Professional Documents
Culture Documents
org
PDF.tarikhema.org
tarikhema.org PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
tarikhema.org PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
فهرست
مقدمه 11 ............................................................................................................
جايگاه معرفت 13 ...........................................................................................
-1معرفت و عرفان 15 .................................................................................
-2اهميت عرفان 17 ....................................................................................
- 3عرفان و شريعت 22 ..............................................................................
الف) جداييناپذيري عرفان از شريعت 22 ..................................................................
ب) عرفان و عبادت 26 ....................................................................................................
ج) نگاه عرفاني به خدا ،عشق و اعمال دینی 30 ......................................................
عرفان عملي 51 ..............................................................................................
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
مقدمه
انسان محور جهان هستی است که همه چیز برای به صحنه آمدن او آفریده
شده و از میان مخلوقات خداوند ،تنها مخلوقی به حساب میآید که به خلقت معنا و
مفهوم بخشیده است .زیرا تنها او است که میتواند عظمت هستی را درک کند؛ از آن
tarikhema.org
تفاسیر مختلفی ارائه دهد و از رهگذر برداشت های متفاوت خود ،خالق خوشبختی
و بدبختی گردد.
او تنها مخلوق خداوند است که قادر است بپرسد :من کیستم؟؛ از کجا آمدهام؟؛
به کجا می روم؟؛ خالق کیست؟؛ هدف او از خلقت چیست؟ و . ...
همهی این قابلیتها که به انسان نسبت به سایر موجودات معنای متفاوتی
میبخشد ،نشانهای از این است که خمیرمایهی وجود این موجود و آنچه خلقتش بر
پایهی آن استوار است ،معرفتطلبی او میباشد .به عبارت دیگر ،رکن اساسی آفرینش
انسان ،معرفت است .همچنین ،میتوان گفت محور آفرینش جهان هستی که جایگاه
ظهور انسان است ،معرفت میباشد و این انسان است که معرفت نسبت به آن را آشکار
میکند؛ در حالی که موجودات دیگر از این امکان بیبهرهاند.
انسان در طول دوران حضور بر کرهی خاکی در پی دستیابی به معرفت و آشکار
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
کردن آن بوده است و نگارش کتبی همچون کتاب حاضر ،مرهون کوشش فراوان او
در این مسیر است .این کتاب که نظریههای گوناگونی از نویسنده را به منظور مطالعه
و تحقیق در اختیار اندیشمندان میگذارد و امید است مورد نقد و بررسی دقیق و
کارشناسانه قرار گیرد ،پاسخگوی همهی پرسشهای مطرح شده در طول تاریخ،
دربارهی کیستی خالق و چیستی و چرایی خلقت نیست؛ اما نشان دهندهی گوشهی
کوچکی از تالشی گسترده (و به قدمت حضور بشر در عرصهی گیتی) برای راه یافتن
به اسرار هستی است.
این کتاب ،از عرفان و معرفت سخن میگوید و نگاه نویسنده به جهان را شرح
میدهد تا باری دیگر و به بهانهی آن ،به خدا ،خود و هستی بیندیشیم و برای رسیدن
به معرفت از خالق متعال مدد بگیریم.
tarikhema.org
محمدعلي طاهري
PDF.tarikhema.org
tarikhema.org PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
PDF.tarikhema.org
tarikhema.org PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
15
-1معرفت و عرفان
اگر «معرفت» را به معنی «شناخت» در نظر بگیریم ،انواع مختلفی دارد.
tarikhema.org
برای مثال ،هر چیزی که با حواس پنجگانه خود در مییابیم« ،شناخت حسی»
است و هر چیزی که با تجزیه و تحلیل ،استدالل و هر فرایند عقلی دیگری به
دست میآوریم« ،شناخت عقلی» خوانده میشود .اما نوع دیگری از شناخت
نیز وجود دارد که باالتر از شناخت عقلی است .در این مطلب به طور خاص،
منظور از «معرفت» چنین شناختی است که انسان را به کشف باطن هستی و
چرایی خلقت میرساند و وی را با معبود آشناتر و به او نزدیکتر میکند.
بنابراین ،خود کسب «معرفت» هدف اصلی انسان نیست؛ اما وسیلهای است
که او را به این هدف با ارزش میرساند .حال ،اگر بخواهیم به دنبال «معرفت»
باشیم و به دیگران هم از آن نصیبی برسانیم ،به سراغ «عرفان» رفتهایم .زیرا
میتوان راهی را که برای دستیابی به معرفت طی میشود« ،عرفان عملی» و
نتایج قابل گزارش آن را «عرفان نظری» نامید.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
16
با این حال ،به طور کلی کسانی که در دیدگاههای مختلف ،اهل عرفان
نامیده میشوند ،در یکی از این چهار گروه قرار دارند:
-1خودمحور خودمحور :کسانی که هدف آنها نزدیکی به خدا نبوده ،هم ه
توجهشان به منافع شخصی خویش است .این افراد با تکیه بر تالش و توانایی
خود سعی میکنند به آن هدف نزدیک شوند؛ مانند کسانی که برای رسیدن به
آرامش خود از ابزارهای فردی مانند تمرکز ،تخیل و ...استفاده میکنند.
-2خود محور خدا محور :کسانی که هدف اصلی آنها در زندگی دستیابی
به منافعی شخصی از قبیل شادی و آرامش است (نه هدف نزدیکی به خدا)؛ اما
برای برای رسیدن به این هدف ،از خدا کمک می طلبند.
-3خدا محور خودمحور :کسانی که هدفشان قرب و نزدیکی به خداوند
tarikhema.org
است؛ اما در راه این هدف ،متکی به تالش و توانایی فردی هستند.
-4خدامحور خدامحور :کسانی که هدف آن ها قرب و نزدیکی به خداوند
است و نزدیکی به او را بدون کمک او ممکن نمیدانند .حال ،منظور از
«معرفت» ،ادراک به دست آمده در این مسیر عرفانی است.
با توجه به این که برخورداری از عرفان در دو شکل متضاد عرفان کمال و
عرفان قدرت امکان پذیر است ،می توان گفت که در مسیر عرفان ،امکان مواجه
شدن با هریک از تجارب کمالی و قدرتی وجود دارد .اما «معرفت» در معنایی
که به آن اشاره شد ،از دستاوردهای وادی کمال است.
بدون معرفت ،انسان در رنج غربت و تنهایی و سرگردانی خواهد بود؛ اما
با بهرهمندی از آن ،آسمان زندگی خود را با نور الهی روشن خواهد یافت؛ هر
لحظه زندگی را در آغوش پر مهر خداوند رحمان و رحیم سپری خواهد کرد و
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
17
با حرکت به سوی کمال ،نقش خود را در هستی به خوبی ایفا خواهد نمود.
این «معرفت» چشیدنی است؛ نه شنیدنی .بنابراین ،باید برخاست و به دیار
عرفان سفر کرد تا بتوان آن را چشید.
...
«سهراب سپهری»
- 2اهميت عرفان
یافتههای انسان از طریق تجربه ،تفکر و تعقل ،الهام و اشراق (روشنشدگی)
حاصل میشود .او دربار ه پدیدههای مختلف هستی تفکر ميكند و در مورد
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
18
آنها به نتایجی میرسد که میتواند درست یا نادرست باشد .برای مثال،
بخشی از یافتههای انسان در این خصوص ،فلسفه و نظرات فلسفی است که
حداقل ،تضاد برخی از آن ها نشان می دهد که همگی نمیتواند صحیح باشد.
از طرفی میتوان گفت که پای ه همه علوم ،الهامات است« .الهام» همان جرق ه
ذهن انسان است که با تفکر یا تخیل به دست نمی آید و ناشی از اطالعات قبلی او
نیز نیست؛ اما وی را با دانستهاي جديد مواجه ميكند .یعنی خصوصیت مشترک
همه جرقههای ذهني (دریافت آگاهی) که میتواند در کسری از ثانیه رخ دهد
و انواع مختلفي دارد ،اين است كه فرد در اثر رویارویی با هركدام ،به مطلبي پی
میبرد که قبل از آن ،راجع به آن بی اطالع و بیخبر بوده است.
ن
یکی از مهمترین زمینههای برخورداری از الهام ،عرفان است .با توجه به اي
tarikhema.org
كه عرفان مبتنی بر ارتباط با خداوند بوده ،بهطور قابل توجهي امكان دريافت
آگاهی (الهام) را فراهم میکند و به بشر عشق و معرفت ميبخشد ،ن ه تنها با همه
علوم رابط ه اي عميق دارد ،بلكه نياز انسان به برقراري ارتباط با پروردگار را پاسخ
ي آورد.
ن بخشي ،رشد و تعالي او را به ارمغان م
ميدهد و به نحو اطمينا
عرفان نقش خود را در دو بخش عملي و نظري ایفا میکند .بهطور خالصه
ميتوان گفت كه عرفان عملي انسان را در معرض الهام و تحوالت ناشي از
ي دهد و عرفان نظري محتواي الهام را تبيين ميكند.
ارتباط با خدا قرار م
اهميت عرفان ناشي از اين است كه بشر ،همواره به الهامات مثبتي كه
با سير و سلوك عرفاني به دست ميآيد ،محتاج است و ميتواند بر مبناي
محتواي آن (آگاهيهايي كه عرفان نظري را شكل ميدهد) زندگي سالم و
سرشار از عشق و معنويت را تجربه كند و در مسير كمال گام بر دارد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
19
البته الزم است كه هر آگاهي الهام شده ،از نظر الهي و يا شيطاني بودن
مورد بررسي قرار بگيرد.
وز ره ابليـس جـدايـي كنيـد گـوش بر الهـام خـدايـي كنيـد
براي اين منظور ،عالوه بر مالكهاي اوليهای که عدم نقض ستاریت ،عدم
نقض عدالت ،عدم نقض اختیار و عدم نقض کمال در آگاهی الهی است ،ضرورت
دارد که آگاهيهاي دريافت شده ،از نظر عدم تناقض با يكديگر ،با عقل و با
تعالیم كتب آسماني 1مورد بررسي قرار گيرد و همچنين حجت قلبي (اطمینان
درونی) بر آنها وجود داشته باشد .عالوه بر اين ،در عصر رويارويي انديشه ،هر
tarikhema.org
کسی دريافت خود را در معرض ارزیابی و تحلیل ديگران نيز قرار ميدهد تا از
اين طريق ،زمين ه رشد بشر مساعدتر و با جهل و ناآگاهي مقابله شود.
به غير از الهاماتي كه محتواي آنها به صورت نظري مطرح و بررسي
ميشوند ،دست ه ديگري از دستاوردهاي عرفاني نیز هستند كه در عمل مورد
تحقيق و تاييد قرار میگيرند .براي مثال ،آثار كيفي عبادات قابل تجربه است
و بر همين اساس امكان بررسي تحوالت عرفاني مربوط به آنها وجود دارد.
بنابراين ،صحت بخشي از گزارشات عرفاني در عمل به اثبات ميرسد.
مهمترين آگاهي و ادراكی كه شامل حال بشر ميشود ،در پاسخ به اين
سؤال است كه خداوند در قالب اصول و قواعد ديني چه پيامي براي او داشته
.1بسياري از آگاهيها فراتر از شناسايي عقل هستند؛ اما خود تطبيق آگاهيها با يكديگر (براي اطمينان از عدم تناقض آنها با
هم) به کمک عقل انجام ميشود .همچنین ،در صورتي كه يك آگاهي با آگاهیهای پذیرفته شدهای مانند آموزههای ادیان الهی
(كه بهعنوان اصل پذيرفته شدهاند) هماهنگي نداشته باشد ،الهي و مثبت تلقي نميشود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
20
است .يكي از ثمرات اين ادراك آن است كه انگيزهي عبادت و پيروي از فرامين
ديني تصحيح و تقويت ميشود .زیرا کسی که از این تعالیم پيروي کند ،به اين
درك ميرسد كه هدف از عبادت در هم ه اديان الهي ،آشتي جزء با كل است .هم ه
اديان توحيدي بهطور مستقيم و غيرمستقيم ،انسان را به ارتباط با خدا (غایت
كمال) دعوت و تشويق كردهاند .هدف از این ارتباط« ،قرب الياهلل» است.
در مسير قرب و نزديكي به «او» هر كسي ميتواند از ديگري سبقت بگيرد.
این مسير پایانی ندارد (حدی نمیپذیرد) و تعداد افرادي كه میتوانند در آن
گام بگذارند ،نامحدود است.
ظاهر دستورات ديني زباني ساده دارد كه انسان بايد اعماق آن را كشف كند.
يكي از رموز توصي ه اديان به عبادت اين است كه اگر انسان در ارتباط با «او»
tarikhema.org
قرار بگيرد ،به عنوان جزئی از کل (اعم از سلسله مراتب تکقطبی ،1عقل کل،2
اکوسیستم) که با آن در آشتی قرار میگیرد ،در معرض آگاهي خواهد بود:
مگـر هـم كـل فـرستد رهنمـونم چــه دانـد جـزء راه كـل خـود را
كـه اين جـا در كشاكشها زبـونم بكش اي عشـق كلي جـزء خـود را
«موالنا»
بنابراین ،اوال عبادت و عرفان رابط ه تنگاتنگی با یکدیگر دارند و ثانيا سرمنشأ
هم ه آگاهيهاي كمالآفرين ،همان كل هوشمند است .يعني راه برخورداري از اين
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
21
آگاهيها ،ارتباط جزء با كل است که ناشی از برقراری ارتباط با خداوند میباشد.
اين ارتباط ،انسان را از كشاكشها (تضادها) به وحدت و معرفت ميرساند و نجات
ميبخشد .به همين دليل ،ميتوان عرفان را حركت از کثرت (کثرت طلبی و
كثرتبيني) بهسوي وحدت (وحدت خواهی و وحدتبيني) تعريف كرد .كسي
كه در مسير عرفان حركت ميكند ،بهدنبال تحول ناشي از ادراكات و آگاهيهاي
عرفاني ،هم به وحدت دروني دست مييابد و هم وحدتبین ميشود .به این
ترتیب ،در تعامل با دیگران نیز به سوی وحدت با آنها سوق مییابد.
براي آشنايي بيشتر با نقش آگاهيهاي مورد نظر در حيات انسان،
دانستن اين مقدمه نیز الزم است كه آگاهيهاي عرفانی مثبت و كمال بخش،
ي كلي دارند كه اولي و دومي خصوصيت مشترك هم ه آگاهيها
چهار ويژگ
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
22
به عبارت ديگر ،هيچيك از علومي كه انسان فرا ميگيرد و توانمنديها و
مهارتهايي كه كسب ميكند ،در زندگي بعدي او كارايي نخواهد داشت .تفکرات و
اندیش ه بشری محدود به همين زندگي فعلي است و فقط چند صباحی مفيد بوده،
پس از آن به دست فراموشی سپرده میشود؛ در حالي كه الهامات و اثرات و نتايج
دروني آنها تاریخ انقضاء ندارند و همواره در پيمودن مراحل كمال ،مفيد هستند.
بر همين اساس ،الزم است كه هر انساني ضمن آشنايي با مشخصات الهامات
مثبت (الهي) و منفي (شيطاني) ،راه مناسبي براي ورود به دنياي عرفان پيدا
كند و از الهامات و تجارب مثبت (كه مربوط به كمال است) بهرهمند شود.
- 3عرفان و شريعت
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
23
به زبان ساده ميتوان گفت كه ارزش اعمال و افکار را کیفیت آنها تعيين
ميكند .به همين دليل امكان جدا كردن عرفان از شريعت وجود ندارد .عرفان
و شريعت در كنار هم دين ناميده ميشوند؛ در حالي كه به تصور عامه ،دين
فقط شريعت (حفظ و رعايت ظاهری احكام و دستورات دینی) است.
تا به امروز ،عدهاي در اثر كميت طلبي ،ارتقای کیفی (عرفان) را ناديده گرفته
اند و یا حتی با آن مخالفت كردهاند؛ اما هنر آن است كه در عمل بتوان بین عرفان
و شريعت آشتي برقرار كرد .با داشتن چنین بينشي ،الزم است که ببينيم آيا در
زندگي ما رشد و تعالی كيفي وجود دارد یا خیر .اگر امروز و ديروز ما از نظر كيفي
يكسان باشد ،بهطور قطع ،در معرفت و انگيزه ما اشكالي وجود دارد.
بسياري از مردم تصور ميكنند كه هدف دين ،وادار کردن انسان به پرستش
tarikhema.org
خداوند است .آنها از اين حقيقت غافلند كه هدف اديان ،نشان دادن مسیر و
جهت حركت بشر به منظور نزدیکی به «او» است .در واقع ،خداوند نیازی به
پرستش ندارد و پرستش ،نیاز درونی انسان و سبب کمال و رشد کیفی او است
و نقش اديان ،ترغیب انسان به ارتباط با مبدأ است تا از اين طريق ،همواره
بتواند سطح فهم و كيفيت حيات خود را باال برد و به «او» نزدیک شود .اديان
آسماني ،راههاي عملي اتصال به آن مبدأ را نيز معرفي ميكنند .اگر به اين نكته
توجه شود ،لزوم عرفان در كنار شريعت معلوم ميشود.
اما همواره در طول تاریخ عدهای سعی کردهاند که عرفان را جدای از شریعت
و شریعت را بینیاز از آن معرفی کنند که داليل آن به اختصار عبارتند از:
- 1برخورداري از عرفان ،منوط به الهام و اشراق و ادراك قلبی و وجودی
(نهادینه شدن معرفت و آگاهی) است و به عبارتي ،افزودن كيفيت عمل،
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
24
مستلزم درك اسرار عمل است .براي چنين ارتقايي نياز به اتصال و ارتباط
با خداوند است .كساني كه از چنين تجربهاي برخوردار نيستند ،خواسته يا
ناخواسته صورت مسئله را پاك ميكنند .آنها رسيدن به ادراكات عرفاني را
دشوار و ديرياب معرفي ميكنند و گاهي لزوم آن را منكر ميشوند.
- 2گاهي افراد و يا گروههايي كه در طول تاريخ ،به اهل عرفان مشهور
شدهاند ،مقيد به آداب و مراسم ظاهری و ویژهای بودهاند كه باعث شده است
تلقي اغلب مردم از عرفان فقط همان رفتارهاي خاص باشد .در واقع ،همانگونه
که در سراسر كر ه خاكي مذاهب گوناگونی وجود دارد ،عرفان نیز در نقاط
مختلف (با توجه به روشهاي گوناگون باطنگرايي) بهصورت طریقههای
متنوعي قابل شناسايي است.
tarikhema.org
در اغلب موارد ،سليق ه هاي مختلف در انجام آداب و رسوم طریقتی باعث
ميشود كه سير و سلوك عرفاني و تحوالت باطني در پوشش اين آداب پنهان
بماند و تلقي نادرستي از عرفان به جا بگذارد .در نتيجه ،عدهای توجه و تمايل
به عرفان را غير ضروري و يا حتي كجروي محسوب میکنند.
- 3توجه به معرفت و كيفيت ،عدهاي را كه خواهان عقبماندگي جوامع
بشري هستند ،دچار نگراني ميكند .سلطهجويي اين عده موجب ميشود كه
در صدد حذف عرفان از دين برآيند تا با جدا كردن روح دين از آن ،به استعمار
فرهنگي بپردازند و بهدنبال آن ،به مقاصد خود دست يابند.
كساني كه قصد جدا كردن عرفان از شريعت را دارند ،از روشهاي مختلفي
استفاده ميكنند كه يكي از آنها معرفي نادرست است .به اين ترتيب ،گاهي
ديدگاههاي عرفاني در اثر تفسير غلط اشتباه جلوه داده میشود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
25
براي مثال ،برخی میگویند كه عارف همه اشياء را خدا ميپندارد؛ در حالي
كه او آنها را عكس و سايهاي از حقيقت مطلق ميداند:
عکــس روی تــو چـو در آییـن ه جـام افتـاد
«حافظ»
tarikhema.org
او فقط حقيقت يگانه خداوند را حقيقت مطلق معرفی میکند و هر چيز
ديگر غير از «او» را در نسبت با «او» ،مجازي و غير حقيقي به حساب ميآورد؛
اما گمراهي و برداشت نادرست از اين حقيقت و حقايق ديگري كه وی درك
كرده است ،موجب برخوردهاي جاهالنه و ناشايست شده ،در طول تاريخ،
ضربههاي مهلكي به گسترش عرفان حقيقي و ناب و برخورداري شايسته از
شريعت وارد كرده است.
ن كه برخوردهاي جاهالنه (عامدانه يا غیر عامدانه) با
از سوی دیگر ،با اي
عرفان و گسترش آن ،قدمت ديرينهاي دارد و بر قوت خود باقي است ،امروزه
احساس ميشود كه ميل دروني بسياري از مردم دنيا نسبت به عرفان رو به
افزايش است و اگر به اين گرايش پاسخ مناسبي داده نشود ،بيش از پيش،
زمين ه القائات فرهنگي غلط فراهم ميشود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
26
رمز تعالی در حفظ ظاهر و باطن دين است و تنها در اين صورت است که حق
ن داري ادا ميشود و ديگر شاهد قضاوت نادرست و سردرگمي كساني نخواهيم
دي
بود كه به هم ه ابعاد دین نياز دارند؛ اما معرفي ناقص آن (فقط با بعد شريعت)
آنها را دچار روزمرگي يا وازدگي و تقویت روحی ه دینگریزی كرده است.
حتي ممكن است كه بینصیب بودن آن اعمال از کیفیت مطلوب ،پس از مدتی
موجب افسردگی شود؛ در حالی که الزم است انجام اعمال عبادي و فرایض
دینی ،انسان را به وجد ،شوق و شادی روحانی و آرامش عميق و الهی برساند.
عبادت ،در صورتي سرشار از شور و شوق خواهد بود ،كه همواره از نظر
كيفيت در حال ارتقا باشد .در صورتی که عبادت فاقد كيفيت باشد و يا از
كيفيت ثابتي برخوردار باشد ،عبادت خطي (عبادت ايستا) است و اگر كيفيت
رو به رشدي داشته باشد ،عبادت صعودي (عبادت پويا) به شمار میرود.
خطي (ايستا)
انواع عبادت
صعودي (پويا)
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
27
بنابراین ،در نموداری که محور افقی آن گذر زمان را نشان میدهد و محور
عمودی آن کیفیت عبادت را مشخص میکند ،عبادت خطي بر محور افقي قرار
میگیرد و عبادت صعودي ارتقاي كيفيت را به تصویر میکشد.
كيفيت
شكل ()1-1
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
28
در مقابل ،عدهاي با عشق و اشتياق به سراغ عبادت ميروند و هربار با
معرفت و كيفيت بهتري آن را بهپا ميدارند .بهطور قطع عبادتي كه اين افراد
انجام ميدهند ،عبادتي زنده است كه بُعد كيفي آن رو به رشد است.
ت بر اساس انگيزهي آن معرفی شده است: 1
در متون ديني سه نوع عباد
- 1عبادت بردگان که از روی ترس خدا را عبادت میکنند.
- 2عبادت تاجران که به طمع [مزد و پاداش دنیوی و اخروی] بهدنبال
عبادت هستند.
- 3عبادت آزادگان که از روی شكر [حاصل از شوق فراگير وجودي و
عشق به خدا] او را عبادت میکنند.
tarikhema.org
انگيزهي بردگان
از طرفي ،ارتقا در انگيزهي عبادت وقتي معنا پيدا ميكند كه در آن هيچ
انتظار و تمنايي غير از تمناي خود خداوند وجود نداشته باشد و فقط عشق به
خدا عامل برپا داشتن اعمال عبادي باشد .رسيدن به اين مقام (مقام بيتمنايي)
ويژگي دنياي عرفان است.
.1برگرفته از نهجالبالغه
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
29
نشد آگاه که در ترک تمناست بهشت عمر زاهد به سر آمد به تمنای بهشت
«صائب تبريزي»
در مقام بيتمنايي شور عشق حكمفرما است و تنها طلبي كه سراسر وجود
را فرا ميگيرد ،طلب خداوند است:
ما ز دوست غیر از دوست مقصدی نمیخواهیم
«شيخ بهايي»
«امام خميني(ره)»
از طرف ديگر ،خود عبادت موجب افزایش عشق است .خداوند از عبادت بندگان
خويش بینیاز است؛ اما عدهای تصور میکنند باید او را عبادت کنند تا از آن عبادت
راضی و خشنود شود و آنها را از غضب خود مصون نگاه دارد .این در حالی است که
عبادت با کیفیت ،باعث ارتقای درک و معرفت و عشق و اشتیاق بنده میشود.
رضايت خداوند در هدايت و رشد بندگان او است و با قرب و نزديكي آنها
به او حاصل ميشود و غضب خداوند ،همان ناكامي انسان از نتایج عبادت با
کیفیت (دور بودن از او و نابسامانیهای درونی) است .عبادت ،ابعاد مختلف
وجود انسان را سامان ميدهد و اجتناب از آن به نحو قانونمندي او را دچار
اختالالت دروني (اضطراب ،افسردگي و )...ميكند و موجب بيبهره ماندن از
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
30
آثار و نتايج معرفتي عبادت ميشود .همهي قوانینی که انسان را به زیان ناشی
از این بیتوجهی میرساند ،مانند قوانین دیگر هستي قوانینی الهی است که از
طریق هوشمندی حاکم بر جهان هستی وضع شده است و به همین دلیل،
بینصیب ماندن از نتایج مثبت عبادت و دچار شدن به نتایج منفی کوتاهی
در آن ،غضب الهی محسوب میشود.
از آن جا که عبادت ،شیوهی رهروی و نزدیکی به خداوند است و او کمال
مطلق است ،نزدیک شدن به كمال ،با ارتقاي كيفي بهدست ميآيد و نميتواند
خطی و ثابت باشد .به همین دلیل ،اگر عبادت امروز با عبادت دیروز یکسان
باشد ،از نوع عبادت ايستا (خطی) خواهد بود و رشد و شکوفایی در بر نخواهد
داشت .پس ،در صورتی عبادت ،نقش خود را در نزديك كردن بنده به خداوند
tarikhema.org
خدا
مسير عشق
(شكل)1-2
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
31
در آغاز آفرینش آدم ،خداوند خلقت او را به خود تبریک گفت؛ مالئک به
او سجده کردند و معلوم شد که همه هستی به خاطر او به وجود آمده است .از
همین مرحله ،آدمی عاشق خویش شد و به همین دلیل هر انسانی هنگام تولد
در این جهان ،خودشیفتگی را در نرمافزار نهاد (غریزه) خود به همراه دارد.
به دلیل این ویژگی غریزی ،هر فردی از بدو تولد ،به طور کامل به خود
عشق میورزد و حتی توجه و عالقهی او به مادر خود یا افراد دیگر برای رفع
نیازهای شخصی و ناشی از خودشیفتگی است .اما بر اساس نقشهای كه براي
ل انسان طراحي شده است ،این قابليت وجود دارد كه بتواند در خالل
کما
زندگی زمینی ،از عشق به خود دل بریده ،با تمام وجود به عشق خدا برسد.
tarikhema.org
خدا
عشق به خدا
مسير عشق
عشق به خود
انسان (در هنگام تولد)
(شكل)1-3
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
32
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آيد
«حافظ»
با وجود خودشيفتگي ،نمیتوان به عشق الهی رسید و برای رسیدن به این
عشق ،الزم است که خانهی دل از عشق به خود خالی شود:
مهیا کن مقام و جای محبوب برو تو خانه ی دل را فرو روب
به تو بی تو جمال خود نماید چو تـو بیرون روی او اندر آید
«محمود شبستري»
به طور کلی ،وقتي موضوع عشق الهی مطرح ميشود ،بايد به دو اصل توجه
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
33
تا تو طفلی پس بدانت حاجت است این تخیل وین تصور لعبت است
«موالنا»
و
آنكه در اندیشه ناید آن خداست آنچـه اندیشـی پذیرای فناسـت
«موالنا»
رهگذر بهرهاي از معرفت خدا مییابند (كه البته آن هم معرفت به ذات مقدس
او نيست).
بهقدر دانش خـود هر کسی کند ادراک تو را چنـان که تویی هر نظـر کجا بیند
«حافظ»
و
حلقهی او سخرهی هر گوش نیست فهـم او در خور هـر هـوش نیست
«موالنا»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
34
در همهی مراحل تجربهی عشق ،قلب انسان فقط يك عشق را در خود
ميپذيرد .مرحلهی اول ،عشق به خویش (خودشیفتگی) است .در مرحلهی دوم،
نوسانی میان عشق به خود و دیگری رخ میدهد و در مرحلهی سوم انسان
دل خود را به عشق کسی جز خود اختصاص میدهد و با این عطف توجه به
دیگری ،خانهی دل او از خودش خالی میشود .تنها در این صورت است که
مرحلهی چهارم تحقق مییابد .در مرحلهی چهارم انسان به درک عشق الهی
نائل میشود.
خداوند ،عاشق همهي تجليات خويش است؛ اما حتي درك نسبي اين عشق
براي هركسي وجود ندارد .درست از وقتي كه فرد ،عاشق تجليات الهي ميشود،
معشوق خداوند است،
ِ دركي از عشق خدا نصيب وي ميشود و با درك اينكه
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
35
به بیان دیگر« ،عشق زميني» عاملي است كه ب ه واسطهي آن ،خانهي دل
از خودشيفتگي خالي ميشود تا امكان تابش عشق خدا در آن فراهم شود .اما
ممکن است سؤال شود که چرا با اينكه بسياري از انسانها عشق زمینی را تجربه
میکنند ،در وجود تعداد كمي از آنها اثری از عشق خدا به وجود ميآيد.
در جواب اين پرسش بايد گفت كه عشق زميني نیز ميتواند عقالنی (عشق
بر پلهی عقل) 1یا عشقاني (عشق بر پلهی عشق) باشد .فقط عشق بر پلهی
عشق است که انسان را به عشق الهي میرساند .در این عشق ،منفعتطلبي
و خودخواهي وجود ندارد و معشوق به دليل خودخواهي عاشق ،به اسارت او
كشيده نمیشود.
tarikhema.org
به بیان دیگر ،در مرحلهی خودشيفتگي نیز ،عشق زميني وجود دارد؛ اما اين
عشق ،عشق عقالني و سودجويانه است .آن عشق زمینی که انسان را از خودشیفتگی
میرهاند ،عشق بر پلهی عشق است که منجر به عشق الهي ميشود.
البته تنها عشق نيست كه در دو وضعيت خودشيفتگي و غير خودشيفتگي
تفاوت دارد .براي شناسايي بینشهای فردی در اين دو وضعیت ،میتوان دنياي
خودشيفتگي انسان را «دنياي وارونه» و دنياي غير خودشيفتگي او را «دنياي
غير وارونه» نامید و بعضي از موضوعاتي را كه در هر كدام از اين دو دنيا معناي
متفاوتي مييابند ،مورد بررسي قرار داد.
.1برای آشنایی با پلهی عقل و پلهی عشق به بخش «تعریف حرکت عرفانی» مراجعه شود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
36
خدا
وارونه
دنياي
خودشيفتگان
انسان (در هنگام تولد)
(شكل)1-5
در دنياي غير وارونه (كه دنياي درك عشق الهي و دنياي عرفان است)
نسبت به هر يك از اين موضوعات ،نگرشی متعالي وجود دارد .به همين
tarikhema.org
- 1عشق:
عشق در دنیای غیر وارونه آزادیبخش است و عاشق در مقامی است که
دیگر خود را نمیبیند تا معشوق را براي خود بخواهد .به عبارت ديگر ،در دنياي
غير وارونه همواره نگاه مهرآميز فرد ،متوجه ديگران است و مانند مردمك
چشم ،هيچگاه خود را نميبيند:
.1با توجه به اين كه نوع نگرش به عشق ،در چگونگي ديدگاههاي ديگر نقش دارد ،ابتدا مفهوم عشق مورد بررسي قرار
ميگيرد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
37
دیدن همه کس را و ندیدن خود را از مـردمک دیـده ببایـد آموخـت
همواره هركدام ديگري را زیر نظر و کنترل خود دارد تا مطمئن شود كه رقيبي
جايگزين او نميشود .بنابراين ،اگر هر یک از طرفین توجهي به شخص دیگری
نشان دهد ،عشق ميان آنها از درجهی اعتبار ساقط ميشود.
از این رو ،عشق در دنیای وارونه به غم و غصه ،بدبيني و افسردگی ختم
میشود و عاشق از حسادت رنج میبرد و از فکر رقیب (که میخواهد منفعت
او را سلب كند) آرامش ندارد.
همانطور كه اشاره شد ،عشق در دنياي وارونه بهطور كامل محصول
عقل است .از دوران طفوليت ،والدین ،محیط و نظام آموزش و پرورش ،نقش
برنامهريزي نرمافزار ناخودآگاه را به عهده دارند .در بسياري از جوامع ،اين نرمافزار
فقط بر محور عقل برنامهریزی ميشود .براي مثال ،در جامعهاي که کودک با
جملهي تذكري «عاقل باش» و جملهي تشويقي «آفرين! عاقل شدهاي ».زياد
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
38
مواجه ميشود و تعاليم و رفتارهاي مختلف ،خواسته يا ناخواسته ،به طور
عمده بر عقل تأكيد ميکند ،در ضمير ناخودآگاه او جايي براي تجربههاي فوق
عقالني نميماند و این اشکال در بزرگسالی آشکار میشود.
به دنبال اين نوع برنامهريزي یکجانبه در «ناخودآگاه» ،وقتی فرد
ميخواهد به حریم عشق واردشود ،این نرم افزار اجازهی عبور اطالعات اين
حريم را نمیدهد و «قفل» ايجاد میكند .يعني به محض این که اطالعاتی
میرسد که با عقل قابل پردازش نیست ،توسط نرم افزار ناخودآگاه که به آن
تجهیز شده است ،سانسور میشود .به همين دليل ،بينش فرد فقط بر مبنای
عقل شكل میگیرد و حتي وقتی که «عشق» را تجربه میکند ،این تجربه باز
هم عقالنی است .یعنی ،نه تنها از تجربيات عرفاني (كه محصول پلهی عشق
tarikhema.org
است) بينصيب ميماند؛ بلكه آنچه در وادی «عشق زميني» تجربه ميكند
نیز ،بر اساس پیشنهاد عقل است؛ نه بر مبنای عشق.
بنابراين ،تجربهی عشق حقيقي بسیار محدود و انگشتشمار است و بيشتر
در داستانها ميتوان آن را يافت .در اين داستانها ،اسطورههايي مانند «لیلی
و مجنون»« ،خسرو و شیرین» و ...براي بيان ويژگيهاي عشق بر پلهی عشق
(كه بسيار كمياب است) معرفي ميشوند تا گمان نشود كه هر عشقي عشق
حقيقي است.
بسياري از كساني كه مدعي عشق هستند ،فقط به ظاه ِر معشوق خود نظر
دارند و عشق آنها عشق بر پلهی عقل است؛ نه عشق بر پلهی عشق.
خواه عشق اين جهان خواه آن جهان آنچه معشـوق است صورت نيست آن
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
39
چـون برون شـد پس چرايش هشتهاي آنچـه بـر صورت تـو عاشــق گشتهاي
عاشـقا واجو كـه معشـوق تـو كيسـت صورتش بر جـاست اين زشتـي ز چيست
«موالنا»
از طرف ديگر ،دامنهي عشق بسيار گستردهتر از عشق به یک همنوع است
و این چیزی است که در طول تاريخ ،بشر بهندرت به آن دست يافته است.
خصوصيت كساني كه توانستهاند عشق حقيقي به تجليات الهي را تجربه كنند،
اين است كه نه تنها مجذوب زيباييهايي مانند زیبایی طبیعت هستند ،حتي به
هر چیزی که ناچیز و نازیبا به نظر میرسد ،نگاه عميق و زيبابين دارند و به رمز
و راز آن پی ميبرند .در واقع ،آنها به حقيقت و ماوراي وجود هر چيزي نگاه
tarikhema.org
ِ
پشت دانایی اردو بزنیم
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
40
دست در جذبهي يك برگ بشوييم و سر خوان برويم
...
- 2خدا:
خداشناسي در دنياي وارونه و غير وارونه بسيار متفاوت است .در دنياي
وارونه ،خداوند وسيلهاي براي دستيابي به مقاصد و خواستههاي انسان است.
بنابراين او خدا را براي هموار كردن مسير زندگي زميني خود ميخواهد و هر
tarikhema.org
جا احساس ناتواني كند ،رو به سوي او ميكند تا ضعف خود براي رسيدن به
اهدافش را جبران كند .بهطور خالصه ميتوان گفت كه در دنياي وارونه ،خدا
فقط براي رفع حاجتهاي مادي و خواستههاي زميني (حفظ منافع فردي)
1
خوانده ميشود؛ نه براي كمال و قرب الهی.
اما در دنياي غير وارونه ،خدا نقش يك وسيله را ندارد و به دليل وسيلهساز
بودن نیست که مورد توجه قرار ميگيرد .در اين دنيا ،خود خدا مطلوب انسان
است و نزدیکی به او (حرکت در مسیر كمال) هدف محسوب ميشود.
محب صادق از جانـان به جز جانـان نميخواهد
«فروغي بسطامي»
.1در دنياي وارونه وقتي افراد به ياد خدا ميافتند و به او توجه ميكنند كه حاجتي دارند و خودشان قادر به رفع آن نيستند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
41
- 3دين :
در دنياي وارونه ،خداوند براي رسیدن به مقاصد فردی مورد پرستش واقع
میشود .بنابراین ،این مقاصد هستند که مورد پرستش قرار ميگيرند؛ نه خود
خدا .با اين نوع پرستش ،فرد بدون اين كه خود واقف باشد ،در اصل خودپرستي
ميكند .به همين دليل كساني كه در دنياي غير وارونه از رابطهي عاشقانه با
خداوند سرمست هستند ،با اشاره به پرستش مستانهي خود ،ديگران را از آن
طاعت (كه شركآميز و بت پرستانه است) بر حذر ميدارند.
غــمهای مـرا بـه می مکافـات کنیـد گـر یـار منیـد تـرک طـاعـات کنید
در رخـنــۀ دیــوار خـرابــات کنیـد چـون در گـذرم خاک مرا گـِل سازید
tarikhema.org
« خیام»
پيام ديگري كه در همين راستا براي هر عابد و زاهدي وجود دارد اين است
كه ورود به دنياي عرفان و چشيدن مي ِآگاهي ،انسان را عاشق ميكند و در این
حالت ،او دين را بهعنوان ديني كه خداي آن خداي وسيله است كنار ميگذارد
و آن را بهعنوان دين خداجويانه دنبال ميكند.
«حافظ»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
42
به عبارت ديگر ،دين از منظر دنياي وارونه ،اصول و قوانین داد و ستد
و بده و بستان با خداوند است كه انسان برای حفظ منافع خود آن را دنبال
میکند .با داشتن چنين ديني ،ذهن فرد همواره به دنبال حداکثر بهرهبرداری
منفعتطلبانه و ایمنی از عقوبت ،در دنيا و آخرت است و به دین به عنوان
وسیلهای برای رسیدن به غايت کمال (خدا) نگاه نمیکند .در حالي كه در
دنياي غير وارونه گفته ميشود:
«شيخ بهايي»
tarikhema.org
«عطار»
-4دعا:
اولين و مهمترين سؤال در طول تاریخ زندگی بشر این بوده است كه
«من كيستم؟» .به دنبال این پرسش ،انسان در پی يافتن خالقي بر آمد
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
43
كه تغييرات و تحوالت طبيعت را ناشي از وجود او ميدانست .پس خواهان
برقراري ارتباط با او شد تا با دعا ،قرباني و ...از رخدادهاي غير مترقبه مانند
زلزله که آن را ناشی از غضب او ميدانست ،در امان بماند .از همان زمان دعا
همواره پلی میان انسان و خالق بوده است تا در ارتباط با او انواع کمبودها
و ناماليمات خود را جبران کند و براي غلبه بر ترس و نگرانی و رفع نقاط
ضعف خود چارهاي بیابد.
اما عالوه بر اين ،انسان از ابتدا با مجهوالتي مواجه بوده است كه اشتياق
وافر براي كشف جواب آنها وي را در معرض الهامات قرار داده است و الهامات
ميل به كمال را در او برانگيخته است .بنابراین ،میل به کمال نیز یکی از انواع
خواستههای انسان است که عدهای را به سوی دعا سوق میدهد.
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
44
کـه حیف باشـد از او غیـر از او تمنـایـی فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب
«حافظ»
نزد عارف ،كه دنياي او دنياي غير وارونه است ،دعا رنگ و بوی خاصی دارد و
همهي توجه وي به خدا و عشق او را نشان میدهد.
که سر کوی تو از کـون و مکـان ما را بس از در خـويش خـدایا به بهشـتم نفرست
«حافظ»
به بيان روشنتر ،در دنياي عرفان حرف دل اين است كه:
افــزون ز هــزار پادشـا میخواهـم یارب ز تو آن چه من گدا میخواهم
من آمـدهام از تـو ،تـو را مـیخواهم هر کـس ز در تـو حاجتی میخواهد
tarikhema.org
«حسن غزنوي»
و گفته ميشود:
وصـل تـو مـن بی سر و پا می خواهم دانی که چه ها چه ها چه ها می خواهم
«بابا طاهر»
- 5نذر:
تعالیم هر ديني ميتواند با یکی از دو هدف كمالگرايي و يا منفعتطلبي
پذيرفته و اجرا شود .بهطور معمول ،بسیاری از مردم بيشتر هدف دوم را دنبال
ميکنند؛ در حالي كه مقصود همهي اديان الهي رساندن بشر به كمال است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
45
يك نمونه از اين رفتارهاي ديني نذر كردن است .در دنياي غير وارونه،
نذر كردن ،انجام كار خيري است كه تشعشعات مثبتي دارد؛ موجب جذب
فيض الهي ميشود و وسیلهی تقرب است .بنابراين ،اثر مطلوبي بر امور جاري
زندگي ميگذارد.
اين درست بر خالف نذر در دنياي وارونه است كه در آن ،انسان در قبال
رسیدن به خواستهي خود ،در نظر ميگيرد که كار خيري انجام دهد؛ اما انتظار
دارد ،حتی اگر با انجام آن ،عدالتی نقض و حقی پایمال شود ،خداوند او را
به خواستهاش برساند 1.یعنی ،با توقع اجابت حتمی ،برای خدا شرط تعیین
میکند و نذري را كه در نظر دارد ،انجام نميدهد؛ مگر اين كه خواستهي او
اجابت شود و به مطلوب خود دست يابد .در این گونه نذرها گویا انسان خدا را
tarikhema.org
.1براي مثال ،موفقيت در يك رقابت علمي نيازمند تالش و مطالعه و پیروزی در یک مسابقه ورزشی مستلزم تمرین و ممارست
است و در هر دو مورد ،اگركسي مستحق موفقيت نباشد ،خالف عدالت الهي است كه با انجام نذر به آن دست يابد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
46
- 6صدقه:
پرداخت صدقه ،باعث ميشود كه انسان در فاز مثبت 1قرار بگيرد و احساس
سبكي كند .اين در فاز مثبت بودن ،از مشكالت زيادي كه ناشي از تشعشعات
منفي و هر نوع تداخل تشعشعاتي خطرناك است ،پيشگيري ميكند و بهطور
كلي ،ما را از بالیا و صدمات متعددي كه ناشي از قرار داشتن در فاز منفي است،
دور ميكند 2.براي مثال در فاز منفي انسان دچار پريشانخاطري ميشود و اين،
امكان بروز اشتباه و وقوع سوانح را زياد ميكند؛ اما صدقه او را به فاز مثبت سوق
ميدهد و اشتباهات ناشي از پريشانخاطري به شدت كاهش مييابد.
در دنياي غير وارونه ،خاصيت صدقه شناخته شده است و كسي انتظار
ندارد كه تأثير ديگري غير از آن را مشاهده كند .بنابراين ،اگر صدقهاي پرداخت
tarikhema.org
كرد و دچار حادثهاي شد ،خاصيت صدقه را انكار نميكند و دچار تضاد دروني
با خداوند نميشود.
.2تشعشعات منفي آثار بدي بر جسم ،روان و ذهن انسان دارد و ورود اين تشعشعات فقط در صورتي است كه فرد در فاز منفي
قرار داشته باشد( .رجوع شود به كتاب «انسان از منظري ديگر»؛ بخش «كالبد روان»).
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
47
فقط به واقعيتها نگاه میکنند و از نظر آنها اين واقعيتها (بر خالف حقيقت)
چنان شيرين قلمداد ميشود که به آن دل میبندند .يكي از نتايج چنين ديدگاهي
اين است كه براي اين افراد ،دل كندن از زندگي (مرگ) بسيار سخت است.
در دنياي غير وارونه ،حقيقت شيرين است و به هيچ وجه از زندگي افراد
حذف نميشود .بهعكس ،واقعيت زندگي براي آنها شيرين نيست؛ به اين
معني كه از آن دل كندهاند .آنها در عين حال كه از واقعيت زندگي (فرصت
موجود) براي رسيدن به حقايق بيشتر استفاده ميكنند ،آغوش خود را براي
جدا شدن از آن (مرگ) باز ميگذارند؛ زيرا با حقيقت مرگ آشنا هستند و
ميدانند كه مرگ ،عامل نزديك شدن به خداوند است.
آگاهی از حقیقت ،باعث میشود که انسان با دیدن واقعیت و حقیقت
tarikhema.org
(در کنار هم) نشاطی داشته باشد که برای او «بهشت نقد» خواهد بود .این
بهشت نقد ،زمینهساز فرداهای بهتری است که او را به تجربهی بهتری در
بهشت برین نیز میرساند.
- 8تالش و تسليم:
برای انجام امور زميني الزم است كه انسان تالش كند؛ در حالي كه امور آسماني
(تجربههای معنوی) با سعي و تالش حاصل نمیشود و بر آنها قانون تسليم حاكم
است .بر همين اساس ،در دنياي غير وارونه به چند نكته توجه ميشود:
•انجام كارهاي زميني بهعهدهي خود انسان است و بايد براي آن
«تالش» كند.
•الزم است كه انسان براي انجام هر كار زميني اختيار داشته باشد و با
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
48
انتخاب خود آن را دنبال كند؛ زيرا فقط با اختيار است كه ميتواند نقش و هنر
خود در زندگی را آشكار كند .بدون اختيار ،فلسفهي خلقت انسان باطل و از
درجهي اعتبار ساقط ميشود.
•فعاليت در راه خدا نیز نيازمند سعي و تالش است .هر كسي اين راه
را انتخاب ميكند ،بايد براي آن كوشش كند .فرستادگان الهي و پيروان آنها
اين درس را به ما دادهاند كه هم براي رسيدن به مرز تجربههای معنوی و امور
آسماني 1و هم براي دفاع از حق و حقيقت بايد تالش كرد.
ی 2آسماني الهام ،اشراق ،ادراك 3و تحوالت تعالیبخش مستلزم
•نعمتها
«اشتياق» است .انسان با «اشتياق» خود امكان دريافت این نعمتها را فراهم
ميكند و به شرط «تسليم» به آنها دست مييابد .بهطور خالصه ميتوان
tarikhema.org
گفت كه رسیدن به این امور آسماني ،نيازمند تسليم است و تالش انسان تنها
بروز «اشتیاق» اوست .دریافت مزد اشتیاق حتمی است؛ اما در لحظهی دریافت
این مزد (دریافت آسمانی) باید تسلیم بود.
غيرتسليمدراينعرصـهكسيپيشنبـرد سرفكندنبهزمينگويربودنبودهاست
«بيدل دهلوي»
برای مثال ،اگر کسی به قصد برقراری ارتباط روحانی با خدای خود ،عازم
عبادتگاهی شود ،حضور او در آن محل ،ناشی از اشتیاق و متکی به «تالش»
.2هر یک از آفریدههای خداوند نعمت است .برخی از این نعم ،آسمانی و برخی ،زمینی محسوب میشوند.
.3منظور از ادراك ،دركي است كه در دنياي عرفان بهدست ميآيد .براي آشنايي بيشتر به بخش «توصيف حركت عرفاني»
مراجعه شود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
جايگاه معرفت
49
است؛ اما ارتباط و اتصال او با معبود مستلزم «تسلیم» است و دریافتهای
معنوی وی نتیجهی این تسلیم خواهد بود.
در مجموع ،ميتوان براي نشان دادن ديدگاهي كه در دنياي غير وارونه
وجود دارد ،اين شكل را ترسيم كرد:
(شكل)1-6
tarikhema.org
اما در دنیای وارونه همه چیز بر عکس است و انسان گمان ميكند كه بايد
برای حل مسائل زمینی خود ،تسلیم باشد و بدون اين كه تدبيري كند و زحمتي
بكشد ،از خدا انتظار دارد كه براي او امکانات زندگي زميني را فراهم سازد .در اصل،
در چنين دنيايي ،انسان به طور عمده خدا را برای همین منظور میخواهد.
از طرف ديگر ،در دنياي وارونه ،كسي که طالب نعمتهاي آسمانی و معنوی
است ،انتظار دارد فقط با تالش به مقصود برسد .برای مثال ،براي غلبه بر اميال،
به خود سختی زیادی میدهد تا بهوسيلهي آن ،پيامهاي آسماني دريافت كند
و يا فقط به ظاهر مناسك اكتفا ميكند و تالش میکند که با تکرار و مداومت
بر آداب ظاهری عبادات خود را به کمال برساند؛ در حالی که برخورداری از
نتیجهی عبادات و رسیدن به اشراق و روشنشدگي ،نيازمند اشتياق و طلب
انسان و لطف و عنايت خداوند است و با تسليم در مقابل او به دست ميآيد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
50
خیال بود که این کار بی حواله بر آید به سعی خود نتوان برد پی به گوهر مقصود
«حافظ»
(شكل)1-7
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
tarikhema.org PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
PDF.tarikhema.org
tarikhema.org PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
53
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
54
بهوسيلهي آنها بهطور مستقيم شناخت عقالني بهدست ميآيد و برنامههاي
زندگي طراحي ميشود .اين ابزارها عبارتند از« :دليل و استدالل»« ،علم و دانش»،
«فن و تكنيك»« ،راه و روش» و «تفكر و تعقل» .ابزارهاي واسطهاي ابزارهايي
هستند كه در خدمت ابزارهاي اصلي پلهي عقل در ميآيند تا رسيدن به نتايج
عقالني تسهيل شود .اين ابزارها عبارتند از« :تخيل و تصور»« ،سعي و كوشش»،
1
«اراده و خواست»« ،تلقين و تكرار»« ،ذكر و مانترا» و «پند و نصيحت».
رويدادها و پديدههايي كه بر پلهي عشق تحقق پيدا ميكنند ،شامل «ذوق و
شوق»« ،حيرت و تعجب»« ،شور و هيجان»« ،عالقه و توجه»« ،وجد وسرور»،
«مهر و محبت»« ،ايثار و فداكاري» و همچنين «ادراك و اشراق» است .پيش
آمدن هيچيك از اين حاالت و رويدادها وابسته به هيچ ابزاري نيست و هريك
tarikhema.org
.1گاهي برخي از اين ابزارها مانند تخيل و تصور و تلقين و تكرار ،عامل نتيجهگيري كاذب هم ميشوند.
.2همهي ابزارهاي پلهي عقل ،بهدنبال تصميمگيري و اراده بهكار ميروند و رويداد درونجوشي كه هنگام رخ دادن ،اراده در
آن نقشي نداشته باشد ،وابسته به ابزارهاي ديگر پلهي عقل هم نيست.
.3چنان كه توضيح داده خواهد شد ،هريك از عواملي همچون تفكر و تعقل و علم و دانش ميتوانند براي پديداري عشق محرك
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
55
عاشق شدن يا دريافت الهام ،با سعي و كوشش حاصل نميشود.
شبگيـر كردهاند؛ به ايشـان نميرسيم آنان كه راه عشق سپردند پيش از اين
ما سعي ميكنيم و به دربان نميرسيم ايشان مقيـم در حـرم وصـل ماندهاند
«عبيد زاكاني»
پلهي عشق
دنياي بيابزاري
پلهي عقل
ذوق و شوق
tarikhema.org
تخيل و تصور
سعي و كوشش
اراده و خواست
ابزارهاي واسطهاي
تلقين و تكرار
ذكر ومانترا
...
(شكل )2-1
باشند؛ اما اينطور نيست كه هرگاه بخواهيم تجربهاي از پلهي عشق داشته باشيم ،به سراغ اين ابزار برويم و از اين طريق به
مقصود خود برسيم.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
56
- 2يكي از خصوصيات عقل ،منفعتطلبي است؛ در حالي كه خصوصيت
خودجوش بودن عشق معلوم ميكند كه منفعتجويي در آن وجود ندارد.
در حلقهي عشاق به جز امن و امان نيست در چار سوي عقل غم سود و زيان است
«قاسم انوار»
- 3حوزهي عقل ،حوزهي تجارب ماورايي نيست .به همين لحاظ ،عقل
محدوديتهايي دارد كه باعث ميشود تجارب گستردهي حوزهي عشق را انكار كند.
عقل گويد شش جهت حد است و بيـرون راه نيست
«موالنا»
tarikhema.org
«حافظ»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
57
پلهي عشق
دنياي بيابزاري
پلهي عقل
درك
دنيايابزار
شناخت عقلي
(شكل )2-2
تجربهاي كه بر پلهي عشق حاصل ميشود ،با كالم قابل انتقال نيست؛
يعني ،براي فردي كه به آن نائل ميشود ،چنان وضوحي دارد كه حتي با
داشتن بياني شيوا نيز نميتواند آن را به همان خوبي كه درك كرده است،
توصيف كند .يعني دركي كه بر پلهي عشق بهدست ميآيد ،از شناختی كه بر
tarikhema.org
پله ي عقل حاصل ميشود ،برتر و شفافتر و در وجود فرد اثرگذارتر است و
اين طور نيستكه فقط اطالعات ذهني او را افزايش دهد.
ليك عشق بيزبان روشنتر است گرچه تفسير زبان روشنگر است
«موالنا»
«حافظ»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
58
را ميچشد ،به هيچوجه قادر نيست كه آن طعم را براي ديگران توصيف كند
و آنچه را حس كرده است ،به آنها انتقال دهد .او با نهايت سعي خود فقط
ميتواند به طعمي كه چشيده است ،اشاره كند و توضيحات وی حقيقت حس
او را آشكار نخواهد كرد.
در قلمرو عشق ،اين ناتواني در تشريح آنچه تجربه و درک شده است،
وجود دارد 1و به همين دليل ،نه محبتي كه در دل غليان ميكند و حيرتي كه
فرد را سرگشته ميكند ،قابل توصيف است و نه چگونگي و جزئيات الهامي كه
دريافت ميشود ،قابل تعريف و توضيح است.
