You are on page 1of 860

‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.

‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬

‫مقدمه ي ناشر‬

‫الحمسد ل الذي أكمسل دينسه واتسم نعمتسه‪ ،‬و رضسى لنسا الِسسلم‬
‫دينًا‪ ،‬و أشهد أن ل إِله إِل ال وحده ل شريك له‪ ،‬و أشهد أنّ‬
‫محمدًا عبده ورسوله‪ .‬أما بعد‪:‬‬
‫بزرگتريسسن نعمتسسي كسسه خداونسسد بر ايسسن امسست محمدي افزون‬
‫داشتسسه آن اسسست كسسه بهتريسسن پيامسسبران و رسسسولن ا را براي‬
‫آنان فرسسسستاده و آن هسسسم محمسسسد مسسسي باشسسسد‪ ،‬و براي آنان‬
‫بهترين مردم را بعد از انبياء عليهم السلم اختيار فرموده تا‬
‫ياران رسول او باشند‪.‬‬
‫و همچنان بهتريسسسن مبلغيسسسن و صسسسادقترين گواهان بر حسسسق‬
‫بودند‪ ،‬چنانكه باريتعالي ميفرمايد‪:‬‬
‫( ُمحَمّدٌ رَسُولُ الِّ وَالّذِينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الْكُفّارِ ُرحَمَاءُ‬
‫بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكّعاً سُجّداً يَبْتَغُونَ فَضْلً مِنَ الِّ وَرِضْوَاناً‬
‫سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التّوْرَاةِ‬
‫وَمَثَلُهُمْ فِي الِْنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْ َرجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ‬
‫فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزّرّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفّارَ وَعَدَ الُّ‬
‫الّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً‬
‫‪1‬‬
‫عَظِيماً)‬
‫((محمسسد فرسسستاده بر حسسق خدا اسسست و مردمسسي كسسه بسسا او‬
‫همراهنسد ياران پاكباز او و آل بيست نبوت هسستند بسا كافران‬
‫سسسسختگيرند و بسسسا مومنان مهرباننسسسد و هيئت شان در وقسسست‬
‫عبادت در ركوع و سسسجود مسسي بينسسي ايشان را‪ ،‬در دلهايشان‬
‫سوره الفتح‪ ،‬آيه ي‪.29 :‬‬ ‫‪1‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫توحيسسد و اخلص پروردگار اسسست‪ ،‬آنچسسه را كسسه ميخواهنسسد از‬
‫فضسل او ميخواهنسد‪ ،‬و در راه خوشنودي او مسي جوينسد‪ ،‬اثسر‬
‫عبادت در رو آوردنشان بسسه درگاه خدا در صسسورتشان نمايان‬
‫اسسست‪ ،‬آن اسسست صسسفتشان در تورات و صسسفتشان در انجيسسل‪،‬‬
‫هماننسد زرع و كشست هسستند كسه بيرون داده نهالهاي خود را‪،‬‬
‫آنگاه آنرا تقويست نموده تسا اينكسه كلفست و قوي گشتسه تسا آنكسه‬
‫راسسست ايسسستاده بر سسساقه هاي خود بطوري نيرومنسسد و سسسر‬
‫سسبز و خرّم و پسر ثمسر گشتسه كسه پسسند بزرگ ران و زراعست‬
‫كاران مي آيد از خوبي و زيبايي و خرّمي آن‪ ،‬تا بخشم آورد‬
‫به وسيله ي اصحاب پيغمبر كافران را‪.‬‬
‫اصحاب‪ ،‬پيغمبر را از اندكي و ناتواني آنچنان به بسياري و‬
‫نيرومندي رسسانيد‪ ،‬براي بخشسم آوردن كافران دشمنان خدا و‬
‫براي خشنود كردن و مددكاري دوستان خدا‪.‬‬
‫خدا بسه مردمسي كسه ايمان آوردنسد و عمسل صسالح انجام دادنسد و‬
‫از ايشان يعنسي از اصسحاب پيامسبر بودنسد و عده ي مغفرت و‬
‫ثواب عظيم داده كه نه حدي دارد و نه اندازه اي‪)).‬‬
‫و همچنين رسول ال براي آنان شهادت حق داده چنانكه‬
‫ميفرمايد‪:‬‬
‫((خير الناس قرني ثم الذين يلونهم ثم الذين يلونهم‪))2‬‬
‫بهتريسن مردم كسساني هسستند كسه در عصسر و زمان مسن بودنسد‪،‬‬
‫سپس كساني كه بعد از من مي آيند‪ ،‬سپس كساني كه بعد از‬
‫قرني كه بعد از فرن من بوده مي آيند‪.‬‬
‫و دور و نزديسسسك بر ايسسسن حقايسسسق شهادت داده انسسسد چنانكسسسه‬
‫بشريسست از قديسسم الزمان خوبسسي و شهامسست و كردار نيسسك و‬
‫متفق عليه‪.‬‬ ‫‪2‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫را ياد آوري مي‬ ‫صفات پاك آن صحابه و ياران رسول ال‬
‫كنند‪.‬‬
‫و اين مردان پاك و با شهامت از هيچ نوع خدمتي براي اين‬
‫ديسسن مسسبين دريسسغ نداشتنسسد و در جهسست نشسسر و تكامسسل اسسسلم‬
‫گامهاي محكمسسي نهادنسسسد و بسسه مردانگسسسي در مقابسسسل دشمسسسن‬
‫ايستادند و از حريم پاك اين دين دفاع كردند‪.‬‬
‫خداونسسد زندگسسي روشسسن آنان را براي مسسا حفسسظ فرموده‪ ،‬كسسه‬
‫بشريست ماننسد آنرا بسه ياد ندارد‪ ،‬تسا كسه آنان الگسو و راهنمسا و‬
‫قدوه باشند براي كساني كه بعد از آنان خواهند آمد تا از راه‬
‫حسق دور و گمراه نشونسد‪ ،‬كسساني كسه بخواهسد پيرو طريسق و‬
‫راه آنان باشنسسد‪ ،‬و بسسا اينكسسه بخواهنسسد از آنان دفاع كننسسد اگسسر‬
‫زبان بر آنان دراز شد و قلمهاي زور و بدي بر ضد آنان به‬
‫نوشتن درآمد‪.‬‬
‫در طول تاريسخ اسسلم بعضسي از فرقسه هاي جديسد و نسو ظاهسر‬
‫شده كسسه متاثسسر و مقلد فرقهاي گمراه ديگسسر شده انسسد‪ ،‬و آنان‬
‫نيسز در پسي آنان گمراه گشتسه انسد‪ ،‬يسا اينكسه نصسوص قرآن و‬
‫سنت صحيح رسول ال را تاويل و تبديل كرده راه خطا و‬
‫نادرستي را در پيش گرفته اند‪.‬‬
‫و صسفاتي را از باريتعالي نفي كرده اند كسه خود او يا رسسول‬
‫او او را بسه آن وصسف فرموده‪ ،‬يسا اينكسه منزلت و مكانست‬
‫صسحابه و ياران پيامسبر را ندانسسته و حسق آنهسا را ضايسع و‬
‫پايمال كرده انسد‪ ،‬و يسا هسم بسه آنان كردار هاي بسد و ناپسسندي‬
‫را نسبت داده اند كه آنان آنرا انجام نداده اند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و از حكمست باريتعالي ايسن اسست كسه براي دفاع از حريسم خود‬
‫مردانسسسي را گماشتسسسه اسسسست تسسسا از ايسسسن ديسسسن مسسسبين دروغ‬
‫دروغگويان و باطسسل باطلگويان را دور كننسسد و يكسسي از ايسسن‬
‫مردان شيسسسخ السسسسلم ابسسسن تيميسسسه رحمسسسه ال در كتاب خود‬
‫(منهاج العتدال) اسسست‪ ،‬كسسه در آن صسسفات خداونسسد تعالي را‬
‫كه آن فرقه ها و گروه هاي گمراه از او تعالي نفي كرده اند‬
‫ثابت كرده است‪ ،‬و نيز تهمتهاي باطل آن فرقه ها را درباره‬
‫ي صحابه و ياران پيامبر كه به آن طايفه ي مبارك نسبت‬
‫داده انسد‪ ،‬محسو و نابود كرده اسست‪ .‬و باريتعالي نيسز مسسير و‬
‫آسسسان فرموده خدمسست مرد ديگري را بنام الحافسسظ ابوعبدال‬
‫محمد بن عثمان الذهبى تا كتاب شيخ السلم ابن تيمه را در‬
‫يسسك جلد بنام (المنتقسسى مسسن منهاج العتدال )‪ 3‬بسسه اختصسسار‬
‫درآورد تا براي خوانندگان آسان گردد‪.‬‬
‫و براي عاقسل و خردمنسد حقايسق نزديسك شود‪ .‬مسا ايسن كتاب را‬
‫بسسه خوانندگان محترم تقديسسم ميداريسسم و از خداونسسد خواسسستار‬
‫هسسستيم كسسه همسسه مسسسلمانان از آن نفسسع و اسسستفاده ي كامسسل‬
‫ببرند‪ ،‬خداوند قادر بر همه چيز است‪.‬‬

‫و صلي ال على نبينا محمد و آله و صحبه و سلم‪.‬‬

‫‪ 3‬ناگفتسه نمانسد كسه علمسه ابوالفضسل برقعسي كتاب (المنتقسي مسن منهاج العتدال) را كسه (رهنمود سسنت در رد اهسل بدعست) ناميده اسست بسه طور‬
‫كامل ترجمه نكرده بلكه بعضي از مواضع آن را ترك كرده است‪ ،‬و ما مناسب دانستيم كه آن جاهاي ترجمه نشده را ترجمه كرده و به آن تنبيه‬
‫كنيم‪ ،‬تا اگر خوانندگان محترم بخواهند نص عربي آن را با ترجمه ي فارسي آن مقايسه و مطابقت كنند در اشكال واقع نشوند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫مقدمه‬

‫(الّذِينَ يُبَلّغُونَ رِسَالتِ الِّ وَيَخْشَوْنَهُ وَل َيخْشَوْنَ أَحَداً ِإلّ ا َ‬


‫لّ‬
‫وَكَفَى بِالِّ حَسسِيباً) (اليسه‪ :‬الحزاب‪ (( )39 /‬آنانسي كسه‬
‫ميرسسانند پيغام هاي خدا را و مسي ترسسند از او نمسي ترسسند‬
‫از هيچ كس مگر از خدا‪ ،‬و پس است ال حساب كننده‪)).‬‬
‫يك دعوت گر و پيام آور راه دعوت حق تنها خدا را بايد در‬
‫نظر گيرد‬
‫از او بترسسد و او را هميشسه مسد نظسر داشتسه باشسد تسا در امسر‬
‫رسسسالت و دعوت خويسسش كوتاهسسي نكرده باشسسد‪ .‬همانطور كسسه‬
‫انسسسبياء عليهسسسم السسسسلم پسسسر ارج و والسسسست بسسه همان اندازه‬
‫مشكلت و مصسايبي كسه بر آنهسا وارد گرديسد بزرگ و دشوار‬
‫بود‪.‬و كسساني كسه بحسق پيروي از انسبياء عليهسم السسلم ميكننسد‬
‫در اوج شدايد و سختيها گام زن شوند‪ ،‬چون اين سنت الهي‬
‫اسست‪.‬در طول تاريسخ اسسلم چسه بسسا از مسسلمانان بودنسد كسه‬
‫تلش كرده و روح دعوت و حركست را در جان امست اسسلمي‬
‫دميدنسد‪.‬چسه بسسا مصسلحين و مجاهديسن و علماي برجسسته كسه‬
‫جان خود را درراه احياء‪ ،‬رشسد و بلنسد بردن اسسلم از دسست‬
‫دادنسسد و شربسست شهادت نوشيدنسسد‪.‬چسسه بسسسيار علماء كسسه تمام‬
‫خطرهسا را بسه جان خود خريدنسد و از آرامسش و سسكون خود‬
‫گذشتسسه و بسسا امواج پسسر تلطسسم جهالت‪ ،‬رذيلت و بسسي دينسسي و‬
‫طوفان حوادث اجتماعسسي و سسسياسي روزگاران در آويختنسسد و‬
‫مبارزه كردنسسد تسسا خواسسستند كسسه مسسسلمانان زنده بوده و حيات‬
‫ابدي و جاويسسسد داشتسسسه باشنسسسد‪ .‬اكنون بسسسا گذشسسست روز هاي‬
‫طليي تاريخ‪ ،‬جهان روز به روز رو به انحطاط و مسلمانان‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫روز بسسه روز بسسه اسسستضعاف و ذلت كشانيده ميشونسسد‪ ،‬روز‬
‫هاي طليسي عصسر پسر فروغ رسسالت امروز بسه يادگار تاريسخ‬
‫رفتسسه و بجسسز در اوراق تاريسسخ ثبسست شده ديگسسر چيزي بجاي‬
‫نمانده اسسست‪ .‬دشمنان اسسسلم از همان اوان رشسسد ديسسن فطرت‬
‫قلوبشان پسر بود و در پسي انتقام بودنسد كسه روزي بسه آرزوي‬
‫شوم شان دست يابند و اگر قوت رويا رويي وصف آرايي را‬
‫در مقابسسل فرزندان قرآن و سسسنت نداشتنسسد‪ ،‬ولي خنجسسر زهسسر‬
‫آلود هزاران نوآوري هسا و خرافات و ل دينسي را در قلب پاك‬
‫عقايد اسلم جاي دادند‪ ،‬و هر زمان جنگهاي سرد عقيدتي با‬
‫مسسسلمانان واقعسسي داشتسسه انسسد كسسه الحمسسد ل در تمام ميدانهسسا‬
‫شكست خوردند‪.‬‬
‫ولي اسسلم هميشسه از دو گروه آسسيب ديده و هميشسه بسا ايسن‬
‫دو گروه مبارزه كرده است‪:‬‬
‫‪ -1‬الحاد و ملحديسسن‪ -‬مكتبهاي الحادي‪ -‬كسسه از فطرت و ديسسن‬
‫آييسن فطرت بغاوت كرده انسد‪ ،‬اسسلم بسا درك خطسر ايسن سسيلب‬
‫و طوفان ل دينسسي مبارزه كرده و هميشسسه در مقابسسل آنان سسسد‬
‫بوده اسست و هميشسه فرزندان مكتسب توحيسد و سسنت از خطسر‬
‫شان آگاه بوده و هستند‪.‬‬
‫‪ -2‬نو آوري ها در دين و خرافات (و مروجين آن) كه در‬
‫اصسل تراشيده هسا‪ ،‬بافتسه هسا بر چسسبهايي اسست كسه دوسستان‬
‫جاهسسل و نادان اسسسلم بنام اسسسلم و بنام ديسسن در بيسسن جامعسسه‬
‫اسلمي نشو و نما دادند و تا كنون نيز اين بافند ه ها بازار‬
‫شان را گرم داشتسسه كسسه خطسسر اينان بسسه اصسسل ديسسن و عقايسسد‬
‫حقهسسء اسسسلم اسسست‪ ،‬بر خلف گروه اول كسسه خطسسر شان بسسه‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫اصسل ديسن اثسر نميكنسد بلكسه خطسر براى مسسلمانان انسد نسه براي‬
‫عقايد حقهء دين فطرت‪.‬‬
‫و ايجاداتسي كسه ايسن گروه دوم ميكننسد حتسي كفسر هسم از آنهسا‬
‫بيزار اسسست بسسا ايسسن نسسو آوري هسسا در ديسسن‪ ،‬بسست تراشيهسسا و‬
‫خرافات بيشتر به اسلم و مسلمانان ضرر رسانيده اند‪ ،‬زيرا‬
‫مجموعهسء از خرافات را بسه اسسلم برچسسب زده و نامشان را‬
‫اسسسلم گذاشتنسسد كسسه خدا و رسسسول خدا و ائمهسسء اهسسل بيسست و‬
‫آناني كه به نامشان بسته اند از آنها بيزارند‪.‬‬
‫مسسلماً مبارزه بسا ايسن گونسه اباطيسل مهمتسر اسست‪ ،‬مبارزه بسا‬
‫انسسانهايي كسه در بيسن بتهسا بزرگ شده و بسا بتهسا انسس گرفتسه‬
‫اند و دل و دماغ شان با آنها شستشوي شده است‪ ،‬بلكه هر‬
‫زمان بتهاي جانداري آنان را محصسسسسور كرده انسسسسد يكسسسسي از‬
‫مراحسسل دعوت اسسست كسسه بايسسستي بسسه ياس دعوت حسسق (لَه ُ‬
‫دَعوُة اَلحق) بيا خاست و آنان را با بينش صحيح و توجيه‬
‫صحيح به سوى حق خواند‪.‬‬
‫يكسسي از علم برداران پرچسسم توحيسسد كسسه بسسا ايسسن گونسسه خرافات‬
‫مبارزه كرده علمه ابن تيميه رحمه ال (متوفى ‪ 728‬هجرى‬
‫قمرى) ميباشد كه با تمام قوت ايماني در مقابل هر نوع بي‬
‫دينسي و بدعتهسا و رذيلتهسا پرچسم مبارزه ي حسق را بلنسد كرد‪،‬‬
‫گرچه با انواع تهمتها‪ ،‬آزمايشها و تهديدها رو برو شد‪.‬‬
‫(إِنّمَا ذَلِكمٌ اَلشّيطنُ يُخَوّفُ أَوْلِيَلءه فَلَ تَخَافُوهُم و خَافوُنِ إِن‬
‫ن)‬ ‫كنُتمُ مّومِنِي َ‬
‫((همانسا شيطان أولياء ش را ميترسساند شمسا از آنهسا نترسسيد‬
‫و فقط از خدا بترسيد اگر مؤمن هستيد‪)).‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و باز در ايسن قرن چهاردهسم هجري شاهسد آنيسم كسه ظلمست و‬
‫اهمال اغفال گران بسسسه چسسسه حدي رسسسسيده اسسسست‪ ،‬هسسسر چسسسه‬
‫خواسستند‪ ،‬سساختند و بافتنسد نامسش را اسسلم گذاشتنسد‪ ،‬بدعات‬
‫استعمار مذهبي ديگر بنام اسلم معرفي ميشود‪.‬‬
‫و اعجبا! جواب خدا را چه خواهند داد‪ ،‬آنجا ديگر سر مردم‬
‫را شيره ماليدن نيسسسست‪ ،‬حديسسسث خرافات و داسسسستان سسسسرايي‬
‫تاريخسسي نيسسست‪ ،‬آنجسسا ميدان و ميزان حسسق و باطسسل‪ -‬سسسنت و‬
‫بدعت‪ -‬ظالم و مظلوم است‪.‬‬
‫در اين ميان شخصيت مسلّمه علمه برقعي در بين جامعه ي‬
‫كنونسي ايران اعسم از شيعسه و سسنت لزم بسه معرفسي نيسست‪،‬‬
‫ولي مسا بخاطسر اينكسه ايسن مرد حسق كسه خود مدتسي را بسا بست‬
‫تراشان و خرافيون شيعسسسسه مذهسسسسب زيسسسسسته اسسسسست‪ ،‬تلخ و‬
‫شيرينيهاي حسق و باطسل را خوب چشيده اسست؛ و آن گاه كسه‬
‫بسا اظهار حسق بسا هسر نوع خرافات و بدعات دسست بسه مبارزه‬
‫زده و پرچسم حسق در دسست گرفتسه و براي بلنسد بردن كلمسه ي‬
‫توحيسد و سسنت كسه اصسل و ريشسه شجره اسسلم اسست‪ ،‬تهمتهسا‬
‫برداشسست كرده‪ ،‬توهينهسسا شده‪ ،‬تهديدهسسا شده‪ ،‬تسسك سسسلولها را‬
‫مشاهده كرده است‪.‬‬
‫اكنون لزم ميدانيسم مختصر حالتي از اين شخصيت بزرگ و‬
‫راسسست قامسست‪ ،‬و حسسق جوي را بيان كنيسسم تسسا كسسساني كسسه در‬
‫جسستجوي حقيقست انسد آگاه شونسد‪ ،‬و كسساني كسه حسق را مسي‬
‫پوشاننسسد و در پسسي خاموش كردن و از بيسسن بردن نور حسسق‬
‫هسسستند بداننسسد كسسه حسسق هميشسسه پيروز و غالب اسسست و علي‬
‫رغم بد خواهان‪ ،‬حق و حقيقت هميشه سربلند خواهند ماند‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫(يرِيدُو َ‬
‫ن ليطفِؤُاْ نؤُرَ ألِّ بِآفؤاَهِهِم وَألُّ مُتمّ نوُرِه وَلَؤ كرهَ‬
‫الكفِرُونَ)‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫حيات و زندگي علمه برقعي‬

‫علمه سيد ابو الفضل ابن الرضا برقعى قمي تهراني در سال‬
‫‪1329‬هس ق مطابق با ‪ 1287‬هس ش در شهر قم‪ -‬ايران‪ -‬در‬
‫خاندان شيعه مذهبي به دنيا آمد و پدرش سيد حسين شخص‬
‫فقير و زاهدي بوده است‪.‬‬
‫جد او سيد احمد بن رضي الدين عالم مجتهد و مبارزي بوده‬
‫كسه از شاگردان شيرازي كسسي كسه فتواي تحريسم تنباكسو‪ -‬ضسد‬
‫نفوذ بريطانيا در ايران‪ -‬را صادر كرده است ميباشد‪.‬‬
‫مادرش سكينه سلطان دختر شيخ غلم رضا قمي نويسنده ي‬
‫كتاب رياض الحسسسسيني ميباشسسسد علمسسسه‪ ،‬از اوليسسسن روز هاي‬
‫حيات پاي در مكتسسب گذاشتسسه‪ ،‬تعليسسم و قراءت قرآن مجيسسد و‬
‫خواندن و نوشتن را فرا گرفت‪.‬‬
‫سسپس بسه نزد شيسخ عبدالكريسم يزدي حائري كسه در آن وقست‬
‫يكي از بزرگترين علماي شيعه بود رفت تا مراحل تحصيلش‬
‫را ادامه دهد‪.‬‬
‫علمه برقعي در حكايت از احوال خويش ميگويد‪ :‬به مدرسه‬
‫رضويسه قسم كسه در آن زمان معروف بود رفتسم ولي از اينكسه‬
‫خرد سال بودم به من اطاقي ندادند ولي با اصرار زياد اطاق‬
‫كوچكسي بسه مسن دادنسد كسه نسه از گرمسي محفوظ بودم و نسه از‬
‫سردي‪.‬‬
‫بسسه هسسر حال از خانسسه ي خودم حصسسير و فرشسسي آوردم و در‬
‫ايسسن حجره ي كوچسسك و يسسا در ايسسن زاويسسه شسسب و روزم را‬
‫گذراندم تا كه الحمد ل دروس علوم شرعي را كسب نمودم‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫از صسسسرف ونحسسسو شروع كردم وآخريسسسن كتاب مغنسسسي البيسسسب‬
‫وكتاب العاريب ابن هاشم وشرح جامي بر كافية ابن حاجب‬
‫را بسه انتهسا رسساندمبعد از ايسن خود شيسخ حائري مديسر از مسن‬
‫امتحان گرفست والحمدل از موفقيست كامسل برخوردار شدم كسه‬
‫سپس از طرف حوزه ي برايم حقوقي تعيين شده تا ادامه ي‬
‫تحصيل دهم ‪.‬‬
‫وبسسه دنبال آن تحصسسيلم را در علم فقسسه واصسسول فقسسه كسسه در‬
‫حوزه هاي علمسي رايسج اسست ادامسه دادم‪،‬در اثناي تحصسيل بسه‬
‫تدريسس درسسهاي ابتدايسي نيسز مشغول بودم ورفتسه رفتسه يكسي‬
‫از مدرسسسين حزوه ي قسسم فائز گرديدم بعدا براي تخصسسص در‬
‫علم فقسسه واصسسول فقسسه بسسه نجسسف اشرف رفتسسم ودر نزد كبار‬
‫مراجسع شيعسه مراحسل عالي دروس فقسه واصسول فقسه را طسي‬
‫كردم سسسسه سسسسال در نجسسسف اشرف گذراندم واز بسسسسياري از‬
‫علماي كبار آن ديار منجمله‪ :‬مرجع بزرگ شيعه در آن وقت‬
‫سيد ابوالحسين موسوي اصفهاني كسب علم كردم‪.‬‬
‫سسپس علمسه برمسي گردد ودر قسم نيسز اجازه ي اجتهاد را از‬
‫آيسست ال عبدالنسسبي نجفسسي عراقسسي كسسه يكسسي از مراجسسع بزرگ‬
‫شيعه بود اخذ مي كند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫سبب تحول فكري علمه هدايت او بسوي حق‬
‫شكسي نيسست كسه عل مسه برقعسي در اوايسل حيات علمسي خويسش‬
‫عقيدتاً شيعسسسسسه ((اثنسسسسسا عشري)) بوده و از علماي بزرگ‪،‬‬
‫مخلص‪ ،‬صسسسادق‪ ،‬داعسسسي بسسسه اعتصسسسام قرآن كريسسسم و مخالف‬
‫بدعات و خرافات در بيسسسن عامسسسه ي مردم شيعسسسه و عقايسسسد‬
‫منحرف و گمراه كسسن بوده اسسست و از اقوال شيعيان غالي و‬
‫صسوفيان مبتدع كسه مخالف قرآن كريسم بوده علمسه شديداً بسا‬
‫آنان محاربسسه و مبارزه داشتسسه و بسسا درگيري شديسسد از طرف‬
‫مروجيسن ايسن بدعات و علماي درباري و پيروان متعصسبشان‬
‫كسه از آنهسا دفاع ميكردنسد بسا مشكلت رو برو شسد ولي علمسه‬
‫بيشتر با تدبر و تعمق در قرآن كريم آنها را دفع ميكند‪.‬‬
‫چنانكسسه خود علمسسه در بعضسسي از نوشتسسه هايسسش ميگويسسد از‬
‫اينكه مشاغل گرفتاري ها و رجوع كنندگان من كم بود بيشتر‬
‫فايده بردم و موفق شدم تا بيشتر مطالعه و تدبر و تعمق در‬
‫قرآن كريم نمايم‪ ،‬اين سبب شد تا به اين امر خطير پي برم‬
‫كسسسه مشايسسسخ و علماي مسسسا غرق در اوهام و خرافات انسسسد‪ ،‬و‬
‫خيلي از تعاليسسسم قرآن بسسسي بهره و از عقايسسسد و افكار اصسسسيل‬
‫اسسسلمي دور انسسد‪ ،‬بسسه ايسسن نتيجسسه رسسسيدم كسسه علماي ديسسن و‬
‫اتباعشان عامسسسة الناس ديسسسن حسسسق را تبديسسسل كرده انسسسد و از‬
‫حقيقسسست اسسسسلم دورنسسسد و بنام خرافات و مذهسسسب بر اسسسسلم‬
‫حكمراني ميكنند‪.‬‬
‫بعد از اين علمه برقعي به تاليف رسائل و كتب مي پردازد‬
‫تسا شركيات و كفريات شيعسه ي صسوفيه ي غالي را كشسف كنسد‬
‫و كتابسي بسه نام ((تفتيسش)) مسي نويسسد و كتاب ديگري بسه‬
‫نام ((حقيقست عرفان))‪ ،‬ولي بعسد از ايسن تاليفسش بسسياري از‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫صسوفيان و مريدانشان مطلع مسي شونسد و علمسه را تهديسد بسه‬
‫قتسل مسي كننسد‪ ،‬علمسه جواب مسي دهسد كسه خدا بهتريسن حافسظ‬
‫اسست‪ ،‬كسسي كسه او را بسه مرگ تهديسد مسي كنسد مسي گويسد بسه‬
‫زودي بر تسسو بدسست هميسن علماي ديسن قضاوت خواهيسم كرد‬
‫علمسه جوابسي ديگسر ندارد بسه جسز ايسن كسه‪ :‬بگويسد‪ :‬افعلوا مسا‬
‫بدالكسم ‪ ...‬كتاب ديگري تاليسف مسي كنسد بسه نام‪ :‬كتاب ((عقسل‬
‫و ديسن)) بر رد فلسسفه و مشايخسي كسه اسسلم را بسه تصسورات‬
‫فلسسفي بشري باطسل تفسسير كرده انسد كسه در حقيقست از تعاليسم‬
‫قرآن دورنسسد‪ ،‬و آنان شديداً عداوات و دشمنسسي شان را عليسسه‬
‫علمه شروع كردند‪.‬‬
‫و نيسسز كتاب ديگري مسسي نويسسسد بسسه نام‪(( :‬فهرسسست عقايسسد‬
‫باطله ي شيخيسه)) كسه اباطيسل فرقسه ي شيخيسه را افشسا مسي‬
‫كنسد‪ ،‬ولي كسساني كسه تاميسن معيشتشان از طريسق خرافات بسه‬
‫نام ديسسن بوده آنهسسا چطور حاضرنسسد مردم را از ايسسن خرافات‬
‫نجات دهند‪.‬‬
‫كتاب ديگري به نام ((درسي در وليت)) مي نويسد؛ علمه‬
‫مي گويد اين كتاب ما سبب اتحاد مخالفين ما گشت‪ .‬گر چه‬
‫ايسسن كتاب كوچكسسي بود‪ ،‬ولي نقاب از چهره ي تمام شركيات‬
‫شيعه ي شيخيه و صوفيه و شيعه ي غلت و ديگرانشان كه‬
‫مخالف صريح قرآن كريم اند برداشت‪.‬‬
‫مسسلماً بسا بيان ايسن حقايسق تلخ سسبب عداوت شيوخ شيعسه شسد‬
‫كسسه از راه ديسسن از مردم جاهسسل امرار معاش مسسي كردنسسد تسسا‬
‫جايسي كسه مسا را از نواصسب‪ ،‬ضسد حضرت علي و ضسد اهسل‬
‫بيت قرار دادند و به ما تهمت زدند‪ ،‬وقتي ديدند كه از تهمت‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و افتراء چيزي بر ما اثر نمي كند به دولت توسل جستند تا‬
‫از طريق رژيم ما را توقيف كنند كه موفق نشدند‪.‬‬
‫آقاي سسيد خسسرو شاهسي وقتسي از ايسن طريسق هسم مأيوس شسد‬
‫پيش مراجع تقليد رفت و با تعاونشان كتاب عريض و طويلي‬
‫نوشست و بسا امضاي ششصسد (‪ )600‬شيسخ خرافي از ائمه ي‬
‫مساجد و واعظين دروغگوي كه شيخ سيد ابو الفضل برقعي‬
‫يهودي اسست كسه براي تخريسب اسسلم كار مسي كنسد و بسا تعاون‬
‫پليسس بر مسا هجوم آوردنسد و عده اي از دوسستان و همفكران‬
‫مسا را گرفتنسد و مسا را بسه زندان بردنسد و بعسد از مدتسي از مسا‬
‫تعهسسد گرفتسسه و مسسا را رهسسا كردنسسد كسسه امسسر خود را بسسه خدا‬
‫مفوض كرديم‪.‬‬

‫(إنه هو ألعزيز ألحكيم)‬


‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫مذهب و عقيده ي علمه برقعي‬

‫چنان كسسه متذكسسر شديسسم علمسسه برقعسسي در شروع از جمله ي‬


‫علمسسسا ي مذهسسسب شيعسسسه اثنسسسا عشري بوده و از مجتهديسسسن‬
‫اعلمشان مسسسي رفسسست‪ ،‬ولي اخلص‪ ،‬صسسسدق و مبارزه او بسسسا‬
‫بدعتها و خرافات و تمسك شديد علمه به قرآن كريم نهايت‬
‫او را به طرف حق رهبري كرد‪.‬‬
‫علمسسه از سسسن ‪ 45‬سسسالگي از مذهسسب و عقايسسد شيعسسه اثنسسا‬
‫عشري دست كشيده و با حكم به ظاهر قرآن و سنت صحيح‬
‫و آن چه از سلف صالح اين امت باقي مانده به ويژه خلفاي‬
‫راشديسن و همگسي ياران رسسول خدا از مهاجريسن و انصسار و‬
‫پيروانشان عمل كرده است‪.‬‬
‫علمه برقعي مي گويد اگر ما خواسته باشيم سنت صحيح را‬
‫در روايات و كتب شيعه بيابيم ممكن نيست‪.‬‬
‫ولي بايسسستي در كتسسب مسسسانيد و مصسسنفات حديسسث كسسه در نزد‬
‫جمهور مسلمين است جستجو كرد‪ ،‬هر چه از رسول اكرم‬
‫باشسسد‪ ،‬سسسند و متسسن آن صسسحيح باشسسد و مخالف قرآن كريسسم‬
‫نباشد گرفته مي شود و گر نه متروك است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫خلصه ي عقيده علمه برقعي از خلل نوشته هايش‬

‫‪ -1‬اسسلم ديسن كاملي اسست كسه براى انسسان سسعادت دنيسا و‬


‫آخرت را تأميسن مسي كنسد‪ ،‬و اسسلم ديسن جميسع انسبياء و رسسول‬
‫الهسسي اسسست و هيچكسسس حسسق ندارد بعسسد از انسسبياء بر اصسسول‬
‫ديگري اضافه كند و يا از آن چيزي كم كند‪ ،‬چه امام باشد و‬
‫يا غير امام‪.‬‬
‫شيعسه اسسلم اصسيل را بسا خطبسه هاي اوهام دروغيسن و افكار‬
‫بشري مخترعسسه و روايات موضوعسسه آميختسسه و از مجموعسسه‬
‫آنهسسا مذهسسبي سسساختند كسسه در حقيقسست بدنامسسي براي اهسسل بيسست‬
‫درست كردند‪.‬‬
‫‪ -2‬در اسسلم خرافات نيسست‪ ،‬مذهسب شيعسه پسر از خرافات و‬
‫اوهام است‪.‬‬
‫‪ -3‬هيچ صفاتي از صفات الهي در انبياء و اولياء يافته نمي‬
‫شود‪ ،‬و آنان هيسسچ مشاركتسسي در افعال الهسسي ندارنسسد‪ ،‬بلكسسه‬
‫وظيفسسه ي انسسبياء عليهسسم السسسلم منحصسسر بسسه ابلغ رسسسالت و‬
‫تبشير و انذار است‪.‬‬
‫انبياء و اولياء محدود و موجود در مكان واحد اند و ذاتشان‬
‫محدود و علمشان محدود است و حاضر و ناظر در هر مكان‬
‫نيستند و نه هم غيب مي دانند‪ ،‬و نه هم ايشان به هر چيزي‬
‫احاطه كننده اند‪.‬‬
‫و اما روايات و اخبار كتب شيعه بر خلف نصوص قرآني و‬
‫سسسنت صسسحيحه تمام ايسسن صسسفات را براي انسسبياء و اولياء و‬
‫ائمه اهسل بيت ثابت مي كند كسه موضوع‪ ،‬دروغين‪ ،‬بي اصسل‬
‫و بنياد است‪ ،‬و هيچ ربطي به عقايد حقه ي اسلم ندارد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫‪ -4‬اسسسلم ديسسن سسسهل و آسسسان اسسست ولي علماي خرافيون‬
‫مذاهسسب شيعسسه اسسسلم را دشوار و مشكسسل سسساختند‪ ،‬و براي‬
‫منافسسع خودشان در فروع و اصسسول چيزهايسسي اضافسسه كردنسسد‪:‬‬
‫((از قبيسل امامست و وليست و خمسس و حسق امام و غيره))‬
‫كه هيچ اصلي در اسلم ندارد‪.‬‬
‫‪ -5‬ديسن اسسلم ديسن تعليسم و تعلم اسست‪ :‬طلب علم فريضسه ي‬
‫هر مسلمان است‪.‬‬
‫}علمه برقعي تقليد را رد مي كند كه اين راي و نظريه ي‬
‫خود علمسه اسست جمهور اهسل سسنت تقليسد را جايسز مسي داننسد‬
‫البته تقليد در فروع است نه در مسايل عقيدتي و اصول دين‬
‫و آنچه كه قطعي الثبوت است در آن تقليد به هيچ وجه قابل‬
‫قبول نيست‪{.‬‬
‫‪ -6‬ديسن اسسلم ديسن مسساوات و برابري اسست و فرقسي در آن‬
‫بر اساس نسب نيست ولي علماي مذاهب شيعه در بين سيد‬
‫و عامسسي و امام و مقتدي فرق قرار داده انسسد‪ ،‬در اسسسلم تمام‬
‫آنان از ناحيسه ي حقوق و وظايسف و واجبات متسساوي انسد و‬
‫برتري به تقوي است‪.‬‬
‫‪ -7‬دعاء از غيسر ال و طلب نيازمنديهسا از غيسر او مسستلزم‬
‫اعتقاد مالك دانسسسستن غيسسسر اسسسست براي مدد غيسسسبي كسسسه فوق‬
‫السباب باشد به هيچ نحو درست نيست بلكه شرك است در‬
‫عبادت خدا‪.‬‬
‫ولي طلب در امور دنيوي و احتياجات عرفسسسي كسسسه در مقدور‬
‫انسسان اسست از ديگران بدون اشكال جايسز اسست بشرط اينكسه‬
‫از كسسسي كسسه از او ياري ميخواهسسد زنده و حاضسسر باشسسد نسسه‬
‫مرده و غايب‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫‪ -8‬انسبياء و اولياء بعسد از وفات شان هيسچ اتصسالي بسه دنيسا‬
‫ندارنسسد و هيسسچ اطلعسسي بر احوال ندارنسسد و نسسه هسسم بعسسد از‬
‫رحلت شان وظيفه و امري دارند‪.‬‬
‫‪ -9‬در اسسلم حجست خدا بر مردم انسبياء و عقسل اسست نسه غيسر‬
‫آن‪ ،‬خداي پاك غيسسسر ايسسسن دو چيزي ديگري را بر بندگانسسسش‬
‫حجست قرار نداده و ايسن كسه حضرت علي و ائمسه و كسساني‬
‫كه از اولدشان اند حجت خدايند بر مردم‪ ،‬ابتداع‪ ،‬و اختراع‪،‬‬
‫بدعسست‪ ،‬و اضافسسه در ديسسن اسسست كسسه مخالف بسسا قرآن كريسسم و‬
‫سنت رسول اكرم ميباشد‪.‬‬
‫‪ -10‬در اسلم بر تمام مسلمين در هر زمان و مكان واجسب‬
‫اسست كسه برايشان ولي امري باشسد تسا زمام امور مسسلمين را‬
‫بدسست گيرد و احكام و قوانيسن شريعست را در مجتمسع اسسلمي‬
‫اجراء و برپسا كنسد‪ ،‬وبديهسي اسست كسه ولي امسر بايسد حاضسر و‬
‫مطلع بر احوال مردم باشسسسد‪ ،‬و مردم او را بشناسسسسد و او را‬
‫ببينند‪.‬‬
‫در اسسسلم امام و ولي غايسسب و پنهان از ديدگاه مردم نيسسست‬
‫كه امام معتبر شود و مردم او را نبينند و به او نرسند‪.‬‬
‫‪ -11‬براي مسلمين ضروري است كه افرادي داشته باشند كه‬
‫از بينشان فقسسه و دانسسش اسسسلمي را حاصسسل كننسسد و در بيسسن‬
‫مردم تعليسم احكام اسسلم را قائم و جاري داشتسه باشنسد‪ ،‬خواه‬
‫ايسن معلم امام باشسد و يسا غيسر امام‪ ،‬اگسر از ائمسه ي اهسل بيست‬
‫باشسد بسه هسر صسورت تابسع ديسن اسست نسه ايسن كسه اصسلي از‬
‫اصسول ديسن و نسه هسم فرعسي از فروع ديسن و هيسچ كسس اجازه‬
‫ندارد كه اصلي بر اصول دين به اسم امامت اضافه كند و ما‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫هسر امامسي كسه تابسع اسسلم باشسد‪ ،‬مسبين شريعست اسسلم باشسد‪،‬‬
‫دوست مي داريم و احترامش مي كنيم‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫تاليفات علمه برقعي‬
‫علمسه برقعسي بسا ايسن كسه هميشسه درگيسر مبارزه بسا خرافات و‬
‫بدعات شيعسسه بوده اسسست كتابهاي بسسسيار مفيدي نيسسز نوشتسسه‬
‫است كه مي توان آثار علمه را در دو قسمت نام برد‪:‬‬
‫‪ -1‬كتابهايسي كسه در زمان زندگسي تشيعسش نوشتسه اسست كسه‬
‫تعدادشان بسسه ‪ 32‬كتاب مسسي رسسسد كسسه از آن جمله‪ :‬كتاب‬
‫((تفتيسش در بطلن مسسلك صسوفي و درويسش)) ((حقيقست‬
‫عرفان)) ((دعاء ندبه و بيان مخالفت جملت آن با قرآن))‬
‫((درسي در وليت)) ((حديث ثقلين)) و غيره‪.‬‬
‫‪ -2‬كتابهايسي كسه بعسد از تحول فكري و عقيدتسي اش يعنسي‬
‫گرايش به سوي مذهب حقه ي اهل سنت كه بر اساس قرآن‬
‫و سنت است نوشته اند كه تعداد شان ‪ 16‬كتاب مي رسد‪.‬‬
‫و از آن جمله ترجمه ي كتاب ((المنتقي)) نوشته ي علمه‬
‫ذهسبي رحمسه ال كسه مختصسري از كتاب منهاج السسنه النبويسه‬
‫از شيسخ السسلم علمسه ابسن تيميسه رحمسه ال مسي باشسد كسه‬
‫علمسه برقعسي ترجمسه اش را بسه نام ((رهنمود سسنت در رد‬
‫اهسل بدعست)) ناميده اسست‪ ،‬و علمسه برقعسي بسا زحمست بسسيار‬
‫ايسسن كتاب را بسسه زبان فارسسسي سسساده ترجمسسه نمودنسسد كسسه در‬
‫حقيقست خيلي مفيسد و معتسبر اسست‪ ،‬و علمسه بسا درك ايسن كسه‬
‫ايسسن كتاب بسسسياري از خرافات‪ ،‬مزخرفات و بدعات شيعسسه را‬
‫واضسسح نموده و طبسسق قرآن و سسسنت بسسه رد آن پرداختسسه شده‬
‫اقدام بسه ترجمسه اش كردنسد و يسك خدمست علمسي و دينسي اسست‬
‫كسه علمه براي فارسي زبانان انجام داده انسد‪ .‬علمسه پسس از‬
‫اين كه حق را پذيرفته اند هيچ وقت از مبارزه با باطلن چه‬
‫از نگاه بيان و چسسسسه از نگاه قلم خاموش ننشسسسسسته انسسسسد‪ ،‬و‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫مسسسسلماً براي يسسسك فرد حسسسق جوي و حسسسق گوي در محيطسسسي‬
‫همچون ايران كه زير استعمار مذهبي شيعه قرار گرفته است‬
‫خالي از درد سر و مشقت نيست و بعد از انقلب نيز علمه‬
‫بسسا تهمتهسسا و تهديدهسسا و مشكلت بسسسياري روبرو بوده اسسست‬
‫چنان چسسه چنسسد بار بسسه خاطسسر حسسق بسسه زندان كشانيده شده و‬
‫بارهسا مورد حمله ي بسد خواهان حسق و ديسن و عقايسد صسحيح‬
‫قرار گرفتسه كسه الحمسد ال جان سسالم بدر برده اسست‪ ،‬و اكنون‬
‫كسسه ايسسن رادمرد بزرگ عمري پسسر از رنسسج‪ ،‬درد و مبارزه بسسا‬
‫ايسن بسد خواهان كينسه توز كسه همواره براي سسركوبي حسق مسي‬
‫كوشنسسسد را سسسسپري نموده و در سسسسال ((‪1414‬ه ق)) دنياي‬
‫فانسي را براي هميشسه وداع گفتنسد و بسه پيشگاه حسق و عدالت‬
‫الهسي شتافتنسد‪ ،‬كسه درود بيكران الهسي هميشسه بر روان پاكسش‬
‫باد‪.‬‬
‫در پايان سسخني بسا حسق پرسستان و حسق خواهان و آنانسي كسه‬
‫در جستجوي حقيقت اند‪:‬‬
‫مسسلمان يسك عنصسر حسر و آزاد اسست هسر جسا كسه حسق پايمال‬
‫شود و هسسر جسسا كسسه حسسق مظلوم قرار گيرد و هرجسسا كسسه حسسق‬
‫گوي مظلوم باشسسد و هرجسسا كسسه عقايسسد حقسسه زيسسر پسسا شود و‬
‫انسسانهاي حسق خواه و حسق گوي در زندانهسسا شكنجسه و آزار‬
‫مسسي بيننسسد مسسسلمان واقعسسي و مومسسن حقيقسسي خاموش نمسسي‬
‫نشينسد‪ ،‬بلكسه بپسا خاسسته و براي اعلي حسق كسه در مظلوميست‬
‫قرار گرفتسه اسست مبارزه ميكنسد‪ ،‬اكنون بياييسم براى رهايسي از‬
‫اين ذلتها‪ ،‬از اين بتها‪ ،‬بت تراشيها و طاغوتها با نداي قرآن‬
‫هسم نوا شويسم و دل و دماغ مان‪ ،‬و روح و جسسم مان را بسا‬
‫نور ايمان و توحيسد و عبادت ال پاك سسازيم و بسا يسك منهسج‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫صسحيح و دعوت صسحيح و خسط و مشسي صسحيح كسه قرآن و‬
‫سسنت حامسل آن باشسد بسه قيام و مبارزه عليسه بتهسا‪ ،‬بست خانسه‬
‫ها‪ ،‬بت سازان و بت تراشان هر زمان كه به عناوين مختلف‬
‫مسسلمانان را اهمال و اغفال مسي كننسد بپسا خيزيسم‪ ،‬و نبايسد در‬
‫انتظار ايسن بود كسه كشتسي نوح آيسد ديگسر كشتسي نوح نخواهسد‬
‫آمد بلكه راه و منهج قرآن و سنت كشتي نوح زمان است‪ ،‬و‬
‫تنهسسا كشتسسي اي اسسست كسسه مسسا را از ظلمسست‪ ،‬جهالت و ذلت‬
‫طاغوت هاي بسسسي جان و جاندار و بسسست كده هاي زمان نجات‬
‫خواهد داد‪.‬‬
‫در اينجسا براي شمسا چنسد متسن اجازه ي مرجعسي علمسه برقعسي‬
‫را قبل از برگشت به مذهب حق مذهب اهل سنت و جماعت‬
‫را برايتان مي آَوريم تا واضح گردد كه علمه يكي از علماي‬
‫بزرگ شيعسسسه بوده و الحمسسسد ل خداونسسسد او را براه راسسسست‬
‫هدايت فرموده و به مذهب اهل سنت پيوسته است‪.‬‬

‫و السلم عليهم‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫‪ -1‬متسن اجازه ي اجتهاد از مرجسع بزرگ آيست ال السسيد‬
‫الموسوي الصفهاني‪.‬‬

‫بسم ال الرحمن الرحيم‬

‫الحمد ل رب العالمين والصله والسلم علي خير خلقه محمد‬


‫وآله الطيسبين الطاهريسن واللعنسة الدائمسة علي أعدائهسم أجمعيسن‬
‫من الَن إِلى يوم ا لدين‪ ،‬و بعد‪:‬‬
‫فإِن جناب الفاضسسسل الكامسسسل و العالم العادل مروج الحكام قرة‬
‫عينسى العسز السسيد ابسو الفضسل البرقعسى دامسة تأيداتسه ممسن بذل‬
‫جهده فسى تحصسيل الحكام الشرعيسة و المعارف الِلهيسة برهسة‬
‫مسسسسن عمره و شطرا مسسسسن دهره مجدا فسسسسى السسسسستفاده منسسسسه‬
‫الساطين حتى بلغ مرتبة عالية من الفضل و الجتهاد مقرونًا‬
‫بالصسلح و السسداد و له التصسدي فسى المور الحسسبية وفسى مسا‬
‫ل يجوز لغيسر الفقهاء والمجتهديسن التصسدي فيهسا‪ ،‬و أجزتسه أن‬
‫يأخسسذ مسسن سسسهم الِمام عليسسه السسسلم بقدر الحتياج و إِرسسسال‬
‫الزائد منه إِلى النجف و صرف مقدار منها للفقراء و السادات‬
‫و غيرهسسم‪ .‬و أجزتسسه أن يروي عنسسى جميسسع مسسا صسسحت لى‬
‫روايتسسه و اتضسسح عندى طريقسسه‪ ،‬و أوصسسيه ملزمسسة التقوي‬
‫مراعاة الحتياط و أن ل ينسسسسسسانى مسسسسسن الدعاء فسسسسسى مظان‬
‫الستجابات و ال خير حافظاً و هو أرحم الراحمين‪.‬‬
‫‪ 22‬ذي الحجة ‪ 1362‬هس ق‬
‫خاتم‪:‬‬
‫أبو الحسن الموسوي الصفهانى‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫‪ -2‬متسن شهاده الجتهاد از مرجسع المجاهسد آيست ال السسيد‬
‫ابوالقاسم الكاشانى‪.‬‬

‫بسم ال الرحمن الرحيم‬

‫الحمسسد ل رب العالميسسن و الصسسله على رسسسوله محمسسد و على‬


‫آله الطاهرين المعصومين و بعد‪:‬‬
‫فإِن جناب العالم العالم حجسسسسة الِسسسسسلم والمسسسسسلمين السسسسسيد‬
‫أبوالفضسسل العلمسسة البرقعسسى الرضوي قسسد صسسرف أكثسسر عمره‬
‫الشريسف فسى تحصسيل المسسائل الصسولية و الفقهيسة حتسى صسار‬
‫ذا القوة القدسسسسية مسسسن رد الفروع الفقهيسسسة إِلى أصسسسولها فله‬
‫العمسسل بمسسا اسسستنبطه و اجتهده و يحرم عليسسه التقليسسد فسسى مسسا‬
‫استخرجه و أوصيه بملزمة التقوى و مراعاة الحتياط‪.‬‬

‫المضاء‪:‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫‪ -3‬متسن الجتهاد و الروايسة از مرجع الشهيسر آيست ال الحاج‬
‫السيد عبد النبى النجفى العراقى‪:‬‬

‫(بِسْمِ الِّ الرّحْمَنِ الرّحِيمِ)‬

‫الحمسسسد ل الذى فضّسسل العلماء على دماء الشهداء والصسسسلة‬


‫والسسسسلم على محمسسسد وآله المناء وعلى أصسسسحابه التابعيسسسن‬
‫الصلحاء ولعنة ال على أعدائهم أجمعين إِلى يوم اللقاء‪ .‬اما‬
‫بعد‪:‬‬
‫مخفسي نمانسد كسه جناب مسستطاب‪ ،‬عالم فاضسل‪ ،‬جامسع الفضايسل‬
‫والفواضسسسسل‪ ،‬قدوة الفضلء والمدرسسسسسين‪ ،‬معتمسسسسد الصسسسسلحاء‬
‫والمقربيسسسسسسسسن‪ ،‬عماد العلماء العالميسسسسسسسسن‪ ،‬معتمسسسسسسسسد الفقهاء‬
‫والمجتهدين‪ ،‬ثقة الِسلم والمسلمين آقاي سيد ابوالفضل قمي‬
‫معروف و ملقسسسب بعلمسسسة رضوي سسسسنين متماديسسسة در نجسسسف‬
‫اشرف در حوزه دروس خارج حاضسسسر شدنسسسد براى تحصسسسيل‬
‫معارف الهيسسه و علوم شرعيسسة و مسسسائل دينيسسة و نواميسسس‬
‫محمديه سپس آنچه توانست كوشش نمود فكدّ و جدّ واجتهد‬
‫تسا آنكسه بحمسد ال رسسيد بسه حسد قوه ي اجتهاد‪ .‬و جايسز اسست‬
‫براى ايشان را كسه نقسل روايات نمايسد از مسن بسه طرق نسه گاه‬
‫كسه براى حقيرباشسد بسه معصسومين عليهسم السسلم و نيسز اجازه‬
‫داده ام وي را در نقسسسل فتاوي كمسسسا اينكسسسه مجاز اسسسست كسسسه‬
‫تصسرف نمايسد امور شرعيسه كسه جايسز نيسست تصسدي مگسر بسه‬
‫اجازه ي مجتهدين‪.‬‬
‫و مجاز اسسست در قبسسض حقوق ماليسسه و ل سسسيما سسسهم امام‬
‫عليهم السلم‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و تمام اينها مشروط است به مراعات احتياط و تقوي‪.‬‬
‫به تاريخ ذي الحجة الحرام في سنة ‪ 1370‬هس‪ ..‬ق‬
‫من القانى الجانى عبد النبى النجفى العراقى‪ :‬ساكن قم‪.‬‬
‫بتاريخ ذي الحجة الحرام في سنة ‪ 1370‬هس‪ .‬ق‬
‫من القانى الجانى عبد النبى النجفى العراقى‪ :‬ساكن قم‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫(بِسْمِ الِّ الرّحْمَنِ الرّحِيمِ)‬
‫و به نستعين‬

‫مقدمه ي مترجم‬

‫(ألحمدُ لِّ ألّذِى هَدَئنَا لِهَذا َومَا كناَ لِنَهتَدِىَ لَؤلَ أَن هَدَئنَا‬
‫ال)‪.‬‬
‫و بعد‪ :‬بدان كه نويسنده بر حسب پيشنهاد بعضي از برادران‬
‫خيسسسر خواه دينسسسي و اسسسستدعاي مكرر ايشان كسسسه رد تقاضاي‬
‫ايشان را روا ندانسستم‪ ،‬بسه ترجمسه ي كتاب ((المنتقسي)) (كسه‬
‫مختصسر كتاب ((منهاج السسنة)) مسي باشسد) اقدام نموده‪ ،‬در‬
‫حاليكسه پيسر و ناتوان و افسسرده مسي باشسم‪ ،‬چون مسسلمين را‬
‫مبتل و پراكنده و بدبين به يكديگر مي بينم‪ ،‬و دين اسلم كه‬
‫يسك ديسن بوده تبديسل بسه صسدها مذهسب و آلوده بسه خرافات و‬
‫بدعتهسا شده و دكانداران مذهسبي مانسع رفسع اختلف و سسد راه‬
‫تحقيسسق و ارشاد مشتريان مسسي باشنسسد‪ .‬و بسسه اضافسسه ي بسسي‬
‫انصسسافي و جهسسل گويندگان و تعصسسب بسسسياري از نويسسسندگان‬
‫براي حفسسظ خرافات مذهسسبي‪ ،‬بهسسر وسسسيله شده مردم را كسسر و‬
‫كور نگسه داشتسه و مانسع از بيداري و رشسد آنان شده انسد كسه‬
‫موجسسب يأس خيسسر خواهان گرديده و لذا از گفتسسن و نوشتسسن‬
‫حقايسق دريسغ نموده و يسا واهمسه دارنسد‪ ،‬و يسا بسا وجود كثرت‬
‫موانسع خود را مكلف نمسي داننسد‪ .‬كار بسسياري از مسسلمين بسه‬
‫جايسي كشيده كسه در اصسول عقايسد مدركسي ندارنسد و حتسي در‬
‫اصسسول ديسسن مقلد گذشتگاننسسد و جسسز تعصسسبات تزريسسق شده و‬
‫تقليدهاي عوامانسسه و احسسساسات جاهلنسسه چيزي ندارنسسد‪ .‬در‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫چنيسسسن محيطسسسي عالم آگاه خيسسسر خواه كمتسسسر نشسسسو و نمسسسا‬
‫ميكنسد‪.‬بهسر حال قصسد مسا از نوشتسن و ترجمسه ي ايسن مختصسر‬
‫برطرف كردن اختلف از ميان مسسسلمين و دعوت فريقيسسن بسسه‬
‫اتحاد و يگانگى است‪.‬كار تعصب و عداوت بجايي رسيده كه‬
‫در ايسن شهسر مسا يعنسي تهران اگسر كسسي يهودي و يسا نصسراني‬
‫و بلكسه اگسر بسي ديسن باشسد‪ ،‬بسا او مخالفست و نزاعسي ندارنسد‪،‬‬
‫ولي اگر اهل سنت باشد و يا بر خلف مذهبي (يعني تشيع)‬
‫سخني بگويد غوغا برپا ميكنند و اگر متهم شود كه او سني‬
‫اسست بدون مزاحمست نميتوانسد زندگسي كنسد‪ .‬در ايسن شهسر اكثسر‬
‫شان عوام و از حقايق قرآن بي خبرند و خيال مي كنند آنچه‬
‫علماء و منبري ها گفته و يا نوشته اند حق و مطابق واقع‬
‫است‪ ،‬و متأسفانه از واقع اطلعي ندارند‪ .‬مثلً بهترين كتاب‬
‫مذهبي ايشان كتاب كافي كليني است كه جميع علماي مذهبي‬
‫مقلد اين كتابند و اين كتاب مملو از خرافات و غلو و مطالب‬
‫ضد قرآني و ضد عقلي است‪.‬‬
‫كلينسسسي كاسسسسب كسسسم سسسسوادي بوده در بغداد و آن زمان نسسسه‬
‫دانشگاهسسي بوده و نسسه حوزه ي علميسسه كسسه مطالب و روايات‬
‫او را بررسسسسسسي كننسسسسسد و لذا در كتاب خود سسسسسساختگي هاي‬
‫بسسسياري را نقسسل نموده اسسست‪ .‬مثلً در ((باب مسسا جاء فسسى‬
‫الثنسسى عشسسر)) از جزء اول اصسسول كافسسي كسسه خواسسسته بسسه‬
‫روايات‪ ،‬خود امامسست امامان دوازده گانسسه را اثبات كنسسد‪ ،‬پنسسج‬
‫حديث آورده كه ميگويد ائمة ‪ 13‬نفرند‪ ،‬يعني ‪ ،12‬را از ‪13‬‬
‫تميسز نداده اسست‪ .‬و بسا ايسن وصسف تمام علماء‪،‬و حتسي مراجسع‬
‫شيعسسه كسسه خود را اعلم مسسي داننسسد مقلد مطالب ايسسن كتابنسسد و‬
‫طلب و مقلديسسن هسسم يسسا حوصسسله ي تحقيسسق ندارنسسد و يسسا اگسسر‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫بخواهند تحقيقي كنند غالباً تحقيق ايشان منحصر به خواندن‬
‫و مطالعه ي كتب مذهب خود شان است‪.‬‬
‫بالخره‪ ،‬دين چيزي نيست كه انسان سرسري بگيرد و مانند‬
‫اكثسسر اهسسل مذاهسسب از عالم نمايان تقليسسد كنسسد و بدون حجسست‬
‫معقول روز رسسستاخيز خدا را ملقات كنسسد بلكسسه بايسسد دليلهاي‬
‫ديگران را نيسز مطالعسه نمايسد و از كتسب آنان آگاه شود و بسه‬
‫گفتار آنكسسه مسسي گويسسد كتسسب ديگران را مخوان‪ ،‬حرام اسسست!‬
‫گوش فرا ندهسد‪ .‬او كسه ميگويسد مطالعسه ي كتسب مخالف حرام‬
‫اسست از دكان خود مسي ترسسد كسه مبادا مشتريانسش كسم شود‪،‬‬
‫زيرا اگسر مسسلمان اسست و قرآن را قبول دارد قرآن كريسسم در‬
‫سوره ي زمر آيه ي ‪ 17‬و ‪ 18‬فرموده‪:‬‬
‫(فَبَشّرْ عِبَاد الّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتّبِعُونَ أَحْسَ َنهُ أُولَئِكَ‬
‫الّذِينَ هَدَاهُمُ الُّ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الَْلْبَابِ) يعني‪(( :‬به آن‬
‫بندگانسم بشارت بده كسه هسر قولي را مسي شنونسد پسس بهتريسن‬
‫آنرا پيروي مسسسي كننسسسد‪ ،‬ايشاننسسسد كسسسه خدا هدايتشان كرده و‬
‫ايشان خردمندانند))‪.‬‬
‫مسسا كتاب اصسسول كافسسي را بررسسسي و تحقيسسق نموديسسم و بسسه‬
‫گواهسسي كتسسبرجال اماميسسه معلوم شسسد كسسه اولً اكثسسر راويان آن‬
‫بسيار دروغگويان و سازندگان اخبار دشمنان اسلم و دينند‪.‬‬
‫و ثانياً اكثر مطالب آن ضد كتاب خد ا بوده و قرائن جعل در‬
‫آن بسسيار اسست‪ .‬و مسا در ايسن باره كتابسي روشنگسر نوشتسه و‬
‫براي خود موجبات آزار و اذيست زيادي را از جانسب مخالفان‬
‫فراهسم آورديسم‪ .‬و ايشان از ترس رسسوايي خود مانسع چاپ و‬
‫نشسسر آن شدنسسد‪ .‬مسسا بيداري و هشياري ايشان را خواسسستيم‪،‬‬
‫ولي در مقابسسسسل جسسسسز فحسسسسش‪ ،‬تهمسسسست‪ ،‬افتراء و آزار چيزي‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫نديديسم‪ .‬و بعضسي از دانشمندان ايشان كسه فهميدنسد مطالب مسا‬
‫صسسحيح و خدا پسسسندانه و خيسسر خواهانسسه اسسست بسسه مسسا گفتنسسد‬
‫مطالب شمسسا صسسحيح اسسست ولي نشسسر آنهسسا بسسه زيانتان مسسي‬
‫انجامد و به صلح شما يست‪.‬‬
‫آري‪ ،‬در اين شهر اگر خدا و رسول او را منكر شوي زياني‬
‫نمسي بينسي ولي چنانچسه بسه يكسي از مطالب خرافسي دكانداران‬
‫ايراد كني و يا فلن معجزه ي دروغين و يا بدعتهاي مذهبي‬
‫را نپذيري مورد صسدمات و عداوت هزاران نفسر خواهسي بود‪.‬‬
‫صسسسدها كليسسسسا و خانقاه و امثال آن بسسسه ترويسسسج خرافات و‬
‫موهومات مشغولنسسد‪ ،‬ولي يسسك مسسسجد سسساده كسسه فقسسط حقايسسق‬
‫قرآن در آنجسسسا گفتسسسه شود نيسسسست‪ .‬مسسسسجدي بود كسسسه در آن‬
‫حقايسسق قرآن گفتسسه مسسي شسسد و بالي در آن نوشتنسسد‪( :‬وَأنّ‬
‫اَلمَسَجِدَ لِّ فَلَْ تَدعُواْءً َمعَ ألِّ أَحَدًَا) كه آيه ي قرآن است و‬
‫مسي گويسد مسساجد خدا راسست و غيسر خدا رانخوانيسد‪ ،‬يعنسي يسا‬
‫موسسسي و يسسا عيسسسي و يسسا محمسسد و يسسا حسسسين نگوييسسد‪ ،‬و در‬
‫مقام تضرع و دعسسا تنهسسا خدا را بخوانيسسد‪ ،‬دكانداران مذهسسبي‬
‫غوغسسا برپسسا كرده و عوام را تحريسسك نموده و آن مسسسجد را‬
‫خراب كردنسد‪ ،‬زيرا اينان بزرگان مذهسبي خود را ماننسد خداي‬
‫تعالي حاضسر و ناظسر و قاضسي الحاجات مسي داننسد و بسه ايسن‬
‫شرك و كفسسر افتخار ميكننسسد‪ .‬و حتسسي اهسسل سسسنت كسسه اكثريسست‬
‫مسسسلمين را تشكيسسل مسسي دهنسسد يسسك مسسسجد سسساده بدون زر و‬
‫زيور كسسه در آن نماز برپسسا كننسسد در تهران ندارنسسد‪ ،‬بسسا وجود‬
‫آنكه كليساها‪ ،‬خانقاههاي در تهران وجود دارد‪ .‬ما اميدواريم‬
‫به واسطه ي اين ترجمه‪ ،‬طالبين هدايت راه يگانه پرستي را‬
‫در يابند و به اسلم اصيل آشنا شوند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫ايسسن ترجمسسه‪ ،‬برگردان كتاب ((المنتقسسى)) بسسه فارسسسي مسسي‬
‫باشسسسسسد‪ .‬و ((المنتقسسسسسي)) گزيده و فشرده ي كتاب ((منهاج‬
‫السسنه)) و يسا ((منهاج العتدال)) اسست كسه مصسنف اصسلي‬
‫آن عالم مجاهدي بوده بنام شيسخ السسلم تقسي الديسن احمسد بسن‬
‫تيميسسسه دمشقسسسي؛ و او آيتسسسي بوده از آيات الهسسسي‪ ،‬و صسسسدها‬
‫تاليفات مفيده ي دينسي دارد‪ ،‬و عمري بسا بسي دينسي و خرافات‬
‫مبارزه كرده و مدتهسسا در زندان بوده تسسا اينكسسه در سسسال ‪728‬‬
‫قمري داعسي حسق را لبيسك گفتسه و بسه رحمست الهسي پيوسسته و‬
‫از شسسسر دشمنان آسسسسوده شده اسسسست‪ .‬و ((المنتقسسسى)) كسسسه‬
‫مختصسسسسر آن تاليسسسسف يكسسسسي از شاگردان وي بنام ((الحافسسسسظ‬
‫ابوعبدال محمدبسن عثمان الذهسبي)) اسست‪ ،‬حافسظ ذهسبي ايسن‬
‫كتاب را بسه عربسي نگاشتسه و مسا بسا توجسه بسه اصسل كتاب آنرا‬
‫بسسسه فارسسسسي سسسساده و روان براي ايرانيان و پارسسسسي زبانان‬
‫ترجمسسه كرديسسم‪ ،‬و تسسا توانسسستيم بسسه اختصسسار كوشيديسسم و لب‬
‫سسسخن را آورديسسم‪ ،‬و هسسر جسسا احتياج بسسه توضيسسح داشتسسه بسسا‬
‫گذاشتسن نشانسه اي در پاورقسي توضيسح داديسم‪ .‬و بسا توجسه بسه‬
‫اينكسه اصسل كتاب بنام ((منهاج السسنة النبويسة فسى نقسض كلم‬
‫الشيعسسة والقدريسسة)) ميباشسسد‪ ،‬مسسا نيسسز آنرا مراعات و ايسسن‬
‫ترجمسسسه را نام گذاشتيسسسم بسسسه ((رهنمود سسسسنّت در ردّ اهسسسل‬
‫بدعست))‪ .‬از خدا مسي خواهيسم كسه آنرا از مسا قبول و وسسائل‬
‫نشسر آنرا فراهسم نمايسد‪ ،‬و مسا را از شسر دشمنان بسسياري كسه‬
‫داريم حفظ نمايد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫ا‪ ،‬ع‪ ،‬ب‬
‫به تاريخ ‪ 1404‬قمري‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫سستايش خداي كامسل الذّات و الصسفات را كسه از ضللت نجات‬


‫مسي دهسد و بسه سسوى حسق و راه راسست ارشاد و هدايست مسي‬
‫كند آنكه را بخواهد (و طالب هدايت باشد)‪.‬‬
‫اما بعد‪ :‬اين منافع و نفايس و مطالب پر بهايي است كه از‬
‫كتاب ((منهاج العتدال فسسسسسي نقسسسسسض كلم أهسسسسسل الرفسسسسسض‬
‫والعتزال)) در رد خرافات و بافتسه هاي رافضيهسا و نيسز در‬
‫ردّ اهسسسل اعتزال برگزيدم‪ ،‬تاليسسسف السسسستاذ المام العالم ابسسسي‬
‫العباس احمد بن تيميه‪ ،‬كه خداي تعالي او را رحمت كند‪.‬‬
‫وي در كتابسسسش ذكسسسر نموده كسسسه كتاب ((منهاج الكرامسسسه))‬
‫تاليسف حسسن بسن يوسسف بسن علي بسن المطهسر حلي‪ 4‬را نزد مسا‬
‫آوردنسد؛ او ايسن كتاب را براي سسلطان معروفسي كسه او را خدا‬
‫بنده نام گذارده و از نواده هاي چنگيسسسسز از سسسسسلطين مغول‬
‫بوده نوشته است‪.‬‬
‫ادله يسسا نقلي و يسسا اينكسسه عقلي اسسست و ايشان از دروغگوي‬
‫تريسسسسن مردمان در نقليات و نادان تريسسسسن مردمان در عقليات‬
‫مسسى باشنسسد و اخباركذب را از راويان دروغگسسو بسسسيار نقسسل‬
‫‪5‬‬
‫كرده اند‪.‬‬
‫‪ 4‬معروف به علمه حلي كه اعلم علماي شيعه و شاگرد خواجه نصير طوسي وزير هلكوي مغول بوده است‪ ،‬ابن تيميه در اين كتاب به شبهات‬
‫علمه ي مزبور جواب كافي و شافي داده است‪ .‬وفات علمه حلي را در سنة ي‪ 672‬نوشته اند‪.‬‬
‫‪ 5‬سسلطان خدا بنده‪ ،‬نامسش ((الجايتسو)) فرزنسد ارغون خان بسن اباقسا خان بسن هلكسو خان بسن تولي بسن چنگيسز خونريسز ملقسب بسه ((ايلخان)) از‬
‫طايفسه مغول اسست‪ .‬ارغون پدر سسلطان خدا بنده بست پرسست بود و بسا عموي خود تكودار كسه در خراسسان سسلطنت داشست مخالفست كرد زيرا تكودار‬
‫چون مملكت خود را مملكت اسلمي ديد به مصلحت سياسي خود را مسلمان ناميد و ارغون خان او را كشت و بر مملكت او مستولي شد‪ ،‬سپس‬
‫بسه وزيسر او تهمست زد كسه او اباقسا خان را مسسموم كرده و لذا او را بسا چهار فرزندش بسه قتسل رسسانيد و مشغول بسه شهوت رانسي و لهسو و لعسب‬
‫گرديسسد‪ ،‬و تمام اختيارات را بسسه طسسبيب خود سسسعد الدوله يهودي داد و او تسسا توانسسست مسسسلمانان را آزار نمود تسسا آنكسه رجال و علماي دولت كودتسسا‬
‫كردند و آن طبيب يهودي را كشتند و خود ارغون خان مغلوب و مقهور از دنيا رفت و او را دو فرزند باقي ماند يكي الجايتو خدا بنده و ديگري‬
‫غازان خان‪ .‬و ايسن دو تسن مصسلحت سسياسي خود را چنيسن ديدنسد كسه اظهار اسسلم كننسد‪ .‬غازان‪ ،‬مسسلمان شسد بدسست عالمسي بنام شيسخ ابراهيسم بسن‬
‫محمد جويني و مذهب اهل سنت را اختيار كرد و برادر او خدا بنده بجاي وي به حكومت نشست و اطرافيان او چون شيعه بودند او را به تشيع‬
‫دعوت كردنسد و گوينسد روزي بر زوجسه خود خشسم گرفست و او را سسه طلقسه كرد‪ ،‬سسپس پشيمان شسد و خواسست او را برگردانسد فقهاي اهسل سسنت‬
‫گفتنسد اينكار جايسز نيسست مگسر اينكسه بسه كسسي ديگري تزويسج شود و او بسه دلخواه‪ ،‬همسسر خود را طلق دهسد آنگاه تسو مسي توانسي بسه همسسر پيسش‬
‫خود رجوع كني‪ ،‬اين عمل بر وي گران آمد‪ ،‬اطرافيان او كه شيعه بودند گفتند يكي از علماي شيعه بنام علمه يوسف مطهر در شهر حله است‬
‫او را دعوت كن تا اين مشكل را بگشايد و لذا سلطان خدا بنده‪ ،‬علمه را احضار كرد و حل مسئله را از او خواست‪ ،‬علمه گفت‪ ،‬آيا طلق شما‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬

‫و بر دين افتراها بسته و بدعتها داخل نموده اند‪ ،6‬و مذاهب‬


‫گوناگون از جمله نصسيريه و اسسماعيليه و باطنيسه (و شيخيسه‬
‫و بابيسه و كريسم خانيسه و غيره) از هميسن در وارد شده انسد و‬
‫بسسه راه و روش ايشان رفتسسه و بر كشورهاي اسسسلمي حاكسسم‬
‫گرديده انسسسد و ديسسسن خدا را ضايسسسع كرده و خونهاي حرام را‬
‫ريخته و بر حريم مردمان مسلمان تجاوز كرده اند‪.‬‬
‫و ايسن مصسنف كتاب خويسش را ((منهاج الكرامسة فسى معرفسة‬
‫المامسسة)) نام نهاده‪ ،‬و رافضسسه در خبائث و هوا پرسسستي بسسا‬
‫يهود مشابهست دارنسد و در غلو و جهالت بسا نصساري‪ ،‬و ايسن‬
‫مصنف راه و روش گذشتگان خويش را اختيار نموده‪ ،‬مانند‬
‫ابسن النعمان المفيسد‪ ،‬و الكراجكسي و ابسى القاسسسم الموسسوي و‬
‫الطوسي‪.‬رافضه در اصل اهل خبره بروش مناظره و بحث و‬
‫دليلهسا و آنچسه ازدليلهاي منسع و معارضسي و تعارضسي كسه بر‬
‫آنها وارد ميشود‪ ،‬نيستند چنانچه آنها به دليلهاي نقلي جاهل‬
‫اند‪.‬‬
‫عمده مدارك ايشان‪ ،‬تواريخي است كه سند آن به جايي نمي‬
‫رسسد و بسسياري از آنهسا از سساختگي هاي دروغگويان ماننسد‬
‫ابي مخنف لوط بن يحيي‪ ،‬و هشام بن كلبي مي باشد‪.‬‬
‫يونسس بسن عبسد العلي از اشهسب روايست مسي كنسد كسه گفست از‬
‫مالك درباره ي رافضسه پرسسيده شسد‪ ،‬و در جواب گفست‪ :‬كسه‬
‫بسا آنهسا صسحبت مكسن و از آنهسا روايست حديسث مكسن زيرا كسه‬
‫به محضر دو عادل بوده؟ گفت‪ :‬نه‪ ،‬علمه گفت طلق شما =باطل بوده و زوجه به حال زوجيت باقي است‪ ،‬خدا بنده خوشحال شد و علمه را‬
‫از خواص خود گردانيد و علمه او را به تشيع فرا خواند و خدا بنده پذيرفت‪.‬‬
‫‪ 6‬اينان كسي را ثقه مي دانند و از او روايت اخذ مي كنند كه نسبت به اهل سنت بغض ورزد‪ .‬و در ارادت به ائمه شيعه از حد بگذرد‪ ،‬مدار‬
‫روايات اينان بر همين مبناست و لذا عقايد غلو آميز از ضروريات مذهب شيعه گرديده است‪ .‬چنانكه علمه مقماني كه از بزرگترين علماي شيعه‬
‫بشمار مي رود در كتاب تنقيح المقال كه از بزرگترين كتب رجال شيعه مي باشد در صفحات ‪ 1290‬و ‪ 1351‬به اين حقيقت اعتراف نموده است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫آنهسسسا دروغ مسسسي گويندحرمله گفتسسسه اسسسست از امام شافعسسسي‬
‫شنيدم كه مي گفت‪:‬‬
‫((هيسچ كسسي را نديده ام كسه بيشتسر از رافضسه گواهسي دروغ‬
‫بدهد‪)).‬‬
‫مؤمسل بسن اهاب گفتسه اسست كسه يزيسد بسن هارون را شنيدم كسه‬
‫مسسي گفسست‪(( :‬حديسسث از همسسه ي اهسسل بدعسست كسسه دعوت بسسه‬
‫بدعست ندهسد نوشتسه مسي شود بجسز از راقضسه زيرا كسه ايشان‬
‫دروغ مي گويند‪)).‬‬
‫و محمد بن سعيد اصفهانى گفت از شريك شنيدم كه مي گفت‬
‫علم را از هسسر كسسس ملقات كردي بگيسسر جسسز از رافضيان كسسه‬
‫ايشان حديث جعل مي كنند و همان را دين خود ميگرند (اگر‬
‫راويان كتسسب حديسسث اماميسسه ماننسسد كتاب كافسسي بررسسسي شونسسد‬
‫ديده مي شود كه ايشان اكثراً از غلة و كذابين بوده اند‪).‬‬

‫ابسو معاويسه گفتسه اسست كسه از اعمسش شنيدم كسه مسي گفست‪:‬‬
‫((مردمان را ملقات كرده و ايشان را‪ -‬يعنسي رافضسه را‪-‬‬
‫جسز دروغ گويان نمسى ناميدنسد)) منظورش اصسحاب مغيره بسن‬
‫سسعيد اسست‪ -‬و رد كردن گواهسي كسسي كسه مشهور بسه دروغ‬
‫گويي باشد امر متفق عليه است‪.‬‬
‫كسسي كسه در كتسب رجال و جرح و تعديسل تأمسل كنسد‪ ،‬مسي بينسد‬
‫دروغگويان شيعسسسه از تمام طوايسسسف بيشترنسسسد‪ ،‬و خوارج بسسسا‬
‫اينكه از دين منحرفند ولي از مردم ديگر راستگو ترند حتي‬
‫آنكسسسه گفتسسسه شده حديسسسث خوارج صسسسحيحترين حديسسسث اسسسست‪.‬‬
‫رافضيان به دروغگويي خود اقرار دارند و مي گويند دين ما‬
‫تقيه يعني بر خلف واقع عمل كردن است كه اين خود نفاق‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫اسست و بسه گمان خود مؤمننسد ولي سسابقين اوليسن از اصسحاب‬
‫رسول خدا را مرتد و منافق مي خوانند‪.‬‬
‫سسپس آنهسا كتسب معتزله را كسه در قدر و سسلب صسفات الهسي‬
‫موافسق ايشان اسست مورد اعتماد قرار داده انسد‪ .‬در حالي كسه‬
‫معتزله تمامشان خلفاي راشديسن و خلفست آنان را بسا عظمست‬
‫ياد مسسي كننسسد و از سسساير حكومتهسسا برتسسر مسسي داننسسد برخلف‬
‫متكلميسن شيعسه ماننسد هشام بسن حكسم و هشام بسن الجواليقسى و‬
‫يونس بن عبدالرحمن قمى كه در اثبات صفات مبالغه كرده و‬
‫‪7‬‬
‫به تجسم قايل اند‪.‬‬
‫ابسن مطهسر گويسد‪(( :‬امسا بعسد‪ :‬ايسن رسساله ي شريسف و سسخن‬
‫لطيسف شامسل مهمتريسن مطالب در احكام ديسن و شريسف تريسن‬
‫مسسائل مسسلمين كسه امامست اسست مسي باشسد‪ .‬زيرا بسسبب درك‬
‫آن انسسان بسه درجسه ي كرامست مسي رسسد و نيسز يكسي از اركان‬
‫ايمان اسسست كسسه سسسبب جاويدان شدن در بهشسست جنان اسسست‪.‬‬
‫چون رسسسول خدا فرموده‪ :‬هسسر كسسس بميرد در حاليكسسه امام‬
‫زمان خود را نشناسسد بسه مرگ جاهليست مرده اسست‪ 8.‬مسن بسا‬
‫اين كتاب خدمتي به خزانه ي سلطان اعظم شاهنشاه عرب و‬
‫عجسسم‪ ،‬شاهنشاه فرياد رس ملت و ديسسن ((خدا بنده)) نمودم‬
‫و آنرا بر سر فصلهايي بشرح زير مرتب نموده ام‪:‬‬

‫‪ 7‬هشام بسن سسالم قائل بوده كسه‪ :‬إن ال خلق آدم علي صسورته و مسي گفتسه خدا تسو خالي اسست تسا ناف و تسو پسر اسست تسا قدم‪ .‬و امسا يونسس بسن‬
‫عبدالرحمسن‪،‬شيعسه روايست كرده كسه محمسد بسن داذويسه بسه علي بسن موسسي الرضسا نوشست و از حال يونسس سسؤال كرد؟ حضرت نوشست‪ :‬خدا او و‬
‫اصحاب او را لعنت كند‪.‬‬
‫‪ 8‬در صحيفه علويه‪ ،‬علي در دعاي بعد تسليم الصلة عرض مي كند‪ :‬إِن رسولك محمداً نبىّ و إن الدين الذى شرعت له ديني و إنّ الكتاب‬
‫الذى أنزل إِليه إِمامى‪ .‬يعني خدا يا محققا رسول تو محمد‪ ،‬پيامبر من و ديني كه براي او تشريع كرده اي دين من‪ ،‬و آن كتابي كه به او نازل‬
‫كرده اي امام من است‪ .‬و همينطور آن حضرت در نهج البلغه ي منسوب به او در كلمات زيادي قرآن را امام خود و ديگران خوانده است‪ ،‬پس‬
‫همچنانكه حضرت علي پيرو قرآن و امامش قرآن بوده‪ ،‬امام همه نيز بايد قرآن باشد‪ .‬بنابراين مقصود از جمله ((من لم يعرف إِمام زمانه))‬
‫قرآنست كه عرفان و شناخت آن براي همه مقدور است و مي توان به آن عمل نمود‪ .‬ديگر اينكه خود قرآن مي گويد‪ :‬كتاب خدا امام است‪ ،‬مانند‬
‫آية ي ‪ 17‬سوره هود و آيه ي ‪ 12‬سوره ي احقاف‪ .‬و در بسياري از آيات به چنگ زدن به قرآن امر شد ه و آنرا ((حبل ال)) خواند ه و در‬
‫بسسياري از آيات ديگسر بسه متابعست قرآن فرمان داده اسست‪ .‬و بعلوه وقتسي خود حضرت علي مگسر در نهسج البلغسه قرآن را امام خود و سسايرين‬
‫خوانده است‪ ،‬اماميه نيز بايد قرآن را امام بدانند و در دين خدا بدعتي وارد نسازند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫فصل اول‪ :‬در نقل قول مذاهب پيرامون مسئله ي امامت‪.‬‬
‫فصل دوم‪ :‬در اينكه مذهب اماميه واجب التباع است‪.‬‬
‫فصل سوم‪ :‬در دليلهايي بر امامت علي‪.‬‬
‫فصل چهارم‪ :‬در امامت اثني عشر‪.‬‬
‫فصسسسل پنجسسسم‪ :‬در ابطال خلفسسست خلفاي ثلث ابوبكسسسر‪ ،‬عمسسسر‬
‫وعثمان ‪.‬‬
‫در جواب گفته مي شود‪ :‬سخن در اينجا بر چند چيز است‪.‬‬
‫يكسسي گفتار او كسسه مسسي گويسسد‪(( :‬اهسسم مطالب مسسسئله امامسست‬
‫اسست‪ )).‬بسه اجماع مسسلمين ايسن سسخن درسست نيسست‪ ،‬زيرا‬
‫ايمان بسسه خدا و قيامسست مهمتسسر اسسست و از معلومات بديهسسي‬
‫اسسست كسسه كفار زمان رسسسول خدا چون مسسسلمان مسسي شدنسسد‬
‫((و ايمانشان بسسه خدا و رسسسول بود)) احكام اسسسلم بر آنان‬
‫جاري مسسي شسسد و ديگسسر ذكري از امام و امامسست نبود‪ ،‬پسسس‬
‫چگونسه امامست اهسم مطالب بوده؟ آيسا چگونسه ايمان بسه امامست‬
‫محمسد بسن الحسسن المنتظسر پسس از چهارصسد و شصست و چنسد‬
‫سسسال تسسا اينكسسه از سسسرداب سسسامرا ي بيرون بيايسسد هسسم مطالب‬
‫اسلمي براى اصحاب رسول شده؟ آيا چگونه ايمان به ائمه‬
‫اثنسي عشسر شيعسه مهمتريسن مطالب اسسلمي شسد ه بسا اينكسه در‬
‫قرآن يادي از آن نشده؟ چگونسه از ايمان بسه خدا و ملئكسه و‬
‫كتسب الهسي و رسسول الهسي و قيامست در قرآن ياد شده ولي از‬
‫ايمان بسسه ائمسسه ي اثنسسي عشسسر يادي نشده اسسست؟!! چگونسسه‬
‫ايمان بسه چيسز هايسي كسه در قرآن بسه آن امسر فرموده مهمتسر‬
‫نيست‪ ،‬ولي ايمان به امامت كه خود امام بايد مؤمن به قرآن‬
‫و مطيع آن باشد از ايمان به قرآن مهمتر است؟! بايد گفت‬
‫اگسر قرآن و سسنت رسسول در ديسن كافسي اسست پسس حاجتسي بسه‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫امام منتظر نيست‪ ،‬و اگر كافي نيست پس شما به نقص خود‬
‫اقرار كرده ايسد چون سسعادت شمسا موقوف بسه امري اسست كسه‬
‫نمسسي دانيسسد اگسسر آمسسد چسسه فرمان خواهسسد داد‪ .‬ابسسن عود حلي‬
‫ميگفست اگسر اماميسه بر دو قول اختلف كننسد كسه قايسل يكسي از‬
‫آن دو قول شناختسه شسد ه و قايسل ديگسر آن مجهول باشسد پسس‬
‫آن قول كسه قايسل آن ناشناختسه شده اسست حسق اسست زيرا كسه‬
‫معصسوم منتظسر در همان طايفسه مجهول اسست! گيريسم كسه امام‬
‫منتظري باشسد سسخني كسه معلوم نيسست گفتسه او باشسد و احدي‬
‫از او نقسل نكرده اسست از كجسا معلوم كسه قول او باشسد؟ آيسا بسا‬
‫چنيسن پنداري اصسل مذهسب ايسن گروه بر مجهول و موهوم بنسا‬
‫نشده است؟‪. 9‬‬
‫ديگسر اينكسه مقصسود از قبول امام‪ ،‬اطاعست امسر اوسست‪ ،‬وقتسي‬
‫راهي به شناخت امر او نيست پس اصلً در وجود اين امام‬
‫عقلً و نقلً فايده اينيسست‪ .‬اينان وجود منتظسر و عصسمت او‬
‫را واجسب كرده انسد و گوينسد مصسلحت ديسن و دنيسا حاصسل نمسي‬
‫شود مگر بوجود او‪ ،‬و حال اينكه براي ايشان هيچ مصلحتي‬
‫در دين و دنيا حاصل نشد ه است‪.‬‬
‫والحمسسد ال كسسساني كسسه بسسه او انكار ورزيدنسسد هيسسچ مصسسلحت‬
‫ديني و دنيوي را از دست نداده اند اگر گويند ايمان ما به او‬
‫ماننسسد ايمان بسسسياري از زهاد و صسسالحين بسسه امام خضسسر و‬
‫فريادرس و قطب از كساني كه نه وجود شان و نه امر و نه‬
‫نهسي شان معلوم اسست مسي باشسد‪ .‬مسي گوييسم ايمان بسه وجود‬
‫آنان نزد احدي از دانشمندان واجسسب نيسسست و هسسر كسسسي كسسه‬
‫‪ 9‬به اضافه به اماميه بايد گفت شما و اكثر علماي شما از قرآن مطلع نيستيد و مي گوييد ما قرآن را نمي فهميم‪ ،‬حال اگر امام منتظر بيايد از‬
‫كجا و چگونه مي فهميد‪.‬‬
‫كه آن امام حق و تابع قرآن است و دروغگو نيست‪ .‬مترجم‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫ايمان داشتسن بوجود آنهسا را واجسب بدانسد قول او مردود اسست‬
‫مثسل قول شمسا‪ .‬و نهايست چيزي كسه زهاد در باره ي آنان مسي‬
‫گوينسسد ايسسن اسسست كسسه تصسسديق كننده ي وجود آنان كاملتسسر و‬
‫افضسل از منكسر اسست‪ .‬و معلوم و بديهسي اسست كسه رسسول خدا‬
‫ايمان به آنان را براي امت خود تشريع نكرده است‪.‬‬
‫و امسا آنكسه گمان كرده كسه قطسب و غوث آن كسسي اسست كسه‬
‫اهسل زميسن را هدايست و ياري و روزي و مدد مسي دهسد و ايسن‬
‫امور بسه اهسل زميسن نمسي رسسد مگسر بسه واسسطه ي او‪ ،‬پسس‬
‫چنيسسن كسسسي گمراه اسسست و گفتار او شسسبيه بسسه قول نصسساري‬
‫اسست كسه در حسق عيسسي غلو كرده و شرك آورده انسد‪ .‬و نيسز‬
‫ماننسد سسخن بعضسي از جهال اسست كسه درباره ي پيامسبر و‬
‫بزرگان خود قائل شده انسسسسد كسسسسه علم ايشان منطبسسسسق بر علم‬
‫خداي تعالي و قدرت اوسست‪ ،‬پسس آنچسه خدا ميدانسد او ميدانسد‪،‬‬
‫و مقدر مي كند آنچه خدا مقدر كرده اسسسست‪ .‬ولي محققيسسسن از‬
‫علماي‪ ،‬معتقدنسد كسه خضسر و الياس مرده انسد‪ 10.‬و بسه تحقيسق‬
‫يكي از اين اماميه با من خلوت كرد و از من خواست كه با‬
‫او سسخن بگويسم‪ ،‬مسن قول و اسستدلل ايشان را براى او بيان‬
‫كردم كسه مسي گوينسد‪ :‬خدا بندگان خود را امسر و نهسي نموده و‬
‫واجسب اسست كسه بسه ايشان لطسف داشتسه باشسد و امام هسم لطسف‬
‫اسسست زيرا اگسسر مردم امامسسي داشتسسه باشنسسد كسسه ايشان را بسسه‬
‫واجسب امركنسد و از كار زشست نهسي كنسد مردم بسه انجام امسر‬
‫الهسي نزديسك ترنسد‪ ،‬پسس واجسب اسست كسه براي ايشان امامسي‬

‫‪ 10‬عقيده به حيات خضر و الياس و ادريس بر خلف آيات قرآن است‪ ،‬زيرا در سوره ي آل عمران آيه ي ‪ 144‬فرموده‪( :‬وَمَا مُحَمّدٌ إِلّ رَسُولٌ‬
‫‪ 34‬فرموده‪( :‬وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ)‪ .‬يعنى‪ ،‬ما براي بشري قبل از تو زنده‬ ‫قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرّسُلُ) و در سوره ي أنبيا آيه ي‬
‫بودن جاويدان در دنيا را قرار نداديم‪ .‬پس يكي از خرافات عقيده به حيات آنان است‪ .‬آري‪ ،‬براي مرشدان صوفيه كه سلسله ي خرقه ى خود را‬
‫به واسطه خضر به رسول خدا مي رسانند اين موهومات مفيد است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫باشسد و ايسن امام ناچار بايسد معصسوم باشسد تسا مقصسود حاصسل‬
‫گردد‪ ،‬و براي احدي پسسس از رسسسول خدا ادعاي عصسسمت‬
‫نشده مگر براي علي ‪ .‬پس معين مي شود كه امام اوست‪،‬‬
‫زيرا اجماع است كه غير او معصوم نيست‪ ،‬و علي هم حسن‬
‫را معين كرده و او حسين را تا نوبت رسيده به محمد بن‬
‫الحسسن المنتظسر‪ .‬گفتار مسن آن امامسي را خوش آمسد و گفست‬
‫ايسسن بيان خوبسسي اسسست گفتسسم مسسن و شمسسا طالب علم‪ ،‬حسسق و‬
‫هدايتيسسم‪ ،‬و آنان مسسي گوينسسد كسسسي كسسه بسسه امام منتظسسر ايمان‬
‫ندارد كافسر اسست‪ ،‬آيسا آن امام را ديده اي؟ و يسا كسسي را كسه‬
‫او را ديده باشسد ديده اي؟ و يسا از او خسبري شنيده اي؟ و يسا‬
‫چيزي از سخنهاي او مي داني؟ در جواب گفت نه خير‪ ،‬پس‬
‫چسه فايده اي از ايمان داشتسن بسه او بسه دسست مسي آيسد‪ ،‬و چسه‬
‫لطفسي از ايمان داشتسن بسه او براي مان حاصسل مسي گردد‪ ،‬و‬
‫چگونسه خداونسد تعالي مسا را بسه فرمانسبرداري كسسي كسه نمسي‬
‫دانيم ما را به چه امر مي كند و از چه نهي مي كنند مكلف‬
‫مي سازد؟ و هيچ راهي هم براي شناختن او و امر و نهيش‬
‫وجود ندارد؟ ايسن خود مكلف سساختن بسه چيزي اسست كسه در‬
‫توان نيسسست‪ ،‬و خود ايشان از مكلف نمودن بسسه آنچسسه كسسه در‬
‫توان انسسان نيسست سسخت انكار مسي كننسد‪ ،‬آيسا از ايسن بزرگتسر‬
‫مكلف سساختن بسه آنچسه كسه در توان نيسست وجود دارد؟ هرگسز‬
‫‪11‬‬
‫نه‪.‬‬
‫‪ 11‬ابسن تيميسه مولف كتاب‪ ،‬ايسن تقريسر و بيان را بر اسساس مذهسب شيعسه كرده اسست تسا بر اسساس آن جواب دهسد و آن را روشسن سسازد‪ .‬و گرنسه‬
‫علي پسس از خود حسسن را معيسن نكرد زيرا تاريسخ مورخيسن شيعسه ماننسد مروج الذهسب و غيسر آن تصسريح كرده انسد كسه حضرت علي خلفست و‬
‫امامست را بسه انتخاب مردم مسي دانسست نسه بسه انتصساب خود و نسه بسه انتصساب الهسي‪ ،‬از آن جمله در جلد دوم مروج الذهسب ص ‪ 413‬آورده‪(( :‬و‬
‫دخسل علي علي الناس يسسالونه فقالوا‪ :‬يسا اميسر المومنيسن ارايست ان فقدناك و ل نفقدك انبايسع الحسسن؟ قال ‪ :‬ل آمركسم و ل انهاكسم و انتسم ابصسر‪.‬‬
‫يعنسي‪ :‬چون وفات حضرت علي نزديسك شد‪ ،‬مردم بر او وارد شدند و از او سوال كردنسد و گفتنسد اي امير مومنان اگر تسو را از دسست بدهيم (و‬
‫از بين ما بروي) و خدا كند كه از = دست ندهيم آيا با حسن بيعت كنيم؟ فرموده‪ :‬من نه شما را امر مي كنم و نه نهي مي كنم‪ ،‬خود شما به‬
‫كار خود بينا تريد‪ .‬و در ص ‪ 414‬مي نويسد‪ :‬مردي به علي گفت‪ :‬أل تعهد يا أمير المؤمنين؟ قال ‪ :‬ل ولكنى أتركهم كما تركهم رسول ال‬
‫يعني‪ :‬يا امير المؤمنين آيا عهد خلفت و امامت را به كسي واگذار نمي كني؟ فرمود‪ :‬نه وليكن مردم را رها مي كنم مانند رسول ال كه ايشان‬
‫را گذاشت و كسي را معين نكرد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬

‫پس گفت‪ :‬و اثبات امام بر همين مقدمات بنا شده است‪.‬‬
‫گفتسم‪ :‬از ايسن مقدمات آنچسه متعلق بسه ماسست بايسد ديسد‪ ،‬و گسر‬
‫نه اگر به ما مربوط نگردد و امر و نهي نباشد براي ما چه‬
‫فايده دارد‪ ،‬در حاليكسه ايسن مقدمات براي مسا فايده اي نداشتسه‬
‫و لطفي به ما نشده است‪ .‬پس معلوم ميشود كه اين به امام‬
‫منتظسر (آينده) جهسل و نادانسي اسست كسه لطسف و مصسلحت و‬
‫آنچه كه اماميه از روايات و مطالب ديني نقل كرده است اگر‬
‫حسسق و سسسعادت آور باشسسد‪ ،‬همان كافسسى ميباشسسد و احتياجسسي‬
‫بهامامس منتظرس ندارندس واگرس نجاتس وسعادتيس درس آنس مطالب‬
‫نباشد‪،‬پس امام منتظر هم نفعي براي ايشان ندارد‪.‬‬
‫باضافه اگر انسان امام وقت خود را ببيند واورا بشناسد ولي‬
‫موافق امر ونهي او عمل ننمايد ويا اوامر ونواهيش به او‬
‫‪12‬‬
‫نرسد چه فضيلت وكرامت براي او ميباشد؟!‬
‫وقتي اماميه ميگويد ‪ :‬حب علي حسنة ل يضر معها سيئة ‪،‬‬
‫يعني « دوستي علي رضي ال عنه حسنه اي است كه هيچ‬
‫سيئه وگناهي با دوستي او ضرري ندارد » پس اگر سيئات‬
‫وگناهان با دوستي علي رضي ال عنه ضرري نداشته باشد‬
‫ديگر چه احتياجي به امام معصوم است ؟!!!‬
‫واينكه مي گويي امامت از اركان ايمان ميباشد‪ ،‬اين افتراء‬
‫است‪،‬زيرا رسول خدا ايما نوشعب آنرا بيان كرده وامامت را‬
‫و در مدارك اهسل سسنت نيسز چنيسن رواياتسى ذكسر شده ماننسد آنكسه احمسد بسن حنبسل در مسسند خود ‪ ،135 /1‬رقسم ‪ ،1 078‬روايست كرده‪ ،‬از عبدال بسن‬
‫سسبع كسه گفست از علي شنيدم مسي فرمود‪ :‬كشتسه خواهسم شسد مردم گفتنسد‪ :‬پسس جانشينسي بر مسا بگذار فرمود‪ :‬نسه وليكسن شمسا را مسي گذارم چنانكسه‬
‫رسسول خدا گذارد‪ ،‬گفتنسد بسه پروردگار خود چسه خواهسي گفست فرمود‪ :‬مسي گويسم خدا يسا تسو مرا در ميان ايشان آنچسه خواسستي گذاشتسي‪ ،‬سسپس مرا‬
‫قبض نمودي و تو در ميان ايشان اگر خواهي ايشان را اصلح كن‪ .‬و باز در ‪ 156 /1‬خبر ديگري مانند همين نقل نموده است‪.‬‬

‫‪ 12‬بعلوه وقتي تمام آنچه لزمة هدايت بشر بوده از احكام عبادي واحكام اجتماعي ومطالب مربوط به اخلقيات وغيرها در كتاب خدا وسنت‬
‫رسول بيان شده وچيزي فروگذار نشده است‪ ،‬در اينصورت فايدة امام منتظر چيست وچه احتياجي به وجود او ميباشد؟!‬
‫آيا امام منتظري كه نه از خود او ونه از امر ونهيش خبري به ما ميرسد منه از اصلحات مملكتي او سخني در ميان مردم است‪ .‬چه فايده اي‬
‫براي ما ميتواند داشته باشد؟‪ .‬مترجم‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫درس اركانس آنس نياوردهس ودرس قرآنس كهس تمامس آنچهس مربوطس به‬
‫اعتقاد ميباشد بيان شده نيزذكري از امامت نيامده است بلكه‬
‫خداي تعالي در سسسسوره ي انفال آيسسسه ي ‪ 2‬فرموده‪) :‬إِنّمَسسا‬
‫الْمُؤْمِنُونَ الّذِينَ إِذَا ذُكِرَ الُّ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ‬
‫آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَاناً وَعَلَى رَبّهِمْ يَتَوَكّلُونَ الّذِينَ يُقِيمُونَ الصّلةَ‬
‫وَمِمّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُ ْؤمِنُونَ حَقّا لَهُمْ دَرَجَاتٌ‬
‫عِنْدَ رَبّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ)‪.‬‬
‫در اين آيه مومنيسن حقيقي را ذكسر فرمود و اصلً اشاره ي‬
‫بسه ايمان بسه امام در آن نيسست‪ .‬و در سسوره ي حجرات آيسه‬
‫ي ‪ 15‬فرموده است‪:‬‬
‫)إِنّمَا ا ْلمُؤْمِنُونَ الّذِينَ آمَنُوا بِالِّ وَرَسُولِهِ ثُمّ لَمْ يَرْتَابُوا‬
‫وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ الِّ أُولَئِكَ هُمُ‬
‫‪13‬‬
‫الصّادِقُونَ)‬
‫و در سوره ي بقره آيه ي ‪ 177‬فرموده‪) :‬لَيْ سَ الْبِرّ أَنْ‬
‫تُوَلّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنّ الْبِرّ مَنْ آمَنَ بِالِّ‬
‫وَالْيَوْمِ الْخِرِ وَالْمَلئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنّبِيّينَ وَآتَى ا ْلمَال ‪َ. . .‬‬
‫‪14‬‬
‫ن)‬‫إلي ‪ . . .‬وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتّقُو َ‬

‫‪ 13‬در ايسن آيسه بسا كلمسه ي ((انمسا)) كسه براى حصسر اسست بيان نموده كسه مومنيسن حقيقسي كسساني انسد كسه بسه خدا و رسسول ايمان داشتسه و در ايسن‬
‫عقيده و ايمان راسسخ باشنسد و سسپس بسا مال و جان در راه خدا جهاد نماينسد‪ ،‬و در آخسر فرموده كسساني كسه داراي ايسن نشانسه هسا باشنسد در ادعاي‬
‫ايماني صادقند و به راستي ايمان دارند ر ديگر نامي از ايمان به امامت نيامده و آنرا لزم ندانسته است‪ .‬مترجم‪.‬‬
‫‪ 14‬كه در ايسن آيه نيز اصسول و فروع ديسن را ذكسر نموده ر به چيسز هايسي كه بايسد ايمان داشست معيسن كرده است و ذكري از امامست نيست كه از‬
‫اركان دين و اسلم شمرده شود‪ ،‬و آيات ديگر مانند اينها نيز مؤيد قول ماست‪ .‬مترجم‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬

‫و امسسا حديسسث ((مسسن مات و لم يعرف امام زمانسسه مات ميتسسة‬


‫الجاهليسة)) مسي پرسسيم راوي آن كيسست و سسندش كجاسست‪،‬‬
‫بلكه به خدا قسم رسول خدا چنين سخنس نفرموده و فقط‬
‫آنچه معروف است آن است كه مسلم در صحيح خود روايت‬
‫كرده كه‪ :‬عبدال بن عمر هنگامي كه وقايع حره نزديك بود‬
‫نزد عبدال بسسن مطيسسع آمسسد‪ ،‬ابسسن مطيسسع دسسستور داد براى او‬
‫پشتسسي بگذارنسسد‪ ،‬عبدال بسسن عمسسر گفسست نيامده ام كسسه بنشينسسم‬
‫وليكسن آمده ام تسا براى تسو حديثسي كسه از رسسول خدا شنيده‬
‫ام بگويسم كسه مسي فرمود‪(( :‬مسن خلع يدا مسن طاعسة لقسى ال‬
‫يوم القيامة ول حجة له و من مات وليس فى عنقه بيعة مات‬
‫ميتسة جاهليسة)) و ايسن حديسث را وقتسي عبدال بسن عمسر گفست‬
‫كسسه يزيسسد را از بيعسست و خلقسست خلع نموده بسسا آنكسسه حكومسست‬
‫يزيسسد جور و سسستم را بسسا خود همراه داشسست و بسسا عبدال بسسن‬
‫مطيع‪ 15‬بيعت كرده بودند‪.‬‬
‫ايسسن حديسسث دللت دارد بر اينكسسه هسسر كسسس مطيسسع واليان امسسر‬
‫نباشسد و يسا بر آنهسا بسا شمشيسر خروج كنسد بسه مردن جاهليست‬
‫مرده است‪.‬‬

