You are on page 1of 13

‫فصلنامه علمی‌ـ‌ترویجی مطالعات تقریبی مذاهب اسالمی (فروغ وحدت)‬

‫سال دهم‪ /‬دوره جدید‪ /‬شماره ‪ /39‬بهار ‪1394‬‬


‫صص ‪32-20‬‬

‫وجوهومعیارهایترجیحقرائاتدر‬
‫تفسیرطبری‬
‫● محمدفاروق آشکار تیزابی‬
‫دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه مذاهب اسالمی و مدرس دانشگاه پیام نور خواف‬
‫‪20‬‬
‫‪ashkarfarogh@yahoo.com‬‬
‫تاریخ دریافت‪ ،1393/7/1 :‬تاریخ پذیرش‪1393/12/17 :‬‬

‫سال دهم‬
‫شماره ‪-39‬بهار ‪1394‬‬
‫چکیده‬
‫جامع البیان عن تأویل آی القرآن محمد بن جریر طبری‪ ،‬یکی از مشهورترین تفاسیر مأثور اهل‌سنت است که‬
‫در قرن سوم قمري به رشته تحریر درآمده است‪ .‬روش تفسیری طبری در این كتاب‪ ،‬غالب ًا روایی و مبتنی بر‬
‫روایات پیامبر(ص) و اقوال صحابه و تابعان اســت‪ .‬یکی از مهم‌ترین مسائلی که طبری در تفسیر خود به آن‬
‫پرداخته‪ ،‬مســئله قرائات می‌باشد‪ ،‬بدین صورت که او ذيل آيات‪ ،‬از قرائات مختلف سخن می‌گوید و پس از‬
‫مرجح را انتخاب و بيان می‌کند‪ .‬طبرى در اين زمينه‪ ،‬از چنان تسلط‬‫أصح و ّ‬ ‫نقد و بررسى‪ ،‬در هر مورد‪ ،‬قول ّ‬
‫و توانايى برخوردار اســت كه تنها يك حافظ و راوى زبردست در علم قرائت به نظر نمى‏آيد‪ ،‬بلكه او عالمى‬
‫كم‏نظير و ناقدى توانا اســت كه در ميان انبوه قرائات و روايات مختلف‪ ،‬انديشــه عميق و ن ّقاد خود را به كار‬
‫مى‏گيرد و به كمك معیارهای متنوع همچون‪ :‬اجماع قاريان و قرآن‏دانان يا پرهيز و خوددارى آنان در مورد‬
‫قرائتى خاص‪ ،‬هماهنگى قرائت با ســياق آيه و ديگر موارد مشــابه‪ ،‬هماهنگى با قواعد و شيوه معروف زبان‬
‫عرب‪ ،‬هماهنگى با تفســير اهل تأويل‪ ،‬هماهنگى با رسم الخط قرآن‪ ،‬سهولت لفظى و تناسب معنوى يكى از‬
‫قرائتها و غيره‪ ،‬سره را از ناسره نشان مى‏دهد و هركدام را در جاى خاص خويش مى‏نشاند‪.‬‬

‫کلیدواژه‌ها‪ :‬طبری‪ ،‬جامع البیان عن تأويل آي القرآن‪ ،‬قرائت‪ ،‬قرائت صحیح‪ ،‬معیارهای قرائت صحیح‪.‬‬
‫پیامبر(ص) و صحابه و تابعان اســت‪ ،‬ولی این سخن‬ ‫مقدمه‬
‫به این معنی نیست که آن یک تفسیر صرف و محض‬ ‫‪ 14‬قرن است که از تاريخ نزول قرآن مجيد مى‏گذرد‬
‫روایی و اثری است‪ ،‬بلکه می‌توان گفت‪ :‬تفسیر طبری‬ ‫و در این ‪ 14‬قرن‪ ،‬هيچ كتابى به اندازه آن‪ ،‬مورد شرح‪،‬‬
‫یک تفســیر روایی و درایی اســت‪ ،‬چنان‌كه سیوطی‬ ‫توضيح و تفســير قرار نگرفته اســت‪ .‬از صدر اسالم‬
‫‪1‬‬
‫می‌گوید‪ :‬طبری روایت را با درایت جمع کرده است‪.‬‬ ‫تاكنون هزاران تفســير بر اين كتاب الهى نوشته شده‬
‫با مراجعه به اين تفسير‪ ،‬به وضوح مالحظه می‌کنیم که‬ ‫است‪ .‬دانشمندان اسالمى همه توان‪ ،‬تخصص‪ ،‬استعداد‬
‫طبری در بسیاری از موارد‪ ،‬عالوه بر روایت‪ ،‬از عقل‪،‬‬ ‫و دانش خويش را با عالقه وافر و عشــق سرشــار‬
‫اجماع‪ ،‬آیات دیگر قرآن‪ ،‬قرائت و ‪ ...‬در تفسیر قرآن‬ ‫براي تبيين و تفســير اين كتــاب عظيم‏به كار برده و‬
‫استفاده کرده است‪.‬‬ ‫تفاسیر زیادی با روشــها و رویکردهای گوناگون به‬
‫یکی از مهم‌ترین مســائلی که طبری در تفسیر خود‬ ‫رشته تحریر درآورده‌اند‪.‬‬
‫به آن پرداخته‪ ،‬مســئله قرائات است‪ ،‬بدین صورت‬ ‫یکی از مهم‌ترین و سرآمدترین این مفسران‪ ،‬محمد بن‬
‫که او ذيل بسيارى از آيات‪ ،‬از قرائات مختلف سخن‬ ‫جریر طبری است‪ ،‬تفسیری که نوشته‪ ،‬جامع البیان عن‬
‫می‌گویــد و پس از نقد و بررســى در هر مورد‪ ،‬قول‬ ‫تأویل آي القرآن نــام دارد و می‌توان آن را از جمله‬
‫مرجح را انتخاب و بيان می‌کند‪ .‬طبرى در اين‬
‫أصح و ّ‬‫ّ‬ ‫دیرینه‌ترین و جامع‌ترین تفاسیر قرآن مجید برشمرد‪.‬‬
‫زمينه از چنان تس ّلط و توانايى برخوردار است كه تنها‬ ‫این مجموعه عظیم که برخی به سبب حجم چشمگیر‬
‫يك حافظ و راوى زبردســت در علم قرائت به نظر‬ ‫و گران‌باری محتویاتش‪ ،‬از آن با عنوان تفســیر کبیر‬
‫‪21‬‬ ‫نمى‏آيد‪ ،‬بلكه او عالمى كم‏نظير و ناقدى توانا است كه‬ ‫یاد کرده‌اند‪ ،‬مشــتمل بر ‪ 30‬جلد است‪ .‬نظر به نفوذ و‬
‫در ميان انبوه قرائات و روايات مختلف‪ ،‬انديشه عميق‬ ‫تأثیری که در تفسیرهای بعدی داشته‪ ،‬می‌توان آن را‬
‫وجوه و معیارهای ترجیح قرائات در تفسیر طبری‬

‫و ن ّقاد خود را بــه كار مى‏گيرد و صحیح‌ترین قرائت‬ ‫ّام‌التفاسیر ناميد‪.‬‬


‫را برمی‌گزیند‪ .‬اين جرح و تعديل در قرائت‪ ،‬و نقد و‬ ‫تفسیر طبری ویژگیهایي دارد که آن را بر تفسیرهای‬
‫حجت قاطع از طبرى‬ ‫داورى توأم با استدالل محكم و ّ‬ ‫هم‌دوران خود و بســیاری از تفسیرهایی که پس از‬
‫باعث شــده است كه اهميّت تفسير وى افزون شود و‬ ‫آن نوشــته شده‪ ،‬برتری می‌بخشــد‪ .‬تفسیر طبری از‬
‫در ميان ديگر تفاسير ممتاز گردد‪ .‬این تحقیق به دنبال‬ ‫جامعیت علمی باالیی برخوردار اســت؛ زیرا‪ ‬طبری‬
‫شناسایی وجوه و معیارهای ترجیح قرائات در تفسیر‬ ‫در کنار گــردآوردن روایات مرتبط با آیه‌های قرآن‪،‬‬
‫طبری است‪.‬‬ ‫به جنبه‌های لغــوی‪ ،‬نحوی‪ ،‬تاریخی و فقهی آنها نیز‬
‫پرداخته اســت‪ .‬این کتاب کهن‌ترین تفســیر جامعی‬
‫پیشینه تحقیق‬ ‫اســت که بسیاری از روایات تفســیری پیشین را در‬
‫در مــورد پیشــینه تحقیــق باید گفت کــه تاکنون‬ ‫خود دارد‪ .‬طبری روایات مربوط به‪ ‬هر آیه را با نظمی‬
‫پژوهشهای زیادی در مورد طبری و تفسیر او نگاشته‬ ‫ویژه دسته‌بندی کرده و‪  ‬نظر درست‌تر را با ذكر دلیل‬
‫شــده اســت و هرکدام به جنبه‌ای از آن پرداخته‌اند‬ ‫برگزیده اســت‪ .‬این تفسیر نخستین تفسیر قرآن است‬
‫که به ذکر فهرســت‌وار آنها اکتفا می‌شود‪« :‬اهل‌بیت‬ ‫که به همه آیه‌ها پرداخته است‪.‬‬
‫رسالت در تفسیر طبری»‪ ،‬تأليف رضا استادي‪ ،‬احوال‬ ‫الزم به ذكر اســت‪ ،‬هرچند اين تفسیر به عنوان یک‬
‫و آثار محمد بن جریر طبری‪ ،‬تأليف علي‌اكبر شهابي‪،‬‬ ‫تفســیر مأثور معرفی و مشهور شــده و صبغه غالب‬
‫‪ .1‬طبقات المفسرین‪ ،‬ص‪.31‬‬
‫طبری در تفســیر آیــات قرآن اســتفاده از روایات‬
‫معرفی اجمالی طبری‬ ‫«الطبری المفسر الناقد مع موازنة بمفسرین معاصرین‬
‫ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید طبری‪ ،‬محدث‪ ،‬فقیه‪،‬‬ ‫له»‪ ،‬تأليف کاصد یاســر حسین زیدی‪« ،‬نقش تاریخ‬
‫مفسر و مورخ قرن ســوم‪ ،‬در اوایل سال ‪225‬ق‪ ،‬در‬ ‫در تفسیر طبری»‪ ،‬تأليف مهدي تدين‪ ،‬الطبری‪ ،‬تأليف‬
‫آمل به دنیا آمد‪2‬و در ســال ‪310‬ق در بغداد در سن‬ ‫احمد محمد حوفی‪ ،‬االمــام الطبری و منهجه العلمی‬
‫‪ 86‬سالگی درگذشت‪ 3.‬اگرچه از طبرى آثار زيادى‬ ‫فی التفسیر‪ ،‬تأليف فتحی درینی‪« ،‬الجانب الفقهی فی‬
‫حدود ‪ 33‬اثر باقى مانده اســت‪ ،‬اما مشهورترین آثار‬ ‫تفسیر الطبری»‪ ،‬تأليف محمد دسوقي‪« ،‬آغاز وحی و‬
‫وى تاريخ الرسل و الملوك و جامع البيان است‪.‬‬ ‫بعثت پیامبر(ص) در تاریخ و تفســیر طبری»‪ ،‬تأليف‬
‫طبری عقایدی داشت که در بسیاری از موارد‪ ،‬با دیگر‬ ‫علي دواني‪ ،‬کتاب‌شناســی طبری‪ ،‬تأليف ابوالقاســم‬
‫دانشمندان متفاوت بود‪ ،‬مهم‌ترین آنها عبارتند از‪:‬‬ ‫رادفر‪ ،‬االســرائیلیات فی تفسیر الطبری‪ ،‬تأليف آمال‬
‫‪4‬‬
‫‪ .1‬طبری تفسیر و تأویل را یک چیز می‌دانسته است‪.‬‬ ‫محمــد عبدالرحمن ربيع‪ ،‬مقدمه بر تفســیر الطبری‪،‬‬
‫‪ .2‬وی تدوین قرآن را در دوره خالفت عثمان دانسته‬ ‫تأليف محمود محمد شــاكر‪« ،‬آیات احکام در تفسیر‬
‫‪5‬‬
‫است‪.‬‬ ‫طبری»‪ ،‬تأليــف حميد طبيبيان‪« ،‬منهج االمام الطبری‬
‫‪ .3‬او درباره قرائتهای هفت‌گانه‪ ،‬نظر خاصی داشته و‬ ‫فی تفســیره»‪ ،‬تأليف احسان الحق عبدالحق‪« ،‬طبری‬
‫قرائــت عبداهلل بن عامر یَ ْح ُصبِی‪ ،‬از قاریان هفت‌گانه‪،‬‬ ‫و ســلفی‌گری»‪ ،‬تأليف ابراهيم علــوي‪« ،‬نکته‌های‬
‫‪6‬‬
‫را جزء این قرائتها نیاورده و آن را تخطئه کرده است‪.‬‬ ‫بالغی در تفســیر طبری»‪ ،‬تأليف محمد علوی مقدم‪،‬‬
‫‪ .4‬او نســخ تالوت را جایز دانسته و عقیده داشته که‬ ‫«تفســیر طبری در نقــد و بررســی»‪ ،‬تأليف محمد‬
‫‪7‬‬
‫این امر اتفاق افتاده است‪.‬‬ ‫فاضلي‪« ،‬اصالة المنهج فی تفســیر الطبری»‪ ،‬تأليف‬ ‫‪22‬‬
‫‪ .5‬او در نحو‪ ،‬متأثر از نحویان کوفه بوده و غالب ًا قول‬ ‫محمد مالكي‪« ،‬روش تفسیر طبری»‪ ،‬تأليف عليرضا‬
‫‪8‬‬
‫کوفیان را موجه و مرجح شمرده است‪.‬‬ ‫میرزا محمد‪« ،‬طبری و ابوالفتوح»‪ ،‬تأليف محمدجعفر‬
‫‪9‬‬
‫‪ .6‬او وجود واژگان دخیل در قرآن را رد کرده است‪.‬‬ ‫یاحقی‪ ،‬ابن‌جریر الطبری و منهجه فی التفسیر‪ ،‬تأليف‬
‫‪ .7‬او قرآن را کتابی می‌دانسته که عربی خالص است‬ ‫محمدبكر اســماعيل‪« ،‬الطبری المفســر‪ ،‬مذهبه فی‬

