Professional Documents
Culture Documents
Advertise Here
www.ZENDEHROOD.com
كارآمد امروز چيزي به جز سيستم هاي اطلعات مديريت نيست. آموزش در مديريت فناوري
اطلعات
سيستمهاي اطلعات مديريت ،سيستمهاي رسمي و غير رسمي كه اطلعات قديم ،حال و مربوط به آينده ، براي مطالعه مطالب متنوع
آموزشي در حوزه فناوري
بصورت كتبي و شفاهي ش ،مرتبط با عمليات داخلي سازمان و محيط آن فراهم مي سازد و سپس بهوسيله
اطلعات که شامل آموزش
اطلعات فراهم شده در چهارچوب زماني مقتضي بهمنظور بهكاربردن در تصميم گيري از مديران ،پرسنل و برنامه نويسي ،اينترنت ،گرافيک،
شبکه ،نرم افزارهاي اداري و...
اجزا كليدي محيط پشتيباني مي كند. مي باشد به صفحه آرشيو
مراجعه کنيد.
- اجزاي سيستم هاي اطلعات مديريت را مي توان به صورت زير تقسيم بندي كرد:
مديريت سيستمهاي اطلعاتي
-سيستمهاي پردازش
-اطلعات
سيستمهاي اطلعات مديريت(( MISشدر سازمانها از طريق مكانيزه كردن كامپيوتري تحقق مييابد كه ايجاد
سيستم اطلعات كامپيوتري داراي مراحل مختلفي به شرح زير است(مدل مرحله اي نولن)
آشنا سازي :در اين مرحله سازمان با دستگاهي به نام كامپيوتر آشنا مي شود .كاهش هزينه .1
ها و كاهش حجم اطلعات روي كاغذ هدف استفاده از اين دستگاه است.
سرايت :تعريف كاربردهاي جديد براي كامپيوتر انجام مي شود و تقاضا براي استفاده از .2
كامپيوتر افزايش مي يابد .
كنترل :در اين مرحله مديريت احساس ميكند كه هزينههاي استفاده از كامپيوتر افزايش .3
پيدا كرده است و سعي در كنترل آن ميكند كه شروع به استفاده از سيستمي با عنوان
)DSS)Decision Support Systemمي كند.
[(DSSسيستم پشتيباني تصميم) :موقعي عمل مي كند كه مسيله بروز كرده باشد .اين نوع سيستم ادامه
يا مكمل سيستم گزارشهاي مديريت است كه از مدلهاي تصميم گيري و پايگاه داده هايي خاص در جهت
پشتيباني از تصميمات نيمه ساخت يافته يا ساخت نيافته استفاده مي كند].
جامعيت:ش ششسيستمهايي .4
كه در دومين مرحله بطور مجزا پياده شده بودند با هم جمع شده به اين نحو كه داده ها از يك
محدوده به محدودهي ديگر جريان مي يابند .سيستمهاي فرعي پردازش داده با هم جمع شده
و بين سيستمهاي فرعي اطلعات ارتباط برقرار مي گردد.
اداره ش داده :مديريت داده از اهميت پايگاه داده براي پردازش داده آگاه مي شود و نرم .5
افزاري با وظيفه اداره داده مطرح مي گردد.
بلوغ :تمام اجزاي سيستمهاي اطلعات مديريت در جاي خود قرار مي گيرند. .6
در جدول فوق در هنگام آغاز ،كليه متخصصان اطلعاتي مديريت را از لحاظ داده هاي مورد نياز پشتيباني مي
نمايند و مديريت وظيفه تعريف مسيله و اهداف كار را دارد و سپس براي تحقق امر ،برنامه ريزي لزم انجام
مي گيرد.
در مرحله بعد متخصصان تجزيه و تحليل و طراحي سيستم اطلعاتي را انجام ميدهند و مديريت كنترل روند را
بر عهدا دارد.
در گام سوم منابع مورد نياز براي سيستمهاي اطلعات مديريت توسط متخصصان جمع آوري شده و پياده
سازي سيستم صورت مي پذيرد و مديريت كنترل كننده آنها است.
در گام چهارم ارايهي منابع MISبه شكل عملياتي و اجرايي صورت مي پذيرد و در اين مرحله نيز مديريت روند
كار را تحت كنترل خود تا تحقق كامل دارد.
