You are on page 1of 58

‫سيستم‪)SYSTEM( :‬‬

‫محيط‬ ‫اجزاء سيستم به شرح زير مي‌باشد‪:‬‬


‫وروديها ‪Inputs‬‬ ‫‪.1‬‬
‫وروديها‬ ‫خروجيها‬
‫فرآيند‬ ‫‪Out puts‬‬ ‫خروجيها‬ ‫‪.2‬‬

‫باز‌خورد‬
‫‪ .3‬فرآيند ‪Process‬‬
‫بازخورد‪Feedback‬‬ ‫‪.4‬‬
‫محيط ‪Environment‬‬ ‫‪.5‬‬
‫نگرش سيستمي‬

‫صداي مشتري‬ ‫نيازهاي شتري‬ ‫اطالعات خريد‬ ‫کاالي خريداري شده‬

‫فروش‬ ‫طراحي‬ ‫خريد‬ ‫‪Q.C‬‬

‫کاالي آماده توليد‬ ‫محصول نهايي‬ ‫محصول نهايي‬


‫تاييد شده‬
‫انبارداري‬ ‫توليد‬ ‫‪Q.C‬‬ ‫انبارداري‬

‫محصول آماده‬
‫مصرف‬
‫تحويل و ارسال‬ ‫مشتري‬
‫نگرش زنجيري‬
‫فرآيند‬

‫وظيفههاي ‌‬
‫هم پيوند است كه با همديگر‬ ‫‌‬ ‫‪ ‬گروهي از‬
‫نتيجهاي را ايجاد ‌‬
‫ميكنند‪.‬‬ ‫‌‬

‫فرآيند مجموعه‌اي مشخص و مرتب شده از فعاليتهاي كاري در يك‬ ‫•‬

‫محدوده زمـاني و مكاني معين است كـه شروع و خاتمه آن مشخص‬


‫شده است و با تعريف روشني از وروديها و خروجيها‪ ،‬ساختاري‬
‫براي عملكرد ارائه ‌‬
‫ميدهد‪.‬‬
‫‪ -1‬مجموعه‌ فعاليتهايي است كه داده‌ها ( وروديها ) را‬
‫به ستانده‌ها ( خروجيها ) تبديل ‌‬
‫ميكندـ ‪.‬‬
‫‪ -2‬يك فعاليـت كه با استفاده از منابـع و بصـورت‬
‫هدايت شده در جهت كسب توانايي براي تبديل‬
‫ميكند را ‌‬
‫ميتوان‬ ‫داده ها به ستانده‌ها عمل ‌‬
‫به عنوان يك فرايند در نظر گرفت ‪.‬‬

‫رويكرد و زاويه‌اي كه آدمي از روزنه و يا از طريق آن ‪،‬‬


‫به تحليل پديده‌هاي پيرامون خود پرداخته و ارتباطات‬
‫بين خود و آنها را تعيين و برقرار ‌‬
‫ميسازد ‪.‬‬
‫توجه به پديده‌هاي اطراف و پيرامون آنها در قالب شناسايي مجموعه‬
‫فعاليتهايي كه داده‌ها را به ستانده‌ها تبديل ‌‬
‫مينمايد ‪.‬‬

‫‌‬
‫مجموعهاي از فرايندهاي موجود در يك سازمان ‪ ،‬همراه با‬ ‫استفاده از‬
‫شناسايي و تعيين تعامالت اين فرايندها و مديريت آنها را ‌‬
‫ميتوان به‬
‫عنوان « نگرش فرايندي » مطرح كرد ‪.‬‬
‫( تعريف استاندارد )‬
‫مزاياي نگرش فرايندي‬

‫‪ -1‬براي كاركرد موثر يك سازمان ‪ ،‬شناسايي و‬


‫ادارة فعاليتهاي به هم وابسته ضروري است ‪.‬‬

‫ميدهد تا روي ارتباط‬‫‪ -2‬نگرش فرايندي ‪ ،‬به سازمان امكان ‌‬


‫‌‬
‫مجموعهاي از فرايندها و نيـز‬ ‫بيـن تك تك فرايندهاي موجود در‬
‫تركيب و تعامل آنها ‪ ،‬كنترل مستمر داشته باشد ‪.‬‬
‫موارد مهم در نگرش فرايندي سيستم مديريت كيفيت‬

