You are on page 1of 17

‫كنفرانس با موضوعيت‪ :‬جهانهای موازی کوانتو‬

‫هادیان _ مترجم کتاب ارزشمند جهانهای‬ ‫ارائهدهنده‪ :‬ع‬


‫موازی اثر دکتر میچیو کاکو از بنیانگذاران نظریه ریسمان و‬
‫طرح بزرگ اثر استیون هاوکینگ‬

‫گروه تلگراميما‪@TheNatureOfSciencekk :‬‬

‫كانال آرشيو مجموعهما‪@modern_cogitation :‬‬


‫»جهان هاي موازي كوانتومي«‬

‫ﺗﻌﺒيﺮ »جهان هاي متﻌدد« از مﻨﻈﺮ مكانيك كوانتومي‬

‫عﺮض مي كﻨم موضوع جهان هاي موازي در حد ﺗصور و ﺗخيﻞ و ايده‬


‫پﺮدازي است؛ كساني كه ادعا مي كﻨﻨد جهان هاي موازي كشف شده و بﺮ‬
‫اساس آن شﺮوع مي كﻨﻨد به خياﻟﺒاﻓي و با هيجان نﻈﺮيه مي دهﻨد‪ ،‬و نتايﺞ‬
‫دﻟﺒخواهي ميﮔيﺮند و آن را ربط مي هﻨد به ايده هاي ماوراءاﻟطﺒيﻌي و انواع‬
‫خﺮاﻓات و ﻓال ﮔيﺮي و عﺮﻓان هاي شﺮﻗي و غﺮبي و حلقه هاي كيهاني و‬
‫سﺮنوشت هاي موازي و جهان هاي هوﻟوﮔﺮاﻓيك و اشﻌار ﻗدما و متون كهن‬
‫و اين نوع حﺮفها؛ از نﻈﺮ دانشمﻨدان ﻗابﻞ اعتﻨا نيستﻨد! وﻗت ﺗان را ﺗلف‬
‫نكﻨيد‪،‬ﺗه اين ادعاها كه ممكن است خيلي هم پﺮ زرق و بﺮق باشﻨد حقيقتي‬
‫نيست‪ .‬آنها ﻓقط خودشان را بي خود به علم مي چسﺒانﻨد ﺗا از اعتﺒار آن‬
‫استفاده بكﻨﻨد؛ آنچه ﻓيﺰيكدانان در مورد جهانهاي موازي مي ﮔويﻨد يك‬
‫مجموعه ﺗﻼش هاي رياضي است؛ ما هﻨوز كوچكتﺮين شواهد ﺗجﺮبي از‬
‫وجود جهان هاي موازي نياﻓتهايم‪ .‬هﻨوز هيﭻ آزمايشي حتي به طور غيﺮ‬
‫مستقيم از وجود آنها حكايت نكﺮده است‪ .‬ﻓيﺰيكدانان خودشان صﺮاحتا‬
‫مي ﮔويﻨد كه اين ايده ها صﺮﻓا ﺗخيﻞ و خيال پﺮدازي است‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫طي صد سال آيﻨده ممكن است بفهميم اين ايده ها درست نﺒودهاند يا‬
‫بﺮعكس شواهدي بﺮ ﺗاييد آنها كشف بكﻨيم‪ .‬وﻟي چﺮا جهان هاي موازي‬
‫ارزش حﺮف زدن دارند؟ چﺮا اﮔﺮ از ﻓيﺰيكدانان راجع به جهان سوال كﻨيم‬
‫كم و بيﺶ به موضوع جهان هاي موازي بﺮمي خوريم؟ دﻟيلﺶ اين هست‬
‫كه انواع مختلفي از جهان هاي موازي در رياضيات نﻈﺮيات ﻓيﺰيكي ﻇاهﺮ‬
‫ميشوند‪ ،‬آن هم نه ﻓقط يك جا‪ ،‬بلكه طي صد سال ﮔذشته در شاخههاي‬
‫مختلف ﻓيﺰيك مدام به اين پيﺶ بيﻨي رياضي بﺮخوردهايم كه جهان بايد‬
‫چﻨد ﺗا باشد‪ .‬وﻟي ما چشم بسته به آنچه رياضيات راجع به طﺒيﻌت ميﮔويد‬
‫اعتماد نميكﻨيم! هﺮ نتيجهاي كه از مﻌادﻻت رياضي در ﻓيﺰيك به دست‬
‫بيايد اﻟﺰاما درست نيست‪ .‬مثﻼ ﻓﺮض كﻨيد شما طول و عﺮض يك ميﺰ را‬
‫اندازه بگيﺮيد‪ ،‬بﺮاي محاسﺒه ﻗطﺮ آن يك مﻌادﻟه درجه دو به دست بياوريد‬
‫كه به دو جواب مي رسد‪ :‬يكي دو متﺮ يكي مﻨهاي دو متﺮ‪ .‬جواب مﻨهاي دو‬
‫متﺮ ﻗﺒول نيست؛ پاسﺦ مﻨهاي دو متﺮ در جهان ما اﺗفاق نمياﻓتد‪ .‬پيﺶ بيﻨي‬
‫هاي رياضي در ﻓيﺰيك بايد با آزمايﺶ ﺗاييد بشوند؛ رياضيات به ﺗﻨهايي‬
‫بدون ﺗكيه بﺮ مشاهدات ﺗجﺮبي نمي ﺗواند جهان ما را ﺗوضيﺢ بدهد‪ .‬ﻓكﺮ‬
‫نكﻨيد دانشمﻨدان خيلي مشتاقاند كه راجع به جهان هاي موازي حﺮف‬
‫بﺰنﻨد كه نه ميشود آنها را ديد و نه مي شود اثﺮي از آنها ياﻓت‪.‬‬

