‫‪www.sohbatenow.

com‬‬

‫صحبت‌نو ویژه گراش‪ .‬سال سوم‪ .‬شماره سی (ضمیمه شماره ‪ 54‬صحبت‌نو فارس)‪ -‬نیمه دوم بهمن ‪ -1387‬صفر ‪ -1430‬فوریه ‪ 8 -2009‬صفحه‬
‫‪ ‬سرخط‬

‫زن شعبان‬
‫ابراهیم مهرابی‪ ‌:‬ش��خصاً دوست نداشتم راز آن صورت گرفت و رفت‪ .‬او آقای اقتداری دبیر محترم‬ ‫‪ ‬یادداشت‬
‫حادث��ه ش��ریف را برمال کنم ت��ا همچنان حالوت و انقالبی ما بود‪.‬‬
‫آن‪ ،‬ضمیر ما را ش��اد نگه دارد؛ اما اخوی اش��ارتی بای��د کار انتقال آن‌ها به گراش با حساس��یت باال‬
‫فرمودند تا چند سطری بعنوان رمزگشایی مسطور ص��ورت می‌گرفت‪ .‬من آن کار را بر عهده گرفتم تا‬
‫مشکلی به نام‬
‫دارم و بعد از مکتوبات چندی که دوس��تان شفیق اگر اتفاقی افتاد‪ ،‬مسئول تیم (اخوی) ضربه نبیند‪.‬‬
‫رسانهمنتقد‬
‫خيرالنسایی که یک تنه انقالب کرد‬
‫در گوشه و کنار نوش��تند و منتشر ساختند‪ ،‬اصل با دوچرخ��ه درحالی که بار بزرگ��ی از ِد ِرمنِه نیز‬
‫روی آن گذاش��ته بودم (تا پوشش��ی بر محتویات‬ ‫ماج��را را به اجمال بیان‬ ‫اس�ماعیل حق‌پرست*‪ :‬برنامه نود در پایان ده‬
‫خورجین و گونی باشد)‬ ‫دارم‪.‬‬
‫به ب��اغ پدری‌ام پش��ت‬
‫مدرس��ه هرم��زی (باغ‬
‫رمزگشایی‬ ‫خدای را شاهد می‌گیرم‬
‫هفت�اد با الگو ب�رداری از نمونه‌های خارجی به‬
‫عنوان یک برنامه منتقد و راهگش�ا در ورزش‬
‫ک��ه غ��رض‪ ،‬ایض��اح‬
‫کربالیی غالمی) منتقل‬ ‫اولین تظاهرات‬ ‫اس��ت و قص��د کوچک‬
‫فوتبال کش�ور آغاز به کار کرد‪ .‬ن�ود با اجرای‬
‫عادل فردوسی پور در مدت زمانی کوتاه سیل‬
‫ک��ردم‪ .‬به اتف��اق اخوی‬ ‫ی��ا ب��زرگ‌ ک��ردن فرد‪،‬‬
‫در گفتگو با دکتر مرتضی محسن‌زاده‪:‬‬
‫محتوی��ات را بررس��ی‬ ‫دانش‌آموزی در گراش‬ ‫گ��روه ی��ا دس��ته‌ای را‬
‫عظیم�ی از مخاطبین ورزش�ی و غیرورزش�ی‬
‫شبکه سوم سیما را به خود جذب کرد‪.‬‬
‫پسرم مثل‬ ‫کردیم تا ب��رای تدارک‬
‫و نصب‪ ،‬مقدم��ات الزم‬
‫ن��دارم‪ ،‬چرا ک��ه اصوالً‬
‫هی��چ داعی��ه‌ای ب��ر آن‬
‫رس��انه‌ها در ایران فرای تمام مشکالت خود با یک‬
‫معضل بزرگ مواجهه‌ان��د‪ ،‬آن‌هم تهدید به تعطیلی‬
‫یک مرد بیست‌ساله‬ ‫را فراهم کنیم‪ .‬دوستان‬
‫موافق را باخبر کردیم تا‬
‫نیس��ت‪ .‬و از باب بهترین‬
‫ش��اهد‪ ،‬این چند خط را‬
‫در واکن��ش به هر انتق��اد کوچک و بزرگی اس��ت‪.‬‬
‫بسیاری از صاحب‌منصبان هدف نقد‌های رسانه‌ای را‬
‫رفتار می‌کند‬ ‫آمادگی اولیه فراهم شود‪.‬‬
‫دبیران��ی را ک��ه ص�لاح‬
‫پیش چش��م مش��تاقان‬
‫م��ی‌آورم‪ .‬پیش��اپیش از‬
‫مثل��ه کردن افکار و آرامش جامعه و مردم و یا فقط‬
‫برشمردن کاس��تی‌ها می‌دانند و در مقابل انتقادات‬
‫‪5‬‬ ‫دانستیم نیز آگاه کردیم‪.‬‬ ‫تعدد فامیل‌های وابسته‬ ‫رس��انه‌ها همیش��ه از مثل «چرا نیمه پ��ر لیوان را‬
‫دختران تیرانداز مقام‬
‫آقای رحیم کامیاب دبیر‬ ‫در گ��زارش عذرخواهی‬ ‫نمی‌بینید» استفاده می‌کنند‪.‬‬
‫انگلیس��ی عض��و حزب‬ ‫می‌کن��م ‪ .‬تکث��ر آنان به‬ ‫صاحب منصب��ان در مقابل انتقادات رس��انه که به‬
‫سوم را شکار کردند‬
‫توده (یا الاقل س��مپات‬ ‫خاطر اعتم��ادی بود که‬ ‫عنوان نماینده‌ای از وجدان جمعی جامعه به س��وال‬
‫حزب) از جمله آنان بود‪.‬‬ ‫در ی��ک جریان س��ری‬ ‫برخاسته اس��ت بی‌شک هراسناک می‌ش��وند و در‬
‫اما می‌گفت ش��عارهایی‬ ‫الزم ب��ود م��ورد لح��اظ‬
‫‪7‬‬ ‫واکنشی سریع بهترین راه را حذف رسانه می‌دانند‪.‬‬
‫که اس��م عاشورا و [امام]‬
‫شیرشمسی‬
‫قرار گی��رد‪ ،‬وگرنه افراد‬ ‫همین روی��داد یکی از بزرگترین دالیل عدم رش��د‬
‫حس��ین و این چیزها را‬ ‫انقالب��ی گ��راش خیلی ‪ JJ‬یکی از تظاهرات مردمی در سال ‪[ 57‬عکس‪ :‬عبدالحسین دارا]‬ ‫رسانه در جامعه توسعه نیافته است‪.‬‬
‫دارد ندهید‪ .‬البته دقیقاً‬ ‫بیش��تر از آنها بودند‪ .‬در‬
‫رییس جدید‬ ‫اینج��ا دس��ت همه عزی��زان را به ی��اد آن روزهای ما روی همین شعارها تاکید داشتیم‪.‬‬
‫والحق آنها در اف��رادی که در ب��اغ حضور یافتند ت��ا کار نصب و‬ ‫قدس��ی سخت می‌فش��ارم و س��ابق‬
‫نقدپذیری به عنوان خصلت انسانی‪ ،‬نقش مهمی در‬
‫فرو نشاندن آسیب‌های فردی و اجتماعی دارد‪ .‬رواج‬
‫ِ‬
‫دانشگاه آزاد گراش‬
‫نقدپذیری در اجتماع کمک فراوانی به پایان دادن به‬
‫چشم ما جای دارند‪ .‬جریان را نیم‌بند و صرفاً از یک تکمی��ل تمثال‌ه��ا‪ ،‬پالکارده��ا و ‪ ...‬را انجام دهند‬
‫کش��مکش‌ها می‌کند‪ .‬به همان اندازه که نقادی مایه‬
‫عبارت بودند از‪:‬‬ ‫مقطع زمانی خاص گزارش می‌کنم‪.‬‬ ‫رشد رفتارها و عملکردهاست‪ ،‬نقدپذیری نیز زمینه‌ساز‬
‫‪2‬‬ ‫س��اعت ‪ 2‬بعد از ظهر روز جمعه ب��ه اتفاق اخوی ‪ -1‬دکتر امیر حمزه مهرابی‬
‫بسیاری از خوشبینی‌ها و امیدواری‌ها نسبت به اصالح‬
‫گفتگو با رییس اسبق انجمن شهر گراش‬ ‫گرام��ی دکتر امیر حمزه کنار مغازه پدری (که آن ‪ -2‬سرهنگ ابراهیم کارکن‬
‫امور است و شاید بهترین و عادالنه‌ترین دستگاه برای‬
‫زم��ان در اجاره جعفر آقای الری بستنی‌س��از بود) ‪ -3‬سرهنگ علی اصغر عالمی (احتماالً)‬

‫پسر خواهرم را‬

‫اجرای این امر همان رسانه باشد‪.‬‬
‫مقابل مدرس��ه هرمزی سابق نشسته بودیم‪ .‬تقریباً ‪ -4‬حبیب‌اهلل مهرابی‬
‫رس��انه‌های جامعه‌های توس��عه نیافته در یک جبر‬
‫کس��ی در خیابان پرس��ه نمی‌زد‪ .‬پیکانی از سمت ‪ -5‬علی مهرابی‬

‫گرفتند چون کتاب‬

‫تاریخی در این مشکل گرفتار خواهند بود و مخاطبان‬
‫س��پاه فعلی آم��د و کنار مغازه توقف ک��رد‪ .‬راننده ‪ -6‬قنبر مهرابی‬
‫رس��انه‌ها به حذف و نابودی رسانه‌های منتقد عادت‬
‫شیشه را پایین کشید و گفت‪ ،‬وسایل بعد از آب‌انبار ‪ -7‬عب��اس محس��نی (عضو تیم نبود ام��ا علی آقا‬
‫خواهند کرد‪ .‬و همچنان مشکلی به نام رسانه منتقد‬
‫شریعتی داشت‬
‫حاج حسین حسن (در مسیر گراش‪ -‬اوز) نرسیده ایشان را به همراه خود آورده بود‪ .‬لذا بگومگوهایی‬
‫برای صاحب‌منصبان حل نخواهد شد‪.‬‬
‫به پل‪ ،‬در گودالی زیر خاک است‪ .‬هماهنگی الزم بر سر حضور ایشان بود)‬
‫‪ JJ‬خیرالنسا نظری معروف به زن شعبو (مرحوم شعبان رجب‌پور) [عکس‪ :‬الهام زاهدی]‬ ‫* دانشجوی ارتباطات و روزنامه‌نگار‬
‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪4‬‬
 ‫روز از نو ‪2‬‬
‫شماره سی‬
‫(ضمیمه شماره ‪)54‬‬ ‫مراکز توزیع صحبت‌نو‪ :‬ویدیوکلوپ جام‌جم‪ ‬ویدیوکلوپ ندا ‪ ‬سرای هنر ‪ ‬کتابفروشی حافظ ‪ ‬کتابفروشی نوردانش ‪ ‬کتابفروشی فرهنگ‌سرا ‪ ‬کتابفروشی غدیر‬
‫نیمه دوم بهمن‪87‬‬

‫‪ 23‬پروژه تا ‪ 22‬بهمن در گراش افتتاح می‌شود‬

‫‪ ‬خبر اختصاصی‬ ‫نامه رسیده‪ 1-‬‬
‫رسولی‪ -‬دبی‬

‫‪ ICT‬روس��تاي زينل‌آباد و كلنگ‌زني‬
‫خط انتقال مخزن جديد آب و تعويض‬
‫شبكه‌ي آبرساني بافت قديمي پاقلعه‌ي‬
‫ش��هر گ��راش‪ ‌،‬بل��وار ورودي‪ ،‬كان��ال‬
‫آب‌رساني از سد سلمان فارسي‪ ،‬پايگاه‬
‫اورژان��س جاده‌اي و ورزش��گاه ارد نيز‬
‫ك��ن و راه ان��دازي ‪ ICT‬روس��تاي‬
‫خليل��ي و همچنين واگ��ذاري ‪ 25‬باب‬
‫از برنامه‌ه��اي ديگر اي��ام اهلل دهه فجر‬
‫برادران س��رخوش به همراه محم��د منفرد طی‬
‫خواند و افزود‪ :‬اعتبارات هزينه ش��ده در‬
‫دعوتی که علی‌اکبر محمدی‪ ،‬اس��تاد دانش��کده‬
‫اين طرح‌ها مبلغي بالغ بر بیست و نه میلیارد‬
‫ش��هید محالتی قم‪ ،‬از آن‌ها ب��ه عمل آورده بود‬
‫ريال مي‌باشد كه نشان‌دهنده عنايت دولت‬
‫در تاریخ ‪ 4‬بهمن‌ماه به قم س��فر کردند‪ .‬در این‬
‫خدمتگذار به مناطق محروم است‪.‬‬
‫دی��دار حجت‌االس�لام زاهدی‪ ،‬معاون آموزش��ی‬
‫دانشکده اصول دین و امیر حمزه مهرابی‪ ،‬استاد‬
‫دانشکده شهید محالتی‪ ،‬درباره پاره‌ای از مسائل‬ ‫فوق‌ممتاز خوشنویسی در‬
‫گراش‪ ،‬برای اولین‌بار‬
‫اجتماعی و عمرانی گ��راش به گفتگو پرداختند‪.‬‬
‫در ای��ن مالقات که پس از س��ال‌ها رخ داده بود‬
‫نمازخان��ه مدرس��ه راهنماي��ي بعثت‬ ‫محلي و مساعدت دانشگاه علوم پزشكي‬
‫دهس��تان ف��داغ‪ ،‬دبس��تان ‪ 22‬بهمن‪،‬‬ ‫شيراز با ده میلیارد ريال هزينه احداث‬
‫پس��ت بانك‪ ،‬مركز قرآن��ي دارالكوثر‪،‬‬ ‫و تجهي��ز گرديده اس��ت‪ ،‬در دهه فجر‬
‫بهره‌ب��رداري از دس��تگاه آب ش��يرين‬ ‫افتتاح خواهد شد‪.‬‬
‫بخش��دار و ريی��س س��تاد ده��ه فجر‬
‫گراش در ادامه ب��ه پروژه‌هاي آماده‌ي‬
‫الزهراء(س)‪ ،‬بيت النور در بخش فرهنگی‬
‫و آموزشی مورد بهره‌برداری رسمی قرار‬
‫واحد مس��كوني به م��دد جويان تحت‬ ‫بهره‌ب��رداري در مناط��ق تابع��ه‌ي اين‬
‫پوش��ش كميته‌ي ام��داد حضرت امام‬ ‫بخ��ش ني��ز اش��اره ک��رد‪ :‬در دهه‌ي‬
‫(ره) در روس��تاهاي تابع��ه و راه‌اندازي‬ ‫مب��ارك فج��ر‪ ،‬طرح‌ه��اي در ش��رف‬
‫دس��تگاههاي مخابراتي ريپتر ‪GSM‬‬ ‫افتتاح ساختمان‌هاي دهياري‪ ،‬شوراي‬
‫در روستاهاي بش��ير آباد و محمد زينا‬ ‫اس�لامي‪ ،‬مه��د ك��ودك‪ ،‬دارالق��رآن‪،‬‬
‫آموزشي تخصصي‬
‫برای امدادگران در‬
‫باب واحد مسكوني پزش��كان‪ ،‬خوابگاه‬ ‫گ�راش م�ن‪ 23 :‬ط�رح فرهنگي‪،‬‬ ‫هیمه‬
‫شعله‌ای فروزان‬
‫دانش��كده‌ي پيراپزش��كي‪ ،‬كتابخانه‌ي‬ ‫درمان�ي‪ ،‬ورزش�ي‪ ،‬عمران�ي و‬
‫مس��جد حضرت ولي‌عصر(ع��ج)‪ ،‬مراكز‬ ‫خدماتي به مناس�بت سی‌سالگی‬
‫قرآن��ي قم��ر بن��ي هاش��م ( ع)‪ ،‬بيت‬ ‫انقلاب اسلامی در بخش گراش‬
‫مورد بهره‌برداري قرار مي‌گيرد‪.‬‬
‫عبدالحس��ين مهروري بخش��دار گراش‬
‫از صحبت‌نو‬
‫خواه��د گرف��ت‪ .‬همچني��ن راه‌اندازي‬ ‫ب��ا بيان اي��ن خبر‪ ،‬عناوي��ن پروژه‌هاي‬
‫خدمت مس�ئولین زحمت‌ک�ش و پرتالش‬
‫‪ BTS‬واق��ع درمس��جد النب��ي (ص) و‬ ‫در ش��رف بهره‌ب��رداري در دهه‌ي فجر‬
‫نشریه صحبت نو گراش‬
‫‪ BTS‬تنگ مس��جد گراش از طرح‌های‬ ‫را اعالم کرد‪ :‬افتتاح س��الن‌هاي ورزشي‬
‫از اینجا به شما خس��ته نباشید می‌گویم و دست‬
‫مخابراتی اس��ت‪ .‬اتاق عمل بيمارستان‬ ‫مصوب سفر ریییس جمهور به الرستان‬
‫ش��ما را می‌بوسم ‪ .‬باور کنید برای دریافت شماره‬
‫اميرالمؤمنين‌(ع) که با همياري خيرين‬ ‫مهمتری��ن این طرح‌هاس��ت‪ .‬افتتاح دو‬
‫جدید صحبت نو مخصوصاً «ضمیمه هیمه» لحظه‬
‫شرکت صحبت نو گراش‬ ‫شماری می‌کنم ‪ ،‬همه بخشهای آن را چندین بار‬
‫می‌خوانم ‪.‬‬
‫در همایش مطبوعات‬
‫خاطرات آقای ابوالحس��ن حس��ینی‪ ،‬گوشه‌ای از‬
‫ش��رح زندگانی ماس��ت‪ ،‬ای کاش ایش��ان از همه‬

