Professional Documents
Culture Documents
بعض اراء السيدة عايشة في احكام المراة
بعض اراء السيدة عايشة في احكام المراة
إن الحمد هلل نحمده و نستعینه ،و نعوذ باهلل من شرور أنفسنا و من سئیات أعمالنا ،من یهداهلل فال مضل له،
و من یضلل فال هادی له و أشهد أن ال إله إال اهلل وحده ال شریك له و أشهد أن محمدا عبده و رسوله ،وبعد:
قرون و بلکه هزاره های بی شماری بر بشر گذشته ،که زن پایگاهی پائین تر از مرد داشته و از سطح
فکری و دانش کمتری برخوردار بوده است این انحطاط فکری و ضعف رفتاری را چه به جبر تاریخ،
واجمتاع برگردانیم و چه به زور گویی و جبروت مردان(مرد ساالری) مربوط بدانیم ،به صورت یك پدیده
عینی وجود داشته است ،ولی اسالم توجه خاص به زنان نموده است .و به آنان حقوق و ارزش های را قائل
شده است که نمیتوان از آن انکار کرد وآیه های متعددی در مورد حقوق زن نازل شده است که هیچ دینی
چنان اهمیت به زن قائل نشده است چه از لحاظ حقوق اجتماعی ،سیاسی ،خانوادگی طوری از حقوق شان
دفاع نموده است که عدالت به بهترین وجه آن تامین گردد ،اگر حقوق میراث باشد ،و یا شهادت و حتی در
مورد جزئی زناشوئی.
و در خصوصیات مختص به زنان آیه های متعددی از جانب اهلل متعال نازل گردیده وهمچنان احادیث
مطهر نبی اکرم-صلی اهلل علیه وسلم -آنرا تفسیر و تبین کرده است چه به سنت قولی ،فعلی و یا هم
تقریری .که خود نبی اکرم-صلی اهلل علیه وسلم -این موارد را بیان نموده است و یا هم بعدها توسط ازواج
مطهرات وی برای ما رسیده است ،که در این رساله آراء فقهی مادر مان عائشه-رضی اهلل عنها -را در
چندین موضوعات که مختص به زنان است به تحریر در آورده ام .البته نظریات مادر مان عائشه-رضی اهلل
عنها -به عنوان رهبر مدافعان از حقوق زنان قرار گرفته بود و او هرگز اجازه نمیداد در مورد زنان طوری
سخن گویند که به کرامت و جایگاه آنان ضربه وارد شود.
اهمیت موضوع:
جمع آوری چنین مباحث از اهمیت زیادی برخوردار است و یکی از نیاز های مبرم بانوان است که به آن
علم داشته باشند؛ زیرا در این موضوع از چگونگی عورت زن ،نماز زن در مسجد ،تعامالت وچگونگی
مباشرت بین زوجین در حاالت چون حیض ،استحاضه و روزه ،و از زینت زنان ،بحث صورت میگیرد.
علماء سلف و خلف در این موارد نظریات ،و آراء از خود بجا گذشته اند که از جمله یکی آنها هم مادر
مؤمنان عائشه-رضی اهلل عنها -میباشد .که آراء وی نزد اصولیون از جمله مذهب صحابی بشمار میرود.
1
سبب اختیار موضوع:
اسالم با در نظرداشت تکوین وخلقت ،و احساسات و طبیعت زن ،احکامی را نسبت به وی در
موضوعات مختلفی اختصاص داده است .وبه اساس اهتمام اسالم به قضایای زن است که آیات زیادی را در
قرآنکریم ،و احادیث بسیاری را در سنت نبوی متعلق به زنها می بینیم ،و مبالغه نیست اگر بگوئیم که آیات
متعلق به زن و خانواده در قرآنکریم ،بیشتر از تمام آیات متعلق به بیع و شراء ،ربا و دیگر انواع معامالت
است.
ولی با اینهم زنهائی که احکام دین خود را به اساس فقه و دانش علمی فهمیده باشند ،بسیار کم و حتی
ناچیز است .و در عصرما ،باوجود آنکه زنهائی بسیاری مانند زنهای صدر اسالم ،می خواهند تا احکام دین
خود را بدانند ،و به آن عمل نمایند ،ولی روی اسباب زیادی ،چنین فرصتی برای آنها میسر نیست.
به اساس درک این ضرورت دینی ،و بعد از تشجیع استادان و خانواده ام به آن شدم تا قدر وسع و توان
خود ،چنین رساله ی را تهیه نموده و در دسترس خواهران مسمان خود قرار دهم ،و همان بود که به
استعانت از اهلل متعال اقدام به این عمل نمودم.
روش بحث:
با استعانت از لطف اهلل سبحانه وتعالی به تحقیق آیات قرآنی ،احادیث نبوی اقوال ائمه و مفسرین و
همچنان کتب که در دسترس ام قرار داشت ،بر حسب قواعد به اندازه توان معلومات استخراج نموده
کوشش نهائی خود را صرف نمودم تا معلومات مؤثق و معتمد را در رساله بگنجانم .و در کل روش این
بحث کتابخانه یی میباشد.
روش نگارش بحث:
-1تذکر آیات قرآنکریم و استناد به آن و ذکر چگونگی استدالل مادر مومنان عائشه-رضی اهلل عنها-
-2تخریج احادیث وارده در بحث ،در صورتی که احادیث در صحیحین میبود به آن اکتفا کرده و به
کتب دیگر مراجعه نکردم ،در صورت نبود احادیث در صحیحین از کتب معتبر دیگر استفاده نمودم.
-3شرح و توضیح بعض نکات که ضرورت به توضیح داشت.
-4تذکر از برخی فقهاء و علماء سلف و خلف که با آراء ام المؤمنین موافق بودند.
2
-5ذکر اقوال علماء که با ام المؤمنین در موضوعات مخالفت کردند با بیان چگونگی استدالل آنها به
طور مختصر.
طرح موضوع:
این بحث شامل یك مقدمه ،پیشگفتار و دو فصل و یك خاتمه میباشد.
فصل اول :سیرت سیده عائشه-رضی اهلل عنها-
این فصل مشتمل بر سه مبحث است:
مبحث اول :معرفی عائشه-رضی اهلل عنها-
مبحث چهارم :اصولی که عائشه-رضی اهلل عنها -استدراکات خود را بر اساسات آن بنیان نهاده است
فصل دوم :بعض فتاوای مادر مان عائشه در چندین مواردی راجع به زنان
3
فصل اول
سیرت ام المؤمنین عائشه –رضی اهلل عنها-
4
ازدواج:
در میان زنان پاک پیامبر-صلی اهلل علیه وسلم -تنها عائشه دختری باکره بود و پیامبر-صلی اهلل علیه
وسلم -با هیچ دختری باکره ی دیگری غیر از او ازدواج نکرد)104 :33( .
ازدواج رسول اهلل-صلی اهلل علیه وسلم -در نتیجه رؤیایی بود که أن حضرت دیدند؛ از عائشه-رضی اهلل
عنها -روایت شده است که گفت « :رسول اهلل-صلی اهلل علیه وسلم -به من فرمودند :من در خواب دیدم که
فرشته ای تو را در جامه ی حریر سفیدی نزد من آورد و گفت :این زن توست؛ من پارچه را از روی چهره
ات کنار زدم و دیدم که آن زن تو هستی؛ بعد ،با خود گفتم که اگر این خواب الهامی از جانب اهلل باشد،
حتما آن را به تحقق خواهد رساند»)939 :14 (.
5
مبحث سوم :جایگاه علمی ام المومنین عائشه
حضرت عایشه از نظر جایگاه علمی نه تنها بر عموم زنان ،بلکه در تیز فهمی ،قدرت تحصیل و ذکاوت
و زرنگی جز تعدادی از بزرگان صحابه هیچ یك از زنان و مردان معاصر خود به پای او نمیرسید؛ گفتنی
است که دانش عائشه-رضی اهلل عنها -تنها در فهم کلمات و عبارات خالصه نمیشد)244 :51( ،
ابوموسی اشعری-رضی اهلل عنه -میگوید:
«ما اشکل علینا اصحاب رسول-صلی اهلل علیه وسلم -حدیث قط ،فسألنا عايشة اال وجدنا عندها منه علماً».
«برای ما اصحاب هیچ مشکلی پیش نیامده که ما در مورد آن از عایشه پرسیده باشیم و معلوماتی به دست ما
نرسیده باشد»)333 :19(.
علم و اجتهاد:
علم و اجتهاد آن باب از سیرت عائشه است که در آن نه تنها در میان زنان بلکه از مردان هم آشکارا
ممتاز به نظر میآید..
بعد از وفات پیغمبر اکرم-صلی اهلل علیه وسلم -خانة صـدیقه-رضی اهلل عنها -برای پذیرائـی از فقرا و
مسکینان و برای راهنمائی دینی فرزندانشان همیشه باز بود ،و معلوم اسـت که هیچکس دیگر به درجة
کماالت علمیِ ایشان نرسیده است و اصحاب رسول اهلل هرگاه با مشکلی روبرو میشدند ،به خدمت ایشان
میرفتند و جواب سؤاالتِ خود را از ایشان میگرفتند)51 :25( .
در شناخت کتاب ،سنت ،فقه و استنباط احکام درجه او چنان بلند است که همیشه در ردیف و با
اشخاصی چون حضرت عمر فاروق ،علی مرتضی ،عبداهلل بن مسعود و عبداهلل بن عباس-رضی اهلل عنهم-
از او نام برده میشود)244-243 :51( .
در کثرت روایت بی بی عایشه-رضی اهلل عنها -در درجه چهارم قرار دارد )304 :51( .تمام روایات
ام المؤمنین عایشه-رضی اهلل عنها-دو هزار و دوصد ده میباشد که از این تعداد دو صد و هشتاد و شش
حدیث در صحیحین ذکر شدهاند .و در کنار کثرت روایت تفقه و قوت استنباط یکی از ویژگیهای خاص
روایتهای عایشه-رضی اهلل عنها -این هم هست که او احکام و واقعیاتی را که نقل میکند علل و اسباب
آن را هم بیان مینماید و آن حکم خاصی که بر این مصلحـتها مبتنـی است ،شـرح میدهد تا آن مسأله
در ذهن مخاطب جایی گیرد و به مشروعیت آن قناعت نماید)309-304 :51( .
6
حضرت عبداهلل بن عمر ،عبداهلل بن عباس ،ابو هریره-رضی اهلل عنهم-و عایشه-رضی اهلل عنهـا -چهـار
نفر مشهوری بودند که بعد از بزرگان صحابه-رضی اهلل عنهم -در مدینه طیبه ،مسند نشین مجالس فقه ،فتوا
و دعوت واقع شدند ،در مورد احکام غیر منصوص این چهار صحابی بزرگوار اصـول مختلفـی را مـد نظـر
داشتند .روش حضرت عبداهلل بن عمر و ابو هریره این بود که اگر برای مسـئلهای در کتـاب و سـنت و اثـر
جوابی مییافتند ،آنرا بر به سائل عرضه میداشتند و اگر نه ساکت میشدند .حضرت عبـداهلل بـن عبـاس-
رضی اهلل عنه -با همین حالت بر احکام منصوص گذشته یا بر مسائل فیصله شده ،مسـائل جدیـد را قیـاس
میکرد و جواب را طبق عقل خودش صادر مینمود)334-333 :51( .
7
منظور مادر مان عایشه-رضی اهلل عنها -اینست که گریه سـبب عـذاب نیسـت ،بلکـه دو چیـز جداگانـه
هستند یعنی نوحه کنندگان به خاطر مرگ او گریه می کنند و مرده به خاطر اعمال گذشته خـود بـه عـذاب
مبتال میشود ،چون که گریه کار دیگران است که عذاب و گناه آن را خودشان متحمل خواهند شد.
چرا ذمه آن به گردن مرده گذاشته شود؟ هر شخصی جوابگوی کار خـودش هسـت! بنـابراین ،عایشـه-
رضی اهلل عنها -افزود :گواهی قرآن در این مورد ،کافی است)315: 51( :
ترجمه«:خود و خانواده خویش را از آتش دوزخی بر کنار دارید که افروزینه آن انسانها و سنگها است».