‫‪3‬‬
‫در ﻓيﺰيك جاي اين حﺮف ها نيست‪ ،‬جهان هاي موازي پايه ي نسﺒتا محكم‬
‫در رياضيات نﻈﺮيه هاي ﻓيﺰيكي دارد وﮔﺮنه اﮔﺮ ﻓيﺰيكداني در دانشگاه‬
‫از اين نوع نﻈﺮيه هاي خياﻟي بدهد احتماﻻ شغلﺶ را از دست ميدهد!‬

‫در واﻗع ايدهي جهان هاي موازي خودش را به ﻓيﺰيك نﻈﺮي ﺗحميﻞ كﺮده‬
‫و ﻓكﺮ كﺮدن به آن اجتﻨاب ناپذيﺮ شده است‪ .‬ﺗا به حال دانشمﻨدان بيﺶ‬
‫از ده نوع مختلف از جهان هاي موازي را ﻓهﺮست كﺮدهاند كه هﺮ يك در‬
‫بخشي از رياضيات يكي از نﻈﺮيه هاي ﻓيﺰيكي ﻇاهﺮ شدهاند‪ .‬بﺮخﻼف‬
‫آنچه مﻌموﻻ در ﻓيﺰيك ديده شده است كه وجوه مختلف يك پديده به‬
‫ﺗدريﺞ در آزمايشات و نﻈﺮيات ﻇاهﺮ شده اند و بﻌدا درياﻓته ايم آنها جلوه‬
‫هاي مختلف يك پديدهي واحد بودهاند‪ ،‬ﮔونههاي مختلف جهان هاي‬
‫موازي در ﻓيﺰيك‪ ،‬وجوه مختلف يك امﺮ واحد نيستﻨد؛ آنها از نﻈﺮيه هاي‬
‫متفاوت ﻓيﺰيكي سﺮبﺮآوردهاند و بﻨابﺮاين مفهوم آنها كامﻼ با هم متفاوت‬
‫هست‪ .‬من در ايﻨجا به يك نوع از جهان هاي موازي در ﻓيﺰيك مي پﺮدازم‬
‫كه از رياضيات نﻈﺮيه مكانيك كوانتومي بﺮميخيﺰد‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫مكانيك كوانتومي‪:‬‬

