You are on page 1of 6

‫نوشتاری از حسن بهشتی پور؛‬

‫مفهوم تحلیل سیاسی چیست؟‪ /‬بررسی ابعاد «روش تحلیل سیاسی»‬


‫نویسندگان مقاالت گوناگون هرکدام از منظر خاص خود به این موضوع مهم‬
‫ِ‬ ‫درباره تحلیل سیاسی تاکنون کتابهای متعددی نوشته شده و‬
‫پرداختهاند‪ .‬با این وجود‪ ،‬هنوز این سؤال اصلی درباره ماهیت و چیستی تحلیل سیاسی مطرح شده و میشود‪.‬‬

‫گروه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»‪ -‬حسن بهشتیپور؛ به تازگی کتابی تحت عنوان «آموزش‬
‫گامبهگام روش تحلیل سیاسی» به رشتهی تحریر درآمده است که قرار است تیرماه امسال از سوی انتشارات‬
‫سروش منتشر شود‪ .‬این کتاب دارای ده فصل است که در هر فصل یک گام برای رسیدن به تحلیل سیاسی از‬
‫سوی نویسنده آموزش داده میشود‪ .‬گفتنی است در پایان هر فصل این کتاب‪ ،‬پرسشها و تمرینات که جنبه‬
‫کارگاهی دارد‪ ،‬از سوی نویسنده برای یادگیری بهتر این فن‪ ،‬ارائه شده است‪.‬‬

‫آنچه در ادامه میخوانید‪ ،‬پاسخی به سؤال چیستی مفهوم تحلیل سیاسی است که نویسندهی کتاب‬
‫«آموزش گامبهگام روش تحلیل سیاسی»‪ ،‬حسن بهشتیپور‪ ،‬است‪.‬‬

‫مقدمه‬

‫درباره تحلیل سیاسی تاکنون کتابهای متعددی نوشته شده و نویسندگان مقاالت گوناگون هرکدام از منظر‬
‫خاص خود‪ ،‬به این موضوع مهم پرداختهاند‪ .‬با این وجود‪ ،‬هنوز این سؤال اصلی دربارهی ماهیت و چیستی‬
‫تحلیل سیاسی مطرح شده و میشود‪ .‬دربارهی ماهیت تحلیل این سؤال ساده مطرح است که وقتی یک‬
‫پدیده یا یک رویداد را تحلیل میکنیم‪ ،‬دقیقاً چه کار کردهایم؟ به عبارت دیگر‪ ،‬یک تحلیلگر باید چه اقدامی را‬
‫انجام دهد تا تحلیل یک مسئله یا یک موضوع انجام گرفته باشد؟ در مقالهی پیش رو‪ ،‬تالش شده است به این‬
‫پرسش ساده‪ ،‬اما اساسی پاسخ داده شود‪.‬‬

‫‪ .1‬معنای لغوی تحلیل‬

‫در فرهنگ معین‪ ،‬تحلیل به معنای حل کردن‪ ،‬تجزیه کردن‪ ،‬روا شمردن و حَالل کردن آمده است‪ .‬در فرهنگ‬
‫عمید نیز این لغت بهعنوان اسم مصدر عربی آمده که به معنای حل کردن‪ ،‬گشودن‪ ،‬حل کردن غذا در معده‬
‫است و در قدیم به معنای حالل کردن و روا شمردن نیز به کار برده میشد‪.‬‬

‫اما امروزه در تطور زبان فارسی‪ ،‬تحلیل به معنای حل کردن مسئله به کار میرود‪ .‬این حل کردن مسئله‬
‫می تواند تبیین یک موضوع هم باشد‪ .‬حاال اگر این موضوع سیاسی باشد‪ ،‬تحلیل ما در چارچوب تحلیل سیاسی‬
‫قرار میگیرد و اگر اقتصادی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬اجتماعی و غیره باشد‪ ،‬هرکدام با روشهای خاص خود میتواند در قالب‬
‫تحلیل مسائل اقتصادی‪ ،‬تحلیل موضوعات فرهنگی‪ ،‬تحلیل تحوالت اجتماعی و غیره قرار گیرد‪.‬‬