‫درك و تامين نيازمنديها‬

‫شناسايي و تشريح فرايندها در قالب واژه‌هاي ارزش افزوده‬

‫تعيين نتايج عملكرد فرايند و اثربخشي آن‬

‫بهبود مستمر فرايندها بر اساس اندازه‌گيريهاي عيني‬


‫‪ISO 9001:2000‬‬

‫بهبود پي در پي‬
‫سيستم مديريت كيفيت‬

‫مسئوليت مديريت‬

‫اندازه گيري‪،‬تجزيه و تحليل و‬


‫مديريت منابع‬
‫بهبود‬

‫خروجي‬
‫ورودي‬ ‫شكل گيري محصول‬ ‫محصول‬

‫شكل ‪ -1‬مدل مبتني بر نگرش فرايندي درسيستم مديريت كيفيت‬


‫جايگاه نگرش فرايندي‬

‫قبل از اقـدام به انجـام هـر نـوع فعاليتي در زمينة استقـرار‬


‫ويـرايش سال ‪ 2000‬استانداردهاي ايزو ‪ ، 9000‬بايد اقـدام‬
‫به شناسايـي فراينـدهاي موجـود در داخل سازمان و محدودة‬
‫سيستـم مـديــريت كيفيـت نمــود ‪ .‬از اين رو الزم است با‬
‫اجتناب از نگـرش جـزيـره‌اي حاكم بر ويـرايش سال ‪ 1994‬و‬
‫برخـورداري از نگـرش پكپارچة ويــرايش سال ‪ ، 2000‬نسبت‬
‫به شناسايي و تعيين ارتباط و تعامالت موجود بين فرايندهاي‬
‫اصلي و فـرعي فعال در چارچــوب سيستم مـديـريت كيفيت‬
‫سازمان اقدام نمود ‪.‬‬
‫تعريف استاندارد ‪ISO 9000:2000‬‬
‫‪ ‬مجموعه فعاليتهاي مرتبط به هم يا متعامل كه دروندادها‬
‫را به بروندادها تبديل ‌‬
‫ميكند‪.‬‬
‫يادآوري ‪ )1‬دروندادهاي يك فرآيند عموما ً بروندادهاي ساير فرآيندها هستند‪.‬‬
‫يادآوري ‪ )2‬فرآيندها در يك سازمان عموما ً برنامه‌ريزي مي‌شوند و تحت شرايط كنترل‬
‫شده به اجرا در مي‌آيند تا ارزش افزوده حاصل گردد‪.‬‬
‫يادآوري ‪ )3‬فرآيندي كه انطباق محصول حاصل از آن را نتوان به سهولت يا بطور‬
‫اقتصادي مورد تصديق قرارداد‪ ،‬غالبا ً فرآيند ويژه مي‌نامند‪.‬‬
‫مفاهيم و واژگان‬
‫(‪)Process Title‬‬ ‫عنوان فرآيند‬
‫نامي است که فرآيند را با آن مي شناسيم ‪.‬‬
‫توصيه ‪ :‬ساده و در بر گيرنده مفهوم باشد (طراحي محصول جديد‪ /‬خريد اقالم توليدي )‬
‫(‪)Process Purpose‬‬ ‫هدف فرآيند‬
‫بيان کننده مقصود و هدفي است که از اجراي فرآيند تعقيب‬
‫مي کنيم ‪.‬‬
‫توصيه ‪ :‬گويا و شفاف باشد ( تامين اقالم مورد نياز واحدهاي توليدي )‬
‫مفاهيم و واژگان‬
‫(‪)Process Scope‬‬ ‫دامنه فرآيند‬
‫مشخص کننده دقيق اينکه فرآيند از کجا شروع و به کجا ختم‬
‫مي شود‪ ،‬شامل چه مي شود و چه چيز را شامل نمي شود ‪.‬‬
‫توصيه ‪ :‬گويا و شفاف باشد (از ورود درخ‪3‬واست کاال به تدارکات تاچيدمان اقالم خريداري شده در انبار)‬

