You are on page 1of 10

‫در این نوشتار قصد داریم به بررسی مدل های نه گانه الهیاتی‬

‫بگردازیم‪ ،‬اما قبل از بررسی این مساله الزم است معیارهایی‬


‫را برای بررسی نقات ضعف و قوت این مدل ها‪ ،‬بیان کنیم‪ ،‬که‬
‫به شرح ذیل خواهد بود‪:‬‬

‫* معیارهای تعیین کننده جایگاه خداوند‪ :‬علم مطلق‪ -‬قدرت‬


‫مطلق‪ -‬خیر مطلق‪ -‬تعالی‪.‬‬
‫* معیارهای تعیین کننده جایگاه انسان‪ :‬توجه به انسان = آزاد‬
‫بودن انسان ← تکامل فرهنگی ← مسئول بودن انسان درنسبت با‬
‫سرنوشت خود = فرجام شناسی پیشگویانه‪.‬‬

‫وفاداری نسبت به جهان ← حفظ جهان‬


‫جهان‬ ‫به‬ ‫توجه‬ ‫جهان‪:‬‬ ‫جایگاه‬ ‫معیارهای‬ ‫*‬
‫تکامل زیستی‬

‫عشق به جهان ← آزاد بودن جهان(عدم تعین)‬

‫اکنون پس از تعیین معیارهای فوق به بررسی مدل های نه گانه‬


‫خواهیم پرداخت‪.‬‬

‫‪ .1‬مدل سلطنت وار‪:‬‬


‫* دخالت خداوند در جهان ← عدم رابطه متقابل میان جهان و‬
‫خداوند ← عدم آزادی برای انسان و جهان ← عدم توجه کافی به‬
‫جهان و انسان ← فرجام شن←اسی آخرالزمانی‪.‬‬
‫*علم پیشین خداوند← عدم آزادی برای انسان و جهان ← ناتوانی‬
‫در حل مساله شر اخالقی و طبیعی ← مسئول بودن خداوند در قبال‬
‫شرور← عدم اطالق در صفت خیر مطلق‪.‬‬
‫*عدم تاثیر پذیری و زمانمند بودن خداوند← استقالل از جهان‬
‫← تعالی خداوند‪.‬‬
‫* حفظ جهان و انسان‬
‫جایگاه خداوند‪ :‬در این مدل از چهار معیاری که برای جایگاه‬
‫خداوند ذکر گردید‪ ،‬سه معیار قدرت مطلق‪ ،‬علم مطلق و تعالی‪،‬‬
‫احراز می گردد‪ ،‬اما معیار خیر مطلق در این مدل احراز نمی‬
‫گردد‪ ،‬زیرا خداوند با سلب آزادی از جهان و انسان‪ ،‬خود مسئول‬
‫شرور اخالقی و طبیعی می باشد که این امر با صفت اختیار مطلق‬
‫که وجود هیچ شروری را بر نمی تابد‪ ،‬تعارض خواهد داشت‪.‬‬

‫جایگاه انسان‪ :‬گرچه از این منظر که خداوند حافظ انسانهاست‪،‬‬


‫انسان‪ ،‬جایگاه مناسبی دارد‪ ،‬اما از این لحاظ که انسان به‬
‫دلیل علم پیشین و دخالت خداوند در جهان‪ ،‬فاقد آزادی است‪،‬‬
‫جایگاه خوبی ندارد‪ ،‬زیرا مهمترین مولفه برای حفظ جایگاه‬
‫انسان‪ ،‬که آزادی و مسئولیت او در قبال سرنوشت خویش است‪،‬‬
‫نادیده انگاشته شده است و خداوند از این جهت‪ ،‬نسبت به او‬
‫بی توجه است‪ ،‬لذا این مدل الهیاتی جایگاه مناسبی را برای‬
‫شان انسانی در نظر نمی گیرد‪.‬‬