‫‪.2‬مفهوم تحلیل‬

‫در اینجا این سؤال مهم مطرح میشود که آیا حل هر مسئلهای به معنای تحلیل آن محسوب میشود؟ یعنی‬
‫اگر یک مسئلهی ریاضی هم حل شود‪ ،‬به معنای تحلیل آن مسئله است؟‬

‫در پ اسخ به این پرسش مهم باید گفت نباید اشتراک لفظی بعضی از کلمات در زبان فارسی ما را به خطای‬
‫درک واقعی یک موضوع یا یک مفهوم دچار سازد‪ .‬مانند این شعر معروف در زبان فارسی که میگوید‪« :‬این نه‬
‫آن شیر است که آدم میخورد‪ /‬این همان شیر است که آدم میخورد‪ /‬آن دگر شیر است کاندر بادیه‪ /‬وان دگر‬
‫شیر است کاندر بادیه»‬

‫در این شعر‪ ،‬شیر اول به معنای حیوانی است که سلطان جنگل خوانده میشود و در مصرع دوم شیر خوردنی‪،‬‬
‫مانند شیر گاو منظور است‪ .‬همچنانکه بادیهی اول به معنای صحراست و بادیه دوم به معنای کاسه یا پیاله‬
‫برای شیر خوردن است‪.‬‬

‫تحلیل هم در زبان فارسی در معانی گوناگون کاربرد دارد‪ .‬همچنانکه حل کردن هم در جمالت مختلف به‬
‫معناهای متفاوت به کار برده میشود‪ .‬به همین دلیل‪ ،‬برای درک دقیقتر منظور گوینده‪ ،‬مخاطبان از جمالت قبل‬
‫و بعد از آن به معنای دقیق آن کلمه پی میبرند‪.‬‬

‫آنچه در اینجا مورد نظر ماست‪ ،‬تشریح مفهوم «ماهیت تحلیل سیاسی» است‪ .‬اگرچه ممکن است این مفهوم‬
‫با تحلیل اقتصادی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬حقوقی و غیره اشتراک معنایی داشته باشد‪ ،‬اما از لحاظ مفهومی‬
‫فرق اساسی در موضوع و روش انجام دادن تحلیل دارد‪.‬‬

‫بر این اساس‪ ،‬میتوان گفت «تحلیل» در موضوعهای مختلف با روشهای گوناگون انجام میشود‪ ،‬اما مفهوم‬
‫آن بستگی دارد در کنار کدام کلمه قرار گیرد‪ .‬در آن صورت‪ ،‬معانی متفاوتی را به مخاطبان منتقل میسازد‪.‬‬
‫مانند تحلیل ریاضی‪ ،‬تحلیل حقوقی‪ ،‬تحلیل ورزشی و غیره‪...‬‬

‫در اینجا قبل از آنکه به تحلیل سیاسی بپردازیم‪ ،‬به مفهوم اصلی یا ماهیت درونی واژهی «تحلیل»‪ ،‬قبل از آنکه‬
‫با یک پیشوند یا پسوند معنای خاصی پیدا کند‪ ،‬توجه میکنیم‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬میخواهیم ابتدا به بررسی‬
‫«ماهیت تحلیل» بپردازیم و بعد به تحلیل سیاسی برسیم‪.‬‬
‫تحلیلگر بیش از آنکه درصدد پاسخ دادن به سؤاالت و حل مسائل پیچیده باشد‪ ،‬به دنبال کشف حقایق و درک‬
‫واقعیتهایی است که به هر دلیل‪ ،‬به نظر دیگران نمیرسد یا کسانی خواستهاند از نگاه مردم پوشیده بماند‪.‬‬

