Professional Documents
Culture Documents
کاتبان فاضل و اصلاحات باطل
کاتبان فاضل و اصلاحات باطل
حمید عطائی نظـری
چکیده
برخی از کاتبان فاضل که به استنساخ آثار کهن میپرداختهاند ،گاه در متنی که
قصد تهذیب و تسهیل و تصحیح عبارات آن مینموده و ِ تصرفاتی به
کتابت میکردهاند ل
در نتیجه ،متنی ُمصحف و دگرگون شده را پدید میآوردهاند .همین خطا ،در مواردی،
ِ
بعض متون مصححان فاضل نیز سر زده و پارهای اصالحات ناروا را در ویراست ل از
مصححان ،به سبب تحریفات و ل اسالمی رقم زده است .حاصل کار آن کاتبان و این
تصحیحاتی که بر متن تحمیل کردهاند ،ارائۀ دستنوشتهایی نامعتمد و ویراستهایی
نامعتبر از تراث اسالمی است .در نوشتار حاضر ،ضمن اشاره به تذکارهایی که استادان
ِ
معضل با تفصیل فن تصحیح متون در این باره دادهاند ،جوانب و پیامدهای مختلف اینل
تصرفات و اصالحات یکی از کاتبان افزونتری بررسی شده است .سپس نمونههایی از ل
واب
محمدطاهر سماوی ،در دستنویسی که از رسالۀ ج ُ عالمه شیخ ل ِ
فاضل پرکار ،یعنی ل
ات الث ِ
انیة نوشتۀ شریف مرتضی فراهم آورده است ،مورد بحث قرار ائل الطرابلُسی ِ
المس ِ
ُ
گرفته است.
محمد طاهر سماوی ،رسالۀ
ل کلید ّواژه :کاتبان ،تصحیف ،تصحیح متون ،شیخ
ات الث ِ
انیة». ائل الطرابلُسی ِ
واب المس ِ
ُ «ج ُ
مقدّمه
تصرفاتی که کاتبان فاضل گاه و بیگاه در دستنوشتهای خویش از آثار ل دخل و
کهن به قصد تصحیح و پیراستن متن از اغالط روا میداشته و تغییراتی که برای
فن تصحیح مهم مورد بحث در ل ی متون انجام میدادهاند ،از جمله موضوعات ل بهساز ِ
ِ
متون است .استادان این صناعت در تألیفات خویش ،از موضوع یادشده ،بویژه در
مصححان را
ل خصوص تصحیح متون ادبی ،سخن گفته و در باب آن تذکارها دادهاند و
تصرفات بر حذر داشتهاند .با این وصف ،در ل توجهی به اینگونه
از ُمخاطرات بی ل
بسیاری از ویراستهایی که از متون اسالمی ارائه میشود ،نشانههای عدم التفات
اهمیلت همچنان مشهود است .از اینرو ،در نوشتار حاضر مصححان به این نکتۀ پر ل
ل
تالش میشود این موضوع خطیر بار دیگر بررسی گردد و بطور خاص نمونههایی از
تصرفات در کتابت آثار اسالمی نشان داده شود تا تصویر موضوع لختی ل آن دست
تصرفات عامدانهای که گاه ل روشنتر گردد .بدیهی است که افزون بر اصالحات و
کاتبان فاضل به نیلت تهذیب یا تسهیل متن انجام میدادهاند و بدینسان ناخواسته از
ِ
عبارات نسـخه منقـول عنـه خـود بـه سقطات و افتادگیهای مربوط به واژگان و
خاصـه آنـانی کـه بـه سـنلتهای
همین شیوه عمل کردهاند .این دسته از کاتبـان -ل
توجـه
عرض و مقابلـه و سـماع و اصـل امانـت در نسخهنویسـی و کتابـت بی ل
ـرفات را در نســخههایی کــه نویســانیدهاند ،بحاصــل
بودهانــد -بیشــترینۀ تصـ ل
آوردهاند ،و سخنی بگزاف نیست اگر گفته شود کـه دستنوشـتههای کاتبـان کـم
تصـرف
ل سواد -که از روی ذوق و سلیقه در منقوالت نسخه منقـول عنـه خـود
نمیکردهانـد -از نظـر تصــحیح و تحقیـق در نسـخههای خطل ـی بـه قیـاس بــا
دستنوشــتههای کاتبــان مزبــور معتبرنــد؛ زیـرا نســخههایی کــه دارای اغــالط و
مصححان را زودتر به صورت درست و هیأت کامل یک
ل افتادگیهایی بارز باشند
تصرفشده به دست کاتبـان مـذکور چـه اثر میرسانند ،در حالی که نسخههای ل
1
بسا که آنان را در مواردی بفریبد و از صورت اصی ِل اثر دور گرداند.
