You are on page 1of 46

‫مقدمه‬

‫إن الحمد هلل نحمده و نستعینه‪ ،‬و نعوذ باهلل من شرور أنفسنا و من سئیات أعمالنا‪ ،‬من یهداهلل فال مضل له‪،‬‬
‫و من یضلل فال هادی له و أشهد أن ال إله إال اهلل وحده ال شریك له و أشهد أن محمدا عبده و رسوله‪ ،‬وبعد‪:‬‬
‫قرون و بلکه هزاره های بی شماری بر بشر گذشته‪ ،‬که زن پایگاهی پائین تر از مرد داشته و از سطح‬
‫فکری و دانش کمتری برخوردار بوده است این انحطاط فکری و ضعف رفتاری را چه به جبر تاریخ‪،‬‬
‫واجمتاع برگردانیم و چه به زور گویی و جبروت مردان(مرد ساالری) مربوط بدانیم‪ ،‬به صورت یك پدیده‬
‫عینی وجود داشته است‪ ،‬ولی اسالم توجه خاص به زنان نموده است‪ .‬و به آنان حقوق و ارزش های را قائل‬
‫شده است که نمیتوان از آن انکار کرد وآیه های متعددی در مورد حقوق زن نازل شده است که هیچ دینی‬
‫چنان اهمیت به زن قائل نشده است چه از لحاظ حقوق اجتماعی‪ ،‬سیاسی‪ ،‬خانوادگی طوری از حقوق شان‬
‫دفاع نموده است که عدالت به بهترین وجه آن تامین گردد‪ ،‬اگر حقوق میراث باشد‪ ،‬و یا شهادت و حتی در‬
‫مورد جزئی زناشوئی‪.‬‬
‫و در خصوصیات مختص به زنان آیه های متعددی از جانب اهلل متعال نازل گردیده وهمچنان احادیث‬
‫مطهر نبی اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬آنرا تفسیر و تبین کرده است چه به سنت قولی‪ ،‬فعلی و یا هم‬
‫تقریری‪ .‬که خود نبی اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬این موارد را بیان نموده است و یا هم بعدها توسط ازواج‬
‫مطهرات وی برای ما رسیده است‪ ،‬که در این رساله آراء فقهی مادر مان عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬را در‬
‫چندین موضوعات که مختص به زنان است به تحریر در آورده ام‪ .‬البته نظریات مادر مان عائشه‪-‬رضی اهلل‬
‫عنها‪ -‬به عنوان رهبر مدافعان از حقوق زنان قرار گرفته بود و او هرگز اجازه نمیداد در مورد زنان طوری‬
‫سخن گویند که به کرامت و جایگاه آنان ضربه وارد شود‪.‬‬
‫اهمیت موضوع‪:‬‬
‫جمع آوری چنین مباحث از اهمیت زیادی برخوردار است و یکی از نیاز های مبرم بانوان است که به آن‬
‫علم داشته باشند؛ زیرا در این موضوع از چگونگی عورت زن‪ ،‬نماز زن در مسجد‪ ،‬تعامالت وچگونگی‬
‫مباشرت بین زوجین در حاالت چون حیض‪ ،‬استحاضه و روزه‪ ،‬و از زینت زنان‪ ،‬بحث صورت میگیرد‪.‬‬
‫علماء سلف و خلف در این موارد نظریات‪ ،‬و آراء از خود بجا گذشته اند که از جمله یکی آنها هم مادر‬
‫مؤمنان عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬میباشد‪ .‬که آراء وی نزد اصولیون از جمله مذهب صحابی بشمار میرود‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫سبب اختیار موضوع‪:‬‬
‫اسالم با در نظرداشت تکوین وخلقت‪ ،‬و احساسات و طبیعت زن‪ ،‬احکامی را نسبت به وی در‬
‫موضوعات مختلفی اختصاص داده است‪ .‬وبه اساس اهتمام اسالم به قضایای زن است که آیات زیادی را در‬
‫قرآنکریم‪ ،‬و احادیث بسیاری را در سنت نبوی متعلق به زنها می بینیم‪ ،‬و مبالغه نیست اگر بگوئیم که آیات‬
‫متعلق به زن و خانواده در قرآنکریم‪ ،‬بیشتر از تمام آیات متعلق به بیع و شراء‪ ،‬ربا و دیگر انواع معامالت‬
‫است‪.‬‬
‫ولی با اینهم زنهائی که احکام دین خود را به اساس فقه و دانش علمی فهمیده باشند‪ ،‬بسیار کم و حتی‬
‫ناچیز است‪ .‬و در عصرما‪ ،‬باوجود آنکه زنهائی بسیاری مانند زنهای صدر اسالم‪ ،‬می خواهند تا احکام دین‬
‫خود را بدانند‪ ،‬و به آن عمل نمایند‪ ،‬ولی روی اسباب زیادی‪ ،‬چنین فرصتی برای آنها میسر نیست‪.‬‬
‫به اساس درک این ضرورت دینی‪ ،‬و بعد از تشجیع استادان و خانواده ام به آن شدم تا قدر وسع و توان‬
‫خود‪ ،‬چنین رساله ی را تهیه نموده و در دسترس خواهران مسمان خود قرار دهم‪ ،‬و همان بود که به‬
‫استعانت از اهلل متعال اقدام به این عمل نمودم‪.‬‬

‫روش بحث‪:‬‬
‫با استعانت از لطف اهلل سبحانه وتعالی به تحقیق آیات قرآنی‪ ،‬احادیث نبوی اقوال ائمه و مفسرین و‬
‫همچنان کتب که در دسترس ام قرار داشت‪ ،‬بر حسب قواعد به اندازه توان معلومات استخراج نموده‬
‫کوشش نهائی خود را صرف نمودم تا معلومات مؤثق و معتمد را در رساله بگنجانم‪ .‬و در کل روش این‬
‫بحث کتابخانه یی میباشد‪.‬‬
‫روش نگارش بحث‪:‬‬
‫‪ -1‬تذکر آیات قرآنکریم و استناد به آن و ذکر چگونگی استدالل مادر مومنان عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪-‬‬
‫‪ -2‬تخریج احادیث وارده در بحث‪ ،‬در صورتی که احادیث در صحیحین میبود به آن اکتفا کرده و به‬
‫کتب دیگر مراجعه نکردم‪ ،‬در صورت نبود احادیث در صحیحین از کتب معتبر دیگر استفاده نمودم‪.‬‬
‫‪ -3‬شرح و توضیح بعض نکات که ضرورت به توضیح داشت‪.‬‬
‫‪ -4‬تذکر از برخی فقهاء و علماء سلف و خلف که با آراء ام المؤمنین موافق بودند‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫‪ -5‬ذکر اقوال علماء که با ام المؤمنین در موضوعات مخالفت کردند با بیان چگونگی استدالل آنها به‬
‫طور مختصر‪.‬‬

‫طرح موضوع‪:‬‬
‫این بحث شامل یك مقدمه‪ ،‬پیشگفتار و دو فصل و یك خاتمه میباشد‪.‬‬
‫فصل اول‪ :‬سیرت سیده عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪-‬‬
‫این فصل مشتمل بر سه مبحث است‪:‬‬
‫مبحث اول‪ :‬معرفی عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪-‬‬

‫مبحث دوم‪ :‬فضائل بانو عائشه‬

‫مبحث سوم‪ :‬جایگاه علمی مادر مان عائشه‬

‫مبحث چهارم‪ :‬اصولی که عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬استدراکات خود را بر اساسات آن بنیان نهاده است‬

‫فصل دوم‪ :‬بعض فتاوای مادر مان عائشه در چندین مواردی راجع به زنان‬

‫این فصل مشتمل بر چهار مبحث است‬

‫مبحث اول‪ :‬آسانی و سهولت بر زنان‬

‫مبحث دوم‪ :‬احکام استمتاع از زن‬

‫مبحث سوم‪ :‬تستر(پوشیدگی) زن در مجتمع‬

‫مبحث چهارم‪ :‬زینت زن‬

‫‪3‬‬
‫فصل اول‬
‫سیرت ام المؤمنین عائشه –رضی اهلل عنها‪-‬‬

‫مبحث اول‪ :‬معرفی عا ئشه‪-‬رضی اهلل عنها‪-‬‬


‫نام‪ ،‬کنیه و خاندان‪:‬‬
‫نام مبارکش عائشه‪ ،‬لقبش صدیقه و ام المؤمنین خطابش میکردند؛ کنیهاش امعبداهلل بود و چه بسا‬
‫از لقب حمیرا نیز برای او استفاده میکردند‪ .‬بسیاری اوقات رسول اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬او را به‬
‫«بنت الصدیق» صدا میکرد‪.‬‬
‫در بین عربها‪ ،‬کنیه نشانه شرافتمندی و رمزی برای فضیلت و افتخار افراد محسوب میشد؛ و با‬
‫توجه به اینکه حضرت عائشه فرزندی نداشت‪ ،‬از کنیه هم برخوردار نبود‪ ،‬باری با تأسف به رسول اهلل‬
‫‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬گفت که تمام زنان نبی اکرم به اسم فرزندهای سابق خود دارای کنیه میباشند‪ ،‬اما‬
‫من کنیه خود را با نام چه کسی بگذارم؟(‪ )44-43 :51‬رسول اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬فرمود‪« :‬کنیه خود‬
‫را به اسم خواهر زادهات عبداهلل بگذار»‪)444 :32( .‬‬
‫کودکی ‪:‬‬
‫اشخاص استثنایی در همان سنین کودکی از حرکات و سکنات و نیز از سخنان و گفتههای ممتازی‬
‫برخودار میباشند‪ ،‬در پیشانی اقبالشان نور خوشبختی به خودی خود میدرخشد و از آیندهی درخشان آنان‬
‫و ظهور اعمالی معجزه آسا بر دستانشان خبر میدهند‪.‬‬
‫بی بی عایشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬نیز چنین بود‪ ،‬در هر حرکتی از حرکاتش آثار سعادت نمایان بود‪ ،‬گرچه‬
‫کودکان بیشتر به بازی و سرگرمی مشغول میشوند و بازی مقتضای سنی آنها در آن وقت میباشد‪ ،‬ام‬
‫المؤمنین عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬نیز در کودکی عالقهزیادی به بازی داشت دختر بچههای محله پیش او‬
‫جمع میشدند و اکثراً او با آنها بازی میکرد‪ ،‬اما در این دوران دختر بچگی و بازی و سرگرمی‪ ،‬احترام و‬
‫ادب رسول اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬را نیز همیشه مد نظر داشته و رعایت میکرد‪)44-44 :51(.‬‬

‫‪4‬‬
‫ازدواج‪:‬‬
‫در میان زنان پاک پیامبر‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬تنها عائشه دختری باکره بود و پیامبر‪-‬صلی اهلل علیه‬
‫وسلم‪ -‬با هیچ دختری باکره ی دیگری غیر از او ازدواج نکرد‪)104 :33( .‬‬
‫ازدواج رسول اهلل‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬در نتیجه رؤیایی بود که أن حضرت دیدند؛ از عائشه‪-‬رضی اهلل‬
‫عنها‪ -‬روایت شده است که گفت‪ « :‬رسول اهلل‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬به من فرمودند‪ :‬من در خواب دیدم که‬
‫فرشته ای تو را در جامه ی حریر سفیدی نزد من آورد و گفت‪ :‬این زن توست؛ من پارچه را از روی چهره‬
‫ات کنار زدم و دیدم که آن زن تو هستی؛ بعد‪ ،‬با خود گفتم که اگر این خواب الهامی از جانب اهلل باشد‪،‬‬
‫حتما آن را به تحقق خواهد رساند»‪)939 :14 (.‬‬

‫مبحث دوم‪ :‬فضائل بانو عائشه‬


‫بانو عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬زنی منور و باوقار بود و به همین دلیل هم به او حمیرا (گلگون چهره) می‬
‫گفتند‪ .‬و او از دانا ترین و عالم ترین زنان به طور مطلق بوده است‪)112 :33( .‬‬
‫و همچنان از فضایل و مناقب او اینست که با ده ویژگی‪ ،‬بر سایر همسران پیامبر‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪-‬‬
‫والبته پس از بانو خدیجـه‪-‬رضـی اهلل عنها‪ -‬برتـری داشت؛ که از عبدالملك بن عمیر روایت شده که‪:‬‬
‫عائشه به زنان رسول اهلل‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪-‬گفت‪« :‬من ده خصوصیت دارم که شما ندارید و البته هیچ‬
‫افتخار و فخر فروشی ای هم در میان نیست‪ :‬من محبوب ترین همسر پیامبر‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬بودم؛‬
‫پدرم محبوب ترین مرد نزد رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬بود؛ عذر(برائت) من از آسـمان نازل شـد؛‬
‫رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬هنگام مریضی (رحلت) اش از همسرانش اجازه خواست و فرمود‪« :‬برای‬
‫من‪( ،‬در این بیماری) آمدن و رفتـن میان شما بسی سخت است‪ ،‬پس به من اجازه بدهید که پیش یکی از‬
‫شما باشم» و ام سلمه گفت‪ :‬ما می دانـیم چه کسی را می خواهید‪ ،‬منظورتان عائشه است؛ آری ما به شما‬
‫اجازه می دهیم؛ ( عائشه ادامه می دهد)‪ :‬آخرین توشه ی او از دنیا آب دهان من بود‪ ،‬پیامبر‪-‬صلی اهلل علیه‬
‫وسلم‪ -‬از من سواکی خواست و فرمود‪ " :‬عائشه! آن سواک را رشته‪ ،‬رشته کن" و من نیز سواک را آماده‬
‫کردم (وایشان لحظاتی پیش از فوت‪ ،‬آن سواک را در دهان گذاشت)‪ ،‬پیامبر‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬در دامن‬
‫من جان به جان آفرین تسلیم کرد‪ ،‬واین که در خانه ی من به خاک سپرده شد»‪)113-115 :33(.‬‬

‫‪5‬‬
‫مبحث سوم‪ :‬جایگاه علمی ام المومنین عائشه‬
‫حضرت عایشه از نظر جایگاه علمی نه تنها بر عموم زنان‪ ،‬بلکه در تیز فهمی‪ ،‬قدرت تحصیل و ذکاوت‬
‫و زرنگی جز تعدادی از بزرگان صحابه هیچ یك از زنان و مردان معاصر خود به پای او نمیرسید؛ گفتنی‬
‫است که دانش عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬تنها در فهم کلمات و عبارات خالصه نمیشد‪)244 :51( ،‬‬
‫ابوموسی اشعری‪-‬رضی اهلل عنه‪ -‬میگوید‪:‬‬
‫«ما اشکل علینا اصحاب رسول‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬حدیث قط‪ ،‬فسألنا عايشة اال وجدنا عندها منه علماً»‪.‬‬

‫«برای ما اصحاب هیچ مشکلی پیش نیامده که ما در مورد آن از عایشه پرسیده باشیم و معلوماتی به دست ما‬
‫نرسیده باشد»‪)333 :19(.‬‬

‫علم و اجتهاد‪:‬‬
‫علم و اجتهاد آن باب از سیرت عائشه است که در آن نه تنها در میان زنان بلکه از مردان هم آشکارا‬
‫ممتاز به نظر میآید‪..‬‬
‫بعد از وفات پیغمبر اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬خانة صـدیقه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬برای پذیرائـی از فقرا و‬
‫مسکینان و برای راهنمائی دینی فرزندانشان همیشه باز بود‪ ،‬و معلوم اسـت که هیچکس دیگر به درجة‬
‫کماالت علمیِ ایشان نرسیده است و اصحاب رسول اهلل هرگاه با مشکلی روبرو میشدند‪ ،‬به خدمت ایشان‬
‫میرفتند و جواب سؤاالتِ خود را از ایشان میگرفتند‪)51 :25( .‬‬
‫در شناخت کتاب‪ ،‬سنت‪ ،‬فقه و استنباط احکام درجه او چنان بلند است که همیشه در ردیف و با‬
‫اشخاصی چون حضرت عمر فاروق‪ ،‬علی مرتضی‪ ،‬عبداهلل بن مسعود و عبداهلل بن عباس‪-‬رضی اهلل عنهم‪-‬‬
‫از او نام برده میشود‪)244-243 :51( .‬‬
‫در کثرت روایت بی بی عایشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬در درجه چهارم قرار دارد‪ )304 :51( .‬تمام روایات‬
‫ام المؤمنین عایشه‪-‬رضی اهلل عنها‪-‬دو هزار و دوصد ده میباشد که از این تعداد دو صد و هشتاد و شش‬
‫حدیث در صحیحین ذکر شدهاند‪ .‬و در کنار کثرت روایت تفقه و قوت استنباط یکی از ویژگیهای خاص‬
‫روایتهای عایشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬این هم هست که او احکام و واقعیاتی را که نقل میکند علل و اسباب‬
‫آن را هم بیان مینماید و آن حکم خاصی که بر این مصلحـتها مبتنـی است‪ ،‬شـرح میدهد تا آن مسأله‬
‫در ذهن مخاطب جایی گیرد و به مشروعیت آن قناعت نماید‪)309-304 :51( .‬‬

‫‪6‬‬
‫حضرت عبداهلل بن عمر‪ ،‬عبداهلل بن عباس‪ ،‬ابو هریره‪-‬رضی اهلل عنهم‪-‬و عایشه‪-‬رضی اهلل عنهـا‪ -‬چهـار‬
‫نفر مشهوری بودند که بعد از بزرگان صحابه‪-‬رضی اهلل عنهم‪ -‬در مدینه طیبه‪ ،‬مسند نشین مجالس فقه‪ ،‬فتوا‬
‫و دعوت واقع شدند‪ ،‬در مورد احکام غیر منصوص این چهار صحابی بزرگوار اصـول مختلفـی را مـد نظـر‬
‫داشتند‪ .‬روش حضرت عبداهلل بن عمر و ابو هریره این بود که اگر برای مسـئلهای در کتـاب و سـنت و اثـر‬
‫جوابی مییافتند‪ ،‬آنرا بر به سائل عرضه میداشتند و اگر نه ساکت میشدند‪ .‬حضرت عبـداهلل بـن عبـاس‪-‬‬
‫رضی اهلل عنه‪ -‬با همین حالت بر احکام منصوص گذشته یا بر مسائل فیصله شده‪ ،‬مسـائل جدیـد را قیـاس‬
‫میکرد و جواب را طبق عقل خودش صادر مینمود‪)334-333 :51( .‬‬

