You are on page 1of 41

‫كه در آن ‪:‬‬

‫‪ = FI‬نيروي ناشي از وزن يخ در واحد طول ‪ ،‬برحسب نيوتن بر متر‪.‬‬

‫‪ = wI‬جرم مخصوص يخ كه برابر با ‪ Kg/m3 900‬ميباشد‪.‬‬

‫‪ = rI‬ضخامت ليه استوانهاي يخ ايجاد شده بر روي هادي ‪ ،‬برحسب متر‪.‬‬

‫‪ = D‬قطر خارجي هادي ‪ ،‬بر حسب متر ‪.‬‬

‫‪ : gn‬شتاب ثقل زمين كه برابر ‪ 81/9‬متر بر مجذور ثانيه در نظر گرفته ميشود‪.‬‬

‫معادله فوق را ميتوان بصورت ساده شده زير نيز بيان نمود‪ ،‬با اين تفاوت كه در‬

‫اين رابطه كميتهاي ‪ rI‬و ‪ D‬برحسب سانتيمتر ميباشند‪.‬‬

‫)‪(2-28‬‬

‫)‪FI = 2.7737rI (rI +D‬‬

‫‪ -2-3-5-4‬نيروي ناشي از وزن اجرام متمركز ‪:‬‬


‫نيروهاي ناشي از وزن اجرام متمركز از قبيل ‪ :‬ميراكنندههاي نوسانات هادي‬

‫‪ ،‬تجهيزات متصل شده به هاديها‪ ،‬هاديهاي انشعابي و غيره را بايد تعيين‬

‫نموده و به نيروهاي وزني قبلي اضافه نمود‪.‬‬

‫‪ -2-3-6‬نيروهاي ناشي از باد ‪:‬‬


‫استراكچر شينه بايد قادر به تحمل نيروهاي مكانيكي ناشي از بادهاي‬

‫پيشبيني شده باشد‪ .‬حداكثر نيروي ناشي از باد ممكن است در هنگام وزيدن‬

‫بادهاي بسيار تند بدون وجود يخ و يا هنگام وزيدن بادهاي تند همراه با يخ واقع‬

‫گردد‪ .‬عموماا‪ ،‬حداكثر سرعت باد در شرايط يخ كمتر از سرعت بادهاي تندي‬

‫است كه در شرايط بدون يخ ميوزند ‪ .‬براي مطالعه اثر باد بر روي شينهها‬

‫بايد اطلعاتي از مقادير حداكثر و حداقل سرعت باد در مناطق مختلف در‬

‫‪45‬‬
‫دسترس باشد‪ .‬سرعتي كه بعنوان مبناي طراحي در نظر گرفته ميشود‪،‬‬

‫حداكثر سرعت بايد درعرض پنج ثانيه است كه ممكن است يكبار در طول‬

‫پنجاه سال اتفاق بيفتد ]‪ .[13‬نيروي ناشي از بادي كه برهادي ميوزد علوه‬

‫بر سرعت وزش باد به زاويه وزش باد ‪ ،‬سطح بادخوري هادي‪ ،‬ضخامت ليه‬

‫يخ قرار گرفته بر روي هادي‪ ،‬شكل پروفيل هادي و ارتفاع هادي بستگي دارد‬

‫‪ .‬مقدار اين نيرو براي شينههاي سخت و نرم لولهاي شكل از رابطه زير‬

‫بدست ميآيد‪: ]15[ ،‬‬

‫‪Fw  0.625.V z2 .( D  2rI ).C.R.Sin 2‬‬ ‫)‪(2-29‬‬

‫كه در آن ‪:‬‬

‫‪ =Fw‬نيروي ناشي از وزن باد بر هادي ‪ ،‬برحسب نيوتن بر متر‬

‫‪ =D‬قطر لوله‪ ،‬برحسب متر‬

‫‪ = rI‬ضخامت ليه استوانهاي يخ برحسب متر‬

‫‪ = ‬زاويه وزش باد بر روي هادي نسبت به راستاي هادي‪ ،‬كه براي نمايش‬

‫حداكثر نيروي وارده بر هادي عموما ا برابر ‪90‬درجه در نظر گرفته ميشود‪.‬‬

‫‪ = VZ‬حداكثر سرعت باد در ارتفاعي كه هاديها نصب شدهاند ‪ ،‬بر حسب متر‬

‫بر ثانيه‪.‬‬

‫چنانچه حداكثر سرعت باد ‪ 5‬ثانيه در ارتفاع ‪ 10‬متر‪ ،V5Sec ،‬موجود باشد‪،‬‬

‫سرعت وزش باد در ارتفاع نصب هاديها از رابطه زير بدست ميآيد ‪:‬‬
‫‪0.095‬‬
‫‪ Z ‬‬
‫‪Vz  V5 sec ‬‬ ‫‪‬‬ ‫)‪(2-30‬‬
‫‪ 10 ‬‬

‫كه در آن ‪:‬‬

‫‪ = Z‬ارتفاع نصب هاديها برحسب متر ميباشد‪.‬‬

‫‪ = C‬كميتي بدون بعد موسوم به ضريب كشش ميباشد كه مقدار آن براي‬

‫هاديهاي لولهاي شكل بانسبت طول به قطر بزرگتر از ‪ 5‬و با توجه به‬

‫‪46‬‬
‫حاصلضرب قطر هادي در سرعت باد )‪ (D .V‬از جدول )‪ (5-2‬بدست ميآيد‪،‬‬

‫[‪.]15‬‬

‫‪ = R‬فاكتور كاهش دهنده اثر وزش باد بركل طول هادي ميباشد‪ .‬اگر طول‬

‫اسپن كوچكتر از ‪100‬متر باشد مقدار اين فاكتور برابر يك و اگر طول اسپن‬

‫بزرگتر از ‪ 300‬متر باشد‪ ،‬مقدار اين فاكتور برابر ‪ 6/0‬در نظر گرفته‬

‫ميشود‪ .‬براي اسپنهاي با طولهاي مابين ‪ 100‬و ‪ 300‬متر‪ ،‬مقدار اين كميت‬

‫از درونيابي‪ ،‬مابين اين دو مقدار بدست ميآيد‪.‬‬

‫جدول )‪ : (5-2‬مقدار ضريب كششي ‪ ، C‬بر حسب حاصلضرب‬

‫‪D.V‬‬

‫ضريب كششي )‪(C‬‬ ‫]‪D.V [m2/s‬‬

‫‪1.2‬‬ ‫‪D.V <7.3‬‬

‫‪0.6‬‬ ‫‪7.3D.V<12‬‬

‫‪0.7‬‬ ‫‪12D.V<33‬‬

‫‪0.8‬‬ ‫‪D.V33‬‬

‫‪ -2-3-7‬نيروها و تنشهاي ناشي از جريان اتصال كوتاه در‬


‫شينههاي سخت ‪:‬‬
‫ميدانهاي مغناطيسي ايجاد شده بوسيلة جريان اتصال كوتاه‪ ،‬موجب اعمال‬

‫نيروهايي بر هاديهاي شينه ميگردند‪ .‬هاديهاي شينه و نگهدارندههاي آنها‬

‫بايد قادر به تحمل اين نيروها باشند ‪ .‬نيروهاي وارد شده بر استراكچر شينه‬

‫در اثر جريانهاي اتصال كوتاه به فاصلة مابين هاديها ‪ ،‬اندازه جريان اتصال‬

‫كوتاه‪ ،‬نوع اتصال كوتاه و ميزان نامتقارن بودن جريانهاي اتصال كوتاه‬

‫‪47‬‬
‫بستگي دارد‪ .‬علوه بر آن فاكتورهاي ديگري از قبيل انعطافپذيري‬

‫نگهدارندهها و شرايط نقاط تكيهگاهي شينه در آثار مكانيكي ناشي از اين‬

‫پديده مؤثر هستند‪.‬‬

‫در هنگام اتصال كوتاه‪ ،‬نيروهاي الكترو مغناطيسي ايجاد شده بسيار شديد‬

‫ميباشند‪ .‬اين نيروها تنشهاي مختلفي را بر هاديهاي شينه وارد ميسازند ‪.‬‬

‫بر اين اساس در انتخاب شينه و يراقآلت مربوط به آن‪ ،‬آثار ناشي از اين‬

‫پديده بايد در نظر گرفته شوند‪.‬‬

‫‪ -2-3-7-1‬نيروهاي وارد شده بر هاديهاي سخت ‪:‬‬


‫نيروي وارد بر هاديهاي لولهاي سيستم سه فازي كه محورهاي آنهادر يك‬

‫صفحه قرار گرفتهاند‪ ،‬از روابط زير بدست ميآيد ‪:‬‬

‫‪‬‬ ‫‪2 L‬‬ ‫)‪(2-31‬‬


‫‪F‬‬
‫‪ m‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪.‬‬‫‪2‬‬ ‫‪I‬‬ ‫‪P2.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪a‬‬
‫‪ I  2 KI ‬‬
‫‪ P 2‬‬ ‫‪K 22 L‬‬ ‫)‪( 2-32‬‬
‫‪F‬‬
‫‪ m‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪.‬‬ ‫‪1731‬‬ ‫‪P 3.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪a‬‬
‫‪ I  2 KI ‬‬ ‫كه در آنها ‪:‬‬
‫‪ P3‬‬ ‫‪K3‬‬

‫‪ = Fm‬نيروي الكترومغناطيسي وارد شده بر هاديهاي فاز در اثر جريان‬

‫اتصال كوتاه‪ ،‬بر حسب نيوتن‬

‫‪ = Ip2‬پيك جريان اتصال كوتاه دو فاز ‪ ،‬برحسب كيلوآمپر‬

‫‪ = IP3‬پيك جريان اتصال كوتاه سه فاز ‪ ،‬بر حسب كيلوآمپر‬

‫‪ = L‬طول هادي‪ ،‬بر حسب متر‬

‫‪ = a‬فاصلة بين مراكز هاديهاي دوفاز مجاور هم ‪ ،‬برحسب متر‪.‬‬

‫‪48‬‬
‫‪ I"K3‬و ‪ = I"K2‬مقادير مؤثر جريان اتصال كوتاه سه فاز و دو فاز متقارن اوليه‬

