Professional Documents
Culture Documents
جهانهای موازی کوانتومی
جهانهای موازی کوانتومی
2
طي صد سال آيﻨده ممكن است بفهميم اين ايده ها درست نﺒودهاند يا
بﺮعكس شواهدي بﺮ ﺗاييد آنها كشف بكﻨيم .وﻟي چﺮا جهان هاي موازي
ارزش حﺮف زدن دارند؟ چﺮا اﮔﺮ از ﻓيﺰيكدانان راجع به جهان سوال كﻨيم
كم و بيﺶ به موضوع جهان هاي موازي بﺮمي خوريم؟ دﻟيلﺶ اين هست
كه انواع مختلفي از جهان هاي موازي در رياضيات نﻈﺮيات ﻓيﺰيكي ﻇاهﺮ
ميشوند ،آن هم نه ﻓقط يك جا ،بلكه طي صد سال ﮔذشته در شاخههاي
مختلف ﻓيﺰيك مدام به اين پيﺶ بيﻨي رياضي بﺮخوردهايم كه جهان بايد
چﻨد ﺗا باشد .وﻟي ما چشم بسته به آنچه رياضيات راجع به طﺒيﻌت ميﮔويد
اعتماد نميكﻨيم! هﺮ نتيجهاي كه از مﻌادﻻت رياضي در ﻓيﺰيك به دست
بيايد اﻟﺰاما درست نيست .مثﻼ ﻓﺮض كﻨيد شما طول و عﺮض يك ميﺰ را
اندازه بگيﺮيد ،بﺮاي محاسﺒه ﻗطﺮ آن يك مﻌادﻟه درجه دو به دست بياوريد
كه به دو جواب مي رسد :يكي دو متﺮ يكي مﻨهاي دو متﺮ .جواب مﻨهاي دو
متﺮ ﻗﺒول نيست؛ پاسﺦ مﻨهاي دو متﺮ در جهان ما اﺗفاق نمياﻓتد .پيﺶ بيﻨي
هاي رياضي در ﻓيﺰيك بايد با آزمايﺶ ﺗاييد بشوند؛ رياضيات به ﺗﻨهايي
بدون ﺗكيه بﺮ مشاهدات ﺗجﺮبي نمي ﺗواند جهان ما را ﺗوضيﺢ بدهد .ﻓكﺮ
نكﻨيد دانشمﻨدان خيلي مشتاقاند كه راجع به جهان هاي موازي حﺮف
بﺰنﻨد كه نه ميشود آنها را ديد و نه مي شود اثﺮي از آنها ياﻓت.
3
در ﻓيﺰيك جاي اين حﺮف ها نيست ،جهان هاي موازي پايه ي نسﺒتا محكم
در رياضيات نﻈﺮيه هاي ﻓيﺰيكي دارد وﮔﺮنه اﮔﺮ ﻓيﺰيكداني در دانشگاه
از اين نوع نﻈﺮيه هاي خياﻟي بدهد احتماﻻ شغلﺶ را از دست ميدهد!
در واﻗع ايدهي جهان هاي موازي خودش را به ﻓيﺰيك نﻈﺮي ﺗحميﻞ كﺮده
و ﻓكﺮ كﺮدن به آن اجتﻨاب ناپذيﺮ شده است .ﺗا به حال دانشمﻨدان بيﺶ
از ده نوع مختلف از جهان هاي موازي را ﻓهﺮست كﺮدهاند كه هﺮ يك در
بخشي از رياضيات يكي از نﻈﺮيه هاي ﻓيﺰيكي ﻇاهﺮ شدهاند .بﺮخﻼف
آنچه مﻌموﻻ در ﻓيﺰيك ديده شده است كه وجوه مختلف يك پديده به
ﺗدريﺞ در آزمايشات و نﻈﺮيات ﻇاهﺮ شده اند و بﻌدا درياﻓته ايم آنها جلوه
هاي مختلف يك پديدهي واحد بودهاند ،ﮔونههاي مختلف جهان هاي
موازي در ﻓيﺰيك ،وجوه مختلف يك امﺮ واحد نيستﻨد؛ آنها از نﻈﺮيه هاي
متفاوت ﻓيﺰيكي سﺮبﺮآوردهاند و بﻨابﺮاين مفهوم آنها كامﻼ با هم متفاوت
هست .من در ايﻨجا به يك نوع از جهان هاي موازي در ﻓيﺰيك مي پﺮدازم
كه از رياضيات نﻈﺮيه مكانيك كوانتومي بﺮميخيﺰد.