و پیامبر عظیم الشأن فرموده است « :کُلُّکُمْ رَاعٍ وَکُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ» ()5 :4
«هر کدام از شما مسئول است ،و از هریك از شما ،درمورد زیر دستانش سؤال خواهد شد».
و اگر با وجود تعلیم و تربیت او ،خانوادهاش برای او نوحه میکنند ،رأی ام المؤمنین عایشه-رضی اهلل
عنها -صحیح است.
چنان که اهلل متعال فرموده استَ ( :وََل تَ ِزُر َوا ِزَرةٌ ِوْزَر أ ْ
ُخَرى ) (فاطر.)14:
8
ترجمه«:اگر انسان سنگینباری کسی را برای حمل گناهانش به فریاد خواند( ،او چنین کمکی را نمیتواند
بکند و) چیزی از بار گناهانشان برداشته نمیشود ،هر چند از نزدیکان و بستگان باشد».
اما به نظر ما استدالل ام المؤمنین عائشه-رضی اهلل عنها -در هر سه صورت عرضه شده صحیح
میباشد)314 :51(.
9
از اینرو در مییابیم که نکتهچینیهایی که ام المؤمنین بر معاصرین خود نموده ،در آن مراتب قوت حفظ
دخیل بوده است)330 :51( .
و او یك دانشآموز زیرک و زرنـگ بـود! هرچه پیامبر-صلی اهلل علیه وسلم -میگفـت ،انجـام میداد،
حفظ میکرد و به خاطر خود میسپرد .تا جایی که هرگاه مسألهای پیش میآمد ،بیدرنگ سخـن یا عمل
پیامبر را به یاد میآورد .او بعدها چیزهای زیادی را از حفظ روایت مینمود .از نبی اکرم-صلی اهلل علیه
وسلم )2210( -حدیـث روایـت کـرده است .در مورد قرآن گفته است« :چون یك آیه در زمان رسول اهلل
-صلی اهلل علیه وسلم -نازل میشد ،حالل و حرام و امر و نهـی آن را حفظ میکردیم و خود آن آیه را
حفظ نمیکردیم»)144 :20( .
از این سخن او روشن میشود که الفاظ و کلمات همه آیات را حفظ نمیکرده ،بلکه مفاهیم اساسی
آیات و اهداف موردنظر آنها و نیز احکام و دستوراتی را که از آنها به دست میآمده ،حفظ مینموده است.
()144 :20
10
فصل دوم
احکام اسالم از سوی پروردگار جهانیان به نحوی نازل گردیده است که تطبـیق آن آسـان و عـاری از
مشقت است .و هیچگونه تنگی در آن باالی انسان نیست .و احکام به شـیوه نازل شده اسـت هیچ نـوع
محدودیت در آزادی و تصرفات انسان نیست ،بلکه مناسب به حیات انسان است زیرا تمام این احکام از
جانب ذات حکیم و آگاه و خالق انسان است )391 :23( .که در آیه متبارکه ذیل چنین ذکر شده است( :أَََل
ترجمه :آیا کسی که (همه چیز را) آفریده است نمی داند؟ درحالیکه او باریك بین آگاه است
زمانی که مرد وفات میکند باالی همسر اش واجب است که چهار ماه و ده روز عدت را سـپری کند .و
در صورتی که حامله باشد تا زمان وضع حمل اش باید انتظار بکشد)392 :23(.
ام المؤمنین عائشه –رضی اهلل عنها -به این نظـر است که زن معتـده وفات میتواند که در هر جای
که خواسته باشد عدت خود را سپری کند .و باالی وی بقاء در خانه شـوهر اش که وفات نموده است
واجب نیـست)392 :23( .
عایشه –رضی اهلل عنها -خواهرش امکلثوم راکه شوهرش طلحه بن عبیـداهللکشـته شده بود ،وعدت اش
تا هنوز تکمیل نشده بود با خود برای زیارت "عمره" به مکه برد)1495 :29(.
ابن عباس ،جابر بن عبداهلل و علی ابن ابی طالب –رضی اهلل عنهم اجمعین-نیز به همین نظر هستند.
()392 :23
ادله :آنها به قرآن و رأی استدالل کرده اند.
11
دلیل از قرآن:
ِ -1اهلل متعال میفرماید( :والَّ ِذين ي تَوفَّو َن ِمْن ُكم وي َذرو َن أ َْزواجا ي ََتبَّ ْ ِ ِ ِ
ص َن ِبَنْ ُفسه َّن أ َْربَ َعةَ أَ ْش ُه ٍر َو َع ْشًرا فَإذَا بَلَ ْغ َن أ َ
َجلَ ُه َّن فَ ََل ْ ََ ُ َ ً َ َ َ َ َُ ْ
اَّللُ ِِبَا تَ ْع َملُو َن َخبِيٌ) (البقرة)234 : جناح علَي ُكم فِيما فَع ْلن ِِف أَنْ ُف ِس ِه َّن ِِبلْمعر ِ
وف َو ََّ ُْ َُ َ َ ْ ْ َ َ َ
ترجمه :و کسانی از شما که میمیرند و زنانی را بر جای میگذارند( ،همسران) چهار ماه و ده روز انتظار
بکشند ،و چون عدّة خود را به پایان رساندند بر شما گناهی نیسـت در آنچـه که آنان به طـور شایسته
دربارة خود انجام دهند ،و خداوند به آنچه میکنید اگاه است.
وجه استدالل :اهلل سبحانه و تعالی باالی زن معتده وفات عدت را واجب گردانیـده است .ولی مکـان آن
را تعیین نکرده؛ پس این داللت میکند بر اینکه در این امر آسانی و سهولت است برای زن که هر جای که
خواسته باشد عدت خود را سپری کند زیرا مقصد در اینجا زمان است که در آن باید مکـث کند یعنی چهار
ماه و ده روز ،نه مکان که در آن عدت را بگذراند)393 :23( .
عبدالرزاقگفته است :ابن جریج بما خبر دادکه عطاء بروایت ازابن عباسگفت :خداوندگفته است :عده
زن شوهر مرده چهار ماه و ده روز است و نگفته است در منزل خودش ایام عده را بپایان ببرد .پس هرجا
بخواهد ایام عدهاش را سپری میکند .باز ابوداود از ابن عباس روایت کرده است که گفته :این آیه بودن عده
در نزد خانواده شوهر را نسخکرده است .و درباره وصیت برای زن چیزی نگفته است .پس او اگر بخواهد
اَّللُ َع ِز ٌيز َح ِك ٌيم )(البقرة« .)240 :هرگاه خود بیرون رفتند درباره این بیرون علَي ُكم ِِف ما فَع ْلن ِِف أَنْ ُف ِس ِه َّن ِمن معر ٍ
وف َو َّْ َ ُْ َْ ْ َ َ َ
رفتن آنان برشما گناهی نیسـت چون آنان خود درباره خود چنین رفتارکردهاند»)1493-1495 :29( .
عطاء گفت :سپس آیه میـراث آمد وحق سکونـت را نسـخکرد و زن هرجا بخواهد ایام عدهاش را سپری
میکند)1494 :29( .
زن شوهرمرده نفقهای ندارد پس او باید روزانه برای اصالح حال خویش بیـرون رود .وگفتهانـد :بر
وی واجباستکه عده را در منزلی بسر ببردکه در حال جدائی جهت سکونــت وی تعیـین شـده است.
وگفتهاند :اگر منزلیکه از خانه مرده نصیـب او شده ،برایشکافی نباشد یا ورثـه شـوهرش او را از سـهم
خود بیرونکردند ،در این صورت میتواند نقل مکانکند ،چون معذور است .سکونت در خانهاش درمدت
12
عده عبادت است وعبادت هم با عذر ساقط میشود .و میگویند :اگرکرایه خانه بسیار بود و او از پرداخت
آن عاجز بود ،می تواند خانه ارزانتـری اجارهکنـد و نقل مکان نمـاید .از این سخنشـان برمیآید کهکرایه
مسکن بعهده زن است .و سکونت درمنزل شوهرش بعلتگرانی اجاره از عهدهاش افتاده و لذاگفتهاند :در آن
قسمت از خانه سکونت میکندکه سهماالرث او است ،اگر برایشکفایتکند ،و این بدین جهت استکه
برای زن شوهر مرده ،حق سکونت قایل نیستند ،خواه حامله باشد یا حامله نباشد .و تنها براو واجب است
که در خانهای بماندکه در حال مرگ شوهرش درآنجا سکونت داشت و شب و روزآنجـا بماند .اگر ورثـه
حاضرشدند خانه را برایش عوضکنند ،چه بهتر و اال او بایدکرایه مسکن را بپردازد)1494-1493 :29( .
اَّللُ َع ِز ٌيز َح ِك ٌيم) (البقرة)240 : علَي ُكم ِِف ما فَعلْن ِِف أَنْ ُف ِس ِه َّن ِمن معر ٍ
وف َو َّْ َ ُْ َْ ْ َ َ َ
ترجمه :و کسانی از شما که می میرند و زنانی را بر جای می گذارند (باید) برای همسران خود
سفارش کنند که (وارثان شوهر) آنها را تا یکسال بهره منـ د سازند و آنها را از خانه بیرون نکنـند ،و
اگر خودشان بیرون رفتند پس در آنچه آنها به گونة شایسته دربارة خود انجام می دهند گناهی بر شما
نیست ،و خداوند عزیز و حکیم است.
وجه استدالل :اهلل متعال برای زن خروج و انتقال را مباح گردانیده()395 :23
دلیل از رأی :منزل که زن معتده وفات در آن زندگی میکند خالی از دو احتمال نیست یا اینکه ملکیت
میت بوده و یا اینکه ملکیت غیر .در صورتی که ملکیت شخص غـیر باشد پس آن به کرایـه بوده پس عقد
بعد از وفات باطل میگردد و در این صورت برای هیچ کس سکونـت در آن جایز نیست مـگر به رضایت
خاطر صاحب خانه و اذن اش)393 :23( .
چنانچه پیامبر-ص لی اهلل علیه وسلم -می فرماید « :ال یحل مال امرئ إال بطیب نفسه» ()100 :15
ترجمه :خوردن مال مسلمان حالل نیست مگر به رضایت خاطر او ،و اگر ملکیت میت بوده باشد،
پس در این حال برای دا ئنین ،ورثه و وصیت اختصاص یافته است ،و برای زن معتده وفات مال
دا ئنین ،ورثه و موصی لهم ( کسانیکه ب رای شان وصیت شده است) جایز نیست .و زن معتده وفات
مستحق مقدار از میراث است در صورتیکه فقط ورثه باشد)393 :23(.
13
زنی که شوهرش فوت میکند ،باید چهار ماه و ده روز ا نتطار بکشد و از خ انه بیرون نرود .علمـاء
دیگر ،از این مسئله چنین برداشت کرده اند که اگر زن هنگا م فوت شوهر ،بـا او باشـد ،هرکجـا کـه
شوهر فوت کرد ،در آنجا می ماند ؛ اما اگر با شوهرش نبود ،جایی می ماند که خبر مرگ شوهرش را
به او می رسانند و در آن حا ل بر او حرام است که به سفر برود .گفتنـی سـت کـه اینهـا بـرای ایـن
استنباط خود به احادیثی استدالل نمودهاند که از بیرون رفتن زنی که شوهرش مرده ،جلوگیری مینماید کـه
از خانه و شهر خود بیرون برود ،و از جملهی آن احادیث :حدیث فریعه دختر مالك و خواهر ابوسعید خدری
است که گفت :همسرم به دنبال بردههایش رفت که فرار کرده بودند ،در میانه راه ،بردهها او را به قتل رسـاندند
و در حالی که من در خانهای دور از خانههای خویشاوندانم بودم ،خبر مرگ او را دریافتم ،به خدمت پیـامبر-
صلی اهلل علیه وسلم -آمدم و گفتم :ای رسول اهلل –صلی اهلل علیـه وسـلم !-در حـالی کـه در خانـهای دور از
خانههای خویشاوندانم هستم و نه مخارج و نه مسکنی را دارا میباشم ،خبر مرگ شوهرم را دریافتم ،و اگر به
خانهی برادرم و سایر خویشاوندانم بروم ،کمكهایی را به من روا میدارنـد .پیـامبر-صـلی اهلل علیـه وسـلم-
فرمود :میتوانید به آنجا منتقل شوید .پس وقتی به طرف مسجد و یا حجره بیرون رفتم ،مرا خواست و گفـت:
تا پایان دوران عده ،در خانهای بمان که در آن خبر مرگ شوهرت را دریافتهاید .فریعه میگوید :پس چهار مـاه
و ده شب در آنجا ماندم)443 :51( .