‫محلی اوز‬
‫بر انسجام بیش��تر توانمندی‌های نیروهای فعال‬ ‫زوای��ای زندگی ما اطالع داش��ت و ب��ا قلم توانای‬
‫گراشی تاکید شد‪.‬‬
‫جاده‌ها‬
‫خویش به تصویر می‌کشید‪.‬‬
‫‪//‬‬
‫خواه��ش می کنم بیش��تر از گراش بنویس��ید‪.‬‬
‫زدن اخب��ار بندرعب��اس در صفح��ه اول و با تیتر‬
‫محمدکاظ��م محمودی‪ ،‬مستندس��از گراش��ی‪،‬‬ ‫بزرگ‪ ،‬مناسبتی ندارد‪ .‬چاپ عکس بزرگ و شرح‬
‫زندگی سه ش��هید از گراش را به تصویر کشیده‬ ‫گراش من‪ :‬آموزش مهارت‌هاي تخصصي امداد و نجات‬
‫مفصل از س��اختمان مجلل در دبی به چه هدفی‬
‫اس��ت‪ .‬در این مجموعه زندگی معلمان ش��هید‬ ‫در جاده ي امدادگران مناطق جنوبي فارس به مدت پنج‬
‫اس��ت؟ بهتر است این کار را برای مراکز متعلق به‬
‫حسین غالمی‪ ،‬محمد رهنورد و ناصر سعادت در‬ ‫روز در مرکز جمعیت هالل‌احمر گراش برگزار شد‪.‬‬ ‫گراش��ی‌ها در کش��ورهای خلیج فارس و یا مراکز‬
‫قالب مستند آماده شده است‪.‬‬ ‫ب��ه گزارش روابط عمومی هالل احمر گ��راش‪ ،‬در این دوره‬ ‫موجود در گراش انجام دهید‪.‬‬
‫این مجموعه به احتمال فراوان در شبکه استانی‬ ‫امدادگران��ی از جهرم‪ ،‬فيروزآب��اد‪ ،‬الر‪ ،‬المرد‪ ،‬گراش و اوز به‬ ‫از شعرهای آقایان صادق رحمانی ‪ ،‬حمزه مهرابی‬
‫و یکی از شبکه‌های سراسری پخش خواهد شد‪.‬‬ ‫ميزباني جمعيت هالل احمر گراش حضور داش��تند‪ .‬اساتيد‬ ‫و مصطفی کارگر در شماره آذر ماه هیمه (ضمیمه‬
‫‪//‬‬
‫مجرب استان با نظارت مسئولين امداد و نجات جاده‌اي فارس‬ ‫نش��ریه ش��ماره ‪ ) 26‬بس��یار لذت بردم‪ .‬اش��عار‬
‫به صورت عملي و تئوري و با استفاده از ست‌هاي هيدروليك‬ ‫آق��ای مهرابی را چندین ب��ار خواندیم و بزرگترها‬
‫‪ 21‬بهمن‌ماه از س��وی هی��ات ذاکرین اهل‌بیت‬ ‫می‌گفتند دقیقاً حال و روز ما را در س��ی – چهل‬
‫نج��ات ب��ه تدریس پرداختن��د‪ .‬در ای��ن دوره مباحث اصول‬
‫ش��ب ش��عر عاشورا در س��الن س��ینمای گراش‬ ‫سال پیش مجس��م کرده است‪ .‬از این نوع شعرها‬
‫جس��تجو و نجات‪ ،‬رهاسازي مصدومين سوانح جاده‌ي‪ ،‬حمل‬
‫برگزار خواهد شد‪ .‬در ابتدا قرار بود علی موسوی‬ ‫بیش��تر بزنید‪ .‬ای کاش آق��ای مهرابی در پاورقی‬
‫گرمارودی در این برنامه ش��رکت داش��ته باشد‪،‬‬ ‫مصدوم‪ ،‬ارزيابي حادثه اطفاء حريق‪ ،‬انواع گره‌ها و جهت‌يابي‬
‫در جاده‌ها مورد بررسی قرار گفت‪.‬‬
‫به‌مناسبت سي‌امين سالگرد پيروزي انقالب اسالمي‪ ،‬همايش‬ ‫بعض��ی از کلمات را معن��ی می‌کردند ‪ .‬چرا که ما‬
‫ولی او به دلیل درگذش��ت مادرش امکان س��فر‬ ‫گراش نیوز‪ :‬کالس فوق ممتاز خوشنویس�ی در کتابخانه مسجد‬ ‫مطبوعات محلي و چشم‌انداز توسعه با شركت نويسندگان و‬ ‫به سختی و با پرس‌و جو از بزرگترها‪ ،‬معنی آن‌ها‬
‫به گراش نیافت‪ .‬احد ده‌بزرگی مدعو دیگر برنامه‬ ‫مهدي فيروزه مسئول آموزش‌هاي تكميلي تخصصي جمعيت‬
‫صاحب الزمان(عج) گراش برگزار شد‪.‬‬ ‫خبرنگاران محلي شهرستانهاي الرستان‪ ،‬خنج و بستك در‬ ‫را فهمیدی��م‪ .‬الفاظی مثل ‪ :‬حش��نه ‪ ،‬چرو ‪ ،‬ماز ‪،‬‬
‫ب��ود که در صورت بهبودی بیماری قلبی خود به‬ ‫ه�لال احمر ف��ارس در مورد آم��وزش مهارت‌هاي تخصصي‬
‫این دوره زیر نظر استاد علیرضا تل جنگانی و با حضور ‪ 21‬شرکت‌کننده‬ ‫شهر اوز برگزار مي‌شود‪.‬‬ ‫مرییا‪ ،‬گاز و‪...‬‬
‫گراش سفر می‌کند‪.‬‬ ‫از ش��هرهای اوز‪ ،‬الر‪ ،‬بس��تک و گراش برگزار گردی��د‪ .‬این کالس‌ها و‬ ‫امدادگران گفت‪ :‬با توجه به امكانات بس��يار خوب آموزش��ي‬ ‫ب��رادران عزیز صادق رحمانی و محمد خواجه‌پور؛‬
‫احمد خضري گفت‪ :‬در حال حاضر هش��ت نش��ريه در الرستان و يك‬
‫در شب عاشورا در کنار شاعران گراشی‪ ،‬شاعرانی‬ ‫کالس‌های آینده به صورت یک هفته در میان روزهای چهارش��نبه در‬ ‫و تجهيزات پيشرفته‌ي مورد نياز مهارت هاي تخصصي و نيز‬ ‫شما با انتشار این نشریه خدمت بزرگی به گراش‬
‫نشريه در خنج منتشر مي‌شوند كه ميالد الرستان و صحبت نو در شهر‬
‫از جه��رم‪ ،‬الر و دیگ��ر ش��هرهای منطقه حضور‬ ‫شیراز و شهرهای منطقه الرستان برگزار می‌شود‪ .‬در حال حاضر استان‬ ‫اس��كان و تغذيه و مسائل رفاهي جمعيت هالل احمر گراش‬ ‫و گراشی‌ها کرده‌اید و می‌توانم ادعا کنم قوی‌ترین‬
‫الر‪ ،‬روزبهان در شهر خنج‪ ،‬نسيم در شهر جويم‪ ،‬آفاق در شهر لطيفي‪،‬‬
‫خواهند داشت‪.‬‬ ‫فارس با ‪ 44‬خوش��نویس‪ 23 ،‬نفر از ش��یراز و ‪ 21‬نفرشرکت کننده از‬ ‫برای برگزاری این دوره انتخاب ش��ده است‪ .‬مراحل آموزشي‬ ‫نشریه در سطح منطقه است‪.‬‬
‫صحبت نو ویژه ی گراش‪ ،‬عصر اوز در شهر اوز‪ ،‬بهار در روستاي فيشور‬
‫‪//‬‬
‫منطقه الرستان‪ ،‬از این نظر در کشور رکوردار است‪ .‬این کالس‌ها برای‬ ‫شامل ‪ 50‬ساعت آموزش تئوري و عملي مهارت‌هاي تخصصي‬ ‫و پس��ين در روس��تاي دهكويه به‌طور هفتگي و ماهانه چاپ و منتشر‬ ‫خبرهای چند سطری‪‬‬
‫اولین بار اس��ت که در کش��ور برگزار می گردد و هنر جویان دو س��ال‬ ‫به امدادگراني اس��ت كه قبال ‪160‬س��اعت آموزش مقدماتي‬ ‫مي‌شوند‪.‬‬ ‫حجت عابدی‬
‫کیوان محسنی‪ ،‬فیلمس��از گراشی‪ ،‬آخرین فیلم‬ ‫آموزش دیده و یک سال نیز مهلت دارند پایان نامه خود را ارائه دهند‬ ‫را پش��ت س��ر نهاده‌ان��د‪ .‬وي آموزش‌هاي نج��ات در جاده‪،‬‬ ‫وي گفت‪ :‬انتش��ار مرتب و منظم ‪ 9‬نش��ريه در اين منطقه‪ ،‬نش��ان از‬
‫خ��ود را درب��اره احمدرضا تاج‌بخش می‌س��ازد‪.‬‬ ‫‪ 24‬دی ‪ :1387‬اولين نشس��ت س��االنه دبيران‬
‫و پس از ارائه پایان‌نامه‪ ،‬باید در حضور اساتید خوشنویسی از پایان‌نامه‬ ‫آوار كوهس��تان و س��يالب را از برنامه هاي ساليانه جمعيت‬ ‫عالقه‌مندي مردم به فرهنگ و دانش است‪ .‬خضري تاريخ برگزاري اين‬
‫مراح��ل تصویربرداری این فیل��م از ‪ 16‬دی ماه‬ ‫دوره متوس��طه مناط��ق و ادارات اوز‪ ،‬جوي��م‪،‬‬
‫خود دفاع نمایند‪.‬‬ ‫هالل احمر اس��تان ف��ارس خواند و افزود ب��ا توجه به تعداد‬ ‫هماي��ش را ‪ 26‬بهمن ماه امس��ال در تاالر اجتماعات خاتم‌االنبيا (ص)‬
‫‪ 87‬سه شب در حسینیه اعظم گراش انجام شد‪.‬‬ ‫گراش و شهرستان خنج با حضور كارشناسان و‬
‫قبول‌ش��دگان این کالس‌ها مدرک فوق ممتاز خوشنویسی که معادل‬ ‫شهر اوز و به مدت يك روز اعالم كرد‪.‬‬
‫این مس��تند که به سفارش احمد رضا تاج‌بخش‬ ‫زیاد تصادفات جاده‌اي‪ ،‬ساليانه ‪ 4‬دوره آموزش امداد و نجات‬ ‫سر‌گروه‌هاي آموزشي سازمان آموزش و پرورش‬
‫فوق لیس��انس هنر اس��ت‪ ،‬دریافت خواهند کرد‪ .‬زهرا خوش��ابی‌زاده‪،‬‬ ‫مس��عود غفوری‪ ،‬محمدعل��ی ش��امحمدی‪ ،‬عبدالرضا افش��ار‪ ،‬مهدی‬
‫ساخته می‌شود با سه دوربین تصویربرداری شده‬ ‫در يكي از مناطق چهارگانه‌ي ش��مالي جنوبي شرقي و غربي‬ ‫ف��ارس در دروس رياضي��ات‪ ،‬ادبي��ات فارس��ي‪،‬‬
‫محمدجواد اکبری‪ ،‬محمد تمیز و علی قنبرپور چهار خوشنویس ممتاز‬ ‫وفایی‌فرد‪ ،‬حجت عابدی و محمد امین نوبهار از نشریه صحبت نوگراش‬ ‫عربي‪ ،‬معارف اس�لامي‪ ،‬علوم اجتماعي‪ ،‬جغرافيا‪،‬‬
‫است که هم اکنون در مرحله تدوین قرار دارد‪.‬‬ ‫گراشی هستند که در این دوره حضور دارند‪.‬‬ ‫استان كه داراي تجهيزات الزمه هستند برگزار مي‌شود‪.‬‬
‫در این همایش شرکت خواهند کرد‪.‬‬ ‫زمين‌شناس��ي‪ ،‬زبان‌انگليس��ي‪ ،‬تاري��خ‪ ،‬فيزيك‪،‬‬
‫فیلم «احمدرضا تاج‌بخش» سینه‌زنی گراشی را به‬
‫تصویر می کشد و در ‪ 26‬اسفند به پایان می‌رسد‪.‬‬ ‫ش��يمي و زيست‌شناس��ي در مح��ل هنرس��تان‬
‫بازتاب ‪‬‬
‫مير‌زماني و آزمايش��گاه مركزي برگزار گرديد‪ .‬در‬
‫سطح آموزشي و توان مديريتي دبيران و معلمان پايين نیست‬
‫از دیگر عوامل این فیلم می‌توان به مهدی توکلی‬
‫به عنوان دستیار کارگردان اشاره کرد‪.‬‬ ‫اين نشست ش��ركت‌كنندگان اهداف و محتواي‬
‫كتب درس��ي را مورد بررسي و تحليل قرار داده‬
‫‪//‬‬
‫و به انتقال اطالعات و تجارب علمي و آموزش��ي‬
‫حس��ين‌(ع) و ش��هيد منفرد ني��ز دانش‌آموزاني از‬ ‫موجود است از شهرس��تان‌ها و بخش‌هاي هم‌جوار‬ ‫ديگر نگهداري مي‌شود‪ ،‬كه جاي نگراني نيست‪.‬‬ ‫در پاس��خ ب��ه درج مطال��ب‬ ‫پرداختند‪.‬‬
‫مس��عود غف��وری معاونت آموزش��ی دانش��کده‬ ‫مناطق الر‪ ،‬اوز و جويم تحصيل مي‌نمايند‪ .‬بنابراين‬ ‫ه��م مراجعه مي‌نماين��د و در ش��بانه‌روزي گراش‬ ‫‪ -2‬در پاس��خ ب��ه حض��ور و تحصيل تع��دادي از‬ ‫مرب��وط به آموزش و پرورش‬
‫پیراپزش��کی گراش را ترک کرد‪ .‬او شش ماه در‬ ‫بهمن ‪ :1387‬دومین جلس��ه س��تاد دهه‌فجر‬
‫حضور دانش‌آم��وزان به اختيار اولياء و با صالح‌ديد‬ ‫دانش‌آموزاني از ش��هرهاي ميمند‪ ،‬الر‪ ،‬جويم‪ ،‬خنج‬ ‫دانش‌آم��وزان در مدارس ش��هر الر‪ ،‬خاطر نش��ان‬ ‫در نشريه صحبت‌نو‬ ‫گراش برگزار شد‪ .‬در این جلسه مسئولین ادارات‬
‫معاونت آموزش��ی حضور داش��ت و بعد از پایان‬ ‫خودش��ان در هر نقطه از كش��ور مي‌توانند تحصيل‬ ‫و اوز تحصيل مي‌نمايند و در مراكز پيش‌دانشگاهي‬ ‫مي‌س��ازد با مجوزي كه در شهرس��تان وجود دارد‬ ‫ضمن آرزوي توفيق‪ ،‬پاس��خ‬
‫این م��دت‪ ،‬قرارداد به پیش‌نه��اد خود او تمدید‬ ‫برنامه‌های خود برای گرامی‌داش��ت سی‌ سالگی‬
‫نمايند‪.‬‬ ‫ش��ادروان مهيايي نيز تعدادي دانش پژوه از منطقه‬ ‫و آمار دانش آم��وز باالي ‪ 30‬هزار نفر در دوره‌هاي‬ ‫ب��ه درج مطال��ب مختلف از‬ ‫انقالب اسالمی را اعالم کردند‪.‬‬
‫نش��د‪ .‬غفوری خود را برای آزم��ون دکترا آماده‬ ‫‪ -3‬در پاسخ به درج بي‌پايه و اساس اين مطالب كه‬ ‫اوز به تحصيل اش��تغال داشته و دارند كه از لحاظ‬ ‫ابتدايي‪ /‬راهنمايي و متوس��طه‪ ،‬م��دارس خاص از‬ ‫جمله تغيير نام مدارس و وضعیت آموزشي منطقه‬
‫می‌کند‪ .‬فعالیت‌های فرهنگی او به عنوان سردبیر‬ ‫بهمن ‪ :1387‬با مشارکت هشت میلیون ریالی‬
‫سطح آموزش��ي و توان مديريتي دبيران و معلمان‬ ‫آموزشي جاي هيچ‌گونه اشكالي نيست و همچنين‬ ‫جمل��ه تيزهوش��ان و نمونه دولتي وج��ود دارد كه‬ ‫و تحصي��ل تع��دادي از دانش آموزان در ش��هر الر‬
‫انجمن شاعران و نویسندگان گراش و مدیر دفتر‬ ‫مردم فداغ‪ ،‬مجموع کمک‌های نقدی مردم بخش‬
‫پايين است‪ ،‬به استحضار مي‌رساند كه كامال خالف‬ ‫در هنرس��تان‌هاي فن��ي و حرفه‌اي حض��رت امام‬ ‫اين يك امر طبيعي اس��ت و هر كجا مدارس خاص‬ ‫در م��دارس مختلف‪ ،‬مواردي به ش��رح ذيل جهت‬
‫صحبت نو ویژه گراش ادامه خواهد داشت‪.‬‬ ‫گراش به غزه از طریق کمیته امداد به بیس��ت و‬
‫واقع اس��ت و همه عزيزان و دست‌اندركار در مراكز‬ ‫توضیح صحبت‌نو‪ :‬نوشته‌های تهیه شده درباره حضور دانش‌آموزان گراشی در الر بیشتر‬ ‫استحضار تقديم مي دارد‪.‬‬
‫پنج میلیون ریال رسید‪.‬‬
‫‪//‬‬ ‫تربيت معل��م و آموزش عالي تحصيل نموده‌اند و از‬ ‫گزارش�ی بود از آنچ�ه می‌گذرد‪ .‬امیدوار بودیم ب�ه جای تهدید به ش�کایت‪ ،‬اداره آموزش و‬ ‫‪.1‬خدمت مردم شريف عرض می‌نماييم كه مدارس‬
‫نظر ت��وان مديريتي بحمداهلل مديران اين منطقه از‬ ‫با قدمت چندين س��اله از لحاظ فيزيكي مي‌بايست‬ ‫‪ 8‬بهمن ‪ :1387‬به گزارش س��ایت امدادگران‬
‫پرورش گراش و کارشناسان آن به بررسی موضوع پرداخته و دالیل آن را بررسی می‌کردند‪.‬‬ ‫ف��ارس در مراس��می از دکتر مرتض��ی فتحی به‬
‫نيروهاي توانمند و با تجربه هس��تند كه هيچ شكي‬ ‫تخريب شود از جمله مدرسه هرمزي و ابراهيمي كه‬
‫این نوشته‌ها یا توسط خود دانش‌آموزان تهیه شده بود و یا کارشناسان آموزش و پرورش در‬ ‫عنوان پزش��ک برتر خان��واده مددجویان کمیته‬
‫در آن نيست‪.‬‬ ‫بدان اشارت رفته اس��ت و اين اداره با نظر سازمان‬
‫این باره نظر داده بودند که هر دو گروه از خانواده بزرگ آموزش و پرورش هستند و شایسته‬ ‫امداد امام خمینی گراش‪ ،‬تجلیل شد‪.‬‬
‫در پايان انتظار اس��ت قب��ل از درج مطالب از طرف‬ ‫محترم قصد بازسازي آن نموده و باني محترم خير‬
‫احترام‪.‬‬ ‫‪ 24‬بهمن ‪ :1387‬ستاد سيمرغ بخش گراش‪ ،‬با‬
‫افراد بي‌اطالع در نش��ريات‪ ،‬با كارشناسان مربوطه‬ ‫با موافقت باني قبلي مبادرت به بازس��ازي مدارس‬
‫بارها از کارشناس�ان و ش�اغلین در آموزش و پرورش خواسته‌ایم که درباره مشکالت موجود‬ ‫همكاري اداره فرهنگ و ارشاد اسالمي و كارگروه‬
‫تبادل نظر گردد تا موجبات نگراني و سوء‌اس��تفاده‬ ‫نمودند و نام آن دبيرس��تان حضرت ام‌البنين‌(س)‬
‫بنویس�ند‪ ،‬اما تاکنون تالش�ی برای آسیب‌شناس�ی فرآیند آموزش و پرورش دریافت نشده‬ ‫هنري ستاد سيمرغ شهرستان‪ ،‬نمايشگاه كتابي‬
‫افراد فراهم نگردد‪.‬‬ ‫و حض��رت نرجس خاتون (س) نمودند كه از لحاظ‬
‫است‪ .‬به این بهانه نمی‌توان از اظهار نظر دیگران جلوگیری کرد‪ .‬نظراتی که در کمال آرامش‬ ‫با حضور ناش��ران اس��تاني و كش��وري را از ‪24‬‬
‫در پايان اين اداره خواس��تار پي‌گيري قانوني طبق‬ ‫قانوني اش��كالي ن��دارد و كارب��ري آن تغيير نكرده‬
‫آيين‌نامه و قوانين مطبوعات مي‌باش��د و در صورت‬ ‫و بدون توهین و افترا نوشته شده است‪.‬‬ ‫است و عنوان جمله «مدارك و كارنامه‌ها» مشخص‬ ‫بهم��ن ماه ج��اري به مدت يك هفت��ه در محل‬
‫هي��ات زنجي��ر زن��ي عاش��قان سيدالش��هداي‬ ‫تكرار از طريق مراجع قضايي پيگيري خواهد كرد‪.‬‬ ‫صحبت‌نو با احترام به رییس اداره‌ی آموزش و پرورش و معلمان زحمت‌کش و کوش�ا‪ ،‬منتظر‬ ‫نيس��ت كه در كجا نگهداري مي‌شود‪ ،‬تاكنون هيچ‬ ‫كانون فرهنگي هنري ش��هيد احمد ايزدي واقع‬
‫گراش به منظور انس��جام بيش��تر بي��ن اعضا‪ ،‬به‬ ‫ابراهيم مهروري‬ ‫دریافت دیدگاه‌ها درباره این موضوع خواهد ماند و امیدوار اس�ت که دلس�وزی دوستداران‬ ‫مشكلي پيش نيامده و افراد مراجعه كننده به اداره‬ ‫در مس��جد حضرت امام زين العابدين (ع) گراش‬
‫مسافرتی دوستانه‌ رفتند‪ .‬این مسافرت معنوی با‬ ‫رئيس اداره آموزش و پرورش منطقه گراش‬ ‫فرهنگ توسط اولیای امور شنیده شود‪.‬‬ ‫كارش��ان انجام گرفته و مدارك در آموزش��گاه‌هاي‬ ‫برگزار مي‌کند‪.‬‬
‫سرپرستی حاج‌احمد‌ عبدالی و عبدالرضا‌ یوسفی‬ ‫بهمن ‪ :1387‬س��رویس پس��ت ویژه در مراکز‬
‫و همراهی بیس��ت‌ و ش��ش نف��ر از اعضای فعال‬
‫هیت زنجیرزنی سیدالش��هدا بود و به مدت پنج‬
‫‪ ‬نامه رسیده‪3-‬‬
‫عبدالرضا حيدري‬
‫‪ ‬نامه رسیده‪2-‬‬
‫رحمت فدایی‬ ‫شیرشمسی‬ ‫پس��تی شهرس��تان الرس��تان راه‌اندازی شد‪ .‬با‬
‫ش��روع به كار اين س��رويس ‪ ،‬كليه مرس��والت‬
‫روز انجام شد‪ .‬هزینه و مخارج سفر توسط خود‬
‫اعضا پرداخت گردید‪.‬‬ ‫پارکنیگ برای گلزار‬ ‫درخواست‌های تاکسی‌رانان‬ ‫رییس جدید‬
‫پس��تي كه ت��ا قبل از س��اعت ‪ 9‬صب��ح به باجه‬
‫هاي پس��ت مركزي شهرستان و نيز شهر گراش‬
‫در خ�لال این س��فر اعضا از مکان‌ه��ای معنوی‬ ‫تحويل شود‪ ،‬در کمتر يك روز و عصر روز تحويل‬
‫چون شاه‌چراغ‪ ،‬س��یدعال‌الدین حسين در شیراز‪،‬‬ ‫ت كه در‌ب��اره‌ي پاركينگ گلزار ش��هدا مطلب‬‫اين س��ومين بار اس�� ‌‬
‫مي‌نويس��م‪ ،‬يكبار درج نش��د‪ ،‬يكبار هم نامفهوم نوشته بوديد و حاال‬ ‫از شهرداری‬ ‫دانشگاه آزاد گراش‬ ‫مرس��وله به گيرنده تحويل می‌شود‪ .‬فاز نخست‪،‬‬
‫د ‌ر شهرستان‌هاي شيراز‪‌،‬فيروز آباد‪ ،‬قيروكارزين‪،‬‬
‫شاه‌‌رض‌ا در شهررضا‪ ،‬مسجد جمکران‪ ،‬بارگاه مطهر‬
‫حضرت فاطمه معصوم��ه(س) و کوه خضر در قم‬ ‫اين سومين بار است كه آن هم با عكس ضميمه كردم‪ .‬كافيست يك‬ ‫ضمن تقدير و تشكر‌ از‌كليه مسئولين و دست‌اندر‌كاران نشريه صحبت نو ويژه گراش‬ ‫خنج و كوار اجرا می‌شود‪.‬‬
‫ديدن كردند‪ .‬که گفتنی اس��ت مراسم سینه‌زنی‬ ‫ش��ب جمعه و يا موقعي كه يك جوان به رحمت خدا رفته باش��د به‬ ‫مس��ئولين شهر اعم از بخشدار عزيز و ش��هردار محترم و عمل‌گرا و همچنين منتخبين‬
‫و عزاداری آنها در کوه خضر حال و هوای معنوی‬ ‫زيارت اهل قبور برويد و از ش��لوغي و كمبود جا براي پارك ماشين‬ ‫مردم‪:‬‬
‫خاصی را به همه‌ی حضار داده بود‪.‬‬ ‫مطلع ش��ويد‪ ،‬در حالي كه گلزار داراي دو پاركينگ مي‌باش��د كه به‬
‫علت خاكي بودن بال‌اس��تفاده است‪ ،‬چرا ش��هرداري براي راه‌اندازي‬
‫ما رانندگان تاكسي خط شهري الر‪-‬گراش و بالعكس را در یابید‪.‬‬ ‫دانش آموزان ممتاز‬
‫تا كي اين همه خدمات ارزنده سي‌ساله رانندگان را ناديده گرفتن‪.‬‬
‫قرآنی جایزه گرفتند‬
‫‪//‬‬
‫سه پزشک گراشی با رای پزشکان الرستان برای‬ ‫آن اقدام نمي‌كند‪.‬‬ ‫تا كي اين همه اجحاف به رانندگان از جانب بعضي از مس��ئولين شهرستان و بي‌تفاوتي‬
‫حضور در سازمان نظام‌پزشکی انتخاب شدند‪.‬‬ ‫مساله بعد چرا گلزار شهدا بايد مثل كوچه و خيابان‌هاي شهر گراش‬ ‫مسئولين شهر گراش‪ .‬تاكي بي‌اعتنائي كردن به خواست به حق رانندگان‪.‬‬
‫روز جمع��ه ‪27‬دی‌ماه همزمان با انتخابات هیات‬ ‫داراي پس��تي و بلندي باشد‪ ،‬پيشنهاد من اين است قبل از دفن هر‬ ‫سخني با شما شهردار عزيز و وظيفه‌شناس و همچنين مسئولين امور تاكسي‌راني‪:‬‬
‫ميت در جاهاي بكر‪ ،‬ش��هرداري بيايد جاي قبر را مش��خص كند و‬ ‫در پي در‌خواس��تي از طرف مجموعه رانندگان تاكسي خط شهري الر‪-‬گراش با شهردار‬ ‫صحبت نو‪ :‬عبدالمهدی شیر‌شمس�ی از‬ ‫صحبت‌ن�و‪ :‬همای�ش تجلی�ل از دان�ش‬
‫مدی��ره نظام پزش��کی در سراس��ر کش��ور‪ ،‬این‬
‫اطراف آن را حداقل يك فرش س��يمان كند تا شاهد اين نباشيم كه‬ ‫محت��رم و پاس��خ مثبت جهت منعكس كردن مطالب صنفي ك��ه با كم لطفي رانندگان‬ ‫س�وی دکتر جاسبی به س�مت ریاست‬ ‫آموزان ممتاز قرآنی برگزار شد‪.‬‬
‫رای‌گیری در الرس��تان نیز برگزار شد‪ .‬جامعه‌ی‬
‫هر قبري به اندازه‌هاي مختلف باش��د‪ .‬يعني فقط يك س��نگ نوشته‬ ‫مواج��ه ش��د كه اين يك ن��وع نافرماني و بي‌توجه��ي به بعضي از جري��ان انتصابي بود‬ ‫دانش�گاه آزاد اسلامی گراش ‌منصوب‬ ‫ب��ه گزارش رواب��ط عمومی آم��وزش و پرورش‬
‫پزش��کی در پای صندوق‌های رای اعضای هیات‬
‫روي قبر قرار بگيرد‪.‬‬ ‫كه هيچ‌گونه نقش��ي در‌ بر‌گيرنده مطالبات ما نداش��ته و ندارد‪ .‬ش��هردار محترم كه اين‬ ‫شد‪.‬‬ ‫گ��راش‪ ،‬در ای��ن همایش به مربیان‪ ،‬اس��اتید و‬
‫مدیره را برای چهار س��ال آین��ده برگزیدند‪ .‬در‬
‫بین نامزدهای این دوره از گراش‪ ،‬دکتر مهیایی‪،‬‬ ‫خواسته‌ها را که در ‪ 6‬بند خالصه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود جامع عمل بپوشاند‪:‬‬ ‫شیرشمس��ی به پیش��نهاد رییس منطقه‌ی یک‬ ‫دانش آموزان ممتاز قرآنی در رشته های حفظ‪،‬‬
‫دکتر لطافت و دکترعبدالهی حضور داشتند‪.‬‬ ‫‪ -1‬ارائه دادن اساس‌نامه كاري مسئول امور تاكسي راني و اختيارات قانوني خود كه اين‬ ‫دانش��گاه آزاد اس�لامی‪ ،‬به مدت یک‌ س��ال به‬ ‫قرائت و مفاهیم جوایزی به رس��م یادبود اهداء‬
‫پ��س از ش��مارش آرا درگ��روه دندان‌پزش��کی‪،‬‬ ‫اساس نامه از طرف سازمان تاكسي‌راني استان تدوين شده است‪.‬‬ ‫این س��مت منصوب شده است‪ .‬او فوق لیسانس‬ ‫گردید‪.‬‬
‫دکترمهیای��ی در کل الرس��تان برگزی��ده ش��د‪.‬‬ ‫‪ -2‬ارتقا دادن امور تاكس��ي‌راني به س��ازمان تاكسي‌راني و پيگيري آن جهت تحقق آن‬ ‫مدیریت صنعتی و عضو هیات علمی دانش��گاه‬ ‫ابراهی��م مه��روری رئی��س آم��وزش و پرورش‬
‫همچنین دکت��ر علی‌اصغر لطافت به عنوان عضو‬ ‫توسط مسئولين امر‪.‬‬ ‫آزاد اسالمی واحد الرستان است‪ .‬او به مدت سه‬ ‫گ��راش در س��خنانی کوت��اه به ارائ��ه عملکرد‬
‫علی‌البدل در گروه دارو‌سازی انتخاب شد‪ .‬درگروه‬ ‫‪ -3‬انتخاب نماينده بر‌حسب راي رانندگان زيرا انتخاب شايسته را حق خود مي‌دانيم‪.‬‬ ‫ماه س��مت معاونت آموزش��ی این دانشگاه را بر‬
‫‪ -4‬تعيين نرخ خدمات درون شهري‪.‬‬
‫قرآنی اداره آم��وزش و پرورش گراش پرداخت‪.‬‬
‫پزش��کان نفر اول دکتراحمد عبدالهی متخصص‬ ‫عهده داشته‌اس��ت‪ .‬دانشگاه آزاد اسالمی گراش‬
‫‪ -5‬عزل و نصب مسئول امور تاكسي‌راني در صورت ناكارآمد بودن‪.‬‬ ‫همچنین حجت‌الس�لام اس��ماعیلی با اشاره به‬
‫جراحی با چهل و یک رای بیشترین آرا را کسب‬ ‫در حال حاضر دارای بیش از‪ 200‬دانشجو است‪.‬‬
‫‪ -6‬تعيين مدافع حقوقي از جانب شهرداري جهت رانندگان در مواقع اساسي‪.‬‬ ‫این دانشگاه به دنبال اخذ مجوز رشته‌های جدید‬ ‫مش��کالت فکری جوامع امروزی گفت‪ :‬قرآن به‬
‫ک��رد‪ .‬دکترعلی‌اکبر اعتم��ادی متخصص داخلی‬
‫اميدواريم شهردار محترم در جايگاه خود به اين خواستمان جامه عمل بپوشاند‪.‬‬ ‫و افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو می‌باشد‪.‬‬ ‫راحتی مش��کالت فکری جوامع امروزی را حل‬
‫نفر دوم و دکتر‌عبدا‪ ...‬زرگری نفر سوم شدند‪.‬‬
‫‪87/10/20‬‬ ‫می‌نماید‪.‬‬
 ‫‪ 3‬پرونده‬
‫شماره سی‬
‫‪ ‬نوشت‌افزار صدرا ‪ ‬نوشت‌افزار سروش ‪ ‬نوشت‌افزار پارسینا ‪ ‬فروشگاه رز‪ ‬فروشگاه مهدی ‪ ‬مرکز خرید خانواده ‪ ‬سوپرمارکت آبشار ‪ ‬سوپرمارکت فانوس‬ ‫(ضمیمه شماره ‪)54‬‬
‫نیمه دوم بهمن‪87‬‬

‫‪ ‬پاسخولوژی پزشکی‬
‫دکتر عبدالرضا ایزدی‪ :‬سئواالت و‬
‫ابهامات پزشکی خود را می‌توانید‬
‫به دفتر روزنامه و یا آدرس ایمیل‬
‫‪drizadiar@gmail.com‬‬
‫ارسال کنید‬
‫‪ -7‬تشدید ارتباط بین انقالبیون گراش‬
‫……قرص‌های الغری‬
‫علی‌پور از گراش ‪ :‬ضمن عرض سالم خدمت‬
‫آق�ای دکت�ر ایزدی ‪ ،‬در ارتب�اط با داروها و‬
‫قرصه�ای الغری لطفا اطالعات�ی اگر بدهید‬
‫ممنون خواهم ش�د ‪ .‬من راه‌های بسیاری را‬
‫برای کاهش وزن امتحان کرده‌ام اما تاکنون‬
‫توفیقی نداش�ته‌ام‪ ،‬سوال اینجانب این است‬
‫این داروها تا چه حد موثر هستند؟‬
‫پاسخ ‪ :‬سالم بر شما دوست عزیز ‪ ،‬قبل از هر چیزی‬
‫خدمت‌تان عرض ش��ود به چاقی باید به‌عنوان یک‬
‫بیماری نگاه کرد چون می‌تواند عوارض خطرناکی‬
‫را به دنبال داش��ته باشد و س�لامت افراد را تهدید‬
‫کند‪ .‬از عوارض مهم چاقی می‌توان به بیماری قند‬
‫خون‪ ،‬فشار خون باال و بیماری‌های قلبی و رگ‌ها‪،‬‬
‫پادردها‪ ،‬سرطان‌ها و ‪ ...‬اشاره کرد‪ .‬داروهای الغری‬
‫مورد تاییدی ه��م در این خصوص وجود دارند که‬
‫البته باید حتماً با نظر پزشک تجویز گردد‪ .‬پزشک‬
‫آن را بر اساس س��ن‪ ،‬جنس و وجود یا عدم وجود‬
‫بیماری‌های قلب��ی و موارد دیگر برای بیمار تجویز‬
‫می‌کن��د‪ .‬مهم این اس��ت که ضرر اس��تفاده از این‬
‫قرص‌ها خیلی بیش��تر از فایده‌های آن اس��ت من‬
‫مصرف ای��ن داروها را توصی��ه نمی‌کنم و به جای‬
‫آن پیشنهادم این اس��ت که در شیوه زندگی خود‬
‫تغییر ایج��اد کنید و رژیم صحیح غذایی و فعالیت‬
‫ابراهیم مهرابی‬
‫سالح بودند با ما همراه شدند)‬
‫‪ -5‬علنی ش��دن نص��ب تمثال حضرت‬
‫امام در مغازه‌ها‬
‫‪ -6‬همگرایی گروه‌های فعال‬
‫با بچه‌های شیراز و الر‬
‫‪ -8‬زمینه‌س��ازی ش��رکت خانم‌ه��ا در‬
‫مرحله بعد‬
‫در اینجا از دبی��ر محترم آقای اقتداری‬
‫ک��ه کل وس��ایل تبلیغ��ی را از الر در‬
‫اختی��ار ما ق��رار دادند تش��کر می‌کنم‬
‫و خوب اس��ت تا در س��ی‌امین سالگرد‬
‫انق�لاب به نح��و شایس��ته در گراش از‬
‫ایش��ان تقدیر و تشکر شود‪ .‬از همراهان‬
‫صمیمی‪ ،‬مرحوم س��نمار‪ ،‬فقیر و آقایان‬
‫ایزدی‪ ،‬درویش��ی و ‪ ...‬یاد کرده باش��م‌‪،‬‬
‫ان ش��اء اهلل همه ماجور هس��تند‪ .‬بیش‬
‫از همه از مادر خوبم که همیش��ه خازن‬
‫اعالمیه‌های امام و رس��اله‌های ایش��ان‬
‫بودند تشکر می‌کنم ‪.‬‬
‫کاش می‌ش��د ی��ک گردهمای��ی به یاد‬
‫آن روزها در ش��هر برپا شود! و دوستان‬
‫خاطراتشان را بیان می‌کردند‪.‬‬
‫یاد باد آن روزگاران یاد باد‬
‫کوشش آن حق گزاران یاد باد‬
‫بعدی تعداد زیادی از افرادی که صاحب‬
‫مشهد مقدس – دی ‪1387‬‬
‫‪ ‬سی سال سرافرازی‪1-‬‬
‫هرم��زی ادام��ه دادیم ‪ .‬قب��ل از قرائت‬ ‫در آنج��ا تمام ق��اب عکس‌های محمد‬
‫قطعنام��ه‪ ،‬بین علی آقا و مرحوم (غ‪ -‬آ)‬ ‫رضا پهلوی پایین کش��یده و در حیاط‬
‫(که بعدا ً معلوم ش��د با پاسگاه و شخص‬ ‫مدرس��ه شکس��ته ش��د‪ .‬اتفاق خاصی‬
‫فرمان��ده پاس��گاه (پارس��ا) زد و بندی‬ ‫نیافت��اد‪ ،‬فقط (ک‪ -‬غفاری) س��نگی به‬
‫داشته و گویا به توصیه و تحریک پارسا‬ ‫شیشه کالسی زد که مورد توبیخ اخوی‬
‫ب��ا علی‌آقا درگیر ش��ده ب��ود) درگیری‬ ‫قرار گرف��ت و گفت تو ح��ق نداری به‬
‫ایجاد ش��د و علی را دس��تگیر کردند و‬ ‫مدرسه صدمه‌ای بزنی‪ .‬جمعیت با شور‬
‫مدتی در ماشین محبوس بود‪ .‬جمعیت‬ ‫فراوان‌تر به خیابان اصلی برگش��ت و در‬
‫به خروش آمده بود و اطراف ماش��ینی‬ ‫سه راهی خیابان بس��یج مقابل کارگاه‬
‫ک��ه او در آن بود حصار درس��ت کرده‬ ‫مرحوم فقیر با حضور نیروهای پاس��گاه‬
‫بودند‪ .‬پ��س از حدود یک س��اعت بگو‬ ‫مواجه ش��دیم‪ ،‬جمعیت یک صدا فریاد‬
‫مگو علی آقا آزاد ش��د‪ .‬قطعنامه قرائت‬ ‫م��ی زدند« بگو – مرگ بر ش��اه»‪ .‬آنان‬
‫ش��د و دانش‌آموزان متفرق شدند‪ .‬این‬ ‫با س�لاح گارد گرفته بودند و کمی هم‬
‫تظاهرات پیامدهایی داش��ت که اجمال‬ ‫ترسیده بودند‪ .‬وقتی به بانک‌ها نزدیک‬
‫آن چنین بود‪:‬‬ ‫می‌شدیم‪ ،‬شعار عوض می‌شد «ما همه‬
‫‪ -1‬جرقه خوردن فعالیت‌های خیابانی‬ ‫بت ش��کنیم – شیش��ه را نمی‌شکنیم»‬
‫‪ -2‬ریخت��ن ت��رس جوانان ب��رای ابراز‬ ‫ت��ا دل آنان قرار گی��رد و عکس‌العملی‬
‫مخالفت علنی‬ ‫نش��ان ندهن��د‪ .‬حقیقتش ای��ن بود که‬
‫‪ -3‬ل��و رفتن فعالین اصلی انقالب (بعدا ً‬ ‫هن��وز آمادگی پذیرش حادثه (زخمی ‪،‬‬
‫اف��رادی از جمل��ه اخ��وی دس��تگیر و‬ ‫شهید و ‪ )...‬را نداشتیم‪ .‬فقط دستگیری‬
‫ش��کنجه ش��دند‪ -‬بنده دو بار از کمین‬ ‫را به جان خریده بودیم چون خود مدیر‬
‫اس��توار عبداهلل‌پور و درویش‌پ��ور فرار‬ ‫مدرسه ما هم بر اثر فشار‪ ،‬برای پاسگاه‬
‫کردم)‬ ‫خبرچینی می‌کرد‪.‬‬
‫‪ -4‬اع�لام آمادگی افراد مس��ن‌تر برای‬ ‫وقتی به حدود مرکز ش��هر برگش��تیم‬
‫همراهی در مراحل بع��د (در تظاهرات‬ ‫تعدادی از بزرگتره��ا به جمع ما اضافه‬
‫شده بودند و حرکت را تا مقابل مدرسه‬ ‫رفتیم به س��مت آموزش��گاه ب��رق روز‪،‬‬
‫‪ ‬سی سال سرافرازی‪2-‬‬
‫محمدعلی فقیهی‬
‫صحبت شما ‪‬‬
‫از قرائ��ن چنین بر می‌آمد که تظاهرات‬ ‫‪2229970‬‬
‫صرف��اً دانش‌آموزی خواهد بود و از بازار‬
‫يك شهروند‪ :‬در دي ماه سال گذشته در تماس‬
‫و ‪ ...‬همراهی خاصی نخواهیم ش��د‪ .‬لذا‬
‫با شبكه استاني خبر به اطالع مسئولين رساندم كه‬
‫مس��یر تغییر کرد و مقرر شد از مدرسه‬
‫گراش خاموش‌ترين شهر استان مي‌باشد‪ .‬با پخش‬
‫ابدی شروع کنیم‪ ،‬بعدا ً مدرسه برق روز‬
‫و در کنار مدرسه هرمزی خاتمه دهیم‬
‫اين خبر از شبكه‪ ،‬مس��ئولين اداره برق پيگير اين‬
‫مسئله ش��دند‪ .‬و روشنايي دوباره به شهر بازگشت‪.‬‬
‫و همین طور هم شد‪.‬‬
‫ولي با گذشت يك س��ال باز همان خاموشي ادامه‬
‫روز موعود فرا رس��ید‪ ،‬وسایل را توسط‬
‫دارد‪ .‬آيا بايد تذكر داده ش��ود تا پيگير اين مس��اله‬
‫یک��ی از دبیران که ماش��ین داش��ت به‬
‫شوند‪ .‬خاموشي شهر براي شما اهميتي ندارد؟ آخر‬
‫مدرسه ابدی منتقل کردیم‪ .‬جو مدرسه‬
‫خاموشي تا كي؟‬
‫نا آرام ش��ده بود‪ .‬مدیر مدرس��ه (آقای‬ ‫ادام�ه از صفحه ی�ک‪ :‬همه موارد که‬
‫میراحمدی) مضطرب بود‪ .‬خیلی تالش‬ ‫خانم نام‌آور‪ :‬تجمع بي‌رويه وسايل نقليه عمومي‬
‫آماده ش��د (حتی این که کدام شعار در‬
‫می‌کرد تا بچه‌ها را به کالس بفرس��تد‪،‬‬ ‫جل��و و كن��ار پياده‌روه��ا ي��ا داروخانه و پاس��اژها‬
‫کدام منطقه ش��هر گفته ش��ود‪ ،‬مسیر‬
‫اما کس��ی گوشش بدهکار نبود‪ .‬در یک‬ ‫موجب اتالف وقت در پارك كردن مي‌ش��ود‪ .‬بهتر‬
‫تظاه��رات‪ ،‬کارهای��ی که بای��د صورت‬
‫لحظه عکس‌ه��ای امام و پالکاردها و ‪...‬‬ ‫اس��ت ش��هرداري فكر جدي‌تري در م��ورد پارك‬
‫پذی��رد‪ ،‬برنامه نهای��ی‪ ،‬قطعنامه‌ها و‪)...‬‬
‫باالی دس��ت بچه ها رفت و شعار دادن‬ ‫ماش��ين‌هايي كه به مدت طوالني در يك جا پارك‬
‫ب��ه اتف��اق حبی��ب‌اهلل که این��ک مدیر‬
‫ش��روع ش��د‪ .‬اولین ش��عار این بود‪ :‬اهلل‬ ‫هستند بكند كه اگر خانمي بخواهد به عنون مثال‬
‫الیقی است‪ ،‬به خدمت روحانی محترم‬
‫اکبر‪.‬‬ ‫ب��راي خريد دارو به داروخانه ب��رود راحت‌تر جاي‬
‫ش��هر رفتیم‪ .‬ایش��ان در خن��کای عصر‬
‫م��ردم ش��هر متحیر ش��ده بودن��د‪ .‬از‬ ‫پارك گير بي��اورد و در اين زمينه وقتش به خاطر‬
‫در س��مت چپ مدرس��ه در پیشخوان‬
‫رفتارش��ان برمی‌آم��د ک��ه دوس��ت‬ ‫پارك ‪ 2‬دقيقه‌اي ماشينش به هدر نرود‪.‬‬
‫حجره‌ای نشسته بودند‪ .‬مثل همیشه از‬
‫دارن��د ش��رکت کنن��د اما چون س��ن‬ ‫س��ر رفاقت و صمیمیت ایشان با فامیل‬ ‫شهروند‪ :‬اگر ممكن است با فرمانده‌ي انتظامي در‬
‫تظاهرات‌کنندگان باال نبود‪ ،‬دچار تردید‬ ‫ما‪ ،‬خوش و بش��ی کردیم و قضیه را به‬ ‫رابطه با امنيت و مس��ايل ديگر در نشريه مصاحبه‬
‫شده بودند و کمتر کسی ما را همراهی‬ ‫شود‪.‬‬
‫اطالع ایشان رساندیم و گفتیم ما قصد‬
‫کرد‪ .‬تعداد افراد باالی بیس��ت سال ما‬ ‫تظاهرات در فالن روز را داریم و خیلی‬ ‫ش�هروند‪ :‬چرا ش��هرداري در بلوار گلزار شهدا به‬
‫جاي گس��ترش فضاي سبز به موزاييك كردن كف‬
‫از عدد انگش��تان دس��ت بیش��تر نبود‪.‬‬ ‫دوس��ت داریم حضرتعالی هم تش��ریف‬
‫آن مشغول شده‌است؟‬
‫داشته باشید‪).... ( .‬‬
‫ش�هروند‪ :‬چرا بلوار مالصدرا از روشنايي مناسبي‬
‫بر‌خوردار نيس��ت‪ .‬لطفا اين صحبت را به شهرداري‬
‫کم‌ک��م به نیم��ه‌ی رمض��ان نزدیک می‌ش��دیم‪.‬‬ ‫انع��كاس دهيد تا در جهت رفع اين مش��كل اقدام‬