4
مكانيك كوانتومي:
وﻟي چﺮا به دنﺒال مكانيك واژهي كوانتومي را مي آوريم؟ علتﺶ اين است
كه از 100سال پيﺶ دانشمﻨدان متوجه شدند ﻗوانين حﺮكت ذرات خيلي
ريﺰ در حد ذرات زيﺮاﺗمي با ﻗوانين حاكم بﺮ حﺮكت اجسام مﻌموﻟي كه ما
هﺮ روز مي بيﻨيم متفاوت هستﻨد .در ﻇاهﺮ يك اﻟكتﺮون بايد مثﻞ يك ﺗوپ
بيليارد حﺮكت كﻨد ﻓقط خيلي كوچك ﺗﺮ و سﺒك ﺗﺮ است وﻟي همان ﻗوانين
بايد بﺮايﺶ صادق باشد .اما در حوزه ي زيﺮ اﺗمي پديده ها عجيﺐ و غﺮيﺐ
اند و هﻨوز هم بﻌد از 100سال با عقﻞ جور در نميآيﻨد! وﻗتي يك ﺗوپ
بيليارد از جايي حﺮكت ميكﻨد و به جاي ديگﺮي مي رسد ،ما ميدانيم اين
ﺗوپ در هﺮ ﻟحﻈه از زمان در نقطه اي از مسيﺮ ﻗﺮار ﮔﺮﻓته و سﺮعت مﻌيﻨي
دارد كه اﮔﺮ وسايﻞ اندازه ﮔيﺮي مﻨاسﺒي داشته باشيم اصوﻻ ميﺗوانيم با
هﺮ دﻗتي كه بخواهيم مكان و سﺮعت آن را ﺗﻌيين كﻨيم .اصﻼ چه ما بدانيم
چه ندانيم ﺗوپ در هﺮ ﻟحﻈه در جاي مشخصي است و سﺮعت مﻌيﻨي دارد.
5
وﻟي در مورد اﻟكتﺮون آزمايشات نشان مي دهﻨد كه وضع اين ﮔونه نيست.
ﺗابع موج:
مكانيك كوانتومي ميﮔويد اﻟكتﺮون مثﻞ هﺮ ذرهي زيﺮ اﺗمي ديگﺮي يك
ﺗابع موج دارد؛ اين ﺗابع كه از نﻈﺮ رياضي خيلي هم دﻗيﻖ هست ،احتمال
ياﻓتن اﻟكتﺮون در هﺮ نقطه از مسيﺮ را به ما ميدهد .وﻟي اﻟكتﺮون در يك
ﻟحﻈهي مﻌين كجاست؟ نميدانيم! ﺗابع موج ميﮔويد احتمال ايﻨكه
اﻟكتﺮون در ﻓﻼن نقطه باشد مثﻼ پﻨجاه درصد است ،احتمال ايﻨكه ﻗدري
ايﻨطﺮف ﺗﺮ باشد 10درصد است ،احتمال ايﻨكه ﻗدري آنطﺮف ﺗﺮ باشد 10
درصد است و غيﺮه .يﻌﻨي در هﺮ ﻟحﻈه به ما يك ﺗوزيع احتمال ميدهد و
همچﻨان كه زمان ميﮔذرد و اﻟكتﺮون حﺮكت ميكﻨد ﺗابع موج هم با زمان
ﺗغييﺮ ميكﻨد و ﺗوزيع احتمال مكان اﻟكتﺮون جابجا ميشود .اﻟكتﺮون با
احتمال هاي مختلف مي ﺗواند در هﺮ نقطه اي باشد؛ اﻟكتﺮون در مسيﺮش
اصﻼ جاي مشخصي ندارد.