استاد ارجمند آقای جویا جهانبخش نیز در مقالهای کوتاه زیر عنوان «بالی کاتبان
از فراز و فرود تصحیح متون( )2کاتبان فاضل و اصالحات باطل
تصرفات و تحریفات نابجایی که کاتبان باسواد در نسخ خطل ی انجام ل باسواد!» در باب
تصرفات
دادهاند ،بهاختصار سخن گفته ،و ضمن برشماری یکی دو نمونه از اینگونه ل
در ضبط برخی کلمات در ابیات شاهنامه ،بر این نکته تأکید کرده است که:
ـون تــاریخی و تفس ـیری و ...از رونـ ِ
ـد ی ملحــوظ در متـ ِ کثی ـری از دســتبُردها ِ
فات آگاهانۀ کاتبانی حکایت میکند که از س ِر اطل الع -و چه بسا به سـائقۀ تصر ِ
ل
ِ ِ
«احســاس وظیفــه»! -ایـن نگارشــها را «کهنــهزدائی» کــرده از تعــابیر نامــأنوس
2
میپیراسته و به زبان و فرهنگ ِ عص ِر خویش نزدیک میکردهاند.
ایشان در موضعی دیگر نیز بدین دقیقه ُچنین انتباه داده است:
در نظر بگیرید کاتبی فاضل ولی ناامین نسخهای از یک متن کهن کتابت کـرده و
.1مایل هروی ،نجیب ،نقد و تصحیح متون (مراحل نسخهشناسی و شیوههای تصحیح نسخههای خطّی فارسی)،
بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی ،مشهد ،1369 ،ص ( .79ویراست جدید اثر با عنوان :تاریخ نسخهپردازی و
تصحیح انتقادی نسخههای خطّی ،انتشارات سوره مهر ،تهران ،1393 ،ص .)225
.2جهانبخش ،جویا« ،بالی کاتبان باسواد!» ،مجلّۀ گزارش میراث ،شمارۀ اوّل ،مهر ،1385ص .12
124
ّ.2محاسنّوّمعایبّدستنوشتهایّکاتبانّفاضلّ ّ
ِ
بعض کاتبان فاضل در حین کتابت نسخ خطل ی به قصد تصر ِ
فات تحریفگونهای که ل
ِ ِ
تصحیح متن و پیراستن آن از اغالط پنداشته یا تسهیل عبارات دشوار متن انجام
میدادهاند ،موجب پدید آمدن دستنوشتهایی از آثار اسالمی شده است که در برخی
مواضع ،تفاوتهای عمدهای در ضبط کلمات ،با سایر نسخههایی که بر دست کاتبان
معمولی کتابت شدهاند ،داردُ .چنین دستنوشتهایی عموماً ممکن است از آن حیث
. 1همو ،راهنمای تصحیح متون ،مرکز نشر میراث مکتوب ،چاپ دوم ،تهران ،1384 ،ص .21
. 2امید ساالر ،محمود ،سی و دو مقاله در نقد و تصحیح متون ادبی ،بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار ،تهران،
،1389ص .429
125
اهمیلت تلقلی شوند و حت لی که به قلم کاتبان فاضل استنساخ شدهاند ،ارزشمند و حائز ل
مرجحی نزد شاید نحوۀ ضبط کلمات در آنها به هنگام داوری در باب اختالف نسخ ِّ
ِ
فاضل ِ
کاتب توجه داشت در صورتی که احراز شود صححان بشمار آید .لاما باید ل ُم ل
نسخه ،در حین استنساخ اثر ،عامدانه به اصالح و ترمیم عبارات متن پرداخته است،
مصحح ل نسخۀ کتابتشده بر دست او دیگر چندان قابل اعتماد و اعتنا نخواهد بود و
باید در خصوص استفاده از ضبطهای اینگونه نسخ -بویژه ضبطهای منحصر بفرد آنها
-جانب احتیاط را بطور کامل رعایت نماید .در واقع ،به هنگام بروز اختالف ضبط
ِ
فاضل ی مختا ِر کاتبان کلمات میان این قبیل نسخ با سایر نسخههای اثر ،باید در ضبطها ِ
ظن نگریست و همواره این احتمال را ُچنین دستنوشتهایی با دیدۀ تردید و حت لی سوء ل
ملحوظ داشت که آنها از جانب خود و به اقتضای دانش و پسند فرهیختۀ خویش در
نسخه دست برده ،متن نویسنده را دگرگون کرده باشند.
تصرف در متن، فاضل غیر امی ِن م ِّ
ِ ِ
فاضل امین و کاتبان بر این اساس باید میان کاتبان
تمایز نهاد .دستنوشتهای آن دسته از کاتبان فاضلی که از روی قرائن معلوم میشود
صرفاً به کتابت متن پرداختهاند بیآنکه آن را اصالح و تهذیب کرده باشند ،حائز
از فراز و فرود تصحیح متون( )2کاتبان فاضل و اصالحات باطل
اهمیلت از آن روست که شاید در مواضعی که ضبط توجه است .این ل اهمیلت و شایان ل ل
دیگر نسخهها دچار اشکال است و ضبط کلمات با ابهام یا ایهام روبروست ،فضل و
تخصص و ذهن ثاقب آن کاتبان فاضل در خوانش کلمات به یاریشان آمده باشد و ل
ِ
توانسته باشند ضبط صحیح را حدس بزنند .گاهی هم ممکن است اگر اغالق و
اغالطی در متن دیده باشند در حواشی نسخه ُچنین مواردی را تذکلر داده باشند.