‫(‪)Process Inputs‬‬ ‫درونداد هاي فرآيند‬


‫آن چيزهايي که در فرآيند به خروجي تبديل مي شوند قابل لمس‬
‫(‪ )tangible‬يا غيرقابل لمس باشند ‪.‬‬
‫مثال ‪ :‬مواد ‪ ،‬تجهيزات ‪ ،‬اطالعات‬
‫مفاهيم و واژگان‬
‫(‪)Process Outputs‬‬ ‫برونداد هاي فرآيند‬
‫خدمت يا محصولي که بايد با خواسته هاي از پيش تعيين شده‬
‫مطابقت داشته باشد ‪ .‬مي توانند قابل لمس يا غير قابل لمس‬
‫باشند ‪.‬‬
‫مثال ‪ :‬قطعه توليد شده ‪ ،‬داده هاي ايجاد شده ‪ ،‬سوابق‬

‫(‪)Process Control‬‬ ‫کنترل فرآيند‬


‫نظارت و کنترلي است که بر فرآيند ‪ ،‬تحميل مي شود ‪ .‬ميتواند‬
‫داخلي يا خارجي باشد ‪.‬‬
‫مثال ‪ :‬مشتري ‪ ،‬قانون ‪ ،‬روشهاي داخلي سازمان ‪ ،‬مميزي هاي داخلي‬
‫مفاهيم و واژگان‬

‫اثربخشي فرآيند ( ‪)Process Effectiveness‬‬


‫توانايي فرآيند در حاصل نمودن نتايج طرح ريزي شده و‬
‫معين ‪.‬‬

‫شاخص هاي فرآيند (‪) process Indicator‬‬


‫ارزشي كه ميت]واند براي تشخيص اثربخشي فرآيند به كار‬
‫برده شود ‪.‬‬
‫توجه ‪ :‬معيار با شاخص متفاوت است ‪ .‬معيار يك اندازه است ‪.‬‬
‫نگرش انجام فرآيندها در واحدهاي سازمان‬

‫فرآيند يك‬

‫فرآيند دو‬

‫سازمان‬
.
jkwaehlfk
jhlrkjhlsk . .
jfdbg,sbdf jkwaehlfk jkwaehlfk
,nbg,sbdf . jhlrkjhlsk jhlrkjhlsk
bg, jkwaehlfk jfdbg jfdbg
. jhlrkjhlsk
jkw jfdbg
aeh
lfkj
hl .jkwaehlfkjhl

.
jkwaehlfk
.jkwaehlfkjhl
jhlrkjhlsk .
jfdbg jkwaehlfk
jhlrkjhlsk
jfdbg

‫فرآيند يك‬

‫فرآيند دو‬
‫تصوير فرآيند‬

‫درونداد ها‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪1‬‬ ‫برونداد ها‬

‫فرآيند‬
‫شبكه فرآيندها‬

‫كنترل ‪C‬‬
‫نتايج ‪،A‬كنترل ‪B‬‬
‫فـــرآـيند‪A‬‬

‫نتايج ‪B‬‬ ‫ورودي ‪B‬‬


‫نتايج ‪C‬‬
‫فـــرآـيند ‪C‬‬ ‫فـــرآـيند ‪B‬‬
‫ورودي ‪C‬‬

‫مكانيسم ‪C‬‬ ‫مكانيسم ‪B‬‬


‫انواع فرايندها‬

‫‪:‬فرايندها به چهار دسته اصلي ذيل تقسيم مي شوند‬


‫‪ ‬فرايندهاي هسته اي‬
‫‪ ‬فرايندهاي اصلي‬
‫‪ ‬فرايندهاي پشتيباني‬
‫‪ ‬فرايندهاي مديريتي‬
‫فرايندهاي هسته اي‬
‫اين دسته از فرايندها هدف اصلي از تشکيل سازمان مي باشند‪،‬‬
‫به عبارت ديگر اين فرايندها مرتبط با محصوالت توليدي يا‬
‫خدمات ارائه شده توسط سازمان هستند‪.‬‬
‫يک سازمان به تعداد محصوالت يا خدمات ارائه شده به‬
‫مشتريانش‪ ،‬فرايند هسته اي دارد‪.‬‬

