You are on page 1of 18

‫دفترچه محاسبات طراحی پل فوالدی‬

‫سیدالیاس هاشمیان‬
‫‪S.elyas_hashemian@yahoo.com‬‬

‫سال تحصیلی ‪4939-4931‬‬


‫‪ ‬تعریف مسئله‬

‫‪ ‬در این پروژه سعی بر این شده است عرشه یک پل یک خطه راه به دهانه ساده ‪ 53‬متر و عرض کل ‪ 4.6‬متر‪،‬‬

‫شامل‪ 2‬تیر به فاصله محور به محور ‪ 5‬متر را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم‪.‬‬

‫‪ ‬تیرورق فوالدی ‪ ST37‬با ‪ fy=250 Mpa‬و جان ‪ 0322*22‬و بال فشاری ‪ 632*23‬و بال کششی ‪322*32‬‬

‫و بتن دال به ضخامت ‪ 222‬میلیمتر با مقاومت ‪ 22‬مگاپاسکال و پوشش ثانوی آسفالت ‪ 022‬میلی متر و هانچ‬

‫‪ 53‬میلیمتر می باشد‪.‬‬

‫‪ ‬پایه کناری این پل از نوع باز بوده و دارای ارتفاع ‪ 2‬متر می باشد‪.‬‬

‫‪ ‬جهت طراحی لرزه ای عناصر پل ‪ ،‬تیپ خاک منطقه ‪ 5‬در نظر گرفته و شتاب مبنای طرح ‪ 2.2‬فرض شده است‪.‬‬

‫‪ ‬عرض کنسول ‪ 0.5‬متر در نظر گرفته شده است‪.‬‬

‫‪ ‬این پل دارای جان پناه هایی به عرض موثر ‪ 622‬میلیمتر و وزن ‪ 622‬کیلوگرم بر متر مکعب می باشد‪.‬‬

‫‪ ‬همچنین قسمت پیاده رو این پل در یک سمت این پل به اندازه عرض موثر ‪ 0‬متر به وزن ‪ 422‬کیلوگرم بر متر‬

‫مکعب می باشد‪.‬‬

‫‪ ‬عرض سواره رو مسیر نیز ‪ 5.4‬متر طبق نشریه ‪ 051‬برنامه و بودجه درنظر گرفته شده است‪.‬‬

‫‪ ‬بار های زنده لحاظ شده در طراحی بار عادی نشریه ‪ 051‬می باشد‪.‬‬

‫‪ ‬ستون به کار برده شده دایره ای و با قطر ‪ 0.2‬متر می باشد‪.‬‬

‫‪ ‬قاب ‪ 2‬ستونی لحاظ شده است که فاصله ستون ها ‪ 6‬متر می باشد‪.‬‬

‫‪ ‬تیر سرستون ‪ ،‬تیری مستطیلی به عرض ‪ 2‬متر و ارتفاع ‪ 0.3‬متر در نظر گرفته شده است‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫‪ ‬طراحی شاهتیر فوالدی‬

‫در ابتدا با مدلسازی مسئله معرفی شده در نرم افزار ‪ SAP2000‬نتایج بارگذاری از نوع ‪ moving load‬را‬
‫استخراج می نماییم‪ ،‬سپس با محاسبه بارگذاری بار های مرده طراحی را در حاالت مدنظر پیش میگیریم‪.‬‬
‫‪ o‬بارگذاری زنده‬

‫‪ .4‬تعریف پل‬

‫‪ .2‬ویرایش عرشه پل‬

‫‪2‬‬
‫‪ .9‬مدل مسئله‬

‫‪3‬‬
‫‪ .1‬تعریف مسیر‬

‫‪ .5‬تعریف وسیله نقلیه‬

‫‪4‬‬
‫‪ .6‬تعریف تیر فرض شده‬

‫مشخصات هندسی تیر مسئله‬

‫‪5‬‬
‫‪ .7‬نتایج و خروجی ها‬

‫میزان لنگر حداکثر ناشی از بار زنده در تیر با اعمال ضریب ضربه در نرم افزار ‪ 1.5532‬کیلونیوتن در متر و میزان برش‬
‫حداکثر ناشی از بار زنده در تیر با اعمال ضریب ضربه در نرم افزار ‪ .33‬کیلو نیوتن می باشد‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫‪ o‬بارگذاری مرده‬