سيستمهاي پردازش:
موضوعش شپردازشش شبرش شدوش شمحورش شداده()Dataش شوش شاطلعات()Informationش شاستوارش شاستش شكهش شميتوانش شازش شدادهش شو
اطلعات به شرح زير ياد كرد:
دادهها عبارتند از سمبلها و نشانهها كه نمايانگر وقايعي هستند كه اتفاق افتاده است .اين سمبلها -
بصورت كلمات و شكلها و ...است.
اطلعات عبارت است از دانش درك گيرنده از پيامي كه دريافت مي كند .اگر پيامي چنين ويژگي را -
نداشته باشد از نظر گيرنده داده محسوب مي شود ،اطلعات ممكن است در شكل زباني ،عليم رفتاري يا
عليم و اشكال ديگر باشد و همچنين مفهوم اطلعات و داده نسبي است.
پردازش داده و اطلعات شامل ثبت ،مرتب كردن ،تركيب ،محاسبه ،جمع بندي ،ذخيره ،بازيافت ،توليد
مجدد و ...بوده است.
اطلعات:
پس از پردازش برروي داده ها نتيجه كار توليد اطلعات است .اطلعات توليد شده داراي ارزش مخصوص به
خود هستند حال آنكه ارزش اطلعات بستگي به ميزان كمكي است كه به تصميم گيري ميكند و در رفتار
مديريت بهبود ايجاد ميكند.
اطلعات در هر شرايطي داراي ويژگيهاي خاصي است كه اين ويژگيها بصورت زير است:
صحت اطلعات :اطلعات ميتواند صحيح يا غلط باشد كه در صورت غلط بودن توليد كننده اطلعات -1
مقصر است.
شكل اطلعات :اطلعات ميتواند بهصورتهاي مختلف مانند اطلعات عددي ،متني و .....باشد. -2
تناوب يا تكرار :اطلعات معمول هر چند وقت يكبار تكرار مي شود ،مانند ترازنامه ساليانه ،حقوق و -3
دستمزد ماهيانه و .....
مربوط بودن اطلعات :اطلعات وقتي مربوط محسوب مي شود كه براي وضعيت خاصي مورد نياز -4
باشد.
كامل بودن اطلعات :اطلعات وقتي كامل است كه تمام نيازهاي مصرف كننده را برطرف كند. -5
بهنگام بودن اطلعات :اطلعات بايد به اقتضاي زمانش باشد. -6
وسعت اطلعات :اطلعات ممكن است حدود وسيعي يا مقدار كمي از حوضه فعاليت را پوشش دهد. -7
مبدا اطلعات :اطلعات مي تواند از منابع داخلي سازمان يا خارج سازمان باشد. -8
افق زماني اطلعات :اطلعات ممكن است مربوط به حال ،آينده يا گذشته باشد. -9
-10منبع اطلعات :منبع اطلعات مي تواند به دو دسته زير تقسيم شود:
اوليه :
مشاهده -
تجربي -
بررسي هاي پيمايشي -
ثانويه:
اطلعاتي كه از منابع خارجي خريداري مي شوند -
تهيه اطلعات ازانتشارات ،رسانه هاي مكتوب ،ارگانها ،سازمانهاي دولتي -
يكي از مهمترين راههاي ارائه اطلعات ،تهيه گزارش اطلعات است كه در طبقه بندي زير تهيه مي شود:
گزارش اطلعات ساده :حاوي اطلعاتي كه مديران را از اوضاع جاري يا سطح دستاوردهاي .1
سازمان مطلع مي كند بهطور مثال :ميزان فروش روزانه.
گزارشش شاطلعاتش شوضعيتي(ميزانش شپيشرفتش شكار):ش شمديرانش شراش شدرش شجريانش شبسياريش شازش شمسائل .2
جاري در بحرانها قرار مي دهد و در عين حال از پيشرفتها گزارش مي دهد.بطور مثال :
پيشرفتهاي رقبا.
گزارش اطلعات هشدار دهنده :مبين وقوع تغييراتي است كه بصورت ظهور فرصتها،پيش .3
بيني مشكلت و ...ظاهر مي شوند .بطور مثال :نوسانات چشمگير قيمت مواد اوليه.