‫مبحث چهارم‪ :‬اصولی که ام المومنین‪ ،‬استدراکات خود را بر آن بنا نهاده بود‬


‫استدراکات ام المؤمنین عایشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬بر معاصـرین خود بعد از تأمل معلوم میشود که مبنـی‬
‫بر وجوه ذیل است‪:‬‬
‫أ‪ -‬روايت مخالف قرآن حجت نيست‪.‬‬
‫اولین اصل حضرت عایشه در فن حدیث این بود که نباید روایت با کالم الهی مخالـف باشـد‪ .‬بنـابراین‬
‫اصل او صحت روایات متعددی را انکار کرده و اصل حقیقت و مفهوم آن روایات را مطابق علم خـود بیـان‬
‫کرده است‪)314 :51 (.‬‬
‫‪ -‬مسألهی عذاب دادن مرده به واسطهی گريهی نزديکانش‬
‫حضرت عبداهلل بن عباس‪ ،‬عبداهلل بن عمر –رضی اهلل عنهم‪ -‬روایت میکنند که رسول اکرم‪-‬صلی اهلل‬
‫علیه وسلم‪ -‬فرمود‪« :‬ان المیت لیعذب ببکاء اهله»‪)192: 21( .‬‬
‫«مرده بر اثر گریه خانوادهاش (برای او) عذاب داده میشود»‪.‬‬
‫وقتی این روایت برای بی بی عایشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬بیان شد‪ ،‬گفت‪ :‬اهلل متعال عبـدالرحمن را بیـامرزد‪،‬‬
‫روایتی را شنیده‪ ،‬اما آنرا حفظ ننموده است؛ واقعه از این قرار اسـت کـه روزی جنـازهای یهـودی از کنـار‬
‫رسول اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬گذشت در حالی که خویشاوندان او واویال میکردند‪)315: 51 (.‬‬
‫رسول اهلل‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬فرمود‪« :‬انتم تبکون و انه لیعذب»‪)45 :55(.‬‬
‫«شما گریه میکنید و او عذاب داده میشود»‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫منظور مادر مان عایشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬اینست که گریه سـبب عـذاب نیسـت‪ ،‬بلکـه دو چیـز جداگانـه‬
‫هستند یعنی نوحه کنندگان به خاطر مرگ او گریه می کنند و مرده به خاطر اعمال گذشته خـود بـه عـذاب‬
‫مبتال میشود‪ ،‬چون که گریه کار دیگران است که عذاب و گناه آن را خودشان متحمل خواهند شد‪.‬‬
‫چرا ذمه آن به گردن مرده گذاشته شود؟ هر شخصی جوابگوی کار خـودش هسـت! بنـابراین‪ ،‬عایشـه‪-‬‬
‫رضی اهلل عنها‪ -‬افزود‪ :‬گواهی قرآن در این مورد‪ ،‬کافی است‪)315: 51( :‬‬

‫( َوََل تَ ِزُر َوا ِزَرةٌ ِوْزَر أ ْ‬


‫ُخَرى) (األنعام‪)134 :‬‬

‫ترجمه‪«:‬هیچ کسی گناه دیگری را بر دوش نمیکشد»‪ .‬‬


‫امام بخاری بین عایشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬و حضرت عبداهلل ابن عمر‪-‬رضی اهلل عنهما‪ -‬قضاوت کرده است‬
‫که اگر این نوحه و زاری دستور خود مرده بوده و او بستگانش را هیچ وقتی از این کار منع نکرده است‪،‬‬
‫پس او به علت گریه آنها عذاب داده خواهد شد؛ چون که او فریضه تعلیم و تربیت را اداء نکرده است(‪51‬‬
‫‪ ،)313:‬در حالی که اهلل متعال میفرماید‪:‬‬

‫اَّللَ َما أ ََمَرُه ْم‬


‫صو َن َّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫(َيأَيُّها الَّ ِذين آمنُوا قُوا أَنْ ُفس ُكم وأَهلِي ُكم ََنرا وقُودها النَّاس و ِْ‬
‫اْل َج َارةُ َعلَْي َها َم ََلئ َكةٌ غ ََل ٌظ ش َد ٌاد ََل يَ ْع ُ‬ ‫ُ َ‬ ‫َ ْ َ ْ ْ ً َ َُ‬ ‫َ َ‬ ‫َ َ‬

‫َويَ ْف َعلُو َن َما يُ ْؤَمُرو َن) (التحریم‪)3 :‬‬

‫ترجمه‪«:‬خود و خانواده خویش را از آتش دوزخی بر کنار دارید که افروزینه آن انسانها و سنگها است»‪.‬‬
‫و پیامبر عظیم الشأن فرموده است‪ « :‬کُلُّکُمْ رَاعٍ وَکُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ» (‪)5 :4‬‬
‫«هر کدام از شما مسئول است‪ ،‬و از هریك از شما‪ ،‬درمورد زیر دستانش سؤال خواهد شد»‪.‬‬
‫و اگر با وجود تعلیم و تربیت او‪ ،‬خانوادهاش برای او نوحه میکنند‪ ،‬رأی ام المؤمنین عایشه‪-‬رضی اهلل‬
‫عنها‪ -‬صحیح است‪.‬‬

‫چنان که اهلل متعال فرموده است‪َ ( :‬وََل تَ ِزُر َوا ِزَرةٌ ِوْزَر أ ْ‬
‫ُخَرى ) (فاطر‪.)14:‬‬

‫ترجمه‪«:‬هیچ کسی گناه دیگری را بر دوش نمیکشد»‪.‬‬


‫َِّ ِ َّ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِِ‬
‫ين ََيْ َش ْو َن‬ ‫و در جایی دیگر نیز میفرمایند‪َ ( :‬وإِ ْن تَ ْد ُ‬
‫ع ُمثْ َقلَةٌ إ ََل ِحْل َها ََل ُُْي َم ْل منْهُ َش ْيءٌ َولَ ْو َكا َن ذَا قُ ْرََب إَّنَا تُْنذ ُر الذ َ‬

‫اَّللِ الْم ِ‬ ‫ِ ِِ ِ‬ ‫ِ َّ‬ ‫ربَّ ُهم ِِبلْغَْي ِ‬


‫ص ُي) (فاطر‪)14:‬‬ ‫الص ََل َة َوَم ْن تََزَّكى فَإَّنَا يَتَ َزَّكى لنَ ْفسه َوإ ََل َّ َ‬
‫ب َوأَقَ ُاموا َّ‬ ‫َ ْ‬

‫‪8‬‬
‫ترجمه‪«:‬اگر انسان سنگینباری کسی را برای حمل گناهانش به فریاد خواند‪( ،‬او چنین کمکی را نمیتواند‬
‫بکند و) چیزی از بار گناهانشان برداشته نمیشود‪ ،‬هر چند از نزدیکان و بستگان باشد»‪.‬‬
‫اما به نظر ما استدالل ام المؤمنین عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬در هر سه صورت عرضه شده صحیح‬
‫میباشد‪)314 :51(.‬‬

‫ب‪ -‬درك و فهم لُب مطالب و مغز سخن‪.‬‬


‫اختالف روایت صحابه در بعضی مسایل مبنی بر اختـالف در فهم لـب مطالب و درک مغز سخن اسـت‪.‬‬
‫به حضرت عایشه بهره کاملی از فهم و زکاوت بخشیده شده بود و ایشان از این سرمایه بزرگ در فهم سنت‬
‫نبوی و درک روح حقیقی حدیث خیلی استفاده میکرد‪)321 :51( .‬‬

‫ج‪ -‬آگاهي ذاتي‬


‫اهلل متعال تمامی راه های رسیدن ام المؤمنین عایشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬به ردیف حاملین علوم نبوت را فراهم‬
‫کرده بود؛ این یك امر مسلم است که زن نسبت به دوستی که محرم راز است‪ ،‬بیشتر از شوهرش اطالع‬
‫دارد‪ .‬رسول اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬تماماً اسوه و الگو بود‪ ،‬زیرا هر کار او قانون بود‪ ،‬بنابراین راه ها و‬
‫وسایل آگاهیای که برای زنان رسول اهلل‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬میسر بود‪ ،‬برای دیگران نا ممکن بود‪.‬‬
‫مسایل مختلفی است که صحابه‪-‬رضی اهلل عنهم‪ -‬بنابر اجتهادات خود یا بنا بر استناد به روایتی مسئلهایی‬
‫را بیان میکردند و حضرت عایشه بنا بر آگاهی ذاتی خود آن را رد میکرد ‪،‬که تا امروز در آن مسایل قول‬
‫عایشه –رضی اهلل عنها‪ -‬به عنوان دلیل مستند واقع شده است‪)324 :51( .‬‬

‫د‪ -‬قدرت حافظه‬


‫قوت حفظ بخشش گرانبهای الهی است‪ ،‬بی بی عایشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬از این عطیه الهی کامالً برخوردار‬
‫بودند‪ .‬در صفحات گذشته گفته شد که در دوران بچگی اگر آیهای به گوشش میخورد به یادش میماند؛‬
‫دارومدار احادیث بیشتر به قوت حافظه بستگی دارد‪ .‬واقعات روزمره عهد رسالت را به خاطر داشتن و آنرا‬
‫هر وقت به همان صورت بیان کردن و بیان کلماتی که از زبان رسول اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬ذکر‬
‫میشد و نقل آن به صورتی که شنیده‪ ،‬بزرگترین فرضیه یك محدث است‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫از اینرو در مییابیم که نکتهچینیهایی که ام المؤمنین بر معاصرین خود نموده‪ ،‬در آن مراتب قوت حفظ‬
‫دخیل بوده است‪)330 :51( .‬‬
‫و او یك دانشآموز زیرک و زرنـگ بـود! هرچه پیامبر‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬میگفـت‪ ،‬انجـام میداد‪،‬‬
‫حفظ میکرد و به خاطر خود میسپرد‪ .‬تا جایی که هرگاه مسألهای پیش میآمد‪ ،‬بیدرنگ سخـن یا عمل‬
‫پیامبر را به یاد میآورد‪ .‬او بعدها چیزهای زیادی را از حفظ روایت مینمود‪ .‬از نبی اکرم‪-‬صلی اهلل علیه‬
‫وسلم‪ )2210( -‬حدیـث روایـت کـرده است‪ .‬در مورد قرآن گفته است‪« :‬چون یك آیه در زمان رسول اهلل‬
‫‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬نازل میشد‪ ،‬حالل و حرام و امر و نهـی آن را حفظ میکردیم و خود آن آیه را‬
‫حفظ نمیکردیم»‪)144 :20( .‬‬
‫از این سخن او روشن میشود که الفاظ و کلمات همه آیات را حفظ نمیکرده‪ ،‬بلکه مفاهیم اساسی‬
‫آیات و اهداف موردنظر آنها و نیز احکام و دستوراتی را که از آنها به دست میآمده‪ ،‬حفظ مینموده است‪.‬‬
‫(‪)144 :20‬‬

‫‪10‬‬
‫فصل دوم‬

‫بعض فتاوای مادرمان عائشه در برخی موضوعات مختص به زنان‬

‫مبحث اول‪ :‬آسانی و سهولت باالی زن‬

‫احکام اسالم از سوی پروردگار جهانیان به نحوی نازل گردیده است که تطبـیق آن آسـان و عـاری از‬
‫مشقت است‪ .‬و هیچگونه تنگی در آن باالی انسان نیست‪ .‬و احکام به شـیوه نازل شده اسـت هیچ نـوع‬
‫محدودیت در آزادی و تصرفات انسان نیست‪ ،‬بلکه مناسب به حیات انسان است زیرا تمام این احکام از‬

‫جانب ذات حکیم و آگاه و خالق انسان است‪ )391 :23( .‬که در آیه متبارکه ذیل چنین ذکر شده است‪( :‬أَََل‬

‫اْلَبِ ُي) (الملك‪.)14/‬‬ ‫ِ‬


‫يف ْ‬‫يَ ْعلَ ُم َم ْن َخلَ َق َوُه َو اللَّط ُ‬

‫ترجمه‪ :‬آیا کسی که (همه چیز را) آفریده است نمی داند؟ درحالیکه او باریك بین آگاه است‬

‫خارج شدن معتده وفات از منزل اش‪:‬‬

‫زمانی که مرد وفات میکند باالی همسر اش واجب است که چهار ماه و ده روز عدت را سـپری کند ‪ .‬و‬
‫در صورتی که حامله باشد تا زمان وضع حمل اش باید انتظار بکشد‪)392 :23(.‬‬
‫ام المؤمنین عائشه –رضی اهلل عنها‪ -‬به این نظـر است که زن معتـده وفات میتواند که در هر جای‬
‫که خواسته باشد عدت خود را سپری کند‪ .‬و باالی وی بقاء در خانه شـوهر اش که وفات نموده است‬
‫واجب نیـست‪)392 :23( .‬‬
‫عایشه –رضی اهلل عنها‪ -‬خواهرش امکلثوم راکه شوهرش طلحه بن عبیـداهللکشـته شده بود‪ ،‬وعدت اش‬
‫تا هنوز تکمیل نشده بود با خود برای زیارت "عمره" به مکه برد‪)1495 :29(.‬‬
‫ابن عباس ‪ ،‬جابر بن عبداهلل و علی ابن ابی طالب –رضی اهلل عنهم اجمعین‪-‬نیز به همین نظر هستند‪.‬‬
‫(‪)392 :23‬‬
‫ادله ‪ :‬آنها به قرآن و رأی استدالل کرده اند‪.‬‬

‫‪11‬‬
‫دلیل از قرآن‪:‬‬

‫ِ‬ ‫‪ -1‬اهلل متعال میفرماید‪( :‬والَّ ِذين ي تَوفَّو َن ِمْن ُكم وي َذرو َن أ َْزواجا ي ََتبَّ ْ ِ ِ ِ‬
‫ص َن ِبَنْ ُفسه َّن أ َْربَ َعةَ أَ ْش ُه ٍر َو َع ْشًرا فَإذَا بَلَ ْغ َن أ َ‬
‫َجلَ ُه َّن فَ ََل‬ ‫ْ ََ ُ َ ً َ َ‬ ‫َ َ َُ ْ‬

‫اَّللُ ِِبَا تَ ْع َملُو َن َخبِيٌ) (البقرة‪)234 :‬‬ ‫جناح علَي ُكم فِيما فَع ْلن ِِف أَنْ ُف ِس ِه َّن ِِبلْمعر ِ‬
‫وف َو َّ‬‫َ ُْ‬ ‫َُ َ َ ْ ْ َ َ َ‬
‫ترجمه‪ :‬و کسانی از شما که میمیرند و زنانی را بر جای میگذارند‪( ،‬همسران) چهار ماه و ده روز انتظار‬
‫بکشند‪ ،‬و چون عدّة خود را به پایان رساندند بر شما گناهی نیسـت در آنچـه که آنان به طـور شایسته‬
‫دربارة خود انجام دهند‪ ،‬و خداوند به آنچه میکنید اگاه است‪.‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬اهلل سبحانه و تعالی باالی زن معتده وفات عدت را واجب گردانیـده است‪ .‬ولی مکـان آن‬
‫را تعیین نکرده؛ پس این داللت میکند بر اینکه در این امر آسانی و سهولت است برای زن که هر جای که‬
‫خواسته باشد عدت خود را سپری کند زیرا مقصد در اینجا زمان است که در آن باید مکـث کند یعنی چهار‬
‫ماه و ده روز‪ ،‬نه مکان که در آن عدت را بگذراند‪)393 :23( .‬‬
‫عبدالرزاقگفته است‪ :‬ابن جریج بما خبر دادکه عطاء بروایت ازابن عباسگفت‪ :‬خداوندگفته است‪ :‬عده‬
‫زن شوهر مرده چهار ماه و ده روز است و نگفته است در منزل خودش ایام عده را بپایان ببرد‪ .‬پس هرجا‬
‫بخواهد ایام عدهاش را سپری میکند‪ .‬باز ابوداود از ابن عباس روایت کرده است که گفته‪ :‬این آیه بودن عده‬
‫در نزد خانواده شوهر را نسخکرده است‪ .‬و درباره وصیت برای زن چیزی نگفته است‪ .‬پس او اگر بخواهد‬

‫ِ‬ ‫اعا إِ ََل ْ ِ ِ‬ ‫ِ ِ ِ‬


‫اح‬
‫اْلَْول َغ ْ َي إ ْخَر ٍاج فَإ ْن َخَر ْج َن فَ ََل ُجنَ َ‬ ‫میتواند ازآن بیرون رود‪ .‬چون خداوند میفرماید‪َ ( :‬وصيَّةً ِل َْزَواج ِه ْم َمتَ ً‬

‫اَّللُ َع ِز ٌيز َح ِك ٌيم )(البقرة‪« .)240 :‬هرگاه خود بیرون رفتند درباره این بیرون‬ ‫علَي ُكم ِِف ما فَع ْلن ِِف أَنْ ُف ِس ِه َّن ِمن معر ٍ‬
‫وف َو َّ‬‫ْ َ ُْ‬ ‫َْ ْ َ َ َ‬
‫رفتن آنان برشما گناهی نیسـت چون آنان خود درباره خود چنین رفتارکردهاند»‪)1493-1495 :29( .‬‬
‫عطاء گفت‪ :‬سپس آیه میـراث آمد وحق سکونـت را نسـخکرد و زن هرجا بخواهد ایام عدهاش را سپری‬
‫میکند‪)1494 :29( .‬‬

‫زن شوهرمرده نفقهای ندارد پس او باید روزانه برای اصالح حال خویش بیـرون رود‪ .‬وگفتهانـد‪ :‬بر‬
‫وی واجباستکه عده را در منزلی بسر ببردکه در حال جدائی جهت سکونــت وی تعیـین شـده است‪.‬‬
‫وگفتهاند‪ :‬اگر منزلیکه از خانه مرده نصیـب او شده‪ ،‬برایشکافی نباشد یا ورثـه شـوهرش او را از سـهم‬
‫خود بیرونکردند‪ ،‬در این صورت میتواند نقل مکانکند‪ ،‬چون معذور است‪ .‬سکونت در خانهاش درمدت‬