فاضل غیر امین که بر بنیاد مقایسه با سایر ِ ِ
کاتبان برخالف این ،دستنوشتهای آن
نسخ اثر میتوان دریافت که در حین استنساخ ،خود ،به تهذیب و تسهیل و تصحیح
متن نیز میپرداختهاند ،نباید مورد اعتنا و اعتداد و اعتماد تام قرار گیرد ،بلکه باید با
مشخص گردد آیا این ضبطها در ل اط تمام ،ضبطهای برگزیدۀ آنها وارسی شود تا احتی ِ
تصرفات ناروای ایشان در متن قرار دارد یا اینکه بر اساس شواهد و قرائنی، ل زمرۀ
حکایتگ ِر ضبط اصلی نویسندۀ اثر است.
متصرف ،آن است که ِ
دانشمند ِ
کاتبان یکی از نشانههای نُسخ نوشتهشده بر دست
ل
کاتبان فاضلی ،منحصر بفرد است و با ضبطهای ِ بطور معمول ،ضبطهای مختار ُچنین
سایر نسخ تناسب و شراکت ندارد ،یعنی هیچ نسخۀ دیگری ضبط آنها را تأیید
126
فات صورت گرفته در اینگونه نسخ ،در نمیکند .عِالوه بر این ،در اکثر موارد ،تصر ِ
ل
تصرفات و تصحیحاتی است که به سادهتر و راستای بهسازی متن است؛ یعنی از سنخ ل
روانتر شدن متن و تطابق بیشتر آن با قواعد زبانشناختی و صرفی و نحوی میانجامد.
ال به زبان عربی متنی را نگاشته
سهل است ،در نظر این کاتبان ،اگر عالمی در گذشته مث ً
است ،البُد میبایست همواره قواعد صرفی و نحوی را میدانسته و رعایت میکرده
است .پس در جایی که متن ،با قواعد متعارف و متداول صرفی و نحوی زبان عربی
مطابقت ندارد ،این کاتبان خود را مجاز میدانستهاند تا در متن دست برده ،آن را بر
طبق قواعد رایج این زبان اصالح نماید .برآیند ُچنین فرایندی -چنانکه گفتیم -پدید
آمدن دستنوشتههایی محرف و ُمصحف از آثار اسالمی است که با نگاشتۀ اصیل
نویسندگانشان تفاوتهای آشکار دارد و از اینرو ،عبارات و کلمات مکتوب در آنها
تماماً قابل استناد به مؤللفان اصلیشان نیست.
صححّدرّقبالّأخطاءّنویسندهّوّاغالطّکاتبّ ّ ّ.3وظیفۀّ ُم َ
. 1زرّین کوب ،عبدالحسین ،یادداشتها و اندیشهها ،انتشارات سخن ،چاپ ششم ،تهران ،1383 ،ص .27
. 2همان ،ص .21
. 3همان ،ص .42
.4منظور از «غلط» ،کلماتی نیست که بطور قطع مهمل و بیمعنا باشند ،بلکه منظور کلماتی است که در سیاق
متن استعمال آنها غلط بهنظر میرسد.
. 5برای نمونههایی از ضبطهایی که به زعم مصحّح یک متن غلط بوده ولی در واقع همانها ضبطهایی صحیح
بودهاند نگرید به :مایل هروی ،نجیب ،تاریخ نسخهپردازی و تصحیح انتقادی نسخههای خطّی ،ص .389
128
ضبط صحیح و مختار نویسنده باشد .این احتمال نیز میرود که ِ در حقیقت همان،
نویسندۀ اثر ،در اصل ،همان شکل غلط را سهواً در دستنوشت خود نوشته بوده باشد.
ی غلط نما ،به تغییر و مصحح مجاز نیست به محض مشاهدۀ ضبطها ِ ل بر این اساس،
حد امکان ضبط موجود در نُسخ را حفظ اصالح آنها بپردازد ،بلکه الزم است تا سر ل
نماید.
برای آنکه مطلب یادشده بطور عینی ملموس گردد به بیان مثالی در این زمینه
کاتبان فاضل است ِ میپردازم و سپس به بحث اصلی خود که تصحیحات و تصحیفات
بازمیگردم.
ِ1 ِ واب المس ِ
ائل الطرابُلُسیات الثانیة نوشتۀ شریف مرتضی ،عبارت زیر در رسالۀ ج ُ
وارد شده است:
ب ،ناف ِ ِذ األمـ ِر، دات أن الناس متی خلوا مِن ر ٍ
ئیس ُّم َهذّ ٍّ َ ه
أنلا نعلم ضرور ًة بِاختِبا ِر العا ِ
ُ ُ
المذنِب ،فشا بین ُهم التظال ُُم و التغاشُ ُم و األفعـا ُل
ب ُ
ِ ِ ِ
باسط الید ،یُق ِّو ُم الجاني ،و یُؤ ِّد ُ
القبیحةُ.
. 1این رساله با تصحیح آقای سیّد مَهدی رجایی در مجموعه رسائل شریف مرتضی به چاپ رسیده است.
نگرید :رسائل الشریف المرتضی ،ج ،1تحقیق :س ّید مهدی رجائی ،قم ،دار القرآن الکریم 1405 ،ه.ق ،صص 307
_ .356هم اکنون راقم این سطور نیز مشغول تصحیح مجدّد این رساله برای ارائه در کنگرۀ شریف مرتضی است.
با توجّه به اغالط متعدّدی که در طبع آقای رجائی از این رساله راه یافته است ،تمام عباراتی که در اینجا از رسالۀ
جَوابُ المَسَائلِ الطَّ َرابلُسـیَّاتِ الثَّانیۀِ نقل میشود ،بر بنیاد متن ویراستۀ راقم این سطور است.
