Professional Documents
Culture Documents
Biblical Preaching - Farsi. 5-10
Biblical Preaching - Farsi. 5-10
قدرت هدف
به عنوان مثال " ،وقتی ساعت 11:25صبح یکشنبه می آید ،انتظار می رود که چیزی بگویم.
به همین دلیل استت که من تبلیغ می کنم" .یا" هفته گذشتته من ستفر پیدایش 21را پوشتش داد بنابراین این هفته من در
پیدایش 22موعظه خواهم کرد" .
گاهی اوقات مبهم بودن کامل ایجاد می شود" :من این موعظه را تبلیغ می کنم زیرا می خواهم به مرد یک چالش بدهم".
چنین اهدافی ،معموالً به جای ضتتمنی بیان شتتد ، ،موعظه هایی مانند یک پای مرنگ لیمویی افتاد ،تولید می کنند -آنها
همه چیز را چلپ چلوپ می کنند اما خیلی ستخت ضتربه نمی خورند! هر چقدر موعظه ای درخشتان یا کتاب مقدس باشتد ،
بدون یک هدف مشخص ،ارزش تبلیغ ندارد.
واعظ هیچ اید ،کافی در مورد اینکه چرا صحبت می کند ندارد.
انواع فعالیت ها روی یخ انجا می شتتود -استتکیت ،دستتت زدن به چوب ،چک کردن ،عبور -اما هدف تیم هاکی باید
نتیجه گرفتن از حریف باشد.
تیمی که این نکته را کامالً در ذهن خود نگه ندارد فقط برای ورزش بازی می کند.
یک وزیر وقتی با جماعت خود روبرو می شتود ،مجموعه ای از کارها را انجا می دهد تا چند مورد را توضتیح دهد ،نشتان
دهد ،تشریح کند ،اشار ،کند.
اما حیف مردی که نمی تواند درک کند که موعظه اش باید زندگی را به طریقی خاص تغییر دهدA. W. .
به سختی می توان چیزی چنان کسل کنند ،و بی معنا داشت که آموز ،کتاب مقدس بخاطر خود آموزش داد ،باشد.
حقیقت طالق از زندگی به معنای کتاب مقدس آن حقیقت نیست ،بلکه چیز دیگری است و چیزی کمتر ...
هیچ کس بهتر نیست که بداند خدا در آغاز ،آسمان و زمین را آفرید ،است.
هیچ کس بهتر نیستت بداند که خدا دنیای انستانها را چنان دوستت داشتته که پستر تنها پستر خود را به دنیا آورد ،استت تا برای
رستگاری آنها بمیرد.
در جهنم ،میلیون ها نفر هستند که این را می دانند .حقیقت کالمی تا زمانی که از آن اطاعت نشود بی فاید ،است.
هدف آنچه را که فرد انتظار دارد در اثر موعظه این موعظه در شنوند ،اتفاق بیفتد ،بیان می کند.
یک هدف با اید ،موعظه متفاوت است همانطور که یک هدف با تیر متفاوت است.
در حالی که اید ،حقیقت را بیان می کند ،هدف مشخص می کند که آن حقیقت باید به چه نتیجه ای برسد.
هنری وارد بیچر از اهمیت هدف قدردانی کرد و اظهار داشتت" :موعظه مانند یک ترقه چینی نیستت که بخاطر ستر و صتدایی
که ایجاد می کند ،اخراج شود.
این اسلحه یک شکارچی است و در هر بار تخلیه ،او باید نگا ،کند تا بازی خود را سقوط کند" .
این البته پیش فرض این است که شکارچی بداند چه چیزی را شکار می کند.
او این کار را با کشف هدفی که در قسمت مورد تبلیغ خود انجا می دهد ،انجا می دهد.
به عنوان بخشی از تفسیر خود ،او باید بپرسد " ،چرا نویسند ،این را نوشت؟
هیچ نویسند ،کتاب مقدس قلم خود را به یادداشت "چند سخنان مناسب" در مورد یک موضوع مذهبی.
وی اعتراف کرد" :در حالی که من تما تالش خود را می کرد تا در مورد رستتگاری مشتترکمان برای شتما بنویستم "،من
این ضترورت را احستاس کرد که برای شتما جذاب بنویستم که با جدیت برای ایمانی که یک بار برای همیشته به مقدستین
تحویل داد ،شد ،است مبارز ،می کنید "(یهودا NASB) ) 3
جان گزارش خود از زندگی عیستی را به منظور جلب ایمان به عیستی مستیح به عنوان "مستیح ،پستر خدا" و ایمان آوردن به
ایمانداران "زندگی با نا خود" را طراحی کرد (یوحنا KJV). 20:31
کتابهای کامل و همچنین بخشهایی از داخل کتابها نوشته شد ،اند تا چیزی در تفکر و عمل خوانندگان اتفاق بیفتد.
بنابراین یک موعظه تبلیغی هدف خود را مطابق با اهداف کتاب مقدس می یابد.
فرد در معرض دید اول باید بفهمد که چرا یک قستمت خاص در کتاب مقدس گنجاند ،شتد ،استت ،و با این حستاب تصتمیم
بگیرد که خدا می خواهد امروز از طریق موعظه در شنوندگان خود چه کاری انجا دهد.
کتاب مقدس الها گرفته شد ،است تا بتوانیم "کافی و مجهز برای هر کار خوب" باشیم ( 2تیمNASB). 17-16 :3 .
از این نتیجه می شتود که یک معرض دید باید بتواند کیفیت زندگی یا چه کارهای خوب حاصتل از موعظه و شتنیدن موعظه
خود را بیان کند.
پتائول بته تیموتی گفتت ،متا از طریق ( )1آموزش یتک آموز )2( ، ،رد برخی خطتاهتای اعتقتادی یتا عملی )3( ،تصتتتحیح آنچته
اشتبا ،است ،و ( )4آموزش صحیح زندگی به هدف خود رسیدیم.
با این وجود مربیان می فهمند که بیان موثر هدف فراتر از رویه استت و رفتار قابل مشتاهد ،ای را توصتیف می کند که باید به
عنوان یک آموزش مناسب باشد.
یک بیانیه هدف نه تنها مقصتد و مستیری را که برای رستیدن به آنجا دنبال خواهیم کرد ،توصتیف می کند ،بلکه در صتورت
امکان نشان می دهد که چگونه می توان از ورود خود مطلع شد.
اگر ما درمورد اینکه کجا می خواهیم روشن نباشیم ،بدون شک در جای دیگری به زمین خواهیم نشست.
Roy B. Zuckلیستتتی از افعال با ارزش برای بیان اهداف دور ،تهیه کرد ،و همچنین برای مقابله با دانش و بینش (حوز،
شناختی) و نگرشها و کنشها (حوز ،عاطفی) مفید است.
در حالی که موعظه با ستخنرانی تفاوت معناداری دارد ،اما بیان هدف یک موعظه به عنوان یک هدف آموزشتی ،موعظه را
مستقیم و مثرتر می کند.
در اینجا برخی از اهداف بیان شد ،با اصطالحات قابل انداز ،گیری وجود دارد:
شنوند ،باید توجیه را با ایمان درک کند و بتواند تعریف ساد ،ای از آموز ،را بنویسد.
(خوا ،شنوندگان واقعاً تعریف را بنویسند یا نه ،یک واعظ اگر به گونه ای تبلیغ کند بسیار خاص تر خواهد بود).
شنوند ،باید بتواند مواهب معنوی را لیست کند و مشخص کند که به او کدا هدایا داد ،شد ،است.
شنوند ،باید بتواند نا حداقل یک غیر مسیحی را بنویسد و باید تصمیم بگیرد که هر دو هفته برای آن شخص دعا کند.
(اگر کسی به مدت دو هفته کاری انجا دهد ،شانس بیشتری برای انجا آن برای چندین ما ،دارد).
شتنوندگان من باید یک وضتعیت اخالقی بی تفاوت را که مستیحیان در آن مخالف هستتند شتناستایی کنند و بتوانند از طریق
نحو ،رفتار در آن شرایط فکر کنند.
جدول 1
جماعت باید بفهمند که خدا چگونه آنها را دوستت دارد و حداقل یکی از راههایی که این عشتق باع امنیت آنها می شتود را
توضیح دهد.
مستیحیان باید بتوانند آنچه را که مرد باید مستیحی شتوند باور کنند و باید برنامه ریزی کنند که در هفته آیند ،حداقل با یک
نفر در مورد خداوند صحبت کنند.
شنوندگان باید از ضرورت مطالعه کتاب مقدس متقاعد شوند و باید در یک کالس کتاب مقدس در کلیسا ،یک کالس کتاب
مقدس در خانه ،یا یک دور ،مکاتبات کتاب مقدس ثبت نا کنند.
اهداف چارچوبی که نتایج قابل انداز ،گیری را توصیف می کنند ،واعظ را مجبور می کند تا در مورد چگونگی تغییر نگرش و
رفتار تأمل کند.
این به نوبه خود او را قادر می سازد تا در استفاد ،از حقیقت در زندگی ملموس تر باشد.
از این گذشته ،اگر یک موعظه به نتیجه ای برسد ،باید کاری را به انجا برساند.
"یک ستخنرانی با یک حرکت به پایان رستید ".بنابراین ،یکی از ابزارهای موثر برای وارد کردن هدف در موعظه ،نوشتتن
نتیجه گیری با هدف در نظر گرفته شد ،است.
اگر هنگا شروع به کار آنچه می خواهیم انجا دهیم ،می دانیم با کارایی بیشتری فکر خود را متمرکز می کنیم.
111-107
مفاهیم جدید
هدف
تعاریف
نتایج قابل انداز ،گیری -هدف موعظه ای که از نظر رفتار مشاهد ،پذیر بیان شد ،است.
هدف -آنچه فرد انتظار دارد در اثر شنیدن این موعظه در شنوند ،اتفاق بیفتد.
112
فصل 6
ساموئل جانسون مشاهد ،کرد که "مرد باید به همان انداز ،که باید مطلع شوند ،یادآوری شوند".
با توجه به توصیه های او ،بیایید لحظه ای مک کنیم تا منطقه ای را که سفر کرد ،ایم بررسی کنیم.
از طریق مطالعه متن ،باید اید ،تفستیری را با بیان واضتح آنچه نویستند ،دربار ،اش صتحبت می کرد و آنچه راجع به آنچه
صحبت می کرد ،تعیین می کردیم.
در تالش برای بیان تفسیر با مخاطبان معاصر ،ما اید ،را با سه سوال توسعه بررسی کردیم:
معنی آن چیست؟
آیتا واقعتاً درستتتت استتتت؟ چه فرقی می کنتد؟ از این رو ،ما یتک ایتد ،خانگی را ارائه می دهیم که مفهو کتتاب مقتدس را به
مردان و زنان مدرن مرتبط می کند.
عالو ،بر این ،ما برای موعظه هدف تعیین کردیم.
بنابراین ،در این مرحله ،باید بدانیم که چه چیزی را باید تبلیغ کنیم و چرا آن را تبلیغ می کنیم.
مرحله 7با فکر کردن در مورد اید ،خانگی ،بپرسید خودتان چگونه باید با این اید ،برخورد کرد
همانطور که هر گزار ،ای که بیان می کنیم از طریق توضتتیح ،اثبات یا به کارگیری آن توستتعه می یابد ،اید ،های موعظه
نیز به توضیح ،اعتبارسنجی یا کاربرد نیاز دارند.
چه اتفاقی می افتد وقتی یک واعظ می خواهد جماعتش آموز ،ای از کتاب مقدس را درک کنند.
به عنوان مثال ،اگر اتومبیل شما به دلیل منفجر شدن الستیک متوقف می شود ،باید الستیک را تعویض کنید.
اگر نمی دانید چگونه آن را تغییر دهید ،بیشترین نیاز شما به یک توضیح واضح است.
در کنار بزرگرا ،ایستاد ،و از الستیک شل شد ،آگا ،هستید و به طور فعال به آموزش نحو ،تعمیر آن گوش خواهید داد.
با درک این توضتیحات ،احتماالً انگیز ،شتما برای بیرون آمدن از ابزار ،جک کردن ماشتین و تجارت تجارت آپارتمان برای
لواز یدکی خواهد بود.
همه اینها به این معناستتت که ارائه توض تیح صتتحیح از متن کتاب مقدس به مخاطبان ،ممکن استتت مهمترین ستتهم یک
نمایشگاهگر در موعظه خود باشد.
یک فرمول برای توسعه موعظه که باید به آن احترا گذاشت فقط به دلیل قدیمی بودن آن می گوید:
آنچه را به آنها گفته اید به آنها بگویید" .وقتی هدف ما مستلز توضیح یک مفهو است ،این یک توصیه عالی است.
در مقتدمته چنین موعظته ای ،متا ایتد ،را بته طور کتامتل بیتان می کنیم ،در متن ایتد ،را جتدا می کنیم و آن را تجزیته و تحلیتل
می کنیم ،و در نتیجه ،اید ،را دوبار ،تکرار می کنیم.
مطمئناً ،چنین تحولی با شفافیت هر آنچه را که در حالت تعلیق از دست می دهد ،به دست می آورد.
به عنوان نمونه ،الکستاندر ماکالرن موعظه ای را برای توضیح کولسیان 18-15 :1موعظه کرد" :کیست که تصویر خدای
ناپیدا ،و نخست زادۀ تمامی آفرینش است.
زیرا همه چیز در آستمانها و روی زمین ،چیزهای مشتهود و غیرقابل مشتاهد ، ،اعم از تاج و تخت یا ستلطنت یا امرا و قدرتها
در او آفرید ،شد ،اند.
و او مقد بر همه چیز است و همه چیز در او وجود دارد .و او سر بدن ،کلیسا است:
چه کسی آغاز ،نخست زاد ،از مرد ،است؛ تا در همه چیز برتری داشته باشد" .
( )ASVدر طول موعظه ،ماکالرن می گوید " ،کار من این نیستت که ستعی در اثبات ستخنان پل داشتته باشتم تا توضتیح آنها
،و سپس فشار دادن آنها به خانه".
موضتوع او این استت که چرا عیستی مستیح در همه چیز بر همه موجودات عالی استت و مکمل او به دلیل رابطه او با خدا ،با
خلقت و کلیسا است.
ماکالرن در توسعه این اید ،از طریق توضیح ،انگیز ،دادن به مسیحیان را برای برجسته ساختن مسیح در زندگی آنها در نظر
گرفت.
بنابراین ،او در همه چیز برای شنیدن ،دوست داشته شدن و پرستش شدن توسط مردان اول است" .
در پاراگراف بعدی Maclarenبرای دومین بار اید ،را به صورت مختصر ارائه می دهد:
ما مستتیح و خدا ،مستتیح و خلقت ،مستتیح و کلیستتا را داریم و بر استتاس همه اینها اعالمیه پیروزمندانه برتری او بر همه
مخلوقات را از هر لحاظ ساخته ایم" .
مک الرن در متن موعظه توضیح می دهد که این روابط چه ارتباطی دارند.
موعظه که به رئوس مطالب خود کاهش می یابد ،به این ترتیب ادامه می یابد:
I.رابطه مسیح با خدا این است که او "تصویر خدای ناپیدا" است (کولسیان.)1:15 .
.2او به تنهایی اطمینان کافی را برای ما فراهم می کند تا بتوانیم در برابر آزمایشات زندگی قدرت پایدار پیدا کنیم.
دو رابطه مسیح با آفرینش این است که او "اوالد همه آفرینش ها" است (کولسیان .)17-15 :1
الف .مسیح عامل همه آفرینش ها است و عباراتی که پولس به کار برد ،حاکی از اولویت وجود و برتری بر همه چیز است.
این از طریق حروف اضافه مختلفی که پولس استفاد ،کرد ،است توسعه می یابد.
من من رابطه مستیح با کلیستای او این استت که او "ستر بدن" استت که "آغاز ،نخستت زادگان از مردگان" استت (کولستیان.
.)1:18
الف .آنچه کال خدا قبل از تجسم نسبت به جهان بود ،مسیح تجسم یافته در کلیسای خود نیز چنین است.
ب) به عنوان "سر بدن" ،او منبع و مرکز زندگی کلیسا است.
ج) او به عنوان "آغاز" کلیسا از طریق قیا او ،قدرتی است که کلیسا از آن آغاز کرد ،و ما توسط آن بزرگ خواهیم شد.
نتیجه گیری" :رسول نتیجه گرفت که در همه چیز مسیح اول است -و همه چیز برای این است که او اول باشد.
چه در طبیعت و چه در فضتل ،برتری مطلق و عالی استت . . . .بنابراین ستواالتی که برای همه ما وجود دارد این استت که
"دربار ،مسیح چه فکر می کنید؟"
. . .آیا او چیزی جز نا ما نیستت؟ .خوشتحال می شتویم اگر برتری عیستی را به دستت آوریم ،و اگر قلب ما "او را اول ،
آخرین ،او را در میان و بدون پایان" قرار دهد .در کل موعظۀ مک الرن کار دیگری انجا نمی دهد جز اینکه به این ستوال
پاسخ دهد ،این متن به چه معناست؟
موعظه ها اشکال دیگری دارند ،و گاهی اوقات یک اید ،به توضیح و اثبات احتیاج ندارد.
در این صورت ،اید ،در مقدمه ظاهر می شود ،اما واعظ به عنوان یک گزار ،دفاع می کند.
سوال توسعه گرایانه دهند ،تولید این نوع موعظه ها نیاز به اعتبار دارد :آیا این درست است؟
نمونه ای از موعظه ای که گزار ،ای در آن اثبات می شتود را می توان از اول قرنتیان 19-12 :15دریافت کرد ،جایی که
پولس برای زند ،شدن بدن بح می کند.
در این زمینه ،پولس ادعا کرد ،استت که قرنتیان نمی توانند باور کنند که عیستی از مرگ برخاستت و همچنان اظهار داشتت
که چیزی به عنوان معاد وجود ندارد.
موعظه ای از آیات 19-12از این گزار ،دفاع خواهد کرد که ایمان مستیحی بی فاید ،نیستت مگر اینکه مستیحیان از مرگ
زند ،شوند.
115-118
واعظ قصد دارد شنوندگان خود را متقاعد کند که آموز ،معاد در مرکز مسیحیت نهفته است.
این اید ،در مقدمه بیان شتد ،استت و نکات اصتلی از آن به عنوان یک ستری استتدالل دفاع می کنند .در فر کلی موعظه به
این شکل است:
I.اگر مسیحیان قیا نکنند ،ایمان مسیحی فاقد محتوای معتبر است (ح.)14-12 .
الف) اگر مردگان قیا نکنند ،نتیجه می شود که مسیح قیا نکرد ،است.
ج) اگر انجیل خیالی است ،ایمان ما به آن انجیل هیچ ماد ،ای ندارد.
(دلیل دو اینکه ایمان مسیحی بی ارزش است مگر اینکه مسیحیان قیا کنند)..
دو اگر مسیحیان قیا نکنند ،رسوالن دروغگویان حقیر هستند (آیه .)15
الف -از آنجا که رستوالن همه قیا عیستی را تبلیغ می کردند ،که اگر قیامتی وجود نداشتته باشتد ،نمی توانستت ر دهد ،
بنابراین آنها "شاهدان دروغین" هستند.
ب -آنها از زمانی که شتهادت دروغین راجع به خدا ،که ادعا کردند عیستی را از مرگ زند ،کرد ، ،شتهادت دادند ،در بدترین
نوع دروغ گناهکارند.
الف) اگر قیا مسیح اتفاق نیفتاد ،باشد ،در صورت عد زند ،شدن مردگان ،اثرات منسوب به آن معتبر نیستند.
چهار اگر مسیحیان قیا نکنند ،مسیحیان امیدی ندارند (آیات.)19-18 .
الف) اگر قیامتی وجود نداشته باشد ،عیسی بزرگ نشد ،است و مرگ او هیچ نتیجه ای نداشته است.
ج -مسیحیانی که در انتظار زندگی آیند ،برای مسیح رنج می برند ،باید مورد رقت قرار گیرند.
نتیجه گیری :رستاخیز مردگان بعنوان آموز ،ای مهم در مسیحیت مطرح است.
اگر سقوط کند ،کل سیستم ایمان مسیحی با آن فرو پاشید ،و انجیل مسیحی و واعظان آن چیزی به دنیا نمی دهند.
از آنجا که مسیح زند ،شد ،است ،اعتقاد به معاد و ایمان مسیحی بر پایه ای محکم استوار است.
در ابتدا ،اید ،توضتیح داد ،شتد و ثابت شتد که اید ،یکستان استت ،زیرا هر دو موعظه ،اید ،موعظه را در مقدمه بیان می کنند
و سپس آن را توسعه می دهند.
آنچه باید تشخیص داد ،شود این است که موعظه ها در جهات مختلف گسترش می یابند تا اهداف مختلفی انجا دهند.
در این نوع موعظه ها ،ناظران یک اصتل کتاب مقدس را در مقدمه یا اولین نکته اصتلی وضتع می کند ،و در باقی ماند ،پیا
خود ،به بررسی مفاهیم این اصل می پردازد.
طرح کلی موعظه ای که برای بکار بردن یک اصل طراحی شد ،است را می توان از کتاب اول پطرس باب -11 :2باب :3
9برداشت.
مقدمه موعظه در مورد چگونگی تعیین نگرش ما از عمل صحبت می کند و سپس این سوال را می پرسد:
به عنوان مردان و مردان مسیح ،نگرش ما در جهانی که دوست خدا و فضل نیست چگونه باید باشد؟
هدف پشت این موعظه این است که مسیحیان در روابط اجتماعی خود روحیه ای مطیعانه داشته باشند.
I.ما باید به خاطر خدا تابع هر نهاد بشری باشیم (.)25-21 ، 12-11 :2
ب .مسیح تسلیم شدن حتی در برابر نهادهایی را که علیه او بد کار کردند نشان می دهد (.)25-21 :2
من این اصل اتخاذ روح مطیع به خاطر خدا باید در روابط اجتماعی ما حاکم باشد ( 20 -13 :2؛ .)7-1 :3
الف .ما باید به خاطر خدا در برابر رهبران مدنی تسلیم شویم (.)17-13 :2
ب -ما باید در را ،خدا تسلیم کارفرمایان خود شویم (.)20-18 :2
ج -ما باید در را ،خدا تسلیم همسران خود شویم (.)7-1 :3
.1همسران باید نسبت به شوهر خود روح مطیعی داشته باشند (آیات .)6-1
.2شوهرها باید نسبت به همسرانشان روح مطیعی داشته باشند (آیه .)7
نتیجه گیری" :بگذارید همه از نظر روحی هماهنگ ،دلستتوز ،برادرانه ،مهربان و متواضتتع باشتتند ؛ بدی را به خاطر بدی یا
توهین را برای توهین بازگردانید ،بلکه به جای آن نعمت بدهید ؛ زیرا شتتما به همین منظور فرا خواند ،شتتد ،اید که ممکن
است یک نعمت به ارث ببریدNASB). 9 -8 :3(" .
موضوعی که باید تکمیل شود
الگوی چهار فقط موضوع را در مقدمه ارائه می دهد ،نه کل اید ، ،و نکات اصلی موضوع را کامل می کند.