‫‪12‬‬
‫عده عبادت است وعبادت هم با عذر ساقط میشود‪ .‬و میگویند‪ :‬اگرکرایه خانه بسیار بود و او از پرداخت‬
‫آن عاجز بود‪ ،‬می تواند خانه ارزانتـری اجارهکنـد و نقل مکان نمـاید‪ .‬از این سخنشـان برمیآید کهکرایه‬
‫مسکن بعهده زن است‪ .‬و سکونت درمنزل شوهرش بعلتگرانی اجاره از عهدهاش افتاده و لذاگفتهاند‪ :‬در آن‬
‫قسمت از خانه سکونت میکندکه سهماالرث او است‪ ،‬اگر برایشکفایتکند‪ ،‬و این بدین جهت استکه‬
‫برای زن شوهر مرده‪ ،‬حق سکونت قایل نیستند‪ ،‬خواه حامله باشد یا حامله نباشد ‪ .‬و تنها براو واجب است‬
‫که در خانهای بماندکه در حال مرگ شوهرش درآنجا سکونت داشت و شب و روزآنجـا بماند‪ .‬اگر ورثـه‬
‫حاضرشدند خانه را برایش عوضکنند‪ ،‬چه بهتر و اال او بایدکرایه مسکن را بپردازد‪)1494-1493 :29( .‬‬

‫ِ‬ ‫اعا إِ ََل ْ ِ ِ‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫َّ ِ‬


‫اح‬
‫اْلَْول َغ ْ َي إ ْخَر ٍاج فَإ ْن َخَر ْج َن فَ ََل ُجنَ َ‬ ‫اجا َوصيَّةً ِل َْزَواج ِه ْم َمتَ ً‬
‫ين يُتَ َوفَّ ْو َن مْن ُك ْم َويَ َذ ُرو َن أ َْزَو ً‬
‫‪ -2‬قول اهلل متعال‪َ ( :‬والذ َ‬

‫اَّللُ َع ِز ٌيز َح ِك ٌيم) (البقرة‪)240 :‬‬ ‫علَي ُكم ِِف ما فَعلْن ِِف أَنْ ُف ِس ِه َّن ِمن معر ٍ‬
‫وف َو َّ‬‫ْ َ ُْ‬ ‫َْ ْ َ َ َ‬
‫ترجمه‪ :‬و کسانی از شما که می میرند و زنانی را بر جای می گذارند (باید) برای همسران خود‬
‫سفارش کنند که (وارثان شوهر) آنها را تا یکسال بهره منـ د سازند و آنها را از خانه بیرون نکنـند‪ ،‬و‬
‫اگر خودشان بیرون رفتند پس در آنچه آنها به گونة شایسته دربارة خود انجام می دهند گناهی بر شما‬
‫نیست‪ ،‬و خداوند عزیز و حکیم است‪.‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬اهلل متعال برای زن خروج و انتقال را مباح گردانیده(‪)395 :23‬‬
‫دلیل از رأی‪ :‬منزل که زن معتده وفات در آن زندگی میکند خالی از دو احتمال نیست یا اینکه ملکیت‬
‫میت بوده و یا اینکه ملکیت غیر‪ .‬در صورتی که ملکیت شخص غـیر باشد پس آن به کرایـه بوده پس عقد‬
‫بعد از وفات باطل میگردد و در این صورت برای هیچ کس سکونـت در آن جایز نیست مـگر به رضایت‬
‫خاطر صاحب خانه و اذن اش‪)393 :23( .‬‬
‫چنانچه پیامبر‪-‬ص لی اهلل علیه وسلم‪ -‬می فرماید‪ « :‬ال یحل مال امرئ إال بطیب نفسه» (‪)100 :15‬‬
‫ترجمه‪ :‬خوردن مال مسلمان حالل نیست مگر به رضایت خاطر او ‪ ،‬و اگر ملکیت میت بوده باشد‪،‬‬
‫پس در این حال برای دا ئنین‪ ،‬ورثه و وصیت اختصاص یافته است‪ ،‬و برای زن معتده وفات مال‬
‫دا ئنین‪ ،‬ورثه و موصی لهم ( کسانیکه ب رای شان وصیت شده است) جایز نیست‪ .‬و زن معتده وفات‬
‫مستحق مقدار از میراث است در صورتیکه فقط ورثه باشد‪)393 :23(.‬‬

‫‪13‬‬
‫زنی که شوهرش فوت میکند ‪،‬باید چهار ماه و ده روز ا نتطار بکشد و از خ انه بیرون نرود‪ .‬علمـاء‬
‫دیگر ‪ ،‬از این مسئله چنین برداشت کرده اند که اگر زن هنگا م فوت شوهر ‪ ،‬بـا او باشـد ‪ ،‬هرکجـا کـه‬
‫شوهر فوت کرد‪ ،‬در آنجا می ماند ؛ اما اگر با شوهرش نبود‪ ،‬جایی می ماند که خبر مرگ شوهرش را‬
‫به او می رسانند و در آن حا ل بر او حرام است که به سفر برود‪ .‬گفتنـی سـت کـه اینهـا بـرای ایـن‬
‫استنباط خود به احادیثی استدالل نمودهاند که از بیرون رفتن زنی که شوهرش مرده‪ ،‬جلوگیری مینماید کـه‬
‫از خانه و شهر خود بیرون برود‪ ،‬و از جملهی آن احادیث‪ :‬حدیث فریعه دختر مالك و خواهر ابوسعید خدری‬
‫است که گفت‪ :‬همسرم به دنبال بردههایش رفت که فرار کرده بودند‪ ،‬در میانه راه‪ ،‬بردهها او را به قتل رسـاندند‬
‫و در حالی که من در خانهای دور از خانههای خویشاوندانم بودم‪ ،‬خبر مرگ او را دریافتم‪ ،‬به خدمت پیـامبر‪-‬‬
‫صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬آمدم و گفتم‪ :‬ای رسول اهلل –صلی اهلل علیـه وسـلم‪ !-‬در حـالی کـه در خانـهای دور از‬
‫خانههای خویشاوندانم هستم و نه مخارج و نه مسکنی را دارا میباشم‪ ،‬خبر مرگ شوهرم را دریافتم‪ ،‬و اگر به‬
‫خانهی برادرم و سایر خویشاوندانم بروم‪ ،‬کمكهایی را به من روا میدارنـد‪ .‬پیـامبر‪-‬صـلی اهلل علیـه وسـلم‪-‬‬
‫فرمود‪ :‬میتوانید به آنجا منتقل شوید‪ .‬پس وقتی به طرف مسجد و یا حجره بیرون رفتم‪ ،‬مرا خواست و گفـت‪:‬‬
‫تا پایان دوران عده‪ ،‬در خانهای بمان که در آن خبر مرگ شوهرت را دریافتهاید‪ .‬فریعه میگوید‪ :‬پس چهار مـاه‬
‫و ده شب در آنجا ماندم‪)443 :51( .‬‬
‫آنان به حدیث فوق و امثال آن برای ممنوعیت بیرون رفتن از خانه استدالل مـینماینـد‪ ،‬امـا بایـد عـدم‬
‫جواز انتقال به خانه اگر در بیرون از آن بود و همچنین عدم بازگشت به شهر اگر بیرون از آن باشد‪ ،‬را اثبات‬
‫میکردند‪)443 :51( .‬‬
‫ولی فقهاء احناف به چنین نظر هستند که زن معتده وفات باید عدت خود را در منزل خویش سپـری‬
‫کرده و برای وی جائز نیسـت که شب را در جای دیگـری بگذرانـد‪ ،‬اما از طرف روز میتوانـد برای رفـع‬
‫حاجات خود و برای بدست آوردن نفقه‪ ،‬بیـرون گردد؛ زیرا برای وی نفقه از جانـب شوهر اش نیسـت و‬
‫همچنان میتواند که قسمتی از شب را نیز در بیرون از خانه باشد‪ ،‬ولی باید دوباره به منزل خویش برگشته و‬
‫در منزل خود صبح کند و بخوابد‪)235 :50(.‬‬
‫در این مورد امام کاسانی میفرماید‪ :‬چون زنی که شوهرش فوت کرده برای بدست آوردن ضرورت های‬
‫خود از جمله نفقه‪ ،‬نیاز به بیرون رفتن دارد؛ زیرا نفقه وی بدوش خودش است میتواند از طرف روز بیرون‬
‫شود‪ ،‬اما از طرف شب بیرون شده نمیتواند؛ چون در شب ضرورتی برای خروج نیست‪)350 :54( .‬‬

‫‪14‬‬
‫سفر زن بدون محرم‪:‬‬

‫سفر در ذات خود یك نوع مشقت است و امکان حدوث مشاکل در آن بیشـتر است‪ .‬پس باید مسافـر‬
‫قدرت و توانایی سـفر را داشـته باشد‪ .‬تا اینکه امر بد یا مـکروه برایش حادث نگردد‪ .‬و زن در ذات خود‬
‫موجود ضعیف است و اسالم زن را به بعضـی اعمال مشقـت بار که مردان را مکلـف گردانیده‪ ،‬چون جهاد‬
‫و نفقه زنان را مکلف نگردانیده است و به این سبب علماء در حکم سفر زن بدون محرم اختالف کرده اند‪.‬‬
‫(‪)401 :23‬‬
‫ام المؤمنین عائشه – رضی اهلل عنها‪ -‬قائل به جواز سفر زن بدون محرم است؛ در صورتـی که همراه زن‬
‫دوستان یا همراهان قابل اعتمادی همراه باشد‪ .‬واز وی تفریق بین سفر برای حج و سفر برای غیر از حج‬
‫نقل نشده است‪)223 :14 (.‬‬
‫و از جمـله فقهـاء‪ :‬امام مالـك‪ ،‬امام احمد‪ ،‬و امام ابن حـزم ظاهری–رحمهم اهلل‪ -‬نیز به همین رأی‬
‫هستند‪)401 :23( .‬‬
‫ادله‪ :‬این گروه به قرآن کریم‪ ،‬سنت نبوی و قیاس استدالل میکنند‪.‬‬
‫دلیل از قرآن‪:‬‬

‫اع إِلَْي ِه َسبِ ًيَل َوَم ْن‬ ‫ِ‬ ‫‪ -1‬قول اهلل متعال‪( :‬فِ ِيه آَيت ب يِنَات م َقام إِب ر ِاهيم ومن دخلَه َكا َن ِآمنًا وََِّّللِ علَى الن ِ ِ‬
‫َّاس ح ُّج الْبَْيت َم ِن ْ‬
‫استَطَ َ‬ ‫َ َ‬ ‫َ ٌ َ ٌ َ ُ َْ َ َ َ ْ َ َ ُ‬

‫ِ‬ ‫َك َفَر فَِإ َّن َّ‬


‫اَّللَ َغ ِ ٌّ‬
‫ِن َع ِن الْ َعالَم َ‬
‫ي) (آل عمران‪)94:‬‬

‫ترجمه‪ :‬در آن نشانههای روشنی است‪( ،‬و از آن جمله است) مقام ابراهیم‪ ،‬و هرکس داخل آن شود در‬
‫امان است و خداوند حج خانة کعبه را بر کسانی از مردم که توانایـی رفتـن به آنجا را دارنـد واجـب‬
‫گردانیده است‪ ،‬و هرکس کفر بورزد‪ ،‬پس خداوند از جهانیان بینیاز است‪.‬‬
‫وجه استــدالل‪ :‬هرآئینه اهلل متعال حج را باالی هر فـرد مسلمان که توانایی آن را داشته باشد واجـب‬
‫گردانیده است و در واجب بودن آن بین زن و مرد فرق نگذاشته است‪ .‬و نیز وجود محرم همرای زن را‬
‫شرط نگردانیده است‪ ،‬پس این اشتراط (وجود محرم) همرای زن زیادت است بر نص بدون دلـیل‪.‬‬
‫(‪)402 :23‬‬

‫‪15‬‬
‫دلیل از سنت‪:‬‬

‫‪ -1‬از ابن عمر روایت است که گفت‪« :‬جاء رجل إلى رسـول اهلل –صلى اهلل علیه وسلم‪ -‬فقـال‪ :‬ما یوجـب‬

‫الحج؟ قال‪« :‬الزاد والراحلة»(‪) 41 :14‬‬

‫ترجمه‪ :‬مردی نزد رسـول اهلل –صلى اهلل علیه وسلم‪ -‬آمد وگفت‪ :‬چه چـیزی حج را واجب میسازد؟ فرمود‪:‬‬
‫توشه و سواری‪.‬‬

‫وجه استدالل‪ :‬رسول اهلل ‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬شروط را بیان نمود که اگر موجود شود حج واجـب‬
‫میگردد‪ ،‬و زن را از این قاعـده مستثنـی نسـاخت‪ .‬ویا شروط عالوه از(توشه و سواری ) را بر وی اضافه‬
‫ننمود‪ .‬مثل‪ :‬وجود محرم همراه زن ‪ .‬پس عدم ذکر این شرط داللت به عدم شرط بودن آن میکند زیرا‬
‫تأخیر بیان از وقت حاجت جایز نیست‪)403 :23( .‬‬

‫‪ -2‬از عدی بن حاتم روایت است که میگوید‪« :‬بینا أنا عند النبی صلى اهلل علیه وسلم إذ أتاه رجـل فشکا إلیه‬

‫الفاقة ثم أتاه آخر فشکا إلیه قطع السبیل فقال یا عدی هل رأیت الحیرة قلت لم أَرها وقد أنبئت عنها قال فإن‬
‫طالت بك حیاة لترین الظّعینة ترتحل من الحیرة حتى تطوف بالکعبة ال تخاف أحدا إال اهلل»(‪)194َ :13‬‬

‫پیامبر‪ -‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬در باره آیند ه اسالم وگسترش و بر افراشته شدن مناره های آن در کره‬
‫زمین‪ ،‬برای عدی بن حاتم سخن گفته اند‪ ،‬و از جمله بیانات ایشان این بوده اسـت که «در آینـ ده‪ ،‬زن‬
‫بادیه نشین از حیره عراق بدون همراهی همسر به سفر حج می رود‪ ،‬و جز از خداونـد‪ ،‬از هیچ چیـز‬
‫خوف و باکی ندارد‪».‬‬
‫این خبر و روایت فقط داللت بر وقوع ندارد‪ ،‬بلکه بر جواز این کار نیز داللـت دارد؛ زیرا که ایــن خبـر‬
‫در مقام بشارت و ستایش از گسترش قلمرو اسالم و امنیت اسالمی بیان شده است‪)444 :45(.‬‬

‫دلیل از قیاس‪:‬‬

‫اجماع منعقد گردیده است در صورتیکه در دارالحرب زن مسلمان گردد پس باالی اش الزم است‪ ،‬اما‬
‫خروج از آن به طرف کشور های مسلمین‪ ،‬اگر چه همرایش محرم و یا شوهر اش نباشد‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫همچنین حج نیز باالی این قضیه قیاس میگردد زیرا که اداء هر دو بر زن مسلمان واجب است و همچنان‬

‫این حدیـث که بر آن اتفاق علماء اسـت‪« )405 :23 ( .‬ال تسافر المرأة إال مع ذی محرم» (‪ )354 : 54‬سفر‬

‫هجرت و سفر برای حج را شامل نمیگردد‪.‬‬


‫ولی فقهاء از جمله امام ابوحنیفه و امام ابویوسف خروج زن را برای مسیر یـك روز بـدون شـوهر و یـا‬
‫محرم نیکو نمی پندارند؛ بخاطر فساد زمان‪ .‬و آنها میگویند که‪ :‬برای زن بالغ و یا حتی مسن جایـز نیست که‬
‫برای سفر حج بدون محرم سفر کند ‪،‬ولو که همرای وی زنان مطمئن‪ ،‬ویا مردان صالح باشد ‪)404 :33(.‬‬

‫‪17‬‬
‫مبحث دوم‪ :‬احکام استمتاع از زن‬

‫از آیه های قدرت اهلل متعال این است که از جنس خود انسان‪ ،‬زنها را آفرید که همسران مردان قرار‬
‫گرفتند‪ ،‬و آفریدن دو قسـم فرزنـد مختـلف از یـك ماده و یـك غذا که در اعضا و جوارح‪ ،‬و صورت و‬
‫سـیرت عادت و اخالق‪ ،‬تفاوت و امتیازی نمایان یافته می شود‪ ،‬این آفرینش نشانی کامل و کافی بر قدرت‬
‫و حکمت کامل الهی جلت قدرته است‪ ،‬سپس فلسفه و حکمت آفرینش‪ ،‬نوع خاص زنها را چنین بیان نمود‬

‫که‪( :‬لِتَ ْس ُكنُوا إِلَْيها) (الروم‪ )21 :‬یعنی آنها بدین خاطر آفریده شدند که شما با رسیدن به آنها آرام گیرید‪ ،‬اگر‬

‫در لوازمی که مرد در خصوص زن دارد‪ ،‬اندیشه کنید‪ ،‬خالصه ی همـه آنها سکـون قلب و راحـت و‬
‫اطمئنان اسـت‪ ،‬که قرآن کریم همـه آنها را در یك لفظ جمع نمود‪ ،‬از این معلوم می شود که خالصه ی‬
‫همه انتظامات زندگی ازدواجی سکون و راحت قلب است‪ ،‬خانه ای که در آن زن موجود باشد او در مقصد‬
‫آفرینش خویش پیروز است‪ ،‬و جایی که این سکون قلبی وجود نداشته باشد اگر چه همه چیز های دیگر‬
‫باشند او از نظر زندگی ازدواج ناکام و نامراد است‪ ،‬و بدیهی است که آرامش قلبی با همدیگر تنها در‬
‫صورتی ممکن است که اساس ارتباط و تعلق زن و مرد برنکاح و ازدواج شرعی باشد‪)431 :34 (.‬‬
‫و این چنین زن جزء از مرد است‪ ،‬واین جزئیت اقتضاء میکند که هر یـك از زن و مرد از همدیـگر نفـع‬
‫ببرند‪ .‬و عالقات بین شان رو به ازدیاد باشد‪ ،‬تا اینکه به درجه الفت و انس کلی برسد و هیچ مانع باقی‬
‫نماند تا از همدیگر نفع برده نتوانند‪)424 :23 (.‬‬
‫و لکن در بعضی احوال این استمتاع‪ ،‬محدود میگردد ‪.‬و حتی در بعضی مفاهیم قاصر میگردد‪ .‬مثال‪:‬‬
‫زمانیکه یکی از زوجین و یا هردو در حالت احرام باشند‪ ،‬یا روزه داشته باشند‪ ،‬و یا اینکه زن در دروان‬
‫قاعـدگی‪ ،‬و نفاس قرار داشته باشد‪ .‬و این چنین در بعضی احوال دیگر‪ ،‬که روی هر کدام به طور مختصر‬
‫بحث خواهیم کرد‪.‬‬