گزارش اطلعات برنامه ريزي :اطلعات مربوط به برنامه ريزي شامل پيشرفتهاي عمده و .4
برنامه هايي است كه بايد در آينده آغاز شوند.مانند :برنامه هاي شركت براي بدست گرفتن
سهم بازار.
گزارشش شاطلعاتش شعملياتش شداخلي:ش ششاملش ششاخصهايش شمهمش شوش شكليديش شدرش شخصوصش شعملكرد .5
سازمان است و از موقعيتهايي گزارش ميدهد كه نتايج سلمتي يا بيماري سازمان را نشان
ميدهد مانند:نرخ برگشت سرمايه.
اطلعات هوشمند خارجي :اطلعات و اظهار نظرها درباره فعاليتها در محيط يك سازمان .6
شامل دامنه وسيعي از زمينه هاي مختلف نظير تغييرات مربوط به صنعت و رقبا ،نوسانات
مالي ،شايعات و .....
گزارش اطلعاتي كه توزيع خارجي دارند :شامل اطلعاتي است كه مديران مايلند آنها را قبل .7
از توزيع بين سهامداران و يا رسانههاي خبري مورد بررسي قرار دهند مانند گزارش ترازنامه.
در پايان بدين سخن بسنده ميشود كه توليد يا كسب اطلعات صحيح باعث شناسايي سريعتر و بهتر عوامل و
موقعيتهايي كه موفقيت و عدم موفقيت يك سازمان را تعيين ميكنند ميشود و سبب تصميم گيري صحيح
مديريتشششششششششششششششش ششششششششششششششششدرشششششششششششششششش ششششششششششششششششرابطهشششششششششششششششش ششششششششششششششششباشششششششششششششششش ششششششششششششششششآنها
ميگردد
.
¤نوشته شده در ساعت 17:41توسط farnood hasani
( بايگاني شده ) پيامهاى ديگران
تفكر استراتژيك
تلخیص از مقاله :دكتر وفا غفاريان -دكتر عليرضا علي احمدي تماس با سردبیر manager_ict@Yahoo.com:تاریخ ارسال 12 :دی
1383
مديران همواره با واژه هاي «مبهم» و «چندمعناي» ادبيات مديريتي مواجه بوده اند .تبيين اين واژه هشششششا مي
تواند در شناخت و بهره گيري بهتراز مباحث نظري سودمند باشد .استششششراتژي يكي از اين زمينه هاست كه با
واژه هايي همچون برنامه ريزي استراتژيك ،مديريت استراتژيك ،تفكر استراتژيك و ...انباشته شده است .هريك
از اين واژه ها خود گرفتار چند تعبيري و چند گونه نگري است .مايكل كازامانو و كنستانينوس ماركيدس (
)M.CUSUMANO & C.C- MARKIDES-2001در مقدمه كتاب خود مي نويسند« :فقدان يك تعريف همه
پذير ،زمينه را براي هجوم تعابير جذاب و عبارات باب روز گشوده است و اين امر بر ابهام ما در مورد اينكه
استراتژي چيست و يا چه بايد باشد مي افزايد» )1(.تعجبي نيست كه نشريه اكونوميست در مقاله اي ادعا مي
كند« :هيچكس به راستي نمي داند كه استراتژي چيست؟»
ايشششن مقاله به رويكرد تفكر استراتژيك مي پردازد .زيربناي اين مقاله ،مقاله قبلي ما با عنوان «رويكردهاي
نوين استراتژي( »)2است كه در اينجا بخش مهمي از آن ،يعني «تفكر استراتژيك» موردبررسي كاملتر و
گسترده تري قرار مي گيرد .در اين بررسي ضرورت تفكر استراتژيك و مزيتهاي آن ،ماهيت و كاركرد آن و
درنهايت يك الگوي مفهومي براي اين شيوه تفكر تشريح مي شود .منظور اصلي مقاله تنها تبيين اين رويكرد
مهم مديريتي نيست بلكه آنچه اميد داريم در انتهاي مقاله حاصل شود شكل گيري مجموعه اي از مؤلفه هاي
ديدگاهي پيرامون محيط كسب و كار است .ديدگاهي كه مي تواند اثربخشي مديران را توسعه بخشد.
