You are on page 1of 278

1

‫ز‬
‫منه است کالم خدا‪...‬‬
‫پاسخ به ‪ 92‬ادعای اسالم ستنان‬
‫در خصوص وجود تناقض در بی آیات قرآن‬

‫‪2‬‬
‫فهرست مطالب‬
‫مقدمه‪8 ......................................... ................................ :‬‬
‫‪ .1‬حسابریس هللا (سبحانه و تعایل) ‪15 ....................................‬‬
‫‪ .2‬چند فرشته نزد مریم (ع) ‪21 .............................................‬‬
‫‪ .3‬اختالفات عددی‪/‬قسمت اول(روزهای خدا) ‪24 .....................‬‬
‫‪ .4‬اختالفات عددی‪/‬قسمت دوم(چند باغ در بهشت) ‪27 .............‬‬
‫‪ .5‬اختالفات عددی‪/‬قسمت سوم(روز قیامت مردم چند دسته) ‪30‬‬
‫‪ .6‬اختالفات عددی‪/‬قسمت چهارم(چه کیس روح را قبض‪32 ... )...‬‬
‫‪ .7‬اختالفات عددی‪ /‬قسمت پنجم(بالهای فرشتگان) ‪36 ..............‬‬
‫‪ .8‬هللا چند روز برای نابودی قوم عاد نیاز دارد؟ ‪38 ....................‬‬
‫‪ .9‬خلقت شش روز بود یا هشت روز؟ ‪40 ................................‬‬
‫‪ .10‬آفرینش رسی ع بود یا کند؟ ‪44 ..........................................‬‬
‫زمی یا اول آسمان؟ کدام یک زود تر آفریده شد؟ ‪47 .......‬‬ ‫‪ .11‬اول ن‬
‫‪ .12‬به هم چسباندن یا از هم جدا کردن؟ ‪50 ............................‬‬
‫‪ .13‬انسان از چه ساخته شده بود؟ ‪53 ....................................‬‬
‫‪ .14‬ناقص یا با جزئیات کامل؟ ‪56 ..........................................‬‬
‫‪ .15‬پرستش یک خدا یا یک خدای دیگر؟ ‪58 ............................‬‬
‫‪ .16‬شفاعت کردن یا شفاعت نکردن‪ ،‬مسئله این است! ‪60 ..........‬‬
‫‪ .17‬هللا و تخت او کجاست؟ ‪62 ...........................................‬‬
‫ی‬
‫‪ .18‬ریشه بیچارگ ما کجاست؟ ‪67 .........................................‬‬
‫‪ .19‬رحمت هللا چقدراست؟ ‪72 ............................................‬‬
‫بازجوی خواهد بود یا نه؟ ‪75 .........................‬‬
‫ی‬ ‫‪ .20‬آیا در بهشت‬
‫‪3‬‬
‫‪ .21‬آیا فرشتگان محافظ هستند؟ ‪77 ......................................‬‬
‫چی مطیع هللا است؟ ‪80 .....................................‬‬ ‫‪ .22‬آیا همه ن‬
‫‪ .23‬آیا هللا ررسک را میبخشد؟ ‪83 ...........................................‬‬
‫طالی ‪87 ....................................‬‬
‫ی‬ ‫‪ .24‬ماجرای پرستش گوساله‬
‫‪ .25‬یونس به بیابان رسید یا نرسید؟ ‪90 ...................................‬‬
‫‪ .26‬مویس و انجیل؟ ‪93 ...................... ................................‬‬
‫مینند بخشیده میشوند؟‪95 .‬‬ ‫کسای که به زنان تهمت ناپایک ن‬ ‫ن‬ ‫‪ .27‬آیا‬
‫‪ .28‬در روز آخرت کارنامه خود را چگونه دریافت میکنیم؟ ‪97 ........‬‬
‫‪ .29‬آیا فرشته ها میتوانند نامطیع باشند؟ ‪99 ............................‬‬
‫تناقض در (سوره ‪ ۲‬آیه ‪ )۹۷‬و (سوره ‪ ۱۶‬آیات ‪)۱۰۳-۱۰۱‬‬ ‫ن‬ ‫‪.30‬‬
‫‪102 .................................................. ................................‬‬
‫‪ .31‬ویح های جدید ویح های قدیم را‪( ...‬ناسخ و منسوخ) ‪104 .....‬‬
‫عری خالص است‪ ،‬اما‪107 ................................... ...‬‬
‫‪ .32‬قرآن ی‬
‫‪ .33‬حلقه بینهایت (تسلسل) ‪109 ..........................................‬‬
‫‪ .34‬آیا تورات مثل قرآن است یا نیست؟ ‪112 ...........................‬‬
‫‪“ .35‬پی زن عجوزه” و شخصیت هللا‪116 .............................. .‬‬
‫ر‬
‫بیشی در داستان قوم لوط ‪118 ...........................‬‬ ‫‪ .36‬اشکاالت‬
‫‪ .37‬لذت هللا؟ ‪120 ........................... ................................‬‬
‫‪ .38‬آیا ابراهیم بت ها را نابود کرد؟ ‪122 ..................................‬‬
‫‪ .39‬پرس نوح چه شد؟ ‪126 ..................................................‬‬
‫‪ .40‬آیا نوح تبعید شده بود؟ ‪129 ...........................................‬‬
‫‪ .41‬جادوگران فرعون مسلمان شدند یا کفر ورزیدند؟ ‪131 ...........‬‬

‫‪4‬‬
‫‪ .42‬آیا فرعون در لحظه مرگ توبه کرد؟ ‪133 ............................‬‬
‫‪ .43‬ابطال‪( ...‬باز هم بحث ناسخ و منسوخ) ‪136 .......................‬‬
‫‪ .44‬راهنمای حقیقت؟ ‪139 .................................................‬‬
‫‪ .45‬مجازات زناکار چیست؟ ‪142 ...........................................‬‬
‫‪ .46‬چه کیس زیان گناهان را خواهد دید؟ ‪148 ...........................‬‬
‫‪ .47‬آیا مسیحیان به بهشت وارد خواهند شد؟ ‪150 ....................‬‬
‫بعض از انسانها هم میدانند؟ مشخص یا‬ ‫‪ .48‬تنها خدا میداند یا ن‬
‫غی قابل درک؟ ‪154 ............................... ................................‬‬
‫‪ .49‬آیا فرعون غرق شد یا توسط ارسائیلیان نجات یافت؟ ‪157 .....‬‬
‫‪ .50‬فرعون گ فرمان قتل پرسهای خردسال را داد؟ ‪159 ...............‬‬
‫‪ .51‬گ و چگونه ایمانها مشخص میشود؟ ‪161 ..........................‬‬
‫‪ .52‬ررساب‪ ،‬خوب یا بد؟ ‪164 ................................................‬‬
‫‪ .53‬اخبار خوب مجازات دردناک؟ ‪166 ...................................‬‬
‫‪ .54‬آیا مسلمانان به دوزخ یم روند؟ ‪168 .................................‬‬
‫‪ .55‬آیا مسیح در بهشت خواهد سوخت؟ ‪170 .........................‬‬
‫‪ .56‬اجنه و انسانها برای پرستش بوجود آمدند یا برای دوزخ؟ ‪173 .‬‬
‫‪ .57‬پدر مسیح کیست؟ ‪176 ................................................‬‬
‫‪ .58‬بوجود آوردن و یی نیاز بودن؟ ‪177 ...................................‬‬
‫‪ .59‬آیا هللا میتوانست یک فرزند داشته باشد؟ ‪179 ...................‬‬
‫‪ .60‬آیا مسیح مرده بود؟ ‪181 ...............................................‬‬
‫‪ .61‬یک خالق یا چند خالق؟ ‪183 ..........................................‬‬
‫‪ .62‬از همه نژادها یا از نژاد ابراهیم؟ ‪185 .................................‬‬

‫‪5‬‬
‫‪ .63‬ازدواج با زنان فرزندخوانده؟ ‪187 .....................................‬‬
‫پیامیی برانگیخته نشده اند مگر از نژاد هر قوم؟ ‪190 .......‬‬ ‫‪ .64‬آیا ی‬
‫پیامیان میان اجنه و فرشتگان؟ ‪193 .................................‬‬
‫ی‬ ‫‪.65‬‬
‫‪ .66‬چند ررسق و چند غرب؟ ‪197 ...........................................‬‬
‫‪ .67‬آیا خدا به کار زشت امر یمکند؟! ‪200 ...............................‬‬
‫‪ .68‬آیا در قیامت بدکاران کورند یا بینا؟ ‪203 .............................‬‬
‫‪ .69‬آیا کافران در روز قیامت گفت و گو یم کنند؟ ‪207 .................‬‬
‫‪ .70‬آیا گناهکاران در قیامت معذرت خوایه یم کنند؟ ‪210 ...........‬‬
‫‪ .71‬آیا در قیامت از گناهکاران سوال یم شود؟ ‪214 ....................‬‬
‫مرسکان در قیامت ررسک شان را تکذیب یم کنند؟ ‪217 ........‬‬ ‫‪ .72‬آیا ر‬
‫‪ .73‬آیا قرآن برای مکه و حوایل آن آمده یا کل انسان ها؟ ‪219 .......‬‬
‫‪ .74‬آیا کافران مویل دارند؟ ‪223 .............................................‬‬
‫‪ .75‬آیا پاداش نیکوکاران دو برابر است یا ده برابر؟ ‪227 ................‬‬
‫‪ .76‬آیا مجازات بدکاران یک برابر است یا دو برابر؟‪229 ...............‬‬
‫‪ .77‬چه کیس ظالم ترین است؟ ‪231 .......................................‬‬
‫‪ .78‬عرض بهشت چقدر است؟ ‪234 ......................................‬‬
‫‪.79‬خدا اعمال نیک کافران را تباه یم کند ‪236 ............................‬‬
‫بریح برتری دادیم ‪239 ........................‬‬ ‫پیامیان را بر ن‬
‫بریح از ی‬‫‪ .80‬ن‬
‫‪ .81‬مویس مستقیم با خدا سخن گفت ‪241 ..............................‬‬
‫‪ .82‬آیا ی‬
‫پیامی معصوم بود؟ ‪243 ............................................‬‬
‫نایس از جهل ‪251 ...................‬‬ ‫‪ .83‬پذیرش توبه فقط بعد از گناه ر‬
‫‪ .84‬پذیرش توبه بعد از کفر ‪255 ...........................................‬‬

‫‪6‬‬
‫‪ .85‬تناقض ی‬
‫گوی در تعریف داستان ابراهیم (ع) ‪257 ..................‬‬
‫‪ .86‬ازدواج با زنان اهل کتاب حالل است ‪260 ...........................‬‬
‫‪ .87‬بروید حقانیت اسالم را از اهل کتاب ربیسید ‪263 .................‬‬
‫‪ .88‬تناقض در شهادت دادن‪ ،‬معیار گوایه دیدن است ‪266 ..........‬‬
‫‪ .89‬اسالم ادعای برابری در ن‬
‫بی انسانها دارد‪ ،‬ویل ‪269 ............ ....‬‬
‫‪ .90‬صد نفر در برابر هزار نفر ‪272 .........................................‬‬
‫زبای نیم فهمیدند ‪274 ................................‬‬ ‫‪ .91‬قویم که هیچ ن‬

‫طرف یم گوید ررساب‪276 .................................. ...‬‬ ‫‪ .92‬قرآن از ن‬

‫‪7‬‬
‫مقدمه‪:‬‬

‫سال آخر دانشگاه‪ ...‬ییک از دوستانم گفت‪ ،‬ن‬


‫فالی‪ ،‬مقاله ای به بنده‬
‫ر‬
‫تناقضای‬ ‫بی آیات قرآن‬ ‫داده اند تحت عنوان «تناقضات قر ن‬
‫آی»! گویا در ن‬
‫وجود دارد و منتقدان اسالم آنها را کنار یکدیگر جمع کرده اند‪...‬‬
‫بسیار تعجب کردم! قرآن و تناقض! مگر این کالم از جانب خداوند‬
‫زمی نیامده است؟ چطور ممکن است کیس که تمام کائنات‬ ‫آسمانها و ن‬
‫را در اختیار دارد از آوردن یک کتاب صحیح عاجز باشد!‬
‫لذا سیع کردم با آن دانشجوی مدیع گفت و گو داشته باشم‪ ...‬بعد‬
‫از تالش فراوان‪ ،‬این مباحثه انجام شد‪ ...‬اما بحث تناقضات پیش نیامد‬
‫و در مورد مسائل دیگری به گفت و گو پرداختیم‪...‬‬
‫همی ماجرا موجب شد‪ ،‬بنده با موضویع بنام «تناقضات‬ ‫ن‬ ‫به هرحال‪،‬‬
‫آی» آشنا شوم‪ ...‬بعدها مطالعات اندگ ن‬
‫نی در این زمینه انجام دادم و‬ ‫قر ن‬
‫همانگونه که قلبم یم گفت‪ ،‬امکان ندارد کالم خالق کائنات دارای اشکال‬
‫ی‬ ‫باشد‪ ...‬قایق قوه ی استداللم ن‬
‫نی‪ ،‬در ساحل آرامش و آسودگ ماوی‬
‫گرفت‪...‬‬
‫های در دفاع از‬
‫در این سالها خداوند متعال توفیق عطا کرد و کتاب ی‬
‫اسالم مبارک نوشتم‪ ،‬اما رساغ مبحث تناقضات قر ن‬
‫آی نرفته بودم‪ ،‬و بعد‬
‫از سالها لطف ایزد شامل حال این بنده اش شد و موفق شدم با بضاعت‬
‫علیم اندگ که دارم‪ ،‬این شبهات را پاسخ دهم‪.‬‬

‫***‬
‫قبل از اینکه‪ ،‬یک تحلیل کوتاه بر محتویات کتاب داشته باشم‪،‬‬
‫دوست دارم درد دل خود را برای دو گروه از جوانان باز گو نمایم‪:‬‬
‫‪8‬‬
‫نخست جوانان مسلمان‪:‬‬
‫ول هللا(صیل هللا‬ ‫برادران و خواهران عزیزم‪ ،‬ای فرزندان امت رس‬
‫علیه وسلم)‪...‬‬
‫دانشجوی بنده‪،‬‬ ‫مومن که مانند دوران‬‫ن‬ ‫یم دانم‪ ،‬کم نیستند جوانان‬
‫ی‬
‫به محض شنیدن شبهات و اشکاالت مطرح شده‪ ،‬قضاوت نیم کنند و‬
‫«سی ایمان» به‬‫به ایمان موجود در قلب های شان رجوع یم نمایند‪ ،‬اما ر‬
‫تقویت نیاز دارد و هرگز تصور نفرمایید با عطر ایمان یم توانید به صورت‬
‫دین بایستید‪ ...‬لذا «عطر ایمان»‪ ،‬به‬ ‫کامل‪ ،‬در برابر موج الحاد و ی ن‬
‫ی‬
‫«جوهر علم» ن‬
‫نی نیاز دارد و باید در حد توان به علم آموزی در این زمینه‬
‫ربیدازید‪...‬‬
‫دعوت ن‬
‫دین خود‬ ‫ِ‬ ‫خی عزیزان‪ ،‬منظور بنده این نیست درس و تکلیف و‬
‫را رها کنید و فقط به مقوله ی شبهات ر ن‬
‫بیدارید‪...‬بلکه یم گویم‪ ،‬اگر شبهه‬
‫ای در قلب شما ایجاد شد(یا ایجاد کردند)‪ ،‬همراه با بیون راندن آن به‬
‫نی سوال‬‫وسیله ی نیوی ایمان‪ ،‬از افراد متخصص در این حوزه ن‬
‫منترس شده ن‬
‫نی‬ ‫ر‬ ‫بفرمایید‪ ،‬یا پاسخ این شبهه را در کتابها و مقاالت‬
‫بخوانید‪ ...‬تا این ویروس‪ ،‬دیگر نتواند به قلب های شما وارد شود‪.‬‬

‫پیام دومم برای جوانان است که باور خود را از دست داده اند و‬
‫هیچ اعتقادی به اسالم ندارند‪:‬‬
‫بزرگواران‪...‬‬
‫نیم دانم چگونه شما را خطاب نمایم‪ ،‬چون مطمئنم با دیده ی نفرت‬
‫به این کلمات نگاه یم کنید‪ ...‬یم دانم درجه ی دقت خود را باال برده اید‪،‬‬
‫ن‬
‫ضعف در البالی سخنانم بیابید‪...‬‬ ‫تا‬

‫‪9‬‬
‫ویل قبل از هر ن‬
‫چی یم خواهم یک مثال برایتان ذکر کنم‪ ،‬پدر و مادر‬
‫ر‬
‫نادرسن را بسیار دلسوزانه‬ ‫دلسوزی را در نظر بگیید که نصیحت های‬
‫به فرزندشان یم گویند‪ ...‬آن فرزند هم بسیار فهمیده است‪ ...‬یم داند‬
‫نصیحت های پدر و مادرش نادرست است‪ ،‬اما به آن همه دلسوزی‬
‫ر‬
‫احیام یم گذارد‪ ،‬و هر بار به حرف های شان گوش یم دهد (ولو آنکه به‬
‫آنها عمل نکند)‪...‬‬
‫حال تصور کنید‪ ،‬من آن برادر دلسوز برای شما هستم‪ ،‬حرف هایم از‬
‫ً‬
‫دید شما کال نادرست است‪ ،‬ویل دلسوزانه که هستند؟‬
‫لذا از شما یم خواهم (حداقل) بخاطر دلسوزی هایم به بنده گوش‬
‫فرا دهید و به سخنانم فکر کنید‪...‬‬
‫ن‬
‫اولی نقد‬ ‫عزیزانم‪ ،‬باور کنید خطا کرده اید‪ ،‬به آن روزی فکر کنید که‬
‫اسالم را شنیدید‪ ...‬خودتان یم دانید و مطمئنم یادتان مانده منظورم‬
‫چیست‪ ...‬آیا یم دانید همان روز باید تحقیق یم کردید‪ ،‬ویل این کار را‬
‫نکردید و بیخیال شدید‪...‬؟‬
‫یم دانم االن اهل مطالعه هستید و تحقیق یم کنید‪ ،‬ویل آیا یکبار به‬
‫دید‬
‫آن کوچه ی سابق بازگشته اید و آن نقدهای اول را از زاویه ی ِ‬
‫دیگری‪ ،‬برریس کرده اید؟‬
‫روزهای که اهل دین‬
‫ی‬ ‫آیا یک ذره‪ ،‬حس خویشاوندی شما نسبت به‬
‫بودید ر‬
‫باف مانده است؟ اگر آری‪...‬آیا به ر‬
‫احیام این حس هم که شده‪،‬‬
‫ر‬
‫بیشی در مورد اسالم مطالعه کنید؟‬ ‫نیم آیید کیم‬
‫یم دانم عده ای از شما به حرف هایم یم خندید‪ ،‬ویل خدای عالم‬
‫پاسخگوی به ییک از‬ ‫وقت‬ ‫‪-‬‬ ‫کتاب‬ ‫این‬ ‫رن‬
‫نوشی‬ ‫ی‬‫شاهد است‪ ،‬در ح ن‬
‫ی‬
‫تناقض ها‪ -‬گریه کردم‪ ...‬گریه برای از دست دادن شما‪ ،‬گریه برای اینکه‬
‫بخاطر این موارد ساده و پیش پا افتاده به عقیده و ایمان تان پشت کرده‬

‫‪10‬‬
‫اید‪ ...‬گریه برای روز خطرنایک که همه ی انسانها از یکدیگر جدا یم‬
‫شوند‪ ...‬جدا یی واقیع آن روز است‪ ،‬نه جدا شدن معشوق ها و محبوب‬
‫ها از یکدیگر‪...‬‬
‫بزرگواران‪ :‬من شما را نمیشناسم‪ ،‬نویسنده ای هستم که مطالبم را یم‬
‫نویسم و ر‬
‫منترس یم نمایم‪ ،‬ویل دوستانه به شما یم گویم تنفر از اشتباهات‬
‫مسلمانها شما را به تنفر از اسالم کشاند‪ ،‬دوستانه یم گویم‪ ،‬گوش دادن‬
‫به شبهات و عدم توجه به پاسخ شبهات شما را به اینجا کشاند‪ ...‬خطا‬
‫کردید عزیزان‪...‬‬
‫شما که در دنیای ناباوری یادگرفته اید شکاک باشید‪ ،‬کیم به دنیای‬
‫ناباوری هم شک کنید‪ ،‬کیم به مسیی که شما را به اینجا رسانده است‬
‫هم فکر کنید‪ ...‬چند درصد احتمال بدهید اشتباه کرده باشید‪...‬‬

‫***‬
‫اما چند سطر کوتاه در مورد کتاب "منه است کالم خدا" ‪:‬‬

‫‪ 1‬بسیاری از مخاطبان بزرگوار یم دانند‪ ،‬نزد بنده «ساده نوییس» و‬


‫«خالصه نوییس» یک اصل است‪ ،‬لذا آنچه به عنوان پاسخ نوشته ام‪،‬‬
‫تمام مطالب موجود نیست و افرادی که اهل تحقیق هستند و یم‬
‫ر‬
‫بیشیی در این زمینه بخوانند‪ ،‬یم توانند به تفاسی و‬ ‫خواهند مطالب‬
‫آی مراجعه نمایند‪...‬‬‫کتاب های علوم قر ن‬

‫بریح از شبهات این کتاب را در مجموعه کتاب های الحاد نوین‪،‬‬ ‫‪ .2‬ن‬
‫رنگی پاسخ داده ام؛ ویل چون یم خواستم این مجموعه کامل‬ ‫ن‬ ‫باتالق‬
‫باشد‪ ..‬مجبور بوده ام خالصه ای از پاسخ های قبال نوشته شده را در‬
‫اینجا هم درج نمایم‪.‬‬
‫‪11‬‬
‫ر‬
‫قسمن وجود دارد به نام کالم آخر‪ ...‬در این‬ ‫‪ .3‬در ِ‬
‫پایان هر پاسخ‪،‬‬
‫بخش‪ ،‬تالش نموده ام شبهه ی مخالفان را دور بزنم و با رارس ِ‬
‫اف بر‬
‫مضموی در قرآن وجود داشت‪ ،‬یم توانستند‬ ‫ن‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫موضوع بگویم‪ ،‬اگر‬
‫بگویند تناقض ایجاد شده است‪ ،‬نه آنچه االن وجود دارد‪ ...‬این قسمت‬
‫بیشی موضوعات کمک یم کند‪.‬‬‫ر‬ ‫به درک‬
‫‪ .4‬تالش نموده ام‪« ،‬ادب گفت و گو» را در تمام پاسخ ها اعمال‬
‫ستی»‪« ،‬شبهه افکن»‪« ،‬تناقض‬ ‫ن‬ ‫های چون «اسالم‬‫نمایم‪ ،‬و عبارت ی‬
‫جو» و ‪ ...‬را در معنای واقیع خود بکار برده ام‪ ،‬نه بصورت کنایه‪ ..‬اسالم‬
‫دشمن با آن است‪.‬‬‫ن‬ ‫یعن کیس که در حال‬ ‫ستی ن‬‫ن‬

‫‪-‬ضمن اینکه منظور بنده از این عبارات هم افرادی بوده که واقعا‬


‫ن‬
‫جوانای که با این پرسش ها مواجه شده اند و‬ ‫ستی هستند‪ ،‬نه‬‫ن‬ ‫اسالم‬
‫آنها را مطرح یم نمایند‪.‬‬
‫‪ .5‬حتما یک بار کتاب را بخوانید‪ ...‬اگر عمیق هم نخواندید‪ ،‬به‬
‫ر‬
‫شبهای مواجه‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫صورت اجمایل مطالب را دنبال کنید تا ر‬
‫وقن با‬
‫شدید‪ ،‬بدانید پاسخ در این کتاب وجود دارد و آن موقع مراجعه نمایید‪.‬‬
‫‪ .6‬بسیاری از این شبهات پر تکرار هستند‪ ،‬لذا مطالعه و فهم آنها به‬
‫شما کمک یم کند معلومات زیادی در زمینه ی رد الحاد کسب نمایید‪.‬‬
‫الکیونییک است و مستقیم از سیستم نویسنده‬ ‫‪ .7‬چون این نسخه‪ ،‬ر‬
‫نگاریس به صورت کامل بر آن اعمال نشده‬‫ر‬ ‫ر‬
‫منترس یم شود‪ ،‬هنوز اصول‬
‫است (نیم فاصله ها و‪)...‬‬
‫‪ .8‬شاید این شبهات در جاهای دیگر عنوان یا ر‬
‫تیی دیگری داشته‬
‫ر‬
‫تناقضای دیدید که در فهرست این کتاب‬ ‫باشند‪ ...‬لذا اگر در ی‬
‫جای دیگر‬
‫وجود ندارد‪ ،‬به محتوای شبهات توجه فرمایید‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫مبن بر وجود تناقض در قرآن پاسخ‬ ‫‪ .9‬در این کتاب به ‪ 92‬ادعای آنها ن‬
‫داده شده است‪ ،‬اما بعید نیست‪ ،‬موارد دیگری هم وجود داشته باشد و‬
‫بنده از آنها ی اطالع باشم‪ ...‬ویل مط ن‬
‫می باشید اگر این کتاب را بخوانید‬ ‫ی‬
‫جوی آشنا خواهید شد و من بعد به‬ ‫ن‬
‫با شگرد اسالم ستیان در تناقض ی‬
‫ر ر‬
‫احن یم توانید این نوع شبهات را پاسخ دهید‪( ...‬یا به دو زمان متفاوت‬
‫اشاره شده است‪ ،‬یا آیه منظور دیگری دارد‪ ،‬یا قیدی در آیه وجود دارد‬
‫که شبهه را برطرف یم کند و‪ )...‬لذا اگر روزی شخض موارد دیگری برای‬
‫شما آورد‪ ،‬بدانید ماجرا از چه قرار است‪ ...‬و کافیست روی هر دو آیه‬
‫نادرسن ادعای مطرح شده‪ ،‬آشکارگردد‪.‬‬‫ر‬ ‫مطالعه و تحقیق انجام دهید تا‬

‫‪ 10‬هر نقض در پاسخ ها وجود داشت‪ ،‬به خاطر ضعف علیم بنده‬
‫ر‬
‫قدری که در این کتاب دیدید‬ ‫ی حقی است‪ .‬و هر استدالل جالب و پر‬
‫به دلیل قدرت منطق اسالم است‪.‬‬

‫‪.11‬‬
‫یعی» و‬‫خواهران و برادران عزیزم‪ ،‬جهت استفاده ی «هر چه رس ر‬
‫ر‬
‫منترس یم‬ ‫بیشی» جوانان‪ ،‬ابتدا نسخه ی ر‬
‫الکیونییک کتاب را‬ ‫ر‬ ‫«هرچه‬
‫ِ‬
‫نرس نمایند(چون‬ ‫نماییم و امیدوارم تمام کتاب خانه های ر‬
‫اینی رنن آن را ر‬
‫ً‬
‫واقعا موضوع حسایس است)‪ .‬ویل حق «چاپ» و «تکثی» این اثر‪ ،‬برای‬
‫نویسنده محفوظ است و کیس حق ندارد آن را چاپ کند‪.‬‬
‫دعا کنید ان شاء هللا به زودی بتوانیم آن را چاپ کنیم‪...‬‬

‫‪13‬‬
‫منترس‬ ‫ن‬
‫ناچی را از ما(نویسنده‪ ،‬حامیان‪ ،‬ر‬ ‫‪ .12‬خداوند متعال این زحمت‬
‫ن‬
‫مهربای و عفو خود زمینه ای فراهم‬ ‫کنندگان و‪ )...‬بپذیرد‪ ،‬و به وسیله ی‬
‫نماید‪ ،‬روز قیامت قرآن کریم شافع ما باشد‪ ...‬اللهم ن‬
‫آمی‬

‫ن‬
‫العالمی‬ ‫و آخر دعوانا ان الحمد هلل رب‬
‫ن‬
‫یوسف‬ ‫مراد‬
‫بهار ‪ 1399‬هجری شمیس‬

‫‪14‬‬
‫‪ .1‬حسابرسی اهلل (سبحانه و تعالی)‬
‫شبهه‪:‬‬
‫ن‬
‫قوانی وراثت‬ ‫(سوره ‪ ۴‬آیه ‪ )۱۲-۱۱‬و (سوره ‪ ۴‬آیه ‪ )۱۷۶‬در مورد‬
‫صحبت میکند‪ .‬اگر یک مرد فوت شود‪ ،‬و از او سه ر‬
‫دخی و دو والد و یک‬
‫دخیان ‪ ۲/۳‬سهم‪ ،‬والد ها ‪ ۱/۳‬سهم (هردو بر اساس‬ ‫همرس ر‬
‫باف بماند؛ ر‬
‫سوره ‪ ۴‬آیه ‪ )۱۱‬و همرس ‪ ۱/۸‬سهم (بر اساس سوره ‪ ۴‬آیه ‪ )۱۲‬از ارث‬
‫ر‬
‫بیشی میشود‬ ‫را دریافت میکند که از ن‬
‫میان ارث‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ابتدا این چند خط را بخوانید ان شاء هللا‪:‬‬
‫در زمان های قدیم‪ ،‬خشک سایل وحشتنایک بوجود آمد و مردم دچار‬
‫ر‬ ‫ر‬ ‫ی‬
‫‪..‬‬ ‫‪...‬‬
‫قحیط وگرسنیک شدند رسایط سخن بود هر کیس تالش میکرد برای‬
‫زن و بچه اش آذوقه تهیه نماید‪ ...‬اما آذوقه ها هم در حال اتمام بود‪...‬‬
‫همی روزهای سخت‪...‬‬ ‫ن‬ ‫روز به روز بر این فشار افزوده یم شد‪ ...‬در ییک از‬
‫‪ 24‬نفر از مردان یک روستا تصمیم یم گیند برای کسب آذوقه به‬
‫رسزمی های دیگر بروند‪ ...‬بعد از چند روز پیاده روی‪ ،‬به آسیاب کهنه‬ ‫ن‬
‫ن‬
‫مهربای در آنجا کار یم کند‪...‬آنها‬ ‫آسیای بزرگ که مرد‬ ‫ای یم رسند‪...‬‬
‫ی‬
‫ررسایط پیش آمده را برای آسیابان توضیح یم دهند‪ ...‬مرد مهربان بسیار‬
‫متاثر یم شود و به گریم از آنها پذیر یای یم کند و یم گوید اشکایل ندارد‬
‫ن‬
‫تعریف‬ ‫برادرانم ررسایط شما را درک یم کنم‪ ...‬فقط وضعیت خودم‬

‫‪15‬‬
‫ً‬ ‫ن‬
‫چندای ندارد و نهایتا یم توانید دو روز در اینجا کار کنید‪ ،‬من هم در حد‬
‫بی خود تقسیم کنید‪ ...‬آن ‪24‬‬‫توان به شما آرد یم دهم‪ ،‬سپس آن را در ن‬
‫مرد از روی ناچاری ررسوع یم کنند به کار کردن‪...‬‬
‫روز اول آسیابان‪ 27 ،‬کیلو آرد به آنها یم دهد با خوشحایل یم گویند‬
‫کم است ویل از شما ممنونیم‪ ،‬آن را نگه یم داریم و سیع یم کنیم در‬
‫آسیاب های دیگر هم آرد بدست بیاوریم‪...‬‬
‫وقن یم خواهند بخواهند‬ ‫بعداز یک روز کاری طاقت فرسا‪...‬شب ر‬
‫صدای در را یم شنوند‪ ...‬شخض دارد در یم زند؟ ر‬
‫وقن آسیابان در را باز‬
‫ی‬
‫یم کند‪ ...‬یم بیند سه مرد دیگر آمده اند و از قحیط و گرسنیک گالیه یم‬
‫کنند‪ ...‬به آسیابان التماس یم کنند به آنها کار بدهد‪ ...‬آسیابان هم یم‬
‫گوید اشکایل ندارد‪ 24 ...‬نفر دیگر آمده اند‪ ،‬شما سه نفر هم به آنها‬
‫ملحق شوید‪...‬روز دوم‪ 27 ،‬نفر کار یم کنند و زحمت زیادی یم کشند‪...‬‬
‫اما آسیابان به دلیل کمبود فراوان فقط یم تواند ‪ 24‬کیلو آرد به آنها‬
‫بدهد‪ ...‬آنها هم‪ ،‬شکر گزار خدا یم شوند و یم گویند هر چه باشد قبول‬
‫داریم‪...‬‬
‫رفی آردها را تقسیم یم‬‫روز سوم‪ ،‬همه ی باید بروند؛ اما قبل از ر ن‬
‫کنند‪...‬‬
‫حساب روز اول این است(‪ 27‬کیلو آرد تقسیم بر ‪ 24‬سهم)‪:‬‬
‫‪27‬‬
‫‪= 1.125‬‬
‫‪24‬‬
‫هر نفر یک کیلو و ‪ 125‬گرم‬
‫و حساب روز دوم هم این است (‪ 24‬کیلو آرد تقسیم بر ‪ 27‬سهم)‪:‬‬

‫‪16‬‬
‫‪24‬‬
‫‪= .88‬‬
‫‪27‬‬
‫هر کدام ‪ 88‬گرم برمیدارند و خداوند متعال را شکر یم کنند‪.‬‬
‫برادران و خواهران عزیزم‪ ،‬این داستان واقیع نیست و فقط جهت‬
‫ی‬
‫آمادگ اذهان شما عزیزان آن را نوشتم‪ ،‬تا بدانید اگر سهم (تعداد‬
‫میان مال از سهم‬ ‫ر‬
‫بیشی شد‪ ،‬یا ن‬ ‫ن‬
‫مال(میان آرد)‬ ‫نفرات=سهم) از ن‬
‫میان‬
‫ر‬
‫بیشی شد‪ ...‬چکار باید بکنیم‪...‬‬
‫حال یک نکته ی دیگر به مثال مان یم افزاییم‪ ...‬تصور کنید‪ ،‬آسیابان‬
‫یم گوید‪ ،‬شما ‪ 24‬نفر یم توانید بروید‪ ،‬ویل آن سه نفر ر‬
‫باف بمانند‪ ...‬آن‬
‫سه نفر چون با آسیابان تنها مانده اند‪ ،‬برایش درد دل یم کنند و یم گویند‬
‫ر‬ ‫ی‬
‫بیشیی دارد‪،‬‬ ‫که نیازهایشان در زندگ مانند هم نیست‪ ...‬ییک فرزندان‬
‫دیگری ر‬
‫کمی و‪...‬‬
‫آسیابان هم یم گوید امروز (روز سوم) با بنده کار کنید و به نسبت‬
‫ن‬
‫تعیی یم کنم‪...‬‬ ‫نیازتان برایتان سهم‬

‫به مرد شماره یک که خییل نیازمند است‪ ،‬یم گوید ‪ =2/3‬دو ِ‬


‫سوم آرد‬
‫را بردار (از سه سهم دو سهم)‬
‫ششم‬
‫ِ‬ ‫به مرد شماره ‪ 2‬و شماره ‪ 3‬یم گوید شما هر کدام ‪ =1/6‬یک‬
‫آرد را بردارید (از شش سهم‪ ،‬یک سهم)‬
‫و در نهایت یم گوید‪ ،‬اشکایل ندارد در روز سوم‪ ،‬برای خودم ‪=1/8‬یک‬
‫هشتم آرد را برمیدارم‪( .‬از هشت سهم‪ ،‬یک سهم)شب آرد را یم آورد‪...‬‬
‫ِ‬
‫بی آنها تقسیم انجام دهد‪ ...‬چون نسبت ها کیم پیچیده است‬ ‫تا در ن‬
‫ابتدا یک مخرج ر‬
‫مشیک یم گید‪...‬‬

‫‪17‬‬
‫‪1 1 1 2 3 + 4 + 4 + 16 27‬‬
‫= ‪+ + +‬‬ ‫=‬
‫‪8 6 6 3‬‬ ‫‪24‬‬ ‫‪24‬‬
‫ً‬
‫اگر احیانا اعداد به هم خورد‪...‬من فاریس آن را برایتان یم نویسم‪ ،‬شما‬
‫خود روی کاغذ بنویسید ‪(:‬دو بر سه‪+‬یک بر شش‪+‬یک بر شش‪+‬یک بر‬
‫هشت= (شانزده‪+‬چهار‪+‬چهار‪+‬سه) بر بیست چهار= (که یم شود)‬
‫بیست و هفت بر بیست و چهار)حاصل جمع فوق یم شود‪ ،‬بیست و‬
‫هفت‪/‬بیست و چهارم‪ ...‬ن‬
‫یعن از ‪ 24‬واحد مال (در اینجا کیلو آرد)‪ ،‬باید‬
‫‪ 27‬سهم پرداخت شود‪( ...‬در باال حساب کردیم‪ ،‬میشد ‪ 88/0‬کیلو)‬
‫حال دوباره به معادله ی فاریس شده ی باال نگاه کنید‪ ،‬در ییک از‬
‫میان سهم‬ ‫انیها نوشته ام‪ :‬شانزده‪+‬چهار‪+‬چهار‪+‬سه‪ ...‬این همان ن‬ ‫پر ر ن‬
‫یعن مرد شماره یک‪ ،‬از ن‬
‫میان کل آرد آن روز‪...‬‬ ‫هاست به ن‬
‫بیای دیگر‪ ...‬ن‬
‫‪ 16‬سهم دارد‪ ...‬مرد دو و سه‪ ،‬چهار ‪ 4‬سهم‪ ...‬و آسیابان ‪ 3‬سهم‪...‬‬
‫گفتیم هر سهم چند است؟ ‪ 88/0‬کیلو‪..‬‬
‫‪14.08=88/0×16‬‬
‫‪3.52=88/0×4‬‬
‫‪3.52=88/0×4‬‬
‫‪2.64=88/0×3‬‬
‫اگر حاصل این نضب ها را حساب کنید تقریبا ‪ 24‬یم شود‪ ،‬البته کامال‬
‫دقیق است‪ ،‬ویل چون اعداد را به صورت خالصه نوشته ایم و از ادامه‬
‫ی اعشار ضف نظر کرده ایم اینگونه شده است‪.‬‬

‫ب)‬
‫‪18‬‬
‫ن‬
‫ستیان یم گویند‪ :‬قرآن دچار‬ ‫حال به اصل شبهه باز یم گردیم‪ ،‬اسالم‬
‫ر‬
‫محاسبای شده است‪...‬‬ ‫اشتباه‬
‫پاسخ‪:‬‬
‫خی هیچ اشتبایه رخ نداده است‪ ...‬و ررسایط آن را در قالب مثال‬
‫آسیابان و کارگرها توضیح دادیم‪ ...‬اگر توجه نموده باشید در فرض ِ‬
‫دوم‬
‫مثال عمدا از این اعداد استفاده کردیم‪ ،‬تا ر‬
‫وقن به شبهه یم پردازیم مساله‬
‫حل شده باشد‪...‬‬

‫سوم) ارث‬ ‫(دو‬ ‫‪۲‬‬‫‪/‬‬ ‫‪۳‬‬ ‫=‬ ‫سه ر‬


‫دخی‬
‫ِ‬
‫سوم) ارث‬ ‫(یک‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪/‬‬ ‫‪۳‬‬ ‫کدام‬ ‫=هر‬ ‫ن‬
‫متوف‬ ‫پدر و مادر شخص‬
‫ِ‬
‫هشتم) ارث‬
‫ِ‬ ‫و همرسش =‪( ۱/۸‬یک‬
‫دوباره مساله را ررسح نمیدهیم و در قسمت الف موجود است‪ ...‬کاری‬
‫که باید بکنیم این است که ‪ 24‬واحد مال را بر ‪ 27‬سهم تقسیم کنیم‪...‬‬
‫مثال اگر ‪ 24‬میلیون تومان باشد‪...‬‬
‫‪ -‬ر‬
‫دخیها‪ 14.08 :‬میلیون‬
‫‪-‬پدر‪ 3.52 :‬میلیون‬
‫‪-‬مادر‪ 3.52 :‬میلیون‬
‫‪-‬همرسش‪ 2.64 :‬میلیون‬

‫ج)‬

‫‪19‬‬
‫ن‬
‫ستیان به این قسمت اشکال وارد یم کنند‪ ،‬که چرا ‪24/24‬م‬ ‫اسالم‬
‫نشده‪ ...‬و ‪ 24‬واحد مال بر ‪ 27‬قسمت تقسیم شده است‪ ...‬ن‬
‫یعن به‬
‫جای اینکه هر سهم ‪ 1‬باشد‪ ،‬چرا ‪ 88/0‬است؟‬
‫یم گوییم‪ ،‬وهللا اعلم‪ ،‬اگر این اعداد(یک هشتم‪ ،‬دو سوم‪ ،‬یک سوم)‬
‫دستکاری میشدند‪ ،‬حق ییک از ورثه ها خورده میشد‪ ...‬دستکاری به‬
‫معنای کم یا زیاد کردن ییک از اعداد است‪ ...‬ویل خداوند متعال‪ ،‬این را‬
‫نیم خواهد‪.‬‬
‫ن‬
‫تعیی نیم کرد‪ ،‬که این گونه‬ ‫یا یم گویند‪ ،‬چرا خداوند سهم ها را طوری‬
‫نشود؟‬
‫یم گوییم‪ ،‬چون این گونه صالح دیده که برای فالن ورثه فالن سهم‬
‫ن‬
‫مطمی باشید خداوند اگر میخواست تمام اعداد را‬ ‫وجود داشته باشد‪...‬‬
‫طوری تنظیم میکرد‪ ...‬که یک بچه ی کوچک هم بتواند حسابش کند‪...‬‬
‫ی‬ ‫ویل هللا متعال چنان ر‬
‫دقن به خرج داده که این پیچیدگ ها ظاهر شده‬
‫است‪ ...‬این موارد نشان از دقت است نه اشکال‪...‬‬

‫د)‬
‫در اشکال دیگری یم گویند‪ ،‬عمیل که شما انجام میدهید‪ ...‬مخرج‬
‫گرفی (که در اصطالح فقیه به آن «عول» گفته یم شود)‪ ،‬چرا‬ ‫مشیک ر ن‬‫ر‬
‫در خود قرآن بیان نشده؟ و شما یم آیید آن را اعمال یم کنید؟‬
‫یم گوییم چون قرآن فقط کلیات را بیان فرموده و این عمل یک عرف‬
‫قر ن‬
‫آی است‪ ...‬مثال در قرآن فرموده نماز بخوانید‪ ،‬اما این که نماز ها چند‬
‫کعن باشند یا اذان چگونه باشد‪...‬در احادیث بیان شده است‪ ...‬یا برای‬‫ر ر‬

‫‪20‬‬
‫بریح از مواردی که در احادیث هم وجود ندارد‪ ،‬خداوند متعال دست‬ ‫ن‬
‫افراد ر‬
‫مفن و اهل علم را باز گذاشته‪ ،‬تا با رعایت اصول و ضوابط اسالم‪،‬‬
‫فتوا صادر کنند‪.‬‬
‫ن‬
‫همی مجوزی برای انجام عمل‬ ‫عدالت در روح اسالم وجود دارد و‬
‫عول است‪ ،‬تا سهام بصورت عادالنه تقسیم شود‪.‬‬

‫ر)‬
‫می شبهه هم بیان شده است)‪.‬‬ ‫حالت دیگری هم وجود دارد(که در ر ن‬
‫ر‬
‫کوچکی یم شود‪ ...‬در آنجا هم‬ ‫وقن است که صورت از مخرج‬ ‫آن هم ر‬
‫گی یم شود‪...‬‬ ‫همی روش پیش یم رویم‪ ،‬ویل عدد سهم از یک بزر ر‬ ‫ن‬ ‫طبق‬
‫مثال آسیابان را به یاد بیاورید در ییک از حالت ها این گونه بود‪ ...‬چون‬
‫ن‬
‫پرهی‬ ‫مطالب واضح است‪ ،‬و فقط باید جایگذاری انجام دهیم از تکرار‬
‫یم کنیم‪(...‬نسبت سهام را حساب یم کنیم‪ ،‬عددی که بدست یم آید از‬
‫میان سهم هر فرد یم کنیم) مهم آن‬ ‫ر‬
‫بیشی یم شود‪ ،‬همان را نضبدر ن‬ ‫یک‬
‫است کلیت موضع را یاد گرفته باشیم‪ ...‬کیس که مطالب نوشته شده را‬
‫احن حل یم کند(ان شاء هللا)‪.‬‬‫نی به ر ر‬‫متوجه شده باشد‪ ،‬قسمت دوم را ن‬

‫***‬

‫‪ .2‬چند فرشته نزد مریم (ع)‬


‫شبهه‪:‬‬

‫‪21‬‬
‫ر‬
‫وقن قرآن در مورد باردار شدن مریم و میالد مسیح در (سوره ‪ 3‬آیه‬
‫‪ 42‬و ‪ )45‬راجع به چندین فرشته صحبت میکند اما در (سوره ‪ 19‬آیه‬
‫‪ )17-21‬تنها از یک فرشته صحبت میکند‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫چندین فرشته صحبت یم کنند‪:‬‬
‫اك َع ٰ‬ ‫َ َ َّ َ َ ْ َ َ‬ ‫ْ َ َ ُ َ َ ْ َ ُ َّ َّ َ ْ َ َ‬ ‫ْ َ‬
‫یل‬ ‫ِ‬ ‫ف‬‫ط‬ ‫اص‬ ‫و‬ ‫ك‬
‫ِ‬ ‫ر‬‫ه‬‫ط‬ ‫و‬ ‫اك‬
‫ِ‬ ‫ف‬‫ط‬ ‫اص‬ ‫ه‬ ‫الل‬ ‫ن‬ ‫إ‬‫ِ‬ ‫م‬‫ي‬‫ر‬ ‫م‬ ‫ا‬ ‫ي‬ ‫ة‬‫ك‬ ‫ئ‬
‫ِ‬ ‫ل‬‫م‬‫ال‬ ‫ت‬‫ِ‬ ‫ال‬ ‫ق‬ ‫وإذ‬
‫ِ‬
‫َ‬ ‫ْ‬
‫ِن َس ِاء العال ِم ن‬
‫َ‬
‫ی ﴿آل عمران‪﴾42/‬‬
‫و هنگایم که فرشتگان گفتند‪« :‬اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک‬
‫ساخته و بر زنان جهان برترى داده است‪.‬‬
‫َ رُْ ْ ُ ُ َْ ُ‬ ‫ُ‬ ‫ْ َ َ ُ َ َ ْ َ ُ َّ َّ َ ُ َ رر‬ ‫ْ َ‬
‫إذ قال ِت المل ِئكة يا مريم ِإن الل ه يبرس ِك ِبك ِلم ٍة منه اسمه الم ِسيح‬
‫َ‬ ‫ن‬ ‫َّ‬ ‫َ ْ ُ َ ْ َ َ َ ً ن ُّ ْ َ َ ْ َ َ َ ْ ُ َ‬
‫‪/‬‬
‫ِعيیس ابن مريم و ِجيها ِ یف الدنيا واْل ِخرِة و ِمن المقر ِبی ﴿ آل عمران ‪﴾45‬‬
‫[به یاد آور] هنگایم که فرشتگان گفتند‪« :‬اى مریم! خداوند تو را به‬
‫کلمه و نشانهاى از سوى خویش بشارت یمدهد که نامش مسیح‪ ،‬عییس‬
‫پرس مریم است‪ ،‬او که در دنیا و آخرت آبرومند و از ّ‬
‫مقربان است‪.‬‬

‫ب)‬
‫یک فرشته صحبت یم کند‪:‬‬

‫‪22‬‬
‫رسا َس ِو ًّيا‬‫وح َنا َف َت َم َّث َل ل َها َب رَ ً‬‫فات َخ َذ ْت من ُدونه ْم ح َج ًابا َفأ ْر َس ْل َنا إل ْي َها ُر َ‬ ‫َّ‬
‫ِ‬ ‫ِِ ِ‬ ‫ِ‬
‫َ َ َّ َ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ر‬
‫ت إ نی أ ُعوذ ب َّ‬ ‫َ ْ‬
‫الر ْح َم ٰـ ِن ِمنك ِإن كنت ت ِق ًّيا ﴿‪ ﴾18‬قال ِإنما أنا‬ ‫ِ‬ ‫ی‬ ‫ِ‬ ‫﴿‪ ﴾17‬قال‬
‫َُ‬ ‫َ ْ َّ ُ ُ‬ ‫َُ َ‬ ‫َ‬
‫ول َ رربك ِِل َه َ‬
‫ب ل ِك غل ًما ِزك ًّيا ﴿‪ ﴾19‬قالت أ ن ٰی َيكون ِ ییل غل ٌم َول ْم‬ ‫ِ‬
‫َر ُس ُ‬
‫یۖ‬ ‫یل َه ر نٌ‬‫ال َرُّب ِك ُه َو َع َّ‬ ‫ال ك َ ٰذ لك َق َ‬ ‫رس َول ْم أ ُك َبغ ًّيا ﴿‪َ ﴾20‬ق َ‬ ‫ٌ‬ ‫َ ْ َ ْ ن َ رَ‬
‫يمسس ِ ین ب‬
‫ی‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ً َّ‬ ‫َ َ ْ َ ُ َ ً ِّ َّ‬
‫اس َو َر ْح َمة رمنا ۚ َوكان أ ْم ًرا َّمق ِض ًّيا ﴿مریم‪﴾21-17 /‬‬ ‫و ِلنجعله آية ل ِ‬
‫لن‬
‫ن‬
‫[االمی]‬ ‫آنگاه دور از دیگران‪ ،‬براى خود پردهاى قرار داد‪ .‬پس ما روح‬
‫انسای خوش اندام‬‫ن‬ ‫[جیئیل] را به سوى او فرستادیم که به شكل‬‫خود‪ ،‬ی‬
‫بر او نمایان شد‪[ )۱۷( .‬مریم به او] گفت‪« :‬من از تو به [خداى] رحمان‬
‫پرهیكارى [از من دور شو]!» (‪[ )۱۸‬فرشته]گفت‪« :‬همانا‬‫ن‬ ‫پناه یمبرم‪ ،‬اگر‬
‫من فرستادهى پروردگار توام‪[ ،‬و آمدهام] تا پرسى ن‬
‫پاكیه به تو ببخشم‪».‬‬
‫(‪[ )۱۹‬مریم] گفت‪« :‬چگونه ممكن است براى من فرزندى باشد؟ در‬
‫حایل كه دست هیچ ب ررسى به من نرسیده است‪ ،‬و بدكاره هم نبودهام؟»‬
‫ن‬
‫چنی است! [ویل] پروردگارت فرمود‪ :‬این كار بر من‬ ‫(‪[ )۲۰‬فرشته] گفت‪:‬‬
‫آسان است و براى این [است] که او را براى مردم نشانهاى [از قدرت‬
‫ن‬
‫شدی و‬ ‫رحمن از جانب خویش قرار دهیم‪ ،‬و این كارى است‬ ‫ر‬ ‫خود] و‬
‫قطیع‪)۲۱( ».‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد!‬
‫‪.1‬آیات قسمت «الف» را به دقت بخوانید‪ ،‬خداوند فرموده چند‬
‫فرشته آمدند تا به او بگویند‪:‬‬
‫‪-‬خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته است‪.‬‬

‫‪23‬‬
‫‪-‬خداوند تو را «بشارت یم دهد» که فرزندی «خوایه داشت» بنام‬
‫مسیح‪.‬‬
‫جیئیل (ع) یم فرماید من «آمده ام‬ ‫‪ .2‬اما در قسمت «ب»‪ ،‬ن‬
‫حضت ی‬
‫پرسی به تو ببخشم»‪...‬‬
‫‪ .3‬درست است که در قسمت «الف»‪ ،‬از چند فرشته صحبت شده‬
‫و در قسمت «ب» از یک فرشته‪...‬ویل اگر به خالصه ی پیامها نگاه کنید‪،‬‬
‫چی واضح است‪ ...‬و برایتان مشخص یم شود زمان این دو واقعه با‬ ‫همه ن‬
‫یکدیگر تفاوت دارد‪ ...‬در قسمت اول فرشتگان یم گویند‪ ،‬خوایه داشت‬
‫(در آینده)‪ ...‬در آیه ی دوم یم فرماید آمده به تو ببخشم (االن)‪...‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫دارد‪ ،‬که قرآن کریم یم فرمود در همان زمان و همان مکان و همان ررسایط‪،‬‬
‫«یک فرشته» این را گفت و در همان زمان و همان مکان و همان ررسایط‬
‫«چند فرشته» این را گفتند‪...‬آیا اینطور است؟ خی‪ ...‬این طور نیست و‬
‫های است‪( .‬آیه‬
‫خیشان دارای تفاوت ی‬ ‫مشاهده فرمودید زمان ها و نوع ی‬
‫ی اول‪ ،‬مربوط به مرحله جلو تر است)‬
‫***‬

‫‪ .3‬اختالفات عددی‪/‬قسمت اول(روزهای خدا)‬


‫شبهه‪:‬‬

‫‪24‬‬
‫آیا روزهای هللا برابر ‪ 1000‬روز ر‬
‫برس است(سوره ‪ 22‬آیه ‪ ،47‬سوره‬
‫‪ 32‬آیه ‪ )5‬یا برابر ‪ 50000‬روز ر‬
‫برس است (سوره ‪ 70‬آیه ‪ )4‬؟‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َ َ ْ‬ ‫َّ‬ ‫َ ُ ْ َ َّ ُ َ‬ ‫ََ ْ َْ ُ َ َ َْ َ‬
‫ف الل ه َو ْعد ُه ۚ َو ِإن َي ْو ًما ِعند َ رربك كأل ِف‬‫اب ولن يخ ِل‬
‫ويست َع ِجلونك ِبالع ِ‬
‫ذ‬
‫ُّ َ‬ ‫َ‬
‫َسن ٍة رم َّما ت ُعدون ﴿حج‪﴾47/‬‬
‫و [کافران] از تو یمخواهند که در عذاب شتاب ورزى‪ ،‬و خداوند هرگز‬
‫از وعدهى خود تخلف نیمکند‪ .‬و یک روز نزد پروردگارت‪ ،‬همانند هزار‬
‫های] است که شما یمشمرید‪.‬‬ ‫سال [از سال ی‬
‫ان م ْق َد ُار ُه أ ْل َ‬
‫َ‬ ‫َْ‬
‫اِل ْرض ُث َّم َي ْع ُر ُج إل ْيه نف َي ْ‬ ‫َُ رُ َْ‬
‫اِل ْم َر م َن َّ‬
‫الس َ‬
‫ف‬ ‫ِ‬ ‫ك‬ ‫م‬ ‫و‬
‫ِ ِ ِی ٍ‬ ‫ِ‬ ‫یل‬ ‫إ‬ ‫اء‬
‫ِ ِ‬ ‫م‬ ‫ِ‬ ‫يدبر‬
‫َ َ ر َّ َ ُ ُّ َ‬
‫‪/‬‬
‫سن ٍة مما تعدون ﴿سجده ‪﴾5‬‬
‫زمی تدبی یمکند‪،‬‬ ‫ن‬ ‫[خداوند] امر [این جهان] را از آسمان به سوى‬
‫های است که یمشمرید‪،‬‬‫سپس در روزى که مقدار آن هزار سال از سال ی‬
‫[نظام این عالم برچیده یمشود و] به سوى او باال یمرود‪.‬‬

‫ب)‬
‫َ ْ َ ُ ُ َ ْ نَ ْ َ َ َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫ُّ‬ ‫َ‬ ‫َُْ ُ ََْ ُ‬
‫تعرج المل ِئكة والروح ِإلي ِه ِ یف يو ٍم كان ِمقداره خم ِسی ألف سن ٍة‬
‫﴿معارج‪﴾4/‬‬

‫‪25‬‬
‫فرشتگان و روح‪ ،‬در روزى که مقدار آن پنجاه هزار سال است‪ ،‬به‬
‫سوى او باال یمروند‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد!‬
‫‪ .1‬آیه ی اول در مورد «عذاب دنیوی» است! که یم فرماید خداوند‬
‫مانند شما عجله ندارد‪ ،‬یک روز خداوند مانند ‪ 1000‬سال نزد شماست‬
‫‪ .2‬آیه ی دوم در مورد «تدبی خداوند» است! یم فرماید این تدبی ها‬
‫دنیای شما یم شود ‪ 1000‬سال نزد خداوند باز یم‬
‫ی‬ ‫در روزی که به زمان‬
‫گردد‬
‫‪ .3‬اما آیه ی سوم اصال موضوعش خییل متفاوت است و در مورد‬
‫«عروج فرشتگان» در وقت قیامت است که در یک روز باال یم روند‬
‫دنیای ما یم شود‪ 50 ،‬هزار سال‪.‬‬
‫ی‬ ‫روزی که مقدارش به حساب‬
‫وقن «موضوعات متفاوت»‬ ‫ن‬
‫تناقض دیدید! ر‬ ‫*شما در ن‬
‫بی این سه آیه‬
‫است‪ ،‬چرا باید فکر کنیم یک بار خداوند روز نزد خود را ‪ 1000‬سال یم‬
‫داند و بار دیگر ‪ 50‬هزار سال!‬
‫‪ .4‬اگر با این رویه به جهان نگاه کنیم‪ ،‬دنیا پر از تناقض یم شود! تصور‬
‫کنید شخض یم گوید‪:‬‬
‫کن که برای آن کار یم کنم ‪ 100‬هزار تومان «حقوق» یم گیم‪،‬‬ ‫از ررس ر‬
‫زمای که تدریس یم کنم ‪ 200‬هزار تومان «حقوق» دریافت یم کنم!‬ ‫و ن‬
‫حال شخض کلمه «حقوق» را در هر دو جمله ببیند و بگوید این تناقض‬
‫است! آخرش شما ‪ 100‬هزار تومان«حقوق» یم گیی یا ‪ 200‬هزار‬
‫‪26‬‬
‫ن‬
‫تامی یم‬ ‫تومان! غافل از این که حقوق این شخص از دو جای مختلف‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬ ‫شود و‬
‫ن‬
‫همی گونه است! و تا عبارت «روز های‬ ‫نی دقیقا‬‫شبهه ی مورد نظر ن‬
‫ن‬
‫تناقض وجود دارد‪ ...‬و‬ ‫پروردگار» را در قرآن دیده اند‪ ،‬تصور کرده اند‬
‫جای دیگر‬
‫جای از قرآن فرموده هزار سال و در ی‬
‫برای «یک امر واحد» در ی‬
‫فرموده پنجاه هزار سال! ویل همانگونه که عرض شد این اشتباه است‪،‬‬
‫و باید به جزئیات آیات هم نگاه کنیم‪...‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬
‫دارد‪ ،‬که قرآن کریم بدون بیان جزئیات در یک جا یم فرمود‪ ،‬روزهای‬
‫خداوند نزد شما (در «همه ی حالت ها») ‪ 1000‬سال است‪ ...‬و در ی‬
‫جای‬
‫دیگر یم فرمود روزهای خداوند نزد شما «‪ 50‬هزار سال» است‪ ...‬ویل‬
‫ن‬
‫چنی است؟ خی‪...‬‬ ‫آیا‬
‫***‬

‫‪ .4‬اختالفات عددی‪/‬قسمت دوم(چند باغ در بهشت)‬


‫شبهه‪:‬‬
‫چند باغ در بهشت وجود دارد؟ یک (سوره ‪ ۳۹‬آیه ‪ ،۷۳‬سوره ‪ ۴۱‬آیه‬
‫‪ ،۳۰‬سوره ‪ ۵۷‬آیه ‪ ،۲۱‬سوره ‪ ۷۹‬آیه ‪ )۴۱‬یا زیادتر (سوره ‪ ۱۸‬آیه ‪،۳۱‬‬
‫سوره ‪ ۲۲‬آیه ‪ ،۲۳‬سوره ‪ ۳۵‬آیه ‪)۳۳‬؟‬

‫‪27‬‬
‫پاسخ‪:‬‬
‫ن‬
‫معرف شده‪ ،‬که آن ها را به دو گروه تقسیم نموده‪،‬‬ ‫از مجموع آیات‬
‫دو آیه را به عنوان نمونه ذکر یم کنیم(از هر گروه یک آیه)‪:‬‬

‫الف)‬
‫بهشن مطرح شده‬ ‫ر‬ ‫شبهه افکن مدیع شده در این آیه بحث یک باغ‬
‫است‪:‬‬
‫ْ‬ ‫َ ُ‬ ‫َ‬ ‫ْ َّ ُ‬ ‫َ َّ َ َّ َ‬
‫ين اتق ْوا َ َّرب ُه ْم ِإیل ال َجن ِة ز َم ًرا ۖ َح رَّ ٰن ِإذا َج ُاءوها َوف ِت َحت أ ْب َو ُاب َها‬ ‫َو ِسيق ال ِذ‬
‫وها َخالد َ‬ ‫َ َ َ ُ ْ َ َََُ َ َ ٌ َ ْ ُ ْ ُْ ْ َ ْ ُ ُ َ‬
‫ين ﴿زمر‪﴾73/‬‬ ‫ِِ‬ ‫وقال لهم خزنتها سلم عليكم ِطبتم فادخل‬
‫کسای که از پروردگارشان پروا داشتند‪ ،‬گروه گروه به سوى بهشت‬ ‫ن‬ ‫و‬
‫برده یمشوند‪ .‬چون نزدیک آن برسند‪ ،‬در حایل که درهاى بهشت گشوده‬
‫شده است‪ ،‬نگهبانان بهشت به آنان یمگویند‪« :‬سالم بر شما! پاک و‬
‫پسندیده بودید‪ .‬پس داخل شوید که در آن جاودانه خواهید بود‪».‬‬

‫ب)‬
‫بهشن سخن به میان آمده‬ ‫ر‬ ‫همچنی مدیع شده در این آیه از چند باغ‬ ‫ن‬
‫است‪:‬‬
‫َ ْ ُ َْ‬
‫اِل ْن َه ُار ُي َح َّل ْو َن ف َيها م ْن أ َساورَ‬ ‫ْ‬ ‫ُ ٰ َ ُ ْ َ َّ ُ َ ْ َ‬
‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫أولـ ِئك لهم جنات عد ٍن تج ِري ِمن تح ِت ِهم‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫َ ْ َ ْ َ ُّ َّ‬ ‫َ َ ْ َ ُ َ َ ً ُ نْ ً ر ُ ُ‬ ‫َ َ‬
‫س و ِإست یی ٍق مت ِك ِئی ِفيها عیل‬ ‫ِ ْم َن ذه ٍب ويلب َّسون ِثيابا خضا َ َم ًن سند ٍ‬
‫َ ْ‬
‫اب َو َح ُسنت ُم ْرتفقا ﴿کهف‪﴾31/‬‬ ‫اِل َرائك ۚ ن ْع َم الث َو ُ‬
‫ِ ِ ِ‬

‫‪28‬‬
‫جاودانه دارند که نهرها از زیر [قضها و تختهایشان]‬
‫های ِ‬ ‫آنان باغ ی‬
‫های‬
‫طالی آراسته یمشوند و جامه ی‬
‫ی‬ ‫دستبندهای‬
‫ی‬ ‫جارى است‪ .‬در آنجا با‬
‫سی از حریر نازک و دیبای ضخیم یمپوشند‪ ،‬در آنجا برتختها تکیه‬ ‫ین‬
‫ر‬
‫پادایس و چه خوش جایگایه!‬ ‫یمدهند‪ .‬چه نیکو‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫معرف کرده است را برریس نمودیم و جهت همراه‬ ‫ن‬ ‫‪ .1‬تمام ر‬
‫آیای که‬
‫شدن شما عزیزان‪ ،‬دو آیه ی ررسیفه را به عنوان نمونه ذکر کردیم‪...‬‬
‫‪ .2‬در آیات قسمت «الف»‪ ،‬اصال بحث «تعداد باغ» و‪ ...‬وجود‬
‫ندارد! بلکه فرموده نیکوکاران به بهشت وارد یم شوند‪ ،‬اما در آیات‬
‫های» در بهشت وجود دارد‪...‬‬‫قسمت «ب» یم فرماید‪« ،‬باغ ی‬
‫بهشن وجود دارد‪ ،‬ویل‬‫ر‬ ‫‪ .3‬بله در قسمت «ب» بحث تعدد باغ های‬
‫چیی بنام شماره بندی وجود ندارد! دیگر‬ ‫وقن در قسمت «الف»‪ ،‬ن‬ ‫ر‬
‫چیی در تناقض است!؟‬ ‫چیی با چه ن‬
‫کجاست تناقض! چه ن‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬
‫دارد‪ ،‬که آیات قسمت «الف» یم فرمودند «در بهشت فقط یک باغ»‬
‫وجود دارد‪ ...‬آن موقع آیات قسمت «ب» که یم فرمایند «تعدد باغ»‬
‫وجود دارد‪ ،‬با آنها مخالف یم شدند‪ ...‬ویل آیا این گونه است؟ خی!‬
‫***‬
‫‪29‬‬
‫‪ .5‬اختالفات عددی‪/‬قسمت سوم(روز قیامت مردم چند دسته)‬
‫شبهه‪:‬‬
‫در (سوره ‪ 56‬آیه ‪ )7‬ادعا میکند که در روز قیامت مردم سه دسته‬
‫میشوند‪ ،‬اما در (سوره ‪ 90‬آیات ‪ ،19-18‬سوره ‪ 99‬آیات ‪ )7-6‬تنها دو‬
‫گروه را بر میشمرد‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬
‫ابتدا به آیات ررسیفه مراجعه یم نماییم‪:‬‬

‫الف)‬
‫شبهه افکن یم گوید‪ ،‬در این سوره بیان شده که روز قیامت مردم سه‬
‫گروه یم شوند‪:‬‬
‫َ ْ َ ُ َََْْ َ ْ َ ُ َََْْ‬ ‫َ ُ ُْ ْ َ ً ََ ًَ‬
‫وكنتم أزواجا ثلثة ﴿‪ ﴾7‬فأصحاب الميمن ِة ما أصحاب الميمن ِة ﴿‪﴾8‬‬
‫َ َّ ُ َ َّ ُ َ‬ ‫َ‬ ‫َ ْ َ ُ َْ ْ َ َ ْ َ ُ َْ ْ‬
‫وأصحاب المشأم ِة ما أصحاب المشأم ِة ﴿‪ ﴾9‬والس ِابقون الس ِابقون‬
‫﴿واقعه‪﴾10-7 /‬‬
‫و [در آن روز] شما سه گروه خواهید بود‪ )۷( :‬پس [گروه نخست]‬
‫سعادتمندانند‪ ،‬سعادتمندان چه گرویه هستند! (‪ )۸‬و [دستهی دوم]‬
‫بدبختانند‪ ،‬چه گرویه هستند بدبختان! (‪ )۹‬و [گروه سوم] پیشگامان‬
‫[کارهای نیکند که در ر ن‬
‫گرفی پاداش ن‬
‫نی‪ ]،‬پیشگامند‪)10(.‬‬

‫‪30‬‬
‫ب)‬
‫در ادامه یم گوید‪ ،‬ویل طبق این آیه مردم در روز قیامت دو دسته‬
‫هستند‪:‬‬
‫ُأول ٰـئ َك أ ْص َح ُ‬
‫اب ْال َم ْي َم َنة ﴿‪َ ﴾18‬و َّالذ َ‬
‫ين ك َف ُروا ب َآيات َنا ُه ْم أ ْص َحابُ‬
‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫ْ ْ‬
‫ال َمشأ َم ِة ﴿بلد‪﴾19-18 /‬‬
‫آنانند یاران [سعادتمندی که کارنامهی آنان را به دست] راست [آنها‬
‫ن‬
‫کسای که به آیات ما کافر شدند‪ ،‬یاران شویم و شقاوت‬ ‫یمدهند]‪ )۱۸( .‬و‬
‫هستند‪)۱۹( .‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬خداوند متعال در آیات قسمت «الف»‪ ،‬یم فرماید مردم در روز‬
‫قیامت سه دسته هستند‪.‬‬
‫«رسح حال» دو دسته از این سه‬‫‪ .2‬اما در آیات قسمت «ب»‪ ،‬به ر‬
‫دسته یم پردازد‬
‫‪ .3‬مثل این است یک معلم بگوید‪ ،‬ما در مدرسه ی خودمان سه کالس‬
‫جای دیگر بگوید‬
‫داریم(کالس اول‪ ،‬کالس دوم‪ ،‬کالس سوم)‪ ،‬بعد در ی‬
‫دانش آموزان کالس اول زرنگ هستند و دانش آموزان کالس دوم تنبل‪.‬‬
‫ن‬
‫متناقض مطرح‬ ‫آیا کیس یم تواند به او ر‬
‫اعیاض نماید و بگوید سخنان‬
‫کرده ای‪ ،‬آخرش سه کالس دارید یا دو کالس؟ خی‪ ...‬سخن دوم فقط‬
‫« ررسح حال» دو مورد از کالس هاست و او در مورد کالس سوم و تعداد‬

‫‪31‬‬
‫بیای دیگر او کالس سوم را‬‫چیی نگفته است‪ /‬به ن‬
‫کالس های مدرسه ن‬
‫انکار نکرده است‪ ...‬بلکه وضعیت کالس یک و دو را ررسح داده است‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫دارد‪ ،‬که خداوند متعال در سوره ی مبارکه ی بلد (قسمت «ب») یم‬
‫فرمود‪ ،‬مردم در روز قیامت دو گروه هستند‪ ...‬و این با آیات قسمت‬
‫«الف»(سه گروه هستند)‪ ،‬تناقض ایجاد یم کرد‪ ...‬ویل آیا این گونه‬
‫است؟ خی‪ .‬خداوند در قسمت «ب» ررسح حال دو گروه را بیان نمود‪،‬‬
‫و در مورد گروه سوم سکوت کرده است‪.‬‬
‫***‬

‫‪ .6‬اختالفات عددی‪/‬قسمت چهارم(چه کسی روح را قبض‪)...‬‬


‫شبهه‪:‬‬
‫در مورد اینکه چه کیس روح را در هنگام مرگ از انسان میگید ن‬
‫نی‬
‫تناقض آشکار وجود دارد‪ ،‬فرشته مرگ (سوره ‪ ۳۲‬آیه ‪ ،)۱۱‬فرشتگان‬ ‫ن‬
‫ن‬
‫همچنی “این هللا است که روح را از انسانها‬ ‫(جمع) (سوره ‪ ۴۷‬آیه ‪ )۲۷‬و‬
‫در هنگام مرگ میگید” (سوره ‪ ۳۹‬آیه ‪.)۴۲‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫‪32‬‬
‫الف)‬
‫شبهه افکن یم گوید در این آیات فرموده‪ ،‬فرشته ی مرگ روح انسان‬
‫ها را قبض یم کند‬
‫َ‬ ‫ُ ُ‬ ‫ُ ُ‬ ‫ِّ‬ ‫َّ‬ ‫ُ ْ‬ ‫َ َّ ُ‬ ‫ُ‬
‫ق ْل َيت َوفاكم َّملك ال َم ْو ِت ال ِذي ُوك َل ِبك ْم ث َّم ِإ ٰیل َ رربك ْم ت ْر َج ُعون‬
‫﴿سجده‪﴾11/‬‬
‫بگو‪« :‬فرشتهى مرگ که بر شما گمارده شده‪ ،‬جانتان را یمگید‪ ،‬سپس‬
‫به سوى پرودگارتان برگردانده یمشوید‪».‬‬

‫ب)‬
‫سپس یم گوید در این آیه فرموده فرشتگان‪ ،‬روح انسانها را یم گیند‪:‬‬
‫ْ ُ‬ ‫َ‬ ‫َ ْ َ َ َ َ َّ ْ ُ ُ ْ َ َ ُ َ نْ ُ َ‬
‫ضبون ُو ُجوه ُه ْم َوأد َب َاره ْم ﴿محمد‪﴾27/‬‬
‫فكيف ِإذا توفتهم المل ِئكة ي ِ‬
‫پس [حال آنان] چگونه خواهد بود‪ ،‬آنگاه که فرشتگان جانشان را‬
‫بازگیند‪ ،‬در حایل که به صورت و پشت آنان یمکوبند‪.‬‬

‫ج)‬
‫بعد یم گوید در این آیه فرموده‪ ،‬خداوند روح انسان ها را یم گید‪:‬‬
‫ر‬ ‫نَ َ ْ َ َ َّ ر ْ َ ُ ْ ن َ َ َ َ ُ ْ ُ َّ‬ ‫َ‬ ‫َّ ُ َ َ َ نَّ ْ َ ُ‬
‫الل ه يتوف اِلنفس ِحی مو ِتها وال ِ ین لم تمت ِ یف من ِامها ۖ فيم ِسك ال ِ ین‬
‫ْ‬ ‫َّ ن َ ٰ َ َ َ ِّ َ‬ ‫ى‬ ‫َ‬ ‫ُّ‬ ‫َ‬ ‫ٰ‬ ‫ٰ‬ ‫َ‬ ‫َ نَ ٰ َ ْ َ ْ َ ْ َ َ ُ ْ ُ ْ ُ ْ‬
‫ات لقو ٍم‬ ‫قض عليها الموت وير ِسل اِلخرى ِإیل أج ٍل مسیم ۚ ِإن ِ یف ذ ِ لك ْلي ٍ‬
‫َ َ َ َّ ُ َ‬
‫‪/‬‬
‫يتفكرون ﴿زمر ‪﴾42‬‬
‫خداوند است که جانها را به هنگام مرگشان به طور کامل یمگید‪ ،‬و‬
‫[روح] کیس را که نمرده است‪ ،‬در هنگام خواب [یمگید]‪ ،‬پس [روح] آن‬
‫‪33‬‬
‫را که مرگ بر او قطیع شده‪ ،‬نگاه یمدارد‪[ ،‬و به بدن بازنیمگرداند] و‬
‫ّ‬
‫ن‬
‫معی [به جسم‬ ‫[روحهاى] دیگر را [که مرگشان فرانرسیده‪ ]،‬براى مد ری‬
‫آنان] بازیمگرداند‪ .‬ییشک در این [امر]‪ ،‬براى گرویه که یماندیشند‪،‬‬
‫های [بزرگ از قدرت خدا] وجود دارد‪.‬‬
‫نشانه ی‬

‫د)‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬ ‫ن‬
‫ً‬
‫‪ .1‬طبعا اگر خداوند فرمان ندهد‪ ،‬هیچ قبض رویح صورت نیم‬
‫پذیرد‪ ...‬اوست که فرمان یم دهد و مالیکه اجرا یم کنند‪.‬‬
‫ن‬
‫فرشتگای‬ ‫نهای کار قبض روح را انجام نیم دهد و‬ ‫‪ .2‬ملک الموت‪ ،‬به ت ی‬
‫تحت امر او هستند‪ ،‬یا با او همکاری یم کنند‪ ،‬از کجا یم دانیم؟ طبق این‬
‫آیه ی ررسیفه‪:‬‬
‫َو ُه َو ْال َقاه ُر َف ْو َق ع َباده ۖ َو ُي ْرس ُل َعل ْي ُك ْم َح َفظ ًة َح رَّ ٰن إ َذا َج َاء أ َح َد ُكمُ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِِ‬ ‫ِ‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫ْ َ ْ ُ َ َ َّ ْ ُ ُ ُ َ َ ُ ْ ُ ر ُ َ‬
‫ُ‬
‫‪/‬‬
‫الموت توفته رسلنا وهم َل يفرطون ﴿انعام ‪﴾61‬‬
‫ن‬
‫نگهبانای بر‬ ‫و تنها اوست که قهر و اقتدارش برتر از بندگان است و‬
‫شما یمفرستد‪ ،‬تا چون مرگ ییک از شما فرارسد‪ ،‬فرستادگان ما‬
‫[فرشتگان‪ ]،‬جان او را بازگیند و در کار خود‪ ،‬هیچ کوتایه نکنند‪.‬‬
‫‪ .3‬حال با چند مفهوم مواجه هستیم‪ ،‬خداوند فرمان یم دهد‪ ،‬ملک‬
‫الموت روح ها را قبض یم کند‪ ،‬ملک الموت تنها نیست‪ ،‬فرشتگان روح‬
‫انسانها را یم گیند‬
‫‪ .4‬به وضوح یم توانیم ببینیم‪ ،‬یک «سلسله مراتب» در پروسه ی‬
‫قبض روح انسانها وجود دارد؛ به این صورت که خداوند به ملک الموت‬
‫‪34‬‬
‫فرمان یم دهد‪ ،‬ملک الموت هم با همکاری فرشتگان دیگر این کار را انجام‬
‫یم دهد‪.‬‬
‫‪ .5‬وجود سلسله مراتب به معنای تناقض نیست‪ ...‬به این مثال توجه‬
‫نمایید(لیس کمثله ریس و هو السمیع البصی)‪:‬‬
‫‪-‬وزیر کشور آزمون استخدایم برگزار یم کند‬
‫‪-‬استاندار فالن استان‪ ،‬آزمون وزارت بهداشت را انجام یم دهد‬
‫‪-‬کارمندان شبکه ی بهداشت‪ ،‬از جوانان آزمون استخدایم یم گیند‬
‫ن‬
‫تناقض یم بینید؟ خی وزیر کشور دستور یم دهد‪ ،‬استاندار‬ ‫آیا هیچ‬
‫به مراکز تحت امر خود یم گوید‪ ،‬آنها هم از مردم امتحان یم گیند‪.‬‬
‫‪ .6‬چون در اینجا یک رابطه ی طویل وجود دارد(نه ن‬
‫عرض)‪ ،‬هیچ‬
‫ن‬
‫تناقض دیده نیم شود‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫دارد‪ ،‬که قرآن یم فرمود مامور قبض روح انسانها «فقط» ملک الموت‬
‫است‪ ...‬یا یم فرمود‪ ،‬خداوند قبض روح انسانها را به هیچ مالیکه ای‬
‫ن‬
‫چنی است؟‬ ‫نسیده و خودش مستقیم این کار را انجام میدهد‪...‬ویل آیا‬
‫ر‬
‫خی!‬
‫***‬

‫‪35‬‬
‫‪ .7‬اختالفات عددی‪ /‬قسمت پنجم(بالهای فرشتگان)‬
‫شبهه‪:‬‬
‫جیئیل ‪ 600‬بال داشت (جلد چهارم‬ ‫صحیح بخاری ادعا میکند که ی‬
‫بخش ‪ 54‬شماره ‪ )455‬در حایل که قرآن در (سوره ‪ 35‬آیه ‪ )1‬میگوید‬
‫فرشتگان ‪ 3 ،2‬یا ‪ 4‬بال دارند‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬
‫ما سنت را به عنوان ییک از مصادر ر‬
‫ترسی ع قبول داریم‪ ،‬ویل اینکه اسالم‬
‫آی»‪ ،‬یک آیه و یک حدیث را روبروی‬ ‫ستیان تحت عنوان «تناقضات قر ن‬ ‫ن‬
‫هم قرار داده اند و یم گویند با هم تناقض دارند! کیم عجیب است! (آیا‬
‫آی زیاد است؟) ویل به هر حال‬ ‫این کار را کرده اند تا بگویند تناقضات قر ن‬
‫بی این حدیث و آیه ی ررسیفه ی قرآن وجود ندارد‪ ،‬مالحظه‬ ‫تناقض در ن‬‫ن‬
‫بفرمایید‪:‬‬

‫الف)‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ ُ ً ُ‬ ‫ََْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ َْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫ْ َ ْ ُ َّ َ‬
‫ویل أج ِنح ٍة‬ ‫ل ِئك ِة رس ُل أ َ ِ ی‬ ‫ض ج ِاع ِل الم‬ ‫ات و ْاِلر ِ‬ ‫اط ِر السماو ِ‬
‫الحمد ِلل ِه ف ِ‬
‫َ‬ ‫یل ك رل ر ْ‬
‫یس ٍء ق ِديرٌ‬ ‫ٰ‬ ‫َّ‬ ‫ْ‬ ‫َّ ْ نَ ٰ َ ُ َ َ َ ُ َ َ‬
‫اع ۚ َيز ُيد نف ال َخلق َما َي َش ُاء ۚ إ َّن الل َه عَ‬
‫ی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِی‬ ‫مثن وثلث ورب‬
‫﴿فاطر‪﴾1/‬‬
‫ستایش‪ ،‬مخصوص خداوندى است که آفریدگار آسمانها و ن‬
‫زمی‬
‫است‪ .‬فرشتگان را که داراى بالهاى دوگانه و سهگانه و چهارگانه هستند‪،‬‬
‫ن‬
‫رسوالی قرارداد‪ .‬او هر چه را بخواهد‪ ،‬در آفرینش یمافزاید‪ .‬خداوند بر‬
‫هر کارى تواناست‪.‬‬
‫‪36‬‬
‫ب)‬
‫عن عبد هللا بن مسعود أنه قال‪( :‬رأى محمد صیل هللا عليه وسلم‬
‫جیيل له ستمائة جناح) رواه البخاري (‪ ،)4856‬و رواه مسلم (‪.)174‬‬
‫ی‬
‫جیئیل را‬
‫پیامی(ص) فرمود‪ ،‬ی‬
‫ی‬ ‫از عبدهللا بن مسعود روایت شده که‬
‫دیدم که ‪ 600‬بال داشت‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫جیئیل ‪600‬‬ ‫‪ .1‬حدیث که واضح است‪ ،‬رسول هللا (ص) یم فرماید‪ :‬ی‬
‫بال داشت‪.‬‬
‫‪ .2‬اما در آیه ی ررسیفه ی قرآن‪ ،‬یک نکته ی ریز و قابل تامل وجود‬
‫ً‬
‫دارد‪ ،‬نکته ای که این شبهه را مردود یم کند‪ ...‬خداوند متعال دقیقا بعد‬
‫معرف بال فرشته ها یم فرماید‪ :‬خداوند هرچه را بخواهد در آفرینش‬ ‫ن‬ ‫از‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬
‫زیاد یم کند‪َ (...‬ي ِزيد ِ ن یف الخل ِق َما َيش ُاء)‬
‫ً‬
‫‪ .3‬خوب طبعا بال فرشته ها هم آفریده ی خداوند است و شامل این‬
‫بیای ساده تر‪ :‬خداوند اگر بخواهد به این اعداد‬ ‫هرچه یم شود‪ ...‬به ن‬
‫کفایت نیم کند و بال فرشته ها را اضافه یم گرداند‪...‬‬
‫جیئیل‬ ‫حضت ی‬ ‫‪ .4‬طبق این حدیث مشخص است که در مورد بالهای ن‬
‫ر‬
‫بیشیی برای او قرار داده است‪.‬‬ ‫به این اعداد اکتفا نکرده و بالهای‬

‫‪37‬‬
‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیه و این حدیث‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫دوتای دارند‬
‫ی‬ ‫تناقض وجود دارد‪ ،‬که هللا متعال یم فرمود‪ ،‬مالیکه بالهای‬
‫چهارتای و «غی از این حالتها هیچ حالت دیگری وجود‬‫ی‬ ‫تای و یا‬
‫یا سه ی‬
‫چنی فرموده است؟ خی‪ ...‬نه تنها این را نفرموده بلکه‬ ‫ن‬ ‫ندارد‪...‬ویل آیا‬
‫فرموده اضافه کردن این اعداد تحت خواست خداوند است‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .8‬اهلل چند روز برای نابودی قوم عاد نیاز دارد؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫یک روز (سوره ‪ 54‬آیه ‪ )19‬یا چندین روز (سوره ‪ 41‬آیه ‪ ،16‬سوره‬
‫‪ 69‬آیات ‪.)7-6‬‬

‫پاسخ‪:‬‬
‫ابتدا به آیات ررسیفه مراجعه یم نماییم‪:‬‬

‫الف)‬
‫شبهه افکن یم گوید در این آیه فرموده‪ ،‬یک روز برای نابودی قوم عاد‬
‫الزم بوده است‪:‬‬
‫ٍّ‬ ‫ُّ ْ َ‬ ‫ْ‬ ‫َّ ْ َ ْ َ َ ْ ْ ً َ ْ َ ً ن َ ْ َ‬
‫‪/‬‬
‫س مست ِمر ﴿قمر ‪﴾19‬‬ ‫ِإنا أرسلنا علي ِهم ِريحا ضضا ِ یف يو ِم نح ٍ‬