‫سال دهم‬
‫شماره ‪-39‬بهار ‪1394‬‬
‫‪10‬‬
‫و بر هفت لهجه از زبان قوم عرب نازل شده است‪.‬‬ ‫التفسیر‪ ،‬مقارنة بین تفسیره و اعمال اآلخرین»‪ ،‬تأليف‬
‫‪ .8‬او به شدت پایبند ظاهر الفاظ قرآن بوده و همواره‬ ‫محمد عبدالسالم ابوالنیل‪« ،‬اســباب نزول در تفسیر‬
‫این نکته را گوشزد کرده است که باید در وهله نخست‪،‬‬ ‫طبری»‪ ،‬تأليف محمدحسین موسوی‪ ،‬و رساله دکتری‬
‫معنی ظاهری واژه را مالک گرفت و بر آن بسنده کرد‪،‬‬ ‫نقد و بررسی آراء طبری در تفسیر جامع البیان‪ ،‬تأليف‬
‫مگــر آنجا که آیات دیگر قرآن یا علتی دیگر ایجاب‬ ‫ســیمیندخت شاکری‪ .‬اگر این کتب و مقاالت با دقت‬
‫مورد واکاوی قرار گيرند‪ ،‬مشاهده مي‌شود که هرکدام‬
‫از آنها به موضوعی خاص مرتبط با طبری و تفسیر او‬
‫‪ .2‬الفهرست‪ ،‬ص‪.326‬‬
‫‪ .3‬همان‪.‬‬ ‫پرداخته‌اند‪ ،‬ولی هیچ‌کدام از آنها یا به مسئله قرائات‬
‫‪ .4‬جامع البیان‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪.25‬‬ ‫و وجوه ترجیح آنان در تفسیر طبری نپرداخته‌اند‪ ،‬یا‬
‫‪ .5‬همان‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪.27‬‬
‫اگر پرداخته‌اند‪ ،‬فقط با اشــاره‌ای گذرا بوده است‪ .‬در‬
‫‪ .6‬القراءات القرآنیة فی بالد الشام‪ ،‬ص‪.286‬‬
‫‪ .7‬جامع البیان‪ ،‬ج‪ ،3‬ص‪.150‬‬ ‫این مقاله اين موضوع به شكل تفصيلي مورد بررسي‬
‫‪« .8‬الطبری المفسر الناقد مع موازنة بمفسرین معاصرین له»‪ ،‬ص‪.188‬‬ ‫قرار مي‌گيرد‪.‬‬
‫‪ .9‬جامع البیان‪ ،‬ج‪ ،1‬صص‪.16-12‬‬
‫‪ .10‬همان‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪.22‬‬
‫‪11‬‬
‫کتاب‪ ،‬عنوانی برای آن موجود نیســت‪ ،‬اما طبري در‬ ‫کند که از ظاهر لفظ روی گردانند‪.‬‬
‫كتاب تاریخ خود‪ ،‬عنوان «جامع البيان عن تأويل آى‬ ‫‪ .9‬وي در علوم مختلف زمان خود همچون علم قرائت‪،‬‬
‫القرآن» را براى كتاب تفسيرش ياد مى‏كند و مى‏گويد‪:‬‬ ‫جزء نابغه‌ها و ســرآمدان زمان خود بوده و از محضر‬
‫«‪ ...‬و قيل أقوال فى ذلــك قد حكينا منها جمال فى‬ ‫اســاتيد برجسته‏اى در قرائت استفاضه كرده است‪ ،‬از‬
‫المســمى جامع البيان عن تأويــل آى القرآن‬‫ّ‬ ‫كتابنا‬ ‫جمله‪ :‬احمد بن يوسف تغلبى در بغداد‪ ،‬عباس بن وليد‬
‫‪15‬‬
‫فكرهنا إطالة الكتــاب بذكر هذا فى هذا الموضع»‪.‬‬ ‫بيروتى در بيــروت‪ ،‬و يونس بن عبداألعلى در مصر‬
‫تاريخ دقيقی از زمان آغاز کار مؤلف در دست نيست‪.‬‬ ‫كــه قرائت حمــزه و ورش را از محضر او اخذ كرده‬
‫ابوبكر بن كامل‪ ،‬يكى از شــاگردان طبرى‪ ،‬آغاز كار‬ ‫و خود شــخص ًا قرائتى را اختيار نموده اســت كه در‬
‫تفسير را در سال ‪270‬ق مى‏داند‪ ،‬اما شاگرد ديگر او‪،‬‬ ‫قرائات مشهور به چشم نمى‏خورد‪ 12.‬او كتاب الفصل‬
‫يعنى ابوبكر بن بالويه‪ ،‬مى‏گويد‪ :‬استاد ما طبرى تفسير‬ ‫بين القرائات‪ ،‬يا القرائــات و التنزيل‏ (ابن‌نديم از اين‬
‫را ميان ســالهاى ‪ 283‬تا ‪290‬ق ـ يعنى حدود هفت‬ ‫كتــاب با عنوان «القرائات» ياد كــرده‪ 13‬و در مقدمه‬
‫سال ـ بر ما امال كرد‪ 16.‬طبری هم مانند بسیاری دیگر‬ ‫تاريخ األمم و الملوك‪ ،‬از اين كتاب با عنوان «الجامع‬
‫از نویســندگان‪ ،‬در ابتدای تفســیر خود‪ ،‬یک مقدمه‬ ‫فى القرائات» ياد شــده است)‪ 14،‬را نگاشته و در آن‬
‫نسبت ًا طوالنی دارد که در آن به مباحث زیادی همچون‬ ‫قراء را در حروف قرآن ياد كرده و اســماء‬ ‫اختالف ّ‬
‫بحث نزول آیات‪ ،‬الفاظ عربی و غیرعربی‪ ،‬نزول قرآن‬ ‫قــراء را در حروف قرآن از هم جدا ســاخته و ّ‬
‫قراء‬ ‫ّ‬
‫بر هفت احرف‪ ،‬نهی از تفســیر به رأی‪ ،‬نامهای قرآن‪،‬‬ ‫مكه‪ ،‬مدينه‪ ،‬بصره و شــام را به طور مســتقل در آن‬
‫‪23‬‬ ‫معانی آیه و ســوره‪ ،‬تفســیر ممدوح و مذموم و ‪ ...‬و‬ ‫آورده و هر قرائتى را جداگانه گزارش نموده و وجه‬
‫همچنين به بيان مبانی روش‌شناختی خود در نگارش‬ ‫و تأويل هر قرائت را متذكر شــده‪ ،‬آن‌گاه از البه‌الى‬
‫وجوه و معیارهای ترجیح قرائات در تفسیر طبری‬