تفكر استراتژيك چيست؟
«تعريف» ابزاري براي معرفي مفاهيم و رويكردهاست ،ولي معرفي «تفكر استراتژيك» ازطريق تعريف آن
كاري كم ثمر است .علت اين امر در پيچيدگي مفهومي اين رويكرد نهفته است .تعاريف متعددي كه براي تفكر
استراتژيك ارائه شده هريك به جنبه هايي از اين رويكرد توجه داشته اند ،هرچند هيچ يك تمامي ابعاد را در
برندارند .در چنين شرايطي بهتر است براي معرفي به جاي تعاريف ،به ماهيت و ويژگيهاي تفكر استراتژيك
پرداخته و بدين ترتيب تلش شود تا نماي صحيحي از اين رويكرد تصوير گردد.
از ديدگاه ماهوي تفكر استراتژيك يك «بصيشششرت و فهم» است .اين بصيرت كمك مي كند تا در شرايط پيچيده
كسب و كار
- 1واقعيتهاي بازار و قواعد آن به درستي شناخته شود؛
- 2ويژگيهاي جديد بازار زودتر از ديگران كشف گردد؛
- 3جهشهاي (ناپيوستگيهاي) كسب و كار درك شود؛
- 4و براي پاسخگويي به اين شرايط راهكارهاي بديع و ارزش آفريني خلق شود .تفكر استراتژيك مدير را قادر
مي سازد تا بفهمد چه عواملي در دستيابي به اهداف موردنظر موثر است و كداميك موثر نيست و چرا ،و
چگونه عوامل موثر براي مشتري ارزش مي آفريند؟ اين بصيرت نسبت به عوامل تاثيرگذار در خلق ارزش،
قدرت تشخيص ايجاد مي كند .بدون اين تشخيص ،صرف منابع (مادي و غيرمادي) سازمان براي دستيابي به
موفقيت بي حاصل خواهدبود .كن ايچي اومي ( )K.OHMAEدركتاب معتبر خود با عنوان «تفكر يك
استراتژيست» چنين اظهار مي دارد كه« :اگر موضوعات اساسي را تشخيص ندهيد ،هرقدر به خود و
كارمندانتان فشار روحي و فيزيكي وارد كنيد ،سرانجام نتيجه اي جز سردرگمي و شكست حاصل نخواهدشد»(.
)8تفكر استراتژيك «پيش بيني» آينده نيست .تفكر استراتژيك تشخيص به موقع خصوصيات ميدان رقابت و
ديدن فرصتهايي است كه رقبا نسبت به آن غافل هستند .جف بزوس ( )J.BEZOSبنيانگذار شركت آمازون (
)AMAZON.COMهنگامي كه در سال 1995قابليت فروش كتاب بر روي شبكه اينترنت را كشف و آن را
تبديل به يك كسب و كار كرد ،تشخيص داد كه توزيع كتاب بر روي شبكه اينترنت نه تنها هزينه ها را كاهش مي
دهد بلكه قابليتهششششايي براي مشتري مي آفريند كه به هيچ وجه با نظام
توزيع سنتي قابل تامين نيست (خلق ارزش براي مشتري) .امروز اين شركت با عمر كوتاه خود به فروش
ساليانه اي بيش از 3/1ميليارد دلر دست يافته است كه اين رقم در مقايسه با فروش 0/7ميليارد دلري
شركت بزرگي همچون جان وايلي ( )JOHN WILEYبا 200سال سابقه فعاليت در اين زمينه ،ارزشمنشششششدي
بصيرت نسبت به عوامل ارزش آفرين بازار را نشان مي دهد.
تفكر استراتژيك ازطريق تشخيص و تقويت فعاليتهايي كه ارزشهاي منحصر به فردي بشششراي مشتري ايجاد مي
كند ،مزيت رقابتي مي آفريند .اين كار ازطريق فهم قواعد بازار و پاسخگويي خلقانه به آن انجام مي شود .و
اين امر در محيط ناپايدار و متحول كسب و كار ،يك رويكرد بي نظير است.