‫‪38‬‬
‫ما بر آنان در روزی شوم و دنبالهدار‪ ،‬تندبادى سخت و رسد فرستادیم‪.‬‬

‫ب)‬
‫و در این آیات فرموده در چند روز‪:‬‬
‫ي ِ ن یف‬‫ز‬ ‫ضا نف أ َّيام َّنح َسات ِّل ُنذ َيق ُه ْم َع َذ َ‬
‫اب ْالخ ْ‬ ‫ً‬ ‫ضَ‬
‫ْ‬ ‫يحا َ‬‫َفأ ْر َس ْل َنا َعل ْيه ْم ر ً‬
‫ِ ِ‬ ‫ٍ ِ‬ ‫ِی ٍ ِ‬ ‫ِ ِ‬
‫ُّ ْ َ َ َ َ ُ ْ َ ْ َ ٰ َ ُ ْ َ ُ َ ُ َ‬ ‫ْ‬
‫ال َح َي ِاة الدنيا ۖ ولعذاب اْل ِخرِة أخزى ۖ وهم َل ينضون ﴿فصلت‪﴾16/‬‬
‫سیم را بر آنان‬ ‫پس ما در روزهای شوم‪ ،‬بادى رسد و توفنده و ّ‬
‫ی‬
‫همی دنیا به آنان بچشانیم‪ .‬و‬ ‫ن‬ ‫رسوای را در‬ ‫فرستادیم تا عذاب خوارى و‬
‫ی‬
‫ً‬
‫قطعا عذاب آخرت رسواکنندهتر است‪ .‬و آنان یارى نخواهند شد‪.‬‬

‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ َّ َ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ َّ َ ٌ َ ُ ْ ُ‬
‫ال‬‫ض ع ِاتي ٍة ﴿‪ ﴾6‬سخرها علي ِهم سبع لي ٍ‬ ‫ٍ‬ ‫وأما عاد فأه ِلكوا ِب ِري ٍح ض‬
‫َ‬ ‫ُ َ ْ‬ ‫َ َ َ َ َ َّ ُ ُ ً َ رَ َ ْ َ ْ َ َ َ ْ َ ٰ َّ‬
‫یع كأن ُه ْم أ ْع َجاز نخ ٍل خ ِاو َي ٍة‬ ‫وثم ِانية أي ٍام حسوما فیى القوم ِفيها ض‬
‫﴿الحاقه‪﴾7-6/‬‬
‫و ّاما قوم عاد با بادى رسد و سوزان و بنیانکن نابود شدند‪ )۶( ،‬خدا‬
‫ّ‬
‫‪.‬‬
‫دری‪ ،‬آن را بر آنان مسلط کرد پس [اگر‬ ‫روز ری ر‬
‫هفت شب و هشت ِ‬
‫آنجا بودى‪ ]،‬یمدیدى که در آن ایام‪ ،‬آن قوم از پا افتاده‪ ،‬گویا تنههاى‬
‫نخل توخایل هستند‪)7(.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬

‫‪39‬‬
‫رن‬
‫‪ .1‬قبل از پرداخی به شبهه ی اصیل باید بدانیم خداوند ی‬
‫«ی نیاز»‬
‫تییی که برای شبهه نوشته اند اشتباه است‪ ...‬باید یم نوشتند‬ ‫است و ر‬
‫خداوند در چند روز این قوم را نابود کرده است‪ ،‬نه اینکه خدا به چند‬
‫روز نیاز داشته است! اما برریس‪:‬‬
‫‪ .2‬آیه ی اول یم فرماید در روزی «دنباله دار»‪ ،‬این باد ررسوع شد‪...‬‬
‫روز دنباله دار به چه معناست؟ روزی که ادامه داشته باشد‪ ...‬آیه خود‬
‫ً‬
‫ضاحتا یم فرماید این واقعه در بیش از یک روز بوده است‪ ...‬اما اسالم‬
‫ن‬
‫ستیان یم گویند یک روز!‬
‫‪ .3‬سوره ی حاقه‪ ،‬عدد این روزها را هم بیان یم کند‪ ...‬هفت شب و‬
‫هشت روز‪...‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫دارد‪ ،‬که خداوند در سوره ی مبارکه ی قمر یم فرمود‪ ،‬خداوند فقط در‬
‫یک روز قوم عاد را نابود کرده است‪ ،‬در این حالت با آیات دیگری که از‬
‫چند روز سخن یم گویند‪ ،‬تناقض ایجاد میشد‪ ،‬ویل آیا این گونه است؟‬
‫خی‪ ...‬و فرموده یک روز دنباله دار‪....‬‬
‫***‬

‫‪ .9‬خلقت شش روز بود یا هشت روز؟‬


‫شبهه‪:‬‬

‫‪40‬‬
‫(سوره ‪ 7‬آیه ‪ ،54‬سوره ‪ 10‬آیه ‪ ،3‬سوره ‪ 11‬آیه ‪ 7‬و سوره ‪ 25‬آیه‬
‫زمی و آسمانها را در ‪ 6‬روز آفرید‪.‬‬ ‫ن‬
‫روشن اعالم میکند که هللا ن‬ ‫‪ )59‬به‬
‫روزهای که هللا بدانها اشاره‬
‫ی‬ ‫اما در (سوره ‪ 41‬آیات ‪ )12-9‬جمع‬
‫میکند ‪ 8‬روز است‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬
‫ً‬
‫قبال در کتاب «قرآن و علم‪ ،‬تضاد یا تطابق» این شبهه را پاسخ داده‬
‫آی» دوباره آن‬‫ایم‪ ،‬ویل جهت کامل نمودن پازل پاسخ به «تناقضات قر ن‬
‫ِ‬
‫را در اینجا هم پاسخ یم دهیم‪...‬‬
‫جالب است‪ ،‬در آنجا به آن گفته اند اشکال علیم موجود در قرآن و‬
‫آی! و از یک شبهه در منابع مختلف شان‬ ‫در اینجا یم گویند‪ ،‬تناقض قر ن‬
‫استفاده یم کنند‪ ...‬در هر صورت نادرست است‪...‬‬

‫الف)‬
‫دنیا در شش روز آفریده شده است‪:‬‬
‫َ‬ ‫ٰ‬ ‫َ‬ ‫َ ْ َ ْ َ ن َّ َّ ُ َّ ْ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َ َ‬ ‫َّ َ َّ ُ ُ َّ ُ َّ‬
‫ات واِلرض ِ یف ِست ِة أي ٍام ثم استوى عیل‬ ‫ِإن ربكم الل ه ال ِذي خلق السماو ِ‬
‫الن ُجومَ‬ ‫ْ‬
‫َ َّ ْ َ َ َ َ َ َ ُّ‬ ‫ً‬ ‫َ‬ ‫َّ ْ َ َّ َ َ َ ْ ُ ُ ُ‬ ‫ر‬ ‫ُْ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬
‫یس الليل النهار يطلبه ح ِثيثا والشمس والقمر و‬ ‫ی‬ ‫ش يغ ِ‬‫العر ِ‬
‫ْ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬
‫ُم َس َّخ َرات بأ ْمره ۗ أَل ل ُه ال َخل ُق َواِل ْم ُر ۗ ت َب َار َك الل ُه َر ُّب ال َعالم نَ‬
‫ی ﴿اعراف‪/‬‬ ‫ِ‬ ‫ٍ ِ ِِ‬
‫‪﴾54‬‬
‫زمی را در شش روز [و‬‫پروردگار شما‪ ،‬خدای است که آسمانها و ن‬
‫ی‬
‫ر‬
‫هسن پرداخت‪ ،‬با [پرده ی تاریک]‬ ‫دوران] آفرید‪ ،‬سپس به تدبی جهان‬
‫شب‪ ،‬روز را یمپوشاند و شب به دنبال روز به رسعت در حرکت است و‬
‫خورشید و ماه و ستارگان را آفرید‪ ،‬در حایل که رام شده فرمان او هستند‪.‬‬

‫‪41‬‬
‫آگاه باشید که آفرینش و تدبی [جهان] براى او [و به فرمان او] است‪ .‬پر‬
‫خدای که پروردگار جهانیان است‪.‬‬ ‫ی‬ ‫برکت [و زوال ناپذیر] است‪،‬‬

‫ب)‬
‫زمی در ‪ 8‬روز درست‬ ‫شبهه افکن ادعا یم کند در این آیات فرموده؛ ن‬
‫شده است‪:‬‬
‫َ َ َ ْ َْ َ ن َ ْ َ ْ ن َ ُ َ ُ َ ً‬ ‫ُ ْ َّ ُ ْ َ ْ ُ ُ َ َّ‬
‫ی َوت ْج َعلون له أندادا ۚ‬ ‫ِ‬ ‫م‬‫و‬ ‫ي‬ ‫ف‬ ‫ی‬ ‫ِ‬ ‫ض‬ ‫ر‬ ‫اِل‬ ‫ق‬ ‫ل‬‫خ‬ ‫ي‬ ‫ذ‬ ‫قل أ ِئنكم لتكفرون ِب ِ‬
‫ال‬
‫َ َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َذ ٰ ل َك َر ُّب ْال َعالم نَ‬
‫ایس ِمن ف ْو ِق َها َو َب َارك ِف َيها َوقد َر‬ ‫ی ﴿‪َ ﴾9‬و َج َع َل ِف َيها َر َو ِ َ‬
‫ی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫الس َما ِء َو ِ َ‬ ‫اس َت َو ٰى إیل َّ‬ ‫ُ‬
‫ی ﴿‪ ﴾10‬ث َّم ْ‬ ‫لسائل نَ‬ ‫ِّ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬
‫ف َيها أق َوات َها نف أ ْرَب َعة أ َّيام َس َو ًاء ل َّ‬
‫یه‬ ‫ی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫َِْ ٍ‬ ‫َ َ ِی‬ ‫ِ‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫ال ل َها َولْل ْرض ائت َيا َط ْو ًعا أ ْو ك ْر ًها قال َتا أت ْي َنا َطائع نَ‬ ‫ْ‬ ‫ان فق َ‬ ‫ُ َ ٌ‬
‫ی ﴿‪﴾11‬‬ ‫ِِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫دخ‬
‫یح نف ُك رل َس َماء أ ْم َر َها ۚ َو َزَّي َّنا َّ‬ ‫ی َوأ ْو َ‬ ‫اه َّن َس ْب َع َس َم َاوات نف َي ْو َم ْ‬ ‫ََ َ ُ‬
‫الس َم َاء‬ ‫ٍ‬ ‫ی‬ ‫ِ‬ ‫ٰ‬ ‫ن‬
‫ِ‬ ‫ی‬ ‫ِ‬ ‫ٍ‬ ‫فقض‬
‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْ ً َ َ َْ‬ ‫َ‬ ‫ُّ ْ‬
‫الدن َيا ِب َم َص ِابيح َو ِحفظا ۚ ذ ٰ ِ لك تق ِد ُير ال َع ِز ِيز ال َع ِل ِيم ﴿فصلت‪﴾12-9/‬‬

‫زمی را در دو روز آفریده است‪ ،‬کفر‬ ‫ن‬ ‫بگو‪« :‬آیا شما به کیس که‬
‫ن‬
‫همتایای قرار یمدهید؟ اوست پروردگار جهانیان‪)۹( ».‬‬ ‫یمورزید و براى او‬
‫های استوار قرار داد و در آن [کوهها] خی فراوان‬ ‫ن‬
‫و در روى زمی کوه ی‬
‫ز‬ ‫نهاد‪ .‬و در چهار روز‪ ،‬رزق و روزى اهل ن‬
‫زمی را مقدر کرد که براى تمام‬ ‫ِ‬
‫کاف است‪ )۱۰( .‬سپس به آسمان پرداخت‪ ،‬در حایل که [به‬ ‫نیازمندان‪ ،‬ن‬
‫زمی فرمود‪« :‬خواه یا ناخواه بیایید [و‬‫صورت] دود بود‪ .‬پس به آن و ن‬
‫«فرمانیدار آمدیم [و شکل گرفتیم]‪ )۱۱( ».‬پس‬
‫ی‬ ‫شکل بگیید]‪ ».‬گفتند‪:‬‬
‫ن‬
‫آسمای کار آن‬ ‫آنها را در دو روز‪ ،‬در قالب هفت آسمان درآورد‪ .‬و در هر‬
‫مقرر] فرمود‪ .‬ما آسمان دنیا را به ستارگان آراستیم و آن را‬ ‫را ویح [و ّ‬

‫‪42‬‬
‫وسیلهى حفظ [آسمانها] قرار دادیم‪ .‬این است تقدیر خداى توانای‬
‫دانا‪)۱۲( .‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬بله آیه ی درج شده در قسمت «الف» بحث شش روز را مطرح‬
‫کرده و این در آیات دیگر هم وجود دارد‪...‬‬
‫‪ .2‬ویل دقت نکردن در معنای آیات درج شده در قسمت «ب»‪ ،‬شبهه‬
‫افکنان را دچار این خطای بزرگ کرده است‪ ...‬آنها همه ی فعل ها را به‬
‫معنای «آفرینش» در نظر گرفته اند! و مجموع آن روزهای بیان شده را‬
‫برای آفرینش در نظر گرفته اند! در حایل که این طور نیست‬
‫‪ .3‬به قسمت «الف» و «ب» مراجعه بفرمایید‪ ،‬افعایل که مشخص‬
‫نموده ایم اینها هستند‪:‬‬
‫َ َ‬
‫‪-‬خلق‪ :‬آفریدن‪ ،‬ایجاد كردن‬
‫‪:‬‬ ‫َ‬ ‫َ َّ‬
‫‪ -‬قدر مقدر كرد‪ ،‬اندازه گیی كرد‬
‫‪:‬‬ ‫َ نَ‬
‫‪ -‬قض محكم و استوار ساخت‬
‫بجز آن دو روز اول‪ ،‬آیات دیگر در مورد خلقت نیستند و خداوند‬
‫متعال‪ ،‬اعمال دیگری روی مخلوقاتش انجام داده است‪( .‬مقدر کردن‬
‫امور‪ ،‬محکم و استوار نمودن و‪)...‬‬

‫‪43‬‬
‫ر‬
‫منطف است‪ ،‬محتویات آیات را در نظر نگییم و فقط اعداد را‬ ‫‪ .4‬آیا‬
‫بشماریم؟ و بگوییم با دیگر آیات قرآن (که فرموده اند شش روز) در‬
‫تناقض است؟‬
‫‪ .5‬پس آیه ی قسمت الف‪ 6 ،‬روز را برای «خلقت آسمانها و‬
‫ن‬
‫تعیی شده برای‬ ‫ن‬
‫زمی»بیان یم کند و آیات قسمت «ب» فقط به ‪ 2‬روز‬
‫زمی» اشاره یم کند و ر‬
‫باف روزهای دیگری که بیان نموده اند‪،‬‬ ‫«خلقت ن‬
‫در مورد خلقت نیست‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫وقن در آیات متعدد فرموده ن‬
‫زمی و آسمان را در ‪ 6‬روز‬ ‫دارد‪ ،‬که خداوند ر‬
‫زمی و آسمان را در ‪ 8‬روز‬‫ن‬ ‫«آفریده»‪ ،‬در جای دیگری هم یم فرمود‬
‫«آفریده» است‪ ،‬ویل آیا این گونه است؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .10‬آفرینش سریع بود یا کند؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫هللا آسمانها و ن‬
‫زمی را در ‪ 6‬روز آفریده است (سوره ‪ 7‬آیه ‪ )54‬و‬
‫ن‬
‫مسلمانای که میخواهند به قرآن چهره علیم بدهند میگویند این ‪ 6‬روز‬
‫منظور ‪ 6‬دوره است‪ ،‬اما (سوره ‪ 2‬آیه ‪ )117‬میگوید که "هللا به صورت‬
‫آی خلق میکند"‪.‬‬‫ن‬

‫‪44‬‬
‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫بحث آفرینش در ‪ 6‬روز‪:‬‬
‫َ ْ َ ْ َ ن َّ َّ ُ َّ ْ َ‬ ‫الل ُه َّالذي َخل َق َّ‬‫َّ َ َّ ُ ُ َّ‬
‫است َو ٰى َعیل‬ ‫ات واِلرض ِ یف ِست ِة أي ٍام ثم‬ ‫ِ‬ ‫او‬‫الس َم َ‬
‫ِ‬ ‫ِإن ربكم‬
‫الن ُج َ‬‫َّ ْ َ َّ َ َ َ ْ ُ ُ ُ َ ً َ َّ ْ َ َ ْ َ َ َ َ ُّ‬ ‫ْال َع ْرش ُي ْغ ِر‬
‫وم‬ ‫یس الليل النهار يطلبه ح ِثيثا والشمس والقمر و‬ ‫ی‬ ‫ِ‬
‫یَ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُّ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬
‫ات بأمره ۗ أَل له الخلق واِلم ُر ۗ تبارك الل ه رب العال ِم ن‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ُ َ َّ‬
‫ٍ ِ ِِ‬ ‫ر‬ ‫خ‬ ‫مس‬
‫﴿اعراف‪﴾54/‬‬
‫زمی را در شش روز [و‬‫پروردگار شما‪ ،‬خدای است که آسمانها و ن‬
‫ی‬
‫هسن پرداخت‪ ،‬با [پرده ی تاریک]‬‫ر‬ ‫دوران] آفرید‪ ،‬سپس به تدبی جهان‬
‫شب‪ ،‬روز را یمپوشاند و شب به دنبال روز به رسعت در حرکت است و‬
‫خورشید و ماه و ستارگان را آفرید‪ ،‬در حایل که رام شده فرمان او هستند‪.‬‬
‫آگاه باشید که آفرینش و تدبی [جهان] براى او [و به فرمان او] است‪ .‬پر‬
‫خدای که پروردگار جهانیان است‪.‬‬‫ی‬ ‫برکت [و زوال ناپذیر] است‪،‬‬

‫ب)‬
‫بحث توانای کن فیکون خداوند (خلقت به صورت ن‬
‫آی)‪:‬‬ ‫ی‬
‫َ َ َ نَ ٰ ْ ً َ َّ َ َ ُ ُ ُ ُ َ َ ُ ُ‬ ‫ْ‬ ‫َ َْ‬ ‫الس َم َ‬ ‫َبد ُ‬
‫يع َّ‬
‫ض ۖ و ِإذا قض أمرا ف ِإنما يقول له كن فيكون‬
‫ِ‬ ‫ر‬ ‫اِل‬‫و‬ ‫ات‬
‫ِ‬ ‫او‬ ‫ِ‬
‫﴿بقره‪﴾117،‬‬

‫‪45‬‬
‫[آفرینش]‬ ‫پدیدآورندهی آسمانها و ن‬
‫زمی اوست‪ ،‬و هنگایم که فرمان‬
‫ِ‬
‫ن‬
‫[چی‪ ،‬ییدرنگ]‬ ‫چیى را صادر کند‪ ،‬فقط یمگوید‪« :‬باش!» پس آن‬‫ن‬
‫موجود یمشود‪.‬‬

‫ج)‬
‫شبهای که در خالل شبهه ی اصیل مطرح نموده‪ ،‬پاسخ یم‬ ‫ر‬ ‫ابتدا به‬
‫دهیم پس از آن رساغ شبهه ی اصیل یم رویم‪:‬‬
‫ن‬
‫ستیان در نظر داشته باشند‪ ،‬ما به قرآن وجهه ی علیم نداده‬ ‫‪-‬اسالم‬
‫ایم‪ ،‬بلکه خودش موافق با علوم است‪ .‬در این یادداشت مجال توضیح‬
‫ر‬
‫بیشی توضیح‬ ‫ر‬
‫بیشی وجود ندارد‪(...‬در کتاب قرآن و علم‪ ،‬تضاد یا تطابق‬
‫داده ایم)‬
‫‪-‬اما بحث «یوم» یا همان «روز»‪ ...‬ابتدا باید بدانیم روز چیست؟‬
‫زمی به دور خودش روز گفته یم‬ ‫ن‬ ‫مشخص است‪ ،‬به یکبار چرخش‬
‫زمی ایجاد نشده است‪ ...‬این مفهوم ن‬
‫نی‬ ‫شود‪ ...‬حال ر‬
‫وقن هنوز کره ی ن‬
‫کاربرد نخواهد داشت و مشخص یم شود آیات فوق ر‬
‫وقن یم فرمایند ‪6‬‬
‫ن‬
‫زمی به دور‬ ‫روز‪ ،‬منظورشان ‪ 6‬دوره ی زم نای است نه ‪ 6‬بار چرخش‬
‫خودش‪(...‬مثال‪ :‬مالک یوم دین‪ /‬صاحب روز قیامت‪/‬در اینجا هم روز‬
‫به بیانگر دوره است‪ /‬آیا قیامت ‪ 24‬ساعت است؟خی)‬

‫‪ -‬اما برریس شبهه ی اصیل‪:‬‬


‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬به ثبت تغییات ماده زمان یم گویند‪...‬‬
‫‪46‬‬
‫موجودات مادی معنا پیدا یم کند و نزد خداوندی که‬
‫ِ‬ ‫‪ .2‬زمان نزد ما‬
‫معنای ندارد‪.‬‬
‫ی‬ ‫ماده نیست و خالق زمان است هیچ‬
‫زمی در هزار دوره هم انجام شده باشد‪،‬‬‫‪ .3‬لذا اگر خلقت آسمانها و ن‬
‫مای که در بند زمان هستیم)‬‫آن هزار دوره نزد ما (ما موجودات مادی‪ /‬ی‬
‫معنا پیدا یم کند و نزد خداوند‪ ،‬همان «کن فیکون» است‪ .‬و به این نتیجه‬
‫یم رسیم خداوند جهت فهمیدن و درک ما این عدد را بکار برده است‪ ،‬نه‬
‫اینکه این اعمال نزد خدا هم ‪ 6‬دوره باشد‪.‬‬
‫توانای را دارد که مراحل فوق را نزد ما هم به یک‬
‫ی‬ ‫‪ .4‬البته خداوند این‬
‫وقن «خودش خواسته» نزد ما ‪ 6‬دوره‬ ‫«کن فیکون» تبدیل کند‪ ،‬ویل ر‬
‫باشد‪ ...‬دیگر نباید حکمت و مصلحت در نظرگرفته شده را به امور دیگر‬
‫تعبی کرد‪...‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫دارد‪ ،‬که از یک طرف‪ ،‬خداوند مثل ما در بند زمان یم بود و ‪ 6‬دوره ی‬
‫نزد ما ‪ 6‬دوره ی پیش خدا هم بود‪ ،‬و از طرف دیگر در یکجا یم فرمود‪...‬‬
‫کائنات را در ‪ 6‬دروه آفریده ام؛ و در جای دیگر یم فرمود کائنات را در‬
‫چنی است؟ خی‪...‬‬ ‫ن‬ ‫یک چشم بر هم زدن آفریده ام‪ ...‬ویل آیا‬
‫***‬

‫‪ .11‬اول زمین یا اول آسمان؟ کدام یک زود تر آفریده شد؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫‪47‬‬
‫زمی و بعد آسمان (سوره ‪ 2‬آیه ‪ ،)29‬اول آسمان و بعد ن‬
‫زمی‬ ‫ن‬ ‫اول‬
‫(سوره ‪ 79‬آیه ‪.)30-27‬‬

‫پاسخ‪:‬‬
‫ن‬
‫ستیان تحت عنوان اشکال‬ ‫این شبهه ن‬
‫نی‪ ،‬در مطالب دیگر اسالم‬
‫علیم قرآن مطرح شده و در جای خود به آن پاسخ داده ایم‪ ،‬ویل جهت‬
‫کامل شدن مجموعه ی تناقضات‪ ،‬باز هم به آن پاسخ یم دهیم‬

‫الف)‬
‫زمی خلق شده‪ ،‬بعد آسمان‪:‬‬ ‫شبهه افکن مدیع است در این آیه‪ ،‬ابتدا ن‬
‫ُ‬ ‫َ‬ ‫يعا ُث َّم ْاس َت َو ٰى إیل َّ‬ ‫َ َ ُ َّ ن ْ َ‬ ‫ُ َ َّ‬
‫الس َم ِاء ف َس َّواه َّن‬ ‫ِ‬
‫اِل ْرض َجم ً‬
‫ِ ِ‬ ‫ف‬ ‫ا‬
‫ُ ِ َی‬‫م‬ ‫م‬‫ك‬ ‫ل‬ ‫ق‬‫ل‬ ‫خ‬ ‫ي‬ ‫ذ‬
‫هو ِ‬
‫ال‬
‫یسء َعل ٌ‬ ‫َس ْب َع َس َم َاو ٍ َ ُ َ ر ر‬
‫يم ﴿بقره‪﴾29/‬‬ ‫ات ۚ وهو ِبكل ی ْ ٍ ِ‬
‫زمی است‪ ،‬همه را براى شما آفرید‪،‬‬ ‫اوست آن کیس که آنچه در ن‬
‫سپس به آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان‪ ،‬استوار نمود‬
‫و او بر هر ن‬
‫چیى آگاه است‪.‬‬

‫ب)‬
‫ن‬
‫همچنی مدیع است در این آیات بیان شده‪ ،‬ابتدا آسمان خلق شده‪،‬‬
‫بعد ن‬
‫زمی‪:‬‬

‫‪48‬‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ َ‬ ‫أأ ُنت ْم أ َش ُّد َخ ْل ًقا أم َّ‬
‫الس َم ُاء ۚ َبناها ﴿‪َ ﴾27‬رف َع َس ْمك َها ف َس َّواها ﴿‪﴾28‬‬ ‫ِ‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫َ ْ َ َْ ٰ َ َ َ َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫َوأ ْغ َط َ‬
‫اها ﴿نازعات‪/‬‬ ‫ش ل ْيل َها َوأخ َر َج ض َحاها ﴿‪ ﴾29‬واِلرض بعد ذ ِ لك دح‬
‫‪﴾30-27‬‬
‫آیا آفرینش شما سختتر است یا آسم نای که او بنا کرده؟ (‪)۲۷‬‬
‫سقفش را برافراشت و آن را استوار ساخت‪ )۲۸( .‬شبش را تیه و روزش‬
‫زمی را ر‬
‫گسیش داد‪)۳۰( .‬‬ ‫را روشن گرداند‪ )۲۹( .‬و پس از آن‪ ،‬ن‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬در آیه ی قسمت «الف»‪« ،‬استوی» به معنای خلق کردن نیم‬
‫باشد‪ ...‬بلکه به معنای «مرتب کردن» آسمان است‪.‬‬
‫اس َت َوى ْ‬
‫اس ِت َو ًاء [سوی]‪ :‬راست و استوار شد‪ -،‬ر‬
‫الیس ُء‪ :‬آن ن‬
‫چی معتدل‬ ‫ْ‬
‫شد‬
‫ن‬ ‫‪:‬‬ ‫َ َّ ْ ُ ر َ َ ْ َ‬
‫سویت الیسء فاستوى آن چی را عدل و مساوى كردم پس معتدل‬
‫شد‪1.‬‬

‫نی‪« ،‬دحاها» به معنای « ر‬


‫گسیاندن» است نه‬ ‫‪ .2‬در قسمت «ب» ن‬
‫«آفریدن»!‬
‫‪ .3‬حال مشخص نیست‪ ،‬تناقض کجاست‪ ...‬آیه ی اول بحث‪ ،‬مرتب‬
‫کردن است و آیه ی دوم بحث ر‬
‫گسیاندن‪( ...‬هر دوی اینها بعد از خلقت‬

‫‪ 1‬فرهنگ أبجدی‪ ،‬متن‪ ،‬ص ‪65‬‬

‫‪49‬‬
‫انجام یم شوند) در حایل که شبهه افکن آنها را به معنای «خلق‬
‫کردن‪/‬آفریدن» در نظر گرفته است!‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫مخالفان اسالم ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫بی این آیات تناقض‬
‫وجود دارد‪ ،‬که خداوند در یک آیه یم فرمود‪ ،‬آسمان قبل از ن‬
‫زمی خلق‬
‫شده است و در جای دیگر یم فرمود ن‬
‫زمی قبل از آسمان «خلق» شده‬
‫چنی است؟خی‪...‬‬‫ن‬ ‫است‪ ...‬ویل آیا‬
‫***‬

‫‪ .12‬به هم چسباندن یا از هم جدا کردن؟‬

‫شبهه‪:‬‬
‫در مورد روش ایجاد ن‬
‫زمی و آسمان قرآن یکجا میگوید که آنها از هم‬
‫جدا بودند و بعد به هم گرویدند (سوره ‪ 41‬آیه ‪ )11‬اما در(سوره ‪ 21‬آیه‬
‫ً‬
‫‪ )30‬میگویند که آنها ابتدا ییک بودند و بعدا از یکدیگر جدا شدند‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬

‫‪50‬‬
‫ْ َ َ ْ ً ْ ْ ً‬ ‫ُ َ ٌ ََ َ َ َ َْ‬ ‫اس َت َو ٰى إیل َّ‬ ‫ُث َّم ْ‬
‫ض ائ ِتيا طوعا أو كرها‬ ‫ر‬‫ْ‬ ‫ْل‬ ‫ل‬ ‫و‬ ‫ا‬ ‫ه‬‫ل‬ ‫ال‬ ‫ق‬‫ف‬ ‫ان‬ ‫خ‬ ‫د‬ ‫الس َم ِاء َو ِ َ‬
‫یه‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ی‬ ‫ِ‬
‫ی ﴿فصلت‪﴾11/‬‬ ‫َ‬ ‫َقال َتا أ َت ْي َنا َط ِائ ِع ن‬

‫سپس به آسمان پرداخت‪ ،‬در حایل که [به صورت] دود بود‪ .‬پس به‬
‫ن‬
‫زمی فرمود‪« :‬خواه یا ناخواه بیایید [و شکل بگیید]‪ ».‬گفتند‪:‬‬ ‫آن و‬
‫«فرمانیدار آمدیم [و شکل گرفتیم]‪».‬‬
‫ی‬

‫ب)‬
‫َْ‬ ‫َ ْ َْ َ َ َ ْ ً َ َ َ ْ َ ُ‬ ‫أ َول ْم َي َر َّالذ َ‬
‫ين ك َف ُروا أ َّن َّ‬
‫ض كانتا َرتقا ففتقناه َما ۖ َو َج َعلنا‬ ‫ات واِلر‬
‫ِ‬
‫الس َم َ‬
‫او‬ ‫ِ‬
‫ُ َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ِم َن ْال َم ِاء ُك َّل ر ْ‬
‫َ‬
‫یح ۖ أفل ُيؤ ِمنون ﴿انبیاء‪﴾30/‬‬ ‫یس ٍء َ ٍّ‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫می به هم بسته و پیوسته بودند‬ ‫آیا کافران نیمبینند که آسمانها و ز ن‬
‫چی زنده را از آب پدید‬ ‫و ما‪ ،‬آن دو را شکافته و از یکدیگر باز کردیم و هر ن‬
‫آوردیم‪ .‬آیا باز ایمان نیمآورند؟‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬نویسنده ی شبهه‪ ،‬ابتدا آیه ی ‪ 11‬سوره ی فصلت را ذکر کرده‬
‫است‪ ،‬در حایل که بنده به شما توصیه یم نمایم ابتدا آیه ی ‪ 30‬سوره ی‬
‫مبارکه ی انبیاء را بخوانید‪ ...‬خداوند متعال ابتدا از زاویه ای خاص بیان‬
‫زمی به هم پیوسته بودند و آنها را از هم جدا‬ ‫ن‬ ‫فرموده آسمانها و‬
‫کردیم‪...‬این بحث در آنجا تمام یم شود‪.‬‬

‫‪51‬‬
‫جای دیگر از قرآن(‪ 11‬فصلت) به بیان‬ ‫‪ .2‬سپس خداوند متعال در ی‬
‫این موضوع یم پردازد‪ ،‬و یم فرماید به مرتب کردن آسمان پرداختم‪...2‬‬
‫رن‬ ‫ً‬
‫پرداخی به معنای این است‪ ،‬که پیش تر خلق شده است‪...‬‬ ‫طبعا این‬
‫رن‬
‫پرداخی‬ ‫ر‬
‫خلف که در آیه ی ‪ 30‬سوره ی انبیاء بیان شده است‪ .‬و این‬
‫منجر به ایجاد ‪ 7‬طبقه ی آسمان یم شود (فصلت‪)12/‬‬
‫‪ .3‬فقط در نظر داشته باشید‪ ،‬سوره ی انبیاء کاری به این ترتیب بندی‬
‫ندارد و او در یک ترتیب بندی دیگر جهت فهم ما به صورت کیل یم‬
‫زمی» را از هم جدا نمودیم‪ .‬ویل هفت طبقه ی‬ ‫فرماید «آسمانها» و « ن‬
‫کردی که در آیه ی ‪ 11‬سوره ی فصلت بیان شده‪،‬‬ ‫ن‬ ‫آسمان بعد از مرتب‬
‫ایجاد یم شود‪3.‬‬

‫‪ .4‬اگر برای تان گنگ بود‪ ،‬نتیجه ی موارد ذکر شده این است‪:‬‬
‫زمی بهم پیوسته بودند‪ ،‬سپس آن هسته‪ ،‬شکافته یم‬ ‫آسمان ها و ن‬
‫شود و کائنات پدیدار یم گردد‪ ...‬پس از آن آسمان به صورت دود در یم‬
‫آید‪ ...‬سپس خداوند در آن حالت‪ ،‬به مرتب کردن آن یم پردازد و آسمانها‬
‫پدیدار یم شوند‪ ...‬اینها مراحل ایجاد کائنات هستند‪.‬‬

‫‪« 2‬استوی» به معنای مرتب کردن است‪.‬‬


‫‪ 3‬سماوات (‪ 7‬طبقه ی آسمان) و سماء (آسمان) هیچ تضادی با هم ندارند‪ ،‬چون سماء (آسمان) یک‬
‫ر‬
‫بیشی توضیح‬ ‫مفهوم عام است و در بردارنده ی آسمان ها هم یم باشد (در ادعای تناقض شماره ‪78‬‬
‫داده ایم)‪ .‬لذا ر‬
‫وقن خداوند در سوره ی انبیاء یم فرماید آسمانها را از ن‬
‫زمی جدا کردیم‪ ،‬از زاویه ای دیگر‬
‫به موضع یم نگرد و در آنجا بحث تمام یم شود‪...‬‬
‫و ر‬
‫وقن در سوره ی فصلت یم فرماید سماء را مرتکب کردیم (که منجر به ایجاد سماوات یم شود) زاویه‬
‫بیای دیگر و به صورت ریز تر به موضوع پرداخته است‪ .‬در آیه ی اول‬ ‫ای دیگر است و خداوند با ن‬
‫موضوع به صورت کیل بیان شده و در آیه ی دوم به صورت جزی‪ ...‬الزم به ذکر است‪ ،‬چون این موارد‬
‫با هم قابل جمع هستند(سماء شامل سماوات هم یم شود)‪ ،‬لذا هیچ تضادی ایجاد نیم شود‪..‬‬

‫‪52‬‬
‫تیی شبهه نگاه کنید! مشخص نیست با چه معیاری مرتب کردن‬ ‫‪ .5‬به ر‬
‫را به عنوان چسپاندن دوباره در نظر گرفته است! اصال بحث چسپاندن‬
‫ی آیات فوق وجود ندارد‪.‬‬ ‫ن‬
‫تناقض در ب ن‬ ‫وجود ندارد! و هیچ‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫ی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ب ن‬
‫دارد‪ ،‬که همراه با آیه ی ‪ 30‬سوره ی مبارکه ی انبیاء (که یم فرماید‬
‫زمی به هم چسپیده بودند‪ ،‬بعد از هم جدا شدند)‪ ،‬در آیه‬ ‫آسمان ها و ن‬
‫ای دیگر یم فرمود‪ ...‬ابتدا کائنات پخش و پراکنده بود‪ ،‬سپس آنها را دوباره‬
‫به یکدیگر چسپاند و حیات شکل گرفت‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .13‬انسان از چه ساخته شده بود؟‬

‫شبهه‪:‬‬
‫از لخته خون (سوره ‪ 96‬آیات ‪ )2-1‬آب (سوره ‪ 21‬آیه ‪ ،30‬سوره ‪24‬‬
‫ن‬
‫"چیی مانند سفال" (سوره ‪ 3‬آیه ‪ ،59‬سوره‬ ‫آیه ‪ ،45‬سوره ‪ 25‬آیه ‪)54‬‬
‫‪ 30‬آیه ‪ ،20‬سوره ‪ 35‬آیه ‪.)11‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫‪53‬‬
‫الف)‬
‫لخته خون‪:‬‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ َ ْ َ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ َ ْ ْ َ ر َ َّ‬
‫اقرأ ِباس ِم ربك ال ِذي خلق ﴿‪ ﴾1‬خلق ِاْلنسان ِمن عل ٍق ﴿علق‪﴾2-1/‬‬
‫خون بسته آفرید‪.‬‬
‫بخوان به نام پروردگارت که آفرید‪ )۱( .‬انسان را از ِ‬
‫(‪) ۲‬‬

‫ب)‬
‫آب‪:‬‬
‫َْ‬ ‫َ ْ َْ َ َ َ ْ ً َ َ َ ْ َ ُ‬ ‫أ َول ْم َي َر َّالذ َ‬
‫ين ك َف ُروا أ َّن َّ‬
‫ض كانتا َرتقا ففتقناه َما ۖ َو َج َعلنا‬ ‫ات واِلر‬‫ِ‬
‫الس َم َ‬
‫او‬ ‫ِ‬
‫ُ َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ِم َن ْال َم ِاء ُك َّل ر ْ‬
‫َ‬
‫یح ۖ أفل ُيؤ ِمنون ﴿انبیاء‪﴾30/‬‬ ‫یس ٍء َ ٍّ‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫زمی به هم بسته و پیوسته بودند‬ ‫آیا کافران نیمبینند که آسمانها و ن‬
‫چی زنده را از آب‬ ‫و ما‪ ،‬آن دو را شکافته و از یکدیگر باز کردیم؟ و هر ن‬
‫پدید آوردیم‪ .‬آیا باز ایمان نیمآورند؟‬

‫ج)‬
‫چیی مانند سفال‪:‬‬ ‫ن‬
‫ُ َ ُ َّ َ َ ُ ُ َ َ ُ ُ‬ ‫َّ َ َ َ َ ٰ َ َّ َ َ َ َ َ َ ُ‬
‫اب ثم قال له كن فيكون‬ ‫ِإن مثل ِعيیس ِعند الل ِه كمث ِل آدم ۖ خلقه ِمن تر ٍ‬
‫﴿آل عمران‪﴾59/‬‬
‫[آفرینش] آدم است‬ ‫ثل‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫ِ‬ ‫[آفرینش] عییس نزد خداوند‪ ،‬همچون م ِ‬ ‫ِ‬ ‫ثل‬
‫م ِ‬
‫که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود‪« :‬باش!» پس ی[یدرنگ]‬
‫موجود شد‪.‬‬
‫‪54‬‬
‫د)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬قرآن کریم در آیات نورانیش‪« ،‬مراحل مختلف خلقت انسان» را‬
‫بیان فرموده است‪ ،‬به این صورت که ابتدا از خاک بودیم‪ ،‬این خاک با‬
‫حضت آدم(ع) خلق یم گردد‪ ...‬پس از آن‬ ‫آب ترکیب یم شود‪ ،‬سپس ن‬
‫انسانهای دیگر از نطفه ایجاد یم شوند (نطفه ای که مایع است و آب‬
‫مانند است)‪ ...‬و این نطفه به علقه تبدیل یم شود و‪...‬‬
‫‪ .2‬اینکه شبهه افکن «اول بحث علقه» را مطرح کرده‪ ،‬پس از آن‬
‫«آب» و بعد بحث «خاک»‪ ...‬و ترتیب فوق را بهم زده؛ مشخص یم‬
‫جوی است‪ ...‬وگرنه‪ ،‬اگر از همان ابتدا بحث خاک را‬
‫شود در ری تناقض ی‬
‫مطرح یم کرد‪ ،‬بعد آب و علقه ‪ ...‬احتمال داشت مخاطب زودتر متوجه‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪.‬‬ ‫شود که در ن‬
‫بی آیات‬
‫‪ .3‬ما قبال هم ذکر کرده ایم‪ ،‬بیان سلسه مراتب‪ ،‬به معنای تناقض‬
‫ی‬
‫نیست‪ ...‬آیا اگر شخض داستان زندگ خود را در یک کتاب بنویسد‪ ،‬در‬
‫ابتدای را در فالم مدرسه خوانده ام‪ ،‬در‬
‫ی‬ ‫صفحات اول بگوید من مقطع‬
‫اهنمای و دبیستان را در فالن مکان‪ ...‬و در‬
‫ی‬ ‫اواسط کتاب بگوید مقطع ر‬
‫پایان بنویسد در فالن دانشگاه لیسانس گرفته ام؛ دچار تناقض شده‬
‫است! خی‪...‬‬
‫منطق این شبهه به آن نگاه کنیم‪ ،‬پاسخ بله است‪ ...‬و‬
‫ِ‬ ‫ویل اگر طبق‬
‫ی‬
‫ابتدای بودید‪،‬‬
‫ی‬ ‫شبهه افکن خواهد گفت‪ :‬باالخره شما در طول زندگ‬
‫دبی ن‬
‫ستای یا دانشگایه؟‬

‫‪55‬‬
‫کالم آخر‪:‬‬
‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬
‫دارد‪ ،‬که مراحل خلقت انسانها سلسه مراتب نبود‪ ،‬و فقط یک مرحله‬
‫ن‬
‫مختلف ذکر‬ ‫داشت‪ ...‬سپس قرآن برای آن یک مرحله حالت های‬
‫میکرد‪...‬ویل آیا این گونه است؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .14‬ناقص یا با جزئیات کامل؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫جاهای ادعا میکند که کامل است و تمایم جزئیات را دارا‬ ‫ی‬ ‫قرآن در‬
‫باف نمانده است که در آن نباشد (سوره ‪ 6‬آیه ‪،38‬‬ ‫چی ر‬
‫میباشد و هیچ ن‬
‫چیهای‬‫سوره ‪ 6‬آیه ‪ ،114‬سوره ‪ 12‬آیه ‪ ،11‬سوره ‪ 16‬آیه ‪ 89‬و‪ )...‬اما ن‬
‫بسیاری هستند که قرآن آنها را ناتمام ر‬
‫باف میگذارد‪...‬‬

‫پاسخ‪:‬‬
‫الف)‬
‫َ ُ َ َ َ ْ َّ ُ َ ٌ ْ َ ُ ُ َّ َ َّ ْ َ‬ ‫ََ َ‬ ‫ْ‬ ‫َ َّ ن ْ َ‬ ‫َو َ‬
‫ض وَل ط ِائ ٍر ي ِطی ِبجناحي ِه ِإَل أمم أمثالكم ۚ ما فرطنا‬
‫ِ‬ ‫ر‬ ‫اِل‬ ‫ف‬‫ِی‬ ‫ة‬
‫ٍ‬ ‫اب‬ ‫د‬ ‫ن‬ ‫م‬‫ِ‬ ‫ا‬ ‫م‬
‫رَ ْ ُ َّ ٰ َ ر ْ ُ ْ رَ ُ َ‬ ‫ن ْ َ‬
‫‪/‬‬
‫یس ٍء ۚ ثم ِإیل رب ِهم يحرسون ﴿انعام ‪﴾38‬‬ ‫اب ِمن ی‬ ‫ِ یف ال ِكت ِ‬
‫زمی و هیچ پرندهاى که با دو بال خود‪ ،‬پرواز‬ ‫و هیچ جنبندهاى در ن‬
‫های چون شمایند‪ .‬ما در این‬
‫یمکند‪ ،‬نیست‪ ،‬مگر این که آنها هم امت ی‬
‫‪56‬‬
‫کتاب هیچ ن‬
‫چی را فروگذار نکردیم‪ ،‬سپس همه نزد پروردگارشان گرد‬
‫یمآیند‪.‬‬

‫ب)‬
‫مسائل زیادی در دنیا وجود دارد‪ ...‬که در قرآن مطرح نشده است!‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬چون کامل بودن قرآن در حیطه ی رسالت خودش است (هدایت‬
‫لباسشوی و ‪...‬‬ ‫ن‬
‫ماشی‬ ‫‪،‬‬‫صندیل‬ ‫‪،‬‬‫نت‬ ‫بخیس)‪ ،‬و قرار نیست در مورد ر‬
‫اینی‬ ‫ر‬
‫ی‬
‫نی حرف حرف بزند!‬ ‫ن‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫ستیان توصیه یم شود‪ ،‬در صفحه ی دوم قرآن‪ ،‬این آیه را‬ ‫ن‬ ‫به اسالم‬
‫بخوانند‪:‬‬
‫َ‬ ‫ن‬ ‫ُ ً ِّ ْ ُ َّ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َٰ َ ْ َ ُ َ‬
‫‪/‬‬
‫يه ۛ هدى للمت ِقی ﴿بقره ‪﴾2‬‬ ‫ذ ِ لك ال ِكتاب َل ريب ۛ ِف ِ‬
‫ّ‬
‫«آن کتاب [با عظمت که] در [حقانیت] آن هیچ تردیدى راه ندارد‪،‬‬
‫ن‬
‫پرهیکاران است‪».‬‬ ‫راهنماى‬
‫وقن یم فرماید کامل هستم‪،‬‬‫قرآن کتاب هدایت و راهنمای است‪ ...‬و ر‬
‫ی‬
‫ً‬
‫در زمینه ی کاری خود کامل است‪ .‬و واقعا آنچه برای هدایت دنیوی و‬
‫اخروی انسان ها الزم باشد‪ ،‬در قرآن وجود دارد‪...‬‬
‫‪57‬‬
‫***‬

‫‪ .15‬پرستش یک خدا یا یک خدای دیگر؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫نمییستید‬ ‫به محمد دستور میدهد که به ناباوران بگوید‪ ،‬شما ن‬
‫چیی را ر‬
‫مییستم (سوره ‪ 109‬آیه ‪ .)3‬هرچند سوره های دیگر در قرآن‬ ‫که من ر‬
‫خدای را پرستش‬
‫ی‬ ‫بطور مشخص اشاره میکند که آن ناباوران در واقع‬
‫میکنند که همان هللا است‪.‬‬
‫پاسخ‪:‬‬
‫ناباوران! هللا را پرستش یم کنند! پس چرا اسم شان ناباور شده است!‬
‫شبهه ی خودتان پر از تناقض است‪ ،‬یم خواهید بگویید در قرآن تناقض‬
‫وجود دارد!‬

‫الف)‬
‫‪/‬‬ ‫ََ ُْ َ ُ َ َ ُُْ‬
‫وَل أنتم ع ِابدون ما أعبد ﴿کافرون ‪﴾3‬‬
‫و شما پرستندهى آنچه من یمپرستم‪ ،‬نیستید‪.‬‬

‫ب)‬
‫در این قسمت شبهه افکن آیه ای ذکر نکرده و ر‬
‫حن سخنش متناقض‬
‫است ویل فرض یم کنیم منظورش این آیه است‪:‬‬

‫‪58‬‬
‫َ ْ َ ْ َ َ ُ ُ َّ َّ‬
‫الل ُه ۚ ُق ْل أ َف َرأ ْي ُتم ماَّ‬ ‫الس َم َ‬‫ی َسأ ْل َت ُهم َّم ْن َخل َق َّ‬‫َول ِ ن‬
‫ات واِلرض ليقولن‬ ‫ِ‬ ‫او‬
‫َ‬ ‫ات نُ ر‬ ‫َ ُ‬ ‫ض َه ْل ُه َّ‬ ‫َّ ْ َ َ ن َ َّ ُ نُ‬ ‫ُ‬ ‫َْ ُ َ‬
‫ضه أ ْو أ َراد ِ ن یی‬
‫ِ‬ ‫ف‬ ‫اش‬
‫ِ‬ ‫ك‬ ‫ن‬ ‫ٍّ‬ ‫ب‬
‫ِ‬ ‫ه‬ ‫الل‬ ‫ی‬ ‫ی‬ ‫ِ‬ ‫اد‬
‫ر‬ ‫أ‬ ‫ن‬ ‫إ‬‫ِ‬ ‫ه‬
‫ِ‬ ‫الل‬ ‫ون‬
‫ِ‬ ‫د‬ ‫ن‬ ‫م‬‫تدع ِ‬
‫ون‬
‫َ َّ ْ َ ِّ ُ َ‬ ‫ُ ْ َ ْ َ َّ ُ‬ ‫ُ َ ْ َ‬ ‫ْ َ َ ْ ُ َّ ُ ْ‬
‫ن الل ه ۖ َعل ْي ِه َيت َوك ُل ال ُمت َوكلون‬ ‫ِب َرحم ٍة هل هن مم ِسكات رحم ِت ِه ۚ قل حس ِ یی‬
‫﴿زمر‪﴾38/‬‬
‫ً‬ ‫مرسکان] ربییس‪« :‬چه کیس آسمانها و ن‬ ‫و اگر [از ر‬
‫زمی را آفرید؟» قطعا‬
‫خواهند گفت‪« :‬خدا!» بگو‪« :‬پس آیا در آنچه جز خدا یمخوانید‪ ،‬نظر‬
‫و اندیشه کردهاید؟! اگر خداوند برای من ن‬
‫زیای را اراده کند‪ ،‬آیا این بتها‬
‫یمتوانند آن زیان را برطرف کنند؟ یا [اگر] خداوند براى من لطف و‬
‫رحمن را بخواهد‪ ،‬آیا آنها یمتوانند مانع آن رحمت شوند؟» بگو‪:‬‬ ‫ر‬
‫«خداوند براى من ن‬
‫کاف است‪ .‬اهل توکل تنها بر او توکل یمکنند‪».‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫پیامی(ص) یم فرماید‪ ،‬به‬
‫ی‬ ‫‪ .1‬در آیه ی قسمت «الف»‪ ،‬خداوند به‬
‫ر‬
‫مرسکان بگو‪ ،‬آنچه من یم پرستم شما نیم پرستید‪.‬‬
‫مرسکان خدای‬ ‫نی‪ ،‬شبهه افکن مدیع شده ر‬ ‫‪ .2‬در قسمت «ب» ن‬
‫پیامی(ص) را پرستش کرده اند‪ ...‬در حایل که اینطور نیست‪ ،‬در این آیه‬‫ی‬
‫اعیاف آنها به «خالقیت خدا» است‪ ...‬نه پرستش برای او‪ ،‬چون‬ ‫بحث ر‬
‫خدای یم دانستند و برایشان عبادت یم‬‫ی‬ ‫آنها بت ها را دارای قدرت‬
‫کردند‪...‬‬
‫خدای که ررسیک داشته‬
‫ی‬ ‫‪ .4‬ویل اگر این نکته را هم در نظر نگییم‪...‬‬
‫باشد! و برای مدیریت جهان! به چوب ها و سنگ ها نیازمند باشد‬

‫‪59‬‬
‫پیامی(ص) است‪ ...‬خداوند متعال‪ ،‬احد(یکتا) است‪...‬‬
‫ی‬ ‫کجایش خدای‬
‫های ررسیکش باشند‪ ...‬لذا هیچ‬
‫صمد(ی نیاز) است‪ ...‬نه اینکه بت ی‬
‫ی‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫ی‬ ‫دارد‪ ،‬که ر‬
‫مرسکان هم موحد یم بودند‪ ،‬هللا متعال را به یگانیک قبول داشتند‬
‫و رساغ بت ها نیم رفتند آن موقع آیه ی ‪ 3‬سوره ی مبارکه ی کافرون با‬
‫این مطلب تناقض پیدا یم کرد‪ ...‬ویل آیا این گونه است؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .16‬شفاعت کردن یا شفاعت نکردن‪ ،‬مسئله این است!‬


‫شبهه‪:‬‬
‫ر‬
‫شفاعن وجود خواهد داشت یا‬ ‫قرآن در مورد اینکه آیا در روز آخرت‬
‫نه دچار تناقض میشود‪ ،‬در آیات (سوره ‪ 2‬آیه ‪ ،123-122‬سوره ‪254‬‬
‫ر‬
‫شفاعن وجود ندارد و‬ ‫آیه ‪ ،51-6‬سوره ‪ 82‬آیات ‪ 19-18‬و‪ )...‬میگویند‬
‫آیات (سوره ‪ 53‬آیه ‪ ،26‬سوره ‪ 43‬آیه ‪ ،86‬سوره ‪ 34‬آیه ‪ ،23‬سوره ‪20‬‬
‫آیه ‪ )109‬و البته هر دو این پاسخ ها را میتوان با احادیث مختلف‬
‫ن‬
‫پشتیبای کرد‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫‪60‬‬
‫الف)‬
‫ر َ َّ ْ ُ ُ‬ ‫ُ‬ ‫ْ ُ‬ ‫ْ َ ر َ َّ‬ ‫َ َن ْ َ َ ُْ‬
‫ن ال ِ ر ین أن َع ْمت َعل ْيك ْم َوأ ن یی فضلتك ْم َعیل‬ ‫ی‬ ‫ِ‬ ‫م‬ ‫ع‬ ‫ن‬
‫ِ‬ ‫وا‬‫ر‬ ‫ُ‬ ‫ك‬‫يا ب ِ ین ِإرس ِائيل اذ‬
‫ْ‬ ‫َ ً َ ْ‬ ‫َ ْ ٌ َ َّ ْ‬ ‫ی ﴿‪َ ﴾122‬و َّات ُقوا َي ْو ًما ََّل َت ْ‬ ‫ْال َعالم نَ‬
‫س ش ْيئا َوَل ُيق َب ُل ِمن َها‬‫ٍ‬ ‫ف‬ ‫ن‬ ‫ن‬ ‫ع‬ ‫س‬ ‫ف‬ ‫ن‬ ‫ي‬‫ز‬‫ِ‬ ‫ج‬ ‫ِ‬
‫َ ْ ٌ ََ َ َ َُ َ َ ٌَ ََ ُ ْ ُ َ ُ َ‬
‫عدل وَل تنفعها شفاعة وَل هم ينضون ﴿بقره‪﴾123-122/‬‬
‫اى نبنارسائیل! نعمت مرا که به شما ارز نای داشتم و شما را بر جهانیان‬
‫چیى‬ ‫برترى بخشیدم‪ ،‬یاد کنید‪ )۱۲۲( .‬و ربیسید از روزى که هیچکس ن‬
‫عوض از او قبول‬ ‫ن‬ ‫[از عذاب خدا] را از دیگرى دفع نیمکند و هیچگونه‬
‫شفاعن‪ ،‬او را سود ندهد و [از جانب هیچ کیس] یارى‬ ‫ر‬ ‫نیمگردد و هیچ‬
‫نیمشود‪)۱۲۳( .‬‬

‫ب)‬
‫ََْ َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ ُ ْ ن َ َ َ ُ ُ ْ َ ْ ً َّ‬ ‫ن َّ َ َ‬ ‫َ ر َّ‬
‫ات َل تغ ِ ین شفاعتهم شيئا ِإَل ِمن بع ِد أن يأذن‬ ‫وكم من مل ٍك ِ یف السماو ِ‬
‫‪/‬‬ ‫ٰ‬ ‫َّ ُ َ َ َ ُ َ َ ْ نَ‬
‫الل ه ِلمن يشاء ويرض ﴿نجم ‪﴾26‬‬
‫فرشتگای که در آسمانها هستند‪[ ،‬ویل] شفاعت آنان‬ ‫ن‬ ‫و چه بسا‬
‫سودى ندارد‪ ،‬مگر پس از آن که خداوند براى هر که بخواهد و بپسندد‪،‬‬
‫اجازه شفاعت دهد‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬

‫‪61‬‬
‫‪ .1‬خوب معلوم است‪ ،‬بدون اجازه ی خداوند هیچ شفاعت گری‬
‫وجود نخوهد داشت‪ ،‬اما اگر خداوند اجازه دهد شفاعت خواهد شد‪.‬‬
‫‪ .2‬پس فرق ن‬
‫بی این دو آیه‪« ،‬در صدور اجازه» یا «عدم صدور اجازه»‬
‫توسط خداوند متعال برای شفاعت گریست‪.‬‬
‫‪ .3‬لذا آیه ی قسمت «ب»‪ ،‬تایید کننده و تکمیل کننده ی آیه ی‬
‫قسمت «الف» است‪ ،‬نه اینکه ضد آن باشد‪ ...‬آن «قید اجازه ای» که‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد!‬ ‫آیه ذکر شده‪ ،‬کلید حل شبهه ی شماست و هیچ‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫فعل اجازه دادن سخن نیم گفت و همراه با اینکه‪،‬‬
‫دارد‪ ،‬که خداوند از آن ِ‬
‫در یک آیه یم فرمود در قیامت شفاعت وجود دارد‪ ،‬در آیه ی دیگر یم‬
‫فرمود وجود ندارد‪ ...‬ویل آیا این گونه است؟ خی‪....‬‬
‫***‬

‫‪ .17‬اهلل و تخت او کجاست؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫عی‬ ‫ر‬
‫نزدیکی است (سوره ‪ 50‬آیه ‪ )16‬و در ن‬ ‫هللا از رگ گردن به انسان‬
‫حال او بر روی تختش نشسته است (سوره ‪ 57‬آیه ‪ )4‬ر‬
‫تخن که روی آب‬
‫عی حال بقدری دور است که‬ ‫بنا شده است (سوره ‪ 11‬آیه ‪ )7‬و در ن‬

‫‪62‬‬
‫رسیدن به او ن‬
‫بی ‪ 1000‬و ‪ 50000‬سال طول میکشد (سوره ‪ 32‬آیه ‪،5‬‬
‫سوره ‪ 70‬آیه ‪)4‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ر‬
‫نزدیکی‪:‬‬ ‫از رگ گردن به انسان‬
‫ْ‬ ‫َْ ُ َ‬ ‫َ َ ْ َ َْ ْ َ َ‬
‫ان َو َن ْعل ُم َما ُت َو ْسو ُ‬
‫س ِب ِه نف ُسه َون ْح ُن أق َر ُب ِإل ْي ِه ِم ْن‬ ‫ِ‬ ‫ولقد خلقنا ِاْلنس‬
‫يد ﴿ق‪﴾16/‬‬ ‫ر‬ ‫و‬‫َح ْبل ْال َ‬
‫ِ ِ‬ ‫ِ‬
‫«ما انسان را آفريدهايم و ییمدانيم كه به خاطرش چه ییمگذرد و چه‬
‫انديشهاي در رس دارد‪ ،‬و ما از شاهرگ گردن بدو نزديكتريم‪».‬‬

‫ب)‬
‫گرفی روی عرش‪:‬‬ ‫قرار ر ن‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ ْ َ ْ َ ن َّ َّ ُ َّ ْ َ َ َ ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َ َ‬ ‫ُ َ َّ‬
‫ش‬ ‫ات واِلرض ِ یف ِست ِة أي ٍام ثم استوى عیل العر ِ‬ ‫هو ال ِذي خلق السماو ِ‬
‫اِل ْرض َو َما َي ْخ ُر ُج م ْن َها َو َما َي ن نی ُل م َن َّ‬
‫الس َماء َو َما َي ْع ُر ُج فيهاَ‬ ‫َْ ُ َ َ ُ ن َْ‬
‫ِ‬ ‫ِ ِ‬
‫ُ‬
‫ِ‬
‫َ‬ ‫يعلم ما ُي ِلج ِ یف ُ ِ‬
‫َ‬ ‫َو ُه َو َم َعك ْم أ ْي َن َما ك ُنت ْم َو َّ ُ‬
‫اَّلل ِب َما ت ْع َملون َب ِص ٌی ﴿حدید‪﴾4/‬‬
‫زمی را در شش دوره آفريد و سپس بر تخت‬ ‫«او است كه آسمانها و ن‬
‫زمی نازل و از‬ ‫چی به ن‬ ‫(فرمانروای كائنات ) قرار گرفت‪ .‬و او یمداند چه ن‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫پائی ییمآيد و بدان باال ییمرود‪ .‬و‬ ‫ن‬ ‫چی از آسمان‬ ‫آن خارج یمشود‪ ،‬و چه ن‬
‫ی‬

‫‪63‬‬
‫او در هر كجا كه باشيد‪ ،‬با شما است‪ .‬و خدا یمبيند هر ن‬
‫چیي را كه‬ ‫ی‬
‫ییمكنيد‪».‬‬

‫ج)‬
‫عرش بر آب قرار داشت‪:‬‬
‫ْ‬ ‫ُ ُ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َ َ‬ ‫َو ُه َو َّالذي َخلق َّ‬
‫ض ِ ن یف ِست ِة أ َّي ٍام َوكان َع ْرشه َعیل ال َماء‬‫اِل ْر َ‬‫ات و‬
‫ِ‬
‫الس َم َ‬
‫او‬ ‫ِ‬
‫َ ْ ُ َ ُ ْ ُّ ُ ْ ْ َ ُ َ َ ً‬
‫ِليبلوكم أيكم أحسن عمل ﴿هود‪﴾7/‬‬
‫زمی را در شش روز [و دوران] آفرید و‬ ‫او کیس است که آسمانها و ن‬
‫عرش او بر آب قرار داشت‪ ،‬تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید‪.‬‬
‫و اگر بگو یی که‪« :‬شما پس از مرگ زنده خواهید شد‪ ».‬کافران خواهند‬
‫گفت‪« :‬این سحرى آشکار است!»‬

‫د)‬
‫طبق سخن شبهه افکن‪ :‬رسیدن به او ‪ 10‬هزار سال طول یم کشد‪:‬‬
‫ان م ْق َد ُارهُ‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫َْ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َُ رُ َْ‬
‫ض ثم يعرج ِإلي ِه ِ یف يو ٍم ك ِ‬ ‫ْ « يدبر اِل َمر ِمن السم ِاء ِإیل اِلر ِ‬
‫ُّ َ‬ ‫َ َ‬
‫ف َسن ٍة رم َّما ت ُعدون » ﴿سجده‪﴾5/‬‬ ‫أل‬
‫زمی‪ ،‬زير پوشش‬ ‫هسن را) از آسمان گرفته تا ن‬ ‫ر‬ ‫«خداوند (تمام عالم‬
‫ی‬
‫مدبري در اين جهان وجود ندارد)‪.‬‬ ‫تدبی خود قرار داده است‪( ،‬و جز او ر‬
‫سالهای است كه‬
‫ی‬ ‫سپس تدبی امور در روزي كه اندازه آن هزار سال از‬
‫شما ییمشماريد‪ ،‬به سوي او باز ییمگردد‪».‬‬

‫‪64‬‬
‫ر)‬
‫طبق سخن شبهه افکن‪ :‬رسیدن نزد او ‪ 50‬هزار سال طول یم کشد‪:‬‬
‫َ ْ َ ُ ُ َ ْ نَ ْ َ َ‬
‫ف َسن ٍة »‬ ‫وح ِإل ْي ِه ِ ن یف َي ْو ٍم كان ِمقداره خم ِسی أل‬ ‫« َت ْع ُر ُج ْال َم َل ِئك ُة َو ُّ‬
‫الر ُ‬
‫﴿معارج‪﴾5/‬‬
‫ّ‬
‫جیئيل به سوي او (پر ییمكشند و) باال ییمروند در مد ر یی‬ ‫«فرشتگان و ی‬
‫(معمویل براي انسانها) طول ییمكشد‪» .‬‬ ‫ی‬ ‫كه پنجاه هزار سال‬

‫ز)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬آیه ی اول (بحث نزدیک تر بودن از رگ گردن)‪ ،‬به معنای تسلط‬
‫حداکیی خداوند بر ماست‪ ،‬نه اینکه خداوند در گردن ما باشد! به‬ ‫ر‬
‫مضمون آیه نگاه کنید!‬
‫ی علمای جهان‬ ‫ن‬
‫اختالف در ب ن‬ ‫‪ .2‬قرار ر ن‬
‫گرفی بر روی عرش یک موضوع‬
‫اسالم است‪ ،‬عده ای یم گویند خداوند به صورت علو ر‬
‫(ذای نه حیس)‬
‫روی ر‬
‫عریس که ما از کیفیات آن یی آگاهیم قرار گرفته است‪ ،‬و دسته ی‬
‫دیگر یم گویند این به معنای قدرت‪ ،‬تدبی و احاطه ی خداوند است‪...‬‬
‫بیشی این موضوع از حوصله ی پاسخ ما خارج است‪ ،‬ویل با‬ ‫ر‬ ‫برریس‬
‫پذیرش هر کدام‪ ،‬شبهه ی شخص تناقض جو رد یم شود‪:‬‬
‫‪-‬اگر خدا به صورت علو بر روی عرش قرار گرفته باشد‪ ،‬موارد دیگری‬
‫که شبهه افکن (به عنوان تناقض با آن) ذکر کرده است هیچ مشکیل‬
‫برای آن ایجاد نیم کنند‪.‬‬

‫‪65‬‬
‫‪-‬و اگر تاویل آن را بپذیریم(و بگوییم منظور تدبی و قدرت است)‪ ،‬باز‬
‫ن‬
‫تعیی نشده تا شبهه افکن‬ ‫شبهه برطرف یم شود و ن‬
‫مکای برای خداوند‬
‫ادعا کند‪ ،‬تناقض ایجاد کرده است‪.‬‬
‫گرفی عرش بر روی آب‪ ،‬طبق توضیح شماره ی ‪ 2‬پاسخ داده‬ ‫‪ .3‬قرار ر ن‬
‫یم شود‪:‬‬
‫‪-‬اگر تفسی اول را بپذیریم (قرار ر ن‬
‫گرفی خداوند بر ر‬
‫عریس که کیفیاتش‬
‫را نیم دانیم)‪ ،‬خوب‪ ،‬این عرش هم بر روی آب قرار داشته است‪ ...‬چه‬
‫اشکایل دارد!‬
‫‪-‬اگر تفسی دوم را بپذیریم‪ ،‬علمای این طیف یم فرمایند‪ ،‬منظور این‬
‫است کائنات قبال به صورت آب بوده‪ ،‬و تدبیات خداوند روی آن اجرا‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد!‬ ‫شده است‪ ...‬باز هم‬
‫‪-‬اما مشخص نیست‪ ،‬شبهه افکن این آیه را چرا ذکر کرده است! چون‬
‫شبهه ای که طرایح کرده‪ ،‬در مورد جایگاه خداوند است نه عرشش‪ ...‬و‬
‫چون در آیه ی قبل در مورد جایگاه خدا بر روی عرش سخن گفته بود‪،‬‬
‫ن‬
‫تناقض برای‬ ‫دلییل ندارد‪ ،‬در اینجا جایگاه عرش خدا را به عنوان رقیب و‬
‫جایگاه خدا بر روی عرش بیاورد!‬
‫ً‬
‫‪ .4‬آیه ی چهارم و پنج را قبال توضیح داده ایم و گفتیم‪ ،‬مواردی که‬
‫عروج یم گیند با هم تفاوت دارند‪ ...‬اویل تدبی امور است‪ ...‬که در یک‬
‫دنیای یم شود ‪ 10‬هزار‬ ‫زبان‬ ‫به‬ ‫که‬ ‫ای‬ ‫بازه‬ ‫‪...‬‬‫رسد‬ ‫یم‬ ‫خدا‬ ‫به‬ ‫بازه ی ن‬
‫زمای‬
‫ی‬
‫ن‬
‫سال و دیگری‪ ،‬بحث عروج مالیکه است که در یک بازه ی زمای باال یم‬
‫روند‪ ،‬بازه ای که نزد ما مردم دنیا ‪ 50‬هزار سال است‪...‬‬
‫‪-‬لذا در اینجا از جایگایه که «تدبیات» و «فرشتگان» به سوی آن یم‬
‫سخن گفته نشده است! (که شبهه افکن آن را تناقض دانسته‬ ‫ن‬ ‫روند‪،‬‬
‫‪66‬‬
‫ی‬
‫است!) بلکه «چگونیک رسیدن» به آن را برای دو کار متفاوت ذکر کرده‬
‫است‪ ...‬و دلییل برای ذکر این دو آیه هم وجود ندارد!‬
‫بی این آیات وجود ندارد‪...‬‬ ‫ن‬
‫تناقض در ن‬ ‫‪ .5‬واقعا هیچ‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬
‫جای یم فرمود محل استقرار من‬
‫دارد‪ ،‬که براساس گمان آنها خداوند در ی‬
‫جای دیگر یم فرمود‪ ،‬محل استقرار من داخل گردن‬
‫فالن مکان است و در ی‬
‫چنی است؟ خی‪...‬‬‫ن‬ ‫انسان هاست! ویل آیا‬
‫***‬

‫‪ .18‬ریشه بیچارگی ما کجاست؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫آیا ررس و مصیبت از طرف شیطان است (سوره ‪ 38‬آیه ‪ )41‬؟ از خود‬
‫ماست (سوره ‪ 4‬آیه ‪ )79‬؟ یا از طرف هللا (سوره ‪ 4‬آیه ‪ )78‬؟‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬

‫‪67‬‬
‫َ ََ‬ ‫الش ْي َطا ُن ب ُن ْ‬
‫َّ‬ ‫ُ ر‬ ‫َ ْ ُ ْ َ ْ َ َ ُّ َ ْ َ َ‬
‫اب‬
‫ٍ‬ ‫ذ‬ ‫ع‬ ‫و‬ ‫ب‬‫ٍ‬ ‫ص‬ ‫ِ‬
‫َم َّس ِ ن َ‬
‫ن‬‫ی‬ ‫وب ِإذ نادى َرَّبه أ ن یی‬‫واذكر عبدنا أي‬
‫﴿ص‪﴾41/‬‬
‫و بندهى ما ایوب را یاد کن‪ ،‬آنگاه که پروردگارش را ندا داد‪:‬‬
‫«[پروردگارا!] شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است!»‬

‫ب)‬
‫َّ ْ َ‬ ‫َ َ‬ ‫َ‬ ‫َّ َ َ َ ْ َ َ َ َ َ ّ‬
‫اَّلل َو َما أ َص َابك ِمن َس ريئ ٍة ف ِمن نف ِسك‬
‫«ما أصابك ِمن حسن ٍة ف ِمن ِ‬
‫ً‬ ‫ّ َ‬ ‫َ ُ ً َ نَ‬ ‫َ ْ َ ْ َ َ َّ‬
‫اَّلل ش ِهيدا » ﴿نساء‪﴾79/‬‬ ‫ب‬
‫ِ ِ‬ ‫ف‬ ‫ك‬‫و‬ ‫وال‬‫س‬‫ر‬ ‫اس‬ ‫وأرسلناك ِل ِ‬
‫لن‬
‫خوی (از قبيل‪ :‬رفاه و نعمت و عافيت‬ ‫پيغمی!) آنچه از خی و ی ی‬ ‫ی‬ ‫«(اي‬
‫و سالمت) به تو ییمرسد‪ ،‬از (فضل) خدا (بر تو) است؛ و آنچه بال و بدي‬
‫سخن و بيماري و درد و رنج) به تو ییمرسد از خود تو است (و‬ ‫ر‬ ‫(از قبيل‪:‬‬
‫ی‬
‫گنایه است كه مرتكب شدهاي)‪ .‬ما شما را به عنوان‬ ‫ی‬ ‫به سبب قصور و‬
‫كاف است كه خداوند‬ ‫پيغمیي براي (هدايت همه) مردم فرستادهايم‪ ،‬و ن‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫گواه (بر تبليغ تو و پذيرش يا عدم پذيرش آنان) باشد‪».‬‬

‫ج)‬
‫كك ُم ْال َم ْو ُت َول ْو ُك ُنت ْم نف ُب ُروج ُّم َش َّي َدة َوإن ُتص ْب ُهمْ‬
‫ْ َ َ َ ُ ُ ْ ُ ْ ُّ‬
‫«أينما تكونوا يد ِر‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٍ‬ ‫ٍ‬ ‫ی‬ ‫ِ‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫ٌ‬
‫ُْ ْ َ رَ َ ُ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ّ‬ ‫ْ‬ ‫َ َ ٌَ َُ ُ ْ َ‬
‫ندك‬ ‫اَّلل و ِإن ت ِصبهم سيئة يقولوا ه ِذ ِه ِمن ِع ِ‬ ‫ند ِ‬ ‫حسنة يقولوا ه ِذ ِه ِمن ِع ِ‬
‫َ َ ُ َ َْ َُ َ َ ً‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ّ َ َ َ ُ‬ ‫ْ‬ ‫ر‬ ‫ى‬ ‫ُ ْ ُ‬
‫اَّلل فما ِلهؤالء القو ِم ال يكادون يفقهون ح ِديثا »‬ ‫ند ِ‬ ‫قل كل من ِع ِ‬
‫﴿نساء‪﴾78/‬‬
‫«هركجا باشيد‪ ،‬مرگ شما را در ییميابد‪ ،‬اگرچه در برجهاي محكم و‬
‫استوار جايگزين باشيد‪( .‬اين ترسويان منافق) اگر خی و ی ی‬
‫خوی (از قبيل‬
‫‪68‬‬
‫پیوزي و غنيمت) بديشان رسد‪ ،‬ییمگويند‪ :‬اين از سوي خدا است؛ و اگر‬
‫خشكسایل و شكست) بديشان رسد‪ ،‬ییمگويند‪:‬‬ ‫ر‬
‫مصيبن (از قبيل‬ ‫بدي و‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫نامبارگ) تو است! (بدانان) بگو ‪ :‬همه (آنچه از ی ی‬
‫خوی و‬ ‫ی‬ ‫اين از (شوم و‬
‫تعایل و‬
‫بدي به شما ی ّیمرسد) از سوي خدا است (و برابر قضا و قدر حق ی‬
‫بر پايه نظام علت و معلول انجام ییمپذيرد)‪ .‬اين مردمان را چه شده است‬
‫نیمشود؟)‪».‬‬
‫نیمفهمند (و منطق رسشان ی‬ ‫كه سخن ی‬

‫د)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫ن‬
‫«قوانی حاکم بر‬ ‫‪ .1‬این یک قاعده ی کیل است که خداوند متعال‬
‫تعیی کرده است‪ ،‬و ما خودمان تصمیم یم گییم در جهان‬ ‫ن‬ ‫جهان» را‬
‫ن‬
‫تعیی‬ ‫اسباب‪ ،‬نییک ها را بدست بیاوریم یا بدی ها را‪ ...‬مثال خداوند‬
‫«سم مهلک»‪ ،‬کشنده باشد‪ ...‬و خوردن یک‬ ‫ر‬ ‫فرموده‪ ،‬خوردن یک لیوان‬
‫«لیوان آب گوارا» مایه ی خی و رحمت‪ .‬حال ما خودمان تصمیم یم‬
‫گییم‪ ،‬آب بخوریم یا سم‪...‬‬
‫‪ .2‬اگر سم خوردیم‪ ،‬و نضری به بدن ما وارد شد‪:‬‬
‫‪ -‬امر خدا بوده است‪ ،‬از این جهت که این «قانون» را هللا متعال‪،‬‬
‫تنظیم فرموده است (مضمون آیه ی قسمت «ج»)‬
‫‪ -‬و در همان حال «خواست خودمان» هم بوده است‪ ،‬چون خودمان‬
‫خواسته ایم از این قسمت قانون خدا استفاده کنیم‪( .‬مضمون آیه ی‬
‫قسمت «ب»)‬

‫‪69‬‬
‫‪ .3‬چرا در آیه ی قسمت «ب» فرموده‪ ،‬نییک از طرف خداست؟ اما‬
‫بدی از طرف خودمان؟‬
‫وهللا اعلم‪ ،‬چون خداوند خی خواه ما است و در هر حال‪ ،‬میخواهد‬
‫خوشبخت شویم‪ ...‬لذا به صورت عمویم و فراگی ی‬
‫خوی ها را به ما اعطا‬
‫بی‪ ،‬عده ای با رفتارهای نادرست‪ ،‬مجرای دریافت‬ ‫یم کند‪ ...‬اما در این ن‬
‫خوی ها را مسدود یم کنند و ررسوع یم کنند به جذب بدی ها‪ ...‬لذا‬ ‫ی‬
‫خوی ها از هللا متعال‪ ،‬برجای خود قرار دارد و مجرای‬‫مجرای دریافت ی‬
‫دریافت بدی ها توسط اعمال خودمان ایجاد یم گردد‪.‬‬
‫حضت ایوب (ع) که فرمود خداوندا شیطان مرا به رنج‬ ‫‪ .4‬اما داستان ن‬
‫و عذاب انداخته است‪ ،‬موضوع دیگری است و شبهه افکن بخاطر گمان‬
‫نادرست خود آن را در کنار این آیات درج نموده است‪.‬‬
‫احن خود را به شیطان نسبت‬‫حضت ایوب (ع) عذاب و نار ر‬ ‫‪ -‬چرا ن‬
‫داد؟‬
‫ر‬
‫متفاوی دارند‪ ،‬ییک از آراء یم گوید "بخاطر‬ ‫‪-‬مفرسان دیدگاه های‬
‫های بود که او را آزار یم داد"(تفسی کبی‪ /‬نف ظالل القرآن‪/‬‬ ‫وسوسه ی‬
‫کشاف)‪( ،‬به این صورت که شیطان به او یم گفت‪ :‬خداوند تو را فراموش‬
‫کرده است‪ ...‬یا نزد اطرافیان ایوب (ع) یم رفت و آنها را وسوسه یم کرد‬
‫که از او فاصله بگیند‪)...‬یک رای دیگر یم گوید‪" ،‬بخاطر ادب در مقابل‬
‫خداوند این را فرمود و گفت از جانب شیطان است‪( "...‬تفسی نور‪/‬‬
‫صفوت التفاسی‪/‬کشاف‪/‬کشاف هر دو رای را ذکر کرده) و آرای دیگر‪...‬‬
‫ویل این دو مشهور ترین رای ها هستند (و هللا اعلم)‬
‫حن‬ ‫تناقض با توضیحات گذشته ندارد‪ ،‬ر‬ ‫ن‬ ‫‪-‬در هر صورت‪ ،‬این آیه هیچ‬
‫ن‬
‫چنی‬ ‫مصیبن ایجاد کرد‪ ،‬خداوند خود‬‫ر‬ ‫اگر ررساییط پیش آمد و شیطان‬

‫‪70‬‬
‫ن‬
‫چنی‬ ‫ن‬
‫تعیی فرموده و اجازه داده جهت آزمایش و ابتالی بندگانش‬ ‫ن‬
‫قانوی‬
‫کاری انجام شود‪...‬‬
‫‪-‬در اینجا ممکن است سوایل پیش بیاید‪ :‬آزمایش های خداوند در حق‬
‫بندگان‪ ،‬نییک هستند یا بدی؟‬
‫پاسخ‪:‬‬
‫نییک هستند چون «هر کس در حد توان خودش آزمایش یم شود» و‬
‫این آزمایش ها؛ وهللا اعلم جهت «ارتقاء درجه اشخاص» و «تثبیت‬
‫ایمان» آنها صورت یم پذیرد‪ ...‬اگر خداوند قصد بدی داشت‪ ،‬آزمایش‬
‫های انجام میداد «ماورای توان افراد» و «قصدش آزار دادن یم بود» نه‬
‫ی‬
‫امور خیی که بیان شد‪...‬‬
‫بی آیات ذکر شده وجود ندارد و شبهه افکن‬ ‫ن‬
‫تناقض در ن‬ ‫‪ .5‬پس هیچ‬
‫در اشتباه است‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫قوانی جهان را وضع نیم کرد و امور رای که پیش یم آمد‪،‬‬
‫ن‬ ‫دارد‪ ،‬که خداوند‬
‫مستقل از ایشان یم بود‪ ...‬آن موقع اگر یک آیه یم فرمود امور از جانب‬
‫خداست و آیه ی دیگر یم فرمود از جانب خود انسانهاست‪ ،‬تناقض‬
‫ایجاد میشد‪ ...‬ویل آیا این گونه است؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪71‬‬
‫‪ .19‬رحمت اهلل چقدراست؟‬
‫شبهه‪:‬‬

‫هللا رحمت را بر خود مقرر کرده است (سورهی ‪ 6‬آیهی ‪ )12‬هر‬


‫چند ن‬
‫بعض از اشخاص را هر چند که یمتواند‪ ،‬هدایت نیمکند (سورهی‬
‫‪ 6‬آیهی ‪ ،35‬سورهی ‪ 14‬آیهی ‪)4‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َّ ْ َ َ‬ ‫ُ ّ َ َ َ َْ‬ ‫ْ‬ ‫َ َ‬ ‫« ُقل ِّل َمن َّما نف َّ‬
‫الس َم َ‬
‫َّلل كتب عیل نف ِس ِه الرحمة‬
‫ض قل ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ر‬ ‫اِل‬‫و‬ ‫ات‬ ‫ِ‬ ‫او‬ ‫ِی‬
‫َّ َ َ ُ ْ ُ َ ُ ْ َ ُ ْ َ‬ ‫ْ‬
‫ل َي ْج َم َع َّن ُك ْم إیل َي ْوم الق َي َامة ال َرْي َ‬
‫َ‬
‫يه ال ِذين خ ِرسوا أنفسهم فهم ال‬ ‫ِ ِ‬ ‫ف‬ ‫ب‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ِ‬
‫ْ ُ َ‬
‫ُيؤ ِمنون » ﴿ انعام‪﴾12/‬‬
‫زمی است‪ ،‬براى کیست؟ بگو‪« :‬براى‬ ‫ن‬ ‫بگو‪ :‬آنچه در آسمانها و‬
‫ً‬ ‫خداوند است که بر خود‪ ،‬رحمت را ّ‬
‫مقرر کرده است‪ ».‬او قطعا شما را‬
‫کسای که خود را‬‫ن‬ ‫در روز قیامت که شیک در آن نیست جمع خواهد کرد‪.‬‬
‫باختند‪ ،‬همانان ایمان نیمآورند‪.‬‬

‫ب)‬
‫َ‬ ‫ی ل ُه ْم َف ُيض ُّل ّ ُ‬
‫اَّلل َمن َيش ُاء‬ ‫«و َما أ ْر َس ْل َنا من َّر ُسول إ َّال بل َسان َق ْومه ل ُي َب ر نَ‬
‫َ‬
‫ِ‬ ‫ٍ ِ ِِ ِ ِ ِ ِ‬ ‫ِ‬
‫يم » ﴿ابراهیم‪﴾4/‬‬ ‫َو َي ْهدي َمن َي َش ُاء َو ُه َو ْال َعز ُيز ْال َحك ُ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬

‫‪72‬‬
‫پیامیى را نفرستادیم مگر به زبان قومش‪ ،‬تا [بتواند پیام خدا‬
‫ی‬ ‫و هیچ‬
‫را] براى مردم بیان کند‪ .‬پس خداوند هر که را بخواهد [و ن‬
‫رساوار بداند‪]،‬‬
‫گمراه یمکند و هر که را بخواهد [و شایسته بداند‪ ]،‬هدایت یمنماید‪ .‬و‬
‫اوست عزیز و حکیم‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬به این مثال توجه نمایید‪:‬‬
‫رسعن بسیار بسیار‬ ‫ر‬ ‫ماشی بزرگ از یک کوچه رد یم شود‪ ،‬با‬‫ن‬ ‫سه‬
‫آرام‪ ....‬یک کامیون حاوی غذاهای خوشمزه است‪ ،‬دیگری حاوی یک‬
‫تانکر آب گوارا است و سویم حاوی انواع میوه های تازه است‪ ...‬عده ای‬
‫از اهایل کوچه از خانه بیون یم آیند و سهم خود را دریافت یم کنند‪...‬‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫‪...‬‬
‫اما عده ای عیل رغم تشنیک و گرسنیک بیون نیم آیند افراد خی و‬
‫مهربان با بلندگو مردم را صدا یم کنند بیایید هر چه دوست دارید‬
‫بردارید‪ ...‬ویل باز عده ای به خاطر غرور‪ ،‬ذهنیات نادرست و ‪ ....‬بیون‬
‫قاض قرار دهید‪ ،‬اگر افرادی‬‫نیم آیند‪ ....‬حال وجدان خود را به عنوان ن‬
‫ی‬
‫که از خانه بیون نیامده اند از گرسنیک بمیند چه کیس مقض است؟‬
‫ن‬
‫ماشی ها؟ یا فرد خیی که آن محموله ها را فرستاده‬ ‫خودشان یا راننده‬
‫است‪...‬؟ معلوم است خودشان‪...‬‬
‫چیی شبیه خدا نیست‪ ،‬و این مثال جهت یادگیی شما‬ ‫‪ .2‬هیچ ن‬
‫ً‬
‫مخاطبان گرایم ذکر شد‪ .‬اما مقوله ی هدایت انسانها هم دقیقا به این‬
‫آیی پاکش را فرستاده است‪ ،‬هر روز بلندگوها‬ ‫شکل است‪ ...‬خداوند ن‬