‫سازمان‬

‫فرايند هسته اي‬ ‫مشتري‬


‫فرايندهاي اصلي‬

‫اين دسته از فرايندها باعث تحقق فرايند هسته اي مي شوند به‬


‫طوريکه اگر اين فرايندها وجود نداشته باشند فرايند هسته اي‬
‫محقق نمي گردد‪.‬‬

‫سازمان‬

‫فرايند هسته اي‬


‫مشتري‬
‫فرايندهاي اصلي‬
‫فرايندهاي پشتيباني‬
‫اين فرايندها باعث اجراي اثربخش فرايندهاي اصلي مي گردند ‪.‬‬

‫سازمان‬

‫فرايند هسته اي‬ ‫مشتري‬


‫فرايندهاي اصلي‬

‫فرايندهاي پشتيباني‬
‫فرايندهاي مديريتي‬
‫مجموعه فرايندهايي را گويند که در حيطه وظايف مديريت ارشد سازمان‬
‫مي باشد‪.‬‬

‫فرايند مديريتي‬
‫سازمان‬

‫فرايند هسته اي‬ ‫مشتري‬


‫فرايندهاي اصلي‬

‫فرايندهاي پشتيباني‬
‫‪SIPOC‬‬
‫مثال نقشه فرايند براي فرايند مونتاژ و بسته بندي‬

‫بسته بندي و مونتاژ‬

‫‪QA‬‬
‫‪Bluing‬‬ ‫‪Fitting‬‬ ‫‪Tightening‬‬ ‫‪Packaging‬‬ ‫‪Leak Test‬‬
‫‪Release‬‬

‫‪Suppliers:‬‬ ‫‪Inputs:‬‬ ‫‪PROCCESS‬‬


‫‪Outputs:‬‬ ‫‪Customers:‬‬
‫• سازنده‌هاي سوپاپ(داخلي‪-‬‬ ‫• سوپاپ‬ ‫• انبار(داخلي)‬
‫• سوپاپ‌هاي توليد شده‬
‫خارجي)‬ ‫• بدنه‬ ‫• مصرف كننده‬
‫يا بسته‌بندي شده‬
‫• سازنده‌هاي بدنه(داخلي‪-‬‬ ‫• مواد بسته بندي‬ ‫نهايي(خارجي)‬
‫• گزارش مواد مصرفي‬
‫خارجي)‬ ‫• برنامه توليد‬ ‫• برنامه ريزي توليد‬
‫• گزارشات تست محصول‬
‫• تامين كنندگان مواد‬ ‫• خريد‬
‫بسته بندي‬ ‫• تضمين كيفيت‬
‫• برنامه ريزي خريد‬
‫• برنامه ريزي توليد‬
‫‪TURTLE‬‬
‫منابع‬ ‫فرايندهاي مديريتي‬ ‫افراد مرتبط‬

‫ورودي ها‬ ‫فرآيند‬ ‫خروجي ها‬

‫روش هاي‬
‫شاخص هاي کنترلي‬ ‫فرآيندهاي پشتيبان‬
‫به کار گرفته شده‬
‫کار گروهي‬
‫‪ ‬شناسايي و توصيف فرآيندها و يافتن توالي و ارت]باط بين‬
‫آنها در قالب كار گروهي و تنگاتنگ افراد مرتبط امكان پذير‬
‫است‪.‬‬

‫• براي تعيين گروههاي مناسب الزم است ابتدا با همفكري و اتفاق‌ نظر‬
‫دامنه هر فرايند به طور حدودي مشخص گردد تا با يافتن پاسخ براي‬
‫سئواالت مرتبط به وسيله اين تيمها فرايندها و توالي آنها تعيين گردد ‪.‬‬

‫پرسش‌ها‬
‫پرسش ها‬

‫‪ ‬هدف فرآيند چيست ؟‬


‫‪ ‬خروجيهاي فرآيند چيست؟(محصوالت‪/‬محصوالت ناخواسته)‬
‫‪ ‬مشتري‌هاي فرآيند كدامند و الزامات اين مشتري‌ها چيست؟‬
‫پرسش ها‬

‫‪ ‬حدود و ثغور (دامنه کاربرد) فرآيند چيست ؟‬


‫‪ ‬جريان و گردش کلي فرآيند چگونه است؟‬
‫‪ ‬چه واحدهايي از سازـمان در اين فرآيند درگير ‌‬
‫ميشوند؟‬
‫‪ ‬وروديهاي فرآيندچيست؟ (منابع‪/‬مستندات‪/‬اطالعات)‬
‫پرسش ها‬