بدون شتک ،این فر تکمیل شتد ،از موضتوع ،متداول ترین شتکل استت و بستیاری از واعظین جذب شتد ،به اصتول و اصالت ،
هرگز متفاوت از آن نیستند.
در دست یک واعظ ماهر ،موعظه ای با این الگو می تواند احساس تنش و اوج قوی داشته باشد.
جیمز اس .استوارت ،در گزارشی از عبرانیان ، 25-22 :12یک مطالعه موردی را ارائه می دهد.
در مقدمه ،استتتوارت موضتتوع خود را مشتتخص می کند .او به ما گفت ،نویستتند ،عبرانیان " ،پنج چیز در مورد مشتتارکت
پرستش مسیحیان ما در کلیسا می گوید".
هدف از موعظه این استتت که "هنگامی که در عبادتگاههای خود دور هم جمع می شتتویم ،به ما بفهماند که ثروت میراث
خود را بدانیم".
با بیان این موضوع ،هر نقطه از بدن به تکمیل آن کمک می کند.
I.این یک معاشرت معنوی است" :شما به کو ،صهیون ،شهر خدای زند ، ،اورشلیم آسمانی آمد ،اید" (آیه .)22
مسیحیان با آن جهان معنوی مرئی که تنها واقعیت غایی است ارتباط مستقیم دارند.
("من به واقعیت دو اشار ،می کنم که متن ما در مورد مشارکت عبادت مسیحی تأکید می کند)".
من این یک شرکت جهانی است" :شما به کلیسای اولدادی که در بهشت نوشته شد ،اند آمد ،اید" (آیه .)23
("من به سومین توصیفی که او از همنشینی ما در پرستش مسیحیان ارائه می دهد ،می پرداز )".
من من این یک معاشترت جاودانه استت" :شتما به هزاران فرشتته در آراستته جشتن آمد ،اید و به ارواح انستانهای عادل کامل
رسید ،اید" (آیه .)23
وقتی مسیحیان در حال عبادت هستند ،عزیزانشان در آن طرف نزدیک آنها هستند و ابر شاهدان آنها را احاطه کرد ،است.
چهار این یک معاشرت الهی است" :شما به خدای همه قاضیان و به عیسی واسطه عهد جدید آمد ،اید"
(آیات .)24-23در پرستتش شتما ،او به آنها می گوید که اکنون به قلب اصتلی ماجرا برستند ،همانطور که در عیستی مستیح
به خدا رسید ،اید.
("او یک واقعیت دیگر در مورد معاشرت ما در عبادت را اضافه می کند ،و بنابراین پایان می یابد)".
119-122
Vاین یک رفاقت فدیه دهند ،استت" :شتما به خون پاشتیدن رستید ،اید ،که از چیزهای بهتر از هابیل صتحبت می کند" (آیه
.)24
"هنگامی که گناهان ما برای مجازات و انتقا از خدا فریاد می زنند ،اتفاق دیگری نیز می افتد خون مستیح بلندتر گریه می
کند ،گریه گناهان ما را تحمل می کند و ساکت می کند ،و خدا به خاطر مسیح می بخشد.
استوارت به طور رسمی نتیجه گیری نمی کند ،اما درعوض ،نکته آخر او خاتمه بخشیدن موعظه است.
توجه داشته باشید که هر نقطه جداگانه مربوط به نکته قبلی نیست بلکه فقط به موضوعی است که تکمیل می کند.
داستتتانی که گفته می شتتود موعظه ها همچنین اگر بینند ،با بینش و تخیل یک داستتتان کتاب مقدس را تعریف کند ،اید،
هایی را بیان می کند.
متأستتفانه ،با برخی استتتداللهای شتتکنجه شتتد ، ،ما خود را متقاعد کرد ،ایم که داستتتانها متعلق به کودکان استتت و آن
بزرگساالن بالغ اصول خود را بدون هیچ گونه پوشش قندی رعایت می کنند.
بنتابراین ما داست تتتان هایی را به مهتد کودک منتقتل می کنیم یتا رمان خود را در تعطیالت فقط به عنوان راهی برای گذراندن
وقت با خود حمل می کنیم.
در صتتورت مشتتاهد ،تأثیرات داستتتان های تأثیرگذار بر همه ما ،امتیازهای کمی که به داستتتان داد ،ایم باید به ستتمت باال
تجدید نظر شود.
تلویزیون با آنها فراوان استت -بعضتی نامرغوب ،بعضتی ستایه ،بعضی متزلزل ،بعضی ارزشمند -اما درا تلویزیونی مخاطب
را به خود جلب می کند و ارزش های آن را شکل می دهد.
آیند ،فرهنگ ما ممکن است به داستانهایی بستگی داشته باشد که تخیل و ذهن این نسل و فرزندانش را به خود جلب کند.
هرکستی که کتاب مقدس را دوستت دارد باید برای داستتان ارزش قائل شتود ،زیرا کتاب مقدس هرچه باشتد ،این یک کتاب
داستان است.
الهیات عهد عتیق در روایتهایی از مردان و زنانی آمد ،استت که برای تهیه کاالهای دستت ستاز خود فرار می کنند و دیگران
که خدا را آنقدر جدی می گیرند که زندگی خود را با او شرط ببندند.
هنگامی که عیسی ظاهر شد ،او با گفتن داستانهایی آمد و بیشتر آنها وارد فرهنگ عامیانه جهان شد ،اند.
در حقیقت ،او آنقدر قصتته گو درخشتتان بود که ما گاهی اوقات الهیات عمیق مبدل در داستتتانهای او راجع به یک بزهکار
سترکش و برادر نابکارش ،فریستیان متدین ،گنجینه های دفن شتد ،و تاجری که قرار مالقات غیر منتظر ،ای با مرگ داشتت
،از دست می دهیم.
با این وجود موعظه روایی فقط جزئیات یک داستان را تکرار نمی کند مانند بازگو کردن یک شوخی بی معنی و فرسود.،
در یک موعظه روایی ،مانند هر موعظه دیگر ،یک اید ،اصتلی همچنان با اید ،های دیگر پشتتیبانی می شتود ،اما محتوای
حمایت کنند ،از نکات مستقیماً از حوادث داستان استخراج می شود.
به عبارت دیگر ،جزئیات داستتان برای طرح یک نکته در کنار هم قرار گرفته اند و همه نکات اید ،اصتلی موعظه را توستعه
می دهند.
هنگامی که مخاطب داستتان را می شتنود و به اید ،های گویند ،می رستد بدون اینکه وی مستتقیماً آنها را بیان کند ،روایت
ها بسیار موثر به نظر می رسند.
استتنلی کوبریک ،کارگردان فیلم ستینمایی ،در مصتاحبه ای که در Timeمنتشتر شتد ،در مورد قدرت اید ،غیر مستتقیم
صحبت کرد:
"ماهیت شکل دراماتیک این است که اجاز ،دهد یک اید ،بدون بیان صریح آن به ذهن مرد برسد.
وقتی چیزی را مستتتقیم می گویید ،به همان انداز ،که اجاز ،می دهید مرد خودشتتان آن را کشتتف کنند ،قدرت آن زیاد
نیست" .
اینکه نکات بیان شود یا فقط ضمنی باشد ،به مهارت واعظ ،هدف موعظه و آگاهی مخاطبان بستگی دارد.
در هر صتورت ،داستتان باید پیش برود تا شتنوندگان با افکار ،انگیز ،ها ،واکنش ها و منطقی ستازی شتخصتیت های کتاب
مقدس همذات پنداری کنند و در این بینش نیز بینش کسب کنند.
در موعظه های قیاستی ،این اید ،به عنوان بخشتی از مقدمه ظاهر می شتود و بدن آن را توضتیح می دهد ،اثبات می کند یا
به کار می برد (شکل 1را ببینید) .سه فر اول مورد بح در این فصل از الگوی قیاسی پیروی می کنند.
از طرف دیگر ،در یک ترتیب استتتقرایی ،مقدمه فقط اولین نکته را در موعظه معرفی می کند ،ستتپس با یک انتقال قوی ،
هر نقطته جتدیتد بته نقطته قبلی پیونتد می یتابتد تتا اینکته ایتد ،در نتیجته گیری ظتاهر شتتتود (شت تکتل 1را ببینیتد) .موعظته هتای
استتقرایی همچنین ممکن استت از طریق مجموعه ای از مثالهای تجمعی رشتد کند که در صتورت جمع شتدن به یک اصتل
کلی منجر می شود.
موعظه های استقرایی حس کشف را در شنوندگان ایجاد می کند ،گویا خود به خود به این اید ،رسید ،اند .استقرا به ویژ ،در
مورد مخاطبان بی تفاوت یا خصمانه که احتماالً گزار ،واعظی را در اوایل موعظه ارائه دهند ،بسیار مثر است.
هنگامی که پیتر در پنطیکاستت -جمعیتی که به تازگی عیستی را به صتلیب کشتید ،بودند -به خیل مقابله کرد ،او از روشتی
استقرایی استفاد ،کرد که خداوند در آوردن پنج هزار نفر برای پذیرفتن عیسی به عنوان مسیح و خداوند استفاد ،کرد.
سپس باقیماند ،موعظه به صورت استنباطی برای توضیح ،اثبات یا استفاد ،از اید ،ادامه می یابد.
(شکل 1را ببینید) یک تنوع در آرایش استقرایی -قیاسی مسئله ای است که بررسی شد ،است.
در مقدمه و نکته اول ،واعظ یک مشتکل شتخصتی یا اخالقی را شتناستایی می کند ،ریشته های آن را بررستی می کند و شتاید
در مورد را ،حل های ناکافی بح کند.
در نکته دو ،او یک اصتتل یا رویکرد کتاب مقدس را به مستتئله پیشتتنهاد می کند ،و در بقیه قستتمت های موعظه ،آن را
توضیح می دهد ،دفاع می کند یا آن را اعمال می کند.
در مقدمه ،واعظ در اصتطالحات شتخصتی خود دربار ،یک ستوال ،مشتکل یا تجربه های گیج کنند ،مانند افستردگی یا غم و
اندو ،بح می کند.
سپس او ممکن است نشان دهد که مورد خاص در واقع مسئله کلیتر کالمی یا فلسفی را منعکس می کند.
سترانجا ،او یک را ،حل مثبت کتاب مقدس را به روشتی کاربردی و قابل استتفاد ،ارائه می دهد .بنابراین ،موعظه به یک
پروژ ،پل ستازی تبدیل می شتود که فاصتله ای بین نیازهای شتخصتی از یک طرف و حقیقت کتاب مقدس را از طرف دیگر
دارد.
موعظه ها می توانند اشتکال مختلفی به خود بگیرند ،و مواردی را که ما مورد بررستی قرار داد ،ایم نباید جامع و کامل تلقی
کنیم.
بنابراین باید اجاز ،داد که اید ،ها و اهداف در ذهن واعظ شکل خاص خود را بگیرند.
( )1آیا این پیشرفت آنچه را که این بخش آموزش می دهد ،بیان می کند؟
اگر فر با پیا ارتباط برقرار می کند ،به هر حال از آن استتتفاد ،کنید .اگر مانعی در آن ایجاد شتتد ،متناستتب با اید ،و هدف
کتاب مقدس بیشتر شکل بگیرید.
مرحله 8پس از تصمیم گیری در مورد چگونگی توسعه اید ،برای رسیدن به هدف خود ،موعظه را بیان کنید.
هنگامی که یک معمار یک ستتتاختمان را طراحی می کند ،ابتدا با مفهومی برگرفته از عملکرد (آنچه ستتتاختمان باید انجا
دهد) و فر (شکل ظاهری ساختمان) آغاز می شود.
برای ستاختن ستاختمان ،معمار اید ،خود را به نقشته ای تبدیل می کند که با جزئیات نحو ،ترجمه مفهو به فوالد ،ستنگ و
شیشه را نشان می دهد.
واعظ ،مفهومی را از داد ،های کتاب مقدس و نیاز مخاطبان به دستت آورد ،استت ،اکنون باید یک طرح کلی ،موعظه های
اصلی موعظه خود را ایجاد کند.
در حالی که ممکن استت محتوا بدون فر وجود داشتته باشتد ،ستاختار یک نظم ،وحدت و پیشترفت را به شتما ارائه می دهد.
مطمئناً هیچ موعظه ای هرگز شکست نخورد زیرا دارای رئوس مطالب قوی بود.
123-127
ابتدا روابط بین بخشهای یک موعظه را در ذهن و ذهن گویند ،روشن می کند.
دو ،سخنران موعظه خود را به عنوان یک کل مشاهد ،می کند و در نتیجه احساس وحدت او را افزایش می دهد.
رئوس مطالب همچنین ترتیب اید ،ها را متبلور می کند تا شتنوند ،در توالی مناستب به آنها داد ،شتود .سترانجا ،واعظ مکان
هایی را در طرح کلی تشخیص می دهد که برای توسعه نظرات خود به مواد پشتیبانی اضافی نیاز دارند.
گاهی اوقات چیدمان اید ،ها در متن باید تغییر داد ،شود.
به دلیل خوانندگانش ،نویسند ،کتاب مقدس ممکن است از نظمی استقرایی پیروی کند.
اما به دلیل شنوندگانش ،ممکن است یک افشاگر یک طرح قیاسی را انتخاب کند.
موعظه های رساله ها راحت تر از شعرها ،مثل ها یا روایت ها در خطوط کلی متناسب است.
تتا زمتانی کته یتک واعظ در روش هتای ارتبتاطی بتا انعطتاف پتذیر نمتانتد ،رست تیتدن بته هتدف برخی از متن هتا را بتا مختاطبتان خود
غیرممکن می داند.
به عنوان مثال ،یک مأموریت نمایشتگاهی که با عنوان نهایی ضترب المثل ها کار می کند ،متوجه خواهد شتد که نمی توان
به طور منطقی گذر را ترسیم کرد.
"ضترب المثل های "31-10 :31متشتکل از یک ستخنان عبری استت که ویژگی های یک همستر خوب را از آلف تا تاو ،
Aتا Zالفبای عبری توصتتیف می کند .اگرچه این دستتتگا ،حافظه موثر برای یک خوانند ،عبری استتت ،اما این شتتنیدن
سخنان بی معنی برای شنوندگان انگلیسی بسیار بی معنی است.
برای تعلیم این متن ،یک واعظ باید رئوس مطالب خود را بر استاس موضتوع آن قرار دهد .رئوس مطالب معموالً شتامل یک
مقدمه ،یک بدنه و یک نتیجه گیری است.
مقدمه ها (که با جزئیات بیشتری در مورد آنها بح خواهد شد) موضوع ،اید ،یا اولین نکته موعظه را معرفی می کنند.
نتیجه گیری (همچنین بعداً برای درمان) اید ،را به کانون توجه می رساند و موعظه را خاتمه می دهد.
بنیادی ترین ها به نکات اصلی تبدیل می شوند و چارچوب اساسی را تشکیل می دهند که موعظه در آن ساخته می شود.
این نکات اصلی به عنوان اعداد رومی در متن پیا قرار دارند .مثال:
I.ما باید خدا را ستایش کنیم زیرا او ما را در مسیح انتخاب کرد ،است (افسسیان.)6-4 :1 .
دو ما باید خدا را ستایش کنیم زیرا او طبق ثروت فیض خود با ما برخورد کرد ،است (.)12-7 :1
من من ما باید خدا را ستتتایش کنیم زیرا او ما را با روح القدس مهر و مو کرد ،استتت تا زمانی که ما ارث خود را به دستتت
آوریم (.)14-13 :1
به هر حال ،صرفاً ذکر این نکات مهم ،موعظه ای ایجاد نمی کند.
از آنجا که نقاط اصلی به توسعه نیاز دارند ،نقاط ثانویه که نکات اصلی را شرح می دهند به طرح کلی اضافه می شوند.
یک حرف بزرگ این نقاط را مشخص می کند و عالو ،بر این ،تورفتگی دارند.
I.ما باید خدا را ستایش کنیم زیرا او ما را در مسیح انتخاب کرد ،است (افسسیان.)6-4 :1 .
افزودن این زیرمجموعه ها با شفاف سازی و توسعه بیشتر توسعه ،طرح کلی را بهبود می بخشد.
طرح کلی اگر جزئیات خاصی را برای پشتیبانی از نکات ثانویه به ارمغان بیاورد ،می تواند حتی کاملتر باشد.
معموالً یک عدد عربی و تورفتگی بیشتر ،تابع بودن از نکات اصلی و فرعی را نشان می دهد.
دو ما باید خدا را ستایش کنیم زیرا او طبق ثروت فیض خود با ما برخورد کرد ،است (.)12-7 :1
الف .او گناهان ما را از طریق خون مسیح برداشته است (آیه .)7
ب -او به ما حکمتی داد ،است تا رمز و راز اراد ،خود را درک کنیم (آیات .)10-8
.1اراد ،او مطابق با خشنودی او است که قصد داشت آن را در مسیح انجا دهد (آیات .)9 - 8
.2اراد ،او قصد دارد تا همه چیز را در زمان مناسب در مسیح متحد کند (آیه .)10
فردی که هرگز به متن نگا ،نکرد ،بود ،می توانست رئوس مطالب را بخواند و اید ،سخنران را بدست آورد
در صورت نیاز به توسعه اضافی ،با استفاد ،از حروف کوچک و تورفتگی بیشتر نشان داد ،می شود.
طرح کلی موعظه ،در مقایسته با مقاله ای برای پایان نامه یا مقاله پژوهشتی ،باید ستاد ،و روشتن باشتد و دارای امتیازات نستبتاً
کمی باشد.
رئوس مطالب پیچید ،ای که به چندین زیرمجموعه تورفتگی تقستیم شتد ،استت ،گرچه چشتم را مجذوب خود می کند ،اما
مخاطب را که باید به آن گوش دهد ،گیج خواهد کرد.
از آنجا که هر نقطه از طرح کلی یک اید ،را نشان می دهد ،بنابراین باید یک جمله کامل از نظر دستوری باشد.
وقتی کلمات یا عبارات به عنوان نقطه قرار می گیرند ،ما را فریب می دهند زیرا ناقص و مبهم هستند.
اظهارات جزئی باع می شود مانند فوتبال چرب ،فکر در ذهن ما فرو برود.
در حالی که یک واعظ ممکن استت رئوس مطالب مختصتری را در منبر حمل کند ،اما اگر از آن در مطالعه استتفاد ،کند ،او
را با شکست مواجه می کند.
نکات موجود در طرح کلی باید به سواالت پاسخ دهد ،نه اینکه آنها را مطرح کند.
ممکن است از سواالت در ارائه موعظه به عنوان انتقال موضوعات جدید استفاد ،شود.
در حالی که واعظ رئوس مطالب خود را در صتتفحه قبل از خود دروغ می بیند ،تنها مطالب آن توستتط جماعت شتتنید ،می
شود.
این واقعیت واضح ،اظهارات انتقالی را به ویژ ،قابل توجه می کند زیرا آنها روابط قطعات را با کل نشان می دهند.
انتقال های دقیق ساخته شد ،به شنوند ،کمک می کند تا با سخنران فکر کند تا با هم از طریق موعظه حرکت کنند.
یک انتقال موثر به مخاطب اطالع می دهد که واعظ در حال حرکت است.
این ممکن استت مکانهایی را که آنها بود ،اند مرور کند ،فکری را که به ستمت آن حرکت می کنند شتناستایی کند ،آنچه را
که گفته شد با موضوع یا اید ،اصلی مرتبط سازد و شنوند ،را به فکر جدید عالقه مند کند.
از آنجا که انتقالهای واضح و روشن به آسانی در ذهن ایجاد نمی شوند ،باید از قبل برنامه ریزی شوند.
"نه تنها عبادت ما یک معاشرت الهی است ،بلکه یک رستگاری فدیه پذیر نیز هست".
در مواقع دیگر ،اگر نکته قبلی را هنگا اتما آن به صراحت بیان کرد ،ایم ،بررسی را حذف می کنیم:
"اما نویسند ،چیز دیگری در مورد پرستش ما به ما می گوید ؛ این یک رستگاری فدیه پذیر است".
به هر حال ما این کار را انجتا می دهیم ،انتقتالهتا بیتانگر ارتبتاط منطقی یتا روانی بین مقتدمه و بدن ،نقتاط درون بدن و بدن و
نتیجه گیری است.
آنها به این سوال پاسخ می دهند ،چرا این موارد با این ترتیب بیان می شود؟
برخی از انتقال ها این کار را با یک کلمه یا یک جمله به پایان می رستانند ،اما برخی دیگر برای ایجاد وحدت ،ترتیب امتیاز
و حرکت در موعظه ،یک پاراگراف را می طلبند.
در حالی که باید آنها را نوشت و در طرح کلی گنجانید ،اما در حقیقت موعظه ،حمالت اغلب حتی بیشتر و بزرگتر می شوند.
128-131
مفاهیم جدید
داستان گفت
آرایش قیاسی
آرایش استقرایی
طرح کلی
انتقال
تعاریف
آرایش قیاسی -این اید ،به عنوان بخشی از مقدمه ظاهر می شود ،و بدن آن را توضیح ،اثبات یا اعمال می کند.
اید ،توضیح داد ،شد -اید ،در مقدمه ارائه شد ،است ،و نکات موعظه مراحل توضیح اید ،است.
ترتیب استتقرایی -مقدمه فقط اولین نکته را در موعظه معرفی می کند ،ستپس با یک انتقال قوی ،هر نقطه جدید به نقطه
قبلی پیوند می یابد تا اینکه اید ،در نتیجه گیری ظاهر شود.
رئوس مطالب -رابطه بین اید ،های موعظه را به سخنران نشان می دهد.
او می تواند با یک نگا ،بگوید کدا اید ،ها برتر ،تابع و هماهنگ هستند.
اصل اعمال شد - ،این اید ،در مقدمه یا اولین نکته به عنوان اصل ایمان یا زندگی بیان شد ،است.
گزار ،اثبات شد -اید ،در مقدمه مانند گزار ،بح بیان شد ،است.
داستتان بیان شتد - ،داستتانی از کتاب مقدس به گونه ای روایت می شتود که اید ،به طور مستتقیم یا با استتدالل توستعه می
یابد.
انتقتال -بتا بیتان (یتا گهگتا ،بتا القتا) ارتبتاط منطقی یتا روانی بین مقتدمته و بتدن ،نقتاط درون بتدن و بتدن و نتیجته گیری ،بته
مخاطب اطالع می دهد که واعظ در حال پیشروی است.
132-133
فصل 7
رئوس مطالب به عنوان استکلت های فکری عمل می کنند و در بیشتتر موعظه ها ،مانند اکثر بدن ها ،استکلت کامالً پنهان
نمی ماند.
متا نبتایتد این طرح کلی را روی صتتتفحته نمتایش مبتتذل قرار دهیم ،گویی استتتکلتت "نمتایشت تگتا ، C ،قربتانی گرستتتنگی در
هولوکاست" است.
موثرترین وسیله برای پنهان کردن استخوانهای برهنه موعظه ،از بین بردن اسکلت نیست بلکه با پوشاندن گوشت است.
مواد حمایتی برای ترسیم خطوطی است که پوست برای استخوان ها یا دیوار ،های داخل قاب خانه دارد.