‫‪ )1( 15‬عبدال بن مطيع از طرف عبدال بن زبير به داعي خلفت به مدينه آمده بود‪ ،‬و مردم را تحريك بر انقلب مي كرد و از يزيد بد گويي‬
‫مي نمود و به دروغهايي كه عوام او را تصديق مي گردند بر او افتراء مي بست و فتنه برميخاست‪ .‬محمد بن حنفية فرزند علي نزد او آمد و‬
‫گفت من به نزد يزيد بودم و چند روزي نزد او اقامت كردم و او مواظب نماز و جوياي خير بود از فقه دين سؤال مي نمود و ملزم سنت رسول‬
‫ال بود‪.‬‬
‫ابن تيميه در منهاج السنة ‪ 185 /3‬مي نويسد‪:‬‬
‫طالبيسن رياسست و خلقست ماننسد شيعيان‪ ،‬مختار و طرفداران ابسن زبيسر‪ ،‬آنقدر از يزيسد بسد گفتنسد و بسه او تهمست زدنسد كه او را بدتريسن سسلطين نشان‬
‫دادند و گر نه پس از او سلطين بعدي بهتر از معاويه نبودند‪ :‬آري‪ ،‬اگر از ايام حكومت خلفاي راشدين بگذريم‪ ،‬زمان خلفاي پس از ايشان بهتر‬
‫و عدل بهتري نسسبت بسه خلفاي بعدي بود‪ ،‬و در زمان دولت بنسي عباسسي بعضسي از مردم براى عدالت مثسل بسه عمسر بسن عبدالعزيسز مسي زدنسد و‬
‫سليمان بن مهران اعمش كه از ائمه و حفاظ حديث بود گفت اگر معاويه را درك مي كرديد چگونه بوديد؟ گفتند در حلم معاويه مي گويي؟ گفت‪:‬‬
‫نه در عدل او و زمان يزيد مانند زمان معاويه و رجال دولت او همان رجال او بودند‪.‬‬
‫بهر حال عبدال بن عمر نزد عبدال بن مطيع آمد و از عواقب خلع بيت از يزيد و تحريكات او را مذمت كرد در حاليكه در اثر تحريكات‪ ،‬بر خلع‬
‫يزيد‪ ،‬قضيه حره و قضاياي ديگري پيش آمد كه بدتر شد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و اين برخلف حال رافضه است زيرا آنها دور ترين مردمان‬
‫از طاعست امراء اسست مگسر بسه زور‪ .‬ايسن حديسث در برگيرنده‬
‫كسسي اسست كسه در راه عصسبيت جنسگ كنسد‪ -‬و رافضسه اوليسن‬
‫آنهسسا هسسستند‪ -‬ليكسسن مسسسلمان بسسا جنسسگ نمودن در عصسسبيت و‬
‫تعصسسب كافسسر نمسسي شود‪ ،‬و اگسسر از طاعسست امام بيرون رفسست‬
‫سپس مرد به مرگ جاهلي مرده است ليكن كافرنمي شود‪.‬‬
‫در صحيح مسلم روايت كرده كه‪(( :‬من قتل تحت راية عمية‬
‫يدعو‬
‫إِلى عصبية أو ينصرعصبية فقتلته جاهلية))‬
‫يعنسي‪ :‬آنكسه زيسر پرچسم كور كورانسه دعوت بسه عصسبيت كنسد و‬
‫يا عصبيت را ياري كند و كشته شود كشته شدن او جاهليت‬
‫اسست‪ .‬و نيسز در صسحيح مسسلم روايست شده كسه‪(( :‬مسن خرج‬
‫مسن الطاعسة و فارق الجماعسة ثسم مات‪ ،‬مات ميتسة جاهليسة))‪،‬‬
‫يعنسسسي‪ :‬آنكسسسه از جماعسسست مسسسسلمين جدا شود و از اطاعسسست‬
‫زمامدار اسسسلمي خارج گردد سسسپس بميرد بسسه مردن جاهليسست‬
‫مرده است‪ .‬و رافضه همواره از جماعت بيرون بوده است‪.‬‬
‫و در صسحيح بخاري و مسسلم از ابسن عباس از رسسول خدا‬
‫روايسست آمده كسسه فرمود‪((:‬مسسن رأى مسسن أميره شيئا يكرهسسه‬
‫فليصسبر فإِنّس مسن فارق الجماعسة‪ .‬شسبرأ فمات إِل مات ميتسة‬
‫جاهليتسه)) يعنسي‪((:‬هسر كسس از فرماندار خود چيزي را مسي‬
‫بينسد كسه آنرا بسد مسي پندارد پسس صسبركند‪ ،‬بسه تحقيسق كسسي كسه‬
‫از جماعسست مسسسلمانان بسسه اندازه ي يسسك وجسسب جدايسسي كنسسد و‬
‫بميرد به مردن جاهليت مرده است‪)).‬‬
‫بنابرايسن حديثسي كسه بر آن اسستدلل كرده ايسد در صسورتي كسه‬
‫صسسحيح هسسم باشسسد بر ضرر خود شماسسست زيرا چسسه كسسسي آن‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫امام زمان را ديده و يسسسسا شناختسسسسه و يسسسسا بيننده ي او را از‬
‫چهارصدو شصت سال پيش او را ديده و يا چيزي از او فرا‬
‫گرفته است؟ بلكه به ادعاي خود به طفل سه و يا پنج ساله‬
‫اي كسه در هزار و چنسد سسال پيسش داخسل سسرداب سسامراء شده‬
‫دعوت مسي كنيسد‪ .‬در حاليكسه نسه از او خسبري و نسه اصسلحي‬
‫شنيده شده اسست‪ ،‬در صسورتي كسه در اسسلم بسه اطاعست ائمسه‬
‫موجودي مأمور هسسستيم كسسه تسسسلط داشتسسه باشنسسد و بسسه امسسر‬
‫معروف آنها عمل كنيم‪.‬‬
‫مسسسلم حديثسسي از عوف بسسن مالك از رسسسول خدا آورده كسسه‬
‫فرمود‪:‬‬
‫((خيار أثمتكسم الذيسن تحبونهسم و يحبونكسم تصسلون عليهسم و‬
‫يصسلون عليكسم و شرار أئمتكسم الذيسن تبغضونهسم و يبغضونكسم‬
‫وتلعنونهم و يلعنونكم‪،‬قلنا يا رسول ال أفل ننابذهم عند ذلك؟‬
‫قال‪ :‬ل مسا أقاموا فيكسم الصسلة إِل مسن ولى عليهسن و ال فرآه‬
‫يأتى شيئًا من معصية ال فليكره ما يأتى من معصية ال و ل‬
‫ينزعن يذا من طاعة))‬
‫و در اين باب احاديثي آمده كه دللت دارد بر اينكه ائمه لزم‬
‫‪16‬‬
‫نيست معصوم باشند‪.‬‬

‫‪ 16‬بلكسسه يازده امام شيعيان اماميسسه خود شان در كلمات خود و در تمام دعاهاي خود بسسه گناه اعتراف و اقرار كرده انسسد و گفتسسه انسسد مسسا معصسسوم‬
‫نيسستيم‪ .‬اين دعاي كميل حضرت علي و آن صحيفه علويه و آن صحيفه ي سسجاديه مملو از تضرع و زاري ايشان و درخواسست از عفسو الهي از‬
‫گناهانشان و طلب مغفرت از خطاهايشان ميباشسد‪ .‬و حضرت علي در نهسج البلغسه ي منسسوب بسه او خطبسه ي ‪ 214‬مسي فرمايسد‪ :‬فإنسى لسست فسى‬
‫نفسى بفوق أن أخطأ ول آمن من ذلك من فعلى‪ ،‬يعني‪ :‬من در پيش خودم فوق يك خطا كار نيستم و ايمن از خطا در كار خود نمي باشم‪ .‬و در‬
‫خطبسه ى ‪ 13‬ميفرمايسد‪ :‬اصسبحت مملو كسا ظالماً لنفسسى‪ ،‬يعنسي‪ :‬مسن صسبح كردم در حاليكسه مملوك ديگري يعنسي مملوك خدا هسستم و نسسبت بسه خود‬
‫ستم كردم‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫اماميسه بسه ايسن اعتراف دارنسد كسه مقصسود از امامست در فروع‬
‫است نه در اصول‪ ،‬زيرا اصول مهمتر از آن است‪ ،‬و نيز به‬
‫ايسسن اعتراف دارنسسد كسسه از امام زمان اصسسل مصسسلحتي بدسسست‬
‫نيامده است‪ ،‬پس كدام سعي گمراه تر از سعي كسي است كه‬
‫از جماعست مسسلمين جدا شونسد و بسا سساير مسسلمين بسه عداوت‬
‫پردازد و سسابقين و اصسحاب رسسول خدا را مرتسد خوانسد و‬
‫لعن كند و بوسيله هاي غرور اختلف اندازد و مقصود او از‬
‫تمام اينهسا ايسن باشسد كسه امامسي براي خود مدعسي شود كسه او‬
‫را رهنمايسسي بسسه احكام خدا كنسسد بسسا اينكسسه هيسسچ حكمسسي از او‬
‫نشنود و هيچ نفع و مصلحتي از او نبيند؟ و با امت محمد‬
‫بخاطسسر گسسم شده اي در سسسرداب دشمنسسي كنسسد در حاليكسسه اگسسر‬
‫وجود آن يقيني هم باشد از آن منفعتي بدست نمي آيد‪.‬‬
‫آري امام زمانسسي كسسه ايشان معترفنسسد مصسسلحتي از او حاصسسل‬
‫نشد ه و فروعي را بيان نكرده است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫عقلي امست مسي داننسد كسه امام منتظري وجود ندارد و حسسن‬
‫بن علي عسكري رحمه ال فرزندي نداشته‪ ،‬چنانكه مورخين‬
‫بزرگ مانند محمد بن جرير طبري و عبدالباقي و غير ايشان‬
‫‪17‬‬
‫از نسابين اين حقيقت را ذكر نموده اند‪.‬‬
‫و در سسخن اماميسه كسه مسي گوينسد او در سسن دو سسالگي و يسا‬
‫سه سالگي و يا پنج سالگي داخل سرداب و غايب شده‪ ،‬بايد‬
‫گفست پسس بنسص قرآن او يتيسم اسست‪ ،‬حال آيسا او سسرپرست و‬
‫ولي لزم ندارد كسسه خود او و مال او را حفسسظ نمايسسد و چون‬
‫به هفت سالگي رسيد او را به نماز وادارد؟ آيا آن طفلي كه‬
‫نسه نمازي و نسه وضويسي بر او واجسب اسست چگونسه امام اهسل‬
‫زميسن شده و چگونسه مصسالح و منافسع امامست را حفسظ نموده‬
‫اسست؟‪18‬و در ايسن قرنهاي متمادي چگونسه مصسالح امامست را‬
‫ضايع نمودند‪.‬‬

‫‪ 17‬ابسن جريسر طسبري در حوادث سسال ‪ 302‬نوشتسه كسه مرد مجهول النسسب حيله گري خود را بسه خليفسه مقتدر بال عباسسي رسسانيد و ادعسا كرد كسه‬
‫محمد به حسن عسكري امام منتظر است‪ ،‬خليفه امر كرد تا بزرگان سادات آل ابي طالب را احضار كنند‪ ،‬رئيس ايشان كه نقيب سادات بود‪ ،‬احمد‬
‫بسن عبدالصسمد معروف بسه ابسن طومار بود‪ ،‬پسس ابسن طومار بسه آن مرد حيله گسر گفست حسسن عسسكري فرزندي نداشست و بنسي هاشسم فرياد كردنسد كسه‬
‫ايسن مرد بايسد بيسن مردم رسسوا گردد و بسه سسختترين عقوبست برسسد پسس او را بر شتري سسوار كردنسد و بسه دو طرف شهسر گردانيدنسد و در حبسس‬
‫مصريين او را حبس كردند‪.‬‬
‫پس طبري شهادت نقيب الطالبين را روايت كرده كه حسن عسكري فرزندي نداشته است‪ .‬و نزديكترين مردم به حسن عسكري برادر اوست كه‬
‫پس از وفات او تركه ي او را گرفت به اعتبار اينكه او فرزند ندارد و وارثي براي او نيست جز من كه برادر اويم‪ ،‬و او جعفر بن علي بود كه‬
‫اماميسه او را كذاب ناميدنسد تسا كسسي گوش بسه سسخن حسق او ندهسد‪ .‬ايسن برادر امام عسسكري‪ ،‬كنيزان او را براي مدتسي نگه داشست تسا معلوم شود كه‬
‫حامله هستند يا خير؟ پس چون معلوم شد حامله نبوده اند همه را رها كرد‪ .‬جاي تعجب است كه چگونه عقل اجازه مي دهد تا به چنين = امام‬
‫غايب بي مدركي دل بست و او را اصل دين و مذهب قرار داد‪ ،‬در حالي كه خداوند اصل دين را بيان فرموده و چنين چيزي در آن نيست! اصول‬
‫دين اسلم چيزهايي است كه بايد به آنها ايمان آورد و در قرآن در سوره ي بقره آيه ي ‪ 62‬و آيه ‪ 177‬و آيه ‪ 258‬و آيات ديگر قرآن بيان شده‬
‫كه به چه چيز ايمان آوريد كافي است‪ ،‬و هيچ ذكري از ايمان به امام را در آنها نياورده است‪.‬‬
‫‪ 18‬شيسخ صسدوق در كتاب اكمال الديسن و مجلسسي در بحار و سساير علماي شيعسه‪ ،‬اخبار بسسياري آورده انسد كسه آن طفسل منتظسر چون بسه دنيسا آمسد‬
‫همان روز اول غايسب شسد‪ ،‬در حالي كسه طفسل يسك روزه شيسر مسي خواهسد و سسرپرست لزم دارد‪ .‬بهسر حال اماميه مسي گويسد از ترس قتسل غايسب شده‬
‫بايد گفت اگر ترس قتل است بايد هيچ وقت ظاهر نشود‪ ،‬زيرا هميشه ترس قتل موجود است‪ .‬به اضافه حال كه به قول شيعه نايب او در ايران‬
‫سسلطنت مسي كنسد جرا ظاهسر نشده اسست‪ .‬آيسا از نايسب خودش مسي ترسسد؟!! هزار سسال اسست كسه اينان از خدا طلب ظهور او را مسي كننسد آيسا يكسي از‬
‫ايشان صالح نيست كه خدا دعايش را مستجاب كند و يا اين كه غايبي وجود نداردتا بيايد؟!‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫فصل اول‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫مؤلف رافضسي گفتسه اسست }اماميسه معتقدنسد كسه خدا عادل و‬
‫حكيم است‪ ،‬كار قبيح نمي كند و ستم نمي نمايد و به بندگان‬
‫مهربان اسسست‪ ،‬براي ايشان آنچسسه مصسسلحت ميدانسسد انجام مسسي‬
‫دهسد‪ ،‬تسا آنكسه گويسد‪ :‬پسس از فوت رسسول‪ ،‬رسسالت را رديسف‬
‫امامت كرده كه خدا اولياء‪ ،‬معصومين خود را نصب نمود تا‬
‫مردم از خطا و اشتباه ايمن باشند و جهان از لطف و رحمت‬
‫او خالي نباشسسسسد‪ ،‬و چون خدا محمسسسسد را فرسسسسستاد و بسسسسه‬
‫سسسسنگيني رسسسسالت قيام نمود و تصسسسريح كرد كسسسه خليفسسسه و‬
‫جانشيسسن پسسس از او علي و سسسپس فرزنسسد او حسسسن‪ ،‬سسسپس‬
‫تصريح كرد بر فرزند او حسين‪ ،‬سپس بر علي بن الحسين‪،‬‬
‫سپس بر محمد بن علي سپس بر جعفر سپس بر موسي بن‬
‫جعفسر‪ ،‬سسپس بر علي بسن موسسي‪ ،‬سسپس بر محمسد بسن علي‬
‫جواد سسسپس بر علي بسسن محمسسد الهادي سسسپس بر حسسسن بسسن‬
‫علي العسسكري سسپس بر حجست محمسد بسن الحسسن‪ .‬و پيامسبر‬
‫پسس از وصسيت خود بسه امامست‪ ،‬وفات نمود‪ ،‬ولي اهسل سسنت‬
‫بر خلف ايسن رفتسه و عدل و حكمست در افعال خداي تعالي را‬
‫ثابسست نمسسي دانسسد و كسسل زشسست و انجام ندادن واجسسب را بر او‬
‫جايسسز دانسسسته انسسد و معتقدنسسد كسسه خداي تعالي براي غرض و‬
‫هدفي كار نمي كند و معلل به علتي نيست بلكه تمام افعال‬
‫او براي غرض و هدفسسسي حكمتسسسي نيسسسست و خدا كار لغسسسو و‬
‫بيهوده و ظلم مي كند و آن چه اصلح است انجام نمي دهد‪.‬‬
‫بلكسه آن چسه مسي كنسسد كسه در حقيقسست فسسساد اسست ماننسد فعسل‬
‫معاصسي و انواع كفسر بلكسه جميسع انواع فسسادي كسه در جهان‬
‫واقسسع مسسي شود مسسستند بسسه خداسسست و مسسي گوينسسد كسسه مطيسسع‬
‫مسستحق ثوابسي نيسست و گناهكار مسستحق عذابسي نمسي باشسد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫گاهسي خدا پيامسبري را عذاب مسي كنسد و ابليسس و فرعون را‬
‫ثواب مسسي دهسسد‪ ،‬و پيامسسبران معصسسوم نيسسستند بلكسسه گاهسسي از‬
‫ايشان خطا و فسق و دروغ صادر مي شود‪ ،‬و پيامبر امامت‬
‫كسسسي تصسسريح نكرده بلكسسه بدون وصسسيت وفات كرده اسسست و‬
‫امام پسسس از او ابوبكسسر اسسست بسسه واسسسطه بيعسست و عمسسر بسسه‬
‫رضاي چهار نفسر‪ :‬ابسي عسبيده سسالم مولي ابسي حذيفسه‪ ،‬اسسيد‬
‫بن حضير و بشير بن سعد‪ ،‬سپس امام پس از او عمر است‬
‫بنص ابي بكر‪ ،‬سپس عثمان بنص عمر بر شش نفري كه او‬
‫يكي از ايشان بود بنا به انتخاب بعضي از آنها به زمامداري‬
‫و امامسست رسسسيد‪ .‬سسسپس علي بناء بسسه بيعسست مردم بسسا او بسسه‬
‫خلفست رسسيد و بعسد اختلف شسد بعضسي گفتنسد امام پسس از او‬
‫حسسن اسست و بعضسي گفتنسد معاويسه‪.‬سسپس امامست امست بدسست‬
‫‪19‬‬
‫بني اميه افتاد تا اينكه سفاح ظاهر شد‪{ .‬‬

‫جواب آنكسه‪ :‬ايسن نقلي كسه براي مذهسب اهسل سسنت و رافضسه‬
‫نموده ايسد مجموعسه اي از تحريسف و دروغ اسست كسه بسه ذكسر‬
‫آن مسسسي پردازيسسسم‪ :‬از آن جمله قدر و عدل را در ايسسسن باب‬
‫آوردن از دو جانسسب باطسسل اسسست‪ ،‬زيرا طوائفسسي از سسسني و‬
‫شيعسسه قائل بسسه نفسسي و اثبات مسسي باشنسسد و بسسه امامسست مربوط‬
‫نيست‪.‬‬
‫فرقسه هايسي از شيعسه ايمان بسه قدر دارنسد ولي عدل و جسبر را‬
‫انكار مسسي كننسسد‪ ،‬و طايفسسه اي از كسسساني كسسه خلفسست ابوبكسسر‪،‬‬
‫عمر و عثمان‪ -‬رضى ال عنهم‪ -‬را قبول دارند قايل به جبر‬
‫‪ 19‬تعجب است از علمه حلي اعلم العلماي شيعه كه اين مطالب بر خلف واقع را آورده است و امامت را منصوص بنص الهي دانسته‪ .‬چهارده‬
‫قرن است كه روي اين اصل مذهب شيعه بناء شده است‪ .‬در حالي كه فرمايش علي اين بنا را از بيخ خراب مي كند روز جمعه شش روز پس‬
‫از قتل عثمان بر بالي منبر رفت و فرمود‪ :‬يا أيها الناس عن مل و أذن إن هذا امركم ليس لحد فيه حق إِل إن امرتم فإن شئتم قعدت لكم و‬
‫إل فل أحد على أحد‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و عدلند‪ ،‬و معتزله سر مشق آنهايند‪ ،‬و علماي رافضه مانند‬
‫مفيد‪ ،‬موسوي‪ ،‬طوسي و كراجكي اين عقيده جبر و تعديل را‬
‫از معتزله گرفتسه انسد ورنسه در سسخنان متقدميسن شيعسه چنيسن‬
‫گفتاري يافتسسه نمسسي شود‪ .‬پسسس ذكسسر مسسسئله قدر در مسسسايل‬
‫امامت ربطي ندارد و بي مورد است‪.‬‬
‫و علمسسه حلي در اينجسسا عقيده اماميسسه را ناتمام نقسسل نموده‬
‫زيرا ايشان قائلنسسد كسسه‪} :‬خدا خالق افعال حيوان نيسسست بلكسسه‬
‫حوادثسسي بدون قدرت خدا بوجود مسسي آيسسد كسسه او خلق نمسسي‬
‫كند{‪ .‬و نيز از گفته هايشان است كه‪:‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫} خدا قدرت ندارد كه گمراه را هدايت كند و هدايت يافته را‬
‫گمراه كنسسد‪ ،‬و هيسسچ كسسس از بشسسر بسسه هدايسست خداونسسد محتاج‬
‫نيسسست بلكسسه خدا فقسسط راهنمايسسي كرده و امسسا هدايسست شدن بسسه‬
‫دست خود اوست نه به ياري خدا‪ {.‬و مي گويند هدايت خدا‬
‫براي مومنيسن و كفار يكسسان اسست‪ ،‬نعمست خدا در ديسن براي‬
‫مومنيسن بزرگتسر از نعمست او براي كافريسن نيسست‪ ،‬بلكسه خدا‬
‫علي را هدايت كرده به همان طوري كه ابوجهل را هدايت‬
‫نموده يعنسي براي هسر دو فقسط راه نشان داده‪ ،‬خدا بسه منزله‬
‫ي پدري است كه به دو پسر خود به يك اندازه سرمايه مي‬
‫دهسسد‪ ،‬يكسسي آن را در اطاعسست مصسسرف مسسي كنسسد و ديگري در‬
‫عصسيان‪ ،‬و نيسز از اقوال ايشان اسست كسه‪} :‬خدا مسي خواهسد‬
‫آنچسسه نمسسي شود و مسسي شود آن چسسه او نمسسي خواهسسد‪ {.‬و‬
‫ايشان براي خداونسد مشيست عامسه و قدرت كامسل و بسه ايسن كسه‬
‫او خالق و آفريننده ي همسه ي حوادث اسست‪ ،‬قائل نيسستند‪ ،‬و‬
‫اين عين قول معتزله است و از اين روست كه شيعه در اين‬
‫مورد دو قول دارند‪.‬‬
‫و گفتسسه ي او كسسه }خدا اولياء معصسسومين را نصسسب كرده تسسا‬
‫عالم خالي از لطف او نباشد{‪ ،‬و از طرفي مي گويند‪ :‬ائمه‬
‫معصسومين مقهور و مظلوم و ناتوان بوده و تمكسن و قدرتسي‬
‫نداشته اند‪ ،‬حتي درباره ي علي مي گويند‪} :‬از وقتي كه‬
‫پيامسسبر وفات كرد تسسا خليفسسه شسسد‪ ،‬خدا بسسه ايشان تمكسسن و‬
‫ملكي نداد‪ {.‬و حال آنكه خداي تعالي در سوره ي نساء آيه‬
‫ي ‪ 54‬مي فرمايد‪:‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫عظِيماً)‬
‫)فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْ َمةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكاً َ‬
‫يعني‪(( :‬به تحقيق ما داديم خاندان ابراهيم را كتاب و حكمت و‬
‫هم داديم ايشان را ملك و پادشاهي بزرگ))‪.‬‬
‫((خدا بسسه داود و سسسليمان و سسساير انسسبياء‪ ،‬هسسم كتاب و حكمسست‬
‫داده‪ ،‬و هسسم ملك و سسسلطنت عظيسسم)) پسسس چگونسسه ائمسسه را كسسه‬
‫نصسب كرده چيزي نداده اسست؟!! اگسر گفتسه شود كسه مقصسود از‬
‫نصب‪ ،‬طاعت ايشان مي باشد و در صورت اطاعت كردن هدايت‬
‫مسسي شدنسسد‪ ،‬وليكسسن خلق نافرمانسسي ايشان را نمودنسسد‪ ،‬در جواب‬
‫گفتسه مسي شود‪ :‬پسس تنهسا واجسب شسد ن اطاعست نسه لطسف اسست و‬
‫نسه رحمست‪ ،‬بلكسه آنچسه حاصسل شسد تكذيسب و نافرمانسي ايشان از‬
‫آنها گرديد‪ .‬اين نه لطفي به امام منتظر ناديده است‪ ،‬و نه نفعي‬
‫براي اقرار كننده و يسسسا انكار كننده دارد‪ ،‬و امسسسا نفسسسع موجود از‬
‫ساير ائمه دوازده گانه بغير از علي مانند نفع ديگر امامان و‬
‫علماي معاصسر آنان بوده اسست‪ .‬و آن نفعسي كسه از اولوا المسر و‬
‫زمامداران اسسسسلمي مطلوب بود از ايشان حاصسسسل نشسسسد‪ .‬پسسسس‬
‫معلوم شسسد آنچسسه كسسه جناب ايراد كردنسسد از لطسسف فريسسب و دروغ‬
‫است‪.‬‬
‫و گفتسسسه ي او كسسسه‪(( :‬اهسسسل سسسسنت خدا را عادل و حكيسسسم نمسسسي‬
‫داننسد)) نقسل باطسل و برخلف واقسع اسست‪ ،‬و بطلن آن را از دو‬
‫جهسست ميتوان بيان كرد‪ :‬يكسسي اينكسسه‪ :‬بسسسياري از اهسسل نظسسر كسسه‬
‫نسص بر امامست را انكار دارنسد بر عدل و حكمست خداونسد متعرف‬
‫انسد‪ ،‬ماننسد معتزله و موافقيسن آنهسا‪ ،‬و در بيسن همسه ي اهسل سسنت‬
‫كسي نيست كه بگويد خداوند حكيم نيست و كار زشت مي كند‪،‬‬
‫پس در بين مسلمانان كسي نيست كه به اطلق چنين بگويد‪ ،‬و‬
‫اگر بگويد خون او حلل يعني كافر است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫امسسسا قول معتزله كسسسه ايسسسن مذهسسسب متاخريسسسن اماميسسسه و جمهور‬
‫مسسلمانان از صسحابه و تابعيسن و اهسل بيست اسست‪ ،‬پسس در تفسسير‬
‫عدل خداونسد و حكمست او‪ ،‬و ظلمسي كسه بايسد او تعالي از آن منزه‬
‫شود‪ ،‬و در تعليل افعال و احكامش اختلف دارند ليكن در مسئله‬
‫ي قدر در مجموع اختلفي وجود دارد كه عده اي قائلند كه‪} :‬‬
‫ظلم بر خدا ممتنع و ذاتا محال است مانند جمع بين ضدين‪ ،‬اين‬
‫كسه‪ :‬هسر ممكنسي كسه مقدور خدا باشسد آن ظلم نيسست‪ .‬و آنهسا مسي‬
‫گوينسسد‪ :‬كسسه خدا اگسسر اهسسل اطاعسست را عذاب كنسسد و عاصسسيان را‬
‫نعمت دهد ظلم نيست‪ ،‬و ظلم آن است كه كسي در آنچه كه ملك‬
‫او نيست تصرف كند‪ ،‬و خدا كه هر چيزي ملك اوست هر كاري‬
‫در ملك خود كنسسسد ظلم نمسسسي باشسسسد{‪ ،‬و ايسسسن قول بسسسسياري از‬
‫متكلمين مومن به قدر و فقها است‪.‬‬
‫و طايفسه ديگسر گفتسه انسد‪} :‬ظلم مقدور و ممكسن اسست خدا ظلم‬
‫نمسي كنسد براي ايسن كسه عادل اسست و بسه ايسن عدل خود را مدح‬
‫كرده‪ ،‬و در سوره يونس آيه ‪ 44‬فرموده‪) :‬إِنّ الَّ ل َيظْلِمُ‬
‫النّا سَ شَيْئاًَ) ((خداوند هيچ ستمي به مردم نمي كند))‪ .‬و‬
‫مدح در موردي اسست كسه مقدور باشسد و نكنسد‪ .‬و در سسوره ي‬
‫طه آيه ي ‪ 112‬فرموده‪:‬‬
‫وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَل يَخَافُ ظُلْماً وَل‬
‫هَضْمًا)((و هسر كسس اعمال صسالح را بجاي آرد و مؤمسن هسم‬
‫باشد از هيچ ستم و آسيبي بيمناك نخواهد بود))‪.‬‬
‫و در سوره ي زمر آيه ي ‪ 69‬فرموده‪:‬‬
‫(وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقّ وَهُمْ ل يُظْلَمُونَ)‬
‫((و ميان بندگان بسه راسستي و حسق حكسم شود و ايشان سستم‬
‫نشوند))‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و در سوره ي ق آيه ي ‪ 29‬فرموده‪َ ( :‬ومَا أَنَا بِظَلّمٍ لِلْعَبِيدِ)‬
‫((و نيستم من ظلم كننده ي بندگان))‪.‬‬
‫و همانسسسا خداي تعالي خود را از امري كسسسه برآن قدرت دارد‬
‫منزه نموده نسه بر امري كسه محال اسست‪ .‬و در حديسث صسحيح‬
‫از پيامبر خدا ثابت است كه خدا مي فرمايد‪(( :‬اي بندگان‬
‫من‪ ،‬من ظلم را بر خودم حرام نمودم)) و در سوره ي انعام‬
‫آيه ي ‪ 12‬فرموده‪( :‬كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرّحْمَة) ((رحمت را‬
‫بر خود لزم نموده))‪.‬‬
‫و در حديسث صسحيح اسست كسه خداي تعالي چون خلق نمود در‬
‫كتابسسسي كسسسه نزد او تعالي بالي عرش اسسسست نوشسسست‪(( :‬إِن‬
‫رحمتسسى غلبسست غضسسبىٍ)) ((رحمسست مسسن بر غضبسسم غلبسسه‬
‫دارد‪)).‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫آنچسه بر خود لزم نموده و يسا بر خود حرام كرده لبسد مقدور‬
‫اوسست‪ ،‬چيسز محال را بر خود لزم نمسي كنسد و بر خود حرام‬
‫نمي نمايد‪ ،‬و اين قول اكثر اهل سنت‪ ،‬و گويندگان به قدر از‬
‫اهيل حدييث و تفسيير و فقيه و كلم و تصيوف اسيت‪ .‬بنابرايين‬
‫ايشان هميشه قائل به عدل خدا و احسان او مي باشند جز عده‬
‫اي از قدرييه كيه ميي گوينيد هير كيس گناه كيبيره كنيد ايمان او‬
‫هدر رفته است و اين نوعي ظلم است كه خداي تعالي خود را‬
‫از آن منزه نموده و در سوره ي زلزله فرموده‪َ ( :‬فمَنْ يَ ْعمَلْ‬
‫خيْراً يَرَهُ وَمَنْ يَ ْعمَلْ ِمثْقَالَ ذَرّةٍ شَرّا يَرَ ُه)‬
‫ِمثْقَالَ ذَرّةٍ َ‬
‫پيس كسيي كيه ميي گوييد‪ :‬خداونيد كيه بر مؤمين منيت نهاده و او‬
‫را هدايييت نموده و بر كافيير اييين منييت را ننهاده ظلم اسييت‪ ،‬او‬
‫بيي خيبر اسيت از دو وجيه زيرا‪ :‬ايين ييك تفضيل الهيي اسيت كيه‬
‫طالب هداييت و شايسيتگان و افراد لييق را هداييت ميي كنيد و‬
‫خود در سوره ي حجرات آيه ي‪ 17‬فرموده‪:‬‬
‫) بَلِ الُّ يَ ُمنّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلِْيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ)‬
‫((بلكسه خدا بر شمسا منست مينهسد كسه شمسا را بسه ايمان هدايست‬
‫نموده اگر راستگو يانيد))‬
‫و انبياء عليهم السلم چنانكه در سوره ي ابراهيم آيه ي ‪11‬‬
‫آمده گفته اند‪( :‬إِنْ نَحْنُ إِلّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَلَكِنّ الَّ يَمُنّ عَلَى‬
‫مَنْ يَشَاءُ من عباده)‬
‫((نيستيم ما مگر بشري مانند شما و ليكن خدا بر هر كس‬
‫از بندگان خود كه بخواهد منت ميگذارد‪)).‬‬
‫پسس خداونسد تعالي جسز سسزاوار كيفسر‪ ،‬كسسي ديگسر را عقاب‬
‫نمي كند و نيكوكار را هرگسسسسسز عقاب نخواهسسسسسد كرد‪ .‬و لذا‬
‫گفتسسه شده هسسر نعمتسسي بسسه فضسسل خدا و هسسر نقمتسسي بسسه عدل‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫اوسسست‪ ،‬و لذا خسسبر ميدهسسد كسسه بندگان را بسسسبب گناهانشان‬
‫عذاب مسي كنسد و نعمست دادن او بسه ايشان احسسان اوسست‪ .‬و‬
‫در خبر صحيح است (( كه هر كس خيري يافت حمد خدا را‬
‫كند و هركسي خيري نيافت بجز خود كسي ديگري را ملمت‬
‫و سسرزنش نكنسد)) خداي تعالي در سسوره ي نسسا ي آيسه ي‬
‫‪ 79‬فرموده‪( :‬مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَ َنةٍ فَ ِمنَ الِّ ‪ ) . .‬يعني‬
‫آنچه از نعمتها كه تو دوست داري (و به تو مي رسد مانند‬
‫ياري و رزق) خدا آنرا بسه تسو انعام كرده و آنچسه از بدي كسه‬
‫دوسسست نداري و بسسه تسسو مسسي رسسسد بسسه واسسسطه ي گناهان و‬
‫خطاي خود تو است كه به تو ميرسد‪ .‬پس حسنات و سيئات‬
‫در ايسن آيسه نعمتهسا و مصسيبتها مسي باشسد چنانكسه در سسوره ي‬
‫اعراف آيه ي ‪ 168‬فرمود‪( :‬وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسّيّئاتِ)‬
‫و درسوره ي توبه آيه ي ‪ 50‬فرمود‪( :‬إِنْ تُصِبْكَ حَسَ َنةٌ‬
‫تَسُسؤْهُمْ) يعنسي اگسر نعمتسي بسه تسو رسسد كفار را بسد آيسد‪ .‬و در‬
‫سوره ي آل عمران آيه ي ‪ 120‬فرموده‪( :‬إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ‬
‫تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيّئَةٌ يَ ْفرَحُوا) يعني اگر به شما مومنين‬
‫نعمسست و پيروزي برسسسد كفار بدشان مسسي آيسسد و اگسسر بدى و‬
‫رنجي به شما برسد آنان خوشحال مي شوند‪.‬‬
‫تمام مسسسسلمين بسسسه اجماع قائلنسسسد كسسسه }خداي تعالي حكيسسسم‬
‫است{‪ ،‬ولي در معني حكمت او اختلف كرده اند‪ :‬طايفه اي‬
‫گفتسسه انسسد‪(( :‬حكمسست يعنسسي علم او بسسه افعال بندگان و واقسسع‬
‫ساختن آن افعال به وجهي كه اراده نموده است)) و جمهور‬
‫اهسل سسنت گفتسه انسد }و در خلقست و امرش حكيسم اسست ولي‬
‫حكمت بمعني مطلق مشيت و اراده نيست زيرا در آن صورت‬
‫لزم مسي شسد هسر اراده كننده اي حكيسم باشسد‪ ،‬در حاليكسه اراده‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫بر دو قسسسسم اسسسست‪ :‬اراده ي پسسسسنديده و اراده ي زشسسست و‬
‫ناپسسند‪ ،‬بلكسه حكمست عبارت از عواقسب خوب در خلق و امسر‬
‫اوست‪.‬‬
‫و صساحبان قول اول ماننسد اشعري ‪20‬و فقهاي موافسق او مسي‬
‫گويند‪.‬‬
‫((در قرآن لم براي تعليسل در افعال خدا نيسست بلكسه براي‬
‫عاقبسست اسسست)) امسسا سسسايرين يعنسسي جمهور گفتسسه انسسد‪(( :‬لم‬
‫براي تعليل در افعال و احكام او مي باشد))‪.‬‬
‫پس اين مسئله مربوط به امامت نيست‪( .‬كه علمه حلي بي‬
‫مورد آنرا در اينجسا داخسل نموده اسست) بيشتسر اهسل سسنت قائل‬
‫بسسه حكمسست و تعليسسل در افعال الهسسي هسسستند و آنكسسه منكسسر آن‬
‫اسست دو حجست آورده‪ :‬يكسي تسسلسل كسه اگسر ايسن فعسل داراي‬
‫علتسسي اسسست آن علت نيسسز بايسسد معلول علت ديگري باشسسد و‬
‫هكذا در صسورتيكه واجسب باشسد كسه هسر حادثسي علتسي داشتسه‬
‫باشد‪ ،‬و اگر ايجاد بدون علت معقول باشد پس به اثبات علت‬
‫نيازي نيست‪.‬‬
‫حجت دوم اينكه‪ :‬آنها گفته اند‪ :‬هركسي كاري را براي علت‬
‫و غرضسسي مسسي كنسسد مسسي خواهسسد توسسسط آن براي خود كمالي‬
‫كسسسب نمايسسد زيرا كسسه اگسسر حصسسول علت از عدم حصسسول آن‬
‫بهترنباشسد در حقيقست علت نبوده و طلب كمال بسه واسسطه ي‬
‫چيزي موجسسب ناقسسص بودن اسسست كسسه نقسسص بر خدا ممتنسسع‬
‫اسسست‪ .‬و بر معتزله و اصسسول ايشان ايراد كرده انسسد كسسه آن‬
‫علتسي كسه خدا براي آن ايجاد كرده باشسد اگسر وجود و عدمسش‬
‫‪ 20‬اشعري ابوالحسسسن علي بسسن اسسسماعيل رئيسسس اشاعره و صسساحب كتاب ((اللمسسع)) و كتاب(( الموجسسز)) و كتاب((ايضاح البرهان)) متوفاي‬
‫‪ .330‬فرقسه ي اشاعره فرقسه ي بزرگسي از متكلميسن بوده انسد‪ .‬ابوالحسسن اشعري از معتزله و شاگرد جبايسي بود وي از او برگشست و بسه طريقسه‬
‫سلفيين معتقد شد‪ .‬آخرين كتاب او ((البانه)) است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫نسبت به خداوند مساوي باشد پس علت نيست‪ ،‬و اگر وجود‬
‫آن برتر و از حق تعالي جدا باشد پس لزم مي شود كه خدا‬
‫بسسه غيسسر خود محتاج باشسسد‪ .‬و اگسسر قائم بسسه خود حسسق تعالي‬
‫باشد لزم مي آيد كه او محل حوادث باشد‪.‬‬
‫و مجوزين تعليل بين خود اختلف دارند معتزله تعليلهايي را‬
‫ثابت مي كند كه در عقل نگنجد‪ ،‬و آن فعل به علتي منفصل‬
‫از فاعسل مسي باشسد‪ ،‬ليكسن بودن و نبودن آن نسسبت بسه خداونسد‬
‫تعالي برابر اسست‪ .‬امسا قائليسن بسه تعليسل مسي گوينسد كسه خداونسد‬
‫دوست مي دارد و راضي مي شود‪ ،‬و ليكن رضا و محبت او‬
‫از اراده اش خاص تر است (يعني اينكه ميان محبت و رضا‬
‫و ميان اراده فرق مسسسسي گذارنسسسسد) و امسسسسا معتزله و بيشتسسسسر‬
‫اشاعره مسسي گوينسسد‪ :‬محبسست و رضسسا و اراده مسسساويند‪ .‬پسسس‬
‫جمهور اهسل سسنت مسي گوينسد خدا كفسر را دوسست ندارد و بسه‬
‫آن راضي نيست اگر چه مانند ساير مخلوقات داخل اراده ي‬
‫اوسسست‪ ،‬زيرا از خلق آن حكمتسسي داشتسسه اگسسر چسسه نسسسبت بسسه‬
‫عامل و فاعل آن شرباشد‪ .‬زيرا هرآنچه كه شر است نسبت‬
‫بسسه فاعسسل فاقسسد حكمسست نيسسست‪ ،‬بلكسسه براي او در مخلوقاتسسش‬
‫حكمت هايي است كه گاه گاه پنهان مي باشد‪.‬‬
‫و بر دليسسل تسسسلسل دو جواب داده انسسد‪ :‬يكسسي اينكسسه تسسسلسل‬
‫حوادث اگسسر در مسسستقبل باشسسد جايسسز اسسست‪ ،‬ولي تسسسلسل در‬
‫ماضي و گذشته محال است‪ ،‬خداوند تعالي اگر كاري را براي‬
‫حكمتسي كنسد پسس حكمست بعسد از فعسل حاصسل مسي گردد‪ .‬و اگسر‬
‫آن حكمسست چنيسسن باشسسد كسسه از آن حكمسست ديگري بعسسد از آن‬
‫مطلوب باشد پس اين تسلسل در مستقبل است‪ ،‬و آن در نزد‬
‫جمهور امت جايز است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫زيرا نعمسست بهشسست و عذاب دوزخ بسسا وجود تجدد حوادث در‬
‫آن حوادثي است دائمي و تجدد و تسلسل در مستقبل دارد‪.‬‬
‫ولي جهم بن صفوان‪ 21‬منكر اين است‪ ،‬و به گمان او بهشت‬
‫و دوزخ فانسي خواهنسد شسد‪ .‬و ابوالهذيل‪22‬علف مسي گويسد‪} :‬‬
‫حركات اهسسل بهشسست و دوزخ تسسسلسل ندارد بلكسسه منقطسسع مسسي‬
‫شود و آنهسا دو سسكون دائمسي باقسي مسي ماننسد{ و ايسن عقيده‬
‫براى ايسن اسست كسه تسسلسل در گذشتسه را ممتنسع مسي داننسد نسه‬
‫در مسستقبل‪ .‬و در تسسلسل ماضسي مسسلمين را دو قول اسست‪:‬‬
‫بعضسسي ميگوينسسد‪} :‬خداي تعالي هميشسسه هرگاه خواسسسته تكلم‬
‫كرده و هميشسسه فعال آنچسسه بخواهسسد بوده اسسست و هسسر چيزي‬
‫سسواي او حادث اسست در عالم چيزي قديسم ماننسد خداي تعالي‬
‫نيسست‪ .‬چنانكسه فلسسفه قائل بسه قديسم بودن افلكنسد و آفريننده‬
‫را علت تامه و موجب به ذات خود مي دانند‪ ،‬و اين ضللت‬
‫اسست زيرا علت از معلول منفسك شده نمسي توانسد بر تاخسر آن‬
‫از معلولش جايسسز نيسسست‪ ،‬و لزم مسسي آيسسد جهان قديسسم باشسسد‬
‫چون علت آن كه ذات خدا باشد قديم است و بايد حوادثي در‬
‫عالم نباشسسسد زيرا از علت تامسسسه ي ازليسسسه محال اسسسست حادث‬
‫صسادر شود‪ .‬پسس حدوث حوادث دليسل بر ايسن اسست كسه فاعسل‬
‫آن علت تامسسسه نيسسسست‪ 23.‬و چون علت تامسسسه بودن ذات حسسسق‬
‫باطل شد پس جهان قديم نيست‪ ،‬ليكن منافات ندارد كه خداي‬
‫تعالي هميشسه فعال آنچسه بخواهسد بوده و هرگاه خواسسته تكلم‬
‫‪ 21‬جهم ين صفوان رئيس مذهب جهميه و او مرد فصيح و سخنراني بود‪ ،‬ولي قدمي در علم بر نداشته بود‪ .‬و در كوفه نشو ر نما كرد‪ .‬و با‬
‫بعضي از زنادقه ارتباط داشت‪ .‬آن روزها زنادقه در كوفه بسيار بودند وي عقايدي از آنان گرفت‪ ،‬از جمله ي منكر صفات ال شد و قائل به جبر‬
‫در افعال انسان بود او از عراق به خراسان منتقل شد و گمراهي هاي خود را در آنجا منتشر ساخت ر به امر نصر بن سيار براي الحادش كشته‬
‫شد در سنه‪ 128 :‬هس‬
‫‪ 22‬ابو الهذيل محمد بن الهذيل بن عبدال بن (مكحول) متوفي سال ‪ 227‬هس او بزرگ اهل بصره در مذهب اعتزال بود‪ .‬ر داراي مقالتي است‬
‫در مذهب اعتزال و آراي مخصوصي به خود داشته است‪ .‬عمر او طولني شد تا آنكه كور و خرف گرديد‪.‬‬
‫‪ 23‬و به اضافه علت مضطر به ايجاد معلول است و خدا مضطر نيست بلكه مختار است چنانكه در سوره ي قصص آيه ي ‪ 68‬فرموده‪:‬‬
‫(وَرَبّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ َ)مترجم‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫كرده‪ ،‬و دليل عمده ي فلسفه در قدم جهان اين است كه مي‬
‫گويند گويند محال است بدون سبب حادث‪ ،‬حوادث پديد آيد و‬
‫محال اسست كسه خدا ذاتسي باشسد معطسل كسه بجسا نياورده سسپس‬
‫‪24‬‬
‫بدون سبب حادثي بجاآورد‪{.‬‬
‫و شرع مسسي گويسسد مسسا سسسواي خدا پسسس از آنكسسه نبوده بوجود‬
‫آمده اسسست‪ .‬خداي تعالي در سسسوره هاي رعسسد (آيسسه ي ‪،)16‬‬
‫غافر (‪ ،)62‬زمر ( ‪ )62‬و انعام ( ‪ )102‬مي فرمايد‪( :‬الُّ‬
‫يءٍ) يعني‪ :‬خداوند خالق هر چيزي مي باشد‪.‬‬ ‫خَالِقُ كُلّ شَ ْ‬
‫پسس هيسچ مخلوقسي نيسست مگسر اينكسه در سسابق معدوم بوده و‬
‫قريسن ذات ازلي حسق نبوده چنانكسه فلسسفه مسي گوينسد جهان‬
‫معلول خدا است و او مفيض جهان و مقدم بر جهان از نگاه‬
‫‪25‬‬
‫شرف‪ ،‬عليت و طبع است نه از نگاه زمان‪.‬‬
‫تسسا اينكسسه مؤلف مسسي گويسسد‪ :‬وجسسه دوم‪ :‬فاعسسل در وقسست وجود‬
‫مفعول بايسسسد موجود باشسسسد و عدم فاعسسسل در آن وقسسست جايسسسز‬
‫نيسست‪ ،‬زيرا معدوم نمسي توانسد موجودي را بوجود بياورد‪ ،‬و‬
‫خود ايجاب‪ ،‬اقتضاء و ايجاد فعسل او بالفعسل ثابست نمسي باشسد‬
‫مگسسر در وقسست وجود مفعول‪ ،‬و اگسسر فرض شود كسسه فعسسل او‬
‫آنرا ايجاب كرده كسسه بعسسد از عدمسسش بوجود آمده اسسست‪ ،‬پسسس‬
‫لزم مسسي آيسسد كسسه فعسسل او و ايجاب آن در وقسست عدم مفعول‬
‫موجسسب بوده اسسست‪ ،‬در صسسورتيكه چنيسسن باشسسد پسسس موجسسب‬
‫حدوث حوادث اگر فرض شود كه كار دوم را بعد از اول مي‬
‫كنسسد بدون اينكسسه براي او صسسفتي بوجود بيايسسد كسسه توسسسط آن‬
‫‪ 24‬جواب اينسست كسه‪ :‬اراده ي خدا سسبب و علت ايجاد اسست و اراده از صسفات فعسل اسست و از صسفات ذات نيسست تسا موجسب عليست ذات گردد‪.‬‬
‫مترجم‪.‬‬
‫‪ 25‬بايد گفت فلسفه علم خود را از وحي نگرفته اند و عقل بشر هم كه به ذات و صفات خدا احاطه ندارد و نميتواند درك كند و لذا به خيالت‬
‫بي ارزش خود هر چه خواسته اند گفته اند ولي شناخت ذات و ومن به عمل خود بپردازد و كافر در آن زندگي كند و عمرش را به پايان رساند‪،‬‬
‫ماليات بوسسيله او جمسع گردد و بسه واسسطه او بسا دشمسن قتال شود و راههاي امسن گردد و حسق ضعيسف از قوي گرفتسه شود تسا نيكوكار بسه آسسايش‬
‫برسد و از دست نابكار آسودگي حاصل آيد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫فاعسل دوم گردد پسس بسه ايسن معناسست كسه مؤثسر تام در وقست‬
‫وجود اثر معدوم بوده است‪ ،‬و اين محال است‪.‬‬
‫بطور مثال اگسر قرار باشسد كسه كسسي مسسافتي را بپيمايسد‪،‬بايسد‬
‫قسسسمت اول آن مسسسافت را بپيمايدتابتواندقسسسمت دوم آنرا نيسسز‬
‫بپيمايسسد‪ ،‬زيرا او بعسسد از ايسسن كسسه قسسسمت اول را مسسي پيمايسسد‬
‫برايسش اموري چون اراده‪ ،‬توانايسي و غيره امور لزم و قائم‬
‫به ذات خود حاصل مي شود كه بتواند توسط آن قسمت دوم‬
‫آن مسسافت را طسي كنسد و توانايسي او در پيمودن قسسمت دوم‬
‫مسسافت تنهسا ناشسي از عدم وجود قسسمت اول مسسافت نيسست‪،‬‬
‫بلكه اين توانايي با حصول اموري كه از پيمودن قسمت اول‬
‫بوجود آمده است به بار آمده است‪.‬‬
‫اگر فعل خداوند متعال را در ايجاد حوادث به اين تشبيه كنند‬
‫از ايسن بر آنهسا لزم مسي آيسد كسه براي خداونسد احوالي متجدد‬
‫گردد كسه بسه او در وقست احداث حوادث قائم باشسد‪ ،‬و گسر نسه‬
‫اگسسر برايسسش احوال متجدد نشود و تنهسسا عدم اول بوجود آمده‬
‫باشسسسد پسسسس حال او بسسسا حال قبلي برابر اسسسست‪ ،‬پسسسس ناچار‬
‫اختصاص يكي از اوقات براي ايجاد مخصوصي داشته باشد‪،‬‬
‫و خود صسدور حوادث بايسد فاعلي داشتسه باشسد‪ ،‬و مقرر ايسن‬
‫اسست كسه خداونسد متعال از ازل تسا ابسد در يسك حال اسست‪ ،‬و بسه‬
‫اين تقدير اختصاص وقتي غير وقت ديگري به چيزي از آن‬
‫ممتنع است‪.‬‬
‫ابسسن سسسينا و ديگسسر گويندگان بسسه قديسسم بودن عالم بسسا ايسسن بر‬
‫معتزله استدلل كرده اند‪ ،‬و گفته اند‪ :‬در صورتي كه در ازل‬
‫فعسل نمسي كنسد‪ ،‬و او اكنون بر حال خود اسست پسس اكنون نيسز‬
‫فعسسل نمسسي كنسسد‪ ،‬و او فاعسسل فرض شده اسسست‪ ،‬و ايسسن خُلف‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫اسست‪ ،‬و ايسن همسه از فرض كردن ذات معطسل از فعسل بوجود‬
‫آمده است‪ .‬و به آنها گفته مي شود‪ :‬اين خود دليلي به ضد‬
‫شما كه ذات بسيطي كه فعل و وضعي به او قائم نيست ثابت‬
‫مسي كنيسد‪ ،‬اسست‪ ،‬در حالي كسه شمسا مسي گوييسد حوادث از او‬
‫صادر مي شود اگر توسط وسائط لزم به آن ذات باشد‪ ،‬پس‬
‫وسائط لزم به آن ذات مانند خود او قديم است‪ ،‬در حالي كه‬
‫گفتسه ايسد صسدور حوادث از قديمسي كسه در يسك حال باقسي باشسد‬
‫ممتنع است‪.‬‬
‫وجسه سسوم‪ :‬آنهسا گفتسه انسد‪ :‬واجسب ((يعنسي خداونسد)) فياض‬
‫اسست كسه فيسض آن دائم مسي باشسد‪ ،‬و بعضسي از اوقات بخاطسر‬
‫تجدد حدوث آمادگي ها و پذيرشها براي حدوث تخصيص مي‬
‫يابسسد‪ ،‬و حدوث آمادگسسي هسسا و پذيرش هسسا همان سسسبب حدوث‬
‫حركات اسسست‪ .‬ايسسن گفتسسه ي آنهسسا باطسسل اسسست‪ ،‬زيرا ايسسن در‬
‫صسورتي تصسور مسي شود كسه خود فعسل كننده ي دائم الفيسض‬
‫بوجود آورنده ي آن آمادگي ها و پذيرشها نباشد‪ ،‬چنانچه كه‬
‫شمسا در عقسل فعسل كننده ي ادعسا داريسد و مسي گوييسد آن دائم‬
‫الفيسض اسست ليكسن آمادگسي هسا و پذيرش بسسبب حدوث حركات‬
‫فلكسي و ارتباطات سستارگان مسي باشسد‪ ،‬و آن حركات از عقسل‬
‫فعسل كننده صسادر نمسي شود‪ ،‬ليكسن مبدا و ايجاد كننده ي اول‬
‫مبدا و ايجاد كننده ي همسسه چيزهسسا غيسسر از خود اسسست‪ ،‬و از‬
‫اوست كه آمادگي ها و پذيرش ها صادر مي شود‪.‬‬
‫تسا اينكسه گويسد؛ اگسر خداونسد فاعسل آن همسه اسست پسس ممتنسع‬
‫اسست كسه علت تام ازلي مسستلزم معلول خود باشسد‪ ،‬زيرا ايسن‬
‫موجسسب آن مسسي شود كسسه معلولش هسسم ازلي باشسسد و هرآنچسسه‬
‫غير از او به او بر مي گردد كه در اين صورت لزم مي آيد‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫كه غير او نيز ازلي باشد‪ ،‬و اين زور گوي با حس است‪ ،‬و‬
‫فسساد چنيسن قولي بطور بديهسي آشكار اسست‪ ،‬و دليسل آنهسا در‬
‫چشمان اهسسل كلم مذموم بزرگ جلوه كرده اسسست كسسه اعتقاد‬
‫دارنسسد بسسه اينكسسه در ازل فعسسل و كلم بر پروردگار متعال بسسه‬
‫قدرت و مشيتسش ممتنسع بود و حقيقست قول آنهسا ايسن اسست كسه‬
‫در ازل قادر به كلم و فعل به مشيت و قدرتش نبود زيرا كه‬
‫اين امر به ذات خود ممتنع است‪ ،‬و ممتنع به ذات خود تحت‬
‫مقدور نيسست‪ ،‬و خداونسد بعسد از ايسن كسه قادر بسه كلم و فعسل‬
‫نبود قادر به آن گشت‪ ،‬و اين امر بعد از اين كه ممتنع ذاتي‬
‫بود بسسه ممكسسن ذاتسسي تبديسسل شسسد‪ ،‬و ايسسن گفتسسه ي معتزله و‬
‫موافقان آنان از شيعسسه و كراميسسه ي اسسست و گفتسسه انسسد‪ :‬كلم‬
‫((سسخن گفتسن)) تحست قدرت و مشيست داخسل نمسي شود بلكسه‬
‫آن چيزي است كه لزم به ذات او مي باشد‪ ،‬و اين قول ابن‬
‫كلب و اشعري اسسسست‪ ،‬و گروه هايسسسي از اهسسسل كلم‪ ،‬فقسسسه و‬
‫حديسسث‪ -‬كسسه ايسسن امسسر بسسه سسسالم آن نسسسبت داده مسسي شود‪ ،‬و‬
‫شهرسستاني آنرا بسه سسلف و حنبلي هسا نسسبت داده اسست‪ -‬مسي‬
‫گوينسسسد‪ :‬كلم حروف اسسسست‪ ،‬و يسسسا حروف و صسسسداهاي قديسسسم‬
‫العيانسسي اسسست كسسه بسسه مشيسست و قدرتسسش تعلق ندارد‪ ،‬و ايسسن‬
‫قول جمهور ائمسسه ي حنبليسسه نيسسست‪ ،‬بلكسسه قول گروهسسي از‬
‫آنانسسست و قول گروهسسي از پيروان مالك و شافعسسي اسسست‪ ،‬و‬
‫گفتسسه انسسد‪ :‬دليسسل بر ايسسن دللت كرده اسسست كسسه دوام حوادث‬
‫ممتنسع اسست‪ ،‬و اينكسه واجسب اسست كسه حوادث آغازي داشتسه‬
‫باشسسد‪ ،‬و حوادثسسي را كسسه آغاز ندارد انكار كرده انسسد‪ ،‬و گفتسسه‬
‫انسسد‪ :‬و هسسر چسسه كسسه مقارن حوادث اسسست بايسسد محدث و ايجاد‬
‫شده باشسد‪ ،‬پسس ممتنسع اسست كسه خداونسد همواره بسه مشيست‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫خود متكلم و فاعسسل باشسسد‪ ،‬بلكسسه مسسي گوينسسد ممتنسسع اسسست كسسه‬
‫همواره بر آن توانسسا باشسسد زيرا كسسه قدرت در ممتنسسع‪ ،‬ممتنسسع‬
‫است و گفته اند‪ :‬از اينجا حدوث جسم دانسته مي شود زيرا‬
‫كسسه جسسسم از حوادث خالي نيسسست‪ ،‬و هرآنچسسه كسسه از حوادث‬
‫خالي نباشسد حادث اسست‪ ،‬و در بيسن آنچسه كسه از نوع حوادث‬
‫خالي نمسي باشسد و آنچسه كسه از عيسن حوادث خالي نمسي باشسد‬
‫فرقي قائل نمي شوند‪.‬‬
‫و در جواب آنهسسا‪ -‬يعنسسي فلسسسفه و غيسسر فلسسسفه‪ -‬گفتسسه مسسي‬
‫شود‪ :‬ايسن دليسل كسه شمسا توسسط آن حدوث جهان را اثبات مسي‬
‫كنيسسد دللت بسسه امتناع حدوث جهان مسسي كنسسد‪ ،‬و آنچسسه را كسسه‬
‫شمسا ذكركرديسد بسه نقيسض مقصسود شمسا دللت دارد؛ و آن از‬
‫اينرو كسسه هسسر حادث ناچار بايسسد ممكسسن باشسسد‪ ،‬و يكسسي از دو‬
‫طرف هسر ممكسن بر ديگسر سسنگيني ندارد مگسر بسه مرجسح تام‪،‬‬
‫و امكان وقسست محدودي ندارد‪ ،‬و هيسسچ وقتسسي را نمسسي توان‬
‫براي آن ((امكان)) فرض كرد مگسسر ايسسن كسسه امكان قبسسل از‬
‫آن ثابسست مسسي باشسسد‪ ،‬پسسس واجسسب مسسي شود كسسه فعسسل همواره‬
‫ممكسن و جايسز باشسد‪ ،‬و از اينجسا لزم مسي آيسد كسه پروردگار‬
‫متعال همواره بر آن قادر بوده اسسست‪ ،‬و از ايسسن جواز وجود‬
‫حوادث و پديده هايي لزم كه آغاز و انجام ندارد‪.‬‬
‫قدري ها و معتزله گفته اند‪ :‬ما نمي پذيريم كه امكان حوادث‬
‫و پديده هسسا آغازي ندارد‪ ،‬بلكسسه مسسي گوييسسم‪ :‬براي حوادث و‬
‫پديده هسا شرط اسست كسه مسسبوق بعدم باشسد كسه آغاز ندارد‪،‬‬
‫زيرا در نزد ما ممتنع است كه حوادث قديم النوع باشد‪ ،‬بلكه‬
‫حدوث نوع آنهسسا واجسسب اسسست‪ ،‬ليكسسن حدوث در وقسست معينسسي‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫واجسب نيسست‪ ،‬پسس بودن حوادث مشروط بسه مسسبوق بودن بسا‬
‫عدم است كه آغازي ندارد‪ ،‬بر خلف جنس حوادث‪.‬‬
‫تسا اينكسه گفتسه اسست‪ :‬آيسا براي امكان حوادث انجامسي اسست يسا‬
‫خيسر؟ چنانچسه ايسن مسستلزم جمسع بيسن نقيضيسن در انجام اسست‪،‬‬
‫همچنان اول مسستلزم جمسع نقيضيسن در آغاز اسست‪ .‬تسا اينكسه‬
‫گويسد‪ :‬قادر مختار آن اسست كسه اگسر بخواهسد مسي كنسد و اگسر‬
‫نخواهسد نمسي كنسد‪ ،‬و آنچسه را كسه خداونسد بخواهسد مسي شود و‬
‫آنچه را كه نخواهد نمي شود‪ .‬و در ادامه مي گويد‪ :‬مقصود‬
‫در اينجسسا ايسسن اسسست كسسه اگسسر فلسسسفه حوادث را بدون سسسبب‬
‫حادث جايسز بداننسد دليسل آنهسا بر قديسم بودن جهان باطسل مسي‬
‫گردد‪ ،‬و اگسر حوادث را بدون سسبب حادث ممنوع بداننسد خالي‬
‫بودن جهان از حوادث ممتنسع مسي شود‪ ،‬و آنهسا نمسي پذيرنسسد‬
‫كسه جهان از حوادث خالي نبوده اسست‪ ،‬در صسورتي كسه همسه‬
‫موجود معيسسسن مورد مراد آفريدگار مقارن حوادث و مسسسستلزم‬
‫آن باشسسسد‪ ،‬پسسسس اراده ي او بدون اراده ي لوازم آن كسسسه از‬
‫حوادث تفكيسسك نمسسي شود ممتنسسع اسسست‪ .‬خداونسسد پروردگار و‬
‫آفريدگار همه چيز است‪ ،‬پس ممتنع است كه بعضي از آنها‬
‫بسه اراده ي او باشسد و برخسي ديگسر بدون اراده ي او‪ ،‬بلكسه‬
‫همسه بسه اراده ي اوسست‪ ،‬پسس در ايسن حال يسا اراده ي ازلي‬
‫مستلزم همزماني مراد باشد و يا چنين نباشد‪ ،‬و اگر مستلزم‬
‫همزماني مراد باشد لزم مي آيد كه مراد و لوازم آن قديم و‬
‫ازلي باشسسد‪ ،‬و حوادث لزم هسسر سسساخته شده اي اسسست پسسس‬
‫واجسب اسست كسه مراد او باشسد و ازلي باشسد‪ ،‬و ايسن بسه تقديسر‬
‫اينكسسه مراد مقارن اراده باشسسد‪ ،‬پسسس لزم مسسي آيسسد كسسه همسسه‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫حوادث پسسي در پسسي‪ ،‬قديسسم و ازلي باشسسد‪ ،‬و ايسسن بسسه ذات خود‬
‫ممتنع است‪.‬‬
‫و اگسر گفتسه شود اراده ي قديسم مسستلزم همزمانسي مرادش بسا‬
‫آن نيسست‪ ،‬پسس واجسب نمسي شود كسه مراد قديسم ازلي باشسد‪ ،‬و‬
‫جايز نيست كه حادث باشد‪ ،‬زيرا كه حدوث و پديد آمد ن آن‬
‫بعد از اينكه نبوده نيازمند سبب حادث مي باشد‪ -‬چنانچه كه‬
‫گذشت‪ -‬و اگر گفته شود حوادث و پديده ها به اراده ي قديم‬
‫و بدون تجدد امري از امور پديسسسد مسسسي آيسسسد‪ -‬چنانچسسسه كسسسه‬
‫بسسياري اشعري هسا‪ ،‬كرامسي هسا‪ ،‬و موافقيسن آنهسا از اصسحاب‬
‫مالك و شافعسي و احمسد چنيسن مسي گوينسد‪ -‬اگسر چنيسن بگوينسد‬
‫ايسسن باطسسل كننده ي دليسسل فلسسسفه بر قديسسم بودن جهان مسسي‬
‫شود‪ ،‬زيرا اصسل دليسل آنان ايسن اسست كسه حوادث بدون سسبب‬
‫حادث بوجود نمسسي آيسسد‪ ،‬پسسس اگسسر حدوث آنرا از قادر مختار‬
‫بدون سبب حادث جايز بدانند‪ ،‬و يا اينكه حدوث آنرا به اراده‬
‫ي قديم جايز بدانند دليل آنها باطل مي گردد‪ .‬در حاليكه آنها‬
‫آنرا جايز نمي دانند‪.‬‬
‫و اصل اين دليل اين است كه اگر چيزي از جهان قديم باشد‬
‫بايسسد از مؤثسسر تام صسسادر شسسد ه باشسسد‪ ،‬چسسه آن علت تام و يسسا‬
‫موجسب بسا لذات ناميسد ه شود‪ ،‬و يسا گفتسه شود او قادر مختار‬
‫اسسست و اختيارش مقارن مرادش مسسي باشسسد‪ ،‬و سسسر آن ايسسن‬
‫است كه اگر چنين باشد د لزم مي آيد كه اثرش كه معلول‪،‬‬
‫مراد‪ ،‬موجسسب بالذات‪ ،‬مبدع و يسسا بسسه نام ديگري ناميده مسسي‬
‫شود‪ ،‬مقارن بسا او باشسد‪ ،‬ليكسن مقارن بودن آن بسا او در ازل‬
‫مقتضاي آن اسست كسه از او چيزي حادث نشود بعسد از اينكسه‬
‫حادث نبود‪ ،‬و اگر چنين نباشد حوادث را فاعلي نيست‪ ،‬بلكه‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫حوادث خود بخود بوجود آمد ه است‪ ،‬خصوصاً قول كسي كه‬
‫مي گويسد جهان از ذات بسيطي صادر شده است كه صفت و‬
‫فعلي به او قائم نيست‪ ،‬مانند ابن سينا و غير او‪.‬‬
‫بهسسر حال حلي آنچسسه از اهسسل سسسنت در مسسسئله ي تعليسسل نقسسل‬
‫نموده خطسا كرده و يسا خواسسته بر ايشان دروغ ببندد و آنچسه‬
‫راسست باشسد باز هسم قول اهسل سسنت بهتسر از قول اوسست‪ .‬او‬
‫اينجسسسسسا عيبجويسسسسسي بيشتري بر اشاعره كرده در حالي كسسسسسه‬
‫اشاعره از معتزله و رافضه بهترند‪ ،‬و اشاعره به ايشان مي‬
‫گوينسد‪ :‬ايسن دليسل تعليسل شمسا موجسب شده كسه دهريسه و فلسسفه‬
‫و ابن سينا بر شما غالب آيند‪ ،‬و در حقيقت اين دليل شما با‬
‫حدوث عالم منافات دارد و مسستلزم حدوث عالم نيسست و لزم‬
‫مسي آيسد كسه خداي تعالي چيسز حادثسي را ايجاد نكرده باشسد‪ ،‬و‬
‫اگسر مسا جايسز بدانيسم ترجيسح دادن يكسي از دو طرف ممكسن را‬
‫بدون مرجحي‪ ،‬راهي را كه براي اثبات صانع در بيش گرفته‬
‫ايد بسته مي شود‪.‬‬
‫و نيز به معتزله مي گويند‪ -‬يعني اشعري ها‪ :-‬شما با وجود‬
‫اين افعال خداوند را با علت هاي حادث تعليل كرده ايد‪ ،‬و به‬
‫شما گفته مي شود‪ :‬آيا شما به حوادث سبب و حادثي واجب‬
‫مي دانيد و يا خير؟ و اگر بگوييد بلي‪ ،‬از آن تسلسل حوادث‬
‫لزم آيسد‪ ،‬و آنچسه كسه ذكسر كرديسد باطسل مسي گردد‪ ،‬و اگسر آنرا‬
‫واجب ندانيد برايتان گفته مي شود‪ :‬همچنان هدف حادثي بعد‬
‫از حوادث نيسسست‪ ،‬زيرا براي فعسسل فاعسسل بوجود آورنده بايسسد‬
‫سسبب و هدفسي باشسد‪ ،‬و اگسر بگوييسد‪ :‬سسببي براي احداث آن‬
‫نيسسست‪ ،‬برايتان گفتسسه مسسي شود‪ :‬هدف مطلوبسسي از آن فعسسل‬
‫ندارد‪ ،‬اگر بگوييد‪ :‬معقول نيست كه فاعل از فعل خود هدفي‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫نداشتسه باشسد‪ ،‬و اگسر هدفسي نداشتسه باشسد پسس فعسل او بيهوده‬
‫اسست‪ ،‬برايتان گفتسه مسي شود‪ :‬اصسلً معقول نيسست كسه فاعلي‬
‫چيزي را بدون سسسبب حادث ايجاد و احداث كنسسد‪ ،‬بلكسسه امتناع‬
‫اين از آن از نظر عقل بيشتر است و گفته ي كساني كه مي‬
‫گوينسد خداونسد بسه محسض مشيئت و بدون علت فعسل را انجام‬
‫ميدهسد بهتسر اسست از قول شمسا در باره ي حكمست آن‪ ،‬و ايسن‬
‫در صورتي كه اگر اين از تسلسل سالم بماند‪ ،‬و نيز از اينكه‬
‫بخاطر حكمت‬
‫ص ‪ 79‬جا مانده است‬

‫فلن فعسل اسست‪ ،‬يسا نسه؟ در اينجسا دو قول اسست‪ :‬يكسي آنكسه‪:‬‬
‫عقسسل درك خوبسسي و بدي را نميكنسسد‪ ،‬امسسا در باره ي خدا زيرا‬
‫كه ذات قبيح از او محال است‪ .‬و اما در مورد بندگان حسن‬
‫و قبيسح ثابست نمسي شود مگسر بسه حكسم شرع‪ .‬و ايسن گفتسه ي‬
‫اشعريسه و بسسياري از فقهاي ميباشسد‪ ،‬ولي ايشان در حسسن و‬
‫قبحي كه به معني مل"ئم طبع و يا منافي طبع باشد به اينكه‬
‫بسا عقسل مسي توانسد درك شود نزاعسي ندارنسد‪ ،‬و همچنيسن اگسر‬
‫مقصسد از حسسن و قبسح صسفت كمال و يسا نقسص باشسد باز هسم‬
‫بسياري از ايشان مي گويند به عقل درك ميشود‪.‬‬
‫قول دوم اينسست كسه‪ :‬حسسن و قبسح بسسياري از افعال بسه عقسل‬
‫درك مي شود چه در حق خداي تعالي و چه در حق بندگان‪،‬‬
‫ايسسن قول بسسا اينكسسه قول معتزله اسسست‪ ،‬قول كراميسسه و جمهور‬
‫حنفيسه نيسز ميباشسد و قول ابوبكسر ابهري مالكسي و ابسي الحسسن‬
‫تميمسي و ابسي الخطاب كلواذي از حنابله اسست‪ ،‬و ابسو الخطاب‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫گفتسسه كسسه ايسسن قول اكثسسر اهسسل علم اسسست و قول ابسسي نصسسر‬
‫السجزي و سعد الزنجاني از محدثين هم همين است‪ .‬و ائمه‬
‫اهسل سسنت در حكسم اعيان نزاع دارنسد كسه قبسل از ورود حكسم‬
‫شرع مباح است و يا ممنوع‪ .‬حنفيه و بسياري از شافعيه و‬
‫حنابله مانند ابي سريح و ابي اسحاق مروزي و ابي الحسن‬
‫التميمسي و ابسي الخطاب گفتسه انسد كسه مباح اسست‪ .‬ولي طائفسه‬
‫اي ماننسد ابسي علي بسن ابسي هريره و ابسن حامسد و قاضسي ابسي‬
‫يعلي گفتسه انسد كسه ممنوع اسست‪ .‬عده اي هسم مسي گوينسد هيسچ‬
‫يسسك از ايسسن دو قول صسسحيح نيسسست مگسسر اينكسسه بگوييسسم عقسسل‬
‫حسسسن و قبسسح را درك مسسي كنسسد‪ ،‬و قول عده اي ماننسسد ابسسو‬
‫الحسسن جزري و اشعري و ابوبكسر صسيرفي و ابسن عقيسل ايسن‬
‫اسست كسه گوينسد قبسل از بيان شرع عقسل قادر بسه درك حسسن و‬
‫قبح در اعيان نيست‪.‬‬
‫و امسسا مسسسئله دوم‪ :‬نزاع كرده انسسد كسسه آيسسا خدا را مسسي توان‬
‫وصف كرد به اينكه او بر خود واجب كرده و يا حرام نموده‬
‫اسست يسا خيسر؟ و يسا براي وجوب معنايسي نيسست جسز اينكسه او‬
‫از وقوع آن خسسبر داده‪ .‬و براي تحريسسم معنايسسي نيسسست مگسسر‬
‫اينكسه او از عدم وقوع آن خسبر داده‪ .‬طايفسه اي گفتسه انسد بر‬
‫او چيزي واجسب و چيزي حرام نمسي شود‪ .‬طايفسه ديگسر گفتسه‬
‫انسسد او بر خود واجسسب كرده و حرام نموده ماننسسد قول او در‬
‫حمَةَ) و‬
‫سهِ الرّ ْ‬‫سوره ي انعام آيه ي ‪( :54‬كَتَبَ رَبّكُمْ عَلَى نَفْ ِ‬
‫سسسوره ي روم آيسسه ي ‪( :47‬وَكَانسسَ حَقّا عَلَيْنَسا نَصسسْرُ‬
‫الْمُؤْمِنِينسسَ)‪ 26.‬و در حديسسث قدسسسي آمسسد ه كسسه خدا فرموده‪:‬‬
‫((اي بندگان مسن‪ ،‬مسن ظلم را بر خود حرام نموده ام))‪ .‬امسا‬
‫‪26‬‬
‫كه در اين دو آيه بر خود رحمت و ياري مؤمنين را نوشته و مقرر و لزم نموده است‪ .‬مترجم‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫مسسا حسسق نداريسسم بر او چيزي را واجسسب و حرام نماييسسم‪ ،‬پسسس‬
‫آنكه بر خدا چيزي را واجب و حرام نمي داند معتقد است كه‬
‫خدا فاعسل قبيسح و يسا تارك واجسب نيسست‪ ،‬و آنكسه مسي گويسد او‬
‫بر خود واجسسب و يسسا حرام نموده و بسسه مسسا خسسبر داده پسسس‬
‫همگي اتفاق دارند كه او چيزي را كه بر خود لزم و واجب‬
‫نموده اسست ترك نمسي كنسد‪ .‬ليكسن شمسا نيسز راه هسم مذهبانتان‬
‫را اختيار نموده ايسد كسه هسر چيسز را از روي اتهام ايراد مسي‬
‫كنيد و به اهل سنت نسبت ميدهيد آنچه را كه نگفته اند‪.‬‬
‫و نيسز اهسل سسنت قائلنسد بسه اثبات قدر و تصسريح مسي كننسد بسه‬
‫اينكسسه آنچسسه خدا خواسسسته‪ ،‬شده و آنچسسه نخواسسسته نشده‪ 27‬و‬
‫اينكه هدايت تفضلي است از جانب او‪.‬‬
‫}اما شما رافضيها مي گوييد بر خدا واجب است كه آنچه به‬
‫گمان مسا واجسب اسست بسا بنده عمسل كنسد و ضسد آن بر او حرام‬
‫اسست‪ .،‬پسس شمسا چيسز هايسي را كسه خودش واجسب نكرده و از‬
‫شرع و عقسل هسم وجوب آن معلوم نشده اسست بر خدا واجسب‬
‫و يسا حرام كرده ايسد و آنگاه از كسسي كسه واجسب ندانسسته نقسل‬
‫مسي كنيسد كسه خدا ترك واجسب مسي نمايسد و ايسن عمسل تلبيسس‬
‫شيطنت و فريب است‪.‬‬
‫و امسسا اينكسسه گفتسسه ايسسد اهسسل سسسنت براي افعال خدا غرض و‬
‫حكمتسي قائل نيسستند؛ جواب ايسن اسست كسه در مسسأله ي تعليسل‬
‫افعال و احكام خدا بسه حكمست هسا دو قول در ميان اهسل سسنت‬
‫مسي باشسد‪ ،‬اكثراً علمسا در مبحسث فقسه بسه تعليسل قائلنسد و احكام‬
‫را مبتنسي بر حكمست و مصسلحت ميداننسد و برخسي از ايشان در‬
‫‪ 27‬در كلمات رسول خدا بسيار تكرار شده كه‪ :‬ما شاء ال كان و ما لم يشأ لم يكن‪ .‬در قرآن نيز در سوره ي انسان آيه ي‪ 30‬آمده كه خدا‬
‫‪ 29‬فرموده‪َ ( :‬ومَا تَشَاءُونَ إِ ّل أَنْ يَشَاءَ الُّ رَبّ‬ ‫به بندگان مي فرمايد‪( :‬وَمَا تَشَاءُونَ إِلّ أَنْ يَشَاءَ الُّ) و در سوره ي تكوير آيه ي‬
‫الْعَالَمِينَ)‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫اصسول نيسز بسه تعليسل تصسريح كرده انسد‪ ،‬و درباره ي غرض‪،‬‬
‫معتزله قائل بسه آن مسي باشنسد در حالي كسه آنهسا از قائليسن بسه‬
‫امامست ابوبكسر و عمسر مسي باشنسد امسا فقهاي و ماننسد آنان‬
‫اطلق لفسسظ غرض را بر خداي تعالي نوعسسي نقسسص و توهيسسن‬
‫مسي داننسد چون اگسر مثلً گفتسه شود كسه فلنسي از روي غرض‬
‫اين كار را مي كند بسياري از مردم چنين مي فهمند كه وي‬
‫از روي هوي و هوس نفسسساني و كينسسه ي مذموم عمسسل مسسي‬
‫نمايد و خداوند متعال از اين امر منزه است‪.‬‬
‫و امسسا اينكسسه گفتسسه اي مسسي گويسسي‪( :‬خدا ظلم مسسي نمايسسد و‬
‫بيهوده كار ميكند!!) بايد گفت كه هيچ مسلماني چنين عقيده‬
‫اي نداشتسسه اسسست خداونسسد از ايسسن گفتار پاك و منزه و بلنسسد‬
‫اسسست بلكسسه اهسسل سسسنت مسسي گوينسسد كسسه خداونسسد را خالق افعال‬
‫بندگان مي دانند زيرا خود در قرآن كريم فرموده‪( :‬الُّ خَالِقُ‬
‫شيْ ٍء) اهسل سسنت مسي گوينسد خداونسد خالق افعال بندگان‬ ‫كُلّ َ‬
‫اسست و ايسن عمسل بنده اگسر ظلم باشسد پسس خداونسد خالق آن‬
‫عمسسل اسسست نسسه ظالم و ايسسن ظلم از بنده سسسر زده اسسست نسسه‬
‫خداوند‪ .‬و خالق افعال اگر چه خداست ولي فاعل آن بندگانند‬
‫و فعسل منسسوب بسه ايشان اسست چنانكسه خالق عبادات حسج و‬
‫روزه ي ايشان خداسست ولي عبادتشان منسسوب بسه خود شان‬
‫اسست و خداي تعالي حاجسي و عابسد و روزه گيسر نيسست و اگسر‬
‫خدا گرسسسسنگي را در ايشان خلق كرد خدا گرسسسسنه نيسسسست و‬
‫خداي تعالي را گرسسنه نمسي نامنسد‪ ،‬اگسر خدا فعلي و يسا صسفتي‬
‫را در محلي خلق كرد خود حق تعالي متصف به آن صفت و‬
‫آن فعل نيست‪ ،‬و اگر چنين باشد خود به آنچه خلق كرده از‬
‫اعراض متصف ميگردد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و معتزله و اتباع ايشان در اينجسسا اشتباه كرده انسسد كسسه گفتسسه‬
‫اند خدا كلم ندارد مگر آنچه را كه در غير خود آفريده است‬
‫خدا فعلي ندارد مگسر آنكسه از او منفصسل باشسد‪ ،‬و نزد ايشان‬
‫قول و فعلي به خدا قائم نيست بلكه كلمي را كه با ملئكه و‬
‫انسسبياء تكلم كرده و بر انسسبياء نازل نموده چيزي اسست كسه در‬
‫‪28‬‬
‫غير‪ ،‬خلق كرده‪.‬‬
‫پسسسس اگسسسر خدا در محلي ايجاد حركسسست كرد او حركسسست دهنده‬
‫ميباشد نه خالق حركت و همچنين اگر رنگي و يا بادي و يا‬
‫دانشسسسي و يسسسا قدرتسسسي در محلي ايجاد كرد او رنسسسگ دهنده و‬
‫قدرت و علم دهنده اسسسست نسسسه خالق آن‪ 29‬و همچنيسسسن هرگاه‬
‫كلمي را در محلي خلق كند‪.‬‬
‫و معتزله بسه افعال ديگسر الهسي اسستدلل كرده انسد و گفتسه انسد‬
‫چنانكه او عادل و محسن است به عدل و احساني كه قائم به‬
‫خلق او است‪ ،‬همچنين است كلم او‪ ،‬و اين سخن عليه كسي‬
‫اسسست كسسه افعال را از مخلوق ميدانسسد ماننسسد اشعريسسه كسسه نزد‬
‫ايشان فعلي قائم بسسه خدا نيسسست بلكسسه مسسي گوينسسد خلق همان‬
‫مخلوق اسسست نسسه غيسسر آن‪ .‬و ايسسن قول عده اي از اصسسحاب‬
‫مالك و شافعسي و احمسد بسن حنبسل اسست‪ .‬و جمهور مسي گوينسد‬
‫خلق غيسر از مخلوق اسست‪ ،‬و هميسن عقيده ي حنفيسه اسست و‬
‫از اهسل سسنت ذكسر شده‪ .‬پسس لزمسه ي قول اشعري ايسن اسست‬
‫كسسه بگويسسد افعال بندگان فعسسل خداسسست زيرا نزد او فعسسل خدا‬
‫مفعول اوسسست پسسس افعال عباد را فعسسل خدا قرار داده‪ ،‬و بسسه‬
‫‪ 28‬نويسسسنده در نقسسل مذهسسب معتزله گويسسد كلم خدا قيام صسسوري و قيام وقوعسسي دارد قيام صسسدوري از خداسسست كسسه آنرا ايجاد نموده‪ ،‬ولي قيام‬
‫وقوعي آن محل وقوع آن است‪ .‬حال آن محل درخت و يا اطراف درخت باشد مانند تكلم با موسي و يا چيز ديگر‪ .‬مترجم‪.‬‬