‫مكانيك در ﻓيﺰيك به آن شاخهاي ﮔفته ميشود كه به ﻗوانين حﺮكت‬


‫اجسام ميپﺮدازد‪.‬‬

‫وﻟي چﺮا به دنﺒال مكانيك واژهي كوانتومي را مي آوريم؟ علتﺶ اين است‬
‫كه از ‪ 100‬سال پيﺶ دانشمﻨدان متوجه شدند ﻗوانين حﺮكت ذرات خيلي‬
‫ريﺰ در حد ذرات زيﺮاﺗمي با ﻗوانين حاكم بﺮ حﺮكت اجسام مﻌموﻟي كه ما‬
‫هﺮ روز مي بيﻨيم متفاوت هستﻨد‪ .‬در ﻇاهﺮ يك اﻟكتﺮون بايد مثﻞ يك ﺗوپ‬
‫بيليارد حﺮكت كﻨد ﻓقط خيلي كوچك ﺗﺮ و سﺒك ﺗﺮ است وﻟي همان ﻗوانين‬
‫بايد بﺮايﺶ صادق باشد‪ .‬اما در حوزه ي زيﺮ اﺗمي پديده ها عجيﺐ و غﺮيﺐ‬
‫اند و هﻨوز هم بﻌد از ‪ 100‬سال با عقﻞ جور در نميآيﻨد! وﻗتي يك ﺗوپ‬
‫بيليارد از جايي حﺮكت ميكﻨد و به جاي ديگﺮي مي رسد‪ ،‬ما ميدانيم اين‬
‫ﺗوپ در هﺮ ﻟحﻈه از زمان در نقطه اي از مسيﺮ ﻗﺮار ﮔﺮﻓته و سﺮعت مﻌيﻨي‬
‫دارد كه اﮔﺮ وسايﻞ اندازه ﮔيﺮي مﻨاسﺒي داشته باشيم اصوﻻ ميﺗوانيم با‬
‫هﺮ دﻗتي كه بخواهيم مكان و سﺮعت آن را ﺗﻌيين كﻨيم‪ .‬اصﻼ چه ما بدانيم‬
‫چه ندانيم ﺗوپ در هﺮ ﻟحﻈه در جاي مشخصي است و سﺮعت مﻌيﻨي دارد‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫وﻟي در مورد اﻟكتﺮون آزمايشات نشان مي دهﻨد كه وضع اين ﮔونه نيست‪.‬‬

‫وﻗتي يك اﻟكتﺮون از نقطه اي به سمت نقطه ي ديگﺮ حﺮكت مي كﻨد ما‬


‫نميدانيم در هﺮ ﻟحﻈهي مﻌين اﻟكتﺮون دﻗيقا كجاست‪.‬‬

‫ﺗابع موج‪:‬‬

‫مكانيك كوانتومي ميﮔويد اﻟكتﺮون مثﻞ هﺮ ذرهي زيﺮ اﺗمي ديگﺮي يك‬
‫ﺗابع موج دارد؛ اين ﺗابع كه از نﻈﺮ رياضي خيلي هم دﻗيﻖ هست‪ ،‬احتمال‬
‫ياﻓتن اﻟكتﺮون در هﺮ نقطه از مسيﺮ را به ما ميدهد‪ .‬وﻟي اﻟكتﺮون در يك‬
‫ﻟحﻈهي مﻌين كجاست؟ نميدانيم! ﺗابع موج ميﮔويد احتمال ايﻨكه‬
‫اﻟكتﺮون در ﻓﻼن نقطه باشد مثﻼ پﻨجاه درصد است‪ ،‬احتمال ايﻨكه ﻗدري‬
‫ايﻨطﺮف ﺗﺮ باشد ‪ 10‬درصد است‪ ،‬احتمال ايﻨكه ﻗدري آنطﺮف ﺗﺮ باشد ‪10‬‬
‫درصد است و غيﺮه‪ .‬يﻌﻨي در هﺮ ﻟحﻈه به ما يك ﺗوزيع احتمال ميدهد و‬
‫همچﻨان كه زمان ميﮔذرد و اﻟكتﺮون حﺮكت ميكﻨد ﺗابع موج هم با زمان‬
‫ﺗغييﺮ ميكﻨد و ﺗوزيع احتمال مكان اﻟكتﺮون جابجا ميشود‪ .‬اﻟكتﺮون با‬
‫احتمال هاي مختلف مي ﺗواند در هﺮ نقطه اي باشد؛ اﻟكتﺮون در مسيﺮش‬
‫اصﻼ جاي مشخصي ندارد‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫نه ايﻨكه ما نميدانيم كجاست اصﻼ خودش جاي مﻌيﻨي ندارد؛ آزمايشات‬
‫اين را نشان ميدهﻨد‪ .‬اﮔﺮ اﻟكتﺮون جاي مﻌيﻨي داشته باشد نميﺗوانيم‬
‫آزمايشات مختلف را ﺗوجيه كﻨيم‪ .‬ميﮔوييم خﺐ اين كه كاري ندارد‪ ،‬يك‬
‫وسيله اي مي سازيم مي ﮔذاريم در مسيﺮ حﺮكت اﻟكتﺮون‪ .‬هﺮ وﻗت‬
‫اﻟكتﺮون از آن نقطه رد شد وسيله چﺮاغﺶ روشن بشود‪ .‬آنوﻗتما‬
‫ميﻓهميم اﻟكتﺮون در اين نقطه است‪ .‬ميﮔويﻨد بسيار خﺐ اﮔﺮ اندازه‬
‫ﮔيﺮي كﻨيد ميﺗوانيد بگوييد اﻟكتﺮون كجاست؛ وﻟي ﺗا ﻗﺒﻞ از آن جاي‬
‫مﻌيﻨي ندارد‪ .‬اﻟكتﺮون ﺗا ﻗﺒﻞ از اندازهﮔيﺮي به صورت موج احتمال در‬
‫حﺮكت است كه ﺗوسط ﺗابع موج ﺗﻌيين ميشود و با آن ميﺗوان با دﻗت‬
‫ﻓوقاﻟﻌاده نتايﺞ آزمايشات را پيﺶ بيﻨي كﺮد‪ .‬ﺗابع موج بﻌد از اندازهﮔيﺮي‬
‫ﻓﺮو ميريﺰد و اﻟكتﺮون مي شود همان ذرهاي كه انتﻈار داشتيد و در مكاني‬
‫كه اندازه اش ﮔﺮﻓته ايد ﻇاهﺮ مي شود‪ .‬اندازه ﮔيﺮي باعث ﻓﺮوپاشي ﺗابع‬
‫موج مي شود‪ .‬طﺒيﻌت ايﻨطور رﻓتار مي كﻨد‪ .‬طﺒيﻌت به هيچكس ﺗﻀمين‬
‫نداده مطابﻖ عقﻞ سليم او رﻓتار كﻨد‪ .‬ما بايد ﻓهم مان را با رﻓتار طﺒيﻌت‬
‫ﺗﻨﻈيم بكﻨيم‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫آزمايﺶ دو شكاف‪:‬‬