‫جایگاه جهان‪ :‬در باب جایگاه جهان در این مدل باید بیان نمود‬
‫که همچون جایگاه انسان‪ ،‬از این منظر که خداوند حافظ این‬
‫جهان است‪ ،‬جایگاه خوبی دارد‪ ،‬اما به لحاظ آزادی و گشودگی‬
‫جهان نسبت به تعینات ممکن‪ ،‬می توان گفت که جهان جایگاه‬
‫مناسبی ندارد زیرا به دلیل دخالت و علم پیشین خداوند‪ ،‬رابطه‬
‫جهان و خداوند یک رابطه یک طرفه بوده و دیگر تکامل زیستی‬
‫جهان و انتخاب طبیعی در آن معنا ندارد و صرفا خداوند است‬
‫که انتخاب گر تعینات عالم است و لذا از این جهت خداوند نسبت‬
‫به عالم بی توجه است‪.‬‬

‫نتیجه‪ :‬مدل مذکور شاید بتواند جایگاه خداوند را نسبتا‪ ،‬حفظ‬


‫نماید‪ ،‬اما در حفظ جایگاه انسان و جهان‪ ،‬تقریبا توانایی‬
‫مناسبی ندارد‪.‬‬

‫‪ .2‬مدل دئیسم‪:‬‬
‫جایگاه خداوند‪ :‬جایگاه خداوند در این مدل کامال پایین است‪،‬‬
‫زیرا در جهان نه به نحو سوبژکتیو و نه به نحو ابژکتیو هیچ‬
‫فعلی و نقشی ندارد و حافظ جهان نیست‪ ،‬لذا کامال نسبت بدان‬
‫بی توجه بوده و این امر با صفت خیر مطلق کامال در تضاد است‪.‬‬
‫همچنین این مدل سایر صفات خداوند را مسکوت می گذارد‪.‬‬

‫جایگاه انسان‪ :‬جایگاه انسان در این مدل بسیار پایین است‬


‫زیرا خداوند نه نسبت به حفاظت انسان و نسبت به آزادی او‪،‬‬
‫هیچ مسئولیتی ندارد و کامال بدان بی توجه است‪.‬‬

‫جایگاه جهان‪ :‬جایگاه جهان در این مدل کامال مشابه به جایگاه‬


‫انسان است‪ ،‬زیرا خداوند هیچ توجهی به بقا و آینده جهان‬
‫ندارد و آن را به حال خود رها ساخته است‪ ،‬همچنین در این‬
‫دیدگاه طبیعت صرفا یک ماشین پیچیده است که هیچ نوع حق و‬
‫ارزش ذاتی نسبت به ما انسانها ندارد و ما می توانیم از آن‬
‫بهره ببریم‪ ،‬لذا جایگاه آن در این مدل جایگاهی کامال تضعیف‬
‫شده است‪.‬‬
‫نتیجه‪ :‬مدل مذکور در حفظ جایگاه خدا‪ ،‬انسان و جهان بسیار‬
‫ضعیف و ناتوان است‪.‬‬

‫‪ .3‬مدل نوتوماسی‪:‬‬
‫‪( +‬علیت طولی←‬ ‫* مولفه های ذکر شده در مدل سلطنت وار‬
‫واگذاری علیت فاعلی به مخلوقات)‬
‫جایگاه خداوند‪ :‬خداوند در این رویکرد‪ ،‬واجد همان جایگاه در‬
‫مدل سلطنت وار است‪.‬‬
‫جایگاه انسان‪ :‬بدلیل علم پیشین و دخالت خداوند در امور‪،‬‬
‫انسان جایگاهی مشابه با مدل سلطنت وار دارد‪ ،‬با این تفاوت‬
‫که دراین مدل کمی جایگاه انسان بهتر از مدل مذکور است‪ ،‬زیرا‬
‫این مدل با بیان این نکته که "خداوند انسان را از درون به‬
‫سمت خیر متمایل می سازد و لذا خداوند بر خود الزم کرده است‬
‫که اراده اش به عمل اختیاری تعلق گیرد" سعی دارد تا نقش‬
‫اختیار انسان را حفظ نماید‪ ،‬گرچه در نهایت شکست می خورد و‬
‫مولفه های مفروض در آن منجر به دیدگاهی جبرگرایانه می گردد‪.‬‬
‫جایگاه جهان‪ :‬جهان در این دیدگاه نیز جایگاهی مشابه با‬
‫رویکرد سلطنت وارد دارد‪ ،‬اما با اعطای علیت فاعلی به‬
‫مخلوقات‪ ،‬می توان گفت شان بهتری نسبت به مدل مذکور‪ ،‬برای‬
‫جهان قائل است‪ ،‬گرچه در نهایت امر این خداوند است که هم چیز‬
‫به اراده و فاعلیت اوست و تمام علت های فاعلی از خود نقش و‬
‫اراده مستقلی ندارند و همه در پرتو اراده الهی است‪.‬‬