‫‪ ،‬برحسب كيلوآمپر ميباشند‪.‬‬

‫‪ -2-3-7-2‬تنشهاي وارد شده بر هاديهاي سخت ‪:‬‬


‫هاديهاي شينههاي سخت به روشهاي مختلفي بر روي نگهدارندههاي خود‬

‫قرارميگيرند‪ .‬آنها ممكن است به صورت ثابت و يا ساده و يا تركيبي از هردو‬

‫نگهداري شوند‪ .‬بسته به نوع و تعداد نگهدارندهها‪ ،‬تنشهاي وارد شده بر‬

‫هاديها و نيروهاي اعمال شده به نگهدارندههاي شينه به ازاي جريانهاي‬

‫اتصال كوتاه يكسان‪ ،‬متفاوت خواهد بود‪ .‬علوه بر اين‪ ،‬معادلت ارائه شده‬

‫براي تنشها و نيروهاي وارد شده بر هادي‪ ،‬انعطافپذيري نگهدارندهها را نيز‬

‫بايد در نظر بگيرند‪.‬‬

‫تنشهاي وارد شده بر هاديها و نيروهاي اعمال شده به نگهدارندهها در اثر‬

‫جريان اتصال كوتاه به نسبت بين فركانس طبيعي سيستم مكانيكي و سيستم‬

‫الكتريكي نيز وابسته ميباشد‪ .‬بعنوان مثال در صورت نزديك بودن فركانس‬

‫نوسانات مكانيكي حاصل از اتصال كوتاه به فركانس طبيعي سيستم‬

‫مكانيكي ‪ ،‬نوسانات مكانيكي بوجود آمده بعلت پديده تشديد ممكن است‬
‫‪f‬‬
‫نوسانات ‪،‬‬
‫‪c‬‬
‫افزايش يافته و در صورت عدم وجود ميرايي مناسب جهت كاهش ‪ 0.5‬‬
‫‪f‬‬
‫اين پديده ممكن است آثار مخربي را به دنبال داشته باشد‪ .‬اگر نسبت‬

‫فركانس طبيعي هادي شينه ‪ ، fc ،‬به فركانس سيستم‪ ،f ،‬كوچكتر از ‪5/0‬‬

‫( در اين صورت نوسانات مكانيكي حاصل از اين‬ ‫باشد )يعني‬

‫پديده كاهش مييابند و حداكثر تنش در فازهاي بيروني بوقوع ميپيوندد‪ .‬در‬

‫مورد شينههاي سخت ميزان نيروهاي محوري قابل صرفنظر كردن هستند‪.‬‬

‫‪49‬‬
‫بر اين اساس‪ ،‬نيروهاي اثرگذار بر هادي نيروهاي خمشي‪ 1‬هستند و با استفاده‬

‫از رابطه زير ميتوان تنش وارد شده بر هادي را بدست آورد ‪:‬‬
‫‪Fm .L‬‬
‫‪ m  V .Vr .‬‬ ‫)‪(2-33‬‬
‫‪8.Z‬‬

‫كه در آن ‪:‬‬

‫‪ = m‬تنش خمشي وارد شده بر هادي دراثر نيروي حاصل از جريان اتصال‬

‫كوتاه‪ ،‬برحسب نيوتن بر مترمربع‪.‬‬

‫‪ = L‬فاصلة بين دو نگهدارنده ‪ ،‬برحسب متر‬

‫‪ = Z‬مدول مقطع كه بر اساس شكل سطح مقطع هادي تعيين ميگردد‪.‬‬

‫براي هاديهاي سخت لولهاي مقدار اين كميت از رابطة زير بدست‬

‫ميآيد ‪:‬‬

‫‪Z  0.098‬‬
‫‪D4  d 4‬‬ ‫)‪(2-34‬‬
‫‪D‬‬

‫كه در آن ‪ D‬قطرخارجي لوله و ‪ d‬قطر داخلي آن هر دو برحسب متر و ‪Z‬‬

‫مدول مقطع بر حسب مترمكعب ميباشد‪.‬‬

‫‪ = Fm‬نيروي حاصل از جريان اتصال كوتاه بين هاديهاي فاز سيستم‪،‬‬

‫برحسب نيوتن‪ ،‬كه با استفاده از معادلت )‪ (31-2‬يا )‪ (32-2‬تعيين ميشود‪.‬‬

‫‪ = ‬كميتي بدون بعد است كه به تعداد اسپنها و ثابت بودن يا نبودن‬

‫نگهدارندههاي واسط بين هادي و مقرههاي اتكايي بستگي دارد‪.‬‬

‫مقداراينكميت ازطريق شكل)‪(7-2‬بدست ميآيد [‪.]6‬‬

‫‪ = V.Vr‬ضرايبي بدون بعد هستند كه بر اساس مشخصات ديناميكي شينه‬

‫تعيين ميگردند‪ .‬براي سيستمهاي سه فاز بدون وصل مجدد اتوماتيك‪ ،‬مقدار‬

‫‪1‬‬
‫‪Bending Forces‬‬

‫‪50‬‬
‫آنها برابر يك و براي سيستمهاي سه فاز با وصل مجدد خودكار برابر ‪ 8/1‬در‬

‫نظر گرفته ميشود‪.‬‬

‫شكل )‪ : (7-2‬كميتهاي ‪ ‬و ‪ ‬و ‪ ‬براي آرايشهاي مختلف‬

‫نگهدارندههاي‬

‫شينههاي سخت‪.‬‬
‫مقادير‪ ‬و ‪ ‬نشان داده شده در شكل )‪ (7-2‬براي فواصل يكساني از فاصلة‬

‫نگهدارندهها ميباشند‪ .‬با اين وجود ماداميكه نسبت طول اسپنها به يكديگر‬

‫كمتر از ‪ 2/0‬نباشد‪ ،‬اين جدول قابل استفاده ميباشد‪ .‬در اين حالت‬

‫نگهدارندههاي انتهايي نبايد تحت نيروي بزرگتر از نيروهاي وارد شده بر‬

‫نگهدارندههاي مياني قرار گيرد‪ .‬در اين قبيل حالت‪ ،‬مقدار كميت ‪ L‬در‬

‫فرمولهاي ارائه شده‪ ،‬برابر طول بزرگترين اسپن قرار داده ميشود‪.‬‬

‫در شرايطي كه از ثابت بودن يا نبودن نگهدارندههاي واسط بين هادي و‬

‫مقرههاي اتكايي اطلعات مشخصي دردسترس نيست ‪ ،‬بدترين حالت ممكنه‬

‫بايد درنظر گرفته شود‪.‬‬

‫‪51‬‬
‫حال با توجه به روابط فوق ميتوان هادي انتخابي را از نظر تحمل تنش‬

‫ناشي از از اتصال كوتاه بررسي نمود‪ .‬هادي شينه تنش ناشي از اتصال كوتاه‬

‫را تحمل مينمايد‪ ،‬اگر رابطة زير برقرار باشد‪:‬‬

‫)‪(2-35‬‬

‫‪m  qRpo.2‬‬

‫كه در آن ‪:‬‬

‫‪ = m‬تنش خمشي وارد شده بر هادي شينه به جهت نيروهاي ناشي از اتصال‬

‫كوتاه ‪ ،‬بر حسب نيوتن برمترمربع ‪.‬‬

‫‪ = Rpo.2‬حداكثر تنش مجاز هادي كه به ازاء آن ميزان افزايش طول هادي‬

‫كمتراز ‪ 2/0‬درصد واحد طول ميباشد‪ . 1‬مقدار اين كميت براي‬

‫هاديهاي با جنسهاي مختلف در جدول )‪ (2-1‬ارائه گرديده است‪ .‬در‬

‫اين جدول مقادير حداكثر و حداقل اين كميت ارائه شده است و در‬

‫مواردي كه از مقدار واقعي اين كميت براي هادي مورد نظر اطلعي‬

‫در دسترس نباشد‪ ،‬ميبايستي در رابطه )‪ (35-2‬از مقدار حداقل اين‬

‫كميت استفاده گردد [‪.]2‬‬

‫‪ = q‬ضريب شكل پذيري‪ 2‬هادي كه باتوجه به شكل سطح مقطع هادي‬

‫مشخص ميگردد‪ .‬براي هاديهاي سخت لولهاي‪ ،‬مقدار اين كميت بدون‬

‫بعد از رابطه زير استخراج ميگردد ‪:‬‬

‫‪a 3‬‬
‫‪1  (1  2‬‬ ‫)‬
‫‪q  1 .7‬‬ ‫‪D‬‬ ‫)‪(2-36‬‬
‫‪a‬‬
‫‪1  (1  2 ) 4‬‬
‫‪D‬‬

‫كه در آن ‪ D‬قطر خارجي لوله و ‪ 'a‬ضخامت جدارة لوله ميباشد‪.‬‬


‫‪1‬‬
‫‪Stress Corresponding to the yield Point‬‬
‫‪2‬‬
‫‪Plasticity Factor‬‬

‫‪52‬‬
‫‪ -2-3-7-3‬نيروهاي وارد شده بر نگهدارندههاي هاديهاي‬
‫سخت ‪:‬‬
‫حداكثر نيروي ديناميكي ناشي از اتصال كوتاه كه بر نگهدارندههاي شينه وارد‬

‫ميشود‪ ،‬از رابطة زير بدست ميآيد ‪:‬‬

‫)‪(2-37‬‬

‫‪Fd = VF.Vr..Fm‬‬

‫كه در آن ‪:‬‬

‫‪ = Fm‬نيروي ناشي از جريان اتصال كوتاه ميباشد كه با استفاده از معادلت‬

‫)‪ (31-2‬يا )‪ (32-2‬بدست ميآيد‪.‬‬

‫‪ =VF.Vr‬ضرايب نشاندهنده نسبت نيروهاي ديناميكي واستاتيكي وارد بر‬

‫نگهدارندههاي شينه به جهت اتصال كوتاه ميباشند‪ .‬مقدار حداكثر اين‬

‫ضرايب از روابط زير بدست ميآيند [ ‪: ]2‬‬

‫براي اتصال كوتاه سه فاز‬

‫اگر ‪N  0.37 2.7‬‬ ‫)‪(2-38‬‬


‫‪1‬‬
‫‪= VF.Vr‬‬
‫‪> 0.37‬‬
‫اگر ‪N‬‬

‫‪N<1‬‬

‫‪N1‬‬ ‫اگر‬

‫‪1‬‬

‫براي اتصال كوتاه دو فاز ‪:‬‬

‫)‪(2-39‬‬
‫‪1‬‬
‫‪N‬‬ ‫‪N  0.5 2‬‬ ‫اگر‬
‫‪= VF.Vr‬‬ ‫اگر ‪> 0.5‬‬

‫‪N<1‬‬

‫‪53‬‬
‫‪N 1‬‬ ‫اگر‬

‫‪1‬‬

‫كه در آن ‪:‬‬
‫‪m‬‬
‫‪N ‬‬
‫‪0.8R P 0.2‬‬ ‫)‪(2-40‬‬

‫‪ = ‬ضريبي است كه با توجه به تعداد و نوع نگهدارندهها از شكل )‪(7-2‬‬

‫استخراج ميگردد ‪:‬‬

‫مقدار ‪ Fd‬محاسبه شده فوق بهمراه ساير نيروهايي اثرگذار بر نگهدارندهها‪،‬‬

‫نبايد از مقدار نامي نيروي مقاومي كه توسط سازنده براي مقرهها و‬

‫قسمتهاي وابسته به آن ارائه ميشود‪ ،‬بيشتر باشد‪.‬‬

‫‪ -2-3-7-4‬تنشها و نيروهاي وارد شده بر هادي و‬


‫نگهدارندههاي شينههاي سخت بادر نظرگرفتن‬
‫نوسانات هادي ‪:‬‬
‫معادلتي كه در بخشهاي )‪ (2-7-3-2‬و )‪ (3-7-3-2‬مورد استفاده قرار‬