129
نیز چند متن دیگر از آن دوران ،شاهدی است قوی بر آنکه در عبارت منقول از رسالۀ
انیة نیز ضبط صحیح و اصیل باید همین ضبط «مهیب» ات الث ِ
ائل الطرابلُسی ِواب المس ِ
ُ ج ُ
ب» -که در تمام نسخههای این اثر آمده است -به احتمال بوده باشد و کلمۀ « ُم َهذ ٍّ
صورت مصحف و دگرگونشدۀ همان «مهیب» شمرده شود .برای ِ بسیار زیاد باید
خود شریف مرتضی ِ المقنع في الغیبة تألیف
نمونه ،نظیر عبارت یادشده در باال ،در ُ
بدین شکل آمده است:
مبنـي علـی الضـرورة ،و
ل ل زمـان :فهـو
لأما الذي یدلل علی وجوب اإلمامة في کـ ل
للشك علیـه و ال مجـال ـ
ل مرکوز في العقول الصحیحة ،فإنلا نعلم علماً ـ ال طریق
متصرفا أردع عن القبیح و أدعـی إلـی
ل أنل وجود الرئیسّالمطاعّ«المهیب» مدبلرا و
الحسن ،و أنل التهارج بین الناس و التباغي لإمـا أن یرتفـع عنـد وجـود مـن هـذه
ل و ینزر ،و أنل الناس عند اإلهمال و فقد الرؤساء و عـدم
صفته من الرؤساء ،أو یق ل
1
ل نظامهم.
الکبراء یتتابعون في القبیح و تفسد أحوالهم و ینح ل
از فراز و فرود تصحیح متون( )2کاتبان فاضل و اصالحات باطل
همچنین در رسالة في غیبة الحجة که تألیف دیگری است از سیلد مرتضی ،این
عبارت وارد شده است:
أما الذي یدل علی وجوب اإلمامة في کل زمان ،فهـو أنـا نعلـم ال طریـق للشـك
علینا أن وجود الرئیسّالمطاعّ«المهیب» المنبسط الید أدعی الـی فعـل الحسـن و
أردع عن فعل القبیح ،و أن المظالم بـین النـاس إمـا أن یرتفـع عنـد وجـود مـن
وصفناه ،أو یقل .و أن الناس عند اإلهمال و فقد الرؤسـاء یبـالغون فـي القبـیح ،و
2
تفسد أحوالهم و یختل نظامهم.
ِ
العمل منسوب به شریف مرتضی شبیه عبارت مذکور ،در کتاب شرح جمل العلم و
ُچنین گفته شده است:
أنلا نعلم ضرورة أنل المکللفین متی کان لهـم رئـیس مطـاع «مهیـب» منبسـط الیـد
. 1موسوی ،على بن الحسین ،المُقنع فی الغَیبۀ ،تحقیق :محمد على حکیم ،موسسۀ آل البیت (علیهم السالم)
إلحیاء التراث ،بیروت 1411 ،ه.ق ،.ص .36
. 2همو ،رسائل الشریف المرتضى ،ج ،2ص .294
130
الصـالح
یؤدب الجناة و ینتصف من الظل الم للمظلوم و یردع المعانـد ،کـانوا إلـی ل
ل
أقرب و من الفساد أبعد .و متی خلوا من رئیس هذه صفته ـ حسب ما ذکرنـاه ـ
1
الصالح أبعد و من الفساد أقرب و وقع بینهم الهرج و المرج.
کانوا من ل
به همین نحو در کتاب الغیبة از شیخ طوسی ضبط « رئیس مهیب» سه مرتبه وارد
شده است:
« .1من لیس بمعصوم من الخلق متی خلوا من رئیس "مهیب" یردع المعاند و یؤدب
2
الجاني».
3
متصرف أبعد من القبیح».
ِّ « .2کون الناس مع رئیس "مهیب"
« .3ألن کون الناس مع رئیس "مهیب" متصرف أبعد من القبیح لو اقتضی کونه لطفا
4
واجبا علی کل حال و قبح التکلیف مع فقده النتقض بزمان الغیبة».