‫تفسیر پرداخته است‪ .‬ناگفته نماند که هم‌زمان با تفسیر‬ ‫آنها‪ ،‬قرائتى ويژه را براى خود انتخاب و اختيار نموده‬
‫طبری‪ ،‬تفاسیر دیگری پدید آمدند که می‌توان تفاسیر‬ ‫است‪ .‬به عالوه‪ ،‬علل انتخاب و دليل و برهان صحت‬
‫ابن‌ابی‌حاتم رازی (د ‪327‬ق) و ابن‌منذر نیشابوری (د‬ ‫آن را نيــز آورده و در ايــن كار از مهارت و كارايى‬
‫‪318‬ق) را نام برد‪ ،‬ولی آنان به دالیلی (ترجیح اقوال‬ ‫خويش در تفســير و قواعد عربى مدد گرفته است‪.‬‬
‫توسط طبری‪ ،‬حسن ترتیب تفسیر طبری‪ ،‬ذکر سلسله‬ ‫اين قرائت منتخب و مختار طبرى همان قرائتى است‬
‫سند به صورت کامل توسط طبری‪ ،‬شهرت طبری در‬ ‫كه به عنوان مكتب و روش و مذهب ويژه او به شمار‬
‫علم تاریخ و ‪ ،)...‬مانند تفسیر طبری مشهور نشدند‪.‬‬ ‫مي‌رود و بايد يادآور شــد كه طبرى قبل از اقدام به‬
‫تفسیر طبری عمدت ًا بر مبنای روایات تفسیری رسول‬ ‫چنين انتخاب و اختيارى‪ ،‬همه قرائات را نزد اساتيد‬
‫اکــرم و منقوالت صحابه و تابعان‪ ،‬و با ذکر سلســله‬ ‫فن فراگرفته بوده؛ يعنى اســاتيد قرائت را در بغداد‪،‬‬
‫سند کامل‪ ،‬تدوین شده است‪ .‬طبری در تفسیر آیات‪،‬‬ ‫كوفه‪ ،‬شام و مصر درك كرده بوده است‪.‬‬
‫ابتدا آیه یــا آیاتی را با عنوان «القول فی تأویل قوله‬
‫تعالــی» می‌آورد‪ ،‬بعد غالب ًا بــا جمله «یقول اهلل َّ‬
‫جل‬ ‫معرفی اجمالی تفسیر طبری‬
‫ثناؤه» ســخن خود را شــروع می‌کند‪ ،‬سپس با نقل‬ ‫تفسير طبري از مهم‌ترین تفاسیر مأثور است‪ .‬در خود‬
‫روایات نبوی و اقوال صحابه و تابعان‪ ،‬به تفسیر آیات‬ ‫‪ .11‬همان‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪.32‬‬
‫‪ .12‬تاريخ الطبري‪ ،‬ج‪ ،1‬صص‪8‬و‪.13‬‬
‫‪ .15‬همان‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪.89‬‬ ‫‪ .13‬الفهرست‪ ،‬ص‪.327‬‬
‫‪ .16‬تاریخ بغداد‪ ،‬ج‪ ،2‬ص‪.164‬‬ ‫‪ .14‬تاريخ الطبري‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪.17‬‬
‫ابوبکــر محمد بن عبداهلل بن عربی مالکی (د ‪۵۴۳‬ق)‪،‬‬ ‫می‌پردازد‪ .‬سرانجام‪ ،‬پس از بررسی و توجیه اقوال‪ ،‬یا‬
‫عبدالحق بن غالب بن عطیــه (د ‪۵۴۶‬ق)‪ ،‬محمد بن‬ ‫قول مرجح را برمی‌گزیند‪ ،‬یا با اقامه دلیل در رد اقوال‬
‫احمد قرطبی (د ‪۶۷۱‬ق)‪ ،‬محمــد بن جزی کلبی (د‬ ‫گوناگون‪ ،‬نظر خویش را بیان می‌دارد‪.‬‬
‫‪۷۴۱‬ق)‪ ،‬طبرسی (د ‪560‬ق) و ‪ )...‬در تفسیر آیات به‬ ‫اگرچه تفســیر طبری از ذکر فضایل اهل‌بیت پیامبر‬
‫نظر طبری اشاره کرده‌اند‪.‬‬ ‫خالی نیست‪ ،‬ولی در موارد متعدد (ذیل آیه ‪ ۶۷‬سوره‬
‫با وجود اینکه تفســیر طبری مورد توجه جدی علما‬ ‫مائده تصریح یا اشاره‌ای به ماجرای غدیرخم ندارد‪،‬‬
‫قــرار گرفته‪ ،‬ولی اين تفســیر از جهاتــی مورد نقد‬ ‫ذیل آیه سوم سوره مائده نیز‪ ،‬نزول آن را در آخرین‬
‫بزرگان بوده اســت که یکی از آن نقدها به خاطر نقل‬ ‫حج پیامبر؛ یعنی در روز عرفه دانسته‪ 17‬و حتی قول‬
‫اسرائیلیات در آن است؛ زیرا در اسناد تفسیر طبری‪،‬‬ ‫به نزول آن در ‪ 18‬ذی‌الحجه را نیاورده است) به شأن‬
‫گاه روایات یهودی و نصرانی به کار گرفته شــده‌اند‪.‬‬ ‫نزول آیــات مرتبط با اهل‌بیت‪ ،‬به‌رغم تصریح به آنها‬
‫‪18‬‬
‫در واقع‪ ،‬طبري از شــخصیتهای کعب‌االحبار‪ ،‬وهب‬ ‫در منابع دیگر‪ ،‬اشاره‌ای نکرده است‪.‬‬
‫بــن منبه‪ ،‬عبداهلل بن ســام و ‪ ...‬که پیش از گرویدن‬ ‫جامع البیان طبری‪ ،‬از دیرباز مورد توجه پژوهشگران‬
‫به دین اســام بر آیینهای یهود و مسیح بودند‪ ،‬سود‬ ‫و نکته‌ســنجان تفسیر و تأویل قرآن بوده است‪ .‬براي‬
‫جســته اســت‪ .‬ایرادی که بر طبری وارد است‪ ،‬آن‬ ‫مثال ســیوطی‪ ،‬طبــری را «رأس المفســرین» لقب‬
‫است که در این‌ موارد‪ ،‬معمو ً‬
‫ال به نقد روایات اعتنایی‬ ‫داده و تفســیر وی را گران‌مایه‌ترین تفســیر و کتابی‬
‫نداشته است‪ .‬براي مثال شیخ محمد عبده‪ ،‬طبری را به‬ ‫که کســی همانند آن ننگاشته‪ ،‬نامیده است‪ 19.‬ابن‌ندیم‬
‫جنــون حدیثی متهم کرده؛ زیرا هر حدیثی را‪ ،‬اگرچه‬ ‫آن را کتابی در تفســیر معرفی می‌کند که بهتر از آن‬ ‫‪24‬‬
‫ناســازگار با عقل‪ ،‬نقل کرده است‪ 23.‬مي‌توان گفت‪:‬‬ ‫تا زمان او شناخته نشــده است‪ 20.‬ابوحامد اسفراینی‬
‫شاید چون طبری تمام اسناد را در روایات كتاب یاد‬ ‫در عبارتی‪ ‬تمثیلی‪ ،‬سختی‪ ‬سفر کردن به چین را برای‬
‫نموده‪ ،‬ســنجیدن قوت و ضعف آنها را وظیفه خویش‬ ‫یافتن کتاب طبری‪ ،‬ناچیز می‌شمارد‪ 21.‬خطیب بغدادی‬
‫ندانسته و بدین جهت دقت در صحت و سقم آن را بر‬ ‫از آن به عنوان اثری بی‌مانند یاد کرده اســت‪ .‬از میان‬

‫سال دهم‬
‫شماره ‪-39‬بهار ‪1394‬‬
‫عهده راوی و شاید خواننده نهاده است‪.‬‬ ‫دانشــمندان غیرمســلمان‪ ،‬نامدارانی چون گلدزیهر‪،‬‬
‫نولدکه‪ ،‬جرجی زیدان و ‪ ...‬تفسیر طبری را ستوده‌اند‪،‬‬
‫تعریف قرائت‬ ‫از جمله گلدزیهر تفســیر طبری را دائرة المعارفی از‬
‫‪ )1‬در لغت‬ ‫تفاسیر مأثور خوانده است؛ تفسیری که نه فقط حاوی‬
‫قرائت كــه جمع آن قرائات مى‏باشــد‪ ،‬از مصدر قرأ‬ ‫ثبت روایات تفسیری‪ ،‬بلکه مشتمل بر نقد و ارزیابی و‬
‫است‪ .‬درباره واژه قرأ اختالف‌نظر وجود دارد‪ .‬علماى‬ ‫ترجیح اقوال نیز هست‪ 22.‬تفسیر طبری تأثیر فراوانی‬
‫لغــت و ادب‪ ،‬معانى متعددى بــراى آن ذكر كرده‏اند‪.‬‬ ‫بر مفسران بعد از خود نهاده و غالب مفسران (علی بن‬
‫بــراي مثال‪ ،‬زجاج‪ ،‬قرائت را بــه جمع كردن و گرد‬ ‫احمد واحدی (د ‪۴۶۸‬ق)‪ ،‬شــیخ طوسی (د ‪۴۶۰‬ق)‪،‬‬
‫آوردن معنى كرده و به «قرأت الماء في الحوض» به‬
‫‪ .17‬جامع البیان‪ ،‬ج‪ ،6‬ص‪.50‬‬
‫معنى «جمعته»‪ ،‬استشــهاد نموده است‪ .‬قطرب نحوى‬
‫‪« .18‬اهل‌بیت رسالت در تفسیر طبری»‪ ،‬صص‪.99-87‬‬
‫مى‏گويد‪ :‬قرائت به معنى انداختن و رمى‪ ،‬اســقاط و‬ ‫‪ .19‬طبقات المفسرین‪ ،‬ص‪.30‬‬
‫قط» به معنى‬‫القاء اســت و به «فاقرأت الناقة ســلى ّ‬ ‫‪ .20‬الفهرست‪ ،‬ص‪.292‬‬
‫‪ .21‬طبقات المفسرین‪ ،‬ص‪.31‬‬
‫‪ .23‬المنار‪ ،‬ج‪ ،3‬ص‪.298‬‬ ‫‪ .22‬مذاهب التفسير االسالمي‪ ،‬ص‪.107‬‬
‫رویکرد طبری نســبت به قرائــات‪ ،‬باید گفت که او‬ ‫«ما اسقطت» استشهاد مى‏كند‪ 24.‬گروهى را عقيده بر‬
‫در نقد و بررســى قرائات‪ ،‬از معيارهاى مختلفى بهره‬ ‫آن اســت كه قرائت به معنى تالوت و خواندن است‪.‬‬
‫مى‏گيرد كه غالب ًا با معيارهاى نقد و بررسى تأويالت‬ ‫ابن‌عطيه همين رأى را پذيرفته است‪.‬‬
‫آيات در تشــابه‏اند‪ ،‬برخى از اين معيارها عبارتند از‪:‬‬ ‫‪ )2‬در اصطالح‬
‫اجماع قاريان و قرآن‏دانان يا پرهيز و خوددارى آنان‬ ‫در مورد معنی اصطالحی قرائت‪ ،‬تعاریف زیادی بيان‬
‫در مورد قرائتى خاص؛ يعني معيار شــهرت و شذوذ‬ ‫شده است که به برخی از آنها اشاره مي‌شود‪ :‬زركشى‬
‫قرائت‪ ،‬هماهنگى قرائت با ســياق آيه و ديگر موارد‬ ‫قرائت‏را چنین تعریف كرده است‪« :‬قرائات عبارت از‬
‫مشابه‪ ،‬هماهنگى با قواعد و شيوه معروف زبان عرب‪،‬‬ ‫اختالف مربوط به الفاظ و عبارات وحى است که این‬
‫هماهنگى با تفســير اهل تأويل‪ ،‬هماهنگى با رســم‬ ‫اختالف‪ ،‬در مورد حروف و کلمات قرآن و کیفیت آنها‬
‫الخط قرآن‪ ،‬ســهولت لفظى و تناسب معنوى يكى از‬ ‫قراء نقل‬
‫از قبیل تخفیف و تشدید و مانند آن از سوى ّ‬
‫قرائتها و ‪. ...‬‬ ‫شده است»‪ 25.‬ابن‌جزرى نیز در تعریف قرائت چنین‬
‫همچنین باید گفت کــه او در موارد اختالف قرائات‪،‬‬ ‫آورده است‪« :‬قرائات‪ ،‬عبارت از علم به کیفیت اداي‬
‫قراء و مفســران‪ ،‬ماننــد ابن‌عباس را‬ ‫قول برخى از ّ‬ ‫کلمات قرآن و اختالف این کیفیت مى‏باشد‪ ،‬اختالفى‬
‫مورد اعتماد مى‏داند و مشــكالت قرائت را از طريق‬ ‫که به ناقل و راوى آن منســوب است»‪ 26.‬اما به نظر‬
‫بحث لغوى حل و فصل مى‏كنــد‪ 29.‬در ترجيح يكى‬ ‫می‌رسد بهترین و رساترین تعریف را آیت‌اهلل معرفت‬
‫از قرائات نيز معنــى را دخالت مى‏دهد و انطباق آن‬ ‫ارائه داده اســت كه مي‌گويــد‪« :‬قرائت همان تالوت‬
‫‪25‬‬ ‫را بــا قواعد نحوى الزم مى‏شــمرد و هماهنگى بين‬ ‫و خوانــدن قرآن كريم اســت و اصطالح ًا به گونه‏اى‬
‫قرائت و ســخن فصيح را از نظر دور نمى‏دارد و بعض ًا‬ ‫از تالوت قرآن اطالق مى‏شــود كه داراى ويژگيهاى‬
‫وجوه و معیارهای ترجیح قرائات در تفسیر طبری‬