‫‪ 29‬بايسد گفست او خالق اسست‪ ،‬قيام آن رنسگ و يسا آن دانسش و قدرت بسه قيام صسدوري قائم بسه اوسست‪ ،‬نسه بسه قيام وقوعسي زيرا قيام وقوعسي آن بسه‬
‫مخلوق است و خدا محل چيزي نشود و قيام صدوري صادر از ذات نيست بلكه معلول اراده ي اوست‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫بندگان نسسبت ندهسد مگسر بسه طريسق مجاز بلكسه مسي گويسد افعال‬
‫كسسب بندگان اسست و كسسب را تفسسير كرده بسه آن چيزي كسه‬
‫در محسسل قدرت حاصسسل شود و مقرون بسسه آن محسسل باشسسد‪ .‬و‬
‫اكثسر مردم ايسن قول را نادرسست دانسسته انسد‪ ،‬و گفتسه انسد كلم‬
‫عجيب سه كلم است كه يكي كسب اشعري است‪.‬‬
‫ولي اكثسر اهسل سسنت افعال بندگان را در حقيقست فعسل خودشان‬
‫مسسي داننسسد‪ .‬و از اشعري نيسسز بعنوان قول ديگرش‪ ،‬ايسسن قول‬
‫نيز نقل شده است‪ .‬اما گفتار تو كه مي گويي اهل سنت مي‬
‫گوينسسد‪ :‬خدا فعسسل كسسه نيكوتسسر و خوبتسسر باشسسد براي بندگانسسش‬
‫انجام نمي دهد بلكه آنچه فساد است مانند معاصي و كفر را‬
‫انجام ميدهسد‪( !!!.‬خدا برتسر اسست از ايسن نسسبت‪ ).‬در جواب‬
‫مسسي گوييسسم‪ :‬ايسسن قول بعضسسي از اهسسل سسسنت و طائفسسه شيعسسه‬
‫اسست‪ :‬ولي اكثسر اهسل سسنت چنيسن اعتقادي ندارنسد بلكسه مسي‬
‫گوينسسد خداي تعالي خالق و مربسسي و مالك هسسر چيسسز اسسست او‬
‫خالق بندگان و حركات و عبادات و اراده هاي ايشان اسسسست‪،‬‬
‫ولي قدر ايسن را از ملك خدا نفسي مسي كننسد و بهتريسن چيزهسا‬
‫ماننسسد طاعسست ملئكسسه و انسسبياء‪ ،‬و اولياء را از ملك او خارج‬
‫مسسي داننسسد‪ ،‬و مسسي گوينسسد خدا طاعسست را خلق نكرده‪ ،‬و قادر‬
‫نيست كه بنده را به آن وادار نمايد و به بندگان الهام كند و‬
‫قادر نيسست كسه احدي را هدايست كنسد‪ ،‬در حاليكسه ابراهيسم عليسه‬
‫السلم در سوره ي بقره آيه ي ‪ 128‬ميگويد‪( :‬رَبّنَا وَاجْعَلْنَا‬
‫مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرّيّتِنَا ُأمّةً مُسْلِ َمةً لَكَ)‪ .‬يعني‪(( :‬پروردگارا‬
‫قرار ده مسسسا را فرمانسسسبردار خودت و همچنيسسسن از اولد مسسسا‬
‫گروهي را فرمانبردار و تسليم خود بدار‪)).‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و در سوره ي ابراهيم آيه ي ‪ 40‬مي گويد‪( :‬رَبّ اجْعَلْنِي‬
‫مُقِيم سَ الص سّلةِ) يعنسسي‪(( :‬پروردگارا مرا بپسسا دارنده ي نماز‬
‫بگردان‪)).‬‬
‫امسسا اينكسسه خداونسسد اصسسلح (يعنسسي بهتسسر) را براي بندگان خود‬
‫نمسي كنسد‪ ،‬گروهسي از كسساني كسه قدر را ثابست مسي كننسد چنينْس‬
‫گفتسه انسد‪ ،‬و گوينسد‪ :‬خلق و امسر حسق تعالي محسض متعلق بسه‬
‫خواسسست خودش مسسي باشسسد و موقوف بر مصسسلحت نيسسست‪ ،‬و‬
‫اما اكثر علماي فائلند كه همانا خداي تعالي امر كرده بندگان‬
‫را بسسه آنچسسه در آن صسسلح ايشان اسسست‪ ،‬و از آنچسسه موجسسب‬
‫فسسسسساد ايشان اسسسسست نهسسسسي كرده‪ ،‬و رسسسسسولن خود را براي‬
‫مصسلحت عمومسي فرسستاده اگسر چسه ارسسال رسسل براي بعضسي‬
‫از مردم ضرر داشتسسه ولي در آن حكمسست هسسا اسسست‪ ،‬كسسه ايسسن‬
‫قول اكثر فقهاي‪ ،‬اهل حديث‪ ،‬اهل تصوف و كراميه است‪ ،‬و‬
‫مسسي گوينسسد اگسسر در بعضسسي از مخلوقات ضرري باشسسد‪ -‬ماننسسد‬
‫گناهسا‪ -‬لبسد براي حكمست و مصسلحتي خدا آنهسا را خلق نموده‬
‫است‪.‬‬
‫و اين ايرادي كه تو كردي‪ ،‬ايراد خودت نيست بلكه در اصل‬
‫ايرادي اسست كسه معتزله بر اشعريسه نموده انسد همان اشعريسه‬
‫كسه بخاطسر مبالغسه در مسسايل قدر متهسم بسه جسبر شده انسد‪ ،‬و‬
‫طبايسسسع و قواي حيوانسسسي را منكسسسر شسسسد ه و براي مخلوقات‬
‫حكمت و علتي ندانسته اند و از اينروست كه گفته شده است‬
‫كسسه آنهسسا از ايسسن انكار دارنسسد كسسه خداونسسد آنچسسه را كسسه انجام‬
‫ميدهد بخاطر جلب مصلحت براي بندگان خود و يا دفع ضرر‬
‫از آنهسسا مسسي كنسسد و حال آنكسسه ايشان نمسسي گوينسسد كسسه خدا‬
‫مصسلحتي را انجام نمسي دهسد بلكسه مسي گوينسد بر خدا ايسن كار‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫واجسسب نيسسست و مسسي گوينسسد خدا كار را براي ايسسن و آن نمسسي‬
‫كند بلكه به محض اراده و مشيت خود مي كند‪.‬‬
‫اما گفتار تو كه اهل سنت مي گويند‪ :‬مطيع مستحق ثواب و‬
‫عاصي مستحق عقابي نيست‪ ،‬بلكه گاهي خداوند پيامبري را‬
‫عذاب و ابليسس را رحسم مسي كنسد!!‪ ،‬بايسد گفست كسه اهسل سسنت‬
‫هيسچ يسك چنيسن اعتقادي ندارنسد و ايسن نسسبتي ناروا بر ايشان‬
‫اسسست‪ .‬بلكسسه گوينسسد جايسسز اسسست خدا گناهكار را عفسسو كنسسد و‬
‫صسسسساحبان گناه هاي بزرگ را از آتسسسسش بيرون آورد و اهسسسسل‬
‫توحيسد در آتسش جاويدان نمسي مانسد‪ ،‬امسا در مورد اسستحقاق‪،‬‬
‫مسسي گوينسسد بنده بر خدا حقسسي ندارد و خدا چنيسسن وعده داده‬
‫است كه اهل طاعت را ثواب ميدهد و وعده خدا انجام شدني‬
‫اسسسست و خداونسسسد در وعده خود خلفسسست نمسسسي كنسسسد چنانكسسسه‬
‫‪9‬و‬ ‫فرموده‪( :‬إِنّ الَّ ل يُخْلِفُس الْمِيعَادَ) (آل عمران‪:‬‬
‫رعد‪).31 /‬‬
‫((همانا خداوند خلف وعده نمي كند‪)).‬‬
‫و امسسا اينكسسه او بر خود واجسسب كرده باشسسد و بسسه عقسسل امكان‬
‫معرفت آن باشد‪ ،‬محل نزاع است‪ ،‬ليكن اگر كسي را بخواهد‬
‫عذاب كنسسد احدي نتوانسسد مانسسع او شود چنانكسسه در سسسوره ي‬
‫مائده آيه ي ‪ 17‬خداي تعالي ميفرمايد‪:‬‬
‫(قُلْ فَمَنْ َيمْلِكُ مِنَ الِّ شَيْئاً إِنْ أَرَادَ أَنْ يُ ْهلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ‬
‫)‬ ‫جمِيعاً‬ ‫وَُأمّهُ وَمَنْ فِي الَْرْضِ َ‬
‫((بگو پس كيست كه چيزي از اراده ي خدا را مالك بوده و‬
‫مانسسع آن شود‪ ،‬اگسسر خدا بخواهسسد كسسه عيسسسي پسسسر مريسسم و‬
‫مادرش و تمام اهسل زميسن را هلك نمايسد))؟! و خداي تعالي‬
‫هسسسر گاه از كسسسسي حسسسساب بگيرد او را عذاب خواهسسسد كرد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫چنانكسسسسه رسسسسسول خدا فرموده‪(( :‬مسسسسن نوقسسسسش الحسسسسساب‬
‫عذّب‪ )).‬و نيز آن حضرت فرموده‪(( :‬احدي از شما بعمل‬
‫خود وارد بهشست نمسي شود‪ ،‬گفتنسد حتسي شمسا يسا رسسول ال؟‬
‫فرمود آري‪ ،‬مگسر آنكسه رحمست خدا مرا فرا گيرد)) و درسست‬
‫ايسن اسست كسه اگسر مقدر باشسد كه خدا كسسي را عذاب كند‪ ،‬جز‬
‫اينكسه سسزاوار عذاب باشسد او را عذاب نمسي كنسد‪ ،‬زيرا كسه او‬
‫از ستم كردن منزه است‪.‬‬
‫اما گفتار تسو كه اهل سنت انبياء را معصوم نمي داننسد باطسل‬
‫اسسست بايسسد گفسست اهسسل سسسنت متفقنسسد كسسه انسسبياء در امسسر تبليسسغ‬
‫رسالت معصومند و همين مقصد رسالت است‪.‬‬
‫و گاهسي مسي شود از پيامسبران گناهانسي سسرزند‪ ،‬ليكسن خداونسد‬
‫ايشان را بر گناه شان تنبيه مي كند و هرگز بر خطا و فسق‬
‫باقي نمي مانند يعني خداوند ايشان را بر اشتباه شان متوجه‬
‫مي سازد‪.‬‬
‫و بسه تحقيسق حضرت داود عليسه السسلم پسس از توبسه بهتسر از‬
‫قبسسل از توبسسه بود‪ .‬البتسسه بنده گناه مسسي كنسسد ولي بسسه واسسسطه‬
‫توبسه داخسل بهشست مسي گردد‪ .‬امسا رافضسه روش نصساري را‬
‫پيسش گرفتسه انسد‪ ،‬چسه خداونسد بندگان را بسه اطاعست رسسولن و‬
‫تصسسديق آنان از آنچسسه از آن خسسبر داده انسسد امسسر كرده‪ ،‬و از‬
‫غلو و شرك در حسق آنان نهسي نموده اسست؛ ولي نصساري بر‬
‫خلف دسسستور خدا در حسسق حضرت مسسسيح غلو كرده انسسد و‬
‫ديسسسن او را عوض كرده و عصسسسيان نموده و بسسسه شرك آلوده‬
‫شده و از ديسسن او خارج شدنسسد؛ همچنيسسن رافضسسه علي رغسسم‬
‫آيات قرآن عمسسسسل كرده و درباره ي انسسسسبياء و پيشوايان خود‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫غلو نموده و آنها را ارباب گرفتند ‪ 30‬و آيات قرآني را كه از‬
‫توبسه ي انسبياء‪ ،‬و طلب آمرزش ايشان از خدا خسبر داده اسست‬
‫تكذيب نمودند‪.‬‬
‫مسسساجد ايشان خلوت‪ ،‬و نماز جمعسسه و جماعسست در ميانشان‬
‫تعطيسسل اسسست‪ .‬ولي قبور بزرگان خود را تعظيسسم مسسي كننسسد و‬
‫مشاهدي بر قبرهسسا بنسسا كرده و بر آنهسسا معتكسسف شده و بسسه‬
‫سوي آنها مسافرت نموده و در آنجا اجتماع ميكنند حتي حج‬
‫بسسسه سسسسوي مشاهسسسد را از حسسسج خانسسسه خدا بزرگتسسسر و بالتسسسر‬
‫ميدانند‪ 31‬و حال آنكه رسول خدا فرموده‪:‬‬
‫(لعن ال اليهود والنصارى اتخذوا قبور انبيائهم مساجد‪).‬‬
‫((خدا لعنست كنسد يهود و نصساري را كسه قسبرهاي پيامسبرانشان‬
‫را مساجد قرار دادند‪)).‬‬
‫و رسسسسسسول خدا مردم را بر حذر داشتسسسسسه از ايسسسسسن كار و‬
‫فرموده‪:‬‬
‫((إِن مسسسن شرار الناس مسسسن تدركهسسسم السسسساعة وهسسسم أحياء‬
‫يتخذون القبور مساجد‪)).‬‬
‫((همانا از بدترين مردم كساني اند كه قيامت آنها را دريابد‬
‫در حالي كسسسه آنان زنده انسسسد و آنان قبرهسسسا را مسسسسجد قرار‬
‫‪32‬‬
‫ميدهند‪)).‬‬
‫‪ 30‬خداي تعالي صريحاً از گرفتن ارباب نهي نموده و در سوره ي آل عمران آيه ي ‪ 80‬فرموده‪( :‬وَل يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتّخِذُوا الْمَلئِكَةَ وَالنّبِيّينَ أَرْبَابًا‬
‫‪ 31‬فرموده‪:‬‬ ‫أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ)‪ .‬در آيه ‪ 64‬همين سوره فرموده‪( :‬وَل يَتّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ الِّ)ودر سوره ي توبه آيه‬
‫عمّا يُشْرِكُونَ) در اين آيات‬ ‫(اتّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِنْ دُونِ الِّ وَالْ َمسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ َومَا أُمِرُوا إِلّ لِيَعْبُدُوا إِلَهاً وَاحِداً ل إِلَهَ إِلّ هُوَ سُبْحَانَهُ َ‬
‫حق تعالي هر كس را كه انبياء و اولياء و ملئكه راارباب بگيرد راز آنان چيزي بخواهد مشرك و كافر خوانده است‪ .‬آيا اينكه علماي شيعه ائمه‬
‫را باب الحوائج مي دانند و آنان را براي برآورده شدن حاجات خود واسطه قرار ميدهند موافق آيات فوق رفتار مي كنند؟!!‪.‬‬
‫‪ 31‬در كتاب وسسائل الشيعسه و مفاتيسح و سساير كتسب حديسث شيعسه ثواب يسك زيارتگاهسي از هزار حسج و گاهسي از يسك ميليون حسج بهتسر و گاهسي هسر‬
‫قدمي را يك حج و عمره به حساب آورده اند كه شاعر ايشان گويد‪:‬‬
‫يك طواف مرقد سلطان علي موسي الراضا‬
‫هفست مزار و هفتصسد و هفتاد حسج اكسبر اسست كسسي نبوده از ايشان بپرسسد اگسر ثواب زيارت از يسك ميليون و يسا هزار حسج بالتسر اسست پسس چرا در‬
‫قرآن حتسي در نيسم آيسه از آيات آن بسه ايسن ثواب اشاره نشده‪ ،‬بلكسه از رفتسن بسه زيارت نهسي شده اسست‪ .‬و آيات زيادي خواندن غيسر خدا را شرك‬
‫خوانده است‪.‬‬
‫‪ -32‬اينان يك قبر را از صد مسجد بالتر و افضل مي داننسد و در حديث ايشان ذكر شده كه‪ (( :‬من زار قبر فاطمه بقم وجبت له الجنه)) يعني‪:‬‬
‫كسي كه قبر فاطمه دختر موسي بن جعفر را در قم زيارت كند بهشت بر او واجب شود‪ .‬با اين كه اگر كسي صدها مسجد را زيارت كند بهشت‬
‫بر او واجب نشود‪ ،‬ولي اينان براي كسي كه قبر فاطمه دختر حضرت كاظم را زيارت كند بهشت را واجب مي دانند‪ ،‬و امثال اين حديث در كتب‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و اين روايت را ابن حبان در كتاب صحيح خود نقل كرده‪ .‬و‬
‫رسول خدا فرمود‪:‬‬
‫((اللهسم ل تجعسل قسبري وثنسا يعبسد‪ ،‬إشتسد غضسب ال علي قوم‬
‫اتخذوا قبور أنبيائهم مساجد‪)).‬‬
‫ايسسن روايسست را مالك در موطسسأ نقسسل نموده اسسست‪ .‬در حاليكسسه‬
‫شيخ مفيد كه از علماي شيعه است كتابي نوشته بنام (( حج‬
‫المشاهسد)) و قبور مخلوق را ماننسد كعبسه قرار داده كسه حسج‬
‫‪33‬‬
‫كنند‪.‬‬
‫اما اينكه حلي از قول اهل سنت ميگويد‪(( :‬پيامبر خدا بر‬
‫اقامسست كسسسي تصسسريح نكرده و بدون وصسسيت وفات نموده‪)).‬‬
‫در جواب او گوييسسم‪ :‬ايسسن قول تمام اهسسل سسسنت نيسسست‪ ،‬بلكسسه‬
‫جماعتسي گفتسه انسد كسه پيامسبر خدا صسريحا اقامست ابوبكسر را‬
‫بيان نموده و ابسسو يعلي دو قول از احمسسد نقسسل كرده‪ :‬يكسسي آن‬
‫كسسه امامسست بسسه واسسسطه ي انتخاب اهسسل حسسل و عقسسد يعنسسي‬
‫‪34‬‬
‫مهاجرين و انصار ثابت شده‪.‬‬
‫ايشان فراوان يافت مي شود‪ :‬شما اگر قم و يا مشهد حضرت رضا برويد خواهيد ديد كه صبح تمام مساجد آنجاها بسته و يا خلوتست‪ ،‬ولي در‬
‫اطراف قبر شلوغ و روي شانه هم مي روند با اين كه در كتب خودشان نيز طعن و لعن و مذمت زائرين قبور از رسول خدا نقل و ذكر شده‬
‫است مانند كتاب وسائل الشيعه و غير آن ولي اينان توجهي به اين احاديث ندارند‪ .‬و اينان مشاهد را در حكم‪ ،‬مانند مساجد بلكه بالتر مي دانند‬
‫و مسي گوينسد در حرمهسا و مشاهسد و قبور امامان نبايسد حيسض و جنسب وارد شود و حتسي بعسض از ايشان نوشتسه انسد در رواقهسا نيسز نبايسد جنسب و‬
‫حيض وارد شود و بعضي از ايشان بول و غائط كردن در تربت و زمين كربل را حرام دانسته اند و اهالي كربل را در محظور قرار داده اند‪.‬‬
‫‪-33‬اينان كتسب مناسسك زيارت را كسه بزرگان شان نوشتسه انسد ماننسد قرآن دسست بسه دسست مسي گرداننسد و مشاهسد را از عرش الهسي بالتسر دانسسته و‬
‫طواف قبري را از طواف عرش بالتر مي دانند‪ .‬و شعراي ايشان در تمجيد از زيارت قبر اشعار بسيار سروده و گزافها بسيار گفته اند‪ ،‬خود من‬
‫در مجله برچم اسلم)) به تاريخ دهم محرم ‪ 1366‬در بين سطور فارسي ديدم يكي از شعراي ايشان بنام عبدالكريم فقيهي شيرازي در زيارت قبر‬
‫اشعاري گفته كه مطلع آن اشعار‪ ،‬دو شعر زير بود‪.‬‬
‫فمالمكةمعني مثل معناها‬ ‫هي الطفوف‪ ،‬فطف سبعا بمعناها‬
‫ارض ولكنما السبع الشداد لها دانت وطأطأ أعلهالدناها‬
‫كه در اين اشعار زيارت قبر حسين در كربل را از زيارت خانه خدا در مكه بالتر دانسته دانسته است‪.‬‬
‫سسلطين شيعسه در جنگهسا مال مسسلمين را غارت نموده و سسيم و زرهاي غصسبي را صسرف تزييسن مقسبره هسا و ضريسح هسا و گنبدهسا و گلدسسته هاي‬
‫قبور نموده اند‪.‬‬
‫‪ -34‬در نهج البلغه كه شيعه آن را منسوب به امير المومنين علي مي دانند آمده كه امير المومنين گفته است‪(( :‬نه بايعني القوم الذين بايعوا‬
‫ابابكسر و عمسر و عثمان علي مسا بايعوهسم عليسه فلم يكسن للشاهسد يختار و ل للغائب أن يرد وانمسا الشوري للمهاجريسن و النصسار فإن اجتمعوا علي‬
‫رجسل سسموه إِماماً كان ذلك ل رضسي فإِن خرج عسن امرهسم خارج بطعسن أو بدعسه ردوه إِلي مسا خرج منسه فإِن أبسي قاتلوه علي اتباعسه غيسر سسبيل‬
‫المومنين و وله ال ما تولي‪)).‬‬
‫يعني‪ ،‬كساني كه با ابوبكر و عمر وعثمان بيعت نمودند به همان طور هم با من بيعت نمودند‪ ،‬پس حاضر حق انتخاب ديگري را ندارد و غايب‬
‫حسق رد كردن امام منتخسب را ندارد‪ .‬و همانسا شوراي انتخاب‪ ،‬حسق مهاجريسن و انصسار اسست‪ ،‬پسس اگسر اينان فردي را براي خلفست انتخاب كردنسد و‬
‫او را امام ناميدنسد‪ ،‬رضاي خدا در آن مسي باشسد‪ ،‬و اگسر كسسي از امسر ايشان بسه واسسطه طعسن زدن و يسا بدعتسي بيرون رود بايسد او را بر گرداننسد و‬
‫اگر نپذيرفت با او قتال كنند زيرا او راه مومنين را پيروي نموده است‪.‬‬
‫از حسن مثني كه نواده ي حضرت علي مي باشد سوال شد كه بعضي گويند پيامبر علي را از جانب خداوند بر امر خلفات تعيين نمود؟ او‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫دوم اينكسه بسه نسص و خسبر خفسي و اشاره ثابست شده اسست‪ .‬و‬
‫حسسن بصسري و بكربسن اخست عبدالواحسد و بعضسي از خوارج‬
‫نيز همين قول را پذيرفته اند‪ .‬ابن حامد گويد‪ :‬دليل بر اثبات‬
‫خلفسست ابوبكسسر صسسديق بسسا خسسبر واضسسح آن اسسست كسسه بخاري‬
‫روايست كرده از جسبير بسن مطعسم كسه گفست‪(( :‬زنسي خدمست‬
‫رسسول ال آمسد‪ ،‬حضرت او را امسر كرد كسه دوباره بر گردد‬
‫بسه سسوي او‪ ،‬آن زن گفست اگسر آمدم و شمسا را نيافتسم؟ گويسا‬
‫مسسسي خواسسسست وفات حضرتسسسش را خسسسبر دهسسسد رسسسسول خدا‬
‫فرمود‪(( :‬اگسسسر آمدي و مرا نيافتسسسي بيسسسا نزد ابوبكسسسر)) وي‬
‫احاديثسي ذكسر كرده و گفتسه كسه دللت صسريح بر امامست ابوبكسر‬
‫دارد‪ ،‬ماننسد حديسث حذيفسه كسه رسسول خدا فرمود‪(( :‬اقتدا‬
‫كنيد به دو كسي كه پس از من مي باشند‪ :‬ابوبكر و عمر))‬
‫و علي بسن زيسد بسن جدعان از عبدالرحمسن بسن أبسي بكره و‬
‫او از پدرش روايسست كرده كسسه گفسست‪(( :‬رسسسول خدا روزي‬
‫فرمود‪ :‬كداميسسك از شمسسا خوابسسي ديده؟ گفتسسم‪ :‬مسسن اي رسسسول‬
‫خدا ديدم گويسسا ترازويسسي از آسسسمان پاييسسن آمسسد و شمسسا بسسا‬
‫أبوبكسر در آن وزن شديسد و شمسا بر ابوبكسر ترجيسح داشتيسد‪،‬‬
‫پسسس از آن ابوبكسسر بسسا عمسسر وزن گرديسسد و ابوبكسسر بر عمسسر‬
‫ترجيسح داشست و سسپس عمسر بسا عثمان در آن وزن شدنسد‪ ،‬و‬
‫عمسر ترجيسح داشست‪ ،‬بعسد آن ترازو بال رفست‪ ،‬در اينجسا رسسول‬
‫خدا فرمود خلفست پسس از نبوت اسست‪ ،‬سسپس ملك را خدا‬
‫بسه هسر كسس بخواهسد ميدهسد‪ )).‬و ايسن خسبر را احمسد بسن حنبسل‬
‫نيسز در مسسند خود روايست نموده اسست‪ ،‬و گويسد‪(( :‬ابسو داود‬
‫از جابر روايسست كرده كسسه گفسست رسسسول خدا فرمود مرد‬
‫در پاسخ گفت كه اگر چنين باشد علي اول مقصر و گناهكار است زيرا پس از فوت رسول خدا به مسجد نرفت تا خلفات خود را انجام دهد‬
‫و قيام و اقدامي ننموده و حتي سخني به ميان نياورد بلكه همواره از تصدي خلفات بيزاري مي جست‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫صالحي شبي در خواب ديد كه ابوبكر به رسول خدا بسته‬
‫شده و عمر به ابوبكر و عثمان به عمر‪ ،‬جابر گفت چون از‬
‫نزد پيامبر برخاستيم گفتيم مرد صالح رسول خدا است و اما‬
‫بسسسته شدن بعضسسي بسسه بعسسض‪ ،‬واليان امري هسسستند كسسه خدا‬
‫پيامسسبرش را بسسه آن امسسر مبعوث نموده اسسست‪ )).‬و از هميسسن‬
‫قبيل است حديث صالح بن كيسان كه روايت نموده از زهري‬
‫و او از عروه و او از عايشسه كسه گفست‪ :‬بر رسسول خدا‬
‫وارد شدم آن روزي كه درد بر آن حضرت عارض شده بود‪،‬‬
‫پسسسس فرمود‪ ((:‬پدرت را بسسسا برادرت احضار كسسسن تسسسا براي‬
‫ابوبكر نوشته اي بنويسم‪ ،‬سپس فرمود‪ :‬خدا و مسلمين نمي‬
‫خواهند مگر ابوبكر را‪)).‬‬
‫ايسن حديسث در صسحيح بخاري و مسسلم آمده اسست‪ .‬و از ابسن‬
‫ابسى مليكسه روايست شده از عايشسه كسه گفست‪ :‬چون بيماري‬
‫رسول خدا سنگين شد‪ ،‬فرمود‪(( :‬عبدالرحمن بن ابى بكر‬
‫را احضار كن تا براي ابوبكر كتابي بنويسم كه بر او اختلف‬
‫نشود‪ )).‬سسپس فرمود‪(( :‬معاذ ال پناه بسه خدا مسي خواهيسم‬
‫از اينكسسه مؤمنيسسن در حسسق ابوبكسسر اختلف كننسسد‪ ،)).‬و ابسسن‬
‫حامسسد احاديسسث ديگري را كسسه دللت بسسه تصسسريح پيامسسبر بر‬
‫امامست ابوبكسسر مسي كننسسد‪ ،‬ماننسسد احاديسث پيسسش سسساختن او در‬
‫نماز نيز ذكر كرده است‪ ،‬و نيز بعضي از احاديث را در اين‬
‫مورد آورده است كه صحيح نيست‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫ابسسن حزم ‪ 35‬گويسسد‪ :‬در امامسست اختلف شده اسسست‪ :‬طايفسسه اي‬
‫گفته اند رسول خدا جانشيني معين نكرد‪ ،‬و طائفه اي گفته‬
‫انسسد چون ابوبكسسر را خليفسسه ي خود بر نماز قرار داد هميسسن‬
‫دليل بر اين است كه او به امامت و خلفات سزاوارتر است‪.‬‬
‫و بعضسسي گفتسسه انسسد خيسسر‪ ،‬چون فضلش ثابسست تسسر بود او را‬
‫براي خلفست مقدم داشتنسد‪ ،‬و طائفسه اي گفتسه انسد بلكسه رسسول‬
‫خدا بر خلفست ابوبكسر پسس از خودش بسا نسص آشكار تصسريح‬
‫فرموده و ما هم همين را مي گوييم به چند برهان‪:‬‬
‫يكي اجماع تمام مردم بر اقامت او كه خدا درباره ي شان در‬
‫سوره ي حجرات آيه ‪ 15‬فرموده‪( :‬أُولَئِكَ هُمُ الصّادِقُونَ)‬
‫يعنسسي‪(( :‬ايشان راسسستگو ياننسسد‪ )).‬و چنيسسن مردمسسي او را‬
‫خليفه خواندند‪ .‬و خليفه در لغت آن كسي است كه‪ ،‬شخصي‬
‫او را بسه جانشينسي بر گزينسد نسه اينكسه بدون گزينسش در جاي‬
‫‪36‬‬
‫كسي باشد‪.‬‬
‫در زبان عربسي براي خليفسه جسز چنيسن معنايسي درسست نيسست‪:‬‬
‫و گفتسسسه مسسسي شود‪(( :‬اسسسستخلف فلن فلنًسسا فهسسسو خليفتسسسه‬
‫ومسسسستخلفه)) يعنسسسي فلن فلن را جانشيسسسن گرفسسست پسسسس او‬
‫جانشيسن اوسست‪ ،‬و اگسر بدون گزينسش جسا گزيسن او شود پسس‬
‫در زبان عربي خليفه ناميد ه نمي شود بلكه گفته مي شود‪:‬‬
‫((خَلفَ فلْن فلنًا يخلفه فهو خالف)) يعني خالف به معني‬
‫باز مانده و يسا جسا گزيسن گفتسه مسي شود نسه خليفسه و جانشيسن‪.‬‬
‫و نيز محال است كه تنها او را بخاطر پيش ساختن در نماز‬
‫خليفسسه و يسسا جانشيسسن گوينسسد‪ ،‬زيرا كسسه ابوبكسسر ايسسن نام را در‬
‫زمان زندگسسي پيامسسبر هرگسسز كسسسب نكرده بودنسسد‪ ،‬و از ايسسن‬
‫‪ -35‬در كتاب‪(( :‬امامت و مفاضله)) كه بهترين كتاب در موضوع خلفت است‪.‬‬
‫‪ 36‬و كساني ابوبكر را به خلفت معرفي كردند كه خدا به صداقتشان شهادت داده و ايشان پيامبر و مقصود او را بهتر از همه مي شناختند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫چنين بر مي آيد كه منظور از خليفه بودن جانشين بودن در‬
‫غير نماز است‪.‬‬
‫برهان دوم‪ :‬رسسول خدا كسساني ماننسد علي را در غزوه ي‬
‫تبوك و ابسسسسن ام مكتوم را در غزوه ي خندق و عثمان را در‬
‫غزوه ي ذات الرقاع و نيسسز عده ي ديگري را كسسه بر يمسسن و‬
‫يسسا بحريسسن و غيسسر آن خليفسسه ي موقسست خود نمود‪ ،‬ولي مردم‬
‫آنان را خليفسه مطلق نناميدنسد و محال اسست مردمسي كسه قرآن‬
‫بسه راسستگويي آنان گواهسي داده بدون اينكسه پيامسبر ابوبكسر را‬
‫صسسريحا خليفسسه كرده باشسسد بر او جمسسع شونسسد!‪ .‬و نيسسز در‬
‫روايست صسحيح آمده اسست كسه ((زنسي گفست يسا رسسول ال اگسر‬
‫در برگشتسن تسو را نيافتسم چسه كار كنسم؟‪ -‬گويسا منظور آن زن‬
‫رحلت پيامسسسبر بود‪ -‬رسسسسول خدا فرمودنسسسد‪(( :‬بيسسسا نزد‬
‫ابوبكسسر)) ابسسن حزم مسسي گويسسد ايسسن نسسص آشكار بر جانشينسسي‬
‫ابوبكر است‪ .‬و از رسول ال ثابت شده كه آن حضرت به‬
‫عائشسسه در وقسست بيماري كسسه وفات نمودنسسد فرموده انسسد‪:‬‬
‫((همانسسسا اراده كردم كسسسه كسسسسي را بسسسه طرف پدر و برادرت‬
‫بفرستم و چيزي بنويسم و پيماني ببندم تا اينكه كسي نگويد‬
‫كسه مسن سسزاوار ترم و يسا آرزو كننده ي آرزوي خلفست كنسد‪،‬‬
‫ليكن خداوند و مؤمنان جز ابوبكر را نمي خواهند‪)).‬‬
‫پس اين حديث دليل صريح است بر جانشين گرفتن پيامبر‬
‫ابوبكر را‪.‬‬
‫گفتم‪ -‬يعني ابن تيميه‪ :-‬بلكه اين نص دللت بر عدم جانشين‬
‫گرفتسسن ابوبكسسر مسسي كنسسد‪ ،‬و تنهسسا دللت بر آن مسسي كنسسد كسسه‬
‫پيامبر راضي و خوشنود بودند كه ابوبكر پس از ايشان‬
‫جانشيسسن شان باشسسد‪ ،‬و نيسسز ايسسن باور را ميرسسساند كسسه آن‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫حضرت مي دانستند كه امت بعد از او بر امامت و خلفت‬
‫ابوبكسسر جمسسع مسسي شونسسد‪ ،‬از اينرو از تصسسريح دادن آشكار‬
‫سسكوت كردنسد و بر ايسن اكتفسا نمودنسد كسه خداونسد امتسش را بر‬
‫خلفت و امامت ابوبكر جمع مي كند‪.‬‬
‫ابن حزم اضافه مي كند دليل كسي كه مي گويد پيامبر او‬
‫را خليفسسه قرار نداد قول عمسسر اسسست كسسه گفسست‪ :‬اگسسر جانشيسسن‬
‫معين كنم پس به تحقيق آنكه از من بهتر بود جانشين معين‬
‫كرد‪ ،‬يعنسي ابوبكسر‪ .‬اگسر تعييسن نكنسم و شمسا را بدون جانشيسن‬
‫بگذارم پسسس بسسه تحقيسسق آنكسسه بهتسسر از مسسن بود معيسسن ننمود‪،‬‬
‫يعنسسي رسسسول خدا ‪ .‬و همچنيسسن بسسه ايسسن روايسست عايشسسه‬
‫اسسستدلل كرده انسسد كسسه از او سسسؤال شسسد‪ :‬اگسسر رسسسول خدا‬
‫جانشين تعيين مي كرد چه كسي را انتخاب مي نمود؟ گفت‪:‬‬
‫ابوبكسر را‪ ،‬ابسن حزم مسي گويسد قول عمسر و عايشسه معارض‬
‫اجماع اصسحاب و آن دو حديسث كسه داراي سسند اسست‪ ،‬نيسست‪،‬‬
‫و آنهسا از ايسن دو حديسث خسبر نبودنسد بلكسه مقصسود عايشسه و‬
‫عمر جانشيني با عهد مكتوب بوده است‪.‬‬
‫تسا آنكسه مسي گويسد اسستاد مسا ايسب تيميسه گفتسه براي شيعسه دليلي‬
‫بر وجود نسسص نيسسست‪ ،‬و همانطوري كسسه راونديسسه گفتسسه انسسد‬
‫پيامبر به خلفت عباس نص نمود‪ ،‬چنانچه اماميه به نص‬
‫بر خلفسست علي قائلنسسد‪ .‬قاضسسي ابوبعلي گفتسسه جماعتسسي از‬
‫راونديسه گفتسه انسد كسه پيغمسبر بسه طور معيسن نسص بر عباس‬
‫عموي خود نمود‪ ،‬و ايسن را آشكارا اعلم كرد‪ ،‬ولي امست بسه‬
‫ايسن نسص رسسول خدا كافسر و مرتسد شدنسد و عناد نمودنسد‪.‬‬
‫بعضسي از ايشان گفتسه انسسد پيامسبر خدا بر خلفست عباس و‬
‫فرزندانسش تسا قيام قيامست نسص نمود‪ .‬و ابسن بطسه روايست كرده‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫بسه اسسناد خود از مبارك بسن فضاله كسه گفست‪ :‬شنيدم حسسن‬
‫را كسسه بسسه خدا قسسسم مسسي خورد كسسه رسسسول خدا ابوبكسسر را‬
‫خليفه گردانيد دليل عمده ي قائلين به نص آشكارا بر ابوبكر‪،‬‬
‫ناميدن صحابه او را به ((خليفه رسول ال)) ميباشد‪ :‬گفته‬
‫اند خليفه‪ ،‬بر كسي كه او را غير او تعيين كرده ياشد اطلق‬
‫ميگردد (يعني صحابه كه ابوبكر را خليفه پيامبر مي دانستند‬
‫دليل است بر اينكه پيامبر او را جانشين خود نموده) و گفته‬
‫اند كه فعيل به معني مفعول است يعني خليفه به معني خليفه‬
‫شده از غيسسر‪ .‬ولي ايسسن دليسسل كامسسل نيسسست زيرا همانطور كسسه‬
‫كسسسي كسسه غيسسر او‪ ،‬او را جانشيسسن خود تعييسسن نموده‪ ،‬خليفسسه‬
‫مسي گوينسد‪ ،‬كسسي را هسم كسه جانشيسن و قائم مقام كسس ديگسر‬
‫تعييسسن او باشسسد نيسسز خليفسسه گوينسسد‪ .‬و رسسسول خدا فرمود‪:‬‬
‫((مسن جهسز غازيسا فقسد غزا و مسن خلفسه فسى أهله بخيسر فقسد‬
‫غزا‪ )).‬و نيسسز رسسسول خدا فرمود‪(( :‬اللهسسم انسست الصسساحب‬
‫فى السفر والخليفة فى الهل‪ )).‬و خداي تعالي در سوره ي‬
‫ض)‬‫أنعام آيه ي ‪ 165‬فرموده‪َ ( :‬وهُوَ الّذِي جَعَلَكُمْ خَلئِفَ الَْرْ ِ‬
‫و در سسوره ي يونسس آيسه ي ‪ 16‬فرموده‪( :‬ثُمّ جَعَلْنَاكُمْس‬
‫خَلئِفَ فِي الَْرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ) و در سوره ي بقره آيه‬
‫ي ‪ 30‬فرموده‪( :‬إِنّي جَاعِلٌ فِي الَْرْضِ خَلِيفَ ًة) و در سوره‬
‫ي ص آيه ي ‪ 26‬فرموده‪( :‬يَا دَاوُدُ إِنّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي‬
‫الَْرْضِس) يعنسي جانشيسن كسسان قبسل از تسو‪ ،‬نسه خليفسه ي خدا‪،‬‬
‫چنانكسه بعضسي از كفار وحدت وجودي قائلنسد كسه انسسان نسسبت‬
‫بسسه خدا ماننسسد مردمسسك چشسسم اسسست و انسسسان جامسسع اسسسماء‬
‫حسناي الهي است و خدا را با انسان در صفات متحد دانسته‬
‫و از مشرك بدتسسر شده انسسد‪ ،‬و از سسسوره ي بقره آيسسه ي ‪31‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫دليل آورده اند‪( :‬وَعَلّمَ آدَمَ الَْسْمَاءَ كُلّهَا) كه آدم مثل‬
‫خداست نعوذ بال‪ ،‬خداي تعالي برتر و منزه است از شبيه و‬
‫مثل و مانند‪ ،‬زيرا خدا غير خود را خليفه نمي كند و خلفت‬
‫براي كسسي اسست كسه غائب گردد و خداي تعالي هميشسه و بل‬
‫انقطاع حاضسسر و ناظسسر و مدبر و كار سسساز اسسست و هرگسسز‬
‫غائب نمسسي شود و او جانشيسسن بنده ي خود اسسست هرگاه كسسه‬
‫بنده از خانواده اش غايب گردد‪ .‬و روايت شده كه به ابوبكر‬
‫گفته شد يا خليفه ال‪ ،‬او گفت بلكه من خليفه ي رسول ال‬
‫مي باشم و همين مرا كافي است‪.‬‬
‫و يكسي از دليلهاي كسساني كسه مسي گوينسد خلفست ابوبكسر بسه‬
‫نسسص خفسسي بود ايسسن قول ثابسست رسسسول ال اسسست كسسه فرمود‪:‬‬
‫((خواب ديدم لب چاهي آب كشيدم پس فرزند ابى قحافه آنرا‬
‫گرفست و دو دلو بزرگ و يسا چنسد دلو آب كشيسد و در كشيدن‬
‫او ضعسسف بود و خدا او را بيامرزد‪ ،‬سسسپس آنرا ابسسن الخطاب‬
‫گرفست پسس لبريسز شسد‪ ،‬پسس شخصسيت قوي اي مثسل او نديدم‬
‫كه جايي بشكافت تا مردم تشنه به دور آن جمع شوند))‪ .‬و‬
‫قول رسسول خدا كسه فرمودنسد ((امركنيسد ابوبكسر را كسه بسه‬
‫مردم نماز بخوانسسد)) پسسس در مدت بيماري رسسسول خدا او‬
‫امامسست در نماز را بر عهده داشسست‪ ،‬و روزي كسسه وفات مسسي‬
‫نمود پرده ي مسجد را بلند كرد در حاليكه مردم پشت ابوبكر‬
‫نماز مي خواندند و خوشحال شد‪.‬‬
‫و در حديثسي فرموده انسد‪(( :‬اگسر مسن از اهسل زميسن دوسستي‬
‫مسي گرفتسسم هسر آينسه ابوبكسر را بسه دوسستي بر مسي گزيدم‪ ،‬و‬
‫همسه در هايسي را كسه بسه مسسجد باز مسي شسد بسستند مگسر آنرا‬
‫كه به خانه ي ابوبكر راه داشت‪)).‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫در سسسنن ابوداود آمده اسسست كسسه اشعسسث از حسسسن و وي از‬
‫ابوبكره روايست مسي كنسد كسه رسسول روزي فرمودنسد‪(( :‬چسه‬
‫كسي از شما خواب ديده؟ در جواب يكي گفت‪ :‬من در خواب‬
‫ديدم كسه گويسي ترازويسي از آسسمان فرودآمسد‪ ،‬و شمسا و ابوبكسر‬
‫وزن كرده شديد و شما از او گران تر بوديد سپس ابوبكر و‬
‫عمسسر بسسا هسسم وزن كرده شدنسسد و ابوبكسسر گران تسسر بود‪ )).‬و‬
‫هميسن حديسث را از طريسق حماد بسن سسلمه از ابسن جدعان از‬
‫عبدالرحمن بن ابى بكره از پدرش نيز روايت كرده اند؛ و در‬
‫آن آمده اسسست كسسه پيامسسبر فرموده انسسد‪(( :‬جانشينسسي نبوت‬
‫اسست‪ ،‬بعسد از آن خداونسد هسر كسسي را كسه بخواهسد پادشاهسي‬
‫ميدهسسسد‪ )).‬و ابوداود آن را از حديسسسث زهري از عمرو بسسسن‬
‫ايان از جابر روايسست كرده اسسست كسسه مسسي گفسست كسسه پيامسسبر‬
‫فرموده است‪:‬‬
‫((امشسسب براي مرد صسسالحي در خواب نشان داده شده اسسست‬
‫كسه ابوبكسر بسه رسسول ال آويزان شده‪ -‬يعنسي بسسته شده‪ -‬و‬
‫عمسسر بسسه ابوبكسسر آويزان شده و عثمان بسسه عمسسر آويزان شده‬
‫اسسسست)) سسسسپس گفسسست‪ :‬هنگامسسسي كسسسه از نزد رسسسسول ال‬
‫برخاسستيم گفتيسم‪(( :‬آن مرد صسالح پيامسبر اسست‪ ،‬و كسساني‬
‫كسه يكسي بسه ديگسر آويزان شده بودنسد واليان امري كسه خداونسد‬
‫به آن پيامبر خود را فرستاده است مي باشد‪)).‬‬
‫و حماد بسسسن سسسسلمه از اشعسسسث بسسسن عبدالرحمسسسن از پدرش از‬
‫سسمره روايست كرده كسه‪ :‬مردي گفست‪ :‬يسا رسسول ال‪ ،‬خواب‬
‫ديدم گويسسا دلوي از آسسسمان انداختسسه شسسد‪ ،‬ابوبكسسر لب آن را‬
‫گرفست و نوشيسد‪ ،‬نوشيدن ضعيفسي‪ ،‬سسپس عمسر آمسد و لبهاي‬
‫آن را گرفت و نوشيد تا پهلوي او پر شد‪ ،‬سپس عثمان آمد‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و گرفسست و نوشيسسد تسسا پهلوي او پسسر شسسد‪ ،‬سسسپس علي آمسسد و‬
‫لبهاي آن را گرفسسست و آن را جذب كرد و از آن چيزي بر او‬
‫پاشيد‪.‬‬
‫و از سسسعيد بسسن جمهان از سسسفينه روايسست شده كسسه گفسست‬
‫رسسول خدا فرمود‪(( :‬خلفست و جانشينسي نبوت سسي سسال‬
‫اسسست‪ ،‬سسسپس خدا پادشاهسسي را بسسه هسسر كسسس كسسه خواهسسد مسسي‬
‫دهسد)) بسه سسفينه گفتسم كسه اينان يعنسي بنسي مروان گمان مسي‬
‫كنند كه علي خليفه نبود‪ ،‬گفت‪ :‬دروغ مي گويند‪.‬‬
‫بدون شسك گفتسه ي آن عده مردمان از اهسل سسنت كسه ((مسي‬
‫گويند پيامبر به خلفت ابوبكر تصريح كرده است‪ )).‬از‬
‫قول كسسي كسه مسي گويسد خلفست عباس و يسا علي بسه نسص‬
‫ثابت شده است موجه تر و درست تر است‪ ،‬زيرا كساني كه‬
‫مدعي خلفت عباس و علي به نص است دليلي ندارند‪ ،‬و‬
‫سخن شان دروغ محض است‪ ،‬و كسي كه از احوال اسلم و‬
‫زمان پيامبر با خبر باشد آن را خوب مي داند‪ ،‬و يا اينكه‬
‫بسه سسخنهايي چون نايسب گرفتسن علي در وقست جنسگ تبوك‪،‬‬
‫استدلل مي كند‪ ،‬و اين استدلل به اين امر دللت نمي كند‪.‬‬
‫درسيت ايين اسيت كيه پياميبر خدا كسيي را جانشيين خود نكرد‬
‫و فقييط مسييلمين را رهنمايييي فرمود و بييه واسييطه ي اموري‬
‫ايشان را به سوي ابوبكر ارشاد كرد‪ ،‬وي او را ليق ديد و به‬
‫او خوشنود بود و عزم كرد براي او عهدنامييه اي بييه خلفييت‬
‫بنويسيد اميا دييد مسيلمين بر او اجتماع دارنيد‪ ،‬و اگسر يقيسن مسي‬
‫كرد كسه بر امست مشتبسه مسي شود البتسه بيان قاطعسي مينمود‪،37‬‬
‫چنانكسسسه خود فرمود‪(( :‬خداو مؤمنيسسسن نمسسسي خواهنسسسد مگسسسر‬
‫‪ 37‬ولي چون بناي امامت و پيشوايي ر زمامداري بر شوري و مشورت است لذا صلح نديد كسي را انتصاب كند‪ ،‬زيرا انتصاب بر خلف انتخاب‬
‫است‪ .‬مترجم‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫ابوبكر را)) باضافه اتفاق امت يا رضاي رسول خدا از عهد‬
‫نامه بهتر و رساتر است‪.‬‬
‫امسا گفتسه ي تسو بر ايسن كسه‪{ :‬مسي گوينسد‪ :‬امامست ابوبكسر پسس‬
‫از رسسول خدا بسه بيعست عمسر و بسه رضاي چهار نفسر بوده‬
‫اسسسست} در جواب گوييسسسم‪ :‬امامسسست ابوبكسسسر بسسسه بيعسسست تمام‬
‫مهاجرين و انصار بود‪ .‬اگر فردي مانند سعد بن عباده بيعت‬
‫نكرد و بيعت نكردن يك نفر ايرادي بر ما نيست در حالي كه‬
‫مي دانيم بسياري از صحابه و تابعين پس از عثمان با علي‬
‫بيعسست نكردنسسد آيسسا بيعسست نكردن اينان امامسست را از علي‬
‫سسلب مسي كنسد؟ مذهسب اهسل سسنت ايسن اسست كسه امامست نزد‬
‫ايشان بسسا موافقسست صسساحبان شوكسست منعقسسد مسسي شود و بسسه‬
‫واسطه ي ايشان مقصود از امامت حاصل مي گردد كه همانا‬
‫قدرت و تمكن جهت اجراي قوانين اسلم مي باشد‪ ،‬و لذا مي‬
‫گوينسد هركسسي را كسه قدرت و سسلطنت باشسد‪ ،‬او اولوا المسر‬
‫است و مسلمين به اطاعت ايشان مامورند مادامي كه امر به‬
‫عصسسيان خدا نكنسسد‪ .‬پسسس امامسست و زمامداري‪ ،‬ملك و تسسسلط‬
‫اسست نيكوكار باشسد يسا بدكار‪ 38‬امسا ملك و تسسلط بسه موافقست‬
‫سسسه يسسا چهار نفسسر تحقسسق پيدا نمسي كنسسد و لذا علي پسسس از‬
‫بيعسست مردم بسسا او و حصسسول شوكسست بسسه وسسسيله ي آن امام‬
‫گرديد‪.‬‬
‫امام احمسد بسن حنبسل رحمسه ال مسي گويسد‪ :‬چسه آنكسه بسا راي و‬
‫رضايسست مردم انتخاب شود و چسسه آنكسسه بسسه زور سسسلح بر‬

‫مي داند آمده است‪ ،‬و به همين زودي حديث آن جناب خواهد آمد‪.‬‬ ‫چنانكه در نهج البلغه كه شيعه آن را منسوب به علي‬ ‫‪38‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫مردمان مسسسسلط گردد و اميسسسر المؤمنيسسسن ناميده شود نيكوكار‬
‫باشد يا بدكار‪ ،‬و جايز است كه‪ 39‬صدقات به او داده شود‪.‬‬
‫و هنگامي كه از امام احمد بن حنبل رحمه ال درباره ي اين‬
‫قول پيامسبر كسه فرموده‪(( :‬مسن مات وليسس عليسه امام مات‬
‫ميتسة جاهليسة)) فرمود‪ :‬ميدانسي امام كيسست؟ امام كسسي اسست‬
‫كه تمام مسلمين بر وي اتفاق كنند‪ ،‬پس ابوبكر بدين جهت‬
‫مستحق امامت و زمامداري شد كه مردم بر او اجماع كردنسد‬
‫و لذا امامسست او موجسسب رضاي خدا و رسسسول خدا گرديسسد‪،‬‬
‫پسس او بسه واسسطه بيعست صساحبان قدرت امام شسد‪ ،‬همچنيسن‬
‫چون با عمر بيعت كردند و از او اطاعت نمودند امام شد‪.‬‬
‫و اگسر بفرض بسه وصسيت ابوبكسر اعتنسا نمسي كردنسد و بسا عمسر‬
‫بيعست نمسي نمودنسد وي امام نمسي شسد‪ ،‬چسه جايسز باشسد وچسه‬
‫جايسسز نباشسسد‪ ،‬پسس حلل و حرام متعلق بسه كارهاسسست‪ ،‬و امسا‬
‫خود زمامداري و تسلط عبارت از قدرتي است كه بدست مي‬
‫آيد‪ .‬و آن گاهي بگونه اي بدست مي آيد و حال مي شود كه‬
‫خدا و رسسول آن را دوسست مسي دارنسد ماننسد تسسلط خلفاي‬
‫راشدين‪ ،‬و گاهي بر وجهي بدست مي آيد كه خوشنودي خدا‬
‫و رسسسول در آن نيسسست ماننسسد سسسلطنت سسستمگران و اگسسر بسسه‬
‫فرض عمسر و طايفسه اي بسا ابوبكسر بيعست مسي كردنسد و سساير‬
‫اصحاب از بيعت با آنان خودداري مي نمودند‪ ،‬امامت حاصل‬
‫نمسسي شسسد‪ ،‬ولي او بسسا بيعسست جمهور مردم خليفسسه شسسد و لذا‬
‫بنابراين تخلف يك نفر (سعد بي عباده ) در مقصود خلفت‬
‫تأثيري نداشست‪ .‬و امسا اينكسه عمسر بسه بيعست بسا ابوبكسر سسبقت‬
‫‪ 39‬منظور از صسدقات همان زكات اسست كسه هرگاه اميسر يسا خليفسه اي براي مسسلمانان تعييسن شود مسي توانسد زكات فرض مسسلمانان را جمسع كنسد و‬
‫در مصارف شرعي آن كه خداوند تعالي بيان فرموده است مصرف نمايد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫گرفست هسر بيعتسي چنيسن اسست كسه بسه ناچار يكسي سسبقت مسي‬
‫گيرد‪ .‬و اگسسسر چنسسسد نفري بسسسه بيعسسست راضسسسي نباشنسسسد تأثيري‬
‫نخواهسسد گذاشسست‪ ،‬زيرا بسسا ادله شرعسسي اسسستحقاق ثابسست شده‬
‫است‪.‬‬
‫امسا پسس از وفات ابوبكسر مردم بنسا بسه وصسيت او بسا عمسر‬
‫بيعست كردنسد زيرا بسه واسسطه ي بيعست مسسلمين او خليفسه شسد‪،‬‬
‫پس تحقق امامت او به واسطه ي مردم بود‪.‬‬
‫امسسا در پاسسسخ قول تسسو‪(( :‬سسسپس عثمان را بعضسسي انتخاب‬
‫كردنسد)) مسي گوييسم بلكسه مردم بر بيعست بسا او اجماع كردنسد و‬
‫احدي تخلف نكرد‪ .‬امام احمسد بسن حنبسل رحمسه ال در روايست‬
‫حمدان بسن علي مسي گويسد‪((:‬درميان خلفسا ي بيعتسي محكمتسر‬
‫از بيعت با عثمان نبود‪)).‬‬
‫بايسسد گفسست قول امام احمسسد درسسست اسسست‪ :‬زيرا اگسسر بسسه فرض‬
‫عبدالرحمسسن ابسسن عوف بسسا او بيعسست مسسي كرد ولي علي و‬
‫طلحة و زبير و صاحبان شوكت بيعت نمي كردند وي امام‬
‫نمسي شسد‪ .‬حضرت عمسر امسر خلفست را بسه مشوره ي شسش‬
‫نفسر گذاشست كسه از بينشان خليفسه تعييسن كننسد و سسه نفسر بسه‬
‫اختيار خودشان از نامزدي خلفسسسست كنار رفتنسسسسد و آن سسسسسه‬
‫طلحسه‪ ،‬زبيسر و سسعد بسن ابسي وقاص بودنسد‪ ،‬و عثمان‪ ،‬علي و‬
‫عبدالرحمسسن بسسن عوف باقسسي ماندنسسد و اينان اتفاق كردنسسد كسسه‬
‫عبدالرحمسسن زمامدار و متولي نشود و يكسسي از آن دو متولي‬
‫گردد‪ .‬عبدالرحمن سه روز كوشش كرد‪ ،‬نخوابيد و چشم بهم‬
‫نگذاشت و با سابقين از اصحاب رسول و انصار مشوره كرد‬
‫همسسه اشاره بسسه عثمان كردنسسد و پسسس از سسسه روز تحقيسسق بسسا‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫عثمان بيعست كردنسد نسه بخاطسر اشتياقسي كسه عثمان بسه خلفست‬
‫داشته و نه به جهت ترسي كه مردم از او داشته باشند‪.‬‬
‫و قول حلي كه‪ (( :‬سپس علي به بيعت مردم امام شد))‪ :‬در‬
‫جواب مييي گوييييم‪ :‬اختصيياص دادن حضرت علي بييه بيعييت‬
‫مردم بدون مخصوص و بدون دليل است زيرا خلفاي سه گانه‬
‫كييه قبييل از او بودنييد بيعييت آنان نيييز چنييين بود بلكييه بهتيير و‬
‫جامعتير و رسياتر بود‪ .‬و پيس از شهادت حضرت عثمان در‬
‫حاليكه دلها مضطرب و پريشان بود با علي بيعت شد تا آنكه‬
‫گفتسسه شسسد طلحسه بسسا اكراه حاضسر شده و بسه زور او را براي‬
‫بيعست آوردنسد و اهسل فتنسه در مدينسه شوكست داشتنسد و بسسياري‬
‫از اصسسحاب ماننسسد حضرت عبدال بسسن عمسسر و سسسعد بسسن ابسسي‬
‫وقاص بسا علي بيعست نكردنسد پسس چگونسه بسه بيعست خلق بسا‬
‫علي قائل مسي باشسي در حالي كسه در حسق سساير خلفاء چنيسن‬
‫نظري ندارد؟!!!‬
‫امسا آن كسه بسا علي بيعست كردنسد در نگرانسي بودنسد‪ .‬بعسد از‬
‫بيعست از او رو گردان شدنسد‪ ،‬و اهسل شام و غيسر آن از بيعست‬
‫بسا او خودداري نمودنسد تسا از قاتلن عثمان انتقام گيرد‪ .‬حتسي‬
‫طايفسسسه اي گفتنسسسد علي و معاويسسسه هسسسر دو امامنسسسد‪ ،‬و گروه‬
‫ديگري گفتنسسد امامسسي براي عموم نداريسسم بلكسسه آن هنگام را‬
‫زمان فتنه خواندند‪ ،‬و اين قول‪ ،‬قول طايفه اي از اهل حديث‬
‫بصسريين اسست‪ .‬و طايفسه ي ديگري ماننسد ابوالهذيسل‪ ،‬جبائي و‬
‫فرزندش‪ 40‬و ابسن الباقلني‪ ،41‬و اشعري گوينسد از آنجايسي كسه‬
‫‪ 40‬جبايسي ابسو علي محمسد بسن عهدالوهاب بسن سسلم و فرزندش ابوهاشسم عبدالسسلم بسن محمسد‪ ،‬هسر دو كسه جباييان مشهورنسد‪ ،‬و از روسساي معتزله‬
‫مسي باشنسد‪ ،‬و در كتسب كلم عقايدشان ذكسر شده‪ .‬ابسو علي جبايسي شاگرد ابوهاشسم بسي محمسد حنفيسه ميباشسد‪ .‬وفات ابوعلي ‪ 303‬و وفات ابوهاشسم‬
‫‪ .321‬و قبر هر دو در بغداد است و جبا به ضم جيم و تشديد باء است‪.‬‬

‫‪ 41‬او ابوبكر محمد بي طيب باقبلني متوفي سال ‪ 403‬مي باشد و او شاگرد ابوالحسن اشعري است‪ .‬در بديهه گويي حاضر و داراي مولفاتي‬
‫بوده از آن جمله اعجاز القرآن و كتاب تمهيد است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫هسر مجتهدي مصسيب اسست‪ ،‬پسس هسم آنان كسه ماننسد طلحسه و‬
‫زبيسر بسا علي جنگيدنسد بسه راه صسواب رفتسه انسد و هسم علي بسه‬
‫راه صسسواب رفتسسه اسسست‪ .‬بسسا اينكسسه در واقسسع علي امام بود‪،‬‬
‫ايسسن گروه معاويسسه را نيسسز مجتهسسد مصسسيب دانسسسته‪ ،‬و گروه‬
‫چهارم علي را امام ميداننسسد و مسسي گوينسسد تنهسسا او بسسه راه‬
‫صسسواب بود و كسسساني كسسه در مقابسسل او جنگيدنسسد مجتهدينسسي‬
‫بودند كه به خطا رفته بودند‪ ،‬و اين قول مردماني از احناف‪،‬‬
‫مالكيها‪ ،‬شافعيها و حنبليها است‪.‬‬
‫و طايفسه ي پنجمسي گفتسه انسد علي خليفسه بود و از معاويسه بسه‬
‫حسسسق نزديكتسسسر بود‪ ،‬و جنسسسگ نكردن آن دو بهتسسسر بود زيرا‬
‫رسسسول خدا فرمود‪(( :‬بزودي فتنسسه اي رخ خواهسسد داد كسسه‬
‫نشسسته در آن بهتسر از ايسستاده اسست)) و براي قول رسسول‬
‫خدا درباره ي حسسن بسن علي كسه فرموده‪(( :‬پسسرم حسسن‬
‫آقا است و بزودي خدا بوسيله او بين دو طايفه ي بزرگي از‬
‫مسسسسلمين آشتسسسي بر قرار ميكنسسسد‪ )).‬پسسسس پيامسسسبر خدا بسسسه‬
‫واسسطه ي اصسلح بر او ثنسا فرموده و اگسر قتال واجسب و يسا‬
‫مسستحب بود تارك آنرا مدح نمسي نمود‪ .‬و گفتسه انسد كسه خداي‬
‫تعالي ابتدا بسسه قتال اهسسل بغسسي امسسر نكرده زيرا در سسسوره ي‬
‫حجرات آيه ي ‪ 9‬ميفرمايد‪:‬‬
‫(وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ‬
‫‪). . .‬‬ ‫إِحْدَا ُهمَا عَلَى ا ُلْخْرَى فَقَاتِلُوا الّتِي تَبْغِي‬
‫يعني‪((:‬و اگر دو طايفه از مؤمنان با هم كار زار كردند بين‬
‫ايشان صسسلح دهيسسد پسسس اگسسر يكسسي از اينان بر ديگري تعدي‬
‫نمود در مقابسل آنكسه تعدي مسي كنسد بجنگيسد تسا بسه فرمان خدا‬
‫برگردد‪)).‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫پس خدا در اين آيه اولً به اصلح امر نموده و اگر يكي از‬
‫آنهسسا تعدي نمود پسسس بسسا او بايسسد قتال شود تسسا بسسه امسسر الهسسي‬
‫برگردد‪ .‬پسسس براي ايسسن دو طايفسسه مصسسلحتي در قتال نبود و‬
‫آنچسه خدا امسر ميكنسد بايسد داراي مصسلحت باشسد تسا بر مفسسده‬
‫رجحان داشته باشد‪ ،‬و لذا ابن سيرين از حذيفه نقل كرده كه‬
‫گفتسسه‪((:‬هسسر كسسس فتنسسه و زمان فتنسسه را درك كنسسد مسسن بر او‬
‫خائفم مگر محمد بن مسلمه را‪ ،‬زيرا از رسول خدا شنيدم‬
‫كه فرمود فتنه به او ضرر نمي رساند‪ )).‬و شعبه از اشعث‬
‫بن سليم از ابو برده از ثعبله بن ضبيعه نقل كرده كه گفت‪:‬‬
‫نزد حذيفسه داخسل شدم و گفست‪ :‬مسن مردي را مسي شناسسم كسه‬
‫فتنسسه بسسه او ضرر نمسسي رسسساند‪ ،‬چون بيرون رفتيسسم خيمسسه اي‬
‫پيدا شسسد كسسه در آن محمسسد بسسن مسسسلمه بود‪ ،‬از بودن او در‬
‫خيمسه سسؤال كرديسم؟ گفست‪ :‬نمسي خواهسم در يكسي از شهسر هسا‬
‫باشسم تسا اينكسه امسر آشكار و فتنسه بر طرف گردد‪ .‬پسس او از‬
‫جنسسگ بسسه كلي كناره گيري كرد و چنانكسسه پيامسسبر فرموده‬
‫بودنسد فتنسه آسسيبي بسه او نرسساند‪ .‬و بسه هميسن جهست سسعد بسن‬
‫ابي وقاص‪ ،‬اسامه بن زيد‪ ،‬عبدال بن عمر‪ ،‬ابوبكره‪ ،‬عمران‬
‫بسن حصسين و بيشتسر باقسي ماندگان از سسابقين از هر دو گروه‬
‫كناره جويسي كردنسد‪ .‬و ايسن دللت بر ايسن دارد كسه قتال واجسب‬
‫و مسسستحبي نبوده اسسست؛ و اهسسل سسسنت و حديسسث و مالك و‬
‫سسسفيان ثوري و احمسسد و غيسسر ايشان بر ايسسن قولنسسد‪ .‬امسسا بر‬
‫خلف خوارج‪ ،‬عثمان و علي و همراهان ايشان را كافسسسسسسسسسر‬
‫شمرده انسد‪ ،‬و امسا روافسض بيشتسر سسابقين اوليسن از مهاجريسن‬
‫و انصار رسول خدا را كافر و يا فاسق شمرده اند‪ .‬و نيز‬
‫هر كس كه با علي قتال نموده كافر دانسته اند‪ .‬و نواصب و‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫امويان علي و همراهانش را فاسق دانسته و مي گويند علي‬
‫ظالم بود و تعدي كرد‪ .‬و طايفسسسسه اي از معتزله يكسسسسي از دو‬
‫طايفه از اهل جنگ جمل را فاسق ميدانند اما آنرا معين نمي‬
‫كنند‪ .‬حال با اين همه اقوال‪ ،‬آيا ميتوان گفت بيعتي كه مردم‬
‫با علي نمودند از بيعت مسلمين با سه خليفه ي قبلي بهتر‬
‫بوده؟!!‪.‬‬
‫و بعلوه حلي كسسه امامسست علي را از طريسسق نسسص و انتصسساب‬
‫گمان مسي نمود چگونسه در اينجسا امامست او را مبتنسي بر بيعست‬
‫مردم ميداند؟!!‪.‬‬
‫امسا گفتار حلي كسه‪(( :‬سسپس اختلف كردنسد‪ ،‬بعضسي پسس از‬
‫علي‪ ،‬حسسن را امام دانسسته و برخسي معاويسه را)) در جواب‬
‫او بايسسد گفسست كسسه‪ :‬اهسسل سسسنت در اينجسسا نزاعسسي ندارنسسد بلكسسه‬
‫ميداننسسد كسسه اهسسل عراق پسسس از علي بسسا حسسسن بيعسست كردنسسد‪،‬‬
‫سپس حضرت حسن به ميل خود خلفت را به معاويه واگذار‬
‫‪42‬‬
‫نمود‪.‬‬
‫و امسا قول علمسه كسه‪(( :‬اهسل سسنت امامست را بسه بنسي اميسه‬
‫كشاندند‪)).‬‬
‫در جواب بايسد گفست‪ :‬اهسل سسنت نگفتسه انسد كسه تعييسن كردن و‬
‫اطاعست كردن يكسي از بنسي اميسه در همسه اموري كسه امسر مسي‬
‫كنسد واجسب اسست بلكسه مسي گوينسد چنيسن واقسع شده كسه ايشان‬
‫صسساحب قدرت و سسسلطنت شدنسسد و مقصسسود از امامسست را كسسه‬
‫‪ 42‬شيعه اماميه به عصمت ائمه معتقد مي باشند‪ ،‬پس به مقتضاي اين عقيده حسن خطا ننموده‪ ،‬و آنچه از او صادر شده حق است و حق ضد و‬
‫نقيض نمي شود‪ ،‬و مهمترين كار حضرت حسن بيعت او با معاويه بود‪ ،‬پس سزاوار است كه شيعه اين بيعت را در نظر گرفته و به حق بودن‬
‫آن ايمان داشتسه باشسد‪ ،‬چون عمسل معصسوم نزد ايشان حجست اسست‪ .‬ولي از احوال ايشان مشاهده مسي شود كسه يسا عمسل حضرت حسسن را قبول‬
‫ندارنسد و يا اين كه عصمت او را منكرند‪ .‬پس بايسد گفت كه يا در ادعاي عصمت امامشان صادق= =نيستند كه در اين صورت دين ايشان بي‬
‫اسساس گشتسه و خراب مسي شود و يسا ايسن كسه بيعست حضرت حسسن را بسا معاويسه قبول دارنسد و حسق ميداننسد ولي مخالف معصسوم مسي باشنسد‪ ،‬ايشان‬
‫هميشه علي رغم عمل امام معصومشان بر زمامداران اسلمي خروج كرده و طبقه پس از طبقه به مخالفت اصرار مي ورزند‪ .‬ما هدايت ايشان‬
‫را خواهانيم‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫جهاد‪ ،‬اقامسسه ي حسسج‪ ،‬جمعسسه‪ ،‬اعياد اسسسلمي و ايمنسسي راههسسا‬
‫اسست بسه عمسل آوردنسد‪ .‬و ليكسن براي ايشان در معاصسي الهسي‬
‫اطاعتي نيست كه رسول خدا فرموده‪(( :‬ل طاعة لمخلوق‬
‫فسي معصسية الخالق‪ )).‬بلكسه معاونست و همراهسي در نيكسي و‬
‫تقوي لزم و بر گناه و ستم حرام است‪.‬‬
‫چون خدا در سوره ي مائده آيه ي ‪ 2‬مي فرمايد‪:‬‬
‫(وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرّ وَالتّقْوَى وَل تَعَاوَنُوا عَلَى الِْثْمِ‬
‫وَالْعُدْوَانِس)يعنسي‪(( :‬بر نيكسو كاري و پرهيزگاري همديگسر را‬
‫مدد كنيد‪ ،‬و بر گناه و ظلم همديگر را مدد نكنيد‪)).‬‬
‫و مسسلم اسست كسه بدون زمامدار مردم اصسلح نمسي شونسد و‬
‫كشور داراي زمامدار ظالم‪ ،‬بهتسسسسسسسسر از كشور بدون زمامدار‬
‫‪43‬‬
‫است‪.‬‬
‫پسس هسر كسه زمام امامست را گرفتسه بود بهتسر اسست از امامسي‬
‫معدوم منتظري كسه سسالها و عمرهسا اسست كسه شمسا در انتظار‬
‫و اميدها دروغيست‪ ،‬اما غير علي ديگر امامان سلطنت و‬
‫قدرت نداشتنسد بلكسه عاجسز بودنسد از امامست و نسه داراي حسل‬
‫عقدي بودنسد و نسه مقصسود امامست از آنهسا حاصسل شسد‪ 44.‬در‬
‫صسسحيح بخاري و مسسسلم از ابسسن عباس از رسسسول خدا آمده‬
‫كه فرمود‪(( :‬كسي كه از امير خود چيز مكروهي ببيند صبر‬
‫كنسد‪ ،‬زيرا هسر كسس از امسر سسلطان يسك وجسب خارج شود و از‬
‫جماعسسسست جدا گردد سسسسسپس بميرد بسسسسه مرگ جاهليسسسست مرده‬
‫است)) و مسلم از ابو هريره روايت كرده است كه رسول‬
‫‪ -43‬و از حضرت علي روايست شده كسه فرمودنسد زمام داري براى مردم لزمسي اسست چسه ايسن زمامدار نيسك باشسد يسا بسد‪ ،‬گفتسه شسد نيسك را ميدانيسم‬
‫ولي بد چگونه است‪ ،‬گفت راهها يا وجود او امن مي شود و حدود برپا مي گردد و با دشمن جنگ مي شود و غنيمت تقسيم مي گردد‪.‬‬
‫علي بن معبد‪ -‬يكي از درستان امام دهم اماميه‪ -‬اين حديث را در كتاب خود ((الطاعه و المعصية)) نقل نموده است‪.‬‬
‫‪ -44‬و مسا در كتسب خود ثابست كرده ايسم كسه علي و اولد او نمسي دانسستند كسه امام دوازده نفسر اسست‪ .‬بسه كتاب ((عرض اخبار اصسول بر قرآن و‬
‫عقول)) و كتاب ((بررسسي از نصسوص امامست)) رجوع شود‪ .‬كتاب كافسي از موسسي بسن جعفسر روايست نموده كسه اصسل ادعاي امامست نداشتنسد‪.‬‬
‫ولي در قرون بعدي امامت ائمه و مذهب اثني عشري بدست استفاده جويان ساخته و پرداخته شد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫ال گفتسسه اسسست‪(( :‬هسسر كسسس از اطاعسست خارج گردد و از‬
‫جماعسست جدا شود سسسپس بميرد بسسه جاهليسست مرده‪ ،‬هسسر كسسس‬
‫تحت پرچمي كوركورانه و براي عصبيت غضب و قتال نمايد‬
‫از من نيست‪)).‬‬
‫و در حديث ديگر ابن عمر از پيامبر خدا روايت نموده كه‬
‫فرمود‪ (( :‬هر كس از اطاعت دست بكشد و خلع يد كند روز‬
‫قيامست بدون حجست خدا را ملقات نمايسد‪ ،‬و هسر كسس بميرد و‬
‫در گردن او بيعتسي نباشسد بسه مرگ جاهليست مرده اسست‪ )).‬و‬
‫رسسول خدا فرمود‪(( :‬طاعتسي براي احدي در معصسيت خدا‬
‫نيسسسست همانسسسا اطاعسسست در معروف و كار نيسسسك اسسسست)) در‬
‫صسحيح بخاري و مسسلم از ابسن عمر روايت شده كه پيامسبر‬
‫فرموده است‪(( :‬كه بر مسلمان است شنيدن و اطاعت كردن‬
‫در آنچه امر و نهي شود مگر اين كه امر به معصيت باشد‬
‫‪45‬‬
‫كه شنيدن و طاعتي در آن نيست‪)).‬‬

‫‪45‬‬
‫در نهج البلغه كه شيعه آن را منسوب به او مي دانند در خطبه ي ‪ 125‬از تفرقه و مفارقت از جماعت نهي نموده است‪.‬‬ ‫حضرت علي‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫فصل دوم‬

‫در بيان مذهبي كه پيروي آن لزم است‬

‫حلي مسي گويسد‪(( :‬فصسل دوم پيروي از مذهسب اماميسه واجسب‬


‫اسسست زيرا بر حقتريسسن مذاهسسب و راسسستترين آنهاسسست‪ ،‬چون‬
‫‪46‬‬
‫شيعيان در اصول عقايد از تمام فرق جدا شده اند‪.‬‬
‫و نيسز بخاطسر اينكسه ديسن خود را از معصسومين گرفتسه انسد بسه‬
‫نجات خود يقيسسن دارنسسد‪ .‬ولي ديگران داراي آراء و هواهاي‬
‫متعدد مسي باشنسد بعضسي از ايشان امارت را حسق خود دانسسته‬
‫و اكثسر مردم براي دنيسا طلبسي پيرو او شدنسد چنانكسه عمسر بسن‬
‫سسعد در آن زمانسي كسه بيسن ديسن و بيسن قتال بسا حسسين مخيسر‬
‫شسد تابسع دنيسا گرديسد بسا ايسن كسه علم داشست كسه قاتليسن او در‬
‫آتشند و او گفته‪:‬‬
‫فو ال ما أدري وإني لصادق‬
‫أفكر في أمري علي خطرين‬
‫أ أترك ملك الرى و الري منيتي‬

‫وفي قتله النار التي ليس دونها‬

‫ن آمَنَ‬ ‫‪ 46‬حقا هم كه اماميه در اصول عقايد از اسلم جدا شده اند‪ ،‬زيرا كتاب خدا و اسلم در سوره ى بقره آيه ى ‪ 177‬فرموده (وَلَكِنّ الْبِرّ مَ ْ‬
‫بِالِّ وَالْيَوْمِ الْخِرِ وَالْمَلئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنّبِيّينَ)‪ .‬كه خدا در اين آيه اصول دين اسلم را كه ايمان به خدا و قيامت است بيان فرموده و طريق‬
‫شناخت اين دو ايمان به ملئك و كتب الهي و پيامبران است كه از طريق وحي اخبار ((ال)) و ((اليوم الَخر)) بيان شده است‪ .‬ولي اماميه‬
‫اصسول ديسن و مذهسب خود را پنسج ميداننسد‪ .‬اگسر بسه ايشان بگويسي خدا و رسسول آنهسا را اصسل ديسن قرار داده انسد پسس مدرك شمسا چيسست؟ در جواب‬
‫عاجز مي مانند‪ :‬مثل امامت را از اصول شمرده اند در حاليكه علي بن ابي طالب در نهج البلغه كه منسوب به اوست ميگويد من تابع دينم من‬
‫نه اصل دينم و نه فرع آن آيا پيروان مذهب شيعه همان راه و رسم علي را در اين اتخاذ كرده اند؟ ديگر اينكه خداي تعالي از تفرقه و جدايي‬
‫در دين نهي فرموده و در سوره ي روم آيه ي ‪ 31‬فرموده‪( :‬وَل تَكُونُوا مِنَ الْ ُمشْرِكِينَ مِنَ الّذِينَ فَرّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعاً كُلّ حِزْبٍ ِبمَا لَدَيْهِمْ‬
‫فَرِحُو نَ) يعني‪ ،‬مانند مشركيني كه دين خود را جدا نمودند و دسته دسته گرديده اند نباشيد كه هر گروهي به اعتقادات خويش شادمان است‪)).‬‬
‫حال با در نظر گرفتن اين آيه آيا مي توان گفت كه مذهب شيعه به دليل جدا شدن در اصول عقايد از ساير فرق اسلمي احق مذاهب است؟!!‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫حجاب ولي في الري قرّة عين‬
‫و امسسر بر برخسسي از ايشان مشتبسسه گشسست و طالب دنيسسا را در‬
‫نظسر گرفست و بدون تحقيسق راه او را دنبال كرد‪ ،‬پسس حسق بر‬
‫او پنهان گرديسسد و از جانسسب خداونسسد مسسستحق مواخذه شسسد‪.‬‬
‫بعضسسي هسسم چون گروه بسسسياري را ديده از روي كوتسسه فكري‬
‫بسه گمان اينكسه زيادي جمعيست دليسل درسستي اسست تقليسد نموده‬
‫و بيعست كرد‪ ،‬در حالي كسه خداي تعالي در سسوره ي ص آيسه‬
‫ي ‪ 24‬فرموده‪( :‬وَقَلِيلٌ مَا هُمسْ) يعنسي ((چسه اندك انسد‬
‫ايشان)) ولي بعضسسي از ايشان امارت را از آن خود دانسسسته‬
‫و بحسق آن را طلب نمود و گروهسي اندكسي كسه از زينست دنيسا‬
‫روگردان و مخلص بودنسسد بسسا او بيعسست كردنسسد و پيروي امسسر‬
‫كسسي را كردنسد كسه مسستحق مقدم شدن بود‪ .‬پسس تحقيسق در‬
‫شناخست حسق و تكيسه بر انصساف واجسب‪ ،‬و حسق را بسه جايسش‬
‫نهادن لزم است كه خداي تعالي در سوره ي هود آيه ي ‪18‬‬
‫فرموده‪( :‬أَل لَعْنَةُ الِّ عَلَى الظّالِمِينَ)‬
‫((آگاه باشيد لعنت خدا بر ستمگران است‪)).‬‬
‫جواب آنكه‪ :‬اين مصنف شيعي مردم بعد از پيامبر را به چه‬
‫دروغ به چهار دسته كه بر هيچ يك از اصحاب رسول خدا‬
‫تطبيق نمي شود تقسيم كرده‪:‬‬
‫اول آنكسه بسه ناحسق خلفست را طلب كرد كسه مقصسود او ابوبكسر‬
‫اسست‪ .‬دوم آنكسه بسه حسق خلفست را طلب نمود كسه مقصسود او‬
‫علي است‪ ،‬و اين دروغي بيش نيست زيرا كه نه علي طالب‬
‫خلفت بود و نه ابوبكر‪ .‬و دو دسته ي ديگر كه يكي بخاطر‬
‫دنيسا و ديگري براي كوتسه فكري مقلد شدنسد‪ .‬ايسن سسخن نيسز‬
‫عاري از حقيقت است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬

‫پس انسان بايد حق را بشناسد سپس پيروي كند‪ ،‬زيرا يهود‬


‫حق را شناختند اما پيروي نكردند پس مصداق (الْمَغْضُوبِ‬
‫عَلَيْهِم سْ) و مورد غضسسب خداونسسد شدنسسد ولي نصسساري حسسق را‬
‫نشناختنسسسد و گمراه گرديدنسسسد‪ .‬و خداي تعالي امسسست اسسسسلم را‬
‫بهتريسسن امسسم خوانده و در سسسوره ي آل عمران آيسسه ي ‪110‬‬
‫فرموده‪( :‬كُنْتُمْ خَيْرَ أُمّةٍ ُأخْرِجَتْ لِلنّاسِ)‬
‫يعنسسي‪(( :‬شمسسا بهتريسسن امتسسي هسسستيد كسسه براي مردم بيرون‬
‫آورده شده ايسد)) و بهتريسسن ايسن امست چنانكسه رسسول خدا‬
‫فرموده‪ :‬مردم قرن اولند سپس قرني كه بعد از قرن اول مي‬
‫آينسد‪ ،‬و امسا رافضسه درباره ي مردم قرن اول اسسلم آنچسه كسه‬
‫از نظرتان گذشست مسي گوينسد‪ ،‬و اصسحاب پيامسبر را كسم علم‬
‫تريسسن و از همسسه بيشتسسر پيرو هوا و هوس خوانده انسسد‪ .‬پسسس‬
‫لزمسه ي ايسن قول ايسن اسست كسه امست اسسلمي پسس از پيغمسبر‬
‫شان گمراه شدند‪ 47.‬در اين صورت هر چه كه شما نقل كنيد‬
‫و دليل آوريد مورد قبول نخواهد بود‪.‬‬
‫و قول تسو اي حلي كسه‪(( :‬آراي آنهسا بسه عدد هواهاي نفسس‬
‫ايشان بود‪)).‬‬
‫در جواب ميگوييسم‪ :‬كلّ هرگسز چنيسن نبودنسد و آيسا ميدانسي اي‬
‫نادانسك كسه بر چسه اشخاصسي تهمست مسي زنسي؟ بسه كسساني كسه‬
‫خداوند درباره آنان فرموده‪:‬‬
‫‪ 47‬چنانكسه روايات مجعولي آورده اند كه‪(( :‬ارتسد الناس بعد رسول ال)) مردم پسس از رسسول خدا مرتد و كافسر شدنسد بنابراين نه به اصسحاب‬
‫پيامبر مي توان اعتماد كرد و نه به اسلمي كه از آنها نقل شده است زيرا خبر را بايد از مومن گرفت نه از كافر‪.‬‬
‫جمله‪ :‬إرتذ الناس بعد الرسول را علماي شيعه مانند مجلسي در جلد ششم بحار باب احوال ابوذر‪ ،‬و ممقاني در رجال خود ذيل نام جندب و ابوذر‬
‫و سسلمان و مقداد‪ :‬و سساير علماي شيعسه در كتسب خود آورده انسد‪ .‬امسا ايسن روايات بسا آيات قرآن كسه در تعريسف و مدح اصسحاب رسسول خدا آمده‬
‫اسست مخالف مي باشسد‪ .‬و از آن گذشتسه سسلمان و ابوذر و مقداد جزء مهاجريسن و انصسار نبودنسد كه بخواهيسم مقصسود از عموم مهاجريسن و انصسار‬
‫مدح شده در قرآن اين سه نفرند‪ .‬و بعلوه تخصيص عام به اكثر مستهجن و قبيح است‪ ،‬و نمي توان آيات مدحي كه درباره اصحاب پيامبر خدا‬
‫آمده در مورد سه نفر دانست‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫(وَالسّابِقُونَ الَْوّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالَْنْصَارِ وَالّذِينَ اتّبَعُوهُمْ‬
‫بِإِحْسَانٍ رَضِيَ الُّ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَ ْنهُ وَأَعَدّ لَهُمْ جَنّاتٍ تَجْرِي‬
‫تَحْتَهَا الَْنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ) يعني‪(( :‬و‬
‫سبقت گيرندگان نخستين از مهاجرين و انصار و آنان كه به‬
‫احسسسان پيرو ايشان شدنسسد‪ ،‬هسسم خدا از ايشان راضسسي و هسسم‬
‫ايشان از خدا راضي اند‪ ،‬و خدا براي ايشان بهشتهايي آماده‬
‫ساخته كه زير (درختان) آنها نهرها جاريست هميشه در آن‬
‫‪48‬‬
‫بهشتها ماندني هستند‪ ،‬اين است كاميابي بزرگ‪)).‬‬
‫آيسسه ي ‪ 29‬از سسسوره ي فتسسح كسسه خداي عزوجسسل ميفرمايسسد‪:‬‬
‫( ُمحَمّدٌ رَسُولُ الِّ وَالّذِينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الْكُفّارِ ُرحَمَاءُ‬
‫بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكّعاً سُجّداً يَبْتَغُونَ فَضْلً مِنَ الِّ وَرِضْوَاناً‬
‫سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التّوْرَاةِ‬
‫وَمَثَلُهُمْ فِي الِْنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْ َرجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ‬
‫فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزّرّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفّارَ وَعَدَ الُّ‬
‫الّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً‬
‫عَظِيماً)‬
‫يعنسي‪(( :‬محمسد رسسول خداسست و آنان كسه بسا اوينسد بر كفار‬
‫سسختگير و بسا يكديگسر مهرباننسد‪ ،‬مسي بينسي ايشان را بسسيار‬
‫ركوع كننده و سسسجده كننده‪ ،‬از خدا فضسسل و خوشنودي مسسي‬
‫طلبنسسد‪ ،‬اثسسر سسسجده در صسسورتشان مشخصسسند ايسسن اسسست مثسسل‬
‫ايشان در تورات‪ ،‬و (امسسسسا) مثسسسسل ايشان در انجيسسسسل ماننسسسسد‬
‫زراعتسي اسست كسه سسبزه ي نسو رسسته ي خود را بيرون داده‬
‫پسس قوي كرد آن را پسس سسطبر گرديسد پسس بر سساقهاي خود‬
‫ايسستاد و اسستوار گرديسد‪ ،‬بسه شگفست مسي آورد زراعان را‪ ،‬تسا‬
‫‪ 48‬و اين مهاجر و انصاري كه در آيه ي فوق ذكر شده اند شامل همه خلفاي راشدين نيز مي باشد كه بنابر آيه از اهل بهشتند و همچنين خدا‬
‫در اين آيه وعده بهشت داده به همه كساني كه در گذشته و آينده كه راه آنان رفته و با نيكي پيرو مهاجرين و انصار باشند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫ايسن كسه بسه واسسطه ي ايشان بسه خشسم آورد كافران را‪ ،‬وعده‬
‫داده اسسست خدا آنان را كسسه ايمان آورنسسد و عمسسل صسسالح انجام‬
‫دادند از ايشان آمرزش و اجر بزرگ را))‪. 49‬‬
‫از ابسسن عباس روايسست شده كسسه گفسست‪(( :‬خدا امسسر نمود براى‬
‫اصحاب محمد طلب آمرزش كنند با اين كه خدا مي دانست‬
‫‪- 49‬آيه ‪ 4‬از سوره ي فتح كه خداوند مي فرمايد‪( :‬هُوَ الّذِي أَنْزَلَ السّكِي َنةَ فِي قُلُوبِ الْمُ ْؤمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَعَ إِيمَانِهِمْ)‪ .‬آيه ي‬
‫‪ 5‬سوره فتح كه خدا درباره ي آنان فرموده‪( :‬لِيُدْخِلَ ا ْلمُؤْمِنِينَ وَالْمُ ْؤمِنَاتِ جَنّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الَْنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَيُكَفّرَ عَنْهُمْ سَيّئَاتِهِمْ وَكَانَ‬
‫‪ 10‬از سوره ي فتح كه مي فرمايد‪:‬‬ ‫ذَلِكَ عِنْدَ الِّ فَوْزاً عَظِيماً) آيه ي‬
‫(إِنّ الّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنّمَا يُبَايِعُونَ الَّ يَدُ الِّ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ)‬
‫آيه ي ‪ 18‬تا ‪ 26‬همان سوره كه قسمتهايي از اين آيات چنين است‪:‬‬
‫(لَقَدْ رَضِيَ الُّ عَنِ ا ْلمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السّكِي َنةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً َومَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا وَكَانَ الُّ‬
‫عَزِيزاً حَكِيماً وَعَدَكُمُ الُّ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا)‬
‫تا آنجا كه مي فرمايد‪( :‬فَأَنْزَلَ الُّ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى ا ْلمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِ َمةَ التّقْوَى وَكَانُوا أَحَقّ بِهَا وَأَهْلَهَا)‬
‫يعني‪ :‬به تحقيق خدا از مومنين خوشنود شد هنگامي كه (اي محمد) با تو بيعت كردند زير آن درخت (در بيابان حديبيه)‪ ،‬پس (خداوند) آنچه‬
‫در دلهاي ايشان (از توكل‪ ،‬حسن نيت‪ ،‬صدق خلص و ايمان قوي) بود دانست‪ ،‬و آرامش و اطمينان را بر دلهاي ايشان نازل نمود و در پاداش‬
‫بسه ايشان فتسح نزديكسي وعده داد شمسا را غنيمتهاي بسسيار كه بدسست مسي آوريسد‪ ...‬پسس خدا آرامسش و اطمينان خاطسر را بر رسسولش و بر مؤمنيسن‬
‫فرو فرستاد و ايشان را ملزم كلمه تقوي گردانيد و ايشان به اين گفته سزاوارتر و اهل آنند‪)).‬‬
‫در اين آيات مي گويد خدا آنچه در دلهاي اصحاب پيامبر يعني (ايمان و يقين) بود را دانست و پاداش بزرگي به آنان داد‪ .‬اين بيعت سال هفتم‬
‫هجرت در حديسبيه نزديسك مكه واقسع شده‪ ،‬وقتسي مشركيسن مانسع شدنسد كسه مسسلمانان براي اداي حسج وارد مكسه شونسد رسسول خدا عثمان را بسه مكسه‬
‫بعنوان نماينده ي خود فرستاد تا با ايشان مذاكره كند و ايشان را قانع سازد كه مانع حج نشوند‪ ،‬سپس به مسلمين خبر رسيد كه عثمان فرستاده‬
‫ي رسسول خدا را مشركيسن كشتنسد‪ ،‬مسسلمين يعنسي هميسن مهاجريسن و انصساري كسه در ركاب رسسول خدا بودنسد غضبناك و بسا رسسول خدا براي‬
‫فداكاري و حمله بر مشركيسن بيعست كردنسد‪ ،‬اينان هزار و چهارصسد نفسر بودنسد كسه خدا در مدح ايشان ميفرمايسد دلهاي ايشان از ايمان و تقوي پسر‬
‫بود‪ .‬همه ي ايشان جملگسي با ابوبكسر پسس از رسسول خدا بيعست نمودنسد‪ .‬آيسا بسا چنيسن نشانسه هايي كه خدا از مهاجريسن و انصار داده و تقوي را‬
‫ملزم ايشان نموده و آنان را سسزاوار آن دانسسته‪ ،‬مسي توان بسا چنسد حديسث جعلي ايسن آيات محكمات را رد كرد و همگسي اصسحاب رسسول خدا را‬
‫مرتد و كافر دانست؟! آيا مي توان گفت خداي علم الغيوب كه از دلها با خبر است نفهميده نعوذ بال‪.‬‬
‫بايد از اين كساني كه اصحاب پيامبر را سب و لعن مي كنند پرسيد شما كه مي گوييد مهاجرين و انصار براي طلب دنيا با ابوبكر بيعت كردند‬
‫آيا ابوبكر پول زيادي داشت كه به طمع پول با او بيعت كنند؟ ابوبكر با رسول خدا هجرت كرد و در مدينه چيزي نداشت‪ ،‬آيا ابوبكر لشكر و يا‬
‫جاسسوسان و جلدانسي داشست كسه مردم از او بترسسند ر بسا او بيعست كننسد؟ نسه وال‪ ،‬آيسا او در مدينسه خانواده ي زيادي داشست كسه اصسحاب پيامسبر از‬
‫خانواده او بترسسند و بسا او بيعست كننسد؟ آيسا انصسار سساكنين مدينسه كسه همسه بسا شوكست و قدرت و ثروت بودنسد چگونسه بيعست كردنسد؟ چسه طمسع و چسه‬
‫تهديدي از ابوبكر ديده بودند؟ آيا جز تقوي و صحت عمل و ايمان چيز ديگري از ابوبكر ديده بودند كه رئيس خود سعد بن عباده را گذاشتند و‬
‫با ابوبكر بيعت كردند‪ ،‬ابوبكر روز پس از بيعت كرباس برداشت و براي كسب معاش به بازار رفت زيرا چيزي نداشت و پيغمبر خزانه ي پر‬
‫از درهم و ديناري نگذاشته بود!!‪.‬‬
‫آيه ‪ 2‬از سوره ي محمد كه حق تعالي مي فرمايد )وَالّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزّلَ عَلَى مُحَمّدٍ وَهُوَ الْحَقّ مِنْ رَبّهِمْ كَفّرَ عَنْهُمْ‬
‫سَيّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ)‬
‫يعنسي‪(( :‬آنان كسه ايمان آورده و عملهاي شايسسته داشتسه و بسه آنچسه بسه محمسد نازل شده ايمان آوردنسد خدا گناهانشان را جسبران كرده و حال و‬
‫امورشان را اصلح نمود‪ )).‬آيه ي ‪ 15‬از سوره ي حجرات كه مي فرمايد‪( :‬إِنّمَا ا ْلمُؤْمِنُونَ الّذِينَ آمَنُوا بِالِّ وَرَسُولِهِ ثُمّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا‬
‫بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ الِّ أُولَئِكَ هُمُ الصّادِقُونَ)‬
‫آيات ‪ 10 ،9 ،8‬از سوره ي حشر كه خداوند فرموده‪:‬‬
‫(لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وََأمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلً مِنَ الِّ وَرِضْوَاناً وَيَنْصُرُونَ الَّ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصّادِقُونَ وَالّذِينَ تَبَوّأُوا‬
‫الدّارَ وَالِْيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَل يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ‬
‫شُحّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ ا ْلمُفْلِحُونَ وَالّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِخْوَانِنَا الّذِينَ سَبَقُونَا بِالِْيمَانِ وَل تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلّ لِلّذِينَ آمَنُوا‬
‫رَبّنَا إِنّكَ رَؤُوفٌ رَحِيمٌ)‬
‫يعني‪(( :‬اموال بيت المال از آن فقيران مهاجرين است آنان كه از خانه هايشان و اموالشان بيرون كرده ي شدند كه فضل خدا و خشنودي او را‬
‫مسي جوينسد و خدا و رسسول او را ياري مسي كننسد‪ ،‬ايشاننسد راسستگويان‪ ،‬و آنان كسه پيسش از مهاجران در سسراي هجرت و ايمان جاي گرفتسه بودنسد‬
‫(يعني انصار) دوست مي دارند هر كس به سوي ايشان هجرت كند و در دلهايشان حاجتي به آنچه (مهاجران) داده شده اند نمي يابند و ديگران‬
‫را بر نفسهاي خود مقدم مي دارند و گرچه احتياج داشته باشند و هر كس از حرص نفس خود نگه داشته شود‪ ،‬پس فقط آنان رستگارند‪ ،‬آنان‬
‫كسه پسس از اينان مسي گوينسد پروردگارا مسا را و برادران مسا را‪ ،‬آنان كسه بسه ايمان از مسا پيشسي گرفتنسد‪ ،‬بيامرز‪ ،‬و در دلهاي مسا نسسبت بسه آنان كسه‬
‫ايمان آوردند كينه اي قرار مده‪ ،‬پروردگارا بي شك تو رئوف و مهرباني‪)).‬‬
‫حال بايسد پرسسيد آنان كسه هجرت كرده‪ ،‬و از اموال و ديارشان رانده شدنسد و خدا و رسسول او را ياري دادنسد و آن انصسار كسه مهاجريسن را بر خود‬
‫ترجيح دادند و راستگو و رستگارند كيانند؟!‬
‫آيا همگي قبل از رسول خدا وفات كردند و يا پس از او نيز بودند و با ابوبكر بيعت نمودند‪ .‬شما رافضيان كه دلهاي خود را از عداوت و كينه‬
‫اصحاب رسول خدا پر كرده ايد آيا مي توانيد خود را مشمول آيات فوق كه مي فرمايد‪( :‬وَالّذِينَ جَآءُ مِنْ بَعْدِهِمْ) قرار دهيد؟ و چگونه با‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫كه ايشان پس از رسول با هم جنگ‪ :‬مي كنند)) و عروه از‬
‫ام المؤمنيسن عايشسه روايست كرده كسه‪(( :‬مردم مامور شدنسد‬
‫براي اصسحاب محمسد اسستغفار كننسد ولي مردم دشنام دادنسد‪)).‬‬
‫و در صسسحيح بخاري و مسسسلم از ابوسسسعيد روايسست شده كسسه‬
‫رسسسول خدا فرموده‪(( :‬اصسسحاب مرا دشنام ندهيسسد كسسه اگسسر‬
‫يكسي از شمسا بماننسد كوه احسد طل انفاق كنسد بسه اندازه ي يسك‬
‫پيمانه از انفاق يكي از ايشان نمي رسد‪)).‬‬
‫و در صسحيح مسسلم از جابر روايست كرده كسه بسه ام المؤمنيسن‬
‫عايشسه گفتسه شسد مردي بسه اصسحاب رسسول ال حتسي بسه‬
‫ابوبكسسر و عمسسر زبان درازي و بدگويسسي مسسي كنسسد‪ ،‬عايشسسه‬
‫گفست‪(( :‬چرا از ايسن در شگفست مسي آييسد؟ چون عمسل ايشان‬
‫قطسع شده اسست‪ ،‬خداونسد خواسسته اسست از ايشان كسسب اجسر‬
‫قطع نشود)) يعني به همين بدگويي اجرشان زياد مي شود‪.‬‬
‫از ابسسن عمسسر روايسست اسسست كسسه گفسست‪(( :‬ياران محمسسد را‬
‫دشنام ندهيسسد زيرا مقام و منزلت بسسك سسساعت آنان (يعنسسي بسسا‬
‫رسسسول ال ) بهتسسر از عمسسل و نيكسسي چهسسل سسسال شمسسا مسسي‬
‫‪50‬‬
‫باشد‪.)).‬‬
‫دلهاي پر از كينه جواب خدا را خواهيد داد؟! آيا وظيفه ي مسلمين بعدي براي مومنين سابقين و مهاجرين و انصار دعا كردن است و يا سب و‬
‫لعنت؟!!‪.‬‬
‫علي بن الحسين زين العابدين در صحيفه ي سجاديه در دعاي چهارم بر اصحاب رسول خدا درود فرستاده و در آن مي گويد‪ :‬اللهم و اصحاب‬
‫محمسد الذيسن احسسنوا الصسحبه ‪ . . .‬سسپس بر پيروان اصسحاب رسسول دعسا نموده و عرض مسي كنسد‪ :‬اللهسم اوصسل الي التابعيسن لهسم باحسسان الذيسن‬
‫يقولون ربنسا اغفسر لنسا و لخواننسا الذيسن سسبقونا باليمان خيسر جزائك الذيسن قصسدوا سسمعهم و تحروا وجهتهسم و مضوا علي شاكلتهسم ‪ . . .‬تسا آنكسه‬
‫عرض مي نمايد‪ :‬اللهم اوصل علي التابعين من يومنا هذا الي يوم الدين و علي ازواجهم و علي ذرياتهم و علي من اطاعك منهم‪ .‬يعني‪ :‬خدايا به‬
‫آن عده پيروان نيك و واقعي اصحاب محمد كه مي گويند‪ :‬پروردگارا ما و برادران ما را كه در ايمان از ما سبقت داشتند بيامرز‪ .‬بهترين پاداشت‬
‫را برسان آن پيرواني كه طريقه ي اصحاب پيامبر را پيش گرفتند و بر جايي كه اصحاب محمد رو آوردند رو كردند و بر روش اصحاب محمد‬
‫زيستند خدا يا از امروز تا روز قيامت بر پيروان اصحاب پيغمبر و زنان و فرزندانشان و مطيعين تو از ايشان درود فرست‪.‬‬
‫چنانكسه در بال ملحظسه مسي شود علي بسن الحسسن اصسحاب پيامسبر را دوسست مسي داشتسه و بر آنان درود مسي فرسستاده و بسه آيات قرآن عمسل و‬
‫فرمان خدا و رسول را اطاعت مي نموده است‪.‬‬
‫‪ )1( 50‬خدا در سسوه ي فتسح خسبر داده كسه از ايشان راضسي و خشنود اسست و آنچسه در دلشان بوده را دانسسته اسست و همسه ي آنان كسه در بيعست‬
‫رضوان حاضسر بودنسد و پسس از پيامسبر زنده بودنسد بسا ابوبكسر نيسز بيعست كردنسد‪ .‬و در صسحيح مسسلم از حديسث جابر بسن عبدال آمده‪ :‬آنان كسه در‬
‫حديبيه زير درخت با رسول خدا بيعت نمودند داخل آتش دوزخ نگردند و خلفاي اربعه هر چهار نفر در آنجا بيعت كردند‪ ،‬عثمان هم كه سفير‬
‫رسسول خدا براي مكيان بود و حضور نداشست‪ ،‬رسسول خدا يكدسست خود را بعنوان دسست او بسا دسست ديگرش گرفست و بسه نيابست از او بيعست‬
‫نمود‪ ،‬در زمان مسا شخصسي عالم نمسا پيدا شده و در كتاب خود بنام ((احياء الشيعسة فسي مذهب الشيعسة)) در ايمان خلفاي تشكيسك كرده و گفتسه آيسه‬
‫اسست و چون خلفاي ثلثسة ايمان نداشتنسد‪ ،‬پسس مشمول آيه نيسستند‪.‬‬ ‫(لَقَدْ رَضِ يَ الُّ عَ نِ الْمُ ْؤمِنِينَس ‪). . .‬شامسل مومنين اصسحاب رسسول‬
‫امسا حديسث جابر كسه رسسول خدا فرمود‪( :‬هيسچ يسك از آنان كسه بسا رسسول خدا زيسر شجره بيعست كردنسد‪ ،‬وارد آتسش دوزخ نمسي شونسد)) پاسسخ‬
‫كوبنده اي به گفته ي اين شخص عالم نما مي باشد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫ن الْمُؤْمِنِينَ‬‫و خداوند متعال فرموده است‪( :‬لَقَدْ رَضِيَ الُّ عَ ِ‬
‫إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْ َزلَ السّكِينَةَ‬
‫عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً)‬
‫ترجمه‪(( :‬هر آيينه ي خشنود شد ال از مسلمانان وقتي كه‬
‫بيعست مسي كردنسد بسا تسو زيسر درخست پسس دانسست آنچسه در دل‬
‫ايشان اسست پسس فرود آورد اطمينان دل برايشان و ثواب داد‬
‫ايشان را از فتحي نزديك‪)).‬‬
‫در ايسن آيست خداونسد متعال خسبر مسي دهسد كسه از ايشان خشنود‬
‫شده‪ ،‬و آنچسه كسه در دلهايشان هسست دانسسته اسست‪ ،‬و تعداد‬
‫آنهسا يكهزار و چهارصسد نفسر بود و آنهسا معروفتريسن كسساني‬
‫بودنسد كسه ابوبكسر را بيعست كردنسسد‪ .‬و در صسحيح مسسلم از‬
‫حديسث جابر روايست شده اسست كسه پيامسبر فرموده اسست‪:‬‬
‫((ل يدخل أحد ممن بايع تحت الشجرة النار)) يعني هيچ يك‬
‫از كساني كه در زير درخت بيعت كرده است به دوزخ داخل‬
‫نمي شود‪)).‬‬
‫آيه ي ‪ 117‬از سوره ي توبه كه حق تعالي ميفرمايد‪( :‬لَقَدْ‬
‫تَابَ الُّ عَلَى النّبِيّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالَْنْصَارِ الّذِينَ اتّبَعُوهُ فِي‬
‫سَاعَةِ الْعُسْرَةِ) و تا آخر‪.‬‬
‫يعني ((همانا خدا بر پيامبر و مهاجرين و انصاري كه او را‬
‫‪51‬‬
‫در لحظات مشكل و سخت ياري كردند رحمت آورد‪)).‬‬
‫‪ )1( - 51‬مراد از لحظات سخت و ساعت دشواري در اين آيه جنگ تبوك است كه در اين جنگ اصحاب رسول و خود او از دوري راه و هواي‬
‫گرم و عدم زاد و توشه و آب‪ ،‬بسيار به سختي افتادند‪ ،‬بطوريكه آب يك خرما را چند مجاهد به نوبت مي چشيدند و بر يك شتر ده نفر به نوبت‬
‫سسوار مي شدنسد‪ ،‬و در اين اوقات سخت و دشوار نزديسك بود برخي متزلزل شوند و از رفاقست پيامسبر كناره گيرنسد‪ ،‬ولي خدا ايسن وسسوسه هسا را‬
‫از ايشان دور ساخت و ثبات و پايداري را در ايشان محكم نمود‪ ،‬خدا بر مومنين مهربان و رحيم است‪.‬‬
‫بايد پرسيد آيا آنان كه در روزهاي سختي و فشار در ركاب رسول خدا جان بر كف بودند مي توان گفت همه مرتد و دنيا طلب بودند؟!‪.‬‬
‫آيه ‪ 74‬از سوره انفال كه خداوند مي فرمايد‪:‬‬
‫(وَالّذِي نَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ الِّ وَالّذِي نَ آوَوْا وَنَ صَرُوا أُولَئِ كَ هُ مُ الْمُ ْؤمِنُو نَ حَقّا لَهُ مْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْ قٌ‬
‫كَرِيمٌ)‬
‫يعنسي‪ :‬و آنان كسه ايمان آوردنسد و هجرت كردنسد (مهاجريسن) و در راه خدا جهاد نمودنسد و آنان كسه ماموي داده و ياري نمودنسد (انصسار) ايشاننسد‬
‫مؤمنان حقيقي‪ ،‬براي ايشان مغفرت و رزق خوب و كريمانه است‪.))،‬‬
‫آيا مي توان گفت خدا كه در اين آيه درباره مهاجرين و انصار فرموده‪:‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬

‫اسستنباط نادرسست رافضسي از آيات قرآنسي و رد آن آيسه ي ‪55‬‬


‫از سوره ي مائده كه فرموده‪( :‬إِنّمَا وَلِيّكُ ُم الُّ وَرَسُولُهُ‬
‫وَالّذِينَ آمَنُوا الّذِينَ)‬
‫و آيه ‪ 71‬از سوره ي توبه كه مي فرمايد‪( :‬وَالْمُ ْؤمِنُونَ‬
‫وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ‬
‫عَنِ ا ْلمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصّلةَ وَيُؤْتُونَ الزّكَاةَ)‬
‫كسه در ايسن آيات‪ ،‬فقسط مومنيسن را دوسست مومنيسن خواهده و‬
‫امسر بسه دوسستي ايشان نموده اسست‪ ،‬و رافضسه از آنهسا برائت‬
‫مسي جوينسد‪ .‬برخسي از جاهلن بسه اسستناد روايات مجعوله آيسه‬
‫ي ‪ 55‬سوره ي مائده (الّذِينَ يُقِيمُونَ الصّلةَ وَيُؤْتُونَ الزّكَاةَ‬
‫دانسسته و مسي گوينسد‬ ‫وَهُمْس رَاكِعُونَس) را مخصسوص علي‬
‫درباره او نازل شده اسست‪ .‬بايسد دانسست كسه فاعسل فعسل در ايسن‬
‫آيات جمع است و مفرد نيست‪.‬‬
‫ثانياً سياق آيه نهي از دوستي با كفار است كه در آيات قبل‬
‫و بعسسسد از آن فرموده‪( :‬ل تَتّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنّصسسسَارَى‬
‫أَوْلِيَاءَ)‬
‫(ل تَتّخِذُوا ‪ . . .‬وَالْكُفّارَ أَوْلِيَا َء) ‪.‬‬

‫(أُولَئِكَ هُمُ الْمُ ْؤمِنُونَ حَقّا) ((ايشانند مؤمنين حقيقي)) و به ايشان وعده ي مغفرت و رزق كريم داده است‪ ،‬اشتباه كرده؟!! و آيا مي توان گفت‬
‫خدا نمي دانست كه ايشان مرتد مي شوند؟!! ‪.‬‬
‫خداونسد همسه را از چنيسن لغزشهاى بزرگ حفسظ نمايسد‪ :‬حقيقست آن اسست كسه خداي تعالي از اسستحكام ايمان در اصسحاب رسسول و نفوذ ايمان در جان‬
‫ايشان مطمئن بوده و مسسي دانسسسته كسسه ايشان هرگسسز دسسست از ايمان نخواهنسسد شسسست‪ ،‬و تسسا آخسسر عمرشان بر ايمان باقسسي خواهنسسد مانسسد‪ .‬و لذا در‬
‫حياتشان از ايشان تمجيد نموده است‪.‬‬
‫آيات ‪ 39‬تا ‪ 41‬از سوره ي حج كه در قسمتهايي از اين آيات خدا چنين فرموده‪:‬‬
‫(أُذِنَ لِلّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنّ الَّ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ الّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقّ إِلّ أَنْ يَقُولُوا رَبّنَا الُّ) تا آنجا كه مي فرمايد‪:‬‬
‫(الّذِينَ إِنْ مَكّنّاهُمْ فِي الَْرْضِ أَقَامُوا الصّلةَ وَآتَوُا الزّكَاةَ وََأمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ ا ْلمُنْكَرِ) در اين آيات‪ :‬خداوند در توصيف اصحاب رسول‬
‫خدا فرموده است كه ايشان كساني اند كه در صورت تمكن و قدرت در زمين به اقامه نماز و اداي زكات و امر به معروف و نهي از منكر مي‬
‫پردازند‪ ،‬يعني مومنين حقيقي مي باشند و مسلمانان اسمي نيستند حال آيا مي توان بر چنين كساني سب و لعن نموده بر خلف قول خدا ايشان‬
‫را بي ايمان دانست؟!!‬
‫آيه ي ‪ 76‬از انفال كه حق تعالي مي فرمايد‪( :‬إِنّ الّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ الِّ وَالّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ‬
‫بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ)‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫كسسه مسي فرمايسسد كفار و يهود و نصسساري را دوسست و ياور و‬
‫هسم راز خود نگيريسد و بسه غيسر از خودتان اعتماد نكنيسد‪ .‬آن‬
‫گاه در بيسسن ايسسن آيات كسسه از اعتماد و دوسسستي بسسا كفار نهسسي‬
‫فرموده‪ ،‬مسسي فرمايسسد ياور و دوسسست حقيقسسي و پشتيبان شمسسا‬
‫فقط خدا و رسول و مومنين مي باشند و جز خدا و رسول و‬
‫مومنيسن يار و ياوري نداريسد‪ .‬بنابرايسن بسا توجسه بسه آيات قبسل‬
‫و بعسسد‪ ،‬مقصسسود از ولي در آيسسه ‪ ،55‬دوسسست و ياور بوده و‬
‫همسه مومنيسن چسه علي و چسه غيسر علي را شامسل مسي شود‬
‫و چنان كسسسه در سسسسوره ي توبسسسه آيسسسه ي ‪ 71‬نيسسسز فرموده‪:‬‬
‫(وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ) و در سوره ي‬
‫آل عمران آيه ي ‪ 118‬مي فرمايد‪( :‬يَا أَيّهَا الّذِينَ آمَنُوا ل‬
‫تَتّخِذُوا بِطَانَةً مِنْس دُونِكُمْس) و در سسوره ي توبسه آيسه ي‬
‫‪ 16‬مي فرمايد‪ . . . ( :‬وَلَمْ يَتّخِذُوا مِنْ دُونِ الِّ وَل رَسُولِهِ‬
‫‪ 55‬را دليسسل بر‬ ‫وَل الْمُؤْمِنِين سَ وَلِيجَ ًة) رافضيان آيسسه ي‬
‫وليست تكوينسي جهان و يسا زمامداري علي گرفتسه انسد و بسه‬
‫سسياق آيات نظسر نكرده انسد كسه اصسل مربوط بسه زمامداري و‬
‫سسسر پرسسستي نيسسست و فقسسط بسسه دوسسستي مومنيسسن بسسا يكديگسسر‬
‫مربوط است‪.‬‬
‫و بعضي از جاهلن گفته اند كه فرموده ي خداوند جل جلله‬
‫در آيسه ي ‪ 55‬سسوره ي المائده (الّذِينَس يُقِيمُونَس الصسّلةَ‬
‫وَيُؤْتُونسسسسسَ الزّكَاةَ وَهُمسسسسسْ رَاكِعُونسسسسسَ) درباره ي علي‬
‫هنگامسسي نازل شسسد كسسه آن حضرت در نماز بود انگشتسسر خود‬
‫را صدقه داد‪ .‬و در اين مورد روايت دروغيني آورده اند‪.‬‬
‫و در رد ايسن ادعسا گفتسه شده اسست كسه هرگسز چنيسن نيسست‪،‬‬
‫دليل ذيل به باطل بودن اين ادعا دللت مي كند‪:‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫مفرد‬ ‫‪ -‬آيسه ي مذكور بسه صسيغه ي جمسع آمده اسست و علي‬
‫است‪.‬‬
‫‪ -‬حرف واو در جمله ي ((وهم راكعون)) واو حال نيست‪،‬‬
‫و اگسر چنيسن مسي بود بايسد زكات در وقست ركوع در نماز داده‬
‫مي شد‪..‬‬
‫‪ -‬و يكسي از دليسل هسم ايسن اسست كسه نيكوكار وقتسي سسزاوار‬
‫مدح مسي شود كسه عمسل واجسب و مسستحبي را انجام دهسد‪ ،‬و‬
‫پرداختسسن زكات در نماز بسسه اتفاق همسسه چنيسسن نيسسست‪ ،‬و نيسسز‬
‫پرداختن زكات در نماز فكر نماز گذار را مشغول مي سازد‪.‬‬
‫و بر علي در زمان پيامسسسبر زكات واجسسسب نبود‪ ،‬و نيسسسز‬
‫انگشتري نداشت‪.‬‬
‫‪ -‬در حديثسي كسه ايشان ذكسر كرده انسد آمده اسست كسه بنسا بسه‬
‫سسوال آن شخسص علي انگشتسر خويسش را داد‪ ،‬ليكسن زكات‬
‫دهنده تنهسا وقتسي سسزاوار مدح مسي باشسد كسه زكات را بسه فور‬
‫وجوبش و بدون سوال كسي بدهد‪.‬‬
‫‪ -‬و نيسسز سسسياق سسسخن و موضوع آن در نهسسي از دوسسستي و‬
‫موالت بسسا كفار‪ ،‬و امسسر بسسه دوسسستي بسسا مسسسلمانان اسسست‪ ،‬در‬
‫حاليكه رافضه با مسلمانان دشمني‪ ،‬و با منافقين و مشركين‬
‫دوسستي مسي كننسد‪ ،‬چنانچسه كسه ديديسم آنهسا بسا مغولهسا بر عليسه‬
‫مسسسلمانان همكاري كردنسسد‪ ،‬خداونسسد جسسل جلله پيامسسبرش را‬
‫مخاطسب قرار داده ميفرمايسد‪( :‬هُوَ الّذِي أَيّدَكَس بِنَصْسرِهِ‬
‫وَبِالْمُؤْمِنِينَ وَأَلّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ)‬
‫((سوره النفال ‪))62 -61‬‬
‫يعنسي‪ :‬او خدايسي اسست كسه تسو را بسه ياري خود و بسه مؤمنيسن‬
‫تأييسسد نمود و بيسسن دلهاي ايشان الفسست انداخسست)) در حاليكسسه‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫رافضسسه مسسي خواهنسسد بيسسن دلهاي بهتريسسن مردان امسست توسسسط‬
‫دروغ پراكني ها تفرقه بيندازند‪.‬‬
‫و خداوند متعال ميفرمايد‪:‬‬
‫(وَالّذِي جَاءَ بِالصّدْقِ وَصَدّقَ ِبهِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُتّقُونَ – الي‬
‫عمِلُوا)‬‫قوله ‪ -‬لِيُكَفّرَ الُّ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الّذِي َ‬
‫‪52‬‬
‫الزمر آيه ‪.35-33‬‬
‫آيه ي ‪ 55‬از سوره ي نور كه مي فرمايد‪:‬‬
‫(وَعَدَ الُّ الّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنّهُمْ فِي‬
‫الَْرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الّذِينَ ِمنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكّنَنّ لَهُمْ دِينَهُمُ لّذِي‬
‫ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدّلَنّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً) ‪.‬‬
‫يعنسي‪(( :‬خدا وعده كرده آنانسي را از شمسا كسه ايمان آورده و‬
‫عملهاي شايسسسته كرده انسسد در زميسسن جانشيسسن كنسسد چنانكسسه‬
‫پيشينيان را جانشيسن نمود و ايشان را بر دينسي كسه بر ايشان‬
‫پسسنديده تمكسن ميدهيسد و البتسه خوف ايشان را بسه امسن تبديسل‬
‫‪53‬‬
‫ميكند‪.‬‬
‫بايسسد از مخالفيسسن اصسسحاب رسسسول خدا پرسسسيد آيسسا خطاب‬
‫(منكسم) درآيسه جسز مؤمنيسن زمان رسسول كسه خدا ايشان را‬
‫جانشين و خليفه كفار و مشركين قرار داد و قدرت و شوكت‬
‫داد تا دين مرضي خدا را نشر دهند چه كساني هستند؟ آري‬
‫آنان بودنسد كسه از مشركيسن ترس داشتنسد و خدا بسه ايشان بسه‬
‫بركسست ايمان و عمسسل صسسالح قدرت و ايمنسسي بخشيسسد‪ .‬و ايسسن‬
‫صفات حسنه با آنان كه با ابوبكر و عمر بيعت كردند منطبق‬
‫‪52‬‬
‫را ياري وتأييد كردند كيانند؟ آيا همچنان مرتد و كافرند؟!‪.‬‬ ‫بايد از اماميه پرسيد اين مؤمنين كه رسول خدا‬

‫‪ 53‬چنانكه در نهج البلغه ي منسوب به علي ‪ :‬حضرت علي به هنگام جنگ مسلمين با ايران‪ ،‬به اين آيه اشاره نمود و به عمر فرمود‪:‬‬
‫و نحن علي موعود من ال وال منجز وعده‪ .‬و با توجه به آيه ي مزبور‪ ،‬استيلي عمر بر ايران و خلفت مسلمين بر اين سرزمين را نويد‬
‫داد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫اسست و قدرتشان بجايسي رسسيد كسه مشركيسن و مرتديسن حجاز‬
‫را سسسسركوب و بسسسه اضافسسسه فارس و روم و شام و عراق و‬
‫مصر مغرب و خراسان و آذربايجان را فتح كردند‪.‬‬
‫پسسس ايسسن وعده ي خدا عملي و واقسسع شده اسسست‪ ،‬امسسا چون‬
‫عثمان كشتسه شسد‪ ،‬فتنسه برپسا گرديسد و جايسي را فتسح نكردنسد‬
‫بلكسه كفار روم بر ايشان طمسع نمودنسد و عزت مسسلمين تبديسل‬
‫بسسه ذلت گرديسسد و بدعتهسسا از خوارج و رافضيهسسا و ناصسسبيها‬
‫بوجود آمسسد و خونهسسا ريختسسه شسسد‪ .‬پسسس زمان قبسسل از فوت‬
‫‪54‬‬
‫عثمان و پس از آن تفاوت بسيار است‪.‬‬
‫عمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِالِّ وَالْيَوْمِ الْخِرِ وَجَاهَدَ فِي‬ ‫‪ 54‬آيات ‪ 19‬تا ‪ 22‬از سوره ي توبه كه خداوند مي فرمايد‪( :‬أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجّ وَ ِ‬
‫سَبِيلِ الِّ ل يَسْتَوُونَ عِنْدَ الِّ وَالُّ ل يَهْدِي الْقَوْمَ الظّالِمِينَ الّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ الِّ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ الِّ‬
‫وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ يُبَشّرُهُمْ رَبّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً إِنّ الَّ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ)‬
‫يعنسي‪(( :‬آيسا شمسا آب دادن بسه حاجيان و تعميسر مسسجد الحرام را ماننسد ايمان بسه خدا و روز جزاي و جهاد فسي سسبيل ال قرار داده ايسد اينهسا نزد‬
‫خدا مساوي نيستند و خدا قوم ظالمين را هدايت نمي كند‪ ،‬آنان كه ايمان آوردند و هجرت كردند و در راه خدا جهاد كردند درجه ي بزرگتري نزد‬
‫خدا دارنسد و فقسط ايشان فائز و بهره مندنسد‪ ،‬پروردگارشان ايشان را بسه رحمست خود و خشنودي و بهشتهاي دائمسي بشارت ميدهسد كسه هميشسه در‬
‫آنها جاويدند و خدا نزد او اجر عظيم است‪)).‬‬
‫اين آيات و شهادتهاي الهي و وعده هاي او براي چه كساني است جز مهاجرين و انصاري كه بسا ابوبكر بيعت كردنسد‪ ،‬آيا همينها دنيسا طلب و‬
‫بي دين و مقلد كم فكربودند؟!!‪.‬‬
‫آيه ي ‪ 40‬از سوره ي توبه كه حق تعالي ميفرمايد‪ِ( :‬إلّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ الُّ إِذْ أَخْرَجَهُ الّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ‬
‫لِصَاحِبِهِ ل تَحْزَنْ إِنّ الَّ مَعَنَا)‬
‫يعني‪(( :‬اگر رسول را ياري نكنيد به تحقيق هنگامي كه كفار او را از مكه خارج كردند خدا او را ياري نمود در حالي كه او دومي دو تا بود كه‬
‫هر دو در غار بودند هنگامي كه به رفيق و همراه خود گفت غم مخور خدا با ما است‪)).‬‬
‫اين آيه به اجماع مفسرين و مورخين و محدثين درباره ي رسول خدا و ابوبكر نازل شده است‪ ،‬چون كفار تصميم گرفتند كه شبانه به خانه ي‬
‫رسسول خدا بريزنسد و او را بسه قتسل برسسانند‪ ،‬آن هنگام كسه مسسلمين بسه حبشسه و يسا بسه مدينسه هجرت كرده بودنسد و در مكسه جسز ابوبكسر كسسي كسه‬
‫رسول خدا را ياري دهد و وسائل هجرت و زاد و توشه و مركب او را تهيه كند نبود‪ .‬وي وسائل مسافرت رسول خدا را فراهم نمود و به‬
‫چوپان خود كه در بيابان مكه گوسفندهاي او را مي چرانيد دستور داد تا هر شب براي ايشان قوت و غذايي بياورد‪ ،‬سپس شبانه با رسول خدا‬
‫دو نفري با پاي پياده و شايد با پاي برهنه به راه افتادند و در غار ثور پنهان شدند و سه شبانه روز در آنجا بودند‪ .‬ابوبكر از غريبي اسلم‬
‫و كثرت دشمن و بي كسي رسول خدا محزون و غمناك بود‪ .‬رسول خدا به او فرمود‪ :‬غم و غصه مخور و محزون مباش كه خدا با ماست‪،‬‬
‫يعني لطف و عنايت الهي شامل حال ما دو نفر است‪ ،‬و بايد دانست كه حزن در اين آيه براي ابوبكر صديق نقص نيست بلكه مدح است‪ ،‬و خود‬
‫رسول خدا نيز مكرر محزون مي شده از آن جمله خدا در سوره ي نحل آيه ‪ 127‬خطاب به او ميفرمايد‪( :‬وَل تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ)‬
‫مقصسود از بودن خدا بسا پيامسبر و ابوبكسر‪ ،‬بودن تكوينسي مراد نيسست زيرا خدا بسا تمام موجودات اسست‪ ،‬بلكسه مراد بودن لطفسي و تاييدي مسي باشسد‬
‫كه خدا ياور پاكان بوده و به ايشان عنايت دارد چنانكه در سوره نحل آيه ‪ 128‬فرموده‪( :‬إِنّ الَّ مَعَ الّذِينَ اتّقَوْا وَالّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ) بنا بر اين‬
‫جمله (إِنّ الَّ مَعَنَا) از براي ابوبكر مدح است و همان معنايي است كه خدا به حضرت موسي و هارون فرموده كه به سوي فرعون برويد كه‪:‬‬
‫(إِنّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ َوأَرَى) برويد من با شمايم مي شنوم و مي بينم آيا اين شخصيت بزرگ كه خدا لطف و عنايتش را شامل حال او نموده و نيز‬
‫از سابقين اولين است مي تواند دنيا طلب باشد؟!‪.‬‬
‫آيات ‪ 172‬تا ‪ 174‬از سوره ي آل عمران كه ميفرمايد‪:‬‬
‫(الّذِينَ اسْتَجَابُوا لِّ وَالرّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ الّذِينَ قَالَ لَهُمُ النّاسُ إِنّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ‬
‫فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَاناً وَقَالُوا حَسْبُنَا الُّ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ الِّ وَفَضْلٍ لَمْ َيمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتّبَعُوا رِضْوَانَ الِّ وَالُّ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ)‬
‫اين آيات نيز در مدح مهاجرين و انصار است كه در جنگ احد پس از زخمها و جراحتهاي بسياري كه به ايشان وارد شده بود دعوت پيامبر‬
‫را اجابت نموده تا منطقه ((حمراء السد)) به تعقيب دشمن پرداختند و همين كه ايشان گفته شد كه مردم براي جنگ با شما اجتماع كرده اند از‬
‫ايشان بترسيد‪ ،‬در مقابل اين تهديدات ايمانشان زيادتر گشت و گفتند خدا ما را كفايت ميكند و به نعمت و فضل الهي باز گشته و تبعيت رضوان‬
‫الهي را نمودند‪.‬‬
‫بايد از رافضيان پرسيد آيا اين كساني را كه خدا در اين آيات مدح و ستايش بسيار نموده است‪ ،‬آيا اينان همه قبل از مرگ رسول خدا از دنيا‬
‫رفته بودند؟! ((در حاليكه نام مجاهدين اين جنگها در تاريخ ثبت است و اكثر آنان در زمان خلفت ابوبكر صديق و عمر فاروق وجود داشتند‪.‬‬
‫آيه ‪ 54‬از سوره ي مائده كه مي فرمايد‪(:‬يَا أَيّهَا الّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي الُّ بِقَوْمٍ يُحِبّهُمْ وَيُحِبّونَهُ أَذِلّةٍ عَلَى الْمُ ْؤمِنِينَ‬
‫لّ)‬
‫أَعِزّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ الِّ وَل يَخَافُونَ لَوْ َمةَ لئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ ا ِ‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫معلوم مسي شود منافقيسن نسه تنهسا بسا جمعيست مسسلمين نبودنسد‬
‫بلكه همواره جدايي مؤمنين را خواستار و طالب بودند‪ ،‬پس‬
‫چگونه براي حفظ دولت اسلمي حاضر به اقدام بودند؟ اينان‬
‫سر گوشي و گاهي اراجيفي براي مسلمين مي گفتند و گاهي‬