‫ميگيرند‪ ،‬از ضرايب ‪ V ، VF‬و ‪ Vr‬استفاده مينمايند‪ .‬اين ضرايب طبيعت‬

‫نوساني هادي را در محاسبه تنشها و نيروهاي وارد شده بر هادي و‬

‫نگهدارندههاي آن‪ ،‬درنظر ميگيرند‪.‬‬

‫حداكثر مقدارضرايب فوق در بخشهاي قبلي ارائه شد‪ .‬اگر فركانس طبيعي‬

‫هادي‪ ، fc ،‬در نظرگرفته شود‪ ،‬مقادير استخراج شده براي تنشها و نيروهاي‬

‫وارد شده بر هاديها و نگهدارندههاي آن ممكن است نسبت به حالتي كه از‬

‫حداكثر مقدار ضرايب فوق استفاده ميشود‪ ،‬كوچكتر باشند‪ .‬اما اگرمقادير‬

‫بزرگتري بدست آيند‪ ،‬مقادير جديد فاقد اعتبار ميباشند [‪.]6‬‬

‫فركانس طبيعي هادي از رابطة زير بدست ميآيد ‪:‬‬


‫‪‬‬ ‫‪EJ‬‬ ‫)‪(2-41‬‬
‫‪fc ‬‬
‫‪L2‬‬ ‫'‪m‬‬

‫‪54‬‬
‫‪ = fc‬فركانس طبيعي هادي‪ ،‬برحسب هرتز‬

‫‪ = ‬ضريبي كه با توجه به نوع و تعداد نگهدارندهها مشخص ميگردد‪ .‬مقدار‬

‫اين كميت در شكل )‪ (6-2‬ارائه شده است‪.‬‬

‫‪ = E‬مدول الستيسيته يا مدول يانگ‪ 1‬هادي‪ ،‬بر حسب نيوتن بر مترمربع‬

‫ميباشد‪.‬‬

‫‪ = J‬ممان اينرسي هادي ميباشد كه براي هاديهاي لولهاي از رابطة زير‬

‫بدست ميآيد ‪:‬‬

‫)‪(2-42‬‬

‫]‪J = 0.049[D4 – d4‬‬

‫كه در آن ‪ D‬قطر خارجي لوله و ‪ d‬قطر داخلي لوله هر دو برحسب متر و ‪J‬‬

‫ممان اينرسي هادي برحسب ‪ m4‬ميباشد‪.‬‬


‫‪ = 'm‬جرم واحد طول هادي بدون در نظرگرفتن ليه يخ‪ ،‬برحسب كيلوگرم بر‬
‫متر‬
‫‪ = L‬فاصلة بين دو نگهدارنده مجاور هم‪ ،‬برحسب متر ميباشد‪.‬‬
‫پس از مشخص شدن فركانس طبيعي شينه‪ ، fc ،‬با استفاده از نسبت ‪fc/f‬‬
‫)كه در آن ‪ f‬فركانس سيستم برحسب هرتز است( و با استفاده از شكل )‪-2‬‬
‫‪ (8‬و مقدار ضريب ‪) K‬كه در تعيين پيك جريان اتصال كوتاه مورد استفاده‬
‫قرار ميگيرد( ميتوان ضرايب ‪ VF‬و ‪ V‬را جهت استفاده در معادلت )‪(32-2‬‬
‫و )‪ (37-2‬استخراج نمود‪.‬‬
‫براي سيستمهايي كه داراي سيستم وصل مجدد اتوماتيك هستند‪ ،‬مقدار ‪Vr‬‬
‫به كمك شكل )‪ (9-2‬بدست ميآيد و در ساير موارد ‪ Vr‬برابر يك در نظر‬
‫گرفته ميشود [‪.]2‬‬

‫‪1‬‬
‫‪Young's Modulus‬‬

‫‪55‬‬
‫‪fc‬‬
‫و پارامتر ‪ K‬براي‬ ‫براساس نسبت‬
‫‪f‬‬
‫شكل )‪ : (8-2‬ضرايب ‪ VF‬و ‪V‬‬

‫اتصال كوتاههاي‬
‫سه فاز و دو فاز‬

‫‪56‬‬
‫شكل )‪ : (9-2‬ضريب ‪ Vr‬براي سيستمهاي سه فاز داراي وصل‬

‫مجدد خودكار برحسب نسبت ‪fc/f‬‬

‫چنانچه مدت زمان اتصال كوتاه‪ ، Tk ،‬كمتر از ‪ 1/0‬ثانيه باشد‪ ،‬ميزان تنشها و‬

‫نيروهاي واقعي كه بر روي استراكچر شينه )هادي و نگهدارندههاي آن( وارد‬

‫ميشود‪ ،‬ممكن است كمتر از مقادير محاسبه شده به ازاي ‪ ، fcf‬در‬

‫نظرگرفته شوند [‪.]2‬‬

‫نيروها و تنشهاي ناشي از جريان اتصال كوتاه‬ ‫‪-2-3-8‬‬


‫در شينههاي نرم ‪:‬‬
‫جريان اتصال كوتاه در هاديهاي رشتهاي موازي‪ ،‬نيروي كششي در آنها‬

‫بوجود ميآورد كه اين نيروها روي مقرهها و كلية تجهيزات و متعلقاتشان اثر‬

‫ميگذارد و همچنين باعث تغيير مكان افقي هاديها )كم شدن فاصله بين آنها(‬

‫ميشود‪ .‬از اين رو درهنگام بررسي شينههاي نرم‪ ،‬علوه بر استقامت‬

‫مكانيكي آنها در قبال نيروها و تنشهاي حاصل از جريان اتصال كوتاه‪،‬‬

‫برقراري فواصل مجاز الكتريكي بين هاديها نيز بايد مد نظر قرار گيرد‪.‬‬
‫حداكثر نيروهاي كششي ناشي از اتصال كوتاه بر روي هاديهاي رشتهاي‪،‬‬
‫پس از محاسبه پارامترهاي مشخصه لزم بـراي نوع آرايش هاديها و نوع‬
‫اتصــال كوتاه محاسبـه ميگردد‪ .‬اين پارامتـرها در بخش )‪ (1-8-3-2‬معرفي‬
‫ميگردند‪ .‬نيروهاي ايجاد شده در اثر اتصال كوتاه در يك اسپن در حد فاصل‬
‫بين نيروي كششي حين اتصال كوتاه‪ ، Ft ،‬نيرو كششي بعداز اتصال كوتاه‪Ff ،‬‬
‫‪ ،‬تغيير ميكنند‪ .‬اين نيروها در بخشهاي )‪ (2-8-3-2‬و )‪ (3-8-3-2‬معرفي‬
‫ميگردند‪ .‬در بخش )‪ (4-8-3-2‬حداكثر جابجايي افقي اسپن و حداقل فاصله‬
‫آزاد بين هاديها تعيين ميگردد و در نهايت در بخش )‪ (5-8-3-2‬نيروي‬

‫‪57‬‬
‫كششي ‪ Fpi‬كه در اثر انقباض هاديهاي باندل ايجاد ميشود‪ ،‬محاسبه‬
‫ميگردد‪.‬‬
‫در مورد هاديهاي رشتهاي‪ ،‬تنشهاي حاصل از اتصال كوتاههاي فاز به فاز و‬
‫اتصال كوتاههاي سه فاز متقارن تقريبا ا يكسان ميباشد‪ .‬با وجود اين‪ ،‬در‬
‫هنگام خطاي فاز به فاز‪ ،‬تاب خوردن هادي نوعا ا به گونهاي است كه باعث‬
‫كاهش فواصل آزاد ميگردد )يعني هنگامي كه هاديهاي حامل جريان اتصال‬
‫كوتاه مجاور‪ ،‬پس از اتصال كوتاه به سوي يكديگر حركت ميكنند(‪ .‬در هنگام‬
‫اتصال كوتاه سه فاز متقارن ‪ ،‬جابجايي هادي مياني بسيار ناچيز ميباشد‪.‬‬
‫علت اين مسئله اينرسي هادي و اعمال نيروي خلف جهت هم به هادي‬
‫ميباشد‪ .‬بنابراين ‪ Ft ، Ff‬و ‪ Fpi‬براي اتصال كوتاه فاز به فاز محاسبه‬
‫ميشوند‪ .‬نيروهاي كششي ‪ Ft ، Ff‬و ‪ Fpi‬دربرگيرنده نيروهاي كششي ايجاد‬
‫شده بوسيلة بارهاي مرده‪ 1‬نيز ميباشند‪.‬‬
‫محاسباتي كه در بخشهاي زير به آنها پرداخته ميشود‪ ،‬بايد بر اساس نيروي‬
‫كشش استاتيكي‪ ، Fst ،‬هادي در حداقل دماي محلي و همچنين بر اساس‬
‫نيروي كششي استاتيكي هادي در حداكثر دماي كاري هادي انجام گيرند‪.‬‬
‫براي هر كدام از نيروهاي كششي‪ ،‬بدترين وضعيت بدست آمده بايد براي‬
‫محاسبات در نظر گرفته شود‪.‬‬
‫توجه ‪:‬‬
‫‪ ‬معادلت ارائه شده در بندهاي آتي قابل استفاده براي اسپنهايي هستند‬
‫كه طول آنها تقريبا ا از ‪ 60‬متر بيشتر نباشد و نسبت فلش به طول اسپن‬
‫تقريبا ا بيش از ‪ 8‬درصد نباشد‪ ،‬براي اسپنهاي بلندتر از اين مقدار‪،‬‬
‫جابجايي هاديها ممكن است به تنشهاي كمتري‪ ،‬نسبت به مقادير بدست‬
‫آمده از معادلت‪ ،‬منجر گردد‪ .‬اگر اين مطلب توسط آزمونها يا محاسبه‬
‫تصديق گردد‪ ،‬آنگاه بارهاي كوچكتري را ميتوان در نظر گرفت‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪Dead Load‬‬

‫‪58‬‬
‫‪ ‬معادلت ارائه شده در بندهاي آتي قابل استفاده براي اسپنهاي افقي‬
‫هستند كه بصورت آرايش پهلو به پهلو قرار گرفتهاند‪ .‬ساير آرايشها‪،‬‬
‫ممكن است به نيروهاي كششي كوچكتر منجر گردند ‪ .‬با اين وجود به‬
‫جهت پيچيدگي محاسبات مربوط به اين قبيل آرايشها‪ ،‬پيشنهاد ميشود كه‬
‫از معادلت ارائه شده در بندهاي آتي براي اين قبيل آرايشها نيز استفاده‬
‫گردد‪.‬‬
‫‪ ‬سهم اجرام متمركز اضافي داخل اسپن بايد در نيروي وزني اسپن در نظر‬