‫‪18‬‬
‫اوآل‪ :‬استمتاع از زن حائض‬
‫حیض در عرف شریعت به خون گفته میشود که از رحم زن بیرون میگردد بدون زایمان‪ ،‬به مقدار‬
‫معلوم و در وقت معلوم‪)245 :44 (.‬‬
‫و رنگ آن سیاه گونه است و همچنان نزد بعضی سرخ گونه‪ .‬ونزد امام شافعی‪-‬رحمه اهلل – خون حیض‬
‫فقط سیاه رنگ است و او به حدیث که از پیامبر‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬روایت شده است استدالل میکند‪.‬‬
‫( ‪)243 :44‬‬
‫از فاطمه بنت حبیش روایت شده استکه‪ :‬او همواره مبتال به حیض بود‪ ،‬پیامبر‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪،-‬‬
‫به وی فرمود‪« :‬إن دم الحیض‪ ،‬دم أسود یعرف فإذا کان ذلك فأمسکی عن الصالة وإذا کان اآلخر ‪،‬فتوضئی‬
‫وصلی»‪)44 :52 (.‬‬
‫هرگاه آن خون‪ ،‬از خون حیض باشد‪ ،‬رنگ آن سیاه است‪ .‬در این حالت از خواندن نماز خودداری کن‪،‬‬
‫اگر چنان نبود‪ ،‬وضو بگیر و نمازت را بخوان‪.‬‬
‫برای زن در مدت حیض یك سلسله دردها و آالم پیش میآید‪ ،‬که طبیعت و میول اش تغیر میکند و‬
‫یك نوع حالت اضطراب را به خود میگیرد و از مرد دوری میکند؛ لذا از رحمت اهلل – سبحانه و تعالی‪-‬‬
‫است که بر زن از تخفیف کار گرفته و در دوران قاعدگی اش از انجام یك سلسله عبادات برای وی‬
‫رخصت داده است و وی را به اداء نماز‪ ،‬روزه گرفتن و برخی دیگر عبادات که شرط طهارت در آن‬
‫ضروری است‪ ،‬امر نکرده است‪ ،‬همچنان بر مرد جماع زن حائضه را حرام گردانیده است‪ .‬و انسانها قبل از‬
‫اسالم‪ ،‬برابر است که یهودی میبودند یا نصرانی و یا مشرکین زن را در حالت حیض نجس میشمردند‪ .‬و از‬
‫وی خدمت را قبول نمیکردند‪ .‬سپس اسالم به تعالیم آسان آمد و این چنین نظریه های بد وعقب مانده را‬
‫رد کرد و از بین برد‪ .‬وبرای مرد مباح گردانید که همـرای همسـر خود چنان تعامل ورفتار کند که قبل از‬
‫عادت ماهانه اش میکرد‪ ،‬به جزء از جماع؛ زیرا جماع در دوران قاعدگی همسر اش بر وی حرام است‪:23(.‬‬
‫‪)410‬‬
‫علماء از جمله سلف و متأخرین در کیفیت استمتاع از زن حائضه اختالف کرده اند‪ .‬ولی در استمتاع به‬
‫فوق ازار همه شان اتفاق دارند ولی محل اختالف تحت ازار است‪)411-410 :23( .‬‬
‫ام المؤمنین عائشه –رضی اهلل عنها‪ -‬به این نظر است که برای مرد جایز است‪ ،‬که هر قسمی که خواسته‬
‫باشد از زن حائضه خود نفع ببرد به جز فرج‪)411 :23( .‬‬

‫‪19‬‬
‫ادله‪ :‬این گروه به قرآن کریم‪ ،‬سنت نبوی و قیاس استدالل میکنند‪.‬‬
‫دلیل از قرآن‪:‬‬

‫وه َّن َح ََّّت يَطْ ُه ْر َن فَِإ َذا‬ ‫اعتَ ِزلُوا النِ َساءَ ِِف الْ َم ِح ِ‬
‫يض َوََل تَ ْقَربُ ُ‬ ‫ك َع ِن الْ َم ِح ِ‬
‫يض قُ ْل ُه َو أَذًى فَ ْ‬ ‫‪ -1‬این قول اهلل متعال ‪ ( :‬ويَ ْسأَلُونَ َ‬

‫ين ) (البقرة‪)222:‬‬ ‫ِ‬ ‫ي َوُُِي ُّ‬


‫ب الْ ُمتَطَه ِر َ‬ ‫اَّللَ ُُِي ُّ‬
‫ب الت ََّّوابِ َ‬ ‫اَّللُ إِ َّن َّ‬ ‫وه َّن ِم ْن َحْي ُ‬
‫ث أ ََمَرُك ُم َّ‬ ‫تَطَ َّه ْر َن فَأْتُ ُ‬

‫ترجمه‪ :‬و ترا از حیض می پرسند‪ ،‬بگو‪ :‬آن رنج و تکلیف است ‪ ،‬پس به هنگام حیض از زنان‬
‫کناره گیری کنید و با آنان نزدیکی نکنید تا پاک شوند‪ ،‬پس هرگاه پاک شدند با آنان نزدیکی کنید‪ ،‬از‬
‫آنجا که خدا شما را دستور داده است‪ .‬همانا اهلل متعال توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست دارد‪.‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬محیض اسم مکان است برای حیض ( قاعدگی) و این تخصیص به موضع خون‬
‫دلیل بر این است که به جزء از آن ( موضع دم) چیزی دیگری را شامل نمی گردد‪ ،‬مثل‪ :‬تحت ازار‪.‬‬
‫(‪)411 :9‬‬
‫دلیل از سنت‪:‬‬

‫اعتَ ِزلُوا النِ َساءَ ِِف الْ َم ِح ِ‬


‫يض)‪.‬‬ ‫ك َع ِن الْ َم ِح ِ‬
‫يض قُ ْل ُه َو أَذًى فَ ْ‬ ‫‪ -1‬استدالل میکنند به سبب نزول آیت ( َويَ ْسأَلُونَ َ‬

‫از انس –رضی اهلل عنه‪ -‬روایت است که میگوید‪ :‬هنگامی که زن در میان یهود دچار عادت ماهوار می‬
‫شد‪ ،‬آنها با او غذا نمی خوردند و با او در یك خانه زندگی نمی کردند؛ صحابه ‪-‬رضی اهلل عنهم اجمعین‪-‬‬

‫ك َع ِن‬
‫از رسول اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬در این باره پرسیدند؛ اهلل متعال این آیه را نازل فرمود‪َ ( :‬ويَ ْسأَلُونَ َ‬

‫اعتَ ِزلُوا النِ َساءَ ِِف الْ َم ِح ِ‬


‫يض) یعنی از تو در باره قاعدگی می پرسند؛ بگو‪ :‬قاعدگی رنج و‬ ‫الْ َم ِح ِ‬
‫يض قُ ْل ُه َو أَذًى فَ ْ‬

‫تکلیف است؛ پس در دوران قاعدگی‪ ،‬از زنان کناره گیری کنید‪.‬‬


‫رسول اهلل ‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪( -‬در تفسیر این آیه) فرمود‪« :‬هرکار بکنید بجز آمیزش جنسی(‬
‫خوردن و خوابیدن و سایر امور معاشرتی با زن در دوران قاعدگی‪ ،‬اشکالی ندارد)‪ .‬مسئله به گوش یهود‬
‫رسید؛ آنها گفتند‪ :‬این مرد می خواهد در همه امور با ما مخالفت کند؛ پس از شنیدن این سخن‪ ،‬اسید بن‬
‫حضیر و عباد بن بشر آمدند و گفتند‪ :‬ای رسول اهلل! یهود چنین و چنان می گویند؛ آیا ما با زنان در دوران‬
‫قاعدگی آمیزش نکنیم؟ (تا بیشتر با آنها مخالفت کنیم)؛ چهره رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬از این‬
‫سخن‪ ،‬تغییر کرد طوریکه ما گمان کردیم بر آنها خشم و غضب نمود‪ .‬به هر حال‪ ،‬آن دو بیرون رفتند؛ از‬

‫‪20‬‬
‫روبروی آنها مقداری شیر برای رسول اهلل ‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬بعنوان هدیه آوردند؛ آنحضرت ‪-‬صلی اهلل‬
‫علیه وسلم‪( -‬شخصی را) بدنبال آنها فرستاد و به آنها شیر نوشاند؛ اینگونه‪ ،‬آنها دانستند که نبی اکرم‪-‬صلی‬
‫اهلل علیه وسلم‪ -‬از آنان‪ ،‬ناراحت نیست‪)444 :21(.‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬رسول اهلل‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬چیزی را که برای مرد از ز ن حائضه اش مباح‬
‫است بیان نمود‪ .‬و برای مرد به جزء از نکاح که مراد از آن جماع است و محل آن فرج است دیگر‬
‫همه چیز برایش مباح است پس این داللت بر مبا ح بودن هر چیز غیر از جماع میکند( ‪)413 :9‬‬

‫‪ -2‬عکرمه از بعض همسران پیامبر‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬روایت میکند‪« :‬أن النبی صلى اهلل علیه وسلم‬

‫کان إذا أراد من الحائض شیئا ألقى على فرجها ثوبا»‪)44 :30(.‬‬
‫ترجمه‪:‬زمانیکه نبی اکرم ‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬از زن حائضه چیزی را اراده میکرد باالی فرج اش‬
‫پارچه ای را می انداخت‪.‬‬

‫‪-3‬از أم المؤمنین عائشة ‪ -‬رضی اهلل عنها – روایت است که گفت‪« :‬کان رسول ‪-‬صلى اهلل علیه وسلم‪-‬‬

‫یأمرنی فأتزر فیباشرنی و أنا حائض» (‪)242 :53‬‬


‫ترجمه‪ :‬رسول اهلل‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬به من دستور داد که ازار بپوشم‪ ،‬و کنار من می خوابید؛ در حالی‬
‫که من در قاعدگی بودم‪.‬‬
‫امام ابو حنیفه و امام ابو یوسف‪-‬رحمهما اهلل‪ -‬در مورد نفع گرفتن‪ ،‬به این نظر هستند که استمتاع از زیر‬
‫ناف تا ساق حرام است‪) 205-204 :40 (.‬‬
‫وبه احادیث از جمله این حدیث استدالل میکنند‪ :‬از عبداهلل بن سعد روایت است که می فرماید‪ :‬از پیامبر‬
‫اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬پرسیدم‪ :‬برای من از زن خود چه فایده گرفتن جایز است‪ ،‬وقتیکه او حائضه‬
‫باشد‪ ،‬پس نبی‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬فرمود برای تو قسمت باالتر از ازار جایز است‪.‬‬
‫زیرا نفع گرفتن از تحت ازار به سوی همبستری دعوت میکند‪)413 :23( .‬‬

‫‪21‬‬
‫دوم‪ :‬احکام زن مستحاضه‪.‬‬
‫طوریکه اهلل متعال زن را خلق کرده است‪ ،‬حیض (عادت ماهانه ) را در طبیعت و سرشت وی نهاده‬
‫است که در هر ماه طور عادت جاری میگردد‪ .‬و این حیض دارای ایام محدود است‪ ،‬که از آن تجاوز‬
‫نمیکند و این خون حیض دارای صفات معین است که آن تغیر نمیکند زمانیکه این مدت ایام از حد زمان‬
‫خود تجاوز کرد و یا صفات اش تغیر کرد پس به این معنی است که این حیض (عادت ماهانه) نبوده بلکه‬
‫مستحاضه است‪)414 :23( .‬‬
‫و استحاضه عبارت است از جاری شدن خون در غیر وقت خود به صورت خونریزی از رگی به نام‬
‫عاذل‪ .‬تشخیص مستحاضه با حائضه به علت مشابهت خون حیض و خون استحاضه اندکی مشکل است‪.‬‬
‫اگر خون به طور مستمر و یا اغلب اوقات از فرج زن خارج شود؛ مدتی از آن دوره عادت ماهانه‬
‫محسوب شده و احکام حیض را دارد‪ ،‬و مدتی هم استحاضه میباشد که در آن صورت نباید روزه و‬
‫نمازش را ترک کند‪ ،‬زیرا زن مستحاضه حکم زن پاکیزه را دارد‪) 24:41 (.‬‬

‫‪ -‬طهارت زن مستحاضه‪:‬‬
‫طهارت از حدث و ناپاکی برای صحت نماز و طواف خانه ای کعبه شرط است‪ .‬علماء سلف و خلف‬
‫در مورد زنی مستحاضه که ارداه طهارت را دارد‪ ،‬اینکه چگونه طهارت حاصل نماید؛ بخاطر اداء کردن‬
‫عبادات‪ ،‬اختالف کرده اند‪.‬‬
‫ام المؤمنین عائشه –رضی اهلل عنها‪ -‬به این نظر است‪ ،‬که باالی زن مستحاضه فقط یك غسل واجب‬
‫است و بعدا‪ ،‬برای هر نماز وضوء بگیرد‪)414:23(.‬‬
‫ادله‪ :‬ام المؤمنین عائشه –رضی اهلل عنها‪ -‬به سنت و رأی استدالل میکند‪.‬‬
‫دلیل از سنت‪:‬‬
‫‪-1‬آنچه که ام المؤمنین عائشه –رضی اهلل عنها روایت میکند‪ :‬فاطمه بنت ابی حبیش نزد رسول اهلل –‬
‫صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬آمد و گفت از من خون جاری میگردد وقطع نمیگردد‪ .‬پس پیامبر‪-‬صلی اهلل علیه‬
‫وسلم‪ -‬وی را امر کرد که در دوره حیض(عادت ماهانه) نمازش را ترک کند‪ ،‬سپس غسل کند و در وقت‬
‫هر نماز وضو بگیرد‪)331:10(.‬‬

‫‪22‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬رسول اهلل‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬به آنچه که واجب بود وی را امر کرد که آن عبارت از‬
‫غسل است‪ ،‬بعد از پایان یافتن دوره عادت ماهانه سپس برای هر نمازی وضو بگیرد‪ .‬پس این داللت میکند‬
‫بر اینکه فقط یك بار غسل کردن باالی زن مستحاضه واجب است‪)419 :23( .‬‬
‫‪ -2‬قول پیامبر اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬در مورد زن مستحاضه‪« :‬تدع الصالة أیام أقرائها‪ ،‬ثم تغتسل‬

‫وتتوضأ عند کل صالة»‪)203 :43( .‬‬

‫ترجمه‪ :‬در دوره حیض و عادت ماهانه نمازش را ترک کند‪ ،‬سپس غسل کند و در وقت هر نمازی وضو‬
‫بگیرد‪.‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬خون استحاضه‪ ،‬خونی است که غسل را واجب نمیگرداند بر خالف خون حیض و نفاس‪.‬‬
‫(‪.)420 :23‬‬
‫و دلیل اینکه زن مستحاضه در وقـت هر نماز وضوء بگـیرد اینسـت که پیامبر‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬در‬
‫مـورد مستحاضه میفرماید‪ « :‬تدع الصالة أیام أقرائها ثم تغتسل وتصلى والوضوء عند کل صالة »(‪)119:30‬‬

‫ترجمه‪ :‬زن مستحاضه روز های حیض خود را ترک کند سپس غسل کرده و برای وقت هر نماز‬
‫وضوءکند‪ ،‬روزه بگیرد و نماز را اداء کند‪.‬‬
‫باالی زن مستحاضه فقط یك غسل واجب است به اتفاق مذاهب چهارگانه بدلیل حدیث فاطمه بنت‬
‫ابی حبیش و احادیث دیگر‪ .‬و علماء شافعیه و حنابله غسل کردن برای هر نماز را سنت‪ ،‬و احناف و مالکی‬
‫ها مندوب میدانند‪ )441 :24(.‬بدلیل این حدیث‪« :‬أن النبی –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬أمر أم حبیبه أن تغتسل‪،‬‬
‫فکانت تغتسل عند کل صالة »‪)35 :23 (.‬‬

‫زن مستحاضه وامثال وی نزد احناف میتواند به وضوء اش تمام نماز ها را از قبیل فرائض و نوافل‬
‫اداء کند و وضوء مستحاضه به خروج وقت باطل میگردد‪ ،‬مثل‪ :‬وضوء شخص معذور‪)441:24 (.‬‬

‫‪23‬‬
‫دوم‪ :‬جماع ( همبستری) زن مستحاضه‪.‬‬
‫زنی مستحاضه محکوم به به طهارت است یعنی حکم به طهارت وی شده است؛ لذا مأمور است تا‬
‫جمیع عبادات را از قبیل نماز‪ ،‬روزه و طواف را اداء کند‪ .‬ولی محل جماع قسمی که در حیض آلوده به خون‬
‫است در مستحاضه نیز چنین حالت دوام دارد و از بین نمیرود‪ .‬که این را اهلل متعال در آیت قرآن عظیم‬
‫الشأن به اذی مسمی کرده است‪)424 :23( .‬‬
‫لذا علماء سلف وخلف در حکم جماع زن مستحاضه اختالف کرده اند‪.‬‬
‫ام المؤمنین عائشه‪ -‬رضی اهلل عنها‪ -‬به این قول است که جماع زن مستحاضه جائز نیست‪.‬‬
‫ادله‪ :‬عائشه‪ -‬رضی اهلل عنها‪ -‬به آیت قرآن کریم استدالل میکند‪.‬‬

‫وه َّن َح ََّّت يَطْ ُه ْر َن فَِإ َذا‬ ‫اعتَ ِزلُوا النِ َساءَ ِِف الْ َم ِح ِ‬
‫يض َوََل تَ ْقَربُ ُ‬ ‫ك َع ِن الْ َم ِح ِ‬
‫يض قُ ْل ُه َو أَذًى فَ ْ‬ ‫‪ -1‬این قول اهلل متعال ‪َ ( :‬ويَ ْسأَلُونَ َ‬

‫ين ) (البقرة ‪)222:‬‬ ‫ِ‬ ‫ي َوُُِي ُّ‬


‫ب الْ ُمتَطَه ِر َ‬ ‫اَّللَ ُُِي ُّ‬
‫ب الت ََّّوابِ َ‬ ‫اَّللُ إِ َّن َّ‬ ‫وه َّن ِم ْن َحْي ُ‬
‫ث أ ََمَرُك ُم َّ‬ ‫تَطَ َّه ْر َن فَأْتُ ُ‬