‫‪.3‬ماهیت تحلیل‬

‫تحلیل موشکافى و بررسى یک پدیده در ابعاد متفاوت‪ ،‬براى رسیدن به پاسخ یا نتیجهی مطلوب است و یکى از‬
‫روشهاى پژوهش علمى در کلیهی مسائل‪ ،‬از جمله مسائل سیاسى بهشمار میرود‪ .‬با تحلیل‪ ،‬بخشهاى‬
‫متعدد یک پدیده و ارتباط این بخشها با یکدیگر در مجموع‪ ،‬مورد بررسى قرار مىگیرد‪.‬‬

‫البته بعضی معتقدند تحلیل در واقع حل مسئلهی مورد نظر است‪ .‬اما اگر تحلیل کردن را فقط به حل مسئله‬
‫محدود کنیم‪ ،‬در واقع جامعیت تعریف را از دست دادهایم؛ چراکه در مواردی پیش میآید که تحلیلگر قبل از حل‬
‫یک مسئلهی سخت‪ ،‬میکوشد یک مسئله را کشف کند‪ .‬یعنی موضوعی را که به ذهن افراد عادی نمیرسد‪،‬‬
‫کشف کرده و با اسلوب خاصی برای دیگران توضیح دهد‪ .‬در این موارد‪ ،‬تحلیلگر بیش از آنکه درصدد پاسخ دادن‬
‫به سؤاالت و حل مسائل پیچیده باشد‪ ،‬به دنبال کشف حقایق و درک واقعیتهایی است که به هر دلیل‪ ،‬به‬
‫نظر دیگران نمیرسد یا کسانی خواستهاند از نگاه مردم پوشیده بماند‪ .‬در این نوع تحلیل‪ ،‬تحلیلگر بهجای حل‬
‫مسائل پیچیده‪ ،‬به دنبال رازهای ناگفته است‪.‬‬

‫در حالتی دیگر‪ ،‬ممکن است تحلیلگر با یک موضوع کشفشده روبهرو شود‪ ،‬اما به دلیل پیچیدگی موضوع برای‬
‫مخاطبان عام‪ ،‬الزم است تحلیلگر با استفاده از تخصص خود‪ ،‬موضوع پیچیده را از طریق تجزیه و تحلیل کردن‪،‬‬
‫ساده کند‪ .‬بهطور کلی «تحلیل کردن» شامل چهار وجه ذیل خواهد بود‪:‬‬

‫الف) کشف یا شناخت حقایق و واقعیتهای موجود دربارهی یک پدیده یا یک رویداد پیچیده‪ ،‬بدون پیرایهها و‬
‫روتوش و تبیین آن برای دیگران‪.‬‬
‫ب) درک جزئیات همان پدیدهی پیچیده و ساده کردن آنها برای مخاطبان از طریق تجزیهی آن پدیده‪.‬‬
‫پ) آگاهیبخشی دربارهی آن پدیده یا رویداد به مخاطبان در مورد عوامل یا علتهای ایجادکننده و‬
‫بهوجودآورندهی همان پدیده‪ ،‬عناصر تشکیلدهندهی آن پدیده یا رویداد و در نهایت عاملهای تأثیرگذار بر آن و‬
‫تأثیرپذیر از آن پدیده‪.‬‬
‫ت) انتقال بینش و معرفت دربارهی آن پدیده به دیگران (بصیرتافزایی)‬

‫در ادامه برای سهولت در درک بیشتر تحلیل‪ ،‬بهسراغ شناخت انواع تحلیل میرویم‪.‬‬
‫‪.4‬انواع تحلیل‬

‫هر تحلیلی متکی به دانش‪ ،‬بینش و شناخت تحلیلگر است‪ .‬بنابراین متناسب با موضوعی که تحلیلگر تصمیم‬
‫دارد به تبیین آن موضوع برای مخاطبان بپردازد‪ ،‬تحلیل او به شاخههای مختلفی تقسیم میشود که مهمترین‬
‫موارد آن عبارتاند از‪:‬‬