تفكر استراتژيك درقالب قواعد «ساده و عميق» ظاهر مي شود .اين قواعد مدل ذهني خاصي را ايجاد كرده و
مبناي تصميم گيريهاي روزانه تا جهت گيري كلي سازمان خواهدبود (شكل .)1شركت اسباب بازي لگو (
)LEGOاين استراتژي را در مفهوم «هر محصول توليدي حتما ً بايد براي كودك يادگيري داشته باشد» و شركت
مشاورين بين ( )BAINآن را در «تعهد به نتيجه براي مشتري» فرموله كرده اند .اين عبارات ساده ولي عميق،
جهت گيري اساسي اين شركتها را مشخص كرده و مبناي خلق ارزش براي مشتري و مزيت رقابتي براي
سازمان را به روشني بيان مي كنند.
تفكر استراتژيك براي سازمان و ذينفعان آن انگيزه و تعهد ايجاد مي كند .اين انگيزه و تعهد از طريق قدرتي به
وجود مي آيد كه در «حقيقت» ساده و درعين حال جذاب است .به قول آنتوني سن اكسوپري (
« )A.S.EXUPERYاگر مي خواهيد كشتي بسازيد لزم نيست مردم را فراخوانيد و براي هركس وظيفه اي
مشخص سازيد ،بلكه كافي است به آنان عظمت بي پايان دريا را نشان دهيد».
هنري مينتزبرگ تفكر استراتژيك را يك نماي يكپارچه از كسب و كار در ذهن مي داند ،گري هامل ()G.HAMEL
آن را معماري هنرمندانه استراتژي برمبناي خلقيت و فهم كسب و كار توصيف مي كند .رالف استيسي (
)R.STACEYآن را طرحريزي برمبناي يادگيري مي شناسد .هريك از اين تعابير نمايي از اين رويكرد را ارائه
مي كنند ،بدون آنكه هيچ يك مدعي بيان تمامي اين رويكرد باشند.
تفكر استراتژيك -برنامه ريزي استراتژيك
آيا در دوران جديد ،عصر برنامه ريزي استراتژيك به سر رسيده و نقش آن به تفكر استششراتژيك سپرده شده
است؟ رويكرد سازنده تر و مفيدتري هم براي اين زمينه وجود دارد :تفكر و برنامه ريزي استراتژيك مي توانند
در كنار هم نقش مكمل داشته باشند .در اين رويكشششششششرد ،تفكر استراتژيك چشم انداز مي آفريند و براي تبيين
و پياده سازي آن از ابزار برنامه ريزي استراتژيك استفاده مي شود .هنري مينتزبرگ «متفكران» را از «برنامه
ريزان» استراتژيك جدا مي داند .وي براي برنامه ريزان استراتژيك نقشهاي موثري همچون گردآوري داده،
همراهي متفكر استراتژيك در خلق استراتشششششژي و مشاركت در پياده سازي چشم اندازهاي استراتژيك ذكر مي
كند ولي خلق چشم انداز و معماري استراتژي را حاصل تفكر استراتژيك مي داند )12( .در تفكر استراتژيك يك
تصوير بزرگ و يكپارچه (و درعين حال كلي و فاقد دقت) از محيط كسب و كار شكل مي گيرد .اين شيوه
نگرش لزمه كشف قواعد اثربخش و بكارگيري آنها در راستاي پاسخ به مشتري است ،درحالي كه برنامه ريزي
استراتژيك با تمركشز بر روي چشم انداز و جزئيات استراتژي خلق شده ،داده هاي دقيق بشششراي پياده سازي
استراتژي را فراهم مي سازد .تفكر استراتژيك جهت گيري مناسب سازمان را مشخص مي سازد و برنامه
ريزي استراتژيك سازمان را درجهت مشخص شده به پيش مي برد .تفكر استراتژيك با سنتز عوامل موثر
محيطي و دروني تصوير يكپارچه اي از فضاي كسب و كار را در ذهن ايجاد كرده و زمينه را براي خلق پاسخهاي
خلقانه و بديع به نيازهاي بازار فراهم مي سازد و برنامه ريزي استراتژيك با
روشهاي تحليلي،اهداف استراتژيك را به برنامه ها و اهداف ساليانه و كوتاه مدت تبديل كرده و گامهاي لزم
براي پياده سازي استراتژي خلق را فرموله مي كند .شايد با اين ديدگاه بهتر باشد برنامه ريزي استراتژيك،
«برنامه ريزي استراتژي» و ابزاري براي پياده سازي چشم انداز (حاصل از تفكر استراتژيك) تلقي شود.
