Professional Documents
Culture Documents
جهان در سای
عقب ماندگی مسلمانان
ترجمه:
»ماذا خسر العالم بانحطاط
المسلمين«
تألیف:
ابوالحسن علی الحسنی الندوی
ترجمه:
عبدالحکیم عثمانی
﴿﴾2
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
فهرست مطالب
صفح موضوع ش
ه
11 1پیشگفتار مترجم
13 2سخنی در معرفی کتاب به قلم سید
عبدالماجد غوری
20 ههایی از مطالب شگرف کتاب 3گوش
21 فترین انقلبی که در تاریخ بشریت پدید 4شگر
آمد
21 هی اسلمی 5جامع
24 6اسلم و رهبری جهان
25 7به نظر شما راه حل این بحران چیست؟
28 8سرگذشت کتاب به قلم نویسنده
38 9پیشگفتار چاپ چهارم
40 1پیشگفتار چاپ هشتم
0
42 1پیشگفتار به قلم پژوهشگر اسلمی ،استاد
1سید قطب /
48 1پیش درآمد به قلم استاد دکتر محمد یوسف
2موسی
55 1تصویری توصیفی ،برادرم ابوالحسن
3
64 1با انحطاط مسلمانان ،جهان متحمل چه
نهایی شد؟ 4زیا
74 1با انحطاط مسلمانان ،جهان متحمل چه
نهایی شد؟ 5زیا
77 باب اول :دوران جاهلی 1
6
77 1فصل اول :بشریت در آستانه مرگ
7
78 تهای دنیا
1نگاهی به ادیان و مل
8
79 1مسیحیت در قرن ششم میلدی
9
80 تهای رومیگهای داخلی دینی در دول 2جن
0
82 2اوضاع نابسامان اجتماعی و مشکلت
1اقتصادی
﴿﴾3
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
83 2اوضاع دینی و اقتصادی مصر در دوران
2حکومت روم
85 2حبشه
3
85 تهای شمال و غرب اروپا 2مل
4
87 2یهود
5
87 شهای یهودیان و مسیحیان 2تن
6
89 شهای آن 2ایران و جنب
7
92 2تقدیس کسراها
8
92 تهای نژادی و طبقاتی 2تفاو
9
94 یگرایی پارسی 3تمجید از مل
0
95 شپرستی و آثار آن در زندگی 3آت
1
96 مهای آننها و نظا 3چین :آیی
2
97 3آیین بودا و تحولت آن
3
99 تهای آسیای میانه 3مل
4
99 3وضعیت هند از نظر دینی ،اجتماعی و اخلقی
5
100 تپرستی 3افراط در ب
6
102 یمهار جنسی 3شهوت ب
7
103 هی طبقاتی 3نظام ظالمان
8
104 هی برهمنان 3امتیازات طبق
9
105 سهای بدبخت 4نج
0
﴿﴾4
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
106 هی هندی 4جایگاه زن در جامع
1
107 بها :خصوصیات و استعدادهایشان 4عر
2
107 تپرستی در جاهلیت 4ب
3
108 بها در جاهلیت تهای عر 4ب
4
109 بها 4خدایان عر
5
110 4یهودیت و مسیحیت در سرزمین عرب
6
110 4رسالت و ایمان به رستاخیز
7
111 یهای اجتماعی و اخلقی 4ناهنجار
8
116 هی جاهلی 4زن در جامع
9
118 بها
های در بین عر 5تعصبات خونین قبیل
0
120 5همه گیرشدن فساد
1
120 5فروغی در تاریکی
2
124 5فصل دوم :نظام سیاسی و مالی در
3دوران جاهلیت
124 5سلطنت مطلق
4
125 5حکومت روم در مصر و شام
5
127 5نظام مالیات و خراج در ایران
6
127 ههای پادشاهان هها و خزان 5گنجین
7
127 هی ایران
هی عمیق طبقاتی در جامع 5فاصل
8
128 5وضعیت کشاورزان در ایران
9
﴿﴾5
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
129 6ظلم و استبداد سیاسی
0
129 6تمدن جعلی و زندگی تجملی
1
133 تهامآور مالیا
6افزایش سرسا
2
134 هی بدبخت 6تود
3
134 6دارایی طغیانگر و فقر خطرناک
4
135 6تصویری از جاهلیت
5
137 باب دوم :از جاهلیت به اسلم 6
6
138 هی انبیاء † در اصلح و 6فصل اول :شیو
7دگرگونی
138 6جهانی که محمد ص با آن مواجه شد
8
139 ههای فاسد زندگی 6جنب
9
141 های یا رهبری ملی نبود 7پیامبر ص فردی منطق
0
142 7پیامبر مبعوث نشد تا باطل را با باطل بزداید
1
143 7قفل و کلید طبیعت بشری
2
145 7فصل دوم :سفر مسلمان از جاهلیت
3به اسلم
145 یپردازد
7جاهلیت به دفاع از خویش م
4
146 7در راه دین جدید
5
148 7تربیت دینی
6
149 7در شهر پیامبر
7
150 7گره کور گشوده شد
8
﴿﴾6
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
152 هها 7تأثیر ایمان صحیح در اخلق و خواست
9
154 8تلنگر وجدان
0
156 هها
8ثبات در برابر شهوات و خواست
1
157 8بزرگمنشی و به خود بالیدن
2
157 یاعتنایی به تجملت و مظاهر توخالی 8ب
3
158 ینظیر یاعتنایی به زندگی و شجاعت ب 8ب
4
161 8از خودپرستی تا خداپرستی
5
162 8محکمات و دلیل روشن در باب الهیات
6
164 هی اسلمی 8فصل سوم :جامع
7
164 8یک دسته گل
8
165 8کسی که دیگران را به عصبیت فرا خواند از
9ما نیست
166 یتان مسؤولید و هرکدام پاسخگوی 9همگ
تتان
0مسؤولی
167 9در معصیت خالق از هیچ مخلوقی
1فرمانبرداری جایز نیست
167 هی روح و روان جامعه 9پیامبر به مثاب
2
169 ههای عشق و فداکاری 9نادر
3
171 یهایی از اطاعت و فرمانبرداری 9شگفت
4
176 9فصل چهارم :پیامبر ص چگونه مواد
ههای 5خام جاهلیت را تبدیل به اعجوب
انسانی کرد
179 9تشکلی همآهنگ از بشریت
6
181 باب سوم :دوران اسلمی 9
﴿﴾7
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
182 9فصل اول :دوران زمامداری اسلمی
8
182 تشان 9زمامداران مسلمان و خصوصیا
9
188 هی یک تمدن صالح 1دوران خلفت راشده ،نمون
0
0
190 1تأثیرات رهبری اسلم در زندگی عمومی
0
1
195 1تمدن اسلم و تأثیر آن در جهتگیری بشر
0
2
204 1فصل دوم :انحطاط در زندگی اسلمی
0
3
204 1حد فاصل دو عصر
0
4
204 1نگاهی به عوامل خیزش اسلم
0
5
205 1شرایط رهبری اسلمی
0
6
208 1انتقال امامت از گروهی به گروهی دیگر
0
7
209 1پدیدآمدن انحرافات در زندگی اسلمی
0
8
209 1جدایی دین از سیاست
0
9
210 شهای سیاسی زمامداران حکومتی 1گرای
1
0
﴿﴾8
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
212 تشان از اسلم 1نمایندگی نادرس
1
1
212 شهای مفید و عملی 1نپرداختن به دان
1
2
214 تها و خرافات 1بدع
1
3
214 1نکوهش دین از مسلمانان
1
4
216 نآمدن جهان اسلم در 1از آزمایش پیروز بیرو
1قرن ششم
5
220 1فقر رهبری در جهان اسلم بعد از صلح الدین
1
6
221 مگستگیههای از ه 1دستاوردهای سد
1
7
221 1فروریزی بنای شکوهمند قدرت اسلمی
1
8
222 1فصل سوم :نقش رهبری عثمانیان
1
9
222 هی تاریخ
1عثمانیان در عرص
2
0
222 1برتری محمد فاتح در فنون نظامی
2
1
223 یها و خصوصیات ملت ترک 1ویژگ
2
2
225 کها در اخلق و ایستایی آنان در 1انحطاط تر
2علم و فنون نظامی
﴿﴾9
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
226 1رکود علمی در ترکیه
2
4
229 هی علمی و فکری 1انحطاط گسترد
2
5
230 1معاصران عثمانیان در شرق
2
6
231 1نوزایی اروپا و حرکت شتابان آن در صنعت و
2علوم طبیعی
7
234 سماندگی مسلمانان در امور زندگی 1واپ
2
8
234 سماندگی مسلمانان در فنون نظامی 1واپ
2
9
235 1خلیی که امپراتوری عثمانی بر جای گذاشت
3
0
237 باب چهارم :عصر اروپا 1
3
1
238 1فصل اول :اروپای مادی
3
2
238 1طبیعت و تاریخ تمدن اروپا
3
3
239 یهای تمدن یونان 1ویژگ
3
4
245 یهای تمدن روم 1ویژگ
3
5
249 1انحطاط اخلقی در جمهوری روم
﴿﴾10
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
250 یشدن روم 1مسیح
3
7
251 تداری
نهای مسیحیت از حکوم 1زیا
3
8
252 1رهبانیت ویرانگر
3
9
252 یهای راهبان 1شگفت
4
0
254 1تأثیر رهبانیت در اخلق اروپاییان
4
1
255 1ناتوانی رهبانیت از کنترل مادیت افسار
4گسیخته
2
257 1رهبانیت تند و مادیت سرکش
4
3
257 1فساد در مراکز دینی
4
4
258 1رقابت بین پاپیسم و امپراتوری
4
5
259 1بدبختی اروپا از رهبران دینی
4
6
260 بهای دینی 1جنایت روحانیت بر کتا
4
7
261 1ستم کلیسا نسبت به علم
4
8
262 1انقلب نوگرایان
﴿﴾11
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
262 قشان 1اشتباه انقلبیون و عدم تحقی
5
0
263 یگری تگیری غرب به سوی ماد 1جه
5
1
264 یگری در واپسین مرحله 1رسوایی ماد
5
2
265 یگری و دعوتگران آن 1سپاهیان ماد
5
3
266 های راستین از تمدن یونانی 1نسخ
5
4
267 یگری است نه 1دیانت اروپای امروز ماد
5مسیحیت
5
272 1مظاهر طبیعت مادی در اروپا
5
6
277 فهای مادی برای حرکات معنوی و علمی 1هد
5
7
278 1تصوف مادی غرب و وحدة الوجود اقتصادی
5
8
280 هی داروین و تأثیر آن بر افکار و تمدن 1نظری
5
9
282 هی تکاملهی مردم به نظری ن تود یآورد ِ 1رو
6
0
283 یگریتهای ماد 1جنای
6
1
285 نپرستی یگرایی و میه 1فصل دوم :مل
﴿﴾12
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
در اروپا
285 1فروپاشی و شکست کلیسای غرب ،عامل
نپرستی یگرایی و میه 6تقویت عنصر مل
3
286 ههایی از تعصب ملی در اروپا 1گون
6
4
288 نهای اسلمی یگرایی به سرزمی 1سرایت مل
6
5
292 یگرایی در جنگ هی مل 1اندیش
6
6
296 1دینداری ملی اروپا و ارکان آن
6
7
299 1راه حل اسلمی برای مشکل جنگ و درگیری
6مردمی
8
303 نهایشان بر یگرایان و زیا 1تبلیغات مل
تهای کوچک 6مل
9
303 تهای بزرگ یهای دول هطلب 1جا
7
0
305 1رقابت استعمارگران بر سر مستعمرات و
7بازارها
1
308 1حکومت باجگیر یا حکومت رهگشا
7
2
311 1فصل سوم :اروپا به سوی خودکشی
7
3
311 هی کشف و نوآوری 1دور
7
4
311 یها و موضع اسلم در 1غایت صنایع و نوآور
﴿﴾13
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
این زمینه
315 1از شماست که بر شماست
7
6
316 مآمیختگی وسایل و اهداف 1به ه
7
7
317 1نابرابری قدرت و اخلق در اروپا
7
8
318 1قدرت خدایان و خرد کودکان
7
9
319 یآموزندنآور است م 1آنچه را زیا
8
0
323 هی خودکشی 1اروپا در آستان
8
1
324 1بمب اتم و پیامدهای وحشتناک آن
8
2
326 1از کوزه همان تراود که در اوست
8
3
330 تهای معنوی 1فصل چهارم :مصیب
8انسانیت در دوران استعمار اروپا
4
331 نرفتن شعور دینی 1از بی
8
5
332 1مرده از زخم وارده برآن هرگز متأثر
یشود 8نم
6
336 هی دینی نرفتن عاطف 1از بی
8
7
344 وران ماده و شکم 1فَ َ
﴿﴾14
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
362 باب پنجم :اسلم و رهبری جهان 1
8
9
363 فصل اول :خیزش جهان اسلم 1
9
0
363 رویکرد تمام جهان به سوی جاهلیت 1
9
1
364 هی مادی اروپا بر جهان
تسلط فلسف 1
9
2
365 تها و کشورهای آسیایی
مل 1
9
3
367 نهای جهان
تنها راه حل بحرا 1
9
4
368 حرکت جهان اسلم به دنبال اروپا 1
9
5
369 یهایشان ،پناهگاه
مسلمانان با تمام کاست 1
بشریت و آرزوی آینده هستند 9
6
372 رسالت جهان اسلم 1
9
7
375 آمادگی روحی 1
9
8
379 آمادگی نظامی و تکنیکی 1
9
9
380 رهبری در علم و تحقیق 2
0
0
382 ساماندهی علوم جدید 2
﴿﴾15
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
384 2نقش رهبری جدید
0
2
386 2فصل دوم :رهبری جهان عرب
0
3
386 2اهمیت جهان عرب
0
4
386 2محمد ،رسول الله ص روح جهان عرب
0
5
388 2ایمان ،تنها نیروی جهان عرب
0
6
389 2فداکاری جوانان عرب پلی است فراسوی
0شادکامی بشر
7
396 2توجه به سوارکاری و زندگی نظامی
0
8
398 2مبارزه با اسراف و تفاوت عمیق بین دارا و
0نادار
9
398 2رهایی از انواع تبعیضات
1
0
402 2گسترش بیداری و آگاهی در امت
1
1
404 2استقلل مالی و بازرگانی کشورهای عربی
1
2
405 2امید جهان اسلم به جهان عرب
1
3
406 ینظیر جهان 2رهبری ب
﴿﴾16
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
﴿﴾17
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
پیشگفتار مترجم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله وكفى والصلة والسلم على عباده
الذين اصطفى .أما بعد:
قععععال اللععععه تعععععالى ﴿ :
.﴾
ههایی که به قلم دانشمندان و با توجه به مقدم
هوران و دعوتگران مشهور جهان اسلم بر کتاب ما اندیش
ذا خسر العالم بانحطاط المسلمين نوشته شده
است ،بنده نیازی نمی بینم بیش از این بر حجم کتاب
هی تألیف ،استقبال از بیفزایم؛ زیرا کتاب ،نویسنده ،انگیز
ههایی از کتاب ،آثار آن در جوامع اسلمی و حتی گوش
هها بیان شده است .آنچه از نظر مطالب آن در این مقدم
هی ترجمه است. هی گفتن است ،انگیز مترجم بایست
بهای ادبیات چندین سال پیش زمانی که داشتم کتا
عرب را نزد استاد بزرگوارم مولنا محمد قاسم قاسمی
یخواندم ،ایشان بر فراز متون عربی را حفظه الله م
یکردند ،اگر متنی به فارسی برگردانده معرفی و توصیه م
شده است ،شما آن را با اصل عربی تطبیق دهید تا از این
هی ترجمه آشنا شوید. طریق با شیو
ههای از کتاب »ما ذا نهای مورد نظر گوش یکی از مت
هی کتاب در زاهدان پیدا خسر العالم «...بود ،اما ترجم
یشد ،سرانجام با انتشارات پیام اسلم در قم تماس نم
گرفتم و بعد از چند روزی ،کتاب حدود خسارت جهان
هی مصطفی زمانی به دستم و انحطاط مسلمین ترجم
رسید.
هنگامی که به تطبیق ترجمه با اصل کتاب پرداختم ،از
یهای موجود یهای ترجمه و بعضا ً تغییرات و کاست نارسای
در ترجمه متأسف شدم ،از آن روز همواره آرزو داشتم
این کتاب باری دیگر با قلمی توانا ،توسط کسی که با
نویسنده همسو و در صدد ادای حق کتاب باشد و در هردو
زبان عربی و فارسی توانایی لزم را داشته باشد – چنانچه
هی آقای زمانی به حضرت استاد ندوی /خود در پاسخ نام
این شرط اشاره کرده است – به فارسی برگدرانده شود.
یهایی که خود هها و بازنگر از طرفی وجود برخی از مقدم
پها انجام داده است ،مستلزم آن بود تا در آخرین چا
آخرین چاپ کتاب ترجمه شود ،به ویژه در شرایط فعلی
﴿﴾18
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
جهان اسلم فارسی زبانان همانند سایر امت اسلم نیاز
دارند با دیدگان استاد ندوی /در مورد شایستگی و لیاقت
یکفایتی و ناتوانی اسلم در رهبری بشر آشنا شوند و از ب
غرب در رهبری بشر آگاهی یابند و بر این حقیقت اذعان
شبینی استاد ندوی /سعادت انسانیت کنند که طبق پ
منوط به از خودگذشتگی و فداکاری امت به ویژه جوانان
یباشد.
عرب م
بنابراین ،با در نظرداشتن تازگی مطالب کتاب و آثار آن
در شرایط کنونی بنده با اقدامی متهورانه و جسورانه
ترجمه اش را آغاز کردم و از بیم که کسی پیشنهاد منفی
دهد و مأیوسم گرداند ،با افراد محدودی تبادل نظر کردم
و این اقدام را به فال نیک گرفتم ،زیرا اصل کتاب نیز با
هی تحریر درآمده است. چنین اقدامی به رشت
یهای زیادی در قلم خویش فها و کاست هرچند به ضع
معترفم ،اما سعی کردم حق کتاب و حق نویسنده که
هی امت اسلم هستند و شیفتگان و عاشقان زیادی سرمای
در سراسر جهان اسلم دارند ،ادا شود .در پایان از برادر
عزیزم جناب آقای داود ناروئی که در ادبیات عربی و
فارسی تسلط کامل دارند و در ویرایش ترجمه سنگ تمام
نهادند ،کمال تشکر دارم و امیدوارم که خدای منان ایشان
را مشمول الطاف و احسانات خویش گرداند.
هیاز خوانندگان محترم نیز درخواست دعای خیر و خاتم
نیک برای مترجم دارم.
ما توفيقي إل بالله عليه توكلت وإليه أنيب
عبدالحکیم عثمانی مقیم زاهدان
8رجب 1424هع .ق.
﴿﴾19
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
سخنی در معرفی کتاب به قلم سید عبدالماجد غوری
بها و تألیفات کتاب حاضر یکی از مشهورترین کتا
هیاستاد سید ابوالحسن ندوی است که از نظر دامن
هترین ،از نظر ترجمه به انتشار در جهان اسلم گسترد
نهای شرقی و غربی بیشترین و از نظر چاپ و نظر زبا
ههای جهان اسلم بالترین کتابی است که تاکنون از چاپخان
درآمده و تاکنون بیش از 50نوبت به صورت رسمی وغیر
رسمی چاپ شده است.
حکایت این کتاب ،چنانچه استاد ندوی خود در صفحات
یگوید ،حکایت وجدان و ضمیر است ،در تاریخ آینده باز م
هی نوزدهم مقطعی حساس بود؛ اروپا بر بشری اواخر سد
تهای تهای اسلمی که مد جهان تسلط یافته بود؛ قدر
طولنی در برابر تهاجم نیروهای اروپایی سد محکمی ایجاد
یشان را برای نفوذ به قلمرو اسلم به یأس و آرزوها
تبدیل کرده بودند ،رو به فروپاشی گذارده بودند ،سقوط
ن شکاف در سد مأرب خلفت اسلمی عثمان که به سا ِ
بود ،در این برهه اتفاق افتاد ،در پی آن نیز مسلمانان
ههایشان سقوط کرد. متفرق شدند و آخرین قلع
ی قدرتی که داشت از بقایای هگیری از فروپاش ِ اروپا بهر
یکرد ،توانست خود را به مصر ،شام، ت اسلم دفاع م قدر ِ
ههای اعزام سپاهیان عراق و مناطقی که قبل ً اردوگا
هی عرب که پیروزمند اسلم بود ،برساند و در شبه جزیر
تهای اسلمی ههای دعوتگر و مؤسسان حکوم خروج گرو
بود ،جای پایی جهت تأثیر و نفوذ سیاسی خویش پیدا کند.
هی مزبور که دژهای مسلمانان را تکان داده و در فاجع
ههای تسبیح یکی پس تهای اسلمی چون دان اثر آن حکوم
از دیگری فرو افتادند و در پی آن دشمنان اسلم گستاخ
های بود که تمام معادلت در آن تغییر یافت، شدند ،فاجع
لها مضطرب و آشفته شد ،ذوق شاعران به هیجان د
هی اسلم و مسلمانان به درآمد و بر مجد از دست رفت
هیمرثیه سرایی پرداختند و همگان را از خطر غافلگیران
ی اروپاییان و تخریب بنای تمدن تهامجات فکری و نظام ِ
هی ظهور ن جهانی و بشری که اسلم به منص موزو ِ
رسانده بود ،هشدار دادند.
تصوری که از اینگونه تغییرات یعنی فروپاشی قدرت
یآمد ،باور هی دشمنان ،در ذهن پدید م مسلمانان و غلب
تشان در علم و ت فاتحان و پیشرف پذیرفتن به عظم ِ
بهایی که در آن برهه از تاریخ نگاشته تمدن بود ،کتا
سماندگی و یشد و نویسندگانشان مسلمانان را به واپ م
﴿﴾20
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
یکردند ،همین ذهنیت را دیگران را به پیشرفت وصف م
یکردند، یکردند و راه حلی که اغلب پیشنهاد م تقویت م
پیروی مسلمانان از دیگران و اتخاذ وسایل و ابزارهایی بود
تشان انتخاب کرده بودند ،این که دیگران جهت پیشرف
یآمد ،اما راه حلی نبود راه حل اگرچه طبیعی به نظر م
که با روح اسلم و مسلمانان سنخیت داشته باشد ،مؤلف
یبرد؛ یعنی این کتاب در چنین اوضاع نابسامانی به سر م
هی اروپا و شکست قدرت مسلمانان .وی دقیقا ً اوضاع غلب
هی معاصر عرضه هکارهایی که اندیش لها و را از راه ح
های اینگونه راهکارها این یداشت اطلع داشت ،فشرد م
بود که مسلمانان به دلیل امتناع از ابزارهایی که دیگران
به کار بسته اند از کاروان زندگی واپس مانده اند؛
هشان را در جهان از دست داده اند و جهان در اختیار جایگا
دیگران قرار گرفته است و تا زمانی که مسلمانان ابزار
جدید را مورد استفاده قرار ندهند ،ممکن نیست که دوباره
به مجد و عظمت خویش دست یابند.
هوران در دوران از آنجایی که این نویسندگان و اندیش
غلبه و تسلط تمدن اروپا قلم به دست گرفته بودند،
همواره این تمدن را بزرگداشت ،و دستاوردهایش را
یکردند. تمجید م
هی خاص و اما مؤلف کتاب با توجه به تربیت ویژه ،روحی
هی های متفاوت ،به دور از تأثیرات اندیش تحقیقاتش از زاوی
هگیری مزبور در شرایط کنونی غربی ،پی برد که نتیج
مورد قبول نیست ،وی با تحقیقات آزاد خویش در مورد
تمدن اروپایی ،اعم از اهداف ،روکردها ،ابهامات و
یهایش ،به این نتیجه رسیده است که تمدن تگیر جه
مزبور شایستگی آن را ندارد که مورد تقلید قرار گیرد؛
تآور برای بشر نیست. زیرا تمدنی سازنده و سعاد
جهان باری نخستین بار به شکل جنگ جهانی اول در بین
هی جهان را تغییر لهای ) 1918 – 1914م( که نقش سا
داد ،ثمره ی تلخ این تمدن را چشید ،آتش برافروخته شده
ی آن هنوز خاموش نشده بود و همچنان سرنوشت بشری
لهای )– 1941 یکرد که چند دهه بعد در سا را تهدید م
هی انسانی دیگری رخ داد، 1945م( برای بار دوم فاجع
لهای رشد فکری و عاطفی مؤلف را در تألیف این اگر سا
موضوع ملحظه کنیم پی خواهیم برد که مربوط به
ههای بیست و چهل بوده است).(1 ده
)( -مؤلسسف ،متولسسد سسسال 1914میلدی اسسست و تسسألیف کتسساب در 1
هی »قصص النبیین للطفسسال )( -البته پیش از این نویسنده سلسل 1
» ،«1 – 2القراءة الراشدة ،1س ،2س «3و »مختسارات مسن الدب
بهسسایی درسسسی
العربی 1و «2را نگاشته بود ،اما تمسسام اینهسسا کتا
بودند که بسسرای فرزنسسدان مسسسلمان در مسسدارس دینسسی هنسسد جهسست
فراگرفتن زبان عربی ،به نگارش درآمده بودند.
﴿﴾39
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
تأثیر قرار داده بود .بدین جهت ترجیح دادم کتابم از چنین
های علمی که آثار منتشره از آن در خاورمیانه مؤسس
ارزش فراوان علمی داشت ،انتشار یابد و بدین جهت
جوانان تحصیل کرده و کسانی که به مباحث علمی و
تحقیقات موضوعی علقمند هستند ،کتاب را مورد توجه
قرار دهند ،این در حالی بود که من از سرانجام این چند
صفحه که بیانگر صورت اجمالی کتاب آن هم از
های ناشناخته بود که نه پیش از این از وی اثری نوینسد
منتشر شده بود و نه کسی سفارش وی را کرده بود،
یخبر بودم.ب
های به دستم رسید .دکتر احمد امین روزی ناگهان نام
های از کتاب را خواسته بود ،من نیز در این نامه نمون
بلفاصله بخشی از آن را فرستادم .موضوعات کتاب و
عناوین جانبی آن که بیانگر محتویات مباحث و مواد کتاب
بود ،توجه دکتر را به خود جلب نموده بود ،اما از آنجایی
که کتاب از قلم عالمی دینی تراوش کرده بود که به دور
از جهان غرب رشد و ترقی نموده بود ،دکتر احتمال داده
بود که شاید بر نویسنده رنگ دینی و لغوی غالب شده
باشد؛ درست مثل وضعیت علمای الزهر و دیگر مراکز
دینی سنتی .به این منظور وی پرسید که آیا مؤلف از منابع
خارجی هم استفاده کرده است یا خیر؟ چون پاسخ مثبت
بود و مؤلف نیز فهرست منابع را فرستاد ،دکتر اطمینان
هی خویش نسبت به قلبی حاصل کرد و ضمن اظهار علق
هی معنوی ،اعلم هی ادبی و چه از جنب کتاب ،چه از جنب
نمود که انجمن چاپ کتاب را تصویب کرده است.