‫‪73‬‬
‫فریاد یم زنند که بیایید به سوی رستگاری‪ ...‬اما باز عده ای نیم روند‬
‫سهم خود را بگیند‪...‬‬
‫‪ .3‬خداوند متعال این رحمت بزرگ را برای همه فرستاده است‪ ...‬هر‬
‫کیس یم تواند از آن استفاده کند و خوشبخت شود‪ ،‬ویل متاسفانه عده‬
‫ای یم گویند نیم خواهیم‪...‬‬
‫ن‬
‫همی افراد (مانند نویسنده ی این‬ ‫‪-‬حال با این وجود عده ای از‬
‫وقن رحمت خداوند زیاد است‪ ...‬چرا خدا من‬‫اعیاض یم کند‪ ،‬ر‬ ‫شبهه)‪ ،‬ر‬
‫را هدایت نیم کند؟ و این تناقض است!‬
‫‪ -‬خوب شما چکار کرده اید که هدایت نصیب تان شود؟ آیا به سمت‬
‫ً‬
‫اصال ن‬
‫چیی بنام هدایت را به رسمیت میشناسید؟ اگر‬ ‫خدا رفته اید؟‬
‫معنای دارد؟‬ ‫چه‬ ‫تان‬ ‫کردن‬ ‫اض‬ ‫خی‪ ...‬ر‬
‫اعی‬
‫ی‬
‫‪ .4‬آری‪ ،‬در آیه ی قسمت «ب» خداوند یم فرماید‪« ،‬هرکه را بخواهد‬
‫ً‬
‫هدایت یم کند و هر که را نخواهد هدایت نیم کند»‪ ،‬ما این شبهه را قبال‬
‫رن‬
‫خواسی را برای انسانها هم در نظر‬ ‫پاسخ داده ایم‪ 4‬و گفته ایم‪ :‬این فعل‬
‫یعن انسان باید بخواهد‪ ،‬تا خداوند هم هدایت را برای او‬ ‫بگیید‪ ...‬ن‬
‫وقن انسان نخواهد‪ ،‬خداوند هدایت زوری و تحمییل را برای‬ ‫بخواهد‪ ...‬ر‬
‫کیس نمیخواهد و هدایتشان نیم کند‪...‬‬
‫‪ .5‬فارغ از مسائل بیان شده‪ ،‬ببینید خداوند متعال بازهم به دشمنان‬
‫ر‬
‫سالمن‬ ‫دینش روزی یم دهد‪ ،‬به آنها اوالد یم دهد‪ ،‬برایشان امنیت و‬
‫مقدرکرده است (رحمت عمویم)‪ ...‬آیا اینها نشان از رحمت یی کران الیه‬
‫نیست؟ (اما رحمت ویژه مشمول افراد پایبند یم شود‪)...‬‬

‫‪ 4‬الحاد نوین باتالق رنگین‪ ،‬ج ‪ ،2‬چاپ دوم‪ ،‬ص ‪266‬‬


‫‪74‬‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪....‬‬ ‫‪ .6‬لذا در آیات فوق هیچ‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫نقیس در پروسه ی هدایتشان نداشت‪ ،‬و‬ ‫دارد‪ ،‬که اختیار انسان ها هیچ ر‬
‫خداوند عده ای را هدایت یم کرد و عده ای دیگر را خی‪ ...‬بعد خداوند‬
‫چنی است؟ خی‪،‬‬ ‫ن‬ ‫یم فرمود من در حق همه مهربان هستم‪ ...‬ویل آیا‬
‫ن‬
‫مهربای خدا‬ ‫همه ی ما یم دانیم که اختیار وجود دارد و عده ای عمدا از‬
‫یم گریزند‪.‬‬
‫***‬

‫‪ .20‬آیا در بهشت بازجویی خواهد بود یا نه؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫از یکدیگر سوال نخواهند کرد (سوره ‪ ۲۳‬آیه ‪ ،)۱۰۱‬اما همچنان در‬
‫یک پرس و جوی دو جانبه ررسکت خواهند کرد (سوره ‪ ۵۲‬آیه ‪ )۲۵‬و از‬
‫یکدیگر سوال خواهند کرد (سوره ‪ ۳۷‬آیه ‪.)۲۷‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬

‫‪75‬‬
‫َ َ ُ َ‬ ‫َ َ َ‬ ‫ََ‬ ‫«فإ َذا ُنف َخ نف ُّ‬‫َ‬
‫اب َب ْين ُه ْم َي ْو َم ِئ ٍذ َوَل َيت َساءلون » ﴿‬ ‫ور فل أنس‬
‫ِ‬ ‫الص‬ ‫ِ ِی‬ ‫ِ‬
‫مؤمنون‪﴾101/‬‬
‫پس آنگاه که در صور دمیده شود‪ ،‬در آن روز‪ ،‬نه میانشان‬
‫خویشاوندى است‪ ،‬و نه [از حال یکدیگر] یمپرسند‪.‬‬

‫ب)‬
‫َ ُ َ‬ ‫«وأ ْق َب َل َب ْع ُض ُه ْم َعیل َب ْ‬
‫ض َيت َساءلون » ﴿ طور‪﴾25/‬‬
‫ٍ‬ ‫ع‬ ‫َ‬

‫«پرسشكنان روي به همديگر ییمكنند (و هر يك از آنان از نعمتها‬


‫و ر‬
‫خویسهاي بهشت و الطاف بيكران يزدان با ديگري سخن ییمگويد)‪».‬‬
‫ی‬

‫ج)‬
‫َ ُ َ‬ ‫« َوأ ْق َب َل َب ْع ُض ُه ْم َعیل َب ْ‬
‫ض َيت َساءلون » ﴿ صافات‪﴾27/‬‬ ‫ٍ‬ ‫ع‬
‫بعض رو به ن‬
‫بعض ییمنمايند و همديگر را بازخواست‬ ‫«(در اين حال) ن‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫ییمكنند‪».‬‬

‫د)‬
‫‪« .1‬الف» بحث قیامت است‪« ،‬ب» بحث بهشت و «ج» بحث‬
‫جهنم(به آیات قبیل این آیه نگاه کنید)‪ ...‬مگر « ررسایط» و «احوال» این‬
‫مکان ها مانند یکدیگر است‪ ،‬که آنها را با هم مقایسه کرده اید؟‬
‫‪ .2‬فقط «الف» بحث بهشت است‪ ،‬ویل به ر‬
‫تیی شبهه افکن نگاه‬
‫کنید‪ ،‬همه را بهشت در نظر گرفته است! ر‬
‫حن جهنم را!‬
‫‪76‬‬
‫‪ .3‬مانند این است شخض بگوید‪ ،‬در جمع دوستان دانشگایه ام‬
‫سخن نگفتم‪ ...‬حال‬‫ن‬ ‫قاض هیچ‬ ‫سخن گفتم‪ ،‬اما در دادگاه نزد ن‬
‫شخض(بدون توجه به مکان ها) به او بگوید‪ ،‬باالخره سخن گفتید یا‬
‫نگفتید؟!‬
‫بی آیات‬ ‫ن‬
‫تناقض در ن‬ ‫‪ .3‬پس به دلیل یکسان نبودن مکان ها‪ ،‬هیچ‬
‫فوق وجود ندارد‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫دارد‪ ،‬که خداوند در آیه ای یم فرمود بهشتیان با هم حرف یم زنند و در‬
‫آیه ای دیگر یم فرمود‪ ،‬بهشتیان با هم حرف نیم زنند‪ ...‬ویل آیا این طور‬
‫است؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .21‬آیا فرشتگان محافظ هستند؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫ن‬
‫حافیط بجز هللا وجود ندارد (سوره ‪ ۲‬آیه ‪ ،۱۰۷‬سوره ‪ ۲۹‬آیه‬ ‫هیچ‬
‫‪ ،)۲۲‬اما (سوره ‪ ۴۱‬آیه ‪ )۳۱‬فرشتگان خود میگویند «ما محافظان شما‬
‫ن‬
‫همچنی در سوره های دیگر نقش آنها‬ ‫در اینجا و در آن دنیا هستیم‪».‬‬
‫بعنوان نگاهبان (سوره‪۱۳‬آیه‪۱۱‬وسوره‪ ۵۰‬آیه ‪ )۱۸-۱۷‬و محافظان‬
‫(سوره ‪ ۸۲‬آیه ‪ )۱۰‬اعالم میشود‪.‬‬

‫‪77‬‬
‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َّ‬ ‫َ َ ُ ر ُ‬ ‫َ َْ‬
‫اِل ْ‬ ‫الل َه ل ُه ُم ْل ُك َّ‬
‫الس َم َ‬ ‫ْ َ ْ ْ َّ َّ‬
‫ون الل ِه ِمن‬
‫ِ‬ ‫د‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫م‬‫ك‬‫ل‬ ‫ا‬ ‫م‬‫و‬ ‫ۗ‬ ‫ض‬
‫ِ‬ ‫ر‬ ‫و‬ ‫ات‬
‫ِ‬ ‫او‬ ‫ألم تعلم أن‬
‫َ َ‬
‫َو ِ ی ٍّیل َوَل ن ِص ٍی ﴿بقره‪﴾107/‬‬
‫زمی تنها از آن خداست؟ و جز‬ ‫ندانسن که حکومت آسمانها و ن‬ ‫ر‬ ‫آیا‬
‫خدا براى شما هیچ یاور و رسپرس رن نیست‪.‬‬

‫ب)‬
‫ُ ُ‬ ‫ُّ ْ َ َ ن ْ َ َ ُ ْ َ َ َ ْ َ‬ ‫َن ْح ُن أ ْول َي ُاؤ ُك ْم نف ْال َح َ‬
‫یه أنف ُسك ْم‬
‫ِ ی‬ ‫ت‬‫ش‬ ‫ت‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫ا‬ ‫يه‬‫ف‬‫ِ‬ ‫م‬‫ك‬‫ل‬‫و‬ ‫ۖ‬ ‫ة‬ ‫ر‬‫خ‬‫اْل‬
‫ِی ِ ِ‬ ‫ف‬‫و‬ ‫ا‬ ‫ي‬‫ن‬ ‫الد‬ ‫اة‬
‫ِ‬ ‫ي‬ ‫ِی‬ ‫ِ‬
‫َ ُ ْ َ َ َ َّ ُ َ‬
‫ولكم ِفيها ما تدعون ﴿فصلت‪﴾31/‬‬
‫ما [فرشتگان] در دنیا و آخرت دوستان شماییم‪ .‬و براى شما [در‬
‫بهشت] هر چه دلتان بخواهد‪ ،‬فراهم است‪ .‬و در آنجا هر چه درخواست‬
‫کنید‪ ،‬دارید‪.‬‬

‫ج)‬
‫َّ َّ َ َ‬ ‫ُ ُ َ ر َ ٌ ر َ ْ ن َ َ ْ َ ْ َ ْ َ ْ َ ُ َ ُ ْ ْ َّ‬
‫ی يدي ِه و ِمن خل ِف ِه يحفظونه ِمن أم ِر الل ِه ۗ ِإن الل ه َل‬ ‫ِ‬ ‫له معقبات من ب‬
‫َّ ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬
‫ُي َغ ر ُی َما ب َق ْوم َح رَّ ٰن ُي َغ ر ُیوا َما بأ ُنفسه ْم ۗ َوإذا أ َر َاد الل ُه ب َق ْوم ُس ً‬
‫وءا فل َم َرد له ۚ‬ ‫ِ ٍ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ِ ٍ‬
‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َو َما ل ُهم ر‬
‫ون ِه ِمن و ٍال ﴿رعد‪﴾11/‬‬ ‫ِ‬ ‫د‬ ‫ن‬ ‫م‬

‫‪78‬‬
‫دری او را از پیش رو و از پشت رس‬ ‫ن‬
‫براى انسان‪ ،‬فرشتگای است که ری ر‬
‫به فرمان خداوند حفاظت یمکنند‪ .‬همانا خداوند [رسنوشت] قویم را‬
‫تغیی نیمدهد تا آن که آنان خود را تغیی دهند‪ .‬و هرگاه خداوند براى‬
‫آسین بخواهد‪ ،‬هیچ بر ر‬
‫گشن براى آن نیست‪ .‬و در برابر او هیچ‬ ‫ی‬ ‫قویم‬
‫دوست و کارساز و حمایت کنندهاى براى آنان نیست‪.‬‬

‫د)‬
‫ی ﴿انفطار‪﴾10/‬‬ ‫َوإ َّن َعل ْي ُك ْم ل َحافظ نَ‬
‫ِ ِ‬ ‫ِ‬
‫ن‬ ‫ً‬
‫نگهبانای [از فرشتگان] گمارده شدهاند‪.‬‬ ‫در حایل که قطعا بر شما‬

‫ر)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫ن‬
‫چندای‬ ‫عرض اطالع‬ ‫‪ .1‬ظاهرا شبهه افکنان از رابطه ی طویل و ن‬
‫ندارند‪ ،‬رابطه ی طویل که همان مثال مدیر و معاون و کارمندان است‪،‬‬
‫تصور کنید مدیر آموزش و پرورش یک شهرستان به معاونش یم گوید‪،‬‬
‫فالن عمل انحام شود‪ ...‬معاون هم به کارمندان اداره یم گوید‪ ...‬کارمندان‬
‫اداره هم به مدیران مدارس یم گویند‪ ،‬مدیران هم به معلم های شان یم‬
‫گویند‪...‬‬
‫عرض هم بسیار ساده است‪ ،‬اگر دقت نموده‬ ‫‪ -‬فهمیدن رابطه ی ن‬
‫باشید این سلسله مراتب در بیمارستان هم وجود دارد‪...‬در شهرداری هم‬
‫وجود دارد‪ ...‬حال آموزش و پرورش‪ ،‬بیمارستان و شهرداری با یکدیگر‬
‫عرض دارند‪ ...‬این ادارات برای خدمت به مدم در عرض هم‬ ‫رابطه ی ن‬

‫‪79‬‬
‫حرکت یم کنند اما از یکدیگر دستور نیم گیند‪ ،‬بلکه هر کدام از مافوق‬
‫خود دستور یم گید(و در آنجا طویل یم شود)‬
‫ر‬
‫هسن‪ ،‬حافظ‪ ،‬یاور‪،‬‬ ‫‪ .2‬حال باید بدانیم‪ ،‬خداوند به عنوان فرمانروای‬
‫بی یک «رابطه ی طویل»‬ ‫یاری دهنده و نگهبان ماست‪ ...‬اما‪ ،‬در این ن‬
‫سیده است‪ .‬اما اسالم‬
‫بریح از کارها را به مخلوقاتش ر‬‫هم وجود دارد و ن‬
‫عرض است!‬ ‫ستیان تصور کرده اند این رابطه ن‬
‫ن‬

‫‪ .3‬گواه ما برای طویل بودن این روابط‪ ،‬آیه ی قسمت «ج» است‪،‬‬
‫که فرموده «به فرمان پروردگار» این محافظت صورت یم پذیرد‪...‬‬
‫ن‬
‫نگهبانای گمارده‬ ‫‪ .4‬یا مثال به آیه ی قسمت «د» نگاه کنید‪ ،‬فرموده‬
‫شده اند‪ ...‬چه کیس آنها را گمارده است؟ هللا متعال‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬
‫عرض وجود داشت‪ ،‬آن‬‫بی خداوند و مخلوقاتش رابطه ی ن‬ ‫دارد‪ ،‬که در ن‬
‫جای دیگر‬
‫جای یم فرمود تنها من حافظ انسان ها هستم و در ی‬
‫موقع در ی‬
‫یم فرمود فرشتگان حافظ انسانها هستند‪ ...‬ویل آیا این گونه است؟‬
‫خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .22‬آیا همه چیز مطیع اهلل است؟‬


‫شبهه‪:‬‬

‫‪80‬‬
‫به اینکه همه ن‬
‫چی مطیع هللا است در (سوره ‪ ۳۰‬آیه ‪ )۲۶‬اعالم شده‬
‫است اما در چندین جای دیگر در مورد عدم اطاعت مغرورانه شیطان از‬
‫خی میدهد از جمله (سوره ‪ ۷‬آیه ‪ ،۱۱‬سوره ‪ ۱۵‬آیه ‪ ،۳۱-۲۸‬سوره‬ ‫هللا ی‬
‫‪ ۱۷‬آیه ‪ ،۶۱‬سوره ‪ ۲۰‬آیه‪ ،۱۱۶‬سوره ‪ ۲۸‬آیه ‪ ،۷۴-۷۱‬سوره ‪ ۱۸‬آیه‬
‫ن‬
‫همچنی در جاهای دیگری در مورد بسیاری از موجودات که از‬ ‫‪،)۵۰‬‬
‫پیچ میکنند‪.‬‬
‫فرمان هللا رس ر‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ُ َّ ُ َ ُ َ‬ ‫َ َْ‬
‫اِل ْ‬ ‫َول ُه َمن نف َّ‬
‫الس َم َ‬
‫ض ۖ ك ٌّل له ق ِانتون ﴿روم‪﴾26/‬‬
‫ِ‬ ‫ر‬ ‫و‬ ‫ات‬
‫ِ‬ ‫او‬ ‫ِی‬
‫آن اوست‪ ،‬همه براى او‬
‫زمی است‪ ،‬از ِ‬ ‫ن‬ ‫و هر که در آسمانها و‬
‫فرمانیدارند‪.‬‬
‫ی‬

‫ب)‬
‫َ َ َ َ َ ُ َّ‬ ‫ْ ُ ُ‬ ‫َ َ ْ َ ْ َ ُ ْ ُ َّ َ َّ ْ َ ُ ْ ُ َّ ُ ْ َ ْ َ َ‬
‫ولقد خلقناكم ثم صورناكم ثم قلنا ِللمل ِئك ِة اسجدوا ِْلدم فسجدوا ِإَل‬
‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫ر‬ ‫ْ َ ْ َ ُ‬
‫‪/‬‬
‫اج ِدين ﴿اعراف ‪﴾11‬‬ ‫ِإب ِليس لم يكن من الس ِ‬
‫ما شما را آفریدیم‪ ،‬سپس صورتبندى کردیم‪ ،‬سپس به فرشتگان‬
‫گفتیم‪« :‬براى آدم خضوع کنید!» آنها سجده کردند‪ ،‬جز ابلیس که از‬
‫سجدهکنندگان نبود‪.‬‬

‫‪81‬‬
‫ج)‬
‫تناق نض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬خداوند این دنیا را به صورت قانون مند ساخته است‪ ،‬و هیچ‬
‫ن‬
‫قوانی هللا متعال تخیط نماید‪.‬‬ ‫موجودی نیم تواند از‬
‫ن‬
‫قوانی‪ ،‬دادن «اختیار» به انسانها و جن هاست‪،‬‬ ‫ن‬
‫همی این‬ ‫‪ .2‬ییک از‬
‫یعن ر‬
‫وقن ما به دلخواه خود کار هایمان را انجام یم دهیم‪ ،‬در حال اجرا‬ ‫ن‬
‫کردن ییک از قانون های پروردگار به نام «اختیار» هستیم‪...‬‬
‫‪ .3‬شیطان یک جن است‪ ،‬جن ها هم دارای اختیار هستند؛ لذا ر‬
‫وقن‬
‫پیچ کرد‪ ،‬از «نیوی اختیار خود»‪ ،‬استفاده ی‬ ‫از فرمان پروردگار رس ر‬
‫ی‬ ‫ر‬
‫نادرسن به عمل آورد‪ ...‬ما به چگونیک استفاده کاری نداریم‪ ...‬نفس‬
‫ن‬
‫قوانی الیه‪...‬‬ ‫فرمانیداری از‬
‫ی‬ ‫استفاده از این توانای (اختیار) ن‬
‫یعن‬ ‫ی‬
‫ن‬
‫تعیی میکرد) که شیطان نتواند‬ ‫‪ .4‬اگر خداوند امر یم فرمود‪( ،‬قانون‬
‫ن‬
‫قانوی بنام‬ ‫پیچ کند‪ ،‬هرگز نیم توانست این کار را بکند‪ ...‬ویل خداوند‬‫رس ر‬
‫ن‬
‫تعیی نکرده است‪ ،‬که انجام گناه‬ ‫هدایت اجباری برای انسانها و جن ها‬
‫ن‬
‫قوانی الیه بدانیم‪...‬‬ ‫را تخیط از‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬
‫دارد‪ ،‬که خداوند در یک آیه دستور میداد هدایت انسانها و جن ها به‬
‫جیی باشد‪ ،‬اما در آیه ای دیگر یم فرمود‪ ...‬شیطان از حرف خدا‬
‫صورت ی‬
‫پیچ کرد‪ ...‬ویل آیا این گونه است؟ خی‪...‬‬
‫رس ر‬
‫***‬
‫‪82‬‬
‫‪ .23‬آیا اهلل شرک را میبخشد؟‬
‫شبهه‪:‬‬
‫ررسک بدترین گناهان شمرده میشود‪ ،‬اما به نظر میسد نویسنده قرآن‬
‫نتوانسته است در مورد اینکه هللا ررسک را میبخشد یا نمیبخشد تصمیم‬
‫قاطیع بگید‪ .‬در (سوره ‪ ۴‬آیه ‪ )۱۱۶ ،۴۸‬میگوید نمیبخشد و در سوره‬
‫(‪ ۴‬آیه ‪ )۱۵۳‬میگوید میبخشد‪ ،‬ابراهیم با پرستش ماه و خورشید و ستاره‬
‫به عنوان خدایش دچار ررسک میشود (سوره ‪ ۶‬آیه ‪ )۷۸-۷۶‬اما مسلمانان‬
‫پیامیان گناه نمیکنند‪.‬‬
‫ی‬ ‫فکر میکنند که‬

‫پاسخ‪:‬‬
‫قبل از اینکه به خدمت آیات برسیم‪ ،‬این نکته را در نظر داشته باشید‬
‫که قرآن «گوینده» دارد نه «نویسنده»‪ ...‬قرآن کالم خداست‪ ،‬نه نوشته‬
‫حضت رسول اکرم (صیل هللا علیه و سلم)‬ ‫ی ن‬

‫الف)‬
‫َ َ ْ ُ َ ُ َ َ ٰ َ َ َ َ ُ َ َ ُ رْ ْ‬ ‫ُ رْ َ َ‬ ‫ُ‬ ‫َّ َّ َ َ َ ْ‬
‫رسك‬
‫َّ ِإن َالل ه َْل يغ ِف ْر أن يرسك ِب ِه ويغ ِفر ما دون ذ ِ لك ِلمن يشاء ۚ ومن ي ِ‬
‫يما ﴿نساء‪﴾48/‬‬ ‫بالل ه ف َقد اف رَ َی ٰى إث ًما َعظ ً‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ ِ‬
‫یگمان خداوند این را که به او ررسک ورزند‪ ،‬نیمبخشد‪ ،‬و ر‬
‫کمی از آن‬ ‫ی‬
‫همتای قرار دهد‪،‬‬
‫ی‬ ‫را براى هر که بخواهد یمبخشد‪ .‬و هر کس براى خدا‪،‬‬
‫گنایه بزرگ مرتکب شده است‪.‬‬

‫‪83‬‬
‫ب)‬
‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َي ْسأ ُل َك أ ْه ُل ْالك َتاب أن ُت نَ نری َل َعل ْيه ْم ك َت ًابا رم َن َّ‬
‫الس َم ِاء ۚ ف َق ْد َسألوا ُم َ ٰ‬
‫ویس‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫َ ٰ َ َ َ ُ ِ َ َّ َ َ ْ َ ً َ ِ َ َ ْ ُ ُ َّ َ ُ ُ ْ ْ ُ َّ َّ َ ُ‬ ‫ْ‬
‫أك یَ َی ِمن ذ ِ لك فقالوا أ ِرنا الل ه جهرة فأخذتهم الص ِاعقة ِبظل ِم ِهم ۚ ثم اتخذوا‬
‫َ ْ َ َ َ ْ ُ ُ ْ َ ر َ ُ َ َ َ ْ َ َ َٰ َ َ َ ْ َ ُ َ ٰ ْ َ ً‬ ‫ْ‬
‫ویس ُسلطانا‬ ‫ال ِع ْج َل ِمن بع ِد ما جاءتهم البينات فعفونا عن ذ ِ لك ۚ وآتينا م‬
‫ً‬
‫ُّم ِبينا ﴿نساء‪﴾153/‬‬
‫پیامی!] اهل کتاب از تو یمخواهند که یکباره از آسمان بر آنها‬
‫ی‬ ‫[اى‬
‫کتای فرود آورى‪ ،‬آنها از مویس بزرگتر از آن را خواستند و گفتند‪« :‬خدا‬
‫ی‬
‫رساى ظلمشان صاعقه آنان را‬ ‫را آشکارا به ما نشان بده!» پس به ن‬
‫فراگرفت‪ ،‬سپس بعد از آن که معجزههاى روشن براى آنان آمد‪،‬‬
‫گوساله ر‬
‫پرسن را پیش گرفتند‪[ .‬بعد از توبه] ما از آن [گناه] درگذشتیم و‬
‫عفو کردیم و به مویس ّ‬
‫حج رن آشکار دادیم‪.‬‬

‫ج)‬
‫ال ََل ُأحبُّ‬ ‫ال َه ٰـ َذا َر ری ۖ َفل َّما أ َف َل َق َ‬ ‫َ َّ َ َّ َ ْ َّ‬
‫الل ْي ُل َرأ ٰى ك ْوك ًبا ۖ َق َ‬ ‫فلما جن علي ِه‬
‫ِ‬
‫ْ َ َ َ َ ً َ َ َ ٰ َ ی َ ی ر َ َّ َ َ َ َ ن َّْ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫ْ‬
‫اْل ِف ِلی ﴿‪ ﴾76‬فلما رأى القمر ب ِازغا قال هـذا ر ی یی ۖ فلما أفل قال ل ِی لم‬
‫س َباز َغ ًة َقالَ‬ ‫الش ْم َ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫َّ ِّ‬ ‫ْ‬ ‫َ ْ ن َ ر َ َ ُ َ َّ َ ْ َ‬
‫ِ‬ ‫يه ِد ِ یی ر ی یی ِلكونن ِمن القو ِم الضالی ﴿‪ ﴾77‬فلما رأى‬
‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ ٰ َ َ ر َ ٰ َ ْ َ ُ َ َّ َ ْ َ َ َ َ ْ نر َ ٌ ر َّ رْ‬
‫ُ‬
‫رسكون‬ ‫هـذا ر ی یی هـذا أك یی ۖ فلما أفلت قال يا قو ِم ِإ یی ب ِريء مما ت ِ‬
‫﴿انعام‪﴾78-76/‬‬
‫پس چون شب بر او پرده افکند‪ ،‬ستارهاى دید‪ .‬گفت‪« :‬این پروردگار‬
‫من است!» پس چون غروب کرد‪ ،‬گفت‪« :‬من زوالپذیران را دوست‬
‫ندارم‪ )۷۶( ».‬پس چون ماه را در حال طلوع و درخشش دید‪ ،‬گفت‪« :‬این‬

‫‪84‬‬
‫پروردگار من است!» پس چون غروب کرد‪ ،‬گفت‪« :‬اگر پروردگارم مرا‬
‫ً‬
‫هدایت نکرده بود‪ ،‬قطعا از گروه گمراهان بودم‪ )۷۷( ».‬پس چون‬
‫خورشيد را برآمده ديد گفت‪« :‬این است پروردگار من! این بزر ر‬
‫گی [از ماه‬
‫و ستاره] است‪ّ ».‬اما چون غروب کرد‪ ،‬گفت‪« :‬اى قوم من! همانا من از‬
‫آنچه براى خداوند ررسیک قرار یمدهید‪ ،‬ن‬
‫بیارم‪)۷۸( .‬‬

‫د)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬یک نکته ی کلیدی وجود دارد‪ ،‬اگر آن را متوجه شوید یم دانید‬
‫ن‬
‫تناقض در ن‬
‫بی این آیات وجود ندارد‪:‬‬
‫‪ -‬به دقت آیه ی ذکر شده در قسمت «الف» را بخوانید‪...‬‬
‫‪-‬در آنجا خداوند متعال یم فرماید‪ ،‬بجز ررسک هرگنایه را که بخواهم‬
‫یم بخشم‬
‫یعن هر گنایه انجام دهیم‪ ،‬بدون‬‫‪-‬منظور بخشش بدون توبه است‪ ،‬ن‬
‫ِ‬
‫انجام توبه‪« ،‬احتمال» بخشیده شدنش وجود دارد‪...‬‬
‫ر‬
‫بخشیس‬ ‫‪ -‬اما برای ررسک‪« ،‬حتما» باید «توبه» صورت پذیرد‪ ،‬وگرنه‬
‫در کار نخواهد بود‪.‬‬
‫‪ .2‬حال‪ ،‬آیه ی قسمت «ب» را بخوانید‪ ،‬مشخص است که نبن‬
‫پرسن‪« ،‬توبه» کردند و خداوند متعال ن‬
‫نی توبه‬ ‫ر‬ ‫ارسائیل بعد از گوساله‬
‫ی آنان را پذیرفت‪.‬‬
‫‪-‬یم دانم اسالم ن‬
‫ستیان با مطالعه ی ترجمه ی آیه یم گویند‪ ،‬کجاست‬
‫کلمه ی توبه؟ ما آنچه داخل پر ر ن‬
‫انی باشد را قبول نداریم‪ ،‬چون حرف‬
‫‪85‬‬
‫خودتان است‪ ...‬یم گوییم‪ ،‬به آیه ی ‪ 54‬سوره ی مبارکه ی بقره مراجعه‬
‫ر‬ ‫ً‬
‫پرسن‪ ،‬اشاره شده‬ ‫نمایید‪ ،‬در آنجا ضاحتا به توبه ی بعد از گوساله‬
‫است‪.‬‬
‫مطالن که بیان شد تفاوت دارد‪ ،‬چون‬ ‫ی‬ ‫‪ .3‬بحث آیه ی قسمت «ج» با‬
‫حضت ابراهیم (ع) در مقام استدالل و مناظره این کار را انجام داده‬ ‫ن‬
‫است‪ ...‬نه اینکه ستاره پرست و ماه پرست شود!‬
‫وقن به نمرودیان یم فرمود‪ :‬من خورشید را یم پرستم که از ماه بزرگ ری‬
‫‪ -‬ر‬
‫و نور نای تر است‪ ،‬اما هنگام غروب یم فرمود این هم که افول پیدا کرد!‬
‫خدای نیست‪ ...‬این سخن نویع استدالل و درگی کردن‬ ‫ی‬ ‫پس شایسته ی‬
‫مخاطب است‪..‬‬
‫‪-‬ممکن است اسالم ن‬
‫ستیان بگویند‪ ،‬از کجا معلوم برای مناظره این کار‬
‫پیامیان (علیهم السالم) موحد ترین انسان‬
‫آنجای که ی‬
‫ی‬ ‫را کرد؟ یم گوییم از‬
‫ر‬
‫پرسن مبارزه کرده‬ ‫برسیت بوده اند و همیشه با ررسک و بت‬ ‫های تاری خ ر‬
‫ن‬
‫چنی آدیم یم بود (که شما یم گویید) هرگز‬ ‫حضت ابراهیم(ع) اگر‬ ‫اند‪ ،‬ن‬
‫چنی جایگایه برسد‪( ...‬در حایل که ییک از بزر ر‬
‫گیین‬ ‫ن‬ ‫نیم توانست به‬
‫پیامیان باشد‪ ...‬بت شکن بزرگ تاری خ ‪-‬عیل نبینا و علیه صلوات و‬ ‫ی‬
‫السالم‪)-‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫دارد‪ ،‬که خداوند یم فرمود ررسک را با توبه هم نیم بخشم‪ ...‬و در آیه ای‬
‫دیگر یم فرمود من ررسک را بعد از توبه بخشیدم‪...‬ویل آیا این گونه است؟‬
‫خی‪...‬‬
‫‪86‬‬
‫***‬

‫‪ .24‬ماجرای پرستش گوساله طالیی‬


‫شبهه‪:‬‬
‫ارسائیلیان قبل از اینکه مویس از کوه بازگردد آغاز به پرستش گوساله‬
‫ن‬
‫تازمای که مویس بازنگشته بود از‬ ‫طالی کردند (سوره ‪ ۷‬آیه ‪ ،)۱۴۹‬اما‬‫ی‬
‫توبه کردن رس باز زدند و به ستایش گوساله ادامه دادند (سوره ‪ ۲۰‬آیه‬
‫‪ .)۹۱‬آیا هارون ن‬
‫نی در گناه آنان ررسیک بود؟ نه (سوره ‪ ۲۰‬آیه ‪،)۹۰-۸۵‬‬
‫آری (سوره ‪ ۲۰‬آیه ‪ ،۹۲‬سوره ‪ ۷‬آیه ‪.)۱۵۱‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ی َّل ْم َي ْر َح ْم َنا َرُّب َنا َو َي ْغ ِفرْ‬
‫َول َّما ُس ِق َط نف أ ْي ِديه ْم َو َرأ ْوا أ َّن ُه ْم َق ْد َض ُّلوا َق ُالوا ل ِ ن‬
‫ِ‬ ‫ِی‬
‫َ‬ ‫َ َ ُ َ َّ َ ْ َ‬
‫ارسين ﴿اعراف‪﴾149/‬‬ ‫لنا لنكونن ِمن الخ ِ ِ‬
‫و هنگایم که حقیقت به دستشان افتاد و دیدند گمراه شدهاند‪ ،‬گفتند‪:‬‬
‫ً‬
‫«اگر پروردگار ما‪ ،‬به ما رحم نکند و ما را نیامرزد‪ ،‬قطعا از زیانکاران خواهیم‬
‫بود‪».‬‬

‫ب)‬

‫‪87‬‬
‫َق ُالوا لن َّن ْ َی َح َعل ْيه َعاكف نَ‬
‫ی َح رَّ ٰن َي ْر ِج َع ِإل ْي َنا ُم َ ٰ‬
‫ویس ﴿طه‪﴾91/‬‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ی‬
‫[اما آنان به هارون] گفتند‪« :‬ما یکرسه در پرستش آن [گوساله]‬
‫خواهیم بود‪ ،‬تا مویس به سوى ما بازگردد‪».‬‬

‫ج)‬
‫َ‬ ‫ال َفإ َّنا َق ْد َف َت َّنا َق ْو َم َك من َب ْعد َك َوأ َض َّل ُه ُم َّ‬ ‫َق َ‬
‫الس ِام ِر ُّي ﴿‪ ﴾85‬ف َر َج َع‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫ُ‬
‫ْ َ ْ ْ َ ُّ ْ َ ْ ً َ َ ً‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ً‬ ‫َ ْ َ َ‬ ‫ْ‬ ‫ِٰ َ‬
‫ویس ِإیل قو ِم ِه غضبان أ ِسفا ۚ قال يا قو ِم ألم ي ِعدكم ربكم وعدا حسنا ۚ‬ ‫ُم َ ٰ‬
‫ُ َ ْ ُْ‬ ‫دت ْم أن َيح َّل َعل ْي ُك ْم َغ َض ٌ‬ ‫َ َ َ َ ْ ُ ُ ْ َ ْ ُ ْ َ ُّ‬
‫ب رمن َّ رربك ْم فأخلفتم‬ ‫ِ‬ ‫أفطال عليكم العهد أم أر‬
‫َ‬ ‫َْ َ‬ ‫َّ‬ ‫َ َ ْ َ‬ ‫ْ َْ‬ ‫َ ُ‬
‫َّم ْو ِع ِدي ﴿‪ ﴾86‬قالوا َما أخلفنا َم ْو ِعدك ِب َمل ِكنا َول ٰـ ِكنا ُح رملنا أ ْوز ًارا رمن ِزين ِة‬
‫ً َّ ُ‬ ‫ً‬ ‫َ ْ‬ ‫اها َفك َ ٰذ ل َك أ ْل رَف َّ‬ ‫َْ ْ ََ َ َْ َ‬
‫الس ِام ِر ُّي ﴿‪﴾87‬فأخ َر َج ل ُه ْم ِع ْجل َج َسدا له‬ ‫ِ‬ ‫القو ِم فقذفن‬
‫َ َّ‬ ‫ََ‬ ‫ویس َف َن ِ َ‬ ‫ُخ َو ٌار َف َق ُالوا َه ٰـ َذا إل ٰـ ُه ُك ْم َوإل ٰـ ُه ُم َ‬
‫یس ﴿‪ ﴾88‬أفل َي َر ْون أَل َي ْر ِج ُع‬ ‫ی‬ ‫ٰ‬ ‫ِ‬
‫َ َ ْ َ َ ُ ْ َ ُ ُ‬ ‫ً‬ ‫ْ ْ َ ْ ً َ َ َ ْ ُ ُ ْ نَ ِ ًّ َ َ َ ْ‬
‫ِإلي ِهم قوَل وَل يم ِلك لهم ضا وَل نفعا ﴿‪ ﴾89‬ولقد قال لهم هارون ِمن‬
‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫ُ‬ ‫َ َّ َ َّ ُ ُ َّ ْ َ ٰ ُ َ َّ‬ ‫َّ َ ُ ُ‬ ‫ْ‬ ‫َْ ُ َ َ‬
‫وی وأ ِطيعوا‬ ‫قبل يا قو ِم ِإنما ف ِتنتم ِب ِه ۖ و ِإن ربكم الرحمـن فات ِبع ِ ی‬
‫أ ْم ِري﴿طه‪﴾90-85/‬‬
‫[خدا] فرمود‪« :‬ما قوم تو را بعد از [آمدن] تو آزمایش کردیم‪ ،‬و سامرى‬
‫شگمی و اندوهناک به سوى قوم‬ ‫ن‬ ‫آنها را گمراه کرد‪ )۸۵( ».‬پس مویس خ‬
‫خود بازگشت [و] گفت‪« :‬اى قوم من! آیا پروردگارتان به شما وعدهاى‬
‫مدت ر ن‬ ‫ّ‬
‫[رفی من] بر شما‬ ‫نیکو نداد [که تورات را بر شما فروفرستد]؟ آیا‬
‫ن‬
‫طوالی شد؟ یا اینکه یمخواستید خشیم از پروردگارتان بر شما فرود آید‪،‬‬
‫ّ‬
‫‪:‬‬ ‫!‬
‫که از وعدهی من تخلف کردید؟ » (‪[ )۸۶‬مردم به مویس] گفتند «ما‬
‫بارهای [گران]‬
‫ی‬ ‫به میل و ارادهى خود با وعدهی تو مخالفت نکردیم‪ ،‬بلکه‬
‫قوم [فرعون] بر دوش ما نهادند‪ ،‬پس ما آنها را [در آتش]‬ ‫از زیورآالت ِ‬
‫چنی [طرح] افکند‪)۸۷( ».‬پس‬ ‫ن‬ ‫سامرى ن‬
‫[نی] این‬ ‫ِ‬ ‫افکندیم‪ ،‬آنگاه‬

‫‪88‬‬
‫[سامرى] براى آنها پیکر گوسالهاى پدید آورد که بانگ گاو داشت‪ .‬آنگاه‬
‫[با پیوانش] گفتند‪« :‬این خداى شما و خداى مویس است!» پس سامرى‬
‫[پیمان خدا و همه تعلیمات مویس را] فراموش کرد‪ )۸۸( .‬آیا نیمبینند‬
‫ن‬
‫پاسچ ندارد‪ ،‬و‬ ‫که [این گوساله‪ ،‬هنگایم که آن را یمخوانند‪ ]،‬برایشان‬
‫مالک سود و ن‬
‫زیای براى آنها نیست؟! (‪ )۸۹‬و البته هارون پیش از این به‬
‫ً‬
‫آنان گفته بود‪« :‬اى قوم من! شما قطعا با آن [گوساله]‪ ،‬مورد آزمایش‬
‫قرار گرفتهاید و همانا پروردگار شما‪[ ،‬خداوند] رحمان است‪ ،‬پس از من‬
‫پیوى کنید و دستور مرا اطاعت نمایید‪)۹۰( ».‬‬

‫د)‬
‫َ ُّ‬ ‫َ َ ْ َ‬ ‫َ َ َ ُ‬
‫ال َيا ه ُارون َما َمن َعك ِإذ َرأ ْيت ُه ْم ضلوا ﴿طه‪﴾92/‬‬ ‫ق‬
‫[هنگایم که مویس بازگشت‪ ]،‬گفت‪ :‬اى هارون! ن‬
‫زمای که دیدى آنان‬
‫گمراه شدند‪ ،‬چه ن‬
‫چی تو را بازداشت‬

‫ر)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬تمام تالش و تقالی شبهه افکن‪ ،‬به اینجا رسیده که بگوید طبق‬
‫حضت مویس فرموده هارون تو در‬ ‫آیه ی ذکر شده در قسمت «د»‪ ،‬ن‬
‫چنی ن‬
‫چیی در آیه وجود ندارد! و‬ ‫ن‬ ‫گناه ررسیک بوده ای! «در حایل که‬
‫حضت مویس سوال یم پرسد!»‪.‬‬ ‫ن‬

‫‪89‬‬
‫حضت مویس(ع) سوایل است‪ ،‬نه‬‫‪-‬کامال واضح است که جمله ی ن‬
‫حضت‬ ‫حضت هارون (ع) برای ن‬
‫خیی! و اگر ادامه ی آیات را بخوانید‪ ،‬ن‬
‫ی‬
‫مویس (ع) ماجرا را توضیح یم دهد‪.‬‬
‫ن‬
‫همی آیات)‬ ‫‪ .2‬در آیه ی ‪ 94‬از سوره ی مبارکه ی طه (ادامه ی‬
‫حضت هاورن (ع) یم فرماید‪ :‬اگر با آنها مبارزه یم کردم‪ ،‬یم ترسیدم‬ ‫ن‬
‫حضت مویس (ع) قبل‬ ‫بی آنها تفرقه انداخته ای‪ ...‬چون قبال ن‬
‫بگوی در ن‬
‫ی‬
‫رفی به او فرموده بود‪ ،‬در میان قومم اصالح گری کن (اعراف‪،)142/‬‬ ‫ر‬
‫از ن‬
‫ن‬
‫همچنی یم فرماید نزدیک بود مرا بکشند (اعراف‪ ...)150/‬لذا بیگنایه‬
‫خود را ثابت یم کند‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬
‫حضت هارون (ع) یی گناه است‪،‬‬‫دارد‪ ،‬که خداوند در یک آیه یم فرمود ن‬
‫ن‬
‫چنی‬ ‫و در یک آیه ی دیگر بیان یم فرمود گناهکار است‪ ...‬در حایل که‬
‫ن‬
‫چیی در آیات وجود ندارد‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .25‬یونس به بیابان رسید یا نرسید؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫ما در حایل که ناخوش بود‪ ،‬او را به بیابان رساندیم (سوره ‪ ۳۷‬آیه‬
‫‪)۱۴۵‬؛ اگر نعمت پروردگارش نبود‪ ،‬در ن‬
‫حی بد حایل به صحر یای یی آب و‬
‫گیاه یم افتاد (سوره ‪ ،۶۸‬آیه ‪.)۴۹‬‬
‫‪90‬‬
‫پاسخ‪:‬‬
‫این شبهه را قبال پاسخ داده ایم‪ ،‬ویل جهت کامل شدن مجموعه‬
‫مجبوریم دوباره خالصه وار توضیحش دهیم‪.‬‬

‫الف)‬
‫َف َن َب ْذ َن ُاه ب ْال َع َراء َو ُه َو َسق ٌ‬
‫يم ﴿صافات‪﴾145/‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫پس او را در حایل که بیمار بود‪ ،‬به ن‬
‫زمی خشیک افکندیم‪.‬‬

‫ب)‬
‫وم ﴿قلم‪﴾49/‬‬ ‫َّل ْو ََل أن َت َد َارك ُه ن ْع َم ٌة رمن َّ رربه ل ُنب َذ ب ْال َع َراء َو ُه َو َم ْذ ُم ٌ‬
‫ِ‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ِ‬
‫ً‬ ‫اگر رحمت و ن‬
‫لطف از سوى پروردگارش او را در نیافته بود‪ ،‬قطعا‬
‫نکوهش شده به صحر یای ییگیاه افکنده یمشد‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬طبق آیات ررسیفه دو نوع افکندن (رها کردن در ساحل) داریم‪:‬‬
‫نوع اول‪« :‬افکنده شدن به خشیک» یا «به ساحل رسیدن»‪ ،‬به صورت‬
‫«بخشیده نشده» و «دور مانده از رحمت الیه» (در ن‬
‫مکای خشک و یی‬
‫گیاه)‬

‫‪91‬‬
‫نوع دوم‪« :‬افکنده شدن به خشیک» یا «به ساحل رسیدن»‪ ،‬به‬
‫صورت «بخشیده شده» و «مشمول لطف خداوند قرار گرفته» (در‬
‫ن‬
‫مکای که گیاه وجود داشت)‬

‫‪ .2‬حال خداوند در آیه ی دوم (قسمت «ب») به «نوع ِ‬


‫دوم افکندن»‬
‫رسزمی خشک (ساحل ممتد و خشک)‬ ‫ن‬ ‫اشاره یم کند‪ ،‬که ما او را در این‬
‫رها کردیم و رحمت ما شامل حالش شد ( و به صورت نکوهیده(یا‬
‫یعن توبه و دعاهایش قبول شد‪ ،‬و درخت‬‫رسزنش شده) در آنجا نیفتاد)‪ ،‬ن‬
‫دوی باالی رسش قرار داشت‪.‬‬ ‫ک ی‬
‫ً‬ ‫ناقض در ن‬‫‪ .3‬پس ت ن‬
‫بی این آیات وجود ندارد چون اوال در هر دو حالت‬
‫ً‬
‫به افکندن اشاره یم کند و ثانیا آیه ی دوم از یک ررسط خاص (نکوهش‬
‫نشده و محروم نشده از نعمت) صحبت یم کند‪.‬‬
‫آیه اول‪ :‬او را به ساحل رساندیم‬
‫آیه دوم‪ :‬او را به ساحل رساندیم؛ بدون اینکه رسزنشش کنیم و از‬
‫نعمت ها محروم شود‪.‬‬
‫ی‬
‫‪ .4‬در اینجا بحث رسیدن یا نرسیدن مطرح نیست‪ ،‬بلکه چگونیک‬
‫رسیدن مد نظر است! ویل به ر‬
‫تیی شبهه نگاه کنید!‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬
‫دارد‪ ،‬که خداوند در یک آیه یم فرمود او را به ساحل «رساندیم»‪ ،‬و در‬

‫‪92‬‬
‫ن‬
‫چنی مواردی‬ ‫آیه ای دیگر یم فرمود او را به ساحل «نرساندیم»‪ ...‬ویل آیا‬
‫وجود دارد؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .26‬موسی و انجیل؟‬
‫شبهه‪:‬‬
‫مسیح بیش از ‪ ۱۰۰۰‬سال بعد از مویس به دنیا آمد اما در (سوره ‪۷‬‬
‫آیه ‪ )۱۵۷‬هللا در مورد انجییل که به مسیح داده شده است با مویس‬
‫صحبت میکند‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ند ُه ْم فن‬‫َ‬ ‫ً‬ ‫َ ُ َُ َ ُْ‬ ‫َّ َ َ َّ ُ َ َّ ُ َ َّ َّ ْ ُ ر َّ َّ‬
‫ِی‬ ‫ال ِذين يت ِبعون الرسول الن ِی ین اِل ییم ال ِذي ي ِجدونه مكتوبا ِع‬
‫اه ْم َعن ْال ُمنكر َو ُيح ُّل ل ُهمُ‬ ‫َ ََْ ُ‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َُُْ ُ‬ ‫َّ ْ َ َ ْ‬
‫ِ‬ ‫ِ ْ َ ْ َِ‬ ‫وف وينه‬ ‫يل يأمرهم ِبالمعر ِ‬ ‫نج ِ‬
‫التور ِاة و ِاْل ِ‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫ْ‬
‫َ ُ َ ر ُ َ ْ ُ َ َ َ َ َ َ ُ َ ُْ ْ ْ َ ُ‬ ‫َّ‬
‫ضه ْم َواِلغل َل ال ِ ر ین كانت‬ ‫ات ويحرم علي ِهم الخب ِائث ويضع عنهم ِإ‬ ‫ِ‬ ‫الط ري َب‬
‫ُ َ َ َ ُ‬ ‫ُّ َ َّ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ َ َّ ُ ُ َ َ َ ُ ُ َ َّ‬ ‫َ ْ ْ َ َّ َ َ ُ‬
‫علي ِهم ۚ فال ِذين آمنوا ِب ِه وعزروه ونضوه واتبعوا النور ال ِذي أ ِنزل معه ۙ‬
‫ُ ٰ َ ُ ُ ُْْ ُ َ‬
‫‪/‬‬
‫أولـ ِئك هم المف ِلحون ﴿اعراف ‪﴾157‬‬
‫پیامی ّایم پیوى یمکنند‪ ،‬کیس که صفاتش‬ ‫آنها که از فرستاده [خدا]‪ ،‬ی‬
‫را در تورات و انجییل که نزدشان است‪ ،‬یمیابند‪ ،‬و آنها را به معروف‬
‫پاکیهها را براى آنها حالل یمشمرد‪،‬‬ ‫دستور یمدهد و از منکر باز یمدارد‪ ،‬ن‬

‫‪93‬‬
‫های را که بر آنها بود‪،‬‬ ‫ن‬
‫ناپاکها را تحریم یمکند‪ ،‬و بارهاى سنگی و زنجی ی‬
‫[از دوش و گردنشان] بر یمدارد‪ .‬آنها که به او ایمان آوردند و حمایتش‬
‫کردند و یاریش نمودند و از نورى که با او نازل شده‪ ،‬پیوى کردند‪ ،‬آنان‬
‫رستگارانند‪)۱۵۷( .‬‬

‫ب)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫اصال این مبحث چه ربیط به تناقض دارد!‬
‫حضت مویس(ع) نیست‪ ،‬تا با فاصله ی میان‬ ‫‪ .1‬این آیه خطاب به ن‬
‫حضت عییس (علیهم السالم) تناقض ایجاد کند!‬ ‫حضت مویس و ن‬ ‫ن‬

‫حضت‬ ‫‪ .2‬ماجرا از این قرار است که در آیات گذشته داستان ن‬


‫مویس(ع) بیان یم شود‪ ،‬درست در آیه ی قبل از آیه ی ذکر شده‪،‬‬
‫حضت مویس طلب بخشش یم کند و خداوند هم به او یم فرماید‬ ‫ن‬
‫ن‬
‫کسای مقرر‬ ‫رحمت من همه ن‬
‫چی را فراگرفته اما (در قیامت) آن را برای‬
‫پرهیگاری یم کنند‪ ،‬زکات یم دهند و به آیات ما ایمان یم‬‫ن‬ ‫خواهم کرد که‬
‫آورند‪ ...‬سپس در آیه ‪ 157‬که شبهه افکن‪ ،‬آن را ذکر نموده‪ ...‬خداوند‬
‫مبحن دیگر یم شود و اگر دقت نموده باشید از رسول اکرم‬ ‫ر‬ ‫متعال وارد‬
‫ن‬
‫کسای را بیان یم فرماید‬ ‫(صیل هللا علیه وسلم) صحبت یم کند‪ ،‬و بحث‬
‫که نشانه های نبوت رسول خدا (صیل هللا علیه و سلم) را در کتاب‬
‫ن‬
‫آسمای شان دیده اند و به او ایمان یم آورند‪...‬‬
‫‪ -‬وهللا اعلم‪ ،‬در انتهای آیه ی گذشته خداوند متعال بیان یم کند که‬
‫این موارد را جهت رستگاری بندگان به مویس (ع) گفتم‪ ،‬و در آیه ی مورد‬

‫‪94‬‬
‫بحث ما این مبحث را به صورت کامل تر برای ر‬
‫برسیت ارائه یم دهد و‬
‫چون رسول اکرم (صیل هللا علیه و سلم) مبعوث شده است‪ ،‬ایمان به‬
‫ن‬
‫معرف یم نماید‪ ...‬ر‬
‫حن اگر به آیه ی بعدش‬ ‫ایشان را هم جزو این ررسوط‬
‫نگاه کنید‪ ،‬باز بحث رسول اکرم (صیل هللا علیه و سلم) مطرح یم شود‪...‬‬
‫ن‬
‫ستیان‪ ،‬این را متوجه نشده اند و تصور یم کنند‪ ،‬هنوز‬ ‫‪ .3‬اما اسالم‬
‫حضت مویس (ع) ادامه دارد‪...‬‬ ‫بحث خداوند و ن‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫حضت مویس (ع) یم گفت‬ ‫حن اگر خداوند متعال این موارد را به ن‬
‫ر‬
‫هم مشکیل ایجاد نیم شد‪ ...‬آن موقع یم گفتیم این بیانات ی‬
‫خیی بوده‬
‫پیامی خود را از آن مطلع نموده است‪.‬‬
‫ی‬ ‫از آینده و خداوند متعال‬
‫ویل همانگونه که گفتیم‪ ،‬این موضوع ربیط به تناقض ندارد! و معلوم‬
‫نیست چرا آن را در لیست نادرست خود ذکر کرده اند!‬
‫***‬

‫‪ .27‬آیا کسانی که به زنان تهمت ناپاکی میزنند بخشیده‬

‫میشوند؟‬
‫شبهه‪:‬‬
‫آری (سوره ‪ ۲۴‬آیه ‪ )۵‬نه (سوره ‪ ۲۴‬آیه ‪.)۲۳‬‬

‫‪95‬‬
‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫یَ‬‫وه ْم َث َم ِان ن‬‫َ َّ َ َ ْ ُ َ ْ ُ ْ َ َ ُ َّ ْ َ ْ ُ ْ َ َ ُ َ َ َ َ ْ ُ ُ‬
‫ات ثم لم يأتوا ِبأربع ِة شهداء فاج ِلد‬ ‫وال ِذين يرمون المحصن ِ‬
‫ون ﴿‪ ﴾4‬إ ََّل َّالذ َ‬ ‫ُ‬
‫َ ْ َ ً ََ َْ َُ ُ ْ َ َ َ ً َ ً َ ٰ َ ُ ُ َْ ُ َ‬
‫ين‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫اسق‬
‫جلدة وَل تقبلوا لهم شهادة أبدا ۚ وأولـ ِئك هم الف ِ‬
‫ور َّرح ٌ‬ ‫َ ْ َ ٰ َ َ ْ ُ َ َّ َّ‬
‫الل َه َغ ُف ٌ‬ ‫َت ُ‬
‫يم ﴿‪﴾5‬‬ ‫ِ‬ ‫ن‬ ‫إ‬‫ِ‬ ‫ف‬ ‫وا‬ ‫ح‬‫ل‬ ‫ص‬‫أ‬‫و‬ ‫ك‬‫ل‬ ‫ذ‬
‫ِ ِ‬‫د‬‫ع‬ ‫ب‬ ‫ن‬ ‫م‬‫ِ‬ ‫وا‬‫اب‬
‫کسای که نسبت زنا به زنان پاکدامن یمدهند و چهار شاهد‬ ‫ن‬ ‫و‬
‫نیمآورند‪ ،‬پس هشتاد تازیانه به آنان بزنید و گوایه آنان را هرگز نپذیرید‪،‬‬
‫کسای که پس از آن [تهمت زدن‪ ]،‬توبه‬ ‫ن‬ ‫که آنان همان فاسقانند‪ )4(.‬مگر‬
‫ً‬
‫جیان برآیند‪ ،‬که قطعا خداوند آمرزنده و مهربان‬ ‫کنند و در مقام اصالح و ی‬
‫است‪)۵( .‬‬

‫ب)‬
‫الد ْن َيا َو ْاْل ِخرةَ‬
‫ْ ُ ْ َ ُ ُ ن ُّ‬
‫ات ل ِعنوا ِ یف‬
‫َْ َ‬
‫ات الغ ِافل ِت المؤ ِمن ِ‬
‫َّ َّ َ َ ْ ُ َ ْ ُ ْ َ َ‬
‫ِإن ال ِذين يرمون المحصن ِ‬
‫ِ‬ ‫َ ُ ْ ََ‬
‫‪/‬‬ ‫ٌ‬ ‫َ‬
‫ولهم عذاب ع ِظيم ﴿نور ‪﴾23‬‬ ‫ٌ‬
‫شدت ایمان از ی ر‬ ‫ّ‬ ‫ن‬
‫عفن]‬ ‫ی‬ ‫[از‬ ‫که‬ ‫ا‬
‫ر‬ ‫باایمان‬ ‫کدامن‬ ‫پا‬ ‫زنان‬ ‫که‬ ‫کسای‬
‫ّ‬
‫خیند‪ ،‬متهم به فحشا کنند‪ ،‬در دنیا و آخرت از رحمت الیه دورند و‬ ‫یی ی‬
‫عذای بزرگ است‪.‬‬ ‫براى آنان ی‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬

‫‪96‬‬
‫‪ .1‬به این جمالت ساده توجه بفرمایید‪:‬‬
‫‪ -‬کیس تهمت بزند‪ ،‬اما توبه کند‪ ،‬بخشیده یم شود(قسمت «الف»)‬
‫‪ -‬کیس که تهمت بزند‪ ،‬اما توبه نکند‪ ،‬بخشیده نیم شود (قسمت‬
‫«ب»)‬
‫ً‬
‫‪ .2‬آیات ررسیفه ی ذکر شده‪ ،‬ض‬
‫احتا ن‬
‫بی این دو حالت تفاوت قائل‬
‫شده اند‪ ،‬اما فرد تناقض جو؛ «قید توبه» را در نظر نگرفته است‪.‬‬
‫‪ .3‬یک نکته ی مهم‪ :‬تهمت فحشا حق الناس است و باید عالوه بر‬
‫توبه در پیشگاه خداوند‪ ،‬رضایت فرد را هم کسب کرد‪ ...‬توجه بفرمایید‬
‫«جیان» سخن گفته شده است‪...‬‬ ‫در آیه ی ‪ ،5‬از «اصالح» و ی‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫دارد‪ ،‬که خداوند متعال قید توبه را ذکر نیم کرد و یکبار یم فرمود‬
‫بخشیده یم شوند و بار دیگر یم فرمود بخشیده نیم شوند‪ ...‬ویل آیا این‬
‫گونه است؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .28‬در روز آخرت کارنامه خود را چگونه دریافت میکنیم؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫در روز جزا‪ ،‬زیانکاران کارنامه اعمال بدشان را از کجا میگیند؟ از‬
‫پشتشان (سوره ‪ ۸۴‬آیه ‪ )۱۰‬یا از دست چپشان (سوره ‪ ۶۹‬آیه ‪)۲۵‬؟‬
‫‪97‬‬
‫پاسخ‪:‬‬
‫بیشی ناراحت یم شوم‪ ...‬آیا ن‬‫ر‬ ‫ر‬ ‫ً‬
‫بریح از‬ ‫بیشی پیش یم روم‪،‬‬ ‫واقعا تا‬
‫ن‬
‫نازنی ما‪ ،‬با این ادعاها به دین پشت کرده اند!‪...‬‬ ‫جوانان‬

‫الف)‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ر‬ ‫َ َّ َ ْ ُ‬
‫وی ِكتابه وراء ظه ِرِه ﴿انشقاق‪﴾10/‬‬ ‫وأما من أ ِ ی‬
‫و ّاما هر کس کارنامهاش از پشت رس او داده شود‪.‬‬

‫ب)‬
‫َ َْ‬ ‫ْ ُ َ‬ ‫ن‬ ‫ََُ ُ َ َْ‬ ‫َ‬ ‫َ َّ َ ْ ُ ر َ َ َ ُ‬
‫وی ِكتابه ِب ِشم ِال ِه فيقول يا ليت ِ ین لم أوت ِكت ِابيه‬ ‫وأما من أ ِ ی‬
‫﴿الحاقه‪﴾25/‬‬
‫و ّاما آن که کارنامهاش به دست چپش داده شود‪ ،‬یمگوید‪ :‬اى کاش‬
‫کارنامهام را به من نیمدادند‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫وقن دو امر متضاد در مقابل یکدیگر قرار گرفتند‪ ،‬آن موقع یم‬ ‫‪ .1‬ر‬
‫توانیم از «تناقض» یا «یکدیگر را نقض کردن» سخن بگوییم‪ ...‬مثال‬
‫بگویم من هم چاق هستم و هم الغر‪ ،‬این تناقض است‪ ...‬اما اگر بگویم‬

‫‪98‬‬
‫ن‬
‫تناقض رخ نداده است‪ ...‬چون دو‬ ‫من هم چاق هستم هم قد بلند‪ ،‬هیچ‬
‫امر متضاد را بیان نکرده ام‪...‬‬
‫‪ .2‬در آیات فوق یکبار از دادن نامه ی اعمال به دست چپ‪ ،‬سخن‬
‫گفته شده است و یک بار به تحویل دادن از پشت رس‪ ...‬این موارد‬
‫متضاد هم نیستند‪ ،‬که نام تناقض را بر آن بگذاریم‪ ...‬و خییل راحت یم‬
‫توان گفت‪ ،‬نامه ی اعمال جهنمیان از پشت رس به دست چپشان داده‬
‫یم شود‪...‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫دارد‪ ،‬که خداوند یک بار یم فرمود نامه ی اعمال جهنمیان به دست چپ‬
‫شان داده یم شود و یک بار یم فرمود به دست راست شان‪ ...‬یا یک بار‬
‫یم فرمود نامه ی عمل جهنمیان از روبرو به آنها داده یم شود و یک بار‬
‫دیگر یم فرمود از پشت رس‪ ...‬آن موقع یم توانستیم بگوییم تناقض وجود‬
‫چنی مواردی دیده یم شود؟ خی‪...‬‬‫ن‬ ‫دارد‪ ...‬ویل آیا‬
‫***‬

‫‪ .29‬آیا فرشته ها میتوانند نامطیع باشند؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫متکی نیست‪ ،‬همه هللا را اطاعت میکنند (سوره ‪۱۶‬‬
‫ی‬ ‫هیچ فرشته ای‬
‫آیات ‪ ،)۵۰-۴۹‬اما «هان به فرشتگان گفتیم‪ ،‬آدم را سجده کنید» و همه‬

‫‪99‬‬
‫متکی‬ ‫ن‬
‫آنها به آدم سجده کردند مگر ابلیس‪ ،‬ابلیس نافرمای کرد و او بسیار ی‬
‫است (سوره ‪ ۲‬آیه ‪.)۳۴‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ ُ َ‬ ‫َ‬ ‫َ ُ َ‬
‫َيخافون َرَّب ُهم رمن ف ْو ِق ِه ْم َو َيف َعلون َما ُيؤ َم ُرون ۩ ﴿نحل‪﴾50/‬‬
‫و از پروردگارشان که حاکم بر آنهاست‪ ،‬یمترسند و آنچه را که به آنان‬
‫فرمان داده شده‪ ،‬انجام یمدهند‪.‬‬

‫ب)‬
‫َ َ َ َ َ ُ َّ ْ َ َ ٰ َ ْ َ ْ َ َ َ َ‬ ‫ْ ُ ُ‬ ‫َ ْ َُْ ْ ََ‬
‫و ِإذ قلنا ِللمل ِئك ِة اسجدوا ِْلدم فسجدوا ِإَل ِإب ِليس أ یی واستك یی وكان‬
‫َ‬ ‫َ ْ‬
‫‪/‬‬
‫ِمن الك ِاف ِرين ﴿بقره ‪﴾34‬‬
‫ی‬
‫و هنگایم که به فرشتگان گفتیم‪« :‬براى آدم سجده کنید‪ ».‬همیک‬
‫تکی کرد‪ ،‬و از کافران گردید‪.‬‬ ‫سجده کردند‪ .‬جز ابلیس که رس باز زد و ّ‬
‫ی‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬عجیب است کیس که یم خواهد از قرآن اشکال بگید و به زعم‬
‫خود! چنان بر قرآن مسلط شده که در آن تناقض!! پیدا کرده‪ ،‬نیم داند‬

‫‪100‬‬
‫که شیطان یک جن است‪ ،‬نه یک مالیکه!!! خداوند متعال در آیه ی‬
‫‪ 50‬سوره ی مبارکه ی کهف یم فرماید‪:‬‬
‫ََ َ‬ ‫ْ‬ ‫َ َ َ َ َ ُ َّ ْ َ َ‬ ‫ُ‬ ‫ْ َُْ ْ َ‬
‫يس كان ِم َن ال ِج رن فف َسق‬ ‫َو ِإذ قلنا ِلل َمل ِئك ِة ْاس ُجدوا ِْلدم فسجدوا ِإَل ِإب ِل‬
‫وی َو ُه ْم ل ُك ْم َع ُد ٌّو ۚ ب ْئ َ‬ ‫َ َ َّ ُ َ‬
‫ون ُه َو ُذ ررَّي َت ُه أ ْول َي َاء من ُد ن‬ ‫َع ْن أ ْمر َ ر‬
‫س‬ ‫ِ‬ ‫ِی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ذ‬‫خ‬‫ِ‬ ‫ت‬‫ت‬ ‫ف‬ ‫أ‬ ‫ۗ‬ ‫ه‬‫ِ‬ ‫ب‬
‫ر‬
‫َّ ِ نَ َ َ ً‬
‫ِللظ ِال ِمی بدَل‬
‫و[یاد کن] هنگایم که به فرشتگان گفتیم‪« :‬براى آدم سجده کنید‪».‬‬
‫پس همه جز ابلیس سجده کردند! او از ّ‬
‫جن بود و از فرمان پروردگارش‬
‫رس برتافت‪ .‬آیا [با این حال] او و نسل او را به جاى من رسپرستان خود‬
‫یمگیید؟ در حایل که آنان دشمن شمایند! ستمگران بد ن‬
‫چیى را به جاى‬
‫خدا برگزیدند!‬
‫خطاب صورت گرفته به فرشته ها شامل یک جن هم شده‬ ‫ِ‬ ‫‪ .2‬چرا‬
‫است؟ چون شیطان آنقدر عبادت کرده بود که به لحاظ «مقایم»‪ ،‬هم‬
‫سطح فرشته ها شده بود‪.‬‬
‫ن‬ ‫ً‬
‫‪ -‬خداوند ضاحتا یم فرماید شیطان یک جن است‪ ،‬اسالم ستیان‬
‫ن‬
‫نافرمای کند!‬ ‫نوشته اند‪ ،‬چطور یک فرشته یم تواند‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫ن‬
‫نافرمای نیم کنند‪ ،‬و در‬ ‫دارد‪ ،‬که خداوند در جا یی یم فرمود فرشته ها‬
‫ن‬
‫معرف یم کرد‪ ...‬ویل آیا این‬ ‫جای دیگر شیطان را هم به عنوان فرشته‬‫ی‬
‫گونه است؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪101‬‬
‫‪ .30‬تناقضی در (سوره ‪ 2‬آیه ‪ )97‬و (سوره ‪ 16‬آیات ‪-101‬‬

‫‪)103‬‬

‫شبهه‪:‬‬
‫جیئیل یا روح القدس (سوره‬
‫چه کیس قرآن را بر محمد ویح میکند؟ ی‬
‫‪ ۱۶‬آیه ‪ )۱۰۲‬یا (سوره ‪ ۲‬آیه ‪)۹۷‬؟‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫آم ُنوا َو ُه ًدى َو ُب رْ َ‬
‫رسىٰ‬ ‫ت َّالذ َ‬
‫ين َ‬ ‫َّ ر َ ْ َ ر ُ َ ر َ‬
‫س ِمن ربك ِبالحق ِليثب‬
‫ُ ْ َ َّ ُ ُ ُ ْ ُ ُ‬
‫ِ‬ ‫ْ قل نزله روح القد ِ‬
‫ی ﴿نحل‪﴾102/‬‬ ‫لل ُم ْسلم نَ‬
‫ِِ‬ ‫ِ‬
‫ُ ُ‬
‫بگو آن [قرآن] را روحالقدس از جانب پروردگارت به حق نازل کرده‬
‫کسای را که ایمان آوردهاند‪ ،‬ثابت قدم و استوار گرداند و براى‬ ‫ن‬ ‫است‪ ،‬تا‬
‫مسلمانان [مایهى] هدایت و بشارت باشد‪.‬‬

‫ب)‬
‫الل ِه ُم َص رد ًقا ِّل َما َب ْ ن‬
‫یَ‬ ‫َ َ ُ ًّ ِّ ْ َ َ َّ ُ َ َّ ُ َ ٰ َ ْ َ ْ َّ‬
‫قل من كان عدوا ل ِج ی ِیيل ف ِإنه نزله عیل قل ِبك ِب ِإذ ِن‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬

‫ی ﴿بقره‪﴾97/‬‬ ‫رس ٰى ل ْل ُم ْؤمن نَ‬


‫َ‬ ‫َ َ ْ َ ُ ً َ ُ رْ‬
‫يدي ِه وهدى وب‬
‫ِ ِ ِ‬
‫‪102‬‬
‫[یهود یمگویند‪« :‬چون فرشتهاى كه ویح بر تو نازل یمكند‪ِ ،‬ج ییئیل‬
‫است‪ ،‬ما به تو ایمان نیمآوریم‪ ]».‬بگو‪« :‬هر كه دشمن ِج ییئیل باشد [در‬
‫حقیقت دشمن خداست]‪ ».‬چرا كه او به فرمان خدا‪ ،‬قرآن را بر قلب تو‬
‫پیشی را تصدیق یمكند و‬ ‫ن‬ ‫ن‬
‫آسمای‬ ‫آی] كه كتب‬‫نازل كرده است‪[ ،‬قر ن‬
‫مایهى هدایت و ِبشارت براى مؤمنان است‪.‬‬

‫د)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬ییک از دوستانم بنام احمد «امشب به خانه ی ما یم آید»‪ ،‬سپس‬
‫وقت نشست یم گویم‪ :‬به کیس که «امشب به خانه ی ما آمده»‪ ،‬خوش‬
‫آمد یم گویم‪ ...‬به نظر شما این خطاب به دوستم بوده؟ یا خی؟ ر‬
‫وقن‬
‫«کس دیگری به خانه ی ما نیامده» چرا باید کیس فکر کند این خطاب‬
‫در مورد او نیست؟‬
‫ً‬
‫«جیئیل (ع)» ویح را «آورده است»‪ ،‬و از‬‫ی‬ ‫‪ .2‬قرآن ضاحتا فرموده‬
‫جای دیگر یم فرماید «روح‬‫کس دیگری برای ان کار نام ینیده است‪...‬در ی‬
‫القدس» آن را «آورده است»؟ حال چه دلییل وجود دارد که بگوییم‬
‫منظورش کس دیگری است؟‬
‫تناقض در ن‬
‫بی این آیات وجود ندارد‪.‬‬ ‫ن‬ ‫‪ .3‬پس هیچ‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬
‫پیامی‬
‫ی‬ ‫جیئیل ویح را بر قلب‬
‫جای یم فرمود‪ ،‬فقط ی‬‫دارد‪ ،‬که خداوند در ی‬
‫‪103‬‬
‫جای دیگر یم فرمود یک مالیکه ی دیگر ویح را‬ ‫نازل کرده است و در ی‬
‫جیئیل هم از این عبارت‬‫حضت ی‬ ‫نازل کرده است‪ ...‬در حایل که برای ن‬
‫جیئیل)‪ ،‬لذا اگر روح‬
‫استفاده نشده است (و خداوند نفرموده فقط ی‬
‫ن‬
‫تناقض ایجاد نیم شد‪ ...‬اما طبق‬ ‫القدس فرد دیگری هم باشد هیچ‬
‫جیئیل است‪ ...‬و هیچ‬ ‫حضت ی‬‫دالییل که ذکر کردیم‪ ،‬روح القدس همان ن‬
‫ن‬
‫تناقض در آیات ذکر شده وجود ندارد‪.‬‬
‫***‬

‫‪ .31‬وحی های جدید وحی های قدیم را‪( ...‬ناسخ و منسوخ)‬


‫شبهه‪:‬‬
‫ویح های جدید ویح های قدیم را تصدیق میکنند (سوره ‪ 2‬آیه ‪)97‬‬
‫یا جایگزین آنها هستند (سوره ‪ 16‬آیه ‪)101‬؟‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫الل ِه ُم َص رد ًقا ِّل َما َب ْ ن‬
‫یَ‬ ‫َ َ ُ ًّ ِّ ْ َ َ َّ ُ َ َّ ُ َ ٰ َ ْ َ ْ َّ‬ ‫َ‬
‫قل من كان عدوا ل ِج ی ِیيل ف ِإنه نزله عیل قل ِبك ِب ِإذ ِن‬‫ْ‬ ‫ُ‬
‫َ‬ ‫ن‬ ‫َ َ ْ َ ُ ً َ ُ رْ َ ٰ ْ ُ ْ‬
‫‪/‬‬
‫يدي ِه وهدى وبرسى ِللمؤ ِم ِنی ﴿بقره ‪﴾97‬‬
‫[یهود یمگویند‪« :‬چون فرشتهاى كه ویح بر تو نازل یمكند‪ِ ،‬ج ییئیل‬
‫است‪ ،‬ما به تو ایمان نیمآوریم‪ ]».‬بگو‪« :‬هر كه دشمن ِج ییئیل باشد [در‬
‫حقیقت دشمن خداست]‪ ».‬چرا كه او به فرمان خدا‪ ،‬قرآن را بر قلب تو‬

‫‪104‬‬
‫ن‬
‫پیشی را تصدیق یمكند و‬ ‫ن‬
‫آسمای‬ ‫آی] كه كتب‬ ‫نازل كرده است‪[ ،‬قر ن‬
‫مایهى هدایت و ِبشارت براى مؤمنان است‪.‬‬

‫ب)‬
‫َ َْ‬ ‫َ َ ُ َّ‬ ‫َّ ُ‬ ‫َ‬ ‫َ َّ ْ َ ً‬
‫َو ِإذا َبدلنا َآية َّمكان َآي ٍة ۙ َوالل ه أ ْعل ُم ِب َما ُي ن نری ُل قالوا ِإن َما أنت ُمف ر ٍی ۚ َب ْل‬
‫َ‬ ‫َْ ُ َ‬
‫أك ر ُیه ْم َل َي ْعل ُمون ﴿نحل‪﴾101/‬‬
‫و هرگاه آیهاى را [که دربردارنده حکم جدیدى است] جایگزین آیهاى‬
‫کنیم‪ ،‬و خداوند به آنچه نازل یمکند‪ ،‬داناتر است‪ ،‬مخالفان یمگویند‪:‬‬
‫تبدیل‬ ‫ار‬
‫رس‬ ‫[ا‬ ‫شان‬ ‫ر‬
‫بیشی‬ ‫بلکه‬ ‫نیست‪]،‬‬ ‫ن‬
‫[چنی‬ ‫»‬ ‫!‬ ‫یگمان تو دروغ ن‬
‫باف‬
‫ِ‬ ‫ی‬
‫احکام را] نیمدانند‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫ن‬
‫آسمای دیگری هم از‬ ‫‪ .1‬آیه ی اول تصدیق یم نماید که کتاب های‬
‫جانب خدا آمده است‪....‬‬
‫‪ .2‬آیه ی دوم بحث ناسخ و منسوخ است‪ ،‬اگر بخواهیم به صورت‬
‫آی را توضیح دهیم‪ ،‬خواهیم گفت‪:‬‬‫بسیار ساده این قاعده ی قر ن‬
‫‪-‬بنا بر « ررسایط و احوال» ن‬
‫بریح از اجتماعات خداوند حکیم را به آنها‬
‫زمای‪ ،‬این گونه صالح یم بیند که حکم مدنظر‬‫یم دهد‪ ،‬اما بعد از مدت ن‬
‫را «عوض» کند‪...‬‬

‫‪105‬‬
‫‪ -‬نه اینکه (العیاذ باهلل) خداوند از حرف خود پشیمان شده باشد!‬
‫خی‪ ...‬بلکه ررسایط جدیدی (در آن جامعه) پیش آمده و خداوند منان‪،‬‬
‫حکیم درخور با آن ررسایط صادر یم کند‪.‬‬
‫جالن برای فهم این موضوع ذکر کرده اند‪ ،‬مثال یم‬
‫‪-‬علما مثال های ی‬
‫جنی در شکم مادر از طریق ناف مادرش تغذیه یم نماید‪ ،‬سپس‬ ‫ن‬ ‫فرمایند‬
‫وقن متولد شد این غذا منسوخ یم شود و از شی مادر تغذیه یم نماید‪،‬‬ ‫ر‬
‫ن‬
‫سنگی تری خواهد‬ ‫بعد از دو سال این غذا هم منسوخ یم شود و غذاهای‬
‫خورد و‪ ...‬آیا یم توان گفت شی خوردن نوزاد در سال اول زندگیش اشتباه‬
‫غذای احتیاج داشته است‪،‬‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫بوده است؟ خی‪ ...‬او در آن زمان به‬
‫ی‬
‫سپس شی «منسوخ» یم شود و غذای دیگری به عنوان «ناسخ»‬
‫جایگزین یم گردد‪.‬‬
‫‪-‬حال به جز ررسایط و احوال‪ ،‬حکمت های دیگری هم در پشت این‬
‫وقن یم خواهد نکته ای را به مردم آموزش‬ ‫عمل الیه قرار دارد‪ ،‬مثال ر‬
‫دهد‪ ،‬یا اینکه عده ای را آزمایش کند تا واکنش آنها سنجیده شود و‪...‬‬
‫‪ .3‬حال شبهه افکن‪ ،‬بدون در نظر ر ن‬
‫گرفی قاعده ی فوق‪ ،‬تصور یم‬
‫رن‬
‫نداشی» یا «تکذیب‬ ‫میله ی «قبول‬ ‫کند «جایگزین کردن احکام» به ن ن‬
‫کردن» احکام گذشته است‪ ،‬خی‪ ...‬خداوند متعال آن زمان این احکام را‬
‫مناسب یم دانسته است و جایگزین کردن احکایم دیگر برای اهداف‬
‫دیگری است نه تکذیب آنها‪...‬‬
‫وقن آیه ی ذکر شده در قسمت «الف» یم فرماید قرآن تصدیق‬ ‫‪ -‬ر‬
‫ن‬
‫پیشی است‪ ،‬سه نکته را در نظر داشته باشید‪:‬‬ ‫کننده ی کتاب های‬
‫نکته ی اول‪ :‬قرآن تایید کننده ی منشاء الیه آنهاست‬

‫‪106‬‬
‫نکته ی دوم‪ :‬قرآن تصدیق یم کند که آن زمان این احکام وجود داشتند‬
‫ر‬
‫توضیحای که ذکر شد)‬ ‫(ویل بعدها منسوخ شدند‪/‬طبق‬
‫نکته ی سوم‪ :‬قرآن تایید کننده ی امور صحیح آنهاست‪ ،‬نه تح ر‬
‫ریفای‬
‫بخاطر هوا و هوس افراد به آنها راه یافته است‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫ن‬
‫آسمای گذشته را تصدیق یم‬ ‫دارد‪ ،‬که قرآن یک بار یم فرمود کتاب های‬
‫نمایم و یک بار دیگر یم فرمود‪ ،‬آنها را تکذیب یم نمایم و هیچ کتاب‬
‫دیگری نیامده است! ویل آیا این گونه است؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .32‬قرآن عربی خالص است‪ ،‬اما‪...‬‬


‫شبهه‪:‬‬
‫عری خالص است (سوره ‪ 16‬آیه ‪ )103‬اما تعداد بسیار زیادی‬‫قرآن ی‬
‫عری در آن یافت میشود‪.‬‬
‫کلمات غی ی‬

‫پاسخ‪:‬‬
‫این شبهه را ن‬
‫نی قبال پاسخ داده ایم‪ ،‬ویل پاسخ خالصه ای را در اینجا‬
‫هم تقدیم یم کنیم‪ ،‬ابتدا به خدمت آیه ی ررسیفه یم رسیم‪:‬‬

‫‪107‬‬
‫الف)‬
‫ْ ُ َ‬ ‫َ َ ْ َ ْ ُ َّ ُ ْ َ ُ ُ َ َّ َ ُ َ ِّ ُ ُ َ رَ ٌ ِّ ُ َّ‬
‫رس ۗ ل َسان ال ِذي ُيل ِحدون ِإل ْي ِه‬‫ولقد نعلم أنهم يقولون ِإنما يعلمه ب‬
‫ْ َ ٌّ َ َ ٰ َ َ ٌ‬
‫ان َع َر ٌّی ُّمب نٌ‬
‫ی ﴿نحل‪﴾103/‬‬ ‫ِی ی ِ‬ ‫یم وهـذا ِلس‬
‫أع ج ِ ی‬
‫ً‬
‫«یقینا ر‬
‫برسى آن [قرآن] را‬ ‫و البته ما یمدانیم که مخالفان تو یمگویند‪:‬‬
‫به او یمآموزد‪[ ».‬این گونه نیست‪ ،‬زیرا] زبان کیس که [این قرآن را] به او‬
‫عری‬
‫عری است‪ ،‬در حایل که این [قرآن] به زبان ی ِ‬ ‫نسبت یمدهند‪ ،‬غی ی‬
‫فصیح و روشن است‪.‬‬

‫ب)‬
‫قض وجود ندارد‪...‬‬‫تنا ن‬

‫«عری‬
‫ی‬ ‫«عری روشن وگویا» و نیم فرماید‬
‫ی‬ ‫‪ .1‬آیه ی ررسیفه یم فرماید‪،‬‬
‫ی این دو‬ ‫حن یک کلمه ی غی عری» هم در آن وجود ندارد‪ ،‬ب ن‬ ‫که ر‬
‫ی‬
‫همی جا تناقض رفع یم شود‪.‬‬‫ن‬ ‫موضوع تفاوت وجود دارد‪ ،‬پس از‬
‫ن‬
‫عری که عرب زبان ها‬ ‫عری روشن و گویا چیست؟ یعن ی‬ ‫‪ .2‬منظور از ی‬
‫احن آن را متوجه یم شوند‪ ،‬و آشکارا مفاهیم را منتقل یم کند‪.‬‬ ‫به ر ر‬

‫‪ .3‬کلمات غی ی‬
‫عری از مدت ها قبل به این زبان راه یافته است و جزوی‬
‫عری شده اند‪ ...‬البته این امر کامال طبییع است‪ ،‬در زبان های‬‫از زبان ی‬
‫ر‬
‫حالن وجود دارد‪.‬‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫دیگر هم‬
‫ر‬
‫عری برای ارسال کتابش استفاده یم فرماید‪،‬‬ ‫‪ .4‬وقن خداوند از زبان ی‬
‫طبعا از کلمات همان زبان هم استفاده یم کند‪ ...‬حال این کلمات چه‬
‫ریشه ای دارند‪ ،‬بحث دیگری است‪ ...‬مهم آن است که االن جزوی از‬
‫‪108‬‬
‫عری شده اند‪ ...‬و شاعران عرب قبل از ظهور اسالم از این کلمات‬ ‫زبان ی‬
‫استفاده کرده اند و آن را جزو زبان خود پنداشته اند‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫عری در قرآن وجود‬ ‫دارد‪ ،‬که اوال‪ :‬خداوند یم فرمود هیچ کلمه ی غی ی‬
‫ً‬
‫ثانیا ر‬
‫وقن آیه فرموده این کتاب به زبان‬ ‫ندارد و در آن وجود یم داشت‪...‬‬
‫روشن(مبی) فرستاده شده‪ ،‬کلمات غی ن‬
‫مبین در آن یم بود‪ ،‬مثال‬ ‫ن‬ ‫عری‬
‫ی‬
‫ر‬
‫خداوند از کلمای استفاده یم کرد که عرب ها آن را متوجه نیم شدند‪...‬‬
‫ویل آیا این گونه است؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .33‬حلقه بینهایت (تسلسل)‬