توجه به موارد پیشگفته ،به نظر میرسد که در عبارت مورد گفتوگو از رسالۀ با ل
انیة نیز ضبط اصیل و صحیح احتماالً باید همان «ر ٍ ات الث ِ
ائل الطرابلُسی ِ
واب المس ِ
ئیس ُ ج ُ
عالمۀ قزوینی در ضمن یکی از نامههایی که به تقیزاده نوشته است بر نکتۀ یادشده ل
حد امکان میکند .به نظر او در تصریح کرده ،توصیه به تحفلظ بر ضبط نسخهها تا ل
تصحیح یک نسخه الزم است:
احتیاط شدید دائم مستمر و ابقاء نسخه مهما امکن و 99درصد بـه همـان حـال
. 1مرحوم علّامۀ قزوینی در نامهای به سیّد حسن تقیزاده از جمود و تحفّظ او بر اغالط واضحِ بدیهیِ نسخه در
ویراستی که از تحفة الملوک فراهم آورده ،انتقاد کرده است « :سرکار عالی امر بدیهی را رها کرده و غلط واضح
را با علم به غلط بودنش احتیاط کرده اید ،و باز جای این است که گفته شود ان هذا الشیء عجاب ]...[ .گویا قبل
الوقت به قید قسم یا نذر یا پیاده رفتن به کربال و غیره بر خود مخمّر و مسجّل فرموده بودهاید که هرچه باداباد و
هرچه غلطیّتش از اوضح واضحات هم باشد هلل علیّ کذا و کذا که چشم بسته متابعت اصل نسخه را مثل عکاس
بنمایم ،و سپس فی الواقع چشم خود را به هم بسته و از اول تا به آخر به همان مقتضای قسم خود عمل
فرمودهاید .این بود انتقاد بنده( .».نگرید :قزوینی ،محمّد ،نامههای پاریس (از محمّد قزوینی به سید حسن تقی
زاده) ،به کوشش :ایرج افشار ،نشر قطره ،تهران ،1384 ،صص .)291 _ 288
روشن است که ایراد مرحوم قزوینی راجع به حفظ و ابقاء اغالط واضحی است که در اثر سهو و خطای کاتبان
در نسخه راه یافته است نه اغالطی که بطور قطع از خامۀ مؤلّف چکیده .به نظر قزوینی _ چنانکه در ادامۀ مقاله
در نقل سخنی از او خواهیم دید _ اغالط فاحش کاتبان نسخه را باید اصالح کرد و هیچ تردید در این
خصوص روا نیست؛ امّا اغالط سرزده از نویسنده را باید در متن ویراست حفظ نمود و از اصالح آن در خود
متن خودداری کرد.
132
ِ
دانشوران آسانگی ِر زمان ما نباشد، شاید ُچنین نظر و رویکردی مورد قبول برخی از
ولی به هر حال موافق است با هدف کلل ِی تعریفشده برای تصحیح متن ،یعنی ارائۀ
. 1قزوینی ،محمّد ،نامههای پاریس (از محمّد قزوینی به سید حسن تقی زاده) ،به کوشش :ایرج افشار ،نشر
قطره ،تهران ،1384 ،ص .232
133
محمد بن طاهر السماوی ( 1370 - 1292ه.ق ).در ل عالمه شیخو شاعر فاضل مرحوم ل
انیة نوشتۀ شریف مرتضی ات الث ِ
ائل الطرابلُسی ِ
واب المس ِ
ُ دستنوشت خود از رسالۀ ج ُ
انجام داده است ،اشاره میکنیم.
محمد سماوی از عالمان شیعی بنامِ نجف اشرف بود که به ل عالمه شیخمرحوم ل
جمعآوری نسخ و کتب عتیقه و استنساخ آثار شیعه عنایت ویژه داشت و از این راه
کتابخانۀ عظیمی نیز برای خویش فراهم آورده بود .حسن عیسی حکیم در کتاب
مفصلی را از وی ارائه نموده و نامالمفصل في تاریخ النجف األشرف شرح حال نسبتاً ل ل
1
56اثر را در فهرست آثار او ذکر کرده است .از مهمترین و معروفترین نگاشتههای
او میتوان به إبصارّالعینّفيّأنصارّالحسین و ّالطلیعة ّ ِمنّشعراءّالشیعة اشاره کرد که هر دو به
چاپ هم رسیده است .هماکنون آثار شیعی بسیاری را میشناسیم که نسخههایی از آنها
خاصه ل محمد سماوی کتابت شده و در کتابخانههای نجف ل خط مرحوم شیخ به ل
کتابخانۀ آیة هلال حکیم نگهداری میشود .یکی از این دستنوشتها نسخهای است که
انیة» تألیف شریف مرتضی در سال 1334 ات الث ِائل الطرابلُسی ِ
واب المس ِ
ُ وی از رسالۀ «ج ُ
هجری قمری کتابت کرده است و هماکنون با شمارۀ 4-438در کتابخانۀ عمومی آیة هلال
از فراز و فرود تصحیح متون( )2کاتبان فاضل و اصالحات باطل
حکیم نجف محفوظ است .مقایسۀ این نسخه با بیش از ده نسخۀ دیگ ِر بازمانده از
توجهی، محمد سماوی در مواضع قابل ل ل عالمه شیخ رسالۀ یادشده نشان میدهد که ل
خود ،به اصالح و تصحیح متن موجود از اثر -که البتله مواضع ابهام و اشکال بسیار
دارد -دست برده است و در نتیجه ،تحریری تا اندازهای متفاوت از سایر نسخ اثر
یادشده را فراهم آورده .تحریری که اگرچه خواناتر و سادهتر و مطابقتر با قواعد صرفی
تصرفات و تصحیحات ل و نحوی زبان عربی است ،احتماالً بهدلیل وقوع همین
ائل الطرابلُسی ِ
ات واب المس ِ
ُ خودسرانه ،دورتر از ریخت متن اصلی و اصیل رسالۀ «ج ُ
انیة» شریف مرتضی است و از این حیث ،دستنوشتی نامعتبر و نامعتمد از رسالۀ الث ِ
یادشده تلقلی میشود 2.با این وصف ،دستنوشتهای ایشان عموماً به دلیل حدسهای
. 1حکیم ،حسن عیسی ،المفصّل فی تاریخ النجف األشرف ،المکتبۀ الحیدریۀ ،قم 1427 ،ه.ق ،ج ،9صص
.354 -345
.2اگرچه این احتمال بکلّی منتفی نیست که اختالفات نسخ موجود میان دستنوشت سَماوی و سایر نسخ رسالۀ
طرابلسیات ثانی نه در اثر تصرّفات و تصحیحات او ،بلکه ناشی از نسخهای باشد که سَماوی از روی آن کتابت
میکرده است ،چُنین احتمالی تا پیدا شدن چُنان نسخهای فرضی چندان قابل اعتنا نیست .خاصّه آنکه وی کتابت
نسخهاش را در سال 1334هجری قمری به پایان برده است و بعید به نظر میرسد که به نسخهای از رسالۀ
134
طرابلسیات ثانیه دسترس داشته بوده باشد که امروزه در اختیار ما نباشد .افزون بر این ،در ادامۀ مقاله به مواردی
از تصریحات وی مبنی بر تصرّف در نسخهها و اصالح آنها اشاره میکنیم .امری که نشان میدهد تصحیح
نسخهها عادت و منش کتابتی وی بوده است.