هی دکتر را دریافت کرد ،یکی از روزی که مؤلف این نام
شترین روزهای عمرش بود که تا شادترین و مسرت بخ
امروز آن را فراموش نکرده است.
چند ماهی از این موضوع گذشت و من از انجام کتاب
اطلعی نداشتم ،در اثانی این مدت در سال 1369هس
.ق 1950) .م( برای بار دوم به حجاز مسافرت نمودم،
آنجا نزد استاد جواد مرابط سفیر سوریه و عضو
های چاپی از کتاب فرهنگستان علمی دمشق ،با نسخ
مواجه شدم ،سفیر کتاب را از قاهره به همراه خود
آورده بود ،وی با استناد به کتاب که طی مسافرتی تازه از
مصر به دستش افتاده بود ،علقه اش را به عمق و
یداشت ،بدون این که هی علمای هند ابراز م اصالت اندیش
یگوید ،عمق متوجه باشد که دارد با مؤلف کتاب سخن م
هی جوان و غیر معروف را که مسرت و خوشحالی نویسند
﴿﴾40
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
ناگهان با نخستین اثر علمی و تألیفی خویش مواجه
هی چاپ و نشر انتشار یشود که از بزرگترین مؤسس م
یتوان درک کرد. یافته ،به خوبی م
نویسنده ،کتاب را برای مطالعه به طور عاریتی از
سفیر گرفت تا دوباره به وی برگرداند ،اما به ناگاه
هی کوتاه دکتر احمد امین بر کتاب بار دیگری وی مقدم
را غافلگیر کرد ،چرا که در آن روح و قدرتی را که مؤلف
های اسلمی در سطح احمد امین انتظار از نویسند
یدید؛ زیرا وی در اظهار نظرش نسبت به کتاب داشت ،نم
نداری نموده و نویسنده اش به شدت احتیاط و خویشت
بود.
هی بسیار مهمی اگرچه بر مؤلف سنگین بود ،اما مسئل
نبود؛ آخر چنان نیست که هرکس کتابی را معرفی کند،
ماحساس خواهد لزوما ً با موضوع مندرجاتش ه
مآوا و ه
هی مؤلف همسو و همنظر بود ،مگر کسی که با اندیش
های بزرگ، باشد و از طرفی هر محقق علمی و نویسند
ً
اگرچه در سطح دکتر احمد امین هم باشد ،لزوما بر این
نشان از باور نیست که با انحطاط مسلمانان و کنار رفت
هی قیادت و ارشاد جهانی جهان بشریت با مصیبتی صحن
بزرگ دچار شده باشد ،بلکه این یک برداشت خاص و
تحلیل ویژه از تاریخ است و لزم نیست تمام نویسندگان و
پژوهشگران در این نظریه اتفاق نظر داشته باشند ،اما
خدمت بزرگ دکتر احمد امین در نشر کتاب از چنین
های بزرگ ،نباید ندیده گرفته شود .باید توجه مؤسس
های کتاب ،دکتر چندان مقصر داشت که در مورد مقدم
نیست و این مؤلف کتاب است که نباید از وی چنین
یداشت و نباید چیزی را که وی از نظر فکری و انتظاری م
علمی آمادیگ آن را نداشت و شرایط تربیتی و تحصیلی
خاصش وی را بر اتخاذ این تفکر کمک ننموده بود ،بر وی
یکرد .شاید هم دکتر که از استادان و تحمیل م
پیشکسوتان نسل جدید و از بزرگترین ادیبان و نویسندگان
یشود ،به خود اجازه نداده بود که برای محسوب م
یشناسد و سطح علمی اش هنوز های که وی را نم نویسند
ممیهنان کامل ً مشخص نیست ،جایگاهی برتر از آنچه نزد ه
نسان و دانشمندان کشور خویش دارد ،قایل شود و بدی
های فردا مورد انتقاد قرار گیرد و بگویند که دکتر جام
بلندتر و ارزشمندتر از قد و قامتش ،بر وی پوشانده
است.
﴿﴾41
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
خداوند از وی بگذرد و از جانب مؤلف و خوانندگان به
وی بهترین پاداش را عنایت فرماید ،چون او سبب شد که
کتاب به آن دسته از محافل علمی ،فرهنگی و روشنفکری
بهای منتشرشده از مؤسسات برسد که اصول ً به کتا
یکنند. دینی چندان توجه نم
هی 1951م .دو ماه یا بیشتر از چاپ کتاب در ژانوی
نگذشته بود که برای مؤلف سفری به مصر اتفاق افتاد،
مؤلف در آنجا پی برد که کتاب مسیرش را در محافل
علمی و دینی گشوده و چنان مورد قبول قرار گرفته که
یکرد که نویسنده هرگز انتظارش را نداشت و فکر هم نم
در سطح وسیعی اینگونه بین تحصیل کردگان و کسانی که
قضایای اسلم و نهضت اسلمی را مورد توجه قرار
یدهند ،خوانده شود و بررسی گردد .در آن زمان حرکت م
یگرفت و تا اخوان المسلمین داشت دوباره جان م
حدودی از فشارها کاسته شده بود ،انتشار کتاب در چنین
شرایطی ،حسن اتفاق جالبی بود ،گویا کتاب درست به
موقع به بازار آمده بود و همنوا با عواطف ،احساسات و
دعوت اخوان ،راهش را گشوده بود .انحلل حرکت
اخوان و شهادت امام حسن البنا /زخمی عمیق و
خونین بود و این کتاب نه تنها باعث تسکین خاطر و تقویت
هی سلحی هی شان گردید ،بلکه برای آنان به مثاب روحی
ینمودند و برای علمی بود که با آن از افکار خویش دفاع م
منبع انرژی شان نیرویی جدید و باری تازه بود ،بدین جهت
یخواندند و گذشته هها م
بود که آنان کتاب را در بازداشتگا
ههای تربیتی و مطالعاتی خویش گنجاندند، از این در برنام
ههای یخواندند و گذشته از این در برنام هها م در دادگا
هها نیز به تربیتی و مطالعاتی خویش گنجاندند ،در دادگا
هی یکردند ،طبیعی بود که از نویسند عباراتش استناد م
هی شدید و محبت زیاد استقبال نمودند، کتاب نیز با علق
هیهی مهمان ،بهترین معرف بود و زمین کتابر برای نویسند
ً
اعتماد و تبادل نظر با وی را کامل فراهم ساخته بود.
هی بزرگ جهان اسلم ،استاد سید قطب /در نویسند
پیشاپیش کسانی بود که از کتاب استقبال نمودند و آن را
مورد توجه قرار دادند .سید قطب به دوستان و
)(1
یکرد که کتاب را بخوانند ،روزی شاگردانش توصیه م
های از استاد سید قطب دریافت نمود تنام نویسنده دعو
های که هر جمعه که طی آن وی را برای شرکت در جلس
)( -برگرفته از :ندوی ،شاعر اسلم دکتر محمد اقبال ،صص 2
.68 – 66
﴿﴾58
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
جدید را بر اصول صحیح اسلمی دنبال کنیم و نهضت
هی آن در جهان اسلم را جهت رسیدن به جایگاه شایست
تیافتن به تجهیزات لزم در این مسیر از جهان و دس
اهداف تعلیم و تربیت قرار دهیم.
اگر خواست الهی باشد و امت اسلم از خواب غفلت
بیدار شود ،و به خود آید و این مهم عملی شود ،شاگردان
امروز برمردان آینده خواهند شد؛ افرادی که اگر امر امت
به آنان واگذار شود ،به بهترین شیوه انجام وظیفه خواهند
تشان کرد و افرادی شجاع و امانتدار نسبت به دین و ام
خواهند بود که جز بازگشت عظمت اسلم و مسلمانان
های دیگر ندارند .ساز و کارها و ابزارهای مفید جهت اندیش
رسیدن به اهداف والی تعلیم و تربیت زیاد و مشهورند.
های از سخنان خود استاد بهتر است این مطلب را با گوش
یگوید :قرآن و سیرت محمد ندوی به پایان رسانیم که م
یتوانند دررسول الله ص دو نیروی بزرگ هستند که م
جهان اسلم آتش حماسه و ایمان را برافروزند و در هر
زمان انقلبی بزرگ علیه جاهلیت پدید آورند و از امت
سازشکار و خوابیده ،امتی جوان ،برافروخته از حماسه و
مهای غیرت ،خشمگین از جاهلیت و غضبناک از نظا
پوشالی به وجود آورد.
لبستن به زندگی دنیا، امروز در اساسی جهان اسلم د
هی اوضاع فاسد و اسراف بیش از حد در آرمیدن در سای
یکند و نه زندگی است ،نه فسادی وی را پریشان م
یآورد و نه منکری برانگیخته انحرافی او را به حرکت درم
هی خوراک و پوشاک چیزی دیگر یکند .جز مسئل اش م
برایش اهمیت ندارد.
بدیهی است که تأثیر قرآن و سیرت نبوی اگر به دل راه
یابند ،نبردی بین ایمان و نفاق ،یقین و شک ،منافع زودگذر
دنیا و آخرت ،و بین آسایش جسم و تن و زندگی قهرمانانه
یشود .این نبرد را هر پیامبری و مرگ با شهادت ،آغاز م
ً
در زمان خویش به وجود آورده است ،و یقینا جهان نیز به
های دیگر اصلح نخواهد شد ،اگر چنین شود ،در هر شیو
های
ههای جهان اسلم و در هر خانواد های از کران گوش
مسلمان افرادی این چنین به پا خواهند خاست:
﴿
﴿﴾59
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
] ﴾ الکهف:
.[14 – 13
»جوانانی بودند که به پوردگارشان ایمان داشتند و ما بر
لهایشان را استوار تشان افزودیم ،ما د ]یقین و[ هدای
ساختیم ،آنگاه که به پا خاستند و گفتند :پروردگار ما،
نها و زمین است ،ما هرگز غیر از او پروردگار آسما
معبودی را نخواهیم پرستید] .اگر چنین بگوییم و کسی را
جز او معبود بدانیم[ در این صورت سخنی ]گزاف و[ دور
از حق گفته ایم«.
آن وقت است که بوی عطرآگین بهشت به مشام
مهای قرن اول ،وزیدن خواهد گرفت و خواهد رسید و نسی
در دامن اسلم جهانی تازیه که با جهان قدیم هیچ شباهتی
ندارد زاده خواهد شد.
ثمان برگرفته ایم، با جملت فوق که از کتاب مورد بح
یبریم چه روح بزرگی این کتاب را بر مؤلف دیکته پی م
همندنموده است .خداوند متعال با آثار وی همه را بهر
گرداند.
جزاه الله عن السلم وأمته خير الجزاء.
محمد یوسف موسی
﴿﴾60
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
تصویری توصیفی
برادرم ابوالحسن
برادرم ابوالحسن را نخستین بار در زمستان 1951
میلدی در انجمن الشبان المسلمین در قاهره بعد از پایان
هشنبه ،ملقات نمودم. بهای س یهای ش یکی از سخنران
وی مؤدبانه و فروتنانه درخواست نمود تا در یکی از
جلسات ،بحثی پیرامون »جهان بر سر دوراهی« ارائه
دهد .ایشان را فردی لغراندام و ضعیف دیدم ،دارای
نقیمت، سهای ساده و ارزا محاسنی گندمگون ،با لبا
ههایی عمیق و ژرف و سخنانی دقیق و گیرا بود ،اما نگا
همراه با گرفتگی صدا .بعدا ً متوجه شدم به علت تلش
مستمر و خستگی زیاد ،این ناراحتی همیشه با وی همراه
هی اخوت و است .پس از نخستین ملقات گذارا رشت
دوستی در بین ما استحکام یافت .بنابراین ،مطالب ذیل را
ینویسم.
بر مبنای آگاهی و اطلعات م
دانشمند مؤمن ،دعوتگر و انسان مخلص،
هی حسن بن سیدابوالحسن علی حسنی ندوی از سلل
یباشد .پدر بزرگوارش علمه عبدالحی بن علی م
فخرالدین بن عبدالعلی است که نسبش به عبدالله اشتر
بن محمد ذی النفس الزکیه بن عبدالله بن المحض بن
حسن المثنی بن حسن السبط بن علی بن ابی طالب
بهای متعددی است که برخی یرسد .وی دارای کتا م
خطی اند و برخی به زیور طبع اراسته شده اند.
مشهورترین کتابش نزهة الخواطر) (1در هشت جلد است،
ایشان در سال 1341هس چشم از جهان فروبستند.
هی تکیه واقع در استاد ابوالحسن در رای بریلی قری
70کیلومتری لکهنؤ در محرم 1332هجری قمری چشم
به جهان گشود ،خداوند عمرش را طولنی کند و اسلم و
همند گرداند! مسلمانان را از وجودش بهر
ً
هی استاد ندوی اصالتا عربی است وتا امروز خانواد
هی نسبی خویش را حفظ نموده است .این خانواده رشت
یکند و به زبان نهاست که در هند زندگی م اگرچه قر
یگوید ،اما پیوندش را با اصل و تبار خود هندی سخن م
حفظ نموده است ،مواظبت بر توحید و سنت ،اجتناب از
)( -هفت جلد این کتاب از دایسسرة المعسسارف حیسسدرآباد هنسسد انتشسسار 1
هی چاپ است ،این کتاب حاوی ضرح یافته و جلد هشتم در آستان
یباشسسد .کتسساب دیگسسری از حسسال پنسسج هسسزار تسسن از بزرگسسان هنسسد م
نویسنده تحسست عنسسوان الثقافة السععلمية فععي الهنععد چسساپ
المجمع العلمی العربی در دمشق ،نیز انتشار یافته است.
﴿﴾61
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
تها ،دعوت به سوی خدا و جهاد در راه خداوند از بدع
امتیازات این خانواده است.
استاد ابوالحسن برادری بزرگتر از خود به نام دکتر
سید عبدالعلی) (1دارد .وی علوه بر این که پزشک است
از دار العلوم ندوة العلماء و دارالعلوم دیوبند با رتبه و
امتیاز بال فارغ التحصیل شده است .وی برخوردار از دو
فرهنگ دینی و عصری است و در تربیت و آموزش استاد
ندوی نقش مهمی داشته و ضمن این که ندوة العلماء را
یکند ،برادر یتیمش را که به جانشینی پدر فقیدش اداره م
در نه سالگی پدرش را از دست داده است ،چون پدری
یدهد.مهربان و دلسوز مورد توجه قرار م
استاد ندوی فراگیری قرآنکریم را در منزل به کمک
مادر بزرگوارش آغاز کرد) .مادرش یکی از زنان فاضل و
کسیرت است که قرآن را حفظ نموده و علوه بر این نی
)(2
یگوید ( استاد یکند ،شعر هم م ینویسد و تألیف م
که م
هسالگی همزمان به فراگیری زبان انگلیسی و در دوازد
عربی پرداخت ،آموز زبان عربی را نزد شیخ خلیل بن
محمد یمانی) (3آغاز کرد ،دو سال کامل فقط در تحصیل
بهای ادبی را ادبیات عربی گذراندند و بسیاری از کتا
خواندند و برخلف معمول آن روزگار که در هند نسبت به
یدادند ،ایشان شدیدا ً ادبیات عرب رغبتی نشان نم
بهای زیادی از ادیبان دارای علقمند ادبیات شدند و کتا
کهای مختلف و نوابغ قدیم و جدید را مطالعه نمودند و سب
با منابع کهن ادبیات عرب آشنا شدند و چهار کتاب را
شدیدا ً مورد توجه قرار دادند -1 :کلیه و دمنه ،اثر ابن
مقفع -2 ،نهج البلغه از شریف رضی -3 ،دلئل
یتمام .سپس العجاز ،ایر جرجانی -4 ،حماسه ،اثر اب
به دانشگاه لکهنؤ پیوست ،در این دانشگاه علوم جدید به
یشد و در آن بخشی مخصوص زبان انگلیسی تدریس م
)( -وی در 21ذیقعده 1380هجری برابر با 1961میلدی وفات 1
نمود.
)( -از او چند کتاب و دو مجموعه شعر کسسه همسسه مناجسسات ،دعسسا و 2
ً
یباشد .ایسسن خانسسدان اصسسالتا از
انصاری یمانی مقیم بهوفال هند م
هی راسسخی در تعلیسسم زبسسان و ادبیسسات یمسسن هسسستنأ ،وی دارای مک
عربی بود و از ذوق عربی اصیل برخسسوردار بسسود .در نهسسم جمسسادی
الثانی 1386هس .ق در کراچی وفات نمود.
﴿﴾62
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
ادبیات عربی بود ،استاد ندوی در آن روز از نظر سنی
کوچکترین دانشجو بود ،نخست دروس قواعد برایش
سنگین بود و این چیز سبب شد تا از بقیه مقداری عقب
افتد ،اما سپس با تفوق و امتیاز تحصیلش را ادامه داد،
های ادبیات نزد شیخ نهایتا ً تحصیلت خویش را در رشت
تقی الدین هللی مراکشی) (1رئیس بخش ادبیات
عربی در ندوة العلماء به پایان رساند.
استاد ندوی سپس به ندوة العلماء پیوست و دو سال در
آنجا ماند و علوم حدیث را فرا گرفت ،در این مدت از
شیخ الحدیث ،شیخ حیدر حسن خان) (2کامل ً استفاده
نمود و چند ماهی نیز در دارالعلوم دیوبند اقامت گزید و در
دروس حدیث علم بزرگوار و مجاهد نستوه ،شیخ حسین
احمد مدنی) (3شرکت نمود.
های بود نخستین اقدام ادبی استاد به شکل نگارش مقال
در شرح حال امام سید احمد بن عرفان شهید امام
دعوت به توحید ،سنت و جهاد در راه خدا .استاد این مقاله
را به سفارش برادر بزرگش دکتر سید عبدالعلی نوشت و
استادش دکتر تقی الدین هللی آن را برای علمه
هدار نهضت ادبیات عرب در هند اسسست کسسه خواسسستار )( -وی طلی 1
نشر بود ،استاد ندوی از این فرصت ارزشمند بهره برد و با اکسسثر
مردمان و استادان و مشهورترین ادیبان و شسساعران بسسه خصسسوص
شاعر اسسسلم محمسسد اقبسسال ملقسسات کسسرد و در برخسسی مجالسسسش
شرکت نمود ،شاعر بسسزرگ بسسا وجسسود جسسوان بسسودن اسسستاد و عسسدم
شهرتش از وی خوشش آمد و بسسا او انسسس گرفسست .بسسرای توضسسیح
بیشتر رک :استاد نسسدوی ،روائع اقبسسال ،و همینطسسور ابوالحسن
علي الحسني المام المفكر الداعية الكبير ،چاپ دار ابسسن
کثیر ،دمشق.
)( -در رمضان 1381هس .ق وفات نمود. 2
)( -وی از خاندان استاد ندوی و از مشهورترین افراد این خانسسدان 1
و تمام دیار هند است .در سسسال 1201هس س در رائی بریلسسی متولسسد
هی بسسالکوت واقسسع در پاکسسستان کنسسونی در سسسال
شسسد و در منطق
1346هس به شهادت رسید.
﴿﴾67
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
در سال [ 1370ت ) 1951م( به مصر آمد ،از اغلب
کشورهای جهان اسلم دیدن نموده است .در سال 1375
هس ) 1956م( نیز به ترکیه مسافرت نمود.
تهای بزرگ اروپا و از آن جمله مشهورترین از پایتخ
شهرهای اندلس اسلمی ،نخستین بار در سال 1382هس
دیدن نمود و بار دوم در سال 1383هس )1963 – 1962
تهام( به این کشورها عزیمت نمود ،در تمام این زیار
مراکز دینی را از نزدیک مشاهده نموده و به ایراد
سخنرانی و درس پرداخته است ،قابل توجه است که در
شها و نتایجی هر سرزمینی قدم گذاشته است در آنجا تل
را به جای گذاشته است.
در سال 1380هس ) 1962م( بعد از درگذشت برادر
بزرگش دکتر سید عبدالعلی حسنی /به عنوان مدیر کل
ندوة العلماء انتخاب شد ،همینطور به عضویت فرهنگستان
دمشق در سال 1957درآمد و به عنوان استاد مهمان در
دانشگاه دمشق جهت ایراد سخنرانی و مباحث علمی از
وی دعوت به عمل آمد.
در سال 1380هس ) 1961م( به عنوان یکی از اعضای
هی مکرمه شورای مؤسس رابطة العالم السلمی در مک
انتخاب شد و همچنین به عضویت شورای عالی دانشگاه
هی منوره درآمد و در سال 1959م به اسلمی مدین
عنوان رئیس هیأت تعلیمات دینی ولیت شمالی هند،
انتخاب شد.
یها و زمانی که استاد در مصر حضور داشت ،از خوب
محاسن مصر از وی پرسیدم ،به اختصار چنین گفت:
ایمان به خدا ،دین ،محبت با مسلمانان به خصوص اگر
غریب باشد ،نرم دلی ،شرح صدر ،کثرت کارهای تولیدی.
یها و معایب مصر از وی پرسیدم ،ابتدا طفره سپس از بد
یحجابی و عدم پوشش درست، رفت ،سپس پاسخ داد :ب
هها و مجلت نادیده گرفتن سهای مبتذل در روزنام عک
بعضی از محرمات از سوی علما ،عدم محافظت بر
نمازهای جماعت در مساجد علی رغم مساجد زیاد ،پیروی
ناآگاهانه از تمدن غرب.
برادرم ،ابوالحسن دشمن مظاهر دروغین است ،در
یکند ،تکلف و لباس ،خوراک و پوشاک سادگی را رعایت م
تشریفات زیاد را دوست ندارد ،در زندگی به مال و دنیا
هیچ ارزشی قایل نیست ،اعتمادش بر پروردگار بالتر از
هرچیز است ،پایداری اش در راه باورها ضرب المثل
﴿﴾68
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
یورند ،اخلص
است و در شرایطی که دیگران شکست م
عمیق رمز پیروزی اوست.
سخن به درازا کشید ،اما هنوز از برادرم ،ابوالحسن
یها را نگفتم.
تمام گفتن
احمد شرباصی
استاد الزهر شریف
﴿﴾69
)(1
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
نهایی شد؟ با انحطاط مسلمانان ،جهان متحمل چه زیا
الحمد لله رب العالمين والصلة والسلم على
رسوله الكريم وعلى آله وصحبه وبارك وسلم ،أما
بعد:
در اینجا مناسبت گرامی خوشحال و خرسندم از این که
یمان مطرح نمود ،جواب دهم. پرسشی را که برادر گرام
طبیعی است هنگامی که یک مؤلف مردم را مشاهده
یگویند، یکند که از کتاب و از تلش علمی اش سخن م م
یگیرد، یگوید و این امر را به فال نیک م خدا را سپاس م
بنده نیز به عنوان یک مؤلف ناچیز که در فعالیت بزرگ
مشدن چنین فرصتی و اسلمی سهیم بوده است ،از فراه
یشوم ،به خصوص عنایت طرح چنین پرسشی خوشحال م
نهای آگاه به مباحث علمی و قشرِ فرهنگی و انسا
هی علمی آنهم مرکز علمی و گردآمدنشان در یک مؤسس
فرهنگی بزرگی مانند دانشگاه ملک عبدالعزیز در جده در
یاماین سرزمین مقدس ،طبیعی است که باثع خرسند
یشود. م
شاید بسیاری از حاضران در این جلسه اطلع نداشته
باشند که این کتاب آغاز تاریخ تألیفاتم بوده و تنها سی
متر از سال را پشت سر گذاشته بودم ،موضوع خیلی مه
آن وبد که فردی چون من در چنین سّنی در سرزمینی دور
از مرکز اسلم و دور از فرهنگ اسلمی و همینطور دور از
زبان عربی به بررسی آن بپردازد ،من در هند به دنیا آمدم
و در آن جا بزرگ شدم ،هیچ سفری خارج از هند نداشتم،
اولین سفر مبارکی که خداوند متعال توفیق عنایت فرمود،
سفر حج در سال 1947یعنی سه یا چهار سال تقریبا ً بعد
از تألیف کتاب بود .تألیف این کتاب در واقع یک
ماجراجویی علمی بود که آمادگی آن را نداشتم و حقیقتا ً
اگر وقاحت علمی نبود ،جسارت علمی حتما ً بود؛ زیرا باید
های چنین موضوعی با قلمی بزرگتر از قلم من و با اندیش
یتر های طولن هی من و با تجرب عتر از اندیش
به مراتب وسی
یشد ،اما خداوند متعال آنچه را هی من نوشته م از تجرب
یدهد. خواسته باشد انجام دهد ،ناگزیر آن را انجام م
)( -این سخنرانی مهم را استادندوی در مسساه مسسارس 1987م در 1
باب اول
دوران جاهلی
تترین دشسسمنان )( -بولس شاُول اصالتا ً یهودی بسسود و از سرسسسخ 1
)(Edward Gibbon: The History Of Decline And Fall Of The - 2
Empire.V.V. P. 31
﴿﴾88
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
»کشورهای بزرگی که به سرعت رو به ویرانگی رفتند
و عظمت و طراوت خویش را هرگز باز نیافتند ،شاهد
مصیبتی بوده اند که دولت روم در دوران فروپاشی خویش
تهای سنگین ،انحطاط در تجارت، به علت تحمیل مالیا
اهمال کشاورزی ،کوتاهی در عمران و آبادی شهرها ،به
آن دچار شد«).(1
حبشه
هی مصر نیز دارای مذهب مونوفیزیت بود، حبشه همسای
تهای زاید را که از دوران بربریت و با این وصف ب
یگری به عاریه گرفته بودند مورد پرستش قرار وحش
تپرستی پیشرفته یدادند ،توحید در نزد آنان نوعی از ب
م
بود که لباس علم و اصطلحات مسیحی را بر خود
پوشانده بود .آنان نه در دین دارای روحیه بودند و نه در
دنیا دارای اراده و آرمان .اجلس نقیه ) (2در مورد حبشه
تصمیم گرفته بود که این کور در امور دینی خویش
مستقل نباشد ،بلکه باید تابع کرسی اسکندریه باشد.