آنان به حدیث فوق و امثال آن برای ممنوعیت بیرون رفتن از خانه استدالل مـینماینـد ،امـا بایـد عـدم
جواز انتقال به خانه اگر در بیرون از آن بود و همچنین عدم بازگشت به شهر اگر بیرون از آن باشد ،را اثبات
میکردند)443 :51( .
ولی فقهاء احناف به چنین نظر هستند که زن معتده وفات باید عدت خود را در منزل خویش سپـری
کرده و برای وی جائز نیسـت که شب را در جای دیگـری بگذرانـد ،اما از طرف روز میتوانـد برای رفـع
حاجات خود و برای بدست آوردن نفقه ،بیـرون گردد؛ زیرا برای وی نفقه از جانـب شوهر اش نیسـت و
همچنان میتواند که قسمتی از شب را نیز در بیرون از خانه باشد ،ولی باید دوباره به منزل خویش برگشته و
در منزل خود صبح کند و بخوابد)235 :50(.
در این مورد امام کاسانی میفرماید :چون زنی که شوهرش فوت کرده برای بدست آوردن ضرورت های
خود از جمله نفقه ،نیاز به بیرون رفتن دارد؛ زیرا نفقه وی بدوش خودش است میتواند از طرف روز بیرون
شود ،اما از طرف شب بیرون شده نمیتواند؛ چون در شب ضرورتی برای خروج نیست)350 :54( .
14
سفر زن بدون محرم:
سفر در ذات خود یك نوع مشقت است و امکان حدوث مشاکل در آن بیشـتر است .پس باید مسافـر
قدرت و توانایی سـفر را داشـته باشد .تا اینکه امر بد یا مـکروه برایش حادث نگردد .و زن در ذات خود
موجود ضعیف است و اسالم زن را به بعضـی اعمال مشقـت بار که مردان را مکلـف گردانیده ،چون جهاد
و نفقه زنان را مکلف نگردانیده است و به این سبب علماء در حکم سفر زن بدون محرم اختالف کرده اند.
()401 :23
ام المؤمنین عائشه – رضی اهلل عنها -قائل به جواز سفر زن بدون محرم است؛ در صورتـی که همراه زن
دوستان یا همراهان قابل اعتمادی همراه باشد .واز وی تفریق بین سفر برای حج و سفر برای غیر از حج
نقل نشده است)223 :14 (.
و از جمـله فقهـاء :امام مالـك ،امام احمد ،و امام ابن حـزم ظاهری–رحمهم اهلل -نیز به همین رأی
هستند)401 :23( .
ادله :این گروه به قرآن کریم ،سنت نبوی و قیاس استدالل میکنند.
دلیل از قرآن:
اع إِلَْي ِه َسبِ ًيَل َوَم ْن ِ -1قول اهلل متعال( :فِ ِيه آَيت ب يِنَات م َقام إِب ر ِاهيم ومن دخلَه َكا َن ِآمنًا وََِّّللِ علَى الن ِ ِ
َّاس ح ُّج الْبَْيت َم ِن ْ
استَطَ َ َ َ َ ٌ َ ٌ َ ُ َْ َ َ َ ْ َ َ ُ
ترجمه :در آن نشانههای روشنی است( ،و از آن جمله است) مقام ابراهیم ،و هرکس داخل آن شود در
امان است و خداوند حج خانة کعبه را بر کسانی از مردم که توانایـی رفتـن به آنجا را دارنـد واجـب
گردانیده است ،و هرکس کفر بورزد ،پس خداوند از جهانیان بینیاز است.
وجه استــدالل :هرآئینه اهلل متعال حج را باالی هر فـرد مسلمان که توانایی آن را داشته باشد واجـب
گردانیده است و در واجب بودن آن بین زن و مرد فرق نگذاشته است .و نیز وجود محرم همرای زن را
شرط نگردانیده است ،پس این اشتراط (وجود محرم) همرای زن زیادت است بر نص بدون دلـیل.
()402 :23
15
دلیل از سنت:
-1از ابن عمر روایت است که گفت« :جاء رجل إلى رسـول اهلل –صلى اهلل علیه وسلم -فقـال :ما یوجـب
ترجمه :مردی نزد رسـول اهلل –صلى اهلل علیه وسلم -آمد وگفت :چه چـیزی حج را واجب میسازد؟ فرمود:
توشه و سواری.
وجه استدالل :رسول اهلل -صلی اهلل علیه وسلم -شروط را بیان نمود که اگر موجود شود حج واجـب
میگردد ،و زن را از این قاعـده مستثنـی نسـاخت .ویا شروط عالوه از(توشه و سواری ) را بر وی اضافه
ننمود .مثل :وجود محرم همراه زن .پس عدم ذکر این شرط داللت به عدم شرط بودن آن میکند زیرا
تأخیر بیان از وقت حاجت جایز نیست)403 :23( .
-2از عدی بن حاتم روایت است که میگوید« :بینا أنا عند النبی صلى اهلل علیه وسلم إذ أتاه رجـل فشکا إلیه
الفاقة ثم أتاه آخر فشکا إلیه قطع السبیل فقال یا عدی هل رأیت الحیرة قلت لم أَرها وقد أنبئت عنها قال فإن
طالت بك حیاة لترین الظّعینة ترتحل من الحیرة حتى تطوف بالکعبة ال تخاف أحدا إال اهلل»()194َ :13
پیامبر -صلی اهلل علیه وسلم -در باره آیند ه اسالم وگسترش و بر افراشته شدن مناره های آن در کره
زمین ،برای عدی بن حاتم سخن گفته اند ،و از جمله بیانات ایشان این بوده اسـت که «در آینـ ده ،زن
بادیه نشین از حیره عراق بدون همراهی همسر به سفر حج می رود ،و جز از خداونـد ،از هیچ چیـز
خوف و باکی ندارد».
این خبر و روایت فقط داللت بر وقوع ندارد ،بلکه بر جواز این کار نیز داللـت دارد؛ زیرا که ایــن خبـر
در مقام بشارت و ستایش از گسترش قلمرو اسالم و امنیت اسالمی بیان شده است)444 :45(.
دلیل از قیاس:
اجماع منعقد گردیده است در صورتیکه در دارالحرب زن مسلمان گردد پس باالی اش الزم است ،اما
خروج از آن به طرف کشور های مسلمین ،اگر چه همرایش محرم و یا شوهر اش نباشد.
16
همچنین حج نیز باالی این قضیه قیاس میگردد زیرا که اداء هر دو بر زن مسلمان واجب است و همچنان
این حدیـث که بر آن اتفاق علماء اسـت« )405 :23 ( .ال تسافر المرأة إال مع ذی محرم» ( )354 : 54سفر
17
مبحث دوم :احکام استمتاع از زن
از آیه های قدرت اهلل متعال این است که از جنس خود انسان ،زنها را آفرید که همسران مردان قرار
گرفتند ،و آفریدن دو قسـم فرزنـد مختـلف از یـك ماده و یـك غذا که در اعضا و جوارح ،و صورت و
سـیرت عادت و اخالق ،تفاوت و امتیازی نمایان یافته می شود ،این آفرینش نشانی کامل و کافی بر قدرت
و حکمت کامل الهی جلت قدرته است ،سپس فلسفه و حکمت آفرینش ،نوع خاص زنها را چنین بیان نمود
که( :لِتَ ْس ُكنُوا إِلَْيها) (الروم )21 :یعنی آنها بدین خاطر آفریده شدند که شما با رسیدن به آنها آرام گیرید ،اگر
در لوازمی که مرد در خصوص زن دارد ،اندیشه کنید ،خالصه ی همـه آنها سکـون قلب و راحـت و
اطمئنان اسـت ،که قرآن کریم همـه آنها را در یك لفظ جمع نمود ،از این معلوم می شود که خالصه ی
همه انتظامات زندگی ازدواجی سکون و راحت قلب است ،خانه ای که در آن زن موجود باشد او در مقصد
آفرینش خویش پیروز است ،و جایی که این سکون قلبی وجود نداشته باشد اگر چه همه چیز های دیگر
باشند او از نظر زندگی ازدواج ناکام و نامراد است ،و بدیهی است که آرامش قلبی با همدیگر تنها در
صورتی ممکن است که اساس ارتباط و تعلق زن و مرد برنکاح و ازدواج شرعی باشد)431 :34 (.
و این چنین زن جزء از مرد است ،واین جزئیت اقتضاء میکند که هر یـك از زن و مرد از همدیـگر نفـع
ببرند .و عالقات بین شان رو به ازدیاد باشد ،تا اینکه به درجه الفت و انس کلی برسد و هیچ مانع باقی
نماند تا از همدیگر نفع برده نتوانند)424 :23 (.
و لکن در بعضی احوال این استمتاع ،محدود میگردد .و حتی در بعضی مفاهیم قاصر میگردد .مثال:
زمانیکه یکی از زوجین و یا هردو در حالت احرام باشند ،یا روزه داشته باشند ،و یا اینکه زن در دروان
قاعـدگی ،و نفاس قرار داشته باشد .و این چنین در بعضی احوال دیگر ،که روی هر کدام به طور مختصر
بحث خواهیم کرد.
18
اوآل :استمتاع از زن حائض
حیض در عرف شریعت به خون گفته میشود که از رحم زن بیرون میگردد بدون زایمان ،به مقدار
معلوم و در وقت معلوم)245 :44 (.
و رنگ آن سیاه گونه است و همچنان نزد بعضی سرخ گونه .ونزد امام شافعی-رحمه اهلل – خون حیض
فقط سیاه رنگ است و او به حدیث که از پیامبر-صلی اهلل علیه وسلم -روایت شده است استدالل میکند.
( )243 :44
از فاطمه بنت حبیش روایت شده استکه :او همواره مبتال به حیض بود ،پیامبر-صلی اهلل علیه وسلم،-
به وی فرمود« :إن دم الحیض ،دم أسود یعرف فإذا کان ذلك فأمسکی عن الصالة وإذا کان اآلخر ،فتوضئی
وصلی»)44 :52 (.
هرگاه آن خون ،از خون حیض باشد ،رنگ آن سیاه است .در این حالت از خواندن نماز خودداری کن،
اگر چنان نبود ،وضو بگیر و نمازت را بخوان.
برای زن در مدت حیض یك سلسله دردها و آالم پیش میآید ،که طبیعت و میول اش تغیر میکند و
یك نوع حالت اضطراب را به خود میگیرد و از مرد دوری میکند؛ لذا از رحمت اهلل – سبحانه و تعالی-
است که بر زن از تخفیف کار گرفته و در دوران قاعدگی اش از انجام یك سلسله عبادات برای وی
رخصت داده است و وی را به اداء نماز ،روزه گرفتن و برخی دیگر عبادات که شرط طهارت در آن
ضروری است ،امر نکرده است ،همچنان بر مرد جماع زن حائضه را حرام گردانیده است .و انسانها قبل از
اسالم ،برابر است که یهودی میبودند یا نصرانی و یا مشرکین زن را در حالت حیض نجس میشمردند .و از
وی خدمت را قبول نمیکردند .سپس اسالم به تعالیم آسان آمد و این چنین نظریه های بد وعقب مانده را
رد کرد و از بین برد .وبرای مرد مباح گردانید که همـرای همسـر خود چنان تعامل ورفتار کند که قبل از
عادت ماهانه اش میکرد ،به جزء از جماع؛ زیرا جماع در دوران قاعدگی همسر اش بر وی حرام است:23(.
)410
علماء از جمله سلف و متأخرین در کیفیت استمتاع از زن حائضه اختالف کرده اند .ولی در استمتاع به
فوق ازار همه شان اتفاق دارند ولی محل اختالف تحت ازار است)411-410 :23( .