6
نه ايﻨكه ما نميدانيم كجاست اصﻼ خودش جاي مﻌيﻨي ندارد؛ آزمايشات
اين را نشان ميدهﻨد .اﮔﺮ اﻟكتﺮون جاي مﻌيﻨي داشته باشد نميﺗوانيم
آزمايشات مختلف را ﺗوجيه كﻨيم .ميﮔوييم خﺐ اين كه كاري ندارد ،يك
وسيله اي مي سازيم مي ﮔذاريم در مسيﺮ حﺮكت اﻟكتﺮون .هﺮ وﻗت
اﻟكتﺮون از آن نقطه رد شد وسيله چﺮاغﺶ روشن بشود .آنوﻗتما
ميﻓهميم اﻟكتﺮون در اين نقطه است .ميﮔويﻨد بسيار خﺐ اﮔﺮ اندازه
ﮔيﺮي كﻨيد ميﺗوانيد بگوييد اﻟكتﺮون كجاست؛ وﻟي ﺗا ﻗﺒﻞ از آن جاي
مﻌيﻨي ندارد .اﻟكتﺮون ﺗا ﻗﺒﻞ از اندازهﮔيﺮي به صورت موج احتمال در
حﺮكت است كه ﺗوسط ﺗابع موج ﺗﻌيين ميشود و با آن ميﺗوان با دﻗت
ﻓوقاﻟﻌاده نتايﺞ آزمايشات را پيﺶ بيﻨي كﺮد .ﺗابع موج بﻌد از اندازهﮔيﺮي
ﻓﺮو ميريﺰد و اﻟكتﺮون مي شود همان ذرهاي كه انتﻈار داشتيد و در مكاني
كه اندازه اش ﮔﺮﻓته ايد ﻇاهﺮ مي شود .اندازه ﮔيﺮي باعث ﻓﺮوپاشي ﺗابع
موج مي شود .طﺒيﻌت ايﻨطور رﻓتار مي كﻨد .طﺒيﻌت به هيچكس ﺗﻀمين
نداده مطابﻖ عقﻞ سليم او رﻓتار كﻨد .ما بايد ﻓهم مان را با رﻓتار طﺒيﻌت
ﺗﻨﻈيم بكﻨيم.
7
آزمايﺶ دو شكاف:
چون نور خاصيت موجي دارد وﻗتي از دو شكاف به طور همﺰمان عﺒور مي
كﻨد بﻌد از شكاف ها دو شﻌاع نور با هم ﺗداخﻞ مي كﻨﻨد و اﮔﺮ ﻓاصله ي
8
دو شكاف را روي مقدار مﻌيﻨي ﺗﻨﻈيم كﻨيم ،به جاي ايﻨكه روي پﺮده دو
نوار روشن مجﺰا بﺒيﻨيم ،مجموعه اي چﻨد ﺗايي از نوارهاي روشن و ﺗيﺮه
خواهيم ديد كه با هم موازي هستﻨد.
9
اين خاصيت امواج است
كه به خوبي شﻨاخته شده
است.
10
وﻟي با كمال ﺗﻌجﺐ مي بيﻨيم باز نوارهاي ﺗداخلي ﻇاهﺮ مي شوند! يﻌﻨي
چه؟ ايﻨها ذره اند .ذره ها كه با هم ﺗداخﻞ نمي كﻨﻨد .طﺒيﻌت بازي اش
ﮔﺮﻓته؟
كاش ايﻨجا بازي ﺗمام مي شد ،يك ﻓكﺮي بﺮايﺶ مي كﺮديم .مثﻼ شايد
ﻓكﺮ مي كﺮديم ممكن است اﻟكتﺮون ها بﻌد از عﺒور از دوشكاف به نوعي
با هم بﺮ هم كﻨﺶ مي كﻨﻨد و موجﺐ ﺗشكيﻞ نوارهاي ﺗداخلي ﺗيﺮه و روشن
مي شوند .بﺮاي ايﻨكه از موضوع سﺮدربياوريم شدت دستگاه شليك
اﻟكتﺮون را كم مي كﻨيم طوري كه اﻟكتﺮون ها را يكي يكي به طﺮف شكاف
ها شليك بكﻨد ،يﻌﻨي در يك ﻟحﻈه ﻓقط يك اﻟكتﺮون به طﺮف شكاف ها
بيايد و اﻟكتﺮون بﻌدي وﻗتي شليك بشود كه اﻟكتﺮون ﻗﺒلي از شكاف ها
عﺒور كﺮده و به پﺮده خورده است .وﻟي مي بيﻨيم باز هم بﻌد از مدﺗي كه
ﺗﻌداد زيادي اﻟكتﺮون به صورت ﺗك ﺗك شليك مي كﻨيم باز هم نوارهاي
ﺗداخلي ايجاد مي شوند! اﻟكتﺮون ها ما را دست انداخته اند؟ شوخي شان
ﮔﺮﻓته؟ چطور مي شود يك اﻟكتﺮون با اﻟكتﺮون ﻗﺒلي يا بﻌدي خودش
ﺗداخﻞ بكﻨد؟ اين كه نمي شود .ﺗﻨها راهي كه مي ماند اين هست كه ﻓكﺮ
كﻨيم يك اﻟكتﺮون همﺰمان از هﺮ دو شكاف رد مي شود و با خودش ﺗداخﻞ
مي كﻨد.