بـر طاق فراموشي بگذار كتاب اول آن نقطهي خاموشي در حرف نميگنجد
tarikhema.org
«صائب تبريزي»
- 5مرتبهي عشق باالتر از مرتبهي عقل است و فخر خداوند به خلق انسان،
بهدليل قابليت او در زمينهي عشق است .برتري مقام عشق نسبت به مقام عقل،
از دو نظر قابل بررسي است:
الف) اولين تجلي ذات حق كه موجب پيدايش عالم وجود شد ،بر مبناي
حب و عشق بوده است؛ نه بر مبناي عقل .يكي از بارزترين ويژگيهاي عقل،
منفعتطلبي است .خداوند نيازمند آفرينش نبوده است و نيست و از عالم وجود
سودي نميبرد .در بخش هستيبخشي ،ترتيب عوالم وجود و نقش عشق در
پیدایش هريك از آنها ،بررسي خواهد شد .در اين بررسي معلوم ميشود از
.1در حقيقت ،ناتواني از توصيف آنچه بر پلهي عشق روي ميدهد ،مربوط به عقل است؛ زيرا تجرب ه در قلمرو عشق در
محدودهي ابزارهاي قلمرو عقل نميگنجد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
59
آنجا كه عامل متجلي شدن هر چيز عشق است ،مقام آن باالتر است.
ب) انسان با خودشيفتگي در اين دنيا متولد ميشود و زندگي را آغاز ميكند.
نشانهي خودشيفتگي او اين است كه از بدو تولد ،براي او فقط رفع نيازهايش
اهميت دارد و حتي مادر خود را بهخاطر خود ميخواهد .بنابراين ،دوست
داشتن او با پلهي عشق نسبتي ندارد؛ بلكه نوعي سودجويي و منفعتطلبي
است كه براي ادامهي بقا ابراز ميشود .در اين مرحله ،او رفتاري غريزي 1دارد؛
اما در ادامهي حيات ،به ابزارهاي پلهي عقل دست مييابد و از آنها نيز استفاده
ميكند؛ تا منافعي را بهدست آورد.
نكتهي مهم اين است كه وجه تمايز انسان از ساير مخلوقات ،برخورداري
او از حوزهي عشق است .او در مرحلهاي پس از بهكارگيري عقل ،به تجربهي
tarikhema.org
«حافظ»
.1رفتار غريزي ،كنشها و واكنشهايي است كه بر اساس نرمافزار ثابتي بروز ميكند و تعقل و عشقورزي در آن وجود ندارد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
60
عشــق باشد كان طرف با سر دود عقــل راه نا اميــدي كـي رود
عقـل آن جويد كـز آن سودي برد ال ابالـي عشـق باشـد ني خـرد
«موالنا»
از منظر عقل ،عاشق ديوانه است؛ اما عاشق حقيقي به اين ديوانگي ميبالد؛
زيرا اين ديوانگي بهمعناي زايل شدن عقل نيست؛ بلكه به معناي فراتر رفتن از
عقل است؛ بنابراين ،جنوني كه عاشق حقيقي دارد ،جنون ارزشمندي است و
همواره ميتواند افزونتر شود.
- 7انسان ،همواره به هر دو پلهي عقل و عشق نيازمند است و برخورد او با
جهان هستي هم از منظر عقل و هم از منظر عشق انجام ميشود .عقل و عشق
tarikhema.org
الزمهي يكديگر بوده ،هريك كاربرد خاص خود را دارند و نميتوان ارزش
هيچكدام را ناديده گرفت.
« شمس تبريزي»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
61
اما بهدليل اينكه رسالت او آگاهيبخشي به ديگران و همراه كردن آنها با
خود (در حركت عرفاني) است ،بهناچار از ابزارهاي پلهي عقل بهره ميجويد تا
در حد امكان به اطالعات و معارفي كه از آن برخوردار شده است ،اشاره كند
و اگرچه نميتواند با بيان نتايج تجربهي خود ،ديگران را به ادراك آن برساند،
سعي ميكند كه از آگاهي حاصلشده ،آنها را بينصيب نگذارد .بنابراين،
عرفان بر پلهي عقل نیز جايگاهي پيدا ميكند.
به عبارت دیگر ،حركت عرفاني بر پلهي عشق انجام ميشود و نتيجهي آن بر
پلهي عقل گزارش ميشود .به اين ترتيب ،ميتوان گفت كه عرفان دو بخش
نظري و عملي دارد .جايگاه عرفان عملي (حركت عرفاني) پلهي عشق است و
جايگاه عرفان نظري ،پلهي عقل .عرفان نظري (كه ميخواهد انسان را با عظمت
tarikhema.org
وجودش و با مبدأ و مقصدش آشنا كند) 1محتاج بحث و بررسي و توضيح است
و ابزار اين روشنگري بر پلهي عقل موجود است .به بيان ديگر ،عرفان نظري
بر پلهي عقل انسان را به سوی باطن و حقيقت جهان هستي سوق ميدهد و
عرفان عملي بر پلهي عشق او را با حقيقت و باطن جهان هستي آشنا ميكند
و با ايجاد تحول دروني تعالي ميبخشد.
پلهي عشق
عرفان عملي
پلهي عقل
عرفان نظري
(شكل )2-3
.1عرفان نظري از يك سو به توضيح اطالعات دريافت شده از طريق الهام و اشراق ،دربارهي موضوعات ذكر شده (عظمت وجود
انسان و مبدا و مقصد او در هستي) ميپردازد و از سوي ديگر مسير و هدف عرفان را معلوم ميكند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
62
پلهي عقل ،پايهي فهم موضوعات پلهي عشق بوده ،نقش مهمي در كمال
انسان ايفا ميكند .همچنين ،در جاي خود توضيح داده خواهد شد كه در
تحليل و تأييد الهامات و آگاهيهاي عرفاني نيز عقل اهميت ويژهاي دارد و
چنين نيست كه عارف با دستيابي به پلهي عشق ،از آن بينياز شود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
63
- 3تعريف عرفانی طريقت :طريقت ،به مسير زندگي گفته ميشود؛ در
صورتي كه در جهت كمال باشد .در اين معناي ويژه« ،طريقت» بستر حركت
عرفاني است.
در طريقت هرچه پيش سالك آيد خير اوست
«حافظ»
در حركت عرفاني ،مسير و طريقتي وجود دارد كه با راهكار خاصي ميتوان
آن را طي كرد .پيش از اين كه اين راهكار ،تحت عنوان «اساس حركت»
مورد بررسي قرار گيرد ،الزم است كه نقطهي آغاز طريقت و نسبت طريقت با
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
64
تفكر انسان قرار گيرد ،ميتواند انگيزهي برقراري ارتباط با خالق آن پديده و
يافتن فلسفهي خلقت و جايگاه انسان در هستي باشد.
بهعبارت ديگر ،توجه به پيچيدگيهاي آفرينش هر آفريده و ارتباط آن با
ساير آفريدگان و مطرح شدن معماي چرايي خلقت ،عامل افزايش پرسشها و
كششهايي است كه انسان را به ارتباط با مبدأ خلقت فرا ميخواند و به ميزان
اشتياقش ،او را از نتيجهي اين اتصال برخوردار ميكند .به اين ترتيب ،طبيعت
ميتواند عامل محركي براي پيمودن طريقت عرفاني واقع شود.
- 2شريعت :شكلگيري و رشديابي انسان در مسير كمال مستلزم در پيش
گرفتن راه و روشها و رعايت فراميني است كه آفرينندهي او از طريق هزاران پيامبر
و رهبر آسماني در اختيار وي گذاشته ،به آن تأكيد كرده است .بيشك ،طرح عظيم
tarikhema.org
الهي در آفرينش انسان ،بدون وجود پيامهاي اين پيامآوران ،طرح نتيجهبخشي نبود.
بنابراين ،اديان و رمزگشايي از رموز آنها داراي اهميتي ويژه است .هر ديني داراي
دو بعد ظاهري و باطني است كه ظاهر آن را «شريعت» ميگوييم.
بهطور معمول ،هر انساني پيش از آنكه به باطن دين راه يابد ،با ظاهر
آن يعني شريعت مواجه ميشود .شريعت ميتواند انگيزهاي براي راهيابي به
باطن دين باشد .در هر صورت ،شريعت محركي براي قدم گذاشتن در طريقت
عرفاني است .حتي ممكن است كسي كه از دين خاصي تبعيت نميكند ،در
مواجهه با يك مراسم مذهبي ،به يك بيداري معنوي برسد .اين در صورتي
است كه آن مراسم او را به تفكر وا دارد و تمايل او را به برخورداري از آثار
باطني آن بر انگيزد.
- 3حقيقت :حقيقت هر چيزي فلسفهي وجودي و يا چرايي و چگونگي
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
65
آن است .به بيان ديگر ،وجه پنهان هر چيز يا غيب وجود آن« ،حقيقت» آن
به شمار ميرود .تنها راه دستيابي به حقايق ،دريافت وحي و الهام است .حتي
براي كسي كه هنوز قدم در مسير عرفان نگذاشته است ،امكان دريافت الهام
وجود دارد .براي چنين فردي ،الهام ميتواند محرك مهمي براي آغاز طريقت
عرفاني باشد.
در صورتي كه محرك بيداري عرفاني ،انسان را به تأمل و تفكر وا دارد و او
را به سيري عقالني بكشاند،طوري كه در نهايت به تجربهي ادراك و اشراق
(بر پلهي عشق) منجر شود و يا در صورتي كه عامل اين بيداري خود ادراك
و اشراق باشد (كه هم سير عقالني به دنبال دارد و هم سلوك 1عاشقانه را
تقويت ميكند) به سالك و سير كننده« ،عاشق سالك» ميگوييم .عاشق
tarikhema.org
سالك كسي است كه تحت كششي آسماني عرفان را تجربه ميكند و هدايت
ي (بر پلهي
مرحله به مرحلهي او در طريقت عرفاني ،فقط از طريق دريافت آگاه
عشق) انجام ميشود؛ نه به كمك مرشد و راهنماي ديگري كه اين وظيفه را
به عهده داشته باشد.
اما در صورتي كه يك عاشق سالك ،به معرفت و شرایطی برسد که بتواند
مرحله به مرحله ،دعوت كنندهي كسي به طريقت باشد و او را به تجربهي
ارتباط با خداوند برساند ،براي اين نفر دوم ،نوعي تعالي دروني ايجاد خواهد
شد كه در هر مرحله ،مراتبي از ادراك و اشراق را هم به دنبال خواهد داشت.
به چنین سالك و سير كنندهاي «سالك عاشق» ميگوييم.
وجود انواع مختلفي از سالكان عاشق و عاشقان سالك نشان ميدهد كه
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
66
نحوهي ورود افراد به دنياي عرفان يكسان نيست .با اين حال ،قواعد مشتركي در
سير و سلوك همهي آنها وجود دارد .از جمله اينكه ورود به طريقت ،هم عامل
برخورداري از حقيقت و هم عامل بهرهمندي از شريعت است .يعني در حركت رو
به جلو ،همواره انوار حقيقت و كاربرد شريعت بیشتر آشكار ميشود.
همچنين ،در بستر «طريقت» ،شريعت و حقيقت به گرهگشايي از يكديگر
كمك ميكنند و رابطهي دو طرفهی ميان آنها چنان تقويت ميشود كه در
مرحلهاي از حركت عرفاني ،طريقت ،شريعت و حقيقت بهطور كامل بر هم
منطبق ميشوند .اين رابطه در شكل زير نشان داده شده است.
حقيقت
tarikhema.org
طريقت
شريعت
(شكل )2-4
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
67
نیز آن محل را ترک می کند و در ازای انجام وظایف خود ،مبلغی حقوق نیز
دریافت خواهد کرد .ساعات حضور او و حقوقي كه دريافت ميكند ،بعد کمی
فعاليت او را نشان ميدهد .اما بُعد کیفی آن را چه عواملی معلوم میكند؟ آیا
همهي کارمندانی که به محل کار میروند و زمان حضور يكساني دارند ،از
کیفیت حضور يكساني نیز برخوردار هستند؟ به طور مسلم این طور نیست.
به همين دليل ،در مورد یک کارمند گفته میشود که دلسوز است و عاشقانه
کار میکند؛ اما در مورد دیگری گفته ميشود كه با عالقه كار نمیکند .امكان
سنجش کیفیت (انگیزه ،عالقه ،دلسوزی و )...بر پلهي عقل وجود ندارد .زيرا
نميتوان براي آن واحدي تعيين كرد و گفت كه چند واحد است .به عبارت
ديگر ،كيفيت مربوط به پلهي عشق است و بر پلهي عشق كميت و اندازهگیری
tarikhema.org
جايگاهي ندارد.
- 2بهطور كلي ،كيفيت هر یک از اعمال و افکار انسان ،مثبت یا منفي (خير
یا شر) است .يعني انسان دو قابليت كيفي خوب و بد دارد و بر اساس همين
دو قابليت که مخصوص جهان دو قطبي است 1،خالق خير و شر محسوب می
شود .به دنبال آن ،هر يك از این خير و شر ایجاد شده نيز خود خالق آثاري
ميشود كه همان كيفيت خير يا شر را خواهد داشت.
به اين ترتيب ،او با تبعات هر يك از اين دو كيفيت كه انتخاب کرده است،
مواجه خواهد شد .محبت خداوند یا غضب او که در ازای خیر یا شر بودن
کیفیت اعمال بنده به او تعلق می گیرد ،همین بازتاب قطعی اعمال او است که
خالق هستی قانون آن را در طراحی جهان دوقطبی قرار داده است.
.1جهان د و قطبي بخشي از كل مجموعهي هستي است كه ما هماكنون در حال تجربهي يك مرحله از آن هستيم .در اين
جهان ،همهچيز زوج و دو قطبي است .براي استفاده از توضيحات بيشتر به بخش «جهانشناسي» مراجعه شود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
68
به بیان دیگر ،خود خداوند از دو قطبي بودن منزه است و وجود متضادي
ندارد .او سراسر عشق است 1و همواره به همهي تجليات خود عشق ميورزد؛
اما در عين حال ،قوانيني كه در جهان دو قطبي جاري كرده است ،موجب
رويارويي انسان با تبعات و پيامدهاي مثبت آثار كيفي مثبت خود و تبعات و
پيامدهاي منفي آثار كيفي منفياش ميشود ،كه اولي دوست داشتن خداوند و
دومي دوست نداشتن او و یا غضب الهی به شمار میرود.
- 3در مورد آگاهی نسبت به هستي نيز انسان داراي دو نگاه كمي و كيفي
است .نگاه كمي ،شناخت بعد كمي جهان هستي است كه بر پلهي عقل حاصل
ميشود و نگاه كيفي ،ادراك بعد كيفي جهان هستي (حقیقت) است كه بر
پلهي عشق بهدست ميآيد .به عبارت ديگر ،پلهي عقل ،پلهي كميت و پلهي
tarikhema.org
پلهي عشق
كميت
(شكل )2-5
يعني ،شناخت بعد كمي جهان هستي ،بر مبنای مشاهدات تجربی و
مطالعات عقلی حاصل ميشود كه منجر به دريافتن رابطهي ميان پديدهها
ميشود؛ اما معرفت به بعد كيفي جهان هستي با كشف و شهود عرفاني و
.1براي فهم بهتر اين مطلب ،به بخش «هستيبخشي» مراجعه شود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
69
ادراك و اشراق (يافتن حقايق) بهدست ميآيد.
انسان با چشم ظاهربين (كميتياب) به دنيا ميآيد؛ اما الزم است كه بر
پلهي عشق قرار گيرد و چشم باطنبين (كيفيتياب) نیز پيدا كند .زیرا با اين
چشم باطنبين است كه به هر سو نگاه كند ،جلوهي خدا را خواهد دید.
بنگر كه تا چه حـد است مقـام آدميت رسد آدمي به جايي كه به جز خدا نبيند
«سعدي»
- 4عرفان ،ارتقای کیفی (از جمله ،تحول ناشی از كيفيت مثبت اعمال) و
همچنین ،ادراك (شناخت كيفي) حقایق جهان هستي است.
- 5عامل تجلي هريك از اجزاي هستي عشق است .به اين معنا ،همهي
tarikhema.org
.1بر پاداری مناسک (با حفظ بعد کیفی آنها) یکی از انواع عبادت او به شمار میرود که به این معنا ،موجب درک عشق خواهد
شد .درک عشق ،عامل درک رحمانیت و رحیمیت حق است .درک رحمانیت حق موجب برخورداری بیشتر از آن بوده ،از سویی
باعث انعکاس آن از سوی فرد میشود و از سوی دیگر ،او را برای حرکت به سوی رحمانیت مطلق مهیا میکند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
70
با خدا نائل می شود که هم او را به ادراك حقایق می رساند و هم به او تحولي
دروني (تعالي) می بخشد .بنابراين ،بر پلهي عشق است كه عبادت ارزش واقعي
خود را آشكار ميكند .يعني ارزش هر عبادتي را بعد كيفي آن تعيين ميكند
1
و از این نظر ،عبادات همهي افراد در يك سطح نيست.
- 5با توجه به آنچه بيان شد ،حركت عرفاني ناظر بر حركتی كيفي است
كه حركت از ظاهر به باطن نيز تعريف ميشود .در اين حركت ،انسان به جايي
ميرسد كه:
الف) هر چيزي را پرتو روي خداوند ميبيند.
به صحـرا بنگـرم صحـرا تـو بينـم به دريــا بنگـرم دريــا تــو بينــم
نشــان از قـامـت رعنـا تـو بينـم به هرجا بنگرم كـوه و در و دشـت
tarikhema.org
«بابا طاهر»
«موالنا»
.1براي مثال ،كسي بهجاي برپايي نماز ،فقط با انجام حركات ظاهري مربوط به آن ،نماز ميخواند و ديگري ،در نماز خود مقيم
كوي يار (خداوند) ميشود .يعني هر دو نفر با ترتيب مشخصي وضو ميگيرند و در جهت مشخصي و با رعايت احكام يكساني
مراسم نماز را برگزار ميكنند و كميت رفتار عبادي آنها يكسان است؛ اما كيفيت عبادتشان تفاوت دارد .ارزش عبادت هركدام
از اين دو نفر را كيفيت آن تعيين ميكند نه كميت آن.
.2منظور از نگاه باطنبين ،اشاره به ديدن درون افراد ،فكرخواني ،شخصيتخواني و ...نيست .زيرا اين نوع باطنبيني ،ورود به
حريم شخصي ديگران است كه دانسته يا ندانسته ،با دخالت شيطان (شبكهي منفي) انجام ميشود .در اينجا منظور از نگاه
باطنبين ،رسيدن به حقيقت اعمال عبادي است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
71
- 6بهطور خالصه ميتوان گفت حركت عرفاني اين است كه انسان ،بُعد
كيفي وجود خود را ارتقا بخشد و با نگاهي باطني جهان هستي را ادراك كند.
ب) كمالمحوري
داشتههای انسان ،شامل داشتههاي زميني و ماورايي است .داشتههاي
زميني او شامل دانش ،هنر و توانها و مهارتهاي گوناگون (جسمي ،تجسمي و
شغلي) است كه در طول زندگي ،براي هريك از آنها زمان قابل توجهي صرف
ميشود .هيچيك از اين داشتههاي زميني اعم از علوم گوناگون (علوم انساني،
پايه ،پزشكي و فني) ،ورزيدگيهاي جسمي و ذهني (توانمنديهاي ورزشي و
فكري) و مهارتها و هنرهاي مختلف (رانندگي ،سخنوري ،نقاشي ،موسيقي و
tarikhema.org
)...در زندگي بعدي انسان كاربردي ندارند و نياز به آنها براي گذران امور دنيا
و محدود به زندگي در همين جهان است.
بعضي از اين داشتهها ،امكانات زندگي روزمره را افزايش ميدهند و
بعضي ديگر ،براي ادامهي زندگي ايجاد انگيز ه ميكنند؛ اما هركدام از آنها
فقط در صورتي براي زندگي بعدی مفيد خواهند بود و اثر ماندگار ارزشمندي
خواهند داشت كه عامل رهيابي به حقيقت و زمينهساز و فراهمكنندهي فهم
و درك كمال شوند.
به عبارت ديگر ،هريك از ما انسانها در يك بازي زميني شركت داريم كه
ميتواند عامل دستيابي به درجات گوناگون كمال باشد .نتيجهي اين تجارب
ميتواند در جهت تحقق هدف خلقت انسان ،در خدمت او قرار گيرد و زيستن
در اين جهان را ارزشمند كند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
72
براي مثال ،ورزش مي تواند عامل سالمتي و تندرستي باشد و برخورداري
از سالمتي و تندرستي ،امكان انديشه به كمال و پيگيري آن را ميافزايد و با
افزودن طول عمر ،فرصت بيشتري براي پيمودن مسير كمال به ارمغان ميآورد
و يا توانمند شدن در يك حرفه ،تالشي براي كسب روزي زميني است كه با رفع
نيازهاي اوليهي انسان ،آمادگی و امكان جستجوي كمال را افزايش ميدهد.
تا تو ناني به كف آري و به غفلـت نخوري ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند
«سعدي»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
73
1
شامل «درك وحدت هستي» و «درك جمال يار» است.
آگاهيها و توانمنديهاي مربوط به حوزهي قدرت و آگاهيها و ادراكات مربوط
به حوزهي كمال دو منشأ مختلف دارند كه اهداف دوگانهاي را دنبال ميكنند.
هوشمندي کل که شکل دهندهی جهان دو قطبي است ،در جهان دوقطبی
برای انسان به نحو دوگانه و متضادي ايفاي نقش ميكند و متناسب با نقش
خود ،هوشمندي مثبت (شبكهي مثبت) یا هوشمندي منفي (شبكهي منفي)
نام می گیرد .شبكهي مثبت انسان را به سوي كمال و شبكهي منفي او را
بهسوي ضد كمال فرا ميخواند و هر یک در راستاي هدف خود ،او را در معرض
القائات و آگاهيهايي قرار ميدهند تا از اين رهگذر ،زمينهي آزمايش او فراهم
شود و او با غلبه بر جاذبههاي فريبندهي شبكهي منفي و موانعي كه بر سر
tarikhema.org
راه او ميگذارد ،به حركت خود به سوي كمال ،ارزش و اعتبار ببخشد( .البته،
کسانی که از این آزمون با موفقیت عبور نمیکنند ،به دام شبکهی منفی گرفتار
میشوند و سقوط میکنند).
شبكهي مثبت حقايقي را براي انسان آشكار ميكند كه رموز خلقت را
میگشاید؛ او را در حركت از ظاهر به باطن به جلو ميراند و تحولي در وی
ميآفريند كه نقش تعيينكننده و سودمندي در حيات بعدي او دارد؛ اما
شبكهي منفي با اطالعات سرگرم كننده و غير مفيد و يا با ايجاد جاذبه به سوي
قدرتطلبي و برتريطلبي ،او را به سمت داشتههای قدرتي (كه نمونههايي
از آن ذكر شد) ميكشاند؛ رعايت حقوق و حريم شخصي ديگران را ناديده
ميگيرد و گاهي با ايجاد اين تلقي كه اين توانمنديهاي قدرتي« ،كرامت»
.1برخورداری انسان از داشتههای کمالی در زندگی پس از مرگ ،وابسته به برخورداری از آن در زندگی فعلی است و به خودی
خود حاصل نمیشود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
74
هستند ،فريبكاري می کند و وي را به خدمت خود در ميآورد.
كرامت حقيقي كه از شبكهي مثبت منشأ ميگيرد ،آگاهي و دانستگي
است و به نمایش گذاشته نمیشود .در حالی که كرامتنمايي مربوط به
شبکهی منفی ،همچون خوردن حلوايی شيرين لذتی ظاهری دارد؛ اما انسان
را از وظيفهي اصلي و سعادت حقيقياش باز ميدارد و تنها صرفنظر کردن
از آن ،امكان كشف حقايق چرخ گردون و پيمودن راه سعادت را (که کرامت
حقیقی است) فراهم ميكند.
موالنا سخن نابهجا را به حلوا تشبيه ميكند .در اينجا ميتوان از تشبيه او
براي اشاره به عوامل سرگرمكنندهاي كه تحت عنوان كرامت از آن ياد ميشود
(اما موجب عقب افتادن از كمال ميشود) نیز استفاده كرد .زيرا اين كرامتها
tarikhema.org
صبــر كن از حرص و اين حلوا مخور گر سخن خواهي كه گويـي چون شـكر
هـر كـه حلــوا خـورد واپس تر رود هـركـه صبــر آورد گـردون بـر رود
«موالنا»
دانستن اين نشانهها براي تفكيك عرفان حقيقي (عرفان كمال) از عرفان
كاذب (عرفان قدرت) الزم است و به همين منظور تأكيد ميشود كه داشتههاي
كمالي ،نتیجهی بهرهمندي ماورايي از شبكهي مثبت و داشتههاي قدرتي،
دستاورد بهرهمندي ماورايي از شبكهي منفي است و به عبارت ديگر عرفان
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
75
كمال ،منشأ و هدف متفاوتي نسبت به عرفان قدرت دارد و انسان را بهسوي
آگاهي و لذتي ماندگار و زوالناپذير فرا ميخواند.
ويژگي بارز حركت عرفاني «كمالمحوري» است و به همين دليل ،هیچ
گونه ميل يا نمايشقدرتطلبانه و برتريجويانه يا رفتار بيهوده و بيحاصلی
در آن وجود ندارد.
در رابطه با موضوع كمال ،به اين نكته نیز بايد توجه داشت كه انسان در
حركتي ذاتي كه از مبدأ متعالي خود آغاز كرده است و به بازگشت به سوي آن
ادامه مييابد ،مراحلي از كمال را طي ميكند تا سرانجام به رب خود برسد و با
او مالقات كند .همهي انسانها اين مسير را طي خواهند كرد؛ اما چگونگي طي
مسير براي همهي آنها يكسان نيست .در هر مقطعي از اين حركت ،بهرهمندي
tarikhema.org
هر كسي از عشق و معرفت متفاوت از افراد ديگر است و از ميان همه ،آن
كساني كه در هر مقطعي از مسير ،بهدنبال رشد و كمال متناسب با آن مقطع
هستند ،حركت عرفاني (سير و سلوك) را برگزيدهاند و از اين عشق و معرفت
نصيب ميبرند .اين مطلب در بخش «حركت انسان» شرح داده خواهد شد.
.1قرب خداوند در مسير بازگشت به سوي او تحقق مييابد و همانطور كه در بخش معادشناسي توضيح داده ميشود ،همهي
انسانها آن را تجربه خواهند كرد؛ اما در اينجا منظور از قرب خداوند ،پيمودن راه كمال در همين جهان است .زيرا انسان با
پيمودن راه كمال ،توأم با كسب آگاهي ،عشق الهي را درك خواهد كرد و در حد مقدور ،آن را انعكاس خواهد داد و همهي
اينها بهمنزلهي نزديكي به خداوند است .به بيان ديگر ،انگيزهي خلقت عشق است و عشق ،كششي دوجانبه است؛ نه يكطرفه.
بنابراين ،لبيك گفتن انسان به عشق خداوند نیز در قالب عشق است و بهمنزلهي قرب او شناخته ميشود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
76
است و هم براي رسيدن به آن ،فقط از خود خداوند استعانت ميجويد و
1
بنابراين ،بههيچوجه روي خود را از سوي او به هيچ سوي ديگر برنميگرداند.
به بيان ديگر ،حركت در طريقت عرفاني مستلزم خدامحوري در هدف
و عمل است و اين نشان ميدهد كه هر حركتي در راستاي خودمحوري و
يا با تكيه بر خود يا ديگري ،نميتواند حركت عرفاني باشد .اتكاي كسي كه
طريقت عرفاني را طي ميكند ،فقط و فقط بر خداوند است و خواستهاش قرب
اوست .اما در انواع بینشها و روشهای خودمحور ،حتي اگر برتريجويي و
برتريطلبي هم وجود نداشته باشد ،گرفتاری به خودبيني امري مسلم است و
تكيه بر غير خدا رواج دارد.
منشأ خودبینی یا تمايالت برتريجويانه ،شبكهي منفي و مبدأ آن در
tarikhema.org
آفرینش« ،خود برتر بيني» ابليس در برابر آدم است .يكي از داليل بيان احساس
برتري ابليس نسبت به آدم و توصيف غرور او در كتب مقدس ،اين است كه
انسان از آن درس بگيرد و فراموش نكند كه خودبيني ،عامل تمرد از خواست
خداوند است و همچنين ،بداند كه كليهي ترفندهاي شيطان نیز براي تقويت
آن ،طراحي و اجرا ميشود .با اين توضيح ،معلوم است كه انواع قدرتجويي و
قدرتنمايي نیز از همين سرچشمه ميجوشد و انسان را از وظيفهي شورانگيز
او كه كمالطلبي و خداجويي است ،بسيار دور ميكند.
راهكار ديگر شبكهي منفي براي اغواگري نيز پسنديده جلوه دادن تكيه بر
غير خداوند است كه خود از مظاهر شرك است و به آرامي «ديگر محوري» را
.1به نظر ميرسد كه نام «خدا» اشارهاي است به مفهوم «خودآ»؛ يعني كسي كه به خود آينده است و كسي يا چيزي آن را به
وجود نميآورد .در عين حال ،این کلمه ميتواند نوعي يادآوري به انسان باشد كه با به خود آمدن (بيداري و آگاهي) ،به سوي
غايت كمال (خدا = به خود آينده ) حركت كند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
77
جايگزين «خدامحوري» ميكند؛ در حالي كه در نگاه عرفاني ،يكي از دو ركن
خدامحوري در عمل« ،اجتناب از پناه بردن به غير خداوند» است .كسي كه در
طريقت عرفاني حركت ميكند ،در رابطه با رعايت اين اصل ،با خداوند پيمان
ميبندد و همواره به اين پيمان پايبند ميماند .در غير اين صورت ،از انحراف از
مسيري كه برگزيده است ،در امان نخواهد بود.
ركن ديگري كه در رويكرد خدا محورانه اهميت دارد« ،تسليم بودن» است.
همانطور كه اشاره شد ،خدا محوري در هدف ،همان كمالمحوري است و خدا
محوري در عمل ،چيزي جز اتكا بر خداوند نيست .اين اتكا با برقراري ارتباط
ميان بنده و خدا تحقق مييابد كه منجر به ارتباط انسان بهعنوان يك جزء با
كل خود می شود.
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
78
نتايج زميني تالش
(شكل)2-6
نتايج آسماني نيست؛ مگر اين كه منجر به فراهم شدن شرط تسليم شود.
البته ،تالش و تسليم ،بيارتباط با يكديگر نيستند .زيرا تالش هدفمند (در
جهت كشف حقايق) ،به تفكر منتهي ميشود و تفكر پايهي ادراك است .در
حقيقت ،تفكر موجب مطرح شدن سؤاالتي ميشود كه به نوبهي خود ،اشتياق
دانستن را تشديد ميكند؛ اما اين اشتياق ،به شرط تسليم بودن (در ارتباط جزء
و كل) پاسخ داده ميشود و انسان را به آگاهي و ادراك ميرساند .تالشهاي
آييني نیز نشانهي وجود اشتياق هستند .چنين شور و اشتياقهايي نیز تنها با
رمز تسليم ،نتيجهي آسماني در بر خواهند داشت.
از طرف ديگر ،تسليم شدن ،منجر به دريافت «آگاهي» می شود و دستیابی
به آگاهي نیز ،بر زندگي زميني تأثيرگذار است و به تالش در راه وظيفه و
رسالت الهي تشويق و ترغيب ميكند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
79
بنابراين ،رابطهي سادهاي كه ترسيم شد ،با نشان دادن اين دو رابطه تكميل
ميشود؛ اما در عين حال ،همچنان گوياي اين است كه رسيدن به نتايج آسماني،
مستلزم «تسليم» و به دست آوردن نتايج زمینی ،مستلزم «تالش» است:
(شكل)2-7
د) انسانشمولي
tarikhema.org
عرفان قلمرو عشق است و همهي انسانها ميتوانند به درك عشق الهي كه آنها
را در بر گرفته است ،نائل شوند و با حركت عرفاني ،از اين سرمايهي جاودانه نصيبي
ببرند .زيرا يكي از خصوصيات عشق الهي ،عام بودن و همهگستري آن است.
عشق يكسان ناز درويش و توانگر ميكشد اين ترازو سنگ و گوهر را برابر ميكشد
«صائب تبريزي»
به فراخور عام بودن عشق ،همه ی انسانها ميتوانند از اين تجلي پرده
بردارند و و از تبعات آن بهرهمند شوند .لطف اين تجربه تنها در لذت حاصل
از آن نيست .همانطور كه مكرر اشاره شد ،انسان به آگاهيهاي ناشي از اين
تجربه نيازمند است و فقط در سايهي اين آگاهيها است كه زندگي شايستهي
خود را خواهد داشت .انحصاري دانستن عرفان براي عدهاي خاص ،به اين معني
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
80
است كه فقط عدهاي از انسانها نياز به رشد و تعالي دارند و يا داراي اين امكان
هستند؛ در حالي كه چنين چيزي عدالت و حكمت خداوند را نقض می کند.
به عبارت ديگر ،هم با سنجش عاقالنه و هم با نگرش عاشقانه معلوم ميشود
كه حركت عرفاني ،حركتي انسانشمول است و بينصيب ماندن از آن ،در اثر
نا آشنايي و كوتاهي است؛ نه به دليل امكانناپذيری آن .بر همين اساس ،هر
كسي ميتواند در عمل ،تجربهپذيري عرفان را مورد ارزيابي قرار دهد و به
اين حقيقت دست يابد كه ارتباط با كل ،نه تنها نيازي عمومي ،بلكه راهكاري
همگاني براي تعالي انسان است.
به دليل اينكه بدون لطف و عنايت الهي نميتوان طريقت عرفاني را پيمود،
در هر قدم از اين مسير ،نياز به ارتباط با خداوند وجود دارد .از اين رو ،يكي از
بزرگترين پيامهاي اديان توحيدي ،برقراري ارتباط با خداوند است تا زمينهي
دريافت آگاهي مهيا شده ،بر اساس درك فلسفهي خلقت ،حركت انسان در
زندگي ارزشمند شود.
به عبارت دیگر ،اساس حركت عرفاني ،اتصال و ارتباط با خداوند است .این
ارتباط بر پلهي عشق تحقق مييابد و به همين دليل ،نميتوان كيفيت آن را
تعريف كرد و فقط به همين اندازه ميتوان در معرفي آن سخن گفت كه این
اتصال و ارتباط ،رابطهي مستقيمي بين انسان و خداوند است كه میل انسان
در برقراري آن نقش دارد؛ اما نتیجهی الهی آن (که با تحقق این ارتباط صورت
میگیرد) چندان قابل پيشبيني نيست.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
81
خداوند ،بر مبناي رحمت خود و از طريق روحالقدس ،فرد متصل را از
نتيجهي اتصال با خود بهرهمند ميكند .اتصال و ارتباط با خداوند ،به دو نوع
فردي و جمعي شكل ميگيرد؛ اما تفاوت اين دو نوع اتصال ،فقط در شرايطی
است که براي تحقق هركدام از آن ها الزم است؛ نه در نتيجهي آنها.
اهلل
انسان
(شكل)2-8
در واقع ،در برقراري اين اتصال مقاومتي وجود دارد كه غلبه بر آن ،نيازمند
اشتياق فراوان ،مضطر شدن و یا هر دو عامل است.
اشتياق زائدالوصف
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
82
نقش اشتياق در برقراری اتصال به قدری اهمیت دارد که گفته شده است:
...
خيمـ ه در كـوي طـرب نتوان زد به هـوس گـام طلـب نتـوان زد
...
كعبــهي وصــل كند منـزل مرد شـوق صادق چو كشد محمل مرد
«عبدالرحمن جامي»
اشتياق ،جوششي دروني است که در حرکت عرفانی مورد نظر ،در جهت
tarikhema.org
کشف حقيقت و نزدیکی به خداوند بروز میکند .حد نهایی این اشتیاق را
برنامهي منحصر به فرد «بنیاد» 1در وجود هر شخص تعیین می کند؛ اما به
کمک رحمت الهی ،امکان افزایش آن وجود دارد.
هـر كجـا فقـري نـوا آنجـا رود هـركجـا دردي دوا آنجـا رود
هر كجا كشتيست آب آنجا رود هر كجا مشكل جواب آنجا رود
«موالنا»
.1براي آشنايي با نهاد به بخش «ابعاد وجود انسان» و مبحث «من برنامهريزي شده و من برنامهپذير» مراجعه شود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
83
اشتياق دو گونه است .گاهي اشتياق فراوان در مورد خواستهي مشخصي،
اتصالی فردي برقرار میکند و به فراخور آن ،پاسخي دريافت ميشود و گاهي
نیز بدون وجود خواستهاي معين ،اشتیاقی به صورت غليان و بيتابي دروني
زايدالوصف وجود فرد را در بر می گیرد که ناشي از حقيقتجويي است و می
تواند اتصال و ارتباطی فردي با خداوند برقرار کند که يكي پس از ديگري
دريچههايي از حقيقت را ميگشايد .گويي كه عظمتي وصفناپذير در انتظار
اين خواهش صادقانه و ناب است تا به اين بهانه ،فرد را به درون خود بكشد و
او را از حظ حقايق بهرهمند كند.
...
«فخرالدين عراقي»
عامل دیگر برقراري اتصال فردي ،اضطرار است .مضطر بودن در اين اتصال،
درجهي بااليي از «تسليم» یعنی «رو گردانی از غير خداوند» 1است .به عبارت
ديگر« ،اضطرار» ،دل بريدن از هر چه غير از خدا معنا ميشود.
.1براي انسان حقيقتبين ،اين حقيقت آشكار است كه «غير خدا در دو جهان هيچ نيست»؛ اما اين باور او با رو گردانی از غير
خدا منافاتی ندارد .زيرا رو گردانی از غير خدا به معناي عدم اتكا به غير خداوند است .در حالي كه « غير خدا در دو جهان هيچ
نيست» يعني هر چيزي غير از خدا مجازي بيش نيست و همان وجود مجازي نیز وابسته به حقيقت مطلق (ذات مقدس حق)
است و به خودي خود ،وجود ندارد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
84
فرد مضطر به دركي از اين حقيقت رسيده است كه «هر تغيير و تحول و
هر نيرو و تواني به دست خداوند است و بس» .عمق درك اين حقيقت متفاوت
است و كساني كه همهي وجودشان آميخته با آن است ،به درجهاي از اضطرار
1
رسیده اند كه برقراري اتصال فردي را تضمين ميكند.
اتصال جمعي
اتصال جمعي ،رابطهاي بين بنده و خداوند است كه بهواسطهي هر فردي
كه صاحب این روزي آسماني است و امكان انفاق آن روزي را دارد ،برقرار
ميشود .در اين اتصال« ،وحدت» بهعنوان تسهيالتي براي برقراري ارتباط
با خدا جايگزين «اشتياق زايدالوصف» و «اضطرار» ميشود .بنابراين ،اتصال
tarikhema.org
جمعي اعتباري است كه خداوند براي وحدت بين انسانها قائل شده است تا
بهوسيلهي آن ،روزي آسماني قابل انفاق شود.
انفاق در روزيهاي زميني ،شكافهاي طبقاتي را پر ميكند و مردم جامعه را
از تشعشعات منفي حسرتزدگي مصونيت ميبخشد .در جامعهاي كه در آن به
اين امر خير بيتوجهي شود ،عدهاي در فقر بهسر ميبرند و دیگران ،از تشعشعات
منفي حسرت فقرا كه هم ه را در بر ميگيرد ،در امان نخواهند بود و به عبارتي،
همه افراد جامعه در شكاف طبقاتي موجود فرو ميافتند .انفاق ،با پر كردن اين
شكاف و کاهش فقر و حسرت ،به ایجاد سالمت جامعه کمک ميكند.
نیز ،از اهميت ويژهاي برخوردار است و 2
انفاق در روزيهاي آسماني
.1هر کسی ممکن است حداقل یک بار به شرایط اضطرار رسیده باشد و آن ،وقتی است که از هر چیزی و هر کسی غیر از خدا
قطع امید کرده ،در اثر آن ،به نتیجه رسیده باشد.
.2انفاق روزي آسماني ،هم شامل اين است كه كسي آگاهيهاي دريافتكرد ه را در اختيار ديگران بگذارد و هم اينكه در
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
85
همانطور كه در بخش «قوانين حركت» توضيح داده خواهد شد ،بر ارتقای
کیفی جامعه تاثير مثبت خواهد داشت .اما فقط كساني امكان انفاق روزي
آسماني را دارندكه همراه با آن روزي ،رمز استفاده از آن را نیز دريافت كرده
باشند و به اين وسيله ،اجازهي انفاق يافته باشند .زيرا هر روزي آسماني با
کشف رمز آن (دستیابی به حکمت آن) کامل میشود و ارائهی آن به دیگران
امکان مییابد.
بنابراين ،اوال بدون انفاق كسي كه صاحبروزي آسماني است ،وحدت افراد
بهتنهايي عامل برقراري ارتباط جمعي نخواهد بود (هر تعدادي از آن ها تمایل
نشان دهند ،چنين اتصالي ايجاد نميشود) .ثانيا ممكن است كسي از روزي
آسماني اتصال و ارتباط با خدا برخوردار شده باشد؛ اما امکان انفاق آن برای وی
tarikhema.org
فراهم نباشد .در این صورت نیز ،وحدت او با دیگران (میل او به انفاق) منجر به
اتصال جمعی نخواهد شد.
چند نکته مهم دربارهی انفاق آسماني این است که:
- 1دستیابی به روزی آسمانی اتصال و ارتباط با خدا و انفاق آن ،از طریق
هر دو نوع اتصال فردی و جمعی امکان پذیر است؛ اما منشأ اوليهي همهی
اتصال های جمعي ،اتصال فردي است؛ زيرا اگر اتصال فردي نبود ،كسي صاحب
روزي مورد نظر نميشد تا بتواند از روزي خود انفاق كند و از اين طريق ،اتصال
جمعي برقرار شود.
- 2بهرهمندی از روزي آسماني ،برخورداری از رحمت خداوند است .بنابراین،
اگر کسی از اين روزي انفاق كند ،رحمت الهي را انعكاس داده است.
برقراری ارتباط ديگران با خداوند ایفای نقش كند .در اينجا با توجه به موضوع اين بخش (ارتباط با خدا) بهطور عمده ،منظور
از انفاق ،همين نوع دوم آن است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
86
- 3روزي آسماني ،براي کسی که آن را انفاق میکند ،افزايش مييابد.
- 4شبكهي مثبت كه عامل جريان روزی های آسماني است ،مشوق انفاق
آنها نیز هست؛ اما براي مبادرت به این انفاق ،بررسي آمادگي افراد نسبت
به پذيرش روزی آسماني ضرورت دارد( .زیرا ممكن است زمينهي فرهنگي
مناسبي براي چنين انفاقي وجود نداشته باشد).
***
به طور خالصه ،انفاق صاحبروزي اتصال و ارتباط با خدا و وحدت او با
فرد ديگر ،ركن اساسي برقراری اتصال جمعي است .هر اتصال جمعي با وحدت
حداقل دو نفر (ارتباط گيرنده و ارتباط دهنده) برقرار شده ،با حضور عضو سوم
(هوشمندی الهی) كه بهعنوان مأمور جاري كردن روزي آسماني ايفاي نقش
tarikhema.org
اهلل
حلقهي وحدت
تو من
(شكل)2-9
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
87
برای تشکیل این حلقه نیازی به اشتیاق و یا مضطر بودن نیست .زیرا تنها شرط
الزم برای برقراری اين اتصال ،شاهد بودن است .شاهد ،نظارهگري است كه بدون
هيچگونه تالش و تقال و بدون تعيين نتيجه ،در حلقهي اتصال جمعي قرار ميگيرد
و هنگام رويارويي با آثار آن ،بهطور بيطرف و بدون تعصب داوري ميكند.
كـه حسـنش بسـتهي زيـور نباشـد ز مي بنيوش و دل در شاهدي بند
«حافظ»
از منظری دیگر ،شاهد بودن ،پايينترين درجهي «تسليم» است كه ميتواند
در اثر ارتباط با خداوند (ارتباط فردي يا جمعي) به درجات باالتری ارتقا يابد و
به مرتبه و مقام محو شدن برسد .مقام «محو» يكي از مدارج كمال است كه با
tarikhema.org
رعايت شرط شاهد بودن در اتصال بهدست ميآيد و دليل اشار ه به آن (در اين
بخش از مطالب) جايگاه بلندي است كه در عرفان عملي دارد.
به بیان دیگر« ،تسلیم» در امور آسمانی دارای درجاتی است که از شاهد
بودن آغاز میشود و بعد ،ابتدا به درجاتي میرسد كه در آن نشاني از منيت
وجود ندارد و هيچيك از مظاهر خودشيفتگي به چشم نميخورد؛ سپس ،به
رتبهي باالتري ختم ميشود كه همان محو يا فنا شدن است.
ور بـود زنــده ز دريـا كـي رهـد آب دريـا مــرده را بـر سـر نهـد
بحــر اسرارت نهـد بر فــرق سـر چون بمردي تـو ز اوصـاف بشــر
«موالنا»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
88
براي توصيف درجهي محو يا فنا ميتوان از يك مثال ساده كمك گرفت.
اگر كوزهاي بشكند و به تكههاي بزرگي تقسيم شود ،احتمال دارد كه از همان
تكهها بتوان تشخيص داد كه آنها اجزاي يك كوزه بودهاند؛ اما اگر چنان
خرد شود که تکه های ریزی از آن باقی بماند ،امكان تشخيص اينكه آن
تكهها ،حاصل شكسته شدن چه ظرفي هستند ،وجود ندارد .در صورتي كه اين
خرد شدن به حدي باشد كه فقط خاكي از كوزه باقي بماند ،ديگر نشاني از
وجود هيچ ظرفي وجود نخواهد داشت و فقط بهعنوان مشتی خاك شناسايي
ميشود .حال ،اگر اين خاك چنان ساییده شود که بهصورت گرد و غبار در
آید ،با ماليمترين نسيمي پراكنده ميشود و دیگر از وجود كوزه اثری باقی
نمیماند .در اين حالت ،كوزه به شكل غبار در حالت شناوري قرار ميگيرد و
tarikhema.org
به نوعي محو شدن ميرسد كه در عین حالی که هست ،اثری از کوزه را نشان
نمیدهد .این حالت دراصطالح «محو شدن» است.
در مورد انسان ،محو شدن به حالتی گفته می شود که فرد ،با گم شدن در
عظمت الهی ،به حذف «من» برسد و عرض اندامی نداشته باشد .هرچه این گم
شدن بیشتر باشد ،از خودبینی فرد کاسته می شود؛ تا جایی که دیگر خود را
نمیبیند و به مقام «فقر» دست مییابد.
تو نهـان شو تا خـدا آيد عيـان تا تـو پيـدايي خـدا باشـد نهـان
«اسيري الهيجي»
حذف «من» ،در سير و سلوك عرفاني نوعي نيستي متعالي است .زیرا عامل
بيشترين پيدايي خداوند براي عارف است و از اين جهت اهميت ويژه دارد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
89
یا مـن بـودی منـت نمیدانستم بـا مـن بـودی منـت نمیدانستم
«فیض کاشانی»
در اين فنا و نيستي ،انسان به نوعی ،شناوري در خداوند را تجربه ميکند و
به درک شناوري خداوند در هستي می رسد .خداوند با هم ه چيز همراه است 1و
همهچيز با حضور او حضور دارد؛ آنچنان که می توان گفت در او شناور است .با
توجه به اين حقيقت ،فاصلهي انسان از خداوند ،فاصلهاي مجازي و ناشي از جهل
است كه با رسيدن به آگاهي ،جاي خود را به نزديكي به خداوند ميدهد.
كساني كه بر پلهي عشق ،به تجربهي این غوطه وری نائل می شوند و
tarikhema.org
اتصال مدام
«اتصال مدام» نوعی ارتقای کیفی است که میتوان آن را در مباحثی
همچون «محور اندیشه و محور وجودی»« ،تشعشعات شعوری» و «مراتب
ذکر» مورد شناسایی قرار داد.
-1محور اندیشه و محور وجودی:
.1منظور از این همراهی ،در هم آمیختن (اتحاد) نیست .زیرا خداوند حقیقت مطلق است و مخلوقات ،تجلیات او هستند که در
نسبت با او مجازی به شمار می روند (مانند نسبت تصویر و صاحب تصویر).
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
90
انرژي ذهني هر فردی صرف انديشه به موضوعات مختلفي ميشود كه برخي
از آنها (مانند فكر تأمين معاش ،تهیه ی مسكن ،تربيت فرزندان ،آيندهي آنها
و )...در حد متعادل ،الزم و ضروري است؛ اما برخی دیگر ضروري نیست و
موجب هدر دادن انرژي ذهني ميشود.
انديشهاي كه صرف تضادهای درونی و بیرونی ،غيبت و بدگویی و بررسيها
و ارزيابيهاي ذهني بيهوده 1ميشود ،از اين قبيل است .نمودارهای 2-10و
2-11به طور فرضی ترسیم شده است تا در دو وضعیت متفاوت ،نسبت میان
اندیشه به موضوعات مختلف و اندیشه به کل را نشان دهد.
tarikhema.org
(شكل)2-10
.1براي مثال ،هنگام عبور از يك معبر ،با مشاهده ی هر چيز و هر فرد ،ذهن خود را مشغول اظهار نظر درباره ی آن ميكنيم.
اما نه تنها اين توجه و انديشه هيچ فايده و ارزشي ندارد ،بلكه قدري از انرژي ذهني را (كه ميتواند براي موضوع مفيدي صرف
شود) به خود اختصاص ميدهد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
91
بهطور معمول ،در نظر هر فردی يك موضوع بيش از ساير موضوعات اهمیت
دارد و گاهي چنان ذهن او را به خود معطوف ميكند كه محور اندیشهی او
میشود و ساير انديشهها در سايهي آن محو ميگردد .به همين دليل ،روبه رو
شدن با بسیاری از افراد ،همان موضوعي را كه محور انديشهي آنها شده است،
تداعی مي کند .براي مثال ،مالقات با كسي كه غرق انديشهي ثروتاندوزي
است ،انسان را به ياد پول مياندازد و مالقات با كسي كه محور انديشهي او
كمال و دغدغهي او ارتباط با كل است ،خدا را به یاد می آورد.
تـا در هـوس لقــمه نانـی نانـی تـا در طلـب گوهـر کانـی کانـی
هر چیز که در جستن آنـی آنـی ایـن نکتـه رمـز اگر بدانـی دانـی
tarikhema.org
«موالنا»
و
گـر از دل تـو گـل گــذرد گـل باشـي ور بـلبــل بـيقــرار بـلبــل بـاشـي
تو جزئي و حق كل است اگر روزي چند انديشـهي كل پيشـه كني كـل باشـي
«موالنا»
نکتهی مهم این است که از طرفی ،كساني كه با مديريت انرژي ذهني ،انديشههاي
زائد را به ذهن نمیآورند و در انديش ه به موضوعات ضروري زیاده روی نمیکنند ،با
حفظ انرژي ذهني ،امكان انديشه به كمال را افزايش ميدهند و از طرف دیگر ،در
ذهن كساني كه بيش از هر چيز انديشهي كمال دارند ،انديشههاي زائد تحتالشعاع
قرار گرفته ،حذف ميشود و انديشههاي ضروري در حد تعادل باقي ميماند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
92
به عبارت ديگر ،هم مديريت انرژي ذهني موجب افزايش انديشهي كمال ميشود
و هم افزايش انديشهي كمال ،مانع از این میشود که انرژي ذهني صرف امور بیهوده
و مضر شود و به این صورت ،مدیریت انرژی ذهنی را به ارمغان ميآورد.
بنابراین ،هرگاه اشتیاق درک حقایق جهان هستی و رابطهی خداوند با
تجلیات او چنان افزایش یابد که به طور عمده توجه فرد به کشف این حقایق
معطوف شود و هنگامی که عشق الهی وجود انسان را در بر بگیرد ،محور
اندیشهی او کمال خواهد بود و در این صورت ،به نحو مؤثری مدیریت انرژی
ذهنی نیز خواهد داشت.
tarikhema.org
(شكل)2-11
حال اگر توجه به كمال و خدامحوری در وجود انسان نهادينه شود ،نه تنها
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
93
محور انديشه ی او ،بلكه «محور وجودي» وی نيز منطبق بر كمال خواهد بود.
به بیان دقیق تر ،اگر کسی به درک عارفانه ای برسد که از یک طرف ،به هر چیز
نگاه می کند ،خدا را در آن ببیند و از طرف دیگر ،در مواجهه با هر چیزی که قابل
تحسین و ستودن است ،با همه ی وجودش متوجه خدا باشد و همه ی حمدها را
مخصوص خدا بداند (به حقیقت الحمدهلل رسیده باشد)« ،محور وجودي» او که
پنهانيترين بعد وجود هر فرد است ،محور کمال خواهد بود و می توان او را که در
نوعی اتصال مدام و تثبیت شده با خداوند قرار دارد« ،دائماالتصال» نامید.
به طور مسلم ،از ظاهر رفتار و گفتار افراد نمیتوان انطباق یا عدم انطباق
محور وجودی آنها بر کمال (مثبت یا منفی بودن محور وجودیشان) را
تشخیص داد و حتی در اغلب موارد ،خود فرد نیز از آن بيخبر است؛ اما اثر
tarikhema.org
تشعشعاتی محور وجودی هر کسی (به صورت تشعشعات شعوری مثبت یا
منفی) در همهي آثار او باقي ميماند.
- 2تشعشعات شعوری:
گفتار و اندیشهی انسان و آثار دیگر او همچون شعر ،موسیقی ،نقاشی و
...دارای شعور 1ظاهری (آشکار) و باطنی (پنهان) است که هر یک به طور
طبیعی بر جهان هستی تأثیر میگذارد.
.1برای آگاهی از مفهوم شعور ،به بخش «شبکه شعور کیهانی» در کتاب «انسان از منظری دیگر» مراجعه شده ،به مبحث
«جهان تکساختاری» دقت شود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
94
شعور ،زیربنای ماده و انرژی است و ساختار جهان هستی را شکل میدهد.
عالوه بر این که شعور ،انرژی و ماده قابل تبدیل به یکدیگر هستند و از این
نظر ،شعور نقش مهمی در هستی ایفا میکند ،اولین و تأثیرگذارترین زبان
ارتباطی میان انسانها و میان انسان و جهان زبان تشعشعات شعوری (تبادالت
شعوری) است.
شعور ظاهری (تشعشعات شعوری ظاهری) آثار فرد که همراه با خلق هر
اثر خلق میشود ،مربوط به حاالت و شرایط ،نیت خودآگاه ،بخش ناخودآگاه
وجود فرد و عوامل دیگری است که در تولید آن نقش دارد .برای مثال ،شعور
ظاهری یک قطعه موسیقی ،برآیند تشعشعات شعوری نوازنده و تشعشعات
شعوری بار شده بر ساز است .تشعشعات شعوری بار شده بر ساز نیز مربوط به
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
95
و خودآگاه فرد و نیت ظاهری او در آن تأثیری ندارد .بنابراین ،با ریا و تظاهر و
تصمیمات مختلف نمیتوان آن را تغییر داد.