)( -نام شهری باستانی جزء امپراتوری بیزانس که در حدود 316 2
یهود
در اروپا ،افریقا و آسیا ملتی وجود داشت که از لحاظ
محتوای دینی و درک مصطلحات و مفاهیم دین ،یکی از
تها بود ،آن امت ،امت یهود بود ،البته با اینیترین مل
غن
وصف یهودیان از عوامل تأثیرگذار در تمدن ،سیاست و
نها بود که دیگران بر آنها
دین دیگران نبودند ،بکه قر
تسلط داشتند و همواره در معرض ستم ،استبداد ،آوارگی،
دربدری و بل و مصیبت بودند ،تاریخ ویژه و خصوصیات
مهای
منحصر به فرد خودشان ،مانند بردگی درازمدت ،ست
)( -ایران در عهسسد ساسسسانیان ،ترجمسسه از فرانسسسه بسسه اردو ،دکسستر 3
)( -رک :مکاریوس ،شاهین ،تاریخ ایران ،صص .224 -221 1
﴿﴾100
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
باز دارد و مظلوم را به دادرسی وا دارد ،محروم ماند،
های از انحطاط اخلقی رسیدند که با نهایتا ً ایرانیان به درج
یدین چندان فرقی در رفتار و کردارتهای ملحد و ب مل
نداشتند.
)( -دین تائو )تائوئیسم( که عموما ً با نام بنیانگذار آن لئوتسسسه )از 1
ههای بودا که از حفاری شهرهای پیسسرو دیدن کند ،از کثرت مجسم
یبرد که این آیین
یکند و پی م بودا به دست آمده است ،تعجب م
تپرستی محض شده است. و تمدن تبدیل به ب
)( -رک :ایشواراتوبا ،الهند القدیمة ،به زبان »اردو«. 2
﴿﴾102
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
) (Mrs. Rhys Davidsرخوت و سستی و بیماری آیین
بودا را در آن مقطع یادآور شده و طوری که راها کریشنان
یگوید :افکار هی هند از وی نقل کرده ،م در کتاب فلسف
نادرست و پوچ تعلیمات اخلقی بودا را چنان تحت تأثیر
قرار داده است که کامل ً در لبلی تخیلت و خرافات ناپدید
لهای گردید ،و جای آن را آیین دیگر گرفت و مدتی بر د
مردم چیره شد ،اما دیری نگذشت که آیین جدید رو به
اضمحلل گذارد و جایش را آیینی دیگر گرفت و همچنان با
دامدن شکلی دیگر اوهام و خرافات زیاد رفتن شکلی و پدی
های که فضای تاریک و روی هم انباشته گردید ،به گون
سیاهی بر همه جا گسترده شده و دستورات و فرامین
هی مؤسس نخست این آیین به علت ارزشمند و ساد
)(1
لهای کلمی از بین رفت« . یها و قیل و قا موشکاف
نهای برهمایی و بودایی رو به انحطاط نهادند و »آیی
رسوم نادرست در آنها سرایت نمود .بازشناختن آیین
بودایی از آیین برهمایی بس دشوار بود ،چرا که آیین
بودایی در آیین برهمایی کامل ً ذوب شده بود«).(2
در بودیسم وجود »اله« و ایمان به آن همواره مورد
اختلف مؤرخان و نویسندگان شرح حال مؤسس این آیین
بوده است .تا آنجا که بعضی با سردرگمی از خود
های یپرسند :چگونه امکان دارد این آیین بزرگ بر پای م
سست از آدابی پدید آمده که ایمان به خدا در آنها وجود
ندارد؟).(3
ههایی جهت ریاضت نفس، بنابراین ،بودیسم جز را
هشدن به فضایل ،نجات از درد و سرکوب شهوات ،آراست
رنج و حصول علم نیست.
یها برای جهان حامل رسالتی و دینی که بنابراین ،چین
مشکلت آن را حل نماید نبودند ،آنها در دورترین نقطه از
شرق جهان متمدن بر میراث دینی و علمی خویش چنگ
یافزودند و نه به ثروت یزدند ،نه به ثروت خویش م م
دیگران.
هی بودا.
)( -رک :دائرة المعارف بریتانیا ،مقال 3
﴿﴾103
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
هی گذار از دوران
هی سیاسی بودند ،بلکه در مرحل پیشرفت
یبردند ،برخی از اینیگری به وران تمدن به سر م وحش
هی ابتدایی و طفولیت عقلی را تها هنوز مرحل
مل
یگذراندند.
م
بهسسای بهای مقدس دین هندویی ،بسسه معنسسای »کتا )( -ودا نام کتا 1
دانش« است .مکاتب مختلف دین هندویی ،وداهای خاص خسسود را
یتر عبارت انسسد از :ودای مزامیسسر یسسا ریسسگ دارند .چهار ودای قدیم
لهسسای مقسسدس یسسا یسساجورودا )(Yajur veda؛ ودای ودا؛ ودای فرمو
نها یسساآوازها یسسا سساماودا )(sama veda؛ و سسرانجام ودای افسسسو
متر است .در حقیقت آتاراودا .نخستین این چهار کتاب از همه مه
هی جهسسان اسست. ن دینسسی در بیسسن ادیسسان زنسسد
مترین مت ِ ریگ ودا قی
)د.ن(.
هی ششم پیش از میلد به )( Jainism -نام آیینی است که در سد 2
گ
ِ سزرس ب هی
س )حماس ساس ماهابهارات ت
ِ سرگذش )( -در این باره سرآغاز 5
)( -رک :اندلسی ،صساعد )متوفسای 462هسس( ،طبقسات المسم ،ص 1
.11
﴿﴾111
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
دهایشان بها :خصوصیات و استعدا عر
بها بودند تهای دنیا در عصر جاهلی تنها عر در بین مل
که دارای اخلق و استعدادهای منحصر به فردی بودند و در
واقع از همه یک قامت بالتر بودند ،مانند فصاحت ،قدرت
یخواهی ،غررو ،شهسواری ،شجاعت ،حماسه بیان ،آزاد
در راه عقیده ،صارحت لهجه و قدرت حافظه،
تداری. تطلبی ،قدرت اراده ،وفا به عهد و امان مساوا
هشان از عهد نبوت و انبیا اما در دوران اخیر در اثر فاصل
هجزیره و نیز در اثر تمسک شدید به محبوس ماندن در شب
تپرستی غیر منطقی که پیروی از آبا و اجداد ،دینی و ب
یشود و به تهای معاصر پیدا م نظیرش کمتر در مل
ناهنجاری های وناگون اخلقی و اجتماعی مبتل شدند.
یهای سخت سست و لرزان پدید آید که بدترین ویژگ
زندگی جاهلی را دربر داشت و از محاسن موجود در ادیان
کامل ً به دور باشد.
تپرستی در جاهلیت ب
هی رایج و آیین عمومی عرب شرک بود ،در مورد عقید
خداوند متعال معتقد بودند که او خدای بزرگ ،خالق تمام
هی زمین و آسمانی است و تمام کاینات و گردانند
موجودات تحت قدرت اویند ،اگر از آنها در مورد
یشد پاسخ نها و زمین پرسیده م هی آسما آفرینند
یدادند :خداوند توانا و آگاه آنها را آفریده است: م
﴿
.(1)﴾
یشان ظرفیت توحید انبیا را با هی جاهل اما اندیش
تهانشان که مد خلوص و صفا و شکوهش نداشت و اذها
از دوران نبوت و رسالت و مفاهیم دینی فاصله گرفته بود،
یتوانست درک کند که دعای یک انسان توان شکافتن نم
یتواند بدون شافعت و نها را دارد و م
ههای آسما درواز
واسطه مورد قبول حق واقع گردد .آنان مسایلی فوق را
ن محدود و اوضاع و احوال نظام سلطنتی فاسد با این جها ِ
یسنجیدند .بدین جهت در جستجوی و روندِ کارهای آن م
ههایی برآمدند که برای رسیدن به خدا به آنها واسط
یشدند و آنها را در دعاهای خویش شریک خدا متوسل م
هی » :87و اگر از آنان بپرسی ،چه کسی هی زخرف ،آی )( -سور 1
بها
خدایان عر
بها مانند مشرکان هر دور و زمانی خدایان متعددی عر
نها و ستارگان داشتند ،معتقد بودند که از فرشتگان ،ج
ملیک ،دختران خدا هستند .بنابراین ،آنها را به نزد خدا
یکردند و نزد یدانستند و پرستش م شفیع و واسطه م
نها را نیز بایجستند ،همینطور ج خداوند به آنها توسل م
ینمودند و به قدرت و تأثیرشان ایمان خدا شریک م
)(5
یدادند .داشتند و آنها را مورد پرستش قرار م
نها را
هی خزاعه ج یگوید :بنوملیح از طایف کلبی م
)(6
یکردند . پرستش م
یپرستیدند، هی حمیر خورشید را م یگوید :قبیل صاعد م
کنانه ماه را ،تمیم دبران )یکی از منازل ماه( را ،لخم و
)( -بخاری ،الجامع الصحیح ،کتاب المغازی ،باب فتح مکه. 2
)( -بخسساری ،الجامع الصععحیح ،کتسساب المغسسازی ،بسساب وفسسد بنسسی 3
حنیفة.
)( -کتاب الصنام. 4
هی » :24آن زندگی جز زندگانی این جهسسان هی جاثیه ،آی )( -سور 2
)( -در این زمینه رک :ابن سیده ،المخصص ،ج ،11صص – 82 1
.101
)( -دیوان الحماسه. 2
﴿﴾116
در( اوضاع جهان و انحطاط
)3
کندوکاوی
یگوید:
م شاعر جاهلی
أعيرتنا ألبانها
ولحومها
وذلك عار يا بن
ريطة ظاهر
نحابي بها أكفاءنا
ونهينها
ونشرب في
أثمانها ونقامر
)( -بخاری ،الجامع الصحیح ،باب من قال :ل نکاح إل بولی. 2
﴿﴾120
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
هی جاهلی زن در جامع
هی جاهلی در معرض هرگونه ظلم و ستم زن در جامع
یشد؛ قرار داشت ،حقش حیف و میل و اموالش پایمال م
از ارث محروم بود و بعد از طلق و یا فوت شوهر حق
ازدواج نداشت) .(1و همانند سایر کالها و حیوانات به ارث
یآمد).(2 دیگران درم
یفرماید :اگر کسی پدر یا عبدالله بن عباس م
یرفت ،زنش در اختیار او قرار برادرش از دنیا م
یگرفت؛ دوست داشت آن را نگه دارد تا مهریه اش را م
هی حیات دهد تا این که بمیرد به او ببخشد یا همچنان ادام
و اموالش به او برسد.
یگوید :در جاهلیت وقتی کسی عطاء بن ابی رباح م
هی متوفا زن یگذاشت ،خانواد یمرد و زنی را به جای م م
هی کوچکی که از میت باقی مانده بود ،نگه را به خاطر بچ
یداشتند. م
یگوید :در جاهلیت وقتی که پدر ،برادر و یا پسر سدی م ُ
یگذاشت ،هرکس از یمرد و زنی به جای م کسی م
یانداخت ،زن از وارثان زن زودتر روی زن مزبور چادر م
هی شوهر قبلی با وی ا ن او بود؛ او اختیار داشت با مهری آ ِ
زدواج نماید و یا به عقد کسی درآورد و مهریه اش را
خودش بگیرد .اگر زن به نحوی خودش را به خانواده اش
یرساند ،از آن خودش بود و کسی بر وی تسلط نداشت م
یشد؛ مرد از حقوقی ) .(3در جاهلیت حقوق زن پایمال م
های که به وی برخوردار بود ،اما زن حقی نداشت ،مهری
یشد و به خاطر اضرار و یشد از او پس گرفته م داده م
)(4
یشد . تعدی بر حقش نگه داشته م
یمهری و اعراض قرار از طرف شوهر مورد ب
یگرفت و بسا اوقات به صورت معلق نگه داشته م
)(5
یشد . م
هی مردان بود و بر زنان حرام بعضی از غذاها ویژ
یتوانست بدون هیچ محدودیتی با چندین بود) .(6یک مرد م
زن ازدواج نماید).(7
بها
های در بین عر
تعصبات خونین قبیل
)( -برای آگاهی بیشتر رک :آلوسسسی ،بلوغ الرب فععی أحععوال 1
العرب.
)( -الغانی. 2
)( -حافظ ابن حجسسر در کتسساب مشسسهور فتح البععاری بسسه نقسسل از 1
مفضل ضسّبی آورده اسسست :نخسسستین کسسسی کسسه ایسسن جملسسه را در
زمان جاهلیت گفت ،جندب بن عنبر بود.
هی .199هی بقره ،آی
)( -سور 2
فروغی در تاریکی
ههامسو از برخی کلیساها و صومع فروغی ضعیف و ک
یخورد که بیشتر شبیه کرم در این تاریکی به چشم م
یدرخشد ،اما بهایی بس تاریک م بتابی بود که در ش ش
نکردن راه را یبرد و نه توان روش نه تاریکی را از بین م
دارد.
اگر کسی در طلب علم صحیح و دین حق بیرون
یشد؛ نهای مختلف سرگردان م یآمد ،ناگزیر در سرزمی م
ً
یشد و نهایتا به با فراز و فرودهای بسیاری روبرو م
تها و جوامع پناه تشمار و نادر در مل کسانی انگش
ههای های که به تخت یبرد؛ درست مثل کشتی شکست م
یبرد.یزند و پناه م ی خرد شده در طوفان چنگ م کش ِ
هدار دینی در ماجرای سلمان فارسی بزرگترین طلی
قرن ششم م که در جستجوی چنین افرادی بود ،بیانگر
کمبود و ندرت آنان است؛ وی نه شرق را گذاشت و نه
غرب را ،و همواره در راه انتقال از شام به مصول و از
موصل به نصیبین و از نصیبین به عموریه بود و ییک وی را
ینمود و نهایتا ً به آخرین فرد رسید و به دیگری سفارش م
نتوانست فرد پنجمی را پیدا کند .در این تاریکی بود که
اسلم به سراغش آمد.
یگوید» :وقتی به شام آمدم از مردم پرسیدم: سلمان م
بهترین فرد در دین کیست؟
گفتند :فلن اسقف است در کلیسا .خدمتش آمدم و
گفتم :به دین شما علقمند هستم ،دوست دارم با تو در
کلیسا باشم و تو را خدمت کنم؛ از تو علم فرا بگیرم و با
هی ورود داد ،من هم تو به راز و نیاز بپردازم .وی اجاز
وارد شدم ،مردِ خیلی بدی بود .مردم را به دادن صدقه
یشد، عآوری م یداد؛ چون مقداری صدقه جم دستور م
یکرد و به مساکین چیزی همه را برای خودش ذخیره م
)( -تاریخ طبری ،ج ،2ص .133 3
﴿﴾125
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
یداد ،نهایتا ً اموال زیادی از طل و نقره برای خود نم
ً
عآوری نمود .به سبب این عملکردش شدیدا از وی جم
مرد ،مسیحیان جمع شدند تا او را متنفر شدم .هنگامی که ُ
به خاک بسپارند ،قضیه را برای همه باز گفتم که وی شما
هی اموال را برای یداد ،اما هم را به دادن صدقه دستور م
یکرد ،آنها از من دلیل خواستنأ ،من هم خودش ذخیره م
ههای وی راهنمایی کردم. بشان آنها را به خزان در جوا
اموال زیادی از طل و نقره از خزانه اش درآوردند و
یکنیم ،او را به دارگفتند :به هیچ وجه وی را دفن نم
آویختند و سنگباران کردند.
سپس مردی دیگر را جانشین وی کردنأ ،من کسی را
زاهدتر در دنیا و علقمندتر به آخرت از او سراغ ندارم؛
یگذراند ،به این دلیل شب و روزش را به عبادت م
محبتش خیلی در دلم جای گرفت .مدتی در خدمتش بودم،
تها باسرانجام هنگام مرگش فرا رسید ،به او گفتم :مد
یبینی که تو بودم و خیلی تو را دوست داشتم ،اکنون م
خواست خداوند به سراغت آمده است ،مرا به چه کسی
یدهی؟ گفت :پسرم! یکنی و به چه دستور م سفارش م
های که من بودم ،سراغ امروز کسی را بر آیین و عقید
ندارم؛ مردم نابود شدند و همه چیز را تبدیل نمودند و
یکردند ،رها نها عمل م بسیاری از چیزهایی را که بدا
ساختند .اکنون فقط یک مرد در موصل سراغ دارم ،پیش
مکیش است. او برو .او با من ه
مرد و به خاک سپرده شد ،خود را به موصل چون او ُ
رساندم و به اسقف موصلی گفتم :فلنی هنگام مرگش
مرا سفارش کرد که به تو بپیوندم ،او نیز پذیرفت .این
فرد را نیز مانند راهب قبلی یافتم؛ انسان خیلی
های بود .دیری نگذشت که مرگش فرا رسید؛ به شایست
وی گفتم :فلنی هنگام مرگش من را به تو راهنمایی و از
یخواست که به تو بپیوندم؛ و اکنون تو نیز با امر من م
یکنی؟ خدا مواجه هستی ،مرا به چه کسی سفارش م
هی خویش سراغ ندارم، گفت :پسرم! کسی را بر عقید
مگر فردی در نصیبین ،خودت را به او برسان .هنگامی که
مرد و دفن گردید ،خودم را به نصیبین رساندم ،موضوع را
برای راهب آنجا بازگو نمودم ،او نیز موافقت نمود .مدتی
را نزد او ماندم ،او را نیز انسانی شریف همانند راهب
قبلی یافتم .مدتی نگذشت که مرگ این یکی نیز فرا
رسید .هنگام وفات به وی گفتم :فلن کس مرا سفارش
کرد که نزد فلنی بروم ،او نیز از من خواست که به تو
﴿﴾126
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
پیوندم ،اکنون تو چه سفارشی داری و چه دستوری به من
یدهی؟م
او گفت :پسرم! سوگند به خدا! کسی را که بر آیین ما
باشد سراغ ندارم ،جز فردی در عموریه ،اگر دوست داری
خودت را به او برسان.
هنگامی که مراسم تدفین و تکفینش تمام شد ،خودم را
به عموریه رساندم و جریان را برای آن راهب نیز بیان
کردم ،او نیز موافقت نمود .این راهب را نیز در سیره و
یها یافتم ،در این مدت که در خدمتش روش مانند قبل
بودم مقداری درآمد داشتم و چند تا گاو و گوسفند برای
خودم فراهم آوردم .مدتی نگذشت که اجل این یکی نیز
فرا رسید .در آخرین لحظات به وی گفتم :فلن کس مرا
نزد فلنی فرستاد .او نیز مرا سفارش کرد که به فلن
کس بپیوندم ،این یکی هم مرا پیش تو راهنمایی کرد،
یدهی؟ یکنی و به من چه دستور م اکنون چه سفارش م
یکنم کسی وجود داشته باشد او گفت :پسرم! گمان نم
که عقیده و آیینش مثل ما باشد ،تا من تو را پیش او
راهنمایی کنم ،اما اکنون زمان بعثت پیامبری فرا رسیده
یشود و از سرزمین است که بر دین ابراهیم معبوث م
یکند که از دو یکند و به سرزمینی هجرت م عرب ظهور م
گهای آتشفشانی پوشیده شده است )حرتین( طرف با سن
و نخلستان دارد ،آن پیامبر علیمی دارد که پوشیدنی
یپذیرد و در بین دو
یکند؛ صدقه نم نیست؛ هدیه قبول م
یتوانی خود را به اینکتفش مهر نبوت است .اگر م
)(1
سرزمین برسانی ،پس دریغ نکن« .
)( -مطلب فوق را امام احمد بن حنبل با سندی از ابن عبسساس از 1
)( -رک :بتلر ،ج ،آلفرد ،فتح العرب لمصععر ،ترجمسسه بسسه عربسسی 2
)( -آن دسسته از شساعران کسه هسم اسسلم و هسم جساهلیت را درک 3
یشوند )د.ن(.
کرده باشند ،مخضرم نامیه م
﴿﴾134
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
سهای تابستانی و در در تابستان وی و همراهانش لبا
نهایی از پوست گورخر و پلنگ زمستان پوستی
یپوشیدند).(1 م
نهای اشراف و افراد طبقات هداران ،خاندا امرا ،سرمای
متوسط اغلب در پی پیروی از عملکرد ِ شاهان بودند و
ششان از یکوشیدند در لباس ،خوراک ،مجالس و آسای م
آنها تقلید کنند و زندگی خویش را بر عادت و رسوم آنها
یدادند ،به همین دلیل سطح زندگی بسیار بال رفته وفق م
نشان سخت پیچیده شه بود ،بسا اوقات تنها یک بود و تمد
یکرد و یا های را که مردم یک قریه را سیر م نفر هزین
یپوشاند ،صرف لباس و خوراک مردم یک قریه را م
ینمود ،باید هر انسانی شریف و دارای مقم، خویش م
یزد؛ در غیر این صورت یهایی م دست به چنین ولخرج
یگرفت و انگشت نمای عام حتما ً ورد طعنه و کنایه قرار م
یشد. و خاص م
یگوید :مردم ایران به میزان اصل و نسب شعبی م
یدیدند، خویش در بین طایفه برای خود کله تدارک م
یرسید ،قیمت کلهش کسی که در شرف به حد اعلی م
صد هزار درهم بود ،هرمز چون از این دسته بود ،قیمت
کلهش که نگین از جواهر داشت صد هزار درهم بود ).(2
هی آنها منوط به لبودن شرف و بزرگی در جامع کام
تگانه بود.
نهای هف متعلق بودن به یکی از خاندا
ُازاریه در زمان خسرو حکمران حیره بود ،وی به نصف
شرف رسیده بود و به همین جهت کلهش نیز پنجاه هزار
سهایی که رستم به تن داشت درهم قیمت داشت) .(3لبا
به 70هزار درهم فروخته شد و تنها کلهش صد هزار
درهم قیمت داشت).(4
مردم با این تمدن مرفه و عادات فاسد آن زندگی را به
های که سر نموده بودند و به آن خوی کرده بودن ،به گون
مشان قرار گرفته بود .بنابراین ،برای آنها طبیعت دو
تترین شرایط فقر و اضطرار مشکل بود که حتی در سخ
های هم که شده از این خوشگذرانی و عیاشی فاصله لحظ
بگیرند و با زندگی ساده و طبیعی دمی بگذرانند،
یگویند :هنگامی که یزدگرد آخرین پادشاه ایرانیان از م
مداین گریخت ،با خود هزار آشپز ،هزار خواننده ،هراز
رک :اصفهانی ،ابوالفرج ،الغانی ،ج ،1ص .2 )(- 1
)( -رک :کریستین ،آرتو ،ایران در عهد ساسانیان ،ص .161 3
﴿﴾136
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
یکردند؛ اموال فراوانی از ن قلمرو خویش بسنده م ساکنا ِ
ً
یکردند و متقابل آنها هواره امپراتوران را آنان را چاپول م
)(1
یکردند« . از دشمنان خارجی حمایت م
هی بدبخت تود
هی ،کامل ً بدینگونه شهروندان دو مملکت به دو طبق
متفاوت تقسیم شده بودند:
هداران ،درباریان و هی پادشاهان ،امرا ،سرمای -1طبق
فشان و کسانی که با آنها ارتباط هها و طوای خانواد
داشتند؛ این دسته در کمال رفاه و آسایش در بین گلزارها
بهایشان از طل و یکردند؛ نعل اس و چمنزارها زندگی م
ههایشان از دیبا و ابریشم فرش بود. نقره بود و خان
هی کشاورزان ،صنعتگران ،خرده بازرگنان، -2طبق
یبردند؛ هوران و کارگران ،در بدبختی تمام به سر م پیش
نشان تهای کمرشکن توا زیر بار مشکلت زندگی و مالی
لها و زنجیرها دست و پا را از دست داده بودند ،در غ
یکردند؛ در زندگی جز یزدند؛ همانند حیوانات زندگی م م
مآوردن کارکردن برای دیگران و بدبختی به خاطر فراه
آسایش دیگران نصیبی دیگر نداشتند و هر وقت از این
یشدند ،با مسکرات و ابزار لهو و لعب زندگی تلخ خسته م
یکشیدند، یکردند و هروقت نفس راحتی م خود را آرام م
یآوردند ،علی رغم این زندگی به محرمات روی م
یکوشیدند در شیوه های زندگی از طبقات نفرسا ،م توا
یهایی جآورتر از سخت بال تقلید کنند ،این موضوع خیلی رن
بود که در راه زندگی ساده و توأم با قناعت ،متحمل آن
یشان را تیره و تار یشدند ،این پدیده بود که زندگ م
صفایشان را آلوده و خاطرشان را به خود مشغول
یکرد. م
تصویری از جاهلیت
یکی از دانشمندان بزرگ اسلم با مهارت کامل تصویر
(1
جالبی از جاهلیت به دست داده است
نهای طولنی وارث مها قر »زمانی که رومیان و عج
تهای دنیا فرو رفتند ،آخرت را به خلفت شدند ،در لذ
فراموشی سپردند ،شیطان بر آنان غلبه نمود ،در
ن امکانات زندگی فرو رفتند و بدان فخرجویی مآورد ِ فراه
نهای دور جهت استخراج و کردند ،دانشمندان از سرزمی
غشان بیان شیوه های دقیق زندگی و امکانات آن به سرا
یبستند و یآمدند ،آنان همواره آن امکانات را به کار م م
یکردند ،این یافزودند و به خود مباهات م نها م بدا
وضعیت تا جایی رسیده بود که اگر کسی از رؤسا کمربند
یپوشید که قیمتش از صدهزار درهم کمتر بود، یا تاجی م
یکردند ،همینطور اگر قصر باشکوه، وی را نکوهش م
بهای تیزتک ،غلمان غهای متنوع ،اس حمام ،استخر ،با
یها متنوع سهای گرانقیمت و خوراک زیباروی ،لبا
ههای سرزنشگر اطرافیان مواجه یداشت )با نگا نم
یشد(. م
آنچه امروز در زندگی مقامات کشوری مشاهده
یکنید ،برای مقایسه کافی است ،تمام این موارد در م
یشان ریشه دوانده بود و تنها زمانی از بنیاد زندگ
بشان پاره شود .در اثر یگذارد که قل بشان پا بیرون م قل
یدرمان سراسر اندام هها آفتی بزرگ و دردی ب این پدید
مدنیت آن روز را فرا گرفته بود .روستایی و شهری و
توانگر و بینوا ،همه و همه زیر چنگال این آفت درآمده
جها و بودند و دست به گریبانش شده بودند و با رن
مشکلت بیکرانی مواجه شده بودند.
هیبدیهی است که امکانات مزوبر ،جز با سرمای
تآمدن یآمد ،به دس هنگفت ،هرگز به دست نم
تها بر ههای کلن هم جز با چند برابرنمودن مالیا سرمای
کشاورزان و تاجران و فشارآوردن برآنها ممکن نبود.
)( -ایشان شیخ السلم احمد بن عبدالرحیم معروف به شاه ولی 1
یباشند.
