Professional Documents
Culture Documents
Taberi 2
Taberi 2
وجوهومعیارهایترجیحقرائاتدر
تفسیرطبری
● محمدفاروق آشکار تیزابی
دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه مذاهب اسالمی و مدرس دانشگاه پیام نور خواف
20
ashkarfarogh@yahoo.com
تاریخ دریافت ،1393/7/1 :تاریخ پذیرش1393/12/17 :
سال دهم
شماره -39بهار 1394
چکیده
جامع البیان عن تأویل آی القرآن محمد بن جریر طبری ،یکی از مشهورترین تفاسیر مأثور اهلسنت است که
در قرن سوم قمري به رشته تحریر درآمده است .روش تفسیری طبری در این كتاب ،غالب ًا روایی و مبتنی بر
روایات پیامبر(ص) و اقوال صحابه و تابعان اســت .یکی از مهمترین مسائلی که طبری در تفسیر خود به آن
پرداخته ،مســئله قرائات میباشد ،بدین صورت که او ذيل آيات ،از قرائات مختلف سخن میگوید و پس از
مرجح را انتخاب و بيان میکند .طبرى در اين زمينه ،از چنان تسلطأصح و ّ نقد و بررسى ،در هر مورد ،قول ّ
و توانايى برخوردار اســت كه تنها يك حافظ و راوى زبردست در علم قرائت به نظر نمىآيد ،بلكه او عالمى
كمنظير و ناقدى توانا اســت كه در ميان انبوه قرائات و روايات مختلف ،انديشــه عميق و ن ّقاد خود را به كار
مىگيرد و به كمك معیارهای متنوع همچون :اجماع قاريان و قرآندانان يا پرهيز و خوددارى آنان در مورد
قرائتى خاص ،هماهنگى قرائت با ســياق آيه و ديگر موارد مشــابه ،هماهنگى با قواعد و شيوه معروف زبان
عرب ،هماهنگى با تفســير اهل تأويل ،هماهنگى با رسم الخط قرآن ،سهولت لفظى و تناسب معنوى يكى از
قرائتها و غيره ،سره را از ناسره نشان مىدهد و هركدام را در جاى خاص خويش مىنشاند.
کلیدواژهها :طبری ،جامع البیان عن تأويل آي القرآن ،قرائت ،قرائت صحیح ،معیارهای قرائت صحیح.
پیامبر(ص) و صحابه و تابعان اســت ،ولی این سخن مقدمه
به این معنی نیست که آن یک تفسیر صرف و محض 14قرن است که از تاريخ نزول قرآن مجيد مىگذرد
روایی و اثری است ،بلکه میتوان گفت :تفسیر طبری و در این 14قرن ،هيچ كتابى به اندازه آن ،مورد شرح،
یک تفســیر روایی و درایی اســت ،چنانكه سیوطی توضيح و تفســير قرار نگرفته اســت .از صدر اسالم
1
میگوید :طبری روایت را با درایت جمع کرده است. تاكنون هزاران تفســير بر اين كتاب الهى نوشته شده
با مراجعه به اين تفسير ،به وضوح مالحظه میکنیم که است .دانشمندان اسالمى همه توان ،تخصص ،استعداد
طبری در بسیاری از موارد ،عالوه بر روایت ،از عقل، و دانش خويش را با عالقه وافر و عشــق سرشــار
اجماع ،آیات دیگر قرآن ،قرائت و ...در تفسیر قرآن براي تبيين و تفســير اين كتــاب عظيمبه كار برده و
استفاده کرده است. تفاسیر زیادی با روشــها و رویکردهای گوناگون به
یکی از مهمترین مســائلی که طبری در تفسیر خود رشته تحریر درآوردهاند.
به آن پرداخته ،مســئله قرائات است ،بدین صورت یکی از مهمترین و سرآمدترین این مفسران ،محمد بن
که او ذيل بسيارى از آيات ،از قرائات مختلف سخن جریر طبری است ،تفسیری که نوشته ،جامع البیان عن
میگویــد و پس از نقد و بررســى در هر مورد ،قول تأویل آي القرآن نــام دارد و میتوان آن را از جمله
مرجح را انتخاب و بيان میکند .طبرى در اين
أصح و ّّ دیرینهترین و جامعترین تفاسیر قرآن مجید برشمرد.
زمينه از چنان تس ّلط و توانايى برخوردار است كه تنها این مجموعه عظیم که برخی به سبب حجم چشمگیر
يك حافظ و راوى زبردســت در علم قرائت به نظر و گرانباری محتویاتش ،از آن با عنوان تفســیر کبیر
21 نمىآيد ،بلكه او عالمى كمنظير و ناقدى توانا است كه یاد کردهاند ،مشــتمل بر 30جلد است .نظر به نفوذ و
در ميان انبوه قرائات و روايات مختلف ،انديشه عميق تأثیری که در تفسیرهای بعدی داشته ،میتوان آن را
وجوه و معیارهای ترجیح قرائات در تفسیر طبری
سال دهم
شماره -39بهار 1394
10
و بر هفت لهجه از زبان قوم عرب نازل شده است. التفسیر ،مقارنة بین تفسیره و اعمال اآلخرین» ،تأليف
.8او به شدت پایبند ظاهر الفاظ قرآن بوده و همواره محمد عبدالسالم ابوالنیل« ،اســباب نزول در تفسیر
این نکته را گوشزد کرده است که باید در وهله نخست، طبری» ،تأليف محمدحسین موسوی ،و رساله دکتری
معنی ظاهری واژه را مالک گرفت و بر آن بسنده کرد، نقد و بررسی آراء طبری در تفسیر جامع البیان ،تأليف
مگــر آنجا که آیات دیگر قرآن یا علتی دیگر ایجاب ســیمیندخت شاکری .اگر این کتب و مقاالت با دقت
مورد واکاوی قرار گيرند ،مشاهده ميشود که هرکدام
از آنها به موضوعی خاص مرتبط با طبری و تفسیر او
.2الفهرست ،ص.326
.3همان. پرداختهاند ،ولی هیچکدام از آنها یا به مسئله قرائات
.4جامع البیان ،ج ،1ص.25 و وجوه ترجیح آنان در تفسیر طبری نپرداختهاند ،یا
.5همان ،ج ،1ص.27
اگر پرداختهاند ،فقط با اشــارهای گذرا بوده است .در
.6القراءات القرآنیة فی بالد الشام ،ص.286
.7جامع البیان ،ج ،3ص.150 این مقاله اين موضوع به شكل تفصيلي مورد بررسي
« .8الطبری المفسر الناقد مع موازنة بمفسرین معاصرین له» ،ص.188 قرار ميگيرد.
.9جامع البیان ،ج ،1صص.16-12
.10همان ،ج ،1ص.22
11
کتاب ،عنوانی برای آن موجود نیســت ،اما طبري در کند که از ظاهر لفظ روی گردانند.