‫𝒎‪Deck 𝒒 = 𝟑. 𝟐 ∗ 𝟎. 𝟐 ∗ 𝟐𝟓 = 𝟏𝟔 𝑲𝑵⁄‬‬

‫𝒎‪Haunch 𝒒 = 𝟎. 𝟒𝟓 ∗ 𝟎. 𝟎𝟕𝟓 ∗ 𝟐𝟓 = 𝟎. 𝟖𝟏𝟓 𝑲𝑵⁄‬‬

‫𝒎‪Beam 𝒒 = 𝟔𝟔𝟐𝟓𝟎 ∗ 𝟏𝟎−𝟔 ∗ 𝟕𝟖. 𝟏 = 𝟓. 𝟏𝟕 𝑲𝑵⁄‬‬


‫)𝟔‪(𝟐∗𝟒.𝟐+‬‬
‫= 𝒒 ‪Mall & Gard‬‬ ‫𝒎‪= 𝟕. 𝟐 𝑲𝑵⁄‬‬
‫𝟐‬

‫𝒎‪Asphalt 𝒒 = (𝟑. 𝟐 − 𝟎. 𝟒) ∗ 𝟎. 𝟏 ∗ 𝟐𝟐 = 𝟔. 𝟏𝟔 𝑲𝑵⁄‬‬

‫𝟐𝟓𝟑∗𝟓𝟖𝟏‪𝟐𝟗.‬‬
‫= )𝒍𝒍𝒂𝒎‪𝑴𝑫𝑪 = 𝑴(𝑫𝒆𝒄𝒌+𝑯𝒂𝒖𝒏𝒄𝒉+𝑩𝒆𝒂𝒎+‬‬ ‫𝒎 ‪= 𝟒𝟒𝟔𝟗 𝑲𝑵.‬‬
‫𝟖‬

‫𝟐𝟓𝟑∗𝟔𝟏‪𝟔.‬‬
‫= )𝒕𝒍𝒂𝒉𝒑𝒔𝑨(𝑴 = 𝑾𝑫𝑴‬ ‫𝒎 ‪= 𝟗𝟒𝟑. 𝟐𝟓 𝑲𝑵.‬‬
‫𝟖‬
‫𝟓𝟑∗𝟓𝟖𝟏‪𝟐𝟗.‬‬
‫= )𝒍𝒍𝒂𝒎‪𝑽𝑫𝑪 = 𝑽(𝑫𝒆𝒄𝒌+𝑯𝒂𝒖𝒏𝒄𝒉+𝑩𝒆𝒂𝒎+‬‬ ‫𝑵𝑲 𝟓𝟕 ‪= 𝟓𝟏𝟎.‬‬
‫𝟐‬
‫𝟓𝟑∗𝟔𝟏‪𝟔.‬‬
‫= )𝒕𝒍𝒂𝒉𝒑𝒔𝑨(𝑴 = 𝑾𝑫𝑴‬ ‫𝑵𝑲 𝟖 ‪= 𝟏𝟎𝟕.‬‬
‫𝟐‬