‫اﮔﺮ ﻓقط همين بود به ﻗول ﻗديمي ها آن را يك جاي دل مان جا مي داديم‪.‬‬


‫وﻟي حاﻻ اين را بﺒيﻨيد‪ :‬يك مﻨﺒع نور را در مقابﻞ دو شكاف نﺰديك به هم‬
‫كه روي يك ﺗكه ورق ﺗيﺮه ايجاد كﺮده ايم ﻗﺮار مي دهيم؛ آن طﺮف‬
‫شكاف ها يك پﺮده مي ﮔذاريم ﺗا نور از دو شكاف رد بشود و به صفحه‬
‫بﺮخورد كﺮده و آن را روشن بكﻨد‪ .‬چون نوري كه از هﺮ شكاف مي ﮔذرد‬
‫مقابﻞ خودش را روي پﺮده روشن مي كﻨد‪ ،‬واضﺢ است كه روي پﺮده دو‬
‫نوار نوراني با يك ﻓاصله ي مﻌيﻨي مي بيﻨيم‪.‬‬

‫چون نور خاصيت موجي دارد وﻗتي از دو شكاف به طور همﺰمان عﺒور مي‬
‫كﻨد بﻌد از شكاف ها دو شﻌاع نور با هم ﺗداخﻞ مي كﻨﻨد و اﮔﺮ ﻓاصله ي‬

‫‪8‬‬
‫دو شكاف را روي مقدار مﻌيﻨي ﺗﻨﻈيم كﻨيم‪ ،‬به جاي ايﻨكه روي پﺮده دو‬
‫نوار روشن مجﺰا بﺒيﻨيم‪ ،‬مجموعه اي چﻨد ﺗايي از نوارهاي روشن و ﺗيﺮه‬
‫خواهيم ديد كه با هم موازي هستﻨد‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫اين خاصيت امواج است‬
‫كه به خوبي شﻨاخته شده‬
‫است‪.‬‬

‫حاﻻ مﻨﺒع نور را بﺮمي داريم و به جاي آن دستگاهي مي ﮔذاريم كه به‬


‫طﺮف دو شكاف اﻟكتﺮون شليك بكﻨد؛ پﺮده را هم ﻓسفﺮي مي كﻨيم ﺗا هﺮ‬
‫وﻗت اﻟكتﺮون به هﺮ جاي آن خورد از خودش نور بدهد‪.‬‬

‫‪10‬‬
‫وﻟي با كمال ﺗﻌجﺐ مي بيﻨيم باز نوارهاي ﺗداخلي ﻇاهﺮ مي شوند! يﻌﻨي‬
‫چه؟ ايﻨها ذره اند‪ .‬ذره ها كه با هم ﺗداخﻞ نمي كﻨﻨد‪ .‬طﺒيﻌت بازي اش‬
‫ﮔﺮﻓته؟‬