‫علوی با تعویض لباس از دست ماموران گریخت‬

‫فیزیکی داشته باشید‪.‬‬
‫……چند سوال درباره قلیان‬
‫احم�د جمالی‪ :‬ضمن تش�کر از ش�ما من چند‬
‫پرسش درباره قلیان دارم‪ ،‬لطفا در صورت‬
‫ام�کان به آن پاس�خ دهی�د‪ .‬اول ای�ن که آیا‬
‫صحت دارد به علت عبور دود قلیان از روی‬
‫آب‪ ،‬س�م آن گرفته می‌شود ؟ دوم این که آیا‬
‫خطر یک بار قلیان کش�یدن از اس�تعمال یک‬
‫پاکت سیگار بیشتر است؟ و آخر این که آیا‬
‫نشس�تن کنار ف�ردی که قلیان می‌کش�د اگر‬
‫خودمان قلیان نکش�یم هی�چ خطری متوجه‬
‫ما نخواهد بود؟‬
‫پاس��خ‪ :‬ممنون از ابراز لطف ش��ما ‪ ،‬دوس��ت عزیز‪،‬‬
‫آب موجود در کوزه قلیان نه تنها س��موم را از بین‬
‫نمی‌برد‪ ،‬بلکه برعکس باعث چس��بیدن بیش��تر و‬
‫رس��وب مواد مضر موجود در دود قلیان در سیستم‬
‫تنفس فرد نیز می‌گردد‪ .‬سئوال دوم شما را می‌توان‬
‫این گونه با یک حس��اب سر انگشتی پاسخ داد که‬
‫سرتا پای سوختن یک نخ سیگار بیش از ده دقیقه‬
‫طول نمی‌کش��د در حالی که ی��ک قلیان گاهی تا‬
‫یک ساعت هم چاق است و می‌توان آن را استعمال‬
‫نمود‪ .‬در ده دقیقه‌ای که فرد یک نخ سیگار می‌کشد‬
‫بین ده تا دوازده پُک بیش��تر نمی‌زند در حالی که‬
‫فرد قلیانی طی یک ساعت می‌تواند شصت تا هفتاد‬
‫پُک زده و ده‌ها برابر یک سیگاری‪ ،‬در هر پُک دود‬
‫به عالوه گاز مونو اکس��ید کربن وارد ریه‌های خود‬
‫از درب مورد نظر خارج و س��وار ماشین می‌شود‪.‬‬
‫ولی باز هم ماموران متوجه می‌ش��وند و ماشین را‬
‫تعقیب می‌کنند‪ .‬ح��اج محمد هم هیچ راهی جز‬
‫رساندن آقا به منزل خودش (یعنی منزل مرحوم‬
‫حاج ابراهیم فقیهی ‪ /‬فقیر ) نداشت‪.‬‬
‫منزل حاج ابراهیم یک در کوچک هم از پش��ت‬
‫داش��ت‪ .‬با وارد ش��دن آق��ای علوی ب��ه منزل‪،‬‬
‫نیروهای ژاندارمری جلو در را بس��ته و هیچکس‬
‫را اج��ازه ورود و خروج نبود‪ .‬س��ید محمود را از‬
‫در پش��ت خارج کردند و ب��ه منزل یکی از اقوام‬
‫بردن��د و مخفی کردن��د‪ .‬نیروهای ش��اه هر چه‬
‫من��زل حاج ابراهیم را جس��تجو کردند س��ید را‬
‫نیافتند‪ .‬چون ماش��ین خود سید محمود جلوی‬
‫درب منزل پارک ش��ده بود‪ ،‬نی��روی ژاندارمری‬
‫همچنان ماش��ین را زیر نظر داشتند و کوچه را‬
‫ترک نمی‌کردند‪ .‬ولی س��ید محم��ود با تعویض‬
‫لباس و با یک ماش��ین دیگر گراش را ترک کرد‪.‬‬
‫و چ��ون نیروها اثری از س��ید محم��ود ندیدند‪،‬‬
‫‪JJ‬محمود وفایی‌فرد و سیدمحمود علوی [عکس‪ :‬آرشیو وفایی‌فرد]‬
‫ناامیدانه محل را ترک کردند‪.‬‬
‫‪ ‬سی سال سرافرازی‪3-‬‬ ‫*‬
‫محمد زارع‬
‫دو سرهنگ‬ ‫زبان هنر باز مي‌گفتند و تاثيري شگرف‬
‫نیروهای ژاندارمری ش��اه از اول رمضان مس��جد‬ ‫فرمايند‪.‬‬
‫علی بن ابی‌طالب (ع) را که سید محمود علوی در‬ ‫شهروند‪ :‬پارك الله از قديمي‌ترين پارك‌های در‬
‫آن سخنرانی داش��تند و جمعیت زیادی در خود‬ ‫مركز شهر است و دس��ترس كامل و امن مهمانان‬
‫جمع کرده بود محاصره کرده بودند‪ .‬هر ش��ب بر‬ ‫نوروزي‪ .‬همچنين داراي درختان بلندي هست كه‬
‫تعداد جوانان افزوده می‌شد‪.‬‬ ‫ب��ر زيبايي آن مي‌افزايد ولي وج��ود عواملي مانند‪:‬‬
‫تا آن موقع نمی‌توانس��تند اسم آقا را علنی اعالم‬ ‫‪ -1‬ع��دم رس��يدگي به روش��نايي داخلي ‪ -2‬عدم‬
‫کنن��د و هرگاه می‌خواس��تند ن��ام آق��ا را ببرند‬ ‫رسيدگي به فضاي سبز به نحوي كه باعث نابودي‬
‫می‌گفتند «آق��ای مورد نظ��ر» و همگی صلوات‬ ‫درختان و چمن‌هاي موجود ش��ده است ‪ -3‬ترميم‬
‫می‌فرستادند‪ .‬اما آن ش��ب آقای علوی سخنرانی‬ ‫لبه‌گذاري‪ -4‬نداش��تن باغب��ان و نگهبان ‪ -5‬نبود‬
‫تند و آتشینی داش��تند و در همان سخنرانی نام‬ ‫هيچگونه وس��ايل ابتدايي و تفريحي براي كودكان‬
‫آق��ا را نه تنه��ا علنی بلکه با پیش��وندهای زیاد و‬ ‫باعث نابودی اين پارك شده است‪.‬‬
‫به ص��ورت غرا اع�لام کردند‪ .‬نیروه��ای امنیتی‬ ‫شهروند‪ :‬نبودن چراغ و روشنايي بين راه گراش‬
‫ک��ه در داخل و خارج از مس��جد بودند با اش��اره‬ ‫و الر‪ ،‬خطرات و مش��كالت زيادي به‌بار آورده است‬
‫فرمانده‌ش��ان قصد دس��تگیری س��ید محمود را‬ ‫خواهش مي‌كنم درجهت رفع آن اقدام فرماييد‪.‬‬
‫داشتند‪ .‬ولی چون سید قصد چنین سخنرانی‌ای‬
‫هيات زنجير زني عاش�قان سيد‌الش�هدا و‬
‫داش��تند از قبل برنام��ه را چیده بودن��د‪ .‬نیروی‬ ‫ساكنان ش�هرك شهيد بهش�تي‪ :‬از شهردار‬
‫ژاندارمری قصد داش��ت بعد از س��خنرانی‪ ،‬ایشان‬
‫محترم به خاطر اقدام سريع جهت آسفالت خيابان‬
‫را دس��تگیر کند تا کسی هم مطلع نشود و باعث‬ ‫شهرك ش��هيد بهش��تي كمال تش��كر را به عمل‬
‫تحریک مردم نشود‪.‬‬ ‫مي‌آوریم‪.‬‬
‫برای جلوگیری از این موضوع‪ ،‬ایش��ان از دری که‬
‫شهروند‪ :‬بهتر نيست به جاي تعريف‌هاي زيادي‬
‫همیش��ه می‌رفتند نرفت و از قبل ماشین مرحوم‬
‫و بزرگ نشان دادن كش��ورها خارجي مثل دبي و‬
‫ح��اج محمد فقیهی آماده ب��ود تا بالفاصله بعد از‬
‫انس��ان‌هایي كه در آنجا مش��غول به كار هستند از‬
‫خروج ایشان از مسجد ایشان را ببرند‪ .‬آقای علوی‬
‫پيشرفت در گراش و نيز كساني كه در خود گراش‬
‫مشغول به كارند سخن بگوييد؟‬
‫عليرضا نوروزي‪ :‬در كش��وري زندگي مي‌كنيم‬

‫از حسینیه حاج تقی تا سیدعلی هاشمیان‬

‫نماید! و اما پاس��خ آخرین سوال شما این که چون‬ ‫بد نيس��ت ب��راي مان��دگاري در تاريخ‬ ‫و ژرف بر مخاطبين خود داش��تند‪ .‬اين‬ ‫كه تمام فصول سال را مي‌توان در يك روز مشاهده‬
‫دود تولید ش��ده توس��ط قلیان مخلوطی از دو نوع‬ ‫يادآور ش��د ك��ه الر در آس��تانه انقالب‬ ‫حلقه‌ي هنري آثار ماندگاري از خود بر‬ ‫كرد و الحمدا‪ ...‬پر از نعمت و بركت است و همواره‬
‫دود تنباکو و زغال می‌باشد و این ها هر کدام مواد‬ ‫دو فرمانده ش��هرباني و دو دوره خاص‬ ‫جاي گذاش��تند كه خيلي دوست دارم‬ ‫استاني كه شهر ما درآن قرار دارد (فارس) هر‌ساله‬
‫س��می خاص خود را تولید می‌کند بنابراین افرادی‬ ‫را تجربه كرد‪ :‬اولي سرهنگ پاكدامن با‬ ‫نام چن��د ت��ن از عزي��زان هنرمند آن‬ ‫بيش��ترين محصول گندم از آن برداشت مي‌‌شود‪.‬‬
‫که در کنار فرد قلیانی نشس��ته‌اند بیش از افرادی‬ ‫زد و بند و فش��ار و اختناق؛ و دوره دوم‬ ‫روزگار را بنويس��م اما مي‌ترس��م به هر‬ ‫شهيد نصيري الري‬ ‫به ويژه آن كه كتابخانه باصفاي مهديه‬ ‫آنچه در پي مي‌آيد‬ ‫ولي متاس��فانه روزان��ه براي تهيه‌ي ن��ان مصرفي‬
‫که هم‌نشین سیگاری‌ها هستند در معرض عوارض‬ ‫دليل راضي نباشند‪.‬‬ ‫گذشتن از كنار نام حاج مهدي نصيري‬ ‫در دل اين حسينيه جاي گرفته بود‪.‬‬ ‫اش��اره‌اي بس��يار‬ ‫اغلب الزم اس��ت بيشتر از يك ساعت از وقت مفيد‬
‫كه به پيروزي منتهي مي‌ش��د سرهنگ‬
‫ناخوشایند وانواع سرطان‌ها هستند‪.‬‬
‫مستوفي با آزادسازي و تساهل و تسامح‬ ‫صفه‌ي مسجد جامع‬ ‫در ايام پيروزي انقالب اس�لامي جفا به‬ ‫حضرت آقاي نسابه‬ ‫گ��ذرا بر اف��راد و‬ ‫كاريم��ان را صرف خري��د نان كني��م (قابل توجه‬
‫……درد کف دست و بی‌حسی آن‬ ‫و حتي همراهي كه در واقع نوعي تسليم‬ ‫ي��ادش به خير به خص��وص در خنكاي‬ ‫آن عزيزي اس��ت كه آواي گرم و نواي‬ ‫نمي‌ش��ود باز هم از انقالب و حس��ينيه‬ ‫اماك��ن موث��ر در‬ ‫تمام همش��هريان‪ ،‬ش��هردار محترم و شوراي شهر‬
‫ش��ب‌هاي بهاري در مسجد جامع و آن‬ ‫دعاي كميل و س��خنراني افشاگرانه‌اش‬ ‫حاج تق��ي ن��ام ب��رد و از آيت‌اله حاج‬ ‫نض��ج و بالندگ��ي‬ ‫عزيزمان)‪.‬‬
‫حس�ینی ‪ :‬با سلام‪ ،‬مدتی اس�ت کف دس�ت‬ ‫زودهنگام بود و دس��ت خيلي‌ها را براي‬
‫هن��وز در صح��ن مس��جد جام��ع الر‬ ‫س��يد حسين نس��ابه يادي نكرد‪ .‬او كه‬ ‫انقالب و فرهنگ مبارزه در الر مي‌باشد‬ ‫شهروند‪ :‬گزارش ابوالحس��ن حسيني كه از دبي‬
‫راست مادر من دارای درد شدید و بی‌حسی‬ ‫انجام امور باز گذاشت‪.‬‬ ‫تريب��ون كه به تازگي جايش را به منبر‬
‫اس�ت طوری ک�ه از انجام کاره�ای معمولی‬ ‫طنين‌انداز اس��ت‪ .‬اين معلم انقالب كه‬ ‫شمع جمع ياران انقالب و روحيه‌بخش‬ ‫كه يقيناً همه م��وارد را در بر نمي‌گيرد‬
‫نوحه‌هاي انقالبي‬ ‫داده ب��ود و حلقه فرهنگ كه هر ش��ب‬ ‫تهيه مي‌كنن��د بر خالف ديگران ك��ه مخالف اين‬
‫خ�ود نیز عاجز اس�ت‪ .‬دکتره�ای زیادی هم‬ ‫يك��ي از فرهنگي��ان متعهد ب��ه زيبايي‬ ‫تا آخر و تا نقطه ش��هادت آرمان‌هايش‬ ‫كانون انق�لاب در الر بود و همه نامه‌ها‬ ‫و ب��از هم يقينا موارد مهم ديگري وجود‬ ‫گ��زارش بودند و مي‌گوين��د واقعيت ن��دارد‪ ،‬بايد‬
‫گل‌واژه‌هاي آهنگين ذكر حس��يني و يا‬
‫رفت�ه اس�ت و ب�ه ج�ز ق�رص و آمپو‌ل‌های‬ ‫و ش��يوايي زندگي‌نامه ي��اران پيامبر و‬ ‫را پ��ي گرفت‪ ،‬به تنهاي��ي كانوني براي‬ ‫و برنامه‌ه��ا ب��ه حض��رت ايش��ان ختم‬ ‫دارد ك��ه بايد هر كس در حد توان بدان‬ ‫بگويي��م ك��ه عين واقعيت اس��ت‪ .‬آقاي حس��يني‬
‫هم��ان نوحه‌هاي انقالبي در ايام انقالب‬
‫مسکن برایش کار دیگری انجام نشده است‪.‬‬ ‫عل��ي را بازخوان��ي مي‌كردند و ش��ور و‬ ‫افش��اي فس��اد فرهنگي شاهنشاهي و‬ ‫مي‌شد‪ .‬افكار انقالبي‪ ،‬شجاعت بي‌نظير‪،‬‬ ‫اشارتي داشته باشد‪.‬‬ ‫گفتند گزارش‌ها بيشتر براي افراد مجرد و كساني‬
‫يكي از ابزارهاي انتشار فرهنگ انقالب‬
‫ب�ه نظر ش�ما درمان بیم�اری او راه دیگری‬ ‫و مبارزه بود كه در شب‌هاي محرم اوج‬ ‫روح حماس��ي را در پيكر س��رد و مرده‬ ‫تبيين اس�لام ناب محمدي بود‪ .‬روانش‬ ‫روش��نفكري عالمان��ه‪ ،‬بيان پرش��ور و‬ ‫حسينيه حاج تقي‬ ‫هست كه از خانواده دور و در ديار غربت به فعاليت‬
‫هم دارد؟‬ ‫زمان مي‌دميدن��د‪ .‬نام بردن از بعضي از‬ ‫شاد و شادتر باد‪.‬‬ ‫حضور صميمي او در آن سال‌هاي شور‬ ‫نمي‌ش��ود از انقالب و اي��ام انقالب نام‬ ‫مشغول هستند‪.‬‬
‫و م��وج بخصوصي مي‌گرف��ت‪ .‬آن زمان‬
‫پاس��خ ‪ :‬به نظر می‌رس��د مورد بیماری مادر ش��ما‬ ‫اين س��خنرانان خالي از لطف نيست اما‬ ‫ش��هيد زرگ��ري‪ :‬هنرمند درد‌آش��نا و‬ ‫و ش��عور تكرارناش��دني و بي‌نظير بود‪.‬‬ ‫برد و از حس��ينيه ح��اج تقي الر يادي‬ ‫محمود توکلی‪ :‬توضيحي بود در خصوص ستون‬
‫كه س��يد عل��ي هاش��ميان نوحه‌خوان‬
‫«سندرم کانال مچ» باشد و آن هنگامی رخ می‌دهد‬ ‫مي‌ترسم حق كسي در اين ميان ضايع‬ ‫ج��ان‌آگاه محمد جعف��ر زرگري محور‬ ‫ت��ا امروز نيز بيان ش��يرين و كالم موثر‬ ‫نكرد‪ .‬اي��ن حس��ينيه در اي��ام انقالب‬ ‫چهار‌سو به‌قلم برادر ارجمند عزيز نوبهار‪ -1 :‬آيا كار‬
‫ج��وان و انقالبي و هنرش��ناس با آواي‬
‫که عصب میانی دس��ت که با عب��ور از کانال مچی‬ ‫گ��ردد‪ .‬صحن و س��راي مس��جد جامع‬ ‫هنرمندان��ي بود كه در آن ايام رس��الت‬ ‫ايشان در خطبه‌هاي جمعه و شب‌هاي‬ ‫كانون انقالبيون به ويژه دانش��جويان و‬ ‫كردن با شرافت ودرستي وبه دست آوردن امكانات‬
‫ش��وق‌آفرين خود و با اشعار خاص راس‬
‫از س��اعد به درون پنجه دس��ت می‌رود‪ ،‬در مچ گیر‬ ‫س��خنراني متين و انقالبي و مس��تدل‬ ‫هنرمن��دي خود را فرام��وش نكرده بود‬ ‫محرم و رمضان ياد و راه انقالبي مردان‬ ‫دانش‌آم��وزان و اصحاب فكر و انديش��ه‬ ‫زندگي براي هر شخص و قوم عيب وايرادي دارد؟‬
‫نظام ستم‌ش��اهي و رگ و ريشه‌هاي آن‬
‫می‌افتد یا تحت فش��ار قرار می‌گیرد در نتیجه درد‪،‬‬ ‫حضرت آيت‌اله آيت‌الهي را نيز در خاطر‬ ‫و در قالب‌هاي مختل��ف هنري به ويژه‬ ‫روشنگر را تداعي مي‌كند‪ .‬در آن روزگار‬ ‫بود و اكثر طرح‌ها و برنامه‌هاي فرهنگي‬ ‫‪ -2‬صافكاري‪ ،‬نقاشي‪ ،‬مقني(چاه‌كن)‪ ،‬اگزوزساز و‪...‬‬
‫را هدف مي‌گرفت و شب‌هاي ماندگار را‬
‫ضعف یا بی‌حس��ی در پنجه دس��ت و مچ به وجود‬ ‫خود دارد كه بايد متن آن س��خنان آقا‬ ‫تئات��ر و نماي��ش‌واره و دكلمه و س��اير‬ ‫وانفسا او اولين فريادگر نام امام بود‪ .‬هر‬ ‫آن دوران از دل اين حس��ينيه و سالن‬ ‫در اين حرفه گراش��ي و يا ايراني وجود دارد كه ما‬
‫به يادگار مي‌گذاشت‪.‬‬
‫می‌‌آید که به س��مت باال به سوی بازو تیر می‌کشد‪.‬‬ ‫* شاعر و نویسنده ساکن الر‬
‫پيدا و از نوار پياده و چاپ گردد‪.‬‬ ‫سبك‌هاي ابداعي س��تم‌هاي زمانه را با‬ ‫كجا هست خدايا به سالمت دارش‪.‬‬ ‫كوچك اما پربرك��ت آن بيرون مي‌آمد‪.‬‬ ‫به آنها مراجعه نمي‌كنيم؟‬
‫ایشان بهتر است با مراجعه به یک متخصص اعصاب‬
‫‪ ‬سی سال سرافرازی‪4-‬‬ ‫جمعي از اهالي ب�رق روز با امضاي يك طومار‬
‫یک ن��وار عصب بگیرن��د تا معلوم ش��ود آیا عصب‬

