You are on page 1of 3

‫دالیلی برای خودکشی‬

‫وقتی فرد به لبه زندگی رانده میشود‬


‫ترجمه‪ :‬علی نیکویی‬

‫پرسشی که هر کسی بدون استنثنا در مواجه با خودکشی به آن فکر میکند‪،‬‬


‫این پرسش ساده است‪ :‬چرا؟ چرا دوست‪ ،‬فرزند‪ ،‬پدر یا مادر‪ ،‬همسر یا خواهر‬
‫یا برادرشان جان خود را گرفت؟‬
‫حتی هنگامی که یادداشتی از فردی که خودکشی کرده است‪ ،‬یافت میشود‪ ،‬این‬
‫پرسشها معموال به جای میمانند‪ :‬بله‪ ،‬این افراد آنقدر احساس نومیدی‬
‫میکردند که میخواستند بمیرند‪ ،‬اما چرا این احساسی به آنان دست داده بود؟‬
‫خودکشی اغلب بازماندگان فرد را غافلگیر میکند (و فقط احساس گناه در آنان‬
‫در ناتوانی در پیشبینی این رویداد تشدید میکند)‪.‬‬
‫افرادی که از خودکشی جان سالم به در بردهاند‪ ،‬گزارش کردهاند که بیشتر‬
‫میخواستهاند زندگی را متوقف کنند تا اینکه بمیرند و این موضع دوگانه‬
‫غریبی است‪ ،‬اما با این وجود قابلاعتنا است‪.‬‬
‫اما واقعا چه دالیلی افراد را به خودکشی میکشاند؟ این شش دلیل از جمله آنها‬
‫هستند‪:‬‬
‫آنان افسردهاند‪ :‬بیشک شایعترین دلیل که افراد مرتکب خودکشی‬ ‫‪-1‬‬
‫میشوند‪ ،‬افسردگی است‪ .‬افسردگی شدید همیشه با حس فراگیر رنج و‬
‫این اعتقاد که راهی برای رهایی از این رنج وجود ندارد‪ ،‬همراه است‪.‬‬
‫این درد وجودی اغلب برای افراد دچار افسردگی فراگیر این درد آنقدر‬
‫شدید است که توان تحمل آن را ندارند‪ .‬حالت افسردگی تفکر آنان را فرا‬
‫میگیرد و باعث میشود افکاری مانند اینکه «همه بدون من وضعیت‬
‫بهتری پیدا میکنند» در نظرشان معقول جلوه کند‪ .‬این افراد را نباید به‬
‫خاطر دستخوش چنین افکار تحریفشدهای شدن مقصر دانست‪ ،‬همچنان‬
‫که‬
‫یک بیمار قلبی را در دچار درد قلب شدن مقصر نمیدانیم‪ .‬علت این است که‬
‫افسردگی همچنان که همه ما میدانیم‪ ،‬تقریبا همیشه قابل درمان است‪.‬‬
‫ما باید در جستجوی بازشناسی عالئم این بیماری در نزدیکان و عزیزانمان‬
‫باشیم‪ .‬اغلب افراد در خاموشی از افسردگی رنج میبرند و بدون اینکه کسی‬
‫بداند‪ ،‬طرح خودکشی میریزند‪ .‬پرسیدن مستقیم درباره افکار خودکشی گرچه‬
‫ممکن است برای هر دو طرف آزارنده باشد‪ ،‬همیشه صادقانهترین پاسخها را‬
‫به دنبال دارند‪ .‬اگر گمان می کنید که شخصی ممکن است افسرده باشد‪،‬‬
‫نگذارید که گرایشتان به انکار امکان وجود افکار خودکشی‪ ،‬شما از پرسیدن‬
‫درباره آن باز دارد‪.‬‬