الله دهلوی )م – (1176م
﴿﴾138
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
یورزیدند ،مورد شکنجه و قتل قرار اگر امتناع م
هی الغ و گاوی یکردند ،به منزل
یگرفتند و اگر اطاعت م م
ً
یآمدند که صرفا جهت کوفتن دروکردن و کشیدن آب درم
ییابد،
یشود و به این منظور نیز پرورش م به کار گرفته م
های از رنج و زحمت رهایی نداشتند. و آنگاه لحظ
بنابراین ،آنها برای سعادت اخروی هیچ توجهی نداشتند،
و اساسا ً قدرت آن را نیز از دست داده بودند و بسا اوقات
هی وسیع ،یک نفر هم نبود که دینش را مورد در یک منطق
)(1
توجه قرار دهد« .
)( -حجة الله البالغة ،باب أقامة الرتفاقات و اصلح الرسوم 1
﴿﴾139
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
باب دوم
از جاهلیت به اسلم
)( -امریکا شسراب را ممنسسوع اعلم نمسسود و بسسه ایسن منظسسور تمسام 1
)( -عسسدنان و قحطسسان نیسسای اصسسلی تمسسام قبایسسل عسسرب بسسه شسسمار 1
یها شامل آن دسته از قبایل عسسرب هسسستند کسسه از یروند ،عدنان م
یشوند ،قحطان نیز بسسه آن هی حضرت اسماعیل محسوب م سلل
بها گفته می شود که از تبار یعسرب بسسن یشسجب بسسن دسته از عر
قحطان بودند و بیشتر در یمن و نواحی آن ساکن بودند ،از لحاظ
بهسسایبهای مستعربه و بسسه عر بهای عدنانی ،عر تاریخی به عر
یشود )د.ن(. بهای عاربه اطلق م قحطان ،عر
﴿﴾145
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
برخی هم بدون موفقیت در انجام وظیفه دنیا را ترک
کنند).(2
پیامبر خدا ص از در اصلی وارد پایگاه دعوت و تبلیغ
گردید ،برای گشودن قفل طبیعت بشری از کلید خودش
های که در زمان فترت استفاده نود؛ همان قفل پیچید
حگران و کسانی را که )انقطاع نبوت( تمام اصل
یخواستند بدون کلیدش آن را بگشایند ،خسته کرده بود. م
تها و
مردم را به ایمان به خدای یگانه رها نمودن ب
هی معناهایی که عبادت غیر الله و کفر به طاغوت با هم
هی طاغوت دربر دارد ،فرا خواند ،در بین مردم به پا واژ
خاست و فریاد برآورد :ای مردم! بگویید ل إله إل الله تا
رستگار شوید و همه را به ایمان به رسالت خویش آخرت
دعوت نمود.
-() 2گاند ،رهبر بزرگ هندی در زندگی سیاسی و روحی خویش دو
اصل بزرگ را هدف قرار داده بود؛ رهسسبری سیاسسسی و شخصسسیت
ینظیر بود ،در راسسستای تحقسسق روحی خویش را که در این عصر ب
این دو اصل منحصر کرده بود:
اصل اول :عدم خشونت و عدم مقاومت ،مردم را بسسه ایسسن اصسسل بسسه
عنسسوان یسسک فلسسسفه و آییسسن فسسرا خوانسسد و سسسالیان متسسوالی بسسا
یکسسرد و ههسسا مسسردم را دعسسوت م یها ،مقسسالت و روزنام
سسسخنران
یبسرد .امسا چسون شهای خویش را در این مسیر بسه کسار م تمامتل
این دعوت از طریق تغییر روحی و دعوت بنیسسادین دینسی نبسسود ،در
بین پیروانش تأثیر عمیقی به جای نگذاشت ،زد و خوردهای شدید
قومی که در پنجاب شرقی و دهلی در سال 1947اتفاق افتسساد و
بیش از نیم میلیون مسلمان کشته شسسد ،و بزرگسسترین فسساجعه بسسود
که در طی آن به طرز باور نکردنی ،زنان ،اطفال و اموال مردم،
یارزش مورد تعسسرض قسسرار گرفسست ،کسسامل ً دعسسوت وی را پسسوچ و ب
یها نهایتا ً به ترور خودش کسسه پیروانسسش وی را ساخت ،این درگیر
به حد تقدیس و اله رسانده بودند ،انجامید.
سها بود ،در این مهم سکردن نج اصل دوم :نسخ تماس گرفتن و لم
نیز چندان موفقیتی نداشت ،این خسسودش دلیلسسی اسسست کسسه روش
انبیا روش طبیعی و درست در ایجاد اصلح و تغییر است.
﴿﴾146
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
فصل دوم
سفر مسلمان از جاهلیت به اسلم
یپردازد جاهلیت به دفاع از خویش م
هی جاهلی در فهم دعوت و مقاصد آن دچار اشتباه جامع
نگردید و موضوع از وی پنهان نماند ،هنگامی که فریاد
پیامبر به گوش مردمان آن جامعه رسید ،کامل ً درک
نمودند که دعوت ایمان به خدای یگانه ،تیری است که
قلب جاهلیت را نشانه گرفته و فاتحه اش را خوانده
است ،اینجا بود که جاهلیت از کوره در رفت و یکپارچه
آتش شد و به آخرین دفاع از میراث خویش پرداخت و در
راه حفاظت از آن فداکارانه مبارزه نمود و با تمام
یهایش به داعی خدا هجوم آورد: تجهیزات و توانا
﴿
] ﴾ص.[6 :
»سرکردگان ایشان راه افتادند ]و به یکدیگر گفتند[ که
بروید ]و محکم به بتان خویش بچسبید[ و بر ]عبادت[
خدایان خود ثابت و استوار باشید ،این همان چیزی است
یشود«.که خواسته م
هر پایه و اساس زندگی جاهلیت خودش را مورد تهدید
یدید ،اینجا بود که
و زندگی اش را در شرف نابودی م
حوادث تلخ شکنجه و فشار که تاریخ آنها را نقل نموده
هی موفقیت رسول خدا ص است ،تحقق یافت و این نشان
بود؛ زیرا دقیقا ً هدف را زده و بر شاهرگ اصلی ضربه
وارد نموده بود و گیجگاه و اندام حیاتی اش را مورد ضربه
تقدم ماند قرار داده بود ،پیامبر بر دعوت خویش چنان ثاب
ککشیده نیز چنان ثباتی نداشتند؛ نه ههای سر به فل که کو
ینمود و نه کینه آزار و شکنجه وی را از دعوت منصرف م
یکرد .به
هی کسی توجه م و مکر و نه هم به اغوا و توطئ
یگوید :عمو جان! اگر خورشید در دست عمویش چنین م
راستم گذاشته و ماه در دست چپم ،هرگز این امر را رها
نخواهم نمود ،تا این که خداوند آن را چیره و پیروز گرداند
و یا این که در راهش هلک شوم).(1
بود ،در این نبرد یک طرف قریش و کنانه بودند و در طرف دیگسسر
قیس عیلن .در نسسبرد الفجسسار حسسرب بسسن امیسسه فرمانسسده قریسسش و
کنانه بسسود .در آغسساز نسسبرد پیسسروزی از آن قیسسس عیلن بسسود ،امسسا در
نهایت قریش و کنانه بر خصم خود پیروز شدند .پیامبر ص در این
نسسبرد شسسرکت جسسست و در تیرانسسدازی بسسه عموهسسایش کمسسک کسسرد.
)د.ن(.
﴿﴾150
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
در شهر پیامبر
مردم مکه با مسلمانان یثرب یکجا فراهم آمدند ،جز
هایتانگیزترین صحن دین جدید پیوند دیگری نداشتند ،شگف
بود که تاریخ از قدرت و توانایی دین مشاهده کرده بود.
ههای گرد و غبار جنگ بعاث را هنوز از جام اوس و خزرج َ
یچکید، یشان خون م خود نتکانده بودند و از شمشیرها
لهایشان را با یکدیگر پیوند داد ،اگر کسی اسلم ناگهان د
یکرد، ههای زمین را به این قصد هزینه م تمام سرمای
بهای آنان ایجاد کند، یتوانست این چنین پیوندی بین قل نم
رسول خدا ص برادری و اخوت را در بین آنان و مهاجران
برقرار نمود؛ این اخوت چنان بود که اخوت برادران تنی
یهای دوستان که ینمود و تمام درست مبها م در برابرش ک
در طول تاریخ نقل شده است ،در برابر آن در هم
یشد.یریخت و آشفته م م
این گروه نوظهور متشکل از مهاجران مکه و انصار
ت بزرگ اسلمی را تشکیل ت ام ِهی نخس ِ ه ،هست
مدین
یدادند؛ امتی که برای مردمان ،خلق شده و جوهر و م
دورنمای اسلم است.
هی سخت تاریخ سبب پیدایش این گوره در آن بره
یای شد که وی را تهدید مصونیت جهان از فروپاش
هها و خطرهایی ینمود و موجب حفاظت انسانیت از فتن م
شد که بدان چشم دوخته بود ،بدین جهت است که خداوند
متعال هنگامی که بر اخوت و الفت بین مهاجران و انصار
یفرماید:ینماید ،م تأکید م
﴿
] ﴾ النفال.[73 :
»اگر چنین نکنید ،فتنه و فساد عظیمی در دنیا روی
یدهد«.
م
تلنگر وجدان
ایمان ،مکتبی اخلقی ،تربیتی و روحی بود .فضایل و
شهای اخلقی مانند قدرت اراده ،نیروی درون، ارز
قستاندن از آن را بر مؤمن القاء هی نفس و ح محاسب
های بود که تا به حال تاریخ یترین انگیز
یکرد ،ایمان قو م
شهای اخلقی و اخلق و علوم روانشناسی در مورد لغز
اشتباهات بشری سراغ دارد.
هرگاه شدت بهیمیت اوج گیرد و انسان مرتکب لغزشی
هگر گردد ،آنهم در شرایطی که نه چشمی وی را نظرا
است و نه قانونی به وی دسترسی دارد ،این ایمان تبدیل
تگر) (1وجدانی زننده و سرکو
بگر به نفسی خشن و ملم
یشود که صاحبش تنها سآور م و خیالی بیم دهنده وتر
یگیرد که در برابر قانون به گناهش اعتراف زمانی آرام م
تترین کیفر عرضه نماید کند و جانش را برای اجرای سخ
ً
و عقوبت را با دلی آرام و مطمئن تحمل کند ،صرفا به
خاطر رهیدن از خشم و عذاب آخرت .مؤرخان مورد
)( -جنگ قادسیه در سال 14هس در زمان خلفت عمر بن خطسساب 2
یاعتنایی به زنسسدگی بسسه معنسسی )( -لزم به یادآوری است که این ب 1
)( -روایت فوق را ابن اسسسحاق ،امسسام مغسسازی ذکسسر کسسرده اسسست. 2
)( -ابن هشام ،ذکر السباب الموجبة للمسير إلى مکة. 6
﴿﴾172
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
هام کههام .اما هیچ پادشاهی را ندید قیصر و نجاشی رفت
هوادارانش او را چنان تعظیم کنند ،چنان که اصحاب
یکنند .سوگند به خدا! تا آب
محمد ،محمد را تعظیم م
یدرنگ در کف یکی از آنها قرار یاندازد ،ب
دهانش را م
یمالد .هرگاه آنان را
یگیرد و آن را به چهره و بدنش م م
یکنند،
یدرنگ دستورش را اجرا م به چیزی دستور دهد ،ب
یگیرد ،نزدیک است برای آب وضویش، هنگامی که وضو م
خودشان را به کشتن دهند ،هنگامی که لب به سخن
یشوند و برای تعظیمش یگشاید ،همه ساکت م م
)(1
یدوزند . مستقیما ً به وی چشم نم
هی تبوک در ماه رجب سال 9هس به وقوع پیوست ،هسسدف )( -غزو 3
)( -روایت ابن جریر ،ج 7در تفسیر ایسسن آیسسه ﴿ : 2
باب سوم
دوران اسلمی
)( -بسسرای آگسساهی بیشسستر رک :ابسسن جسسوزی ،تاریععخ عمععر بععن 2
الخطاب.
﴿﴾185
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط ت ُن ْبت ك َ ً
ه
عع ُ ف َ ون َ َ
ه َ ن الل ّ ِ فى ِدي ِ ه ِ ق َ ف ِ ن َ م ْ ل َ مث َ ُ ك َ فذَل ِ َ لَ ، ِ ُ
ع َ
م ي َْرفعع ْ نل ْ َ م ْ ل َ َ
مث ُ و َ
مَ ، ّ
عل َ و َ م َ عل ِ َ َ
ه ،ف َ ه بِ ِ ّ
عثِنى الل ُ َ ما ب َ َ
َ
ْ ُ ّ ّ ْ
م ي َقب َ ْ َ ْ َ
ه«. ت بِ ِ سل ُ ذى أْر ِ ه ال ِ دى الل ِ ه َل ُ ول ْ ساَ ، ب ِذَل ِك َرأ ً
)رواه البخاري في الجامع الصحيح ،كتاب العلم(
نگونه نها و در پرتو زمامداری ای هی چنین انسا در سای
تهای تها و جوامع مختلف – حتی مل افرادی بود که مل
های از دین ،علم ،تهذیب تحت ستم در زمان قدیم – به بهر
بها در ساختن جهانی جدید، و حکومت دست یابند و با عر
بها نیز شریک شوند ،حتی افراد زیادی از آنان از عر
برتری یافتند ،و از بین آنان امامانی در جمع فقیهان و
بها بوند ،بلکه محدثان ظهور کردند که نه تنها سر تاج عر
بر سایر مسلمانان سروری داشتند ،تا آنجا که ابن خلدون
یگوید: م
»شگفت اینجاست که در اسلم اکثر حاملن علم ،اعم
مها هستند ،به جز از علوم شرعی و علوم عقلی ،عج
شماری اندک و اگر بر فرض هم از لحاظ نسب عرب
هستند ،از لحاظ زبان ،تربیت و استادان ،عجم اند .این در
حالی است که اصل آیین عربی است و صاحب شریعت
مها ههای اسلمی در بین عج نیز عرب است .در دور
رهبران ،فرمانروایان ،وزیران و فاضلنی ظهور نمودند که
از نظر فضیلت ،جوانمردی ،نبوغ ،دین و عمل ،ستارگان
زمین ،نجیبان انسانیت و حسنات جهان بودند و تعدادشان
یداند«).(1 را نیز جز خدا کسی نم
چهارم؛ انسان دارای جسم و روح ،قلب و عقل و
عواطف و جوارح است .این انسان به سعادت ،موفقیت،
ییابد ،مگر این که رشد و ترقی موزون و متعادل دست نم
تمام قوای موجود در وجودش رشدی هماهنگ و متناسب
و در خور و خوراک مناسب داشته باشد ،هرگز ممکن
نیست تمدنی صالح تحقق یابد ،مگر این که فضایی دینی،
اخلقی ،فکری و طبیعی پدید آید که انسان بتواند با
سهولت تمام به کمال انسانی خویش دست یابد ،تجربه
یشود ،مگر این که ثابت کرده که این مهم فراهم نم
هی زمام تمدن به دست افرادی باشد رهبری زندگی و ادار
که به روح و ماده ایمان داشته باشند ،در زندگی دینی و
اخلقی الگوهایی کامل باشند و خردهایی سالم و متین و
شهایی صحیح و مفید داشته باشند .بدیهی است اگر دان
تشان کاستی و نقص وجود داشته باشد ،این عقیده یا تربی
)(- 1
﴿﴾190
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
یفرماید:
خداوند متعال م
﴿
] ﴾ الملک.[2 :
»خداوند ذاتی است که موت و حیا را پدید آورد ،تا شما
متان ،کارتان بهتر و نیکوتر خواهد بود«.
را بیازماید که کدا
﴿
﴾
]الکهف.[7 :
هی چیزهای روی زمین را زینت آن قرار دادیم، »ما هم
تا ایشان را بیازماییم که کدام یک کار نیکوتر انجام
یدهد«.
م
یدانستند که آنان را در آنآنان این جهان را ملک خدا م
جانشین کرده است ،البته نخست از این نظر که خداوند
هی خویش در زمین تعیین نمود: در اصل انسان را خلیف
﴿
] ﴾البقرة.[30 :
یدهم«.
»من در زمین جانشینی قرار م
﴿
] ﴾ البقرة.[29 :
»خداوند ذاتی است که تمام آنچه را در زمین است
برای شما آفرید«.
﴿
﴾
»ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و
دریا حمل کردیم و از چیزهای پاکیزه و خوشمزده
یشانیشان دادیم و بر بسیاری از آفریدگان خود برتر روز
دادیم«.
و ثانیا ً از این نظر که وی انسانی است که در برابر حکم
الهی تسلیم شده و خداوند نیز او را در زمین جانشین خود
کرده و زمینیان را به وی سپرده است:
﴿
﴿﴾191
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
] ﴾ النور.[55 :
»خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردند و عمل
یدهد که قطعا ً آنان را شایسته انجام دادند وعده م
جایگزین ]پیشینیان[ در زمین خواهد کرد ،همانگونه که
پیشینیان ]دادگر[ را جایگزین ]باغیان[ قبل از خود کرده
یپسندد حتما ًاست .همچنین آیین ایشان را که برای آنان م
پابرجا و برقرار خواهد ساخت .و نیز خوف و هراس آنان
یپرستند ویسازد ،مرا م را به امنیت و آرامش مبدل م
یدهند«.
چیزی را با من شریک قرار نم
خداوند متعال حق استفاده از برکات زمین را بدون
اسراف و ولخرجی به آنان عنایت فرمود:
﴿
] ﴾البقرة.[29 :
﴿
] ﴾ العراف.[31 :
﴿
] ﴾ العراف.[32 :
تهای روی زمین و خداوند متعال مسؤولیت ام
ههای بشری را به آنان سپرده و تا آنان حرکت و دست
نها را زیرنظر گیرند و هر سیرت و اخلق و تمایلت انسا
هگم کرده را به راه بیاورند و هر فاسد و فاسق را اصلح ر
فها را پر کنند ،انتقام
یها را راست گردانند ،شکا کنند ،کج
ضعیفان را از قدرتمندان بگیرند ،حق مظلومان را از
ظالمان بازستانند ،عدالت را در زمین برپا کنند و امنیت را
در جهان حاکم گردانند:
﴿
﴿﴾192
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
]آل ﴾
عمران.[110 :
﴿
] ﴾ النساء.[135 :
یهای یک مسلمان یک دانشمند مسلمان آلمانی ،ویژگ
را بسیار دقیق ،اینگونه شرح داده است:
»اسلم مانند مسیحیت با عینکی دودی به جهان
یآموزد که در ارج گذاردن به ینگرد ،بلکه به ما م نم
زندگی دنیای زیاده روی نکنیم و آنگونه که تمدن معاصر
غربی در تجلیل دنیا غلو و افراط کرده ،ما مرتکب چنین
افراطی نشویم ،مسیحیت زندگی دنیا را شدیدا ً مذمت و
یکند و برعکس آن غرب به زندگی چنان اهتمام نکوهش م
ماع به خوردن علقمند یورزد که انسان پرخور و ط ّ م
است .در عین حالی که چندان ارزشی برایش ندارد ،آن را
یبلعد .اسلم بر خلف آن با آرامش و احترام خاصی به م
یپرستد ،بلکه آن را ینگرد ،زندگی را نم زندگی م
یداند که جهت رسیدن به زندگی ابدی های م مرحل
نها باید از آن عبور کرد ،از آنجایی که زندگی دنیا انسا
های است که ناگزیر انسان باید آن را پشت سر مرحل
گذارد ،نباید به تحقیرش بپردازد و ارزشش را نادیده گیرد.
بنابراین ،گذرمان به این جهان ،در این سفر ضروری
است و تقدیر الهی چنین بوده است ،به همین جهت است
که زندگی بشری ارزش والی خودش را دارد؛ ولی نباید
هی واسطه و ابزاری بیش فراموش کرد که دنیا به منزل
نیست و به این دلیل ارزشش بیشتر از وسایط و ابزار
نخواهد بود.
یگوید:هی مادی نیست که م اسلم قایل به این نظری
»جز این جهان میهنی دیگر ندارم« و نه هم قایل به نظریه
یگوید:یگیرد و م ی مسیحی است که زندگی را نادیده م
»این جهان میهن من نیست« ،بلکه اسلم در بین این دو
نظریه راه میانه را در پیش گرفته است .قرآن ما در
دعاها راهنمایی نموده است که اینگونه دعا کنیم:
﴿
] ﴾البقرة.[201 :
شهای
تجلیل از این جهان به هیج وجه مانعی در راه تل
یمان نیست ،پیشرفت مادی در عین حالی که پربار روح
﴿﴾193
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
هدف نیست ،امری است مطلوب .باید تمام
یمان برای ایجاد اوضاع و احوال شخصی و شها
کوش
یهایهای باشد که پیشرفت توانمند اجتماعی به گون
اخلقی انسان را مطابق با اصلی که بیان شد ،تضمین
کند.
اسلم مردم را در هر عملی کوچک یا بزرگ به سمت
یسازد ،نظام دینی تعهد به مسؤولیت اخلقی رهنمون م
اسلم هرگز به آنچه انجیل دستور داده است اجازه
یدهد» :آنچه را به قیصر تعلق دارد به قیصر بدهید ،و نم
آنچه را به خدا تعلق دارد به خدا بدهید«.
اسلم قایل به این نیست که نیازها را به نیاز اخلقی و
نیاز عملی تقسیم کند ،جز انتخاب چیز دیگری وجود ندارد؛
هی سومی وجود انتخاب حق یا باطل .جز حق و باطل گزین
ندارد ،به همین دلیل است که اسلم بر عمل پای
یفشارد؛ چون عمل بخشی جدایی ناپذیر از اخلق م
است ،هر فرد مسلمان بایستی خود را نسبت به محیطی
هی حق یکند مسؤول بداند و برای اقام که در آن زندگی م
و نابودی باطل در هر شرایطی خودش را موظف به جهاد
یفرماید:بداند .قرآن م
﴿
] ﴾ آل
عمران.[110 :
»شما بهترین امت برای مردمان در نظر گرفته شده
یکنید و به خداونداید که امر به معروف و نهی از منکر م
ایمان دارید«.
این است توجیه اخلقی حرکت جهادی و فتوحات
نخستین اسلم و استعمار اسلمی ،از یک لحاظ اگر
های از به کاربردن این تعبیر نیست ،اسلم نیز نوعی چار
هطلبی استعمار است .البته این نوع استعمار با جا
زراندوزی و تبعیضات نژادی کامل ً متفاوت است،
ههای خوشگذرانی ،عیاشی و دستیابی به زندگی انگیز
مرفه به حساب سایر مردم به هیچ وجه مجاهدان نخستین
یداد.
را به میادین جنگ سوق نم
یکرد ،فراهم نمودن تنها هدفی که جهاد آن را دنبال م
های جهانی بود که یک انسان به نحو احسن بتواند در زمین
آن به رشد روحی و معنوی خویش دست یابد ،چنانچه به
﴿﴾194
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
حسب فرامین اسلم ،درک فضیلت باید انسان را وادار به
عمل کند.
اسلم هرگز موافق با تقسیم افلطونی در باب فضیلت
هی نظری دارد نیست ،بلکه اسلم و رذیلت که صرفا ً جنب
این بینش انسان را که فقط به جدایی فضیلت و رذیلت از
یکدیگر اکتفا نماید و در صدد ارتقای حق و نابودی باطل
یشمارد ،بلکه نباشد ،آن را یک نوع رذیلیت و وقاحت م
یگوید :فضیلت زمانی احیا می شود که چنانچه اسلم م
هی گیتی و تحکیم آن انسان جهت گسترش آن در گسترد
بکوشد و اگر فضیلت را رها کند و برای یاری اش به پا
نخیزد ،ناگزیر فضیلت از بین خواهد رفت«).(1
edition, p.29
﴿﴾195
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
شها و تجربیات بشری؛ تمدنی آرمانی ،محکم و سنج
استوار که روح تقوا ،عفت و امانت برآن حاکم است و
اخلق وال در آن بیشتر ارزش دارد تا مال و منال و روح
برتر از مظاهر پوچ است ،مردم باهم برابرند و جز به تقوا
از یکدیگر برتری ندارند ،مردمان به آخرت اهتمام
نها آرام اند،
بها خاشع و جا یورزند و در نتیجه قل
م
مکردن اسباب و کالی زندگی رو به کاهش رقابت در فراه
است و از کینه و عداوت کاسته است ،اینها همه در برابر
مدنیتی است جنجال برانگیزه و مضطرب درگیر و در
یکند ،قوی شرف نابودی که در آن بزرگ به کوچک ستم م
یکند .در فسق و فجور مال و حق ضعیف را پایمال م
یکنند ،تا
منال و اسباب رفاه و آسایش با یکدیگر رقابت م
گهای متوالی است و جایی که ]تاریخ[ دنیا سرشار از جن
تمدن برای مردم تبدیل به دوزخ شده است:
﴿
] ﴾ السجده.[21 :
کتر )دنیا( را پیش از عذاب »ما قطعا ً عذاب نزدی
یچشانیم ،شاید برگردند«. بزرگتر )آخرت( بدیشان م
حکومتی دادگر پدید آمد که در بین ملت مساوات را
یگیرد ،از اخلق یکند ،حق ضعیف را از قوی م اجرا م
یآورد که از دارایی محل مردم چنان حفاظت به عمل م
یکند ،کارگزاران و نشان مراقبت م سکونت ،ناموس و خو
نشان هستند ،آن کس که بیشتر از فرماروایان از بهترینا
همه به امکانات زندگی دسترسی دارد و قدرت بیشتری
دارد ،از همه بیشتر از آنها رویگردان است .اینها همه در
مقابل حکومتی است که ظلم و تعدی در آن فراگیر است،
هی خود دارند و افراد رجال سیاسی ،خاینت و ظلم را پیش
حکومت در حیف و میل اموال مردم و هتک عرض و آبرو
هی نها با یکدیگر رقابت دارند ،با ارائ و ریختن خون انسا
یکنند،چنین الگویی اخلقی ،اخلق مردم را تباه و نابود م
نشان هستند ،ستوران و امرا و فرمانروایان ،بدتری
تشهات گرسنه است. یشان سیر ،اما مل کها س
ههایشان پوشیده است ،اما مردم برهنه و لخت اند. خان
مردم در شرایطی قرار گرفتند که در پذیرفتن اسلم
یدیدند و در راه قبول اسلم با هیچ مشکل و هیچ مانعی نم
یشدند ،از سوی دیگر برای تداوم جاهلیت چالشی دچار نم
هیچ مجوز و دلیلی نمی یافتند ،یک فرد که به اسلم
﴿﴾196
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
یشود و یا چیزی را از یگرود ،متحمل هیچ زیانی نم م
خنکای یقین ،حلوت ایمان ،عزت یدهد؛ تازه به ُ
دست نم
هی عزت است ،انصار و اسلم ،دولت قدرتمندی که مای
یکنند ،نفسی یارانی که با جان و دل خود را فدایش م
مطمئن و آرام و اعتماد به زندگی بعد از مرگ دست
ییابد ،بدین ترتیب مردم طبق خواست و انتخاب خویش م
یشدند،از اردوی جاهلیت به اردوی اسلم منتقل م
یشد و اسلم گتر م
سرزمین جاهلیت روز به روز تن
ییافت ،تا اینیکرد و سایه اش گسترش م داشت ترقی م
که بساط فتنه و فساد برچیده شد و دین از آن خدا گردید.