‫به اشعار شعراى عرب استشهاد مى‏كند (براي مثال او‬ ‫خاصى اســت‪ .‬بدين معنا كه هــرگاه تالوت قرآن به‬
‫در بيان وجوه قرائات مختلــف به ابياتى از دريد بن‬ ‫نص وحى الهى حكايت كند و بر‬ ‫گونه‏اى باشد كه از ّ‬
‫‪32‬‬
‫زيد بن نهد‪ 30،‬حميد‪ 31،‬امرؤالقيس بن عابس كندى‪،‬‬ ‫قراء معروف ـ بر پايه و اصول‬‫حسب اجتهاد يكى از ّ‬
‫ابن‌قيس الرقيات‪ 33،‬ذواألصبــع العدوانى‪ 34،‬توبة بن‬ ‫مضبوطى كه در علم قرائت شرط شده ـ استوار باشد‪،‬‬
‫الحميّر‪ 35،‬زهير‪ 36،‬امية بن ابى‌الصلت‪ 37،‬احوص‪ 38‬و‬ ‫‪27‬‬
‫قرائت قرآن تحقق يافته است»‪.‬‬
‫ديگران اســتناد کرده است)‪ .‬دقت و موشكافى طبرى‬
‫در علم قرائت قرآن نشانه تخصص و تبحر كافى او در‬ ‫معیارهای طبری در نقد و بررسی قرائات‬
‫علوم قرآنى است‪ ،‬چنان‌كه وى را حافظ قرآن و آشنا‬ ‫علت اهتمام و عنايت طبــرى به قرائات گوناگون و‬
‫توجيه آنها در تفسير‪ ،‬اين است كه وى خود از بزرگان‬
‫‪ .29‬جامع البيان‪ ،‬ج‪ ،3‬ص‪.103‬‬ ‫علم قرائت بوده و همان‌طور كه گفته‏اند‪ ،‬كتابى عظيم‬
‫‪ .30‬همان‪ ،‬ج‪ ،9‬ص‪.17‬‬
‫در قرائات تدوين كرده كه بالغ بر ‪ 18‬جلد و شــامل‬
‫‪ .31‬همان‪ ،‬ج‪ ،9‬ص‪.54‬‬
‫‪ .32‬همان‪ ،‬ج‪ ،9‬ص‪.100‬‬ ‫همه قرائات مشهور و نادر بوده است‪ 28.‬در خصوص‬
‫‪ .33‬همان‪.‬‬
‫‪ .34‬همان‪.‬‬ ‫‪ .24‬ر‪.‬ك‪ :‬البرهان‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪278‬؛ االتقان‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪.250‬‬
‫‪ .35‬همان‪ ،‬ج‪ ،3‬ص‪.52‬‬ ‫‪ .25‬البرهان‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪.38‬‬
‫‪ .36‬همان‪ ،‬ج‪ ،3‬ص‪.281‬‬ ‫‪ .26‬النشر في القراءات العشر‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪.214‬‬
‫‪ .37‬همان‪ ،‬ج‪ ،5‬ص‪.46‬‬ ‫‪ .27‬علوم قرآنى‪ ،‬ص‪.182‬‬
‫‪ .38‬همان‪ ،‬ج‪ ،6‬ص‪.65‬‬ ‫‪ .28‬معجم االدباء‪ ،‬ج‪ ،18‬ص‪.45‬‬
‫درباره قرائتهای هفت‌گانه‪ ،‬نظر خاصی داشته و قرائت‬ ‫به قرائات مختلف دانســته‪ 39‬و هيچ‌كس را عالم‏تر از‬
‫عبداهلل بن عامر یَ ْح ُصبِی‪ ،‬از قاریان هفت‌گانه‪ ،‬را جزء‬ ‫‪40‬‬
‫او در قرائت قرآن نيافته‏اند‪.‬‬
‫ین قرائتها نیاورده و آن را تخطئه کرده است‪ 45.‬حال‬ ‫قراء ـ آن‌گاه‬‫مختص به قرائت‪ ،‬از ّ‬
‫ّ‬ ‫طبرى در بحثهاى‬
‫که با شــخصیت قرائی طبری آشــنا شدید‪ ،‬در ادامه‬ ‫كه به نقل نظرياتشــان مى‏پردازد ـ يا مشــخص ًا نام‬
‫بحث به بررســی مفصل معیارهــای طبری در نقد و‬ ‫مى‏برد‪ ،‬مانند حســن بصرى‪ ،‬عاصم‪ ،‬يحيى بن وثاب‪،‬‬
‫بررسی و ترجیح قرائات پرداخته مي‌شود‪:‬‬ ‫اعمش‪ ،‬كســائى و ديگران‪ ،‬يا به طور عام با الفاظى‬
‫‪ )1‬هماهنگى قرائت با سياق آيه‬ ‫«قراء االمصــار» ياد مى‏كند و يا با‬ ‫«قراء» و ّ‬‫چــون ّ‬
‫مثال ‪ :1‬قرائــت «نفضل»‪ :‬طبــری در مورد قرائت‬ ‫انتســاب به بالدى چون حجاز‪ ،‬مكه‪ ،‬مدينه‪ ،‬عراق‪،‬‬
‫رات َو‬ ‫جاو ٌ‬ ‫ض ِق َط ٌع ُم َت ِ‬ ‫«و ِفــي ال ْْر ِ‬ ‫«نفضل» در آیه َ‬ ‫بصره و كوفه سخن مى‏گويد‪ .‬گاهى هم در بيان وجوه‬
‫وان َو َغ ْي ُر ِص ْن ٍ‬
‫وان‬ ‫َخيل ِص ْن ٌ‬
‫ناب َو زَ ْر ٌع َو ن ٌ‬ ‫َّات ِم ْن َأ ْع ٍ‬‫َجن ٌ‬ ‫قرائات الفاظ به «كتاب القرائات» خود اشاره مى‏كند‬
‫ض ِفي ْ ُ‬
‫ال ُكلِ‬ ‫واح ٍد َو نُ َف ِّض ُل بَ ْع َضها َعلى‏ بَ ْع ٍ‬ ‫ماء ِ‬ ‫يُ ْسقى‏ بِ ٍ‬ ‫و بحث تفصيلى را بدان ارجاع مى‏دهد‪ ،‬براي مثال او‬
‫ون»‪ 46‬چنین می‌نویسد‪:‬‬ ‫يات لِق َْو ٍم َي ْع ِق ُل َ‬ ‫ك َل ٍ‬ ‫إ َِّن في‏ ذلِ َ‬ ‫ذیل قرائت آیه چهارم سوره فاتحه این‌گونه مخاطبان‬
‫«قاریان در قرائــت «نفضل» اختالف کرده‌اند‪ :‬عموم‬ ‫را به کتاب القرائات خود ارجاع می‌دهد‪« :‬مالك يوم‬
‫قراء کوفه آن‬ ‫قراء مکه و مدینــه و بصره و برخی از ّ‬ ‫ّ‬ ‫الدين بنصب الكاف‪ .‬و قد اســتقصينا حكاية الرواية‬
‫را بــا نون مضارع خوانده‌انــد و گروهی دیگر آن را‬ ‫عمن روى عنه في ذلك قراءة في «كتاب القرائات»‪،‬‬
‫با یاء مضارع «یفضــل» قرائت کرده‌اند»‪ .‬آن‌گاه وی‬ ‫و أخبرنا بالذي نختار من القراءة فيه‪ ،‬و العلة الموجبة‬
‫در نقد این قرائتها و داوری بین آنها یادآور می‌شود‪:‬‬ ‫صحة ما اخترنا من القراءة فيه‪ ،‬فكرهنا إعادة ذلك في‬ ‫‪26‬‬
‫«هــردو قرائت از نظر نقل مســتفیض بوده و به یک‬ ‫‪41‬‬
‫هذا الموضع»‪.‬‬
‫معنا می‌باشــند و کالم الهی به هرکدام از آنها قرائت‬ ‫قراء بزرگ‬ ‫به‏طور كلى طبــرى قرائاتى را كه بر آراء ّ‬
‫شــود‪ ،‬اشکالی ندارد‪ ،‬ولی پســندیده‌ترین قرائت در‬ ‫و معتبر استوار نبوده باشــد‪ ،‬مردود مى‏شمرد و تنها‬
‫میان آنها‪ ،‬به نظر من قرائت دوم است‪ ،‬به جهت آنکه‬ ‫قراء بر آن اتفاق‏نظر داشته باشند‪.‬‬ ‫رأيى را مى‏پذيرد كه ّ‬

‫سال دهم‬
‫شماره ‪-39‬بهار ‪1394‬‬
‫ِ‬
‫ماوات بِغ َْي ِر‬ ‫با ســیاق ابتداي کالم‪« :‬اهللُ الَّذي َر َف َع َّ‬
‫الس‬ ‫بزرگانی نیز بر عقیده طبــری در باب ترجیح برخی‬
‫َع َم ٍد َت َر ْونَها ث َُّم ْاس َتوى‏ َع َلى الْ َع ْرش ‪ 47،»...‬هماهنگی‬ ‫قرائتهــا و خارج کردن برخــی از قرائتهای متواتر و‬
‫دارد»‪ 48.‬بنابراين مشاهده مي‌شود طبری برای ترجیح‬ ‫جایگزین کردن قرائتهای شاذ‪ ،‬خرده گرفته‌اند‪ 42.‬او با‬
‫قرائت «یفضل» بر قرائت «نفضل»‪ ،‬از آیه دوم سوره‬ ‫تعابیر خاصی از قرائتهای مقبول خود در تفسیرش یاد‬
‫رعد و ارتباط ســیاق آن با آیه چهارم‪ ،‬استفاده کرده‬ ‫کرده‪ 43‬و قرائتهای شاذ را با معیارهایی چون مخالفت‬
‫است‪.‬‬ ‫با رســم الخط مصحف عثمانی‪ ،‬و مخالفت با اجماع‬
‫ك‬ ‫مثــال ‪ :2‬قرائت «یؤمنون»‪ :‬طبــری ذیل آیه « ِت ْل َ‬ ‫قراء و قرائتهای واحد‪ ،‬مشخص نموده است‪ 44.‬طبری‬ ‫ّ‬
‫ديث بَ ْع َد ا ِ‬
‫هلل‬ ‫ك بِالْ َح ِّــق َف ِب َأ ِّي َح ٍ‬ ‫هلل نَ ْت ُلوها َع َل ْي َ‬
‫آيات ا ِ‬
‫ُ‬
‫‪ .39‬تاريخ بغداد‪ ،‬ج‪ ،2‬ص‪.163‬‬
‫ــه يُؤْ ِم ُنون»‪ ،‬اختالف ّ‬ ‫َو آيا ِت ِ‬
‫‪49‬‬
‫قراء را در مورد حرف‬ ‫‪ .40‬معجم االدباء‪ ،‬ج‪ ،18‬ص‪.66‬‬
‫‪ .41‬جامع البيان‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪.51‬‬
‫‪ .45‬جامــع البيــان‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪26‬؛ القراءات القرآنیة فی بالد الشــام‪،‬‬ ‫‪ .42‬علم القراءات‪ :‬نشأته‪ ،‬أطواره‪ ،‬أثره فی العلوم الشرعیة‪ ،‬ص‪.331‬‬
‫ص‪.286‬‬ ‫‪ .43‬جامــع البیــان‪ ،‬ج‪ ،13‬ص‪68‬؛ ج‪ ،4‬ص‪80‬؛ ج‪ ،5‬ص‪65‬؛ علم‬
‫‪ .46‬رعد‪.4 ،‬‬ ‫القراءات‪ :‬نشأته‪ ،‬أطواره‪ ،‬أثره فی العلوم الشرعیة‪ ،‬صص‪331‬و‪.332‬‬
‫‪ .47‬رعد‪.2 ،‬‬ ‫‪ .44‬جامــع البیان‪ ،‬ج‪ ،2‬ص‪191‬؛ ج‪ ،3‬ص‪102‬؛ ج‪ ،1‬ص‪97‬؛ ج‪،17‬‬
‫‪ .48‬جامع البيان‪ ،‬ج‪ ،13‬ص‪.68‬‬ ‫ص‪43‬؛ القراءات الشــاذة و توجیهــا النحوی‪ ،‬صص‪-155 ،92-90‬‬
‫‪ .49‬جاثیه‪.6 ،‬‬ ‫‪.161‬‬
‫و شــيوه معمول قرآن هماهنگى ندارد؛ زيرا خداوند‬ ‫مضــارع «یؤمنون» متذکر می‌گردد که برخی آن را با‬
‫مدعى ايمان‬ ‫از منافقانــى خبر مى‏دهد كه بــه دروغ ّ‬ ‫حــرف «تاء مضارع» قرائت کــرده و برخی دیگر با‬
‫بودند‪ ،‬و از ســر نيرنگ چيزى را بر زبان مى‏آوردند‬ ‫حرف «یاء مضارع» خوانده‌اند‪ .‬آن‌گاه درباره این دو‬
‫ُول آ َمنَّا بِا ِ‬
‫هلل َو‬ ‫َّاس َم ْن َيق ُ‬ ‫«و ِم َن الن ِ‬ ‫كه در دل نداشتند‪َ :‬‬ ‫قرائت اظهارنظر کرده و چنین می‌نویسد‪ ...« :‬و لكلتا‬
‫ين‬ ‫ون َ‬
‫اهلل َو الَّ ِذ َ‬ ‫ين‪ .‬يُخا ِد ُع َ‬ ‫ــو ِم ْال ِخ ِر َو ما ُه ْم بِ ُمؤْ ِم ِن َ‬ ‫بِالْ َي ْ‬ ‫القراءتين وجه صحيح‪ ،‬و تأويل مفهوم‪ ،‬فبأية القراءتين‬
‫ون‪ِ .‬في‬ ‫ــه ْم َو ما َيشْ ــ ُع ُر َ‬ ‫ون إ َِّل َأ ْن ُف َس ُ‬‫آ َم ُنوا َو ما َيخْ َد ُع َ‬ ‫قرأ ذلــك القارئ فمصيب عندنا‪ ،‬و إن كنت أميل إلى‬
‫ض َفزا َد ُهم اهللُ َمرض ًا و لَ ُهم َع ٌ َ‬
‫يم بِما‬‫ذاب ألِ ٌ‬ ‫َ ْ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ُق ُلوبِ ِه ْم َم َر ٌ‬ ‫قراءته بالياء إذ كانت في سياق آيات قد مضين قبلها‬
‫ون»‪ 54،‬اين منافقان در سخنان خود دروغ‬ ‫كانُوا َي ْك ِذبُ َ‬ ‫ون و ل ِ َق ْو ٍم‬
‫ــو ٍم يُوقِنُ َ‬
‫علــى وجه الخبر‪ ،‬و ذلك قوله‪ :‬ل ِ َق ْ‬
‫مى‏گفتند؛ چون شك و ريب قلبى آنان در مورد خدا و‬ ‫يَ ْع ِق ُلــون»‪ 50.‬بنابراين طبری بعــد از بیان دو قرائت‪،‬‬
‫رسولش ماندگار بود‪ .‬بنابراين‪ ،‬اقتضاى حكمت الهى‬ ‫هــردو را مورد تأیید قرار می‌دهد‪ ،‬ولی قرائت دوم را‬
‫آن اســت كه وعيد و تهديد خداوند متوجه اعمال و‬ ‫بیشتر می‌پســندد‪ ،‬بدان جهت که این قرائت با سیاق‬
‫حركاتى شود كه از آنان سرزده و در ابتداى خبر بدان‬ ‫«و في‏ خَ ْل ِق ُك ْم َو‬ ‫آیات چهارم و پنجم همین ســوره‪َ :‬‬
‫اشــارت رفته‪ ،‬نه اينكه تهديد و بيم‏ دادن به افعال و‬ ‫الف ال َّل ْيلِ‬
‫ون‪َ .‬و اخْ ِت ِ‬ ‫ــن دابَّ ٍة ٌ‬
‫آيات لِق َْو ٍم يُو ِق ُن َ‬ ‫ما َي ُب ُّث ِم ْ‬
‫الســما ِء ِم ْــن ِرزْ ٍق َف َأ ْحيا‬ ‫َ‬
‫اعمالى بازگردد كه از آن ذكرى به ميان نيامده است‪.‬‬ ‫َّهار َو ما أن َْز َل اهللُ ِم َن َّ‬ ‫َو الن ِ‬
‫شــيوه معمول قرآن در ساير موارد نيز همين است كه‬ ‫آيات لِق َْو ٍم‬
‫ياح ٌ‬ ‫الر ِ‬ ‫ِ‬
‫ريــف ِّ‬ ‫ض بَ ْع َد َم ْو ِتها َو َت ْص‬ ‫بِ ِ‬
‫ــه ال ْْر َ‬
‫وعده و وعيد پايانى آيات در ارتباط با سرآغاز آنها‪،‬‬ ‫ون»‪ 51،‬هماهنگی دارد‪.‬‬ ‫َي ْع ِق ُل َ‬
‫‪27‬‬ ‫آمده است‪.‬‬ ‫مثــال ‪ :3‬قرائت «يكذبون»‪ :‬طبــری در مورد قرائت‬
‫ديگري اينكه آيه «إِذا جا َء َك الْمنافقون قالُوا نَشْ ــ َه ُد‬ ‫ض َفزا َد ُه ُم‬ ‫ــم َم َر ٌ‬‫ون» در آیه «في‏ ُق ُلوبِ ِه ْ‬ ‫واژه «يَ ْك ِذب ُ َ‬
‫وجوه و معیارهای ترجیح قرائات در تفسیر طبری‬