‫كاش ايﻨجا بازي ﺗمام مي شد‪ ،‬يك ﻓكﺮي بﺮايﺶ مي كﺮديم‪ .‬مثﻼ شايد‬
‫ﻓكﺮ مي كﺮديم ممكن است اﻟكتﺮون ها بﻌد از عﺒور از دوشكاف به نوعي‬
‫با هم بﺮ هم كﻨﺶ مي كﻨﻨد و موجﺐ ﺗشكيﻞ نوارهاي ﺗداخلي ﺗيﺮه و روشن‬
‫مي شوند‪ .‬بﺮاي ايﻨكه از موضوع سﺮدربياوريم شدت دستگاه شليك‬
‫اﻟكتﺮون را كم مي كﻨيم طوري كه اﻟكتﺮون ها را يكي يكي به طﺮف شكاف‬
‫ها شليك بكﻨد‪ ،‬يﻌﻨي در يك ﻟحﻈه ﻓقط يك اﻟكتﺮون به طﺮف شكاف ها‬
‫بيايد و اﻟكتﺮون بﻌدي وﻗتي شليك بشود كه اﻟكتﺮون ﻗﺒلي از شكاف ها‬
‫عﺒور كﺮده و به پﺮده خورده است‪ .‬وﻟي مي بيﻨيم باز هم بﻌد از مدﺗي كه‬
‫ﺗﻌداد زيادي اﻟكتﺮون به صورت ﺗك ﺗك شليك مي كﻨيم باز هم نوارهاي‬
‫ﺗداخلي ايجاد مي شوند! اﻟكتﺮون ها ما را دست انداخته اند؟ شوخي شان‬
‫ﮔﺮﻓته؟ چطور مي شود يك اﻟكتﺮون با اﻟكتﺮون ﻗﺒلي يا بﻌدي خودش‬
‫ﺗداخﻞ بكﻨد؟ اين كه نمي شود‪ .‬ﺗﻨها راهي كه مي ماند اين هست كه ﻓكﺮ‬
‫كﻨيم يك اﻟكتﺮون همﺰمان از هﺮ دو شكاف رد مي شود و با خودش ﺗداخﻞ‬
‫مي كﻨد‪.‬‬
‫‪11‬‬
‫يﻌﻨي چه؟ اين ﻓيﺰيك است‪ ،‬شﻌﺒده بازي كه نيست‪ .‬اﻟكتﺮون يك ذره‬
‫است؛ يك ﺗك اﻟكتﺮون يا بايد از اين شكاف رد بشود يا از آن شكاف‪.‬‬
‫وﻟي دانشمﻨدان از اﻟكتﺮون ها باهوش ﺗﺮند! با خودشان ﻓكﺮ كﺮدند اين‬
‫اﻟكتﺮون كه باﻻخﺮه بايد از يكي از اين شكاف ها رد بشود‪ .‬كاري ندارد‪،‬‬
‫يك دستگاه آشكارساز اﻟكتﺮون كﻨار شكاف ها ﻗﺮار مي دهيم ﺗا بﺒيﻨيم‬
‫ﺗك اﻟكتﺮوني كه شليك مي شود از كدام شكاف عﺒور مي كﻨد‪ .‬با كمال‬
‫حيﺮت‪ ،‬به محض ايﻨكه اندازه ﮔيﺮي كﻨيد كه اﻟكتﺮون از كدام شكاف رد‬
‫مي شود‪ ،‬نوارهاي ﺗداخلي از بين مي روند و ﺗصويﺮ روي پﺮده ﺗﺒديﻞ مي‬
‫شود به دو ﺗا نوار روشن‪ .‬انگار اﻟكتﺮون مي ﻓهمد كه داريد نگاهﺶ مي‬
‫كﻨيد! ﺗا ﻗﺒﻞ از ايﻨكه مسيﺮش را اندازه ﮔيﺮي بكﻨيد‪ ،‬هﺮ ﺗك اﻟكتﺮون از‬
‫هﺮ دو شكاف مي ﮔذرد! وﻟي به محض ايﻨكه مسيﺮش را اندازه ﮔيﺮي‬
‫كﺮديد ﻓقط از يك شكاف مي ﮔذرد! بﻌﻀي دانشمﻨدان مي ﮔفتﻨد اﻟكتﺮون‬
‫به شكﻞ يك موج احتمال مطابﻖ ﺗابع موج به شكاف ها نﺰديك مي شود‪،‬‬
‫مثﻞ يك موج مﻌموﻟي از هﺮ دو شكاف مي ﮔذرد‪ ،‬بﻌد خودش ﺗﻨهايي به‬
‫دو موج احتمال ﺗﺒديﻞ مي شود كه هماهﻨگ هستﻨد و با هم ﺗداخﻞ مي كﻨﻨد‬
‫و نهايتا نوارهاي ﺗداخلي را مي سازند‪ .‬وﻟي وﻗتي مكان اﻟكتﺮون را اندازه‬
‫مي ﮔيﺮيد‪ ،‬عمﻞ اندازه ﮔيﺮي باعث ﻓﺮوپاشي ﺗابع موج مي شود و بﻨابﺮاين‬