‫شبهه‪:‬‬
‫(سوره ‪ ۲۶‬آیه ‪ )۱۹۶-۱۹۵-۱۹۲‬میگوید “این (قرآن) وحیست از‬
‫(پیامیان)‬
‫ی‬ ‫عری و این (قرآن) در نوشته های‬ ‫طرف خداوند… به زبان ی‬
‫عیی و‬ ‫رن‬
‫دانسی اینکه انجیل و تورات به زبان ی‬ ‫نی هست‪ .‬حال با‬ ‫قبیل ن‬
‫عری میتواند در آن کتابهای‬ ‫کتاب‬ ‫یک‬ ‫چطور‬ ‫‪.‬‬‫است‬ ‫شده‬ ‫نوشته‬ ‫ن‬
‫یونای‬
‫ی‬
‫عری آمده باشد؟ عالوه بر این اگر این قرآن در آن کتابها گنجانده‬ ‫غی ی‬
‫همی (سوره ‪ ۲۶‬آیه ‪ )۱۹۶-۱۹۵-۱۹۲‬ن نی باید در آن کتابها‬ ‫ن‬ ‫شده است‪،‬‬
‫ن‬
‫همی سوره را داشته‬ ‫باشد‪ ،‬بنابر این آن کتابها ن‬
‫نی باید در کتابهای قبیل‬
‫باشند و همینگونه به یک حلقه بینهایت و تسلسل میسیم‪.‬‬
‫‪109‬‬
‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َّ ُ‬ ‫ی ﴿‪ ﴾192‬ب ِل َس ٍان َع َر ٍّی ُّمب ن‬
‫ی ﴿‪َ ﴾195‬و ِإنه ل ِ ن یف‬ ‫يل َر رب ْال َعالم نَ‬‫َوإ َّن ُه ل َت ن نی ُ‬
‫ِی ی ِ ٍ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫َ‬ ‫ُ ِْ‬
‫ی ﴿ ‪﴾196‬‬ ‫َ‬ ‫زُبر اِلول ن‬
‫َّ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫يل ﴿شعرا‪-195-192/‬‬ ‫أ َول ْم َي ُكن َّل ُه ْم َآي ًة أن َي ْعل َم ُه ُعل َم ُاء َب نن إ ْ َِ‬
‫رسائ َ‬
‫ِی ِ‬
‫‪﴾196-197‬‬
‫ّ‬
‫و البته این [قرآن] فرستاده پروردگار جهانیان است‪[ )۱۹۲( .‬این قرآن]‬
‫[خی] آن در کتابهاى‬ ‫عری روشن [و گویا نازل شده‪ )۱۹۵( ]،‬و ی‬ ‫به زبان ی‬
‫پیشی آمده است‪ )۱۹۶( .‬آیا این که دانشمندان نبنارسائیل از‬ ‫ن‬ ‫ن‬
‫[آسمای]‬
‫مرسکان نشانهاى نیست؟! (‪)۱۹۷‬‬ ‫آن اطالع دارند‪ ،‬براى ر‬

‫ب)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫اصال این چه ربیط به تناقض دارد! چون ما در شبهه ی قبل توضیح‬
‫دادیم‪ ،‬ن‬
‫مبی به چه معناست‪...‬‬
‫‪ .1‬باید توجه نمود‪« ،‬بحث قرآن»‪« ،‬رسالت رسول اکرم (ص)» و‬
‫«دین آخر» در کتاب های گذشته وجود دارد‪ ،‬نه اینکه «خود قرآن» در‬
‫چنی ن‬
‫چیی رخ میداد‪ ،‬چرا آنها اسمشان‬ ‫ن‬ ‫داخل انجیل یا تورات باشد! اگر‬
‫تورات و انجیل بود! آنها هم نامشان قرآن یم بود!‬

‫‪110‬‬
‫‪ .2‬شبهه افکن آیه ی ‪ 197‬را ننوشته‪ ،‬ویل ما خودمان اضافه کردیم‪،‬‬
‫ببینید یم فرماید دانشمندان نبن ارسائیل از آن «اطالع دارند» و ننوشته‪،‬‬
‫ً‬
‫قبال «خوانده بودند»!‬ ‫آن را‬
‫همی پیش فرض‬‫ن‬ ‫‪ .3‬مشاهده یم فرمایید که شخص تناقض جو! با‬
‫ن‬
‫چنی‬ ‫نادرست‪ ،‬بحث تسلسل را مطرح کرده است‪ ،‬در حایل که اصال‬
‫ن‬
‫معرف نماید!‬ ‫ن‬
‫چیی وجود ندارد تا تسلسل شود و هرکتاب‪ ،‬کتاب قبیل را‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫ن‬
‫ستیان‬ ‫اصال این شبهه ربیط به مقوله ی تناقضات ندارد‪ ...‬و اسالم‬
‫مبن بر وجود تسلسل را مطرح کنند که‬ ‫زمای یم توانستند ادعای خود ن‬ ‫ن‬
‫هر بار مطالب با همان سبک و سیاق و زبان نوشته یم شد و آیات به‬
‫کن شده‪ ،‬به کتاب قبل از خود ارجاع داده یم شد‪ ...‬ویل‬ ‫صورت کامال ر‬
‫آیا این گونه است؟ خی‪ ...‬و مشاهده یم کنید که تفاوت زیادی وجود‬
‫دارد‪!...‬‬
‫ناگفته نماند‪ ،‬وجود مطالب تکراری به این خاطر است که رسالت‬
‫ن‬
‫همچنی بیانگر این‬ ‫همه ی انبیاء توحید و معاد و نبوت بوده است‪...‬‬
‫است که همه از جانب هللا متعال مبعوث شده اند (یک منشاء دارند)‪...‬‬
‫ویل تفاوت های زیادی به لحاظ زبان‪ ،‬احکام‪ ،‬محتوی و‪ ...‬در ن‬
‫بی این‬
‫ر‬
‫تحریفای که وارد انجیل و تورات شده‬ ‫کتاب ها وجود دارد‪( ...‬فارغ از‬
‫است‪)...‬‬
‫***‬

‫‪111‬‬
‫‪ .34‬آیا تورات مثل قرآن است یا نیست؟‬
‫شبهه‪:‬‬
‫مبن بر تحریف انجیل و تورات‪ ،‬از یک طرف با‬ ‫ادعای مسلمانان ن‬
‫(سوره ‪ ۲‬آیه ‪ )۲۴‬و (سوره ‪ ۱۷‬آیه ‪ )۸۸‬و از طرف دیگر با (سوره ‪ ۲۸‬آیه‬
‫‪ )۴۹‬و (سوره ‪ ۴۶‬آیه ‪ )۱۰‬در تضاد است‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ُ‬ ‫ُ َ ر رْ َ ْ‬ ‫ر َّ َ َّ ْ َ َ ٰ َ ْ َ َ ْ ُ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫ْ‬ ‫َ ُ ُ‬
‫و ِإن كنتم ِ یف ري ٍب مما نزلنا عیل عب ِدنا فأتوا ِبسورٍة من مث ِل ِه وادعوا‬
‫َ َّ ْ َ ْ َ ُ َ َ ْ َ ُ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ ُ‬ ‫َّ‬ ‫ُ َ َ َُ ر ُ‬
‫ون الل ِه ِإن كنتم ص ِاد ِقی ﴿‪ ﴾23‬ف ِإن لم تفعلوا ولن تفعلوا‬ ‫شهداءكم من د ِ‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َّ ْ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َّ َ َّ ر َ ُ َ َّ‬
‫ُ‬ ‫َ َّ ُ‬
‫‪/‬‬
‫فاتقوا النار ال ِ ین وقودها الناس وال ِحجارة ۖ أ ِعدت ِللك ِاف ِرين ﴿بقره ‪-23‬‬
‫‪﴾24‬‬
‫و اگر در آنچه بر بندهى خود [از قرآن] نازل کردهایم‪ ،‬تردید دارید‪ ،‬یک‬
‫سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را غی از خداوند‪ ،‬بر این کار‬
‫دعوت کنید‪ ،‬اگر راست یمگویید! (‪ )۲۳‬پس اگر این کار را نکردید‪ ،‬که‬
‫هیمش مردم [گناهکار] و سنگها‬ ‫آتیس ربیسید که ن‬
‫هرگز نتوانید کرد‪ ،‬از ر‬
‫هستند و براى کافران مهیا شده است‪)۲۴( .‬‬

‫ب)‬

‫‪112‬‬
‫ْ َ ٰ َ ْ ُ ْ َ َ ُْ َ‬ ‫َ ُْ‬ ‫ٰ‬ ‫نس َو ْالج ُّن َ‬
‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫اج َت َم َ‬
‫ی ْ‬ ‫ن‬ ‫ُ َّ‬
‫آن َل يأتون‬‫ِ‬ ‫ر‬‫ق‬‫ال‬ ‫ا‬ ‫ذ‬‫ـ‬ ‫ه‬ ‫ل‬ ‫ث‬‫م‬
‫ِِ ِ‬ ‫ب‬ ‫وا‬‫ت‬ ‫أ‬ ‫ي‬ ‫ن‬ ‫أ‬ ‫یل‬ ‫ع‬ ‫ِ‬ ‫اْل‬‫ِ ِ‬‫ت‬ ‫ع‬ ‫ْ قل ِ ِ‬
‫ل‬
‫ان َب ْع ُض ُه ْم ل َب ْ‬‫َ ْ َ‬
‫ض ظ ِه ًیا ﴿ارسا‪﴾88/‬‬ ‫ٍ‬ ‫ع‬ ‫ِ‬ ‫ِب ِمث ِل ِه ولو ك‬
‫جن‪ ،‬گرد آیند تا همانند این قرآن را بیاورند‪،‬‬ ‫بگو‪« :‬اگر [تمام] انس و ّ‬
‫عض پشتیبان و یاور دیگرى‬ ‫نیمتوانند مانندش را بیاورند‪ ،‬هر چند كه ب ن‬
‫باشند‪».‬‬

‫ج)‬
‫الل ِه ُه َو أ ْه َد ٰى ِم ْن ُه َما أ َّتب ْع ُه إن ُك ُنت ْم َص ِاد ِق ن‬
‫یَ‬ ‫َّ‬ ‫ْ‬ ‫ر‬ ‫َ‬ ‫ُ ْ َ ُْ‬
‫ِ ِ‬ ‫ند‬
‫اب من ِع ِ‬
‫قل فأتوا ِب ِكت ٍ‬
‫﴿قصص‪﴾49/‬‬

‫پیامی! به آنان] بگو‪« :‬اگر راست یمگویید‪ ،‬شما ی‬


‫کتای از جانب‬ ‫ی‬ ‫[اى‬
‫خداوند بیاورید که از این دو [کتاب] هدایتبخشتر باشد‪ ،‬تا من از آن‬
‫پیوى کنم‪».‬‬

‫د)‬
‫اه ٌد رمن َب نن إ ْ َِ‬
‫رسائيلَ‬ ‫َ َ َ َ‬ ‫َّ َ َ ْ ُ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ ْ َ ُْ‬
‫ِی ِ‬ ‫ند الل ِه وكفرتم ِب ِه وش ِهد ش ِ‬ ‫قل أرأيتم ِإن كان ِمن ِع ِ‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫یل م ْثله َف َآم َن َو ْ‬
‫اس َت ْك یَ ْیت ْم ۖ إ َّن الل َه َل َي ْه ِدي ال َق ْو َم الظ ِال ِم ن‬
‫یَ‬ ‫َّ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٰ‬ ‫ع‬
‫﴿احقاف‪﴾10/‬‬
‫بگو‪« :‬اگر [این قرآن] از نزد خدا باشد و شما به آن کفر ورزید‪ ،‬در‬
‫حایل که گوایه از نبنارسائیل‪ ،‬بر همانند آن گوایه داده و ایمان آورده؛‬
‫ویل شما [همچنان] ّ‬
‫تکی ورزیدهاید‪ ،‬آیا [عاقبت کار را] دیدهاید؟ خداوند‬
‫ی‬
‫قوم ستمگر را هدایت نیمکند‪».‬‬

‫‪113‬‬
‫ر)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫ن‬
‫تناقض با‬ ‫ر‬
‫موضوعای» مطرح کرده که هیچ کدام‬ ‫‪ .1‬شبهه افکن «‬
‫«موضوع تحریف شدن تورات» ندارد! مالحظه بفرمایید‪:‬‬
‫‪ .2‬آیه ی قسمت «ب» و «الف»‪ ،‬در مورد تحدی قرآن سخن یم‬
‫گویند‪ ...‬که اگر فکر یم کنید از جانب خدا نیامده است‪ ،‬یک کتاب مانند‬
‫حن یک سوره مانند آن بیاورید‪ ...‬این موضوع چه ربیط به تحریف‬ ‫آن یا ر‬
‫شدن تورات دارد؟‬
‫‪ .3‬آیه ی قسمت «د»‪ ،‬طبق فرمایش تفاسی در مورد ایمان آوردن‬
‫پیامی(ص) یم فرماید‬
‫ی‬ ‫یک دانشمند یهودی سخن یم گوید‪ ،‬و خداوند به‬
‫وقن از نبن ارسائیل شخض به الیه بودن قرآن‬ ‫مرسکان و کفار بگوید‪ ،‬ر‬
‫به ر‬
‫گوایه یم دهد و شما هنوز کفر بورزید آیا این ظلیم نیست در حق‬
‫خودتان؟ خوب این چه ربیط به تحریف تورات دارد؟‬
‫‪ .4‬اما آیه ی قسمت «ج»‪ ،‬پاس نچ است به کفار قریش‪ ...‬اگر به آیه‬
‫ی قبلش نگایه بیندازید‪ ،‬آنها یم گویند‪ :‬چه خوب میشد معجز رای که به‬
‫پیامی(ص) هم داده یم شد‪ ...‬آیه در‬
‫ی‬ ‫حضت مویس (ع) داده شد‪ ،‬به‬ ‫ن‬
‫جویای چون شما‪ ،‬معجزات‬‫ن‬ ‫پاسخ به آنها یم فرماید‪ :‬مگر آن زمان بهانه‬
‫حضت مویس(ع) را هم انکار نکردند؟‬ ‫ن‬

‫بعد طبق فرمایش آیه‪ :‬کفار شبهه ی دیگری مطرح یم کنند و یم‬
‫ن‬
‫پشتیبای‬ ‫گویند‪ :‬تورات و قرآن هر دو کتاب جادوگری هستند و یکدیگر را‬
‫یم کنند‪ ...‬و یم رسیم به آیه ی ‪( 49‬آیه ای که شبهه افکن آدرس داده‬
‫است)‪ ،‬خودتان به قسمت «ج» مراجعه بفرمایید و بخوانید که خداوند‬
‫پیامی (ص) یاد یم دهد که در پاسخ به این شبهه بگوید‪ :‬اگر راست یم‬
‫به ی‬
‫‪114‬‬
‫گویید و این ها کتاب سحر هستند‪...‬شما ی‬
‫کتای از جانب خدا بیاورید که‬
‫از تورات و قرآن هدایت بخش تر باشد‪...‬‬
‫ر‬
‫منافای با تحریف شدن تورات ندارد‪ ...‬و خداوند نفرموده‬ ‫و این پاسخ‬
‫توانای هدایت گری‬
‫ی‬ ‫که تورات تحریف نشده است‪ ...‬بلکه یم فرماید‬
‫ر‬
‫تحریفای به آن وارد شده است ویل‬ ‫دارد‪ ...‬به هر حال درست است که‬
‫مطالن که در مورد توحید‪ ،‬معاد‬
‫ی‬ ‫مطالب صحیچ هم در آن وجود دارد‪،‬‬
‫و نبوت سخن یم گویند‪ ...‬و به سهم خود قدرت هدایتگری دارند‪...‬‬
‫برای مبحث تحریف شدن تورات آیات دیگری در قرآن وجود دارد و‬
‫ر‬
‫مستندای از خود تورات ن‬
‫نی ارائه شده است‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫جای یم فرمود تورات تحریف شده است و‬ ‫دارد‪ ،‬که خداوند متعال در ی‬
‫ن‬
‫چنی‬ ‫در ج یای دیگر یم فرمود‪ ،‬تحریف نشده است‪ ...‬که بیان شد‪،‬‬
‫مواردی که در تضاد با یکدیگر باشند در قرآن وجود ندارد‪.‬‬
‫فراموش نفرمایید دوستان‪ ،‬تحریف شدن به معنای غلط بودن همه‬
‫یای مورادی است‬ ‫جانبه نیست‪ ...‬بلکه به معنای دستکاری شدن و راه ی‬
‫که سخن خدا نیم باشد‪.‬‬
‫درسن در آن وجود دارد که‬‫ر‬ ‫ویل با وجود تحریفات‪ ،‬باز هم امور‬
‫خداپرسن سوق دهد‪ ...‬اما ر‬
‫وقن فرد وارد این‬ ‫ر‬ ‫منکران نبوت را به سمت‬
‫محدوده معنوی شد‪ ،‬آن موقع یم تواند تحقیق کند و بداند که اسالم‬

‫‪115‬‬
‫ن‬
‫تحریف به آن راه نیافته است (و‬ ‫ر‬
‫کاملی همان یهودیت است و‬ ‫نسخه ی‬
‫ن‬
‫تحریف راه نخواهد یافت)‪.‬‬ ‫ر‬
‫کوچکیین‬ ‫ن‬
‫تضمی قرآن‪،‬‬ ‫طبق‬
‫***‬

‫‪“ .35‬پیر زن عجوزه” و شخصیت اهلل‪.‬‬


‫شبهه‪:‬‬
‫در مورد داستان لوط “ما خانواده او را نجات دادیم‪ ،‬بغی از عجوزه‬
‫ای که عقب ماند” (سوره ‪ ۲۶‬آیه ‪ .)۱۷۱-۱۷۰‬و باز میگوید “اما ما او و‬
‫ن‬
‫کسای بود که با‬ ‫خانواده اش را حفظ کردیم‪ ،‬بغی از همرسش را‪ ،‬او از‬
‫دیگران در شهر ماند (سوره ‪ ۷‬آیه ‪ .)۸۲‬این دو آیه یا باهم تناقض دارند‬
‫پیامی قایل نمیشود‪.‬‬ ‫ن‬ ‫ر‬
‫یا هللا احیام چندای به همرس ی‬
‫پاسخ‪:‬‬
‫ابتدا به خدمت آیات یم رسیم‪:‬‬

‫الف)‬
‫‪/‬‬ ‫َ‬ ‫َّ َ ُ ً ن ْ َ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ َ َّ ْ َ ُ َ ْ ُ‬
‫فنجيناه وأهله أجم ِعی ﴿‪ِ ﴾170‬إَل عجوزا ِ یف الغ ِاب ِرين ﴿شعراء ‪-170‬‬
‫‪﴾171‬‬
‫پس او و تمام خاندانش را نجات دادیم‪ )۱۷۰( ،‬مگر پی ن‬
‫زی که [زن‬
‫لوط بود و] در میان بازماندگان‪[ ،‬اهل عذاب] بود‪)۱۷۱( .‬‬

‫‪116‬‬
‫ب)‬
‫وهم رمن َق ْر َيت ُك ْم ۖ إ َّن ُه ْم ُأ َناسٌ‬‫ْ ُ ُ‬
‫ج‬‫ر‬ ‫خ‬ ‫أ‬ ‫وا‬
‫َ ُ‬
‫ال‬ ‫ق‬ ‫ن‬ ‫أ‬ ‫َل‬
‫َّ‬
‫إ‬ ‫ه‬ ‫م‬ ‫و‬‫اب َق ْ‬ ‫َ َ َ‬
‫ان َج َو َ‬ ‫وما ك‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ ِ‬
‫َ‬ ‫ََ‬
‫َيتط َّه ُرون ﴿اعراف‪﴾82/‬‬
‫چیى جز این نبود که گفتند‪« :‬اینها را از شهر و‬ ‫ویل پاسخ قومش ن‬
‫پاکدامن را یمطلبند [و‬ ‫ن‬ ‫آبادى خود بیون کنید که اینها مردیم هستند که‬
‫با ما هم صدا نیستند]!»‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬نویسنده ی شبهه‪ ،‬چرا آیه ی ‪ 83‬سوره ی اعراف را هم ننوشته‬
‫است؟ به نضر مطالبش خواهد بود؟ اشکایل ندارد ما به جای او خواهیم‬
‫نوشت‪:‬‬
‫‪/‬‬ ‫َ‬ ‫َ َ ْ َ ُ َ ْ ُ َّ ْ َ َ ُ َ ْ َ ْ َ‬
‫فأنجيناه وأهله ِإَل امرأته كانت ِمن الغ ِاب ِرين ﴿اعراف ‪﴾83‬‬
‫رهای بخشیدیم‪ ،‬جز‬
‫[چون کار به اینجا رسید‪ ]،‬ما‪ ،‬او و خاندانش را ی‬
‫همرسش که با بازماندگان [در شهر] بود‪.‬‬
‫‪ .2‬آیات قسمت «الف» را بخوانید‪ ،‬سپس آیه ی درج شده در‬
‫قسمت «ب» را به همراه آیه ای که خودمان ذکر کردیم بخوانید‪ ...‬آیا‬
‫ن‬ ‫ً‬ ‫ر‬
‫!‬
‫تفاوی یم بینید؟ واقعا کجاست تناقض مگر هر دو یک چی را نیم‬ ‫هیچ‬
‫گویند!‬
‫احیایم برای‬‫‪ .3‬اما شبهه ساز در خط آخر نوشته است‪ ،‬خداوند ر‬
‫پیامی قائل نیم شود‪ ...‬پاسخ این است که در دادگاه هللا متعال‬
‫همرس ی‬
‫پاری بازی یی رنگ است‪ ،‬هر کس طبق عمل خودش محاسبه‬ ‫حنای ر‬
‫‪117‬‬
‫پیامی الیه دلش با کفار بود و مورد عذاب قرار‬
‫ی‬ ‫خواهد شد‪ .‬همرس یک‬
‫پیامی‬
‫ی‬ ‫ستیان به خود نیم آیید‪...‬؟ همرس یک‬‫ن‬ ‫گرفت‪ ...‬آیا شما اسالم‬
‫نجات پیدا نکرد‪ ،‬آیا از عاقبت خود نیم ترسید؟‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫حضت لوط مورد عذاب واقع شد‪،‬‬ ‫دارد‪ ،‬که در یک آیه یم فرمود همرس ن‬
‫و در آیه ای دیگر یم فرمود نجات یافت‪ ،‬ویل آیا این طور است؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .36‬اشکاالت بیشتر در داستان قوم لوط‬


‫شبهه‪:‬‬
‫جواب مردمش جز این نبود که «آنها را از قریه خود برانید که آنان‬
‫بیاری میجویند» (سوره ‪ ۷‬آیه ‪ ،۸۲‬سوره ‪۲۷‬‬ ‫مردیم هستند که از کار ما ن‬
‫پاسچ ندادند جز اینکه گفتند «غضب هللا را‬ ‫ن‬ ‫آیه ‪ .)۵۶‬مردمش به او‬
‫میگوی» (سوره ‪ ۲۹‬آیه ‪ .)۲۹‬این دو جواب باهم‬ ‫ی‬ ‫برای ما بیاور اگر راست‬
‫جوای ندادند»‬
‫ی‬ ‫ییک نیستند و در هر دو آیه اشاره شده که «غی از این‬
‫بنابر این این یک تناقض است‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫‪118‬‬
‫الف)‬
‫وهم رمن َق ْر َيت ُك ْم ۖ إ َّن ُه ْم ُأ َناسٌ‬‫ْ ُ ُ‬
‫ج‬‫ر‬ ‫خ‬ ‫أ‬ ‫وا‬
‫َ ُ‬
‫ال‬ ‫ق‬ ‫ن‬ ‫أ‬ ‫َل‬
‫َّ‬
‫إ‬ ‫ه‬ ‫م‬ ‫و‬‫اب َق ْ‬ ‫َ َ َ‬
‫ان َج َو َ‬ ‫وما ك‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ ِ‬
‫َ‬ ‫ََ‬
‫َيتط َّه ُرون ﴿اعراف‪﴾82/‬‬
‫چیى جز این نبود که گفتند‪« :‬اینها را از شهر و‬ ‫ویل پاسخ قومش ن‬
‫پاکدامن را یمطلبند [و‬ ‫ن‬ ‫آبادى خود بیون کنید که اینها مردیم هستند که‬
‫با ما هم صدا نیستند]!»‬

‫ب)‬
‫ون نف َناد ُيك ُم ْال ُمنك َر ۖ َفماَ‬ ‫َّ ُ ْ َ ْ ُ َ ر َ َ َ َ ْ َ ُ َ َّ َ َ َ ْ ُ َ‬
‫أ ِئنكم لتأتون الرجال وتقطعون الس ِبيل وتأت ِ ی ِ‬
‫الصادق نَ‬ ‫نت م َن َّ‬ ‫ُ َ‬ ‫َّ‬ ‫َ ُ ْ َ َ َ‬ ‫َّ‬ ‫اب َق ْ‬ ‫َ‬
‫ان َج َو َ‬
‫ی‬ ‫ِِ‬ ‫ِ‬ ‫ك‬ ‫ن‬ ‫إ‬‫ِ‬ ‫ه‬‫ِ‬ ‫الل‬ ‫اب‬
‫ِ‬ ‫ذ‬ ‫ع‬‫ب‬‫ِ‬ ‫ا‬ ‫ن‬‫ت‬‫ِ‬ ‫ائ‬ ‫وا‬‫ال‬ ‫ق‬ ‫ن‬‫أ‬ ‫َل‬ ‫إ‬ ‫ه‬‫ِ‬
‫ِ ِ‬ ‫م‬‫و‬ ‫ك‬
‫﴿عنکبوت‪﴾29/‬‬
‫زناشوی] را قطع یمکنید و‬
‫ی‬ ‫شما به رساغ مردان یمروید و راه [طبییع‬
‫در مجالس خود‪[ ،‬آشکارا و ییپرده] کارهای ناپسند انجام یمدهید؟» پس‬
‫ن‬
‫استگویای‪ ،‬عذاب خدا‬ ‫پاسخ قومش تنها این بود که گفتند‪« :‬اگر تو از ر‬
‫را براى ما بیاور!»‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬در آیه ی قسمت «الف» سخن مردم قوم لوط «با یکدیگر» بیان‬
‫شده است‪ ...‬آنها به یکدیگر گفتند‪ ،‬اینها را از شهر و آبادی بیون کنید‪...‬‬
‫به ضمایر موجود در آیه نگاه کنید‪...‬‬

‫‪119‬‬
‫‪ .2‬اما در آیه ی دوم‪ ،‬این پاسخ را به ن‬
‫حضت لوط(ع) یم گویند‪ ...‬پس‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬ ‫هیچ‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی آیات تناقض وجود‬‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬‫شبهه افکنان ن‬
‫دارد‪ ،‬که دقیقا در یک ررسایط‪ ،‬یک زمان و یک مکان‪ ،‬کفار دو سخن‬
‫حضت لوط (ع) یم گفتند و قرآن یم فرمود فقط این پاسخ‬ ‫متفاوت به ن‬
‫را داده اند‪...‬ویل آیا این گونه است؟ خی‪ ...‬زمان این پاسخ ها و ر‬
‫حن‬
‫مخاطب این پاسخ ها با یکدیگر فرق یم کند‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .37‬لذت اهلل؟‬
‫شبهه‪:‬‬
‫آیا عمل تنبیه خداوند از رحمت اوست یا از هدایت کردن و یا نکردن‬
‫مستبدانه وی؟‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬

‫‪120‬‬
‫االن در این شبهه کدام آیه با کدام آیه تناقض دارد؟ او یک سوال‬
‫آی جای‬‫پرسیده‪ ،‬ویل چرا سوالش را در لیست نادرست تناقض های قر ن‬
‫ن‬
‫طوالی کند؟ تا بگوید‬ ‫داده قابل تامل است‪(...‬آیا خواسته لیستش را‬
‫تناقضات زیادی در قرآن وجود دارد؟)‬

‫ب)‬
‫اما پاسخ سوال‪:‬‬
‫‪-‬عمل تنبیه کردن خداوند‪ ،‬طبق صفت عادلیت و جبار بودن خداوند‬
‫انجام یم شود‪ ...‬برای مظلوم ها و ایمان داران رحمت است‪ ...‬چون‬
‫مظلوم حقش گرفته یم شود‪ ...‬و ایمان داران از ن‬
‫میان گناهان شان کاسته‬
‫ّ‬
‫یم شود‪ ،‬اما برای کفار عذاب است‪...‬‬
‫‪-‬هرگز کار خداوند استبداد نام ندارد‪ ،‬چون اجرای عدالت است‪...‬‬
‫ر‬
‫عدالن انجام شود عمیل مستبدانه و زورمندانه‬ ‫تنبییه که از روی یی‬
‫است‪ ...‬نه رساندن حق به حقدار‪...‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫یقی‬ ‫ن‬
‫دشمن با اسالم برمیخزد‪ ...‬ن‬ ‫ر‬
‫سواالی به‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫کیس که بخاطر‬
‫بدانید خدا را آن گونه که باید نشناخته و او مشغول نقد خدای ساخته‬
‫ی ذهن خویش است‪ ،‬نه هللا متعال‪...‬‬
‫***‬

‫‪121‬‬
‫‪ .38‬آیا ابراهیم بت ها را نابود کرد؟‬
‫شبهه‪:‬‬
‫ماجرای ابراهیم در (سوره ‪ ۱۹‬آیه ‪ ،۴۹-۴۱‬سوره ‪ ۶‬آیه ‪ )۸۳-۷۴‬بطور‬
‫مشخض با (سوره ‪ ۲۱‬آیه ‪ )۵۹-۵۱‬متفاوت است‪ ،‬در حایل که در (سوره‬
‫حن بت های آنها را‬‫‪ )۲۱‬ابراهیم با مردمش بطور جدی مقابله میکند و ر‬
‫وقن ابراهیم به دلیل صحبت کردن علیه بت ها‬ ‫میشکند‪ ،‬در سوره ‪ ۱۹‬ر‬
‫توسط پدرش به سنگسار شدن تهدید میشود خفقان میگید و نه تنها‬
‫مقابله ای نمیکند بلکه گویا منطقه را ن‬
‫نی ترک میگوید‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬
‫ن‬
‫طوالی بودن‬ ‫ابتدا به آیات ررسیفه مراجعه یم نماییم‪ ،‬ویل به دلیل‬
‫فقط ترجمه ی آنها را ذکر یم کنیم‪:‬‬

‫الف)‬
‫(مریم‪:)49-41/‬‬
‫پیامی (خدا)‬
‫در این کتاب‪ ،‬ابراهیم را یاد کن‪ ،‬که او بسیار راستگو‪ ،‬و ی‬
‫چیی را یم ر‬
‫پرسن که‬ ‫بود! (‪ )۴۱‬هنگایم که به پدرش گفت‪« :‬ای پدر! چرا ن‬
‫حل یمکند؟! (‪ )۴۲‬ای‬‫نه یمشنود‪ ،‬و نه یمبیند‪ ،‬و نه هیچ مشکیل را از تو ّ‬
‫پدر! ر‬
‫دانیس برای من آمده که برای تو نیامده است؛ بنابر این از من پیوی‬
‫کن‪ ،‬تا تو را به راه راست هدایت کنم! (‪ )۴۳‬ای پدر! شیطان را پرستش‬
‫مکن‪ ،‬که شیطان نسبت به خداوند رحمان‪ ،‬عصیانگر بود! (‪ )۴۴‬ای پدر!‬
‫عذای به تو رسد‪ ،‬در نتیجه‬
‫من از این یمترسم که از سوی خداوند رحمان ی‬
‫‪122‬‬
‫بایس!» (‪ )۴۵‬گفت‪« :‬ای ابراهیم! آیا تو از معبودهای‬‫از دوستان شیطان ر‬
‫ن‬
‫گردای؟! اگر (از این کار) دست برنداری‪ ،‬تو را سنگسار یمکنم!‬ ‫من روی‬
‫ن‬ ‫ّ‬
‫طوالی از من دور شو!» (‪( )۴۶‬ابراهیم) گفت‪« :‬سالم بر‬ ‫و برای مد ری‬
‫تو! من بزودی از پروردگارم برایت تقاضای عفو یمکنم؛ چرا که او همواره‬
‫نسبت به من مهربان بوده است! (‪ )۴۷‬و از شما‪ ،‬و آنچه غی خدا‬
‫یمخوانید‪ ،‬کنارهگیی یمکنم؛ و پروردگارم را یمخوانم؛ و امیدوارم در‬
‫خواندن پروردگارم ییپاسخ نمانم!» (‪ )۴۸‬هنگایم که از آنان و آنچه غی‬
‫خدا یمپرستیدند کنارهگیی کرد‪ ،‬ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم؛‬
‫میی (بزرگ) قرار دادیم! (‪)۴۹‬‬
‫و هر یک را پیا ی‬

‫ب)‬
‫(انبیاء‪:)64-51/‬‬
‫ی‬
‫ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم؛ و از (شایستیک) او آگاه‬
‫بودیم‪ )۵۱( ...‬آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت‪« :‬این‬
‫مجسمههای ییروح چیست که شما همواره آنها را پرستش یمکنید؟!»‬
‫(‪ )۵۲‬گفتند‪« :‬ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت یمکنند‪)۵۳( ».‬‬
‫ّ ً‬
‫گفت‪« :‬مسلما هم شما و هم پدرانتان‪ ،‬در گمرایه آشکاری بودهاید »‬
‫!‬
‫ن‬
‫شویح یم ن‬ ‫رّ‬
‫کن؟!»‬ ‫حف برای ما آوردهای‪ ،‬یا‬ ‫(‪ )۵۴‬گفتند‪« :‬آیا مطلب‬
‫ً ّ‬
‫(‪ )۵۵‬گفت‪(« :‬کامال حق آوردهام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها‬
‫و ن‬
‫زمی است که آنها را ایجاد کرده؛ و من بر این امر‪ ،‬از گواهانم! (‪ )۵۶‬و‬
‫به خدا سوگند‪ ،‬در غیاب شما‪ ،‬نقشهای برای نابودی بتهایتان یمکشم!»‬
‫(‪)۵۷‬رسانجام (با استفاده از یک فرصت مناسب)‪ ،‬همه آنها ‪-‬جز بت‬
‫بزرگشان‪ -‬را قطعه قطعه کرد؛ شاید رساغ او بیایند (و او حقایق را بازگو‬

‫‪123‬‬
‫کند)! (‪( )۵۸‬هنگایم که منظره بتها را دیدند‪ )،‬گفتند‪« :‬هر کس با خدایان‬
‫ً‬ ‫ن‬
‫چنی کرده‪ ،‬قطعا از ستمگران است (و باید کیفر سخت ببیند)!»‬ ‫ما‬
‫ن‬
‫نوجوای از (مخالفت با) بتها سخن‬ ‫(‪( )۵۹‬گرویه) گفتند‪« :‬شنیدیم‬
‫ّ‬
‫(جمعیت) گفتند‪« :‬او را در‬ ‫یمگفت که او را ابراهیم یمگویند‪)۶۰( ».‬‬
‫برابر دیدگان مردم بیاورید‪ ،‬تا گوایه دهند!» (‪( )۶۱‬هنگایم که ابراهیم را‬
‫ن‬
‫حاض کردند‪ )،‬گفتند‪« :‬تو این کار را با خدایان ما کردهای‪ ،‬ای ابراهیم؟!»‬
‫(‪ )۶۲‬گفت‪« :‬بلکه این کار را بزرگشان کرده است! از آنها ربیسید اگر‬
‫سخن یمگویند!» (‪ )۶۳‬آنها به وجدان خویش بازگشتند؛ و (به خود)‬
‫ّ‬
‫گفتند‪« :‬حقا که شما ستمگرید!» (‪)۶۴‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬به این دلیل ترجمه ی آیات را ذکر نمودیم‪ ،‬تا خودتان بخوانید و‬
‫بی این آیات وجود دارد؟ این آیات دو‬ ‫ن‬
‫تناقض در ن‬ ‫قضاوت نمایید‪ ...‬چه‬
‫واقعه ی کامال متفاوت را بیان فرموده اند‪...‬‬
‫‪ .2‬اگر شبهه افکن یم گوید‪ ،‬چرا با عمویش مهربان بود‪ ،‬ویل با بت‬
‫پرستان رفتار دیگری داشت‪ ...‬یم گوییم این رفتار کامال مومنانه است او‬
‫احیام» پدر خود را ن‬
‫نی نگه‬ ‫در حایل که حرف حق را بر زبان آورده‪ « ،‬ر‬
‫داشته است‪...‬و بسیار مهربانانه با او حرف یم زند‪ ...‬ن‬
‫چیی که متاسفانه‬
‫ن‬
‫ستی از آن به عنوان خفقان یاد کرده است!‬ ‫نویسنده ی اسالم‬
‫حضت ابراهیم(ع) به بت پرستان هم ی ر‬
‫احیایم نکرد و‬ ‫‪-‬ضمن اینکه ن‬
‫ی‬
‫عمیل که انجام داد‪ ،‬نویع «استدالل» بود‪ ...‬بارها بیان نموده ایم‪،‬‬

‫‪124‬‬
‫احیایم داشت‪ ،‬باید اول بت بزرگ‬ ‫حضت ابراهیم خلیل (ع) اگر قصد ی ر‬‫ن‬
‫ی‬
‫را میشکست‪...‬‬
‫حضت ابراهیم‪ ،‬ر‬
‫وقن به پدرش یم گوید از شما کناره گیی یم کنم‪،‬‬ ‫‪ .3‬ن‬
‫دوباره بعد از ر‬
‫مدی رساغ بت ها یم رود و آنها را یم شکند‪ ...‬عده ای از‬
‫مدی یم رود و دوباره برمیگردد و عده ای‬‫پژوهشگران نوشته اند‪ ،‬برای ر‬
‫دیگر نوشته اند‪ ،‬همانجا یم ماند و بعد از وقاییع که پیش یم آید هجرت‬
‫یم کند‪ ...‬در هر صورت قرآن در این مورد توضیچ نداده و هر دو دیدگاه‬
‫محتمل است‪...‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی آیات تناقض وجود‬ ‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫حضت ابراهیم بسیار مهربانانه‬ ‫دارد‪ ،‬که خداوند در ییک از آیات یم فرمود ن‬
‫با پدرش گفت و گو یم کند و بعد از آن تا آخر عمر آنجا را ترک یم کند‪،‬‬
‫و در آیه ای دیگر یم فرمود بعد ازگفت وگوی با پدر بت ها را یم شکند‪...‬‬
‫آن موقع تناقض ایجاد یم شد‪ ،‬ویل آیا این گونه است؟ خی‪...‬‬
‫َ‬ ‫قرآن بعد از بیان گفت و گوی ن‬
‫حضت ابراهیم(ع) با پدرش‪ ،‬به ترک‪،‬‬
‫ن‬ ‫ر‬ ‫ی َ‬
‫‪.‬‬
‫اشاره نکرده است فقط فرموده‬ ‫‪...‬‬ ‫چگونیک ترک یا هجرت و برگشی‬
‫حضت ابراهیم (ع) یم گوید‪ ،‬من از قوم شما دوری یم کنم‪( ...‬گ و چه‬ ‫ن‬
‫ن‬ ‫ً‬ ‫ز ن‬
‫منتف است‪ ...‬وهللا اعلم‬ ‫مای‪ ،‬بیان نشده است‪ ...‬لذا تناقض کامال‬
‫رهای از آتش»‪ ...‬یا «همانگونه که بیان شد‪،‬‬ ‫رن‬
‫«بعد از شکسی بت ها و ی‬
‫یم رود و دوباره بریم گردد»)‬
‫(یم بود و متضاد بود‪ ،‬تناقض ایجاد یم کرد نه این که سکوت قرآن در‬
‫این زمینه به تناقض تعبی شود!)‬
‫‪125‬‬
‫***‬

‫‪ .39‬پسر نوح چه شد؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫با توجه به (سوره ‪ ۲۱‬آیه ‪ )۷۶‬نوح و خانواده اش از طوفان نجات‬
‫یافتند و (سوره ‪ ۳۷‬آیه ‪ )۷۷‬اعالم میکند که تخم و ترکه نوح نجات یافتند‬
‫و (سوره ‪ ۱۱‬آیه ‪ )۴۳-۴۲‬میگوید که پرس نوح نابود شد‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َ‬ ‫َ ْ ُ َ ْ َ َ ْ َ ُ َ َ َّ ْ َ ُ َ ْ ُ َ ْ ْ ْ‬ ‫ٰ‬ ‫َُ ً ْ َ َ‬
‫ونوحا ِإذ نادى ِمن قبل فاستجبنا له فنجيناه وأهله ِمن الكر ِب الع ِظ ِيم‬
‫﴿انبیاء‪﴾76/‬‬
‫و نوح را پیشتر [از ابراهیم و لوط]‪ ،‬آن زمان که [ما را] ندا داد‪ ،‬پس‬
‫[خواستهى] او را اجابت کردیم‪ .‬او و خاندانش را از بالى بزرگ‪ ،‬نجات‬
‫بخشیدیم‪.‬‬

‫ب)‬
‫َ‬ ‫ن‬ ‫َ‬ ‫َ َ َ ْ َ ُ ر َّ َ ُ ُ ُ ْ‬
‫‪/‬‬
‫وجعلنا ذريته هم الب ِاقی ﴿صافات ‪﴾77‬‬
‫باف گذاشتیم‪.‬‬ ‫و نسل او را ر‬

‫‪126‬‬
‫ج)‬
‫ان نف َم ْعز ٍل َيا ُب نَ َّ‬‫ْ َ ََ َ ٰ ُ ٌ َْ ُ َ َ‬ ‫یه َت ْجري به ْم نف َم ْ‬ ‫َو ِ َ‬
‫ن‬ ‫ی‬ ‫ِ‬ ‫ِی‬ ‫ك‬‫و‬ ‫ه‬‫ن‬‫اب‬ ‫وح‬‫ن‬ ‫ى‬ ‫اد‬ ‫ن‬‫و‬ ‫ال‬
‫ِ‬ ‫ب‬‫ج‬‫ِ‬ ‫ال‬ ‫ك‬ ‫ج‬
‫ٍ‬ ‫و‬ ‫ِ ِ ِ ِی‬ ‫ی‬
‫ال َسآوي إ ٰیل َج َبل َي ْعص ُم نن منَ‬ ‫ين ﴿‪َ ﴾42‬ق َ‬ ‫ْاركب َّم َع َنا َو ََل َت ُكن َّم َع ْالكافر َ‬
‫ِ ِی ِ‬ ‫ٍ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ ِ‬
‫ْ‬ ‫َ َّ َ َ َ َ َ‬ ‫َّ‬ ‫َّ‬ ‫ْ‬ ‫ال ََل َ‬‫ْال َماء ۚ َق َ‬
‫ال َب ْين ُه َما ال َم ْو ُج‬ ‫اص َم ال َي ْو َم ِم ْن أ ْم ِر الل ِه ِإَل من ر ِحم ۚ وح‬‫ِ‬ ‫ع‬ ‫ِ‬
‫ی ﴿هود‪﴾43-42/‬‬ ‫َفكان م َن ال ُمغ َرق نَ‬
‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫وایح همچون کوه‪ ،‬پیش یمبرد‪.‬‬ ‫[کشن] آنها را از البهالى ام ی‬ ‫ر‬ ‫و آن‬
‫نوح‪ ،‬فرزندش را که در گوشهاى قرار داشت‪ ،‬صدا زد [و گفت]‪« :‬پرسم!‬
‫با ما سوار شو و با کافران مباش!» (‪ )۴۲‬گفت‪« :‬بزودی به کویه پناه‬
‫مییم تا مرا از آب حفظ کند!» (نوح) گفت‪« :‬امروز هیچ نگهداری در‬ ‫ی‬
‫برابر فرمان خدا نیسست؛ مگر آن کس را که او رحم کند!» در این هنگام‪،‬‬
‫موج در میان آن دو حایل شد؛ و او در زمره غرقشدگان قرار گرفت! (‪)۴۳‬‬

‫د)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬آیات ‪ 45‬و ‪ 46‬سوره ی مبارکه ی نوح این مورد را بیان فرموده اند‪:‬‬
‫نت أ ْحكمُ‬ ‫َ َ َ ٰ ُ ٌ َّ َّ ُ َ َ َ َ ر َّ ْ ن ْ ْ َ َّ َ ْ َ َ ْ َ ُّ َ َ‬
‫ونادى نوح ربه فقال رب ِإن اب ِ ین ِمن أه ِ ییل و ِإن وعدك الحق وأ‬
‫ََ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫َ َ َ ُ ُ َّ ُ ْ َ ْ ْ َ َّ ُ َ َ ٌ َ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫َ‬ ‫ْ‬
‫الح ِاك ِمی ﴿‪ ﴾45‬قال يا نوح ِإنه ليس ِمن أه ِلك ۖ ِإنه عمل غی ص ِال ٍح ۖ فل‬
‫َ‬ ‫ن‬ ‫َ‬ ‫َ ُ َ َ ْ‬ ‫ُ َ‬ ‫ْ ٌ نر‬ ‫َ ْ ْ َ ْ َ َ‬
‫‪/‬‬
‫اه ِلی ﴿نوح ‪-45‬‬ ‫تسأل ِن ما ليس لك ِب ِه ِعلم ۖ ِإ یی أ ِعظك أن تكون ِمن الج ِ‬
‫‪﴾46‬‬
‫نوح پروردگار خود را به فریاد خواند و گفت‪ :‬پروردگارا! پرسم (کنعان‬
‫که امواج او را فرو بلعیده است) از خاندان من است و (تو هنگایم که به‬
‫‪127‬‬
‫کشن کنم‪ ،‬در اصل وعدهی‬ ‫من دستور فرمودی‪ ،‬خاندان خود را سوار ر‬
‫ن‬
‫خالف در آن‬ ‫حفظ خاندان مرا دادهای) و وعدهی تو راست است (و‬
‫نیست) و تو داورترین داوران و دادگرترین دادگر نای (و درد دل مرا یم ن‬
‫دای‪.‬‬
‫مرحمن)‪ )۴۵( .‬فرمود‪ :‬ای نوح! پرست از خاندان تو‬ ‫ر‬ ‫لطف و‬‫پروردگارا! ن‬
‫پلشن که پیش گرفته‬‫ر‬ ‫نیست‪ ،‬چرا که او (به سبب رفتار زشت و کردار‬
‫عی) عمل ناشایست است‪.‬‬ ‫است با تو فرسنگها فاصله دارد‪ ،‬و ذات او ن‬
‫نیسن (که درست است یا نادرست) از من‬ ‫ر‬ ‫بنابراین آنچه را از آن آگاه‬
‫نبایس (و ن‬
‫ندای که در‬ ‫مخواه‪ .‬من تو را نصیحت یمکنم که از نادانان ر‬
‫آسمای‪ ،‬پیوند بر اساس عقیده است؛ نه گوشت و خون)‪)۴۶( .‬‬ ‫ن‬ ‫مکتب‬
‫حضت نوح (ع)‬ ‫نافرمای هایش‪ ،‬جزو خاندان ن‬‫ن‬ ‫‪ .2‬پس کنعان به دلیل‬
‫محسوب نشده است‪...‬‬
‫حضت نوح ذکر شده‬ ‫نی برای ن‬‫‪ .3‬در کتاب ها و تفاسی‪ ،‬پرسان دیگری ن‬
‫حضت نوح(ع)‪ ،‬کنعان بوده‬ ‫است و قرآن هم نفرموده که تنها پرس ن‬
‫حضت نوح مصون بوده است‪ ،‬اما عاطفه ی پدری‬ ‫است‪ .‬لذا خانواده ی ن‬
‫او را وا داشت که برای این پرسش هم شفاعت بطلبد‪ ...‬اما خداوند فرمود‬
‫که او از اهل تو خارج شده است‪« ...‬و از این آیه متوجه یم شویم که‬
‫قرابت و خویشاوندی در اسالم با عقیده و ایمان ایجاد یم گردد‪»...‬‬
‫وقن تعریف اسالم از اهل و خانواده این است و طبق معیار های‬ ‫‪ .4‬ر‬
‫حضت نوح (ع) نیم داند‪ ...‬اسالم ن‬
‫ستیان‬ ‫خود‪ ،‬کنعان را جزو خانواده ی ن‬
‫حق ندارند بگویند چرا در آنجا گفت خاندانش را نجات یم دهم ویل در‬
‫این جا کنعان را نجات نداد‪ ...‬چون گفتیم او اهل خاندان محسوب نیم‬
‫شود‪ ...‬تا در آن محدوده ی ایمن قرار بگید‪( .‬باید قرآن را طبق تعاریف‬
‫خودش مورد برریس قرار داد)‬

‫‪128‬‬
‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی آیات تناقض وجود‬ ‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫دارد‪ ،‬که کنعان هم جزو خاندان محسوب میشد و خداوند نجاتش نیم‬
‫داد‪ ...‬یا اینکه قرآن یم فرمود «تنها» پرس نوح (ع) کنعان است و‬
‫خاندانش را نجات یم دهیم‪ ....‬اما او را نجات نیم داد‪...‬ویل آیا این گونه‬
‫است؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .40‬آیا نوح تبعید شده بود؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫پیش از اینها قوم نوح تکذیب کرده بودند‪ .‬بنده ما را تکذیب کردند و‬
‫گفتند‪ :‬دیوانه است و به دشنامش راندند‪( .‬سوره ‪ ۵۴‬آیه ‪ .)۹‬حال اگر‬
‫نوح رانده شده بود (از منطقه اش رانده شده بود) چطور قومش میتوانند‬
‫کشن میساخت او را مسخره کنند‬ ‫ر‬ ‫در هنگام رد شدن از کنار نوح که‬
‫(سوره ‪ ۱۱‬آیه ‪ .)۳۸‬نوح نمیتواند هم طرد شده باشد هم توسط قومش‬
‫مسخره شود‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬

‫‪129‬‬
‫ُ ٌ ُْ‬ ‫ََ َ ُ‬ ‫َّ َ ْ َ ْ ُ ْ َ ْ ُ ُ َ َّ‬
‫وح فكذ ُبوا َع ْبدنا َوقالوا َم ْجنون َوازد ِج َر ﴿قمر‪﴾9/‬‬
‫كذبت قبلهم قوم ن ٍ‬
‫[نی نشانههاى ما را] دروغ انگاشتند و بنده ما‬ ‫پیش از اینان‪ ،‬قوم نوح ن‬
‫جنزدهاى است که ّ‬
‫[جنها]‬ ‫[نوح] را تکذیب کردند و گفتند‪ :‬او دیوانه و ّ‬
‫آزارش دادهاند‪.‬‬

‫ب)‬
‫ُ‬ ‫ُْ َ َ َ ْ َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ َ ْ َ ُ ْ ُ ْ َ َ ُ َّ َ َ َّ َ ْ َ َ ٌ ر َ‬
‫ويصنع الفلك وكلما مر علي ِه مْل من قو ِم ِه س ِخروا ِمنه ۚ قال ِإن تسخروا‬
‫َ َ َ‬ ‫ُ‬ ‫َّ َ َّ َ َ‬
‫ِمنا ف ِإنا ن ْسخ ُر ِمنك ْم ك َما ت ْسخ ُرون ﴿هود‪﴾38/‬‬
‫[اما] هر زمان که گرویه از قومش‬ ‫کشن شد‪ّ .‬‬ ‫رن‬
‫ساخی ر‬ ‫و [نوح] مشغول‬
‫بر او یمگذشتند‪ ،‬او را مسخره یمکردند‪[ .‬او] گفت‪« :‬اگر شما ما را‬
‫همی گونه شما را مسخره خواهیم کرد‪.‬‬ ‫ن‬ ‫مسخره کنید‪ ،‬ما ن‬
‫[نی]‬

‫ج)‬
‫ت ن‬
‫ناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬آیه ی قسمت «الف» را بخوانید‪ ،‬آیا شما واژه «تبعید» یا «رانده‬
‫شدن» را در آن یم بینید؟‬
‫ْ‬
‫‪َ « -‬واز ُد ِج َر»‪ ،‬به معنای زجر و آزار است نه تبعید‪...‬‬
‫حضت نوح (ع) تبعید‬ ‫‪ .2‬ویل اصال ما فرض را بر این یم گذاریم که ن‬
‫شده بود‪ ...‬آیا ممکن نیست‪ ،‬کفار از محل تبعیدش بگذرند و او را‬
‫ن‬
‫تناقض ایجاد نیم شود‪.‬‬ ‫مسخره کنند؟ پس باز هم‬

‫‪130‬‬
‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی آیات تناقض وجود‬ ‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫چیی‬‫چنی ن‬
‫ن‬ ‫حضت نوح تبعید شده بود (که‬ ‫دارد‪ ،‬که خداوند یم فرمود ن‬
‫مکای تبعید شده بود که کفار‬‫ن‬ ‫در آیات ررسیفه وجود ندارد)‪ ،‬سپس به‬
‫هیچ ر‬
‫دسییس به او نداشتند‪ ...‬و این بار بفرماید‪ ،‬او را مسخره یم کردند‪...‬‬
‫چیی وجود دارد؟ خی‪...‬‬ ‫چنی ن‬‫ن‬ ‫ویل آیا‬
‫***‬

‫‪ .41‬جادوگران فرعون مسلمان شدند یا کفر ورزیدند؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫پیامی خدا مویس ایمان آوردند‬
‫ی‬ ‫آیا شعبده بازان فرعون‪ ،‬مضیان به‬
‫(سوره ‪ ۷‬آیه ‪ ،۱۲۶-۱۰۳‬سوره ‪ ۲۰‬آیه ‪ ،۷۳-۵۶‬سوره ‪ ۲۶‬آیه ‪)۵۱-۲۹‬‬
‫یا تنها ارسائیلیان به مویس ایمان آوردند (سوره ‪ ۱۰‬آیه ‪)۸۲‬؟‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫‪-‬چون تعداد آیات بیان شده بسیار زیاد است‪ ،‬از درج آنها در این‬
‫خوی درک‬
‫قسمت خودداری یم نماییم‪ ،‬ویل اگر یم خواهید موضوع را به ی‬
‫نمایید‪ ،‬این موارد را مطالعه بفرمایید‪:‬‬
‫‪ .1‬در سوره ی مبارکه ی اعراف آیات ‪ 103‬ایل ‪126‬‬
‫‪131‬‬
‫‪ .2‬در سوره ی مبارکه ی طه‪ ،‬آیات ‪ 56‬ایل ‪73‬‬

‫ب)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪.1‬بعد از مطالعه ی این دو قسمت برایتان مشخص یم گردد که‬
‫خداوند متعال ماجرای ایمان آوردن ساحران فرعون را بیان یم نماید‪.‬‬
‫‪ .2‬حال‪ ،‬شخص شبهه افکن فقط آیه ی ‪ 82‬سوره ی مبارکه ی یونس‬
‫معرف نموده است‪ ،‬ویل شما از آیه ی ‪ 75‬سوره ی مبارکه ی یونس تا‬ ‫ن‬ ‫را‬
‫آیه ی ‪ 84‬را مطالعه بفرمایید‪ ،‬این آیات هم در مورد ایمان آوردن فامیل‬
‫حضت مویس(ع) سخن یم گویند‪ ،...‬ر‬
‫وقن در آیه ی ‪ 83‬یم فرماید‬ ‫های ن‬
‫حضت مویس (ع) است‪...‬‬ ‫آنها ایمان نیاوردند‪ ...‬منظورش اقوام ن‬

‫‪ .3‬در اینجا بحث دو گروه مطرح یم شود‪ ،‬ساحران و اقوام‪...‬‬


‫‪ -‬ساحران ایمان آوردند‬
‫‪ -‬قسمت کیم از اقوام ایمان آوردند‬
‫‪ .4‬حال از خود ربیسید این مسائل چه ربیط به هم دارند‪ ،‬که شبهه‬
‫افکن آنها را به عنوان تناقض ذکر کرده است؟‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫دارد‪ ،‬که خداوند در آیه ای یم فرمود ساحران ایمان آوردند و در آیه ای‬
‫دیگر یم فرمود ایمان نیاوردند‪ ...‬یا در آیه ای یم فرمود در آن مقطع‬

‫‪132‬‬
‫تعداد کیم از اقوامش ایمان آوردند و در آیه ای دیگر یم فرمود در آن‬
‫مقطع تعداد زیادی از اقوامش ایمان آوردند‪ ...‬ویل آیا این گونه است؟‬
‫خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .42‬آیا فرعون در لحظه مرگ توبه کرد؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫وقن در ر‬
‫بسی مرگ قرار‬ ‫(سوره ‪ ۱۰‬آیه ‪ )۹۲-۹۰‬میگوید که فرعون ر‬
‫گرفت توبه کرد و بنابر این رستگار شد‪ ،‬اما (سوره ‪ ۴‬آیه ‪ )۱۸‬میگوید‬
‫چنی ن‬
‫چیی نمیتواند اتفاق بیافتد‪.‬‬ ‫ن‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َ َ ََْ َن ْ َ َ َْ ْ َ َ َْ َُ ْ ْ َ ْ ُ َ ُ ُ ُ‬
‫ود ُه َب ْغ ًيا َو َع ْد ًوا ۖ َح رَّنٰ‬ ‫وجاوزنا ِبب ِ ین ِإرس ِائيل البحر فأتبعهم ِفرعون وجن‬
‫َُ ْ َ َ َ َ‬ ‫ََ ْ‬ ‫َ ْ َ ُ ْ َ َ ُ َ َ َ ُ َّ ُ َ ٰ َ َّ َّ‬
‫ِإذا أدركه الغرق قال آمنت أنه َل ِإلـه ِإَل ال ِذي آمنت ِب ِه بنو ِإرس ِائيل وأنا‬
‫َ‬ ‫ْ َ َ َْ َ َ ْ َ َْ ُ َ ُ َ َ ُْْ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫َ ْ‬
‫ِمن المس ِل ِمی ﴿‪ ﴾90‬آْلن وقد عصيت قبل وكنت ِمن المف ِس ِدين ﴿‪﴾91‬‬
‫الناس َعنْ‬ ‫ً ر َ َّ‬ ‫َ ْ َ ْ َ ُ َ ر َ َ َ َ َ ُ َ َ ْ َ ْ َ َ َ ً َ َّ‬
‫ِ‬ ‫فاليوم ننجيك ِببد ِنك ِلتكون ِلمن خلفك آية ۚ و ِإن ك ِثیا من‬
‫َ َ َ ُ َ‬
‫‪/‬‬
‫آي ِاتنا لغ ِافلون ﴿یونس ‪﴾92-90‬‬

‫‪133‬‬
‫و ما نبنارسائیل را از دریا عبور دادیم‪ .‬در حایل که فرعون و‬
‫لشکریانش از روى ستم و تجاوز آنان را دنبال یمکردند‪ .‬تا چون‬
‫غرقاب‪ ،‬فرعون را فراگرفت‪ ،‬گفت‪« :‬ایمان آوردم که معبودى نیست‬
‫جز همان که نبنارسائیل به او ایمان آوردهاند‪ ،‬و من از تسلیم شدگانم‪».‬‬
‫ن‬
‫نافرمای یمکردى و از تبهکاران‬ ‫(‪ )۹۰‬آیا اکنون!؟ در حایل که پیشتر‬
‫عی ری‬
‫بودى؟ (‪ )۹۱‬پس امروز جسد تو را [از آب] نجات یمدهیم تا ی‬
‫ً‬ ‫براى آیندگان ر‬
‫بایس‪ .‬یقینا بسیارى از مردم از نشانههاى ما غافلند! (‪)۹۲‬‬

‫ب)‬
‫َ رَّ ٰ َ َ نَ َ َ ُ ْ ُ‬ ‫َّ ْ َ ُ َّ َ َ ْ َ ُ َ َّ ر َ‬
‫ض أ َحده ُم ال َم ْوت‬ ‫ات حن ِإذا ح‬ ‫ِ‬ ‫ئ‬ ‫َول ْي َس ِت التوبة ِلل ِذين يعملون السي‬
‫ون َو ُه ْم ُك َّف ٌار ۚ ُأول ٰـئ َك أ ْع َت ْد َنا ل ُه ْم َع َذاباً‬ ‫َ َ نر ُ ْ ُ ْ َ َ َ َّ َ َ ُ ُ َ‬
‫قال ِإ یی تبت اْلن وَل ال ِذين يموت‬
‫ِ‬
‫يما ﴿نساء‪﴾18/‬‬ ‫أل ً‬
‫ِ‬
‫کسای که کارهاى زشت یمکنند تا هنگایم که مرگ هر یک از ایشان‬ ‫ن‬ ‫و‬
‫فرارسد‪ ،‬آن گاه یمگوید‪« :‬اکنون توبه کردم‪ ».‬و ن‬
‫نی آنان که در کفر‬
‫عذای دردناک فراهم‬
‫ی‬ ‫یممیند‪ ،‬توبهشان پذیرفته نیست‪ .‬بلکه براى آنان‬
‫ساختهایم‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫ن‬
‫پاسچ به توبه ی فرعون بیان‬ ‫‪ .1‬خداوند در آیه ی قسمت «الف»‬
‫فرموده و یم فرماید‪« :‬االن؟!» (یا «آیا اکنون؟!»‪)...‬‬

‫‪134‬‬
‫ن‬
‫ستیان را را رد یم کند‪ ،‬اگر خداوند توبه‬ ‫ی ادعای اسالم‬‫‪ -‬خوب هم ن‬
‫اش را قبول یم کرد یم فرمود‪ ،‬خییل گناه کردی ویل چون توبه پذیرم توبه‬
‫ً‬
‫گوی! کامال واضح‬ ‫ات را پذیرفتم‪...‬نه اینکه بفرماید‪ ،‬االن‪ ،‬این را یم ی‬
‫است‪ ،‬مفهوم بعدی این عبارت این است‪ :‬االن؟ ن‬
‫االی که درهای توبه‬
‫بسته شده است؟‬
‫‪ .2‬خداوند در آیه ی بعدی یم فرماید جسد تو را برای آیندگان به‬
‫رسوای‬ ‫و‬ ‫خاری‬ ‫پرسیم‪،‬‬ ‫یم‬ ‫ان‬ ‫ن‬
‫ستی‬ ‫اسالم‬ ‫ز‬ ‫ا‬ ‫‪...‬‬‫کرد‬ ‫خواهیم‬ ‫تبدیل‬ ‫ی‬‫عی ر‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫عیت یم شود یا مرگ یک شخص مومن و توبه‬ ‫یک طاغوت درس ی‬
‫ن‬
‫ستیان رد یم شود‪...‬‬ ‫کننده؟ در آیه ی بعدی هم ادعای اسالم‬
‫حن اگر این نکات واضح و آشکار را هم در نظر نگییم‪ ،‬آنچه ر‬
‫باف‬ ‫‪ .3‬ر‬
‫یم ماند‪ ،‬یک پاسخ نامشخص است (یک پاسخ ر‬
‫خنن)‪ ،‬و در آیه نه بحث‬
‫بخشیده شدن مطرح شده و نه بحث بخشیده نشدن‪ ...‬و هیچ اسالم‬
‫ن‬
‫ستیی نیم تواند بگوید در این آیه بحث بخشش وجود دارد‪...‬‬
‫‪ .4‬اما طبق بیان واضح آیه ی قسمت «ب»‪ ،‬کامال مشخص یم شود‬
‫ن‬
‫تناقض‬ ‫که قرائن ذکر شده در شماره ی ‪ 1‬و ‪ 2‬صحیح هستند‪ ...‬و هیچ‬
‫بی آیات ررسیفه وجود ندارد‪...‬‬
‫در ن‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫ً‬
‫دارد‪ ،‬که خداوند در یک آیه ضاحتا یم فرمود فرعون بخشیده شد و در‬
‫آیه ای دیگر یم فرمود توبه ی هنگام مرگ قبول واقع نیم شود‪ ...‬ویل آیا‬
‫چنی ن‬
‫چیی در قرآن وجود دارد؟ خی‪...‬‬ ‫ن‬

‫‪135‬‬
‫***‬

‫‪ .43‬ابطال‪( ...‬باز هم بحث ناسخ و منسوخ)‬


‫شبهه‪:‬‬
‫درسن و عدالت کامل است‪ ،‬هیچ کیس نیست که بتواند‬ ‫ر‬ ‫کالم خدا در‬
‫ن‬
‫همچنی به (سوره ‪ ۶‬آیه ‪)۳۴‬‬ ‫کالم خدا را عوض کند (سوره ‪ ۶‬آیه ‪)۱۱۵‬‬
‫و (سوره ‪ ۱۰‬آیه ‪ )۶۴‬نگاه کنید‪ .‬اما بعدا هللا (یا محمد؟) تصمیم میگید‬
‫«بهی» عوض کند (سوره ‪ ۲‬آیه ‪ ،۱۰۶‬سوره‬ ‫بعض از آیات را با آیات ر‬ ‫که ن‬
‫‪ ۱۶‬آیه ‪)۱۰۱‬؛ و این البته بخاطر ن‬
‫نادای افراد نیست که خدا را مجبور به‬
‫اینکار کرده باشند‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬
‫حضت محمد(ص) نوشته شده‬ ‫باز هم ادعا کرده قرآن توسط ن‬
‫ادعای که مطرح کرده است‪ ...‬و با نقد‬
‫ی‬ ‫است‪ ...‬بر چه اسایس؟ بر اساس‬
‫ادعای مطرح شده‪ ،‬هر دو ادعا را رد کرده ایم (وجود تناقض‪/‬نویسنده‬
‫پیامی(ص))‪ ،‬ابتدا به خدمت آیات یم رسیم‪:‬‬
‫ی‬ ‫بودن‬

‫الف)‬
‫يع ْال َعليمُ‬ ‫ت َ ررب َك ص ْد ًقا َو َع ْد ًَل ۚ ََّل ُم َب رد َل لكل َماته ۚ َو ُه َو َّ‬
‫السم ُ‬ ‫َ َ َّ ْ َ ُ‬
‫وتمت ك ِلم‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫﴿انعام‪﴾115/‬‬

‫‪136‬‬
‫ّ‬
‫حد کمال و تمام رسید‪.‬‬ ‫و کالم پروردگارت‪ ،‬در صداقت و عدالت به‬
‫هیچ تغیی دهندهاى براى کلمات او نیست‪ .‬و او شنواى داناست‪.‬‬

‫ب)‬
‫ْ َ ْ ْ َّ َّ‬ ‫َ ْ ر َْ ْ ْ‬ ‫َ َ َ ْ ْ َ ْ ُ َ َْ‬
‫الل َه َعیلٰ‬ ‫َ‬
‫نسها نأ ِت ِبخ ٍی منها أو ِمث ِلها ۗ ألم تعلم أن‬‫ما ننسخ ِمن آي ٍة أو ن ِ‬
‫ُ ر رَ ْ َ‬
‫یس ٍء ق ِد ٌير ﴿بقره‪﴾106/‬‬ ‫كل ی‬
‫َ‬
‫هر [حکم و] آیهاى را نسخ کنیم و یا [نزول] آن را به تأخی اندازیم‪،‬‬
‫چیى‬‫دای که خدا بر هر ن‬ ‫بهی از آن‪ ،‬یا همانند آن را یمآوریم‪ ،‬آیا نیم ن‬ ‫ر‬
‫تواناست؟‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬نویسنده ی شبهه ساز‪ ،‬یک بار دیگر بحث ناسخ و منسوخ را مطرح‬
‫کرده بود و در آنجا توضیح دادیم‪(...‬ادعای تناقض شماره ‪ )31‬باز هم‬
‫در اینجا آن را مطرح کرده و شبهه ی دیگری ساخته است‪ ...‬در آنجا‬
‫گفتیم‪:‬‬
‫آی را توضیح‬‫اگر بخواهیم به صورت بسیار ساده این قاعده ی قر ن‬
‫دهیم‪ ،‬خواهیم گفت‪:‬‬
‫‪-‬بنا بر ررسایط و احوال ن‬
‫بریح از اجتماعات خداوند حکیم را به آنها یم‬
‫زمای‪ ،‬این گونه صالح یم بیند که حکم مدنظر را‬‫دهد‪ ،‬اما بعد از مدت ن‬
‫«عوض» کند‪...‬‬

‫‪137‬‬
‫‪ -‬نه اینکه (العیاذ باهلل) خداوند از حرف خود پشیمان شده باشد!‬
‫خی‪ ...‬بلکه ررسایط جدیدی (در آن جامعه) پیش آمده و خداوند منان‪،‬‬
‫حکیم درخور با آن ررسایط صادر یم کند‪.‬‬
‫جالن برای فهم این موضوع ذکر کرده اند‪ ،‬مثال یم‬
‫‪-‬علما مثال های ی‬
‫جنی در شکم مادر از طریق ناف مادرش تغذیه یم نماید‪ ،‬سپس‬ ‫ن‬ ‫فرمایند‬
‫وقن متولد شد این غذا منسوخ یم شود و از شی مادر تغذیه یم نماید‪،‬‬ ‫ر‬
‫ن‬
‫سنگی تری خواهد‬ ‫بعد از دو سال این غذا هم منسوخ یم شود و غذاهای‬
‫خورد و‪ ...‬آیا یم توان گفت شی خوردن نوزاد در سال اول زندگیش اشتباه‬
‫غذای احتیاج داشته است‪،‬‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫بوده است؟ خی‪ ...‬او در آن زمان به‬
‫ی‬
‫سپس شی «منسوخ» یم شود و غذای دیگری به عنوان «ناسخ»‬
‫جایگزین یم گردد‪.‬‬
‫‪-‬حال به جز ررسایط و احوال‪ ،‬حکمت های دیگری هم در پشت این‬
‫وقن یم خواهد نکته ای را به مردم آموزش‬ ‫عمل الیه قرار دارد‪ ،‬مثال ر‬
‫دهد‪ ،‬یا اینکه عده ای را آزمایش کند تا واکنش آنها سنجیده شود و‪...‬‬
‫‪ .2‬طبق توضیحات ذکر شده‪ ،‬وجود ناسخ و منسوخ (یا عوض کردن‬
‫احکام بر طبق ررسایط)‪ ،‬ییک از «سنت های الیه» است و هیچ «تغیی‬
‫ر‬
‫سنن» رخ نداده است‪ ،‬که شبهه افکن فکر کند تغییی رخ داده و در ن‬
‫بی‬
‫ن‬
‫تناقض ایجاد شده است‪.‬‬ ‫این آیات‬
‫‪ .3‬اگر یم گویید در آیه بحث کلمات مطرح شده نه سنت ها‪ ...‬یم‬
‫گوییم‪ ،‬هم احکام ناسخ و هم احکام منسوخ کلمات الیه هستند و اینگونه‬
‫نیست که بگوییم احکایم که در قرآن منسوخ شده اند‪ ،‬از کلمه ی الیه‬
‫بودن خارج شده اند‪ ...‬خی آنها هم کلمات خدا هستند‪...‬‬

‫‪138‬‬
‫ناسچ همیشه ناسخ نیست و هیچ‬ ‫ن‬ ‫‪ .4‬در ن‬
‫بی احکام الیه‪ ،‬هیچ‬
‫ن‬
‫منسویح همیشه منسوخ نیست‪ ...‬اگر ررسایط اقتضا کند‪ ،‬احکام منسوخ‬
‫ن‬
‫جنی و نوزاد را‬ ‫دوباره برای جامعه مورد استفاده قرار یم گیند‪( .‬مثال‬
‫بیاد بیاورید‪)...‬‬
‫‪ .5‬منسوخ کردن‪ ،‬توسط خداوند انجام یم شود و یک امر دلبخوایه‬
‫نیست که عده ای االن باب میل خود رفتار یم کنند ن‬
‫(بریح از افرادی که‬
‫داعیه ی روشن فکری دارند)‬
‫بی این دو آیه ی ررسیفه وجود ندارد‪...‬‬ ‫ن‬
‫تناقض در ن‬ ‫لذا هیچ‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫دارد‪ ،‬که خداوند قانون تطبیق احکام با ررسایط مختلف را وضع نیم کرد‪،‬‬
‫اما در جای دیگر خودش این تطبیقات را انجام یم داد‪ ...‬ویل ر‬
‫وقن‬ ‫ی‬
‫ن‬
‫جایگزین‪ ،‬اجرای‬ ‫ن‬ ‫ن‬
‫چنی قانوی ایجاد کرده است‪ ...‬پس این‬ ‫خداوند خود‬
‫سنت الیه است‪ ،‬نه باطل نمودن آن‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .44‬راهنمای حقیقت؟‬
‫شبهه‪:‬‬
‫اهنمای میکند‪ ،‬چه کیس‬‫ی‬ ‫“بگو این هللا است که بسوی حقیقت ر‬
‫رساوار دنبال روی است؟” (سوره ‪ ۱۰‬آیه ‪ )۳۵‬اما در واقع ن‬
‫رساوار‬ ‫ر‬
‫بیشی ن‬

‫‪139‬‬
‫بودن هللا با (سوره ‪ ۱۴‬آیه ‪ )۴‬که میگوید “هللا هرکس را که بخواهد‬
‫هدایت میکند و هرکس را بخواهد گمراه میکند” زیر سوال میود‪ .‬ما از‬
‫کجا بدانیم که از آن اشخاض هستیم که خدا دوست داردمارا هدایت‬
‫کند یا دوست دارد مارا گمراه سازد؟ یک مسلمان ازکجا بداند از آن دسته‬
‫افراد گمراه شده از طرف هللا است یا از آن افراد هدایت شده‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ْ ر َ‬ ‫َّ ُ‬ ‫ْ ر ُ‬ ‫رُ َ ُ‬ ‫ُ َ‬
‫رسك ِائكم َّمن َي ْه ِدي ِإیل ال َحق ۚ ق ِل الل ه َي ْه ِدي ِلل َحق ۗ أف َمن‬ ‫ق ْل ه ْل ِمن‬
‫ف‬‫َي ْهدي إیل ْال َح رق أ َح ُّق أن ُي َّت َب َع أ َّمن ََّل َيه ردي إ ََّل أن ُي ْه َد ٰى ۖ َف َما ل ُك ْم ك ْي َ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫َ ُِ ِ‬
‫َ‬
‫ت ْحك ُمون ﴿یونس‪﴾35/‬‬
‫معبودهای که شما ررسیک خدا قرار دادهاید‪ ،‬کیس هست‬ ‫ی‬ ‫بگو‪« :‬آیا از‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫که به سوى حق هدایت کند؟» بگو‪[« :‬فقط] خداوند به حق هدایت‬
‫ّ‬
‫یمکند‪ .‬پس آیا کیس که به سوى حق هدایت یمکند‪ ،‬براى پیوى‬
‫شایستهتر است‪ ،‬یا کیس که هدایت نیمشود‪ ،‬مگر آنکه هدایتش کنند؟‬
‫شما را چه یمشود؟ چگونه حکم یمکنید؟!»‬

‫ب)‬
‫ُ َ ر نَ ُ ْ َ ُ ُّ َّ‬
‫الل ُه َمن َي َشاءُ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫ُ‬ ‫َّ‬ ‫َ َ ْ َ َْ‬
‫ول ِإَل ِب ِلس ِان قو ِم ِه ِليبی لهم ۖ في ِضل‬ ‫وما أرسلنا ِمن رس ٍ‬
‫ْ‬ ‫ْ‬
‫َو َي ْهدي َمن َي َش ُاء ۚ َو ُه َو ال َعز ُيز ال َحك ُ‬
‫يم ﴿ابراهیم‪﴾4/‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬

‫‪140‬‬
‫پیامیى را نفرستادیم مگر به زبان قومش‪ ،‬تا [بتواند پیام خدا‬
‫ی‬ ‫و هیچ‬
‫را] براى مردم بیان کند‪ .‬پس خداوند هر که را بخواهد [و ن‬
‫رساوار بداند‪]،‬‬
‫گمراه یمکند و هر که را بخواهد [و شایسته بداند‪ ]،‬هدایت یمنماید‪ .‬و‬
‫اوست عزیز و حکیم‪.‬‬

‫ج)‬
‫تن ن‬
‫اقض وجود ندارد‪...‬‬
‫ن‬
‫دومی بار است که در این لیست تکرار یم شود‪،‬‬ ‫‪ .1‬این شبهه هم برای‬
‫اگر به شبهه ی شماره ‪ 19‬نگایه بیندازید متوجه یم شوید‪ ...‬در آنجا‬
‫گفته بود‪ ،‬بحث هدایت(هر که را بخواهد و هر که را نخواهد) با‬
‫«رحمت خدا» ناسازگار است و در اینجا یم گوید با «راهنما بودن» ذات‬
‫مبارک ایشان!‬
‫کن نمایم(چون در شبهه ی‬ ‫‪ .2‬نیم خواهم (دوباره) مطالب تکراری را ر‬
‫کن کنیم)‪ ،‬ان‬
‫نی مجبور شدیم چند سطر شبهه ی ‪ 31‬را ر‬ ‫شماره ی ‪ 43‬ن‬
‫شاء هللا پاسخ شبهه ی شماره ‪ 19‬را بخوانید‪ ،‬پاسخ مطالب اینجا هم‬
‫هست‪...‬‬
‫‪ .3‬و بدانید افراد خودشان باید بخواهند تا خدا هدایت شان کند‪...‬‬
‫چون فلسفه ی خلقت ما اینگونه است که خودمان باید نییک ها را کسب‬
‫کنیم‪ ،‬نه اینکه خداوند به زور ما را بر مسی هدایت قرار دهد!‬
‫ن‬ ‫ً‬
‫‪ .4‬واقعا چه کیس رساوار تر از خداوند است برای دنباله روی؟‬

‫‪141‬‬
‫‪ -‬ویل اینکه عده ای با اختیار خودشان به آن پشت کرده اند‪ ...‬حق‬
‫ندارند بگویند‪ ،‬خداوند ما را به عنوان دنباله رو قبول نیم کند‪ ...‬شما باید‬
‫بخواهید تا خدا هم بخواهد‪...‬‬
‫پایای نوشته است‪" :‬یک مسلمان از کجا بداند از آن‬ ‫‪ .5‬در جمله ی ن‬
‫دسته افراد گمراه شده از طرف هللا است یا از آن افراد هدایت شده‪،".‬‬
‫نین‬‫در پاسخ یم گوییم کیس که به سمت خدا برود‪ ،‬آن هم با قلب و ر‬
‫ن‬
‫رحمای‬ ‫پاک‪ ،‬و خود را ملزم به اجرای آموزه های اسالم بداند‪(...‬بصورت‬
‫وقن خداوند خودش فرموده این‬ ‫ن‬
‫عقالی اسالم را درک کرده باشد) ر‬ ‫و‬
‫«پایک درون» و این « ر ن‬
‫الیام» نامش هدایت است‪ ...‬چرا باید گمراه باشد؟‬
‫‪-‬و در نقطه ی عکس آن کیس که ظالم باشد‪ ،‬فاسق باشد‪ ،‬کافر باشد‪،‬‬
‫دروغگو باشد و‪ ...‬چرا باید به او گفته شود اهل هدایت؟‬

‫کالم آخر‪ ،‬شبهه ی شماره ‪ 19‬برای اینجا هم صدق یم کند‪.‬‬


‫***‬

‫‪ .45‬مجازات زناکار چیست؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫نضبه شالق (زن و مرد) (سوره ‪ ۲۴‬آیه ‪ ،)۲‬آنقدر آنها را در خانه نگاه‬
‫دارید تا بمیند (برای زنان) (سوره ‪ ۴‬آیه ‪ .)۱۵‬اگر توبه کردند و اصالح‬
‫یافتند آنها را رها کنید (در مورد مرد) (سوره ‪ ۴‬آیه ‪( .)۱۶‬سوره ‪ ۲۴‬آیه‬
‫‪ )۲‬با دو آیه بعدی در تناقض است و مجازات برای زنان و مردان در‬

‫‪142‬‬
‫(سوره ‪ ۴‬آیه ‪ )۱۶-۱۵‬متفاوت است در حایل که در سوره ‪ ۲۴‬آیه ‪ ۲‬برای‬
‫هردو یکسان است‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َ ََْ ٌ‬ ‫ر ُْ َ َ َ َ ْ َ ََ َْ ُ ْ ُ‬ ‫َّ َ ُ َ َّ ن َ ْ ُ ُ‬
‫اج ِلدوا ك َّل َو ِاح ٍد منهما ِمائة جلد ٍة ۖ وَل تأخذكم ِب ِهما رأفة‬ ‫ای ف‬
‫ی‬ ‫ِ‬ ‫الز ِانية والز‬
‫َ َ ٌ‬ ‫ْ ْ ْ َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ُ ُ ُ ْ ُ َ َّ‬ ‫َّ‬
‫ين الل ِه ِإن كنت ْم تؤ ِمنون ِبالل ِه َوال َي ْو ِم اْل ِخ ِر ۖ َول َيش َهد َعذ َاب ُه َما ط ِائفة‬ ‫د‬
‫ِ‬ ‫ف‬
‫ِی ْ ِ‬
‫ن‬
‫َ‬ ‫ْ‬
‫رم َن المؤم ِن ن‬
‫ُ‬
‫ی ﴿نور‪﴾2/‬‬ ‫ِ‬
‫هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید‪ .‬و اگر به خدا و روز‬
‫دین خدا‪ ،‬نسبت به آن دو‪ ،‬گرفتار‬‫قیامت ایمان دارید‪ ،‬در اجراى [حکم] ِ‬
‫حاض و ناظر‬‫دلسوزى نشوید‪ .‬و هنگام کیفر آن دو‪ ،‬گرویه از مؤمنان ن‬
‫باشند‪.‬‬

‫ب)‬
‫ر َ ُ ْ َ ْ َ ْ ُ َ ْ َّ ْ َ َ ً ر ُ ْ َ‬ ‫َ َّ ر َ ْ نَ ْ َ َ َ‬
‫احشة ِمن نس ِائكم فاستش ِهدوا علي ِهن أربعة منكم ۖ ف ِإن‬ ‫والل ِ یی يأ ِتی الف ِ‬
‫َّ‬ ‫ْ‬ ‫َّ‬
‫َ رَّ ٰ َ َ َ ُ‬
‫اه َّن ال َم ْو ُت أ ْو َي ْج َع َل الل ُه ل ُهنَّ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫ن‬ ‫َّ‬ ‫َ ُ َ ْ ُ ُ‬
‫وت حن يتوف‬ ‫ش ِهدوا فأم ِسكوهن ِ یف البي ِ‬
‫َ ً‬
‫‪/‬‬
‫س ِبيل ﴿نساء ‪﴾15‬‬
‫کسای که مرتکب فحشا شوند‪ ،‬چهار شاهد از خودتان‪،‬‬ ‫ن‬ ‫و از زنان شما‪،‬‬
‫علیه آنها بطلبید‪ ،‬پس اگر گوایه دادند‪ ،‬آن زنان را در خانهها[ى‬
‫خودشان] نگاه دارید‪ ،‬تا مرگشان فرارسد‪ ،‬یا آن که خداوند‪[ ،‬با صدور‬
‫حکیم دیگر] راه و چارهاى براى آنان قرار دهد‪.‬‬
‫‪143‬‬
‫ج)‬
‫َ ْ ُ َ َّ‬ ‫ُْ َ ُ ُ َ َ َ َ َ ْ َ َ ْ ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ َّ َ َ ْ‬
‫واللذ ِان يأ ِتي ِانها ِمنكم فآذوهما ۖ ف ِإن تابا وأصلحا فأع ِرضوا عنهما ۗ ِإن‬
‫َّ َ َ‬
‫ان َت َّو ًابا َّرح ً‬
‫يما ﴿نساء‪﴾16/‬‬ ‫ِ‬ ‫الل ه ك‬
‫زی از شما‪ ،‬که [همرس ندارند‪ ،‬و] مرتکب آن کار [زشت]‬ ‫و آن مرد و ن‬
‫ّ‬
‫یمشوند‪ ،‬بیازارید [و با اجراى حد مجازات کنید]‪ .‬پس اگر توبه کردند و‬
‫خود را اصالح نمودند‪ ،‬از آنان درگذرید‪[ .‬زیرا] خداوند توبه ِ‬
‫پذیر مهربان‬
‫است‪.‬‬

‫د)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫ن‬
‫سنگی‬ ‫احساس میکنم این شبهه برای ن‬
‫بریح از مخاطبان بزرگوار‬
‫است‪ ...‬لذا ابتدا این چند نکته را بخوانید‪:‬‬
‫‪-‬در اسالم‪ ،‬احکام به صورت بسیار دقیق بیان شده است‪ ...‬لذا برای‬
‫چیی را فرموده و برای مجازات متاهل ها یک ن‬
‫چی دیگر‬ ‫مجازات مجردها ن‬
‫را‪( ...‬مجردی که تحت فشار بوده و گنایه انجام داده مجازاتش مانند‬
‫دسییس دارد و راحت تر یم‬ ‫ر‬ ‫متاهیل نیست که خودش به این عمل‬
‫توانسته خود را ر‬
‫کنیل کند‪)...‬‬
‫طرف ن‬
‫بریح از احکام به مرور کامل شده اند و خداوند ابتدا حکیم‬ ‫‪ -‬از ن‬
‫تعیی نموده و بعد از مدت ن‬
‫زمای حکم دیگری را‪...‬‬ ‫ن‬ ‫را‬

‫‪144‬‬
‫‪ -‬سوای از مطالب ذکر شده‪ ،‬شبهه افکن یک قاعده ی کامال معروف‬
‫عری را در این شبهه نظر نگرفته است و تصور یم کند‪ ،‬آیه ی ‪16‬‬
‫زبان ی‬
‫سوره ی نساء فقط برای مردان است‪.‬‬
‫تدریچ بودن نزول احکام» و‬‫ی‬ ‫حال از این «تفاوت در جزئیات»‪« ،‬‬
‫عری»‪ ،‬یک شبهه تولید کرده است و ما آن را نقد‬ ‫ی‬ ‫قاعده‬ ‫رن‬
‫ندانسی‬ ‫«‬
‫ی‬
‫احن متوجه‬‫یم نماییم‪ ...‬امیدارم این بار افرادی که آشنای ندارند هم به ر ر‬
‫ی‬
‫شوند‪.‬‬