11
يﻌﻨي چه؟ اين ﻓيﺰيك است ،شﻌﺒده بازي كه نيست .اﻟكتﺮون يك ذره
است؛ يك ﺗك اﻟكتﺮون يا بايد از اين شكاف رد بشود يا از آن شكاف.
وﻟي دانشمﻨدان از اﻟكتﺮون ها باهوش ﺗﺮند! با خودشان ﻓكﺮ كﺮدند اين
اﻟكتﺮون كه باﻻخﺮه بايد از يكي از اين شكاف ها رد بشود .كاري ندارد،
يك دستگاه آشكارساز اﻟكتﺮون كﻨار شكاف ها ﻗﺮار مي دهيم ﺗا بﺒيﻨيم
ﺗك اﻟكتﺮوني كه شليك مي شود از كدام شكاف عﺒور مي كﻨد .با كمال
حيﺮت ،به محض ايﻨكه اندازه ﮔيﺮي كﻨيد كه اﻟكتﺮون از كدام شكاف رد
مي شود ،نوارهاي ﺗداخلي از بين مي روند و ﺗصويﺮ روي پﺮده ﺗﺒديﻞ مي
شود به دو ﺗا نوار روشن .انگار اﻟكتﺮون مي ﻓهمد كه داريد نگاهﺶ مي
كﻨيد! ﺗا ﻗﺒﻞ از ايﻨكه مسيﺮش را اندازه ﮔيﺮي بكﻨيد ،هﺮ ﺗك اﻟكتﺮون از
هﺮ دو شكاف مي ﮔذرد! وﻟي به محض ايﻨكه مسيﺮش را اندازه ﮔيﺮي
كﺮديد ﻓقط از يك شكاف مي ﮔذرد! بﻌﻀي دانشمﻨدان مي ﮔفتﻨد اﻟكتﺮون
به شكﻞ يك موج احتمال مطابﻖ ﺗابع موج به شكاف ها نﺰديك مي شود،
مثﻞ يك موج مﻌموﻟي از هﺮ دو شكاف مي ﮔذرد ،بﻌد خودش ﺗﻨهايي به
دو موج احتمال ﺗﺒديﻞ مي شود كه هماهﻨگ هستﻨد و با هم ﺗداخﻞ مي كﻨﻨد
و نهايتا نوارهاي ﺗداخلي را مي سازند .وﻟي وﻗتي مكان اﻟكتﺮون را اندازه
مي ﮔيﺮيد ،عمﻞ اندازه ﮔيﺮي باعث ﻓﺮوپاشي ﺗابع موج مي شود و بﻨابﺮاين
12
اﻟكتﺮون رﻓتار ذره اي نشان مي دهد و ﻓقط از يك شكاف عﺒور مي كﻨد و
ﺗداخلي هم در كار نيست .ابداع كﻨﻨدﮔان مكانيك كوانتومي از جمله بور و
هايﺰنﺒﺮگ 30سال بحث و جدل كﺮدند ﺗا سايﺮ دانشمﻨدان از جمله
ايﻨشتين و شﺮوديﻨگﺮ را راضي بكﻨﻨد كه چاره ي ديگﺮي جﺰ پذيﺮش اين
ﺗﻌﺒيﺮ نيست .مطابﻖ اين نﻈﺮ كه به »ﺗﻌﺒيﺮ كپﻨهاﮔي« از مكانيك كوانتومي
مﻌﺮوف است ،در جهان موجودي ﻓيﺰيكي وجود دارد به نام آﮔاهي كه
موﻗع اندازه ﮔيﺮي با سيستم ﻓيﺰيكي بﺮ هم كﻨﺶ مي كﻨد و موجﺐ
ﻓﺮوپاشي ﺗابع موج مي شود كه نتيجه اش مي شود ايﻨكه اﻟكتﺮون به صورت
ذره رﻓتار مي كﻨد .ﻗﺒﻞ از ورود آﮔاهي ،يﻌﻨي ﻗﺒﻞ از ايﻨكه ما عمﻞ مشاهده
را روي سيستم انجام بدهيم ،اﻟكتﺮون مطابﻖ ﺗابع موج همه ي حاﻟت هاي