‫تحلیل سیاسی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬امنیتی‪ ،‬نظامی‪ ،‬ریاضی‪ ،‬حقوقی‪ ،‬محتوای متون‪ ،‬ورزشی‪،‬‬
‫هنری و غیره‪.‬‬

‫اکنون در این مرحله میخواهیم بدانیم از ترکیب دو مفهوم «تحلیل» و «سیاسی» در کنار هم چه مفهوم‬
‫جدیدی به وجود میآید؟ از آن مهمتر اینکه دقیقاً در عمل چه کارهایی انجام میگیرد تا در نتیجهی انجام آن‬
‫کارها‪ ،‬یک «تحلیل سیاسی» شکل بگیرد؟‬

‫‪ .5‬تعریف تحلیل سیاسی‬

‫یکی از انواع تحلیلها‪ ،‬تحلیل سیاسی است که متناسب با موضوع آن‪ ،‬که علم سیاست و رخدادهای‬
‫سیاسی است‪ ،‬تحلیلگر با استفاده از آن‪ ،‬به تشریح و تبیین موضوعهای پیچیده و یا ناشناخته در حوزهی‬
‫مسائل سیاسی میپردازد‪ .‬هدف تحلیل سیاسی یا پاسخ دادن به پرسشهای بیجواب مسائل سیاسی روز‬
‫است و یا بررسی تحوالت و پدیدههای سیاسی که در گذشته اتفاق افتاده‪ ،‬اما آثار و نتایج آنها هنوز وجود‬
‫دارند و بر تحوالت روز تأثیرگذار هستند‪.‬‬

‫بر این اساس‪ ،‬میتوان گفت تحلیل سیاسی به حوزهی تبیین و ریشهیابی تحوالت روز و کنکاش دربارهی‬
‫موضوعات سیاسی مهم در گذشته بهمنظور کشف حقایق و درک واقعیتهای موجود میپردازد‪ .‬نتیجهی هر‬
‫تحلیل سیاسی کشف حقایق و درک واقعیتها و ساده شدن موضوعات پیچیده باید باشد‪.‬‬

‫تحلیل سیاسی به حوزهی تبیین و ریشهیابی تحوالت روز و کنکاش دربارهی موضوعات سیاسی مهم در‬
‫گذشته بهمنظور کشف حقایق و درک واقعیتهای موجود میپردازد‪ .‬نتیجهی هر تحلیل سیاسی کشف حقایق‬
‫و درک واقعیتها و ساده شدن موضوعات پیچیده باید باشد‪.‬‬

‫‪.6‬مراحل دهگانهی شکل گرفتن یک تحلیل‬

‫الف) انتخاب مسئله یا موضوعی که قرار است تحلیل شود‪ .‬بهطور قطع موضوعی را انتخاب میکنیم که‬
‫بتوانیم آن را تحلیل کنیم‪.‬‬

‫ب) گردآوری و پردازش اطالعات دربارهی موضوع مورد تحلیل‪ .‬طبیعی است که اطالعات خام دربارهی یک‬
‫موضوع نمیتواند برای تحلیل راهگشا باشد‪ .‬به همین دلیل‪ ،‬باید اطالعات موجود را دربارهی موضوع تحلیل‪،‬‬
‫پردازش کنیم‪ .‬پردازش و پرورش اخبار‪ ،‬عبارت از به عمل آوردن اخباری است که شامل ویژگیهای خاصی مانند‬
‫مرتب کردن‪ ،‬تجزیه‪ ،‬ترکیب‪ ،‬تطبیق‪ ،‬محاسبه‪ ،‬ادغام‪ ،‬طبقهبندی و امثال آن میگردد‪.‬‬

‫پ) پیدا کردن ارتباطهای پنهان و آشکار بین موضوع مورد نظر با سایر پدیدههای مرتبط با آن موضوع بهمنظور‬
‫درک حقایق و یا واقعیتهایی که کمتر برای افراد عادی قابل درک هستند‪.‬‬