‫ضــا و لَ ُهم َع ٌ َ‬
‫َّك لَ َر ُسولُ ُه َو اهللُ َيشْ َه ُد‬
‫هلل َو اهللُ َي ْع َل ُم ِإن َ‬ ‫ول ا ِ‬
‫َّك لَ َر ُس ُ‬ ‫ِإن َ‬ ‫ون»‪،‬‬ ‫ليم بِمــا كانُوا َي ْك ِذبُ َ‬ ‫ذاب أ ٌ‬ ‫اهللُ َم َر ً َ ْ‬
‫‪52‬‬

‫ون»‪ 55،‬مشابه آيه مورد بحث است‪،‬‬ ‫ين لَكا ِذبُ َ‬‫إ َِّن الْ ُمنا ِف ِق َ‬ ‫می‌نویسد‪« :‬قاريان در قرائت‏این کلمه‪ ،‬باهم اختالف‬
‫ضم حرف مضارع در آيه‬ ‫چنانچه قرائت تشديد ذال و ّ‬ ‫كرده‏انــد‪ :‬برخى آن را با فتح حرف مضارع و تخفيف‬
‫موجه و درست بود‪ ،‬قرائت «لمكذبون» در اين‬ ‫پيش ّ‬ ‫ذال‪ ،‬قرائــت كرده و گروهى ديگر با تشــديد ذال و‬
‫آيه هم مورد توجــه قرار مى‏گرفت‪ ،‬در حالى اجماع‬ ‫ضم ياء مضارع‪ ،‬خوانده‏اند‪ .‬گروه اخير چنين استدالل‬ ‫ّ‬
‫مسلمانان بر آن اســت كه صواب در سوره منافقون‏‬ ‫نموده‏اند كه عذاب اليم بر تكذيب رســول خدا(ص)‬
‫«لَكا ِذب ُ َ‬
‫‪56‬‬
‫ون» مى‏باشد‪.‬‬ ‫مترتب مى‏شود؛ زيرا كذب بدون تكذيب گاهى منتهى‬
‫‪ )2‬اجماع قاريان و قرآن‏دانــان در مورد قرائتى‬ ‫به عذاب خفيف هم نمى‏شــود‪ ،‬تا چه رسد به عذاب‬
‫خاص‬ ‫سخت»‪ 53.‬آن‏گاه طبرى در نقد اين قرائتها و داورى‬
‫«و‬
‫«ان»‪ :‬طبری در تفســیر آیات َ‬ ‫مثال ‪ :1‬قرائــت ّ‬ ‫بين آنها‪ ،‬از روش تفسیر قرآن به قرآن استفاده می‌کند‬
‫ض‬ ‫ــورا ِة َو ِ ُل ِح َّل لَ ُك ْم بَ ْع َ‬
‫ُم َص ِّدقــ ًا لِما بَ ْي َن َي َد َّي ِم َن ال َّت ْ‬ ‫و قرائت گروه دوم را به جهات ذيل و با اســتفاده از‬
‫الَّذي ُح ِّر َم َع َلي ُك ْــم َو ِج ْئ ُت ُك ْم بِآ َي ٍة ِم ْن َر ِّب ُك ْم َفا َّتقُوا َ‬
‫اهلل‬ ‫آیات دیگر تضعيف مى‏كند‪:‬‬
‫ْ‬
‫اع ُب ُدو ُه هذا ِص ٌ‬
‫راط‬ ‫َ‬
‫ون‪ .‬إ َِّن اهلل َر ِّبــي َو َرب ُّ ُك ْم َف ْ‬‫َو َأطي ُع ِ‬ ‫ضم ياء با سياق آيه‬ ‫يكى اينكه قرائت تشــديد ذال و ّ‬
‫‪ .54‬بقره‪.10-8 ،‬‬ ‫‪ .50‬جامع البيان‪ ،‬ج‪ ،25‬ص‪.85‬‬
‫‪ .55‬منافقون‪.1 ،‬‬ ‫‪ .51‬جاثيه‪4 ،‬و‪.5‬‬
‫‪ .56‬جامع البيان‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪97‬؛ «تفســير طبرى در نقد و بررســى»‪،‬‬ ‫‪ .52‬بقره‪.10 ،‬‬
‫ص‪.227‬‬ ‫‪ .53‬جامع البيان‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪.97‬‬
‫‪61‬‬
‫اجماع دارند»‪.‬‬ ‫قيم»‪ 57،‬در قسمت قرائت آن‪ ،‬می‌نویسد‪« :‬قاريان‬ ‫ُم ْس َت ٌ‬
‫«و‬
‫«الريح»‪ :‬طبری در تفســیر آیه َ‬ ‫مثــال ‪ :3‬قرائت ّ‬ ‫در قرائت «إ َِّن اهللَ ‪ »...‬اختالف كرده‏اند‪ :‬عموم قاريان‬
‫ض الَّتي‏‬ ‫َ‬ ‫يح ِ‬
‫عاصفَةً َت ْجري بِأ ْم ِر ِه إِلى‏ ال ْْر ِ‬ ‫الر َ‬ ‫لِ ُس َل ْي َ‬
‫مان ِّ‬ ‫«إن» بنابر‬‫ســرزمينهاى مختلف‪ ،‬آن را با كسر همزه ّ‬
‫مين»‪ 62،‬در قسمت‬ ‫بار ْكنا فيها َو ُكنَّا بِ ُك ِّل شَ ْــي ٍ‏ء عالِ َ‬ ‫َ‬ ‫ابتداى كالم خوانده‏اند و برخى هم با فتح همزه قرائت‬
‫قرائــت آن با اشــاره به اختالف قاريــان در قرائت‬ ‫كرده‏انــد‪ ،‬براي اينكه بدل از لفــظ «آية» در عبارت‬
‫«الريح» بيان مي‌دارد‪« :‬اکثــر قاریان آن را با نصب‬ ‫ِّ‬ ‫قبل يعنــى «وجئتكم بآية من ربكــم أن اهلل ربي و‬
‫عاص َف ًة ‪ »...‬خوانده‌اند‪ ،‬ولی‬ ‫يح ِ‬‫الر َ‬ ‫«و ل ِ ُســ َل ْي َ‬
‫مان ِّ‬ ‫حاء َ‬ ‫ربكم» باشد»‪ .‬در نهایت طبرى پس از بيان اختالف‬
‫عبدالرحمن اعرج آن را بنابر مبتدا بودن به رفع حاء‬ ‫«ان» در آیه‪ ،‬به نقد قرائت‬ ‫قاريان در مورد قرائــت ّ‬
‫خوانده اســت»‪ .‬او در نهایت چنیــن نتیجه می‌گیرد‪:‬‬ ‫آنها مى‏پردازد و چنین نتیجــه می‌گیرد‪« :‬و الصواب‬
‫«و القراءة التي ال أســتجيز القراءة بغيرها في ذلك ما‬ ‫من القراءة عندنا ما عليه قراء األمصار‪ ،‬و ذلك كســر‬
‫‪63‬‬
‫عليه قراء األمصار إلجماع الحجة من القراء علي»‪.‬‬ ‫ألــف «إن» على االبتداء‪ ،‬إلجمــاع الحجة من القراء‬
‫«الريح» را به دلیل اجماع‬ ‫بنابراين طبری قرائت نصب ِّ‬ ‫على صحــة ذلك‪ ،‬و ما اجتمعت عليــه فحجة‪ ،‬و ما‬
‫قاریان بر آن‪ ،‬بر قرائت رفع که فقط عبدالرحمن اعرج‬ ‫انفرد به المنفرد عنها فرأي‪ ،‬و ال يعترض بالرأي على‬
‫آن را خوانده است‪ ،‬ترجیح مي‌دهد‪.‬‬ ‫الحجة»؛‪ 58‬بنابراين او قرائت كســر همزه را به علت‬
‫‪ )3‬هماهنگى قرائت با رسم الخط قرآن‬ ‫اجمــاع قاريان‪ 59‬بر صحــت آن‪ ،‬ترجيح مى‏دهد‪ ،‬و‬
‫مثــال‪ :‬قرائت «ظلــل»‪ :‬طبری در تفســیر آیه « َه ْل‬ ‫قرائــت فتح همزه را ضعيــف مى‏داند و آن را ناقض‬
‫فى ُظ َل ٍل ِّم َ‬ ‫ــم اهللُ ِ‬ ‫َ ْ‬ ‫َي ُ‬
‫ــن الْغ ََما ِم َو‬ ‫ون إ َِّل أن َيأ ِت َي ُه ُ‬
‫ــر َ‬
‫نظ ُ‬ ‫اجماع به حساب نمى‏آورد‪.‬‬ ‫‪28‬‬
‫ال ُمو ُر»‪،‬‬‫هلل ُت ْر َج ُع ْ ُ‬
‫ِلــى ا ِ‬ ‫ئكةُ َو ق ِ‏‬ ‫الْ َم َل َ‬
‫ُضى َ الْ ْم ُر َو إ َ‬
‫‪64‬‬
‫مثال ‪ :2‬قرائت «ایالفهم»‪ :‬طبری در قســمت قرائت‬
‫در قســمت قرائت آن می‌نویسد‪« :‬قاريان در قرائت‬ ‫ــش‪ .‬إيال ِف ِه ْم ِر ْح َلةَ ِّ‬
‫الشــتا ِء َو‬ ‫ِ‬
‫يــاف ق َُر ْي ٍ‬ ‫آیات ِ‬
‫«ل‬
‫« ُظ َللٍ » اختالف كرده‏اند‪ :‬برخــى آن را «فِي ُظ َللٍ »‬ ‫الص ْي ِف»‪ 60،‬می‌نویســد‪« :‬قاريان در قرائت ِ‬
‫«ل َِیل ِف‬ ‫َّ‬
‫و برخى ديگــر «فى ظالل» خوانده‏اند‪ ،‬و مفرد هردو‬ ‫ِــم ‪ »...‬اختالف کرده‌اند‪ :‬عموم قاريان‬ ‫ش‪ .‬إ َِیلفِه ْ‬ ‫قُ َریْ ٍ‬