. 1از دوست دانشورم جناب آقای ابوالفضل حافظیان بابلی که مرا بدین نکته رهنمون شدند سپاسگزارم.
135
«فرغ من استنساخه علی نسخةّسقیمة ّوّبذلّالجهدّفيّتصحیحه ّبالفکرةّالمستقیمة
محمد بن الشیخ طاهر السماوي في النجف األشرف».
ل ال و أکثرهم زلال
اقل العباد عم ً
(نگرید :تصویر شمارۀ )2
از فراز و فرود تصحیح متون( )2کاتبان فاضل و اصالحات باطل
همو در خاتمۀ نسخهای که از کتاب السبائک المذهبة في نظم األصول نوشته است
(نسخۀ شمارۀ 1 - 755کتابخانۀ آیة ا هلل حکیم نجف) ،باز به مغلوط بودن نسخۀ مورد
تصرفات و تصحیحاتی که بر اساس رأی و نظر خودش در ل رجوعش ،و همچنین
دستنوشتی که از آن فراهم میآورده است ،اذعان نموده:
محمد ابن الشیخ طاهر السماوي علی
ل «نجز استنساخها بید العبد اآلثم ذي المساوي
نسخةّکثیرةّالغلطّوّصححهاّحسبّرأیه»( .نگرید :تصویر شمارۀ )3
136
مستنسخ عنه خودش خطاهایی دیده است و برای اصالح آنها به نهج البالغة مراجعه
کرده است:
تمت نسخاً علی نسخة ّسقیمة ّراجعت ّبها ّنهج ّالبالغة ّفصلحت ّبعض ّالصلوحّ«و ل
بقدرّاإلمکان»( .نگرید :تصویر شمارۀ )6
. 1نگرید :موسوی ،على بن الحسین ،الذخیرة ،ص « :433و قد أحکمنا هذا کله فی الكتاب الشافی»؛ و
ص« :434و على هذه الطریقة اعتمدنا فی الكتاب الشافی»؛ و ص « :468و قد بیّنا فی الكتاب الشافی»؛ همو،
رسائل الشریف المرتضی ،ج ،3ص « :90ذکرناها فی کتبنا و بسطناها ،ال سیما فی الكتاب الشافی» و ص :109
«و ان کنا قد ذکرنا فی الكتاب الشافی ما هو الغایة القصوى»؛ ج ،4ص « :74و استقصاء هذا الکالم تجده فی
الكتاب الشافی».
139
انیة» ،در عبارت ات الث ِ
ائل الطرابلُسی ِ
واب المس ِ
ُ مهم رسالۀ «ج ُ ل در تمام ده نسخۀ
یادشده ،ترکیب «الکتاب الشافي» ذکر شده است در حالی که در دستنوشت مرحوم
محمد سماوی بجای «الکتاب الشافي» ،ترکیب «کتاب الشافي» مکتوب است ل شیخ
محمد سماوی گمان کرده است کلمۀ «کتاب» باید مضاف برای (برگ 1آ) .ظاهراً شیخ ل
اسم «الشافي» باشد؛ لذا به تصحیح عبارت پرداخته و «ال» را از ابتدای «الکتاب» -که
در کالم سیلد مرتضی در واقع بهصورت موصوف ذکر شده بوده -حذف کرده است.
عالمۀ سماوی بر صواب نیست؛ زیرا سیلد مرتضی در مواضع ف اصالحگونۀ ل این تصر ِ
ل
متعددی از آثار مختلف خود ،از کتاب معروف الشافی ّفی ّاإلمامهاش به همین صورت ل
«الکتاب الشافي» یاد کرده است .بنابراین میتوان حدس زد که ترکیب «الکتاب الشافي»
انیة آمده به همین شکل ،صحیح و راجح است و به ات ّالث ِّ که در تمام نسخ رسالۀ ّالطرابلُسی ِ
َ
عالمۀ سماوی بدان دست یازیده ،هیچ نیازی نبوده است. تصرفی که ل ل
علی ضربین :أح ُدهما ال یُنافي التکلیف و یکونُ ِ
مة ل الظ ي ِ
أید فُّ ک و ازُ اإلعز ف « . 2
ه
ّاآلخ ُّر یُنافي التکلیف.». رب َ ِ
التکلیف معه ثابتاً؛ و الض ُ ُ
در تمام دستنوشتهای بررسی شده از رسالۀ مورد بحث ،در جملۀ باال ،ترکیب
از فراز و فرود تصحیح متون( )2کاتبان فاضل و اصالحات باطل
عالمۀ سماوی بجای عبارت رب اآلخ ُر» ثبت شده است؛ ولی تنها در نسخۀ ل «الض ُ
عالمه برای ایجاد هماهنگی با «أح ُدهما» مذکور« ،ثانیها» آمده است (برگ 1ب) .ظاهراً ل
رب اآلخ ُر» از عبارت «ثانیها» که در جملۀ باال ذکر شده است ترجیح داده بجای «الض ُ
استفاده کند.