تأثیرات این تحول بس چشمگیر بود ،قبل از این در
زمان غربت اسلم و دولت جاهلیت پیمودن راه خدا سخت
نفرسا و خطرناک بود و انسان به سختی دشوار ،توا
یتوانست در محیط جاهلی خدایش را بندگی کند ،اما م
یتواند نافرمانی خدا اکنون در محیط اسلمی به سختی م
را انجام دهد ،قبل از این دعوت به سی آتش و جهنم
غالب و پیروز بود ،اما اینک شکست خورده و ذلیل است.
موجبات خشم خدا و عصیان وی آشکار و وافر بود ،اما
اکنون نادر و پنهان است .دعوت به سوی خدا در زمین
یشد که باید به صورت مخفی و خدا جرم محسوب م
یگرفت ،اما اکنون علنی ،آشکار ،آزاد و در سری انجام م
امان است .از هیچ جهتی با خطری جدی مواجه نیست و
دعوتگران در راه دعوت و عقیده بیم فشار و خفقان را
ندارند:
﴿
] ﴾النفال.[26 :
یترسیدید که مردم شما را بربایند ،ولی خدا شما را »م
پناه و ماوا داد و با معونت و یاری خویش شما را نیرو
بخشید و روزی پاکیزه نصیب شما گردانید«.
افکار و سرشت مردمان خواسته و ناخواسته تغییر
یپذیرفت؛ درست همانگونه که یکرد و از اسلم اثر م م
یکند،معمول ً طبیعت انسان و نبات در بهاران تغییر م
بهای عاصی و خشک ،نرم و قانع شدند .مبادی اسلم قل
نهالها نفوذ کرد و در درون انسا و حقایقش در اعماق د
جای گرفت ،ارزش اشیا در چشم مردمان تغییر کرد،
معیارهای قدیم متحول گردید و معیارهای جدید
نشان شد .از این پس جاهلیت حرکتی ارتجاعی جانشی
﴿﴾197
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
یشد که محافظت برآن نوعی جمود و کودنی محسوب م
یآمد که های عصری و پیشرفته به شمار م بود ،اسلم پدید
انتساب به آن و پذیرفتن مظاهرش نوعی هوشیاری و
تها و بلکه جهان رفته رفته یشد ،مل زیرکی شمرده م
یشد؛ اما همانگونه که ساکنان داشت به اسلم نزدیک م
یکنند ،جهان نیز هی زمین چرخش زمین را احساس نم کر
یکرد ،این حرکت حرکتش را به سوی اسلم احساس نم
نشان به چشم به سوی اسلم در فلسفه و تمدن و دی
ینمایاند و یخورد .درون و وجدانش همین موضوع را م م
حتی جنبش اصلحی که پس از انحطاط مسلمانان به آنر
وی آوردند ،حاکی از همین تأثیرات است.
تپرستی را خواند ،از آن هی شرک و ب اسلم آمد و فاتح
روز به بعد شرک از چشم مشرکان افتاد و به خاک مذلت
کشان اظهار برائت کشیده شد ،صاحبان شرک از شر
یزدند ،این در حالی یکردند و از اعتراف به آن سرباز م م
بود که قبل از این در اظهار شرک و دفاع از آن خود را به
یدادند ،پیروان تمام ادیان ،شرک و مظاهر کشتن م
تپرستی و رسوم و عادات شرکی خویش را که در نظام ب
یکردند ویشان وجود داشت توجیه و تأویل م دین
های آن را بازگویند و شرح دهند که یکوشیدند به گون م
هرچه بیشتر با توحید اسلمی قرابت و همگونی حاصل
کند.
یگوید: استاد احمد امین م
شهایی پدید آمد که در آن تأثیر »در بین مسیحیان گرای
اسلم نمایان بود؛ مثل ً در قرن هشتم میلدی یعنی در دو
قرن دوم و سوم هجری در »سپتیمانیا«)(Septimania) (1
حرکتی ظهور کرد که اعتراف در برابر کشیش را رد
یکرد و برای کشیش هیچ حقی قایل نبود و مردم را م
نشان فقط به خدای یکرد که جهت مغفرت گناها دعوت م
یکتا رجوع کنند ،طبیعی است از آنجایی که در اسلم احبار
و کشیش وجود ندارد ،اعترافی هم وجود ندارد«.
لهای همینطور حرکتی دیگر جهت نابودی تصاویر و تمثا
دینی ظهور کرد ،در قرن هشتم و نهم میلدی یا سوم و
چهارم هجری ،مذهبی مسیحی پدید آمد که تجلیل از
لها را شدیدا ً رد م
یکرد. تصاویر و تمثا
لویی سوم ،امپراتور روم در سال 729م دستوری
لهاصادر کرد که براساس آن تجلیل از تصاویر و تمثا
)( -اسسستانی قسسدیمی در جنسسوب غربسسی فرانسسسه واقسسع در سسسواحل 1
مدیترانه.
﴿﴾198
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
ممنوع بود ،در سال 730دستور دیگری صادر کرد که
ینمود ،کنستانتین پنجم و چنین عملی را شرک محسوب م
لویی چهارم نیز دستورات مشابهی صادر کردند.
البته این در حالی بود که پاپ گریگوری) (1دوم و سوم و
جرمانیوس ،پطریک قسطنطنیه و امپراتریس ایران) (2از
لها و تصاویر بودند. تأییدکنندگان پرستش تمثا
شهایی شدید به وقوع پیوست که در در بین دو گروه تن
این کتاب جای بیان جزئیات آن نیست ،نتیجه این که برخی
تهای تحریم پرستش از مورخان بر این باورند که حرک
لها از اسلم اثر پذیرفته بودند ،مورخان تصاویر و تمثا
)(3
یگوید :کلدیوس ) (Claadiusاسقف تورن )که در سال م
838م حدود 213هس به این مقام رسیده( کسی که
یکشید و در دوران لها را به آتش م بها و تمثا صلی
ینمود ،خود در اسقفی خویش پرستش آنها را منع م
اندلس اسلمی به دنیا آمد ،تنفر اسلم نسبت به تصاویر و
لها نیز روشن است .بخاری و مسلم از حضرت تمثا
عایشه ل روایت کرده اند:
ههاهی یکی از خان »پیامبر ص از سفر برگشت ،بر دریچ
های که در آن تصاویر بود پوشانده شده بود ،چون پرد
چشم پیامبر ص برآن پرده افتاد چهره اش دگرگون شد و
آن را پاره کرد و فرمود :ای عایشه! در روز قیامت
یبینند که برایهی مردم عذاب م کسانی بیش از هم
یکنند ،حضرت عایشه فرمود: مخلوق خدا شبیه درست م
پرده را قطعه قطعه نمودیم و یکی دو تا بالشت از آن
درست کردیم« .احادیث در این مودر به کثرت وجود دارد.
پهای مسسسیحی بسسوده اسسست ،گریگسسوری )( -نام شماری زیاد از پا 1
حطلب مسسذهبی آلمسسانی ) 1483م – 1546 )( -مارتلین لوتر ،اصل 3
نزاده بسسود ،بعسسد بسسه مقسسام کشیشسسی رسسسید و سسسپس م( وی دهقا
هی دانشسسگاه در فسسورت شسسد ،لسسوتر بسسانی آییسسن جدیسسداستاد فلسف
پروتستان در دین مسیح است ،لسسوتر بسسا پسساپ و کشیشسسانی کسسه از
یگرفتند ،به مخالفت برخاست و بسسرخلف مردم اعتراف و پول م
دستور پاپ انجیل را به زبسسان آلمسسانی ترجمسسه کسسرد .پیسسروان او را
یگویند ،آیین لوتر بیشتر در آلمان و اتریسسش پروتستان یا لوتری م
رایج است) .د .ن(.
)(Haine's Christianity of Islam in Spain, p.116 - 4
﴿﴾200
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
هی اسلمی در هند ظهور کردند ،واضح است ،مانند دور
)(1
آیین ) ،(Bhagtiو دعوت کبیره« .
جواهر لعل نهرو) (2نخست وزیر سابق هند در کتاب )of
یگوید: (India Discoveryم
»ورود مجاهدان از شمال غرب هند و دخول اسلم
هیاهمیتی فوق العاده در تاریخ هند دارد ،فساد در جامع
هی پلید و هندی به اوج رسیده بود ،تقسیم نژادی ،طبق
یزیست ،نمایان بود. انزوا از جهانی که هند در آن م
هی اخوت اسلمی و مساواتی که مسلمانان به آن نظری
یکردند ،در باور داشتند و در پرتو آن زندگی را به سر م
اذهان هندوها تأثیر عمیقی به جای گذاشت ،کسانی که
هی هندی آنان را از مساوات و حقوق انسانی محروم جامع
کرده بود ،بیشتر تأثیر اسلم را پذیرفته بودند«.
هی فاضل معاصر ) (n.c. Mehtaدر کتاب تمدن نویسند
یگوید: هند و اسلم ) (Indian civilization and Islamم
»اسلم بر سرزمین هند مشعلی از نور به ارمغان آورد
یهایی که زندگی انسانی را پوشانده بود ،از که با آن تاریک
نهای قدیم رو به فروپاشی بین رفت؛ در شرایطی که تمد
بود و اهداف والی انسانی فقط به صورت عقایدی نظری
درآمده بود ،فتوحات اسلم در عالم افکار به مراتب
هی سیاست تحقق عتر از آن چیزی بود که در دایر وسی
یافت ،از بخت بد بود که تاریخ اسلم در این سرزمین
)هند( با حکومت گره خورده بود؛ به همین دلیل حقایق
یهای آن از یها و برتر هی خفا ماند و زیبای اسلم در پرد
انظار مخفی گردید«.
نهایی که در انی جهان هیچ دین و تمدنی از ادیان و تمد
یتواند ادعا کند که وی از اسلم و وجود دارد ،نم
مسلمانان کم و زیاد اثر نپذیرفته است.
) (Robert Briffaultدر کتاب )(the making of humanity
یگوید: م
)(Asurvey of Indian History p.192 - 1
جهاد
جهاد عبارت است از صرف تمام توان و نهایت کوشش
مترین نیاز یکتیافتن به بزرگترین هدف مه برای دس
تآوردن رضایت وی، مسلمان اطاعت از خداوند و به دس
مشدن در برابر امر فروتنی در برابر حکم خدا و تسلی
یوقفه و اوست .رسیدن به این هدف نیازمند جهادی ب
دشوار در مقابل هر مانعی است ،چه آن مانع عقیدتی
هها و
باشد یا تربیتی ،اخلق و اهداف باشد یا خواست
سها و یا خدایان آفاقی وانفسی که در برابر حکم و هو
عبادت الهی قد علم کرده اند.
اگر مسلمانان با چنین مانعی مواجه شد ،لزم است
جهت تنفیذ حکم خدا و اوامر وی در جهان و بر بنی نوع
انسان به جهاد بپردازد ،در چنین مواردی جهاد به عنوان
هی الهی و با هدف شفقت و ترحم بر بندگان خدا فریض
باید انجام پذیرد؛ زیرا احیانا ً اطاعت انفرادی بدون جهاد با
﴿﴾204
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
یشود .قرآن وجود این گونه موانع را مشکل مواجه م
ینامد.
»فتنه« م
از طرفی روشن است که جهان با تمام موجوداتش:
نها در برابر مشیت و جمادات ،نباتات ،حیوانات و انسا
احکام تکوینی و قوانین طبیعی خداوند تسلیم اند:
﴿
] ﴾ آل عمران.[83 :
نها و زمین اند از روی اختیار یا از
»آنان که در آسما
روی اجبار در برابر او تسلیم اند و به سوی او باز گردانده
یشوند«.م
﴿
] ﴾الحج.[18 :
های که تمام کسانی که در های و ندانست »آیا ندید
نها هستند و همه کسانی که در زمین اند ،خورشید و آسما
هها و درختان و جانوران و بسیاری از هها و کو
ماه و ستار
یکنند ،و بسیاری )از مردمان مردمان برای خدا سجده م
بشان یکنند( عذا هم که غافل اند و برای خدا سجده نم
حتمی است«.
ً
با این وصف روشن شد که جهاد مسلمانان صرفا جهت
اجرای شریعتی است که انبیاء † آن را آورده اند و به
خاطر اعلی کلمة الله و اجرای حکم خداست ،هیچ حکمی
جز حکم خدا نیست و همه چیز از آن اوست ،این جهاد تا
روز قیامت پیوسته ادامه دارد و دارای انواع و اقسامی
بیشمار و نامحدود است .قتال یکی از آن انواع و چه بسا
والترین آن است .هدف قتال آن است که در دنیا دو
نها را به سوی سها و جا
دشمن مساوی و رقیب که هو
خود بکشند ،باقی نمانند:
﴿
﴾
]البقرة.[193 :
های باقی نماند و دین از آن خدا
»با آنان پیکار کنید تا فتن
گردد«.
﴿﴾205
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
از مقتضیات این جهاد آن است که انسان نسبت به
یکند و همینطور نسبت به اسلمی که برای آن جهاد م
یورزد ،آگاهی کامل کفر و جاهلیتی که در مقابلش جهاد م
داشته باشد .از اسلم شناخت درستی داشته باشد و کفر
و جاهلیت را نیز دقیقا ً تشخیص دهد و فریب مظاهر و
گهای ظاهری آن را نخورد. رن
حضرت عمر فرمود» :کسانی اسلم را حلقه حلقه
یگسلند که در اسلم زیسته اند و از جاهلیت از هم م
شناختی ندارند« البته لزم نیست که هر مسلمانی نسبت
به کفر و جاهلیت و اشکال و انواع آن شناخت دقیق
داشته باشد؛ اما کسی که رهبری امت اسلم و فرماندهی
مسلمانان را در مقابل کفر و جاهلیت به عهده دارد ،حتما ً
باید شناختش از کفر و الحاد به مراتب بیشتر از شناخت
عموم مسلمانان باشد.
همینطور مسلمانان همواره باید آهن را با آهن و یا با
نها یتر از آن بکوبند و بادهای مخالف را با طوفا چیزی قو
پاسخ دهند و جهان کفر را با تمام قدرت و تمام امکانات
هها و اکتشافاتی که انسان و علم در موجود و با تمام یافت
عصر حاضر به آن دست یافته است ،اعم از سلح و
یهای رزمی پاسخ دهند و در این مسیر تجهیزات و آمادگ
هیچ کوتاهی و ناتوانی از خود نشان ندهند:
﴿
﴾
]النفال.[60 :
یتوانید نیروی
»جهت ]مبارزه با آنان[ تا آنجا که م
بهای ورزیده آماده سازید،]مادی و معنوی[ و از جمله اس
تا بدان ]آمادگی و ساز و برگ جنگی[ دشمن خدا و دشمن
خویش را بترسانید«.
﴿﴾206
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
اجتهاد
منظورمان از اجتهاد این است که فردی که رهبری
مسلمانان را به عهده دارد باید توانایی حل و فصل حوادث
و رویدادهای پدید آمده در زندگی مسلمانان و در کل
تهایی که در قلمروش وجود دارند و یا جهان و در بین مل
یپیوندد ،مسایلی که در ً
در مسایلی که جدیدا به وقوع م
های منقول یا فتاوای تهیهمورد آنها فقهی مدون و نظری
شده ،وجود ندارد ،داشته باشد و دارای چنان شناختی از
اسلم و اسرار و رموز شریعت و اصول و قوانین اسلمی
هجمعی باشد و قدرت استنباط به صورت انفرادی یا دست
که بتواند مشکل را حل کند و امت را از مصیبت نجات
دهد.
باید رهبر مسلمان از چنان ذکاوت ،نشاط ،جدیت و
هها ودانشی برخوردار باشد که بتواند منابع طبیعی سرمای
نیروهایی را که خداوند در هستی خلق نموده و یا در زمین
به ودیعه نهاده ،جهت مصالح اسلم و مسلمانان به کار
گیرد و نگذارد پیروان باطل این منابع را در مسیر
ههای خویش و اظهار برتری در زمین استفاده کنند، خواست
یا این که شیطان جهت تحقق اهداف خود و ترویج فساد
در زمین آنها را به کار بندد.
)( -خلفسسای بنسسی امیسسه یسسا امویسسان ) 132 – 40هس س .ق – 660 / 1
هی هسارون الرشسید و اشسعاری کسه بسه خلفا ،خصوصا ً مغنیسسان دور
هی احسوال خنیساگران و شساعران ،تسألیف یخواندند و تسرجم آواز م
ابسسوالفرج اصسسفهانی ) 356 – 284هسسس .ق 967 – 897 /م(
هی چهارم .وی در ادبیات عرب شسساگرد ابسسن نویسنده و ادیب سد
درید ،ابن النباری و محمد بن جریر طبری بود .جز الغانی آثسسار
دیگری نیز از وی برجای مانده است) .د .ن(.
هی دوم و سسسوم هجسسری ،تسسألیف )( -از آثسسار ادبسسی معسسروف سسسد 2
هی این کتاب محیی الدین ابوبکر محمد بسسن علسسی حسساتمی نویسند
طایی اندلسی معروف به ابسسن عربسسی از عارفسسان مشسسهور اسسسلم
اسسست ،وی بسسه سسسال 560هس س .ق در مدرسسسیه چشسسم بسسه جهسسان
گشود ،فقه و حسسدیث را در اشسسبیلیه و سسسبته فسسرا گرفسست .سسسپس
سفری به تونس رفت ،آنگاه به کشورهای مشرق سفر کرد و دو
بار به مکه و بغسسداد رفسست ،سسسرانجام در دمشسسق مقیسسم شسسد و بسسه
سال 638هس .ق همانا درگذشت )د .ن(.
﴿﴾212
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
سرایت نمود که بخش بزرگی از زندگی مسلمانان را تحت
پوشش قرار داده و آنان را از دین و حتی دنیا باز داشته
بود.
روشن است که امتیاز و برتری مسلمانان بر دیگر
تها ،در دینی نهفته است که محمد ص آن را آورده مل
است ،امتیاز این دین و اعجازگری اش در مصون و
محفوظ ماندن نهفته است؛ زیرا این دین ،وحی ،شریعت و
قانون معجز ذات باری تعالی است:
﴿
] ﴾الفصلت.[42 :
هی یزدان است که با حکمت و ستوده »قرآن فرستاد
است«.
مسلم است که هرگاه افکار مردمان و اعمال و
کردارشان در این دین دخال کند ،چندان برتری و امتیازی
مهایی
نشان آنها را تحریف کردند و نظا بر ادیانی که پیروا
نها ساخته و پرداخته اند ندارد ،مگر در آن که انسا
شهایی که محفوظ و مصون مانده باشد ،چنین دینی بخ
ضامن سعادت دنیا وآخرت نیست و لیاقت آن را ندارد که
افکار مردمان به آن گرایش پیدا کند.
)( -برای آگاهی بیشسستر رک :نگارنسسده ،رجسسال الفسسر و السسدعوة فسسی 2
)( -ناوگان عربی به فرماندهی ُبسسسر بسسن ارطسساة در سسسال 44هس س 1
.281 – 280
﴿﴾223
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
یداد،
کها را اگر خداوند توفیق م
یزد .تر
موج م
یتوانستند در میدان فکر و علم از اروپاییان مسیحی م
سبقت گیرند و رهبری جهان را به دست گیرند و آن را به
سوی حق و هدایت سوق دهند ،قبل از این که اروپا به این
زمامداری برسد و جهان را به سوی نابودی و آتش کاشند.
)( -حکیسسم نامسسدار یونسسانی ،بسسه سسسال 374پیسسش از میلد در شسسهر 1
استاگیرا متول شد ،پزشک پارت پادشاه مقدونیه بود ،ارسطو که
در کودکی از پدر یتیم ماند به آتن رفت و در محضر افلطسسون بسسه
کسب علم پرداخت ،پس از مرگ استاد ،وی مسسدتی در شسسهرهای
مختلف گشت و گذار کرد و سرانجام به مقدونیه رفسست و تربیسست
اسسسکندر مقسسدونی بسسدو سسسپرده شسسد ،پسسس از مسسرگ اسسسنکندر وی
ناگزیر آنجا را ترک کرد و در خالکیس سسسکونت گزیسسد و چنسسد مسساه
بعد به سال 32پیش از میلد همانجا درگذشت) .د .ن(.
)( -بولس قدیس ملقب بسسه حسسواری نجبسسا ،وی پسسس از مسسسیح بسسه 2
)( -جهت اطلع بیشتر از ششرح حال این بزرگان رک :الحسسسنی، 1
کدان ایتالیایی ،به سال 1564م چشسسم بسسه یدان و فیزی )( -ریاض 1
به دنیا آمد ،وی دوران کسسودکی را بسسا تنگدسسستی گذرانسسد ،کپلسسر بسسه
تسسدریس ریاضسسیات مشسسغول شسسد ،آنگسساه ازدواج کسسرد ،از فشسسار
یرفسست ،در ایسسن میسسان تمسسام تنگدستی از شهری به شسسهر دیگسسر م
ههای هی نوشسست یهای آسسسمانی و مطسسالع فکسسرش متسسوجه بررسسس
دیگران بسسود ،وی بسسه سسسال 1609م بسسه قسسوانین حرکسست سسسیارات
دست پیدا کرد و در کتاب نجوم نوین آنها را چسساپ و پخسسش کسسرد،
در سال 1618م قانون سوم خود را کشف کرد .در پایان زندگی
های چشسسم از جهسسان با بدبختی و گمنامی به سال 1630در گوش س
فرو بست) .د .ن(.
یان و فیلسسسوف انگلیسسسی بسسه )( -اسحاق نیوتن ،فیزیکدان ،ریاض 3
سال 1642م به دنیا آمد ،در دانشگاه کمبریج تحصسسیل کسسرد .وی
در سنین 23و 24سالگی قوانین اساسی مکانیک را تنظیم کسسرد
و در مورد اجرام آسمانی آنها را به کار بست .ضمنا ً قانون اصلی
جاذبه را کشف و روش حساب جسسامعه و فاضسسله را ابسسداع کسسرد و
یریزی کسسرد ،نیسسوتن بسسه سسسال یها را پ
اساس کشفیات مهم عدس
1727م چشم از جهان فرو بست) .د .ن(.
)( -کریستف کلمب دریانورد معسسروف و کاشسسف امریکسسا بسسه سسال 4
1451م بسسه دنیسسا آمسسد ،وی بسسا حمسسایت ملکسسه ایزابسسل موفسسق شسسد
هی امریکا را کشف کند .وی چهار بار برای این منظسسور سسسفر قار
دریایی کرد ،سسسرانجام وی در حسسال تنگدسسستی بسسه سسسال 1506م
درگذشت )د .ن(.
)( -دریانورد پرتغالی به سال 1469م به دنیا آمد ،وی از راه دریا 5
هی هندوستان رسید ،این سفر دریایی )جنوب افریقا( به شبه قار
ثروت هندوستان را در دسترس اروپاییان گذاشت ،وی در دومیسسن
﴿﴾231
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
ینمود و آنچه تا به حال
غروب کرده بود ،داشت طلوع م
یکرد .یک ساعت در در حال طلوع بود ،داشت غروب م
آن تاریخ مساوی با یک روز و بلکه چندین روز بود و یک
روز مساوی با یک سال و بلکه چندین سال بود؛ هرکس
یکرد در واقع زمانی را ضایع کرده بود.
ساعتی را تلف م
)( -آخرین سلطان عثمانیان ،پس از خلع براردش ،مراد خسسان بسسه 1
باب چهارم
عصر اروپا
)( -ارسسسطو و پیروانسسش بسسرای حسسل اشسسکال صسسدور موجسسودات از 1
پیش از میلد .وی نخست بسسرده بسسوده و سسسپس آزاد شسسد و نهایتسا ً
های اسسست. مردم دلف او را کشتندِ ،ازوپس شخصیتی نیمه افسان
ههای ِازوپس به نثر یونسسانی و بسسسیار های به نام افسان مجموع
ن پلنسسود یگوینسسد :در اصسسل از آ ِخشک به وی منسوب است کسسه م
کشیش است) .د .ن(.
﴿﴾239
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
هگری در زندگی آنان را فراوانی لهو و لعب و عشو
ملحظه و به آن اقرار کرده اند.