‫سال دهم‬
‫شماره ‪-39‬بهار ‪1394‬‬
‫«ظ ّلة» اســت كه به «فعل» و «فعال» جمع بســته‬ ‫ســرزمينهاى مختلف «ایالفهم» قرائت کرده و بعضی‬
‫مى‏شــود»‪ .‬او بعد از ذکر اختــاف قرائات و دالیل‬ ‫«االفهم» خوانده‌اند»‪ .‬سپس در صدد ترجیح یکی از‬
‫هرکــدام‪ ،‬در نهایت چنین نتیجــه می‌گیرد‪« :‬قرائت‬ ‫دو نظریه برآمده و می‌نویسد‪« :‬قول نیکو نزد من‪ ،‬قول‬
‫صحیح نزد من در این آیه «فِي ُظ َللٍ » است‪ ،‬به خاطر‬ ‫اول (ایالفهم) اســت؛ زیرا همه قاریان بر این قرائت‬
‫روایــت پیامبر(ص) که فرمــود‪ :‬همانا در میان ابرها‬
‫بناهای مرتفعی اســت که خداوند در آنها می‌باشد‪ ،‬و‬
‫‪ .57‬آل عمران‪50 ،‬و‪.51‬‬
‫کلمه «طاقات» در این حدیث به معنی «ظلل» است‬ ‫‪ .58‬جامع البيان‪ ،‬ج‪ ،3‬ص‪.197‬‬
‫نه «ظالل»‪ ،‬به خاطر اینکه مفرد «ظلل» ظله اســت‬ ‫‪ .59‬اجماع قاریان یعنی‪ :‬توافق و خواندن اکثر قاریان زمان او به یک‬
‫قراء بزرگ و معتبر‬
‫قرائت‪ ،‬به‏عبارتی دیگر طبرى قرائاتى را كه بر آراء ّ‬
‫و «ظله» نیز به معنی «طاق» می‌باشــد و این قرائت‬
‫قراء بر‬
‫ّ‬ ‫كه‬ ‫مى‏پذيرد‬ ‫استوار نبوده باشد‪ ،‬مردود مى‏شمرد و تنها رأيى را‬
‫مطابق رســم الخط مصحف می‌باشد‪ .‬بنابراين در هر‬ ‫آن اتفاق‏نظر داشته باشند و طبری درباره صحت چنین اجماعی چنین‬
‫می‌گوید‪« :‬و أخرى إجمــاع الحجة من القراء على ذلك‪ ،‬و في ذلك‬
‫‪ .61‬جامع البيان‪ ،‬ج‪ ،30‬ص‪.198‬‬ ‫كفاية عن االستشــهاد على صحتها و فساد غيرها بغيره» (ر‪.‬ک‪ :‬جامع‬
‫‪ .62‬انبیاء‪.81 ،‬‬ ‫البيــان‪ ،‬ج‏‪ ،13‬ص‪163‬؛ ج‏‪ ،11‬ص‪94‬؛ ج‏‪ ،7‬ص‪20‬؛ ج‏‪ ،5‬ص‪177‬؛‬
‫‪ .63‬جامع البيان‪ ،‬ج‪ ،17‬ص‪.43‬‬ ‫ج‏‪ ،27‬ص‪24‬؛ ج‏‪ ،30‬ص‪223‬؛ ج‏‪ ،1‬ص‪.)41‬‬
‫‪ .64‬بقره‪.210 ،‬‬ ‫‪ .60‬قريش‪1 ،‬و‪.2‬‬
‫ألن الذي قبله جمع‪،‬‬ ‫في ذلك أن يقرأ بلفظ الجمــع‪َ ،‬‬ ‫جایی که در قرائت کلمه‌ای اختالف شود و دو قرائت‬
‫و الذي بعــده كذلك‪ ،‬أعني بذلك‪« :‬و مالئكته و كتبه‬ ‫معنی واحدی داشته باشند و هیچ دلیلی برای ترجیح‬
‫و رســله»‪ ،‬فإلحاق الكتب في الجمع لفظا به أعجب‬ ‫هیچ‌کدام از این دو قرائت نداشته باشیم‪ ،‬قرائتی را که‬
‫إلــي من توحيده و إخراجه في اللفظ به بلفظ الواحد‪،‬‬ ‫مطابق رســم الخط مصحف باشد‪ ،‬برمی‌گزنیم»‪ 65.‬به‬
‫ليكــون الحقا في اللفظ و المعنــى بلفظ ما قبله و ما‬ ‫اين ترتيب طبرى بعد از جــرح و تعديل اين قرائتها‬
‫بعده‪ ،‬و بمعنــاه»‪ 68.‬بنابراين طبري در این آیه قرائت‬ ‫مرجحاتي همچون هماهنگى با شــكل‬ ‫و با توجه به ّ‬
‫«و ُكتُبِه‏» به لفظ جمع را به خاطر موافقت با ماقبل و‬ ‫َ‬ ‫نوشــتارى قرآن‪ ،‬قرائت «فِي ُظ َللٍ » را بر قرائت «فى‬
‫مابعد آن‪ ،‬بر قرائت مفرد ترجیح مي‌دهد‪.‬‬ ‫ظالل» ترجيح مى‏دهد‪.‬‬
‫«و إ َِّن‬
‫مثال ‪ :2‬قرائت «نسقيكم‏»‪ :‬طبری در تفسیر آیه َ‬ ‫‪ )4‬هماهنگى قرائت با قواعد و شيوه معروف زبان‬
‫فى بُ ُطو ِن ِه ِمن بَ ْ‏‬
‫ين ِ‬ ‫بر ًة ن ُّْس ِق ُ‬
‫يكم ِّم َّما ِ‬ ‫فى ْالنعام لَ ِع َْ‬ ‫لَ ُ‬
‫كم‏ ْ ِ‬ ‫عرب‬
‫ين»‪ 69،‬ذیل قرائت‬ ‫َف ْر ٍث َو َد ٍم لَّ َب ًنا خَ الِ ًصا َسائغًا ِّللشَّ ِربِ َ‬ ‫مثال ‪ :1‬قرائت «و كتبه‏»‪ :‬طبری در تفســیر آیه «آ َم َن‬
‫يك ْم» اختالف‬ ‫آن می‌نویسد‪« :‬قاريان در قرائت «ن ُ ْس ِق ُ‬ ‫ون ُك ٌّل آ َم َن‬ ‫ــول بِما ُأن ِْز َل ِإلَ ْي ِه ِم ْن َر ِّب ِه َو الْ ُمؤْ ِم ُن َ‬ ‫الر ُس ُ‬‫َّ‬
‫كرده‏اند‪ :‬اکثر قاریان مکه‪ ،‬عراق‪ ،‬کوفه و بصره (به جز‬ ‫ِ‬ ‫ٍ‬ ‫َ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ُ‬
‫بِاهلل َو َمالئكته َو ك ُتبه َو ُر ُســله ال نُف ِّر ُق بَ ْي َن أ َحد م ْن‬
‫َ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫َ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫يك ْم» به معنی «أنه‬ ‫ضم نون «ن ُ ْســ ِق ُ‬ ‫عاصــم) آن را به ّ‬ ‫ك‬ ‫َك َربَّنا َو ِإلَ ْي َ‬ ‫ُر ُس ِل ِه َو قالُوا َســ ِم ْعنا َو َأ َط ْعنا ُغ ْفران َ‬
‫أسقاهم شــرابا دائما» قرائت کرده و قاریان مدینه و‬ ‫صيــر»‪ 66،‬ذیل قرائت آن می‌نویســد‪« :‬قاريان در‬ ‫ُ‬ ‫الْ َم‬
‫يك ْم‏»‬ ‫عاصم از قاریان بصره‪ ،‬آن را به فتح نون «ن َ ْســ ِق ُ‬ ‫«و ُكتُبِه‏» اختالف كرده‏انــد‪ :‬قاریان مدینه و‬ ‫قرائــت َ‬
‫‪29‬‬ ‫به معني «ســقاه اهلل فهو يسقيه» خوانده‌اند»‪ .‬وی بعد‬ ‫«و ُكتُبِ ِه‏» خوانده‬ ‫قراء عراق آن را به کســر َ‬ ‫بعضی از ّ‬
‫از نقل اقوال‪ ،‬با استناد به سخن کسائی «العرب تقول‪:‬‬ ‫و کتــب را جمع «الکتاب» گرفته‌اند كه در این حالت‬
‫وجوه و معیارهای ترجیح قرائات در تفسیر طبری‬

‫أســقيناهم نهرا و أسقيناهم لبنا‪ :‬إذا جعلته شربا دائما‪،‬‬ ‫معنی آیــه چنین خواهد بــود‪« :‬والمؤمنون كل آمن‬
‫فإذا أرادوا أنهم أعطوه شــربة قالوا‪ :‬ســقيناهم فنحن‬ ‫بــاهلل و مالئكته و جميع كتبه التي أنزلها على أنبيائه و‬
‫يك ْم» را‬ ‫نســقيهم بغير ألف» در نهایت قرائت «ن ُ ْســ ِق ُ‬ ‫رسوله»‪ ،‬و بعضی از قاریان کوفه آن را به صورت «و‬
‫‪70‬‬
‫ترجیح می‌دهد‪.‬‬ ‫كتابه» قرائت کرده‌اند که در این حالت معنی آیه چنین‬
‫مثال ‪ :3‬قرائت «ما كان قولهم»‪ :‬طبری در تفسیر آیه‬ ‫خواهد بود‪« :‬والمؤمنــون كل آمن باهلل و مالئكته‪ ،‬و‬
‫ــم إ َِّل َأن قَالُو ْا َربَّ َنا ْاغ ِف ْر لَ َنا ُذنُوبَ َنا َو‬
‫«و َما ك َا َن ق َْولَ ُه ْ‬ ‫َ‬ ‫بالقرآن الذي أنزله على نبيه محمد(ص)»‪ ،‬و ابن‌عباس‬
‫لى الْق َْو ِم‬ ‫َ‬ ‫إِســرا َف َنا ِ َ‬ ‫«و ُكتُبِــ ِه‏» و «و كتابه»‬
‫فى أ ْم ِرنَا َو ث َِّب ْت أق َْدا َم َنا َو ان ُْ‬
‫ْصرنَا َع َ‬ ‫ْ َ‬ ‫هــم آن را به هردو صورت َ‬
‫ين»‪ ،‬چنین می‌نویسد‪« :‬قاريان در قرائت «ما‬ ‫‪71‬‬
‫الْ َك ِف ِر َ‬ ‫قرائت کــرده و دلیلش هم این بوده که کتاب اســم‬
‫كان قولهم» اختالف كرده‏اند‪ :‬بعضی آن را به شــکل‬ ‫جنس اســت و بر بیشتر از یک کتاب داللت می‌کند‪،‬‬
‫«و َما ك َا َن قَ ْول َ ُه ْم» و بعضی دیگر به شــکل‬ ‫منصوب َ‬ ‫ْسان‬
‫الن َ‬ ‫«والْ َع ْص ِر‪ .‬إ َِّن ْ ِ‬
‫مانند «االنسان» در سوره عصر َ‬
‫«و َما ك َا َن قَ ْول ُ ُه ْم» قرائــت کرده‌اند»‪ .‬طبری‬ ‫مرفــوع َ‬ ‫ــر»‪ 67‬که بر جنس انســانها داللت می‌کند»‪.‬‬ ‫لَ ِفي خُ ْس ٍ‬
‫هنــگام نقد و بررســی قرائات با اســتفاده از قاعده‬ ‫طبری بعد از ذکر اختــاف قرائتهای آیه‪ ،‬در نهایت‬
‫ادبیات عرب که «أن» و صله‏اش هميشه معرفه است‬ ‫بيان مي‌دارد‪« :‬فإن الذي هــو أعجب إلي من القراءة‬