مرحله 9طرح کلی را با مواد پشتیبانی کنند ،که نکات را توضیح ،اثبات ،کاربرد یا تقویت می کند ،پر کنید.
مخاطبان نه به اید ،های انتزاعی پاسخ می دهند و نه هیچ کس با خواندن طرح کلی به سمت عمل سوق داد ،شد ،است.
بنابراین اگر طرح کلی توسعه نیافته باشد ،مخاطب می تواند معنای آن را از دست بدهد و قانع نشود.
"به نظر چشمگیر می آید ،اما این چگونه در زندگی جواب می دهد؟"
یک واعظ برای شتفاف ستازی ،تقویت ،اثبات یا استتفاد ،از اید ،های خود و قابل فهم و جذاب ستاختن آنها ،از انواع مواد
پشتیبان استفاد ،می کند.
تکرار مجدد
ارائه مجدد از اصل افزونگی برای بیان اید" ،به عبارت دیگر" استفاد ،می کند.
اول ،تکرار مجدد وضتتوح می یابد .شتتنوندگان برخالف خوانندگان ،هنگا گفتن باید آنچه را که گفته می شتتود ،دریافت
کنند.
آنهتا نمی تواننتد برگردنتد و دوبتار ،آن را بشتتتنونتد .اگر در ابتتدا ،آنهتا متا را درک نمی کننتد ،پس متا بتایتد آن را دوبتار ،بگوییم تتا
خود را شفاف کنیم.
کلوویس جی چاپل در معرفی موعظه ای که دربار ،زن زنا گرفته شد ، ،اظهار مجدد می کند.
دانشتتمندان دربار ،اینکه این داستتتان متعلق به کجای پروند ،مقدس استتت مطمئن نیستتتند .برخی فکر می کنند که اص تالً
متعلق به آن نیست.
با این حال ،من نه به عنوان یک دانشتمند بلکه صترفاً به عنوان یک خوانند ،کتاب مقدس صتحبت می کنم ،اطمینان دار
که واقعاً متعلق به آن است.
اگر این درست نباشد ،واقعیتی است که خود حقیقت می تواند از آن بیاموزد.
واقعاً یک نبوغ فوق العاد ،الز بود که داستانی را کامالً واقعی در زندگی ابداع می کرد .
چیزی را یک بار بگویید و می توان آن را نادید ،گرفت ،اما آن را چندین بار تکرار کنید و در اندیشتته و احستتاستتات او تأکید
شود.
تبلیغ کنندگان میلیون ها دالر سرمایه گذاری می کنند تا اید ،های خود را در رادیو ،تلویزیون و مجالت بیان کنند.
پیتر مارشال با بیان مجدد در موعظه "هنر حرکت کو ،ها" بر یک نکته تأکید می کند:
نماز چیزهایی را تغییر می دهد که شتما رنگ آمیزی آن را روی پوستترهایی دید ،اید که دیوارهای اتاق های مدرسته یکشتنبه
ما را تزئین می کنند.
شتما بارها دید ،اید که روی صتفحات فلزی کوچک مهر می شتود ،آن را در کتاب مقدس می خوانید ،بارها از منبر شتنید،
ای د.
آیا تا به حال شد ،که نماز چیزی را برای شما تغییر دهد؟
تکرار مجتدد بتا تکرار متفتاوت استتتت .تکرار همتان حرف را در همتان کلمتات می زنتد؛ تکرار مجتدد همتان حرف را بتا کلمتات
مختلف می زند.
تکرار ممکن استت در تما موعظه مانند یک خودداری برای تقویت یک اید ،اصتلی به طور ستودآوری مورد استتفاد ،قرار گیرد
،اما واعظ ماهر یاد می گیرد چندین بار یک نکته را به روش های مختلف بیان کند.
توضیح و تعریف
این مواردی را تعریف می کند که باید توستتط یک اصتتطالح یا جمله گنجاند ،و حذف شتتوند .توض تیح همچنین مرزهایی را
تعیین می کند ،اما ممکن استتت این کار را با تقویت چگونگی ارتباط اید ،ها با یکدیگر یا آنچه یک اید ،داللت دارد ،انجا
دهد.
توجه داشته باشید که Earl F. Palmerچگونه معنای کلمه یونانی erOsرا توضیح می دهد:
این عشق غریزی نیست که ما به والدین یا فرزندان ،خانواد ،یا ساختار اجتماعی یا نژادی خود داریم.
این عشقی است که به دلیل تعالی جذاب شخص یا چیز یا واقعیت از ما بدست آمد ،است.
این عشق به زیبایی ،عشق به قدرت ،عشق به قدرت است.
ما معموالً یک اصطالح یا اید ،را با قرار دادن آن در طبقه وسیعی از موارد که بخشی از آن است ،تعریف می کنیم.
در عین حال ،باید نشان دهیم که تفاوت آن با سایر موارد آن کالس چیست.
پالمر می گوید ErOs" ،عشتق استت بطبقه گستترد ،ای که بخشتی از آن استت که به دستت می آید ،عشتقی که از ما برند،
می شود بتفاوت آن با سایر عشق ها ".
اما یک مترادف فقط در صتورتی کار می کند که تجربه قبلی شتنوند ،را لمس کند و معنای مورد نظر را درک کند و احستاس
کند.
احتماالً همه می دانند کیش ها چیستتت .اما شتتاید آنها از روشتی خاص که ما می خواهیم نمی دانند ،بنابراین ممکن استتت
بگوییم" :فرقه ها قبض های پرداخت نشد ،کلیسا هستند".
ری ستی استتدمان این کار را می کند وقتی که در موعظه ای می پرستد" :وقتی می گوییم چیزی مقدس استت ،منظور ما
چیست؟"
وی پاسخ می دهد" :به کتاب مقدس خود نگا ،کنید و در آن آمد ،است "،کتاب مقدس " .چه چیزی آن را مقدس می کند؟
به سرزمین اسرائیل "زمین مقدس و شهر اورشلیم" شهر مقدس "گفته می شود.
هرچه آشنایی وی با موضوعی بیشتر باشد ،ممکن است نسبت به عد آگاهی جماعت نسبت به آن آگاهی داشته باشد.
افرادی که در تایلند زندگی می کنند در دنیای فکری متفاوتی از کشیش خود زندگی می کنند .در واقع آنها از او حمایت مالی
می کنند تا بتواند آنچه را که نمی توانند مطالعه کند.
او نباید تصور کند که شنوندگانش بالفاصله می فهمند که او دربار ،چه چیزی صحبت می کند.
به عنوان یک قانون راهنما ،یک سخنران باید هر اصطالح مهم را به زبانی که مخاطب می فهمد ،تعریف کند.
مطمئناً بهتر است خیلی اصطالحات تعریف شود تا تعداد بسیار کمی.
در توضتیح روابط و پیامدهای اید ،ها ،ما باید توضتیحات را آنقدر واضتح بدانیم که هیچ ابهامی در ذهن خودمان وجود نداشتته
باشد.
سپس باید مراحل توضیح را طی کنیم تا به ترتیب منطقی یا روانشناختی ارائه شوند.
اطالعات واقعی
حقایق متشکل از مشاهدات ،مثالها ،آمار و سایر داد ،ها است که ممکن است جدا از سخنران تأیید شود.
یک واعظ وقتی اعال می کند که" :یونانی زبانی غنی و متنوع است که چندین کلمه برای عشق دارد.
اما از میان این کلمات ،فقط دو کلمه ،فیلیا و اروس در قرن اول تأثیر زیادی در ادبیات یا اندیشه یونان داشتند" .
اگر شتنوند ،ای به این کار اهمیت می داد ،می توانستت صتحت این جمله را با بررستی کلماتی که یونانیان برای عشتق به کار
می بردند ،تأیید کند.
در موعظه اظهارات مشتاهدات دربار ،محتوای یک متن واقعی استت زیرا شتنوند ،می تواند آنچه را که کتاب مقدس می گوید
،خود ببیند.
بیشتر آنچه که به عنوان واقعیت رژ ،می رود ،عقید ،ای مبدل است.
یک واعظ می گوید" :در واقع "،بزرگترین تهدید برای اخالق آمریکا تلویزیون است" .
البته ،این اصالً مسئله ای واقعی نیست ،بلکه فقط یک نظر است.
البته واقعیت ها تا زمانی که با یکدیگر رابطه برقرار نکنند و نتیجه گیری نشوند ،چیزهای احمقانه ای هستند.
از طرف دیگر ،نظرات به همان احمقانه هستند ،مگر اینکه براساس واقعیت ها ساخته شوند.
فرد در معرض دید ،مانند هر سخنران اخالقی ،باید واقعیت های خود را بداند و از اعتبار آنها مطمئن باشد.
برنارد باروچ می گوید" :هر مردی به عقید ،خود حق دارد ،اما هیچ کس حق ندارد در حقایق خود اشتبا ،کند".
حقایق نه تنها به شنوند ،کمک می کند تا درک کند ،بلکه احترا به گویند ،را نیز حفظ می کند.
آمار نوع خاصی از حقایق است که به ما امکان می دهد مقدار زیادی از سرزمین را خیلی سریع بررسی کنیم.
آنها به ویژ ،برای شهروندان در یک جامعه آگا ،از اذعان جذاب هستند.
در واقع اشتتهای آمریکا برای آمار ستیری ناپذیر به نظر می رستد و آمارگران یک منبع بی پایان را تأمین می کنند ،از تعداد
ساعاتی که یک خانواد ،متوسط به تلویزیون تماشا می کنند تا درصد خانواد ،های ناراضی در فرهنگ ما.
این وفاداری به اعداد دا های خاص خود را برای بی گناهان ایجاد کرد ،استتت -و فرصتتت هایی را برای افراد غیر صتتادق
فراهم آورد ،است.
هوای قطعیت بیش از نقطه اعشتاری یا درصتد جناحی قرار دارد -حتی در مواردی که انداز ،گیری غیرقابل شتناخت یا پوچ
باشد.
تصتویری کالستیک گزارشتی استت که ستالها پیش منتشتر شتد مبنی بر اینکه 3/1 33درصتد از کل مجالس دانشتگا ،جان
هاپکینز با اعضای هیئت علمی ازدواج کرد ،بودند.
جان هاپکینز در آن زمان فقط سه دانشجو داشت و یکی از آنها با یکی از اعضای هیئت علمی ازدواج کرد.
واعظانی که مشتاق کسب امتیاز خود هستند ،ممکن است حساس به آمار پشتیبانی نشد ،باشند.
یکی از واعظین متذکر گزارش داد " ،من چندی پیش نخواند که 50درصتد از گرو ،های راک شتیطان پرستتی و جادوگری
می کنند و من معتقد که این رقم هر روز افزایش می یابد".
وقتی ارقا وارد موعظه می شوند ،باید ساد ،ترین حالت ممکن را داشته باشند بدون اینکه دقت را از بین ببرند.
در حالی که ممکن استت یک حستابدار تحت تأثیر اطالعاتی قرار گیرد که در ستال 1950جمعیت شتیکاگو 3،620،962
نفر بود ،درک بسیاری از ما برای رقم "کمی بیش از سه و نیم میلیون" آسان است.
در کار با آمار ،داد ،ها را می توان با مقایسه آنها با چیزهایی که تجربه مخاطب دارد ،معنی دار و زند ،کرد.
"عرض آن 180فوت ،طول بیش از 375فوت ،با ستتون هایی بود که 60فوت ارتفاع داشتتند" ،و ستپس اضتافه می
شود " ،آن معبد از زمین فوتبال گسترد ،تر و طوالنی تر از مناطق انتهایی بود ،و ستون ها بلندتر از 5ساختمان طبقه" .
یک ستخنران ابتدا با دادن کستر اعشتاری ،که قابل درک نبود ،انداز ،کوچک الکترون را قابل درک می کند و ستپس اضتافه
می کند:
"اگر انداز ،الکترون تا انداز ،ستیب بزرگتر شتود و یک انستان به همان نستبت بزرگتر شتود ،آن شتخص می تواند کل منظومه
شمسی را در کف دست خود نگه دارد و باید از ذر ،بین استفاد ،کند .برای دیدن آن" .
چشمگیر و اقتدار.
وقتی متوجه می شتویم شتخص دیگری بیش از آنچه ما می توانیم این اید ،را بیان کرد ،استت ،از کلمات وی استتفاد ،می
کنیم.
137-142
جیمز اس .استوارت موعظه ای دربار ،اشعیا 5:30را با برداشتن عبارتی از رابرت براونینگ معرفی می کند:
"از بین همته تردیتدهتایی کته ،همتانطور کته براونینتگ می گویتد "،می توانتد رپ بزنتد و در روح متا وارد شتتتود " ،ویران کننتد،
ترین آن شک به هدف نهایی خداست".
استتتوارت مقدمه خود را با مجموعه ای از نقل قول های دیگر توستتعه می دهد ،همه به دلیل قدرت بیان آنها انتخاب شتتد،
اند.
او می گوید . . .:این دقیقاً شکی است که مانند وزنه ای وحشتناک بر بسیاری از زندگی های امروزی نهفته است.
آنها قبل از مشترک شدن در ایمان تنیسون ،دو بار فکر می کنند:
با این حال ،من شک ندار که در سنین یک هدف افزایش یافته است ،و افکار مرد با روند خورشید گسترش می یابد.
فریتاد تومتاس هتاردی ،از تمتا دعتاهتایتتان ،شت تمتا کته برای مرد دعتا می کنیتد ،چته فتایتد ،ای دارد کته چیزی بهتر از آنچته در
خواب ،تاریک و گنگ است و دست این نمایش بیکار را می چرخاند ،بهتر است؟
"یک شوخی بد" -این حکم نهایی ولتر در مورد زندگی بود.
بازیگر در حال مرگ گفت" :پرد ،را ببند ،مضحکه تما شد".
روش های زیادی برای صحبت در مورد مکانی که درد در زندگی ما بازی می کند وجود دارد.
یک واعظ با بیان کلمات چشمگیرتر از نظر خود ،یک دیدگا ،را خالصه می کند:
لک کردن نکته ای با برخی اصتتطالحات که در ذهن فرو می رود ،احتماالً دلیل اصتتلی روی آوردن واعظان به نقل قول ها
در موعظه ها است.
وقتی اعتبار قیمت گذاری را می دهیم ،اساساً این کار را برای اخالق انجا می دهیم.
در این حالت وقتی به آنچه نقل می کنیم اعتبار می دهیم ،این کار را می کنیم زیرا شتتخصتتی که گفته استتت در موقعیت
بهتری نسبت به ما صحبت می کند.
ارنستتت تی .کمبل این کار را در صتتحبت با مواقعی انجا می دهد که بیهودگی ظاهری کاری که ما انجا می دهیم باع
می شود از مشارکت در کنش اجتماعی عقب نشینی کنیم.
کمپبل می گوید :روز گذشته دیدگا ،لئونارد وولف در مورد کارهای زندگی ا تحت تأثیر قرار گرفت.
وی گفت" :من به وضوح می بینم که من عمالً به هیچ چیز نرسید ،ا .
جهان امروز و تاریخچه مورچه انستان طی 7-5ستال گذشتته دقیقاً همان خواهد بود که اگر من به جای اینکه در کمیته ها
بنشینم و کتاب و یادداشت بنویسم ،پینگ پنگ بازی می کرد .
بنابراین باید اعتراف نستبتاً ناپستندی داشتته باشتم که باید در طی یک زندگی طوالنی بین 150،000تا 200،000ستاعت
کار کامالً بی فاید ،داشته باشم" .
ما همچنین دیگران را نقل می کنیم زیرا آنها در موقعیت بهتری برای دانستتن حقایق یا تفستیر آنها هستتند یا به دلیل اینکه
مخاطب ارزیابی آنها را بیشتر می پذیرد.
یک نمایش دهند ،که کتاب مقدس را می داند و مرد را می فهمد ،قبالً به گنا ،اصتلی اعتقاد دارد ،اما ممکن استت گزارش
کمیسیون جنایت مینه سوتا را به مخاطبان شکاک نقل کند:
او هر وقت بخواهد آنچه را که می خواهد می خواهد -بطری ،توجه مادر ،اسباب بازی همبازی ،ساعت دایی.
این خواستته ها را به او انکار کنید ،و او خشتمگین و پرخاشتگرانه ظاهر می شتود ،که قاتل خواهد بود ،اگر او چنین درماند،
نباشد.
این بدان معناست که همه کودکان ،نه فقط کودکان خاص ،بزهکار به دنیا می آیند.
اگر اجاز ،داد ،شتود که در دنیای خودمحوری نوزادی خود ادامه دهد ،با اعمال ستلطه گرانه او برای برآورد ،ستاختن خواستته
هایش ،هر کودکی یک جنایتکار ،یک دزد ،یک قاتل ،یک متجاوز بزرگ می شود.
در مواقع دیگر ،متخصتص برای صتحبت با اقتدار در مورد موضتوعی بهتر استت D. M. Baillie .به نقل از یک مور برای
اثبات اینکه مسیحیان اولیه در عقید ،خود از کیفیت عقلی برخوردار بودند:
دکتر ، T. R. Gloverکته در آن دور ،بقرون اولیته هجری از چنین اقتتداری برخوردار بود ،بته متا می گویتد کته یکی از
دالیل پیروزی مسیحیت بر جهان ،تفکر بهتر از بقیه جهان بود.
"مسیحی بهترین کتابها را خواند ،آنها را شبیه سازی کرد و آزادترین زندگی فکری دنیا را داشت.
از همان آغاز ،هر مسیحی باید بداند و بفهمد ،و مجبور بود انجیل ها را بخواند ،باید بتواند دلیلی برای ایمان خود ارائه دهد.
آنها دربار ،عیسی خواندند ،و او را شناختند ،و دانستند که در کجا ایستاد ،اند. . .
برای تعیین صالحیت خود باید چندین سوال در مورد هر متخصص پرسید ،شود:
( )1آیا تجربه یا آموزش وی این صالحیت را دارد که در این مورد با اقتدار صحبت کند؟
یک مرجع تعصب که برخالف سوگیری خود صحبت می کند ،البته می تواند شاهد خوبی باشد.
سخنرانی جورج برنارد شاو به نمایندگی از مسیحیت از آنجا که اغلب علیه آن صحبت می کرد ،حمایت محکمی خواهد بود.
آیا او را می شناسند؟
آیا به او احترا می گذارند؟ هنگامی که از یک فرد مبهم به عنوان مرجع استتفاد ،می شتود ،باید به مخاطبان صتالحیت خود
را برای صحبت در مورد موضوع بگوییم.
نقل قول های طوالنی مدت اغلب نامشخص می شوند و مانع برقراری ارتباط می شوند.
گاهی ممکن است نقل قول طوالنی تری نقل شود و سپس چند جمله مهم از نقل قول مستقیماً برای مخاطب خواند ،شود.
اگر آنها را با نوعی طراوت در موعظه معرفی کنیم ،نقل قول ها افزایش می یابد.
برای جلب یک نقل قول از جمله " "" ،Spurgeon saidپولس نوشتتت " یا "کتاب مقدس می گوید" به تالش کمی
نیاز دارد.
اگر آنها را از نو تنظیم کنیم ،فکر بیشتری خواسته می شود اما نتیجه بیشتری می یابد:
"این عبارت با جسارت در کتاب مقدس نوشته شد ،است "" ".پل احساس شدیداً احساس کرد " ....
"این همان چیزی استتت که چارلز دیکنز ستتعی داشتتت به ما بگوید وقتی مشتتاهد ،کرد "" ".بنابراین می توانید اهمیت این
کلمات را در آیه 10جاسازی شد ،ببینید" .
روایت
وقتی غیبت می کنیم ،نه از اید ،ها بلکه از مرد غیبت می کنیم.
وقتی مجالت خبری مشتهور مانند تایم به موضتوعات پیچید ،ای مانند اقتصتاد یا تحوالت ستیاستی در چین می پردازند ،این
کار را تا حدی با بح دربار ،افراد درگیر انجا می دهند.
روایت در یک موعظه افراد و حوادثی را که در روایت های کتاب مقدس پذیرفته شد ،است توصیف می کند.
هر گذرگا ،مرد خود را دارد ،گاهی اوقات آنجا می خندند ،نفرین می کنند ،دعا می کنند ،و گاهی اوقات پنهان می شتوند
و ما باید به دنبال آنها باشیم.
در هر متنی ،همیشه کسی در حال نوشتن است و کسی در حال خواندن است.
روح القدس وقتی کتاب مقدس را پر از آن می کرد ،ارزش روایت را می دانستتت و عیس تی تأثیر روایت را در مثلها هایی که
می گفت ،نشان داد.
روایت می تواند پس زمینه را در یک موعظه با پر کردن تاریخچه ،محیط یا شخصیت های مربوطه فراهم کند.
جان هرکوس به طور موثر از آن برای زندگی کردن ما با دیوید استتتتفاد ،می کند در حالی که مزمور 24را نوشتتتت :دیوید
صاف نشست ،دستانش را دراز کرد و خمیاز ،کشید.
این یک روز تمرین بود و کل برنامه های روزمر ،را با نوازندگان ،خوانندگان و باله پشت سر می گذاشت.
نمر ،و برنامه رقص به خوبی پیش رفته بود و دیوید بیش از حد راضی بود.
. زبور خوب بود -کوتا ، ،واضح ،متناسب با مناسبت .هو مم
این عبارت انتخابی در مورد "صعود به تپه خداوند بود ...در مکان مقدس او بایستید" بود.
خیلی خوب.
این زمینه خوبی برای کار با سنجها و شیپورها و گرو ،کر خواهد بود.
و تحت هدایت وی ،این باله شانس بسیار خوبی خواهد داشت تا احساس درا معنوی خود را افزایش دهد.
دستان تمیز ،قلب پاک ،بدون توجه به ارزشهای آشغال (منظور او واقعاً "روح او را به سمت آنچه دروغ نمی کشد" نیست) ،
و هیچ تقلب یا فریبکاری نمی کند.
بله ،در واقع ،این یک مرد را تا آنجا که می خواهید کامالً و کامل بررسی می کند.
دستهای پاکیز . . . ،مثل دستهای تمیز خودش ..ناگهان خاطر ،ای در ذهنش جاری شد.
خاطر ،ای از شتستتن ،شتستتن ،شتستتن آن دستتهای "تمیز" او ،که ستعی دارد یک چیز خونین را که قابل بازگشتت نیستت ،از
بین ببرد.
گاهی اوقات دیدگا ،دیگری طراوت و شادابی را در روایتی که اغلب گفته می شود به ارمغان می آورد.
یک جادوگر آن زمان استدالل می کند" :غذا برای معد ،و معد ،برای غذا" (اول قرنتیان باب 6آیه 12نیو).
آیا می توانید توضیح دهید که چگونه ممکن است بح را ادامه داد ،باشند؟ از دیالوگ استفاد ،کنید
هنگامی که فقط یک نفر ظاهر می شود ،از تک گفتار یا "گفتگوی خود" استفاد ،کنید.
این همان کاری استت که هرکوس با داوود کرد ،و این همان کاری استت که عیستی با مدیر زیرک شتعبه (لوقا )7-2 :16و
پسر تهی دست در کشور دور انجا داد (لوقا .)32-11 :15
این پسر بچه از خودش می پرسد" :چند نفر از خادمان اجیر شد ،پدر نان کافی و کافی دارند و من با گرسنگی اینجا هالک
می شو !" (نسخه ASV). 17
روایت به معنای برقراری ارتباط با تخیل است و تخیل بیانگر بینش ایمان است.