‫در آخر از ترکیب بار ‪ LRFD‬استفاده می نماییم‪.‬‬

‫∗ 𝟓𝟕 ‪𝑴𝒖 = 𝟏. 𝟐𝟓𝑴𝑫𝑪 + 𝟏. 𝟓𝑴𝑫𝑾 + 𝟏. 𝟕𝟓𝑴𝑳𝑳+𝑰𝑴 = 𝟏. 𝟐𝟓 ∗ 𝟒𝟒𝟔𝟗 + 𝟏. 𝟓 ∗ 𝟗𝟒𝟑. 𝟐𝟓 + 𝟏.‬‬


‫𝒎 ‪𝟐𝟑𝟓𝟓. 𝟏 = 𝟗𝟑𝟓𝟕. 𝟗𝟕𝟓 𝑲𝑵.‬‬

‫∗ 𝟓𝟕 ‪𝑽𝒖 = 𝟏. 𝟐𝟓𝑽𝑫𝑪 + 𝟏. 𝟓𝑽𝑫𝑾 + 𝟏. 𝟕𝟓𝑽𝑳𝑳+𝑰𝑴 = 𝟏. 𝟐𝟓 ∗ 𝟓𝟏𝟎. 𝟕𝟓 + 𝟏. 𝟓 ∗ 𝟏𝟎𝟕. 𝟖 + 𝟏.‬‬


‫𝑵𝑲 𝟓𝟕𝟑𝟏 ‪𝟑𝟎𝟎 = 𝟏𝟑𝟐𝟓.‬‬

‫‪7‬‬
‫‪ o‬طراحی خمشی در حالت حدی مقاومت‬

‫برای این منظور سه شرط زیر باید برقرار باشد‪:‬‬

‫𝑎𝑝𝑀 ‪1. 𝑓𝑦 ≤ 485‬‬ ‫𝑎𝑝𝑀 ‪𝑓𝑦 = 250‬‬ ‫𝑘𝑜‬


‫𝐷‬ ‫‪1500‬‬
‫≤ 𝑓𝑏 ‪2.‬‬ ‫≥ ‪450‬‬ ‫‪= 250‬‬ ‫𝑘𝑜‬
‫‪6‬‬ ‫‪6‬‬
‫𝑝𝐶𝐷‪2‬‬ ‫𝐸‬
‫‪3.‬‬ ‫√‪≤ 3.76‬‬
‫𝑤𝑡‬ ‫𝑦𝑓‬

‫دو شرط اول برقرار است ‪ ،‬برای برقراری شرط سوم نیاز است تار خنثی پالستیک در ابتدا پیدا شود و سپس شرط شوم را چک‬
‫نمود‪ .‬ضمنا در همین حین لنگر پالستیک مقطع نیز محاسبه می شود‪.‬‬

‫فرض اول ‪ :‬محل قرار گیری تار خنثی پالستیک در دال قرار گیرد‪.‬‬

‫‪𝐶1 = 𝑇1 + 𝑇2 + 𝑇3 + 𝑇4‬‬
‫∗ ‪0.85 ∗ 3200 ∗ 28𝑥 = 0.85 ∗ 3200 ∗ 28 ∗ (200 − 𝑥) + 450 ∗ 25 ∗ 250 + 1500‬‬
‫‪20 ∗ 250 + 500 ∗ 50 ∗ 250‬‬

‫‪𝑥 = 209 mm ≥ 200 Not Ok‬‬


‫فرض دوم ‪ :‬محل قرار گیری تار خنثی پالستیک در بال فشاری قرار گیرد‪.‬‬

‫∗ ‪0.85 ∗ 3200 ∗ 28 ∗ 200 + 450 ∗ 250 ∗ 𝑥 = 450 ∗ (25 − 𝑥) ∗ 240 + 1500 ∗ 20‬‬
‫‪250 + 500 ∗ 50 ∗ 250‬‬

‫‪𝑥 = 5.52 mm ≤ 25 Ok‬‬

‫‪200‬‬ ‫‪5.52‬‬
‫‪𝑀𝑃 = [0.85 ∗ 28 ∗ 3200 ∗ 200 ∗ (205.52 −‬‬ ‫( ∗ ‪) + 450 ∗ 5.52 ∗ 250‬‬ ‫‪)+‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪25−5.52‬‬
‫( ∗ ‪450 ∗ (25 − 5.52) ∗ 250‬‬ ‫∗ ‪) + 1500 ∗ 20 ∗ 250 ∗ (750 + 19.48) + 500‬‬
‫‪2‬‬
‫‪50‬‬
‫‪50 ∗ 250 ∗ (19.48 + 1500 +‬‬ ‫𝑚 ‪)] ∗ 10−6 = 17054 𝐾𝑁.‬‬
‫‪2‬‬

‫بنابراین عمقی از جان که در فشار قرار می گیرید یا همان 𝑝𝐶𝐷 مساوی صفر است لذا شرط سوم برقرار است‪ .‬و لذا مقطع‬
‫فشرده است و روابط زیر جهت کنترل تیر برقرار است‪.‬‬