كتاب تاریخ خود ،عنوان «جامع البيان عن تأويل آى .9وي در علوم مختلف زمان خود همچون علم قرائت،
القرآن» را براى كتاب تفسيرش ياد مىكند و مىگويد: جزء نابغهها و ســرآمدان زمان خود بوده و از محضر
« ...و قيل أقوال فى ذلــك قد حكينا منها جمال فى اســاتيد برجستهاى در قرائت استفاضه كرده است ،از
المســمى جامع البيان عن تأويــل آى القرآنّ كتابنا جمله :احمد بن يوسف تغلبى در بغداد ،عباس بن وليد
15
فكرهنا إطالة الكتــاب بذكر هذا فى هذا الموضع». بيروتى در بيــروت ،و يونس بن عبداألعلى در مصر
تاريخ دقيقی از زمان آغاز کار مؤلف در دست نيست. كــه قرائت حمــزه و ورش را از محضر او اخذ كرده
ابوبكر بن كامل ،يكى از شــاگردان طبرى ،آغاز كار و خود شــخص ًا قرائتى را اختيار نموده اســت كه در
تفسير را در سال 270ق مىداند ،اما شاگرد ديگر او، قرائات مشهور به چشم نمىخورد 12.او كتاب الفصل
يعنى ابوبكر بن بالويه ،مىگويد :استاد ما طبرى تفسير بين القرائات ،يا القرائــات و التنزيل (ابننديم از اين
را ميان ســالهاى 283تا 290ق ـ يعنى حدود هفت كتــاب با عنوان «القرائات» ياد كــرده 13و در مقدمه
سال ـ بر ما امال كرد 16.طبری هم مانند بسیاری دیگر تاريخ األمم و الملوك ،از اين كتاب با عنوان «الجامع
از نویســندگان ،در ابتدای تفســیر خود ،یک مقدمه فى القرائات» ياد شــده است) 14،را نگاشته و در آن
نسبت ًا طوالنی دارد که در آن به مباحث زیادی همچون قراء را در حروف قرآن ياد كرده و اســماء اختالف ّ
بحث نزول آیات ،الفاظ عربی و غیرعربی ،نزول قرآن قــراء را در حروف قرآن از هم جدا ســاخته و ّ
قراء ّ
بر هفت احرف ،نهی از تفســیر به رأی ،نامهای قرآن، مكه ،مدينه ،بصره و شــام را به طور مســتقل در آن
23 معانی آیه و ســوره ،تفســیر ممدوح و مذموم و ...و آورده و هر قرائتى را جداگانه گزارش نموده و وجه
همچنين به بيان مبانی روششناختی خود در نگارش و تأويل هر قرائت را متذكر شــده ،آنگاه از البهالى
وجوه و معیارهای ترجیح قرائات در تفسیر طبری
تفسیر پرداخته است .ناگفته نماند که همزمان با تفسیر آنها ،قرائتى ويژه را براى خود انتخاب و اختيار نموده
طبری ،تفاسیر دیگری پدید آمدند که میتوان تفاسیر است .به عالوه ،علل انتخاب و دليل و برهان صحت
ابنابیحاتم رازی (د 327ق) و ابنمنذر نیشابوری (د آن را نيــز آورده و در ايــن كار از مهارت و كارايى
318ق) را نام برد ،ولی آنان به دالیلی (ترجیح اقوال خويش در تفســير و قواعد عربى مدد گرفته است.
توسط طبری ،حسن ترتیب تفسیر طبری ،ذکر سلسله اين قرائت منتخب و مختار طبرى همان قرائتى است
سند به صورت کامل توسط طبری ،شهرت طبری در كه به عنوان مكتب و روش و مذهب ويژه او به شمار
علم تاریخ و ،)...مانند تفسیر طبری مشهور نشدند. ميرود و بايد يادآور شــد كه طبرى قبل از اقدام به
تفسیر طبری عمدت ًا بر مبنای روایات تفسیری رسول چنين انتخاب و اختيارى ،همه قرائات را نزد اساتيد
اکــرم و منقوالت صحابه و تابعان ،و با ذکر سلســله فن فراگرفته بوده؛ يعنى اســاتيد قرائت را در بغداد،
سند کامل ،تدوین شده است .طبری در تفسیر آیات، كوفه ،شام و مصر درك كرده بوده است.
ابتدا آیه یــا آیاتی را با عنوان «القول فی تأویل قوله
تعالــی» میآورد ،بعد غالب ًا بــا جمله «یقول اهلل َّ
جل معرفی اجمالی تفسیر طبری
ثناؤه» ســخن خود را شــروع میکند ،سپس با نقل تفسير طبري از مهمترین تفاسیر مأثور است .در خود
روایات نبوی و اقوال صحابه و تابعان ،به تفسیر آیات .11همان ،ج ،1ص.32
.12تاريخ الطبري ،ج ،1صص8و.13
.15همان ،ج ،1ص.89 .13الفهرست ،ص.327
.16تاریخ بغداد ،ج ،2ص.164 .14تاريخ الطبري ،ج ،1ص.17
ابوبکــر محمد بن عبداهلل بن عربی مالکی (د ۵۴۳ق)، میپردازد .سرانجام ،پس از بررسی و توجیه اقوال ،یا
عبدالحق بن غالب بن عطیــه (د ۵۴۶ق) ،محمد بن قول مرجح را برمیگزیند ،یا با اقامه دلیل در رد اقوال
احمد قرطبی (د ۶۷۱ق) ،محمــد بن جزی کلبی (د گوناگون ،نظر خویش را بیان میدارد.
۷۴۱ق) ،طبرسی (د 560ق) و )...در تفسیر آیات به اگرچه تفســیر طبری از ذکر فضایل اهلبیت پیامبر
نظر طبری اشاره کردهاند. خالی نیست ،ولی در موارد متعدد (ذیل آیه ۶۷سوره
با وجود اینکه تفســیر طبری مورد توجه جدی علما مائده تصریح یا اشارهای به ماجرای غدیرخم ندارد،
قــرار گرفته ،ولی اين تفســیر از جهاتــی مورد نقد ذیل آیه سوم سوره مائده نیز ،نزول آن را در آخرین
بزرگان بوده اســت که یکی از آن نقدها به خاطر نقل حج پیامبر؛ یعنی در روز عرفه دانسته 17و حتی قول
اسرائیلیات در آن است؛ زیرا در اسناد تفسیر طبری، به نزول آن در 18ذیالحجه را نیاورده است) به شأن
گاه روایات یهودی و نصرانی به کار گرفته شــدهاند. نزول آیــات مرتبط با اهلبیت ،بهرغم تصریح به آنها
18
در واقع ،طبري از شــخصیتهای کعباالحبار ،وهب در منابع دیگر ،اشارهای نکرده است.
بــن منبه ،عبداهلل بن ســام و ...که پیش از گرویدن جامع البیان طبری ،از دیرباز مورد توجه پژوهشگران
به دین اســام بر آیینهای یهود و مسیح بودند ،سود و نکتهســنجان تفسیر و تأویل قرآن بوده است .براي
جســته اســت .ایرادی که بر طبری وارد است ،آن مثال ســیوطی ،طبــری را «رأس المفســرین» لقب
است که در این موارد ،معمو ً
ال به نقد روایات اعتنایی داده و تفســیر وی را گرانمایهترین تفســیر و کتابی
نداشته است .براي مثال شیخ محمد عبده ،طبری را به که کســی همانند آن ننگاشته ،نامیده است 19.ابنندیم
جنــون حدیثی متهم کرده؛ زیرا هر حدیثی را ،اگرچه آن را کتابی در تفســیر معرفی میکند که بهتر از آن 24
ناســازگار با عقل ،نقل کرده است 23.ميتوان گفت: تا زمان او شناخته نشــده است 20.ابوحامد اسفراینی
شاید چون طبری تمام اسناد را در روایات كتاب یاد در عبارتی تمثیلی ،سختی سفر کردن به چین را برای
نموده ،ســنجیدن قوت و ضعف آنها را وظیفه خویش یافتن کتاب طبری ،ناچیز میشمارد 21.خطیب بغدادی
ندانسته و بدین جهت دقت در صحت و سقم آن را بر از آن به عنوان اثری بیمانند یاد کرده اســت .از میان
سال دهم
شماره -39بهار 1394
عهده راوی و شاید خواننده نهاده است. دانشــمندان غیرمســلمان ،نامدارانی چون گلدزیهر،
نولدکه ،جرجی زیدان و ...تفسیر طبری را ستودهاند،
تعریف قرائت از جمله گلدزیهر تفســیر طبری را دائرة المعارفی از
)1در لغت تفاسیر مأثور خوانده است؛ تفسیری که نه فقط حاوی
قرائت كــه جمع آن قرائات مىباشــد ،از مصدر قرأ ثبت روایات تفسیری ،بلکه مشتمل بر نقد و ارزیابی و
است .درباره واژه قرأ اختالفنظر وجود دارد .علماى ترجیح اقوال نیز هست 22.تفسیر طبری تأثیر فراوانی
لغــت و ادب ،معانى متعددى بــراى آن ذكر كردهاند. بر مفسران بعد از خود نهاده و غالب مفسران (علی بن
بــراي مثال ،زجاج ،قرائت را بــه جمع كردن و گرد احمد واحدی (د ۴۶۸ق) ،شــیخ طوسی (د ۴۶۰ق)،
آوردن معنى كرده و به «قرأت الماء في الحوض» به
.17جامع البیان ،ج ،6ص.50
معنى «جمعته» ،استشــهاد نموده است .قطرب نحوى
« .18اهلبیت رسالت در تفسیر طبری» ،صص.99-87
مىگويد :قرائت به معنى انداختن و رمى ،اســقاط و .19طبقات المفسرین ،ص.30
قط» به معنىالقاء اســت و به «فاقرأت الناقة ســلى ّ .20الفهرست ،ص.292
.21طبقات المفسرین ،ص.31
.23المنار ،ج ،3ص.298 .22مذاهب التفسير االسالمي ،ص.107
رویکرد طبری نســبت به قرائــات ،باید گفت که او «ما اسقطت» استشهاد مىكند 24.گروهى را عقيده بر
در نقد و بررســى قرائات ،از معيارهاى مختلفى بهره آن اســت كه قرائت به معنى تالوت و خواندن است.