‫به جاي سر گوساله سر وليعهد زده بودیم‬

‫مذکور درگیر اس��ت یا خیر؟ س��پس با مراجعه به‬ ‫از زحمات اعضاي ش��وراي ش��هر گراش و شهردار‬
‫هانیه باختر‪ :‬ما تنها انقالب را از تلویزیون دیده‌ام‪ .‬اما در همین ش�هر‬ ‫كنوني و س��ابق تشكر كردند‪ .‬اين اهالي از (مديرت‬
‫یک متخصص ارتوپد‪ ،‬برای انجام عمل جراحی اقدام‬
‫نمایند‪ .‬ای��ن عمل معموالً موفقیت‌آمیز اس��ت و تا‬ ‫خودمان هم کس�انی بوده‌اند که در آن روزها قطره‌ای از دریای خروش�ان‬ ‫قوي و منس��جم و قانون‌مند كردن كليه امور شهر‬
‫حدود زیادی درد و مورمور شدید را از بین می‌برد‪.‬‬ ‫مردم ایران بودند‪ .‬از میان جمع گراشی به سراغ کسی رفتیم كه شجاعتش‬ ‫و ش��هرداري) تش��كر كردن��د و از (نمايان ش��دن‬
‫بي نظير بود و نقش مهمي را در اين حادثه ايفا مي‌كرد‪ .‬امید داریم فرصتی‬ ‫خدم��ات) اين عزيزان حمايت خود را اعالم كردند‪.‬‬
‫……نشانه بیماری پروستات‬ ‫باش�د تا با دیگ�ران نقش‌آفرینان روزهای انقالب نیز هم کالم ش�ویم‪ .‬در‬
‫را هم شگفت‌زده کرده باشد؟‬ ‫بودند براي گرفتن تغذيه‌هايشان‪ .‬ناگهان‬ ‫……نقش ش�ما در پخ�ش اعالميه در‬
‫فرستادن رونوشت‌هايي از اين طومار به استانداري‪،‬‬
‫ال خ��ود انقالب معج��زه‌اي بزرگ بود‬ ‫اص ً‬ ‫نگاهم افتاد به باالي كمد مدير‪ .‬مثل اين‬ ‫مدرسه چگونه بود؟‬
‫محمد علی‪ .‬ن‪ :‬آقای دکتر من س�ی و نه سال‬ ‫معرف�ی خ�ودش تنها می‌گوید‪« :‬فاطم�ه خواجی» ام�ا می‌دانم که مدرس‬ ‫فرمانداري‪ ،‬بخش��داري‪ ،‬ش��هرداري ودفتر نش��ريه‬
‫ام��ا به نظر من چي��زي كه خيلي عجيب‬ ‫كه مدير تمامي اعالميه‌ها را درون تشت‬ ‫تمامي اعالميه‌ها را از منزل حاج ابراهيم‬
‫سن دارم‪ .‬خیلی عذر می‌خواهم پس از پایان‬ ‫حوزه علميه الزهرا(س)‪ ،‬مدير مهد قران ش�كوفه‌ها و مربي قرآن مدرس�ه‬ ‫صحبت‌ نو نيز نش��ان خوش‌ذوقي وقدر‌شناسي اين‬
‫ب��ود اين بود كه قبر ام��ام رضا (ع) را كه‬ ‫گذاش��ته بود‪ .‬ديدم فرصت مناسب است‬ ‫فقيهي برمي‌داش��تيم‪ .‬پش��ت ساختمان‬
‫دستش�ویی گاهی احس�اس می‌کن�م باز هم‬ ‫بشارت است‪ .‬مختصرتر از اين نمي‌شد او را معرفي كرد‪.‬‬ ‫عزيزان است‪.‬‬
‫قطره‌ای ادرار از مجرای آن خارج می‌ش�ود‪.‬‬ ‫گلوله باران كردند‪ ،‬ما سريع به خيابان‌ها‬ ‫و مدير حواس��ش به من نيس��ت‪ .‬سريع‬ ‫مدرسه باغچه‌اي بود كه ما دور تا دور آن‬
‫مخالف اين نظام نيست‪ .‬مسئولين كشور‬ ‫محم��د فقيهي‪ ،‬مرح��وم نادي��ا دهقاني‪،‬‬ ‫ريختي��م و ش��عار «قبر امام هش��تم‪ /‬به‬ ‫كارتن‌ه��اي تغذيه را روي هم گذاش��تم‬ ‫به بهانه خوردن صبحانه جمع مي‌شديم‪.‬‬ ‫‪ :091718---99‬م��ا در بندرعباس هس��تیم و‬
‫خیل�ی باعث نگرانی من ش�ده اس�ت خودم‬ ‫مشکل دریافت روزنامه داریم‪ .‬باید از کجا بگیریم‪.‬‬
‫فک�ر می‌کن�م از پروس�تات باش�د ‪ .‬لطفاً مرا‬ ‫در زم��ان انقالب مانند عروس��ك خيمه‬ ‫مرح��وم فريده ش��كوه‌زاده‪ ،‬مرحوم صغرا‬ ‫دست شاه جالد‪ /‬گلوله باران شده» را سر‬ ‫تا بتوانم ان تش��ت را به پايي��ن بياورم و‬ ‫زنگ مدرس��ه به گونه‌اي ب��ود كه صدا تا‬
‫شب بازي بودند‪ .‬حكومت به آن‌ها ديكته‬ ‫رضاي��ي‪ ،‬زهرا و نرگس خواجه‌زاده‪ ،‬فوزيه‬ ‫داديم‪ .‬جالب اينجا بود كه اطالع‌رس��اني‬ ‫اعالميه‌ها و عكس‌ها را پخش كنم‪ .‬دست‬ ‫خانه‌ي م��ا مي‌رفت‪ .‬مادرم تا صداي زنگ‬ ‫‪‬صحب�ت ن�و‪ :‬ش��ما می‌توانی��د صحبت‌نو را‬
‫راهنمایی نمایید ‪ .‬با تشکر‬
‫ش��ده بود‪ .‬مي‌دانيد اگر انق�لاب نبود ما‬ ‫نوبهار‪ ،‬فاطمه حس��ن‌زاده‪ ،‬فرخنده باختر‬ ‫ضعيف ب��ود‪ .‬ما بعد از تظاهرات تلویزيون‬ ‫كردم پشت تشت تا آن را بردارم از دستم‬ ‫را مي‌شنيد مي‌آمد پشت ديوار و اعالميه‬ ‫مشترک ش��وید و به ش��کل منظم دریافت کنید‪.‬‬
‫پاسخ‪ :‬هنگامی که سن مرد افزایش می‌یابد‪ ،‬اغلب غده‬
‫پروستات ش��روع به بزرگ شدن می‌کند و در نتیجه‬ ‫هم همان حال و روز را داش��تيم‪ .‬ش��ايد‬ ‫(كه مادر خودم هس��تند) و كس��اني هم‬ ‫را مش��اهده كرديم و متوجه شديم مردم‬ ‫ليز خ��ورد و اعالميه‌ها روي زمين پخش‬ ‫را در مدرس��ه مي‌ريخت‪ .‬و ما هم كه آنجا‬ ‫برای این کار با دفتر نشریه تماس بگیرید‪.‬‬
‫ممکن است عالیم ناراحت‌کننده‌ای را ایجاد کند‪ .‬البته‬ ‫جوانان ما حق دارند‪ .‬اما از بزرگتران‌شان‬ ‫بودند كه متاس��فانه نامش��ان را به خاطر‬ ‫كل ايران اين شعار را مي‌دادند در صورتي‬ ‫شد‪ .‬وقتي مدير اين صحنه را ديد فهميد‬ ‫منتظر اين عمل بوديم سريع دست به كار‬ ‫‪ : 091718---21‬چرا درمانگاه جدید بیمارستان‬
‫بیش از نیمی از مردانی که پروستات‌شان بزرگ شده‬ ‫مي‌خواهم جوانان را بيدار كنند‪ .‬البته نياز‬ ‫ندارم‪.‬‬ ‫ك��ه هيچ كس يا هيچ نهاد و ارگاني به ما‬ ‫كه بايد بيش‌تر از اينها مراقب من باش��د‪.‬‬ ‫مي‌شديم و اعالميه‌ها را پخش مي‌كرديم‪.‬‬ ‫هیچ مدیریتی ندارد و نوبت رعایت نمی‌شود؟‬
‫است‪ ،‬عالمتی ندارند‪ .‬اما عالیمی همچون کند شروع‬ ‫به مطالعه‌ي خود جوانان هم هست‪.‬‬ ‫نگفته بود كه بايد اين ش��عار را داد‪ .‬يكي‬ ‫پرونده‌ام را گذاشت زير بغلم و دستور داد‬ ‫با ش��عار«اعالميه به دني��ا‪ /‬خميني رهبر‬ ‫یک گراش�ی از دوبی‪ :‬از مطالب عزیز نوبهار در‬
‫……فعاليت‌هاي جالبتان چه بود؟‬
‫شدن ادرار و جریان ضعیف آن‪ ،‬اشکال در ادرار کردن‪،‬‬ ‫از معجزات اين بود كه شعارمان يكي بود‪.‬‬ ‫كه از مدرس��ه اخراج شوم‪ .‬به خاطر دارم‬ ‫ما»‪ .‬مدير زي��اد نمي‌فهميد كه تمام اين‬ ‫چهار سو سپاسگزاریم‪.‬‬
‫……و این روزها توقع شما چیست؟‬ ‫عك��س حيواناتي كه در كت��اب علوم‌مان‬
‫نیاز ناگهانی‪ ،‬فوری و مکرر به ادرار کردن (دست کم‬ ‫برای انقالب هزينه شده‪ ،‬هزينه‌ي آن هم‬ ‫ب��ود را مي‌چيدي��م و به جاي س��ر آن‌ها‬ ‫مثل اينكه نا خود اگاه الهام ش��ده بود كه‬ ‫كه مادرم جواب بس��يار كوبن��ده‌اي به او‬ ‫كاره��ا تقريبا زير س��ر ما بود‪ .‬حواس��ش‬ ‫ابراهیم پور‌غفور‪ :‬این اداره برق گراش از موقعی‬
‫دوبار در شب) و احساس این که گویی مثانه به طور‬ ‫خ��ون بهترين جوانان و عزيزان ماس��ت‪.‬‬ ‫عكس سر شاه مي‌زديم‪ .‬مثال يكي از آنها‬ ‫همگي اين شعار را سر دهيم‪.‬‬ ‫داد‪ .‬او گفت‪ :‬لطفاً زير پرونده دخترم دليل‬ ‫بيشتر به سومي‌ها بود و من آن زمان اول‬ ‫که ب��ه بخش خصوصی واگذار ش��ده مث��ل اینکه‬
‫کامل خالی نش��ده اس��ت‪ ،‬ناتوانی در کنترل جریان‬ ‫چادره��اي مش��كي زنان كفن‌هايش��ان‬ ‫گوس��اله‌اي بود كه زير شكم مادرش شير‬ ‫……در روزه�ای انقالب چه کس�انی‬ ‫اخراج ش��دنش از مدرس��ه را قيد كنيد‪.‬‬ ‫راهنماي��ي بودم‪ .‬تا روزي از طريق يكي از‬ ‫المپ ب��رای معابر عمومی پایه‌ه��ای برق ندارند و‬
‫ادرار‪ ،‬یا نش��ت قطرات ادرار بعد از اتمام ادرار کردن و‬ ‫چهره‌های شاخصی بودند؟‬ ‫مديرمان دليلش را پرس��يد‪ .‬مادرم گفت‪:‬‬ ‫دانش‌آموزان لو رفتم‪ .‬البته لو رفتن نه اين‬ ‫جای تعجب دارد که از خرداد ماه سال ‪ 87‬که من‬
‫ش��ده بود‪ .‬هفده ش��هريوري‌ها را داديم‪.‬‬ ‫مي‌خورد‪ .‬ما جاي سر گوساله سر وليعهد‬
‫درد یا خونریزی هنگام ادرار کردن می‌توانند از عالیم‬ ‫چون به زودي پيروز خواهيم ش��د‪ .‬همان‬ ‫كه از روي غرض بلكه از روي بچگي بود‪.‬‬ ‫خودم سوال کرده‌ام تا االن که اواخر سال ‪ 87‬است‬
‫علي‌اصغر‌ه��ا در آغ��وش مادران‌ش��ان به‬ ‫و به جاي س��ر گاو عكس فرح زده بودیم‪.‬‬ ‫سيد محمود علوي گرداننده‌ي انقالب در‬
‫رایج پروستات باشند‪ .‬چنانچه می‌بینید شما تنها یکی‬ ‫لحظه مدير رنگش پريد و دست گذاشت‬ ‫المپ برای این اداره نرس��یده است‪ .‬خواهشمندیم‬
‫ش��هادت رس��يدند‪ .‬فكر كني��م بابت اين‬ ‫از اين كارها زياد مي‌كرديم‪.‬‬ ‫گراش بود كه حاال رئيس عقيدتي سياسي‬ ‫……کدامیک از خاط�رات برای‌تان به‬
‫از عالیم نامبرده فوق را دارید‪ .‬با توجه به س��ن ش��ما‬ ‫روي س��رش و فكر كرد بعد از چند ثانيه‬ ‫به موقع رس��یدن المپ‪ ،‬کوچ��ه‌ی مخابرات المپ‬
‫هزينه‌ي سنگيني كه براي انقالب داديم‬ ‫……براي جواناني كه آگاهی چندانی‬ ‫کل ارتش است‪ .‬خانم صيفي كه در ناحيه‬ ‫یادماندنی‌تر است؟‬
‫البته کمتر می‌توان به بیماری پروستات مشکوک شد‬ ‫شايد وجدانش بيدار شد و از تصميمي كه‬ ‫های سوخته را تعویض نمایید‪.‬‬
‫مسوليت ما چقدر خطير است‪ .‬پس سعي‬ ‫از انقالب ندارند چه حرفي داريد؟‬ ‫خواه��ران فعاليت داش��تند‪ .‬مرحوم حاج‬ ‫خاطرات كه زياد است‪ .‬اما خاطره جالبي‬
‫و احتمال سایر اختالالت مجاری کلیوی بیشتر است‬ ‫گرفته بود واخراج من از مدرسه منصرف‬ ‫ش�هروند‪ :‬آیا همان‌طور که ق��ول داده بودند در‬
‫اما در حال حاضر ش��ما می‌توانی��د با مراجعه به یک‬ ‫كنيم با حفظ حجاب‪ ،‬بيدار كردن غيرت‬ ‫ش��ايد جوان��ان م��ا از گذش��ته چي��زي‬ ‫ابراهيم فقيهي و خانواده‌شان‪ ،‬زن شعبان‪،‬‬ ‫كه ح��اال به خاط��ر دارم اين اس��ت كه‪:‬‬
‫ديني و احترام گذاش��تن به خون ش��هدا‬ ‫حاج حيدر و نرگس فرزانه‪ .‬حميد‪ ،‬اصغر‪،‬‬ ‫شد‪.‬‬ ‫مرسوم بود كه در مدارس تغذيه مي‌دادند‪.‬‬ ‫دهه فجر امس��ال گازرس��انی به گراش به سرانجام‬
‫ارولوگ و انجام آزمایش��ات بیشتر و یک سونوگرافی‬ ‫نمي‌دانند‪ .‬اگر بزرگتران‌شان همت كنند‬ ‫می‌رسد یا نه؟‬
‫دقیق‪ ،‬به تشخیص برسید‪.‬‬ ‫دينمان را به اين نظام و شهدا ادا كنيم‪.‬‬ ‫و از انقالب براي‌ش��ان بگويند هيچ عاقلي‬ ‫محمد حسن و خسرو حسن زاده‪ ،‬مرحوم‬ ‫……حادثه‌ای در انقالب که خود شما‬ ‫تمامي بچه‌ها دور ت��ا دور مدير را گرفته‬
 ‫پرونده ‪4‬‬
‫شماره سی‬
‫‪ ‬الر‪ :‬کتابفروشی رسالت ‪ ‬الر‪ :‬مطبوعات فرهنگ ‪ ‬اوز‪ :‬مطبوعات پرسپولیس ‪ ‬خنج‪ :‬کتابخانه عمومی خنج ‪ ‬جویم‪ :‬کتابخانه عمومی ‪ ‬فداغ ‪ ‬ارد‬
‫(ضمیمه شماره ‪)54‬‬
‫نیمه دوم بهمن‪87‬‬

‫‪ ‬سی سال سرافرازی‪5-‬‬ ‫کارنامه خون ‪‬‬

‫شهید احمد ایزدی‬

‫……حاال به عنوان اولين س�وال‪ ،‬خانم نظري‬

‫زن شعبان ‪ ،‬خيرالنسایی‬ ‫چ�را به اي�ن س�ادگي‌ها نمي‌پذيرفتي�د كه با‬

‫شما گفتگويي داشته باشيم؟‬
‫به اين خاطر كه اعصابم به هم ريخته است‪ .‬داغونم‬

‫که یک تنه انقالب کرد‬

‫از همه چيز و همه‌كس چون وقتي اين همه ش��هيد‬
‫و مجروح مي‌بينم و در مقابل اين‌ همه قدرنشناسي‬
‫و رفتار غير قابل تحمل مردم را مي‌بينم و حرف‌هاي‬
‫مردم و نيش‌زبان‌ش��ان و خيلي چيزها اس��ت كه با‬
‫بل��ه‪ .‬برادرم در بندرعب��اس اعالميه‌ها و نوارها را در‬ ‫ندادند» مي‌دادم‪ ،‬بيشتر آن‌ها را متعجب مي‌ساخت‪.‬‬ ‫چش��م خود دي��ده‌ام و ناراحت‌كننده اس��ت كه آن‬
‫زيرزمين مخفي مي‌كرد‪ .‬پس��رم اعالميه‌ها را پخش‬ ‫ت��ا اين كه خواهرم را ني��ز متقاعد كردم كه موجب‬ ‫چنان كه بايد و انتظار داشتيم نشد‪.‬‬
‫مي‌ك��رد تا اين كه لو رفتند و آن‌ها را زنداني كردند‬ ‫شد او هم همراهي‌ام كند اما بعد از مدتي شوهرش‬ ‫……از ديدگاه يك انقالبي آن زمان مي‌خواهيم‬ ‫‪JJwww.yad-e-yaran.com‬‬
‫كه هيچ حرفي نزدند و پس از مدتي آزاد شدند‪.‬‬ ‫به علت حرف و شكايات مردم از زنش پيش او‪ ،‬مانع‬ ‫يك تعريف كلي از انقالب بدهید؟‬ ‫نام پدر‪ :‬عباس‬
‫……از ديگ�ر زن‌ه�اي گراش�ي در آن زم�ان‬ ‫فعاليت‌اش شد و باز تنها شدم‪.‬‬ ‫م��ن و در واقع همه گراش��ي‌ها در آن زمان هيچي‬ ‫محل شهادت‪ :‬شلمچه‬
‫فعاليت انقالبي داشتند را نام‌ ببريد؟‬ ‫……برايم�ان خيل�ي جالب اس�ت ب�ا توجه به‬ ‫نمي‌دانستيم‪ .‬نه از امام و انقالب و نه از شاه و رژيم‬ ‫تاریخ شهادت‪1366/01/18 :‬‬
‫اوضاع آن زمان شما يك زن آن هم در گراش‬ ‫ال نمي‌دانس��تم‪ .‬چه كاره هستند و چي‌‬ ‫طاغوت‪ ،‬اص ً‬
‫اول كه خودم تنها بودم‪ .‬اولين نفر بودم وبعد خواهرم‬
‫بود و درس��ت االن به خاطر ن��دارم اما خانم صيفي‪،‬‬ ‫واقعاً به تنهايي چگونه تظاهرات كرديد؟‬ ‫كار مي‌كنن��د‪ .‬فقط اي��ن را مي‌دانس��تم كه ظلم و‬ ‫فرازهایی از وصیت‌نامه‬
‫مرحوم ناديا دهقاني‪ ،‬زهرا و نرگس خواجه‌زاده‪ ،‬فاطمه‬ ‫بله س��ه روز اول تنهاي تنها ب��ودم‪ .‬البته بچه‌هايم‬ ‫ناحقي مي‌شود و خون پاك جوانان ريخته مي‌شود‬ ‫برادران روی مس��ائل اس�لامی تکیه کنید‪ .‬هرچه‬
‫حسن‌زاده‪ ،‬فرخنده باختر‪ ،‬فاطمه خواجي و ‪...‬‬ ‫كه س��ني ه��م نداش��تند را هم به باالي پش��ت‌بام‬ ‫و پيرمردي مهربان با دس��تاني خالي با نيتي صاف‬ ‫بیش��تر خود را به قرآن نزدیک کنید‪ .‬س��عی کنید‬
‫مي‌فرس��تادم تا شعار مرگ بر شاه س��ر دهند و به‬ ‫براي خدا بر عليه ظلم و س��تم بلند شده است‪ .‬اين‬ ‫بیش��تر به یاد خدا باشید و رابطه‌ی خود را با خدا‬
‫……ي�ك خاط�ره ش�يرين ي�ا تل�خ از دوره‬ ‫الهام زاهدی‪ :‬خيرالنس�ا نظري مشهور به زن شعبان (شعبو به تلفظ گراشي)‪ ،‬يكي از زنان‬
‫آنها مي‌گفتم كه دعاي شما بچه‌ها زودتر مستجاب‬ ‫بود كه من هم خواس��تم از مردم در برابر بي‌عدالتي‬ ‫بیشتر کنید‪ .‬همیشه در فکر خود و دیگران باشید‬
‫انقالب؟‬ ‫برجس�ت ‌ه و چهره‌ه�ای مط�رح زمان انقالب در گراش اس�ت‪ .‬او با دليري و بي‌باك�ي تمام پا به‬
‫مي‌شود‪.‬‬ ‫و ظلم دفاع كنم‪.‬‬ ‫و مبادا دوستی‌های این دنیا باعث غفلت‌مان شود‪.‬‬
‫خاطره ش��يرينم ديدار امام از نزدي��ك بود‪ .‬با چند‬ ‫عرص�ه‌ي مي�دان نهاد و گاهی حتی ب�ه تنهايي و بدون هي�چ بيمي به تظاهرات عليه ش�اه و‬
‫……ش�ما در آن زم�ان چند س�اله بوديد؟ آيا‬ ‫نف��س خود را تحت فش��ار قرار دهی��د و خود را با‬
‫تن از گراش��ي‌ها به خانه امام رفتم‪ .‬خانه‌ايي خشتي‬ ‫……آي�ا در آن زم�ان زن‌ه�ا اج�ازه دف�اع و‬ ‫مفس�دين پرداخت و ديگر زنان گراش�ي را به تظاهرات كردن عليه ش�اه تشويق كرد‪ .‬يكي از‬
‫فرزندي هم داشتيد؟‬ ‫س��ختی‌های این دنیا وفق دهی��د‪ .‬مهم‌تر این که‬
‫با دي��واري كوتاه ب��ود‪ .‬كه آقاي محمود مش��تاقي‬ ‫تظاهرات به اين شكل را داشتند؟‬ ‫شعارهايي كه آن زمان توسط خود مردم ساخته شد و هنوز در ذهن‌ها مانده است شعار «درود‬ ‫حمایت و پشتیبانی همه جانبه‌ی خود را از والیت‬
‫عكس‌مان را گرفت و از بدشانس��ي ما عكس‌مان هم‬ ‫خي��ر‪ ،‬اجازه نداش��تند‪ .‬اما من كاري ب��ه اين كارها‬ ‫بر زن شعبو‪ /‬كه تخت شاه شه ته بو» يعني «درود بر همسر شعبان كه موجب سرنگوني تخت‬ ‫بله داشتم سه تا پسر و ‪ 2‬دختر كوچك كه بزرگترين‬
‫فرزندم ‪ 13‬ساله بود و خودم هم چهل سال داشتم‪.‬‬ ‫فقیه و روحانیت در هر جا ابراز دارید‪ .‬دانش‌آموزان‬
‫هيچ‌وقت ظاهر نشد‪.‬‬ ‫نداشتم‪ .‬خصوصاً كه شوهرم هم در قيد حيات نبود‪.‬‬ ‫شاه شد» است‪.‬‬ ‫عزیز در س��نگر علم و مدرس��ه فعاالنه بکوشید و‬
‫خاطره تلخ هم ممانعت از ورود امام به ايران بود كه‬ ‫آزاده آزاد بودم و هيچ موانعي سر راهم نبود‪.‬‬ ‫در يكی از شب‌هاي پر خاطره بهمن‌ماه كه يادآور خاطرات ايام انقالب و پيروزي مردم ما است‪،‬‬ ‫ش��وهرم نيز به علت افتادن ف َِرس (تیرچوبي بود كه‬
‫درس را با هدف بخوانید‪.‬‬
‫بختيار ‪ 7‬روز فرودگاه را به روي امام بست تا نتواند‬ ‫همراه با مادرم به س�راغ ايش�ان رفتيم تا براي‌مان از آن زمان و شور و حال خود بگويد‪ .‬وقتي‬ ‫در قديم ب��ه جاي تيرآهن در س��قف منازل به كار‬
‫……بي�م از آن نداش�تيد كه به خاط�ر دفاع از‬
‫به ايران بيايد كه خيلي برايم دردناك بود‪.‬‬ ‫امام و اهداف انقالب‪ ،‬ماموران ش�اه ش�ما را‬ ‫وارد منزل‌ش�ان شديم با گرمي بس�يار به اس�تقبال‌مان آمد هرچند كه روز قبلش با مخالفت‬ ‫برده مي‌شد) بر روي سرش فوت كرد‪.‬‬ ‫زندگی‌نامه‬
‫……آي�ا مكتب ي�ا مدرس�ه‌ايي رفت�ه‌ بوديد و‬ ‫دستگير و شكنجه دهند و يا كشته شويد؟‬ ‫ش�ديد او و اصرار و س�ماجت ما به گفتگو با ايش�ان همراه بود اما س�رانجام رويمان را زمين‬ ‫……فعاليت‌هايي كه در زمان انقالب داش�تيد‬ ‫قاری ش��هید احمد ای��زدی س��ال ‪ 1348‬در گراش در‬
‫سواد هم داشتید؟‬ ‫نه به هيچ‌وجه‪ .‬از جان خودم هم گذش��ته بودم و از‬ ‫نینداخ�ت‪ .‬صورت چين‌خورده و دس�ت‌هاي لرزان‌اش حاكي از پي�ري و گذر عمري طوالني و‬ ‫چگونه بود؟‬ ‫خانواده‌ای مذهبی و متدین متولد ش��د‪ .‬در س��ن هفت‬
‫خير بي‌سواد بودم و هستم‪ .‬البته نهضت سوادآموزي‬ ‫هيچ‌كس و هيچ چيز هم بيم نداشتم‪ .‬هرچند مردم‬ ‫طاقت‌فرسا بود‪ .‬از همان ابتدا سخن غمي عجيب بر چهره‌اشان موج مي‌زد‪.‬‬ ‫در گ��راش كه خبري نبود‪ .‬ما مدتي به منزل برادرم‬ ‫س��الگی به مدرس��ه رفت‪ .‬از کوچکی ب��ه قرائت قرآن‬
‫پي��ش خانم منور ثبت‌نام ك��ردم و چون چيزي ياد‬ ‫دس��ت از حرف و حديث و تهمت بر نمي‌داش��تند‬ ‫گفتگوي ما درباره انقالب پس از چاي داغ و شیريني شروع شد‪:‬‬ ‫در بندرعب��اس رفتي��م ك��ه در آن زمان تاس��وعا و‬ ‫اش��تیاق زیادی داش��ت‪ .‬در ای��ام تعطیلی تابس��تان در‬
‫نمي‌گرفتم ديگر من هم ادامه‌اش ندادم!‬ ‫و به جاي قدرداني س��رزنش و محاكمه‌ام مي‌كردند‬ ‫عاش��ورا بود و ش��اه راهپيمايي را ممنوع كرده بود‪.‬‬ ‫کالس‌های آموزش قرآن به‌طور جدی و مستمر شرکت‬
‫كاره��ا را كردم نه به خاطر ش��كم يا اين كه چيزي‬ ‫به گراش براي نماز به مس��جد جمعه رفتم و دوباره‬ ‫اعالميه‌ه��ا از پاري��س به ايران مي‌آمد و ش��بانه در‬
‫……تجرب�ه خودت�ان از روزه�ای انقالب چه‬ ‫و مي‌گفتند‪ :‬موس��ي به دين خود و عیس��ی به دين‬ ‫بخواهم به من بدهند‪.‬‬ ‫براي تظاهرات به خيابان رفتم‪.‬‬ ‫می‌کرد‪ .‬ش��هید از اوایل انقالب در فعالیت‌های مذهبی‬
‫خود‪ ،‬تو يك زن هس��تي در خانه‌ات بشين و كاري‬ ‫خانه‌ها مي‌انداختند و من صبح‌ اعالميه‌ها را در زير‬ ‫و سیاس��ی شرکت می‌جس��ت‪ .‬در مجالس دینی‪،‬دعای‬
‫بود؟‬ ‫……از ش�عارهايي ك�ه در آن زم�ان مي‌داديد‬ ‫به خانه كه برگشتم ماموران پاسگاه با سالح‪ ،‬به علت‬
‫به اين كارها نداشته باش‪ .‬هيچ‌چيز برايم مهم نبود‪.‬‬ ‫لباس��م مخفي كرده و درون مس��جد فاطميه واقع‬ ‫کمیل و توس��ل‪ ،‬بس��یج و بزرگداشت ش��هدا با صوت‬
‫به اين‌ نتيجه رس��يدم كه هر كاري كه انجام دادي‬ ‫چيزي به خاطر داريد؟‬ ‫ش��كايت مردم از من‪ ،‬به س��راغم آمدند و پرسيدند‬
‫فكر مي‌كن��م كه خدا چيزي درون دلم انداخته بود‬ ‫در بن��در مي‌انداختم و به خانه مي‌آمدم و ش��ب‌ها‬ ‫زیبا ق��رآن تالوت می‌کرد‪ .‬به هنر خطاطی نیز وارد بود‬
‫نبايد هيچ انتظاري از خلق مردم در اين دنيا داشته‬ ‫ش��عارهاي زيادي مي‌دادم و حاال ب��ه علت پيري و‬ ‫خواهر چه دادي داري؟ با سياس��ت گفتم‪ :‬دادم زير‬
‫كه شجاعانه مقاومت كنم‪.‬‬ ‫نوار س��خنراني امام در مدرس��ه‌ي فيضيه درباره‌ي‬ ‫و ب��ا ارگان‌ها در نوش��تن پالکارد هم��کاری می‌کرد از‬
‫باشي چون اكثرا ً قدر نش��ناس هستند‪ .‬بايد با نيت‬ ‫كهن‌س��الي چي��ز در خاطرم نمانده جز اين ش��عار‪:‬‬ ‫پا گذاشتن قرآن و كشته شدن خواهران و برادران‬ ‫كشت و كشتار شاه را گوش داده و صبح در زير گل‬ ‫خصوصیات ش��هید اخالق خوش و پس��ندیده و تقید به‬
‫پ��اك براي خدا و فقط م��زد از او گرفتن وارد عمل‬ ‫……آيا از مردم گراش يا آش�نايان‌تان كس�ي‬ ‫«زير بار ستم نمي‌كنم زندگي‪ ،‬جان فدا مي‌كنم در‬ ‫هم وطنم هس��ت‪ .‬گويي خدا خودش مي‌خواس��ت‬ ‫مخفي مي‌كرديم‪ .‬تا اين كه راهپيمایي‌ها در خيابان‬ ‫انجام فرایض و ش��رکت در نماز جماعت بود‪ .‬هم‌چنین‬
‫ش��د‪ .‬در واقع درس شجاعت و جهاد فقط براي خدا‬ ‫بود كه علیه شما گزارش بدهد؟‬ ‫ره آزادگ��ي‪ ،‬مي‌جنگم اي اهلل براي روح‌اهلل‪ ،‬مرگ بر‬ ‫كه من جوري صحبت كنم كه آنها دس��ت از س��رم‬
‫نه اص ً‬ ‫ش��روع ش��د و هليكوپتر رژيم باالي سرمان بود كه‬ ‫عالقه‌ی زیادی به عزاداری سیدالش��هدا(ع) داشت‪ .‬در‬
‫را ي��اد گرفتم و دل��م هم براي خون ش��هدا كه به‬ ‫ال نيازي نبود كسي جاسوسي مرا بكند‪ .‬چون‬ ‫شاه مرگ بر شاه»‬ ‫بردارند و متوجه نش��وند كه با در دس��ت داش��تن‬ ‫م��ردم در خيابان به صف نماز ايس��تادند‪ .‬وقتي كه‬ ‫سال چهارم دبیرستان به علت‬
‫ناحق ريخته شده و كس��ي هم قدر خون پاك‌شان‬ ‫آش��كارا حرف‌‌هايم را مي‌زدم ام��ا برخی مردم ضد‬ ‫عكس امام شعار مرگ بر شاه را مي‌دادم‪.‬‬
‫را نمي‌داند‪ ،‬مي‌س��وزد‪ .‬اين را مي‌دانم كه قدر خون‬ ‫من بودند‪ .‬خانه‌ام سخت در محاصره مردم بود‪ .‬آنها‬ ‫……در آن زمان پشتوانه شما براي حمايت از‬ ‫به گراش آمدم متوجه ش��دم كه در گراش هم هنوز‬ ‫عشق و عالقه‌ی زیاد به جبهه‬
‫امام چه كساني در گراش بودند؟‬ ‫……تا چه مدت به اين روش فعاليت مي‌كرديد؟‬ ‫خبري نيس��ت و مردم در خواب غفلتند‪ .‬اين ش��د‬ ‫درس را ره��ا و روان��ه جبه��ه‬
‫شهدا دانستن‪ ،‬كار آساني نيست‪.‬‬ ‫مي‌آمدند طرف خانه‌مان س��نگ پرتاب مي‌كردند تا‬ ‫دقي��ق به خاطر ن��دارم اما بعد از چن��د روز كه در‬
‫پشتوانه من فقط خدا بود و به خاطر پيروزي انقالب‬ ‫كه خودم به تنهايي ش��ورش ك��ردم‪ .‬در واقع نقطه‬ ‫شد‪ .‬در گردان امام علی(ع) از‬
‫……آي�ا در ای�ن س�ال‌ها كس�ي ب�ه خاط�ر‬ ‫اين كه به پش��ت‌بام رفتم و پَرواسه (يعني ديواره‌ي‬ ‫گراش راهپيمايي كردم كم‌كم مردم به خود آمدند و‬
‫كاري به همراهي كردن يا نكردن كسي نداشتم در‬ ‫شروع و جرقه‌ي اصلي را در گراش زدم‪ .‬در يك روز‬ ‫لشکر المهدی مستقر گردید و‬
‫زحمات‌تان از شما قدرداني كردند؟‬ ‫دور تا دور پش��ت‌بام كه از خشت ساخته مي‌شد) را‬ ‫با من راهپيمايي كردند‪ ،‬وقتي متوجه شدم خيلي‌ها‬
‫س��ه روز اول در گراش خودم تنهاي تنها در خيابان‬ ‫صبح عكس امام را به گردن آويختم و در شهر شعار‬ ‫در عملیات کربالی ‪ 8‬شرکت‬
‫نه كسي از من تشكر كرده و نه مي‌خواهم كه بكند‪.‬‬ ‫كندم و به طرفش��ان پرت كردم كه سرانجام دست‬ ‫نيت‌شان براي خدا نبوده خودم را كنار كشيدم‪ .‬من‬
‫شعار مي‌دادم به طوري كه خواهرم هم فكر مي‌كرد‬ ‫مرگ بر ش��اه را س��ر داده و از دادن اين شعار لذت‬ ‫و در همان عملیات در منطقه‬
‫چون من به خاطر رضاي خدا رفتم؛ به خاطر تشكر‬ ‫از محاصره كشيدند‪.‬‬ ‫فقط براي رضاي خدا و بدون هيچ چشم‌‌داش��تي به‬
‫ش��ايد ديوانه شده‌ام‪ .‬خصوصاً وقتي شعار «شهيدان‬ ‫مي‌بردم‪ .‬بعد از آن چون در الر كشت و كشتار شده‬ ‫شلمچه به درجه رفیع شهادت‬
‫و طمع دنيا نرفتم‪.‬‬ ‫……آيا از خانواده‌تان كس ديگري هم بود كه‬ ‫كش��تنش خاكش نكردند‪ /‬ش��هيدان کشتن و آبش‬ ‫دني��ا و فق��ط و فقط براي دفاع از خون ش��هدا اين‬ ‫بود براي تشيع جنازه به الر رفتم و پس از بازگشت‬ ‫نائل آمد‪.‬‬
‫همانند شما مبارز باشد؟‬
‫‪ ‬سی سال سرافرازی‪6-‬‬