‫𝑃𝑀‬ ‫𝑓𝑖‬ ‫𝑡𝐷‪𝐷𝑝 ≤ 0.1‬‬


‫{ 𝜑 = 𝑛𝑀𝜑 ≤ 𝑢𝑀‬ ‫𝑝𝐷‬ ‫}‬
‫) ‪𝑀𝑃 (1.07 − 0.7‬‬
‫𝑡𝐷‬

‫‪8‬‬
‫فاصله باالی عرشه تا تار خنثی پالستیک یا همان 𝑝𝐷 ‪ 223.32 ،‬میلی متر می شود‪.‬‬

‫عمق کلی مقطع نیز ‪ 0552‬میلیمتر می باشد‪.‬‬

‫لذا شرط اول برقرار نیست و از رابطه دوم داریم‪:‬‬

‫‪205.52‬‬
‫‪𝑀𝑢 = 𝟗𝟑𝟓𝟕. 𝟗𝟕𝟓 ≤ 𝜑𝑀𝑛 = 1 ∗ 𝑀𝑛 = 17054 (1.07 − 0.7‬‬ ‫=)‬
‫‪1770‬‬
‫𝑚 ‪16861.6 𝐾𝑁.‬‬ ‫𝑘𝑜‬

‫‪ o‬طراحی برشی در حالت حدی مقاومت‬

‫𝑛𝑉𝜑 = 𝑟𝑉 ≤ 𝑢𝑉‬
‫𝐶‪𝑉𝑛 = 𝐶𝑉𝑝 = 𝐶 ∗ 0.58 ∗ 240 ∗ 1500 ∗ 20 = 4176000‬‬ ‫𝑁‬

‫برای محاسبه ‪ C‬نیاز داریم که فاصله سخت کننده های عرضی مورد نیاز را طرح نماییم‪ .‬لذا داریم‪:‬‬

‫𝑚𝑚 ‪1.One Assume 𝑑0 = 1500‬‬


‫‪5‬‬ ‫𝐷‬ ‫‪1500‬‬
‫‪K=5+ 1500 2 = 10‬‬ ‫𝑤𝑡‬
‫=‬ ‫‪20‬‬
‫‪= 75‬‬
‫)‪(1500‬‬

‫‪200000∗10‬‬
‫√‪1.12‬‬ ‫‪= 100.1‬‬
‫‪250‬‬

‫‪200000∗10‬‬
‫√‪1.4‬‬ ‫‪= 125.21‬‬
‫{‬ ‫‪250‬‬ ‫}‬

‫‪1.12‬‬ ‫‪20000∗10‬‬
‫‪100.1≤ 75 ≤ 125.21‬‬ ‫=𝐶‬ ‫√‬ ‫‪= 0.422‬‬
‫‪75‬‬ ‫‪250‬‬

‫𝑁𝐾 ‪𝑉𝑛 = 𝐶𝑉𝑝 = 0.422 ∗ 4176 = 1762.27‬‬

‫‪𝑉𝑢 = 1325.1375 𝐾𝑁 ≤ 1762.27‬‬ ‫𝑘𝑜‬

‫‪9‬‬
‫‪ ‬طراحی دال بتنی‬

‫در این قسمت ابتدا بارهای وارده به دال را محاسبه نموده سپس آرماتور های طولی و عرضی را طرح مینماییم‪.‬‬

‫𝒎‪Deck 𝒒 = 𝟏 ∗ 𝟎. 𝟐 ∗ 𝟐𝟓 = 𝟓 𝑲𝑵⁄‬‬
‫)𝟔‪(𝟐∗𝟒.𝟐+‬‬
‫= 𝒒 ‪Mall & Gard‬‬ ‫𝒎‪= 𝟕. 𝟐 𝑲𝑵⁄‬‬
‫𝟐‬

‫𝒎‪Asphalt 𝒒 = 𝟏 ∗ 𝟎. 𝟏 ∗ 𝟐𝟐 = 𝟐. 𝟐 𝑲𝑵⁄‬‬

‫با مدلسازی در نرم افزار و یا به بهره گیری از خط تاثیر لنگر می توان لنگر ناشی از بارهای مرده و زنده را‬
‫برای عرض واحد حساب نمود‪.‬‬