تخیل یک برادر ناتنی برای تفسیر است زیرا هر دو مربوط به متن است.
بنابراین تخیل یک قد فراتر از واقعیت های کتاب مقدس است و در عین حال با آنها پیوند می خورد.
تصاویر
توصتیه S. I. Hayakawaبرای ستخنرانانی که می خواهند وضتوح بیشتتری پیدا کنند مطالعه یک کتاب آشتپزی استت زیرا
دستور العمل ها مفاهیم کلی را با تجزیه آنها به مشخصات خاص آنها توضیح می دهند.
به عنوان مثال ،در یک دستور العمل برای بیف ولینگتون آمد ،است" :فیله را در تابه برشته باز قرار دهید.
مشتاور ،هایاکاوا مخصتوصتاً برای متخصتصتانی مفید استت که دانش گستترد ،آنها در مورد یک موضتوع می تواند آنها را از
برقراری ارتباط موثر باز دارد.
تحصیالت آنها آنها را از جزئیات به حوز ،های مبهم انتزاع دور می کند.
به عنوان مثال یک متکلم به جای گنا ،در مورد هماتریولوژی صتحبت می کند زیرا کلمه انتزاعی به عنوان چتر بهتری برای
جنبه های مختلف موضوع عمل می کند.
اگر این متکلم مخاطبی را که کمتر با نظم و انضتباط خود آشتنا هستتند مخاطب قرار دهد ،باید از انتزاع خود کنار ،گیری کند
و دربار ،قتل ،دروغ ،دزدی ،یا زنا صحبت کند.
اگر او نتواند این کار را انجا دهد یا نخواهد انجا داد ،اگرچه ممکن استت به عنوان یک محقق نمرات باالیی کستب کند ،
اما به عنوان یک ارتباط برقرار نمی کند.
ستورن کی یرکگارد شتکایت داشتت که وقتی از فیلستوف گئورگ هگل راهنمایی به آدرس خیابانی در کپنهاگ را خواستت ،
تنها چیزی که دریافت کرد ،نقشه اروپا است.
واعظان ماهر در سطح باال و پایین انتزاع سر و کار دارند و مانند کارگر روی نردبان به عقب و جلو می روند
برای معنا داشتن ،باید جزئیات را در کلیات جمع آوری کرد ،و انتزاعات را باید به جزئیات رساند تا قابل فهم شوند.
"نویستند ،جالب ،ستخنران آموزند ، ،متفکر دقیق و فرد عاقل ،در تما ستطوح نردبان انتزاع کار می کند ،به سترعت و با
ظرافتت بته شت تکتل منظمی از بتاالتر بته پتایین ،از پتایین بته بتاالتر بتا ذهنتاتی متبحر و زبردستتتت حرکتت می کنتد و زیبتا متاننتد
میمونهای درخت ".
148 -143
یکی از را ،های موعظه های ما در استفاد ،از تصاویر نهفته است.
تصتاویر خوب انتخاب شتد ،و ماهرانه با استتفاد ،از ارتباط اید ،ها با تجربیات ملموس ،بیان ،توضتیح ،اعتبارستنجی یا اعمال
می شوند.
در حالی که بیشتترین تکرار از طریق تکرار گزار ،های گزار ،ای استت ،تصتاویر می توانند حقیقت را بار دیگر ارائه دهند بدون
اینکه شنوندگان را خسته کنند.
البته از نظر منطقی ،نمونه ها نمی توانند اثبات باشتند ،اما از نظر روانشتناستی آنها با یک استتدالل کار می کنند تا مورد قبول
واقع شوند.
واعظی با این استتدالل که همه حقیقت به یک انداز ،معتبر استت اما به همان انداز ،ارزشتمند نیستت ،ممکن استت از قیاس
استفاد ،کند تا مخاطب خود را بپذیرد که او می گوید.
ممکن است یک پنی و یک اسکناس دالر اصل باشد ،اما ارزش آنها یکسان نیست.
بنابراین باید بین حقیقت پنی و دالر تفاوت قائل شویم.
تشبیه به همان انداز ،که در استدالل مستدل موافقت می کند ،برند ،می شود.
شنوند ،نه تنها باید مفهومی را بفهمد و بپذیرد بلکه باید بداند چه تفاوتی ایجاد می کند.
ویلیا ای .ستتانگستتتر موعظه ای را بر استتاس پیدایش 41:51در حال توستتعه این اید ،که "ما باید به یاد داشتتته باش تیم
فراموش کنیم" داد.
یکی از مهمانان من دو روز زودتر آمد ،بود و من را دید که آخرین کارتهای کریسمس خود را می فرستم.
به یاد آورد ،آن چیزی که آن مرد علناً در مورد من گفته بود ،به یاد آورد اما در آن زمان با کمک خدا آن را حل کرد که
یاد رفته بود فراموش کنم.
آنها به حافظه کمک می کنند ،احستاستات را به هم می زنند ،نیازی ایجاد می کنند ،توجه را جلب می کنند و بین گویند ،و
شنوند ،رابطه برقرار می کنند.
اصل اساسی استفاد ،از تصاویر این است که تصاویر باید نشان دهند.
طبق ریشه شناسی آن ،نشان دادن به معنای "پرتاب نور روی یک موضوع" است.
بنابراین چیزی به عنوان "تصویر خوب" وجود ندارد بلکه فقط تصویر خوبی از یک حقیقت خاص است.
تصاویر شبیه یک ردیف از نورهای پا هستند که عملکرد را روی صحنه روشن می کنند.
اگر چراغ پا در چشمان مخاطب بدرخشد ،آنها را نسبت به آنچه باید ببینند کور می کند.
داستانی که بخاطر خود تعریف شد ،ممکن است سرگر کنند ،یا مفرح باشد ،اما مانع موعظه می شود.
حکایتی فقط در خدمت حقیقت عمل می کند که توجه خود را به اید ،متمرکز کند.
اگر این تصویر برای روشن شدن نیاز به توضیح دارد ،نباید از آن استفاد ،شود.
توضیح یک تصویر ،که به نوبه خود یک مفهو را توضیح می دهد ،روشن کردن ناآشنا با ناآشنا است.
مثالهایی از کتاب مقدس گرفته شتد ،استت که بعضتی اوقات با نشتان دادن موارد ناشتناخته با موارد ناشتناخته ،این قانون را
نقض می کنند.
در یک روز بی ستواد کتاب مقدس ،داستتان های کتاب مقدس ممکن استت به انداز ،تاریخ چین برای شتنوندگان مدرن دور
باشد.
استفاد ،از آنها بعنوان تصویری از سایر بخشهای کتاب مقدس می تواند تمرینی برای بیهودگی باشد.
اگر داستتتان هایی از کتاب مقدس نقل شتتود ،نمایشتتگر باید وقت بگذارد و به آنها احتیاط کند تا مخاطب وارد آنها شتتود و
نیروی آنها را احساس کند.
از آنجا که یک ارتباط دهند ،ناشتناخته ها را از طریق موارد شتناخته شتد ،روشتن می کند ،موثرترین تصتاویر تا حد ممکن به
زندگی شنوندگان نزدیک است.
از جمله موثرترین آنها داستتتانهای "عالقه بشتتری" استتت که به موضتتوعات زندگی مشتتترک ما مانند کودکان ،حیوانات و
کمیک استریپ ها می پردازد.
واعظ به همان انداز ،که در او نهفته است ،باید از حقایق خود مطمئن باشد.
اگرچه یک داستتان نادرستت در واقع ممکن استت اید ،ای را به وضتوح نشتان دهد ،واعظی که از آن با مخاطبی که از عد
صحت آن آگا ،است استفاد ،می کند ،اعتبار وی را تضعیف می کند.
اگر حادثه ای دور از ذهن به نظر می رسد ،آن را تصدیق کنید و سپس از آن پشتیبانی کنید.
به نظر می رسد وزرا کودکانی را به دنیا می آورند که در تصویرگری صحبت می کنند.
وقتی تعداد زیادی از این دستت داستتان ها موعظه ها را نشتانه می گیرند ،جماعات تردیدآمیز نمی توانند تعجب کنند که آیا
واعظ همیشه حقیقت را بیان می کند؟
از آنجا که تصتاویر شتخصتی نیرو دارند ،واعظان وستوسته می شتوند که داستتانها را با هم ربط دهند ،گویی برای آنها اتفاق
افتاد ،است در حالی که واقعیت اینگونه نبود ،است.
انجیل در مورد روشتهایی که برای اعال آن استتفاد ،می شتود قضتاوت می کند و دروغهای ما نمی توانند از حقیقت خدا بهر،
مند شوند.
اگر جماعتی شتتک کند که ما برای بیان نکته ای دروغ می گوییم ،آنها دلیل بر این باورند که ما برای تغییر دین خود دروغ
خواهیم گفت.
یک واعظ مشتاق تأکید بر همه چیز حضور خداوند اظهار داشت" :خدا حتی در سطل آشغال است!"
برخی از تصاویر قابل قبول برای یک مخاطب ممکن است برای مخاطب دیگر مناسب نباشد.
به عنوان مثال ،این داستتتان ،اگرچه در اخالق عصتتر ما تأمل می کند ،باید مناستتب بودن آن با گرو ،های مختلف مورد
سنجش قرار گیرد:
در حین مکالمه ،او به جوانی خوش لباس که به یک میز گوشه نشسته بود اشار ،کرد.
"آیا آن شخص را آنجا می بینید؟ اگر او 500دالر به شما پیشنهاد دهد امشب با او بخوابید ،آیا این کار را می کنید؟"
چند دقیقه بعد مرد به یکی دیگر از اعضای نشسته در قسمت دیگری از اتاق اشار ،کرد.
"آن پسر را می بینی؟ فرض کنید او به شما 20دالر پیشنهاد داد ،است تا شب را با او بگذرانید.
"بیست دالر؟"
دختر بو کشید.
"البته که نه.
مرد پاسخ داد" :او ، ،من قبالً این موضوع را فهمید .
این تصویر ممکن است در دانشگا ،یا در گفتگو با بازرگانان کامالً قابل قبول باشد ،اما یک وزیر باید به دقت بررسی کند که
آیا مناسب جماعت یکشنبه صبح است یا نه.
وی توضیح داد" :من هر چیزی را که شبیه شیر نباشد ،به راحتی تراشید ".
یک داستان نویس ماهر جزئیات اضافی را که نمی توانند در خط اصلی داستان او نقش داشته باشند ،برش می دهد.
در تصاویر روایی باید از گفتگو و نقل قول مستقیم استفاد ،شود تا واعظ داستان را زند ،کند و نه اینکه صرفاً آن را بازگو کند.
داستتان باید تا حد ممکن دراماتیک روایت شتود تا مخاطب وارد تصتویرگری شتود و نکاتی را که درک می کند احستاس کند و
همچنین درک کند.
تفاوت نه در آنچه ما تجربه می کنیم بلکه در آنچه در تجربیات خود می بینیم نهفته است.
اگر در وقایع عادی زندگی قیاس ها و کاربردهای حقیقت معنوی را ببینیم ،جهان می تواند کتاب تصویری خدا باشد.
تصاویر شخصی گرما و نشاط را به موعظه می بخشد ،اما سه قانون کلی باید بر استفاد ،از آنها حاکم باشد.
هنگامی که واعظ مرتباً به عنوان قهرمان ظاهر می شود ،جماعت از داستان های اول شخص بدشان می آید.
ما در برابر یک محاور ،که از چقدر باهوش ،شو طبع یا معنوی است ،الف می زند واکنش منفی نشان می دهیم.
وقتی الف زدن از روی منبر انجا می شود ،هیچ چیزی آن عکس العمل را تغییر نمی دهد.
البته بیشتر تجربیات ما را نه پیروز و نه شرور نمی دانند و می توان آنها را با حیا و منفعت فراوان بازگو کرد.
اگر از تصویر شخصی استفاد ،شد ،است ،باید بدون عذرخواهی گفته شود.
وقتی یک واعظ می گوید " ،اگر تصتتویر شتتخصتتی را عفو کنی" ،توجه را به ستتمت آنچه که نباید مورد توجه قرار گیرد ،
معطوف می کند.
اگر باید از این حادثه استفاد ،شود ،دیگر نیازی به عذرخواهی نیست.
قانون سو که در استفاد ،از تجربیات شخصی باید کامالً رعایت شود این است که نباید اعتماد به نفس را نقض کنیم.
مرد از ابراز نگرانی با کشیش خود ناراحت هستند و فکر می کنند آیا به عنوان بخشی از موعظه های وی ظاهر می شود؟
حتی وقتی برخی از حادثه های شخصی بدون آسیب رساندن به کسی قابل اشتراک است ،اجاز ،استفاد ،از آن را بگیرید.
حتی اگر ممکن استت احستاس کنید که در حال خوش برخوردی با مرد هستتید ،اما ممکن استت از مواجهه با مرد ناراحت
شوند.
تصتاویر نیز از خواندن ناشتی می شتود .تعداد کمی از وزیران می توانند بدون ضتبط قلم در دستت ،برای ضتبط مطالبی که
موعظه های آنها را روشن می کند ،بخوانند.
کمیک استتتریپ ها ،قافیه های کودکانه ،مجالت ،روزنامه ها ،رمان ها ،تاریخچه همه منابع اصتتلی پیا ها را فراهم می
کنند.
موعظه های واعظان با استتتعداد ،تصتتاویری را در زمینه ارائه می دهد که آنها را نستتبت به مجموعه هایی که داستتتان ها
معموالً طالق گرفته از آنچه تصویر می کنند ،برتر می کند.
مطمئناً ،هنگامی که واعظ در یک موعظه کار می کند ،بستیاری از تصتاویر به منصته ظهور می رستد .بگذارید نکته ای را که
باید بیان شود به طور واضح یادداشت کند و سپس بگذارید به روابط درون آن نقطه که خواستار روشنایی است فکر کند.
توانایی مدلسازی تشبیهات مناسب یا ارائه برنامه های مناسب را می توان از طریق تمرین ایجاد کرد.
بدون شک مکانی که اغلب واعظی برای تهیه مواد پشتیبانی به آن مراجعه می کند پروند ،وی است.
آنچه او برای یک موعظه خاص از پروند ،خود بیرون می آورد کامالً بستگی به آنچه در آن قرار داد ،است دارد.
سیستمهای زیادی ایجاد شد ،است تا یک وزیر بتواند نتایج مطالعه و مطالعه خود را ذخیر ،کند.
یکی ،پروند ،به انداز ،نامه ،یادداشتت های موعظه ،ورق های بزرگ کاغذ ،کتابچه ها یا حتی صتفحات پار ،شتد ،از کتاب
های ناخواسته را ذخیر ،می کند.
این پروند ،ممکن است مطابق با موضوعات و کتابهای کتاب مقدس تجزیه شود.
سیستم اعشاری دیویی ،که توسط بیشتر کتابخانه ها استفاد ،می شود ،می تواند اساس پروند ،موضوع را تشکیل دهد.
لیست موضوعات راسین-دیویی ،سیستم دیویی را به نیازهای خاص یک کشیش مرتبط می کند.
سیستم ساد ،و کارآمد دیگری که برای وزرا طراحی شد ، ،سیستم بایگانی متنی و موضعی New Bakerاست.
عالو ،بر یک پروند ،بزرگ ،به انداز ،نامه ،یک وزیر همچنین باید یک پروند ،کارت کوچکتر 3در 5اینچی تهیه کند.
یک قستمت از این پروند ،ممکن استت به کارتهای کتاب مقدس تقستیم شتود ،کارتهایی که در زیر هر کتاب طبق فصتل و
آیه مرتب شد ،اند.
در اینجا تصاویر ،یادداشتهای تفسیری ،کتابشناسی مربوط به قسمتهای خاصی از کتاب مقدس ذخیر ،شد ،است.
این پروند ،ممکن است با حرف اول و مصوت اول در موضوع شکسته شود.
Aa Ae Ai Ao Au
Ba Be Bi Bo Bu
Ca Ce Ci Co Cu
Da De Di Do Du
Ea Ee Ei Eo Eu
و غیر.،
تصتاویر مربوط به موضتوع "عشتق" تحت لو ( Lحرف اول استت ،و صتدای صتدادار اول) ثبت می شتود" .مثال" تحت Ea؛ یا
"کفار "،تحت Ao.
بیشتتر مطالبی که باید به عنوان مطالب پشتتیبانی کنند ،در حکایات موعظه ،نقل قول ها ،اشتعار ،یادداشتت های تفستیری ،
تشبیهات ،منابع کتابشناختی نگهداری شوند -می توانند در کارتهای 5 5 3ثبت شوند.
هر سیستمی که به او امکان ذخیر ،اطالعات را بدهد به هیچ وجه برتری ندارد.
هیچ سیستمی کار نمی کند مگر اینکه او تصمیم بگیرد آن را کار کند.
آگور ،نویسند ،ضرب المثل ها ،مورچه را به خاطر حکمت بزرگش تحسین می کند:
"مورچه ها -آنها قو قدرتمندی نیستند ،اما در تابستان غذای خود را می گذارند" (حکم .)30:25
مفاهیم جدید
تکرار
تکرار مجدد
توضیح
تعریف
اطالعات واقعی
روایت
تصاویر
تعاریف
تعریف -مواردی را که باید توسط یک اصطالح یا عبارت گنجاند ،و حذف شود ،تعیین می کند.
توضیح -با تقویت چگونگی ارتباط اید ،ها با یکدیگر یا آنچه یک اید ،حاکی است ،مرزها را تعیین می کند.
اطالعات واقعی -متشکل از مشاهدات ،مثال ها ،آمار و سایر داد ،ها است که ممکن است جدا از واعظ تأیید شود.
روایت -شرح می دهد که چه کسی با چه کسی با چه تأثیری در گزارش های کتاب مقدس انجا داد ،است.
می توان از آن برای تهیته زمینه در یتک موعظته با بحت در مورد تاریخچته ،محیط یتا شتتتخصت تیتت های درگیر در یتک متن
استفاد ،کرد.
تصاویر -با ارتباط دادن اید ،ها به تجربیات ملموس ،بیان مجدد ،توضیح ،اثبات یا استفاد ،از آنها.
148-156
فصل 8
مقدمه ها و نتیجه گیری ها متناسب با طول آنها در یک موعظه دارای اهمیت هستند.
در طول مقدمه ،مخاطب برداشتت های یک ستخنران را بدستت می آورد که غالباً تعیین می کند که آیا گفته های او را قبول
می کنند یا نه.
اگر به نظر می رسد عصبی ،خصمانه و یا آمادگی ندارد ،تمایل دارند او را طرد کنند.
اگر او هوشتیار ،دوستتانه و جالب به نظر برستد ،آنها تصتمیم می گیرند که او فردی توانا و دارای نگرش مثبت نستبت به خود
و شنوندگانش باشد.
مقدمه
وقتی وزیری پشتت منبر قد می گذارد ،جرات نمی کند تصتور کند که جماعت او با انتظار در لبه میله ها نشتستته و منتظر
موعظه او است.
در واقع ،آنها احتماالً کمی خسته شد ،اند و سوءظن دارند که اوضاع را بدتر می کنند.
یک ضرب المثل روسی مشاور ،ای خردمندانه به واعظ ارائه می دهد:
هر کسی که آنها را محکم نگه دارد باید گوشهایشان را خوب بگیرد! "
آنها حتی نیازی به سادگی ندارند ،اما باید به دنبال شنوندگان بروند تا آنها را مجبور به گوش دادن کنند.
اگر واعظ در سی ثانیه اول توجه را به خود جلب نکرد ،ممکن است هیچ وقت آن را به دست نیاورد.
امکانات یک بیانیه آغازین که توجه را می طلبد به انداز ،خالقیت یک وزیر گسترد ،است.
او ممکن است با یک تناقض آغاز کند" :بسیاری از فرزندان خدا مثل یتیم زندگی می کنند".
وقتی شخصی این حرف را می زند ،ممکن است اصالً صادق نباشد.
"اگر این امکان وجود داشت که خدا بمیرد و او امروز صبح مرد ،چه مدت طول می کشد تا شما این موضوع را بشناسید؟"
واعظ با خواندن متن خود ،می تواند در مورد آن نظر تحریک آمیز ارائه دهد:
عیسی مرگبار جدی است ،اما این واقعیت خند ،او را مختل نمی کند" .
یک تاجر ،که چکاپ ستاالنه خود را انجا می داد ،توستط پزشتک خود اطمینان یافت " ،آقا ،شتما به انداز ،یک دالر صتدا
هستید!" مرد بیهوش شد" .
"برای بسیاری از مرد ،عبرانیان فصل ششم گیج کنند ،ترین بخش در کتاب مقدس است".
به هر حال این همان راهی است که سلیمان ،نویسند ،کتاب جامعه ،خود را معرفی می کند" .
"مری واتستون در اواخر ستی ستالگی یک خانه دار بود .او حتی اگر پانزد ،ستال ازدواج کرد ،بود و مادر سته فرزند بود ،خود را
جوان و هنوز جذاب می پنداشت.
"اگر ادعا می کنید مسیحی هستید ،باید به تثلی اعتقاد داشته باشید".
به هر حال او شروع می کند ،وزیر باید از بیست و پنج کلمه اول خود بیشترین استفاد ،را برای جلب توجه کند.
یک دهانه گوش گیر نوید می دهد آنچه در زیر می آید سی دقیقه از وقت هر کس ارزش دارد.
نیاز به سطوح
یتک واعظ بتایتد توجته غیر ارادی را بته توجته داوطلبتانته تبتدیتل کنتد تتا مرد نته تنهتا بته ختاطر آنچته کته بتایتد بلکته بته ختاطر آنکته
بخواهند گوش دهند.
"همیشته گلو را در پاراگراف اول خوانند ،بگیرید ،انگشتت های شتستت را در قستمت دو او غرق کنید و او را به دیوار بکشتید
تا خط برچسب".
آرتور کوهن ،دانشتتتمنتد علو اجتمتاعی بته این نتیجته رست تیتد کته وقتی مختاطبتان اطالعتاتی را دریتافتت می کننتد کته نیتازهتای
احساس شد ،را برآورد ،می کند ،دو اتفاق می افتد:
و ( )2نظرات سریعتر و ماندگارتر از زمانی است که اطالعات داد ،می شود و سپس در زندگی اعمال نمی شود.
همه اینها می گوید که نکته مهم تماس با یک جماعت در پاسخ دادن است " ،چرا این موضوع را مطرح می کنیم؟
چارلز آر .سویندول با طرح سوالی که عصب خا نیاز را آشکار می کند موعظه ای در بار ،قرنتیان 11-3 :1آغاز کرد:
خیلی نزدیک.
منفجر شد ،در قله دندانه دار 14000فوت DC-4 ،با فریادی فلزی از هم پاشید.
آنچه از پرواز هواپیمایی آویانکا به مقصتد کویتو ،اکوادور باقی ماند ،بود ،به طرز احمقانه ای در دامنه کو ،در یک در ،عمیق
شعله ور شد.