‫آنان روانپریش هستند‪ :‬صدهای شریر درونی به دالیلی نامفهوم‬ ‫‪-2‬‬


‫اغلب به این افراد فرمان نابودی خودشان را میدهند‪ .‬روانپریشی نسبت‬
‫به افسردگی سختتر قابل پنهان کردن است و به طور قابلبحثی حتی‬
‫مصیبتبارتر است‪ .‬میزان بروز جهانی اسکیزوفرنی یکی از علل شایع‬
‫روانپریشی‪ ۱ ،‬درصد است و اغلب افرادی را به غیر از این سالم‬
‫هستند‪ ،‬گرفتار میکند که گرچه بیماریشان با دارو قابل کنترل است‪،‬‬
‫هرگز نمیتوانند تواناییهایشان را شکوفا کنند‪ .‬افراد دچار اسکیزوفرنی‬
‫معموال آشکارا از صداهایی سخن میگویند که به آنها فرمان کشتن‬
‫خودشان میدهند‪ .‬روانپریشی هم قابل درمان است و افراد دچار‬
‫اسکیزوفرنی معموال باید درمان شوند تا بتوانند کارکردی داشته باشند‪.‬‬
‫روانپریشیهای درماننشده یا خوب درمان نشده همیشه نیاز به پذیرش‬
‫در بیمارستان در یک بخش بسته دارند تا زمانی که صداهای توهمی‬
‫قدرت فرماندهیشان را از دست بدهند‪.‬‬
‫آنان تکانهای هستند‪ :‬برخی افراد به طور تکانهای بدون قصد قبلی‬ ‫‪-3‬‬
‫قصد دست به خودکشی میزنند که در بسیاری موارد با مصرف الکل و‬
‫سایر مواد روانگردان همراهی دارد‪ .‬هنگامی که این افراد آرام میشوند‬
‫و سر عقل میآیند‪ ،‬اغلب از لحاظ عاطفی احساس شرمساری میشوند‪.‬‬
‫افسوس آنان اغلب واقعی است‪ ،‬اما اینکه آیا در آینده دوباره دست به‬
‫خودکشی خواهند زد یا نه‪ ،‬قابلپیشبینی نیست‪ .‬ممکن است این افراد در‬
‫بار دیگری مست یا نشئه میشوند خودکشی کنند یا هیچگاه بار دیگر در‬
‫طول زندگیشان این کار را انجام ندهند‪ .‬در چنین موارد پذیرش‬
‫بیمارستانی ممکن است کارساز نباشد‪ .‬سوءمصرف مواد روانگردان و‬
‫دالیلزمینهساز در ای افراد اهمیت بیشتری دارد و باید به سرعت مورد‬
‫توجه قرار گیرد‪.‬‬
‫آنان خواستار کمک هستند و نمیدانند چطور آن را به دست‬ ‫‪-4‬‬
‫آورند‪ .‬این افراد معموال نمیخواهند بمیرند‪ ،‬بلکه اغلب روشهایی را‬
‫فکر نمیکنند باعث مرگ آنان شود‪ ،‬انتخاب میکنند تا به فردی که به‬
‫آنها آسیب زده واکنش نشان دهند‪ ،‬اما گاهی به طور مصیبتباری بر‬
‫مبنایی اطالعاتی نادرست عمل میکنند‪ .‬نمونههای شاخصی از این‬
‫وضعیت دختر نوجوانی است که به خاطر شکست عاطفی در رابطهاش‬
‫با دوست یا والدینش همه محتویات یک بطری قرص مسکن را میبلعد و‬
‫نمیداند دوزهای باالی این دارو میتوان باعث آسیب بازگشت ناپذیر‬
‫کبدی شود‪ .‬این نوجوان ممکن است پس از چند روز بستری شدن در‬
‫بخش مراقبتهای ویژه دچار مرگ هولناکی شود‪ ،‬در حالیکه هدف‬
‫حقیقی او هشیار کردن نزدیکانش درباره ناراحتیش بوده است‪.‬‬
‫آنان میل روانشناختی به مردن دارند‪ :‬تصمیم به ارتکاب به‬ ‫‪-5‬‬
‫خودکشی برای برخی از افراد بر اساس تصمیمی مدلل است که انگیزه‬
‫آن اغلب وجود یک بیماری العالج در مراحل انتهایی است که امیدی‬
‫برای جان به در بردن از آن وجود ندارد‪ .‬این افراد افسرده‪ ،‬روانپریش‬
‫یا تکانهای نیستند و نمیخواهد فریاد کمک سر دهند‪ .‬آنان میخواهند‬
‫سرنوشتشان را در دست بگیرند و رنجشان را از این تنها راه ممکن‬
‫تسکین دهند‪ .‬این افراد در واقع میخواهند روند مرگشان را در حال رخ‬
‫دادن است‪ ،‬کوتاه کنند‪.‬‬
‫آنان اشتباه کردهاند‪ :‬گاهی مواردی از خودکشی گزارش میشود‬ ‫‪-6‬‬
‫که مربوط به اشتباه افراد است‪ ،‬مثال برخی از جوانان برای رسیدن به‬
‫نشئگی خود را در شرایط محرومیت اکسیژن قرار میدهند و با افراط‬
‫در این کار مرگ خودشان را رقم میزنند‪ .‬در این موارد فقط آموزش‬
‫میتواند از این حوادث مصیبتبار جلوگیری کند‪.‬‬

‫زخمهای مربوط به خودکشی در زندگیهای جان به سالم بردگان از آن باقی‬


‫میماند‪ ،‬اغلب بسیار عمیق و طوالنی است‪ .‬درک ناشدنی بودن ظاهری‬
‫خودکشی اغلب با درد بسیاری همراه است‪ .‬اما هنگامی که ما عوامل‬
‫زمینهساز آن را بهتر بشناسیم‪ ،‬بهتر میتوانیم با این مصیبت کنار بیاییم‪.‬‬
‫منبع‪Psychology Today:‬‬

You might also like