به منظور شناخت مديريت دانش ابتدا نياز به تعريف مناسبي از دانش مي باشد. دانش در مفهوم عام اطلاعات بدست آمده از طريق مطالعه، تمرين و تجربه افراد مي باشد. بطور مثال با خواندن كتاب شنا نمي توان شنا كردن آموخت به عبارت ديگر صرفاٌ با داشتن اطلاعات نمي توان به دانش دست يافت، تجربه و ممارست در اخذ دانش نيز امري حياتي است. در برخي از امور، اطلاعات نقش مهمي (مهارتهاي ذهني و فكري) دارند، در برخي از امور، تمرين و ممارست (مهارتهاي بدني) و در برخي اطلاعات و تمرين هر دو نقش مهمي (مشاغل تخصصي) دارند. دانش سازماني داراي پيچيدگي فراتري از دانش فردي است. در واقع دانش كل سازمان را مي توان برآيند "دانش افراد سازمان+دانش كسب و كار سازمان" تلقي نمود. مي توان گفت نسخه حاضر و آماده اي براي مديريت دانش نمي توان تجويز نمود. سازمانها با توجه به نوع كسب و كار، اندازه، فرهنگ سازماني و اجتماعي، برهه اي از زمان، نوع خدمات، موقعيت اجتماعي، نوع فعاليت، اندازه، نوع مالكيت، نوع استخدام پرسنل و روابط سازماني نياز به مديريت دانش نوع مناسب و درخور خود دارند. در مديريت دانش در مقياس سازماني، شناسايي دانش سازماني مهم ترين عامل حصول موفقيت است.
Original Title
مديريت دانش در واحدهاي فناوري اطلاعات و ارتباطات KM in ITC depts
به منظور شناخت مديريت دانش ابتدا نياز به تعريف مناسبي از دانش مي باشد. دانش در مفهوم عام اطلاعات بدست آمده از طريق مطالعه، تمرين و تجربه افراد مي باشد. بطور مثال با خواندن كتاب شنا نمي توان شنا كردن آموخت به عبارت ديگر صرفاٌ با داشتن اطلاعات نمي توان به دانش دست يافت، تجربه و ممارست در اخذ دانش نيز امري حياتي است. در برخي از امور، اطلاعات نقش مهمي (مهارتهاي ذهني و فكري) دارند، در برخي از امور، تمرين و ممارست (مهارتهاي بدني) و در برخي اطلاعات و تمرين هر دو نقش مهمي (مشاغل تخصصي) دارند. دانش سازماني داراي پيچيدگي فراتري از دانش فردي است. در واقع دانش كل سازمان را مي توان برآيند "دانش افراد سازمان+دانش كسب و كار سازمان" تلقي نمود. مي توان گفت نسخه حاضر و آماده اي براي مديريت دانش نمي توان تجويز نمود. سازمانها با توجه به نوع كسب و كار، اندازه، فرهنگ سازماني و اجتماعي، برهه اي از زمان، نوع خدمات، موقعيت اجتماعي، نوع فعاليت، اندازه، نوع مالكيت، نوع استخدام پرسنل و روابط سازماني نياز به مديريت دانش نوع مناسب و درخور خود دارند. در مديريت دانش در مقياس سازماني، شناسايي دانش سازماني مهم ترين عامل حصول موفقيت است.
به منظور شناخت مديريت دانش ابتدا نياز به تعريف مناسبي از دانش مي باشد. دانش در مفهوم عام اطلاعات بدست آمده از طريق مطالعه، تمرين و تجربه افراد مي باشد. بطور مثال با خواندن كتاب شنا نمي توان شنا كردن آموخت به عبارت ديگر صرفاٌ با داشتن اطلاعات نمي توان به دانش دست يافت، تجربه و ممارست در اخذ دانش نيز امري حياتي است. در برخي از امور، اطلاعات نقش مهمي (مهارتهاي ذهني و فكري) دارند، در برخي از امور، تمرين و ممارست (مهارتهاي بدني) و در برخي اطلاعات و تمرين هر دو نقش مهمي (مشاغل تخصصي) دارند. دانش سازماني داراي پيچيدگي فراتري از دانش فردي است. در واقع دانش كل سازمان را مي توان برآيند "دانش افراد سازمان+دانش كسب و كار سازمان" تلقي نمود. مي توان گفت نسخه حاضر و آماده اي براي مديريت دانش نمي توان تجويز نمود. سازمانها با توجه به نوع كسب و كار، اندازه، فرهنگ سازماني و اجتماعي، برهه اي از زمان، نوع خدمات، موقعيت اجتماعي، نوع فعاليت، اندازه، نوع مالكيت، نوع استخدام پرسنل و روابط سازماني نياز به مديريت دانش نوع مناسب و درخور خود دارند. در مديريت دانش در مقياس سازماني، شناسايي دانش سازماني مهم ترين عامل حصول موفقيت است.