‫‪ .68‬جامع البيان‪ ،‬ج‪ ،3‬ص‪.102‬‬ ‫‪ .65‬جامــع البيــان‪ ،‬ج‪ ،2‬ص‪191‬؛ «ابوجعفر الطبــری و منهجه فی‬
‫‪ .69‬نحل‪.66 ،‬‬ ‫القرائات»‪ ،‬ص‪.202‬‬
‫‪ .70‬جامع البيان‪ ،‬ج‪ ،14‬ص‪.89‬‬ ‫‪ .66‬بقره‪.285 ،‬‬
‫‪ .71‬آل عمران‪.147 ،‬‬ ‫‪ .67‬عصر‪1 ،‬و‪.2‬‬
‫آن‪ ،‬و به قول گروهی از مفسران آن کلماتی که آدم از‬ ‫و اگر بعد از «کان» اســمی بیاید و بعد از آن اســم‬
‫«ربَّنا‬
‫ناحیه پروردگار دریافت کرد‪ ،‬عبارت بودند از‪َ :‬‬ ‫«أن» مخففه از مثقلــه بیاید‪ ،‬از آنجا که باید «أن» و‬
‫َظ َل ْمنا َأ ْن ُف َســنا َو إ ِْن لَ ْم َت ْغ ِف ْر لَنا َو َت ْر َح ْمنا لَ َن ُكون ََّن ِم َن‬ ‫صله آن همیشــه معرفه باشند‪ ،‬ما «أن» و صله آن را‬
‫ين»‪ 74،‬در نهایت قرائت رفع آدم را بر قرائت‬ ‫خاس ِ‬
‫ــر َ‬ ‫الْ ِ‬ ‫همیشــه مرفوع به عنوان اسم «کان» می‌گیریم و اسم‬
‫‪75‬‬
‫نصب آن ترجیح می‌دهد‪.‬‬ ‫بعــد از «کان» و ماقبل «أن» را به عنوان خبر «کان»‬
‫‪ )6‬سهولت لفظى و تناسب معنوى يكى از قرائتها‬ ‫منصوب می‌کنیــم‪ ،‬در این آیه «قَ ْول َ ُه ْم» را منصوب به‬
‫«تســوى‏»‪ :‬طبری در تفســیر آیه‬ ‫ّ‬ ‫مثــال ‪ :1‬قرائت‬ ‫عنوان خبر کان و «إ َِّل أَ ْن» را مرفوع به عنوان اســم‬
‫ــول لَ ْو ُت َس َّوى‏‬ ‫ين َك َف ُرو ْا َو َع َص ُو ْا َّ‬
‫الر ُس َ‬ ‫« َي ْو َم ٍ‬
‫ئذ َي َو ُّد الَّ ِذ َ‬ ‫کان در نظــر می‌گیرد و در نهايــت بيان مي‌دارد‪« :‬و‬
‫اهلل َح ِدي ًثا»‪ 76،‬می‌نویســد‪:‬‬ ‫ون َ‬ ‫ض َو َل َي ْك ُت ُم َ‬ ‫ب ِه ُم ال ْْر ُ‬ ‫إنما اختير النصب فــي القول‪ ،‬ألن «إال أن» ال تكون‬
‫«تســوى‏» اختالف کرده‌اند‪ :‬اکثر‬ ‫ّ‬ ‫«قاريان در قرائت‬ ‫إال معرفــة‪ ،‬فكانت أولى بأن تكون هي االســم دون‬
‫قاریان اهل حجاز و مکه و مدینه آن را با تشديد سين‬ ‫األسماء التي قد تكون معرفة أحيانا و نكرة أحيانا‪ ،‬و‬
‫و واو و فتح تاء «تَ َّس َّوى‏» خوانده‌اند و معنی آیه چنین‬ ‫لذلك اختير النصب في كل اســم ولي «كان» إذا كان‬
‫می‌شــود‪« :‬أنهم يودون لو صاروا ترابا‪ ،‬فكانوا سواء‬ ‫بعده «أن» الخفيفة»؛‪ 72‬یعنی اینکه قرائت برگزيده در‬
‫هــم و األرض»‪ .‬ولی قاریان کوفه آن را با فتح تاء و‬ ‫«ما كان قولهم» نصب اســت نه رفع‪ ،‬بدان ســبب كه‬
‫تخفيف سين «تَس َّوى‏» خوانده‌اند و دلیل آنها از ترک‬ ‫مجموعه «أن» و صله‏اش هميشه معرفه است‪ ،‬از اين‬
‫تشدید سین‪ ،‬به خاطر جمع نشدن دو حرف تشدیددار‬ ‫رو صالحيت بهترى براى اســم «كان» دارد‪ ،‬تا ديگر‬
‫در کنار هم و ثقیل بودن بوده اســت‪ .‬و گروهی دیگر‬ ‫اسمهايى كه بارى معرفه و ديگر بار نكره‏اند‪.‬‬ ‫‪30‬‬
‫ضم تاء و تخفيف ســين «تُ َس َّوى»‬ ‫از قاریان آن را با ّ‬ ‫‪ )5‬هماهنگي قرائت با تفسیر علمای لغت و نحو و‬
‫قرائت کرده‌اند کــه در این حالت معنــی آیه چنین‬ ‫اهل تأویل‬
‫می‌شود‪« :‬لو سواهم اهلل و األرض‪ ،‬فصاروا ترابا مثلها‬ ‫مثال‪ :‬قرائت «كلمات» و «ءادم»‪ :‬طبری در تفســیر‬
‫بتصييره إياهم‪ ،‬كمــا يفعل ذلك بمن ذكر أنه يفعله به‬ ‫اب َع َل ْي ِه ِإن َُّه ُه َو‬ ‫آیه « َف َت َل َّقى َءا َد ُم ِمــن َّر ِّب ِه ك َِل َم ٍ‬
‫ات َف َت َ‬

‫سال دهم‬
‫شماره ‪-39‬بهار ‪1394‬‬
‫من البهائم»»‪ .‬در نهایت طبری بعد از نقد و بررســی‬ ‫يم»‪ 73،‬ذیل قرائت آن می‌نویسد‪« :‬قاريان‬ ‫الر ِح ُ‬
‫اب َّ‬ ‫ال َّت َّو ُ‬
‫قرائات‪ ،‬قرائت فتح تاء و تخفيف سين «تَس َّوى‏» را به‬ ‫«ءا َدم» اختالف كرده‏اند‪ :‬برخى‬ ‫در قرائت «ك َِل َمات» و َ‬
‫عنوان بهتریــن قرائت برمی‌گزیند و دلیل این انتخاب‬ ‫«كلمات» را مرفوع و «ءادم» را منصوب خوانده‏اند‪،‬‬
‫را ســهولت تلفظ و کراهت از جمع شــدن دو حرف‬ ‫بدين معنى كه كلمات آدم را پذيرفته و گرفته اســت؛‬
‫تشــدیددار در کنار هم و دوری از ثقیل بودن می‌داند‬ ‫زیرا هر آنچه‏ شــخص بگيرد و به استقبالش برود‪ ،‬آن‬
‫و چنیــن می‌گوید‪« :‬على أن االمــر و ان كان كذلك‬ ‫هم در حقيقت شــخص را مى‏گيرد و به اســتقبالش‬
‫تسوى» بفتح التاء و‬ ‫إلى فى ذلك «لو ّ‬ ‫فاعجب القراءة ّ‬ ‫«ءا َدم» را مرفوع قرائت‬ ‫مى‏رود‪ .‬و برخــی از قاریان َ‬
‫تخفيف السين‪ ،‬كراهية الجمع بين تشديدين فى حرف‬ ‫کرده‌اند»‪ .‬او موقع نقد و بررسی قرائات با استفاده از‬
‫واحد»‪ 77.‬در ضمن این آیه از جمله مواردی اســت‬ ‫نظر علماى سلف و خلف از اهل تأويل و قرآن‏دانان‬
‫که جملگی آنــان برآنند كه فعل تلقــى متوجه آدم‬
‫‪ .74‬اعراف‪.23 ،‬‬
‫اســت‪ ،‬به عنوان فاعل نه كلمات‪ ،‬و اين آدم است كه‬
‫‪ .75‬جامــع البيــان‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪194‬؛ «ابوجعفر الطبــری و منهجه فی‬
‫القرائات»‪ ،‬ص‪.202‬‬ ‫كلماتى را از پــروردگارش الهام مى‏گيرد‪ ،‬نه عكس‬
‫‪ .76‬نساء‪.42 ،‬‬ ‫‪ .72‬جامع البيان‪ ،‬ج‪ ،4‬ص‪.80‬‬
‫‪ .77‬جامع البيان‪ ،‬ج‪ ،5‬ص‪.65‬‬ ‫‪ .73‬بقره‪.37 ،‬‬
‫«و ما َخ َل َق»‬‫إذا تجلــى و الذكر و األنثى» بــا حذف َ‬ ‫که طبری آن را برخالف قرائت مشهور خوانده است‪.‬‬
‫خوانده‌اند و بــرای اثبات قرائت خود احادیثی نیز از‬ ‫مثال ‪ :2‬قرائت «فمســتقر» و «مستودع»‪ :‬طبری در‬
‫پیامبر(ص) نقل کرده‌اند‪ .‬ولی قتاده‪ ،‬ابوعمرو‪ ،‬و قاریان‬ ‫ــس َو ِاح َد ٍة‬
‫ــأ ُكم ِّمن نَّ ْف ٍ‬ ‫«و ُهو الَّ ِذى َأنشَ َ‬
‫تفســیر آیه َ َ‬
‫النْثى‏»‬‫ــق ال َّذ َكر َو ْ ُ‬
‫«و ما َخ َل َ‬
‫مکــه آیه را به صورت َ‬
‫‪78‬‬
‫ون»‪،‬‬ ‫ات لِق َْو ٍم َي ْف َق ُه َ‬
‫َف ُم ْس َتق ٌَّر َو ُم ْس َت ْو َد ٌع ق َْد َف َّص ْل َنا ا َْال َي ِ‬
‫َ‬
‫قرائــت کرده‌اند»‪ .‬چنان‌كه مالحظه مي‌شــود طبری‬ ‫می‌نویسد‪« :‬قاريان در قرائت «فمستقر» و «مستودع»‬
‫برعکس روش خود در این آیه‪ ،‬بعد از ذکر قرائتهای‬ ‫اختالف کرده‌اند‪ :‬قاریان مدینه و کوفه آنها را به صورت‬
‫مختلف‪ ،‬درباره صحت و سقم آنها هیچ‌گونه اظهارنظری‬ ‫«م ْستَ ْو َد ٌع» قرائت کرده‌اند و معنی آیه در‬‫«ف َُم ْستَ َق ٌّر» و ُ‬
‫نمی‌کند و فقط به ذکر اقوال بسنده می‌کند‪ 80‬و این در‬ ‫این حالت چنین خواهد بود‪« :‬فمنهم من اســتقره اهلل‬
‫حالی اســت که اگر ما این قرائتها را در تفاسیر دیگر‬ ‫في مقره فهو مســتقر‪ ،‬و منهم من اســتودعه اهلل فيما‬
‫جســتجو کنیم‪ ،‬می‌بینیم که در برخى از آنها همچون‬ ‫اســتودعه فيه» و گروهی از قاریان بصره و مدینه آن‬
‫مجمع البيان از قرائت ابن‌مســعود و ابودرداء به منزله‬ ‫را با کســر قاف «ف َُم ْستَ ِق ٌّر» به معنی «فمنهم من استقر‬
‫قرائت شــاذ ياد شده است و قرائت صحیح را قرائت‬ ‫فهو مستودع فيه في مقره فهو مستقر به» خوانده‌اند»‪.‬‬
‫‪81‬‬ ‫«و ما َخ َل َق ال َّذ َكر َو ْ ُ‬
‫النْثى‏» دانسته‌اند‪.‬‬ ‫َ‬ ‫در نهایت طبری بعد از ذکر اقوال و دالیل قاریان در‬
‫َ‬
‫نقد اين قرائتهــا از معيار ائتالف معنوى بهره مى‏گيرد‬
‫نتیجه‌گیری‬ ‫و يادآور مى‏شود كه بهترين قرائتها در «مستقر» فتح‬
‫‪ .1‬گرچه صبغه غالب طبری در تفســیر آیات قرآن‪،‬‬ ‫قاف اســت؛ زيرا در اين صورت كلمه «مســتقر» با‬
‫‪31‬‬ ‫اســتفاده از روایات پیامبر(ص) و اقــوال صحابه و‬ ‫«مستودع» تناســب معنوى پيدا مى‏كند؛ چون هر دو‬
‫‪79‬‬
‫تابعان است‪ ،‬ولی این ســخن به این معنی نیست که‬ ‫مجهول‏اند و فاعل آنها در حقيقت خداوند است‪.‬‬
‫وجوه و معیارهای ترجیح قرائات در تفسیر طبری‬

