You are on page 1of 26

‫سال بیست و سوم‪ ،‬شماره دوم‪ ،‬تابستان ‪1396‬‬

‫شماره پیاپی ‪ ،88‬صفحات ‪146 -121‬‬

‫از فراز و فرود تصحیح متون (‪)2‬‬


‫کاتبان فاضل و اصالحات باطل‬

‫‪‬‬
‫حمید عطائی نظـری‬

‫چکیده‬
‫برخی از کاتبان فاضل که به استنساخ آثار کهن میپرداختهاند‪ ،‬گاه در متنی که‬
‫قصد تهذیب و تسهیل و تصحیح عبارات آن مینموده و‬ ‫ِ‬ ‫تصرفاتی به‬
‫کتابت میکردهاند ل‬
‫در نتیجه‪ ،‬متنی ُمصحف و دگرگون شده را پدید میآوردهاند‪ .‬همین خطا‪ ،‬در مواردی‪،‬‬
‫ِ‬
‫بعض متون‬ ‫مصححان فاضل نیز سر زده و پارهای اصالحات ناروا را در ویراست‬ ‫ل‬ ‫از‬
‫مصححان‪ ،‬به سبب تحریفات و‬ ‫ل‬ ‫اسالمی رقم زده است‪ .‬حاصل کار آن کاتبان و این‬
‫تصحیحاتی که بر متن تحمیل کردهاند‪ ،‬ارائۀ دستنوشتهایی نامعتمد و ویراستهایی‬
‫نامعتبر از تراث اسالمی است‪ .‬در نوشتار حاضر‪ ،‬ضمن اشاره به تذکارهایی که استادان‬
‫ِ‬
‫معضل با تفصیل‬ ‫فن تصحیح متون در این باره دادهاند‪ ،‬جوانب و پیامدهای مختلف این‬‫ل‬
‫تصرفات و اصالحات یکی از کاتبان‬ ‫افزونتری بررسی شده است‪ .‬سپس نمونههایی از ل‬
‫واب‬
‫محمدطاهر سماوی‪ ،‬در دستنویسی که از رسالۀ ج ُ‬ ‫عالمه شیخ ل‬ ‫ِ‬
‫فاضل پرکار‪ ،‬یعنی ل‬
‫ات الث ِ‬
‫انیة نوشتۀ شریف مرتضی فراهم آورده است‪ ،‬مورد بحث قرار‬ ‫ائل الطرابلُسی ِ‬
‫المس ِ‬
‫ُ‬
‫گرفته است‪.‬‬
‫محمد طاهر سماوی‪ ،‬رسالۀ‬
‫ل‬ ‫کلید ّواژه‪ :‬کاتبان‪ ،‬تصحیف‪ ،‬تصحیح متون‪ ،‬شیخ‬
‫ات الث ِ‬
‫انیة»‪.‬‬ ‫ائل الطرابلُسی ِ‬
‫واب المس ِ‬
‫ُ‬ ‫«ج ُ‬

‫‪ .‬استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسالمی‪.‬‬


‫‪122‬‬

‫مقدّمه‬
‫تصرفاتی که کاتبان فاضل گاه و بیگاه در دستنوشتهای خویش از آثار‬ ‫ل‬ ‫دخل و‬
‫کهن به قصد تصحیح و پیراستن متن از اغالط روا میداشته و تغییراتی که برای‬
‫فن تصحیح‬ ‫مهم مورد بحث در ل‬ ‫ی متون انجام میدادهاند‪ ،‬از جمله موضوعات ل‬ ‫بهساز ِ‬
‫ِ‬
‫متون است‪ .‬استادان این صناعت در تألیفات خویش‪ ،‬از موضوع یادشده‪ ،‬بویژه در‬
‫مصححان را‬
‫ل‬ ‫خصوص تصحیح متون ادبی‪ ،‬سخن گفته و در باب آن تذکارها دادهاند و‬
‫تصرفات بر حذر داشتهاند‪ .‬با این وصف‪ ،‬در‬ ‫ل‬ ‫توجهی به اینگونه‬
‫از ُمخاطرات بی ل‬
‫بسیاری از ویراستهایی که از متون اسالمی ارائه میشود‪ ،‬نشانههای عدم التفات‬
‫اهمیلت همچنان مشهود است‪ .‬از اینرو‪ ،‬در نوشتار حاضر‬ ‫مصححان به این نکتۀ پر ل‬
‫ل‬
‫تالش میشود این موضوع خطیر بار دیگر بررسی گردد و بطور خاص نمونههایی از‬
‫تصرفات در کتابت آثار اسالمی نشان داده شود تا تصویر موضوع لختی‬ ‫ل‬ ‫آن دست‬
‫تصرفات عامدانهای که گاه‬ ‫ل‬ ‫روشنتر گردد‪ .‬بدیهی است که افزون بر اصالحات و‬
‫کاتبان فاضل به نیلت تهذیب یا تسهیل متن انجام میدادهاند و بدینسان ناخواسته از‬