‫‪12‬‬
‫اﻟكتﺮون رﻓتار ذره اي نشان مي دهد و ﻓقط از يك شكاف عﺒور مي كﻨد و‬
‫ﺗداخلي هم در كار نيست‪ .‬ابداع كﻨﻨدﮔان مكانيك كوانتومي از جمله بور و‬
‫هايﺰنﺒﺮگ ‪ 30‬سال بحث و جدل كﺮدند ﺗا سايﺮ دانشمﻨدان از جمله‬
‫ايﻨشتين و شﺮوديﻨگﺮ را راضي بكﻨﻨد كه چاره ي ديگﺮي جﺰ پذيﺮش اين‬
‫ﺗﻌﺒيﺮ نيست‪ .‬مطابﻖ اين نﻈﺮ كه به »ﺗﻌﺒيﺮ كپﻨهاﮔي« از مكانيك كوانتومي‬
‫مﻌﺮوف است‪ ،‬در جهان موجودي ﻓيﺰيكي وجود دارد به نام آﮔاهي كه‬
‫موﻗع اندازه ﮔيﺮي با سيستم ﻓيﺰيكي بﺮ هم كﻨﺶ مي كﻨد و موجﺐ‬
‫ﻓﺮوپاشي ﺗابع موج مي شود كه نتيجه اش مي شود ايﻨكه اﻟكتﺮون به صورت‬
‫ذره رﻓتار مي كﻨد‪ .‬ﻗﺒﻞ از ورود آﮔاهي‪ ،‬يﻌﻨي ﻗﺒﻞ از ايﻨكه ما عمﻞ مشاهده‬
‫را روي سيستم انجام بدهيم‪ ،‬اﻟكتﺮون مطابﻖ ﺗابع موج همه ي حاﻟت هاي‬
‫كوانتومي ممكن را همﺰمان دارد‪ .‬ﺗا ﻗﺒﻞ از دخاﻟت آﮔاهي‪ ،‬ﺗابع موج حاﻟت‬
‫سيستم را ﺗﻌيين مي كﻨد و بﺮ سيستم حاكم است‪ ،‬وﻟي بﻌد از دخاﻟت‬
‫آﮔاهي‪ ،‬ديگﺮ اين رياضيات مﻌتﺒﺮ نيست‪ .‬اين امﺮ نه ﺗﻨها بﺮاي اﻟكتﺮون‬
‫بلكه بﺮاي همه ي ذرات زيﺮاﺗمي صادق است‪ .‬وﻟي اين آﮔاهي دﻗيقا‬
‫چيست؟ مي ﮔفتﻨد نمي دانيم‪ ،‬ﻓقط هست‪ .‬از كجا مي آيد و چه ﻗوانيﻨي بﺮ‬
‫آن حاكم است؟ نمي دانيم‪ .‬چﺮا و چگونه ﺗابع موج را ﻓﺮو مي پاشد؟ نمي‬
‫دانيم‪ .‬چﺮا رياضيات مكانيك كوانتومي ﻓقط ﺗا ﻟحﻈه ي خاصي مﻌتﺒﺮ است‬

‫‪13‬‬
‫و بﻌد از آن بي اعتﺒار مي شود؟ مﻌلوم نيست‪ .‬ﺗﻌﺒيﺮ كپﻨهاﮔي مشكﻼت‬
‫ﻓيﺰيكي ﻓﺮاواني داشت‪.‬‬