‫ترجمه‪ :‬و ترا از حیض میپرسند‪ ،‬بگو‪ :‬آن رنج وتکلیف است‪ ،‬پس به هنگام حیض از زنان کنارهگیری‬
‫کنید و با آنان نزدیکی نکنید تا پاک شوند‪ ،‬پس هرگاه پاک شدند با آنان نزدیکی کنید‪ ،‬از آنجا که خدا شما‬
‫را دستور دادهاست‪ .‬همانا خداوند توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست دارد‪.‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬اهلل –سبحانه وتعالی‪ -‬جماع زن حائضه را حرام گردانیده است به سبب وجود اذی(رنج و‬
‫تکلیف) که در صورت جاری شدن خون حیض وجود دارد‪ .‬و این علت در مستحاضه نیز وجود دارد‪ .‬پس‬
‫جماع مستحاضه نیز حرام است به سبب وجود علت در آن‪)425:23( .‬‬
‫و همچنان راجح در نزد فقهاء حنابله نیز چنین است که مرد با زن مستحاضه جماع ننماید‪ ،‬مگر در‬
‫صورت خوف از نفس خود از واقع شدن در محرمات‪ .‬چنانچه از عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬روایت است که‬
‫میفرماید‪« :‬المستحاضة ال یغشاها زوجها»‪ )329 :10(.‬با زن مستحاضه شوهرش مقاربت نمیکند؛ زیرا در وی‬
‫علت اذی(رنج و تکلیف) است‪ ،‬پس جماع وی مثل زن حائضه حرام است؛ زیرا اهلل متعال علت تحریم‬

‫اعتَ ِزلُوا النِ َساءَ ِِف الْ َم ِح ِ‬


‫يض )‬ ‫ك َع ِن الْ َم ِح ِ‬
‫يض قُ ْل ُه َو أَذًى فَ ْ‬ ‫جماع حائضه را اذی قرار داده است‪َ ( )559:24( .‬ويَ ْسأَلُونَ َ‬

‫(البقرة ‪)222/‬‬

‫و ترا از حیض میپرسند‪ ،‬بگو‪ :‬آن زیان است‪ ،‬پس به هنگام حیض از زنان کنارهگیری کنید و با آنان‬
‫نزدیکی نکنید‪ ،‬تا پاک شوند ‪.‬‬

‫‪24‬‬
‫فقهاء احناف همبستری زن مستحاضه را جایز میدانند‪)213 :40 (.‬‬
‫و احناف چنین استدالل میکنند‪:‬‬
‫بر ثبوت حکم روزه و نماز برای مستحاضه اجماع صورت گرفته است‪ .‬و خون که از رگ جاری میگردد‬
‫سبب منع نماز‪ ،‬روزه و جماع نمی گردد بر خالف خون که از رحم خارج میگردد یعنی حیض؛ چون این‬
‫نوع خون سب سقوط نماز‪ ،‬روزه وجماع نمی گردد‪)213 :40 ( .‬‬
‫پس بسبب اینکه مستحاضه از اداء نماز منع نشده است پس از روزه و همبستری نیز اجماعا منع‬
‫نمیگردد‪)333 :34 ( .‬‬

‫استمتاع در حالت روزه‪:‬‬


‫روزه در لغت امساک یعنی خود داری و کناره گیری است و در اصطالح شرع روزه عبارت از خود‬
‫داری و کناره گیری از خوردن و نوشیدن و مباشرت با زن از طلوع صبح صادق تا غروب آفتاب بطور دائم‬
‫و مسلسل میباشد که در این مدت روزه نیت روزه را هم داشته باشد‪)120 :2( .‬‬
‫که از آن جمله ام المؤمنین عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬هر گونه استمتاع زوج را از خانم اش جائز میداند به‬
‫جزء از جماع‪)424 :23 ( .‬‬
‫این قول است که ام المؤمنین ام سلمه‪ ،‬ابن عباس‪ ،‬ابن عمر‪ ،‬ابن مسعود‪ ،‬ابو هریره و سعد بن ابی وقاص‬
‫–رضی اهلل عنهم اجمعین‪ -‬نیز به آن موافق هستند‪)429 :23 ( .‬‬
‫ادله‪ :‬این گروه به سنت استدالل میکنند‪.‬‬
‫‪ -1‬عن عائشه رضی اللّه عنها قالت‪« :‬کان رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬یقبل و هو صائم‪ ،‬ویباشر وهو‬
‫صائم‪ ،‬ولکنه کان أَملککم إلربه»‪)340 :4( .‬‬
‫ترجمه‪ :‬از عایشه ‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬روایت است که رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬در حالت روزه‪،‬‬
‫همسرانش را در آغوش می گرفت و می بوسید‪ .‬ولی آنحضرت–صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬از همة شما میتوانست‬
‫غریزه خویش را کنترل نماید‪.‬‬
‫یعنی اگر کسی ازخویشتن ایمن و بر خویشتن مسلط باشد‪ ،‬که دچار عمل همخوابگی و آمیزش جنسی‬
‫نمیشود‪ ،‬بوسیدن و معاشرت با زنان برای روزه دار‪ ،‬اشکالی را پیش نمیآورد‪)423 :29 (.‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬فعل رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬دلیل است بر جواز معاشرت برای شخص روزه دار‪.‬‬

‫‪25‬‬
‫‪ -2‬ابو هریره –رضی اهلل عنه‪ -‬روایت کرده است که‪« :‬أن رجال سأل رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬عـن‬
‫المباشرة للصائم؟ فرخص له‪ .‬فأتاه آخر فسأله فنهاه فإذا الذی رخص له شیخ‪ ،‬و إذا الـذی نهـاه شـاب»‪:30(.‬‬
‫‪)423‬‬
‫ترجمه‪ :‬مردی نزد رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬آمد و از حکم مباشرت کردن برای شخص صائم‬
‫(روزه دار) پرسید‪ .‬و رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬برایش اجازه داد‪ .‬و شخص دیگری آمد و او نیز‬
‫چنین سوال کرد ولی این شخص را نهی کرد‪ .‬زیرا کسی که اجازه داده بود پیر یا مسن بود‪ ،‬و شخصی‬
‫دیگری را که نهی کرده بود جوان بود‪.‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬تجویز فعل مباشرت برای شخص روزه دار از طرف رسول اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ ،-‬دلیل‬
‫است بر جواز آن برای کسی که غرایز خویش را کنترول کرده بتواند‪)430: 23 (.‬‬
‫‪ -3‬عن جابر بن عبداهلل قال قال عمر بن الخطاب هششت فقبلت و أنا صائم فقلت‪ :‬یا رسول اهلل ! صنعت‬
‫الیوم أمرا عظیما قبّلت و أنا صائم‪ .‬قال‪« :‬أرأیت لو مضمضت من الماء و أنت صائم»‪ .‬قال عیسی بن حماد‪.‬‬
‫قلت ال بأس به‪)239 :31( .‬‬
‫از عمر‪-‬رضی اهلل عنه‪ -‬روایت است که گفت‪ :‬روزی به هوس آمدم و بوسیدم در حالیکه روزه داشتم سپس‬
‫رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬آمد و برایش گفتم‪ :‬امروز کاری بس عظیم را مرتکب شدم‪ ،‬بوسیدم در‬
‫حالیکه روزه دار بودم‪ .‬فرمود‪ :‬اگر روزه داشته باشی و با آب مضمضه کنی چطور است؟ گفتم‪ :‬در این کار‬
‫اشکالی نمی بینم‪ .‬پیامبر صلی اهلل علیه وسلم فرمود‪ :‬پس چرا میپرسی؟ یعنی این دو عمل شبیه به هم‬
‫میباشد‪.‬‬

‫‪26‬‬
‫مبحث سوم‪ :‬تستر(پوشیده گی) زن در مجتمع‬
‫عورت زن‪:‬‬
‫زنان دارای عورت هستند که اهلل متعال به پوشیده گی و ستر آن از مرد های اجانب‪ ،‬امر نموده است‪.‬‬
‫و این عورت دارای حدود است که علماء در تحدید آن اختالف نموده اند‪)351 :23( .‬‬
‫ومنشأ این خالف این قول اهلل متعال و همچنان برخی احادیث پیامبر‪ -‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬است‪ .‬که‬
‫ِ‬ ‫ات ي ْغضضن ِمن أَب ِ‬
‫ِ ِ ِ‬
‫ين ِزينَتَ ُه َّن إََِّل َما ظَ َهَر ِمْن َها َولْيَ ْ‬
‫ض ِربْ َن‬ ‫صا ِره َّن َوَُْي َفظْ َن فُ ُر َ‬
‫وج ُه َّن َوََل يُْبد َ‬ ‫از جمله این آیت‪َ ( :‬وقُ ْل ل ْل ُم ْؤمنَ َ ُ ْ َ ْ ْ َ‬

‫ِِبُ ُم ِرِه َّن َعلَى ُجيُوِبِِ َّن ) (النور‪)31:‬‬

‫ترجمه‪ :‬و به زنان مؤمن بگو‪ :‬چشمان خود را (از نامحرمان) فرو بگیرند‪ ،‬و پاکدامنی کنند و از زینت‬
‫خود مگر آنچه از آن که آشکار است‪ .‬آشکار نکنند‪ ،‬و باید روسریهایشان را بر گریبانهایشان فرو گذارند‪.‬‬
‫أم المؤمنین عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬به این نظر است که تمام بدن زن عورت است به شمول صورت و‬

‫دو دست‪ .‬و مراد از مستثنی در این قول اهلل متعال‪( :‬إََِّل َما ظَ َهَر ِمْن َها) مالبس است که آنرا زن میپوشد‪:23( .‬‬

‫‪)352‬‬
‫و این قول است که عبداهلل ابن مسعود –رضی اهلل عنه و نخعی و بصری و همچنان فقهاء شافعی و‬
‫جنابله نیز به همین رأی هستند‪)352 :23( .‬‬
‫ادله‪ :‬این گروه به قرآن‪ ،‬سنت استدالل میکنند‪.‬‬

‫ين ِزينَتَ ُه َّن إََِّل َما ظَ َهَر ِمْن َها) (النور‪)31:‬‬ ‫ِ‬
‫دلیل از قرآن ‪َ ( :‬وََل يُْبد َ‬

‫وجه استدالل‪ :‬اهلل متعال حرام گردانیده است اینکه زن زینت خود را ظاهر سازد‪ ،‬به استثناء آن زینت‬
‫های که آشکار است‪)352 :23( .‬‬

‫ض ِربْ َن ِِبُ ُم ِرِه َّن َعلَى ُجيُوِبِِ َّن)‬


‫ين ِزينَتَ ُه َّن إََِّل َما ظَ َهَر ِمْن َها َولْيَ ْ‬
‫ِ‬
‫در این آیت که اهلل سبحانه و تعالی می فرماید‪َ ( :‬وََل يُْبد َ‬

‫زینت چیزی است که زن بدان خود را زیبا ساخته و نیکو میگرداند‪ ،‬مثل‪ :‬سرمه در چشم‪ ،‬لباس ها و‬
‫حنا‪)90 :49( .‬‬
‫زینت دو نوع است‪:‬‬
‫زینت ظاهری و زینت باطنی‪.‬‬

‫‪27‬‬
‫زینت ظاهری ستر آن واجب نیست و نه نظر کردن به طرف آن حرام است‪ .‬و زینت که در آیت فوق‬
‫ذکر گردیده است‪ ،‬در آن سه قول است‪.‬‬
‫اول‪ :‬که مراد از زینت مالبس است‪ .‬و این قول ابن مسعود است‪.‬‬
‫دوم‪ :‬مراد از آن سرمه و خاتم (انگشتر) است و این قول ابن عباس و مسور بن مخرمه است‪.‬‬
‫سوم‪ :‬مراد از زینت روی و دو دست است و این قول حسن ابن جبیر و عطاء است‪)90 :49(.‬‬
‫زینت باطنی چناچه ابن مسعود میگوید‪ :‬از جمله گوشواره‪ ،‬گلوبند‪ ،‬النگو (دستبند) و پای زیب‪ .‬ولی‬
‫در مورد دستبند اختالف است‪.‬ازعائشه –رضی اهلل عنها‪ -‬روایت شده است که این از جمله زینت ظاهری‬
‫است ولی دیگران میگویند که از جمله زینت باطنی است‪ .‬و این زینت باطنی ستر و پوشش آن واجب است‬
‫از اجانب‪ .‬و نظر کردن به آن از روی قصد حرام است‪)134 :44( .‬‬
‫ِ‬
‫ي َعلَْي ِه َّن ِم ْن َج ََلبِيبِ ِه َّن ذَل َ‬
‫ك أ َْد ََن أَ ْن يُ ْعَرفْ َن فَ ََل‬ ‫ك ونِس ِاء الْمؤِمنِ ِ‬‫‪ -2‬قول اهلل متعال‪َ( :‬يأَيُّها النَِِّب قُل ِِل َْزو ِاج َ ِ‬
‫ي يُ ْدن َ‬
‫ك َوبَنَات َ َ َ ُ ْ َ‬ ‫َ َ ُّ ْ َ‬

‫يما) (األحزاب‪)59:‬‬ ‫ِ‬


‫اَّللُ َغ ُف ًورا َرح ً‬
‫يُ ْؤ َذيْ َن َوَكا َن َّ‬

‫ترجمه‪ :‬ای پیامبر! به زنانت و دخترانت و زنان مؤمنان بگو‪ :‬روسریهایشان را بر خود فرو پوشند‪ ،‬این‬
‫نزدیکتر است به آنکه (به پاکدامنی) شناخته شوند و آزار نبینند و اهلل آمرزندة مهربان است‪.‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬به تحقیق اهلل متعال پیامبر خود را امر نموده است به اینکه مادران مومنان‪ ،‬دختران اش را و‬
‫زنان مؤمنان را امر نماید که پوشش خود را فروتر بگیرند‪ .‬و ابن عباس و بعضی دیگران قسمی تفسیر نموده‬
‫اند‪ ،‬اینکه بپوشانید صورت های خویش را و سرهای خویش و آشکار نسازید از آن مگر یك چشم را‪.‬‬
‫(‪)353 :9‬‬

‫دلیل از سنت‪:‬‬
‫‪ -1‬عن جریر بن عبداهلل –رضی اهلل عنه‪ -‬قال‪« :‬سألت رسول اهلل – صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬عن النظر‬

‫الفجاءة فأمرنی أن أصرف بصری»‪)534 :4(.‬‬

‫جریر بن عبداهلل‪-‬رضی اهلل عنه‪ -‬میگوید از رسول اهلل ‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬در باره نگاه ناگهانی‬
‫پرسیدم‪ ،‬پیامبر –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬به من دستور داد تا نگاهم را برگردانم‪.‬‬

‫‪28‬‬
‫‪ -2‬رسول اهلل – صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬برای علی (کرم اهلل وجهه) میفرماید‪ ( :‬یا علی ال تتبع النظرة النظرة‬

‫فإن لك األولى و لیست لك الثانية) (‪ )202 :31‬ای علی به تعقیب یك نظر‪ ،‬نظر دیگر نینداز؛ چون نظر اول‬

‫برای توست و نظر دومی برایت نیست‪.‬‬


‫وجه استدالل‪ :‬امر به پوشیدن چشم ( نگاه را پائین انداختن) و تحریم نگاه کردن داللت میکند که‬
‫صورت زن عورت بوده و نگاه کردن به طرف وی جواز ندارد(‪.)354:23‬‬
‫دلیل از قیاس‪:‬‬
‫نگاه کردن به طرف زن جواز ندارد؛ به دلیل خوف از فتنه‪ ،‬و فتنه در صورت یا روی بیشتر متصور‬
‫است نسبت به موی‪ ،‬ساق و پای‪ .‬پس در صورتیکه حرمت نظر کردن به موی و ساق به اتفاق ثابت باشد‪،‬‬
‫پس حرمت نظر کردن به طرف صورت زن از باب اولی است‪ .‬به اعتبار اینکه صورت (روی) اصل جمال‪،‬‬
‫محل فتنه و خطر است‪.)353:23 (.‬‬
‫امام ابو حنیفه به این نظر است که صورت یا روی زنان‪ ،‬کف دستها و پاها از جمله عورت نیست‪:24(.‬‬
‫‪)34‬‬
‫علت تفاوت دیدگاه علماء به تفاوت نظر آنها در مورد تفسیر «اال ما ظهر منها» برمیگردد‪)390 :10( .‬‬
‫و نصوص و روایاتی که داللت دارد بر اینکه صورت و کف دستان عورت نیست‪ ،‬عبارت است از آنچه که‬
‫ابن عمر و دیگران از صحابه و تابعین و پیشوایان مذاهب اسالمی روایت شده است‪)534 :45( .‬‬

‫نماز زن در مسجد‪:‬‬
‫مساجد خانه های اهلل متعال در روی زمین است که اهلل متعال به اداء نماز در آن امر نموده است‪.‬‬
‫پیامبر‪ -‬صلی اهلل علیه وسلم – نیز به اداء نماز در مساجد به شکل جماعت امر نموده و در احادیث زیادی‬
‫بر آن تأکید ورزیده است ‪.‬حتی اینکه کسانیکه در این راستا کوتاهی می ورزند به عقاب شدیدی تهدید شده‬
‫اند‪ ،‬پس اداء نماز در مساجد واجب است و بعضی از علماء شرط صحت نماز را نماز جماعت دانسته اند‪.‬‬
‫و به این قول هستند که نماز بدون جماعت در مسجد صحت پیدا نمی کند‪ ،‬مگر به عذر؛ به سبب خوف و‬
‫مرض‪ .‬و زن مأمور به باقی ماندن در خانه است؛ تا اینکه با مردان بیگانه مختلط نگردد‪ .‬و اگر شریعت به‬
‫نماز زنان در مساجد جواز نیز بدهد‪ ،‬مشروط بر محافظت بر حیاء زن و عفت زن است‪ .‬و خروج زن به‬
‫طرف مسجد مقید به عدم تعرض به شرف و اخالق وی است(‪.)334 :23‬‬

‫‪29‬‬
‫أم المؤمنین عائشه – رضی اهلل عنها‪ -‬به این رأی است که نماز زن در خانه اش بهتر است از نماز وی در‬
‫مسجد وهمچنان عده از اصحاب از قبیل‪ :‬عمر بن الخطاب‪ ،‬ابن مسعود و ابن عمر–رضی اهلل عنهم اجمعین‪-‬‬
‫نیز به همین نظر هستند‪)334 :23( .‬‬
‫ادله‪:‬این گروه به قرآن وسنت استدالل میکنند‪.‬‬
‫دلیل از قرآن‪:‬‬