‫يعنسي‪(( :‬اي مؤمنيسن هسر كسس از شمسا از ديسن خود برگردد خداي تعالي بزودي قومسي را بياورد كسه ايشان را دوسست ميدارد و ايشان هسم خدا را‬
‫دوسست ميدارنسد‪ ،‬نسسبت بسه مؤمنيسن مهربان و رامنسد‪ .‬و بر كافران سسختند در راه خدا جهاد مسي كننسد و از سسرزنش هيسچ ملمست كننده اي نمسي‬
‫ترسند‪ ،‬اين است فضل خداي تعالي‪)).‬‬
‫ايسن آيه را حتسي بسياري از مفسرين شيعه در مدح ابوبكر و اصحاب او نوشته انسد كه در آخر زمان حيات رسسول خدا و پسس از وفات او پاره‬
‫اي از اعراب از ديسن اسسلم برگشتنسد و مرتسد شدنسد از آنجمله مسسيلمه بسا سسي هزار نفسر‪ ،‬بنسي اسسد و باديسه نشينان اطراف مدينسه كسه هفست طايفسه‬
‫بودنسد همگسي مرتسد شدنسد و بسه همست و سسياست ابوبكسر همسه ايشان سسركوب گرديدنسد و اسسلم رونسق بسسيار گرفست‪ .‬ام المومنيسن عايشسه گويسد‬
‫((برخي از اعراب مرتد شدند و بر پدرم آنقدر گرفتاري آمد كه اگر بر كوهها نازل مي شد كوه را از بين مي برد‪)).‬‬
‫البته مي توان گفت كه اين آيه راجع به گروه بخصوصي نيست بلكه بطور عموم مي گويد خداوند احتياجي به ايمان مردم ندارد و چنانچه گروهي‬
‫قدر ايمان را نداننسد و بسه انحراف رونسد‪ ،‬خداونسد بندگان ليسق خود را نصسرت داده‪ ،‬و جايگزيسن گمراهان مسي نمايسد‪ ،‬ولي بسسياري از مفسسران گفتسه‬
‫انسد خدا در ايسن آيسه ابوبكسر و اصسحابش را مدح نموده اسست‪ .‬متأسسفانه اماميسه او و اصسحابش را دنيسا طلب‪ ،‬و بسي ديسن ميداننسد و حتسي پاره اي از‬
‫ايشان اين آيه را در حق علي و مدح او دانسته اند‪ ،‬در صورتي كه علي با مرتدين جنگي نكرد‪ ،‬و بلكه اصحاب او مورد مذمت او بودند و‬
‫از دست ايشان بر بالي منبر گريه مي كرد و در بسياري از خطب نهج البلغة از آنان بيزاري جسته است‪ :‬در خطبه ي ‪ 116‬فرموده‪(( :‬لوددت‬
‫أن ال فرق بيني وبينكم‪)).‬‬
‫يعنسي‪ :‬اي مردم دوسست دارم كسه خدا بيسن مسن و شمسا جدايسي افكنسد‪ .‬و در خطبسه ي ‪ 117‬از ايشان‪ :‬بسسيار مذمست نموده اسست‪ .‬و در خطبسه ‪119‬‬
‫ميفرمايد‪(( :‬ما بالكم ل سددتم لرشد ول هديتم لقصد‪)).‬‬
‫يعنسي چسه شده كسه شمسا بسه راه رشسد و ترقسي ارشاد نشديسد و بسه راه حسق هدايست نگشتيسد؟ و همچنيسن در خطبسه هاي ‪ 123‬و ‪ 125‬از ايشان بسسيار‬
‫مذمت مي نمايد‪.‬‬
‫و در خطبه ي ‪ 131‬ميفرمايد‪(( :‬أظأركم على الحق وأنتم تنفرون عنه نفور المعزى من وعوعة ال سد‪)).‬‬
‫يعني‪ :‬من شما را به حق توجه ميدهم و شما مانند فرار گوسفند از صداي شير از حق فرار مي كنيد‪.‬‬
‫در خطبه ي ‪ 25‬ايشان را خائن و فاسد خوانده و مي گويد‪(( :‬اللهم إِني قد مللتهم وملوني وسئمتهم وسئموني‪)).‬‬
‫يعنسي‪ ،‬خدا يسا مسن ايشان را ملول كردم و ايشان مرا خسسته و ملول نمودنسد‪ ،‬و بالخره مرگ خود را از خدا مسي طلبسد‪ ،‬و همچنيسن در خطبسه هاي‬
‫‪ 39‬پسس از مذمست بسسيار از ايشان‪ ،‬ايشانرا بسي ديسن خوانده و‬ ‫‪ ،34 ،29‬و ‪ 35‬مسي فرمايسد‪ :‬بسا مسن مخالفست و جفسا نموديسد‪ .‬و در خطبسه ي‬
‫ميفرمايد‪ :‬أما دين يجمعكم ل حمية‪.‬‬
‫يعني‪ ،‬آيا حميت و ديني كه شما را جمع كند نداريد‪.‬‬
‫و در خطبه ي ‪ 96‬شيعيان خود را كر و كور خوانده و اصحاب معاويه را بهتر از اصحاب خود دانسته است‪.‬‬
‫و همچنين در خطبسه هاي ‪ 123‬و ‪ 106‬و ‪ 165‬و ‪ 199 ،179‬و ‪ 120‬و مكتوب ‪ 35‬وكلم ‪ 253‬و سساير خطسب و كلمات خود‪ ،‬اصسحاب خود را‬
‫مذمت نموده است‪.‬‬
‫با مطالعه در احوال راويان و اصحاب خاص ائمه إِماميه‪ ،‬معلوم مي شود كه اكثر آنها خيانتكار و اهل غلو بودند مثل زياد قندي و علي بن ابي‬
‫حمزه بطائني و عثمان بي عيسي‪ ،‬اين سه نفر قوام امام موسي بن جعفر و وكيل خاص و قيم به امور او بودند‪ ،‬چون موسي بن جعفر در زندان‬
‫وفات كرد‪ ،‬ايشان كسه هزاران دينار چنديسن كنيسز از امام نزد شان بود همسه را خوردنسد و تصسرف كردنسد و منكسر وفات موسسي بسن جعفسر شدنسد و بسا‬
‫همدستي ساير اصحاب او مذهبي بنام واقفيه بوجود آوردند‪ .‬و همچنين اصحاب ساير ائمه كه بدعتها مي ساختند ر احاديث جعل مي نمودند و به‬
‫ائمه خود مي بستند هسر كس احوال ايشان را بخواند بايسد رجوع كند به كتسب رجال‪ .‬پس آنان كه بسا مرتديسن جنگيدند و اهسل ايمان را عزت دادنسد‬
‫فقط اصحاب ابوبكر بودند و آيه فوق در حق او و اصحاب او نازل گرديده است‪.‬‬
‫در اينجسا بسه هميسن اندازه از آيات اكتفسا مسي شود‪ ،‬و البتسه آيات ديگري نيسز در شأن اصسحاب پيامسبر وجود دارد كسه بعلت اختصسار از ذكسر آن‬
‫صرفنظر مي شود‪.‬‬
‫اشكال‪:‬‬
‫اگر كسي بگويد درست است كه آياتي در مدح اصحاب حضرت رسول نازل شده است ولي در كنار اصحاب آن حضرت منافقين بودند كه آياتي‬
‫در مذمت ايشان نازل شده است در مورد اينان چه مي گوييد‪:‬‬
‫پاسخ آن است كه‪ :‬مهاجرين و انصار و منافقين هر كدام داراي صفات خاص خود بودند كه بدانها از يكديگر جدا مي شوند و ذيلً به بيان جمله‬
‫اي از آنها اشاره مي شود‪.‬‬
‫پر واضح است كه اين منافقين در مجامع مسلمين و خصوصاً در سقيفه حاضر نمي شدند تا با اهل ايمان در بيعت شركت كنند‪ .‬اين منافقين يا‬
‫در اطراف مدينه و مكه بودند و يا چنان رسوا بودند كه در ميان جمعيت مسلمين كمتر حاضر مي شدند‪.‬‬
‫نهسم‪ :‬مهاجريسن و انصسار داراي قدرت و عزت و اتحاد وحدت بودنسد و بسا كفار يهود و نصساري و مشركيسن طرف جنسگ بودنسد چنانكسه در وصسف‬
‫ايشان در سوره ي انفال آيه ي ‪ 63‬حق تعالي فرموده‪:‬‬
‫(وَأَلّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الَْرْضِ جَمِيعاً مَا أَلّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنّ الَّ أَلّفَ بَيْنَهُمْ)‬
‫در آيه ي ‪ 8‬از سوره ي منافقون فرموده‪( :‬وَلِّ الْعِزّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنّ الْمُنَافِقِينَ ل يَعْلَمُونَ)‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫توهين و يا نجوي مي كردند كه خدا در سوره ي احزاب آيه‬
‫ي ‪ 60‬و ‪ 61‬فرموده‪:‬‬
‫(لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ‬
‫فِي ا ْلمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنّكَ بِهِمْ ثُمّ ل يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلّ قَلِيلً‬
‫مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتّلُوا تَقْتِيلً)‪.‬‬
‫يعنسسي‪(( :‬اگسسر ايسسن منافقيسسن و آنان كسسه بيماري در دلهايشان‬
‫اسست و در مدينسه اراجيسف مسي سسازند خودداري نكننسد تسو را‬
‫بر ايشان بر مسسسي انگيزانيسسسم كسسسه ايشان را از مدينسسسه خارج‬

‫پس مهاجرين و انصار داراي نفوذ و شوكت بودند و ليكن منافقين همواره در خوف و ذلت و وحشت به سر مي بردند و در عزل و نصب امرا‬
‫و بيعت با ابوبكر و ساير خلفاء دخالتي نمي كردند‪.‬‬
‫دهم‪ :‬منافقين كساني بودند كه با دشمنان اسلم چون يهود و نصارى و مشركين عهد و پيمان و دوستي داشتند و براي شكست مسلمين و ضرر‬
‫ايشان اقدام مي كردند و هرگاه براي اسلم جنگ مهيبي پيش مي آمد اينان به ياري كفار و به نشر مطالبي كه موجب ترس و ضرر مسلمين بود‬
‫اقدام مي نمودند و در جنگها منتظر پيروزي كفار بودند چنانكه در سوره ي مائده آيه ي ‪ 52‬فرموده‪:‬‬
‫(فَتَرَى الّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ)‬
‫و هرگز براي حفظ و حمايت از كيان مسلمين و شوكت و دولت اسلمي حاضر نمي شدند‪ .‬و چون پيامبر خدا از دنيا رفت واجب بود مسلمين‬
‫براي حفسظ دولت و كيان و وحدت و تشكيلت خود بيعست بسا شخصسيت ليقسي فوراً اقدام كننسد و اگسر اندكسي درنسگ مسي كردنسد هجوم كفار و دولتهاي‬
‫كفر از هر طرف ايشان را از پاي در مي آورد‪.‬‬
‫لذا مسلمين همان ساعت پس از فوت رسول خدا كه فكر بيعت با سعد بن عباده افتادند كه به بيعت با شخص ليق تري مانند ابوبكر منجر شد‪.‬‬
‫پسس خداي تعالي ايسن جمعيست را حفسظ كرد و توفيسق داد تسا هسر چسه زردتسر بسا نصسب رئيسس كيان خود را حفسظ كننسد‪ .‬امسا منافقيسن كسه مخالف بسا كيان‬
‫مسلمين و عظمت و دولت ايشان بودند هرگز به چنين امري راضي و حاضر نبودند‪.‬‬
‫يازدهم‪ :‬اصلً منافقين در ظاهر و باطن مسلمين نبودند‪ ،‬اما هرگاه مسلمين به پيروزي مي رسيدند و يا غنايمي بدست مي آوردند‪ .‬منافقين مي‬
‫گفتند ما با شماييم چنانكه درسوره ي عنكبوت آيه ي ‪ 106‬فرموده‪:‬‬
‫(وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبّكَ لَيَقُولُنّ إِنّا كُنّا مَعَكُ ْم) ‪.‬‬
‫اول‪ ،‬منافقيسن از حضور در جهاد خودداري مسي كردنسد‪ ،‬مثل در جنسگ تبوك حاضسر نشدنسد ولي مؤمنيسن در تمام غزوات رسسول خدا حاضسر بودنسد‬
‫و پيكار مي كردند چنانكه در سوره توبه آيه ي ‪ 39‬خطاب به منافقين مي فرمايد‪( :‬إِلّ تَنْفِرُوا يُعَذّبْكُمْ عَذَاباً أَلِيماً وَيَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ وَل تَضُرّوهُ‬
‫شَيْئاً وَالُّ عَلَى كُلّ شَيْءٍ قَدِيرٌ إِلّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ الُّ ‪). . .‬‬
‫و درآيه ‪ 81‬تا ‪ 84‬همين سوره فرموده‪( :‬فَرِحَ الْمُخَلّفُونَ ِبمَقْعَدِهِمْ خِلفَ رَسُولِ الِّ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ الِّ وَقَالُوا ل‬
‫تَنْفِرُوا فِي الْحَرّ قُلْ نَارُ جَهَنّمَ َأشَدّ حَرّا لَوْ كَانُوايَفْقَهُونَ فَإِنْ رَجَعَكَ الُّ إِلَى طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً وَلَنْ تُقَاتِلُوا‬
‫مي آمدند و بهانه ها مي آوردند و اجازه‬ ‫مَعِيَ عَدُوّا إِنّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوّلَ مَرّةٍ )‪ .‬دوم‪ :‬در هنگام حركت براي جهاد نزد رسول‬
‫مي گرفتند كه در مدينه بمانند‪ .‬خداي تعالي در همين سوره ي توبه آيه ي ‪ 45‬فرموده‪:‬‬
‫(إِنّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الّذِينَ ل يُؤْمِنُونَ بِالِّ وَالْيَوْمِ الْخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ) اما مهاجرين و انصار با شوق و ذوق خاصي براي جهاد حاضر مي شدند‪ ،‬و‬
‫اگر استطاعت مالي و تمكن نداشتند گريه مي كردند چنانكه در آيه ي ‪ 92‬همين سوره راجع به ايشان ميفرمايد‪:‬‬
‫(وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدّمْعِ حَزَناً َألّ يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ)‬
‫و همين مهاجرين و انصار بودند كه در مجالس ايماني و كارهاي سخت و كندن خندق‪ :‬و ساختن مسجد و امور مهم رسول خدا را ياري مي‬
‫كردند‪ ،‬و همينها بودند كه با ابوبكر بيعت نمودند و با مرتدين جنگيدند و اسلم را در شرق و غرب نشر دادند‪.‬‬
‫سوم‪ :‬منافقين در بسياري از موارد مؤمنين و حتي خود رسول خدا را ملمت و يا مسخره مي كردند‪ ،‬و اگر از بيت المال به ايشان چيزي مي‬
‫رسيد خشنود مي شدند و گر نه غضبناك بودند چنانكه در سوره ي توبه آيه ي ‪ 58‬راجع به ايشان فرموده‪:‬‬
‫(وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ)‬
‫ولي مهاجرين و انصار به عكس ايشان در همه حال از رسول خدا و از مؤمنين راضي و خرسند بودند‬

‫چهارم‪:‬‬
‫ولي مهاجرين و انصار به عكس ايشان در همه حال از رسول خدا و از مؤمنين (دنباله آن تايپ شود)‬
‫و ايشان را ذليل و خود را عزيز فرض مي كردند چنانكه در سوره ي منافقين آيه ي ‪ 7‬آمده است‪:‬‬
‫(يَقُولُونَ ل تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ الِّ حَتّى يَنْفَضّوا) ‪.‬‬
‫و در آيه ي ‪ 8‬همان سوره ميفرمايد‪( :‬يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنّ الَْعَزّ مِنْهَا الَْذَلّ)‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫سازي سپس در مدينه مجاورت نكنند مگر كمي‪ ،‬اينان مورد‬
‫لعن بوده و هر كجا يافت شوند و كشته شوند‪)).‬‬

‫طبسق ايسن تهديسد اگسر منافقيسن از اذيست و آزار خودداري نمسي‬


‫كردنسد از مدينسه بيرون مسي شدنسد‪ ،‬پسس اينان رسسوا و مورد‬
‫طعسسسسن و لعسسسسن مسسسسسلمين بودنسسسسد و جرات حضور در ميان‬
‫مهاجرين و انصار را نداشتند‪.‬‬
‫خداوند متعال در مورد آنها ميفرمايد‪( :‬وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ‬
‫رَبّكَ لَيَقُولُنّ إِنّا كُنّا مَعَكُمْ أَوَلَيْسَ الُّ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ‬
‫الْعَالَمِينَ وَلَيَعْلَمَنّ الُّ الّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنّ الْمُنَافِقِينَ)‬
‫(العنكبوت ‪.)11-10‬‬
‫يعنسي‪(( :‬و اگسر بيابسد فتحسي از نزد پروردگار تسو گوينسد هسر‬
‫آينه ي ما با شما بوديم‪ ،‬آيا نيست ال داناتر به آنچه كه در‬
‫سسسينه هاي عالمهاسسست‪ ،‬و البتسسه ممتاز كنسسد ال آنان را كسسه‬
‫ايمان آورده اند و البته ممتاز كند منافقان را))‪.‬‬
‫و خداوند جل جلله ميفرمايد‪( :‬وَيَحْلِفُونَ بِالِّ إِنّهُمْ لَمِنْكُمْ وَمَا‬
‫‪ )56‬و‬ ‫هُمسْ مِنْكُمسْ وَلَكِنّهُمسْ قَوْمسٌ يَفْرَقُونَس) (التوبسسة‪:‬‬
‫خداوند فرموده است‪( :‬إِنّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدّرْكِ الَْسْفَلِ مِنَ‬
‫النّارِ) (النسساء‪ )145:‬و خداونسد متعال خسبر داده اسست كسه‬
‫منافقين مسلمان نيستند و آنها نه به طرف مسلمانان هستند‬
‫و نسه بسه طرف مشركيسن بلكسه آنهسا مذبذب و متردد هسستند‪ ،‬و‬
‫نيز رافضه را چنين مي يابي‪.‬‬
‫و خداوند متعال ميفرمايد‪( :‬لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالّذِينَ فِي‬
‫(َلئِنْ لَمْ يَ ْنتَهِ الْ ُمنَافِقُونَ وَالّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَ َرضٌ وَا ْلمُرْجِفُونَ فِي‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫ا ْلمَدِينَةِ لَ ُنغْرِيَنّكَ بِهِمْ ثُمّ ل يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا ِإلّ قَلِيلً مَ ْلعُونِينَ َأيْ َنمَا‬
‫ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتّلُوا تَ ْقتِيلً)‬

‫يعنسي‪(( :‬اگسر منافقيسن و آنانسي كسه بيماري در دلهايشان اسست‬


‫و در مدينسسسه اراجيسسسف مسسسي سسسسازند خودداري نكننسسسد تسسسو را‬
‫برايشان بر مي انگيزانيم كه ايشان را از مدينه خارج سازي‬
‫سسپس در مدينسه مجاورت نكننسد مگسر كمسي‪ ،‬اينان مورد لعسن‬
‫بوده و هر كجا يافته شوند گرفته و كشته شوند‪)).‬‬
‫پسسس وقتسسي كسسه خداونسسد جسسل جلله پيامسسبر را برايشان بر‬
‫انگيخته نساخت‪ ،‬و آن حضرت آنها را نكشت اين امر به آن‬
‫دللت ميكند كه منافقين از بين رفته و باقي نمانده اند‪ ،‬و در‬
‫روز بيعست رضوان بسا پيامسبر از جمله ي منافقيسن جسز جسد‬
‫بن قيس‪ -‬كه در عقب شتر خود پنهان شده بود‪ -‬كسي ديگر‬
‫نبود‪ ،‬و در مجموع منافقيسسن در بيسسن صسسحابه مقهور و ذليسسل‬
‫بودنسد‪ ،‬و خصسوصاً در آخريسن ايام پيامسبر و بعسد از جنسگ‬
‫تبوك‪ ،‬زيرا كسسسسسه خداونسسسسسد تعالي در مورد آنان ميفرمايسسسسسد‪:‬‬
‫(يَقُولُونَ لَئِنْ َرجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنّ الَْعَزّ مِنْهَا الَْذَلّ) و‬
‫بعداً مي فرمايد‪( :‬وَلِّ الْعِزّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنّ‬
‫الْمُنَافِقِينَ ل يَعْلَمُونَ)‬
‫((المنافقون ‪))8‬‬
‫يعنسي‪(( :‬مسي گوينسد اگسر باز گرديسم بسه مدينسه بر آرد عزيزتسر‬
‫خوارتر را از مدينه و خداوند راست عزت و پيامبر او را و‬
‫مسلمانان را‪ ،‬ليكن منافقان نمي دانند‪)).‬‬
‫از ايسسن چنيسسن بر مسسي آيسسد كسسه مسسسلمانان عزيسسز بودنسسد‪ ،‬نسسه‬
‫منافقيسسسن‪ ،‬و عزت و قوت از آن اصسسسحاب پيامسسسبر بود‪ ،‬و‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫منافقيسن در ميان آنهسا خوار و ذليسل بودنسد‪ ،‬خداونسد در مورد‬
‫ايشان ميفرمايسسد‪( :‬يَحْ ِلفُونسسَ بِالِّس لَكُمسسْ لِيُرْضُوكُمسسْ)‬
‫(التوبة‪. )62:‬‬
‫يعنسي‪(( :‬براي شمسا بسه خدا سسوگند مسي كننسد كسه تسا شمسا را‬
‫خشنود سازند‪ )).‬و ميفرمايد‪َ ( :‬يحْلِفُونَ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ)‬
‫(التوبة‪)62:‬‬
‫يعنسي‪(( :‬براي شمسا سسوگند ياد مسي كننسد تسا از آنهسا خشنود‬
‫شويد)) و ميفرمايد (وَلَكِنّهُمْ قَوْمٌ يَ ْفرَقُونَ)‬
‫معلوم اسسست كسسه ايسسن صسسفت هسسا همسسه صسسفات مردمان خوار‪،‬‬
‫ذليسسل‪ ،‬و مغلوب اسسست‪ ،‬ليكسسن سسسابقين اوليسسن از مهاجريسسن و‬
‫انصسسسسار قبسسسسل از رحلت پيامسسسسبرشان و بعسسسسد از آن همواره‬
‫عزيزتريسن مردمان بودنسد‪ ،‬پسس هيسچ درسست و معقول نيسست‬
‫كه اصحاب برگزيده و عزتمند محمد منافق و خوار و ذليل‬
‫باشند‪.‬‬
‫ليكسسن اينهسسا صسسفت رافضسسه اسسست‪ ،‬زيرا شعار آنان خواري و‬
‫ذلت‪ ،‬و ثروتشان نفاق و تقيسسسسسه و سسسسسسرمايه يشان دروغ و‬
‫سوگندهاي دروغين مي باشد‪ ،‬و اگر در غلو و زندقي نيافتند‬
‫بسسه زبانهاي خويسسش آنچسسه را مسسي گوينسسد كسسه در دلهايشان‬
‫نيست‪.‬‬
‫و بر جعفسر صسادق دروغ مسي بندنسد كسه گفتسه اسست‪(( :‬تقيسه‬
‫دين من و دين پدران من است‪)).‬‬
‫در حاليكه خداوند جل جلله اهل سنت را از اين دروغها پاك‬
‫نگسسه داشتسسه و آنهسسا را بسسه چنيسسن دروغهسسا نيازمنسسد نگردانيده‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫اسست‪ ،‬و آنهسا از راسستگوترين مردمان بوده و ايمان شان از‬
‫‪55‬‬
‫همه قويتر بوده است و دين شان تقوي مي باشد نه تقيه‪.‬‬
‫و امسسا اينكسسه خداي تعالي در سسسوره ي آل عمران آيسسه ي ‪28‬‬
‫فرموده‪(:‬ل يَتّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ‬
‫يءٍ إِلّ أَنْ تَتّقُوا مِنْهُمْ‬
‫وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ الِّ فِي شَ ْ‬
‫تُقَاةً)‬

‫پس بايد گفت اين آيه به تقيه و پرهيز از كفار امر مي كند‬
‫و بسسسه دروغ گفتسسسن و صسسسادر كردن احكام و فتاوي برخلف‬
‫آنچسه كسه خداونسد نازل كرده براي مؤمنيسن امسر نمسي نمايسد‪ ،‬و‬
‫خدا براي كسسي كسه مجبور شده در مقابسل كفار بسه مطالبسي بر‬
‫خلف ايمان سسسخن بگويسسد آنرا جايسسز شمرده اسسست ولي اهسسل‬
‫بيت را كسي بر چيزي مجبور ننمود‪ .‬ابوبكر صديق احدي‬
‫را بر بيعست خود مجبور نسساخت بلكسه مردم بسه ميسل خود بسه‬
‫او بيعت نمودند‪ .‬و علي و غير علي كه فضائل صحابه را‬
‫‪56‬‬
‫بيان‪ ،‬و از ايشان مدح نموده اند خوفي از احدي نداشتند‪.‬‬

‫‪ 55‬شيسخ طوسسي كسه از علماي بزرگ اماميسه اسست در كتاب تهذيسب و اسستبصار خود احاديسث بسسياري از قول ائمسه خود آورده كسه چون آنهسا را بسا‬
‫مذهب خود مخالف و با مذهب اهل سنت موافق ديده‪ ،‬همه را حمل بر تقيه و رد نموده است‪ ،‬همچنين شيخ حر عاملي و ديگر علماي اماميه در‬
‫كتابهاي خود مانند وسائل الشيعه و مستدرك الوسائل احاديث بسياري كه موافق كتاب خدا و سنت رسول است از ائمه خود ذكر نموده و آنگاه‬
‫چون اين احاديث را موافق با مذهب و مذاق خود نديده همه را حمل بر تقيه نموده و رد كرده اند آيا اينان در مورد اين همه حكم و فتوايي كه‬
‫بسه زعسم ايشان خلف واقسع اسست و آنهسا را حمسل بر تقيسه نموده انسد هيسچ فكسر نكرده انسد كسه امام مجبور نبوده چنيسن احكام و فتاوائي برخلف ديسن‬
‫بيان‬
‫و مردم را گمراه كند؟ در حاليكه تقيه براي حفظ دين است نه براي حفظ جان‪ ،‬هيچكس حق ندارد احكامي بر خلف ما أنزل ال گفته و به بهانه‬
‫ي تقيه مردم را گمراه كند‪ .‬از اين گذشته اگر امام ميخواست تقيه كند مي بايستي سكوت را اختيار مي نمود نه اينكه مطالبي را بگويد كه شما‬
‫قائليد كه آنها را از روي تقيه گفته‪ ،‬يعني حق و واقعيت را بيان نكرده است!!!‬
‫‪ 56‬حتي با مراجعه به نهج البلغه كه شيعه آنرا منسوب به علي ميدانند بدست مي آيد كه علي در هنگام رياست و خلفت خود از اصحاب‬
‫رسول خدا تمجيد و تعريف بسيار مي نموده است‪ :‬از آن جمله آن حضرت در خطبه ‪ 96‬ميفرمايد‪(( :‬لقد رأيت أصحاب محمد ‪ ،‬فما أري أحدًا‬
‫منكم يشبههم‪ ،‬لقد كانوا يصبحون شعثًا غبرا وقد باتوا سجدا وقياما يراوحون بين جباههم وخدودهم‪ ،‬يقفون علي مثل الجمر من ذكر معادهم‪ ،‬كان‬
‫بيسن أعينهسم ركسب المعزي مسن طول سسجودهم‪ ،‬إِذا ذكسر ال هملت أعينهسم حتسى تبسل جيوبهسم‪ ،‬ومادوا كمسا يميسد الشجسر يوم الريسح العاصسف خوفًا مسن‬
‫العقاب ورجاء للثواب)) يعني‪ :‬من اصحاب محمد را ديدم و هيچ يك از شما را شبيه آنان نمي بينم‪ ،‬آنان ژوليده و غبار آلود صبح مي كردند‬
‫و به سسجده و قيام شب را بيدار مي ماندنسد‪ ،‬ميان پيشانيهسا و گونسه هايشان نوبست گذاشته بودنسد‪ ،‬و از ياد معاد ماننسد اخگر سوزان مي ايسستادند‪،‬‬
‫گويسا از طولنسي بودن سسجده پيشانيهايشان == مثسل زانوهاي بزهسا پينسه بسسته بود‪ ،‬هرگاه خداونسد ياد مسي شسد از ترس كيفسر و عذاب و اميسد‬
‫ثواب اشسك چشمهايشان مسي ريخست بطوري كسه گريبانشان تسر مسي گشست و مسي لرزيدنسد ماننسد درخست كسه در روز طوفانسي مسي لرزد‪ .‬و همچنيسن آن‬
‫حضرت از خلفاي نيز تمجيد و تعريفي نموده است‪ :‬هر كس بخواهد آن كلمات را ببيند به مكتوب ششم و خطبه هاي ‪ 163‬و ‪ 228‬نهج البلغه و‬
‫ساير كلمات آن حضرت مراجعه كند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫در زمان بنسي اميسه و بنسي عباس بسسياري از مردم در ايمان‬
‫و تقوي از علي كمتسسر بودنسسد و از بعضسسي كارهاي خلفاي‬
‫كراهست داشتنسد ولي از ايشان مدح و تعريسف نمسي نمودنسد و‬
‫دوسستدار ايشان نبودنسد و خلفاي بنسي اميسه و بنسي عباس نيسز‬
‫مردم را بسه مداحسي مجبور نكردنسد‪ .‬و خلفاي راشديسن كسه از‬
‫مجبور سسساختن مردم بر اطاعسست خود دورتسسر از همسسه بودنسسد‬
‫هرگسز مردم را بسه اطاعست خود وادار نكردنسد‪ ،‬و حتسي اسسيران‬
‫مسسسلمان كسسه در دسسست نصسساري قرار داشتنسسد از اظهار ديسسن‬
‫خويش خودداري نمي كردند پس چگونه مي توان به علي‬
‫و فرزندانسش گمان برد كسه از اسسيران ضعيسف تسر بودنسد؟!‪ .‬و‬
‫مسا بسه تواتسر اخبار دانسسته ايسم كسه هيچكسس علي و اولدش‬
‫را بر ذكسسر فضيلت خلفاي مجبور نكرد‪ ،‬ولي خودشان فضيلت‬
‫خلفاي را بيان نموده انسسسد و براي خلفاي طلب رحمسسست مسسسي‬
‫‪57‬‬
‫نمودند و با خواص خود چنين مي گفتند‪.‬‬

‫پسس قول شمسا كسه‪(( :‬بعضسي امارت را براي خود بدون حسق‬
‫طلب كردنسد و اكثسر مردم بسا وي‪ -‬كسه اشاره بسه ابوبكسر صسديق‬
‫اسست‪ -‬براي دنيسا بيعست كردنسد)) درسست نيسست‪ ،‬زيرا معلوم‬
‫اسسست كسسه ابوبكسسر براي خود امارت را طلب نكرد بلكسسه گفسست‪:‬‬
‫((لسست بخيركسم)) مسن بهتسر از شمسا نيسستم و در سسقيفه خود‬
‫را كانديد نكرد بلكه گفت من به امارت عمر و يا عبدالرحمن‬
‫و يسا ابسا عسبيده خشنودم‪ ،‬ولي عمسر گفست‪ :‬سسوگند بسه خدا‬
‫اگسر مسن مقدم شوم و گردنسم زده شود بهتسر اسست از اينكسه بر‬
‫قومسي امارت كنسم كسه در ميان ايشان ابوبكسر اسست‪ ،‬ولي عمسر‬
‫‪ - 57‬چنانكسسه در صسسحيفه ي سسسجاديه طلب رحمسست و تعريسسف از ايشان شده اسسست‪ ،‬و مسسا پاره اي از آن كلمات را در پاورقسسي صسسفحه ي ‪ 57‬ذكسسر‬
‫كرديم‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و ابوعسسبيده و سسساير مسسسلمين او را انتخاب كردنسسد و بسسا او‬
‫بيعسست نمودنسسد‪ ،‬چون مسسي دانسسستند كسسه او بهتسسر ايشانسسست و‬
‫پيامسسبر هسسم فرموده بود‪(( :‬خدا و مؤمنيسسن نمسسي خواهنسسد‬
‫مگر ابوبكر را‪)).‬‬
‫سسپس مسا فرض مسي كنيسم ابوبكسر طلب امارت كرد و اصسحاب‬
‫رسول با وي بيعت نمودند‪ ،‬ولي اين گمان كه بيعت با وي‬
‫بخاطسسر دنيسسا بوده اسسست خلف واقسسع اسسست‪ ،‬زيرا او هسسر چسسه‬
‫داشسست در زمان رسسسول خدا انفاق كرده بود و هنگام وفات‬
‫رسسول خدا هسم بيست المالي نبود كسه بسه آنهسا بخشسش كنسد و‬
‫سسيره ي او ماننسد رفتار علي بود كسه بطور مسساوي مال را‬
‫تقسسسيم مسسي نمود‪ .‬از آن گذشتسسه همسسه ميداننسسد كسسه زاهدتريسسن‬
‫مردم ماننسسد عمسسر و ابوعسسبيده و اسسسيد بسسن حضيسسر و امثال‬
‫ايشان با ابوبكر بيعت نمودند‪.‬‬
‫آري سسسيره و روش ابوبكسسر صسسديق در تقسسسيم بيسست المال‬
‫مسسساوات بود‪ ،‬چنانكسسه سسسيره ي علي نيسسز چنيسسن بود‪ ،‬پسسس‬
‫اگر اصحاب با علي هم بيعت مي كردند‪ ،‬ايشان را از بيت‬
‫المال بماننسسد ابوبكسسر بهره منسسد مسسي نمود و عطسسا مسسي كرد‪،‬‬
‫علوه بر اينكسسه قسسبيله ي علي از بنسسي تيسسم كسسه قسسبيله ي‬
‫ابوبكر صديق است شريفتر بود و عباس و عبدال بن جعفر‬
‫و ابوسسفيان و زبيسر و عثمان‪ -‬دو پسسر عمسه ي او‪ -‬و امثال‬
‫آنان كسسسسه از خانواده ي علي هسسسسستند از اشرف صسسسسحابه‬
‫بودنسسد‪ ،‬و ابوسسسفيان در موضوع شرافسست نسسسبت و بيعسست‪ ،‬بسسا‬
‫علي صسحبت نمود‪ ،‬ولي علي براي علم و دينسي كسه داشست‬
‫او را اجابسست نكرد‪ ،‬پسسس چسسه بهره ي دنيوي براي امسست در‬
‫بيعت با ابوبكر بود؟! خصوصاً كه او بين بزرگان سابقين و‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫بين ساير مسلمين در عطا مساوات مي نمود و مي گفت هر‬
‫كس اسلم آورده و به اسلم خدمت نموده براي خدا بوده‪ ،‬و‬
‫اجر او با خداست‪.‬‬
‫پسس مثال رافضسه بسا اهسل سسنت ماننسد مسسلمانان بسا نصساري‬
‫است زيرا‬
‫كسه مسسلمانان بسه نبوت عيسسي ايمان دارنسد و در حسق او غلو‬
‫نصساري و توهيسن يهود را روا نمسي دارنسد و نصساري در حسق‬
‫او تسا حدي زياده روي مي كننسد كه او را خدا مي پندارنسد‪ ،‬و‬
‫او را از پيامسسسبران بهتسسسر دانسسسسته بلكسسسه حتسسسي حوارييسسسن از‬
‫پيامبران بهتر ميدانند‪.‬‬
‫همچنان رافضيها كساني كه به طرفداري علي مي جنگيدند‬
‫ماننسد اشتسر و محمسد بسن ابسي بكسر را از عمسر و سساير سسابقين‬
‫بهتر ميدانند‪ ،‬مسلمان اگر با نصراني مناظره كند نمي تواند‬
‫درباره ي عيسسي عليسه السسلم جسز سسخن حسق چيزي بگويسد‪،‬‬
‫برخلف اگسسر نصسسراني اي بسسا يهودي مناظره كنسسد نميتوانسسد‬
‫شبهسسه ي يهودي را جسسز بسسا جواب مسسسلمان رد كرده و پسسس‬
‫كند‪ ،‬زيرا اگر او به ايمان به محمد خوانده شود‪ ،‬و بعداً با‬
‫امري به نبوت او طعن كند پس يهودي برايش طعن بزرگتر‬
‫از آن خواهسد گفست‪ ،‬زيرا كسه دليسل نبوت محمسد بزرگتسر و‬
‫واضسح تسر از دليسل نبوت عيسسي عليسه السسلم اسست‪ ،‬و نيسز‬
‫نبوت محمسسد دورتسسر از شكوك و شبهات نسسسبت بسسه دوري‬
‫نبوت عيسسي عليسه السسلم از آن اسست‪ ،‬و چنيسن اسست امسر يسك‬
‫سسني در مقابسل رافضسي در مورد ابوبكسر و علي ‪ ،‬زيرا يسك‬
‫رافضسي هرگسز نمسي توانسد ايمان‪ ،‬عدالت‪ ،‬و دخول جنست‪ ،‬علي‬
‫را بسسه تنهايسسي ثابسست كنسسد و عدالت‪ ،‬ايمان و دخول جنسست‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫ابوبكر و عمر را رد كند‪ ،‬اگر اين امور را به تنهايي براي‬
‫علي ثابست كنسد دليسل او را ياري نمسي كنسد‪ ،‬همچنان اگسر يسك‬
‫نصسراني بخواهسد كسه نبوت عيسسي عليسه السسلم را ثابست كنسد‬
‫چنيسن نمسي توانسد مگسر اينكسه نبوت محمسد را نيسز ثابست كنسد‪،‬‬
‫و اگسر بخواهسد بسه تنهايسي نبوت عيسسي عليسه السسلم را ثابست‬
‫كند دليل او را ياري نمي كند‪.‬‬
‫و اگسسر خوارج و نواصسسب كسسه علي را كافسسر و فاسسسق و ظالم‬
‫مي دانستند‪ ،‬به شيعه بگويند كه علي ظالم و طالب خلفت و‬
‫دنيا بود و با شمشير بر سر خلفت و رياست جنگها كرد و‬
‫هزاران نفسر از مسسلمين را در ايسن راه بسه قتسل رسسانيد تسا از‬
‫خلفسسست انفرادي عاجسسسز شسسسد و اصسسسحابش از دورش متفرق‬
‫گرديدند و او را تكفير و در روز نهروان با او جنگ كردند‪،‬‬
‫اگر اين سخن نواصب فاسد باشد پس كلم رافضيان در حق‬
‫ابوبكر فاسدتر است‪ .‬زيرا همان روش و استدللي كه ايشان‬
‫در باره ي ابوبكسر و عمسر بكار مسي برنسد از جانسب خوارج و‬
‫نواصب نيز متوجه ايشان خواهد شد‪.‬‬
‫در تاريسسخ اسسست كسسه چون ابوبكسسر باقلنسسي بعنوان سسسفير بسسه‬
‫قسسسطنطنيه رفسست قدر او را شناختنسسد و ترسسسيدند مبادا براي‬
‫سسسلطان قيصسسر تعظيسسم نكنسسد و خسسم نشود‪ ،‬پسسس او را از درب‬
‫كوچكسي داخسل كردنسد تسا بحال منحنسي وارد شود‪ ،‬و او بسه ايسن‬
‫حيله متوجسسه گرديسسد و بسسا پشسست خود وارد شسسد؛ پسسس آنان‬
‫خواسستند از مسسلمين عيسب جويسي كننسد‪ ،‬يكسي گفست‪(( :‬درباره‬
‫ي زوجسسه ي پيغمسسبر شمسسا چسسه گفتسسه شده (مقصسسود تهمسست و‬
‫قصسه افسك عايشسه بود)؟! باقلنسي گفست‪ :‬آري‪ ،‬بسه دو نفسر‬
‫افتراء بسسه زنسسا زده شده‪ ،‬يكسسي حضرت مريسسم و يكسسي حضرت‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫عايشه‪ ،‬اما مريم اولد آورد در حاليكه بدون شوهر و با كره‬
‫بود‪ ،‬و امسا عايشسه فرزندي نياورد بسا اينكسه شوهسر داشست‪ ،‬آن‬
‫مرد نصسسراني مبهوت و عاجسسز مانسسد و معلوم شسسد كسسه پاكسسي‬
‫عايشه مسلم تراز پاكي مريم است‪.‬‬
‫پسس مردم به اختيار خود بسا ابوبكسر بيعست نمودنسد نسه از ترس‬
‫شمشيسر و نسه بسه طمسع مال دنيسا‪ ،‬هيسچ يسك از نزديكان خود را‬
‫پسسست و مقام نداد‪ ،‬او تمام كارهاي اسسسلمي را منظسسم نمود‪،‬‬
‫مال بسسياري در راه خدا انفاق نمود و براي ورثسه ي خويسش‬
‫چيزي باقسي نگذاشست‪ ،‬در حاليكسه يسك قطيفسه و يسك كنيسز و يسك‬
‫شتسر بيسش نداشست وصسيت كرد تسا هسر چسه دارد بسه بيست المال‬
‫بدهنسسد‪ ،‬آري ايسسن چنيسسن رفتار كرد‪ ،‬تسسا اينكسسه گفتسسه شسسد اي‬
‫ابوبكسر خدا تسو را رحمست كنسد كسه امراي پسس از خودت را بسه‬
‫زحمت افكندي‪ ،‬مسلماني بخاطر امارت تو كشته نشد‪ ،‬بلكه با‬
‫مرتديسسسن و كفار قتال كردي و چون حال احتضار تسسسو را فرا‬
‫رسسيد مرد بسا قوت و اميسن و بزرگسي ماننسد عمسر را جانشيسن‬
‫خود نمودي نسه براي خويشسي نسسب و نسه بخاطسر دنيسا‪ ،‬بلكسه‬
‫براي كوشسش و خيرخواهسي مسسلمين‪ .‬پسس از فراسست و نظسر‬
‫او سستايش شده كسه كسسي را كانديسد كرد كسه شهرهاي كفار را‬
‫فتح كرد و ديوان حساب نصب نمود‪ ،‬و بيت المال را پركرد‪،‬‬
‫و عدل او شامسسل عموم مردم شسسد‪ ،‬بسسا اينكسسه پيرو رفيسسق خود‬
‫ابوبكسر بود‪ ،‬و همچون او از نظسر معيشست در سسختي زندگسي‬
‫نمود و بسسه خويشان خود سسسرپرستي كاري را واگذار ننمود‪،‬‬
‫سسپس عاقبتسش بسه شهادت ختسم شسد‪ .‬حال اگسر شمسا رافضيان‬
‫بگوييسسسد تمام اينهسسسا براي رياسسسست دنيسسسا بود‪ ،‬در برابر قول‬
‫ناصسبي كسه مسي گويسد‪(( :‬علي طالب دنيسا و رياسست بود و‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫بخاطسسر امارت خود بسسا مسسسلمين جنگيسسد ولي بسسا كفار جنگسسي‬
‫نكرد و شهري را فتسسسح ننمود)) چسسسه پاسسسسخي داريسسسد؟ اگسسسر‬
‫بگوييسسد‪ ،‬ايسسن كارهسسا را علي براي خدا كرد و در امسسر خدا‬
‫مسسسامحه ننمود بلكسسه او مجتهسسد مصسسيب و ديگران خطسسا كار‬
‫بودند گوييم‪ :‬كساني كه قبل از او بودند بهتر و از شبهه ي‬
‫طلب رياسسست دورتسسر بودنسسد‪ .‬و شبهسسه ي ابسسو موسسسي كسسه بسسا‬
‫عمرو بسن العاص بر عزل علي و معاويسه و در گذاشتسن امسر‬
‫خلفسست بسسه شوري موافقسست كرد كجسسا و شبهسسه ي عبدال بسسن‬
‫سسسبا و امثال او كسسه قائل بسسه عصسسمت‪ ،‬الوهيسست و نبوت علي‬
‫شدند كجا؟ در همه ي اين موارد رافضي اگر ايمان و عدالت‬
‫ابوبكسر و عمسر را نفسي كنسسد از اثبات آن بسه علي عاجسز‬
‫مي ماند و اگر به اخبار متواتر اسلم و هجرت و جهاد علي‬
‫اسسستدلل كنسسد‪ ،‬پسسس هميسسن تواتسسر در حسسق ابوبكسسر موجود‬
‫اسست‪ .‬و اگسر بگوييسد آنان منافسق و در باطسن دشمسن و مفسسد‬
‫بودنسد‪ ،‬پسس هميسن سسخنان را خوارج نيسز مسي تواننسد در باره‬
‫ي علي بگوينسد كسه او بسا پسسر عمويسش پيامسبر حسسادت‬
‫داشست و در خانواده ي او عداوت مسي ورزيسد و مسي خواسست‬
‫ديسن او را فاسسد كنسد پسس چون بسه خلفست رسسيد و تمكسن پيدا‬
‫كرد خونهسا جاري سساخت و بسه راه تقيسه و نفاق رفست‪ ،‬و لذا‬
‫باطنيسسه كسسه اتباع او بودنسسد از او چيزهاي مخالف قرآن نقسسل‬
‫كرده انسسد كسسه خدا او را از آن بدور نگسسه داشتسسه و پناه داد‬
‫چنانكه شيخين را دور نگه داشته و پناه داد‪.‬‬
‫هسر آيسه اي را كسه مدعسي شونسد مخصسوص علي اسست مسي‬
‫توان همان آيسه را بسه دو رفيسق قبلي او اختصساص داد‪ ،‬زيرا‬
‫دروازه ي ادعا باز است‪ .‬و اگر ادعاي فضيلت علي را به‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫واسسسطه ي اخبار كننسسد‪ ،‬پسسس ثبوت فضيلت شيخيسسن بسسه اخبار‬
‫بيشتسر و صسحيحتر اسست‪ ،‬و ايسن ماننسد كسسي اسست كسه بخواهسد‬
‫فقسه ابسن عباس را بدون فقسه علي ثابست كنسد و يسا بخواهسد فقسه‬
‫عمر را بدون فقه ابن مسعود ثابت نمايد‪ ،‬پس جز توسل به‬
‫‪58‬‬
‫زور و ظلم و جهل و دروغ راهي ندارد‪.‬‬
‫اما آوردن داستان عمر بن سعد كه چون عبيدال بن زياد او‬
‫را بين جنگ با حسين و عزل از حكومت ري مخير ساخت‪،‬‬
‫قياسسي اسست ناپسسند‪ ،‬زيرا عمسر بسن سسعد طالب رياسست بود و‬
‫بسه كار حرامسي اقدام كرد‪ ،‬آيسا سسابقين اوليسن از مهاجريسن و‬
‫انصسسار را كسسه ممدوح قرآننسسد‪ ،‬مسسي توان بسسا عمسسر بسسن سسسعد‬
‫مقايسسه نمود؟! سسعد بسن وقاص كسه پدر اوسست از زاهدتريسن‬
‫مردم بود و پس از آنكه شهر هاي كفر بدست او فتح گرديد‪،‬‬
‫از امارت و وليسست دوري جسسست‪ ،‬و چون زمان فتنسسه شسسد از‬
‫مردم كناره گيري كرد و در خانسسسه ي خود بسسسه عقيسسسق عزلت‬
‫گزيسسد‪ ،‬فرزندش آمسسد و او را ملمسست كرد و گفسست مردم براي‬
‫پادشاهسي و سسلطنت نزاع مسي كننسد و تسو اينجايسي؟ پاسسخ داد‪،‬‬
‫برو مسسن از رسسسول خدا شنيدم كسسه مسسي فرمود‪(( :‬خدا بنده‬
‫ي پرهيزگار‪ ،‬پنهان و قناعسست كار را دوسسست مسسي دارد)) در‬
‫حالي كسه از اهسل شوري جسز او و علي كسسي باقسي نمانده‬
‫‪- 58‬اصلً هر كس كه در باره ي مسلمين صدر اسلم بدگويي و يا مداحي مي كند و يكي را بر ديگري ترجيح و تفضيل ميدهد و يكي را تنقيد‬
‫مي نمايد كاري بر ضد فرمان خدا انحام مي دهد زيرا حق تعالي در سوره ي بقره آيه ي ‪ 134‬و ‪ 141‬مي فرمايد‪( :‬تِلْكَ ُأمّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا‬
‫عمّا كَانُوا يَ ْعمَلُونَ) يعني‪(( :‬آن امتي كه رفته و گذشته اند براي آنهاست آنچه كسب كردند و براي شماست‬ ‫كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَل تُسْأَلونَ َ‬
‫آنچه خودتان كسب كنيد‪ ،‬و شما مسئول اعمال آنان نيستيد‪ )).‬ما اين مطلب را تاكنون هزاران بار تذكر داده ايم‪ .‬بايد به مردم فهماند كه وظيفه‬
‫ايشان متديسن شناسسي نيسست‪ ،‬شناخست متدينيسن كسه كدام بهتسر بودنسد را خداونسد از مسا نخواسسته اسست بلكسه آنچسه وظيفسه ي مسا مسي باشسد و خدا از مسا‬
‫خواسته است آن است كه دين خدا را بشناسيم‪ ،‬الن مردم زمان ما از اسلم بيگانه و از اصول و فروع آن بي خبرند‪ ،‬از وقتي كه مسلمين اصل‬
‫دين را رها نموده و به تعريف و تنقيد متدينين رو آورده اند‪ ،‬دين و مسلمين تضعيف و تفرقه ميان امت اسلمي شده و مسلمين به جان يكديگر‬
‫افتاده و به انحطاط رفته اند‪ ،‬علي هيچگاه به فكر مداحي از مخلوق و بدگويي از گذشتگان نبود‪ ،‬ما نيز اگر مدعي راه علي مي باشيم بايد‬
‫بسه هميسن راه برويسم‪ ،‬بايسد ديسن خدا و اصسول و فروعسي را كسه علي و سساير متدينيسن صسدر اسسلم مسي شناختسه و بسه عمسل آن مسي نمودنسد مسا نيسز‬
‫همان را بشناسيم و به آن عمل كنيم تا به سعادت برسيم‪ ،‬هيچگاه حساب كارهاي خوب علي را بپاي ما نمي گذارند‪ ،‬علي هيچ راه و روش و‬
‫خطي جز راه و روش و خط خدا و رسول نداشته‪ ،‬ما نيز بايد چنين باشيم و همين راه را در پيش گيريم و از خيرخواهي در حق يكديگر كوتاهي‬
‫نكنيم‪.‬‬
‫ليكسن بايسد گفست كسه عقيده ي اهسل سسنت بر ايسن اسست كسه پسس از رسسول خدا بهتريسن امست ابوبكسر و بعسد از او عمسر و عثمان و علي و بقيسه ي‬
‫عشره ي مبشره است‪ ،‬پس مي توان گفت كه نزد اهل سنت مسأله ي برتري وجود دارد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫بود‪ ،‬او كسسي اسست كسه عراق را فتسح كرد و لشكريان خسسرو‬
‫را شكسست داد و او آخريسن نفرات عشره اي بود كسه پيغمسبر‬
‫آنان را بسه بهشست بشارت داده بود‪ .‬حال اگسر ايسن پدر را بسه‬
‫پسسرش نتوان تشسبيه كرد آيسا ميتوان ابوبكسر و عمسر و عثمان‬
‫را بسه او تشسبيه نمود؟!!! شيعيان محمسد بسن ابسي بكسر را از‬
‫پدرش بهتر و برتر مي دانند‪ ،‬و به او اظهار ارادت مي كنند‬
‫زيرا او عثمان را اذيست و آزار نمود و از صسحابه ي علي و‬
‫‪59‬‬
‫ربيب او بود‪ ،‬ولي پدرش ابوبكر را سب و لعن مي كنند‪.‬‬
‫حال اگسسر نواصسسب عمسسر بسسن سسسعد را چون از شيعيان عثمان‬
‫بود‪ ،‬و او را ياري كرد و بر قتسسسسسل حسسسسسسين اقدام نمود مدح‬
‫نماينسد و پدرش سسعد را كسه چرا بسه ياري عثمان از همراهسي‬
‫بسا معاويسه در قتال كوتاهسي نمود‪ ،‬لعسن و طعسن كننسد‪ ،‬آيسا كار‬
‫صسسحيحي مسسي كننسسد؟ آيسسا عمسسل شيعيان در باره ي ابوبكسسر و‬
‫پسسسرش هماننسسد ايسسن كار نيسسست؟! در حاليكسسه ابوبكسسر صسسديق‬
‫برتسر از سسعد‪ ،‬و عثمان از اسستحقاق قتسل‪ ،‬از حسسين دورتسر‬
‫بود‪ .‬اگر چه هر دو مظلوم و شهيد شدند و لذا فسادي كه‬
‫در امست اسسلم بسه واسسطه ي قتسل عثمان رخ داد بزرگتسر از‬
‫فسسسادي بود كسسه از قتسسل حسسسين روي داد‪ ،‬عثمان از سسسابقين‬
‫اوليسسن مهاجريسسن و زمامدار و خليفسسه ي مسسسلمين بود‪ ،‬از او‬
‫خواسستند كسه بدون جهست و بدون حسق خود را عزل كنسد‪ ،‬امسا‬
‫او خود را عزل نكرد و قتال هسسسم نكرد تسسسا كشتسسسه شسسسد‪ :‬ولي‬
‫‪ - 59‬و در كتب ادعيه ي خود او را جبت و عمر را طاغوت ميخوانند‪.‬‬
‫و دعايي سساخته اند بنام دعاي صنمي قريسش‪ ،‬و خلفاي رسول خدا و مهاجريسن سسابقين اوليسن را بست مي خواننسد و خودشان را كه از قرآن بي‬
‫خبرند مسلمان مي شمرند و حتي روز نهم ربيع الول را عيد مي گيرند و مي گويند اين روز به واسطه ي قتل عمر رفع قلم شده است و آنگاه‬
‫هر كار لغو و بيهوده اي را بعنوان شادي انجام مي دهند ما خود كه در حوزه ي علميه قم بوديم كساني را مي ديدم كه در اين روز يكديگر را‬
‫ناگهان بسا لباس در ميان حوض مسي انداختنسد و يسا كسسي كسه بسي خسبر رد مسي شسد سسطل آب بر سسر او مسي ريختنسد و رقسص مسي كردنسد و تخمسه مسي‬
‫شكسستند و مردم را مسسخره مسي كردنسد‪ ،‬و تمثال و مجسسمه بسسيار گريسه و بسد شكسل سساخته‪ ،‬نام آنرا عمسر گذاشتسه و بسه آتسش مسي كشيدنسد آن هسم‬
‫كساني اين اعمال را انجام مي دادند كه مدعي علم و تقوي بوده و نيز خود را مربي ديگران مي دانستند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫حسسين زمامدار نبود و طالب زمامداري بود‪ ،‬تسا اينكسه ديسد‬
‫مشكسل اسست و از او خواسستند كسه او را بسه اسسارت نزد يزيسد‬
‫برونسد مگسر قبول نكرد و مقاومست نمود تسا مظلوم شهيسد شسد‪.‬‬
‫امسا ظلم بسه عثمان بزرگتسر و صسبر و حلم او كاملتسر بود‪ ،‬اگسر‬
‫چه هر دو مظلومانه شهيد شدند‪.‬‬
‫و اگسر كسسي طلب زمامداري و امامست كردن علي و حسسين‬
‫را بسه اسسماعيليه خلفاي فاطمسي مصسر ماننسد حاكسم بسه امسر ال‬
‫و امثال او كسه هزاران بدعست گذاشتنسد‪ ،‬تشسبيه كنسد و بگويسد‬
‫علي و حسين مانند حاكم اسماعيليه و امثال او از سلطين‬
‫اسسسسماعيليه و ماننسسسد حسسسسن صسسسباح در الموت‪ ،‬ظالم و طالب‬
‫رياسست بودنسد‪ ،‬آيسا افتراء ننموده اسست و تبشبهسي بسه ناحسق‬
‫نكرده اسست؟ زيرا علي و حسسين ايمان صسحيح داشتنسد ولي‬
‫اسسسسماعيليه داراي نفاق و الحاد و كفسسسر بودنسسسد‪ .‬و همچنيسسسن‬
‫كسسي كسه علي و حسسين را بسه بعضسي از اولد ابسي طالب و‬
‫طالبييسسسن و غيسسسر ايشان كسسسه در حجاز و شرق و غرب قيام‬
‫نمودند‪ ،‬و بدون حق طالب زمامداري بودند و به جان و مال‬
‫مردم ستم كردند‪ ،‬تشبيه كند‪ ،‬آيا اين تشبيه ظلم نيست؟ پس‬
‫آن كسي كه ابوبكر و عمر را به عمر بن سعد تشبيه كند‬
‫به طريق اولي مرتكب ظلم و دروغ شده است‪.‬‬
‫پسس از همسه ي اينهسا جاي سسؤال اسست كسه عمسر بسن سسعد كسه‬
‫بسسه ظلم و بزرگسسي گناه خود‪ ،‬و مبتل شدنسسش بسسه عصسسيان را‬
‫اعتراف نمود بهتسسر اسسست‪ ،‬يسسا مختار كذاب كسسه مدعسسي گرديسسد‬
‫جبرييسل براي او وحسي مسي آورد‪ ،‬و براي جلب رياسست اظهار‬
‫ياري حسسين را نمود و قاتلن او را جسستجو كرد؟ او كسه بسه‬
‫قول علمسسه شيعسسه بود بدتسسر از عمسسر بسسن سسسعد‪ ،‬و بدتسسر از‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫حجاج ناصسبي اسست‪ ،‬زيرا ايسن شيعسي بر خدا و رسسول او‬
‫دروغ بست‪ ،‬در حالي كه در خبر صحيح مسلم از پيامبر خدا‬
‫آمده اسسسست كسسسه‪(( :‬بزودي در قسسسبيله ي ثقيسسسف كذاب و‬
‫سسفاكي خواهسد آمسد‪ )).‬پسس كذاب همان مختار بسن ابسي عسبيده‬
‫ثقفي‪ ،‬و سفاك همان حجاج بن يوسف ثقفي است‪ .‬و روشن‬
‫اسست كسه عمسر بسن سسعد‪ ،‬اميسر لشكري بود كسه بسا حسسين قتال‬
‫نمود‪ ،‬بسسا اينكسسه ظلم نمود و دنيسسا را بر ديسسن مقدم داشسست‪ ،‬در‬
‫معصيت‪ ،‬به پايه ي مختار كه اظهار نصرت براي حسين مي‬
‫نمود‪ ،‬نمسسي رسسسد‪ .‬بلكسسه مختار دروغگوتسسر و گناهسسش هسسم‬
‫بزرگتر از كار و گناه عمر بن سعد‪ ،‬و هم بدتر از آن ناصبي‬
‫كسه حجاج بسن يوسسف باشسد بود‪ ،‬زيرا حجاج سسفاك بود‪ ،‬ولي‬
‫مختاري كسسسه مدعسسسي وحسسسي بود گناهسسسش بزرگتسسسر از قتسسسل‬
‫انسانهاست‪ ،‬زيرا اين كفر است و اگر توبه نكرده باشد مرتد‬
‫است‪ ،‬و ايجاد فتنه بزرگتر از قتل است‪ ،‬پس شيعيان بايد در‬
‫آراء و عقايد خود تجديد نظركنند‪.‬‬
‫و مثل اين بسيار است‪ ،‬كساني را نمي يابي كه رافضه چه‬
‫بسسه حسسق و چسسه ناحسسق بسسد مسسي گوينسسد مگسسر اينكسسه در ميان‬
‫خودشان كسساني هسستند كسه بدتسر از آنهاينسد‪ ،‬و ميان آنان كسه‬
‫خوارج از آنهسا تعريسف و تمجيسد مسي كننسد كسساني انسد بهتسر از‬
‫آنان كسه روافسض آنهسا را مدح و ثنسا مسي كننسد و بسي گمان كسه‬
‫رافضسي بدتسر از نواصسب انسد و آنان را كسه روافسض كافسر و‬
‫فاسق مي دانند بهترند از كساني كه نواصب آنها را كافي و‬
‫فاسق مي دانند‪.‬‬
‫و امسسا اهسسل سسسنت‪ ،‬جميسسع مؤمنيسسن را دوسسست ميدارنسسد‪ ،‬و از‬
‫روي علم و عدل انصساف سسخن مسي گوينسد نسه اهسل جهالت‪ ،‬و‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫نسه اهسل هوا و هوس انسد‪ ،‬و از شيوه ي رافضسي و نواصسب‬
‫هسر دو بيزار انسد‪ ،‬و بخصسوص مؤمنيسن سسابقين اوليسن را كسه‬
‫ممدوح خدا و رسسسسسولند‪ ،‬تمامشان را دوسسسسست دارنسسسسد و قدر‬
‫صسسسحابه و فضيلت و كارهاي خوب آنان را مسسي شناسسسسند‪ ،‬و‬
‫حقوق اهسل بيست رسسول خدا را كسه خدا براي آنان مقرر كرده‬
‫اسست مراعات مسي كننسد‪ ،‬و بسه آنچسه مختار و امثال او از راه‬
‫دروغ بجسسا آورده انسسد خشنود نيسسستند‪ ،‬و بسسه عمسسل حجاج و‬
‫ماننسد او از سستمگران راضسي نمسي باشنسد‪ ،‬و منزلت و مراتسب‬
‫هر يكي از آنها را ميدانند و براي ابوبكر و عمر برتري و‬
‫فضايلي قائلنسسسسد كسسسسه براي احدي حتسسسسي عثمان و علي قائل‬
‫نيسسستند‪ ،‬و ايسسن مطلب در صسسدر اول محسسل اتفاق بوده و اگسسر‬
‫خلفسسسي بود مورد اعتنسسسا نبوده اسسسست‪ .‬و تمام كسسسساني كسسسه‬
‫اصسحاب علي بودنسد همسه از اصسحاب و دوسستان ابوبكسر و‬
‫عمر نيز بودند و شك در تقدم ابوبكر و عمر بر علي را‬
‫نداشتنسد چرا نسه‪ ،‬و از او بسه تواتسر ثابست شده كسه گفتسه اسست‪:‬‬
‫((بهتريسن ايسن امست بعسد از پيامسبرش ابوبكسر و عمرانسد)) و‬
‫ليكسن عده اي علي را بر عثمان مقدم مسي داشتنسد‪ .‬و ائمسه و‬
‫پيشوايان اهسل سسنت بر تقديسم ابوبكسر و عمسر متفقنسد چنانكسه‬
‫مذهب ابوحنيفه‪ ،‬و شافعي و مالك و احمد بن حنبل و ثوري‬
‫و اوزاعسسي و ليسسث بسسن سسسعد و سسساير پيشوايان مسسسلمين از‬
‫متقدميسسسن و متأخريسسسن كسسسه اهسسسل فقسسسه و حديسسسث و زهسسسد و‬
‫تفسيربودند همين است‪.‬‬
‫و امسسا عثمان و علي و طايفسسه اي از اهسسل مدينسسه در اينكسسه‬
‫كداميسك برترنسد توقسف نموده انسد كسه يكسي از دو روايست منقول‬
‫از مالك نيسز هميسن اسست‪ .‬و طايفسه اي از اهسل كوفسه علي را‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫بر عثمان مقدم مسسي دارنسسد‪ ،‬كسسه ايسسن نيسسز يكسسي از دو روايسست‬
‫منقول از سسفيان ثوري مي باشسد‪ .‬سسپس گفتسه شده كسه ثوري‬
‫از ايسن قول بعسد از اجتماع او بسا ايوب السسختياني برگشتسه و‬
‫گفتسه هسر كسس علي را بر عثمان مقدم بدارد بسه مهاجريسن و‬
‫انصسسسسسسار توهيسسسسسسن نموده زيرا آنان علي را بر عثمان مقدم‬
‫نداشتند‪ .‬و باقي پيشوايان اهل سنت قائل به تقدم عثمان مي‬
‫باشند‪ ،‬و اين مذهب اكثر اهل حديث مي باشد‪ ،‬و دليل بر آن‬
‫نسص و اجماع اسست‪ .‬و امسا آنچسه از بعضسي از قدمسا نقسل شده‬
‫از مقدم بودن جعفسر بسن ابسي طالب و يسا تقدم طلحسه و ماننسد‬
‫اينان‪ ،‬پسسس تقدم آنان در امور مخصسسوصي اسسست نسسه در تمام‬
‫امور‪ .‬همانگونسه كسه از بعضسي هسا در حسق علي نقسل شده‬
‫است‪.‬‬
‫اما قول حلي بر اينكه‪( :‬امر بر برخي از اصحاب رسول خدا‬
‫مشتبسه گرديسد و از خواسستاران دنيسا كسه بيعست كرده بودنسد از‬
‫روي كوتسه نظري تقليسد نمودنسد و حسق بر آنان پنهان گشست‪،‬‬
‫در نتيجسسه بعلت عدم تحقيسسق حسسق را بسسه اهسسل آن ندادنسسد‪ ،‬و‬
‫بعضسي هسم از روي كسم فهمسي و كثرت جمعيست نظسر شان را‬
‫جلب كرد و بسسسسه پيروي از آنان بيعسسسست كردنسسسسد زيرا زيادي‬
‫جمعيسسست را مسسسستلزم صسسسواب دانسسسستند و از قول خداي تعالي‬
‫غافسسل گشتسسه كسسه (در سسسوره ي سسسبا آيسسه ي ‪ )13‬فرموده‪:‬‬
‫(وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشّكُورُ)‬
‫((يعني اندكي از بندگان من سپاس گذار است‪)).‬‬
‫جواب آن اسست كسه در اينجسا ايسن مفتري صسحابه ي پيامسبر‬
‫را پسس از بيعست بسا ابوبكسر بسه سسه دسسته تقسسيم كرده اسست‪:‬‬
‫((اكثسسر شان دنيسسا طلب و دسسسته ي كوتاه نظسسر‪ ،‬و دسسسته ي‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫سوم حقيقت را نمي دانستند‪ ،‬زيرا كه سبب بوجود آمدن شر‬
‫دو چيسز اسست يسا فسساد از روي قصسد و يسا هسم جهالت‪ ،‬و باز‬
‫سسسبب جهسسل كوتاه نظري و يسسا عاجسسز بودن از تفكيسسر و تأمسسل‬
‫است‪.‬‬
‫و مسي گوينسد كسه در صسحابه و غيسر از آنهسا كسساني كوتاه‬
‫فكر بودند كه با ابوبكر بيعت نمودند‪ ،‬و اگر آنها كمي فكر‬
‫مسي كردنسد حق را مسي شناختنسد‪ ،‬ايسن گروه بخاطسر ترك واجسب‬
‫مؤاخذه مسسي كردنسسد‪ ،‬در ميان آنهسسا هسسم كسسساني بودن كسسه بسسه‬
‫سبب كوتاه فكري فريب مردم را خوردند‪ ،‬و بدون تفكر وقتي‬
‫مردم را ديدنسد كسه بسا ابوبكسر بيعست كردنسد آنهسا نيسز بيعست‬
‫كردند‪)).‬‬
‫در جواب بايسد گفست كسه‪ :‬ايسن دروغسي اسست كسه هيسچ كسسي از‬
‫گفتسن آن ناتوان نمسي مانسد‪ ،‬و رافضسه مردمان دروغگوينسد‪ ،‬و‬
‫اگسر از ايسن دروغگسو دليلي بر اثبات ايسن گفتسه اش خواسسته‬
‫شود هيسچ دليلي نخواهسد داشست‪ .‬وي بدون آوردن كوچكتريسن‬
‫دليلي آنهسا را دنيسا طلب و كسم فهسم و اهسل تقليسد معرفسي نموده‬
‫اسسست‪ .‬در حاليكسسه خداونسسد گفتسسن مطلبسسي را كسسه علم بسسه آن‬
‫نداريم حرام نموده است‪.‬‬

‫و در سوره ي إِسراء آيه ي ‪ 36‬فرموده‪:‬‬


‫(وَل تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنّ السّ ْمعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلّ‬
‫‪.‬‬ ‫أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولً)‬
‫يعني‪(( :‬از آنچسه به آن علم نداري پيروي مكن‪ ،‬چون گوش‬
‫و چشم و دل همگي مورد سؤال قرار خواهند گرفت)) و در‬
‫سوره آل عمران آيه ‪ 66‬فرموده‪( :‬هَا أَنْتُمْ هَؤُلءِ حَاجَجْتُمْ‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫فِيمَا لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجّونَ فِيمَا لَيْسَ لَكُمْ ِبهِ عِلْمٌ)‬
‫‪.‬‬
‫در حاليكسه مسا ميدانيسم كسه آنهسا داراي كاملتريسن‪ ،‬عقسل‪ ،‬ديسن و‬
‫دانسسسش بودنسسسد پسسسس چگونسسسه چنيسسسن اتهامات بر آنهسسسا وارد‬
‫ميكنيد؟!‬
‫ابسن مسسعود روايست كرده‪(( :‬خداي تعالي در دل بندگان نظسر‬
‫كرد و دل محمسسد را بهتريسسن قلبهاي بندگان ديسسد پسسس او را‬
‫براي خود بر گزيده سسپس نظركرد در دلهاي بندگان پسس ديسد‬
‫كه دلهاي اصحاب او بهترين دلهاي بندگان است‪ .‬پس ايشان‬
‫را وزراي و پشتيبانان پيامسسبرش نمود كسسه براي ديسسن او قتال‬
‫نمايند (همانگونه كه در پاورقي صفحه هاي قبل گذشت علي‬
‫نيز از اصحاب محمد تمجيد نموده اند) و آنچه مسلمين‬
‫نيكسو بداننسد نزد خداي تعالي نيكوسست‪ 60‬و هسر چسه رامسسلمين‬
‫بسد دانسستند نزد خدا بسد اسست‪ ،‬و بسه تحقيسق اصسحاب محمسد‬
‫خلفت را براي ابوبكر صلح ديدند‪)).‬‬
‫و از ابسن مسسعود روايست شده كسه فرموده‪(( :‬هسر كسس از‬
‫شمسا اهسل سسنت اسست بايسد بسه سسنت گذشتگان عمسل كنسد‪ ،‬زيرا‬
‫زنده ايمسن از فتنسه نيسست و آنان كسه اصسحاب محمسد بودنسد‬
‫افضسل ايسن امست هسستند و قلوبشان نيكوتسر و علمشان عميسق‬
‫تسسر و خودخواهسسي شان كمتسسر اسسست قومسسي كسسه خدا ايشان را‬
‫براي مصسساحبت پيغمسسبر و بر پسسا داشتسسن دينسسش انتخاب كرد‪،‬‬
‫پس فضيلت ايشان را بشناسيد و از آثارشان پيروي نماييد و‬
‫بسه آنچسه مسي توانيسد از اخلقشان چنسگ در زنيسد زيرا ايشان‬
‫بر هدايست مسستقيم بودنسد)) ايسن روايست را ابسن بطسه بسه اسسناد‬
‫نيز در مكتوب ششم نهج البلغه ي منسوب به او همين بيان را فرموده‪.‬‬ ‫‪ -‬چنانكه علي‬ ‫‪60‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫خود‪ 61‬از قتاده روايست كرده اسست‪ ،‬و نيسز او آن را از زريسن‬
‫جيش و غيره روايت كرده است‪.‬‬
‫و آنچسه كسه گفتسه شسد بر خلف چيزي اسست كسه ايسن جاهسل بر‬
‫صسحابه ادعسا مسي كنسد‪ ،‬كسه آنهسا طالب دنيسا و يسا جاهسل و‬
‫كوتاه نظسسر بودنسسد‪ ،‬بلكسسه آنهسسا داراي علم و نيسست نيكسسو و بسسا‬
‫تقوي بودنسد‪ ،‬و زمان شان بهتريسن قرنهسا بود و از آنچسه كسه‬
‫رافضيهسسا بسه آنان نسسبت مسي دهنسد پاك و مبراينسسد ليكسن مسي‬
‫بينيسسسد كسسسه نادانسسسي و جهالت و رفسسسض پيروان خود را يكجسسسا‬
‫كشانيده؟؟ ايسسن واقعاً مايسسه شگفسست اسسست‪ ،‬و مسسا خداونسسد جسسل‬
‫جلله را ستايش مي كنيم كه ما را از چنين آفتها در عافيت‬
‫نگسسه داشتسسه اسسست‪ ،‬زيرا كسسه مذهسسب رافضسسي پناهگاه بدتريسسن‬
‫فرقسه هسا چون نصسيريه‪ ،‬اسسماعليه‪ ،‬صسوفي هاي بسي ديسن و‬
‫قرامطسه مسي باشسد‪ ،‬كسه ايسن گروه هسا بسا علم و دانسش سسر و‬
‫كاري ندارند‪.‬‬
‫از ابسن القاسسم كسه يكسي از علماي بزرگ مصسر و شاگرد امام‬
‫مالك بوده نقل شده كه از امام مالك درباره ي ابوبكر و عمر‬
‫سسوال كردنسد؟ او در جواب گفست‪(( :‬مسن نديدم كسساني را‬
‫كسه اهسل هدايتنسد و بسه تقدم آن دو شسك داشتسه باشنسد)) تمام‬
‫ايسن مطالب دليسل بر صسلحيت ابوبكسر و عمسر مسي باشسد كسه‬
‫گفته هاي حلي را نقض مي كند‪.‬‬
‫تعريسسف و تمجيسسد نموده و پيروي و تبعيسست از ايشان را لزم شمرده و در سسسوره توبسسه آيسسه‬ ‫‪ - 61‬خداي تعالي در قرآن مكرر از اصسسحاب محمسسد‬
‫‪ 100‬فرموده‪:‬‬
‫(وَالسّابِقُونَ الَْوّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالَْنْصَارِ وَالّذِينَ اتّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ) ‪.‬‬
‫و حضرت علي بن الحسين ملقب به سجاد زين العابدين رحمه ال با توجه به اين آيه و آيات ديگر‪ ،‬در صحيفه ي سجاديه‪ ،‬ابتدا اصحاب محمد‬
‫را دعسا و عرض مسي كنسد ((اللهسم و اصسحاب محمسد خاصسة الذيسن احسسنوا الصسحبة والذيسن ابلوا البلء الحسسن فسى نصسره و كاتفوه واسسرعوا إلى‬
‫وفاتدته وسابقوا إلى دعوته و استجابوا له حيث اسمعهم حجة رسالته وفارقوا الزواج والولد فى اظهار كلمته وقاتلوا الباء و البناء فى تثبيت‬
‫نبوتسه‪ )).‬آنگاه آن حضرت بسه پيروان و تابعيسن اصسحاب مححسد از زمان خود تسا روز قيامست دعسا نموده و عرض ميكنسد‪(( .‬اللهسم واوصسل اِلى‬
‫التابعين لهم باحسان الذين يقولون ربنا اغفرلنا ولخواننا = الذين سبقونا بليمان خير جزائك الذين قصدوا سيتهم وتحروا وجهتهم ومضوا علي‬
‫شاكلتهسم‪ ،‬لم يثنهسم ريسب فسي بصسيرتهم ولم يختلجهسم فسي قفوا آثارهسم والئتمام بهدايسه منارهسم ‪ . .‬اللهسم وصسل علي التابعيسن مسن يومنسا هذا الي يوم‬
‫الدين وعلي ازواجهم وعلي ذرياتهم)) (صحيفه ي سجاديه دعاي چهارم)‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫سسپس شمسا اضافسه نموده ايسد كسه‪(( :‬برخسي خلفست را از آن‬
‫خود دانسسسته و آنرا بحسسق طلب نموده‪ ،‬و تعداد كمسسي از مردم‬
‫بسا او بيعست كردنسد)) و مسسلم اسست كسه مقصسود شمسا علي‬
‫اسست‪ .‬بايسد گفست كسه سسني و شيعسه هسر دو متفقنسد كسه علي‬
‫مردم را براي بيعت با خود جز بعد از مرگ عثمان دعوت‬
‫ننمود و پسسس از قتسسل عثمان مردم بسسا او بيعسست كردنسسد‪ ،‬تنهسسا‬
‫چيزي كسه در اينمورد مسي توان گفست ايسن اسست كسه برخسي بسه‬
‫بيعت با او مايل بودند‪.‬‬
‫حلي گويسد‪(( :‬لزم اسست كسه فقسط از مذهسب مسا پيروي شود‬
‫زيرا بهتريسن و درسستترين و خالص و پاكتريسن مذاهسب از هسر‬
‫گونه باطلي است‪ .‬و از جهت منزه دانستن خدا و رسولش و‬
‫اوصسياء او بالتريسن مذاهسب مسي باشسد‪ .‬مسا اعتقاد داريسم كسه‬
‫فقسسط خدا قديسسم اسسست و جسسسم نيسسست و مكان ندارد و گسسر نسسه‬
‫حادث مسسي شود‪ .‬و او بسسه حواس ديده نمسسي شود و طرفسسي‬
‫نيسسست و امسسر و نهسسي او حادث اسسست زيرا امسسر و نهسسي بسسه‬
‫معدوم محال اسسست‪ .‬و ائمسسه ماننسسد انسسبياء عليهسسم السسسلم‪ ،‬از‬
‫گناهان صسسسسغيره و كسسسبيره معصسسسومند و احكام را از جدشان‬
‫رسسسول خدا گرفتسسه و توجهسسي بسسه راي و قياس و اسسستحسان‬
‫ننموده اند‪)).‬‬
‫در جواب‪ -‬او گفتسسه مسسي شود‪ :‬آنچسسه از مذهسسب خود تعريسسف‬
‫كرده انسسد بسسه امامسست مربوط نيسسست‪ ،‬بلكسسه در مذهسسب اماميسسه‬
‫مردماني هست كه از اين انكار مي كنند‪.‬‬
‫راه معرفست ايسن مطالب عقسل و تميسز عقلي اسست‪ ،‬ولي امامست‬
‫از راه نقل ثابت مي شود‪ .‬سپس چيز هايي كه ذكر كرده اي‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫آنچه كه حق است پس اهل سنت نيز به آن قائلند و اما آنچه‬
‫باطل است نزد اهل سنت مردود است‪.‬‬
‫و بيشتسر آنچسه كسه گفتيسد قواعسد جهسم و پيروان او و معتزله‬
‫اسسسست و محتواي آن اينسسسست كسسسه خداونسسسد بل علم‪ ،‬قدرت و‬
‫حيات است و سخن نمي زند‪ ،‬و خشنود نمي شود‪ ،‬غضب و‬
‫خشم نمي كند‪ ،‬دوست نمي دارد‪ ،‬و نيز بد نمي بيند‪.‬‬
‫اهسسل سسسنت آن صسسفاتي را كسسه خدا براي خود اثبات كرده مسسي‬
‫پذيرنسسد و از او نفسسي مشابهسست بسسه صسسفات مخلوقات را مسسي‬
‫كننسد‪ .‬ايشان صسفات خدا را بدون تشسبيه كردن بسه خلق ثابست‬
‫مسي نماينسد و خدا را منزه مسي داننسد بدون انكار صسفات او و‬
‫نفي آنها او را از صفات مخلوق تنزيه مي كنند‪ ،‬خداي تعالي‬
‫در سوره ي شوري آيه ي ‪ 11‬ميفرمايد‪:‬‬
‫يءٌ) يعني‪(( :‬چيزي مانند خدا نيست‪)).‬‬ ‫(لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَ ْ‬
‫ايسسن آيسسه رد بر مشبهسسه اسسست‪ ،‬آنانسسي كسسه خدا را بسسه خلقسسش‬
‫تشبيه مي كنند‪.‬‬
‫و نيز حق تعالي فرموده‪( :‬وَهُوَ السّمِيعُ الْبَصِيرُ) ‪.‬‬
‫يعني‪(( :‬خدا سميع و بصير است‪)).‬‬
‫كه اين قسمت از آيات در رد كساني است كه صفات حق را‬
‫معطسسل دانسسسته انسسد‪ .‬و خدا منزه اسسست از اينكسسه بسسا بنده در‬
‫صسفات مخصوصه شركت داشتسه باشسد‪ .‬و اگسر در ((وجود))‬
‫و ((علم)) و ((قدرت)) هسسسسر دو مشترك و متفقنسسسسد ايسسسسن‬
‫‪62‬‬
‫اشتراك مطلق كلي در ذهسن اسست كسه وجود خارجسي ندارنسد‪.‬‬
‫و امسسسا آنچسسسه در اعيان وجود دارد آن مخصسسسوص اسسسست و‬
‫اشتراكسسي در آن نيسسست؛ اينجاسسست كسسه برخسسي لغزيده و توهسسم‬
‫‪62‬‬
‫‪ -‬الكلي ل يوجد إل بوجود افراده‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫كرده اند كه اتفاق در اسم اتفاق در مسماي اين اسماء است‬
‫و موجسسب مسسي شود كسسه وجودي كسسه براي حسسق اسسست همان‬
‫وجودي است كه براي بنده است‪ ،‬و طايفه اي گمان كرده اند‬
‫كه لفظ ((وجود))‪ ،‬مشترك لفظي است در حاليكه وجود جز‬
‫اسسسماء عموم مسسي باشسسد كسسه قابسسل تقسسسيم هسسستند‪ ،‬وجود بسسه‬
‫واجسب‪ ،‬ممكسن‪ ،‬قديسم و حادث تقسسيم مسي شود ولي معناي لفسظ‬
‫مشترك تقسيم پذير نيست‪ ،‬مثلً لفظ مشتري بر خريدار كال‪،‬‬
‫و سستاره اي اطلق مسي شود‪ ،‬يعنسي ايسن لفسظ بيسن خريدار و‬
‫ستاره ي مخصوص مشترك است؛ اما كلي به دو قسم تقسيم‬
‫نشده اسسسست‪ .‬طايفسسسه اي گمان كرده كسسسه اگسسسر وجود را كلي‬
‫مشكسك بنامنسد از شبهسه نجات يافتسه و گفتسه وجود كلي مشكسك‬
‫اسست كسه بر واجسب اولويست دارد‪ ،‬و حال آنكسه چنيسن نيسست‪،‬‬
‫زيرا برتري معنسي مشترك كلي مانسع از اشتراك بيسن دو چيسز‬
‫نيسسست‪ .‬و طايفسسه اي گمان كرده انسسد كسسه وجود كلي متواطسسي‬
‫عام اسسسست‪ ،‬زيرا مسسسي گوينسسسد‪ :‬وجود خالق زائد بر حقيقسسست‬
‫اوست (يعني وجود خالق غير از حقيقت اوست) و آنكه مي‬
‫گويسد‪ :‬حقيقست او همان وجود اوسست‪ ،‬وجود را مشترك لفظسي‬
‫در نظسر گرفتسه اسست‪ .‬پسس معلوم مسي شود كسه ريشسه ي خطسا‬
‫ايسن توهسم اسست كسه ايسن اسسماء را اسسماء عموم تصسور كرده‬
‫انسد كسه معناي آنهسا مطلق كلي اسست يعنسي هسم در ايسن وجود‬
‫معيسسن اسسست و هسسم در آن وجود معيسسن‪ .‬و حال آنكسسه چنيسسن‬
‫نيسسست‪ ،‬زيرا كلي اي كسسه در خارج وجود ندارد و هيسسچ وقسست‬
‫مطلقسا موجود نمسي شود‪ ،‬نسه كلي خارجسي اسست و نسه موجود‬
‫معيسسن خارجسسي اسسست‪ .‬و ايسسن اسسسماء چون بر خدا گفتسسه شود‬
‫همان معنسسي مخصسسوص بسسه او را داراسسست‪ ،‬و هرگاه بر بنده‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫اطلق گردد معنسسي مخصسسوص بسسه او را دارد و بيسسن آن دو‬
‫مشترك نيست‪ .‬پس اگر گفته شود در معني وجود مشتركند‪،‬‬
‫پسس ناچار بايسد يكسي از ديگري بسه چيزي كسه مخصسوص بسه‬
‫هريسك اسست شناختسه شونسد كسه آن ماهيست و حقيقست هسر يكسي‬
‫است‪.‬‬
‫مختصسسسر اينكسسسه خدا وجود كلي نيسسسست بلكسسسه وجود معيسسسن‬
‫مخصسوصي اسست‪ ،‬و ايسن اسسماء را بعنوان كلي و يسا يكسي از‬
‫افراد كلي بر او اطلق كردن غلط اسست‪ .‬ايسن غلطسي از اينجسا‬
‫ناشسي شده كسه وجود را مطلق و حقيقست را مخصسوص گرفتسه‬
‫انسسد در حالي كسسه هسسر يكسسي از اينهسسا ممكسسن اسسست مطلق و يسسا‬
‫مختسسسص باشنسسسد‪ ،‬و مطلق مسسسساوي مطلق اسسسست‪ ،‬و مختسسسص‬
‫مسسساوي مختسسص‪ .‬پسسس وجود مطلق‪ ،‬مطابسسق حقيقسست مطلقسسه‬
‫اسسست‪ ،‬و وجود مختسسص‪ ،‬مطابسسق حقيقسست مختسسص اسسست‪ .‬و‬
‫مسماي ما به اين و آن يكي است اگر چه جهت تسميه متعدد‬
‫باشد‪ ،‬چنانچه كه گفته مي شود‪ :‬اين همان است‪ ،‬پس مشار‬
‫اليه يكي است ليكن بدو وجه مختلف‪.‬‬

‫اثبات صفات و اسماء مستلزم مشابهت خالق با مخلوق نمي‬


‫شود‪:‬‬
‫مقصود اين است كه اثبات صفات و اسماء براي خدا مستلزم‬
‫ايسن نيسست كسه خالق و خلق ماننسد و مشابسه هسم باشنسد‪ ،‬خداي‬
‫تعالي موصسوف بسه صسفات كمال ذاتسي اسست و صسفات او قديسم‬
‫و ازلي و واجب مي باشند و به قديم و وجوب بودن ذات او‬
‫كسه موصسوف بسه قدم و وجوب مسي باشسد؛ و ايسن حسق اسست و‬
‫محذوري در آن نيسسسست‪ ،‬پسسسس اثبات اسسسسماء بدون صسسسفات و‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫سسسفسطه در عقليات و شسسك در نقليات اسسست چنانچسسه قرامطسسه‬
‫چنين مي كنند‪ .‬اكثر اهل سنت اطلق لفظ كلي قابل تقسيم بر‬
‫خدا را خطسا و بدعست مسي داننسد‪ ،‬و آن چيزي كسه اهسل حسق از‬
‫اهسسل سسسنت قبول دارنسسد ايسسن اسسست كسسه خداي تعالي اصسسلً‬
‫موصسوف بسه جسسميت نيسست بلكسه در فطرت عرب جاهليست و‬
‫اسلميت چنين نيست كه خدا جسم و نه نفي آن باشد‪ .‬تعالي‬
‫ال عن ذلك‪.‬‬

‫عدم اطلق جسم بر خدا‪:‬‬


‫و امسسا گفتسسه ي شمسسا كسسه خدا جسسسم نيسسست‪ ،‬ايسسن كلمسسه مجمسسل‬
‫اسسسست‪ ،‬زيرا گاهسسسي مراد از جسسسسم مركسسسبي اسسسست كسسسه اجزاء‬
‫متفرقسه در آن جمسع شده و يسا چيزي اسست كسه قابسل تجزيسه و‬
‫انفصسسال باشسسد‪ ،‬و يسسا مركسسب از ماده و صسسورت باشسسد‪ ،‬كسسه‬
‫خداونسد از تمام اينهسا منزه اسست‪ ،‬و گاهسي مراد بسه جسسم آن‬
‫چيزي اسست كسه بتوان بسسوي آن اشاره كرد و يسا ديده شود‪،‬‬
‫و يسا صسفاتي داشتسه باشسد‪ ،‬و در دعسا بسه خدا اشاره مسي شود‬
‫و به قلب ديده ها به او توجه مي گردد‪ ،‬و آشكارا در آخرت‬
‫ديده مي شود‪ ،‬و صفاتي نيز دارد‪ ،.‬اگر نفي جسم را به اين‬
‫معني مي گويي در جواب گفته ميشود كه اين ((معني)) به‬
‫روايات صسسسحيحه و آيات صسسسريحه اثبات شده اسسسست و شمسسسا‬
‫دليلي بر نفي آن نياورده ايد‪ .‬و اما اطلق ((لفظ)) جسم بر‬
‫ال تعالي چه نفيا و چه اثباتاً بدعت است‪ ،‬و در نصوص و‬
‫قول سسسلف‪ ،‬اطلق لفسسظ جسسسم بر ال نيسسست‪ ،‬و همچنيسسن لفسسظ‬
‫‪63‬‬
‫جوهر و متحيز بر خدا اطلق نشده است‪.‬‬
‫‪ - 63‬و همچنيسسن الفاظ عاقسسل و معقول‪ ،‬عاشسق و معشوق‪ ،‬علت و معلول و مصسدر و يسسا مصسدر اول‪ ،‬تمام اينهسسا بدعسست‪ ،‬و برخلف عقسسل اسسست و‬
‫اسسماء ال توقيفسي و متوقسف بر ورود وحسي اسست زيرا رسسول خدا فرموده‪(( :‬ل يعلم كيسف هسو إل هسو‪ .‬وال اكسبر مسن أن يوصسف‪ .‬وسسبحان ال‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫همچنان در مورد مسسسئله ي ل مكان‪ ،‬گاهسسي مقصسسود از مكان‬
‫آنچه در برگيرنده و محيط به چيزي و محتاج به آن است‪ ،‬و‬
‫گاهي مقصود ما فوق اين عالم است‪ ،‬اگر مقصود معني اول‬
‫باشد‪ ،‬پس خدا منزه از آن است‪ .‬و اگر مراد معني دوم است‬
‫گوييسسسسم‪ :‬آري خدا فوق عالم مسسسسي باشسسسسد و خالق از مخلوق‬
‫جداسست‪ .‬پسس او ظاهري اسست كسه فوق او چيزي نيسست‪ ،‬و‬
‫او بالي آسسسسسسمانها و بالي عرش و جدا از مخلوق اسسسسسست؛‬
‫چنانكه كتاب و سنت بر اين حقيقت دللت دارد و محل اتفاق‬
‫پيشوايان مي باشد‪.‬‬
‫رد بر حلي در ادعاي او كسسسه اگسسسر خدا در مكان اسسسست حادث‬
‫است‪:‬‬
‫و اما اينكه گويي اگر جسم باشد‪ ،‬و يا در مكان باشد‪ ،‬محدث‬
‫و حادث اسست‪ ،‬چسه دليلي بر ايسن ادعسا داريسد؟ گويسا شمسا دليسل‬
‫گذشتگان خود از معتزله را كافسي دانسسته ايسد‪ ،‬كسه گفتسه انسد‪:‬‬
‫اگسر جسسم باشسد خالي از حركست و سسكون نيسست‪ ،‬و ايسن دو‬
‫يعنسي حركست و سسكون حادثنسد و آنچسه از حوادث خالي نباشسد‬
‫حادث است‪ ،‬زيرا ممتنع است كه حوادثي بدون اول باشد‪ ،‬و‬
‫مي گويند اگر علم‪ ،‬حيات‪ ،‬قدرت و كلم به او قائم باشد پس‬
‫او جسم خواهد بود‪.‬‬
‫جواب اين است كه‪ :‬اگر او را حي و عليم و قدير مي دانيد‬
‫و بسا ايسن وصسف او جسسم نيسست و يسا اينكسه شمسا نمسي فهميسد‬
‫حسي‪ ،‬قادر و عالمسي را مگسر اينكسه جسسم باشسد و اگسر گفتسه ي‬
‫شمسا درسست باشسد پسس ممكسن اسست كسه حيات‪ ،‬علم و قدرت‬
‫عما يصفون‪ )).‬پس چون بشر احاطه به كيفيت ذات و صفات او ندارد نبايسد صفاتي براي او بياورد مگر آنچه خود حق تعالي به واسطه وحي‬
‫بيان نموده است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫داشتسه باشسد‪ ،‬و از عالم جدا‪ ،‬و بالي عالم باشسد و جسسم هسم‬
‫نباشسسد؛ و اگسسر بگوييسسد كسسه جداي (منفصسسل) بلنسسد‪ ،‬را نمسسي‬
‫شناسم مگر اينكه جسم باشد‪ ،‬در جوابتان گفته مي شود كه‬
‫حسي ((زنده)) دانسا‪ ،‬و توانايسي نيسز در عقسل نمسي گنجسد مگسر‬
‫اينكسسه جسسسم باشسسد‪ ،‬و نيسسز اگسسر فرد فرد حادثات دائم و باقسسي‬
‫نباشسسد لزم نمسسي شود كسسه نوع حوادث دائم و باقسسي نباشسسد‬
‫چنانكه خداي تعالي در سوره ي رعد آيه ي ‪ 35‬فرموده‪:‬‬
‫(أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلّهَا) ‪.‬‬
‫يعني‪(( :‬خوردنيهاي بهشت و سايه آن دائم است‪)).‬‬
‫مقصود دوام فرد فرد نيست بلكه دوام نوع است‪.‬‬
‫و در سوره ي توبه آيه ‪ 21‬فرموده‪( :‬فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ)‬
‫و در اين آيه مقيم‪ ،‬مقيم نوع آن است‪.‬‬

‫لزوم پيروي از وحي در مورد صفات خداوند متعال‪:‬‬


‫مختصسسر آنكسسه در صسسفات الهسسي آنچسسه از وحسسي رسسسيده بايسسد‬
‫پذيرفت‪.‬‬
‫و بر مردم اسست كسه بسه خدا و رسسول او ايمان بياورنسد و او‬
‫را تصسسديق و اطاعسست كننسسد كسسه ايسسن ريشسسه ي تمام سسسعادت‬
‫است‪ .‬خداي تعالي در سوره ابراهيم آيه ي ‪ 1‬فرموده‪:‬‬
‫(كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْ ِرجَ النّاسَ مِنَ الظُّلمَاتِ إِلَى النّورِ بِإِذْنِ‬
‫حمِيدِ)‬
‫رَبّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْ َ‬
‫پسس خدا رسسولن را مأمور كرد بسه آنچسه مقتضسي كمال اسست‬
‫تا اسماء و صفات مقدسه ي او را بر وجه تفصيل بيان كنند‬
‫و نقص و تبشبيه را بطور مجمل نفي نمايند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫پسسس پروردگار متعال موصسسوف اسسست بسسه صسسفات كمال كسسه‬
‫نهايتسي فوق آن نيسست و بسه هسر وجهسي منزه از نقسص اسست‪.‬‬
‫محال اسست كسه در صسفات كمال براي او مانندي باشسد‪ .‬و بسه‬
‫تحقيق رسول خدا خبر داد كه در بهشت چيزهايي است كه‬
‫بر قلب هيسسسسسچ بشري خطور نكرده اسسسسسست‪ .‬پسسسسسس هرگاه در‬
‫مخلوق چيزي باشسد كسه بسه قلب انسسان خطورنكنسد و يسا قابسل‬
‫تصسسور نباشسسد‪ ،‬پسسس چسسه گمان بسسه خالق داري؟ كسسه در عقسسل‬
‫نگنجسسسسد‪ ،‬و در ذهسسسسن تصسسسسور نشود‪ .‬ابسسسسن عباس گويسسسسد‪:‬‬
‫((چيزهايسي در بهشست اسست كسه در دنيسا نيسست مگسر نامهاي‬
‫آن)) پس هرگاه دو مخلوقي كه در اسم مشترك باشند و در‬
‫بيسن ايشان فرقسي باشسد كسه نتوان مقدار آنرا در دنيسا شناخست؛‬
‫پسس معلوم اسست كسه هرگاه پروردگار و بنده در صسفتي لفظاً‬
‫شركسست داشتسسه باشنسسد‪ ،‬پسسس معلوم اسسست بيسسن صسسفات كمال‬
‫پروردگار و صفات بندگان فرق بزرگي است‪.‬‬

‫هر چه از پيغمبر ثابت است ايمان به آن لزم است‪:‬‬


‫مؤلف منتقسي گويسد اسستاد مسا در ايسن مسسائل تفصسيل داده تسا‬
‫آنكسسه فرموده‪ :‬آنچسسه ثابسست شود كسسه از رسسسول خدا اسسست‬
‫واجسب اسست بسه آن ايمان آورد‪ ،‬و آنچسه بسه نفسي و اثبات از‬
‫رسسول نرسسيده لزم نيسست از آن سسخن گفتسه شود تسا مراد‬
‫متكلم دانسسسته گردد‪ ،‬و صسسحت آن سسسلبا و يسسا ايجابسسا روشسسن‬
‫گردد؛ پسسسسس سسسسسخن گفتسسسسن درباره ي الفاظ مجمسسسسل و بدون‬
‫تفصسيل‪ ،‬بسه نفسي و اثبات در بيان آن‪ ،‬سسبب افتادن در جهسل‪،‬‬
‫و گمراهي و قيل و قال مي شود‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و گفتسسه شده كسسه بيشتسسر اختلفات متكلميسسن ناشسسي از جهسست‬
‫اشتراك در اسماء مي باشد‪.‬‬

‫فرقه هاي مجسمه‪:‬‬


‫بسسه اضافسسه در ميان شيعسسه و سسسني كسسساني هسسستند كسسه بسسه‬
‫جسسميت و نفسي آن قائلنسد‪ .‬و اول كسسي كسه لفسظ جسسم را در‬
‫اين مورد آورده هشام بن حكم از متكلمين رافضه است‪ .‬ابن‬
‫حزم و غيسسر او چنيسسن نقسسل نموده انسسد‪ .‬ابوالحسسسن اشعري در‬
‫كتاب ((مقالت‪ . . . .‬اسسسسلميين گفتسسسه اسسسست كسسسه در ميان‬
‫رافضيان در جسسسسميت خداونسسسد اختلف پيدا شسسسد و ايشان در‬
‫اينمورد شش فرقه شدند‪:‬‬
‫فرقسسه ي اول‪ :‬اصسسحاب هشام بسسن حكم‪ 64‬معروف بسسه هشاميسسه‬
‫كسه گمان كردنسد معبود آنهسا جسسمي داراي حسد و طولي اسست‬
‫كسسه ماننسسد عرض و عمسسق اوسسست و نور سسساطعي دارد ماننسسد‬
‫خشست طل مسي درخشسد ماننسد لؤلؤ درخشنده و داراي رنسگ و‬
‫طعم و بو مي باشد‪.‬‬
‫فرقسه ي دوم‪ :‬گوينسد جسسم اسست يعنسي موجود اسست و اجزاء‬
‫ندارد و بالي عرش بدون لمسسس اسسست و از جسسسم بودنسسش‬
‫منكرند و داراي چگونگي نيست‪.‬‬
‫فرقه ي سوم‪ :‬گمان كرده اند بر صورت انسان است‪ ،‬و مي‬
‫گويند كه جسم نيست‪.‬‬
‫فرقسه چهارم‪ :‬اصسحاب هشام بسن سسالم كسه گمان كرده انسد بر‬
‫صسسورت انسسسان اسسست‪ ،‬بدون اينكسسه گوشسست و خونسسي داشتسسه‬
‫‪ - 64‬هشام بسن حكسم از شاگردان ابسي شاكسر ديصساني زنديسق بوده كسه بعدًا از او جدا شسد‪ .‬سسپس سسياست او را بسا برامكه خلفاي بنسي عباس مربوط‬
‫ساخت‪ .‬و براي تضعيف خلفت اسلمي و تفرقه انداختن و شيعه ايجاد كردن با غلت شيعه و جعفر بن محمد رحمه ال ارتباط پيدا كرد‪ .‬و عقايد‬
‫ضد و نقيض بسيار از او نقل شده است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫باشسد‪ ،‬و نوري اسست داراي تللؤ‪ ،‬و داراي حواس پنسج گانسه‬
‫و داراي دسسست و پسسا و بينسسي و دهان و چشسسم اسسست و سسساير‬
‫حواسش مختلف است و ابوعيسي وراق‪ 65‬از هشام بن سالم‬
‫حكايسست كرده كسسه او گمان مسسي كرده پروردگار او داراي زلف‬
‫سياه و نور سياه است‪.‬‬
‫فرقسسه ي پنجسسم‪ :‬گمان كرده كسسه پروردگار روشنسسي خالص و‬
‫نوري مانند چراغ است و نه صورت دارد و نه اجزاء‪.‬‬
‫فرقسه ي ششسم‪ :‬گمان نموده انسد كسه او نسه جسسم اسست و نسه‬
‫صسورت‪ ،‬و نه حركست دارد و نسه سسكون و لمسس نشود‪ .‬و بنا‬
‫به گفته ي اشعري اين قول متأخرين شيعه مي باشد‪ ،‬كه در‬
‫مورد توحيد به قول معتزله قائل شده اند‪.‬‬
‫و ابسسن تيميسسه ايسسن مبحسسث را بسسسيار طول داده تسسا اينكسسه مسسي‬
‫گويد‪:‬‬
‫و اما قول حلي كسه گويسد‪(( :‬انسبياء عليهسم الصسلة والسسلم از‬
‫خطسسا و سسسهو و گناهان صسسغيره از اول عمسسر تسسا آخسسر عمسسر‬
‫معصومند تا آخر كلم آن ‪)). . .‬‬
‫در جواب او گفتسسه مسسي شود‪ :‬كسسه اماميسسه خود‪ ،‬در ايسسن امسسر‬
‫نزاع دارنسسد اشعري در كتاب مقالت گفتسسه‪ :‬شيعيان درباره ي‬
‫رسسول كسه آيسا جايسز اسست معصسيت كنسد اختلف دارنسد فرقسه‬
‫اي گفتسه انسد جايسز اسست‪ ،‬و رسسول خدا در گرفتسن فداء در‬
‫روز جنسگ بدر عصسيان نمود و مورد عتاب خداي تعالي قرار‬
‫گرفت اماميه گفته اند‪ :‬اما بر ائمه عصيان جايز نيست‪ ،‬زيرا‬
‫اگسر رسسول خدا عصسيان كنسد وحسي جلوي او را مسي گيرد و‬
‫از عصسيان بر مسي گردد‪ ،‬ولي ائمسه كسه بسه ايشان وحسي نمسي‬
‫‪65‬‬
‫‪ -‬ابو عيسي وراق از متكلمين و در زمان هارون الرشيد بوده است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫شود پسسس جايسسز نيسسست سسسهو و غلط و خطسسا نماينسسد‪ .‬و قول‬
‫‪66‬‬
‫هشام بن حكم نيز همين است‪.‬‬

‫عصمت انبياء عليهم السلم‬


‫پس ما مي گوييم‪ :‬مسلمين اتفاق دارند بر اينكه انبياء عليهم‬
‫السسسلم در آنچسسه مأمور بسسه تبليسسغ آن بوده معصسسومند‪ ،‬و اگسسر‬
‫(‪)1‬‬
‫سهوي در آن كنند از طرف وحي آگاه مي شوند‪.‬‬
‫و بسه هميسن اندازه كسه انسبياء عليهسم السسلم در مأموريست خود‬
‫خطايسي نكننسد مقصسود از رسسالت و اطمينان امست حاصسل مسي‬
‫شود‪ .‬اما اينكه واجب است قبل از نبوت گناه و خطا نكنند و‬
‫از لوازم عقلي نبوت نمي باشد‪.‬‬
‫و امسا اعتقاد بسه اينكسه هسر كسسي كافسر نشده و قتسل ننموده و‬
‫گناه نكرده افضل از كساني است كه پس از كفر ايمان آورده‬
‫و پسسس از ضللت هدايسست يافتسسه و پسسس از گناه توبسسه كرده‬
‫باشند صحيح نيست‪ ،‬و مخالف امور بديهي و واضحات ديني‬
‫اسست زيرا معلوم اسست كسه سسابقين اوليسن كسه در زمان ظلمات‬
‫كفسسسر و شدت فشار زمان هجرت كردنسسسد و ايمان آوردنسسسد از‬
‫اولد خود كسه در اسسلم تولد يافتسه انسد افضسل مسي باشنسد‪ .،‬و‬
‫آيسسا هيسسچ عاقلي ميتوانسسد فرزنسسد مهاجريسسن و انصسسار را ماننسسد‬