‫جهانهاي متﻌدد‪:‬‬

‫در دهه ي ‪ 1950‬دانشجوي جواني به نام اِوِرِت كه با ﺗوضيحات ﺗﻌﺒيﺮ‬


‫كپﻨهاﮔي ﻗانع نشده بود‪ ،‬نگاه دﻗيقي به ﺗابع موج انداخت و با خود ﮔفت آيا‬
‫نﺒايد به هﺮ آنچه ﺗابع موج اﻗتﻀا مي كﻨد ﺗن بدهيم؟ آيا راهي هست كه‬
‫رياضيات مكانيك كوانتومي را به طور كامﻞ بپذيﺮيم و نيازي به ﻓﺮوپاشي‬
‫آن نداشته باشيم؟ آيا ﺗابع موج مي ﺗواند هميشه مﻌتﺒﺮ باشد؟ خوشﺒختانه‬
‫ﺗابع موج يك ﺗابع خطي است كه كار با آن سﺮراست است‪ .‬از نﻈﺮ رياضي‬
‫ﺗقﺮيﺒا يﻌﻨي كﻞ آن با مجموع اجﺰايﺶ بﺮابﺮ است‪ .‬اورت انديشيد كه‬
‫سيستم كوانتومي به عﻼوه ي همه ي ذرات دستگاه اندازه ﮔيﺮي و ذرات‬
‫سازنده ي مشاهده ﮔﺮان و سايﺮ ذرات سازنده ي جهان همگي بايد با هم‬
‫در نﻈﺮ ﮔﺮﻓته بشوند‪ ،‬و در اصﻞ جمﻌا يك سيستم هستﻨد و بﻨابﺮاين بايد‬
‫در نهايت بشود بﺮاي آنها يك ﺗابع موج كلي در نﻈﺮ ﮔﺮﻓت‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫او نشان داد كه اين ﺗابع موج كلي به دو ﻗسمت ﻗابﻞ ﺗفكيك است‪ :‬ﻗسمت‬
‫اول عﺒارت است از ﺗابع موج كﻞ سيستم‪ ،‬وﻗتي اﻟكتﺮون از شكاف اول عﺒور‬
‫مي كﻨد و ﻗسمت دوم عﺒارت است از ﺗابع موج كﻞ سيستم وﻗتي اﻟكتﺮون‬
‫از شكاف دوم رد مي شود‪ .‬اين دو ﻗسمت ﻗﺒﻞ از اندازه ﮔيﺮي با هم‬
‫هماهﻨگ يا به اصطﻼح همدوس هستﻨد و بﻨابﺮاين ﺗابع موج كلي اﻟكتﺮون‬
‫همﺰمان از هﺮ دو شكاف مي ﮔذرد و نوارهاي ﺗداخلي ﻇاهﺮ مي شوند‪.‬‬
‫هﻨگام انجام عمﻞ اندازه ﮔيﺮي اين دو ﺗابع موج ناهمدوس مي شوند‪ ،‬وﻟي‬
‫همچﻨان هﺮ دو مﻌتﺒﺮ هستﻨد‪ .‬يكي بيانگﺮ جهاني است كه در آن اﻟكتﺮون‬
‫از شكاف اول رد شده و ديگﺮي به طور كامﻞ جهاني را ﺗوصيف مي كﻨد كه‬
‫در آن اﻟكتﺮون از شكاف دوم رد شده‪ .‬اﮔﺮ به نتايﺞ رياضي ﺗابع موج پايﺒﻨد‬
‫باشيم‪ ،‬بﻌد از ايﻨكه اندازه ﮔيﺮي كﺮديم دو جهان بايد وجود داشته باشد‪،‬‬
‫چون دو ﺗابع موج داريم‪ .‬اين دو ﺗابع موج كه هﺮ يك مﻌادل يك جهان‬
‫هست‪ ،‬پس از ايﻨكه ناهمدوس شدند ارﺗﺒاط شان ﻗطع مي شود و يكديگﺮ‬
‫را نمي بيﻨﻨد‪ .‬بﻌد از يك اﺗفاق كوانتومي يﻌﻨي عمﻞ اندازه ﮔيﺮي‪ ،‬ﺗابع موج‬
‫به دو ﺗابع ﺗقسيم مي شود كه هﺮ يك ﺗوصيف كﻨﻨده ي يك جهان مجﺰا‬
‫است كه يكي از اﺗفاﻗات كوانتومي ممكن در آن اﻓتاده است‪ .‬به اين ﺗﺮﺗيﺐ‬
‫هﺮ ﮔاه يك اﺗفاق كوانتومي روي مي دهد كه چﻨد حاﻟت خﺮوجي محتمﻞ‬