به منظور شناخت مديريت دانش ابتدا نياز به تعريف مناسبي از دانش مي باشد. دانش در مفهوم عام اطلعات بدست آمده از طريق مطالعه ،تمرين و تجربه افراد مي باشد .بطور مثال با خواندن كتاب شنا نمي توان شنا كردن آموخت به عبارت ديگر صرفا ٌ با داشتن اطلعات نمي توان به دانش دست يافت ،تجربه و ممارست د ر شاخذش شدانشش نيزش شامر ي شحيات ي شاست.ش درش برخ ي شازش امور،ش اطلعات شنقشش مهمي (مهارتهاي ذهني و فكري) دارند ،در برخي از امور ،تمرين و ممارست (مهارتهاي بدني) و در برخي اطلعات و تمرين هر دو نقش مهمي (مشاغل تخصصي) دارند. دانش سازماني داراي پيچيدگي فراتري از دانش فردي است .در واقع دانش كل سازمان را مي توان برآيند "دانش افراد سازمان+دانش كسب و كار سازمان" تلقي نمود .مي توان گفت نسخه حاضر و آماده اي براي مديريت دانش نمي توان تجويزش شنمود.ش شسازمانهاش شباش شتوجهش شبهش شنوعش شكسبش شوش شكار،ش شاندازه،ش شفرهنگش شسازمانيش شو اجتماعي ،برهه اي از زمان ،نوع خدمات ،موقعيت اجتماعي ،نوع فعاليت ،اندازه، نوع مالكيت ،نوع استخدام پرسنل و روابط سازماني نياز به مديريت دانش نوع مناسبش شوش شدرخورش شخودش شدارند.ش شدرش شمديريتش شدانشش شدرش شمقياسش شسازماني،ش ششناسايي دانش سازماني مهم ترين عامل حصول موفقيت است .رويكرد ضمني و صريح به دانش جهت تشريح دانش سازماني نقش به سزايي دارد: •"دانشش افراد سازمان"ش يكي از موارد نا ملموسش و فرار مي باشد كه بالطبعش شبهش شسختيش شميش شتوانش شآنش شراش شمديريتش شنمودش شوش شغالبا ًش درش شردهش شدانش ضمني ارزيابي مي گردد .و نياز به آموزش ،حفظ ،توسعه و تصريح شدن دارد.شش در واقششع ،دانششش ضمنششي شخصششي بوده و فرموله كردن آن بسششيار مشكل است .اين نوع از دانش كه از طريق تسهيم تجربيات با مشاهده و تقليشد كسششششب مشي شود و ريششه در اعمال ،رويشه هشا ،تعهدات ،ارزشهشا و احسشاسات افراد دارد قابشل كشد گذاري نيسشت و ضمنا ً از طريشق يشك زبان مخابره نمي شود و دانش افراد از منظر سازماني حائز اهميت مي باشد. رويكردش شسازمانش شدرش شبدوش شاستخدامش شباش شگزينشش شعمليش شوش شطيش شدورهش شهاي همسنگسازي شروع و در ضمن خدمت نيز به منظور ارتقا و همپايي با احتياجات شركت و سازمان با طي دوره هايي مناسب و مورد نياز مي تواندش شعاملش شموفقيش شبرايش شحفظش شوش شتوسعهش شسطحش شدانشش شافرادش شسازمان باشد .در پايان دوران خدمت نيز براي انتقال دانش و دانسته كاري شغلي به نيروهاي جايگزين بايستي از مكانيزم هاي مناسب بهره برد. •"دانش كسب و كار سازمان" غالبا ً به مثابه دانش تصريحي است تا دانش ضمني .در اكثر موارد از تصوير اركستر براي نمايش نظم و هماهنگي بهره مي برند ولي اين كار در سازمان پيچيده تر است .اعضاي يك اركستر هرچند كار سختي دارند ولي مي توانند با تمرين و ممارست به حد مطلوب برسند .ولي عوامل دخيل در كسب و كار بصورت دائمي در حال تغيير مي باشند و به همين دليل نياز به تدوين راهبردهايي براي اخذ، پايش ،نشر ،ارائه و توسعه دانش كسب وكار بصورت پويا مي باشد .