‫‪ -66‬اينكسه گفتسه انسد بسه رسسول وحسي مسي شود از گناه بر مسي گردد و بسه ائمسه وحسي نمسي شود پسس نبايسد گناه كننسد‪ ،‬عذر بدتسر از خطسا و گول زدن‬
‫خواننده اسست‪ .‬زيرا اماميسه در تمام كتسب خود خصسوصا بهتريسن كتاب خود ()كافسي)) نوشتسه انسد كسه == ائمسه محدث يعنسي ملئكسه براي ايشان‬
‫حديسث و وحسي مسي آورنسد و ائمسه مهبسط وحسي ال و موضسع سسر ال مسي باشنسد‪ .‬بسه باب ((الفرق بيسن الرسسول و النسبي والمحدث)) و باب ((أن‬
‫الئمة يزدادون فى ليلة الجمعة)) و باب((إِن الئمة محدثون)) و باب ((أن الئمه تدخل الملئكة وتطأ بساطهم وتأتيهم بالخبار)) و ابواب ديگر‬
‫از جلد اول اصول كافي رجوع و ملحظه فرماييد‪.‬‬
‫(‪ )1‬آياتسي در قرآن بر ايسن مطلب دللت دارد از آن جمله آيسه ي ‪ 7‬سسوره ي اعلي كسه خدا بسه رسسول خود مسي فرمايسد مسا تسو را از فراموشسي و‬
‫اشتباه در امر وحي حفظ ميكنيم و همچنين آيات ‪ 27‬و ‪ 28‬سوره ي جن‪ ،‬و لذا وحي هميشه مواظب پيامبران عليهم السلم است تا خطايي نكنند‬
‫چنانكه وقتي نابينايي بر پيامبر اسلم وارد شد و آن حضرت اخم كردند آيات سوره ي عبس نازل شد كه ميفرمايد‪( :‬عَبَسَ وَتَوَلّى أَنْ جَاءَهُ‬
‫عمَى وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلّهُ يَزّكّى)‬
‫الَْ ْ‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫پدرانشان بداند (خدا در صد آيه از مهاجرين سابقين تعريف‬
‫كرده ولي يك آيه در مدح فرزندانشان نيامده است‪).‬‬
‫و آن كسي كه خود را از كفر به سوي ايمان انتقال داد و از‬
‫سسيئات بسه سسوي حسسنات بسا فكسر و اسستدلل و صسبر توبسه و‬
‫جداكردن خود از عادات و صسسسسسرفنظر كردن از دوسسسسسستان و‬
‫خانواده‪ ،‬آيسسا بسسا آن كسسسي كسسه پدر و مادر و خويشان و اهسسل‬
‫خود را مسسسلمان ديده و در حال عافيسست و بدون زحمسست خود‬
‫را مسسسلمان يافتسسه برابرنسسد؟ عمسسر بسسن الخطاب كلم بزرگسسي‬
‫گويسد كسه‪(( :‬هسم آنان بندهسا و طنابهاي اسسلمي را مسي گسسلند‬
‫و صسرفنظر مسي كنسد كسسي كسه جاهليست را نشناختسه اسست‪)).‬‬
‫يعنسي كسسي قدر اسسلم را ميدانسد كسه جاهليست را ديده باشسد‪ .‬و‬
‫بسه تحقيسق خدا وعده داده كسسي را كسه از هلكست توبسه كنسد و‬
‫برگردد و ايمان آورد و عمسسل شايسسسته كنسسد كسسه بديهاي او را‬
‫به حسنات تبديل كند‪ 67.‬تمام كساني كه گناهان صغيره را بر‬
‫انسبياء عليهسم السسلم جايسز مسي داننسد ميگوينسد انسبياء عليهسم‬
‫السسلم بر آن گناهان برقرار نمي مانند و بسه واسسطه ي توبسه‬
‫كاملتسسر مسسي شونسسد‪ .‬نصسسوص شرعسسي و آيات و اجماع سسسلف‬
‫صالح اين گفته ي جمهور علماي را تأييد مي كند‪ ،‬و كساني‬
‫كسه از سسرزدن گناهان صسغيره از پيامسبران انكار مسي كننسد آن‬
‫عده آيات را كسسه بر وقوع گناهان صسسغيره از آنهسسا دللت مسسي‬
‫كنسد بسا تأويلت نادرسست تحريسف مسي كننسد‪ ،‬و بسا اينكار خود‬
‫‪ -67‬يكي از اشتباهات اماميه اين است كه مي گويند چون علي از طفوليت مسلمان‪ ،‬و نزد پيامبر بوده و به اسلم بزرگ شده بهتر از ==‬
‫ابوبكر است كه مدتي در كفر بوده و بعد مسلمان است؟ جواب اين است كه اين استدلل با عقل نمى سازد و دليلى از نقل نيز ندارد‪ .‬آيا چگونه‬
‫طفلي كسه در خانواده ي رسسول و پسسر عموي خود بزرگ شده و از خانواده او بوده و سسپس بسه او ايمان آورده ايمانسش مهمتسر اسست از تاجسر‬
‫معتبري كه تا چهل سالگي در بازار كفر در ميان كفار و محل توجه آنان بوده و همه او را معتقد به آئين خود و درستكار مي شناختند پس يك‬
‫مرتبه از شخصيت و اعتبار و توجه مردم دست بر ميدارد و به عادات و عمليات ايشان پشت مي كند و رو به اسلم نموده ايمان مي آورد؟! آيا‬
‫توجه مردم به كداميك از اين دو نفر بيشتر است؟!‪.‬‬
‫مردم بسه ايمان طفسل بسه آن شخصسي كسه در خانسه ي او بزرگ شده اهميتسي نمسي دهنسد و آنرا امري طسبيعي مسي شمارنسد‪ ،‬ولي ايسن مرد كار بسسيار‬
‫مشكلي را انجام داده‪ ،‬و بيشتسر توجسه مردم را بسه اسسلم جذب مسي كنسد‪ ،‬بهسر حال اگسر علي افضسل بوده‪ ،‬و يسا مفضول براي مسا و شمسا فايده اي‬
‫ندارد چنانكه خدا فرموده‪( :‬وَل تُسْأَلونَ عَمّا كَانُوا يَعْمَلُونَ)‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫همان كاري را انجام ميدهنسسسسد كسسسسه اهسسسسل بهتان و دروغ آنرا‬
‫انجام ميدهند‪ ،‬مانند اينكه درباره ي آيه ي اول سوره ي فتح‬
‫گفته اند‪( :‬لِيَغْفِرَ لَكَ الُّ مَا تَقَدّمَ مِنْ ذَنْبِكَ َومَا تَأَخّرَ) يعني‪:‬‬
‫((براي تو فتح و پيروزي عطا كرد تا گناه مقدم و مؤخر تو‬
‫را بيامرزد‪)).‬‬
‫ايشان مي گويند يعني گناه حضرت آدم كه مقدم و گناه امتت‬
‫كسه مؤخرنسد‪ ،‬و حضرت آدم (عليسه السسلم) پيامسبر بزرگواري‬
‫را وارد گناه مي كنند ولي گرفتار آنچه كه از آن فرار نموده‬
‫انسد مسي شونسد‪ .‬زيرا مسي خواهنسد گناه را از پيامسبرمان نفسي‬
‫كننسسد‪ ،‬ولي حضرت آدم عليسسه السسسلم را گناهكار مسسي سسسازند‪،‬‬
‫گذشتسه از ايسن خداونسد توبسه آدم را پيسش از آنكسه او بسه زميسن‬
‫فرود آيسسد پذيرفسست و قبسسل از اينكسسه نوح و ابراهيسسم عليهمسسا‬
‫‪68‬‬
‫السلم تولد شوند‪.‬‬
‫بسسه اضافسسه خداي تعالي در آيسسه ي ‪ 164‬سسسوره ي انعام و‬
‫سوره ي اسراء و آيه ي ‪ 18‬فاطر و آيه ي ‪ 7‬زمر و آيه ي‬
‫‪ 18‬سوره ي نجم مكرر كرده كه‪:‬‬
‫(وَل تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى) يعني‪(( :‬هيچ كس و زر و گناه‬
‫ديگري را بر نميي دارد) پيس چگونيه گناه آدم را بيه محميد‬
‫نسبت داده و فرموده (مَا تَقَدّمَ مِنْ َذنْبِكَ) چگونه آنرا به اين‬
‫نسبت ميدهد‪ .‬به اضافه چون اين آيه (لِ َيغْفِرَ لَكَ ‪ ). . .‬نازل‬
‫شده اصحاب عرض كردند يا رسول ال اين آيه راجع به ‪....‬‬
‫لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنّاتٍ تَجْرِي ِمنْ تَحْتِهَا الَْنْهَارُ‬
‫خَالِدِينَ شماست پس براي ما چه مي باشد‪ ،‬پس آيه ‪ 4‬سوره‬
‫فتح نازل شد كه‪:‬‬
‫‪ -68‬ديگر اينكه كاف خطاب به غائب كه آدم عليه السلم باشد نيست بلكه به حاضر يعني پيامبر اكرم اسلم است‪ .‬مترجم‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫(هُوَ الّذِي أَنْزَلَ السّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَعَ‬
‫إِيمَانِهِمْ ‪ . .‬فِيهَا وَيُكَفّرَ عَنْهُمْ سَيّئَاتِهِمْ)‪.‬‬
‫پسسس كسسسي كسسه مشتسسي از عقسسل در سسسر داشتسسه باشسسد چگونسسه‬
‫ميتوانسسد بگويسسد كسسه خداونسسد همسسه گناهان امسست محمسسد را‬
‫بخشيده است‪ ،‬در حاليكه ثابت شده است كه مردماني از امت‬
‫محمد بسبب گناهاني كه مرتكب آن شده اند به دوزخ داخل‬
‫‪69‬‬
‫ميشوند‪ ،‬پس اين مغفرتي كه آنها ادعا دارند كجاست؟‬
‫و امسا گفتسه ي حلي كسه مسي گويسد‪(( :‬گناه موجسب عدم اعتماد‬
‫بسه ايشان و نفرت مردم اسست ((ايسن درسست نيسست‪ ،‬بلكسه آن‬
‫بزرگواري كسسه خود را مقصسسر مسي دانسسد و خود را محتاج بسسه‬
‫مغفرت و رحمسست الهسسي مسسي دانسسد‪ ،‬ايسسن صسسفت او دليسسل بر‬
‫راستگويي و تواضع اوست كه متكبر و خود پسند نيست‪ ،‬بر‬
‫خلف آن كسسي كسه خود را محتاج نميدانسد و معتقسد اسست كسه‬
‫احتياج بسه توجسه و مغفرت ندارد؛ چنيسن كسسي را مردم متكسبر‬
‫و مغرور و جاهسسل ميداننسسد و بسسه او توجسسه نمسسي كننسسد‪ .‬و در‬
‫حديسسث صسسحيحي رسسسول خدا فرموده‪(( :‬احدي از شمسسا بسسه‬
‫واسطه ي عمل خود هرگز وارد بهشت نمي شود‪ )).‬عرض‬
‫كردنسد آيسا شمسا هسم يسا رسسول ال؟ فرمود‪(( :‬مسن هسم بسه عمسل‬
‫خود وارد بهشسسست نمسسسي شوم مگسسسر اينكسسسه رحمسسست خدا مرا‬

‫‪ -69‬آيات بسسياري در قرآن صسريح اسست بر اينكسه پيامسبران الهسي عليهسم السسلم گناه نموده آنگاه توبسه كرده انسد و نيسز دعاهاي بسسياري از پيامسبر‬
‫اسسسلم و سسساير انسسبياء و همچنيسسن از اهسسل بيسست و امان شيعسسه وارد شده كسسه ايشان در پيشگاه حسسق تعالي مكرر بسسه گناه اقرار نموده و آمرزش‬
‫خواسته اند‪ ،‬و اين مطلب براي كسي كه با كتب ادعيه سر و كار دارد‪ ،‬پوشيده نيست‪.‬‬
‫حال اگر اماميه بگويند آنچه در اين دعاها انبياء و ائمه رحمهم ال اقرار به گناه و استغفار نموده اند‪ ،‬فقط و فقط براي ياد دادن دعا و آموزش‬
‫آن به ديگران بوده است‪ .‬و خودشان معصوم بوده اند؟ جواب چنين كلمي روشن است زيرا اول اين سخن صرف ادعا بوده و هيچ مدركي براي‬
‫آن نيست‪ ،‬بنا براين‪ ،‬موهوم‪ :‬و باطل است‪.‬‬
‫ثانيا بايد به كساني كه چنين ادعايي مي كنند گفت شما اگر در ادعاي خود صادقيد بايد همه مضامين اين ادعيه را براي خود آموزش و سرمشق‬
‫قرار دهيسد نسه بعضسي از آنرا‪ .‬مثلً در ايسن ادعيسه آمده كسه ائمسه ي شمسا مسستقيم در خانسه خدا مسي رفتنسد و يسا تضرع و زاري بسه خدا عرض مسي‬
‫كردنسد كسه‪ :‬خدايسا مسا غيسر از تسو احدي را نمسي خوانيسم‪ ،‬و بسه غيسر تسو بسه هيچكسس توسسل و توجسه نمسي كنيسم‪ ،‬و شفيعسي جسز تسو بر ايمان نيسست‪ ،‬و‬
‫كلمات ديگري از اين قبيل‪ ،‬در نتيجه شما نيز مطابق ادعاي خود و سرمشق از اين بزرگان‪ ،‬غير از خدا را نخوانيد و جز خدا به هيچ كس توسل‬
‫و توجه و پناه و زاري و تضرع ننماييد‪ .‬آن شفاعتي را كه بر خلف قرآن باشد رها نماييد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫فراگيرد و فضسل او شامسل حال مسن شود‪ )).‬و ثابست و محقسق‬
‫است كه آن حضرت در دعاها به خدا عرض مينمود‪:‬‬
‫((اللهم اغفرلى خطيئتى وجهلى واسرافى فى أمرى و ما أنت‬
‫أعلم بسسه منسسى‪ ،‬اللهسسم اغفرلى هزلى وجدى‪ ،‬وخطأى وعمدى‪،‬‬
‫وكل ذلك عندى‪ )).‬متفق عليه‪.‬‬
‫يعني‪ :‬خدايا خطا و عمد مرا بيامرز و از جهل و اسراف من‬
‫در امورم و از آنچسسه كسسه تسسو از مسسن بسسه آن داناتري در گذر‪،‬‬
‫خدايسا مزاح مرا و خطسا و عمسد مرا و همسه ي اينهسا در مسن‬
‫اسست‪ 70.‬و آنچسه گويسد باعسث عدم وثوق و نفرت اسست‪ ،‬وقتسي‬
‫است كه اصرار بر گناه و كثرت گناه باشد‪ ،‬نه اينكه با ندرت‬
‫و كثرت اسستغفار‪ ،‬و امسا آن كسسي كسه خود را از خطسا و گناه‬
‫سالم و بركنار ميداند چه احتياجي به توبه و رجوع به سوي‬
‫ال دارد و انبياي بني اسرائيل كه به درگاه خدا توبه و انابه‬
‫مسسي كردنسسد مسسا نديديسسم كسسسي از خودي و غيره از توبسسه ي‬
‫پيغمسبرشان مذمست كنسد و آنرا عيسب بدانسد‪ .‬امسا رافضيان مسي‬
‫گوينسسد كسسه از پيامسسبر و دوازده امام در تمام دوران زندگسسي‬
‫خطسا و گناه كوچكسي صسادر نمسي شود‪ .‬ايسن ادعاي بسي دليلي‬
‫اسست كسه ايشان را از تمام امست جدا كرده اسست‪ ،‬و بسه تحقيسق‬
‫حضرت داود پس از توبه بهتر از قبل از خطا بود‪ .‬و بعضي‬
‫از بزرگان گفتسسه انسسد اگسسر توبسسه بهتريسسن چيزهسسا نزد خدا نبود‬
‫گراميتريسسن خلق خود را بسسه گناه مبتل نمسسي كرد‪ .‬و لذا مسسي‬
‫بينيسم گناهكار تائب صسادق بسه طاعست خدا و ثابست تسر و ترس‬
‫او از گناه بيشتر از كسي است كه به گناه مبتل نشده است‪.‬‬

‫فرمود روزي هفتاد يار من استغفار مي كنم‪ ،‬و فرمود‪ :‬تمام بني آدم خطا كارند و بهترين خطا كاران توبه كنندگانند‪.‬‬ ‫‪ -70‬رسول خدا‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫ادعاي اماميه دي مورد عصمت امامانشان‬
‫امسسا آنكسسه ائمسسه مانسسد انسسبياء معصسسومند‪ ،‬ايسسن اعتقاد رافضيان‬
‫است و احدي به اين قول قائل نيست مگر كساني كه بدتر از‬
‫اين انند مانند اسماعيليه كه قائل شده اند به عصمت رؤساي‬
‫خود (بنسسي عبيسسد) كسسه خود را نسسسبت داده انسسد بسسه محمسسد بسسن‬
‫اسسماعيل بسن جعفسر الصسادق و گفتسه انسد امامست بعسد از جعفسر‬
‫بسن محمسد بسن محمسد بسن اسسماعيل رسسيده نسه بسه موسسي بسن‬
‫جعفسسر‪ .‬و اينان يسسك مشسست مردم ملحسسد و بسسي ديننسسد كسسه بسسه‬
‫عصسمت آخوندهاي خود قائل شده انسد (و همچنيسن شيخيسه و‬
‫كريسم خانيسه و عده اي از صسوفيه كسه اصسل از اسسلم حقيقسي‬
‫خبري ندارند‪).‬‬
‫و امسسا اينكسسه اماميسسه بر انسسبياء سسسهو را جايسسز نميداننسسد ايسسن‬
‫ادعاي بي دليل را احدي نگفته است‪.‬‬
‫و امسا اينكسه مسي گوينسد معصسومين از جدشان گرفتسه انسد؟ در‬
‫جواب گفته ميشود‪.‬‬
‫اولً‪ :‬خود ائمسه گفتسه انسد كسه مسا حديسث خود را از دانشمندانسي‬
‫تعليسم گرفتيسم و ايسن متواتسر اسست كسه علي بسن الحسسن از ابان‬
‫بسن عثمان از اسسامه بسن زيسد روايست مسي كرده و محمسد بسن‬
‫علي از جابر بن عبدال و غير او روايت مي كند‪.‬‬
‫و ثانياً‪ :‬در ميان ائمه جز علي بن ابي طالب و دو فرزندش‬
‫كسسي كسه پيامسبر را ديده كرده باشسد نيسست‪ .‬و خود علي‬
‫ميفرمود‪:‬‬
‫((هرگاه مسن شمسا را بسه حديسث رسسول خدا خسبر دهسم قسسم‬
‫بسه خدا اگسر از آسسمان بسه زميسن سسقوط كنسم براي مسن بهتسر‬
‫اسست از اينكسه بر او دروغ ببندم و چون حديثسي بيسن خودم و‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫شمسا بگويسم كسه جنسگ خدعسه اسست‪ )).‬و لذا آن حضرت قولي‬
‫را ميفرمود و از آن بر مسسي گشسست و كتسسب رافضسسه مملو از‬
‫‪71‬‬
‫روايات مختلفه از ائمه ايشان است‪.‬‬

‫ادعاي حلي بنا بر داشتن حديث با سند تا امامان‪:‬‬


‫و قول حلي كسه گويسد‪(( :‬شيعسه حديسث را خلف از سسلف نقسل‬
‫ميكند تا به يكي از معصومين برسد‪ )).‬جواب اين است كه‪:‬‬
‫اگر اين گفته ي شما درست باشد پس نقل از يك معصوم كه‬
‫همانان پيامبر مي باشد كافي است‪ .‬پس چرا در هر زماني‬
‫بسه يسك امام معصسوم احتياج داريسد؟! اگسر نقسل كافسي و موجود‬
‫باشسد پسس چسه نيازي بسه منتظري كسه از او چيزي نمسي توان‬
‫نقسسل كرد؟‪ 72‬او اگسسر منقول شمسسا را كافسسي نبوده‪ ،‬پسسس شمسسا‬
‫چهارصسسد و شصسست سسسال‪ 73‬اسسست كسسه چيسسز كافسسي براي ديسسن‬
‫نداريد و در نقص و جهالت مانده ايد‪.‬‬
‫بسسسه اضافسسسه دروغ راويان شيعسسسه بر ائمسسسه خود شان از حسسسد‬
‫تجاوز كرده خصسوصاً كذب بر جعفسر بسن محمسد الصسادق حتسي‬
‫بسسسه دروغ كتاب جفسسسر و بطانسسسه و كتاب اختلج العضاء‪ ،‬و‬
‫احكام رعود و بروق‪ ،‬و منافع قرآن‪ ،‬به او بسته اند و اينها‬
‫‪74‬‬
‫براي عده اي وسائل معاش گرديده است‪.‬‬
‫‪ -71‬در كتب رافضه روايات متضاد و مخالف يكديگر بسيار است مانند كتاب وسائل الشيعه اثر شيخ حر عاملي و كتاب الستبصار فيما اختلف من‬
‫الخبار اثسر شيسخ طوسسي و سساير كتسب ايشان بسا قرآن و عقسل موافسق نيسست هسر كسه خواهسد برايسش روشسن گردد بسه كتاب خرافات و فور در زيارات‬
‫قبور و كتاب سير در كافي و غير اينها رجوع كند‪ :‬حتي علمه مجلسي كه از بزرگترين علماي ايشان است كتابي در شرح كافي كليني بنام مرات‬
‫العقول نوشته و در آن كتاب مي گويد نه هزار حديث كافي از جهت راويان مجهول الحال و يا كذاب و يا جعال‪ ،‬مجهول و ضعيف مي باشد‪.‬‬

‫‪ -72‬اماميه رواياتي دارند بنام توقيعات كه از امام منتظر نقل مي كنند با اينكه مي گويند هر كس مدعي رؤيت آن منتظر شود كذاب است‪ .‬حال آن‬
‫توقيعاتي كه نه نويسنده آنرا ديده اند و نه خط نويسنده را شناخته اند و نه آورنده ي آنها معصوم است چگونه مورد قبولشان واقع ميشود؟!!‬
‫‪ - 73‬اين در زمان ابن تيميه رحمه ال بود‪ ،‬و حال بيشتر از يكهزار چهارصد سال از غياب آن امام رافضيان مي گذرد‪.‬‬
‫‪ -74‬در كتاب كافي جلد اول ملحظه فرماييد و ببينيد اماميه به ائمه خود چه دروغهايي نسبت‪ ،‬داده و هم در جلد هشتم روضه ي كافي‪ ،‬مثلً از‬
‫امام خود نقل مي كنند كه فرموده‪ :‬قورباغه سني است‪ ،‬و امام فرموده‪ :‬آسمان و زمين روي شاخ گاوي است كه آن روي سنگي ايستاده و آن‬
‫سنگ بر شكم ماهي است‪ .‬و در جلد اول گويد امام فرموده‪ :‬ملئكه با اطفال امام بازي مي كنند و اما پرهاي ملئكه را جمع كرده و براي اطفال‬
‫متكا تهيه مي كند‪ ،‬و همچنين هزاران خرافات مانند اينها‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫پسس چگونسه ممكسن اسست قلب انسسان بسه نقسل كسساني كسه دروغ‬
‫بسسيار از ايشان شنيده اسست اعتماد كنسد اگسر صسدق گوينده و‬
‫اتصسسال سسسند را ندانسسد‪ .‬و نشسسر اكاذيسسب از ايشان بسسه غيسسر‬
‫خودشان از اهسل كوفسه و اهسل عراق نيسز سسرايت نموده اسست‬
‫بطوريكسه اهسل مدينسه از احاديسث ايشان پرهيسز مسي كردنسد‪ ،‬و‬
‫مالك ميفرمود‪(( :‬احاديسسث اهسسل عراق را بمنزله ي احاديسسث‬
‫اهسسل كتاب قرار دهيسسد نسسه تصسسديق كنيسسد و نسسه تكذيسسب‪ )).‬و‬
‫عبدالرحمسن بسن مهدي كسه داناتريسن اهسل حديسث بوده و هسر دو‬
‫شسب قرآن را ختسم ميكرده بسه امام مالك گفست‪(( :‬اي ابوعبسد‬
‫ال‪ ،‬مسسسا در شهسسسر شمسسسا چهارصسسسد حديسسسث را در چهسسسل روز‬
‫شنيديسسم‪ ،‬در حاليكسسه مسسا ايسسن تعداد حديسسث را در يسسك روز مسسي‬
‫شنويسم)) و امام در جواب او گفست‪(( :‬اي عبدالرحمسن مسا آن‬
‫دار الضرب كسه شمسا داريسد از كجسا كنيسم؟ دار الضرب كسه شسب‬
‫در آن جعل كنيم و روز خرج كنيم)) و با آن هم در كوفه و‬
‫عراق مردان بزرگ و ثقه نيز بسيار بوده اند‪.‬‬
‫بسبب وجود دروغ بسيار در شيعه نمي توان دروغگو را از‬
‫راسستگو تميسز داد‪ ،‬ماننسد شخسص مسسافر بسه شهري كسه بيشتسر‬
‫مردم آن دروغگسو و خائن باشنسد وارد شود كوشسش مسي كنسد‬
‫تسا اينكسه راسستگوي خالص را بشناسسد؟ و يسا ماننسد اينكسه در‬
‫جايسي دينار و درهسم تقلبسي بسسيار باشسد و كسس نتوانسد درهسم‬
‫اصلي را از تقلبي تشخيص دهد و با آن معامله نمي كند‪.‬‬
‫از اينرو براي كسسسي كسسه نمسسي توانسسد روايات صسسحيح را از‬
‫دروغيسسسن تميسسسز دهسسسد مطالعسسسه كتابهايسسسي كسسسه داراي روايات‬
‫دروغين و گمراه كن باشد مكروه است‪ ،‬مانند كتاب هاي اهل‬
‫بدعست؛ همچنان آموزش علم از داسستان سسرايان و امثال آنان‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫كسسه در سسسخنان خود دروغ مسسي گوينسسد مكروه اسسست؛ گرچسسه‬
‫احيانسسا سسسخنان راسسست هسسم مسسي گوينسسد؛ و رافضسسه بسسه اتفاق‬
‫علماي احوال رجال دروغگوترين فرقه ها اند‪.‬‬

‫ادعاي حلي مبني بر عدم اعتبار قياس در نزد آنان‪:‬‬


‫و امسسا كلم حلي كسسه‪(( :‬اماميسسه توجهسسي بسسه رأي و اجتهاد‬
‫ندارنسسد و قياس را حرام كرده انسسد‪ ))75.‬در جواب بايسسد گفسست‬
‫كسسسه‪ :‬در شيعسسسه ماننسسسد اهسسسل سسسسنت‪ ،‬اهسسسل راي و قياس نيسسسز‬
‫هست‪ 76.‬و در ميان اهل سنت نيز كساني هستند كه قياس را‬
‫حجت نمي دانند‪ ،‬معتزله ي بغداديين هم قائل به حجيت قياس‬
‫نيسستند و نيسز بسسياري از محدثيسن اهسل سسنت قياس را مذمست‬
‫كرده انسد‪ ،‬بسه اضافسه قول بسه راي و قياس بهتسر اسست از اخسذ‬
‫بسه قول كسسي كسه معروف بسه دروغ اسست و از كسساني ماننسد‬
‫خود از گوينده و راويان غيسسر معصسسوم نقسسل مسسي كننسسد‪ 77،‬و‬
‫شكسسسسسي نيسسسسسست كسسسسسه اجتهاد در ميان پيشوايان بزرگ براي‬
‫استخراج احكام توسط رجوع به علت احكام و استنباط احكام‬
‫از آن‪ -‬چنانكسسه امامان بزرگ! كرده انسسد‪ -‬از نقسسل شيعيان از‬
‫قول عسكريين كه امام حسن عسكري و فرزند منتظر موهوم‬
‫‪78‬‬
‫او باشد بهتر است‪.‬‬
‫و مالك‪ ،‬ليسث‪ ،‬اوزاعسي‪ ،‬ثوري‪ ،‬ابوحنيفسه‪ ،‬شافعسي‪ ،‬احمسد بسن‬
‫حنبسسل و امثال ايشان در ديسسن خدا داناتسسر از عسسسكريين بوده‬
‫‪ -75‬شما را به خدا ببينيد دروغي از اين بزرگتر مي شود كه در حوزه هاي علميه‪ ،‬شيعه اماميه علم فقه و اصول مي خوانند تا مجتهد شوند‪ .‬به‬
‫قول خودشان يك عده مجتهد و باقي مقلد‪ ،‬كه تقليد را بر ايشان واجب كرده و از تعليم علم دين كه خدا و رسول آنرا بر همه كس واجب نموده‪،‬‬
‫ايشان را باز داشتسه انسد و مجتهديسن ايشان هسر كدام براي خود رسساله اي دارنسد كسه راي و فتواي آن مجتهسد در آن رسساله اسست حال موافسق كتاب‬
‫خدا باشد و يا نباشد‪ .‬آن وقت علمه حلي كه بزرگ ايشان است مي گويد اماميه راي و فتوي و اجتهاد ندارند‪.‬‬
‫‪ -76‬مثل ابن جنيد كه از بزرگان اماميه است قائل به حجيت قياس مي باشد و ساير علماي شيعه قياس اولويت را حجت مي دانند‪.‬‬
‫‪ -77‬و اين در شيعه بسيار است بطوري كه شيخ طوسي و نجاشي و حلي خودشان در كتب رجال خود مي گويند فلن راوي كذاب و فلن راوي‬
‫جعال‪ ،‬و فلن راوي غالي است‪ ،‬ولي باز از ايشان حديث نقل مي كنند‪ ،‬ما اگر بخواهيم نامهاي ايشان را ذكركنيم كتاب طولني خواهد شد‪.‬‬
‫‪ -78‬زيرا عسسكريين اول معلوم نيسست اخباري گفتسه انسد يسا كذابيسن بسه آنان بسسته انسد‪ .‬و ثانيسأ صسدق و كذب و اخبار وقتسي معلوم مسي شود كسه بسا‬
‫ميزاني سنجيده گردد و ميزان در اسلم و قرآن است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫انسد‪( .‬و علوم دينسي كسه از ايشان نقسل شده از عسسكريين نقسل‬
‫نشده) و بر عسسسكريين لزم بوده كسسه از يكسسي از دانشمندان‬
‫تعليسم گيرنسد‪ ،‬و مسسلم اسست كسه علي بسن الحسسن و ابسي جعفسر‬
‫محمد بن علي و حضرت صادق از علماي و فضلء بوده اند‬
‫ولي از امامان اماميسه كسه بعسسد از اينان آمده انسسد علومسي كسسه‬
‫معروف باشد نقل نشده است و خود شان از علماي زمانشان‬
‫تعليم مي گرفتند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫ادعاي حلي قدمايي با خدا نزد اشاعره‪:‬‬
‫‪79‬‬
‫حلي گويسسد‪(( :‬امسسا باقسسي مسسسلمين بسسه هسر مذهسسبي رفتسسه اند‬
‫بعضسسي كسسه جماعتسسي از اشاعره باشنسسد گفتسسه انسسد قدمايسسي بسسا‬
‫خداونسد اسست و آن معانسي موجود در خارجنسد ماننسد قدرت و‬
‫علم و غيسر آن‪ .‬پسس خدا را در عالم بودن بسه آن معنايسي كسه‬
‫علم باشسسد محتاج قرار داده انسسد‪ ،‬و در قادر بودن بسسه معنايسسي‬
‫كسسه قدرت باشسسد محتاج نموده انسسد‪ ،‬و همچنيسسن غيسسر اينهسسا‪ ،‬و‬
‫خدا را قادر ذاتسي‪ ،‬و عالم ذاتسي‪ ،‬و حسي ذاتسي قرار نداده انسد‪،‬‬
‫بلكسسه عالم و قادر و حسسي اسسست براي معانسسي قديمسسه اي كسسه‬
‫محتاج بسه آنهسا اسست‪ .‬و شيسخ ايشان فخرالديسن رازي بر آنان‬
‫اعتراض كرده بسه اينكسه نصساري كافسر گرديدنسد بسه واسسطه ي‬
‫آنكه قدماي سه گانه قائل شدند‪ ،‬و اشاعره به قدماي نه گانه‬
‫قائلند‪)).‬‬

‫رد بر حلي در ادعاي مذكور‪:‬‬


‫در جواب حلي گفته ميشود‪:‬‬
‫ايسسن سسسخن مورد چنسسد اشكال اسسست‪ :‬اول اينكسه ايسن دروغ بر‬
‫اشعريهسا اسست و اشاعره چنيسن چيزي نگفتسه انسد و در ميان‬
‫ايشان كسي نيست كه بگويد خدا به غير خود كامل است‪ .‬و‬
‫آنچسه بسه رازي نسسبت داده ايسد گفتسه ي او نيسست بلكسه فخسر‬
‫رازي از قول ديگري نقسسسسل كرده و خود ايسسسسن را مسسسسستهجن‬
‫شمرده اسسسست‪ .‬و ايسسسن از اعتراضات قديسسسم نفسسسي كننده گان‬
‫‪ -79‬رافضيان يعنسي شيعسه و اماميسه خود هفتاد و پنسج مذهسب و بلكسه بيشتسر اختراع نموده انسد هسر كسس بخواهسد مطلع شود بسه كتاب‪(( :‬المقالت و‬
‫الفرق)) و ((فرق الشيعسه)) تأليسف سسعد بسن عبدال اشعري قمسي و حسسن بسن النوبخست مراجعسه كنسد كسه ايسن دو از علماي شيعسه بوده و مذاهسب‬
‫مجعوله ي شيعه را در اين دو كتاب ذكر كرده اند‪ .‬به اضافه بر مذاهب جديده ي شيعه مانند شيخيه و كريمخانيه و بابيه و بهائيه و مانند اينها‪،‬‬
‫بسا ايسن حال اهسل سسنت را مذمست كرده كسه بسه هسر مذهسبي رفتسه انسد‪ .‬تيسر را در چشسم خودشان نمسي بيننسد ولي خاري را در پاي ديگران ملحظسه مسي‬
‫كنند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫صسسفات خداونسسد اسسست‪ ،‬و امام احمسسد در رد جهميسسه آنرا ذكسسر‬
‫كرده و بعسد گفست‪(( :‬مسا نمسي گوييسم كسه‪ :‬خداونسد و قدرتسش‬
‫همواره بوده اسسست‪ ،‬و خداونسسد و نورش همواره بوده اسسست‪،‬‬
‫بلكسسه مسسي گوييسسم‪ :‬خداونسسد همواره بسسا قدرتسسش و نورش بوده‬
‫اسست‪ ،‬و همچنان نمسي گوييسم چسه وقست توانسا و قادر شسد‪ ،‬و‬
‫چگونسه توانسا شسد؛ پسس گفتنسد‪ :‬شمسا موحديسن نيسستيد تسا آنكسه‬
‫بگوييسد خداونسد بود و چيسز ديگسر نبود‪ ،‬پسس گفتيسم‪ :‬مسا مسي‬
‫گوييم خداوند بود و چيز ديگر نبود؛ ليكن اگر بگوييم خداوند‬
‫همواره با همه ي صفات خود بوده است‪ ،‬آيا در اين صورت‬
‫خداي يگانه را به جميع صفات خودش متصف نمي كني؟ در‬
‫ايسن جسا مثلي زده ايسم و گفتيسم‪ :‬در باره ي ايسن درخست خرمسا‬
‫بگوييسد‪ :‬آيسا داراي سساقه‪ ،‬شاخسه‪ ،‬برگ‪ ،‬و مغسز نيسست؟ آري‬
‫هسست‪ ،‬و بسا داشتسن همسه ي ايسن صسفات باز هسم نام آن درخست‬
‫خرمسسا اسسست‪ ،‬همچنان خداونسسد‪ -‬ول المثسسل العلى‪ -‬اگسسر چسسه‬
‫خداونسسد از مثسسل و ماننسسد منزه اسسست – خداونسسد بسسا همسسه ي‬
‫صسفاتش خداونسد يگانسه ناميده مسي شود و نمسي گوييسم خداونسد‬
‫در وقتي از اوقات توانا نبوده است‪ ،‬و يا در وقتي از اوقات‬
‫علم نداشت‪ ،‬تا اينكه بعداً براي خود توانايي و قدرت‪ ،‬و علم‬
‫آفريد‪ ،‬آنكه توانايي و دانايي ندارد ناتوان و نادان است‪ ،‬بلكه‬
‫مي گوييم‪ :‬خداوند همواره دانا‪ ،‬توانا‪ ،‬و مالك بوده است‪ ،‬و‬
‫نمي گوييم چه وقت و چگونه‪.‬‬
‫دوم اينكسه‪ :‬قول مذكور قول همسه ي اشعريهسا نيسست‪ ،‬بلكسه آن‬
‫قول اثبات كنندگان حال از جمله ي آنهسا مسي باشسد‪ ،‬آنانسي كسه‬
‫مي گويند‪(( :‬عالمي دانايي)) حال معلل با علم است‪ ،‬و علم‬
‫را چنان مي پندارند كه حال ديگري موجب مي شود كه علم‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫نيسست‪ ،‬بلكسه آن حال ديگري اسست كسه در آن عالم مسي باشسد‪،‬‬
‫و ايسسسن گفتسسسه ي باقلنسسسي‪ ،‬ابويعلي و نخسسسستين دو گفتسسسه ي‬
‫ابوالمعالي اسسسست؛ امسسسا بيشتسسسر ثابسسست كننده گان صسسسفات مسسسي‬
‫گوينسد‪ :‬علم عبارت از عالم بودنسش اسست‪ ،‬و مسي گوينسد بدون‬
‫علم عالم نمسي باشسد‪ ،‬و بدون قدرت قادر نمسي باشسد‪ ،‬بسه ايسن‬
‫معنسي كسه كسسي كسه علم نداشتسه باشسد ممكسن نيسست كسه عالم‬
‫باشد‪ ،‬و يا اينكه قادر باشد بدون اينكه قدرت داشته باشد‪ ،‬و‬
‫يا اينكه زنده باشد بدون اينكه حيات داشته باشد‪ ،‬زيرا وجود‬
‫اسسم فاعسل بدون مصسدر ممكسن نيسست؛ و ايسن چنان اسست كسه‬
‫گفتسسسسه شود‪ :‬نماز گزار بدون نماز‪ ،‬و روزه دار بدون روزه‪،‬‬
‫و ناطسق بدون نطسق؛ و اگسر گفتسه شود‪ :‬نماز گزار نمسي باشسد‬
‫مگر با نماز‪ ،‬در اين صورت مراد دو چيز نيست كه يكي آن‬
‫نماز باشد‪ ،‬و ديگري حالت معطل با نماز‪ ،‬بلكه نماز گزار را‬
‫حتماً نماز باشسد‪ .‬و آنهسا ايسن گفتسه ي نفسي كنندگان صسفات را‬
‫انكار كرده انسد‪ ،‬كسه مسي گوينسد‪ :‬خداونسد زنده اسست مگسر حيات‬
‫ندارد‪ ،‬و عالم است مگر علم ندارد‪ ،‬و قادر است مگر قدرت‬
‫ندارد‪ ،‬و كسسسي كسسه مسسي گويسسد‪ :‬او بسسه ذات خود زنده‪ ،‬دانسسا و‬
‫توانسسا اسسست‪ ،‬مرادش از آن كسسه ذات پاكسسش مسسستلزم‪ ،‬حيات‪،‬‬
‫علم‪ ،‬و قدرتش است و براي آن محتاج ديگري نيست‪ .‬كسي‬
‫كسسه در مورد سسسخن آنان تدبر كنسسد آنهسسا را ناچار بسسه اثبات‬
‫صسفات در مسي يابسد‪ ،‬و آنهسا نمسي تواننسد بيسن قول خود و قول‬
‫ثابت كنندگان فرق و تمييز واضح يابند‪ ،‬زيرا كه آنها اين را‬
‫اثبات كرده انسد كسه خداونسد تعالي زنده‪ ،‬دانسا‪ ،‬و توانسا اسست‪ ،‬و‬
‫اين را آن نمي دانند‪ ،‬و اين امور را آن ذات نمي دانند‪ ،‬آنها‬
‫معنسي هاي زائد بر ذات مجرد ثابست مسي كننسد‪ .‬پسس گفتسه ي‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫شما كه ((آنها قدما ي بسياري ثابت كرده اند)) قول مجمل‬
‫اسست‪ ،‬و بر ايسن توهسم ميرسساند كسه گويسا خداهايسي جسز خداونسد‬
‫بر حسق در ازل ثابست كرده انسد‪ ،‬و بسا خداونسد خداي ديگري را‬
‫ثابسست كرده اسسست‪ ،‬و ايسسن بهتانسسي اسسست بر آنهسسا؛ بلكسسه آنهسسا‬
‫صفات قايم به ذات قديم ثابت كرده اند كه همچون قديم بودن‬
‫آن ذات قديسسم اسسست‪ -‬آيسسا ميتوانسسد ايسسن حقيقسست را جسسز لجوج‬
‫شكست خورده اي انكار كند‪ -‬و اسم ((ال)) ذات متصف به‬
‫صسسسفات را در بر مسسسي گيرد‪ ،‬و تنهسسسا نامسسسي براي ذات مجرد‬
‫نيست‪.‬‬
‫و گفتسسسه ي شمسسسا كسسسه‪(( :‬او را در عالم بودنسسسش محتاج و‬
‫نيازمند به ثبوت معني ديگري كه علم باشد‪ ،‬قرار ميدهند‪)).‬‬
‫ايسسن بر ثابسست كننده گان ((حال)) رد مسسي كنسسد‪ ،‬ليكسسن در نزد‬
‫جمهور عالم بودنسسش همانان علم اسسست‪ ،‬و بسسه تقديسسر اينكسسه‬
‫گفتسسه شود‪ :‬عالم بودنسسش نيازمنسسد علمسسي اسسست كسسه لزمسسه ي‬
‫ذاتش مي باشد‪ ،‬باز هم اين اثبات نياز او بغير ذاتش نيست‪،‬‬
‫زيرا كسه ذاتسش مسستلزم علم اسست‪ ،‬و علم مسستلزم براي عالم‬
‫بودنسش اسست‪ ،‬پسس ذات پاكسش خود موجسب ايسن اسست‪ ،‬و علم‬
‫كمال است‪ ،‬و عالم بودنش نيز كمال‪ ،‬وقتي كه ذاتش موجب‬
‫هسسر دو شسسد‪ ،‬پسسس چنان اسسست كسسه خود ذات موجسسب حيات و‬
‫قدرت شود‪.‬‬
‫امسسا گفتسسه ي شمسسا كسسه‪(( :‬او را عالم و قادر بسسه ذات خودش‬
‫قرار نميدهنسد)) اگسر مراد شمسا ايسن باشسد كسه‪ :‬آنهسا خداونسد را‬
‫عالم و قادر خالي از علم و قدرت‪ -‬چنانكسسسسسه نفسسسسسي كنندگان‬
‫صسسسفات مسسسي گوينسسسد كسسسه ذات مجرد از صسسسفات اسسسست‪ -‬قرار‬
‫ميدهنسد‪ ،‬پسس ايسن درسست اسست‪ ،‬زيرا كسه ذات خالي از علم و‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫قدرت حقيقسست خارجسسي ندارد‪ ،‬و نسسه آن ذات خالي از عالم و‬
‫قدرت خداست‪ .‬و اگر مراد شما اين باشد كه آنها او را قادر‬
‫و عالم بسسسه ذات خود كسسسه مسسسستلزم علم و قدرت باشسسسد قرار‬
‫نميدهنسسد‪ ،‬ايسسن نادرسسست اسسست؛ بلكسسه خود ذات موجسسب علم و‬
‫قدرتش و موجب عالم بودن و قادر بودنش شده است‪ ،‬و نيز‬
‫موجسب علم و قدرتسش شده اسست‪ ،‬زيرا كسه ايسن امور متلزم‬
‫است‪.‬‬
‫و اما اين كه ((نصاري چون به قدماي ثلثه قائل شدند كافر‬
‫گرديدنسد‪ ،‬اشاعره نيسز بسه قدماي نسه گانسه قائل شده انسد))‪ ،‬در‬
‫حاليكسه خدا نصساري را بسه قائل شدن بسه قدماي ثلثسه و گفتسن‬
‫آن تكفيسر نكرده اسست‪ ،‬بلكسه كافسر دانسستن آنان بخاطسر گفتسن‬
‫(إِنّ الَّ ثَالِثُ ثَلثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلّ إَِلهٌ وَاحِدٌ) كه در سوره ي‬
‫مائده آيه ي ‪ 73‬آمده است‪.‬‬

‫يعنسي گفتنسسد‪(( :‬خدا سسومي سسه اله اسست)) و نگفتسه اسست‬


‫كه‪:‬‬
‫((قديمسي نيسست مگسر يسك قديسم)) و بسه تعقيسب آيست مذكور‬
‫خداوند فرموده است‪( :‬مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلّ رَسُولٌ قَدْ‬
‫خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرّسُلُ وَأُمّهُ صِدّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلنِ الطّعَامَ)‬

‫يعنسي‪(( :‬مسسيح ابسن مريسم جسز پيامسبري نيسست‪ ،‬و بسه تحقيسق‬
‫قبسسل از او پيامسسبراني در گذشتسسه اسسست و مسسا در او راسسستگو‬
‫اسست‪ ،‬آن هسر دو طعام مسي خورنسد)) و معلوم اسست كسه خدا‬
‫طعام ميدهسد ليكسن طعام نمسي خورد‪ ،‬و خداونسد فرموده اسست‪:‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫(يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنْ َ‬
‫ت قُلْتَ لِلنّاسِ اتّخِذُونِي وَأُمّيَ إِلَهَيْنِ‬
‫مِنْ دُونِ الِّ قَالَ سُبْحَانَكَ)‬
‫يعني‪(( :‬اي عيسي بن مريم آيا تو به مردم گفته اي كه من‬
‫و مادرم را خدايان بغيسسر از خدا بگيريسسد‪ ،‬گفسست‪ ،‬پاكيسسست تسسو‬
‫را‪)).‬‬
‫و خداونسد سسخني از قديسم بودن بسه ميان نياورده و اصسل در‬
‫كتاب خدا و سسنت رسسول لفسظ قديسم ذكسر نشده و از اسسماي‬
‫خدا نيست‪ ،‬اگر چه اين معني صحيح است‪ .‬نصاري معترفند‬
‫بسه اينكسه مريسم و عيسسي عليهمسا السسلم متولد و حادثنسد‪ ،‬پسس‬
‫چگونه دو قديم مي گويند؟‬
‫به اضافه آنان كه براي خدا صفاتي ثابت كرده اند نمي گويند‬
‫خدا ((نهمسي نسه قديسم اسست)) بلكسه اسسم ((ال)) نزد ايشان‬
‫شامسسل ذات و صسسفاتست و نگفتسسه انسسد كسسه صسسفات غيسسر ذات‬
‫اسست‪ ،‬و رسسول خدا فرمود‪(( :‬كسسي كسه بسه غيسر خدا قسسم‬
‫بخورد مشرك اسسست)) و در روايسست صسسحيح آمده قسسسم بسسه‬
‫عزت ال كسسه قسسسم بسسه عزت خدا اسسست‪ ،‬قسسسم بسسه غيسسر ال‬
‫نيسسست‪ ،‬و درسست ايسن اسست كسه صسسفات خداونسسد منحصسسر بسسه‬
‫هشسست صسسفت نيسسست‪ ،‬چنانكسسه اشاعره آنرا بسسه هشسست صسسفت‬
‫منحصر كرده اند‪ ،‬بلكه منحصر به عددي نيست‪.‬‬
‫بسه اضافسه نصساري بسه خيال خود بسه سسه اقنوم قائلنسد و گوينسد‬
‫سه جوهر است كه جوهر واحد جامع آنها است و هريك از‬
‫آنها اله و خالق و رازقند و آنچه با عيسي متحد شده اقنون‬
‫كلمه و علم است‪ ،‬و در اين سخن تناقض است زيرا آنچه با‬
‫عيسي متحد شده اگر صفت باشد صفت خالق و رازق و جدا‬
‫از موصسوف نيسست‪ ،‬و اگسر صسفت همان موصسوف اسست پسس‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫او جوهسر واحسد و پدر مسي باشسد‪ ،‬و در اينصسورت مسسيح پدر‬
‫مي شود در حاليكه آنها چنين قائل نيستند‪ ،‬پس آيا اين سخن‬
‫متناقسسض‪ ،‬بسسا قول مسسسلماني كسسه مسسي گويسسد ال يكسسي اسسست و‬
‫داراي نامهاي نيكسي كسه بر صسفات وال دللت دارد و خالق و‬
‫معبودي جز او نيست‪ ،‬يكي است؟!!‪.‬‬
‫زمانسي كسه ابسن كلب كتابسي در رد بر جهميسه نوشست‪ ،‬ايشان‬
‫حكاياتي را از خود ساختند كه چون ابن كلب مسلمان شد و‬
‫خواهرش كه نصراني بود از وي دوري جست‪ ،‬او به خواهر‬
‫خود گفت‪ :‬من براي اين مسلمان شده ام كه دين مسلمين را‬
‫فاسسد كنسم‪ ،‬پسس خواهرش از او راضسي شسد‪ .‬و مقصسود ايسن‬
‫دروغگويان از ايسن جعسل ايسن اسست كسه قول او را كسه صسفاتي‬
‫را ثابت نموده به قول نصاري تشبيه كنند‪ .‬با اينكه بين گفته‬
‫او و گفته ي نصاري فرق بسيار مي باشد‪.‬‬

‫اعتراض حلي بر مجسمه‪:‬‬


‫حلي گويد‪(( :‬حشويه ي‪ 80‬مشبهه گفته كه براي خدا جسمي‬
‫اسسسست داراي طول و عرض و عمسسسق و ممكسسسن اسسسست بسسسا او‬
‫‪81‬‬
‫مصسافحه كرد و صسلحاء او را در دنيسا مسي بيننسد و از داود‬
‫حكايست شده كسه او گفتسه مرا از فرج و ريسش معاف داريسد و‬
‫از غيسسر آن سسسؤال كنيسسد و گويسسد معبود مسسن داراي چشسسم و‬
‫گوشست و خون و جوارح اسست حتسي اينكسه گفتسه انسد دو چشسم‬

‫‪ -80‬حشويه به كساني گويند كه سخن زياد و پرگويي كرده اند‪ .‬ابن تيميه در منهاج گويد اول كسي كه اين لفظ را استعمال نمود عمرو بن عبيد‬
‫معتزلي بود كه عبدال بن عمر را حشوي خواند‪ .‬و مقصود گوينده از اين لفظ عامه است و بعداً هر كسي متمسك به سنت و احاديث رسول خدا‬
‫شده او را حشويه خوانده اند و كساني كه خود را عاقل و صاحب رأي مي دانسته اين تهمت را به هر كسي خواسته زده اند‪ :‬اكثرا اين كار‬
‫را معتزله و رافضه مرتكب شده اند مثل به عبدالرحمن بن عمر و احمد بن حنبل حشويه گفته اند‪.‬‬
‫‪ -81‬اين همان داود جواربي است كه ابوالحسن اشعري او را در مقالت اسلميين در شمار قائلين به تجسم ذكر كرده‪ .‬و سمعاني او را در كتاب‬
‫انساب پس از هشام بن سالم جواليقي ذكر كرده است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫او بيمار شسد و ملئكسه بسه عيادت او رفتنسد و بر طوفان گريسه‬
‫كرد تا كنم بين گرديد‪)).‬‬

‫وجود مجسمه در بين شيعه‪:‬‬


‫در جواب حلي گفتسه مسي شود‪ :‬ايسن عقايسد در شيعسه نيسز بوده‬
‫و اين درست قول هشام بن حكم است‪ ،‬چنانكه قبلً ذكركرديم‬
‫و ناقليسسسن مقالت ماننسسسد ابسسسي عيسسسسي وراق شيعسسسي‪ ،‬زرقان‬
‫شيعسسي‪ ،‬ابسسن نوبختي‪ ،82‬اشعري‪ ،‬ابسسن حزم و شهرسسستاني‪ 83‬و‬
‫ديگران از او نقسل كرده انسد و گفتسه انسد اول كسسي كسه قائل بسه‬
‫جسسسسميت خداونسسسد شده هشام بسسسن حكسسسم بوده و از بيان بسسسن‬
‫سسمعان تميمي‪ 84‬كسه يكسي از غلت شيعسه اسست نقسل كرده انسد‪.‬‬
‫كسه خدا بر صسورت انسسان اسست‪ ،‬و خدا تمامسش مگسر صسورت‬
‫او فانسسي مسسي شود؛ پسسس خالد بسسن قسسسري او را كشسست‪ .‬و از‬
‫مغيره بسسن سسسعيد نقسسل كرده انسسد كسسه معبود او مردي از نور‬
‫اسست كسه بر سسرش تاجسي از نور مسي باشسد‪ .‬او را اعضايسي‬
‫اسسست ماننسسد مرد و داراي جوف و دل مسسي باشسسد كسسه حروف‬
‫ابجد به عدد اعضاي اوست‪ .‬و گمان كرده كه او مرده ها را‬
‫زنده مسي كنسد و بسه مريدان خود خوارق عادات نشان داده تسا‬
‫اينكسه مدعسي نبوت او شدنسد‪ ،‬پسس او بدسست خالد بسن عبدال‬
‫‪ -82‬نوبختسي از آل نوبخست اسست كسه همسه رافضسي بوده انسد‪ .‬يكسي از آنان حسسن بسن موسسي اسست كسه در قرن سسوم بوده و داراي كتابسي اسست بنام‬
‫((فرق الشيعه)) كه در آن كتاب تقريبا تا هفتاد فرقه از شيعه را شمرده و آن مكرر به چاپ رسيده است‪.‬‬
‫‪ -83‬ابسن حزم‪ ،‬ابسو محمسد علي بسن احمسد بسن سسعيد بسن حزم اندلسسي ظاهري اسست كسه عالم حافسظ فقيسه مجتهدي بوده كسه از كتاب و سسنت اسستخراج‬
‫احكام مي نموده و داراي زهد و تقوي بوده و از هر علمي بهره داشته و جامع ترين علماي اندلس بوده‪ ،‬و در سنه ي ‪ 456‬وفات نموده است‪.‬‬
‫و اما شهرستاني‪ ،‬ابوالفتح محمد بن عبدالكريم شهرستاني شافعي صاحب كتاب ملل و نحل است‪ ،‬او ميل به اسماعيليه داشته و در تشيع غلو مي‬
‫نموده‪ .‬و در سنه ي ‪ 458‬وفات نموده است‪.‬‬
‫‪ -84‬بيان بسن سسمعان مرد خسبيث حقسه بازي در زمان دولت امويسه بوده كسه بسه اسسلم بدبيسن و يسا جماعتسي بنام وصسفاي كسه سسعي در تخريسب اسسلم‬
‫داشتند بود و نادانان مسلمين را گول ميزد و به خدايي علي دعوت مي كرد كه جزئي از خدا در جسد علي حلول كرده و با او متحد شده و گفته‬
‫گناهي علي ظاهر مي شود و در تفسير آيه ي (هَلْ يَنْظُرُونَ إِلّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ الُّ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْ َغمَامِ) گفته ي علي در = ميان ابرها مي آيد كه‬
‫رعسد صسداي او‪ ،‬و برق تبسسم اوسست‪ ،‬و گفتسه اسسرار علي بسه فرزندش محمسد بسن حنيفسه و از او بسه نواده اش ابسو هاشسم منتقسل شسد‪ ،‬وي قائل بسه‬
‫تناسخ و در اواخر بسوي امام محمد باقر دعوت مي كرده‪ .‬خالد بن عبدال قسري والي كوفه‪ ،‬او و اتباع او را در ميان مسجد در سنه ي ‪119‬‬
‫كشت‪ .‬و اينان عداوتي با اصحاب رسول خدا ‪ r‬داشتند‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫قسري كشته شد‪ .‬و از منصوريه (اصحاب ابو منصور) نقل‬
‫كرده انسسد كسسه آل محمسسد آسسسمان اسسست‪ ،‬و شيعسسه زميسسن‪ .‬ابسسو‬
‫منصسسور گفتسسه بسسه آسسسمان عروج كردم و معبود او دسسست بر‬
‫سسسرش كشيده و گفتسسه برو از طرف مسسن تبليسسغ كسسن و قسسسم‬
‫اصسسسحاب وي هنگام سسسسوگند خوردن ((ل والكلمسسسه)) بود و‬
‫گمان مي كرد كه عيسي اولين كسي است كه خدا او را خلق‬
‫نموده‪ ،‬و سسپس علي را خلق كرده و رسسولن خدا قطسع نمسي‬
‫شوند‪ ،‬و بهشت اسم مردي‪ ،‬و آتش نيز اسم مردي است‪ ،‬و‬
‫محارم‪ ،‬خون‪ ،‬خود مرده و شراب را حلل دانسست‪ ،‬كسه اينهسا‬
‫نام اقوامسسسي اسسسست كسسسه خدا وليسسست ايشان را حرام كرده و‬
‫فرائض را سساقط كرد‪ ،‬و گفست ايسن واجبات نام مردانسي اسست‬
‫كه وليت ايشان واجب است‪ .‬سر انجام ابو منصور‪ 85‬بدست‬
‫يوسف بن عمر كشته شد‪.‬‬

‫‪-85‬ابو منصور عجلي از اهل كوفه و در آنحا خانه اي داشت‪ .‬وي معاصر امام باقر و اصحاب او بود‪ .‬امام باقر رحمه ال از خيانت او به اصل‬
‫اسسلم آگاه شسد و از او بيزاري جسست‪ .‬او پسس از حضرت باقسر مدعسي شسد كسه امام او را وصسي خود نموده اسست‪ .‬و مسي گفست كسه علي و حسسن و‬
‫حسين و علي بن الحسين و محمد باقر پيامبراني مرسل بودند و خودش پيامبر مرسل است و نبوت در شش نسل او خواهد بود كه آخر ايشان‬
‫قائم است و چنانكه كلمه وصي را عبدال بن سبا براي علي علم كرد‪ ،‬كلمه قائم را نيز او اختراع كرد چنان كه نوبختي كه از علماي شيعه است‬
‫نقسل نموده است‪ .‬شاگردان ابسو منصسور معتقدنسد كه امام سرداب نشين مشكوك الولده‪ ،‬قائم مي باشسد و ابسو منصسور گمان داشت كه به آسمان به‬
‫معراج ميرود ر خدا دست بر سرش كشيده و به زبان سرياني با او سخن گفته‪ ،‬سپس به زمين هبوط نموده و او كسي است كه خدا در قرآن در‬
‫سوره ي طور آيه ي ‪ 44‬از او خبر داده و فرموده‪( :‬وَإِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السّمَاءِ سَاقِطاً يَقُولُوا سَحَابٌ مَرْكُومٌ) سپس مدعي شد كه آن كسف‪ ،‬خدا‬
‫يعنسي خودش اسست‪ .‬و پيروان خود را بسه خفسه كردن مخالفيسن خود تحريسك مسي كرد تسا اينكسه حكومست كوفسه در وليست يوسسف بسن عمسر الثقفسي بر‬
‫عراق زمان هشام بن عبدالملك او را گرفت و به دار كشيد (در سال ‪ 125‬تا سال ‪ 126‬كه حكومت با يوسف بن عمربود‪).‬‬
‫مترجم گويد همواره عده اي كه با خلفت اسلمي دشمن و ضعف و نابودي آنرا ميخواستند اطراف يك شخص خوشنامي جمع مي شدند و براي‬
‫سسوء اسستفاده و چرچري و اخسذ وجوهات و تفرقسه بيسن مسسلمين او را امام خود قرار مسي دادنسد و بنام تشيسع صسد فرقسه ايجاد گرديسد‪ .‬ياران علي‬
‫كسه بهتريسن اصسحاب ائمسه بودنسد‪ ،‬در صسد خطبسه اي‪ ،‬علي از آنان شكايست دارد و آنان را بسي ديسن و نامرد خوانده اسست كسه پاره اي از اصسحاب‬
‫ساير ائمه شيعه‪ ،‬بهترين بودند حالشان چنين بود چه برسد به اصحاب ائمه ي ديگر ايشان‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و نصسيريه‪ 86‬در عقايسد شسبيه بسه منصسوريه مسي باشسد و نقسل‬
‫كرده انسد از خطابيه‪ 87‬پيروان ابسي الخطاب بسن ابسي زينسب كسه‬
‫مي گويند ائمه انبياء مرسلند و هميشه ايشان دو نفر پيامبر‬
‫وجود دارد يكسسي ناطسسق و ديگري صسسامت كسسه محمسسد ناطسسق و‬
‫علي صامت بود‪ ،‬و اينان ابو الخطاب را مي پرستيدند سپس‬
‫ابسسو الخطاب بر عليسسه منصسسور دوانقسسي قيام كرد و در كوفسسه‬
‫عيسسسي بسسن موسسسي او را كشسست‪ ،‬اينان بسسه نفسسع هسسر كسسس كسسه‬
‫موافقشان بود شهادت به دروغ مي دادند‪.‬‬
‫و بزيعيه‪ 88‬مسي گفتنسد كسه جعفسر بسن محمسد خدا مسي باشسد و بسه‬
‫هر مومني وحي مي شود‪ .‬و اشعري مي گويد‪ :‬قومي ديگر‬
‫بسه خدايسي سسلمان فارسسي قائل شدنسد‪ .‬و ابسو الحسسن اشعري‬
‫گفته در ميان اهل عبادت و زهد قومي بنام صوفي هستند كه‬
‫قائل به حلول خدا در اشخاص مي باشنسد‪ ،‬اينان هرگاه چيزي‬
‫عجيسسب ببيننسسد گوينسسد‪ ،‬مسسا نمسسي دانيسسم‪ ،‬شايسسد خدا در او حلول‬
‫كرده باشسد‪ ،‬و اينان بسه ترك كردنسد واجبات ميسل كردنسد‪ .‬و بسه‬
‫‪ -86‬نصسريه پيروان محمسد بسن نصسير شيعسي امامسي و از كسساني اسست كسه در سسامرا مدت ‪ 9‬سسال در خانسه ي امام حسسن عسسكري بود‪ .‬چون امام‬
‫حسسن عسسكري در سسنه ي ‪ 26‬فوت كرد‪ ،‬و طبسق اقرار بسسياري از شيعيانسي كسه در آن خانسه رفست و آمسد داشتنسد فرزندي نداشست‪ ،‬لذا تمام بسه دنبال‬
‫كار خود رفتند‪ ،‬رسيد جعفر برادر امام حسن به امر دفن و تقسيم تركه او بر اساس اينكه فرزندي ندارد و برادر او وارث است قيام كرد‪ .‬و اين‬
‫را فاميل و ساير علويين مي دانستند‪ .‬و نقيب السادات كه دفتر مولودين علويين نزد او بود و رئيس علويين نيز بود ميدانست كه حسن عسكري‬
‫اولدي ندارد‪ .‬ولي غاليان و هوا پرسستاني كسه امام تراش و بسه خانسه امام حسسن رفست و آمسد داشتنسد‪ ،‬ايسن حقيقست بر آنان ناگوار شسد و خود را در‬
‫برابر چيزي ديدنسد كسه ديگسر نمسي توانسستند از آن اسستفاده كننسد و احاديسث جعلي بنام امام و مخالف اسسلم بسسازند‪ .‬در نتيجسه نشسستند و بيسن خود‬
‫فكري كردنسد كسه ايشان را از آن پيسش آمسد نجات دهسد و آن فكسر ايسن بود كسه امام غائبسي قائل شونسد و بگوينسد فرزندي براي امام حسسن بوده و در‬
‫سسرداب خانسه اش قبسل از پنسج سسال غايسب شده كسه محمسد بسن نصسير يكسي از جعاليسن ايسن فكسر بود بسه طمسع اينكسه خود را نايسب آن غايسب بدانسد‪ .‬و‬
‫وجوهات شيعيان را اخسذ كنسد و لذا خود را باب امام و سسفير او ناميسد كسه واسسطه ي بيسن امام و شيعيان اوسست و براي سسيد جعفسر برادر امام لقسب‬
‫كذاب گذاشتنسد تسا كسسي گوش بسه سسخن او ندهسد و خسبر نداشتسن فرزنسد را باور نكنسد‪ .‬ولي از آنحسا كسه محمسد بسن نصسير مرد قوي بسا اراده اي بود‬
‫رفقاي او ترسسيدند كسه چون محمسد = بسن نصسير مرد قوي بسا اراده اي اسست خود او باب شود و ديگران را محروم سسازد‪ ،‬لذا گفتنسد بايسد مرد‬
‫سساده و ضعيفسي را باب و سسفيركنيم تسا بتوانيسم از او اسستفاده كرده و بهره بريسم‪ .‬عثمان بسن سسعيد كسه جنسب خانسه ي امام حسسن روغسن فروشسي‬
‫داشست‪ ،‬وي و فرزندش محمسد بسن عثمان در خانسه ي امام خدمست مسي كردنسد‪ ،‬آنهسا بسه ديدن نفسر آمدنسد و قرار گذاشتسه كسه اول عثمان بسن سسعيد باب‬
‫باشد و بالخره به سعي همكاران و شركاي محمد ابن نصير عثمان بن سعيد باب شد و چون محمد بن نصير را محرم كردند او خشمناك و منكر‬
‫امام غايسب شسد بسا اينكسه خود او مبتكسر آن بود‪ ،‬و از آنان كناره گرفست و عقايسد و بدعتهاي جديسد و فضائحسي بوجود آورد و تسا قرن هفتسم و نهسم‬
‫پيروان او بنام نصيريه در اطراف شام و سوريه وجود داشته اند‪.‬‬
‫‪ -87‬خطابيه فرقه اي از شيعه از پيروان ابو الخطاب بودند و او از اصحاب خاص حضرت صادق بود و نام او محمد بن مقلص معروف به ابن‬
‫ايي زيد بود‪ .‬او يك عده از اشقياء مخالفين اسلم را به دور خود جمع كرد و آنقدر برخلف اسلم ادعاها كرد كه حضرت صادق او را لعن كرد‪،‬‬
‫آري يك عده بي دين امام تراش براي تخريب اسلم و سوء استفاده از مال مردم دور كسي جمع شدند و بالخره خود ادعاها مي كردند‪.‬‬
‫‪ -88‬طائفسه اي از شيعسه كسه پيروان بزيسع بسن يونسس پارچسه باف بودنسد‪ ،‬بزيسع از اصسحاب حضرت صسادق بود و دائمسا گرد خانسه او مسي چرخيسد و‬
‫شيعياني را كه غلو داشتند ياري مي كرد و در سخن خود صريح بود و مي گفتند ما بندگان و پرستندگان جعفر بن محمد و پدرانش مي باشيم و‬
‫بزيع مي گفت به هر كس وحي مي شود زيرا به زنبور عسل وحي مي شود‪ .‬امام صادق پس از آنكه فهميد اينان ميخواهند دين اسلم را تغيير‬
‫بدهند آنها را مورد لعن خود قرار داد تا اينكه دولت اسلمي بزيع را به قتل رسانيد‪ .‬اينان مدعي وليت اهل بيت رسول بودند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫گمان ايشان چون بنده عبادت كرد وصسسسسل بسسسسسه معبود گردد‪،‬‬
‫‪89‬‬
‫واجبات از او ساقط ميشود‪.‬‬
‫و عده اي از غلت گمان كرده اند كه روح القدس خداست و‬
‫ايسسن روح القدس در پيامسسبر بود‪ ،‬سسسپس در علي سسسپس در‬
‫حسسن تسا برسسد بسه امام منتظسر‪ .‬و نزد ايشان هريسك از اينان‬
‫به طريق تناسخ خدا هستند‪ ،‬و گروهي از ايشان معتقدند كه‬
‫علي خداسست و بسه رسسول خدا محمسد فحسش مسي دهنسد كسه‬
‫علي‪ ،‬محمد را فرستاد تا علي او را معرفي كند و او خودش‬
‫را معرفسسي نمود‪ .‬و بعضسسي از ايشان مسسي گوينسسد خدا در پنسسج‬
‫نفر‪ :‬پيغمبر‪ ،‬علي‪ ،‬حسن‪ ،‬حسين و فاطمه حلول كرده است؛‬
‫و براي ايشان پنسج ضسد اسست كسه آنهسا ابوبكسر‪ ،‬عمسر‪ ،‬عثمان‪،‬‬
‫معاويسه و عمرو بسن عاص مسي باشسد‪ .‬برخسي از فرق شيعسه‬
‫سبئيه مي باشد كه پيروان عبدال بن سبا بوده و معتقدند كه‬
‫علي نمرده و بسه دنيسا بر مسي گردد‪ ،‬و زميسن را پسر از عدل و‬
‫(‪)90‬‬
‫داد ميكند‪.‬‬
‫سسسيد حميري كسسه يكسسي از شعراء و بزرگان شيعسسه در اوائل‬
‫قرن دوم بوده قائل به رجعت بوده و گويد‪:‬‬
‫إِلى دنياهسسسسم قبسسسسل‬ ‫إِلي يوم يؤوب الناس فيه‬
‫الحساب‬

‫‪ -89‬آري دشمنان براي تخريسب اسلم بهر عنوان و بنام اسلم وارد شدنسد‪ .‬از آن جمله صسوفيه ي حلوليسه مدعي حلول خدا در مرشدان مي باشند‬
‫اگسر ديسن اسسلم كتابسش قرآن نبود بكلي مضمحسل شده بود‪ .‬از همسه بدتسر و بسه اسسلم ضررش بيشتسر تشيسع و تصسوف و فلسسفه مسي باشسد‪ ،‬چنانكسه‬
‫شافعسي گفتسه مردي اول روز صسوفي نشسد و تسا ظهسر در آن نمانسد مگسر آنكسه احمسق باشسد ايسن سسه دسسته خيالت خود را بافتسه و در ميان مسسلمين‬
‫انداختنسد‪ .‬ايسن فرقسه هاي منشسا صسدها فرقسه شدنسد و اكنون زمان مسا همان خرافات سسابقين شيعسه در ميان ايشان وجود دارد مثلً عوام ايشان چون‬
‫بهسم مسي رسسند و ((يسا علي مدد)) و يسا ((دسست علي بسه همراهست)) و ماننسد اينهسا مسي گوينسد و از علي مدد خواسسته و او را حاضسر و ناظسر و‬
‫شنوا ميدانند‪ ،‬با اينكه خدا در صد آيه در قرآن فرموده غير خدا را نخوانيد و از غير او مدد نخواهيد ولي اگر ايشان را از اين انحراف نهي كني‬
‫فوري وصله مي چسپانند كه فلني منكر وليت است‪ .‬اينان بنام وليت خود را مشرك نموده اند و از مشركين و بت پرستان بدترند‪.‬‬
‫‪ - 90‬مسئله ي رجعيت مورد اتفاق تمام شيعه و يكي از خرافات ضد قرآن است‪ .‬مي گويند علي و ساير ائمه درباره به دنيا بر مي گردند و از‬
‫دشمنان خود انتقام مي گيرند‪ ،‬بايسد گفت اگر چنين باشد ديگر جزاء و ثواب و عقاب قيامت لزومي ندارد و نيز اين عقيده مخالف آيات زيادي از‬
‫قرآن است مانند آيه ي‪( :‬حَتّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبّ ارْجِعُون لَعَلّي أَ ْ‬
‫عمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَكْتُ كَلّ إِنّهَا كَلِ َمةٌ هُوَ قَائِلُهَا َومِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ‬
‫إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ) و آيه‪( :‬أَفَمَا نَحْنُ بِمَيّتِينَ إِلّ مَوْتَتَنَا الُْولَى َومَا نَحْنُ بِمُعَذّبِينَ إِنّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ)و آيات ديگري كه همگي صراحت به‬
‫نبودن رجعت دارد‪ .‬و دللت دارد بر اينكه هر كسي فقط يك بار مرگ را مي چشد‪ .‬و عقاب و ثواب در قيامت خواهد بود‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و بعضسي از ايسن رافضيان‪ ،‬رافضيانسي هسستند كسه معتقدنسد خدا‬
‫امور جهان را بسه محمسد واگذار نموده كسه محمسد دنيسا را‬
‫خلق و تدبيسسر نموده اسسست‪ 91‬و معتقدنسسد كسسه ائمسسه شرايسسع را‬
‫نسخ مي كنند و ملئكه بر ايشان نازل مي شوند و به ايشان‬
‫وحسي مسي شود‪ 92‬و بعضسي از شيعيان بسه ابر سسلم مسي كننسد‬
‫زيرا مسسسسي گوينسسسسد علي در ابر اسسسسست و ابوالحسسسسسن اشعري‬
‫چيزهايسسسسي غيسسسسر از اينهسسسسا‪ ،‬در آن وقتسسسسي كسسسسه نصسسسسيريه و‬
‫اسسماعيليه‪ 93‬هنوز ظاهسر نشده بودنسد و سسري مردم را دعوت‬
‫به زندقه و كفر مي كردند‪ ،‬از شيعه نقل نموده است‪ .‬اشعار‬
‫ذيل از گفتار نصيريه است‪:‬‬
‫حيدرة النزع‬ ‫أشهد أن ل إِله إِل‬
‫البطين‬
‫محمدالصسسادق‬ ‫ولحجاب عليه اِل‬
‫المين‬
‫سلمان ذوالقوة المتين‬ ‫ولطريق إِليه إل‬
‫و مي گويند ماه رمضان نام سي نفر مرد است سرچشمه ي‬
‫همه ي اين مصيبتها رافضيان و تشيع است‪.‬‬

‫‪ -91‬و اين دسته را مفوضه گويند و كتاب كافى كلينى كه معتبر ترين كتاب رافضه است در تفويض رواياتي دارد كه خدا امور جهان را به محمد‬
‫و علي و فاطمه واگذار كرده است‪.‬‬
‫از آن جمله در جلد اول باب مولد النبي حديث پنجم‪ ،‬و همچنين باب التفويض إلى رسول ال والى الئمه‪.‬‬
‫‪ -92‬در كافسي جلد اول باب ان الئمسه تدخسل الملئكسه وتطسأ بسساطهم وتأتيهسم الخبار‪ ،‬و باب الفرق بيسن الرسسول والنسبى والمحدث‪ ،‬وباب أن الملئكسة‬
‫محدثون وابواب ديگر جلد اول و همچنين رواياتي در كتب شيعه و وارد شده كه به فاطمه وحي مي شود‪.‬‬
‫شيخ مفيد كه از بزرگان رافضه است به نقل حاج شيخ عباس قمي در كتاب سفينة البحار ‪ 2/638‬است بر اينكه هر كس گمان كند بعد از پيغمبر‬
‫ما به او وحي مي شود محققا خطا رفته و كافر شده است‪ .‬نهج البلغه كه منسوب به اوست در شأن رسول خدا مي فرمايد‪ :‬ختم به الوحي‪،‬‬
‫و همچنين آن حضرت در خطبه ي ‪ 233‬در حال غسل دادن رسول خدا مي فرمايد‪ :‬بأبى انت وامى يا رسول ال لقد انقطع بموتك ما لم ينقطع‬
‫بموت غيرك من النبوة والنبياء وأخبار السماء‪ ،‬يعني پدر و مادرم فدايت يا رسول ال به تحقيق به وفات تو قطع شد آنچه به مرگ غير تو قطع‬
‫نشده از نبوت و خبرهاي آسماني‪ .‬حال آيا برخي از شيعيان اماميه كه براي علي و اولد او وحي قائل شده اند بر خلف كلمات علي و اجماع‬
‫مسلمين نرفته اند؟!!‪.‬‬
‫‪ -93‬مؤسس اسماعيليه ابو الخطاب بن ابي زينب است كه از اصحاب امام صادق بود و اسماعيل فرزند او را به ادعاي امامت فاسد نمود‪ .‬سپس‬
‫شخصي بنام ميمون قداح پيدا شد و بر محمد بن اسماعيل كه فرزند اسماعيل است مسلط گرديد‪ ،‬تا اينكه زمان سعيد ين احمد بن حسن بن محمد‬
‫بن عبدال بن ميمون قداح رسيد و نام خود را عبيدال مهدي گذاشت و ادعا كرد كه از نسل اسماعيل بن جعفر است و به او الهام مي شود‪ .‬وي‬
‫و اولدش در شمال افريقا دولتي بنام دولت عبيديه تشكيل دادند‪ .‬و مردم را به كفريات خود دعوت كردند كه قبل دعوتشان بطور سري در عراق‬
‫و شام و يمن و شمال افريقا صورت مي گرفت‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و اما آنچه شما‪ 94‬از تجسم نقل نموده ايد‪ ،‬گوييم هيچ يك از‬
‫بزرگان و پيشوايان اهسسل سسسنت از فقهاي‪ ،‬و حفاظ حديسسث و‬
‫رهسبران طريقست چنيسن نگفتسه انسد‪ .‬و مسا كسسي را كسه بسه جسسم‬
‫و طول و عمسق قائل باشسد سسراغ نداريسم‪ .‬و اتفاق دارنسد كسه‬
‫خدا در دنيسسا ديده نشود بلكسسه در آخرت ديده گردد چنانكسسه در‬
‫حديسث اسست كسه پيغمسبر فرموده ((بدانيسد كسه احدي از شمسا‬
‫پروردگار خود را هرگسز نخواهسد ديسد تسا بميرد‪ )).‬اگسر كسسي‬
‫بخواهد قولي را از طائفه اي نقل كند بايد گوينده را نام ببرد‬
‫تسا احتمال دروغ و تهمست نرود و ال هسر كسس ميتوانسد دروغ‬
‫بگويد‪ .‬و اما اينكه حلي بگويد‪(( :‬حشويه چنين گفته اند))‬
‫معلوم نيسسست چسسه كسسساني را ميگويسسد)) و دللت بر شخسسص‬
‫معينسسي ندارد‪ .‬اگسسر مراد اهسسل حديسسث باشسسد كسسه اعتقاد شان‬
‫همان سنت خالص رسول خدا مي باشد‪ ،‬و در ايشان كسي‬
‫كسسه معتقسسد بسسه جسسسميت باشسسد بحمسسد ال نبوده پسسس دروغسست‬
‫آشكار شد‪.‬‬
‫و امسا نسسبتي كسه بسه مشبهسه داده اي‪ ،‬شكسي نيسست كسه اهسل‬
‫سسسسنت بر منزه بودن خدا از اينكسسسه ماننسسسد خلق باشسسسد اتفاق‬
‫دارنسد‪ .‬مُشبهسه آناننسد كسه صسفات خدا را بسا صسفات خلق ماننسد‬
‫ميدانند‪ 95.‬ولي اهل سنت خدا را متصف به صفاتي مي دانند‬
‫كسسه خدا خود را بسسه آن متصسسف نموده و براي رسسسول خدا‬
‫بيان نموده‪ ،‬بدون اينكسه تحريسف كننسد و يسا تعطيسل نماينسد‪ ،‬و‬
‫بدون اينكه چگونگي و تشبيه نمايند‪ ،‬بلكه صفات خداوند جل‬
‫‪ -94‬كلمه ((شما)) در عبارت فوق و مانند آن‪ ،‬خطاب به علمه حلي است‪.‬‬
‫‪ -95‬شيعه ائمه خود را متصف به صفات خدا ميداند و عالم بكل شىء و عالم بما كان و ما يكون و همه جا حاضر و ناظر و غير اينها مي دانند‬
‫حتي در كافي بابي است كه عنوان آن چنين است‪(( :‬باب أن الئمة ل يخفى عليهم شىء)) وأئمه را همه جا حاضر و ناظر و غير اينها ميدانند‪.‬‬
‫پسس ميتوان آنان را از مُشبهسه شمرد كسه خدا و ائمه را شسبيه و ماننسد يكديگسر ميداننسد و بر ضسد آيات الهسي رفتسه انسد‪ .‬شمسا به جلد اول كافسي نظسر‬
‫كنيد (باب النوادر از كتاب توحيد‪).‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫جلله را ثابسست مسسي كننسسد بدون اينكسسه او تعالي را بسسه مخلوق‬
‫تشسسبيه كننسسد‪ ،.‬و او تعالي را تنزيسسه مسسي كننسسد بدون اينكسسه‬
‫صفاتش را تعطيل كنند‪.‬‬
‫خداوند تعالي در سوره ي شوري آيه ي ‪ 11‬فرموده‪( :‬لَيْسَ‬
‫شيْءٌ) اين كلم رد است برمُشَبهه و فرموده‪( :‬وَهُوَ‬ ‫كَمِثْلِهِ َ‬
‫السّسمِيعُ الْبَصسِيرُ)‪ ،‬كسه رد اسست بر آنان كسه قائل بسه تعطيسل‬
‫صفات خداوند شده اند‪ ،‬زيرا اين آيه ميگويد خدا همه صداها‬
‫را مي شنود و همه چيز را مي بيند؟ و اهل سنت خدا را از‬
‫صسفات نقسص ماننسد خواب‪ ،‬و چرت و نسسيان و عجسز و جهسل‬
‫و مانند اينها مطلقاً منزه ميدانند‪ ،‬و او را به صفات كمال كه‬
‫در كتاب خدا و سسنت رسسول آمده اسست متصسف ميداننسد‪ ،‬و‬
‫ليكسن قائليسن بسه نفسي صسفات هسر كسسي را كسه صسفتي را براي‬
‫خدا ذكر كند مشَبّه مي خوانند حتي آنكه باطنيه مي گويند‪،‬‬
‫هسر كسسي خدا را بسه اسسماء حسسني بنامسد او مشبسه مسي باشسد‪،‬‬
‫و مي گويند هر كس خدا را حي و عليم گويد او را به احياء‬
‫و علماي تشسسبيه نموده‪ ،‬و هسسر كسسس او را سسسميع و بصسسير‬
‫خواند او را تشبيه به آدمي كرده‪ ،‬و هر كسي خدا را رئوف‬
‫و رحيم خواند او را به پيغمبر تشبيه نموده است‪ .‬حتي گفته‬
‫انسد مسا او را موجود نمسي گوييسم تسا او را بسه سساير موجودات‬
‫تشسبيه نكنيسم زيرا موجودات در مسسماي وجود شركست دارنسد‪،‬‬
‫و نمي گوييم او معدوم است‪ ،‬نه حي است و نه ميت‪ ،‬و به‬
‫ايشان گفتسه شده شمسا او را بسه ممتنسع تشسبيه كرده ايسد بلكسه‬
‫بخودي خود ممتنسسع قرار داده ايسسد‪ ،‬زيرا كسسه اجتماع نقيضيسسن‬
‫ممتنسع اسست‪ ،‬و ارتفاع نقيضيسن نيسز ممتنسع اسست؛ و بسه آنان‬
‫كه گفته اند نه آن است و نه اين گفته مي شود نگفتن شما‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫حقايسق را باطسل نمسي سسازد بلكسه قول شمسا نوعسي از سسفسطه‬
‫اسسست و كسسسي كسسه بگويسسد نسسه موجود اسسست و نسسه معدوم‪،‬‬
‫سفسطه كرده است‪ .‬اما سفسطه برسه قسم است‪.‬‬

‫اقسام سفسطه‪:‬‬
‫اول‪ :‬نفي حقايق‪.‬‬
‫دوم‪ :‬توقف در آن‪.‬‬
‫سوم‪ :‬حقايق را تابع گمانهاي مردم نمودن‪.‬‬
‫گفتسسه شده كسسه قول چهارمسسي هسسم هسسست و آن ايسسن اسسست كسسه‬
‫جهان در سسسيلن اسسست و ثبوتسسي ندارد‪ ،‬ليسسس فسسى الدار غيره‬
‫ديار‪.‬‬
‫اصل گمراهي انكار كنندگان صفات خداوند‪:‬‬
‫اصل گمراهي ايشان در اين است كه لفظ تشبيه مجمل است‪،‬‬
‫زيرا بيسسن دو چيسسز قدر مشتركسسي وجود دارد كسسه هسسر دوي آن‬
‫در ذهسن شريكنسد؛ ولي لزم نيسست كسه در ذهسن مثسل هسم باشنسد‬
‫بلكسسه غالبسسا اشياء در قدر مشترك برتري از يكديگسسر دارنسسد‪.‬‬
‫مثل اگسر در مخلوقات گفتسه شود ايسن حسي و آن حسي اسست و‬
‫ايسسسسن عالم و آن عالم‪ ،‬لزم نيسسسسست در حيات و علم از هسسسسر‬
‫جهست مثسل هسم باشنسد‪ ،‬و يسا حيات ايسن‪ ،‬عيسن حيات آن‪ ،‬و علم‬
‫ايسن‪ ،‬عيسن علم آن باشسد؛ و لزم نيسست كسه در موجود خارج‬
‫از ذهن مشترك باشند‪.‬‬
‫جهسم رئيسس جهميسه‪ ،‬خدا را بسه اسسمي كسه خلق را مسي نامنسد‬
‫نمي ناميد مگر نام قادر و خالق‪ ،‬زيرا او جبري بوده و بنده‬
‫را قادر نمي دانست‪ .‬و بسا گفته باشند كه خداي تعالي شيء‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫مانند اشياء نيست و قصدشان اين است كه حقيقت تشبيه از‬
‫خداي تعالي منفي است‪.‬‬

‫و تحقيق در معني تشبيه و تمثيل اين است كه كتاب خدا در‬


‫چند جا‬
‫آنرا نفي فرموده در سوره شوري آيه ‪ 11‬مي فرمايد‪:‬‬
‫يءٌ) يعنسسسي‪(( :‬چيزي ماننسسسد او‬ ‫(لَيْسسسسَ كَمِثْلِهسسسِ شَ ْ‬
‫نيست‪)).‬‬
‫و در سوره ي مريم آيه ي ‪ 65‬فرموده‪( :‬هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيّا)‬
‫‪ .‬يعني‪(( :‬آيا همنامي براي او ميداني)) يعني نمي يابي كه‬
‫استفهام در‬
‫آيه استفهام انكاري است‪.‬‬
‫و در سوره ي اخلص آيه ي ‪ 4‬مي فرمايد‪( :‬وَلَمْ يَكُنْ لَهُ‬
‫كُفُواً أَحَدٌ) ((براي او همتايي نبوده‪)).‬‬
‫و در سوره ي بقره آيه ي ‪ 22‬فرموده‪( :‬فَل َتجْعَلُوا لِّ‬
‫أَنْدَاداً)‬
‫يعني‪ :‬براي او مانند و يا ند فرار ندهيد‪.‬‬
‫و در سوره ي نحل آيه ي ‪ 74‬فرموده‪:‬‬
‫(فَل تَضْرِبُوا لِّ ا َلْمْثَالَ ِإنّ الَّ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ ل تَعْلَمُونَ)‬
‫يعنسي‪(( :‬پسس براي خدا مثلهسا نزنيسد زيرا خدا ميدانسد و شمسا‬
‫نميدانيد))‬
‫كه دللت دارد خدا را نبايد تشبيه به خلق نمود‪.‬‬
‫عدم ورود كلمات‪ :‬جسسسم‪ ،‬جوهسسر‪ ،‬تحيسسز و جهسست در كتاب و‬
‫سنت‪:‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و امسا جسسم و جوهسر و تحيسز و جهست و طرف در كتاب خدا‬
‫نيامده اسسسست‪ ،96‬نفيسسسا و اثباتاً از سسسسنت نرسسسسيده و در گفتار‬
‫صسحابه رسسول و تابعيسن نيسست‪ .‬و اول كسساني كسه در مورد‬
‫نفي و اثبات سخن گفتند جهميه‪ ،‬معتزله‪ ،‬مجسمه‪ ،‬رافضه و‬
‫اهل بدعت بودند‪ .‬پس آنان كه نفي صفات كرده اينها را نيز‬
‫نفسسي كرده انسسد و آنچسسه را خداي تعالي و رسسسول او براي او‬
‫اثبات كرده آنرا نيسز نفسي كرده انسد ماننسد علم‪ ،‬قدرت‪ ،‬مشيست‪،‬‬
‫محبت‪ ،‬رضا‪ ،‬غضب و علوي او را‪ .‬گفته اند خدا ديده نشود‬
‫و بسسه قرآن و غيسسر آن تكلم نمسسي كنسسد‪ .‬ولي آنان كسسه قائل بسسه‬
‫اثبات صفات هستند‪ ،‬آنچه خداي تعالي و رسول او نفي كرده‬
‫انسد آنهسا را اثبات كرده تسا اينكسه براي خدا رؤيست بسا ديده هسا‬
‫‪97‬‬
‫در دنيسا ثابست كرده انسد و اينكسه او مصسافحه و معانقسه ميكند‬
‫و شسسب عرفسسه بر شتري نازل مسسي گردد‪ ،‬و بعضسسي از ايشان‬
‫گفته اند كه خدا پيشيمان مي شود و گريه مي كند و محزون‬
‫مي گردد‪ ،‬و اين چنين پروردگار را به صفات آدميين وصف‬
‫كرده اند‪.‬‬
‫پسس بايسد دانسست كسه هسر صسفتي كسه مخصسوص مخلوق اسست‬
‫نقسص مسي باشسد و خداي تعالي از نقسص برتسر اسست‪ .‬خدا احسد‬
‫و صسسمد اسسست‪ ،‬كسسه احسسد متضمسسن نفسسي مثسسل اسسست‪ ،‬و صسسمد‬
‫متضمسن جميسع صسفات كمال‪ .‬پسس جسسم در لغست جسسد اسست‬
‫چنانكسه اصسمعى و ابسو زيسد و غيسر آنان ذكسر كرده انسد و آن‬
‫‪ )115‬و در جاي ديگر فرمود (وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا‬ ‫‪ -96‬در كتاب خدا راجع به جهت و طرف فرموده‪( :‬فَأَيْنَمَا تُوَلّوا فَثَمّ وَجْهُ الِّ) (بقره‪/‬‬
‫كُنْتُمْ) (حديد‪.)4/‬‬
‫‪ -97‬مجلسسي و سساير علماي شيعسه در ابواب زيارت نقسل كرده انسد كسه خدا بسا زائر حسسين مصسافحه مسي كنسد و در باب آن زيارت الحسسين واجبسه در‬
‫جلد مزار بحار مي گويسد خدا براي زيارت قسبر حسين نازل مي شود و در باب زيارت قسبر علي مي گويد‪ :‬السسلم على نفس الْ‪ ،‬كه علي را‬
‫نفسس خدا و عيسن خدا خوانده اسست‪ .‬و مجلسسي در كتاب بحار و شيسخ حسر عاملي در وسسائل الشيعسه و ايسن قولويسه در كتاب كامسل الزيادة در باب‬
‫فضائل امام حسسين روايست كرده انسد هنگامي كسه رسسول خدا در منزل فاطمه بود و حسسين در دامسن وي بود ناگهان رسسول خدا گريان شسد و‬
‫به سجده افتاد و سپس فرمود اي فاطمه در اين ساعت خداي علي گفت اي محمد‪ ،‬آيا حسين را دوست ميداري؟ گفتم‪ :‬آري‪ ،‬او روشني چشمم و‬
‫ميوه ي دلم و گل ريحانم مي باشد‪ ،‬پس خدا در حالي كه دست خود را روي سر حسين گذاشته بود فرمود مولود مباركي است تا آخر‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫بدن اسسست كسسه خدا در سسسوره ي منافقون آيسسه ي ‪ 4‬فرموده‪:‬‬
‫(وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ) و در سوره ي بقره آيه ي‬
‫سطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ) و در سوره‬
‫‪ 247‬فرموده‪( :‬وَزَادَهُ بَ ْ‬
‫ي اعراف آيه ي ‪ 148‬فرموده‪( :‬عِجْلً جَسَداً لَهُ خُوَارٌ) و‬
‫گاهسي مقصسود از جسسم چگالي شيسء اسست‪ .‬مثل مسي گويسي‬
‫ايسن داراي جسسم (چگالي) بيشتري اسست‪ ،‬يعنسي سسنگين تسر‬
‫است‪ .‬و در اصطلح متكلمين عامتر از اين است كه هوا را‬
‫نيز جسم مي گويند‪ ،‬و اگر چه عرب آنرا جسم نمي گويند‪.‬‬
‫پسسس بيسسن متكلميسسن در اينكسسه چسسه چيسسز جسسسم اسسست نزاع مسسي‬
‫باشد‪ ،‬عده اي گفته اند‪ :‬جسم مركب است از جواهر متناهيه‬
‫مفرده چنانكسه اكثرا بسه جوهسر فرد قائل شده انسد‪ .‬چنانكسه بسه‬
‫نظام تناهسي اجسسام قائل شده‪ .‬و يسا اينكسه جسسم آن اسست كسه‬
‫مركسسب از ماده و صسسورت باشسسد كسسه ايسسن سسسخن بعضسسي از‬
‫مدعيان فلسسفه مسي باشسد‪ .‬و يسا نسه مركسب از ايسن و نسه از آن‬
‫است چنانكه هشاميه‪ ،‬كلبيه‪ ،‬نجاريه‪ ،‬ضراريه و بسياري از‬
‫كراميسه گفتسه انسد و ايسن قول در بسسياري از كتابهسا ذكسر نشده‬
‫است‪.‬‬
‫و صحيح آن است كه بگوييم قول هيچكدام دليل كافي ندارد‪،‬‬
‫و بنا بر اين آنچه را خدا آفريده خلق است از حيوان و نبات‬
‫و معادن‪ ،‬اعيان خارجسسسي اسسسست كسسسه خلق شده بنسسسا بر قول‬
‫منكريسن جوهسر فرد‪ ،‬و امسا بر قول قائليسن بسه آن‪ ،‬ايسن حيوان‬
‫و نبات و معادن براي جوهسسسسر فرد اعراض و صسسسسفاتند كسسسسه‬
‫جوهسر فرد باقسي و ابدي بوده و ايسن صسور صسفاتي اسست كسه‬
‫عارض آن شده اسسست؛ يسسك حقيقسست بسسه حقيقسست ديگري تحول‬
‫نمي كند‪ ،‬و يك جنس به جنس ديگري تغيير نمي يابد‪ ،‬بلكه‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫خداوند تركيب جوهرها را تغيير ميدهد‪ ،‬در حالي كه خود آن‬
‫باقي مي ماند‪.‬‬
‫و اكثسسر فلسسسفه بسسه تحول بعضسسي از اجناس بسسه بعسسض ديگسسر‬
‫قائلنسد‪ ،‬چنانكسه نطفسه‪ ،‬علقسه گردد و سسپس مضغسه مسي شود‪،‬‬
‫سسپس اسستخوان مسي گردد‪ .‬و ايسن قول قول فقهسا و اطباء مسي‬
‫باشسد‪ ،‬پسس صساحبنظران همسه متفسق اسست‪ -‬در آنچسه مسن مطلع‬
‫شده ام‪ -‬كه جسم چيز است كه به آن اشاره شود‪ ،‬و اگر چه‬
‫اختلف دارنسد در اينكسه مركسب اسست از ماده و صسورت و يسا‬
‫از جواهسسر فرد و يسسا نسسه از ايسسن اسسست و نسسه از آن‪ .‬و گاهسسي‬
‫خردمندان بر سسسه قول نيسسز اختلف مسسي كننسسد كسسه آيسسا ممكسسن‬
‫اسست موجودي قائم بسه نفسس باشسد ولي بسه آن اشاره نشود و‬
‫ديده هم نگردد‪.‬‬
‫قول اول آنكه‪ :‬اين ممكن نيست بلكه محال و ممتنع است‪.‬‬
‫قول دوم آنكه‪ :‬در ممكنات ممتنع است‪.‬‬
‫قول سسوم اينكسه‪ :‬هسم در واجسب و هسم در ممكسن‪ ،‬ممكسن اسست‪،‬‬
‫و اين قول‪ ،‬قول بعضي از فلسفه است‪ ،‬ولي اهل ملل چنين‬
‫چيزي نگفته اند‪ .‬و آنان كه ممكن ميدانند‪ ،‬نام آن موجودات‬
‫را مجردات و مفارقات مي گذارند‪ .‬و بيشتر عقلء وجود اين‬
‫قبيل موجود را در ذهن ميدانند نه در وجود خارج‪ ،‬و اين را‬
‫در وجود جان انسان كه از بدن مفارقت كند ثابت مي داند‪.‬‬

‫خلقت ملئكه از نور است به خلف اهل فلسفه‪:‬‬


‫اما در مورد ملئكه پيروان و طرفداران فلسفه مي گويند كه‬
‫آنهسا عقول و نفوس مجرده و جواهسر عقليسه هسستند (كسه ايسن‬
‫جسسز خيالبافسسي نيسسست‪ ).‬و امسسا مسسسلمين و سسساير اهسسل ملل‪،‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫ملئكسسسه را ثابسسست دانسسسسته و آنان را مخلوق از نور ميداننسسسد‬
‫چنانكه در روايت صحيح آمده است‪.‬‬
‫و چنانكه خداي تعالي در سوره ي انبياء آيه ي ‪ 26‬فرموده‪:‬‬
‫(وَقَالُوا اتّخَذَ الرّحْمَنُ وَلَداً سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْ َرمُونَ)‬
‫‪.‬‬
‫وجود ملئكسه در بسسياري از آيات و روايات آمده اسست؛ ليكسن‬
‫مدعيان فلسسفه ميگوينسد جبرئيسل عقسل فعال و يسا وجود خيالي‬
‫در ذهسن پيغمسبر اسست‪ ،‬و كلم خداونسد و ماننسد موجودي اسست‬
‫كسه در روح خوابيده و در نفسس او مسي آيسد‪ .‬و كسسي كسه از‬
‫شرع رسسسسسول آگاه باشسسسسد گمراهسسسسي اينان براي او معلوم و‬
‫روشسن اسست‪ ،‬و مسي فهمسد كسه مدعيان فلسسفه از ايمان بسسيار‬
‫دور مي باشند‪ 98‬حتي از مشركين‪.‬‬
‫پس چون نظرها در حقيقت جسم معلوم شد؛ مي گوييم شكي‬
‫نيسست كسه خداي تعالي مركسب از اجزاء مفرده و يسا مركسب از‬
‫ماده و صسورت نمسي باشسد‪ ،‬و قابسل قسسمت و تفريسق و اتصسال‬
‫و انفصسال نيسست‪ ،‬و اجزاي متفرقسه اي كسه جمسع شود نبوده‪،‬‬
‫بلكسه او احسد و صسمد اسست‪ ،‬و معانسي معقوله از تركيسب تمامسا‬
‫از ذات او منتفسي اسست‪ .‬ليكسن فلسسفه بافان و موافقيسن ايشان‬
‫‪ -98‬فلسفه كه مي گويند‪(( :‬فلسفه علم به حقايق اشياء است به قدر طاقت بشريت‪ )).‬بلكه علم به حقايق اشياء ندارند بلكه اوهام خود را علم‬
‫ناميده انسد‪ ،‬زيرا اينان بسه اشياء عالم طسبيعت علمسي ندارنسد مثلً خواص خاك را نمسي داننسد حال چگونسه مسي خواهنسد علم بسه حقيقست ملك و روح و‬
‫بلكسه بسه ذات حسق تعالي پسي برنسد؟!! اينان در طسبيعيات خطسا رفتسه انسد و آسسمان و زميسن پوسست پيازي قائل بودنسد ولي اخيراً بسه واسسطه ي علماي‬
‫هيئت و نجوم خطاي ايشان كشف شد‪:‬‬
‫خطايش در طبيعيات ظاهر‬
‫كجا شد بر الهيات قادر‬
‫طبيعيات خجون كشف بشر شد‬
‫مقال فيلسوفانه هدر شد‬
‫كسي كاو در طبيعيات عاجز‬
‫نباشد بر الهيات فائز‬
‫به فكر و عقل خود مغرور گشتند‬
‫ز وحي و دين حق مستور گشتند‬
‫هزاران سال از حكمت بلفيد‬
‫بشد امروز باطل هر چه بافيد‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫زياد گفتسه انسد و مسي گوينسد ((اگسر موصسوف بسه صسفات شسد‬
‫مركسسب مسسي شود‪ ،‬و اگسسر داراي حقيقتسسي باشسسد‪ ،‬وجود مجرد‬
‫نيسست بلكسه مركسب از وجود و ماهيست اسست‪ )).‬مسسلمين كسه‬
‫قائل به صفات براي حق تعالي هستند به ايشان گفته اند كه‬
‫نزاع در لفسظ ((مركسب)) نيسست‪ ،‬زيرا لفسظ مركسب دللت دارد‬
‫كسه غيسر او را تركيسب كرده‪ ،‬و هيسچ عاقلي نمسي گويسد كسه خدا‬
‫چنيسن مركسبي اسست‪ .‬امسا بودن ذات مسستلزم صسفات كمال چون‬
‫علم‪ ،‬قدرت و حيات را مركسسب نمسسي گوينسسد‪ ،‬و در لغسست نيسسز‬
‫معني مركب چنين نيست؛ مركب به چيزي گفته مي شود كه‬
‫اجزاي متفرقسسه بوده و جمسسع و يسسا مخلوط شده ماننسسد تركيسسب‬
‫غذاها‪ ،‬نوشيدني ها‪ ،‬داروها‪ ،‬ساختمانها‪ ،‬لباس و زينتها‪ .‬به‬
‫اضافسسسه تمام عاقلن ناچار بايسسسد براي خداي تعالي صسسسفات و‬
‫معانسسي متعدد قائل شونسسد؛ معتزله قبول دارنسسد كسسه خدا حسسي و‬
‫عالم و قادر اسست و حيات غيسر از قدرت اسست‪ ،‬ولي فلسسفه‬
‫مي گويند ((او عاقل و معقول و عقل است‪ ،‬و لذيذ و متلذذ‬
‫و لذت است)) خواجه نصير طوسي در شرح اشارات گويد‪:‬‬
‫((علم همان معلوم است)) نادرستي قول او به صريح عقل‬
‫ثابست اسست (و خدا قابسل تصسور نيسست تسا ايسن تصسورات بر او‬
‫اطلق شود‪ ).‬و اينان از معنسسي تركيسسب فرار كرده انسسد؛ امسسا‬
‫تركيسب را بسه جميسع آن معانسي كسه ذكركرديسم نفسي مسي كننسد و‬
‫دليل عمده ي ايشان اين است كه مركب محتاج به اجزاء مي‬
‫باشسد و اجزاي مركسب غيسر از مركسب اسست‪ ،‬و محتاج بسه غيسر‬
‫ذاتاً واجسب نيسست و معلول علتسي اسست‪ .‬و ايسن الفاظ كسه در‬
‫ايسن اسستدلل آمده تماماً مورد اشكال اسست‪ .‬زيرا لفسظ واجسب‬
‫به نفس خود چند معني دارد؛ يكي آنكه داراي فاعلي و علتي‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫نيست‪ ،‬و نيز به معني آنچه است كه به چيز منفصل از خود‬
‫محتاج نيست؛ و ديگر به معني چيز قائم به خود كه به چيز‬
‫منفصل از خود محتاج نباشد‪ .‬بنابر معني اول و دوم‪ ،‬صفات‬
‫الهسي واجسب الوجود مسي باشسد‪ ،‬و بنابر معنسي سسوم ذاتسي كسه‬
‫موصسوف بسه ايسن صسفات است واجسب الوجود مي باشسد‪ ،‬و بسه‬
‫صفت تنها واجب الوجود گفته نمي شود‪ ،‬و اين صفات منفك‬
‫و جداي از ذات نيست‪.‬‬
‫پس قول ايشان كه گويند‪(( :‬اگر داراي ذات و صفات باشد‪،‬‬
‫پسس او مركسب اسست‪ ،‬و هسر مركسب محتاج بسه اجزاء اسست‪ ،‬و‬
‫اجزاء او غيسر از اوسسست))؛ پسسس لفسظ غيسر در اينجسا مجمسل‬
‫اسست‪ ،‬اگسر چيسز مبايسن از ذات را مسي گوينسد كسه دو چيسز غيسر‬
‫از يكديگسر كسه يكسي از ديگري زماناً و يسا مكاناً و يسا وجوداً‬
‫جدا باشسد‪ ،‬و مراد بسه دو چيسز غيسر هسم‪ ،‬آنكسه يكسي از آن دو‬
‫ديگري نباشسد‪ ،‬و يسا آنچسه كسه بسه يكسي علم و در عيسن حال بسه‬
‫ديگري جهسسسل روا باشسسسد‪ ،‬اصسسسطلحات اكثسسسر معتزله و غيسسسر‬
‫ايشان است‪.‬‬
‫لفظ غير كه صفات غيرت ذات است از سلف امت نقل نشده‪:‬‬
‫و امسا سسلف و پيشوايان گذشتسه ماننسد امام احمسد و امثال او‪،‬‬
‫لفسسظ غيري كسسه ايسسن غيسسر از آن باشسسد بر خدا و صسسفات او‬
‫اطلق نكرده انسسد‪ .‬پسسس نمسسي گوينسسد علم خدا غيسسر اوسسست‪ ،‬و‬
‫نمسي گوينسد غيسر او نيسست‪ ،‬نمسي گوينسد هسو هسو ول هسو غيره‪،‬‬
‫زيرا جهميه مي گويند غير خدا مخلوق است و كلم خدا غير‬
‫از خدا و مخلوق اسسست‪ ،‬ولي در سسسنت ثابسست اسسست كسسه جايسسز‬
‫اسسست قسسسم خوردن بسسه صسسفات الهسسي ماننسسد قسسسم بسسه عزت و‬
‫عظمت او با اينكه رسول خدا فرموده‪(( :‬كسي كه به غير‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫خدا قسسسسم بخورد مشرك اسسست)) پسسسس معلوم مسسي شود كسسسه‬
‫صفات او غير او نيست و داخل در معني غير نمي شود‪ .‬و‬
‫هرگاه ديگري مراد باشسسد پسسس خدا مقصسسود نيسسست؛ و مسسسلم‬
‫اسست كسه علم غيسر عالم اسست و كلم غيسر از متكلم اسست‪ .‬و‬
‫امسا لفسظ محتاج و افتقار چنسد معنسي دارد‪ ،‬و مسي توانسد بسه ايسن‬
‫معنسي باشسد كسه يكسي از متلزميسن موجود نمسي شود مگسر بسا‬
‫ديگري‪ ،‬اگسسر چسسه مؤثسسر در يكديگسسر نباشنسسد ماننسسد ابوت و‬
‫بنوت‪.‬‬
‫رد بر كسسساني كسسه صسسفات خداونسسد را جدا از ذات پاكسسش مسسي‬
‫دانند‪:‬‬
‫و معنسسي مركسسب و آنچسسه در آن از اشتراك آمده معلوم شسسد؛‬
‫پس اگر گفته شود‪ ،‬كه اگر خدا عالم باشد‪ ،‬مركب از ذات و‬
‫علم اسسست‪ ،‬پسس مقصسسود ايسسن نيسسست كسسه ذات و علم دو چيسسز‬
‫جدا بوده و جمسسع شده و مركسسب شده انسسد و بسسه معنسسي اينكسسه‬
‫مفارقست يكسي از ديگري جايسز اسست‪ ،‬نيسست؛ بلكسه مقصسود از‬
‫اين ذاتي است كه علم به او قائم است‪.‬‬
‫و قول حلي كسسه‪(( :‬مركسسب محتاج بسسه اجزاي خود اسسست))‬
‫معلوم است كه اينجا به معني اينكه بعض او فعل اوست‪ ،‬يا‬
‫بدون او وجود دارد‪ ،‬و يسسا در او اثسسر دارد‪ ،‬نيسسست‪ ،‬بلكسسه بسسه‬
‫معنسي ايسن اسست كسه جزء بوجود مجموع موجود اسست‪ .‬پسس‬
‫اگر گفته شود ((چيزي محتاج به خود است)) به اين معني‬
‫ممتنسع نيسست‪ ،‬بلكسه حسق اسست‪ ،‬زيرا چيزي از خود مسستغني‬
‫نيسسسست‪ ،‬و هرگاه گفتسسسه شود ((او بسسسه نفسسسس خود واجسسسب‬
‫اسسست‪ ))،‬مراد ايسسن نيسسست كسسه او وجوب او را ايجاد كرده‪،‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫بلكسه مراد ايسن اسست كسه او موجود بسه ذاتسست‪ ،‬و محتاج بسه‬
‫غير نيست‪.‬‬
‫و اگر گفته شود ((ده)) محتاج به ((ده)) است‪ ،‬اين بدين‬
‫معني نيست كه آن ((ده)) به غير خود محتاج است‪ ،‬و اگر‬
‫گفتسسه شود كسسه ((ده)) محتاج بسسه آن ((يكسسي)) اسسست كسسه‬
‫جزئي از اجزاي آن اسسست‪ ،‬در ايسسن صسسورت محتاج بودنسسش‬
‫((يعني محتاج بودن ده)) به جزئي از اجزايش‪ ،‬بزرگتر از‬
‫محتاج بودنسسش بسسه مجموعسسي كسسه عبارت از خودش اسسست‪،‬‬
‫نيست؛ پس مستلزم بودن آفريدگار را به صفاتش هيچ دليلي‬
‫نفسي نكرده اسست؛ و نبايسد ايسن تلزم را احتياج و نياز گفست و‬
‫نيز نامگذاري صفات قائم به موصوف به ((جزء)) در لغت‬
‫معروف نيسست‪ ،‬بلكسه ايسن نامگذاري اصسطلح متكلميسن اسست‪،‬‬
‫و اگسسر مسسا تنازل كنيسسم و آنرا بسسه اصسسطلح ايشان نامگذاري‬
‫نماييم محذوري ندارد‪.‬‬
‫پسسس اعتنسسا و عسسبرتي بسسه هاي و هوي فلسسسفه و اتباعشان‬
‫نيسست‪ .‬و آنان كسه علم خدا را بسه اشياء نفسي نموده انسد براي‬
‫آن اسسسست كسسسه تكثيسسسر لزم نيايسسسد‪ ،‬و آنان كسسسه علم او را بسسسه‬
‫جزئيات نفسسي كرده انسسد براي آنسسست كسسه تغييسسر در ذات لزم‬
‫نيايسد‪ ،‬و از الفاظ ((تكثيسر)) و ((تغييسر)) كسه دو لفسظ مجمسل‬
‫اسست نرسسيده اند‪ ،‬كه براي شنونده توهم تكثيسر آلهه و تغييسر‬
‫در ذات لزم‪ ،‬بوجود آيسسد ماننسسد تغييسسر انسسسان بسسه بيماري و‬
‫چنانكسسه خورشيسسد اگسسر رنگسسش زرد شسسد‪ ،‬و تغييسسر ناميده مسسي‬
‫شود‪ .‬و شنونده نمسسي دانسسد كسسه تغييسسر نزد فلسسسفه بسسه معنسسي‬
‫حدوث مسا لم يكسن ((پديسد آمدن چيزي كسه نبوده اسست)) مسي‬
‫باشد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و اگر خدا دعاي بندگانش را شنيد‪ ،‬و يا اگر مخلوق خود را‬
‫ديد‪ ،‬و يا اگر با موسي سخن گفت و يا اگر از مطيع راضي‬
‫شد‪ ،‬نام اين همه را تغير مي گذارند‪ ،‬و بدون دليسل تمام اين‬
‫صسسفات را از خدا نفسسي مسسي كننسسد چنانكسسه عده اي از ايشان‬
‫اعتراف كرده انسسد؛ در حاليكسسه ادله شرعسسي و عقلي تمام ايسسن‬
‫صسفات را براي خدا ثابست ميدانسد‪ ،‬پسس اينكسه مدعسي مسي گويسد‬
‫آنچه به آن اشاره شود جسم مركب است صحيح نيست‪ ،‬زيرا‬
‫جمهور مسسلمانان مسي گوينسد ((جسسم نيسست))‪ ،‬مسي گوينسد‪:‬‬
‫اگسر كسسي بگويسد كسه خداونسد جسسم اسست‪ ،‬و مقصسودش از ايسن‬
‫سسخن ايسن باشسد كسه او موجود اسست‪ ،‬و يسا قائم بسه ذات خود‬
‫اسسست‪ ،‬و يسسا اينكسسه بگويسسد او جوهسسر اسسست و مقصسسودش ايسسن‬
‫باشد كه او قائم به نفس خود است پس او در لفظ خطا كرده‬
‫است نه در معني ليكن اگر بگويد كه او مركب از جوهرهاي‬
‫منفرد است پس در كفر او ترديد است‪.‬‬
‫سسسپس آنان كسسه مسسي گوينسسد جسسسم مركسسب از جواهسسر اسسست در‬
‫مسسماي آن اختلف دارنسد‪ :‬بسا يكجسا شدن يسك جوهسر بسا جوهسر‬
‫ديگسر جسسم مسي شود‪ ،‬ماننسد قول ابسن باقلنسي و ابسي يعلي و‬
‫غيسسر ايشان‪ ،‬و بسسه قولي مركسسب از دو جوهسسر بيشتسسر‪ ،‬و بسسه‬
‫قولي مركسسسب از چهار جوهسسسر بيشتسسسر‪ ،‬و بقولي بلكسسسه شسسسش‬
‫جوهر و بيشتر و بقولي هشت و زيادتر و بقولي شانزده‪ .‬و‬
‫گفته شده سي و دو جوهر جسم مي شود‪.‬‬