در آیندهای نه چندان دور بشر به چگونگی آشکارسازی محور وجودی
و ارزیابی تشعشعات مربوط به آن دست خواهد یافت .هماكنون راهكارهاي
اولیهای در اين زمينه به دست آمده و تجربه شده است .براي مثال ،از طريق
برگردان نرمافزاري كالم فرد (با استفاده از نرمافزارهای رايانهای) ميتوان کلمات
رمزی و پيامهايي را شنيد كه با محور وجودي او مرتبط است .اين موضوع در
حوزههاي مختلف موسيقي ،تعليم و تربيت و ...جايگاه ويژهاي دارد و به دليل
اهميت خود ،توجه زيادي ميطلبد( .البته باید توجه داشت که تشخیص محور
وجودی افراد در بررسی آثار آنها ،در تصمیمگیری برای استفاده از این آثار
tarikhema.org
ادبی ،هنری و ...مؤثر است؛ اما مجوز داوری دربارهی این افراد نیست و قضاوت
راجع به خدامحوری و رستگاری دیگران مخصوص خداوند است).
بر اساس این که محور وجودی کسی رحمانی یا شیطانی (مثبت یا منفی)
باشد ،ضد شعور (تشعشعات شعوری باطنی) به ترتیب ،مثبت یا منفی خواهد
بود .محل تأثیر ضد شعور ،ذهن انسان است که ناخواسته پیامهای شعوری و
ضدشعوری را دریافت میکند و در پذیرش اطالعات ،تنها تابع بخش خودآگاه
نیست .یعنی حتی بدون این که فرد متوجه باشد ،او را تحت تأثیر پیامهای
انتقال یافته از طریق ضد شعور قرار میدهد.
چنان که اشاره شد ،ارتقای درک انسان در حد درک وجودی «الحمدهلل»
و درک وجودی حضور خداوند در همهی تجلیات او« ،اتصال مدام» است
و موجب رحمانی شدن محور وجودی و عرضهی تشعشعات شعوری باطنی
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
96
مثبت میشود .درک حقیقت «الحمد هلل» ،با درک حقیقت «ال اله اال اهلل»،
«سبحان اهلل»« ،اهلل اکبر»« ،بسماهلل الرحمن الرحیم» و سایر اذکار قدسی
همراه است و به همین دلیل میتوان گفت که «اتصال مدام» ناشی از تثبیت
حقيقت اذكار قدسي بر محور وجودي ،یعنی رسیدن به باالترين درجهي ذكر
است 1.این تحول عرفانی حتی بدون تجربهی درجات دیگر ذکر نیز امکانپذیر
است؛ اما بدون لطف و رحمت الهی ممکن نیست.
- 3درجات ذکر:
اولين درجهي ذكر خداوند ،ذكر زباني است كه با امکانات پلهي عقل
انجام ميشود 2.وقتي اين ذكر ارتقا مییابد ،تبديل به ذكر ذهني ميشود.
در اين حالت ،فرد حضور ذهن دارد؛ اما ذهن انسان ،چیزی یا کسی را یاد
tarikhema.org
میکند که غایب است و همین نشان میدهد که در این مرحله هنوز درک
قلبی و وجودی از حضور خداوند رخ نداده است و فرد همچنان بر پلهی
عقل خداوند را یاد میکند .بنابراین ،احساس انس و نزديكي چندانی نیز
با او ندارد .در مرحلهي بعد ،انسان ذكر بر پلهي عشق را تجربه ميكند كه
داراي درجات مختلفي است.
ذكر بر پلهي عشق ،قابل تعريف و توصيف نيست .چنين ذكري در مرحلهي
اول ،قلبي است؛ اما مداوم نیست و به صورت نوعی برانگیختگی احساسی و
شوق نسبت به او تجربه ميشود.
در درجهی باالتر ذکر ،انسان چنان حضور خداوند را درک میکند که او را
.1در این وضعیت ،انسان به درک بینامی او (ذات خداوند) نیز میرسد.
.2ذکر زبانی به تأیید و تشویق عقل انجام میشود و تا وقتی به مراتب قلبی و وجودی ارتقا نیابد ،تأثیرپذیر از عشق نیست.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
97
در خود و خود را در عظمت وجود او غوطهور میبیند و تمام وجود او سرشار
از عشقی توصیفناپذیر است.
«درك حضور» خداوند« ،ذکر وجودی» است .در باالترین درجهی ذکر
وجودی ،انسان به درک عمیق حقیقت توحید میرسد .از این رو ،همهی
اذکار توحیدی در وجود او نهادینه میشود و محور وجودي او بر آن انطباق
خواهد یافت.
ذكر وجودي
ذكر قلبي
ذكر ذهني
tarikhema.org
ذكر زباني
(شكل )2-12
این درجه از ذکر وجودی« ،تنظيم وجود حول محور كمال» است و چنان
که اشاره شد ،بر آثار بيروني نیز نقش خود را به جا ميگذارد.
در حقيقت ،محور وجودي هر انساني بر دست ،زبان ،چشم و گوش او
اثرگذار است و به عبارتی ،حتی اعضای بدن كسي كه محور وجودي او منطبق
بر كمال باشد ،ذاكر است .بنابراین ،نه تنها نگاه چنين فردي از ظاهربینی به
1
باطنبینی (معرفت الهی) رسیده است و در هر مخلوق وجه خدا را میبیند
.1به عكس ،اگر محور وجودي كسي منطبق بر كمال نباشد ،نگاه او نگاهي شركآمیز خواهد بود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
98
و شنوایی او ارتقا یافته است و آواهاي کمالبخشی را که با گوش ظاهری
نمیتوان شنید ،میشنود ،بلکه تشعشعات رفتار ،نگاه ،بیان و نوشتار او آثار
مثبتی به جا میگذارد.
به اين ترتيب ،اتصال مدام ،عامل تحوالت عظيم دروني و بيروني است كه
نه تنها بر زندگي خود فرد ،بلكه كما بيش ،بر زندگي كساني كه با او در ارتباط
هستند نيز تأثير مثبت دارد.
اگر اين كارگزاران را ملك بناميم ،میتوان گفت که مالئك جهان دو قطبي بر
اساس چهار وظیفه از یکدیگر متمایز ميشوند:
- 1ایجاد قوانين حاكم بر جهان هستي
- 2اجرای قوانين حاكم بر جهان هستي
- 3نگه داشتن ستونهاي عرش الهي در جهان هستي
1
- 4آشکار کردن نتيجهي قوانين حاكم بر جهان هستي
در اين جهان دو قطبي ،سرمنشأ تدبير امورَ ،ملَكي است كه با به عهده
داشتن نقش اول ،سه دستهی دیگر را اداره میکند .اين ملك كه مجموعهي
هوشمندي حاكم بر جهان هستي (ابر آگاهی) است ،در این جهان دوقطبی ،به
صورت دو هوشمندی مثبت و منفی نمایان میشود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
99
هوشمندي حاكم بر جهان هستي (هوشمندی الهی) که در مجموعهي
بيكران جهان دوقطبی نقش جاري كردن فيض الهي برای انسان را بهعهده
دارد« ،روحالقدس» نیز نام میگیرد .اين كارگزار ،موجب جريان فيض رحماني
در هر اتصال میشود و آن (اتصال) را به نتيجه میرساند.
به اين ترتيب ،انسان در همهي تحوالت عرفاني ،دريافت همهي الهامات و
آگاهيهاي تعاليبخش و ادراكات رحمانی ،از نعمت وجود اين ملك برخوردار
است و به عبارتي ،در همهي تجارب عرفاني که حاصل از ارتباط با خداوند
است ،از حضور و نقش هوشمندي الهی بهرهمند ميشود.
رحمت الهي
tarikhema.org
در هر نوع اتصال و ارتباط با خداوند (فردي يا جمعي) رحمت الهی جریان
دارد و آن اتصال و ارتباط را به نتیجه میرساند .يعني رحمت الهي از هيچيك
از انواع ارتباط با خدا جدا نيست .رحمت الهي همان عشق او به همهي هستي
است كه با دو خاصيت رحمانيت و رحيميت ،همهچيز را در بر گرفته است.
عشق و رحمت ،كششی دو طیفی است كه وقتي موجب تجلی خدا (آفرینش)
میشود و به تجلیات خداوند روزی میرساند« ،رحمانيت» نام ميگيرد و وقتي
آنها را بهسوي او باز ميگرداند« ،رحيميت» خوانده ميشود.
بر اساس این تعریف ،رحمانيت« ،دهش» خداوند و رحيميت« ،بازدهش»
او محسوب میشود .ذات مقدس حق ،1با دم عاشقانهي خود عوالم وجود را
پديد آورده است و با بازگرداندن آنها بهسوي خود ،كشش بازگشت را ايجاد
.1هيچ قطبي (براي آشنايي با هیچقطبی ،به بخش جهانشناسي رجوع شود).
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
100
ميكند كه مانع از رو به كاستي رفتن هستي (تنزل تا بيانتها) ميشود و
هدفمندي خلقت را حفظ ميكند.
هر رحمانيتي ،رحيميتي به دنبال دارد .به وجود آمدن هر چيز ،در اثر
رحمانيت و بازگشت آن بهسوي مبدأ ،در اثر رحيميت است .يعني كشش
به سمت وجود ،ناشي از رحمانيت و كشش به سمت مبدأ وجود ،ناشي از
رحيميت است .جزئيات اين تنزل و صعود در بخش هستيبخشي توضيح داده
ميشود؛ اما آنچه در اينجا اهميت دارد ،اين است كه نقش دو سويهي رحمت
در نزول و صعود خاطرنشان شود.
مبدأ
tarikhema.org
رحيميت رحمانيت
(شكل)2-13
اين نقش دوسويه ،در هر لحظهاي از وجود هرچيز نیز وجود دارد .زیرا
هر جزئی از هستی ،در هر لحظه ،وجود خود را از خداوند ميگيرد 1.پس،
هر يك از مخلوقات الهي اثر وجودي ثابتي دارد كه بر اساس طراحي الهی،
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
101
آشکار ميشود .از این منظر ،هیچ چیز در خلقت خود اختياري ندارد و از
نقش خود در هستي منحرف نميشود .به اين ترتيب ،همهي اجزاي هستي
اثر وجودبخش رحمانيت خداوند را انعكاس ميدهند و به اين معنا در برابر
او سر به سجده گذاشتهاند.
در این ميان ،فقط انسان است كه با دو خصوصيت عشق و اختيار ،عهدهدار
رسالت بندگي است و در انتخاب خير يا شر بودن اثر وجودي خود مختار است.
خداوند
رحمانيت رحمانيت
رحيميت رحيميت
(شكل)2-14
به بيان ديگر ،ساختار همهي اجزاي هستي بر پايهي عقل و هوشمندي
است و انسان عالوه بر آن ،از جوهرهي عشق نیز برخوردار است .عشق ،به وجود
انسان پيچيدگي و رمز و رموزي ميدهد كه موجب ارزش و اعتبار ويژهی
بندگي و سجود او میشود.
به تبع وجود عشق كه كششي دوطرفه است ،دمش و بازدمش يا دهش و
بازدهش براي انسان نیز تحقق پيدا ميكند؛ اما او موجود مختار عاشقي است كه
با اختيار خود ميتواند خالق خير يا شر باشد .اين خير يا شر به عالم باال انعكاس
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
102
مييابد و بازخورد آن نصيب خود او ميشود .يعني دمش او به بازدمش منجر
ميشود .به بيان ديگر ،اگر خيري دميده باشد ،در معرض خير قرار ميگيرد و
اگر شري دميده باشد ،در معرض شر واقع ميشود .اين قانون ،با عنوان «قانون
بازتاب» شناخته ميشود و اساس آن «رحيميت» خداوند است.
خداوند
انسان
(شكل)2-15
بر اساس قانون بازتاب ،هر اندیشه و عمل انسان (چه خوب و چه بد) به
سوي خداوند منعكس ميشود تا نتيجهي آن به صورت هدايت يا ضاللت
(گمراهي) به او باز گردد .خداوند با قرار دادن قانون بازتاب در جهان دوقطبی،
انسان را هدايت يا گمراه ميكند .با توجه به اين قانون ،هر فردی بر مبنای
اشتیاق خویش (که در افکار ،گفتار و رفتار او وجود دارد) هدایت یا گمراهی را
انتخاب ميكند و خود را در معرض آن قرار میدهد.
قانون بازتاب با شدت بخشیدن به هر حالت و صفت مثبت يا منفي ،نتیجهی
آن را به فرد باز ميگرداند 1و همچنين ،ميل دروني او براي رسیدن به آگاهي
.1براي مثال ،كسي كه خسيس است ،خسیستر و یا كسي كه رئوف است ،رئوفتر ميشود .این نتیجه تنها وقتی تغییر میکند
که فرد ،متحول شود و تغییری درونی یابد .اما تغییر و تحول و بازگشت از صفات فردی در گذر زمان دشوارتر خواهد شد .زیرا
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
103
مثبت يا منفي را از طريق كارگزارانی (به ترتيب ،شبكهي مثبت و شبكهي
منفي) پاسخ ميدهد.
ســوی مـا آیـد نـداها را صـدا این جهان کوه است و فعل ما ندا
«موالنا»
خداوند
انسان
(شكل)2-16
قانون بازتاب در جهان دو قطبي برقرار است و هر فردی ،بر اساس این قانون
که رحیمیت خداوند در آن جریان دارد ،با بازتاب آثار خود مواجه ميشود و به
همان گونه که الیههای گل و الی ته اقیانوسها با گذشت زمان به الیههایی از سنگهای سخت (سنگهای رسوبی) تبدیل
میشود ،خصوصیات انسان نیز با گذشت زمان نهادینه تر میشود و بر اساس تنوع خود ،الیههای مختلف و صلبیت بیشتر
خواهد یافت.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
104
نتيجهي انتخاب هدايت يا ضاللت ،دست مییابد( .البته ،بازتاب هريك از آثار
او بر مبناي وسع وي خواهد بود).
بنابراین ،ميتوان گفت که رحمانیت و رحیمیت خداوند هم در آفرینش و
معاد (بازگشت) همهی موجودات و هم در روزی رسانی به انسان نقش دارد.
یعنی ،از یک طرف ،وجود و بقای هر چيز ناشی از رحمانيت خداوند و بازگشت
آن بهسوي مبدأ ،نتیجهی رحيميت او است و از طرف دیگر ،نوعی روزيرساني
بازتابي (حتمی) در هر لحظه از زندگی انسان وجود دارد که ناشی از رحيميت
خداوند است و نوعی روزيرساني غیر بازتابی (انتخابی) در هر اتصال و ارتباط
او با خدا تحقق دارد که نتیجهی رحمانيت او به شمار میرود.
به بیان دیگر ،همانطور كه رحيميت خداوند عالوه بر ايفاي نقش باز گرداندن
tarikhema.org
بهسوي مبدأ هستي (بازدهش) ،نتيجهي اشتیاق هركسي را بهطور حتمی به او
منعكس ميكند ،رحمانيت خداوند نیز عالوه بر ايفاي نقش وجودبخشي (دهش)،
روزي آسماني هر صاحباتصالي را بر اساس نوع درخواست او جاري ميكند.
يكي از ويژگيهاي رحمانيت خداوند در نقش روزیرسانی آسمانی اين
است كه میتواند براي همه جاري باشد و هيچكدام از خصوصيات فردی اعم
از سن ،جنس ،نژاد ،مليت ،مذهب ،اعتقادات ،تحصيالت ،اخالق و ...بر آن
تاثيرگذار نيست .بنابراين ،بهرهمندي از نتايج اتصال و ارتباط با خداوند برای هر
كسي امکانپذیر است و کسی که در این اتصال قرار بگیرد ،از رحمت فراگير
او بينصيب نخواهد بود.
نويد داد كه عام است فيض رحمت او بيا كه دوش به مستي سروش عالم غيب
«حافظ»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
105
خصوصيت ديگر رحمانیت خداوند اين است كه در هر نوع اتصالي ،جلوهای
از آن آشكار ميشود و نتيجهي منحصر به فردی وجود دارد و به همين دليل،
تعداد اتصالهاي فردي و حلقههاي جمعي (كه به آنها حلقههاي رحمانيت نیز
میتوان گفت) بينهايت است و نميتوان براي آنها حدي قائل شد.
دريباشدكهازرحمتبهرويخلقبگشايي توازهردركهبازآييبدينخوبيوزيبايي
«سعدي»
«سعدي»
tarikhema.org
و
كـرم بندهنوازي كه رحيـم است و ودود رحمت بارخدايي كه لطيف است و كريم
نتوانـدكههمـهعمــربرآيـدزسجـود گركسيشكـرگزاريكندايننعمـترا
«سعدي»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
106
حركت جمعي است و میتوان نام «سالك عاشق» را به او اختصاص داد.
هر كدام از اين دو نوع حركت ،مراحلي دارند كه بهمنظور آشنايي اوليه ،به
اختصار ذكر ميشود:
اما بهطور مسلم ،قبل از اين كه عاشق سالك ،به تجارب مسير عرفان دست
یابد ،چند مرحله را پشت سر ميگذارد:
- 1جذبه :كنجكاوي دربارهي جهان هستي و خالق آن ،در اثر اشتیاق
و جاذبهاي دروني است كه انسان را به تفكر دربارهي خود و جهان اطراف
خود ،وادار ميكند .عاشق سالك ،در رويارويي با هر جزء و هر مجموعهاي از
اجزاي جهان هستي مجذوب آن میشود و به مرحلهي دوم وارد ميگردد .این
جاذبهی الهی که او را مجذوب خود میکند ،آغازی برای طی مسیر عرفانی وی
به شمار میرود.
2
- 2حيرت :پاسخ عالم باال به اين جستوجوي مقدس ،ايجاد حيرت است.
.1با توجه به مأموریت همیشگی شیطان و امکان غفلت و ناآگاهی انسان ،در هر مرحله ،امکان توقف یا سقوط وجود دارد.
.2قابليت همهي انسانها در تحير يكسان نيست .هر كسي دچار حيرت نميشود و در برابر عظمت خلقت ،هر حيرتزدهاي
مانند حيرتزدهي ديگر نيست؛ اما بر اساس قانون بازتاب ،امکان افزایش این قابلیت وجود دارد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
107
در اين مرحله ،فرد ،شگفتزده از عظمت خلقت ،خود را در ميان انبوهي از
سؤاالت و مبهوت از بودن و چگونه بودن خويش مييابد و این حیرت ،او را
به سوي مرحلهي بعد سوق میدهد .در حقيقت« ،حيرت» بر اساس حكمت
الهي ،عشق و اشتیاق و انگيزهي حركت را می افزاید و فرد را به بیقراری و
طلب میکشاند.
- 3بيقراري و طلب :آشكارترين نغمهي عاشقانهي وجود عاشق سالك كه
به دنبال ورود به وادي حيرت سروده مي شود ،بيقراري و طلب اوست .در اين
مرحله ،چهبسا او نميداند كه بهطور مشخص چه ميخواهد و چه بايد بخواهد؛
اما در شيفتگي از حقيقتي ناشناخته ،از اعماق وجود خود ،آن را طلب ميكند
و براي رسيدن به آنچه همواره او را فرا ميخواند ،بيقرار است.
tarikhema.org
يا تن رسد به جانان يا جان ز تن بر آيد دست از طلب ندارم تا كام من بر آيد
«حافظ»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
108
مسير عرفان را در مينوردد و متصلی است كه عاشقانه به پيش ميرود و
1
سلوک میکند.
و اما ،با شروع دريافتهاي عرفاني ،مراحل ديگري از مسير عرفان پیش روی
سالك قرار میگیرد .آشنايي با اين مراحل ،كمك ميكند كه همهي رفتارهاي
سالك را مثبت ارزيابي نكنيم و بدانيم كه هر سالكي مراحلي را سپري ميكند؛
در معرض آزمايشهايي قرار ميگيرد و لغزشگاههايي را پشت سر ميگذارد ،تا
در كمالجويي ورزيده شود و مالكهايي بهدست آورد كه بتواند به کمک آنها
عرفان كمال را از عرفان قدرت تشخيص دهد و با اين شناخت ،به شيريني و
جاذبههاي دروغين عرفان قدرت رغبتي نشان ندهد و از مسير مستقيم منحرف
نشود .مراحل مورد نظر ،به اين ترتيب است:
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
109
- 3در مرحلهي بعد ،به دلیل استقامت عاشق سالك در جستجوی حقیقت،
برای او معلوم ميشود كه فريبي در كار است .یعنی ،به یاری خداوند ویژگیهای
هر یک از شبكههاي مثبت و منفي را در مییابد و ميفهمد كه آگاهيهاي
مثبت و منفي چه تفاوتهايي دارند و كداميك از آنها در مسير عرفان كمال
براي او مفيد هستند 1.در حقيقت ،او ديگر آگاهيها و قدرتبخشيهاي شبكهي
منفي را تشخيص ميدهد و با توجه به اينكه ميداند همهي آنها «ضد كمال»
هستند ،از این دریافتها رو ميگرداند.
- 4پس از مشاهدات و دريافتهاي عرفاني ،نوبت به تجزيه و تحليل آنها
ميرسد .در اولين بررسيها عاشق سالك با حقايقي مواجه ميشود كه دغدغهها
و دل مشغوليهاي او را متفاوت از ديگران ميكند .او از زاويهي بازتري (افق
tarikhema.org
...
«سهراب سپهري»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
110
در اين بيگانگي نگاهها و اين غربت عجيب ،احساس تنهايي بر انسان غلبه
ميكند و در عين حال ،دوست ندارد كساني كه از احوال عارفانهي او بيخبرند،
به اين شور و شيدايي فردي او خللي وارد كنند .سرودههايي از اين قبيل ،همين
حاالت را گزارش ميدهند:
به سراغ من اگر ميآييد
پشت هيچستانم
...
«سهراب سپهري»
از طرف ديگر ،او همچنان در ابهام انبوهي از آگاهيهايي كه هنوز رمز
آنها برايش گشوده نشده است ،سرگردان اما خوشدل است و در اين احساس
دوگانه ،تنهايي خود را عظيمتر ميبيند:
چرا گرفته دلت ،مثل آن كه تنهايي
چقدر هم تنها!
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
111
و فكر كن كه چه تنهاست
«سهراب سپهري»
اما احساس تنهايي 1نشان ميدهد كه سالك در اين مرحل ه از تعالی خود،
هنوز از احساساتي كه شبكهي منفي آن را بر ميانگيزد ،رها نشده است و در
عين حال كه از فيض الهي و جوشش عشق بهره ميبرد ،همچنان ،با مزاحمت
شبكهي منفي دست به گريبان است.
- 5در پايان كشاكشهاي ناآگاهانه ،عاشق سالك با تجزیه و تحلیل دقیقتر
آگاهیهایی که دریافت میکند ،در مييابد كه دخالتهاي شبكهي منفي
tarikhema.org
«موالنا»
.1احساس تنهايي يكي از انواع حاالتي است كه شبكهي منفي آن را ايجاد ميكند .براي آشنايي بيشتر ،مراجعه شود به بخش
«اجتناب از احساسهای شيطانی».
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
112
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
113
يكي از تعاليم مهمي كه در اين مرحله الزم است ،معرفي شبكهي مثبت و
منفي و اطالعات و كرامتهايي است كه هركدام از اين دو شبكه براي شخص
فراهم ميكنند .در حقيقت ،يكي از تجهيزات این فرد براي ورود به مرحلهي
دوم ،شناخت كافي نسبت به جزئيات اين موضوع و توانايي تفكيك عرفان
ن قدرت است .فرد صاحب اتصالی که در این مسیر نقش راهنما را
كمال از عرفا
1
ایفا میکند ،در اين زمينه ،معيارهاي الزم را به او ارائه ميدهد.
اشراف بر قوانين حركت و رعايت اصول آن ،آمادگي سالك عاشق را براي گذر
از مرحلهي اول نشان ميدهد؛ اما يكي از مهمترين راهكارهايي كه او را به مرحلهي
بعد ميرساند ،رعايت شرط «تسليم» بودن به خداوند در تمام مسیر است.
در مجموع ،اگر بخواهيم مرحلهي اول را بهطور خالصه توصيف كنيم ،بايد
tarikhema.org
بگوييم كه اين مرحله ،شامل به پرواز در آوردن فرد در آسمان كمال و سپس
آشنا كردن او با اصول پرواز مستقل است.
مرحلهی دوم:
اصلیترین شرط ورود به این مرحل ه که مرحلهی پرواز مستقل است ،تکمیل
بخشی از هدایت است که به عهدهی شخص راهنما قرار گرفته است و فرد باید
هشیار باشد که پیش از آمادگی الزم و به فریب شبکهي منفی ،گمان نکند در
این مرحله واقع شده است و با این گمان ،خود را از ارشاد و راهنمایی کسی
که پرواز را به او میآموزد ،محروم کند و یا تنها به یادگیری نکات اکتفا نماید
و بدون تجربهی الزم ،دچار توهم پرواز مستقل شود.
در اين مرحله ،سالك عاشق بهطور مستقيم مورد تعليم هوشمندي الهي
.1راهنما و مربی فقط نقش ارشادی داشته ،رهرو را در جهت تسلیم به خدا هدایت میکند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
114
واقع ميشود و از اين نظر ،بهطور مستقل ،پرواز در آسمان كمال را تجربه
ميكند .يعني ،از اينجا به بعد ،ديگر به راهنمايي كه او را تا اين مرحله پيش
برده است ،متكي نيست و ميتواند بدون نياز به راهنمايي او و بر اساس اشتیاق
خود از اتصالها و دريافتهاي بی شمار ديگر استفاده كند.
در اين پرواز مستقل ،ارتباط با خدا نزديك و نزديكتر ميشود تا در
نهايت ،به تجربهی وحدت در يك نقطه ختم شود و البته ،اين نقطه نيز ،خود
آغازي ديگر است.
بر طاق فرامـوشي بگـذار كتـاب اول آن نقطهي خاموشي در حرف نميگنجد
«صائب تبريزي»
آسمان کمال ،آسمانی بیانتها است و پرواز در این آسمان حد نهایی ندارد.
tarikhema.org
بنابراین ،رسیدن به نقطهی خاموشی ،تنها امکان اوج گرفتن را افزایش میدهد
و از آن به بعد نیز وسعت و بلندای آسمان همچنان محل پرواز است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
115
به وجود انسان تعادل میبخشد ،بلکه امكان الهام و دريافت آگاهي را افزايش
ميدهد و از این نظر ،در تداوم حرکت ،نقش زيربنايي دارد .اما بخش ديگر،
تحوالتی معرفتی است که با دريافت آگاهي و رسیدن به ادراكات وجودی به
دست میآید .بنابراين ،به طور کلی ،پيامدهاي حركت عرفاني در دو دسته قابل
مطالعه و بررسي است:
- 1نتایج زيربنايي
- 2نتایج معرفتي
اما پیش از هر چیز بهتر است اهمیت این نتايج بررسی شود .براي اين
منظور ،الزم است شرح وظيفهي انسان را با نقش و وظیفهی ساير موجودات
در هستی مقایسه کنیم و بدانیم که چرا انسان «اشرف مخلوقات» معرفی شده
tarikhema.org
است .در این صورت ،متوجه خواهیم شد كه رابطهی بین دستاوردهاي عرفاني
و اين رتبهی ویژه چیست.
با ترسيم یک نمودار كه محور افقي آن گذر زمان را نشان ميدهد و محور
عمودي آن ،بر اساس شرح وظیفهی هر موجود ،امتيازات صفر ،مثبت و منفي
او را به تصوير ميكشد ،میتوان به تفاوت قابلیت و امتياز انسان نسبت به گياه،
حيوان و ملک پی برد.
برخی از رفتارهای انسان غریزی است (مانند ابراز مهر مادري) و به
خودی خود هنر او را نشان نمیدهد .همچنین ،انسان وظیفه دارد در
رفتار ظاهری خود اصولی را رعایت کند که از نظر فرهنگی و اجتماعی
نیز شایستهی مقام انسانیت است .اما عمل بر اساس این قوانين (طبیعی،
عرفي و شرعي) نیز ،به خودي خود ،هنر ویژهای نیست و بر مبنای این که
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
116
انجام وظیفه است ،امتياز مثبتی به آن تعلق نمیگیرد.
به عبارت دیگر ،وقتی انسان بر اساس شرح وظیفهی انسانی خود عمل
میکند ،صفر امتياز دارد و آنچه میتواند به او امتیازی ببخشد ،صرفا انجام
وظایف تعیین شده برای او نیست .البته ،این بی ارزش بودن انجام وظایف را
اثبات نمی کند و تنها کافی نبودن آن را نشان می دهد و گویای این است که تا
این مرز ،حضور انسان در هستی جلوهی ویژهای ندارد .برای تفهیم این مطلب،
میتوانیم ابتدا وضعیت موجودات دیگر را که فقط بر اساس شرح وظیفهی
تعیین شدهی خود در جهان هستی عمل میکنند ،ارزیابی کنیم.
امتياز
tarikhema.org
+
0 زمان
-
(شكل)2-17
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
117
وظیفه صفر امتیاز در نظر بگیریم ،ایجاد امتیاز مثبت نمیکند.
اين برنامهي نرمافزاري به گياه اجازهي كمكاري نیز نميدهد؛ يعني در
صورتي كه شرايط محيطي مناسب وجود داشته باشد ،گياه نميتواند تحليل
برود يا محصول ندهد .بنابراین ،یک گیاه امكان اخذ امتياز منفي نیز ندارد و
همواره با صفر امتياز ،وظيفهي خود را انجام ميدهد.
حیوانات نیز چنین هستند .یک حیوان دارای محدودهی فعالیت مشخصي
است و دقیقاً مطابق شرح وظیفهی خود عمل میکند و رفتار هر نژادی از
حیوانات بر اساس الگوي نرمافزاري ثابتي شکل میگیرد .برای مثال ،خصوصيات
همهی سگهاي يك نژاد ،از نظر وفاداری به صاحب خود ،حمله به غریبه و ...
یکسان است .از طرف ديگر ،همانطور كه محبت يك سگ به صاحب خود،
tarikhema.org
جزئی از شرح وظیفهی آن است ،نیش زدن عقرب نیز بر اساس برنامهي
نرمافزاري ثابتي است كه نه امتياز مثبت دارد و نه امتياز منفي.
امتياز
+
امتياز گياهان و حيوانات
0 زمان
-
(شكل)2-18
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
118
وظیفه در وضعیت ثابتی قرار گرفتهاند و چون کمکاری یا اضافهکاری ندارند،
در نمودار مورد نظر ،امتیاز آنها نیز صفر محسوب میشود.
حال اگر به عملكرد انسانها دقت كنيم ،در اغلب موارد ،با وضعيت تأسفانگيزي
مواجه ميشويم .انسان ،موجودی دارای اختیار است كه کیفیت اندیشه ،رفتار و
گفتار او بسیار متغیر است و این موجب میشود که بتواند امتيازات مثبت یا منفي
متعددی به خود اختصاص دهد .در صورتي كه كسي رفتار صحیحی داشته باشد،
ميتوان ادعا كرد كه تا مرز رشد و تعالي پیش رفته است؛ اما تا وقتي كه رفتار او
داراي كيفيت مثبت نباشد ،هيچ امتيازي نخواهد داشت.
به اين ترتيب ،وضعيت كساني كه هنوز به اين مرز نرسيدهاند ،مشخص
است .آنها داراي امتيازات منفي هستند؛ زیرا حتي به وظايف ظاهري خود عمل
tarikhema.org
نميكنند و یا به عبارتی ،از شرح وظیفهی خود تخلف ميكنند .بنابراین ،سطح
امتياز این افراد از گياه و حيوان پايينتر است .موضوع تأسف برانگيز اين است كه نه
فقط اشخاصی که به وضوح ناهنجاریهای رفتاری دارند؛ بلکه انسانهاي معمولي
نیز در چنين وضعیتی به سر میبرند؛ زيرا همواره داراي اين تخلفات هستند و اگر
در بين آنها كسي باشد كه تخلف نكند ،فقط به امتياز صفر رسيده است.
(شكل)2-19
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
119
ترفند شيطان باعث ميشود كه خيلي از افراد تصوركنند بهعنوان پدري
دلسوز ،مادري فداكار ،دوستي وفادار و ...رسالت خود را در زمين به انجام
رساندهاند .با همين تفكر ،بسياري از ما عادت داريم از افرادي كه دزدي
نميكنند ،رشوه نميگيرند ،به حق ديگران تجاوز نميكنند و اهل ريا ،غيبت و
...نيستند ،تعريف و تمجيد كنيم.
اما آيا رعايت اين موارد ،حداقل چيزي نيست كه از انسان انتظار ميرود؟
آيا آفرینش انسان براي رسیدن به همين مقام است يا قرار بر اين است كه او
مسیر بیانتهای کمال و تعالي را طی کند؟! آيا ميتوانيم تنها رفتار صحیح را
مالك تعالي انسان بدانيم؟!
بهطور مسلم ،رشد و تعالي انسان چيزي نيست كه ظاهر پسنديدهي اعمال
tarikhema.org
و رفتار او ،آن را به ارمغان بياورد .انسان متعالي داراي نوعي ارتقاي كيفي و
رشد دروني است كه هنر وي را نشان ميدهد و او را صاحب امتيازاتي ميكند
كه بر اساس آن «اشرف مخلوقات» ناميده ميشود.
فلسفهي خلقت انسان و دلیل حضور او در هستي اين نيست كه فقط
تكاليفي را انجام دهد تا در ظاهر ،حق انسانيت را ادا كند .آن چه موجب فخر
خداوند به آفرينش انسان است ،ارتقای کیفی و تعالي این مخلوق در حرکتی
ي باالتر میبرد و به
عرفانی است که او را از حد اکتفا به انجام وظايف ظاهر
او صفای درون ،وسعت اندیشه ،وسعت وجودی و معرفتی میبخشد که باعث
میشود بتوان او را «اشرف مخلوقات» نامید.
به عبارت ديگر ،انسان متعالي انجام تكاليف را كافي نميداند و بر خالف
كساني كه فقط با تکیه بر امکانات پلهی عقل ،سعی در انجام کارهای خوب و
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
120
شایسته دارند ،انجام آنها را با عشق و معرفت همراه ميكند؛ نابسامانيهاي
1
درون خود را به کمک ارتباط با خدا سامان ميدهد و چشم دل خود را به حقایق
بی انتهای هستی می گشاید تا به منزلت حقيقياش نزديك شود و شرافت انساني
را به ظهور برساند .همهي اين تحوالت ،دروني و کیفی است و به همین دلیل،
نمیتوان آن را به رخ كشيد؛ اما نه تنها خود انسان از آن بهرهمند ميشود؛ بلکه
در اثر آن ،تشعشعات شعوری مثبتي به کل هستي سپرده میشود.
tarikhema.org
(شكل)2-20
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
121
«كنترل ذهن» است .بدون كنترل ذهن ،انسان مانند بردهای در اسارت به
سر می برد .او اسير بخشی از ذهن خويش است که هر لحظه براي او تصمیم
ميگيرد كه به چه انديشه ،خيال يا خاطرهاي مشغول باشد .به این ترتیب،
بخش اعظم عمر انسان در بیراههها تلف میشود .اين وضعيت به اعمال عبادي
او نیز لطمه ميزند و آنها را از كيفيت الزم بی بهره یا کم بهره ميكند 1.اما
چارهي آن برقراري نوعي اتصال و ارتباط با خداوند است كه باعث به دست
گرفتن «مديريت ذهن» ميشود.
اين مثال ،ما را متوجه بخشی از اهميت موضوع ميكند؛ اما حقيقت اين
است كه ارتقاي كيفيت اعمال انسان ،ابعاد بسيار گستردهتري دارد كه الزم
است با دنبال كردن اهداف زيربنايي و معرفتي عرفان ،جدي گرفته شود.
tarikhema.org
.1در حیطهی اعمال عبادی بسيار اتفاق ميافتد كه فرد ،پس از به جا آوردن فریضهی نماز متوجه میشود که در خالل برپایی
این فریضهی مهم دینی ،چندین معامله انجام داده است و به چند سفر رفته ،اشيائي را که گم شده بودند ،نيز پیدا كرده است
و . ...بنابراين ،بدون داشتن کنترل ذهن ،بر کیفیت بسیاری از اعمال انسان خط بطالن کشیده میشود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
122
فرد متعالی ،در سنين كهولت ،افت جسمي كمتري نسبت به ديگران دارد و
به جاي افت رواني و ذهني معمول در اين دوران ،شاهد رشد رواني و ذهني
خود خواهد بود.
بهطور كلي ،افراد معمولي در سنين كهولت دچار افت جسمي ميشوند؛
گيرايي ذهن آنها كاهش مييابد و از نظر رواني به دوران كودكي باز ميگردند
و خصوصياتي مانند بهانهگيري ،لجبازي ،قهر كردن و ...از آنها سر ميزند.
همانطور كه در شكل معلوم است ،اين افول همهجانبه ،درست بعد از سنيني
شروع ميشود كه جسم و روان و ذهن به بيشترين شكوفايي میرسد و پس از آن
با افزايش سن ،روند افت آن افزايش مييابد .اما سنين اوج شكوفايي فرد عادي،
سنين آغاز بهرهوري بيشتر از ذهن و روان براي فرد متعالي است .يعني از آن زمان
tarikhema.org
به بعد ،شكوفايي ذهني و رواني انسان متعالي افزايش مييابد .نمونهی بارز این
روند را میتوان در پیامبران الهی یافت که از این رشد فزاینده بهره بردهاند.
توجه به دو نمودار 2-23و 2-24اين موضوع را روشنتر ميكند.
(شكل)2-21
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
123
(شكل)2-22
حرکت عرفانی ،عالوه بر این دستاورد ،پیامدهای مطلوب دیگری نیز دارد
که نسبت به نتایج معرفتی آن ،نقشی زیربنایی محسوب میشود .این نتایج که
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
124
نتیجه ،بهرهمند شدن از نقش شبكهي مثبت تحقق مییابد ،واكنش شبكهي
منفي را بهدنبال دارد.
انسان
(شكل)2-23
بنابراين ،در حركت عرفاني ،وجود «حفاظ» در برابر تعرضات شبكهي منفي
ضروري است .منظور از تعرضات ،تغییراتی درونی است كه بر رشد و تعالي
اثر بازدارنده دارند .اين بازدارندگي از طريق ايجاد نابسامانيهايی مانند غرور،
tarikhema.org
.1بسیاری از افراد مشتاق بوده و هستند كه بیاطالع از اين موضوع و بدون برخورداري از حفاظ الزم ،به يكباره رو به
عرفان و عبادات عميق و مستمر آوردهاند و پس از مدت زمان كوتاهي دچار عوارض رواني شديدي شده ،به مراكز مراقبت
رواني انتقال يافتهاند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
125
كه اتصالهاي فردي برای هر کسی منحصر به فرد است ،نميتوان تجربهي یک
شخص در زمينهي دريافت حفاظ مربوط به آن را به دیگران تعميم داد.
به غير از حفاظي كه مخصوص هر نوع اتصال و ارتباط با خداوند است،
امکان برخورداری از حفاظهاي ديگري نیز وجود دارد كه كاربرد عمومی دارند.
يكي از اين حفاظها «حفاظ عبادي» است كه وجود آن براي انجام اعمال
عبادي با کیفیت ضرورت دارد .اين حفاظ ،از پناه بردن حقيقي به خدا حاصل
ميشود 1.تحقق اين حفاظ ،از مزاحمت عوامل شبكهي منفي (كه مأمور به
ممانعت از عبادت حقيقي هستند) جلوگيري ميكند .به عبارتي ،همانطور كه
در عبادت ،تمايل ذهن به تفرقه ،بيشتر است ،حمالت بازدارندهي ديگری نیز
وجود دارد که اين حفاظ ،آنها را خنثي ميكند.
tarikhema.org
حفاظ عبادي ،مانند سپري است كه در مواقع لزوم (انجام اعمال عبادي و
تفكر و تحقيق عميق در متون ديني) بايد از آن استفاده كرد .اما حفاظ ديگري
نیز با دامنهي اثر بيشتر وجود دارد كه مانند يك «زره» همواره مصونيتبخش
است .ميتوانيم نام اين حفاظ را «حفاظ اعظم» بگذاريم.
دستیابی به حفاظ اعظم ،نتیجهی درک عمیقی است که انسان را از
ظاهربینی به رویت حقیقت هر جزئی از اجزای هستی میرساند؛ تا جایی که
در هر یک جمال خدا را مییابد و با این مشاهده ،دربارهی تقدس همهی اجزای
عالم به یقین میرسد.
به بيان ديگر ،اين حفاظ كه همواره از نفوذ شياطين و حمالت شبكهي
منفي جلوگيري ميكند ،محصول یک فرایند معرفتی بوده ،زماني بهدست
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
126
ميآيد كه حقيقت «بسماهلل الرحمن الرحيم» در سراسر وجود فرد (و نه فقط
كالم يا انديشهي او) محقق شود.
در حقيقت ،همه چيز در هستي تجلي خداوند است و مجموعهي همهي
تجليات او كه هر كدام ،دو جلوهي رحماني و رحيمي او را نشان ميدهند« ،اسم»
او هستند و به همین دلیل ،هر يك از آنها تقدس دارند .درك شهودي اين
حقيقت ،برای انسان حفاظی ایجاد میکند که کاملترین حفاظ است و «حفاظ
اعظم» نام میگیرد.
با امواجی سهمگین وجود دارد .هر کسی که در زورقی نشسته باشد و بخواهد
اقیانوسي را طی کند ،به طور قطع ،با برخورد چند موج از امواج این اقیانوس
و ضربات اين تالطم ،زورق او متالشی ميشود و تختهپارههای آن به گوشه و
کنار پرتاب خواهد شد.
به همین دلیل ،الزم است که انسان در اقيانوس زندگي ،زورق وجودی خود
را به کشتی اقیانوس پیمایی تبدیل کند تا بتواند عرصهی این اقیانوس را با
مصونیت بیشتر و به طور مطمئنتری بپیماید .حرکت عرفانی چنين امكاني را
فراهم ميكند .زيرا از طرفی به انسان وسعت و عظمتي ميدهد كه آن امواج
بر او بيتاثير میشوند و از طرف دیگر ،انگيزهاي متعالی ایجاد ميکند كه او با
وجود امواج سهمگین حوادث محکم و استوار در مسیر زندگی به پيش میرود.
بنابراين ،از اين نظر ميتوان گفت كه عرفان ،هنر ضد ضربه شدن است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
127
عارف در راه رسیدن به محبوب خود ،با هر ضربهای دچار وقفه و سکون
نمیشود .او در مسیر عشق به تحوالتی رسیده است که افراد معمولی از آن
بیبهرهاند .به عبارتي ،در این مسیر ،او توانسته است زورق وجودی خود را به یک
کشتی اقیانوسپیما تبدیل کند که در مقابل امواج سهمگین اقیانوس زندگی به
خوبی مقاومت ميکند؛ در حالی که زورق افراد معمولی در رويارويي با اولین امواج
در این اقیانوس ،واژگون میشود و از ادامهی راه باز خواهند ماند.
ارتقاي ظرفيت
عرفان ،انسانهایی با ظرفیت باال و دریا دل تربیت ميكند .ظرفيت هر
كسي قابل تغيير است .وقتي ظرفيت انسان كم باشد ،هر رويداد ناخوشايندي
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
128
در آن محو میگردد؛ بلکه در برابر تعریف و تمجید و تشویق و حوادث شوقآور و
شعفانگیز نیز ،تعادل فرد را حفظ میکند و مانع از خودباختگی او میشود.
دنیای عرفان ،دریا دلي و ظرفیت وجودی بااليي ايجاد ميكند که بهواسطهی
آن ،فرد قادر ميشود بدون هيچ لطمهاي از كنار همهی نامالیمات ،صحبتهای
نابجا و ناروا ،نیشخندها و طعنهها ،اهانتها و بیاحترامیها بگذرد و آنها را
برای همیشه در وسعت ظرفيت خود مدفون كند؛ به طوری که آشکار نمودن و
بیرون کشیدن آنها ،از وجود او کار مشکل و يا حتي ناممكنی باشد؛ گويي که
هيچ اتفاق نامطلوبی برای او رخ نداده است و به او ظرفیت تعادل در خوشیها
و ناخوشیها را میبخشد.
tarikhema.org
تزكيه
يكي از اهداف مهم براي كسي كه در راه كمال قدم ميگذارد ،اين است
كه مورد تزكيه و پاكسازي اخالقي و رفتاري از عواملي قرار گيرد كه براي او
ضد كمال به شمار ميروند .اگر كسي تحت تأثير پند و نصيحت و يا به حکم
عقل تصميم به اصالح اعمال و رفتار خود بگيرد و براي آن تالش كند ،در
دستيابي به «تزكيهي بيروني» يا «تزكيهي ظاهري» به موفقيتي ميرسد؛
اما تزكيه بیرونی زماني ارزشمند است كه نتيجهي «تزكيهي دروني» يا
«تزكيهي باطني» باشد.
تزكيهي بيروني (كه ميتوانيم به آن «تزكيهي رفتاري» نیز بگوييم) با
استفاده از ابزارهاي پلهي عقل بهدست ميآيد؛ اما تزكيهي دروني بدون ارتباط
با خدا و برخورداري از رحمانيت او امكان ندارد .در صورتي كه انسان به تزكيهي
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
129
دروني برسد ،خواه ناخواه رفتار او نیز ،تحت تأثير اين تزكيه قرار ميگيرد و
بهطور بنيادي اصالح ميشود.
بنابراين ،اصالح زيربنايي ،با ورود به مسير عرفان و تجربهي پلهي عشق
ط با او
بهدست ميآيد .براي اين منظور ،رحمانيت خداوند در انواعي از ارتبا
جريان مييابد و تحوالتي از قبيل «تزكيهي ذهني»« ،تزكيهي اخالقي» و
«تزكيهي تشعشعاتي» اتفاق ميافتد.
تزكيه ذهني
تزكيه تشعشعاتي
tarikhema.org
- 1تزكيهي ذهني
ناآگاهي انسان از برخي قوانين هستي و يا بيتوجهي به آنها ،منجر به تخلفاتي
ميشود كه او را در معرض آلودگي به ویروسهای غير ارگانيك 1قرار ميدهد .اين
ویروسها با تسخير كالبد ذهني 2و يا كانالها و مبدلهاي انرژي انسان ،انواعي از
مشكالت ذهني 3و بسياري از اختالالت رواني و جسمي را ايجاد میکنند.
اين ويروسها هوشمند هستند و حتي در صورتي كه به وضوح ،موجب بروز
اختالالت ذكر شده نشوند ،رفتار ،گفتار و انديشهي فرد را به ميل خود تغيير
.1براي آشنايي با اين موجودات و داليل آلودگي به آنها الزم است كه به كتاب «موجودات غير ارگانيك» مراجعه شود .در
اینجا به همین اشاره بسنده میشود که حیات آنها وابسته به مادهی ارگانیک نیست( .این کتاب ،از همین مؤلف به زودی
منتشر خواهد شد).
.2براي آشنايي با کالبد ذهنی به کتاب «انسان از منظری دیگر» مراجعه شود.
.3منظور از مشكالت ذهني ،نابسامانيهايي از قبيل توهم (شنيداري ،ديداري ،پنداري و حسي) ،دو شخصيتي ،چند شخصيتي،
وسواس ،رفتارها و تمايالت غير عادي و ...است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
130
ميدهند و در بسياري از موارد به انحراف ميكشانند.
بنابراين ،در مسير عرفان ،پاك شدن از اين نوع آلودگي از این نظر اهميت
دارد که الزم است كسي كه در مسير عرفان حرکت میکند ،مطمئن باشد
بدون دخالت این عوامل مداخلهگر ،تصمیم گیرندهی زندگی خویش است و در
انتخابهای خود تحت تأثیر القائات ویروسهای غیر ارگانیک قرار ندارد.
به همين دليل ،يكي از امكانات رحماني كه خداوند در مسير سير و سلوك
قرار داده است ،رفع اين نوع آلودگي است و از آنجا كه اغلب ،مركز تسخير
شونده توسط اين دسته از ويروسها «ذهن» است ،پاك شدن از آنها «تزكيهي
ذهني» نامگذاري ميشود.
tarikhema.org
- 2تزكيهي اخالقي
انسان به قدر اشتیاق خود از دانش کمال بهره میبرد و به قدری که به
مبدأ توجه دارد ،حرکت به سوی غایت کمال را سرعت میبخشد .همین
عطف توجه به غایت کمال ،عامل بهترین نحوهی حرکت در مسیر بازگشت
به سوی خداوند است.
مهمترین عاملی که این حرکت را به تعویق میاندازد و انسان را دچار عقب
ماندگی و سرگردانی میکند ،وابستگی است .گاهی این وابستگی نسبت به
اشخاص ،موقعیتها ،اموال ،اماکن و ...است و گاهی نسبت به برخی خصوصیات
اخالقی که حتی وقتی فرد تصمیم به ترک برخی از آنها دارد ،کشش و
جاذبهی آنها مانع رسیدن به این هدف میشود و یا آن را دشوار میکند.
به طور خالصه ،هم وابستگیهای عاطفی-ذهنی (اشكاالت عاطفي و ذهني)
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
131
و هم وابستگیهای اخالقی (اشكاالت اخالقي و شخصيتي) عوامل بازدارندهی
کمال هستند و حرکت عرفانی را دچار توقف و کندی ميکنند و به همین
دلیل ،پاك شدن از آنها اهمیت دارد.
عوامل بازدارنده
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
132
1
کنترل اين اشكاالت ،حرکت به سوی کمال سهولت پذیرد.
مراسم دینی قربانی کردن نیز که با ذبح حيواناتي كه مصرف خوراكي دارند،
انجام میشود ،از یک طرف به دلیل اطعام نیازمندان اهمیت دارد و از طرف
2
دیگر ،انسان را به ذبح وابستگیهای خود دعوت میکند.
زندگی پیامبران و اولیای الهی نیز برای ما در این زمینه درسهایی به
جا گذاشته است .تصميم حضرت ابراهيم(ع) براي قرباني كردن فرزندش
اسماعيل(ع) ،درس بزرگي دربارهي قرباني كردن وابستگي است .زيرا او
از عالقه و وابستگي خود به فرزند محبوبش گذشت و پيام حق را که در
ظاهر ذبح فرزند و در اصل ،قرباني كردن وابستگي به او بود ،اطاعت کرد.
به همين دليل ،در لحظهاي كه اين وابستگي را در درگاه خدا از دست داد،
tarikhema.org
آنچه باید ذبح میشد ،ذبح شد و ابراهیم ندای الهی را شنید که رویای او
تحقق یافت.
- 3تزكيهي تشعشعاتي
فرامين ديني انواع مختلف گناهان را به بشر معرفي ميكنند و به ضرورت
اجتناب از آنها تاكيد دارند .بر همين اساس ،مالك هر فرد دينداري براي
شناسايي گناه و پرهيز از آن ،همين دستورات است.
.1به طور معمول ،با اينكه فرد به نكوهيده بودن اين خصوصيات واقف است ،وجود آنها براي او شيريني دارد و نميخواهد
يا نميتواند از آن دست بكشد؛ اما زماني كه از ارتباط با خدا كمك ميگيرد ،از آن شيريني صرفنظر ميكند و به سهولت از
آن خصوصيات رها ميشود.
.2اگر قرباني كردن با انديشهي غلط باج دادن به خدا انجام شود و يا با انگیزهی ريختن خون (نه اطعام نیازمندان) و بر اساس
اين گمان باطل كه ريختن خون ضامن سالمت و امنيت است ،دنبال شود ،نه تنها ما را از هدف اديان (در توصيه به قرباني
كردن) بسيار دور ميكند ،بلكه تبعات منفي آن را نيز دامنگيرمان خواهد كرد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
133
اما از منظر عرفان ،دامنهي گناه گستردهتر است و هر گونه افکار و رفتاری
که سالمت فرد و جامعه را به خطر اندازد؛ ایجاد تشعشع شعوری منفی کند و
در یک کالم ،مانع از حرکت به سوی کمال شود ،گناه است .به طور کلی ،در
ديدگاه عرفاني آنچه كه انسان را بهسوي كمال سوق ميدهد« ،صواب» است
و آنچه كه او را بهسوي ضد كمال ميكشاند« ،گناه» محسوب ميشود.
براي مثال ،حتی وقتي موظف به پاسخگویی به یک سؤال نیستیم؛ اما به
طور عمدی به پرسشکننده پاسخ مبهمي ميدهيم ،هم خودمان و هم او را با
1
تشعشعات منفي ناشی از آن درگیر میکنیم.
ايجاد تشعشع منفي انسان را دچار «آلودگي تشعشعاتي» ميكند و اين
آلودگي ،سيستمهاي شعوري بدن را مختل ميسازد .يعني احاطه شدن با
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
134
دربارهي گناه ،ديدگاه وسيعتري به او ميدهد .به همين دليل ،در اثر اين
تجربه ،ارتكاب گناه نیز به حداقل ميرسد.
.1کمیت زمان ،همواره ثابت است؛ اما احساس افراد نسبت به آن (بسته به شرایط) متغیر است و این باعث میشود که کیفیت
زمان را متغیر بدانیم و به دلیل قانونمندی تغییرات آن نسبت به شرایط ،آن را هوشمند معرفی کنیم .برای مثال ،اصرار ما
برای زودتر یا دیرتر گذشتن زمان ،باعث میشود که سپری شدن آن را بر خالف میل خود احساس کنیم .همچنین ،افزایش
میزان هیجانات کاذب و تنشهای ناشی از پیشرفت تکنولوژی و ترویج زندگی ماشینی ،موجب میشود با احساس سرعت و
زودگذری زمان مواجه شویم.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
135
شب از راه ميرسد و روزهاي بعد هم به همین منوال میگذرد.
ثانیه شمار ساعت ،در همهجا و برای همه یکسان رو به جلو ميرود و
كميت زمان براي همهی افراد يكسان است؛ اما چه آن ها که میخواهند زمان
زود بگذرد و چه آنها که نمیخواهند زود سپری شود ،در حال رنج بردن از
نحوهي گذر آن هستند .اين رنج ،ناشي از تمايل به اعمال دیکتاتوری و تحمیل
نظر شخصی به زمان است؛ زيرا بر اساس قانونی معین ،در اثر ميل دروني به تند
يا كند شدن زمان ،سپري شدن آن ،بر خالف انتظار احساس ميشود.