مىگيرد كه غالب ًا با معيارهاى نقد و بررسى تأويالت ابنعطيه همين رأى را پذيرفته است.
آيات در تشــابهاند ،برخى از اين معيارها عبارتند از: )2در اصطالح
اجماع قاريان و قرآندانان يا پرهيز و خوددارى آنان در مورد معنی اصطالحی قرائت ،تعاریف زیادی بيان
در مورد قرائتى خاص؛ يعني معيار شــهرت و شذوذ شده است که به برخی از آنها اشاره ميشود :زركشى
قرائت ،هماهنگى قرائت با ســياق آيه و ديگر موارد قرائترا چنین تعریف كرده است« :قرائات عبارت از
مشابه ،هماهنگى با قواعد و شيوه معروف زبان عرب، اختالف مربوط به الفاظ و عبارات وحى است که این
هماهنگى با تفســير اهل تأويل ،هماهنگى با رســم اختالف ،در مورد حروف و کلمات قرآن و کیفیت آنها
الخط قرآن ،ســهولت لفظى و تناسب معنوى يكى از قراء نقل
از قبیل تخفیف و تشدید و مانند آن از سوى ّ
قرائتها و . ... شده است» 25.ابنجزرى نیز در تعریف قرائت چنین
همچنین باید گفت کــه او در موارد اختالف قرائات، آورده است« :قرائات ،عبارت از علم به کیفیت اداي
قراء و مفســران ،ماننــد ابنعباس را قول برخى از ّ کلمات قرآن و اختالف این کیفیت مىباشد ،اختالفى
مورد اعتماد مىداند و مشــكالت قرائت را از طريق که به ناقل و راوى آن منســوب است» 26.اما به نظر
بحث لغوى حل و فصل مىكنــد 29.در ترجيح يكى میرسد بهترین و رساترین تعریف را آیتاهلل معرفت
از قرائات نيز معنــى را دخالت مىدهد و انطباق آن ارائه داده اســت كه ميگويــد« :قرائت همان تالوت
25 را بــا قواعد نحوى الزم مىشــمرد و هماهنگى بين و خوانــدن قرآن كريم اســت و اصطالح ًا به گونهاى
قرائت و ســخن فصيح را از نظر دور نمىدارد و بعض ًا از تالوت قرآن اطالق مىشــود كه داراى ويژگيهاى
وجوه و معیارهای ترجیح قرائات در تفسیر طبری
به اشعار شعراى عرب استشهاد مىكند (براي مثال او خاصى اســت .بدين معنا كه هــرگاه تالوت قرآن به
در بيان وجوه قرائات مختلــف به ابياتى از دريد بن نص وحى الهى حكايت كند و بر گونهاى باشد كه از ّ
32
زيد بن نهد 30،حميد 31،امرؤالقيس بن عابس كندى، قراء معروف ـ بر پايه و اصولحسب اجتهاد يكى از ّ
ابنقيس الرقيات 33،ذواألصبــع العدوانى 34،توبة بن مضبوطى كه در علم قرائت شرط شده ـ استوار باشد،
الحميّر 35،زهير 36،امية بن ابىالصلت 37،احوص 38و 27
قرائت قرآن تحقق يافته است».
ديگران اســتناد کرده است) .دقت و موشكافى طبرى
در علم قرائت قرآن نشانه تخصص و تبحر كافى او در معیارهای طبری در نقد و بررسی قرائات
علوم قرآنى است ،چنانكه وى را حافظ قرآن و آشنا علت اهتمام و عنايت طبــرى به قرائات گوناگون و
توجيه آنها در تفسير ،اين است كه وى خود از بزرگان
.29جامع البيان ،ج ،3ص.103 علم قرائت بوده و همانطور كه گفتهاند ،كتابى عظيم
.30همان ،ج ،9ص.17
در قرائات تدوين كرده كه بالغ بر 18جلد و شــامل
.31همان ،ج ،9ص.54
.32همان ،ج ،9ص.100 همه قرائات مشهور و نادر بوده است 28.در خصوص
.33همان.
.34همان. .24ر.ك :البرهان ،ج ،1ص278؛ االتقان ،ج ،1ص.250
.35همان ،ج ،3ص.52 .25البرهان ،ج ،1ص.38
.36همان ،ج ،3ص.281 .26النشر في القراءات العشر ،ج ،1ص.214
.37همان ،ج ،5ص.46 .27علوم قرآنى ،ص.182
.38همان ،ج ،6ص.65 .28معجم االدباء ،ج ،18ص.45
درباره قرائتهای هفتگانه ،نظر خاصی داشته و قرائت به قرائات مختلف دانســته 39و هيچكس را عالمتر از
عبداهلل بن عامر یَ ْح ُصبِی ،از قاریان هفتگانه ،را جزء 40
او در قرائت قرآن نيافتهاند.
ین قرائتها نیاورده و آن را تخطئه کرده است 45.حال قراء ـ آنگاهمختص به قرائت ،از ّ
ّ طبرى در بحثهاى
که با شــخصیت قرائی طبری آشــنا شدید ،در ادامه كه به نقل نظرياتشــان مىپردازد ـ يا مشــخص ًا نام
بحث به بررســی مفصل معیارهــای طبری در نقد و مىبرد ،مانند حســن بصرى ،عاصم ،يحيى بن وثاب،
بررسی و ترجیح قرائات پرداخته ميشود: اعمش ،كســائى و ديگران ،يا به طور عام با الفاظى
)1هماهنگى قرائت با سياق آيه «قراء االمصــار» ياد مىكند و يا با «قراء» و ّچــون ّ
مثال :1قرائــت «نفضل» :طبــری در مورد قرائت انتســاب به بالدى چون حجاز ،مكه ،مدينه ،عراق،
رات َو جاو ٌ ض ِق َط ٌع ُم َت ِ «و ِفــي ال ْْر ِ «نفضل» در آیه َ بصره و كوفه سخن مىگويد .گاهى هم در بيان وجوه
وان َو َغ ْي ُر ِص ْن ٍ
وان َخيل ِص ْن ٌ
ناب َو زَ ْر ٌع َو ن ٌ َّات ِم ْن َأ ْع ٍَجن ٌ قرائات الفاظ به «كتاب القرائات» خود اشاره مىكند
ض ِفي ْ ُ
ال ُكلِ واح ٍد َو نُ َف ِّض ُل بَ ْع َضها َعلى بَ ْع ٍ ماء ِ يُ ْسقى بِ ٍ و بحث تفصيلى را بدان ارجاع مىدهد ،براي مثال او
ون» 46چنین مینویسد: يات لِق َْو ٍم َي ْع ِق ُل َ ك َل ٍ إ َِّن في ذلِ َ ذیل قرائت آیه چهارم سوره فاتحه اینگونه مخاطبان
«قاریان در قرائــت «نفضل» اختالف کردهاند :عموم را به کتاب القرائات خود ارجاع میدهد« :مالك يوم
قراء کوفه آن قراء مکه و مدینــه و بصره و برخی از ّ ّ الدين بنصب الكاف .و قد اســتقصينا حكاية الرواية
را بــا نون مضارع خواندهانــد و گروهی دیگر آن را عمن روى عنه في ذلك قراءة في «كتاب القرائات»،
با یاء مضارع «یفضــل» قرائت کردهاند» .آنگاه وی و أخبرنا بالذي نختار من القراءة فيه ،و العلة الموجبة
در نقد این قرائتها و داوری بین آنها یادآور میشود: صحة ما اخترنا من القراءة فيه ،فكرهنا إعادة ذلك في 26
«هــردو قرائت از نظر نقل مســتفیض بوده و به یک 41
هذا الموضع».