‫‪ ‬شاخص‌هاي پايش فرـآيند جهت اطمينان از‪:‬‬


‫‪ ‬اجرا‬
‫‪ ‬اثربخشي‬
‫‪ ‬بهبود مداوم‬
‫‪ ‬رـوش‌هاي پايش و تجزيه و تحليل كدامند؟‬
‫پرسش ها‬

‫‪ ‬كدامين الزامات استاندارـد ايزو ‪ 9001:2000‬در اين فرآيند بايد‬


‫رـعايت شود؟‬
‫‪ ‬اين فرآيند با كدامين فرآيندها در ارتباط است؟‬
‫‪ ‬افراد كليدي فرآيند كدامند؟‬
‫‪ ‬اين فرآيند جزء فرآيندهاي اصلي يا پشتيباني يا مديريتي است؟‬
‫مديريت فرايند‬

‫بر اساس تعريف دمينگ مديريت بر فرايند شامل چهار بخش‬


‫‪:‬ذيل مي باشد‬
‫‪ -1‬طرحريزي ‪PLAN‬‬
‫‪ACTION PLAN‬‬
‫‪ -2‬اجراي برنامه ‪DO‬‬
‫‪CHECK‬‬ ‫‪DO‬‬ ‫‪ -3‬بررسي و کنترل ‪CHECK‬‬
‫‪ -4‬اقدامات ‪ACTION‬‬
‫چهار مرحله فوق تحت عنوان چرخه دمينگ مطابق شکل‬
‫روبرو معروف شد‪.‬‬
‫ باشند‬SMART ‫اهداف بايد‬
Specific: (‫ )مشخص‬relating to one thing and not others; particular
Measurable: (‫يري‬ ‫ )قابلاندازه گ‬the ability to discover the exact
size, amount, etc of something

Assignable: (‫خصيص‬ ‫ )ق ابلت‬the ability to give a job or responsibility


to something or someone

Realistic: (‫ينانه‬ ‫ )واقع ب‬having or showing a practical awareness of


things as they are

Time bound: (‫ )در محدوده زماني‬the ability to earn results in a


defined time interval
A S
C D
A P
C D

A S
C D

‫بهبود‬
A P
C D
A S
C D

‫زمان‬
‫اندازه گيري کيفيت‬

‫کرازبي‪:‬‬
‫شاخص اندازه گيري کيفيت‪ ،‬هزينه يابي فرآيند است‬
‫شاخص اندازه گيري کيفيت از فرمول ذيل استخراج مي گردد‪:‬‬

‫هزينه هاي تطابق کيفيت‬


‫= شاخص اندازه گيري کيفيت‬
‫مجموع هزينه هاي کيفيت فرآيند‬

‫مجموع هزينه هاي‬


‫کيفيت فرآيند عبارت‬
‫است از مجموع هزينه‬
‫هاي تطابق و عدم تطابق‬
‫کيفيت‬

‫شايان ذکر است استاندارد هر صنعت براي اندازه گيري کيفيت متفاوت است‬
‫‪.‬اما تمامي اين استانداردها به نوعي از شاخص فوق استفاده مي کنند‬
‫مديريت هزينه کيفيت فرايند‬
‫يک دسته از هزينه هاي فرايند هزينه هاي کيفيت مي باشند که‬
‫‪:‬شامل دو دسته زير هستند‬
‫‪‬هز‪C‬ينه تطابق‪ :‬هزينه هاي صرف‪ C‬شده جهت دستيابي به‬
‫محصول با کيفيت‬
‫‪‬هزينه هاي عدم تطابق‪ :‬هزينه هايي که به دليل فقدان کيفيت‬
‫محصول به سازمان تحميل مي گردد‬
‫هزينه هاي کيفيت‬