‫ً‬
‫‪ .1‬نیم دانم نویسنده ی شبهه افکن عمدا این کار را کرده یا ندانسته‬
‫است‪ ،‬ویل ابتدا باید آیات ‪ 15‬و ‪ 16‬سوره ی مبارکه ی نساء را بیان یم‬
‫نمود پس از آن به آیه ی ‪ 2‬سوره ی مبارکه ی نور یم پرداخت‪ ،‬چون آنها‬
‫زودتر نازل شده اند‪.‬‬
‫‪ .2‬خداوند متعال در آیه ی ‪ 15‬سوره ی نساء‪ ،‬حکیم را بیان یم کند‪،‬‬
‫که اگر زنان شما (زنان متاهل)‪ ،‬دچار عمل زنا شدند‪ 4 ،‬شاهد از خودتان‬
‫ن‬
‫نشی کنید ویل‬ ‫(از مسلمانان) بیاورید و در صورت اثبات‪ ،‬آنها را خانه‬
‫موقن است و هللا متعال در آیه ی ررسیفه‪ ،‬از «حکیم دیگر در‬‫ر‬ ‫این حکم‬
‫خی یم دهد‪...‬‬‫آینده» ی‬
‫‪ .3‬آیه ی ‪ 16‬سوره ی نساء؛ منظورش مردان و زنان است‪ ،‬چون‬
‫عری (تغلیب) شامل مرد و زن یم شود‪...‬‬ ‫اللذان طبق یک قاعده ی ی‬
‫قاعده ای که یم گوید‪ ،‬اگر بحث جمیع مطرح شد که زن ها و مردها در‬
‫آن حضور دارند باید از ضمایر مذکر استفاده شود‪ ،‬و فقط در جمیع که‬
‫مختص به زن هاست باید از ضمایر مونث استفاده گردد‪...‬‬

‫‪145‬‬
‫مثن است‪ ،‬و کامال مشخص است که مرد و زن را‬ ‫‪ -‬هر چند اللذان ن‬
‫پوشش یم دهد‪ ...‬اما شبهه افکن بدون در نظر ر ن‬
‫گرفی این نکته‪ ،‬گفته این‬
‫آیه فقط در مورد مردان است‪ ...‬به پر ر ن‬
‫انیی که اضافه کرده نگاه کنید‪.‬‬
‫ن‬
‫همچنی این آیه در مورد افراد مجرد(غی محصن) است‪ ،‬چون آیه‬ ‫‪-‬‬
‫ی گذشته بحث فرد متاهل (محصن) بود و مشاهده یم کنید که برای‬
‫ن‬
‫معرف شده است‪...‬‬ ‫آنها حکم دیگری‬
‫‪ .4‬آیه ی ‪ 2‬سوره ی نور‪ ،‬بعد از این آیات نازل یم شود و «همان‬
‫حکیم است که خداوند متعال در مورد آن اطالع داده بود»‪ ...‬و بنا بر‬
‫تفاسی‪ ،‬این حکم جایگزین آیات ‪ 15‬و ‪ 16‬یم شود‪ .‬ناگفته نماند؛ این آیه‬
‫در مورد افراد مجرد (غی محصن) است و برای افراد متاهل (محصن)‪،‬‬
‫ن‬
‫تعیی شده‬ ‫طبق سنت ثابت شده ی رسول اکرم (ص)‪ ،‬مجازات رجم‬
‫است‪.‬‬
‫‪-‬یم دانم جزئیات بیان شده در مورد این حکم بسیار زیاد است و‬
‫اختالف رای در مورد آن دیده یم شود ویل رسالت ما در این یادداشت‪،‬‬
‫پاسخ به شخص تناقض جو است‪ ،‬لذا فقط به آن یم پردازیم‪:‬‬

‫‪ .7‬اگر مطالب را به ی‬
‫خوی متوجه شده باشید یم دانید که شبهه افکن‬
‫یم گوید‪ :‬در سوره ی نور‪ ،‬مجازات زنا برای زن و مرد یکیست ویل در‬
‫سوره ی نساء آیه ی ‪ 16‬فقط مجازات مرد بیان شده و در آیه ی ‪ 15‬از‬
‫چی دیگری است‪...‬‬‫سوره ی نساء فقط مجازات زن بیان شده و ن‬

‫‪ -‬که در خالل توضیحات بیان شد‪:‬‬


‫‪-‬آیه ی ‪ 16‬در مورد «مرد و زن» است (قاعده ی تغلیب)‪ ،‬و اگر شبهه‬
‫چنی ن‬
‫چیی نیم‬ ‫ن‬ ‫عری اطالع داشت‬‫افکن از این قاعده ی مشهور زبان ی‬
‫گفت‪.‬‬
‫‪146‬‬
‫کار متاهل‬
‫زن زنا ِ‬
‫کاری ِ‬
‫‪-‬آیه ی ‪ 15‬سوره ی نساء‪ ،‬در مورد اثبات زنا ِ‬
‫است‪ ،‬اما آیه ‪ 16‬همان سوره و آیه ی ‪ 2‬سوره ی نور در مورد مرد و زن‬
‫مجرد است (اگر حکم متفاوت است‪ ،‬ررسایط هم متفاوت‬
‫است‪/‬مجرد‪/‬متاهل)‬
‫‪ -‬آیه ی ‪ 2‬سوره ی نور‪ ،‬همانند آیه ی ‪ ،16‬برای «مرد و زن» یک‬
‫ن‬
‫تعیی کرده است‪.‬‬ ‫مجازات‬
‫‪ .8‬یا شبهه افکن یم خواهد بگوید‪ ،‬چرا در آیات مختلف احکام‬
‫ن‬
‫مختلف برای یک گناه بیان شده است؟ که یم گوییم‪:‬‬
‫ر‬
‫تفاوی در احکام دیده یم شود‪ ،‬بخاطر تفاوت در مجرد بودن و‬ ‫‪ -‬اگر‬
‫ن‬
‫همچنی زمان نزول احکام است‪ ...‬چون آیه ی ‪ 2‬سوره ی‬ ‫متاهل بودن‪،‬‬
‫ر‬
‫احادین در این زمینه آمد و جایگزین احکام گذشته شد‪.‬‬ ‫نور و‬
‫پس دلییل برای تناقض ر‬
‫باف نیم ماند‪...‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی آیات تناقض وجود‬‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬‫شبهه افکنان ن‬
‫تدریچ احکام‪ ،‬تفاوت حکم در ن‬
‫بی متاهل‬ ‫ی‬ ‫دارد‪ ،‬که موضویع بنام نزول‬
‫ها و مجردها وجود نداشت و همه ی حکم ها مثل هم یم بودند‪ ،‬از ن‬
‫طرف‬
‫دیگر‪ ،‬احکام جداگانه ای در این زمینه دیده یم شد‪ ...‬آن موقع یم‬
‫توانستیم بگوییم تناقض وجود دارد‪ ،‬ویل آیا این گونه است؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪147‬‬
‫‪ .46‬چه کسی زیان گناهان را خواهد دید؟‬
‫شبهه‪:‬‬
‫قرآن میگوید هر کیس مسئولیت گناهان خود را بر عهده دارد (سوره‬
‫یهودیان زمان محمد را‬
‫ِ‬ ‫‪ ۱۷‬آیه ‪ ،۱۵-۱۳‬سوره ‪ ۵۳‬آیه ‪ ،)۴۲-۳۸‬اما قرآن‬
‫برای گنایه که اجدادشان ‪ ۲۰۰۰‬سال پیش با ستایش گوساله طالیع‬
‫کرده اند محکوم میکند‪.‬‬

‫الف)‬
‫نسان أ ْل َز ْم َن ُاه َطائ َر ُه نف ُع ُنقه ۖ َو ُن ْخر ُج ل ُه َي ْو َم ْالق َي َامة ك َت ًابا َي ْل َقاهُ‬ ‫َو ُك َّل إ َ‬
‫ِ ِ ِ‬ ‫ْ ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ ِی‬ ‫ْ‬ ‫ٍ‬ ‫ِ‬
‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َمن ُش ً‬
‫ف ِبنف ِسك ال َيوم عل ْيك ح ِس ًيبا ﴿‪ ﴾14‬م ِن‬ ‫ورا ﴿‪ ﴾13‬اق َرأ ِكتابك ك ٰ‬
‫اه َت َد ٰى َفإ َّن َما َي ْه َتدي ل َن ْفسه ۖ َو َمن َض َّل َفإ َّن َما َيض ُّل َعل ْي َها ۚ َو ََل َتز ُر َواز َر ٌة و ْزرَ‬ ‫ْ‬
‫ِ ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ًِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ُ ْ َ ٰ َ َ ُ َّ ُ َ ر نَ َ رَّ ٰ َ ْ َ َ‬
‫أخرى ۗ وما كنا معذ ِبی حن نبعث رسوَل ﴿ارساء‪﴾15-13/‬‬
‫انسای را در گردنش بستهایم‪ .‬و روز قیامت براى او‬ ‫ن‬ ‫و كارنامهى هر‬
‫نوشتهاى بیون یمآوریم كه آن را در برابر خود گشوده یمبیند‪)۱۳( .‬‬
‫بایس‪».‬‬ ‫كاف است كه امروز‪ ،‬خود حسابگر خویش ر‬ ‫«كتابت را بخوان! ن‬
‫(‪ )۱۴‬هر كس هدایت یافت‪ ،‬پس به سود خویش هدایت یافته است و‬
‫هر كس گمراه شد‪ ،‬تنها به زیان خویش گمراه شده است و هیچ كس بار‬
‫برنیانگییم [و اتمام‬ ‫ن‬ ‫پیامیى‬
‫ی‬ ‫[گناه] دیگرى را به دوش نیمكشد‪ .‬و ما تا‬
‫حجت نكنیم‪ ،‬كیس را] عذاب نیمكنیم‪)۱۵( .‬‬

‫ب)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪148‬‬
‫در کجای قرآن ذکر شده‪ ،‬یهودیان زمان رسول هللا (ص) مسئول گناه‬
‫حضت مویس (ع) هستند؟ در کدام آیه؟ به نظر شما اگر‬‫یهودیان زمان ن‬
‫ن‬
‫ستی آن را ذکر نیم کرد؟‬ ‫آیه ای وجود داشت‪ ،‬شخص اسالم‬

‫ج)‬
‫اشاره به اشتباهات پیوان ادیان دیگر‪ ،‬نقل تاری خ است‪ ...‬که آن هم‬
‫وهللا اعلم حکمت های زیادی دارد‪:‬‬
‫‪ -‬تا در هر ن‬
‫زمای پیوان آن ادیان به خود بیایند و مانند پیشینیان شان‬
‫خطاهای که در آن زمان آنها را گمراه نمود و آنها هم در هر‬
‫ی‬ ‫خطا نکنند‪...‬‬
‫خطای شوند (پشت کردن به‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫زمان دیگری یم توانند مرتکب‬
‫ی‬
‫حقیقت)‪..‬‬
‫همچنی برای این است مسلمان ها بدانند پیوان دیگر ادیان چه‬‫ن‬ ‫‪-‬‬
‫های نیفتند‪...‬‬ ‫ن‬ ‫ن‬
‫خطاهای کردند و آنها نی باید هوشیار باشند در چنی دام ی‬
‫ی‬
‫ر‬
‫نادرسن انجام داده‬ ‫ن‬
‫ستی چه استنباط‬ ‫‪ -‬ویل ببینید شخص اسالم‬
‫است‪...‬‬

‫د)‬
‫ً‬
‫‪...‬‬
‫بله واقعا هرکیس مسئول خطای خود است اما قرار نیست‪ ،‬خطای‬
‫ً‬ ‫پیشینیان به عنوان تذکر ن‬
‫نی مطرح نشود‪ ...‬چون یقینا برای قلب های‬
‫ن‬
‫همی تذکر‪ ،‬تلنگر است‪...‬‬ ‫آگاه‪،‬‬

‫‪149‬‬
‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫جای یم فرمود هر کس مسئول کار خویش است‪ ،‬و‬ ‫دارد‪ ،‬که خداوند در ی‬
‫جای دیگر یم فرمود ای یهودیان شما مسئول کار گذشتگان هستید! و‬
‫در ی‬
‫باید تاوان پس دهید‪ ...‬ویل آیا این گونه است؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .47‬آیا مسیحیان به بهشت وارد خواهند شد؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫(سوره ‪ ۲‬آیه ‪ )۶۲‬و(سوره ‪ ۵‬آیه ‪ )۶۹‬میگویند «آری» و(سوره ‪۵‬‬
‫آیه‪ ،۷۲‬تنها بعد از‪ ۳‬آیه) و(سوره‪۳‬آیه ‪ )۸۵‬میگوید «نه»‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫نَ َ ْ َ َ َّ َ ْ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫ٰ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ َّ َ َ ُ َ َّ َ َ ُ َ َّ‬
‫ِإن ال ِذين آمنوا وال ِذين هادوا والنصارى والص ِاب ِئی من آمن ِبالل ِه واليو ِم‬
‫ف َعل ْيه ْم َو ََل ُهمْ‬
‫َ َر ْ ََ َ ْ ٌ‬ ‫ْ‬ ‫َ َ َ َ ً َ ُ ْ ْ ُ ُ‬
‫اْل ِخ ِر وع ِمل ص ِالحا فلهم أجرهم ِعند رب ِهم وَل خو‬
‫ْ‬
‫ِ‬
‫ُ َ‬
‫َي ْح َزنون ﴿بقره‪﴾62/‬‬
‫ن‬
‫کسای که به ن‬
‫آیی یهود گرویدند‬ ‫ن‬
‫کسای که [به اسالم] ایمان آوردند و‬
‫و نصارا و صابئان‪ ،‬هر کدام که به خدا و روز قیامت ایمان آورند و عمل‬

‫‪150‬‬
‫ّ‬
‫صالح انجام دهند‪ ،‬پس پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است‪ .‬و نه‬
‫ن‬
‫اندوهگی یمشوند‪.‬‬ ‫تریس بر آنهاست و نه‬

‫ب)‬
‫َّ ْ‬ ‫َّ َّ َ َ ُ َ َّ َ َ ُ َ َّ ُ َ َ َّ‬
‫آم َن ِبالل ِه َوال َي ْو ِم‬
‫الن َص َار ٰى َم ْن َ‬‫ِإن ال ِذين آمنوا وال ِذين هادوا والص ِابئون و‬
‫ُ َ‬ ‫َ ُ‬ ‫ََ َ ٌ‬ ‫ْ‬
‫اْل ِخ ِر َو َع ِم َل َص ِال ًحا فل خ ْوف َعل ْي ِه ْم َوَل ه ْم َي ْح َزنون ﴿مائده‪﴾69/‬‬
‫کسای که ایمان آوردند و یهودیان و صابئان و نصارا‪ ،‬هر کدام به خدا‬ ‫ن‬
‫و روز قیامت ایمان بیاورند و کار شایسته انجام دهند‪ ،‬نه بییم خواهند‬
‫ن‬
‫اندوهگی یمگردند‪.‬‬ ‫داشت و نه‬

‫ج)‬
‫ُ‬ ‫َ ْ َ َ َّ َ َ ُ َّ َّ َ ُ َ ْ َ ُ ْ ُ َ ْ َ َ َ َ َ ْ‬
‫ال ال َم ِسيح َيا َب ِ ن ین‬ ‫لقد كفر ال ِذين قالوا ِإن الل ه هو الم ِسيح ابن مريم ۖ وق‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َّ َ َ ر َ َ َّ ُ ْ َّ ُ َ ُ رْ ْ َّ َ َ ْ َ َّ َ َّ ُ‬ ‫ْ َ َ ُُْ‬
‫رسك ِبالل ِه فقد حرم الل ه علي ِه‬ ‫ِ‬ ‫ي‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫ه‬ ‫ن‬ ‫إ‬‫ِ‬ ‫ۖ‬ ‫م‬‫ك‬‫ب‬‫ر‬‫و‬ ‫ی‬‫یی‬ ‫ر‬ ‫ه‬ ‫الل‬ ‫وا‬ ‫د‬ ‫ِإرس ِائيل اعب‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َّ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ْ َ َّ َ َ َ ْ‬
‫ن‬
‫الجنة ومأواه النار ۖ وما ِللظ ِال ِمی ِمن أنص ٍار ﴿مائده‪﴾72/‬‬
‫ن‬ ‫ً‬
‫‪:‬‬
‫قطعا کافر شدند کسای که گفتند «خداوند‪ ،‬همان مسیح پرس مریم‬
‫چنی یمگویند] در حایل که مسیح خود گفت‪« :‬اى‬ ‫ن‬ ‫است‪[ ».‬چگونه‬
‫نبنارسائیل! خدای یگانه را ربیستید که پروردگار من و شماست‪ .‬هر کس‬
‫همتای قرار دهد‪ ،‬خداوند بهشت را بر او حرام کرده و جایگاهش‬ ‫ی‬ ‫براى خدا‬
‫دوزخ است‪ .‬و براى ستمگران هیچ یاورى نیست‪».‬‬

‫د)‬

‫‪151‬‬
‫َو َمن َي ْب َتغ َغ ْ َی ْاْل ْس َلم د ًينا َفلن ُي ْق َب َل م ْن ُه َو ُه َو نف ْاْلخ َرة م َن ْال َخارس َ‬
‫ين‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِی ِ ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫﴿آل عمران‪﴾85/‬‬
‫آیین براى خود برگزیند‪ ،‬از او پذیرفته نخواهد‬ ‫و هر کس جز اسالم ن‬
‫شد‪ .‬و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود‪.‬‬

‫ر)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬در یک تقسیم بندی کیل تمام مسیحیان جهان از زمان بعثت‬
‫ن‬
‫حضت عییس (ع) تا کنون به دو دسته تقسیم یم شوند‪:‬‬
‫دسته ی اول‪ :‬مسیحیان «قبل» از ظهور اسالم‬
‫دسته ی دوم‪ :‬مسیحیان «بعد» از ظهور اسالم‬
‫رن‬
‫داشی به آموزه‬ ‫مسیحیان دسته ی اول‪ :‬ان شاء هللا در صورت ایمان‬
‫های مسیحیت و انجام کارهای مثبت و صحیح‪ ،‬اهل نجات هستند‪.‬‬
‫ی‬
‫اما مسیحیان دسته ی دوم‪ :‬که بعد از ظهور اسالم زندگ کرده اند‪،‬‬
‫آن ها هم به دو گروه تقسیم یم شوند‪:‬‬
‫گروه اول‪:‬‬
‫افراد مخلض هستند که نسبت به آموزه های مسیحیت بسیار‬
‫وفادارند‪ ،‬اما از حقیقت اسالم یی اطالعند‪ ،‬یا اطالعاتشان بسیار ناقص‬
‫است‪ ...‬علما یم فرمایند این افراد «عذر به جهل» دارند و روز قیامت‬
‫تکلیف شان مشخص یم گردد‬
‫‪-‬گروه دوم‪:‬‬

‫‪152‬‬
‫ن‬
‫مسیحیای هستند که یم دانند اسالم ن‬
‫آیی فرستاده شده ی خداوند‬
‫حن حقیقت به صورت ناقص هم به آنها نرسیده است(بلکه‬ ‫است‪ ،‬ر‬
‫ن‬
‫کسای‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫ن‬
‫دشمن ایمان نیم آورند‪...‬‬ ‫کامل رسیده)‪ ،‬اما از روی عناد و‬
‫اهل نجات نیستند‪.‬‬
‫زمای که دین شان با آمدن دین بعدی‬‫دین‪ ،‬تا ن‬
‫‪ .2‬خالصه پیوان هر ن‬
‫منسوخ نشده باشد‪ ،‬در صورت ایمان و عمل صالح اهل نجاتند‪ ...‬اما‬
‫بعد از نسخ دین شان‪ ،‬مگر یی اطالع باشند در غی این صورت عذری‬
‫برای آنها وجود ندارد‪ ...‬و فقط باید پیو اسالم (تسلیم بودن در برابر‬
‫برنامه ی خدا) باشند تا نجات یابند‪(...‬با این این تعریف‪ ،‬همه ی دین ها‬
‫اسالم بوده اند‪ ،‬فقط نام آنها تفاوت داشته است)‬
‫‪ .3‬لذا در آیات فوق منظور از مسیحیا ِن رستگار‪ ،‬افرادی است که قبل‬
‫ن‬
‫کسای که‬ ‫از منسوخ شدن دینشان اهل ایمان و عمل صالح بوده اند‪ ...‬یا‬
‫کامال تسلیم حقند اما ن‬ ‫ً‬
‫چیی‬ ‫االن هم بسیار مخلص و با تقوا هستند‪ ،‬و‬
‫ن‬
‫عقالی اسالم‬ ‫ن‬
‫رحمای و‬ ‫از اسالم نیم دانند و به محض آنکه چهره ی‬
‫برای آنها آشکارگردد ایمان یم آورند‪ ...‬و مسیحیان گمراه‪ ،‬افرادی هستند‬
‫که آگاهند و در مقابل حق یم ایستند‪...‬‬
‫بی این آیات وجود ندارد‪...‬‬ ‫ن‬
‫تناقض در ن‬ ‫‪ .4‬لذا‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫دارد‪ ،‬که خداوند یم فرمود مسیحیان به بهشت وارد نیم شوند ر‬
‫(حن در‬
‫زمان منسوخ نشدن دین خودشان) و در آیه ای دیگر یم فرمود به بهشت‬
‫ن‬
‫کسای از بهشت‬ ‫چیی در آیات وجود ندارد و‬ ‫چنی ن‬
‫ن‬ ‫وارد یم شوند‪ ...‬ویل‬
‫‪153‬‬
‫محروم یم شوند که حقیقت را یم دانند و به آن پشت یم کنند‪ ...‬افراد‬
‫حق پذیر و مخلض که از حقیقت یی اطالعند‪ ،‬ان شاء هللا در آزمون روز‬
‫ن‬
‫مهربای است‪،‬‬ ‫قیامت هم رسبلند یم شوند‪ ...‬دین اسالم دین رحمت و‬
‫چطور ممکن است فردی که اطالیع از حقیقت ندارد را به جهنم‬
‫بفرستد‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .48‬تنها خدا میداند یا بعضی از انسانها هم میدانند؟ مشخص یا‬

‫غیر قابل درک؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫عری روشن است» (سوره ‪ ۱۶‬آیه ‪ )۱۰۳‬اما «هیچ‬ ‫«قرآن به زبان ی‬
‫کس نمیداند تفسی آن چیست جز هللا» (سوره ‪ ۳‬آیه ‪ .)۷‬و انسانهای‬
‫اهل فهم ن‬
‫نی میدانند (سوره ‪ ۳‬آیه ‪.)۷‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ْ‬ ‫ُْ ُ َ‬ ‫َ َ ْ َ ْ ُ َّ ُ ْ َ ُ ُ َ َّ َ ُ َ ِّ ُ ُ َ رَ ٌ ِّ َ ُ َّ‬
‫ولقد نعلم أنهم يقولون ِإنما يعلمه برس ۗ لسان ال ِذي يل ِحدون ِإلي ِه‬
‫ٌ‬ ‫ن‬ ‫ُّ‬ ‫ٌّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ َ ٌّ َ َ ٰ َ َ ٌ‬
‫‪/‬‬
‫یم وهـذا ِلسان عر ِی یی م ِبی ﴿نحل ‪﴾103‬‬ ‫أع ج ِ ی‬
‫ً‬
‫«یقینا ر‬
‫برسى آن [قرآن] را‬ ‫و البته ما یمدانیم که مخالفان تو یمگویند‪:‬‬
‫به او یمآموزد‪[ ».‬این گونه نیست‪ ،‬زیرا] زبان کیس که [این قرآن را] به او‬
‫‪154‬‬
‫عری‬
‫عری است‪ ،‬در حایل که این [قرآن] به زبان ی ِ‬
‫نسبت یمدهند‪ ،‬غی ی‬
‫فصیح و روشن است‪.‬‬

‫ب)‬
‫ات ُه َّن ُأ ُّم ْال ِك َتاب َو ُأ َخرُ‬
‫َ َ َ ْ َ ْ َ َ ْ ُ َ ٌ ُّ ْ َ ٌ‬
‫م‬‫ك‬ ‫ح‬ ‫م‬ ‫ات‬ ‫آي‬ ‫ه‬ ‫ن‬‫م‬‫ِ‬ ‫اب‬ ‫ت‬‫ك‬ ‫ِ‬ ‫ال‬ ‫ك‬ ‫ي‬‫ل‬‫ع‬ ‫ل‬ ‫نز‬ ‫أ‬ ‫ي‬ ‫ذ‬
‫ُ َ َّ‬
‫هو ا ِ‬
‫ل‬
‫ِ‬
‫َ َ َ َ ْ ُ َ ْ َْ‬ ‫َ ٌ َ َّ‬ ‫ُ َ َ َ ٌ َ َّ َّ َ ن ُ ُ‬
‫وب ِه ْم زْي غ ف َيت ِب ُعون َما تش َابه ِمنه ْاب ِتغ َاء ال ِفتن ِة‬ ‫ِ‬ ‫ل‬ ‫متش ِابهات ۖ فأما ال ِذين ِ یف ق‬
‫َ َ َ ْ ُ َ ْ ُ َّ َّ ُ َ َّ ُ َ ن ْ ْ َ ُ ُ َ َ َّ‬ ‫َ ْ َ َ َْ‬
‫واب ِتغاء تأ ِو ِيل ِه ۗ وما يعلم تأ ِويله ِإَل الل ه ۗ والر ِاسخون ِ یف ال ِعل ِم يقولون آمنا‬
‫َ‬ ‫َ ر َ َ َ َ َّ َّ ُ َّ ُ ُ ْ َ ْ‬ ‫به ُك ٌّل رم ْ‬
‫اب ﴿آل عمران‪﴾7/‬‬ ‫ِ‬ ‫ب‬ ‫ل‬ ‫اِل‬ ‫و‬‫ول‬ ‫أ‬ ‫َل‬‫إ‬ ‫ِ‬ ‫ر‬‫ك‬ ‫ذ‬ ‫ي‬ ‫ا‬ ‫م‬‫و‬ ‫ۗ‬ ‫ا‬ ‫ن‬‫ب‬‫ر‬ ‫ند‬
‫ِ ِ‬‫ع‬ ‫ن‬ ‫ِِ‬
‫بخیس از آن‪ ،‬آیات محکم‬ ‫اوکیس است که این کتاب را بر تو نازل کرد‪ .‬ر‬
‫بخیس دیگر‪ ،‬آیات‬ ‫است که اصل و اساس کتاب را تشکیل یمدهد و ر‬
‫کسای که در دلهایشان انحراف است‪ ،‬به جهت ایجاد‬ ‫ن‬ ‫متشابه است‪ّ .‬اما‬
‫نی به جهت تفسی آیه به دلخواه خود‪ ،‬به‬ ‫فتنه [و گمراه کردن مردم] و ن‬
‫رساغ آیات متشابه یمروند‪ ،‬در حایل که تفسی این آیات را جز خداوند و‬
‫راسخان در علم نیمدانند‪ .‬آنان که یمگویند‪« :‬ما به آن ایمان آوردهایم‪،‬‬
‫همهى آیات از طرف پروردگار ماست‪[ ،‬خواه محکم باشد یا متشابه]‪».‬‬
‫و جز خردمندان پند نگیند‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬به این مثال توجه بفرمایید‪:‬‬
‫‪"-‬یک شی در آنجا است" ‪ ،‬به نظر شما این جمله به زبان فاریس گویا‬
‫ً‬
‫‪...‬‬
‫نوشته شده است یا خی؟ یقینا همینطور است و کامال گویاست ا‬
‫‪155‬‬
‫‪-‬اما اینکه منظور نویسنده‪ ،‬شی آب است‪ ،‬شیگوسفند است‪ ،‬یا شی‬
‫جنگل‪ ...‬مشخص نیست‪ ،‬و باید از قرینه های مختلف استفاده کرد تا‬
‫مفهوم واقیع جمله را درک نمود‪...‬‬
‫یا مثایل دیگر‪ ،‬تصور کنید یک کتاب آموزش کامپیوتر به زبان فاریس‬
‫گویا نوشته شده است‪ ،‬ویل باالخره یک مهندس کامپیوتر باید ن‬
‫بریح از‬
‫مقاطع کتاب را توضیح دهد یا خی؟‬
‫‪ .2‬این مثال های ساده برای ما روشن یم نماید که آیات قرآن به زبان‬
‫بریح از آیات مفهوم‬‫عری گویا و روشن نوشته شده است‪ ،‬اما اینکه ن‬
‫ی‬
‫واقیع شان چیست‪ ،‬بحث دیگریست‪ ...‬و نباید خلط مبحث صورت‬
‫پذیرد‪...‬‬
‫‪ .3‬خداوند متعال در آیه ی مورد نظر فرموده‪« ،‬خدا» و «راسخان‬
‫در علم» یم دانند‪ ...‬اما شبهه افکن نوشته‪ ،‬خدا یا انسان؟ در حایل که‬
‫خداوند فرموده خدا و راسخان (هر دو‪ ...‬و خود این علم را به راسخان‬
‫یم دهد)‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی آیات تناقض وجود‬ ‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬‫شبهه افکنان ن‬
‫دارد‪ ،‬که خداوند یم فرمود «فقط من» معنای آیات متشابه را یم دانم و‬
‫در جای دیگر یم فرمود‪ ،‬انسان ها هم یم دانند‪ ...‬ویل آیا این گونه است؟‬
‫خی‪( ...‬و بیان نمودیم‪...‬بحث گویا بودن ربیط به مقوله ی متشابهات‬
‫ندارد‪)...‬‬
‫***‬

‫‪156‬‬
‫‪ .49‬آیا فرعون غرق شد یا توسط اسرائیلیان نجات یافت؟‬
‫شبهه‪:‬‬
‫نجات یافت (سوره ‪ ۱۰‬آیه ‪ ،)۹۲‬غرق شد (سوره ‪ ۲۸‬آیه ‪ ،۴۰‬سوره‬
‫‪ ۱۷‬آیه ‪ ،۱۰۳‬سوره ‪ ۴۳‬آیه ‪.)۵۵‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ون ل َم ْن َخ ْل َف َك َآي ًة ۚ َوإ َّن كث ًیا رم َن ا َّلناس َعنْ‬
‫َ َْْ َ َُ ر َ ََ َ َ ُ َ‬
‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫فاليوم ننجيك ِببد ِنك ِلتك ِ‬
‫َ َ َ ُ َ‬
‫‪/‬‬
‫آي ِاتنا لغ ِافلون ﴿یونس ‪﴾92‬‬
‫عی ری براى آیندگان‬ ‫پس امروز جسد تو را [از آب] نجات یمدهیم تا ی‬
‫ً‬ ‫ر‬
‫بایس‪ .‬یقینا بسیارى از مردم از نشانههاى ما غافلند!‬

‫ب)‬
‫یَ‬ ‫َ َ ْ َ ُ َ ُ ُ َ ُ َ َ َ ْ َ ُ ْ ن ْ َ ر َ ُ ْ ْ َ َ َ َ ُ َّ‬
‫لظ ِال ِم ن‬ ‫فأخذناه وجنوده فنبذناهم ِ یف اليم ۖ فانظر كيف كان ع ِاقبة ا‬
‫﴿قصص‪﴾40/‬‬
‫[نی] او و لشکریانش را [با قهر خود] گرفتیم و به دریا افکندیم‪.‬‬ ‫پس ما ن‬
‫پس بنگر که پایان کار ستمگران چگونه است‪.‬‬

‫‪157‬‬
‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬همانگونه که خود آدرس داده است‪ ،‬آیات متعددی به غرق شدن‬
‫و هالکت فرعون اشاره یم کنند‪.‬‬
‫‪ .2‬آیه ی دوم یم فرماید‪« ،‬بدن تو را» نجات یم دهیم‪ ،‬نه «تو را‪»...‬‬
‫یعن ن‬
‫بدی که روح از آن خارج شده و رفته است‪...‬‬ ‫‪ -‬بدن تو را‪ ،‬ن‬
‫ن‬
‫همچنی خداوند در ادامه ی آیه یم فرماید‪ ،‬بدن تو را نجات یم‬ ‫‪-‬‬
‫عی ری برای آیندگان ر‬
‫بایس‪ ...‬منتقدان پاسخ دهند‪ ،‬اگر خود‬ ‫دهیم تا درس ی‬
‫عی ری؟‬‫فرعون را نجات یم داد‪ ،‬دیگر چه درس ی‬
‫‪-‬ویل اکنون عیت های فر ن‬
‫اوای وجود دارد‪:‬‬ ‫ی‬
‫خدای یم کرد به ساحل آمده‬‫ی‬ ‫بدن بیجان و متعفن شخض که ادعای‬
‫ن‬ ‫ً‬ ‫ً‬
‫چنی‬ ‫عیت یم گیند و یم گویند آیا واقعا‬‫ی‬ ‫واقعا‬ ‫است‪ ...‬مردم با دیدن آن‬
‫همچنی خردمندان خواهند گفت‬ ‫ن‬ ‫ن‬
‫ناتوای یم تواند خدا باشد؟‬ ‫شخص‬
‫ِ‬
‫تکی و خود بزرگ ن‬
‫بین‪...‬‬ ‫این است عاقبت ی‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫ن‬
‫چنی آیه ای‬ ‫دارد‪ ،‬که ییک از آیات یم فرمود غرقش کردیم (کما اینکه‬
‫ر‬
‫سالمن به ساحل‬ ‫وجود دارد) و آیه ای دیگر یم فرمود‪ ،‬فرعون را به‬
‫بی آیات‬ ‫ن‬
‫تناقض در ن‬ ‫چنی ن‬
‫چیی در قرآن وجود ندارد و هیچ‬ ‫ن‬ ‫رساندیم‪ ،‬که‬
‫ررسیفه وجود ندارد‪...‬‬

‫‪158‬‬
‫***‬

‫‪ .50‬فرعون کی فرمان قتل پسرهای خردسال را داد؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫پیامی بود و در مورد خدا برای فرعون صحبت کرد (سوره‬
‫وقن مویس ی‬‫ر‬
‫‪ ۴۰‬آیه ‪ )۲۵-۲۳‬یا ر‬
‫وقن مویس یک نوزاد بود (سوره ‪ ۲۰‬آیه ‪.)۳۹-۳۸‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ٰ ْ َْ َ َ َ َ َ‬ ‫ن‬ ‫ُّ‬ ‫َ َ ْ ْ َ َْ ُ َ ٰ َ َ َ ُ َْ‬
‫ی ﴿‪ِ ﴾23‬إیل ِفرعون وهامان‬ ‫ان م ِب ٍ‬ ‫ولقد أرسلنا مویس ِبآي ِاتنا وسلط ٍ‬
‫َ َ ُ‬ ‫ْ‬ ‫َ ر‬ ‫ْ‬ ‫َّ َ َ ُ‬ ‫َ‬ ‫ٌ‬ ‫َ َ ُ َ َ َ ُ َ ٌ َّ‬
‫ندنا قالوا‬ ‫احر كذاب ﴿‪ ﴾24‬فلما جاءهم ِبالحق ِمن ِع ِ‬ ‫وقارون فقالوا س ِ‬
‫َّ‬
‫ين إَل فن‬ ‫ْ‬
‫اس َت ْح ُيوا ن َس َاء ُه ْم ۚ َو َما ك ْي ُد الكافر َ‬ ‫آم ُنوا َم َع ُه َو ْ‬ ‫ْاق ُت ُلوا أ ْب َن َاء َّالذ َ‬
‫ين َ‬
‫ِ ِ ِ ِی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫َ َ‬
‫‪/‬‬
‫ضل ٍل ﴿غافر ‪﴾25-23‬‬
‫اسن ما مویس را همراه با معجزات و منطق روشن فرستادیم‪،‬‬ ‫و به ر ر‬
‫(‪ )۲۳‬به سوى فرعون و هامان و قارون‪ .‬پس گفتند‪« :‬او جادوگرى بسیار‬
‫ّ‬
‫دروغگوست!» (‪ )۲۴‬پس چون مویس از سوى ما حق را براى آنان آورد‪،‬‬
‫«کسای که همراه با مویس ایمان آوردهاند‪ ،‬پرسانشان را بکشید‪،‬‬ ‫ن‬ ‫گفتند‪:‬‬
‫و زنانشان را [براى خدمتکارى] زنده نگهدارید!» [غافل از آن که] نینگ‬
‫کافران جز در گمرایه و تبایه نیست‪)۲۵( .‬‬

‫‪159‬‬
‫ب)‬
‫الت ُابوت َف ْاقذفيه فن‬ ‫ن َّ‬ ‫ْ‬
‫ٰ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ْ ْ َ َْ ٰ ُر َ‬
‫ِ ِ ِ ِ ًی‬ ‫ِ‬ ‫يه ِ یف‬
‫ویح ﴿‪ ﴾38‬أ ِن اق ِذ ِف ِ‬ ‫ِإذ أوحينا ِإیل أمك ما ي‬
‫َ‬ ‫ُ َّ ُ ْ َ ُ‬ ‫ُ ِّ‬ ‫ُ ْ‬ ‫ْ‬ ‫ْال َي رم َف ْل ُي ْلقه ْال َي ُّم ب َّ‬
‫اح ِل َيأخذ ُه َعد ٌّو ییل َو َعد ٌّو له ۚ َوألق ْيت َعل ْيك َم َح َّبة‬ ‫ِ‬ ‫الس‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬
‫یل َع ْي ِ ن ین ﴿طه‪﴾39-38/‬‬ ‫رم نر ین َو ِل ُت ْص َن َع َع ٰ‬
‫آنگاه که به مادرت آنچه را باید الهام کرد‪ ،‬ویح کردیم‪ )۳۸( .‬که‬
‫ر‬
‫صندوف بگذار و آن را به دریا بینداز‪ ،‬تا دریا آن را به‬ ‫کودک خود را در‬
‫ساحل افکند و دشمن من و دشمن او آن را برگید و من ّ‬
‫محب رن از جانب‬
‫خویش بر تو افکندم [تا تو را دوست بدارند] و تا زیر نظر من ساخته‬
‫یای]‪)۳۹( .‬‬
‫شوى [و پرورش ی‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬شبهه افکن طوری سخن یم گوید‪ ،‬انگار خداوند در قرآن بیان‬
‫فرموده «فقط یکبار» فرعون به رسبازانش گفته نوزاد ها را بکشند‪ ...‬و‬
‫چیی در قرآن وجود‬ ‫چنی ن‬‫ن‬ ‫اکنون که دوبار شده‪ ،‬باید ر‬
‫اعیاض کند‪ ...‬ویل‬
‫ندارد‪...‬‬
‫چنی دستوری داده است‪،‬‬‫ن‬ ‫‪ .2‬لذا به این نتیجه یم رسیم فرعون دوبار‬
‫یکبار که خواب یم بیند و کاهنان یم گویند تعبیش این است‪ ،‬کودگ در‬
‫نبن ارسائیل متولد یم شود و قدرت را از تو یم گید‪ ...‬او هم دستور یم‬
‫دهد همه ی فرزندان پرس نبن ارسائیل کشته شوند‪.‬‬
‫و بار دوم در آیات ررسیفه ی سوره ی غافر (قسمت «الف») بیان شده‬
‫پرسن صورت یم پذیرد و او‬‫ر‬ ‫است‪ ،‬که بعد از دعوت فرعون به خدا‬

‫‪160‬‬
‫حضت مویس (ع) ایمان آورده اند را‬ ‫دستور یم دهد پرس افرادی که به ن‬
‫بکشد‪...‬‬
‫ن‬
‫مومنای باشد که‬ ‫وهللا اعلم‪ ،‬ممکن است این دستور برای زجر دادن‬
‫با ن‬
‫حضت مویس(ع) همراه شده بودند‪...‬‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬ ‫‪ .3‬در هر صورت در ن‬
‫بی این آیات‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان زما نی یم توانستند بگویند در ن‬
‫چنی دستوری داده است‬‫ن‬ ‫دارد‪ ،‬که خداوند یم فرمود فقط یکبار فرعون‬
‫جوای ن‬
‫حضت مویس (ع)‪ ،‬اما‬ ‫ن‬ ‫آن هم قبل از تولد مویس (ع) یا در زمان‬
‫چیی وجود دارد؟‬‫چنی ن‬
‫ن‬ ‫در ر‬
‫آیای دیگر به دوبار اشاره یم شد‪ ...‬ویل آیا‬
‫خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .51‬کی و چگونه ایمانها مشخص میشود؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫“در آن شب فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان برای انجام دادن‬
‫شن نازل‬‫کارها نازل میشوند‪( ”.‬سوره ‪ ۹۷‬آیه ‪“ .)۴-۳‬ما آنرا در مبارک ی‬
‫کردیم‪ ،‬ما بیم دهنده بودیم‪ ”.‬شب قدر برای مسلمانان شب‬
‫چی در مورد حیات و مرگ و…‬ ‫مقدسیست‪ ،‬شبیست که در آن همه ن‬
‫مشخص میشود‪ .‬اعتقاد مسلمانان بر این است که هر ن‬
‫چیی که قرار‬

‫‪161‬‬
‫است در طول سال اتفاق بیافتد در این شب توسط هللا بر روی الوایح‬
‫نوشته میشوند‪ .‬این اعتقاد مسلمانان با (سوره ‪ ۵۷‬آیه ‪ )۲۲‬که میگوید‬
‫ر‬
‫مصیبن به مال یا جانتان نرسد مگر پیش از آنکه بیافرینیمش‪ ،‬در‬ ‫“هیچ‬
‫کتای نوشته شده است‪ .‬و این بر خدا آسان است‪ ”.‬در تضاد است‪ .‬این‬ ‫ی‬
‫آیه در واقع میگوید که قبل از اینکه کیس خلق شده باشد رسنوشت افراد‬
‫نی خود با (سوره ‪ ۱۷‬آیه‬ ‫در الوایح نزد خداوند ثبت شده است و این ن‬
‫ر‬
‫طوف به گردنش آویخته ایم‪ .‬و‬ ‫ن‬
‫انسای را چون‬ ‫‪“ )۱۳‬کردار نیک و بد هر‬
‫در روز قیامت برای او نامه ای گشاده بیون آوریم تا در آن بنگرد‪ ”.‬که‬
‫معن است که افراد خود مسئول آن کاری که انجام میدهند و‬ ‫به این ن‬
‫ر‬
‫اتفاف که برای آنها یم افتد هستند‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َ نَ نَّ ُ ْ َ َ ُ َ ُّ ُ َ ْ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ ُ ْ َ ْ َ ٌْ ر ْ ْ‬
‫ليلة القد ِر خی من أل ِف شه ٍر ﴿‪ ﴾3‬تیل المل ِئكة والروح ِفيها ِب ِإذ ِن‬
‫ْ‬ ‫ر‬ ‫َر ر ُ‬
‫‪/‬‬
‫رب ِهم من كل أم ٍر ﴿قدر ‪﴾4-3‬‬
‫بهی است‪ )۳( .‬در آن [شب]‪ ،‬فرشتگان و روح‬ ‫شب قدر از هزار ماه ر‬
‫به اجازهی پروردگارشان براى [تقدیر] هر کارى فرود یمآیند‪)۴( .‬‬

‫ب)‬
‫ْ‬ ‫ر َ‬ ‫َ َ ن ُ ُ ْ َّ ن َ‬ ‫ْ‬ ‫ُّ َ ن ْ َ‬ ‫َما أ َص َ‬
‫اب من قب ِل أن‬
‫ٍ‬ ‫ت‬‫ك‬‫ِ‬ ‫ف‬ ‫َل‬
‫ِ ِی‬ ‫إ‬ ‫م‬‫ك‬ ‫س‬‫ِ‬ ‫نف‬‫أ‬ ‫ف‬‫ِی‬ ‫َل‬‫و‬ ‫ض‬
‫ِ‬ ‫ر‬ ‫اِل‬ ‫ف‬ ‫ة‬
‫ٍ‬
‫َّ ِ ی‬‫يب‬ ‫ص‬‫ِ‬ ‫م‬ ‫ن‬ ‫م‬‫ِ‬ ‫اب‬
‫‪/‬‬ ‫ٌ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ ْ َ َ َّ َ ٰ َ‬
‫ن ییأها ۚ ِإن ذ ِ لك عیل الل ِه ي ِسی ﴿حدید ‪﴾22‬‬
‫‪162‬‬
‫زمی [چون بالهای طبییع] و در جانتان [چون‬ ‫ن‬ ‫آسین در‬
‫ی‬ ‫هیچ‬
‫ر‬
‫سخنها] به شما نیمرسد‪ ،‬مگر پیش از آن که آن را پدید‬ ‫بیمارىها و‬
‫کتای ثبت است‪ .‬همانا این بر خداوند آسان است‪.‬‬
‫آوریم‪ ،‬در ی‬

‫ج)‬
‫َ َْ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫ُ ْ‬ ‫ُ‬ ‫ْ َ َ‬ ‫َو ُك َّل إ َ‬
‫نس ٍان أل َز ْمن ُاه ط ِائ َر ُه ِ ن یف ُعن ِق ِه ۖ َونخ ِر ُج له َي ْو َم ال ِق َي َام ِة ِكت ًابا َيلق ُاه‬ ‫ِ‬
‫نش ً‬ ‫َ ُ‬
‫ورا ﴿ارساء‪﴾13/‬‬ ‫م‬
‫انسای را در گردنش بستهایم‪ .‬و روز قیامت براى او‬ ‫ن‬ ‫و كارنامهى هر‬
‫نوشتهاى بیون یمآوریم كه آن را در برابر خود گشوده یمبیند‪.‬‬

‫د)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫پیشی نوشته شده‬ ‫ر‬ ‫‪ .1‬ما بارها توضیح داده ایم‪ ،‬آنچه نزد خداوند‬
‫جیی تحمیل شده از جانب خداوند‪...‬‬ ‫است‪ ،‬افعال اختیاری ماست‪ ،‬نه ی‬
‫یعن نوشته شده ما انسان ها با فعل اختیاری خود این کار را انجام یم‬‫ن‬
‫طالن را نوشته باشد و ما ملزم به انجامش‬‫دهیم‪ ...‬نه اینکه خداوند م ی‬
‫باشیم‪...‬‬
‫خیی» است که از «اعمال اختیاری ما» به‬ ‫‪-‬آنچه خداوند نوشته‪ « ،‬ی‬
‫او رسیده است‪ ،‬قبل از اینکه خلق شویم‪...‬‬
‫خی به او رسیده؟ چون علم غیب دارد و آینده را هم دیده‬‫‪-‬چرا این ی‬
‫است‪ ...‬آینده ای که ما رقم یم زنیم و ایشان از مدت ها پیش دیده است‪/‬‬

‫‪163‬‬
‫دقت نمایید به وسیله ی علم «دیده است»‪ ،‬با «مجبورمان یم کند»‬
‫تفاوت دارد‪...‬‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد و کافیست در نکته‬ ‫‪ .2‬لذا در ن‬
‫بی این آیات هیچ‬
‫ی ذکر شده تامل نمایید‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند به این مساله اشکال وارد کنند که ما‬
‫هیچ اختیاری نداشتیم‪ ،‬و روز قیامت بخاطر اعمایل که اجباری بود‪ ،‬مورد‬
‫بازخواست قرار یم گرفتیم‪ ...‬ویل همانگونه که توضیح دادیم این گونه‬
‫نیست‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .52‬شراب‪ ،‬خوب یا بد؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫ررساب و… از کارهای شیطان هستند (سوره ‪ ۵‬آیه ‪ )۹۰‬ویل در بهشت‬
‫های از ررساب (سوره ‪ ۴۷‬آیه ‪ ۱۵‬و سوره ‪ ۸۳‬آیه ‪ ۲۲‬و ‪ )۲۵‬جاری‬
‫جوی ی‬
‫هستند‪ .‬چگونه کارهای شیطان به بهشت راه یافته اند؟‬

‫الف)‬

‫‪164‬‬
‫َ ُّ َ َّ َ َ ُ َّ َ ْ َ ْ ُ َ ْ َ ْ ُ َ ْ َ َ ُ َ ْ َ‬
‫اِل ْ َزَل ُم ر ْج ٌ‬
‫س رمنْ‬
‫ِ‬ ‫يا أيها ال ِذين آمنوا ِإنما الخمر والمي ِرس واِلنصاب و‬
‫َ‬ ‫َ ْ َ ُ ُ َّ ُ ُ ْ‬ ‫َّ ْ َ‬ ‫َ َ‬
‫وه ل َعلك ْم تف ِل ُحون ﴿مائده‪﴾90/‬‬‫ان فاجت ِنب‬
‫عم ِل الشي ِ‬
‫ط‬
‫کسای که ایمان آوردهاید! همانا ررساب و قمار و بتها و تیهاى‬ ‫ن‬ ‫اى‬
‫هیید‪ ،‬تا رستگار‬ ‫قرعه‪ ،‬پلید و از کارهاى شیطان است‪ ،‬پس از آنها ربی ن‬
‫شوید‪.‬‬

‫ب)‬
‫ْ‬ ‫َّ َ ُ ْ َ َّ َّ ر ُ َ ْ ُ َّ ُ َ‬
‫ون ۖ في َها أ ْن َه ٌار رمن َّماء َغ ْ‬
‫آس ٍن َوأن َه ٌار رمن‬‫ٍ ِ ِ‬‫ی‬ ‫ِ‬ ‫مثل الجن ِة ال ِ ین و ِعد المتق‬
‫ى‬ ‫نَ ْ‬ ‫َ َّ َّ ِّ َّ‬ ‫ُ ْ‬ ‫َّ َ ن َّ َ َ َ‬
‫ی َوأن َه ٌار رم ْن َع َس ٍل ُّم َص نف ۖ‬ ‫ی ل ْم َيتغ َّ ْی ط ْع ُمه َوأن َه ٌار رم ْن خ ْم ٍر لذ ٍة للش ِار ِب‬ ‫ٍ‬ ‫لی‬
‫ُ‬ ‫َّ‬ ‫ُ َ ٌ‬ ‫ْ ٌ‬ ‫ُ ر َّ‬
‫ات َو َمغ ِف َرة رمن َّ ررب ِه ْم ۖ ك َم ْن ه َو خ ِالد ِ ن یف الن ِار َو ُسقوا‬
‫ِ‬ ‫ر‬ ‫َ‬ ‫الث َ‬
‫م‬ ‫َول ُه ْم ِف َيها ِمن كل‬
‫ُ‬ ‫َ ً َ ً َ َ َّ‬
‫يما فقط َع أ ْم َع َاءه ْم ﴿محمد‪﴾15/‬‬ ‫ماء ح ِم‬
‫[چنی است‪ ]:‬در‬ ‫ن‬ ‫پرهیکاران وعده داده شده‪،‬‬ ‫ن‬ ‫بهشن که به‬ ‫ر‬ ‫وصف‬
‫نهرهای‬
‫ی‬ ‫نهرهای است از آب که [رنگ و بو و طعمش] برنیمگردد و‬ ‫ی‬ ‫آن‬
‫نهرهای از ررساب که براى نوشندگان‬ ‫و‬ ‫ندارد‬ ‫از شی که مزهی آن دگر ن‬
‫گوی‬
‫ی‬ ‫ّ‬
‫نهرهای از عسل ناب و در آنجا از هرگونه میوه براى‬
‫ی‬ ‫لذتبخش است و‬
‫ر‬
‫آمرزیس از سوی پروردگارشان‪[ .‬آیا‬ ‫آنان [فراهم] است و [از همه باالتر‪]،‬‬
‫کسای هستند که در آتش‪ ،‬جاودانهاند و یآی جوشان به‬ ‫ن‬ ‫اینان] همانند‬
‫خوردشان داده یمشود که دل و رودههایشان را پاره پاره یمکند و‬
‫اندرونشان را یمسوزاند؟‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬

‫‪165‬‬
‫‪ .1‬ررس یای که در بهشت وجود دارد مانند ررساب دنیا مست کننده و‬
‫زایل کننده عقل نیست‪ ،‬لذا خوب است‪...‬‬
‫‪ .2‬ممکن است شخض بگوید از کجا یم دانید این گونه است؟ یم‬
‫گوییم قرآن خودش فرموده است‪:‬‬
‫َّ ُ َ َّ ُ َ َ ْ َ َ َ ُ ن ن ُ َ‬ ‫َّ‬ ‫ر‬ ‫َ َ َ َ ْ‬ ‫ب أ ْك َ‬
‫ی ﴿‪َ ﴾18‬ل يصدعون عنها وَل ي ِیفون‬ ‫ن‬ ‫ع‬ ‫م‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫س‬ ‫أ‬ ‫ك‬‫و‬ ‫يق‬
‫ار‬ ‫ب‬ ‫أ‬‫و‬ ‫اب‬ ‫و‬
‫ِ ٍ‬ ‫ٍ‬ ‫ِ‬ ‫ٍ‬ ‫ِ‬
‫﴿واقعه‪﴾19-18/‬‬
‫[نوشیدیهاى گوارا و] روان [از آنان‬ ‫ن‬ ‫با جامها و آبریزها و پیالهاى از‬
‫[نوشیدیها] نه رسدرد یمگیند و نه مست‬ ‫ن‬ ‫پذیر یای یمکنند]‪ )۱۸( .‬از آن‬
‫یمشوند‪)۱۹( .‬‬
‫بی این آیات وجود ندارد‪...‬‬ ‫تناقض در ن‬ ‫ن‬ ‫‪ .3‬پس هیچ‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی آیات تناقض وجود‬ ‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬‫شبهه افکنان ن‬
‫ر‬
‫تفاوی وجود نداشت‪ ،‬و خداوند‬ ‫بی ررساب دنیا و بهشت هیچ‬
‫دارد‪ ،‬که در ن‬
‫ن‬
‫معرف یم کرد و دیگری را بد‪ ...‬ویل نوع ررساب ها فرق یم‬ ‫ییک را خوب‬
‫مض نیست‪...‬‬ ‫کند‪ ...‬ررساب آنجا ن‬

‫***‬

‫‪ .53‬اخبار خوب مجازات دردناک؟‬


‫شبهه‪:‬‬

‫‪166‬‬
‫ً‬
‫خی‬
‫ی‬ ‫شدنش‬ ‫ات‬‫ز‬ ‫مجا‬ ‫و‬ ‫شکنجه‬ ‫مورد‬ ‫در‬ ‫کیس‬ ‫به‬ ‫دادن‬ ‫خی‬‫ی‬ ‫مسلما‬
‫خوی‬‫خی ی‬
‫خی شکنجه دردناک ی‬ ‫خوی نیست‪ ،‬ویل قرآن ادعا میکند که ی‬‫ی‬
‫است (سوره ‪ ۳‬آیه ‪ ،۲۱‬سوره ‪ ۸۴‬آیه ‪ ،۲۴‬سوره ‪ ۴۵‬آیه ‪ ،۸‬سوره ‪۳۱‬‬
‫آیه ‪ ،۷‬سوره ‪ ۹‬آیه ‪ ،۳۴‬سوره ‪ ۹‬آیه ‪ ۳‬و سوره ‪ ۴‬آیه ‪.)۱۳۸‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ين‬‫ون َّالذ َ‬
‫َّ َ َ ْ ُ ُ َ َّ ر نَ َ ْ َ ٍّ َ َ ْ ُ ُ َ‬
‫ل‬ ‫ت‬‫ق‬ ‫ي‬‫و‬ ‫ق‬ ‫ح‬ ‫ی‬ ‫غ‬‫ب‬ ‫ی‬ ‫ي‬ ‫ب‬ ‫الن‬ ‫ون‬ ‫ل‬ ‫ت‬ ‫ق‬ ‫ي‬‫و‬ ‫ه‬ ‫الل‬ ‫ات‬ ‫ون ب َ‬‫َّ َّ َ َ ْ ُ ُ َ‬
‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ْ ِإن ال ِذين يكفر ِ ِ‬
‫آي‬
‫َ َ رر ْ ُ َ َ‬ ‫َ َّ‬ ‫ون ب ْالق ْ‬
‫َ ُُ َ‬
‫اب أ ِل ٍيم ﴿‪﴾21‬‬ ‫ٍ‬ ‫ذ‬ ‫ع‬ ‫ب‬‫ِ‬ ‫م‬ ‫ه‬‫رس‬ ‫ب‬ ‫ف‬ ‫اس‬
‫ِ‬ ‫الن‬ ‫ن‬ ‫م‬‫ِ‬ ‫ط‬‫ِ‬ ‫س‬ ‫ِ‬ ‫يأمر ِ‬
‫ّ‬ ‫ن‬ ‫به ر ر‬
‫پیامیان را به ناحق‬ ‫اسن کسای که به آیات خداوند کفر یمورزند و ی‬
‫یمکشند و مردیم را که فرمان به عدالت یمدهند‪ ،‬به قتل یمرسانند‪ ،‬پس‬
‫عذای دردناک بشارت ده!‬ ‫آنان را به ی‬

‫ب)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬خوب االن این آیات با کدام آیه در تناقض هستند؟ طبق معمول‬
‫مطلن که به نظر خودش اشکال یم باشد را به عنوان تناقض‬
‫ی‬ ‫شبهه افکن‬
‫مطرح کرده است‪.‬‬
‫‪ .2‬ضمن اینکه هیچ اشکایل به این آیات وارد نیست‪ ...‬چون این‬
‫عبارت‪ ،‬نویع «تحقی کردن» و انجام «جنگ ن‬
‫روای» با دشمنان قرآن‬

‫‪167‬‬
‫ادی قرآن را در نظر گرفته اند‪ ...‬و یم‬
‫است‪ ...‬شبهه افکنان ظرافت های ی‬
‫گویند این اشکال است‪...‬‬
‫چنی مواردی وجود دارد‪ ...‬مثال یم گویند‪ :‬ر‬
‫آیس‬ ‫ن‬ ‫‪ .3‬در زبان فاریس هم‬
‫برایت پخته ام که یک وجب روغن روی آن باشد‪ ...‬آیا کیس یم گوید‪،‬‬
‫ً‬
‫چرا برای دشمن آش یم پزند! مگر قرار نیست با او دعوا کنند‪...‬؟ مسلما‬
‫ن‬
‫چنی سوایل نیم پرسد‪...‬‬ ‫کیس‬
‫‪ -‬یا مثال دانش آموزی که ‪ 5‬تجدید آورده است‪ ،‬و پدرش ر‬
‫وقن کارنامه‬
‫ن‬
‫رنگی پرست را آورده‬ ‫را به خانه یم برد‪ ،‬به همرسش یم گوید کارنامه ی‬
‫ً‬ ‫ن‬
‫رنگی؟ مسلما نیم‬ ‫ام‪ ....‬آیا کیس یم گوید‪ ،‬چطور به این کارنامه یم ی‬
‫گوی‬
‫گویند چون همه یم دانند منظورش چیست‪...‬‬
‫‪ .4‬اشکال شخص شبهه افکن هم از این نوع است‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫ادی قرآن را در نظر نیم گیند و‬ ‫ن‬
‫متاسفانه اسالم ستیان ظرافت های ی‬
‫ررسوع یم کنند به شبهه پر ن‬
‫اکن‪ ...‬در کتاب قرآن و علم‪ ،‬تضاد یا تطابق‬
‫ن‬ ‫ً‬
‫ستیان چقدر نسبت به این نکته یی‬ ‫مفصال توضیح داده ایم که اسالم‬
‫توجیه کرده اند‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .54‬آیا مسلمانان به دوزخ می روند؟‬


‫شبهه‪:‬‬

‫‪168‬‬
‫سوره ‪ ۱۹‬آیه ‪ ۷۱‬میگوید تمایم مسلمانان به جهنم خواهند رفت (حد‬
‫ن‬
‫کسای که در جهاد کشته‬ ‫اقل برای ر‬
‫مدی) اما در جاهای دیگر ادعا میکند‬
‫میشوند مستقیم به بهشت میوند‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ْ‬ ‫َ َ ٰ َ ْ‬ ‫ُ َ‬ ‫ُ َّ‬
‫یل َ رربك َحت ًما َّمق ِض ًّيا ﴿مریم‪﴾71/‬‬‫َو ِإن رمنك ْم ِإَل َو ِاردها ۚ كان ع‬
‫و همهی شما وارد دوزخ یمشوید‪[ .‬این امر] از جانب پروردگارت حکیم‬
‫است قطیع‪.‬‬

‫ب)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬نویسنده ی شبهه ساز‪ ،‬باز هم «یک آیه» و «یک ادعا» را در‬
‫مقابل هم قرار داده و نام آن را گذاشته تناقض در ن‬
‫بی آیات قرآن!‬
‫ر‬
‫متفاوی‬ ‫‪ .2‬در مورد آیه ی ‪ 71‬سوره ی مبارکه ی مریم دیدگاه های‬
‫وجود دارد‪ ،‬ویل ییک از مشهور ترین تفاسی این است که منظور آیه عبور‬
‫ن‬
‫صدیقی‪،‬‬ ‫همه ی انسانها از روی پل ضاط است‪ ...‬افراد صالح‪ ،‬شهدا‪،‬‬
‫اولیای خدا و‪ ...‬در چشم بر هم ن‬
‫زدی عبور یم کنند و افرادی که ایمان کم‬
‫رسعن ر‬
‫کمی‪ ...‬کفار و افراد جهنیم هم نیم توانند و از روی‬ ‫ر‬ ‫تری دارند با‬
‫پایی پل (که جهنم است) سقوط یم کنند‪.‬‬‫آن به ن‬

‫‪169‬‬
‫‪ .3‬حال منتقدان اسالم پاسخ دهند‪ ،‬در کجای متون ن‬
‫دین آمده شهدا‬
‫از روی پل ضاط عبور نیم کنند و این قاعده برای آنها صدق نیم کند؟‬
‫آن «جاهای دیگری» که نوشته اید کجاست؟‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫ن‬
‫معرف ادعای خود دلیل‬ ‫ادعای مطرح کرده اند و برای‬ ‫شبهه افکنان‬
‫ی‬
‫ادعای که ثابت کردیم نادرست است‪.‬‬
‫ی‬ ‫هم نداشته اند‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .55‬آیا مسیح در بهشت خواهد سوخت؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫مسیح به سوی هللا برخاسته است (سوره ‪ ۴‬آیه ‪ ،)۱۵۸‬در کنار او‬
‫قرار گرفته است (سوره ‪ ۳‬آیه ‪) ۴۵‬اما با توجه به اینکه میلیونها مسیچ‬
‫آنهای که در کنار هللا کیس را‬
‫ی‬ ‫مییستند‪ ،‬قرآن میگوید تمام‬ ‫خدا را ر‬
‫مییستند به اضافه کیس که مورد پرستش قرار میگید در جهنم خواهد‬ ‫ر‬
‫سوخت (سوره ‪ ۲۱‬آیه ‪)۹۸‬‬

‫الف)‬
‫‪/‬‬ ‫ً‬ ‫َ‬ ‫ً‬ ‫َ‬ ‫َ َّ َ َ ُ َّ ُ ْ َ َ َّ ُ‬
‫بل رفعه الل ه ِإلي ِه ۚ وكان الل ه ع ِزيزا ح ِكيما ﴿نساء ‪﴾158‬‬
‫بلكه خداوند او را به سوى خود باال برد‪ .‬و خداوند همواره پیوزمندى‬
‫حكیم است‪.‬‬
‫‪170‬‬
‫ب)‬
‫ُ‬ ‫َ رُْ ْ ُ ْ‬ ‫ْ َ َ ُ َ َ ْ َ ُ َّ َّ‬
‫الل َه ُي َب رر ُ‬ ‫ْ َ‬
‫اس ُمه ال َم ِسيح‬ ‫رس ِك ِبك ِلم ٍة منه‬ ‫ِإذ قال ِت المل ِئكة يا مريم ِإن‬
‫ی ﴿آل عمران‪﴾45/‬‬ ‫الد ْن َيا َو ْاْلخ َرة َوم َن ْال ُم َق َّرب نَ‬
‫َ ْ ُ َ ْ َ َ َ ً ن ُّ‬
‫ِعيیس ابن مريم و ِجيها ِ یف‬
‫ِ‬ ‫ِ ِ ِ‬
‫[به یاد آور] هنگایم که فرشتگان گفتند‪« :‬اى مریم! خداوند تو را به‬
‫کلمه و نشانهاى از سوى خویش بشارت یمدهد که نامش مسیح‪ ،‬عییس‬
‫پرس مریم است‪ ،‬او که در دنیا و آخرت آبرومند و از ّ‬
‫مقربان است‪.‬‬

‫ج)‬
‫ُ َ‬ ‫ُ‬ ‫َّ‬ ‫َّ‬ ‫ُ‬ ‫َّ ُ ْ َ َ َ ْ ُ ُ َ‬
‫ب َج َهن َم أنت ْم ل َها َو ِاردون‬
‫الل ه َح َص ُ‬
‫ِ‬ ‫ون‬
‫ِ‬ ‫د‬ ‫ن‬ ‫م‬‫ِ‬ ‫ون‬ ‫ِإنكم وما تعبد‬
‫﴿انبیاء‪﴾98/‬‬
‫[به آنان گفته یمشود‪« ]:‬شما و هر آنچه که جز خدا یمپرستید‪ ،‬ن‬
‫هیم‬
‫ً‬
‫دوزخ خواهد بود‪[ .‬و قطعا] در آن وارد خواهید شد »‬
‫‪.‬‬

‫د)‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬ ‫ن‬

‫حضت محمد (ص)‪،‬‬ ‫یعن اگر االن عده ای ررسوع کنند به پرستش ن‬ ‫‪ .1‬ن‬
‫خداوند ایشان را در جهنم یم سوزاند؟ مگر نیم ادانید هللا متعال یم‬
‫فرماید‪:‬‬
‫َ‬ ‫ََ َ ُ َ َ ٌ َْ ُ ْ‬
‫‪/.‬‬
‫«وَل ت ِزر و ِازرة ِوزر أخرى» (ارساء ‪)15‬‬
‫و هیچ كس بار [گناه] دیگرى را به دوش نیمكشد‪.‬‬
‫‪171‬‬
‫معبودای است که خودشان هم ررسیک جرم‬ ‫ن‬ ‫‪ .2‬لذا منظور آیه‬
‫هستند‪...‬‬
‫خدای‬ ‫وقن خدا خوانده یم شد‪ ...‬خودش هم ادعای‬ ‫‪-‬مثال فرعون‪ ،‬ر‬
‫ی‬
‫داشت‪ ...‬لذا همراه با افراد پرستش کننده خواهد سوخت‪...‬‬
‫ً‬
‫کامال ی اطالع باشد ‪ ،‬یا ر‬
‫حن‬ ‫ی‬ ‫‪ .3‬ویل اینکه شخض از گناه دیگران‬
‫اطالع هم داشته باشد اما در مقابل آنها بایستد و بگوید در اشتباه‬
‫هستید‪ ،‬هرگز ررسیک جرم نخواهد بود‪...‬‬
‫محیم نوشته اند‪ ،‬منظور این آیه فقط بت‬‫‪ .4‬عده ای از پژوهشگران ر‬
‫ی‬
‫های سنیک است‪.‬‬
‫بله در این آیه ضمی «ما» به اشیاء بر میگردد ویل در حالت کیل‪،‬‬
‫ن‬
‫معرف فرموده است‪:‬‬ ‫خداوند متعال انسانها را هم به عنوان ن‬
‫هیم‬

‫ُ‬ ‫ُ َ ر رْ َ ْ‬ ‫ر َّ َ َّ ْ َ َ ٰ َ ْ َ َ ْ ُ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫ْ‬ ‫َ ُ ُ‬


‫و ِإن كنتم ِ یف ري ٍب مما نزلنا عیل عب ِدنا فأتوا ِبسورٍة من مث ِل ِه وادعوا‬
‫َ َّ ْ َ ْ َ ُ َ َ ْ َ ُ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ ُ‬ ‫َّ‬ ‫ُ َ َ َُ ر ُ‬
‫ون الل ِه ِإن كنتم ص ِاد ِقی ﴿‪ ﴾23‬ف ِإن لم تفعلوا ولن تفعلوا‬ ‫شهداءكم من د ِ‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َّ ْ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َّ َ َّ ر َ ُ َ َّ‬
‫ُ‬ ‫َ َّ ُ‬
‫‪/‬‬
‫فاتقوا النار ال ِ ین وقودها الناس وال ِحجارة ۖ أ ِعدت ِللك ِاف ِرين ﴿بقره ‪-23‬‬
‫‪﴾24‬‬
‫و اگر در آنچه بر بندهى خود [از قرآن] نازل کردهایم‪ ،‬تردید دارید‪ ،‬یک‬
‫سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را غی از خداوند‪ ،‬بر این کار‬
‫دعوت کنید‪ ،‬اگر راست یمگویید! (‪ )۲۳‬پس اگر این کار را نکردید‪ ،‬که‬
‫هیمش مردم [گناهکار] و سنگها‬ ‫آتیس ربیسید که ن‬
‫هرگز نتوانید کرد‪ ،‬از ر‬
‫هستند و براى کافران مهیا شده است‪)۲۴( .‬‬

‫‪172‬‬
‫ن‬
‫معرف شده‬ ‫‪ -‬مشاهده یم فرمایید که انسان ها هم به عنوان ن‬
‫هیم‬
‫هیم خواهند بود‪ ،‬گرویه ار آنها را در سطور‬ ‫ن‬
‫کسای ن‬ ‫اند‪ ...‬اما اینکه چه‬
‫گذشته توضیح دادیم‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫ن‬
‫معبودای که در جهنم سوخته یم شوند دو دسته هستند‪:‬‬
‫‪ .1‬چوب ها و سنگ ها‬
‫وقن پرستش‬ ‫ن‬
‫معرف یم کنند یا ر‬ ‫‪ .2‬انسانها یی که خود را معبود مردم‬
‫یم شوند عمل افراد منحرف را تایید یم کنند!‬
‫ویل اگر عده ای از مردان پاک خدا‪ ،‬توسط افراد یی اطالع و منحرف‬
‫به عنوان معبود یاد شوند‪ ،‬گناه آنها چیست؟ (قرآن فرموده هر کس‬
‫مسئول گناه خودش است(ارساء‪ ...)15/‬لذا آیه ی ‪ 98‬سوره ی انبیاء‬
‫شامل آنها نیم شود‪).‬‬
‫معرف شده وجود‬ ‫ن‬ ‫بی آیات‬ ‫ن‬
‫تناقض در ن‬ ‫‪-‬و به این نتیجه یم رسیم هیچ‬
‫چیی بگویند که افراد « یی‬‫چنی ن‬‫ن‬ ‫ندارد‪ ...‬شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند‬
‫چیی در قرآن‬ ‫چنی ن‬
‫ن‬ ‫اض» هم سوزانده یم شدند‪ ...‬ویل آیا‬ ‫اطالع» و «نار ن‬
‫وجود دارد؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .56‬اجنه و انسانها برای پرستش بوجود آمدند یا برای دوزخ؟‬


‫شبهه‪:‬‬

‫‪173‬‬
‫فقط برای خدمت و پرستش خدا بوجود آمده اند (سوره ‪ ،۵۱‬آیه‬
‫‪ )۵۶‬اما بسیاری از آنها برای جهنم ساخته شده اند (سوره ‪ ۷‬آیه ‪)۱۷۹‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َ َ َ ْ ُ ْ َّ َ ْ َ َّ َ ْ ُ ُ‬
‫ون ﴿ذاریات‪﴾56/‬‬ ‫وما خلقت ال ِجن و ِاْلنس ِإَل ِليعب ِ‬
‫د‬
‫جن و انسان را نیافریدم مگر براى آن که مرا ربیستند‪.‬‬‫و ّ‬

‫ب)‬
‫ُ ْ ُ ُ ٌ َّ َ ْ َ ُ َ‬
‫ون بهاَ‬ ‫ً ر َ ْ ر َ ْ‬ ‫َ‬ ‫َ َ ْ َ َ ْ َ َ َ َّ‬
‫نس ۖ لهم قل ُوب َل يف ْقَ ْه ِ‬ ‫ِ‬ ‫ولقد ذرأنا ِلجهنم ك ِثیا من ال ِجن و ِاْل‬
‫َ ُ ْ ْ ُ نٌ َّ ُ ْ ُ َ َ َ ُ ْ َ ٌ َّ َ ْ َ ُ َ‬
‫ون ب َها ۚ أول ٰـئ َك كاِلن َعام َبلْ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ولهم أعی ُ َل يب ِضون ْ ِبها ُولهم آذان َل يسمع ِ‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ ُ‬ ‫ُ َ‬
‫ه ْم أض ُّل ۚ أول ٰـ ِئك ه ُم الغ ِافلون ﴿اعراف‪﴾179/‬‬
‫جن و انس را براى دوزخ آفریدیم‪[ ،‬و رسانجامشان به‬ ‫و بسیارى از ّ‬
‫ّ‬
‫های دارند که با آن حق را درک نیمکنند‬ ‫آنجا یمکشد‪ ،‬چرا که] آنان دل ی‬
‫های دارند که با آن نیمشنوند‪.‬‬ ‫گوش‬ ‫و‬ ‫بینند‬ ‫نیم‬ ‫آن‬ ‫با‬ ‫که‬ ‫دارند‬ ‫ن‬
‫چشمای‬ ‫و‬
‫ی‬
‫آنان همچون چهارپایان‪ ،‬بلکه گمراهترند‪ .‬آنان همان غافالنند‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪ ...‬اصال موضوع این آیات با یکدیگر فرق دارد‪...‬‬

‫‪174‬‬
‫ابتدا این مثال را بخوانید‪:‬‬
‫یک معلم با تجربه مدرسه ای یم سازد(یک مدرسه ی غی ر‬
‫دولن)‪...‬‬
‫او یم گوید هدف من از ایجاد این مدرسه جهش علیم دانش آموزان است‬
‫تا موفق شوند‪ ...‬اما بعد از چند ماه بگوید بسیاری از دانش آموزانم‬
‫مردود یم شوند آن هم بخاطر تنبیل و درس نخواندن‪...‬‬
‫آیا با بیان وضعیت تنبیل دانش آموزان‪ ،‬هدف اصیل او زیر سوال رفته‬
‫«انگیه ی احداث بود» و سخن دوم‪،‬‬‫ن‬ ‫است؟ خی‪ ...‬چون سخن اول‬
‫«بیان واقعیات»‪( ...‬هیچ ن‬
‫چی شبیه خداوند نیست و این مثال برای فهم‬
‫بیشی بیان شد)‬‫ر‬

‫حال به برریس شبهه یم پردازیم‪:‬‬


‫‪ .1‬خداوند متعال در آیه ی اول‪« ،‬هدف خود از آفرینش» تمایم‬
‫انسانها و جن ها را «عبادت کردن» بیان فرموده است‪( ...‬اما اینکه عده‬
‫ای این هدف مبارک را دنبال یم کنند و عده ای دیگر خی‪ ،‬بحث‬
‫کسای است» که «این هدف را‬ ‫ن‬ ‫دیگریست‪ )...‬لذا آیه ی دوم‪« ،‬بحث‬
‫دنبال نیم کنند» و جهنیم یم شوند‪.‬‬
‫«انگیه ی خداوند» از خلقت جن‬‫ن‬ ‫‪ .2‬به ن‬
‫بیای دیگر‪ :‬آیه ی اول بحث‬
‫و انس را بیان نموده است‪ ،‬تا عبادت کنند و در نتیجه ی آن خوشبخت‬
‫شوند‪...‬‬
‫‪-‬اما آیه ی دوم‪ ،‬با استفاده از علم غیب خداوند‪«...‬واقعیت امر» را‬
‫بیان فرموده است‪ ...‬که عده ای این لطف و ن‬
‫انگیه ی واال را در حق خود‬
‫عمیل نیم کنند و به رسانجام ناگواری دچار خواهند شد‪...‬‬

‫‪175‬‬
‫سوال‪:‬‬
‫‪ .3‬از کجا بدانیم در آیه ی دوم «واقعیت امر» بیان شده است؟‬
‫پاسخ‪ :‬از ادامه ی آیه‪ ، ...‬یم توانید بخوانید‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬
‫جای یم فرمود هدف از آفرینش انسانها عبادت‬ ‫دارد‪ ،‬که خداوند در ی‬
‫است‪ ،‬و در جا یی دیگر یم فرمود هدف از آفرینش انسانها این است که‬
‫آنها را بدبخت کنم‪ ...‬در حایل که این طور نیست‪ ...‬هدف عبادت است‬
‫و عده ای با سواستفاده از اختیاری که دارند به زور خود را بدبخت یم‬
‫کنند‪ ...‬لذا «نتیجه ی آفرینش» آنها‪ ،‬جهنیم شدن خواهد بود‪ ...‬نتیجه‬
‫ای که از همان ابتدا قرار بود خودشان آن را رقم بزنند و هدایت اجباری‬
‫نباشد‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .57‬پدر مسیح کیست؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫پدر مسیح کیست؟ توضیح این تناقض در یک سطر میرس نیست‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫‪176‬‬
‫قبال «یک آیه» و «یک ادعا» را روبروی هم قرار یم داد و نام آن را‬
‫بی آیات قرآن» یم گذاشت!‪ ...‬حال یک ادعا را ذکر کرده و‬ ‫«تناقض در ن‬
‫نام آن را گذاشته تناقض قرآن!‬
‫حضت آدم پدر‬ ‫‪ .1‬عییس مسیح (ع) پدر ندارد‪ ،‬همانگونه که ن‬
‫نداشت‪...‬‬
‫‪ .2‬و قرآن کریم در مورد تولد ایشان فرموده است‪:‬‬
‫َّ ُ ْ ُ ُ‬ ‫َ ٌ َ ْ َ ْ َ ْ ن َ رَ‬ ‫ْ َ ر نَّ َ ُ ُ‬
‫اَّلل َيخلق ما‬ ‫ذل ِك‬
‫ِ‬ ‫ك‬ ‫رس َ‬
‫قال‬ ‫ٌ‬ ‫ب‬ ‫ن‬ ‫س‬ ‫س‬ ‫م‬
‫ُ َ ُ ِی‬‫ي‬ ‫م‬‫ل‬ ‫و‬ ‫د‬‫ل‬‫و‬ ‫یل‬
‫ی‬ ‫قالت َرب أی يك َ ِ‬
‫ون‬
‫ُ‬ ‫ْ ً َّ َ ُ ُ ُ‬ ‫َي ُ‬
‫ول له ك ْن ف َيكون «آل عمران‪»47/‬‬ ‫شاء ِإذا ق نض أمرا ف ِإنما يق‬
‫برسى‬‫(مريم) گفت‪( :‬پروردگارا‪ ،‬چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنكه ر‬
‫(چنی است (كار) پروردگار‪ ).‬خدا هر‬ ‫ن‬ ‫به من دست نزده است؟) گفت‪:‬‬
‫چه بخواهد یم آفريند؛ چون به كارى فرمان دهد‪ ،‬فقط به آن یم گويد‪:‬‬
‫(باش)؛ پس یم باشد‪.‬‬
‫***‬

‫‪ .58‬بوجود آوردن و بی نیاز بودن؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫یک تناقض داخیل برای اشتباه در انتخاب کلمات مناسب‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫‪177‬‬
‫‪ .1‬طبق معمول هیچ آیه ای را ذکر نکرده تا تناقض آنها را با یکدیگر‬
‫نشان دهد‪ ...‬اما لیست نادرست تناقضات را به وسیله ی این موارد‬
‫ن‬
‫طوالی کرده است!‬
‫‪ .2‬اما در پاسخ به شبهه ی مطرح شده که یم گوید بوجود آوردن‪،‬‬
‫نشانه ی نیازمندیست‪ ،‬یم گوییم‪:‬‬
‫‪ -‬خی‪ ...‬وجود ما به خاطر نیازمندی خدا نیست‪ ،‬بلکه به خاطر‬
‫«ظاهر شدن» صفت «خالقیت» خداوند است و این ظاهر شدن ها‬
‫بخاطر «اقتضای پروردگاری» اوست‪.‬‬
‫‪-‬خداوند رحمان بخشنده و مهربان است‪ ...‬خلق یم کند و مسی‬
‫ر‬
‫خوشبخن را نشان یم دهد‪...‬‬
‫پیشی هم توضیح داده ایم‪ ،‬خلق کردن با ارزش تر است‪ ،‬یا هیچ کاری‬‫‪ -‬ر‬
‫ً‬ ‫رن‬ ‫ر‬
‫داشی؟ طبعا خلق کردن با ارزش تر‬ ‫حالن به نام عدم وجود‬ ‫نکردن و‬
‫ذای است که همیشه ارزشمند ترین کارها را انجام‬‫است‪ ...‬و هللا متعال ر‬
‫یم دهد‪...‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫ادعای داشته باشد که خداوند‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫توانست‬ ‫یم‬ ‫شبهه افکن ن‬
‫زمای‬
‫ی‬
‫محتاج یم بود و بخاطر نیاز ما را خلق یم کرد! ویل آیا این گونه است؟‬
‫ن‬
‫همی االن در یک کن فیکون ما را نابود‬ ‫خی‪ ...‬خداوند اگر دلش بخواهد‬
‫یم نماید یا در یک کن فیکون هزاران عالم دیگر یم سازد و‪ ...‬این سخنان‬
‫به دلیل عدم شناخت درست خداوند است‪(.‬شناخت در حدی که‬
‫خودش به ما یاد داده است)‬

‫‪178‬‬
‫***‬

‫‪ .59‬آیا اهلل میتوانست یک فرزند داشته باشد؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫سوره (‪ ۳۹‬آیه ‪ )۴‬تایید میکند و (سوره ‪ ۶‬آیه ‪ )۱۰۱‬احتمال این کار را‬
‫رد میکند‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ْ َ َ َّ ُ َ َّ َ َ ً َّ ْ َ نَ ٰ َّ َ ْ ُ ُ َ َ َ ُ ُ ْ َ َ ُ ُ َ َّ ُ‬
‫و أراد الل ه أن يت ِخذ ولدا َلصطف ِمما يخلق ما يشاء ۚ سبحانه ۖ هو الل ه‬
‫ُ‬ ‫َّ‬ ‫َْ ُ َْ‬
‫‪/‬‬
‫الو ِاحد القهار ﴿زمر ‪﴾4‬‬
‫ً‬
‫اگر خداوند اراده کرده بود [براى خود] فرزندى بگید‪ ،‬قطعا از آنچه‬
‫میه است [از این که‬ ‫[اما] او ن نّ‬
‫یمآفریند‪ ،‬آنچه را یمخواست‪ ،‬بریمگزید‪ّ .‬‬
‫فرزندى داشته باشد]‪ .‬او خداوند یگانهى پیوز است‪.‬‬

‫ب)‬
‫نَّ ٰ َ ُ ُ ُ َ ٌ َ ْ َ ُ َّ ُ َ َ ٌ َ َ َ‬ ‫ْ‬ ‫َ َْ‬ ‫الس َم َ‬ ‫َبد ُ‬
‫يع َّ‬
‫احبة ۖ وخلق‬
‫ض ۖ أی يكون له ولد ولم تكن له ص ِ‬ ‫ِ‬ ‫ر‬ ‫اِل‬ ‫و‬ ‫ات‬
‫ِ‬ ‫او‬ ‫ِ‬
‫ٌ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ َّ رَ ْ َ ُ َ ر رَ‬
‫ُ‬
‫‪/‬‬
‫یس ٍء ع ِليم ﴿انعام ‪﴾101‬‬ ‫یس ٍء ۖ وهو ِبكل ی‬ ‫كل ی‬

‫‪179‬‬
‫[خدا‪ ]،‬پدید آورندهى آسمانها و ن‬
‫زمی است‪ .‬چگونه براى او فرزندى‬
‫باشد؟ در حایل که براى او همرسى نبوده است و او هر ن‬
‫چی را آفریده و‬
‫چی داناست‪.‬‬‫به هر ن‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫ُ‬ ‫ن‬
‫همی عبارت «سبحانه» که به‬ ‫‪ .1‬در آیه ی اول هم تایید نیم نماید‪،‬‬
‫میه» یم باشد‪ ،‬ادعای شما را رد یم کند‪.‬‬‫معنای «پاک و ن ن‬