‫نکته‪ :‬در مدل های سگانه کالسیک‪ ،‬همانطور که ذکر گردید‪ ،‬مدل‬
‫نوتوماسی جایگاه بهتری را برای مثلث (خدا‪ ،‬انسان و جهان)‬
‫نسبت به دو مدل دیگر در نظر می گیرد و لذا مدل بهتری خواهد‬
‫بود‪.‬‬

‫مدل های بدیل‬

‫‪ .4‬خداوند به مثابه تعین بخش به عدم تعین ها‪:‬‬


‫* عدم دخالت خداوند در جهان (نقض قوانین طبیعی) ← رخنه پوش‬
‫نبودن خداوند‪.‬‬
‫* عدم موجبیت فیزیکی در عالم (عدم تعین)‪.‬‬
‫* تعین بخشی خداوند به عدم تعین ها‬
‫موجبیت الهی‪.‬‬ ‫* علم پیشین خداوند به تعینات عالم‬
‫* موجبیت الهی← عدم آزادی برای انسان و جهان ← ناتوانی در‬
‫حل مساله شر اخالقی و طبیعی ← مسئول بودن خداوند در قبال‬
‫شرور← عدم اطالق در صفت خیر مطلق‪.‬‬
‫* علیت صعودی در عالم ← تقلیل گرایی‪.‬‬
‫جایگاه خداوند‪ :‬خداوند در این رویکرد جایگاهی مشابه با مدل‬
‫نوتوماسی دارد‪ ،‬با این تفاوت که در عالم دخالت نمی کند و‬
‫قوانین آن را نقض نمی کند و این امر بر خالف مدل های قبلی‬
‫با خیریت الهی سازگار تر است‪ ،‬زیرا همواره قوانین در جهان‬
‫اعمال می شوند و توسط خداوند نادیده انگاشته نمی شوند‪ ،‬لذا‬
‫حکمت الهی از وجود قوانین در عالم نقض نمی گردد و این امر‬
‫با خیریت او سازگار تر است‪.‬‬

‫جایگاه انسان‪ :‬جایگاه انسان در این مدل شبیه به مدل نوتوماسی‬


‫است‪ ،‬زیرا گرچه این مدل سعی در حفظ اختیار انسان دارد‪ ،‬اما‬
‫با تعین بخشیدن به عدم تعین ها‪ ،‬منجر به موجبیت الهی و سلب‬
‫اختیار از انسان می گردد‪ .‬همچنین انسان در این مدل جایگاه‬
‫بهتری دارد زیرا خداوند با عدم دخالت در طبیعت و نقض قوانین‬
‫آن اجازه می دهد تا شناخت انسان به قوانین طبیعت و کارکرد‬
‫جهان مطابق با آن‪ ،‬شناختی صحیح باشد‪.‬‬

‫جایگاه جهان‪ :‬این مدل گرچه آزادی جهان و عدم تعین حقیقی در‬
‫عالم را طرد می کند‪ ،‬اما نسبت به مدل های فوق‪ ،‬جایگاه بهتری‬
‫را برای جهان در نظر می گیرد‪ ،‬زیرا در این مدل خداوند در‬
‫عالم دخالت نمی کند و قوانین آن را نقض نمی کند و اجازه می‬
‫دهد عالم طبق قوانین خود عمل کند‪.‬‬
‫نتیجه‪ :‬این مدل به دلیل عدم دخالت خداوند در عالم‪ ،‬نسبت به‬
‫مدل های کالسیک‪ ،‬مدل بهتری خواهد بود‪.‬‬