‫ال ََل تُ ْل ِهي ِه ْم ِِتَ َارةٌ‬


‫ص ِال ‪ِ 0‬ر َج ٌ‬ ‫ِ‬ ‫اَّللُ أَ ْن تُ ْرفَ َع َويُ ْذ َكَر فِ َيها ْ‬
‫وت أ َِذ َن َّ‬
‫‪-1‬اهلل متعال می فرماید‪ِِ(:‬ف ب ي ٍ‬
‫اْسُهُ يُ َسبِ ُح لَهُ ف َيها ِِبلْغُ ُد ِو َو ْاْل َ‬ ‫ُُ‬

‫الزَكاةِ ََيافُو َن ي وما تَت َقلَّ ِ ِ‬ ‫اَّللِ وإِقَ ِام َّ ِ ِ ِ‬ ‫ِ‬


‫ص ُار) (النور‪)34-33:‬‬
‫وب َو ْاِلَبْ َ‬ ‫الص ََلة َوإيتَاء َّ َ َ ْ ً َ ُ‬
‫ب فيه الْ ُقلُ ُ‬ ‫َوََل بَْي ٌع َع ْن ذ ْك ِر َّ َ‬

‫ترجمه‪ :‬خانههایی که خداوند اجازه داده است برافراشته شوند‪ ،‬و نام او در آنجا یاد شود‪ ،‬و او را صبح و‬
‫شام در آنجا تسبیح میگویند‪.‬مردانی که هیچ تجارت و خرید و فروشی آنان را از یاد اهلل‪ ،‬و خواندن نماز‪ ،‬و‬
‫دادن زکات غافل نمیسازد‪ ،‬از روزی میترسند که دلها و دیدگان در آن دگرگون و پریشان میگردد‪.‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬اهلل متعال تسبیح گفتن برای خود را در مساجد به مرد ها تخصیص داده که این تخصیص‬
‫مفهموما داللت به این میکند که زنان برای اهلل متعال در منزل هایشان تسبیح میگویند‪.‬‬
‫دلیل از سنت‪:‬‬
‫‪ -1‬آنچه که ابن عمر – رضی اهلل عنهما‪ -‬روایت کرده است‪ « :‬قال رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪ :-‬ال‬
‫تمنعوا نساءکم المساجد و دورهن خیر لهن»‪)144 :30(.‬‬
‫رسول اهلل ‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬فرموده است‪ :‬زنان تان را از مساجد منع نکنید ولی خانه هایشان‬
‫برایشان بهتر است‪.‬‬
‫وجه استدالل‪- :‬رسول اهلل صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬بیان کرده است که نماز زن در منزل اش نسبت به نماز‬
‫وی در مسجد بهتر است‪ .‬لذا باالی زن واجب است که به چیزی عمل کند که برای وی در آن خیر است‪.‬‬
‫(‪)333 :23‬‬

‫‪-2‬عن عبد اللّه بن سوید االنصارى عن عمّته امْرأَة أَبى حمید الساعدى أَنها جاءت إلى النبى ‪-‬صلى اهلل‬

‫علیه وسلم‪ -‬فقالت ‪:‬یا رسول اللَّه إنِّى أُحبّ الصَّالة معك‪ .‬قال‪« :‬قد علمْت أَنَّك تُحبین الصَّالة معى وصالتك‬

‫فى بیتك خیر من صالتك فى حجرتك وصالتُك فى حجْرتك خیر من صالتك فى دارک وصالتك فى‬
‫دارک خیر من صالتك فى مسجد قومك وصالتك فى مسجد قومك خیر لك من صالتك فى مسجدى»‪.‬‬

‫‪30‬‬
‫قال فأَمرت فبُنى لها مسجد فى أَقصى شىء من بیتها وأَظْلمه فکانت تُصلِّى فیه حتَّى لقیت اللَّه عزَّ وجلّ‪.‬‬
‫(‪)195 :54‬‬
‫ترجمه‪ :‬عبداهلل بن سوید انصاری از عمه اش ابی حمید الساعدی روایت میکند که عمه اش (ام حمید)‬
‫پیش پیامبرآمد و گفت‪ :‬یا رسول اهلل! من دوست دارم همراه شما نماز بخوانم‪ ،‬آن حضرت فرمودند‪ :‬من‬
‫میدانم که نمازخواندن را همراه من دوست داری‪ ،‬البته نماز تو در خانهات بهتر است از نمازی که در سالن‬
‫بخوانی و نمازت در سالن بهتر است از نمازی که در حیاط منزل بخوانی و نمازت در آنجا بهتر است از‬
‫نمازی که در مسجد محلهات بخوانی و نمازت در آنجا بهتر است از نماز در مسجـد من‪ .‬آنگاه آن زن قانـع‬
‫شد و دستـور داد در خلوتتـرین و تاریكترین مکان خانه اش‪ ،‬مسجدی بنا کردند و تا دم مرگ آنجا نماز‬
‫میخواند‪.‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬اهلل ‪-‬سبحانه و تعالی‪ ،-‬نبی اکرم – صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬را رحمت برای عالمیان فرستاده‬
‫است‪ .‬و وی برای شخص سائل بیان نموده است که نماز اش در منزل اش برایش بهتر است نسبت به نماز‬
‫وی در مسجد‪)333 :23( .‬‬

‫‪ -3‬عن أم حمید قالت‪ :‬قلت‪ :‬یا رسول اهلل! یمنعنا أزواجنا أن نصلـی معـك ونحـب الصالة معـك‪ ،‬فقال‬

‫رسول اهلل صلى اهلل علیه وسلم‪« :‬صالتکن فی بیوتکن أفضل من صالتکن فی حجرکن وصالتکن فی‬

‫حجرکن أفضل من صالتکن فی الجماعة»‪)415 :3(.‬‬

‫ام حمید میفرماید‪ :‬گفتم ای رسول اهلل! شوهران ما نمیگذارند که ما همراه شما نماز بخوانیم‪ ،‬در حالی‬
‫که ما دوست داریم همراه شما نماز بخوانیم‪ ،‬پیامبر اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬فرمود‪ :‬نماز شما در‬
‫خانههای تان بهتر است از نمازی که در چهاردیواری بخوانید و نمازی که در چهاردیواری منزل بخوانید‬
‫بهتر است از نمازی که در جماعت بخوانید»‪.‬‬
‫در این حدیث دو نکته قابل توجه است‪ -1 :‬منع ازواج‪ ،‬همسرانشان را از رفتن به مسجد‪ -2 .‬شکایت‬
‫زنان و پاسخ رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪)45 :39( .-‬‬
‫از این حدیث معلوم میگردد که احادیث اذن‪ ،‬به ابتدای اسالم محدود بوده تا حضور زنان در مساجد‬
‫سبب تقویت ایمان آنان بگردد و از محضر رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬حد اکثر استفاده را ببرند؛ اما‬
‫زمانی که علم و دانش شیوع بیشتری پیدا کرد نیازی به این نبود که زنان در مساجد حاضر شوند‪ ،‬آنگاه‬
‫رسول اهلل–صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬به صورت تعریض و اشاره احادیثی را بیان فرمود و زنان را تشویق نمود‬

‫‪31‬‬
‫که در خانه بمانند و آنجا به عبادت خدا مشغول شوند‪ ،‬از اینجا بود که اصحاب گرامی ‪-‬رضی اهلل عنهم‬
‫اجمعین‪ -‬متوجه شدند و برخی رفتن همسرانشان را به مساجد ممنوع قرار دادند‪ ،‬زنان وقتی که با این‬
‫ممانعت روبرو گشتند ناراض شدند‪ ،‬و به محضر گرامی آن حضرت –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬شکایت نموده‬
‫عرض کردند‪ :‬یا رسول اهلل! شوهران ما این فضیلت را که ما همراه با شما نماز جماعت بخوانیم از ما‬
‫گرفتند‪ .‬نبی اکرم –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬این عمل اصحاب گرامی را محکوم نکرد‪ ،‬بلکه با تشویق و‬
‫ترغیب زنان جهت اداء نماز در خانه‪ ،‬عمل اصحاب ‪-‬رضوان اهلل علیهم اجمعین‪ -‬را تائید نمود‪ ،‬از کلمات‬

‫«یمنعنا أزواجنا» و «نحب الصالة معك» مفهوم میگردد که تعداد کثیری از اصحاب دست به این کار زدند‪،‬‬

‫یك یا دو نفر نبودند‪)45 :39( .‬‬


‫‪ -4‬أم المؤمنین أم سلمه روایت است که رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬فرمودند‪( :‬خیر مساجد النساء‬
‫قعر بیوتهن)‪)131 :12( .‬‬
‫ترجمه‪ :‬بهترین مساجد برای زنان کُنج خانههای شان است‪.‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬به چیزی خبر داده است که در آن خیر دنیا و آخرت‬
‫است و من جمله از آن نماز زن در منزل اش نه در مسجد‪)334 :23( .‬‬
‫‪-5‬حضرت عبداهلل ابن مسعود از پیامبر–صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬روایت میکند‪( :‬صالة المرأة فى بیتها‬

‫أَفضل من صالتها فى حجرتها وصالتها فى مخدعها أفضل من صالتها فى بیتها )‪)144 :30( .‬‬
‫ترجمه‪ :‬نماز زن در خانه اش بهتر است از نمازی که در چهار دیواری خانه بخواند‪ ،‬و نمازش در اطاقی‬
‫که داخل سالن است بهتر است از نمازی که در سالن بخواند‪.‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬بیان نموده است که هر قدر که زن از انظار مردان و‬
‫اختالط با ایشان در نماز اش‪ ،‬پوشیده باشد همانقدر برای وی بهتر است‪ .‬حتی اینکه رسول اهلل –صلی اهلل‬
‫علیه وسلم‪ -‬فضیلت قائل شده است به نماز زن در منزل اش نسبت به نماز وی در اطاقی که داخل سالن‬
‫است‪)334 :23(.‬‬
‫امیر المؤمنین علی بن ابی طالب‪ ،‬ابن عباس‪ ،‬ابن عمر وابوهریره‪-‬رضی اهلل عنهم‪ -‬به این نظر هسـتند‬
‫که نماز زن در مسجد افضل تر است نسبت به نماز وی در خانه اش‪)334 :23( .‬‬

‫‪32‬‬
‫مبحث چهارم‪ :‬زینت زن‬

‫زینت به کسر زاء در لغت به معنی آنچه که انسان ها توسط آن خود را آراسته میکنند‪ .‬و روز زینت در‬

‫ض ًحى) (طه‪)59:‬روز عید است‪ ،‬ویا روز بازار که مردم‬ ‫ِِ‬ ‫این قول اهلل متعال ( قَ َ ِ‬
‫َّاس ُ‬
‫ال َم ْوع ُد ُك ْم يَ ْوُم الزينَة َوأَ ْن ُُْي َشَر الن ُ‬
‫در آن روز آرایش میکردند‪ .‬و از این معانی واضح میگردد که زینت به آن چیزی اطالق میگردد که انسان‬

‫توسط آن زیبا میگردد‪.‬که شامل‪ :‬لباس‪ ،‬عطـر وغیـره میـگردد‪ .‬قسمیکه اهلل متعال مـیفرماید‪ََ ( :‬يبَِِن َ‬
‫آد َم ُخ ُذوا‬

‫ِ‬ ‫ِزينَتَ ُك ْم ِعْن َد ُك ِل َم ْس ِج ٍد َوُكلُوا َوا ْشَربُوا َوََل تُ ْس ِرفُوا إِنَّهُ ََل ُُِي ُّ‬
‫ب الْ ُم ْس ِرف َ‬
‫ي) (األعراف‪ )31:‬که مراد از زینت در این آیت‬

‫لباس است‪ ،‬که توسط آن عـورت پوشانیـده میـشود‪ ،‬در هنگام عبادات از قبیل نماز‪ ،‬طواف و این ستر‬
‫عورت در حقیقت نوع از زیبایی و جمال است و ستر عورت زینت برای بدن است‪)11 :42( .‬‬
‫اقسام زینت‪ :‬زینت نسبت به زن سه نوع است‪.‬‬
‫‪ -1‬زینت های مسنونه‪.‬‬
‫‪ -2‬زینت های مباح‪.‬‬
‫‪ -3‬زینت های حرام‪.‬‬
‫‪ -1‬زینـت های مسنونه‪ :‬مراد از زینـت مسنونه زینتـی است که استعمال آن ثـواب داشـته و ترک آن‬
‫موجـب مالمتی است‪ ،‬و این نوع زینت عبارت از کوتاه کردن ناخنها‪ ،‬پاک کـردن دندانها و پوشیدن لباس‬
‫های پاک و غیره‪)234 :43( .‬‬
‫‪ -2‬زینـت های مباح‪ :‬زینـت های که استعـمال آن روا بوده و در ترک آنها گـناهی نیسـت‪ .‬و این زینتها‬
‫عبارت از پوشیدن زیورات از قبیل طال و نقره ‪ ،‬ابریشم و غیره‪)242 :43( .‬‬
‫‪ -3‬زینت های حرام‪ :‬هر آن چیزی که شریعت آنرا حرام گردانیده و از آن منـع کرده است در حالیـکه‬
‫زنان آنرا زینت میپندارند‪ .‬برابر است که در مورد آن نص وارد شده باشد مثل خالکوبی‪ ،‬وصل(پیوست) مو‪،‬‬
‫و یا از طریق مشابهت به مرد ها حرام شده باشد‪)15 :42( .‬‬

‫‪33‬‬
‫زینت زن‪:‬‬

‫اسالم به زینت زن عنایت عظیم کرده است‪ ،‬قسمی که زینت در قرآن عظیم الشأن و سنـت نبوی‬
‫به طور مفصـل و دقیق بیان گردیده است‪ ،‬و برای آن قواعد و ضوابط وضع شده است که فطرت و طبیعت‬
‫زن خواهان آن است و مناسب برای انوثت وی است‪)14 :42( .‬‬
‫دین مبین اسالم به زینـت زن و لباس اش و زیبایـی وی اهتمام بیشتر نسـبت به زینت مرد ولباس‬
‫اش نموده است‪– ،‬واهلل أعلم‪ .-‬و زینت نسبت به زن یك امر اساسی است؛ زیرا اهلل متعال عالقه به زینت و‬
‫زیبایی را در فطرت و طبیعت زن نهاده است؛ فلهذا در مورد زینت چیزهای بیشتری را برای زن مباح‬
‫گردانیده است‪ .‬مثال‪ :‬مباح بودن ابریشـم و طال برای وی‪ .‬قسمی که نبی اکرم– صلی اهلل علیه وسلم‪-‬‬
‫میفرماید‪« :‬حرم لباس الحریر و الذهب علی ذکور امتی و احل الناثهم»‪)14 :42( .‬‬
‫زنها به طور فطری میخواهند که خود را برای شوهران خود ‪ ،‬و یا در چشم زنهای دیگر آرایش کنند‪.‬‬
‫(‪)234 :43‬‬

‫پوشیدن زیور آالت ‪:‬‬

‫در اصل پوشیدن زیور آالت در جمال و زینت زن می افزاید ‪ ،‬و سبب زیبایی بیشتر وی میگردد‪.‬‬
‫علماء سلف وخلف در چگونکی این زیور آالت اختالف نموده اند‪.‬‬
‫ام المؤمنین عائشه –رضی اهلل عنها‪ -‬قائل به جواز پوشیدن زیورات از قبیل طال ‪ ،‬نقره وغیر از این دو‬
‫نوع میباشد‪)343 :23( .‬‬
‫مذاهب چهارگانه‪ :‬امام ابوحنیفه‪ ،‬امام مالك‪ ،‬امام شافعی و امام احمد ‪-‬رحمهم اهلل‪ -‬نیز به همین رأی‬
‫هستند‪)343 :23( .‬‬
‫ادله ‪ :‬این گروه به قرآن‪ ،‬سنت و اجماع استدالل میکنند‪.‬‬

‫دلیل از قرآن ‪:‬‬

‫ص ِام غَ ْي ُمبِ ٍ‬
‫ي) (الزخرف‪)14 :‬‬ ‫‪ -1‬اهلل متعال میفرماید‪ ( :‬أَومن ي نَ َّشأُ ِِف ِْ ِ ِ ِ‬
‫اْل ْليَة َوُه َو ِف ا ْْل َ ُ‬ ‫ََ ْ ُ‬

‫‪34‬‬
‫ترجمه‪ :‬آیا کسی را که در البالی زینت و زیور پرورش مییـابد و به هنگام کشمکش و مجادله‬
‫نمیتوانـد مقصود خود را خوب و آشکار بیان و اثبات کند (به خدا نسبت میدهند؟)‪.‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬اهلل –سبحانه وتعالی‪ -‬بیان نموده است که این از طبیعت زن است که در زینت و آراستن‬
‫نشـو ونمو میکند‪ ،‬پس این دلـیل است بر رخصـت در استفـاده از انواع زیورات از قبیل طال و نقـره و غیره‬
‫اسـت‪ .‬چناچه مجاهد میگوید‪« :‬رخص للنساء بالذهب والحریر»‪)343 :23( .‬‬
‫ترجمه‪ :‬به زنان در مورد استفاده از طال و ابریشم رخصت داده شده است‪.‬‬
‫دلیل از سنت‪:‬‬
‫‪ -1‬از ابـی موسـی –رضی اهلل عنه‪ -‬روایت اسـت که رسـول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬فرمود‪« :‬أحل‬
‫الذهب و الحریر إلناث أمتی و حرم علی ذکورها »(‪.)425 :11‬‬
‫ترجمه‪ :‬طال وابریشم برای زنان امتم حالل و برای مردان امتم حرام شده است‪.‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬نبی اکرم –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬تصریح به جواز آراستن زن به زیورات به طور مطلق‬
‫نموده است ‪ ،‬بدون قید به چگونگی نوع هیئت و یا وزن آن‪)344 :23( .‬‬
‫‪ -2‬ام المؤمنین عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬روایت میکند‪ «:‬ان أسامة عثر بعتبة الباب فدمی قال‪ :‬فجعل النبی‪-‬‬
‫صلى اهلل علیه و سلم‪-‬یمصه‪ ،‬ویقول لو کان أسامة جاریة‪ ،‬لحلیتها‪ ،‬ولکسوتها؛ حتى أنفقها»‪)139 :5( .‬‬
‫ترجمه‪ :‬اسامه –رضی اهلل عنه‪-‬به قسمتی از دروازه اصابت کرد‪،‬وجرح برداشت و از وی خون جاری‬
‫شد‪ .‬پیامبر‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬آن را مکید و گفت‪ :‬اگر اسامه کنیزکی میبود؛ وی را به زیورات و لباس ها‬
‫می آراستم‪.‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬نبی اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬قصد آراستن اسامه را به زیورات کرد‪ ،‬یعنی در صورتیکه‬
‫کنیزکی میبود‪ .‬و این دلیل است بر جواز آراسته شدن زن به زیورات‪)344:23( .‬‬