در دیدگاه عرفاني ،صلح با همهی عوامل هستی ،از جمله زمان ،در سر
لوحهی همهی امور قرار دارد .در وضعیت همفازی با زمان ،فرد با زمان همراه
و هماهنگ است و بدون اينكه بخواهد زود بگذرد يا دير سپری شود ،از زمان
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
136
که می خواهد زمان را از حركت باز دارد ،عقبتر از آن قرار میگیرد .در هر دو
حالت ،الهام و اشراقی برای او رخ نخواهد داد و از دریافت روزی آسمانی محروم
خواهد شد .زیرا روزی آسمانی به کسی تعلق میگیرد که با زمان در صلح باشد.
بنابراین ،عرفان با ايجاد هماهنگي و همسويي با زمان ،بهرهمندي عرفاني
را افزايش ميدهد .يعني« ،همفازي با زمان» که دريافت الهامات و همچنين
تحوالت كيفي وجود انسان وابسته به آن است ،خود بهعنوان تحولي زيربنايي،
در حركت عرفاني حاصل ميشود.
ای چرخ و فلک خرابی از کینه توست بیـدادگـری شیــوهی دیرینــهی توست
ای خــاک اگـر سینـهی تـو بشـکافند بـس گوهـر قیمتی که در سیـنهی توست
«خيام»
و یا:
گیتـیست کی پذیـرد همـــواری همـــوار خـواهی کـرد گیتـی را
«رودکی سمرقندی»
اين شكوهها نشان ميدهد كه اگرچه بسیاری از افراد سعي دارند خواستهها
و آرزوهای 1بیپایان خود را به فلک تحمیل کنند و سیری ناپذیری و طمع
.1آرزو ،خواستهاي است كه در زمان شکلگیری ،تحقق آن برای فرد ممکن نيست.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
137
انسان ،لحظهای او را رها نميكند ،فلك 1به ميل بشر عمل نميكند( .فلک
نیز مانند زمان ،به نحو قانونمند و بر اساس اصولی هوشمندانه با انسان مواجه
میگردد و از این نظر ،هوشمند دانسته میشود).
بهطور مسلم ،ممکن نیست كه همهي انسانها به همهي خواستههای خود
دست یابند؛ زيرا بسياري از این خواستهها با هم در تقابل است .در واقع با وجود اصل
«تقابل خواستهها با یکدیگر» پاسخ مثبت به هر خواستهاي امکانپذیر نیست.
مثالهاي متعددی از سادهترین وقایع روزمره ميتواند اين مطلب را تفهيم
كند :همان زمانی که کشاورزی در آرزوی بارش باران است ،عدهای که براي
تفريح به دامن طبيعت رفتهاند ،آرزو میکنند هوا بارانی نشود تا از گشت و گذار
خود بهتر لذت ببرند .همچنین ،درست وقتي رانندگان اتومبیل در یک سوی
tarikhema.org
چهار راه ،تمایل دارند همچنان چراغ راهنمای سمت مقابل قرمز باقی بماند تا
بتوانند از چهار راه عبور کنند ،رانندگان اتومبیل در طرف دیگر همین چهارراه
خواهان سبز شدن چراغ قرمز پیش روی خود هستند.
در هيچيك از دو مثال ذكر شده این امكان وجود ندارد كه فلك خواستهي
هر دو گروه مقابل را فراهم كند و در مواردی مانند مثال دوم ،در صورتي كه
يكي از دو طرف را به خواستهی خود برساند ،بر خالف عدالت عمل کرده است.
پس در واقع ،آرزوی هیچ یک از دو دستهی فوق قابل برآورده شدن نیست؛
زیرا با «اصل عدم تقابل» و «اصل عدالت» مغایرت دارد.
اصل ديگري كه اجازهي دست يافتن به همهي خواستهها را نميدهد ،اصل
«عدم تقابل با قوانين هستي» است .قوانين مربوط به برپايي و ادارهي هستي ،نظامي
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
138
به عالم بخشيده است كه هيچ درخواست و آرزويي آن را مخدوش نميكند .اگر
بهخوبي به اين مطلب واقف شويم ،براي پيگرفتن ميل شخصي خود ،انتظار هيچ
تغييري در آن نخواهيم داشت .رويدادهاي طبيعي همچون زلزله ،خسوف ،كسوف،
صاعقه ،طوفان و ...نشان ميدهد با اينكه در ایام قديم ،مردم در اثر بياطالعي از
علت وقوع این وقایع از آنها ترس و وحشت داشتهاند ،اين اتفاقات تكرار شده است
و آرزوي این که این پدیدهها رخ ندهند ،در رفع يا پيشگيري از آن تأثیری نداشته
است .این رویدادها همواره مطابق قوانین عالم هستی تحقق می یابد و ناکامی
انسانها در اعمال آرزوی خود (کنترل این پدیده ها) ما را به اين نتيجه ميرساند
كه هيچ گونه آرزویی نميتواند مانع از این رخدادهای طبیعی شود.
«قابليت تحقق» اصل ديگري است كه نقض نمیشود .قابلیت تحقق ،امکان
tarikhema.org
به وقوع پیوستن آرزو است و به عوامل مختلفی بستگی دارد .اگر همهی مردم
یک کشور آرزو کنند که به یک باره در زمان کوتاهی و بدون وجود یک برنامهی
حساب شده در زمینهی رشد اقتصادی كشور ،همگی ثروتمند شوند ،بانک
مرکزی نمیتواند جواب گوی این خواستهی عمومی باشد.
زیرا پول رایج در یک کشور که بین آحاد مختلف مردم آن کشور در گردش
است ،میزان ثابتی دارد .اگر عدهای ميزان بيشتري از این مقدار پول ثابت را در
دست داشته باشند ،به طور قطع عدهای دیگر به همان نسبت آن را از دست
ميدهند .در نتیجه ،این آرزو که همه ثروتمند شوند ،قابلیت تحقق ندارد.
در ازای اسکناس و پول رایج در کشور میزانی طال و ذخایر ارزی در بانک
مرکزی موجود است که بدون آن ،پول موجود بیپشتوانه خواهد بود .بدون
برنامهریزی و کار و تالش نمیتوان به این پشتوانهی معتبر رسید و طرح آرزو
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
139
فقط به عنوان یک هدف ارزشمند است؛ نه به عنوان عامل مستقیم ایجاد
آن .بنابراین طرح آرزو و خیالپردازی دربارهی آن به تنهایی نمیتواند باعث
ثروتمندی همهی اقشار شود .اما اگر این آرزو عامل ایجاد انگیزه باشد ،می تواند
موجب تالش بیشتر و برنامهریزی بهتر گردد و نتایجی به دنبال داشته باشد.
بهطور كلي ،عواملی در تحقق هر آرزو نقش دارد كه عبارتند از:
-اصل قابلیت تحقق
-اصل عدم تقابل خواستهها با یکدیگر
-اصل رعایت عدالت
-اصل عدم تقابل خواستهها با قوانین هستی
براي كساني كه با ناديده گرفتن اين اصول ،سعي در رواج آرزوپروري دارند
tarikhema.org
و فلك را تابع جاذبهي سخن و انديشهي انسان معرفي ميكنند ،ذکر اين مثال
نیز مفيد است كه در طول تاریخ ،میلیونها انسان آرزو داشتهاند به ماه سفر
کنند و بر سطح آن قدم بزنند؛ اما در عمل ،آرزوی آنها برآورده نشده است.
زيرا در مقابل میلیون ها فرد آرزومند ،قدم زدن یک يا چند نفر بر سطح کرهی
ماه قابل اغماض است .در نتیجه ،حتي اگر در آینده امکان سفر به ماه برای
همه مقدور شود ،عدهي زيادي بود ه و هستند كه به دليل امكانناپذیری آن در
زمان زندگي خود ،اين سفر را تجربه نكردهاند و نخواهند كرد.
بهطور قطع ،در ميان اين افراد بيشمار عدهاي هم بودهاند كه طبق روشهاي
پيشنهادي كنوني (براي رسيدن به آرزوها) آرزوي خود را از نظر گذراندهاند؛
اما عدم كاميابي آنها ما را به اين نتيجه ميرساند كه با هيچ روشي نميتوان
اصول ذكر شده را لغو كرد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
140
با دقت بر اين توضيحات و مثالها میتوان پی برد که - 1 :تحقق همهي
آمال و آرزوها ممكن نيست -2 .نهتنها فلك مأمور تبعيت از آنچه انسان
ميخواهد نيست؛ بلكه همواره بر خالف اصرار او عمل ميكند.
از اين رو ،نباید برای تحقق و رسیدن به آرزوهای زمینی پافشاری کرد و
نسبت به فلک دیکتاتور بود .زیرا در این صورت ،فلک به نحو هوشمندانهای
در برابر وقوع و تحقق آن آرزوها مقاومت خواهد كرد .اما میتوان پس از مرور
گذراي این آرزوها (که در برخی موارد میتواند عامل اقدامات مؤثری باشد)،
ذهن را برای همیشه از آنها رها كرد؛ به گونهای که گویی هرگز مورد نظر
نبوده است .زیرا امکان دستیابی به آن دسته از آرزوی زمینی که مورد توجه
و تمرکز ما نیست ،آسانتر فراهم میشود و آرزوهای رها شده راحتتر از
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
141
حركت عرفاني خود به مقامي ميرسند كه ميگويند:
«بابا طاهر»
خواستهي خود بر فلك را نخواهد داشت .در ادامهي مسير ،او به تحوالت
بیشتری نیز دست مییابد كه این همفازي زيربناي آن است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
142
پيامدهايي دارد که يكي از آنها «جنون آنی» است.
همفازی اين کالبدها تأثیر بهسزایی در تثبیت رفتار انسان دارد و عدم آن
باعث به هم ریختگیهایی خواهد شد .برای مثال ،عدم اين همفازي ،عامل
سردرگمیهایی ميشود كه به دليل آن ،فرد حتی نام خود را به خاطر نميآورد
و برای لحظاتی ،از درک و احساس بسیاری مسائل (از جمله موقعیت خود)
عاجز و ناتوان ميشود.
بهطور مسلم ،كسي كه بهدليل عدم تعادل كالبدهاي خود ،هر لحظه
امکان به هم ریختگی درونی تا مرز جنون آنی را دارد ،فردي متعالي نيست
و از بسياري از بركات حركت عرفاني بينصيب ميماند .بنابراين ،يكي ديگر از
تحوالت زيربنايي در عرفان ،ايجاد «همفازي كالبدي» است.
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
143
میتوان آنها را در این عناوین مورد بررسی قرار داد:
- 1رسيدن به آگاهيهاي كمالبخش
- 2رسيدن به مقام «انسان صالح»
- 3رسيدن به معرفت مراسم و مناسك ديني
- 4تعالي بينشي
1
- 5گستردگي
...
دارد؛ اما در عين حال ،زمينهاي براي رسيدن به مرحلهي بيابزاري (پلهي عشق)
است كه از طريق آن میتوان با هوشمندی کل مرتبط شد و به آگاهيهاي
وسيع و نامحدودي دست يافت.
اگر اين هوشمندي را در نسبت با عقل انسان (كه جزئي بهوجود آمده
بهواسطهي همين هوشمندي است) «عقل كل» بناميم و به عقل انسان «عقل
جزء» بگوييم ،ميتوان گفت كه عشق (اتصال بر پلهي عشق) پلي ميان عقل
جزء و عقل كل برقرار ميكند كه موجب ميشود انسان از حقايق آگاه شود.
یعنی ،تا انسان عاقل نباشد ،عاشق نخواهد شد و تا عاشق نشود ،با فهم حقايقي
كه عقل كل به او ميبخشد ،عاقل نخواهد شد.
.1این شمارهگذاری ،ترتیب نتایج ذکر شده نسبت به یکدیگر را نشان نمیدهد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
144
چگونگی دريافت آگاهي را از زاويهي ديگری نیز ميتوان بررسی کرد .انسان
داراي سه آستانهي درك فيزيكي ،ذهني و فراذهني است.
فيزيكي
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
145
ذهن) دارد؛ اما ممکن است اطرافیان او متوجه آنها نباشند و آن را توهمی بیش
ندانند .آن چه بیماران دچار اسکیزوفرنی با آن مواجه هستند و به اصطالح رایج،
توهم ( )Hallucinationنامیده میشود ،نمونهای از این موارد است.
آنچه از آن با اصطالح «آگاهي» ياد ميكنيم ،اطالعاتي مربوط به حقيقت
است که با درك فراذهني حاصل ميشود و ساخته و پرداختهي ذهن و یا
کشف شده بهوسیلهی آن نيست.
ي عمومي است و فرد ،قبل از دريافت ،از آن
در اغلب موارد ،محتوای آگاه
اطالعی ندارد .بهطور معمول ،اين آگاهيها که معماها و رموز آفرینش و هستی
را میگشاید ،براي همهي انسانها مفيد است .نوع ديگري از آگاهي نیز وجود
دارد كه فرد ،پیش از دریافت ،از آن اطالع دارد؛ اما برای تأکید به او الهام
tarikhema.org
میشود .براي مثال ،ممكن است عبارت يا جملهاي كه در يكي از كتب مقدس
وجود دارد ،به كسي الهام شود تا بهطور خاص ،توجه او را به نكته يا پيامي كه
در خود دارد جلب كند .اگرچه این پیام ،برای عموم مردم روشنگر است ،تکرار
آن برای یک فرد خاص ،گوشزدی برای او است و حتی ممکن است او را به
درک عمیق تری از آن واژهها و عبارات برساند.
آگاهي همواره درسي از يك كتاب است .اين كتاب ميتواند كتاب مبین
هستي و یا كتب آسماني (کتب وحي شده به پيامبران) 1باشد .کتاب مبین
هستی ،دارای دو بخش مختلف است که میتوان یکی را کتاب کمال و دیگری
را كتاب قدرت نامید.
كتاب قدرت ،مجموعه روشهاي انجام امور خارقالعادهاي است كه براي جلب
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
146
توجه ،خودنمايي و قدرتپروري انجام ميشود و يا هدف آن سرگرم كردن انسان به
امور زميني و حتي مسخ كردن او است .اما کتاب کمال ،مجموعه حقایقی از کتاب
هستی را ارائه میدهد که آگاهی از آنها برای حرکت به سوی کمال مفید است.
آگاهيهایی که انسان را با کتب مقدس و بخش کمالآفرین كتاب هستي
آشنا میکند ،از شبكهي مثبت منشأ ميگيرد و آگاهيهایی که كتاب قدرت را
به روی انسان باز میکند ،از شبكهي منفي دريافت ميشود.
از آنجا که آگاهيهای دریافت شده از شبکهی منفی ،ضدکمال و اغوا
کننده است ،برای پیشگیری از گرفتاری به دام آن ،تشخيص آگاهي مثبت
(الهي) و منفي(شيطاني) از یکدیگر الزم است .بنابراین ،به دنبال مطالعهی
نحوهی دریافت آگاهی و محتوای آن ،راهکار تشخیص آن دو از یکدیگر ارائه
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
147
وجود دارد که باید منظور از آن را شناسایی کرد .نوع ديگري از آگاهيها،
آگاهيهای بصري است كه بهصورت تصوير پیامی را انتقال میدهد .این تصاویر
نیز گاهی نياز به تفسير و نتيجهگيري دارد.
در اينجا باید به اين نكته توجه داشت كه آگاهي از طريق درك فراذهني
بهدست ميآيد و شنيدن يا ديدن آن به كمك حواس ظاهري (گوش و چشم)
انجام نميشود؛ اما همراه با درك فراذهني ،گيرندهها و مدارهايي در مغز انسان
فعال ميشود كه شناسايي تصوير و رنگ و يا تشخيص كلمات ،به وسیلهی
آنها صورت ميگيرد.
بدون برخورداری از الهام و دریافت آگاهی ،هر يك از ما در حال استفاده از
يك واحد از بينهايت امكانات مغزي خود هستيم .مغز براي ترجمهي بينهايت
tarikhema.org
آگاهي به زبان جسم ،امكاناتي دارد كه بدون دريافت آگاهي ،غير فعال است .با
فعال شدن اين بخشها ،حتی رنگها و تصويرهايي ديده ميشود كه تا پیش
از دریافت آگاهی ديده نشده است .وجود گیرندههای فراوان مغزی که تنها از
این طریق فعال میشود ،نشان دهندهی این است که نباید از این امکانات غافل
شد و به تجربیات حسی و فرایندهای ذهنی اکتفا کرد.
گاهی نیز آگاهيهای دریافت شده ،به مرحلهي ترجمهي مغز نميرسند و
فقط بر ضمير ناخودآگاه (بخشی از آستانهی درک ذهنی) مينشينند .در اين
صورت ،فرد از محتوای آنها آگاه نیست اما از زمینهای که برای فهم و درک
حقایق فراهم میکنند ،برخوردار خواهد شد.
یک نکتهی مهم دربارهی بهرهمندی از آگاهی این است که درك ذهني
انسان ،از فرايند دريافت آگاهي جدا نيست و اگر فرد بهخوبي شاهد بودن
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
148
(بيطرف بودن) را رعايت نكند ،وابستگيهاي فكري و باورهای فرهنگي او
در فهم و ارائهي آگاهي تأثير خواهد داشت .در این صورت ،حتي ممكن
است اصل آگاهي مورد تفسير نادرست فرد قرار بگيرد و نتيجهگيري از آن ،با
برداشت شخصي انجامشود .به همین دلیل ،اگر ذهن همهي عارفان جهان در
هنگام دريافت آگاهي ،عاري از اطالعات فرهنگي و آييني باشد تا بتوانند اصل
آگاهيهاي رسيده را ارائه كنند ،تناقضي بين هيچيك از اين آگاهيها وجود
نخواهد داشت و تطابق آنها بيشتر معلوم ميشود.
ي تمثیلی و رمزگونه ،زماني كامل خواهد بود
نکتهی ديگر اين است كه آگاه
كه كشف رمز خود را به همراه داشته باشد .از اين نظر ،دو نوع دريافت آگاهي
وجود دارد :یا «حكمت» آن آگاهی (بازگشایی رموز آن) با آن همراه است و يا
tarikhema.org
آگاهی در دو يا چند مرحله تکمیل و رمز گشایی میشود .در اين صورت ،تا زماني
كه حكمت آگاهي ،به طور کامل دريافت نشده است ،نبايد از آن نتيجه گرفت.
براي مثال ،ممكن است اين جمله الهام شود كه «ميكائيل ،مأمور رزق و روزي
است» .احتمال دارد هر كسي برداشتي از اين جمله داشته باشد؛ اما برداشت
صحيح زماني خواهد بود كه رمز اين پيام نیز بهصورت آگاهي بهدست آيد .در
غير اين صورت حتی ممكن است فرد به این برداشت برسد که باید براي كسب
روزي زميني خود شروع به مناجات با ميكائيل كند و . ...در حالي كه ميكائيل،
قانون ارتباط يا پيوستگي اجزاي جهان هستي است كه روزي را میان آنها به
جريان مياندازد و با انجام این وظیفه ،نقش خود را به عنوان یکی از کارگزاران
1
الهی ایفا میکند.
.1هر جزئي از هستي ،محتاج تبادل روزي است و به وسیلهی آن بقا مييابد .براي مثال ،هر ذرهاي در اثر جاذبهاي جهاني و
كيهاني باقي است؛ گردش هر چيزي ،در اثر دو نيروي گريز از مركز و جذب به مركز اتفاق ميافتد و روابط بين انواع اجزاي
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
149
به طور کلی ،نحوهي دريافت آگاهي متنوع بوده ،دانستن نكات ذكر شده،
براي استفادهي مناسب از آن الزم است.
- 2محتواي آگاهي
همانطور كه اشاره شد ،منشأ هريك از آگاهيهايي كه انسان بر پلهی
عشق به دست میآورد ،از شبكهی مثبت يا منفی است.
اطالعات شبكهی مثبت ،انسان را در جهت كمال هدايت میکند و راه رسيدن
به وحدت با جهان هستی را پيش روي او ميگذارد .از پيامدهای اين هدايت،
رسيدن به شادی درونی ،آرامش ،اميد و ...است .در مقابل ،اطالعات شبكهي منفي
در جهت ضد كمال (خودنمايي ،قدرتطلبي ،ايجاد تضاد ،سلب امنيت حريم
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
150
صحیحترین و دقیقترین پاسخها به اساسیترین پرسشهای زندگی میرساند:
* از کجا آمدهایم؟
* برای چه منظوری آمدهایم؟
* به کجا می خواهیم برویم؟
* هدف از خلقت چیست؟
* باید به دنبال چه هدفی باشیم؟
برای بررسی تمایز آگاهيهاي مثبت و منفي ،میتوان به نمونههایی از
هر کدام توجه کرد.
- 1نمونههایی از ادراكات و آگاهی های صادره ازشبکهی مثبت:
* آگاهیهای مربوط به فلسفهی خلقت و هدف آفرینش
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
151
* آگاهي سوق دهنده به سوي ايجاد تضاد و كثرت
منیت و ایجاد کنندهی خودمحوری
* آگاهیهای تقویت كنندهي ّ
* آگاهيهاي سرگرمكننده و يا مربوط به امور زميني
در بعضي موارد نیز ،فرد اطالع داردكه منشأ و محتواي آگاهيها ميتواند
الهي و يا شيطاني باشد؛ اما مالك مشخصي براي تفكيك اين دو نوع آگاهي ،در
«عرفان كمال»
ِ دست ندارد و به همين دليل ،در معرض خطر انحراف از مسير
است .از اين جهت ،شناسايي اين مالكها بسیار اهميت دارد.
آگاهيهاي مثبت و منفي با ارزيابي حاالت فرد و محتوای آگاهی ،مورد
شناسایی قرار میگیرد و از یکدیگر تفکیک میشود و ارزيابي محتوایی دو مرحله
دارد که میتوان آنها را به ترتیب« ،ارزيابي اصولي» و «ارزيابي تحليلي» نامید.
ارزيابي محتوا
ارزيابي تحليلی
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
152
- 1ارزيابي حاالت فردی :مالك مورد استفاده در اين ارزيابي اين است كه
دريافت آگاهي با هيچيك از حاالتي همچون احساس غم ،ترس ،نا اميدي،
اضطراب ،احساس تنهايي و امثال آن همراه نباشد .زيرا دريافت آگاهي مثبت،
شاديآفرين ،اميدبخش و آرامش دهنده است و ترديدي نيست كه حاالت
منفي در پي نخواهد داشت.
چه غم خورند چو شادي خوران جام جمند صبوحيان سحرخيز كنج خلوت عشق
«خواجوي كرماني»
بپذيريم كه رعايت اين اصول الزامي است ،نميتوان باور كرد كه شبكهي مثبت
آنها را نقض كند .از جمله اين كه در مسير كمال رعايت «عدالت» واجب است.
پس امكان ندارد ،آگاهي ارسال شده از شبكهي مثبت ،نقض عدالت كند.
همچنين ،ميدانيم كه هركسي دارای يك حريم شخصی است و اين حق
را دارد كه كسي را به اين حريم راه ندهد و نخواهد که كسي از اسرار وی اطالع
يابد .احترام به اين حق و توجه به تقدس حريم شخصي هر انسان (كه به دلیل
دميده شدن روح الهي به وجود او ،بيش از هر موجودي تقدس يافته است) اصلي
اساسي است كه نميتوان آن را نقض كرد .بنابراين ،با اطمينان ميتوان گفت كه
انواع آگاهيهايي كه در زمينهي ذهنخواني ،شخصيتخواني و نفوذ در ديگران
است ،هم با «ستار بودن» خداوند منافات دارد و هم نقضكنندهي حقوق ديگران
است و بنابراين ،نه از شبكهي مثبت ،بلكه از شبكهي منفي است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
153
مالك ديگري كه در اين ارزيابي مورد استفاده قرار ميگيرد ،اين است كه
آگاهي مثبت به هيچ وجه «اختيار» انسان را سلب نميكند .آگاهي مثبت ،همواره
انسان را با حقايق هستي آشنا ميسازد و خصوصیات لغزشگاههاي مسير كمال
را به او معرفی ميکند؛ اما او را وادار به انجام كاري يا اجتناب از آن نميكند .زيرا
انتخاب و تصمیمگیری به جای هر فرد ،ساقط کردن اختیار او است و ارزش انجام
كار درست يا انجام ندادن كار نادرست او را سلب میکند.
نکتهی دیگری که میتواند معیار تشخیص نوع آگاهی باشد ،دعوت به
پنهان کردن آگاهی است .با توجه به این که آگاهی مثبت به هدف نجات عموم
افراد الهام میشود ،به هیچ وجه ،موافق «حبس آگاهی» نیست و بر «انفاق
آگاهی» تأکید دارد .بنابراین ،دعوت به برمال نکردن حقایق عالم هستی در
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
154
ي بر پلهي عقل ،محتاج دستاوردهاي پلهي عشق است.
نتيجهگير
اما نكتهاي كه در اينجا اهميت دارد ،اين است كه بدانيم آيا عقل ميتواند
مثبت يا منفي بودن الهام و آگاهي را تشخيص دهد يا خير .سه ویژگی عقل
باعث میشود که نتوان به چنين تشخیصی ،بهطور کامل اعتماد کرد .اين سه
ويژگي عبارتند از:
الف)خطاپذيري :تنوع وروديهاي پردازشگر عقل ،بسيار زياد است .اين
وروديها شامل اطالعات حاصل از حواس ظاهري و تجارب مختلف ،برنامههای
ناشي از اعتقادات و باورها ،الهامات ،اوهام و خياالت ،فطرت ،نهاد 1و ...هستند.
گذشته از اين كه حواس ظاهري ما بسيار خطاپذير است و قضاوت عقل
بر مبناي آنچه این حواس ارائه ميکند ،ميتواند قضاوت نادرستي باشد،
tarikhema.org
دو ضعف ديگر وجود دارد كه باعث ميشود نتوانيم عقل را براي تشخیص
آگاهيهاي مثبت کافی بدانيم .يكي اين كه اگر انسان باورهاي غلطي داشته
باشد ،نتيجهگيري عقل او قابل اطمينان نيست و ديگر اين كه اگر حتي اندكي
اطالعات ناشي از وهم و خيال در اين نتيجهگيري دخالت داشته باشد ،احتمال
خطاي آن افزایش مییابد.
زانكه در ظلمـات شــد او را وطـن عقل جزوي آفتش وهم است و ظـن
«موالنا»
ب) جزئي بودن :همانطور كه در مطالب قبل اشاره شد ،عقل انسان ،عقل
جزئي است و تا وقتي كه از طريق پل عشق با عقل كل در ارتباط قرار نگيرد،
.1نهاد ،برنامهی عملکردی ( )functionalو غریزی انسان است که برای بقا برنامههایی را در وجود انسان به اجرا میگذارد.
این برنامهها میتواند عقل را تحت تأثیر خود قرار دهد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
155
نميتواند اطالعات وسيع و قابل اطميناني را پردازش كند .بنابراين ،طبیعی است
که آنچه خود به آن دست نیافته است را انکار کند و به همین دلیل ،نميتوان انتظار
داشت كه به تنهایی ،از پس تشخيص آگاهي مثبت از آگاهي منفي بر آید.
جز پذيـراي فن و محتاج نيست عقل جزوي عقل استخراج نيست
ليك صاحب وحي تعليمش دهد قابل تعليم و فهم است اين خـرد
«موالنا»
ج) واقعيت نگري :واقعيت هر چيزي ناشي از وقوع آن است و حقيقت هر چيز
منشأ ،چرایی و چگونگی وقوع آن را نشان ميدهد .عقل انسان براي شناسايي
واقعيتها قابليتهايي دارد؛ اما در دستيابي به حقايق عالم چندان توانا نیست.
tarikhema.org
«سلمان ساوجي»
و
چون به سرحد حقيقت نيست راهي عقل را
«محمد فضولي»
اما با همهي اين اوصاف ،عقل از دو راه ،در شناسایی آگاهيهای مثبت به
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
156
ما كمك ميكند .اول اين كه هماهنگي آگاهيها با يكديگر را مورد بررسي
قرار ميدهد تا نسبت به همخواني آنها با یکدیگر ،اطمينان حاصل كنيم .زيرا
آگاهيهاي مثبت ،هرگز يكديگر را نقض نميكنند 1.دومين راه نیز اين است
كه انطباق آگاهيها با «كتاب آسماني» و با درسهاي به جا مانده از پيشوايان
ديني (كه بهطور مسلم ،منطبق با كتاب آسماني است) را بررسي كند .زيرا
هرگونه مغايرت با آنها نشانهي منفي بودن آگاهي است.
انطباق آگاهي با بخشهايي از كتب آسماني كه به وضوح ،خوبيها و بديها
را مشخص ميكند ،به راحتي انجام ميشود؛ اما بخشهاي زيادي از اين متون،
اسراری را در اختیار میگذارد که نياز به كشف رمز دارد و چنان واضح نیست
که بتوان انطباق آگاهی دریافت شده با آن را تشخیص داد .به همين دليل،
tarikhema.org
.1ممکن است فرد در هنگام توصیف و توضیح آگاهی دریافت شده ،ناچار به تناقضگویی شود؛ اما اوال خود او به عنوان کسی
که آن را درک کرده است ،تناقضی در آن نمیبیند و ثانیا با بررسی دقیق هر آگاهی الهی معلوم میشود که تضادی با سایر
آگاهیهای مثبت ندارد .در این بررسی ،عقل نقش مهمی ایفا میکند).
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
157
بهطور كلي« ،اطمينان» چهار درجه دارد كه به ترتيب عبارتند از:
« - 1اطمينان علمي»
« - 2اطمينان رؤيتي»
« - 3اطمينان ادراكي»
« - 4اطمينان وصولي»
مثال ،تنها تفاوت درجات اطمینان را آشکار میکند و به هیچ وجه ،از عهدهی
توصیف رؤیت و درک حقیقت و وصول به آن بر نمیآید:
اگر كسي با ديدن دود استداللكند كه آتشي وجود دارد و با تكيه بر عقل
و دانش خود ،از آن اطمينان یابد؛ در مورد وجود آتش ،به «اطمينان علمی»
رسيده است و اگر خود آتش را ببیند ،به «اطمینان رؤیتی» دست یافته است.
وقتی چنان به آتش نزدیک شود که حرارت آن را به خوبی حس کند ،درکی
از آن خواهد داشت که با دیدن دود آتش یا خود آن به دست نمیآید .در این
حالت ،او به «اطمینان ادراکی» نائل شده است .اما اگر به میان آتش برود ،به
وصال آن رسيده است .باالترين اطمينان نسبت به چیستی آتش ،در این حالت
که «اطمينان وصولي» است ،بهدست ميآيد.
وقتي كسي به اطمينان علمي ميرسد ،به درجهاي از فهم رسيده است كه با
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
158
اين فهم ،مثل اين است كه حقيقت مورد نظر را ميبيند .اما درجهي باالتر فهم،
ناشي از دريافت آگاهي (بر پلهي عشق) است .يعني اگر آگاهي كمالبخش،
حقيقتي را به انسان نشان بدهد ،او را به «اطمينان رؤيتي» ميرساند.
درجات فهم
درجهي باالتر اين است كه فرد (بر پلهي عشق) آن حقيقت را لمس کند
و با همفاز شدن با آن ،به درك آن برسد .در اين صورت« ،اطمينان ادراكي»
به دست ميآيد .آگاهيهاي كمالبخش ،انسان را به «اطمينان رؤيتي» و
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
159
صلح رسیده است و با هیچ کدام تضادي ندارد .بنابراین ،افكار ،اعمال و گفتار او
1
نيز بر مبناي اين صلح دروني و همهجانبه شكل ميگيرد.
صلح با خدا از انواع ديگر صلح ،آسانتر و صلح با ديگران ،از همه دشوارتر
است .در واقع ،چهار مرحلهي صلح به ترتيب سهولت ،عبارت است از:
- 1صلح با خدا
- 2صلح با هستي
- 3صلح با خود
- 4صلح با ديگران
براي آشنايي بيشتر با هريك از اين چهار تحول اساسی كه در مسير حركت
عرفاني حاصل ميشود ،هرکدام ،بهطور جداگانه توضیح داده میشود:
tarikhema.org
.1رسيدن به مقام انسان صالح ،تضاد دروني با هر چيزي و هركسي را برطرف ميكند؛ اما اين باعث نميشود كه او در دفاع
از حق ،با باطل مقابله نکند .انسان صالح ،بدون نفرت و كينه ،اما با حس مسئولیت در مقابل ظلم ظالم ميايستد و همواره از
حق دفاع ميكند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
160
كردن مراحل مختلفي از حيات ،به سوي هدف ارزشمندي پيش ميرويم.
«حكمت الهي» 1بهطور قانونمند چنين طرحي را به اجرا ميگذارد .اما درك
اين حقيقت ،تنها بر پلهي عشق و با آگاهي از اين طرح بهدست ميآيد.
كسي كه به ادراك و اشراق ميرسد ،از يك طرف ،در رابطهي عاشقانه
با خدا به صلح عميقي با او دست مييابد و از طرف ديگر ،با آگاهي يافتن از
حكمت و عدالت الهی ،با همهي وجود شاكر او ميشود.
یکی ديگر از عوامل تضاد با خداوند ،عدم فهم و درک فلسفهی «عبادت»
است .بسياري از ما به اشتباه گمان ميكنيم كه عبادت ،كااليي براي داد و
ستد با خداوند است؛ در حالي كه انواع عبادات ،را ه و روشهای نزديك شدن
به خداوند است و براي اين به آنها توصیه شده است كه يقين انسان نسبت
tarikhema.org
به حقايق هستي را افزایش میدهند و با ایجاد تحول دروني ،عامل رشد كمالي
او میشوند.
در هر يك از مراسم عبادي ،اتصال و ارتباط با خدا اهميت ويژهاي دارد و
با برقراري اين ارتباط است كه آن عبادت به نتيجه ميرسد .زیرا فقط در اين
صورت است كه انسان خود را حامل عشق مييابد و به جايگاه و نقش عظيم
خود واقف ميشود و براساس برانگيخته شدن همان عشق و دلدادگي است كه
او مشتاق استمرار عبادت ميشود.
در اين حالت ،ديگر اين تصور غلط وجود ندارد كه عبادت ،بر مبناي نياز
خداوند انجام میشود و يا پيشكشی به درگاه اوست تا منفعتي به دست آيد و
حاجتي بر آورده شود .به عبارت ديگر ،در عبادت صحيح (كه با بينش درست
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
161
انجام ميشود) نه تمنايي هست و نه منتي (بر خدا يا خلق خدا).
در مقام «بيتمنايي» و «بيمنتي» ،ديگر انتظار و توقعي وجود ندارد و به
همين دليل ،دست نيافتن به خواستهها عامل تضاد با خداوند نميشود .در
مجمو ع ميتوان گفت عبادت «،انجام رسالت بندگي» است كه باعث تعالي
ميشود و اگر كسي به درك آن برسد ،نه تنها در مورد علت انجام آن و يا به
دليل نرسيدن به مقاصدي كه انتظار دارد ،با خدا به تضاد نميرسد ،بلكه با
عشقي كه خود عبادت آن را بيشتر و بيشتر ميكند به سراغ آن ميرود.
انواع تضاد با خدا كه چند نمونهي آن ذكر شد ،در حركت عرفاني و با
ادراكات مربوط به پلهي عشق از ميان برداشته ميشود و انسان به صلح دروني
با پروردگار متعال ميرسد .اما دست يافتن به زيباترين و باالترين مرحلهي
tarikhema.org
صلح با خدا ،با درك «انا الحق» امكان دارد كه خود ،شرح مفصلی میطلبد.
- 2صلح با هستي :با توجه به مفهوم واژهي «هستي» میتوان گفت که
هستي ،مجموعهي هستها یعنی ذات مقدس خداوند (حقيقت مطلق) 1و
مخلوقات او (تجليات آن حقيقت مطلق) 2است .اما وقتي بهطور اصطالحي
از اين لغت استفاده ميكنيم ،منظور از هستي ميتواند فقط تجليات خداوند
باشد .در اين كتاب ،واژهي «هستي» با اين معناي اصطالحي و براي اشاره به
مجموعهي تجليات الهي بهكار ميرود.
صلح با هستي شامل دو تحول است - 1 :آشکار شدن اهمیت وجود هر جزء
از اجزاي هستي برای انسان که او را مبهوت رابطهي عميق اين اجزا با يكديگر و
.1منظور «هيچقطبي» است .براي آشنايي با جايگاه اين عالم به بخش «وجودشناسي» مراجعه شود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
162
(بهطور غير مستقيم) مجذوب عشق جاري در هستي (كه اين مجموعهي عظيم
را نظام بخشيده است) میکند -2 .رسیدن به اين درك كه الزم است هر رويدادي
در جهان هستي بر اساس حكمت خداوند جاري باشد و نباید ميل شخصي خود
را به هيچيك از اجزای هستی ،از جمله فلك و يا زمان تحميل کرد.
آنچه انسان را به سوي چنين صلحي سوق ميدهد« ،همفازي كيهاني»،
«همفازي با فلك» و «همفازي با زمان» است« .همفازي كيهاني» نوعي
همسويي و هماهنگي با اجزاي هستي است كه به درك وحدت هستي نیز
منجر ميشود.
به بيان ديگر« ،همفازي كيهاني» درك ارتباط و پيوستگي همهي اجزاي
هستي و وابستگي آنها با یکدیگر است كه در كنار هم يك پيكر را بهوجود
tarikhema.org
آوردهاند .با چنين ادراكي معلوم ميشود هيچ جزئي را نميتوان از اين پيكر
حذف كرد.
خـلل يابـد همـه عالـم سـراپـاي اگر يك ذره را برگيري از جاي
بهطور كلي ،وجود هر جزء هستی با وجود اجزاي ديگر معنا پيدا ميكند .اين
حقيقت« ،پيوستگي عرضي» اجزا با يكديگر است .اگر زمان را در نظر بگيريم،
«پيوستگي زماني» نیز قابل توجه است .بر اساس اين پيوستگي ،هر جزئي در
امتداد گذشته و آيندهي خود معنا پيدا ميكند و از هيچكدام جدا نيست.
«وابستگي» اجزا نيز حقيقتي است كه نشان ميدهد هر جزئي در وابستگي
به اجزاي ديگر نقشي دارد كه به تنهايي چنين نقشي را ايفا نخواهد كرد .گاهي
با تغييراتي در اكوسيستم ،نوع اجزا و يا شكل ارتباط آنها تغيير ميكند؛ اما
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
163
هستي همواره در تعادل خود باقي ميماند .با توجه به یکسان نبودن نقش هر
جزء در داخل و خارج مجموعهی مربوط به خود ،میتوان يكي از نتايج همفازي
با هستي را مورد بررسي قرار داد.
«کد وجودي» هر جزئی از اجزای هستی مانند باركد مخصوص هر كاالي
مورد خريد و فروش ،مختص آن است و بسته به اين كه در چه مجموعهاي قرار
بگيرد ،متغير خواهد بود .براي مثال ،يك سلول كبد در كبد نقش و فعاليتي دارد
كه خارج از كبد آن نقش را نخواهد داشت .يعني اين سلول يك کد وجودي دارد
كه اگر از مجموعهي مربوط به خودش جدا شود ،تغيير ميكند .به همين ترتيب،
افت اين سلول ،در جايگاه خودش با افت آن در خارج از اين جايگاه (حيات
انفرادي) فرق ميكند .يعني ،بر اساس قانون پيوستگي ،کد وجودي هر جزئی
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
164
و يا از اپيدميها جان سالم به در ميبرند كه آشتي بيشتري با دنياي خارج از
1
خود دارند و از اين آلودگيها نگراني كمتري به خود راه ميدهند.
«همفازي كيهاني» عالوه بر ايجاد هماهنگي با هستي ،نتايج ديگري نیز
دارد كه نتایج معرفتي به شمار میروند .يكي از اين ثمرات ،درك جمال خداوند
در هر يك از اجزاي هستي است .كسي كه به اين درك برسد ،با چشم دل ،در
هر چي ز جلوهي حق را (كه چيزي جز زيبايي نيست) ميبيند و به مقام «شكر»
ميرسد .نقطهي مقابل شكر ،كفر است .كفر ،چيزي جز پوشاندن حق نيست و
كسي كه تقدس اجزاي هستي (تجليات خداوند) را ناديده ميگيرد ،كافر است؛
در حالي كه شكر ،قدرشناسي هر چيز و قبول آن بهعنوان يكي از نعمات الهي
است و شاكر ،يك نعمتشناس است كه به نعمت اعتراف ميكند و آگاهانه و
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
165
موضوع الزم است كه انواع تضاد با خود ،مورد بررسي قرار گيرد.
زمينهي اصلي تضاد با خود و هر نوع تضاد ديگري ،دو قطبي بودن وجود
انسان است كه امكان آزمايش و رشد او را فراهم ميكند .هر انساني داراي دو
دسته عوامل و گرايشهاي مربوط به كمال و ضد كمال 1است كه هميشه
در وجود او بودهاند و خواهند بود .در صورتي كه تمايالت ضد كمال ،كنترل و
مهار نشوند ،عوامل دروني ضد كمال فعال ميمانند و در حقيقت ،صلح با خود
اتفاق نميافتد.
يكی ديگر از عوامل اصلي تضاد با خود ،عدم تعادل میان گرايشهاي
چندگانهاي است که در نرمافزار «بنیاد» 2برنامهریزی شده ،از بدو تولد با انسان
همراه است .در هر فردی ممكن است يكي از اين گرايشها و واكنش مربوط به
tarikhema.org
.2طینت و سرشتی که انسان از بدو تولد با خود همراه دارد و برای هر کسی منحصر به فرد است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
166
اثر احساس كمبود محبت ،دچار بههم ريختگي ميشود.
نكتهي مهم اين است كه در يك شخصيت سالم (از نظر روانشناسی)
1
سياسي ،اقتصادي ،فرهنگي و ...را نداشته باشد ،هنگام مواجه شدن با آنها
به راحتي تعادل دروني خود را از دست ميدهد و در اصطالح ،دچار تضاد با
خود ميشود.
* در شرايطي كه انسان نميتواند خوب و بد را از یکدیگر تشخيص دهد
و از اين بابت احساس درماندگي ميكند ،هم هنگام انتخاب ،دچار به هم
ريختگي ميشود و هم در صورتي كه انتخاب او به نتيجهي مطلوبي نرسد ،از
تضاد با خود رنج ميبرد.
* اگر بين عمل و انديشهي كسي تطابق و هماهنگي وجود نداشته باشد،
كمترين آسيبي كه خواهد ديد ،افزايش فشارهاي دروني است كه در نهايت ،منجر
به بيماريهاي روانتني خواهد شد .اين فشارها نشانهي تضاد با خود هستند.
.1تعریف شخصیت و شخصیت سالم از دیدگاه مؤلف ،در کتاب «سایمنتولوژی» ارائه خواهد شد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
167
* كساني كه دچار خودشيفتگي هستند ،به ظاهر در صلح با خود به سر
ميبرند؛ اما خودشيفتگي ،ضربهپذيري فرد را بسيار افزايش ميدهد .بنابراين،
بر خالف تصور ،اين افراد دچار تضاد دروني شديدي میباشند.
* كساني كه فاصلهي زيادي بين وضعيت واقعی و شخصيت ايدهآل خود
مييابند ،دچار تضادي هستند كه حتي ممكن است به دلیل آن و در اثر
واكنش دفاع رواني 1به جنون كشيده شوند .بسياري از كساني كه در مراكز
مراقبتهای رواني به سر ميبرند و عالقمند به ايفاي نقش شخصيتهاي خاص
علمي ،نظامي ،معنوی و ...هستند ،داراي همين سابقهاند .اضطراب و آشفتگي
این افراد ،باعث واکنش دفاع روانی و منجر به اين اختالل میشود تا هر كدام از
آنها خود را در قالب شخصيت ايدهآل و مورد عالقهي خود بيابند و باور كنند
tarikhema.org
.1براي آشنايي بيشتر با واكنش دفاع رواني ،به كتاب «انسان از منظري ديگر» مراجعه شود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
168
-4صلح با ديگران :تضاد با دیگران ،سد اصلی در رسیدن به مقام انسان
صالح است .اگر چهار صلح ذکر شده را چهار خان از خانهاي مسير كمال در
نظر بگيريم ،گذشتن از خان صلح با ديگران ،از همه مشكلتر است و از اين
نظر ،خان اصلي در این مسیر محسوب ميشود.
يكي از تفاوتهاي انسان در نسبت با ساير موجودات اين است كه رفتار
ثابت و از پيش تعيين شدهاي ندارد و ميتواند بر اساس اختيار خود ،در هر
لحظه ،اثر وجودي جديدي (از قبيل فکر ،عمل و بیان) داشته باشد .به عبارت
ديگر ،او در حد خود ،يك خالق است 1و وقتي با همنوعان خود رابطه برقرار
ميكند ،آنها را در معرض آثار وجودي متنوع خویش قرار ميدهد .اين باعث
ميشود اختالف نظرات ،تضاد منافع ،آزارها و سوء برداشتها ،زمينهي تضاد
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
169
ن افراد به عنوان تجلیات حق احترام
ميكند ،در درون خود به همهي آ
ميگذارد و با آنها در صلح است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
170
تكاليف ديني به يكديگر مرتبط هستند و به همين دليل ،نميتوان بعضي از
آنها را پذيرفت و بعضي ديگر را ناديده گرفت.
از طرف دیگر ،باطن مراسم و مناسک عبادی ،ارتباط با خداوند است .اگر
انسان در «عبادات» خود مقیم این اتصال شود ،همواره در معرض آگاهيهای
بيشتری خواهد بود و چون آگاهی و معرفت بیپایان است ،هيچگاه نميتوان
ادعا كرد كه نتيجهي عبادات ،به طور کامل حاصل شده است و ديگر به ادامهي
آنها نيازي نيست.
به بیان دیگر ،دستیابی به معرفت مراسم و مناسک دینی ،نتیجهی حرکت
عرفانی است که هم در دل خود این مراسم و مناسک و هم در سایر زمینه های
زندگی دنبال میشود و انتهایی ندارد که بتوانیم برای آن حدی در نظر بگیریم.
tarikhema.org
تعالي بينشي
هر موجود زندهاي بهعنوان يك مجموعهي سازمان يافته (يك سيستم)،
ورودیهایی دارد که با ا ِعمال فرایندی منجر به ایجاد خروجی یا خروجیهایی
(به عنوان محصول) میشود .مقایسهی مجموعهی ورودیها ،خروجیها و فرايند
گیاهان و حیوانات با مجموعهی ورودیها ،خروجیها و فرايند سیستم وجودی
انسان كمك ميكند که بتوانیم بهترین وضعیت او را از این نظر شناسایی کنیم
و با نقش عرفان در زندگی او بیشتر آشنا شویم.
یک گیاه نیاز به ورودیهای ثابت و از قبل تعیین شدهای دارد که قابلیت
تغییر در آنها بسیار کم است و در صورتی که عناصر مورد نياز (از خاك) و
شرایط آب و هوايي مناسب مانند درجه حرارت ،رطوبت محیط و نور آفتاب ،به
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
171
ميزانی كه احتياج دارد ،وجود نداشته باشد ،خروجی نخواهد داشت.
خروجيهاي گياه (محصوالت آن) نیز مشخص و ثابت است .مطابق شکل
زیر ،هر گياهی بر اساس برنامهي نرمافزاری از پيش تعيينشدهاي عناصر معيني
را دريافت ميكند و با فرايند ثابتي كه در كارخانهي وجودش انجام ميشود،
خروجيهاي ثابتي ارائه ميدهد.
(شكل)2-24
tarikhema.org
در حيوانات نیز ،فرايند دروني و خروجيها ثابت است؛ اما ورودیها ميتواند
متغیر باشد .زيرا حیوانات نسبت به گیاهان ،در شرایط متنوعتری امکان بقا
و فعالیتهای زیستی دارند و در معرض رویدادهای محیطی متنوع ،مطابق
دامنهی رفتاری ثابت خود عمل میکنند.
(شكل)2-25
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
172
میکند .بخش عمدهای از واكنشهاي زیستی انسان بر اساس فرايند ثابتی
مشابه آنچه در سيستم حيواني وجود دارد ،انجام ميشود؛ اما بخش دیگری از
فعالیتها و واکنشهای او ،بر اساس بينش 1او و تجزیه و تحلیل دادههایی که
با آن مواجه میشود ،یعنی طي يك فرايند متغير بروز میکند.
انسانها وقايع مختلف را بر مبنای بينش خود ارزيابي ميكنند و به همين
دليل ،خروجيهاي متغیر متنوعی دارند .نکتهی مهم این است که هر فردی بر
اساس فرایند متغیر خود ميتواند در قبال هر واقعهی مثبت يا منفي ،برداشت
و رفتار مثبت يا منفي داشته باشد.
tarikhema.org
(شكل)2-26
همين متغير بودن فرايند باعث ميشود كه گاهي انسانها رفتار پسنديدهاي
كه از آنها انتظار ميرود ،نداشته باشند؛ در حالي كه ممکن است همان رفتار
مورد انتظار ،از يك حيوان كه طبق غريزه (فرايند ثابت) عمل ميكند ،سر بزند.
براي مثال ،اگر تکه نانی را جلوی سگی بيندازیم ،دم خود را تکان میدهد و به
این وسیله تشكر میكند؛ اما بعضي از انسانها هستند كه هر خدمتي به آنها
چ صورتي قدرداني و قدرشناسي نميكنند.
شود ،به هي
در مقايسهي انسانها با گياهان نیز ديده ميشود كه اگر شرايط مناسب
.1منظور از «بينش» انسان ،نگرش او به جهان هستي است كه در اثر مشاهدات ،تجارب و آموختههاي او در زندگي و
برداشتهايي كه از آنها دارد ،به دست ميآيد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
173
هر گیاهی را براي آن فراهم كنيم ،به طور قطع ،متناسب با نرمافزار ثابت خود،
ثمری خواهد داشت؛ در حالي كه بسياري از انسانها حتی در شرایط ایدهآل
زندگی ،داراي اثري نيستند كه شايستهي مقام انسانيت باشد.
همانطور كه گفته شد ،فرايند متغير سیستم وجود انسان« ،ارزيابي كردن»
است .در اثر اين فرايند ،هر كسي از مشاهدات خود نتايجي ميگيرد كه ناشي
از ارزيابي آنها است .بنابراین ،افراد مختلف ،در برابر یک نوع ورودی ،فرایند و
خروجی مختلفی دارند كه ميتواند مثبت يا منفي باشد.
برای مثال ،هنگام مواجه شدن با یک شخص معتاد که در گوشهی
معبری خوابیده است ،برداشتهای یکسانی وجود ندارد .به نظر برخی از
افراد ،این شخص معتاد کار درستی کرده است كه خود را از قیل و قال
tarikhema.org
زندگی نجات داده است؛ زيرا شايد هيچكس به اندازهي او ،خود را از قید
و بند همهی مسئولیتها رها نکرده ،به دنیا پشت پا نزده باشد .اما به نظر
برخی دیگر ،این فرد معتاد تنزل مقام انسان را نشان میدهد که به جای
حرکت به سوی کمال یک زندگی بیثمر را پشت سر میگذارد .این عده با
دیدن این صحنه ،تصمیم میگیرند نسبت به انتخابهای خود در زندگی
هشیارانهتر عمل کنند .نگاه اول ،نتيجهگيري منفي و نگاه دوم ،نتيجهگيري
مثبت از يك ورودي را نشان ميدهد.
بنابراین ،انسان قادر است که حتي از وروديهاي منفي ،خروجيهاي مثبت
بهدست آورد .چنین انسانی رسالت بندگي را به جا آورده است و يك انسان
متعالي خواهد بود .به عبارت ديگر ،انسان متعالي از همهي وروديهاي مثبت
و منفي ،خروجي مثبت ميگيرد و اگر بپذيريم كه «عبادت» به معناي «عبد
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
174
بودن» است و عبد بودن ،يعني «بهجا آوردن رسالت بندگي» ،ميتوان گفت
كه او يكي از رموز بندگي را يافته است و با استفادهي مثبت از هر پدیده و
پیشامد ،به معناي واقعي ،عبادت ميكند.
(شكل)2-27
اين كه لقمان ميگويد ادب را از بيادبان آموخته است ،نشان ميدهد كه
tarikhema.org
توانسته است از يك ورودي منفي ،به خروجي مثبت دست پيدا كند و اين
كه حافظ از يك بيت شعر يزيد بن معاويه استفاده ميكند تا مضامين بلند
عرفاني را در يك غزل ارائه كند ،تعالي او را نشان ميدهد .زيرا اشعار يزيد ،می
و معشوق زمینی را توصيف ميكند؛ اما حافظ ،از اين سرودهي او در غزل خود
استفادهي مثبت و آسماني كرده است:
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها اال یـا ایهـا السـاقي ادر کاس ًا و ناولها
اين نمونهها نشان ميدهد كه براي رفتن به سوي كمال ،هيچ عذر و
بهانهاي وجود ندارد و هيچ كس نميتواند شرايط نامساعد را بهانهاي براي
كوتاهي ،خطا يا غفلت خود قرار دهد .همچنين ،همهي اين مطالب ،اهميت
عرفان را نشان ميدهد .زيرا يكي از نتايج حركت در مسير عرفان اين است كه
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
175
انسان به تعالي بينشي ميرسد و در اثر آن ميتواند با ارزيابي ،تصميمگيري و
اقدام مثبت دربارهي هر موضوع يا پيشامد منفي ،متعاليتر شود و نشان دهد
1
كه حتي هر ورودي منفي ميتواند پلهاي براي رشد و ارتقا باشد.
درک گستردگي
در همهي انواع ارتباط با خدا ،با رعایت شرط «شاهد بودن» و رهايي از
تمركز بر هر موضوعي ،میتوان بر عشق و آگاهي آغوش گشود .اما نتیجهی
بهتر زماني حاصل ميشود كه انسان در ارتباط مربوط به «گستردگي» ،همهي
وجود خود را در وسعت عظيمي (به عظمت جهان هستی) بيابد كه در آن
خبري از تعصبات قومي ،نژادي و ...نيست.
tarikhema.org
در اثر اين ارتباط ،دید انسان از سطح زمين تا فراز كيهان صعود ميكند و
تفکر و اندیشهی او چنان ارتقا مییابد كه همهي تنگنظريهاي زميني بر جا
ميماند 2.شايد بشود حاصل ارتباط مربوط به گستردگي را اينطور توصيف
3
كرد :آشتي با عظمتي وصفناپذير و غوطهوري در آن.
آنچه در اين هيبت حيرتانگيز موج ميزند ،بينيازي مطلق خداوند است
كه فقر وجودي انسان را به معرض ديد او ميگذارد و اولين چیزی که در
.1وروديهاي منفي مانند زبالههاي مختلفي هستند كه ميتوانند در يك سيستم بازيافت به محصول مفيدي تبديل شوند .به
بيان ديگر ،زباله ها برای یک سیستم بازیافت ،ثروت به حساب می آیند ،چرا که با جدا کردن کاغذ ،پالستیک ،شیشه ،فلزات
و ...تبدیل به ثروت می شوند .به همين نسبت ،مشاهدات و ورودیهای منفی ما در زندگی روزمره نیز می توانند در جهت تعالی
مورد استفاده قرار گیرند.