‫پسر خواهرم را گرفتند چون کتاب شریعتی داشت‬

‫االن هم ‪ 24‬س��ال است از س��ال ‪ 62‬رییس‬
‫صندوق قرض‌الحسنه هستم‪ .‬در جاهای دیگر‬
‫قرض‌الحس��نه جلوتر بود مث ً‬
‫ال مال الر قبل از‬
‫انقالب بود که سرمایه‌شان ‪ 36‬هزار تومان بود‬
‫که چهار ه��زار تومان حاج محمدعلی موغلی‬
‫داد‪ .‬پنج هزار تومان اقا سید عبدالعلی داد‪ .‬در‬
‫گراش از همان س��ال رییس بوده‌ام و همه‌اش‬
‫هم انتخابی بوده اس��ت‪ .‬س��رمایه اولی ‪100‬‬
‫هزار تومان مال من بوده است که پنجاه هزار‬
‫تومان به نام حاج زینل خواجه‌زاده کردم و دو‬
‫ت��ا پنجاه هزار تومان هم مال دو نفر بود یکی‬
‫حاج عباس درویش��ی و یکی حاج ابوالحس��ن‬
‫حس��نی کل سرمایه ما دویس��ت هزار تومان‬
‫بود‪ .‬در اول ماهی ده تومان خرج‌مان بود ولی‬
‫االن س��الی ‪ 17‬میلی��ون خ��رج داریم‪ .‬به جز‬
‫قرض‌الحس��نه درآمد دیگری نداریم فقط صد‬
‫تومنی س��ه تومن کارمزد می‌گیریم‪ .‬چند بار‬
‫گفتند پول را س��پرده کنیم ولی قبول نکردم‬
‫ک��ه هیچ ایرادی در آن نباش��د‪ .‬همه‌اش پول‬
‫مردم است‪ .‬یکبار یک نفر آمد و گفت سرمایه‬
‫ش��ما چقدر است؟ گفتیم این دو نفر و اخالق‬
‫آن‌ها سرمایه ماس��ت‪ .‬پسر حاج اسد پابرجا و‬
‫پس��ر فتاحی آنجا بودند و حقیقت هم همان‬
‫اس��ت‪ .‬االن بقیه پیر ش��ده‌اند و کمتر جلسه‬
‫می‌گیری��م‪ .‬کار صن��دوق با من اس��ت و حاج‬
‫می‌فهمند کمونیس��ت چیه‪ .‬به رییس پاسگاه‬
‫زینل‬
‫ریی��س هیات امن��ای بیمارس��تان هس��تم‪.‬‬
‫در انظ��ار بیاید‪ .‬روز عید که نماز در مس��جد‬
‫کاغذ چاپی ش��یخ احمد داده اس��ت‪ .‬ش��یخ‬
‫احمد پس��ر دایی من اس��ت‪ .‬در دانشگاه هم‬
‫اول ‪ 620‬میلیون س��پرده بودی��م که همه را‬
‫برداش��تیم و ‪ 180‬میلیون اس��ت‪ .‬قب ً‬
‫ال شیراز‬
‫و ته��ران می‌رفتم و ایام انقالب��ی از مخابرات‬
‫زنگ م��ی‌زدم‪ .‬ایام انقالب ش��یخ احمد چون‬
‫جواز قطر داش��ت نمی‌آمد چ��ون ممکن بود‬
‫از آن طرف مش��کل برایش پیش بیاید‪ .‬برای‬
‫بیمارس��تان‪،‬الر می‌گفت باید زیر نظر ش��بکه‬
‫باشد ولی شیخ احمد گفت درش را می‌بندم‪.‬‬
‫ده روز رفتیم تهران‪ .‬حاال بیمارس��تان بزغاله‬
‫دو مادر است‪.‬‬
‫کمونیس��ت ش��وند‪ ».‬گفتم خلق گراش چی‬
‫ال از مردم س��ند ثبتی‬‫مش��کل ایجاد کنند مث ً‬
‫گفت��م مردم ب��ه تو حساس��یت دارند و کمتر‬
‫ال یک بار‬‫سال نتوانستم سند ثبتی بگیرم‪ .‬مث ً‬
‫جمعه گراش بوده است‪ .‬بچه‌ها رییس پاسگاه‬
‫را دنب��ال می‌کنند و کالهش زیر دس��ت و پا‬
‫می‌افتد‪ .‬رییس پاس��گاه گفت‪« :‬بیشتر از این‬
‫طاقت کنم‪ .‬کلتم هم که دستم است‪».‬‬
‫بعد از انقالب هم جایی منصبی داشتید؟ «در‬
‫کمیته انقالب بودم‪ .‬بعد از انقالب همان رییس‬
‫پاس��گاه را آوردند و بیست و هفت هشت نفر‬
‫ش��کایت کردند‪ .‬و همه رضایت دادند‪ .‬در ایام‬
‫جنگ هم خانه کسانی که بچه‌هایشان جبهه‬
‫بودند با «اوستا عوض خوشبخت» برای مردم‬
‫نفت و چیزهای دیگر می‌بردیم‪».‬‬
‫از انتخ��اب ش��هردار می‌پرس��م ک��ه آیا مش‬
‫محم�د خواجه‌پ�ور‪ 15 :‬م�اه از زمان‬
‫مرتضی ب��ه خاط��ر مخالفت با ال��ه قلی‌خان‬
‫ای�ن مصاحب�ه می‌گ�ذرد‪ .‬در ش�ماره‬
‫شهردار غیر گراش��ی آورد؟ «آن زمان در کل‬
‫ده�م صحبت‌ن�و‪ ،‬صحبت‌ه�ای ش�یخ‬
‫گراش یک دیپلم هم نداشتیم‪ .‬این طور نبود‪.‬‬
‫محمدعلی زاه�دی را درباره اولین گروه‬
‫پسر مش مرتضی‪ ،‬محمدحسین اولین دیپلمه‬
‫دانش‌آموزان گراشی خواندیم‪ .‬این بار او‬
‫گراش بود‪ ،‬ولی دیپلم‌اش یازده کالسی بود و‬
‫از عضویت شورای شهر‪ ،‬روزهای انقالب‬
‫فرماندار قبول نکرد‪ .‬نجفی اهل مراغه بود و الر‬
‫و دوستی‌اش با پسر خاله‌اش شیخ احمد‬
‫معلم بود‪ .‬س��نه ‪ 55‬بود یک سال و نیم یا دو‬
‫انصاری می‌گوید‪.‬‬
‫سال بود که انقالب شد و می‌رفتیم تظاهرات‪،‬‬
‫م��ش مرتض��ی نمی‌آم��د و می‌گف��ت قس��م‬ ‫می‌پرسم آیا عضو ش��ورای شهر بوده است‪ .‬با‬
‫خورده‌ایم‪ ،‬اما من می‌گفتم قس��م خورده‌ام به‬ ‫اش��تیاق می‌گوید که عضو بوده و حتی رییس‬
‫شاه خیانت کنم‪ .‬هر کس باید عضو رستاخیز‬ ‫بوده اس��ت‪ .‬اولین انتخابات در زمان شاه بوده‬
‫بود‪ .‬ما کلک ب��ه کار بردیم و زبانی می‌گفتیم‬ ‫است‪ .‬اله‌قلی‌خان شهردار بود و بدون تغییر و‬
‫که عضو هستیم و عضو نبودیم‪».‬‬ ‫تحول شهرداری را تحویل انجمن می‌دهد‪.‬‬
‫برایم جالب بودن که آن روزها اعضای انجمن‬ ‫می‌پرس��م چطور ش��د که نامزد انجمن شهر‬
‫چه کار می‌کردند‪« .‬جلسه می‌رفتیم‪ .‬البته الر‬ ‫شد‪« .‬اصلش را بخواهی همین خانه را که در‬
‫اذیت می‌کرد‪ .‬اگر چهار روز دیگر جلس��ه بود‬ ‫آن هستیم کار می‌کردم‪ .‬جان‌بابا در شهرداری‬
‫و از ش��یراز به الر زنگ می‌زدند روزی قبل از‬ ‫بود و کارگر خش��ت می‌زد‪ .‬آم��ده بود و قالب‬
‫جلسه به ما خبر می‌دادند‪ .‬شاید چون فرماندار‬ ‫خش��ت را برداش��ته بود که با آب شهر قالب‬
‫طرفدار اله‌قلی‌خان بود‪».‬‬ ‫نزنی��د‪ .‬دو قالب دیگر خریدی��م و باز جان بابا‬
‫س��عی می‌کن��م راز اختالف‌ها را بگش��ایم و‬ ‫آن را برد‪ .‬حاج آقا در ش��هرداری بود و گفت‬
‫می‌پرسم شما چرا اله‌قلی‌خان را نگه نداشتید و‬ ‫بروم قالب‌ها را بی��اورم‪ ،‬قبول نکردم‪ .‬جان‌بابا‬
‫شیخ‪ ،‬مکثی می‌کند و می‌گوید‪« :‬دیگر خودش‬ ‫برای ش��ش ماه آزمایشی در ش��هرداری بود‪.‬‬
‫نمی‌خواست‪ .‬در زمان ما اسداله نصر اصفهانی‬ ‫آن روزها داش��تند برای انجمن جار می‌زدند‬
‫« بعض��ی س��عی می‌کردن��د ب��رای م��ردم‬ ‫استاندار فارس بود‪ .‬ما حقوق نداشتیم‪ .‬رییس‬ ‫و رفتم اس��م نوش��تم‪ .‬در این انتخابات امسال‬
‫بیست‪-‬یک حقوق شهرداری و اعضای چهل‪-‬‬ ‫به دکتر لطافت گفتم مثل من نشوید‪ .‬اوایلش‬
‫می‌خواس��تند‪ .‬ولی من خ��ودم هم بعد از یک‬ ‫یک حقوق ش��هرداری را می‌توانستند بگیرند‪.‬‬ ‫می‌گفت��م بگو رای نیاورم بیس��ت نفر اس��م‬
‫م��ن رییس ب��ودم گفتم حق��وق نمی‌گیرم تا‬ ‫نوش��ته بودیم‪ ،‬آدم‌ه��ای بزرگی ه��م بودند‪.‬‬
‫«پدرزن غلوم شیخ» آمد در خانه‌ام روز جمعه‬ ‫بگوییم افتخ��اری کار می‌کنیم‪ .‬مش مرتضی‬ ‫مثل حاج غالمحسین سلیمی‪ ،‬ولی آن زمان‪،‬‬
‫بود که خشت کشیده‌ام که ژاندارمری آمده و‬ ‫می‌گفت می‌گیریم و ب��ه زندانی‌ها می‌دهیم‪،‬‬ ‫ش��ب که رای‌ها را می‌شمردند خوابم نبرد که‬
‫جلو کارم را گرفته‪ .‬آن مرد بیماری صرع داشت‬ ‫ولی من قبول نک��ردم‪ .‬مرحوم فرهادی گفت‬ ‫دست‌نمای مردم می‌شوم که این هم نوشت و‬
‫از طرفی رییس پاسگاه هم خیلی با من دوست‬ ‫که می��ز و صندلی برای انجمن می‌گیریم من‬ ‫رای نیاورد‪ .‬حاج حسن حقیقت نماینده معین‬
‫بود‪ .‬رییس پاسگاه آدم خوبی بود‪ .‬خانه دایی‌ام‬ ‫گفتم نه تابوک می‌آوریم و روی آن می‌نشینم‬ ‫کرده بودم‪ .‬ساعت س��ه نصفه شب خبر آورد‬
‫حاج شیخ حسن روضه می‌خواندند روز هفتم‬ ‫تا بتوانیم بگوییم افتخاری کار می‌کنیم‪ .‬حتی‬ ‫که بش��ارت رای آورده‌ای و از همه هم بیشتر‬
‫محرم بود پسر خواهرم «غالمحسین راستی»‬ ‫حق مس��افرت هم نمی‌گرفتیم‪ .‬بعد بعضی‌ها‬ ‫رای آورده‌ای‪ .‬دیگ��ر خوابیدم و راحت خوابم‬
‫را گرفته بودند که کتاب شریعتی داشته است‬ ‫ح��رف در آوردند که گفتی��م یک قرآن هم از‬ ‫ب��رد‪ .‬پنج نفر رای آوردیم که ه��ر پنج نفر از‬
‫و به م��ن خبر دادن��د‪ .‬رفتم پاس��گاه آزادش‬ ‫ش��هرداری نگرفتیم‪ .‬بعد ه��م بعضی آدم‌های‬ ‫ناساگ بودیم‪ .‬من بودم و مش مرتضی رادمرد‬
‫کنم‪ .‬رییس پاس��گاه گفت‪«:‬واهلل نمی‌دانستم‬ ‫فضول بودند که گفتند این‌ها فالن می کردند‬ ‫و محمدعل��ی فرهادی و میرعبدل س��عادت و‬
‫خواهرزاده توست‪ .‬نمی‌ترسی که مردم گراش‬ ‫ولی نتوانستند کاری بکنند‪».‬‬ ‫عباس فانی‌الری‪».‬‬

‫پسرم مثل یک مرد بیست ساله رفتار می‌کند‬
‫و استادی دانشکده مهندسی سن‌دیه‌گو میسا‬
‫کالج (‪ )San Diego Mesa College‬را به‬
‫عهده دارم‪ .‬دانشکده‌ی ما حدود ‪ 2500‬دانشجو‬
‫دارد که ما کار آماده‌س��ازی آنه��ا را برای ورود‬
‫به دوره‌های تخصصی انجام می‌دهیم و دروس‬
‫پایه‌ی پیش‌مهندسی (‪)Pre-Engineering‬‬
‫را برایش��ان ارائ��ه می‌دهیم‪ .‬البت��ه اآلن حدود‬
‫‪ 15‬س��ال است که در دانش��گاه سن‌دیه‌گو که‬
‫یک دانشگاه خصوصی و بسیار گران است هم‬
‫تدریس می‌کنم‪ .‬همین جا بگویم که ش��هر ما‬
‫‪ 15‬دانشگاه دارد!‬
‫نوروز س��ال ‪ 1997‬بود که آمدم دبی و ازدواج‬
‫آمار و احتماالت را هم تدریس می‌کردم چون‬
‫هر چند با رش��ته‌ی اصلی‌ام تناس��ب چندانی‬
‫کردم‪ .‬یک پس��ر به اس��م کیوان امین دارم که‬
‫ده س��ال دارد و مثل یک مرد ‪ 20‬س��اله رفتار‬
‫می‌کند‪ .‬بین آبان ‪ 1357‬تا زمستان ‪ 74‬به ابران‬
‫برنگشته بودم‪ .‬سفر دومم به ایران سال ‪ 85‬بود‪.‬‬
‫اآلن هم بعد دو سال برگشته‌ام‪ ،‬و امیدوارم این‬
‫س��یر نزولی جوری باشد که سال آینده همراه‬
‫هانی محس��ن‌زاده که همراه همیشگی‌ام است‬
‫به ایران بیایم‪.‬‬
‫اآلن هم به صورت دائم ‪ 23‬سال است که ریاست‬
‫‪ ‬فیشور‪ :‬دفتر نشریه بهار فیشور ‪ ‬خلیلی ‪ ‬شیراز‪‌:‬سوپرمارکت بهادر ‪ ‬تهران‪ :‬میدان صادقیه‪ -‬سنمار ‪ ‬کیش‪ :‬بازار پارس خلیج ‪‬بندرعباس‬
‫مسعود غفوری ‪ ‬گفتگو‬
‫کردم قبول کند‪ .‬او هم به دو ش��رط ‪-‬که طبق‬
‫س��ابقه شرط‌های سفت و سختی بودند‪ -‬قبول‬
‫کرد‪ :‬یکی این که پذیرش از دانش��گاه بگیرم و‬
‫دیگر اینکه ویزا بگیرم‪ .‬هر دوتایش��ان را با پول‬
‫جور ک��ردم! ‪ 2500‬تومان دادم به یک نفر و او‬
‫هم دو روزه از دانشگاه بین‌المللی ایاالت متحده‬
‫(‪ )USIU‬در س��ن‌دیه‌گو در رشته‌ی مهندسی‬
‫مکانیک برای��م پذیرش گرفت و جالب این که‬
‫س��ریع هم تایید شد‪ .‬برگ پایان خدمت را هم‬
‫یکی از آش��نایان جور کرد‪ .‬ویزا را هم از شیراز‬
‫گرفتم‪ ،‬بی‌دردس��ر زیاد‪ .‬اوای��ل ‪ 57‬دیگر همه‬
‫چیز درست ش��ده بود و پدر محترم باید طبق‬
‫وعده ش��هریه را که ‪ 3000‬دالر در هر ترم بود‬
‫(به حساب هر دالر ‪ 7‬تومان) پرداخت می‌کرد‪.‬‬
‫ب��ا پدرم و آقای حاج جواد خواجه‌پور ‪-‬که اآلن‬
‫مس��وول مس��افرخانه‌ی ماس��ت‪ -‬رفتیم دفتر‬
‫هواپیمایی در خیابان زند‪ .‬پدرم می‌گفت پسرم‬
‫می‌خواهد برود س��انتیاگو‪ .‬طرف می‌گفت این‬
‫ش��هر که توی شیلی است‪ ،‬نه آمریکا! وقتی که‬
‫توی نقشه س��ن‌دیه‌گو را به پدرم نشان دادیم‪،‬‬
‫برگش��ت و گفت این همه آمریکا را ول کردی‬
‫رفت��ی این ته! ب��ا هواپیما از ش��یراز به تهران‪،‬‬
‫بعد به لن��دن‪ ،‬بعد نیوی��ورک‪ ،‬لوس‌آنجلس و‬
‫سرآخر هم سن‌دیه‌گو رفتم‪ .‬زبان هم که خوب‬
‫نمی‌دانس��تم؛ ولی خدا عمرش بدهد یک آقای‬
‫پیش��نهاد داد تا هفته‌ای ‪ 20‬س��اعت به قراری‬
‫آمریکایی بود که خیلی کمک‌ام کرد و اص ً‬
‫ال به‬
‫ماه��ی ‪ 700‬دالر کار دانش��جویی انجام بدهم‪.‬‬
‫توصیه‌ی همین آقا بود که در نیویورک ویزای‬
‫همین هم زمینه‌س��از پابند شدن من در آنجا‬
‫مادام‌التحصیل به من دادند‪ .‬اگر این نبود توی‬
‫ش��د‪ .‬فوق لیسانس را در همان دانشگاه گرفتم‬
‫قضیه‌ی النه‌ی جاسوس��ی قرار ب��ود از آمریکا‬
‫و از ‪ 24‬س��الگی شروع به تدریس کردم‪ .‬مربی‬
‫بیرون‌ام کنند‪.‬‬
‫و مسوول آزمایش��گاه بودم و چند تا هم جزوه‬
‫چون دانشگاه ‪ USIU‬پولکی بود‪ ،‬بعد از ‪ 6‬ماه‬
‫درباره نح��وه انجام آزمایش و گزارش‌نویس��ی‬
‫رفتم به دانش��گاه ایالتی س��ن‌دیه‌گو‪ .‬با چند تا‬
‫نوش��ته بودم که کپی می‌کردند و ‪ 4‬تا ‪ 5‬دالر‬
‫از دوس��تان ایرانی که آنجا پیدا کردم و اکنون‬
‫به دانشجویان می‌فروختند‪ .‬تز فوق لیسانس‌ام‬
‫به مراتب باالیی در مملکت رس��یده‌اند‪ ،‬در یک‬
‫هم یک کتاب شده درباره ماشین‌های توربین‪.‬‬
‫آپارتمان دانشجویی زندگی می‌کردیم‪ .‬انقالب‬
‫پیروز ش��ده بود و جو جالبی به وجود آمده بود‬
‫اعالمیه‌های امام محرمانه می‌رس��ید و من هم‬
‫جل��وی دانش��گاه توزیع می‌ک��ردم‪ .‬چند باری‬
‫ک��ه همه به ه��م کمک می‌کردن��د و به آینده‬
‫ن��دارد‪ ،‬خیلی به آن عالقه دارم و معتقدم همه‬
‫بس��یار امیدوار بودند‪ .‬ما حتی در رفراندوم هم‬
‫مهندسین مکانیک باید این دو درس را هم بلد‬
‫ش��رکت کردیم‪ .‬سال‌های ‪ 1980‬تا ‪ 1988‬هم‬
‫و مس��لط باشند‪ .‬سر آخر هم در حین تدریس‪،‬‬
‫که س��ال‌های جنگ بود ما هر روز خبرها را از‬
‫یک فوق لیس��انس در آمار و ریاضیات در سال‬
‫تلویزیون دنبال می‌کردیم و در دانش��گاه مورد‬
‫‪ 1995‬گرفتم‪ .‬س��ال ‪ 2002‬هم یک دکترا در‬
‫اذیت و تبعیض قرار می‌گرفتیم‪.‬‬
‫رشته مهندس��ی مکانیک از دانشگاه مینه‌سوتا‬
‫لیس��انس را به جای ‪ 5‬س��ال در ‪ 3‬سال و نیم‬
‫به ص��ورت مکاتبه‌ای گرفت��م‪ .‬روی متالورژی‬
‫گرفت��م‪ ،‬چون تم��ام هفته حتی بع��د از ظهر‬
‫(مهندسی مواد) هم زیاد کار و تدریس کرده‌ام‪.‬‬
‫پنجش��نبه‌ها ه��م درس می‌خوان��دم‪ .‬رییس‬
‫دانش��گاه که توجه‌اش جلب ش��ده بود‪ ،‬به من‬
‫‪ 5‬گفتگوی نو‬
‫شماره سی‬
‫(ضمیمه شماره ‪)54‬‬
‫نیمه دوم بهمن‪87‬‬
‫صحبت شما ‪‬‬
‫احمدی‌نژاد دو کالس باالتر از من بود‬
‫دکتر مرتضی محسن‌زاده متولد ‪ 1338‬گراش‬ ‫و سیل تمام کشتم از بین رفت و ادارات‬ ‫فاطمه حاجی‌زادگان‪ :‬مهندس‬ ‫……از خودت�ان و وضعی�ت‬
‫اس��ت و س��اکن آمریکا‪ .‬او دکترای مهندس��ی‬ ‫مربوط��ه نیز از ما پش��تیبانی نکردند‪ ،‬و‬ ‫داری�وش هوش�یار سال‌هاس�ت‬ ‫تحصیلتان بگویید‪.‬‬
‫مکانی��ک دارد و ع�لاوه بر ریاس��ت دانش��گاه‬ ‫من مجبور شدم برای جبران خرج‌ها به‬ ‫در آمری�کا زندگ�ی می‌کن�د‪ .‬در‬ ‫من مهندس عمران هستم‪ .‬دیپلم رشته‬
‫س��ان‌دیه‌گو‪ ،‬در چند دانش��گاه هم مشغول به‬ ‫کش��ورهای حوزه خلیج فارس بروم‪ .‬در‬ ‫ش�ماره گذش�ته گفتگو ب�ا دکتر‬ ‫علوم تجربی از دبیرستان دانشمند تهران‬
‫تدریس اس��ت‪ .‬عصر یکی از روزه��ای دی‌ماه‬ ‫آنجا قصد ادامه تحصیل کردم و در دبی‬ ‫حسنی همسر او را خواندیم‪ .‬این‬ ‫دارم‪ .‬ام��ا دوره ابتدایی و راهنمایی را در‬
‫در دفت��ر صحبت نو میزبان ایش��ان بودیم و از‬ ‫مشغول به تحصیل شدم و ویزای آمریکا‬ ‫ب�ار از خودش می‌خواهی�م که از‬ ‫مدرسه ابدی گراش گذراندم‪.‬‬
‫خاطره‌هایش ش��نیدیم‪ .‬آقای دکتر لحنی گرم‬ ‫را گرفت��م و در آمریکا مش��غول به کار‬ ‫زندگی‌اش بگوید در ش�ماره‌های‬ ‫……ب��ن��اب��رای��ن س��ال‌ه��ای��ی از‬
‫و صمیمی دارد‪ .‬حرف‌هایش را از زبان خودش‬ ‫شدم‪ .‬و زندگی‌ام نیز در آنجا پا گرفت‪.‬‬ ‫آینده باز هم از گراشی‌های ساکن‬ ‫زندگی‌تان را در گراش سپری‬
‫می‌شنویم‪.‬‬ ‫……آی�ا زندگی و کار در آمریکا به‬ ‫آمریکا خواهیم نوشت‪.‬‬ ‫کردید‪ .‬خوشحال می‌شویم اگر‬
‫دوران دبستان و راهنمایی را در گراش گذراندم‪.‬‬ ‫معنی فراموشی وطن است؟‬ ‫خاطره‌ای برای‌مان بگویید‪.‬‬
‫و چه دوران خوش��ی بود! از دوس��تان‌ام قاسم‬ ‫ب��ه هیچ وج��ه! م��ن از آنجا تمام‬ ‫بل��ه‪ ،‬بن��ده س��ال‌های متم��ادی‬
‫وقارفرد‪ ،‬علی‌اصغر رامیارپور‪ ،‬علی‌رضا راهپیما‪،‬‬ ‫مسائل ایران را دنبال می‌کنم‪ .‬در‬ ‫را در ای��ران گذران��ده‌ام و تم��ام‬
‫منصور شادمان‪ ،‬علی‌اصغر حسنی و سید جواد‬ ‫ضم��ن صحبت‌نو را ه��م از طریق‬ ‫خاطره‌هایی‌ست تا در غربت آن‌ها‬
‫معصومی که مبصرمان بود را حسابی یادم است‪.‬‬ ‫اینترنت مطالع��ه می‌کنم! و البته‬ ‫را مرور کنیم‪ .‬همکالس��ی‌های من‬
‫سال ‪ 1353‬رفتم شیراز‪ ،‬دبیرستان پیوند‪ .‬من و‬ ‫فعالیت‌ه��ای کاری غیر حضوری‬ ‫در دوره راهنمای��ی آقای��ان اصغر‬
‫برادرم با هم در یکی از اتاق‌های مسافرخانه‌ی‬ ‫نیز در وطنم انجام می‌دهم‪.‬‬ ‫عالمی و حس��ین حاجی‌زادگان و‬
‫خودمان (مسافرخانه‌ی دلگشا) اقامت داشتیم‪.‬‬ ‫……زندگ�ی در ه�ر کجای این‬ ‫چن��د تن دیگر بودن��د‪ .‬اکثر آن‌ها‬
‫پدرمان می‌خواس��ت برایمان ی��ک خانه اجاره‬ ‫ک�ره خاک�ی مش�کالتی را به‬ ‫خلیج‌رو هس��تند و من کم و بیش‬
‫کن��د‪ ،‬ولی آمد و این مس��افرخانه را خرید! دو‬ ‫همراه دارد‪ ،‬مشکالت شما در‬ ‫از آن‌ها باخبرم‪.‬‬
‫س��ال در ش��یراز بودم ولی دی��دم اینجوری به‬ ‫آمریکا چیست؟‬ ‫به ی��اد دارم کالس دوم راهنمایی‬
‫جایی نمی‌رس��م‪ ،‬آخ��ر فضای ش��لوغی بود و‬ ‫فکر نمی‌کنم مشکلی باالتر از غم‬ ‫دبیری داشتیم به نام آقای موسوی‬
‫همیشه مهمان داشتیم و من درس نمی‌خواندم‬ ‫غربت م��ارا آزار دهد‪ .‬من مایلم به‬ ‫اهل نورآباد ممسنی‪ .‬ایشان عادت‬
‫و حتی تجدید می‌ش��دم‪ .‬این شد که بعد از دو‬ ‫ایران بازگردم اما متاسفانه در ایران‬ ‫داش��تند از روی کت��اب درس‬
‫س��ال رفتم ته��ران‪ .‬س��ال‌های ‪ 55‬و ‪ 56‬را در‬ ‫درس می‌خواندند‪ .‬آقای ابراهیم انصاری‬ ‫می‌دادند‪ .‬روزی به س��مت من آمد تا از‬
‫به پیشرفت کم‌تر توجه می شود‪.‬‬
‫دبیرستان خوارزمی تجریش (شمیران) تهران‬ ‫هم‌کالس��ی من بودند که در دوره پیش‬ ‫کتاب من برای تدریس استفاده کند‪ ،‬اما‬
‫……وسخنی اگر مانده است؟‬ ‫استاندار فارس بودند و چند تن دیگر که‬
‫گذراندم‪ .‬این دبیرستان به همراه دبیرستان‌های‬ ‫من فورا کتاب��م را در نیمکت قرار دادم‬
‫از مس��ئولین خواهشمندم که به اوضاع‬ ‫در وزارت‌خانه‌ها مشغول به کار هستند‪.‬‬
‫البرز و هدف‪ ،‬سه دبیرستان اصلی تهران بودند‪.‬‬ ‫و از ایش��ان خواس��تم که از تخته برای‬
‫منطق��ه بیش��تر توجه کنن��د‪ .‬منطقه‪،‬‬
‫زندگی را در تهران یاد گرفتم‪ .‬ایمان داشتم که‬ ‫……چ�ه ش�د ک�ه آمری�کا را ب�رای‬ ‫تدریس استفاده کنند! ایشان نیز همین‬
‫منطقه صنعتی نیس��ت اما این پتانسیل‬
‫اگ��ر در تهران بتوانم از پس خودم بر بیایم‪ ،‬هر‬ ‫زندگی انتخاب کردید؟‬ ‫کار را کردند‪.‬‬
‫در آن وج��ود دارد‪ .‬ب��رای ه��ر کاری‬
‫جای دیگر دنیا هم می‌توانم‪.‬‬ ‫بعد از گرفتن دیپلم و اتمام دوره مقدس‬ ‫دبیرس��تان دانش��مند در ته��ران هنوز‬
‫برنامه‌ری��زی از پیش تعیین ش��ده الزم‬
‫کنک��ور دادم و در دانش��گاه ش��یراز رش��ته‌ی‬ ‫س��ربازی به کش��اورزی و کشت کنجد‬ ‫هم پابرجاس��ت‪ ،‬آقای احمدی نژاد نیز‬
‫است‪ ،‬از جمله در این کار مهم‪.‬‬
‫بیولوژی قبول ش��دم‪ .‬با اینکه به پزشکی عالقه‬ ‫پرداختم‪ ،‬اما در اثر باران‌های تابس��تانی‬ ‫دو کالس باالت��ر از من در آن مدرس��ه‬
‫داش��تم‪ ،‬ول��ی چند وقتی س��ر کالس‌ها رفتم‪.‬‬
‫توسعه پایدار ‪‬‬
‫دوران انقالب بود و هر روز تظاهرات و اعتصاب‪.‬‬
‫سرمایه‌گذاری در گراش محکوم به شکست است؟‬
‫نزدیک بود بگیرندم‪ ،‬ولی کفش‌های فوتبالی‌ام‬
‫مصرف كل شهرس��تانه و توليد يازده ماه ديگه هيچ‪ .‬گفتم شايد‬ ‫بتول فردفانی‪ :‬زماني يكي از آشناهامون خواست يك كارخونه‬
‫در دویدن کم��ک‌ام کردند‪ .‬آخر من در گراش‬
‫بش��ه كاري كرد كه افكار همه م��ردم را يك‌جا جمع كرد و يك‬ ‫بزنه توي شهرك صنعتي گراش‪ ،‬وقتي پرس و جو كردم فهميدم‬
‫عضو تیم فوتبال بودم و خالصه ورزشکار بودم‪.‬‬
‫نتيجه‌ي خوب گرفت و بشه سرمايه‌گذاري شخصي رو به جايي‬ ‫چه محصولي رو مي‌خواد توليد كنه‪ .‬از قضا رفتم پيش يكي ديگه‬
‫فکر رفتن به آمریکا را دوستان به سرم انداختند‪.‬‬
‫هدايت كرد كه با موفقيت روبه رو بشه و نه شكست بخوره‪ .‬يعني‬ ‫از دوس��تامون كه دقيقا همون نوع از محصوالت رو مي‌فروخت‪.‬‬
‫سال ‪ 56‬همکالس��ی‌هایم از ‪ 20‬نفر به ‪ 10‬نفر‬
‫مي‌ش��ه مردم راه‌هاي س��رمايه گذاري توي گراش و بازار فروش‬ ‫وقتي گفتم فالني مي خواد چنين كارخونه‌اي بزنه گفت‪ :‬بعضي از‬
‫رسیده بودند‪ ،‬چون همه داشتند می‌رفتند آلمان‬
‫توليدات رو پيشنهاد بدن تا اگر فردي سرمايه‌گذاري كند با خيال‬ ‫مردم گراش فكر مي‌كنن اگه قبل از كارشون با ديگران مشورت‬
‫و انگلیس و آمریکا و ‪ ....‬پدر پولدار باعث ش��د‬
‫راحت و تحقيقات صحيح پيش بره؟‬ ‫كنند ش��ايد ما اين كار رو از اون‌ها بقاپيم ولي دقيقا من از االن‬
‫من بروم آمری��کا! البته پدرم مخالف رفتن من‬
‫ط��رح فراخوان مقاله توس��عه‌ي پايدار ش��هر گ��راش منتظر‬ ‫مي‌دونم كه اين كارخونه تو گراش محكوم به شكسته‪ .‬من دليلش‬
‫بود و می‌خواست من بروم کویت‪ ،‬ولی من رگ‬
‫مقاله‌هاي شماست‪...‬‬ ‫رو پرسيدم گفت‪ :‬توليد يك ماه اين كارخونه جوابگوي يك سال‬
‫خوابش دس��تم بود و با اعتصاب غذا مجبورش‬
 ‫نگاه نو ‪6‬‬
‫شماره سی‬
‫(ضمیمه شماره ‪)54‬‬ ‫نوشته‌های صحبت‌نو دیدگاه شخصی نویسندگان مقاالت است‬
‫نیمه دوم بهمن‪87‬‬