ام المؤمنین عائشه –رضی اهلل عنها -به این نظر است که برای مرد جایز است ،که هر قسمی که خواسته
باشد از زن حائضه خود نفع ببرد به جز فرج)411 :23( .
19
ادله :این گروه به قرآن کریم ،سنت نبوی و قیاس استدالل میکنند.
دلیل از قرآن:
وه َّن َح ََّّت يَطْ ُه ْر َن فَِإ َذا اعتَ ِزلُوا النِ َساءَ ِِف الْ َم ِح ِ
يض َوََل تَ ْقَربُ ُ ك َع ِن الْ َم ِح ِ
يض قُ ْل ُه َو أَذًى فَ ْ -1این قول اهلل متعال ( :ويَ ْسأَلُونَ َ
ترجمه :و ترا از حیض می پرسند ،بگو :آن رنج و تکلیف است ،پس به هنگام حیض از زنان
کناره گیری کنید و با آنان نزدیکی نکنید تا پاک شوند ،پس هرگاه پاک شدند با آنان نزدیکی کنید ،از
آنجا که خدا شما را دستور داده است .همانا اهلل متعال توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست دارد.
وجه استدالل :محیض اسم مکان است برای حیض ( قاعدگی) و این تخصیص به موضع خون
دلیل بر این است که به جزء از آن ( موضع دم) چیزی دیگری را شامل نمی گردد ،مثل :تحت ازار.
()411 :9
دلیل از سنت:
از انس –رضی اهلل عنه -روایت است که میگوید :هنگامی که زن در میان یهود دچار عادت ماهوار می
شد ،آنها با او غذا نمی خوردند و با او در یك خانه زندگی نمی کردند؛ صحابه -رضی اهلل عنهم اجمعین-
ك َع ِن
از رسول اکرم-صلی اهلل علیه وسلم -در این باره پرسیدند؛ اهلل متعال این آیه را نازل فرمودَ ( :ويَ ْسأَلُونَ َ
20
روبروی آنها مقداری شیر برای رسول اهلل -صلی اهلل علیه وسلم -بعنوان هدیه آوردند؛ آنحضرت -صلی اهلل
علیه وسلم( -شخصی را) بدنبال آنها فرستاد و به آنها شیر نوشاند؛ اینگونه ،آنها دانستند که نبی اکرم-صلی
اهلل علیه وسلم -از آنان ،ناراحت نیست)444 :21(.
وجه استدالل :رسول اهلل-صلی اهلل علیه وسلم -چیزی را که برای مرد از ز ن حائضه اش مباح
است بیان نمود .و برای مرد به جزء از نکاح که مراد از آن جماع است و محل آن فرج است دیگر
همه چیز برایش مباح است پس این داللت بر مبا ح بودن هر چیز غیر از جماع میکند( )413 :9
-2عکرمه از بعض همسران پیامبر-صلی اهلل علیه وسلم -روایت میکند« :أن النبی صلى اهلل علیه وسلم
کان إذا أراد من الحائض شیئا ألقى على فرجها ثوبا»)44 :30(.
ترجمه:زمانیکه نبی اکرم -صلی اهلل علیه وسلم -از زن حائضه چیزی را اراده میکرد باالی فرج اش
پارچه ای را می انداخت.
-3از أم المؤمنین عائشة -رضی اهلل عنها – روایت است که گفت« :کان رسول -صلى اهلل علیه وسلم-
21
دوم :احکام زن مستحاضه.
طوریکه اهلل متعال زن را خلق کرده است ،حیض (عادت ماهانه ) را در طبیعت و سرشت وی نهاده
است که در هر ماه طور عادت جاری میگردد .و این حیض دارای ایام محدود است ،که از آن تجاوز
نمیکند و این خون حیض دارای صفات معین است که آن تغیر نمیکند زمانیکه این مدت ایام از حد زمان
خود تجاوز کرد و یا صفات اش تغیر کرد پس به این معنی است که این حیض (عادت ماهانه) نبوده بلکه
مستحاضه است)414 :23( .
و استحاضه عبارت است از جاری شدن خون در غیر وقت خود به صورت خونریزی از رگی به نام
عاذل .تشخیص مستحاضه با حائضه به علت مشابهت خون حیض و خون استحاضه اندکی مشکل است.
اگر خون به طور مستمر و یا اغلب اوقات از فرج زن خارج شود؛ مدتی از آن دوره عادت ماهانه
محسوب شده و احکام حیض را دارد ،و مدتی هم استحاضه میباشد که در آن صورت نباید روزه و
نمازش را ترک کند ،زیرا زن مستحاضه حکم زن پاکیزه را دارد) 24:41 (.
-طهارت زن مستحاضه:
طهارت از حدث و ناپاکی برای صحت نماز و طواف خانه ای کعبه شرط است .علماء سلف و خلف
در مورد زنی مستحاضه که ارداه طهارت را دارد ،اینکه چگونه طهارت حاصل نماید؛ بخاطر اداء کردن
عبادات ،اختالف کرده اند.
ام المؤمنین عائشه –رضی اهلل عنها -به این نظر است ،که باالی زن مستحاضه فقط یك غسل واجب
است و بعدا ،برای هر نماز وضوء بگیرد)414:23(.
ادله :ام المؤمنین عائشه –رضی اهلل عنها -به سنت و رأی استدالل میکند.
دلیل از سنت:
-1آنچه که ام المؤمنین عائشه –رضی اهلل عنها روایت میکند :فاطمه بنت ابی حبیش نزد رسول اهلل –
صلی اهلل علیه وسلم -آمد و گفت از من خون جاری میگردد وقطع نمیگردد .پس پیامبر-صلی اهلل علیه
وسلم -وی را امر کرد که در دوره حیض(عادت ماهانه) نمازش را ترک کند ،سپس غسل کند و در وقت
هر نماز وضو بگیرد)331:10(.
22
وجه استدالل :رسول اهلل-صلی اهلل علیه وسلم -به آنچه که واجب بود وی را امر کرد که آن عبارت از
غسل است ،بعد از پایان یافتن دوره عادت ماهانه سپس برای هر نمازی وضو بگیرد .پس این داللت میکند
بر اینکه فقط یك بار غسل کردن باالی زن مستحاضه واجب است)419 :23( .
-2قول پیامبر اکرم-صلی اهلل علیه وسلم -در مورد زن مستحاضه« :تدع الصالة أیام أقرائها ،ثم تغتسل
ترجمه :در دوره حیض و عادت ماهانه نمازش را ترک کند ،سپس غسل کند و در وقت هر نمازی وضو
بگیرد.
وجه استدالل :خون استحاضه ،خونی است که غسل را واجب نمیگرداند بر خالف خون حیض و نفاس.
(.)420 :23
و دلیل اینکه زن مستحاضه در وقـت هر نماز وضوء بگـیرد اینسـت که پیامبر-صلی اهلل علیه وسلم -در
مـورد مستحاضه میفرماید « :تدع الصالة أیام أقرائها ثم تغتسل وتصلى والوضوء عند کل صالة »()119:30
ترجمه :زن مستحاضه روز های حیض خود را ترک کند سپس غسل کرده و برای وقت هر نماز
وضوءکند ،روزه بگیرد و نماز را اداء کند.
باالی زن مستحاضه فقط یك غسل واجب است به اتفاق مذاهب چهارگانه بدلیل حدیث فاطمه بنت
ابی حبیش و احادیث دیگر .و علماء شافعیه و حنابله غسل کردن برای هر نماز را سنت ،و احناف و مالکی
ها مندوب میدانند )441 :24(.بدلیل این حدیث« :أن النبی –صلی اهلل علیه وسلم -أمر أم حبیبه أن تغتسل،
فکانت تغتسل عند کل صالة »)35 :23 (.
زن مستحاضه وامثال وی نزد احناف میتواند به وضوء اش تمام نماز ها را از قبیل فرائض و نوافل
اداء کند و وضوء مستحاضه به خروج وقت باطل میگردد ،مثل :وضوء شخص معذور)441:24 (.
23
دوم :جماع ( همبستری) زن مستحاضه.
زنی مستحاضه محکوم به به طهارت است یعنی حکم به طهارت وی شده است؛ لذا مأمور است تا
جمیع عبادات را از قبیل نماز ،روزه و طواف را اداء کند .ولی محل جماع قسمی که در حیض آلوده به خون
است در مستحاضه نیز چنین حالت دوام دارد و از بین نمیرود .که این را اهلل متعال در آیت قرآن عظیم
الشأن به اذی مسمی کرده است)424 :23( .
لذا علماء سلف وخلف در حکم جماع زن مستحاضه اختالف کرده اند.
ام المؤمنین عائشه -رضی اهلل عنها -به این قول است که جماع زن مستحاضه جائز نیست.
ادله :عائشه -رضی اهلل عنها -به آیت قرآن کریم استدالل میکند.
وه َّن َح ََّّت يَطْ ُه ْر َن فَِإ َذا اعتَ ِزلُوا النِ َساءَ ِِف الْ َم ِح ِ
يض َوََل تَ ْقَربُ ُ ك َع ِن الْ َم ِح ِ
يض قُ ْل ُه َو أَذًى فَ ْ -1این قول اهلل متعال َ ( :ويَ ْسأَلُونَ َ
ترجمه :و ترا از حیض میپرسند ،بگو :آن رنج وتکلیف است ،پس به هنگام حیض از زنان کنارهگیری
کنید و با آنان نزدیکی نکنید تا پاک شوند ،پس هرگاه پاک شدند با آنان نزدیکی کنید ،از آنجا که خدا شما
را دستور دادهاست .همانا خداوند توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست دارد.
وجه استدالل :اهلل –سبحانه وتعالی -جماع زن حائضه را حرام گردانیده است به سبب وجود اذی(رنج و
تکلیف) که در صورت جاری شدن خون حیض وجود دارد .و این علت در مستحاضه نیز وجود دارد .پس
جماع مستحاضه نیز حرام است به سبب وجود علت در آن)425:23( .
و همچنان راجح در نزد فقهاء حنابله نیز چنین است که مرد با زن مستحاضه جماع ننماید ،مگر در
صورت خوف از نفس خود از واقع شدن در محرمات .چنانچه از عائشه-رضی اهلل عنها -روایت است که
میفرماید« :المستحاضة ال یغشاها زوجها» )329 :10(.با زن مستحاضه شوهرش مقاربت نمیکند؛ زیرا در وی
علت اذی(رنج و تکلیف) است ،پس جماع وی مثل زن حائضه حرام است؛ زیرا اهلل متعال علت تحریم
(البقرة )222/
و ترا از حیض میپرسند ،بگو :آن زیان است ،پس به هنگام حیض از زنان کنارهگیری کنید و با آنان
نزدیکی نکنید ،تا پاک شوند .
24
فقهاء احناف همبستری زن مستحاضه را جایز میدانند)213 :40 (.
و احناف چنین استدالل میکنند:
بر ثبوت حکم روزه و نماز برای مستحاضه اجماع صورت گرفته است .و خون که از رگ جاری میگردد
سبب منع نماز ،روزه و جماع نمی گردد بر خالف خون که از رحم خارج میگردد یعنی حیض؛ چون این
نوع خون سب سقوط نماز ،روزه وجماع نمی گردد)213 :40 ( .
پس بسبب اینکه مستحاضه از اداء نماز منع نشده است پس از روزه و همبستری نیز اجماعا منع
نمیگردد)333 :34 ( .
25
-2ابو هریره –رضی اهلل عنه -روایت کرده است که« :أن رجال سأل رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم -عـن
المباشرة للصائم؟ فرخص له .فأتاه آخر فسأله فنهاه فإذا الذی رخص له شیخ ،و إذا الـذی نهـاه شـاب»:30(.
)423
ترجمه :مردی نزد رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم -آمد و از حکم مباشرت کردن برای شخص صائم
(روزه دار) پرسید .و رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم -برایش اجازه داد .و شخص دیگری آمد و او نیز
چنین سوال کرد ولی این شخص را نهی کرد .زیرا کسی که اجازه داده بود پیر یا مسن بود ،و شخصی
دیگری را که نهی کرده بود جوان بود.