.2کسانی که از چنین دید گستردهای برخوردار نیستند ،در مسائل جزئی و زمینی فرو میروند و سطح ذهن آنها به مسائل
زندگی و معاش روزمره و حتی غیبت و حسادت و ...محدود میشود.
.3با توجه به این که گستردگی یکی از تجارب پلهی عشق است ،قابل توصیف نبوده ،تنها با تجرب ه میتوان به درک آن رسید.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
176
رويارويي با اين شكوه ،قرباني میشود غرور و تفاخر است.
اما احساس فقر و نا چيزي در برابر اين گستردگي بيانتها ،انسان را تحقير
نميكند .اين احساس ،دستهاي خواهش او را به عظمتي سرشار از لطف و
رحمت ميسپارد تا او نيز از آن بينيازي بيكران ،نصيبي ببرد و اوج بگيرد .چيزي
كه در اين بين تحقير ميشود ،تعصبهاي جاهالنهاي است كه انسانها را از هم
جدا ميكند و آنچه ميماند ،لذت درك وحدت در سر تا سر گيتي و سرمستي
از نوشيدن مي آگاهي و احساس گستردگي در تن واحد هستی است.
نفس انسان ،خود او است که كالبد جسم ،کالبد روان ،کالبد ذهن ،کالبد
اختری 1و ...میزبان آن و نرمافزارهای عقل ،نهاد ، 2بنیاد ، 3فطرت ،ضمير
ناخودآگاه و ...ملزومات آن هستند.
نفس انسان امیالی دارد که در مسیر حرکت عرفانی ،مدیریت و کنترل
میشود .براي این مديريت ،آشنایی با خصوصيات نفس (در رابطه با اميال آن)
ضرورت دارد .از این رو ،به مهمترین اين ويژگيها اشاره ميشود:
- 1وقتي ميگوييم كسي كار خوب يا بدي انجام داده است يا در راه كمال
يا ضد كمال قرار دارد ،از نفس او صحبت ميكنيم .بنابراين ،براي نفس ،امكان
.1برای آشنایی با این کالبدها به کتاب «انسان از منظری دیگر» مراجعه شود.
.2غریزه
.3سرشت
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
177
صواب (رفتن به سوي كمال) و گناه (رفتن به سوي ضد كمال) وجود دارد.
- 2كسي نميتواند قابليت انجام كار خير يا شر را از خودش (از نفس)
بگيرد؛ اما هر كسي ميتواند مديريتي اعمال كند كه تمايل به انجام كار شر را
كنترل كند.
- 3ميل نفس به خوردن ،خوابيدن و نيازهاي طبيعي ديگر ،براي سالمتي بدن
كه مركب نفس محسوب ميشود ،الزم است .بنابراين ،نبايد با اين اميال مقابله
كرد؛ اما در عين حال ،زيادهروي در مورد هيچكدام ،به صالح انسان نيست.
- 4بعضي از خواستههاي نفس مانند ميل به زيبايي ،رفاه و ...به خودي
خود ،اميال بدي نيستند؛ اما ميتوانند بهصورت پنهان و نامحسوس ،از حد
طبيعي بگذرند و يا اميال ديگري را به دنبال بياورند .موضوعي كه در اين باره
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
178
هر بار بخواهيم از ميلي چشم بپوشيم و صرفنظر كنيم ،از نظر رواني تحت
فشار قرار ميگيريم و از نظر ذهني نسبت به آن حريصتر ميشويم.
شايد بتوانيم ذهن و روان را به دو مار بر دوش نفس تشبيه كنيم كه اگر
نفس چيزي را بخواهد و از آن دريغ شود ،اين دو مار به آن حملهور ميشوند.
بهطور معمول ،در همهي تصميمگيريهاي انسان ،اين دو مار ،دردسر آفرين
هستند .براي مثال ،وقتي كسي خود را موظف به رعايت يك رژيم غذايي
ميكند ،همهي خوراكيهايي كه بايد از آنها پرهيز كند ،در ذهن او لذيذتر و
دوستداشتنيتر جلو ه ميکنند .از نظر رواني نیز چنان آزار ميبيند كه حتي
ممكن است به افسردگي رژيم غذايي مبتال شود.
با توجه به اين موارد ،در مييابيم كه مديريت اميال نفس نياز به يك راهكار
tarikhema.org
غير مستقيم دارد .بسيار تجربه كردهايم كه گاهي مشغوليت به انجام بعضي
امور روزمره ،توجه ما را از بعضي نيازهاي طبيعي مثل خوردن و آشاميدن سلب
ميكند .اگر يك مقايسهي ساده انجام دهيم ،ميبينيم كه در روزهاي عادي،
رأس ساعات مشخصي گرسنه ميشويم و يا احساس نياز به خواب داريم؛
اما بسيار اتفاق افتاده است كه در يك روز پر مشغله ،متوجه نياز به خواب
يا خوراك خود نیستیم و براي مثال ،وقتي دست از كار ميكشيم ،متوجه
ميشويم که پاسي از شب گذشته است و احساس خوابآلودگي نكردهايم و يا
ساعتها از وقت غذا خوردن گذشته است و احساس گرسنگي نداشتهايم.
اين نشان ميدهد كه جاذبهي امور مهم ميتواند بر جاذبهي امور ديگر
غلبه کند و ميل به آنها را تحت تأثیر خود قرار دهد .جاذبهي انجام امور مهم،
چنان ایجاد میل و انگيزه میکند که میل و انگیزههای دیگر در برابر آن محو
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
179
میشود .وقتي انگيزهي انجام كاري بيش از انگيزهي دنبال كردن خواستههاي
ديگر باشد ،نسبت به آن« ،انگيزهي متعالي» 1محسوب ميشود.
از اين نظر ،ميتوان همهي اميال را به ستارگان بيشماري تشبيه كرد كه
انگيزهي متعالي مانند خورشيدي ،هستي آنها را محو ميكند .آنها از بين
نميروند؛ اما در برابر نور اين خورشيد ،فروغي ندارند و پيدا نیستند.
پيش خورشيد محال است كه پيدا آيند اختراني كه به شـب در نظـر ما آيند
«سعدي»
آسمان وجود ما پر از ستارگان اميال است و تنها راه كنترل نفس براي انصراف
tarikhema.org
از توجه به آنها ،وجود يك خورشيد پر فروغ در اين آسمان است .براي كسي كه
مسير حركت عرفاني را انتخاب ميكند ،اين خورشيد« ،عشق» است.
آوارهي عشــق مـا آواره نخـواهـد شـد نان پاره زمن بستان جان پاره نخواهد شد
...
آن نفس كه عاشق شد ،اماره نخواهد شد خاموش كن و چندين غمخواره مشو آخر
«موالنا»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
180
با كمال بيشتر خود به آن ميرسد ،عشق است و آنچه نفس براي هستي به
ارمغان ميآورد نيز ،عشق است 1.به اين ترتيب ،با «عشق» ،انسانيت انسان معنا
پيدا ميكند و «نفس» ،زيباترين موجود هستي ميشود.
حاالت گروه اول و دوری از او موجب بروز حاالت گروه دوم میشود.
كسي كه در مسير عرفان قدم بر ميدارد ،از لشكر شيطان دوري ميكند
و بهطور طبيعي ،هر چه پيش ميرود ،از اميد و شادي و آرامش بيشتري
برخوردار ميشود .زيرا عرفان ،دنیای حزن و اندوه ،یأس و ناامیدی ،اضطراب،
احساس تنهایی و امثال اين احوال نیست.
در عرفان ،نوعي خوف عارفانه و غم عاشقانه هست كه با ترس و غم و غصهاي
كه مردم عادي دچار آن ميشوند ،هيچ تشابهي ندارد .كساني كه از دوستان خدا و
مقربان او هستند ،ترس و غصهاي در دل خود ندارند؛ اما با درك عظمت خداوند؛
در حالت احترام بيمانندي به او قرار ميگيرند كه خوف از اوست .غم آنها نیز
مانند غمهاي ديگران نيست .این غم که غم جدایی از خدا و دور افتادن از اصل
.1اوال عشق داراي مراتب متعددي است و حد پاياني ندارد و ثانيا عشق و كمال دست در دست هم دارند و از هم جدا نيستند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
181
خویش است ،خود سرشار از شادی است؛ زیرا کسی به این غم میرسد که به
باشد:
شعف حس حضور خداوند و نزدیکی او دست یافته
روضه جانت گل و سوسن گرفت چون تو را غم شادی افزودن گرفت
«موالنا»
«حافظ»
اين نشان ميدهد كه غم عارفانه ،از نوع حزن و اندوه عاميانه نيست و چون ناشي
از اشتياق و بيتابي عاشقانه است ،همواره شادماني و شادكامي بر ميانگيزد.
ميخورم جام غمي هر دم به شادي رخت خرم آن كس كو بدين غم شادماني ميكند
tarikhema.org
«سلمان ساوجي»
«خواجوي كرماني»
با درك اين حقيقت معلوم ميشود انس با خدا كه نشانهاي از وجود غم او
در دل است ،عامل شادي حقيقي خواهد بود.
انصـاف غـم عشقت نيكـو هنـري دارد جايي كه غمت نبود شادي نبود آن جا
«سيف فرغاني»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
182
من شكر اندر شكر اندر شكر اندر شكرم بر همگان گر ز فلك زهر ببارد همه شب
«موالنا»
بنابراین:
اندر اين ره سوي دستي ارتقاست شاد از غم شو كه غم دام لقاست
«موالنا»
.1یکی از معانی «رند» در ادبیات فارسی ،زرنگ و زیرک است .دلیل استفاده از این واژه در عرفان کیهانی این است که داشتن
نگاهی به واقعیت و نگاهی به حقیقت ،ناشی از نوعی زیرکی عرفانی است .بنابراین ،میتوان کسی را که به چنین ارتقای دیدی
رسیده است« ،رند» نامید.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
183
(شكل )2-28
در چنین كوي خراباتی ،هر بار ،بناي كهنهي افكار و انديشهي عارف فرو
ميريزد تا بينش صحيحتر و وسيعتري جاي آن را بگيرد.
نه که اول کهنه را ویران کنند؟ هر بنای کهنه که آبادان کنند
tarikhema.org
«موالنا»
«حافظ»
ميتوان گفت كه اين خراب و آباد شدنهاي پي در پي ،هر بار زندگي
جديدي به انسان ميبخشد كه نتيجهي درگذشتن از وضعيت كمالي پايينتر
است .يعني براي حركت در كوي خرابات ،الزم است از چنين مرگي كه به
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
184
انسان شخصيت كماليافتهي بهتري ميدهد ،استقبال شود.
عامل این مرگ عرفانی ،دريافت آگاهيهاي كمالي است كه در عرفان،
«مي» مستيبخش عارف محسوب ميشوند.
كه مدام از مي ديرينه خراب است خراب بر سـر كوي خـرابات كسي آبـاد است
«فروغي بسطامي»
«موالنا»
بنابراين:
گر گنج گوهر خواهی ،میگرد خراب ا ّول گر تشنۀ اسـراری ،پیش آر شـراب ا ّول
«صائب تبریزی»
د)مراقبت عرفاني
بستر عرفان از بعضی جهات ،به يك مزرعه شباهت دارد .يكي از اين
شباهتها ،خطر وجود «علف هرز» است .علف هرز چند ويژگي بارز دارد:
- 1زودتر از محصول رشد ميكند.
- 2محصول را نابود ميكند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
185
- 3مقاومتر از محصول است.
- 4هيچ زارعي نميخواهد در مزرعهي خود ،علف هرز داشته باشد.
براي در امان ماندن از آسيبهاي علف هرز ،بايد بهطور مداوم به مزرعه
رسيدگي كرد .به عبارت ديگر ،در صورتي كه بخواهيم از مزرعهاي بهترين
محصول را برداشت كنيم ،عالوه بر اين كه الزم است به كشت و زرع
بپردازيم ،بايد آن را از وجود علف هرز پاك نگه داريم .يعني غفلت از مزرعه
جايز نيست.
ذهن انسان نیز درست مانند مزرعه ای است که در آن امکان رویش و به بار
نشستن ُگل ها و محصوالت بسیار ارزشمند و همچنین علف های هرز و مسموم
وجود دارد .در این مزرعه نیز قانون علف هرز حاکم است .قانونی که به صراحت
tarikhema.org
نشان می دهد که هرگونه سهل انگاری مساوی با از دست رفتن محصول تفکرات
و اندیشه های انسان و جایگزینی علف های هرز به جای آن است.
خطر علف هرز در همهي صحنههاي فرهنگي زندگي نيز وجود دارد .براي
مثال ،ميبينيم كه بعد از تماشاي يك نمايش طنز ،جمالت بيمحتوا خيلي
سريعتر و بيشتر از مطالب مفيد ،مورد استقبال همگاني قرار ميگيرند و رواج
مييابند .آموزش كودكان نیز اين تجربه را به جا گذاشته است كه آنها سخنان
ناشايست را بسيار راحتتر و سريعتر از يك شعر يا داستان ارزنده ياد ميگيرند.
در اين موارد ،استفاده از مطالب آموزنده در حاشيه قرار ميگيرد.
اين خطر در دنياي عرفان بسيار جديتر است .منظور از علف هرز در عرفان،
بهطور عمده ،بينشهاي غلطي است كه ميتواند به بينشهاي صحيح آسيب برساند
و انسان را از مسير كمال منحرف كند .اين اتفاق از جهل يا غفلت ناشی میشود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
186
همانطور كه در مطالب قبل گفته شد ،اگر فرد ،معيار الزم براي تشخيص
آگاهيهاي مثبت و منفي را نداشته باشد و نتواند آگاهيهاي منفي را تفكيك
كند و كنار بگذارد ،این آگاهیها در نقش علف هرز ،نتايج آگاهيهاي مثبت را
به تباهي ميكشند .تفسير و تعبير غلط آگاهيهاي مثبت نیز به همين صورت،
خطر آفرین است.
اما حتي با فرض اين كه فرد ،توان جداسازي محصول شبكهي منفي از
محصول شبكهي مثبت را داشته باشد و جهل و ناآگاهي موجب انحراف او
نشود ،هنوز خطر غفلت وجود دارد .مزرعهي عرفان نیز مانند هر مزرعهي
ديگري ،در خطر نابودي در اثر غفلت از علف هرز است .به همين دليل ،مراقبت
مداوم از آن الزم است .يعني:
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان عملي
187
كسي كه به اين وظيفهي مهم توجه ندارد و ديگران را در نعمت قرب الهي
شريك نميكند ،هم دچار خودشيفتگي است و هم از این نکته غفلت دارد كه
براي صعود به ارتفاعات كمال ،وجود همراهاني الزم است كه هنگام سقوط از
پرتگاهها و يا وقت زمين خوردن ،بتوان از كمك و ياري آنها بهرهمند شد.
البته ،چنان که اشاره شد ،همراه کردن دیگران در حرکت عرفانی ،از میل به
نجات و سعادت جمعی ناشی میشود .اما يكي از حقايق مهمي كه در مسير حرکت
عرفانی آشكار ميشود ،رابطهي تنگاتنگ و عميق همهي انسانها با يكديگر و وجود
حوزههاي اشتراكي عظيمي است كه افت و خيز آنها را به هم مربوط ميكند.
همهي انسانها مانند سلولهاي یک پیکر هستند كه ميانگين رشد و
كمال آنها را درجهي تعالي همهي آنها تعيين ميكند .يعني همهي ما
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
188
همنوعان خود و ارتقای کیفی روح جمعی ميتواند بيشتر و بيشتر اوج بگيرد.
شايد با ذكر اين داليل ،به نظر برسد كه دعوت سالك به حركت همگاني،
يك ريشهي منفعتجویانه دارد؛ اما حقيقت اين است كه فرد ،در حركت
عرفاني به دركي ميرسد كه نه تنها خود را در ديگران و ديگران را در خود
ميبيند 1،بلکه در عمل ،آنها را به خود ترجيح ميدهد .به اين ترتيب ،قانون
حركت دستهجمعي بر مبنايی عرفانی رعايت ميشود.
بر اين نقطهي اقبال چو پرگار بگرديم بياييــد بياييــد بـه گلـزار بگـرديم
«موالنا»
tarikhema.org
.1همهي ما صورتهاي مختلف يك حقيقت هستيم و كسي كه به درك اين موضوع برسد ،به نجات فردي راضي نميشود.
PDF.tarikhema.org
tarikhema.org PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
PDF.tarikhema.org
tarikhema.org PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
191
- 1هستيشناسي
برای هرچه كه وجود دارد ،میتوان واژهی «هست» یا «هستي» را به کار
برد .بر این اساس ،حداقل دو نوع هستی از هم قابل تفکیک است:
tarikhema.org
.1به بخش «رسيدن به مقام انسان صالح» در فصل «عرفان عملي» مراجعه شود .
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
192
اين دو موضوع در ضمن مباحثي با عناوين كلي «خداشناسي»« ،جهانشناسي»
و «هستيبخشي» مطرح شده ،در مباحث مربوط به «انسانشناسي» و
«معادشناسي» نيز بهطور غير مستقيم ،مورد توجه قرار ميگيرد.
الف)خدا شناسي
مهمترین مبحث خداشناسی در این کتاب ،بیان این مطلب است که ذات
خداوند (هست غیر قابل تعریف) تنها «وجود حقیقی» (هست حقیقی) است و
هر چیزی و هر کسی نسبت به او «وجود مجازی» دارد .از این رو ،الزم است
که منظور از وجود حقیقی و مجازی معلوم شود.
سايهي هر چيزی نسبت به خود آن ،مجازي است .در عين حال ،اگر همان
tarikhema.org
1
سايه هم سايهاي داشته باشد ،نسبت به آن حقيقي محسوب میشود:
-سايه نسبت به صاحب سايه :مجازي
-سايه نسبت به سايهي سايه :حقيقي
در همهي جهان هستي همين رابطه برقرار است .در هستي ،جهانهاي
زيادي وجود دارد كه هر كدام از آنها از ديگري متجلي شده است و خود
آن نیز جهان ديگری را متجلي کردهاست .2يعني هر جهان ،سايهي جهان
ديگر بوده ،در عين حال ميتواند صاحب سايهاي باشد كه خود آن سايه نیز
يك جهان است.
.1براي فهم بهتر وجود حقيقي و مجازي از مثال آينه نیز ميتوان استفاده كرد .تصوير هر چيزي در آينه نسبت به خود آن
مجازي محسوب ميشود .يعني هر دو وجود دارند؛ اما وجود آن چیز حقيقي است و وجود تصويرش مجازي.
.2برای مثال ،جهاني كه هماکنون در آن زندگي ميكنيم ،بخشي از جهان دوقطبی است .این جهان دوقطبی از جهان دیگری
به وجود آمده است که به اصطالح باالتر از آن قرار دارد و از جای جای این جهان دوقطبی ،جهانهای دیگری شکل میگیرد
که به اصطالح از آن پایینتر است( .شرح اين مطلب در بخشهاي بعد ارائه ميشود).
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
193
براي این ترتیب متوالی ميتوان ادامهاي از منفي بينهايت تا مثبت بينهايت
متصور شد .اما نتيجهي آن به تسلسل ختم ميشود .به همين دليل ،وجود اين
سلسلهي جهانها بدون مبدأ امكان ندارد .اين مبدأ ،تجلي حقيقت ديگري
نيست و خودش «حقيقت مطلق» است.
در حقيقت ،يك مبدأ و منشأ براي همهي اين جهانها وجود دارد كه ذات
مقدس خداوند است و به اين ترتيب ،از يك طرف ،هريك از اين جهانها نسبت
ن را متجلي كرده است) مجازي و نسبت به جهان
به جهان قبل از خودش (كه آ
پس از خودش (كه تجلي آن است) حقيقي محسوب ميشود و از طرف ديگر،
همهي جهانها در نسبت با حقيقت مطلق (كه اين سلسلهمراتب را ایجاد كرده
است) مجازي هستند.
tarikhema.org
اما از منظری ديگر ،هر جزئي از جهان هستي حقيقت دارد .چون در
هر چيزي اثري از «حقيقت مطلق» وجود دارد .پس هيچ شيئي خالي از
«حقيقت» نيست.
او را نتوان گفت كجا هست و كجا نيست هر جا نگری جلوهگه شاهد غيبيست
«عبرت نائینی»
اگر بخواهيم همين مطلب را دقيقتر بيان كنيم ،بايد بگوييم كه خداوند
(حقيقت مطلق) سايهي اول را ايجاد ميكند و سايهي اول ،سايهي دوم را و . ...
هريك از اين سايهها صورتي از خداوند است و به بيان ديگر ،وجود هر چيزي،
وجهي از خداوند را نشان ميدهد .پس ،به بیان دیگر،ميتوان گفت كه فقط
يك حقيقت مطلق وجود دارد و هر موجود ديگري «حقيقت نسبي» دارد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
194
چون نور كه از مهـر جـدا هست و جـدا نيسـت
«عبرت نائینی»
از اينجهت كه درك ذات مقدس خداوند ممکن نیست و ذات الهي فراتر
از تعريف و توصيف بشري است ،نميتوان گفت كه هستي و وجودي دارد كه
ما ميتوانيم آن را بشناسيم؛ اما از آن جهت كه تجليات او وجود دارند و وجود
آنها سايهاي از اوست ،تأکید میشود که او هست و وجود دارد .بنابراين،
tarikhema.org
ذات مقدس خداوند ،وجود دارد؛ اما بودن او با بودني كه انسان ميشناسد،
بهکلی متفاوت است.
چ
پس براي اشاره به او میتوان بهطور قراردادي از واژههاي «عدم» 1و «هي
قطبي» استفاده کرد كه تا حد ممكن ،هيچ صفتي را تداعي نكند .به اين
ترتيب ،منظور از هيچقطبي ،هستی است كه نام و نشان ندارد و قابل ادراك
2
و تعريف نيست.
سـپاس آن عـدمي را كه هسـت ما بربود ز عشق آن عدم آمد جهان جان به وجود
زهي عـدم كه چو آمد از او وجود افزود به هـر كجا عـدم آيد وجـود كـم گردد
«موالنا»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
195
ب) جهانشناسي
به دلیل وسعت بيكران و فراوانی بینهایت تجليات الهي ،بينهايت جهان
با مشخصات گوناگون در هستي وجود دارد كه فقط يكي از آنها «جهان دو
قطبي» است .آشنایی اولیه با این جهان ،مقدمهای است که بر اساس آن
میتوان به وحدت در هستی و به جایگاه جهان های دیگر نیز اشارهای کرد:
جهان دو قطبي
در جهان دو قطبي ،انسان با قابلیتها و امکانات دوگانهای مواجه است که
هر یک با ضد خودش (قطب مقابل خود) شناخته ميشود .براي مثال ،در این
tarikhema.org
جهان ،هر كدام از ويژگيهاي دوگانهي خوب و بد ،هدایت و گمراهی ،عدل و
ظلم و ...با وجود ديگري مفهوم پيدا ميكند و در یک کالم ،اساس اين جهان
بر دوگانگی و دو قطبي بودن است.
عامل این خصوصیات دوگانه ،وجود دو قطب مثبت (خیر) و منفي (شر)
است كه تضاد در جهان دو قطبي را شکل میدهد و در فصل عرفان عملي از
آنها تحت عنوان «شبكهي مثبت» و «شبكهي منفي» ياد شد.
تـا كـدامين را تـو بـاشـي مسـتعد از جهـان دو بانـگ ميآيد به ضـد
«موالنا»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
196
اين جهان دو قطبي را پشت سر گذاشتهايم و جهانهاي ديگري از آن را پيش رو
داريم .ورود ما به جهان دو قطبي از يك مبدأ شروع شده است و چون قرار نيست
كه همواره از مبدأ دور شويم و به قهقرا برویم ،به همان مبدأ نیز خاتمه مييابد.
در حقيقت ،خداوند از طراحي جهان دو قطبي هدفي دارد كه اگر قرار بود
اين جهان پیوسته رو به تنزل رود و داراي مسير بازگشت نباشد ،به آن هدف
نميرسيد 1.به این ترتیب ،مقاطع جهان دو قطبي در دو دسته (مقاطع مسير
رفت و مقاطع مسير بازگشت) قرار ميگيرند و به دليل اين كه مقاطع مسير
رفت ،عين مقاطع مسير بازگشت نيستند ،كل مسير را ميتوان به يك چرخه
(مانند شكل )3-1تشبيه كرد .از اين جهت ،جهان د و قطبي چرخهاي است كه
از عوالم مختلفي با خصوصيت دو قطبي تشكيل شده است .شروع تجربه در اين
tarikhema.org
.1اگر تجليات خداوند همواره فقط از او دور ميشدند ،آفرينش ،بر اساس طرحي عبث بود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
197
گذاشتهايم و بسياري از مقاطعی كه آنها را تجربه خواهيم كرد ،بعد زمان ندارند).
گذر از عوالم جهان دو قطبي ،از نقطهي آغاز تا نقطهي مقابل جهان تك
قطبي ،مسير نزولي چرخهي جهان دو قطبي را نشان ميدهد و بازگشت از آن
نقطه تا جهان تكقطبي ،مسير صعودي اين حلقه را به تصوير ميكشد.
جهان تكقطبي بر فراز «تضاد» ،زمان ،مكان و يا هر بعد ديگري قرار دارد.
اما اساس چرخهي جهان دو قطبي ،تضاد است و اين تضاد ،در هيچ بخشي از آن
حذف نميشود .در مسير نزولي ،تضاد رو به افزايش است؛ اما در مسير صعودي
رو به كاهش میرود و به سمت صفر ميل ميكند؛ اما هيچگاه به صفر نميرسد؛
زيرا همانطور كه اشاره شد ،اساس چرخهي جهان دو قطبي« ،تضاد» است.
يكي از عوامل افزايش تضاد ،وجود ابعاد مختلف مانند زمان ،مكان و ...است
tarikhema.org
(شكل )3-1
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
198
در حقيقت ،همانطور كه كثرت ابعاد در پایین چرخهي جهان دو قطبي
بیشتر و در باالی آن کمتر است ،تضاد نیز در سراسر اين چرخه يكسان
نيست و در هر یک از مقاطع آن که از جهان تك قطبي دورتر باشد ،تضاد
بيشتري وجود دارد.
به عبارت ديگر ،در مسير نزولي چرخه ،از وحدت كاست ه شده ،بر كثرت
ابعاد و تنوع تجليات افزوده ميشود و همچنين ،به دليل افزوده شدن اين
كثرت ،كثرت ناشي از تضاد نیز افزايش مييابد و به عكس ،در مسير صعودي،
هم كثرت ابعاد و كثرت انواع و هم كثرت ناشي از تضاد کاهش ميیابد.
tarikhema.org
(شكل )3-2
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
199
وحدت در هستی
وحدت اجزاي هستي ،حقيقتي است كه نميتوان آن را انكار كرد .به دليل
اين كه خداوند «يگانه» است ،سايهي او نيز «يگانه» است 1.البته ،بهتر است
بگوييم جهان هستي عكس روي خداوند است كه با يكپارچگي خود ،وحدت او
را نشان ميدهد .كثرتي كه در عالم وجود دارد ،خود در وحدت است و در يك
كالم ،اساس عالم بر «وحدت» استوار است.
نظام عالم كثرت دليل وحـدت اوست اگر تو را نظـر موشكاف احـول نيست
«صائب تبريزي»
بر پلهي عقل ،نگاه هريك از ما به هستي ،نگاهي تحت تأثیر زمان و مكان
tarikhema.org
است .با چنین نگاهی ،نوعي از همگسستگي در اجزاي هستي دیده میشود و
وحدت آن آشکار نیست.
زندگي در بُعد زمان موجب ميشود كه ما هر چيزي را جداي از گذشته
و آيندهي آن و همچنين جداي از امتداد وجودياش ببينيم .يعني به طور
طبیعی ،هر چیزی در برشهاي زماني جداگانه و متوالي و بهصورت تصاوير
پيدر پي دیده میشود .بعد مكان نيز ما را عادت داده است كه اشيا و وقايع
را به ترتيب نزديكي به خودمان ببينيم .بنابراين ،هرچيزي در مقاطع زماني
و مكاني تجزيه ميشود و همانگونه که از گذشته و آیندهی خود منفک
میگردد ،از ساير اجزاي هستي نیز جدا بهنظر ميآيد.
.1امكان ندارد كه تصوير صاحب تصوير وحدت را نشان بدهد؛ اما صاحب تصوير یکتا نباشد و به عكس ،ممكن نيست كه
صاحب تصوير ،وحدت مطلق باشد و تصوير او وحدت نداشته باشد( .وحدت این تصویر میتواند به صورت کثرت در وحدت
باشد).
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
200
اما اگر بتوان فراتر از زمان قرار گرفت ،بینش جديدي حاصل ميشود.
تصويري كه در صورت حذف زمان ،از جهان هستي نمايان ميشود ،يك تصوير
انتزاعي نيست؛ واقعيتي است كه ما با عادت به قوانين زمان از درك آن دور
شدهايم .اگر ناظري از مرتبهاي از چرخهي جهان دو قطبي که فراتر از زمان
است ،به آن بنگرد ،نه تنها گذشته و آيندهي هرچيز را يكجا خواهد ديد ،بلكه
ريشهي وجودي آن را نيز مشاهده خواهد کرد.
چنين تجربهاي فقط بر پلهي عشق امكانپذير است ،اما در عين حال
ميتوان از نظر عقلي نيز تا حدودي صحت آن را بررسي و تأييد كرد .برای
مثال ،اگر بتوانيم بهنحوي به یک فرد نگاه كنيم كههمزمان ،با تمام ابعاد و
اشكال سنين مختلف خود ديده شود ،با موجودي مواجه ميشويم كه در
tarikhema.org
اعضاي بدن نوعي كشيدگي دارد .یعنی آنچه خواهيم ديد ،از شکلی كه در
يك مقطع زماني از او ميبينيم ،به کلی ،متفاوت است.
ن شرایط تسلط بر زمان ببینیم (تا نزديكترين
اگر بتوانیم همهچيز را در همي
منشأ وجودي هر چیز به عقب برگرديم) همهی اجزاي هستي را منطبق بر
آنچه از آن به وجود آمدهاند ،مييابيم .در اين منظره ،حتي گونههاي مختلفي
از موجودات ،بر ريشههاي مشتركي منطبق ميشوند.
اين انطباقها پيوندهايي را ميان موجودات آشکار ميكند كه آنها را
همچون شاخههايي منشعب از شاخههايي ديگر با تعداد كمتر نشان ميدهد.
اگر باز هم به عقب باز گرديم ،انشعابها در اتحاد بيشتري پديدار ميشوند
و براي مثال ،در جايي «هوشمندي حاكم بر جهان هستي» بهعنوان وجه
مشترك موجودات جهان دوقطبی ،پيوستگي ،همبستگی و وابستگی همهي
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
201
آنها به یکدیگر را نشان ميدهد 1.كمكم با انطباق همهي اليههاي وجودي
موجودات بر يكديگر ،صورت درختي پديدار ميشود كه همهي شاخهها
را در اتصال با يك تنه نشان ميدهد و آشكار ميكند كه ارتباط ،اتحاد و
نسبتي ميان همهي اجزاي آن برقرار است .اين درخت را «تكدرخت جهان
دوقطبی» 2ميناميم.
با توجه به این یکپارچگی و وحدت ،همهي اجزاي هستي اجزاي يك «تن
واحد» بوده ،هركدام در ارتباط با يكديگر از اهميت ويژهاي برخوردار هستند .اگر
انسان به درك اين وحدت برسد ،ديگر به وجود هيچ چيزي در جهان هستي
اعتراض نخواهد کرد و به لزوم هر یک از اجزای این مجموعهی عظیم پی خواهد
برد .او درک خواهد کرد که خلق هيچ مخلوق و پديدهاي بيهوده نيست و
tarikhema.org
جزئيترين اجزاي عالم نیز در تحقق بزرگترين اهداف خلقت نقش دارند.
انسان ناآگاه مانندگيالسي بر شاخهي درخت است كه خود را مستقل از
گيالس مجاورش ميداند و حتي بي اطالع از نقش برگ و ريشه و ساير اجزا
فقط وجود خود را بهعنوان ميوه ،مهم و معتبر ميداند و نميداند كه وجود او
در گرو وجود ساير اجزاي درخت است و بدون آنها هرگز وجود نداشت كه
3
بخواهد به خود ببالد.
برعكس ،ادراك تن واحد هستي چنان بينشي به او مي بخشد كه نهتنها
« .1هوشمندي حاكم بر جهان هستي» ،منشأ اجزای یاد شده است که از ماده ،انرژی و آگاهی تشکیل شدهاند( .به کتاب
«انسان از منظری دیگر» مراجعه شود).
.2شجره
.3بدون وجود ساير موجودات هستي ،هرگز ممكن نبود كه انساني وجود داشته باشد و نه تنها او با وجود آنها معنا پيدا ميكند،
بلكه در جوار آنها ميتواند به كمال برسد و اشرف مخلوقات شود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
202
حضور هر تجلي الهي در جهان هستي را داراي اهميت ويژهاي ميداند ،بلكه ديگر
به هيچ مخلوقي ظلمي روا نميدارد؛ زيرا همهچيز را پارهي تن خود مييابد .او با
ادراك اين تن واحد ،به اين حقيقت ميرسد كه هستي او وسعتي دارد كه همهي
آنها را در بر ميگيرد.
البته ،حقيقت كلي وجود همهي انسانها نفس واحدی است که «آدم»
نام دارد 1.آدم در بدو ايجاد در جهان تکقطبی و با توجه به دید فرا زمان
خود در این مرحله ،با تک درخت جهان دوقطبی مواجه شد .او از همان آغاز
زوجی نیز داشت که بخشی از همین درخت و مجموعهای از ملزومات وجود
او محسوب میشد.
ديدن اين درخت ،به آدم نشان داد كه با رفتن به سوي آن ،براي او امكان
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
203
آگاهی) ،به سختی و تكاپو افتد .وی با پيمودن اين مسير ،به وجود درختي
كه در شرايط فرا زمان مشاهده كرد ،معنا داد و از این نظر میتوان گفت
همهی هستی طفیل وجود او است.
نکتهای که باید به آن توجه داشت ،این است که اين درخت نیز ،خود تنها
يك منظره از همهی مناظر هستي است كه در مجموع ،تصوير یکتایی از خالق
1
خود را نشان ميدهند.
وقتي جهان هستي را تجلي و عكس روي «او» 2مييابيم ،با ويژگيهايي از آن مواجه
ميشويم كه نشان ميدهد نه تنها وجود مستقلي ندارد ،بلكه با عظمتش ،عظمت
خالق خود (صاحب تصوير) را معرفي ميكند .همچنین ،از سويي وحدت و يگانگي
خالق را به نمايش ميگذارد و از سوي ديگر بيكراني او را نشان ميدهد.
ممكن نيست كه هیچقطبی ،بيكران و بينهايت باشد؛ اما دامنهي تجليات
«او» محدود باشد .به همین دلیل ،ممكن نيست كه تجليات «او» فقط شامل
جهان «دو قطبي» و اجزاي آن باشد .اگر تجليات «او» را محدود به جهان دو
قطبي بدانيم ،در حقيقت« ،او» را محدود كردهايم.
.1در اينجا مجموعهی اجزای جهان دو قطبي به يك درخت تشبيه شده است .هر یک از جهانهای دیگر غیر از جهان
دوقطبی نیز از منظر فرا زمان به صورت تک درختی دیده میشود که با ویژگی خاص خود ،سایهی منحصر به فرد دیگری از
جهان تکقطبی است .از سوی دیگر ،مجموعهی جهان دو قطبي و همهي جهانهاي ديگر (که هر کدام ،سایهای یگانه از جهان
تکقطبیاند) با هم در وحدت هستند و در كنار هم ،مظهر یکتای خالق یکتا میباشند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
204
در هستی جهانهاي بيشماري وجود دارد كه به صورت چرخههاي «n
قطبي» ،عظمت حق را به تصوير ميكشند .هريك از اين بينهايت چرخه از
طريق سه جهان تكقطبي كه تجلي جهان «هيچقطبي» هستند ،بهوجود
آمدهاند .اگر بخواهيم از اين واقعيت به سادهترين صورت تصويرسازي كنيم،
شكل 3-3ترسيم ميشود.
هر چرخهاي سايهي جهان تك قطبي مربوط به آن چرخه است .در اين
جهان تكقطبي ،اطالعات جزئيات همان چرخه وجود دارد .جهان تكقطبي
ديگري كه مجموعهي اين جهانهاي تكقطبي (مربوط به هر چرخه) ،تجلي
و سايهي آن هستند ،داراي امكان طرح جزئيات جهانهاي nقطبي بوده،
خودش نیز سايهي جهان تك قطبي ديگري است (كه در آن ،يكپارچگي
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
205
tarikhema.org
(شكل )3-3
ج) هستيبخشي
توضيحات مختصر اين بخش ،اشارهای به نقش و چيستي هريك از عوالم
وجود و عوامل بهوجود آورندهي آنها است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
206
هستند و وجود هركدام از آنها نسبت به وجود حلقههاي nقطبي كه بالفعل
1
هستند ،بالقوه است.
به دلیل این که طراحي اجزاي هر حلقهي nقطبي ،محصول این سه جهان
(عالم) تكقطبي است ،میتوان هركدام از اين سه عالم را «عالم عقل» نامید.
بنابراین ،اولين عالم تجلی یافته از هيچ قطبي (که خود ،حاصل عشق
است)« 2وجود اول» بوده« ،عقل اول» ناميده ميشود .وجود اول ،علم كلي
است كه در آن ايدهي آفرينش نقش بسته است .مخلوق وجود اول« ،وجود
دوم» یا طرح کلی عوالم nقطبي است .وجود دوم« ،عقل دوم» نام دارد.
مخلوق وجود دوم« ،وجود سوم» است .هركدام از اجزای وجود سوم ،عالَم
علم و اطالعات یکی از بینهایت عوالمی میشود که به آنها عوالم nقطبي
tarikhema.org
.1مانند نسبت بین دانه و میوه که میتوان گفت دانه ،وجود بالقوهی میوه است و میوه وجود بالفعل دانه.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
207
همهچيز فقط محصول عقل نيست و براي مثال ،خود تجليات موجود در جهان
دوقطبي ،به دو بخش تقسيم ميشوند .يك دسته از اين تجليات فقط محصول
«عقل» هستند و دستهي ديگر (انسانها) دو بعد ظاهري و باطني دارند .بخش
ظاهري وجود آنها از تجلي عوالم باالتر عقل بهوجود آمده است و حقيقت
اصلي وجود آنها منشأ ديگري دارد که به آن اشاره خواهد شد.
اما براي سادگي فهم ميتوانيم بگوييم كه همهي مخلوقات جهان دوقطبي
مخلوق چهارم هستند و آثار آنها ،مخلوق پنجم است .براي مثال ،انسان داراي
خیاالت ،احساسات و آثار ديگري است كه بهطور مستقيم يا غير مستقيم
مخلوق او به شمار میرود و حتی در خواب او تأثیر دارد .خياالت و احساسات
هر كسي ساخته و پرداختهي خود او است؛ زمينهسازيها و برنامهريزيهاي
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
208
(شكل 3-5به فهم مطالب اين بخش و بخش «عشق در هستي» كمك
ميكند).
عشق در هستي
ذات مقدس خداوند ،هستي را با «عشق» متجلي كردهاست 1؛ یعنی در
نظام آفرینش ،هر حرکتی که موجب ظهور یک جهان و اجزای آن میشود ،بر
2
مبنای عشق است و آفرینش بر مبنای عشق نیازمند هیچ دلیلی نیست.
عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد در ازل پـرتـو حسنش ز تجلي دم زد
«حافظ»
با توجه به اين كه عامل تجلي ،چيزي جز عشق و رحمت خداوند نيست،
tarikhema.org
عشق و محبت اول ،از عالم هيچقطبي جاري شده و وجود اول را هستي
بخشيده است؛ عشق و محبت دوم ،از وجود اول سرچشمه گرفته و وجود دوم
را متجلي كرده است و عشق و محبت سوم ،از وجود دوم نشأت يافته و وجود
سوم را خلق كرده است.
اما از اين سه وجود (که طرح جهانهای nقطبی را در خود دارند) ،در
وجود چهارم (جهانهای nقطبي) پردهبرداري شدهاست .يعني اين سه وجود
پنهان ،در وجود چهارم جلوهگري ميكنند و عامل اين تجلي ،عشق و محبت
چهارم است .در جهان دوقطبی(یکی از جهانهای nقطبی) ،عشق و محبت
چهارم ،چيزي جز حقيقت وجود «آدم» نيست.
.1به همين دليل در یکی از نگاههای دینی ،خداوند ،عشق و محبت است( .البته ،بايد توجه داشت كه منظور از اين سخن،
صفت بخشیدن به «هيچقطبي» نيست و فقط توصیف تجلي آن است).
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
209
اين نظا ِم سلسله مراتبي عقل و عشق ،همچنان ادامه مييابد و دو ستون
مختلف از انواع عشق و عقل ايجاد ميكند كه در کنار هم ،بناي هستي را
استوار ميكنند .براي بررسي بيشتر ارتباط ميان عقل و عشق (در موضوع
هستيشناسي) توجه به اين نكات نیز الزم است:
- 1برپايي ساختار و نظام وجود چهارم ب ه عهدهي كارگزاراني است كه از
عشق چهارم پديدار شدهاند .در جهان دوقطبي ،هوشمندي حاكم بر آن ،وظيفهي
ايجاد را بهعهده دارد .يعني حقيقت متعالي آدم (عشق چهارم) عامل پيدايش این
هوشمندی کل است و این هوشمندی عالمي را به وجود ميآورد كه سايهي عقل
و از جنس عقل است 1.با فراهم شدن اين بستر ،كثرات آدم (انسانها) عشق پنجم
را در این عالم (وجود چهارم) جاري ميكنند( 2.شكل)3-5
tarikhema.org
- 2هر عالمي از عشق پديد ميآيد و نتيجهي آن است؛ اما در عين حال،
خود از عشق بيخبر است 3.از طرف ديگر ،وجود اول تا سوم فقط طرح پديدار
شدن هستي را در خود دارند و اين پديداري ،با به صحنه آمدن عشق چهارم
(آدم) انجام ميشود .يعني ،چهرهي عوالم تكقطبي در آيينهي «وجود چهارم»
آشكار ميشود و اين ،در اثر جاري شدن «عشق چهارم» است؛ در حالي كه
خود عالم چهارم از جنس عشق نيست.
عين آتش شد از اين غيـرت و بر آدم زد جلوهاي كرد رخش ديد ملك عشق نداشت
«حافظ»
.1وجود اول تا سوم كه طرح هستي را در خود دارند ،عقل ناميده ميشوند و هرچه در هستي ظهور دارد ،تجلي عقل است .به
همين دليل ،هرچيزي كه به وجود آمده است ،مرتبهي تنزل يافتهي آن محسوب میشود.
.2براي مثال ،جسم انسان از جنس عوالم عقل است؛ اما خود او از جنس عشق.
.3مانند ساعتی که خود زمان را نشان میدهد ولی از درک زمان عاجز است
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
210
به بيان ديگر ،اگر به نقش و حضور «عشق» در تجلي هستي دقت كنيم،
در مييابيم كه «عقل» ،وجود خود را مديون «عشق» است و «عشق» تجلی
خود را مدیون «عقل».
- 3در آفرینش« ،عشق» پنهان و رازآلود است و نتيجهي آن كه عوالم
«عقل» است ،از وجود آن خبر ميدهد .به بيان ديگر ،عوالم و اجزاي آنها
بخش پیدای خلقت هستند كه به آنها «شاهد بازاري» ميگوييم و مراتب
مختلف تجلی عشق (از جمله انسان) بخش پر رمز و راز خلقت هستند كه
«پردهنشين» محسوب میشوند.
كين شـاهد بازاري و آن پردهنشـين باشد در كار گالب و گل حكـم ازلي اين بود
«حافظ»
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
211
tarikhema.org
(شكل )3-4
- 5با توجه به اين که ماهیت همهي عوالم (و جزئيات آنها) عقل است
که از دل «عشق» پدید میآید ،همانطور که مراتب مختلف عقل با یکدیگر
و همهی مراتب عشق نیز با هم ماهیت یکسانی دارند ،هر مرتبهاي از عشق
و عقل پدید آمده از آن نیز با هم سنخيت دارند و اگر غير از اين بود ،هستي
وحدت نداشت.
- 6آفرينش و ايجاد ،بر چارچوب سازمند و هدفمندي استوار است .اين
نظاممندي ،حکمتی است که میتوانیم در اصطالح آن را «منطق» بنامیم .اگر
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
212
سازمندي و هدفمندي آفرينش (منطق) را در نظر بگيريم ،میتوان هر یک از
عقل و عشق را بر مبنای «منطق» تعريف کرد .در این صورت ،رابطهي آنها با
يكديگر بهتر معلوم ميشود.
«عشق» انگيزهي خلق منطق است .اين انگيزه وقتي مؤثر واقع ميشود
كه قابليت ايجاد منطق و بهكار بردن آن وجود داشته باشد .قابليت خلق
منطق« ،هوش»؛ و توان به كار بردن آن« ،عقل» است .به اين ترتيب ،هر يك
از تجليات الهي محصول و نتيجهي به كار بردن منطق است و در ايجاد آن،
عشق ،هوش و عقل نقش دارند.
عشق (كششي براي رفت و بازگشت) ،به هستي هوشمندي ميدهد تا
نحوهي جاري شدن آن (عشق) را طراحي كند و هوشمندي ،عقل را ميآفريند
tarikhema.org
«حافظ»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
213
دانستن اين موضوع فقط به ما يادآوري ميكند كه عظمت خلقت فراتر
از آن است كه به تصور در آید و آگاهي از هر بخش آن ،ما را به اين حقيقت
نزديك ميكند كه:
1
كـه بدانــم همـي كـه نادانــم تـا بدانـجا رسـيد دانـش مـن
tarikhema.org
.1اين ناداني ،ناداني ارزشمندي است كه در عرفان اهميت دارد و مانند بياطالعي محض نيست.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
214
tarikhema.org
)3-5 (شكل
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
215
هسـت يــا رب كاروان در كاروان از عـدم تا بـود و هستي هر زمان
تا عدم ،بودن همين پيمودن است رمز بودن رفتـن از اين بودن است
«؟»
اركان هستي
ارکان هستی ،کارگزارانی هستند که در شكل گرفتن و تداوم هر یک
از عوالم نقش دارند .این ارکان ،عوامل جاری کنندهی تجليات در هر عالم
هستند .زيرا از هر جزء كوچك گرفته تا هر یک از عوالم تكقطبي ،همه چیز
بهواسطهي آنها به وجود ميآيد.
در همهی عوالم ،این ارکان« ،ملک» نام میگیرند .در عالم دوقطبی ،مالئك
tarikhema.org
.1البته ،هر مرتبهای از عقل ،حاصل مرتبهای از هوش است؛ اما این مطلب نظر به ستون مراتب عقل بیان شده است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
216
انرژی باعث میشود که توصیف این حقیقت دشوار گردد... .
1
مالئك «جهان دوقطبي» بر اساس عملكرد خود در اين چند دسته قرار
ميگيرند:
« - 1هوشمندی حاکم بر جهان دوقطبی» قوانين «جهان دوقطبي» را
ایجاد میکند.
- 2دستهای از مالئك ،مجری قوانين حاكم بر عالَم هستند كه شاخصهاي
عقل را ارائه ميدهند .يعني ،اثر عقول باالتر را آشکار میکنند و وجود آنها را
به اثبات ميرسانند .مانند مجری قانون روزیرسانی (میکائیل) 2و مجری قانون
تولد و مرگ (عزرائيل) 3و ...که تدبیر امور نامبرده را به عهده دارند.
- 3گروهي ديگر از آنها ،ستونهاي نگهدارندهي بخش مادی جهان
tarikhema.org
.2به مبحث «نحوهی دریافت آگاهی» در بخش «عرفان عملی» مراجعه شود.
.3هر چیزی به خودی خود تحت تأثیر آنتروپی است و به طور طبیعی رو به زوال میرود .البته ،هر حادثهای که بتواند در
میانهی این روند ،موجب زوال آن شود نیز عامل دیگری (عامل غیرطبیعی) برای پایان برقراری آن محسوب میشود .بنابراین،
به طور طبیعی ،در هر چیزی سرآمدی معین نهفته است و به بیان دیگر ،هیچ چیزی نیست که ضد خود را در خود نپروراند؛
اما به غیر از این اجل معین و طبیعی ،ممکن است در اثر عوامل بیرونی ،با اجل ناگهانی ،دچار تبدیل وضعیت شود .در هر دو
صورت ،تحقق هر یک از قوانینی که منجر به این زوال میشود ،جلوهای از عزرائیل است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
217
دمش و ربایش است که در مجموع ،تعادل کیهان را حفظ میکنند .برای مثال،
الکترون و پوزیترون ،با حرکتی مخالف جهت یکدیگر ،به ساختار اتم تعادل
میبخشند؛ در جریان الکتریکی ،صف کشیدن و ردیف شدن الکترونها تعادل
این جریان را حفظ میکند و یا حوزههای الکترو مغناطیسی ،حاصل تعادل
ناشی از دمش و ربایش است.
یکی از نمونههای سبقت را نیز میتوان در حرکت زمین و ماه نسبت به
یکدیگر شناسایی کرد .حرکت ماه نسبت به زمین دورانی نیست و تحت تأثیر
جاذبهی زمین و حرکت انتقالی آن ،وضعیتی همچون شکل ...را دارد .ماه در
اثر جاذبهی زمین ،به سرعت به سوی مسیر حرکت انتقالی آن حرکت میکند
و در محلی از این خط سیر با آن تالقی دارد که هنوز زمین به آن نرسیده است
tarikhema.org
(وضعیت .)2سپس در اثر سرعت باالیی که تحت تأثیر این جاذبه ایجاد شده
است ،از این محل میگذرد و به حرکت در مسیر مواج خود ادامه میدهد .موجی
بودن حرکت ماه و زمین مربوط به تأثیر آن دو بر یکدیگر است .تأثیر متقابل
زمین و ماه بر یکدیگر یکسان نیست و چون جرم زمین بیشتر است ،دامنهی موج
حرکت آن ،کوتاهتر از دامنهی موج حرکت ماه میباشد .همچنین ،اختالف جاذبه،
عامل سرعت یافتن حرکت ماه و سبقت گرفتن آن از زمین میشود (قبل و بعد
از وضعیت 1که قرص کامل ماه دیده میشود و وضعیت 3که در میانهی مدت
زمان ناپیدایی ماه در آسمان است .)1این سبقت گرفتن ،کارگزاری برای پایداری
نسبت فضایی ماه و زمین در حرکت منظمی است که به آن اشاره شد.
.1در طول مدت چهارده روزهی ،Aماه در آسمان شب دیده میشود و در طول مدت چهارده روزهی ،Bدر شب قابل مشاهده
نیست.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
218
(شكل )3-6
با تجلی هوشمندی کل در جهان تضاد (جهان دوقطبي) ،مالئک این جهان به
وجود آمدهاند .این هوشمندي مانند نور بيرنگي كه به منشوری ميتابد و تابش
رنگي ايجاد ميكند ،با رسيدن به جهان دوقطبي ،به صورت دو جلوهی مختلف
منعكس شده است که «هوشمندي مثبت» و «هوشمندي منفي» نام دارند.
به همین دلیل ،عالوه بر این که همهي اجزاي جهان دوقطبي ،از تابشهاي
گوناگون هوشمندی کل حاصل شدهاند؛ نقش هوشمندی در مقابل انسان به
نحو دوگانهای (منفی و مثبت) ظاهر میشود که او را در دو جهت کمال و ضد
کمال سوق میدهد.
موسياي با موسياي در جنگ شد چـون كه بيرنگي اسيـر رنگ شد
«موالنا»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
219
(شكل )3-7
به بیان دیگر ،از آنجا که همهی اجزای جهان دوقطبی را هوشمندي کل
شكل ميدهد ،اين هوشمندي ،عامل پيدايش شعور و ضد شعور ،انرژي و ضد
انرژي ،ماده و ضد ماده 1و همهي نيروها و قوانين مکمل در هستي شده است.
tarikhema.org
اما برای انسان ،نقش هوشمندی کل ،دوگانه است و بر همین اساس ،این
هوشمندی در جهان دوقطبی به صورت دو ملک با اسامی «هوشمندی مثبت»
و «هوشمندی منفی» شناخته میشود که به ترتیب ،حركت انسان به سوي
«كمال» و «ضدكمال» تحت تأثير آن دو انجام ميشود.
اگر تصور عاميانه دربارهي مالئك را كنار بگذاريم ،ميتوانيم همهي موضوعات
ديگر مربوط به آنها را نيز واقعبينانهتر بررسي كنيم .براي مثال ،منظور از
بالهاي مالئك ،بازوهاي عملياتي اين كارگزاران است كه در مورد بعضي از
آنها ميتواند مربوط به كاركردهاي معنوي باشد و در مورد بعضي ديگر،
ميتواند ابعاد مادي مانند ابعاد جهانهاي دوبعدي ،سهبعدي ... ،و همچنين،
ميدانهاي مختلف گرانشي ،الكترومغناطيسي ... ،و يا حتي اربيتالها باشد.
.1هر یک از دو زوج شعور و ضد شعور ،انرژي و ضد انرژي و ماده و ضد ماده ،مکمل یکدیگر هستند؛ نه ضد یکدیگر.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
220
در شرح وظيفهي مالئك ،انقباض و انبساط و باال رفتن و پايين آمدن هم
وجود دارد .نمونهای از نقش مالئک در قبض و بسط مادی ،اعمال نيرويي است
كه بخش مادي جهان را به سوي بيشترين انبساط ميكشاند و وارد آوردن
نيرويي ديگر كه در مرحلهاي پس از اين انبساط ،آن را به بيشترين حد انقباض
ميرساند .كارگزاران هستي (مالئك) باعث ميشوند که اين انقباض و انبساط،
بهطور مكرر اتفاقافتد.
همچنین ،مالئکی در فرایند «شرح صدر» نقش دارند که با ایجاد این
بسط (گشایش) معنوی ،آمادگي دريافت آگاهيهاي الهي را افزايش ميدهند و
مالئکی در بسته شدن راه الهام و آگاهي مثبت (بسته شدن قلب) ایفای نقش
میکنند که با ایجاد این قبض (گرفتگی) معنوی ،بخشی از قانون بازتاب را
tarikhema.org
کارگزاری میکنند.
تمثیل پايين آمدن مالئك و باال رفتن آنها (در امور معنوي) نيز حاکی از
ایفای نقش آنها در ارتقاي انسان است .هوشمندی كل در عالم وحدت قرار
دارد و انسانها در عالم كثرت هستند و مرتبهي عالم كثرت ،پايينتر از عالم
وحدت به شمار میرود .بنابراین ،مالئكي همچون ملك آگاهي و الهام ،با تنزل
از آن مقام باال به كمك افرادي ميآيند تا آنها را عروج دهند و باال ببرند.