معنا میباشــند و کالم الهی به هرکدام از آنها قرائت قراء بزرگ بهطور كلى طبــرى قرائاتى را كه بر آراء ّ
شــود ،اشکالی ندارد ،ولی پســندیدهترین قرائت در و معتبر استوار نبوده باشــد ،مردود مىشمرد و تنها
میان آنها ،به نظر من قرائت دوم است ،به جهت آنکه قراء بر آن اتفاقنظر داشته باشند. رأيى را مىپذيرد كه ّ
سال دهم
شماره -39بهار 1394
ِ
ماوات بِغ َْي ِر با ســیاق ابتداي کالم« :اهللُ الَّذي َر َف َع َّ
الس بزرگانی نیز بر عقیده طبــری در باب ترجیح برخی
َع َم ٍد َت َر ْونَها ث َُّم ْاس َتوى َع َلى الْ َع ْرش 47،»...هماهنگی قرائتهــا و خارج کردن برخــی از قرائتهای متواتر و
دارد» 48.بنابراين مشاهده ميشود طبری برای ترجیح جایگزین کردن قرائتهای شاذ ،خرده گرفتهاند 42.او با
قرائت «یفضل» بر قرائت «نفضل» ،از آیه دوم سوره تعابیر خاصی از قرائتهای مقبول خود در تفسیرش یاد
رعد و ارتباط ســیاق آن با آیه چهارم ،استفاده کرده کرده 43و قرائتهای شاذ را با معیارهایی چون مخالفت
است. با رســم الخط مصحف عثمانی ،و مخالفت با اجماع
ك مثــال :2قرائت «یؤمنون» :طبــری ذیل آیه « ِت ْل َ قراء و قرائتهای واحد ،مشخص نموده است 44.طبری ّ
ديث بَ ْع َد ا ِ
هلل ك بِالْ َح ِّــق َف ِب َأ ِّي َح ٍ هلل نَ ْت ُلوها َع َل ْي َ
آيات ا ِ
ُ
.39تاريخ بغداد ،ج ،2ص.163
ــه يُؤْ ِم ُنون» ،اختالف ّ َو آيا ِت ِ
49
قراء را در مورد حرف .40معجم االدباء ،ج ،18ص.66
.41جامع البيان ،ج ،1ص.51
.45جامــع البيــان ،ج ،1ص26؛ القراءات القرآنیة فی بالد الشــام، .42علم القراءات :نشأته ،أطواره ،أثره فی العلوم الشرعیة ،ص.331
ص.286 .43جامــع البیــان ،ج ،13ص68؛ ج ،4ص80؛ ج ،5ص65؛ علم
.46رعد.4 ، القراءات :نشأته ،أطواره ،أثره فی العلوم الشرعیة ،صص331و.332
.47رعد.2 ، .44جامــع البیان ،ج ،2ص191؛ ج ،3ص102؛ ج ،1ص97؛ ج،17
.48جامع البيان ،ج ،13ص.68 ص43؛ القراءات الشــاذة و توجیهــا النحوی ،صص-155 ،92-90
.49جاثیه.6 ، .161
و شــيوه معمول قرآن هماهنگى ندارد؛ زيرا خداوند مضــارع «یؤمنون» متذکر میگردد که برخی آن را با
مدعى ايمان از منافقانــى خبر مىدهد كه بــه دروغ ّ حــرف «تاء مضارع» قرائت کــرده و برخی دیگر با
بودند ،و از ســر نيرنگ چيزى را بر زبان مىآوردند حرف «یاء مضارع» خواندهاند .آنگاه درباره این دو
ُول آ َمنَّا بِا ِ
هلل َو َّاس َم ْن َيق ُ «و ِم َن الن ِ كه در دل نداشتندَ : قرائت اظهارنظر کرده و چنین مینویسد ...« :و لكلتا
ين ون َ
اهلل َو الَّ ِذ َ ين .يُخا ِد ُع َ ــو ِم ْال ِخ ِر َو ما ُه ْم بِ ُمؤْ ِم ِن َ بِالْ َي ْ القراءتين وجه صحيح ،و تأويل مفهوم ،فبأية القراءتين
ونِ .في ــه ْم َو ما َيشْ ــ ُع ُر َ ون إ َِّل َأ ْن ُف َس ُآ َم ُنوا َو ما َيخْ َد ُع َ قرأ ذلــك القارئ فمصيب عندنا ،و إن كنت أميل إلى
ض َفزا َد ُهم اهللُ َمرض ًا و لَ ُهم َع ٌ َ
يم بِماذاب ألِ ٌ َ ْ َ ُ ُق ُلوبِ ِه ْم َم َر ٌ قراءته بالياء إذ كانت في سياق آيات قد مضين قبلها
ون» 54،اين منافقان در سخنان خود دروغ كانُوا َي ْك ِذبُ َ ون و ل ِ َق ْو ٍم
ــو ٍم يُوقِنُ َ
علــى وجه الخبر ،و ذلك قوله :ل ِ َق ْ
مىگفتند؛ چون شك و ريب قلبى آنان در مورد خدا و يَ ْع ِق ُلــون» 50.بنابراين طبری بعــد از بیان دو قرائت،
رسولش ماندگار بود .بنابراين ،اقتضاى حكمت الهى هــردو را مورد تأیید قرار میدهد ،ولی قرائت دوم را
آن اســت كه وعيد و تهديد خداوند متوجه اعمال و بیشتر میپســندد ،بدان جهت که این قرائت با سیاق
حركاتى شود كه از آنان سرزده و در ابتداى خبر بدان «و في خَ ْل ِق ُك ْم َو آیات چهارم و پنجم همین ســورهَ :
اشــارت رفته ،نه اينكه تهديد و بيم دادن به افعال و الف ال َّل ْيلِ
ونَ .و اخْ ِت ِ ــن دابَّ ٍة ٌ
آيات لِق َْو ٍم يُو ِق ُن َ ما َي ُب ُّث ِم ْ
الســما ِء ِم ْــن ِرزْ ٍق َف َأ ْحيا َ
اعمالى بازگردد كه از آن ذكرى به ميان نيامده است. َّهار َو ما أن َْز َل اهللُ ِم َن َّ َو الن ِ
شــيوه معمول قرآن در ساير موارد نيز همين است كه آيات لِق َْو ٍم
ياح ٌ الر ِ ِ
ريــف ِّ ض بَ ْع َد َم ْو ِتها َو َت ْص بِ ِ
ــه ال ْْر َ
وعده و وعيد پايانى آيات در ارتباط با سرآغاز آنها، ون» 51،هماهنگی دارد. َي ْع ِق ُل َ
27 آمده است. مثــال :3قرائت «يكذبون» :طبــری در مورد قرائت
ديگري اينكه آيه «إِذا جا َء َك الْمنافقون قالُوا نَشْ ــ َه ُد ض َفزا َد ُه ُم ــم َم َر ٌون» در آیه «في ُق ُلوبِ ِه ْ واژه «يَ ْك ِذب ُ َ
وجوه و معیارهای ترجیح قرائات در تفسیر طبری
ضــا و لَ ُهم َع ٌ َ
َّك لَ َر ُسولُ ُه َو اهللُ َيشْ َه ُد
هلل َو اهللُ َي ْع َل ُم ِإن َ ول ا ِ
َّك لَ َر ُس ُ ِإن َ ون»، ليم بِمــا كانُوا َي ْك ِذبُ َ ذاب أ ٌ اهللُ َم َر ً َ ْ
52