وجه استدالل :تجویز فعل مباشرت برای شخص روزه دار از طرف رسول اکرم-صلی اهلل علیه وسلم ،-دلیل
است بر جواز آن برای کسی که غرایز خویش را کنترول کرده بتواند)430: 23 (.
-3عن جابر بن عبداهلل قال قال عمر بن الخطاب هششت فقبلت و أنا صائم فقلت :یا رسول اهلل ! صنعت
الیوم أمرا عظیما قبّلت و أنا صائم .قال« :أرأیت لو مضمضت من الماء و أنت صائم» .قال عیسی بن حماد.
قلت ال بأس به)239 :31( .
از عمر-رضی اهلل عنه -روایت است که گفت :روزی به هوس آمدم و بوسیدم در حالیکه روزه داشتم سپس
رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم -آمد و برایش گفتم :امروز کاری بس عظیم را مرتکب شدم ،بوسیدم در
حالیکه روزه دار بودم .فرمود :اگر روزه داشته باشی و با آب مضمضه کنی چطور است؟ گفتم :در این کار
اشکالی نمی بینم .پیامبر صلی اهلل علیه وسلم فرمود :پس چرا میپرسی؟ یعنی این دو عمل شبیه به هم
میباشد.
26
مبحث سوم :تستر(پوشیده گی) زن در مجتمع
عورت زن:
زنان دارای عورت هستند که اهلل متعال به پوشیده گی و ستر آن از مرد های اجانب ،امر نموده است.
و این عورت دارای حدود است که علماء در تحدید آن اختالف نموده اند)351 :23( .
ومنشأ این خالف این قول اهلل متعال و همچنان برخی احادیث پیامبر -صلی اهلل علیه وسلم -است .که
ِ ات ي ْغضضن ِمن أَب ِ
ِ ِ ِ
ين ِزينَتَ ُه َّن إََِّل َما ظَ َهَر ِمْن َها َولْيَ ْ
ض ِربْ َن صا ِره َّن َوَُْي َفظْ َن فُ ُر َ
وج ُه َّن َوََل يُْبد َ از جمله این آیتَ ( :وقُ ْل ل ْل ُم ْؤمنَ َ ُ ْ َ ْ ْ َ
ترجمه :و به زنان مؤمن بگو :چشمان خود را (از نامحرمان) فرو بگیرند ،و پاکدامنی کنند و از زینت
خود مگر آنچه از آن که آشکار است .آشکار نکنند ،و باید روسریهایشان را بر گریبانهایشان فرو گذارند.
أم المؤمنین عائشه-رضی اهلل عنها -به این نظر است که تمام بدن زن عورت است به شمول صورت و
دو دست .و مراد از مستثنی در این قول اهلل متعال( :إََِّل َما ظَ َهَر ِمْن َها) مالبس است که آنرا زن میپوشد:23( .
)352
و این قول است که عبداهلل ابن مسعود –رضی اهلل عنه و نخعی و بصری و همچنان فقهاء شافعی و
جنابله نیز به همین رأی هستند)352 :23( .
ادله :این گروه به قرآن ،سنت استدالل میکنند.
ين ِزينَتَ ُه َّن إََِّل َما ظَ َهَر ِمْن َها) (النور)31: ِ
دلیل از قرآن َ ( :وََل يُْبد َ
وجه استدالل :اهلل متعال حرام گردانیده است اینکه زن زینت خود را ظاهر سازد ،به استثناء آن زینت
های که آشکار است)352 :23( .
زینت چیزی است که زن بدان خود را زیبا ساخته و نیکو میگرداند ،مثل :سرمه در چشم ،لباس ها و
حنا)90 :49( .
زینت دو نوع است:
زینت ظاهری و زینت باطنی.
27
زینت ظاهری ستر آن واجب نیست و نه نظر کردن به طرف آن حرام است .و زینت که در آیت فوق
ذکر گردیده است ،در آن سه قول است.
اول :که مراد از زینت مالبس است .و این قول ابن مسعود است.
دوم :مراد از آن سرمه و خاتم (انگشتر) است و این قول ابن عباس و مسور بن مخرمه است.
سوم :مراد از زینت روی و دو دست است و این قول حسن ابن جبیر و عطاء است)90 :49(.
زینت باطنی چناچه ابن مسعود میگوید :از جمله گوشواره ،گلوبند ،النگو (دستبند) و پای زیب .ولی
در مورد دستبند اختالف است.ازعائشه –رضی اهلل عنها -روایت شده است که این از جمله زینت ظاهری
است ولی دیگران میگویند که از جمله زینت باطنی است .و این زینت باطنی ستر و پوشش آن واجب است
از اجانب .و نظر کردن به آن از روی قصد حرام است)134 :44( .
ِ
ي َعلَْي ِه َّن ِم ْن َج ََلبِيبِ ِه َّن ذَل َ
ك أ َْد ََن أَ ْن يُ ْعَرفْ َن فَ ََل ك ونِس ِاء الْمؤِمنِ ِ -2قول اهلل متعالَ( :يأَيُّها النَِِّب قُل ِِل َْزو ِاج َ ِ
ي يُ ْدن َ
ك َوبَنَات َ َ َ ُ ْ َ َ َ ُّ ْ َ
ترجمه :ای پیامبر! به زنانت و دخترانت و زنان مؤمنان بگو :روسریهایشان را بر خود فرو پوشند ،این
نزدیکتر است به آنکه (به پاکدامنی) شناخته شوند و آزار نبینند و اهلل آمرزندة مهربان است.
وجه استدالل :به تحقیق اهلل متعال پیامبر خود را امر نموده است به اینکه مادران مومنان ،دختران اش را و
زنان مؤمنان را امر نماید که پوشش خود را فروتر بگیرند .و ابن عباس و بعضی دیگران قسمی تفسیر نموده
اند ،اینکه بپوشانید صورت های خویش را و سرهای خویش و آشکار نسازید از آن مگر یك چشم را.
()353 :9
دلیل از سنت:
-1عن جریر بن عبداهلل –رضی اهلل عنه -قال« :سألت رسول اهلل – صلی اهلل علیه وسلم -عن النظر
جریر بن عبداهلل-رضی اهلل عنه -میگوید از رسول اهلل -صلی اهلل علیه وسلم -در باره نگاه ناگهانی
پرسیدم ،پیامبر –صلی اهلل علیه وسلم -به من دستور داد تا نگاهم را برگردانم.
28
-2رسول اهلل – صلی اهلل علیه وسلم -برای علی (کرم اهلل وجهه) میفرماید ( :یا علی ال تتبع النظرة النظرة
فإن لك األولى و لیست لك الثانية) ( )202 :31ای علی به تعقیب یك نظر ،نظر دیگر نینداز؛ چون نظر اول
نماز زن در مسجد:
مساجد خانه های اهلل متعال در روی زمین است که اهلل متعال به اداء نماز در آن امر نموده است.
پیامبر -صلی اهلل علیه وسلم – نیز به اداء نماز در مساجد به شکل جماعت امر نموده و در احادیث زیادی
بر آن تأکید ورزیده است .حتی اینکه کسانیکه در این راستا کوتاهی می ورزند به عقاب شدیدی تهدید شده
اند ،پس اداء نماز در مساجد واجب است و بعضی از علماء شرط صحت نماز را نماز جماعت دانسته اند.
و به این قول هستند که نماز بدون جماعت در مسجد صحت پیدا نمی کند ،مگر به عذر؛ به سبب خوف و
مرض .و زن مأمور به باقی ماندن در خانه است؛ تا اینکه با مردان بیگانه مختلط نگردد .و اگر شریعت به
نماز زنان در مساجد جواز نیز بدهد ،مشروط بر محافظت بر حیاء زن و عفت زن است .و خروج زن به
طرف مسجد مقید به عدم تعرض به شرف و اخالق وی است(.)334 :23
29
أم المؤمنین عائشه – رضی اهلل عنها -به این رأی است که نماز زن در خانه اش بهتر است از نماز وی در
مسجد وهمچنان عده از اصحاب از قبیل :عمر بن الخطاب ،ابن مسعود و ابن عمر–رضی اهلل عنهم اجمعین-
نیز به همین نظر هستند)334 :23( .
ادله:این گروه به قرآن وسنت استدالل میکنند.
دلیل از قرآن:
ترجمه :خانههایی که خداوند اجازه داده است برافراشته شوند ،و نام او در آنجا یاد شود ،و او را صبح و
شام در آنجا تسبیح میگویند.مردانی که هیچ تجارت و خرید و فروشی آنان را از یاد اهلل ،و خواندن نماز ،و
دادن زکات غافل نمیسازد ،از روزی میترسند که دلها و دیدگان در آن دگرگون و پریشان میگردد.
وجه استدالل :اهلل متعال تسبیح گفتن برای خود را در مساجد به مرد ها تخصیص داده که این تخصیص
مفهموما داللت به این میکند که زنان برای اهلل متعال در منزل هایشان تسبیح میگویند.
دلیل از سنت:
-1آنچه که ابن عمر – رضی اهلل عنهما -روایت کرده است « :قال رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم :-ال
تمنعوا نساءکم المساجد و دورهن خیر لهن»)144 :30(.
رسول اهلل -صلی اهلل علیه وسلم -فرموده است :زنان تان را از مساجد منع نکنید ولی خانه هایشان
برایشان بهتر است.
وجه استدالل- :رسول اهلل صلی اهلل علیه وسلم -بیان کرده است که نماز زن در منزل اش نسبت به نماز
وی در مسجد بهتر است .لذا باالی زن واجب است که به چیزی عمل کند که برای وی در آن خیر است.
()333 :23
-2عن عبد اللّه بن سوید االنصارى عن عمّته امْرأَة أَبى حمید الساعدى أَنها جاءت إلى النبى -صلى اهلل
علیه وسلم -فقالت :یا رسول اللَّه إنِّى أُحبّ الصَّالة معك .قال« :قد علمْت أَنَّك تُحبین الصَّالة معى وصالتك
فى بیتك خیر من صالتك فى حجرتك وصالتُك فى حجْرتك خیر من صالتك فى دارک وصالتك فى
دارک خیر من صالتك فى مسجد قومك وصالتك فى مسجد قومك خیر لك من صالتك فى مسجدى».
30
قال فأَمرت فبُنى لها مسجد فى أَقصى شىء من بیتها وأَظْلمه فکانت تُصلِّى فیه حتَّى لقیت اللَّه عزَّ وجلّ.
()195 :54
ترجمه :عبداهلل بن سوید انصاری از عمه اش ابی حمید الساعدی روایت میکند که عمه اش (ام حمید)
پیش پیامبرآمد و گفت :یا رسول اهلل! من دوست دارم همراه شما نماز بخوانم ،آن حضرت فرمودند :من
میدانم که نمازخواندن را همراه من دوست داری ،البته نماز تو در خانهات بهتر است از نمازی که در سالن
بخوانی و نمازت در سالن بهتر است از نمازی که در حیاط منزل بخوانی و نمازت در آنجا بهتر است از
نمازی که در مسجد محلهات بخوانی و نمازت در آنجا بهتر است از نماز در مسجـد من .آنگاه آن زن قانـع
شد و دستـور داد در خلوتتـرین و تاریكترین مکان خانه اش ،مسجدی بنا کردند و تا دم مرگ آنجا نماز
میخواند.
وجه استدالل :اهلل -سبحانه و تعالی ،-نبی اکرم – صلی اهلل علیه وسلم -را رحمت برای عالمیان فرستاده
است .و وی برای شخص سائل بیان نموده است که نماز اش در منزل اش برایش بهتر است نسبت به نماز
وی در مسجد)333 :23( .
-3عن أم حمید قالت :قلت :یا رسول اهلل! یمنعنا أزواجنا أن نصلـی معـك ونحـب الصالة معـك ،فقال
رسول اهلل صلى اهلل علیه وسلم« :صالتکن فی بیوتکن أفضل من صالتکن فی حجرکن وصالتکن فی
ام حمید میفرماید :گفتم ای رسول اهلل! شوهران ما نمیگذارند که ما همراه شما نماز بخوانیم ،در حالی
که ما دوست داریم همراه شما نماز بخوانیم ،پیامبر اکرم-صلی اهلل علیه وسلم -فرمود :نماز شما در
خانههای تان بهتر است از نمازی که در چهاردیواری بخوانید و نمازی که در چهاردیواری منزل بخوانید
بهتر است از نمازی که در جماعت بخوانید».