‫‪ .2‬آیه فرموده «اگر» اراده کرده بود‪...‬‬


‫‪ -‬اگر کیم دقت نماییم‪ ،‬در پس این عبارت یک «نیم کند» هم وجود‬
‫دارد‪ ...‬چرا؟ خود آیه توضیح داده است‪ :‬چون «پاک و ن ن‬
‫میه» است از‬
‫چنی امور رای‪...‬‬
‫ن‬
‫رن‬
‫داشی‬ ‫«میه» است‪...‬؟ چون‬ ‫‪ .3‬چرا خداوند از فرزند آوری «پاک» و ن ن‬
‫یعن وجود یک‬ ‫رن‬
‫داشی همرس‪ ،‬ن‬ ‫رن‬
‫داشی همرس است‪ ...‬و‬ ‫فرزند‪ ،‬به معنای‬
‫یعن خارج شدن از صفت‬ ‫چنی فردی‪ ،‬ن‬ ‫ن‬ ‫فرد هم سطح ایشان‪ ...‬و وجود‬
‫یعن خلل ایجاد شدن در‬‫یکتا بودن‪ ...‬و خارج از شدن از یکتا بودن‪ ،‬ن‬
‫چنی چ نیی یا طبق همان‬
‫ن‬ ‫پروردگاری ‪ ...‬لذا خداوند متعال بری است از‬
‫تعبی آیه ی ررسیفه‪ ...‬ن ن‬
‫«میه» است‪...‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬

‫‪180‬‬
‫ادعای داشته باشد که خداوند در‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫زمای یم توانست‬ ‫شبهه افکن ن‬
‫ی‬
‫یک آیه یم فرمود من فرزند دارم‪ ،‬و این با ر‬
‫آیای چون «لم یلد و لم یولد»‬
‫چنی ن‬
‫چیی در قرآن وجود دارد؟ خی‪...‬‬ ‫ن‬ ‫تناقض ایجاد یم کرد‪ ...‬ویل آیا‬
‫***‬

‫‪ .60‬آیا مسیح مرده بود؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫پیامیان قبل از محمد مرده اند‪ ،‬اما‬
‫ی‬ ‫(سوره ‪ ۳‬آیه ‪ )۱۴۴‬میگوید تمام‬
‫(سوره‪۴‬آیه ‪ )۱۵۸‬میگوید مسیح به سوی خدا برخاست‪.‬‬
‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ُّ ُ ُ َ َّ َ ْ ُ َ َ‬
‫انقل ْب ُتمْ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ َ ُ َ َّ ٌ َّ َ ُ ٌ َ ْ َ ْ‬
‫وما محمد ِإَل رسول قد خلت ِمن قب ِل ِه الرسل ۚ أف ِإن مات أو ق ِتل‬
‫َُّ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ ٰ ْ َ ُ ْ َ َ َ َ ْ َ ٰ َ َ ْ َ َ نُ َّ َّ َ َ ْ ً‬
‫عیل أعق ِابكم ۚ ومن ينق ِلب عیل ع ِقبي ِه فلن يض الل ه شيئا ۗ وسيج ِزي الل ه‬
‫َّ‬
‫الش ِاك ِري َن ﴿آل عمران‪﴾144/‬‬
‫پیغمی نای بوده و رفتهاند؛ آیا‬ ‫ی‬ ‫پیغمیی نیست و پیش از او‬
‫ی‬ ‫محمد جز‬ ‫ّ‬
‫وقن) بمید‬ ‫اگر او (در جنگ ُا ُحد کشته یمشد‪ ،‬یا مثل هر انسان دیگری ر‬
‫یا کشته شود‪ ،‬آیا چرخ یمزنید و به عقب بریمگردید (و با مرگ او اسالم‬
‫پرسن بازگشت یمکنید)؟! و هرکس به‬ ‫را رها یمسازید و به کفر و بت ر‬
‫کوچکیین ن‬
‫زیای‬ ‫ر‬ ‫عقب بازگردد (و ایمان را رها کرده و کفر را برگزیند) هرگز‬

‫‪181‬‬
‫به خدا نیمرساند‪( ،‬بلکه به خود نضر یمزند) و خدا به سپاسگزاران‬
‫پاداش خواهد داد‪.‬‬

‫ب)‬
‫َ َّ َ َ ُ َّ ُ ْ َ َ َّ‬
‫الل ُه َعز ًيزا َحك ً‬
‫يما ﴿نساء‪﴾158/‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫بل رفعه الل ه ِإلي ِه ۚ وكان‬
‫بلكه خداوند او را به سوى خود باال برد‪ .‬و خداوند همواره پیوزمندى‬
‫حكیم است‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫پیامیان گذشته «مرده اند»‪ ،‬بلکه‬
‫ی‬ ‫‪ .1‬نخست اینکه در آیه نفرموده‬
‫نی در نظر نگییم و فعل‬ ‫یم فرماید «رفته اند»‪ ...‬اما اگر این نکته را ن‬
‫«خلت» را طبق شبهه ی شبهه افکنان به مردن ترجمه کنیم‪:‬‬
‫"پیامی نای"‬
‫ی‬ ‫‪ .2‬در آیه ی اول خداوند متعال یم فرماید‪« ،‬پیش از او ن‬
‫نی‬
‫حضت‬ ‫درگذشته اند» و این فرق یم کند با جمله ای که یم گوید «قبل از ن‬
‫پیامیان" درگذشته اند»‪ ...‬در ساختار جمله ی اول‬ ‫محمد(ص) "همه ی ی‬
‫پیامیی هم وجود دارد‪.‬‬‫ی‬ ‫رن‬
‫نگذشی یا عدم فوت‬ ‫امکان در‬
‫ر‬
‫نادرسن که ذکر کردیم (قبل از‬ ‫فرض و‬ ‫ستیان جمله ی ن‬ ‫ن‬ ‫‪ .3‬اسالم‬
‫ن‬
‫چنی‬ ‫پیامیان‪ )...‬را مبنا قرار داده اند در حایل که‬
‫ی‬ ‫پیامی(ص) همه ی‬
‫ی‬
‫چیی در قرآن وجود ندارد‪.‬‬‫ن‬

‫‪182‬‬
‫کالم آخر‪:‬‬
‫ادعای داشته باشد که از یک‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫توانست‬ ‫یم‬ ‫شبهه افکن ن‬
‫زمای‬
‫ی‬
‫طرف جمله ی دویم که خودمان نوشتیم در قرآن بیان یم شد و از طرف‬
‫چنی ن‬
‫چیی‬ ‫ن‬ ‫حضت عییس (ع) بیان میشد‪ .‬ویل آیا‬‫دیگر آیه ی مربوط به ن‬
‫وجود دارد؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .61‬یک خالق یا چند خالق؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫بهیین خالق هاست” (سوره ‪۲۳‬‬ ‫قرآن در دوجا اعالم میکند که “هللا ر‬
‫معن است که غی از هللا خالق‬‫آیه ‪ ۱۴‬و سوره ‪ ۳۷‬آیه ‪ )۱۲۵‬و این به این ن‬
‫های دیگری ن‬
‫نی وجود دارند اما در ن‬
‫عی حال خییل جاها ادعا میکند “هللا‬
‫چی هللا است‬‫چی است”(سوره ‪ ۳۹‬آیه ‪ ،)۶۲‬اگر خالق همه ن‬ ‫خالق همه ن‬
‫آنگاه دیگر خالق دیگری نمیتواند وجود داشته باشد‬

‫الف)‬
‫الن ْط َف َة َعل َق ًة َف َخل ْق َنا ْال َعل َق َة ُم ْض َغ ًة َف َخل ْق َنا ْال ُم ْض َغ َة عظاماً‬
‫ُ َّ َ ْ َ ُّ‬
‫ثم خلقنا‬
‫ِ‬ ‫ْ‬
‫یَ‬ ‫ْ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬
‫َ ْ ً َّ َ َ ُ َ ً َ‬
‫آخ َر ۚ ف َت َب َار َك الل ُه أ ْح َس ُن ال َخ ِال ِق ن‬ ‫ُ‬ ‫َ َ َْ ْ‬
‫فكسونا ال ِعظام لحما ثم أنشأناه خلقا‬
‫﴿مومنون‪﴾14/‬‬
‫ر‬
‫گوشن‬ ‫خوی آفریدیم‪ .‬آنگاه لخته خون را پاره‬ ‫ن‬ ‫سپس از نطفه‪ ،‬لخته‬
‫های درآوردیم‪ ،‬و‬ ‫ساختیم‪ ،‬و پاره گوشت را به صورت استخوان ی‬

‫‪183‬‬
‫ر‬
‫گوشن پوشاندیم‪ .‬سپس آن را آفرینش تازهاى دادیم‪ ،‬پس‬ ‫استخوانها را‬
‫ین آفرینندگان است‪.‬‬ ‫آفرین بر خدا‪ ،‬و پرخی و بركت است او كه ر‬
‫بهی‬
‫ِ‬

‫ب)‬
‫یسء َوك ٌ‬
‫ْ‬ ‫َّ ُ َ ُ ُ ر رَ ْ َ ُ َ َ ٰ ُ ر رَ‬
‫يل ﴿زمر‪﴾62/‬‬ ‫یس ٍء ۖ وهو عیل كل ی ٍ ِ‬‫الل ه خ ِالق كل ی‬
‫چیى است‪ .‬و اوست که بر هر چ نی نگهبان [و‬ ‫خداوند‪ ،‬آفریدگار هر ن‬
‫ناظر] است‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫نقایس یم کشد هم خالق آن اثر است‪ ،‬کیس که یک‬ ‫‪ .1‬کیس که یک ر‬
‫بهیین و افضل‬ ‫همی شکل‪ ...‬ویل خداوند ر‬‫ن‬ ‫دستگاه ر‬
‫اخیاع یم کند هم به‬
‫ترین خالق است‪( ...‬وابسته به خود است‪ ،‬علم و قدرتش یی نهایت است‬
‫و‪)...‬‬
‫‪ .2‬ضمن اینکه خالق بودن انسانها (خلق ر‬
‫نقایس و دستگاه و ‪ ،)...‬با‬
‫چی بودن خداوند (آیه ی دوم) تضادی ندارد‪ ...‬چون خالقیت‬ ‫خالق همه ن‬
‫ِ‬
‫ما در طول خالقیت خدا است‪ ،‬نه در عرض آن‪( ...‬رابطه ی طویل و‬
‫عرض را در ادعای تناقض شماره ی ‪ 21‬دوباره مرور نمایید)‬ ‫ن‬

‫هیی خلق نماییم‪ ،‬از جانب‬ ‫لذا پتانسییل که ما را قادر ساخته یک اثر ن‬
‫خداوند به ما داده شده است و تضادی ایجاد نیم شود‪.‬‬

‫‪184‬‬
‫کالم آخر‪:‬‬
‫ادعای داشته باشد که جز خداوند‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫توانست‬ ‫یم‬ ‫شبهه افکن ن‬
‫زمای‬
‫ی‬
‫هیچ خالق دیگری وجود نداشت‪ ...‬ویل این گونه نیست‪ ،‬خالق های‬
‫دیگری در طول خالقیت خدا وجود دارد‪ ،‬و همه محتاج خدا هستند‪...‬‬
‫ر‬
‫حن برای خلق شان‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .62‬از همه نژادها یا از نژاد ابراهیم؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫پیامیان از تخم و ترکه ابراهیم‬
‫(سوره ‪ ۲۹‬آیه ‪ )۲۷‬اشاره میکند که تمام ی‬
‫ن‬
‫مردمای‬ ‫بوده اند‪ .‬اما (سوره ‪ ۱۶‬آیه ‪ )۳۶‬میگوید هللا از میان همه ملتها‬
‫پیامیی برانگیخته است‪.‬‬
‫ی‬ ‫را به‬

‫الف)‬
‫الن ُب َّو َة َو ْالك َت َ‬
‫اب َو َآت ْي َناهُ‬ ‫ُّ‬ ‫َّ‬ ‫ر‬ ‫َ َ ََْ ُ ْ َ َ ََْ ُ َ َ َ ََْ ن ُ‬
‫ووهبنا له ِإسحاق ويعقوب وجعلنا ِ یف ذري ِت ِه‬
‫ِ‬
‫َ‬ ‫ن‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ َ ُ ن ُّ ْ َ َ َّ ُ ن ْ‬
‫‪/‬‬
‫أجره ِ یف الدنيا ۖ و ِإنه ِ یف اْل ِخرِة ل ِمن الص ِال ِحی ﴿عنکبوت ‪﴾27‬‬
‫ما به ابراهیم اسحاق و (نوهاش) یعقوب را عطاء کردیم‪ ،‬و در دودمان‬
‫ن‬
‫(آسمای برای آنان فرستادیم) و در دنیا پاداش‬ ‫او ّ‬
‫نبوت قرار دادیم وکتاب‬
‫او را دادیم‪ ،‬و وی در آخرت از زمرهی صالحان است‪.‬‬

‫‪185‬‬
‫ب)‬
‫ُ‬ ‫َّ ُ َ َ ْ‬ ‫ُ‬ ‫َّ َ َ ْ َ‬ ‫ُُْ‬ ‫َ َ ْ َ َ ْ َ ن ُ ر ُ َّ َّ ُ ً‬
‫ولقد بعثنا ِ یف كل أم ٍة رسوَل أ ِن اعبدوا الل ه واجت ِنبوا الطاغوت ۖ ف ِمنهم‬
‫ُ‬ ‫َ ُ‬ ‫ْ‬ ‫َّ َ ُ َ ُ ن ْ َ‬ ‫ت َعل ْ‬ ‫َّ ُ َ ْ ُ َّ ْ َ َّ ْ‬ ‫َّ ْ َ َ‬
‫ض فانظروا‬ ‫ِ‬ ‫ر‬ ‫اِل‬ ‫ف‬‫ِی‬ ‫وا‬‫ی‬ ‫س‬ ‫ِ‬ ‫ف‬ ‫ۚ‬ ‫ة‬‫ل‬ ‫ل‬ ‫الض‬ ‫ه‬‫ِ‬ ‫ي‬ ‫ق‬‫ح‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫م‬‫ه‬ ‫ن‬ ‫م‬‫ِ‬ ‫و‬ ‫ه‬ ‫الل‬ ‫ى‬ ‫د‬ ‫من ه‬
‫ی ﴿نحل‪﴾36/‬‬ ‫ان َعاق َب ُة ْال ُمك رذب نَ‬ ‫ْ َ َ‬
‫كيف ك‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫پیامیى را برانگیختیم [تا به مردم‬ ‫‪،‬‬ ‫ن‬ ‫ر‬ ‫م‬‫اسن‪ ،‬ما در میان هر ُا ّ‬ ‫و به ر ر‬
‫ی‬
‫بگوید] که‪« :‬خدا را ربیستید و از طاغوت دورى کنید‪ ».‬پس گرویه از‬
‫بعض از آنان‪،‬‬ ‫کسای هستند که خداوند‪ ،‬هدایتشان کرد‪ ،‬و بر ن‬ ‫ن‬ ‫مردم‬
‫زمی بگردید‪ ،‬تا ببینید پایان کار‬ ‫ن‬ ‫رساوار شد‪ ،‬پس در‬ ‫گمرایه ن‬
‫تکذیبکنندگان چگونه بوده است؟‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬خداوند متعال یم فرماید‪" :‬نبوت را در دودمان او قرار دادیم"‪ ،‬و‬
‫پیامیان را در دودمان او قرار دادیم"‪...‬‬
‫ی‬ ‫این فرق میکند با اینکه "همه ی‬
‫پیامیان را در‬
‫ی‬ ‫‪ .2‬شبهه افکن تصور کرده‪ ،‬خداوند فرموده «همه ی‬
‫دودمان او قرار دادیم» و این نادرست است‪.‬‬
‫پیامیان در دودمان تو‬ ‫پیامی اول ر‬
‫نبایس و همه ی ی‬ ‫ی‬ ‫‪ .3‬مگر ممکن است‬
‫حضت ابراهیم (ع) بوده‬ ‫حضت نوح (ع) قبل از ن‬ ‫قرار بگیند! مثال ن‬
‫است‪ ...‬چطور ممکن است‪ ،‬در دودمان او باشد؟!!!‬

‫کالم آخر‪:‬‬

‫‪186‬‬
‫ادعای داشته باشد که در آیه ی‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫شبهه افکن ن‬
‫زمای یم توانست‬
‫ی‬
‫پیامیان را جزو‬
‫ی‬ ‫اول لفظ «همه» وجود داشت و خداوند «همه ی»‬
‫دودمان و ذریه ی ن‬
‫حضت ابراهیم(ع) قرار یم داد‪ ...‬ویل آیا این گونه‬
‫است؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .63‬ازدواج با زنان فرزندخوانده؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫مسلمانان میتوانند با زنان فرزندخوانده هایشان که از فرزندخوانده‬
‫هایشان طالق گرفته اند ازدواج کنند (سوره ‪ ۳۳‬آیه ‪ )۳۷‬اما مسلمانان‬
‫ی‬
‫نمیتوانند پرسی را به پرسخواندگ بگیند (سوره ‪ ۳۳‬آیه ‪.)۵-۴‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ْ َ َ َّ ُ َ ْ َ ْ َ ْ َ َ ْ ْ ْ َ ْ َ َ ْ َ َ َ َّ‬ ‫َ ْ َ ُ ُ َّ‬
‫و ِإذ تقول ِلل ِذي أنعم الل ه علي ِه وأنعمت علي ِه أم ِسك عليك زوجك وات ِق‬
‫َّ َ َ َّ‬
‫الل ُه أ َح ُّق أن َت ْخ َشاه ُۖ‬ ‫َ َ ْ رَ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫َّ َ َ ُ ْ ن ن َ ْ َ َ َّ ُ‬
‫الل ه وتخ ِ یف ِ یف نف ِسك ما الل ه مب ِد ِيه وتخیس الناس و‬
‫ی َح َر ٌج فن‬ ‫ْ‬
‫ون َعیل ال ُم ْؤمن نَ‬ ‫ْ َ َ ُ َ‬ ‫َ‬ ‫َ َّ َ نَ ٰ َ ْ ٌ ر ْ َ َ َ ً َ َّ ْ َ‬
‫ِی‬ ‫ِ ِ‬ ‫فلما قض زيد منها وطرا زوجناكها ِلك َل يك‬
‫ْ َ ْ َ َ َ ْ ْ ُ َّ َ َ ً َ ی َ ْ ُ َّ َ ْ ُ ً‬ ‫ْ‬
‫أز َو ِاج أد ِعي ِائ ِهم ِإذا قضوا ِمنهن وطرا ۚ وكان أمر الل ِه مفعوَل ﴿احزاب‪﴾37/‬‬
‫زمای را که به کیس (زیدبنحارثه نام) که خداوند (با‬ ‫(یادآور شو) ن‬
‫نی (با تربیت کردن‬ ‫هدایت دادن وی به اسالم) بدو نعمت داده بود‪ ،‬و تو ن‬

‫‪187‬‬
‫گفن‪ :‬همرست (زینب بنت‬ ‫و آزاد نمودن وی) بدو لطف کرده بودی‪ ،‬یم ر‬
‫پیغمی!) تو ن‬
‫چیی را در دل پنهان‬ ‫ی‬ ‫جحش) را نگاهدار و از خدا ربیس‪( .‬ای‬
‫داشن که خداوند آن را آشکار یمسازد‪ ،‬و از مردم یمترسیدی‪ ،‬در حایل‬ ‫یم ر‬
‫رساوارتر است که از او ربییس‪ .‬هنگایم که زید نیاز خود را بدو‬
‫که خداوند ن‬
‫به پایان برد (و بر اثر سنگدیل و ناسازگاری زینب‪ ،‬مجبور به طالق شد و‬
‫وی را رها کرد) ما او را به همرسی تو درآوردیم‪ .‬تا مشکیل برای مؤمنان در‬
‫ازدواج با همرسان پرسخواندگان خود نباشد‪ ،‬بدان گاه که نیاز خود را‬
‫بدانان به پایان یبیند (و طالقشان دهند)‪ .‬فرمان خدا باید انجام بشود‪.‬‬

‫ب)‬
‫َّ‬ ‫َ َ َ َ َ ْ َ َ ُ‬ ‫الل ُه ِل َر ُجل رمن َق ْل َب ْ ن‬
‫َّ َ َ َ َّ‬
‫اجك ُم الل ِ یی‬ ‫ی ِ ن یف َج ْو ِف ِه ۚ وما جعل أزو‬ ‫ِ‬ ‫ٍ‬ ‫ما جعل‬
‫ُ َ ْ ُ َّ َّ َ ُ ْ َ َ َ َ َ ْ َ َ ُ ْ ْ َ َ ُ ْ َ ٰ ُ ْ َ ْ ُ ُ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬
‫اهرون ِمنهن أمه ِاتكم ۚ وما جعل أد ِعياءكم أبناءكم ۚ ذ ِ لكم قولكم‬ ‫تظ ِ‬
‫وه ْم ِْل َبائه ْم ُهوَ‬
‫ْ ُ ُ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬
‫ْ َ ُ َ ُ َ َّ َ ُ‬ ‫َّ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬
‫ِ‬ ‫ِبأفو ِاهكم ۖ والل ه يقول الحق وهو يه ِدي الس ِبيل ﴿‪ ﴾4‬ادع‬
‫َ َ َ ِ ُْ‬ ‫َ َ ُ ْ َ ْ َ ُُْ ن ر‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫َ َّ َ َّ ْ َ‬ ‫ْ َ ُ‬
‫أقسط ِعند الل ِه ۚ ف ِإن لم تعلموا آباءهم ف ِإخوانكم ِ یف الدي ِن ومو ِاليكم ۚ‬
‫َّ َ َ َّ َ ْ ُ ُ ُ ُ ْ َ َ َّ ُ‬ ‫ٰ‬ ‫َ‬ ‫َ ْ َ َ ْ ُ ْ ُ َ ٌ َ ْ َ ُْ‬
‫وليس عليكم جناح ِفيما أخطأتم ِب ِه ولـ ِكن ما تعمدت قلوبكم ۚ وكان الل ه‬
‫ً‬ ‫َّ‬ ‫ً‬ ‫َُ‬
‫‪/‬‬
‫غفورا ر ِحيما ﴿احزاب ‪﴾5-4‬‬
‫خداوند دو دل را در درون کیس قرار نداده است (همان گونه که کیس‬
‫دو پدر و یا مادر ندارد)‪ .‬خداوند هرگز همرسانتان را با اظهار ِ‬
‫«ظهار»‬
‫ر‬
‫حقیف شما‬ ‫مادران شما نیمسازد‪ ،‬و فرزندخواندگانتان را فرزندان‬
‫سخن است که شما به زبان یمگوئید (چرا که رابطهی‬ ‫ن‬ ‫نیمنماید‪ .‬این‬
‫پدری و فرزندی یک رابطهی طبییع است و با الفاظ و قراردادها و شعارها‬
‫هرگز حاصل نیمشود)‪ .‬خداوند حق یمگوید و به راه راست راهنمای‬
‫یمکند‪ )۴( .‬آنان را به نام پدرانشان بخوانید که این کار در پیش خدا‬

‫‪188‬‬
‫عادالنهتر بشمار است‪ .‬اگر هم پدران ایشان را نشناختید‪ ،‬آنان برادران‬
‫ً‬ ‫ن‬
‫دین و یاران شما هستند‪ .‬هر گاه در این مورد اشتباه کردید (و مثال بر اثر‬
‫عادت گذشته‪ ،‬یا سبق لسان‪ ،‬به لغزش افتادید و به خطا رفتید) گنایه‬
‫(یعن از روی عمد و‬ ‫ن‬ ‫بر شما نیست‪ .‬ویل آنچه را که دلتان یمخواهد‬
‫اختیار یمگوئید‪ ،‬گناه است وکیفر دارد)‪ .‬به هر حال‪ ،‬پیوسته خدا آمرزگار‬
‫و مهربان بوده و هست (و قلم عفو بر اشتباهات و لغزشها یمکشد و شما‬
‫را یمبخشد)‪)۵( .‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪!...‬‬
‫‪ .1‬شبهه افکن‪ ،‬یم گوید قرآن فرموده‪:‬‬
‫«نیم توانید فرزند خوانده داشته باشید»‪ ،‬اما یم توانید زن های‬
‫طالق داده ی آنها را بگید‪ ،‬و این تناقض است‪.‬‬
‫چیی در آیات فوق وجود ندارد و خداوند یم‬ ‫چنی ن‬
‫ن‬ ‫‪ .2‬در حایل که‬
‫فرماید‪:‬‬
‫ی‬
‫«حق ندارید اسم خانوادگ خود را بر فرزند خوانده ها بگذارید»‪ ،‬و‬
‫یم توانید با زنان طالق داده شده ی آنها ازدواج کنید‪.‬‬
‫لذا طبق معمول‪ ،‬جز عدم فهم آیه ی مورد نظر شبهه ی دیگری‬
‫وجود ندارد‪...‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬

‫‪189‬‬
‫ادعای مطرح نمایند که در‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند‬
‫ی‬
‫ً‬
‫قرآن ضاحتا یم فرمود حق ندارید فرزند خوانده داشته باشید‪ ...‬و پس‬
‫از آن یم فرمود یم توانید با همرسان مطلقه شان ازدواج کنید‪ ...‬ویل آیا‬
‫چیی وجود دارد؟ خی‪...‬‬ ‫چنی ن‬
‫ن‬

‫***‬

‫‪ .64‬آیا پیامبری برانگیخته نشده اند مگر از نژاد هر قوم؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫پیامیی از میان خودشان برانگیخته ایم‬
‫ی‬ ‫قرآن میگوید برای هر مردیم‬
‫(سوره ‪ ۱۴‬آیه ‪ )۴‬و (سوره ‪ ۳۰‬آیه ‪ ،)۴۷‬اما هم منابع اسالیم هم منابع‬
‫دیگر سایم (مسیچ و یهودی) هردو بر رس این که یونس از قویم دیگر‬
‫بود توافق نظر دارند‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ُ َ ر نَ ُ ْ َ ُ ُّ َّ‬
‫الل ُه َمن َي َشاءُ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫ُ‬ ‫َّ‬ ‫َ َ ْ َ َْ‬
‫ول ِإَل ِب ِلس ِان قو ِم ِه ِليبی لهم ۖ في ِضل‬ ‫وما أرسلنا ِمن رس ٍ‬
‫ْ‬ ‫ْ‬
‫َو َي ْهدي َمن َي َش ُاء ۚ َو ُه َو ال َعز ُيز ال َحك ُ‬
‫يم ﴿ابراهیم‪﴾4/‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫پیامیى را نفرستادیم مگر به زبان قومش‪ ،‬تا [بتواند پیام خدا‬
‫ی‬ ‫و هیچ‬
‫را] براى مردم بیان کند‪ .‬پس خداوند هر که را بخواهد [و ن‬
‫رساوار بداند‪]،‬‬

‫‪190‬‬
‫گمراه یمکند و هر که را بخواهد [و شایسته بداند‪ ]،‬هدایت یمنماید‪ .‬و‬
‫اوست عزیز و حکیم‪.‬‬

‫ب)‬
‫َ ََ َ‬ ‫َْرَ‬ ‫َْ َ ُ ُ ً ٰ َْ ْ َ َ ُ ُ‬ ‫َ َ ْ ْ َ َْ‬
‫ات فانتق ْمنا ِم َن‬
‫ِ‬ ‫ن‬ ‫ي‬ ‫ب‬‫ال‬ ‫ب‬
‫ِ‬ ‫م‬‫وه‬ ‫اء‬ ‫ج‬ ‫ف‬ ‫م‬ ‫ه‬ ‫م‬‫و‬
‫ِْ ِ‬ ‫ق‬ ‫یل‬ ‫إ‬‫َِ‬ ‫ل‬‫س‬ ‫ر‬ ‫ك‬ ‫ل‬‫ِ‬ ‫ب‬‫ق‬ ‫ن‬ ‫م‬‫ولقد أرسل ِ‬
‫ا‬ ‫ن‬
‫ض ال ُم ْؤمن نَ‬ ‫ُ‬ ‫ان َح ًّقا َعل ْي َنا ن ْ‬‫َّ َ ْ َ ُ َ َ‬
‫ی ﴿روم‪﴾47/‬‬ ‫ِ ِ‬ ‫ال ِذين أجرموا ۖ وك‬
‫ّ‬
‫پیامی نای را به سوى قومشان فرستادیم‪ ،‬پس آنان‬ ‫و البته ما پیش از تو ی‬
‫بریح مؤمن‪ ]،‬پس‪،‬‬ ‫دالیل روشن براى مردم آوردند‪[ ،‬عدهای کافر شدند و ن‬
‫رّ‬
‫حف است بر عهدهی ما‪.‬‬ ‫از مجرمان انتقام گرفتیم‪ ،‬و یارى مؤمنان‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫پیامیی را نفرستادیم‪ ،‬مگر «به زبان»‬
‫ی‬ ‫‪ .1‬آیه ی اول یم فرماید‪ :‬هیچ‬
‫پیامیی را‬
‫ی‬ ‫همان قوم‪ ...‬اما شبهه افکن ادعا یم کند‪ ،‬قرآن فرموده‪ :‬هیچ‬
‫نفرستادیم مگر از «نژاد» همان قوم؟‬
‫بی این دو موضوع تفاوت زیادی وجود دارد‪ ،‬ن‬
‫یعن حتما باید نژادت‬ ‫‪ .2‬ن‬
‫بدای؟ یا باید آنگلوساکسون ر‬
‫بایس تا زبان‬ ‫آلمای را ن‬
‫ن‬ ‫ژرمن باشد تا زبان‬
‫بایس تا عری را ن‬
‫بدای؟‬ ‫بدای؟ یا باید عرب ر‬ ‫انگلییس را ن‬
‫ی‬
‫عجین نیست‪ ،‬اگر نزد افراد یک نژاد دیگر بروی‪ ،‬و با زبان‬
‫ی‬ ‫‪ .3‬پس امر‬
‫بگوی‪...‬‬
‫ی‬ ‫آنها سخن‬

‫‪191‬‬
‫‪-‬ما فرض را بر این گذاشتیم این ادعا صحت دارد‪ ...‬و به نقد شبهه‬
‫چنی ن‬
‫چیی صحت ندارد‪...‬‬ ‫ن‬ ‫ی مطرح شده پرداختیم‪ ،‬اما‬
‫ستیان باید توضیح دهند‪ ،‬در کجای متون اسالم آمده‪،‬‬ ‫ن‬ ‫‪ .4‬اسالم‬
‫حضت یونس(ع) از قوم دیگری بوده است؟‬ ‫ن‬

‫پیامیان نبن ارسائیل بوده است‬ ‫‪ -‬ن‬


‫حضت یونس(ع) از ی‬
‫حضت یونس‬ ‫‪ -‬تفسی آلویس در جلد ‪ 7‬صفحه ی ‪ 184‬یم نویسد‪ ،‬ن‬
‫حضت ابراهیم(ع)‬ ‫حضت ابراهیم (ع) بوده است‪ ...‬حال ن‬ ‫از نوادگان ن‬
‫حضت یعقوب (ارسائیل) بوده است‪ ...‬لذا طبق این‬ ‫هم‪ ،‬پدر بزرگ ن‬
‫حضت یونس خودش از نبن ارسائیل بوده است‪.‬‬ ‫تفسی ن‬

‫حضت یونس(ع) از نوادگان‬ ‫‪ -‬ن‬


‫بریح از پژوهشگران دیگر نوشته اند‪ ،‬ن‬
‫حضت نوح‬ ‫حضت هود هم از نوادگان ن‬ ‫حضت هود (ع) بوده است‪ ،5‬و ن‬ ‫ن‬
‫(ع)‪ ...‬اما این مورد هم ادعای شبهه افکن را ثابت نیم کند‪ ،‬چون از‬
‫حضت یعقوب بودن و از تیه ای دیگر بودن‪ ...‬بدین معنا نیست‬ ‫نوادگان ن‬
‫ی‬ ‫ن‬ ‫ً‬
‫!‬ ‫‪...‬‬
‫لزوما از جای دیگری آمده و در بی آنها زندگ نکرده است از کجا‬
‫بی آن قوم نبوده اند؟‬‫معلوم پدران او از ده ها و صده ها پیش در ن‬

‫‪ .5‬اما در هر صورت بیان نمودیم‪ ،‬که شبهه افکن در اشتباه است و‬


‫این آیه بحث زبان را مطرح کرده است نه نژاد‪...‬‬
‫پیامی نای را به سوی قوم شان فرستادیم‪...‬‬
‫‪ .6‬آیه ی دوم هم یم فرماید ی‬
‫‪ -‬اگر هیچکدام از مطالب ذکر شده را در نظر نگییم‪ ،‬باز هم خواسته‬
‫«پیامی نای‬
‫ی‬ ‫ی شبهه افکن برآورده نیم شود‪ ...‬چون قرآن کریم فرموده‪:‬‬
‫پیامیان» را به سوی قوم شان فرستادیم‪...‬‬
‫ی‬ ‫را» و نفرموده «همه ی‬

‫‪ 5‬عمادزاده‪ ،‬عمادالدین حسین‪ ،‬تاریخ انبیاء‪ ،‬ص‪۶8۶‬‬


‫‪192‬‬
‫کالم آخر‪:‬‬
‫ادعای مطرح نمایند که در آیه‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫توانستند‬ ‫یم‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای‬
‫ی‬
‫ی فوق به نژاد اشاره یم شد‪ ،‬نه زبان‪ ...‬ویل مشاهده یم کنید که خداوند‬
‫فرموده «بلسان قومه»‪/‬لسان=زبان‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .65‬پیامبران میان اجنه و فرشتگان؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫پیامیی بر یم ن‬
‫انگید (سوره ‪ ۱۲‬آیه ‪ ۱۰۹‬و سوره‬ ‫ی‬ ‫هللا تنها انسانها را به‬
‫‪ ۲۱‬آیه‪ ۸-۷‬و سوره ‪۲۵‬آیه ‪ )۲۱-۲۰‬اما گویا در میان اجنه و فرشتگان ن‬
‫نی‬
‫پیامی نای وجود دارند (سوره ‪ ۶‬آیه ‪ ،۱۳۰‬سوره ‪ ۱۱‬آیه ‪ ۶۹‬و ‪ ،۷۷‬سوره‬ ‫ی‬
‫‪ ۲۲‬آیه ‪ ۷۵‬و …‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ ر ْ ْ َُْ ٰ َ‬ ‫َ ْ َ َّ َ ً ُّ‬ ‫َ َ ْ َ َْ‬
‫ویح ِإلي ِهم من أه ِل القرى ۗ أفلم ي ِسیوا‬ ‫ْو َما أرسل َنا ِ ُمن قب ِلك ِإَل ِرجاَل ن ُ ِ ی‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬
‫ان َعاق َبة الذ َ‬ ‫ْ َ َ‬ ‫نف اِل ْ‬
‫ين ِمن ق ْب ِل ِه ْم ۗ َولد ُار اْل ِخ َرِة خ ْ ٌی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ض ف َينظ ُروا كيف ك‬ ‫ِ‬ ‫ر‬ ‫ِی‬
‫ِّ َّ َ َّ َ ْ َ َ َ ْ ُ َ‬
‫لل ِذين اتقوا ۗ أفل تع ِقلون ﴿یوسف‪﴾109/‬‬

‫‪193‬‬
‫پیامیى]‬ ‫ن‬
‫مردای از اهایل شهرها و روستاها را [به‬ ‫و ما پیش از تو ن‬
‫نی‪،‬‬
‫ی‬
‫فرستادیم‪ ،‬و به آنها ویح یمکردیم‪ .‬آیا [مخالفان حق] در ن‬
‫زمی نیمگردند‬
‫ً‬ ‫ن‬
‫کسای که پیش از آنان بودهاند‪ ،‬چگونه شد؟ و قطعا‬ ‫تا ببینند رسانجام‬
‫بهی است‪ .‬آیا‬ ‫کسای که تقوا پیشه کردهاند‪ ،‬ر‬ ‫ن‬ ‫رساى آخرت براى‬
‫نیماندیشید؟‬

‫ب)‬
‫َ ْ َ َ َ ْ َْ ً َ َ َ َ َ‬ ‫َ َّ َ َ ْ ُ ُ ُ َ ُ ً‬
‫ال ه ٰـذا َي ْو ٌم‬ ‫یسء ِب ِهم وضاق ِب ِهم ذرعا وق‬
‫ِ ی‬ ‫ا‬ ‫وط‬ ‫ولما جاءت رسلنا ل‬
‫يب ﴿هود‪﴾77/‬‬ ‫َعص ٌ‬
‫ِ‬
‫و هنگایم كه فرستادگان ما نزد لوط آمدند‪ ،‬به سبب آمدنشان‬
‫اندوهگی شد [زيرا خود را براى دفع خطر از مهمانانش در‬ ‫ن‬ ‫تنگدل و‬
‫برابر قوم تبهكارش توانمند نيافت‪ ]،‬وگفت‪ :‬اين روز سخت و دشوارى‬
‫است‪.‬‬

‫ج)‬
‫ون َعل ْي ُك ْم َآيایر‬‫ْ َ ْ ُ ْ ُ ُ ٌ ر ُ ْ َ ُ ُّ َ‬ ‫َ َ ْ رَ َ ْ ر َ ْ‬
‫نس أ َل ُم يأ ِتكم َ رسل م ُنكم يق َص ْ ْ ُ ِْ ی‬ ‫ِ‬ ‫َ‬
‫يا معرس ال ِجن و ِاْل‬
‫ُّ‬
‫الدنياَ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ٰ‬ ‫َ‬ ‫َ ْ‬ ‫ٰ‬ ‫َُ ُ َُْ َ َ َْ ُْ َ‬
‫نذرونكم ِلقاء يو ِمكم هـذا ۚ قالوا ش ِهدنا عیل أنف ِسنا ۖ وغرتهم الحياة‬ ‫وي ِ‬
‫ُ‬ ‫َّ‬
‫یل أ ُنفسه ْم أن ُه ْم كانوا كافر َ‬
‫ٰ‬ ‫َو َشه ُدوا َ‬
‫ين ﴿انعام‪﴾130/‬‬ ‫ِِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ع‬ ‫ِ‬
‫رسوالی از شما‬ ‫ن‬ ‫جن و انس! آیا‬‫(در آن روز به آنها یمگوید‪ ):‬ای گروه ّ‬
‫به سوی شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو یمکردند‪ ،‬و شما را از‬
‫ّ‬ ‫ن‬
‫چنی روزی بیم یم دادند؟! آنها یمگویند‪« :‬بر ضد خودمان‬ ‫مالقات‬
‫ی‬
‫گوایه یمدهیم؛ (آری‪ ،‬ما بد کردیم‪ »).‬و زندگ (پر زرق و برق) دنیا آنها‬
‫را فریب داد؛ و به زیان خود گوایه یمدهند که کافر بودند!‬
‫‪194‬‬
‫د)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫پیامیان از انسانها برگزیده شده اند‪ ،‬اما‬
‫ی‬ ‫‪ .1‬درست است که همه ی‬
‫پیامیها «فقط‬
‫چیی وجود ندارد که بفرماید ی‬ ‫چنی ن‬
‫ن‬ ‫در آیات معر نف شده‪،‬‬
‫از انسانها» برانگیخته یم شوند‪ ،‬و این ادعای فرد شبهه افکن است‪.‬‬

‫‪ .2‬شبهه افکن‪ ،‬تصور نموده «رسول» فقط به معنای ی ِ‬


‫پیامی فرستاده‬
‫پیامیان‬
‫شده است‪ ،‬در حایل که رسول به معنای فرستاده است و به جز ی‬
‫(علیهم السالم) افراد دیگری هم «فرستاده» بوده اند‪...‬‬
‫‪ .3‬مثال در آیه ی دوم (هود‪ )77/‬منظور فرشته های فرستاده شده از‬
‫پیامی باشند و از طرف‬
‫ی‬ ‫جانب خداوند است‪ ،‬نه اینکه فرشته ها هم‬
‫خداوند مبعوث شده باشند!‬
‫‪ .4‬در آیه ی سوم(انعام‪ )30/‬موضوع فرق یم کند‪ ،‬خداوند متعال‬
‫ن‬
‫رسوالی از خودتان به سوی شما نیامد؟‬ ‫فرموده ای گروه انس و جن آیا‬
‫ً‬ ‫ً‬
‫‪ -‬یقینا برای شما هم این سوال ایجاد یم شود که آیا واقعا جن ها هم‬
‫پیامی داشته اند؟‬
‫ی‬
‫‪ -‬به تفاسی متعددی نگاه کردم‪ ،‬این پاسخ شهید سید قطب(رح) در‬
‫منطف یافتم(در ذیل تفسی آیه ی ‪ 30‬سوره ی‬‫ر‬ ‫تفسی نف ضالل را بسیار‬
‫انعام)‪:‬‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫پیغمی نای را از خود جنیان به سوی جنیان روانه‬ ‫ی‬ ‫"آیا ی زدان‬
‫فرموده است‪ ،‬همانگونه که انسانهای را به سوی انسانها ارسال‬
‫داشته است؟ تنها یزدان سبحان آگاه از کار و بار این موجود پ نهان‬
‫‪195‬‬
‫معن‬‫ن‬ ‫آی را یمتوان بدین مفهوم‬ ‫نص قر ن‬ ‫ّ‬ ‫از دیدگان انسان است‪.‬‬
‫پیغمیان نازل یمشده‬ ‫ی‬ ‫چیهای را که بر‬ ‫کرد که آنان م یشنیدهاند ن‬
‫است‪ .‬و به سوی قوم خود بریمگشتهاند و ایشان را بیم یمدادهاند‪،‬‬
‫ّ‬
‫همان گونه که قرآن کریم در سورۀ احقاف دربارۀ جنیان روایت‬
‫یمنماید‪:‬‬
‫َ ْ َ َ ْ َ ْ َ َ َ ً َ ْ ر َ ْ َ ُ َ ْ ُ ْ َ َ َّ َ نَ ُ ُ َ ُ‬
‫وه قالوا‬ ‫(و ِإذ ضفنا ِإليك نفرا ِمن ال ِجن يست ِمعون القرآن فلما حض‬
‫َ َ ً‬ ‫َ َ َّ‬ ‫َ َ ُ‬ ‫ض َو َّل ْو إیل َق ْومهم ُ‬ ‫ُ َ َّ ُ‬
‫ين‪ .‬قالوا َيا ق ْو َمنا ِإنا َس ِم ْعنا ِكتابا‬ ‫نذ ِر‬ ‫ِ‬ ‫م‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫َ‬
‫ی‬
‫ن‬
‫نصتوا فلما ِ‬
‫ق‬ ‫ُأ ِ‬
‫يق‬ ‫ر‬ ‫ط‬
‫َ‬
‫یل‬ ‫إ‬‫و‬‫ی َي َد ْيه َي ْهدي إیل ا ْل َح رق َ‬ ‫ویس ُم َص رد ًقا ل َما َب ْ نَ‬ ‫أنز َل من َب ْعد ُم َ‬
‫ِ ٍُ‬ ‫ُُ ُِ‬ ‫ُِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬
‫اَّلل َو ِآم ُنوا ب ِه َي ْغ ِف ْ‬ ‫ُ َ َ َّ‬ ‫ُ ْ َ ‪ََ ْ َ.‬‬ ‫َ‬
‫وبك ْم َو ُي ِج ْركم‬ ‫َْ ِ‬‫ن‬ ‫ذ‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫ِ‬ ‫م‬‫ك‬ ‫ل‬ ‫ر‬ ‫َ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ایع‬
‫ی‬ ‫ِ‬ ‫د‬ ‫وا‬ ‫يب‬‫ج‬‫مست ِق َ ٍيم يا قوم ِ‬
‫أ‬ ‫ا‬ ‫ن‬
‫َ ْ َ ُ‬ ‫س ب ُم ْعجز نف اِل ْ‬ ‫اَّلل فل ْي َ‬ ‫‪َّ َ َ ْ ُ َ َ َ .‬‬ ‫م ْن َ‬
‫س له‬ ‫ض ولي‬ ‫ِ‬ ‫ر‬ ‫ٍ ِی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ایع‬
‫ی‬ ‫ِ‬ ‫د‬ ‫ب‬ ‫ج‬‫ِ‬ ‫ي‬ ‫ال‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫و‬ ‫يم‬
‫ٍ‬ ‫ل‬‫ِ‬ ‫أ‬ ‫اب‬
‫ٍ‬ ‫ذ‬ ‫ع‬ ‫ِ‬
‫َ‬ ‫ُ‬
‫ی)‪« .‬احقاف‪»32-29 /‬‬ ‫ولئ َك نف َضل ٍل ُمب ن‬ ‫ِ‬ ‫أ‬ ‫من ُدونه أ ْول َي ُ‬
‫اء‬
‫ِ ٍ‬ ‫ِی‬ ‫ِِ ِ‬ ‫ِ‬
‫ّ‬
‫پیغمی! خاطرنشان ساز) زم نای را ک ه گرویه از جنیان را‬ ‫ی‬ ‫(ای‬
‫حاض‬ ‫ن‬ ‫به سوی تو روانه کردیم تا قرآن را بش وند‪ .‬هنگایم که‬
‫آمدند‪ ،‬به یکدیگر گفتند‪ :‬خاموش باشید و گوش فرا دهید ‪...‬‬
‫ّ‬
‫هنگایم که (تالوت قرآن) ب ه پ ایان آم د‪ ،‬به ع نوان م بلغان و دع وت‬
‫آسمای) به سوی قوم خود‬ ‫ن‬ ‫ن‬
‫آئی‬ ‫کنندگان (همجنسان خود‪ ،‬به‬
‫کتای گوش فرا دادیم که‬ ‫برگشتند‪ .‬اینان گفتند‪ :‬ای قوم ما! ما به ی‬
‫بعد از مویس فرستاده شده است و ک تابهای پیش از خود را‬
‫پیشی است)‪ ،‬و به‬ ‫ن‬ ‫ن‬
‫آسمای‬ ‫تصدیق یمکند (و هماهنگ ب ا کتابهای‬
‫ّ‬
‫سوی حق رهنمود یمکند و ب ه راه راست راه م ینماید‪ .‬ای قوم‬
‫م ا! س خنان فرا خوانندۀ الیه را بپذیرید‪ ،‬و به او ایمان بیاورید‪ ،‬تا‬
‫خدا گناهانتان را بیامرزد و شما را در پناه خویش (محفوظ و‬
‫مصون از عذاب سخت آخرت) دارد‪ .‬هر کس هم سخنان فرا‬
‫دستیای به خود در‬ ‫ی‬ ‫خوانندۀ الیه را نپذیرد‪ ،‬نیمتواند خدای را از‬
‫‪196‬‬
‫رن‬
‫خویشی را از چنگال عذاب اله ی پ ناه ده د‪،‬‬ ‫ن‬
‫زمی ناتوان کند (و‬
‫و از دست انتقام او بگریزد)‪ ،‬و برای او جز خدا هيچ ویل و یاوری‬
‫ن‬
‫کسای در گمرایه آشکاری هستند‪.‬‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫نیست‪...‬‬
‫های هم مطالب را یاد یم گیند و به مردم‬
‫‪-‬طبق این توضیحات‪ ،‬اجنه ی‬
‫نی «رسول‪/‬فرستاده» خواهد بود‪.‬‬ ‫خود آموزش یم دهند‪ ،‬نام آنها ن‬

‫بی آیات فوق وجود ندارد و شخص شبهه‬ ‫تناقض در ن‬‫ن‬ ‫‪ .5‬لذا هیچ‬
‫افکن در اشتباه است‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫ادعای مطرح نمایند که خداوند‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫توانستند‬ ‫یم‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای‬
‫ی‬
‫پیامی بوده اند‪ ،‬و در آیه ای‬
‫ی‬ ‫در ییک از آیات یم فرمود «فقط انسانها»‬
‫پیامی نای داشته اند و برای آنها ویح یم آمده‬
‫ی‬ ‫دیگر یم فرمود جن ها هم‬
‫چیی در قرآن کریم وجود دارد؟ خی‪...‬‬ ‫چنی ن‬‫ن‬ ‫است‪ ...‬ویل آیا‬

‫‪ .66‬چند شرق و چند غرب؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫یک ررسق ویک غرب (سوره‪۲۶‬آیه‪ ،)۲۸‬دو ررسق و دو غرب‬
‫(سوره‪۵۵‬آیه‪ )۱۷‬چندین ررسق وچندین غرب (سوره‪۷۰‬آیه‪.)۴۰‬‬

‫پاسخ‪:‬‬
‫‪197‬‬
‫الف)‬
‫ُ ُ َ ُ َ‬ ‫َ‬ ‫ْ ْ‬ ‫َ َ َ ُّ ْ َ رْ‬
‫رس ِق َوال َمغ ِر ِب َو َما َب ْين ُه َما ۖ ِإن كنت ْم ت ْع ِقلون ﴿شعراء‪﴾28/‬‬
‫قال رب الم ِ‬
‫مرسق و مغرب است‪ ،‬و آنچه میان آن‬ ‫[مویس] گفت‪[« :‬او] پروردگار ر‬
‫دو است‪ .‬اگر بیندیشید‪».‬‬

‫ب)‬
‫ی ﴿الرحمن‪﴾17/‬‬ ‫ی َو َر ُّب ْال َم ْغر َب ْ ن‬‫َر ُّب ْال َم رْرس َق ْ ن‬
‫ِ ِ‬ ‫ِ ِ‬
‫مرسق و پروردگار دو مغرب‪.‬‬ ‫پروردگار دو ر‬

‫ج)‬
‫َّ َ ُ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ََ ُْ ُ َ ر ْ‬
‫فل أق ِسم ِبرب المش ِار ِق والمغ ِار ِب ِإنا لق ِادرون ﴿معارج‪﴾40/‬‬
‫مرسقها و مغربها سوگند یمخورم که ما تواناییم‬ ‫به پروردگار ر‬

‫د)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬این آیات هر کدام به یک موضوع خاص اشاره یم کنند‪ ...‬و با‬
‫یکدیگر قابل جمع هستند‪...‬‬
‫ویل قبل از اینکه وارد یک توضیح مختض شویم‪ ،‬آیا هیچ اسالم‬
‫ن‬
‫ستیی در عالم یم تواد ثابت کند‪ ،‬منظور هر سه آیه ییک است؟ ر‬
‫حن‬
‫‪198‬‬
‫اگر هیچ تفسی و هیچ توضیچ ذکر نکنیم‪ ،‬آیا یم توانند بگویند‬
‫ن‬
‫مفرد‪/‬مثن ًو ِ‬
‫جمع بیان شده به یک امر تکراری اشاره دارد؟ و تناقض‬
‫است؟ یقینا نیم توانند چون قرآن خودش این موارد را از یکدیگر تفکیک‬
‫کرده است‪...‬‬
‫آیا یم توانند ثابت کنند‪ ،‬تفاسی ذکر شده ربیط به این آیات ندارد؟‬
‫ً‬
‫یقینا نیم توانند‪ ...‬تفسی توضیچ است که برای یک مطلب ذکر یم‬
‫شود‪ ...‬به همان اندازه که آنها یم گویند درست نیست‪ ،‬ما یم گوییم‬
‫ر‬
‫منطف یم دانیم و‬ ‫درست است‪ ...‬لذا ما این قرینه ها را برای آیات فوق‬
‫اگر آنها قبول ندارند بدترین حالت این است توضیح ما درست نیست‪،‬‬
‫ن‬
‫تناقض‬ ‫اما متفاوت بودن مفهوم آیات کماکان بر رس جای خود قرار دارد و‬
‫وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .2‬اما ررسح آیات‪:‬‬
‫مفرسان وپژوهشگران یم فرمایند‪:‬‬
‫مرسق و مغرب مکان طلوع و غروب خورشید است‪ ...‬در‬‫‪ -‬منظور از ر‬
‫یک حالت کیل‬
‫‪ -‬منظور از مشارق و مغارب‪ ،‬تفاوت در زمان طلوع و غروب خورشید‬
‫است‪ ،‬که هر روز با روز دیگر تفاوت دارد‪...‬این تفاوت ن‬
‫زمای به دلیل‬ ‫ِ‬
‫زمی ‪ 23‬درجه مایل است) که با وجود آن‬ ‫زمی» است ( ن‬‫«انحراف محور ن‬
‫به دور خورشید یم چرخد‪ ...‬خالصه طلوع ها و غروب ها در تمام طول‬
‫ر‬
‫متفاوی ایجاد یم نمایند(ببینید‬ ‫مرسق ها و مغرب های‬ ‫سال متفاوتند و ر‬
‫هر روز وقت نماز مغرب تغیی پیدا یم کند)‬
‫مغربی دو مداری است که تفاوت های نام برده‬‫ن‬ ‫مرس ن‬
‫قی و‬ ‫‪-‬منظور از ر‬
‫در قسمت مشارق و مغارب‪ ،‬در فاصله ی آن دو مدار قرار یم گیند‪......‬‬
‫‪199‬‬
‫اول این دو فصل‪،‬‬ ‫ییک اول تابستان است و دیگری اول زمستان‪ ...‬در ِ‬
‫ر‬
‫بیشیین میل خورشید به سمت شمال و جنوب ایجاد یم شود‪...‬‬
‫ر‬
‫بیشی شما‬ ‫ر‬
‫بیشیی دارد ویل جهت فهم هر چه‬ ‫‪-‬این مسائل جزئیات‬
‫مخاطبان گرایم آن را به صورت بسیار ساده بیان نمودم‪ ...‬افرادی که‬
‫اینینت بنویسند «تفسی مشارق و مغارب» و در‬‫کنجکاوند یم توانند در ر‬
‫این زمینه به مطالعه ر ن‬
‫بیدازند‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات وجود ندارد‪ ،‬چون از سه زاویه ی‬ ‫ن‬
‫تناقض در ن‬ ‫هیچ‬
‫مختلف به موضع نگاه نموده اند‪.‬‬
‫***‬

‫‪ .67‬آیا خدا به کار زشت امر میکند؟!‬


‫شبهه‪:‬‬
‫آیا خدا به کار زشت امر یمکند؟! در سوره ی اعراف آیه ی ‪ 28‬خی‪/‬‬
‫در سوره ی ارساء‪ ،‬آیه ی ‪ 16‬بله‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬

‫‪200‬‬
‫َ َ َ ُ َ َ ً َ ُ َ َ ْ َ َ ْ َ َ َ َ َ ُ َ َ َ َ ُ ْ َّ َ َ‬
‫هللا ال‬ ‫احشة قالوا وجدنا عليها آباءنا وهللا أمرنا ِبها قل ِإن‬
‫وإذا فعلوا ف ِ‬
‫َ َ َْ ُ َ‬ ‫َ‬ ‫َُُْ ِ َْ ْ َ َُ ُ َ‬
‫هللا ما ال تعلمون(االعراف‪/‬آیه ‪)28‬‬ ‫يأمر ِبالفحش ِاء أتقولون عیل ِ‬
‫زشن كنند میگويند پدران خود را بر آن يافتيم و خدا ما را‬ ‫چون كار ر‬
‫بدان فرمان داده است بگو قطعا خدا به كار زشت فرمان نمیدهد آيا‬
‫ن‬
‫چیى را كه نمیدانيد به خدا نسبت یمدهيد‬

‫ب)‬
‫َْ‬ ‫َ َّ‬ ‫ََ ُ‬ ‫َ ْ‬ ‫َ َْ ْ ُ َ َ ً‬
‫وإذا أ َردنا أن ن ْه ِلك ق ْر َية أ َم ْرنا ُم ر َیِف َيها فف َسقوا ِف َيها ف َحق َعل ْي َها الق ْو ُل‬‫ََ ِ‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫فد َّم ْرناها تد ِم ًیا(ارساء‪/‬آیه ‪)16‬‬
‫و هرگاه بخواهیم [مردم] منطقهاى را [به كیفرگناهشان] هالک كنیم‪،‬‬
‫ی‬ ‫ن‬ ‫ّ‬
‫فرمان [بندگ و دورى از گناه] یمدهیم‪،‬‬
‫ِ‬ ‫انانشان‬
‫ر‬ ‫گذ‬ ‫خوش‬ ‫و‬ ‫هی‬ ‫مرف‬ ‫به‬
‫پیچ و عصیان یمكنند‪ ،‬مستحق عذاب و قهر الیه‬ ‫چون در آن‪ ،‬رس ر‬
‫ر‬
‫سخن در هم یمكوبیم‪.‬‬ ‫یمشوند‪ ،‬سپس آنجا را به‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫َ‬ ‫َ ْ َ ُ رْ َ َ َ َ َ ُ‬ ‫ن‬
‫ستیان در منابع خود عبارت «أمرنا میِفيها ففسقوا ِفيها» را‬ ‫‪ .1‬اسالم‬
‫این گونه ترجمه کرده اند‪ :‬به «ثروتمندانش امر ییمكنيم تا در آن به‬
‫انحراف [و فساد] ربیدازند» در حایل که این ترجمه اشتباه است‪.‬‬
‫زیبای در این زمینه ارائه داده است‪:‬‬
‫تفسی انوار القرآن توضیح ی‬

‫‪201‬‬
‫ی‬
‫چگونیک وقوع عذاب بعد از فرستادن‬
‫ی‬ ‫"سپس خداي متعال از‬
‫خی ییمدهد‪« :‬و چون بخواهيم كه قريهاي‬ ‫ن‬
‫چنی ی‬ ‫پيامیان(علیهم السالم)‬
‫ی‬
‫يعن‪ :‬شهري را «هالك كنيم‪ ،‬رسكشان آن را فرمان ییمدهيم» به‬ ‫ن‬
‫را» ی‬
‫طاعت و خی‪ ،‬اما آنان عصيان كرده و مرتكب ررس و جنايت ییمگردند‪".‬‬
‫یعن فرمان خداوند به امر و نییک است‪ ،‬ویل این افراد فسق و فجور‬‫‪ -‬ن‬
‫یم کنند و خود را مستحق عذاب یم نمایند‪.‬‬
‫ستیان صحیح است و خداوند‬ ‫ن‬ ‫‪ .2‬فرض یم کنیم‪ ،‬ترجمه ی اسالم‬
‫متعال یم فرماید‪ :‬به «ثروتمندانش امر ییمكنيم تا در آن به انحراف [و‬
‫ن‬
‫تناقض ایجاد نیم‬ ‫فساد] ربیدازند»‪ ،‬باور کنید عزیزان با این ترجمه هم‬
‫شود‪:‬‬
‫‪ -‬خداوند متعال‪ ،‬قبال همه ی ارشاد های نیکو را به وسیله ی‬
‫فرستادگانش ارائه داده است‪ ...‬ر‬
‫حن امر کرده که باید تبعیت کنید‪ ...‬ویل‬
‫این افراد به صورت آگاهانه باز هم مسی کفر و فساد را در پیش یم‬
‫گیند‪ ...‬لذا خداوند برای نابودی آنها‪ ،‬اجازه یم دهد فساد انجام دهند‪،‬‬
‫فسادی که در نهایت باعث نابودی خودشان یم شود‪ ...‬مانند کیس که‬
‫گودایل را حفر نماید و در نهایت خودش در آنجا خفه شود‪.‬‬
‫‪ -‬در واقع این امر خداوند از باب «زمینه درست کردن برای تنبیه»‬
‫است‪ ،‬نه اینکه در « ررسایط عادی» به آنها بفرماید بروید فساد بکنید‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬

‫‪202‬‬
‫ادعای داشته باشند که اوال‪،‬‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫ستیان ن‬
‫زمای یم توانستند‬ ‫ن‬ ‫اسالم‬
‫ی‬
‫ً‬
‫ترجمه ی آیه با ادعای آنها ییک بود و ثانیا در صورت درست بودن ترجمه‬
‫ی آنها‪ ،‬خداوند در ررسایط عادی این را یم فرمود نه جهت عذاب دادن‪.‬‬
‫***‬

‫‪ .68‬آیا در قیامت بدکاران کورند یا بینا؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫آیا در قیامت بدکاران کور هستند؟ (ارسا‪( -)72 /‬القصص‪ )۶۶/‬بله‪،‬‬
‫(ق‪( -)22/‬السجده‪ )۱۲/‬خی‪.‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ْ َ َ ُ َ ن ْ َ ْ َ َ َ ُّ َ ً‬ ‫َ‬
‫‪/‬‬ ‫ان ِ ن یف َه ٰـ ِذ ِه أع ٰ‬
‫یم فهو ِ یف اْل ِخرِة أع ٰ‬
‫یم وأضل س ِبيل ﴿ارساء ‪﴾72‬‬ ‫َو َمن ك‬
‫اما کیس که در این جهان (از دیدن چهره حق) نابینا بوده است‪ ،‬در‬
‫اهی است!‬‫نی نابینا و گمر ر‬
‫آخرت ن‬

‫ب)‬
‫َّ َ ْ ُ َ ن َ ْ ر ْ َ ٰ َ َ َ ْ َ َ َ َ َ َ َ َ َ ُ َ ْ َ ْ َ َ ٌ‬
‫لقد كنت ِ یف غفل ٍة من هـذا فكشفنا عنك ِغطاءك فبضك اليوم ح ِديد‬
‫﴿ق‪﴾22/‬‬

‫‪203‬‬
‫(سپس به انسان ییباور خطاب یمشود‪ ):‬تو از این (دادگاه بزرگ و‬
‫بین و خوایه دید) غافل بودی‪ ،‬و ما پرده از جلو چشمان‬‫چیهای که یم ن‬ ‫ن‬
‫بی شدهاند‪.‬‬‫تی ن‬ ‫ً‬
‫کامال ن‬ ‫تو به کنار زدهایم و امروز چشمانت‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫رن‬
‫نداشی‬ ‫‪ .1‬آیه ی قسمت «الف»‪ ،‬از نابینا بودن ی‬
‫قلن سخن یم گوید‪،‬‬
‫نداشی بصیت و موضوع آن دیدن با دو چشم ظاهری نیست‪ ،‬و‬ ‫رن‬ ‫درک‪/‬‬
‫ی‬
‫منظورش این است کیس که در دنیا سعادت و رستگاری(زندگ مومنانه)‬
‫را ندیده و برایش مهم نبوده‪ ،‬روز قیامت ن‬
‫نی آن را نخواهد دید و اهل‬
‫شقاوت خواهد بود‬
‫غرین‬‫حرس یم شوند امر ی‬‫‪ .2‬اما اینکه کافران در روز قیامت کور ر‬
‫نیست‪ ،‬و در آیات دیگر بیان شده است مالحظه بفرمایید‪:‬‬
‫ْ‬ ‫نكا َو َن ْح رُ ُ‬ ‫َ َّ ُ َ َ ً َ ً‬ ‫ْ‬
‫رس ُه َي ْو َم ال ِق َي َام ِة أ ْع َیمٰ‬ ‫ض َعن ِذك ِري ف ِإن له م ِعيشة ض‬
‫َو َم ْن أ ْع َر َ‬
‫‪/‬‬ ‫ً‬ ‫َ‬ ‫َ َ َ ر َ َ رَ ْ َ ن ْ َ ٰ َ َ ْ ُ ُ‬
‫﴿‪ ﴾124‬قال رب ِلم حرست ِ ین أعیم وقد كنت ب ِصیا ﴿طه ‪﴾125-124‬‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫و هر کس از یاد من روی گردان شود‪ ،‬زندگ (سخت و) تنیک خواهد‬
‫داشت؛ و روز قیامت‪ ،‬او را نابینا محشور یمکنیم!» (‪ )124‬یمگوید‪:‬‬
‫«پروردگارا! چرا نابینا محشورم کردی؟! من که بینا بودم!» (‪)۱۲۵‬‬

‫وقن کور ر‬
‫حرس یم شوند‪ ،‬چطور آیه ی‬ ‫‪ .3‬حال ممکن است بگویید ر‬
‫قسمت «ب» نوشته چشمان ن‬
‫تی ن‬
‫بین خواهند داشت؟‬

‫‪204‬‬
‫ن‬
‫مختلف دارد و‬ ‫‪ -‬یم گوییم‪ ،‬باید دقت داشت که روز قیامت مراحل‬
‫ر‬
‫محرس یم روند‪...‬‬ ‫هنگام زنده شدن‪ ،‬کافران کور ر‬
‫حرس یم شوند و به سمت‬
‫ر‬
‫سخن های الیه دوباره‬ ‫اما در مقطیع خاص جهت دیدن عذاب ها و‬
‫بینای ظاهری به آنها برمیگردد‪.‬‬
‫ی‬
‫بینای به آنها داده یم شود؟ آیات متعددی این‬ ‫‪-‬از کجا معلوم دوباره ی‬
‫امر را بیان فرموده اند‪ ،‬مثال خداوند در سوره ی مبارکه ی ابراهیم یم‬
‫فرماید‪:‬‬
‫ون ۚ إ َّن َما ُي َؤ رخ ُر ُه ْم ل َي ْوم َت ْش َخصُ‬‫َ َ َ ْ َ َ نَّ َّ َ َ ً َ َّ َ ْ َ ُ َّ ُ َ‬
‫ٍ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫وَل تحس یی الل ه غ ِافل عما يعمل الظ ِالم‬
‫َ‬
‫ی ُم ْقنیع ُر ُءوسه ْم َل َي ْرَت ُّد إل ْيه ْم َط ْر ُف ُهم ْۖ‬ ‫َْ‬
‫اِل ْب َص ُار ﴿‪ُ 42‬‬
‫﴾م ْهطع نَ‬
‫ِ ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِِ ی‬ ‫ِ ِ‬ ‫يه‬
‫ِف ِ‬
‫َ‬ ‫ْ َُ‬
‫َوأف ِئدت ُه ْم ه َو ٌاء ﴿ابراهیم‪﴾43-42/‬‬

‫می که خدا‪ ،‬از آنچه ظالمان انجام یمدهند‪ ،‬غافل است! (نه‪،‬‬ ‫گمان ی‬
‫بلکه کیفر) آنها را برای روزی تأخی انداخته است که چشمها در آن (به‬
‫خاطر ترس و وحشت) از حرکت بازیمایستد‪)۴۲( ...‬گردنها را کشیده‪،‬‬
‫حن پلک چشمهایشان از حرکت بازیمماند؛‬ ‫رسها را به آسمان بلندکرده‪ ،‬رّ‬
‫(زیرا به هر طرف نگاه کنند‪ ،‬آثار عذاب آشکار است!) و (در این حال)‬
‫دلهایشان (فرویمریزد؛ و از اندیشه و امید‪ )،‬خایل یمگردد! (‪)۴۳‬‬
‫‪ .4‬سوال دیگری که یک نفس پرسشگر برایش پیش یم آید این است‬
‫که‪ ،‬این کار به چه منظوری انجام یم شود؟ چرا کافران در آن روز مهم‪،‬‬
‫در مقطیع کور هستند و دوباره بینا یم شوند؟‬
‫ن‬
‫مطففی‬ ‫‪-‬وهللا اعلم‪ ،‬یم توان پاسخ این سوال را در آیه ی ‪ 15‬سوره ی‬
‫یافت‪ ،‬هللا متعال یم فرماید‪:‬‬
‫ن‬ ‫َّ َّ ُ ْ َ َّ ر ْ َ ْ َ َّ َ ْ ُ ُ َ‬
‫‪/‬‬
‫كل ِإنهم عن رب ِهم يوم ِئ ٍذ لمحجوبون ﴿مطففی ‪﴾15‬‬

‫‪205‬‬
‫چنی است‪ ،‬در حقیقت آنان در آن روز) روز قیامت (از دیدار‬ ‫ن‬ ‫(نه‬
‫پروردگارشان سخت محجوبند) او را نیم بینند‪.‬‬
‫‪-‬صفوت التفاسی در ررسح این آیه نوشته است‪:‬‬
‫"آن تکذیبکنندگان باید از کجروى و گمرایه خود دست بردارند؛‬
‫چون آنها در روز قیامت از دیدن ذات خداى متعال محروم شده و او را‬
‫ّ‬ ‫نیمبینند‪ .‬امام شافیع ن‬
‫رض اَّلل عنه گفته است‪ :‬این آیه دلیل بر آن است‬
‫وقن بر‬‫که مؤمنان خداى عز و جل را یمبینند‪ ،‬و مالک گفته است‪ :‬ر‬
‫دشمنان محجوب گشت بر دوستانش تجیل یمکند تا او را ببینند"‬
‫‪ .5‬پس چون دیدن خداوند رسارس لذت و رحمت است‪ ،‬کافران کور‬
‫یم شوند و از این نعمت محروم یم گردند‪ ،‬سپس در مقطیع دیگر برای‬
‫ر‬
‫سخن ها و عذاب ها بینا یم شوند‪ ...‬شهید سید قطب در تفسی‬ ‫روئیت‬
‫نف ضالل در توضیح این آیه نوشته است‪:‬‬
‫"‪ . . .‬پس فرجام طبییع و جزای موافق با کردارشان و متناسب با‬
‫نگریسی به ذات بزرگوار یزدان محروم و ییبهره‬ ‫رن‬ ‫رفتارشان این است از‬
‫شوند‪ ،‬و میان ایشان و میان این سعادت بزرگ حائل و مانع ایجاد گردد‪،‬‬
‫ی‬
‫سعادت بزرگ که اجازۀ بهرهمندی از آن جز به کیس داده نیمشود که‬
‫ن‬ ‫ن‬ ‫ّ‬
‫روح او شفاف و رقیق و لطیف و پاکیه گردد‪ ،‬و رساوار این شود که پردهها‬
‫ن‬
‫کسای در‬ ‫از میان او و از میان پروردگارش به کنار رود‪ .‬در بارۀ همچون‬
‫سورۀ قیامت فرموده است‪:‬‬
‫ٌ‬ ‫ن َ ٌ‬ ‫( ُو ُج ُ‬
‫ناظره ) ‪.‬‬ ‫ناضهء‪ ،‬ایل َرّبها‬ ‫یومئذ‬
‫ٍ‬ ‫وه‬
‫در آن روز چهرههای شاداب و شادانند‪ ،‬به پروردگار خود یمنگرند‪.‬‬

‫‪206‬‬
‫رن‬
‫گشی از دیدار‬ ‫این در پس پرده افتادن از پ روردگارشان‪ ،‬و محروم‬
‫عذای است باالتر از همۀ عذابها‪ .‬محروم شدن و ییبهره‬ ‫ی‬ ‫آفریدگارشان‪،‬‬
‫ماندن است فراتر از همۀ محروم شدنها و ییبهره ماندنها‪".‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫دارد که این جزئیات وجود نداشت و خداوند در آیه ای یم فرمود کافران‬
‫روز قیامت نابینا خواهند بود و در آیه ای دیگر یم فرمود بینا‪ ...‬اما‬
‫ر‬
‫موقن‬ ‫مالحظه یم نمایید آیات دیگری هم وجود دارد و دلیل کور شدن‬
‫ی‬
‫و بینا شدن همیشیک را توضیح یم دهند‪.‬‬
‫***‬

‫‪ .69‬آیا کافران در روز قیامت گفت و گو می کنند؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫خی (قصص‪ )66-65/‬و (مومنون‪ ،)101/‬آری (صافات‪)27/‬‬
‫و(سبا‪)33-31/‬‬
‫ممکن است مسلمانان بگویند منظورش مراحل مختلف قیامت‬
‫است‪ ،‬چون در آیات از کلمه یومئذ استفاده شده و به معنای آنروز‬
‫است‪...‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫‪207‬‬
‫الف)‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ول َم َاذا أ َج ْب ُت ُم ْال ُم ْر َسل نَ‬
‫َو َي ْو َم ُي َناديه ْم َف َي ُق ُ‬
‫ی ﴿‪ ﴾65‬ف َع ِم َيت َعل ْي ِه ُم‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬
‫ْ َ َ ُ َ ْ َ َُ ْ َ ََ َ َُ َ‬
‫اِلنباء يوم ِئ ٍذ فهم َل يتساءلون ﴿قصص‪﴾66-65/‬‬
‫پیامیان [و‬
‫ی‬ ‫و روزى که [خداوند] آنها را ندا یمدهد‪ ،‬پس یمگوید‪« :‬به‬
‫پاسچ دادید؟» (‪ )۶۵‬پس در آن روز‪ ،‬همهى اخبار‬ ‫ن‬ ‫فرستادگان من] چه‬
‫ن‬ ‫َ‬
‫[چیى] نیمپرسند‪.‬‬ ‫بر آنان پوشیده یمماند‪ ،‬از این رو آنان از یکدیگر‬
‫(‪)۶۶‬‬

‫ب)‬
‫َ ُ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫الصور َف َل أ َ‬
‫َفإ َذا ُنف َخ نف ُّ‬
‫اب َب ْين ُه ْم َي ْو َم ِئ ٍذ َوَل َيت َس َاءلون‬
‫نس َ‬
‫ِ‬ ‫ِی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫﴿مومنون‪﴾101/‬‬
‫پس آنگاه که در صور دمیده شود‪ ،‬در آن روز‪ ،‬نه میانشان‬
‫خویشاوندى است‪ ،‬و نه [از حال یکدیگر] یمپرسند‪.‬‬

‫ج)‬
‫ََ َ َُ َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ٰ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫َ َْ َ َْ ُ‬
‫‪/‬‬
‫ض يتساءلون ﴿صافات ‪﴾27‬‬‫وأقبل بعضهم عیل بع ٍ‬
‫و به یکدیگر روی کرده‪ ،‬از [حال] هم یمپرسند‪.‬‬

‫د)‬

‫‪208‬‬
‫ن‬
‫طوالی است و ذکر نیم کنیم‪ ،‬هرچند نیازی نیست‪ ،‬با مطالعه‬ ‫آیات‬
‫ی شبهه و آیات باال باید همه ن‬
‫چی برایتان روشن شده باشد‪.‬‬

‫د)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬آیا در آیات قسمت های «الف» و «ب»‪ ،‬خداوند متعال فرموده‪،‬‬
‫مجرمان در روز قیامت «نیم توانند» گفت و گو کنند؟ خی‪ ...‬پس چرا‬
‫ر‬
‫بیشی‬ ‫ادعای دارید؟ تمام‪ .‬شبهه پاسخ داده شد ویل جهت برریس‬ ‫ن‬
‫چنی‬
‫ی‬
‫و ادای حق مطلب ادامه یم دهیم‪.‬‬
‫‪ .2‬آیه ی قسمت الف‪ ،‬یم فرماید چون همه ن‬
‫چی بر آنها پوشیده مانده‬
‫به این خاطر ن‬
‫چیی نیم پرسند‪ ...‬نه اینکه «نیم توانند» ربیسند!‬
‫‪ .3‬در آیه ی قسمت ب‪ ،‬یم فرماید در آن ررسایط ن‬
‫چیی نیم پرسند‪...‬‬
‫ررسایط دمیدن صور‪...‬در آن ررسایط وحشتناک‪...‬‬
‫ن‬
‫ستیان‪ ،‬اگر محله ی شما به وسیله ی دو هواپیما‬ ‫یک سوال از اسالم‬
‫بمباران شود‪ ،‬در آن لحظه یم روید با دوستان تان گپ بزنید‪ ،‬یا اصال‬
‫ن‬
‫حرف بزنید؟ یا فرار یم کنید‪ ...‬حال بمباران توسط دو مخلوق کجا و نفخ‬
‫قیامت الیه کجا‪...‬‬
‫ِ‬ ‫صور‬
‫‪ .4‬در انتهای شبهه‪ ،‬شبهه افکن خواسته دست پیش بگید که از پس‬
‫ً‬
‫نیفتد‪ ...‬اوال‪ ،‬بنده با استدالل دیگری به شما پاسخ دادم‪ ،‬ثانیا آن‬
‫ن‬
‫گوناگوی‬ ‫استدالل هم هیچ اشکایل ندارد‪ ...‬چون قیامت دارای مراحل‬
‫است‪...‬‬
‫بی آیات ررسیفه وجود ندارد‪...‬‬ ‫ن‬
‫تناقض در ن‬ ‫‪ .4‬لذا هیچ‬
‫‪209‬‬
‫کالم آخر‪:‬‬
‫ادعای داشته باشند که خداوند‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫توانستند‬ ‫یم‬ ‫ستیان ن‬
‫زمای‬ ‫اسالم ن‬
‫ی‬
‫یم فرمود‪ ،‬مجرمان در کل مراحل روز قیامت «نیم توانند» حرف بزنند‬
‫و حرف یم زدند‪...‬ویل آیا این گونه است؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .70‬آیا گناهکاران در قیامت معذرت خواهی می کنند؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫معذرت خوایه نیم کنند (مرسالت‪ ،)36/‬معذرت خوایه یم کنند‬
‫(انعام‪ ،)24-22/‬معذرت خوایه یم کنند ویل پذیرفته نیم شود‬
‫(روم‪)57/‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف(‬
‫ََ ُْ َ ُ ُ ْ َََْ ُ َ‬
‫‪/‬‬
‫وَل يؤذن لهم فيعت ِذرون ﴿مرسالت ‪﴾36‬‬
‫و رخصت نیميابند تا پوزش خواهند‪.‬‬
‫‪210‬‬
‫ب(‬
‫َ َ ْ َ َ ْ رُ ُ ُ ْ َ ً ُ َّ َ ُ ُ َّ َ رْ َ ُ ْ َ رُ َ ُ ُ ُ َّ َ ُ ُ‬
‫ين كنت ْم‬ ‫ويوم نحرسهم ج ِميعا ثم نقول ِلل ِذين أرسكوا أين رسكاؤكم ال ِذ‬
‫الل ه َ ررب َنا َما ُك َّنا ُم رْرسك نَ‬
‫َ ُ َ َّ‬ ‫ْ َ ُ ُ ْ َّ‬ ‫ُ َّ ْ َ ُ‬ ‫َْ ُ ُ َ‬
‫ی‬ ‫ِِ‬ ‫ِ‬ ‫و‬ ‫وا‬‫ال‬ ‫ق‬ ‫ن‬ ‫أ‬ ‫َل‬ ‫إ‬‫ِ‬ ‫م‬‫ه‬‫ت‬ ‫ن‬ ‫ت‬ ‫ف‬‫ِ‬ ‫ن‬ ‫ك‬ ‫ت‬ ‫م‬‫ل‬ ‫م‬ ‫ث‬ ‫﴾‬‫‪22‬‬ ‫﴿‬ ‫ون‬‫تزعم‬
‫َْ َ‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ُ ْ ْ َ َ ُ َ ٰ ُ‬
‫یل أنف ِس ِه ْم ۚ َوض َّل َعن ُهم َّما كانوا َيف ر ُیون‬ ‫﴿‪ ﴾23‬انظر كيف كذبوا ع‬
‫﴿انعام‪﴾24-22/‬‬
‫كسای‬‫ن‬ ‫و [ياد كن] روزى را كه همه آنان را محشور یمكنيم‪ ،‬آنگاه به‬
‫كه ررسك آوردهاند یمگوييم‪« :‬كجايند ررسيكان شما كه [آنها را ررسيك خدا]‬
‫یمپنداشتيد؟» (‪ )۲۲‬آنگاه عذرشان جز اين نيست كه یمگويند‪« :‬به‬
‫مرسك نبوديم‪ )۲۳( ».‬ن‬
‫ببی‪ ،‬چگونه به‬ ‫خدا‪ ،‬پروردگارمان سوگند كه ما ر‬
‫خود دروغ یمگويند و آنچه بریمبافتند از ايشان ياوه شد‪)24( .‬‬

‫ت(‬
‫ُ َ ْ َُُ ْ ََ ُ ْ ُ ْ َ ْ َُ َ‬ ‫َ‬ ‫َ َ ْ َ َّ َ َ ُ َّ‬
‫‪/‬‬
‫فيوم ِئ ٍذ َل ينفع ال ِذين ظلموا مع ِذرتهم وَل هم يستعتبون ﴿روم ‪﴾57‬‬
‫چنی روزى‪[ ،‬ديگر] پوزش آنان كه ستم كردهاند سود نیمبخشد‪،‬‬ ‫ن‬ ‫و در‬
‫و بازگشت به سوى حق از آنان خواسته نیمشود‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫طبق تفاسی و تامل در آیات «دو پاسخ» یم توان برای شبهه ی مورد‬
‫نظر در نظر گرفت‪:‬‬

‫‪211‬‬
‫پاسخ اول‪:‬‬
‫آیه ی اول فرموده «اجازه داده نیم شوند» معذرت خوایه کنند‪ ،‬و‬
‫این با «معذرت خوایه نیم کنند» تفاوت دارد‪:‬‬
‫خطای انجام داده است‪ ،‬اگر به او اجازه دهیم عذر خوایه‬
‫ی‬ ‫‪-‬شخض‬
‫کند‪ ...‬احتمال بخشش هم وجود دارد‪ ...‬ویل اگر بگوییم به هیچ عنوان‬
‫یعن هرگز تو را نیم بخشیم‪.‬‬ ‫اجازه ی عذر خوایه نداری‪ ...‬ن‬

‫‪ -‬در آیه ی قسمت «الف» خداوند متعال فرموده‪« ،‬اجازه ی» عذر‬


‫یعن هیچ احتمایل برای بخشش وجود ندارد‪،‬‬ ‫خوایه نخواهند داشت‪ ..‬ن‬
‫دادگاه هللا متعال است و باید تاوان پس دهند‪ .‬ویل ببیند شبهه افکن چه‬
‫ادعای مطرح کرده! ("معذرت خوایه نیم کنند"!!!) کجای آیه این را‬ ‫ی‬
‫گفته! این شبهه بر اساس فهم نادرست از این آیه ایجاد شده است‪.‬‬
‫‪ -‬نکته ی دیگر این است که خداوند یم داند هیچ عذری ندارند‪ ،‬ر‬
‫وقن‬
‫ن‬
‫آوردی!‪ ...‬پاسخ‬ ‫چی برای هللا متعال واضح است دیگر چه عذر‬ ‫همه ن‬
‫شبهه به پایان رسید‪ ،‬شبهه افکن این آیه را به عنوان ییک از قسمت های‬
‫معرف کرده است‪ ،‬و گفتیم این آیه بحث ن‬
‫چی دیگریست‪ ...‬اما‬ ‫ن‬ ‫تناقض‬
‫ر‬
‫بیشی ادامه یم دهیم‪.‬‬ ‫جهت برریس‬
‫ن‬
‫درویع پرده برداری یم شود که آن را به‬ ‫‪-‬در آیه ی قسمت «ب»‪ ،‬از‬
‫عنوان عذر مطرح یم کنند(به زعم خودشان)‪ ،‬این کجایش «اجازه دادن‬
‫به معذرت خوایه» است که شبهه افکن آن را به عنوان متضاد آیه ی‬
‫قسمت «الف» مطرح کرده است!‬

‫‪212‬‬
‫‪ -‬آیه ی قسمت «ت»‪ ،‬تایید کننده ی مطالب گذشته است‪...‬‬
‫طلن نیم‬ ‫خداوند متعال اجازه ی طلب بخشش‪/‬عذرخوایه‪/‬پوزش ی‬
‫دهد‪ ،‬چون اگر اجازه دهد احتمال بخشیده شدن هم ایجاد یم گردد‪...‬‬
‫ُ‬ ‫َّ َ َ‬
‫نف ُع َّالذ َ‬
‫ين ظل ُموا َم ْع ِذ َرت ُه ْم»‬ ‫ِ‬ ‫لذا چون چ ن‬
‫نی احتمایل وجود ندارد ‪َ « :‬ل ي‬
‫[ديگر] پوزش آنان كه ستم كردهاند سود نیمبخشد‪.‬‬
‫وقن خداوند آن را‬ ‫‪-‬بگذار تا دلشان میخواهد معذرت خوایه کنند‪ ،‬ر‬
‫روا نیم داند و اجازه نیم دهد‪ ...‬بگویند یا نگویند چه سود؟‬

‫پاسخ دوم‪:‬‬
‫ن‬
‫طوالی است‪،‬‬ ‫روز بسیار‬ ‫یک‬ ‫و‬ ‫است‬ ‫ن‬
‫گوناگوی‬ ‫‪ -‬قیامت دارای مراحل‬
‫ِ‬
‫ن‬ ‫ً‬
‫ستیان تصور یم کنند یک دادگاه دو ساعته است‪ ...‬لذا در‬ ‫ظاهرا اسالم‬
‫بریح از مراحل اجازه ی سخن دارند و در ن‬
‫بریح ها هم خی‪...‬‬ ‫ن‬

‫‪-‬تفسی نور بیان نموده‪ ،‬تا قبل از «ثبوت جرم» از این حرف ها هم‬
‫یم زنند‪ ،‬اما بعد از «اثبات»‪ ،‬دیگر هیچ اجازه ای ندارند‪ ،‬چون همه ن‬
‫چی‬
‫تمام شده است‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی آیات وجود ندارد‪ ،‬هر کدام از پاسخ ها را بپذیریم‬ ‫ن‬
‫تناقض در ن‬ ‫هیچ‬
‫شبهه رفع یم شود‪...‬‬
‫طبق پاسخ اول‪ :‬خداوند نفرموده معذرت خوایه نیم کنند‪ ،‬بلکه‬
‫فرموده اجازه نیم دهم ن‬
‫(یعن نیم بخشم)‪ ،‬حال بدون اجازه ی خداوند‪...‬‬