ون» 55،مشابه آيه مورد بحث است، ين لَكا ِذبُ َإ َِّن الْ ُمنا ِف ِق َ مینویسد« :قاريان در قرائتاین کلمه ،باهم اختالف
ضم حرف مضارع در آيه چنانچه قرائت تشديد ذال و ّ كردهانــد :برخى آن را با فتح حرف مضارع و تخفيف
موجه و درست بود ،قرائت «لمكذبون» در اين پيش ّ ذال ،قرائــت كرده و گروهى ديگر با تشــديد ذال و
آيه هم مورد توجــه قرار مىگرفت ،در حالى اجماع ضم ياء مضارع ،خواندهاند .گروه اخير چنين استدالل ّ
مسلمانان بر آن اســت كه صواب در سوره منافقون نمودهاند كه عذاب اليم بر تكذيب رســول خدا(ص)
«لَكا ِذب ُ َ
56
ون» مىباشد. مترتب مىشود؛ زيرا كذب بدون تكذيب گاهى منتهى
)2اجماع قاريان و قرآندانــان در مورد قرائتى به عذاب خفيف هم نمىشــود ،تا چه رسد به عذاب
خاص سخت» 53.آنگاه طبرى در نقد اين قرائتها و داورى
«و
«ان» :طبری در تفســیر آیات َ مثال :1قرائــت ّ بين آنها ،از روش تفسیر قرآن به قرآن استفاده میکند
ض ــورا ِة َو ِ ُل ِح َّل لَ ُك ْم بَ ْع َ
ُم َص ِّدقــ ًا لِما بَ ْي َن َي َد َّي ِم َن ال َّت ْ و قرائت گروه دوم را به جهات ذيل و با اســتفاده از
الَّذي ُح ِّر َم َع َلي ُك ْــم َو ِج ْئ ُت ُك ْم بِآ َي ٍة ِم ْن َر ِّب ُك ْم َفا َّتقُوا َ
اهلل آیات دیگر تضعيف مىكند:
ْ
اع ُب ُدو ُه هذا ِص ٌ
راط َ
ون .إ َِّن اهلل َر ِّبــي َو َرب ُّ ُك ْم َف َْو َأطي ُع ِ ضم ياء با سياق آيه يكى اينكه قرائت تشــديد ذال و ّ
.54بقره.10-8 ، .50جامع البيان ،ج ،25ص.85
.55منافقون.1 ، .51جاثيه4 ،و.5
.56جامع البيان ،ج ،1ص97؛ «تفســير طبرى در نقد و بررســى»، .52بقره.10 ،
ص.227 .53جامع البيان ،ج ،1ص.97
61
اجماع دارند». قيم» 57،در قسمت قرائت آن ،مینویسد« :قاريان ُم ْس َت ٌ
«و
«الريح» :طبری در تفســیر آیه َ مثــال :3قرائت ّ در قرائت «إ َِّن اهللَ »...اختالف كردهاند :عموم قاريان
ض الَّتي َ يح ِ
عاصفَةً َت ْجري بِأ ْم ِر ِه إِلى ال ْْر ِ الر َ لِ ُس َل ْي َ
مان ِّ «إن» بنابرســرزمينهاى مختلف ،آن را با كسر همزه ّ
مين» 62،در قسمت بار ْكنا فيها َو ُكنَّا بِ ُك ِّل شَ ْــي ٍء عالِ َ َ ابتداى كالم خواندهاند و برخى هم با فتح همزه قرائت
قرائــت آن با اشــاره به اختالف قاريــان در قرائت كردهانــد ،براي اينكه بدل از لفــظ «آية» در عبارت
«الريح» بيان ميدارد« :اکثــر قاریان آن را با نصب ِّ قبل يعنــى «وجئتكم بآية من ربكــم أن اهلل ربي و
عاص َف ًة »...خواندهاند ،ولی يح ِالر َ «و ل ِ ُســ َل ْي َ
مان ِّ حاء َ ربكم» باشد» .در نهایت طبرى پس از بيان اختالف
عبدالرحمن اعرج آن را بنابر مبتدا بودن به رفع حاء «ان» در آیه ،به نقد قرائت قاريان در مورد قرائــت ّ
خوانده اســت» .او در نهایت چنیــن نتیجه میگیرد: آنها مىپردازد و چنین نتیجــه میگیرد« :و الصواب
«و القراءة التي ال أســتجيز القراءة بغيرها في ذلك ما من القراءة عندنا ما عليه قراء األمصار ،و ذلك كســر
63
عليه قراء األمصار إلجماع الحجة من القراء علي». ألــف «إن» على االبتداء ،إلجمــاع الحجة من القراء
«الريح» را به دلیل اجماع بنابراين طبری قرائت نصب ِّ على صحــة ذلك ،و ما اجتمعت عليــه فحجة ،و ما
قاریان بر آن ،بر قرائت رفع که فقط عبدالرحمن اعرج انفرد به المنفرد عنها فرأي ،و ال يعترض بالرأي على
آن را خوانده است ،ترجیح ميدهد. الحجة»؛ 58بنابراين او قرائت كســر همزه را به علت
)3هماهنگى قرائت با رسم الخط قرآن اجمــاع قاريان 59بر صحــت آن ،ترجيح مىدهد ،و
مثــال :قرائت «ظلــل» :طبری در تفســیر آیه « َه ْل قرائــت فتح همزه را ضعيــف مىداند و آن را ناقض
فى ُظ َل ٍل ِّم َ ــم اهللُ ِ َ ْ َي ُ
ــن الْغ ََما ِم َو ون إ َِّل أن َيأ ِت َي ُه ُ
ــر َ
نظ ُ اجماع به حساب نمىآورد. 28
ال ُمو ُر»،هلل ُت ْر َج ُع ْ ُ
ِلــى ا ِ ئكةُ َو ق ِ الْ َم َل َ
ُضى َ الْ ْم ُر َو إ َ
64
مثال :2قرائت «ایالفهم» :طبری در قســمت قرائت
در قســمت قرائت آن مینویسد« :قاريان در قرائت ــش .إيال ِف ِه ْم ِر ْح َلةَ ِّ
الشــتا ِء َو ِ
يــاف ق َُر ْي ٍ آیات ِ
«ل
« ُظ َللٍ » اختالف كردهاند :برخــى آن را «فِي ُظ َللٍ » الص ْي ِف» 60،مینویســد« :قاريان در قرائت ِ
«ل َِیل ِف َّ
و برخى ديگــر «فى ظالل» خواندهاند ،و مفرد هردو ِــم »...اختالف کردهاند :عموم قاريان ش .إ َِیلفِه ْ قُ َریْ ٍ
سال دهم
شماره -39بهار 1394
«ظ ّلة» اســت كه به «فعل» و «فعال» جمع بســته ســرزمينهاى مختلف «ایالفهم» قرائت کرده و بعضی
مىشــود» .او بعد از ذکر اختــاف قرائات و دالیل «االفهم» خواندهاند» .سپس در صدد ترجیح یکی از
هرکــدام ،در نهایت چنین نتیجــه میگیرد« :قرائت دو نظریه برآمده و مینویسد« :قول نیکو نزد من ،قول
صحیح نزد من در این آیه «فِي ُظ َللٍ » است ،به خاطر اول (ایالفهم) اســت؛ زیرا همه قاریان بر این قرائت