‫در صورت اختلف بايد به قرآن و سنت رجوع گردد‪:‬‬


‫پسسس روشسسن شسسد كسسه در باره ي ايسسن لفسسظ آنچنان اختلفات‬
‫لغوي‪ ،‬اصسسسطلحي‪ ،‬عقلي‪ ،‬و شرعسسسي‪ ،‬وجود دارد‪ ،‬كسسسه خود‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫اين اختلفات بيانگر واجب بودن چنگ زدن به كتاب خداوند‬
‫و سنت پيامبرش مي باشد‪.‬‬
‫جمِيعاً وَل تَفَرّقُوا)‪.‬‬
‫(وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ الِّ َ‬
‫((بسه ريسسمان الهسي (كسه قرآن اسست) چنسگ بزنيسد و متفرق‬
‫نشويد‪)).‬‬
‫و در سوره ي اعراف آيه ي ‪ 3‬فرموده‪( :‬اتّبِعُوا مَا أُنْزِلَ‬
‫إِلَيْكُمْ مِنْ رَبّكُمْ) يعني ((آنچه را كه از جانب پروردگارتان‬
‫برايتان آمده پيروي كنيد‪)).‬‬
‫و در سوره ي نساء آيه ي ‪ 61‬فرموده‪( :‬وَإِذَا قِيلَ لَهُ مْ‬
‫تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ الُّ وَإِلَى الرّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدّونَ‬
‫عَنْكَ صُدُوداً)‬
‫((و چون بسه ايشان گفتسه شود بسه سسوي آنچسه كسه خدا نازل‬
‫نموده و به سوي رسول بياييد منافقين را مي بيني كه از او‬
‫اعراض مي كنند اعراض بسياري‪)).‬‬
‫ابسسن عباس گفتسسه‪ :‬خدا كفالت نموده براي كسسسي كسسه قرآن را‬
‫قرائت و به آن عمل نمايد به اينكه در دنيا گمراه نشود و در‬
‫آخرت بدبخت نگردد سپس قرائت نمود آيه ي ‪ 124‬سوره ي‬
‫طه را كه خدا مي فرمايد‪( :‬وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنّ لَهُ‬
‫مَعِيشَةً ضَنْكاً) ((هسسر كسسسي از قرآن اعراض كنسسد براي او‬
‫زندگسي بسا فشار و تنگسي اسست‪ )).‬پسس آن صسفاتي كسه خدا و‬
‫رسسولش ثابست نموده مسا نيسز آنرا ثابست ميدانيسم و آنچسه خدا و‬
‫رسسول او نفسي كرده انسد مسا هسم نفسي مسي كنيسم‪ ،‬و در اثبات و‬
‫نفسسي چسسه لفظاً و چسسه معنسسا بسسه گفتار خدا و رسسسول چنسسگ‬
‫ميزنيسم‪ .‬امسا الفاظسي را كسه مخترعيسن و بدعتگزاران آنهسا را‬
‫مورد نزاع خود گرفته اند مانند جسم‪ ،‬تحيز‪ ،‬جهت تركيب و‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫تعيسن‪ ،‬نسه نفيسا و نسه اتباتسا بسه زبان نمسي آوريسم تسا اينكسه بسه‬
‫ببينيم مقصود آنها چيست‪ ،‬اگر معني صحيحي را اراده كرده‬
‫كسه موافسق نصسوص اسست‪ ،‬آنرا مسي پذيريسم ولي از لفسظ مجمسل‬
‫او پرهيسز مسي كنيسم مگسر بهنگام حاجست و گفتگسو بسا خصسم كسه‬
‫بسا آوردن قرائنسي مراد روشسن گردد بطوريكسه اگسر بسا آن لفسظ‬
‫سسخن نگوييسم نمسي فهمسد‪ .‬امسا اگسر اراده ي معنسي باطلي كرده‬
‫باشسسد آن ضللت اسسست‪ .‬و اگسسر حسسق و باطسسل را مخلوط كرده‬
‫باشسد آنرا بسه خصسم مسي شناسسانيم و آنرا از ايسن جهست براي‬
‫او تفسسير مسي كنيسم‪ ،‬و اگسر دو نفسر بر معنايسي متفسق باشنسد و‬
‫نزاع در دللت داشته باشند پس هركدام كه موافق لغت باشد‬
‫به جواب نزديكتر است‪.‬‬

‫معني تحيز‪:‬‬
‫و امسا متحيسز در لغست آن چيزي اسست كسه بسه سسوي گيسر خود‬
‫جاي گيرد‪ ،‬ماننسسد قول خداي تعالي در سسسوره ي انفال آيسسه ي‬
‫‪ 16‬كه مي فرمايد‪( :‬أَوْ مُتَحَيّزاً إِلَى فِئَةٍ)‬
‫يعنسي‪ :‬كسسي كسه بهنگام جنسگ بسه دشمسن پشست كنسد گرفتار بسه‬
‫غضب خدا شده مگر آنكه براي حمله اي منحرف شود‪ ،‬و يا‬
‫آنكسه بسه گروهسي از مؤمنيسن (براي كمسك) ملحسق شود و در‬
‫ميان آنان جاي گيرد‪ .‬و ايسن متحيسز ناچار بسه حيسز و مكانسي‬
‫احتياج دارد كسسسه بسسسه او احاطسسسه دارد‪ ،‬ولي بسسسه خداي تعالي‬
‫چيزي احاطسه ندارد‪ ،‬پسس در لغست متحيسز نباشسد‪ ،‬و امسا اهسل‬
‫كلم اصطلحشان در متحيز اعم از اين است‪ ،‬آنهسا هر جسم‬
‫را متحيسز مسي داننسد‪ ،‬در نزد ايشان هسر چيزي كسه بسه سسويش‬
‫اشاره شود جسسم اسست‪ ،‬پسس در اصسطلح ايشان آسسمانها‪ ،‬و‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫زمين و آنچه كه در آسمانها و زمين است متحيز ناميده مي‬
‫شود‪ ،‬و در لغت چنين نيست‪.‬‬
‫و مقصودشان از حيز امر عدمي است‪ ،‬و مكان امر وجودي‬
‫اسست‪ ،‬و بسا امسر عدمسي مخالف اسست‪ .‬پسس مجمسع اجسسام در‬
‫چيز موجود نيست‪ ،‬پس در مكان نيست‪ ،‬و فخر رازي گاهي‬
‫حيسسز را موجود و گاهسسي معدوم دانسسسته اسسست‪ ،‬و بسسه عقسسل و‬
‫نقسل معلوم اسست كسه خدا از خلق خود جداسست زيرا او تعالي‬
‫قبسل از خلق آسسمانها و زميسن بوده پسس بعسد از اينكسه آنهسا را‬
‫خلق كرد يسا او در آسسمان و زميسن داخسل شده باشسد‪ ،‬و يسا بر‬
‫عكس‪ ،‬كه هر دوي اين امر ممتنع است‪.‬‬

‫علو خداوند بر عرش و جدا بودنش از خلق‪:‬‬


‫پسس معيسن شسد كسه او از خلق مبايسن يعنسي جدا اسست و نافيان‬
‫تحيز مدعي اند كه او نه مباين خلق است و نه داخل و اين‬
‫در عقلهسا محال اسست‪ ،‬و ليكسن مسي گوينسد‪ :‬قول بسه محاليست و‬
‫امتناع ايسن از حكسم و هسم اسست نسه از حكسم عقسل‪ ،‬سسپس در‬
‫تناقسسض رفتسسه و گفتسسه انسسد‪ :‬كسسه اگسسر فوق عرش باشسسد جسسسم‬
‫خواهسد بود زيرا از جانسبي متميسز اسست‪ ،‬بسه ايشان گفتسه شسد‪:‬‬
‫ببداهات عقلي اثبات موجودي فوق ايسسسسن جهان‪ ،‬كسسسسه جسسسسسم‬
‫نباشسسد‪ ،‬بسسه عقسسل نزديكتسسر اسسست از اثبات موجودي فوق ايسسن‬
‫جهان‪ ،‬كسسه جسسسم نباشسسد‪ ،‬بسسه عقسسل نزديكتسسر اسسست از اثبات‬
‫موجودي قائم بالذات‪ ،‬كسسه نسسه مبايسسن عالم باشسسد و نسسه داخسسل‬
‫عالم‪.‬‬
‫و همچنيسسن اسسست لفسسظ جهسست‪ ،‬گاهسسي مراد امسسر وجودي اسسست‬
‫ماننسد فلك اعلي‪ ،‬و گاهسي امسر عدمسي اسست ماننسد وراء عالم‪،‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫پسس اگسر معنسي دوم اراده شود ممكسن اسست گفتسه شود كسه هسر‬
‫جسم در جهتي است‪ ،‬و اگر معني اول مراد باشد محال است‬
‫كه جسمي در جسم ديگر باشد‪ ،‬پس آنكه گويد حق تعالي در‬
‫جهسست اسسست و اراده ي امسسر وجودي كنسسد در نتيجسسه تمام مسسا‬
‫سسواي او مخلوق اوسست و در جهست هسستند‪ ،‬در ايسن صسورت‬
‫خطسا گفتسه‪ ،‬و اگسر امسر عدمسي و مسا وراي عالم را مسي گويسد‬
‫آري او فوق عالم اسست‪ ،‬درسست گفتسه كسه فوق عالم موجودي‬
‫غيسر او نيسست‪ .‬پسس خداي سسبحانه و تعالي در داخسل چيزي‬
‫از موجودات نيست‪.‬‬

‫از اشتراك اسماء اتحاد مسمي لزم نمي آيد‪:‬‬


‫و متكلمين در اسمائي كه هم خدا و هم بندگان به آنها ناميده‬
‫مسي شونسد‪ ،‬كشمكسش و اختلفسي كرده انسد ماننسد اسسم موجود‪،‬‬
‫‪99‬‬
‫حسسي‪ ،‬عليسسم‪ ،‬و قديسسر‪ ،‬بعضسسي گفتسسه انسسد اينهسسا مشترك لفظي‬
‫هسستند‪ ،‬تسا از اثبات قدر مشترك بيسن خلق و خالق كسه مشترك‬
‫معنوي اسست حذر كننسد‪ ،‬زيرا اگسر دو در معنسي وجود شريسك‬
‫باشنسسد‪ ،‬لزم اسسست واجسسب از ممكسسن بسسه چيسسز ديگري شناختسسه‬
‫شود كسه در ايسن صسورت مركسب مسي شود‪ ،‬و ايسن قول بعضسي‬
‫از متاخريسسن ماننسسد شهرسسستاني و رازي (در يكسسي از دو قول‬
‫او) و آمدي اسست‪ -‬بسا اينكسه گاهسي توقسف نموده‪ -‬و ايسن قول‬
‫از اشعري و ابوالحسين بصري نيز نقل شده است‪ ،‬ولي اين‬
‫نقسل غلط اسست و ايسن را از اينرو بسه آنهسا منسسوب كرده انسد‬

‫‪ -99‬مشترك لفظي آن است كه يك لفظ بر دو معني جزئي معين اطلق شود مانند سهيل كه هم به ستاره گفته مي شود و هم به سهيل بن عمرو‬
‫كه مردي بوده است‪.‬‬
‫ولي مشترك معنوي آن است كه يك معني بيش ندارد و آن معني كلي داراي افراد است مانند انسان كه يك معني كلي دارد كه حيوان ناطق باشد‬
‫و آن بر تمام افراد انسان صدق مي كند و افراد انسان در خارج موجود است ولي آن معني كلي غير از وجود افرادش وجودي ندارد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫كسسه آنهسسا بسسه احوال قايسسل نيسسستند و مسسي گوينسسد‪ :‬وجود چيزي‬
‫عيسن حقيقتسش اسست‪ ،‬و نقسل كنندگان گمان كرده انسد كسه كسسي‬
‫كسه چنيسن بگويسد‪ ،‬او را لزم آيسد كسه بگويسد لفسظ ((موجود))‬
‫مشترك لفظي است‪ ،‬زيرا اگر متواطيء مي بود قدر مشتركي‬
‫بيسسسن آن دو وجود مسسسي داشسسست كسسسه در آن صسسسورت يكسسسي از‬
‫ديگري بنسسا بسسه خصسسوصيت حقيقتسسش متمايسسز مسسي بود؛ ليكسسن‬
‫مشترك مميسسز نيسسست پسسس وجود مشترك حقيقسست تميسسز دهنده‬
‫نمي باشد‪.‬‬
‫و رازي و آمدي و ماننسد ايشان گفتسه انسد كسه در ايسن مسسئله‬
‫قولي جزء اشتراك لفظسسي نيسسست ولي قول بسسه اشتراك معنوي‬
‫نيسز قول كسسي اسست كسه وجود را كلي متواطسي ميدانسد و مسي‬
‫گويسسد وجود زائد بر حقيقسست اسسست ماننسسد قول ابسسو هاشسسم و‬
‫پيروان او از معتزله و شيعسه (يعنسي فلسسفه مآبان شيعسه) و‬
‫‪100‬‬
‫قول ابن سينا كه وجود را كلي متواطي ميداند‪.‬‬
‫و بعضسي از باطنيسه غلة و جهميسه گفتسه انسد كسه ايسن اسسماء‬
‫(وجود و حسسي و عليسسم) حقيقسست اسسست در بنده و مجاز اسسست‬
‫در پروردگار‪ .‬و ابوالعباس الناشسى ضسد آنرا معتقسد اسست (كسه‬
‫ايسسسن الفاظ در خالق حقيقسسست اسسسست و در مخلوق مجاز مسسسي‬
‫باشد‪).‬‬

‫گمان ابن حزم كه اسماء خداوند بر معني دللت ندارد‪:‬‬

‫‪ -100‬در مشترك معنوي‪ ،‬معني يسك امسر كلي اسست كه آن كلي‪ ،‬گاهسي متواطسي اسست يعنسي افراد او همه در صسدق كلي بر آنان مسساويند ماننسد معنسي‬
‫حيوان كه به هر فرد از افرادش بدون فرق اطلق مي شود و گاهي آن كلي مشكك است‪ .‬و كلي مشكك آن است كه افراد او در صدق معني كلي‬
‫بر آنهسا فرق دارد ماننسد سسفيد كه يسك معنسي كلي اسست‪ ،‬بر برف و بر پنبسه نيسز اطلق مسي شود‪ .‬و يسا ماننسد نور كه بسه نور و غيره نيسز اطلق مي‬
‫شود‪ .‬ولي نور خورشيسد برتسر اسست و لفسظ نور بر او بهتسر اطلق مسي شود‪ .‬امسا كلي جسز بوجود افرادش وجود ندارد و حسق تعالي يسك معنسي كلي‬
‫نيست (كه بوجود افرادش وجود داشته باشد) بلكه يك وجود معين خاص واجب غني بالذات است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و ابسسن حزم گمان كرده كسسه اسسسماء ال دللت بر معنسي ندارد‪،‬‬
‫يعنسي ((عليسم)) دللت بر صساحب علم نمسي كنسد و ((قديسر))‬
‫دللت بر قدرت ندارد بلكه اينها تنها نامهاي علم محض است‬
‫و تمام اينها براي غلو در نفي تشبيه است كه نفي صفات از‬
‫آن لزم مسي آيسد‪ ،‬و گمان كرده انسد كسه ثبوت كليات در خارج‬
‫مشترك اسسست‪ ،‬چنانكسسه رازي گمان كرده كسسه اگسسر ايسسن شيسسء‬
‫موجود باشسسد و ايسسن شيسسء ديگري موجود باشسسد بطوري كسسه‬
‫وجود شامسل هسر دو باشسد‪ ،‬پسس در اينصسورت در بيسن هسر دو‬
‫موجود مشترك كلي در خارج مسسسي باشسسسد‪ ،‬كسسسه بناچار بايسسسد‬
‫مميزي باشسد كسه آنرا از ايسن تميسز دهسد و مميسز حقيقست هريسك‬
‫اسست‪ ،‬پسس واجسب ميشود كسه آنجسا موجود مشترك و حقيقست‬
‫مميزه باشسد‪ .‬سسپس اينان بسه تناقسض گرفتار شده انسد و وجود‬
‫را به واجب و ممكن تقسيم مي كنند مانند ساير اسماء كلي‪،‬‬
‫نه مانند لفظ مشترك بين دو معني جزئي مانند سهيل كه هم‬
‫اسسم سستاره اي و هسم مردي بنام سسهيل بسن عمرو اسست كسه‬
‫گفتسه نمسي شود كسه بسه ايسن و آن تقسسيم مسي شود‪ ،‬بلكسه گفتسه‬
‫مسي شود كسه ايسن لفسظ بر ايسن اطلق مسي شود‪ ،‬و ايسن لفسظ بر‬
‫ايسن‪ .‬كسه ايسن امري لغوي اسست نسه تقسسيم عقلي‪ ،‬ولي تقسسيم‬
‫وجود امري عقلي اسسست‪ ،‬و بنابر ايسسن كلي تركيسسب لزم مسسي‬
‫آيسسد‪ ،‬بعضسسي براي رهايسسي از ايسسن لفسسظ وجود را كلي مشكسسك‬
‫قرار داده انسد كسه وجود واجسب‪ ،‬اكمسل از وجود ممكسن باشسد‪،‬‬
‫چنانكسه در لفسظ سسياهي و سسفيدي گفتسه شده كسه كلي سسياهي‬
‫هسم بر مردمسك چشسم و هسم بر قيسر اطلق مسي شود‪ ،‬و سسفيد‬
‫هسسم بر برف و هسسم بر عاج اطلق مسسي گردد‪ ،‬و شكسسي نيسسست‬
‫كه گاهي بعضي از معاني كلي بر برخي برتري دارد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و تخصيص اين نوع به لفظ مشكك يك امر اصطلحي است‪،‬‬
‫و لذا بعضسي گفتسه انسد مشكسك نوعسي از متواطسي اسست‪ ،‬زيرا‬
‫واضع لغت در برابر تفاوتي كه براي يكي حاصل باشد لفظي‬
‫وضع نكرده‪ ،‬بلكه براي قدر مشترك كلي وضع كرده است‪.‬‬
‫مختصر آنكه اختلف در بين لفظي است‪ ،‬و جمهور گفته اند‬
‫كه اين اسماء‪ ،‬كلي و عموم است چه متواطي نام بگذاري و‬
‫چسه مشكسك‪ ،‬و تنهسا لفسظ مشترك لفظسي نيسست كسه ايسن مذهسب‬
‫اهسل سسنت و معتزله و اشعريسه و كراميسه اسست و ابسن تيميسه‬
‫ايسن بحسث را ادامسه داده تسا آنچسه كسه گويسد‪ :‬و چون ايسن مطلب‬
‫روشن گرديد‪ ،‬پس مصنف شيعي و ديگران كه قول مُشبِهه‬
‫را ذكسر كرده انسد اگسر مقصسودشان‪ ،‬اثبات اسسمائي اسست كسه بر‬
‫خدا و خلق اطلق مسي شود‪ ،‬بنابرايسن طايفسه ي او و همسه ي‬
‫مردم مُشَبهه مي باشند‪ .‬و اگر مقصود اين است كه صفات‬
‫رب و صسسفات عبسسد مثسسل هسسم هسسستند‪ ،‬در ايسسن صسسورت ايشان‬
‫سخني باطل گفته و به گمراهي رفته اند‪.‬‬

‫و مشبهه در طايفه ي رافضه از ديگران بيشتر است و شما‬


‫به الفاظي سخن ميزنيد كه معني و موارد استعمال آنرا نمي‬
‫دانيسسد‪ ،‬و شمسسا خود تصسسوري مسسي گذاريسسد و بعداً بناء بسسه آن‬
‫سخن ميزنيد‪.‬‬
‫رد بر حلي در دعوايسسش كسسه اهسسل سسسنت مشبهسسه و ناصسسي‬
‫هستند‪:‬‬
‫و اگر مقصود شما‪ 101‬از حشويه مُشَبّهه ي بغداد و عراق از‬
‫حنابله است‪ .‬بايد گفت كه شما در اشتباهيد زيرا قول حنابله‬
‫‪(( -101‬شما)) در عبارت فوق و مانند آن خطاب به علمه حلي است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫از اهسل سسنت جدا نيسست بلكسه هسر آنچسه كسه حنبليهسا قايسل بسه‬
‫آنند غير از آنها هم از اهل سنت قايل به آنند‪ ،‬و مذهب اهل‬
‫سسنت مذهسب جديسد نيسست بلكسه پيسش از تولد ابوحنيفسه و مالك‬
‫و شافعسسي و احمسسد اسسست‪ ،‬و مذهسسب اهسسل سسسنت همان مذهسسب‬
‫صسحابه ي رسسول خداسست‪ .‬و هسر كسسي مخالف باشسد‪ ،‬در نزد‬
‫اهسسل سسسنت و جماعسست اهسسل بدعسست اسسست‪ ،‬زيرا ايشان اتفاق‬
‫دارنسد كسه اجماع صسحابه حجست اسست‪ .‬ولي در اجماع بعسد از‬
‫ايشان نزاع دارنسد‪ .‬و احمسد بسن حنبسل اگرچسه مشهور بسه امام‬
‫اهسسل سسسنت بسسسبب صسسبر و بردباري اش در مقابسسل شكنجسسه‬
‫هاسست ليكسن معنايسش ايسن نيسست كسه او قايسل بسه قول جديدي‬
‫بوده بلكسسه سسسنت گذشتسسه را زنده كرده و بسسه طرف آن دعوت‬
‫داد‪ ،‬و بدين سبب شكنجه هاي زيادي ديد‪ ،‬تا اينكه اين سنت‬
‫را ترك گويسد‪ ،‬و ائمسه پيسش از وي نيسز بسه سسبب ايسن چنيسن‬
‫فتنه و محنتها وفات يافته اند‪.‬‬

‫و هنگامسي كسه فتنسه ي جهمسي هسا كسه قائل بسه صسفات خداونسد‬
‫متعال نبودنسسسد‪ ،‬در اوايسسسل قرن سسسسوم هجري در زمان پادشاه‬
‫مأمون و برادرانسسش معتصسسم و واثسسق برپسسا شسسد‪ ،‬مردم را بسسه‬
‫طرف مذهسب جهميسه كسه قائل بسه صسفات خداونسد متعال نبودنسد‬
‫دعوت مسي كردنسد‪ -‬كسه متأخريسن رافضسه نيسز قايسل بسه آننسد‪ -‬و‬
‫بسياري از امراء را هم بسوي مذهب خويش دعوت كردند و‬
‫ليكسسن اهسسل سسسنت و جماعسست بسسا آنهسسا موافقسست نكردنسسد‪ ،‬حتسسي‬
‫بعضي از آنان را تهديد به كشتن كردند و بعضي ديگر را به‬
‫زندان انداختند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و امام احمسسد بسسن حنبسسل از خويسسش ثابسست قدمسسي نشان داد‪ ،‬و‬
‫مدتي او را به زندان انداختند‪ ،‬سپس از وي در مورد صفات‬
‫خداونسد متعال خواسستار بحسث و مناظره شدنسد ليكسن مخالفيسن‬
‫در مناظره شكسسست خوردنسسد و براي بحسسث و مناظره از ائمسسه‬
‫ي فلسفه و كلم بصره مانند ابوعيسي برغوث دوست حسين‬
‫نجار و ماننسد او طلب كمسك كردنسد‪ ،‬و مناظره و بحسث تنهسا بسا‬
‫معتزله نبود‪ ،‬بلكسه بسا فرقسه هاي معتزله‪ ،‬نجاريسه‪ ،‬ضراريسه و‬
‫مرجئه بود‪ ،‬زيرا هسسسر معتزلي جهمسسسي اسسسست و هسسسر جهمسسسي‬
‫معتزلي نيسسست ليكسسن جهمسسي بدتسسر از معتزلي اسسست‪ ،‬زيرا كسسه‬
‫جهمسي قايسل بسه صسفات و اسسماي خداونسد نيسست و امسا معتزلي‬
‫فقسط قائل بسه صسفات خداونسد متعال نيسست‪ ،‬و بشسر مريسسي كسه‬
‫از كبار جهميسه اسست مرجئي بودنسه معتزلي‪ ،‬و بسسبب هميسن‬
‫شكنجه ها خداوند متعال قدر و منزلت امام احمد و پيروانش‬
‫را بلند نمود‪.‬‬

‫ليكسن رافضسي بر هسر طايفسه اي كسه آنهسا را از اصسول و فروع‬


‫بيرون مسسي كنسسد نكتسسه چينسسي مسسي كننسسد و گمان مسسي كننسسد كسسه‬
‫طايفسسسه ي آنهسسسا بدور از عيسسسب اسسسست‪ ،‬در حاليكسسسه عاقلن‬
‫مسسلمانان بر ايسن متفسق انسد كسه روافسض در بيسن طوايسف اهسل‬
‫قبله جاهل ترين‪ ،‬گمراه ترين‪ ،‬دروغگوترين‪ ،‬و بدعتي ترين‬
‫فرقسسه هسسا انسسد‪ ،‬و آنهسسا نزديكتريسسن فرقسسه هسسا بسسه هسسر بدي و‬
‫دورترين آنها از هر نيكويي و صلح مي باشند‪.‬‬
‫و از اينروسسسست كسسسه اشعري كتاب خود را در مقالت تأليسسسف‬
‫نموده‪ ،‬و اولتسسر از همسسه مقاله ي طايفسسه ي رافضسسي را ذكسسر‬
‫كرده اسسسست‪ .‬و كتاب خويسسسش را بسسسه مقاله ي اهسسسل سسسسنت و‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫جماعست و حديسث اختتام داده‪ ،‬و گفتسه اسست كسه قائل بسه همسه‬
‫اقوال اهسسل سسسنت و حديسسث اسسست‪ ،‬و از مذهسسب آنهسسا پيروي‬
‫‪102‬‬
‫ميكند‪.‬‬

‫حلي اهسل سسنت رسسول و آثار او را مشبهسه نام گذاشتسه ماننسد‬


‫اينكسسه هسسر كسسس خلفسست خلفاي رسسسول را قبول دارد بنابر‬
‫اعتقاد خود او را ناصسبي مسي خوانسد زيرا دوسستي علي را دز‬
‫بيزاري از خلفاي رسسول دانسسته اسست‪ .‬در صسورتيكه ناصسبي‬
‫كسسي اسست كسه بغسض و دشمنسي اهسل بيست رسسول را داشتسه‬
‫باشسد‪ ،‬و اهسل سسنت‪ ،‬اهسل بيست رسسول و اصسحاب او را دوسست‬
‫دارند‪.‬‬
‫هسسر كسسس بخواهسسد كسسسي را مدح و ذم كنسسد بايسسد تابسسع خدا و‬
‫رسول او باشد و هر مدح و ذمي و هر نام و صفتي كه خدا‬
‫ذكسر نموده بگويسد در حاليكسه در كتاب خدا و سسنت رسسول‬
‫نه لفظ ناصبي و نه مشبهه و نه حَشَويه و نه رافضه وجود‬
‫دارد‪ .‬و مسسا اگسسر رافضسسه بر اينان اطلق مسسي كنيسسم براي ايسسن‬
‫اسست كسه بشناسسانيم و بسا نسص صسريح ثابست كنيسم كسه انواع‬
‫بدعتهسا در ايشان اسست و لفسظ رافضسي براي ايشان علم شده‬
‫اسسست(‪ )103‬پسسس ايسسن اسسسم يعنسسي رافضسسه بر ايسسن جاهلن كسسه‬

‫‪ -102‬زيرا اهسل سسنت و جماعست چنسگ زده انسد بسه آثار و اخبار صسحيحه رسسول خدا و آنچنان معلم خيسر و از جانسب پروردگار بسه هدايست و ديسن‬
‫حق مبعوث است‪ .‬آن صفاتي را كه خدا و رسول براي ذات پروردگار بيان كرده اند مي پذيرند و ايمان دارند نه تاويل و نه تغيير و نه تبديل مي‬
‫كنند زيرا در ميان مخلوق كسي داناتر به ذات پروردگار و صفات او از خود او نيست‪.‬‬
‫ولي اماميه و اسماعيليه و ساير غلت عقائد بر خلف قرآن بسيار دارند و صفات خدا را به امام نسبت مي دهند و خدا را به مخلوق تشبيه مي‬
‫كنند (هر كس بخواهد از چنين عقايدي آگاه شود رجوع كند به كتاب كافي كليني و از آن جمله كتاب توحيد و حجت آن كتاب‪).‬‬

‫‪ - 103‬اماميه را به واسطه پيروي از زيد بن علي بن الحسين (كه از سادات بزرگ و شهداي عظيم الشان است) و سپس رها ساختن و ترك آن‬
‫بزرگوار‪ ،‬رافضسي گفتسه انسد‪ .‬زيرا شيعيان ابتداي دور او را گرفتنسد و او را بسه قيام در مقابسل امويسه در كوفسه واداشتنسد پسس چون قيام كرد همان‬
‫شيعيان كسسه بسسا او بيعسست كرده بودنسسد‪ ،‬وي را ترك كردنسسد‪ ،‬و در مقابسسل دولت او را تنهسسا گذاشتنسسد و لذا او فرموده‪(( :‬رفضونسسي‪ ،‬اينان مرا ترك‬
‫كردند)) از اينرو اين وصف براي ايشان علم شد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫راسستي و حقيقست و موفقيست از آن معدوم شده باقسي مانده و‬
‫علم شده است‪.‬‬

‫خطاي حلي راجع به داود طائي‪:‬‬


‫و اينكسسه گفتسسي ((داود طائي قائل بسسه جسسسميت شده)) ايسسن‬
‫اشتباه اسسسست زيرا او داود جواربسسسي اسسسست كسسسه اشعري در‬
‫مقالت گفتسه ((داود جواربسي و مقاتسل بسن سسليمان گفتسه انسد‪:‬‬
‫خداي تعالي جسسمي اسست داراي جثسه و اعضاء ماننسد انسسان‬
‫كه گوشت و خون و مو و استخوان و جوارح دارد و با اين‬
‫حال چيزي شبيه او نيست‪ .‬و هشام بن سالم جواليقي كه از‬
‫پيشوايان شيعسسه اسسست گفتسسه خدا بسسه شكسسل انسسسان اسسست ولي‬
‫گوشسسسسسست و خون ندارد او نوري اسسسسسسست درخشان و داراي‬
‫حواس پنجگانسه اسست شنوايسش غيسر بينايسي و همچنان همسه‬
‫حواسسسش‪ ،‬داراي دسسست و پسسا و چشسسم و دهان و دماغ و نيسسز‬
‫كاكل سياه است‪)).‬‬
‫ولي بايسد بگويسم‪ ،‬كسه اشعري ايسن سسخنان را از كتسب معتزله‬
‫نقسل كرده و در آنان ايسن انحراف اسست در قبال مقاتسل و گسر‬
‫نه گمان نيست كه مقاتل به اين حد باطل گفته باشد‪ ،‬و حال‬
‫آنكسسه شافعسسي گفتسسه‪(( :‬هسسر كسسس تفسسسير بخواهسسد او عيال و‬
‫شاگرد مقاتل است‪)).‬‬
‫و امسا داود طائي فقيسه زاهسد و عابدي بوده و چنيسن باطلي را‬
‫نگفته است‪.‬‬
‫حلي گويسد‪(( :‬بعضسي از ايشان گوينسد كسه خدا هسر شسب جمعسه‬
‫بسه شكسل امردي سسوار بر الغسي نازل مسي شود‪ ،‬حتسي بعضسي‬
‫از ايشان در بغداد هسسسر شسسسب جمعسسسه بر بام خانسسسه اش ظرف‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫علفسسي ميگذارد كسسه در آن جسسو مسسي باشسسد تسسا اينكسسه آن الغ‬
‫مشغول خوردن شود و خدا ندا كنسسسسسد آيسسسسسا توبسسسسسه كننده اي‬
‫هست؟))‪.‬‬
‫در جواب گوييم‪ :‬اين قبيل سخنان دروغ است بزرگتر و قول‬
‫عالم و شخسسص معروفسسي نيسسست و علماي اهسسل سسسنت بلكسسه‬
‫عوامشان شأنشان بزرگتسر از ايسن هذيانسي اسست كسه بسه اطفال‬
‫هم نمي چسپد و هيچ روايتي در اين باره نشده نه به اسناد‬
‫ضعيسف و حتسي نسه بسه اسسناد دروغ‪ ،‬و احدي نگفتسه كسه خدا‬
‫شسب جمعسه بسه زميسن مسي آيسد و نسه شكسل امرد بسه خدا نسسبت‬
‫داده انسسسد‪ ،‬خدا از ايسسسن انحرافات پاك و منزه اسسسست‪ .‬و ايسسسن‬
‫خرافه مانند شتر خاكستري رنگي است كه خداي تعالي برآن‬
‫سسوار و شسب عرفسه نازل مسي شود و بسا پياده هسا معانقسه مسي‬
‫كند و با سواره ها مصافحه مي نمايد! خدا زشت كند كسي‬
‫كسه آنرا جعسل نموده‪ ،‬چقدر دروغ در عالم اسست و دروغ آيسي‬
‫كسه گفتسه مسي شود نود در صسد و يسا كمتسر يسا بيشتسر آنهسا را‬
‫(‪)104‬‬
‫رافضه ميگويند‪.‬‬
‫‪ - 104‬مجلسسي از علماي شيعسه در جلد احوال سسيد الشهداء كتاب بحار خود روايست نقسل نموده كسه خدا در تولد حسسين نازل شسد و بر سسر او دسست‬
‫كشيد‪ ،‬كافي در جلد روضه روايت كرده از امام باقر كه قورباغه كلمش اينست كه به مردم مي گويد اگر كوچكترين فحشي به عثمان بدهيد من‬
‫هم به علي فحش خواهم داد‪ .‬و البته روايات مجعول در كتب شيعه فراوان است‪ ،‬مثل در كتاب مفاتيح الجنان كه از كتب معروف ايشان است‪ ،‬در‬
‫اعمال روز جمعسه نوشتسه كسه‪ :‬هسر كسس روز جمعسه فلن صسلوات را بخوانسد خداي تعالي تسا يسك سسال بر او گناهسي ننويسسد‪ .‬بايسد گفست بنابر ايسن‬
‫روايست‪ ،‬هسر كسس سسالي يسك بار صسلواتي را بخوانسد گناهانسش نوشتسه نشود‪ ،‬و هسم در دنيسا بسه خيال خود خوشبخست اسست كسه گناه مسي كنسد و هسم در‬
‫آخرت‪ .‬و در هميسن كتاب در فضيلت زيارت حضرت رضسا در صسفحه ي ‪ 497‬خواب را نيسز جزء روايست دانسته و گويد‪(( :‬شيخ صسدوق در عيون‬
‫اخبار الرضسا روايست كرده كسه مردي از صسالحين حضرت رسسول را خواب ديسد‪ ))...‬و همچنيسن در صسفحه ي ‪ 565‬در زيارت حضرت عبدالعظيسم‬
‫خواب را دليسل قرار داده و گويسد‪(( :‬شخصسي حضرت رسسالت پناه را خواب ديسد‪ ))...‬و در صسفحه ي ‪ 86‬در فضيلت دعاي جوشسن كسبير روايست‬
‫كرده از جبرئيل امين كه‪ (( :‬هر كس دعاي جوشن كبير را بر كفن خويش بنويسد حق تعالي حيا كند كه او را به آتش جهنم عذاب نمايد)) در‬
‫صسورتيكه ثواب و عقاب بسه اعمال اسست‪ .‬و بعلوه نوشتسن اسسماء خدا بر كفنسي كسه پسس از چنسد روز در زيسر خاك‪ ،‬چرك و خون و كثافست بسا آن‬
‫مخلوط مي شود‪ ،‬عملي بر خلف شرع است‪ .‬و در صفحه ي ‪ 36‬قرآن را محرف دانسته و گويد براي خواندن آيه الكرسي علي التنزيل در روز‬
‫جمعه فضيلت بسيار است آنگاه در حاشيه از علمه مجلسي نقل كرده كه آيه الكرسي علي التنزيل چنين است‪(( :‬ال ل إِله إِل هو الحى القيوم ل‬
‫تأخذه سسنة ول نوم له مسا فسى السسموات ومسا فسى الرض ومسا بينهمسا ومسا تحست الثري عالم الغيسب والشهادة الرحمسن الرحيسم‪ ))...‬و در صسفحه ‪490‬‬
‫نواب اربعة را كه هزار سال است از دنيا رفته اند زنده ميداند و در فضائل ايشان مي نويسد‪(( :‬همچنانكه اين بزرگواران در حيات خود واسطه‬
‫بودنسد ميان ولي عصسر و رعيست))‪ ،‬و عرايسض و رقعسه هاي خلق را بسه آن حضرت ميرسساندند‪ ،‬حال نيسز بسه همان منصسب مفتخرنسد و بايسد رقاع‬
‫حاجست بسه توسسط ايشان بسه آن حضرت برسسد‪ .‬مترجسم خود در قسم ديده مسسجدي بنام مسسجد جمكران سساخته انسد و در محراب آن چاهسي بنام امام‬
‫منتظر دارند كه نامه ها و نذورات خود را در آن مي اندازند كه به امام منتظر برسد و عجيبتر اين است كه نامه فروشي با اوراق چاپى درب آن‬
‫مسجد است و اوراقي دارد كه به هر يك از ايشان ميفروشد و دو تومان دريافت ميكند كه نامه به امام منتظر بنويسند و در آن ورقه با خط چاپ‬
‫شده خطاب شده به يكي از نواب خاص او بنام عثمان بن سعيد و يا حسين بن روح كه هزار و دويست سال است مرده اند ((ابا صالح اين نامه‬
‫را به امام منتظر برسان)) آنقدر كم عقلند كه خطاب به مرده مي گويند نامه را بگير و به امام زنده برسان يا للعجب‪:‬‬
‫از چشم بندي خدا‬ ‫چشم باز و كوش باز و اين عمي!؟‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و امسا احاديسث نزول حسق تعالي بسه آسسمان دنيسا كسه در كتسب‬
‫متواتسسر آمده و حديسسث نزديسسك شدن حسسق در شسسب عرفسسه‪ ،‬در‬
‫صحيح مسلم آمده است‪ ،‬ولي ما نمي دانيم چگونه نازل مي‬
‫شود و چگونسسسسسه بر عرش مسسسسسستوي اسسسسسست‪ .‬حلي گويسسسسسد‪:‬‬
‫((كراميه گفته اند كه خدا در جهت فوق است و ندانسته كه‬
‫هسسر چسسه در جهتسسي باشسسد او حادث و محتاج بسسه آن جهسست‬
‫است‪)).‬‬
‫علو خداوند و استواي او تعالي بر عرش‪:‬‬
‫در جواب او گفتسسسه مسسسي شود‪ :‬آري مذهسسسب ايشان و مذهسسسب‬
‫بزرگان از متقدمين شيعه همين است و شما دليلي بر بطلن‬
‫آن نياورده ايسسسد‪ .‬تمام خدا پرسسسستان خدا را فوق جهان مسسسي‬
‫دانند و فوق همان جهت است‪ ،‬اگر چه لفظ جهت را به زبان‬
‫نياورنسد و لذا در حال دعسا و عبادات دسستها را بسه طرف بال‬
‫بلنسد مسي كننسد و ايسن فطرت و جبلت ايشان اسست‪ .‬ابسو جعفسر‬
‫همدانسي كسه از طبقسه ي بزرگان و حفاظ حديسث اسست بسه ابسو‬
‫المعالي كسه ظاهرا جوينسي باشسد گفست از شرع رسسيده كسه خدا‬
‫بر عرش مستوي و فوق عرش است (الرّ ْ‬
‫حمَنُ عَلَى الْعَرْشِ‬
‫اسسْتَوَى) چرا آن را تأويسسل ميكنسسي؟ پسسس آنرا رهسسا كسسن‪ ،‬و از‬
‫ايسن كسه هسر خدا شناسسي كسه يسا ال گويسد دلش متوجسه بالسست‬
‫نسه بسه طرف راسست و چسپ‪ ،‬چسه پاسسخي داري؟ او بسي جواب‬
‫مانسسد و گفسست همدانسسي مرا متحيسسر كرد آري دفسسع بديهيات بسسه‬
‫نظريات غيسر ممكسن اسست و اگسر بديهيات را رد كنيسم نظريات‬
‫رد شده‪ ،‬زيرا اصسسسسل نظريات بديهيات اسسسسست‪ .‬اينان دليلهاي‬
‫عقلي مرتب و مقرر نموده اند‪ ،‬مانند اينكه هر دو موجود يا‬
‫متباينيسن و جدا از يكديگرنسد و يسا متداخليسن و داخسل يكديگرنسد‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و گفته اند اين بديهي است و گفته اند اثبات موجودي كه به‬
‫آن اشاره نشود جنسسگ بسسا حسسس و عقسسل اسسست‪ .‬و ايسسن قرآن‬
‫اسست كسه ناطسق بسه علو حسق تعالي اسست‪ ،‬در بسسياري از آيات‬
‫تا سيصد آيه‪ 105‬و در احاديث و سنت رسول مملو است كه‬
‫خداي تعالي را بسسسسه وصسسسسف علو سسسسستوده‪ ،‬و كلم سسسسسلف و‬
‫اصحاب رسول نيز مملو است و آنكه بخواهد صفت علو و‬
‫فوقيت را انكار نمايد و بر قائل آن طعن زند بايد دليل قاطعي‬
‫بياورد‪ .‬و شما كه دليلي اقامه نكرده ايد و گفته ايد كه آنچه‬
‫در جهست اسست محتاج بسه آن اسست‪ .‬ايسن كلم در جايسي اسست‬
‫كسسه جهسست امسسر ثبوتسسي و وجودي باشسسد و شكسسي نيسسست آنكسسه‬
‫ميگويسسد خدا قائم نيسسست مگسسر بسسه محلي‪ ،‬او را محتاج قرار‬
‫داده‪ ،‬و ايسسسن سسسسخن را كسسسسي نگفتسسسه و او را بسسسه مخلوقات‬
‫محتاج ندانسسته‪ ،‬زيرا او عرش را خلق كرده و روشسن اسست‬
‫كسه او قبسل از وجود عرش و بعسد از آن بوده و او نيسز غنسي‬
‫و بي نياز از آن بوده و مي باشد‪ .‬و اگر گفته شود او فوق‬
‫عرش اسست‪ ،‬لزم نيسست كسه او محتاج بسه آن باشسد بلكسه خدا‬
‫جهان را خلق كرده و بعضسي از آن را فوق ديگسر قرار داده؟‬
‫و بالي آنرا بسسه پاييسسن آن محتاج نگردانيده اسسست‪ .‬پسسس فوق‬
‫زمين‪ ،‬هوا و ابر است‪ ،‬سپس آسمانها و سپس عرش است‪.‬‬
‫و مسا مسي دانيسم كسه ل قوة إِل بال‪ ،‬و نيريسي كسه در حامليسن‬
‫عرش است خدا خلق نموده است‪ .‬و اگر پيشينيان شما مانند‬
‫علي بسسن يونسسس قمسسي رافضسسي كسسه قائل بوده عرش حامسسل‬
‫خداست‪ ،‬برايت دليل اقامه كند‪ ،‬در مقابل حجتي نداري‪ ،‬زيرا‬
‫نگفته كه خدا محتاج به عرش است‪ .‬و ليكن مي گويد او بر‬
‫‪ - 105‬خدا را به وصف علو و اعلي و تعللي متصف نموده مانند آيه ‪ 43‬سوره اسرا‪ :‬سبحنه و تعالي عما يقولون علوا كبيرا و در سوره اعلي‬
‫آيه‪ :‬سبح اسم ربك العلي‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫هسر چيزي (على كسل شىء) قديسر اسست‪ ،‬و ميتوانسد چيزي را‬
‫خلق كند كه حامل او باشد‪ ،‬اين كمال قدرت اوست نه احتياج‬
‫او‪.‬‬

‫و مسسا قبل گفتيسسم كسسه لفسسظ ((جهسست)) گاهسسي مراد از آن امسسر‬


‫موجود و مخلوق اسسست و گاهسسي امسسر عدمسسي اسسست‪ ،‬و آنكسسه‬
‫گويسسد خدا فوق جهان اسسست‪ ،‬نمسسي گويسسد او در جهسست موجود‬
‫اسسست‪ ،‬زيرا فوق جهان چيزي نيسسست مگسسر آنكسسه مراد گوينده‬
‫عرش باشسد كسه خدا بر آن مسستوي اسست چنانچسه ثابست شده‬
‫اسست كسه خداونسد در آسسمان اسست‪ ،‬يعنسي كسه بر آسسمان اسست‪.‬‬
‫و ايشان و ماننسد او ((جهست)) را لفسظ مشترك گرفتسه انسد‪ ،‬و‬
‫خيال كرده انسسد اگسسر خدا در جهسست باشسسد جهسست چيزي غيسسر‬
‫اوست كه به او احاطه دارد مانند انساني كه در خانه باشد‪،‬‬
‫سسسپس بر ايسسن نتيجسسه‪ ،‬ايسسن را مرتسسب كرده انسسد كسسه خداونسسد‬
‫محتاج بسه غيسر اسست‪ ،‬و ايسن مقدمات باطله را فرض كرده و‬
‫گفتسه انسد لزم مسي آيسد خدا جسسم باشسد‪ ،‬و هسر جسسمي حادث‬
‫اسسست‪ ،‬زيرا جسسسم خالي از حوادث نيسسست‪ ،‬و حال آنكسسه تمام‬
‫ايسسن مقدمات محسسل اشكال و نزاع اسسست‪ ،‬بعضسسي از مردم مسسي‬
‫گويند‪ :‬گاهي آنچه جسم نيست در جهت است اگر گفته شود‬
‫ايسن معقول نيسست‪ ،‬مسي گوينسد‪ :‬ايسن نزديكتسر بسه عقسل اسست تسا‬
‫آن موجودي كه شما ميگويد نه داخل عالم است و نه خارج‬
‫آن؛ و بعضي از مردم قبول ندارند كه هر جسمي حادث باشد‬
‫مانند كراميه و متقدمين شيعه‪ ،‬و قبول ندارند كه جسم خالي‬
‫از حوادث نيسسست و بسسسياري از اهسسل حديسسث و كلم و فلسسسفه‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫در باره ي ايسسن گفتسسه ي شان كسسه‪(( :‬هسسر آن چيزي كسسه از‬
‫حوادث خالي نيست حادث است)) اختلف و نزاع دارند‪.‬‬
‫حلي گويسد‪(( :‬اكثسر اهسل سسنت گفتسه انسد كسه خدا كار زشست و‬
‫كفسسر را بجسسا مسسي آورد‪ ،‬و تمام اينهسسا بسسه فضاء و قدر الهسسي‬
‫اسسسسست‪ ،‬و بنده در آن اثري ندارد و خدا از كافسسسسر معاصسسسسي‬
‫خواسته و طاعت از او نخواسته است‪)).‬‬
‫در جواب مسسي گوييسسم كسسه‪ :‬در گذشتسسه گفتيسسم كسسه مسسسائل قدر‪،‬‬
‫عدل‪ ،‬و جور با مسائل امامت لزم و ملزوم نبوده و ارتباطي‬
‫بسا آن ندارد‪ ،‬پسس چرا آنرا چنيسن تكرار مسي كنيسد؟ و بسسياري‬
‫از كساني كه به امامت ابوبكر و عمر اعتراف دارند قدري‬
‫هسا هسستند‪ ،‬و بسسياري از رافضسه بر خلف آننسد‪ ،‬پسس ايسن دو‬
‫موضوع يكسي بسا ديگسر هيسچ نوع ارتباطسي ندارد‪ ،‬و آنچسه كسه‬
‫از اهسل بيست درباره ي اثبات قدر و صسفات خداونسد نقسل شده‬
‫از حصسر بيرون اسست‪ ،‬لكسن متأخريسن رافضسه بسا رفسض جهمسي‬
‫و قدري نيسسسسسز شدنسسسسسد‪ ،‬ماننسسسسسد مولف ايسسسسسن كتاب‪ -‬يعنسسسسسي‬
‫‪106‬‬
‫((حلي))‪.‬‬
‫و امسسا اينكسسه گفتسسي آنهسسا مسسي گوينسسد‪(( :‬بنده اثري در كفسسر و‬
‫عصسسيان ندارد)) باطسسل و تهمسست اسسست‪ ،‬زيرا تمام قائليسسن بسسه‬
‫قضاء و قدر بنده را حقيقتا فاعل فعلش ميدانند‪ ،‬و مي گويند‬
‫بنده قدرت و اسستطاعت دارد و منكسر اسسباب طسبيعي نيسستند‪،‬‬
‫بلكسه بسه آنچسه شرع و عقسل گفتسه اقرار كرده و معترفنسد كسه‬
‫خدا بسه واسسطه ي باد ابر را جمسع مسي كنسد‪ ،‬و بسه واسسطه ي‬
‫‪ -106‬شعراي شيعسه اكثرا قائل بسه جسبر مسي باشنسد و افعال زشست خود را از قضاء و قدر الهسي دانسسته انسد شمسا بسه اشعار حافسظ و ديگران مراجعسه‬
‫كنيد‪ ،‬مثلً حافظ مي گويد‪:‬‬
‫اگسسر تسسو نمسسي‬ ‫تو در طريق ادب باش و گو گناه من است در كوي نيكنامي ما را گذر ندادند‬ ‫گناه اگر چه نبود اختيار ما حافظ‬
‫پسندي تغييرده قضا را‬
‫كه بر من و تو در اختيار نگشوده است‬ ‫رضا به داده بده از جبين گره بگشا‬
‫و صدها شعر از اين قبيل‪ ،‬كه در ديوان حافظ و ساير شعراء آمده‪ .‬و هم چنين صاحب منظومه مل هادي‪ ،‬و بسياري از علماي شيعه‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫ابر باران مي باراند و با آن نباتات را ميروياند‪ ،‬و خدا خالق‬
‫سسبب و مسسبب اسست‪ ،‬ولي ايسن سسبب اثرش تمام نيسست مگسر‬
‫با ايجاد سبب ديگر كه مشارك اوست‪ ،‬و به رفع مانع آن كه‬
‫اثسسر سسسبب تمام نمسسي شود مگسسر بسسه آفريدن سسسبب ديگسسر و‬
‫برطرف نمودن موانسسع ((و خداونسسد ايسسن اسسسباب را خلق مسسي‬
‫كنسد و موانسع را از ميان بر مسي دارد)) و ليكسن آنچسه اظهار‬
‫داشتسسه ايسسد‪ ،‬قول اشعري و موافقيسسن اوسسست كسسه در مخلوقات‬
‫نيرو و طبايعسسي قائل نيسسستند و مسسي گوينسسد قدرت بنده اثري‬
‫ندارد‪ ،‬و خدا فاعل فعل و اثر است و فعل از بندگان سر نمي‬
‫زنسد بلكسه بنده فقسط آنرا (نتيجسه فعسل يعنسي ثواب و عقاب را)‬
‫كسسب مسي كنسد‪ ،‬و فقسط فعسل از خداسست‪ .‬ولي تمام اهسل سسنت‬
‫بر خلف او هسستند و مسي گوينسد بنده حقيقتسا فاعسل فعسل خود‬
‫مي باشد‪.‬‬
‫رد بر دعواي حلي كه خداوند از كافر عصيان خواسته‪:‬‬
‫و اينكسسه گفتسسي آنهسسا مسسي گوينسسسد‪(( :‬خدا از كافسسر عصسسيان‬
‫خواسسته)) قول طايفسه ي ديگري مسي باشسد كسه آنان محبست و‬
‫رضا و غضب الهي را به معني اراده گرفته اند‪ ،‬و اين قول‬
‫اكثسر اصسحاب اشعري اسست‪ ،‬ولي تمام اهسل سسنت بيسن اراده و‬
‫محبست و رضسا فرق ميگذارنسد و مسي گوينسد اگسر چسه عصسياني‬
‫بدون اراده ي او نمسسسي شود‪ ،‬ولي خدا عصسسسيان را دوسسسست‬
‫ندارد و از آن خشنود نيست‪.‬‬
‫انواع اراده‪:‬‬
‫و محققيسسن مسسي گوينسسد‪ :‬اراده در قرآن دو نوع اسسست‪ ،‬اراده‬
‫تكوينسسي و اراده ي شرعسسي دينسسي‪ ،‬اراده ي شرعسسي متضمسسن‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫محبست و رضاي الهسي اسست‪ ،‬ولي اراده ي تكوينسي كسه همان‬
‫قدر باشد شامل جميع حوادث است‪.‬‬
‫اراده ي تكوينسي ماننسد اراده ي نمسو درختان و نباتات و ايجاد‬
‫سسسبب و مسسسبب كسسه هسسر چسسه خدا خواهسسد مسسي شود و آنچسسه‬
‫نخواهسد نمسي شود و در سسوره ي انعام آيسه ي ‪ 125‬خداونسد‬
‫ميفرمايد‪:‬‬
‫(فَمَنْ يُرِدِ الُّ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْ َرحْ صَدْرَهُ لِلِسْلمِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ‬
‫يُضِلّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيّقاً حَرَجاً) يعني‪(( :‬هر كس را كه خدا‬
‫هدايست او را براي اسسلم اراده كنسد‪ ،‬سسينه او را براي اسسلم‬
‫باز كند‪ ،‬و گمراهي آنكه را كه اراده كند سينه ي او را تنگ‬
‫كند)) (البته خدا كسي را هدايت ميكند كه طالب هدايت باشد‬
‫و كسسسي را بسسه گمراهسسي وا ميگذارد كسسه از هدايسست اعراض‬
‫كند‪).‬‬
‫و در سوره ي هود آيه ي ‪ 34‬فرموده‪( :‬وَل يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي‬
‫إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كَانَ الُّ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ) (كه‬
‫حضرت نوح بسسه قومسسش ميگويسسد) نصسسيحت مسسن كسسه بخواهسسم‬
‫شمسا را نصسيحت كنسم بسه شمسا نفعسي ندهسد در صسورتيكه خدا‬
‫‪107‬‬
‫گمراهي شما را اراده نموده باشد‪.‬‬
‫اين اراده ها اراده ي تكويني است‪.‬‬
‫و امسسا اراده ي تشريعسسي ماننسسد آنكسسه حسسق تعالي در سسسوره ي‬
‫نساء آيه ي ‪ 26‬فرموده‪( :‬يُرِيدُ الُّ لِيُبَيّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ‬
‫الّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ) يعني‪(( :‬اراده خدا آن است كه (احكام و‬

‫‪ -107‬زيرا قانون الهسي چنيسن اسست كسه هسر كسسي طالب گمراهسي باشسد و از هدايست رو گردان شود‪ ،‬توفيسق از او سسلب و بسه گمراهسي رهسا شود‪ ،‬و‬
‫چون قانون خدا چنين است‪ ،‬لذا گمراه كردن را به خود نسبت داده است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫قوانيسن) را برايتان بيان كنسد و شمسا را بسه سسنتهاي پيشينيان‬
‫هدايت كند‪)).‬‬
‫و در سوره ي مائده آيه ي ‪ 6‬ميفرمايد‪( :‬يُرِيدُ الُّ لِيَجْعَلَ‬
‫عَلَيْكُمْ مِنْ حَ َرجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهّرَكُمْ) يعني ((خدا اراده ي‬
‫حرج و سسسختي بر شمسسا را ندارد و ليكسسن (هدف از گذاشتسسن‬
‫مقررات آن اسست كسه) ميخواهسد و اراده ي دارد شمسا را پاك‬
‫نمايسسد‪ )).‬كسسه در ايسسن آيات پسسس از بيان پاره اي از احكام و‬
‫مصسالح بندگان ميفرمايسد اراده ي مسا از گذاشتسن ايسن قوانيسن‪،‬‬
‫سسعادت و خيسر بندگان اسست‪ .‬و همچنيسن در سسوره ي احزاب‬
‫آيسسسه ي ‪ ،34‬پسسسس از بيان پاره اي از احكام و تكاليسسسف براي‬
‫اهل بيت پيامبر ‪ ،‬خطاب به ايشان ميفرمايد‪( :‬إِنّمَا يُرِيدُ الُّ‬
‫لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرّجْسَ َأهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهّرَكُمْ)‪ .‬يعني‪(( :‬اراده ي‬
‫خدا (از بيان ايسن احكام) آن اسست كسه پليدي را از شمسا اهسل‬
‫‪108‬‬
‫بيت ببرد و شما را تطهير نمايد‪.‬‬

‫حلي گويسد‪(( :‬اينكسه خدا فاعسل كار زشست بشسر باشسد مسستلزم‬
‫چيز هاي زشتي خواهد بود‪ ،‬از آن جمله لزم مي آيد كه خدا‬
‫از هسر ظالمسي ظالم ترباشسد زيرا او كفار و فسساق را بركفسر و‬
‫فسقي عقاب مي كند كه خود بر آنان مقدر نموده و قدرت بر‬
‫ايمان و اطاعسست در آنهسسا خلق نكرده‪ ،‬چنانچسسه ظلم اسسست اگسسر‬
‫كسسسي را بر بلندي و كوتاهسسي قامسست كسسه خود در آنان ايجاد‬
‫نموده است عقاب كند‪)).‬‬
‫تنزيه خداوند از ظلم و ستم‪:‬‬
‫‪ -108‬اراده ي شرعي آن است كه خدا از خود بشر خواسته كه با اراده ي خود فلن كار را بكند (يُرِيدُ لِيُطَهّرَكُمْ) كه درآيه ي وضو ي آمده كه‬
‫خدا ميخواهسد بشر به اختيار خود تكاليسف ديني را انجام داده و پاك شود‪ ،‬و اگر كسي از اين تكاليف اعراض كرد خدا اراده نكرده و نخواسسته‪ ،‬و‬
‫چنين كسي بر خلف اراده ي جدا عمل نموده است‪ .‬پس اراده شرعي غير از اراده ي تكويني مي باشد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫در جواب او گفته مي شود كه در تفسير ظلم دو قول است‪:‬‬
‫اول‪ :‬ظلم ذاتسسا از خدا محال و ممتنسسع اسسست‪ ،‬و ميگوينسسد خدا‬
‫قادر بر دروغ و ظلم و قبيسسح نيسسست‪ ،‬و وصسسف او بسسه ايسسن‬
‫صسفات صسحيح نمسي باشسد‪ ،‬چنانكسه اشعري و قاضسي ابوبكسر و‬
‫ابسو المعالي و قاضسي ابسو يعلي و ابسن زاغونسي تصسريح كرده‬
‫انسد‪ .‬و دليسل ايشان ايسن اسست كسه ظلم و قبيسح چيزي اسست كسه‬
‫خدا در شرع مقرر نموده كسه فاعسل آن مورد مذمست اسست‪ ،‬و‬
‫فاعسل بسه آن چيزي كسه فعسل او نيسست مذمست نمسي شود‪ ،‬مگسر‬
‫آنكسسه در ملك غيسسر‪ ،‬تصسسرف كرده باشسسد‪ ،‬و ايسسن در حسسق خدا‬
‫محال اسسست‪ ،‬زيرا اول او فاعسسل ظلم را مذمسست كرده‪ ،‬و مردم‬
‫را امسر بسه مذمست نموده و خدا تحست تكليسف نيسست و افعال او‬
‫تكليفي ندارد‪ ،‬به اضافه كار او تصرف در ملك غير نيست و‬
‫او هر چه كند در ملك خود نموده‪ ،‬پس تصور ظلم درباره ي‬
‫او متصور نيست‪.‬‬

‫در حقيقت گفته ي آنها اينست كه سزاوار مذمت كسي است‬


‫كسه در ملكيست غيسر خود تصسرف كنسد‪ ،‬و همچنان كسسي اسست‬
‫كسه از امسر نافرمانسي كنسد‪ ،‬و در حسق خداونسد ممتنسع اسست كسه‬
‫كسسي او را امسر كنسد‪ ،‬و همچنان در حسق او ممتنسع اسست كسه‬
‫در ملكيست ديگري تصسرف كنسد‪ ،‬زيرا همسه چيزهسا ملك اوسست‪.‬‬
‫و اين قول از اياس بن معاويه روايت شده است‪.‬‬
‫و گفتسه اسست‪(( :‬بسا تمام عقسل خود جسز بسا قدري هاي مجادله‬
‫نكردم‪ ،‬و گفتسسم‪ :‬براي مسسن بگوييسسد ظلم چيسسست؟ گفتنسسد‪ :‬ظلم‬
‫اينست كه انسان در آنچه كه ملك او نيست تصرف كند‪ ،‬پس‬
‫گفتسم‪ :‬خدا راسست همسه چيسز))‪ ،‬و بسه اضافسه آنهسا تعذيسب بسه‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫جرم را روا ميداننسسسد‪ ،‬پسسسس ايراد تعذيسسسب كوتاه قسسسد بخاطسسسر‬
‫كوتاهسسي قدش‪ ،‬و تعذيسسب سسسياه پوسسست بخاطسسر سسسياهي اش‪،‬‬
‫وارد نمسي آيسد‪ ،‬زيرا آنهسا تعذيسب را بسه محسض مشيست جايسز‬
‫ميدانند‪.‬‬
‫دوم‪ :‬اينكسسه ظلم مقدور خدا هسسست ولي او منزه از آن اسسست‬
‫مانند اينكه انساني را به گناه غير او عذاب كند چنانكه خود‬
‫در سوره ي طه آيه ‪ 112‬فرموده‪:‬‬
‫(وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصّالِحَاتِ َوهُوَ مُؤْ ِمنٌ فَل َيخَافُ ظُلْماً وَل‬
‫هَضْماً)‬
‫((و هر كسي كارهاي شايسته انجام دهد در حاليكه با ايمان‬
‫هم باشد‪ ،‬پس نبايد از ستم و پامال ثمدن حقش بترسد‪)).‬‬

‫آنان ميگوينسد‪ :‬فرق بيسن تعذيسب انسسان بخاطسر كردار اختياري‬


‫و غيسسسر فعسسسل اختياري او در فطرت عقلهسسسا معلوم اسسسست‪ ،‬و‬
‫ميگوينسد توجيسه نمودن گناههسا بسه حجست قضاء و قدر بدليسل‬
‫عقسل باطسل اسست‪ ،‬زيرا اگسر ظالمسي ظلم خود را بسا قضسا و قدر‬
‫توجيه كند‪ ،‬پس ظالم او نيز ظلم خود را توسط قضاء و قدر‬
‫توجيسه ميكنسد‪ ،‬و توجيسه كردن گناههسا توسسط قضاء و قدر بسه‬
‫اتفاق ملل و عاقلن باطسل اسست‪ ،‬و تنهسا پيروان هوا و هوس‬
‫ميتوانند به آن استدلل كنند‪ ،‬و به چنين كساني كه اين باطل‬
‫را ميگوينسسد گفتسسه مسسي شود‪ :‬شمسسا چرا در وقسست عصسسيان و‬
‫نافرمانسسي جسسبري‪ ،‬و در وقسست طاعسست قدري مسسي شويسسد؟ هسسر‬
‫مذهسبي كسه بسه هوا و هوسستان موافسق باشسد پيرو آن ميشويسد‪،‬‬
‫اگر قضاء و قدر دليلي براي توجيه گناه گناهكاران باشد پس‬
‫درسست نيسست كسه كسسي‪ ،‬كسسي ديگري را ملمست كنسد‪ ،‬و نسه‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫درست است كه كسي ديگري را مجازات كند‪ ،‬گاهي بسياري‬
‫از مدعيان حقيقسست از درويشان‪ ،‬صسسوفيان‪ ،‬و عامسسه ي مردم‬
‫بسه ايسن اسستدلل ميكننسد و گناههاي خويسش را توسسط قضاء و‬
‫قدر توجيسسه مسسي كننسسد‪ ،‬و از امسسر و نهسسي سسسرباز ميزننسسد‪ ،‬در‬
‫حاليكسسه هيسسچ كسسسي در ترك فعسسل مأمور و مرتكسسب شدن فعسسل‬
‫ممنوع عذري ندارد‪ ،‬و نمسي توانسد بگويسد كسه چنيسن قضاء و‬
‫قدر بوده است‪ ،‬بلكه خداوند متعال حجت را تمام كرده است‪.‬‬
‫و از اينروست كه گروهي از مردم به قدري بودن متهم شده‬
‫اند در حاليكه چنان نبوده اند‪ ،‬بلكه آنها توجيه نمودن گناهها‬
‫را توسسط قضاء و قدر مردود مسي شمردنسد‪ ،‬چنانچسه بسه امام‬
‫احمسسد گفتسسه شسسد‪ :‬آيسسا ابسسن أبسسي ذئب قدري بود؟ او گفسست‪:‬‬
‫((مردم هر كسي را كه آنان را از گناهان منع كند قدري مي‬
‫گويند)) (زيرا آنان فكر ميكند كه آن منع كننده ايمان به اين‬
‫ندارد كه ارتكاب گناهان برايشان مقدر است‪.‬‬
‫و هر كس نهي از منكركند مي گويند عصيان برايشان مقدر‬
‫شده بايسد در جوابشان گفست كسه نهسي از منكسر نيسز بسه تقديسر‬
‫خداست پس اين قول نقض آن قول باشد‪.‬‬
‫و از جمله نادانان مشايسخ قَدَريسه جبْريسه كسسي اسست كسه مسي‬
‫گويسد ((مسن پروردگاري كسه عصسيان او شود كافرم‪ ،‬كسه اگسر‬
‫هفتاد پيغمسسسسبر را بكشسسسسم خطسسسسا نكرده ام چون بسسسسه تقديسسسسر‬
‫خداست)) و ديگري گويد‪:‬‬
‫منسسسى‪ ،‬ففعلى كله‬ ‫اًصبحت منفعلً لمايختاره‬
‫طاعات!‬
‫و بعضي از مردم گمان كرده اند كه احتجاج آدم با موسي به‬
‫قدر از هميسن باب اسست‪ ،‬و ايسن گمان جهسل اسست‪ ،‬زيرا انسبياء‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫عليهسسم السسسلم بزرگوارتريسسن مردم و بسسه امسسر و نهسسي الهسسي‬
‫بيشتسر پابنسد بودنسد‪ ،‬پسس چگونسه جايسز اسست كسه يكسي از انسبياء‬
‫بسه واسسطه ي قول قدر خدا را عصسيان كنسد؟!‪ ،‬و آدم از گناه‬
‫توبسسه كرد و توبسسه او پذيرفتسسه شسسد و اگسسر اسسستدلل بسسه قدر‬
‫صسسسسحيح مسسسسي بود پسسسسس براي شيطان‪ ،‬و فرعون و ديگران‬
‫استدلل به آن درست مي شد‪ .‬و ليكن ملمت نمودن موسي‬
‫آدم را از جهست مصسيبتي بود كسه بسسبب خوردن از درخست بسه‬
‫آنان رسيد‪ ،‬و لذا به او كفت چرا ما و فرزندانت رااز بهشت‬
‫بيرون كردي‪ ،‬و بنده در وقست مصسائب بايسد بسه قدر توجسه كنسد‬
‫نه وقت گناهان و معاصي‪ ،‬پس بر مصائب صبر و از گناهان‬
‫توبسسه لزم اسسست‪ ،‬كسسه خداي تعالي در سسسوره ي غافسسر آيسسه ي‬
‫‪ 55‬فرموده‪( :‬فَاصْبِرْ ِإنّ وَعْدَ الِّ حَقّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ)‬
‫يعنسسي‪(( :‬اي پيامسسبر صسسبر پيشسسه كسسن كسسه وعده ي خدا حسسق‬
‫است و براي گناهت طلب آمرزش كن‪)).‬‬
‫و معلوم اسسست كسسه افعال اختياري در نفسسس انسسسان اثسسر مسسي‬
‫گذارد و صفات پسنديده و زشت ايجاد ميكند و برخلف رنگ‬
‫و كوتاهسسسي قسسسد كسسسه چنيسسسن اثري ندارد‪ .‬ابسسسن عباس گفتسسسه‪:‬‬
‫((حسسنه نور در قلب‪ ،‬روشنسي در صسورت‪ ،‬و گشايسش در‬
‫رزق‪ ،‬قوت در بدن و محبت در دل خلق ايجاد ميكند‪)).‬‬
‫بنده صاحب قدرت و اختيار در افعال خود است‪:‬‬
‫خداونسسد متعال فعسسل بنده را سسسبب آن و ايسسن قرار داده اسسست‪،‬‬
‫چنانچه نوشيدن زهر را سبب بيماري و مرگ گردانيده است‪،‬‬
‫ليكسسن گاهسسي آنرا بسسا خوردن ترياك دفسسع ميكنسسد‪ ،‬هميسسن گونسسه‬
‫موجبات و پسسسي آمدهاي گناهان را ‪ -‬كسسسه عذاب باشسسسد‪ -‬بسسسه‬
‫وسسسيله ي توبسسه‪ ،‬اعمال نيسسك‪ ،‬و آفتهايسسي كسسه بسسه انسسسان مسسي‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫رسسد‪ ،‬دفسع ميكنسد و اگسر گفتسه شود‪ :‬خلق نمودن فعسل و عذاب‬
‫كردن بسسبب آن سستم اسست‪ ،‬ايسن بسه منزله ي ايسن گفتسه اسست‬
‫كسه‪ :‬خلق نمودن زهسر‪ ،‬و پسس كشتسه شدن بوسسيله ي آن ظلم‬
‫اسست‪ ،‬و دليسل يقينسي دللت كرده اسست كسه خداونسد هسر پديسد‬
‫آمده و حادث را آفريده اسسست‪ ،‬و فعسسل بنده از جمله ي پديسسد‬
‫آمده هسسا و حوادث اسسست‪ ،‬پسسس آنچسسه را كسسه خداونسسد خواسسسته‬
‫است بوده‪ ،‬و آنچه را كه نخواسته نبوده است‪.‬‬
‫و اگسسر گفتسسه شود‪ :‬فعسسل بسسه اراده ي بنده پديسسد آمده اسسست‪،‬‬
‫ميگوييسسم‪ :‬اراده ي بنده نيسسز حادث و پديسسد آمده مسسي باشسسد و‬
‫ناچار سببي داشته باشد و نيز مي توانيم بگوييم‪ :‬فعل ممكن‬
‫اسسسست‪ ،‬و وجود آن بر عدمسسسش ترجيسسسح ندارد مگسسسر توسسسسط‬
‫مرجحسسي‪ ،‬و فاعسسل بودن بنده بسسه آن حادث ممكسسن اسسست‪ ،‬و‬
‫ناچار بايسد محدث ((پديسد آورنده ي)) مرجسح داشتسه باشسد‪ ،‬و‬
‫در آن فرقسي بيسن حادث و حادث ديگري وجود ندارد؟ توسسط‬
‫بعضسي از مخلوقات آسسيبهايي بسه بعضسي ديگسر ميرسسد‪ -‬ماننسد‬
‫بيماريهسا و دردهسا‪ -‬و در آن حكمست خداونسد نهفتسه اسست‪ ،‬پسس‬
‫اگسسر عذاب و كيفسسر در مقابسسل كردار اختياري بنده باشسسد ايسسن‬
‫ظلم بشمار نمسسسي رود‪ ،‬زيرا در هسسسر حادث‪ -‬تسسسا آنجايسسسي كسسسه‬
‫مربوط بسه خداونسد ميشود‪ -‬حكمست او در آن نهفتسه اسست‪ ،‬امسا‬
‫تا آنجاييكه مربوط بنده مي شود پس در آن عدل است‪ ،‬زيرا‬
‫كسسه خداونسسد او را بسسه سسسبب فعلي كسسه آنرا مرتكسسب شده اسسست‬
‫عذاب كرده اسست‪ ،‬پسس خداونسد بر او ظلم نكرده بلكسه خود او‬
‫ظالم بوده اسست‪ .‬اگسر او را حكمرانسي بسه سسبب دزدي اي كسه‬
‫كرده اسسست مجازات كرده دسسستش را قطسسع كنسسد‪ ،‬و مال دزدي‬
‫شده را بسه صساحبش باز گردانسد پسس آن حكمران عادل گفتسه‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫مسي شود‪ ،‬و اگسر آن دزد بگويسد ايسن مقدر شده بود كسه دزدي‬
‫كنم‪ ،‬اين دليل منع كننده ي حكم آن حكمران شده نمي تواند‪،‬‬
‫پسسس اگسسر خداونسسد ظالمسسي را در مقابسسل گناهانسسش روز قيامسست‬
‫مجازات كنسد خداونسد عادل اسست‪ ،‬و آن ظالم را ايسن گفتسه اش‬
‫كسسه‪ :‬تسسو بر مسسن آن گناه را مقدر سسساخته اي‪ ،‬سسسودي نمسسي‬
‫رسسسسساند‪ ،‬قضاء و قدر عذر توجيسسسسه كننده ي گناه شده نمسسسسي‬
‫توانسسد‪ ،‬و اينكسسه خداونسسد خالق هسسر چيسسز اسسست‪ ،‬در آن حكمسست‬
‫ديگري نهفتسسه اسسست‪ ،‬و ايسسن خلقسست خداونسسد از جهسست نهفتسسه‬
‫بودن حكمت در آن‪ ،‬نيك و خوب است‪.‬‬
‫ائمه مانند ثوري‪ ،‬اوزاعي‪ ،‬زبيدي و احمد بن حنبل اين گفته‬
‫ي بعضسي را كسه ((خداونسد بندگان را مجبور سساخته اسست))‬
‫بسسد دانسسسته و رد كرده انسسد‪ ،‬و گفتسسه انسسد‪ :‬مجبور سسساختن از‬
‫ناتوان و عاجسسز مسسي آيسسد‪ ،‬ماننسسد اينكسسه پدري دخترش را بسسه‬
‫آنچسسه نمسسي خواهسسد مجبور سسسازد‪ ،‬در حاليكسسه خداونسسد متعال‬
‫آفريدگار اراده و مراد اسسست‪ ،‬پسسس بايسسد گفسست‪(( :‬خداونسسد بر‬
‫چنان جبلت و سسسرشت خلق كرده اسسست))‪ ،‬چنانچسسه در سسسنت‬
‫چنيسسسن آمده اسسسست‪ ،‬و گفتسسسه نمسسسي شود ((مجبور سسسساخته‬
‫است))‪ ،‬و پيامبر ‪ r‬به اشج بن عبدالقيس گفت‪(( :‬إِن فيك‬
‫خلقيسسن يحبهمسسا ال‪ :‬الحلم و الناه)) فقال‪ :‬أخُلقيسسن تخلقسست‬
‫بهمسسسا‪ ،‬أم جبلت عليمسسسا؟ قال‪(( :‬بسسسل جبلت عليهمسسسا)) فقال‪:‬‬
‫الحمد ل الذي جبلنى على خلقين يحبهما ال))‪.‬‬
‫يعني‪(( :‬تو را دو عادت است كه خداوند آنها را دوست مي‬
‫دارد و آنهسسسا بردباري و نرمسسسي ميباشسسسد)) او گفسسست‪ :‬آن دو‬
‫اخلقسي اسست كسه مسن بسا آن عادت گرفتسه ام‪ ،‬و يسا در جبلتسم‬
‫چنان خلق شده اسسست؟ فرمود‪(( :‬بلكسسه در جبلت شمسسا آفريده‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫شده اسست)) پسس او گفست‪(( :‬خداونسد را سسپاسگزارم كسه در‬
‫جبلت مسسسن دو عادتسسسي را نهاده اسسسست كسسسه آنهسسسا را دوسسسست‬
‫ميدارد‪)).‬‬
‫پسسس جهسست خلقسست خداونسسد ديگري اسسست‪ ،‬و جهسست امسسر و‬
‫تشريعش ديگر‪ ،‬زيرا امر و تشريعش منحصر به آنچه است‬
‫كسسسه براي بندگان سسسسودمند باشسسسد‪ ،‬در صسسسورتيكه آنرا بجسسسا‬
‫بياورند‪ ،‬و زياني به آنان نمي رساند‪ ،‬و آن بمثابه ي دستور‬
‫پزشكسي اسست كسه بيمار را بسه آنچسه بسه او سسودمند اسست امسر‬
‫ميكنسد و از آنچسه كسه برايسش زيانمنسد اسست باز ميدارد‪ ،‬پسس‬
‫خداونسد توسسط پيامسبرانش از سسرنوشت نيسك بختان و بدبختان‬
‫خبر داده است‪ ،‬و به آنچه كه به سعادت نيك بختي ميرساند‬
‫امسر نموده از آنچسه كسه بسسوي بدبختسي مسي كشانسد باز داشتسه‬
‫اسست‪ .‬امسا خلق و تقديرش بسه خودش و بسه مخلوقاتسش تعلق‬
‫دارد‪ ،‬پسس آنچسه كسه در آن حكمتسي براي عموم خلقسش نهفتسه‬
‫باشسد آنرا بجسا مسي آورد‪ ،‬اگسر چسه در آن زيانسي براي بعضسي‬
‫باشسسد‪ ،‬مثلي كسسه خداونسسد باران را فرود مسسي آورد‪ ،‬كسسه در آن‬
‫حكمست و رحمست اسست‪ ،‬ليكسن در آن ضرر ضمنسي نيسز اسست‬
‫زيرا خانه هاي بعضسي بسه سسبب آن سسقوط ميكنسد و بعضسي را‬
‫از سسسسسفر باز ميدارد‪ ،‬و بعضسسسسي را از انحام دادن كارش باز‬
‫ميدارد‪ .‬همچنان خداونسسسد پيامسسسبران را مسسسي فرسسسستد كسسسه در‬
‫فرستادن آنها رحمت و حكمت است‪ ،‬اگر چه بعضي از مردم‬
‫بسا آمدن پپامسبران زيانمنسد ميشونسد مثسل اينكسه رياسست بعضسي‬
‫سقوط ميكند‪.‬‬
‫پسسس اگسسر بر كافري كفسسر را مقدر كرده باشسسد‪ ،‬آنرا براي آن‬
‫مقدر كرده اسست كسه در آن حكمست و مصسلحت عمومسي نهفتسه‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫اسسست‪ ،‬و او را بخاطسسر ايسسن عذاب ميكنسسد كسسه بسسسبب كردار‬
‫اختياري خود سزاوار كيفر شده است‪ ،‬و نيز بخاطر اينكه در‬
‫عذاب نمودن او حكمت و مصلحت عمومي است‪.‬‬
‫بطلن مقايسه كردن افعال خداوند با افعال بندگان‪:‬‬
‫و مقايسسسه نمودن افعال خداونسسد بسسا افعال بندگان يسسك غلطسسي‬
‫آشكارا اسست؛ زيرا كسه يسك آقسا برده ي خويسش را از اينرو بسه‬
‫انجام دادن كاري فرمان ميدهد كسه بسه آن كار نيازمنسد است و‬
‫از آن هدف شخصسي دارد‪ ،‬اگسر او را در مقابسل انجام آن كار‬
‫پاداش دهسد آن پاداش شكسل معاوضسه را دارد‪ ،‬ليكسن او خالق‬
‫كار امسر شده نيسست؛ ليكسن خداونسد متعال از بندگان خود بسي‬
‫نياز اسست‪ ،‬و آنان را اگسر بسه كاري امسر ميكنسد از اينرو امسر‬
‫مسي كنسد كسه در آن منفعست آنان اسست‪ ،‬و نيسز اگسر آنان را از‬
‫كاري نهسي ميكنسد از اينرو نهسي ميكنسد كسه در بجسا آوردن آن‬
‫كار برايشان زيان و ضرر اسسست‪ ،‬و ايسسن امسسر‪ ،‬امسسر ارشاد و‬
‫تعليم است‪.‬‬
‫و اگسسر بندگان را بسسه بجسسا آوردن فعسسل مأمور كمسسك كنسسد پسسس‬
‫نعمست خويسش را بسه آنان كامسل كرده اسست‪ ،‬و اگسر بنده اي را‬
‫كمسسك نكنسسد‪ ،‬تسسا اينكسسه آن بنده مرتكسسب گناه شود پسسس در آن‬
‫حكمت ديگري دارد‪...‬‬
‫و درباره ي آن حكمست كلي بايسد گفست كسه بر مردمان لزمسي‬
‫نيست كه اين حكمت را بايد بدانند‪ ،‬و اين قدر برايشان كافي‬
‫اسست كسه بسه گفتسه ي كسساني كسه حكمست‪ ،‬رحمست و قدرتسش را‬
‫ميدانند باور داشته باشند‪ ،‬و اين معلوم است كه اگر بسياري‬
‫از مردمان آن حكمست هسا را بداننسد برايشان زيان آور خواهسد‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫بود‪ ،‬و حكمت خداوند بزرگتر از عقول بندگانش است خداوند‬
‫در سوره ي المائده آيه ي ‪ 101‬ميفرمايد‪:‬‬
‫عنْ أَشْيَاءَ ِإنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ) يعني‪(( :‬سوال‬
‫(ل تَسْأَلوا َ‬
‫مكنيد از چيزها كه اگر ظاهر كرده شود حقيقت آنها بر شما‪،‬‬
‫غمگين كند شمارا‪)).‬‬

‫سبب اصلي گمراهي قدريان‪:‬‬


‫مسسأله ي قدر از بهتريسن مسسائل الهيات اسست‪ ،‬و سسبب اصسلي‬
‫گمراهي قدريان كه خداوند را با بندگانش در عدالت بندگان و‬
‫ظلم آنان قياس مسسي كننسسد‪ ،‬اسسست‪ ،‬چنانچسسه كسسه پيروان مكتسسب‬
‫جسسسبري از اينرو گمراه شده انسسسد كسسسه افعال خداونسسسد را بدون‬
‫حكمت ميدانند و خداوند جل جلله را از ظلم منزه نمي كنند‪،‬‬
‫ليكن حقيقت اينست كه دين خداوند در وسط افراط كننده گان‬
‫و تفريط كنندگان درباره ي آن قرار دارد‪.‬‬
‫و در نزد قدريان ايسن محبوب سساختن ايمان و زينست بخشيدن‬
‫آن بسه قلبهسا در تمامسي خلق عام اسست‪ ،‬در حاليكسه آيست دللت‬
‫دارد كه خاص براي مؤمنان است‪.‬‬
‫و خداوند فرموده است‪( :‬فَمَنْ يُرِدِ الُّ َأنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ‬
‫صَدْرَهُ لِلِسْلمِ) (النعام‪)125 :‬‬
‫و درآيه ي ‪ 122‬سوره ي انعام مي فرمايد‪( :‬أَوَمَنْ كَانَ مَيْتاً‬
‫فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا َلهُ نُوراً يَمْشِي ِبهِ فِي النّاسِ) و در سوره ي‬
‫حجرات آيه ‪ 17‬فرموده است‪( :‬بَلِ الُّ يَمُنّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ‬
‫لِلِْيمَانِس) و نيسز مسا را امسر فرموده اسست كسه بگوييسم (اهْدِنَا‬
‫الصّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ) و دعا براي آينده اي كه تا حال به وقوع‬
‫نپيوسته است مي باشد‪ ،‬و اين هدايت با هدايتي كه به معني‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫بيان پيامسسسبر و تبليسسسغ اوسسسست فرق دارد‪ .‬و خداونسسسد متعال‬
‫فرموده استِ (وَلَوْل فَضْلُ الِّ عَلَيْكُمْ وَ َرحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ‬
‫مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَلَكِنّ الَّ يُزَكّي مَنْ يَشَاءُ) سوره ي نور آيه ي‬
‫‪ .21‬و خداوند فرموده است (وَجَعَلْنَاهُمْ أَ ِئمّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا)‬
‫النبياء‪ .21 :‬و فرموده است‪َ ( :‬وجَعَلْنَاهُمْ أَئِمّةً يَدْعُونَ إِلَى‬
‫النّارِ) القصص آيه ي‪.41 :‬‬
‫و اين گونه آيات در قرآن كريم زياد است‪.‬‬
‫و در مورد اسستطاعت و توانايسي فرموده اسست‪َ ( :‬ومَنْس لَمْس‬
‫يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلً أَنْ يَنْكِحَ الْ ُمحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ) سوره ي‬
‫النساء آيه ‪ .25‬و فرموده است‪( :‬وَسَ َيحْلِفُونَ بِالِّ لَوِ‬
‫‪ .42‬و‬ ‫خرَجْنَا مَعَكُمْس) سسوره ي التوبسه آيسه ي‬ ‫اسْستَطَعْنَا لَ َ‬
‫طعْ فَإِطْعَامُ سِتّينَ مِسْكِيناً)‬ ‫فرموده است‪( :‬فَمَنْ لَمْ يَسْتَ ِ‬
‫المجادله‪4 :‬‬
‫و پيامسسبر بسسه عمران بسسن حصسسين گفسست‪(( :‬ايسسستاده نماز‬
‫بخوان‪ ،‬و اگسسر نتوانسسستي پسسس نشسسسته نماز بخوان‪ ،‬و اگسسر‬
‫نتوانسستي پسس بسه پهلو نماز بخوان‪ ،‬و بسا نفسي اسستطاعت و‬
‫توانايي فعلي نخواهد بود‪ ،‬و استطاعت و توانايي مشروط در‬
‫شرع مخصسوص تسر از اسستطاعت و توانايسي معلوم بسه عقسل‬
‫است‪ ،‬زيرا خداوند بر بندگان خود آساني مي آورد و به آنان‬
‫آسساني مسي خواهسد‪ ،‬و مريسض مسي توانسد ايسستاده نماز بخوانسد‬
‫ليكسن اگسر ايسن ايسستاده نماز خواندن باعسث تأخيسر بهبودي او‬
‫شود‪ ،‬پسسس او بسسه خاطري كسسه زيانمنسسد نشود ناتوان و غيسسر‬
‫مسستطيع ناميده مسي شود‪ ،‬و خداونسد در اسستطاعت و توانايسي‬
‫شرعسي تنهسا بسه امكان آن نمسي بينسد بلكسه لوازم آنرا نيسز در‬
‫نظر مي گيرد‪ ،‬و در صورتي كه خداوند در امكان داشتن فعل‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫عدم حصسسول مفسسسده و زيان را در نظسسر گرفتسسه اسسست پسسس‬
‫چگونسه مسي شود بسا وجود ناتوانسي‪ ،‬بنده را مكلف كنسد؟ ليكسن‬
‫ايسن اسستطاعت و توانايسي‪ -‬بسا وجود بقاي آن تسا هنگام فعسل‪-‬‬
‫براي وجود فعل كافي نيست‪ ،‬و اگر چنين مي بود پس فاعل‬
‫و تارك برابر مي بود‪ ،‬پس بايد اعانه ي ديگري بوجود بيايد‬
‫كه با اين همزمان باشد مانند با اراده ساختن فاعل‪ ،‬زيرا كه‬
‫فعسسل جسسز بسسا قدرت و اراده انجام نمسسي يابسسد‪ ،‬و در اسسستطاعت‬
‫همزمان بسا فعسل اراده ي قاطسع داخسل اسست برخلف اسستطاعت‬
‫و توانايسي مشروط در تكليسف كسه در آن اراده شرط نيسست‪ ،‬و‬
‫خداونسد بر علوه كسساني را كسه مسي خواهنسد آن فعسل را بجسا‬
‫آورد‪ ،‬نيسز كسساني را بسه آن فعسل امسر مسي كنسد كسه آن فعسل را‬
‫نمسي خواهسد‪ ،‬لكسن كسسي را كسه ناتوان و عاجسز از انجام دادن‬
‫آن فعل باشد به آن امر نمي كند‪ ،‬و وقتيكه اراده ي قاطع و‬
‫نيروي تام يكجا شود وجود فعل لزم مي آيد‪.‬‬
‫و كسسي كسه مسي گويسد ((قدرت و توانايسي جسز همزمان بسا فعسل‬
‫نمي باشد)) ميگويد‪ :‬هر كافر و فاسق به آنچه كه قدرت و‬
‫توانايسسسي ندارد مكلف شده اسسسست‪ ،‬و ايسسسن اطلق قول جمهور‬
‫اهسل سسنت نيسست‪ ،‬بلكسه آنهسا مسي گوينسد‪ :‬خداونسد حسج را بر‬
‫توانا و مستطيع واجب گردانيده است چه آنان حج بكنند و يا‬
‫نكننسسسد‪ ،‬و روزه ي دو ماه را بر كفاره كننده واجسسسب گردانيده‬
‫اسسست چسسه او كفاره را بجسسا بياورد و يسسا نياورد‪ ،‬و عبادت را‬
‫بر توانسا و قادر واجسب گردانيده اسست چسه او عبادت را انجام‬
‫دهد و يا ندهد‪.‬‬
‫و آنچسه كسه در حدود طاقست و توانايسي نيسست بدو چيسز تفسسير‬
‫مسي شود‪ :‬يكسي آنچسه كسه در حدود طاقست و توانايسي نيسست‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫بخاطر عجز و ناتواني از آن‪ ،‬و خداوند هيچ كسي را به اين‬
‫مكلف نكرده اسسست‪ .‬و يسسا اينكسسه در حدود طاقسست و توانايسسي‬
‫نيسسست بخاطسسر اينكسسه‪ -‬آنكسسه در حدود طاقسست و توانايسسي اش‬
‫نيسسست‪ -‬مشغول بسسه ضسسد آن امسسر اسسست‪ ،‬و بسسه ايسسن نوع دوم‬
‫مكلف سسسساختن واقسسسع شده اسسسست‪ ،‬چنانچسسسه در مورد بعضسسسي‬
‫بندگان با بعض ديگر‪ ،‬و اهل سنت بين اين دو نوع فرق مي‬
‫گذارنسسسد‪ ،‬مثلي كسسسه آقايسسسي بنده ي نابيناي خود را بسسسه نقطسسسه‬
‫گذاري مصسسحف امسسر نمسسي كنسسد‪ ،‬و بنده ي شسسل خود را بسسه‬
‫ايسسستادن امسسر نمسسي كنسسد‪ ،‬و فرق قائل شدن بيسسن ايسسن دو نوع‬
‫ضروري است‪.‬‬
‫و اما اينكه شما از اهل سنت نقل كرده ايد كه ((خدا قدرتي‬
‫بر ايمان آوردن در كافسسر خلق نكرده اسسست)) ايسسن گفتسسه ي‬
‫كساني است كه مي گويند‪ :‬قدرت انجام دادن فعل همزمان با‬
‫فعسسل مسي باشسسد‪ ،‬و اگسر كسسي كاري را نكنسد پسس او قادر بسه‬
‫كردن آن كار نيست‪ ،‬ليكن از آن عاجز هم نيست‪ ،‬و اين قول‬
‫تمام اهل سسنت نيسست بلكه اهل سنت براي بنده قدرتي قائلنسد‬
‫كه آن قدرت مناط امر و نهي است و آن قدرت مقدم بر فعل‬
‫اسسسسست‪ ،‬چنانكسسسسه خدا در سسسسسوره ي آل عمران آيسسسسه ي ‪97‬‬
‫ميفرمايد‪:‬‬
‫(وَلِّ عَلَى النّاسِ حِجّ الْبَيْتِ مَنِ اسْ َتطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلً)‬
‫كسه خدا حسج را بر مسستطيع واجسب نموده اسست‪ .‬و در سسوره‬
‫ي تغابن آيه ي ‪ 16‬فرموده‪( :‬فَاتّقُوا الَّ مَا اسْتَطَعْتُمْ) و اهل‬
‫سنت اتفاق دارند بر اينكه خدا بر بنده مطيع خود نعمتي داده‬
‫و او را بسسسه آن مخصسسسوص گردانيده‪ ،‬كسسسه آن ياري كردن و‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫توفيق دادن او بر اطاعت است‪ ،‬چنانكه در سوره ي حجرات‬
‫آيه ي ‪ 7‬فرموده‪:‬‬
‫(وَلَكِنّ الَّ حَبّبَ إِلَيْكُمُ الِْيمَانَ وَزَيّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرّهَ إِلَيْكُمُ‬
‫يعني‪(( :‬و ليكن خدا ايمان‬ ‫الْكُفْرَ وَالْفُ سُوقَ وَالْعِ صْيَانَ)‬
‫را محبوب شما مؤمنين نمود و آنرا در دلهاي شما زينت داد‬
‫و كفر و فسق و نافرماني را منفور شما قرار داد‪)).‬‬

‫رد بر حلي راجسع بسه مفاسسد جسبريه و احتجاج او برنفسي قدر‪:‬‬


‫حلي‪ 109‬گويد‪(( :‬از جمله ي مفاسد جبر‪ ،‬مجاب شدن و قطع‬
‫شدن حجست انسبياء اسست‪ ،‬زيرا هرگاه پيغمسبر بسه كافسر بگويسد‬
‫ايمان بياور باور و مرا تصسديق كسن او در جواب ميگويسد بسه‬
‫پروردگارت بگسسو تسسا بسسه مسسن اختيار و قدرت بدهسسد تسسا ايمان‬
‫بياورم‪ ،‬خدا قدرتي در من خلق نكرده كه ايمان آورم بلكه او‬
‫در من كفر ايجاد نموده است))‪:‬‬
‫در جواب گفته ميشود‪ :‬اين سخن اهل باطل و مشركين است‬
‫كسه شرك خود را بسه خدا نسسبت مسي دادنسد كسه حسق تعالي در‬
‫سوره ي انعام آيه ي ‪ 148‬از قول مشركين فرمايد‪.‬‬
‫شيْ ٍء)‬
‫(لَوْ شَاءَ الُّ مَا أَشْرَكْنَا وَل آبَاؤُنَا وَل حَرّمْنَا مِنْ َ‬
‫كه ايشان مي گفتند اگر خدا ميخواست نه ما و نه پدران ما‬
‫مشترك نمسسسسي شديسسسسم و چيزي را حرام نمسسسسي كرديسسسسم‪ ،‬آري‬
‫مشركيسسسن عقيده شان جسسسبري بود و خدا چنيسسسن عقيده اي را‬
‫باطسل دانسسته و رد نموده اسست ولي اهسل سسنت چنيسن جسبر و‬
‫سخن باطلي را ندارند‪.‬‬