‫هزينه کنترل‬ ‫هزينه شکست‬

‫هزينه پيشگيري‬ ‫هزينه ارزيابي‬ ‫هزينه شکست داخلي‬ ‫هزينه شکست خارجي‬

‫آموزش‬ ‫بازرسي و تست‬ ‫ضايعات‬ ‫تحليل برگشتي ها‬

‫مستند سازي‬ ‫بازنگري و تضمين کيفيت‬ ‫دوباره کاري‬ ‫بيمه و گارانتي‬

‫نگهداري‬ ‫مواد مصرفي تست ها‬ ‫عدم رضايت مشتري داخلي‬ ‫عدم رضايت مشتري‬

‫کنترل فرآيند‬ ‫تجهيزات بازرسي‬ ‫عقب افتادن از برنامه توليد‬ ‫فعاليت ميداني‬
‫روش های تحلیل فرایند‬

‫هفت ابزار کنترل آماري فرآيند‬


‫‪:‬هفت ابزار كنترل فرآيند آماري‬

‫برگه ثبت داده ها‬ ‫‪.1‬‬

‫هيستو گرام‬ ‫‪.2‬‬


‫نمودار علت ومعلول‬ ‫‪.3‬‬
‫نمودار پارتو‬ ‫‪.4‬‬
‫نمودار تمركز نقصها‬ ‫‪.5‬‬
‫نمودار پراكندگي‬ ‫‪.6‬‬
‫نمودار كنترل‬ ‫‪.7‬‬
‫‪ 6‬ها ‪1-‬‬
‫‪6‬ه‬
‫‪ 6‬ث‪6‬بتداد‬
‫‪6‬ه‬
‫‪:‬ب‪6‬رگ‬

‫فرم جمع آوري اطالعات‬


‫ماشين‪/‬دستگاه‪:‬دريل‪15‬‬ ‫شرح فرايند‪ :‬سوراخكاري‬ ‫شماره قطعه‪723144:‬‬
‫پارامتركنترلي‪:‬قطرسوراخ‬ ‫بازرس‪:‬خسروي‬ ‫اپراتور‪:‬سيفي‬
‫تاريخ تهيه ‪23/5/82:‬‬ ‫ابزار اندازه گيري ‪:‬كوليس ‪13‬ب‪-‬دقت ‪/02‬‬
‫حد پايين مهندسي‪26/11:‬‬ ‫حد باالي مهندسي‪42/11:‬‬
‫شرح‬ ‫كد‬ ‫شماره‬
‫نمونه ‪5‬‬ ‫نمونه ‪4‬‬ ‫نمونه ‪3‬‬ ‫نمونه ‪2‬‬ ‫نمونه ‪1‬‬ ‫ساعت‬ ‫تاريخ‬ ‫زير گروه‬
‫تغييرات‬ ‫تغييرات‬

‫‪30/11‬‬ ‫‪28/11‬‬ ‫‪34/11‬‬ ‫‪36/11‬‬ ‫‪32/11‬‬ ‫‪8:00‬‬ ‫‪23/5‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪34/11‬‬ ‫‪34/11‬‬ ‫‪30/11‬‬ ‫‪32/11‬‬ ‫‪34/11‬‬ ‫‪12:00‬‬ ‫‪23/5‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪36/11‬‬ ‫‪34/11‬‬ ‫‪30/11‬‬ ‫‪30/11‬‬ ‫‪30/11‬‬ ‫‪8:00‬‬ ‫‪24/5‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪30/11‬‬ ‫‪32/11‬‬ ‫‪32/11‬‬ ‫‪34/11‬‬ ‫‪32/11‬‬ ‫‪12:00‬‬ ‫‪24/5‬‬ ‫‪4‬‬


‫‪6‬م ‪2-‬‬
‫‪:‬هيستو گ‪6‬را‬
‫‪6‬‬

‫‪5‬‬

‫‪4‬‬

‫‪3‬‬
‫قط*ر‬
‫‪2‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0‬‬
‫‪11 28‬‬ ‫‪11 30‬‬ ‫‪11 32‬‬ ‫‪11 34‬‬ ‫‪11 35‬‬
‫‪6‬علول‪3-‬‬
‫‪6‬م‬
‫‪:‬ن‪6‬مودار ع‪6‬لتو‬

‫روش ها‬ ‫ماشين‬ ‫مواداوليه‬

‫مشكل‬

‫اندازه گيري‬ ‫محيط‬ ‫نيروي انساني‬


‫‪6‬تو ‪4-‬‬
‫‪:‬ن‪6‬مودار پ‪6‬ار‬
‫نسبت درصد ضايعات‬ ‫در صد ضايعات‬ ‫علل ضايعات‬ ‫رديف‬