در این حدیث دو نکته قابل توجه است -1 :منع ازواج ،همسرانشان را از رفتن به مسجد -2 .شکایت
زنان و پاسخ رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم)45 :39( .-
از این حدیث معلوم میگردد که احادیث اذن ،به ابتدای اسالم محدود بوده تا حضور زنان در مساجد
سبب تقویت ایمان آنان بگردد و از محضر رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم -حد اکثر استفاده را ببرند؛ اما
زمانی که علم و دانش شیوع بیشتری پیدا کرد نیازی به این نبود که زنان در مساجد حاضر شوند ،آنگاه
رسول اهلل–صلی اهلل علیه وسلم -به صورت تعریض و اشاره احادیثی را بیان فرمود و زنان را تشویق نمود
31
که در خانه بمانند و آنجا به عبادت خدا مشغول شوند ،از اینجا بود که اصحاب گرامی -رضی اهلل عنهم
اجمعین -متوجه شدند و برخی رفتن همسرانشان را به مساجد ممنوع قرار دادند ،زنان وقتی که با این
ممانعت روبرو گشتند ناراض شدند ،و به محضر گرامی آن حضرت –صلی اهلل علیه وسلم -شکایت نموده
عرض کردند :یا رسول اهلل! شوهران ما این فضیلت را که ما همراه با شما نماز جماعت بخوانیم از ما
گرفتند .نبی اکرم –صلی اهلل علیه وسلم -این عمل اصحاب گرامی را محکوم نکرد ،بلکه با تشویق و
ترغیب زنان جهت اداء نماز در خانه ،عمل اصحاب -رضوان اهلل علیهم اجمعین -را تائید نمود ،از کلمات
«یمنعنا أزواجنا» و «نحب الصالة معك» مفهوم میگردد که تعداد کثیری از اصحاب دست به این کار زدند،
أَفضل من صالتها فى حجرتها وصالتها فى مخدعها أفضل من صالتها فى بیتها ))144 :30( .
ترجمه :نماز زن در خانه اش بهتر است از نمازی که در چهار دیواری خانه بخواند ،و نمازش در اطاقی
که داخل سالن است بهتر است از نمازی که در سالن بخواند.
وجه استدالل :رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم -بیان نموده است که هر قدر که زن از انظار مردان و
اختالط با ایشان در نماز اش ،پوشیده باشد همانقدر برای وی بهتر است .حتی اینکه رسول اهلل –صلی اهلل
علیه وسلم -فضیلت قائل شده است به نماز زن در منزل اش نسبت به نماز وی در اطاقی که داخل سالن
است)334 :23(.
امیر المؤمنین علی بن ابی طالب ،ابن عباس ،ابن عمر وابوهریره-رضی اهلل عنهم -به این نظر هسـتند
که نماز زن در مسجد افضل تر است نسبت به نماز وی در خانه اش)334 :23( .
32
مبحث چهارم :زینت زن
زینت به کسر زاء در لغت به معنی آنچه که انسان ها توسط آن خود را آراسته میکنند .و روز زینت در
ض ًحى) (طه)59:روز عید است ،ویا روز بازار که مردم ِِ این قول اهلل متعال ( قَ َ ِ
َّاس ُ
ال َم ْوع ُد ُك ْم يَ ْوُم الزينَة َوأَ ْن ُُْي َشَر الن ُ
در آن روز آرایش میکردند .و از این معانی واضح میگردد که زینت به آن چیزی اطالق میگردد که انسان
توسط آن زیبا میگردد.که شامل :لباس ،عطـر وغیـره میـگردد .قسمیکه اهلل متعال مـیفرمایدََ ( :يبَِِن َ
آد َم ُخ ُذوا
ِ ِزينَتَ ُك ْم ِعْن َد ُك ِل َم ْس ِج ٍد َوُكلُوا َوا ْشَربُوا َوََل تُ ْس ِرفُوا إِنَّهُ ََل ُُِي ُّ
ب الْ ُم ْس ِرف َ
ي) (األعراف )31:که مراد از زینت در این آیت
لباس است ،که توسط آن عـورت پوشانیـده میـشود ،در هنگام عبادات از قبیل نماز ،طواف و این ستر
عورت در حقیقت نوع از زیبایی و جمال است و ستر عورت زینت برای بدن است)11 :42( .
اقسام زینت :زینت نسبت به زن سه نوع است.
-1زینت های مسنونه.
-2زینت های مباح.
-3زینت های حرام.
-1زینـت های مسنونه :مراد از زینـت مسنونه زینتـی است که استعمال آن ثـواب داشـته و ترک آن
موجـب مالمتی است ،و این نوع زینت عبارت از کوتاه کردن ناخنها ،پاک کـردن دندانها و پوشیدن لباس
های پاک و غیره)234 :43( .
-2زینـت های مباح :زینـت های که استعـمال آن روا بوده و در ترک آنها گـناهی نیسـت .و این زینتها
عبارت از پوشیدن زیورات از قبیل طال و نقره ،ابریشم و غیره)242 :43( .
-3زینت های حرام :هر آن چیزی که شریعت آنرا حرام گردانیده و از آن منـع کرده است در حالیـکه
زنان آنرا زینت میپندارند .برابر است که در مورد آن نص وارد شده باشد مثل خالکوبی ،وصل(پیوست) مو،
و یا از طریق مشابهت به مرد ها حرام شده باشد)15 :42( .
33
زینت زن:
اسالم به زینت زن عنایت عظیم کرده است ،قسمی که زینت در قرآن عظیم الشأن و سنـت نبوی
به طور مفصـل و دقیق بیان گردیده است ،و برای آن قواعد و ضوابط وضع شده است که فطرت و طبیعت
زن خواهان آن است و مناسب برای انوثت وی است)14 :42( .
دین مبین اسالم به زینـت زن و لباس اش و زیبایـی وی اهتمام بیشتر نسـبت به زینت مرد ولباس
اش نموده است– ،واهلل أعلم .-و زینت نسبت به زن یك امر اساسی است؛ زیرا اهلل متعال عالقه به زینت و
زیبایی را در فطرت و طبیعت زن نهاده است؛ فلهذا در مورد زینت چیزهای بیشتری را برای زن مباح
گردانیده است .مثال :مباح بودن ابریشـم و طال برای وی .قسمی که نبی اکرم– صلی اهلل علیه وسلم-
میفرماید« :حرم لباس الحریر و الذهب علی ذکور امتی و احل الناثهم»)14 :42( .
زنها به طور فطری میخواهند که خود را برای شوهران خود ،و یا در چشم زنهای دیگر آرایش کنند.
()234 :43
در اصل پوشیدن زیور آالت در جمال و زینت زن می افزاید ،و سبب زیبایی بیشتر وی میگردد.
علماء سلف وخلف در چگونکی این زیور آالت اختالف نموده اند.
ام المؤمنین عائشه –رضی اهلل عنها -قائل به جواز پوشیدن زیورات از قبیل طال ،نقره وغیر از این دو
نوع میباشد)343 :23( .
مذاهب چهارگانه :امام ابوحنیفه ،امام مالك ،امام شافعی و امام احمد -رحمهم اهلل -نیز به همین رأی
هستند)343 :23( .
ادله :این گروه به قرآن ،سنت و اجماع استدالل میکنند.
ص ِام غَ ْي ُمبِ ٍ
ي) (الزخرف)14 : -1اهلل متعال میفرماید ( :أَومن ي نَ َّشأُ ِِف ِْ ِ ِ ِ
اْل ْليَة َوُه َو ِف ا ْْل َ ُ ََ ْ ُ
34
ترجمه :آیا کسی را که در البالی زینت و زیور پرورش مییـابد و به هنگام کشمکش و مجادله
نمیتوانـد مقصود خود را خوب و آشکار بیان و اثبات کند (به خدا نسبت میدهند؟).
وجه استدالل :اهلل –سبحانه وتعالی -بیان نموده است که این از طبیعت زن است که در زینت و آراستن
نشـو ونمو میکند ،پس این دلـیل است بر رخصـت در استفـاده از انواع زیورات از قبیل طال و نقـره و غیره
اسـت .چناچه مجاهد میگوید« :رخص للنساء بالذهب والحریر»)343 :23( .
ترجمه :به زنان در مورد استفاده از طال و ابریشم رخصت داده شده است.
دلیل از سنت:
-1از ابـی موسـی –رضی اهلل عنه -روایت اسـت که رسـول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم -فرمود« :أحل
الذهب و الحریر إلناث أمتی و حرم علی ذکورها »(.)425 :11
ترجمه :طال وابریشم برای زنان امتم حالل و برای مردان امتم حرام شده است.
وجه استدالل :نبی اکرم –صلی اهلل علیه وسلم -تصریح به جواز آراستن زن به زیورات به طور مطلق
نموده است ،بدون قید به چگونگی نوع هیئت و یا وزن آن)344 :23( .
-2ام المؤمنین عائشه-رضی اهلل عنها -روایت میکند «:ان أسامة عثر بعتبة الباب فدمی قال :فجعل النبی-
صلى اهلل علیه و سلم-یمصه ،ویقول لو کان أسامة جاریة ،لحلیتها ،ولکسوتها؛ حتى أنفقها»)139 :5( .
ترجمه :اسامه –رضی اهلل عنه-به قسمتی از دروازه اصابت کرد،وجرح برداشت و از وی خون جاری
شد .پیامبر-صلی اهلل علیه وسلم -آن را مکید و گفت :اگر اسامه کنیزکی میبود؛ وی را به زیورات و لباس ها
می آراستم.
وجه استدالل :نبی اکرم-صلی اهلل علیه وسلم -قصد آراستن اسامه را به زیورات کرد ،یعنی در صورتیکه
کنیزکی میبود .و این دلیل است بر جواز آراسته شدن زن به زیورات)344:23( .
دلیل از اجماع:
امام نووی میگوید :مسلمانان به جواز پوشیدن زن ،انواع مختلف زیورات را از قبیل طال و نقره ،اجماع
نموده اند .چـون به اشکال مختلف مثل گلوبنـد ،طوق ،انگشـتر ،دستبـند ،بازوبنـد ،و هر آنچیزیـکه به آن
گـردن و اعضای دیگر را آراسته میکنند .ونتیجه این اجماع اینست که دلیل قائلین به منع از آراسـتن به
زیورات از قبیل طال و نقره ،توسط احادیث صحیح نسخ شده است .و برای خالف کسانیکه مخالفت کرده
اند اعتبار داده نمیشود()344:23
35
حکمت حالل بودن طال و حریر برای زنان:
زنان به مقتضای طبع زن بودن عالقه زیادی به زینت آالت دارند لذا اهلل متعال ،آنان را از تحریم معاف
کرده است ،به شرط این که هدف از پوشیدن حریر و زینت آالت طال ،فریب و تحریك تمایالت مردان
بیگانه نباشد)113:44( .
و در اصل زیبایی و آراستن و یا استعمال وسائل زینت از قبیل :طال و نقره ،ابریشم وغیره که از طرف اهلل
متعال برای زن حالل گردیده؛ بخاطر اینست که آنرا برای جلب رضایت شوهر استفاده نماید که آراستن زن
برای شوهر اش سبب ازدیاد مهر و محبت در میان شان و بالخره سبب سعادت زوجین و غض
بصر(حفاظت چشمان) از محرمات میگردد .که این از مقاصد شریعت اسالمی به شمار میرود و جامعه را از
فساد و بی بند وباری ها حفاظت میکند که به تحقیق از آن به دفع مفاسد تعبیر میشود .ولی بر عکس امروزه
بعضی از زنان متأسفانه از وسائل زینت در وقت بیرون رفتن از خانه هایشان استفاده میکنند که این آراستن
ها جز منجر شدن به فساد و ازدیاد فتنه در جامعه عواقب دیگری ندارد.