‫دلیل از اجماع‪:‬‬
‫امام نووی میگوید‪ :‬مسلمانان به جواز پوشیدن زن‪ ،‬انواع مختلف زیورات را از قبیل طال و نقره‪ ،‬اجماع‬
‫نموده اند‪ .‬چـون به اشکال مختلف مثل گلوبنـد‪ ،‬طوق‪ ،‬انگشـتر‪ ،‬دستبـند‪ ،‬بازوبنـد‪ ،‬و هر آنچیزیـکه به آن‬
‫گـردن و اعضای دیگر را آراسته میکنند‪ .‬ونتیجه این اجماع اینست که دلیل قائلین به منع از آراسـتن به‬
‫زیورات از قبیل طال و نقره‪ ،‬توسط احادیث صحیح نسخ شده است‪ .‬و برای خالف کسانیکه مخالفت کرده‬
‫اند اعتبار داده نمیشود(‪)344:23‬‬

‫‪35‬‬
‫حکمت حالل بودن طال و حریر برای زنان‪:‬‬
‫زنان به مقتضای طبع زن بودن عالقه زیادی به زینت آالت دارند لذا اهلل متعال‪ ،‬آنان را از تحریم معاف‬
‫کرده است‪ ،‬به شرط این که هدف از پوشیدن حریر و زینت آالت طال‪ ،‬فریب و تحریك تمایالت مردان‬
‫بیگانه نباشد‪)113:44( .‬‬
‫و در اصل زیبایی و آراستن و یا استعمال وسائل زینت از قبیل‪ :‬طال و نقره‪ ،‬ابریشم وغیره که از طرف اهلل‬
‫متعال برای زن حالل گردیده؛ بخاطر اینست که آنرا برای جلب رضایت شوهر استفاده نماید که آراستن زن‬
‫برای شوهر اش سبب ازدیاد مهر و محبت در میان شان و بالخره سبب سعادت زوجین و غض‬
‫بصر(حفاظت چشمان) از محرمات میگردد‪ .‬که این از مقاصد شریعت اسالمی به شمار میرود و جامعه را از‬
‫فساد و بی بند وباری ها حفاظت میکند که به تحقیق از آن به دفع مفاسد تعبیر میشود‪ .‬ولی بر عکس امروزه‬
‫بعضی از زنان متأسفانه از وسائل زینت در وقت بیرون رفتن از خانه هایشان استفاده میکنند که این آراستن‬
‫ها جز منجر شدن به فساد و ازدیاد فتنه در جامعه عواقب دیگری ندارد‪.‬‬

‫پیوست دادن موها‪:‬‬

‫موی زینت برای زن و مرد است‪ ،‬ولی در اصل زینـت زن در موهای وی‪ ،‬و زینـت مـرد در ریش‬
‫اش است‪ .‬و موی از جمله زینت های است که زن را از مرد متفاوت میسازد‪ .‬و لکن این موی گاهـی اوقات‬
‫به مرضی و یا آفتی مبتال میگردد‪ .‬که سبب ریزش اش میگردد و یا اینکه کوتاه میباشد ضرورت به زیادت‬
‫در طول موی پیدا میشود‪ ،‬یعنی پیوست دادن موی یا چـیزی دیگـری به موها‪ .‬که در اینجا ما رأی أم‬
‫المؤمنین عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬را در حکم این مورد به بحث میگیریم‪)341:23( .‬‬
‫عائشه –رضی اهلل عنها‪ -‬به این نظـر است که پـیوسـت نمـودن مـوی به مثل آن به مـوی دیگر حرام‬
‫است؛ اما پیوست آن به تارهای غیر از مو از قبیل پشم و امثال آن ‪ ،‬جایز است ‪ .‬و این قول است که ابن‬
‫عباس‪-‬رضی اهلل عنهما‪ -‬نیز به آن موافق است‪)341:23( .‬‬
‫ادله ‪ :‬اینها به سنت و رأی استدالل میکنند‪.‬‬

‫‪36‬‬
‫دلیل از سنت‪:‬‬

‫‪ -1‬آنچه که اسـماء بنت ابوبکر –رضـی اهلل عنه‪ -‬روایت میکند‪ :‬جـاءت امرأة إلی النـبی –صلی اهلل علیه‬

‫وسلم‪ -‬فقالت‪ :‬یا رسول اهلل‪ ،‬إن لی ابنة عریسا‪ ،‬وإنه أصابتها حصبة فتمرق شعرها‪ ،‬أفأصله؟ فقال ‪«:‬لعن اهلل‬

‫الواصلة والمستوصلة »‪)135 :53( .‬‬

‫ترجمه‪ :‬زنی نزد نبی اکرم –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬آمد و گفت‪ :‬یا رسول اهلل! من دخترکی دارم که می‬
‫خواهد عروس شود؛ اما دچار تـب حصـبه شده و موهـایش ریخته اسـت؛ آیا می توانم موهایـش را پیوند‬
‫زنـم(و موی مصنوعی برایـش بگذارم)؟ رسول اکـرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬فرمود‪ « :‬اهلل متعال زنـی را که‬
‫پیوند می زنـد و زنـی را که درخواسـت پیوند می کند‪ ،‬لعنت کرده است»‪.‬‬
‫وجه استدالل‪ :‬پیامبر اکرم ‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬پیوست نمودن موی را لعنت کرده اسـت و ایـشان‬
‫لعنـت نمیکنند‪ ،‬جز افعال حرام را‪)342:23( .‬‬

‫‪ -2‬ابن عمر –رضی اهلل عنهما‪ -‬روایت میکند ‪« :‬ل عن النبی صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬الواصلة‬

‫والمستوصلة و الواشمة و المستوشمة»‪)154 : 22(.‬‬

‫ترجمه‪ :‬نبی اکرم ‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬متعال زنی را که پیوند می زند و زنی را که درخواست پیوند‬
‫می کند‪ ،‬و زنی خال کوب و زنی که در خواست خال کوبی میکند‪ ،‬لعنت کرده است‪.‬‬
‫‪ -3‬حمید بن عبدالرحمن بن عوف می گوید‪ :‬که معاویه بن ابی سفیان‪ -‬رضی اهلل عنه‪ -‬باالی منبر در‬
‫سالی که حج نمود در حالی که یك مشت موی را که در دست نگهبان امیر بود‪ ،‬به دست گرفت و گفت‪ :‬ای‬
‫اهل مدینه! علمای شما کجا هستند؟ شنیدم که رسول اهلل ‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬از این کار منع نمود و می‬
‫فرمودند‪« :‬إنما هلکت بنو إسرائیل حین اتخذ هذه نساؤهم»‪ .‬یعنی‪ :‬بنی اسرائیل زمانی هالک شدند که زنان‬
‫آنان‪ ،‬این کار (پیوند مو) را انجام دادند»‪)2213 :9( .‬‬
‫و چون پیغمبر‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬این کار را دروغ و حقه بازی نام نهاده اسـت‪ ،‬فلـسفه حرمـت‬
‫آنرا مـعلوم می نماید؛ بخاطریکه این عمل یك نوع فریب‪ ،‬چشم بندی و ظاهر سـازی است و اسـالم با‬
‫فریب‪ ،‬غل و غـش مخـالف است و از انسان فریب کار و نادرست بیزار‪ .‬فریب در هر معامله ای چه مادی‬
‫باشد و چه معنـوی مورد پسـند اسـالم نیست‪ )122 :44( .‬رسول اهلل‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬می فرماید‪« :‬من‬
‫غش فلیس منا» (‪)349 :14‬‬

‫‪37‬‬
‫ترجمه‪ :‬کسیکه در معامله مردم را فریب دهد (خوب و بد را با هم مخلوط نماید یا بد را به جای خوب‬
‫بفروشد) از امت ما به حساب نمی آید‪.‬‬
‫بر عالوه این اعمال باعث تغییر خلقت الهی می گردد همچنان که حدیث ابن مسعود به آن اشاره میکند‪،‬‬
‫« لعن اهلل الواشمات والمستوشمات والمتنمصات والمتفلجات للحسن المغیرات خلق اهلل »‪)1453 :4( .‬‬
‫ترجمه‪ :‬اهلل متعال‪ ،‬زنان خال کوب و زنانی را که خواهان خال کوبی هستند‪ ،‬همچنان زنانی را که موی‬
‫صورت می گیرند و زنانی را که موی صورتشان گرفته میشود و زنانی را که در میان دندانهای پیشین شان‬
‫برای زیبایی‪ ،‬فاصله ایجاد می کنند و اینگونه آفرینش الهی را تغییر می دهند‪ ،‬لعنت کرده است‪.‬‬
‫این احادیث داللت بر این دارد که وصل کردن موی دیگران به موی سر خواه طبیعی باشد یا مصنوعی‬
‫حـرام اسـت چون این عمل تزویر و فریب است‪ ،‬اما اگر تارهای غیر مو از قبیل نخ‪ ،‬ابریشـم‪ ،‬پشـم و‬
‫غـیره را به مـوی سر وصــل نماید‪ ،‬نهی احادیث فوق شامل آنها نمی گردد و مانعی ندارد؛ چون همه‬
‫میدانند این موی خودش نیست و فریبی در کار نیست ‪)122 :44 (.‬‬
‫سعید ابن جبیر در این مورد میفرماید‪ « :‬ال بأس بالتوامل» توامل گناهی ندارد‪.‬‬

‫توامل عبارت از تارهای ابریشم‪ ،‬پشم وغیره است که زنها به وسیله آن موهای خود را دسته دسته کرده و به‬
‫هم وصل میکنند‪ ،‬امام احمد هم آن را جایز دانسته است‪)123 :44 ( .‬‬

‫دلیل از رأی‪:‬‬
‫وصل موی به موی مثل آن نوعی از حیله و فریب است و این عمل حرام است‪)342 :23(.‬‬
‫جماعتی از سلف من جمله ابن مسعود‪ ،‬معاویه و جابر بن عبداهلل‪-‬رضی اهلل عنهم‪ -‬وصل موی را بطور‬
‫مطلق حرام میدانند‪ .‬و آنها به احادیث قبلی و احادیث دیگر چنین استدالل میکنند که به قول ایشان‬
‫احادیـث وارده در این باب از پیوسـت دادن موی به طور مطلق نهی کرده است و هیچگونه تخصیصی در‬
‫این مورد بیان نشده است پس این احادیث داللت به عموم میکند‪) 343 :23( .‬‬
‫و از جمله احادیث‪ ،‬حدیث که جابر بن عبداهلل روایت میکند‪« :‬زجر النبی‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬أن تصل‬

‫المرأة برأسها شیئا»‪)134 :53(.‬‬

‫ترجمه‪ :‬نبی اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬زن را از پیوند زدن و گذاشتن چیزی (غیر از مو مثل کاله گیس‬
‫و غیره) بر سرش منع فرمود‪.‬‬

‫‪38‬‬
‫و بعضی از علماء‪ ،‬پیوست دادن موی را برای زن متزوجه در صورتی که شوهر وی بداند بطور مطلق‬
‫جواز میدهند‪ ،‬یعنی برابر است که موی یا چیزی دیگری را وصل نماید‪) 344 :23( .‬‬

‫ازاله موی‪:‬‬

‫ام المؤمنین عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬به این نظر است که برای زن جایز است که مو های اضافه بدن و‬
‫صورت خود را به قصد زینت برای شوهر اش دور کند‪) 345 :23( .‬‬
‫از بکره بنت عقبه روایت است که نزد عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬رفت‪ ،‬و از وی نسبت به حکم استعمال‬
‫حنا پرسید‪ ،‬عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬در جوابش گفت‪ :‬حنا از درخت پاکی است که با آب پاکی خلط شده‬
‫است‪ ،‬بعد از آن از وی به گـرفتن مـوی پرسید‪ ،‬عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬برایـش گفت‪ :‬اگر شوهـر داشتی و‬
‫توانستی که دو چشمـت را کشیده و بجای آنها دو چشم بهتری را بگذاری‪ ،‬آن کار را بکن‪)40 :3( .‬‬
‫طبری از زن ابی اسحاق روایت میکند‪ :‬زنی جوان که زیبایی را دوست میداشت پیش حضرت عائشه‪-‬‬
‫رضی اهلل عنها‪ -‬رفت و پرسید آیا می تواند موهای صورتش را به خاطر شوهرش بردارد؟ عائشه‪-‬رضی اهلل‬
‫عنها‪ -‬گفت‪ :‬تا می توانی اسباب زحمت را از خود دور کن‪)344 :35 (.‬‬
‫ادله‪ :‬اینها به رأی استدالل میکنند‪.‬‬
‫زن مامور است که خود را برای شوهـر اش آرایـش کنـد تا اینـکه نـظر شـوهر اش وابستـه به‬
‫وی گـردد‪ .‬وباقـی گذاشـتن این موهـای خشن در صورت و جسم باعـث زشتـیت چهـره زن در مقابل‬
‫شوهرش میگردد‪ .‬و سبـب کمـی رغبت زوج اش نسبـت به وی میـگردد‪ ،‬در حالیـکه مقصد اصـلی از‬
‫ازدواج‪ ،‬غـض بصـر(حفاظت چشمان) و حفــظ شرمـگاه است‪ .‬چناچه رسول اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪-‬‬
‫ص ُن لِلْ َف ْرِج ‪َ ،‬وَم ْن َْ يَ ْستَ ِط ْع فَ َعلَْي ِه‬ ‫ص ِر َوأ ْ‬
‫َح َ‬
‫اب‪ ،‬م ِن استطَاع ِمْن ُكم الْباء َة فَلْيتزَّوج ‪ ،‬فَِإنَّه أَ َغ ُّ ِ‬
‫ض ل ْلبَ َ‬ ‫ُ‬ ‫ُ َ َ َََ ْ‬ ‫می فرماید‪ََ «:‬ي َم ْع َشَر الشَّبَ ِ َ ْ َ‬
‫لص ْوِم ‪ ،‬فَِإ َّن َّ‬
‫الص ْوَم لَهُ ِو َجاءٌ » (‪)199 :13‬‬ ‫ِِب َّ‬
‫ای گروه جوانان! هر کس از شما توانایی ازدواج دارد‪ ،‬ازدواج کند؛ زیرا این کار برای حفاظت چشم‬
‫وشرمگاه بهـتر است‪ ،‬وهر کس توانایی ازدواج ندارد‪ ،‬روزه بگیرد؛ چرا که روزه‪ ،‬شهوت را ضعیف و کنترل‬
‫میکند‪.‬‬
‫در صورتی که موی در جاهای مختلف مثل ریش و بروت در رخسار (روی) بروید‪ ،‬پس در چنـین‬
‫حـاالت ازاله آن مانعی ندارد‪ .‬بلکه چنـین عمـل مستـحــب پنداشــته میشـود؛ زیرا زن مامـور اسـت که‬

‫‪39‬‬
‫خود را در منـظر شـوهر اش آراستـه نماید‪ .‬امام نــووی می گوید‪ :‬زمانـیکه مـوی چـون ریــش و بروت‬
‫و یا تارهای که میان لب پائین و چانه برویـد‪ ،‬پس کندن یا دور کردن آن حرام نیسـت بلکه مستحـب است‪،‬‬
‫و این چنـین عمل از نمـص(برداشتن موی ابرو و نقش نمودن بر آن) مستثنی است(‪)114:42‬‬
‫اهلل متعال صورت زن را طبیعتا بدون موی خلق کرده است و ظهور اینوع موها زشت و عیب پنداشته‬
‫میشود و ازاله(دور کردن) عیوب شرعا جایز است‪)114:42( .‬‬
‫ولی بعضی فقهاء از جمله شوافع‪ ،‬حنابله و ابن حزم –رحمهم اهلل‪ -‬کندن موی صورت و جسم زن را‬
‫حـرام میدانند‪ )345:23( .‬وبه ظاهر احادیث استدالل میکنند‪ :‬از ابی هریرة‪-‬رضی اهلل عنه‪ -‬روایت است که‬
‫نبی اکرم –صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬میفرماید‪« :‬لعن اهلل الواصلة والمستوصلة والواشمة والمستوشمة»‪)154 :22( .‬‬

‫به این حدیث چنین استدالل میکنند که لعنت به جز به فعل حرام به چیزی دیگری نمیشود‪ ،‬پس لعنت‬
‫کردن از طرف رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم‪ ،-‬دلیل حرام بودن این فعل است‪) 343 :23( .‬‬
‫در حقیقت تعارضی در میان این دو نظریه وجود ندارد؛ چون عائشه‪-‬رضی اهلل عنه‪ -‬قائل به جواز‬
‫تنها ازاله موی از صورت و جسم است‪ .‬و وی نمص را جائز نمیداند زیرا احادیث به صراحت داللت به‬
‫تحریم آن دارد‪ ) 344 :23( .‬و منافاتی در جواز کندن موی اضافی یا زشـت صورت و تحریم‬
‫نمـص(برداشتن موی ابرو و نقش نمودن بر آن) وجـود ندارد؛ زیرا نمص ازاله عیـب نیسـت‪ ،‬بلکه زیادت‬
‫در زیبایی به گمان خود کسانیکه چنین عمل را انجام میدهند است‪ .‬و در حقیقت نمص سبـب تغیر خلق اهلل‬
‫میگردد زیرا ابرو ها گاهی نازک و گاهی هم تند و زیاد میباشد و این یك امر طبیعی و عادی است که تغیر‬
‫دادن آن حرام است و فاعل آن ملعون است ‪-‬العیاذ باهلل‪)119-114 :42 (.-‬‬