ینویسد: ِلکی در کتاب تاریخ اخلق اروپا م
»حرکت یونانی صرفا ً حرکتی عقلی و ذهنی بود ،ولی
حرکت مصریان برعکس آن یک حرکت روحی و باطنی
یگوید» :مصریان خدایان هی رومی م بود ،ابولیس ،نویسند
ینمودند ،ولی خود را با کرنش و گریه و زاری تعظیم م
یکردند«. یونانیان با رقص و آواز خدایان خود را تعظیم م
ینویسد: ِلکی پس از نقل کلم ابولیس م
هی ابولیس را »شکی در این نیست که تاریخ یونان گفت
یکند؛ زیرا ما دینی ندیده ایم که با عادات یونیان در تأیید م
هگری و ترس کثرت اعیاد ،شهوترانی ،خوشگذرانی ،عشر
نداشتن از خدا برابری کند ،یونانیان درست به سان
یکردند ،در تمجید و بزرگان و شیوخ خود ،خدا را تعظیم م
تهای جاری بسنده تعظیم خدا به رسوم رایج و سن
یکردند«).(1 م
هی خداشناسی و حایز عقایدی بودند یونیان دارای فلسف
هبردن به خدا، که کرنش برای خدا ،عبادت ،نیایش ،پنا
یآمد؛تضرع به درگاهش در زندگی آنان عجیب به نظر م
زیرا کسی که صفات خدا را نفی ،و اختیار ،افعال ،خلق و
ینماید و این جهان را امر در جهان هستی را از آن سلب م
یداند که آن را عقل فعال و مربوط به دستگاهی م
هی این ً
ینامد ،طبعا چنین فردی در نتیج حرکات افلک م
عقیده و باور اعتقاد صحیحی در زندگی عملی خود نسبت
به خداوند ندارد ،مگر از روی تقلید ،همچنین به خدا امید
یترسد ،خدا را دوست ندارد ،در برابر ندارد ،از او نم
یها از او کمک یساید ،در سخت شکوه او سر بر خاک نم
یآورد و طوری زندگی یخواهد ،تسبیحش را به جای نم نم
یکند که گویا خدایی و پروردگاری وجود ندارد .بنابراین، م
اگر بگویند یونیان نسبت به خداوند خاشع نبودند ،عبادات و
ههای بدون روح بود و خدا را اعمال دینی آنان همانند لش
ً
یکردند ،قطعا برایمان نشان تعظیم م مانند شیوخ و بزرگا
جای تعجب نخواهد بود ،بلکه شگفت زمانی است که
هی بسیار زیاد یونانیان به دنیا و عکس آن را بشنویم ،علق
هها ،اشکال ،آواز و یشان به مجسم همچنین دلباختگ
موسیقی که یونانیان آنها را فنون جملیه یعنی هنرهای زیبا
ینامیدند و نیز اهتمام زیاد شعرا و نویسندگان به آزادی م
)(w. e. h. lecky . history . European . marals London 1869 . . - 1
.vol.Ipp .344.5
﴿﴾240
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
یشناخت فردی – که بدون قید و بند بود و هیچ حدی را نم
هی آنان – تأثیر بسیاری بدی در اخلق یونانیان و جامع
گذاشت .در پی آن هرج و مرج در اخلق گسترش یافت و
مها برانگیخته شد .شعار مرد انقلبی بر ضد تمام نظا
جمهوری – که کنایه از آزاد اندیشی و روشنفکری بود –
یها و نیز تشمردن شادکام رفتن به دنبال شهوات و غنیم
هی حریص بود. ن گرسن چپاول دنیا مانند چپاول انسا ِ
افلطون) (1در کتاب جمهور از زبان سقراط مرد
)(2
تسسسالگی آتن زاده شد ،در کودکی تربیتی اشرافی یافت ،در بیس
به سقراط پیوست و مدت هیجده سسسال ملزم او بسسود ،سسسپس از
هی کرت و جنوب ایتالیسسا و سیسسسیل و مصسسر دیسسدن کسسرد .در جزیر
های گشسسود و بسسه تعلیسسم سسسال 387پیسسش از میلد در آتسسن مدرس س
شروع کرد .وی سرانجام به سال 348پیسسش از میلد درگذشسست.
بهای زیادی از خود برجای گذاشسته کسه از آن جملسه افلطون کتا
یتوان نام برد) .د .ن(. نوامیس و جمهور را م
)( -فیلسسسوف معسسروف یونسسانی بسسه سسسال 470پیسسش از میلد زاده 2
empire). P. 178
﴿﴾245
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
صدها انسان پهلوان و قوی هیکل تربیت شد ،ولی یک نفر
تهای زندگی زاهد که از دنیا چشم پوشیده باشد و از لذ
های در تاریخ روم از یشد .حتی نمون بیزار باشد ،پیدا نم
یشود که دین در آن تأثیر داشته قربانی و ایثار شنیده نم
باشد .اگر هم یافت بشود به سبب دین نیست ،بلکه
نپرستی تشکیل داده است«).(1 اساس آن را وط
تهای ویژگی بسیار مشخصی که روم را از دیگر مل
یسازد و حتی به زمین در آن عصر و بعد از آن متمایز م
صورت دین و شعاری برایش شده است که با آن شناخته
یشود ،روح استعمارگری و دید مادی محض به زندگی م
است و این همان چیزی است که اروپای کنونی آن را از
هرو آنها شده است. رومیان قدیم به ارث برده و دنبال
دانشمند مسلمان آلمانی ،استاد محمد اسد در کتاب با
ارزش اسلم بر سر دو راهی این مطلب را به خوبی
یگوید:توصیف کرده و م
»تفکری که بر امپراتوری روم سیطره انداخته بود ،این
تهای عآوری کند و مل بود که قدرت را به نفع خویش جم
دیگر را فقط به نفع مصالح وطن خود به زنجیر بشکد.
مردان و رهبران از انجام هیچگونه ظلم و سنگدلی در راه
هی ممتاز دریغ تآوردن یک زندگی راحت برای طبق به دس
یکردند ،اما آنچه در مورد عدالت روم شهرت یافته نم
ً
است ،درست نیست؛ چرا که عدالت مزبور صرفا به
رومیان اختصاص داشت .بدیهی است که این روش به
تخواهانه ممکن نیست ،مگر براساس درک ظاهر عدال
یگری آنان اگرچه با مادی محض از زندگی و فرهنگ .ماد
ذوق عقلی پیراسته شده بود ،اما از هر نوع ارزش روحی
خالی بود؛ چرا که روم به طور صحیح هرگز با دین کنار
ههای نیامد و خدایان سنتی آنان بیش از خرافات و افسان
یونان نبود .آنان به این ارواح صرفا ً برای محافظت بر
هی اجتماعی که آنان را به یکدیگر مرتبط و یکپارچه رابط
یساخت ،ایمان داشتند .همچنین به این خدایان هرگز م
یشان دخالت کننند، یدادند که در زندگی عمل اجازه نم
یدادند که غیب را – زمانی که از آنها البته به آنها اجازه م
بخواهند – به زبان کاهنان پیشگویی کنند ،ولی هرگز اجازه
یدادند که قوانین اخلقی را بر مردم تحمیل کنند«).(2 نم
انحطاط اخلقی در جمهوری روم
زاده شسسد .بسسه سسسال 306م بسسه قسسدرت رسسسید ،چیرگسسی وی بسسر
ماکسانس در کنسسار دیوارهسسای شسسهر رم بسسه سسسال 312م مسسوجب
شناسایی دین مسیح به عنسسوان دیسسن رسسسمی امپراتسسوری شسسد .در
سال 313م فرمان میلن آزادی دینی را برقرار کسسرد و بسسه سسسال
323م خسسود بسسه مسسسیحیت گرویسسد و پسسایتخت امپراتسسوری را بسسه
بیزانس – که به نام قسطنطنیه نامیده شد – منتقل کسسرد .وی بسسه
سال 337م درگذشت) .د .ن(.
﴿﴾248
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
تداری نهای مسیحیت از حکوم زیا
مسیحیت در میدان جنگ پیروز شد ،ولی در جنگ ادیان
تآوردن یک پادشاهی بزرگس سود شکست خورد .به دس
برد ،ولی در مورد دین بسیار آسیب دید؛ چرا که
تپرستان رومی دین مسیح و پیروانش را مسخ کردند و ب
بیشترین مسخ و تحریف قسطنطین ،کسی که حامی
هی پرچم آن بود ،باعث شد. شرافت مسیحیت و فرازند
یگوید: درابر م
تپرستی و شرک وارد مسیحیت شد ،آن هم به »ب
سبب تأثیر منافقانی بود که وظایف بسیار مهم و مناصب
عالی را در دولت روم بر عهده داشتند وتظاهر به
یکردند و هرگز برای دین اهمیت قایل نبودند و مسیحیت م
حتی یک روز را هم خالصانه عمل نکرده بودند و حتی
شخص قسطنطین که عمرش را در ظم و بیدادگری
سپری کرده بود هرگز مقید به اوامر کلیسا و دین نبود ،جز
در اواخر عمرش ) 337میلدی( که مقدار کمی پایبند شد.
گرچه مسیحیان از لحاظ قدرت به حدی رسیده بودند
که سلطنت را به قسطنطین سپرده بودند ،ولی هرگز
هی آن را تپرستی را نابود کنند و اصل و ریش نتوانستند ب
یهای و ستیزها این بود های این درگیر از بیخ برکنند ،نتیج
ی آنها درهم آمیخت و از تپرست ِ ههای مسیحیت و ب که ریش
تپرستی آن یک دین جدید نشأت گرفت که مسیحیت و ب
یکرد .اینجاست که اسلم در آن به یک میزان تجلی پیدا م
یشوند؛ زیرا اسلم برخلف و مسیحیت از هم جدا م
تپرستی( را کامل ً مسیحیت ،رقیبش )یعنی نظام ب
هکن کرد و عقایدش را ناب و خالص و بدون هیچگونه ریش
غل و غشی منتشر کرد.
هی دنیا بود و عقاید دینی این امپراتوری که برده و بند
اش پوچ بود ،به خاطر مصلحت شخصی و مصلحت دو
تپرستی( تشخیص داد که آنها حزب درگیر )مسیحیت و ب
را با یکدیگر متحد سازد و بین آنها الفت اندازد ،به طوری
طمشی خودداری که مسیحیان راسخ نیز از پذیرش این خ
نکردند .حتی آنها اعتقاد داشتند که این دین جدید زمانی
یشود تپرستی قدیم آمیزش یابد ،شکوفا م که با عقاید ب
تهای تها و نجاس و دین مسیحیت در پایان از کثاف
)(1
یشود« . تپرستی پالوده و پاک م ب
.Constantine to Charlemeagne
﴿﴾252
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
ناتوانی رهبانیت از کنترل مادیت افسار گسیخته
مبادا کسی چنین تصور کند که این رهبانیت مفرط
توانست شرارت مادیت را تعدیر کند و از افسار گسیختی
ترانی جلوگیری کند؛ چون یگری و شهو آن در وحش
عموما ً چنین تحولی ممکن نیست صورت بگیرد و فطرت
یکند، یپذیرد و تاریخ نیز آن را تکذیب م انسان آن را نم
ت سرکش را یتواند اعتدال ایجاد کند و مادی ِ بلکه آنچه م
فرو نشاند و از آن یک زندگی معتدل به وجود آورد،
نظامی است روحی ،دینی ،اخلقی و حکیمانه که با
فطرت سلیم انسانی همگام است ،این نظام نیز عبارت
یآید فطرت انسان را به از دینی است که در صدد برنم
کلی نابود کند؛ چون فطرت نابودشدنی نیست ،بلکه آن را
یکند و از شر به سوی خیر های مفید توجیه م به گون
یکند .اسلم چنین عمل کرد و پیامبر اکرم ص متمایل م
بها درنیز چنین کاری انجام داد .وی شجاعت عر
یها و مجوی
های و کشتارها و انتقا تهای قبیل رقاب
یهای قدیمی را به جهاد در راه خدا و اعلی کلمة هتوز کین
بها را به انفاق در راه الله تبدیل کرد .تبذیر و سخاوت عر
خدا تغییر داد و آنها را به جای پرداختن به جاهلیت به
طرف دین برگرداند و هرچیز را با چیز دیگری جایگزین
کرد .به نفس نیز حق داد که به نشاط و سرگرمی و
یگوید: شادکامی بپردازد ،یکی از دانشمندان اسلم م
یکند که چیز دیگری نفس انسان وقتی چیزی را رها م
جای آن را بگیرد؛ زیرا نفس انسان برای عمل آفریده
شده نه برای ترک عمل) .(1جای تردید نیست که بعثت انبیا
برای تکمیل فطرت بشر و تثبیت آن بوده است؛ نه برای
تبدیل و تغییر آن).(2
هنگامی که رسول خدا ص وارد مدینه شد مردم دارای
دو رزو مهم بودند ،در این دو روز مشغول شادکامی و
یشدند .رسول خدا ص فرمود: خوشگذرانی م
آن دو روز چه روزهایی هستند؟
گفتند :ما در آن دو روز در جاهلیت لهو و لعب
یکردیم. م
رسول الله فرمود :خداوند به جای آن دو ،چیزی بهتری
)(3
را برای شما برگزیده است :روز عید قربان و عید فطر .
از حضرت عایشه ل نقل شده است که فرمود:
)( -از گفتار شیخ السلم حافظ ابن تیمیه ) /م 728هس( در کتاب 1
)( -به روایت ابوداود با سندش از طریق انسسس ،همچنیسسن احمسسد و 3
نسایی.
)( -حدیث متفق علیه است. 1
﴿﴾254
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
رهبانیت تند و مادیت سرکش
ِلکی وضیعت جهان نصرانیت را در آن زمان که در بین
یکشد: رهبانیت و عصیان قرار داشت ،اینگونه به تصویر م
»خوشگذرانی و پستی در اخلق مردم و جامعه به اوج
نآسایی ،تملق و خود رسیده بود .شهوترانی ،عیاشی ،ت
چاپلوسی در مجالس پادشاهان و ثروتمندان ،و لخرجی
تفرماندهان و مسابقه در زیبایی لباس و زینت ،در نهای ِ
شدت وحدتش رسید و دنیا در برهه زماین بین رهبانیت
شدید و فسادنهایی قرار داشت .شهرهایی که بیشتر از
نهای تارک دنیا بودند ،بیشتر ازهرچیز دارای انسا
شهرهای دیگر در فساد و هرزگی ،گناه و معصیت فرو
رفته بودند .در این عصر فساد و خرافات که دو دشمن
برای شرف و کرامت انسانیت هستند ،با یکدیگر جمع
گردیده بودند تا آنجا که مردم از کردار بد و رسواگری در
بین دیگران شرم نداشتند .گویا باطن انسان که درگذشته
یترسید اکنون به خاطر اعتقاد و باور به از این وعیدها م
هی تمام اعمال یتواند سبب کفار این که دعاهای انسان م
یبرد. ناشایسته اش شود ،کامل ً در آرامش خاطر به سر م
های که این عصر بازار مکر و حیله و دروغ داغ بود؛ به گون
در این موارد ،از عصر قیاصره سبقت گرفته بود .اگرچه
ظلم ،سرکشی و قساوت نیز کم شده بود ،اما در آزادی
هی وطن دوستی ،انحطاط به وجود آمده اندیشه و حماس
بود«).(1
انقلب نوگرایان
هی صبر نوگرایان و در چنین شرایطی بود که کاس
روشنفکران لبریز شد و به پا خاستند و علیه روحانیون و
هکاران قدیم قیام کردند ونمایندگان کلیسا و محافظ
عقیده ،فرهنگ ،علم ،اخلق و ادب را که به آنها نسبت
یشد ،شدیدا ً مورد تنفر قرار دادند ،نتیجه این شد داده م
هی نخست با مسیحیت به ستیز برخاستند و در که در مرحل
هی دوم با خود دین مبارزه کردند. مرتب
رهبران و دانشمندان علوم طبیعی و عقلی در یک جبهه
حتر زمامدارانو رهبران دین مسیح و یا به عبارت صحی
﴿﴾259
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
های دیگر متشکل شدند که این به دیانت بولس در جبه
طور مطلق جنگی تمام عیار بین علم و دین بود .انقلبیون
های نشان دادند که علم و دین مانند دو زن یک به گون
شوهر هستند که باهم سازش ندارند و عقل و نظام دینی
یشوند و هرکس متضاد یکدیگرند که با یکدیگر جمع نم
یکی از آن دو را بپذیرت ،باید به دیگری پشت کند و
هرکس که به اولی ایمان آورد باید به دومی کفر ورزد،
نهای پاکی را که در راه علم و تحقیق زمانی که آن خو
یگناهی را که به سبب نهای ب
ریخته شده بود و آن جا
ههای روحانیون قربانی شدند ،به یاد سنگدلی و وسوس
یآوردند ،در پی آن روحانیون کلیسا در نزد آنان به م
یشدند که از های تبدیل م ههای عبوس ،تیره و چروکید چهر
یشان تنگ و خفه هها یبارید و سین یشان اخگر م مها چش
لهایشان سبک و خوار بود ،این جا بود که بود و عق
یگردید و با خود عهد بهایشان سخت از آنان بیزار م قل
یبستند که برای همیشه از آنان و آنچه را که آنان م
هی آن هستند ،متنفر باشند و این توصیه را به نمایند
نشان باقی گذاشتند. های جاودانه باری آیندگا صورت کلم
زاده شد .وی در مصر با کیچنسسر همسسراه بسسود و سسسپس بسسه عنسسوان
هیهنگسسار بسسه ترانسسسوال رفسست .در سسسال 1900م نماینسسد
روزنام
مجلس شد .دو بار نیز به نخست وزیری رسید ،بار اول – 1945
1940و بسسار دوم 1955 – 1951م وی همچنیسسن رهسسبر حسسزب
هکسسار بسسود ،وی در پیسسروزی متفقیسسن در جنسسگ جهسسانی دوم
محافظ
نقش به سزایی داشت .چرچیسسل بسسه سسسال 1965درگذشسست) .د.
ن(.
﴿﴾271
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
گفت» :به نام و یاد سال 1941م که ما را به سختی و
پیروزی کشانید .در آن لحظه سال کهنه تمام شد و سال
هنگاران و رؤسای قطار ،سال جدید تحویل شد ،روزنام
جدید را به چرچیل تبریک گفتند .چرچیل دست چارلز
بورتل را با یک دست و با دست دیگر دست کاربورل هارنر
را گرفت و همه دست در دست یکدیگر مشغول رقصیدن
هخوانی شدند .چرچیل در را باز کرد و گفت :سال و آواز
جدید بر شما مبارک باد! خداوند پیروزی را به ما عنایت
فزدن بودند.
کند! جمع به تندی مشغول آوازخوانی و ک
چرچیل حرف ) (Vرا نوشت و با شادی و سرور رهسپار
هی خود گردید«. درشک
یگری را با روح دینی و تعالیم آن و عمل این روش ماد
گها و لحظات مهم مقایسه کنید، و سیرت دینداران در جن
یفرماید:خداوند در قرآن م
﴿
] ﴾ النفال.[45 :
»ای مؤمنان! هنگامی که با گروهی ]از دشمنان در
میدان کارزار[ رو به رو شدید پایداری کنید و بسیار خدا را
یاد کنید ]در دنیا[ پیروز و ]در آخرت[ رستگار شوید«.
شآمدن مشکلی مشغول نماز پیامبر اکرم ص موقع پی
هجنگ بدر به نقل هخود در بار یشد) (1ابن هشام در سیر م
از ابن اسحاق نوشته است:
فهای مجاهدان را منظم کرد و به رسول خدا ص ص
خیمه بازگشت .فقط حضرت ابوبکر صدیق با او همراه
بود و مشغول مناجات با خدای خود گردید و از او طلب
مه ّیفرمود» :الل ّ ُ پیروزی نمود ،در ضمن مناجات خود م
د« »بار خدایا! اگر ة ال َْيوم ل ت ُ ْ
عب َ ْ صاب َ َ ه ال ْ ِ
ع َ ذ ِه ِ
ك َ هل ِ ْن تُ ْإِ ْ
امروز این لشکر خداپرست از بین روند ،دیگر
های وجود نخواهد داشت که تو را عبادت کند«. تکنند عباد
بنابر عوامل جبری ،طبیعی ،تاریخی و علمی از دوران
یگری شعار تمدن و حیات غرب بوده قدیم تاریخ ،ماد
تهای جدید علمی و سیاسی در اروپا جز این است و نهض
که بر حدت و شدت این شعار بیافزایند تأثیر دیگری
نداشته اند .بسیاری از دانشمندان شرق و غرب به این
م پی برده اند؛ از جمله علمای شرق ،استاد حقیقت مه ّ
)( -عن حذيفه قال» :كان رسععول اللععه ص إذا حزبععه 1
سوری ،به سال 1265هس .ق زاده شسسد .پسسدر وی مسسدرس جسسامع
امسوی بسود ،کواکسبی در مسدارس محلسی تحصسیل کسرد .سسپس در
هی کواکسسبیه بسسه تحصسسیل علسسوم دینسسی پرداخسست و بسسه سسسبب
مدرس
کگسسویی و ظلسسم سسستیزی او را بسسه زنسسدان افکندنسسد و
صسسراحت و ر
دارایی اش را مصادره کردند .کواکبی پس از آن از سوریه خسارج
شد و از بسسسیاری کشسسورها دیسسدن کسسرد و پسسس از چنسسدی دوری از
سرزمین خود ،درگذشت .افکار کواکبی در بیسسدارگری مسسسلمانان
تأثیری ژرف داشت .دو کتاب طبائع الستبداد و ام القری از
شهرتی فراوان برخوردارند) .د .ن(.
﴿﴾273
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
هدفهای مادی برای حرکات معنوی و علمی
روح مادیت در تمام امور سیاسی ،اجتماعی ،و اخلقی
هایاروپا که ملت آن در این عصر آن را تجدید کرده و جام
نوبدان بخشیده بود رسوخ کرده بود؛ تا آنجا که هدف
اصلی در عصر اخیر که بسیاری از مردم به آن سرگرم
شده اند ،دارای روحی مادی است و آن را به عنوان پیشه
یکنند و لها و فنون در اروپا تلقی م و فنی مانند دیگر شغ
هی عجایب عالم ارواح و اطلع از اسرار هدف آن مشاهد
نگفتن ارواح مردگان و بازی و سرگرمی با آنها و سخ
شها هیچ پیوندی با ارواح است ،این حرکت و این پژوه
هی قلب ،کرنش برای خدا ،عمل هی نفس ،تصفی تزکی
صالح ،آماده شدن برای مرگ ،بردباری در برابر
یهای زندگی و سرکوب نفس ندارد؛ درست برخلف سخت
یگری در شرق اسلمی. حرکت معنوی و صوف
همینطور در غرب کارهایی که مردم در انجام آن جان و
یکنند ،در نهایت به اهداف مادی مانند حشان را فدا م رو
ماجراجویی و انتشار شهرت و نام و آوازه جاودانگی نام
در تاریخ ،نمایان و برترشدن در میان مردم و مورد
تکردن عشدن و مباها بزرگداشت و نکوداشت ملت واق
یشود؛ درست برخلف کارهایی که میهن به وی ختم م
یگیرد و مسلمان در جهت جلب خشنودی خداوند انجام م
هراس است که مبادا عملش با ریا و خودنمایی ،مخلوط
شود و در نتیجه حبط و نابود شود .مسلمانان همواره این
یشنود: هی الهی را م فرمود
﴿
﴾
]الکهف.[105 – 103 :
»بگو :ایا شما را از زیانکارترین مردم آگاه کنیم؟ آنان
یرود وکسانی اند که تلش و تکاپویشان در زندگی هدر م
یبرند که بهترین وجه کار نیک
حال آن که خود گمان م
یکنند .اینان اند که به آیات پروردگارشان و دیدار او کفر
م
﴿﴾274
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
یرود و
لشان باطل و هدر م ورزیدند؛ پس در نتیجه اعما
یشویم«.در روز رستاخیز ارزشی برایشان قایل نم
هی خداوند عزوجل: نیز این فرمود
﴿
] ﴾ الفرقان.[23 :
»ما به سراغ تمام کارهایی که آنان در دنیا کرده اند
یرویم و همه را همچون ذرات غبار پراکنده در هوا م
یسازیم«. م
از رسول الله ص در مورد مردی که شجاعانه بجنگد و
دیگری که ریاکارنه بجنگد ،سؤال شد که کدام یک در راه
خدا خواهد بود؟ رسول الله ص فرمود:
فى و ِ ه َ علَيا َ
ف ُ ْ ْ
ى ال ُ ه َ ه ِ ة الل ّ ِ م ُ ن ك َل ِ َ كو َ ل ل ِت َ ُ قات َ َ ن َ م ْ » َ
)(1
ل« . ج ّ و َعّز َ ه َ ّ
ل الل ِ سِبي ِ َ
هرکس برای کلمة الله بجنگد در راه خداست«.
یفرمود: حضرت عمر بن خطاب در دعایش م
هك ج ِ
و ْ عل ْ ُ
ه لِ َ ج َ وا ْ حا َ صال ِ ً ه َ مِلي ك ُل ّ ُ ع َ ل َ ع ْ ج َ ما ْ »الل ّ ُ
ه ّ
شي ًْئا«.ه َ في ِك ِ ر َ غي ْ ِ ل لِ َ ع ْ ج َوَل ت َ ْ صا َ خال ِ ً َ
هی آن را به هی عمل مرا صالح فرما و هم »بار الها! هم
خاطر خود خالص گردان ،و در آن چیزی برای غیر خود
قرار مده«.
ن عبادت و هداشت ِ تلش صالحان این امت برای نهان نگت
بهای تاریخ و سیره مشهور است. تشان ،در کتا صداق
بهای صحیح.
)( -روایت شده در کتا 1
﴿﴾275
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
یکنند ،برای ایجاد این ارتباط یک سازمان و نظام م
هریزی کنند و این همان چیزی است که در تاریخ جدیدی پای
یشود .این در حالی است به انقلب و تحولت شناخته م
یشناسد .عدم شناخت وی نیز که مؤرخ ماهیت آنها را نم
بها شرکت عجیب نیست؛ زیرا کسانی که در این انقل
یکنند غافلند. یکنند خود از هدفی که برای آن مبارزه م م
یکنند خود از بها شرکت م زیرا کسانی که در این انقل
یکنند غافلند .ولی این امکان هدفی که برای آن مبارزه م
برای ما وجود دارد که این معماها را حل کنیم و بشناسیم
که ارتقای سیاسی و ایجاد اصلحات و تعدیلت در
یشود و مهای سیاسی و تغییراتی که بر آنها وارد م نظا
تهایی یگیرد ،چیزی جز به صور تهایی که انجام م پیشرف
جدید برای اجرای ارتباط اجتماعی نیست که به سبب
ایجاد تناسب و سازگاری بین این ارتباط اجتماعی و
یکند .چون تفاوت هی جدید بروز م ههای تولید به شیو را
شهای تولیدات صنعتی و ارتباطات اجتماعی که بین رو
براساس تولیدات صنعتی استوار است همواره وجود دارد.
شهای گسترده جهت تطبیق بین آن دو بنابراین ،تل
همواره برپاست و زمانی که اختلف شدید شود و به اوج
یکند ،ولی در خود برسد ،به صورت انقلب ظهور م
صورت عدم شفافیت اختلفات برای ما شایسته نیست
وجود آنها را نفی و انکار کنیم ،باید توجه داشت که اختلف
شهای تولید صنعتی و ارتباطات اجتماعی در جنگ بین رو
یشود؛ چرا که تمام طبقات اجتماعی طبقاتی ظاهر م
اجزای نظام اقتصادی هستند.
یگیرد که تاریخ بشر کار مارکس از این سخنان نیتجه م
هی طفولیت به سر جز زمانی که حیات بشری در مرحل
ییبرد ،چیزی جز سرگذشت جنگ طبقات اجتماع ِ م
مختلف نیست.