‫تفسیر طبری‪ ،‬یک تفســیر صرف و محض روایی و‬ ‫تاکنون آنچه بيان شــد‪ ،‬معيارهايى است كه طبرى در‬
‫اثری است‪ ،‬بلکه می‌توان گفت‪ :‬اين تفسیر یک تفسیر‬ ‫نقد و بررســى قرائتها‪ ،‬غالب ًا بدانها تمسك مى‏جويد‪،‬‬
‫روایی و درایی است؛ زيرا طبري در بسیاری از موارد‪،‬‬ ‫اما اگر در تفســیر او جستجو کنیم‪ ،‬می‌بینیم که او در‬
‫عالوه بر روایت‪ ،‬از عقل و اجماع‪ ،‬آیات دیگر قرآن و‬ ‫پاره‏اى از موارد‪ ،‬برخالف شيوه معمول خويش‪ ،‬به نقد‬
‫غيره در تفسیر آیات استفاده کرده است‪.‬‬ ‫قرائتها نمى‏پردازد و در تقويت يا تضعيف آنها سخنى‬
‫‪ .2‬طبری درباره قرائتهــای هفت‌گانه‪ ،‬نظر خاص و‬ ‫از جانب خــود نمى‏گويد و درباره صواب يا اولويت‬
‫متفاوت با دیگر مفسران داشــته و قرائت عبداهلل بن‬ ‫يكى از آنها اظهارنظر نمى‏كنــد و فقط به ذکر و نقل‬
‫عامر یَ ْح ُصبِی‪ ،‬از قاریان هفت‌گانه‪ ،‬را جزء این قرائتها‬ ‫آنها اکتفا می‌کند‪ .‬عمل طبرى در اين‏گونه موارد‪ ،‬نشان‬
‫نیاورده و آن را تخطئه کرده است‪.‬‬ ‫مى‏دهد كه او همه آنها را يكســان و يك‌سو مى‏بيند‪،‬‬
‫‪ .3‬طبری عالوه بر مفسر‪ ،‬محدث و مورخ بودن‪ ،‬عالمى‬ ‫هرچند ممكن است سايرين بين آنها فرق قائل شوند‪.‬‬
‫كم‏‌نظير و ناقدى توانا در علم قرائت می‌باشــد كه اين‬ ‫براي مثال او در مورد قرائت آیه ســوم ســوره لیل‬
‫مســئله از اظهارنظرهاي او ذيل بسياري از اختالف‬ ‫النْثى» می‌نویســد‪« :‬قاريان در‬ ‫الذ َك َر َو ْ ُ‬
‫«و ما خَ َل َق َّ‬ ‫َ‬
‫قرائتها‪ ،‬به خوبي آشكار مي‌گردد؛ زيرا او فقط به نقل‬ ‫«الذكر و األنثى» اختالف کرده‌اند‪ :‬ابن‌مســعود‬ ‫قرائت ّ‬
‫قرائات اکتفا نمی‌کند‪ ،‬بلکه به نقد و بررســی آنها نيز‬ ‫و ابودرداء آن را به صورت «والّيل إذا يغشى و النهار‬

‫‪ .80‬همان‪ ،‬ج‪ ،30‬ص‪.140‬‬ ‫‪ .78‬انعام‪.98 ،‬‬


‫‪ .81‬مجمع البیان‪ ،‬ج‪ ،10‬ص‪.760‬‬ ‫‪ .79‬جامع البيان‪ ،‬ج‪ ،7‬ص‪.194‬‬
‫لغت و نحو و اهل تأویل‪ ،‬و ســهولت لفظى و تناسب‬ ‫می‌پردازد و در نهايت يكي را برمي‌گزيند‪.‬‬
‫معنوى يكى از قرائتها‪.‬‬ ‫‪ .4‬معیارهای طبري در ترجيح قرائات از اين قرارند‪:‬‬
‫‪ .5‬طبري در برخي موارد پس از بيان اختالف قرائتها‪،‬‬ ‫هماهنگــى قرائت با ســياق آيه‪ ،‬اجمــاع قاريان و‬
‫خود درباره آنها اظهارنظر نمي‌كند و سخني در تقويت‬ ‫قرآن‏دانان در مــورد قرائتى خاص‪ ،‬هماهنگى قرائت‬
‫يا تضعيف آنها نمي‌گويد‪ ،‬از اين رو اين مســئله نقطه‬ ‫با رسم الخط قرآن‪ ،‬هماهنگى قرائت با قواعد و شيوه‬
‫ضعفي بر اين كتاب است‪.‬‬ ‫معروف زبان عرب‪ ،‬هماهنگي قرائت با تفسیر علمای‬

‫كتابنامه‬
‫‪ -‬همو‪ ،‬طبقات المفسرین‪ ،‬تهران‪ ،‬کتاب‌فروشی اسدی‪،‬‬ ‫‪ -‬قرآن کریم‪.‬‬
‫‪1960‬م‪.‬‬ ‫‪ -‬آل اســماعیل‪ ،‬نبیل‪ ،‬علم القراءات‪ :‬نشأته‪ ،‬أطواره‪،‬‬
‫‪ -‬صغیــر‪ ،‬محمود احمد‪ ،‬القراءات الشــاذة و توجیها‬ ‫أثره فی العلوم الشرعیة‪ ،‬ریاض‪ ،‬بي‌نا‪1421 ،‬ق‪.‬‬
‫النحوی‪ ،‬دمشق‪ ،‬بي‌نا‪1419 ،‬ق‪.‬‬ ‫‪ -‬ابن‌جــزرى‪ ،‬ابوالخير محمد بن محمد‪،‬‏النشــر في‬
‫‪ -‬طبرســی‪ ،‬ابوعلی فضل بن حسن‪ ،‬مجمع البیان فی‬ ‫القراءات العشر‪ ،‬بيروت‏‪ ،‬دارالكتب العلميه‪ ،‬بی‌تا‪.‬‬
‫تفسیر القرآن‪ ،‬تهران‪ ،‬ناصرخسرو‪1372 ،‬ش‪.‬‬ ‫‪ -‬ابن‌ندیم‪ ،‬محمد بن اسحاق‪ ،‬الفهرست‪ ،‬مصر‪ ،‬المکتبۀ‬
‫‪ -‬طبري‪ ،‬ابوجعفر محمد بــن جرير‪ ،‬تاریخ الطبری‪،‬‬ ‫التجاریۀ الکبری‪1348 ،‬ق‪.‬‬ ‫‪32‬‬
‫تحقيق‪ :‬محمد ابوالفضــل ابراهیم‪ ،‬بیروت‪ ،‬دارالتراث‪،‬‬ ‫‪ -‬استادی‪ ،‬رضا‪« ،‬اهل‌بیت رسالت در تفسیر طبری»‪،‬‬
‫‪1382‬ق‪.‬‬ ‫مجله کیهان اندیشــه‪ ،‬شــماره ‪ ،25‬مرداد و شهریور‬
‫‪ -‬همو‪ ،‬جامع البيان عــن تأويل آي القرآن‪ ،‬بيروت‪،‬‬ ‫‪1368‬ش‪.‬‬
‫دارالمعرفه‪ ،‬چاپ اول‪1412 ،‬ق‪.‬‬ ‫‪ -‬بغــدادي‪ ،‬احمد بن علــي‪ ،‬تاريخ بغــداد‪ ،‬قاهره‪،‬‬

‫سال دهم‬
‫شماره ‪-39‬بهار ‪1394‬‬
‫‪ -‬عطوان‪ ،‬حســین‪ ،‬القراءات القرآنیة فی بالد الشام‪،‬‬ ‫داراحياء الكتب العربيه‪1349 ،‬ق‪.‬‬
‫بیروت‪ ،‬دارالكتب العلميه‪1402 ،‬ق‪.‬‬ ‫‪ -‬حموی‪ ،‬یاقوت بــن عبداهلل‪ ،‬معجم االدباء‪ ،‬بیروت‪،‬‬
‫‪ -‬فاضلی‪ ،‬محمد‪« ،‬تفســیر طبری در نقد و بررسی»‪،‬‬ ‫بي‌نا‪1400 ،‬ق‪.‬‬
‫در‪ :‬یادنامه طبری‪ ،‬تهران‪ ،‬وزارت فرهنگ و ارشــاد‬ ‫‪ -‬رشــيدرضا‪ ،‬محمد‪ ،‬المنار‪ ،‬مصر‪ ،‬بي‌نا‪ ،‬چاپ دوم‪،‬‬
‫اسالمی‪۱۳۶۹ ،‬ش‪.‬‬ ‫‪1367‬ق‪.‬‬
‫‪ -‬فتلی‪ ،‬عبدالحســین‪« ،‬ابوجعفر الطبری و منهجه فی‬ ‫‪ -‬زركشى‪ ،‬محمد بن عبداهلل‪ ،‬البرهان فى علوم القرآن‪،‬‬
‫القرائات»‪ ،‬مجلة المجمع العلمی العراقی‪ ،‬ج‪ ،۳۴‬ش‪،۲‬‬ ‫قاهره‪ ،‬داراحياء الكتب العربيه‪1376 ،‬ق‪.‬‬
‫‪۱۴۰۳‬ق‪.‬‬ ‫‪ -‬زیدی‪ ،‬کاصد یاسر حسین‪« ،‬الطبری المفسر الناقد‬
‫‪ -‬گلدزيهر‪ ،‬اگناس‪ ،‬مذاهب التفسير االسالمي‪ ،‬ترجمه‬ ‫مع موازنة بمفسرین معاصرین له»‪ ،‬در‪ :‬االمام الطبری‬
‫عبدالحليم نجار‪ ،‬قاهره‪ ،‬مكتبۀ الخانجي‪1374 ،‬ق‪.‬‬ ‫فی ذکری مرور احد عشر قرن ًا علی وفاته‪ ،‬ایسیسکو‪،‬‬
‫‪ -‬معرفــت‪ ،‬محمدهادى‪،‬‏ علوم قرآنى‪ ،‬قم‪ ،‬مؤسســه‬ ‫‪1992‬م‪.‬‬
‫فرهنگى التمهيد‪1381 ،‬ش‪.‬‬ ‫‪ -‬سيوطي‪ ،‬جالل‌الدين عبدالرحمن بن ابي‌بكر‪ ،‬االتقان‬
‫في علوم القرآن‪ ،‬بيروت‪ ،‬دارالمعرفه‪ ،‬بي‌تا‪.‬‬

You might also like