‫گرفته شود‪.‬‬

‫‪ ‬براي هاديهاي انعطافپذير‪ ،‬اثر مغناطيس شوندگي حاصل از سيستم‬

‫وصل مجدد اتوماتيك صرفنظر ميشود‪.‬‬

‫‪59‬‬
‫‪ -2-3-8-1‬پارامترهاي مشخصه ‪:‬‬
‫مقصود از هاديهاي اصلي‪ ،‬هاديهاي منفرد و يا آرايش باندلي از هاديها‬

‫ميباشد كه در آن هاديها باندل به فاصله يكساني از يكديگر و بر روي‬

‫محيط يك دايره فرضي قرار گرفتهاند‪ .‬در اين حالت فاصلةبين فازها فاصله‬

‫بين مراكز اين دواير فرض ميشود‪.‬‬

‫نيروي حاصل از اتصال كوتاه كه بر روي هاديهاي اصلي در يك سيستم سه‬

‫فاز اثر مينمايد ‪ ،‬از روابط زير بدست ميآيد ‪:‬‬


‫"‬
‫‪( I‬‬ ‫‪) 2‬‬ ‫‪Lc‬‬
‫‪F‬‬ ‫'‬
‫‪‬‬ ‫‪0.15‬‬ ‫‪k‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪.‬‬

‫‪( I‬‬
‫‪a‬‬
‫"‬
‫‪) 2‬‬
‫‪(2-43L‬‬
‫‪) L‬‬
‫‪F‬‬ ‫'‬
‫‪‬‬ ‫‪0.2‬‬ ‫‪k‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪.‬‬ ‫‪c‬‬

‫‪a‬‬ ‫‪L‬‬

‫كه در آن ‪:‬‬

‫‪ = 'F‬نيروي الكترومغناطيسي در واحد طولي كه بر روي هاديهاي اصلي‬

‫اثر مينمايد ‪ ،‬برحسب نيوتن برمتر‪.‬‬

‫‪ = I"k3‬مقدار مؤثر مؤلفه متقارن اوليه جريان اتصال كوتاه سه فاز‪ ،‬برحسب‬

‫كيلوآمپر‪.‬‬

‫‪ = I"k2‬مقدار مؤثر مؤلفه متقارن اوليه جريان اتصال كوتاه دو فاز‪ ،‬بر‬

‫حسب كيلوآمپر‬

‫‪ = a‬فاصلة بين مراكز هاديهاي دو فاز ‪ ،‬برحسب متر‪.‬‬

‫‪ = L‬طول اسپن مربوط به هاديهاي اصلي‪ ،‬برحسب متر‪.‬‬

‫‪ = Lc‬طولي از اسپن مربوط به هاديهاي اصلي كه حامل جريان الكتريكي‬

‫باشد‪ .‬اين طول در واقع برابـــــــر ‪ Lc = L -2Li‬ميباشد كه در آن ‪ 2Li‬كل‬

‫طول زنجيره مقرههايي ميباشد كه هادي اصلي را از دوطرف به‬

‫نگهدارندههايش متصل مي نمايند‪) ،‬برحسب متر(‪ .‬چنانچه هاديها بدون‬

‫‪60‬‬
‫زنجيره مقره استفاده شده باشند ‪ ،‬مانند اتصالت مابين تجهيزات‪Lc = L ،‬‬

‫در نظر گرفته ميشود‪.‬‬

‫نسبت بين نيروي الكترومغناطيسي در شرايط اتصال كوتاه به نيروي جاذبه‬

‫وارد شده بر هادي پارامتر مهمي ميباشد كه توسط رابطة زير معين‬
‫'‪F‬‬
‫‪r‬‬ ‫ميگردد* ‪:‬‬
‫‪nm s' g n‬‬
‫)‪(2-44‬‬

‫كه در آن ‪:‬‬

‫‪ = r‬نسبت بين نيروي الكترومغناطيسي اعمال شده به هادي درشرايط‬

‫اتصال كوتاه به نيروي جاذبه وارد بر هادي ميباشد ‪.‬‬

‫‪ = n‬تعداد هاديهاي باندل در هاديهاي اصلي ‪.‬‬

‫‪ = m's‬جرم واحد طول هاديهاي باندل )يا هاديهاي اصلي ‪ ،‬اگر ‪ n=1‬باشد( ‪،‬‬

‫بر حسب كيلوگرم بر متر‪.‬‬

‫‪ = gn‬مقدار قراردادي شتاب جاذبه زمين كه برابر ‪ 81/9‬متر بر مجذور ثانيه‬

‫درنظرگرفته ميشود‪.‬‬

‫‪ = F‬نيروي ناشي از اتصال كوتاه بر واحد طول هادي اصلي‪ ،‬كه از رابطه )‬

‫‪ (43-2‬بدست ميآيد‪.‬‬

‫با استفاده از نسبت فوق زاويه نيروهاي منتجه اثرگذار بر هادي در شرايط‬

‫اتصال كوتاه ‪ ،  1،‬از معادلة زير تعيين ميگردد ‪:‬‬

‫)‪(2-45‬‬

‫= ‪Arc tan r 1‬‬

‫‪61‬‬
‫فلش معادلي كه در شرايط ايستا در وسط هادي بوقوع ميپيوندد ‪ ،‬از رابطه‬
‫'‬
‫‪nm s g n 2‬‬
‫‪bc ‬‬ ‫‪L‬‬ ‫زير بدست ميآيد ‪:‬‬
‫‪8Fst‬‬
‫)‪(2-46‬‬

‫*روش محاسباتي كه در بندهاي آتي ارائه ميگردد‪ ،‬سهم مؤلفه آپريوديك جريان اتصال كوتاه را در ايجاد‬
‫تنشهاي بوجود آمده در نظر نميگيرد ‪ .‬اين مسئله در صورتيكه مدت زمان برقراري جريان اتصال كوتاه‬
‫كمتر از ‪ 1/0‬ثانيه باشد‪ ،‬ممكن است داراي اثر قابل توجهاي باشد ‪ .‬در اينگونه شرايط روش ارائه شده‬
‫در مرجع [‪ ]14‬بايد دنبال گردد‪.‬‬

‫مدت زمان لزم براي طي هر تناوب از نوسانات بوجود آمده در هادي ‪، T،‬‬

‫از رابطة زير بدست ميآيد ‪:‬‬


‫‪bc‬‬ ‫)‪(2-47‬‬
‫‪T  2 0.8‬‬
‫‪gn‬‬

‫اين مدت زمان ‪ ،‬مربوط به زاوياي كوچكي از تاب خوردن هادي ميباشد كه‬

‫جريان اتصال كوتاه از هادي عبور نمينمايد‪ .‬در هنگام عبور جريان اتصال‬

‫كوتاه از هاديها‪ ،‬مدت زمان منتجه براي طي هر تناوب از نوسانات اعمال‬


‫‪T‬‬
‫‪Tres ‬‬
‫‪4‬‬ ‫‪  2 1 2 ‬‬
‫‪1  r 2 1 ‬‬ ‫‪( ) ‬‬
‫شده ‪ ،‬بوسيله رابطه زير مشخص ميشود ‪:‬‬
‫‪ 64 90 ‬‬
‫)‪(2-48‬‬
‫كه در آن ‪:‬‬

‫‪ = Tres‬مدت زمان منتجه براي طي هر تناوب از نوسانات هادي در شرايط‬

‫اتصال كوتاه برحسب ثانيه‪.‬‬

‫در رابطه فوق ‪ 1‬بر حسب درجه و ‪ T‬نيز برحسب ثانيه ميباشد ‪ .‬ميزان‬

‫سختي‪ ، N1‬از رابطة زير تعيين ميگردد ‪:‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫)‪(2-49‬‬


‫‪N‬‬ ‫‪‬‬
‫‪SL nEs As‬‬
‫كه در آن ‪:‬‬

‫‪1‬‬
‫‪Stiffness Norm‬‬

‫‪62‬‬
‫‪ = N‬ميزان سختي استراكچرهاي نگهدارنده هاديهاي ‪1‬‬
‫رشتهاي‪ ،‬بر حسب‬
‫‪N‬‬
‫‪.‬‬
‫‪ = S‬ثابت فنريت استراكچرهاي نگهدارنده هاديهاي ‪N‬‬
‫رشتهاي‪ ،‬برحسب‬
‫‪m‬‬
‫‪ .‬اگر مقدار دقيق اين كميت مشخص نباشد‪ ،‬مقدار ‪ S = 10 N/m‬را‬
‫‪5‬‬

‫ميبايستي براي هاديهاي لختي‪ 1‬كه نيروهاي خمشي را بر روي‬

‫نگهدارندههاي مقرهها اعمال ميكنند ‪ ،‬استفاده نمود‪.‬‬

‫‪.‬‬ ‫بدست‪N‬ميآيد‪ ،‬بر حسب‬


‫‪2‬‬
‫‪ = Es‬مدول يانگ حقيقي كه از رابطه )‪(50-2‬‬
‫‪m‬‬
‫‪ = As‬سطح مقطع هادي اصلي يا هادي باندل‪ ،‬بر حسب متر مربع‬

‫‪‬‬ ‫براي‪ Fst ‬‬ ‫‪ Fst‬‬ ‫)‪( 2-50‬‬


‫براي‪E 0.3  0.7Sin 90  ‬‬ ‫‪ fin‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪nAs fin  nAs‬‬
‫‪Es  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪Fst‬‬ ‫كه در آن ‪:‬‬

‫‪. E‬‬ ‫اصلي‪ ،‬برحسب‬ ‫‪N‬‬ ‫‪ = E‬مدول نهايي يانگ براي ‪ fin‬‬
‫هادي‪‬هاي‬
‫‪N‬‬
‫شرايطي است كه مدول يانگ ثابت‪ ‬است ‪،‬‬
‫‪m‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪nAs‬‬ ‫‪ = ‬كمترين مقدار تنش در‬ ‫‪fin‬‬
‫‪m2‬‬
‫‪ 5* 107‬در نظر گرفته ميشود‪.‬‬ ‫مقدار اين كميت برابر‬

‫فاكتور تنش هادي اصلي‪ ، ζ ،‬هادي اصلي از رابطة زير بدست ميآيد ‪:‬‬
‫‪(ng n m s' L) 2‬‬ ‫)‪(2-51‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪24 Fst3 N‬‬
‫كه در آن ‪ ‬كميتي بدون بعد ميباشد‪.‬‬