‫‪ .5‬خداوند به مثابه انتقال دهنده اطالعات‪:‬‬


‫این مدل شبیه به مدل تعین بخش به عدم تعین هاست با این‬
‫تفاوت که این مدل جایگاه کمی بهتر برای انسان و جهان قائل‬
‫است‪ ،‬زیرا خداوند در کامال تعین بخش عالم نیست‪ ،‬بلکه از طریق‬
‫انتقال اطالعات (‪ )DNA‬و علیت نزولی‪ ،‬هدف عالم را تعیین می‬
‫کند‪ ،‬اما نقشه از پیش تعیین شده ای برای رسیدن به این هدف‬
‫وجود ندارد‪ ،‬و مخلوقات در رسیدن به این هدف نسبتا آزادانه‬
‫عمل می کنند‪ ،‬همانگونه آرتور پیکاک بیان می کند‪ ،‬خداوند‬
‫مانند طراح یک رقص است که در آن بسیاری از تصمیمات به‬
‫رقصندگان واگذار شده است‪ .‬لذا با توجه به این مطلب می توان‬
‫بیان نمود که مدل پیش رو جایگاه نسبتا بهتری را برای انسان‬
‫و جهان‪ ،‬در مقایسه با مدل قبلی قائل می شود‪.‬‬
‫‪ .6‬خود محدودگری خداوند‪:‬‬
‫* خود محدودگری ارادی در علم ← عدم علم پیشین ← آینده‬
‫‪.‬جهان ← آزادی انسان و جهان ←‬ ‫باز و پیش بینی ناپذیر‬
‫رابطه متقابل میان مخلوقات و خداوند ← سازگاری با تکامل‬
‫زیستی و فرهنگی← توجه به انسان و جهان‪.‬‬
‫* خود محدود گری ارادی در قدرت ← تجسد ← عدم تعین حقیقی‬
‫← عدم موجبیت الهی← مشارکت در رنج جهان← حل مساله شر←‬
‫عشق به مخلوقات← حل مساله مردساالری و تساهل دینی‪.‬‬
‫* محدودیت خودخواسته و غیر ذاتی ← تعالی‪.‬‬

‫جایگاه خداوند‪ :‬در این دیدگاه خداوند بهترین و کاملترین‬


‫جایگاه را نسبت به دیدگاههای فوق دارد‪ ،‬زیرا از طرفی با‬
‫محدودیت خودخواسته و مشارکت در رنجها و شرور‪ ،‬خیریت الوهی‬
‫را احراز می کند و از طرف دیگر‪ ،‬به دلیل ارادی بودن این‬
‫محدودیت‪ ،‬منجر به نقص ذاتی در اطالقیت علم و قدرت و تعالی‬
‫او نمی گردد‪.‬‬

‫جایگاه انسان‪ :‬انسان نیز در این رویکرد بهترین جایگاه را‬


‫نسبت به دیدگاههای فوق دارد‪ ،‬زیرا خداوند به آینده او علم‬
‫نداشته و لذا آینده بشر به دست انتخاب ارادی و آزاد اوست و‬
‫خود مسئول آینده خویش است و همچنین در افعال عالم‪ ،‬رابطه‬
‫ای متقابل با خداوند دارد که این امر به معنای کمال توجه‬
‫به جایگاه انسان است‪.‬‬

‫جایگاه جهان‪ :‬جهان نیز همچون انسان در این رویکرد‪،‬بهترین‬


‫جایگاه را نسبت به دیدگاههای مذکور دارد زیرا خداوند با‬
‫محدودیت در علم و قدرت خود‪ ،‬انتخاب طبیعی و آزادی برای‬
‫طبیعت را ممکن ساخته است که این منجر به سازگاری این رویکرد‬
‫با تکامل زیستی گردیده است و این سخن را می توان به معنای‬
‫توجه ویژه خداوند به جایگاه جهان تلقی نمود‪.‬‬
‫نتیجه‪ :‬این رویکرد به بهترین شکل می تواند شان مثلث خدا‪،‬‬
‫جهان و انسان را نسبت به دیدگاهای مذکور حفظ نماید‪.‬‬
‫‪ .7‬خداوند به مثابه عامل‪:‬‬
‫* دیدگاه تحلیل زبانی ← اصرار بر استقالل علم و دین← بیگانه‬
‫کردن خداوند از جهان‬
‫* نگاه سوبژکتیو‪ 1‬به فعل خاص الهی← فعل فراگیر خداند ←‬
‫یکنواختی فعل خداوند ← بی تفاوتی خداوند نسبت به امور←‬
‫عدم توجه کافی خداوند به جهان و انسان‪.‬‬
‫* در این دیدگاه جایگاه خداوند بسیار ضعیف است زیرا به دلیل‬
‫بی تفاوتی او نسبت به رخ دادهای عالم‪ ،‬خیریت او به چالش‬
‫کشیده می شود‪.‬‬
‫* همچنین جایگاه جهان و انسان در این عالم به دلیل یکسان‬
‫بودن فعل خداوند و بی تفاوتی او نسبت به امور‪ ،2‬بسیار ضعیف‬
‫است‪.‬‬
‫نتیجه‪ :‬این مدل نسبت به مدل های مذکور بجز دئیسم‪ ،‬ضعیف ترین‬
‫مدل در حفظ جایگاه مثلث خدا‪ ،‬انسان و جهان است‪.‬‬