با اين حال ،بايد توجه داشته باشيم كه نوع مأموريت مالئك ارزش آنها
را نسبت به هم كمتر يا بيشتر نميكند و مشهورتر بودن بعضي از كارگزاران
هستي ،نسبت به بعضي ديگر ،به معناي تقدس بيشتر آنها نيست .هريك از
مخلوقات الهي وجه او هستند و همان طور كه خود او مقدس است ،تك تك
آنها نيز تقدس دارند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
221
نكتهي آخر دربارهي مالئك اين است كه همهي انواع اين كارگزاران الهي،
همواره جاري كنندهي اراد ه و اذن او هستند و ايفاي نقش بيچون و چراي
آنها ،تسبيح و تقديسي است كه در آن ،خلل و كوتاهي صورت نميگيرد و
برتری یا فروتری هيچكدام نسبت به ديگري اثبات نميشود .آنها بهطور ثابت
در حال اين عبادت هستند و از وظيفهي خود فراتر يا فروتر نميروند.
به بيان ديگر ،هر جزء هستي ،بهعنوان يكي از جلوههاي «عقل كل»، 1
بخشي از آن را در هستي بازتاب ميدهد و اين بازتاب كه تبعيت از ارادهي
2
خداوند است ،عبادت (و سجدهي) آن جزء محسوب میشود.
- 2انسانشناسي
tarikhema.org
.1هوشمندی کل
.2بخش مادی وجود انسان نیز يكي از مظاهر عقل كل است؛ اما از آنجا که حقیقت وجود او از عشق و عبادت او اختياري است،
عبادت او با عبادت ساير اجزاي هستي يكسان نمیباشد.
.3برای مثال ،میتوان انسانی که درگذشته و به برزخ وارد شده است را «کالبد ذهنی» نامید.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
222
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
223
در عین حال ،در طول مسیر ،نفس همواره ملزومات دیگری نیز همراه
دارد که آنها نیز به نوبهی خود نوعی مرکب محسوب میشوند و در بخش
صعودي مسیر ،یکی پس از دیگری از آن جدا میشوند .بنابراین ،در هر يك
از زندگيهاي متوالي كه در مقاطع مختلف مسير صعودی تجربه ميشود ،از
بخشهای مختلف مركبی که نفس با خود به همراه دارد ،كاسته ميشود .شايد
بتوان این مركب همراه را به پيازي تشبيه كرد كه در هر مرحل ه (نسبت به
مرحلهي قبل) يكی از اليههای خود را از دست میدهد.
اما همان طور که اشاره شد ،در هر مقطع ،یک مرکب موقت متناسب با
همان مقطع نیز وجود دارد که فقط در آن کاربرد دارد و با انتقال نفس به
زندگی دیگر ،بر جا میماند .برای مثال ،مجموعهای از کالبد فیزیکی انسان
tarikhema.org
(جسم او) ،کالبد اختری ،کالبد روان و بخشی از کالبد ذهن 1او مرکب مربوط
به این جهان (جهان دارای زمان ،مکان و تضاد) است که در همین جهان در
اختیار نفس قرار میگیرد؛ اما در اثر مرگ بر جای میماند و نفس با ترک آن در
مسیر پیش میرود تا در زندگی خود در جهان بعد ،به مرکب دیگری متناسب
با ابعاد آن جهان دست یابد .در عین حال ،نفس از میان ملزوماتی مانند فطرت،
بنیاد ،نهاد ،نرمافزار جمعی ، 2مدیریت چیدمان اطالعات 3و ...که با خود به این
جهان میآورد ،نرمافزارهای فرعی برخی از آنها را هنگام گذر از این جهان ،از
.1مدیریت سلول و بدن ،بخشی از کالبد ذهنی است که در این جهان ساخته میشود؛ اما مدیریت چیدمان اطالعات ،بخشی
از آن است که همراه با نفس به این جهان میآید و با آن به زندگی بعد انتقال مییابد و در شکلگیری مرکب مقطع بعد نقش
دارد.
.3تعریف و شرح هر یک از این نمونههای ذکر شده در کتاب «سایمنتولوژی» خواهد آمد
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
224
1
دست میدهد و ما بقی همراه با آن انتقال مییابد.
نفس براي اعمال اختيار خود ،قالب (مرکب) را در اختيار دارد؛ اما براي
حركت در بستر چرخه به يك نيروي محركه نیز نيازمند است كه «جان»
ناميده ميشود 2.جان از سوي «مل ِك» (جان جانان) تفويض ميشود و ازلي
و ابدي است؛ يعني نميتوانيم مقطعي را نقطهي ایجاد يا نابودی آن بدانيم.
وظيفهي جان در چرخهي جهان دوقطبي ،انتقال نفس از هر مرحله به
مرحلهي بعد است.
در طراحي دقيق انسان ،ابعاد ديگري نیز وجود دارد كه هريك ،در وجود
هدفمند او نقش ويژهاي دارند.
یکی از این ابعاد ،عقل است« .عقل» يكي از بخشهاي نرمافزاري در
tarikhema.org
اختیار نفس است كه براي ا ِعمال اختيار كاربرد دارد .عقل ،امكان طراحي
و تصميمگيري را فراهم ميكند .این «عقل اختياري» مخصوص انس و جن
است 3.اما با توجه به اين كه همهي اجزاي عالم از سلسله مراتب عقل هستند،
ميتوان گفت كه همهي اين اجزا در داشتن عقل زمينهي وجود خود يعني
«عقل جاري» مشترك هستند .اين عقل مشترك «عامل هدايت طبیعي»
تعريف ميشود.
.1برای مثال ،نرمافزار نهاد (غریزه) همراه با نفس انتقال مییابد؛ اما برخی غرایز مانند غریزهی جنسی که در زندگی بعد کاربرد
ندارد ،بر جا میماند.
.2ب اگر مركب را به ماهوارهاي تشبيه كنيم كه قرار است در يك مسير مدور (یک مدار) گردش كند ،نيروي محركهاي كه
آن را به جلو ميراند ،جان است .اگر اين نيرو بيش از اندازهي الزم باشد ،ماهواره به سرعت فرار ميرسد و منحرف ميشود و
اگر كمتر از حد ضروري باشد ،سقوط ميكند.
.3تنها انس و جن هستند که عقل وابسته به نفس يعني عقل اختياري دارند و هر کدام به نحوی مورد آزمايش واقع ميشوند.
جن از عوامل آزمايش انسان است و خود او نیز از اين جهت كه وظايف خود را انجام دهد و يا اينكه با تقليد از مدلهاي زندگي
انسان دچار خطا شود ،مورد آزمايش قرار دارد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
225
همهي مخلوقات الهی در جهان هستي ،تجلی عقل و تحت این هدایت
طبیعی هستند .برای مثال ،در هر اتم اين هدايت وجود دارد كه در چه واكنشي
و چگونه شركت كند .اگرچه در اينگونه موارد ،اختياري در كار نيست و
«عقل اختياري» معنا ندارد ،با دقت در هريك از كنشها و واكنشهاي کوچک
و بزرگ در عالم (كه نظا م و قانونمندي آن را به نمايش گذاشتهاند) معلوم
ميشود كه در همهی اجزای هستی ،نرمافزار سنجش و هدايت وجود دارد.
اين برنامهي هوشمندانه را كه بهصورت متنوعی در همهي هستي جاري
است« ،عقل جاري» میناميم .این عقل ،شامل «شعور زمينه»« ،شعور
حيات» و «شعور غريزي» است و عقل اختياري در رتبهي باالتري نسبت به
1
آن قرار دارد.
tarikhema.org
.1مركب وجود انسان از جنس «عقل جاري» بوده ،به خودي خود ،در انتخاب ميان خير و شر نقشي ندارد؛ اما «عقل اختياري»
او تحت تأثير عشق دوگانهاي است كه در بخش «هستيبخشي» به آن اشاره شد و به همين دليل ،در كمال نفس نقش دارد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
226
در هر موجود زنده ،عقل پيشرفتهتري به اين شعور زمينه اضافه شده است
که «شعور حيات» نام میگیرد .به این لحاظ ،حتي يك تكسلولي از نظر
شعوري نسبت به عظيمترين مجموعهي غير زنده (مجموعهی کهکشانها)
برتر است .عقل جاري ،نمونهی ارتقا یافتهتری نیز دارد« .غريزه» نوع برتري
از عقل جاري است كه در موجودات زندهي پيشرفتهتر (يعني جانداراني كه
واكنشهاي درونی سازمانیافت ه و از پیش تعیینشدهای دارند) در كنار شعور
زمینه و شعور حیات قرار ميگيرد و ميتوان آن را «شعور غريزي» ناميد.
در سطح باالتري كه موجود زنده میتواند انتخاب آگاهانه داشته باشد ،در
وجود او نوع ديگري از عقل به نام «شعور اختيار» يا «عقل اختياري» به انواع
ديگر شعور اضافه شده است .اما حتی «عقل اختیاری» موجب تمایز انسان از
tarikhema.org
همهی موجودات ديگر نیست؛ زیرا «جن» نیز مانند او از چنین عقلی برخوردار
است .وجه تمایز انسان از سایر موجودات هستی و آنچه او را به درجهی اشرف
مخلوقات ميرساند« ،عشق» است.
عشق ،در پديدار شدن و در تبعات وجود خود از قوانين عقل و منطق پيروي
نميكند؛ اما اين قابليت را دارد كه عقل را با خود همراه كند .در حقيقت ،عشق،
روح پويايي جهان هستي است كه بر فراز عقل قرار دارد و دستیابی انسان به
امکانات پلهی عشق او را به ادراکاتی میرساند که رسیدن به آنها از طریق عقل
ممکن نیست .اولين نرمافزاري كه پس از تولد انسان فعال ميشود ،عقل است؛ اما
رشد کیفی مورد انتظار از وی ،با قرار گرفتن او بر پلهی عشق به دست میآید.
او بر پلهي عقل ،صاحب شناخت عقلی و بر پلهي عشق صاحب اشراق
و ادراك فراذهنی ميشود .او زندگي بعد را با قابليت ادراك (يعني بر پلهي
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
227
عشق) آغاز میکند و از دستاوردهای ادراكی که از این جهان با خود میبرد
(دانش کمالی) بهرهمند میگردد .سپس درجات باالتری از عشق را تجربه
خواهد كرد 1و هر بار به درک بیشتری از عظمت حق خواهد رسید و عظمت
بیشتری خواهد یافت .ساير مخلوقات الهي برنامهريزي ثابتي دارند و از اين
قابليت برخوردار نيستند .تنها موجودي كه میتواند ابتدا عاقل و برخوردار
از دانایی و سپس ،مست از می آگاهی در مسير چرخه پيشرود تا به غايت
كمال برسد ،انسان است و غايت كمال چيزي جز درك عظمت حق در
تجربهی یکتایی نيست.
در اصطالح ،به آن بخش از وجود انسان که محل دريافت حقايق و عامل
رسيدن به ادراكاتي است كه بر پلهي عشق حاصل ميشود« ،قلب» 2گفته
tarikhema.org
میشود .عقل و قلب از ملزومات نفس هستند و دو بال آن به شمار میروند که اگر
تعادل بين آن دو برقرار شود ،نفس در آسمان كمال و تعالي به پرواز در ميآيد.
هر یک از نفس ،عقل و قلب ،حاصل تجلي «روح اهلل» هستند و در ايفاي
نقش آدم بهعنوان امانتدار الهي (كه قرار است با اختيار خود طرح عظيمي را
به نتيجه برساند) سهم مهمي دارند.
انسان عاقل ميتواند عاشق شود و انسان عاشق ميتواند عاقل شود .در
مرتبهي اول ،انسان داراي عقل اختياري است و سپس در تجربهاي كه ميتواند
به دنبال قرار گرفتن بر پلهی عشق بهوجود آيد ،با «عقل كل» در ارتباط قرار
ميگيرد و چون به کمک آن به معرفت میرسد ،در اصطالح ،عاقل میشود .اين
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
228
1
عاقل شدن ،فراتر از عاقل بودن اوليه و حاصل بهرهمندی از عشق است.
عقل براي رسيدن به اين جایگاه ،نقش مقدماتي دارد و قلب محل ادراکات
ناشی از ارتباط با عقل کل است .در اين ارتباط است كه درك عظمت حق
امكانپذير ميشود و با اين ادراك است که نفس ميتواند در پایان چرخه به
باالترين عظمت خود برسد .تنها مخلوقي كه در هستی امکان دستیابی به اين
رتبه را دارد ،انسان است و همهي طراحي خلقت براي رسيدن او به آن ،يعني
براي آشكار شدن همهي عظمت حق در وجود اوست.
ابعاد شگفتانگيز وجود انسان فراتر از تصور است و فقط شامل بخشهایی
که معرفی شد (كالبد ،نفس ،جان ،روح ،عقل و عشق) نمیباشد؛ اما به منظور
آشنایی اوليه ،به همين اشاره بسنده میشود.
tarikhema.org
انواع روح
در وجود انسان سه روح ایفای نقش میکند و در خدمت نفس او قرار
میگیرد تا طرح خلقت او اجرا شود:
« - 1روحاهلل» بخشش عظيم خداوند به آدم است كه به عنوان یک قابلیت،
در پس پردهی وجود او پنهان میماند تا در مرحلهي خاصي از سير صعودياش
آشكارشود و بهكارآيد 2.يعني گنجينهاي است كه تا رسيدن به آن مرحله،
پردهبرداري از آن ممکن نيست .در حقيقت ،روحاهلل ،گنجینهی صفات الهی
است كه بهصورت بالقوه در وجود آدم به وديعه گذاشته ميشود تا او بتواند در
.1به مبحث «رسیدن به آگاهیهای کمالبخش» در بخش «عرفان عملی» مراجعه شود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
229
مرحلهاي كه امكان بهرهمندي از این امانت وجود دارد ،به آن دست يابد.
« -2روحالقدس» ،هم در شكلگيري مركب نقش دارد و هم کارگزار
روزيرساني معنوي است .خداوند بهوسيلهي این کارگزار انسان را به بلوغ
معنوی ميرساند .این مخلوق الهی ،معلمي است كه بهوسيلهي وحي و الهام،
نقش خود را ایفا میکند و تا مرحلهای از معاد با انسان همراه خواهد بود( .پس
از این مرحله ،انسان بدون نیاز به حضور او و با دستیابی به گنجینهی روحاهلل،
خود نقش طراحی و ایجاد بستر حرکت خود را به عهده خواهد داشت) 1.
« - 3روح هادي» مانند يك قطبنما جهت حركت فرد به سوی کمال را
تعيين ميكند .يعني ميل بازگشت به سوي مبدأ (رب) به دليل وجود اين روح
است .هر یک از ما در هر مرحله از زندگي در جهان دوقطبی تحت تأثير نيرويي
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
230
پاسخ ندهد ،با دستيابي به آن ،راضی نمیشویم و یا پس از مدتی احساس
سيري میکنیم 1و در پي مقصود ديگري ميرويم .اما بر خالف لذتهاي
زميني که محدود است و هر یک فقط تا مدتی دوام دارد ،لذتهاي آسماني
به هیچ سرآمدی نمیرسد و نه تنها منجر به دلزدگي نميشود ،بلكه عطش
و اشتياق را میافزاید .روح هادي با ايجاد اين دو احساس متضاد (دربارهی
لذتهای مادی و معنوی) ،در كماليابي انسان نقش عمدهاي ایفا میکند.
عوامل حیات
حیات قالب (مرکب) و تحرک آن وابسته به نيروهاي مختلفي است كه در
سه گروه قرار میگیرند:
tarikhema.org
-نيروي كالبدي :در پيكرهي حيوانات و انسانها مبدلهايی وجود دارد 2كه
نيروي حيات جاري در جهان هستی را به نيروي قابل استفاده براي كالبدهاي
مختلفي همچون کالبد فیزیکی ،کالبد اختری ،کالبد روان ،کالبد ذهن و ...
تبديل ميكنند .اين نيرو« ،نيروي كالبدي» ناميده ميشود.
عالوه بر این ،نیروی کالبدی در اجزای زندهی همهی موجودات زنده جریان
دارد و این به دلیل وجود راکتورهایی است که در ملكول DNAوجود دارد و
بدون آن ،این ملکول واحد زنده محسوب نميشود .راكتور هر ملكول DNA
نيروي حيات جاري در جهان (نيروي كيهاني) را دريافت كرده ،با تغيير آن به
نيروي کالبدی ،به اين ملكول زندگي ميبخشد.
.2این مبدلها پیش از این با تعریف و کارکردی متفاوت «چاکرا» نامیده شدهاند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
231
-نيروي ارگاني :مبدلهاي انرژي خاصي در اندامهاي بدن حيوانات و
انسانها نيروي حيات را به نيروي قابل استفاد ه در اندامها تبديل ميكنند.
كانالهايي كه در طب سوزني مورد توجه قرار ميگيرند ،از این نوع مبدلها
هستند .نيرويي كه اين مبدلها به ارگانها ميدهند و بین اعضای مرتبط به
هر کانال ایجاد تعادل میکند« ،نيروي ارگاني» نام دارد.
-نيروي تغذيه :اين نيرو كه از طريق مواد غذايي و بهدنبال فرايندهاي
فيزيولوژيك بهدست ميآيد ،در سوخت و ساز کالبد فیزیکی (جسمی) مصرف
میشود .همهي انواع گياهان ،حيوانات و انسانها به اين نيرو احتياج دارند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
232
يادگيري» و «حافظه و توان يادآوري» را ميسنجد؛ در حالي كه اين تواناييها
مربوط به «عقل» و«حافظه» است .به کارگیری عقل ،نیاز به اطالعات اولیه
دارد؛ اما آشکار شدن هوش ،نیازمند تحریک و فعالسازی (جرقهی ذهنی) از
طریق الهام است و میتوان آن را با بررسی نسبت میان «قابلیت طرح سؤال»
به «علم سؤال کننده» ارزیابی کرد.
برای تفکیک کاربرد عقل و هوش ،میتوان عقل را «هوش ظاهری» و هوش
را «هوش باطنی» یا «بصیرت» نامید .به این ترتیب:
انواع من
وجود انسان ،از نظر تحولپذيري ،دارای دو بخش «من ثابت» و «من
متحرك» است .برنامههاي نرمافزاري «من متحرک» نیز بر اساس تغییر
پذیری ،به دو بخش «من برنامهريزيشده» و «من برنامهپذير» دستهبندی
.1يك بررسي ساده نشان ميدهد كه هوش ظاهری انسان امروز از هوش ظاهری انسان يك قرن قبل بيشتر است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
233
میشوند .عالوه بر این ،ابعادی از «من متحرک» كه دوقطبي بودن وجود
انسان را نشان ميدهند ،با عناوین «منهاي كمال» و «منهاي ضد كمال» نام
ميگيرند .در این بخش از کتاب ،دربارهی این ابعاد از وجود انسان و همچنین،
دربارهی «من معنوی» توضیحاتی ارائه خواهد شد.
دوقطبی ،در صورتی به نتیجه میرسد که این صفات الهي (ساحت خدایی) در
وجود او آشکار شود .به دليل اينكه اين صفات ،ثابت و تغيير ناپذير هستند ،به اين
بخش از وجود هر یک از کثرات آدم (انسان)« ،من ثابت» گفته ميشود.
بخش دیگر وجود هر انسان كه با کسب تجربه ،به سوي مبدأ در حرکت
است« ،من متحرك» نام ميگيرد .هر متحركي ناقص بوده ،به سوي كمال خود
در حركت است .كمال آدم ،آشكار كردن صفات الهي و رسیدن به وحدت است.
پس ،هر یک از ما انسانها به سوي صفات الهي در حركت هستيم.
به این ترتیب ،صرف نظر از «من ثابت» ،انسان مجموعهاي است از نفس (و
ملزومات آن همچون عقل و دل) و کالبدهایی که به عنوان مركب ،نفس (من
.1در بخش معادشناسي توضيح داده ميشود كه اين مرحله چيست ،چه ويژگيهايي دارد و چگونه امكان دستيابي به روح
الهي را فراهم ميكند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
234
متحرک) را تا مرحلهی پیوستن به «من ثابت» حمل میکنند .نفس و روحاهلل
1
از عالم تکقطبی به پیکر انسان تعلق میگیرند و به این جهت ،میتوان آنها را
«مخلوق خاص» نامید .در این صورت ،مجموعهی کالبدها و ملزومات آنها که
محصول جهان دوقطبی هستند« ،مخلوق عام» نام میگیرد.
خلقت آدم در ابتدای چرخهی جهان دوقطبی ،در میانهی جهان تکقطبی
و دوقطبی یعنی با در کنار هم آمدن دو بخش «مخلوق خاص» و «مخلوق
عام» انجام شده است که یکی متعلق به جهان تکقطبی میباشد و دیگری
خصوصیات جهان دوقطبی را دارد.
همانطور که گفته شد ،من ثابت و من متحرک انسان ،مخلوق خاص
هستند .انسان با در بر داشتن «من ثابت» از سایر موجودات جهان دوقطبی
tarikhema.org
متمایز شده است و بازگشت «من متحرک» او به سوی مبدأ ،با بازگشت آنها
2
تفاوت بسیاری دارد.
.2میتوان گفت مجموعه عواملی که در جهان دوقطبی به انسان ،حضور و نقش ویژهای میبخشد ،وجود نفسی است که به
عقل ،اختیار و عشق مجهز میباشد و وجود روحاهلل که کمال نهایی آن را امکانپذیر میکند .همچنین ،خالفت الهی انسان در
زمینهی چرخهی جهان دوقطبی وقتی تحقق مییابد که من ثابت او از پس پردهی وجود او بیرون آید و در اتحاد با من متحرک
قرار گیرد .دربارهی این اتحاد در بخش معادشناسی توضیح داده خواهد شد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
235
(شكل )3-8
هريك از منهاي ضد كمال ،يكي از حاالت منفي مانند ترس ،اندوه ،نا اميدي،
tarikhema.org
.1براي داشتن چنين مديريتي ابتدا الزم است كه انسان از منهاي وجود خود و وظیفه ی هر یک آگاه شود و سپس با شناسايي
نقش مثبت یا منفی هر کدام از آن ها در راه كمال ،بینش خود را اصالح كند .او در حوزههاي مختلف همچون مذهب ،هنر،
ت دارد؛ اما در اثر شناخت غلط از این هدف متعالي آنها ،همواره ميدان را بهدست منهاي ضد كمالورزش ،علم و ...فعالي
ميسپارد و از تعادل بخشيدن به منها ،دور ميشود .به همين دليل يا موفقيت به سزايي كسب نميكند و يا كمال خود را
قرباني موفقيتهاي ظاهري در اين حوزهها ميكند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
236
است .بنابراين وجود دو دسته عوامل مثبت و منفي (منهاي كمال و ضد كمال)
در او دليل مهمي دارد.
اگر دو گرايش متضاد درونی که این عوامل ایجاد میکنند ،وجود نداشت،
اختیار و انتخاب انسان فاقد کارایی سازنده بود و امكان آزمايش و پختگی او
فراهم نمیشد .زیرا اوج گرفتن بدون غلبه بر نيروي مخالف ،هنري نيست و
رشد کیفی و معنوي انسان با غلبه بر موانع کمال حاصل ميشود .بنابراین،
هرگاه او بتواند منهاي وجود خود را به وحدت برساند ،در جهت تعالی گام
برداشته و به توحيد دروني دست يافته است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
237
«ميل به وحدت» و «ميل به پرستش» را به اجرا ميگذارد 1.اين تمايالت
دروني ايجاد انگيزه ميكنند و به انسان پويايي ميدهند.
«بنیاد» در زندگي قبل (كه يك بعد اضافهتر از زمان ،مكان و تضاد
داشتهاست) و بر اساس رشد کیفی که فرد در آن زندگی به آن دست یافته است،
در او برنامهریزی و به اين جهان منتقل ميشود و تعيينكنندهي ويژگيهاي
شخصيتي افراد میباشد .بنابراين« ،بنیاد»« ،شخصيت اوليه»ی هر فرد را
عرضه میکند و به دليل تنوع آن در افراد است كه حتي دوقلوهاي همسان از
بدو تولد ،رفتارهاي متفاوتي نسبت به محیط پیرامون از خود بروز ميدهند و
يا خصوصيات شخصيتي خاصي در نوزادان وجود دارد كه كامال با خصوصيات
والدين آنها متفاوت و حتي متضاد است .بهطور خالصه« ،شخصيت اوليه»
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
238
قابليت تغيير دارد و ميتوان نابسامانيهايي را كه بههمراه ميآورد ،به گونهای 1
2
اصالح کرد که در نسل بعد نیز اثری از آن باقی نباشد.
به بیان دقیقتر ،ژن حاوی اطالعات سختافزاری و نرمافزاری است .اطالعات
سختافزاری ژن که ناشی از چگونگی و ترتیب ملکولی آن است ،مشخصاتی
مانند قیافه ،قد ،رنگ مو و چشم و ( ...شباهت مرفولوژیک به والدین) را تعیین
میکند و اطالعات نرمافزاری آن ،حسن سابقه و سوء سابقهی فیزیولوژیک
نسلهای گذشته و تمایالت رفتاری فرد را در خود دارد.
بر اساس این تقسیم ،ساختار ثابت و تغییرناپذیر ژن ،بخش سختافزاری
آن است که اطالعات بخش نرمافزاری ژن (که تغییر پذیر است) ،از نحوهی
دستیابی به آن ناشی میشود .به همین دلیل ،اگر ژن مربوط به یک ویژگی
tarikhema.org
را به یک مجموعه مداری تشبیه کنیم ،نحوهی برقراری مدار ،شدت و ضعف
تمایالت فرد و نحوهی کارکرد فیزیولوژیک بدن او را تعیین میکند.
برای مثال ،تمایل به مصرف مواد مخدر در بانک اطالعاتی ژن انسان موجود
است .اگر بخش نرمافزاری ژن فعال شود و دستورات این سختافزار را به اجرا
گذارد ،این تمایل به نسل بعد نیز منتقل میشود .اما این نسل میتواند شدت
این تمایل را افزایش یا کاهش دهد که در این صورت با ثبت آن در بخش
نرمافزاری ،با این پیام جدید به نسل بعد انتقال مییابد.
مثال دیگر از تمایالت فردی که ارثی به شمار میرود ،تمایل به شعر و
شاعری است .این تمایل نیز از طریق بخش نرمافزاری ژن به ارث میرسد؛ اما
.1البته ،علم پزشکی تا کنون از عهده ی تحقق بخشیدن به آن بر نیامده است.
.2چه مركب (قالب) سالم باشد و چه ناسالم ،كمال نفس امكان پذیر است؛ اما درصورتي كه مركب وضعيت مطلوبی داشته
باشد ،سرمايهي عمر كمتر صرف رسيدگي به آن می شود و از این نظر ،امكان تعالي بيشتری وجود خواهد داشت.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
239
خود ذوق شاعری باید ایجاد شود و ارثی نیست .همچنین ،خلق و خوی انسان
تحت تأثیر تمایالتی است که بخش نرمافزاری ژن آن را بروز میدهد.
در كنار «من برنامهريزي شده» ،بخشهايي وجود دارد كه در طول زندگی
برنامهریزی میشود و در مجموع« ،من برنامهپذير» نام میگیرد .شكل3-10
براي نشان دادن اين موضوع است كه «من برنامهريزي شده» و «من برنامهپذير»
در كنار هم باعث بروز خصوصيات انسان ميشوند .من برنامهپذير هر فرد بر
اساس اطالعات اکتسابی او در دوران حیات ،نحوهی برخورداری از برنامههاي
«فطرت»« ،نهاد»« ،بنیاد» و «ژن» را تعیین میکند.
tarikhema.org
(شكل )3-9
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
240
چيزي كه فرهنگ فردي را شكل ميدهد« ،بينش» است« .بينش» ،طرز
تلقي هر فرد از جهان هستي و رویدادهای آن میباشد .این طرز تلقی به صورت
برنامهای در نرمافزار بینش ثبت است .برنامههای این بخش نیم ه خودآگاه
وجود انسان هم بر واكنشهاي ذهن ،روان و جسم او تأثير دارد 1و هم در
تصميمگيريهاي خودآگاه وی نقش تعيينكنندهاي ايفا ميكند و اين نشان
ميدهد كه در برنامهريزي «من برنامهپذير» سهم زيادي دارد.
بهطور كلي سه عامل در شكلگيري «من برنامهپذير» دخالت دارد .اين سه عامل،
«بخش ناخودآگاه»« ،بخش نیمهخودآگاه» و «بخش خودآگاه» وجود انسان هستند.
«بخش ناخودآگاه» نرمافزاري است كه بهطور عمده ،در پنج تا شش سال
ی و بدی و
اول زندگي برنامهريزي ميشود .در اين نرمافزار اصول اولیهی خوب
tarikhema.org
.2با دخالت هوشمندي الهی ميتوان تا حدي اين برنامه را تغيير داد.
.3برای مثال ،در صورتی که برنامه ریزی بخش ناخودآگاه تنها بر مبنای عقالنیت باشد ،انسان دچار نوعی قفل ذهنی می شود
و به دلیل وجود این مانع در بخش ناخودآگاه خود ،امکان دریافت الهام و ادراکات فراذهنی (که عقل در کوتاه مدت از فهم آن
عاجز است) را از دست می دهد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
241
داشته باشد و یا نسبت به تغییر آن متقاعد شود ،قابل برنامهریزی مجدد است.
- 4من معنوي
يكي از ابعاد وجود انسان ،من معنوي (معلم درون) است .من معنوی،
کارگزاری است که انجام امور زیر را به عهده دارد:
- 1انسان زمانی تزکیه میشود که لطف الهی شامل حال او گردد .این
تزکیه که کنترل منهای ضدکمال است ،با دخالت من معنوی انجام میشود.
- 2یکی از انواع تعلیم به انسان ،تعلیم معلم درون (من معنوی) است که
چون نتیجهی تفکر ،تجربه و استدالل فرد نمیباشد ،به دریافت الهام شباهت
دارد؛ اما از آنجا که به دنبال تفکر و تأمل (اشتیاق او به دانستن) حاصل
tarikhema.org
میشود و روندی زمانمند و تدریجی دارد ،از الهام (جاری شدن یکبارهی حقایق
به ذهن) متفاوت است.
- 3در طول زندگی ،رویارویی انسانها با یکدیگر بر اساس حکمت الهی
رخ می-دهد و کارگزار آن ،من معنوی است .برای مثال ،وقتی کسی نسبت به
هدایت یا گمراهی خود اشتیاقی نشان میدهد ،من معنوی او ،به عنوان یکی از
مجریان قانون بازتاب کسی را در مسیر وی قرار میدهد که عامل این هدایت
یا گمراهی میشود.
به بیان دقیقتر ،در پس هر انگیزه ،اندیشه ،کالم و رفتاری ،اشتياقی وجود
دارد که بر اساس قانون بازتاب ،فرد را به نتیجهای متناسب با خود خواهد
رساند .یعنی ،در ازاي هر اشتياقی ،پاسخي دريافت ميشود كه مزد همان
اشتياق است .پاسخ اشتياق مثبت هر فرد ،به جریان افتادن اموری در جهت
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
242
هدايت او و پاسخ اشتياق منفي او جاری شدن اموری در جهت گمراهياش
خواهد بود.
برای مثال ،کسی که دروغ میگوید ،اشتیاقی نسبت به آن ابراز کرده است
که بازتاب آن افزایش صفت دروغگویی در او و نهادینه شدن تدریجی آن است
و یا کسی که با جان و دل انفاق میکند ،اشتیاقی به این کار دارد که بازتاب آن،
افزایش این ویژگی در او یا تثبیت روحیهی انفاق در وجودش خواهد بود.
همچنین ،کسی که نسبت به دانستن چیزی اشتیاق نشان میدهد ،از
طریق اسباب زمینی (از جمله برخورد ناگهانی با کسی که آن را میداند یا
کتابی که آن را در بر دارد) ،تعلیم من معنوی و یا به طور خاص ،از طریق الهام
1
و اشراق به پاسخ خواهد رسید.
tarikhema.org
در همین راستا ،یکی از انواع بازتاب اشتیاق ،تعیین رخدادهای زندگی است
و يكي از عوامل اجرای قانون بازتاب در این جهت« ،من معنوي» میباشد .تا
جایی که در همهی صحنههای به ظاهر اتفاقی زندگی ،زمان و نحوهی رویارویی
انسانها با يكديگر (كه منجر به هدايت یا گمراهی آنها ميگردد) از طريق
تعامل «من معنوي» آنها با يكديگر ترتيب داده ميشود.
- 4بخشش دیگران زمانی اتفاق میافتد که کدورت نسبت به آنها به کلی
از دل پاک شود .در بسیاری از موارد ،چنین بخششی اتفاق نمیافتد و افراد
بر اساس تعهدات اخالقی و یا حفظ مناسبات اجتماعی ،به ظاهر یکدیگر را
میبخشند که در این صورت ،بخشش واقعی انجام نشده است .بخشش واقعی
به ظرفیت و ادراک باال نیاز دارد و به ندرت محقق میشود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
243
من معنوی ،عامل بسیار مؤثری در ایجاد بخشش عمیق قلبی است که در
این نقش خود ،به عنوان وکیل فرد عمل میکند و در ارتباط با من معنوی
طرف مقابل ،او را نسبت به این بخشش متقاعد میسازد 1.من معنوی در
صورتی به این فرایند وارد میشود که در اثر برقراری ارتباط با خدا و لطف و
عنایت او برای این کار فعال شده باشد .در هر موردی که من معنوی موفق به
رفع کدورت شود ،فردی که میبخشد ،بدون این که لزوما متوجه توافق من
معنوی خود و دیگری باشد ،در خود احساس آرامشی میکند که ناشی از این
بخشش است و فرد مورد بخشش نیز به آسودگی و ایمنی از تشعشعات منفی
این کدورت دست مییابد.
اما مرحلهای که در آن همهی انسانها مورد بخشش و رضایت یکدیگر واقع
tarikhema.org
میشوند و مصالحه میکنند ،قیامت است .در قیامت انواع مختلفی از شفاعت
(شفاعت اولیای الهی ،مالئک و )...وجود دارد که یکی از آنها شفاعت من
معنوی است .در این مرحله ،من معنوی موجب بخشش عمومی حقالناس
میشود؛ اما این به معنای آن نیست که در حسابرسی و عقوبت ،ظلم انسانها
2
در حق یکدیگر نادیده گرفته شود.
در هر چهار نقشی که من معنوی ایفا میکند ،نوعی یاری و کمک وجود
دارد که باعث میشود بتوانیم آن را «ولی» بنامیم.
در عرفان دو نوع والیت وجود دارد :والیت معنوی (معنویتبخش) و والیت
معونتی (یاریگرانه)« .والیت معنوی» مخصوص کسانی است که در مسیر کمال
.1البته ،این به آن معنا نیست که فرد مسئولیتی در قبال جبران حقوق ضایع شده ندارد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
244
خود به حوزهای از روزی آسمانی دست یافتهاند که میتوانند و تمایل دارند
دیگران را نیز در آن سهیم کنند .این نوع والیت درجات مختلفی دارد و همهی
اولیای الهی به نسبتهای مختلف از آن برخوردار هستند .اما «والیت معونتی»،
دوستی و خیرخواهی انسانها برای یکدیگر است که بدون دسترسی به حوزهی
والیت معنوی انجام میشود .برای مثال ،وقتی کسی برای دیگری دعا میکند،
برای او ولی (ولی معونتی) محسوب میشود .همچنین ،همان طور که اشاره
شد ،من معنوی نیز در هر چهار نقش خود ،والیت معونتی دارد.
ابليس
در جهان تکقطبی كه شامل اجزای حلقهي دوقطبي است« 1،آدم»،
«ابليس» و همهي مخلوقاتي كه در حلقهي دوقطبي وارد میشوند ،داراي
خلقت خنثي (بدون تضاد) هستند .وجود سوم (جهان تكقطبي سوم) جهان
بدون تضاد است که جهان تضاد با مأموریت ابلیس از آن شکل میگیرد.
طراحي خلقت ،طراحي دقيق و حسابشدهي خداوند است كه بهوسيلهي
مالئك (عوامل تحققبخش هستي) به اجرا در ميآيد .مأموريت هر یک از
مالئك در یکی از مراحل سير صعودي آدم در چرخهي جهان دوقطبي ،پايان
.1وجود سوم
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
245
ميپذيرد که در اديان آسماني از آن با تمثیل سجدهی اين مالئك در برابر آدم
یاد شده است.
اما براي بهوجود آمدن چرخهی جهان دوقطبي ،وجود يك عامل تضاد
(ملك جاري كنندهي قانون تضاد) ضرورت داشت که الزم بود تا پایان چرخهی
جهان دوقطبی این نقش را حفظ کند .براي این منظور ،خداوند به ابليس
مأموريت داد كه به فرمان سجده بر آدم اعتنا نكند و او نیز اين مأموريت را
پذیرفت و تنها ملكي شد كه بر آدم سجده نکرد و تا پايان سير او ،به سجده
در برابر وی در نخواهد آمد.
به همين دليل از ابتدا تا پايان مسير حرکت آدم در چرخهي جهان
دوقطبي ،تضاد حكمفرما است؛ يعني خداوند چنين خواسته است كه ابليس
tarikhema.org
عامل برقراري تضاد در زمينهي حركت آدم باشد تا در این چرخه ،او همواره
در معرض خير و شر بماند و به این وسیله بتواند با انتخاب هر یک ،هدایت یا
گمراهی خود را تعیین کند.
تنها در اين شرايط است كه اختيار آدم اهميت پيدا ميكند و حركت او
به سمت كمال ارزش مییابد .زيرا هنر جلوههای متکثر آدم (انسانها) غلبه
بر نيروي مخالف كمال است و عامل نيروي مخالف كمال در سراسر چرخهي
دوقطبي« ،ابليس» است.
بهعبارت ديگر ،سجده نكردن ابليس به آدم ،خارج از طراحي دقيق خداوند
نيست و این کارگزار ،عامل دوقطبي بودن «جهان دوقطبي» و شكل گرفتن
صحنهي امتحان انسان است.
پس تبعيت نكردن از فرمان سجده ،در ظاهر نافرماني است و اگر نافرماني
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
246
نبود ،تضادي هم نبود؛ اما در عين حال ،فرمانبرداري است .چون خداوند آن را
1
ن كرده است.
از پيش تعيي
از طرف ديگر ،ظاهر تكبرآميز اين نافرماني و نكوهش خداوند از آن ،درسي
است كه بايد آدم در طول مسير خود به آن توجه داشته باشد .يعني ابليس در
اثر اين تكبر و نافرماني از جهان بدون تضاد به جهان تضاد فرود آمد وانسان
باید بداند که هر نافرماني ديگري نیز عامل تنزل و فرود آمدن است .آدم نیز
در ابتداي خلقت خود يك نافرماني كرد كه در اثر آن ،به جهان تضاد فرود آمد
و شروع به سير در چرخهي جهان دوقطبي كرد 2.اما ابليس بهعنوان اولين
معلم 3این درس را پیش روی او میگذارد كه همچنان در هر مرحله از مسيري
كه سير در آن را انتخاب كردهاست ،سرپيچي از فرمان خداوند ،او را از وحدت
tarikhema.org
دور ميكند.
شيطان
در جهان دوقطبی که عالم كثرت است ،ابليس نیز دچار كثرت ميشود.
جلوههاي متعدد وجود ابليس« ،منهاي ضدكمال» در وجود انسان هستند كه
«شياطین» نام ميگيرند .در آفرينش هر انساني دو نوع كشش به سمت كمال
.1خداوند مأموریت اين نافرماني را به ابليس داده است (با امر به این که جز بر او سجده نکند)؛ اما اين به معناي آن نيست كه
هركس فرمان الهي را اطاعت نكند ،طرح از پيش تعيينشدهاي را اجرا كرده است و يا مجبور به آن نافرماني است( .این موضوع
در مورد انسان که موجودی مختار است ،قابل قبول نیست).
.3انسان می تواند با درس گرفتن از هر حادثه و رفتار خوب یا بد ،اندیشه و رفتار خود را اصالح کند و ارتقا ببخشد .زیرا اگر
وجود موجودات عالم را مانند یک سیستم در نظر بگیریم ،انسان تنها موجودی است که سیستم وجود او فرایند متغیری دارد
و می تواند انواع ورودی های مثبت و منفی را به خروجی مثبت تبدیل کند .به همین دلیل ،وقتی به لقمان گفتند ادب از که
آموختی ،گفت از بی ادبان.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
247
و ضد كمال طراحي شده است كه در اثر وجود «منهاي كمال» و «منهاي
ضدكمال» ايجاد ميشود .به بيان ديگر ،شيطان در وجود هر انساني سهم
مشخصي دارد و كسي نيست كه در درون خود ،عامل تضاد نداشته باشد.
همچنین ،هيچكس نميتواند عامل تضاد را از درون خود حذف كند؛ يعني
نميتواند منهاي ضد كمال را در خود از بين ببرد .بنابراین ،هر فردی يا
مغلوب این شیاطین درونی ميشود و يا آنها را مهار ميكند و تحت كنترل
در ميآورد.
هنرمندي انسان همين است كه بتواند با آگاهی کافی در صدد مديريت
ن درونش را به تسليم در آورد تا
صحيح منهاي درون خود برآيد و شياطی
بتواند مسير كمال را طي كند .اين هنر بدون وجود «شیطان» نشان داده
tarikhema.org
نميشود .از اين منظر ميتوان گفت كه «ابليس» يكي از اركان هستي است
ل انسان
که در قالب كثرتيافتهي خود که منهای ضد کمال هستند ،به كما
ارزش میبخشد و به همین لحاظ ،وجود او اهمیت دارد.
تا وقتي كه انسان نياموخته است که در مسیر زندگی حرکت مستقيم
داشته باشد و تنها معطوف به خدا باشد ،در خطر گرايشهاي دروني به ضد
كمال است؛ يعني شیاطین وجود او از هر جهت غير از جهت مستقيم ،او را
مورد حمله قرار ميدهند .اما از زماني كه او ديگر به جهتي جز جهت مستقيم
نگاه نكند ،بر اين شیاطین غلبه كرده است و نه تنها ديگر شيطان براي او نقش
گمراهكننده نخواهد داشت ،بلكه غلبه بر آن ،عامل تعالي او ميشود .كسي كه
در وضعیت دوم است ،وجود شيطان را ارزشمند ميبيند؛ اما معموال كسي كه
در وضعیت اول قرار دارد ،از وجود او گلهمند است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
248
براي تفهيم اين مطلب ميتوان از مثال سادهاي استفاده كرد .يك كودك،
خطرات تماس با آتش را نميشناسد و به همين دليل ،الزم است كه براي دور
ماندن او از آتش ،آن را به او وسيلهاي خطرناك معرفي كرد .اما وقتي به رشد
الزم رسيد ،بدون این که خود را در معرض خطرات آتش قرار دهد ،بر آن تسلط
مییابد و ديگر نگراني از آسيب ديدن از آن برای او وجود نخواهد داشت .پس
در مرحلهاي كه شناخت و توانايي الزم را ندارد ،يك ديدگاه نسبت به آتش دارد
و وقتي با ویژگیهای آن آشنا شد ،ديدگاه ديگري پیدا خواهد کرد.
بهعبارتي ،شيطان نیز ميتواند از دو منظر مورد ارزيابي قرار گيرد .در نگاه
اول ،او عامل گمراهي و به همين دليل منفور است و در نگاه موشکافانهتر،
زمينهساز امتحان و آزمايش انسان است كه بدون وجود آن ،كمال معنا ندارد
tarikhema.org
و هنر انسان در غلبه بر آن آشکار میشود .در چنين ديدگاهي شيطان ،نعمت
دانسته ميشود .بنابراين ،دوري جستن از شيطان و لعن او بهمعناي پليد
دانستن او نيست؛ بلكه بهمعناي مذمت راه او و روگرداني از تمايالتي است كه
ايجاد ميكند.
انسان بهدنبال خطاهاي خود ،در معرض القائات ،ترفندها و آسيبهاي
«شیاطین بيروني» نیز قرار دارد .شیاطین بيروني از نوع «جن» و «انس»
هستند و وجود آنها نيز براي او عامل آزمايش است .افرادی که تحت تأثیر
شیاطین درون خود ،موجب انحراف دیگران میشوند ،شیطان انس محسوب
میشوند و خواه نا خواه کسانی که با آنها رو در رو میشوند ،مورد آزمایش
هستند .جنیان نیز از نظر شرح وظیفه ،در گروههای مختلف قرار دارند و اگرچه
همگی عامل آزمایش و پختگی انسان هستند و از این نظر از جنس آتش به
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
249
شمار میروند ،گروههایی از آنها در شرایط خاصی نقش به انحراف کشاندن
1
انسان را به عهدهدارند.
بنابراین ،ميتوان گفت كه دليل خلق انواع شياطين جن ،ضرورت وجود
عواملي براي پختگي انسان است .اينكه انسان از جنس «خاك» و شيطان از
جنس «آتش» معرفي ميشود ،رمزي دارد كه با معرفي دو عنصر ديگر يعني
«آب» و «باد» بهتر آشكار میگردد.
انسان موجود تحولپذيري است و به دليل همين شكلپذيري است كه
به «خاك» تشبيه ميشود« .آب» كه به او قوام ميدهد و تعیین میکند خاک
وجود او چگونه تغییر شکل دهد ،آگاهي است و وجود عنصر «باد» پویایی و
انگيزهپذيري وی را نشان ميدهد .اما بيترديد ،گل سرشته شدهي او در حالتي
tarikhema.org
ارزشمند است كه به پختگي برسد .همانطور که اشاره شد ،عامل پختگي براي
او «آتش» است كه نقش آن را شياطين بهعهده دارند .پس ،همهي شياطين
دروني و بيروني عواملي هستند كه انسان با غلبه بر حمالت آنها عظمت وجود
خود را در هستي به نمايش ميگذارد.
طاغوت
اگر هر طغیانگر و هر عامل طغياني را «طاغوت» بناميم ،نه تنها همهي
شياطين دروني و همهی اهل طغیان ،بلکه هر عاملی كه وجود آن مانع كمال
يا باعث طوالني شدن راه خدا ميشود نیز طاغوت محسوب میگردد .با اين
.1برای مثال ،در شرایطی که فرد تمایل به شرک دارد ،با گروهی از این شیاطین مواجه می شود که گمراهی او را تشدید می
کنند و در شرایطی که کسی از کمال و ایمان به غرور و خود بزرگ بینی می رسد ،با گروهی دیگر رو در رو می شود که قصد
ایجاد انحراف بیشتر در او را دارند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
250
تعريف ،مال ،مقام ،فرزند و امثال آن نیز اگرچه به خودی خود طاغوت نیستند،
با طغیان شیاطین درون ميتوانند براي بسياري افراد «طاغوت» به شمارروند.
طاغوت همچون طوفاني كه آرامش دريا را بر هم ميزند و پيشروي كشتي را
به تعويق مياندازد ،در سير كمالي اختالل ايجاد ميكند.
از علي بشنو كه طاغوت تو اوست هرچه مشغولت كند از ياد دوست
- 1فرعونها:
اینها کسانی هستند که با زر و زور و امکانات خود ،مسیر دیگران را در
جهت منافع شخصی خویش (اعم از مورد ستایش بودن یا هر اقدام ضد کمال
دیگر که آنها را راضی کند) منحرف میکنند .نیازها و خواستههای افرادی
که صفت فرعونی دارند ،از حد تمایل به «ثروت» و «قدرت» نیز میگذرد و به
آنجا میرسد که میل دارند مورد «پرستش» واقع شوند 1.اما بر خالف این که
ادعای خدایی دارند ،حتی از وجود نوزادی که احتمال دهند منافع یاد شده را
به خطر میاندازد ،میترسند.
.1در اغلب افراد ،به ترتیب ،ابتدا میل به ثروت ،منجر به گرایش به قدرت می شود و پس از آن ،تمایل به مورد ستایش و
پرستش بودن بروز می کند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
251
- 2ابنملجمها:
این افراد ،به نام حق در مقابل حق میایستند .آنها مدعی فهم بهتر و
دقیقتر حق و حقیقت (نسبت به دیگران) و خداپرستان نادانی هستند که
در تشخیص حق اشتباه میکنند و تا سر حد جان بر عقیدهی نادرست خود
پافشاری میکنند.
-3عمرو عاصها:
اینها طالب حق نیستند؛ اما به آن تظاهر میکنند (خود را مدافع حق جلوه
میدهند) و با سیاستهای مزورانه و عوامفریبی ،مسیر دیگران را از جهت حق
منحرف میکنند.
- 4يهوداها:
tarikhema.org
این اشخاص ،با وجود نزدیک بودن به منبع حقیقت ،در بزنگاه آزمایش،
خائنانه حق را به منافع مادی خود میفروشند و حاضر میشوند با تأمین این
منافع ،چشم از حقیقت بپوشند.
- 5یزیدها:
این دسته کسانی هستند که برای حفظ منافع شخصی به طور عمدی و
علنی همواره در برابر حق میایستند و یا ابایی ندارند که آن را نادیده بگیرند.
- 6منافقین:
این گروه ،با جریان حق همراه میشوند تا در فرصت مناسب ،یا با حفظ نام
«حق» ،آن را به انحراف کشانند و یا در بین همراهان اختالف و تفرقه ایجاد کنند
تا حق را از بین ببرند .یعنی ،در هر صورت ،هدف آنها ایجاد کثرت است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
252
- 7براندازان:
اینها فرصتطلبانی هستند که در فرصت مناسب ،با براندازی نظام حق و قرار
گرفتن در جایگاه تصمیمگیری برای جامعه ،منافع خود را پیگیری میکنند.
- 8ملونها:
این اشخاص برای تأمین منافع خود ،به رنگهای مختلف در میآیند و بر
حسب شرایط ،با هر گونه جریان فکری موافقت و همراهی میکنند و اغلب ،با
چاپلوسی و فرومایگی به اهداف خود دست مییابند .آنها با این عملکرد خویش،
مانع تفکیک جریان حق از باطل و باعث تزلزل جایگاه و موضع حق میشوند.
ج)حركت انسان
tarikhema.org
در مباحث گذشته بهطور مكرر به حركت کثرات آدم در مسير نزولي و
صعودي چرخهي جهان دوقطبي اشاره شد .اين حركت که «حركت ذاتي» نام
دارد ،تنها یکی از انواع «حركت انسان» است که همگی در این بخش شرح
داده خواهد شد.
حركت ذاتي (طولی) و عرضي
خلقت آدم در ميانهي عالم تکقطبی (بدون تضاد) و عالم دوقطبی (تضاد)
شكل ميگيرد .زيرا بخش عام وجود او از اجزايي است كه در عالم پايين (عالم
تضاد) تحقق مييابند و بخش خاص وجودش هديهاي الهي است كه از عالم
باال (عالم بدون تضاد) به آن بخش عام افزوده ميشود.
نفس انسان که «من متحرک» نامیده میشود ،به نوبهی خود ،خاص و از
عالم باال است؛ اما کالبدهای انسان که در اختیار این من متحرک قرار دارند،
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
253
محصول عالم دوقطبی هستند و بخش عام وجود او محسوب میشوند .در عین
حال ،بخشش ویژهی خداوند به انسان که «روحاهلل» نام دارد ،بخش خاصی
است که آن هم مانند نفس (من متحرک) از عالم تک قطبی به وجود انسان
تعلق یافته است؛ ولی «من ثابت» او به شمار میرود .من ثابت و من متحرک
در مقطع خاصی از چرخهی جهان دو قطبی امتزاج مییابند و امکان تجربهای
ویژه را در این چرخه فراهم میکنند.
«آدم» که در چرخهی جهان دوقطبی« ،دوقطبي» و صاحب «اختيار»
است ، 1در ابتدای این چرخه ،خوردن و آشاميدن 2در بهشت را آغاز کرد .او
در این بهشت ناآگاه و ساکن بود 3.یعنی از عظمتي كه وجودش اقتضاي آن را
داشت ،آگاه نبود و رشدي نداشت.
tarikhema.org
.1اختیار در جایی معنا دارد که حداقل دو چیز برای انتخاب وجود داشته باشد .دوقطبی بودن جهان دوقطبی و وجود آدم که
در آن به سر می برد ،امکان انتخاب و اختیار را فراهم میکند.
.2منظور از خوردن و آشاميدن آدم ،بهره مندی از مواهبی است كه در متن عالم دوقطبي وجود دارد و او را باقي نگه
ميدارد.
.3در این مرحله ،آدم صاحب آگاهی های بالقوه ای بود که هنوز آشکار نشده بود.
.4گاهي به اين درخت ،درخت جاودانگي گفته ميشود .جاودانه بودن آدم ،وابسته به نزديك شدن به اين درخت نبود؛ اما او با
نزديك شدن به اين درخت ،به ادراك جاودانگي خود ميرسيد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
254
خداوند به او فرمان داد كه از ميوهي اين درخت نخورد؛ زيرا اين كار،
مستلزم دور شدن او از وحدت بود .اما شيطان وجود او ،او را به اين دور شدن
ترغيب ميكرد .به عبارت ديگر ،گرچه دور شدن آدم از عالم وحدت ،براي او
مفيد بود ،اما در عين حال ،دور شدن و عصیان بود و با این که ماندن او در
بهشت ناآگاهي نزديك ماندن به وحدت بود ،اما هدف از خلقت او را كه آشكار
1
كردن عظمت الهياش بود ،محقق نميكرد.
در اين كشاكش« ،آدم» خوردن ميوهي درخت را انتخاب كرد .يعني او
حركت در چرخهي جهان دوقطبي را آغاز كرد تا بتواند با به جان خريدن
رنج اين حركت ،گوهر وجود خود را آشكار كند و با بالفعل كردن كمال خود،
بهسوي «رب» خويش باز گردد و با قرار گرفتن در بهشت آگاهي عظمت خلقت
tarikhema.org
را به نمايش گذارد .در حقيقت ،خوردن ميوه ،تمثيلي از بهدست آوردن ثمرهي
اين حركت است كه چيزي جز تجربهی حاصل از زندگی در بستر این چرخهی
2
تضاد نيست.