‫‪2/53‬‬ ‫‪1/5‬‬ ‫مك‬ ‫‪1‬‬

‫‪006/0‬‬ ‫‪06/0‬‬ ‫شالله‬ ‫‪2‬‬

‫‪95/10‬‬ ‫‪05/1‬‬ ‫انحراف‬ ‫‪3‬‬

‫‪2/26‬‬ ‫‪51/2‬‬ ‫لنگي‬ ‫‪4‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪1/0‬‬ ‫فشردگي‬ ‫‪5‬‬

‫‪2/1‬‬ ‫‪11/0‬‬ ‫شكستگي‬ ‫‪6‬‬

‫‪6/1‬‬ ‫‪15/0‬‬ ‫نيامد مذاب‬ ‫‪7‬‬

‫‪3/5‬‬ ‫‪51/0‬‬ ‫مشكالت برقي‬ ‫‪8‬‬

‫‪100‬‬ ‫‪59/9‬‬ ‫جمع كل ضايعات محصول‬

‫درصد آمار ضايعات قطعه ميل بادامك‬


‫‪6‬تو ‪4-‬‬
‫‪:‬ن‪6‬مودار پ‪6‬ار‬
‫‪100‬‬

‫‪90‬‬

‫‪80‬‬

‫‪70‬‬

‫‪60‬‬

‫‪53.20‬‬
‫‪50‬‬

‫‪40‬‬

‫‪30‬‬
‫ع*لل ضا*يع*ا*ت‬
‫‪26.20‬‬

‫‪20‬‬

‫‪10.90‬‬ ‫‪10‬‬
‫‪5.30‬‬ ‫‪4.40‬‬
‫‪0‬‬
‫م*ك‬ ‫لن*گي‬ ‫ا*حرا*ف‬ ‫م*ش*ك*الت* رقي‬ ‫س*اي*ر‬
‫‪:‬ن‪6‬مودار ت‪6‬مركز ن‪6‬قصها ‪5-‬‬

‫‪‬‬ ‫تصويري است از يك محصول كه آن را از ابعاد مختلف نشان مي دهد‬


‫‪‬‬ ‫با استفاده از اين شكل مي توان محل هاي ايجاد مشكل را مشخص كرد ومورد تجزيه‬
‫وتحليل قرار داد‬

‫محلهاي ايجاد مك در يك قطعه ريخته گري‬


‫‪6‬ي‪6-‬‬
‫‪6‬كندگ‬
‫‪:‬ن‪6‬مودار پ‪6‬را‬
‫‪ ‬از اين نمودار براي پي بردن به رابطه بالقوه بين دو متغير استفاده مي شود‪.‬‬
‫‪ ‬معموال براي تحت كنترل درآوردن فرآيند ها ‪،‬الزم است كه عوامل وابسته‬
‫درآن فرايندها شناسايي شود‪.‬‬
‫‪ ‬با تحت كنترل درآوردن يك عامل ‪،‬عامل ديگر نيز تحت كنترل قرار مي گيرد‪.‬‬
‫طول پرچ‬

‫قطر لهيدگي‬
‫نمودار پراكندگي قطر لهيدگي پرچ در مقابل طول پرچ‬
‫‪:‬ن‪6‬مودار كنترل‪7-‬‬
‫‪ ‬با استفاده از اين نمودار مي توان نوسانات فرآيند را تحت كنترل در آورد‪.‬‬
‫‪ ‬با اقدامات پيشگيرانه مي توان از توليد محصول معيوب جلو گيري كرد‪.‬‬
‫اندازه مشخصه مورد نظر‬

‫حدبااليي‬

‫خط مركزي‬

‫حدپاييني‬

‫زمان‬
‫سازمان ‪ :‬مجموعه اي از‪ C‬افراد که در‪ C‬قالبي ساختاريافته‬
‫و هماهنگ براي دستيابي به اهداف با يکديگر کار مي‬
‫‪.‬کنند‬
‫ساختارساز‪C‬ماني ‪ :‬ساختار‪ C‬سازماني يک نماد قابل ر‪C‬ويت‬
‫از کل فعاليت ها و فرايندهاي سازمان است که در آن‬
‫وظايف‪ C‬کاري بر‪C‬اي توليد محصول و ار‪C‬ائه خدمات‪ ،‬گر‪C‬وه‬
‫بندي‪ ،‬تقسيم بندي و هدايت مي شوند‪.‬‬