كوانتومي ممكن را همﺰمان دارد .ﺗا ﻗﺒﻞ از دخاﻟت آﮔاهي ،ﺗابع موج حاﻟت
سيستم را ﺗﻌيين مي كﻨد و بﺮ سيستم حاكم است ،وﻟي بﻌد از دخاﻟت
آﮔاهي ،ديگﺮ اين رياضيات مﻌتﺒﺮ نيست .اين امﺮ نه ﺗﻨها بﺮاي اﻟكتﺮون
بلكه بﺮاي همه ي ذرات زيﺮاﺗمي صادق است .وﻟي اين آﮔاهي دﻗيقا
چيست؟ مي ﮔفتﻨد نمي دانيم ،ﻓقط هست .از كجا مي آيد و چه ﻗوانيﻨي بﺮ
آن حاكم است؟ نمي دانيم .چﺮا و چگونه ﺗابع موج را ﻓﺮو مي پاشد؟ نمي
دانيم .چﺮا رياضيات مكانيك كوانتومي ﻓقط ﺗا ﻟحﻈه ي خاصي مﻌتﺒﺮ است
13
و بﻌد از آن بي اعتﺒار مي شود؟ مﻌلوم نيست .ﺗﻌﺒيﺮ كپﻨهاﮔي مشكﻼت
ﻓيﺰيكي ﻓﺮاواني داشت.
جهانهاي متﻌدد:
14
او نشان داد كه اين ﺗابع موج كلي به دو ﻗسمت ﻗابﻞ ﺗفكيك است :ﻗسمت
اول عﺒارت است از ﺗابع موج كﻞ سيستم ،وﻗتي اﻟكتﺮون از شكاف اول عﺒور
مي كﻨد و ﻗسمت دوم عﺒارت است از ﺗابع موج كﻞ سيستم وﻗتي اﻟكتﺮون
از شكاف دوم رد مي شود .اين دو ﻗسمت ﻗﺒﻞ از اندازه ﮔيﺮي با هم
هماهﻨگ يا به اصطﻼح همدوس هستﻨد و بﻨابﺮاين ﺗابع موج كلي اﻟكتﺮون
همﺰمان از هﺮ دو شكاف مي ﮔذرد و نوارهاي ﺗداخلي ﻇاهﺮ مي شوند.
هﻨگام انجام عمﻞ اندازه ﮔيﺮي اين دو ﺗابع موج ناهمدوس مي شوند ،وﻟي
همچﻨان هﺮ دو مﻌتﺒﺮ هستﻨد .يكي بيانگﺮ جهاني است كه در آن اﻟكتﺮون
از شكاف اول رد شده و ديگﺮي به طور كامﻞ جهاني را ﺗوصيف مي كﻨد كه
در آن اﻟكتﺮون از شكاف دوم رد شده .اﮔﺮ به نتايﺞ رياضي ﺗابع موج پايﺒﻨد
باشيم ،بﻌد از ايﻨكه اندازه ﮔيﺮي كﺮديم دو جهان بايد وجود داشته باشد،
چون دو ﺗابع موج داريم .اين دو ﺗابع موج كه هﺮ يك مﻌادل يك جهان
هست ،پس از ايﻨكه ناهمدوس شدند ارﺗﺒاط شان ﻗطع مي شود و يكديگﺮ
را نمي بيﻨﻨد .بﻌد از يك اﺗفاق كوانتومي يﻌﻨي عمﻞ اندازه ﮔيﺮي ،ﺗابع موج
به دو ﺗابع ﺗقسيم مي شود كه هﺮ يك ﺗوصيف كﻨﻨده ي يك جهان مجﺰا
است كه يكي از اﺗفاﻗات كوانتومي ممكن در آن اﻓتاده است .به اين ﺗﺮﺗيﺐ
هﺮ ﮔاه يك اﺗفاق كوانتومي روي مي دهد كه چﻨد حاﻟت خﺮوجي محتمﻞ
15
دارد ،جهان ما به چﻨد جهان موازي ﺗقسيم مي شود .در همه ي اين جهان
ها همه چيﺰ شﺒيه به هم است مگﺮ نتيجه ي آن رويداد كوانتومي كه جهان