‫‪ ‬چهارسو‬ ‫نوحه‪ :‬قافله‬ ‫كتاب‪ :‬لطف ًا گوسفند نباشید‬ ‫فيلم‪ :‬راز‬ ‫منوی فرهنگی ‪‬‬
‫عزیز نوبهار‬ ‫آلبوم قافله از احمد‌رضا تاج‌بخش‪،‬‬ ‫در اردوگاه پهن��اور دنيا‪ ،‬در اردوي‬ ‫بعضي از فيلم‌ها آنقدر زيبا هدف‌شان‬ ‫فاطمه حاجي‌زاده‬
‫مداح اه��ل گراش‪ .‬قطع��اً همه‌ي‬ ‫زندگاني‪ ،‬چون گوسفنداني مباش‬ ‫را به خورد آدم مي‌دهندكه بيننده را‬
‫ش��ما نوحه‌های او را در حس��ينيه‬ ‫كه بي‌اراده رانده مي‌شوند‪ .‬قهرماني‬ ‫س��اعت سر جاي خود‬
‫‌‌‬ ‫بيشتر از دو‬
‫ش��نيده‌ايد‪ .‬در اي��ن آلب��وم ك��ه‬ ‫باش در تكاپو«هنري‌النگ‌فلو»‬ ‫ميخ‌كوب مي‌كنند‪« .‬راز» يكي از اين‬
‫ش��عر‌هايي همچون‪ ،‬چ��ه جواني‬ ‫كتاب «لطفا گوس��فند نباش��يد»‬ ‫گونه فيلم‌هاست‪ .‬بر‌خالف فيلم‌هاي‬
‫……یک خاطره‬ ‫ب��ودي رفتي از دس��تم‪ ،‬قافله (به‬ ‫يك��ي‌از كتاب‌هاي‌س��ت كه هدف‌‌‬ ‫س��رگرم‌كننده‪ ،‬اين فيل��م جذاب‪،‬‬
‫ده یازده س��اله بودم و در مدرسه ابتدایی نوبنیاد‬ ‫زب��ان گراش��ي)‪ ،‬اي دل ب��ه كجا‬ ‫آن‪ ،‬خودشناس��ي و يا به اصطالح‬ ‫آموزن��ده‪ ،‬اميد‌دهنده و باز‌گو‌كننده‬
‫درس می‌خواندم‪ .‬در آن مدرسه مراسم صبحگاهی‬ ‫مي‌روي اي دل‪ ،‬عل��م‌دار كجايي‪،‬‬ ‫كتاب گوسفند نبودن ماست! اين‬ ‫رازي‌ست كه شايد بيشتر شما‌‪ ،‬آن‬
‫را ب��ه اتفاق دو نف��ر دیگر از دانش‌آم��وزان اجرا‬
‫می‌کردیم‪ .‬من مسئول خواندن دعای صبحگاهی‬
‫رودم اي رود و شيعيان گل كه به گلزار نيامد را مي‌توانيد بشنويد‪.‬‬
‫بايد از تاجبخش به خاطر شعر زيباي اي‌دل‌به كج‌ا مي‌روي اي‌دل‪،‬‬
‫كتاب در ‌واقع نقل‌قول‌هایی است‬
‫از انس��ان‌هاي بزرگ‪ ،‬از‌ زرتشت‌تا‌‬
‫‌را ناخودآگاه زندگي به كار مي‌بريد‪ .‬دراين فيلم كه به تازگی ش��ماره دو‬
‫آن نيز منتش��ر شده‪ ،‬در‌مورد قدرت غير‌قابل توصيف افكار‌ما بر بدن ما‪،‬‬ ‫راه‌هایی برای‬
‫خودشناسی‬
‫تش��كر كنيم‪ .‬شب‌هاي زيادي را مردم به خاطر اين شعر تا نيمه شب‬ ‫پيامبر (ص)‪ ،‬ازسقراط‌تا آندره‌ژيد‬ ‫محي��ط اطراف‌مان‪ ،‬كل‌جهان و تم��ام كائنات صحبت مي‌كند و البته با‬
‫بودم‪ .‬یکی از بندهای آن‪ ،‬دعا به جان شاهنش��اه‬
‫در حسينيه گذراندند‪ .‬خود من كه از سال پيش‌آن‌را شنيدم تا حاال‬ ‫ي رابينز‪.‬‬
‫و از شريعتي تا آنتون ‌‬ ‫ن را اثبات مي‌كند‪ .‬نكته جالب اين فيلم‪،‬‬‫اشاره به زندگي واقعي چند نفر آ ‌‬
‫آریامهر بود‪ .‬در بحبوبه‌ی انقالب که تازه حرکات‬
‫تمام گراش را براي گير‌آوردنش زير و رو كردم‪.‬‬ ‫اگر قلمي به دست بگيريد و بخواهيد زير جمالت زيباتر خط بكشيد‪،‬‬ ‫پيوند علم فيزيك نوين‌با روانشناسي نوين است كه يافته‌هاي روانشناسي‬
‫انقالبی در گراش نیز اوج گرفته بود و راه‌پیمایی‌ها‬
‫چن��د بيتي از اي��ن نوحه‌ي ب��ه‌ ياد‌ماندني را براي‌تان مي‌نويس��م‪:‬‬ ‫بع��د از چند لحظه خواهيد ديد در تمام س��طر‌هايي ك��ه خوانده‌ايد‬ ‫را از طريق علم فيزيك نوين اثبات مي‌كند‪ .‬اگر مي‌خواهيد ضرب‌المثل‬
‫توسط انقالبیون صورت می‌گرفت و مردم گراش‬
‫اي دل ب��ه كج��ا‌ مي‌روي اي دل‪ /‬چون مرغ ه��وا مي‌روي اي دل‪/‬‬ ‫م نشان داده است‪ .‬اين كتاب كه با تالش گروه‬ ‫مداد ش��ما آن‌ها‌را مه ‌‬ ‫ن اس��ت) و يا جمله معروف پائلوكوئيلو كه مي‌گويد‪:‬‬ ‫(خواس��تن‪ ،‬توانست ‌‬
‫نیز در تظاهرات علیه حکومت شرکت می‌کردند‪.‬‬ ‫گاه��ي به نج��ف‪ ،‬گه ب��ه مدينه‪/‬گه به كربال م��ي‌روي اي دل‪ /‬اي‬ ‫ي نامني تدوين گرديده را‬ ‫فرهنگي انتش��ارات نامن به سرپرستي آقا ‌‬ ‫(تمام كائنات دست‌به دست هم مي‌دهند تا تو به‌آنچه مي‌خواهي برسي)‬
‫روزی یکی از انقالبیون به مدرسه آمد و پیشنهاد‬ ‫دل ت��و كه بي‌وفا نبودي‪ /‬از‌چه بي‌وفا م��ي‌روي اي دل‪ /‬هر‌گه‪ ،‬كه‬ ‫بهتر اس��ت همانند يك كتاب درسي مطالعه كنيد نه براي سرگرمي!‬ ‫براي‌تان اثبات ش��ود الزم اس��ت به نكات اين فيلم توجه كنيد و آن‌را‬
‫داد بیاییم در نیای��ش صبحگاهی بجای کلمه‌ی‬ ‫روي با‌خب��رم كن‪ /‬بي‌ من تو كج��ا مي‌روي اي دل‪ /‬بي‌ من تو چرا‬ ‫چاپ نوزدهم آن در زمستان امسال‪ ،‬آخرين چاپ‌ كتابي‌ست كه به ما‬ ‫در زندگي خود به كار ببريد تا مطمئن ش��ويد كه دنيا به همان س��مت‬
‫ش��اه‪ ،‬دعا به جان (خمینی) را بگنجانیم‪ .‬من هم‬ ‫م��ي‌روي اي دل»‬ ‫شيوه خودشناسي را مي‌آموزد‪.‬‬ ‫مي‌چرخد كه شما آن‌را مي‌چرخانيد‪.‬‬
‫آن روز دعا را تغییر داده و بجای شاه دعا به جان‬
‫امام خمینی کردم‪ .‬اما آن روز مدیر مدرسه تنبیه‬ ‫خاطر اولویت دادن این زن‌ها در تقسیمات اجناس‬ ‫آن را ک��ش رفته و مقدار ناچیزی را برایم می‌آورد‪،‬‬ ‫بی‌بی مجتبی خود را نزدیک‌تر بداند و با او بیش��تر‬ ‫از زن‌هایی که برای کار به خانه ما می‌آمدند‪ ،‬کمی‬ ‫بخارای من‪ ،‬الرمن‪ 7-‬‬
‫مفصل��ی کرد و دیگر اجازه نداد در مدرس��ه دعا‬ ‫و خوراک��ی بود که اف��راد خیر به من��زل آقا هدیه‬ ‫بخصوص آبگوش��ت که ختنه کرده می‌آورد‪ ،‬یعنی‬ ‫رفت و آم��د‪ .‬ضمن این که به دایی دیگرمان یعنی‬ ‫درب��اره کربالیی کوچ��ک و ش��یطنت‌های بچه‌ها‬ ‫سيد محمدحسن آيت‌اللهي‬
‫بخوانم‪ ،‬آن را به دیگری سپرد‪.‬‬ ‫می‌آوردند مثل گندم و خرما‪ ،‬دیگر‪...‬‬ ‫گوشت‌هایش را می‌خورد و آب و استخوانی را برایم‬ ‫آقا صالح ش��یر داده بود و مادر رضاعی او حس��اب‬ ‫نس��بت به او گفتم‪ ،‬اکنون می‌خواه��م درباره زنان‬
‫آن اردنگ��ی که نصیب ما ش��د هرگ��ز فراموش‬ ‫مادر برفی که قبل از ش��وهر دوم کردن به خانه ما‬ ‫م��ی‌آورد‪ .‬جاروی حیاط‪ ،‬نان پخت��ن‪ ،‬گاهی خرید‬ ‫می‌شد‪ .‬وی با نیش زنبور فوت شد‪.‬‬ ‫دیگ��ر برایتان بگوی��م‪ .‬بعضی ه��ر روز می‌آمدند و‬
‫نمی‌کن��م کاش دو ت��ا زده ب��ود‪ .‬ای��ن خاطره را‬ ‫می‌آمد او که مادر رضاعی حسین هم بود از امتیاز‬ ‫خانه برای خانم‌ها‪ ،‬چای دادن و پذیرایی کردن در‬ ‫زبیده که همس��ایه بود و از در حیاط کوچک چند‬ ‫این‌ها معم��والً کاری انجام می‌دادند‪ ،‬مثل ننه بگم‬

‫نوشتیم که بعضی‌هاا بدانند بله ما هم‪...‬‬ ‫و احترام وی��ژه‌ای در منزل برخوردار بود‪ ،‬زنی بیوه‬
‫ب��ا مادر پیر و دختری که هم س��ن و س��ال من و‬
‫……باف��ت قدیم باید نوس��ازی‬ ‫حس��ین بود زندگی می‌کرد‪ ،‬نام دخترش برفی بود‬
‫شود‬
‫اقدام ش��هرداری برای احداث خیاب��ان در بافت‬
‫ک��ه یکی از فرزندان خانه به حس��اب می‌آمد‪ ،‬ولی‬
‫بیچ��اره خیلی کار می‌کرد و خیل��ی امر و نهی‌اش‬
‫زنی نانوا ش��د و با فعالیت‌هایش توانست وضع خود‬
‫را رو به راه کند و به حج هم مش��رف شد و به کلی‬
‫قدیم شهر کاری ستودنی است‪ .‬کاری که سال‌ها‬ ‫می‌کردیم‪ .‬خدا یارش باش��د هم بازی من هم بود‪.‬‬
‫مردم انتظار آن را می‌کش��یدند‪ .‬در این که شهر‬ ‫ای��ن زن چنان ک��ه به یاد دارم ه��م نان می‌پخت‪،‬‬
‫باید چهره عوض کند و نو ش��ود بحثی نیس��ت‪.‬‬ ‫هم هفته‌ای یک بار برای رختش��ویی به منزل‌مان‬
‫ش��هرداری باید برای س��رعت بخشیدن به کار و‬ ‫می‌آمد‪ .‬زنی قوی‌هیکل و سفیدچهره بود‪ .‬از شوهر‬
‫این که این خیابان مش��مول مرور زمان نشود و‬ ‫اولش که پدر برفی باش��د طالق گرفته بود‪ .‬بعدها‬
‫دست به دست به شهرداری بعدی به ارث نرسد‬ ‫که برفی بزرگ ش��د به پیش پدرش که در ش��یراز‬
‫با در نظر گرفتن موارد تشویقی برای کسانی که‬ ‫بود رفت و با پسر عمه‌اش ازدواج موفقی داشت و به‬
‫قول معروف صاحب بچه و خانه و زندگی شد‪.‬‬
‫منازل‌ش��ان در مس��یر خیابان جدید قرار دارد‪،‬‬
‫سرعت کار را افزایش دهد‪.‬‬
‫شهرداری بهتر است تسهیالت اعطایی به مردم را‬ ‫اگر از منظری دیگر خواس��ته باش��یم به فرمانداران‬
‫به صورت مکتوب و واضح و روشن به مردم ارائه‬ ‫الرس��تان در ط��ول نظام جمهوری اس�لامی نظری‬
‫نماید ت��ا مردم بدانند که اگر منزل‌ش��ان خراب‬
‫بیفکنیم به نتایج جالبی خواهیم رس��ید‪ .‬فرمانداری‬
‫می شود حق‌شان ضایع نمی‌گردد‪ .‬به این صورت‬ ‫الرس��تان پله صعود و ترقی بس��یاری از مدیران بوده‬
‫حقوق طرفین حفظ می‌گردد‪ .‬حال که ش��جاعت‬ ‫است‪ .‬از مامورین سیاس��ی شاغل در حوزه تحت امر‬
‫به خرج دادند و این خیابان را شروع کردند بهتر‬ ‫فرمانداری الرستان تاکنون ‪ 4‬تن به سمت استانداری‬
‫است شهرداری و شورا و مردم با حمایت یکدیگر‬ ‫ارتقا درج��ه پیدا کرده اند ‪« .‬داریوش حس��ینی» به‬
‫کار را به انجام برسانند‪.‬‬
‫نه‌نه بگم‬
‫هنگام روضه خوانی‪ ،‬گندم پاک کردن‪ ،‬از کارهایی‬ ‫قدم ک��ه می‌رفتیم ب��ه خانه‌اش می‌رس��یدیم زنی‬ ‫که خریدهای بازار را انجام می‌داد‪ .‬او زنی جهرمی و‬
‫بود که می‌توانس��ت انجام دهد‪ .‬گاهی هم ما را که‬ ‫شوهر نکرده که با مادر خود در خانه‌ای مخروبه و با‬ ‫همسر جابری بود (بعدا ً درباره مردهایی که مسئول‬
‫مریض ش��ده بودیم به دکتر می‌برد‪ .‬بعدها دستیار‬ ‫کمال نداری زندگی می‌کرد‪ ،‬در منزل ما گاهی نان‬ ‫رتق و فتق کارهای آقا یا خریدهای خوراکی منزل‬
‫می‌پخت و گاهی هم کارهای دیگر‪ ،‬به هر حال زنی‬
‫محترم به حس��اب می‌آمد که نمی‌شد به او چیزی‬
‫بودن��د خواه��م گف��ت)‪ .‬وی در بهداری به ش��غل‬
‫لباسشویی مشغول بود‪ ،‬یعنی شغل اداری داشت و‬ ‫زبیده‬
‫و نه‌نه برفی‬
‫از خانه رف��ت‪ .‬یادم نمی‌رود که مدتی مس��ئولیت‬ ‫گفت‪ .‬زود قهر می‌کرد و دیگر پیدایش نمی‌ش��د‪ .‬با‬ ‫تا اندازه‌ای چیز فهم بود‪ ،‬به یاد ندارم که نسبت به‬
‫همراه��ی دختران در رفتن به دبیرس��تان به عهده‬ ‫کربالیی کوچک همسایه و خانه‌شان رو به‌روی هم‬ ‫او ش��یطنتی کرده باشم‪ .‬گاهی‪ ،‬برای خنده‪ ،‬ادایش‬
‫او بود‪ ،‬صبح زود در س��رما و گرما می‌آمد و دو تا از‬ ‫و به فاصله بود‪ .‬گاهی بین این دو بر س��ر موضوعی‬ ‫را در می آوردم‪ ،‬کمی چش��مانش لوچ بود و همین‬
‫خواهران را به مدرسه می‌برد و هنگام بازگشت هم‬ ‫جن��گ در می‌گرفت‪ ،‬البته جنگ کالمی که از الی‬ ‫مستمس��کی بود تا در غیابش مایه ادابازی ما شود‪.‬‬
‫می‌رفت و آنها را می‌آورد‪ ،‬نمی‌دانم حضرت آقا بابت‬ ‫در حی��اط به همدیگر فحش و ناس��زا می‌گفتند و‬ ‫قدبلند‪ ،‬کمی مغرور هم بود‪ ،‬بیش��تر رفت و آمدش‬
‫این کارش چقدر به او ماهیانه می داد‪ ،‬البته ارتباط‬ ‫ب��ه قول معروف آب��روی هم را می‌بردند‪ .‬همیش��ه‬ ‫به خان��ه دایی‌مان آقا مجتبی ب��ود و مرحوم والده‬ ‫سید محمدحس��ن آیت‌اللهی فرزند آیت‌اله سید‬
‫داش��تن با خانه آقا خود امتیازی حساب می‌شد که‬ ‫کربالی��ی کوچک می‌گفت که ب��ه او چیزی ندهید‬ ‫ایش��ان که او نیز جهرم��ی و به «بی‌بی آقامجتبی»‬ ‫عبدالعلی آیت‌الهی در حال حاضر در قم ساکن است‬
‫دیگران ش��اید حس��رت آن را می‌خوردند‪ ،‬شاید به‬ ‫ت��ا برای من بیاورد‪ ،‬چرا ک��ه در بین راه مقداری از‬ ‫مش��هور بود‪ .‬همشهری بودن باعث می شود که به‬ ‫و از خاطرات کودکی خود در الر نوشته است‪.‬‬
‫گزینه‌ی فرمانداری الرستان باشد‪ .‬وی مدیری اهل‬ ‫از س��وی دیگر گمان می‌رفت که ف��رد ضعیف‌تری‬ ‫با انتخاب «سید منصور کشفی» به نمایندگی مردم‬ ‫فرمانداران الرستان‪ 5‬‬
‫چانه‌زنی ب��ود‪ .‬با اکثر مدیران میانی نظام آش��نایی‬ ‫از «طاه��ری ف��رد» س��کان اداره‌ی شهرس��تان را‬ ‫الرس��تان در مجلس شش��م این روند پیگیری امور‬
‫حامد زارع‬
‫کامل داش��ت‪ .‬نگارنده به سبب طبیعت شغل خود‪-‬‬ ‫عهده‌دار شود‪ .‬تجربه فرمانداری «حسینی» و سپس‬ ‫چند برابر شد‪ .‬اما افسوس که اوضاع این گونه نماند‬
‫خبرنگاری‪ -‬در بسیاری از سفرها‪ ،‬بازدیدها‪ ،‬استقبال‬ ‫«مروجی» این فرضیه را نزدیک به یقین می‌کرد‪ ،‬اما‬ ‫و کم کم اختالفات خود را نمایان س��اخت‪ .‬نماینده‬
‫از ماف��وق و یا افتتاح پروژه‌ه��ای مختلف همراه وی‬ ‫این چنین نشد‪.‬‬ ‫شهرستان خواس��تار هماهنگی فرماندار با خود بود‪.‬‬
‫بوده است‪ .‬به جرأت می‌توان گفت که هشتاد درصد‬ ‫با تالش و پیگیری‌های مداوم «سید منصور کشفی»‬ ‫از طرف��ی فرماندار که ش��أن اجرای��ی و قدرت خود‬
‫مدیران و یا معاونین وزرایی که به الرستان می‌آمدند‬ ‫و همچنین درایت «محمد ابراهیم انصاری الری» که‬ ‫را به خوبی می‌ش��ناخت قائل ب��ه تعامل یک جانبه‬