ِ
ّاإلما ِّم و مخافته». ِ ِ
یث تمکنا من َ ِ « .3مِن ح ُ
إزالَةّتَقیة َ
عالمۀ سماوی ،برخالف تمام نُسخ دیگر رسالۀ ّالطرَابلُسیاتّ نوشت ل ِ در نسخۀ دست
الثانیة ،بجای ترکیب «إزال ِة تقی ِة اإلمامِ» ،ترکیب «إزال ِة التَقیّةِ ّعن اإلمامِ» ثبت شده است
عالمۀ سماوی برای مستقیمترشدن عبارت ،به تص لرف در آن (برگ 2آ) .ظاهر ًا ل
دستیازیده و «إزال ِة تقی ِة اإلمامِ» را به «إزال ِة التقی ِة عن اإلمامِ» تبدیل کرده است.
جه إلی ر ٍ
ئیس». مان و علی کُ ِّل و ٍ وج الناس في کُ ِّل ز ٍ
ه ه « .4إنما یَ ُح ُّ ُ
وج» مشاهده میشود ،در مهم رسالۀ ّالطرَابلُسیاتّالثانیة ضبط «ی ُح ُ با اینکه در تمام نسخ ل
محمد سماوی در جای آن ،کلمۀ «یحتاج» که سادهتر و نسخۀ کتابتشده بر دست شیخ ل
رایجتر است ،نوشته شده (برگ 2ب)؛ که این هم نمونهای است از سادهسازی عبارات
نُسخ از سوی کاتبی فاضل.
140
ل
بوده است.
ِ ِ
ّ،م َؤ ّکِّ َد ًةّلبَیانه». ِ ِ ِ ِ ِ ِ
« .11و ال رأینا اإلشارات التي قرنهما بها ُموض َحةًّل ُّمراده ُ
در دستنوشت مرحوم سماوی برخالف آنچه در نُس ِخ دیگر رساله آمده است ،یک
راده» و « ُمؤکِّد ًة لِبیانِه» افزوده شده است و عبارت بدین وضح ًة لِم ِ
ُ
واو میان دو فِقرۀ «م ِ
ُ
ِ ِ ِ ِ
شکل ثبت گردیدهُ « :موضح ًة ل ُمراده و ُموللد ًة لبیانه» (برگ 9آ) .ظاهر ًا مرحوم شیخ ِ
مح لمد سماوی برای ایجاد ربط وثیقتر میان این دو عبارت ،تصمیم گرفته یک «واو» به
متن اضافه کند.
بي -علیه السالم .» - ِ
قصیر عائد ًا علی الن ِّ ُ « .12لکان الت
بررسی نسخههای رسالۀ ّالطرَابلُسیات ّالثانیة نشان میدهد که در تمام آنها ،در عبارت
بي» نوشته شده است حال آنکه در نسخۀ استنساخ شده بر ِ
باال ترکیب «عائداً َعلی الن ِّ
بي» (برگ ِ
دست مرحوم سماوی بجای «علی» حرف «إلی» مکتوب است« :عائداً إلی الن ِّ
10ب) .اگرچه استعمال هر دو حرف ج لر «إلی» و «علی» با کلمۀ «عائداً» متداول است،
عالمۀ سماوی در کاربرد آن با حرف «إلی» گویا شایعتر باشد .احتماالً به همین جهت ،ل
142
جر «إلی» را جایگزین «علی» -که در سایر نسخههای متن دست برده است و حرف ل
رساله آمده است -نموده.
ِ ِ ِ ِ ِ ِ
راه من بیعته -علیه لی علمهما بِه و ُمکابرت ِهما فیه ،ما أنک ُ یقطع ع ه ُ « )13و الذي
ِ
ِ ِ
يّحربه َماّّلَه.». هینّ،وّّبَغّیُهماّ َّعلَیهّف َ
کر َ اهما أن ُهماّکَاّنَ ُ
اّم َ السالم -بِاإلمامة ،و دعو ُ
عبارتی که با کشیدن خطل ی زیر آن متمایز شده است ،در دستنوشت مرحوم
سماوی به صورت زیر نوشته شده است:
«أن ُهما کانا ُمکرهین في بیعتهما علیه و في حرب ِ ِهما له» (برگ 12ب).
به نظر میرسد مرحوم سماوی برای روشنتر کردن عبارت باال اقدام به اعمال
اصالحاتی در آن کرده است .یعنی بجای «واو» -که در تمام نسخ رساله آمده است -
حرف «في» را کتابت کرده تا با کلمۀ «مکرهین» که پیش از آن آمده سازگاری یابد .نیز
در همین راستا ،بعد از «علیه» یک «واو» دیگر افزوده است تا عبارت «في حربهما»
عطف بر «في بیعتهما» گردد و با «مکرهین» مرتبط شود.