روایــت پیامبر(ص) که فرمــود :همانا در میان ابرها
بناهای مرتفعی اســت که خداوند در آنها میباشد ،و
.57آل عمران50 ،و.51
کلمه «طاقات» در این حدیث به معنی «ظلل» است .58جامع البيان ،ج ،3ص.197
نه «ظالل» ،به خاطر اینکه مفرد «ظلل» ظله اســت .59اجماع قاریان یعنی :توافق و خواندن اکثر قاریان زمان او به یک
قراء بزرگ و معتبر
قرائت ،بهعبارتی دیگر طبرى قرائاتى را كه بر آراء ّ
و «ظله» نیز به معنی «طاق» میباشــد و این قرائت
قراء بر
ّ كه مىپذيرد استوار نبوده باشد ،مردود مىشمرد و تنها رأيى را
مطابق رســم الخط مصحف میباشد .بنابراين در هر آن اتفاقنظر داشته باشند و طبری درباره صحت چنین اجماعی چنین
میگوید« :و أخرى إجمــاع الحجة من القراء على ذلك ،و في ذلك
.61جامع البيان ،ج ،30ص.198 كفاية عن االستشــهاد على صحتها و فساد غيرها بغيره» (ر.ک :جامع
.62انبیاء.81 ، البيــان ،ج ،13ص163؛ ج ،11ص94؛ ج ،7ص20؛ ج ،5ص177؛
.63جامع البيان ،ج ،17ص.43 ج ،27ص24؛ ج ،30ص223؛ ج ،1ص.)41
.64بقره.210 ، .60قريش1 ،و.2
ألن الذي قبله جمع، في ذلك أن يقرأ بلفظ الجمــعَ ، جایی که در قرائت کلمهای اختالف شود و دو قرائت
و الذي بعــده كذلك ،أعني بذلك« :و مالئكته و كتبه معنی واحدی داشته باشند و هیچ دلیلی برای ترجیح
و رســله» ،فإلحاق الكتب في الجمع لفظا به أعجب هیچکدام از این دو قرائت نداشته باشیم ،قرائتی را که
إلــي من توحيده و إخراجه في اللفظ به بلفظ الواحد، مطابق رســم الخط مصحف باشد ،برمیگزنیم» 65.به
ليكــون الحقا في اللفظ و المعنــى بلفظ ما قبله و ما اين ترتيب طبرى بعد از جــرح و تعديل اين قرائتها
بعده ،و بمعنــاه» 68.بنابراين طبري در این آیه قرائت مرجحاتي همچون هماهنگى با شــكل و با توجه به ّ
«و ُكتُبِه» به لفظ جمع را به خاطر موافقت با ماقبل و َ نوشــتارى قرآن ،قرائت «فِي ُظ َللٍ » را بر قرائت «فى
مابعد آن ،بر قرائت مفرد ترجیح ميدهد. ظالل» ترجيح مىدهد.
«و إ َِّن
مثال :2قرائت «نسقيكم» :طبری در تفسیر آیه َ )4هماهنگى قرائت با قواعد و شيوه معروف زبان
فى بُ ُطو ِن ِه ِمن بَ ْ
ين ِ بر ًة ن ُّْس ِق ُ
يكم ِّم َّما ِ فى ْالنعام لَ ِع َْ لَ ُ
كم ْ ِ عرب
ين» 69،ذیل قرائت َف ْر ٍث َو َد ٍم لَّ َب ًنا خَ الِ ًصا َسائغًا ِّللشَّ ِربِ َ مثال :1قرائت «و كتبه» :طبری در تفســیر آیه «آ َم َن
يك ْم» اختالف آن مینویسد« :قاريان در قرائت «ن ُ ْس ِق ُ ون ُك ٌّل آ َم َن ــول بِما ُأن ِْز َل ِإلَ ْي ِه ِم ْن َر ِّب ِه َو الْ ُمؤْ ِم ُن َ الر ُس َُّ
كردهاند :اکثر قاریان مکه ،عراق ،کوفه و بصره (به جز ِ ٍ َ ِ ِ ِ ُ
بِاهلل َو َمالئكته َو ك ُتبه َو ُر ُســله ال نُف ِّر ُق بَ ْي َن أ َحد م ْن
َ ِ ِ ِ َ ِ ِ
يك ْم» به معنی «أنه ضم نون «ن ُ ْســ ِق ُ عاصــم) آن را به ّ ك َك َربَّنا َو ِإلَ ْي َ ُر ُس ِل ِه َو قالُوا َســ ِم ْعنا َو َأ َط ْعنا ُغ ْفران َ
أسقاهم شــرابا دائما» قرائت کرده و قاریان مدینه و صيــر» 66،ذیل قرائت آن مینویســد« :قاريان در ُ الْ َم
يك ْم» عاصم از قاریان بصره ،آن را به فتح نون «ن َ ْســ ِق ُ «و ُكتُبِه» اختالف كردهانــد :قاریان مدینه و قرائــت َ
29 به معني «ســقاه اهلل فهو يسقيه» خواندهاند» .وی بعد «و ُكتُبِ ِه» خوانده قراء عراق آن را به کســر َ بعضی از ّ
از نقل اقوال ،با استناد به سخن کسائی «العرب تقول: و کتــب را جمع «الکتاب» گرفتهاند كه در این حالت
وجوه و معیارهای ترجیح قرائات در تفسیر طبری
أســقيناهم نهرا و أسقيناهم لبنا :إذا جعلته شربا دائما، معنی آیــه چنین خواهد بــود« :والمؤمنون كل آمن
فإذا أرادوا أنهم أعطوه شــربة قالوا :ســقيناهم فنحن بــاهلل و مالئكته و جميع كتبه التي أنزلها على أنبيائه و
يك ْم» را نســقيهم بغير ألف» در نهایت قرائت «ن ُ ْســ ِق ُ رسوله» ،و بعضی از قاریان کوفه آن را به صورت «و
70
ترجیح میدهد. كتابه» قرائت کردهاند که در این حالت معنی آیه چنین
مثال :3قرائت «ما كان قولهم» :طبری در تفسیر آیه خواهد بود« :والمؤمنــون كل آمن باهلل و مالئكته ،و
ــم إ َِّل َأن قَالُو ْا َربَّ َنا ْاغ ِف ْر لَ َنا ُذنُوبَ َنا َو
«و َما ك َا َن ق َْولَ ُه ْ َ بالقرآن الذي أنزله على نبيه محمد(ص)» ،و ابنعباس
لى الْق َْو ِم َ إِســرا َف َنا ِ َ «و ُكتُبِــ ِه» و «و كتابه»
فى أ ْم ِرنَا َو ث َِّب ْت أق َْدا َم َنا َو ان ُْ
ْصرنَا َع َ ْ َ هــم آن را به هردو صورت َ
ين» ،چنین مینویسد« :قاريان در قرائت «ما 71
الْ َك ِف ِر َ قرائت کــرده و دلیلش هم این بوده که کتاب اســم
كان قولهم» اختالف كردهاند :بعضی آن را به شــکل جنس اســت و بر بیشتر از یک کتاب داللت میکند،
«و َما ك َا َن قَ ْول َ ُه ْم» و بعضی دیگر به شــکل منصوب َ ْسان
الن َ «والْ َع ْص ِر .إ َِّن ْ ِ
مانند «االنسان» در سوره عصر َ