‫……به نام ایرانی به کام افغانی‬

‫استانداری ایالم رفت‪« ،‬سید محمد احمدی» نیز کمتر‬
‫از یک سال استاندار ایالم بود‪« ،‬مرحوم مسعود امامی»‬
‫اس��تانداری قزوین را متقبل ش��د و «محمد ابراهیم‬
‫با «سید عنایت‌اهلل هاشمی» سابقه‌ی آشنایی داشتند‬
‫و اکثر قریب به اتفاق آنان نیز در سخنرانی‌های خود‬
‫بر شایستگی‌های وی صحه می‌گذاشتند‪.‬‬
‫در کابینه‌ی دوم «خاتمی» استاندار فارس شده بود‪،‬‬
‫«سید عنایت‌اهلل هاشمی» به عنوان فرماندار الرستان‬
‫معرف��ی و منصوب ش��د‪ .‬وی که تا بخش��ی از عمر‬
‫نب��ود‪ .‬درگیری‌ها ش��دت گرفت‪ .‬ع��دم هماهنگی‬
‫«طاهری‌فرد» با نماینده‌ای که خود بیشترین تالش‬
‫را در جهت پیروزی وی در انتخابات به کار بسته بود‬
‫در روزگار‬
‫عیال دس��تور موکد داده بود ک��ه نان بخرم‪ .‬این‬
‫نپختن نان در خانه و اش��کال داشتن خرید آرد‬
‫انصاری الری» نیز در استان‌های بوشهر و فارس تجربه‬
‫استانداری را از سر گذرانده است‪ .‬فرمانداران الرستان‬
‫وی پس از رهایی از الرس��تان! به س��مت مدیر کل‬
‫امور اجتماعی اس��تانداری فارس ارتقا پس��ت یافت‬
‫دولت نهم نیز در س��مت فرمانداری الرس��تان باقی‬
‫مانده بود یکی از پرس��ابقه‌ترین و پرمسئولیت‌ترین‬
‫باعث شد که چهار سال دوم دولت «خاتمی» را نه در‬
‫پشت میز فرمانداری بلکه در اداره‌ی جهاد کشاورزی‬
‫دهمین فرماندار‬
‫ه��م برای ما دردس��ری ش��ده اس��ت‪ .‬وارد صف‬ ‫ام��ا از اقبال خوبی برای راهیابی به مجلس ش��ورای‬ ‫و صندل��ی فرمان��داری الرس��تان را رها ک��رد‪ .‬این‬ ‫مدیران موجود اس��ت‪ .‬او تجرب��ه مدیریت در قبل و‬ ‫الرستان و سپس در سازمان جهاد کشاورزی فارس‬
‫نانوایی که ش��دم ح��دودا ً ‪ 23‬نفر در صف بودند‪.‬‬ ‫اسالمی برخوردار نبودند‪« .‬مرحوم مسعود امامی» در‬ ‫صندل��ی خیلی دیر صاحب خود را در دولت محمود‬ ‫بعد از انقالب اس�لامی را دارد‪ .‬بر خالف فرمانداران‬ ‫طی کند‪ .‬بدون تردید عزل او هزینه‌ای بود که خود‬
‫ک��ه از این تع��داد ‪ 19‬تا ‪ 20‬نفرش��ان از افاغنه‬ ‫انتخاب��ات مجلس پنجم و «غالمرضا طاهری‌فرد» در‬ ‫احمدی‌نژاد ش��ناخت‪ .‬پ��س از یک تعل��ل چندین‬ ‫قبلی الرستان که قبل از شروع به کار در فرمانداری‬ ‫وی به خاطر مدیریت مستقل و مقتدرش پرداخت‪.‬‬
‫بودند‪ .‬با یک حس��اب سرانگش��تی چیزی حدود‬ ‫انتخابات مجلس هفتم شورای اسالمی ناکامان بزرگ‬ ‫ماهه منصور محتاجی از اداره اطالعات فیروزآباد به‬ ‫در سطح زیرتری از مدیریت مشغول به کار بوده‌اند‪،‬‬ ‫حال با عزل «طاهری‌فرد» اصالح‌طلبان بومی دچار‬ ‫حام��د زارع‪ ،‬دانش��جوی ف��وق لیس��انس علوم‬
‫‪ 500‬ع��دد ن��ان باید نانوا ب��ه افغانی‌ها می‌داد تا‬ ‫اتنخابات لقب گرفتند‪ .‬البته در انتخابات اخیر مجلس‬ ‫فرمانداری الرس��تان منتقل شد‪ .‬مهم‌ترین اتفاق در‬ ‫«هاش��می» قب��ل از این ک��ه عهده‌دار مس��ئولیت‬ ‫تفرق��ه ش��ده بودند‪ .‬گروه��ی با حمای��ت از «دکتر‬ ‫سیاس��ی و عضو هیئت تحریری��ه روزنامه اعتماد‬
‫به ما برس��د‪ .‬ما ب��رای خرید ‪ 8‬ت��ا ‪ 10‬عدد نان‬ ‫هشتم‪ ،‬عنایت اهلل هاشمی‪ ،‬نهمین فرماندار الرستان‬ ‫مدت حضور وی در الرس��تان‪ ،‬انتخاب نماینده‌ای از‬ ‫فرمانداری الرستان شود‪ ،‬در شهرستان‌های فیروزآباد‪،‬‬ ‫انصاری الری» و «دکتر کشفی» به دفاع از این عزل‬ ‫است‪ .‬او در حال حاضر در تهران به کار و تحصیل‬
‫بای��د مدت‌ه��ا در صف بایس��تیم‪ .‬به مس��ئولین‬ ‫از حوزه انتخابیه س��پیدان به پارلمان راه یافت و این‬ ‫یکی از بخش‌های شهرستان و نه از مرکز شهرستان‬ ‫کازرون‪ ،‬مرودشت و جهرم فرمانداری را تجربه کرده‬ ‫برخاس��تند و گروهی که تعدادش��ان بیشتر بود در‬ ‫اش��تغال دارد‪ .‬بخش پایانی مروری بر فرمانداران‬
‫مربوطه پیش��نهاد می کنم که اگ��ر قانون اجازه‬ ‫ناخوشامدی فرماندار بودن در الرستان را پایان داد!‬ ‫به نمایندگی مردم الرستان در مجلس بود‪.‬‬ ‫بود‪ .‬به نظر می‌رسید وی مناسب‌ترین و معقول‌ترین‬ ‫صدد دفاع از روش مدیریت «طاهری‌فرد» بر آمدند‪.‬‬ ‫الرستان را بخوانید‪.‬‬
‫می‌دهد نانوایی ها را مجبور به تشکیل صف‌های‬
‫«وطن��ی» کنند‪ .‬ما که عوارض و مالیات و ایضاً‪...‬‬
‫حتي ما اهل تش��يع توانستيم دهه اول محرم الي‬ ‫هر قرض و قوله‌ايي كه شده از سراسر عالم خصوصا‬ ‫ت��ا فجيره كه فكر نمي‌كنم بجز انگشت‌ش��ماري از‬ ‫ام��ارات عربي متحده‪ ،‬كه ش��امل ب��ر ‪ 7‬منطقه‌ي‬ ‫از درون دبی‪ 1-‬‬
‫می‌پردازی��م و از آن ط��رف منت یارانه آرد و نان‬
‫پانزدهم‪ ‌،‬عزاداري حضرت اباعبداهلل الحسين را به‬ ‫ايران��ي‪ ،‬هندي‪ ،‬پاكس��تاني و يمني و كش��ورهاي‬ ‫گراش��ي‌ها در آنجا باشند‪ .‬جاذبه‌هاي گردشگري به‬ ‫شيخ‌نش��ين است‪ ،‬از ‪ 32‬س��ال قبل استقالل يافته‬ ‫احمدعلی غفوری‬
‫بر سرمان س��نگینی می‌کند‪ ،‬الاقل در صف‌های‬
‫نحو آزاد و با شكوه در ماتم الري‌ها و گراشي‌هاي‬ ‫هم‌جوار ب��راي كار و فعاليت و تجارت و س��ياحت‬ ‫لحاظ س��ياحت و تفريح و تجارت در دبي بيش��تر‬ ‫اس��ت‪ .‬دوم دسامبر ‪ 2008‬يعني سالي كه گذشت‪،‬‬
‫طوالنی نایس��تیم‪ .‬این طوری هرچه یارانه است‬
‫خودم��ان اجرا كني��م‪ .‬روضه و نوحه و س��ينه‌زني‬ ‫خ��ود را به آنجا مي‌كش��انند‪ .‬قديم‌ه��ا معروف بود‬ ‫اس��ت اما آثار تاريخي و قديمي در راس‌الخيمه‪ ،‬به‬ ‫جشن وطني سي و دومين سال را گرفتند و طي اين‬
‫نصیب مهاجرین می‌شود‪ .‬به ویژه که آن‌ها بعضی‬ ‫و طع��ام و اجتم��اع بي��ش‌ از دو هزار نف��ر در هر‬ ‫كه‪« :‬هركه دريا رو نديده خدا رو نش��ناخته» و در‬ ‫جه��ت اين كه كهنه و قديمي‌تر از س��اير ‪ 6‬واليت‬ ‫سنوات هيچ‌گونه خدشه و تعرضّ ي اين ‪ 7‬شيخ‌نشين‬
‫وقت‌ها هم به س�لاح س��رد مجهز هس��تند‪ .‬اگر‬ ‫حسينیه هيچ مشكلي پيش پا نداشتيم و عالوه بر‬ ‫واقع راس��ت مي‌گفتند‪ .‬ولي حاال در ميان اين همه‬ ‫ديگر است‪ ،‬بیشتر به چشم می‌خورد‪.‬‬ ‫به همديگر نداشته‌اند‪ .‬اين مناطق‪ ،‬از ابوظبي گرفته‬
‫کمی به هزینه‌هایی که همشهریان در کشورهای‬ ‫اين‪ ‌،‬مساجد و حس��ينه‌هاي بومي در اكثر امارات‬ ‫آدم‌هاي جورواجور س��فيد‪ ،‬س��ياه‪ ،‬زرد‪ ،‬قهوه‌ايي و‬ ‫و ام��ا دبي‪ ،‬ش��هر آمال و آرزوها‪ ،‬ش��هر پرتحرك و‬
‫عربی می‌پردازند ن��گاه کنیم می‌بینیم که افاغنه‬ ‫ب��دون هيچ ممانعتي به عزاداري خود مش��غول و‬ ‫س��رخ از تمام ملل دنيا با لهجه‌هاي مختلف و قد و‬ ‫پرهياهو‪ ،‬ش��هر رقابت‌ها و از س��ر و دس��ت هم باال‬
‫در ایران در بهش��ت‌اند و مجانی یارانه می‌خورند‪.‬‬ ‫كس��ي كاري به كسي ندارد‪ .‬حاصل اين‌كه امارات‬ ‫قواره‌هاي زيبا و ناهنجار مي‌توان بيشتر از مشاهده‬ ‫رفتن‌ها‪ ‌،‬گرم و تَف‌دي��ده‪ ،‬جايي كه فقط ‪ 2‬ماه در‬

‫راز‬
‫به این ص��ورت یارانه به نام ماس��ت به کام آنها‪.‬‬ ‫توانس��ته اس��ت رضايت س��اكنان خارجي خود را‬ ‫دريا‪ ،‬عظمت آفرين��ش و عجايب خلقت خداوند را‬ ‫س��ال آن هم فق��ط صبح‌ها‪ ،‬هوايش ب��ه ايام نوروز‬
‫گفتیم اگر می‌شود «انا مواطن»‪.‬‬ ‫از ه��ر لحاظ ممك��ن جلب كند‪ .‬تنه��ا چيزي كه‌‬ ‫حس كرد‪.‬‬ ‫گراش مي‌ماند! اين حالت گرما از ماه فوريه ش��روع‬
‫نمي‌شود كاريش كرد گرما و ترافيك وسايل نقليه‬ ‫در س��اختمان دنات��ا نوش��ته ش��ده‪« :‬آن چ��ه را‬ ‫مي‌شود و همين‌كه به جوالي و آگوست رسيد دود‬
‫……ب��ه دس��ت خ��ود درخت��ی‬
‫می‌نشانم‬
‫اس��ت كه در آن عاجز مانده‌اند‪ .‬هرچند اميد است‬
‫تا پايان س��ال ‪ 2009‬ترن هوايي و مترو به حركت‬
‫بخواهيد در تمام كره زمين اعم از انس��ان و لهجه‬
‫و اجناس و وس��ايل نقليه و ‪ ...‬بيابيد مي‌توانيد در‬
‫از كله آس��مان دبي بلند مي‌شود‪ .‬گرما و شرجي و‬
‫بوي خيس كنار س��احل چنان دست به دست هم‬
‫موفقیت‬
‫پ��ارک جنب کالنتری زمین خال��ی زیادی دارد‪.‬‬
‫پیشنهاد می‌کنم ش��هرداری بیاید زمین‌هایی را‬
‫در بيايد و مردم احس��اس راحتي بيشتر و اعصاب‬
‫روان‌تر داش��ته باش��ند‪ .‬به هر حال همه مي‌گويند‬
‫خ��ود دبي پي��دا كنيد»‪ ‌.‬ايضاً جايي ديگر نوش��ته‬
‫ش��ده كه بيش‌از صد و بيس��ت كش��ور (تا برسيم‬
‫مي‌دهند كه گوي��ي مي‌خواهند نفس‌هاي آدم‌ها را‬
‫بگيرند‪ .‬اواسط آگوست و سپتامبر هيچ كس خشك‬ ‫یک شهر‬
‫پيش��رفت دبي طي اين سي‌ و پنج سال اخير بوده‬ ‫ب��ه ش��هرهايش) و ص��د و پنج لهجه را س��ازمان‬ ‫در ب��ازار نمي‌گردد و همه خي��س عرق و همچون‬
‫در قطعات مختلف و هر کدام به ظرفیت ‪ 500‬تا‬
‫و درست هم مي‌گويند؛ ولي عالوه بر اين‪ ،‬به نظرم‬ ‫هواپيمايي دناتا توانس��ته تا اكتبر ‪ 2008‬ميالدي‬ ‫كس��اني كه زير رگبار ب��اران و تگرگ خ��ود را به‬
‫‪ 600‬درخت آماده نماید و اگر کس��ی متولد شد‬
‫اوج ترقي دبي در ماه مارس س��ال ‪ 1990‬بود كه‬ ‫آمارگيري كند! البته اغراق��ي هم نمي‌كنند چون‬ ‫س��ايباني مي‌رس��انند‪ ،‬اينها هم سعي دارند خود را‬ ‫كه پايتخت امارت اس��ت تا دبي‪ ،‬شارجه‪ ،‬عجمان‪،‬‬
‫درختی به وسیله پدر و مادرش کاشته شود و اگر‬ ‫اس��تارت اولين فس��تيوال‪ ،‬يا همان «مهرجان» به‬ ‫م��ا گراش��ي‌ها اين را از نزدي��ك مي‌بينيم و حس‌‬ ‫به س��نترهاي (مركز خريدهاي) بزرگ و بقالي‌ها و‬ ‫راس‌الخيم��ه‪ ،‬ام‌القوين و فجيره مي‌باش��د‪ .‬بيش��تر‬ ‫احمدعلی غف��وری‪ ،‬از جمله مردانی اس��ت که‬
‫کسی به حج رفت قبل از سفرش درختی بنشاند‪.‬‬ ‫قول عرب‌ها‪ ،‬زده ش��د‪.‬‬ ‫مي‌كني��م‪ .‬هر كس در كيش و مرام خود و اخالق‬ ‫‪ ...‬برسانند و از شر شدت گرما ساعتي نجات يابند‪.‬‬ ‫گراش��ي‌ها و ب��ه اصطالح ا َ ُچمي‌ه��ا در خود دبي و‬ ‫س��ال‌ها در دبی کار و زندگی می‌ک��رد‪ .‬او بعد از‬
‫اگر کس��ی دار فانی را وداع گف��ت درختی را به‬ ‫و رفتار خويش آزاد اس��ت‪.‬‬ ‫اما با اين وجود باز هم دست‌بردار دبي نيستند و به‬ ‫ش��ارجه مشغول كار مي‌باش��ند و بعد ابوظبي و ‪...‬‬ ‫سال‌ها زندگی در آنجا از تجربه‌هایش می‌گوید‪.‬‬
‫یادب��ودش بکارند و هر زوج��ی که ازدواج کردند‬
‫به میمنت پیوندش��ان نهالی را بنش��انند‪ .‬حال با‬ ‫دی ‪1387‬‬ ‫‪ ‬پرسه‬
‫یک حساب سرانگشتی در سال حدودا ً ‪ 110‬تولد‬
‫‪ 100‬فوت و ‪ 80‬تا ‪ 90‬ازدواج و ‪ 40‬تا ‪ 50‬تا حج‬ ‫زهرا عباسيان فرزند جابر ‪ 88‬ساله به علت كهولت سن‬
‫با پرداخت عوارض‪ ،‬شیرینی پیشرفت را بچشیم‬
‫را هم ب��ه آن اضافه کنیم هر س��ال حدود ‪400‬‬ ‫يونس جعفريان فرزند حسين ‪ 18‬ساله به علت تصادف موتورسيكلت(ضربه مغزي)‬ ‫ب��ه اضاف��ه این ک��ه اخ��ذ درص��دی از‬ ‫مناب��ع مال��ی و درآمدی در دس��تور کار‬ ‫موجود در ش��هر که با ش��هرداری مرتبط‬ ‫علي سپهر‪ :‬ش��هرداری گراش از لحاظ‬
‫ع��دد درخت ب��ه این باغ اضافه می ش��ود‪ .‬چون‬ ‫اسداله جعفري فرزند غالمعباس ‪ 95‬ساله به علت بيماري قلبي و ريوي‬ ‫جریمه‌های تخلفات راهنمایی و رانندگی‪،‬‬ ‫شورای اس�لامی شهر و ش��هرداری قرار‬ ‫می باش��د به خوبی آگاه هس��تند و بعضاً‬ ‫درآمدی در بین ش��هرداری‌های اس��تان‬
‫مردم خودشان با عالقه‌ی خودشان و برای حفظ‬ ‫نوزاد حيدري فرزند عمران ‪1‬روزه به علت هيدروسفالي(افزايش آب دور مغز)‬ ‫اخ��ذ به موق��ع ع��وارض وس��ایل نقلیه‪،‬‬ ‫بگیرد و ب��از تعریفی قانون��ی جهت اخذ‬ ‫ش��هرداری و ش��هر گراش را با شهرهای‬ ‫ف��ارس در رده هفت��اد و چه��ارم ق��رار‬
‫خاطرات خودشان در آینده این کار را می‌کنند‪،‬‬ ‫عذري طوافي فرزند غالمعباس ‪ 45‬ساله به علت سكته قلبي‬ ‫شناسایی و اخذ عوارض از ساختمان‌های‬ ‫ع��وارض جدید و مختلف ص��ورت گیرد‪.‬‬ ‫همجوار مقایس��ه می‌کنند‪ .‬ش��هرداری و‬ ‫دارد‪ .‬کس��ب رتب��ه هفتاد و چه��ارم در‬
‫حت��ی حاضرند هزینه یک س��ال نگهداری آن‌را‬ ‫زينت مشتاقي فرزند مشتاق ‪ 78‬ساله به علت ناراحتي قلبي و تنفسي‬ ‫بدون پروان��ه کار و بدون کاربری تجاری‬ ‫باز تعریف جدیدی ک��ه بر درآمد حاصله‬ ‫ش��ورای اسالمی شهر نیز از این کمبود‌ها‬ ‫بین ش��هرداری‌های هفتاد و پنج ش��هر‬
‫بپردازند‪.‬‬ ‫جواهر محمدي‌گراشي فرزند زينل‪ 93‬ساله به علت كهولت سن‬ ‫در حواش��ی خیابان‌ه��ا‪ ،‬اخذ ع��وارض از‬ ‫ش��هرداری بیفزاید و حتی االمکان هزینه‬ ‫آگاه هستند‪ ،‬اما برای برطرف کردن آن‌ها‬ ‫اس��تان فارس یعنی قرار داش��تن گراش‬
‫آیا می‌دانیم کودکی که ‪ 15‬س��اله می‌شود وقتی‬ ‫شهري غالمي فرزند غالم ‪ 84‬ساله به علت كهولت سن‬ ‫س��اختمان‌ها متناسب با س��ایر شهرهای‬ ‫مضاعف بر دوش همه شهروندان تحمیل‬ ‫و یا ایجاد پروژه‌های جدید و پیاده کردن‬ ‫و ش��هرداری گ��راش در رتب��ه آخر‪ .‬هر‬
‫بدان��د درختی در ب��اغ به نامش کاش��ته‌اند چه‬ ‫همجوار‪ ،‬اخذ عوارض بیش��تر از بانک‌ها و‬ ‫ننمای��د‪ .‬برای ب��از تعری��ف قانونی و اخذ‬ ‫ایده های نو چه مولفه هایی الزم است‪.‬‬ ‫چن��د در چند س��ال اخیر س��رانه درآمد‬
‫تيغچه اسدالهي(تبعه افغانستان) فرزند عصمت ‪ 71‬ساله به علت آسم و كهولت سن‬
‫لذت��ی می‌برد‪ .‬و یا روزی که در س��نین پیری با‬ ‫موسس��ات مالی فعال در شهر و امثال آن‬ ‫ع��وارض جدید ابتدا باید ب��ا برنامه‌ریزی‬ ‫مدیریت‌ه��ای جدی��د‪ ،‬ایده ه��ای نو و یا‬ ‫شهرداری با کوش��ش و تالش شهرداران‬
‫حسن محسني فرزند محمد ‪ 84‬ساله به علت كهولت سن‬
‫رفتن کنار این درخت کهنس��ال خاطرات‌ش��ان‬ ‫را نباید از نظر دور داشت‪.‬‬ ‫دقیق هدف مورد نظر را مشخص و منابع‬ ‫منابع مالی مناسب‪.‬‬ ‫وق��ت افزایش چش��مگیری داش��ته ولی‬
‫مجتبي آخوندي فرزند محمد حسن ‪ 22‬ساله به علت حلق‌آويزي و خفگي‬
‫زنده می‌شود‪ .‬زیباتر می‌شود اگر برای هر یک از‬ ‫البته بی��ان این نظرات و احتم��االً پیاده‬ ‫جدید عوارض شناس��ایی و سپس آنها را‬ ‫یقیناً برای اجرای پروژه‌های جدید که به‬ ‫قرار داش��تن ش��هری همچون گراش که‬
‫فاطمه نوشادي فرزند بهمن ‪ 36‬ساله به علت گرفتگي عروق كرونر قلب‬
‫گروه‌ها در پارک نوعی خاص از درختان کاش��ته‬ ‫نمودن آنها ش��اید کام ع��ده کمی را تلخ‬ ‫س��اماندهی نمود و س��پس اقدام به اخذ‬ ‫ش��هر چهره‌ای دیگر ببخشد و بر زیبایی‬ ‫از بسیاری از مراکز شهرستان‌های فارس‬
‫زينب جعفريان فرزند جعفر ‪ 55‬ساله به علت سرطان مثانه‬ ‫نماید اما شیرینی پیشرفت و زیبایی بیش‬ ‫ع��وارض از آن‌ها نمود‪ .‬به عن��وان مثال‪:‬‬ ‫آن بیفزاید منابع مالی مطمئن و مناسب‬
‫ال زوج‌های جوان سرو‪ .‬حجاج نارنج و ‪...‬‬ ‫شود‪ .‬مث ً‬ ‫چ��ه از نظر جمعیتی و چه از لحاظ بافت‬
‫محمد انصاري فرزند نقي ‪ 82‬ساله به علت سكته قلبي‬ ‫از پیش ش��هر و رف��ع کمبودهای موجود‬ ‫شناسایی و س��اماندهی افاغنه و کارگران‬ ‫جهت اج��رای برنامه‌ها و رف��ع کمبودها‬ ‫ش��هری از جمعیت و وس��عت بیش��تری‬
‫این کار شدنی اس��ت‪( .‬پارک خاطرات) را از هم‬
‫که نهایتاً به ارتقاء شهر و رفاه شهروندان‬ ‫غیر بومی‪ ،‬کسبه‌های بدون پروانه کسب‪،‬‬ ‫نیاز اس��ت‪ ،‬که متاسفانه شهرداری از این‬ ‫برخوردار اس��ت در رتبه آخر‪ ،‬برازنده این‬
‫اکنون ش��روع کنیم‪ .‬چند سال بعد پارکی زیبا و‬
‫خواهد انجامید تا همیشه در یادها خواهد‬ ‫کس��به‌های س��یار و ش��اغلین در منازل‪،‬‬ ‫اساسی‌ترین پش��توانه خود محروم است‪.‬‬ ‫شهر نیست‪.‬‬
‫منظم و با نشاط خواهیم داشت‪.‬‬ ‫پلیس در خدمت شماست‬ ‫‪ Xara‬زارا‬ ‫مان��د و ه��ر چه اخ��ذ ع��وارض جدید و‬ ‫عوارض نوسازی و یا ارایه خدمات شهری‬ ‫چرا که درآمد حاصله شهرداری از عوارض‌‬ ‫پایین بودن س��رانه درآمدی ش��هرداری‬

‫‪110‬‬
‫البته زیر نظر کارشناسان فضای سبز و با طراحی‬ ‫لوازم دکوری و کادویی‬ ‫باالبردن س��رانه درآمد شهرداری به عقب‬ ‫و ساختمان‌هایی که به افاغنه اجاره داده‬ ‫مختلف کمتر از شهرداری‌های شهرهای‬ ‫یعنی پایین بودن ارایه خدمات و عمران‬
‫زیب��ا و دل انگیز و لوحی زیبا در کنار هر درخت‬ ‫گراش سنتر‪ .‬طبقه پایین‪44 .‬‬ ‫بیفتد شهر گراش نیز به همین نسبت از‬ ‫می‌شوند‪ ،‬می‌تواند در این چهارچوب قرار‬ ‫کوچکت��ر از گراش اس��ت‪ .‬بنابراین برای‬ ‫شهری در این ش��هر‪ .‬این در حالی است‬
‫می‌توان کار ماندگاری را عرضه کرد‪.‬‬ ‫همه جا و همه وقت‬ ‫‪2230281‬‬ ‫شهرهای دیگر عقب خواهد افتاد‪.‬‬ ‫بگیرد‪.‬‬ ‫رف��ع این معض��ل باید مدیری��ت نمودن‬ ‫که اکثر ش��هروندان از کمب��ود و نواقص‬