‫درحين اتصال كوتاه و يا بعد از آن ‪ ،‬اسپن هاديهاي رشتهاي شروع به تاب‬

‫خوردن ميكنند ‪ ،‬كه زاويه خروج از وضعيت حالت ماناي آنها از رابطه زير‬

‫‪   Tk1  Tk1‬‬ ‫بدست ميآيد ‪:‬‬

‫‪1 1  Cos 360  0   0.5‬‬ ‫براي‬

‫‪   Tres  Tres‬‬ ‫براي‬


‫)‪(2-52‬‬
‫‪k  ‬‬
‫‪1‬‬
‫‪Slack‬‬

‫‪‬‬ ‫‪Tk1 63‬‬


‫‪21‬‬ ‫‪Tres‬‬
‫‪ 0.5‬‬
‫‪‬‬
‫كه در آن ‪:‬‬

‫‪ = k‬زاويه خروج از وضعيت حالت ماناي اسپن هاديهاي اصلي درحين‬

‫اتصال كوتاه و يا بعد ازآن‪ ،‬برحسب درجه‪.‬‬

‫‪ = Tk1‬مدت زمان برقراري اولين اتصال كوتاه ‪ ،‬بر حسب ثانيه ‪.‬‬

‫چنانچه مدت زمان برقراري اولين اتصال كوتاه‪ ، Tk1 ،‬مشخص باشد ‪ ،‬حداكثر‬

‫زاويه انحراف اسپن‪ ، m ،‬را ميتوان با استفاده از شكل )‪ (10-2‬و يا با‬

‫استفاده از روابط )‪ (53-2‬و )‪ (54-2‬بدست آورد‪ .‬در صورتيكه مدت زمان ‪T‬‬

‫مشخص نباشد و يا اگر ‪ Tk1‬بزرگتر از مقدار ‪ 0.4T‬باشد‪ ،‬آنگاه بايد از مقدار‬ ‫‪k1‬‬

‫‪ 0.4T‬به جاي ‪ Tk1‬در معادلت )‪ (52-2‬و )‪ (60-2‬استفاده گردد‪.‬‬

‫در حين اتصال كوتاه و يا بعد از آن‪ ،‬حداكثر زاويه انحرافي كه اسپن هادي‬

‫ميتواند تا آن زاويه نوسان يابد‪ ،‬از روابط زير بدست ميآيد ‪:‬‬

‫براي‬
‫‪1  r sin  k 0   k  90‬‬ ‫‪‬‬
‫براي‬ ‫)‪(2-53‬‬

‫‪' ‬‬
‫‪K ‬‬ ‫'‪1.25ArcCosK‬‬
‫‪‬‬
‫‪0.766  K'  1‬‬
‫براي‬
‫براي‬ ‫و )‪(54-2‬‬
‫‪δm‬‬
‫‪1  r  90‬‬
‫'‪ 10   ArcCosK‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 0.985  K'  0.766‬‬ ‫براي‬

‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪180‬‬ ‫‪K'  0.985‬‬
‫‪k‬‬
‫توجه كنيد كه زاويه نوسان محاسبه شده ‪ m‬حداكثر مقداري است كه در‬
‫بدترين شرايط در مدت زمان اتصال كوتاه برابريا كمتر از ‪ Tk1‬ميتواند بوقوع‬
‫بپيوندد‪.‬‬

‫‪64‬‬
‫نيروي كششي وارد شده بر هادي در حين‬ ‫‪-2-3-8-2‬‬
‫اتصال كوتاه ‪: Ft ،‬‬
‫پارامتر بار ‪ ‬از رابطة زير بدست ميآيد ‪:‬‬
‫براي‬
‫‪‬‬ ‫‪Tres‬‬ ‫)‪(2-55‬‬
‫‪‬‬‫(‪3‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪r‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪‬‬ ‫)‪1‬‬ ‫‪T‬‬‫‪k1‬‬ ‫‪‬‬ ‫براي‬
‫‪4‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪3(rSinδ  Cosδ  1) T  Tres‬‬
‫باشد با استفاده از شكل )‪(11-2‬‬
‫‪k‬‬ ‫‪k‬‬ ‫‪k1‬‬
‫فاكتور ‪ ‬كه بصورت تابعي از ‪ ‬و‪ ‬مي ‪4‬‬
‫بدست ميآيد ‪:‬‬

‫شكل )‪ : (10-2‬حداكثر زاويه انحراف هادي‪ ،  m ،‬براي مدت زمان‬

‫معين اتصال كوتاه ‪. Tk1‬‬

‫‪65‬‬
‫شكل )‪ : (11-2‬فاكتور ‪ ‬براي محاسبه نيروي كششي وارد شده‬

‫بر هادي‬

‫مقدار فاكتور ‪ ‬از حل حقيقي معادله زير به ازاي ‪ ، 01‬نيز امكانپذير‬

‫ميباشد ‪:‬‬
‫‪φ 2 ψ 3  φ(2  ζ)ψ 2  (1  2 )ψ  ζ(2  φ)  0‬‬ ‫)‪(2-56‬‬

‫نيروي كششي كه در حين اتصال كوتاه و در اثر تاب خوردن هادي رو به خارج‬

‫به وجود ميآيد ‪ ،‬ازرابطه زير بدست ميآيد ‪:‬‬

‫براي هاديهاي منفرد ‪،‬‬


‫‪Fst (1   ) n  1‬‬ ‫براي هاديهاي باندلي ‪،‬‬ ‫)‪(2.57‬‬
‫‪Ft  ‬‬
‫‪1.1Fst (1   ) n  2‬‬
‫‪ -2-3-8-3‬نيروي كششي وارده شده بر هادي پس از رفع‬
‫اتصال كوتاه ‪: Ff ،‬‬
‫در پايان اتصال كوتاه ‪ ،‬هادي رشتهاي كه تحت اثر نيروي حاصل از اتصال‬

‫كوتاه قرار داشت‪ ،‬رها شده و بعد از چند نوسان به حالت اوليه خود‬

‫برميگردد‪ .‬حداكثر مقدار ‪Ff‬براي اسپن زماني قابل توجه خواهد بود كه ‪r>0.6‬‬

‫‪66‬‬
‫و ‪ m70‬باشد ‪ .‬در اين قبيل شرايط ‪ ،‬نيروي حاصل از رها شدن هادي از‬

‫رابطة زير تعيين ميگردد ‪:‬‬


‫‪δm‬‬ ‫)‪(2-58‬‬
‫‪Ff  1.2Fst 1  8ζ‬‬
‫‪180‬‬
‫‪ -2-3-8-4‬جابجايي افقي هادي‪ ،bh ،‬و حداقل فاصلة‬
‫آزاد‪: amin ،‬‬
‫در اثر اتصال كوتاه‪ ،‬تغيير مكان افقي در اسپن هاديها رخ ميدهد كه باعث‬

‫كم شدن فاصله بين هاديها ميگردد‪ .‬نحوة محاسبه اين جابجايي و حداقل‬

‫فاصلة آزاد به شرح ذيل ميباشد‪.‬‬

‫انبساط الستيك‪ 1‬از رابطة زير بدست ميآيد ‪:‬‬

‫)‪(2-59‬‬

‫)‪ela = N(Ft – Fst‬‬

‫كه در آن ‪ ، ela‬انبساط الستيك ميباشد كه فاقد بعد بوده و ساير كميتها‬

‫مشابه قبل تعريف ميگردند‪.‬‬

‫انبساط حرارتي از رابطة زير بدست ميآيد ‪:‬‬

‫‪‬‬ ‫‪ I‬‬ ‫"‬


‫‪.10‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪‬‬
‫‪2‬‬

‫‪C th‬‬ ‫‪‬‬


‫‪k 3‬‬
‫‪‬‬ ‫‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪th‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪nAs‬‬
‫‪(2-60‬‬
‫)‪3‬‬
‫‪‬‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬ ‫"‪ I‬‬
‫‪k 3 .10‬‬
‫‪‬‬
‫‪C th‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪.‬‬‫‪T‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪nAs‬‬ ‫‪‬‬

‫كه در آن ‪:‬‬

‫= ‪ th‬انبساط حرارتي ميباشد و كميتي بدون بعد است ‪.‬‬


‫‪4‬‬
‫ميباشد‪ .‬مقدار ‪ Cth‬بصورت زير‬ ‫‪m‬‬
‫برحسب‬ ‫‪ = Cth‬ثابت ماده هادي‬
‫‪2‬‬
‫‪A s‬‬
‫انتخاب ميگردد ‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫‪Elastic Expansion‬‬

‫‪67‬‬
‫‪ -‬براي هاديهاي آلومينيومي‪ ،‬آلياژ آلومينيوم و هاديهاي آلومينيوم _ فولد )‬

‫باشد‪ .‬مقدار ‪ Cth‬برابر با‬ ‫‪m4‬‬ ‫‪AL‬‬


‫مي‪0.27‬‬
‫‪ (ACSR‬با نسبت سطح مقطع ‪ 10 18 2‬‬
‫‪6‬‬
‫‪A s‬‬ ‫‪St‬‬
‫در نظر گرفته ميشود‪.‬‬
‫‪AL‬‬
‫نسبت سطح مقطع‬
‫‪6‬‬ ‫براي هاديهاي آلومينيوم _ فولد )‪ (ACSR‬با‬ ‫‪-‬‬
‫‪St‬‬
‫مقدار ‪ Cth‬برابر با‬
‫‪m4‬‬
‫درنظر گرفته ميشود‪.‬‬ ‫‪0.17  10 18‬‬
‫‪A 2s‬‬
‫فاكتور انبساط ‪ CD‬كه جهت محاسبه ميزان افزايش فلش هادي )به جهت‬

‫انبساطهاي حرارتي و انبساط الستيك( به كار ميرود‪ ،‬از رابطة زير بدست‬

‫ميآيد ‪:‬‬
‫‪3 L 2‬‬
‫‪CD  1 ‬‬ ‫) ‪( ) ( ela   th‬‬ ‫)‪(2-61‬‬
‫‪8 bc‬‬

‫فاكتور فرم ‪ CF‬كه جهت محاسبه ميزان افزايش ممكن در فلش ديناميكي‬

‫هادي )به جهت تغيير در شكل منحني هادي( به كار ميرود‪ ،‬از رابطة زير‬

‫بدست ميآيد ‪:‬‬

‫‪1.05 r  0.8‬‬ ‫براي‬


‫‪‬‬ ‫)‪(2-62‬‬
‫براي ‪CF  0.97  0.1r 0.8  r  1.8‬‬
‫‪1.15 r  1.8‬‬ ‫براي‬
‫‪‬‬
‫حال با استفاده از پارامترهاي فوق ميتوان حداكثر جابجايي افقي اسپن‬