‫‪213‬‬
‫یم گویند یا نیم گویند‪/‬طلب بخشش یم کنند یا نیم کنند‪ ،‬میل خودشان‬
‫است‪(...‬چون یی تاثی است)‪.‬‬
‫بریح از موقف های قیامت یم توانند حرف بزنند‬ ‫طبق پاسخ دوم‪ :‬در ن‬
‫و در ن‬
‫بریح ها خی‪ ...‬آیه ای که فرموده اجازه ندارند‪ ،‬مربوط به پایان کار‬
‫چی ثابت شده است‪.‬‬‫است که دیگر همه ن‬

‫***‬

‫‪ .71‬آیا در قیامت از گناهکاران سوال می شود؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫سوال نیم شود (الرحمن‪ ،)39/‬سوال یم شود (اعراف‪ )6/‬و‬
‫(انعام‪)22/‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف(‬
‫ٌ َ َ َ ٌّ‬ ‫َ َ ْ َ َّ ُ ْ ُ َ َ‬
‫‪/‬‬
‫فيوم ِئ ٍذ َل يسأل عن ذ ِنب ِه ِإنس وَل جان ﴿الرحمن ‪﴾39‬‬
‫جن از گناهش پرسيده نشود‪.‬‬‫در آن روز‪ ،‬هيچ انس و ن‬

‫ب(‬
‫َ‬ ‫ن‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫َ َ ْ َّ َّ َ ُ ْ َ ْ ْ َ َ ْ َّ ْ‬
‫‪/‬‬
‫فلنسألن ال ِذين أر ِسل ِإلي ِهم ولنسألن المرس ِلی ﴿اعراف ‪﴾6‬‬
‫‪214‬‬
‫ن‬ ‫ً‬
‫[پيامیان] به سوى آنان فرستاده شدهاند‬
‫ی‬ ‫كه‬ ‫كسای‬ ‫از‬ ‫قطعا‬ ‫پس‪،‬‬
‫ً‬
‫قطعا از [خود] فرستادگان ن‬
‫[نی] خواهيم پرسيد‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫خواهيم پرسيد‪ ،‬و‬

‫ت(‬
‫َ َ ْ َ َ ْ رُ ُ ُ ْ َ ً ُ َّ َ ُ ُ َّ َ رْ َ ُ ْ َ رُ َ ُ ُ ُ َّ َ ُ ُ‬
‫ين كنت ْم‬ ‫ويوم نحرسهم ج ِميعا ثم نقول ِلل ِذين أرسكوا أين رسكاؤكم ال ِذ‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫ت ْز ُع ُمون ﴿انعام‪﴾22/‬‬
‫ن‬
‫كسای‬ ‫و [ياد كن] روزى را كه همه آنان را محشور یمكنيم‪ ،‬آنگاه به‬
‫كه ررسك آوردهاند یمگوييم‪« :‬كجايند ررسيكان شما كه [آنها را ررسيك خدا]‬
‫یمپنداشتيد؟»‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫برای این شبهه هم دو پاسخ یم توان ارائه داد‪:‬‬

‫پاسخ اول‪:‬‬
‫روز قیامت؛ پرسش از مجرمان‪ ،‬به منظور کسب علم صورت نیم‬
‫پذیرد (چون خدا همه ن‬
‫چی را یم داند) ویل برای منظورهای دیگر پرسش‬
‫هم پرسیده یم شود‪.‬‬
‫‪-‬به عنوان مثال یک پرس نوجوان دزدی یم کند‪ ،‬او را دستگی یم کنند‬
‫و در روز موعود به دادگاه یم برند‪ ...‬رئیس دادگاه یم پرسد‪« :‬چرا دزدی‬

‫‪215‬‬
‫کردی پرسم؟»‪ ...‬اما در انتهای دادگاه پدرش یم گوید‪« :‬مگر همه ن‬
‫چی‬
‫ر‬
‫نداشن؟»‪.‬‬ ‫برایت فراهم نکردم؟امکانات‬
‫ر‬
‫پرسیس است‪ ،‬اما‬ ‫توجه بفرمایید جمله ی هر دو نفر ن‬
‫(قاض و پدر)‬
‫اویل جهت فهمیدن و کسب علم است‪ ،‬و دویم جهت ررسمنده کردن‪...‬‬
‫ر‬
‫پرسیس که‬ ‫ر‬
‫باشد(تحقیف)‪ ،‬با‬ ‫پرسیس که برای کسب علم‬‫ر‬ ‫بی‬‫‪-‬لذا ن‬
‫نمودن اشتباه» او باشد‪ ،‬تفاوت‬
‫ِ‬ ‫کردن فرد»‪ ،‬یا «متوجه‬
‫ِ‬ ‫برای « ررسمنده‬
‫ن‬
‫(توبیچ)‪...‬‬ ‫وجود دارد‬
‫تحقیف است‪ ،‬ن‬
‫یعن‬ ‫ر‬ ‫‪ -‬آیه ی ‪ 39‬سوره ی الرحمن منظورش پرسش‬
‫پرسیس وجود ندارد و خودم همه ن‬
‫چی را یم دانم‪ ...‬اما آیات دیگر پرسش‬ ‫ر‬
‫توبیچ هستند‪ ...‬به آیه ی قسمت «ت» نگاه کنید‪ ،‬خداوند‬ ‫ن‬ ‫های‬
‫ی‬
‫یعن خدا نیم داند؟‬‫فرموده‪ :‬کجایند افرادی که ررسیک خدا یم دانستید؟ ن‬
‫چرا یم داند‪ ،‬اما این پرسش را جهت ررسمنده کردن آنها مطرح یم فرماید‪.‬‬

‫پاسخ دوم‪:‬‬
‫غالب مفرسان یم فرمایند‪ ،‬منظور این آیه عدم پرسش در مراحیل از‬
‫ً‬
‫روز قیامت است و در مراحل دیگر پرسش هم صورت یم پذیرد (اما یقینا‬
‫چی را یم داند)‪.‬‬ ‫ن‬
‫توبیچ خواهد بود‪ ،‬چون خداوند همه ن‬ ‫از نوع‬
‫تفسی نف ظالل این گونه نوشته است‪:‬‬
‫سای از گناهش پرسش نیمگردد (چرا که آن‬ ‫در آن روز هیچ پری و ان ن‬
‫روز زمان تخریب جهان است؛ نه وقت سوال و پرسش یزدان)‪.‬‬
‫دیدی پیش یمآید‪ ،‬آن‬‫"این وضع و حال در موق رن از موق تهای آن روز ن‬
‫ر‬
‫موقعین از آن موقعیتها‬ ‫ن‬
‫گوناگوی در آن خواهد بود‪.‬‬ ‫روزی که موق تهای‬
‫‪216‬‬
‫ر‬
‫موقعین هم وج ود‬ ‫وقن است که از بندگان در آن پرسش یمگردد‪ ،‬و‬ ‫ر‬
‫ر‬
‫موقعین هم‬ ‫چیی پ رسیده ن یمشود‪.‬‬ ‫داردکه در آن از بندگان در باره ن‬
‫موقعین هم هستکه‬‫ر‬ ‫هستکه در آن هرکیس از خ ود به دفاع یمپردازد‪.‬‬
‫در آن انسان مسوولیت را متوجه انبارها و ررسیکها یمسازد و ایشان را‬
‫موقعین هم هستکه درآن به کیس اجازه داده‬ ‫ر‬ ‫م قض یمشمارد‪.‬‬
‫سخن بگوید و به مجادله و مخاصمه ربیدازد! روز قیامت روز‬ ‫ن‬ ‫نمیشودکه‬
‫موقعین از موقع یتهای آن هولناک و ن‬
‫دیدی است‪.‬‬ ‫ر‬ ‫دور و درازی است‪ .‬هر‬
‫انسای ازگناهش پرسش نیمگردد‪.‬‬ ‫ن‬ ‫عین است‪ :‬هیچ پری و‬ ‫اینجا موق ر‬
‫وقن استکه خصلت هر فردی و عمل او شناخته یمشود‪.‬‬ ‫این موقعیت‪ ،‬ر‬
‫بدبخن در چهرهها به شکل رنگ سیاه نمایان یمگردد‪ ،‬و‬ ‫ر‬ ‫نشانههای‬
‫نشانههای رستگاری به شکل رنگ سفید ن مایان یمشود‪ .‬این نشانهها و‬
‫ر‬
‫موقعین آیا‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫آن نشانهها در ظواهر چ هرهها پدیدار یمآید‪ .‬در‬
‫تکذیبکردن و انکار ن مودن ممکن است؟"‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫چنی ادعای مطرح نمایند که ن‬
‫بی‬ ‫ن‬ ‫توانستند‬ ‫یم‬ ‫زمای‬‫شبهه افکنان ن‬
‫ی‬
‫ر‬
‫تفاوی وجود نداشت‪ ،‬و روز قیامت هم دارای مراحل‬ ‫پرسش ها هیچ‬
‫ن‬
‫مختلف نبود‪ ...‬ویل آیا این گونه است؟ خی‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .72‬آیا مشرکان در قیامت شرک شان را تکذیب می کنند؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫‪217‬‬
‫تکذیب یم کنند (انعام‪ ،)23-22/‬تکذیب نیم کنند (نساء‪)42/‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َ َ ْ َ َ ْ رُ ُ ُ ْ َ ً ُ َّ َ ُ ُ َّ َ رْ َ ُ ْ َ رُ َ ُ ُ ُ َّ َ ُ ُ‬
‫ين كنت ْم‬ ‫ويوم نحرسهم ج ِميعا ثم نقول ِلل ِذين أرسكوا أين رسكاؤكم ال ِذ‬
‫الل ه َ ررب َنا َما ُك َّنا ُم رْرسك نَ‬
‫َ ُ َ َّ‬ ‫ْ َ ُ ُ ْ َّ‬ ‫ُ َّ ْ َ ُ‬ ‫َْ ُ ُ َ‬
‫ی‬ ‫ِِ‬ ‫ِ‬ ‫و‬ ‫وا‬‫ال‬ ‫ق‬ ‫ن‬ ‫أ‬ ‫َل‬ ‫إ‬‫ِ‬ ‫م‬‫ه‬‫ت‬ ‫ن‬ ‫ت‬ ‫ف‬‫ِ‬ ‫ن‬‫ك‬ ‫ت‬ ‫م‬‫ل‬ ‫م‬ ‫ث‬ ‫﴾‬ ‫‪22‬‬ ‫﴿‬ ‫ون‬‫تزعم‬
‫﴿انعام‪﴾23-22‬‬
‫ن‬
‫كسای‬ ‫و [ياد كن] روزى را كه همه آنان را محشور یمكنيم‪ ،‬آنگاه به‬
‫كه ررسك آوردهاند یمگوييم‪« :‬كجايند ررسيكان شما كه [آنها را ررسيك خدا]‬
‫یمپنداشتيد؟» (‪ )۲۲‬آنگاه عذرشان جز اين نيست كه یمگويند‪« :‬به‬
‫مرسك نبوديم‪)۲۳( ».‬‬ ‫خدا‪ ،‬پروردگارمان سوگند كه ما ر‬

‫ب(‬
‫َ ْ َ َ َ ُّ َّ َ َ ُ َ َ َ ُ َّ ُ َ ْ ُ َ َّ ٰ ُ ْ َ ْ ُ َ َ‬
‫يوم ِئ ٍذ يود ال ِذين كفروا وعصوا الرسول لو تسوى ِب ِهم اِلرض وَل‬
‫َ ْ ُ ُ َ َّ َ َ ً‬
‫‪/‬‬
‫يكتمون الل ه ح ِديثا ﴿نساء ‪﴾42‬‬
‫ن‬
‫نافرمای كردهاند‪،‬‬ ‫پيامی [خدا]‬ ‫ن‬
‫آن روز‪ ،‬كسای كه كفر ورزيدهاند‪ ،‬و از ی‬
‫سخن‬‫ن‬ ‫آرزو یمكنند كه اى كاش با خاك يكسان یمشدند‪ .‬و از خدا هيچ‬
‫را پوشيده نیمتوانند داشت‪.‬‬

‫ج)‬

‫‪218‬‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫ن‬
‫درویع را به عنوان عذر‬ ‫‪ .1‬آیه ی اول از تکذیب یم گوید‪ ،‬که ر‬
‫مرسکان‬
‫ن‬
‫معرف یم نمایند و ررسکشان را تکذیب یم کنند (ادامه ی آیات را بخوانید‪،‬‬
‫خداوند خود یم فرماید دروغ است)‬
‫‪ .2‬اما در آیه ی دوم‪ ،‬بحث عدم تکذیب توسط کافران وجود ندارد!‬
‫مخف کنند! (این سخن‬ ‫ن‬ ‫و خداوند خود یم فرماید نیم توانند ن‬
‫چیی را‬
‫خداوند است‪ ،‬نه کافران)‬
‫حن اگر سخن کافران یم بود‪ ،‬یم گفتیم‪ ،‬روز قیامت مراحل‬ ‫‪ .3‬ر‬
‫مختلف دارد‪ ،‬در مرحله ای تکذیب کردند و در مرحله ای دیگر ر‬
‫وقن‬ ‫ن‬
‫مخف‬‫چیی را ا خدا ن‬ ‫دیدند ی فایده است‪ ،‬ر‬
‫اعیاف کردند‪( ...‬که نیم توان ن‬
‫ی‬
‫نمود)‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫احن‬ ‫ن‬
‫معرف شده تامل شود‪ ،‬پاسخ ها به ر ر‬ ‫فقط کافیست در آیات‬
‫مشخص یم گردد‬
‫***‬

‫‪ .73‬آیا قرآن برای مکه و حوالی آن آمده یا کل انسان ها؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫برای مکه و حوایل آن (انعام‪ )92/‬و (شوری‪ ،)7/‬برای کل انسان ها‬
‫(اعراف‪...)158 ،‬‬

‫‪219‬‬
‫ابتدا این دین برای مکه بوده بعد نظرشان عوض شده است و گفته‬
‫ن‬
‫جهای است‪.‬‬ ‫اند‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف(‬
‫ی َي َد ْيه َول ُتنذ َر ُأ َّم ْال ُق َر ٰى َو َمنْ‬ ‫َ َٰ َ َ ٌ َْ‬
‫نزل َن ُاه ُم َب َار ٌك ُّم َص رد ُق َّالذي َب ْ نَ‬ ‫وهـذا ِكتاب أ‬
‫ِ ِ ِ‬ ‫ِ‬
‫ُ َ‬ ‫َ‬ ‫َ ْ َ َ َّ َ ُ ْ ُ َ ْ َ ُ ْ ُ َ‬
‫یل َصل ِت ِه ْم ُي َح ِافظون‬ ‫ون ِب ِه ۖ َو ُه ْم َع ٰ‬ ‫حولها ۚ وال ِذين يؤ ِمنون ِباْل ِخرِة يؤ ِمن‬
‫﴿انعام‪﴾92/‬‬
‫كتابهای را كه پيش‬
‫ّی‬ ‫كتای است كه ما آن را فرو فرستاديم‪[ ،‬و]‬
‫خجسته ی‬
‫ن‬
‫كسای‬ ‫از آن آمده تصديق یمكند‪ .‬و براى اينكه [مردم]امالقرى [=مكه] و‬
‫ن‬
‫كسای كه به آخرت ايمان یمآورند‪ ،‬به‬ ‫را كه پیامون آنند هشدار دیه‪ .‬و‬
‫آن [قرآن ن‬
‫نی] ايمان یمآورند‪ ،‬و آنان بر نمازهاى خود مراقبت یمكنند‪.‬‬

‫ب(‬
‫َوك َ ٰذ ل َك أ ْو َح ْي َنا إل ْي َك ُق ْر ًآنا َع َرب ًّيا ِّل ُتنذ َر ُأ َّم ْال ُق َر ٰى َو َم ْن َح ْول َها َو ُتنذ َر َي ْومَ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ْ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫َّ‬ ‫ن‬ ‫ٌ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ٌ ن َ َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ َ ْ َ‬
‫‪/‬‬
‫يه ۚ ف ِريق ِ یف الجن ِة وف ِريق ِ یف الس ِع ِی ﴿شوری ‪﴾7‬‬ ‫الجم ِع َل ريب ِف ِ‬
‫مكه وكساین‬ ‫ّ‬
‫عری به سوى تو ویح كرديم تا [مردم]‬ ‫و بدين گونه قرآن ی‬
‫را كه پیامون آنند هشدار دیه‪ ،‬و از روز گردآمدن [خلق] ‪-‬كه ترديدى در‬
‫آن نيست‪ -‬بيم دیه؛ گرویه در بهشتند و گرویه در آتش‪.‬‬

‫‪220‬‬
‫ت(‬
‫ات‬ ‫يعا َّالذي ل ُه ُم ْل ُك َّ‬
‫الس َم َ‬
‫او‬
‫ُ ْ َ ُّ َ َّ ُ نر َ ُ ُ َّ‬
‫الل ه إل ْي ُك ْم َجم ً‬
‫ِ‬
‫ُ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫َقل يا أيها الناس ِإ یی رسول ِ‬
‫َّ ر ْ ر ر َّ‬ ‫َّ‬
‫الل ه َو َر ُ‬ ‫َ ٰ َ َّ ُ َ ُ ْ َ ُ ُ َ ُ‬ ‫َو ْاِل ْ‬
‫یم ال ِذي‬ ‫ی‬ ‫اِل‬ ‫ن‬ ‫الن‬
‫ِ ِ ِی ی‬‫ه‬‫ول‬‫س‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ب‬ ‫وا‬ ‫ن‬‫آم‬‫ف‬ ‫ۖ‬ ‫يت‬ ‫م‬‫ي‬
‫ی ِ‬ ‫و‬ ‫ن‬ ‫ح‬ ‫ي‬ ‫و‬ ‫ه‬ ‫َل‬ ‫إ‬ ‫ه‬‫ـ‬
‫ِ ِ‬ ‫ل‬‫إ‬ ‫َل‬ ‫ۖ‬ ‫ض‬
‫ِ‬ ‫ر‬
‫ُ ْ ُ َّ َ َ َ َّ ُ ِ ُ َ َّ ُ ْ َ ْ َ ُ َ‬
‫يؤ ِمن ِبالل ِه وك ِلم ِات ِه وات ِبعوه لعلكم تهتدون ﴿اعراف‪﴾158/‬‬
‫پيامی خدا به سوى همه شما هستم‪ ،‬همان‬ ‫ی‬ ‫بگو‪« :‬اى مردم‪ ،‬من‬
‫زمی از آن اوست‪ .‬هيچ معبودى جز او‬ ‫[خدای] كه فرمانروای آسمانها و ن‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫پيامی‬
‫ی‬ ‫نيست؛ كه زنده یمكند و یممیاند‪ .‬پس به خدا و فرستاده او ‪-‬كه‬
‫درسنخواندهاى است كه به خدا و كلمات او ايمان دارد‪ -‬بگرويد و او را‬
‫پیوى كنيد‪ ،‬اميد كه هدايت شويد‪».‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬نخست اینکه در آیات قسمت «الف» و «ب»‪ ،‬نفرموده «فقط»‬
‫برای مکه و اطراف آن‪ ...‬بلکه فرموده برای مکه و اطراف آن‪ ...‬و واقعا‬
‫برای مکه و اطراف آن بیم دهنده است‪ ...‬برای همه ی مکان های دیگر‬
‫هم این گونه است‪...‬‬
‫‪-‬تصور کنید در یک کشور ‪ 10‬شهر وجود دارد‪ ...‬اگر بگویند آب گوارا‬
‫برای شهر ‪ 1‬مفید است‪ ،‬آیا به این معناست که برای ‪ 9‬شهر دیگر غی‬
‫ادعای داشته باشیم که یم‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫توانستیم‬ ‫یم‬ ‫مفید است؟خی‪ ...‬ن‬
‫زمای‬
‫ی‬
‫گفتند آب گوارا «فقط» برای شهر ‪ 1‬مفید است‪ ...‬ویل چون این کلمه‬
‫ادعای داشته باشیم‪.‬‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫در جمله ی اصیل وجود ندارد‪ ،‬نیم توانیم‬
‫ی‬

‫‪221‬‬
‫‪ .2‬سید قطب (رح) در تفسی نف ظالل به این شبهه پاسخ داده است‪،‬‬
‫که خالصه ی پاسخ ایشان این است‪:‬‬
‫ن‬
‫ستیان ادعا یم کنند‪ ،‬اول این دین برای مکه بود‪ ...‬بعد به‬ ‫اسالم‬
‫ر‬
‫اتفاف عربستان را گرفتند‪،‬‬ ‫ر‬
‫اتفاف هجرت کردند‪ ،‬بعد به صورت‬ ‫صورت‬
‫بعد دیدند قدرتمند شده اند به کشورهای دیگر و‪ ...‬ویل دقت نیم کنند‬
‫که این آیات میک هستند‪:‬‬
‫ی)‪( .‬انبیاء‪)107 /‬‬‫َ(و َما ا ْر َس ْل َناک ِا ََّل َر ْح َم ًة ل ْل َعالم ْ نَ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫پیغمی) م ا ت و را ج ز ب ه عنوان رحمت ج هانیان نفرستادهایم‪.‬‬ ‫ی‬ ‫(ای‬
‫َ‬ ‫َّ َّ ً َّ‬ ‫َ َ ْ َ َْ‬
‫اس َب ِش ْ ًیا َو ن ِذ ْی ًرا)‪( .‬سبأ‪)28/‬‬
‫ِ ِ‬‫لن‬ ‫ل‬ ‫ة‬‫اف‬ ‫ک‬ ‫َل‬‫ا‬‫ِ‬ ‫اک‬ ‫ن‬‫(و ما ارسل‬
‫ی‬
‫ما تو را ب رای جملك م ردمان فرستادهای م ت ا م ژده رسان (مؤمنان به‬
‫سعادت ابدی) و بیمدهندۀ (کافران به شقاوت رسمدی) ر‬
‫بایس‪.‬‬
‫‪ .3‬اما یم توان یک پاسخ دیگر هم به شبهه ی فوق داد‪:‬‬
‫ادی خاص خود‪ ،‬نفرموده «مکه» بلکه یم فرماید‪« ،‬ام‬ ‫قرآن با ظرافت ی‬
‫یعن «مادر شهرها»‪ ...‬مکه به چه جهت مادر شهر هاست؟ به‬ ‫القری»؛ ن‬
‫اولی خانه ای بوده که برای عبادت‬ ‫خاطر کعبه ای که در آن قرار دارد و ن‬
‫ساخته شده است‪ ،‬خداوند متعال یم فرماید‪:‬‬
‫َ‬ ‫ن‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ َّ َ ُ َ َ ً َ ُ ً‬ ‫َّ‬ ‫ُ َ َّ‬ ‫إ َن أ َّو َل َب ْ‬
‫اس لل ِذي ِببکة مبارکا و هدى ِللعال ِمی (آل‬‫ِ‬ ‫لن‬ ‫ل‬‫ِ‬ ‫ع‬ ‫ض‬‫ِ‬ ‫و‬ ‫ت‬
‫ٍ‬ ‫ي‬ ‫ِ‬
‫عمران‪)96/‬‬
‫ن‬
‫نخستی خانهای که برای مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد‪،‬‬
‫ن ّ‬
‫همان است که در رسزمی مکه است‪ ،‬که پر برکت‪ ،‬و مایه هدایت‬
‫جهانیان است‪.‬‬

‫‪222‬‬
‫مالحظه بفرمایید در این آیه هم از عبارت مردم (ناس) استفاده شده‬
‫زمی ساخته‬‫اولی خانه ای که برای نیایش همه ی مردم ن‬ ‫ن‬ ‫است‪ ...‬ن‬
‫یعن‬
‫شده است‪ ...‬حال در یک تقسیم بندی انجام شده بر مبنای «معنویات‬
‫ن‬
‫اولی مرکز‬ ‫افیای»‪ ،‬خداوند متعال‬
‫و عبادات» نه «تقسیم بندی جغر ی‬
‫عبادت زمینیان را به عنوان اصل درنظر گرفته و همه ی نقط دیگر را‬
‫مکای است که همه‬‫مافوف است برای همه و کعبه ن‬ ‫ر‬ ‫اطراف آن‪ ...‬ن‬
‫یعن‬
‫ی مردم دنیا باید رو به آنجا نماز بخوانند‪...‬‬
‫ن‬
‫معرف شده‬ ‫بی آیات‬ ‫ن‬
‫تناقض در ن‬ ‫‪ .4‬طبق توضیحات ذکر شده‪ ،‬هیچ‬
‫وجود ندارد‪...‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫ادعای داشته باشند‪ ،‬که قرآن‬ ‫نی‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای میتوانستند چ ن‬
‫ی‬
‫ن‬
‫چنی‬ ‫یم فرمود این دین «فقط» برای مکه نازل شده است‪ ...‬در حایل که‬
‫ن‬
‫چیی وجود ندارد‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .74‬آیا کافران مولی دارند؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫مویل ندارند (محمد‪ ،)11/‬مویل دارند (بقره‪( ،)257/‬نساء‪،)119/‬‬
‫(جاثیه‪)19/‬‬

‫‪223‬‬
‫پاسخ‪:‬‬

‫الف(‬
‫َ َ‬ ‫َّ ْ‬ ‫َّ َ َ ُ‬ ‫َّ َّ َ‬ ‫َ َ‬
‫ين َل َم ْو ٰیل ل ُه ْم‬ ‫آمنوا َوأن الك ِاف ِر‬ ‫ذ ٰ ِ لك ِبأن الل ه َم ْویل ال ِذين‬
‫﴿محمد‪﴾11/‬‬
‫كسای است كه ايمان آوردهاند‪ ،‬ویل كافران را رسپرست‬ ‫ن‬ ‫خدا رسپرست‬
‫[و يارى] نيست‪.‬‬

‫ب(‬
‫َ‬ ‫َّ‬ ‫ُّ‬ ‫الظ ُل َ‬‫َّ ُ َ ُّ َّ َ َ ُ ُ ْ ُ ُ ر َ ُّ‬
‫ور ۖ َوال ِذي َن كف ُروا‬
‫ُِ‬ ‫الن‬ ‫یل‬ ‫إ‬
‫ِ ُِ‬ ‫ات‬ ‫م‬ ‫الل ه و ِ ییل ال ِذين آمنوا يخ ِرجهم من‬
‫الظل َمات ۗ أول ٰـئ َك أ ْص َح ُ‬ ‫ُّ‬ ‫ْ َ ُ ُ ُ َّ ُ ُ ُ ْ ُ َ ُ ر َ ُّ‬
‫اب‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫یل‬ ‫إ‬‫ِ ِ‬ ‫ور‬ ‫الن‬ ‫أو ِلياؤهم الطاغوت يخ ِرجونهم من‬
‫َ ُ َ‬ ‫َّ ُ‬
‫الن ِار ۖ ه ْم ِف َيها خ ِالدون ﴿بقره‪﴾257/‬‬
‫كسای است كه ايمان آوردهاند‪ .‬آنان را از تاريكيها به‬ ‫ن‬ ‫خداوند رسور‬
‫كسای كه كفر ورزيدهاند‪ ،‬رسورانشان‬ ‫ن‬ ‫روشنای به در یمبرد‪ .‬و[یل]‬ ‫سوى‬
‫ی‬
‫روشنای به سوى تاريكيها‬ ‫ی‬ ‫[همان عصيانگران=] طاغوتند‪ ،‬كه آنان را از‬
‫به در یمبرند‪ .‬آنان اهل آتشند كه خود‪ ،‬در آن جاودانند‪.‬‬

‫ت)‬
‫َ َ ُ َّ َّ ُ ْ َ َ ُ َ ر َ َّ ُ ْ َ َ ُ َ َّ ُ ْ َ ُ َ ر ُ َّ َ َ ْ َ ْ َ َ َ ُ َ َّ ُ ْ َ ُ َ ر ُ َّ‬
‫وِل ِضلنهم وِلمنينهم وْلمرنهم فليبتكن آذان اِلنع ِام وْلمرنهم فليغین‬
‫َّ َ َ ْ َ َ ُ ْ َ ً ُّ ً‬ ‫َّ ْ َ َ َ ًّ ر ُ‬ ‫َ ْ َ َّ َ َ َ َّ‬
‫ون الل ِه فقد خ ِرس خرسانا م ِبينا‬ ‫خلق الل ِه ۚ ومن يت ِخ ِذ الشيطان و ِليا من د ِ‬
‫﴿نساء‪﴾119/‬‬

‫‪224‬‬
‫و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم كرد‪ ،‬و‬
‫وادارشان یمكنم تا گوشهاى دامها را شكاف دهند‪ ،‬و وادارشان یمكنم تا‬
‫آفريده خدا را دگرگون سازند‪ ».‬و[یل] هر كس به جاى خدا‪ ،‬شيطان را‬
‫ً‬
‫دوست [خدا] گید‪ ،‬قطعا دستخوش زيان آشكارى شده است‪.‬‬

‫پ(‬
‫ی َب ْع ُض ُه ْم أ ْول َي ُاء َب ْ‬ ‫ُ ْ ُ َ َ َ َّ َ ْ ً َ َّ َّ‬
‫الظالم نَ‬ ‫إ َّن ُه ْ‬
‫ضۖ‬
‫ٍ‬ ‫ع‬ ‫ِ‬ ‫ِِ‬ ‫ن‬ ‫إ‬‫ِ‬ ‫و‬ ‫ۚ‬ ‫ا‬ ‫ئ‬‫ي‬ ‫ش‬ ‫ه‬
‫ِ‬ ‫الل‬ ‫ن‬ ‫م‬‫ِ‬ ‫نك‬‫ع‬ ‫وا‬‫ن‬ ‫غ‬ ‫ي‬ ‫ن‬‫ل‬ ‫م‬ ‫َّ ِ‬
‫َ‬ ‫َّ‬ ‫ْ‬
‫َوالل ه و ُّیل المت ِق ن‬
‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬
‫ی ﴿جاثیه‪﴾19/‬‬ ‫ِی‬
‫آنان هرگز در برابر خدا از تو حمايت نیمكنند [و به هيچ وجه به كار‬
‫بعضشان دوستان ن‬
‫بعض [ديگر]ند‪ ،‬و خدا يار‬ ‫تو نیمآيند ] و ستمگران ن‬
‫ن‬
‫پرهیگاران است‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫در مغازه ی شما قفیل داشته باشد که یک بچه ی کوچک هم‬ ‫‪ .1‬اگر ِ‬
‫بتواند آن را باز کند(مثال یک قفل کاغذی)‪ ،‬این کجایش قفل است؟ آیا‬
‫هرگز یم گویید در مغازه را قفل کرده ایم؟ هرگز با خیال راحت به خانه‬
‫ً‬ ‫ً‬
‫‪...‬‬ ‫‪...‬‬
‫یم روید؟ یقینا خی چون عمال شما قفیل ندارید بله یک قفل یی‬
‫خاصیت وجود دارد‪ ،‬ویل فقط نامش قفل است و هیچ کاری برایتان‬
‫انجام نیم دهد‪...‬‬
‫معرف شده‬‫ن‬ ‫موالهای برای کافران‬ ‫‪ .2‬در آیات فوق هم بله اولیا و‬
‫ی‬
‫ر‬
‫کوچکیین عذاب خدا‬ ‫وقن کامال یی اثر هستند و نیم توانند‬‫است‪ ،‬ویل ر‬

‫‪225‬‬
‫را از دوش آنها بردارند به چه دردی یم خورند؟ پس از جهت هیچ بودن‬
‫ن‬
‫معرف نموده است‪.‬‬ ‫آن اولیا‪ ،‬هللا متعال آنها را یی اولیا‬
‫‪ .3‬ویل موالی مومنان هللا متعال است‪ ...‬که تمام کائنات در اختیار‬
‫اوست‪ ،‬هر آنچه به فکرتان یم رسد‪ ،‬به جز ذات مبارک خودش‪ ،‬مخلوق‬
‫ً‬
‫اوست‪ ...‬واقعا همیشه باید گفت‪:‬‬
‫َ َّ َ َ ُ َ ْ َ ْ َ َ ْ ْ َ ْ َ َ َّ َ َ َ َ ْ ْ َ ْ َ ْ ً َ َ َ ْ َ ُ‬
‫ربنا ال تؤ ِاخذنا ِإن ن ِسينا أو أخطأنا ربنا و ال تح ِمل علينا ِإضا کما حملته‬
‫ْ‬ ‫َ ْ ُ َّ‬ ‫َ َ ََ َ‬ ‫َ ُ َْ‬ ‫َ َ َ‬ ‫َعیل َّالذ َ‬
‫ف َعنا َو اغ ِف ْر‬ ‫ين ِم ْن ق ْب ِلنا َرَّبنا َو ال ت َح رملنا َما ال طاقة لنا ِب ِه و اع‬ ‫ِ‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬
‫ضنا َعیل الق ْوم الکافر َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫ت َم ْو َالنا فان ُ ْ‬ ‫ْ‬
‫َ َ ْ َ َْ َ‬
‫ين(بقره‪)286/‬‬ ‫ِِ‬ ‫ِ‬ ‫لنا و ارحمنا أن‬
‫پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم‪ ،‬ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا!‬
‫سنگین بر ما قرار مده‪ ،‬آن چنان که (به خاطر گناه و طغیان‪ )،‬بر‬ ‫ن‬ ‫تکلیف‬
‫کسای که پیش از ما بودند‪ ،‬قرار دادی! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن‬ ‫ن‬
‫مقرر مدار! و آثار گناه را از ما بشوی! ما را ببخش و در‬ ‫را نداریم‪ ،‬بر ما ّ‬
‫ّ‬
‫جمعیت‬ ‫مای‪ ،‬پس ما را بر‬ ‫رحمت خود قرار ده! تو موال و رسپرست ی‬
‫کافران‪ ،‬پیوز گردان!‬
‫بی آیات فوق‬ ‫تناقض در ن‬ ‫ن‬ ‫‪ .4‬لذا طبق توضیحات ذکر شده‪ ،‬هیچ‬
‫وجود ندارد‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫ستیان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫اسالم ن‬
‫ن‬
‫معرف یم‬ ‫دارد که در قرآن یک موال به معنای واقیع "موال" برای کفار‬
‫شد‪ ،‬موالی که ذره ای فر نایح برای آنها ایجاد یم کرد‪...‬ویل ر‬
‫وقن به جهت‬ ‫ی‬
‫ن‬
‫تذکر و تامل‪« ،‬موالهای یی خاصیت» برای کفار معرف شده است‪،‬‬

‫‪226‬‬
‫بدانید به صورت غی مستقیم به « یی موال بودن» آنها اشاره شده‬
‫است‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .75‬آیا پاداش نیکوکاران دو برابر است یا ده برابر؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫دو برابر (سبا‪ ،)37/‬ده برابر(انعام‪)160/‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف(‬
‫ف إ ََّل َم ْن َ‬
‫آم َن َو َعملَ‬ ‫ٰ‬ ‫َ َ ُ ْ نَ‬ ‫ْ‬ ‫َّ ر ُ َ ر ُ ُ‬ ‫َ َ ْ َ ُ ُْ ََ َْ ُُ‬
‫ِ‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫وما أ َم ُوالكم وَل أوَلدكم ِبال ِ ین تقربكم ِع ُندنا زل ِ‬
‫ُ َ‬ ‫َ ُ ْ ن ُ‬ ‫َ َ‬ ‫َ ُ ْ َ َ ُ ر ْ‬ ‫َ ً‬
‫ات ِآمنون‬ ‫ص ِالحا فأول ٰـ ِئك لهم جزاء الضع ِف ِبما ع ِملوا وهم ِ یف الغ ُرف ِ‬
‫﴿سبا‪﴾37/‬‬
‫چیى نيست كه شما را به پيشگاه ما نزديك‬ ‫و اموال و فرزندانتان ن‬
‫كسای كه ايمان آورده و كار شايسته كرده باشند‪ .‬پس براى‬ ‫ن‬ ‫گرداند‪ ،‬مگر‬
‫آنان دو برابر آنچه انجام دادهاند پاداش است و آنها در غرفهها[ى‬
‫ر‬
‫بهشن] آسوده خاطر خواهند بود‪.‬‬

‫ب(‬

‫‪227‬‬
‫َّ‬ ‫َّ َ َ َ‬ ‫َ َ َ ْ َ َ َ َ ُ َ رْ ُ َ‬
‫الس ريئ ِة فل ُي ْج َز ٰى ِإَل‬ ‫رس أ ْمث ِال َها ۖ َو َمن َج َاء ِب‬‫من جاء ِبالحسن ِة فله ع‬
‫َ‬ ‫ُ َ ْ‬ ‫ْ‬
‫ِمثل َها َوه ْم َل ُيظل ُمون ﴿انعام‪﴾160/‬‬
‫هر كس كار نيیک بياورد‪ ،‬ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت‪ ،‬و هر‬
‫كس كار بدى بياورد‪ ،‬جز مانند آن جزا نيابد و بر آنان ستم نرود‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫ر‬
‫‪ .1‬در آیه ی قسمت «الف»‪ ،‬واژه ی «ض ْع ِف» ییک از معانیش «دو‬
‫برابر» است و به معنای «چند برابر» هم یم باشد‪.‬‬
‫المعای» در مورد کلمه ی «ضعف»‬ ‫ن‬ ‫لغت «‬
‫مالحظه بفرمایید فرهنگ ِ‬
‫چه یم گوید‪:‬‬
‫چیى يا مانند‬‫ف ال ریس ِء»‪ :‬دو برابر هر ن‬‫"ض ْعف ‪ :‬ج أ ْضعاف‪« :‬ض ْع ُ‬
‫ی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫آن و يا اضافه مقدارى حساب نشده‪".‬‬
‫میجمان و مفرسان از عبارت «پاداش‬ ‫‪ .2‬به این خاطر بسیای از ر‬
‫صابوی‪ /‬نف‬
‫ن‬ ‫مضاعف» استفاده کرده اند(صفوت التفاسی‪ ،‬محمد عیل‬
‫ن‬
‫القری‪/‬تفسی‬ ‫ظالل القرآن‪ ،‬سید قطب‪/‬میرس‪ ،‬عایض بن عبدهللا‬
‫ن‬
‫حسی‬ ‫دکی‬‫سورآبادی‪ ،‬ابوبکر عتیق نیشابوری‪/‬ترجمه احسن الکالم‪ ،‬ر‬
‫تایح گله داری‪/‬و‪)...‬‬
‫ی‬
‫‪ .3‬لذا آیه ی ‪ 37‬سوره ی سباء هم بحث پاداش چند برابر را یم کند‬
‫ن‬
‫تناقض ایجاد نیم نماید‪...‬‬ ‫و با آیه ی بعدی هیچ‬

‫‪228‬‬
‫کالم آخر‪:‬‬
‫ادعای داشته باشند که کلمه‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫توانستند‬ ‫یم‬ ‫ستیان ن‬
‫زمای‬ ‫ن‬ ‫اسالم‬
‫ی‬
‫ی ِضعف‪ ،‬به معنای چند برابر نیم بود‪...‬ویل همانگونه که مشاهده یم‬
‫ن‬
‫چنی نیست‪...‬‬ ‫نمایید‬
‫***‬

‫‪ .76‬آیا مجازات بدکاران یک برابر است یا دو برابر؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫یک برابر (انعام‪ ،)160/‬دو برابر (اعراف‪)38/‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف(‬
‫َّ ر َ َ َ ُ ْ َ ٰ َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ َ َ ْ َ َ َ َ ُ َ رْ ُ ْ َ‬
‫من جاء ِبالحسن ِة فله عرس أمث ِالها ۖ ومن جاء ِبالسيئ ِة فل يجزى ِإَل‬
‫ْ َ َ ُ ْ َ ُ ْ ُ َ‬
‫‪/‬‬
‫ِمثلها وهم َل يظلمون ﴿انعام ‪﴾160‬‬
‫هر كس كار نيیک بياورد‪ ،‬ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت‪ ،‬و هر‬
‫كس كار بدى بياورد‪ ،‬جز مانند آن جزا نيابد و بر آنان ستم نرود‪.‬‬

‫ب(‬

‫‪229‬‬
‫النار ۖ ُك َّلماَ‬
‫ن َّ‬ ‫َْ ُ ر َ ْ ر َ ْ‬ ‫َ َ ْ ُ ُ ن َُ َ ْ َ ْ‬
‫نس ِ یف ُ َِ‬‫ت ِمن ُقب ِلكم من ال ِجنَ و ِاْل ُ ْ ِ‬ ‫قال ادخلوا ِ یف أم ٍم قد خل‬
‫اه ْم ِِلوَل ُهمْ‬ ‫ْ َ ُ‬ ‫ً‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ َ ْ ُ َّ ٌ َّ َ َ ْ ُ ْ َ َ َ رَّ ٰ َ َّ‬
‫دخلت أمة لعنت أختها ۖ حن ِإذا اداركوا ِفيها ج ِميعا قالت أخر‬
‫َّ‬ ‫ال ل ُك ٍّل ض ْع ٌ‬ ‫النار ۖ َق َ‬
‫ْ ً ر َ َّ‬ ‫ونا َفآته ْم َع َذ ً‬
‫َ ُّ َ‬ ‫َ َّ َ َ ٰ ُ َ‬
‫ف َول ٰـ ِكن َل‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ن‬ ‫م‬ ‫ا‬ ‫ف‬ ‫ع‬‫ض‬ ‫ِ‬ ‫ا‬ ‫اب‬ ‫ِِ‬ ‫ل‬ ‫ض‬ ‫أ‬ ‫ء‬‫ربنا هـؤ ِ‬
‫َل‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫ت ْعل ُمون ﴿اعراف‪﴾38/‬‬
‫جن و انس‪ ،‬كه پيش از شما بودهاند‪،‬‬ ‫یمفرمايد‪« :‬در ميان ّامتهای از ّ‬
‫ی‬
‫ّ‬
‫داخل آتش شويد‪ ».‬هر بار كه ام رن [در آتش] درآيد‪ ،‬همكيشان خود را‬
‫ی‬ ‫لعنت كند‪ ،‬تا ر‬
‫وقن كه همیک در آن به هم پيوندند؛ [آنگاه] پیوانشان در‬
‫باره پيشوايانشان یمگويند‪« :‬پروردگارا‪ ،‬اينان ما را گمراه كردند‪ ،‬پس دو‬
‫برابر عذاب آتش به آنان بده‪[ ».‬خدا] یمفرمايد‪« :‬براى هر كدام [عذاب]‬
‫دو چندان است ویل شما نیمدانيد‪».‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫«ضعف» را در شبهه ی‬ ‫‪ .1‬نخست اینکه معنای کلمه ی ِ‬
‫ً‬ ‫گذشته(شماره ‪ )75‬توضیح دادیم و گفتیم ن‬
‫معن دیگری هم دارد و ضفا‬
‫به معنای دو برابر نیم باشد‪(...‬چند برابر یا مضاعف هم معنای دیگر آن‬
‫است)‬
‫‪ .2‬آیه ی قسمت «الف» هم‪ ،‬بحث «یک برابر» را نکرده است‪ ،‬بلکه‬
‫یم فرماید جزای متناسب با عمل‪ .‬مثال جزای خوردن مال یتیم متناسب‬
‫ن‬
‫همی عمل خواهد بود‪ ...‬یا جزای دزدی متناسب با عمل دزدی خواهد‬ ‫با‬
‫و‪...‬‬

‫‪230‬‬
‫‪ .3‬لذا چون در آیه ی اول بحث اعداد و نسبت های عددی مطرح‬
‫نشده است‪ ،‬پس آیه ی دوم هر عددی گفته باشد باز هم باعث ایجاد‬
‫ن‬
‫ستیان در اشتباهند‪.‬‬ ‫تناقض نیم شود و اسالم‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫ادعای داشته باشد که خداوند در‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫توانست‬ ‫یم‬ ‫شبهه افکن ن‬
‫زمای‬
‫ی‬
‫ً‬ ‫ً‬
‫جای دیگر ضاحتا یم فرمود دو‬ ‫ی‬ ‫در‬ ‫و‬ ‫ابر‬
‫ر‬ ‫ب‬ ‫یک‬ ‫فرمود‬ ‫یم‬ ‫احتا‬‫جای ض‬ ‫ی‬
‫چنی است؟ خی‪...‬‬‫ن‬ ‫برابر‪...‬ویل آیا‬
‫***‬

‫‪ .77‬چه کسی ظالم ترین است؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫کیس که بر خدا دروغ یم بندد یا آیات خدا را تکذیب یم‬
‫کند(انعام‪ ،)21/‬کیس که در مساجد نگذارد نام خدا برده شود‬
‫ر‬
‫شهادی از خدا را نزد خود پوشیده یم دارد؟‬ ‫(بقره‪ ،)114/‬کیس که‬
‫(بقره‪)140/‬‬
‫باالخره چه کیس ستمکار ترین است؟‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫‪231‬‬
‫الف(‬
‫َّ ُ َ ْ ُ‬ ‫َّ‬ ‫َّ‬ ‫َْ‬ ‫ْ‬
‫َو َم ْن أظل ُم ِم َّم ِن اف ر َی ٰى َعیل الل ِه ك ِذ ًبا أ ْو كذ َب ِب َآي ِات ِه ۗ ِإنه َل ُيف ِلح‬
‫َ‬ ‫َّ‬
‫الظ ِال ُمون ﴿انعام‪﴾21/‬‬
‫و كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بسته يا آيات او را‬
‫تكذيب نموده؟ یی ترديد‪ ،‬ستمكاران رستگار نیمشوند‪.‬‬

‫ب(‬
‫َ‬ ‫الل ه أن ُي ْذك َر ف َيها ْ‬
‫اس ُم ُه َو َس َ ٰ‬
‫یع ِ ن یف خ َر ِاب َها ۚ‬
‫َ َ ْ ْ ُ َّ َّ َ َ َ َ َ َّ‬
‫ِ‬ ‫اجد ِ‬ ‫ِ‬ ‫ومن أظلم ِممن منع مس‬
‫الد ْن َيا خ ْز ٌي َول ُه ْم فن‬ ‫نَ ُ ْ ن ُّ‬ ‫َ ْ ُ ُ َ َّ َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫ُ ٰ َ َ َ‬
‫ِی‬ ‫ِ‬ ‫أولـ ِئك ما كان لهم أن يدخلوها ِإَل خ ِائ ِفی ۚ لهم ِ یف‬
‫يم ﴿بقره‪﴾114/‬‬ ‫اب َعظ ٌ‬ ‫ْاْلخ َرة َع َذ ٌ‬
‫ِ‬ ‫ِ ِ‬
‫و كيست بيدادگرتر از آن كس كه نگذارد در مساجد خدا‪ ،‬نام وى برده‬
‫شود‪ ،‬و در وير نای آنها بكوشد؟ آنان حق ندارند جز ترسان‪-‬لرزان در آن‬
‫عذای بزرگ‬ ‫[مسجد]ها درآيند‪ .‬در اين دنيا ايشان را خوارى‪ ،‬و در آخرت ی‬
‫است‪.‬‬

‫ت(‬
‫َ َ ْ َ َ ََْ ُ َ َ َْْ َ َ ُ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ َ ُ ُ َ َّ‬
‫أم تقولون ِإن ِإبر ِاهيم و ِإسم ِاعيل و ِإسحاق ويعقوب واِلسباط كانوا‬
‫ََ َ َ ًَ َ‬
‫ندهُ‬ ‫َّ‬ ‫ُ‬ ‫َّ ُ َ َ ْ ْ‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫ْ‬ ‫ُ ً ْ َ َ َ ٰ ُ ْ ُ‬
‫هودا أو نصارى ۗ قل أأنتم أعلم أ ِم الل ه ۗ ومن أظلم ِممن كتم شهادة ِع‬
‫َ َّ َ ْ َ ُ َ‬ ‫َ َّ َ َ َّ ُ َ‬
‫‪/‬‬
‫ِمن الل ِه ۗ وما الل ه ِبغ ِاف ٍل عما تعملون ﴿بقره ‪﴾140‬‬
‫يا یمگوييد‪« :‬ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط‬
‫[دوازدهگانه] يهودى يا نض نای بودهاند؟» بگو‪« :‬آيا شما ر‬
‫بهی یمدانيد يا‬

‫‪232‬‬
‫ر‬
‫شهادی از خدا را در نزد خويش‬ ‫خدا؟» و كيست ستمكارتر از آن كس كه‬
‫پوشيده دارد؟ و خدا از آنچه یمكنيد غافل نيست‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫کسای که با ادبیات عرب آشنای دارند‪ ،‬یم دانند اسم تفضیل ر‬
‫وقن‬ ‫ن‬ ‫‪.1‬‬
‫ی‬
‫بکار برده شود‪ ،‬کلمه ماقبل را بر کلمه ی ما بعد برتری یم دهد‪ ...‬مثال‬
‫آقای «الف» افضل تر از آقای «ب» است‪.‬‬
‫‪ .2‬واژه ی «اظلم» در آیات فوق‪ ،‬اسم تفضیل است‪ .‬و معنای خاص‬
‫خود را دارد نه تصور رای که شبهه افکنان از آیات فوق دارند‪...‬‬
‫‪ -‬و كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بسته‪ ...‬ن‬
‫یعن‪ :‬در میان‬
‫کسای که دروغ یم گویند‪ ،‬ستمکار ترین فرد کیس است که به خدا دروغ‬ ‫ن‬
‫یم بندد‪.‬‬
‫‪-‬و کیست ستمکار تر از کیس که آیات خدا را تکذیب یم کند‪ ...‬ن‬
‫یعن‪:‬‬
‫در میان تکذیب کنندگان کیس که آیات خدا را تکذیب یم کند از همه‬
‫ستمکار تر است‪.‬‬
‫‪ -‬و كيست ستمکار تر از آن كس كه نگذارد در مساجد خدا‪ ،‬نام وى‬
‫کسای که مانع ذکر و یاد خدا یم شوند کیس‬‫ن‬ ‫یعن‪ :‬در میان‬‫برده شود‪ ...‬ن‬
‫که نیم گذارد در مساجد نام خدا برده شود از همه ستمکار تر است‬
‫ر‬
‫شهادی از خدا را در نزد خويش‬ ‫‪ -‬و كيست ستمكارتر از آن كس كه‬
‫ر‬
‫شهادی را پوشیده یم دارند‪،‬‬ ‫یعن در میان افرادی که‬ ‫پوشيده دارد؟‪ ...‬ن‬
‫ر‬
‫شهادی از خدا را پنهان یم کنند از همه ستمکار ترند‪.‬‬ ‫ن‬
‫کسای که‬
‫‪233‬‬
‫‪ .3‬حال چگونه این موارد را با یکدیگر مقایسه یم کنید؟ تا بگویید‬
‫بهیین فوتبالیست و ر‬
‫بهیین‬ ‫ستمکار ترین فرد کدام است؟ آیا یم توان ر‬
‫بهیین شطرنج باز را با یکدیگر مقایسه کرد و‬ ‫والیبالیست و شناگر و ر‬
‫بهی است؟ خی‪ ...‬هر کدام در رشته ی خود‬ ‫مشخص نمود کدام یک ر‬
‫ر‬
‫بهی است‪.‬‬
‫نی چند وض ر‬
‫عین وجود دارد‪...‬‬ ‫در شبهه ی فوق ن‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫شبهه افکنان ذهنیت ها و برداشت های خود را نقد یم کنند نه آیات‬
‫ررسیفه ی قرآن را‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .78‬عرض بهشت چقدر است؟‬


‫شبهه‪:‬‬
‫زمی و آسمان ها (آل عمران‪ ،)133/‬عرض ن‬
‫زمی و یک‬ ‫به اندازه ی ن‬
‫آسمان (حدید‪)21/‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف(‬

‫‪234‬‬
‫ٰ َ ْ َ ر َّ ر ُ ْ َ َ َّ َ ْ ُ َ َّ َ َ ُ َ ْ َ ْ ُ ُ َّ ْ‬
‫َو َس ِار ُعوا ِإیل مغ ِفر ٍة من ربكم وجن ٍة عرضها السماوات واِلرض أ ِعدت‬
‫ی ﴿آل عمران‪﴾133/‬‬ ‫ل ْل ُم َّتق نَ‬
‫ِ ِ‬
‫بهشن كه پهنايش [به قدر]‬ ‫ر‬ ‫آمرزیس از پروردگار خود‪ ،‬و‬‫ر‬ ‫و براى نيل به‬
‫پرهیگاران آماده شده است‪ ،‬بشتابيد‪.‬‬ ‫ن‬ ‫زمی است [و] براى‬ ‫آسمانها و ن‬

‫ب(‬
‫َّ َ َ ْ َ ْ ُ َّ ْ‬ ‫ْ‬ ‫َساب ُقوا إ ٰیل َم ْغف َرة رمن َّ ررب ُك ْم َو َج َّنة َع ْر ُض َها ك َ‬
‫ض أ ِعدت‬ ‫ر‬ ‫اِل‬
‫ِ َّ ُ ِ‬‫و‬ ‫اء‬ ‫م‬ ‫الس‬ ‫ض‬
‫ِ‬ ‫ر‬ ‫ع‬ ‫ٍ‬ ‫ِ ِ َّ ِ ٍ‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫آم ُنوا بالل ه َو ُر ُسله ۚ ذ ٰ ل َك ف ْض ُل الل ه ُ‬ ‫ل َّلذ َ‬
‫يه َمن َيش ُاء ۚ َوالل ه ذو الفض ِل‬ ‫ِ ِ ِ‬‫ت‬‫ؤ‬ ‫ي‬ ‫ِِ ِ‬ ‫ِ ِ‬
‫ين َ‬
‫ِ ِ‬
‫ْ‬
‫ال َع ِظ ِيم ﴿حدید‪﴾21/‬‬
‫بهشن كه پهنايش چون‬ ‫ر‬ ‫آمرزیس از پروردگارتان و‬ ‫ر‬ ‫[براى رسيدن] به‬
‫كسای آماده شده كه به خدا و‬ ‫ن‬ ‫زمی است [و] براى‬ ‫پهناى آسمان و ن‬
‫پيامیانش ايمان آوردهاند‪ ،‬بر يكديگر سبقت جوييد‪ .‬اين فضل خداست‬
‫ی‬
‫كه به هر كس بخواهد آن را یمدهد‪ ،‬و خداوند را فزون ر‬
‫بخیس بزرگ‬
‫است‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬اگر شخض‪ ،‬یک بار بگوید درخت چناری که در باغ عمویم وجود‬
‫دارد به اندازه ی ساختمان ‪ 4‬طبقه ی همایسه ی ما بلند است‪ ...‬و بار‬
‫دیگر ر‬
‫وقن از کوچه عبور یم کند بگوید درخت چنار باغ عمویم به اندازه‬
‫وی نشده است‪...‬‬ ‫ی این ساختمان بلند است‪ ...‬دچار هیچ تناقض گ ی‬
‫چون هم یم توان گفت این «ساختمان ‪ 4‬طبقه» و هم یم توان گفت‬
‫‪235‬‬
‫این «ساختمان»‪( .‬ساختمان مفهوم عام آن است و تمام جزئیات موجود‬
‫نی پوشش یم دهد)‬‫در ساختمان را ن‬

‫‪ .2‬در قرآن کریم هم یکبار گفته‪ ،‬پهنای بهشت به اندازه ی آسمانها‬


‫است(منظورش ‪ 7‬طبقه ی آسمان است) و یک بار گفته آسمان‪ .‬آسمان‬
‫مفهوم عام آن است و شامل همه ی جزئیات آن یم شود‪...‬‬
‫ً‬
‫‪ .3‬اگر دقت نمایید شبهه افکن برای «سماء» عمدا نوشته «یک‬
‫آسمان» در حایل که به صورت عام به معنای «آسمان» است‪ ،‬نه «یک‬
‫آسمان»!‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫ادعای داشته باشد که خداوند در‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫توانست‬ ‫یم‬ ‫شبهه افکن ن‬
‫زمای‬
‫ی‬
‫جای‬
‫یک آیه یم فرمود عرض بهشت به اندازه ی آسمان اول است‪ ،‬و در ی‬
‫دیگر یم فرمود عرض آن به اندازه ی همه ی آسمان ها است‪...‬‬
‫اما این طور نیست و مالحظه یم نمایید‪ ،‬خداوند یک بار گفته‬
‫«آسمانها» (جزئیات را بیان نموده) و یک بار مفهوم عام «آسمان» را‬
‫بکار برده که شامل همه ی آسمان ها یم شود‪...‬‬
‫***‬

‫‪.79‬خدا اعمال نیک کافران را تباه می کند‬

‫‪236‬‬
‫شبهه‪:‬‬
‫ن‬
‫انسای پاداش کار‬ ‫خدا اعمال نیک کافران را تباه یم کند (محمد‪ )1/‬هر‬
‫نیکش را میگید(زلزله‪)7/‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َّ َ‬
‫يل الل ِه أض َّل أ ْع َمال ُه ْم ﴿محمد‪﴾1/‬‬‫ب‬ ‫س‬‫ين ك َف ُروا َو َص ُّدوا َعن َ‬‫َّالذ َ‬
‫ِ ِ‬ ‫ِ‬
‫كسای كه كفر ورزيدند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند‪[ ،‬خدا] اعمال‬ ‫ن‬
‫آنان را تباه خواهد كرد‪.‬‬

‫ب)‬
‫َ َ َْ َ ْ َْ َ َ َ‬
‫ال ذ َّرٍة خ ْ ًیا َي َر ُه ﴿زلزله‪﴾7/‬‬ ‫فمن يعمل ِمثق‬
‫ذرهاى نيیک كند [نتيجه] آن را خواهد ديد‪.‬‬ ‫پس هر كه هموزن ّ‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫زمی کشاورزی داشته باشد‪ ،‬یم توانیم ن‬
‫زمی او را سانت‬ ‫‪ .1‬کیس که ن‬
‫به سانت ر‬
‫می کنیم‪ ،‬ویل کیس که زمینش را از دست داده باشد دیگر چه‬
‫میاژ ن‬
‫کردی!‬ ‫ر‬

‫‪237‬‬
‫‪ .2‬کیس که کافر یم شود‪ ،‬نامه ی اعمالش را آتش یم زند‪ ،‬دیگر حساب‬
‫خوی هایش چگونه انجام شود!‬ ‫کردن مثقال به مثقال ی‬
‫‪ .3‬لذا باید همراه با آیات باال این آیه را هم ببینیم‪:‬‬
‫ُ َ ْ‬ ‫َ َّ‬ ‫ُّ ْ ُ‬ ‫ْ‬ ‫َّ َ َ‬
‫ين ض َّل َس ْع ُي ُه ْم ِ ن یف ال َح َي ِاة الدن َيا َوه ْم َي ْح َس ُبون أن ُه ْم ُي ْح ِسنون ُصن ًعا‬ ‫ال ِذ‬
‫َ َ َ ْ ْ َ ُُ ْ ََ‬ ‫َ‬ ‫َ َ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬
‫ات َ ررب ِه ْم َو ِلق ِائ ِه فح ِبطت أعمالهم فل‬ ‫َ‬
‫﴿‪ ﴾104‬أول ٰـ ِئك ال ِذين كف ُروا ِبآي ِ‬
‫ًْ‬ ‫ْ‬ ‫ُنق ُ‬
‫يم ل ُه ْم َي ْو َم ال ِق َي َام ِة َوزنا ﴿کهف‪﴾105-104/‬‬ ‫ِ‬
‫ی‬
‫آنان که در زندگ دنیا تالششان [به هدر رفته‪ ،‬و] گم و نابود یمشود‪،‬‬
‫در حایل که یمپندارند کار شایسته و نیک انجام یمدهند‪ )۱۰۴( ».‬آنان‪،‬‬
‫کسای هستند که به آیات پروردگارشان و دیدار او [در قیامت] کفر‬ ‫ن‬
‫می نای‬ ‫ورزیدند‪ ،‬پس کارهایشان تباه و نابود شد‪ .‬ما براى آنان در قیامت‪ ،‬ن‬
‫میان‬ ‫ارزیس ندارد تا نیاز به ن‬ ‫ر‬ ‫برپا نخواهیم کرد‪[ ،‬چون کارشان‬
‫باشد‪)105(].‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬
‫دارد که خداوند در آیه ای یم فرمود اعمال نیک کافران نابود یم شود‪...‬‬
‫و در آیه ای دیگر یم فرمود اعمال نیک کافران نابود نیم شود‪...‬‬
‫چیی در قرآن وجود ندارد‪ ...‬و از جمع بندی ن‬
‫بی آیات‬ ‫چنی ن‬
‫ن‬ ‫ویل‬
‫متوجه یم شویم‪:‬‬
‫عمل نیک هر کیس ارزشمند است‪ ،‬اال کیس که پرونده ی اعمال نیک‬
‫را بسته باشد‪ ...‬ر‬
‫وقن پرونده ای وجود ندارد‪ ،‬نییک ها در کجا ثبت شوند؟‬
‫***‬

‫‪238‬‬
‫‪ .80‬برخی از پیامبران را بر برخی برتری دادیم‬
‫شبهه‪:‬‬
‫بریح برتری دادیم(بقره‪ ،)253/‬میان آنها ر‬
‫فرف‬ ‫پیامیان را بر ن‬ ‫ن‬
‫بریح از ی‬
‫نیست (بقره‪)285/‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫الل ُه ۖ َو َر َف َع َب ْع َض ُهمْ‬
‫ر ْ ُ َّ َّ َ َّ‬
‫ض ۘ منهم من كلم‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ٰ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫ْ َ ُّ ُ ُ َ َّ ْ َ َ ْ َ‬
‫َ ْ َ َ َّ ُ‬ ‫ُْ ُ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ ِتلك الر َس َل فضلنا بعضهم ع ْیل َبع ٍ‬
‫س ۗ ولو شاء الل ه‬ ‫د‬ ‫ق‬‫ال‬ ‫وح‬‫ر‬‫ات َوأ َّيدن ُاه ب ُ‬ ‫ِ‬ ‫ن‬ ‫يیس ْاب َن َم ْر َي َم ال َب ر‬
‫ي‬ ‫ات ۚ َوآت ْينا ِع َ‬
‫ٍ‬ ‫ج‬ ‫د َر َ‬
‫ْ َ ُ‬ ‫ْ ِ ِْ َ ُ ِ‬ ‫َ ْ َ َ َ َّ‬
‫ٰ‬ ‫َ‬ ‫ر‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫ما اقتتل ال ِذين ِمن بع ِد ِهم من بع ِد ما جاءتهم البينات ولـ ِك ِن اختلفوا‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ر‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫َّ َ ْ‬ ‫ََُْ‬ ‫َّ ُ‬ ‫َ‬
‫آم َن َو ِمن ُهم َّمن كف َر ۚ َول ْو ش َاء الل ه َما اقتتلوا َول ٰـ ِك َّن الل ه َيف َع ُل‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َفم ْن ُهم َّم ْن َ‬
‫ِ‬
‫ُ‬
‫َما ُي ِريد ﴿بقره‪﴾253/‬‬
‫بریح ديگر برترى بخشيديم‪ .‬از آنان كیس بود‬ ‫پيامیان را بر ن‬ ‫بریح از آن ی‬ ‫ن‬
‫بعض از آنان را باال برد؛ و به عيیس‬ ‫كه خدا با او سخن گفت و درجات ن‬
‫پرس مريم داليل آشكار داديم‪ ،‬و او را به وسيله روح القدس تأييد كرديم؛‬
‫كسای كه پس از آنان بودند‪ ،‬بعد از آن [همه]‬ ‫ن‬ ‫و اگر خدا یمخواست‪،‬‬
‫داليل روشن كه برايشان آمد‪ ،‬به كشتار يكديگر نیمپرداختند‪ ،‬ویل با هم‬
‫كسای بودند كه ايمان آوردند‪ ،‬و‬ ‫ن‬ ‫عض از آنان‬ ‫اختالف كردند؛ پس‪ ،‬ب ن‬
‫كسای بودند كه كفر ورزيدند؛ و اگر خدا یمخواست با‬ ‫ن‬ ‫بعض از آنان‬ ‫ن‬
‫يكديگر جنگ نیمكردند‪ ،‬ویل خداوند آنچه را یمخواهد انجام یمدهد‪.‬‬

‫ب)‬
‫‪239‬‬
‫َّ ر َ ْ ُ ْ ُ َ ُ ٌّ َ َ َّ َ َ َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ َ َّ ُ ُ َ ُ‬
‫آمن الرسول ِبما أ ِنزل ِإلي ِه ِمن رب ِه والمؤ ِمنون ۚ كل آمن ِبالل ِه ومل ِئك ِت ِه‬
‫َ َ ُ َ َْ َ َ َْ َُْ َ َ‬ ‫ُ‬ ‫ُّ‬ ‫ر‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ ُُ َُ ُ َ َُر ُ‬
‫وكت ِب ِه ورس ِل ِه َل نفرق بی أح ٍد من رس ِل ِه ۚ وقالوا س ِمعنا وأطعنا ۖ غفرانك‬
‫َ ْ‬ ‫َ‬
‫َرَّبنا َو ِإل ْيك ال َم ِص ُی ﴿بقره‪﴾285/‬‬
‫پيامی [خدا] بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ايمان‬ ‫ی‬
‫ی‬
‫آورده است‪ ،‬و مؤمنان همیک به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش‬
‫ايمان آوردهاند [و گفتند‪« ]:‬ميان هيچ يك از فرستادگانش فرق‬
‫نیمگذاريم» و گفتند‪« :‬شنيديم و گردن نهاديم‪ ،‬پروردگارا‪ ،‬آمرزش تو را‬
‫[خواستاريم] و فرجام به سوى تو است‪».‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫«خیی» است که خداوند به ما داده است‪ ،‬که‬ ‫ی‬ ‫‪ .1‬آیه ی اول‬
‫پیامیان را به لحاظ فضیلت بر ن‬
‫بریح دیگر برتری داده‬ ‫«خودش» ن‬
‫بریح از ی‬
‫است‪.‬‬
‫«دعای» است که به ما یاد داده است‪ ،‬تا «ما» در‬
‫ی‬ ‫‪ .2‬اما آیه ی دوم‪،‬‬
‫ر‬
‫تفاوی قائل نشویم و به نبوت‬ ‫رن‬
‫دانسی این مردان خدا‪...‬‬ ‫پیامی‬ ‫مقوله ی‬
‫ی‬
‫همه ایمان داشته باشیم‪( .‬نباید اینگونه بشد که عده ای را به عنوان‬
‫پیامی قبول داشته باشیم و عده ای دیگر را خی!!! بلکه باید به نبوت‬ ‫ی‬
‫همه ی فرستادگان خدا ایمان داشته باشیم)‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫شبهه افکن ن‬
‫زمای یم توانست بگوید در ن‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬
‫پیامیان تفاوت قائل‬
‫بی ی‬ ‫خی یم فرمود من ن‬
‫دارد که‪ ،‬خداوند در قالب یک ی‬

‫‪240‬‬
‫نیستم و همه به لحاظ فضیلت ییک هستند‪ ،‬و در خ ییی دیگری یم فرمود‬
‫عده ای را بر عده ای برتری داده ام‪...‬‬

‫‪ .81‬موسی مستقیم با خدا سخن گفت‬


‫شبهه‪:‬‬
‫مویس مستقیم با خدا سخن گفت(نساء‪ ،)164/‬نیم توان مستقیم با‬
‫خدا سخن گفت(شوری‪)51/‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َّ‬ ‫َ‬ ‫ً َّ َ ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ ُ‬ ‫ً َْ َ‬
‫َو ُر ُسل قد ق َص ْصناه ْم َعل ْيك ِمن ق ْب ُل َو ُر ُسل ل ْم نق ُص ْص ُه ْم َعل ْيك ۚ َوكل َم‬
‫ویس َت ْكل ً‬ ‫َّ‬
‫الل ُه ُم َ‬
‫يما ﴿نساء‪﴾164/‬‬ ‫ِ‬ ‫ٰ‬
‫ً‬
‫پيامی نای [را فرستاديم] كه در حقيقت [ماجراى] آنان را قبال بر تو‬ ‫و ی‬
‫نی برانگيختهايم] كه [رسگذشت] ايشان‬ ‫پيامی نای [را ن‬
‫حكايت نموديم؛ و ی‬
‫را بر تو بازگو نكردهايم‪ .‬و خدا با مویس آشكارا سخن گفت‪.‬‬

‫ب)‬

‫‪241‬‬
‫ً‬ ‫الل ُه إ ََّل َو ْح ًيا أ ْو من َو َراء ح َ‬
‫ُ ِّ َ ُ َّ‬ ‫َ َ َ َ رَ‬
‫اب أ ْو ُي ْر ِس َل َر ُسوَل‬
‫ٍ‬ ‫ج‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ه‬ ‫م‬ ‫ل‬ ‫ك‬‫ي‬ ‫ن‬ ‫أ‬ ‫رس‬
‫ٍ‬ ‫وما كان ِلب‬
‫‪/‬‬ ‫ٌ‬ ‫َ‬ ‫ٌّ‬ ‫َ‬ ‫َ ُ َ ْ َ َ َ ُ َّ ُ‬
‫ویح ِب ِإذ ِن ِه ما يشاء ۚ ِإنه ع ِ ییل ح ِكيم ﴿شوری ‪﴾51‬‬ ‫في ِ ی‬
‫برسى را نرسد كه خدا با او سخن گويد جز [از راه] ویح يا از‬ ‫هيچ ر‬
‫حجای‪ ،‬يا فرستادهاى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد ویح‬
‫ی‬ ‫فراسوى‬
‫نمايد‪ .‬آرى‪ ،‬اوست بلندمرتبه سنجيدهكار‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫ن‬
‫معرف‬ ‫‪ .1‬در آیه ی قسمت «ب» سه حالت برای حرف زدن با خدا‬
‫شده است‪ ...‬که انسانها فقط از این سه طریق یم توانند با او حرف بزنند‪:‬‬
‫الهام یا ویح‪ -‬از پشت پرده‪ -‬از طریق فرشته ی ویح‪...‬‬
‫حضت مویس(ع) از طریق مورد شماره ی ‪( 2‬از پشت پرده یا‬ ‫‪ .2‬ن‬
‫توانای دیدن خدا را نداشت و فقط‬
‫ی‬ ‫حجاب) با خدا سخن گفت‪ ...‬چون‬
‫کالم هللا را شنید و با او حرف زد‪...‬‬
‫‪ .3‬آیه ی قسمت «الف» و آیه ی قسمت «ب» تکمیل کننده ی هم‬
‫هستند‪ ،‬ویل شبهه افکن به خاطر یی اطالیع تصور کرده با هم تناقض‬
‫دارند‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫مای یم توانست به این مباحث اشکال وارد کند که‬ ‫شبهه افکن ز ن‬
‫حضت مویس‬ ‫خداوند(سبحانه و تعایل) رو در رو (نه از پشت پرده) با ن‬
‫(ع) سخن یم گفت‪...‬‬
‫***‬
‫‪242‬‬
‫‪ .82‬آیا پیامبر معصوم بود؟‬
‫شبهه‪:‬‬
‫طرف یم گویید معصوم بوده و از ن‬
‫طرف دیگر این آیات یم گویند‬ ‫از ن‬
‫معصوم نبوده‪( :‬تحریم‪( ،)1/‬ضچ‪( ،)7/‬ارساء‪( ،)73/‬ارساء‪،)74/‬‬
‫(توبه‪( ،)43/‬شعراء‪( ،)213/‬فتح‪( ،)2-1/‬نض‪.)3/‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َّ ُ‬ ‫َ‬ ‫َ َ ْ‬ ‫َّ ُ َ َ َ‬ ‫ُ‬ ‫َ ُّ َ َّ‬
‫ن ِل َم ت َح رر ُم َما أ َح َّل الل ه لك ۖ ت ْبت ِ ن ییع َم ْرضات أز َو ِاجك ۚ َوالل ه‬
‫الن ی ُّ‬
‫َ ُ يا أيها ِ ی‬
‫يم ﴿تحریم‪﴾1/‬‬ ‫ور َّرح ٌ‬
‫غف ٌ‬
‫ِ‬
‫پيامی‪ ،‬چرا براى خشنودى همرسانت‪ ،‬آنچه را خدا براى تو حالل‬
‫ی‬ ‫اى‬
‫كن؟ خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است‪.‬‬‫گردانيده حرام یم ن‬

‫ب)‬
‫‪/‬‬ ‫ٰ‬ ‫َ َ َ َ َ َ ى ََ َ‬
‫ووجدك ضاَل فهدى ﴿ضچ ‪﴾7‬‬
‫تو را رسگشته يافت‪ ،‬پس هدايت كرد؟‬

‫ت)‬
‫‪243‬‬
‫َ ً َ ً‬ ‫َّ َ‬ ‫َ َْ َ َ ْ‬ ‫َ‬
‫َول ْوَل أن ث َّبتناك لقد ِكدت ت ْرك ُن ِإل ْي ِه ْم ش ْيئا ق ِليل ﴿ارساء‪﴾74/‬‬
‫ً‬
‫و اگر تو را استوار نیمداشتيم‪ ،‬قطعا نزديك بود كیم به سوى آنان‬
‫متمايل شوى‪.‬‬

‫پ)‬
‫ين َص َد ُقوا َو َت ْعل َم ْالكاذب نَ‬
‫ی‬ ‫ی ل َك َّالذ َ‬
‫نت ل ُه ْم َح رَّ ٰن َي َت َب َّ نَ‬
‫َ‬
‫ذ‬
‫َ َ َّ ُ َ َ‬
‫نك ل َ‬
‫ِِ‬ ‫ِ‬ ‫عفا الل ه ع ِ ِ‬
‫أ‬ ‫م‬
‫﴿توبه‪﴾43/‬‬
‫خدايت ببخشايد‪ ،‬چرا پيش از آنكه [حال] راستگويان بر تو روشن‬
‫شود و دروغگويان را بازشنایس‪ ،‬به آنان اجازه دادى؟‬

‫ث)‬
‫َ‬ ‫ن‬ ‫َ َ َ ْ ُ َ َ َّ ٰ ً َ َ َ َ ُ َ َ ْ ُ َ َّ‬
‫‪/‬‬
‫فل تدع مع الل ِه ِإلـها آخر فتكون ِمن المعذ ِبی ﴿شعراء ‪﴾213‬‬
‫پس با خدا‪ ،‬خداى ديگر مخوان كه از عذابشدگان خوایه شد‪.‬‬

‫ج)‬
‫َ َّ‬ ‫َ َ‬ ‫َ َّ ُ َ َ َّ‬ ‫ِّ ْ‬ ‫ً‬ ‫ََ َ َ َْ‬
‫فت ْحنا لك فت ًحا ُّم ِبينا ﴿‪ ﴾1‬ل َيغ ِف َر لك الل ه َما تقد َم ِمن ذ ِنبك َو َما تأخ َر‬
‫يما ﴿فتح‪﴾2-1‬‬ ‫ض ًاطا ُّم ْس َتق ً‬‫َو ُي ِت َّم ِن ْع َم َت ُه َعل ْي َك َو َي ْه ِد َي َك ِ َ‬
‫ِ‬
‫شای! (‪ )۱‬تا خداوند از‬ ‫ما تو را پیوزى بخشيديم [چه] پیوزى درخ ن‬
‫گناه گذشته و آينده تو درگذرد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را‬
‫به رایه راست هدايت كند‪)۲( .‬‬

‫د)‬
‫‪244‬‬
‫َّ ُ َ َ‬ ‫َ َ ر ْ َ ْ َر َ َ ْ َْ‬
‫استغ ِف ْر ُه ۚ ِإنه كان ت َّو ًابا (نض‪)3/‬‬ ‫فسبح ِبحم ِد ربك و‬
‫پس پروردگارت را با سپاس و ستایش به پایک یادکن و از او آمرزش‬
‫بخواه که او همواره توبهپذیر است‪.‬‬

‫ذ)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫موارد نام برده شده‪ ،‬هیچ کدام گناه نیستند که بگوییم تناقض ایجاده‬
‫شده است‪...‬‬

‫زیبای است‪ ،‬مولف صفوت‬ ‫‪ .1‬آیه ی قسمت «الف» حاوی نکات ی‬


‫التفاسی در این خصوص نوشته است‪:‬‬
‫حضت را‬ ‫النن وقار و عظمت ن‬‫پیامی با یا أیها ی‬
‫ی‬ ‫"مخاطب قرار دادن‬
‫یمرساند و بیانگر مقام واال و ررسیفش یمباشد‪ ،‬و مانند دیگر ی‬
‫پیامیان او را‬
‫با ذکر نام مخاطب قرار نداده است‪ ،‬مانند «یا إبراهیم‪ ،‬یا نوح‪ ،‬یا عییس‬
‫النن» و «یا أیها الرسول» مورد‬‫بن مریم» بلکه او را با عبارت «یا أیها ی‬
‫حضت محمد‬ ‫گیین دلیل است که ن‬ ‫خطاب قرار داده است‪ .‬و این خود بزر ر‬
‫ّ ّ‬
‫اَّلل علیه و اله و سلم بزر ر‬
‫پیامیان یمباشد‪".‬‬
‫ی‬ ‫ین‬‫گی‬ ‫صیل‬
‫مطلن که خداوند بیان فرموده دو تفسی وجود دارد‪:‬‬
‫ی‬ ‫اما در خصوص‬
‫پیامی (ص) را مورد رسزنش قرار یم دهد‪ ،‬که چرا یک امر‬ ‫ی‬ ‫‪-‬خداوند‬
‫حالل را بر خود حرام کرده ای؟ و این رسزنش نه بخاطر انجام گناه بلکه‬
‫به سبب انجام یک کار کم ارزش تر به نسبت کار با ارزش تر بوده است‪...‬‬

‫‪245‬‬
‫بریح دیگر از مفرسان یم فرمایند‪ ،‬این آیه رسزنش نیست بلکه لطف‬‫‪ -‬ن‬
‫نهایت عطوفت به او‬
‫ِ‬ ‫پیامی (ص) است و در‬
‫ی‬ ‫و رحمت خداوند در حق‬
‫پیامی چرا ن‬
‫چیی که خدا برایت حالل کرده بر خود حرام یم‬ ‫یم فرماید ای ی‬
‫کن‪...‬‬‫ن‬
‫ر‬
‫توضیحای که ذکر شد‪ ،‬هر کدام از تفاسی را بپذیریم‪ ،‬شبهه ی‬ ‫با‬
‫پیامی(ص)) برطرف یم‬‫ی‬ ‫ن‬
‫(مبن بر معصوم نبودن‬ ‫ن‬
‫ستی‬ ‫شخص اسالم‬
‫شود‪...‬‬
‫ن‬
‫ستیان‬ ‫نی مورد طعن اسالم‬ ‫بحث شان نزول این آیه ی ررسیفه ن‬
‫حاض هدف ما پاسخ به مبحث‬ ‫ن‬ ‫قرارگرفته است‪ ،‬ویل چون در حال‬
‫ر‬
‫فرصن دیگر به آن یم پردازیم‪.‬‬ ‫تناقضات است‪ ،‬ان شاء هللا در‬

‫ً‬
‫‪ .2‬در آیه ی قسمت «ب» «ضاال» به معنای ضاللت نیست‪ ،‬بلکه‬
‫ی‬
‫در این جا به معنای «گم کردن راه» است‪(...‬رسگشتیک‪ .)...‬این قاعده را‬
‫آی دارد‪ ،‬مالحظه نمایید‪:‬‬ ‫خودمان نساخته ایم و اساس قر ن‬
‫َ‬ ‫ُ‬
‫ید َب ْل ه ْم ِب ِلق ِاء َ ررب ِه ْم‬ ‫د‬ ‫ج‬ ‫َو َقا ُلوا أئ َذا َضل ْل َنا نف ْ‬
‫اِلرض أئ َّنا ل نف َخ ْلق َ‬
‫ِ ٍ‬ ‫ٍ‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫َ‬
‫ک ِاف ُرون) (سجده‪)10/‬‬
‫(کافران) یمگویند‪ :‬آیا هنگایم که ما مردیم و در ن‬
‫زمی گم گشتیم (و‬
‫آمیۀ خاک گردید و اثری از آن نماند) آفرینش تازهای‬ ‫ذرات وجود ما ن‬ ‫ّ‬
‫ی‬
‫خواهیم ی افت (و دوب اره زندگ را از رس یمگییم؟) بلکه آنان منکر مالقات‬
‫ب ا پروردگارشان (برای حساب و کتاب) هم هستند‪.‬‬
‫‪-‬مالحظه نمایید‪« ،‬ضللنا» در اینجا به معنای گم شدن است‪ ...‬و در‬
‫پیامی (ص) قبل از بعثت‪،‬‬
‫ی‬ ‫نی‪ ،‬بحث این است که‬ ‫آیه ی مورد نظر ن‬
‫آشنای نداشت‪ ،‬برنامه ی مسیحیت‬
‫ی‬ ‫موحدی رسگشته بود؛ با این ررسیعت‬

‫‪246‬‬
‫و یهودیت تحریف شده بودند و ‪ ...‬خالصه نیم دانست چگونه در مقابل‬
‫ر‬
‫پرسن بایستید‪ ...‬که خداوند هدایتش کرد‪...‬‬ ‫ررسک و بت‬
‫نی عصمت رسول اکرم (ص) را رد نیم کند‪.‬‬ ‫‪-‬لذا این آیه ن‬

‫‪ .3‬آیه ی قسمت «ت» هم‪ ،‬هیچ گنایه در آن نیست‪ ،‬به تفسی انوار‬
‫القرآن مراجعه یم نماییم‪ ،‬آنچه بیان نموده پاسخ این شبهه است‪:‬‬
‫رض هللا عنه در بیان سبب نزول آیه کریمه یمگوید‪:‬‬‫"سعیدبنجبی ن‬
‫رسول خدا صیل هللا علیه و آله وسلم مشغول استالم حجراالسود بودند‬
‫مرسکان راه را برایشان گرفتند و گفتند‪ :‬به تو اجازه نیمدهیم که دیگر‬ ‫که ر‬
‫نکیس‪ .‬رسول خدا صیل هللا علیه و‬ ‫دسن ر‬ ‫کن تا بر خدایان ما ر‬ ‫بار استالم ن‬
‫ر‬
‫دسن بر آنها‬ ‫زیای خواهد داشت که‬ ‫آله وسلم باخود گفتند‪ :‬بر من چه ن‬
‫بکشم و بعد از آن بهمن اجازه دهند که حجراالسود را استالم کنم؟ زیرا‬
‫خداوند متعال یمداند که من از این کار در دل خویش نفرت دارم‪ .‬اما‬
‫چی هم اباورزید و این آیه را نازل فرمود‪:‬‬ ‫خدای عزوجل از این اندک ن‬
‫َ ً َ ً‬ ‫َّ َ‬ ‫َ ْ‬ ‫َ َ َ َْ‬
‫«ول ْوال أن ث َّبتناک لقد ِکدت ت ْرک ُن ِإل ْی ِه ْم ش ْیئا ق ِلیال »‬
‫«و اگر تو را استوار نیمداشتیم» برحق و معصوم نیمداشتیم از‬
‫یای‬ ‫ن‬
‫موافقت و همرایه با آنان «نزدیک بود که میل کن» و گرایش ی‬
‫«بهسوی آنان اندک مییل» ویل عصمت الیه تو را دریافت و تو را از‬
‫نی بازداشت‪.‬‬ ‫کمیین حد تمایل به آنان ن‬ ‫ر‬