هی اقتصادی ،تمام نواحی مارکس اینگونه جز ناحی
یکند و هیچگونه توجهی به غیر آن زندگی بشر را انکار م
یکند و برای دین ،اخلق ،روح ،قلب و حتی عقل هیچ نم
یکند که هیچکدام ارزش و بهایی قایل نیست و اعتراف نم
بها و از اینها عاملی از عوامل تاریخ اند و تمامی انقل
گها در تاریخ جز انتقام ِ شکمی از شکمی دیگر و نیز جن
جز جهاد و تلش در راه تنظیم نظام اقتصادی جدید و
گهای دینی ههای پیشرفت صنعت نبوده است .حتی جن را
گهای طبقاتی اقتصادی نیز از نگاه مارکس چیزی جز جن
ههای تولید که یکی به مراکز ثروت و ابزارهای آن و را
﴿﴾276
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
دست یافته است و دیگری به رقابت به آن پرداخته و
یخواهد به سهم خویش دست یابد و اصلحاتی به وجود م
یکند ،چیزی دیگر نیست. آورد و در نتیجه جنگ بروز م
گهای بدر ،احد ،احزاب ،قادسیه، هی مارکس جن بنابر نظری
گهایی که تاریخ آنها را حفظ کرده، یرموک و وقایع و جن
باید مشمول همین انگیزه باشد .این بود تصوف مادی
هی وحدة غرب چنانچه مشاهده نمودید و این است فلسف
الوجود مادی در نز آنها ،یعنی وحدة الوجود اقتصاد .از
نهای آنجایی که روح دینی بر شرقیان غالب است ،انسا
وارسته و مغلوب وجود هرچیزی جز الله را نفی کرده اند
یدادند که ل مجود إل یخودی شعار م و در موقع سکر و ب
الله؛ »هیچ موجودی جز الله وجود ندارد« .و هنگامی که
متفکران اروپایی تفکر مادی برآنان غلبه یافت وجود
هرچیزی را به جز ناحیه ی اقتصادی نفی کردند و شعار
دادند :ل مجود إل البطن والمعدة؛ »هیچ موجودی جز شکم
یگری شرق انسان هی صوف و معده وجود ندارد« .فلسف
یکرد ،در صورتی را موجودی ملکوتی و آسمانی معرفی م
یکردند ،جز ن غرب هیچ توجهی به انسان نم یگرایا ِ که ماد
یدانستند. مپرست م آن که او را موجودی حیوانی و شک
هی معسسروف انگلسسستان ،بسسه سسسال 1819م زاده شسسد .از )( -ملک 1
هی انگلسستان بسود ،وی بسا پسسر سال 1837تسا هنگسام مسرگ ملک
عموی خود ،پرنس آلسسبرت ازدواج کسسرد .وصسسلت او مسسوجب اتحسساد
خاندان انگلیس با روسیه ،آلمان ،یونان ،دانمارک و رومسسانی شسد.
وی از جنگ کریمه پشتیابین کرد و چون شوهرش مرد مدت سسسه
سال در انسسزوا بسسه سسر بسسرد و سسسپس از انسسزوا خسسارج شسسد ،دوران
یترین و بهترین ادوار حیسسات سیاسسسی و سلطنت او یکی از طولن
یرود.اجتماعی انگلستان به شمار م
﴿﴾278
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
های
نوع مستقلی است و معتقد بودند که انسان فرشت
است از مقام خود فرود آمده است ،ولی زمانی که در
یگفت :انسان چیزی مقابل تفکر داروین قرار گرفتند که م
جز میمونی که ترقی کرده ،نبوده است مردمان عصر
ویکتوریا نتوانستند تحمل کنند که انسان به جای این که
هی داروین(هی منزل باشد ،این نظریه )نظری فرشت
برایشان خوشایند نبود ،از این رو تلش کردند انسان را از
توهینی که براساس این عقیده به وی نموده بودند نجات
دهند و به این منظور پیشنهاداتی مطرح کردند«).(1
یگری
تهای ماد
جنای
)(Guide to modern wickedness, pp.235 - 36 - 1
هی رجسسال
های در لنسسدن کسسه مقسسبر
)( West minsterabbey -صومع 2
هی
بزرگ انگلسسستان اسسست ،سسساختمان آن مربسسوط بسسه اوایسسل سسسد
هفتم میلدی است) .د .ن(.
﴿﴾279
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
یدینی که در آن یگری و تربیت ب از نتیاج ویرانگر ماد
اخلق و ترس از خداوند عزوجل و ایمان به آخرت جایی
ندارد ،این بود که صاحبان مراکز بزرگ و رجال سیاست و
تهایی را مرتکب ن مردم در بعضی مواقع جنای مسؤول ِ
یشوند که بزرگترین جنایتکاران جهان از انجام آنها تن م
هی خود را به نام مصاحل یزنند .آنان این اعمال وحشیان م
پوچ سیاسی کشور و ملت و به خاطر ریاست شخصی یا
تهایی یشوند .یکی از بزرگترین جنای سود مالی مرتکب م
که در تاریخ بشر از سنگدلی و ظلم ثبت شده این است
هی بنگال هند کار را به جایی رساند که که انگلیس در بار
مردم آن را در یک گرسنگی و قحطی ساختگی و غیر
یها برای فشار به مردم هند از معمولی فرو برد .انگلیس
قهای کوچکی که در شالیزارها به کار استفاده از قای
یرفت ،جلوگیری کردند .به دنبال آن چون خوراک م
عآوری عمومی بنگال برنج بود ،نتوانستند محصول را جم
کنند و دچار قحطی سختی شدند ،مقدار انبوهی از حبوبات
را برای سربازان خود ذخیره کردند و چیزی از آنها در
اختیار مردم نگذاشتند تا این که سرانجام همه فاسد شدند
و از بین رفتند ،صدها هزار انسان نیز از گرسنگی مردند؛
ههای رفت و آمد در حالی که حبوبات در کشور بسیار و را
یکردند ،هند باز بود و قطارها صبح و عصر حرکت م
یتوانست کشورهای لخیزی بود که حتی م شکور حاص
هی این فشارها به خاطر این بود دیگر را نیز سیر کند .هم
یگردان بودند و تا نشان که مردم از خدمت سربازی رو
هی کشور ناکام است. دهند که دولت خودگردان در ادار
ُلرد ماونت لتین ،حاکم انگلیسی هند در سال 1947م
نسبت به اعمال فشارهایی که بر مسلمانان دهلی و
ههایکرد .اخبار توطئ یشد توجهی نم پنجاب شرقی وارد م
ههایی که بر ضد مسلمانان این ناحیه تدارک دیده و نقش
یشد و او را از وقوع یک آشوب یشد ،به او گوشزد م م
یتوجه بود و یکردند ،اما او همچنان ب خطرناک خبردار م
خود را به خواب غفلت زده بود؛ چون مسلمانان به او رأی
نداده بودند و مثل مردم هند او را به عنوان حاکم پاکستان
انتخاب نکرده بودند ،از طرف دیگر چون خود عامل
شها عمل ً یها و اغتشا یخواست با این ناامن استعار بود ،م
ثابت کند که این ملت شایستگی استقلل ندارد و باید در
هی انگلیس باشد .چنین شد که آن نظم و امنیت زیر سلط
هی خطرناک بشری که تاریخ نظیرش را به خود فاجع
ندیده است ،پدید آمد .تأیید واشنگتن و رئیس جمهور
﴿﴾280
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
امریکا نسبت به صهیونیسم و دولت اسرائیل در فلسطین
هایخرد
تهای عربی که هیچ ُهی دول و رویارویی با قضی
یشد آنهم جهت کسب عطوفت یهودیان و برآن گرفته نم
استفاده از نفوذ سیاسی ،مالی و فرهنگی آنها و همچنین
تهای بزرگ غربی بر تجاوز و دشمنی، همکاری قدر
های است که بیانگر ضعف اخلق بزرگان اروپا و قضی
هی این است که چرخش زندگی ندهند امریکاست و نشا
سیاسی در این کشورها براساس منافع است نه اصول و
مبانی.
﴿﴾281
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
فصل دوم
نپرستی در اروپا
یگرایی و میه
مل
فروپاشی و شکست کلیسای غرب ،عامل تقویت
عنصر
نپرستی یگرایی و میه مل
یگرایی و نپرستی ،مل پیش از این بیان کردیم که میه
یهای توجه زیاد به مردم و موقعیت جغرافیایی از ویژگ
سرشت اروپایی است که در مجرای روح اروپایی ساری و
جاری شده و چون خون در رگ و پوستش جریان پیدا
کرده است و سرشت دوم اروپا شده است ،اما مسیحیت
این سرشت را شکست داد؛ چون مسیحیت به رغم
یهایش تا به امروز ردپایی از تعالیم به انحرافات و ناهنجار
وجود آمده ،هیچگونه تفاوت و تمایزی بین نوع بشر قابل
یگنگرد و هی تعصب به افراد جامعه نم یشود و با دید نم
یگذارد. نها هیچ فرقی نم گها و سرزمی تها ،رن بین ملی
تهای اروپایی این نگرش باعث شد که مسیحیت تمام مل
را در زیر سایه ی دین گرد آورد و از تمام جهان مسیحیت،
یک امت و قوم متحد به وجود آورد؛ مردمان بسیاری را به
فرمانبرداری از کلیسای لتین واداشت و در نتیجه بر
نپرستی چیره شد و مردمان را برای تعصب ملی و میه
نپرستی روگردان کرد .اما مدت درازی از ملیت و میه
زمانی که لوتر ) 1546 – 1483م( به پا خاست و حرکت
اصلح دینی علیه کلیسای لتین را به راه انداخت و به
هاندیشی در این زمینه افتاد که برای نجات ملتش از چار
یها کمک بگیرد و در این کار خود به چنان خود آلمان
یتوان دست کم موفقیت و پیروزی دست یافت که نم
هی گرفت؛ در نهایت کلیسای لتین شکست خورد و حلق
پیوند آن را از هم گسست و مردمان مستقل و جدا شدند
و هیچ ارتباطی باهم نداشتند و روز به روز در امور خود
ییافتند؛ تا آنجایی که به استقلل و جدایی بیشتری دست م
مسیحیت در اروپا به کلی از بین رفت و جای آن را تعصب
نپرستی گرفت. ملی و میه
هی ترازو بودند ،به دین و تعصب ملی به سان دو کف
یشد کتر م یشد دیگری سب نتر م
هراندازه که یکی سنگی
هی دین هرروز سبک و و آنچه بدیهی است این که کف
نتر.هی رقیب سنگی یشد و کف کتر م سب
ُ
دانشمند انگلیسی ،لرد لوتین ) ،(Lord lothianسفیر
یای که در مراسم پیشین بریتانیا در امریکا در سخنران
﴿﴾282
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
هی سال 1938ایراد کرده به این دانشگاه علیگره در ژانوی
حقیقت تاریخی اشاره کرده است:
ن جنبش اصلح دینی، »زمانی که جنبش لوتر با عنوا ِ
وحدت فرهنگی و دینی اروپا را از بین برد ،این قاره به
یها و
تهای مردمی مختلف تقسیم شد و درگیر حکوم
تهای به وجود آمده در آن تبدیل به خطری همیشگی رقاب
و ابدی برای امنیت جهانی شد«.
هی سقوط منزلت دینی و فروکش مبانی دین و ثمر
ُ
یگرایی بود ،لردنپرستی و مل هی میه اخلق ،برتری کف
یگوید:لوتین در این سخنرانی م
هی انحطاط حاکمیت دینی که راهنمای ضروری »نتیج
انسان ،تنها عامل رسیدن به اهداف اخلقی و افتخار و
اصالت معنوی در زندگی بشر است ،این بود که جهان
ب سیاسی شود که بر هی آن دسته از مکات ِ غرب شیفت
هی تفاوت نژادها و طبقات استوار بود و با اثرپذیری از پای
علوم طبیعی چنین اطمینان یابد که ترقی و پیشرفت
مادی ،هدف وال و خواسته و آرزویی بس بزرگ است ،این
یها و
امر است که همواره بر مشکلت ،گرفتار
یافزاید ،از دیگر نتایج آن این بود که یهای زندگی م سنگین
ایجاد هماهنگی و توافق بین روح و زندگی در اروپا بتواند
یگرایی این بل و بدبختی بزرگ آن را از موفقیت و مل
)(1
عصر برهاند ،مشکل شد« .
.Aligrah
﴿﴾283
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
این عینا ً همان امری است که یونان و روم در عصر خود
یپنداشتند بدان اعتقاد داشتند؛ تنها خود را پاک و آراسته م
یشمردند ،به ویژه و هرچیزی دیگر جز خود را بیگانه م
ینامیدند. هرچه را که در شرق دریای آتلنتیک بود ،بربر م
یگرایی و تعصب علیه هرآنچه از بیرون هی این مل نتیج
یشد ،این بود که برخی یآمد و به اجانب نسبت داده م م
حبودن به سان یک امر مردمان اروپا به مسیحیت و مسی
نراندن آن عارضی وگذرا نگریستند و در صدد طرد و بیرو
یشان و رهایی از دست آن برآمدند .موضوع از کشورها
هی دانشمند آلمانی ،پروفسور اترنی، فوق با این گفت
یگوید:مطابقت دارد که م
تهای بیگانه را مطالعه »برای چه فرزندان ما تاریخ مل
نهای ابراهیم و یخوانند و به چه منظور داستا یکنند و م م
یمان نیز یشود؟ باید خدا اسحاق برایشان حکایت م
آلمانی باشد«.
در آلمان تشکلی فکری رشد کرد که از حضرت مسیح ّ
یجستند و به سبب بنی اسرائیل بودنش دوری م
کسانی هم که مدام دوستداری وی بودند و او را گرامی
یبودن وی را ثابت یکردند که آریای یداشتند ،تلش م م
هکردن خدایان مردمی کنند ،در آلمان گرایش احیا و زند
قدیم که ملت آلمان در روزگاران گذشته آنها را
یپرستید ،ظهور کرد. م
نپرستی روسیه نیز در بازآفرینی تعصب نژادی و میه
هی خود ،آلمان نداشت .در دست کمی از رقیب دیرین
ر
گ عص ِ یهای بزر ِ روسیه مردم معتقدند که تمام نوآور
جدید ،ریشه در برتری روسیه دارد و برتری نهایتا ً به آنها
یگردد.
باز م
)(1
پس لوازیه ،در مورد ترکیب مواد ،قانون جدیدی را
نکار هگذاری نکرده است ،بلکه او مدیون و مرهو پای
)(2
دانشمند روسی ،میشل لوموتسف است .یا ادیسون این
که برق را اختراع کرد ،جای برتری جستن برای وی
)( -آنتوان لوران دولوازیه ،کاشسسف و دانشسسمند شسیمی ،فیزیسک و 1
کدان معروف امریکایی به سال 1847م زاده شسسد .وی )( -فیزی 2
.165
﴿﴾288
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
ظ عقیدتی و دینی و اخوت اسلمی ،هیچ پیوندی با از لحا ِ
هی کافی از فرهنگ غربی داشتند؛ ترکان نداشتند و بهر
های که بزرگداشت نژاد و ملیت در یعنی همان پدید
ت آن سخت جریان داشت. ادبیات ،شعر ،فلسفه و سیاس ِ
-2عامل دوم که خارجی است اینگونه تحقق یافت:
دعوتگران و رهبران سیاسی غرب فرصت را غنیت
هی خود شمردند و دست به اقدامات از یش طراحی شد
زدند ،اینان از دیرباز رؤیای فروپاشی امپراتوری عثمانی،
نرفتن حاکمیت و نفود مگسستن استحکام ،از بی از ه
یدیدند .آنان این تفکر و روحی و سیاسی آن را از شرق م
مگرایی( که در رگ بعضی از جوانان اندیشه را )قو
بلندپرواز عرب راه یافته بود ،به عنوان ابزاری به دست
بها و تألیفات و هی جوانان با کتا گرفتند و شروع به تغذی
سیاحت و گردش در شهرهای بزرگ عربی و ارتباط با
رهبران فکری و صاحبان قلم و سران قبایل و ایلت در
جهان عربی نمودند ،و به آنان از روی تظاهر به دوستی
عرب و دفاع از حق ایشان پیشنهاد انتقال مرکزِ حکومت و
خلفت از آستانه که در قرن دهم هجری فتح شده بود ،به
محل شرعی و طبیعی خود در یکی از دو حرم شریف
نهای عربی تهای سرزمی )مکه و مدینه( یا یکی از پایتخ
یدادند. اسلمی ،م
بها راه یافته اما این که چگونه این اندیشه به اذهان عر
هوران غربی در و چگونه شروع به کار کرده و نقش اندیش
ایجاد ،پرورش و تغذیبه و انتقال آن از جایی به جای دیگر
یهایی است که پاسخ آنها را نها پرسش چه بوده است؟ ای
هی اسلم ،Future Of Islamاثر مستر در کتاب آیند
ییابیم .این ولفرد بلنتی که در سال 1882م نوشته ،م
کتاب از لحاظ دارا بودن مطالب آموزنده ،آوازه و شهرت
های در محافل عربی و اسلمی پیدا کرده و به گسترد
نهای عربی و اردو ترجمه شده و چندین نوبت به چاپ زبا
رسیده است.
یگوید: هی کتاب چنین م مستر بلنتی در مقدم
هی خلفت ،راه معتدل و »رهبران مصری در مقابل قضی
هییهای خود را بر مسأل های را برگزیدند و توانای میان
تگیری کردند و در آزطادی متمرکز و در برابرِ آن سخ
مقام مقابله و برخورد با خلفت برنیامدند.
های ایجاد نکردند و خواستار آنان در اسلم شکاف و رخن
چنین امری هم نبودند ،به همین دلیل است که از سلطان
عبدالحمید خان به عنوان امیرالمؤمنین )رهبر مسلمانان(
﴿﴾289
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
بترین فرد یشود؛ چرا که وی بهترین و مناس نام برده م
برای چنین منصب و مقامی است ،مصر همچنین از
لگیری دوم خلفت تجلیل کرد و تا زمانی که خلفت شک
عثمانی خود بمیرد به این کار ادامه خواهد داد .چنین
یهاست و برخوردی با خلفت ،موضع وزین و متین مصر
هی آنان بود که چنین کاری انجام به راستی که شایست
دهند«.
یدهد:وی ادامه م
»امکان دارد که این پیروزی البته با بردباری و شکیبایی
چندساله ،به پیروزی چشمگیرتری تبدیل شود .شکی
نیست که مرگ سلطان عبدالحمید یا برکناری وی از
فرمانروایی حکومت ،منجر به انتقال مرکز خلفت به
بها فراهم خواهد قاهره خواهد شد و فرصتی برای عر
هی دینی خود را دوباره بازیابند«. هرفت کرد تا رهبری از دست
در جای دیگری از کتاب ،در بخش »مکه ،پایتخت
یگوید: حقیقی« م
هوران مسلمان به صورت روشن و آشکار »برای اندیش
نمایان شده است که اگر به گذشته بازگردیم ناچار از
های بسیار خواهیم بود که مرکز دین و پیمودن فاصل
هی پایتخت آن در جزیرة العرب است و آنجا مهد و گهوار
اسلم ،مکان فرود وحی و الهام الهی است و تنها
سرزمینی است که از تمام صفات حکومت دینی برخوردار
است و توانایی گسترش آن به دورترین مرزها را دارد .در
یشوند که نیاز آن دیار پیروان مسیحیت و یهودیت یافت نم
به مخالفت و مبارزه با آن پیش آید ،این در حالی است که
لخیز و ثروتمند نیست تا جزیرة العرب ،سرزمینی حاص
تهایی غربی برای آن سرازیر شود .آنجا ن دول آب دها ِ
دهای خلیفه از هشدارهای سفیر انگلیس یا فرانسه و تهدی
یتواندهای بیگانه هم در امان است و آزادانه م فرستاد
مقام جانشینی رسول خدا ص را انجام دهد و اسلم در
چنین وضعیتی ،اسلمی صاف و پاک و به دور از هرگونه
لوث و آلودگی خواهد بود ،از این رو ممکن است که
خلفت به صاحبان خود در مکه یا مدینه بازگردد«.
یگوید: هی سخن م در ادام
»جابجایی پایتخت روحی و معنوی از قسطنطنیه به
مکه ،امری بدیهی و آسان است که در اذهان و افکار
یکند ،بلکه با آرا،عمومی کنونی هیچ تغییری ایجاد نم
شهای علما کامل ً همگام است ،چون مکه و نظرات و گرای
هگاه شرعی و روحی برای اهل حل و عقد مدینه دو پنا
﴿﴾290
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
هستند و دو مرکز توانمند روحی خواهند بود ،تمام کسانی
هی آن که در این زمینه با آنان گفت و گو کردم ،در بار
هی توافق و همفکری همگی اتفاق نظر دارند و از ناحی
ن آن اطمینان دارند .من خود نیز علما ،جز ترکیه و هوادارا ِ
معتقدم که مکه پایگاه اصلی خلفت است ،دیر زمانی بود
یشندیم که »روم نها را م هی جاری بر زبا که این جمل
هی »مکه پایختخ است« بر پایخت است« همانطور جمل
هییگذارد .اگر بدان ،جمل افکار و اذهان تأثیر بسزایی م
ن قریش است« افزوده شود ،کمترین تأثیری »خلفت از آ ِ
بها شور و یتواند داشته باشد ،این است که در عر که م
هی حماسه ایجاد خواهد کرد ،این حرکت در محدود
جغرافیایی از مراکش تا بوشهر ادامه خواهد داشت.
مسلمانان هند و مالیو در این منطقه قرار دارند و گذشته
از آن هر عنصری اسلمی هرجا که باشد بر محور این
دایره گردش خواهد نمود ،جز ترکانی که با گذشت هرچه
بیشتر زمان اعتبار و ارزش ذاتی خود را از دست
یدهند«).(1
م
لهای 1914تا 1918رخ جنگ جهانی اول که بین سا
نهای عربی از داد ،فرصت مناسبی برای جدایی سرزمی
امپراتوری عثمانی فراهم کرد .در این میان ،متفقین ،این
فرصت طلیی را غنیمت شمردند و شعار نژادپرستی سر
دادند ،در این میان لورنس ) (2نیز غوغا بپا کرد و تاب وتب
نژادی را برافروخت و اعراب را بر ترکان شورانید .به
عنوان مثال شریف حسین ) (3در حجاز و مردمان شام در
شامات علیه ترکان شوریدند و پیوستن به متفقین را بر
ماندن در کنار ترکان مسلمان که رمز پیروزی و بزرگی و
مجد اسلم بودند ،ترجیح دادند ،آنان متون قرآن و حدیث
شبینی کرده بود با چشمان خسسویش مشسساهده کردیسسم؛ چسسرا کسسه پی
جنگ جهانی دوم چه خونریزی و عسسذابی و چسسه ویرانسسی کسسه روح و
جان کشورها از آن در امان نبوده اند به راه انداخت ،رخسسدادهایی
تها بال رفت ،تسسورم که جوانان از ترس شروع آن پیر شدند ،قیم
یهسساینهای مختلسسف بسسه قحط اقتصادی پیش آمد و مردم سرزمی
شدید دچار شدند.
﴿﴾297
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
یخورد ،همانطور که شاعر اگر چیزی نیافت خود را م
یگوید:
جاهلی م
ً
وأحيانا على
ر أخيَنا ب َك ْ ٍ
جدْ إل
م نَ ِ إذا مال َ ْ
أخانا
یگوید :شیخم مرا بسسه لهسسور اعسسزام کسسرد و دسسستور داد تسسا آنجسسا م
اقامت کنسم ،مسسن معسذرت خواسسستم؛ زیسسرا دوسستم ،شسسیخ حسسسین
زنجانی در آنجا بود ،اما شسسیخ دسسستور داد بایسسد حتم سا ً آنجسسا بسسروی.
سرانجام من دستور شیخ را پذیرفتم و عازم لهور شسسدم و شسسب
هها بسته بود ،شسسب را بیسسرون از قلعسسه سسسپری آنجا رسیدم .درواز
هی شسسیخ کردم .چون صبح شد ،متوجه شدم که مردم دارند جنسساز
یکنند ،آنگاه بود که دستور شیخ را درک کردم. حسین را تشییع م
هی کسسار شسسیخ یعنسسی دعسسوت إلسسی اللسسه وارد شسسهر شسسدم و بسسه ارائ
پرداختم .رک :هجویری ،کشف المحجوب.
﴿﴾332
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
تهای روحی هی داخلی این دول تشکیلت و ادار
»مخصوصا ً در هند[ به هیچ مقامی وابسته نبود .شاهان و
یهای یکردند و دگرگون فرمانروایان در آن دخالت نم
های هیچ تأثیری در آن نداشت؛ سیاسی و رخدادهای منطق
هی غیاث پور که به دست برای نمونه چند جمله در بار
شیخ نظام الدین بدوانی هندی )متوفی 725هجری( در
یشود: پایتخت هند بنا شده است نقل م
شیخ با هفت نفر از پادشاهان هند از زمان غیاث الدین
بلبن ) (684 – 664تا غیاث الدین تغلق )(725 – 720
معاصر بود .وی در طول این مدت استقلل این بنا را
حفظ کرد و هرگز نگذاشت این مرکز عظیم تربیتی مورد
دستبرد حکام قرار گیرد .در این پایگاه تربیتی اشخاصی از
رجال دولت سنجر ایران تا رجال دولت اوره در شرق هند
مشغول بودند ،مراکز دینی و افراد وابسته به آن در نظر
یبهره بودند، مردم محترم بودند ،با این که از ثروت ب
های برای آنان قایل بودند ،گاهی مردم احترام فوق العاد
یرسید که مورد حسادت این احترام به جایی م
یگرفتند .برای نمونه: ریاستمداران وقت قرار م
سید آدم بنوری )متوفی 1053هس( که در بقیع دفن
شده است همه روزه هزار نفر بر سر خوان طعاماو غذا
یخوردند و هزاران نفر از مردان با شخصیت و صدها م
نفر از دانشمندان ،ملتزم رکاب او بودند .موقعی که سید
در سال 1053وارد لهور گردید هزاران نفر از اشراف و
دانشمندان در رکاب او بودند .وقتی شاه جهان ،سلطان
هند این وضعیت را دید ،از موقعیت سید ترسید؛ لذا از در
خدعه وارد شد و مقداری پول برای او فرستاد و گفت:
هی خدا بر شما واجب گردیده ،عازم مکه شوید. حج خان
سید مقصود پادشاه را درک کرد و عازم حجاز شد و آنجا
را از دنیا رفت).(1
شیخ محمد معصوم ) 1079هس( فرزند شیخ بزرگ امام
احمد سرهندی نه صد هزار نفر با او بیعت کردند و به
تدستش توبه کردند و هفت هزار نفر در دعوت و تربی ِ
دینی مردم جانشین وی شدند).(2
)( -نزهة الخواطر ،ج ،5س اثسسر علمسسه عبسسدالحی حسسسنی ،والسسد 2
)( -مؤرخ مزبور سیر سید احمد خان است؛ کسی که مردم را به 1
)( -فیلسوف یونانی و بنیانگذار مکتب ابیقوری ،به سال 341ق . 1
باب پنجم
اسلم و رهبری جهان
آمادگی روحی
جهان اسلم هرگز رسالتش را بامظاهر تمدنی که اروپا
نها و آداببر جهان عرضه داشته است و با فراگرفتن زبا
زندگی آنها به انجام نخواهد رساند؛ بلکه جهان اسلم
رسالتش را با روح و قدرت معنوی به انجام خواهند
های که هر روز فقر و محرومیت اروپا از آن رساند؛ پدید
رو به افزایش است.