‫هادي‪ ، bh ،‬را كه به جهت اتصال كوتاه بوجود آمده است‪ ،‬با استفاده از‬

‫معادلت زير بدست آورد ‪:‬‬

‫‪ -‬براي اسپنهاي شامل هاديهاي لخت و اسپنهاي فاقد زنجيره مقره‬

‫)همانند اتصالت مابين تجهيزات( ‪ LC=L‬خواهد بود و ‪ bh‬از رابطة زير‪،‬‬

‫)برحسب متر( بدست ميآيد ‪:‬‬

‫‪68‬‬
‫براي‬
‫‪CF CDbc‬‬ ‫‪ m  90‬‬‫‪‬‬ ‫براي‬
‫)‪(2-63‬‬
‫‪bh  ‬‬
‫‪CF CDbc Sin m  m  90‬‬
‫‪ -‬براي اسپنهاي شامل هاديهاي رشتهاي متصل به زنجيره مقرههاي‬

‫كششي‪ i Lc = L-2L ،‬خواهد بود و ‪ bh‬از رابطة زير )برحسب متر( بدست‬

‫ميآيد ‪:‬‬

‫براي ‪CF CDbc Sin1  m  1‬‬ ‫)‪(2-64‬‬


‫‪bh  ‬‬
‫براي ‪CF CDbc Sin m  m  1‬‬
‫در معادلت فوق‪ ،‬كميتها مشابه قبل تعريف ميگردند‪.‬‬

‫در اثر اتصال كوتاه‪ ،‬هاديهاي هر فاز در آرايشي كه هاديهاي سه فاز در‬

‫يك صفحة افقي قرار گرفتهاند در نقطه مياني اسپن و در بدترين شرايط‬

‫در دايرهاي به شعاع ‪ bh‬در اطراف خط مستقيمي كه بوسيلة اتصال دو‬

‫نقطه لنگر رسم شده است‪ ،‬جابجا ميشوند‪ .‬در بدترين حالت ممكن‪ ،‬يعني‬

‫در هنگام اتصال كوتاه در دو فاز مجاور هم و در حالتي كه هادي ها به‬

‫سمت يكديگر نوسان مييابند‪ ،‬حداقل فاصلة بين هاديها در اين شرايط‪a ،‬‬

‫‪ ،‬از رابطه زير تعيين ميگردد ‪:‬‬ ‫‪min‬‬

‫)‪(2-65‬‬
‫‪a min  a  2b h‬‬

‫اين فاصله نبايد از ‪ 50‬درصد حداقل فاصله مجاز فاز _ فاز پست كوچكتر‬

‫باشد ]‪.[6‬‬

‫‪69‬‬
‫حداقل فاصله مجاز فاز _ فاز براي سطوح ولتاژي مختلف‪ ،‬براساس سطوح‬

‫استقامت عايقي تجهيزات در مقابل امواج ضربه صاعقه و كليدزني در جدول‬

‫)‪ (6-2‬ارائه شده است ]‪ 6‬و ‪.[16‬‬

‫جدول )‪ : (6-2‬حداقل فاصله مجاز هادي _ هادي براي سطوح ولتاژي پستهاي فشار قوي‬

‫ايران‬

‫سطح استقامت عايقي‬ ‫سطح استقامت‬


‫حداقل فاصله‬
‫تجهيزات پست در‬ ‫عايقي تجهيزات‬ ‫ولتاژ نامي‬
‫فاز به فاز‬ ‫مجاز‬
‫مقابل موج كليدزني ]‬ ‫پست در مقابل‬ ‫پست ]‪[KV‬‬
‫]‪[mm‬‬
‫‪[KV‬‬ ‫صاعقه ]‪[KV‬‬

‫‪630‬‬ ‫__‬ ‫‪325‬‬ ‫‪ 66‬و ‪63‬‬

‫‪900‬‬ ‫__‬ ‫‪450‬‬

‫‪1100‬‬ ‫__‬ ‫‪550‬‬ ‫‪132‬‬

‫‪1300‬‬ ‫__‬ ‫‪650‬‬

‫‪1500‬‬ ‫__‬ ‫‪750‬‬

‫‪1700‬‬ ‫__‬ ‫‪850‬‬


‫‪230‬‬
‫‪1900‬‬ ‫__‬ ‫‪950‬‬

‫‪2100‬‬ ‫__‬ ‫‪1050‬‬

‫‪3100‬‬ ‫‪ 1425‬فاز به فاز‬ ‫‪1300-1175‬‬


‫‪400‬‬
‫‪3600‬‬ ‫‪ 1575‬فاز به فاز‬ ‫‪1425-1300‬‬

‫‪ -2-3-8-5‬نيروي كششي ‪ Fpi‬ناشي از منقبض شدن‬


‫هاديهاي باندل ‪:‬‬

‫‪70‬‬
‫چنانچه هاديهاي اصلي به صورت باندلي باشد‪ ،‬در اثر عبور جريان اتصال‬

‫كوتاه از هاديهاي باندل يك نيروي الكترومغناطيسي كه مايل به منقبض‬

‫كردن باندل و جذب هاديهاي باندل به سوي يكديگر است به وجود ميآيد‪.‬‬

‫اين نيرو با ‪ Fpi‬نشان داده ميشود و در اين بخش روش محاسبه اين نيرو‬

‫براي آرايشهاي باندلي متداول‪ ،‬كه در آن هاديهاي باندل برروي محيط يك‬

‫دايره قرار گرفتهاند و هاديهاي مجاور هم به فاصله يكسان از هم‪ ،as ،‬قرار‬

‫گرفتهاند‪ ،‬ارائه ميگردد‪.‬‬

‫اگر فاصله آزاد بين هاديهاي باندل و آرايش فاصله دهندهها‪ 1‬به گونهاي باشد‬

‫كه در هنگام اتصال كوتاه هاديهاي باندل به طور مؤثري با يكديگر برخورد‬

‫نمايند‪ ،‬نيروي كششي حاصل از منقبض شدن هاديهاي باندل‪ ، Fpi ،‬ممكن‬

‫است در مقابل نيروي كششي حين اتصال كوتاه‪ ، Ft ،‬براي آرايشهاي‬

‫متداولي از باندلها )حداكثر تا چهار هادي در باندل( صرفنظر گردد‪.‬‬

‫هاديهاي باندل زماني به طور مؤثر با يكديگر برخورد مينمايند كه فاصله‬

‫آزاد بين مراكز هاديهاي باندل مجاور هم )‪ (as‬و فاصله بين دو فاصله دهنده‬

‫مجاور هم )‪ ،(Ls‬يكي از معادلت زير را برآورده نمايد ‪:‬‬


‫‪ as‬‬
‫‪  2.0‬‬ ‫)‪(2-66‬‬
‫‪ Ds‬‬
‫‪La  50a‬‬
‫‪ s  2.5s‬‬ ‫)‪(2-67‬‬
‫‪‬‬
‫‪ Ds‬‬
‫‪L  70a‬‬
‫كه در آنها ‪ ، Ds‬قطر هاديهاي استفاده شده در باندل‪ ،‬برحسب متر ‪s‬مي ‪ s‬‬
‫باشد‪.‬‬

‫‪ Ls‬و ‪ as‬نيز هر دو برحسب متر هستند‪.‬‬

‫چنانچه آرايش باندلي استفاده شده روابط فوق را ارضاء نكند‪ ،‬ميبايستي با‬

‫استفاده از معادلت زير‪ ، Fpi ،‬را محاسبه نمود‪.‬‬


‫‪1‬‬
‫‪Spacers‬‬

‫‪71‬‬
‫نيروي بوجود آمده مابين هاديهاي باندل‪ ،‬ناشي از جريان اتصال كوتاه‪، Fv ،‬‬

‫از رابطه زير تعيين ميگردد‪:‬‬

‫)‪(2-68‬‬
‫‪I k3 2 Ls v 2‬‬
‫()‪FV  0.2( n  1‬‬ ‫)‬ ‫‪.‬‬
‫‪n‬‬ ‫‪a s v3‬‬

‫كه در آن ‪:‬‬

‫‪ Fv‬برحسب نيوتن‪ I"k ،‬برحسب كيلو آمپر و ساير كميتها مشابه قبل تعريف‬

‫ميشوند‪.‬‬

‫با استفاده از فاكتور ‪ v1‬كه از رابطه زير بدست ميآيد و با استفاده از ضريب‬

‫‪) k‬كه براي بدست آوردن پيك جريان اتصال كوتاه استفاده ميگردد( بعنوان‬

‫پارامتر‪ ،‬از شكل )‪ (12-2‬مقدار فاكتور ‪ v2‬تعيين ميگردد‪.‬‬

‫‪f‬‬ ‫‪(a s  D(2-69‬‬ ‫) ‪‬‬


‫‪s )m s‬‬
‫‪v1 ‬‬
‫‪180‬‬ ‫‪I ‬‬ ‫‪n 1‬‬
‫‪sin‬‬ ‫‪0.2( k3 ) 2 ‬‬
‫‪n‬‬ ‫‪n‬‬ ‫‪as‬‬

‫كه در آن ‪ f‬فركانس سيستم برحسب هرتز ميباشد و فاكتور ‪ v3‬نيز از شكل )‬

‫‪ (13-2‬بدست ميآيد‪.‬‬

‫‪72‬‬
‫شكل )‪ : (12-2‬فاكتور ‪ v2‬به صورت تابعي از ‪ v1‬و پارامتر ‪K‬‬

‫‪as‬‬ ‫‪180‬‬
‫به صورت تابعي از‬ ‫‪v 3 Sin‬‬ ‫شكل )‪ : (13-2‬فاكتور‬
‫‪ds‬‬ ‫‪n‬‬

‫اگر جريان اتصال كوتاه اوليه در هنگام اتصال كوتاه فاز به زمين‪، I"k1 ،‬‬
‫بزرگتر از جريان اتصالكوتاه سهفازمتقارن ‪ I"k3‬باشد‪ ،‬در روابط)‪)،(68-2‬‬

‫‪(75-2‬و)‪ (78-2‬ميبايستي به جاي ‪ I"k3‬از ‪ I"k1‬استفاده نمود‪.‬‬

‫فاكتورهاي كششي كه مشخص كننده منقبض شدن هاديهاي باندل ميباشد‬

‫بصورت زير محاسبه ميگردند ‪:‬‬


‫‪Fst L2S N‬‬ ‫‪180  2‬‬
‫‪ st  1.5‬‬ ‫‪(sin‬‬ ‫)‬ ‫)‪(2-70‬‬
‫‪(a s  D s ) 2‬‬ ‫‪n‬‬