یک لحظه وحشتناک کوهی کلمبیایی سرد را در شب روشن کرد ،سپس تاریکی بازگشت.
و سکوت.
قبل از عزیمت از فرودگا ،در همان روز ،یک جوان نیویورکی به نا گلن چمبرز با عجله یادداشتتتی را بر روی یک کاغذ که
در کف ترمینال پیدا کرد ،خط نوشت.
چمبرز با عجله به لواز التحریر احتیاج داشت ،یادداشتی را برای مادرش در اطراف این کلمه در وسط نوشت.
سریع که این فکر لحظه آخری را جمع کرد ،آن را درون یک پاکت پر کرد و در جعبه انداخت.
اطالعات بیشتر در مورد جوانه زدن یک رویای مادا العمر برای شروع یک وزارتخانه با صدای آند در اکوادور.
بین پستی و تحویل یادداشت چمبرز ،ال تابالزو پرواز و آرزوهایش را از آسمان شب گرفت.
این سوالی است که اولین ضربه را می زند و طوالنی ترین زمان را می کشد.
چرا؟
چرا من؟
چرا االن
چرا این؟
چه می گویید؟
هنگامی که چخماق مشکل شخص به فوالد کال خدا برخورد کند ،جرقه ای شعله ور می شود که در ذهن می سوزد.
لزلی جی تیزارد فهمید که وقتی اعال کرد باید تبلیغ کند ،
"هر کسی که واعظ شود ،باید نیازهای انسان را احساس کند تا اینکه به وسواس روح او تبدیل شود".
آبراها اچ .مازلو ،روانشناس برجسته ،معتقد است که نیازها بر روی همدیگر بنا شد ،است.
در طول زندگی خود ،ما از یک مجموعه نیاز به دیگری به عنوان انگیز ،اعمال خود منتقل می شویم.
این نیازهای فیزیولوژیکی با غذا ،نوشتیدنی ،تفریح ،بیان جنستی و از بین بردن آنها برآورد ،می شتود و اگر برآورد ،نشتوند ،
بر فکر و زندگی مسلط می شوند.
نیازهای وابستگی اجتماعی شامل تمایل به عزت ،عشق و عالقه ،امنیت ،تحقق بخشیدن به خود و ابراز وجود است.
مرد می خواهند بدانند که آنها دوستت داشتته می شتوند ،دارای ارزش هستتند ،که می توانند رشتد کنند ،رشتد کنند و توانایی
های بالقو ،خود را دریابند.
مزلو اظهار داشتت که کنجکاوی به عنوان انگیز ،ای قوی تنها پس از برآورد ،شتدن نیازهای وابستتگی جستمی و اجتماعی به
وجود می آید.
بنابراین ،در اوایل موعظه ،شنوندگان باید درک کنند که کشیش در مورد آنها با آنها صحبت می کند.
او س raالی را مطرح می کند ،مشکلی را کاوش می کند ،نیازی را شناسایی می کند ،موضوعی حیاتی را که قسمت با آن
صحبت می کند ،باز می کند.
اگر واعظی با توانایی حتی محدود ،ستواالت ،مشتکالت آزاردهند ،و تمایالت مرد برای مقابله با آنها را از کتاب مقدس به
سطح مرد بیاورد ،او یک نابغه شناخته می شود.
مهمتر از آن ،او با موعظه خود لطف خدا را بر دوش نگرانی ها و تنش های دردناک زندگی روزمر ،خواهد آورد.
حداقل باید موضتوع موعظه را معرفی کند تا کستی نیازی به حدس زدن نداشتته باشتد که واعظ قصتد دارد در مورد چه چیزی
صحبت کند.
اگر موضوع به تنهایی معرفی شود ،معموالً نکات عمد ،آن را کامل می کنند.
به عنوان مثال ،اگر وزیر این سوال را مطرح کند که "چگونه می توانیم اراد ،خدا را بدانیم؟"
مقدمه ممکن است فراتر از موضوع باشد و شنوندگان را به سمت اید ،اصلی سوق دهد.
گزارشتی از رومیان 17-1 :1که این مستئله را مطرح می کند که برای بشتارت دادن به جامعه چه کاری باید انجا شتود ،
می تواند منجر به بیانیه شود ،
"وقتی تأثیر انجیل در کلیسا بسیار مهم باشد ،نیروی انجیل در جهان قابل توقف نیست".
با این حال ،پس از بیان اید ، ،واعظ باید یکی از این سواالت اساسی را در مورد آن مطرح کند:
گرچه ممکن است او از این کلمات استفاد ،نکند ،اما باید یکی از این ساالت را مطرح کند.
اگر او به طور مستتتقیم یا غیرمستتتقیم نتواند این کار را انجا دهد ،موعظه تما شتتد ،استتت حتی اگر او ستتی دقیقه دیگر
صحبت کند.
موعظه های موثر احستاس تنش را حفظ می کنند -این احستاس که اگر قرار استت پیا کامل شتود باید چیز دیگری گفته
شود.
بنابراین ،از طریق ساالت توسعه ،واعظ آنچه را باید با اید ،در بقیه موعظه ها انجا شود ،بررسی می کند.
این ممکن است همانطور که یک اید ،توضیح داد ،شد ، ،گزار ،ای اثبات شد ،یا یک اصل اعمال شد ،توسعه یابد.
در موعظه هایی که به صورت استقرایی توسعه می یابند ،مقدمه به اولین نکته اصلی منجر می شود.
سپس باید نقطه اول را با یک انتقال قوی ،و به همان ترتیب نقطه دو به سو را ،تا ظهور اید ،کامل موعظه ،پیوند داد.
مقدمه باید به انداز ،کافی طوالنی باشتد تا بتواند توجه را جلب کند ،نیازها را افزایش دهد و مخاطب را به ستمت موضتوع ،
اید ،یا اولین نکته سوق دهد.
یک پیرزن دربار ،واعظ ولزی جان اوون گفت که او آنقدر میز را پهن کرد ،بود ،اشتتتهای خود را برای صتترف غذا از دستتت
داد.
وقتی این کار را کرد ،مثل شلیک یک توپ برای شلیک یک نخود است.
مقدمه های احساسی موعظه های متوسط شبیه وعد ،های شکسته است.
وقتی واعظ نتواند نیازی را که مطرح کرد ،تأمین کند ،جماعت احساس فریب می شوند.
در جایی که در آغاز موعظه است ،واعظ باید کتاب مقدس را بخواند.
برخی از مردان قرائت کتاب مقدس را بالفاصله قبل از موعظه قرار می دهند ،زیرا موعظه باید نمایانگر متن باشد.
متأستتفانه ،مگر اینکه متن به طرز ماهرانه ای خواند ،شتتود ،جماعات ممکن استتت آن را خستتتگی الز بدانند که قبل از
استقرار برای شنیدن آنچه در مورد کتاب مقدس گفته می شود ،حاصل می شود.
به عنوان یک قاعد ،کلی ،گذرگا ،های کوتا ،باید پس از معرفی وارد شوند.
وقتی کتاب مقدس مقدمه را دنبال می کند ،مخاطب طرز فکری دارد که به او کمک می کند به خواندن توجه کند.
اگر توجه را به سمت اید ،سوق دهد ،خند ،به عنوان ابزاری باشکو ،عمل می کند.
هنگامی که صرفاً سرگر کنند ،باشد ،شو طبعی باع می شود که موعظه یک فروپاشی به نظر برسد.
در مواجهه با مخاطب جدید طنز به یک ستخنران کمک می کند تا پلی ایجاد کند ،اما شتوخی های زیاد باع می شتود او را
به عنوان یک کمدین بنویسند.
بنابراین ،وقتی از شو طبعی استفاد ،می شود ،باید مخاطب را به وزیر یا پیا او مرتبط کند.
اینکه چگونه وزیری به منبر قد می گذارد ،مطالب زیادی را دربار ،مخاطب به او می گوید.
اگر او به روشتتی غیر عجوالنه و با اعتماد به نفس حرکت کند ،زبان بدن او به او می گوید که حرف مهمی برای گفتن دارد
و مخاطب خوب است که گوش دهد.
او و جماعت باید با هم شروع کنند حتی اگر ممکن است با هم تما نشوند.
او باید به مرد نگا ،کند ،نه به یادداشت های خود یا حتی به کتاب مقدس خود.
بنابراین یک واعظ برای اینکه کلمات مقدماتی خود را به شکلی مرکب و آرا بیان کند ،نیاز به کنترل دارد.
دویدن زبان به پشتت دهان یا خمیاز ،کشتیدن با دهان بستته ،که می توان آن را هنگا انتظار برای صتحبت انجا داد ،باع
کاهش تنش در گلو می شود.
یک حرکت بزرگ و مشخص بعد از جمله های اول می تواند انرژی عصبی را به سمت حرکت بدنی مثبت هدایت کند.
بیشتتتتر از همته ،اگر وزیر قبتل از آنکته روی پا بیتایتد دقیقاً می داند که چگونه موعظته خود را آغاز می کنتد ،عصتتتبی و تنش
کاهش می یابد.
در طول معارفه ،جماعت معموالً تصمیم می گیرند که نوع سخنران صبح آن روز به آنها خطاب کند.
نتیجه گیری
همانطور که یک خلبان باتجربه می داند که فرود یک هواپیما نیاز به تمرکز ویژ ،دارد ،بنابراین یک واعظ توانا می فهمد که
نتیجه گیری نیاز به آماد ،سازی متفکرانه دارد.
یک واعظ ماهر مانند خلبان هرگز نباید در مورد محل سخنرانی خود اطمینان داشته باشد.
در حقیقت ،نتیجه گیری از چنان اهمیتی برخوردار استتت که بستتیاری از صتتنعتگران ابتدا آن را تهیه می کنند تا موعظه در
مسیری مستقیم به سمت آن پیش برود.
خوا ،وزیری از این تکنیک استفاد ،کند یا نه ،باید با دقت خاصی روی نتیجه گیری خود کار کند.
157-166
برای خارج شدن از یک وضعیت ناخوشایند باید چیزی بیش از یک ضربه تند وشدید زدن باشد:
این باید فراتر از درخواستت از جماعت باشتد که در نماز تعظیم کنند تا واعظ بتواند دزدکی حرکت کند وقتی که آنها نگا ،نمی
کنند.
او باید نتیجه گیری کند ،و موعظه باید احساس نهایی بودن را ایجاد کند.
جماعت باید اید ،را کامل و کامل ببینند و شنوندگان باید بدانند که حقیقت خدا از آنها چه می خواهد.
نتیجه گیری مستقیم یا غیرمستقیم به این سوال پاسخ می دهد ،پس چه؟
آیا من حاضر هستم به خدا اجاز ،دهم که در تجربه من این تغییر را ایجاد کند؟
پاول ویتمن وقتی که توصتیه کرد " ،وقتی شتروع می کنید ،با صتدای بلند شتروع کنید ،و وقتی که ترک کردید ،همه چیز را
ترک کنید" ،خواسته های مقدمه و نتیجه گیری را درک کرد.
نتیجه گیری بسته به موعظه ،مخاطبان و وزیر ،اشکال و اشکال مختلفی دارد.
از آنجا که عنصر طراوت به تبلیغ عالقه مند می شود ،یک وزیر تالش می کند تا نتیجه گیری خود را تغییر دهد.
خالصه
در بسیاری از نتیجه گیری ها ،یک واعظ به زمین نگا ،می کند و نقاطی را که در طول مسیر پوشاند ،شد ،بیان می کند.
با این وجود ،وی با بیان ادعاهای مهم ،آنها را به اید ،اصلی موعظه متصل می کند.
یک تصویر
حکایتی که خالصتته این اید ،را نشتتان می دهد یا نشتتان می دهد چگونه در زندگی کار می کند ،بر نتیجه گیری تأثیر می
گذارد.
تصویر باید دقیقاً روی هدف باشد تا شنوندگان بدون توضیح معنای آن را درک کنند.
تصتویر را آنقدر شتفاف کنید که فقط یک یا دو جمله باید اضتافه شتود -و حتی وقتی که حتی به آن احتیاج نداشتته باشتد ،
قدرت بیشتری می آید.
پیتر مارشال موعظه ای دربار ،جیمز 4:14با این داستان جذاب به پایان می رساند:
یک افسانه قدیمی از بازرگانی در بغداد می گوید که روزی بند ،خود را به بازار فرستاد.
طولی نکشید که بند ،سفید و لرزید و با شور و حرارت زیادی به ارباب خود گفت:
"پایین در بازار ،من توسط زنی از جمعیت لرزید و وقتی برگشتم دید این مرگ است که مرا آزار می دهد.
استاد ،لطفاً اسب خود را به من قرض د ، ،زیرا من باید برای جلوگیری از او عجله کنم.
من به سامرا سوار می شو و در آنجا پنهان می شو و مرگ مرا پیدا نمی کند" .
بازرگان اسب خود را به او امانت داد و بند ،با عجله بسیار پرید.
من از دیدن او در بغداد متحیر شد ،زیرا امشب در سامرا با او قرار مالقات گذاشته ا " .
اما این باع خوشحالی است نه از ترس ،به شرط آنکه به او اعتماد کنیم که تنها کلیدهای مرگ و زندگی را در دست دارد.
یک نقل قول به خوبی انتخاب شتد ،در نتیجه گیری ،گاهی اید ،موعظه را با کلماتی قویتر و زند ،تر از آنچه واعظ می تواند
بیان کند بیان می کند.
هنگامی که یک مداحی نقل شد ،توسط جماعت خواند ،می شود ،ممکن است تأثیر آن دو برابر شود.
بازهم یک جمله برگرفته از کتاب مقدس ممکن است کل متن را جمع بندی کند یا آن را اعمال کند.
وقتی آن آیه دوبار ،نقل می شود ،نیروی آن که با موعظه تقویت می شود ،می تواند حقیقت را در ذهن شنوند ،بچسباند.
یک سوال
یک سوال مناسب یا حتی یک سری سوال می تواند موعظه را به طور موثر خاتمه دهد.
وقتی برادران و همستایگان خود را که می بینیم دوستت نداریم چگونه می توانیم در مورد دوستت داشتتن خدایی که ندید ،ایم
صحبت کنیم؟ "
یک دعا
دعا فقط درصتورتی که یک درخواستت صتادقانه باشتد و وستیله ای برای جمع بندی موعظه یا استتفاد ،غیرمستتقیم از مخاطب
نباشد ،نتیجه گیری مناسبی دارد.
وقتی تمایل به کار خدا از پاسخ به موعظه پدیدار شود ،می توان آن را با دعای جدی بیان کرد.
همانطور که تامی استنوک و بستی بروکس روز یکشتنبه در حال بیرون رفتن بودند ،گفت تامی استنوک به بستی بروکس ،فردا
دوشنبه خواهد بود.
اگرچه این ممکن است به عنوان کمترین حد در مکالمه اجتماعی معرفی شود ،اما برای یک واعظ رتبه باالیی دارد.
مرد برای انجا موعظه یکشنبه در جهان بامداد دوشنبه چه کاری می توانند انجا دهند؟
و اگر واعظ با جماعت خود با این سال روبرو نشود ،ممکن است به هیچ وجه نتوانند به آن پاسخ دهند.
برخی از موعظه ها ستواالت بزرگی را جستتجو می کنند ،و این هدف خود را هنگامی محقق می کند که مرد مشتکل و را،
حل کتاب مقدس آن را درک کنند.
هنگتامی کته وزیر راهنمتایی عملی در مورد چگونگی ترجمته حقیقتت بته تجربته ارائته می دهتد ،موعظته تقریبتاً بته ادغتا در
ساختارهای زندگی نزدیک می شود.
تجسم
در گردنه های کو ،شمال غربی اقیانوس آرا ،تابلوهای بزرگرا ،به رانندگان هشدار می دهند" :مواظب سقوط سنگ باشید".
متأستتفانه ،وقتی آن تخته ستتنگهای عظیم از مکان های استتتراحت خود می ریزند ،معموالً برای طفر ،رفتن آنها خیلی دیر
است.
بستیاری از موعظه ها مرد را برای صتخر ،هایی آماد ،می کند که ممکن استت در آیند ،ای نامعلو به طور غیرمنتظر ،ای بر
آنها بتابد.
تجستم یک جماعت را برای آیند ،پیش بینی می کند و وضتعیت آیند ،را به تصتویر می کشتد که در آن ممکن استت آنچه را
آموخته اند به کار گیرند.
تجسم باید به انداز ،کافی محتمل باشد تا هر کسی بتواند خود را در موقعیت قبل از وقوع تصور کند.
با بستن موعظه ،یک واعظ ممکن است تصور کند" :من نمی دانم چه زمانی ممکن است برای شما اتفاق بیفتد یا چگونه.
ممکن است شب تاریکی با صدای پیچید ،تلفن خود از خواب عمیق بیدار شوید.
شتما پاستخ خواهید داد فقط برای شتنیدن صتدایی از طرف دیگر که می گوید" :خود را برای یک شتوک آماد ،کنید -من یک
خبر وحشتناک دار ".
در آن لحظه ممکن استت چیزهایی را که به زندگی خود شتکستته اید ،یا شتخصتی را که زندگی خود را با او پیوند داد ،اید ،
ببینید.
همانطور که زندگی در مورد شما فرو می پاشد ،شما باید این حقیقت لرزان را در دست بگیرید.
خدا بیش از حد مهربان است تا ظالم باشد و بیش از حد عاقل است که اشتبا ،کند" .
برخی از مشاهدات کلی باید در مورد نتیجه گیری انجا شود ،به هر شکلی که باشد.
این لحظات آخر باید آنچه را که گفته شد به خانه برسانند و نباید مخاطب را به مسیرهای جدید تفکر سوق دهند.
اگر تظاهر به صتداقت می کنیم ،نباید به جماعت خود بگوییم که قصتد نتیجه گیری داریم و ستپس در این کار کوتاهی می
کنیم.
کلماتی مانند "سرانجا " یا "در نتیجه گیری" اغلب آنچه را که تحویل نمی دهند ،نوید می دهند.
در حقیقت ،کلماتی از این قبیل باید کم استفاد ،شوند.
در یک موعظه کامالً برنامه ریزی شد ، ،نتیجه گیری باید بدون اعال شکل ظاهری آنها انجا شود.
در بعضی مواقع یک توقف ناگهانی می تواند تأثیر نافذی داشته باشد.
نتیجه گیری های ضتعیف آماد ،شتد ،که در جستتجوی خط خروجی سترگردان هستتند ،جماعت را به ستمت خروج ترک می
کند.
به قول یک کشاورز قدیمی " ،وقتی از پمپ خارج شدی ،دستگیر ،را ول کن".
در جستتجوی مکانی برای فرود ستفر نکنید ،مانند شتناگر خستته ای که از دریا وارد می شتود و به آنجا پاشتید ،تا جایی که
بتواند ساحلی قفسه ای پیدا کند که برای پیاد ،روی در آن پیدا شود.
اگر آخرین عبارت می تواند از کیفیت به یادماندنی واضحی برخوردار باشد ،بهتر است ،اما حتی برای این کار غرغر ،نکنید.
اجاز ،دهید موعظه شما از کیفیتی برخوردار باشد که چارلز وسلی برای تما زندگی خود طمع کرد ،است:
مفاهیم جدید
معرفی
نتیجه
تعاریف
نتیجته گیری -یتک دیتدگتا ،کتامتل و کتامتل بته جمتاعتت می دهتد و حقیقتت خود را بته ذهن و زنتدگی می کشتتتانتد .مقتدمته -
جماعت را در معرض موضتوع ،اید ،اصتلی یا اولین نقطه موعظه قرار می دهد .ویژگی های اصتلی مقدمه ای --ثر -توجه
به اید ،را سفارش می کند ،نیاز را برمی انگیزد ،جماعت را به سمت موعظه و توسعه آن هدایت می کند.
167-172
فصل 9
جامۀ اندیشه
معلم جستجو کرد تا کلمات درست را پیدا کند ،و آنچه او نوشت قائم و درست بود "(جامعه . 12: 9-10 NIV).
مبلغ باستان برای انتقال دانش و جستجوی واژ ،های صحیح ،دست نوشته ای نوشت.
نه همه واعظان خطبه می نویستند و نه مبلغانی که خطبه می نویستند هر خطبه می نویستند ،اما نظم تهیه نستخه خطی تبلیغ
را بهبود می بخشد.
نوشتن قارچ را از بین می برد ،اید ،ها را به ترتیب مرتب می کند و اید ،های مهم را برجسته می کند.
"نوشتن" ،به نقل از فرانسیس بیکن ،
از بین همه مرد ،مبلغی که اظهار نظری باالیی از الها می کنند باید به زبان احترا بگذارند.
تأیید اینکه تک تک واژگان کتاب مقدس باید نفس نفس بکشتتند و ستتپس انتخاب زبان خود را نادید ،بگیریم ،این تناقض
فاحش است.
الهیات او ،اگر عقل سلیم او نیست ،باید به او بگوید که نمی توان عقاید و کلمات را از هم جدا کرد.
همانطور که رنگدانه ها مفهو هنرمند را تعریف می کنند ،بنابراین کلمات فکر واعظ را تسخیر و رنگ آمیزی می کنند.
مرد فرزانه ضرب المثل ها کلمه ای را که به راحتی گفته شد ،مقایسه می کند
مانند هر نویسند ،ماهر ،شاعر انگلیسی جان کیتس درک کرد که سبک چگونه اید ،ها را شکل می دهد.
یک روز عصتر که در اتاق کارش با دوستتش لی هانت نشتستته بود ،هانت در حالی که کیتس بیش از یک شتعر زحمت می
کشید ،مطالعه می کرد.
مدتی سکوت اختیار کرد ،سپس کیتس دوبار ،به باال نگا ،کرد.
"چگونه در مورد این؟" یک چیز زیبایی یک لذت پایان ناپذیر است" .
سرانجا ،او پرسید " ،حاال نظر شما در مورد این چیست؟
"یک چیز زیبایی برای همیشته یک شتادی استت ".هانت گفت" :این تا زمانی که به زبان انگلیستی صتحبت شتود زند ،خواهد
ماند!"
بیشتتتر کتابهای مورد عالقه ما کتابهایی استتت که حقیقت را با زبانی دلپذیر بیان می کنند -مزمور ، 23اول قرنتیان ، 13
رومیان .8
پائول حتی اگر بالغت را به خودی خود ارزشمند می شمرد ،نامه های الها گرفته خود را به زبانی الها بخش نوشت.
در حالی که نقاشتی مانند "مستیح در اِمائوس" رامبراند می تواند ما را الل کند ،هر کستی که تصتور کند "یک عکس هزار
کلمه است" هرگز سعی نکرد ،است که یوحنا 3:16را ضبط کند
کلمات درخشتان به انداز ،طلوع آفتاب گرمستیری درخشتان وجود دارد و کلمات خستته کنند ،ای به انداز ،یک زن کم خون
جذاب نیستند.
کلمات ستختی وجود دارد که مانند یک قهرمان جایز ،مشتت می زنند و کلمات ضتعیف مانند ناخوشتایند چای درستت شتد ،با
یک مخزن کیسه چای.
کلمات بالشی وجود دارد که مرد را راحت می کند و کلمات سرد است که آنها را تهدید می کند.