‫طراحي سازماني ‪ :‬فرايند ايجاد و تغيير ساختار سازماني‬


‫است‪.‬‬
‫شش عنصر ساختار سازماني‬

Work specialization ‫ي‬C‫ تخصص کار‬


Departmentalization ‫ بخش بندي‬
Chain of command ‫نجيره فرماندهي‬C‫ ز‬
Span of control ‫ل‬C‫ دامنه کنتر‬
Centralization and decentralization ‫کزيت‬C‫ مر‬
Formalization ‫ رسمي بودن‬
‫شش عنصر ساختار سازماني‬

‫‪.‬وظايف با چه درجه اي به شغلهاي مختلف تقسيم بندي مي شوند‬ ‫تخصص کاري‬

‫‪.‬شغلها بر چه اساسي با هم گروه بندي مي شوند‬ ‫بخش بندي‬

‫‪.‬افراد و گروهها به چه کساني گزارش مي دهند‬ ‫زنجيره فرماندهي‬

‫يک مدير چند نفر را به صورت کارا و اثربخش مي تواند هدايت کند‪.‬‬ ‫دامنه کنترل‬

‫اختيار تصميم گيري با کجاست‬ ‫مرکزيت‬

‫قوانين و الزامات براي هايت مديران و پرسنل با چه درجه اي وجود‬ ‫رسمي بودن‬
‫دارد‬
‫تخصص کاري ‪Work specialization‬‬
‫شناسايي فعاليتها و وظايف مورد نياز در سازمان براي رسيد*ن به اهداف سازمان‬

‫صداي مشتري‬ ‫نيازهاي شتري‬ ‫اطالعات خريد‬ ‫کاالي خريداري شده‬

‫فروش‬ ‫طرحريزي کيفيت‬ ‫خريد‬ ‫‪Q.C‬‬

‫کاالي آماده توليد‬ ‫محصول نهايي‬ ‫محصول نهايي‬


‫تاييد شده‬
‫انبارداري‬ ‫توليد‬ ‫‪Q.C‬‬ ‫انبارداري‬

‫محصول آماده‬
‫مصرف‬
‫تحويل و ارسال‬ ‫مشتري‬
‫بخش بندي ‪Departmentalization‬‬

‫‪.‬تقسيم بندي مشاغل برحسب فعاليت ٰ‬


‫ها ‪ ،‬محصو ٰل‪ ،‬منطقه جغرافيايي يا مشتريان‬
Chain of command ‫زنجيره فرماندهي‬
‫ارتبط عمودي بين واحدهاي سازمان به طوريکه مشخص کند چه کسي به چه‬
‫کسي گزارش مي دهد‬.
Chief Executive
Officer

Executive President Executive


Vice President Vice President

Vice
President Vice Vice Vice Vice
President President President President

Region Region Region Region Region


1 2 3 4 5

District
District District District District District District
A
B C D E F G
‫دامنه کنترل ‪Span of control‬‬
‫‪.‬تعيين تعداد سطوح وتعداد مديراني که ک سازمان دارد‬
‫‪.‬تعداد افرادي که توسط يک مدير هدايت مي شوند‬

‫‪Members at each level‬‬


‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪4‬‬ ‫‪8‬‬
‫‪16‬‬ ‫‪Span of 8‬‬ ‫‪64‬‬
‫‪Span of 4‬‬ ‫‪64‬‬ ‫‪512‬‬

‫‪256‬‬ ‫‪4096‬‬

‫‪1024‬‬ ‫‪Managers = 585‬‬


‫‪4096‬‬
‫‪Managers = 1,365‬‬
‫مرکزيت ‪Centralization and decentralization‬‬

‫‪.‬مرکزيت ‪ :‬تصميم گيري و اختيارات در سازمان در يک محل و نقطه مشخص صورت مي گيرد‬
‫‪.‬عدم تمرکز‪ :‬تصميم گيري به سطوح پائينتر سازمان واگذار مي گردد‬
‫رسمي بودن ‪Formalization‬‬

‫درجه استاندارد شدن مشاغل در سازمان‬

You might also like