با توجه به پيشرفتهاي فن آوري بهره بردن از اين امكانات به منظور افزايش كيفيت ،سهولت و كاهش هزينه ها مي تواند از مصاديق مورد نياز دانش "كسب وكار" تلقي شود .با توجه به توسعه روز افزون سازمانها و فن آوری ،نیازمندیهای جدید به اطلعات و فهم دانش سازمانی نیز گسترش يافته است .مدیریت دانش می تواند در چگونگی ارائه ،نشر دانش بر کارائی (خوب کار کردن) و اثر بخشی (کار خوب انجام دادن) سازمان بیافزاید .طبق نظر محققین ،دوره سازمانهای وظیفه گرا به پایان رسیده و لزم است که سازمان به همان شکلی در تولید دانش کاربردی خود حرکت می کند دربه اشتراک گذاشتن اطلعات و دانش نیز بین کارمندان خود موثر باشد تا کارمندان توانایی انجام وظایف متعدد محوله بصورت فرایند گرا را کسب کنند. از منظر دانش شرکتها و سازمانها و حتی کشورها به دو طبقه منبع گرا و دانش محور تقسیم میشوند .سازمانهای منبع گرا به عصر صنعتی و سازمانهای دانش گرا به عصر اطلعات تعلق دارند .کشورهای دانش محور در حال انتقال فرایندهای منبع گرا به کشورهای در حال توسعه هستند .و از جمله تحدیدات مي توان فاصله دیجیتالی-دانشی و منبع گرا ماندن را نام برد و از جمله فرصتها نيز تلش برای ورود مقتضی به عصر اطلعات و دانش محور شدن مي باشد و نيز در خصوص شركتها مي توان گفت كه روز به روز به سمت دانش محور شدن پيش مي روند. با توجه به اينكه هدف ارائه متني در خصوص تبين مديريت دانش براي واحد فناوري اطلعات و ارتباطات در سازمانها مي باشد لذا منظور نمودن مشخصات واحد فناوري اطلعات و ارتباطات به موضوع بحث حائز اهميت مي باشد .واحد فناوري اطلعات و ارتباطات جزيي از واحد هاي ستادي مي باشد . بالطبع فعاليتهاي اصلي واحد فناوري اطلعات و ارتباطات شناسايي فن آوري اطلعات مناسب براي سازمان ،طراحي و اجراي و نگهداري سيستمهاي مناسب و ارائه خدمات جاري مرتبط با فناوري اطلعات و ارتباطات مي باشد. بنا براين واحد فناوري اطلعات و ارتباطات جز سازمانهاي داراي فعاليتهاي پيچيده ،گستردگي خدمات ،نياز به آموزش هاي متمادي و بروز ،نياز به سازماندهي سريع و گسترده به همراه رعايت استاندارد هاي متعدد قرار دارد. اصول ً در خصوص سيستمهاي مديريت دانش سه مولفه اساسي پرسنل، سازمان و فناوري مدد نظر قرار مي گيرند: •كارمندان فناوري اطلعات و ارتباطات غالبا ً داراي تحصيلت دانشگاهي مرتبط با رايانه مي باشند .بنابراين كارمندان جديدالستخدام نياز به آموزشهاي بدو استخدام فني و تخصصي فناوري اطلعات و ارتباطات جهت رسيدن به حد مطلوب را دارند ( .)qualificationبا توجه به اينكه عمر مفيد دستاورد هاي فناوري اطلعات و ارتباطات به ندرت بيش از 5سال مي باشد براي جلوگيري از رخوت و رسيدن به نگرش متناسب با دوره زماني معاصر طي دوره هاي مدون و روزآمد براي پرسنل از ضروريات توجه به امور دانش مدار سازمان به منظور نيل به تداوم كسب و كار مي باشد .با توجه به دست آورد هاي جديد بهره مندي از E- LEARNINGراهكاري مناسب براي توسعه دانش فناوري اطلعات و ارتباطات مي باشد .