‫‪Fv L3s N‬‬ ‫‪180 3‬‬


‫‪ε pi  0.375n‬‬ ‫‪(Sin‬‬ ‫)‬ ‫)‪( 2-71‬‬
‫‪(a s  D s ) 3‬‬ ‫‪n‬‬

‫كميتهاي فوق فاقد بعد بوده و ساير كميتها مشابه قبل تعريف ميگردند‪.‬‬

‫پارامتر ‪ ، j‬كه از رابطه زير بدست ميآيد‪ ،‬مشخص كننده وضعيت هاديهاي‬

‫باندل در هنگام عبور جريان اتصال كوتاه از آنها ميباشد ‪:‬‬

‫)‪(2-72‬‬
‫‪ε pi‬‬
‫‪j‬‬
‫‪1  ε st‬‬

‫‪73‬‬
‫اگر ‪ j ≥ 1‬باشد به اين معني است كه در حين اتصال كوتاه هاديها با يكديگر‬

‫برخورد مينمايند و اگر ‪ j < 1‬باشد به اين معني است كه در حين اتصال‬

‫كوتاه هاديهاي باندل به يكديگر نزديك ميشوند ولي با يكديگر برخورد‬

‫نميكنند‪ .‬متناسب با مقدار بدست آمده براي ‪ j‬روش مشخصي جهت‬

‫محاسبه ‪ Fpi‬به كار گرفته مي شود‪.‬‬

‫‪ -‬نيروي كششي ‪ Fpi‬در حالتي كه هاديهاي باندل با يكديگر برخورد ميكنند‪) ،‬‬

‫‪: (j ≥ 1‬‬

‫اگر ‪ ، j ≥ 1‬نيروي كششي ‪ ، Fpi‬از رابطه زير بدست ميآيد ‪:‬‬

‫)‪(2-73‬‬
‫‪Ve‬‬
‫‪F pi  Fst (1 ‬‬ ‫)‪‬‬
‫‪ st‬‬

‫‪2‬‬
‫كه پارامتر ‪ ξ‬با استفاده از حل حقيقتي معادله زير با ‪ j 3    j‬و يا با استفاده‬

‫از شكل )‪ (14-2‬بدست ميآيد‪.‬‬

‫)‪(2-74‬‬
‫‪ 3   st  2   pi  0‬‬

‫پارامتر ‪ Ve‬نيز با استفاده از معادله زير تعيين ميگردد ‪:‬‬


‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪180 4‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪(sin‬‬ ‫)‬ ‫‪‬‬ ‫‪Arctan ν a ‬‬
‫‪1 1.8‬‬ ‫‪I K3‬‬
‫‪‬‬ ‫‪Ls‬‬ ‫‪n‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 1‬‬
‫‪Ve   ‬‬ ‫()‪n(n  1‬‬ ‫( ‪)N. 2‬‬ ‫‪)4‬‬ ‫‪.1 ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪2  8‬‬ ‫‪n‬‬ ‫‪a s  Ds‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ν4‬‬ ‫‪ 4‬‬
‫‪‬‬ ‫)‪(2-75‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫كه در آن كليه كميتها مشابه قبل تعريف ميشوند و فاكتور ‪ V4‬نيز از رابطه‬

‫زير بدست ميآيد‪:‬‬


‫‪as  Ds‬‬
‫‪V4 ‬‬ ‫)‪(2-76‬‬
‫‪Ds‬‬

‫‪74‬‬
‫‪ -‬نيروي كششي ‪ Fpi‬در حالتي كه هاديهاي باندل با يكديگر برخورد نميكنند‪،‬‬

‫)‪: (j < 1‬‬

‫اگر ‪ ، j < 1‬نيروي كششي ‪ Fpi‬از رابطه زير بدست ميآيد ‪:‬‬

‫)‪(2-77‬‬
‫‪Ve 2‬‬
‫‪F pi  Fst (1 ‬‬ ‫) ‪‬‬
‫‪ st‬‬

‫كه در آن ‪:‬‬

‫فاكتور ‪ ‬با استفاده از يكي از شكلهاي )‪ (16-2) ،(15-2‬يا )‪ (17-2‬و‬


‫‪as‬‬
‫براساس پارامتر ‪ Ds‬بدست ميآيد‪.‬‬

‫فاكتور ‪ V'e‬نيز از رابطه زير بدست ميآيد ‪:‬‬


‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪180 4‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪(Sin‬‬ ‫)‬ ‫‪‬‬ ‫‪Arctan  4 ‬‬
‫‪1 1.8‬‬ ‫‪I k3‬‬
‫‪‬‬ ‫‪Ls‬‬ ‫‪n‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 1‬‬
‫‪Ve   ‬‬ ‫()‪n(n  1‬‬ ‫( ‪)N. 2‬‬ ‫‪)4‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪2  8‬‬ ‫‪n‬‬ ‫‪a s  Ds‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪ 4‬‬ ‫)‪(2-78‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ 4‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫كه در آن كليه كميتها مشابه قبل تعريف ميشوند و فاكتور ‪ '4‬نيز از رابطه‬

‫زير بدست ميآيد ‪:‬‬


‫‪a s  Ds‬‬
‫‪ 4  ‬‬ ‫)‪(2-79‬‬
‫) ‪a s  η(a s  D s‬‬

‫‪75‬‬
‫شكل )‪ : (14-2‬پارامتر ‪ ξ‬بصورت تابعي از ‪εst‬‬

‫‪as‬‬
‫‪2.5‬‬ ‫‪5‬‬
‫‪Ds‬‬ ‫براي‬ ‫شكل )‪ : (15-2‬پارامتر ‪ η‬به صورت تابعي از ‪j εst ,‬‬

‫‪76‬‬
‫‪as‬‬
‫‪5‬‬ ‫‪ 10‬‬
‫‪Ds‬‬ ‫براي‬ ‫شكل )‪ : (16-2‬پارامتر ‪ η‬به صورت تابعي از ‪j εst ,‬‬

‫‪as‬‬
‫‪10‬‬ ‫‪ 15‬‬
‫‪Ds‬‬ ‫براي‬ ‫شكل )‪ : (17-2‬پارامتر ‪ η‬به صورت تابعي از ‪j εst ,‬‬

‫‪ -2-3-9‬بارگذاري مجاز برروي نگهدارندههاي شينه از‬


‫ديدگاه آثار الكترومكانيكي ‪:‬‬

‫‪77‬‬
‫نيروي ‪ Fd‬براي لولهها و حداكثر مقدار ‪ Ff , Ft‬يا ‪ Fpi‬براي هاديهاي رشتهاي‬

‫نبايد بزرگتر از مقدار حد استقامت نگهدارندهها و مقرههاي استراكچر شينه‬

‫باشند‪ .‬اين حدود استقامت بوسيله سازندگان مقره و نگهدارندههاي شينه و‬

‫يا بوسيله آزمايش مشخص ميشوند‪ .‬براي مقرههايي كه بوسيله نيروهاي‬

‫خمشي تحت تنش قرار ميگيرند‪ ،‬مقدار حد استقامت نامي‪ ،‬در ازاي‬

‫نيروهايي ميباشد كه به سر مقره اعمال ميشوند‪ .‬لذا براي نيروهايي كه به‬

‫نقاطي بالتر از سر مقره اعمال ميشوند‪ ،‬حد استقامت مقره كمتر از حد‬

‫استقامت نامي بايد در نظر گرفته شود‪ .‬مقدار حد استقامت مقره تحت‬

‫چنين شرايطي‪ ،‬براساس حد استقامت ممان خمشي در نقاط حساس مقره‬

‫مشخص ميشود‪.‬‬

‫اتصالت مورد استفاده براي هاديهاي سخت بايد براساس نيروي ‪ Fd‬انتخاب‬

‫گردند‪ .‬در مورد هاديهاي رشتهاي‪ ،‬اتصالت بايد براساس حداكثر مقدار ‪Ft‬‬

‫‪ 5/1 ، Ff‬و يا ‪ Fpi‬انتخاب گردند‪ .‬ضريب ‪ 5/1‬به جهت لحاظ داشتن جذب‬

‫نوسانات انرژي بوسيله جرم مقرهها ميباشد‪.‬‬

‫حداكثر مقدار ‪ Ft ، Ff‬و يا ‪ Fpi‬بايد بعنوان نيروي استاتيك به استراكچر‬

‫نگهدارنده هاديها‪ ،‬مقرهها و اتصالت مربوطه اعمال گردد‪.[2] ،‬‬

‫توجه ‪:‬‬

‫‪ -‬هنگام طراحي استراكچرهاي سه فازي كه براي مدارات سه فاز مورد‬

‫استفاده قرار ميگيرند بايد به اين نكته توجه نمود كه حداكثر مقدار ‪ Ft‬يا ‪Ff‬‬

‫تنها در دو فاز ظاهر ميگردد و فاز سوم تنها در معرض نيروي كشش‬

‫استاتيك قرار خواهد داشت‪.‬‬

‫‪ -‬هنگام طراحي استراكچرهاي سه فازي كه براي مدارات سه فاز مورد‬

‫استفاده قرار ميگيرند‪ ،‬بايد به اين نكته توجه نمود كه مقادير حداكثر‬

‫‪78‬‬
‫مختلفي از نيروي ‪ Fpi‬ممكن است در زمانهاي مختلفي در فازهاي مختلف به‬

‫وقوع بپيوندد‪ .‬اين مسئله را ميتوان به طور تقريبي با اعمال نيروي ‪Fpi‬‬

‫محاسبه شده به دو فاز استراكچر در نظر گرفت‪.‬‬

‫‪ -2-3-10‬حداكثر طول اسپن مجاز شينههاي سخت ‪:‬‬


‫حداكثر طول اسپن مجاز شينههاي سخت باتوجه به دو عامل حداكثر‬

‫انحراف عمودي مجاز هادي شينه )در اثر نيروهاي وزني شينه( و حداكثر‬

‫تنش مجاز هادي )در اثر كل نيروهاي اثر گذار بر هادي(‪ ،‬مشخص ميشود‪.‬‬

‫حداكثر طول اسپن مجاز برابر كوچكترين طول اسپن مجاز بدست آمده از‬

‫دو عامل فوق ميباشد‪ .‬طول اسپن واقعي ميبايستي از حداكثر طول‬

‫اسپن مجاز كوچكتر باشد‪ ،‬در غير اينصورت بايد از هادي با سطح مقطع‬

‫بزرگتر و يا اسپنهاي با طولهاي كوتاهتر استفاده نمود ]‪.[1‬‬

‫‪ -2-3-10-1‬حداكثر طول اسپن مجاز از ديدگاه حداكثر‬


‫انحراف عمودي مجاز ‪:‬‬
‫انحراف عمودي هاديهاي شينه‪ ،‬به نيروهاي وزني اثر گذار بر هادي وابسته‬

‫ميباشد‪ .‬نيروهاي وزني شينه عبارتند از ‪ :‬نيروهاي حاصل از وزن خود‬

‫هادي‪ ،‬وزن يخ‪ ،‬وزن اجرام متمركز و وزن ميرا كنندهها )به بخش ‪5-3-2‬‬

‫مراجعه نماييد(‪.‬‬

‫حداكثر طول اسپن مجاز شينه با درنظر گرفتن حداكثر انحراف عمودي‬

‫مجاز از رابطه زير تعيين ميگردد ]‪1‬و ‪:[6‬‬

‫)‪(2-80‬‬
‫‪i.E.J‬‬
‫‪LD ‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪Y A .FG‬‬