‫عصمن» یم باشد که‬‫ر‬ ‫‪-‬اگر تو را استوار نیم داشتیم‪ ،‬بیانگر همان «‬


‫پیامی (ص)‪ ،‬این عمل را‬ ‫ی‬ ‫شما یم گویید آیه آن را نقض کرده است؟ ر‬
‫وقن‬
‫انجام نداده‪ ،‬چطور عصمتش زیر سوال رفته است‪ ...‬بله یم خواست به‬
‫جهت کم ارزش بودن درخواست این کار را بکند‪ ،‬ویل خداوندی که این‬
‫عصمت را به او داده‪ ...‬اجازه نداد‪.‬‬
‫‪247‬‬
‫نی هیچ گنایه وجود ندارد‪ ...‬عده ای از‬ ‫‪ .4‬در آیه ی قسمت «پ» ن‬
‫جوی یم کردند‪،‬‬‫ی‬ ‫منافقان «نیم خواستند» به جهاد بروند‪ ،‬لذا بهانه‬
‫ن‬
‫مهربای عذر آنها را قبول کرد ‪ ...‬ویل خداوند به‬ ‫پیامی(ص) ن‬
‫نی در نهایت‬ ‫ی‬
‫فتنه ی آنها آگاه بود‪ ...‬لذا در نهایت عطوفت‪ ،‬ابتدا مژده ی عفو به او‬
‫یم دهد‪ ،‬سپس او را رسزنش یم کند که باید اول مطمئمن یم شدی‪...‬‬
‫پیامی(ص) مرتکب گنایه نشده است که عصمتش زیر سوال‬ ‫ی‬
‫برود‪ ،...‬بلکه آن کاری که فکر میکرد درست است را انجام داده است‪...‬‬
‫پیامی(ص) را آگاه فرمود‪ ...‬در واقع‬
‫اما خداوند فرمود دروغ یم گویند و ی‬
‫ر‬
‫بیشی دقت یم کرد و عملش گناه نبود‪...‬‬ ‫پیامی باید‬
‫ی‬
‫‪-‬پاسخ دیگری وجود دارد که یم گوید‪ ،‬عبارت عفا هللا عنک‪ ...‬یک‬
‫جمله ی دعای است و ضفا برای رسزنش کردن نیست‪ ،‬چنان که در ن‬
‫بی‬ ‫ی‬
‫ماهم وجود دارد‪ ...‬مثال به شخض یم گوییم‪ ،‬خداوند امواتت را بیامرزد‬
‫چرا این کار را انجام دادی‪ ...‬در این جمله خداوند امواتت را بیامرزد به‬
‫این معنا نیست که امواتت دچار فالن گناه شده اند و برایشان طلب‬
‫بخشش یم کنم‪ ،‬بلکه منظور قسمت دوم سخن است‪...‬‬
‫‪-‬در هر حال با پذیرش هر کدام از پاسخ ها‪ ،‬شبهه برطرف یم شود‪...‬‬

‫ن‬
‫ستیان آن را‬ ‫نی‪ ،‬ن‬
‫چیی وجود ندارد که اسالم‬ ‫‪ .5‬در قسمت «ث» ن‬
‫دلییل بر ننف عصمت بنامند‪...‬‬
‫ر‬
‫وقن رئیس ییک از ادارات در مورد ییک از موضوعات اداره به تندی با‬
‫معاونش حرف بزند‪ ...‬او ن‬
‫نی این تندی را به زیر دستان منتقل یم کند و‬
‫خوی آگاه یم نماید‪...‬‬
‫آنها را به ی‬

‫‪248‬‬
‫ر‬
‫بیشی بود‪،‬‬ ‫چی شبیه خدا نیست و مثال ذکر شده جهت فهم‬ ‫‪-‬هیچ ن‬
‫نی خداوند متعال مساله ی ررسک را با این ادبیات‬ ‫اما در آیه ی مورد نظر ن‬
‫همی اهمیت آن را به‬‫ن‬ ‫پیامی(ص) یاد آوری یم نماید‪ ...‬تا او هم با‬
‫ی‬ ‫تند به‬
‫برسیت یاد دهد‪ ...‬و این بیانگر مهم بودن مساله است‪ ...‬نه اینکه این‬ ‫ر‬
‫مرسک شود! (معاذهللا)‪.‬‬ ‫پیامی ر‬‫ی‬ ‫احتمال وجود داشته باشد روزی‬
‫‪-‬تفسی انوار القرآن در این زمینه نوشته است‪:‬‬
‫"گوی فرمود‪ :‬ای محمد! تو که گرایمترین و عزیزترین خلق بر من‬
‫ی‬
‫هسن‪ ،‬اگر با من خدای دیگر یم ر‬
‫گرفن‪ ،‬ییگمان تو را عذاب یمکردم‪ ،‬چه‬ ‫ر‬
‫ی‬
‫انگی ریس برای رسول خدا صیل‬
‫رسد به غی تو از بندگان؟ و این تحریک و ن‬
‫هللا علیه و آله وسلم است که بر اخالص و مجاهدت خویش در راه‬
‫دعوت بیفزایند‪".‬‬

‫نی به ن‬
‫معن گناه کار بودن رسول هللا (ص)‬ ‫‪ .6‬آیه ی قسمت «ج» ن‬
‫نیست‪ ،‬یم توان به شبهه ی مورد نظر دو پاسخ داد‪:‬‬
‫‪-‬پاسخ اول‪:‬‬
‫باالی دارند‪،‬‬
‫پیامیان چون معصوم از خطا هستند و معرفت بسیار ی‬ ‫ی‬
‫بهیین کار را انجام دهند و ن‬
‫زمای که برای انجام کاری دو‬ ‫همیشه باید ر‬
‫ر‬
‫خوبی را انجام دهند‪ ...‬لذا‬ ‫ر‬
‫خوبی وجود دارد‪ ،‬باید آنها‬ ‫حالت خوب و‬
‫میله ی گناه آنان محسوب یم شود‬ ‫خوبی) به ن ن‬
‫ر‬ ‫انجام عمل خوب(به جای‬
‫حی معصومیت)‪ .‬به‬ ‫(نه اینکه دچار عمل خالف ررسع شده باشند در ن‬
‫وقن خداوند در آیه ی ‪ 2‬سوره ی مبارکه ی فتح یم فرماید‪،‬‬ ‫این خاطر ر‬
‫از گناهان گذشته و آینده ات یم گذرم‪ ،‬معصومیت زیر سوال نیم رود‪.‬‬

‫پاسخ دوم‪:‬‬
‫‪249‬‬
‫‪-‬در آیه ی فوق‪« ،‬غفر» به معنای «پوشاندن» است‪ ،‬و «ذنب» ن‬
‫نی‬
‫یعن عمل‬ ‫به معنای «آثار و پیامد آزار دهنده ی یک عمل» یم باشد‪ ...‬ن‬
‫مرسکان به‬‫اوای داشت و ر‬‫پیامی (ص) در زمان مکه آثار و پیامدهای فر ن‬
‫ی‬
‫شدت رسول خدا (ص) را اذیت یم کردند‪ ...‬این فتح‪ ،‬این موارد را تمام‬
‫کرد و همه ی آنها را پوشاند‪...‬‬
‫گرفی شهر مکه باز هم یم تواند فتنه آفرین باشد‪ ،‬اما این‬ ‫همچنی ر ن‬
‫ن‬
‫فتح به قدری مهم است که آن را هم دفع یم نماید و آثار نادرست آن را‬
‫هم یم پوشاند‪...‬‬
‫‪-‬این که «ذنب» در این اینجا‪« ،‬آثار و پیامد آزار دهنده» توصیف‬
‫آی دارد و این گونه نیست که فقط در اینجا این گونه‬ ‫شد‪ ،‬ریشه ی قر ن‬
‫حضت مویس (ع)‪:‬‬ ‫ترجمه شده باشد‪ ...‬توجه نمایید به فرمایش ن‬
‫‪/‬‬
‫َْ ُُ‬ ‫َ ُ ْ َ َّ َ ٌ َ َ ُ‬
‫ون ﴿شعراء ‪﴾14‬‬‫ولهم ع ییل ذنب فأخاف أن يقتل ِ‬
‫آنان (به گمان خود‪ ،‬قصاص) گنایه بر من دارند و یمترسم (پیش از‬
‫انجام وظیفهی تبلیغ) مرا بکشند‪.‬‬
‫حری را کشته بود و عملش‬ ‫ن‬
‫یم دانید که حضت مویس(ع) یک فرد ی‬
‫گناه نبوده است‪ ،‬اما باز هم از لفظ «ذنب» استفاده شده است‪ ،‬و‬
‫مشخص یم گردد که در اینجا هم این ن‬
‫معن مورد توجه است‪.‬‬
‫نکته‪ :‬اینکه در این دو آیه «ذنب» اینگونه ترجمه شد‪ ،‬به این معنا‬
‫نیست در همه ی آیات دیگر این گونه است‪.‬‬

‫نی‪ ،‬با پاسخ های موجود در قسمت «‪ »6‬به ر ر‬


‫احن‬ ‫‪ .7‬قسمت «د» ن‬
‫کارهای‬
‫ی‬ ‫پاسخ داده یم شود‪ .‬اگر پاسخ اول را بپذیریم توبه بخاطر انجام‬
‫خواهد بود که اولویت ک ر‬
‫میی داشته اند‪ ،‬و اگر پاسخ دوم را بپذیریم توبه‬

‫‪250‬‬
‫بخاطر افزایش رحمت و توجه خداوند خواهد بود تا مواردی که آثار شوم‬
‫ر‬
‫نادرسن دارند دفع شوند‪.‬‬ ‫و‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫ر‬
‫تحقیف‬ ‫ر‬
‫بیشیی داشته باشند و به صورت‬ ‫ن‬
‫ستیان‪ ،‬اگر دقت‬ ‫اسالم‬
‫ً‬
‫این شبهات را برریس کنند‪ ،‬یقینا گمان های شان برطرف خواهد شد‪ ،‬ویل‬
‫متاسفانه کم کاری یم کنند‪ ...‬و در نهایت خودشان نضر میکنند‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .83‬پذیرش توبه فقط بعد از گناه ناشی از جهل‬


‫شبهه‪:‬‬
‫پذیرش توبه فقط بعد از گناه ر‬
‫نایس از جهل (نساء‪ ،)17/‬پذیرش توبه‬
‫بعد از گناه ر‬
‫نایس از علم (نساء‪)153/‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َ‬ ‫َّ َّ َ َ ْ َ ُ َ ُّ َ َ َ ُ َّ َ ُ ُ َ‬ ‫الت ْو َب ُة َ‬
‫َّ َ َّ‬
‫يب‬ ‫ر‬
‫ِ ٍ‬ ‫ق‬ ‫ن‬ ‫م‬‫ِ‬ ‫ون‬‫وب‬ ‫ت‬‫ي‬ ‫م‬ ‫ث‬ ‫ة‬
‫ٍ‬ ‫ال‬ ‫ه‬ ‫ج‬ ‫ب‬
‫ِ‬ ‫وء‬‫الس‬ ‫ون‬ ‫ل‬ ‫م‬‫ع‬‫ي‬ ‫ين‬ ‫ذ‬‫ل‬ ‫ل‬
‫ِ ِ ِ‬‫ه‬ ‫الل‬ ‫یل‬‫ع‬ ‫ِإنما‬
‫‪/‬‬ ‫ً‬ ‫َ‬ ‫ً‬ ‫َ‬ ‫َ ُ ٰ َ َ ُ ُ َّ ُ َ ْ ْ َ َ َّ ُ‬
‫فأولـ ِئك يتوب الل ه علي ِهم ۗ وكان الل ه ع ِليما ح ِكيما ﴿نساء ‪﴾17‬‬

‫‪251‬‬
‫كسای است كه از روى جهالت مرتكب‬ ‫ن‬ ‫توبه‪ ،‬نزد خداوند‪ ،‬تنها براى‬
‫گناه یمشوند‪ ،‬سپس به زودى توبه یمكنند؛ اينانند كه خدا توبهشان را‬
‫یمپذيرد‪ ،‬و خداوند داناى حكيم است‪.‬‬

‫ب)‬
‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َي ْسأ ُل َك أ ْه ُل ْالك َتاب أن ُت نَ نری َل َعل ْيه ْم ك َت ًابا رم َن َّ‬
‫الس َم ِاء ۚ ف َق ْد َسألوا ُم َ ٰ‬
‫ویس‬
‫َ ٰ َ َ َ ُ ِ ِ َ َّ َ َ ْ َ ً َ ِ َ َ ِ ْ ُ ُ َّ َ ُ ُ ْ ْ ُ َّ َّ َ ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬
‫أك یی ِمن ذ ِ لك فقالوا أ ِرنا الل ه جهرة فأخذتهم الص ِاعقة ِبظل ِم ِهم ۚ ثم اتخذوا‬
‫َ ْ َ َ َ ْ ُ ُ ْ َ ر َ ُ َ َ َ ْ َ َ َٰ َ َ َ ْ َ ُ َ ٰ ْ َ ً‬ ‫ْ‬
‫ویس ُسلطانا‬ ‫ال ِع ْج َل ِمن بع ِد ما جاءتهم البينات فعفونا عن ذ ِ لك ۚ وآتينا م‬
‫ً‬
‫ُّم ِبينا ﴿نساء‪﴾153/‬‬
‫كتای از آسمان [يكباره] بر آنان فرود‬ ‫اهل كتاب از تو یمخواهند كه ی‬
‫البته از مویس بزر ر‬ ‫‪ّ .‬‬
‫گی از اين را خواستند و گفتند‪« :‬خدا را آشكارا‬ ‫آورى‬
‫رساى ظلمشان صاعقه آنان را فرو گرفت‪ .‬سپس‪،‬‬ ‫به ما بنماى‪ ».‬پس به ن‬
‫بعد از آنكه داليل آشكار برايشان آمد‪ ،‬گوساله را [به پرستش] گرفتند‪ ،‬و‬
‫برهای روشن عطا كرديم‪.‬‬ ‫ن‬ ‫ما از آن هم درگذشتيم و به مویس‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬بله‪ ،‬آیه ی اول یم فرماید فقط توبه ی شخص جاهل قابل قبول‬
‫است‪ ...‬و واضح است که خداوند یم فرماید توبه ی «شخص عالم به‬
‫آن کار» قابل قبول نیست‪.‬‬
‫‪ .2‬اما باید دید‪ ،‬این جهالت به چه معناست؟‬
‫ن‬
‫چنی‬ ‫چکیده ی مطالعات بنده در سایت ها‪ ،‬مقاالت‪ ،‬تفاسی و‪...‬‬
‫است‪:‬‬

‫‪252‬‬
‫هر گنایه که انسان انجام یم دهد‪ ،‬اگر علم هم داشته باشد که این‬
‫عمل خطاست‪ ،‬اما شهوت و هوا و هوس بر اراده ی او مسلط شود‪...‬‬
‫این جهالت نام دارد‪ .‬به نویع که اگر آن شهوت ارضاء شود‪ ،‬بالفاصله‬
‫ن‬
‫کسای ان شاء هللا پذیرفته یم شود‪...‬‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫فرد پشیمان یم شود‪ ...‬توبه‬
‫اما کیس که بداند این عمل گناه است‪/‬معلومات کامیل داشته باشد‪،‬‬
‫ن‬
‫دشمن‬ ‫و‬ ‫عناد‬ ‫روی‬ ‫از‬ ‫هم‬ ‫باز‬ ‫اما‬ ‫باشد‪،‬‬ ‫نداشته‬ ‫هم‬ ‫ر‬
‫شهوی‬ ‫هیچ هوس و‬
‫ِ‬
‫با خدا آن را انجام دهد‪...‬خب مشخص است که او دچار کفر شده است‬
‫ن‬ ‫ً‬
‫چنی کیس چه‬ ‫و طبعا پشیمان هم نخواهد شد‪ ...‬دیگر توبه برای‬
‫مفهویم دارد‪ ...‬لذا باید پشیمان شود‪ ،‬از عناد دست بردارد‪ ،‬به جهل خود‬
‫نسبت به خدا (که منجر به عناد شده بود) اقرار کند‪ ...‬آن موقع توبه ی‬
‫او پذیرفته خواهد شد‪...‬‬
‫اصفهای در صفحه ی ‪ 209‬یم گوید‪:‬‬ ‫ن‬ ‫‪-‬راغب‬
‫جهل سه گونه است‪ .1 :‬خایل بودن نفس و خاطر انسان از علم ‪.2‬‬
‫اعتقاد خالف واقع ‪ .3‬انجام دادن کاری به گونه ای که نباید‪ ،‬خواه‬
‫اعتقادش مطابق واقع باشد یا خی‪.‬‬
‫یعن شخص به ن ن‬
‫میله‬ ‫‪-‬مورد سوم شامل همه ی کارهای غلط یم شود‪ ،‬ن‬
‫ی انجام خطا دچار جهل است‪ ،‬اما همانگونه که بیان شد‪ ،‬اول باید‬
‫دست از عناد بردارد‪ ،‬پشیمان شود‪ ،‬بعد توبه کند‪...‬‬
‫کن و انتظار قبویل توبه داشته‬‫دشمن ن‬
‫ن‬ ‫متکیانه با خدا‬
‫ی‬ ‫‪-‬مگر یم شود‬
‫ر‬
‫بایس‪...‬‬
‫ر‬
‫قسمن از تفسی انوارالقرآن اشاره یم نماییم‪:‬‬ ‫‪ -‬در پایان به‬
‫کسای است که از روی جهالت مرتکب‬ ‫ن‬ ‫" البته پذیرش توبه «تنها برای‬
‫یعن‪ :‬گناهان «یمشوند» مراد از جهالت در اینجا‪ :‬عدم‬ ‫ناشایسن» ن‬
‫ر‬
‫شناخی گناه نیست‪ ،‬بلکه سبکرسی و یی ررسیم در ارتکاب عمل گناه‬ ‫رن‬

‫‪253‬‬
‫رساوار شأن شخص خردمند نیمباشد‪ .‬البته‬ ‫آلودی است که ارتکاب آن ن‬
‫این حالتسبکرسی‪ ،‬در هنگام فوران شهوت‪ ،‬یا فوران خشم بر انسان‬
‫رض هللا عنهما یمگوید‪« :‬هرکس که مرتکب‬ ‫پدید یمآید‪ .‬ویلابنعباس ن‬
‫ر‬
‫ناشایسن یمشود‪ ،‬او قطعا نادان و جاهل است زیرا ارتکاب کار‬ ‫عمل‬
‫ناشایست‪ ،‬خود اثر جهالت اوست»‪.‬‬
‫‪ .3‬حال آنچه نبن ارسائیل انجام دادند‪ ،‬خارج از دایره ی جهل نبوده‬
‫است و آنها خود اذعان یم کنند که فریب خورده اند (بروید آیات ‪ 85‬تا‬
‫‪ 90‬سوره ی مبارکه ی «طه» را بخوانید)‪.‬‬
‫‪-‬تفسی انوارالقرآن از ابن کثی نقل یم کند که‪:‬‬
‫ن‬
‫پرهی کرده و‬ ‫«بنارسائیل به قصد زهد و تقوا از زیورات قوم قبط‬ ‫" ن‬
‫آن را از خود دور افگندند اما از سوی دیگر به گوساله ر‬
‫پرسن روی آوردند‪،‬‬
‫چی کم اهمیت زهد پیشه کرده ویل در برابر یک‬‫بدینسان بود که از یک ن‬
‫جنایت بزرگ گردن نهادند‪"»...‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫ادعای داشته باشند که معنای‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫توانستند‬ ‫یم‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای‬
‫ی‬
‫ن‬
‫داشی» و غلبه‬ ‫ر‬ ‫رن‬
‫نداشی» بود‪ ...‬در حایل که «علم‬ ‫جهالت‪ ،‬فقط «علم‬
‫ی «هوا و هوس» هم جهالت است‪ ،‬چون در آن لحظه علم را یی اثر یم‬
‫کند‪ ...‬و گناه نبن ارسائیل در چهارچوب جهالت قرار نیم گرفت‪ ...‬ویل‬
‫اینطور نیست‪...‬‬
‫***‬

‫‪254‬‬
‫‪ .84‬پذیرش توبه بعد از کفر‬
‫شبهه‪:‬‬
‫پذیرش توبه بعد از کفر (آل عمران‪ ،)89-86/‬عدم پذیرش توبه بعد‬
‫از کفر (آل عمران‪)90/‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َّ َّ ُ َ َ ٌّ‬ ‫َّ ُ َ ْ ً َ ُ َ ْ َ َ ْ َ َ ُ‬
‫ف َي ْه ِدي الل ه قوما كفروا بعد ِإيم ِان ِهم وش ِهدوا أن الرسول حق‬ ‫ك ْي َ‬
‫ی ﴿‪ُ ﴾86‬أول ٰـئ َك َج َز ُاؤ ُهمْ‬ ‫لظالم نَ‬ ‫ْ َ ْ َ َّ‬
‫ا‬ ‫م‬ ‫و‬ ‫ق‬ ‫ال‬ ‫ي‬ ‫د‬ ‫ه‬‫الل ُه ََل َي ْ‬ ‫َ َ َ ُ ُ ْ َ ر َ ُ َ َّ‬
‫وجاءهم البينات ۚ و‬
‫َ ِ َ َ َ‬ ‫ِِ‬ ‫َ ِ‬
‫َ‬ ‫ن‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ َّ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َّ َ ْ ْ ْ َ َ َّ‬
‫اس أجم ِعی ﴿‪ ﴾87‬خ ِال ِدين ِفيها َل‬ ‫ِ‬ ‫أن علي ِهم لعنة الل ِه والمل ِئك ِة والن‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫اب َو ََل ُه ْم ُينظ ُرون ﴿‪ ﴾88‬إَل الذ َ‬
‫ين ت ُابوا ِمن َب ْع ِد ذ ٰ ِ لك‬
‫َّ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫ف َع ْن ُه ُم ْال َع َذ ُ‬ ‫ُي َخ َّف ُ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫ٌ‬ ‫َّ‬ ‫ٌ‬ ‫َ ْ ُ َ َّ َّ َ َ ُ‬
‫_‬
‫وأصلحوا ف ِإن الل ه غفور ر ِحيم ﴿آل عمران‪﴾89 86‬‬
‫چگونه خداوند‪ ،‬قویم را كه بعد از ايمانشان كافر شدند‪ ،‬هدايت‬
‫یمكند؟ با آنكه شهادت دادند كه اين رسول‪ ،‬بر حق است و برايشان‬
‫داليل روشن آمد‪ ،‬و خداوند قوم بيدادگر را هدايت نیمكند‪ )۸۶( .‬آنان‪،‬‬
‫ی‬ ‫ن‬
‫رسايشان اين است كه لعنت خدا و فرشتگان و مردم‪ ،‬همیک برايشان‬
‫است‪ )۸۷( .‬در آن [لعنت] جاودانه بمانند؛ نه عذاب از ايشان كاسته‬
‫كسای كه پس از آن توبه كردند و‬ ‫ن‬ ‫گردد و نه مهلت يابند‪ )۸۸( .‬مگر‬
‫درستگارى [پيشه] نمودند‪ ،‬كه خداوند آمرزنده مهربان است‪)89(.‬‬

‫ب)‬

‫‪255‬‬
‫َّ َّ َ َ ُ َ ْ َ َ ْ ُ َّ ْ َ ُ ُ ْ ً َّ ُ ْ َ َ َ ْ َ ُ ُ ْ َ ُ ٰ َ‬
‫ِإن ال ِذين كفروا بعد ِإيم ِان ِهم ثم ازدادوا كفرا لن تقبل توبتهم وأولـ ِئك‬
‫ُ ُ َّ ُّ َ‬
‫‪/‬‬
‫هم الضالون ﴿آل عمران ‪﴾90‬‬
‫كسای كه پس از ايمان خود كافر شدند‪ ،‬سپس بركفر [خود] افزودند‪،‬‬ ‫ن‬
‫هرگز توبه آنان پذيرفته نخواهد شد‪ ،‬و آنان خود گمراهانند‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬در آیه ی قسمت «الف» فرموده‪ ،‬اگر توبه کنند پذیرفته یم شود‪.‬‬
‫نی فرموده‪ ،‬اگر بر کفر خود افزودند‪...‬‬‫‪ .2‬در آیه ی قسمت «ب» ن‬
‫وقن شخض کافر باشد‪ ،‬بر کفر خود‬ ‫یعن کفر آنها اضافه شود‪ ...‬خوب ر‬
‫ن‬
‫بیفزاید‪ ،‬چگونه توبه اش قبول یم شود؟ نباید از کفر هم دست بکشد‬
‫بعد توبه کند؟‬
‫ن‬
‫ستیان در پاسخ به استدالل فوق نوشته است‪:‬‬ ‫‪.3‬ییک از اسالم‬
‫ن‬
‫کسای که‬ ‫چنی توجییه این است که خداوند یمخواهد به‬ ‫ن‬ ‫" معنای‬
‫میان کفر شما ثابت‬ ‫پس از ایمان آوردن دوباره کافر شدهاند بگوید «اگر ن‬
‫بماند‪ ،‬چنانچه به اشتباه خود ریبرده و پشیمان شوید و توبه کنید‪ ،‬توبه‬
‫شما پذیرفته یمشود‪ ،‬اما اگر پس از کافر شدن‪ ،‬ن‬
‫میان کفر شما ثابت نماند‬
‫ر‬
‫بازشگن برای شما نیست‪.‬‬ ‫چیی بر آن افزوده شود‪ ،‬دیگر هرگز امید‬ ‫و ن‬
‫حن اگر به اشتباه خود ری برده و پشیمان شوید و هزار بار توبه‬ ‫یعن ر‬ ‫ن‬
‫کنید‪ ،‬باز هم فایده ای ندارد و توبه شما پذیرفته نیمشود»"‬
‫‪ -‬پاسخ این شخص این است که‪ ،‬نقطه مقابل فعل افزودن در این‬
‫یعن کیس که کفر خود را‬ ‫آیه‪« ،‬ثبات» نیست‪ ،‬بلکه «توقف» است‪ .‬ن‬
‫متوقف کند و توبه نماید‪ ،‬توبه اش پذیرفته خواهد شد‪ ...‬اما اگر راه خود‬

‫‪256‬‬
‫پذیریس! توبه ن‬
‫زمای معنا پیدا یم کند که فرد‬ ‫ر‬ ‫را در پیش بگید‪ ،‬دیگر چه‬
‫از خطاهایش انضاف داده باشد‪ ،‬نه اینکه بر انجام گناه اضار داشته‬
‫باشد و انتظار پذیرش توبه داشته باشد‪.‬‬
‫‪ -‬طبق بیان تفاسی این آیه در مورد یهودیان نازل شده است‪ ،‬که ابتدا‬
‫حضت عییس (ع) کافر شدند‪ ،‬سپس بر کفر‬ ‫ایمان داشتند‪ ...‬سپس به ن‬
‫نی کافر شدند‪ ...‬حال اگر این‬ ‫حضت محمد (ص) ن‬ ‫خود افزودند و به ن‬
‫افراد یهودیان به ظاهر مخلض هم باشند‪ ،‬و مدام نسبت به گناهان توبه‬
‫پیامیان عظیم الشان)‬ ‫زمای که کفر خود (عدم ایمان به این‬‫نمایند‪ ...‬تا ن‬
‫ی‬
‫را متوقف نکنند و به آنها ایمان نیاورند دیگر چه توبه ای‪( ...‬بعد از‬
‫خواندن این شان نزول دوباره پاسخ به شبهه را بخوانید ان شاء هللا‪ ،‬تا‬
‫میان فهم و اطالع اسالم ن‬
‫ستیان از آیات مبارک را بدانید‪/‬عمدا شان نزول‬ ‫ن‬
‫را در اول نیاوردم تا به این نکته توجه بفرمایید‪)...‬‬
‫***‬

‫‪ .85‬تناقض گویی در تعریف داستان ابراهیم (ع)‬


‫شبهه‪:‬‬
‫گوی در تعریف داستان ابراهیم(حجر‪ )54-52،‬و (هود‪-69،‬‬
‫تناقض ی‬
‫‪)72‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬

‫‪257‬‬
‫َ ُ َ َ‬ ‫ُ َ‬ ‫ْ َ َ ُ َ ْ َ َ ُ َ َ ً َ َ َّ ُ‬
‫ال ِإنا ِمنك ْم َو ِجلون ﴿‪ ﴾52‬قالوا َل ت ْو َج ْل‬ ‫ِإذ دخلوا علي ِه فقالوا سلما ق‬
‫َ‬ ‫ْ‬
‫ن الك یَ ُی فبمَ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫یل أن َّمسَّ‬ ‫وی عَ‬ ‫َ َ َ رَّ ْ ُ‬
‫رست ُم ن‬ ‫َ‬ ‫َّ ُ َ رر ُ َ ُ َ‬
‫ِ‬ ‫ِی ِ‬ ‫ٰ‬ ‫ِی‬ ‫ِإنا نبرسك ِبغل ٍم ع ِل ٍيم ﴿‪ ﴾53‬قال أب‬
‫ُ َ رر ُ َ‬
‫رسون ﴿حجر‪﴾54_52‬‬ ‫تب‬
‫هنگایم كه بر او وارد شدند و سالم گفتند‪[ .‬ابراهيم] گفت‪« :‬ما از‬
‫شما بيمناكيم‪ )۵۲( ».‬گفتند‪ :‬ر‬
‫«میس‪ ،‬كه ما تو را به پرسى دانا مژده‬
‫یمدهيم‪ )۵۳( ».‬گفت‪« :‬آيا با اينكه مرا پیى فرا رسيده است بشارتم‬
‫یمدهيد؟ به چه بشارت یمدهيد؟» (‪)۵۴‬‬

‫ب)‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ َ ْ َ َ ْ ُ ُ ُ َ ْ َ َ ْ ُ رْ َ ٰ َ ُ َ َ ً َ َ َ َ ٌ َ‬
‫ولقد جاءت رسلنا ِإبر ِاهيم ِبالبرسى قالوا سلما ۖ قال سلم ۖ فما ل ِبث‬
‫س‬‫يذ ﴿‪َ ﴾69‬فل َّما َرأ ٰى أ ْي ِد َي ُه ْم ََل َت ِص ُل إل ْي ِه َن ِك َر ُه ْم َوأ ْو َج َ‬ ‫ٍ‬ ‫ن‬
‫ِ‬ ‫ح‬‫أن َج َاء بع ْجل َ‬
‫ِ‬
‫َ َْ ُُ َ ٌَ‬ ‫ِ‬ ‫ْ ُ ْ ِ َ ً ٍ َ ُ َ َ َ ْ َّ ُ ْ ْ َ ٰ َ ْ ُ‬
‫وط ﴿‪ ﴾70‬وامرأته ق ِائمة‬ ‫ِ َمنهم ِخيفة َ ۚ قالوا َل تخف ِإنا أر ِسلنا ِإیل قو ِم ل ٍ‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ْ َ َ‬ ‫َ‬ ‫ْ َ رَّ ْ َ َ‬ ‫َ‬
‫وب ﴿‪﴾71‬قالت َيا‬ ‫اق َي ْعق َ‬ ‫رسناها ِب ِإ ْس َحاق َو ِمن َو َر ِاء ِإسح‬ ‫فض ِحكت فب‬
‫ٌ‬ ‫َ‬ ‫ٌ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ر‬ ‫ُ َ َ َ ُ ٌ َ َ ٰ َ َ ْ َ ْ ً َّ َ ٰ َ‬ ‫َو ْيل رَ‬
‫یسء ع ِجيب ﴿هود‪-69/‬‬ ‫ی‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫ذ‬ ‫ـ‬‫ه‬ ‫ن‬ ‫إ‬‫ِ‬ ‫ۖ‬ ‫ا‬ ‫خ‬‫ي‬‫ش‬ ‫یل‬ ‫ی‬ ‫ِ‬ ‫ع‬ ‫ب‬ ‫ا‬ ‫ذ‬‫ـ‬‫ه‬ ‫و‬ ‫وز‬ ‫ج‬ ‫ع‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫أ‬‫و‬ ‫د‬ ‫ل‬‫ِ‬ ‫أ‬ ‫أ‬ ‫ٰ‬
‫ن‬
‫‪﴾72‬‬
‫فرشتگای به صورت انسان بودند]‪ ،‬ابراهیم را‬ ‫ن‬ ‫و فرستادگان ما [که‬
‫زمای‬‫نی] گفت‪« :‬سالم!» پس ن‬ ‫مژده آوردند و گفتند‪« :‬سالم!» [ابراهیم ن‬
‫بریای را نزد آنان آورد‪ )۶۹( .‬پس چون دید که‬ ‫ن‬ ‫نگذشت که گوسالهى‬
‫دست آنان به سمت غذا دراز نیمشود‪ ،‬نسبت به آنان ناخشنود شد و‬
‫تریس از آنان در دل او افتاد‪ّ ،‬اما میهمانان گفتند‪ :‬ر‬
‫«نیس! ما براى قوم‬
‫لوط فرستاده شدهایم‪ )۷۰( ».‬و همرس ابراهیم ایستاده بود‪ ،‬پس خندید‪،‬‬
‫زیرا ما او را به [فرزندى به نام] اسحاق و پس از اسحاق‪ ،‬یعقوب بشارت‬
‫دادیم‪[ )۷۱( .‬ساره] گفت‪« :‬اى واى بر من! آیا داراى فرزند یمشوم‪ ،‬در‬
‫ن‬ ‫ً‬
‫عجین‬
‫ی‬ ‫چی‬ ‫این‬ ‫که‬ ‫واقعا‬ ‫حایل که من پیزنم و این شوهرم پیمرد؟!‬
‫است!» (‪)۷۲‬‬
‫‪258‬‬
‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫میی دارید‪ ...‬که به صورت دو‬ ‫سانن ر‬
‫ر‬ ‫‪ .1‬تصور کنید دو خط کش ‪50‬‬
‫طرفه اعداد را نوشته باشند‪ .‬در سمت راست ییک از خط کش ها ن‬
‫بریح‬
‫از شماره ها را عمدا پاک یم کنیم‪ ،‬اعدادی که ر‬
‫باف مانده این است‪-5-1 :‬‬
‫‪ ،6-7-9-12-14-15-16‬حال خط کش دوم را یم آوریم در آن هم چند‬
‫باف مانده در خط کش‬‫عدد از اعداد سمت چپ را پاک یم کنیم‪ ،‬اعداد ر‬
‫دوم هم این است‪.17-14-12-9-8-4-3-2 :‬‬
‫حال سمت اعداد پاک شده ی هر دو خط کش را به هم نزدیک یم‬
‫کنیم‪ ...‬چه ن‬
‫چیی مشاهده یم کنید؟‬
‫‪-‬آری‪ ،‬این دو مجموعه کامل کننده ی هم هستند‪ ،‬اگر در ییک از خط‬
‫کش ها عدد ‪ 1‬پاک شده در دیگری وجود دارد‪ ،‬اگر در آن ییک عددهای‬
‫‪ 3 ،2‬و ‪ 4‬پاک شده در دیگری وجود دارد و‪...‬‬
‫خالصه از مجموع اعداد این دو خط کش‪ ،‬شماره ی ‪ 1‬تا ‪ 17‬تکمیل‬
‫بی اعداد وجود دارد؟ خی‪ ،‬این اعداد کامل‬ ‫ن‬
‫تناقض در ن‬ ‫شده است‪ .‬آیا‬
‫کننده ی همدیگر هستند؟ بله‪ ،‬یقینا کامل کننده هستند‪ ،‬حال ن‬
‫بریح از‬
‫ن‬
‫تناقض ایجاد نیم شود‪...‬‬ ‫اعداد تکرار هم شده باشند اشکایل ندارد و باز‬
‫نی‪ ،‬آیات این دو سوره کامل‬‫حضت ابراهیم (ع) ن‬ ‫‪ .2‬در بیان داستان ن‬
‫ر‬
‫قسمن از ماجرا را پوشش داده اند‪.‬‬ ‫کننده ی یکدیگر هستند و هر کدام‬

‫کالم آخر‪:‬‬

‫‪259‬‬
‫بی این آیات تناقض وجود‬ ‫ستیان ن‬
‫زمای یم توانستند بگویند در ن‬ ‫اسالم ن‬
‫دارد که ییک از قسمت ها قسمت دیگر را نقض یم کرد‪ ...‬مثال در یک‬
‫سوره مالئکه غذا یم خوردند و در سوره ی دیگر یم گفتند نیم خوریم‪،‬‬
‫حضت ابراهیم اشاره میشد و در سوره ی دیگر‬ ‫یا در یک سوره به ترس ن‬
‫حضت ابراهیم یم گفت من اصال از آمدن شما رنیسیده ام‪ ...‬نه اینکه‬ ‫ن‬
‫ر‬
‫قسمن از ماجرا را برای ما به تصویر بکشد و ما بگوییم این‬ ‫هر سوره‬
‫تناقض است! ‪ ...‬در مثال خط کش ها‪ ،‬ن‬
‫زمای تضاد و اشتباه ایجاد میشد‬
‫که قسمت شماره ی ‪ 2‬در یک خط کش ‪ 2‬یم بود و در دیگری ‪ !5‬نه‬
‫اینکه در ییک ‪ 2‬آمده باشد و در دیگری جایش خایل باشد‪...‬‬
‫های که به صورت پراکنده بیان‬ ‫ر‬
‫لذا وقن در کالم هللا متعال‪ ،‬داستان ی‬
‫شده اند با یکدیگر «خاصیت جمع پذیری» دارند‪ ،‬فرضیه ای بنام وجود‬
‫تناقض مردود اعالم یم شود‪.‬‬
‫***‬

‫‪ .86‬ازدواج با زنان اهل کتاب حالل است‬


‫شبهه‪:‬‬
‫ازدواج با زنان اهل کتاب حالل است(مائده‪ ،)5/‬یهود و نصاری را به‬
‫عنوان دوستان خود نگیید(مائده‪)51/‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬

‫‪260‬‬
‫اب ح ٌّل َّل ُك ْم َو َط َع ُام ُكمْ‬ ‫ْ َ ْ َ ُ َّ ُ ُ َّ ر َ ُ َ َ َ ُ َّ َ ُ ُ‬
‫وتوا ْالك َت َ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫اليوم أ ِحل لكم الطيبات ۖ وطعام ال ِذين أ‬
‫ْ‬
‫وتوا الك َتابَ‬ ‫َ ُ‬ ‫ُ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ ُْ ْ َ َ ُ‬ ‫ٌّ َّ ُ ْ َ ْ ُ ْ َ َ ُ َ ْ ُ ْ َ‬
‫ِ‬ ‫ات والمحصنات ِمن ال ِذين أ‬ ‫ن المؤ ِمن ِ‬ ‫ِحل لهم ۖ والمحصنات ِم‬
‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ور ُه َّن ُم ْحصن نَ‬ ‫ُ‬
‫وه َّن أ ُج َ‬ ‫َْ ُْ َ َُْ ُ ُ‬
‫ی َوَل ُمت ِخ ِذي‬ ‫ی غ ْ َی ُم َسافح نَ‬
‫ِْ ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِمن قب ِلكم ِإذا آتيتم‬
‫يمان َف َق ْد َحب َط َع َم ُل ُه َو ُه َو نف اْلخ َرة م َن ْال َخارس َ‬
‫ين‬ ‫أ ْخ َدان ۗ َو َمن َي ْك ُف ْر ب ْاْل َ‬
‫ِ ِ‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ِی‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ٍ‬
‫﴿مائده‪﴾5/‬‬
‫كسای كه اهل‬ ‫ن‬ ‫پاكیه براى شما حالل شده‪ ،‬و طعام‬ ‫ن‬ ‫چیهاى‬ ‫امروز ن‬
‫كتابند براى شما حالل‪ ،‬و طعام شما براى آنان حالل است‪ .‬و [بر شما‬
‫ن‬
‫كسای‬ ‫حالل است ازدواج با] زنان پاكدامن از مسلمان‪ ،‬و زنان پاكدامن از‬
‫[آسمای] به آنان داده شده‪ ،‬به ررسط آنكه‬ ‫ن‬ ‫كه پيش از شما كتاب‬
‫َمهرهايشان را به ايشان بدهيد‪ ،‬در حایل كه خود پاكدامن باشيد نه زناكار‬
‫پنهای دوست خود بگیيد‪ .‬و هر كس در ايمان خود‬ ‫ن‬ ‫و نه آنكه زنان را در‬
‫ً‬ ‫ّ‬
‫شك كند‪ ،‬قطعا عملش تباه شده‪ ،‬و در آخرت از زيانكاران است‪.‬‬

‫ب)‬
‫ُ‬ ‫َ ُّ َ َّ َ َ ُ َ َ َّ ُ ْ َ َّ‬
‫آمنوا َل تت ِخذوا ال َي ُهود َوالن َص َار ٰى أ ْو ِل َي َاء ۘ َب ْعض ُه ْم أ ْو ِل َي ُاء‬ ‫يا أيها ال ِذين‬
‫ی‬‫الظالم نَ‬ ‫ْ َ ْ َ َّ‬
‫م‬ ‫و‬‫ق‬ ‫ال‬ ‫ي‬ ‫د‬ ‫ه‬‫الل َه ََل َي ْ‬
‫َ َ َ َ َ َّ ُ ر ُ ْ َ َّ ُ ْ ُ ْ َّ َّ‬
‫ض ۚ ومن يتولهم منكم ف ِإنه ِمنهم ۗ ِإن‬ ‫َب ْ‬
‫ع‬
‫ِِ‬ ‫ِ‬ ‫ٍ‬
‫﴿مائده‪﴾51/‬‬
‫كسای كه ايمان آوردهايد‪ ،‬يهود و نصارى را دوستان [خود] مگیيد‬ ‫ن‬
‫بعض ديگرند‪ .‬و هر كس از شما آنها را به‬ ‫بعض از آنان دوستان ن‬ ‫[كه] ن‬
‫دوسن گید‪ ،‬از آنان خواهد بود‪ .‬آرى‪ ،‬خدا گروه ستمگران را راه‬ ‫ر‬
‫نیمنمايد‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪261‬‬
‫‪ .1‬کافیست نگایه به آیات سوره ی مبارکه ی ممتحنه بیندازید‪،‬‬
‫خداوند متعال یم فرماید‪:‬‬
‫ْ َّ‬ ‫ُُْ َ‬ ‫ُ ُ‬ ‫ُ‬ ‫َ ُّ َ َّ َ َ ُ َ َ َّ ُ‬
‫آمنوا َل تت ِخذوا َعد روي َو َعد َّوك ْم أ ْو ِل َي َاء تلقون ِإل ْي ِهم ِبال َم َود ِة‬ ‫يا أيها ال ِذين‬
‫َّ‬ ‫ُْ ُ‬ ‫ُ‬ ‫َ َ َُ ر َ ْ َ ر ُ ْ ُ َ‬ ‫َْ َ‬
‫ول َو ِإ َّياك ْم ۙ أن تؤ ِمنوا ِبالل ِه‬ ‫الر ُس َ‬ ‫ون َّ‬ ‫َوقد كف ُروا ِبما جاءكم من الحق يخ ِرج‬
‫ْ‬ ‫َ ْ َ َ َ ْ َ ر ُ ُّ َ‬ ‫َ‬ ‫ن‬ ‫ُ ُْ َ َ ْ ُْ َ ً‬ ‫ْ‬ ‫َر ُ‬
‫ای ۚ ت ِرسون ِإلي ِهم‬ ‫يیل واب ِتغ ْاء ْ ُمرض ُ ِ ی‬‫رب ْكم َِّإن ك َنتم خرجتمْ َ ِج ُهادا ِ یف س ِب ُ ِ ی‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫ِبال َم َود ِة َوأنا أ ْعل ُم ِب َما أخف ْيت ْم َو َما أ ْعلنت ْم ۚ َو َمن َيف َعله ِمنك ْم فقد ض َّل َس َو َاء‬
‫يل ﴿ممتحنه‪﴾1/‬‬ ‫َّ‬
‫الس ِب ِ‬
‫کسای که ایمان آوردهاید! اگر براى جهاد در راه من و طلب‬ ‫ن‬ ‫اى‬
‫خشنودیم [از وطن] بیون آمدهاید‪ ،‬دشمن من و دشمن خود را دوست‬
‫دوسن یمافکنید‪ ،‬در حایل که آنان به آنچه از‬ ‫ر‬ ‫نگیید‪ .‬شما با آنان طرح‬
‫ّ‬
‫پیامی و شما را به خاطر‬ ‫ی‬ ‫حق براى شما آمده است‪ ،‬کفر ورزیدهاند‪ .‬آنان‬
‫دوسن خود‬ ‫ر‬ ‫ایمان به خداوند‪ ،‬پروردگارتان‪[ ،‬از مکه] بیون کردند‪ .‬شما‬
‫پنهای به آنان یمرسانید‪ ،‬در حایل که من به آنچه پنهان و آنچه آشکار‬ ‫ن‬ ‫را‬
‫ً‬ ‫ن‬
‫چنی کند قطعا از راه راست گم گشته‬ ‫یمکنید‪ ،‬داناترم و هر کس از شما‬
‫است‪.‬‬
‫حال به آیات ‪ 8‬و ‪ 9‬همان سوره نگاه کنید‪:‬‬
‫اركمْ‬‫َ ُ‬ ‫ر‬ ‫َّ َ ْ َ ُ ُ َّ ُ َ َّ َ ْ ُ َ ُ ُ ْ ن ر َ ْ ُ ْ ُ ُ‬
‫ين ولم يخرجوكم من ِدي‬ ‫الد ِ‬ ‫َل ينهاكم الل ه ع ِن ال ِذين لم يق ِاتلوكم ِ یف‬
‫ِ َّ َ َ ْ َ ُ ُ ِ َُّ‬ ‫ْ‬
‫ب ال ُمقسط نَ‬‫ْ‬ ‫ْ ْ َّ َّ‬
‫الل َه ُيح ُّ‬ ‫َ َ ُّ ُ ْ َ ُ ْ ُ‬
‫ی ﴿‪ِ ﴾8‬إنما ينهاكم الل ه‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ن‬ ‫إ‬‫ِ‬ ‫ۚ‬ ‫م‬ ‫ه‬‫ِ‬ ‫ي‬‫ل‬ ‫إ‬‫ِ‬ ‫وا‬ ‫ط‬ ‫أن ت ییوهم وتق ِس‬
‫یل إ ْخ َراج ُكمْ‬
‫ٰ‬ ‫َ ُْ َ َ‬
‫اه ُروا عَ‬ ‫ر‬ ‫َ ْ َ ُ ُ‬ ‫َ َّ َ َ َ ُ ُ ْ ن ر‬
‫ِ ِ‬ ‫ين وأخرجوكم من ِدي ِاركم وظ‬ ‫ُ‬ ‫ِ‬ ‫ع ِن ال ِذين قاتلوكم ِ یف الد‬
‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َ ُ‬ ‫َ‬ ‫َ َّ‬ ‫َ َّ ُ‬
‫أن ت َول ْوه ْم ۚ َو َمن َيت َول ُه ْم فأول ٰـ ِئك ه ُم الظ ِال ُمون ﴿ممتحنه‪﴾9-8/‬‬
‫کسای که با شما به خاطر دین‬ ‫ن‬ ‫خداوند شما را از نییک و دادگری با‬
‫نجنگیدند و شما را از دیارتان بیون نراندند‪ ،‬بازنیمدارد‪ .‬همانا خداوند‬
‫ر‬
‫دوسن ورزیدن‬ ‫عدالتپیشگان را دوست دارد‪ )۸( .‬خداوند تنها شما را از‬
‫ن‬
‫رسزمی‬ ‫ن‬
‫کسای نیه یمکند که به خاطر دین با شما جنگیدند و شما را از‬ ‫با‬

‫‪262‬‬
‫همدسن کردند و هر کس با‬‫ر‬ ‫خود بیون راندند و در بیون راندن شما‬
‫دوسن ورزد‪ ،‬پس اینان همان ستمکارانند‪)9(.‬‬‫ر‬ ‫آنان‬
‫ن‬
‫حری‬
‫آنهای که ی‬ ‫‪ .2‬پس یک مرد مسلمان یم تواند در بی اهل کتاب ( ی‬
‫نیستند)‪ ،‬همرس مسیچ یا یهودی انتخاب کند و با ایجاد مودت و محبت‬
‫نماید‪.‬‬
‫ن‬
‫مسلمی جنگیده اند‪ ،‬یا آنها‬ ‫ن‬
‫(کسای که بر رس دین با‬ ‫حری‬
‫‪ -‬اما افراد ی‬
‫دوسن هم نیستند چه رسد به‬ ‫ر‬ ‫را از خانه ی خود بیون کرده ند) مناسب‬
‫بی آنها انتخاب کند‪...‬‬‫اینکه مرد مسلمان ررسیک زندگیش را از ن‬
‫حری و غی‬ ‫ن‬
‫‪ -‬لذا به این نتیجه یم رسیم شخص اسالم ستی‪ ،‬این قید ی‬
‫ن‬
‫تناقض متوجه آیات ررسیفه ی‬ ‫حری را در نظر نگرفته بود‪ ...‬وگرنه هیچ‬
‫ی‬
‫قرآن نیست‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫وقن در مورد قرآن صحبت یم شود‪ ،‬باید مجموع آیات در نظر گرفته‬‫ر‬
‫شود نه اینکه به دلخواه خود ند آیه را انتخاب کنیم و در مورد آنها‬
‫قضاوت نماییم‪.‬‬
‫***‬

‫‪ .87‬بروید حقانیت اسالم را از اهل کتاب بپرسید‬


‫شبهه‪:‬‬

‫‪263‬‬
‫بروید حقانیت اسالم را از اهل کتاب ربیسید(یونس‪ )94/‬بروید با آنها‬
‫بجنگید(نساء‪)47/‬و(توبه‪)29/‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َ‬ ‫َّ َ َ ْ َ ُ َ ْ َ‬ ‫ْ‬ ‫َ ُ َ ن َ ٍّ ر َّ َ ْ َ ْ َ َ‬
‫ف ِإن كنت ِ یف شك مما أنزلنا ِإليك فاسأ ِل ال ِذين يقرءون ال ِكتاب ِمن‬
‫َّ ر َ َ َ َ ُ َ‬
‫ون َّن م َن ْال ُم ْم رَی َ‬ ‫َ ْ َ َ ْ َ َ َ ْ َ ُّ‬
‫ين ﴿یونس‪﴾94/‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ك‬ ‫ت‬ ‫ل‬‫ف‬ ‫ك‬ ‫ب‬
‫ر‬ ‫ن‬ ‫م‬‫قب ِلك ۚ لقد جاءك الح ِ‬
‫ق‬
‫ن‬
‫كسای كه پيش‬ ‫و اگر از آنچه به سوى تو نازل كردهايم در ترديدى‪ ،‬از‬
‫ً‬ ‫ن‬
‫[آسمای] یمخواندند ربیس‪ .‬قطعا حق از جانب پروردگارت به‬ ‫از تو كتاب‬
‫سوى تو آمده است‪ .‬پس زنهار از ترديدكنندگان مباش‪.‬‬

‫ب)‬
‫ْ‬ ‫َ َ َّ ْ َ ُ َ ر ً ِّ َ َ َ ُ ر َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ُّ َ َّ َ ُ ُ ْ َ‬
‫أيها ال ِذين أوتوا ال ِكتاب ِآمنوا ِبما نزلنا مصدقا لما معكم من قب ِل أن‬
‫ْ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َّ ْ َ ُ ُ ً َ نَ ُ َّ َ َ ٰ ْ َ َ ْ َ ْ َ َ ُ ْ َ َ َّ‬
‫نط ِمس وجوها فیدها عیل أدب ِارها أو نلعنهم كما لعنا أصحاب السب ِت ۚ‬
‫َّ ْ ً‬ ‫َ‬
‫َوكان أ ْم ُر الل ِه َمف ُعوَل ﴿نساء‪﴾47/‬‬
‫كسای كه به شما كتاب داده شده است‪ ،‬به آنچه فرو فرستاديم و‬ ‫ن‬ ‫اى‬
‫چیى است كه با شماست ايمان بياوريد‪ ،‬پيش از‬ ‫تصديقكننده همان ن‬
‫های را محو كنيم و در نتيجه آنها را به قهقرا بازگردانيم؛ يا‬ ‫آنكه چهره ی‬
‫[نی] لعنت كنيم‪ ،‬و‬ ‫همچنانكه «اصحاب سبت» را لعنت كرديم؛ آنان را ن‬
‫فرمان خدا همواره تحقق يافته است‪.‬‬

‫‪264‬‬
‫ت)‬
‫َ َ ُ َ ر ُ َ َ َ َّ َ َّ ُ‬ ‫َ ُ َّ َ َ ُ ْ ُ َ َّ َ َ ْ َ ْ ْ‬
‫ق ِاتلوا ال ِذين َل يؤ ِمنون ِبالل ِه وَل ِباليو ِم اْل ِخ ِر وَل يحرمون ما حرم الل ه‬
‫َ َ ُ ُ ُ َ َ َ ُ َ َ ْ َ ر َ َّ َ ُ ُ ْ َ َ َ رَّ ُ ْ ُ ْ ْ َ َ‬
‫ورسوله وَل ي ِدينون ِدين الحق ِمن ال ِذين أوتوا ال ِكتاب ح ٰن يعطوا ال ِجزية‬
‫َ‬ ‫ُ‬
‫َعن َي ٍد َوه ْم َص ِاغ ُرون ﴿توبه‪﴾29/‬‬
‫ن‬
‫بازپسی ايمان نیمآورند‪ ،‬و آنچه‬ ‫كسای از اهل كتاب كه به خدا و روز‬ ‫ن‬
‫را خدا و فرستادهاش حرام گردانيدهاند حرام نیمدارند و متدين به دين‬
‫حق نیمگردند‪ ،‬كارزار كنيد‪ ،‬تا با [كمال] خوارى به دست خود جزيه‬
‫دهند‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫ر‬
‫بیشی دقت کنید‪:‬‬ ‫‪ .1‬باید در مفاهیم‬
‫‪-‬بروید ربیسید‪( ،‬چون اطالع دارند) یک بحث است‬
‫ن‬
‫کسای که با شما رس جنگ دارند) یک بحث دیگر‪...‬‬ ‫‪-‬بجنگید (با‬
‫حی جنگ با شمشی و رس ن‬
‫نیه‪،‬‬ ‫‪ .2‬اسالم نگفته در میدان جنگ در ن‬
‫مباحث علیم را مطرح کنید! بلکه منظورش پرسش از افراد آگاه آنان‬
‫ی‬
‫است‪" ،‬در ررسایط غی جنیک"‪...‬‬
‫‪ .3‬یک سوال‪:‬‬
‫پاسخگوی به سواالت هم داشته باشد‪ ،‬روزی که‬
‫ی‬ ‫کیس که قابلیت‬
‫حمله کند و خواستار جنگ یم شود‪ ،‬نباید با او جنگید؟ پس پرسش یک‬
‫امر علیم است و در جای خود انجام میشود و جنگ در ررسایط خود رخ‬
‫یم دهد و در جای خود‪...‬‬

‫‪265‬‬
‫کالم آخر‪:‬‬
‫پیشی هم گفته ایم‪ ،‬همیشه اسالم ن‬
‫ستیان‪ ،‬طبق نگاه و برداشت خود‬ ‫ر‬
‫آموزه های اسالم را مورد انتقاد قرار یم دهند‪ ،‬در حایل که این نادرست‬
‫است‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .88‬تناقض در شهادت دادن‪ ،‬معیار گواهی دیدن است‬


‫شبهه‪:‬‬
‫تناقض در شهادت دادن‪ ،‬معیار گوایه دیدن است (زخرف‪،)19/‬‬
‫بدون دیدن قبول کنید (انبیاء ‪)30‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َ َْ‬ ‫َ ُ‬ ‫َ ً‬ ‫َو َج َع ُلوا ْال َم َلئك َة َّالذ َ‬
‫ين ُه ْم ِع َبا ُد َّ‬
‫الر ْح َم ٰـ ِن ِإناثا ۚ أش ِهدوا خلق ُه ْم ۚ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫َ ُ ْ َ ُ َ َ َُُ ْ َ ُ ْ ُ َ‬
‫ستكتب شهادتهم ويسألون ﴿زخرف‪﴾19/‬‬
‫دخیان او]‬ ‫ر‬ ‫فرشتگای را كه خود‪ ،‬بندگان رحمانند‪ ،‬مادينه [و‬ ‫ن‬ ‫و‬
‫پنداشتند‪ .‬آيا در خلقت آنان حضور داشتند؟ گوایه ايشان به زودى‬
‫نوشته یمشود و [از آن] پرسيده خواهند شد‪.‬‬

‫‪266‬‬
‫ب)‬
‫َ ْ َْ َ َ َ َ ْ ً َ َ َ ْ َ ُ َ َ َ َ ْ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َ ْ َ َ َّ َ َ ُ َّ‬
‫ات واِلرض كانتا رتقا ففتقناهما ۖ وجعلنا‬ ‫أولم ير ال ِذين كفروا أ َن السماو ِ‬
‫َ ْ َ ُ َّ رَ ْ َ ٍّ َ ْ ُ َ‬
‫یح ۖ أفل ُيؤ ِمنون ﴿انبیاء‪﴾30/‬‬ ‫یس ٍء ی‬‫ِمن الم ِاء كل ی‬
‫زمی ( در آغاز خلقت به صورت‬ ‫آیا کافران نیمبینند که آسمانها و ن‬
‫ّ‬ ‫توده عظییم در ر‬
‫گسیه فضا ‪ ،‬یکپارچه ) به هم متصل بوده و سپس ( بر‬
‫ً‬ ‫ن‬
‫دروی هولنایک ) آنها را از هم جدا ساختهایم ( و تدریجا به‬ ‫اثر انفجار‬
‫هرچی زندهای را (اعم از انسان و‬ ‫ن‬ ‫کنوی درآوردهایم ) و‬ ‫ن‬ ‫صورت جهان‬
‫حیوان و گیاه ) از آب آفریدهایم ‪ .‬آیا (درباره آفرینش کائنات نیماندیشند‬
‫و ) ایمان نیمآورند ؟‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫مرسکان قریش» است‪،‬‬ ‫‪ .1‬آیه ی قسمت «الف»‪« ،‬پاسخ به شبهه ی ر‬
‫دخیند‪ ،‬خداوند هم به رسول‬‫به این صورت که آنها یم گفتند مالیکه ر‬
‫اکرم (ص) یاد داد که از آنها ربیسد‪ ،‬آیا وقت خلقت آنها آنجا بودید؟ که‬
‫ببینید به صورت مونث ساخته شدند یا مذکر؟‬
‫ر‬
‫پیشی توضیح داده ایم‪ ،6‬آیه ی دوم‪« ،‬بیانگر یک‬ ‫‪ .2‬اما همانگونه که‬
‫«خیی» است نه‬
‫ی‬ ‫خی» است و آن «آیا ندیدند» یک جمله ی‬ ‫ی‬
‫ر‬
‫«پرسیس»‪...‬‬
‫خیی جهت تاکید و آموزش بکار یم روند نه کسب‬ ‫‪ -‬این نوع جمالت ی‬
‫چنی عبار رای‬
‫ن‬ ‫علم و اطالع ر ن‬
‫یافی از دیدن یا ندیدن‪ ...‬در زبان فاریس هم‬
‫«ببی ن‬
‫فالی‪ ،‬کاری‬ ‫ن‬ ‫وجود دارد‪ ،‬مثال گایه به ییک از دوستانمان یم گوییم‬

‫‪ 6‬الحاد نوین‪ ،‬باتالق رنگین‪ ،‬ج‪ ،1‬چاپ دوم‪ ،‬ص ‪524‬‬


‫‪267‬‬
‫فالی بخاطر‬‫«ببی» ن‬
‫ن‬ ‫که انجام دادی مورد تایید من نبود»‪ .‬در این جمله‪،‬‬
‫هدف ذکر شده است؟ دوست مان به ن‬
‫چیی نگاه کند؟ خی‪ ...‬بیانگر‬ ‫چه ن‬
‫تاکید است‪ ،‬جهت تامل کردن‪.‬‬
‫همی صورت‪ ،‬جهت «تامل کردن» این عبارت را‬ ‫ن‬ ‫‪-‬آیه قرآن هم به‬
‫بکار برده است‪...‬‬
‫ادعای در مورد مخلوقات خدا‬
‫ی‬ ‫‪ .3‬پس به طور کیل در آیه ی اول‪،‬‬
‫مطرح یم شود‪ ،‬و جهت ثابت کردن آن ادعا از افراد مدیع سوال پرسیده‬
‫برسیت یم دهد‪ ،‬و جهت‬‫خیی را به ر‬ ‫یم شود‪...‬اما در آیه ی دوم‪ ،‬خداوند ی‬
‫ر‬
‫بیشی یم فرماید آیا ندیدید‪...‬‬ ‫تامل‬
‫ن‬
‫تناقض‬ ‫ر‬
‫پرسیس یم بود‪،‬‬ ‫حن اگر جمله ی موجود در آیه ی دوم ن‬
‫نی‬ ‫‪ .4‬ر‬
‫ایجاد نیم کرد‪ ...‬چون آن موقع خداوند در هر دو آیه از ناباوران یم‬
‫خواست‪ ،‬نظر خود را نسبت به ن‬
‫چیی که از آن اطالع ندارند بگویند‪...‬‬
‫در آیه ی اول‪ ،‬ادعای مدعیان رد یم شد و در آیه ی دوم هم یی اطالیع‬
‫ناباوران اثبات یم شد(چون یم گفتند ما آن زمان نبوده ایم تا ببینیم) و‬
‫ن‬
‫همی یی اطالیع آنها را خاضع تر یم کرد‪ ،‬که به توضیحات ادامه ی آیه‬
‫توجه کنند‪.‬‬
‫‪ -‬اما وهللا اعلم‪ ،‬همان توضیح گذشته صحیح تر است‪ ،‬که این عبارت‬
‫ر‬
‫پرسیس‪...‬‬ ‫خیی است نه‬ ‫ی‬
‫ن‬
‫تناقض هم‬ ‫‪ .4‬لذا ر‬
‫وقن موضوع این آیات با یکدیگر متفاوت است‪،‬‬
‫در ن‬
‫بی آنها ایجاد نیم شود‪.‬‬

‫کالم آخر‪:‬‬

‫‪268‬‬
‫ً‬
‫کافیست با دیده ی بصیت به آیات نگاه شود‪ ...‬یقینا مشخص یم‬
‫میه است‪.‬‬‫عین ن ن‬
‫گردد که کالم هللا متعال است از هر نقص و ی‬
‫***‬

‫‪ .89‬اسالم ادعای برابری در بین انسانها دارد‪ ،‬ولی ‪....‬‬


‫شبهه‪:‬‬
‫اسالم ادعای برابری دارد‪ ،‬ویل نبن ارسائیل را بر مردم دیگر برتری داده‬
‫پیامیان برتری داده‬
‫ی‬ ‫پیامیان بر دیگر‬‫ی‬ ‫(بقره‪ ،)47/‬برتری ن‬
‫بریح از‬
‫بریح از انسانها به نسبت روزی برتری داده (زخرف‪)32/‬‬ ‫(بقره‪ ،)253/‬ن‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫الل ُه ۖ َو َر َف َع َب ْع َض ُهمْ‬‫ر ْ ُ َّ َّ َ َّ‬
‫ض ۘ منهم من كلم‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫ٰ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬
‫ِتلك الرسل فضلنا بعضهم عیل بع‬
‫ْ َ ُّ ُ ُ َ َّ ْ َ َ ْ َ‬
‫َ ْ َ َ َُّ‬ ‫ْ ُُ‬ ‫َ‬ ‫ٍ‬ ‫َ ْ َ ََْ َ َْرَ‬ ‫َ ََْ‬
‫س ۗ ولو شاء الل ه‬ ‫د‬ ‫ق‬‫ال‬ ‫وح‬ ‫ر‬‫ات َوأ َّي ْدن ُاه ب ُ‬ ‫ِ‬ ‫ن‬ ‫ي‬ ‫ب‬ ‫ال‬ ‫م‬ ‫ي‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫ن‬ ‫اب‬ ‫يیس‬ ‫ع‬
‫ِ‬ ‫ا‬ ‫ن‬ ‫ي‬ ‫آت‬‫و‬ ‫ۚ‬ ‫ات‬
‫ٍ‬
‫َد َر َ‬
‫ج‬
‫ْ ِ ِْ َ ُ ِ‬
‫ْ َ ُ‬
‫ين ِمن َب ْع ِد ِهم رمن َب ْع ِد َما َج َاءت ُه ُم ال َب رينات ول ٰـ ِك ِن اختلفوا‬
‫َ‬ ‫َما ْاق َت َت َل َّالذ َ‬
‫ِ‬
‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫َّ‬
‫آمن ومنهم َّمن كف َر ۚ ولو ش َاء الل ه َما اقتتلوا ول ٰـكن الل ه يف َعلُ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َفم ْن ُهم َّم ْن َ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫ُ‬
‫َما ُي ِريد ﴿بقره‪﴾253/‬‬
‫بریح ديگر برترى بخشيديم‪ .‬از آنان كیس بود‬ ‫پيامیان را بر ن‬ ‫بریح از آن ی‬ ‫ن‬
‫بعض از آنان را باال برد؛ و به عيیس‬ ‫كه خدا با او سخن گفت و درجات ن‬
‫پرس مريم داليل آشكار داديم‪ ،‬و او را به وسيله روح القدس تأييد كرديم؛‬
‫كسای كه پس از آنان بودند‪ ،‬بعد از آن [همه]‬ ‫ن‬ ‫و اگر خدا یمخواست‪،‬‬

‫‪269‬‬
‫داليل روشن كه برايشان آمد‪ ،‬به كشتار يكديگر نیمپرداختند‪ ،‬ویل با هم‬
‫ن‬
‫كسای بودند كه ايمان آوردند‪ ،‬و‬ ‫اختالف كردند؛ پس‪ ،‬ن‬
‫بعض از آنان‬
‫كسای بودند كه كفر ورزيدند؛ و اگر خدا یمخواست با‬‫ن‬ ‫ن‬
‫بعض از آنان‬
‫يكديگر جنگ نیمكردند‪ ،‬ویل خداوند آنچه را یمخواهد انجام یمدهد‪.‬‬

‫ب)‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ْ َ ر َ َّ ر ْ َ ْ ُ َ ْ ُ ْ َ نر َ َّ ْ ُ ُ‬ ‫ُ‬ ‫َ َن ْ َ َ ُْ‬
‫يا ب ِ ین ِإرس ِائيل اذكروا ِنعم ِ ین ال ِ ین أنعمت عليكم وأ یی فضلتكم عیل‬
‫ی ﴿بقره‪﴾47/‬‬ ‫ْال َعالم نَ‬
‫ِ‬
‫اى نبنارسائیل! نعمتم را که به شما ارز نای داشتم‪ ،‬به خاطر بیاورید‪ ،‬و‬
‫[نی به یاد آورید که] من‪ ،‬شما را بر جهانیان‪ ،‬برترى بخشیدم‪.‬‬ ‫ن‬

‫ج)‬
‫ْ‬ ‫َ َ‬ ‫َ َ َ‬ ‫َ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬
‫أه ْم َيق ِس ُمون َر ْح َمت َ رربك ۚ ن ْح ُن ق َس ْمنا َب ْين ُهم َّم ِعيشت ُه ْم ِ ن یف ال َح َي ِاة‬
‫ًّ‬ ‫ِّ َ َّ َ َ ْ ُ ُ َ ْ ً ُ ْ‬ ‫الد ْن َيا ۚ َو َر َف ْع َنا َب ْع َض ُه ْم َف ْو َق َب ْعض َد َر َ‬
‫ُّ‬
‫ات ليت ِخذ بعضهم بعضا سخ ِريا ۗ‬ ‫ٍ‬ ‫ج‬ ‫َ ٍ‬ ‫َ َ‬ ‫ُ‬
‫َو َر ْح َمت َ رربك خ ْ ٌی رم َّما َي ْج َم ُعون ﴿زخرف‪﴾32/‬‬
‫پیامی‪ ،‬میان خود] تقسیم‬ ‫ن‬
‫تعیی ی‬ ‫آیا آنان رحمت پروردگارت را [در مورد‬
‫ی‬
‫یمکنند؟ در حایل که معیشت آنان در زندگ دنیا را ما میانشان تقسیم‬
‫بعض دیگر برترى دادیم تا ن‬
‫بریح‬ ‫بعض انسانها را بر ن‬‫کردهایم‪ .‬و درجات ن‬
‫بریح دیگر را به خدمت گیند‪ .‬و رحمت پروردگارت از آنچه آنان‬ ‫از آنان ن‬
‫یماندوزند‪ ،‬ر‬
‫بهی است‪.‬‬

‫د)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪270‬‬
‫‪ .1‬جهت مبارک شدن کتاب‪ ،‬ر‬
‫آیای که شبهه افکن ذکر کرده است را‬
‫پاسخگوی به این شبهه برریس آیات‬
‫ی‬ ‫آوردیم و برریس یم نماییم‪ ،‬ویل برای‬
‫الزم نیست‪.‬‬
‫‪ .2‬بسیار ساده است‪ ،‬شبهه افکنان ابتدا باید ثابت کنند‪ ،‬خداوند‬
‫متعال فرموده در زمینه ی «تقوا» و «روزی» همه ی انسانها را «برابر»‬
‫ادعای داشته باشند‪...‬‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫خواهم کرد‪ ،‬پس از آن‬
‫ی‬
‫چیی فرموده است؟ خی‪...‬‬ ‫چنی ن‬‫ن‬ ‫ویل آیا هللا متعال‪،‬‬
‫ن‬
‫سخن وجود ندارد که با آیات بیان شده ایجاد تناقض نماید‪...‬‬ ‫‪-‬لذا‬
‫نی برریس یم نماییم‪:‬‬‫‪ .3‬آیات را ن‬

‫زمای است‬ ‫‪ -‬آیه ی اول (برتری نبن ارسائیل بر جهانیان)‪ ،‬مربوط به ن‬


‫بی آنها مبعوث یم شد و در این زمینه مورد توجه‬ ‫میان زیادی در ن‬ ‫که پیا ی‬
‫بودند‪ ...‬خداوند با این مطالب نعمت های ارز نای شده را بر آنها یاد آوری‬
‫ن‬
‫قانوی برای‬ ‫یم فرماید تا ایمان بیاورند‪ ...‬نه اینکه این جمله را به عنوان‬
‫برسیت وضع بفرماید (که نبن ارسائیل برتر است!)‬ ‫ر‬
‫ی‬ ‫‪-‬آیه ی دوم(برتری ن‬
‫پیامیان)‪ ،‬این به مجاهدت ها و بزرگ روح‬ ‫بریح از ی‬
‫گیین انسان است‪ ...‬بخاطر‬ ‫آنها برمیگردد‪ ...‬رسول اکرم (ص) اگر بزر ر‬
‫رفتار بزرگ منشانه خودشان است‪ ،‬نه اینکه خداوند باالجبار او را بزرگ‬
‫ی‬
‫پیامی‪...‬‬
‫ی‬ ‫روح‬ ‫بزرگ‬ ‫کرده باشد‪ ...‬اگر این طور یم بود‪ ،‬امر خدا یم بود نه‬
‫آیه ی سوم(برتری عده ای در روزی)‪ ،‬این موضوع‪ ،‬هم برمیگردد به‬
‫اختیار انسانها (تالش و‪ )..‬و هم برمیگردد به امر هللا متعال‪ ...‬هرچند‬
‫مورد اول هم در یک رابطه ی طویل باز امر خداوند است (و خداوند به‬
‫ی‬
‫دنیای‬
‫ی‬ ‫او اجازه داده تالش کند و‪ .)...‬در هر صورت این قاعده ی زندگ‬
‫است‪ ،‬این دنیا رسای آزمایش است‪ ،‬اگر فقیی وجود نداشته باشد پس‬
‫صی کردن‪ ،‬شکر گذاری‪ ،‬زکات دادن‪ ،‬دست و دلباز بودن‪،‬‬‫چگونه تالش‪ ،‬ی‬
‫‪271‬‬
‫اکی موارد شخص فقی به دلیل‬ ‫انسانیت و‪ ...‬معنا پیدا خواهد کرد‪( ...‬در ر‬
‫کاف یا ظلم دیگران و‪...‬فقی شده است‪ ،‬لذا‬ ‫عدم تالش‪ /‬یا عدم تالش ن‬
‫باید تالش کند‪ ...‬اگر موفق شد بگوید الحمدهلل‪ ،‬اگر نشد بگوید هللا ی‬
‫اکی‬
‫من راضیم به رضای خدا‪)...‬‬
‫***‬

‫‪ .90‬صد نفر در برابر هزار نفر‬


‫شبهه‪:‬‬
‫صد نفر در برابر هزار نفر(انفال‪ ،)65/‬صد نفر در برابر دویست نفر‬
‫(انفال‪)66/‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َ‬ ‫َ ُ ر ُ ْ رْ ُ َ‬ ‫ْ ُ ْ نَ َ ْ َ‬ ‫ُّ َ َّ‬
‫رسون َص ِاب ُرون‬ ‫ال ۚ ِإن يكن منكم ِع‬ ‫ِ‬ ‫ت‬‫ق‬‫ِ‬ ‫ال‬ ‫یل‬‫ع‬ ‫ی‬ ‫ن‬
‫ِ‬ ‫م‬‫ِ‬ ‫ؤ‬‫م‬‫ال‬ ‫ض‬
‫ِ‬ ‫ر‬‫ن َح ر‬‫ُّ‬
‫ی‬ ‫ی‬ ‫ِ‬ ‫الن‬ ‫أيها‬
‫َّ َ َّ‬ ‫َ َ ْ ن َ َ ُ ر ُ ر َ ٌ َ ْ ُ ْ ً ر َ َّ َ َ‬ ‫َي ْغل ُ‬
‫ين كف ُروا ِبأن ُه ْم ق ْو ٌم َل‬ ‫ی ۚ و ِإن يكن منكم مائة يغ ِلبوا ألفا من ال ِذ‬ ‫ْ ِ َ َِ ِ‬‫ت‬ ‫ائ‬ ‫م‬ ‫وا‬‫ب‬
‫َيفق ُهون ﴿انفال‪﴾65/‬‬
‫پيامی‪ ،‬مؤمنان را به جهاد بر ن‬
‫انگی‪ .‬اگر از [ميان] شما بيست تن‪،‬‬ ‫ی‬ ‫اى‬
‫شكيبا باشند بر دويست تن چیه یمشوند‪ ،‬و اگر از شما يكصد تن باشند‬
‫بر هزار تن از كافران پیوز یمگردند‪ ،‬چرا كه آنان قویماند كه نیمفهمند‪.‬‬

‫ب)‬
‫‪272‬‬
‫ٌ‬ ‫ٌَ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫َ ً َ‬ ‫َّ ُ‬ ‫َ َّ َ َّ ُ ُ‬
‫ض ْعفا ۚ ف ِإن َيكن رمنكم رمائة َص ِاب َرة‬ ‫ف الل ه َعنك ْم َو َع ِل َم أن ِفيك ْم‬ ‫خف‬
‫الل ُه َمعَ‬‫َّ َ َّ‬ ‫َْ ُ َْْن ْ‬ ‫ْ‬ ‫ََْ ن َ َ ُ ر ُ‬
‫نك ْم أل ٌ‬ ‫َي ْغل ُ‬
‫ی ِب ِإذ ِن الل ِه ۗ و‬‫يغ ِلبوا ألف ِ‬ ‫ف‬ ‫ی ۚ و ِإن يكن م‬ ‫ت‬
‫ِ ِ‬‫ائ‬ ‫م‬ ‫وا‬‫ب‬ ‫ِ‬
‫َ‬
‫الص ِاب ِرين ﴿انفال‪﴾66/‬‬ ‫َّ‬

‫اکنون خداوند‪[ ،‬در امر جهاد] بر شما تخفیف داد و معلوم داشت که‬
‫در شما ضعف راه یافته است‪ .‬پس اگر صد نفر از شما پایدار باشند‪ ،‬بر‬
‫دویست نفر پیوز یمشوند و اگر از شما هزار نفر باشند‪ ،‬بر دو هزار نفر‬
‫با خواست خداوند پیوز یمشوند و خداوند با صابران است‪.‬‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬تصور کنید به شخض بگوییم اگر از اینجا تا فالن خیابان پیاده‬
‫بروید بعد ‪ 10‬دقیقه یم رسید‪...‬‬
‫وقن رسعت قدم برداشتنش را ببینیم بگوییم البته شما در عرض‬ ‫ویل ر‬
‫‪ 20‬دقیقه یم رسید و ‪ 10‬دقیقه برای افراد رسی ع است‪.‬‬
‫بحث رسعت‬ ‫تناقض در حرف های ما ایجاد یم شود؟ خی‪...‬‬ ‫ن‬ ‫‪-‬آیا هیچ‬
‫ِ‬
‫اوست‪ ،‬نه اعدادی که ذکر کردیم‪...‬‬
‫ر‬ ‫ن‬ ‫ً‬
‫‪ .2‬در آیات قرآن هم دقیقا چنی وضعین وجود دارد خداوند متعال‬
‫‪...‬‬
‫فرموده یک مومن شکیبا و پایدار یم تواند حریف ‪ 10‬کافر باشد‪ .‬اما ر‬
‫وقن‬
‫ن‬
‫ضعف که دارید هر کدام از شما‬ ‫ضعف مومنان را دید‪ ،‬فرمود البته طبق‬
‫حریف دو کافر است‪.‬‬
‫‪ .3‬چون در آیه ی اول بحث «پایداری» مطرح شده و در آیه ی دوم‬
‫بحث «ضعف»‪ ،‬دو آیه ی ذکر شده بحث دو ررسایط مختلف را بیان یم‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪.‬‬ ‫کنند و هیچ‬

‫‪273‬‬
‫کالم آخر‪:‬‬
‫ادعای مطرح کنند‪ ،‬که بحث‬ ‫ن‬
‫چنی‬ ‫توانستند‬ ‫یم‬ ‫شبهه افکنان ن‬
‫زمای‬
‫ی‬
‫ن‬
‫چنی است؟ خی‪...‬‬ ‫ررس ِ‬
‫ایط متفاوت مطرح نیم شد‪ ...‬ویل آیا‬
‫***‬

‫‪ .91‬قومی که هیچ زبانی نمی فهمیدند‬


‫شبهه‪:‬‬
‫قویم که هیچ ن‬
‫زبای نیم فهمیدند(کهف‪ ،)93/‬با ذوالقرن ن‬
‫ی حرف زدند‬
‫(کهف‪)94/‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫ُ َ ْ َ َ َ ً‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ َ َ َ ْ نَ َّ َّ ْ َ َ َ‬
‫ون ِه َما ق ْو ًما َل َيكادون َيفق ُهون ق ْوَل‬
‫ِ‬ ‫د‬ ‫ن‬ ‫م‬‫ِإذا بلغ بی السدي ِن وج ِ‬
‫د‬
‫﴿کهف‪﴾93/‬‬
‫وقن به ميان دو سد رسيد‪ ،‬در برابر آن دو [سد]‪ ،‬طايفهاى را يافت‬ ‫تا ر‬
‫زبای را بفهمند‪.‬‬‫كه نیمتوانستند هيچ ن‬

‫ب)‬

‫‪274‬‬
‫َ ُ َ َ ْ َ ْ َ ْ ن َّ َ ْ ُ َ َ َ ْ ُ َ ُ ْ ُ َ ن ْ َ‬
‫اِل ْرض َف َه ْل َن ْج َعلُ‬
‫ِ‬ ‫ی ِإن يأجوج ومأجوج مف ِسدون ِ یف‬ ‫ِ‬ ‫قالوا يا ذا القرن‬
‫ًّ‬ ‫َ‬ ‫ََ‬ ‫َ‬ ‫ل َك َخ ْر ًجا َع ٰ‬
‫یل أن ت ْج َع َل َب ْيننا َو َب ْين ُه ْم َسدا ﴿کهف‪﴾94/‬‬
‫زمی فساد‬ ‫ن‬ ‫ذوالقرنی‪ ،‬يأجوج و مأجوج سخت در‬ ‫ن‬ ‫گفتند‪« :‬اى‬
‫یمكنند‪ ،‬آيا [ممكن است] مایل در اختيار تو قرار دهيم تا ميان ما و آنان‬
‫سدى قرار دیه؟»‬

‫ج)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫‪ .1‬قبل این شبهه را پاسخ داده ایم‪:7‬‬
‫ن‬
‫«زبای نیم فهمیدند» و نفرموده «نیم توانستند حرف‬ ‫‪ -‬آیه فرموده‬
‫بزنند»‪...‬‬
‫ن‬
‫«زبای‬ ‫ذوالقرنی «حرف زده اند»‪ ،‬ن‬
‫یعن‬ ‫ن‬ ‫‪-‬و بیان نمودیم همینکه با‬
‫بوده که آن را بفهمند»‪ ...‬ر‬
‫(حن شاید زبان اشاره بوده باشد) لذا با هر‬
‫ن‬
‫ذوالقرنی هم با «همان زبان» به آنها‬ ‫ن‬
‫ذوالقرنی حرف زده اند‪،‬‬ ‫ن‬
‫زبای با‬
‫پاسخ داده است و این ارتباط درست شده است‪...‬‬
‫حی وجود «نویع بیان» و «حرف زدن» (حال اشاره بوده‬ ‫‪-‬اما در ن‬
‫باشد یا گفتار)‪ ،‬چرا آیه فرموده ن‬
‫زبای نیم فهمیدند؟ پاسخ‪:‬‬
‫ر‬
‫بیشی مفرسان بر این باورند آنها قویم به دور از فرهنگ و تمدن‬ ‫‪.2‬‬
‫بودند و به جز زبان خودشان زبان دیگری نیم فهمیدند و زبان خودشان‬
‫هم به دلیل دوری از مردم دیگر دست خوش تغییات زیادی شده بود‪.‬‬

‫‪ 7‬الحاد نوین‪ ،‬باتالق رنگین‪ ،‬جلد چهارم‬


‫‪275‬‬
‫کالم آخر‪:‬‬
‫بیشی دقت یم کرد پاسخ را در خود آیه ی‬‫ر‬ ‫اگر شخص شبهه ساز‪،‬‬
‫ررسیفه ی ‪ 93‬یم یافت‪ .‬ویل ظاهرا این گونه استنباط نموده که نیم‬
‫توانستند حرف بزنند‪.‬‬
‫قرآن یم گوید ررساب حرام است‪ ،‬اما‪...‬‬
‫***‬

‫‪ .92‬قرآن از طرفی می گوید شراب‪...‬‬


‫شبهه‪:‬‬
‫قرآن از یک سو یم گوید ررساب حرام است و از سوی دیگر یم گوید‬
‫ن‬
‫پاکیه است (نحل‪)67/‬‬

‫پاسخ‪:‬‬

‫الف)‬
‫َ َّ ُ َ‬
‫ون م ْن ُه َسك ًرا َور ْز ًقا َح َس ًنا ۗ إ َّن فن‬ ‫َ ََْْ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫ِ ِی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ذ‬ ‫خ‬
‫ِ‬ ‫ت‬‫ت‬ ‫اب‬ ‫ن‬‫ع‬‫اِل‬‫و‬ ‫يل‬ ‫خ‬‫ِ‬ ‫الن‬ ‫ات‬
‫ِ‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫ث‬ ‫ن‬ ‫م‬‫و‬
‫ِ‬ ‫َ ٰ َ ِ َ َ ً ِّ َ ْ َ ْ ُ ِ َ‬
‫ذ ِ لك ْلية لقو ٍم يع ِقلون ﴿نحل‪﴾67/‬‬
‫و از میوههای درختان نخل و انگور‪ ،‬مسکرات (ناپاک) و روزی خوب‬
‫روشن است برای جمع ّی رن که اندیشه‬ ‫ن‬ ‫و پاک نیه یمگیید؛ در این‪ ،‬نشانه‬
‫یمکنند!‬

‫‪276‬‬
‫ب)‬
‫ن‬
‫تناقض وجود ندارد‪...‬‬
‫ی دوکاربرد‪ ،‬سکرا «و» رزقا حسنا‬ ‫به ر ن‬
‫می آیه نگاه کنید این «واو» در ب ن‬
‫‪ ،‬کامال دو امر مطرح شده را از هم جدا کرده است‪ ،‬با این مضمون که‬
‫خوی از میوه ها حاصل آورید و هم نتیجه‬ ‫شما هم یم توانی ید نتیجه ی ی‬
‫ی نادرست! بستیک به خودتان دارد و کامال اختیاری است‪...‬‬
‫اما شخص شبهه افکن تصور نموده خداوند یم فرماید ررساب پاک نیه‬
‫است و هیچ اشکایل ندارد و بروید بخورید!‬

‫کالم آخر‪:‬‬
‫عری را‬
‫کافیست با دقت ترجمه های موجود را بخوانند‪ ،‬اگر قواعد ی‬
‫هم ندانند‪ ،‬در ترجمه واضح است که این دو کاربرد از هم جدا شده اند‪...‬‬
‫***‬

‫‪277‬‬
‫َ ُ ْ َ َ ْ َ ُّ َ َ َ َ ْ َ ُ َّ ْ َ َ َ َ ُ ً‬
‫‪/‬‬
‫اطل كان زهوقا ﴿ارساء ‪﴾۸۱‬‬
‫اطل ِإن الب ِ‬
‫وقل جاء الحق وزهق الب ِ‬
‫ن‬
‫نابودشدی است‬ ‫و بگو حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره‬

‫ْ َ ُ َّ ُ َ َّ ً َ ُ ُ َّ‬ ‫َ ّ َّ‬ ‫ْ ُ ْ‬
‫ول اَّلل‬‫أش َهد أن ال اله اَل اَّلل و أشهد أن محمدا رس‬

‫محتاج دعای خیر‬

‫‪278‬‬

You might also like