«و َما ك َا َن قَ ْول ُ ُه ْم» قرائــت کردهاند» .طبری مرفــوع َ ــر» 67که بر جنس انســانها داللت میکند». لَ ِفي خُ ْس ٍ
هنــگام نقد و بررســی قرائات با اســتفاده از قاعده طبری بعد از ذکر اختــاف قرائتهای آیه ،در نهایت
ادبیات عرب که «أن» و صلهاش هميشه معرفه است بيان ميدارد« :فإن الذي هــو أعجب إلي من القراءة
.68جامع البيان ،ج ،3ص.102 .65جامــع البيــان ،ج ،2ص191؛ «ابوجعفر الطبــری و منهجه فی
.69نحل.66 ، القرائات» ،ص.202
.70جامع البيان ،ج ،14ص.89 .66بقره.285 ،
.71آل عمران.147 ، .67عصر1 ،و.2
آن ،و به قول گروهی از مفسران آن کلماتی که آدم از و اگر بعد از «کان» اســمی بیاید و بعد از آن اســم
«ربَّنا
ناحیه پروردگار دریافت کرد ،عبارت بودند ازَ : «أن» مخففه از مثقلــه بیاید ،از آنجا که باید «أن» و
َظ َل ْمنا َأ ْن ُف َســنا َو إ ِْن لَ ْم َت ْغ ِف ْر لَنا َو َت ْر َح ْمنا لَ َن ُكون ََّن ِم َن صله آن همیشــه معرفه باشند ،ما «أن» و صله آن را
ين» 74،در نهایت قرائت رفع آدم را بر قرائت خاس ِ
ــر َ الْ ِ همیشــه مرفوع به عنوان اسم «کان» میگیریم و اسم
75
نصب آن ترجیح میدهد. بعــد از «کان» و ماقبل «أن» را به عنوان خبر «کان»
)6سهولت لفظى و تناسب معنوى يكى از قرائتها منصوب میکنیــم ،در این آیه «قَ ْول َ ُه ْم» را منصوب به
«تســوى» :طبری در تفســیر آیه ّ مثــال :1قرائت عنوان خبر کان و «إ َِّل أَ ْن» را مرفوع به عنوان اســم
ــول لَ ْو ُت َس َّوى ين َك َف ُرو ْا َو َع َص ُو ْا َّ
الر ُس َ « َي ْو َم ٍ
ئذ َي َو ُّد الَّ ِذ َ کان در نظــر میگیرد و در نهايــت بيان ميدارد« :و
اهلل َح ِدي ًثا» 76،مینویســد: ون َ ض َو َل َي ْك ُت ُم َ ب ِه ُم ال ْْر ُ إنما اختير النصب فــي القول ،ألن «إال أن» ال تكون
«تســوى» اختالف کردهاند :اکثر ّ «قاريان در قرائت إال معرفــة ،فكانت أولى بأن تكون هي االســم دون
قاریان اهل حجاز و مکه و مدینه آن را با تشديد سين األسماء التي قد تكون معرفة أحيانا و نكرة أحيانا ،و
و واو و فتح تاء «تَ َّس َّوى» خواندهاند و معنی آیه چنین لذلك اختير النصب في كل اســم ولي «كان» إذا كان
میشــود« :أنهم يودون لو صاروا ترابا ،فكانوا سواء بعده «أن» الخفيفة»؛ 72یعنی اینکه قرائت برگزيده در
هــم و األرض» .ولی قاریان کوفه آن را با فتح تاء و «ما كان قولهم» نصب اســت نه رفع ،بدان ســبب كه
تخفيف سين «تَس َّوى» خواندهاند و دلیل آنها از ترک مجموعه «أن» و صلهاش هميشه معرفه است ،از اين
تشدید سین ،به خاطر جمع نشدن دو حرف تشدیددار رو صالحيت بهترى براى اســم «كان» دارد ،تا ديگر
در کنار هم و ثقیل بودن بوده اســت .و گروهی دیگر اسمهايى كه بارى معرفه و ديگر بار نكرهاند. 30
ضم تاء و تخفيف ســين «تُ َس َّوى» از قاریان آن را با ّ )5هماهنگي قرائت با تفسیر علمای لغت و نحو و
قرائت کردهاند کــه در این حالت معنــی آیه چنین اهل تأویل
میشود« :لو سواهم اهلل و األرض ،فصاروا ترابا مثلها مثال :قرائت «كلمات» و «ءادم» :طبری در تفســیر
بتصييره إياهم ،كمــا يفعل ذلك بمن ذكر أنه يفعله به اب َع َل ْي ِه ِإن َُّه ُه َو آیه « َف َت َل َّقى َءا َد ُم ِمــن َّر ِّب ِه ك َِل َم ٍ
ات َف َت َ
سال دهم
شماره -39بهار 1394
من البهائم»» .در نهایت طبری بعد از نقد و بررســی يم» 73،ذیل قرائت آن مینویسد« :قاريان الر ِح ُ
اب َّ ال َّت َّو ُ
قرائات ،قرائت فتح تاء و تخفيف سين «تَس َّوى» را به «ءا َدم» اختالف كردهاند :برخى در قرائت «ك َِل َمات» و َ
عنوان بهتریــن قرائت برمیگزیند و دلیل این انتخاب «كلمات» را مرفوع و «ءادم» را منصوب خواندهاند،
را ســهولت تلفظ و کراهت از جمع شــدن دو حرف بدين معنى كه كلمات آدم را پذيرفته و گرفته اســت؛
تشــدیددار در کنار هم و دوری از ثقیل بودن میداند زیرا هر آنچه شــخص بگيرد و به استقبالش برود ،آن
و چنیــن میگوید« :على أن االمــر و ان كان كذلك هم در حقيقت شــخص را مىگيرد و به اســتقبالش
تسوى» بفتح التاء و إلى فى ذلك «لو ّ فاعجب القراءة ّ «ءا َدم» را مرفوع قرائت مىرود .و برخــی از قاریان َ
تخفيف السين ،كراهية الجمع بين تشديدين فى حرف کردهاند» .او موقع نقد و بررسی قرائات با استفاده از
واحد» 77.در ضمن این آیه از جمله مواردی اســت نظر علماى سلف و خلف از اهل تأويل و قرآندانان
که جملگی آنــان برآنند كه فعل تلقــى متوجه آدم
.74اعراف.23 ،
اســت ،به عنوان فاعل نه كلمات ،و اين آدم است كه
.75جامــع البيــان ،ج ،1ص194؛ «ابوجعفر الطبــری و منهجه فی
القرائات» ،ص.202 كلماتى را از پــروردگارش الهام مىگيرد ،نه عكس
.76نساء.42 ، .72جامع البيان ،ج ،4ص.80
.77جامع البيان ،ج ،5ص.65 .73بقره.37 ،
«و ما َخ َل َق»إذا تجلــى و الذكر و األنثى» بــا حذف َ که طبری آن را برخالف قرائت مشهور خوانده است.