نزديك شدن به درخت ،آغاز حركت است که با خروج از بهشت ناآگاهی
رخ میدهد و خوردن ميوه ،پشت سر گذاشتن تجربهی زندگی با اجزای درخت
مورد نظر و رسیدن به بهشت آگاهی است؛ اما هر دو در جايي از این چرخه
اتفاق ميافتند كه زمان بر آن حاكم نيست و از اين نظر بر هم منطبق دیده
میشوند .با يكجا ديدن همهي مراحل اين رفت و بازگشت ميتوان يكجا به
.1خداوند در طراحی وجود انسان و سیر کمالی او ،حضور او در بستر چرخه را الزم دانسته است و به همین دلیل فرموده
است" :من در ارض خلیفه قرار می دهم" .اما از این اشاره ی تمثیلی که به آدم فرمود به درخت نزدیک نشود ،استفاده می کند
تا به اختیار او تأکید نماید.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
255
هر دو رويداد اشاره كرد .يعني اگر يك ناظر از جايگاهي كه در آن زمان وجود
ندارد ،به اين وقايع نگاه كند ،همه را با هم ميبيند و در این صورت خواهد گفت
که آدم به درخت نزدیک شد و میوهی آن را خورد.
آدم با دست يافتن به ميوهی تجربهی جهان دوقطبی در خارج از بهشت،
میتواند مسیر کمال در بهشت را پیش بگیرد و آگاهانه به مبدأی بپیوندد که از
آن دور شده است .به همین دليل ،خداوند به وجود او بالیده و بهطور تمثيلي،
1
در ازل ،اين موفقيت او را به مالئك خاطرنشان کرده است.
تمثيل گفتگوی خداوند با مالئک ،عالوه بر ارزشمندی وجود آدم ،نشان
ميدهد كه اگر كسي در بُعد زمان گرفتار نباشد ،میتواند بهطور يكجا ،هم
شاهد تخطي آدم از فرمان خداوند و دور شدن او از وحدت باشد و هم بازگشت
tarikhema.org
.1دلیل این که مالئک درکی از ارزش حضور انسان در هستی نداشتند ،این بود که درکی از عشق نداشتند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
256
حركت او در تمام اين مراحل ،كه به ترتيب و رو به جلو انجام ميشود،
حرکتی طولی است که «حركت ذاتي» نامگذاري ميشود .او نميتواند قوانين اين
حركت را تغيير دهد .قانون اصلي اين حركت اين است كه در ذات خود ،همواره
يك جهت دارد و در آن امكان برگشت به عقب و يا متوقف ماندن وجود ندارد.
البته ،وجود كشش مخالف این حرکت (تمايل به عقب) در كل مسير،
پيش رفتن را با ترديد و اكراه همراه ميكند و در بعضي موارد باعث از دست
دادن بعضي فرصتها ميشود؛ 1اما لطف خداوند (رحیمیت او) اجازهي متوقف
ماندن در هيچيك از مراحل حركت را نميدهد .بنابراين ،ميتوانيم اين حركت
را به حركت يك لكوموتيو بر ريل تشبيه كنيم كه از يك مبدأ آغاز ميشود و به
يك مقصد خاتمه مییابد و مسافران آن با سوار شدن در اين لكوموتيو ،حركت
tarikhema.org
.2هر یک از ما انسان ها كثرات وجود آدم هستیم و هر توصيفي كه دربارهي سير آدم ميشود ،مربوط به همهي ما است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
257
موجب به هدر دادن فرصتها یا امکانات دريافت آگاهي ،ادراك حقايق و
برخورداري از لذتهاي معنوي باشد( .اگر همان مثال لکوموتیو در حال حرکت
بر مسیر ریل را در نظر بگیریم ،حرکت عرضی انسان ،قابل تشبیه به کارها و
حاالت متفاوت مسافران هر واگن است).
حركت ادراكي
«حركت ادراكي» حركت از ظاهر به باطن است .شرايط چنين حركتي را
«حركت عرضي» ايجاد ميكند .خود «حركت ادراكي» زمانمند نيست ،اما
تحولي است كه فراهم شدن زمينهي آن نيازمند زمان است .چهبسا زمان زيادي
(سالها) صرف حركت عرضي شود تا در لحظهاي «حركت ادراكي» رخ دهد.
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
258
باطن هر چیز ،متضمن درک وجه الهی بودن آن است و «حركت ادراكي»
1
نامیده میشود .عالوه بر این ،ذات خداوند (هیچقطبی) نیز ،در هر مخلوقي
حضور دارد 2.این حضور باعث ميشود كه هرجزئي از هستي (حتي هر ذره) در
هر لحظه ،بين بينهايت «بودن» و «نبودن» در نوسان باشد« .حركت ادراكي»،
3
متضمن درک این حقیقت نیز هست.
به بيان ديگر ،در هر يك از اجزاي جهان دوقطبي ،همهي عوالم «هيچقطبي»،
«تكقطبي» و «دوقطبي» در هم ادغام است و درك اين ادغام ،با «حركت
4
ادراكي» حاصل میشود.
توجه به اين نكته نیز الزم است كه نفس هر انساني مانند سایر تجلیات
الهی در غايت كمال آفريده شده است؛ اما كمال او بالقوه است و تنها در سير
tarikhema.org
صعودي ،امكان بالفعل شدن آن وجود دارد .به همين دليل ،حركت ادراكي که
درجات مختلفی دارد ،در هر مقطع از مقاطع حركت ذاتي ،متناسب با همان
مقطع خواهد بود .برای مثال ،در زندگی کنونی ،امكان دستيابي به آگاهيهايي
از هفت آسمان 5وجود دارد؛ اما درکی که ناشی از دیدن و یافتن است ،با درکی
که از تحقق یعنی تجربهی آنچه دیده شده به دست میآید ،تفاوت دارد و
.1باطن شامل همه ی حقایق پشت پرده ی هر چیز از جمله ،وجه الهی بودن آن است .آنچه در مسیر کمال کاربرد دارد ،درک
قلبی این حقایق است نه دانش مربوط به آن ها
.2در دو جهان غير خدا هيچ نيست؛ اما این به معنای یکی بودن خالق و مخلوق نمی باشد .زیرا ذات حق همواره برتر و متعالی
تر از هر چیز است.
.3این ادراک ،مستلزم درک ذات خداوند نیست( .هیچ انسانی نمی تواند ذات حق را درک کند).
.4باید توجه داشت خداوند وجودی جدا از اشیا نیست که با آن ها در آمیزد .بر اساس تعلیم پیشوای اول شیعیان(ع)" ،خداوند
در همه چیز وجود دارد بدون آن که با آن ها آمیخته باشد و خارج از آن ها است بدون آن که از آن ها جدا باشد" .درک این
حقیقت ،با حرکت از ظاهر به باطن (حرکت ادراکی) به دست می آید.
.5هفت آسمان ،تمثيلي از صندوقچههاي علم الهي است كه بر پلهي عشق و با اشراق ميتوان به آن دست يافت.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
259
واقع شدن در هفتآسمان (تحقق آن) در مرحلهای رخ خواهد داد که انسان از
1
امکانات وابسته به مکان و زمان بینیاز شود.
به بیان دیگر ،همهي تجليات الهي در غايت كمال آفريده شدهاند و كمال
هر انساني اين است كه به اين كمال پي ببرد؛ اما در صورتي اين كمال به
طور کامل حاصل ميشود كه حركت ذاتي به انتها برسد و او را از نيازمندي
به بينيازي 2برساند .تا پيش از رسيدن به اين بينيازي «حركت ادراكي»
متناسب با هر مرحله ممكن است؛ اما كامل نيست.
د)كمال انسان
در مباحث قبل ،دربارهی موضوع «كمال انسان» توضیح داده شد .براي
tarikhema.org
تكميل آن مطالب ،دو موضوع ديگر مورد توجه قرار ميگيرد كه يكي مربوط
به وجود كماليافتهي انسان در پايان چرخهي دوقطبي و ديگري ،راجع به
كاملترين انسان (در هر مرحله از حركت) است .موضوع اول ،در بخش «انسان
و رب» و موضوع دوم ،در بخش «انسان كامل» بررسي ميشود.
انسان و رب
«وجود سوم» كه عالم تكقطبي مرتبط با هر یک از جهانهای nقطبي
(از جمله جهان دوقطبی) است ،ميتواند از سه منظر تعريف شود و بر این
.1همانطور كه آگاهي داشتن از درجه حرارت باالي استوا ،با قرار گرفتن در آن درجه حرارت متفاوت است ،آگاهي داشتن از
هفت آسمان نيز با رسيدن به آن متفاوت است .هرچه نزديكي به مبدأ بيشتر شود ،ادراك حقيقيتر است و «آگاه شدن» به «
محقق شدن» نزديك ميشود( .اين همان تفاوت «اطمينان ادراكي» و «اطمينان وصولي» است).
.2حركت در مسير صعودي چرخهي جهان دوقطبي ،حركت از نيازمندي به بينيازي است .اين موضوع در بخش معادشناسي
شرح داده شده است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
260
اساس ،سه نام مختلف دارد .يكي از اين نامها «اله» است .نمونهي ايدهآل وجود
آدم كه كمال بالقوهي او را نشان ميدهد« ،اله» او نام ميگيرد 1.بالفعل بودن
کمال در این نمونهی ایدهآل به عنوان «رب» شناخته میشود .اگر بخواهیم
از نگاه انسان به عنوان ناظری که در حال طی کردن چرخه است ،به آن نگاه
کنیم ،رب ،در پایان چرخه قرار میگیرد و اگر از نگاه خود او که ناظر واقع در
فرازمانی است بنگریم ،همچون اله همواره تحقق دارد .به عبارت دیگر ،ظهور
كمال «اله» ،در «رب» است و در عین حال ،هیچ یک از آن دو قبل یا بعد از
دیگری قرار ندارد.
قابليت كمال كه در «اله» به نمايش گذاشته ميشود ،بهدليل آن است كه
«اله» گنجينهي صفات الهي را در خود دارد و به ظهور رسيدن كمال در رب،
tarikhema.org
نشانهي دستيابي به اين گنجينهي پنهان است .آنچه اين گنجينهي صفات
الهی (روحاهلل) را از عالم باالتر دریافت میکند و به اله ميسپاردَ « ،ملِك» نام
ميگيرد .ملك« ،روحاهلل» را به «اله» ميبخشد و در پايان چرخه« ،رب» همهي
اين آگاهيها را آشكار ميكند و الگوي حركت را نشان ميدهد.
اگر مسير حركت در چرخه را در نظر بگيريم ،طبق شكل (ب) «اله» در
ابتداي مسير بوده ،مبدأ حرکت و نمایی از جهان تکقطبی است و «رب» نیز
که در انتهاي مسير است ،نمای دیگر آن به شمار میرود.
.1اگر كسي جوياي كمال باشد ،همواره بايد به اين نمونهي ايدهآل كه براي همه يكي است ،توجه كند و با الگوبرداري از آن،
تسليم آن شود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
261
(شكل )3-10
- 1عالم تكقطبي ،عالم فراتر از تضاد ،زمان و مكان است و به همين دليل
tarikhema.org
«ملك آدم»« ،اله آدم» و «رب آدم» بر هم منطبق هستند و سهگانگي ،بين
آنها وجود ندارد.
- 2هيچيك از اين سه ،از وجود آدم جدا نبوده ،هر يك ،بعدي از وجود او
هستند كه در حركت او نقش دارند.
- 3كثرات آدم (انسانها) نیز حركت خود را از «اله» آغاز كردهاند و به
«رب» پايان ميبرند .در طول مسير ،پذيرفتن تربيت از «رب» ،راهگشاي حركت
صحيح آنها است و وحدت آنها با «رب» ،در پايان مسير اتفاق ميافتد.
در پايان چرخه ،هر كسي با توجه به در اختيار داشتن صفات الهي و
توانايي او ،در معرض يك سؤال (كه آزمایش آخر در چرخه است) قرار
ميگيرد.آن سؤال اين است كه آيا او با توجه به توانايي خدايي كه بهدست
آورده است ،جدايي از عالم وحدت را ميپسندد و ميخواهد خودش خدايي
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
262
كند و يا به وحدت ملحق ميشود و خدايي عالم وحدت را ميپذيرد.
در صورتي كه او خدايي عالم وحدت را بپذيرد ،وارد جهان تکقطبی شده،
به درجهي «رب» مي رسد .پس« ،رب» هر كسي نمونهي عيني و كمال
يافتهي او در پايان چرخه است كه به دعوت خداوند پاسخ مثبت داده است و
ميتواند در تمام مراحل سير او در چرخه ،نقش يك مربي را براي او ايفا كند و
از طريق «روح هادي» جهت كمال را به او نشان دهد.
حتي اگر كسي پاسخ مثبت به اين سؤال ندهد ،سير مجدد در چرخه
را ترجيح داده است و يك دور ديگر آن را تجربه ميكند تا باز به مرحلهي
آزمایش آخر برسد .ممكن است كسي بارها و بارها به اين سؤال خداوند پاسخ
منفي بدهد؛ ولي باالخره در پايان يكي از اين تجربهها به كمال الزم ميرسد و
tarikhema.org
.1براي روشن شدن اين موضوع ميتوان از يك مثال استفاده كرد .همهي ملكولهاي آب فرمول يكساني دارند؛ اما در عين
حال ،هر ملكول آب با ملكول ديگر متفاوت است .رب هر انساني هم با رب انسان ديگر فرق دارد؛ اما در عين حال ،همهي
ربهاي آنها یگانگی دارند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
263
«رب» وجود دارد و مجموع همهي ربهاي جهانهاي nقطبي ،رب همهي
1
جهانها يعني «اهلل» است.
حال میتوان احتمال دادكه انسان وارستهای مانند حالج نیز ،بر این اساس
زبان به بیان «انا الحق» گشود که اگر كسي به ادراك رابطهي خود با «رب»
برسد ،اين حقيقت را درك ميكند كه «رب» ،خو ِد به كمال رسيدهي اوست؛
نه اين كه خود را در شرايط اين جهانياش «رب» بيابد و «رب» بداند .او حقايق
عالم را در خود كمال يافتهي خويش (رب) ميجويد و راه كمال را با هدايت
آن دنبال ميكند.
وي آيينــهي جمال شـاهي كـه تـويي اي نسخهي نامهي الهي كـه تــويي
tarikhema.org
بيرون ز تو نيست هرچه در عالم هست از خود بطلب هر آنچه خواهي كه تويي
انسان كامل
در میان انسانها ،كساني كه بیش از سایرین به اطالعات هفت آسمان
دست مييابند و معماهاي خلقت را كشف ميكنند و همچنين ،در اثر ارتباط
با خدا و بهرهمندي از آگاهيهاي بهدست آمده ،داراي بهترين بينش و مرام
ميشوند« ،انسان كامل» نام ميگيرند .آنها افرادي متعالي هستند كه نسبت
به سايرين ،هم برتري ادراكي و هم برتري رفتاري دارند.
انسان كامل در مقايسه با ديگران ،صفات ارزندهي بيشتري دارد؛ اما
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
264
نميتوان صفات او را صفات خداوند دانست؛ زيرا هر فردی (حتي اگر انسان
كامل باشد) نيازمنديهاي طبيعي و اوليهای دارد و دچار محدوديتهايي است
كه جسم او برايش ايجاد ميكند .قوانين مربوط به زندگي و مرگ ،مربوط به
همهي انسانها است و هيچكس در زندگي خود ،از نياز و رفع نياز رهايي ندارد.
به اين ترتيب ،همهي انسانها فقير هستند .با وجود اين فقر و نياز ،هيچكس
غني حقيقي نيست و نميتواند همچون خداوند غني باشد.
البته ،حرکت در مسير صعودی چرخهي جهان دوقطبي ،حرکت بهسوي
بينيازي است و انسان در این مسیر ميرود تا صفات الهي را در خودش محقق
كند؛ اما محدوديتهاي هر جهاني (تا قبل از تجربهي بهشت) امكان تحقق
صفات الهی با همهی عظمت مربوط به آنها را سلب ميكند .به همين دليل،
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
265
(شكل )3-11
كه هر كسي به نوبهي خود ،به دنبال كمال بيشتر باشد .همين باعث ميشود
كه انسانهاي كامل (بهعنوان كساني كه در كمال گوي سبقت را از سايرين
ربودهاند) الگوي ديگران معرفي شوند تا ديگران هم مانند آنها راه كمال را
بهتر در پيش بگيرند.
يكي از عوامل تعيينكننده در موفقيت انسان كامل ميتواند دانش كمال
باشد 1كه از زندگي قبل با خود آورده است .در حقيقت ،كسي كه در اين جهان
داراي زمان ،مكان و تضاد متولد ميشود ،اندوختهي كمالي مخصوص به خود را از
زندگي در جهان قبلي (كه يك بعد اضافهتر داشته است) همراه دارد و كسي كه به
جهان بعدي (جهان فرامكان) ميرود ،اندوختهي كمالي خود در جهان فعلي را به
آن ميبرد و به همين ترتيب ،دانش كمال در هر مقطع ،توشهي راه و دستمايهاي
.1در مبحث «برزخ» مربوط به بخش «معادشناسي» نيز به موضوع «دانش كمال» اشاره شده است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
266
است كه نقش تعيينكننده در تحوالت كمالي مقطع بعدي دارد.
البته اين اصل باعث نميشود كه در طول زندگي ،امكان تحول ناگهاني و
جبران كاستيها و همچنين ،برطرف كردن سوء سابقه وجود نداشته باشد .بلكه
منظور از بيان اين مطالب اين است كه اهميت دانش كمال (كه از زندگي قبلي
آورده ميشود) 1به عنوان زمينهي رشد (در زندگي بعدي آن) بیشتر مورد
توجه قرار گیرد .بنابراين ،حتي اين امكان وجود دارد كه كسي در يك مقطع از
سير صعودي ،متعالی نباشد؛ اما در مقطع بعدي ،درجات کمال را طی کند.
- 3معادشناسي
حركت ذاتي آدم در بستر چرخهي جهان دوقطبي ،در دو جهت است .او
tarikhema.org
در مراحل متعددي از اين حركت ،از مبدأ (جهان تك قطبي) دور ميشود و
سپس با گذراندن مراحل متعدد ديگري به سوي آن باز ميگردد .میتوان این
بازگشت را که دارای مراحل مختلف است« ،معاد» نامید.
اگرچه اغلب ،معاد در معنی بازگشت از این جهان تا قیامت به کار میرود،
منظور از معاد در این کتاب ،سیری بازگشتی است که از لحظهی مرگ از اين
جهان (جهان دارای زمان ،مکان و تضاد)آغاز میشود؛ اما به قیامت خاتمه
نمییابد و تا رسیدن به مقام «رب» ادامه دارد.
نکتهای که توجه ویژه میطلبد این است که همهي این مراحل (بازگشت
به سوي رب) مانند همهي مراحل آمدن تا به اين مقطع ،بر اصل و اساس عشق
طراحي شده است.
.1به مبحث مربوط به «بنیاد» در بخش «من برنامه ریزی شده و من برنامه پذیر» مراجعه شود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
267
حيات عشق و ممات است عشـق و عشق نشور اسـت
(شكل )3-12
.1در حقیقت ،همواره هر مرگی به منزلهی یک تولد است و نمیتوان مرگ و تولد را از هم جدا کرد .اما برای سادگی فهم ،در
این جا مرگ و تولدی که منجر به ورود به برزخ میشود« ،مرگ» نامیده شده و به مرگ و تولدی که آغاز زندگی غیر برزخی
است« ،تولد» گفته شده است .در ضمن ،در این جا منظور از برزخ ،همان برزخ در اصطالح دینی نیست .برزخ در اصطالح دینی،
همهی فاصلهی میان این زندگی و قیامت است که در این جا به عنوان زنجیرهای از زندگیها و برزخها شناخته میشود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
268
- 2اطالع دقيقي از تعداد اين مراحل وجود ندارد؛ اما از نظر ابعاد كلي،
همهي اين مراحل (زندگيهاي برزخي و غير برزخي) که پس از زندگی در
مقطع کنونی پیش رو داریم ،در دو دسته قرار ميگيرند:
-زندگي در فرامكاني (تا قبل از صور دوم اسرافیل)
-زندگي در فرامكاني و فرازماني (از صور دوم اسرافیل تا وصال)
- 3در هر زندگي فقط حركت به سمت جلو امکانپذیر است و به این دلیل
که خاطرهای از مقطع قبل وجود ندارد ،توجهی به آن نمیشود؛ اما در برزخ،
به دليل اينكه امكان توجه به عقب وجود دارد ،در بسياري از موارد ،حركت رو
1
به جلو به تعويق ميافتد.
عالوه بر این ،آنچه در مبحث معاد اهمیت ویژه دارد ،موضوع «قیامت» است.
tarikhema.org
آغاز واقعهي قيامت ،مرحلهاي است كه تسلط بر زمان حاصل ميشود 2.اين
مرحله ،با محشور شدن همگاني و نشر پس از آن آغاز ميشود؛ با غوغا و مجادله
ادامه مييابد و با دریافت کارنامه و نوعی رضايت به پايان ميرسد و پس از آن،
همه به «جهنم» وارد ميشوند .جهنم ،گذرگاه پر رمز و رازي براي همهي افراد
است كه برخي به سادگي از آن عبور ميكنند و برخي ديگر ،رنج بسياري را در
ت فراهم شود.
آن متحمل ميشوند تا آمادگي ورود آنها به بهش
تجربهي بهشت نیز براي همه يكسان نيست و زندگي در آن شامل دو
مرحله است« :بهشت در كثرت» و «بهشت در وحدت» .درست پس از همهي
اين مراحل ،آخرين آزمايش هر انسان انجام ميشود و اين آزمايش براي ورود
.1چگونگي و علت اين بازماندگي در بخش «برزخ» ذكر ميشود.
.2براي توصيف معاد از اين مرحله به بعد اين مشكل وجود دارد كه همهي توصيفات ،نوعي توالي را نشان ميدهند كه وجود
زمان را تداعي ميكنند؛ در حالي كه وقايع مورد توصيف به رغم این ترتیب ،زمانمند نيستند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
269
به آغوش وحدت فرا مكان ،فرا زمان و فرا تضاد ،سرنوشتساز است .يعني
كساني كه به خوبي اين آزمون را سپري كنند ،به برترين بهشت (بهشت خاص
خداوند) وارد ميشوند.
بهطور مسلم ،اين توضيح مختصر ،گوياي جزئيات «معاد» و عظمت آن
نیست؛ اما بهعنوان مقدمهای برای شرح بیشتر مطرح شد.
ب) مرگ
به طور کلی« ،مرگ» عنوان پديدهاي است كه آدمی را از يك نوع زندگی
به نوع ديگر آن متحول ميكند .به همين دليل ،حتي وقتي کسی که در
مسیر حرکت عرفانی است ،دچار يك تحول معرفتي ميشود ،ميتوان گفت كه
tarikhema.org
براي او مرگ عرفاني اتفاق افتاده است؛ زيرا با اين تحول ،زندگي او به زندگي
جديدي تبديل ميشود .اما در اينجا به طور خاص ،منظور از مرگ ،اتفاقي
است كه انسان را از یک زندگی گذر میدهد و او را در مسير بازگشت به سوي
خدا يك گام به جلو میبرد .این مرگ ،او را به برزخ وارد ميكند و یا از برزخ
به زندگی بعد انتقال میدهد.
همهي انسانها با رویداد ظاهری مرگ آشنا هستند؛ اما هر گروه از آنها
ديدگاهي نسبت به حقیقت آن دارند و اغلب از آن گريزانند؛ در حالي كه مرگ ،يك
جلوه از «رحيميت» خداوند است كه همهي افراد را به سوي او باز ميگرداند.
«مرگ» به عنوان پدیدهای که عامل گذر از مراحل معاد است ،اهمیت
دارد و آشنایی با آن ،به آشنایی با معاد کمک میکند .برای مثال ،شناخت
علت طراحی مرگ از این جهان و آگاهی نسبت به لحظهی وقوع این رویداد و
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
270
همچنین ،آشنایی با فشار قبر و سؤال و جواب پس از مرگ ،برای رسیدن به
این شناخت مفید است.
نقصي به هدف برسد .زيرا خداوند نخواسته است كه انسان تا ابد نيازمند و
از پيوستن به او محروم باشد .بنابراين ،ميل به وصال ،پديدهي مرگ و ساير
عوامل پيش برنده (دميده شدن صور و )...دست به دست هم ميدهند تا او به
نتيجهي الزم برسد.
به بيان ديگر ،مالقات با خدا هدف ويژهاي است كه براي دست يافتن به
آن ،الزم است انسان به خصوصيات خدايي برسد تا اين مالقات ممكن شود.
مسير حركت ذاتي به سوي خدا اين امكان را فراهم ميكند كه او به چنین
خصوصياتی دست یابد و يكي از مهمترين اين ويژگيها «بينيازي» است كه در
هر مرحلهی جلوتر در مسیر صعودي این حرکت ،بيشتر تحقق پيدا ميكند.
.1بعضي از افراد چنان در زندگي بيراهه ميروند كه همواره تمایالت فطري آنها پوشيده و پوشيدهتر ميشود و حتي كمترين
تابشي از آن باقي نميماند .اما اغلب انسانها گمشدهاي دارند كه بسته به نرم افزار بنیاد خود ،در جستجوي آن هستند .در
ادامهي مطلب ،اين موضوع توضيح داده ميشود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
271
به طور خالصه ،يكي از اصليترين عواملي كه انسانها را در مسير نيازمندي
به بينيازي ،پیش ميبرد« ،مرگ» است و به عبارت ديگر« ،مرگ» لطف و
رحمتي از سوي خداوند است كه زمينهي بينيازي ما و مالقاتمان با خدا را
ايجاد ميكند.
شايد به نظر برسد كه بدون مرگ نیز ميتوان بهسوي بينيازي رفت؛ زيرا
ديدهايم كه افراد بسياري در بينيازي زندگي ميكنند و يا قناعتپيشه هستند؛
اما حقيقت اين است كه هركدام از اين نمونهها با بينيازي مورد نظر فاصلهي
زيادي دارد.
انسان در بدو تولد خود ،صد در صد نيازمند است .او رفته رفته ميتواند از
كمك ديگران در انجام امور خود بينياز شود؛ اما اين به معناي بينياز شدن
tarikhema.org
نيست؛ زیرا او فقط به اين توانايي ميرسد كه خود ،احتياجات روزمرهی خود را
برطرف كند .بنابراین ،هر چقدر هم بينياز شود ،همچنان نيازمند خواهد بود.
يك مرتاض ،نمونهاي از بينيازترين افراد به نظر ميرسد كه ممکن است
نياز غذايي او در طول روز ،فقط يك بادام باشد .اما نياز به همين يك بادام
نیز قابل اغماض نيست .عالوه بر اين ،او نيازهاي ديگري هم دارد كه در اغلب
موارد ،اساسیترين آنها نياز به جلب توجه و مورد تحسين واقع شدن است.
او گاه حد بينيازي خود به غذا و يا قدرتهايي را كه در اثر اين رياضت
حاصل ميكند ،در معرض نمايش ميگذارد تا اين نياز بزرگ (نياز به تحسين
و ستايش) را پاسخ دهد.
اگر دقت كنيم ،ميبينيم كه اين نياز ،به نسبتهاي مختلفي در همهي
انسانهاي معمولي (كه به تعالي نرسيدهاند) وجود دارد .همهي اين افراد ،نياز
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
272
به توجه ،محبت و تعريف و تمجيد ديگران دارند .اگر اين نياز تأمين شود،
سالمتي و نشاط آنها محفوظ و گاهی افزوده ميشود و انرژي جسمي قابل
توجهي برای آنها ایجاد میکند .به عكس ،اگر كمبودي در اين زمينه وجود
داشته باشد (مورد توجه ،تأييد ،تحسين و تشكر نباشند و یا مورد شماتت و
تمسخر قرار بگیرند) عالوه بر افسردگي و خمودگي ،انرژي جسمي آنها نيز
كاهش مييابد.
اگر اين انرژي را كه از طريق مواد غذايي بهدست نميآيد« ،انرژي نوع
دوم» 1بناميم ،بايد بگوييم كه بسياري از ما محتاج انرژي نوع دوم هستيم.
2حال ،حتي اگر به قدری متعالي شويم كه چنين نيازي نداشته باشیم ،همچنان
نيازمنديهاي زندگي زميني بر سر جاي خود باقي است و ما در نيازمندي به
tarikhema.org
3
سر ميبريم.
ميلـت همــه در شنـودن و گفتـن بـود كارت همه چون كه خوردن و خفتن بود
بنشين كه من و تـو را در ايـن دار غـرور مقصــود ز آمــدن همــه رفتــن بـود
«عطار»
البته ،پس از مرگ از اين جهان نیز مشكل نيازمندي به كلي حل نميشود؛
بلكه هر مرگي در طول مسير ،درجهاي از نياز را برطرف ميسازد .وفات از اين
.1انرژي نوع اول ،از طريق مواد غذايي و در نهايت ،با سوختن ATPبهدست ميآيد؛ در حالي كه انرژي نوع دوم ،انرژي
ستايشي است.
.2هر انساني كه محتاج انرژي نوع دوم باشد ،بسيار ضربهپذير است.
.3به اين ترتيب ،كساني كه طالب زندگي جاودانه در اين دنيا هستند بايد بدانند كه جاودانگي اين زندگي ،به معناي نيازمندي
ابدي است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
273
جهان ،قيد مكان را از زندگي ما حذف ميكند و به این ترتیب ،بدون جسم
و نيازمنديهاي مكاني آن ،با آزادي عمل بيشتري ميتوانيم هنر خود را در
هستي نشان دهيم و راحتتر در پي كمال باشيم .اما اين نیز كافي نيست و
سلسله مرگهاي ديگري هم الزم است تا به تدریج از اسارت در بعد زمان نیز
1
رها شويم و بينيازي بيشتري را تجربه كنيم.
بهطور کلی ،توجه به ويژگيهاي مرگ و علل طراحي آن ،ما را پذيراي اين
رحمت خاص خداوند خواهد کرد و ارزش آن را در ذهن ما خواهد افزود .زیرا آنچه
باعث بازگشت به سوي خدا باشد ،لطفی است که ما را در بر خواهد گرفت.
با توجه به این که مرگ يكي از انواع تجلي رحمت خداوند است كه همهی
افراد بهطور خاص از آن برخوردار ميشوند ،در لحظهي وقوع ،بسيار دلپذير و
خوشايند است .هر نوع مرگي از جمله مرگ از اين جهان ،همين ويژگي را
دارد .يعني ،همهي ما در لحظهي جدا شدن از جسم خود ،شيريني و لذت
وصفناپذيري را ميچشيم كه مربوط به همين لطف و رحمت ويژه است.
اما بر خالف اين كه از اين نظر ،تجربهي مرگ براي همه يكسان است،
2
لحظهي پيش از این رویداد و زمان پس از آن ،براي همه مشابه نيست.
چگونگي گذر از اين لحظات ،مربوط به تعلقات ذهنی انسان به زندگي ،اشخاص،
.1مرگ ،از يك طرف بينيازي بيشتري ايجاد ميكند و از طرف ديگر امكان تجاربي را فراهم مي سازد كه منجر به كمال بيشتر
ميشوند .يعني مرگهاي پياپي ،زمينهي بهانهجوييهاي ما نسبت به اسارت در مكان و زمان را از بين ميبرد تا اين بهانه را
نداشته باشيم كه مسائل مربوط به زمان و مكان ،ما را از رشد و كمال باز داشته است.
.2در لحظهاي پيش از مرگ ،در مدت زماني به اندازهي كسري از ثانيه همهي وقايع زندگي مرور ميشود و در اين هنگام
برداشت افراد از آنچه گذشته است ،ميتواند به تعلق و وابستگی بيشتر و یا رهایی منجر شود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
274
اماكن ،ثروت ،قدرت ،خدمت ،عبادت ،خوشيها ،ناخوشيها و ...است.
اين وابستگيها در لحظهي پيش از مرگ ،دل كندن از زندگي را دشوار
كرده ،به دليل ايجاد احساس انزجار از مرگ ،فرد را دچار عذاب ميكند .در
حالي كه رهايي خاطر از همهي آنها عامل استقبال از مرگ و آسودگي از هر
نوع كشمكش با آن بوده ،عشق به خدا و تمايل به حركت به سوي او ،زيبايي
آن را شكوه بيشتري ميدهد.
كــان راه بـه تـوسـت ميشـناسـم گــر مـرگ رسـد چـرا هـراســم
كــو راه ســراي دوســتان اسـت اين مرگ نه بـاغ و بوســتان است
چـون مرگ از اوسـت مرگ من باد تـا چنــد كنم ز مـرگ فـــرياد
tarikhema.org
اين مــرگ نه مرگ نقـل جاي است گر بنگـرم آن چنـان كـه رايسـت
خـوش خسـبم و شــادمـانه خيـزم چـون شـوق تـو هست خانه خيزم
«نظامي گنجوي»
بنابراين:
عـزيـز دار ريـاحيـن بوسـتانـي را يكيست آمدن و رفتن سبكروحان
«صائب تبريزي»
و
رفتـنازعالـمپرشـوربـهازآمـدناسـت غنچهدلتنگبهباغآمدوخندانبرخاست
«صائب تبريزي»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
275
پس از مرگ نيز راحتي يا ناراحتي هر فردي به خود او بستگي دارد.
دردمندي و عذاب پس از مرگ ،ناشي از اين است كه فرد ،به جاي استفاده
از شرايط آزادی از بند مكان و حركت به سوي زندگي بعدي ،شروع به تالش
نافرجامي براي بازگشت به زندگي ميكند و در نهايت ،باقي ماندن در ميان
بازماندگان را (كه براي او مناسب نيست) ترجيح ميدهد .در اين وضعيت،
عذاب او ناشي از فشار باقی ماندن در شرایطی است كه مناسب ساختار وجودی
او نیست و در حقیقت ،نفع او در این است که آن را ترک کند .به بيان ساده،
وابستگي او ،او را از ادامهي راه (وضعيت مطلوب) باز ميدارد و اين شرايط،
آزاردهنده است:
tarikhema.org
ز هر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است غالم همت آنم كه زير چرخ كبود
«حافظ»
فشار قبر
یکی از موضوعات مطرح شده دربارهی وقایع پس از مرگ ،فشار قبر است
که بعضی آداب و رسوم دینی نیز بر پایهی آن شکل گرفته است .برای مثال،
بخشي از مراسم تدفين در بين مسلمانان اين است كه در قبر ،پوشش روي
چهره را كنار ميزنند و جسد را تكان ميدهند .يكي از داليل انجام اين كار،
كمك به صاحب جسد است تا با ديدن جسم بيجانش مرگ خود را باور كند.
بسياري از كساني كه از دنيا ميروند ،نميخواهند مرگ خود را بپذيرند و اين
ناباوري براي آنها دردسر آفرين است.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
276
ممکن است كسي كه پس از در گذشتن ،مرگ خود را باور نميكند و يا
نميخواهد آن را بپذيرد ،قصد بازگشت به بدن خود را داشته باشد؛ اما عالوه
بر اين كه به مقصودش نخواهد رسید ،در تالش براي تسخير جسم خود ،تحت
فشار و سختي عظيمي قرار ميگيرد كه همان «فشار قبر» 1است.
بسياري از ما گمان ميكنيم كه به راحتي حقيقت مرگ را خواهيم
پذيرفت؛ در حالي كه فقط تعداد اندكي از درگذشتگان هستند كه به دليل
معرفت و آگاهي (دانش كمال) به سادگي دست از اين دنيا (از جمله جسم
خود) ميكشند و بدون فشار قبر بهسوي زندگي بعدي رهسپار ميشوند .اين
عده كه هواي ديدار پروردگار و عزم كوي او را دارند ،حتي لحظهاي در فشار
وابستگيهاي زميني باقي نميمانند و كوچكترين تمايلي براي بازگشت به
tarikhema.org
جسم خود ندارند .بنابراين ،از این نظر ،دچار عذاب و آزردگي هم نميشوند.
گر سر كويت شود مدفن پس از مردن مرا كي عذاب قبر پيش آيد در آن مدفن مرا
شيشهي مي تا رهـاند ساعتي از مـن مرا چند باشم در جدل با خود ز غم ساقي بيار
«محمد فضولي»
سؤال و جواب پس از مرگ
همهی ما در مراحل مختلفي از معاد ،در معرض پرسشهايي خواهيم بود
كه پاسخ آنها ازحال و شرایط ما معلوم است؛ یعنی هر كدام ،به فراخور دانش
.1فشار قبر يك اصطالح است كه براي سختي لحظات پس از مرگ به كار ميرود و آنطور كه برخی تصور ميكنند ،فشار
فيزيكي در درون قبر نيست( .با تعبيهي سنسورهاي حساس اندازهگيري فشار در قبر ،ميتوان اين موضوع را اثبات كرد ).عالوه
بر اين ،فشار قبر بايد حقيقتي غير مرتبط با فضای قبر باشد؛ وگرنه اين سؤال باقي ميماند كه آيا كساني كه جسم آنها به
خاك سپرده نميشود ،فشار قبر ندارند؟!
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
277
كمال خود ،در حال ابراز پاسخ آنها هستیم .يكي از اين مراحل ،لحظهي پس
از مرگ است.
در اين لحظه ،در حالی که فرد در تالطم ناشی از دگرگوني شرايط است ،به
خود آمده ،در جستجوي اين كه چه با خود آورده است (كه به كارش بيايد)،
پاسخ همهی سؤاالت خود در این زمینه را مييابد .به عبارت دیگر ،مالئك
سؤال كننده ،در درون خود او هستند و مأموريت آنها به محض مواجه شدن
با وضعيت جديد آغاز ميشود .پاسخ او به اين سؤاالت نیز ،در عمل نمايان
ميشود؛ چنان كه ماندن او در این برزخ (تا وقتی که به واسطهی رحمت حق
از آن خارج شود) ،نشانهاي از نقص كمالي او و گذر وی از آن ،نشانهاي از همراه
داشتن معرفت و آگاهي الزم برای عبور است.
tarikhema.org
ج) برزخ
پس از مرگ از اين جهان ،انسان از میان کالبدهای شناخته شده ،كالبد
فيزيكي خود را ترك ميكند و كالبد روانی و كالبد اختري خود را از دست
ميدهد .بنابراين ،او با كالبد ذهني خود وارد برزخ ميشود و به همين دليل ،در
اين مرحله از او با عنوان «كالبد ذهني» ياد ميكنيم.
در برزخ پس از اين زندگي ،كالبد ذهني ،بر مكان اشراف دارد و هر زمان در
هر جا كه بخواهد ،حاضر است؛ ولي در عين حال ،زمان براي او همان كميتي را
دارد كه پيش از مرگ داشته است 1.از اين نظر ميگوييم كه اين برزخ ،فرامكان
است؛ اما در آن ،ابعاد زمان و تضاد وجود دارد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
278
برای آشنایی بیشتر با برزخ ،به برخی ویژگیهای این مرحله و رمز عبور از
آن اشاره میشود.
ويژگيهای برزخ
در همهي مراحل حركت ذاتي (در بستر چرخهي جهان دوقطبي) همواره
دو كشش وجود دارد که یکی به سمت جلو و دیگری به سمت عقب است .آنچه
بر كشش رو به جلو تأثیر مثبت دارد ،دانش کمال است .کسانی که از این دانش
کمال بهرهی الزم را ندارند ،به پيش رفتن تمايل نشان نمیدهند و با ميل به
بازگشت ،در جا زدن را ترجيح ميدهند.
«رب» انسان همواره او را بهسوي خود ميخواند و «روح هادي» (به
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
279
(شكل )3-13
كساني كه به درك الزم براي رفتن به زندگي بعد رسيده باشند ،با اختيار خود
از این مرحله ميگذرند و هنرمند خواهند بود.
اما برزخ ،عالوه بر صحنهي آزمايش« ،فرصت بازنگري و جبران» نیز محسوب
میشود .عدهاي كه در اثر عدم تعالي ،سرگردان يا سر سپردهي وابستگيهاي خود
هستند ،مانند مردوديهاي يك آزمون كه ميتوانند در آزمون تجديدي شركت
كنند ،هر لحظه فرصت جديدي براي جبران دارند .کمترین جبران ناآگاهي آنها
در برزخ ،در همين حد است كه بتوانند از آن خارج شوند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
280
وابستگي به آنها ،براي انسان آثار كمالي مثبتي دارد .بر این اساس ،فرزند
ميتواند عامل رشد و تعالي باشد .اما در صورتي كه تعلق خاطر و وابستگي به
او وجود داشته باشد و انرژي ذهني بیش از حدی به خود معطوف كند ،عامل
سقوط خواهد بود.
در زندگي ،زمينهي اين نوع آزمايشها فراهم است و يك نتيجهي آن در
برزخ معلوم ميشود .در برزخ اين امكان وجود ندارد كه انسان هنر خود را در
چگونه زندگي كردن با فرزندش نشان دهد؛ اما حداقل نتيجهي اين آزمايش او
در دنيا اين است كه يا بدون تعلق خاطر به او ،به زندگي بعد انتقال يابد و يا به
دليل اسارت در وابستگي به او ،در برزخ ماندگار شود.
شايد بهتر باشد كه به موضوع رابطهي هر زندگي با برزخ و زندگي بعد از
tarikhema.org
آن ،كمي دقیقتر نگاه كنيم .ابزار كسب معرفت در هر زندگي كمي متفاوت
از زندگي قبل و بعد از آن است .در زندگي کنونی ،مبناي شناخت ما عقل
بوده و هست؛ اما امكان برخورداري از ادراكات پلهي عشق را هم يافتهايم.
همانطور كه ما با ابزار عقل چشم به اين دنيا گشودهايم و سپس به عشق
مجهز شدهايم ،در زندگي بعد نیز تجارب خود را بر پلهي عشق آغاز ميكنيم
و سپس از ويژگيهاي پلهاي متعاليتر از آن برخوردار ميشويم .برای مثال،
بر پلهی دوم زندگی بعدی میتوان به درک عشق رحمانی رسید 1.یعنی
تجربهی عشق بر پلهی اول منجر به این ادراک میشود .به این نکته نیز
باید توجه داشت که هر زندگی ،برای تجربهی عشق محدودیت خاص خود
را دارد.
.1درک عشق رحمانی نیز مراتبی دارد که در هر زندگی بعدی نسبت به زندگی قبل از آن می تواند تکمیل شود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
281
(شكل )3-14
بنابراين ،زندگي بعد ،با ادراك آغاز ميشود و در آن ،دانستههاي حسی و
عقلي (آنچه با اطالعات زميني به دست آمده است) ديگر كاربردي ندارند .گذر
از هر زندگي ،گذر از مدارج كمال است و در پيمودن مدارج كمال ،آنچه قابل
tarikhema.org
د) قيامت
قيامت ،رويدادي پر هيبت و پر غوغا است كه در دو شكل اتفاق ميافتد.
يكي از اين دو شكل« ،قيامت زميني» است كه در زمان وقوع آن ،همه حضور
ندارند .زيرا بسياري از افراد ،پيش از این واقعه ،از دنيا رفتهاند .اما در شكل ديگر
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
282
قيامت كه «قيامت اصلي» است ،همه حاضر هستند و در اين رویداد عظيم،
ایفای نقش ميكنند.
هم قيامت زميني و هم قيامت اصلي با دميده شدن صور رخ میدهد.
دميده شدن صور ،حاكي از اتفاقي است كه يكباره همه چیز را در بر ميگيرد؛
زیرا اعالم مرگ عمومي است .بنابراين ،صور اول ،بشر و هرچه در اين كرهي
خاكي موجود است را به قيامت زميني ميكشاند و صور دوم ،همهي انسانها را
وارد مرحلهي فرازماني ميكند تا وقايع مربوط به قيامت اصلي دنبال شود.
قيامت زميني
يكي از قوانين هستي« ،قانون تولد و مرگ» است .اين قانون (که نام دیگر
tarikhema.org
آن« ،قانون تغییر» است) مجموعهي قوانيني از قبيل «قانون آنتروپي» 1بوده،
فقط مخصوص انسان نيست؛ بلكه هر ذرهاي در عالم ،دستخوش آن ميشود.
در اثر قانون تولد و مرگ« ،انقطاع» از یک حالت و «تولد» در حالتی جدید
اتفاق میافتد .بنابراین ،رهآورد این قانون« ،تحول» است .در جهان کنونی،
انقطاع ،بر اساس قانون آنتروپي و ...يا در اثر يك رخداد غير مترقبه تحقق
مییابد .بنابراين ،پديدهي مرگ ،در حالت اول ،طبق يك سري از قوانين معلوم
و در حالت دوم ،بر اساس قانون احتماالت است .در هر دو حالت ،انقطاع
قانونمند است و قانون مربوط به آن (قانون تولد و مرگ) ملكي است كه به نام
2
«عزرائيل» شهرت دارد.
.1قانون افت و کهولت
.2اگر يكي از اجرام آسماني با جرم ديگري برخورد كند ،عمر آن به پایان می رسد و تغییر شکل می یابد؛ در غير اين صورت
نيز به مرور زمان و طبق قانون خستگي همين اتفاق ميافتد .انسانها نیز يا در اثر حوادث و يا در اثر خستگي سلولي و كهولت
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
283
زمين ،خورشيد و ساير اجزاي كهكشانها نیز در معرض اين قانون هستند
(ذخيرهي هيدروژن خورشيد رو به تمام شدن است و .) ...يعني به غير از هر
رويداد مرگآور که موجب مرگ میشود ،بر اساس روندي طبيعي ،همه چيز
رو به نابودي است .پس از انهدام 1همهچيز ،باز هم طي تغييرات فيزيكي و
شيميايي ،ستارههایی ديگر ،خورشيد ،سيارات و منظومههايي ديگر و ...پديد
خواهد آمد.
در حال حاضر شرايط زيستي زمين در حال تغيير است و نه تنها قابليت
زيستن بر آن از دست ميرود ،كم كم عمر فیزیکی آن نيز به پايان ميرسد.
تغييرات اجزاي مختلف منظومهي شمسي بر هم تأثيرگذار است و سرانجام
روزي خواهد آمد كه همهچيز متالشي ميشود و اين مرگ گسترده ،همان
tarikhema.org
از دنيا ميروند .پس بهطور كلي دو نوع «اجل» وجود دارد كه هر چيزي در اثر مواجهه با يكي از آنها دستخوش مرگ ميشود.
يعني مرگ ،طي يك روند ناگهانی يا تدریجی طبیعی اتفاق ميافتد.
.1تغییر به حالت دیگر (هر چیزی در بقای ذاتی است و این را «اصل بقای عام» مینامیم .در عین حال ،تحول و دگرگونی،
شامل حال هر چیزی میشود).
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
284
قيامت اصلي
مجری قانوني كه يكباره همهي ما را به مقطع فرازماني ميكشاند و قیامت
اصلی را پدید میآورد ،ملك «اسرافيل» است .توصيف اين مرحله و مراحل پس
از آن ،به ناچار توصيفي زمانمند است؛ اما بايد توجه داشت كه اين ناتواني در
بيان ،ذهن ما را از حقيقت فرازمان اين وقايع دور نكند.
- 1حشر و نشر
به محض این که همهی انسانها با هم از حد زمان میگذرند (وارد مرحلهی
فرازمان میشوند) «حشر» اتفاق افتاده است .در حشر ،همهچيز بر هم منطبق
ميگردد و تکدرخت هستی دیده میشود .همچنین ،به دلیل این که در این
tarikhema.org
مرحله ،هیچ انسانی جلوتر يا عقبتر از دیگران نخواهد بود ،همهی افراد در كنار
هم قرار ميگيرند و بهعنوان همهی جلوههای نفس واحدي كه «آدم» نام دارد،
با عظمت وجود آن مواجه ميشوند.
نفس واحد در همهی مقاطع چرخهی جهان دوقطبی وجود دارد؛ اما به
دليل ناآگاهي و بهخصوص به دليل وجود زمان ،درک آن براي اكثر افراد مقدور
نيست .بنابراین ،با فرو افتادن پردهي زمان و آشكار شدن هيبت آدم ،بسياري
به وحشت ميافتند.
اين وحشت دو دليل دارد .اول اين كه در همهي مراحل حركت ذاتي براي
كساني كه از دانش كمال الزم برخوردار نيستند و ميل و اشتياق وصال ندارند،
پيش رفتن (رويارويي با وقايع و شرايط جديد) واهمهبرانگيز است .بنابراين ،آنها
با اين ورود غير اختياري و ناگهاني به مقطع فرازمان ،دچار هراس ميشوند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
285
و دوم اين كه پيش از این مرحله ،براي اين عده ،دركي از «وحدت»
وجود ندارد و براي اولين بار در حشر معلوم ميشود كه همه با پيوستگي
و وابستگي عميقي يك نفس واحد را شکل دادهاند .براي آنها عظمت اين
حقيقت ،هولانگيز است.
اين دلهره و ترس (ناشي از ناآشنايي با ابعاد جديد و عظمت وحدت) موجب
گريز افراد از يكديگر و فروپاشي ظاهري این وحدت ميشود كه به آن «نشر»
ميگوييم 1.به اين ترتيب ،صور اسرافيل ،عامل حشر و ميل تعداد زيادي از ما
به كثرت 2،عامل نشر ميشود.
- 2مجادله
tarikhema.org
افراد زيادي براي زندگي در مقطع قيامت آگاهي و آمادگي ندارند و این
باعث میشود تصوير مبهم و ناآشنايي از اين مرحله مشاهده كنند و يا برخي
از آنان ،مانند نابينايان و ناشنوايان به دنبال نوري و صدايي براي برخورداري
از امكانات زندگي در اين وضعیت فرا مكان و فرا زمان بگردند و در حسرت
ناتواني ،آشفتهحال باشند .آنها از وضعیت قبل از قيامت (زندگی در مقاطع
زمانمند) دانش كمال مناسبي با خود به همراه نياوردهاند تا بتوانند با شرايط
3
جديد همراه و هماهنگ باشند و اين موضوع آنها را آزار ميدهد.
به همين دليل ،شروع به اعتراض ميكنند .اعتراض آنها بر اين
.1اگر پیش از قیامت ،همه به درک وحدت می رسیدند ،این نشر و پراکندگی رخ نمی داد.
.2ميل به كثرت ،يك ميل دروني بوده ،عامل آن ،تضاد و تجهيز نبودن به درك نفس واحد است .به دنبال اين ميل ،هر يك از
افراد که مانند اعضاي تن واحدی می توانند در کنار هم باشند ،به سمتي می گریزند و پراكنده ميشوند.
.3تقريبا همهي افراد به جز اندكي از آنها با ورود به قيامت ،در نوعي نارضايتي به سر ميبرند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
286
اساس است كه طرح خلقت الهي را ناعادالنه ميدانند و همهي طرحهاي
زيرمجموعهي آن را نامناسب و بيفايده تلقي ميكنند .بنابراين ،در قالب
سؤاالتي به محاكمهي خداوند ميپردازند .اين محاكمه عامل ديگري هم دارد
كه آن را به اوج ميرساند.
آنها با عظمت «نفس واحد» مواجه شدهاند و از هم گريختهاند .بنابراين،
خود را در معرض اين سؤال ميبينند كه چرا وحدت و پیوستگی با یکدیگر
را از دست داده و جلوهی حقیقی آدم را در هم شكستهاند .اين موضوع باعث
ميشود كه براي توجيه خود ،با شدت بيشتري محاكمه را ادامه دهند و نسبت
به فلسفهی خلقت اعتراض کنند.
در این وضعیت انسان قصد دارد ديگران را مقصر معرفی کند و با سؤاالت
tarikhema.org
و توجيهاتی عدالت خداوند را نسبت به خود منكر شود .او اين بي عدالتي را
عامل زيان خود و نشانهي عدم صالحيت دادگاه قيامت میداند .بنابراين ،توجيه
و دفاع از خود را آغاز ميكند.
- 3اثبات عدالت
مرحلهي ظهور كامل عدالت خداوند براي انسانها ،در قيامت است .كساني
كه قبل از این مرحله ،به اين عدالت پي نبردهاند و در مورد آن اعتراض دارند،
در پاسخ کامل و گستردهي خداوند به مجادلهي قيامت ،سر فرو مياندازند و به
رضايت كامل ميرسند؛ زيرا به عدالت همهگستر او يقين پيدا ميكنند.
مجادله با سؤاالتي از اين قبيل آغاز ميشود كه «چرا مرا در شرايط اين
بندهات نيافريدي تا در جستجوی کمال باشم؟»« ،چرا به من چيزي را كه به
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
287
آن بندهات دادي ،نبخشيدي تا به جای آن که به دنبال آن باشم ،به سراغ کمال
بروم؟»« ،چرا به او بيشتر دادي؟» و . 1...
بعضي از اين مجادلهها عرضي و بعضي ديگر از آنها طولي است .منظور از
مجادلههاي عرضي اين است كه فرد تصور ميكند اگر به جاي افراد ديگري از
هم عصران خود بود ،به كمال ميرسيد و به همین دلیل چون و چرا میکند.
اما مجادلههاي طولي بر این اساس است که شخص آرزو میکند ای کاش در
ادوار تاريخي ديگري زندگي ميكرد .زيرا گمان ميكند كه شرايط تاريخي
ديگر براي كمال يافتن مناسبتر بوده است.
با توجه به فرا زمان بودن مرحلهي قيامت ،اين امكان وجود دارد كه هر
فردي در جواب هر يك از پرسشهاي اعتراضآميز خود ،در هر جايگاه و
tarikhema.org
.1چه بسا فقير ادعا کند كه اگر به جاي فرد ثروتمند بود ،به دنبال كمال ميرفت و ثروتمند ادعا کند كه اگر فقير بود ،گرفتاري
كمتري داشت و راه كمال را پي ميگرفت .زشترو به اعتراض بگويد كه مجبور شده است همواره وقت و انرژي ذهني خود را
صرف زيبا شدن كند و براي همين از كمال باز مانده است و زيبا رو در اعتراض به زيبارويي خود بگويد كه در فريب زيبارويي
و به دليل عرضهي آن به اين و آن ،فرصت يافتن كمال را از دست داده است و . ...
.2كانالهاي موازي كه در مقابل هر كسي قرار ميگيرد ،مربوط به سؤاالت اوست .بنابراين ،كانالهاي موازي همهي افراد مانند
يكديگر نيست .ممكن است پاسخ بعضي اشخاص ،ميلياردها كانال موازي باشد؛ در حالي كه چه بسا كسي باشد كه مجادلهاي
نداشته ،با كانالهاي موازي نيز روبرو نشود .همچنین ،رؤیت وقایع هر یک از کانال های موازی مانند آن است که کسی در سیاره
ای دور از زمین ،به مشاهدهی حوادث آن بپردازد .همان طور که او شاهد افراد و وقایعی مربوط به گذشته خواهد شد که در
زمان مشاهده وجود ندارند ،بیننده ی هر کانال موازی نیز خود را در وضعیتی خواهد یافت که مربوط به مقاطع قبل است .یعنی،
مانند مسافری در زمان ،با تجارب متنوعی از حیات در شرایط مختلف زمانی مواجه میشود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
288
موازي» قرار ميدهد و به دليل اين كه این مشاهده در فرازماني اتفاق ميافتد،
به يكباره داراي همهي تجارب مربوط به اين جهانها ميشود .او در آخر
مييابد كه هريك از آدميان ،صورت مجادلهاي يكديگر بوده ،زندگي هركدام،
یک تجربه از بينهايت تجربهي «آدم» است .يعني مجموعهي همهي افراد در
شرايط و ويژگيهاي متنوع ،حضور آدم را در هستي به نمايش ميكشند و
باالخره در ميان آنها كسي يا كساني خواهند بود كه در جستجوي كمال به
پيروزي برسند و به هدف خلقت آدم تحقق ببخشند و در مييابد كه تجارب
1
ديگران نيز زمينهساز پيروزي اين اشخاص است.