المعارض ِة». ِ ِ
« .14أح ُّسوا من نُفُوسهم بِتَ َع ُّذ ّرِ ُ
بر خالف سایر نسخ رسالۀّالطرَابلُسیاتّالثانیة که در تمام آنها ترکیب «بِتع ُّذ ِر» درج شده
بجای «قیل لهم» عبارت «قیل لکم» ثبت شده است که با سیاق کالم ناسازگار است.
پاسخ «و إن قالُوا»« ،قیل لهم» است نه «قیل لکم» .ظاهراً به همین ِ روشن است که
جهت مرحوم سماوی در نسخۀ خویش دست برده و «قیل لکم» را تبدیل به صورت
صحی ِح «قیل لهم» کرده است .در اینجا با ناسازگاری آشکاری روبرو هستیم که اگر
تصرف سماوی در آن ،و بدل ل احراز شود از قلم شریف مرتضی تراویده است ،آنگاه
توجهنمودنش به صورت صحی ِح «قیل لهم» کاری ناروا و نادرست خواهد بود؛ ولی با ل
به قرائن زیر شاید بتوان احتمال استناد آن خطا به سیلد مرتضی را بسیار اندک دانست:
.1نویسندۀ رساله ،یعنی شریف مرتضی ،عالمی ادیب بوده است که در زبان عربی
ی ادبیتخصص داشته است و احتمال صدور ُچنین لغزش نگارشی و ناهموار ِ ل تبحر و
ل
هویدائی از قلم او بسیار اندک است.
.2نسخههای موجود از رسالۀّالطرَابلُسیاتّالثانیة همگی ،بیش و کم ،دست نوشتهایی
جدی است. مغلوط و نامطمئن است که احتمال تحریف و تصحیف در آنها ل
144
.3صورت کتابتی دو کلمۀ «لهم» و «لکم» تا حدودی شبیه به یکدیگر است و لذا
ِ
نوشت اساس نسخ تصحیف «لهم» به «لکم» -بر دست کاتب نسخهای که دست
حد زیادی ممکن به نظر میرسد.
بازمانده از رسالۀّالطرَابُلُسیاتّالثانیة بوده است -تا ل
با عنایت به نِکات باال شاید بتوان اطمینان حاصل کرد که ضبط غلط «لکم» ،ناشی
ِ
تصرف و
از خطای کاتبان بوده و نه خطایی که بر قلم سیلد مرتضی رفته .از همینروی ،ل
عالمۀ سماوی در متن انجام داده است ،بجا و صحیح به نظر میرسد. تصحیحی که ل
نتیجه و تلخیص
از آنچه تقدیم شد بطور خالصه میتوان گفت:
متصرف در متن ،تمایز قائل شد.
ِّ ِ
فاضل ِ
فاضل امین و کاتبان .1باید میان کاتبان
دستنوشتهای آن دسته از کاتبان فاضلی که صرفاً به کتابت متن پرداختهاند بیآنکه
اهمیلت است؛ زیرا ممکن است در مواضع ابهام یا ایهام،
آن را اصالح کرده باشند ،حائز ل
حدسهای آنها در پیبردن به ریخت اصلی کلمات سودمند افتد .لاما دستنوشتهای آن
فاضل غیر امی ِن که در حین استنساخ ،خود ،به تهذیب و تسهیل و تصحیح متن ِ ِ
کاتبان
ظن قوی با .7اگر نسخههای یک اثر در ضبط کلمهای اتلفاق داشتند که میتوان به ل
توجه به سیاق متن و نیز شواهد و قرائن بیرونی ،حکم به غلط بودن آن کرد ،چنانچه ل
توجیهی برای آن ضبط در جمله وجود داشته باشد و احتمال صدور آن از مؤللف برود،
تصرف در آن ضبط و تبدیل آن به ضبطی دیگر که صحیح میانگاریم نیستیم. مجاز به ل
در ُچنین صورتی ،تنها باید حدس خود را دربارۀ ضبط صحیح کلمه در پانوشت ابراز
کنیم.
محمد سماوی ُ -چنانکه خود در انجامۀ برخی از ل عالمه شیخ
.8بزرگانی چون ل
توجهی ،به اصالح و نسخی که کتابت کردهاند تصریح نمودهاند -در مواضع قابل ل
ترمیم متنی که استنساخ میکردهاند ،میپرداختهاند .در نتیجه ،گاه ،تحریری تا اندازهای
متفاوت از سایر نسخ اثر را فراهم آوردهاند که اگرچه خواناتر و سادهتر و مطابقتر با
تصرفات ول قواعد صرفی و نحوی زبان عربی به نظر میرسد؛ بهدلیل وقوع همین
تصحیحات خودسرانه ،دورتر از ریخت متن اصلی و اصیل نویسنده است .با وجود
این ،دستنوشتهای ایشان به دلیل حدسهای درستی که گاه در تشخیص تحریفات و
تصحیفات کاتبان پیشین و ضبط صحیح کلمات و عبارات متن داشتهاند ،ارزشمند و
توجه و مراجعه است.شایان ل
146
منابع ّ