‫‪79‬‬
‫كه در آن ‪:‬‬

‫‪ = LD‬حداكثر طول اسپن مجاز از ديدگاه حداكثر انحراف عمودي مجاز‪،‬‬

‫برحسب متر‪.‬‬

‫‪ = E‬مدول الستيسيته هادي كه با استفاده از جدول )‪ (1-2‬بدست ميآيد‪،‬‬

‫برحسب نيوتن بر مترمربع‪.‬‬

‫‪ = J‬ممان اينرسي هادي كه با استفاده از معادله )‪ (42-2‬بدست ميآيد‪،‬‬

‫برحسب ‪. m4‬‬

‫‪ = FG‬كل نيروهاي وزني هادي‪ ،‬برحسب نيوتن بر متر‪.‬‬

‫‪ = i‬فاكتوري كه با توجه به تعداد و نوع نگهدارندههاي شينه از جدول )‪(6-2‬‬

‫استخراج ميگردد‪.‬‬

‫‪ = YA‬فاكتوري كه باتوجه به نيروهاي وزني اثر گذار برهادي‪ ،‬جهت وارد‬

‫كردن اثر حداكثر انحراف عمودي مجاز به كار ميرود‪ .‬در صورتيكه تنها‬

‫نيروي وزني‪ ،‬وزن خود هادي باشد‪ ،‬مقدار اين فاكتور برابر ‪ 150‬در نظر‬

‫گرفته ميشود‪ .‬در ساير شرايط از قبيل وجود ليه يخ مقدار اين فاكتور برابر‬

‫‪ 80‬انتخاب ميشود ]‪ 1‬و ‪.[6‬‬

‫‪ -2-3-10-2‬حداكثر طول اسپن مجاز از ديدگاه حداكثر‬


‫تنش مجاز هادي ‪:‬‬
‫در برخي شرايط‪ ،‬طول اسپن ممكن است به جهت تنشهاي اليافي مواد‬

‫تشكيل دهنده هادي شينه محدود گردد‪ .‬نيروهاي استاتيكي كه بر هادي وارد‬

‫ميشوند‪ ،‬عبارتند از نيروي ناشي از وزش باد بر هادي و نيروهاي وزني هادي‪.‬‬

‫تحت اين شرايط و در آرايشي كه در آن هاديها در يك صفحه افقي قرار‬

‫‪80‬‬
‫ميگيرند‪ ،‬مقدار نيروي منتجه وارد شده بر شينه از رابطه زير تعيين ميگردد‬

‫‪:‬‬

‫)‪(2-81‬‬
‫‪FT ‬‬ ‫‪FG2  FW‬‬
‫‪2‬‬

‫كه در آن ‪:‬‬

‫‪ = FT‬كل نيروي وارد شده بر هادي شينه در واحد طول‪ ،‬برحسب نيوتن بر‬

‫متر‪.‬‬

‫‪ = FW‬نيروي ناشي از وزش باد بر هادي در واحد طول كه با استفاده از‬

‫معادله )‪ (29-2‬بدست ميآيد‪ ،‬برحسب نيوتن بر متر‪.‬‬

‫‪ = FG‬كل نيروهاي وزني هادي در واحد طول‪ ،‬برحسب نيوتن بر متر ميباشد‪.‬‬

‫حداكثر طول اسپن مجاز‪ ،‬از ديدگاه حداكثر تنش مجاز هادي از رابطه زير‬

‫تعيين ميگردد ‪:‬‬

‫)‪(2-82‬‬
‫‪δ A .Z‬‬
‫‪Ls ‬‬
‫‪H.FT‬‬

‫كه در آن ‪:‬‬

‫‪ = Ls‬حداكثر طول اسپن مجاز از ديدگاه حداكثر تنش مجاز هادي‪ ،‬برحسب‬

‫متر‪.‬‬

‫‪ = Z‬مدول مقطع هادي‪ ،‬برحسب متر مكعب‪ ،‬براي هاديهاي لولهاي مقدار‬

‫)‪ (34-2‬بدست ميآيد‪.‬‬ ‫اين كميت از رابطه‬

‫‪ = H‬فاكتوري كه باتوجه به تعداد و نوع نگهدارندههاي شينه از جدول )‪(6-2‬‬

‫استخراج ميشود‪.‬‬

‫‪81‬‬
‫‪ = FT‬كل نيروهاي استاتيك وارد شده بر هادي شينه در واحد طول‪ ،‬برحسب‬

‫نيوتن بر متر‪.‬‬

‫‪ = A‬حداكثر تنش مجاز هادي‪ ،‬از ديدگاه نيروهاي استاتيكي وارد شده بر‬

‫هادي برحسب نيوتن بر متر مربع‪ ،‬مقدار اين كميت براي تنشهايي كه تنها‬
‫‪R PO.2‬‬
‫ناشي از نيروهاي وزني هادي ميباشد‪ ،‬برابر ‪ 1.7‬در نظر گرفته ميشود و‬

‫در حالتي كه علوه بر تنش حاصل از نيروهاي وزني‪ ،‬تنش حاصل از نيروي باد‬
‫‪R PO.2‬‬
‫بر هادي نيز در نظر گرفته شود برابر ‪ 1.5‬انتخاب ميشود ]‪.[6‬‬

‫مقدار كميت ‪ Rpo.2‬در جداول استاندارد هاديها‪ ،‬داراي دو مقدار حداقل و‬

‫حداكثر ميباشد كه در مواردي كه از مقدار دقيق آن اطلعي در دسترس‬

‫نباشد‪ ،‬مقدار حداقل آن براي استفاده در معادلت فوق به كار گرفته‬

‫ميشود‪ .‬مقادير حداقل و حداكثر اين كميت براي هاديهاي مختلفي كه در‬

‫پستهاي فشار قوي مورد استفاده قرار ميگيرند‪ ،‬در جدول )‪ (2-1‬ارائه‬

‫شدهاند‪.‬‬

‫جدول )‪ : (6-2‬فاكتورهاي ‪ i‬و ‪ H‬براي محاسبه ميزان شكم و تنش هاديهاي‬

‫لولهاي‬

‫‪H‬‬ ‫‪i‬‬ ‫نحوه استقرار لوله برروي‬

‫نگهدارندهها‬

‫‪125/0‬‬ ‫‪77‬‬ ‫لوله در هر دو انتهاي خود آزاد ميباشد‪.‬‬

‫‪125/0‬‬ ‫‪185‬‬ ‫لوله در يك انتها آزاد و در انتهاي ديگر ثابت‬

‫است‪.‬‬

‫‪0834/0‬‬ ‫‪384‬‬ ‫لوله در هر دو انتهاي خود ثابت ميباشد‪.‬‬

‫‪125/0‬‬ ‫‪185‬‬ ‫لوله بر روي سه نگهدارنده قرار گرفته است‪.‬‬

‫‪82‬‬
‫‪1/0‬‬ ‫‪145‬‬ ‫لوله برروي چهار نگهدارنده قرار گرفته‬

‫است‪.‬‬

‫‪11/0‬‬ ‫‪130‬‬ ‫لوله برروي بيش از چهار نگهدارنده قرار‬

‫گرفته است‪.‬‬

‫‪83‬‬
‫‪ -2-3-11‬كابل ميرا كننده ‪:‬‬
‫هر بخشي از شينههاي سخت كه بين دو نگهدارنده قرار دارد‪ ،‬داراي يك‬

‫فركانس طبيعي ميباشد كه تحت آن فركانس شروع به ارتعاش مينمايد‪.‬‬

‫اگر هادي را از وضعيت تعادل خود خارج نموده و سپس آن را آزاد نمائيم‪،‬‬

‫هادي در اين فركانس طبيعي شروع به نوسان ميكند و دامنه اين نوسانها‬

‫بعلت ميرايي كاهش مييابد‪ .‬با اين وجود اگر هادي در معرض يك نيروي‬

‫تناوبي قرار بگيرد كه فركانس نوسان آن نزديك فركانس طبيعي اسپن مورد‬

‫نظر باشد‪ ،‬شينه ممكن است به نوسانهاي خود ادامه دهد و دامنه اين نوسانها‬

‫افزايش يابد‪.‬‬

‫عواملي همچون جريان متناوب عبوري از شينهها يا باد ميتوانند عامل‬

‫تحريك نوسانهايي با فركانس نزديك فركانس طبيعي اسپن باشند‪.‬‬


‫اين نوسانها موجب ايجاد تنشهاي اليافي در هادي شده و ميتـواند موجب‬
‫آسيب ديدن هادي شينه گردد‪ .‬براي رفع اين مشكل با تغيير طول اسپن و‬
‫ابعاد هادي ميتوان فركانس طبيعي اسپن را به گونهاي انتخاب نمود كه‬
‫عوامل تحريك كننده فوق قادر به تحريك فركانس طبيعي اسپن نباشند‪.‬‬
‫از كابل ميرا كننده نيز براي كاهش نوسانهاي هادي ميتوان استفاده نمود‪.‬‬
‫جنس كابل ميرا كننده ميبايستي از جنس مواد استفاده شده در هاديهاي‬
‫شينه باشد تا شرايط خوردگي فراهم نگردد‪ .‬علوه بر اين بايد وزن اين كابل‬
‫بين ‪ 10‬تا ‪ 33‬درصد وزن هادي شينه باشد‪ ،‬اگرچه كه در برخي موارد‬
‫استفاده از كابلهايي با وزن ‪ 3‬تا ‪ 5‬درصد وزن شينه براي اين منظور كفايت‬
‫نموده است‪ .‬در برخي جاها صداي نويز توليد شده بوسيله اين نوع ميرا‬
‫كنندهها ممكن است قابل قبول نباشد‪ .‬بنابراين به جاي استفاده از اين نوع‬
‫ميرا كنندهها‪ ،‬ميتوان از ميرا كنندههاي ارتعاشي تجاري كه هم براي‬
‫هاديهاي لولهاي و هم براي هاديهاي غير لولهاي قابل استفاده هستند‬

‫‪84‬‬
‫استفاده نمود‪ .‬اين نوع ميرا كنندهها بايستي مطابق با توصيههاي سازنده‬
‫انتخاب و نصب گردند ]‪.[1‬‬
‫در جدول )‪ (7-2‬سطح مقطع كابل ميرا كننده براي قطرهاي مختلف لوله‬
‫آورده شده است ]‪.[6‬‬
‫روش معمول كه از نظر فني مناسبترين روش كارگذاري كابل ميرا كننده در‬
‫داخل لولهها ميباشد‪ ،‬اين است كه از دو انتهاي لولههاي هادي‪ ،‬كابل ميرا‬
‫‪2‬‬
‫طول لوله انتخاب گردد و‬ ‫‪3‬‬ ‫كننده وارد و طول كابلهاي ميرا كننده به اندازه‬
‫جهت اين كار ميبايستي در دو انتهاي لولهها گيره )پيچ و مهره( جهت محكم‬
‫و ثابت نگاه داشتن كابل ميرا كننده پيش بيني گردد‪.‬‬

‫‪85‬‬

You might also like