‫‪15‬‬
‫دارد‪ ،‬جهان ما به چﻨد جهان موازي ﺗقسيم مي شود‪ .‬در همه ي اين جهان‬
‫ها همه چيﺰ شﺒيه به هم است مگﺮ نتيجه ي آن رويداد كوانتومي كه جهان‬
‫ها را از هم جدا كﺮده است‪ .‬در هﺮ يك از جهان ها مشاهده كﻨﻨده ﻓكﺮ مي‬
‫كﻨد نتيجه ي اندازه ﮔيﺮي ﻓقط همان است كه خودش ديده در حاﻟي كه‬
‫هﺮ نتيجه ي محتمﻞ كوانتومي در يك جهان مجﺰا روي داده است‪ .‬ساكﻨين‬
‫هﺮ يك از اين جهان ها ﻓكﺮ مي كﻨﻨد خودشان نسخه ي اصلي هستﻨد‪ ،‬در‬
‫حاﻟي كه نسخه هاي متﻌدد از آنها در جهان هاي موازي ناشي از اندازه‬
‫ﮔيﺮي كوانتومي وجود دارند‪ .‬بﻨابه اين ﺗﻌﺒيﺮ‪ ،‬در هﺮ رويداد كوانتومي‪ ،‬به‬
‫ﺗﻌداد خﺮوجي هاي محتمﻞ جهان هاي موازي ايجاد مي شود و بﻨابﺮاين به‬
‫آن ﺗﻌﺒيﺮ »جهان هاي متﻌدد« از مكانيك كوانتومي مي ﮔوييم‪ .‬مثﻼ اﮔﺮ‬
‫خاطﺮﺗان باشد پارسال در بازي ايﺮان و اسپانيا در جام جهاني‪ ،‬در دﻗايﻖ‬
‫آخﺮ بازي ﺗوپ به طارمي رسيد و ضﺮبه ي او با اختﻼف كمي ﮔﻞ نشد‪ .‬ﻓكﺮ‬
‫كﻨيد موﻗﻌي كه طارمي به ﺗوپ ضﺮبه زد ملكول هاي پاي او با ملكول هاي‬
‫ﺗوپ بﺮخورد كﺮدند و در جايي آن ميان يك اﺗفاق كوانتومي باعث شد‬
‫ﺗوپ جهتي بگيﺮد كه ﮔﻞ نشود‪ .‬اﮔﺮ آن اﺗفاق كوانتومي خﺮوجي كمي‬
‫متفاوت داشت‪ ،‬ﺗوپ طارمي ﮔﻞ مي شد و ما به دور بﻌد صﻌود مي كﺮديم‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫مطابﻖ ﺗﻌﺒيﺮ جهان هاي متﻌدد از مكانيك كوانتومي‪ ،‬يك جهان موازي‬
‫وجود دارد كه در آن اﺗفاق كوانتومي دوم رخ داده‪ .‬در آن جهان ما به دور‬
‫حذﻓي جام جهاني صﻌود كﺮده ايم‪ ،‬همگي خوشحال شده ايم و ﺗيم ما بازي‬
‫دور بﻌدي را انجام داده است‪ .‬در مكانيك كوانتومي هﺮ اﺗفاق كوانتومي‬
‫مي ﺗواند به چﻨد حاﻟت كوانتومي مختلف مﻨجﺮ بشود‪ .‬در ﺗﻌﺒيﺮ جهان هاي‬
‫متﻌدد‪ ،‬هﺮ يك از حاﻟت هاي كوانتومي در جهان جداﮔانه اي اﺗفاق مي اﻓتد‪.‬‬
‫در هﺮ اندازه ﮔيﺮي كوانتومي جهان به چﻨدين جهان مختلف و مجﺰا ﺗقسيم‬
‫مي شود‪ .‬دانشمﻨدان مي ﮔويﻨد احتمال ايﻨكه اطﻼعي از يكي از اين جهان‬
‫ها به ديگﺮي بﺮسد وجود دارد وﻟي احتماﻟﺶ به ﻗدري كم است كه بﺮاي‬
‫رخ دادن آن بايد بيشتﺮ از عمﺮ جهان صﺒﺮ بكﻨيم‪ .‬غيﺮ از اين دو ﺗﻌﺒيﺮي‬
‫كه ايﻨجا از نﻈﺮيه كوانتومي شﺮح داديم‪ ،‬ﺗﻌﺒيﺮهاي ديگﺮي هم ارائه شده‬
‫اند‪ ،‬وﻟي در حال حاضﺮ اكثﺮيت ﻓيﺰيكدانان ﺗﻌﺒيﺮ جهان هاي متﻌدد از‬
‫مكانيك كوانتومي را به ﺗﻌﺒيﺮهاي ديگﺮ آن ﺗﺮجيﺢ مي دهﻨد‪.‬‬

‫پايان‪*/‬‬

‫‪Modern Cogitation‬‬

‫‪17‬‬

You might also like