موی زینت برای زن و مرد است ،ولی در اصل زینـت زن در موهای وی ،و زینـت مـرد در ریش
اش است .و موی از جمله زینت های است که زن را از مرد متفاوت میسازد .و لکن این موی گاهـی اوقات
به مرضی و یا آفتی مبتال میگردد .که سبب ریزش اش میگردد و یا اینکه کوتاه میباشد ضرورت به زیادت
در طول موی پیدا میشود ،یعنی پیوست دادن موی یا چـیزی دیگـری به موها .که در اینجا ما رأی أم
المؤمنین عائشه-رضی اهلل عنها -را در حکم این مورد به بحث میگیریم)341:23( .
عائشه –رضی اهلل عنها -به این نظـر است که پـیوسـت نمـودن مـوی به مثل آن به مـوی دیگر حرام
است؛ اما پیوست آن به تارهای غیر از مو از قبیل پشم و امثال آن ،جایز است .و این قول است که ابن
عباس-رضی اهلل عنهما -نیز به آن موافق است)341:23( .
ادله :اینها به سنت و رأی استدالل میکنند.
36
دلیل از سنت:
-1آنچه که اسـماء بنت ابوبکر –رضـی اهلل عنه -روایت میکند :جـاءت امرأة إلی النـبی –صلی اهلل علیه
وسلم -فقالت :یا رسول اهلل ،إن لی ابنة عریسا ،وإنه أصابتها حصبة فتمرق شعرها ،أفأصله؟ فقال «:لعن اهلل
ترجمه :زنی نزد نبی اکرم –صلی اهلل علیه وسلم -آمد و گفت :یا رسول اهلل! من دخترکی دارم که می
خواهد عروس شود؛ اما دچار تـب حصـبه شده و موهـایش ریخته اسـت؛ آیا می توانم موهایـش را پیوند
زنـم(و موی مصنوعی برایـش بگذارم)؟ رسول اکـرم-صلی اهلل علیه وسلم -فرمود « :اهلل متعال زنـی را که
پیوند می زنـد و زنـی را که درخواسـت پیوند می کند ،لعنت کرده است».
وجه استدالل :پیامبر اکرم -صلی اهلل علیه وسلم -پیوست نمودن موی را لعنت کرده اسـت و ایـشان
لعنـت نمیکنند ،جز افعال حرام را)342:23( .
-2ابن عمر –رضی اهلل عنهما -روایت میکند « :ل عن النبی صلی اهلل علیه وسلم -الواصلة
ترجمه :نبی اکرم -صلی اهلل علیه وسلم -متعال زنی را که پیوند می زند و زنی را که درخواست پیوند
می کند ،و زنی خال کوب و زنی که در خواست خال کوبی میکند ،لعنت کرده است.
-3حمید بن عبدالرحمن بن عوف می گوید :که معاویه بن ابی سفیان -رضی اهلل عنه -باالی منبر در
سالی که حج نمود در حالی که یك مشت موی را که در دست نگهبان امیر بود ،به دست گرفت و گفت :ای
اهل مدینه! علمای شما کجا هستند؟ شنیدم که رسول اهلل -صلی اهلل علیه وسلم -از این کار منع نمود و می
فرمودند« :إنما هلکت بنو إسرائیل حین اتخذ هذه نساؤهم» .یعنی :بنی اسرائیل زمانی هالک شدند که زنان
آنان ،این کار (پیوند مو) را انجام دادند»)2213 :9( .
و چون پیغمبر-صلی اهلل علیه وسلم -این کار را دروغ و حقه بازی نام نهاده اسـت ،فلـسفه حرمـت
آنرا مـعلوم می نماید؛ بخاطریکه این عمل یك نوع فریب ،چشم بندی و ظاهر سـازی است و اسـالم با
فریب ،غل و غـش مخـالف است و از انسان فریب کار و نادرست بیزار .فریب در هر معامله ای چه مادی
باشد و چه معنـوی مورد پسـند اسـالم نیست )122 :44( .رسول اهلل-صلی اهلل علیه وسلم -می فرماید« :من
غش فلیس منا» ()349 :14
37
ترجمه :کسیکه در معامله مردم را فریب دهد (خوب و بد را با هم مخلوط نماید یا بد را به جای خوب
بفروشد) از امت ما به حساب نمی آید.
بر عالوه این اعمال باعث تغییر خلقت الهی می گردد همچنان که حدیث ابن مسعود به آن اشاره میکند،
« لعن اهلل الواشمات والمستوشمات والمتنمصات والمتفلجات للحسن المغیرات خلق اهلل »)1453 :4( .
ترجمه :اهلل متعال ،زنان خال کوب و زنانی را که خواهان خال کوبی هستند ،همچنان زنانی را که موی
صورت می گیرند و زنانی را که موی صورتشان گرفته میشود و زنانی را که در میان دندانهای پیشین شان
برای زیبایی ،فاصله ایجاد می کنند و اینگونه آفرینش الهی را تغییر می دهند ،لعنت کرده است.
این احادیث داللت بر این دارد که وصل کردن موی دیگران به موی سر خواه طبیعی باشد یا مصنوعی
حـرام اسـت چون این عمل تزویر و فریب است ،اما اگر تارهای غیر مو از قبیل نخ ،ابریشـم ،پشـم و
غـیره را به مـوی سر وصــل نماید ،نهی احادیث فوق شامل آنها نمی گردد و مانعی ندارد؛ چون همه
میدانند این موی خودش نیست و فریبی در کار نیست )122 :44 (.
سعید ابن جبیر در این مورد میفرماید « :ال بأس بالتوامل» توامل گناهی ندارد.
توامل عبارت از تارهای ابریشم ،پشم وغیره است که زنها به وسیله آن موهای خود را دسته دسته کرده و به
هم وصل میکنند ،امام احمد هم آن را جایز دانسته است)123 :44 ( .
دلیل از رأی:
وصل موی به موی مثل آن نوعی از حیله و فریب است و این عمل حرام است)342 :23(.
جماعتی از سلف من جمله ابن مسعود ،معاویه و جابر بن عبداهلل-رضی اهلل عنهم -وصل موی را بطور
مطلق حرام میدانند .و آنها به احادیث قبلی و احادیث دیگر چنین استدالل میکنند که به قول ایشان
احادیـث وارده در این باب از پیوسـت دادن موی به طور مطلق نهی کرده است و هیچگونه تخصیصی در
این مورد بیان نشده است پس این احادیث داللت به عموم میکند) 343 :23( .
و از جمله احادیث ،حدیث که جابر بن عبداهلل روایت میکند« :زجر النبی-صلی اهلل علیه وسلم -أن تصل
ترجمه :نبی اکرم-صلی اهلل علیه وسلم -زن را از پیوند زدن و گذاشتن چیزی (غیر از مو مثل کاله گیس
و غیره) بر سرش منع فرمود.
38
و بعضی از علماء ،پیوست دادن موی را برای زن متزوجه در صورتی که شوهر وی بداند بطور مطلق
جواز میدهند ،یعنی برابر است که موی یا چیزی دیگری را وصل نماید) 344 :23( .
ازاله موی:
ام المؤمنین عائشه-رضی اهلل عنها -به این نظر است که برای زن جایز است که مو های اضافه بدن و
صورت خود را به قصد زینت برای شوهر اش دور کند) 345 :23( .
از بکره بنت عقبه روایت است که نزد عائشه-رضی اهلل عنها -رفت ،و از وی نسبت به حکم استعمال
حنا پرسید ،عائشه-رضی اهلل عنها -در جوابش گفت :حنا از درخت پاکی است که با آب پاکی خلط شده
است ،بعد از آن از وی به گـرفتن مـوی پرسید ،عائشه-رضی اهلل عنها -برایـش گفت :اگر شوهـر داشتی و
توانستی که دو چشمـت را کشیده و بجای آنها دو چشم بهتری را بگذاری ،آن کار را بکن)40 :3( .
طبری از زن ابی اسحاق روایت میکند :زنی جوان که زیبایی را دوست میداشت پیش حضرت عائشه-
رضی اهلل عنها -رفت و پرسید آیا می تواند موهای صورتش را به خاطر شوهرش بردارد؟ عائشه-رضی اهلل
عنها -گفت :تا می توانی اسباب زحمت را از خود دور کن)344 :35 (.
ادله :اینها به رأی استدالل میکنند.
زن مامور است که خود را برای شوهـر اش آرایـش کنـد تا اینـکه نـظر شـوهر اش وابستـه به
وی گـردد .وباقـی گذاشـتن این موهـای خشن در صورت و جسم باعـث زشتـیت چهـره زن در مقابل
شوهرش میگردد .و سبـب کمـی رغبت زوج اش نسبـت به وی میـگردد ،در حالیـکه مقصد اصـلی از
ازدواج ،غـض بصـر(حفاظت چشمان) و حفــظ شرمـگاه است .چناچه رسول اکرم-صلی اهلل علیه وسلم-
ص ُن لِلْ َف ْرِج َ ،وَم ْن َْ يَ ْستَ ِط ْع فَ َعلَْي ِه ص ِر َوأ ْ
َح َ
اب ،م ِن استطَاع ِمْن ُكم الْباء َة فَلْيتزَّوج ،فَِإنَّه أَ َغ ُّ ِ
ض ل ْلبَ َ ُ ُ َ َ َََ ْ می فرمایدََ «:ي َم ْع َشَر الشَّبَ ِ َ ْ َ
لص ْوِم ،فَِإ َّن َّ
الص ْوَم لَهُ ِو َجاءٌ » ()199 :13 ِِب َّ
ای گروه جوانان! هر کس از شما توانایی ازدواج دارد ،ازدواج کند؛ زیرا این کار برای حفاظت چشم
وشرمگاه بهـتر است ،وهر کس توانایی ازدواج ندارد ،روزه بگیرد؛ چرا که روزه ،شهوت را ضعیف و کنترل
میکند.
در صورتی که موی در جاهای مختلف مثل ریش و بروت در رخسار (روی) بروید ،پس در چنـین
حـاالت ازاله آن مانعی ندارد .بلکه چنـین عمـل مستـحــب پنداشــته میشـود؛ زیرا زن مامـور اسـت که
39
خود را در منـظر شـوهر اش آراستـه نماید .امام نــووی می گوید :زمانـیکه مـوی چـون ریــش و بروت
و یا تارهای که میان لب پائین و چانه برویـد ،پس کندن یا دور کردن آن حرام نیسـت بلکه مستحـب است،
و این چنـین عمل از نمـص(برداشتن موی ابرو و نقش نمودن بر آن) مستثنی است()114:42
اهلل متعال صورت زن را طبیعتا بدون موی خلق کرده است و ظهور اینوع موها زشت و عیب پنداشته
میشود و ازاله(دور کردن) عیوب شرعا جایز است)114:42( .
ولی بعضی فقهاء از جمله شوافع ،حنابله و ابن حزم –رحمهم اهلل -کندن موی صورت و جسم زن را
حـرام میدانند )345:23( .وبه ظاهر احادیث استدالل میکنند :از ابی هریرة-رضی اهلل عنه -روایت است که
نبی اکرم –صلی اهلل علیه وسلم -میفرماید« :لعن اهلل الواصلة والمستوصلة والواشمة والمستوشمة»)154 :22( .
به این حدیث چنین استدالل میکنند که لعنت به جز به فعل حرام به چیزی دیگری نمیشود ،پس لعنت
کردن از طرف رسول اهلل –صلی اهلل علیه وسلم ،-دلیل حرام بودن این فعل است) 343 :23( .
در حقیقت تعارضی در میان این دو نظریه وجود ندارد؛ چون عائشه-رضی اهلل عنه -قائل به جواز
تنها ازاله موی از صورت و جسم است .و وی نمص را جائز نمیداند زیرا احادیث به صراحت داللت به
تحریم آن دارد ) 344 :23( .و منافاتی در جواز کندن موی اضافی یا زشـت صورت و تحریم
نمـص(برداشتن موی ابرو و نقش نمودن بر آن) وجـود ندارد؛ زیرا نمص ازاله عیـب نیسـت ،بلکه زیادت
در زیبایی به گمان خود کسانیکه چنین عمل را انجام میدهند است .و در حقیقت نمص سبـب تغیر خلق اهلل
میگردد زیرا ابرو ها گاهی نازک و گاهی هم تند و زیاد میباشد و این یك امر طبیعی و عادی است که تغیر
دادن آن حرام است و فاعل آن ملعون است -العیاذ باهلل)119-114 :42 (.-
40
نتیجه
-1به طور کل ام المؤمنین عائشه-رضی اهلل عنها -معیار راستینی برای جایگاه زن در اسالم میباشد.