با توجه به اينكه پرسنل واحد در رده كارمندان دانشي هستند نياز به ايجاد بانك اطلعاتي از پرسنل شامل دوره هاي طي شده ،تخصصها ،پروژه هاي انجام داده، علقمنديهاي كاري و غيره بوده كه روز آمد گردد. •با توجه به اينكه عمده وظايف واحدفناوري اطلعات و ارتباطات شناسايي فن آوري روز مناسب با نياز سازمان ،انجام طراحي، پياده سازي ،نگهداري و توسعه سيستمهاي مبتني بر فن آوري اطلعات مي باشد .لذا به منظور شناخت بهتر امور و عملكرد، بهره مندي از سيستمي حاوي اقدامات اوليه قبل از شروع به طراحي ،مستندات تهيه سيستمهاي فناوري اطلعات ،مستندات نگهداري و توسعه ،مستندات بهره برداري براي هر يك از پروژه هاي سازمان مي تواند به مديريت دانش در خصوص امور اجرايي در سازمانهاي فن آوري اطلعات و ارتباطات كمك شاياني داشته باشد .در كنار اين سيستم ايجاد بانك اطلعاتي شامل سيستمهاي فناوري اطلعات حاوي اطلعاتي از قبيل پرسنل طراحي ،پرسنل پياده سازي ،واحد كاري ،كاربران ،مشخصات فني و نيازمنديهاي آتي بعنوان مكمل مي تواند مورد استفاده قرار گيرد .ضمناً مدیریت دانش متدها و پارادایمهایی از قبیل EFQM، BPR، TQM، EA، ITSP، ISO9000، ISO27000،ISO20000تداوم كسب و كار ،مدیریت نوآوری ،مدیرت تکنولوژی ،مدیریت پروژه و ...را در بر می گیرد .هریک از این متدها برای اجرا در سازمان بر اساس مدل دانش خود ایجاد می گردند بنابراین مديريت آنها نيز بهتر است كه در سيطره مديريت دانش قرار بگيرد .با توجه به ظهور روز افزون این متدها ،مدیریت دانش نياز به نگرشی جامع به منظور جلو گیری از دوباره کاریها و تضادها ،کاهش هزینه های اجرایی ،تجمیع رویکردها و پارادیمها و تعیین ترتیب و اولویتها ارائه مي كند .این روشها (استانداردها و پاراديمها) غالبا در خصوص شناسایی ،چهار چوب ،پیاده سازی ،نگهداری و توسعه در برخی از امور فصل مشترک دارند که مدیریت آنها نيز در مدیریت دانش رقم می خورد .ضمنا ً توجه به رويكرد شبكه اي در سازمان فناوري اطلعات و ارتباطات بنا بر تغييرات سريع فن آوري اطلعات نيز يكي از الزامات براي رسيدن به اهداف مديريت دانش است. •يكي از موارد قابل تامل در مديريت دانش توجه به پويايي و گذرا بودن فن آوري اطلعات مي باشد كه در مديريت دانش مختص به واحد فناوري اطلعات و ارتباطات بايستي لحاظ گردد .لذا در سيستم مديريت دانش واحد فناوري اطلعات و ارتباطات شناسايي و نهادينه سازي فن آوري هاي نوين نقش مهم و تعيين كننده اي بازي مي كند .ايجاد واحدي درون سازماني كه بتواند اين تازه ها را شناسايي ،آماده سازي براي اجرا ،اجرا و نهادينه كند نيز يكي از الزامات مديريت بهينه دانش است .بطور مثال درك مزاياي OPEN SOURCEبراي مديريت فرايند كسب وكار و استفاده از برنامه هاي پيش ساخته به جاي كد نويسي صرف و از ابتدا براي موارد BMP، CRM، SCMو غيره يك نمونه بارز است. لزم به ذكر است كه راهكار ارائه شده تنها در حد شمارش دانش سازماني براي واحد فناوري اطلعات و ارتباطات مي باشد كه در صورت حصول ،نياز به بازبيني و توسعه مستمر جهت رسيدن به سيستم مديريت دانش فراگير در سازمان را مي طلبد. مجتبي صابري راي مند مهر