‫‪ .8‬جهان به مثابه بدن خداوند‪:‬‬


‫همان صفات مدل خود محدود گری ‪ +‬حلول در جهان← خداوند و‬
‫جهان به مثابه واقعیتی واحد ← طرد دوگانگی ذهن و بدن ←‬
‫تجسم کامل خداوند ← معرفت بی واسطه و مستقیم به تمام‬
‫رویدادهای عالم← خداوند به مثابه فاعل عام← وابستگی به‬
‫جسم در مقام عمل‪ ←3‬کمال احترام به جایگاه جهان ← طرد انسان‬
‫محوری‪.‬‬

‫رابرت راسل‬ ‫‪1‬‬

‫‪ 2‬برای مثال مسیح به لحاظ واکنش ما دارای ویژگی خاص است نه به سبب فعل خاص‬
‫الهی‪.‬‬
‫خداوند همواره تجسد می یابد اما در نحوه تجسد خود مختار است‪.‬‬ ‫‪3‬‬
‫جایگاه خدا‪ :‬در این مدل‪ ،‬جایگاه خداوند کامال شبیه به جایگاه‬
‫مدل خود محددگری است‪ ،‬با این تفاوت که دراین مدل خداوند‬
‫تعالی کمتری نسبت به مدل مذکور دارد‪ ،‬زیرا در مقام فعل‬
‫وابسته به جهان است‪ ،‬اما مدل خودمحدودگری فاقد هرگونه‬
‫وابستگی است‪.‬‬

‫جایگاه انسان‪ :‬جایگاه انسان در این مدل نیز شبیه به مدل خود‬
‫محدودگری است‪ ،‬اما مدل مذکور جایگاه بهتری را نسبت به مدل‬
‫پیش رو برای انسان در نظر می گرفت‪ ،‬زیرا خود محدودگری آن‬
‫معطوف به محدودیت شخص وارانه و تجسد در مسیح بود اما مدل‬
‫پیش رو این تجسد را معطوف به جهان طبیعی و بدن انگاشته شدن‬
‫جهان برای خداوند می داند‪.‬‬

‫جایگاه جهان‪ :‬در این مدل جهان بهترین جایگاه را نسبت به‬
‫مدل های پیشین دارد زیرا‪ ،‬جهان به مثابه بدن خداوند تلقی‬
‫شده است که خداوند در مقام فعل به او وابسته است و این امر‬
‫مستلزم احترام به جهان به مثابه بدن خداوند می باشد‪.‬‬

‫نتیجه‪ :‬این مدل از مدل های پیشین بجز مدل خود محدودگری‪،‬‬
‫بهتر خواهد بود‪.‬‬

‫‪ .9‬الهیات پویشی‪:‬‬

‫* صفات مدل جهان به مثابه بدن خداوند‬


‫‪+‬‬
‫* خود محدودگری ضروری و غیر اختیاری ← نفی قدرت و علم مطلق‬
‫← نفی تعالی خداوند‪.‬‬
‫* خداوند عالوه بر فعل‪ ،‬در مقام ذات نیز وابسته به جسم است←‬
‫تعالی کمتر نسبت به مدل پیشین‪.‬‬
‫جایگاه خداوند‪ :‬خداوند در این مدل جایگاه مناسبی ندارد‪،‬‬
‫زیرا ضروری بودن خود محدودگری‪ ،‬منجر به نفی اطالقیت در صفات‬
‫علم‪ ،‬قدرت و تعالی خداوند می گردد‪.‬‬