بعضتی از کلمات شتنوند ،را حداقل برای لحظه ای نزدیک به محکمه های خدا پیوند می دهند و کلمات دیگر او را به ناودان
می فرستند.
ما با کلمات زندگی می کنیم ،با کلمات دوست داریم ،با کلمات دعا می کنیم و برای کلمات می میریم.
جوزف کنراد وقتی اظهار داشتت" :کلمه درستت و لهجه درستت را به من بد ،و من دنیا را به حرکت در می آور " فقط کمی
اغراق کرد.
"اما زبان هدیه من نیست" ،به یک بند ،تک استعدادی در روند دفن وزارت خود اعتراض می کند.
هدیه استت یا نه ،ما باید از کلمات استتفاد ،کنیم ،و تنها ستوال این استت که آیا ما از آنها ضتعیف استتفاد ،خواهیم کرد یا
خوب؟
اگر وزیری کار عرق کرد ،انجا دهد ،می تواند مهارت بیشتری نسبت به آنچه که هست در آنها داشته باشد.
اگر او خودش را با ست تی .اس .لوئیس ،مالکو موگرجیج یا جیمز اس .استتتتوارت مقایستتته کند ،ممکن استتتت احستتتاس
ورشکستگی کند.
بگذارید صتنعتگرانی از این دستت اید ،آل هایی برای دستتیابی به آنها فراهم کنند ،اما در هر خطبه ،هر وزیری می تواند در
گفته های خود صریح و دقیق باشد.
همه صتتاحب ستتبک هستتتند -چه مالیم ،کستتل کنند ، ،نشتتاط آور ،دقیق اما با این حال ،ما کلمات را ادار ،می کنیم یا
دستگیر ،به سبک ما تبدیل می شویم.
سبک در بلندگوهای مختلف متفاوت است و یک گویند ،سبک خود را برای مخاطبان و موارد مختلف تغییر می دهد.
به عنوان مثال ،صتحبت با کالستهای دبیرستتان ستبکی متفاوت از ستبکی را که برای ستخنرانی در یک اجتماع یکشتنبه صتبح
استفاد ،می شود ،مجاز می داند.
کلمات صتیقل یافته ای که در یک خطبه لیستانس به کار رفته استت ،در یک مطالعه کتاب مقدس در گرو ،کوچک کامالً بی
جا به نظر می رسند.
در حالی که قوانین حاکم بر نوشتن شفاف در مورد خطبه نیز صدق می کند ،خطبه مقاله ای در پای عقب آن نیست.
از آنجا که آنچه او می نویستتد فقط به عنوان یک آمادگی گستتترد ،برای آنچه او در واقع خواهد گفت ،این نستتخه نهایی
محصول واعظ نیست.
نه تنها حفظ ،بار ستتنگینی بر دوش مبلغی می گذارد که هفته ای چندین بار صتتحبت می کند ،بلکه مخاطب وقتی گویند،
کلماتی را از دیوار ذهنش می خواند ،حس می کند.
بگذارید یک واعظ پشت میز کار خود با افکار و کلمات ناراحت شود و آنچه می نویسد درونی خواهد شد.
ستتپس اجاز ،دهید چندین بار با صتتدای بلند از طرح کلی ،یا خاطر ،خود از طرح ،تمرین کند و به هیچ وجه تالش آگاهانه
ای برای یادآوری نسخه خطی دقیق خود انجا ندهد.
هنگامی که او به منبر قد می گذارد ،متن نوشته شد ،کار خود را در مورد احساس واعظ به زبان انجا داد ،است.
در اوج تحویل ،ساختار جمله تغییر خواهد کرد ،عبارات جدیدی برای او بوجود خواهد آمد ،و گفتار او مانند یک مکالمه خود
به خود برق می زند.
بنابراین یک نسخه خطی به اندیشه و سبک خطبه کمک می کند ،اما آن را حکم نمی کند.
یک واعظ باید بنویسد گویی که با کسی صحبت می کند و مانند مکالمه باید برای درک فوری تالش کند.
یک نویسند ،می داند که خوانند ،الز نیست فوراً یک اید ،را درک کند.
او می تواند در اوقات فراغت یک صفحه را بررسی کند ،در مورد آنچه خواند ،تأمل کند ،با اید ،ها بح کند و به هر راحتی
که راحت باشد حرکت کند.
در صورت برخورد با کلمه ای ناآشنا ،می تواند خودش را برداشته و با یک فرهنگ لغت مشورت کند.
اگر او مسیر فکر نویسند ،را گم کند ،می تواند دوبار ،آن را پیدا کند.
اگر آنچه را که گفته شد همانطور که گفته شد قبول نکند ،کامالً آن را از دست خواهد داد.
اگر وقت بگذارد تا بح گویند ،را مرور کند ،دیگر سخنان واعظ را از دست خواهد داد.
شنوند ،به رحمت گویند ،می نشیند و گویند ،برخالف نویسند ،باید فوراً خود را درک کند.
چندین تکنیک به مبلغ کمک می کند تا با شدت فکر کند و با وضوح صحبت کند.
برخی از خادمین متن های اصلی خود را مطابق طرح کلی خود کند ،و برچسب گذاری می کنند.
با این کار آنها هماهنگی و تبعیت از فکر خود را در ذهن خود نقش می بندند.
بعالو ،از آنجا که انتقالها در ارتباط گفتاری بار سنگینی دارند ،در نسخه خطبه فضای بیشتری را اشغال می کنند.
شنوند ،خطبه را نه به عنوان طرح کلی بلکه فقط به صورت مجموعه ای از جمالت می شنود.
انتقال به عنوان عالئم راهنمایی و رانندگی نشتتان می دهد که خطبه کجا بود ،استتت و کجا می رود و بنابراین طوالنی تر و
دقیق تر از نوشتن است.
انتقالهای مهم موضوع یا اید ،اصلی خطبه را به گوش شنوند ،می رساند.
آنها نکات عمد ،ای را که قبالً پوشتتش داد ،شتتد ،مرور می کنند و نشتتان می دهند که چگونه این نکات با اید ،اصتتلی و
یکدیگر ارتباط دارند.
در نتیجه کارهایی که انجا می دهند ،انتقال عمد ،می تواند یک پاراگراف یا بیشتر را اشغال کند.
انتقال جزئی که به اتصال زیرمجموعه ها می پردازد ممکن است کوتا ،تر باشد:
گاهی اوقات یتک کلمته واحد (بنتابراین ،عالو ،بر این ،در نتیجه ،در نتیجه) ،در مکتان های دیگر یتک عبتارت (عالو ،بر این
،چه چیزی بیشتر ،در نتیجه این) ،نه غیر معمول یک یا دو جمله.
در حالی که یک نویسند ،ممکن است داللت بر انتقال داشته باشد ،یک گویند ،آنها را توسعه می دهد.
انتقالهای واضتح ،کامل و مشتخص روی کاغذ ظاهری ناشتیانه به نظر می رستد ،اما به راحتی در یک خطبه اجرا می شتود و
یک جماعت را قادر می سازد تا افکار واعظ را با او بیاندیشند.
آنها سعی می کنند با ژرفای اندیشه زبانشان مخاطب خود را تحت تأثیر ژرف اندیشه خود قرار دهند.
هر آنچه در مورد آن اندیشید ،شد ،است را می توان به سادگی و به روشنی بیان کرد.
پوانکر ، ،ریاضتیدان درخشتان فرانستوی ،اصترار داشتت" :هیچ کس چیزی در مورد ریاضتیات عالی نمی داند تا زمانی که بتواند
آن را به روشنی برای مرد خیابان توضیح دهد!"
به همین ترتیب ،هیچ مبلغی بخشی از کتاب مقدس یا نکته ای از الهیات را نمی فهمد ،مگر اینکه بتواند آن را به وضوح به
جماعتی که قبل از او نشسته اند بیان کند.
اگر آنچه که ما تبلیغ می کنیم مرد را به ستتمت خدا می کشتتاند یا آنها را از او دور می کند ،پس باید به خاطر خدا و مرد
مرد روشن باشیم.
هلموت تیلیکا به ما یادآوری می کند که جر نه به این دلیل که مرد درک نمی کنند بلکه به این دلیل استت که آنها خیلی
خوب درک می کنند ،یا حداقل می ترسند که مجبور به درک آنها باشند.
2تصتور کنید یک جلسته جمعی در روستیه برگزار می شتود که یک کمونیستت یک راهپیمایی ضتد مستیحیت را را ،اندازی می
کند.
شتخصتی به پاهای خود می پرد و فریاد می زند" :عیستی مستیح استت!" حضتار مبهوت شتد ،و او را به خاطر ایجاد مزاحمت در
جلسه بیرون می کشند.
"عیستتی مستتیح خداستتت! او تنها پروردگار استتت و همه کستتانی که نظا را به یک خدا تبدیل می کنند همرا ،با رهبران
کمونیست خود به جهنم خواهند رفت!"
نسخه های خطی واضح و روشن از رئوس مطالب روشن بیرون می آیند.
بعد از نیم ستاعت حیرت انگیز برای تالش برای همگا ستازی با یک بلندگوی تند ،گوش دادن به یک دوستت کستل کنند،
تسکین دهند ،است ،مانند این که پس از نگه داشتن سنجاب گربه ای را در دامان خود بگیرید.
تفکر زیگزاگ فقط با طرح کلی اندیشه قبل از کار روی جزئیات قابل اصالح است.
کار بر روی یک پاراگراف یا جمله بی معنی است مگر اینکه واعظ بداند که می خواهد چه چیزی را بگوید.
نسخه های خطی واضح و روشن از رئوس مطالب مشخص ایجاد می شوند.
جمله های کوتا ،عالو ،بر این ،برای روشن بودن باید جمالت را کوتا ،نگه داشت.
رودولف فلش در کتاب "هنر گفتگوی ساد "،اصرار دارد که با کاهش طول جمله وضوح بیشتر می شود.
طبق فرمول وی ،یک نویسند ،واضح به طور متوسط حدود هفد ،یا هجد ،کلمه در یک جمله است و اجاز ،نمی دهد که هر
جمله بیش از سی کلمه سرگردان شود.
در نسخه خطبه ،جمالت کوتا ،فکر را از عقد ،درمی آورد و بنابراین به خاطر سپردن مبلغ آسان تر است.
وزیر وقتی خطبته خود را ایراد می کنتد ،کالً بته فکر طوالنی بودن حکم نخواهتد بود ،همتانطور کته بته ویرگول هتا ،دور ،هتا یتا
عالمت های تعجب فکر نمی کند.
در درک خود ،کلمات او در جمالت طوالنی ،کوتا ، ،حتی شتتکستتته ،متوقف می شتتوند با مک ،استتالیدهای صتتوتی ،و
تغییرات در میزان ،سرعت و قدرت.
در حالی که جمالت کوتا ،موجود در نسخه خطی ذهن او را خدمت می کنند ،اما ارتباط چندانی با تحویل وی ندارند.
هنگامی که دنباله تفکر را دنبال می کنیم :موضتوع اصتلی ،فعل اصتلی و (در صتورت لزو ) مفعول اصتلی ،ستبک واضتح تر و
پرانرژی تری ظاهر می شود.
قبل از افزودن بندهای وابسته ،در اصطالحات نحوی ،بر جمله مستقل تمرکز کنید.
(یک بند مستقل می تواند به عنوان یک جمله کامل تنها باشد)
اگر متا جملته ای را شتتتروع کنیم بتدون اینکته آنچته را کته می خواهیم بر آن تتأکیتد کنیم قلم می انتدازیم ،معموالً بر جزئیتات
ناچیز تأکید می کنیم.
اگر بندهای وابسته زیادی اضافه کنیم ،جمالت خود را پیچید ،می کنیم ،درک و به خاطر سپردن آنها دشوارتر می شود.
"اگر حرف غیرمترقبه است که شخص دیگری را هنگا صحبت صحبت قطع کند ،قطع حرف خود را هم کم نمی کند".
همانطور که هنری وارد بیچر گفته است" :یک سوئیچ که برگهای آن روی آن قرار دارد ،گزگز نمی شود".
کلمات ساده
کلمات ستتاد ،نیز به ستتبک روشتتنی کمک می کنند .ارنستتت تی .کمبل از واگن می گوید که در یک لحظه ناامیدی اظهار
داشت" :هر حرفه توطئه ای علیه شخص غیر روحانی است".
هر شتتهروندی که با اظهارنامه مالیات بر درآمد مبارز ،کرد ،استتت تعجب می کند که چرا ستترویس درآمد داخلی نمی تواند
معنی آن را بگوید.
وکال با مومیایی کردن قانون به صتورت "لگال" خود را از مکانی مطمئن می کنند .دانشتمندان با توستل به نمادها و زبانی که
فقط مبتدیان می فهمند ،مرد کوچک را دور نگه می دارند.
به نظر می رسد متکلمان و وزرا با توسل به زبانی که سر در گم انسانهای معمولی باشد ،خود را در مشاغل نگه می دارند.
در حالی که گذراندن حوز ،علمیه سه سال طول می کشد ،اما عبور از آن د ،سال طول می کشد.
اگر یک واعظ موعظه های خود را با کلماتی مانند رساتولوژی ،عصبانیت ،هواشناسی ،تفسیر ،وجودی ،یوهان فلفل بزند ،
موانع برقراری ارتباط را ایجاد می کند.
اصتتطالحات اصتتطالحات کلمات "بزرگ" را با مرگ کلیشتته ترکیب می کند و اغلب به جای آگاهی دادن به مخاطب برای
تحت تأثیر قرار دادن آن استفاد ،می شود.
181 -173
از یک کلمه کوتا ،استفاد ،کنید مگر اینکه یک کلمه طوالنی تر کامال الز باشد.
جوش بیلینگز ضتربه ای برای ستادگی و شتفافیت می زند وقتی می گوید" :مرد جوان ،وقتی در فرهنگ لغت وبستتر جستتجو
می کنید کلمات را به انداز ،کافی بزرگ برای انتقال معنی خود پیدا کنید ،می توانید تصور کنید که منظور شما زیاد نیست".
افسانه ها حاکی از آن است که چند سال پیش یک نویسند ،جوان تبلیغاتی را برای نوع جدید صابون ارائه داد:
"عناصتر قلیایی و چربی های موجود در این محصتول به گونه ای مخلوط شتد ،اند که باالترین کیفیت صتابون ستازی را به
همرا ،وزن مخصتوص که آن را در باالی آب نگه می دارد ،تضتمین می کنند ،و دردستر و مزاحمت ماهیگیری در اطراف را
از بین می برند .در هنگا وضو گرفتن آن در پایین وان است" .
یک مرد تبلیغاتی با تجربه تر ،همین اید ،را در دو کلمه ساد ،به تصویر کشید" :این شناور است".
جورج جی ویلیامز معتقد استت که از 70تا 78درصتد کلمات استتفاد ،شتد ،توستط دبلیو ستامرستت موگا ،ستینکلر لوئیس ،
رابرت لویی استیونسون و چارلز دیکنز فقط یک هجا دارند.
هفتاد و سته درصتد کلمات در مزامیر 76 ، 23درصتد کلمات در دعای خداوند و 80درصتد کلمات در اول قرنتیان باب 13
کلمات یک هجا هستند.
مهم نیستتت که یک عبارت یا کلمه به چه معنا و مفهو گویند ،را بیان می کند ،اگر شتتنوندگان معنی آن را نمی دانند بی
فاید ،است .آبراها لینکلن گفت" :صحبت کن ،تا پایین ترین افراد بتوانند تو را درک کنند و بقیه مشکلی نخواهند داشت".
بیلی ساندی ،مبلغ یاد شد ، ،ارزش سادگی را درک کرد وقتی که گفت:
اگر قرار باشتد مردی یک تکه گوشتت برداشتته و بو کند و نفرت انگیز به نظر برستد ،و پستر کوچکش بگوید" :چه خبر استت
پاپ؟"
و او قرار بود بگوید " ،این یک فرایند تجزیه در تشکیل ترکیبات شیمیایی جدید است" ،پسر در همه حال خواهد بود.
اما اگر پدر می گفت" :پوسید ،است" ،پسرک بینی خود را درک می کند و می گیرد.
Rottenیک کلمه انگلیسی-ساکسونی خوبی است و شما نیازی نیست که به فرهنگ لغت بروید تا معنی آن را بفهمید.
این بدان معنا نیست که یک وزیر باید با جماعت خود صحبت کند.
در عوض ،قاعد ،کلی وی باید این باشد :واژگان افراد را دست باال نگیرید و هوش آنها را دست کم نگیرید.
عالو ،بر واضح بودن ،ویژگی اصلی دو سبک این است که باید مستقیم و شخصی باشد.
در حالی که خطاب به "کستی که ممکن استت به آن مربوط باشتد" خطاب استت ،خطبه ای به زنان و مردان اولین جلسته
کلیسای باپتیست در 15ژوئیه نزدیک خیابان های نهم و الم در ساعت یازد ،صبح ایراد می شود.
واعظ با شنوندگان خود چهر ،به چهر ،صحبت می کند و آنها را به نا صدا می کند.
زبان نوشتتاری نتایج تفکر را بیان می کند ،در حالی که زبان گفتاری بیانگر خودانگیختگی اندیشته ای استت که دونالد ستی
برایانت و کارل آر .واالس آن را "تحقق بخشیدن به اید ،در لحظه بیان" توصیف می کنند.
بنابراین موعظه نباید مانند پایان نامه ای باشد که برای جماعت خواند ،می شود.
به نظر می رسد گفتگویی است که در آن تفکر جریان دارد و مبلغ با شنوندگان خود صحبت می کند.
در حالی که ممکن استت یک نویستند ،بگوید " ،مستیحی در مکالمه خود باید مراقب نحو ،صتحبت در مورد دیگران باشتد" ،
یک مبلغ به احتمال زیاد می گوید" :شما باید مراقب نحو ،صحبت در مورد دیگران باشید".
در حالی که می توانید تأثیرگذار باشید ،در سایر مواقع واعظ به ما می گوید زیرا منظور او "من و تو" است.
ما با آدرس مستقیم در مقابل سرمقاله ای هستیم که جایگزین ضمیر Iمی شویم.
یک سخنران از سوالهایی استفاد ،می کند که نویسند ،ممکن است استفاد ،نکند.
این سوال شنوند ،را به فکر کردن در مورد آنچه واعظ بعدی می گوید دعوت می کند و غالباً یک نکته اصلی یا اید ،جدید را
مطرح می کند.
ممکن است جماعت را به پاسخگویی به آنچه واعظ گفته است دعوت کند و غالباً برای ختم خطبه به کار می رود.
انقباضات مشکلی ندارند (نمی توانند ،نخواهند داشت) ،و همچنین مصدرها را تقسیم نمی کنند.
گرامر ضتعیف یا تلفظ معیوب ،مانند خند ،در جلسته دعا ،شنوند ،را از بین می برد و در مورد صالحیت واعظ تردید ایجاد می
کند.
عامیانه نظرات متفاوتی می دهد .در صتورت استتفاد ،عمدی ،عامیانه می تواند توجه را به خود جلب کند و احستاس راحتی و
غیررسمی بودن را به خطبه تزریق کند.
وقتی عامیانه بدون فکر استفاد ،می شود ،ساد ،و حتی ارزان به نظر می رسد و به یک ذهن تنبل خیانت می کند.
گفتار شخصی و مستقیم به سخنرانی سهل انگارانه یا انگلیسی ناشایست احتیاج ندارد.
وین ستی مینیک استتدالل می کند که ارتباطی که تجربه شتنوند ،را تحت تأثیر قرار می دهد ،هم ذهن و هم احستاستات را
جذب می کند.
ما از طریق شنوایی ،بینایی ،بویایی ،چشایی و المسه دربار ،دنیای اطراف خود می آموزیم.
بنابراین ،برای اینکه مخاطب پیا را تجربه کند ،یک وزیر باید به حواس متوسل شود.
یک واعظ این کار را مستقیماً از طریق دید و صدا انجا می دهد.
او همچنین حواس را با استفاد ،از کلمات به طور غیر مستقیم تحریک می کند.
زبان باع می شتود شتنوندگان برداشتت های خود از تجربیات گذشتته را بیاد بیاورند و همانطور که به این رویداد پاستخ می
دهند به کلمات پاسخ دهند.
به عنوان مثال ،آب آب معد ،با شتنیدن کلمات نان گر و کر ،ای جریان پیدا می کند و وقتی فکر می کنیم کچلی روی آن
می خزد ،لرزید ،و متوقف می شود.
با انجا این کار ،گویند ،به مرد امکان می دهد تجربه ای را که تجربه نکرد ،اند با احستاستاتی که داشتته اند ارتباط برقرار
کنند.
در صورت استفاد ،از جزئیات خاص و مشخص ،مقدار زیادی از آنها زند ،می شود.
ما یک عبارت "خاص" را اگر صریح و دقیق باشد ،و "اگر آن را به تصویر بکشد" بر روی ذهن بچسبانیم.
"در طی تجربه بشری ،مشاهد ،می کنیم که وقایع وجود ما دارای ویژگی های چرخه مشخصی هستند.
آگاهی از این موارد ،مشاهد ،گر را به میزان باالیی از تناسب اعمال خود رهنمون می کند" .
"برای همه چیز ،یک فصتتل استتت و یک زمان برای هر هدف در زیر آستتمان :یک زمان برای به دنیا آمدن ،و یک زمان
برای مردن.
. . .زمانی برای گریه ،و زمانی برای خندیدن .زمانی برای عزاداری ،و زمانی برای رقصیدن ؛
مانند یک هنرمند یا رمان نویس ،وزیر باید یاد بگیرد که در تصاویر فکر کند.
"شما به ایستگا ،برا ،آهن پایین می آیید و در آنجا حدود پنجا ،تاکسی پیدا خواهید کرد.
شتما یکی را انتخاب کرد ،و آن را با دقت توصتیف می کنید به طوری که وقتی از کنار آن می گذرد احتماالً نمی توانم اشتتبا،
کنم" .
زبان بتن ابتدا به عنوان روشی برای دیدن و سپس به عنوان نوشتاری و گفتاری توسعه می یابد.
تا زمانی که زندگی را مشاهد ،نکنیم ،نمی توانیم آن را به وضوح نشان دهیم.
زند ،بودن زمانی شکل می گیرد که بگذاریم اسم و فعل معنای ما را حمل کنند.
صفت و قید گفتار را بهم ریخته و با کلمات ضعیف همرا ،می شوند.
به گفته " ، E. B. Whiteصفت ساخته نشد ،است که بتواند یک اسم ضعیف یا نادرست را از مکانی تنگ بیرون بکشد".
بگویید "او آهسته کرد" ،نه "او با صدای بلند صحبت کرد" .یا "او "trottedبه جای "او سریع رفت".
به خصوص مراقب مقدماتی مانند خیلی ،بنابراین ،کامالً ،خیلی هم باشید.
آنها به عد موفقیت در انتخاب کلمات اساسی خیانت می کنند" .سوزاندن" قدرت دارد " ،بسیار داغ" ندارد؛
"طاقت فرسا" بیش از "خیلی دردناک" صدمه می زند .و "سوسوزن زدن"
"نظرات و قضاوت ها بر اساس آنچه ما می دانیم توسط ما شکل می گیرد" مرد ،به نظر می رسد.