‫حداکثر لنگر مثبت وارد به دال در عرض واحد ‪ 22.2‬کیلونیوتن در متر و حداکثر لنگر منفی وارد به دال در‬
‫عرض واحد ‪ 23.5‬کیلو نیوتن در متر بدست آمد‪.‬‬

‫‪ o‬میلگرد طولی‬
‫) 𝑢𝑀 ‪ = 𝑀𝑎𝑥(𝑀𝑚𝑖𝑛 ,‬طراحی𝑀‬

‫𝑚 ‪𝐾𝑁.‬‬
‫( ‪𝑀𝑢 = 22.8‬‬ ‫)‬
‫𝑚‬
‫𝑟𝑐𝑀‪𝑀𝑚𝑖𝑛 = 1.2‬‬
‫‪1000×2002‬‬ ‫𝑚‪𝐾𝑁.‬‬
‫= 𝑟𝑓 𝑐𝑆 = 𝑟𝑐𝑀‬ ‫( ‪× 0.97√28 = 34.2‬‬ ‫)‬
‫‪6‬‬ ‫𝑚‬
‫𝑚‪𝐾𝑁.‬‬
‫( ‪𝑀𝑚𝑖𝑛 = 1.2 × 34.2 = 41.04‬‬ ‫)‬
‫𝑚‬
‫𝑚‪𝐾𝑁.‬‬
‫( ‪ = 𝑀𝑎𝑥 (41.04,22.8) = 41.04‬طراحی𝑀‬ ‫)‬
‫𝑚‬

‫𝑑𝑏)𝑐𝑓 𝑐𝜑(‪0.85‬‬ ‫𝑢𝑀‪2‬‬


‫= 𝑠𝐴‬ ‫‪(1 − √1 −‬‬ ‫)‬
‫𝑦𝑓 𝑠𝜑‬ ‫‪0.85((𝜑𝑐 𝑓𝑐)𝑏𝑑2‬‬

‫‪0.85(0.6∗28)1000∗170‬‬ ‫‪2∗41.04∗106‬‬
‫= 𝑠𝐴‬ ‫‪(1 − √1 −‬‬ ‫‪) = 749.35 𝑚𝑚2‬‬
‫‪0.85∗400‬‬ ‫‪0.85((0.6∗28)1000∗1702‬‬

‫با فرض استفاده از میلگردی با قطر ‪ ، 22‬میزان میلگرد طولی مثبت زیر برای کافی خواهد بود‪.‬‬

‫‪𝑢𝑠𝑒 𝜑20@400‬‬

‫‪10‬‬
‫𝑚 ‪𝐾𝑁.‬‬
‫( ‪𝑀𝑢 = 25.7‬‬ ‫)‬
‫𝑚‬
‫𝑟𝑐𝑀‪𝑀𝑚𝑖𝑛 = 1.2‬‬
‫‪1000×2002‬‬ ‫𝑚‪𝐾𝑁.‬‬
‫= 𝑟𝑓 𝑐𝑆 = 𝑟𝑐𝑀‬ ‫( ‪× 0.97√28 = 34.2‬‬ ‫)‬
‫‪6‬‬ ‫𝑚‬
‫𝑚‪𝐾𝑁.‬‬
‫( ‪𝑀𝑚𝑖𝑛 = 1.2 × 34.2 = 41.04‬‬ ‫)‬
‫𝑚‬
‫𝑚‪𝐾𝑁.‬‬
‫( ‪ = 𝑀𝑎𝑥 (41.04,22.8) = 41.04‬طراحی𝑀‬ ‫)‬
‫𝑚‬

‫𝑑𝑏)𝑐𝑓 𝑐𝜑(‪0.85‬‬ ‫𝑢𝑀‪2‬‬


‫= 𝑠𝐴‬ ‫‪(1 − √1 −‬‬ ‫)‬
‫𝑦𝑓 𝑠𝜑‬ ‫‪0.85((𝜑𝑐 𝑓𝑐)𝑏𝑑2‬‬

‫‪0.85(0.6∗28)1000∗165‬‬ ‫‪2∗41.04∗106‬‬
‫= 𝑠𝐴‬ ‫‪(1 − √1 −‬‬ ‫‪) = 774.48 𝑚𝑚2‬‬
‫‪0.85∗400‬‬ ‫‪0.85((0.6∗28)1000∗1652‬‬