خواندهاند و بــرای اثبات قرائت خود احادیثی نیز از مثال :2قرائت «فمســتقر» و «مستودع» :طبری در
پیامبر(ص) نقل کردهاند .ولی قتاده ،ابوعمرو ،و قاریان ــس َو ِاح َد ٍة
ــأ ُكم ِّمن نَّ ْف ٍ «و ُهو الَّ ِذى َأنشَ َ
تفســیر آیه َ َ
النْثى»ــق ال َّذ َكر َو ْ ُ
«و ما َخ َل َ
مکــه آیه را به صورت َ
78
ون»، ات لِق َْو ٍم َي ْف َق ُه َ
َف ُم ْس َتق ٌَّر َو ُم ْس َت ْو َد ٌع ق َْد َف َّص ْل َنا ا َْال َي ِ
َ
قرائــت کردهاند» .چنانكه مالحظه ميشــود طبری مینویسد« :قاريان در قرائت «فمستقر» و «مستودع»
برعکس روش خود در این آیه ،بعد از ذکر قرائتهای اختالف کردهاند :قاریان مدینه و کوفه آنها را به صورت
مختلف ،درباره صحت و سقم آنها هیچگونه اظهارنظری «م ْستَ ْو َد ٌع» قرائت کردهاند و معنی آیه در«ف َُم ْستَ َق ٌّر» و ُ
نمیکند و فقط به ذکر اقوال بسنده میکند 80و این در این حالت چنین خواهد بود« :فمنهم من اســتقره اهلل
حالی اســت که اگر ما این قرائتها را در تفاسیر دیگر في مقره فهو مســتقر ،و منهم من اســتودعه اهلل فيما
جســتجو کنیم ،میبینیم که در برخى از آنها همچون اســتودعه فيه» و گروهی از قاریان بصره و مدینه آن
مجمع البيان از قرائت ابنمســعود و ابودرداء به منزله را با کســر قاف «ف َُم ْستَ ِق ٌّر» به معنی «فمنهم من استقر
قرائت شــاذ ياد شده است و قرائت صحیح را قرائت فهو مستودع فيه في مقره فهو مستقر به» خواندهاند».
81 «و ما َخ َل َق ال َّذ َكر َو ْ ُ
النْثى» دانستهاند. َ در نهایت طبری بعد از ذکر اقوال و دالیل قاریان در
َ
نقد اين قرائتهــا از معيار ائتالف معنوى بهره مىگيرد
نتیجهگیری و يادآور مىشود كه بهترين قرائتها در «مستقر» فتح
.1گرچه صبغه غالب طبری در تفســیر آیات قرآن، قاف اســت؛ زيرا در اين صورت كلمه «مســتقر» با
31 اســتفاده از روایات پیامبر(ص) و اقــوال صحابه و «مستودع» تناســب معنوى پيدا مىكند؛ چون هر دو
79
تابعان است ،ولی این ســخن به این معنی نیست که مجهولاند و فاعل آنها در حقيقت خداوند است.
وجوه و معیارهای ترجیح قرائات در تفسیر طبری
تفسیر طبری ،یک تفســیر صرف و محض روایی و تاکنون آنچه بيان شــد ،معيارهايى است كه طبرى در
اثری است ،بلکه میتوان گفت :اين تفسیر یک تفسیر نقد و بررســى قرائتها ،غالب ًا بدانها تمسك مىجويد،
روایی و درایی است؛ زيرا طبري در بسیاری از موارد، اما اگر در تفســیر او جستجو کنیم ،میبینیم که او در
عالوه بر روایت ،از عقل و اجماع ،آیات دیگر قرآن و پارهاى از موارد ،برخالف شيوه معمول خويش ،به نقد
غيره در تفسیر آیات استفاده کرده است. قرائتها نمىپردازد و در تقويت يا تضعيف آنها سخنى
.2طبری درباره قرائتهــای هفتگانه ،نظر خاص و از جانب خــود نمىگويد و درباره صواب يا اولويت
متفاوت با دیگر مفسران داشــته و قرائت عبداهلل بن يكى از آنها اظهارنظر نمىكنــد و فقط به ذکر و نقل
عامر یَ ْح ُصبِی ،از قاریان هفتگانه ،را جزء این قرائتها آنها اکتفا میکند .عمل طبرى در اينگونه موارد ،نشان
نیاورده و آن را تخطئه کرده است. مىدهد كه او همه آنها را يكســان و يكسو مىبيند،
.3طبری عالوه بر مفسر ،محدث و مورخ بودن ،عالمى هرچند ممكن است سايرين بين آنها فرق قائل شوند.
كمنظير و ناقدى توانا در علم قرائت میباشــد كه اين براي مثال او در مورد قرائت آیه ســوم ســوره لیل
مســئله از اظهارنظرهاي او ذيل بسياري از اختالف النْثى» مینویســد« :قاريان در الذ َك َر َو ْ ُ
«و ما خَ َل َق َّ َ
قرائتها ،به خوبي آشكار ميگردد؛ زيرا او فقط به نقل «الذكر و األنثى» اختالف کردهاند :ابنمســعود قرائت ّ
قرائات اکتفا نمیکند ،بلکه به نقد و بررســی آنها نيز و ابودرداء آن را به صورت «والّيل إذا يغشى و النهار
كتابنامه
-همو ،طبقات المفسرین ،تهران ،کتابفروشی اسدی، -قرآن کریم.
1960م. -آل اســماعیل ،نبیل ،علم القراءات :نشأته ،أطواره،
-صغیــر ،محمود احمد ،القراءات الشــاذة و توجیها أثره فی العلوم الشرعیة ،ریاض ،بينا1421 ،ق.
النحوی ،دمشق ،بينا1419 ،ق. -ابنجــزرى ،ابوالخير محمد بن محمد،النشــر في
-طبرســی ،ابوعلی فضل بن حسن ،مجمع البیان فی القراءات العشر ،بيروت ،دارالكتب العلميه ،بیتا.
تفسیر القرآن ،تهران ،ناصرخسرو1372 ،ش. -ابنندیم ،محمد بن اسحاق ،الفهرست ،مصر ،المکتبۀ
-طبري ،ابوجعفر محمد بــن جرير ،تاریخ الطبری، التجاریۀ الکبری1348 ،ق. 32
تحقيق :محمد ابوالفضــل ابراهیم ،بیروت ،دارالتراث، -استادی ،رضا« ،اهلبیت رسالت در تفسیر طبری»،
1382ق. مجله کیهان اندیشــه ،شــماره ،25مرداد و شهریور
-همو ،جامع البيان عــن تأويل آي القرآن ،بيروت، 1368ش.
دارالمعرفه ،چاپ اول1412 ،ق. -بغــدادي ،احمد بن علــي ،تاريخ بغــداد ،قاهره،
سال دهم
شماره -39بهار 1394
-عطوان ،حســین ،القراءات القرآنیة فی بالد الشام، داراحياء الكتب العربيه1349 ،ق.
بیروت ،دارالكتب العلميه1402 ،ق. -حموی ،یاقوت بــن عبداهلل ،معجم االدباء ،بیروت،
-فاضلی ،محمد« ،تفســیر طبری در نقد و بررسی»، بينا1400 ،ق.
در :یادنامه طبری ،تهران ،وزارت فرهنگ و ارشــاد -رشــيدرضا ،محمد ،المنار ،مصر ،بينا ،چاپ دوم،
اسالمی۱۳۶۹ ،ش. 1367ق.
-فتلی ،عبدالحســین« ،ابوجعفر الطبری و منهجه فی -زركشى ،محمد بن عبداهلل ،البرهان فى علوم القرآن،
القرائات» ،مجلة المجمع العلمی العراقی ،ج ،۳۴ش،۲ قاهره ،داراحياء الكتب العربيه1376 ،ق.
۱۴۰۳ق. -زیدی ،کاصد یاسر حسین« ،الطبری المفسر الناقد
-گلدزيهر ،اگناس ،مذاهب التفسير االسالمي ،ترجمه مع موازنة بمفسرین معاصرین له» ،در :االمام الطبری
عبدالحليم نجار ،قاهره ،مكتبۀ الخانجي1374 ،ق. فی ذکری مرور احد عشر قرن ًا علی وفاته ،ایسیسکو،
-معرفــت ،محمدهادى، علوم قرآنى ،قم ،مؤسســه 1992م.
فرهنگى التمهيد1381 ،ش. -سيوطي ،جاللالدين عبدالرحمن بن ابيبكر ،االتقان
في علوم القرآن ،بيروت ،دارالمعرفه ،بيتا.