-2عائشه صدیقه-رضی اهلل عنها -بزرگترین برتری و منتی را که بر سایر همنوعانش گذاشت که عبارت
از اثبات این مسأله بود که زن مسلمان با وجود اینکه در پس حجـاب قـرار گرفتـه اسـت ،میتوانـد تمـامی
وظایف خود را به بهترین وجه انجام دهد خواه در میدان دعوت و ارشاد باشد و خـواه در میـادین وعـظ و
نصیحت و یا تعلیم و تربیت و یا سیاست جامعه.
-3ام المؤمنین به مثابه یکی از رهبران دعوت اسالمی به شمار میرفـت ،و او در عرصـه هـای مختلـف
همچون یك محدث ،سخنران ،و دانش مند ظاهر میشد.
-4مادر مان عائشه-رضی اهلل عنها -به عنوان رهبر مدافعان از حقوق زنان قرار گرفته بود.
-5بی بی عائشه-رضی اهلل عنها -از نظر جایگاه علمی نه تنها بر عموم زنان بلکه در تیز فهمـی ،قـدرت
کسب علم و زیرکی به بسیاری از صحابه-رضی اهلل عنهم اجمعین -نیز برتری داشت.
-3محدثی بود که برای بزرگان صحابه حدیث روایت میکرد و با دانشی که در طول زندگی خود از نبی
اکرم-صلی اهلل علیه وسلم -آموخته بود ،آنان را فتوا میداد.
-4عادت ام المؤمنین بر آن بود که به تمامی پرسش های شخصـی پاسـخ میـداد ،بلکـه آنـانی را کـه از
پرسیدن سوال های شخصی شرم میداشتند ،تشویق مینمود که خجالت نشکند و از هر چیزی که میخواهنـد
بپرسند.
-4فتاوای ام المؤمنین عائشه-رضی اهلل عنها -قضایای گوناگونی از جمله اصول دین ،طهـارت ،شـرایط
عبادت ،نواقض وضوء و روزه را در بر گرفته است؛ اما بخش اعظم آن فتاوا ،در باره احکام مربوط به زنـان
و روابط زن وشوهر میباشد.
-9مادر مان عائشه-رضی اهلل عنها -در فتاوای که در مسائل زنان صادر نموده اسـت بـه مصـلحت آنهـا
اندیشیده و قسمی هم آسانی و سهولت را برای زنها در نظر گرفته است.مثال:
در مورد منع رفتن زنان به مساجد؛ زیرا از زمان وفات نبی اکرم-صلی اهلل علیه وسلم -وخلفای راشدین
به بعد تا به امروز فتنه های به وجود امده و جامعه رو به فساد رفته است و خـروج زنـان از خانـه هایشـان
آنهم روزانه چندیدن بار خالی از فتنه و حرج بر آنها نیست فلهذا نماز زنان در خانه هایشـان برایشـان بهتـر
41
است و این قول است که ام المؤمنین عائشه-رضی اهلل عنها -قبل از 14قرن آنرا صادر کرده انـد و ایـن بـه
مصلحت زنان و جامعه اسالمی است.
42
فهرست مراجع و منابع
-1قرآنکريم
-2ابن ابی شیبه،عبداهلل بن محمد ،مصنف ابن ابی شیبه ،الجزء الثانی ،الطبعة االولی ،مکتبة الرشد-الرياض
1409هـ
-3ابن ابی شیبه،عبداهلل بن محمد ،مصنف ابن ابی شیبه ،الجزء الخامس عشر ،الطبعة االولی ،مکتبة الرشد-
الرياض 1409هـ
-4ابن حنبل ،احمد بن محمد ،مسند االمام احمد بن حنبل ،الجزء الرابع ،موسسه الرسالة ،الطبعة االولی 1421هـ
-5ابن حنبل ،احمد بن محمد ،مسند االمام احمد بن حنبل ،الجزء السادس،موسسه الرسالة،الطبعة االولی 1421هـ
-3ابن سعد ،محمد ،الطبقات الکبری البن سعد ،جز السابع ،الطبعة االولی ،دار صادر -بيروت 1934م
-4بخاری ،محمد بن اسماعيل ،الجامع المسند الصحیح المختصر من امور رسول اهلل ،الجزء الثانی ،الطبعة االولی،
-4بخاری ،محمد بن اسماعيل ،الجامع المسند الصحیح المختصر من امور رسول اهلل ،الجزء الرابع ،الطبعة االولی،
-9بخاری ،محمد بن اسماعيل ،الجامع المسند الصحیح المختصر من امور رسول اهلل ،الجزء الخامس ،الطبعة
-10البيهقی ،ابوبکر احمد بن الحسين بن علی ،سنن البیهقی الکبری ،الجزء االول ،الطبعة االولی ،مجلس دائرة
-11البيهقی ،ابوبکر احمد بن الحسين بن علی ،سنن البیهقی الکبری ،الجزء الثانی ،الطبعة االولی ،مجلس دائرة
-12البيهقی ،ابوبکر احمد بن الحسين بن علی ،سنن البیهقی الکبری ،الجزء الثالث ،الطبعة االولی ،مجلس دائرة
43
-13البيهقی ،ابوبکر احمد بن الحسين بن علی ،سنن البیهقی الکبری ،الجزء الرابع ،الطبعة االولی ،مجلس دائرة
-14البيهقی ،ابوبکر احمد بن الحسين بن علی ،سنن البیهقی الکبری ،الجزء الخامس ،الطبعة االولی ،مجلس دائرة
-15البيهقی ،ابوبکر احمد بن الحسين بن علی ،سنن البیهقی الکبری ،الجزء السادس ،الطبعة االولی ،مجلس دائرة
-13البيهقی ،ابوبکر احمد بن الحسين بن علی ،السنن الصغری ،الجزء الثانیwww.alhadeeth.com ،
-14الترمذی ،محمد بن عيسی،الجامع الصحیح سنن الترمذی ،الجزء الثانی ،دار الغرب االسالمی -بیروت1994م
-14الترمذی ،محمد بن عيسی،الجامع الصحیح سنن الترمذی،الجزء الثالث ،دار الغرب االسالمی -بیروت1994م
-20حبش ،رفيده ،عائشه همراه همراز پیامبر ،مترجم :داود ناروئی ،الطبعه الثالثة ،نشر احسان ،تهران 1390هـ
-21الحميدی ،محمد بن فتوح ،الجمع بین الصحیحین ،الجزء الثانی ،الطبعة الثالثة ،دار اين حزم ،بيروت لبنان
1423هـ
-22الحميدی ،محمد بن فتوح،الجمع بین الصحیحین ،الجزء الثالث ،الطبعة الثالثة ،دار اين حزم ،بيروت لبنان
1423هـ
-23الحميدی ،محمد بن فتوح ،الجمع بین الصحیحین ،الجزء الرابع ،الطبعة الثالثة ،دار اين حزم ،بيروت لبنان
1423هـ
-24الحنفی ،برهان الدين ،المحیط البرهانی فی فقه النعمانی ،الجزء ،21الطبعة االولی ،دارالکتب العلمية،
بيروت-لبنان 1424هـ
-23الدخيل ،سعيد فايز ،موسوعه فقه عائشه ام المؤمنین ،الطبعه االولی ،دارالنقاش ،بيروت ،لبنان 1409هـ
-24زحيلی ،وهبه ،فقه االسالمی و ادلته ،الطبعة الثانية دارالفکر ،سوريه دمشق 1405هـ
44
-29سابق ،السيد ،فقه السنه ،مترجم :محمود ابراهيمیwww.aqeedeh.com ،
-30السجستانی ،ابی داود سليمان ،سنن ابی داود ،الجزء االول ،دارالفکر ،طبع جديدwww.shamela.com
-31السجستانی ،ابی داود سليمان ،سنن ابی داود ،الجزء الثانی ،دارالفکر ،طبع جديد.
-32السجستانی ،ابی داود سليمان ،سنن ابی داود ،الجزء الرابع ،دارالفکر ،طبع جديد.
-33صاغرجی ،اسعد محمد سعيد،الفقه الحنفی و ادلته ،الجزء االول ،وحيدی کتب خانه قصه خوانی بازار پشاور
-34عثمانی ،محمد شفيع ،تفسیر معارف القرآن ،جلد نهم ،مترجم :محمد يوسف حسين پور ،الطبعه الخامسه،
-35عسقالنی ،احمد بن علی بن حجر ،فتح الباری شرح صحیح البخاری ،الجزء ،10دارالمعرفه ،بيروت 1349
-33عوضی ،محد صالح ،مادران مؤمنان ،مترجم :سوما بزرگی ،سنندج کردستان 1390هـ
-34عينی ،بدرالدين ،البنایة شرح الهدایة ،الجزء االول ،طبع دوم دارالکتب العلميه بيروت لبنان 1433هـ
-40فاضل ،شاه فيصل ،تسهیل الهدایه ترجمه فارسی شرح الهدایه ،الجزء االول ،مترجم :نصراهلل منصور
-42فوزان ،عبداهلل بن صالح ،زینة المرأة المسلمة ،طبع سوم ،مرکز دارالمسلم ،رياض 1419هـ
-44قرضاوی ،يوسف ،حالل و حرام در اسالم ،مترجم :ابوبکر حسن زاده ،نشر احسان ،تهران 1345هـ
-45قرضاوی ،يوسف ،دیدگاه های فقهی معاصر ،جلد اول ،مترجم :احمد نعمتی ،طبع سوم ،نشر احسان تهران
1344هـ
-43قزوينی ،الحافظ ابی عبداهلل محمد ،سنن ابن ماجه ،الجزء االول ،دارالفکرwww.shamela.com ،
-44کاسانی ،عالءالدين ابی بکر ،بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع ،الجزء االول ،طبع سوم ،دارالکتب العلميه،
-44الماوردی ،ابوالحسن علی بن محمد ،تفسیر الماوردی ،الجزء الثالث ،دارالکتب العلميه بيروت لبنان.
45
-49الماوردی ،ابوالحسن علی بن محمد ،تفسیر الماوردی ،الجزء الرابع ،دارالکتب العلميه بيروت لبنان.
-50الموصلی ،عبداهلل بن محمود ،االختیار لتعلیل المختار ،الجزء الثالث ،الطبعة االولی ،دارالرسالة العالمية دمشق
1430هـ
-51ندوی ،سيد سليمان ،مادر مؤمنان عائشه ،مترجم :محمد گل گمشادزهی ،طبع اول ،انتشارات حرمين،
1349هـ
-52نسائی ،ابی عبدالرحمن احمد بن شعيب ،السنن الکبری للنسائی ،الجزء االول ،طبع اول ،دارالکتب العلميه،
-53نيشاپوری ،ابی الحسين مسلم بن حجاج ،صحیح مسلم ،الجزء االول ،دارالفکر بيروت لبنان.
www.Yasoob.com
-54نيشاپوری ،ابی الحسين مسلم بن حجاج ،صحیح مسلم ،الجزء الثانی ،دارالفکر بيروت لبنان.
-54نيشاپوری ،ابی الحسين مسلم بن حجاج ،صحیح مسلم ،الجزء الثالث ،دارالفکر بيروت لبنان.
-53نيشاپوری ،ابی الحسين مسلم بن حجاج ،صحیح مسلم ،الجزء السادس ،دارالفکر بيروت لبنان.
-54نيشاپوری ،ابی بکر محمد بن اسحاق ،صحیح ابن خزیمه ،الجزء الثالث ،طبع دوم،المکتب االسالمی ،بيروت.
www.shamela.com
-54وزارة االوقاف و الشئون االسالمية ،الموسوعه الفقهیه ،طبع اول،جز ،29الکويت 1433هـ
46