‫با فرض استفاده از میلگردی با قطر ‪ ، 22‬میزان میلگرد طولی مثبت زیر برای کافی خواهد بود‪.‬‬

‫‪𝑢𝑠𝑒 𝜑20@400‬‬
‫‪ o‬میلگرد عرضی‬
‫‪ ‬آرماتورهای توزیع که درصدی از آرماتور مثبت دال می باشد که طبق آیین نامه معموال ‪ 45‬درصد آرماتور طولی دال‬
‫فرض می شود‪.‬‬

‫‪0.67(749.35)=502.1 𝑚𝑚2‬‬

‫درصورت استفاده از میلگردی با قطر ‪ ، 06‬میزان میلگرد طولی زیر کافی خواهد بود‪.‬‬

‫‪𝑢𝑠𝑒 𝜑14@300‬‬
‫‪ ‬آرماتور های حرارتی هم با کنترل شروطی حداقل میزان ‪ 255‬میلیمتر مربع در متر را داراست که در‬
‫اینجا به همین مقدار حداقل اکتفا می کنیم‪.‬‬

‫درصورت استفاده از میلگردی با قطر ‪ ، 06‬میزان میلگرد طولی زیر کافی خواهد بود‬

‫‪𝑢𝑠𝑒 𝜑14@450‬‬

‫‪11‬‬
‫‪ ‬طراحی ستون‬
‫در این قسمت نیز ابتدا بارهای وارده به ستون را محاسبه کرده و سپس با مدل سازی یک قاب دارای دو ستون در نرم افزار‬

‫‪ SAP2000‬حداکثر لنگر و بار محوری وارده به ستون را استخراج میکنیم و سپس به کمک نمودار های اندرکنش موجود‬

‫و یا با تحلیل نرم افزار ‪ SAP2000‬میزان آرماتور طولی ستون را طرح می نماییم‪.‬‬

‫𝟓𝟑‬
‫∗ 𝟓𝟐 ∗ 𝟐 ‪Deck 𝒒 = 𝟔. 𝟒 ∗ 𝟎.‬‬ ‫𝐍𝐊 𝟎𝟔𝟓 =‬
‫𝟐‬
‫𝟓𝟑‬
‫∗ 𝟓𝟐 ∗ 𝟓𝟕𝟎 ‪Haunch 𝒒 = 𝟐 ∗ 𝟎. 𝟒𝟓 ∗ 𝟎.‬‬ ‫𝐍𝐊 𝟑𝟓 ‪= 𝟐𝟗.‬‬
‫𝟐‬
‫𝟓𝟑‬
‫∗ 𝟐 ∗ 𝟏 ‪Beam 𝒒 = 𝟔𝟔𝟐𝟓𝟎 ∗ 𝟏𝟎−𝟔 ∗ 𝟕𝟖.‬‬ ‫𝐍𝐊 𝟏 ‪= 𝟏𝟖𝟏.‬‬
‫𝟐‬
‫𝟓𝟑∗)𝟔‪(𝟐∗𝟒.𝟐+‬‬
‫= 𝒒 ‪Mall & Gard‬‬ ‫𝐍𝐊 𝟖𝟔𝟏 =‬
‫𝟑‬
‫𝟓𝟑‬
‫∗ 𝟐𝟐 ∗ 𝟏 ‪Asphalt 𝒒 = (𝟔. 𝟒 − 𝟐 ∗ 𝟎. 𝟒) ∗ 𝟎.‬‬ ‫𝐍𝐊 𝟔 ‪= 𝟐𝟏𝟓.‬‬
‫𝟐‬

‫مجموع بار های مرده وارد به یک ستون ‪D=560+29.53+181.1+168+215.6=1154.23 KN‬‬

‫بار زنده وارد به ستون را همان برش کل وارد به پل در نظر میگیریم‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫‪L=536.25 KN‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫𝑁𝐾 ‪W= (𝐷 + 𝐿) = (1154.23 + 536.25) = 1127‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬

‫برای طراحی لرزه ای و بار های ناشی از زلزله ابتدا الزم است ضریب زلزله را در ‪ 2‬جهت طولی و عرضی‬
‫محاسبه نماییم‪.‬‬
‫𝐼𝐵𝐴‬
‫=‪C‬‬
‫𝑅‬
‫‪0.2∗2.75∗1.2‬‬
‫= 𝑙𝐶‬ ‫‪= 0.22‬‬
‫‪3‬‬

‫𝑁𝐾 ‪𝑉𝑙 = 0.25 ∗ 1127 = 281.75‬‬


‫‪0.2∗2.75∗1.2‬‬
‫= 𝑡𝐶‬ ‫‪= 0.132‬‬
‫‪5‬‬

‫𝑁𝐾 ‪𝑉𝑡 = 0.132 ∗ 1127 = 148.764‬‬

‫بار هایی که به تیر وارد می شوند‪:‬‬


‫‪1154.23‬‬
‫=‪D‬‬ ‫𝑁𝐾 ‪= 577.115‬‬
‫‪2‬‬
‫‪536.25‬‬
‫=‪L‬‬ ‫𝑁𝐾 ‪= 268.125‬‬
‫‪2‬‬
‫‪281.75‬‬
‫= 𝑙𝑉‬ ‫𝑁𝐾 ‪= 140.875‬‬
‫‪2‬‬
‫‪148.764‬‬
‫= 𝑡𝑉‬ ‫𝑁𝐾 ‪= 74.382‬‬
‫‪2‬‬

‫بارهایی که به سر ستون وارد می شوند‪:‬‬


‫𝑵𝑲‬
‫𝟓 ‪𝑽𝒍 = 0.22 ∗ 2 ∗ 1.5 ∗ 25 = 𝟏𝟔.‬‬
‫𝒎‬
‫𝑵𝑲‬
‫𝟗 ‪𝑽𝒕 = 0.132 ∗ 2 ∗ 1.5 ∗ 25 = 𝟗.‬‬
‫𝒎‬

‫‪13‬‬
‫بارهایی که به سر ستون وارد می شوند‪:‬‬
‫𝟐𝟐‪𝟏.‬‬ ‫𝑵𝑲‬
‫∗ 𝝅 ∗ ‪𝑽𝒍 = 0.22‬‬ ‫𝟐𝟐 ‪∗ 25 = 𝟔.‬‬
‫𝟒‬ ‫𝒎‬

‫𝟐𝟐‪𝟏.‬‬ ‫𝑵𝑲‬
‫∗ 𝝅 ∗ ‪𝑽𝒕 = 0.132‬‬ ‫𝟐𝟑𝟕 ‪∗ 25 = 𝟑.‬‬
‫𝟒‬ ‫𝒎‬

‫آنالیز مدل ‪:‬‬

‫‪14‬‬
‫پس از اعمال بار های محاسبه شده به ستون‪ ،‬نتایج زیر حاصل شد‪.‬‬

‫حداکثر لنگر در جهت طولی ‪ 0562.66‬و در جهت عرضی ‪ 366.33‬کیلونیوتن در متر بدست آمد‪.‬‬

‫حداکثر بار محوری ستون نیز ‪ 0252.15‬کیلونیوتن بدست آمد‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫مشاهده پریود سازه در بدترین وضع‪:‬‬

‫‪16‬‬
‫حال با میزان لنگر برایند ومیزان بار محوری حداقل درصد آرماتور ستون را از نمودار اندرکنش استخراج می‬
‫نماییم‪.‬‬

‫این میزان با استفاده از نمودار ‪ ρ = 0.015‬استخراج شد ‪ ،‬درحالیکه نرم افزار عدد ‪ ρ = 0.011‬را تحلیل نمود‪.‬‬

‫‪12002‬‬
‫× 𝜋 × ‪𝐴𝑠 = ρ𝐴𝑔 = 0.015‬‬
‫‪4‬‬
‫‪= 16964.6 𝑚𝑚2‬‬

‫با فرض استفاده از میلگرد 𝟐𝟑𝛗 تعداد ‪ 22‬میلگرد کافی خواهد بود‪.‬‬

‫‪17‬‬

You might also like