بدين ترتيب ،ابعاد تحليلي و عقليي استراتژي با ابعاد خلقانه و هنري آن پيوند مي خورد و يك رويكرد قوي
مديريتي حاصل مي گردد .تيم اوشاناسي ( )T.O’SHANNASSYاين تلفيق را يك فرايند ديالتيك ذهني بين تفكر
واگرا و همگرا مي داند .وي مي گويد« :درعين خلق بودن بايد خلقيت را در دنياي واقعي پياده كرد و درعين
بهره گيري از قدرت سنتز مي بايستي از قدرت تحليل نيز استفاده كرد و بكارگيري پي درپي تفكر و برنامه
ريزي استراتژيك راه دستيابي به استراتژيهاي بديع و خلقشششانه درعمل است» )13(.اين شيوه نگرش مي تواند
يك چارچوب اصولي براي پيوند نظريات كلسيك و نوين استراتژي را فراهم سازد و الگويي براي مفهوم
يكپارچه استراتژي باشد.
نتيجه گيري
براي يك مدير ،هيچ ادراكي مهمتر از فهم كسب و كار نيست .اين بصيرت تنها به درك عوامل موثر و روابط بين
آنها محدود نمي شود ،بلكه كشف شهودي زواياي ناشناخته اين فضا و خلق ايده هايي براي بهره برداري از آنها،
تجلي ارزش آفريني از اين بصيرت است .تفكر استشششششراتژيك رويكردي است كه زمينه شكل گيششري و توسعه
اين بصيرت را فراهم مي سازد .تفكر استراتژيك مديران را به سوي يادگيري سريع از محيط كسب و كار و
بكارگيري خلقيت براي خلق ارزشهاي جديد فرامي خواند .اين شيوه تفكر ،چشم اندازهايي متمايز از رقبا را به
همراه دارد .چشم اندازهايي كه مي تواند استراتششششژي هاي نوآورانه و مزيت بخشي را سبب شود.
اگر كاركرد استراتژي خلق مزيت رقابتي دانسته شود ،تفكر استراتژيك براي بقا و رشد سازمان در محيط
پشررقابت امروز امري اجتناب ناپذير خواهد بود .مزيت رقابتي مستلزم تمايز جهت گيري نسبت به رقيب است
و تمايز درجهت گيري به ديدگاههاي متفاوت و تازه اي نياز دارد .براي دستيابي به چنين ديدگاهي الگوهاي
متعددي پيشنهاد شده است .يك الگو كه در اين مقاله معرفي گرديد ،يادگيري مستمشششر از محيط ،كشف
نيازهاي بي پاسخ بششششازار و خلق راهكارهاي بديع و ارزش آفرين را به عنوان سه فرمان تفكر استراتژيك ذكر
مي كند .اين الگو يك دستورالعمل اجرايي گام به گام نيست .آنچه پيام اصلي اين الگوست ،شيوه متفاوتي از
نگرش به محيط كسب و كار است .با اين نگرش ،مي بايستي رابطه مديران با محيط بازار را مجددا ً تعريف
كرد و سازوكارهاي مديريتي سازمان را مورد بازنگري قرار داد .آنچه در اينجا مطرح مي شود ماهيتا ً يك نوع
دانش مديريتي نيست ،منظور از اين تعريف مجدد ،تغيير باورهاي بنيادين مديران است .باورهايي كه سوالت
اساسي محيط كسب و كار را پيشرانه تلش (فكري و اجرايي) براي متحول ساختن
سازمانها قرار دهد .پاسخ مديران براي دستيابي به موفقيت چندان دور نيست ،ولي پاسخ از آن كسي است كه
سوالي
دارد
.
¤نوشته شده در ساعت 17:5توسط farnood hasani
( بايگاني شده ) پيامهاى ديگران
IE+ITوبلگ
ایران آی تی
Nice Learning
Blog Start
به انديش
مديريت استرتژيک
Free counter