‫‪109‬‬
‫منظور از حلي در عبارت فوق و مانند آن همان علمه حلي است كه اعلم العلماي شيعه بوده است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫گويد‪(( :‬از جمله ي مفاسد جبر‪ ،‬بي هدف بودن خلقت است‬
‫كه جايز مي شود خدا سيد المرسلين را بر اطاعت عذاب كند‬
‫و شيطان را در مقابل عصيان ثواب دهد چون كار خدا بدون‬
‫غرض اسست و فاعسل طاعست سسفيه اسست زيرا خود را در دنيسا‬
‫بسه مشقست و كوشسش در عبادت انداختسه و اموال خود را در‬
‫عمارت مسسسجد و كاروانسسسرا و پسسل و صسسدقات مصسسرف كرده‬
‫بدون آنكسه نفعسي عايسد او شود‪ ،‬براي اينكسه سسنت خدا او را‬
‫بر اطاعت عذاب كند و اگر در مقابل آن به لذات معاصي مي‬
‫پرداخت ممكن بود خدا او را ثواب دهد‪ ،‬و اين سخن موجب‬
‫خرابي جهان و اضطراب دين است‪)).‬‬
‫در جواب گفتسه ميشود‪ :‬ايسن تهمست باطلي اسست‪ ،‬از هيسچ يسك‬
‫از اهسل سسنت نقسل نشده اسست كسه گفتسه باشسد خداونسد پيامسبران‬
‫خويش را عذاب ميكند‪ ،‬بلكه آنها اتفاق دارند كه خداوند آنها‬
‫را حتما ثواب ميدهد‪ ،‬زيرا كه خداوند به آنها وعده ي ثواب‬
‫داده اسسست‪ ،‬و او از وعده ي خويسسش خلف ورزي نمسسي كنسسد‬
‫بلكسه بعضسي از مردمان مسي گويسد‪ :‬بلكسه ثواب دادن آنهسا بسه‬
‫دليسل نقلي ثابست شده‪ ،‬و بعضسي از آنهسا مسي گوينسد كسه ثواب‬
‫دادن آنها به دليل عقلي ثابت شده است‪ ،‬و خدا در سوره ي‬
‫جاثيه آيه ي ‪ 21‬فرموده‪:‬‬
‫(أَمْ حَسِبَ الّذِينَ اجْتَرَحُوا السّيّئَاتِ َأنْ نَجْعَلَهُمْ كَالّذِينَ آمَنُوا‬
‫وَعَمِلُوا الصّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَ َممَاتُهُمْ) يعني‪ :‬آيا آنان كه‬
‫بديهسا را كسسب كردنسد گمان دارنسد كسه مسا ايشان را بسه ماننسد‬
‫آنان كسه ايمان آورده و عملهاي شايسسته را انجام دادنسد قرار‬
‫ميدهيم كه حيات و ممات اينان و آنان مساوي باشد؟!‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و در سوره ي آيه ي ‪ 28‬ميفرمايد‪( :‬أَمْ نَجْعَلُ الّذِينَ آمَنُوا‬
‫وَعَمِلُوا الصّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي ا َلْرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتّقِينَ‬
‫كَالْفُجّارِ) ‪.‬يعنسسي‪(( :‬آيسسا آنان را كسسه ايمان آورده و عملهاي‬
‫شايسسسته كرده انسسد ماننسسد مفسسسدين در زميسسن قرار ميدهيسسم يسسا‬
‫متقين را مانند نابكاران مي گردانيم؟!‪)).‬‬
‫و در سوره ي قلم آيه ي ‪ 35‬و ‪ 36‬فرموده‪:‬‬
‫(أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْ ِرمِينَ مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ)‬
‫يعنسي‪(( :‬آيسا مسا مسسلمين را همچون مجرميسن قرار ميدهيسم؟‬
‫شما را چه شده چگونه قضاوت ميكنيد؟!!))‬
‫و ايسن اسستفهامها‪ ،‬اسستفهام انكاري اسست‪ ،‬يعنسي چنيسن نيسست‬
‫كسه نزد خدا مؤمسن و مفسسد‪ ،‬متقسي و فاجسر‪ ،‬مسسلم و مجرم‪،‬‬
‫مانند يكديگر باشند‪.‬‬
‫و شما كه ميگوييد ((جايز است خدا انبياء را عذاب كند‪))،‬‬
‫اگر مقصود شما اين باشد كه آنها مي گويند كه ((خدا قادر‬
‫است))‪ ،‬آري در قدرت او اختلفي نيست‪ ،‬و اگر ميگويي ما‬
‫اهل سنت در عذاب انبياء شك داريم‪ ،‬پس مي گوييم ما شك‬
‫نداريسسم‪ ،‬بلكسسه بسسه دخول انسسبياء‪ ،‬و اولياء در بهشسست‪ ،‬و خلود‬
‫ابليسس و حزب او بسه دوزخ يقيسن داريسم‪ ،‬و اگسر مقصسود شمسا‬
‫ايسسن باشسسد كسسه‪(( :‬كسسسي كسسه ميگويسسد بدون حكمتسسي كاري را‬
‫ميكند‪ ،‬او را جائز دانستن آنچه كه گفته باشد لزم آيد)) اين‬
‫گفتسه ي بعضسي از متكلميسن اسست‪ ،‬ليكسن اكثسر اهسل سسنت چنيسن‬
‫نمي گويد‪ ،‬و علوه بر آن همه متفق هستند كه طاعت مفيد‬
‫و عصيان و نافرماني مضر است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫حلي گويسسد‪(( :‬از جمله ي مفاسسسد اينكسسه احدي نمسسي توانسسد‬
‫پيامسسبر را تصسسديق كنسسد‪ ،‬زيرا تصسسديق پيامسسبر محتاج بسسه دو‬
‫مقدمه است‪:‬‬
‫يكي آنكه معجزه براي تصديق او باشد‪.‬‬
‫دوم اينكه هر كه را خدا تصديق كند او صادق است‪.‬‬
‫و ايسن دو مقدمسه بسه قول اهسل سسنت تمام نمسي شود‪ ،‬زيرا كار‬
‫خدا معلل بسه غرض نيسست پسس معجزه براي تصسديق رسسول‬
‫نيست‪ ،‬و چون خدا فاعل قبيح مي باشد جايز است كه دروغ‬
‫را تصسسسديق كنسسسد‪ ،‬پسسسس اسسسستدلل بر صسسسدق پيامسسسبر صسسسحيح‬
‫نيست‪)).‬‬
‫در جواب او گوييم‪ :‬ما گفتيم اهل سنت قايلند كه كار خدا از‬
‫روي حكمست اسست‪ ،‬و نيسز قبول نداريسم كسه راه تصسديق پيغمسبر‬
‫فقط ايجاد معجزه باشد‪ ،‬بلكه از طرق ديگري دللت بر صدق‬
‫نبوت او ميتوان كرد‪ ،‬پس كسي كه ميگويد كه راهي غير از‬
‫معجزه براي تصسديق پيامسبر نيسست‪ ،‬بايسد نفسي كننده ي چنيسن‬
‫امسسسر دليلي بر گفتسسسه ي خود داشتسسسه باشسسسد‪ ،‬و علوه بر آن‬
‫دللت معجزه بر صسسدق پيامسسبر دللت ضروري و بديهسسي اي‬
‫است كه نياز به نظر ندارد‪ ،‬زيرا توأم بودن معجزه با دعوت‬
‫پيامسبري مسستلزم و موجسب علم ضروري اسست كسه خداونسد آن‬
‫معجزه را بخاطسسر تصسسديق او اظهار كرده اسسست؟ ماننسسد اينكسسه‬
‫كسسي بسه پادشاهسي بگويسد‪ :‬اگسر مرا بسسوي آنهسا فرسستاده اي‬
‫پس عادت خويش را نقض كرده سه بار برخيز و بنشين‪،‬‬

‫اگسر پادشاه آنچنان كنسد‪ ،‬پسس مسا بسه علم ضروري ميدانيسم كسه‬
‫پادشاه اين امر را براي تصديق او انجام داده است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و گفته ي شما كه ((اگر فاعل قبيح باشد پس جايز است كه‬
‫دروغگويي را تصديق كند)) در جواب مي گوييم كه در بين‬
‫مسسسلمانان كسسسي نيسسست كسسه بگويسسد خداونسسد كاري قسسبيحي را‬
‫ميكنسسد‪ ،‬و آنانسسي كسسه گفتسسه انسسد كسسه خداونسسد خالق افعال بندگان‬
‫اسست‪ ،‬مسي گوينسد آن فعسل بسد و قبيسح فعسل بنده اسست نسه فعسل‬
‫خداوند چنانچه آن فعل قبيح به خود آنها مضر است نه براي‬
‫خداوند‪.‬‬
‫و بر علوه ديگران مي گويند‪ :‬آن فعل مفعول خداوند و فعل‬
‫بنده اسست‪ ،‬امسا خود خرق عادت فعسل بندگان نيسست كسه بتوان‬
‫گفست كسه آن از آنهسا قبيسح اسست؛ و تصسديق دروغگسو توسسط‬
‫خبر دادن به راستگويي آن ميباشد‪ ،‬و مي تواند كه آن خبر‬
‫دادن توسط قول باشد و توسط آنچه كه قائم مقام قول باشد؟‬
‫و ايسن امسر از خداونسد جسل جلله ممتنسع اسست‪ ،‬زيرا كسه ايسن‬
‫صسسفت نقسسص اسسست و خداونسسد متعال از صسسفات نقسسص منزه‬
‫است‪.‬‬
‫حلي گويسسد‪(( :‬از جمله مفاسسسد جسسبر ايسسن اسسست كسسه صسسحيح‬
‫نيسسست كسسه خدا بسسه غفور و رحيسسم متصسسف شود‪ ،‬زيرا ايسسن‬
‫اوصساف براي او وقتسي اسست كسه فسساق مسستحق عذاب باشنسد‬
‫و او عفو كند‪ ،‬و اين هنگامي است كه عصيان از بنده باشد‬
‫نه از خدا‪)).‬‬
‫اين سخن چند جواب دارد‪:‬‬

‫اول اينكسه بسسياري از اهسل سسنت مسي گوينسد‪ :‬وصسف غفور و‬


‫رحيسم فرع بر قدرت اسست و خدا قادر بر عذاب اسست و آنچسه‬
‫كه خواهد ميكند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫دوم اينكسسه‪ :‬گفتسسه ي كسسسي كسسه مسسي گويسسد‪(( :‬سسسزاوار عذاب‬
‫است)) به اين معني است كه‪ :‬عذاب كردن او عصيان گران‬
‫را‪ ،‬عدل اسست‪ ،‬و يسا بسه ايسن معنسي اسست كسه ((آن عاصسي بسه‬
‫عذاب محتاج است)) و معني اول متفق عليه مي باشد‪ ،‬زيرا‬
‫عفسو و مغفرت از جانسب خداونسد نيكويسي و احسسان اسست‪ ،‬و‬
‫ايسسن قول كسسساني اسسست كسسه مسسي گوينسسد خداونسسد خالق افعال‬
‫بندگانسش اسست‪ ،‬و نيسز قول كسساني اسست كسه مسي گوينسد كسه‬
‫افعال آنهسا كسسب خودشان اسست‪ ،‬و همسه بسه ايسن اتفاق دارنسد‬
‫كه عذاب خداوند عدالت است‪.‬‬
‫سسوم اينكسه گفتسه شود‪ :‬يسا اينكسه موصسوف بسه مغفرت‪ ،‬رحمست‬
‫و عفسو باشسد بسا وجود اينكسه عذاب كردن قبيسح باشسد‪ ،‬و ايسن‬
‫بناء بسه قول كسسي كسه چنيسن مسي گويسد‪ ،‬و يسا اينكسه بسه عفسو‪،‬‬
‫مغفرت و رحمسست وصسسف نشود مگسسر اينكسسه عذاب كردن بجسسا‬
‫باشسسد‪ -‬يعنسسي عذاب شده سسسزاوار آن باشسسد‪ -‬در صسسورت اول‬
‫لزم مسي آيسد كسه براي كسسي كسه ايمان آورده‪ ،‬و توبسه و عمسل‬
‫نيك كرده است ((غفار)) نباشد‪ ،‬زيرا عذاب كردن آنها قبيح‬
‫اسست‪ ،‬در حاليكسه مغفرت در نزد اصسحاب ايسن قول بر خداونسد‬
‫واجسب اسست‪ ،‬و نيسز لزم ايسن قول ايسن اسست كسه بر پيامسبران‬
‫رحيم و غفور نباشد‪ ،‬و نيز لزم مي آيد كه بر كسي كه بعد‬
‫از ظلم نيكوكار شده است غفور و رحيم نباشد؛‬

‫حال آنكسه ثابست شده اسست كسه خداونسد بر توبسه كنندگان غفار‪،‬‬
‫و بر مؤمنان رحيسم اسست‪ ،‬پسس‪ ،‬از ايسن چنيسن ثابست مسي شود‬
‫كسسه خداونسسد بسسه رحمسست و مغفرت بطور مطلق موصسسوف مسسي‬
‫باشد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫چهارم اينكسه‪ :‬مسي گوينسد عصسيان از بنده اسست بسه ايسن معنسي‬
‫اسسست كسسه بنده فاعسسل آن اسسست‪ ،‬و ايسسن در نزد اكثسسر اسسست‪ ،‬و‬
‫بعضي مي گويند‪ :‬كه بنده كاسب آن است‪ ،‬و بنا به اين قول‬
‫انسسسسان ايسسسن حسسسق را دارد كسسسه ظالم را عقاب كنسسسد‪ ،‬پسسسس در‬
‫صورتي كه انسان چنين حقي را داشته باشد خداونسد از باب‬
‫اولي ايسن حسق را دارد‪ ،‬امسا اينكسه خداونسد خالق آن اسست‪ ،‬ايسن‬
‫امريسست كسه مربوط بسه خود خداونسد جسل جلله مسي باشسد‪ ،‬و‬
‫خداونسد در آن حكمست هايسي دارد و ايسن بناء بسه قول جمهور‬
‫كسه قائل بسه نهفتسه بودن حكمست خداونسد در آن هسستند‪ ،‬و يسا‬
‫اينكسه بسه محسض مشيست مسي باشسد و ايسن بناء بسه قول كسساني‬
‫كسه افعال خداونسد را بسه حكمست هسا تعليسل نمسي كننسد‪ .‬گويسد‪:‬‬
‫((از جمله مفاسسد ايسن اسست كسه تكليسف مال يطاق لزم مسي‬
‫آيسسد‪ ،‬زيرا تكليسسف كافسسر بسسه ايمان‪ ،‬در حالي كسسه بر آن قادر‬
‫نيست‪ ،‬عقلً قبيح است و خدا در سوره ي بقره آيه ي ‪286‬‬
‫ميفرمايد‪( :‬يُكَلّفُ الُّ نَفْساً إِلّ وُسْعَهَا) يعني‪(( :‬هيچ كس را‬
‫خدا تكليف نمي كند مگر به قدر وسعش‪)).‬‬
‫و جواب آنسسست كسسه‪ :‬ثابسست كنندگان قدر در مورد قدرت بنده‬
‫دو قول دارنسسد‪ :‬يكسسي اينكسسه‪ :‬قدرت بنده همزمان بسسا فعسسل مسسي‬
‫باشد‪ ،‬و بنا براين‪ :‬كافري كه قبلً در علم خداوند ثابت شده‬
‫اسست كسه ايمان نمي آورد هرگسز ايمان آورده نمسي توانسد‪ .‬دوم‬
‫اينكه‪ :‬قدرتي كه براي مكلف نشدن شرط است قبل از فعل و‬
‫بدون آن مي باشد تا اينكه فعل به وقوع مي پيوندد‪ ،‬و قدرت‬
‫مستلزم فعل بايد با فعل باشد‪ ،‬و اصل قول آنها اين است كه‬
‫خداوند مؤمن را به نعمتي اختصاص داده است كه توسط آن‬
‫هدايست ميشود‪ ،‬و آن نعمست را براي كافسر نداده اسست‪ :‬و بنده‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫بايد توانايي كار را هنگام انجام دادن آن داشته باشد؟ و اين‬
‫برخلف آنانسسي اسسست كسسه مسسي گوينسسد كسسه بنده قادر بسسه كاري‬
‫نيسست مگسر قبسل از انجام دادن آن‪ ،‬و ايسن نعمست براي مؤمسن‬
‫و كافسر يكسسان اسست‪ ....‬تسا ايسن سسخن مؤلف‪ :‬بناء بر قول‬
‫اهسل سسنت‪ ،‬قائليسن‪ ،‬بسه اينكسه كافسر مسي توانسد ايمان بياورد ايسن‬
‫اشكال و ايراد را باطل مي كند‪.‬‬
‫و هسسر كدام از ايسسن دو قول درسسست باشسسد از گفتسسه هاي اهسسل‬
‫سنت خارج نيست و مكلف كردن به آنچه كه در توان نيست‬
‫ماننسسد مكلف كردن شخسسص فلجسسي بسسه راه رفتسسن‪ ،‬و يسسا مكلف‬
‫كردن شخصسي بسه پرواز كردن‪ ،‬در شريعست نيسست‪ ،‬و تكليسف‬
‫مال يطاق‪ ،‬بسسسبب اشتغال بسسه ضسسد آن ماننسسد مشغول نمودن‬
‫كافسسسر بسسسه كفسسسر مانسسسع از ايمان آوردن و يسسسا مشغول نمودن‬
‫شخصسي بسه نشسستن مانسع از ايسستادن و اراده ي يكسي از دو‬
‫ضد مانع از اراده ي آن ديگري است و تكليف كافر به ايمان‬
‫آوردن از هميسن قبيسل اسست‪ ،‬و ماننسد ايسن عقل باطسل و زشست‬
‫بشمار نمي رود‪ ،‬بلكه امر كردن شخصي به چيزي و يا منع‬
‫كردن او از آن كسسه در هنگام امسسر و نهسسي بسسه سسسبب مشغول‬
‫بودن بسه ضسد آن‪ ،‬قادر بسه انجام دادن آن نيسست‪ ،‬در حاليكسه‬
‫مسسي توانسسد ايسسن كار را ترك كرده بسسه آنچسسه امسسر و نهسسي شده‬
‫بپردازد و نزد همه ي عاقلن ممكن و جايز است‪.‬‬
‫پنجسم‪ :‬تفسسير تكليسف مال يطاق بسه عدم قدرت بسه انجام كار و‬
‫سسسپس مقارنسست آن بسسا آنچسسه در تقديسسر نوشتسسه شده و ادعاي‬
‫مردود بودن تأويسل آن بديسن گونسه مورد اختلف اسست و اگسر‬
‫كسي آن را نفي كرد بايد دليلي بر آن ارائه كند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫گويسسد‪(( :‬از جمله مفاسسسد جسسبر يكسسي ايسسن اسسست كسسه افعال‬
‫اختياري مسسا ماننسسد افعال اضطراري باشسسد مثل حركسست دسسست‬
‫سالم از روي اراده‪ ،‬مانند حركت نبض باشد‪ ،‬در حاليكه فرق‬
‫بين اين دو حركت بديهي است))‪.‬‬
‫جواب اينكسه‪ :‬ايسن اشكال بسه كسساني وارد مسي آيسد كسه ميگويسد‬
‫بنده قدرتسسسسي براي انجام دادن افعال اختياري ندارد‪ ،‬و ايسسسسن‬
‫اسست بسه قول امام معروفسي و نسه گروهسي از اهسل سسنت و نسه‬
‫آنانسي كسه قائل بسه قدر انسد‪ ،‬اسست‪ ،‬بجسز آنچسه كسه از جهسم بسن‬
‫صسفوان و تنسد روان معتقديسن بسه قدر كسه هسر گونسه قدرتسي را‬
‫از بنده سسلب ميداننسد‪ ،‬و انسسان را تشسبيه بسه حركست ل ارادي‬
‫درخست كرده انسد‪ ،‬و نزديكتريسن فرقسه هسا بسه ايسن گروه اشاعره‬
‫اند‪ ،‬و با وجود اين هم‪ ،‬آنان قائل به قدرت بنده به آن كاري‬
‫كسسه انجام ميدهسسد انسسد‪ ،‬و ميگويسسد‪ :‬كار از كسسسب بندگان اسسست‬
‫ليكسسن ميگويسسد قدرت وي هيسسچ گونسسه تأثيري در بوجود آمدن‬
‫آنچسه كسه در تقديسر نوشتسه شده اسست ندارد‪ ،‬وليكسن ايسن سسخن‬
‫كه بنده كسب كننده ي كار است در حاليكه اراده ي انجام آن‬
‫را ندارد نامفهوم است‪.‬‬
‫مسا منكسر نمسي شويسم كسه بعضسي از اهسل سسنت گاهسي بسه خطاء‬
‫ميرونسد‪ ،‬و ليكسن هرگسز بسه خطاء متفسق نمسي شونسد‪ ،‬مثلي كسه‬
‫اماميسسه بر خطسسا متفسسق مسسي شونسسد‪ ،‬بلكسسه هسسر مسسسأله اي كسسه‬
‫اماميه در آن مخالف اهل سنت شده اند‪ ،‬اهل سنت در آن بر‬
‫حق هستند‪.‬‬
‫پسسس نزد جمهور انسسسان از قدرت حقيقسسي برخوردار اسسست‪ ،‬و‬
‫او حقيقتسا انجام دهنده ي افعال خود اسست و خداونسد آفريننده‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫شيْءٍ)‬ ‫ي فعل او است‪ ،‬چنانچه خداوند ميفرمايد (خَالِقُ كُلّ َ‬
‫سوره انعام آيه ‪.102‬‬
‫(وَمَا تَشَاءُونَس إِلّ أَنْس يَشَاءَ الُّ) سسوره تكويسر آيسه‬
‫‪ ،.29‬و خداونسد متعال در ايسن آيسه براي بندگان مشيست و‬
‫اراده ثابست كرده اسست و ليكسن مشيست او بدون مشيست خداونسد‬
‫نيسسست‪ ،‬و در جاهاي بسسسياري خداونسسد ايسسن مسسسأله را واضسسح‬
‫كرده اسست كسه انسسان توانايسي هسر كاري از قبيسل قول‪ ،‬فعسل‪،‬‬
‫ايمان آوردن‪ ،‬كفسسر ورزيدن‪ ،‬دروغ گفتسسن و راسسست گفتسسن را‬
‫دارد‪ ،‬و اعتراض هاي رافضسسي بر كسسسي وارد مسسي شود كسسه‬
‫بيسسسن فعسسسل خداونسسسد و مفعولش‪ ،‬و بيسسسن افعال بندگان و افعال‬
‫خداونسسد فرق نمسسي گذارنسسد‪ ،‬و يسسا مسسي گوينسسد مخلوقات داراي‬
‫قدرت و نيرويي نيستند‪.‬‬
‫در حاليكسسه نصسسوص و عقسسل بر آنچسسه كسسه گفتيسسم دللت دارد‪،‬‬
‫چنانچه كه خداوند ميفرمايد (سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيّتٍ فَأَنْزَلْنَا ِبهِ الْمَاءَ‬
‫‪)57‬‬ ‫فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ كُلّ الثّ َمرَاتِ) (لعراف‪:‬‬
‫و فرموده اسسست‪( :‬فََأحْيَسا بِهسسِ ا َلْرْضسسَ بَعْدَ مَوْتِهَسا)‬
‫(البقرة‪)164:‬‬
‫و فرموده است‪( :‬يَهْدِي بِ هِ الُّ مَ نِ اتّ َب عَ رِضْوَانَ هُ)‬
‫(المائدة‪)16:‬‬
‫و فرموده خداوند‪( :‬يُضِلّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً)‬
‫(البقرة‪)26:‬‬
‫و مي فرمايد‪( :‬أَوَلَمْ يَرَوْا أَنّ الَّ الّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدّ مِنْهُمْ‬
‫قُوّةً) (فصلت‪)15:‬‬
‫و مي فرمايد‪( :‬خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ‬
‫قُوّةً) (الروم‪)54:‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫يعنسي ((خداونسد آفريسد شمسا را از ناتوانسي سسپس گردانيسد پسس‬
‫از ناتواني نيرو و قوت را‪)).‬‬
‫و چنانچسسه در حديسسث اشيسسح عبدالقيسسس كسسه گذشسست پيامسسبر‬
‫گفست‪(( :‬تسو را دو عادتسي اسست كسه خداونسد آنهسا را دوسست‬
‫ميدارد‪ :‬بردباري و نرمي‪)).‬‬
‫تسا ايسن گفتسه ي مؤلف‪ :‬افعال بندگان حادث و پديسد آمده اسست‬
‫بعد از اينكه نبود‪ ،‬و حكم آن مانند حكم ساير حوادث و پديد‬
‫آمده هسا اسست‪ ،‬و آن ممكنسي ماننسد سساير ممكنات اسست‪ ،‬و هسر‬
‫دليسسل كسسه بر مخلوق بودن بعضسسي از حوادث دللت ميكنسسد بر‬
‫اين نيز دللت مي كند كه افعال ما مخلوق خداوند است‪ ،‬زيرا‬
‫معلوم اسسست كسسه هسسر محدث و پديسسد آمده بايسسد محدث و پديسسد‬
‫آورنده ي داشتسه باشسد‪ ،‬و ايسن در نزد جمهور يسك مقدمسه ي‬
‫ضروري اسست‪ ،‬و همچنان بايسد هسر ممكسن مرجسح تام داشتسه‬
‫باشسد‪ ،‬پس وقتي كه فعسل بنده حادث است بايسد محدثي داشتسه‬
‫باشد‪ ،‬و اگر گفته شود محدث بنده است‪ ،‬پس بنده محدث آن‬
‫گشتسه اسست در حاليكسه او محدِث نبود‪ ،‬و ايسن خود يسك امسر‬
‫حادث اسست‪ ،‬و ايسن هسم بايسد محدِثسي داشتسه باشسد‪ ،‬زيرا اگسر‬
‫بنده همواره محدِث آن باشسد دوام آن فعسل حادث لزم آيسد‪ ،‬و‬
‫اگسر احداث آن حادث باشسد بايسد ناچار محدثسي داشتسه باشسد‪ .‬و‬
‫اگسسر گفتسسه شود‪ :‬محدث اراده ي بنده اسسست‪ ،‬گفتسسه مسسي شود‪:‬‬
‫پسسس اراده ي او نيسسز حادث اسسست و ناگزيسسر محدِثسسي داشتسسه‬
‫باشسسد‪ ،‬و اگسسر گفتسسه شود بسسه اراده ي بنده حادث شده اسسست‬
‫((پديد آمده)) است‪ ،‬در جواب گفته ميشود‪:‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫آن اراده هسم بايسد محدثسي داشتسه باشسد‪ ،‬و همچنان هسر محدثسي‬
‫كسسسه براي بنده فرض شود‪ ،‬پسسسس درباره ي آن آنچسسسه گفتسسسه‬
‫ميشود كه درباره ي حادث اول گفته شد‪.‬‬
‫و اگر گفته شود كه آن فعل بنده قديم و ازلي است‪ ،‬پس اين‬
‫ممتنع است‪ ،‬زيرا آنچه كه قائم به بندگان است قديم نيست‪.‬‬
‫و اگسسر گفتسسه شود كسسه آن قدرت مخلوق در بنده اسسست‪ ،‬پسسس‬
‫درباره ي آن آنچسسه كسسه درباره ي اراده گفتسسه شسسد‪ ،‬گفتسسه مسسي‬
‫شود‪ ،‬پس ناچار مرجح تام از جانب خداوند تعالي باشد‪.‬‬
‫مؤلف در اين مورد موشگافي كرده و تسلسل حوادث ((پديد‬
‫(‪)110‬‬
‫آمده ها(( را پيكيري كرده است‬
‫‪ - 110‬بسسياري از علماي شيعسه قائل بسه جبرنسد كسه اگسر مسا بخواهيسم كلمات همسه ي ايشان را در ايسن مورد بياوريسم مثنوي هفتاد مسن كاغسذ ميشود‪،‬‬
‫ولي اقرار بعضي از ايشان را از باب نمونه مي آوريم تا كساني مانند علمه حلي عيب ديگران نگيرند بلكه بر رد خود شان كتاب بنويسند‪.‬‬
‫از جمله قائلين به جبر صدر المتألهين مل صدرا و پيروان او ميباشند‪ ،‬وي در كتاب اسفار و خلق العمال در النباره مي گويد‪(( :‬فالصادر عنه‬
‫تعالى إِمسا خيسر محسض كالملئكسة و مسا ضاهاهسا‪ ،‬و امسا مسا يكون فيسه الخيسر غالبسا على الشسر كغيرهسم مسن الجسن و النسس فيكون الخيسر فسى قدرة ال‬
‫بالصالة و الشرور اللزمة للخيرَات داخلة فيها بالتبع و من ثم يريد الكفر‪ .‬والكفر والمعاصى الصادرة عن العباد ولْ يرضى بها‪)).‬‬
‫در اين عبارت‪ ،‬اول خلق را صادر از خدا دانسته و اين غلط و كفر است زيرا صدور عبارت است از خروج چيزي از چيزي مانند صدور آب از‬
‫كوزه و پارچسه از كارخانسه و از حسق تعالي چيزي صسادر نمسي شود نسه خيسر و نسه شسر‪ ،‬نسه واحسد و نسه كثيسر‪ ،‬و خلق او از عدم و نيسستي اسست‪ ،‬نسه‬
‫بطور ترشح و فيضان و نه صدور‪ ،‬و لذا نام مصدر و صدور در كلمات وحي براي خدا ذكر نشده‪.‬‬
‫ثانيسا ميگويسد شرور از او صسادر شده بالتبسع و او كفسر و معاصسي عباد را اراده كرده‪ .‬و بعسد مسي گويسد‪ :‬ذهسب خواص اصسحابنا الماميسه إلى ذلك‪،‬‬
‫يعني خواص اصحاب ما اماميه همه به اين مطلب قائلند‪ .‬ملصدرا جبر عرفا و صوفيه و بعضي از اهل سنت را صواب دانسته و بعنوان وحدت‬
‫وجود كسه بدتريسن كفسر اسست آورده و قائليسن بسه وحدت وجود و جسبر را اهسل ال خوانده اسست‪ .‬در اسسفار و رسساله ي خلق العمال مسي گويسد‪ :‬و‬
‫مذهسب طائفسه اخرى و هسم اهسل ال خاصسه‪ ،‬و پسس از بيان مطلب مسي گويسد‪(( :‬و هذا المطلب الشريسف الغامسض اللطيسف ممسا وجدوه و حصسسلوه‬
‫بالكشسف والشهود عقيسب رياضاتهسم وخلواتهسم وهسو ممسا اقمنسا عليسه البرهان)) تسا آنكسه مسي گويسد‪ :‬فإذا كمسا أنسه ليسس فسى الوجود شأن إل وهسو شأنسه‬
‫كذلك ليس فى الوجود فعل إل وهو فعله‪ ،‬يعني‪ :‬چنانكه در هستي چيزي نيست مگر خود حق تعالي و شأن او همچنين فعلي نيست مگر فعل او‪.‬‬
‫بنابر بيان ملصدرا سگ و خوك و شغال و كافر و منافق همه وجود حق و يا شاني از شئون اويند‪ ،‬و هر كاري و لو كفر و عصيان باشد همه‬
‫فعل اوست‪.‬‬
‫آري فلسسفه ريشسه ي تصسوف و جسبر و وحدت وجود و سساير عقائد فاسسده اسست‪ .‬و يكسي ديگسر از علماي اماميسه كسه قائل بسه جسبر اسست مل هادي‬
‫سسبزواري اسست‪ ،‬وي در شرح منظومه بيانسي دارد كه صسريح در جسبر اسست‪ .‬و تعجسب ايسن اسست كه پسس از آن مي گويسد و ل تتوهمسن الجسبر يعنسي‬
‫بيان را خيال نكني جبر است‪.‬‬
‫بهر حال در فعل شعر‪:‬‬
‫ونفى اعطا القوة للفعل‬ ‫يعطي عمومها عموم الجعل‬
‫مي گويد‪ :‬اي المجعولية عامة لجميسع الممكنات لعموم ما هسو مناطهسا وهو المكان واذا كان لبد مسن مجعوليتهسا لمكانهسا ول يصسلح لعطاء الوجود‬
‫إل واجب الوجود‪ .‬مي گويد‪ :‬هر ممكني الوجود است جاعل و موجد آنها‪ ،‬واجب الوجود است نه غير او‪ ،‬تا ميرسد به شعر ديگري كه مي گويد‪:‬‬
‫فالفعل فعل ال وهو فعلنا‬ ‫لكن كما أن الوجودمنسوب لنا‬
‫يعني‪ :‬فعل‪ ،‬منسوب به وجود ما مي باشد ما هم كه از خدائيم‪ ،‬پس فعل از خداست‪ ،‬و همين جبر را نسبت به ائمه اماميه داده و مي گويد‪ :‬و ان‬
‫التحقيق ما هو مذهب الماثور من الئمة الخيار‪.‬‬
‫و ديگر از بزرگان اماميه كه قائل به جبر مي باشد‪ ،‬آخوند مل كاظم صاحب كتاب كفايه الصول كه از كتب درسي اماميه است‪ ،‬و خود او مرجع‬
‫تقليسد اماميسه بوده‪ .‬وي در كتاب كفايسة الصسول از چنسد جهست قائل بسه جسبر شده‪ ،‬يكسي در اراده كسه مسي گويسد‪(( :‬اسستحاله التخلف تكون فسى الراده‬
‫التكوينية وهو العلم بالنظام على النحو الكامل التام دون الراده التشريعية وهو العلم بالمصلحة فى فعل المكلف وما ل محيص عنه فئ التكليف إنما‬
‫هو الراده التشريعية ل التكوينية فإذا توافقنا فلبد من الطاعة‪ ،‬واليمان واذا تخالفنا فل محيص من أن يختار الكفر والعصيان‪ )).‬در اينجا اراده‬
‫را عبارت از علم دانسسسته و مسسي گويسسد‪ :‬هرگاه اراده ي تكوينسسي و تشريعسسي حسسق موافسسق شسسد بنده بناچار مطيسسع و مؤمسسن ميشود‪ ،‬و هرگاه مخالف‬
‫يكديگسر شسد ناچار بسه كفسر و طغيان ميشود ايسن بيان اول عيسن جسبر اسست‪ ،‬و ثانيسا اراده را عيسن علم دانسستن صسحيح نيسست‪ .‬بعسد از ايسن عبارت‬
‫شقاوت را ذاتسسي و آنرا علت تامسسه ي كفسسر و عصسسيان قرار داده و كفسسر و عصسسيان را معلول شقاوت و فاعسسل را مجبور بسسه فعسسل نموده و گويسسد‪:‬‬
‫((العقاب إنمسا بتبعيسة الكفسر والعصسيان التابعان للختيار الناشسي عسن مقدماتسه الناشيسة عسن شقاوتهمسا الذاتية تسا آنكه مي گويسد‪ :‬فإن السسعيد سسعيد بسه‬
‫بنفسه والشقى كذلك)) هر كه توضيح بهتري بخواهد رجوع كند به جلد اول از كتاب عقل و دين‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫گويسد‪(( :‬و از مفاسسد جسبر ايسن اسست كسه فرقسي بيسن آنكسه در‬
‫تمام عمر به نهايت احسان كرده و بين آنكه عمر خود را در‬
‫بدكاري گذرانيده‪ ،‬نيسسسست‪ ،‬و نبايسسسد از اولي تشكسسسر و دومسسسي‬
‫مذمسسسست را كرد‪ ،‬زيرا هسسسسر دو فعسسسسل از خداي تعالي صسسسسادر‬
‫است‪)).‬‬
‫جواب‪ :‬اگسر دو فعلي را خدا ايجاد كرده باشسد لزم نيسست كسه‬
‫هر دو مشترك در حكم باشند‪ ،‬زيرا تمام ما سوي خداوند در‬
‫اينكسه خداي تعالي آنهسا را خلق كرده‪ ،‬مشترك انسد‪ ،‬و مسع ذلك‬
‫فرق دارند يكي خوبست و يكي بد‪ ،‬در سوره ي فاطر آيه ي‬
‫‪ 19‬و ‪ 20‬ميفرمايد‪َ ( :‬ومَا يَسْتَوِي ا َلْعْمَى وَالْبَصِيرُ وَل‬
‫الظّلُمَاتُ وَل النّورُ)‬
‫يعني‪ :‬نه كور و بينا يكسانند و نه ظلمات و نور‪.‬‬
‫و خداي تعالي خالق بهشست و دوزخ‪ ،‬و خالق عالم و جاهسل‪،‬‬
‫و خالق عسسل و زهسر اسست‪ ،‬و خالق لذت و درد و خالق آدم‬
‫و ابليسسس اسسست‪ .‬ولى هرگاه عقسسل و شرع طبسسق يكديگسسر بيان‬
‫كردنسد كسه در چيزي نفسع و مصسلحت اسست‪ ،‬مدح او لزم اسست‬
‫و اگسر چسه جماد باشسد‪ ،‬چه برسسد به اينكسه بنده حسق پرست و‬
‫خدمتگزار بسسه خلق باشسسد‪ ،‬و در مورد شسسر هسسم چنيسسن اسسست‪.‬‬
‫ولي قدري مسسي گويسسد بنده ي نيكسسو كار را نبايسسد مدح نمود و‬
‫بنده ي بدكار را نبايسد مذمست كرد مگسر به شرط اينكسه خداونسد‬
‫او را نيكوكار نگردانيده باشد‪ ،‬و خداوند با نيكوكار گردانيدن‬
‫او بر مسا منست نگذاشتسه باشسد‪ ،‬و نسه خداونسد مسا را توسسط او‬
‫و از جمله ي كساني كه به جبر افتاده اند از اماميه‪ ،‬آقاي سبط ميرزاي شيرازي است در كتاب شفاء المريض فى الجبر والتفويض‪ .‬از جمله ي‬
‫اينان اسست آقاي سسيد هادي ميلنسي‪ ،‬و ديگسر سسيد محمسد حسسين طباطبائي در تفسسير خود الميزان‪ ،‬كسه در كتاب ((حول الميزان)) عسبرات جسبر آنرا‬
‫نشان داده است‪ .‬هر كه خواهد مراجعه كند‪.‬‬
‫آري ايسن علماي اماميسه و ماننسد ايشان‪ ،‬بسه واسسطه ي بسي اطلعسي از كتاب خدا و خواندن اسسفار و سساير كتسب فلسسفه بسه جسبر رو آورده انسد و در‬
‫اين حال به اهل سنت بدگويي مي كنند كه چرا جهميه قائل به جبر شده اند‪ ،‬بايد گفت‪ :‬اول در زمان ما از جهميه كسي نمانده‪ ،‬و ثانيا شما چرا‬
‫به كتب ساير علماي اهل سنت مراجعه نميكنيد؟!!‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫مبتل كرده باشسسد اگسسر فعسسل بدي مرتكسسب شود‪ ،‬و حقيقسست قول‬
‫آنهسا ايسن اسست كسه وقتيكسه از بنده سسپاسگزاري شود بايسد از‬
‫پروردگار سسسسسسسسسسسسپاسگزاري‪ ،‬و هنگاميكسسسسسسسسسسسه از پروردگار‬
‫سسسپاسگزاري شود از بنده سسسپاسگزاري نشود‪ ،‬و خداونسسد بسسا‬
‫تعلم و تبليسسغ پيامسسبر بر مسسا منتسسي گذاشتسسه اسسست‪ .‬در حاليكسسه‬
‫خداي تعالي در سسسوره ي آل عمران آيسسه ي ‪ 164‬بر مؤمنيسسن‬
‫منت گذارده و فرموده‪:‬‬
‫(لَقَدْ مَنّ الُّ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولً مِنْ أَنْفُسِهِمْ)‬
‫يعني‪(( :‬به تحقيق خدا بر مؤمنين منت گذاشته هنگاميكه در‬
‫ميان ايشان از خودشان رسولي بر انگيخت‪)).‬‬
‫قدريان اسسسستغفار ملئكسسسه‪ ،‬تعليسسسم علماء‪ ،‬و عدل حكمرانان را‬
‫نعمتسي از طرف خداونسد بر بندگانسش نمسي داننسد و مسي گوينسد‬
‫كسسسه خداونسسسد نمسسسي توانسسسد كسسسه پادشاهان را عادل و سسسستمكار‬
‫بگردانسد‪ ،‬و نسه مسي توانسد كسه كسسي را نيكوكار بسه كسسي و يسا‬
‫بدكار بگردانسسد‪ ،‬و لزم قول آنان اينسسست كسسه خداونسسد سسسزاوار‬
‫شكريسسست زيرا كسسه شكسسر و سسسپاسگزاري‪ -‬در نزد آنان‪ -‬بر‬
‫نعمتهاي دينسسي‪ ،‬دنيوي‪ ،‬و اخروي ميباشسسد؛ و ارزانسسي نعمسست‬
‫دنيوي‪ -‬نزد آنان‪ -‬بر خداونسسد واجسسب اسسست‪ ،‬و امسسا در مورد‬
‫نعمت ديني آنها بر اين نظرند كه خداوند نمي تواند كسي را‬
‫مؤمسن‪ ،‬هدايست شده‪ ،‬نيكوكار و يسا پرهيزكار بگردانسد‪ ،‬و نمسي‬
‫توانسد كسسي را بر كار نيكسي قادر بگردانسد‪ ،‬و درباره ي نعمست‬
‫اخروي مسسي گوينسسد كسسه پاداش و يسسا كيفسسر دادن بر او واجسسب‬
‫اسست؟! مسا خداونسد متعال را سسپاسگزاريم كسه مسا را بسه راه‬
‫راست هدايت كرده و از اين گمراهي ها نجات داده است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و كسساني كسه بسه قضاء و قدر خداونسد ايمان دارنسد نيكوكاران‬
‫را مدح‪ ،‬و بدكاران را مذمسست ميكننسسد‪ ،‬و بسسا وجود اينكسسه آنان‬
‫اتفاق دارند كه خداوند خالق هر دو فعل است‪.‬‬
‫پسس گفتسه ي حلي كسه ((ايشان را لزم آيسد كسه بيسن ايسن و آن‬
‫فرق گذارنسد‪ )).‬ايسن لزم دانسستن آنچسه كسه لزم نيسست‪ ،‬مسي‬
‫باشسد‪ ،‬و منتهسي امسر اينسست كسه خداونسد نيكوكار را سسزاوار‬
‫مدح و ثواب‪ ،‬و بدكار را سسسزاوار نكوهسسش و كيفسسر گردانيده‬
‫اسست‪ ،‬اگسر چنيسن باشسد پسس ممتنسع نيسست ايسن سستوده شود و‬
‫آن نكوهش‪.‬‬
‫گويسد‪(( :‬از جمله مفاسسد جسبر تقسسيمي اسست كسه مولي مسن‬
‫موسسسي بسسن جعفسسر ذكسسر نموده‪ .‬ابسسو حنيفسسه (رحمسسه ال) در‬
‫حاليكسسه موسسسي طفسسل بود از او سسسؤال كرد كسسه معصسسيت از‬
‫كيسسست؟ او در جواب گفسست يسسا از بنده‪ ،‬و يسسا از خدا‪ ،‬و يسسا از‬
‫هسر دو اسست‪ ،‬اگسر از خدا باشسد خدا انصسافش بيشتسر از ايسن‬
‫اسسست كسسه بسسه بنده ي خود ظلم كنسسد و بسسه آنچسسه كسسه او نكرده‬
‫مؤاخذه كند‪ .‬و اگر از هر دو باشد پس خدا شريك اوست‪ ،‬و‬
‫شريسك قوي نبايسد شريسك ضعيسف را مؤاخذه نمايسد‪ ،‬و اگسر فقسط‬
‫از بنده باشسسد‪ ،‬پسسس مورد مذمسست و مؤاخذه بنده اسسست‪ .‬ابسسو‬
‫حنيفه گفت‪( :‬ذُرّيّةً بَعْضُهَا ِمنْ بَعْضٍ) جواب‪ :‬شما سند اين‬
‫روايست را ذكسر نكرده ايسد تسا صسحت آن معلوم گردد بسه اضافسه‬
‫ابو حنيفه قائل به تقدير و منكر جبر است و در فقه اكبر بر‬
‫قدريها رد كرده است‪ ،‬پس چگونه مي شود قول كسي را كه‬
‫ميگويد خداوند افعال بندگان را خلق نكرده درست بپندارد؟‪.‬‬
‫و موسسي بسن جعفسر و سساير دانشمندان اهسل بيست و هسم چنيسن‬
‫قدماي شيعسسسه مقدرات را قبول دارنسسسد‪ .‬و اگسسسر چيزي ديگري‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫گفتسسه انسسد در دولت آل بويسسه بوده كسسه بسسا معتزله مخلوط شده‬
‫اند‪ ،‬و اين كلم قبل از به دنيا آمدن موسي بن جعفر بوده و‬
‫آنرا كودكان و كوچكان قدري هسسسا مسسسي گوينسسسد‪ ،‬و قدريان در‬
‫زمان ابن زبير و عبدالملك بوجود آمدند‪.‬‬
‫و اينكسه گفتسه مسي شود ((گناه از كسه مسي آيسد)) لفسظ مجمسل‬
‫اسسست‪ ،‬زيرا معصسسيت و طاعسست كار و عرض قائم بسسه غيسسر‬
‫اسست‪ ،‬بر ناگزيسر محلي داشتسه باشسد كسه در آن قائم باشسد‪ ،‬و‬
‫بدون شسك آن بسه بنده قائم اسست‪ ،‬و بدون شسك آن بسه خداونسد‬
‫قائم نيست‪ ،‬و معلوم است كه به هر مخلوق گفته ميشود كه‬
‫از طرف خداونسد اسست بسه ايسن معنسي كسه خداونسد آنرا از خود‬
‫منفصسل آفريده اسست و بديسن معنسي نيسست كسه آن مخلوق قائم‬
‫به خداوند باشد‪ .‬چنانچه خداوند تعالي ميفرمايد‪( :‬وَسَخّرَ لَكُمْ‬
‫مَا فِي السّسمَاوَاتِ وَمَا فِي الَْرْضِس جَمِيعاً) الجاثيسه‪:‬‬
‫‪.13‬‬
‫و قول خداونسد (وَمَا بِكُمْس مِنْس نِعْ َمةٍ فَمِنَس الِّ) النحسل‬
‫‪ .53‬گويد‪(( :‬از جمله مفاسد اينكه لزم مي آيد كافر به كفر‬
‫خود مطيع باشد‪ ،‬زيرا به اراده ي خدا كافر شده است‪)).‬‬
‫جواب اينكه‪ :‬اين مبني بر اين است كه آيا طاعت موافق امر‬
‫اسست و يسا موافسق اراده؟ و ايسن هسم بسه نوبسه ي خود مبنسي بر‬
‫ايسن اسست كسه آيسا امسر مسستلزم اراده اسست و يسا خيسر؟ در آنچسه‬
‫كسه گذشست گفتيسم كسه خداونسد بسه اراده ي خويسش خالق افعال‬
‫بندگان اسست‪ ،‬و گاهسي هسم آنچسه را خلق ميكنسد كسه بسه آن امسر‬
‫نمسي كنسد‪ ،‬و علماء برايسن اجماع دارنسد كسه اگسر كسسي سسوگند‬
‫بخورد كه حق ديگري را اگر خدا بخواهد فردا اداء ميكند‪ ،‬و‬
‫فردا چنيسن نكرد‪ ،‬حانسث نمسي شود‪ .‬و اگسر مشيست خداونسد بسه‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫معني امر او باشد بايد حانث شود‪ ،‬زيرا كه او به آن مأمور‬
‫اسست‪ ،‬و همچنان سساير سسوگندها بر فعسل مأمور كسه معلق بسه‬
‫مشيت خداوند باشد‪ .‬زيرا خداوند در سوره ي يونس آيه ‪99‬‬
‫فرموده‪:‬‬
‫(وَلَوْ شَاءَ رَبّكَ لَمَنَ مَنْ فِي الَْرْضِ كُلّهُمْ جَمِيعاً) يعني‪:‬‬
‫((و اگر پروردگار ميخواست البته تمام كساني كه در زمينند‬
‫ايمان مي آوردند‪)).‬‬
‫بسسا وجود اينكسسه ايشان را بسسه ايمان امسسر كرده‪ ،‬پسسس از اينجسسا‬
‫معلوم ميشود كسه امسر غيسر مشيست اسست‪ ،‬همچنيسن خداونسد جسل‬
‫جلله فرموده است (وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيّقاً)‬
‫النعام‪.125 :‬ايسسن دليسسل برآنسسست كسسه خداونسسد گمراهسسي او را‬
‫خواسته‪ ،‬ليكن او را به گمراهي امر نكرده است‪ ،‬و در آنچه‬
‫كسه گذشت گفتيسم كسه اراده بسه دو معنسي آمده است‪ :‬يكسي اراده‬
‫ي قدري‪ ،‬و ديگري اراده ي شرعسسي‪ ،‬پسسس اراده ي شرعسسي‬
‫متضمن رضا و محبت است‪ ،‬نه اراده ي قدري‪.‬‬
‫حلي گويسد‪(( :‬و از جمله ي مفاسسد جسبر‪ ،‬اينكسه‪ -‬نعوذ بال‪-‬‬
‫بسه خداي تعالي نسسبت سسفاهت دادن لزم مسي آيسد‪ ،‬زيرا او بسه‬
‫كافر امر به ايمان ميكند‪ ،‬ولي اراده ي ايمان او را ندارد‪)).‬‬
‫جواب‪ :‬اراده ي خلق (آفريدن)‪ ،‬غيسسسسسسسسسسسر از اراده ي ايمان‬
‫است‪.‬‬
‫گويسد‪(( :‬از جمله ي مفاسسد اينكسه لزم مسي آيسد مسا از خدا بسه‬
‫ابليسس پناه بريسم‪ ،‬و خدا كسه در سسوره نحسل آيسه ‪ 98‬فرموده‪:‬‬
‫(فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِالِّ مِنَ الشّيْطَانِ الرّجِيمِ) يعني‬
‫((پناه بر به خدا از شر شيطان رانده شده)) خوب نگفته‪،‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫زيرا ابليسس و كافسر را از معاصسي منزه دانسسته انسد و نسسبت‬
‫به خدا داده اند‪)).،‬‬
‫در جواب گفتسسه ميشود كسسه‪ :‬ايسسن تهمسست باطلي اسسست‪ ،‬زيرا‬
‫ابليسسس بايسسد فعلي داشتسسه باشسسد‪ ،‬و اگسسر فعلي ندارد پسسس پناه‬
‫خواستن به او ممتنع است‪ ،‬زيرا او كاري نمي كند پس پناه‬
‫هم داده نمي تواند‪ ،‬و اگر او فعلي داشته باشد پس تنزيه او‬
‫از معصسسيتها باطسسل ميگردد‪ ،‬پسسس اعتراضسسي كسسه بر او ايراد‬
‫شده بسسه قول كسسسي كسسه قدر را نفسسي و يسسا اثبات ميكنسسد سسساقط‬
‫ميشود‪ ،‬و گفتسسه مسسي شود‪ :‬و پناه خواسسستن از ابليسسس وقتسسي‬
‫گوارا مسي بود كسه او ميتوانسست آنهسا را از خداونسد پناه دهسد‪،‬‬
‫چسسه اينكسسه خداونسسد خالق افعال عباد باشسسد و يسسا نباشسسد‪ ،‬ايسسن‬
‫قدريان مانند مؤلف ((حلي)) و امثالش مي گويند كه ابليس‬
‫آنچه را انجام ميدهد كه خداوند آنرا انجام داده نمي تواند‪ ،‬و‬
‫او بدون اراده ي خداونسد عمسل ميكنسد‪ ،‬و خداونسد قادر بسه ايسن‬
‫نيست كه كسي را از عملي ديگري بگرداند‪ ،‬و نه مي تواند‬
‫كه كسي را از كار خيري به شري بگرداند و نه برعكس‪ ،‬و‬
‫در حديسسث صسسحيح آمده اسسست كسسه پيامسسبر دعسسا ميكرد كسسه‪:‬‬
‫((أعوذ برضاك مسسن سسسخطك وبمعافاتسسك مسسن عقوبتسسك‪ ،‬وبسسك‬
‫منك))‬
‫يعني‪(( :‬پناه ميخواهم به خشنودي تو از خشمت‪ ،‬و به عفو‬
‫تسسو از عذابسست‪ ،‬و از توبسسه تسسو)) پسسس در ايسسن جسسا از بعضسسي‬
‫صسفات و افعال خداونسد بسه بعضسي ديگسر پناه خواسسته اسست تسا‬
‫اينكسسه از او بسسه او پناه خواسسسته اسسست‪ ،‬پسسس چگونسسه ممتنسسع‬
‫خواهسد بود كسه بسه او از بعضسي از مخلوقاتسش پناه خواسسته‬
‫شود؟ و علوه برآن اهل سنت اين را انكار نميكنند كه دعاي‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫بنده بسه خداونسد سسبب بدسست آوردن مطلوب و دفسع ناپسسند از‬
‫او باشسسسسد‪ ،‬و خداونسسسسد بر بندگانسسسسش از مادر بسسسسه فرزندش‬
‫مهربانتر است‪ ،‬پس به او از اسباب شري كه به حكمت خود‬
‫مقدر سسساخته اسسست پناه خواسسسته مسسي شود‪ ،‬و كسسساني كسسه‬
‫معترف بسه حكمست و علت اسست مسي گوينسد‪ :‬ابليسس را آفريده‬
‫چنانكه مارها‪ ،‬كژدم ها‪ ،‬و آتش را آفريده است و در آفريدن‬
‫آنهسا حكمتهايسي دارد‪ ،‬و مسا را امسر كرده اسست كسه ضرر را از‬
‫خود به هرآنچه كه ميتوانيم دفع كنيم‪ ،‬و از بزرگترين اسباب‬
‫دفع ضرر پناه خواستن ما به او ميباشسد‪ ...‬و كساني كه به‬
‫حكمسست و علت در احكام و افعال خداونسسد معترف نيسسستند مسسي‬
‫گوينسسسد‪ :‬ابليسسس زيان آور را براي بندگان خود خلق نموده و‬
‫پناه خواسسستن بسسه خود را راه دفسسع ضرر و زيان او گردانيده‬
‫اسسسسست‪ ،‬چنانچسسسسه خاموش سسسسساختن آتسسسسش را راه دور كردن‬
‫سسوزاندن آن‪ ،‬و ترياك را راه دفسع زهسر‪ ،‬گردانيده اسست‪ ،‬پسس‬
‫خداونسد خالق مفيسد و مضسر اسست‪ ،‬و مسا را بسه آنچسه كسه مفيسد‬
‫اسست امسر كرده اسست‪ ،‬و بعسد از آن اگسر مسا را كمسك كرد پسس‬
‫او محسن است‪ ،‬ور نه او هر چه كه بخواهد ميكند‪.‬‬
‫و ايسن گفتسه ي او كسه‪(( :‬ابليسس و كافسر را از گناهان تنزيسه‬
‫كرده انسد)) ايسن يسك بهتان اسست‪ ،‬زيرا كسه آنان بسه ايسن متفسق‬
‫انسسد كسسه عاصسسي و گنهكار خود متصسسف بسسه معصسسيت و قابسسل‬
‫مذمسست اسسست‪ ،‬و افعال بسسه كسسسي نسسسبت داده ميشود كسسه آنرا‬
‫انجام داده اسسست‪ ،‬نسسه بسسه آن كسسسي كسسه آنرا خلق كرده اسسست‪.‬‬
‫سسسسسپس ايسسسسن قدري بسسسسه هذيان و كجروي خود ادامسسسسه داده‬
‫ميگويسد‪(( :‬از جمله مفاسسد ايسن اسست كسه بسه وعسد و وعيسد‬
‫الهي جاي وثوقي نمي ماند‪ ،‬زيرا جايز دانسته اند كه خدا در‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫تمام اخبار خود دروغ بگويسسد پسسس فايده اي براي فرسسستادن‬
‫رسولن ندارد))‬
‫در جواب ميگوييسسم‪ :‬فرق بيسسن ((خالق)) و بيسسن ((فاعسسل))‬
‫بر هيسسسچ عاقلي پوشيده نيسسسست‪ ،‬پسسسس هرگاه خداونسسسد براي‬
‫شخصسي حركتسي بيافرينسد گفتسه نمسي شود وي انجام دهنده ي‬
‫آن حركسست اسسست‪ ،‬و اگسسر براي رعسسد آوازي بيافرينسسد بسسه ايسسن‬
‫معنسسي نيسسست كسسه او آواز كننده اسسست‪ ،‬و هميسسن گونسسه نسسه‬
‫رنگهايي كه خداوند براي نباتات و حيوانات خلق نموده است‬
‫نمسي توان خداونسد را بسه آن رنگهسا وصسف كرد‪ ،‬و اگسر براي‬
‫غيسسسسسر خود علم‪ ،‬حيات‪ ،‬و قدرت خلق كنسسسسسد آن مخلوقات در‬
‫غيرش صسسسفات او نيسسسست‪ ...‬و اگسسسر براي غيسسسر خود روزه‪،‬‬
‫نماز‪ ،‬طواف و خشوعسسي خلق كنسسد بسسه ايسسن معنسسي نيسسست كسسه‬
‫خود او طواف كننده‪ ،‬روزه گيرنده‪ ،‬و خشوع كننده باشسسسسسسد‪،‬‬
‫اما فرموده ي خداوند متعال (وَمَا َرمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنّ الَّ‬
‫رَمَسسى) معناي ((آن هدف قرار ندادي آنگاه كسسسه انداختسسسي و‬
‫ليكسن خداونسد آنرا بسه هدف رسسانيد)) يعنسي انداختسن از تسو و‬
‫رسساندن بسه دشمسن از خداونسد بود‪ ،‬و اگسر چنيسن نباشسد و هسر‬
‫فعسل را بسه خداونسد نسسبت بدهيسم‪ ،‬آيسا ميتوان گفست‪ :‬مسن نمسي‬
‫رفتسم هنگاميكسه بسه راه افتادم و ليكسن خداونسد بود كسه ميرفست‪-‬‬
‫معاذ ال‪ -‬هر صاحب خرد اين را باطل ميداند‪.‬‬
‫و لذا روايسست شده اسسست كسسه هنگامسسي كسسه شورشيان حضرت‬
‫عثمان را بسه محاصسره درآوردنسد وي را بسه سسنگها ميزدنسد‬
‫و وقتسي كسه آن حضرت پرسسيد كسه چرا بر مسن سسنگ پرتاب‬
‫ميكنيسد؟ گفتنسد‪ :‬ايسن مسا نيسستيم كسه پرتاب ميكنيسم‪ ،‬و ليكسن خدا‬
‫اسسست كسسه پرتاب ميكنسسد آن حضرت در جواب فرمودنسسد اگسسر‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫خداونسد پرتاب مسي كرد حتمسا سسنگها بسه مسن اصسابت مسي كرد‪،‬‬
‫و ليكسسن شماييسسد كسسه پرتاب مسسي كنيسسد و بسسه مسسن نمسسي خورد‪.‬‬
‫چهارم‪ :‬اينكه ما ميدانيم كه خداوند موصوف به صفات كمال‬
‫اسسسست‪ ،‬و هسسسر كمالي كسسسه براي موجودات ثابسسست شده اسسسست‬
‫خداونسد بسه آن سسزاوارتر اسست‪ ،‬و او از هسر نقسص منزه مسي‬
‫باشسد‪ ،‬و ميدانيسم كسه حيات‪ ،‬علم و قدرت صسفات كمال اسست‪.‬‬
‫پسس خداونسد متعال بسه آن مسستحق تراسست‪ ،‬و همچنان صسدق‪،‬‬
‫چنانچه كه خداوند ميفرمايد‪( :‬وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ الِّ حَدِيثاً)‬
‫(النسسسساء‪ )87:‬يعنسسسي‪(( :‬كيسسسست راسسسستگو تسسسر از خداونسسسد‬
‫متعال؟))‬
‫و پيامبر مي فرمايد‪(( :‬إِن أصدق الكلم كلم ال))‪.‬‬
‫يعني‪(( :‬به تحقيق راستترين سخن‪ ،‬سخن خداوند است))‪.‬‬
‫پنجسسم‪ :‬كلم خداونسسد در نزد اهسسل سسسنت قائم بسسه ذات او بوده‪،‬‬
‫مخلوق نيسست‪ ،‬و سسخن گفتسن صسفت كمال اسست كسه خداونسد‬
‫بايسد بسه آن متصسف باشسد‪ ،‬چسه بگوينسد كسه بسه مشيست و قدرت‬
‫اول تعلق ندارد‪ ،‬و كلم معنسسسي قائم بسسسه نفسسسس اسسسست‪ ،‬و يسسسا‬
‫حروف و آوازهاي قديسم‪ ،‬و يسا بگوينسد كسه كلم خداونسد متعلق‬
‫بسه مشيست اسست‪ ،‬و او بعسد از اينكسه سسخن نگفتسه بود سسخن‬
‫گفت‪ ،‬و او همواره متكلم بوده‪ ،‬و اگر بخواهد سخن ميگويد‪.‬‬
‫و دروغ صفت نقص است مانند كري‪ ،‬كوري‪ ،‬و گنگى‪ ،‬و با‬
‫وجود اينكسسه خداونسسد در بيسسن بندگان كسسساني مسسي آفرينسسد كسسه‬
‫متصسف بسه چنيسن صسفاتي باشسد‪ ،‬ليكسن ايسن صسفات بسه خداونسد‬
‫قائم نمسسسي باشسسسد‪ ،‬همچنان خداونسسسد در ميان بندگان خويسسسش‬
‫دروغگوياني مي آفريند‪ ،‬ليكن اين به خداوند جل جلله هرگز‬
‫قائم نيست‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫ششم‪ :‬اين سؤال بر خود شما ايراد مي شود‪ ،‬زيرا شما مي‬
‫گوييسد كسه خداونسد در غيسر خود سسخني مسي آفرينسد كسه سسخن‬
‫خداوند مي باشد‪ ،‬با وجودي كه اين سخن قائم به غير او و‬
‫مخلوق است‪ ،‬و سخن هايي را كه بندگان به زبان مي آورند‬
‫نه كلم خداوند است و نه مخلوق او‪ ،‬اگر اين درست باشد‪،‬‬
‫پسس ناگزيسر بايسد اعتراف كننسد كسه ايسن كلم اوسست‪ ،‬و آن كلم‬
‫او نيست‪.‬‬
‫اما گفته ي شما كه ((فرستادن دروغگو جايز مي باشد‪)).‬‬
‫در جواب مسي گوييسم‪ :‬بدون شسك خداونسد دروغگويانسي را مسي‬
‫فرسستد‪ ،‬چنانچسه كسه فرموده اسست‪( :‬أَلَمْس تَرَ أَنّاس أَرْسَسلْنَا‬
‫الشّيَاطِينَس عَلَى الْكَافِرِينَس تَؤُزّهُمْس أَزّا) سسوره ي مريسم‪:‬‬
‫‪. 83‬يعنسي‪(( :‬آيسا نديدي كسه فرسستاديم شياطيسن را بر كافران‬
‫كه مي جنباند ايشان را جنبانيدني))‪.‬‬
‫‪.5‬‬ ‫و مي فرمايد‪( :‬بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَاداً لَنَا) السراء‪:‬‬
‫ليكسن فرسستادن آنهسا توأم بسه آنچسه مسي باشسد كسه دروغ آنهسا را‬
‫آشكار مسي سسازد‪ ،‬ماننسد مسسيلمه ي كذاب و اسسود عنسسي‪ ،‬كسه‬
‫در فرسسسستادن آنهسسسا مانسسسع بيسسسن تميزكردن بيسسسن راسسسستگو و‬
‫دروغگو نيست‪( ،‬يعني هر كس ميداند كه راستگو كيست و‬
‫دروغگو كي‪).‬‬
‫اگر دروغگويي را بياورند كه به دروغ ادعاي نبوت كند‪ ،‬در‬
‫اينصورت اگر بگويند كه خداوند براي آنها نشانه هاي صدق‬
‫آشكار ميكند با وجودي كه دروغگو هستند‪ ،‬اين ممتنع بوده‪،‬‬
‫و به اتفاق همه باطل است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و اگسر گفتسه شود كسه‪ ،‬خود ادعاي نبوت‪ ،‬بدون نشانسه اي بر‬
‫صسدق نيسز‪ ،‬مضسر اسست‪ ،‬زيرا اگسر كسسي بدون نشانسه اي كسه‬
‫دللت به صدق او بكند ادعاي طب و يا صنعتي را بكند كسي‬
‫به او اهميتي نميدهد پس چه رسد به ادعاي نبوت‪.‬‬
‫و اگسر بگوينسد‪ :‬در صسورتي كسه شمسا بر خداونسد جايسز ميدانيسد‬
‫كه دروغ را در دروغگويي خلق كند‪ ،‬پس اين هم جايز است‬
‫كسسه در او نشانسسه هاي صسسدق را ظاهسسر كنسسد‪ .‬در جواب گفتسسه‬
‫ميشود‪ :‬اين ممتنع است‪ ،‬زيرا كه دليل صدق مستلزم صدق‬
‫اسسست‪ ،‬زيرا هسسر دليسسل مسسستلزم مدلول اسسست‪ ،‬و ظاهسسر نمودن‬
‫نشانه هاي صدق بر دروغگو به ذات خود ممتنع مي باشد‪.‬‬
‫و اگسر بگوينسد كسه‪ :‬آنهسا جايسز دانسسته انسد كسه بدسست او امور‬
‫خارق العاده اي را ظاهسسر كنسسد‪ ،‬در جواب ميگوييسسم‪ :‬بلي‪ ،‬مسسا‬
‫آنرا حتسسسي براي ادعسسسا كنندگان خدايسسسي نيسسسز جايسسسز ميدانيسسسم‪،‬‬
‫همچنان ظاهسسر شدن امور خارق العاده بدسسست ادعسسا كننده ي‬
‫نبوت بسه دروغ جايسز اسست‪ ،‬ليكسن ايسن ظاهسر شدن بسه وجهسي‬
‫مسي باشسد كسه بر صسدق او دللت نمسي كنسد‪ ،‬ماننسد جادوگسر و‬
‫كاهن‪.‬‬
‫هفتم‪ :‬دليسل نبوت‪ ،‬و آنچه كه به وسيله ي آن صسدق پيامبر‬
‫شناخته مي شود منحصر به خوارق عادات نيست بلكه انواع‬
‫متعددي دارد‪ ،‬مثلي كه وسائل شناختن دروغ متعدد است‪.‬‬

‫گويسسد‪(( :‬از جمله ي آثار جسسبر ايسسن اسسست كسسه لزم مسسي آيسسد‬
‫حدود الهي و زجر از معاصي تعطيل گردد زيرا زنا و سرقت‬
‫هرگاه بسه اراده ي خدا صسادر شود‪ -‬نعوذ بال‪ -‬از خدا صسادر‬
‫شده و بسه اراده ي او واقسع شده و صسدور دو نقيسض از حسق‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫تعالي لزم مسسي آيسسد زيرا او هسسم عصسسيان را و هسسم زجسسر از‬
‫عصيان را اراده نموده است‪)).‬‬
‫قبل‪ -‬اين قضيه را واضح نموديم‪ ،‬و باز مي گوييم‪ :‬آنچه را‬
‫مقدر و حكسم كرده انسد آنسست كسه بسه وقوع پيوسسته اسست نسه‬
‫آنچسسه واقسسع نشده اسسست و آنچسسه كسسه واقسسع شده كسسسي نمسسي‬
‫توانسسته آنرا برگردانسد‪ ،‬بلكسه توسسط حدود و زواجسر چيزي را‬
‫مسسي توان جلوگيري كرد كسسه هنوز بسسه وقوع نپيوسسسته اسسست‬
‫زيرا آنچسه را كسه خداونسد بخواهسد شدنسي اسست‪ ،‬و آنچسه را كسه‬
‫نخواهد به وقوع نمي پيوندد‪.‬‬
‫و امسا ايسن گفتسه يتان كسه ((دزد را از مراد خدا باز ميدارد))‬
‫دروغ اسست‪ ،‬زيسا وي از آنچسه كسه واقسع نشده اسست جلوگيري‬
‫ميكند‪ .‬و آنچه هم كه واقع نشده به آنكه اراده ي خداوند بر‬
‫آن نبوده‪ .‬لهذا اگسر كسسي سسوگند ياد كنسد كسه ايسن مال را مسي‬
‫دزد‪ ،‬اگسسر خدا بخواهسسد‪ ،‬و آنرا ندزد حانسسث نمسسي شود‪ ،‬زيرا‬
‫خداونسد نخواسسته بود‪ .‬ليكسن در نزد قدريسه ((اراده)) بمعنسي‬
‫((امر)) است‪ ،‬و مي گويند اگر سرقت به مراد خداوند باشد‬
‫يعني كه در آن امر كرده‪ ،‬و ما يقين داريم كه خداوند امر به‬
‫سسرقت نكرده اسست‪ ،‬و كسسي كسه بر ايسن گفتسه اعتقاد داشتسه‬
‫باشسد كافسر اسست‪ .‬و علماء بسه ايسن متفسق انسد كسه بعضسي از‬
‫آنچسسه كسسه مقدر اسسست‪ ،‬را مسسي بايسسد دفسسع كرد و از بيسسن برد‪،‬‬
‫ماننسسد تداوي بيماران بسسا دارو‪ ،‬و پيشگيري از آن و همچنيسسن‬
‫خاموش كردن آتسسسسش هنگام آتسسسسش سسسسسوزي‪ ،‬و جلوگيري از‬
‫افتادن ديوار مشرف بسه افتادن‪ ،‬و جلوگيري از سسردي توسسط‬
‫گرم كردن‪ ،‬و در ايسسسن از اله ي مراد خداسسسست ولي بسسسه مراد‬
‫خداونسسد‪ ،‬و ايسسن خود از تقديسسر خداوندي اسسست‪ ،‬بسسه پيامسسبر‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫گفتسه شسد‪ :‬آيسا ادويسه اي كسه بسا آن تداوي مسي كنيسم و بسه آنچسه‬
‫از آيات قرآنسي كسه بر بيماران مسي خوانيسم‪ ،‬و يسا چيزهايسي كسه‬
‫توسسط آن خود را محفوظ مسي كنيسم‪ ،‬چيزي از تقديسر خداونسد‬
‫را باز ميدارد؟ فرمودنسد‪(( :‬ايسن خود از تقديسر خداسست)) و‬
‫خداوند ميفرمايد‪َ( :‬لهُ مُعَقّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ‬
‫يَحْفَظُونَهسسُ مِنسسْ أَمْرِ الِّس) (الرعسسد‪ )11 :‬يعنسسي‪(( :‬وي را‬
‫نگهبانانسسي هسسستند كسسه از عقسسب و پيشروي وي را از تقديسسر‬
‫خداوند محافظت ميكنند‪)).‬‬
‫و ايسن گفتسه ي شمسا كسه ((لزم آيسد كسه مراد خداونسد نقيضيسن‬
‫باشسد)) در جواب مسي گويسم‪ :‬ايسن سسخن درسست نيسست‪ ،‬زيرا‬
‫نقيضيسسسن (و دو چيسسسز متضاد) هسسسر دو بسسسا هسسسم نسسسه از ميان‬
‫برداشته مي شود و نه هم يك جا‪ ،‬و زجري كه مقصود است‬
‫براي آنچسه كسه بسه وقوع پيوسسته و اراده شده اسست نيسست‪،‬‬
‫بلكه آن كيفر براي گناه گذشته‪ ،‬و زجر از وقوع آن در آينده‬
‫است‪.‬‬
‫و زجسر بسه وقوع پيوسسته بسه اراده ي خداونسد اگسر مقصسود آن‬
‫حاصسسل شود‪ ،‬آنچسسه كسسه از آن بازداشتسسن و جلوگيري يعنسسي‬
‫گناهسسي كسسه بازداشتسسن و زجسسر از آن مطلوب اسسست بسسه وقوع‬
‫نمسسي پيوندد‪ ،‬مطلوب اسسست بسسه وقوع نمسسي پيوندد‪ ،‬پسسس آنرا‬
‫دفسع نكرده اسست‪ ،‬پسس در ايسن صسورت مقصسود تنهسا زجسر مسي‬
‫باشسسد و پسسس‪ ،‬و اگسسر مقصسسود از آن حاصسسل نشود‪ ،‬زجسسر تام‬
‫نبوده‪ ،‬بلكسسه مقصسسود بعمسسل آوردن ايسسن زجسسر از آن فعسسل مسسي‬
‫باشسد‪ ،‬چنانچسه بسه شمشيسر زدن ايسن يكسي‪ ،‬و زنده نگهداشتسن‬
‫آن ديگري مقصسود باشسد‪ ،‬چنانكسه گاهسي وقوع مرضسي مرگ‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫آور و يك سبب مرگ مي باشد مراد ميباشد‪ ،‬و در عين وقت‬
‫زنده ماندن آن شخص نيز مراد مي باشد‪.‬‬
‫گويد‪(( :‬از جمله ي دليل بر بطلن جبر‪ :‬استناد افعال ما به‬
‫مسا‪ ،‬و وقوع آن اعمال مطابسق اراده ي مسا ميباشسد‪ ،‬پسس اگسر‬
‫خواسته باشيم به طرف راست حركت كنيم‪ ،‬حركت ما ما به‬
‫طرف چسپ نمسي رود‪ ،‬و همچنان برعكسس‪ ،‬و شسك نمودن در‬
‫اين امر سفسطه است‪)).‬‬
‫در جواب مسي گوييسم‪ :‬جمهور اهسل سسنت مسي گوينسد كسه افعال‬
‫ما مستند به خود ماست‪ ،‬و ما فاعل آن هستيم‪ ،‬و نصوصي‬
‫كسه بر ايسن امسر دللت مسي كنسد در قرآن كريسم بسسيار اسست‪ ،‬و‬
‫بايسسد دانسسست‪ :‬اينكسسه بنده بعسسد از اينكسسه اراده كننده و فاعسسل‬
‫نبود‪ ،‬اراده كننده و فاعسل شسد يسك امسر حادث اسست‪ ،‬پسس ايسن‬
‫امسر حادث يسا محدث و ايجاد كننده اي داشتسه باشسد و يسا نسه‪،‬‬
‫اگسسر گفتسسه شود كسسه محدثسسي ندارد از ايسسن لزم مسسي آيسسد كسسه‬
‫حوادث ((پديد آمده ها)) بدود محدثي ((پديد آورنده اي))‬
‫ايجاد شده باشسد‪ ،‬و اگسر گفتسه شود كسه محدثسي ((پديسد آورنده‬
‫اي)) دارد پسسس محدث آن يابنده باشسسد و يسسا خداونسسد‪ ،‬و اگسسر‬
‫گفتسه شود كسه بنده محدِث آن شده آن مطلوب اسست بسه وقوع‬
‫نمسسي پيوندد‪ ،‬مطلوب اسسست بسسه وقوع نمسسي پيوندد‪ ،‬پسسس آنرا‬
‫دفسع نكرده اسست‪ ،‬پسس در ايسن صسورت مقصسود تنهسا زجسر مسي‬
‫باشسسد و پسسس‪ ،‬و اگسسر مقصسسود از آن حاصسسل نشود‪ ،‬زجسسر تام‬
‫نبوده‪ ،‬بلكسسه مقصسسود بعمسسل آوردن ايسسن زجسسر از آن فعسسل مسسي‬
‫باشسد‪ ،‬چنانچسه بسه شمشيسر زدن ايسن يكسي‪ ،‬و زنده نگهداشتسن‬
‫آن ديگري مقصسود باشسد‪ ،‬چنانكسه گاهسي وقوع مرضسي مرگ‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫آور و يك سبب مرگ مي باشد مراد ميباشد‪ ،‬و در عين وقت‬
‫زنده ماندن آن شخص نيز مراد مي باشد‪.‬‬
‫گويد‪(( :‬از جمله ي دليل بر بطلن جبر‪ :‬استناد افعال ما به‬
‫مسا‪ ،‬و وقوع آن اعمال مطابسق اراده ي مسا ميباشسد‪ ،‬پسس اگسر‬
‫خواسته باشيم به طرف راست حركت كنيم‪ ،‬حركت ما ما به‬
‫طرف چسپ نمسي رود‪ ،‬و همچنان برعكسس‪ ،‬و شسك نمودن در‬
‫اين امر سفسطه است‪)).‬‬
‫در جواب مسي گوييسم‪ :‬جمهور اهسل سسنت مسي گوينسد كسه افعال‬
‫ما مستند به خود ماست‪ ،‬و ما فاعل آن هستيم‪ ،‬و نصوصي‬
‫كسه بر ايسن امسر دللت مسي كنسد در قرآن كريسم بسسيار اسست‪ ،‬و‬
‫بايسسد دانسسست‪ :‬اينكسسه بنده بعسسد از اينكسسه اراده كننده و فاعسسل‬
‫نبود‪ ،‬اراده كننده و فاعسل شسد يسك امسر حادث اسست‪ ،‬پسس ايسن‬
‫امسر حادث يسا محدث و ايجاد كننده اي داشتسه باشسد و يسا نسه‪،‬‬
‫اگسسر گفتسسه شود كسسه محدثسسي ندارد از ايسسن لزم مسسي آيسسد كسسه‬
‫حوادث ((پديد آمده ها)) بدود محدثي ((پديد آورنده اي))‬
‫ايجاد شده باشسد‪ ،‬و اگسر گفتسه شود كسه محدثسي ((پديسد آورنده‬
‫اي)) دارد پسسس محدث آن يابنده باشسسد و يسسا خداونسسد‪ ،‬و اگسسر‬
‫گفتسسه شود كسسه بنده محدِث آن شده اسسست در حالي كسسه بنده‬
‫محدث آن اسست؟ در جواب گفتسه مسي شود‪ :‬احداث ((ايجاد))‬
‫خداونسد آنرا بسه ايسن معناسست كسه خداونسد آنرا آفريده اسست و‬
‫بنده در ايسسن صسسورت فاعسسل آن بسسه قدرت خود مسسي باشسسد‪ ،‬آن‬
‫قدرتسسي كسسه خداونسسد آنرا خلق كرده اسسست‪ ،‬و هسسر يسسك از ايسسن‬
‫بوجود آوردنهسا مسستلزم يكديگرنسد‪ ،‬زيرا آفريدن خداونسد فعسل‬
‫بنده را مسستلزم وجود فعسل مسي باشسد‪ ،‬و فاعسل بودن بنده بر‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫آن فعسل بعسد از اينكسه فاعسل نبود مسستلزم خالق بودن خداونسد‬
‫آن فعل را مي باشد‪.‬‬
‫شيخ السلم ابن تيميه‪ -‬رحمه ال‪ -‬مي گويد‪:‬‬
‫جز اندكي از دليل اثبات را ذكر نكرده است‪ ،‬و با وجود اين‬
‫جواب درسستي براي سسه دليسل آن ندارد‪ ،‬امسا اسستدلل كننده بسا‬
‫دليسسل اول نمسسي گويسسد كسسه وقتسسي كسسه فعسسل واجسسب شود قدرتسسي‬
‫وجود ندارد‪ ،‬بلكسه عامسه ي اهسل سسنت مسي گوينسد‪ :‬بنده قدرت‬
‫دارد‪ ،‬حتي جبريان نيز چنين مي گويند‪ ،‬ليكن آنان مي گويند‬
‫ايسسن قدرت تاثيري ندارد‪ ،‬و در گذشتسسه گفتيسسم كسسه تاثيري از‬
‫نوع تاثيسسسر اسسسسباب در مسسسسبب آتشسسسي دارد ليكسسسن تاثيري در‬
‫آفريدن و ايجاد كردن ندارد‪ .‬ايسن دليسل چنيسن ايجاب مسي كنسد‬
‫كسسه بر قادر ممتنسسع اسسست كسسه مقدور خود را جسسز بسسا مرجحسسي‬
‫ترجيسح دهسد‪ ،‬و آن مرجسح از طرف بنده نيسست‪ ،‬پسس مشخسص‬
‫مسي شود كسه از طرف خداونسد اسست‪ ،‬و بسا موجوديست مرجسح‬
‫تام وجود فعسل واجسب شده و عدم آن ممتنسع مسي گردد‪ ،‬و اگسر‬
‫مرجسح تام بعسد از موجوديست مرجسح باشسد پسس وجود فعسل و‬
‫عدمسش جسز بسا مرجسح تام ترجيسح نمسي يابسد‪ .‬و امسا درباره ي‬
‫معارضسسه ي آن بسسه فعسسل خداونسسد‪ ،‬جواب اينسسست كسسه ايسسن يسسك‬
‫برهان يقينسي عقلي اسست‪ ،‬و يقينيات نسه مورد معارضسه قرار‬
‫مسسسي گيرد و نسسسه هسسسسم معارضسسسي در مقابلش وجود دارد‪ ،‬و‬
‫همچنان قدرت خداونسد نيازي بسه مرجسح‪ .‬ندارد‪ ،‬ليكسن مرجسح‬
‫همانان اراده ي خداونسسد اسسست‪ ،‬و جايسسز نيسسست كسسه اراده ي‬
‫خداونسسد از غيسسر او باشسسد‪ ،‬بر خلف اراده ي بنده‪ ،‬و اينكسسه‬
‫مرجسح اراده ي خداونسد اسست پسس فاعسل بسه اختيار خود اسست‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫نسسه موجسسب بسسه ذات خود و بدون اختيار خود‪ ،‬پسسس در ايسسن‬
‫صورت كفر لزم نمي آيد‪.‬‬
‫و سسسپس مسسي گوييسسم‪ :‬منظور شمسسا از ايسسن گفتسسه يتان كسسه‪:‬‬
‫((لزم مسسي آيسسد كسسه خداونسسد موجسسب بسسه ذات خود باشسسد))‬
‫چيسست؟ آيسا منظور شمسا از آن اينسست كسه موجسب براي اثسر و‬
‫بدون قدرت و اراده باشسسد‪ ،‬و يسسا اينكسسه اثسسر در وقسست وجود‬
‫مرجسسسح كسسسه‪ -‬بطور مثال‪ -‬عبارت از اراده بسسسا قدرت اسسسست‪،‬‬
‫واجب باشد؟‬
‫اگر منظورتان اولي باشد ما تلزم را درست نمي دانيم‪ ،‬زيرا‬
‫در اينجا فرض شده است كه او قادر است و مرجح است با‬
‫مرجسسح ديگري‪ ،‬پسسس در اينجسسا دو چيسسز اسسست‪ :‬قدرت و چيسسز‬
‫ديگري‪ ،‬و آن چيسسز ديگسسر را بسسه اراده تفسسسير كرديسسم‪ ،‬پسسس‬
‫چگونسسه گفتسسه مسسي شود كسسه او مرجسسح بدون قدرت و اراده‬
‫است؟‬
‫و اگر منظور شما اين باشد كه وقتيكه اراده و قدرت حاصل‬
‫شسد وجود اثسر واجسب مسي شود‪ ،‬ايسن حسق اسست‪ ،‬و نيسز هميسن‬
‫مذهسب مسسلمانان اسست پسس آنچسه را كسه خداونسد وجودش را‬
‫بخواهد‪ ،‬وجودش به مشيت و قدرت خداوند واجب مي شود‪،‬‬
‫و آنچسه را كسه خداونسد وجودش را نخواهسد وجودش بسه سسبب‬
‫عدم مشيسست خداونسسد ممتنسسح اسسست‪ .‬و امسسا اينكسسه قدريان مسسي‬
‫گوينسد نمسي شود آنچسه را كسه خداونسد مسي خواهسد‪ ،‬و مسي شود‬
‫آنچسه را كسه خداونسد نمسي خواهسد‪ ،‬گمراهسي اسست‪ ،‬اگسر حدوث‬
‫شدني اي را بخواهد پس وجود آن واجب است و يا خير؟‬
‫پسس اگسر واجسب گرديده پسس مطلوب حاصسل شده و وجود اثسر‬
‫در وقست مرجسح آشكار شده چسه ايسن را ((موجسب بسه ذات))‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫نامگذاري كنيد و يا نه‪ ،‬و اگر وجود آن واجب نگرديد‪ ،‬پس‬
‫هسر ممكسن قابسل وجود و عدم مسي باشسد‪ ،‬پسس ناگزيسر مرجحسي‬
‫داشته باشد‪ ،‬اين چنين تا به آخر‪.‬‬
‫سپس مي گوييم‪ :‬اين دليل عقلي شما كه گفته ايد‪(( :‬اسناد‬
‫افعال اختياري مسسا بسسه خود ماسسست‪ ،‬و بسسه وقوع پيوسسستن آن‬
‫مطابق اختيار ماسست)) با آنچه كه از افعال مسا نيسست‪ ،‬مانند‬
‫رنسگ‪ ،‬مورد معارضسه قرار مسي گيرد‪ ،‬زيرا انسسان مسي توانسد‬
‫لباسش را بهر رنگي كه خواسته باشد بدست آورد‪ ،‬چون كه‬
‫ايسسن بسسستگي بسسه كار او دارد‪ ،‬ليكسسن خود رنسسگ از مفعول و‬
‫كارهاي او نيسسست‪ ،‬و همچنان زراعتسسي كسسه كشسست مسسي كنسسد و‬
‫نهالهايسي كسه مسي نشانسد‪ ،‬مسي شود كسه مطابسق اختيارش برويسد‬
‫و روييدن آن وابسسستگي بسسه زراعسست و كشسست او دارد‪ ،‬ليكسسن‬
‫عمليسه ي رويانيدن (انبات) كار او نيسست‪ .‬پسس از ايسن ثابست‬
‫مسي شود كسه هسر آنچسه كسه وابسستگي و اسستناد بسه بندگان دارد‬
‫و مطابسسق اختيارشان واقسسع مسسي شود مفعول و كرده ي آنان‬
‫نيست‪ .‬و اين يك معارضه ي عقلي است‪.‬‬
‫و اما گفته ي او كه ((چه شركتي در اينجا))‬
‫در جواب گفتسسه مسسي شود‪ :‬اگسسر حوادث بدون فعسسل خداونسسد و‬
‫قدرت او ايجاد شود‪ ،‬پسسس ايسسن مشاركسست صسسريح بسسه خداونسسد‬
‫متعال است‪ ،‬و از اينروست كه آنان به مجوس‪ ،‬كه فاعل شر‬
‫را غير از فاعل خير مي دانند‪ ،‬تشبيه شده اند‪ ،‬زيرا آنان به‬
‫خداوند شريك ديگري قرار داده اند‪ ...‬و بنابراين ابن عباس‬
‫گفتسه اسست‪(( :‬ايمان بسه قدر نظام يكتسا پرسستي اسست)) و‬
‫قول قدريان شرك و تعطيسسسسسسسل را در بر دارد‪ ،‬زيرا قول آنان‬
‫متضمن اين است كه بعضي از حوادث خارج از اين است كه‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫خداونسد متعال فاعسل آن باشسد و متضمسن اثبات فاعسل مسستقلي‬
‫غيسر از خداونسد متعال اسست‪ ،‬و ايسن دو شعبسه از شعبسه هاي‬
‫كفسر اسست‪ ،‬زيرا اصسل هسر كفسر تعطيسل و شرك اسست‪ ،‬و ايسن‬
‫شسبيه گفتسه ي فلسسفه مسي باشسد كسه مسي گوينسد‪ :‬فلكهسا بطور‬
‫مسسستقل عمسسل مسسي كنسسد و آنهاسسست كسسه ايجاد كننده ي حوادث‬
‫روي زميسن مسي باشسد‪ ،‬ليكسن شگفست آور اينسست كسه آنان بر‬
‫قدريان ايسن قولشان را كسه گفتسه انسد‪ :‬خداونسد همواره از فعلي‬
‫عاطسسل بوده تسسا اينكسسه جهان را ايجاد كرد‪ ،‬انكار كرده و بسسد‬
‫دانسسته انسد‪ ،‬در حاليكسه خودشان مسي گوينسد در گذشتسه و حال‬
‫همواره از ايجاد كردن عاطسسل بوده‪ ،‬بلكسسه مسسي گوينسسد از فعسسل‬
‫عاطسسل بوده اسسست‪ ،‬و آنان مسسي گوينسسد آنچسه كسسه بسه ذات خود‬
‫لزم باشسد ماننسد عقسل و فلك در حقيقست فعسل او نيسست‪ ،‬زيرا‬
‫كسه فعسل معقول نيسست مگسر اينكسه اندكسي اندكسي بعمسل آيسد‪ ،‬و‬
‫اماآنچه را كسه ذات لزم است از نوع صفات است مثل رنگ‬
‫انسان و طولش‪ ،‬زيرا اينها ممتنع است كه فعل انسان باشد‪،‬‬
‫بر خلف حركاتش كه فعل اوست‪.‬‬
‫و اگسر فرض شود كسه همواره متحرك بوده اسست چنانچسه كسه‬
‫در مورد نفسس انسسان گفتسه مسي شود كسه همواره از يسك حال‬
‫بحال ديگري در حركست اسست‪ ،‬و قلب از ديگري كسه در حالت‬
‫جوشيدن باشد بيشتر در حركت است‪ .‬و فاعلي كه به او فعل‬
‫قائم اسسست و اندك اندك بسسه وقوع مسسي پيوندد برخلف لزمسسي‬
‫كسه بسه او در ازل لزم اسست مفعول باشسد‪ ،‬در عقسل نمسي گنجسد‬
‫كسه مفعول او باشسد‪ ،‬پسس واضسح شسد كسه فلسسفه براي خداونسد‬
‫اصسلً فعلي ثابست نمسي كننسد‪ ،‬و در حقيقست آنان معطله هسستند‪.‬‬
‫و ارسسسطو و پيروانسسش علت اول را از جهسست علت مقصسسود‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫بودن حركست فلك ثابست مسي داننسد‪ ،‬و حركست فلك در نزد آنان‬
‫ماننسسد حركسست انسسسان حركسست اختياري اسسست و ناچار مرادي‬
‫داشتسه باشسد كسه آن مقصسودش اسست‪ ،‬و گفتسه انسد فلك بخاطسر‬
‫علت اول حركست مسي كنسد يعنسي بخاطسر تشبسه بسه آن‪ ،‬و نهايتسا‬
‫اثبات مسسي كننسسد كسسه شرطسسي بخاطسسر وجود جهان باشسسد‪ ،‬و آن‬
‫اسست كسه آنرا در حركست مسي آورد ماننسد اينكسه معشوق عاشسق‬
‫را در حركست مسي آورد و ماننسد مردي كسه مسي خواهسد طعامسي‬
‫بخورد و دسسسسست خود را بسسسسسوي آن دراز مسسسسي كنسسسسد‪ ،‬و آن‬
‫محبوب محرك اسست بخاطسر متحرك آنرا دوسست مسي دارد‪ ،‬و‬
‫در اينصسسورت براي حركسست فلك ايجاد كننده ي غيسسر خود فلك‬
‫ثابست نكرده انسد‪ ،‬ماننسد اينكسه قدريان براي افعال حيوان ايجاد‬
‫كننده اي غيسر حيوان ثابست نمسي كننسد‪ ،‬و از اينروسست كسه فلك‬
‫در نزد آنان حيوان بزرگسي اسست‪ ،‬و از اينجسا روشسن شسد كسه‬
‫فلسفه در مورد همه ي حوادث جهان قدري اند و آنان اصل‬
‫شسسر هسسستند‪ .‬و از اينرويسسست كسسه آنان حوادث را بسسه طبائع‬
‫موجود در اجسسسام نسسسبت مسسي دهنسسد چنانچسسه كسسه قدريان در‬
‫مورد حيوان مسي گوينسد‪ ،‬و نهايتسا آنان خداونسد را شرطسي در‬
‫وجود جهان پنداشتسسه انسسد و بسسس‪ .‬و بعضسسي از ايشان مسسي‬
‫گويند‪ :‬فلك واجب الوجود است‪ ،‬ليكن علتي ثابت كرده اند كه‬
‫مقصودي باشد و يا فاعلي‪ ،‬و در نتيجه ي تحقيق چنين ثابت‬
‫مي شود كه آنچه را كه آنان ثابت كرده اند حقيقتي ندارد‪ ،‬و‬
‫آنان نادانترين مردمان درباره ي خداوند جل جلله هستند‪ ،‬و‬
‫آن عده فلسسفه اي كسه در يكسي از دينهاي آسسماني داخسل شده‬
‫اند‪ ،‬مانند فارابي‪ ،‬ابن سينا‪ ،‬موسي بن ميمون يهودي‪ ،‬يحيي‬
‫بسسن عدي نصسسراني و متسسي‪ ،‬آنان بسسا وجود ملحسسد بودن شان‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫خرمند تر از ارسطو و پيروان مشائينش هستند‪ ،‬و بعضي از‬
‫متكلمين در باطل با آنان داخل شده و از حق دور شدند‪ -‬در‬
‫مسسائلي ماننسد توحيسد خداونسد و اثبات حقيقست اسسماء و صسفات‬
‫خداونسسد‪ -‬جسسل جلله‪ -‬و از توحيسسد تنهسسا توحيسسد ربوبيسست را‬
‫شناختسسه انسسد و بسسس‪ ،‬كسسه عبارت از اقرار بسسه ايسسن اسسست كسسه‬
‫خداوند خالق همه چيزهاست و پروردگار آن‪ ،‬و اين توحيدي‬
‫اسست كسه مشركيسن نيسز بسه آن اقرار دارنسد خداونسد متعال مسي‬
‫فرمايسد‪( :‬وَلَئِنْس سَسأَلْتَهُمْ مَنْس خَلَقَهُمْس لَيَقُولُنّ الُّ)‬
‫(الزخرف‪ )87:‬و خداونسد متعال مسي فرمايسد‪( :‬وَمَا يُؤْمِنُس‬
‫‪)106‬‬ ‫أَكْثَرُهُمْ بِالِّ إِلّ وَهُمْ مُشْرِكُونَ) (يوسف‪:‬‬
‫در حاليكسه توحيسد مطلوب توحيسد الوهيست يعنسي توحيسد خداونسد‬
‫در عبادت‪ ،‬كه متضمن توحيد ربوبيت نيز است‪ ،‬مي باشد‪ ،‬و‬
‫توحيسد و يكتسا پرسستي خداونسد متعال اينسست كسه تنهسا خداونسد‬
‫عبادت شود و جسسز از او از كسسسي ديگري ترسسسيده نشود‪ ،‬و‬
‫بسسه كسسسي ديگري جسسز او در دعسسا رو آورده نشود‪ ،‬و عبادت‬
‫نهايت ذل و دوستي بنده را از براي خداوند جمع مي كند‪ ،‬و‬
‫يكتسسسا پرسسسستي متمضسسسن اثبات صسسسفات كمال براي خداونسسسد و‬
‫اخلص بسه او اسست‪ ،‬خداونسد مسي فرمايسد‪( :‬وَمَا أُمِرُوا ِإلّ‬
‫‪ ،5‬يعنسي ((امسر كرده‬ ‫لِيَعْبُدُوا الَّ مُخْلِصسِينَ لَهُس) البينسه ‪/‬‬
‫نشده انسد مگسر اينكسه خداونسد را بسا پيروي ديسن حسق پرسستش‬
‫كنند‪)).‬‬
‫اصل شرك‪:‬‬
‫و اصسل شرك يسا تعطيسل اسست يعنسي تعطيسل اسسماء و صسفات‬
‫خداونسد ماننسد تعطيسل فرعون موسسي‪ ،‬و آنكسه بسا ابراهيسم عليسه‬
‫السسسلم درباره ي پروردگارش مجادله كرد‪ ،‬و يسسا شريسك قرار‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫دادن بر خداونسسد در اعمال و عبادتسسش‪ ،‬كسسه در بيسسن مردمان‬
‫بيشتسر از تعطيسل مسي باشسد‪ ،‬و ايسن مشركيسن دشمنان همسه ي‬
‫پيامسبران هسستند و در بيسن دشمنان محمسد و ابراهيسم عليهمسا‬
‫السلم از هر دو نوع مشركين و معطلين بسيار هستند‪ ،‬ليكن‬
‫تعطيل محض به ذات خداوند كمتر است‪ ،‬ليكن بيشتر از همه‬
‫تعطيسسل صسسفات كمال خداونسسد هسسست كسسه مسسستلزم تعطيسسل ذات‬
‫خداونسسد مسسي باشسسد‪ .‬و بر علوه ي آنانسسي كسسه نزديكتسسر بسسه‬
‫پيامسبر و يارانسش و تابعيسن آنان بودنسد بسه توحيسد‪ ،‬ايمان و‬
‫عقل نزديكتر بودند‪ ،‬و هر كسي كه از آنان دورتراند از اين‬
‫امور دورتراند و متاخرين متكلمين اثبات مانند رازي و آمدي‬
‫و امثال آنان كه كلم را با فلسفه آميخته اند در تقرير توحيد‬
‫و اثبات صسسسفات كمال در درجسسسه ي پايينتسسسر از ابسسسو المعالى‬
‫جوينسي و امثالش قرار دارنسد‪ ،‬و ابسو المعالي درجسه ي پايينتسر‬
‫از قاضسي ابوبكسر بسن طيسب در ايسن مورد قرار دارنسد‪ ،‬و نيسز‬
‫آنان در درجسسسه پايينتسسسر از ابوالحسسسسن اشعري‪ ،‬و ابوالحسسسسن‬
‫اشعري درجسه ي پايينتسر از ابسو محمسد بسن كلب در ايسن مورد‬
‫قرار دارند‪ ،‬و آنان همه در درجه ي پايينتر از سلف و ائمه‬
‫در اين مورد قرار دارند‪.‬‬
‫و متكلميسسسن اثبات كسسسه بسسسه قضاء و قدر اعتراف دارنسسسد‪ ،‬در‬
‫توحيسسسد و اثبات صسسسفات كمال بسسسه خداونسسسد متعال‪ ،‬بهتسسسر از‬
‫معتزله‪ ،‬قدريان‪ ،‬و شيعسسه و غيسسر آنان هسسستند‪ ،‬زيرا كسسه اهسسل‬
‫اثبات به خداوند متعال كمال قدرت‪ ،‬كمال مشيت و كمال خلق‬
‫نمودن را ثابت مي كنند و مي گويند كه خداوند به اين امور‬
‫منفرد و يگانسسه اسسست‪ ،‬آنان مسسي گوينسسد‪ :‬خداونسسد بسسه تنهايسسي‬
‫آفريننده ي همسه چيزهسا اعسم از اعيان و اعراض اسست‪ ،‬و از‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫اينروسسست كسسه آنان از ويژه تريسسن صسسفات خداونسسد قدرت بر‬
‫اختراع را دانسسسته انسسد‪ ،‬ليكسسن درسسست اينسسست كسسه قدرت بر‬
‫اختراع از جمله ي خصائص خداوند متعال است و تنها ويژه‬
‫تريسسن و خاصسسترين صسسفات او تعالي نيسسست‪ .‬ليكسسن قدريان‪،‬‬
‫معتزله و شيعسسه احوال حيوان را خارج از ايسسن ميداننسسد كسسه‬
‫مخلوق خداونسد باشنسد‪ ،‬و حقيقست قول آنان تعطيسل ايسن حوادث‬
‫از آفريدگاري هسست‪ ،‬و نيسز ايسن گفتسه يشان اثبات شريسك بسه‬
‫خداوند در اينمورد به شمار مي رود‪ ،‬و بسياري از متأخرين‬
‫قدريان مسسي گوينسسد كسسه بندگان خالق ايسسن احوال اسسست‪ ،‬ليكسسن‬
‫گذشتگان آنان از اين گفته خود داري مي كردند‪.‬‬
‫دليل تمانع‪:‬‬
‫مؤلف كتاب در ايسسن مورد بحوث دراز منطقسسي را ذكسسر كرده‬
‫اسسست تسسا اينكسسه دليسسل تمانسسع را ذكسسر كرده اسسست كسسه پيرامون‬
‫فرموده ي خداوند متعال‪( :‬لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ ِإلّ الُّ‬
‫لَفَسَسدَتَا) النسبياء ‪ 22 /‬مسي گويسد‪ :‬دليسل تمانسع اينسست كسه اگسر‬
‫براي جهان دو آفريننده باشد‪ ،‬پس اگر يكي از آنان امري را‬
‫بخواهسد و ديگري ضسد آن را بخواهسد‪ ،‬ماننسد اينكسه يكسي از آن‬
‫دو بخواهد كه آفتاب را از طلوع كاهش طلوع دهد و ديگري‬
‫بخواهسد آنرا از غروبگاهسش طلوع دهسد‪ ،‬پسس در ايسن صسورت‬
‫ممتنسسع اسسست كسسه مراد و خواسسسته ي هيسسچ يكسسي از آنان بسسه‬
‫وقوع بپيوندد زيرا كه اين جمع بين دو ضد است‪ ،‬و از اين‬
‫لزم مسسي آيسسد كسسه مراد و خواسسسته ي هيسسچ يكسسي از آنان بسسه‬
‫وقوع نپيوندد و اگسر چنيسن شود پسس پروردگار نمسي باشسد‪ ،‬و‬
‫همچنان اگسر يكسي از آنان بخواهسد كسه چيزي را حركست دهسد و‬
‫ديگري بخواهسسد كسسه آنرا سسساكن نگسسه دارد‪ .‬و اگسسر گفتسسه شود‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫كسسه‪ :‬مسسي شود اراده ي هسسر دو يكسسي باشسسد‪ ،‬در جواب مسسي‬
‫گوييسم‪ :‬اگسر دو پروردگار فرض شود‪ ،‬پسس يسا اينكسه هسر يكسي‬
‫بطور مستقل قادر و توانا باشد‪ ،‬و يا هر يكي به كمك ديگر‬
‫قادر و توانسسا باشسسد‪ ،‬اگسسر هسسر يكسسي جسز بسسه كمسسك ديگري قادر‬
‫نباشد‪ ،‬اين به ذات خود ممتنع است‪ ،‬و مقتضي دور در علل‬
‫و فاعلهسا مسي باشسد‪ ،‬زيرا ايسن مسستلزم اينسست كسه هسر يكسي‬
‫ديگري را قادر و توانا گردانيده باشد‪ ،‬و هيچ يكي فاعل نمي‬
‫باشسد مگسر اينكسه قادر و توانسا باشسد‪ ،‬و در صسورتي كسه هسر‬
‫يكسي ديگري را قادر گردانيده باشسد پسس او را فاعسل گردانيده‬
‫اسسست‪ ،‬و ايسسن بديسسن معنسسي اسسست كسسه هسسر يكسسي ديگري را‬
‫پروردگار گردانيده باشسسد‪ ،‬و ايسسن در مورد پروردگار قديسسم و‬
‫واجسب بسه ذات خود ممتنسع اسست‪ ،‬زيرا كسه بنسا بسه ايسن تصسور‬
‫هيسچ يكسي قادر و فاعسل نمسي باشسد مگسر اينكسه ديگري او را‬
‫فاعسسل و قادر بگردانسسد‪ ،‬و ايسسن بطور بديهسسي ممتنسسع اسسست‪ .‬و‬
‫دوري كسه (تسسلسل) قبل ذكسر شسد بسه ذات خود ممتنسع اسست‬
‫مثسسل دور فاعلهسسا و علل‪ ،‬و ممتنسسع اسسست كسسه هسسر يكسسي از دو‬
‫چيز علت ديگر‪ ،‬فاعل او و يا جزء از علت آن باشد‪ ،‬و اگر‬
‫فرض شود كسه هسر يكسي جسز بسه كمسك ديگسر فاعسل و قادر نمسي‬
‫باشسد از ايسن لزم مسي آيسد كسه هسر يكسي علت فاعسل ديگسر‪ ،‬و‬
‫علت آنچسه كسه بسا آن ديگسر فاعسل و قادر مسي گردد‪ ،‬باشسد‪ ،‬و‬
‫ايسن بطور بديهسي ممتنسع اسست‪ ،‬و از اينجسا ثابست مسي گردد كسه‬
‫پروردگار بايد به ذات خود قادر باشد‪ .‬و اگر امكان اين باشد‬
‫كسسه يكسسي برخلف اراده ي ديگسسر چيزي را بخواهسسد در ايسسن‬
‫صسسورت امكان اختلف بيسسن هسسر دو وجود دارد‪ ،‬و اگسسر گفتسسه‬
‫شود كه نمي تواند آنچه را بخواهد كه آن ديگر مي خواهد‪،‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫از ايسن عجسز و ناتوانسي لزم مسي آيسد‪ ،‬و اگسر فرض شود كسه‬
‫هر دو بطور ابدي با هم اتفاق دارند اين به ذات خود ممتنع‬
‫اسسست‪ ،‬و ايسسن امسسر مسسي شود دو مخلوق باشسسد كسسه مخلوق‬
‫سسسومي آن دو را قادر بگردانسسد كسسه بسسا هسسم ماننسسد دو دسسست‬
‫همكار باشنسد‪ ،‬چون بسا يكجسا شدن هسر دو برايشان قوت ايجاد‬
‫مسي شود‪ ،‬و ايسن در دو حالت ممتنسع مسي باشسد زيرا اگسر يكسي‬
‫قادر بر اسسستقلل و يكسسه تازي باشسسد در فعسسل او همكاري آن‬
‫ديگسسر شرط نيسسست و يكسسي از آنان مسسي توانسسد آنچسسه بكنسسد كسسه‬
‫ديگرش نمسي خواهسد و ضسد آنرا مسي خواهسد‪ ،‬و اگسر قادر بسه‬
‫يكسه تازي و انفراد نباشسد ممتنسع اسست كسه در حال يكجسا شدن‬
‫نيرويسي حاصسل شود‪ ،‬و ايسن بسسبب آنسست كسه دور (تسسلسل)‬
‫لزم مي آيد‪ ،‬زيرا كه اين جز با توانايي آن ديگر نمي تواند‬
‫توانسا باشسد‪ ،‬و آن ديگسر نمسي توانسد توانسا باشسد جسز بسا توانايسي‬
‫اولين‪.‬‬
‫و اگسر گفته شود‪ :‬يكي از آنان قادر بر آنچه كه آن ديگر در‬
‫مورد آن بسا او موافقست دارد اسست پسس قادر نيسست مگسر بسا‬
‫موافقست آن‪ ،‬گفتسه مسي شود‪ :‬نيسز بسه آنچسه كسه آن ديگسر در‬
‫مورد آن بسا او مخالفست دارد قادر اسست‪ ،‬كسه در ايسن صسورت‬
‫مانسسع ديگسسر از مقدورش مسسي شود پسسس هيسسچ يكسسي قادر نمسسي‬
‫باشد‪ .‬و در صورتي كه هر يكي مانع و ممنوع باشد از اين‬
‫جمسع بيسسن نقيضيسسن لزم مسي آيسد‪ .‬پسسس از اينجسا واضسسح مسي‬
‫گردد كسسسه وجود دو خدا ممتنسسسع اسسسست‪ .‬و همچنان وقوع دو‬
‫مؤثر تام مستقل كه بر يك اثر يكجا شوند ممتنع است كه هر‬
‫يكسي بگويسد‪ -‬بطور مثال‪ -‬مسن بسه تنهايسي ايسن جامسه را دوختسه‬
‫ام؛ و اين برخلف دو اشتراك كننده در يك فعل است‪ ،‬خداوند‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫تعالي مي فرمايد‪( :‬وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذاً لَذَهَبَ كُلّ إِلَهٍ بِمَا‬
‫‪،91‬‬ ‫خَلَ قَ وَلَعَل بَعْضُهُ مْ عَلَى بَعْ ضٍ) المومنون آيه ي‪/‬‬
‫در ايسسن آيسست خداونسسد متعال وجوب فرق دو مفعول و وجوب‬
‫غلبسه ي يكسي بر ديگسر را ذكسر كرده اسست‪ ،‬و اگسر مفعول هسر‬
‫دو با هم آميخته شود مانند دو بردارنده ي چوبي خواهد بود‬
‫كسسه در حالت يكجايسسي هسسر يكسسي بسسه ديگري در برداشتسسن آن‬
‫نيازمنسد هسست‪ ،‬و بسه تقديسر اينكسه اراده ي ايسن يسك و فعسل او‬
‫مقارن و همزمان با اراده و فعل آن ديگر باشد به اين تقدير‬
‫هيسچ كدام نمسي توانسد كسه فعلي بكنسد مگسر بسا آن ديگسر‪ ،‬و در‬
‫اينصسسسورت اراده ي او و فعلش مشروط بر اراده و فعسسسل آن‬
‫ديگسسر مسسي شود‪ ،‬و بدون آن عاجسسز و ناتوان از اراده و فعسسل‬
‫خواهسسد بود و هسسر يكسسي در حالت انفراد عاجسسز و ناتوان مسسي‬
‫باشد‪.‬‬
‫حلي گويسسد‪(( :‬قرآن مملو اسسست كسسه خدا افعال بشسسر را كسسه‬
‫خودشان نسبت داده مانند آيات‪( :‬ادْخُلُوا الْجَنّةَ بِمَا كُنْتُمْ‬
‫تَعْمَلُونَ) و آيات ديگر مانند اينها))‪.‬‬
‫جواب‪ :‬تمام ايسسن آيات حسسق اسسست و نيسسز قرآن مملو اسسست از‬
‫آياتسسي كسسه دللت دارد بر اينكسسه افعال مسسا بمشيسست الهسسي حادث‬
‫است‪ ،‬مانند آيه ي ‪ 253‬سوره ي بقره كه ميفرمايد‪( :‬وَلَوْ‬
‫شَاءَ الُّ مَا اقْتَتَلُوا)‬
‫و آيه ي ‪ 107‬سوره ي انعام كه فرموده‪( :‬وَلَوْ شَاءَ الُّ مَا‬
‫أَشْرَكُوا)‬
‫و ماننسد اينهسا و جايسز نيسست كسه مسا بسه بعضسي ايمان آوريسم و‬
‫به بعضي ايمان نياوريم‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و مسسي گويسسد‪ :‬دشمسسن گفتسسه اسسست كسسه محال اسسست يكسسي از‬
‫مقدورات الهسسسي بدون مرجسسسح‪ ،‬ترجيسسسح داشتسسسه باشسسسد‪ ،‬و بسسسا‬
‫ترجيسح‪ ،‬فعسل واجسب اسست‪ ،‬پسس قدرتسي نيسست‪ ،‬و ديگسر اينكسه‬
‫لزم مسسي آيسسد انسسسان شريسسك خدا باشسسد‪ ،‬و بسسه اضافسسه خدا در‬
‫سوره ي صافات آيه ي ‪ 96‬فرموده‪( :‬وَالُّ خَلَقَكُ مْ وَمَا‬
‫تَعْمَلُونَ)‬
‫‪111‬‬
‫يعني‪(( :‬و خدا شما و اعمال شما را خلق نموده است‪)).‬‬
‫و اما جواب مطلب شما اگر مرجح مستند فعل خدا باشد لزم‬
‫مسسي شود كسسه خدا فاعسسل موجسسب باشسسد نسسه مختار و ايسسن كفسسر‬
‫است و اما اينكه انسان شريك خدا باشد اين چگونه شركتي‬
‫اسست در حاليكسه خدا قادر اسست بر مقهوريست بنده و از بيسن‬
‫بردن او‪ .‬و اما آيه‪( :‬وَالُّ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ) جواب اين‬
‫است كه مقصود از ( َومَا تَعْمَلُو نَ) عمل بنده نيست بلكه‬
‫بتهايي است كه مي تراشيدند كه هم خودشان و هم بتهايشان‬
‫مخلوق خدايند‪ ،‬بدليل آيه ي قبل از آن كه (در آيه ي ‪ 95‬و‬
‫‪ )96‬فرموده‪( :‬أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ وَالُّ خَلَقَكُمْ وَمَا‬
‫تَعْمَلُو نَ)‪ .‬يعني‪ :‬آيا آنچه را مي تراشيد پرستش مي كنيد؟‬
‫و حال آنكه خدا شما و مصنوع شما را آفريده است‪.‬‬
‫رافضسي مسي گويسد‪(( :‬اشاعره گفتسه انسد كسه خداونسد بسا چشسم‬
‫ديده مي شود‪ ،‬با وجودي كه خداوند از جهت و طرف مجرد‬
‫است‪ ،‬و خداوند فرموده است (ل تُدْرِكُهُ الَْبْصَارُ) النعام‬
‫‪ ،103‬و ايسسن حقيقسست را مخالفسست كرده انسسد كسسه چيزي كسسه بسسا‬
‫چشسم ديده مسي شود در مقابسل و يسا در حكسم مقابسل مسي باشسد‪.‬‬
‫‪ -111‬جواب‪ :‬خصسم و دشمسن شمسا كفار يهود و نصساري مسي باشنسد كسه شمسا آنان را دوسست خود گرفتسه ايسد و بسه همراهسي كفار مغول يسك ميليون و‬
‫ششصد هزار نفر اهل بغداد را كشتيد (و صفويه به كمك نصاري مسلمانان از اهل سنت را قتل عام كردند‪).‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و گفتسه انسد‪ :‬جايسز اسست كسه در رويارويسي مان كوه هاي بلنسد‬
‫و داراي رنگهاي مختلف باشد كه ما آنها را ديده نمي توانيم‬
‫و جايسسز اسسست كسسه صسسداهايي باشسسد كسسه مسسا آنرا شنيده نمسسي‬
‫توانيسم‪ ،‬و نيسز مسي شود ارتشهايسي در پيسش رويمان باشسد كسه‬
‫بسا هسم جنسگ مسي كننسد‪ ،‬و مسا وجود آنهسا را احسساس مسي كنيسم‬
‫ليكسسن شكلهاي آنهسسا را بسسه چشسسم ديده نمسسي توانيسسم بسسبينيم‪ ،‬و‬
‫جايز است كه چيز كوچكي مانند ذره را كه در شرق باشد از‬
‫مغرب ببينيم‪ ،‬و اين سفسطه است‪)).‬‬
‫ديده شدن خداوند در آخرت‪:‬‬
‫در جواب مسسي گوييسسم‪ :‬اينكسسه خداونسسد در آخرت بسسا چشسسم ديده‬
‫مسي شود قول سسلف و امامان اسست‪ ،‬و ايسن امسر در احاديسث‬
‫متواتسسر ثابسست شده اسسست‪ ،‬و بر علوه جمهور گويندگان ديدن‬
‫خداوند مي گويند كه با چشمان در رويارويي ديده مي شود‪،‬‬
‫چنانكسسسه ايسسسن ديده شدن در عقسسسل معروف اسسسست‪ ،‬پيامسسسبر‬
‫فرموده اسست‪(( :‬شمسا خداونسد را در روز قيامست خواهيسد ديسد‬
‫چنانچه كه آفتاب را مي بينيد‪))...‬‬
‫و در لفظسي آمده اسست‪(( :‬چنانچسه كسه آفتاب و مهتاب را در‬
‫آسمان صاف مي بينيد‪)).‬‬
‫و در لفظي آمده است كه فرمودند‪(( :‬آيا شما از ديدن آفتاب‬
‫در آسمان صاف كه با ابري پوشيده نباشد ضرري مي بينيد؟‬
‫گفتنسسد‪ :‬نسسه خيسسر‪ ،‬فرمود‪(( :‬آيسسا از ديدن مهتاب در آسسسمان‬
‫صاف كه با ابري پوشيده نباشد ضرري مي بينيد؟)) گفتند‪:‬‬
‫خيسسر‪ ،‬فرمود‪(( :‬شمسسا پروردگارتان را مسسي بينيسسد چنان كسسه‬
‫آفتاب و مهتاب را مي بينيد‪)).‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و كسسساني كسسه گفتسسه انسسد‪ :‬خداونسسد را مسسي توان ديسسد نسسه در‬
‫رويارويي‪ ،‬آنان مي گويند كه خداوند در فوق عالم نيست‪ ،‬و‬
‫چون آنان ديدن خداونسسد را ثابسست مسسي كننسسد و علو و باليسسي‬
‫خداونسد را نفسي مسي كننسد مجبور شدنسد كسه بيسن ايسن دو مسسأله‬
‫جمسسع كننسسد‪ ،‬و ايسسن قول گروهسسي از اشعريان اسسست‪ ،‬و امامان‬
‫مسي گوينسد كسه خداونسد بالي عرش اسست‪ ،‬و معتزله فوقيست و‬
‫ديدن خداوند را نفي كرده اند‪ .‬و اگر گفته شود كه موجودي‬
‫اسست كسه مسي توان بسسوي او اشاره كرد‪ ،‬و بسسوي او چيزي‬
‫بال مسي شود‪ ،‬و نسه از نزد او امري فرود مسي آيسد‪ ،‬و نسه او‬
‫داخسل عالم اسست و نسه خارج آن‪ ،‬و نسه دسستها بسسوي او بال‬
‫مي شود‪ ،‬اين در كدام عقل مي گنجد؟ اين واقعا انكار كردني‬
‫است‪ .‬اما قول اشعريان كه گفته اند كه جايز است خداوند در‬
‫پيسسش رويمان چيزهايسسي از اجسسسام را خلق كنسسد كسسه قادر بسسه‬
‫ديدن آن‪ ،‬و اصسواتي خلق كنسد كسه قادر بسه شنيدن آن نباشيسم‪،‬‬
‫و جايسسز اسسست كسسه ذره اي را مسسا را از دور نشان دهسسد‪ ،‬آنان‬
‫نمي گويند اين واقع شده است‪ ،‬و جايز دانستن وقوع چيزي‬
‫غير از شك در وقوع آن است‪.‬‬
‫گويد ((اشاعره گفته اند در ازل كه مخلوقي نبوده خدا ما را‬
‫امر و نهي كرده‪ ،‬و گفته (يَا أَيّهَا النّاسُ اتّقُوا رَبّكُمُ) و مانند‬
‫آن‪)).‬‬
‫جواب‪ :‬اين قول طايفه ي كلميه است كه به بزرگان سلف و‬
‫اهل حديث مربوط نيست‪.‬‬