هگرفتن زندگی ،اجتناب از جهان اسلم با ایمان ،نادید
شهوات ،شوق شهادت ،اشتیاق به بهشت ،روی برتافتن از
هها در راه خدا با صبر و احتساب، کالی دنیا و تحمل شکنج
یتواند به پیروزی رسد: م
﴿
] ﴾ النساء.[104 :
»در جستجوی قوم سستی نکنید ،اگر از جنگ و
یکشند و
یکشید آنان هم مثل شما درد م
جراحات درد م
﴿﴾368
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
یبرند ،ولی فرق شما با آنان این است که شما رنج م
جیزی از خدا امید دارد که آنان امید ندارند«.
قدرت انسان مؤمن و راز پیروزی او در ایمان و امید به
اجر الهی نهفته است .اگر جهان اسلم جز به آن نیاندیشد
یاندیشد و دل نبندد جز به که اروپا در مورد دنیای نقد م
آن کالی دنیا که اروپا بدان دل بسته و چشم ندوزد جز به
آن امور حسی و مادی که اروپا بدان باور دارد و به چیز
دیگری ایمان ندارد ،در این صورت شکی نیست که اروپا با
یای که دارد بر جهان اسلم که از نظر قدرت قدرت ماد
بمانده است، مادی و بدنی از اروپا به مراتب عق
هتر به پیروزی و رهبری است. سزاوارتر و برازند
بر جهان اسلم تاریخی گذشت که مسلمانان نسبت به
قدرت معنوی توجه نکردند و بقایای این قدرت را نیز
بهایشان تقویت ننمودند ،تا این که به مرور آثار آن در قل
ههای تکان دهنده خشکید .زمانی که جهان اسلم با صحن
ههایی که نیاز به ایمان ،صبر ،استقامت، دچار گردید ،صحن
تها داشت و مسلمانان تا حدی تحمل مشکلت و مصیب
لرزه بر اندام شدند و جهان اسلم به قدرت پنهان معنوی
در وجود مسلمانان روی آورد ،آن قدرت چون آبنمایی بود
یپندارد و چون به آن نزدیک که انسان تشنه آن را آب م
ییابد .آنگاه بود که جهان اسلم به یشود چیزی را نم م
عنودن قدرت روحی هگرفتن و ضای جنایت بزرگی که با نادید
مرتکب شده بود ،پی برد .در تیر دانش هرچه جستوجو
کرد چیزی نیافت که جای آن قدرت معنوی را بگیرد و وی
ینیاز کند.را از آن ب
ن نبردهای سخت و جهان اسلم در میدا ِ
یپنداشت مسلمانان تسازی قدم گذاشت؛ چه م سرنوش
نهای یآشوبند ،برای دفاع از اسلم و نجات سرزمی برم
یخیزند و به خاطر اسلم و حریم آن سشان به پا م مقد
هور
یشوند ،کشورهای اسلمی یکپارچه شعل خشمگین م
یآیند ،اما با
یشوند و از غیرت و حماسه به جوش م م
یرفت ،تحقق نیافت و فجایع دردناک کمال تأسف انتظار م
در جهان اسلم تأثیر مطلوبی بر جای نگذاشت و
تها و شهوات سرگرم مسلمانان طبق معمول ،در لذ
بودند؛ گویی چیزی نشده است و رویداد مهمی به وقوع
نپیوسته است .اینجا بود که پی برد غیرت دینی در جهان
اسلم سست گردیده است و آتش جهاد به خاموشی
گراییده است ،آن وقت بود که جهانیان به ضعف و زبونی
جهان اسلم پی بردند.
﴿﴾369
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
هی مهم رهبران جهان اسلم در شرایط کنونی وظیف
تهای اسلمی ،کاشتن ایمان در قلوب نها و دول سازما
مسلمانان ،برافروختن عواطف ایمانی ،گسترش دعوت به
سوی خدا و رسول و ایمان به آخرت با همان روش
نخستین دعوت اسلمی است .در این مسیر از هیچ تلشی
هی ابزارهای جدید و قدیم نباید دریغ ورزند ،باید از کلی
ههای نشر و تعلیم ،مانند دید و بازدید دعوتگران دینی از را
یها ،انتشار سها وسخنران شهرها و روستاها ،ترتیب در
بهای سیره ،اخبار صحابه، بها و مقالت ،بازخوانی کتا کتا
غزوات پیامبر و فتوحات اسلمی ،شرح حال شهیدان و
قهرمانان اسلم ،بررسی مسایل جهاد و فضایل شهیدان و
ههای گروهی مانند صدا و سیما، همینطور از رسان
هها و تمام تجهیزات جدید استفاده شود. روزنام
قرآن و سنت پیامبر اسلم ص دو نیرو عظیمی هستند
یتوانند در جهان اسلم آتش حماسه و ایمان را که م
برافروزند و در هر شرایطی علیه دوران جاهلی انقلبی
بزرگ به راه اندازند و از امت زبون و خوار ،امتی بیدار،
سلحشور ،برافروخته و سراپا خشم و غضب علیه
مهای ظالم پدید آورند. نظا
مگرفتن ششدن و آرا لخو امروز مشکل جهان اسلم د
به زندگی دنیا و استراحت در کنار اوضاع فاسد و
یکند و نه نابسامان است ،نه فسادی وی را نگران م
یانگیزد و جز خوراک و انحراف و منکرات وی را برم
یاندیشد. پوشاک به چیزی دیگر نم
لها باز شود ،با تأثیری که اگر راه کتاب و سنت به د
یگذارند تنشی بین ایمان و نفاق ،یقین و شک ،منافع م
زودگذر و زندگی آخرت ،استراحت جسم و شادی قلب،
زندگی بطالت و مرگ با شهادت به وجود خواهد آمد؛
تنشی که هر پیامبری در زمان خویش به وجود آورد و یقینا ً
یشود ،آنگاه جهان نیز بدون ایجاد چنین تنشی اصلح نم
های از جهان اسلم و بلکه در هر است که در هر گوش
هی مسلمان ،چنین افرادی قیام خواهند کرد شهر و خانواد
یفرماید: که قرآن در مورد آنها م
﴿
﴿﴾370
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
] ﴾ الکهف:
.[14 – 13
»آنان جوانی بودند که به پروردگارشان ایمان داشتند و
لهایشان قدرت و تشان افزودیم .ما به د ما بر هدای
شهامتی ددیم ،آنگاه که به پا خاستند و گفتند :پروردگار ما
نها و زمین است .ما هرگز غیر از او پروردگار آسما
معبودی را نخواهیم پرستید .اگر چنین بگوییم در این
صورت سخنی گزاف و دور از حق گفته ایم«.
)(4
اینجاست که یاد بلل (1)،عمار (2)،خبابُ (3)،
خبیب،
صهیب (5)،مصعب بن عمیر (6)،عثمان بن مغطون) (7و انس
)( -بلل بن رباح حبشی ،موذن ،خسسازن و از یسساران نزدیسسک پیسسامبر 1
شد .در جنگ بدر نتوانست شسسرکت کنسسد .بسسرای شسسرکت در جنسسگ
تها کسسرد و
احد شور و هیجان بسیاری داشت .در این جنگ رشاد
مهای بسیار برداشت و سرانجام جام شهادت نوشید) .د .ن(. زخ
﴿﴾372
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
هی اروپا که جهان را به سوی خودکشی ،آتش و ستمگران
یکشاند ،دچار شده است .اگر برای دومین بارنابودی م
جهان اسلم در آمادگی علمی ،نظامی و استقلل در امور
زندگی اش کوتاهی کند ،بدبختی جهان ثبت و انسانیت به
مصیبت و بلی طولنی گرفتار خواهد شد.
)( -در این زمینسسه رک :حسسسین ،طسسه ،مستقبل الثقافة فععی 1
مصر.
﴿﴾374
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
ینوشت و با زبان اسلمی یاندیشید ،با قلم اسلمی م م
ینمود ،تا آنجا که نویسندگان در ایران ،ترکستان، تألیف م
افغانستان و هند،کتابی را که دارای اهمیت بود ،به زبان
ینوشتند ،برخی هم اصل کتاب را به زبان عربی و عربی م
ینوشتند ،چنانچه امام تلخیصش را به زبان فارسی م
غزالی) (1احیاء علوم الدین را به زبان فارسی تحت
ت تلخیص نمود. عنوان کیمیای سعاد
اگرچه این حرکت علمی در ابتدای زمامداری عباسیان
مها متأثر بود و بر تفکر یها و عج ظهور نمود و از یونان
سگذاری نشده بود و دارای پاک و روح اسلمی اسا
فهایی از نظر علمی و دینی بود ،اما بر جهان آن روز ضع
مهای علمی قدیم با تمام قدرت و نشاط سایه افکند و نظا
در برابرش فرو ریختند.
سرانجام نهضت علمی اروپا به میدان آمد و با
شها و نقد علمی خویش ،نظام قدیم را منسوخ آزمای
اعلم کرد و سبکی جدید برای علم و تحقیق وضع نمود،
هی مادی آن این سبک ،کپی برابر با اصل از روح و اندیش
ینمود،بود ،هیچ دانشجویی براساس این سبک تحقیق نم
یگشت. های مادی باز م مگر این که با روحی
بنابراین ،جهان برای بار دوم تسلیم چنین آموزشی شد
تها دچار ضعف و بالطبع جهان اسلم نیز از آنجایی که مد
فکری و انحطاط علمی شده بود و جز اروپا مددکار و
یاوری نداشت ،این نظام آموزشی را با تمام
یهایش پذیرفت و امروز در سطح جهان اسلم ،این نارسای
نظام حاکم است.
هی طبیعی این نظام ایجاد تنشی بود که بین نتیج
هی جدید ،بین اخلق اسلمی و هی اسالمی و روحی روحی
اخلق اروپایی ،بین معیارهای گذشته در ارزشیابی اشیا و
معیارهای جدید به پا خاست ،و علوه برآن سبب شد تا در
)( -حجسسة السسسلم ابوحامسسد محمسسد بسسن محمسسد بسسن احمسسد غزالسسی 1
هی سلجوقی ،به سال 450هس .ق طوسی ،دانشمند معروف دور
) (1058در طابران طوس زاده شد .وی در فقه ،حکمت ،کلم و
عرفان سرآمد دوران خود بود .غزالسی پسسس از مسدتی تحصسسیل در
طسسوس و گرگسسان بسسه نیشسسابور رفسست و از محضسسر امسسام الحرمیسسن
هها برد .سپس با نظام الملک ارتباط یافت و منصب تدرسسسی بهر
هی نظامیه را از وی دریافت کرد و در پایان نیز بسسه تصسوف مدرس
بهای احیاء علععوم الععدین، روی آورد و به طوس بازگشت .کتا
تهافت الفلسفة ،المنقععذ مععن الضععلل والمستصععفی
من علم الصول از جمله آثار وی اسسست .غزالسسی سسسرانجام بسسه
سال 505هس .ق 1111 /م درگذشت) .د .ن(.
﴿﴾375
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
بین طبقات فرنگی و تحصیل کرده شک و نفاق به وجود
یصبری ،حرص زندگی ،ترجیح دنیا بر آخرت و غیره آید و ب
– که نتایج طبیعی تمدن اروپایی است – ظهور کند.
یخواهد زندگی اش را دوباره بنابراین ،اگر جهان اسلم م
شروع کند و از قید بردگی درآید و آرزوی رهبری جهان را
در سر دارد ،باید دارای استقلل آموزشی باشد و بالتر از
هدار باشد .این کار زیاد آن باید رهبری علمی را عهد
های ژرف ،حرکت مشکل نیست اگرچه نیاز به اندیش
هی تدوین و تألیف و مهارت تاحد تحقیق و نقد گسترد
علوم عصری همراه با فراگیری روح اسلم و ایمان راسخ
به اصول و فرامینش دارد ،مسؤولیتی است که باید چیره
تهای هی حکوم دست آن را به عهده گیرند .در واقع وظیف
نهایی را تها و انجم اسلمی است که در این زمینه جمعی
ههای مختلف انتخاب تشکی دهند و استادانی ماهر در رشت
نمایند و طبق اسلوب آموزشی خاصی که محکمات کتاب
و سنت و حقایق ثابت دین و علوم مفید عصری و تجربیات
جدید را در خود فراهم آورند و علوم عصری را برای
هایجوانان مسلمان براساس اسلم و روح اسلمی به گون
تدوین کنند که تمام نیازهای نسل جدید مسلمان را
لهایی برآورده نماید و آنان براساس چنین دستورالعم
تشان را یشان را منظم نمایند و هوی جامع بتوانند زندگ
ساس ینیاز گردند ،در موارد ح ّ حفظ کنند و از غرب کامل ً ب
آمادگی نظامی داشته باشند ،منابع زیرزمینی خویش را
یشان ههای کشورها خودشان استخراج کنند و از سرمای
همند شوند ،امور مالی کشورهای اسلمی را خودشان بهر
تهایشان را براساس اسلم خودشان تنظیم کنند و حکوم
مهای چنان اداره کنند که برتری نظام اسلمی بر نظا
اروپایی روشن شود و مشکلت اقتصادی که اروپا در حل
آنها عاجز مانده است ،به سهولت حل شود.
بنابراین ،با آمادگی روحی و آمادگی تکنیکی و نظامی و
یتواند به پا استقلل آموزشی است که جهان اسلم م
خیزد ،رسالتش را ادا کند و جهان را از نابودی تهدید کننده
هی رهبری جهان امری ساده نیست ،بلکه نجات دهد .مسأل
خیلی جدی است و نیازمند تلش و کوشش گسترده،
مبارزه و جهاد و آمادگی کامل است.
كل امريء
يجري إلى
يوم الهياج بما
﴿﴾376
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
استعدا
)( -هزار و یسسک شسسب ،هسسزار افسسسانه ،یسسا ألسسف لیلسسة ولیلسسة ،دوران 1
Ernest Tallgren
﴿﴾395
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
و از سادگی ،عدم آگاهی و جهالت امت سوء استفاده
یدهند. نها و جنایات خویش ادامه م یکنند و به خیا م
تهای مسلمان و کشورهای عربی – اگر متأسفانه مل
نگوییم کامل ً آگاهی ندارند ،-یقینا ضعف آگاهی درند ،آنان
یدهند ،با دوست و دو دست را از دشمن تشخیص نم
دشمن برخورد مساوی دارند و چه بسا با دشمن برخورد
بهتری دارند ،تا با دوست خیرخواه ،در مواردی دوست در
یشود ،اما با طول زندگی با آنان دچار خستگی و مبارزه م
دشمن چنین نیستند ،از یک سوراخ هزار مرتبه گزیده
یگیرند،هها عبرت نم یشوند ،از رویدادها و تجرب م
یشان ضعیف و فراموشکار است ،رهبران و ه حافظ
زمامداران گذشته و حوادث دور و نزدیک را ،خیلی زود
فراموش نموده اند ،در آگاهی دینی و اجتماعی ضعیف اند
فهای مزبور سبب فتر .یقینا ً ضع و در آگاهی سیاسی ضعی
یهای بزرگ شده است و رهبری تها و بدبخت مصیب
های آنان را ناکام نادرست را برآنها مسلط و در هر صحن
نموده است.
ت روحی و اخلقی و به اما اروپاییان به رغم محرومی ِ
فهای زیادی که دارند – و در این یها و ضع رغم نارسای
کتاب نیز به آنها اشاره شده است – از آگاهی قوی
برخوردارند ،به خصوص آگاهی مدنی و سیاسی .آنان
عشان را از ضررشان باز دارای رشد سیاسی هستند ،نف
یشناسند ،بین خیرخواه و فریبکار ،مخلص و منافق و م
یشان را صرفا ً یشوند ،رهبر یکفایت فرق قایل م همتا و ب
یسپارند ،زمامداران به افراد با کفایت ،قوی و امانتدار م
یدهند، نیز رهبری آنان را با کمال دقت و ترس انجام م
نشان پی بردند ،یا آنان هرگاه به عجز و خیانت زمامدارا
نشان نقش خود را این که تشخیص دادند که زمامدارا
نشان به پایان رسیده است ،به بازی کرده اند و دیگر زما
تتریتر ،با کفای یزنند و افرادی قو سرعت آنان را کنار م
یکنند ،و نشان م هتر را به رهبری اوضاع ،جایگزی و شایست
یهای هی بزرگ ،پیروز هی درخشان ،کارنام هرگز گذشت
تشان در قضایای خاصی ،مانع برکناری و نظامی و موفقی
یشود. عزل آنان نم
های و زمامداری بدین ترتیب آنان از سیاستمداران حرف
ضعیف و خیانتکار ،محفوظ ماندند و زمامداران و مقامات
هی مردم ،بیمناک و با حذر نیز از نظارت ملت و گرفت تود
شدند.
﴿﴾396
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
بنابراین ،بزرگترین خدمت برای این مت که در پی آن از
یکند ،درنهایی که هر روز وی راتهدید م هها و بحرا
فاجع
امان خواهد شد ،ایجاد بیداری و آگاهی در طبقات مختلف
هی مردم آن است. و تربیت فکری ،مدنی و سیاسی تود
نباید فراموش کرد که بیداری و آگاهی چیزی جز
یسوادی است ،اگر چه گسترش آموزش و رفع ب
یسوادی نیز از مسایل مهم و اساسی است. ب
فرماندهان و رهبران سیاسی باید توجه داشته باشند،
یواند مورد امتی که فاقدی بدیاری و آگاهی باشد ،نم
مشان اعتماد قرار گیرد و به هیچ وجه تقدیس و احترا
نسبت به رهبران و مسؤولن ،در حالی که فاقد آگاهی
هستند ،نباید امیدوارکننده باشد؛ زیرا تا زمانی که از
بیداری لزم برخوردار نیستند ،در معرض هر نوع تبلیغات،
یثبات در هی ب
تحریک و استهزا قرار دارند؛ مانند ریش
فلتی که در معرض وزیدن بادها قرار داشته باشد.
هی اسراء اعلن شده است که محمد ص نبی قبلتین، )( -در سور 1
لهای آینسسده
امام مشرق و مغرب ،وارث انبیای گذشته و امام نس
است.
﴿﴾399
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
ههای هیمالیا، ههای آلپ و البرز ،عقاب لبنان و قل کو
ههایی کوچک و بندهایی حقیر ،نیستند. بیش از ت
همینطور کشورهای بزرگی مانند هند ،چین و ترکستان
در این دنیای جدید ،بیش از مناطقی کوچک و روستاهایی
هی فشرده و نقاطی مجهول نیستند و اساسا ً تمام کر
هی این سروری به آن بنگرد، زمین از دید کسی که از قل
هی در حال های کوچک و رنگی که پرند بیش از نقش
چرخش در آسمان به آن بنگرد ،نیست .همینطور جوامع
بشان چون بزرگ ،ساکنان با فرهنگ و تمدن آن و آدا
ههایی کوچک در جمع امتی بزگر هستند ،جهان خانواد
هی واحد ،ایمان عمیق و ارتباط بزرگ جدید براساس عقید
عترین جهانی بود قوی روحانی برپا گردید .این جهان وسی
تهایکه تاریخ تا به حال آن را شناخته است ،مل
یترین خانواده در تاریخ بوده هی این جهان ،قو لدهند تشکی
گهای مختلف و استعدادهای های که فرهن است ،خانواد
ً
گوناگون در آن ذوب گردید و نهایتا تمدنی واحد که تمدن
یشمار اسلم ههای ب اسلمی باشد و همواره در وجود نابغ
هی اسلمی چه علمی و چه عملی مرتبا ً و آثار گرانمای
ظهور نموده است ،به وجود آمد.
در تاریخ رهبری ،رهبری این جهان جدید از نظر لیاقت و
یترین و بزرگترین رهبری بود، شایستگی ،بهترین و قو
بها در راه رساندن دعوت اسلمی ،خالصانه زمانی که عر
حرکت نمودند و در این مسیر فنا شدند ،خداوند متعال
آنان را به این رهبری برگزید .مردم دنیا چنان نسبت به
های از آنان تقلید نمودند که آنان محبت ورزیدند و به گون
نشان، نها در برابر زبا ینظیر است ،تمام زبا در جهان ب
نشان سر تسلمی گشان و تمد گها در برابر فرهن فرهن
َ َ
فرود آوردند ،در جهان متمدن آن روز از کران تا کرانش
بها زبان علم و نویسندگی بود ،زبانی مقدس و زبان عر
یشان آن را ترجیح نهای مادر محبوبی که مردمان بر زبا
تشان را به این زبان گترین و بهترین تألیفا یدادند ،بزر م
ینگاشتند و چون صاحبان آن و بلکه بهتر آن را یاد م
یگرفتند .در این زبان چنان ادیبان و نویسندگان به م
یآمدند که بزرگان جهان عرب به میدان علم و ادب م
تشان اعتراف و ادیبان و نقادان جهان عرب ،به عظم
ینمودند. تشان اقرار م فضل و امام
های بود که مردمان بها تنها تمدن نمون ن عر آری ،تمد ِ
یکردند و به تقلیدش افتخار از آن به بزرگی یاد م
نها ینمودند ،علمای دین این تمدن را بر سایر تمد م
﴿﴾400
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
نهای منافی با آن را به نام جاهلیت یدادند و تمد
ترجیح م
یکردند و از تقلید شاعران و آثار آنان و عجمیت یاد م
یداشتند.مردم را برحذر م
تهای طولنی ادامه این رهبری کامل و فراگیر مد
داشت و مردم به فکر هیچ نوع انقلب و شورش جهت
تهای مغلوب در رهایی از آن نبودند ،نظیر آنچه در ام
هی مردم با این رهبری، تاریخ وجود دارد؛ زیرا رابط
های امتی مغلوب با غالب ،محکوم با حکم و غلم با رابط
هیهی دیندار با دیندار و رابط
آقای خشن ،نبود .بلکه رابط
هی تابع و متبوعمؤمن با مؤمن بود .نهایت از این که رابط
بود؛ متبوعی که قبل از وی به شناخت حق و ایمان،
دعوت و از خودگذشتگی دست یافته بود .بنابراین ،دلیلی
برای انقلب ،انزجار و ناسپاسی از خیر نبود ،بلکه شایسته
بود مردمان به فضل آنان اعتراف کنند و بر زبان،
ههای شکر و دعا را برانند و چنین دعا کنند: صیغ
﴿
﴾
]الحشر.[10 :
»پروردگارا! ما و برادرانمان را که ایمان آوردن بر ما
های نسبت به مؤمنان در پیشی گرفته اند بیامرز و کین
لهایمان جای مده ،پروردگارا! تو دارای رأفت و رحمت د
فراونی هستی«.
حشده چنان بودند که تهای فت و چنین نیز شد .مل
تپرستی، هی خویش از جاهلیت و ب بها را نجات دهند
عر
تدهنده به سوی دارالسلم ،راهنما به سوی بهشت و دعو
یدانستند. معلم و استاد در ادب ،م
یای که با بعثت محمد این بود رهبری جهانی ،رهبر
های اسراء اعلم گردیده است، فراهم گردید و در سور
بها باید شدیدا ً آن را مورد توجه این قیادتی است که عر
تهایی که خداوند به آنان عنایت قرار دهند و از تمام موهب
کرده است در این مسیر دریغ نورزند و نسل اندر نلس
این رهبری را سفارش کنند.
از نظر عقل ،دین و غیرت ،هرگز برای آنن جایز نیست
که در هیچ زمانی از این رهبری شانه خالی کنند ،این
رهبری جایگزین هر رهبری دیگری و بلکه افزون از آن
یتواند جای این رهبری را پر نماید، است و هیچ رهبری نم
﴿﴾401
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
یها را دربر گرفته و این رهبری است که تمام انواع رهبر
بها و ارواح است تا در این رهبری بیشتر تسلط بر قل
بها هرسین به این رهبری برای عر اجسام و اشباح .را
ساده و آسان است؛ چون ،همان راهی است که در
هی نخست آن را تجربه نمودند و عبارت است از: دور
ت اسلمی ،فداکاری در این مسیر و اخلص در راه دعو ِ
هگرفتن مسؤولیت آن و اساس قراردادن و به عهد
نهای زندگی. حدادن آیین زندگی اسلم بر تمام آیی ترجی
تها ون تسلط بر مل بدین ترتیب بدون در نظرداشت ِ
تهای اسلمی در گوشه و کنار جهان به منصب رهبری ،مل
یشان اعتراف خواهند کرد و در محبت و تعظیم و رهبر
دشان خود را به کشتن خواهند داد و آنگاه است که تقلی
ب زمین که در های در شرق و غر ِ درهای جدید و میادین تاز
برابر فاتحان و استعمارگران غرب سرسختی نمودند ،در
تهای جدیدی به اسلم مقابل آنان گشوه خواهد شد و مل
تهایی جوان در استعداد و انرژی و خواهند گروید ،مل
تهایی که به ایمان جدید ،دین جدید ،روح جدید و منابع ،مل
یتوانند با اروپا در تمدن و رسالت جدید دست یابند ،م
علومش مقابله نمایند.
بها! تا کی نیروهای عظیم خویش را که جهان ای عر
قدیم را با آنها فتح نمودید ،در میادین تنگ و محدود صرف
یکنید؟ م
تها را ازنها و حکوم ل خروشان که دیروز تمد این سی ِ
یشود و پای درآورد ،تا کی در این وادی تنگ محصور م
یبلعد؟امواجش یکدیگر را م
این جهان وسیع بشری را دریابید؛ جهانی که خداوند
شما را جهت رهبری و هدایت آن برگزید ،در تاریخ امت
شما و تاریخ کل جهان و در سرنوشت شما و سرنوشت
کل جهان بعثت محمدی آغاز این دوران جدید بود .بار دیگر
دعوت اسلمی را به آغوش بگیرید و در راه آن از جان
یامان روی خویش بگذرید و در این مسیر به جهادی ب
آورید:
﴿
﴿﴾402
کندوکاوی در اوضاع جهان و انحطاط
﴾
]الحج.[78 :
هی»در راه خدا جهاد و تلش کنید آنگونه که شایست
جهاد در راه اوست .خداوند شما را برگزیده است و در
دین ،کارهای دشوار و سنگین را بر دوش شما نگذاشته
است ،آیین پردتان ،ابراهیم است .خداوند شما را قبل ً ]در
بهای پیشین[ و در این ]آخریت کتاب[ مسلمانان کتا
نامیده است .تا پیامبر گواه بر شما باشد و شما هم گواه
بر مردمان باشید .پس نماز را برپا دارید و زکات را بدهید
ن[ خداوند متعال چنگ زنید که سرپرست و و به ]ریسما ِ
یاور شما اوست .و چه سرور و یاوری نیک و چه مددکار و
هی خوبی است!«).(1 ککنند کم