بهطور كلي ميتوان گفت كه حضور هريك از ما بهعنوان تجربهاي از حضور
یکی از کثرات آدم در جهان هستي ،با نقش يكديگر تكميل ميشود و در حقیقت،
tarikhema.org
ميتوان گفت كه زندگی هركدام از ما تجربهاي از تجارب آدم است .گويي آدم ،در
هر يك از ما تصويري از خود را دارد و اصال هيچيك از ما از ديگري جدا نيستيم
و همه ،يك حقيقت در شكلهاي ظاهري مختلف میباشیم.
با درك اين موضوع ،دو نتيجهي نهايي بهدست ميآيد .اول اين كه كساني
كه مورد ظلم يكديگر واقع شدهاند و تا آن مرحله به رضايت از همديگر
نرسيدهاند ،يكديگر را خواهند بخشيد و از حقوق پايمال شدهي خود ميگذرند
و دوم اين كه همهي انسانها با درك عظمت و هدفمندي طرح و نقشهي
خلقت و عادالنه بودن آن ،در حد توقع ،از خداوند راضي ميشوند و در حد اين
.1يك دانش آموز را در نظر بگيريم كه سعي مي كند به پاسخ يك مسئله برسد و بارها در راه حل آن اشتباه ميكند .هربار كه او
جواب خود را به معلم نشان ميدهد ،معلم او را به دقت بيشتر دعوت ميكند؛ تا اين كه در نهايت ،پاسخ را پيدا ميكند .از طرفي،
همهي آن تالشهاي ناموفق ،وقتي ارزشمند ميشود كه دانشآموز به جواب مسئله ميرسد و از طرف ديگر ،او بهعنوان كسي
كه جواب را يافته است شناخته ميشود؛ نه بهعنوان كسي كه بارها به پاسخ غلط رسيده است .هر يك از ما نيز انواع پاسخهاي
آدم به مسئلهي كمال هستيم كه با اين همه تنوع ،در نهايت ،موفق بودن طرح خلقت آدم را اثبات ميكنيم.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
289
مرحله ،تضاد با ديگران و تضاد با خداوند برطرف ميشود.
نتیجهی این رفع تضاد با خدا و اثبات عدالت او ،به رسمیت شناخته شدن
دادگاه قیامت است .بنابراین ،به دنبال این رضایت ،محکمهی الهی به اعمال هر
کسی رسیدگی کرده ،نتیجهی آنها را بررسی میکند.
- 4حسابرسی
محاكمهاي كه به خدا نسبت داده ميشود ،در خود عرصهي قيامت جاري
است .يعني پرسشكنندهاي وجود ندارد؛ اما همين كه فرد به اين مرحله
ميرسد( ،در پيشگاه مالك قيامت) در برابر اين پرسش قرار ميگيرد كه بر
اساس مرام خود ،چه همراه آورده است .يعني از او پاياننامهاي طلب ميشود
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
290
و باالخره ،در پایان این مرحله ،نوبت به جلوهگري بينظير رحمت خداوند
ميرسد .او مطابق با رحمت بيحدش ،تك تك ما را ميبخشد و رضايت خود از همه
را اعالم ميكند و به اين وسيله ،يك بار ديگر همه را بهسوي خود فرا ميخواند.
اگر كسي در اين مرحله بخشيده نميشد ،امكان پيش رفتن در مسير نبود
و حركت ذاتي متوقف ميشد .اما طرح رحمتآمیز الهي دقيقتر از آن است
كه چنين نقصي داشته باشد .به همین دلیل ،نابهجا نيست كه بگوييم قيامت،
پوششي از رحمت است و بلكه همهی آن رحمت است.
- 5تجسم
نفس ما مانند رانندهاي است كه در هر زندگي ،مركبي مناسب آن زندگي
tarikhema.org
را دارد .يعني چون در مسير بازگشت به سوي مبدأ ،پيچيدگي ابعاد جهانهاي
پياپي كمتر ميشود ،پيچيدگي مركب او نیز کاهش مییابد.
براي مثال ،او در این جهان که ابعاد زمان ،مكان و تضاد بر آن حاکم است،
كالبدی فيزيكي دارد و در جهان فرامكان ،اين كالبد را (كه وابسته به مكان
است) از دست ميدهد و مركب او كالبد ذهني خواهد بود .به همين نسبت،
در جهان فرامكان و فرازمان نیز ،مركب سادهتري خواهد داشت كه وابسته به
زمان و مكان نيست و بر آن دو تسلط دارد.
بر اين اساس ،نبايد انتظار داشته باشيم كه در قيامت و مراحل پس از
آن ،جسم فيزيكي يا مشابه آن وجود داشته باشد .البته ،در آنجا همهي
خصوصيات فرد (چه خير و چه شر) در قالب تودهاي از آگاهي تجسم مييابد
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
291
و حتي اگر خلق و خوي حيواني در او بارز باشد 1،اين ويژگيها چنان در آن
تودهي آگاهي بهوضوح ديده ميشود كه گويي حيوانات در قيامت محشور
شدهاند؛ اما برای بقا در این مرحله ،نیازی به تجسم فيزيكي ندارد و مرکب
(جسم) او از جنس دیگری است.
در عین حال ،همان طور که در مرحلهی حشر ،نفس واحد (آدم) نمایان
میشود ،تن واحد (تک درخت هستی) و زوج آدم (ملزومات وجود آدم) نیز در
معرض دید همه قرار میگیرد و به این لحاظ ،جسم فیزیکی ،به عنوان یکی از
این ملزومات حاضر خواهد بود.
از سوی دیگر ،به دنبال مجادله و هنگام مواجهه با جهانهاي موازي ،افراد ،به
واسطهی تسلط بر زمان ،خود را در جايگاههاي مختلفي از جمله در جهانهاي
tarikhema.org
داراي زمان و مكان (كه در آنها جسم فیزیکی نیز وجود دارد) مييابند 2.بنابراین،
از اين نظر نیز ميتوان گفت كه در معاد ،جسمانيت فیزیکی تحقق دارد.
ه) جهنم
در مرحلهاي از قيامت كه رحمت بيدريغ خداوند موجب بخشش همه
ميشود ،جلوهي ديگري از رحيميت خداوند آشكار خواهد شد و تاالر جهنم به
روي همه آغوش باز ميكند.
باز هم اغلب بندگان خدا حاضر به حركت رو به جلو (به سوي جهنم)
نيستند .به همين دليل ،به نحو اجباري همگي بهسوي آن كشيده ميشوند.
.1منظور ،خصوصياتي است مانند درنده خويي كه مربوط به حيوانات درنده است ،بيان زهرآگين و گزنده كه جلوهاي از خوي
گزندگي حيوانات گزنده است و . ...
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
292
جهنم ،جايگاه دشمنی و كينهورزي نيست و اساس تشكيل آن عشق و محبت
است .جهنم ،خلف وعدهي خداوند پس از بخشش همگاني نیز نيست؛ بلكه به
مناسبت همان بخشش ،طراحي شده است تا آثار دوري و سوء سابقه را از وجود
همه پاك كند و آمادگي وصال را فراهم سازد.
.2نفس ،در هر مرحلهاي از مسير صعودي (در حركت ذاتي) داراي يك مركب است كه از دل مركب قبل بيرون ميآيد .اين
مركبها مانند پوششهايي مانع از ارتباط ميان نفس و روحاهلل ميشوند؛ اما در هر مرحله يكي از اين پوششها حذف ميشود؛
تا اين كه فقط بين نفس و روحاهلل ،اليههايي از سوء سابقه باقي ميماند .جهنم محلی برای سوختن اين اليهها است که جزء
وجودی ما به شمار می روند و حذف آن ها دردناک می باشد( .همان گونه که در زندگی فعلی ،ترک وابستگی و صفاتی مانند
خساست ،حسادت و ...سخت و دردناک است ،در جهنم تجربه ای مشابه اما به مراتب سخت تر پشت سر گذاشته می شود).
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
293
جهنم است .بهطور مسلم ،ضخامت اين اليهها در مورد افراد مختلف تفاوت
دارد .به همين نسبت هم ،شدت و ضعف سختي جهنم براي همه يكسان
نيست .اما نميتوان گفت كه نفس كسي هيچگونه فاصلهاي با روحاهلل ندارد؛
زيرا حداقل اليهي موجود ،اليهي ناشي از نافرماني در بدو خلقت است.
آدم با تمرد از فرمان خداوند و نزديك شدن به درختي كه گفته شده بود
به آن نزديك نشود ،خود را به زحمت زيادي انداخت .از اين نظر او مانند يك
فرزند فراري از خانه و كاشانهي خویش است كه با زحمت فراوان از دست اشرار
جان سالم به در ميبرد و پخته و ورزيده؛ اما پشيمان و آلوده به اعتياد ،به خانه
باز ميگردد .آن فرزند بر خالف ميل والدين خود عمل كرده است؛ اما قصد
زندگي با آنها را دارد .پس رنج ترك اعتياد (در محلی كه براي اين كار در نظر
tarikhema.org
ويژگيهای جهنم
جهنم ،جايگاه سوختن است (تا امكان ادغام «من ثابت» و «من متحرك»
فراهم شود) و هيچكس نيست كه به آن وارد نشود و از آن عبور نكند .اين
كه بعضي از افراد (با ويژگيهاي مشخص خود) جهنمي و يا بهشتي معرفي
ميشوند ،به اين دليل است كه معلوم شود چه صفتي ارزشمند و چه خصوصيتي
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
294
زيانآفرين است .يعني اين توصيف ،نشانهي آن نيست كه كساني به جهنم و
يا به بهشت وارد نميشوند.
(و البته ،هريك از ويژگيهاي انسان ،عامل تعينكنندهاي در چگونگي گذر از
جهنم و ساير مراحل پس از آن خواهد بود .زیرا همانطور که اشاره شد ،عدهای
به سهولت از جهنم عبور میکنند و عدهای دیگر به شدت ،در عذاب آن گرفتار
میشوند .پس از این مقطع نیز ،شرایط یکسانی برای همه وجود ندارد).
- 1چگونگي سوختن
در هيچ مقطعي از چرخهي جهان دوقطبي ،حقايق اين چرخه ،به اندازهاي
كه در جهنم آشكار است ،برمال نيست .به همين دليل ،در آن جايگاه ،هركسي
tarikhema.org
نسبت به رسالت بندگي كه بايد انجام ميداده است ،آگاه ميشود و در حالي
كه به وجود ساحت مقدس صفات الهي (روحاهلل) در خود پي ميبرد و هدف
از آفرينش خود را درمييابد ،با نتيجهي اعمالش نيز مواجه ميشود .آتشي كه
فرد ،بهشدت از آن ميسوزد ،از قياس ميان اين دو (آنچه بوده است و آنچه
بايد ميبود) ناشي ميشود.
به عبارت ديگر ،آتش جهنم ،آتش حسرت است كه با احساس تنهايي در
هم ميآميزد .اين احساس تنهايي به دليل دوري از وحدت نفس واحد است و
1
تا خروج از جهنم ادامه دارد.
همچنین ،جهنم ،یکی از مقاطعی است که انسان با «تک درخت هستی»
.1به دليل اين كه همراهی با یکدیگر برای حفظ نفس واحد (وحدت) را نپذيرفتهايم و به اين ترتيب ،تنها بودن را انتخاب
كردهايم ،در جهنم بهطور مجزا و انفرادي قرار ميگيريم .اين باعث ميشود دچار عذاب سختي باشيم و در عین حال ،ارزش با
ديگران بودن را دريابيم.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
295
مواجه میشود .اما از آنجا که دیدن این درخت در هر شرایطی ،احساس و آگاهی
متناسب با آن شرایط را ایجاد خواهد کرد ،رویارویی با «تک درخت هستی» در
جهنم ،انسان را متوجه خطاهای خود در نسبت با این درخت کرده ،به شدت او را
میآزارد و این درخت را در نظر او بسیار ناخوشایند جلوه میدهد.
در این مواجهه ،انحرافات رخ داده در متن زندگي فرد (در جهان دوقطبي)
معلوم میشود .در حقیقت ،دوقطبي بودن جهان ،بستر مناسبي براي رشد و
تعالي بوده ،انتخابهای هر انسان (که نوع رابطهی او با اجزای تک درخت
هستی را نشان میدهد) ،حرکت به سوی کمال یا ضد کمال را تعیین میکند.
برای مثال ،هر انتخاب ما در زندگي تعيين ميكند كه در حضور عوامل آزمايش
خود (شياطين دروني و بيروني) به نتيجهي خير يا شر برسيم .زيرا يا تسليم
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
296
- 2درها و نگهبانها
هر كدام از ما در هر مقطع از زندگي ،در بهشت يا جهنم به سر ميبريم .در
حال حاضر حجاب زمان اجازهي ديدن اين بهشت يا جهنم را به ما نميدهد.
اما اگر بپذيريم كه بهشت ،آكنده از سرمستي و سرخوشي ناشی از معرفت به
حقیقت و جهنم ،ماالمال از جهل و ناآرامي و نابساماني ما است ،در مييابيم كه
1
همواره درهايي از بهشت و يا جهنم در زندگي ما گشوده است.
چو بندي بر رخم اين در ،شود نقد اين سـرا دوزخ
«فيض كاشاني»
tarikhema.org
همچنین ،وقتي ظلمي ميكنيم ،پيامدهاي مختلف آن ،تعادل دروني ما
را به هم ميريزد و احساس خوشبختی را سلب میکند 2و يا وقتي اجازه
ميدهيم كه دچار يأس و نا اميدي ،غم و اندوه ،اضطراب ،احساس تنهايي و ...
.1براي مثال ،براي كسي كه عالوه بر واقعيت ،به حقيقت دست يافته است ،زندگي در همين دنيا بهشت نقدي است كه ميتواند
از آن بهرهمند شود .زيرا چنين كسي از رؤيت جمال يار حقيقي سرمست است.
زاهـد بيچاره در دل وعـدهي فـردا گرفتت من به نقـد امروز با وصـل بتانم در بهشـت
«امير خسرو دهلوي»
به فرقم سايهي رحمت فكندي رشك طوبي شد نمودي حسن روزافزون بهشت نقد را ديدم
«حزين الهيجي»
مـا را بهشـت نقــد تماشــاي دلبــر اسـت عمــر دوبـاره سـايـهي بـاالي دلبــر اسـت
«صائب تبريزي»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
297
شويم ،هم در حال آسيب رساندن به خود هستيم 1و هم از لذت درك حضور
خداوند محروم ميمانيم.
بنابراين ،ميتوان گفت كه درهاي جهنم ،مجموعهاي از رفتارها و احساسات
ي
منفي است كه بهطور قانونمند ،ما را در همين زندگي ،دچار آسيبهاي جد
(انواعي از نابسامانيها) ميكند .عالوه بر اين ،دامن ه و عمق آثار اين ظلم ،در
جهنم آشكار ميشود .یعنی ،عذاب شديدتري كه باز هم بهطور قانونمند دچار
آن ميشويم ،عذاب ناشي از آگاه شدن از حقيقت اين ظلم ،در جهنم است.
قوانين مربوط به عذاب ،اسباب و عواملي هستند كه ما را در معرض
نتيجهي خطاها و گناهانمان قرار ميدهند .در جهنم ،اين قوانين «نگهبانان
جهنم» محسوب ميشوند.
tarikhema.org
- 3طبقات جهنم
با اين كه همهي انسانها به جهنم وارد ميشوند ،بهطور مسلم ،جهنم
آگاهان و ناآگاهان يكسان نيست .بنابراين ،معلوم ميشود كه جهنم داراي
طبقات مختلفي است كه شدت عذاب در آنها متفاوت است .عالوه بر اين ،بايد
توجه داشت كه عبور از طبقاتي كه در آنها كمترين عذاب وجود دارد ،بسيار
بسيار راحتتر است.
بهترين وضعيت در جهنم مخصوص «موحدان» است .موحد ،كسي است
2
كه در جهت وحدت حركت ميكند .او به بيشترين آگاهي از «هفت آسمان»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
298
دست پيدا كرده است .در نقطهي مقابل اين افراد« ،منافقان» قرار دارند .آنها
كساني هستند كه بدون هيچ بهرهاي از آگاهيهاي هفت آسمان و با ايجاد
تضاد ،در جهت كثرت حركت ميكنند (در وحدت شكاف ايجاد ميكنند).
بين اين دو دسته نیز كساني قرار دارند كه به نسبتهاي مختلفي به
دنبال وحدت و يا كثرت هستند؛ يعني از بعضي جهات ،شبيه موحدان بوده،
از جهاتی دیگر ،منافقند .در ميان اين عده كه تعداد آنها از همه بيشتر است،
انواع مختلفي از «كافران»« 1مفسدان»« ، 2مشركان»« ، 3تكذيبكنندگان» 4و
...وجود دارندكه درجات و طبقات رنج آنها مختلف است.
براي بسياري از ما جهنم ،معمايي پيچيده است .به همين دليل ،شايد بارها
براي يافتن پاسخ اين پرسشها و سؤاالت مشابه آنها انديشيده باشيم كه:
-آيا اگر هوشمندانه بودن نظام خلقت و هدفمندي آن را باور داشته
باشيم ،ميتوانيم قبول كنيم كه گروهي از مردم به كمال و سعادت ابدي دست
مييابند و گروهي ديگر در نقص و سختي و ناكامي جاويدان گرفتار ميشوند؟
طراح نظامي كه انسان را از اصل خود دور ميكند و اجازه ميدهد تا در مشقت
و عذاب هميشگي (جهنم جاويد) باقي بماند ،به دنبال چه نتيجهاي است؟
-آيا اگر بپذيريم خالقي كه عاشق همهي ما بندگان خويش است ،عاقبت
.1كافر :كسي كه حقایق الهی و تقدس اجزاي هستي را ميپوشاند
.2مفسد :كسي كه مانع رشد و شكوفايي خود یا ديگران و باعث تباهی ميشود.
.3مشرك :كسي كه به يگانگي خدا و وحدت هستي پي نبرده است و رو به سوي غير خدا نیز دارد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
299
همهي ما را به آغوش پر مهر وحدت خواهد كشيد ،ناچار نيستيم كه فهم
صحیحتری از ماندگاري و جاودانگي در جهنم داشته باشیم؟ و ...
اما با اين كه اغلب ،پاسخ به اين سؤاالت دشوار به نظر ميرسد ،معماي
جاودانگي در جهنم ،به سادگي قابل حل است .در هر يك از مراحل بازگشت
به سوي مبدأ كه شرايط فرامكاني و فرازماني دارد ،بهطور طبيعي احساس
جاودانگي میشود .زيرا در این شرایط ،زمان معنا ندارد .همين احساس در
جهنم نیز (كه فرامكان و فرازمان است) وجود دارد .پس ،با اين كه هر فرد
جهنمي در نماي كلي ،در حال حركت است و توقفي در كار او نيست ،به نظر
خودش (در هر وضعيت موجود) جاودانه است.
tarikhema.org
«موالنا»
اما پرسش اساسي اين است كه :آيا ممكن است كسي از جهنم خارج نشود؟
پاسخ اين سؤال منفي است و ميتوان داليلي نيز براي آن ذكر كرد:
- 1بازگشت به سوي خداوند بازگشتي همگاني است و كسي نيست كه در
اين بازگشت متوقف شود .در غير اينصورت طرح الهي براي خلق آدم طرحي
.1اگرچه اين شعر براي مناسبت ديگري سروده شده است ،اين حقيقت را به ما يادآوري ميكند كه ما با توجه به شرايط
زمانمند خود در اين دنيا ميخواهيم هر رويدادي را بر اساس زمان تفسير كنيم .به همين دليل ،براي شناسايي بعضي از حقايق
كه با زمان ارتباطي ندارند ،دچار خطا ميشويم.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
300
1
عبث بود كه به تباهي بخشي از وجود آدم (گروهي از انسانها) منتهي ميشد.
- 2هر يك از انسانهایی كه در جهنم قرار ميگيرند ،داراي دو بخش «من
ثابت» و «من متحرك» هستند كه اولي همان «روحاهلل» است .ماندگاري در
جهنم به معناي جهنمي بودن «روحاهلل» و سوختن آن میباشد؛ در حالي كه باقي
ماندن در جهنم فقط تا حذف اليهي ميان آن دو و تزويج آنها ادامه دارد.
- 3اگر كثرت از دل وحدت بيرون آید و هنگام بازگشت به آن ،بخشي از
خود را از دست بدهد ،اين نتیجه به دست میآید كه وحدت اصال وحدت نبوده
و مقداري ناخالصي داشته كه بايد طي فرايندي از آن جدا ميشده است .به
بيان ديگر ،در صورتي كه دور شدن ما تجليات الهي از مبدأ و حركتمان در
چرخهي جهان دوقطبي ،به بازگشت همگاني ختم نشود (اگر عدهاي از ما در
tarikhema.org
مسير جدا شوند) اين نتيجه به دست ميآيد كه خداوند اين رفت و بازگشت را
طراحي كرده است تا باعث زدوده شدن ناخالصي از خودش شود.
(شكل )3-15
. .1اگر رحمت خداوند كه عامل باز گرداندن آدميان به اصل و مبدأ است ،شامل حال عدهاي نشود ،همگاني بودن آن ،چيزي
جز وعدهاي افسانهاي نيست.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
301
با همين بررسي ساده معلوم ميشود ،همانطور كه ناخالصي داشتن خداوند
محال است ،باقي ماندن در جهنم نيز محال است.
tarikhema.org
(شكل )3-16
ز) بهشت
پس از خروج از جهنم ،نوبت به تجربهي بهشت ميرسد .اما ترديد عدهاي
باعث ميشود كه در ايستگاه بين دوزخ و بهشت ،متوقف شوند.
اين عده ،از يك طرف به تكرار تجربهي جهنم بيعالقهاند و از طرف ديگر،
جرأت و جسارت حركت رو به جلو را ندارند .در اين حالت ،چيزي كه باعث
ميشود نگاه آنها به عقب باشد ،اين است كه تا پيش از جهنم ،متكي به
هوشمندی حاکم بر جهان هستی بودهاند و با اين كه مأموريت آن قبل از جهنم
تمام شده است ،همچنان چشم به يارياش دارند.
هوشمندي حاكم بر هستي (در جهان دوقطبي) تا مقطع جهنم ،همهي
اجزاي هستي را شكل ميدهد و عالوه بر این ،بر اساس اشتياق هر فرد ،عامل
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
302
هدايت او ميشود .اما در بهشت ،اين تكيهگاه وجود ندارد و خود افراد بايد بر
مبناي هنر و تجربهي كمالي خود (دانش کمالی) ،از گنجينهي روحاهلل براي
ساختن بستر زندگي و هدايت خودشان بهرهمند شوند.
به عبارتي ،كساني كه در ايستگاه بين جهنم و بهشت مكث ميكنند،
شهامت آزمودن هنر خود در بهشت را ندارند؛ اما سرانجام ،رحيميت خداوند،
آنها را به سمت جلو سوق خواهد داد تا همهي انسانها «بهشت در كثرت»،
«بهشت در وحدت» و «آزمایش آخر» را تجربه كنند.
بهشت در كثرت
دستيابي نفس به روحاهلل (كه ساحت مقدس صفات الهی است) امكان
tarikhema.org
خلق و آفرينش گستردهاي را فراهم ميكند .اما در بين اشخاص مختلف ،توان
برخورداري از اين گنجينهي ارزشمند بسيار متفاوت است و هر فردي به نسبت
آگاهي و آمادگي خود ،از آن بهره ميبرد 1.به همين علت ،در اين مرحله ،هر
كسي بهشت مخصوص به خودش را خواهد ساخت .پس ،از سويي امكان
مسافران مسير بازگشت به سوي خدا (كه از معبر جهنم عبور
ِ آفرينش براي اين
كردهاند) و از سوي ديگر ،تنوع بيكران آگاهيها وخواستههاي آنها ،منجر به
پيدايش بهشتهاي بيشماري ميشود .ميتوان این مجموعهي با عظمت را
«بهشت در كثرت» ناميد.
ما در زندگي فعلي ،توانايي خالقيت ذهن را تجربه ميكنيم .اين تجربه،
.1همانطور كه مراجعه كنندگان به كتابخانهي ملي ،از منابع موجود در آن ،بهطور يكسان بهرهمند نميشوند و دانش آنها
تعيين ميكند كه دامنهي استفادهي آنها چقدر باشد ،بهشتيان نیز بهطور يكسان از گسترهي علم خدايي برخوردار نميشوند؛
زيرا دانش كمال كه با خود دارند ،در ميزان بهرهبرداري آنها مؤثر است .در ضمن ،عالقهي هر فرد ،تعيين ميكند كه چه
چيزي بيافريند.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
303
خلق ذهني هر چيزي است كه دوست داريم تصور كنيم .در بهشت ،اين تجربه
بسيار وسيعتر است .زيرا خواهيم توانست هر آنچه را كه دوست داريم ،بيرون
1
از ذهن خود بيافرينيم و در جايي كه خودمان آفريدهايم ،زندگي كنيم.
به بيان ديگر ،در اختيار داشتن گنجينهي صفات الهي و امكان آفرينش
در اين مرحله ،ويژگيهايي است كه ما بر مبناي آن ،جهانها خلق ميكنيم و
2
خليفهي خدا محسوب ميشويم.
تجربه بهشت ،دلپذيرترين مرحله از حيات در چرخهي جهان دوقطبي
خواهد بود؛ زيرا سراسر ،تجربهي خدايي كردن با اجازه و امكاناتي است كه
خداوند متعال ،در نهايت رحمانيت و سخاوت در اختيارمان خواهد گذاشت.
این بهشت بسیار متفاوت از بهشتی است که در ابتدای چرخهی جهان دوقطبی
tarikhema.org
پشت سر گذاشته شده است؛ زیرا بر خالف آن ،امکان خلیفهی خدا شدن را
فراهم میکند .اما بدون حضور در بهشت نخست و بدون سپری کردن مسیری
که به بهشت در کثرت منتهی میشود ،این تجربه به دست نمیآید.
به همین دلیل ،الزم است یک بار دیگر رابطهی آدم ،زمینهی حرکت او و
تکدرخت هستی مورد بررسی قرار گیرد .چنان که پیش از این اشاره شد ،از
منظر فرازمان ،همهی اجزای جهان 3به شکل پیوستهای به هم مرتبط میگردد و
.1همان طور که وجود انسان نسبت به خداوند مجازی محسوب می شود ،آفرینش او نسبت به آفرینش خداوند نیز مجازی
است.
.2هر انسان كاملي ميتواند در هر مقطعي از بستر حركت ذاتي ،متناسب با فقر و نيازمندي و محدوديت ابعاد جهانها،
خليفهاللهي را تجربه كند .اما اين ،در برابر خليفهاللهي در بهشت بسيار ناچیز است .زيرا خليفهي خدا بودن در بهشت ،آفرينش
با علم و قدرت عظيم اوست كه پيش از گذر از جهنم و حذف حائل بين من ثابت و من متحرك ،نصيب كسي نميشود.
.3در این جا منظور از اجزای جهان ،همه ی مخلوقاتی است که در مقاطع مختلف چرخه ی جهان دوقطبی تا مرحله ی قیامت
وجود دارند تا صحنه ی آزمایش و حرکت آدم فراهم شود.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
304
به شکل یک درخت دیده میشود .حرکت به سمت این درخت ،تنها راه خارج
1
.1اگرچه در بخش هستی شناسی ،برای فهم آسان تر ،جهان دوقطبی و هر یک از جهان های nقطبی دیگر به صورت دایره
فرض شد ،با توجه به بی نهایت جهان موازی ،تشبیه هر چرخه ی nقطبی به یک ُکره صحیح تر است و به همین دلیل ،تک
درخت هر جهان nقطبی (از جمله جهان دوقطبی) گستردگی و انشعابات فراوانی دارد که باید آن را در نظر داشت.
.2پس از عبور از جهنم ،انسان حرکت در مسیر تعیین شده را در بستری ادامه می دهد که خودش آن را می سازد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
305
حقایق نمیرسند ،هولناک و زجرآور است .به همین دلیل ،در جهنم که انسان
آن را پیش روی خود میبیند و از تخلفات خود نسبت به آن آگاه میشود ،از
این که پیش از قیامت ،درک درستی از آن نداشته و به درستی با آن مواجه
نشده است ،عذاب میکشد.
به عبارتی ،حیات ما تا قبل از قیامت ،در رویارویی با اجزای این درخت
سپری میشود؛ اما بدون ادراکات پلهی عشق و به طور طبیعی ،صورت کلی
آن را نمیبینیم و بر اساس آگاهی نسبت به آن زندگی نمیکنیم .در قیامت،
اولین جایگاهی که در آن ،همهی انسانها درخت را پیش روی خود میبینند،
مرحلهی حشر است و جایگاهی که در آن ،عالوه بر این مشاهده ،به اشتباهات
خود در قبال آن پی میبرند ،جهنم خواهد بود.
tarikhema.org
با ورود انسان به بهشت ،مسیر بازگشت درخت به سوی خداوند از مسیر او
جدا میشود و تالقی با درخت و نزدیک شدن به آن ،فقط در پایان چرخهی
جهان دوقطبی و در صورتی رخ میدهد که فرد در آزمایش آخر چرخه ،پیوستن
به وحدت را انتخاب نکند و به بهشت خاص خداوند وارد نشود.
انسان در بدو ورود به بهشت در کثرت ،کولهباری از تجربه به همراه دارد
که ثمرهی زندگی همراه با این درخت است .بنابراین ،میتوان گفت تجربهی
خوردن میوهی درخت که با عبور از جهنم تکمیل میشود ،به این معنا است
که هر کسی به گونهای نسبت به نقش درخت آگاه میشود و میتواند از آن
نتیجهگیری کند و با توجه به آنچه در این باره درک کرده است ،آفرینش در
بهشت را آغاز نماید تا در نهایت ،به تجربهی یگانگی و وحدت برسد.
بهشت در كثرت ،ماالمال از «آگاهي» است .زيرا نهرهاي آگاهي بهشتيان ،در
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
306
1
آن روان است و طبقاتش بر اساس درجات آگاهي آنان از هم تفكيك ميشوند.
از اين گذشته ،در اين بزم پرشور ،انواعي از شراب آگاهي نوشيده ميشود و عشق
را متبلورتر ميكند .وجود شراب آگاهي در بهشت نشان ميدهد كه همچنان نياز
به هدايت وجود دارد و هنوز هم راهي براي پيمودن باقي هست.
انسان ،همواره ميتواند از «هدايت زمينه» كه با پيام هميشگي رب و
جهتيابي روح هادي انجام ميشود ،بهرهمند شود .در طول مسير قبل از جهنم،
«هدايت روحالقدس» نيز شامل حال كساني ميشود كه مشتاق هدايت هستند.
اما در بهشت« ،هدايت شخصي» جايگزين هدايت روحالقدس خواهد شد.
منظور از «هدايت شخصي» اين است كه به دليل پيوند با روحاهلل ،چشمههاي
آگاهي و هدايت هر كسي از درون او ميجوشد .با نوشيدن اين شرابها ،رفته
tarikhema.org
بهشت در وحدت
پس از عبور از مراحل «بهشت در كثرت» نوبت به پديدار شدن «بهشت
در وحدت» ميرسد .در اين مرحله ،هنوز خلق كردن و لذت از آن وجود دارد؛
.1بهشتيان ،نيازي به مخلوقات خود ندارند؛ اما تا وقتي كه به اين آگاهي نرسند ،همچنان خلق ميكنند و آنچه خلق ميكنند،
زيورآالت آنها و ميوهي سطح آگاهي آنها محسوب ميشود .سطح آگاهي يكي باعث ميشود كه براي خود ،جسم و خانه و
همخانه بسازد و از وجود حوری و غلمان و ...برخوردار شود و سطح آگاهي ديگري ميل گذر از اين مرحله را بر ميانگيزد.
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
307
اما بندگان خدا ،همه با هم بهشت يگانهاي را (كه رضايت همهي آنها را جلب
ميكند) ميسازند.
در اين ميان عدهاي هم هستند كه حتي تاب ماندن در «بهشت در وحدت»
را ندارند .حرف دل آنها به خداوند اين است كه:
مرا به باده چه حاجت كه مست روي تو باشم مي بهشت ننوشم ز دست ساقي رضوان
«سعدي»
به هر حال ،بهشت در وحدت نيز هميشگي نيست و سرانجام ،كساني كه
به آن راه يافتهاند ،به خوان آخ ِر جهان دوقطبي ميرسند و مورد آزمايش آخر
واقع ميشوند.
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
308
در عين حال ،مسير حركت انسان سراسر آزمون و سنجش است و بدون
اين ارزيابيها طرح بازگشت عبث خواهد بود .زيرا فقط كمالي كه هر فرد در
هر مرحلهي اين امتحانات حاصل ميكند ،كيفيت بازگشت و سرنوشت او را
تعيين ميسازد.
آخرين آزمونی كه هر فردي در مسير چرخهي جهان دوقطبي با آن مواجه
ميشود ،انتهاي حركت در «بهشت در وحدت» خواهد بود .اين آزمايش مهم،
رويارو شدن با يك پرسش اساسي است كه دانسته يا ندانسته در هم ه جاي
مسير با آن مواجه بوده است؛ اما در اين مرحلهي نهايي وضوح آن بيشتر
ميشود و پاسخ مناسب به آن ،نشانهي كمال و كليد كاميابي است.
اين پرسش اساسي كه براي هر انسانی ايجاد ميشود ،اين است كه« :آيا دوست
tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
عرفان نظري
309
اما ديگران كه خودشان عالم تضاد را برگزيدهاند يك بار ديگر تجربهي
حركت در چرخهي جهان دوقطبي را از سر ميگيرند .البته ،هر چقدر هم كه
اين سقوط تكرار شود ،در نهايت ،اين اشخاص نیز در «آزمون آخر» يكي از
اين تجارب ،به كمال الزم براي انتخاب وحدت ميرسند و به همين دليل ،از
ديد خداوند كه فراتر از زمان است و از ابتدا تا انتهاي همهي این حركتها و
پیوستن نهایی همهی انسانها به خود را یکجا میبیند ،همگي به فراخوان
او پاسخ مثبت دادهاند و با غلبه بر موانع جهان تضاد ،مايهي فخر و مباهات
شدهاند .از اين منظر ،آدم به آغوش پرمهر خداوند باز گشته است و از بازگشت
او استقبال شده است.
به اين لحاظ ،هر يك از كثرات آدم (انسانها) در حال شكل دادن به اين
tarikhema.org
تجربهي عظيم بودهاند و خواهند بود و اگرچه در نهايت ،هدف خلقت آنها به
نتيجه خواهد رسيد ،در تالطم طاقتفرساي مسير ،شرايط يكساني ندارند و
بعضي در تب و تاب عاشقانه و لذت كسب كمال ،همواره در «بهشت نقد» به
سر ميبرند و بعضي ديگر ،در فريب ظاهر مسير و در كشمكشهاي تضادآفرين،
در رنج و سختي بوده« ،دوزخ نقد» را به جان ميخرند.
بهشـت و دوزخ باريـكبينـان نقـد ميباشـد
«صائب تبريزي»
به هر حال ،آزمايش آخر بر همهي مراحل حيات بشر سايه انداخته است؛
زيرا هر انساني در هر شرايطي در حال ارائهي پاسخ مثبت يا منفي به اين سؤال
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
310
است و از سوي ديگر ،پاسخ مثبت نهايي (كه با در نظر نگرفتن زمان ،ازلي و ابدي
است) همچون پيماني محكم او را به سوي اصل خود فرا ميخواند .البته ،بسياري
از افراد ،اين پيام را نميشنوند و از آن غافل هستند و بسياري ديگر آن را جدي
نميگيرند؛ اما نظام هستي همواره در حال بازگرداندن نتيجهي غفلت و توجه،
كمال و ضد كمال ،وفاداري و پيمانشكني و ...به هر يك از آدميان است.
گنه از بـرگ و بارون بيـش ديـرم مو از قالـوا بلي تشــويـش ديرم
«بابا طاهر»
خرم و آسودهخاطر ،در حالي به مرحلهي آزمون آخر ميرسند كه چيزي جز
ميل به وحدت در دل ندارند.
وز مي لعـل لبت بادهپرسـت آمدهايم باز هشيار برون رفته و مسـت آمدهايم
مست جام لبت از عهد الست آمدهايم تا ابـد باز نياييم به هـوش از پي آنك
«خواجوي كرماني»
«خیام»
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
311
اصطالحاتی که نویسنده برای معرفی مفهوم و مصداق مورد نظر خود ،انتخاب یا وضع کرده
است ،با عالمت * مشخص شده و واژهها و عبارات متداولی که بر مبنای دیدگاه خود تعریف
کرده یا شرح داده است ،با عالمت ** از سایر کلمات و اصطالحات تمایز یافته است.
،155 ،154 ،153 ،152 ،151 ،150 ،149 262 ،249 ،94 ،87 ،82و 295 **
آب
،169 ،167 ،166 ،164 ،160 ،158 ،156 ،249 ،248 ،209 ،208 ،157 **
آتش
،253 ،249 ،247 ،228 ،216 ،213 ،203 ،209 ،208 ،202 ،110 ،76 ،31 **
آدم
،269 ،263 ،260 ،259 ،258 ،257 ،254 ،245 ،244 ،237 ،234 ،233 ،227 ،221
tarikhema.org
،295 ،291 ،290 ،285 ،281 ،277 ،276 ،260 ،256 ،255 ،254 ،253 ،252 ،246
305 ،302 ،298 ،297و 306 ،291 ،288 ،286 ،284 ،266 ،262 ،261
آگاهی بخشی 61 304 ،303 ،300 ،299 ،293 ،292و 309
آلودگی تشعشعاتی* 133 آگاهی ،47 ،41 ،23 ،21 ،20 ،19 ،18
اَبَرآگاهی* 98 ،75 ،74 ،73 ،72 ،68 ،65 ،62 ،61 ،60
ابلیس** 246 ،245 ،244 ،76 ،19و 247 ،102 ،99 ،93 ،89 ،84 ،80 ،79 ،78 ،76
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
312
،144 ،135 ،114 ،107 ،69 ،65 ،61 اتصال فردی 105 ،85 ،84 ،83 ،81و 124
*
242 ،240 ،232 ،226 ،160و 258 اتصال مدام* 96 ،95 ،93 ،89و 98
اشرف مخلوقات 201 ،119 ،115و 226 اتصال و ارتباط ،86 ،85 ،81 ،80 ،43 ،24
اصل عدالت* 137 ،124 ،121 ،112 ،107 ،106 ،104 ،99
اصل عدم تقابل* 137و 139 160 ،133 ،131 ،125و 169
اصل قابلیت تحقق* 139 اختیار ،108 ،101 ،84 ،64 ،48 ،47 ،19 ،12
اطمینان ادراکی* 158 ،157و 259 ،221 ،168 ،156 ،153 ،146 ،131 ،118
اطمینان رویتی* 157و 158 ،236 ،234 ،227 ،226 ،225 ،224 ،223
اطمینان علمی* 157و 158 261 ،256 ،254 ،253 ،252 ،245و 304
اله 260 ،96و 261 ،60 ،30 ،27 ،23 ،22 **
ارتقای کیفی
الهام ،58 ،55 ،48 ،23 ،19 ،18 ،17 120 ،119 ،89 ،85 ،69و 121
،136 ،135 ،115 ،107 ،78 ،65 ،61 ،60 254و 304 **
ارض
،154 ،153 ،148 ،147 ،145 ،144 ،142 اساس حرکت 80 ،63 ،20و 168
241 ،240 ،232 ،229 ،220و 242 ،49 ،48 ،43 ،29 ،28 اشتیاق
انسان شمولی 79 ،87 ،84 ،83 ،82 ،81 ،78 ،64
انسان صالح** 168 ،159 ،158 ،143و 191 ،114 ،107 ،106 ،104 ،102 ،92
انسان کامل** 265 ،264 ،263 ،259و 303 ،241 ،230 ،207 ،181 ،135 ،130
انگیزهی عبادت 27 ،20و 28 اشراق ،60 ،54 ،53 ،49 ،48 ،23 ،17
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
313
،306 ،302 ،268 *
بهشت در وحدت انگیزهی متعالی* 27و 179
بیتمنایی 29 ،28و 161 257 ،170 ،169 ،144 ،125 ،73و 258
پرستش 237 ،41 ،23و 250 بخش نا خود آگاه 94و 240
پلهی عشق* ،56 ،55 ،54 ،53 ،38 ،35 بخش نیمه خودآگاه 240
،68 ،67 ،65 ،62 ،61 ،60 ،59 ،58 ،57 ،269 ،268 ،267 ،265 ،221 *
برزخ
،129 ،112 ،106 ،96 ،89 ،80 ،70 ،69 ،295 ،281 ،280 ،279 ،278 ،277
tarikhema.org
،96 ،78 ،68 ،67 ،62 ،61 ،60 ،59 ،57 بهشت ،264 ،255 ،253 ،47 ،29 ،27
199 ،157 ،156 ،154 ،128 ،112و ،302 ،301 ،296 ،294 ،269 ،268
تجلیات ،89 ،68 ،63، 39 ،36 ،34 ،33 بهشت در کثرت* 306 ،305 ،302 ،268
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
314
،261 ،254 ،252 ،247 ،246 ،245 ،244 ،207 ،203 ،198 ،196 ،195 ،182 ،169
،289 ،285 ،277 ،269 ،266 ،265 ،262 300 ،259 ،258 ،216 ،215 ،212و 307
308 ،298 ،292 ،290و 309 ،98 ،48 ،43 ،24 ،19 ،18 تحوالت
تعالی ،61 ،59 ،43 ،31 ،26 ،23 ،18 186 ،142 ،141 ،136 ،120 ،106 ،99
،170 ،169 ،161 ،149 ،143 ،124 ،119 تزکیهي اخالقی* 130 ،129و 133
،235 ،227 ،187 ،186 ،182 ،175 ،174 تزکیهي بیرونی* 128
280 ،279 ،271 ،264 ،247 ،238و 295 تزکیهي تشعشعاتی* 132 ،129و 133
تک قطبی* ،209 ،206 ،204 ،196 ،20 تزکیهي درونی* 128و 129
،261 ،259 ،258 ،253 ،252 ،234 ،215 تزکیهي ذهني* 129و 130
tarikhema.org
تالش ،50 ،49 ،48 ،47 ،45 ،36 ،16 تسلیم ،78 ،77 ،50 ،49 ،48 ،47 ،36
،139 ،138 ،128 ،87 ،79 ،78 ،77 ،72 260 ،247 ،113 ،87 ،83 ،79و 295
تولد ،216 ،165 ،59 ،36 ،34 ،31 ،30 120و 164
271 ،267 ،237 ،236 ،226و 282 ،150 ،149 ،90 ،46 ،21 ،18 **
تضاد
293 ،254 ،251 ،242 ،228 ،224و 309 ،198 ،197 ،195 ،168 ،167 ،166 ،165
جرقههای ذهنی 18و 232 ،237 ،229 ،223 ،218 ،216 ،204
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
315
303و 304 142 جنون آنی
**
حفاظ* 125 ،124و 126 ،99 ،98 ،73 ،68 ،67 جهان دو قطبی
*
حفاظ اعظم* 125و 126 ،200 ،198 ،197 ،196 ،195 ،103 ،102
حفاظ عبادی* 125 ،209 ،208 ،207 ،206 ،203 ،202 ،201
حقيقت مطلق 193 161 ،89 ،83 ،25 ،224 ،222 ،221 ،219 ،218 ،216 ،215
حقیقت ،47 ،46 ،40 ،39 ،32 ،25 ،23 ،264 ،262 ،259 ،258 ،255 ،254 ،253
tarikhema.org
،68 ،66 ،65 ،64 ،63 ،62 ،61 ،58 ،48 ،300 ،295 ،294 ،293 ،284 ،278 ،266
،84 ،83 ،82 ،80 ،78 ،72 ،71 ،70 ،69 308 ،307 ،305 ،304 ،303 ،301و 309
،113 ،109 ،107 ،106 ،97 ،96 ،93 ،89 ،208 ،206 ،204 *
جهانهای nقطبی
،145 ،144 ،133 ،126 ،125 ،121 263 ،262 ،259 ،212و 304
،167 ،165 ،162 ،160 ،158 ،157 ،155 ،293 ،292 ،291 ،268 ،27 جهنم
**
،195 ،193 ،188 ،182 ،181 ،169 ،168 ،300 ،299 ،298 ،297 ،296 ،295 ،294
،209 ،208 ،207 ،203 ،202 ،198،196 305 ،304 ،303 ،302 ،301و 306
،251 ،228 ،226 ،221 ،216 ،213 ،210 حرکت ادراکی* 258 ،257 ،100و 259
،271 ،269 ،267 ،265 ،263 ،258 ،254 حرکت جمعی* 106و 112
،289 ،288 ،287 ،285 ،284 ،276،275 ،259 ،258 ،256 ،252 حرکت ذاتی
*
297 ،296 ،295 ،292و 299 ،292 ،290 ،284 ،278 ،270 ،266 ،264
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
316
درک ذهنی 144و 147
*
حکمت الهی 160 ،159 ،112 ،107و 241
درک فرا ذهنی* 145 ،144و 147 حلقههای رحمانی* 112و 131
درک وحدت جهان هستی 150 ،73و 162 ،170 ،136 ،116 ،88 ،29 ،17 **
خاک
،151 ،149 ،148 ،147 ،146 ،144 ،142 92 ،77 ،75و 95 **
خدامحوری
220 ،216 ،184 ،158 ،152و 257 303 ،292 ،254و 304 **
خليف ه
دنیای غیر وارونه* ،41 ،40 ،39 ،36 ،35 خودشیفتگی ،87 ،59 ،35 ،34 ،32 ،31
دنیای وارونه* ،42 ،41 ،40 ،37 ،36 ،35 75و 76 خودمحوری
**
،245 ، 244 ،234 ،233 ،215 ،212 289 ،285 ،284 ،281 ،278و 302
295 ،259 ،258 ،257 ،253 ،252و 310 ،254 ،253 ،203 ،202 ،201 **
درخت
دین 42 ،41 ،36 ،26 ،24 ،23 ،22و 64 ،295 ،294 ،291 ،284 ،283 ،267 ،255
ذات ،161 ،99 ،96 ،83 ،58 ،33 ،32 304 ،303و 305
258 ،257 ،256 ،212و 263 150و 164 درک جمال خداوند
**
ذکر زبانی 96و 97 درک حضور خداوند 150 ،97و 297
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
317
سالک عاشق* 113 ،106 ،65 ذکر قلبی 97
شبکهی مثبت* 186 ،103 ،102و 195 278 ،266 ،263 ،262 ،261 ،260و 306
شبکهی منفی* 186 ،103 ،102و 195 ،104 ،101 ،100 ،99 ،69 رحمانیت
شریعت ،63 ،62 ،26 ،25 ،24 ،23 ،22 رحمت الهی 96 ،85 ،82و 99
شناخت حسی 15و 53 229 ،99 ،86 ،81و 306 **
روحالقدس
شناخت عقلی 57 ،15و 226 ،234 ،233 ،229 ،228 ،227 **
روحاهلل
صلح با خدا 161 ،159 ،158و 164 ژن 238 ،237 ،236و 239
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
318
عبادت خطی 26و 27
*
،165 ،164 ،159 ،158 صلح با خود
عدم* 215 ،194و 307 صلح با هستی 164 ،161 ،159 ،158و 168
عرفان عملی ،87 ،61 ،53 ،51 ،18 ،15 133و 177 **
صواب
عرفان کمال* ،113 ،109 ،108 ،74 ،16 249 ،244و 250 طاغوت
**
151و 182 طبیعت 137 ،64 ،63 ،43 ،39 ،34و 164
tarikhema.org
عرفان نظری 61 ،18 ،15و 189 طریقت** 77 ،76 ،66 ،65 ،64 ،63 ،62و 80
عشق ،32 ،31 ،30 ،29 ،28 ،20 ،18 ظاهر ،64 ،54 ،49 ،39 ،38 ،26 ،20
،45 ،44 ،39 ،38 ،37 ،36 ،35 ،34 ،33 ،141 ،132 ،119 ،93 ،73 ،70 ،69
،61 ،60 ،59 ،58 ،57 ،56 ،55 ،54 ،53 ،257 ،246 ،245 ،242 ،218 ،169 ،167
،80 ،79 ،75 ،70 ،69 ،68 ،67 ،65 ،62 258و 309
،111 ،107 ،106 ،101 ،99 ،97 ،96 ،89 ظلم 288 ،243 ،207 ،195 ،159و 297
،149 ،143 ،129 ،127 ،120 ،114 ،112 ،107 ،106 ،105 ،65 *
عاشق سالک
،181 ،180 ،179 ،175 ،174 ،163 ،162 عبادت ،69 ،30 ،29 ،28 ،27 ،26 ،20
،211 ،210 ،209 ،208 ،206 ،200 ،194 221 ،174 ،173 ،161 ،160 ،125 ،70
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
319
فاز منفی* 46 ،280 ،274 ،267 ،266 ،258 ،255 ،234
فرا تضاد* 269و 308 ،79 ،75 ،36 ،35 ،34 ،32 عشق الهی
**
290 ،287 ،285 ،284 ،283و 308 عشق زمینی 35و 38
فرا مکان* 290 ،285 ،269 ،231 ،148 عقل ،54 ،53 ،42 ،38 ،37 ،35 ،19
و 308 ،67 ،62 ،61 ،60 ،59 ،58 ،57 ،56 ،55
فقر 264 ،176 ،175 ،88 ،84و 303 ،128 ،119 ،112 ،101 ،96 ،78 ،68
فیض 267 ،112 ،111 ،104 ،99و 296 ،221 ،218 ،216 ،215 ،214 ،212 ،211
فیض الهی 111 ،99 ،45و 215 ،232 ،231 ،228 ،227 ،226 ،225 ،224
قرب 108 ،76 ،75 ،40 ،29 ،20 ،16و 187 عقل اول* 206و 214
قربانی 176 ،132 ،131 ،43و 235 عقل جاری* 225 ،224و 226
قیامت ،267 ،266 ،243 ،158 ،105 عقل جزء 143و 144
،285 ،284 ،283 ،282 ،281 ،268 عقل دوم* 206و 214
291 ،290 ،289 ،287 ،286و 292 عقل سوم* 206و 214
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
320
کمیت طلبی 23 کتاب قدرت 145و 146
*
121 **
کنترل ذهن کتاب کمال* 145و 146
گناه 177 ،134 ،133 ،132و 180 کرامت 108 ،74 ،73و 113
و 291 ،63 ،62 ،49 ،44 ،43 ،40 ،31 ،30 ،23
محو 178 ،128 ،91 ،89 ،88 ،87و 179 ،87 ،86 ،77 ،75 ،74 ،73 ،72 ،71 ،64
محور اندیشه 92 ،91 ،89و 93 ،113 ،112 ،109 ،108 ،97 ،93 ،92 ،91
محور وجودی* 96 ،95 ،94 ،93 ،89و 97 ،131 ،128 ،123 ،121 ،119 ،114
tarikhema.org
،156 ،146 ،96 ،89 ،27 ،20 مراتب ،150 ،149 ،146 ،145 ،133 ،132
،210 ،205 ،196 ،195 ،193 ،180 ،168 ،173 ،169 ،168 ،165 ،153 ،152
224 ،215 ،211و 292 ،184 ،180 ،179 ،177 ،176 ،174
291 ،290 ،238 ،233 ،230 ،229و 292 ،234 ،233 ،229 ،227 ،225 ،219
،184 ،183 ،73 ،72 ،47 ،27 مرگ ،247 ،246 ،245 ،241 ،238 ،236 ،235
،270 ،269 ،267 ،266 ،264 ،223 ،216 ،259 ،258 ،256 ،255 ،250 ،249 ،248
،277 ،276 ،275 ،274 ،273 ،272 ،271 ،273 ،266 ،265 ،264 ،263 ،262 ،260
282 ،278و 283 ،295 ،289 ،288 ،287 ،286 ،281 ،277
،266 ،265 ،259 ،256 ،243 ،234 ،233 77 ،75 ،71و 210 کمال محوری
**
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
انسان و معرفت
321
،235 ،234 ،233 ،165 *
منهای کمال 276 ،269 ،268 ،267و 291
236و 247 معرفت ،18 ،17 ،16 ،15 ،13 ،12 ،11
297 موحد
**
،60 ،33 ،32 ،29 ،28 ،27 ،24 ،23 ،21
،180 ،179 ،178 ،177 ،176 نفس ،166 ،156 ،143 ،120 ،97 ،75 ،68 ،65
،228 ،227 ،225 ،224 ،223 ،222 ،277 ،276 ،227 ،184 ،182 ،170 ،169
294 ،293 ،292 ،290و 302 ،216 ،215 ،117 ،98 ،31 **
مالئک
236 ،224و 239 282 ،261 ،260 ،245 ،224 ،220و 284
نیروی اُرگانی* 231 من برنامهپذیر* 239 ،236 ،232 ،82و 240
هفت آسمان** 297،263،259،258و298 من ثابت* ،292 ،253 ،234 ،233 ،232
همفازی با زمان* 136 ،135 ،134و 162 ،252 ،234 ،233 ،232 *
من متحرك
همفازی کالبدی* 141و 142 من معنوی* 243 ،242 ،241 ،233و 244
هوش ،232 ،231 ،215 ،212 ،33 ،17 ،234 ،233 ،165 منهای ضد کمال
*
PDF.tarikhema.org
PDF.tarikhema.org
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻭ ﻣﻌﺮﻓﺖ
322
وجود اول 208 ،206 ،204و 209
*
هوش 215
*
وجود سوم* 244 ،208 ،206 ،204و 259 هوشمندی الهی* ،99 ،98 ،86 ،81 ،20
وحدت ،149 ،114 ،86 ،85 ،84 ،21 113 ،112و 240
،236 ،235 ،233 ،220 ،211 ،207 ،203 201 ،200 ،99 ،98و 301
،269 ،262 ،261 ،255 ،254 ،246 ،237 ،209 ،143 ،77 ،73 *
هوشمندی کل
،299 ،298 ،297 ،294 ،293 ،286 ،285 220 ،219 ،218و 221
309 ،308 ،307 ،306 ،305 ،300و 310 218 ،98 ،73و هوشمندی مثبت
*
tarikhema.org
ویروسهاي غیر اُرگانیگ* 129و 130 ،203 ،194 ،161 ،99 *
هیچ قطبی
285و 292
وابستگي* 162
وجدان 239
PDF.tarikhema.org