‫‪40‬‬
‫نتیجه‬

‫‪ -1‬به طور کل ام المؤمنین عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬معیار راستینی برای جایگاه زن در اسالم میباشد‪.‬‬
‫‪ -2‬عائشه صدیقه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬بزرگترین برتری و منتی را که بر سایر همنوعانش گذاشت که عبارت‬
‫از اثبات این مسأله بود که زن مسلمان با وجود اینکه در پس حجـاب قـرار گرفتـه اسـت‪ ،‬میتوانـد تمـامی‬
‫وظایف خود را به بهترین وجه انجام دهد خواه در میدان دعوت و ارشاد باشد و خـواه در میـادین وعـظ و‬
‫نصیحت و یا تعلیم و تربیت و یا سیاست جامعه‪.‬‬
‫‪ -3‬ام المؤمنین به مثابه یکی از رهبران دعوت اسالمی به شمار میرفـت‪ ،‬و او در عرصـه هـای مختلـف‬
‫همچون یك محدث‪ ،‬سخنران‪ ،‬و دانش مند ظاهر میشد‪.‬‬
‫‪ -4‬مادر مان عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬به عنوان رهبر مدافعان از حقوق زنان قرار گرفته بود‪.‬‬
‫‪ -5‬بی بی عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬از نظر جایگاه علمی نه تنها بر عموم زنان بلکه در تیز فهمـی‪ ،‬قـدرت‬
‫کسب علم و زیرکی به بسیاری از صحابه‪-‬رضی اهلل عنهم اجمعین‪ -‬نیز برتری داشت‪.‬‬
‫‪ -3‬محدثی بود که برای بزرگان صحابه حدیث روایت میکرد و با دانشی که در طول زندگی خود از نبی‬
‫اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬آموخته بود‪ ،‬آنان را فتوا میداد‪.‬‬
‫‪ -4‬عادت ام المؤمنین بر آن بود که به تمامی پرسش های شخصـی پاسـخ میـداد‪ ،‬بلکـه آنـانی را کـه از‬
‫پرسیدن سوال های شخصی شرم میداشتند‪ ،‬تشویق مینمود که خجالت نشکند و از هر چیزی که میخواهنـد‬
‫بپرسند‪.‬‬
‫‪ -4‬فتاوای ام المؤمنین عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬قضایای گوناگونی از جمله اصول دین‪ ،‬طهـارت‪ ،‬شـرایط‬
‫عبادت‪ ،‬نواقض وضوء و روزه را در بر گرفته است؛ اما بخش اعظم آن فتاوا‪ ،‬در باره احکام مربوط به زنـان‬
‫و روابط زن وشوهر میباشد‪.‬‬
‫‪ -9‬مادر مان عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬در فتاوای که در مسائل زنان صادر نموده اسـت بـه مصـلحت آنهـا‬
‫اندیشیده و قسمی هم آسانی و سهولت را برای زنها در نظر گرفته است‪.‬مثال‪:‬‬
‫در مورد منع رفتن زنان به مساجد؛ زیرا از زمان وفات نبی اکرم‪-‬صلی اهلل علیه وسلم‪ -‬وخلفای راشدین‬
‫به بعد تا به امروز فتنه های به وجود امده و جامعه رو به فساد رفته است و خـروج زنـان از خانـه هایشـان‬
‫آنهم روزانه چندیدن بار خالی از فتنه و حرج بر آنها نیست فلهذا نماز زنان در خانه هایشـان برایشـان بهتـر‬

‫‪41‬‬
‫است و این قول است که ام المؤمنین عائشه‪-‬رضی اهلل عنها‪ -‬قبل از ‪ 14‬قرن آنرا صادر کرده انـد و ایـن بـه‬
‫مصلحت زنان و جامعه اسالمی است‪.‬‬

‫‪42‬‬
‫فهرست مراجع و منابع‬

‫‪ -1‬قرآنکريم‬

‫‪ -2‬ابن ابی شیبه‪،‬عبداهلل بن محمد‪ ،‬مصنف ابن ابی شیبه‪ ،‬الجزء الثانی‪ ،‬الطبعة االولی‪ ،‬مکتبة الرشد‪-‬الرياض‬

‫‪1409‬هـ‬

‫‪ -3‬ابن ابی شیبه‪،‬عبداهلل بن محمد‪ ،‬مصنف ابن ابی شیبه‪ ،‬الجزء الخامس عشر‪ ،‬الطبعة االولی‪ ،‬مکتبة الرشد‪-‬‬

‫الرياض ‪1409‬هـ‬

‫‪-4‬ابن حنبل‪ ،‬احمد بن محمد‪ ،‬مسند االمام احمد بن حنبل‪ ،‬الجزء الرابع‪ ،‬موسسه الرسالة‪ ،‬الطبعة االولی ‪1421‬هـ‬

‫‪-5‬ابن حنبل‪ ،‬احمد بن محمد‪ ،‬مسند االمام احمد بن حنبل‪ ،‬الجزء السادس‪،‬موسسه الرسالة‪،‬الطبعة االولی ‪1421‬هـ‬

‫‪-3‬ابن سعد‪ ،‬محمد‪ ،‬الطبقات الکبری البن سعد‪ ،‬جز السابع‪ ،‬الطبعة االولی‪ ،‬دار صادر‪ -‬بيروت ‪ 1934‬م‬

‫‪-4‬بخاری‪ ،‬محمد بن اسماعيل‪ ،‬الجامع المسند الصحیح المختصر من امور رسول اهلل‪ ،‬الجزء الثانی‪ ،‬الطبعة االولی‪،‬‬

‫دار طوق النجاة ‪1422‬هـ‬

‫‪-4‬بخاری‪ ،‬محمد بن اسماعيل‪ ،‬الجامع المسند الصحیح المختصر من امور رسول اهلل‪ ،‬الجزء الرابع‪ ،‬الطبعة االولی‪،‬‬

‫دار طوق النجاة ‪1422‬هـ‬

‫‪-9‬بخاری‪ ،‬محمد بن اسماعيل‪ ،‬الجامع المسند الصحیح المختصر من امور رسول اهلل‪ ،‬الجزء الخامس‪ ،‬الطبعة‬

‫االولی‪ ،‬دار طوق النجاة ‪1422‬هـ‬

‫‪ -10‬البيهقی‪ ،‬ابوبکر احمد بن الحسين بن علی‪ ،‬سنن البیهقی الکبری‪ ،‬الجزء االول‪ ،‬الطبعة االولی‪ ،‬مجلس دائرة‬

‫المعارف‪ ،‬حيدر آباد هند ‪1344‬هـ‬

‫‪ -11‬البيهقی‪ ،‬ابوبکر احمد بن الحسين بن علی‪ ،‬سنن البیهقی الکبری‪ ،‬الجزء الثانی‪ ،‬الطبعة االولی‪ ،‬مجلس دائرة‬

‫المعارف‪ ،‬حيدر آباد هند ‪1344‬هـ‬

‫‪ -12‬البيهقی‪ ،‬ابوبکر احمد بن الحسين بن علی‪ ،‬سنن البیهقی الکبری‪ ،‬الجزء الثالث‪ ،‬الطبعة االولی‪ ،‬مجلس دائرة‬

‫المعارف‪ ،‬حيدر آباد هند ‪1344‬هـ‬

‫‪43‬‬
‫‪ -13‬البيهقی‪ ،‬ابوبکر احمد بن الحسين بن علی‪ ،‬سنن البیهقی الکبری‪ ،‬الجزء الرابع‪ ،‬الطبعة االولی‪ ،‬مجلس دائرة‬

‫المعارف‪ ،‬حيدر آباد هند ‪1344‬هـ‬

‫‪ -14‬البيهقی‪ ،‬ابوبکر احمد بن الحسين بن علی‪ ،‬سنن البیهقی الکبری‪ ،‬الجزء الخامس‪ ،‬الطبعة االولی‪ ،‬مجلس دائرة‬

‫المعارف‪ ،‬حيدر آباد هند ‪1344‬هـ‬

‫‪ -15‬البيهقی‪ ،‬ابوبکر احمد بن الحسين بن علی‪ ،‬سنن البیهقی الکبری‪ ،‬الجزء السادس‪ ،‬الطبعة االولی‪ ،‬مجلس دائرة‬

‫المعارف‪ ،‬حيدر آباد هند ‪1344‬هـ‬

‫‪ -13‬البيهقی‪ ،‬ابوبکر احمد بن الحسين بن علی‪ ،‬السنن الصغری‪ ،‬الجزء الثانی‪www.alhadeeth.com ،‬‬

‫‪ -14‬الترمذی‪ ،‬محمد بن عيسی‪،‬الجامع الصحیح سنن الترمذی‪ ،‬الجزء الثانی‪ ،‬دار الغرب االسالمی‪ -‬بیروت‪1994‬م‬

‫‪ -14‬الترمذی‪ ،‬محمد بن عيسی‪،‬الجامع الصحیح سنن الترمذی‪،‬الجزء الثالث‪ ،‬دار الغرب االسالمی‪ -‬بیروت‪1994‬م‬

‫‪ -19‬الترمذی‪،‬محمد بن عيسی‪،‬الجامع الصحیح سنن الترمذی‪،‬الجزء الخامس‪،‬دار الغرب االسالمی‪ -‬بیروت‪1994‬م‬

‫‪ -20‬حبش‪ ،‬رفيده‪ ،‬عائشه همراه همراز پیامبر‪ ،‬مترجم‪ :‬داود ناروئی‪ ،‬الطبعه الثالثة‪ ،‬نشر احسان‪ ،‬تهران ‪1390‬هـ‬

‫‪ -21‬الحميدی‪ ،‬محمد بن فتوح‪ ،‬الجمع بین الصحیحین‪ ،‬الجزء الثانی‪ ،‬الطبعة الثالثة‪ ،‬دار اين حزم‪ ،‬بيروت لبنان‬

‫‪1423‬هـ‬

‫‪ -22‬الحميدی‪ ،‬محمد بن فتوح‪،‬الجمع بین الصحیحین‪ ،‬الجزء الثالث‪ ،‬الطبعة الثالثة‪ ،‬دار اين حزم‪ ،‬بيروت لبنان‬

‫‪1423‬هـ‬

‫‪ -23‬الحميدی‪ ،‬محمد بن فتوح‪ ،‬الجمع بین الصحیحین‪ ،‬الجزء الرابع‪ ،‬الطبعة الثالثة‪ ،‬دار اين حزم‪ ،‬بيروت لبنان‬

‫‪1423‬هـ‬

‫‪ -24‬الحنفی‪ ،‬برهان الدين‪ ،‬المحیط البرهانی فی فقه النعمانی‪ ،‬الجزء ‪ ،21‬الطبعة االولی‪ ،‬دارالکتب العلمية‪،‬‬

‫بيروت‪-‬لبنان ‪1424‬هـ‬

‫‪ -25‬خالقی‪ ،‬عبدالعزيز‪ ،‬زندگانی ملکه عفت ام المؤمنین عائشه‪www.aqeedeh.com ،‬‬

‫‪ -23‬الدخيل‪ ،‬سعيد فايز‪ ،‬موسوعه فقه عائشه ام المؤمنین‪ ،‬الطبعه االولی‪ ،‬دارالنقاش‪ ،‬بيروت‪ ،‬لبنان ‪1409‬هـ‬

‫‪ -24‬زحيلی‪ ،‬وهبه‪ ،‬فقه خانواده در جهان معاصر‪ ،‬الطبعة االولی‪www.aqeedeh.com 1434‬‬

‫‪ -24‬زحيلی‪ ،‬وهبه‪ ،‬فقه االسالمی و ادلته‪ ،‬الطبعة الثانية دارالفکر‪ ،‬سوريه دمشق ‪1405‬هـ‬

‫‪44‬‬
‫‪ -29‬سابق‪ ،‬السيد‪ ،‬فقه السنه‪ ،‬مترجم‪ :‬محمود ابراهيمی‪www.aqeedeh.com ،‬‬

‫‪ -30‬السجستانی‪ ،‬ابی داود سليمان‪ ،‬سنن ابی داود‪ ،‬الجزء االول‪ ،‬دارالفکر‪ ،‬طبع جديد‪www.shamela.com‬‬

‫‪-31‬السجستانی‪ ،‬ابی داود سليمان‪ ،‬سنن ابی داود‪ ،‬الجزء الثانی‪ ،‬دارالفکر‪ ،‬طبع جديد‪.‬‬

‫‪-32‬السجستانی‪ ،‬ابی داود سليمان‪ ،‬سنن ابی داود‪ ،‬الجزء الرابع‪ ،‬دارالفکر‪ ،‬طبع جديد‪.‬‬

‫‪ -33‬صاغرجی‪ ،‬اسعد محمد سعيد‪،‬الفقه الحنفی و ادلته‪ ،‬الجزء االول‪ ،‬وحيدی کتب خانه قصه خوانی بازار پشاور‬

‫‪ -34‬عثمانی‪ ،‬محمد شفيع‪ ،‬تفسیر معارف القرآن‪ ،‬جلد نهم‪ ،‬مترجم‪ :‬محمد يوسف حسين پور‪ ،‬الطبعه الخامسه‪،‬‬

‫تربت جام ‪1344‬هـ‬

‫‪ -35‬عسقالنی‪ ،‬احمد بن علی بن حجر‪ ،‬فتح الباری شرح صحیح البخاری‪ ،‬الجزء ‪،10‬دارالمعرفه‪ ،‬بيروت ‪1349‬‬

‫‪ -33‬عوضی‪ ،‬محد صالح‪ ،‬مادران مؤمنان‪ ،‬مترجم‪ :‬سوما بزرگی‪ ،‬سنندج کردستان ‪1390‬هـ‬

‫‪ -34‬عويضه‪ ،‬محمد‪ ،‬فقه جامع بانوان‪ ،‬مترجم‪ :‬عبداهلل عبداهلل‪www.aqeedeh.com ،‬‬

‫‪ -34‬عينی‪ ،‬بدرالدين‪ ،‬البنایة شرح الهدایة‪ ،‬الجزء االول‪ ،‬طبع دوم دارالکتب العلميه بيروت لبنان ‪1433‬هـ‬

‫‪ -39‬غياثی‪ ،‬عبدالصمد‪ ،‬حجاب زن مسلمان ‪www.aqeedeh.com‬‬

‫‪ -40‬فاضل‪ ،‬شاه فيصل‪ ،‬تسهیل الهدایه ترجمه فارسی شرح الهدایه‪ ،‬الجزء االول‪ ،‬مترجم‪ :‬نصراهلل منصور‬

‫‪ -41‬فوزان‪ ،‬صالح‪ ،‬احکام ویژه بانوان‪ ،‬مترجم‪ :‬اسحاق دبيری‪www.aqeedeh.com ،‬‬

‫‪ -42‬فوزان‪ ،‬عبداهلل بن صالح‪ ،‬زینة المرأة المسلمة‪ ،‬طبع سوم‪ ،‬مرکز دارالمسلم‪ ،‬رياض ‪1419‬هـ‬

‫‪ -43‬فيروز‪ ،‬عبدالرحيم‪ ،‬انیس النساء‪ ،‬دارالوطن رياض ‪1422‬هـ‬

‫‪ -44‬قرضاوی‪ ،‬يوسف‪ ،‬حالل و حرام در اسالم‪ ،‬مترجم‪ :‬ابوبکر حسن زاده‪ ،‬نشر احسان‪ ،‬تهران ‪1345‬هـ‬

‫‪ -45‬قرضاوی‪ ،‬يوسف‪ ،‬دیدگاه های فقهی معاصر‪ ،‬جلد اول‪ ،‬مترجم‪ :‬احمد نعمتی‪ ،‬طبع سوم‪ ،‬نشر احسان تهران‬

‫‪1344‬هـ‬

‫‪ -43‬قزوينی‪ ،‬الحافظ ابی عبداهلل محمد‪ ،‬سنن ابن ماجه‪ ،‬الجزء االول‪ ،‬دارالفکر‪www.shamela.com ،‬‬

‫‪ -44‬کاسانی‪ ،‬عالءالدين ابی بکر‪ ،‬بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع‪ ،‬الجزء االول‪ ،‬طبع سوم‪ ،‬دارالکتب العلميه‪،‬‬

‫بيروت لبنان ‪1424‬هـ‬

‫‪ -44‬الماوردی‪ ،‬ابوالحسن علی بن محمد‪ ،‬تفسیر الماوردی‪ ،‬الجزء الثالث‪ ،‬دارالکتب العلميه بيروت لبنان‪.‬‬

‫‪45‬‬
‫‪ -49‬الماوردی‪ ،‬ابوالحسن علی بن محمد‪ ،‬تفسیر الماوردی‪ ،‬الجزء الرابع‪ ،‬دارالکتب العلميه بيروت لبنان‪.‬‬

‫‪ -50‬الموصلی‪ ،‬عبداهلل بن محمود‪ ،‬االختیار لتعلیل المختار‪ ،‬الجزء الثالث‪ ،‬الطبعة االولی‪ ،‬دارالرسالة العالمية دمشق‬

‫‪1430‬هـ‬

‫‪ -51‬ندوی‪ ،‬سيد سليمان‪ ،‬مادر مؤمنان عائشه‪ ،‬مترجم‪ :‬محمد گل گمشادزهی‪ ،‬طبع اول‪ ،‬انتشارات حرمين‪،‬‬

‫‪1349‬هـ‬

‫‪ -52‬نسائی‪ ،‬ابی عبدالرحمن احمد بن شعيب‪ ،‬السنن الکبری للنسائی‪ ،‬الجزء االول‪ ،‬طبع اول‪ ،‬دارالکتب العلميه‪،‬‬

‫بيروت لبنان ‪1411‬هـ‬

‫‪ -53‬نيشاپوری‪ ،‬ابی الحسين مسلم بن حجاج‪ ،‬صحیح مسلم‪ ،‬الجزء االول‪ ،‬دارالفکر بيروت لبنان‪.‬‬
‫‪www.Yasoob.com‬‬
‫‪ -54‬نيشاپوری‪ ،‬ابی الحسين مسلم بن حجاج‪ ،‬صحیح مسلم‪ ،‬الجزء الثانی‪ ،‬دارالفکر بيروت لبنان‪.‬‬

‫‪ -54‬نيشاپوری‪ ،‬ابی الحسين مسلم بن حجاج‪ ،‬صحیح مسلم‪ ،‬الجزء الثالث‪ ،‬دارالفکر بيروت لبنان‪.‬‬

‫‪ -53‬نيشاپوری‪ ،‬ابی الحسين مسلم بن حجاج‪ ،‬صحیح مسلم‪ ،‬الجزء السادس‪ ،‬دارالفکر بيروت لبنان‪.‬‬

‫‪ -54‬نيشاپوری‪ ،‬ابی بکر محمد بن اسحاق‪ ،‬صحیح ابن خزیمه‪ ،‬الجزء الثالث‪ ،‬طبع دوم‪،‬المکتب االسالمی‪ ،‬بيروت‪.‬‬
‫‪www.shamela.com‬‬
‫‪ -54‬وزارة االوقاف و الشئون االسالمية‪ ،‬الموسوعه الفقهیه‪ ،‬طبع اول‪،‬جز ‪ ،29‬الکويت ‪ 1433‬هـ‬

‫‪46‬‬

You might also like