‫گويسسد ((اهسسل سسسنت بسسه قياس و رأي قائلنسسد و در ديسسن خدا‬


‫چيزي داخسل كرده انسد كسه از ديسن نبوده و چهار مذهسب كسه در‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫زمان رسسسول خدا نبوده ايجاد كرده انسسد‪ .‬و اقوال اصسسحاب‬
‫رسسول را ناديده گرفتسه انسد‪ )).‬جواب‪ :‬ايسن ايرادهسا تمامسا بر‬
‫خود شمسا وارد اسست اول زيديسه يكسي از طوايسف شيعسه‪ ،‬قائل‬
‫بسه قياس اسست‪ .‬و ابسن جنيسد كسه از بزرگان شيعسه اسست قائل‬
‫بسه قياس مسي باشسد‪ .‬بسه اضافسه قول بسه قياس از تقليسد بهتسر‬
‫اسسست‪ ،‬آنهسسم از كسسساني كسسه فقيسسه نيسسستند و مدعسسي فقاهسست و‬
‫‪112‬‬
‫اجتهادند‪.‬‬
‫كسسسساني كسسسه در اجتهاد و فهسسسم قرآن و سسسسنت در درجسسسه ي‬
‫مجتهدينسي همچون مالك و ثوري و شافعسي و احمسد بسن حنبسل‬
‫و ابسي عسبيده نيسستند‪ ،‬در حاليكسه ايسن اشخاصسي كسه ذكرشان‬
‫شسد از دو امام عسسكري و ماننسد آنان عالمتسر و فقيسه تسر مسي‬
‫باشنسد‪ ،‬زيرا آنچسه از مالك و شافعسي و ماننسد ايشان از علوم‬
‫رسيده از عسكريين نرسيده است‪.‬‬
‫و امسا اينكسه مسي گويسي اهسل سسنت بدعتهسا در ديسن خدا داخسل‬
‫كردنسد)) جوابسش ايسن اسست كسه هيسچ فرقسه اي ماننسد شيعسه در‬
‫ديسسسسن خدا نوآوري نياورده‪ ،‬و كسسسسم و زياده نكرده اسسسسست‪ ،‬و‬
‫شيعه در اين كار از هر فرقه اي بدتر بوده و آنقدر در كتاب‬
‫و سسسنت دسسست بردنسسد و تحريسسف كرده انسسد كسسه اگسسر ذكسسر شود‬
‫مثنوي هفتاد من كاغذ گردد‪ .‬مثل در آيه ي (مَ َرجَ الْبَحْرَيْنِ‬
‫يَلْتَقِيَانِس) كسه در سسوره ي رحمسن آمده گفتسه انسد مرج البحريسن‬
‫علي و فاطمه و ( َيخْرُجُ مِنْهُمَا اللّؤْلُؤُ وَالْمَ ْرجَانُ) حسن و‬
‫حسين مي باشد‪ .‬و در آيه ي (وَكُلّ شَ ْ‬
‫يءٍ َأحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ‬

‫‪ -112‬زيرا علماي شيعسه اكثرا مسي گوينسد قرآن فهميده نمسي شود مگسر بسا تفاسسيري كسه از ائمسه رسسيده‪ ،‬و حال آنكسه در اكثسر آيات‪ ،‬تفسسيري از ائمسه‬
‫نرسيده و به قول ايشان يايد آن آيات را كنار گذاشت و در آن آياتي هم كه مطالب تفسيري رسيده يا اينكه آن مطالب مخالف آيات است و يا آنكه‬
‫ضد و نقيض است‪ ،‬و به ندرت اتفاق مي افتد كه مطلب درستي در اينمورد از ائمه شيعه رسيده باشد‪ .‬حال علماي اماميه كه اكثرا قرآن را قابل‬
‫فهم نميدانند و به اين اقرار افتخار مي كنند‪ ،‬چطور مي توانند فقيه باشند‪ ،‬زيرا يكي از ادله اربعه در فقه‪ ،‬قرآن است كه فقيه‪ ،‬احكام الهي را از‬
‫قرآن استخراج كند و كسي كه با قرار خود قرآن را نفهميد چگونه فقيه است؟!! شيعه از كساني كه به درجه ي اجتهاد نرسيده تقليد مي كنند‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫مُبِينٍ)‪ 113‬علي و در آيه ي‪( :‬وَالشَجَرَهَ المَلعُونَهَ) مي‬
‫گويند بني اميه‪ ،‬و در آيه ي (‪. . .‬أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً) كه‬
‫مربوط بسسه يهود و در سسسوره ي بقره آيسسه ي ‪ 67‬مسسي گوينسسد‬
‫معني بقره عايشه است‪ 114‬و در آيه ي ‪ 65‬سوره ي زمر كه‬
‫عمَلُكَ) مي گويند يعني‪ :‬لئن‬ ‫فرموده‪( :‬لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنّ َ‬
‫أشركت بين أبي بكر و عمر و صدها مانند اينها كه در كتب‬
‫‪115‬‬
‫و تفاسير شيعه آمده است‪.‬‬
‫و امسسسسا قول حلي كسسسسه‪(( :‬چهار مذهسسسسب ايجاد كرده و اقوال‬
‫(‪)116‬‬
‫اصحاب را مهمل گذاشتند‪)).‬‬
‫‪ -113‬كه پرونده ي اعمال است و در آن هر عملي نوشته شده مي گويند ((احصيناه فى على)) با اينكه آيات فوق كه در سوره ي رحمن و يس‬
‫آمده در مكه نازل شده و آنجا ازدواج علي و فاطمه نبوده و حسن و حسين متولد نشده بودند‪.‬‬
‫‪ -114‬و در آيه ي ‪ 40‬سوره ي اعراف كه ميفرمايد‪( :‬حَتّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمّ الْخِيَاطِ) مي گويند‪ :‬جمل در اين آيه‪ ،‬مقصود جنگ جمل و شتر‬
‫عايشه است‪.‬‬
‫‪ -115‬كتاب كافي كليني كه بهترين كتاب ايشان است از قول امامان خود از اين قبيل تحريفات مملو است خصوصاً باب فيه نكت ونتف من التنزيل‬
‫فى الولية‪ ،‬و باب ديگر پس از آن‪ ،‬باب فيه نتف و جوامع من الروايه فى الولية‪ ،‬كه تا توانسته اند بنام تفسير از ائه آيات خدا را تحريف و كم‬
‫و زياد نموده و به دلخواه خودشان تأويل نموده اند‪ .‬مثل در تفسير آيه ي ‪ 14‬سوره ي آل عمران كه خدا ميفرمايد‪( :‬هُوَ الّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ‬
‫مِ ْنهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ) كليني روايت كرده كه مقصود از (آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ) علي و ائمه شيعه است‪ ،‬و مقصود از (وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ)‪ ،‬ابوبكر و عمر‬
‫است‪ .‬و درآيه ‪ 33‬سوره ي آل عمران كه فرموده‪( :‬وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ) مي گويند آل ابي طالب و هكذا اينها مطالبي است كه مي گويند‬
‫قرآن بدون اين روايات قابل فهم نيست‪ .‬بايد گفت اينها چيزهايي است كه در دين و كتب الهي نبوده و ايشان وارد نموده اند‪.‬‬
‫‪ - 116‬در جواب گفتسه ميشود‪ :‬اول اگسر اهسل سسنت چهار مذهسب بوجود آوردنسد‪ ،‬شمسا پيسش از صسد مذهسب ايجاد كرديسد چگونسه اسست كسه شمسا عيسب‬
‫ديگران را مي بينيد ولي عيبهاي خود را نمي بينيد‪ ،‬شما كتاب ملل و نحل و يا ل اقل كتب علماي خودتان را مانند كتاب المقالت و الفرق نوشته‬
‫سعد بن عبدال اشعري قمي و يا كتاب فرق الشيعه نوشته ي نوبختي كه هر دو شيعه بوده اند مطالعه فرمائيد‪ .‬مذاهب شيعه را اگر در آن كتب‬
‫شمرده اند مانند مذاهب‪ :‬اسماعيليه‪ ،‬عبديه‪ ،‬اسماعيليه بهره‪ ،‬اسماعيليه آقاخانيه‪ ،‬انباط‪ ،‬تبريه‪ ،‬بزبعيه‪ ،‬نشريه‪ ،‬بيائيه‪ ،‬بيهسيه‪ ،‬جاروديه‪ ،‬جعفريه‬
‫خلص‪ ،‬جومدينيه‪ ،‬حارثيه‪ ،‬حربيه‪ ،‬حسينيه‪ ،‬حصينه‪ ،‬حمزيه‪ ،‬حوميسيه‪ ،‬خطابيه‪ ،‬رزاميه‪ ،‬راونديه‪ ،‬رياحيه‪ ،‬زيديه‪ ،‬زيدية القوياء‪ ،‬زيديه الضعفا‪-‬‬
‫سسبائيه‪ ،‬سسرحوبيه‪ ،‬سسمسيطيه‪ ،‬شراه‪ ،‬شيعسه علويسه‪ ،‬شيعسه عباسسيه‪ ،‬صسائديه‪ ،‬صسباحيه‪ ،‬عجليسه‪ ،‬علبائيسه‪ ،‬غلة غيلنيسه‪ ،‬فطحيسه‪ ،‬قرامطسه‪ ،‬قطعيسه‪،‬‬
‫كامليه‪ ،‬كربيه‪ ،‬كيسانيه‪ ،‬ناصريه‪ ،‬محدثه‪ ،‬مباركيه‪ ،‬محمديه‪ ،‬مختاريه‪ ،‬مخمسه‪ ،‬مرتكبه‪ ،‬مستعمله‪ ،‬مسلميه‪ ،‬معمريه‪ ،‬مفوضه‪ ،‬ممطوره‪ ،‬منصوريه‪،‬‬
‫مؤلفسه‪ ،‬مهديسه‪ ،‬ناووسسيه‪ ،‬نجديسه‪ ،‬نفيسسيه‪ ،‬هاشميسه‪ ،‬هريريسه‪ ،‬يعقوبيسه‪ ،‬شيخيسه‪ ،‬صسوفيه‪ ،‬بابيسه‪ ،‬كريسم خانيسه‪ ،‬اصسوليين‪ ،‬اخبارييسن و غيسر ايشان كسه‬
‫اكثسر شان محرمات الهسي را حلل شمردنسد و مدعسي ربوبيست و الوهيست درباره ائمسه شدنسد و صسفات خدا را بسه امامان دادنسد و ايشان را در احكام‬
‫شريك قرآن شمردند‪ .‬و هر كسي مدرك بخواهد به كتبي كه در فوق ذكر شد مراجعه نمايد‪.‬‬
‫ثانيا‪ :‬اهل سنت ائمه مذهبي خود را معصوم و عالم به غيب نميداند‪ ،‬ولي شيعه ائمه خود را عالم به غيب و معصوم ميداند و هر چه ايشان گفته‬
‫انسد اگسر هسم بر خلف قرآن و عقسل هسم باشسد پذيرفتسه و روي چشسم ميگذارنسد‪ .‬ولي اهسل سسنت ائمسه مذهسبي خود را راوي حديسث ميداننسد و هسر جسا‬
‫ايشان خطا رفته باشند نمي پذيرند‪.‬‬
‫ثالثسا‪ :‬شيعسه ائمسه ي خود را باب الحوائج و اربابهاي متعدده شمرده و از ايشان شفسا و عطسا و حاجست ميخواهنسد و در زيارت بسه ايشان ميگوينسد‪:‬‬
‫((حساب الخلق عليكم)) و ((إيابهم إليكم)) ولي اهل سنت اين كفريات را براي ائمه ي خود جايز نمي دانند‪ ،‬مذاهب اهل سنت مردم را به كتاب‬
‫خدا و سنت رسول ميخوانند و برخلف شيعه كسي را به مذهب خود دعوت نمي كنند‪.‬‬
‫رابعسا‪ :‬شيعسه براي امامان خود سسهم امام و براي اولد ايشان خمسس تراشيده اسست و هسر مذهسبي را كسه تراشيده دكانسي پسر درآمسد كرده اسست‪ .‬ولي‬
‫اهل سنت اين كارها را نكرده اند‪.‬‬
‫زيرا در ميان عترت نبوي و بنسي هاشسم و زمان رسسول خدا و ابوبكسر و عمسر و عثمان و علي كسسي كسه قائل بسه امامست ائمسه اثنسي عشسر باشسد‬
‫نبوده و حتسي خود ائمسه اثنسي عشسر نمسي دانسستند مذهسب اثنسي عشريسه بوجود خواهسد آمسد و اصسحاب خاص ايشان نيسز نمسي دانسستند كسه امام پسس از‬
‫امام زمانشان چه كسي است و مكرر از حضرت باقر و صادق و ساير ائمه مي پرسيدند كه اگر خداي نكرده شما از دنيا رفتيد‪ ،‬امام پس از شما‬
‫كيست؟!‪ .‬پس علمه حلي اگر اين مطالب را نميداند به كتاب كافي و ساير كتب خود مراجعه نمايد‪ .‬در زمان رسول و پس از او تا صد سال‬
‫كسي نبود كه بنام مذهب خلفاء را دشنام و يا تكفيركند و يا امامي را معصوم بداند‪ ،‬پس اماميه بدون شك هم مخالف رسول و هم مخالف عترت‬
‫و هم مخالف اصحاب رسول مي باشند و با اينحال به اهل سنت طعنه مي زنند‪ .‬اما مذاهب اهل سنت هيچ كدام مخالف كتاب خدا و سنت رسول و‬
‫مخالف اصسحاب رسسول نيسستند‪ .‬كتسب ايشان تمامسا بسه متابعست كتاب خدا و سسنت رسسول دعوت كرده انسد و مذاهسب اربعسه ي اهسل سسنت مطلبسي را‬
‫اختراع نكردنسد و از خود چيزي مدعسي نشده انسد بلكسه سسنت رسسول و احاديسث او را جمسع كرده انسد بسه اضافسه اهسل سسنت نگفتسه انسد كسه ائمسه اربعسه‬
‫حجت مي باشند و يا معصومند و نگفته اند كه حق منحصر در ايشان است و هرچه ديگران بگويند باطل است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و امسسا اينكسسه گويسسد اقوال صسسحابه را مهمسسل گذاشتسسه انسسد‪ ،‬در‬
‫جواب بايسد گفست خيلي تعجسب اسست‪ ،‬كتسب اهسل سسنت مملو از‬
‫اقوال صحابه است‪ ،‬آيا ما مخالف اصحاب رسول هستيم يا‬
‫شما كه نمام صحابه را مرتد مي شمريد‪ .‬اماميه بدون شك‪،‬‬
‫هسسسسم بسسسسا اجماع عترت نبوي مخالفنسسسسد و هسسسسم مخالف اجماع‬
‫صحابه هستند‪.‬‬
‫ابسن مطهسر حلي(‪ )117‬گويسد‪(( :‬بديسن سسبب اهسل سسنت قائل بسه‬
‫امور زشتسي شده انسد ماننسد مباح بودن دختري كسه از زنسا بسه‬
‫دنيسسا آمده‪ ،‬و سسسقوط حسسد از آنكسسه مادر و خواهسسر خود را بسسا‬
‫داشتسن علم بسه حرام بودن آن‪ ،‬نكاح نموده‪ ،‬و سسقوط حسد از‬
‫آنكسه لواط كرده‪ ،‬و الحاق نسسب شرقيسه بسه مغربسي كسه هرگاه‬
‫مردي دخترش را كسه در مشرق اسست تزويسج نمود بسه مردي‬
‫كسه خودش و پدر دختسر بسه مغرب بود و لحظسه اي از او جدا‬
‫نشد تا شش ماه گذشت پس آن دختر فرزندي زاييد آن فرزند‬
‫ملحسسق اسسست بسسه مردي كسسه در مغرب بوده و مباح بودن آب‬
‫خرمسسا و وضوي بسسه آن بسسا اينكسسه در مسسست بودن بسسا شراب‬
‫شركسست دارد‪ .‬و نماز در پوسسست سسسگ و سسسجده بر نجاسسست‬
‫خشسسك شده‪ ،‬و غصسسبها را مباح دانسسسته انسسد و گفتسسه انسسد اگسسر‬
‫دزدي داخسل آسسيابي شسد و گندمسي را آسسيا كرد آنرا مالك مسي‬
‫شود‪ ،‬پسسسس اگسسسر مالك آمسسسد و بسسسا او نزاع كرد آن مالك ظالم‬
‫است‪ ،‬پس اگر قتال كردند و دزد كشته شد شهيد است و اگر‬
‫مالك كشتسه شسد خونسش هدر اسست‪ .‬و حسد را بر زانسي واجسب‬
‫ولي شيعه‪ ،‬امامان خود را حجت مي داند‪.‬‬
‫و خود علي در نهج البلغه ي منسوب به او خطبه ي ‪ 91‬مي فرمايد‪(( :‬تمت بنبينا محمد حجته)) يعني‪ :‬با آمدن پيغمبر خدا حجت را تمام‬
‫كرد؛ و شيعه مي گويد هر كس از اهل سنت چيزي بگويد نبايد قبول كرد و مي گويد الرشد في خلفهم‪ .‬و لذا از بسياري از حقايق محروم شده‬
‫اند و هر چه احاديث جعلي كه غاليان و كذابان و مجهولن بنام ائمه اثني عشريه در اصول و فروع دين گفته و بافته و ساخته و جعل كرده اند‬
‫را قبول دارند و اگر بر خلف مذهبشان باشد حمل بر تقيه مي كنند‪.‬‬
‫‪117‬‬
‫‪ -‬ابن مطهر حلي همان علمه حلي مشهور بين اماميه مي باشد كه ابن تيميه در كتابش همه جا بعنوان ابن مطهر از او ياد مي كند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫دانسته اند اگر شهود را تكذيب كرد‪ ،‬و حد را ساقط كرده اند‬
‫اگر زاني ايشان را تصديق كند‪ ،‬پس با اجتماع اقرار و شاهد‬
‫حسسد را سسساقط نموده انسسد‪ .‬و خوردن گوشسست سسسگ را مباح‬
‫نموده انسد‪ ،‬و لواط بسا بنده را جايسز شمرده انسد و اسسباب لهسو‬
‫را حلل دانسته اند‪)).‬‬
‫جواب‪ :‬در بيسن ايسن مسسائل مسسأله اي نيسست كسه جمهور اهسل‬
‫سنت برخلف آن نباشد‪.‬‬
‫ثانيسا‪ :‬گفتسه مسي شود شمسا گروه اماميسه بسه بدعتهسا و احكام‬
‫غير ما انزل ال خود توجه نداريد‪ ،‬نماز جمعه و جماعت را‬
‫ترك نموده و مسسساجد را ويران كرده و قبور را آباد و محسسل‬
‫اجتماع خود نموده ايد‪ 118،‬و زيارت نامه هايي ساخته ايد كه‬
‫تمامسا مخالف قرآن و سسنت رسسول اسست چنانكسه شيسخ مفيسد‬
‫كسسه از علماي بزرگ شيعسسه اسسست كتابسسي بنام مناسسسك حسسج و‬
‫مشاهد نوشته و در آن دروغها و شرك و كفر را جمع كرده‬
‫و مقابسل مناسسك حسج كعبسه‪ ،‬مناسسك حسج قبور و آداب زيارت‬
‫بوجود آورده است‪.‬‬
‫و از جمله بدعتهاي شيعه‪ ،‬تأخير نماز مغرب‪ ،‬و تحريم طعام‬
‫اهل كتاب‪ ،‬و تحريم نوعي از ماهي‪ ،‬و دادن تمام ارث را به‬
‫‪ -118‬جلد هاي صسد‪ ،‬صسد و يسك و صسد و دو از كتاب بحار مجلسسي هسر سسه جلد در آداب زيارت اسست و مختصسر آنهسا را در مفاتيسح الجنان‪ ،‬شيسخ‬
‫عباس قمي آورده است‪ .‬چه آداب زيادي كه به امامان خود نسبت داده اند! با اينكه در زمان == ائمه ي اثني عشر‪ ،‬صحن و حرم و گنبد‬
‫و ضريحسي نبوده‪ ،‬ولي ايشان بسي خبرنسد و صسدها نسسبت دروغ بسه ائمسه ي خود داده انسد كسه ايشان فرموده انسد چون بسه درب صسحن رسسيدي چنيسن‬
‫بگسو و چون بسه درب حرم رسسيدي چنان بگسو و چون بسه ضريسح رسسيدي چنيسن بگسو و اذن بخوان و آن امام را ماننسد خدا شنوا و بينسا و جوابگسو‬
‫شمرده اند و از او شفاعت و قضاء حوائج و رفع گناه مي خواهند‪ ،‬و او را عالم به هر صدايي مي شمرند‪ .‬و سلطين جور هر چه توانسته اند‬
‫آن قبور را زينت كرده و از اموال حرام و غارتي ساختمان كرده اند و يك طواف و يا زيارت قبر را از صدها و هزارها حج كعبه بالتر ميدانند‬
‫كه شاعر ايشان گويد‪:‬‬
‫بك طوف مرقد شاه رضا در مشهدش‬
‫هفت هزار و هفتصد و هفتاد حج اكبر است‬
‫مجلسسي در بحار مي نويسسد هسر قدمي كه زائر در راه زيارت بر ميدارد مطابسق يسك حج است تسا كسي كتسب شيعه را در ايسن موضوع نخوانسد باور‬
‫نمي كند‪ .‬يكي ار شعراي ايشان چنين گويد‪:‬‬
‫حاجي به طواف حرم خالق سبحان‬
‫زوار به گرد حرم شاه خراسان‬
‫در كعبه بين تو عيان نور علي را‬
‫در طوس بود نور رضا شمس فروزان‬
‫كتابي نوشته شده بنام‪(( :‬خرافات و فور در زيارات قبور)) بايد آنرا خواند تا به خرافات و كفريات شيعه در اين مورد پي برد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫دختر در صورت بودن عمو‪ ،‬و بعضي از ايشان روزه را به‬
‫عدد مي گيرند نه با ديدن ماه و متعه را حلل شمرده اند‪ ،‬و‬
‫طلق معلق بسسه شرط را واقسسع و صسسحيح نمسسي داننسسد‪ 119.‬اي‬
‫رافضسي قبسل از يسك سساعت از قياس انكار مسي كردي پسس چرا‬
‫در اينجسسا عليسسه ابوحنيفسسه بسسا قياس احتجاج كرده ايسسد و مسسي‬
‫گوييسد نسبيذ ماننسد خمسر اسست‪ ،‬ولي بسه حديسث‪(( :‬كسل مسسكر‬
‫خمسر وكسل خمسر حرام)) توجسه و اسستدلل ننموده ايسد؟ و امسا‬
‫پوسسست سسسگ دباغسسي شده‪ ،‬پسسس يسسك طايفسسه از اهسسل علم بسسه‬
‫حديسث‪(( :‬ايمسا إِهاب دبسغ فقسد طهسر)) يعنسي هسر پوسستي كسه‬
‫دباغسي شسد پاكسست اسستدلل كرده انسد‪ ،‬و اگسر از شمسا سسؤال‬
‫شود به چه دليل آنرا حرام و نجس ميدانيد چه جواب داريد؟‬
‫و امسا آنچسه گفتسي كسه غاصسب و مالك نزاع ميكننسد و حسق بسا‬
‫غاصب است دروغ است‪ ،‬بلكه بايد به حاكم مراجعه كند‪ .‬اما‬
‫مسئله ي اقرار اين است كه ابوحنيفه گفته هرگاه كسي اقرار‬
‫كرد ديگسسر حكسسم شهادت سسساقط اسسست و اقرار هسسم بايسسد چهار‬
‫مرتبسسه باشسسد‪ .‬امسسا جمهور مسسي گوينسسد اقرار حكسسم شهادت را‬
‫تأكيسسد مسسي كنسسد‪ ،‬و امسسا جايسسز دانسسستن لواط بسسا غلمان دروغ‬
‫است‪.‬‬
‫و كسي از اهل سنت چنين نگفته است‪ ،‬و گويا مقصود شما‬
‫در ايسن جسا بدگويسي اسست‪ ،‬و بعضسي از نادانان آنرا از مانده‬
‫نقسل كرده انسد و بسا مسسأله ي حشوش در اشتباه افتاده انسد‪ ،‬و‬
‫امام مالك بسا سساير ائمسه در ايسن اختلف ندارنسد كسه اگسر كسسي‬

‫‪ -119‬و شعائر مذهبي دارند كه در اسلم نبوده مانند سينه زدن و عزا گرفتن و زنجير كوبيدن و هنگام مصيبت واويل گفتن و نذر براي غير خدا‬
‫كردن و برگرد قبور طواف نمودن و غير خدا را در حوائج مانند خدا صدا زدن و سميع و بصير دانستن‪ ،‬و صدها بدعت و شرك و كفر ديگر‪.‬‬
‫اما آن مسائلي كه به اهل سنت نسبت داده و تهمت زده ايد ممكن است بعضي از اهل سنت گفته باشند چنانكه شيعه بدتر از آنها را دارد شيعه‬
‫ي نصسيريه و خطابيسه و باطنيسه تمام محرمات را حلل ميداننسد و غالبسا شيعسه ي ائمسه ي را سسميع و بصسير و خدايان گرفتسه و بسه غيسر خدا توجسه‬
‫نموده و زاري و تضرع و التجاء مي كنند اين مسائل از مسائل فروع كه به اهل سنت نسبت داده ايد بدتر است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫غلمان را حلل بدانسد كافسر مسي شود‪ .‬گويسد‪(( :‬وجسه دوم در‬
‫وجوب پيروي مذهسسسب اماميسسسه آن چيزي اسسسست كسسسه شيخنسسسا‬
‫العظم خواجه نصير الدين محمد بن حسن الطوسي قدس ال‬
‫روحسسه گفتسسه‪ ،‬در حاليكسسه از او از مذاهسسب سسسؤال كردم؟ او‬
‫گفست‪ :‬مسا بحسث كرده و از حديسث رسسول خدا كسه فرموده‪:‬‬
‫((بزودي امتسسم بسسه هفتاد و سسسه فرقسسه تجزيسسه مسسي شونسسد))‬
‫چنيسن يافتيسم كسه فرقسه ي اماميسه فرقسه ي ناجيسه اسست زيرا از‬
‫جميع مذاهب جدا شده اند‪)).‬‬
‫در جواب مسي گوييسم‪ :‬بايسد فراموش نكنسي كسه تسو آن كسسي را‬
‫كسسه خداونسسد را موجسسب بسسه ذات مسسي گويسسد تكفيسسر كرده اي‪ ،‬و‬
‫شيخ شما ميگويد كه خداوند موجب به ذات است‪ ،‬و ميگويد‬
‫كسسه عالم قديسسم اسسست‪ ،‬و ايسسن را در شرح اشارات خود ذكسسر‬
‫كرده است‪.‬‬
‫ايسسن مرد در الموت وزيسسر ملحديسسن و بسسي دينهاي باطنيسسه ي‬
‫اسماعيليه بود و پس از آن منجم براي هلكو خان مغول شد‬
‫و بسه ترتيسب كار او پرداخست‪ .‬و هلكسو را بسه قتسل عام بغداد‬
‫تحريسك كرد و خلق كثيري از مسسلمانان بسي گناه و دانشمندان‬
‫ابرار و خليفسه را بسه قتسل رسسانيد و امسر او در بيسن مسسلمانان‬
‫مشهور است‪.‬‬
‫گفتسه شده كسه او در آخسر عمسر خود توبسه نمود‪ ،‬و نماز هاي‬
‫پنجگانه را اداء مي كرد‪ ،‬و تفسير بغوي و فقه را ميخواند‪.‬‬
‫و امسا قول او كسه اماميسه از جميسع مذاهسب جدا شده انسد‪ ،‬ايسن‬
‫هذيان اسسسسست زيرا خوارج و همچنيسسسسن معتزله و ديگران از‬
‫جميسع مذاهسب جدا شدنسد‪ .‬اگسر مقصسود ايسن باشسد كسه اماميسه‬
‫اقوالي مخصسسسوص خود را دارنسسسد ايسسسن باطسسسل اسسسست زيرا در‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫توحيسد و قدر پيرو معتزله شده و جهميان را هسم موافسق شده‬
‫اند و در بين خودشان اختلفات زيادي وجود دارد‪.‬‬
‫و تعجسسب ايسسن اسسست كسسه ايسسن نويسسسنده ي رافضسسي دروغگوي‬
‫افترا كننده نويسسسسنده (ابسسسن مطهسسسر حلي) بسسسه تمام خلفاي و‬
‫اصسحاب رسسول و مهاجريسن و انصسار اوليسن و علماي تابعيسن‬
‫و اهسل ديسن بدبيسن اسست و خود و برادران مذهسبي او بسه همسه‬
‫بسد ميگوينسد و افترا مسي كننسد ولي بسه شيسخ خود كسه بسا خدا و‬
‫رسسسول محاربسسه نموده (و باعسسث قتسسل يسسك ميليون و ششصسسد‬
‫هزار مسسسسلمانان بغداد گرديده) او را شيسسسخ اعظسسسم قدس ال‬
‫‪120‬‬
‫روحه ميخواند‪.‬‬

‫پسس او كسه شيسخ خود را تمجيسد و از تمام مومنيسن اوليسن و‬


‫آخرين بد گويي مي كند مصداق و داخل آيه ي ‪ 51‬سوره ي‬
‫نساء است كه فرموده‪( :‬وَيَقُولُونَ لِلّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلءِ َأهْدَى‬

‫‪ -120‬خداي تعالي در سوره ي فاطر آيات ‪ 13‬و ‪ 214‬مي فرمايد (وَالّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ إِنْ تَدْعُوهُمْ ل يَ ْ‬
‫سمَعُوا دُعَاءَكُمْ‬
‫‪ 5‬و ‪ 6‬ميفرمايد‪َ ( :‬ومَنْ أَضَلّ ِممّنْ يَدْعُو‬ ‫سمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَا َمةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ) و در سوره ي احقاف آيات‬ ‫وَلَوْ َ‬
‫مِنْ دُونِ الِّ مَنْ ل يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَا َمةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ وَإِذَا حُشِرَ النّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ) يعني‪ :‬و كيست‬
‫گمراه تسر از كسسي كسه غيسر خدا را ميخوانسد‪ ،‬آنرا ميخوانسد كسه اجابست او تسا قيامست نكنسد و آنان از دعاي و خواندن ايشان غافسل و بسي اطلعنسد‪ ،‬و‬
‫چون مردم در قيامست محشور شونسد آنان (يعنسي بزرگانسي كسه ايشان آنان را خوانده و وسسيله قرار داده انسد) بسا ايشان دشمننسد و بسه عبادت ايشان‬
‫(كه غير خدا را در حوائج خوانده اند) كافر و منكر بوده اند‪ .‬بهر حال صد آيه ي قرآن دللت دارد كه غير خدا را نبايد خواند و حتي انبياء پس‬
‫از مردن از اين دنيا بي اطلعند مثل حضرت عزيز(ع) كه خدا او را صد سال ميراند و صريح قرآن است كه در طول صد سال هيچ اطلعي از‬
‫اين عالم نداشت و پس از زنده شدن به حال خود و حتي از خرش كه كنارش مرده بود هيچ علم و اطلعي نداشت و حضرت عيسي عليه السلم‬
‫چنانكه درآيه ي ‪ 117‬سوره ي مائده آمده در قيامت عرض ميكند خدا يا من پس از رفتن از اين دنيا اطلعي به احوال مردم نداشتم و همچنين‬
‫سساير انسبياء چنانكسه درآيسه ‪ 109‬سسوره ي و آيات ذكسر آمده پسس از مردن از ايسن دنيسا بسي اطلعنسد و خدا در سسوره ي فصسلت آيسه ي مسي فرمايسد‪:‬‬
‫(أَنّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ) يعني‪ :‬جزء اين نيست كه اله شما خداي يگانه است‪ ،‬پس سوي خدا مستقيم رويد (كسي را واسطه قرار‬
‫ندهيد) در مقابل اين همه آيات زياد كه ميفرمايد خواندن مدعو غيبي عبادت است و از استمداد و پناه بردن = به غير خدا و توسل به قبور و‬
‫بارگاه مردگان و ماننسد آن نهسي فرمرموده معذلك خواجسه نصسير طوسسي براي اينكسه مسسلمين را از توحيسد و يكتسا پرسستي منحرف كنسد تسا در حوائج‬
‫غيسر خدا را بخواننسد و بسه غيسر خدا نيسز پناه برده و تضرع و زاري كننسد آمده دعاي توسسلي بنام توسسل بسه چهارده معصسوم سساخته تسا مردم كسساني‬
‫را كسه از دنيسا بسي خسبر و بسه عالم ديگسر رفتسه انسد صسدا بزننسد و آنان را سسميع و بصسير بداننسد و بيسن خود و خدايسي كسه از رگ گردن بسه ايشان‬
‫نزديكتر است واسطه قرار دهند؟ آري اماميه براي تداوم آلودگي و گناه وسيله اي ساخته و مدام غير خدا را مي خوانند تا هميشه بزرگاني براي‬
‫ايشان وسيله و موجب بخشش گناهان باشند‪ ،‬يعني ايشان انبياء و پاكان را گويا وسيله اي براي استمرار گناه مي دانند در حالي كه اول انبياء و‬
‫اوليا هيچ اطلعي به احوال ايشان ندارند و ثانيا مردمي كه ادعاي مسلماني دارند اصل پيرامون گناه نبايد باشند‪ ،‬بلكه پاكي و فضيلت پيامبر و‬
‫آل و اصحاب پاك او بايسد براي ايشان سرمشق و وسسيله اي در اصلح و درستكاري باشسد و به آن بزرگان در اين صسفات اقتداء نمايسد و همچون‬
‫آنان اهل ايمان و عمل صالح و يكتا پرست باشند و از صراط مستقيم منحرف نشوند ولي متاسفانه كار ايشان بعكس شده و بجاي آنكه صالحين‬
‫را براي خود الگو و وسيله اي در اصلح و پاكي قرار دهند و به آنان تاسي نمايند آمده اند آنان را براي خود وسيله ي گناه و انحراف ساخته‬
‫و به شرك و انحطاط دچار شده اند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫مِنَ الّذِينَ آمَنُوا سَبِيلً أُولَئِكَ الّذِينَ لَعَنَهُمُ الُّ َومَنْ يَلْعَنِ الُّ‬
‫(‪. )121‬‬ ‫فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيراً)‬
‫و امسا اينكسه گويسد‪(( :‬اماميسه از جميسع مذاهسب جداينسد))‪ ،‬ايسن‬
‫بهتريسن دليسل بر فسساد مذهسب اوسست‪ ،‬زيرا بسه مجرد جدا شدن‬
‫از مذاهب ديگر دللتي بر صحت آن مذهب او نمي شود بلكه‬
‫بايد دليلي داشته باشد در حاليكه بي دليل است‪.‬‬
‫ابن مطهر گويد‪(( :‬وجه سوم اينكه اماميه به حصول نجات‬
‫براي خود و پيشوايان خود يقين قاطع دارند‪ ،‬ولي اهل سنت‬
‫يقيسسسن قاطسسسع ندارنسسسد‪ ،‬پسسسس متابعسسست مذهسسسب اماميسسسه اولي‬
‫تراست‪)).‬‬
‫جواب‪ :‬اگسسر اطاعسست مطلقسسه و كور كورانسسه ي امامان براي‬
‫شمسسا موجسسب قطسسع بسسه نجات اسسست‪ ،‬براي ديگران نيسسز هميسسن‬
‫اطاعت موجب نجات‪ ،‬زيرا هر مذهبي از پيشوايان خود تقليد‬
‫و اطاعسست مسسي كننسسد و بسسه اعتقاد خود راه نجات را ميرونسسد‪.‬‬
‫حتسي‪ ،‬پيروان بنسي اميسه كسه اطاعست پيشوايان خود را مطلقسا‬
‫واجسسب مسسي دانسسستند و مسسي گفتنسسد ايسسن موجسسب نجات اسسست و‬
‫معتقسسسد بودنسسسد كسسسه خدا امام و زمامدار ايشان را بسسسه گناهسسسي‬
‫عذاب نميكنسسد و معتقسسد بودنسسد كسسه اطاعسست آنان در هسسر چيزي‬
‫واجسب اسست‪ ،‬و در آنچسه كسه آنهسا را اطاعست ميكنسد گناهسي بر‬
‫ايشان نيست‪ ،‬بلكه اتباع بني اميه دليل و حجت خود را اولي‬
‫از حجت شيعه ميدانند زيرا آنان مطيع ائمه اي شدند كه خدا‬
‫قدرت و ملك بسسسسه ايشان داد‪ ،‬و ايشان را تاييسسسسد كرد و بسسسسه‬
‫عقيده ي قدري هسا كسه شيعسه نيسز از آنهسا پيروي ميكننسد خدا‬
‫آنچسسه كرده و بسسه هسسر كسسسي قدرت داده براي بندگان نيكوتسسر‬
‫‪121‬‬
‫‪ -‬ال خواجه نصير‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫بوده‪ .‬و معلوم است كه لطف و مصحلتي كه به واسطه ائمه‬
‫ي بنسي اميسه از نظسم مملكست و دفسع كفار حاصسل شسد از امام‬
‫منتظسر شيعسه حاصسل نشده اسست‪ ،‬زيرا امام منتظسر نسه امسر بسه‬
‫معروفسسي و نسسه نهسسي از منكري كرده و نسسه كسسسي از پيروان‬
‫خود را در امور دنيسا و يسا در امور ديسن ياري كرده اسست امسا‬
‫بنسي اميسه از وجود ائمسه ي خود منافسع و بهره هاي بزرگتري‬
‫بردنسد پسس روشسن شسد كسه حجست بنسي اميسه از حجست شيعيان‬
‫دروغيسن علي بهتسر و محكمتسر اسست‪ 122.‬و حجست آنان كسه‬
‫منسسوب بسه شيعسه عثماننسد بسه صسحت نزديكتسر اسست‪ .‬و اگسر‬
‫حجت آنان باطل باشد پس حجت شما باطل تر است‪ .‬و جزم‬
‫آنان كسه از امام و سسلطان موجود و زمامداران مقتدر اطاعست‬
‫كرده انسسد بهتسسر اسسست از جزم آنان كسسه از نايسسب امام معصسسوم‬
‫خيالي معدوم كسه نسه قدرت دارد و نسه عيسن و اثري از او مسي‬
‫باشسد اطاعست كرده انسد‪ .‬اگسر آن جزم خطسا باشسد ايسن جزم هسم‬
‫خطسسا و هسسم گمراهسسي اسسست زيرا شيعسسه امامان موجودي كسسه‬
‫ببيننسسد و مباشرت كننسسد ندارنسسد مگسسر همان شيوخ و مراجعسسي‬
‫كسسه بنام خمسسس و سسسهم امام و سسساير وجوه جعليسسه ي اموال‬
‫‪123‬‬
‫ايشان را ميخورند و ايشان را از راه خدا باز مي دارند‪.‬‬
‫‪ -122‬و لذا علي در خطبه هاي متعدد در نهج البلغه كه منسوب به اوست از شيعيان خود بيزاري مي جويد و در خطبه ي ‪ 25‬پيروان معاويه‬
‫را بر اصسحاب خود ترجيسح ميدهسد و مسي فرمايسد‪(( :‬بادائهسم المانسه إلى صساحبهم وخيانتكسم وبصسلحهم فسى بلدهسم وفسسادكم)) و در خطبسه ي ‪96‬‬
‫ميفرمايد‪(( :‬لوددت وال أن معاوية صارفنى بكم صرف الدينار بالدرهم فاخذ منى عشرة منكم واعطانى رجلً منهم)) يعني‪ :‬به خدا قسم دوست‬
‫ميدارم كسه معاويسه بسا مسن معامله دينار بسا درهسم كنسد و ده نفسر از شمسا را از مسن بگيرد و يكسي از اصسحاب خود را بسه مسن عطسا كنسد‪ .‬و مسا در ايسن‬
‫مورد در پاورقي صفحه هاي قبل توضيحاتي داده ايم‪.‬‬
‫‪ 123‬چنانكه خداي تعالي در سوره ي توبه آيه ي ‪ 34‬از حال علماي سوء خبر داده تا مسلمين بيدار باشند و گول چنين عالم نماياني را نخورند‬
‫و در بينشان چنيسسن كسسساني پيدا نشونسسد‪ .‬عالم نمايان زهسسد فروش بجاي زندگسسي از طريسسق كسسسب و كار حلل از راه گرفتسسن اموال مردم بعنوان‬
‫وجوهات شرعيسه از تزاق نموده اعمال ناحقشان را حسق جلوه ميدهنسد و حتسي اگسر بتواننسد بيسش از حسد نياز و سسيري نيسز وجوهات مردم را گرفتسه‬
‫آنرا بصسورت اسسكناس در بانكهسا و يسا بصسورت طل و نقره جمسع آوري ثروت نموده و در سساير راههاي باطسل نيسز صسرف ذخيره ميكننسد (چنانكسه‬
‫زمان مسا طل و نقره و اموال قيمتسي زيادي را صسرف مقابر و گنبسد و بارگاههسا ميكننسد در حاليكسه مردم براي يسك لقمسه نان خشسك محتاج ميباشنسد)‬
‫بهتسر حال حسق تعالي براي آنكسه در بيسن مسسلمين چنيسن علمايسي يافست نشونسد و بسه چنيسن درد مهلكسي گرفتار نشونسد در آيسه ي مذكور خطاب بسه اهسل‬
‫ايمان ميفرمايد‪:‬‬
‫(يَا أَيّهَا الّذِينَ آمَنُوا إِنّ كَثِيراً مِنَ الَْحْبَارِ وَالرّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدّونَ عَنْ سَبِيلِ الِّ وَالّذِينَ يَكْنِزُونَ الذّهَبَ وَالْفِضّةَ وَل يُنْفِقُونَهَا‬
‫فِي سَبِيلِ الِّ فَبَشّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ) يعني‪( :‬اي مؤمنان‪ ،‬بسياري از علماي و ترسايان اموال مردم را بنا حق ميخورند و از راه خدا باز ميدارند‪ ،‬و‬
‫كساني را كه طل و نقره ذخيره ميكنند و آنرا در راه خدا خرج نمي كنند به عذابي دردناك بشارت ده‪)).‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و نيسز گفتسه مسي شود اگسر جزم بسه حصسول نجاتسي كسه شيعسه‬
‫مدعسي اسست بسه ايسن اعتقاد باشسد كسه هسر كسس عقايسد ايشان را‬
‫دارا باشسسد وارد بهشسست ميشود اگسسر چسه ترك واجبات و عمسسل‬
‫بسه محرمات كنسد پسس ايسن قول اماميسه و هيسچ عاقلي نيسست و‬
‫اگسسر مراد ايسسن اسسست كسسه ((حبسّ علىّ حسسسنة ل يضسسر معهسسا‬
‫سسسسيئة)) پسسسس ترك نمازهسسسا و ارتكاب فسسسسق و فجورهسسسا‪ ،‬و‬
‫رسسسيدن بسسه غرضهسسا‪ ،‬و ريختسسن خونهسسا و فسسسادها و خيانتهسسا‬
‫ضرري ندارد هرگاه علي را دوسسست بدارد پسسس اگسسر محبسست‬
‫صسادقه مسستلزم اداي واجبات و ترك محرمات باشسد بسه همان‬
‫اداي واجبات و ترك محرمات با عقايد صحيحه برگشت ميكند‬
‫و ايسن همان اعتقاد اهسل سسنت اسست كسه ايشان نيسز بسه نجات‬
‫براي هر كس كه از خدا بترسد و اهل ايمان و عمل باشد و‬
‫تقوي پيشه كند جازمند چنانكة قرآن فرموده است‪.‬‬
‫و امسسا اينكسسه فلن شخسسص معيسسن كسسه معلوم نيسسست از متقيسسن‬
‫باشسد اگسر دانسسته شود كسه بحال تقوي وفات نموده معلوم مسي‬
‫شود از اهسسل بهشسست اسسست و لذا هسسر كسسس را رسسسول خدا‬
‫براي او شهادت بسسه دخول بهشسست داده ميگوينسسد اهسسل نجات‬
‫اسست و امسا آن كسسي را كسه مردم درباره ي او بسه نيكسي ياد‬
‫مسي كننسد دو قول اسست پسس روشسن شسد كسه اماميسه و شيعسه‬
‫جزم مخصوصي كه مخصوص به خودشان باشد و اهل سنت‬
‫و جماعت دارا نباشد ندارند‪.‬‬
‫اگسر اماميسه بگوينسد مسا هسر شخصسي را كسه ديده ايسم ملتزم بسه‬
‫واجبات و ترك محرمات است جزم داريم كه اهل بهشت است‬
‫بدون اينكه باطن او را معصوم بدانيم‪ .‬در جواب گفته ميشود‬
‫ايسن مربوط بسه مسسئله ي امامست نيسست و اگسر در ايسن مورد‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫راهسي درسستي باشسد راه اهسل سسنت اسست و اگسر راه درسستي‬
‫نباشسد پسس درباره ي معرفست آن نباشسد سسخن گفتسن درباره ي‬
‫آن سسسخن گفتسسن بدون علم‪ .‬و مختصسسر اينكسسه شيعسسه ادعاي‬
‫صسحيحي ندارد مگسر اينكسه اهسل سسنت بسه آن ادعسا سسزاوارتر‬
‫است‪ ،‬و اگر مدعاي ايشان باطل باشد اهل سنت از آن باطل‬
‫دور ترند‪ ،‬و قول به اينكه فلن مردم معين اهل بهشت است‬
‫گاهسسي بسسه خسسبر دادن معصسسوم مسسي باشسسد و گاهسسي بسسه شهادت‬
‫مؤمنيسن اسست كسه شاهدان الهسي در زميننسد‪ ،‬چنانكسه در خسبر‬
‫صسسحيح از رسسسول خدا آمده كسسه آن حضرت بسسه جنازه اي‬
‫مرور كرد و مردم برآن ثنسا مسي گفتنسد رسسول خدا فرمود‪:‬‬
‫((وجبسسسست وجبسسسست‪ )).‬و بسسسسه جنازه ي ديگري عبور كرد و‬
‫مردم بر او بسسسسه شسسسسر شهادت ميدادنسسسسد‪ ،‬فرمود‪(( :‬وجبسسسست‬
‫وجبست)) اصسحاب عرض كردنسد يسا رسسول ال فرمودي وجبست‬
‫وجبست‪ ،‬چسه باشسد؟ فرمود‪(( :‬بر آن جنازه كسه ثنسا گفتيسد گفتسم‬
‫بهشسست واجسسب شسسد‪ ،‬و برآن جنازه كسسه شسسر گفتيسسد گفتسسم آتسسش‬
‫واجب شد‪ ،‬شما شهداي الهي در زمين هستيد)) و حقا اهل‬
‫سسسنت بسسه نجات خلفاء و امامانشان يقيسسن دارنسسد زيرا خداونسسد‬
‫ميفرمايد‪( :‬وَالسّابِقُونَ الَْوّلُونَ مِنَ ا ْلمُهَاجِرِينَ وَالَْنْصَارِ‬
‫وَالّذِينَ اتّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ الُّ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَ ْنهُ وَأَعَدّ‬
‫لَهُمْ جَنّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الَْنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً ذَلِكَ الْفَوْزُ‬
‫الْعَظِيمُ) يعني‪(( :‬سابقين و نخستين از مهاجرين و انصار و‬
‫كسساني كه در نيكوكاري پيرو آنان باشند (يعني همچون آنان‬
‫نيكسسسسسسو كار باشنسسسسسسد) خدا از ايشان خشنود و ايشان از خدا‬
‫خشنودنسسد و خدا براي ايشان بوسسستانهايي آماده نموده كسسه از‬
‫زير آنها رودها جريان دارد در آن بوستانها هميشه جاودانند‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫اينست كاميابي بزرگ))‬
‫اهسل سسنت جزم دارنسد كسه اينان اهسل بهشتنسد‪ ،‬و اينان شهادت‬
‫‪124‬‬
‫ميدهند كه عشره ي مبشره در بهشتند‪.‬‬
‫و شهادت ميدهنسسسسسد كسسسسسه خداي تعالي براي مجاهديسسسسسن بدر‬
‫فرموده‪ :‬آنچسسه ميخواهيسسد عمسسل كنيسسد كسسه آمرزش مسسن براي‬
‫شماست‪ ،‬و علوه بر اين‪ ،‬چنانكه ذكر شد در سوره ي توبه‬
‫آيسسسسه ي ‪ 100‬نيسسسسز بسسسسه ايشان وعده ي بهشسسسست داده زيرا‬
‫مهاجريسسن و انصسسار اوليسسن كسسسانيند كسسه در جنسسگ بدر نيسسز‬
‫حضور داشتند‪ .‬بلكه اهل سنت ميگويند كساني كه با رسول‬
‫خدا در زير شجره ي حديبيه بيعت كردند به شهادت سوره‬
‫ي فتسح و بسه شهادت خسبر صسحيح از پيامسبر داخسل در آتسش‬
‫دوزخ نميشوند‪ ،‬و آنان بيشتر از هزار و چهارصد نفر بودند‬
‫كسسه پيشوايان اهسسل سسسنت مسسي باشنسسد‪ .‬و ايسسن شهادت از روي‬
‫علم است زيرا كتاب و سنت رسول بر آن دللت دارد ليكن‬
‫رافضسسه بسسه آنچسسه نمسسي داننسسد شهادت ميدهنسسد‪ ،‬و نيسسز شهادت‬
‫زور و دروغيسن ميدهنسد چنانچسه امام شافعسي در مورد ايشان‬
‫ميگوينسسد ((قومسسي را نديده ام كسسه بيشتسسر از رافضسسه شهادت‬
‫زور و دروغيسن‪ ،‬بدهنسد‪ )).‬امسا پيشوايان و بزرگان شيعسه را‬
‫كسه مريدانشان بسه نجاتشان شهادت ميدهنسد‪ ،‬يسا در هسر چيزي‬
‫مطاعنسد و اگرچسه مؤمنيسن اوامسر ايشان را نپذيرفتسه باشنسد و‬
‫بسا ايشان نزاع كننسد‪ ،‬و يسا در آنچسه خدا و رسسول فرموده انسد‬
‫و در آنچسه كسه بناء بسه اجتهاد ميگوينسد و آنان در صسورتيكه‬
‫نداند كه كسي از او برتر است‪ ،‬مطاعند‪.‬‬
‫‪ -124‬عشسر مبشره آن ده نفري هسستند كسه روايست شده رسسول خدا بسه ايشان بشارت داده و آنان خلفاي اربعسه و طلحسه و زبيسر و سسعد بسن أبسي‬
‫وقاص و عبدالرحمسن بسن عوف و أبسو عسبيده و سسعيد بسن زيسد مسي باشنسد‪ .‬و عجسب ايسن اسست كسه ده هسا آيات قرآن و ده هسا حديسث رسسول خدا‬
‫شهادت ميدهند به اينكه مهاجرين و انصار اوليه اهل بهشتند اما شيعيان نمي پذيرند‪ ،‬ولي خود و بزرگانشان را بطور يقين اهل بهشت ميدانند با‬
‫اينكه براي آن از كلم خدا و رسول او دليلي ندارند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫اگسر از قسسم اول يعنسي مطاع مطلق باشنسد چنيسن امامسي اهسل‬
‫سسنت ندارنسد جسز رسسول خدا كسه در هسر چيزي مطاع اسست‪،‬‬
‫و چنانكه مجاهد و مالك بن انس و غير ايشان گفته اند قول‬
‫هسر كسسي ميتوانسد مقبول و يسا مردود باشسد بجسز رسسول خدا‬
‫(يعنسسي قولش بطور مطلق مقبول اسسست)‪ ،‬و شهادت ميدهنسسد‬
‫كسه رسسول خدا بهتسر از سساير بندگان اسست‪ ،‬و هسر كسس بسه‬
‫امامست او اقتداء كنسد و امسر و نهسي او را بپذيرد داخسل بهشست‬
‫خواهسد شسد‪ .‬و ايسن شهادت ايشان بسه ايسن مطلب تمامتسر اسست‬
‫از شهادت شيعيان براي عسسكريين و امثال آنان كسه هسر كسس‬
‫‪125‬‬
‫اطاعتشان كرد داخسل بهشست خواهسد شسد‪ -‬بسه گمان شيعسه‪-‬‬
‫و امسسا اگسسر امام مخصسسوصي را بگوينسسد پسسس اهسسل سسسنت امسسر‬
‫امامسسي را واجسسب العمسسل نميداننسسد مگسسر در موردي كسسه خدا و‬
‫رسسسول امسسر كرده باشنسسد‪ .‬پسسس در واقسسع ايشان مطيسسع خدا و‬
‫رسسسولند‪ ،‬و اينكسسه درباره ي امام مخصسسوصي توقسسف كننسسد و‬
‫بگوينسد كسه او اهسل بهشست اسست يسا نفسع ضرري براي ايشان‬
‫ندارد چنانكسسسه اگسسسر از نواب رسسسسول خدا كسسسه امام باشنسسسد‬
‫اطاعسسست كننسسسد ضرر ندارد و لو اينكسسسه آن نايسسسب اهسسسل دوزخ‬
‫باشسد‪ .‬و امسا شيعيان پسس بسه دنبال نواب معصسومي افتاده انسد‬
‫كسه نميداننسد آن معصسومشان چسه امسر كرده (و آيسا آن معصسوم‬
‫خيالي وجودش حقيقست دارد و يسا خيسر و دكانداران شيعسه او‬
‫را سسساخته انسسد خلصسسه بدون تحقيسسق بدنبال او افتاده انسسد بسسا‬
‫اينكسه ديسن بايسد از روي تحقيسق باشسد بخصسوص اصسول ديسن و‬
‫مذهسب‪ ،‬ولي ايشان امامست ائمسه ي خود را اصسل قرار داده از‬
‫روي تقليد علماي خود)‪.‬‬
‫‪ -125‬زيرا اطاعت رسول در چند جاي قرآن مورد امر خداي تعالي است ولي اطاعت امر عسكريين و مانند ايشان مدرك قرآني ندارد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و اما اقوال و سسنت رسسول معلوم و معيسن اسست‪ ،‬هر كسس به‬
‫آنهسسا امسسر كنسسد بسسا او موافقسست و اگسسر بر خلف آن امسسر كنسسد‬
‫مخالفست نموده‪ ،‬و در آن سسنتي كسه مورد اختلف باشسد‪ ،‬بايسد‬
‫نواب رسسول اجتهاد كننسد‪ .‬و ايسن از اطاعست نايسب امام ناديده‬
‫كه امر و نهي او معلوم نيست بهتر ميباشد و از كجا معلوم‬
‫كه نايب او موافق و يا مخالف او امر كرده است!!‬
‫اگر اماميه ادعا كند كه ما و نايب امام ما به اوامري كه قبل‬
‫از ائمه صادر شده عمل ميكنيم بايد به ايشان گفت است قول‬
‫آن علمايي كه به امر رسول خدا و سنت او عمل مي كنند‬
‫بهتسر و كاملتسر و تمامتسر اسست از عمسل بسه قول امامانسي كسه‬
‫نديده مدعسسسي عصسسسمت ايشانيسسسد و اگسسسر از ايشان مدرك نقسسسل‬
‫صحيحي كه گفته هاي خود را به علي و يا غير او نسبت‬
‫ميدهنسد بخواهسي راهسي بسه وجود آن مدرك صسحيح ندارنسد و‬
‫نيز مانند اهل سنت اسناد و علم به رجال نقل كننده ندارند‪.‬‬
‫ابسن مهطر‪ 126‬گويسد‪(( :‬دليسل چهارم بر نجات شيعسه ايسن اسست‬
‫كسه مذهسب خود را از معصسومين گرفتسه انسد و علي در شسب‬
‫و روز هزار ركعست نماز مسي خوانسد بسا وجود شدت گرفتاري‬
‫او به جنگها‪ ،‬وعلي بسن الحسسين زيسن العابديسن نيز چنين بود‬
‫و محمد باقر چنان بود))‪ .‬و براي ايشان فضائلي شمرده كه‬
‫بعضي از آنها دروغ است‪.‬‬
‫در جواب گفتسه ميشود شمسا مذهبتان را از اهسل بيست رسسول‬
‫نگرفتسه ايسد و شمسا در مذهسب و ديسن و اعمال و افعال مخالف‬
‫علي و اهسل بيست او هسستيد زيرا علي و اهسل بيست او صسفات‬
‫‪ -126‬بدان كه در بين اماميه ابن مطهر حلي به علمه حلي ملقب و مشهور است و در همه جا از او جز با اين شهرت و لقب ياد نمي كنند ولي‬
‫ابن تيميه و ساير اهل سنت از وي با همان عنوان ((ابن مطهر)) ياد مي كنند و چون ما اين ترجمه را براي شيعه نوشته ايم لذا براي رعايت‬
‫حال ايشان در صفحات قبل چنانكه گذشت يا همان نام ((علمه حلي)) كه لقب و شهرت مورد توجه ايشان است ياد نموديم‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫خداونسسد جسسل جلله را ثابسست ميدانسسستند‪ ،‬و بسسه قضاء و قدر‬
‫خداونسد ايمان داشتنسد‪ ،‬و خلفست و فضيلت خلفاي سسه گانسه ي‬
‫قبل از او را درست مي شمردند‪.‬‬

‫و نيسسز امور ديگري اسسست كسسه در آن شمسسا بسسا علي و اهسسل‬


‫بيست مخالف هسستيد‪ .‬و شمسا سسند هاي درسست و متصسل هسم‬
‫نداريسد كسه انسسان در آن ديده و قضاوت كنسد‪ ،‬و دروغهسا نزد‬
‫(‪)127‬‬
‫تان زياد است‪.‬‬
‫شمسا اگسر مدعسي تواتسر نصسوصتان باشيسد مخالفيسن شمسا تواتسر‬
‫بيشتري دارند و ساير قائلين به نص اگر بخواهند چنين ادعا‬
‫كرده ميتواننسد و در آن صسورت فرقسي بيسن هسر دو ادعسا باقسي‬
‫نخواهسد مانسد‪ ،‬سسپس آنهسا در ثبوت مذهسب خويسش بدو مقدمسه‬
‫نياز دارنسد‪ ،‬يكسي اينكسه آنهسا اول دعوي عصسمت براي امامان‬
‫شان ميكنند و بعداً مذهب خويش را منسوب آنان مي نمايند‪.‬‬
‫و ديگر اينكه آنها نياز به ثبوت آن نقل از آن امامان دارند‪،‬‬
‫(‪)128‬‬
‫و براي ثبوت دو مقدمه دليلي ندارند‪.‬‬
‫‪ - 127‬ولي شما آنان را مانند خدا به كل شيء عليم وبه كل شيء قدير و علي كل شىء شهيد دانسته و آنان را مانند خدا همه جا حاضر و ناظر‬
‫اعمال و آنان را باب الحوائج الي ال و واسسطه فيسض ميدانيسد و بسه آنان پناه مسي بريسد و از آنان مدد و حاجست مسي طلبيسد‪ .‬بسا اينكسه ايسن عقايسد‬
‫مخالف قرآن و مخالف عقايد علي كه تايع قرآن است ميباشد‪ ،‬علي مي گويند خدا در و دربان و باب و بواب ندارد ولي شما ميگوييد دارد‪.‬‬
‫علي مي گويد فقط بايد خدا را خواند كه از رگ گردن به انسان نزديكتر است و بين او و بندگان واسطه اي نيست ولي شما قبول نداريد‪ .‬علي‬
‫در مكتوب ششم نهج البلغه ي منسوب به او‪ ،‬و جاهاي ديگر خلفت خلفاي را قبول دارد اما شما قبول نداريد‪ .‬علي در خطبه ها و ساير‬
‫گفته هاي خود مردم را به قرآن دعوت مي كرد و آن را براي عموم مردم قابل فهم ميدانست و به مردم ميفرمود به همين قرآني كه در دستتان‬
‫است چنگ بزنيد ولي شما چنين نيستيد علي تابع سنت رسول بود و فقط سنت رسول را حجت ميدانست و از خود سنت نداشت‪ ،‬ولي شما‬
‫سسنت رسسول و دوازده نفسر ديگسر را نيسز حجست ميدانيسد‪ ،‬و اصسل اطلع صسحيحي از سسنت رسسول نداريسد علي بسه خلفاء و اصسحاب رسسول و‬
‫زوجات او سسب و لعسن نمسي كرد‪ ،‬ولي شمسا ايسن عمسل زشست را انجام ميدهيسد‪ .‬علي فضسل خلفاء و اصسحاب رسسول را قبول داشست و پشست سسر‬
‫خلفاء نماز ميخوانسسد و براي آنان خيسسر خواهسسي ميكرد و در مشورتهسسا آنان را رهنمائي و خيسسر خواهسسي مينمود‪ ،‬ولي شمسسا آنان را مرتسسد و كافسسر‬
‫ميدانيسد‪ .‬علي دختسر خود ام كلثوم را طبسق تمام تواريسخ براي عمسر عقسد نمود‪ ،‬ولي شمسا او را قاتسل فاطمسه مادر ام كلثوم ميدانيسد و هزاران‬
‫نسبت و افتراء ميزنيد و فضائلي كه براي علي و اولدش مي شمريد بيشتر ضد عقل و قرآن است و سند متصلي ندارد كه در اسانيد آن نظر‬
‫كنيم‪.‬‬
‫حضرت زيسن العابديسن علي بسن الحسسين چنانكسه در صسحيفه ي سسجاديه آمده بسه خدا عرض ميكنسد‪ :‬الحمسد ل الذى أدعوه ول أدعسو غيره ولو دعوت‬
‫غيره لخيسب دعائى و نيسز مسي فرمايسد‪ :‬الحمسد ل الذى أغلق عنسا باب الحاجسة إِل إليسه‪ .‬و حضرت علي در نهسج البلغسه ي منسسوب بسه او خطبسه‬
‫‪ 193‬ميفرمايسد‪ :‬ول أغلق عنكسم دونسه باب‪ .‬و در صسحيفه ي علويسه در دعاي روز چهاردهسم بسه خدا عرض ميكنسد‪ :‬والشافسع لهسم ليسس أحسد فوقسك‬
‫يحول دونهم‪ .‬و در دعاي ديگر (چنانكه در مستدرك الوسائل جلد اول ص ‪ 251‬آمده) به خدا عرض ميكند‪ :‬يا من ليس له بواب‪ .‬و از قبيل اين‬
‫كلمات در سخنان علي و اولد او بسيار است‪.‬‬
‫‪ - 128‬شمسا مدعسي عصسمت آنانيسد بسا اينكسه مدرك نقلي نداريسد شمسا خرافات مذهسب خود را بسه آنان نسسبت ميدهيسد ولي آنان از شمسا بيزارنسد بسا اينكسه‬
‫علي در تمام خلفتش يك درهم خمس و سهم امام از كسي نگرفت و مدعي آن هم نشد شما چنين وجوهاتي را گرفته و از راه دين نان مي‬
‫خوريسسد و مذهسسبي براي دكان خود ايجاد كرده ايسسد ولي علي ديسسن را دكان نكرد‪ .‬شمسسا مسسي گوييسسد علي در شسسب و روز هزار ركعسست نماز مسسي‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫براي علي و پسسسرانش مناقسسب بسسسياري ثابسست شده كسسه ايسسن‬
‫مصسسسنف آنرا ذكسسسر نكرده و برخلف براي علي مناقسسسب و‬
‫چيزهايسي بسه دروغ نقسل كرده ماننسد اينكسه مسي گوينسد سسوره ي‬
‫انسسان در حسق علي و اهسل بيست او نازل شده در حاليكسه ايسن‬
‫سوره مكي است‪ ،‬و در مكه علي با فاطمه ازدواج نكرده بود‬
‫و اهسل بيتسي نداشست بلكسه در مدينسه بسا فاطمسه ازدواج نمود و‬
‫حضرت حسسسن در سسسال دوم هجرت متولد شسسد‪ ،‬و حسسسين در‬
‫سسسال چهارم‪ ،‬و بر كسسساني كسسه علم بسسه نزول سسسور قرآن و‬
‫احوال اهل بيت دارند كذب ايشان مخفي نيست‪ .‬و اما آيه ي‬
‫تطهير پس اراده در جمله ( ُيرِيدُ الُّ) اراده تشريعي است‪،‬‬
‫يعنسي شرعسا خدا اراده كرده و از خانواده ي رسسول خواسسته‬
‫كسسه ايشان خود را بسسه رجسسس و پليدي آلوده نكننسسد و خود را‬

‫خواند‪ ،‬ولي خود علي اين ادعا را نكرد و گرنه رياكار مي شد به اضافه علي بايد به زن و اطفال خود برسد و خانه ي خود و مملكت خود و‬
‫رعيست خود را اداره كنسد و بسه كار مردم رسسيدگي كنسد نسه اينكسه شسب و روز نماز بخوانسد‪ ،‬بسه اضافسه يسك شسب تابسستان كه پنسج سساعت اسست چگونسه‬
‫خواندن و هزار ركعت نماز امكان دارد‪ ،‬علي مي فرمايد مردم بدون اينكه ‪ 70‬سال درس بخوانند قرآن را مي فهمند ولي شما پس از ‪ 70‬سال‬
‫درس باز در شكيد كه آيا قابل فهم است يا خير؟‪ .‬بهر حال فضائل علي بسيار است و براي علي مناقب و فضائل صحيحي است كه احتياج به‬
‫جعليات و دروغ شما ندارد‪.‬‬
‫اصسول ديسن علي ايمان بسه خدا و رسسول بود ولي اصسول ديسن رافضيان بيشتسر از دوسست بسه اضافسه علي در زمان خلفست خود يسك مرتبسه براي‬
‫وفات رسول خدا عزا و براي تولد او جشن نگرفت ولي شيعيان براي هر امامي از امامان خود نصف سال را در جشن و عزا بسر مي برند و‬
‫بدعتهايسي سساخته انسد بنام شعائر مذهسبي از قبيسل روضسه خوانسي و سسينه زنسي و زنجيسر كوبسي و فرياد و واويل كشيدن و مداحسي و علم و كتسل و‬
‫دسته و داد و فرياد و رقسص دسته جمعي و همه را بنام دين اضافه كرده اند و در حالي كه تمام اين اعمال بدعت و مورد نهي خدا و رسول‬
‫است حتي اينكه در كتب خود علماي شيعه از پيامبر و اهل بيت او آثاري نقل شده است كه بر نهي اين اعمال دللت دارد ولي هيچ يك از علماي‬
‫اماميه ايشان را نه تنها از اين كارهاي حرام باز نمي دارند بلكه خود مراسم روضه خواني برپا و ايشان را نيز به اعمالي كه ذكر شده تشويق‬
‫و ترغيب مي نمايند ما در اينجا به همين مناسبت جمله اي از آثار منقول در نهي از اين اعمال ذكر مي كنيم‪.‬‬
‫علي كسه تابسع قرآن و سسنت رسسول بود و از خود سسنتي نداشست در نهسج البلغسه منسسوب بسه او در كلمات قصسار شماره ‪ 136‬ميفرمايسد‪ :‬ينزل‬
‫الصبر على قدر المصيبة ومن ضرب على فخذه عند المصيبة حبط أجره‪ .‬يعني‪ :‬صبر به اندازه مصيبت به انسان ميرسد و كسي كه در مصيبت‬
‫بر ران خود بكوبد اجرش تباه مي شود‪.‬‬
‫شيخ مفيد در كتاب‪ :‬ارشاد ‪ 97 /2‬از حضرت امام حسين روايت نموده كه به خواهرش زينب فرمود‪ :‬يا أخية إنى أقسمت عليك فأبرى قسمى‬
‫ل تشقسى على جيبسا ول تخمشسى على وجهسا ول تدعسى على بالويسل والثبور إذا أنسا هلكست‪ .‬يعنسي‪ :‬خواهسر جان مسن تسو را قسسم دادم و تسو بسه قسسم و‬
‫سسوگند مسن وفادار باش كسه چون مسن كشتسه شدم گريبان بر مسن چاك مكسن و چهره نخراش و در مرگ مسن واويل و واثبورا (واي بر مسن! خدايسم‬
‫مرگ دهد) مگو‪.‬‬
‫كليني در فروع كافي ‪ 222 /1‬از حضرت باقر رحمه ال روايت نموده كه فرمود‪ :‬وأشد الجزع الصراخ بالويل والعويل ولطم الوجه والصدور وجز‬
‫الشعر عن النواصى ومن أقام النواحة فقد ترك الصبر وأخذ فى غير طريقه‪ .‬يعني‪ :‬شديدترين شكل بيتابي نشان دادن (در وقت مصيبت) آن است‬
‫كه فرياد واويل بلند كنند و به صورت و سينه بزنند و موي جلوي سر خود را بتراشند و كسي كه نوحه خواني بر پا دارد شكيبايي را ترك كرده‬
‫و راهي جز راه صبر در پيش گرفته است‪.‬‬
‫و البته روايات در اين مورد بيش از آن است كه ذكر شد هر كس بخواهد و طالب باشد رجوع كند به كتاب جامع المنقول في سنن الرسول و يا‬
‫كتب معتبر ديگر‪.‬‬
‫به اضافه شيعه صد مذهب است از زيديه و اسماعيليه و فطحيه و جعفريه و ناووسيه و صوفيه و شيخيه و امثال آنها و همه مدعيند كه مذهب‬
‫خود را از معصوم گرفته اند در حاليكه گفتار هريك ضد ديگري است پس صرف ادعاي اخذ از معصوم كافي نيست بايد آنچه هر مذهبي دارد با‬
‫كتاب خدا و سنت رسول ال موافق باشد چنانكه اهل سنت مي گويند ما بايد آنچه با اين دو موافق است بگيريم و مخالف با كتاب و سنت را‬
‫رها كنيم و لذا آنان را اهل سنت مي نامند‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫پاك و پاكيزه نگاه دارنسد‪ .‬و ايسن آيسه اخبار بسه طهارت ايشان‬
‫و يسا اراده تكوينسي جسبري نيسست و بر عصسمت تكوينسي دللت‬
‫نميكند‪.‬‬
‫ايسن آيسه ي سسوره مائده اسست كسه بسه تمام مؤمنيسن فرموده‪:‬‬
‫حرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهّرَكُمْ) و‬ ‫(مَا يُرِيدُ الُّ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ ِمنْ َ‬
‫در سوره ي نساء آيه ي ‪ 28‬ميفرمايد‪( :‬يُرِيدُ الُّ أَنْ ُيخَفّفَ‬
‫عَنْكُمْس) ‪ .‬در آيسه ي ‪ 26‬فرموده‪ُ ( :‬يرِيدُ الُّ لِيُبَيّنَس لَكُمْس‬
‫وَيَهْدِيَكُمْس) پسس اراده در ايسن آيات بسه معنسي امسر و خشنودي‬
‫اسسست نسسه اينكسسه وقوع مراد التزامسسي باشسسد و چون اراده ي‬
‫شرعسسي اسسست‪ ،‬پسسس بسسه عمسسل و اختيار خود مكلفيسسن صسسورت‬
‫ميگيرد‪ .‬اگر چنين مي بود پس بايد همه پاك مي شدند‪ ،‬زيرا‬
‫خداونسسد پاك شدن همسسه را اراده ي شرعسسي دارد‪ ،‬و ايسسن بناء‬
‫بسه گفتسه ي شيعسه ايسن زمان قابسل توجيسه اسست زيرا آنهسا در‬
‫ايسسن موارد پيرو معتزله شده انسسد و مسسي گوينسسد كسسه چيزهايسسي‬
‫اسست كسه خداونسد مسي خواهسد ليكسن چنان نمسي شود‪ .‬و مؤيسد‬
‫مطلب ايسسسن اسسسست كسسسه رسسسسول خدا عباء و كسسسساء خود را‬
‫چنانكسه در خسبر آمده بر سسر علي و فاطمسه و حسسن و حسسين‬
‫كشيسد و در حسق ايشان دعسا كرد و گفست‪(( :‬اللهسم هؤلء اهسل‬
‫بيتسسى فاذهسسب عنهسسم الرجسسس وطهرهسسم تطهيرًا)) مسسسلم ايسسن‬
‫حديث را از روايت عايشه روايت كرده است‪ ،‬و اهل سنت‬
‫از ام سلمه روايت كرده اند‪.‬‬
‫و اگسسسسسر اراده ي الهسسسسسي درآيسسسسسه خسسسسسبر بود ديگسسسسسر دعاء‬
‫نميخواسسست‪ 129،‬و ايسسن آيسسه دليسسل اسسست بر اينكسسه خداي تعالي‬
‫‪ -129‬و اگر آنان معصوم بودند ديگر در خواست و دعا براي بر طرف شدن رجس از ايشان معنايي نداشت‪ ،‬و اگر عصمت و اراده الهي تكويني‬
‫بود بدون دعا حاصل مي شد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫افعال بندگان را مخلوق خود شمرده و قادر اسسسسسسسسست بر دور‬
‫كردن رجس‪ ،‬و اين رد بر معتزليان و شيعيان است‪.‬‬
‫و دليسل ديگسر بر اينكسه اراده بسه معنسي امسر و تشريعسي در ايسن‬
‫آيسسه اسسست سسسياق آيسسه ميباشسسد كسسه از تكليسسف و امسسر و نهسسي‬
‫صسحبت ميكنسد چنانكسه در آيسه ي ‪ 30‬تسا ‪ 34‬سسوره ي احزاب‬
‫شةٍ مُبَيّنَةٍ ‪. . .‬‬ ‫ميفرمايد‪( :‬يَا نِسَاءَ النّبِيّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنّ بِفَاحِ َ‬
‫تا ‪ . . .‬وَل تَبَرّجْنَ تَبَرّجَ الْجَاهِلِيّةِ الُْولَى وَأَقِمْنَ الصّلةَ‬
‫وَآتِينَ الزّكَاةَ وَأَطِعْنَ الَّ وَرَسُولَهُ إِنّمَا يُرِيدُ الُّ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ‬
‫الرّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهّرَكُمْ َتطْهِيراً وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي‬
‫بُيُوتِكُنّ ِمنْ آيَاتِ الِّ وَالْحِكْمَةِ)‪ .‬در اين سياق كه صحبت از‬
‫تكليسف اسست دللت دارد كسه اراده ي تشريعسي و اراده ي امسر‬
‫و نهسسي اسسست‪ ،‬و اينكسسه زوجات رسسسول ال از اهسسل بيسست‬
‫اوسست‪ ،‬و سسياق آيسه تنهسا آنان را مخاطسب قرار داده اسست و‬
‫متوجه ايشان است‪.‬‬
‫زيرا سسسسياق در مخاطبسسسه ي ايشان اسسسست‪ ،‬و ضميسسسر مذكسسسر‬
‫((عنكسم)) براي تغليسب اسست و ضميسر مذكسر در آيات مذكور‬
‫دللت بر ايسسن دارد كسسه ايسسن آيات عام بوده و شامسسل ديگران‬
‫غيسسر زوجات پيامسسبر ‪ ،‬ماننسسد علي‪ ،‬فاطمسسه‪ ،‬و پسسسرانشان‬
‫نيز مي شود‪ .‬به طور مثال خداوند در مورد مسجد قباء مي‬
‫‪108‬‬ ‫فرمايسسد‪( :‬لَمَس ْسجِدٌ أُس سّسَ عَلَى التّقْوَى) التوبسسه‪:‬‬
‫درحاليكسه مسسجد قباء بسه اسساس تقوي بناء شده اسست و نيسز‬
‫مسسجد پيامسبر و مسسجد او بهتسر از مسسجد قباء اسست‪ ،‬پسس‬
‫در ايسن صسورت آيست مباركسه در مورد مسسجد قباء بوده‪ ،‬و بسه‬
‫طريق اولي شامل مسجد پيامبر نيز مي باشد‪.130‬‬
‫‪ -130‬زيرا رسسول خدا نيسز مأمور بسه ايسن طهارت اسست و داخسل مخاطبات اسست ماننسد ضميسر ((كسم)) در آيسه ي ‪ 73‬سسوره ي هود كسه خطاب بسه‬
‫ساره زن ابراهيم است و ميفرمايد‪( :‬قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ الِّ رَحْمَتُ الِّ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ) زيرا حضرت ابراهيم نيز داخل خطاب مي‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫و اصسسح روايات ايسسن اسسست كسسه مقصسسود از اهسسل بيسست زوجات‬
‫رسسسول اسسست‪ .‬و در صسسحيحين وارد شده‪(( :‬اللهسسم صسسلى‬
‫على محمد وعلى ازواجه وذريته‪)).‬‬
‫و اما واجب بودن مودت و آيه‪( :‬قُلْ ل أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلّ‬
‫الْمَوَدّةَ فِي الْقُرْبَى) كه شما ميگوييد راجع به دوستي فاطمه‬
‫و حسسسنين و فرزندان ايشان اسسست‪ ،‬بدان كسسه‪ :‬اول ايسسن آيسسه‬
‫مكسي اسست‪ ،‬و در مكسه حسسنين نبودنسد‪ ،‬حتسي علي ازدواج‬
‫نكرده بود‪ .‬ثانيسسا در ايسسن آيسسه كلمسسه ((ذى القربسسى)) و يسسا‬
‫((ذوى القربسسسى))‪ ،‬كسسسه بمعنسسسي خويشان و نزديكان اسسسست‪،‬‬
‫نيامده‪ ،‬بلكه در آيه ي مذكور كه آيه ي ‪ 23‬سوره ي شوري‬
‫ميباشسسسد‪ ،‬كلمسسسه ي ((فسسسى القربسسسى)) آمده اسسسست‪ .‬و ((فسسسى‬
‫القربسسى)) معنسسي ((ذى القربسسي)) يسسا ((ذوي القربسسي)) را‬
‫ندارد‪ .‬و دوستي ما با اهل بيت براي اجر نبوت نيست‪ ،‬زيرا‬
‫رسسول خدا اجسر نبوت نخواسسته و همانسا اجسر او بسا خداي‬
‫تعالي است كه در سوره ي فرقان آيه ي ‪ 57‬فرموده (قُلْ مَا‬
‫أَسْسأَلُكُمْ عَلَيْهِس مِنْس أَجْ ٍر) يعنسي‪(( :‬بگسو مسن از شمسا اجسر‬
‫نميخواهسسسسم))‪ ،‬و ايسسسسن مطلب در سسسسسوره هاي شعراء (آيات‬
‫‪ )180 ،164 ،145 ،127‬انعام (آيسسسه ي ‪ )90‬و هود (آيسسسه‬
‫‪ )51‬مكرر شده كه اجر نمي خواهم‪ ،‬اجر من با رب العالمين‬
‫است(‪.)131‬‬
‫باشسد و تغليسب مذكسر بر مؤنسث اسست و ايسن تغليسب‪ ،‬رسسم عرب اسست چنانكسه وقتسي در محلي عده اي از زنان كسه در بينشان مردمسي باشسد‪ ،‬جمسع‬
‫باشند‪ ،‬هرگاه مردي وارد آن مجلس شود‪ ،‬به خطاب مذكر به ايشان سلم ميكند و مي گويد سلم عليكم‪.‬‬

‫‪ - 131‬و ممكسن نيسست در آيسه ي مذكور يعنسي آيسه ‪ 23‬سسوره شوري مقصسود طلب اجسر باشسد‪ ،‬خيسر هرگسز چنيسن نيسست‪ ،‬زيرا در قرآن ضسد و نقيسض‬
‫وجود ندارد‪ ،‬قرآن كتابي است از طرف پروردگار جهان كه در آن هيچ اختلفي وجود ندارد چنانكه در سوره ي نساء آيه ي ‪ 82‬ميفرمايد‪.‬‬
‫(أَفَل يَتَدَبّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ الِّ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلفاً كَثِيراً) يعني‪ :‬آيا در قرآن تدبر نميكنند و اگر از جانب غير خدا بود البته در‬
‫آن اختلف بسيار مي يافتند‪.‬‬
‫پس معناي آيه ي مذكور چنانكه شما ميگوييد نيست‪ ،‬بلكه معناي آيه اين است كه ميفرمايد من در امر رسالت اجر و مزدي از شما نميخواهم جز‬
‫اينكسه شمسا در تقرب الي ال بسا يكديگسر دوسستي كنيسد‪ .‬چنانكسه خداي تعالي در آيات زيادي از قرآن دوسستي مؤمنان را بسه يكديگسر خواسسته اسست‪.‬‬
‫بنابراين استثناي در اين آيه استثناي از جمله نيست بلكه استثناي منقطع است كه فرموده من از شما مزدي نمي خواهم بلكه من در نزديكي به‬
‫خدا مودت را الزام مي كنم و آن را از شما خواهانم و اين معنا در آيات ديگر نيز آمده است چنانكه در سوره ي فرقان آيه ي ‪ 75‬ميفرمايد‪( :‬قُلْ‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬

‫و امسسا آنچسسه ابسسن مطهسسر حلي(‪ )132‬گمان كرده كسسه علي در‬
‫شسب و روزي هزار ركعست نماز مسي كرده ايسن صسحيح نيسست‬
‫در حاليكه پيغمبر ما ‪ 13‬ركعت نماز شب بجا مي آورده و بر‬
‫آن نمسي افزوده و قيام تمام شسب مسستحب نيسست بلكسه مكروه‬
‫اسست‪ .‬رسسول خدا بسه عبدال بسن عمرو بسن عاص فرموده‪:‬‬
‫((جسسد تسو بر تسو حقوقسي دارد))‪ ،‬و خود رسسول در شسب‬
‫و روز تقريبسسا چهسسل ركعسست ميخوانسسد‪ ،‬و علي تابسسع قرآن و‬
‫سسنت و رسسول خدا بود و از خود سسنتي نداشست‪ ،‬و او بسه‬
‫سنت رسول ال داناتر است‪ ،‬و پيروي او به هدايت رسول‬
‫از همه بهتر است‪ ،‬و او با رسول خدا مخالفت نميكند‪.‬‬
‫و بعلوه بسا علم بسه سساير واجبات‪ ،‬خواندن هزار ركعست نماز‬
‫ممكسسسسسن نيسسسسسست‪ ،‬زيرا بر او حقوق نفسسسسسس خود از خواب‪،‬‬
‫خوردن‪ ،‬آشاميدن‪ ،‬قضاي حاجسسسسسسست‪ ،‬وضوء‪ ،‬مباشرت بسسسسسسسا‬
‫خانواده و كنيزان‪ ،‬رسسسيدن بسسه كار فرزندان و اهسسل و رعيسست‬
‫خود كسسسه نصسسسف زمان را فرا ميگيرد واجسسسب اسسسست‪ ،‬و يسسسك‬
‫سساعت براي هشتاد ركعست كافسي نيسست مگسر آنكسه تنهسا سسوره‬
‫ي فاتحسسه را در آن بخوانسسد و بدون طمأنينسسه انجام دهسسد‪ ،‬و‬
‫مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلّ مَنْ شَاءَ أَنْ يَتّخِذَ إِلَى رَبّهِ سَبِيلً) يعني بگو من بر امر رسالت اجري از شما نميخواهم جز اينكه هر كسي كه بخواهد‬
‫به جانب پروردگار خود راهي پيدا كند‪ .‬و در سوره ي سبأ آيه ‪ 48‬ميفرمايد‪( :‬قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ‪ ). . .‬يعني‪ :‬بگو اي محمد آن‬
‫اجري كه من در امر رسالت از شما ميخواهم (يعني دوستي در راه خدا و يا فرا گرفتن راه خدا) آن نيز براي خود شماست)‪.‬‬
‫آري حسق تعالي از زبان تمام انسبياء فرموده كسه ايشان بر امسر تبليسغ اجري از مردم نمسي خواهنسد و اجرشان بسا پروردگار اسست چنانكسه در سسوره ي‬
‫هود از زبان پيغمبر ميفرمايد‪( :‬يَا قَوْمِ ل أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلّ عَلَى الّذِي فَطَرَنِي)‬
‫يعنسسي‪ :‬اي قوم مسسن مسسن براي رسسسالت خود‪ ،‬از شمسسا اجسسر و مزدي نميخواهسسم مزد مسسن جسسز بر عهده ي آفريننده ي مسسن نيسسست‪ .‬و در جاي ديگسسر‬
‫ميفرمايد‪:‬‬
‫(وَيَا قَوْمِ ل أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالً إِنْ أَجْرِيَ ِإلّ عَلَى الِّ)‬
‫بنابرايسن معناي آيسه مورد بحسث چنان نيسست كسه بعضسي از شيعيان گمان كرده انسد زيرا در ايسن صسورت در قرآن تناقسص پيدا ميشود و در چنيسن‬
‫صورت تقدير آيه آن ميشود كه‪ :‬من از شما اجري نميخواهم بلكه از شما اجر ميخواهم! و نيز چنين ميشود كه‪ :‬اجر من جز بر خدا نيست بلكه‬
‫اجر من بر خدا است و غير خداست‪.‬‬
‫شيسخ مفيسد و بسسياري از علماي و مفسسرين شيعسه نيسز هميسن معنسا را پسسنديده و آورده انسد‪ ،‬مثل مرحوم طبرسسي در مجمسع البيان در تفسسير آيسه ي‬
‫مذكور مينويسد‪ :‬ل أسئلك فى تبليغ الرسالة اجرًا إِل التودد والتحاب فيما يقرب إِلى ال تعالى‪.‬‬
‫‪ - 132‬چنانكه مكرر شد ابن مطهر همان علمه حلي است كه بين اماميه مشهور و مورد علقه ي ايشان است و اين كتاب نقد بر او مي باشد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫علي شأنسسسش بالتسسسر اسسسست از اينكسسسه نمازش ماننسسسد نماز‬
‫منافقيسن‪ ،‬منقار زدن بسه زميسن باشسد و از اينكسه ذكسر خدا نكنسد‬
‫مگر كمي‪ ،‬چنانكه در صحيحين است‪.‬‬
‫و اما قول شيعه كه رسول خدا بين خود و علي برادري‬
‫افكنسسسد يكديگسسسر دروغ اسسسست‪ ،‬زيرا رسسسسول خدا بسسسا احدي‬
‫برادري نيفكنسد و مهاجريسن را نيسز بسا يكديگسر برادر قرار نداد‬
‫و انصسسار را نيسسز بسسا يكديگسسر برادر قرار نداد‪ ،‬و لكسسن بيسسن‬
‫مهاجريسن و انصسار برادري داد چنانكسه بيسن سسعد بسن ربيسع و‬
‫عبدالرحمن بن عوف برادري قرار داد و اين در صحيح آمده‬
‫است‪.133‬‬
‫و امسا قول شيعسه كسه رسسول خدا نفسس علي بود و اسستدلل‬
‫به آيه ي ‪ 61‬عمران نموده كه‪( :‬وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ) در‬
‫جواب گفتسسه ميشود‪ ،‬ايسسن تفسسسير خطاسسست‪ ،‬و همانسسا ايسسن آيسسه‬
‫مانند آن است كه در سوره ي نور آيه ي ‪ 12‬فرموده‪( :‬لَوْل‬
‫إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا)‬
‫‪.‬‬
‫و مانند آيه ي ‪ 54‬سوره ي بقره است كه فرموده‪( :‬فَاقْتُلُوا‬
‫أَنْفُسَكُمْ)‪.‬‬
‫و در آيه ي ‪ 84‬فرموده‪( :‬وَل ُتخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ)‬
‫يعنسي‪ :‬بعضسي از شمسا بعضسي ديگسر را از خانسه هايتان بيرون‬
‫نكند‪.‬‬

‫‪ 133‬و آنچه از سيره ي صحابه معروف است آن است كه در بين صحابه عثمان و علي نسبت به يكديگر از همه نزديكتر و صميمي تر بودند‪ ،‬و‬
‫براي علي در برادري چون عثمان مانندي نبود و هر دوي ايشان نيز از بني عبد مناف بودند‪ ،‬پس اگر براي علي مثل و مانندي در برادري باشد‬
‫همان عثمان است‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫پس مراد از نفس‪ ،‬برادري است كه آن هم يا برادري نسبي‬
‫اسسست و يسسا آنكسسه برادري دينسسي ميباشسسد‪ .‬و در سسسوره ي آل‬
‫عمران آيه ي ‪ 164‬خداي تعالي ميفرمايد‪:‬‬
‫(لَقَدْ مَنّ الُّ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولً مِنْ أَنْفُسِهِمْ)‬
‫كسه مؤمنيسن نفسس رسسول نيسستند بلكسه از جنسس او و برادران‬
‫اويند‪.‬‬
‫پيغمسبر بسه علي فرمود‪(( :‬أنست منسى وأنسا منسك)) و در‬
‫حسق اشعرييسن نيسز كسه در جنسگ بسه تندي حركست مسي كردنسد و‬
‫آنچه را داشتند بين خود به تساوي قسمت مي كردند فرمود‪:‬‬
‫((فهسم منسى وأنسا منهسم)) و در حسق جليسبيب‪ 134‬نيسز فرموده‪:‬‬
‫((هذا منسسى وأنسسا منسسه)) و تمام ايسسن اخبار در صسسحيح آمده‬
‫است‪.135‬‬
‫و امسسا ازدواج علي بسسا فاطمسسه كسسه شيعسسه آنرا فضيلت شمرده‬
‫پسسس فضيلتسسي براي علي اسسست‪ ،‬و همچنيسسن ازدواج خواهران‬
‫حضرت فاطمسسسه بسسسا عثمان‪ ،‬براي عثمان فضيلتسسسي اسسسست و‬
‫همچنيسسسن ازدواج پيامسسسبر بسسسا دختران ابوبكسسسر و عمسسسر‪ ،‬براي‬
‫ايشان فضيلتسي اسست‪ ،‬پسس تمام خلفاي اربعسه بسا رسسول خدا‬
‫دامادي دارند و از همه ي آنها خشنود بود‪.‬‬
‫گويد‪(( :‬براي علي معجزات بسياري است))‪ .‬اگر مقصود‬
‫از معجزات كرامات اسسست چنانكسسه اصسطلح عوام اسست و بسسه‬
‫غلط كرامات را معجزه ميگويسسد در جواب گفتسسه ميشود‪ :‬آري‬

‫‪ -134‬جليسبيب در بعضسي از غزوات رسسول خدا حاضربود سسپس ناپيدا شسد‪ ،‬رسسول خدا امسر كرد او را پيدا كننسد او را يافتنسد در ميان معركسه‪،‬‬
‫هفت نفر از مشركين را كشته بود و خود در ميان آنان شهيد شده بود پس رسول خدا در حق او دعا كرد و فرمود‪(( :‬هذا منى وأنا منه))‪.‬‬
‫‪ -135‬ولب هيج دللتي بر امامت ندارد‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫علي از بسسسياري از كسسساني كسسه داراي كرامسست مسسي باشنسسد‬
‫افضل است‪.136‬‬
‫گويسد‪(( :‬حتسي قومسي در حسق علي مدعسي ربوبيست او شدنسد‬
‫و ايشان را بسه قتسل رسسانيد)) گوييسم‪ ،‬بسا اينكسه پيامسبر خدا‬
‫معجزه داشست و اعظسم از علي بود كسسي در حسق او الحمدل‬
‫مدعسسي ربوبيسست نشسسد‪ ،‬بسسه اضافسسه مدعيان ربوبيسست علي عدد‬
‫كمسسي بودنسسد پسسس آنهسسا سسسوخت‪ ،‬امسسا آنان كسسه او را كافسسر‬
‫ميدانسسستند در عوض هزاران نفسسر بودنسسد از خوارج كسسه همسسه‬
‫مقيد به اسلم و متعبد به دين بودند‪ .‬و اما مدعيان ربوبيت‬
‫او همه بي دين و زنديق بودند‪ ،‬چگونه شما قول زنديقان را‬
‫دليسسل بر فضسسل علي ميدانيسسد؟! پسسس بايسسد‪ -‬نعوذ بال‪ -‬قول‬
‫مسسلمين دليسل بر نقسص او باشسد!!‪ .‬و بايسد گفست كسه ايسن هسر‬
‫دو گروه مردمان خوبي نبودند‪.‬‬
‫گويسسد‪(( :‬پيامسسبر روزي دسسست حسسسين را گرفسست و فرزنسسد او‬
‫ابراهيم بالي زانوي او نشسته بود‪ ،‬پس جبرئيل نازل شد و‬
‫گفسست خدا براي تسسو ميان ايسسن دو جمسسع نخواهسسد كرد‪ ،‬يكسسي را‬
‫انتخاب كسن‪ ،‬رسسول خدا گفست اگسر حسسين بميرد مسن‪ ،‬علي و‬
‫فاطمه هر سه گريان خواهيم شد و هرگاه ابراهيم بميرد فقط‬
‫مسسن گريان شوم‪ ،‬پسسس فوت ابراهيسسم را اختيار كرد و او پسسس‬
‫از سه روز وفات نمود))‪.‬‬
‫در جواب گوييم‪ :‬اين خبر را احدي از اهل علم روايت نكرده‬
‫است و اسنادي كه شناخته شود ندارد و از احاديث دروغين‬

‫‪ -136‬ولي بايد دانست كه معجزه مخصوص به انبياء و تصديق الهي براي نبوت ايشان است‪ ،‬زيرا انبياء از طرف خدا منصب دارند و خدا بايد بر‬
‫نبوت ايشان شهادت دهد و وجود معجزه شهادت الهي برآن منصب است‪ .‬اما غير انبياء منصبي از طرف خدا ندارنسد تا خدا بر آن شهادت دهد‪.‬‬
‫چنانكه خدا فرموده‪( :‬قُلْ كَفَى بِالِّ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ إِنّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيراً بَصِيرًا) و در آيه ي ديگر فرموده‪( :‬هُوَ الّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى‬
‫وَدِينِ الْحَقّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلّهِ وَكَفَى بِالِّ شَهِيداً) و فاعل معجزات خداي تعالي به دعاي رسولن است‪ ،‬و عمل و فعل انبياء نيست چه برسد‬
‫به ديگران‪ ،‬پس چون رسول خدا فاعل معجزه نيست چگونه علي فاعل معجزه خواهد بود؟!‪.‬‬
‫تمامي حقوق اين كتاب متعلق به سايت اهل سنت مي باشد‪.‬‬
‫‪/http://www.ahlesonnat.net‬‬
‫اسست‪ ،‬زيرا جمسع بيسن حسسين و از جمسع بيسن حسسن و حسسين‬
‫مهمتر نيست‪.137‬‬
‫سسپس گويسد‪(( :‬پيامسبر علي بسن الحسسين را زيسن العابديسن‬
‫ناميسد))‪ .‬گوييسم ايسن هيسچ اصسلي نداشتسه و نسه دانشمندي آنرا‬
‫روايست كرده اسست‪ .‬آنانسي كسه مسي گوينسد‪(( :‬ابسو جعفسر محمسد‬
‫باقسر اعلم اهسل زمان خود بوده اسست))‪ .‬گوييسم