‫توزیع در خارج از کشور‪ ‬کویت‪ :‬سوق الرین ‪ ‬بحرین‪ :‬محرق‪ ،‬الشفق ‪ ‬دبی‪ :‬الراس‪ ،‬فلمار‬
‫‪ ‬فردا‬
‫اتحاد گراش‬
‫سید علی مجلسی‬
‫هم تکنیکی‬
‫به سال آینده چشم بدوزد‬
‫هم تاکتیک‌پذیر‬
‫بازيهاي اخر خود بتوانند پيروز از زمين خارج شوند‬
‫ديگر اميدي به صعود نخواهند داش��ت‪ .‬تيم اتحاد‬
‫امس��ال شايد نمي خواست به دليل مشكالت مالي‬
‫اگر قصد ش��ركت در مسابقات س��ال آينده را دارد‬
‫بايد از ه��م اكنون به فكر باش��د‪ ،‬بايد براي تامين‬
‫مخ��ارج خود از همين حاال رايزن��ي كند و به فكر‬
‫سيد مصطفي موسوي فرزند سيد محمود در سال‬
‫جذب بودجه الزم باشد و بازيكنان مورد نظرش را‬
‫‪ 1373‬به دنيا آمده اس��ت‪ .‬فوتبال را در كودكي و‬ ‫انتخاب نمايد نه اينكه دو هفته مانده به آغاز بازيها‬
‫از زمي��ن هاي خاكي خياب��ان درمانگاه آغاز کرد‪.‬‬ ‫تي��م خود را ناقص ببندد‪ .‬م��ا بايد همه به اين تيم‬
‫كودكي ريزنقش و باهوش كه ش��وق و عالقه‌اش‬ ‫كمك كنيم تا اسماعيل حسن نژاد با خيالي آسوده‬
‫و راحت و بدون دغدغه راهي مس��ابقات شود‪ .‬برای‬
‫به فوتبال او را به س��وي اين ورزش كشانده است‪.‬‬
‫حضور در چنين مسابقاتی ابزار الزم بايد مهيا باشد‬
‫در ابتدا ش��ايد تنها زنگ‌هاي ورزش در مدرسه و‬
‫تا يك تي��م بتواند با انجام بازي‌ه��اي خوب نتايج‬
‫بازي‌هاي محله‌اي جوالن‌گاهی بود تا او به ورزش‬
‫خوبي هم به دس��ت آورد‪ .‬امسال اگر چه تيم اتحاد‬
‫مورد عالقه‌اش بپردازد و بتواند خود را نشان دهد‬ ‫به داليلي كه ذكر ش��د نتوانست نتايج قابل قبولي‬
‫اما كم كم اين محدوده براي او تنگ ش��د و براي‬ ‫به دست آورد اما اس��ماعيل حسن‌نژاد با اعتمادي‬
‫پيش��رفت هر چه بهتر و نش��ان دادن توانايي‌هاي‬ ‫كه به بازيكنان جوان شهرمان كرد و با ميدان دادن‬
‫خ��ود نياز ب��ه فضايی وس��يع‌تر و امكانات بهتري‬
‫داشت‪.‬‬
‫به آن‌ها نش��ان داد كه مربي با دل و جراتي اس��ت‬
‫و اين بازيكنان با تجربه‌اي كه به دس��ت آوردند در‬
‫ولي متاس��فانه ديگر دير ش��ده بود چون فقط يك‬
‫آين��ده مي‌توانند به كمك فوتبال گراش بيايند‪ .‬ما‬
‫او در اولین گام فوتبال باش��گاهی به عضويت تيم‬
‫در نش��ريه صحبت نو آماده گفتگو و شنيدن نكته‬
‫ش��هداي گراش در آمد تا بتوان��د با اين تيم خود‬ ‫نظرات مس��ولين اتحاد هس��تيم‪ ،‬تا بلكه كمكي به‬
‫را ثابت كند‪ .‬در ابتدا ش��ايد كمتر كس��ي او را در‬ ‫اين تيم خوب و پر تالش بنماييم‪.‬‬
‫فوتبال مي‌ش��ناخت ام��ا بازي‌هاي زيب��اي او در‬
‫‪ ‬خبر‬
‫مس��ابقات جام رمضان براي تيم نوجوانان شهدا‪،‬‬
‫ب��ه عنوان یک مهره‌ي كلي��دي‪ ،‬نام او را در ميان‬ ‫اله�ام زاه�دي‪ :‬دختران گراش�ي در مس�ابقات‬
‫هم س��ن و سالي‌هاي خود بر سر زبان‌ها انداخت‪.‬‬ ‫تيران�دازي منتخبين اس�تان فارس مقام س�وم‬
‫وي بازيكن��ي باه��وش و تكنيكي اس��ت و مهم‌تر‬
‫از هم��ه خوب هم مي‌توان��د در كارهاي تاكتيكي‬
‫استاني را از آن خود كردند‪.‬‬
‫در بيس��ت و هفتم دي ماه مس��ابقه‌ي تيراندازي رش��ته‬
‫تيم خود ش��ركت كند و از آن دسته از بازيكناني‬ ‫تفنگ بادي بين دختران در مقطع دبيرس��تان در س��الن‬
‫تير اندازي نرجس شيراز برگزار شد‪.‬‬
‫اس��ت كه هر مربي خواهان داش��تن او در ترکیب‬
‫تیم‌اش است‪ .‬او تاكنون سابقه‌ي بازي در تيم‌هاي‬
‫نوجوانان و جوانان شهدا را دارد و زير نظر احسان‬
‫فرزانه استوار و ساميه سعيدي از باشگاه تيراندازي شهدای‬
‫گراش به سرپرستي فرامرز دهنوي كارشناس تربيت‌بدني‬
‫آم��وزش و پرورش و به مربيگري مرضيه عباس‌زاده براي‬
‫جوكار فعاليت‌هاي خود را ادامه مي‌دهد‪ .‬با توجه‬ ‫شركت در اين مسابقه عازم شيراز شدند‪ .‬شركت‌كنندگان‬
‫ب��ه اعتماد این مربي ب��ه بازيكنان جوان و ميدان‬ ‫از ديگر ش��هرهاي اس��تان و ناحيه‌هاي مختلف شيراز در‬
‫دادن به آنها او مي‌تواند با تالش و كوشش بيشتر‬ ‫رشته تفنگ و تپانچه بادي نيز حضور داشتند‪ .‬بانوان تيم‬
‫و ش��ركت در تمرينات و بهره‌من��دي از تعليمات‬ ‫گراش در رش��ته تفنگ بادي در سطح حرفه‌ايي موفق به‬
‫كسب مقام س��وم استان شدند‪ .‬ناحیه چهار و دو آموزش‬
‫مربيان زمينه‌ي پيش��رفت خود را فراهم سازد تا‬
‫و پرورش ش��یراز به ترتيب مقام‌های اول و دوم را كسب‬
‫با اميد به خدا در س��الهاي نه چندان دور ش��اهد‬
‫كردند‪ .‬تعدادي از تير اندازان ناحيه ‪ 2‬و ناحيه ‪ 4‬شیراز را‬
‫درخشش وي در ميادين فوتبال باشيم‪.‬‬ ‫نیز گراشي‌هاي ساكن شيراز تشکیل می‌دادند‪.‬‬
‫دسته اول ‪‬‬
‫عبدالرض�ا افش�ار‪ :‬تي��م فوتبال اتح��اد گراش‬
‫در مسابقات ليگ دسته يك حضور يابد‪ ،‬به همين‬
‫ياران فرسوده ‪ 5‬بازي ديگر فرصت دارند تا با ارايه‌ي‬
‫دليل تا دو سه هفته قبل از شروع بازيهانه تمرينات‬
‫بازي‌هاي زيبا و تماشاگر پسند خود امتيازات الزم را‬
‫منظمي داش��ت و نه مهره هایي را كه توانايي بازي‬
‫كسب كرده و براي اولين بار به مقام قهرمانی در ليگ‬
‫در اين س��طح را داشته باشند جذب كرده بود‪ ،‬اين‬
‫تي��م تمريناتش را ب��ا بازيكناني ج��وان كه تجربه‬
‫حضور در مسابقات را نداشتند آغاز كرد و با شروع‬
‫مس��ابقات چون به تركيب اصلي خود نرسيده بود‬
‫نتايج خوبي را كس��ب نكرد‪ .‬ولي به تدريج با جذب‬
‫بازيكن��ان كارآمد و با تجربه همانند زاهد زاهدي و‬
‫فاضل آش��فته و در اواخر هم سجاد عجمي و پخته‬
‫تر شدن جواناني همچون محسن بيضايي‪ ،‬عليرضا‬
‫عظيمي و ميثم بهره‌من��د در كنار بازيكنان خوبي‬
‫بايد در اين هفته‌ها از هر نظر خود را آماده نگه دارند‬
‫همانند علي يحيي‌پور‪ ،‬جعفر شباني‪ ،‬مختار چوبين‬
‫و محمد رضا س��تارنژاد نتايج بهتري نسبت به نيم‬
‫فصل اول كسب كرد‪.‬‬
‫تماش��اگران خونگرم شهرمان افتخاري ديگر نصيب‬
‫فوتبال مس��تعد گراش نمايند و اي��ن امر براي اين‬
‫تيم از اي��ن گروه صعود مي كرد و آن تيم هم تيم‬
‫كازرون ب��ود كه امتيازات الزم را به دس��ت آورده‬
‫بود و از س��ه هفته مانده با پايان بازيها صعود خود‬
‫را مس��جل كرده بود و تي��م هاي ديگر هر چند در‬
‫دختران تیرانداز‬
‫مقام سوم را شکار کردند‬
‫‪ 7‬حرکت از نو‬
‫شماره سی‬
‫(ضمیمه شماره ‪)54‬‬
‫نیمه دوم بهمن‪87‬‬
‫لیگ برتر ‪‬‬ ‫از ورزش ‪‬‬
‫همه همگام با پیروزی برای‬
‫نوجوانان با نام‬
‫قهرمانی در لیگ برتر فارس‬ ‫زاینده‌رود زرین‌شهر‬
‫مسابقه دادند‬
‫عبدالرضا افش�ار‪ :‬تيم پرس سينه نوجوانان‬
‫گراش‪ ،‬پس از اين كه با جواب رد مسئولين‬
‫اين رش�ته در اس�تان روبرو شدند با هزينه‬
‫ش�خصي ب�ه زري�ن ش�هر اصفه�ان محل‬
‫برگزاري مسابقات قهرماني كشور رفتند‪.‬‬
‫و همچنين بازيكنان اين تيم كشيده‌اند تا افتخاري‬ ‫س�یدعلی مجلس�ی‪ :‬هر وقت درباره‌ي افتخارات‬ ‫تیم نوجوانان پرس‌س��ینه گ��راش پس از گفتگو‬
‫دیگر براي شهرمان كسب نمايند‪.‬‬ ‫فوتبال گراش وارد صحبت می‌ش��دیم بيش��تر افراد‬ ‫با مس��ئولين هيات پاورليفتينگ آن شهرس��تان‬
‫س��ريع نام تيم‌هاي شاهين‪ ،‬ستاره‌ي آبي و استقالل‬ ‫در قالب تيم زاينده رود زرين ش��هر در مسابقات‬
‫را ب��ر زبان مي‌آوردند و از خاطرات بازي‌هاي آنها در‬ ‫مذكور ش��ركت كردند‪ .‬حاصل اين حضور كسب‬
‫اس��تان ياد مي‌كردند و اين كه افتخاري بودند براي‬ ‫يك مقام دومي در وزن ‪ 67‬ونیم كيلوگرم توسط‬
‫برتر فارس دس��ت يابند و اين مهم ميس��ر نمي‌شود‬ ‫شهر گراش و با بازي‌هاي زيباي خود فوتبال گراش‬ ‫محمدرضا آذرمينا و مقام چهارمي و پنجمي در‬
‫مگ��ر با همدلي و همياري و س��عي و تالش همه‪ .‬از‬ ‫را در سطح استان مطرح كرده بودند‪ .‬اما سال‌ها بود‬ ‫وزن‌هاي ‪ 60‬و ‪ 75‬كيلوگرم توسط علي فرجي و‬
‫‪ 5‬بازي باقيمانده پيروزي ‪ 2‬بازي ميزبان اس��ت و ‪3‬‬ ‫ديگر اي��ن آوازه از بين رفته بود و هر چند تيم‌هاي‬ ‫مهدي خس��رونژاد بود ‪ .‬محسن چترآبگون دیگر‬
‫ب��ازي ديگر ه��م كه اتفاقا با تيم‌ه��اي باالي جدول‬ ‫گراش��ي در چندين مرتبه بر فراز فوتبال الرس��تان‬ ‫عضو این تیم چهار نفره بود که به مقامی دس��ت‬
‫اس��ت بايد در خانه‌ي حريفان ب��ه مصاف آنان برود‪.‬‬
‫ايس��تاده بودند اما در سطح استان آن اقتدار قبل را‬ ‫نیافت‪.‬‬
‫حال ديگر قرمزپوش��ان ش��هرمان فقط بايد به فكر‬
‫نداشتند‪ .‬اما در چند سال اخير تيم فوتبال پيروزي‬ ‫‪//‬‬
‫رقابت نزدیک‬
‫كسب امتياز باشند تا از قافله عقب نيفتند‪ .‬بازيكنان‬
‫بار ديگر چهره‌ي فوتبال گراش را در اس��تان فارس‬
‫و كادر فني پيروزي به اين مس��اله واقف هس��تند و‬ ‫نمايان كرد‪.‬‬
‫بسکتبال‬
‫اين تيم با اس��تفاده از تجربيات سال‌هاي قبل خود‬
‫و گوش به فرمان مربيان خود باش��ند و تالش‌ش��ان‬ ‫در مس��ابقات ليگ برتر فارس توانسته است دوباره‬
‫دو چندان كنند ت��ا با ياري خداوند منان و حمايت‬ ‫نام شهر گراش را در سطح اول فوتبال فارس بر سر‬
‫زبان‌ه��ا بياندازد و بار ديگر همچون س��ال‌هاي دور‬
‫تماش��اگران زيادي را به ورزش��گاه بياورد‪ .‬به جرات‬
‫گراش و اوز‬
‫دالور مردان دور از دسترس نيست‪ .‬مربيان پيروزي‬ ‫مي‌ت��وان گفت كه در ليگ اس��تان هي��چ تيمي به‬ ‫صحب�ت نو‪ :‬بانوان بستكبالس��يت تي��م الزهرا‬
‫ه�لال احمر همانند بازي‌هاي ديگر بايد بازيكنان را‬ ‫ان��دازه‌ي پيروزي از حمايت هواداران خود برخوردار‬ ‫گ��راش در يك ديدار دوس��تانه ب��ه مصاف تيم‬
‫هم از لحاظ بدني و هم روحي در شرايط مطلوب نگه‬ ‫نيست‪ .‬تماش��اگران و فوتبال دوستاني كه در سرما‬ ‫بانوان بستكبال اوز رفتند‪ ،‬اين بازي كه به دعوت‬
‫دارند و با اتخاذ تاكتيك‌ها و سيس��تم‌هاي مختلف و‬ ‫و گرم��ا براي دي��دن بازي نماينده‌ي ش��هر خود به‬ ‫تيم اوز در س��الن مير احمدي اوز برگزار گردد با‬
‫با بازي‌خواني حريفان‪ ،‬راه را‬ ‫ورزشگاه مي‌آيند‪ .‬ليگ برتر فارس چند سال قبل با‬ ‫برتري ‪ 37‬بر ‪ 31‬بانوان گراشي به پايان رسيد‪.‬‬
‫براي آين��دگان برای حضور‬ ‫حضور داتو پيتر والپان دبير كل وقت كنفدارسيون‬
‫در تی��م بان��وان گ��راش وجيهه رحيم��ي‪ ،‬زمان‬
‫مقتدران��ه در ليگ‌ه��اي‬ ‫فوتبال اس��يا در شيراز وارد طرح آسيا ويژن شد و با‬ ‫كرباس��ي‪ ،‬حكيمه جعفري‪ ،‬زهرا كرباسي‪ ،‬زهره‬
‫اس��تاني و حتي كش��وري‬ ‫نظارت ‪ AFC‬از اهميت دو چنداني برخوردار گشت‪.‬‬ ‫صميمي‪ ،‬حكيمه قنبري‪ ،‬افسانه دهكمي‪ ،‬سميه‬
‫ب��از نماين��د و اين ش��دني‬
‫است اگر خودمان بخواهيم‪،‬‬
‫پيروزي گراش دو سال پیش كمي پا را از استان نيز‬
‫باالتر گذاش��ت و براي اولين بار يك تيم گراشي به‬
‫پورشمس��ي‪ ،‬عاطفه اعتماد‪ ،‬فاطمه پورشمس��ي‬
‫حض��ور داش��تند ك��ه مربيگري اين تي��م نيز بر‬
‫مطمئن��ا مي‌تواني��م‌‪ .‬پ��س‬ ‫عنوان نماينده‌ي استان وارد جام حذفي كشور شد‪.‬‬ ‫عهده‌ي حكيمه قنبري پور بود‪.‬‬
‫دست به دس��ت هم دهيم‬ ‫فصل قبل ني��ز اگر چه پيروزي تنها به مقام س��وم‬
‫‪//‬‬
‫به اميد موفقيت و صعود به‬ ‫بس��نده كرد اما بازي‌هاي بس��يار خوب و زيبایي را‬
‫مسابقات زير گروه كشوري‪،‬‬
‫در ای��ن فرص��ت باقی‌مانده‬
‫به نمايش مي‌گذاش��ت و حريف بسيار سختي براي‬
‫رقيبان خود بود‪.‬‬
‫شهدا قهرمان‬
‫چهارجانبه شد‬
‫می‌توان با تمرکز بهتر روی‬ ‫اما امس��ال شرايط بسيار حس��اس است و نبايد اين‬
‫بازی‌ه��ا و حضور پرش��ورتر‬ ‫تيم را تنها گذاش��ت‪ .‬در حال حاضر اگر چه پيروزي‬
‫تماش��اگران ای��ن برتری را‬ ‫در چندين هفته صدر نشين بود اما با دو تساوي كه‬
‫حفظ کرد و افق‌های تازه‌ای‬ ‫تيم فوتبال شهدا گراش به مناسبت دهه ي فجر‬
‫بدست آورده با اختالف تنها ‪ 2‬امتياز از صدر جدول‬
‫را ب��رای فوتب��ال گ��راش‬ ‫انقالب اس�لامي‪ ،‬ميزبان تيم ه��اي جوانان نبرد‬
‫در مقام دوم قرار دارد و ‪ 5‬بازي بسيار حساس ديگر‬
‫گشود‪ .‬حضور در سطح ملی‬ ‫را پي��ش رو دارد‪ .‬اين تيم با زحمات زيادي تا اينجا‬
‫گراش‪ ،‬جوش��ن و نبرد الر بود‪ .‬در اين مسابقات‬
‫آرزویی اس��ت ک��ه در یک‬ ‫رسيده اس��ت‪ ،‬زحمات و س��ختي‌هایي كه شايد ما‬ ‫چهارجانبه كه در زمين چمن استاديوم شهداي‬
‫گراش برگزار ش��د‪ ،‬تيم هاي ش��هدا و نبرد الر با‬
‫قدمی ماست‪.‬‬ ‫نمي‌بینيم و از آن‌ها چندان آگاهي نداريم‪ .‬زحماتي‬
‫غلب��ه بر حريفان خود به ديدار پاياني راه يافتند‪.‬‬
‫كه كادر فني اين تيم و در راس آن‌ها قاسم فرسوده‬
‫در بازي فينال تيم ش��هدا توانست با نتيجه ي ‪4‬‬
‫ب��ر ‪ 1‬بر تيم نبرد الر غلبه كند‪ .‬منصور قاس��مي‬
‫دوگل و يعقوب اكبري وسعيد محسني هر کدام‬
‫یک گل برای ش��هدا زدند‪ .‬در بازي رده‌بندي هم‬
‫تيم نبرد گراش توانس��ت در ضربات پنالتي تيم‬
‫جوشن را شكست دهد و به مقام سوم برسد‪.‬‬
‫‪//‬‬
‫در دقیق�ه ‪ 90‬بهمن بر‬
‫سر پیروزی آوار شد‬
‫مجيد افشار‪ :‬تيم فوتبال بهمن شيراز صدرنشين‬
‫ليگ برتر فارس را متوقف كرد‪.‬‬
‫در يك روز سرد و باراني تيم فوتبال بهمن شيراز‬
‫توانست در دقيقه ي ‪ 90‬بازي تيم پيروزي هالل‬
‫احم��ر گراش را از صدر جدول پايين بكش��د‪ .‬در‬
‫اين بازي محمدجواد آذرايين در نيمه‌ي اول گل‬
‫تيم پي��روزي را به ثمر رس��اند‪ .‬در نيمه ي دوم‬
‫بازي س��عيد چترابگون يك ضربه‌ي پنالتي را به‬
‫ه��در داد تا پيروزي در دقيق��ه ي ‪ 90‬بازي گل‬
‫تس��اوي را دريافت كند و با توجه به پيروزي تيم‬
‫عقاب شيراز به رده‌ي دوم جدول سقوط كرد‪.‬‬
‫‪//‬‬
‫اتحاد‪ ،‬صدرنشین را‬
‫شکست داد‪ ،‬اما دیر‬
‫مجید افش�ار‪ ‌:‬در ادامه‌ي مسابقات ليگ دسته‬
‫اول ف��ارس هفت��ه‌ي هفدهم تي��م فوتبال اتحاد‬
‫گ��راش ب��ه مصاف ش��اهين كازرون رف��ت‪ .‬تيم‬
‫فوتبال ش��اهين كازرون كه پي��ش از اين صعود‬
‫خود را مس��جل كرده بود با خيالي آس��وده وارد‬
‫زمين شد كه در نهايت تيم فوتبال اتحاد گراش‬
‫توانس��ت ‪ 3‬گل را وارد دروازه حريف خود کند تا‬
‫در نهايت با نتيجه ي ‪ 3‬بر ‪ 2‬پيروز ميدان شود‪.‬‬
‫شماره سی‬
‫آخر‬
‫صاحب امتیاز و مدیر مسئول‪ :‬عبدالحمید غریب‌نواز •سردبیر‪ :‬محمد صادق رحمانیان ‪ • 09121486961‬مدیر تحریریه‪ :‬محمد خواجه‌پور ‪ •09171834648‬مدیر اجرایی‪ :‬محمدعلی شامحمدی ‪ • 09171815277‬مدیر دفتر‪ :‬مسعود غفوری ‪09177823953‬‬
‫(ضمیمه شماره ‪)54‬‬
‫نیمه دوم بهمن‪87‬‬ ‫‪• http://sohbatenow.blagfa.com‬صفحه‌آرایی‪ :‬فاطمه خواجه‌زاده • چاپ‪ :‬زیتون • دفتر گراش‪:‬خیابان امام‪ .‬روبه‌روی بانک صادرات‪ .‬ساختمان جابری‪ .‬طبقه اول ‪gerash@gmail.com • 2229970‬‬

‫‪ ‬صحبت ما‬ ‫‪ ‬آلبوم‬ ‫شعر ‪‬‬

‫صادق رحمانی‬
‫‪gerash@gmail.com‬‬

‫……تالش خبرن��گاران و نویس��ندگان صحبت‌نو‬ ‫سی‌ آیینه‪ ،‬سی صحبت‌نو‬

‫بر این اس��ت که رخدادهای اجتماعی را بی کم‬
‫و کاس��ت و آن گونه که به واقع رخ داده اس��ت‬
‫گزارش دهن��د‪ .‬دلیل اصرار بر این امر لزوم ثبت‬ ‫‪1‬‬
‫تاریخی وقایع اس��ت تا آیندگان بتوانند برداشت‬
‫امسال مبارک است این صحبت نو‬
‫مناس��بی از اوضاع اجتماعی شهر داشته باشند‪.‬‬
‫با شور حماسه همنشین صحبت نو‬
‫به طور مثال اگر وقایع انقالب اسالمی در گراش‬
‫در سایه ی انفجار نور آمده است‬
‫به خوبی ثبت ش��ده بود‪ ،‬ام��روز این گونه دچار‬
‫سی سال قیام و سی امین صحبت نو‬
‫روایت‌های گوناگون از یک واقعه واحد نبودیم‪.‬‬
‫……جنس خاطره‌نویس��ی به گونه‌ای اس��ت که‬
‫خاطره‌نگار به عنوان محور قرار می‌گیرد و وقایع‬ ‫‪۲‬‬
‫گرد آن می‌چرخد‪ .‬همچنان که در این ش��ماره‬ ‫شور و شر سازندگی‌ات کهنه مباد‬
‫می‌خوانید همه خاطره‌های انقالب در گراش این‬ ‫حتی نفسی زندگی‌ات کهنه مباد‬
‫ویژگ��ی را دارند‪ .‬این وظیفه تاریخ‌نگاران اس��ت‬ ‫تازه‌ست هوای کهنگی از کلمات‬
‫ت��ا با کنار هم قرار دادن این خاطرات ش��خصی‬ ‫ای صحبت نو تازگی‌ات کهنه مباد‬
‫بتوانند دیدگاهی نس��بتاً کامل و منصفانه درباره‬
‫وقایع تاریخی و نقش افراد در آن‌ها عرضه کنند‪.‬‬
‫در واق��ع خاطره‌نویس��ی تنها گام نخس��ت برای‬ ‫‪۳‬‬
‫درک یک واقعه تاریخی است‪.‬‬ ‫ای در ورق تو جلوه‌گر آیت نو‬
‫……هر مطلب نوشته شده در نشریه به شکل یک‬ ‫هر صفحه ی تو تجلی فرصت نو‬
‫کلیت است و نمی‌توان با جداکردن بخشی از مطلب‬ ‫در خویش نگر که خویش را دریابی‬
‫به قضاوت درب��اره آن پرداخت‪ .‬به خاطر همین از‬ ‫ماییم و همین آینه‌ی صحبت نو‬
‫‪ JJ‬از راست‪ :‬سید ابراهیم جهانبانی‪ ،‬؟‪ ،‬آغا عباس معصومی‪ ،‬؟‪ ،‬نجفی (آخرین شهردار قبل از انقالب)‪ ،‬حاج علی داد ؟‪ ،‬حاج محمدعلی مطلق‪ ،‬حاج غالمعباس عبدالهی‪ ،‬حاج عبدالحسین مقدسی‪ ،‬علی اکبر سعادت‪ ،‬آهنعلی غفاری‪ ،‬حاج حسن شمسی [عکس‪ :‬عبدالحسین دارا]‬
‫خوانندگان که گاهی مطالبی را مطابق سلیقه خود‬
‫نمی‌بینند خواهشمندیم به کل یک مطلب توجه‬
‫ال در مطلب «مدرس��ه به عنوان هویت»‬ ‫کنند‪ .‬مث ً‬
‫‪ ‬نیمه‌ي پنهان ماه‬ ‫محدثه بصیری‬ ‫‪ ‬پلک‬
‫‪۴‬‬
‫بوی خوش نان‬
‫گفته شده بود با وجود آگاهی به مسائل فنی بهتر‬ ‫در هر ورق تو آبرویی‌ست گرو‬
‫اس��ت که در هن��گام تغییرات در مدارس مس��اله‬ ‫اندیشه کن از عاقبت فصل درو‬
‫هویت‌بخشی نیز مد نظر باشد‪ .‬در مطالب ابوالحسن‬ ‫از چشم زمانه هیچ زخمت مرساد‬

‫بوی سفر‬
‫حسینی در دبی نیز تنها دو شماره گزارشی از نگاه‬ ‫ای صحبت نو صحبت نو صحبت نو!‬
‫دیگران به گراش��ی‌ها آمده بود ک��ه در کنار دیگر‬
‫مطالب ایش��ان درباره دیگر اق��وام و خواندنی‌های‬
‫دبی قابل فهم است‪ .‬هر چند که باز هم می‌گوییم‬ ‫دنیای مجازی ‪‬‬
‫مهدی وفایی‌فرد‬
‫صحبت‌نو فرصت مطرح کردن دیدگاه‌های مختلف‬
‫هنگامی ک��ه وارد خانه‌ی حاج‌ محمد‌علی آذرکیش‬
‫و گاه متضاد را فراهم می‌کند‪.‬‬
‫شدم آن‌ها مشغول درست کردن حلیم بودند‪ .‬حلیم‬ ‫‪divarnevisan.blogfa.com‬‬
‫……مطال��ب ای��ن عزیزان رس��یده اس��ت که در‬ ‫را ب��رای ادای نذر بارش ب��اران می‌پختند‪ .‬هم خود‬ ‫محس��ن عبدالله��ي در وب�لاگ ديوارنوي��س‬
‫فرصت مناس��ب از آن‌ها اس��تفاده خواهیم کرد‪:‬‬ ‫حاجی و هم زنش با گش��اده‌رویی پذیراییم کردند‪.‬‬ ‫مي‌نويس��د‪ .‬او دانشجوي رشته مكانيك دانشگاه‬
‫مادر ش��هیدان جعفرزاده‪ ،‬محمدصادق وفایی‌فرد‪،‬‬ ‫خانواده‌ای بس��یار صمیمی که تا پاس��ی از شب را‬ ‫ش��يراز است ولی بيشتر مطالبي كه در وبالگش‬
‫مه��دی عالمی‪ ،‬دکتر حوری��ه رحمانیان‪ ،‬محمود‬ ‫ب��ا داماده��ا و عروس‌های خ��ود می‌گذراند‪ .‬نرگس‬ ‫مي‌نويسد سياسي‌س��ت‪ .‬او در توضيح وبالگش‬
‫غف��وری‪ ،‬ابوذر اس��ماعیلی از دب��ی و چند تن از‬ ‫س��عیدی معروف به (زن حاجی) متولد سال ‪1331‬‬ ‫نوشته اس��ت‪« :‬این وبالگ اسمش دیوار نویسه‪،‬‬
‫دوستان دیگر‬ ‫فروردین اس��ت‪ .‬از هشت سال پیش با تشویق مادر‬ ‫دیوارنویس��ی آدمو یاد یه دورانی می‌ندازه‪ ،‬فکر‬
‫برای درس��ت ک��ردن تافتون و کلوچه از وس��ایلی‬
‫……خوش��بختانه اس��تقبال همش��هریان وفادار‬ ‫شوهرش تافتون‪ ،‬کلوچه‪ ،‬نان‌تنوری‪ ،‬لی‌تک‪ ،‬قتلمه و‬ ‫‪JJ‬عبداله کامیاب و فرزندش از اوضاع محیط زیست محله خود به شدت به ستوه آمده‌اند‪.‬‬
‫کن‪ ...‬آره همین رو می‌گم»‪.‬‬
‫مانند‪ :‬ش��انه‪ ،‬کِنجه (ب��رای تزیین) ‪ ،‬چاوه(وردنه)‪،‬‬ ‫كه سي خانوار در این منطقه زندگي مي‌كنند و‬ ‫عبدال��ه كامياب همراه با خانواده خود در منزلي‬
‫برای اطالع‌رس��انی از طری��ق تبلیغات با روند رو‬ ‫سمبوسه می‌پزد‪ .‬معموالً به رسم گراشی این نان‌ها‬ ‫ب��ا توجه ب��ه مطالبي كه مي نويس��د‪ ،‬بيش��تر‬
‫خو (س��نگی که نان روی آن پهن می‌کنند)‪ ،‬قالب‬ ‫همه از اين اوضاع آش��فته‪ ،‬انبوه آش��غال و نبود‬ ‫در خيابان بسيج زندگي مي‌كند‪ .‬به گفته او‪« :‬در‬
‫به رش��دی مواجه بوده اس��ت‪ .‬این نشان‌دهنده‬ ‫و ش��یرینی‌ها برای مراسم عروس��ی پخته می‌شود‪.‬‬ ‫بازديدكننده‌ه��اي اي��ن وبالگ غير گراش��ي‌ها‬
‫و َگ ُپ��ک بَنه اس��تفاده می‌کند‪ .‬ه��دف اصلی او با‬ ‫بهداشت كه باعث بيماري‌ و از بين رفتن زيبايي‬ ‫س��ال ‪ 1375‬ش��هردار به ما وعده‌ي جمع‌آوري‬
‫اهمیت تبلیغات در دید همش��هریان اس��ت که‬ ‫برای انجام این همه کار گاهی اوقات فرزندانش نیز‬ ‫هس��تند‪ .‬بعد از مجموعه مطالب��ی درباره وقایع‬
‫ای��ن کارش خدمت ب��ه مردمان گراش اس��ت‪ .‬در‬ ‫خيابان شده ناراضي و گله‌مند هستند‪».‬‬ ‫آش��غال و آب‌هاي راکد را از س��طح كوچه داده‬
‫باعث تقویت پایه‌های انتش��ار نش��ریه است‪ .‬بار‬ ‫به او کمک می‌کنند‪.‬‬ ‫غزه‪ ،‬او اخيرا ً مطالبي را در مورد اصالحات شروع‬
‫پای��ان می‌گوید بزرگتری��ن آرزوی او باریدن باران‬ ‫در ط��ی این س��ال‌ها این منطقه ب��ه منطقه‌ای‬ ‫ب��ود و حاال بعد از دوازده س��ال و عوض ش��دن‬
‫دیگر و پس از سی‌ش��ماره مداوم ومنظم‪ ،‬تشکر‬ ‫همس��ایه‌‌های او این خوردنی‌ها را برای عروس��ی و‬ ‫كرده و در اولين پُست‪ ،‬به شباهت اصالح‌طلبان و‬
‫و خوش��بختی همه‌ی جوانان اس��ت‪.‬‬ ‫فراموش ش��ده تبدیل شده است و سال به سال‬ ‫پي‌درپي شهرداران‪ ،‬هیچ شهرداري هنوز اقدامي‬
‫خود را از همه دوستان همراه ابراز می‌داریم‪.‬‬ ‫توراهی مسافران سفارش می‌دهند‪.‬‬ ‫ليبراليسم پرداخته است‪.‬‬
‫بر مشکالت آن افزوده می‌شود‪.‬‬ ‫برای رفع اين مشكل انجام نداده‌ است‪ .‬در حالي‬