‫ت) تجزیهی پدیدهی مورد نظر بهمنظور فهم جزئیات الزم برای تحلیل موضوع از طریق شناخت بازیگران اصلی و‬
‫فرعی و اهداف و منافع آنها و نیز تشخیص عوامل و یا علل بهوجودآورندهی خبر مورد نظر یا پدیدهی مورد بحث‬
‫و تشخیص اجزای تشکیلدهندهی خبر یا پدیدهای که قرار است تحلیل شود‪.‬‬

‫ث) شناخت فرصتها و تهدیدهای مطرح دربارهی موضوع یا پدیدهی مورد تحلیل از طریق مطالعهی روندهای‬
‫گذشته و کشف نقاط عطف آنها‪.‬‬

‫ج) طراحی پرسشهای اساسی و پیدا کردن پاسخهای مناسب برای همان پرسشها در قالب ارائهی‬
‫احتمالها و فرضیهها که باید مورد توجه قرار گیرند‪.‬این پرسشها و پاسخ آنها در قالب احتمالها و فرضیهها‬
‫بهمنظور پیدا کردن مبانی تحلیلی دربارهی چراییها و چگونگیها و پاسخ به پرسشهای مطرح در ذهن‬
‫تحلیلگر‪ ،‬طراحی و برای مخاطبان ارائه میشود‪.‬‬

‫چ) تعیین روش مناسب برای ارائهی استدالل یا فکتهایی که اثباتکننده یا نافی دیدگاهی است که تحلیلگر‬
‫برای اثبات یا رد آن نظر‪ ،‬تحلیل میکند‪.‬‬

‫در هر تحلیلی ممکن است تحلیلگر برای اثبات یا رد دیدگاههای مطرحشده یا به علتها توجه کند که برای‬
‫اثبات یا رد آنها باید به دالیل روشن و روش مناسب استدالل کردن توجه کند‪ .‬در این بخش‪ ،‬شناخت علتها و‬
‫معلولهای مرتبط با موضوع یا پدیدهی مورد نظر برای تحلیل بیشتر اهمیت دارند‪.‬‬

‫یا آنکه برای رد کردن یا تأیید کردن دیدگاههای مورد نظر به عاملهای ایجادکننده و یا عناصر تشکیلدهندهی‬
‫پدیدهی مورد تحلیل‪ ،‬بهصورت آمارها و یا نمودارها و یا اسناد معتبر‪ ،‬استناد نماید‪ .‬در این حالت‪ ،‬فاعلها همان‬
‫بازیگران هستند و شناخت منافع آنها بیشتر مورد توجه قرار میگیرند‪.‬‬
‫خ) تعیین جهتگیری تحلیلی و نقشهی راهی که قرار است تحلیلگر با مخاطب خود به آنجا برسد‪ .‬هر‬
‫تحلیلگری برای ارائهی تحلیل خود هم میداند در نهایت قرار است چه پیامی را به مخاطب خود منتقل کند و‬
‫هم اطالع دارد که از کجا شروع کند‪ ،‬چه مراحلی را طی نماید و سرانجام به کجا برسد‪.‬‬

‫د) در نظر گرفتن سناریوهای پیش رو و پیشبینی تحوالت آتی‪ .‬اگرچه در همهی تحلیلهای سیاسی‪ ،‬ارائهی‬
‫پیشبینیها منطقی امکانپذیر نیست‪ ،‬اما با روش سناریوخوانی و سناریوپردازی میتوان در موارد بسیاری‬
‫تحوالت آتی را پیشبینی کرد‪.‬‬

‫ذ) ارائهی جمعبندی یا نتیجهگیری‬


‫در یک تحلیل سیاسی‪ ،‬ارائهی جمعبندی از آنچه مطرح شده است و یا نتیجهگیری از مباحث ارائهشده در‬
‫پایان تحلیل ضرورت دارد‪.‬‬

‫پایگاه تحلیلی‪ -‬تبیینی برهان‬

You might also like