‫جایگاه انسان‪ :‬جایگاه انسان در این مدل شبیه به جایگاه‬


‫انسان در مدل قبل (جهان به مثابه بدن خدا) است‪.‬‬

‫جایگاه جهان‪ :‬جهان در این مدل نسبت به مدل های پیشین حتی‬
‫نسبت به مدل جهان به مثابه بدن خدا جایگاه بهتری دارد‪ ،‬زیرا‬
‫خداوند عالوه بر مقام فعل‪ ،‬در مقام ذات نیز به جهان وابسته‬
‫است‪ .‬و این به معنای اوج توجه به جهان است که مستلزم احترام‬
‫انسان نسبت به جهان نیز می باشد زیرا انسان بخشی از طبیعت‬
‫است‪.‬‬

‫‪ .10‬مدل برگزیده‪:‬‬
‫اگر بخواهیم درباره مدل های ذکر شده دست به انتخاب بزنیم‪،‬‬
‫باید بنگریم که کدام مدل می تواند به بهترین شکل جایگاه‬
‫هریک از مولفه های خدا‪ ،‬انسان و جهان را حفظ نماید‪ .‬به‬
‫بعقیده نگارنده نوشتار پیش رو‪ ،‬مدل خود محدودگری می تواند‬
‫به بهترین نحو جایگاه خدا و انسان را حفظ نماید‪ ،‬زیرا‬
‫همانطور که بیان گردید با محدودیت در علم و قدرت خداوند‪،‬‬
‫مساله شر قابل حل خواهد بود و لذا چالشی برای خیریت مطلق‬
‫خداوند مطرح نخواهد بود و از طرف دیگر بدلیل اختیاری بودن‬
‫این محدودیت‪ ،‬در اطالقیت ذاتی علم‪ ،‬قدرت و تعالی خداوند‪،‬‬
‫خللی وارد نخواهد شد‪ ،‬لذا در این مدل چهار معیار بیان شده‬
‫برای حفظ جایگاه خداوند‪ ،‬یعنی علم مطلق‪ ،‬قدرت مطلق‪ ،‬خیریت‬
‫مطلق و تعالی‪ ،‬احراز می گردد و درنتیجه خداوند در این مدل‬
‫بهترین جایگاه را خواهد داشت‪.‬‬
‫همچنین این مدل درباب جایگاه انسان‪ ،‬بهترین بدل خواهد بود‬
‫زیرا از طرفی با محدودیت در علم و قدرت خداوند‪ ،‬نقشی آزادانه‬
‫برای انسان در رقم زدن سرنوشت خویش و مشارکت در فعل خالقانه‬
‫خداوند‪ ،‬فراهم می سازد و از طرف دیگر محدودیت مختارانه‬
‫خداوند در این مدل به نحو حلول در مسیح که فردی انسانی است‪،‬‬
‫تبلور می یابد‪ ،‬لذا از این منظر انسان بهترین جایگاه را در‬
‫بین سایر مدل های الهیاتی خواهد داشت‪.‬‬
‫اما درباب جایگاه جهان می توان اذعان نمود که الهیات پویشی‪،‬‬
‫به بهترین شکل این جایگاه را تضمین می کند‪ ،‬زیرا محدودیت‬
‫خداوند به نحو حلول جهان در خداوند و به مثابه بدن خداوند‬
‫تلقی می کند و همچنین این وابستگی به جهان را نه تنها در‬
‫مقام فعل بلکه در مقام ذات نیز تصدیق می کند و همچنین این‬
‫مدل انسان محوری را نیز طرد می نماید و این امر به معنای‬
‫احترام انسان به طبیعت و درنتیجه کمال جایگاه جهان خواهد‬
‫بود‪.‬‬

‫لذا به عقیده نگارنده این نوشتار‪ ،‬مدل برگیزیده‪ ،‬تلفیقی از‬


‫دو مدل خودمحدودگری و الهیات پویشی به همراه بعضی اصالحات‬
‫خواهد بود‪ .‬بدین نحو که خداوند حودمحدودگری استاختیاری که‬
‫هم جهان را به مثابه بئن خود بر می گزیند و هم هم در انسان‬
‫تجسد می یابد‪ ،‬اما نه در مقام فعل و نه در مقام ذات‪ ،‬به هیچ‬
‫کدام (جهان و انسان بودن) نیازی نخواه داشت و همچنان تعالی‬
‫خود را حفظ خواهد نمود‪.‬‬

You might also like