ها را از هم جدا كﺮده است .در هﺮ يك از جهان ها مشاهده كﻨﻨده ﻓكﺮ مي
كﻨد نتيجه ي اندازه ﮔيﺮي ﻓقط همان است كه خودش ديده در حاﻟي كه
هﺮ نتيجه ي محتمﻞ كوانتومي در يك جهان مجﺰا روي داده است .ساكﻨين
هﺮ يك از اين جهان ها ﻓكﺮ مي كﻨﻨد خودشان نسخه ي اصلي هستﻨد ،در
حاﻟي كه نسخه هاي متﻌدد از آنها در جهان هاي موازي ناشي از اندازه
ﮔيﺮي كوانتومي وجود دارند .بﻨابه اين ﺗﻌﺒيﺮ ،در هﺮ رويداد كوانتومي ،به
ﺗﻌداد خﺮوجي هاي محتمﻞ جهان هاي موازي ايجاد مي شود و بﻨابﺮاين به
آن ﺗﻌﺒيﺮ »جهان هاي متﻌدد« از مكانيك كوانتومي مي ﮔوييم .مثﻼ اﮔﺮ
خاطﺮﺗان باشد پارسال در بازي ايﺮان و اسپانيا در جام جهاني ،در دﻗايﻖ
آخﺮ بازي ﺗوپ به طارمي رسيد و ضﺮبه ي او با اختﻼف كمي ﮔﻞ نشد .ﻓكﺮ
كﻨيد موﻗﻌي كه طارمي به ﺗوپ ضﺮبه زد ملكول هاي پاي او با ملكول هاي
ﺗوپ بﺮخورد كﺮدند و در جايي آن ميان يك اﺗفاق كوانتومي باعث شد
ﺗوپ جهتي بگيﺮد كه ﮔﻞ نشود .اﮔﺮ آن اﺗفاق كوانتومي خﺮوجي كمي
متفاوت داشت ،ﺗوپ طارمي ﮔﻞ مي شد و ما به دور بﻌد صﻌود مي كﺮديم.
16
مطابﻖ ﺗﻌﺒيﺮ جهان هاي متﻌدد از مكانيك كوانتومي ،يك جهان موازي
وجود دارد كه در آن اﺗفاق كوانتومي دوم رخ داده .در آن جهان ما به دور
حذﻓي جام جهاني صﻌود كﺮده ايم ،همگي خوشحال شده ايم و ﺗيم ما بازي
دور بﻌدي را انجام داده است .در مكانيك كوانتومي هﺮ اﺗفاق كوانتومي
مي ﺗواند به چﻨد حاﻟت كوانتومي مختلف مﻨجﺮ بشود .در ﺗﻌﺒيﺮ جهان هاي
متﻌدد ،هﺮ يك از حاﻟت هاي كوانتومي در جهان جداﮔانه اي اﺗفاق مي اﻓتد.
در هﺮ اندازه ﮔيﺮي كوانتومي جهان به چﻨدين جهان مختلف و مجﺰا ﺗقسيم
مي شود .دانشمﻨدان مي ﮔويﻨد احتمال ايﻨكه اطﻼعي از يكي از اين جهان
ها به ديگﺮي بﺮسد وجود دارد وﻟي احتماﻟﺶ به ﻗدري كم است كه بﺮاي
رخ دادن آن بايد بيشتﺮ از عمﺮ جهان صﺒﺮ بكﻨيم .غيﺮ از اين دو ﺗﻌﺒيﺮي
كه ايﻨجا از نﻈﺮيه كوانتومي شﺮح داديم ،ﺗﻌﺒيﺮهاي ديگﺮي هم ارائه شده
اند ،وﻟي در حال حاضﺮ اكثﺮيت ﻓيﺰيكدانان ﺗﻌﺒيﺮ جهان هاي متﻌدد از
مكانيك كوانتومي را به ﺗﻌﺒيﺮهاي ديگﺮ آن ﺗﺮجيﺢ مي دهﻨد.
پايان*/
Modern Cogitation
17