دروغ های "همه اوقات خوبی را پشت سر گذاشتند" در حالی که حرکات "همه از خود لذت می بردند".
او "فریاد می زند" " ،فریاد می زند" " ،غر زدن" " ،زمزمه" ،به ما می گوید چه چیزی " ،می گوید" نمی کند.
همچنین هنگامی که چهر ،های تاز ،ای از گفتار به کار می گیرید ،وضوح بیشتر می شود.
استعار ،ها و تشبیهات باع ایجاد احساساتی در شنوند ،می شوند یا باع می شوند تصاویر تجربیات قبلی را به یاد بیاورد.
الکستتاندر ماکالرن هنگامی که می گوید" :تما گناهان مانند یک رشتتته جلبک دریایی در یک گر ،لزج بهم پیوستتته اند ،
حس المستته را تحریک می کنند ،به طوری که مردی که یک بار در انگشتتتان چرند ،آن گرفتار شتتد ،تقریباً غرق خواهد
شد".
آشوری مانند گرگ روی شاخه پایین آمد و هم گروهانش همه در نقر ،و طال می درخشیدند.
چارلز اچ استپورجون در شتبیه ستازی حواس خود را به تصتویر می کشتد که به دور ،ای گذشتته اشتار ،دارد "وقتی جهان بزرگ
مانند جنگل های متولد نشد ،در جا بلوط در ذهن خدا فرو می رود".
آلفرد نورث وایتهد وقتی منعکس کرد ،تصویری را فراخوانی کرد و گفت" :دانش هیچ چیز بهتر از ماهی نیست".
ارقا گفتار با بسته بندی بیشتر در یک عبارت ،از صرف سخنران سخنگوی کلمات در یک پاراگراف ،باع صرفه جویی در
وقت می شوند.
چند مورد را در نظر بگیرید :عبارات برگ انجیری که کلمات ناآگاهی برهنه را پوشتتش می دهد و از داخل ستتورا شتتد ،و با
کلیشته های خامه زد ،شتد ،پر شتد ،استت که مانند ستنگ قبرها بر روی اید ،های مرد ،می افتد اگر پروتستتانیستم مرد ،پیدا
شود ،خطبه خنجر قلب او خواهد بود.
گویی در حال قد زدن در اطراف گودالهای تار داغ است و از مسائل چسبناک اجتناب می کند.
استعار ،ها و تشبیهات ،مانند خرچنگ دریایی ،باید تاز ،سرو شوند.
هر دو معنی واقعی و مجازی باید در همان لحظه ذهن را تحت تأثیر قرار دهند.
وقتی تصویر واقعی از بین می رود زیرا مقایسه بیش از حد زیاد شد ،است ،این شکل قدرت خود را از دست می دهد.
موارد زیر یک بار مانند یک مشت دو ضربه ای می خورد اما اکنون به سختی ما را لمس می کند:
ارتباط با کلیستای امتحان شتد ،و دنیای واقعی گمشتد ،و در حال مرگ که متولد شتد ،و جان تاز ،ای در نجات مستیحیان
فراهم می کند ،روح برای شتنوندگان استتخدا شتما در رادیو زمین شتنیدن دعا و استتجابت دعا خداوند حصتار را دور می زند
وقتی که مقایسته بیات شتد ،آن را بیرون بریزید و بیایید مورد تاز ،ای که موضتوع را روشتن می کند و مخاطب را هشتیار نگه
می دارد.
یک وزیر باید تبلیغات مجله ها و تبلیغات رادیویی و تلویزیونی را برای زبان قابل فهم که با استیران فرهنگ ما صتحبت می
کند ،مطالعه کند.
مشتاهدات متداول به ما می گوید که چه آزمونهای زبانی ثابت کرد ،استت که بستیاری از زبانهایی که در منبرهای ما به کار
رفته است "نادرست ،بی ربط و ناچیز" است.
تستلط بر "کلمه خوش پوش" نیاز به توجه به جزئیات و جستتجوی شتباهت های مهم بین چیزهایی دارد که به طور معمول
با یکدیگر ارتباط ندارند.
به طور خالصه ،پایان دادن به گفتار هولناک و خسته نیاز به تخیل دارد.
در تبلیغ موعظه ،هیچ چیز بیشتر مورد نیاز نبود ،است -و فاقد آن بیشتر است.
در توصت تیف رابرت براونینتگ ،غرفته دارانی کته ختدای خالق را نمتاینتدگی می کننتد جرات نمی کننتد "بته جرقته ای دستتتت
نخورد ،تبدیل شوند".
در مکالمه خصوصی ذهن خود را به سمت خنثی سوق ندهید و به جای پریدن از عباراتی استفاد ،کنید که بیکار هستند.
انتخاب مقایسه های جدید را پرورش دهید ،استفاد ،از آنها هنگا تبلیغ راحت تر خواهید یافت.
بیچر دربار ،تصویرهایی که در سبک نیز صدق می کند این شهادت را می دهد:
" ...در حالی که تصتاویر برای من به انداز ،تنفس طبیعی هستتند ،من در ستالهای ابتدایی خدمت خود از پنجا ،مورد استتفاد،
می کنم.
و این نیز ،با مطالعه و تمرین ،با تفکر ستتخت ،و با بس تیاری از آزمایشتتات ،هم با قلم و هم به طور خاص توستتط خود ،
هنگامی که اینجا و آنجا قد می زد " .
وقتی نویسند ،یا سخنران شما را بیدار لرزاند ،بررسی کنید که چگونه این کار را انجا داد ،است.
از آنجا که شعر با تشبیهات و استعار ،ها می ترکد ،مطالعه آیه احساس زبان مجازی را ایجاد می کند.
.3با صدای بلند بخوانید .بلند خواندن دو کار برای شما انجا می دهد.
ما در دوران کودکی یاد گرفتیم که مدت ها قبل از خواندن یا نوشتن با گوش دادن و تقلید صحبت کنیم.
دو ،همانطور که ستبک خود را بهتر از ستبک خود می خوانید ،الگوهای جدید گفتاری و اصتطالحات خالقانه در ستیستتم
عصبی شما نقش می بندد.
برای همستر و فرزندان خود بخوانید تا مجبور شتوید آنچه را می خوانید تفستیر کنید .رمان ها ،نمایشتنامه ها ،خطبه ها و به
ویژ ،کتاب مقدس را بخوانید.
نستخه King Jamesحقیقت خدا را با شتکو ،شتکستپیر ارائه می دهد و نستخه بین المللی جدید آن را با لباس به روزتری
ارائه می دهد.
مفاهیم جدید
سبک
روشن
مستقیم و شخصی
واضح
تعاریف
182-189
فصل 10
بیشتتر کتابهای مربوط به لواز بهداشتتی در مورد توستعه خطبه ها موارد زیادی را بیان می کنند اما در مورد تحویل آنها بستیار
اندک است.
در حالی که وزیری هر هفته ستاعت ها را صترف ستاخت خطبه می کند ،به ندرت ستالی حتی چند ستاعت فرصتت می دهد تا
در مورد تحویل فکر کند.
با این حال خطبه ها به عنوان رئوس مطالب یا نسخه های خطی به دنیا نمی آیند.
بته غیر از محتوای کتتاب مقتدس مربوط بته زنتدگی ،متا هیچ چیز ارزش ارتبتاطی نتداریم .امتا بتدون تحویتل متاهرانته ،محتوای
خود را به جماعت نمی رسانیم.
به ترتیب اهمیت ،ترکیباتی که خطبه را تشکیل می دهند فکر ،ترتیب ،زبان ،صدا و حرکت هستند.
هر مطالعه اولیه تحویل و تأثیر آن بر نتیجه سخنرانی یا خطبه به یک نتیجه می رسد :زایمان بسیار مهم است.
نه تنها صتتتدا و حرکات گویند ،ابتدا حواس مخاطب را می زند ،بلکه عطف و کردار او احستتتاستتتات و نگرش او را با دقت
بیشتری نسبت به سخنانش منتقل می کند.
در طول دهه 1970دانشتمندان در چندین رشتته -روانشتناستی ،انستان شتناستی ،جامعه شتناستی و ارتباطات گفتاری ،به
عنوان مثال -تأثیرات ارتباط غیر کالمی را بررسی کردند.
این محققان مشتاهد ،کردند که چگونه پیا ها را با نحو ،نشتستتن یا ایستتادن ،با حالت های صتورت ،با حرکات و حتی با
توجه به فضای بین ما و کسانی که مالقات می کنیم پخش می کنیم.
به عنوان یک محصتول جانبی از این مطالعات ،چندین شتومیز قول دادند که این زبان ستاکت را تفستیر کنند تا خوانندگان
بتوانند از آن برای منافع شخصی استفاد ،کنند.
"ادعای بیش از حد" این کتاب ها احتماالً به انداز ،اعتقادات بدبین ایجاد کرد ،است.
اختالفات فردی و فرهنگی در ارتباطات غیرکالمی ،تعریف های جزمی از معنای زبان بدن را ستتاد ،و احتماالً خطرناک می
کند.
به عنوان مثال ،ادعا کردن بازوهایی که روی س تینه جمع شتتد ،نشتتان می دهد که فردی می خواهد اطرافیان خود را ببندد
مانند این است که بگوییم کلمه مدل همیشه به یک ماکت در مقیاس کوچک از یک جسم بزرگتر اشار ،دارد.
با این وجود هیچ شخص نظارتی حتی اگر صحبت نمی کنیم ،پیا های ارتباطی ما را به طور جدی انکار می کند.
دوستتتان بر این باورند که یک معیار از عمق روابط آنها در توانایی آنها در درک یکدیگر استتت حتی وقتی ستتاکت کنار هم
بنشینند.
ما تشتخیص می دهیم که آشتنایان گا ،به گا ، ،یا حتی غریبه ها ،از حالت ،حالت چهر ،یا لحن صتدا ،دوستتانه ،عصتبانی یا
نگران هستند.
لبخند ،اخم ،زل زدن ،چشتمک زدن یا نگا ،کردن بر اینکه دوستتانی را که مالقات می کنیم دوستت داریم یا دوستت نداریم
،به آنها اعتماد داریم یا به آنها اعتماد نداریم تأثیر می گذارد.
"یک فرد بی ارزش ،یک انسان شریر ،کسی است که با دهان دروغ را ،می رود ،با چشمانش چشمک می زند ،با پاهایش
سیگنال می دهد ،که با انگشتان خود اشار ،می کند.
که با انحراف در قلب خود دائماً بدی را می اندیشد ،و اختالفات را گسترش می دهد »(حکم NASB) 14-12 :6
چشم ها ،دست ها ،صورت و پاها به همان انداز ،کلماتی که ما می گوییم -در واقع بیشتر -به یک اجتماع می گویند.
تنها 7درصتد از تأثیر پیا یک ستخنران از طریق ستخنان وی حاصتل می شتود 38 .درصتد از صتدای او 55 ،درصتد از حالت
های چهر ،سرچشمه می گیرد.
مشاهدات مختلفی می تواند از این تحقیق حاصل شود که مربوط به واعظان و موعظه ها است.
اول اینکه ،زبان غیر کالمی در سخنرانی عمومی اهمیت استراتژیک دارد.
وقتی ما به یک اجتماع خطاب می کنیم ،سه شبکه ارتباطی مختلف همزمان کار می کنند:
وقتی بازیگر جورج آرلیس برای اولین بار نمایشتتنامه "دیزرائیلی" را خواند ،به نویستتند ،توصتتیه کرد که دو صتتفحه بیرون
بیاورد.
"چه نگاهی؟"
به طور کلی ،عناصر غیرکالمی بیشتر احساسات و نگرش را برقرار می کنند.
ادوارد تی .هال یافته های دانشتمندان علو اجتماعی را هنگامی که مشتاهد ،می کند ،خالصته می کند" :عالو ،بر آنچه با
زبان کالمی خود می گوییم ،ما دائماً احساسات واقعی خود را با زبان سکوت خود به زبان رفتار منتقل می کنیم"
دو ،تحقیق و تجربه توافق دارند که اگر پیا های غیرکالمی با گفتار مغایرت داشتته باشتند ،شتنوندگان به احتمال زیاد زبان
ساکت را باور خواهند کرد.
اگر لبهایش ساکت است ،با نوک انگشتانش پچ پچ می کند .خیانت در هر منافذ از او بیرون می زند" .
ممکن استت ستخنان یک کشتیش اصترار داشتته باشتد " ،این مهم استت" ،اما اگر صتدای او صتاف و بی بیان به نظر برستد و
بدن او لنگ باشد ،جماعت او را باور نمی کنند.
اگر یک واعظ مشتت خود را به گوش شتنوندگان خود تکان دهد در حالی که با لحن مالمت آمیز می گوید" :آنچه این کلیستا
نیاز دارد عشق بیشتر و نگرانی عمیق نسبت به یکدیگر است!"
افراد در استخر تفکر خواهند کرد که آیا او می داند در مورد چه چیزی صحبت می کند
از آنجا که مقدار زیادی از تبلیغات شتامل نگرشتهایی استت که ستخنان ما را تقویت می کند یا با آن مغایرت دارد ،یک مبلغ
جرات نمی یابد که تحویل را نادید ،بگیرد.
آبه مارتین ،فیلستتتوف ،طنزپرداز ،اظهتار داشتتتت" :بین حرفه ای و آماتور بیش از هر چیز دیگری روی زمین تفتاوت وجود
دارد!"
از طرف دیگر ،حرفه ای تمایل عمیقی برای برقراری ارتباط دارد.
آماتور برای بیرون انداختن اید ،های خود تصتتمیم می گیرد ،در حالی که این فرد حرفه ای تالش می کند تا آنها را به اید،
های ما برساند.
در واعظ ،دانش فنی و آموزش در فن بیان عمومی نمی تواند جایگا ،محکومیت و مسئولیت را بگیرد.
داشتتن چیزی برای گفتن به یک جماعت که می خواهید آن را درک کنند و زندگی کنند ،محرک استاستی برای زایمان خوب
است.
وقتی روی اید ،ها متمرکز می شویم تا دیگران آنها را درک کرد ،و آنها را بپذیرند ،تحویل طبیعی به وجود می آید.
چارلز آر براون در سخنرانی های خود در ییل در مورد موعظه ،کار منبری جورج مکدونالد را در لندن توصیف کرد:
او آن روز صبح درس یازدهم کتاب عبرانیان را برای درس کتاب مقدس خواند.
من ستعی نخواهم کرد که به شتما بگویم ایمان چیستت -استاتید الهیاتی هستتند که می توانند این کار را بستیار بهتر از من
انجا دهند.
ستپس چنین جلو ،ای ستاد ، ،قلبی و باشتکو ،از ایمان خود انستان به آن واقعیت های غیبی را که جاودانه هستتند ،دنبال کرد
تا ایمان را در ذهن و قلب همه شنوندگانش به وجود آورد.
قلب او در کار او بود و زایمان او نیز موثر بود زیرا به زیبایی واقعی زندگی درونی او باز می گشت.
صداقت ،اشتیاق و جدیت عمیق موانعی را از بین می برد که به خود واقعی اجاز ،می دهد آزاد شود.
از این نظر ،تحویل موثر تقریباً مکالمه روزمر ،دادن و گرفتن است.
اگرچه گفتن اینکه منبر تحویل شتباهت به مکالمه دارد ،به این معنی نیستت که شتیو ،های معمول صتحبت کردن ما لزوماً
بهترین روش ماست.
نحو ،صحبت ما در خلوت از تجمع عادت های مادا العمر ایجاد می شود.
ما می توانیم عادت های ضعیف ارتباطی را بدست آوریم همانطور که عادت های بد بدن یا حالت غذایی را ایجاد می کنیم.
بعالو ، ،برخی رفتارهای نامحسوس در شرایط خصوصی در سخنرانی های عمومی به طرز ناخوشایند آشکار می شود.
وقتی مخاطب را مخاطب قرار می دهیم ،موقعیت ما منحصر به فرد و تأکید می شود.
قرار دادن دستتت در جیب ها ،نوازش مو یا صتتورت ،بازی با حلقه ،ستتر و صتتدا با گردن ،به هم زدن پاها دستتتور زبان بد
زایمان است.
رفتارها و رفتارهای تکراری که برای شتما عجیب استت ممکن استت مورد توجه دوستتان قرار نگیرد و توستط همکاران تحمل
شود اما در منبر آنها جلب توجه می کنند و مرد را از آنچه شما می گویید منحرف می کنند.
بنابراین ،در منبر باید حرکت بدن را نظم داد تا مثر باشد.
در ابتدا ،تالش برای بهبود زایمان اغلب غیر طبیعی است.
تتاز ،کتار ممکن استتتت اصتتترار کنتد کته بتایتد تالش خود را کنتار بگتذارد زیرا یتک وزیر بتازیگر نیستتتت و کتار در زمینته زایمتان
شخصیت وی را نقض می کند.
بته عنوان مثتال ،هنگتامی کته متا برای اولین بتار بتا اتومبیتل راننتدگی می کنیم یتا تنیس ستتتوار می شتتتویم ،هنگتامی کته می
خواهیم رفتار خود را کنترل کنیم احساس بی قراری می کنیم.
پس از تمرین و تجربه ،خودآگاهی از بین می رود و رفتار تاز ،آموخته شد ،به راحتی ظاهر می شود.
آرایش و لباس
هنگامی که پولس رستتول اعال کرد که "همه چیز برای همه انستتانها خواهد شتتد ،به همین ترتیب ممکن استتت برخی را
نجات دهم"
(اول قرنتیان ،NKJB) 9:22وی اصول اولیه ارتباطات مسیحی را پایه گذاری کرد.
در مسائل بی تفاوتی اخالقی ،آنچه بیش از همه اهمیت دارد احساسات من نیست بلکه احساسات و نگرش دیگران است.
از آنجا که آرایش و لباس در نحو ،پاسخ شنوند ،به ما تفاوتی ایجاد می کند ،بنابراین باید در ما تفاوت ایجاد کند.
یک قانون اساسی آراستگی و لباس برای واعظ این است که باید متناسب با مخاطب ،موقعیت و گویند ،باشد.
به عنوان مثال ،تغییر مدها در مدل مو ،ریش ،سوزش سر و سبیل ،قوانین مطلق را غیرممکن می کند.
وزیری که از جامعه و معیارهای آن آگا ،است ،نمی خواهد اجاز ،دهد موهایش مانع وزارتش شود.
جان تی از مولوی ،مشتاور کمد لباس بستیاری از شترکتهای برتر آمریکا ،در مورد ویژگیهای مشتترک بین همه مدیران موفق
سوال شد ،است.
او دو مورد را جدا می کند :موهایشان شانه شد ،و کفش هایشان براق است.
مطالعات مولی نشتان می دهد که موهای نامرتب ،حتی اگر کوتا ،باشتد ،واکنش های منفی شتدیدی را در مردان دیگر ایجاد
می کند.
یک برنامه ورزش منظم و یک رژیم غذایی مناستب می تواند پوندهای اضتافی را که مانع برقراری ارتباط می شتوند کاهش
دهد.
دشوار است باور کنیم که وزیری با سی پوند اضافه وزن دستورات کتاب مقدس دربار ،خودکنترلی را جدی می گیرد.
نظافت همچنین شامل استفاد ،از دئودورانت ها ،خمیردندان ها و خوشبو کنند ،های نفس است.
در حالی که تبلیغات تلویزیونی صتدای بوی بد دهان را از سترطان بدتر می کند ،با این وجود بوی نفس و بوی بدن می تواند
جرایمی باشد که دیوارهایی را که در آن پل می خواهیم ایجاد کند.
تحقیقات اخیر نشتان می دهد که لباس و ظاهر ما باع می شتود دربار ،دیگران قضتاوت کنیم بدون اینکه واقعاً از چرایی این
قضاوت ها آگاهی داشته باشیم.
ظاهراً ار ،قدیمی "لباس انسان را می سازد" باید اصالح شود و بگوید "لباس بیانگر مرد است".
اگرچه ممکن است برای راحتی راحت لباس بپوشیم ،اما لباس باید دیگران را نیز با ما راحت کند.
Psychology Todayگزارش یک مطالعه سه ماهه با هفت فروشند ،برای تعیین تأثیر لباس بر فروش را انجا داد:
"آیا در زمانی که شتتلوار جین و کاپشتتن های ستتافاری حتی در آرا ترین مراکز نیز در حال ظهور هستتتند ،پوشتیدن کت و
شلوار تجاری دیگر اهمیتی دارد؟
وقتی فروشتندگان در فروشتگا ،های مردانه مونتگومری ،آالباما ،کت و شتلوار می پوشتیدند ... ،ارزش متوستط فروش آنها
43درصد بیشتر از زمانی بود که آستین پیراهن و کراوات می پوشیدند و 60درصد بیشتر از پوشیدن پیراهن یقه باز بود" .
کشتیشتانی که در انتخاب بهترین کمد لباس برای بودجه خود احستاس ناکافی می کنند ،عاقالنه استت که خود را به دستت
یک پارچه با تجربه در منطقه خود برسانند.
مشاور ،او دربار ،لباس می تواند پس انداز کند و یک بدهی را به دارایی تبدیل کند.
جوراب هتا بتایتد پتا را بپوشتتتاننتد .جیتب هتا نبتایتد بتا مجموعته ای از خودکتارهتا ،دفترچته هتای تتاریخ ،عینتک و کیف پول برآمتد،
باشد.
دستمال های به نمایش درآمد ،نباید لنگ باشند ،یا اگر در جیب حمل می شوند باید تمیز باشند.
وزیر به نظر نمی رسد که به جای آینه ،به یک متن یونانی خیر ،شد ،است ،مبلغ اثبات را اثبات می کند.
حرکت و حرکات
اگر جماعتی بخواهد به یک مجسمه نگا ،کند ،می تواند به یک موز ،برود.
با این حال ،حتی در آنجا چشمگیرترین مجسمه هایی هستند که زند ،به نظر می رسند.
در بیشتر حوز ،ها ،فرد حرفه ای از تما بدن خود استفاد ،می کند.
رهبر ارکستتر یک ستمفونی ،پیانیستت کنسترت ،پارچ بیس بال ،داور ،بازیگر و گلف باز همه بدن خود را در کاری که می
کنند قرار می دهند.
به همین ترتیب یک گویند ،موفق به بدن اجاز ،می دهد تا بدن او صحبت کند.
آنها تقریباً بدون تحرک در مقابل مرد خود ایستتاد ،اند ،چیزی بیش از سترهای ستخنگو که اجاز ،نمی دهند بدن آنها با پیا
ارتباط برقرار کند.
چنین مردانی باید بدن خود را آزاد بگذارند تا آنچه ذهن و احساسات آنها را طلب می کند ،انجا دهند.
آنها نباید جلوی بیانات بدنی را بگیرند که همرا ،با فکر جدی است.
یک واعظ باید همان آزادی را که در گفتگوهای شخصی به دست ،بازو و سرش می دهد ،به تبلیغ برساند.
در حالی که برخی از ما بیشتتتتر از دیگران ژستتتت می گیریم ،نباید در منبر کمتر از آنچه در خلوت انجا می دهیم ژستتتت
بگیریم.
در واقع ،ما باید حرکات خود را بزرگتر ،قویتر و آگاهانه انجا دهیم.
این اصل که محتوا باید جنبش را تحریک کند به این معنی است که برخی از سخنرانان باید حرکت کمتری داشته باشند.
اگر به سرعت جلو و عقب بروند ،ناراحتی آنها را آشکار می کنند و حرکت آنها باع تمرکز شنوند ،می شود.
اعمال آنها از محتوا سرچشمه نمی گیرد ،آنها فقط انرژی عصبی را تخلیه می کنند.
در حالی که پیاد ،روی به نفع آنهاست ،فاید ،چندانی برای جماعت ندارد.
اگر از مطالب ناشی می شود ،مهارهای خود را کنار گذاشته و آنها را بیان کنید.
به عنوان مثتال ،وقتی نکتته جدیتدی را در خطبته خود وارد می کنیتد ،ممکن استتتت یتک یتا دو قد از جایی که ایست تتتاد ،ایتد
بردارید تا از نظر بصری انتقال فکر را نشان دهید.
وقتی این اید ،توسعه یافت و به سراغ اید ،دیگری رفتید ،می توانید دوبار ،به موقعیت اصلی خود برگردید.
اگر می خواهید شنوندگان بعد از یک نکته مهم آرا بگیرند ،ممکن است عقب بروید و مک کنید.
بخش خاصتی از کل حرکت بدن حرکاتی استت که مربوط به گفتار استت همانطور که نمودارها با یک کتاب انجا می دهند.
حرکات برای بیان است و نه نمایشگا ،و آنها از چند طریق با هم ارتباط برقرار می کنند.
اگر یک واعظ می خواهد دیوارهای بابل را به تصتتویر بکشتتد ،اگر حرکتی را که توصتتیف می کند ،انجا دهد ،می تواند
موثرتر این کار را انجا دهد.
بدون اشار ، ،و سپس با اشار ،به شرح زیر فکر کنید:
برد خارجی هفد ،مایل را طی می کرد و به انداز ،کافی قوی و گسترد ،بود تا ارابه ها از باالی آن عبور کنند.
این دیوارهای عظیم توسط برجهای دفاعی غول پیکر پشتیبانی شد ،و توسط هشت درواز ،بزرگ سورا می شوند" .
کنتراستت را بگویید که "این از اهمیت فوق العاد ،ای برخوردار است" در حالی که دستهایتان کامالً در کنار شما آویزان است
و سپس با مشت گر ،خورد ،ای که به شدت از واژ ،تکان داد ،شد ،است.
در تأکید ،اگر باید کوبید ،نر کوبید ؛ و انگشت خود را به مخاطب خود تکان ندهید.
وقتی بدن شما برای تقویت اید ،های شما کار می کند ،اعتماد به نفس و هوشیاری بیشتری پیدا می کنید.
حرکات به شنوندگان کمک می کند آنچه را که احساس می کنند هنگا شناسایی با ما احساس کنند.
هنگامی که دوند ،مورد عالقه خود قربانی یک تکه خردکن می شود ،هواداران در یک بازی فوتبال به هم می ریزند.
بعضی اوقات هنگا تماشای یک تالش حیاتی در میدان ،صندلی زیر خود را لگد می زنند.
در واقع ،همدلی یک واکنش دلسوزانه و عضالنی است که در آن شنوندگان شما ،به روشی محدود ،با شما عمل می کنند.
از آنجا که این اقدامات مخفیانه احستاستات را تحت تأثیر قرار می دهند ،شتنوندگان احستاس شتما را احستاس می کنند و
امیدوارند آنچه را که آرزو می کنید در مورد اید ،های شما احساس کنند.
اگر بلندگو تکان بخورد یا نتواند حرکات خود را کنترل کند ،عملکرد او ناراحتی او را نشان می دهد.
مخاطب ممکن استتت با این کارها ستتر و صتتدا کند یا به طریقی دیگر با آنها احستتاس همدردی کند و همچنین احستتاس
ناراحتی کند.
از طرف دیگر اگر از طریق حرکات خود بتوانید جماعت خود را به گونه ای متناسب با فکر و هدف خود وادار کنید -حتی اگر
این امر در سطح ناخودآگا ،اتفاق بیفتد -احتمال برند ،شدن پاسخ مثبت پیا خود را افزایش می دهید.
حرکات باید از درون به عنوان نتیجه متقاعد شدن و احساس ایجاد شود.
در حالی که می توان حرکات را انجا داد ،اما نباید برنامه ریزی شود.
حرکات مشخص
حرکات نیز باید مشخص باشد.
یک حرکت ساد ،با انگشت اشار ،نه تنها شامل انگشت ،دست و مچ دست ،بلکه بازو ،شانه و پشت نیز می شود.
حتی وزن شما کمی تغییر می کند تا نیروی بیشتری ایجاد کند.
اگر حرکتی ناخوشایند به نظر برسد ،ممکن است کل بدن از آن پشتیبانی نکند.
حرکات متنوع
تکرار یک حرکت ،حتی خود به خود و با زور ،توجه را به خود جلب می کند و مخاطب را عصبانی می کند.
به عنوان مثال ،ژستتت دستتته پمپ مورد تأکید قرار می گیرد اما اغلب استتتفاد ،می شتتود ،به نظر می رستتد که به یک چا،
احتیاج دارد.
جلوی آینه بایستید و توجه داشته باشید که به چند روش مختلف می توانید از بدن خود استفاد ،کنید.
شتخصتی که به خود زحمت داد ،استت آنها را بشتمارد ،اصترار دارد که می توانیم 700000عالمت اولیه متمایز را با بازوها ،
مچ ها ،دست ها و انگشتان تولید کنیم.
سعی کنید از هر دو دست ،هر دو دست ،یک دست باز ،یک دست بسته ،کف دست باال ،کف دست پایین استفاد ،کنید.
این ژست یا کلمه یا عبارتی را که بیشتر معنی شما را حمل می کند همرا ،یا مقد بر آن است.
اگر سکته مغزی این کلمه یا عبارت را دنبال کند ،ممکن است مضحک به نظر برسد.
حرکات به موقع ضعیف معموالً نشان دهند ،فقدان خودانگیختگی و انگیز ،مناسب است.
191-200
ارتباط چشمی
همانقدر که نظافت و حرکت برای یک ستخنران مهم استت ،احتماالً ارتباط چشتمی به عنوان موثرترین وستیله ارتباط غیر
کالمی در اختیار او قرار می گیرد.
آنها بازخورد ارائه می دهند و در عین حال توجه مخاطب را به خود جلب می کنند.
وقتی مستتقیماً به شتنوندگان خود نگا ،می کنید ،نشتانه هایی را به شتما می گویید که به شتما می فهمند آیا آنها از صتحبت
های شما آگا ،هستند ،آیا آنها عالقه مند هستند و آیا از خطبه به انداز ،کافی برای ادامه گوش دادن لذت می برند.
یک ستخنران هوشتیار آنچه را که می گوید تنظیم می کند -به عنوان مثال ،با افزودن توضتیح یا تصتاویر -همانطور که این
پاسخ ها را تفسیر می کند.
عالو ،بر این ،شتنوندگان احستاس می کنند وزیرانی که "به چشتمان آنها نگا ،می کنند" می خواهند شتخصتاً با آنها صتحبت
کنند.
بنابراین چوپانانی که باالی ستر مخاطب خیر ،می شتوند ،به یادداشتت ها خیر ،می شتوند ،از پنجر ،ها نگا ،می کنند یا بدتر
از آن ،هنگا صحبت چشمان خود را می بندند ،خود را در نقطه ضعف فلج کنند ،قرار می دهند.
تقریباً بدون استثنا ،یک جماعت با توجه به سخنگوی که هنگا صحبت به او نگا ،نمی کند ،گوش نمی دهد.
به همان انداز ،قابل توجه ،افراد به شتخصتی که از تماس چشتمی اجتناب می کند بی اعتماد هستتند و در نتیجه ،آنچه او می
گوید را دست کم می گیرند.
حتی اگر به عنوان یک جمع در یک جماعت سخنرانی می کنید ،به صورت فردی با آنها صحبت می کنید.
همانطور که ایستادید تا صحبت کنید ،برای برقراری ارتباط شخصی با شنوندگان مک کنید.
چشمان خود را بر روی جماعت حرکت دهید و بگذارید لحظه ای روی چند نفر مختلف استراحت کنند.
برنامه ریزی کنید که برای یک یا دو ثانیه همزمان با یک شتنوند ،صتحبت کنید ،آن شتخص را در چشتمان خود بنگرید و
سپس به شخص دیگری متوسل شوید.
شنوندگان را در هر بخش از سالن انتخاب کنید و به مدت کافی تماس چشمی داشته باشید تا بدانند که شما آنها را جدا کرد،
اید و با آنها صحبت می کنید.
اگر جماعت بستتیار بزرگ باشتتد ،می توانید یک گرو ،کوچک را در یک منطقه انتخاب کنید و یک یا دو لحظه به آنها نگا،
کنید ،سپس به گرو ،دیگری بروید و در طول خطبه به انجا آن ادامه دهید.
مطمئن باشید که نه تنها به شنوندگان نگا ،می کنید بلکه با آنها صحبت می کنید.
تمرکز خود را در برقراری ارتباط با هر یک از پیامهایی که مشتاقانه می خواهید او درک کند ،متمرکز کنید.
بنابراین منبر را با یک نور شدید ،در زاویه ای قرار دهید که چشم شما را به سایه نیندازد ،روشن کنید.
از یک متر سنج استفاد ،کنید و کانون نور را در جلوی کلیسا آزمایش کنید.
مبلغین یکشنبه پس از یکشنبه در منبرهایی با نور کم ایستاد ،اند و جماعت فقط نمای سایه ای از چهر ،او دارند.
منبر باید تا آنجا که ممکن استت به شتنوندگان نزدیک باشتد ،در زاویه ای که دیدن آنها را در چشتمان وزیر و طیف وستیعی از
احساسات را که در چهر ،او بازی می کنند ،آسان کند.
تحویل آوازی
گفتار بیش از کلمات و جمالت است.
ما بر استاس لرزش صتدا ،بلندی ،سترعت و شتدت صتدای یک ستخنران قضتاوت می کنیم -چه او ترستید ،باشتد ،عصتبانی
باشد ،خسته باشد ،بیمار باشد ،خوشحال باشد ،اعتماد به نفس داشته باشد.
از آنجا که صتدای وزیر در حرفه وی ابزاری استاستی استت ،وی باید درک کند که مکانیستم صتوتی وی چگونه کار می کند و
چگونه می تواند از آن مهارت استفاد ،کند.
صدای انسان تقریباً به همان شیو ،تولید صدا توسط ساز بادی تولید می شود.
همانطور که نی در ساز باید لرزش داشته باشد ،هنگا بیرون آمدن هوا از ریه ها ،چین های صوتی در حنجر ،نیز باید انجا
شود.
بنابراین صتدا وقتی شتروع می شتود که ستتونی از ریه ها از طریق لوله های برونش ،که ریه ها را به لوله تنفس متصتل می
کند ،از ریه ها پمپاژ شود.
همانطور که نفس خارج شتتتد ،از طریق چین های صتتتوتی حنجر ، ،واقع در انتهای فوقانی لوله تنفست تی حرکت می کند ،
ارتعاشاتی را که به امواج صوتی تبدیل می شوند ،تنظیم می کند.
این صدا سپس با لرزش در حنجر ، ،گلو ،سینوس ها و دهان تقویت می شود.
این حفر ،ها که تشتدید کنند ،نامید ،می شتوند ،تا حدی مانند قستمت توخالی یا تخته صتدا یک ستاز موستیقی زهی عمل می
کنند که باع افزایش صدای تولید شد ،توسط سیم ها می شود.
با تغییر شکل حفرات طنین انداز از طریق حرکت کا ،فک ها ،دندان ها ،لب ها ،زبان و دیوار ،پشتی حلق ،کیفیت نهایی
صدا را تولید می کنند.
صامت هایی مانند r ،s ،d ،t ،p ،Iنیز در صورت وقوع این حرکات تشکیل می شوند.
حتی یک درک گا ،به گا ،از مکانیستم صتوتی نشتان می دهد که از آنجا که تن در جریان بازد ایجاد می شتود ،تأمین نفس
خوب و به طور مداو کنترل شد ،ضروری است.
از آنجا که تن با لرزش تارهای صوتی آغاز می شود ،یک تار صوتی عاری از فشار یا کشش بیش از حد نیز الز است.
از آنجا که صتدای نهایی از اصتالح در حفر ،های طنین انداز حاصتل می شتود ،باید به گلو ،دهان و تشتدید کنند ،های بینی
توجه شود.
اگر بلندگوها بفهمند که چگونه صتتداهای صتتوتی را می فهمند ،اکثر بلندگوها می توانند کیفیت صتتدا را حتی بدون تمرین
طوالنی تر بهبود دهند.
به عنوان مثال ،اگر نفس مثر می کشید ،باید کمربند را به جای قفسه سینه گسترش دهید.
بعضی از وزرا وقتی صدای خود را زیاد می کنند اجاز ،می دهند صدای صدای آنها بلند شود.
آنها وقتی به زور باال می روند باید پایین رفتن در زمین را تمرین کنند.
دیگران با گفتن با فک تنگ ،زبان تنبل یا دندان های فشرد ،صدای خود را خفه می کنند.
هنوز هم ،دیگران هنگا صحبت اجاز ،می دهند هوا بیش از حد خارج شود و به کیفیت کیفیت تنفسی می بخشد.
برخی از وزرا خیلی ستریع صتحبت می کنند و حرف هایشتان را لجن می زنند ،در حالی که بستیاری از آنها یکنواخت صتحبت
می کنند.
بیشتر متون اساسی در مورد تمرینات تأمین گفتار که می توانند این عیب های رایج را اصالح کنند.
2دانشتتگا ،بزرگ و بس تیاری از دانشتتکد ،های کوچکتر کلینیک های گفتاری را نگهداری می کنند که توستتط مربیان ذی
صالح کار می کنند و به سخنرانانی با مشکالت پیچید ،تر کمک می کنند.
با چنین مساعدتی که در دسترس است ،وزیر بهانه کمی برای عد رشد بهینه صدای خود دارد.
یک ستخنران فقط بر استاس چهار روش -بر حستب تنوع در صتدا ،مشتت ،پیشترفت و مک -بر آنچه که می گوید تأکید
می کند.
گام صدا
پیچ شامل حرکت صدا به سمت باال و پایین مقیاس ،در ثبت های مختلف ،با انعطاف های مختلف است.
اگر کسی بپرسد ،در حالی که عطفی به سرعت از پایین به زمین باال می رود " ،آیا به جهنم اعتقاد داری؟"
او یک سوال می پرسد
دقیقاً همان جمله ،با تغییر در زمین متفاوت ،می تواند داللت کند:
"شتما نمی گویید که شتما -شتما همه مرد -چنان با الهیات مدرن ارتباط برقرار نمی کنید که یک خرافات قرون وستطایی
مانند آن را باور کنید!"
اگر فرد با گا های ناگهانی رو به پایین پاستتخ دهد " ،من نمی دهم" ،این ملودی برقرار می کند" :نه ،من آن موقعیت را
ندار .
قطعا نه.
در حالی که کلمات بیانگر انزجار نیستند ،اما صدا نشان می دهد.
مونو پیچ ما را برای خوابیدن پهپاد می کند یا مانند کودکی که همان نت را روی پیانو می کوبد ،بر تن مان می کند.
عد کنترل موثر زمین ،گاهی اوقات دلیل بر هم خوردن شو طبعی یک مبلغ است.
منگنه
در عبارت "خداوند چوپان من است" ،فقط پنج کلمه وجود دارد.
اما اگر این جمله پنج بار تکرار شود و هر بار کلمه دیگری مشت شود ،معنی تغییر می کند.
اگر یک مبلغ آنها را با حجم بیشتری بیان کند ،می توان بر کل بخشهای خطبه فشار آورد.
متأستفانه برخی از مبلغان راهی دیگر برای خط کشتیدن بر نکات خود نمی دانند و خطبه های آنها شتبیه جلستات فریاد زدن
است.
آنها فکر می کنند خدا فقط در گردباد صحبت می کند ،آنها حجم را با قدرت معنوی اشتبا ،می گیرند.
همانند مونو پیچ ،یکنواختی حجم بی تکلف بر شنوند ،سایید ،می شود.
انداختن صدا به زمزمه ای نزدیک می تواند اید ،ای را به انداز. ،ثر فریاد بلند به حروف کج وارد کند.
اکثر وزرا فقط یتک درجته از نیروهتا را بته کتار می گیرنتد وقتی کته طیف گستتتترد ،ای از حجم می توانتد تحویتل آنهتا را افزایش
دهد.
پیش رفتن
به عنوان مثال ،ستخنان غمگین داوود دربار ،پستر عصتیانگر خود ،ابشتالو را با همان سترعت بیان کنید" :ابشتالو ،پستر ،
پسر ابشالو ! آیا من برای تو می مرد ،ای ابشالو ،پسر ،پسر !" ( 2ساموئلASV). 18:33 .
در استفاد ،از نر ،مانند سایر روشهای نشان دادن تأکید ،راز در تقابل است.
هنگامی که شتما یک داستتان را می خوانید ،واقعیت هایی را بیان می کنید یا یک بخش را خالصته می کنید ،معموالً این
کار را با سرعت زند ،انجا می دهید.
سپس وقتی به یک جمله مهم یا یک نکته مهم رسیدید ،می توانید سرعت خود را کم کنید تا جماعت از اهمیت آن قدردانی
کنند.
این جمالت با کندی بیشتری بیان می شوند زیرا کامالً با محتوای اطراف آنها در تضاد است.
در حالی که ممکن است با سرعت بخشیدن به کلمات نیز تأکید شود ،تأکید بیشتر با کاهش سرعت انجا می شود.
بعضتی از وزرا وقتی صتحبت می کنند که خیلی ستریع صتحبت می کنند وقتی مشتکلشتان این باشتد که نتوانند به طور واضتح
صحبت کنند یا میزانشان را تغییر دهند شهرت پیدا کرد ،اند.
مکث
گویند ،ماهر تشخیص می دهد که مک ها به عنوان ویرگول ،نقطه ویرگول ،نقطه و عالمت تعجب عمل می کنند.
آنها از یک توقف در گفتار فراتر رفته و فرصتی کوتا ،برای تفکر ،احساس و پاسخ به مخاطب می دهند.
اولین کلمه یا عبارتی که بعد از مک ادا شد ،است از آنچه قبل از آن متمایز است متمایز است.
برای تأکید بیشتر حتی بیشتر بر روی یک کلمه یا عبارت ،می توان بعد از آن و همچنین قبل از آن مک کرد.
مک قبل از اوج گرفتن داستتان تعلیق را افزایش می دهد ،و یک مک نمایشتی که وقتی گویند ،احستاس عمیق احستاس
می کند می تواند احساسات را به طور موثرتر از کلمات برقرار کند.
مک هایی که انگیز ،آن فکر و احستاس نیستت ،شتنوند ،را گیج می کند ،همانطور که عالئم نگارشتی خوانند ،را گیج می
کند.
آنها خودکنترلی کافی برای مک طوالنی ندارند .آنها احستاس می کنند که باید به صتحبت خود ادامه دهند تا مخاطب تصتور
نکند آنچه را که می خواهند بگویند فراموش کرد ،اند.
بنتابراین ،بته جتای مکت ،بتا جریتان بی وقفته ای از کلمتات عجلته می کننتد -یتا بتدتر از آن ،خطبته هتای خود را بتا ستتتبیتل
کلماتی مانند -او - ،او - ،بنابراین -او ،پر می کنند .در برخی محافل مذهبی "آمین" و "ستتایش خدا" بی هدف به درون
آنها پرتاب می شود و چیزی جز مک های صوتی نیست.
در عوض ،آنها توجه را از اید ،دور می کنند و جماعت را تحریک می کنند.
مخاطبان وقتی یک سخنران فکر سخت می کنند احساس می کنند و آنها با او منتظر می مانند.
چند بلندگو ممکن است از این تکنیک سوءاستفاد ،کرد ،و با مک طوالنی مدت ،ملودراماتیک صدا به نظر برسد.
مک باید به قدری باشد که بتواند فکر را به خود جلب کند اما به قدری نباشد که سکوت توجه را به مک جلب کند.
پیشرفت اندیشه ای که روی کاغذ واضح به نظر می رسد ممکن است هنگا گفتن مطالب ناخوشایند باشد.
همانطور که خطبه خود را با صتتدای بلند می گوید ،یک واعظ ممکن استتت پیشتترفت اید ،ها را به الگویی تغییر دهد که با
سهولت بیشتری جریان یابد.
واعظ ممکن است هنگا تمرین ،عبارتی پیدا کند که اید ،ای را به طرز ویژ ،ای موثر روشن کند.
برای حفظ خطبه نباید تمرین کند (نباید در تغییر برخی کلمات یا عبارات یکبار در منبر تردید کند).
بلکه او باید تالش کند تا اندیشته پیشترفت روشتنی داشتته باشتد و آن را به زبانی بیان کند که آنچه می خواهد بگوید را بیان
کند.
یک بازیگر حرفه ای فکر نمی کند بدون اینکه ابتدا مطالب خود را به صتتورت شتتفاهی -معموالً چند بار -به مخاطب خود
برساند تا مطمئن شود که به راحتی به سراغش می آید.
چه موقع او باید نیروی خود را افزایش دهد ،ستتترعت خود را تغییر دهد ،زمین خود را تغییر دهد یا مک کند تا خطی غرق
شود؟
زایمان موثر باید تمرین شود زیرا وزیر در حین صحبت نمی تواند زیاد به آن فکر کند.
عادات خوبی که در این مطالعه به دست می آیند به راحتی در منبر ظاهر می شوند.
افراد مبتدی از تمرین با صدای کامل در حالی که جلوی آینه ایستاد ،اند و از ضبط صوت استفاد ،می کنند سود خواهند برد.
سخنرانان باتجربه تر ممکن است وقتی خطبه های خود را پشت سر می گذارند به صدای صوتی یا بدون صدا رضایت دهند
برای چند نفر ،نشتستتن و تفکر از طریق خطبه هایشتان ،که در تصتوراتشتان توستط تصتویری از خود قبل از جماعت متحرک
شد ،اند ،کافی است.
برای همه ما ،قبالً مسیری را طی کرد ،ایم که پیگیری مجدد آن مسیر را ساد ،تر می کند.
مفاهیم جدید
زبان غیرکالمی
تعاریف
زبان غیرکالمی -حرکات ،حالت چهر ،و لحن صدا که پیا را منتقل می کند.
200-208
پاسخ تمرینات
و وفاداری ابدی
خاطرات)
سزاوار نیست
سوال عملکردی مورد خطاب قرار می گیرد :آیا درست است؟ (اعتبار)
سوال عملکردی مورد خطاب قرار می گیرد :آیا درست است؟ (اعتبار)
زندگی
سوال عملکردی مورد خطاب قرار می گیرد :آیا درست است؟ (اعتبار)
سوال عملکردی مورد خطاب قرار می گیرد :چه کاری انجا می شود؟
و کار
متمم :آنچه که بازی شد ،است به کار گرفته شد ،است ،
سوال عملکردی مورد خطاب قرار می گیرد :چه کاری انجا می شود؟
211-212