‫شماره‪ ،88‬تابستان ‪1396‬‬


‫اعتبار دستنوشتهای خویش میکاستهاند‪ ،‬بمانند هر کاتب دیگری‪ ،‬ممکن است در‬
‫نسخۀ دستنویس آنها خطاهایی ناشی از بدخوانیها یا انواع سهوهای دیگر نیز راه‬
‫مد نظر قرار ندارد‪ .‬همچنین آن نوع از‬ ‫یافته باشد‪ .‬اینگونه خطاها در نوشتار حاضر ل‬
‫تعصبات قومی یا‬‫تصرفات عامدانهای که این کاتبان به دالیلی همچون گرایشها و ل‬ ‫ل‬
‫مذهبی در متن روا میداشتهاند‪ ،‬خارج از موضوع مورد گفتوگوی ماست‪.‬‬
‫تصرفاتی است که کاتبان فاضل با‬ ‫ل‬ ‫سخن ما در اینجا‪ ،‬تنها راجع به آن دسته از‬
‫آگاهی و عمد به قصد اصالح یا روانسازی متن مرتکب میشدهاند‪.‬‬
‫‪ّ.1‬تذکارهایی ّدرّبابّتصرفاتّناروایّکاتبانّفاضل ّ‬
‫فن تصحیح متون در آثاری که در این زمینه نگاشتهاند‪ ،‬در خصوص‬ ‫متخصصان ل‬
‫ل‬
‫ِ‬
‫موضوع و معضل مورد بحث تذکلراتی سودمند دادهاند که در اینجا به منظور تمهید‬
‫مقدمات بحث‪ ،‬به بازگفت پارهای از آنها میپردازیم‪ .‬استاد نجیب مایل هِروی در کتاب‬ ‫ل‬
‫ارزشمند «نقد و تصحیح متون» پس از بیان این نکته که گاه کاتبی آگاه‪ ،‬با ذوق و‬
‫سلیقۀ خود‪ ،‬اغالط متنی را که از روی آن مینوشته‪ ،‬تصحیح میکرده است‪ ،‬خاطرنشان‬
‫کردهاند‪:‬‬
‫بیشتر کاتبانی که از اندك مایه ذوق و سلیقه و آگاهی بهرهمند بودهانـد‪ ،‬در مـورد‬
‫‪123‬‬

‫ِ‬
‫عبارات نسـخه منقـول عنـه خـود بـه‬ ‫سقطات و افتادگیهای مربوط به واژگان و‬
‫خاصـه آنـانی کـه بـه سـنلتهای‬
‫همین شیوه عمل کردهاند‪ .‬این دسته از کاتبـان ‪ -‬ل‬
‫توجـه‬
‫عرض و مقابلـه و سـماع و اصـل امانـت در نسخهنویسـی و کتابـت بی ل‬
‫ـرفات را در نســخههایی کــه نویســانیدهاند‪ ،‬بحاصــل‬
‫بودهانــد ‪ -‬بیشــترینۀ تصـ ل‬
‫آوردهاند‪ ،‬و سخنی بگزاف نیست اگر گفته شود کـه دستنوشـتههای کاتبـان کـم‬
‫تصـرف‬
‫ل‬ ‫سواد ‪ -‬که از روی ذوق و سلیقه در منقوالت نسخه منقـول عنـه خـود‬
‫نمیکردهانـد ‪ -‬از نظـر تصــحیح و تحقیـق در نسـخههای خطل ـی بـه قیـاس بــا‬
‫دستنوشــتههای کاتبــان مزبــور معتبرنــد؛ زیـرا نســخههایی کــه دارای اغــالط و‬
‫مصححان را زودتر به صورت درست و هیأت کامل یک‬
‫ل‬ ‫افتادگیهایی بارز باشند‬
‫تصرفشده به دست کاتبـان مـذکور چـه‬ ‫اثر میرسانند‪ ،‬در حالی که نسخههای ل‬
‫‪1‬‬
‫بسا که آنان را در مواردی بفریبد و از صورت اصی ِل اثر دور گرداند‪.‬‬

‫استاد ارجمند آقای جویا جهانبخش نیز در مقالهای کوتاه زیر عنوان «بالی کاتبان‬
‫از فراز و فرود تصحیح متون(‪ )2‬کاتبان فاضل و اصالحات باطل‬

‫تصرفات و تحریفات نابجایی که کاتبان باسواد در نسخ خطل ی انجام‬ ‫ل‬ ‫باسواد!» در باب‬
‫تصرفات‬
‫دادهاند‪ ،‬بهاختصار سخن گفته‪ ،‬و ضمن برشماری یکی دو نمونه از اینگونه ل‬
‫در ضبط برخی کلمات در ابیات شاهنامه‪ ،‬بر این نکته تأکید کرده است که‪:‬‬
‫ـون تــاریخی و تفس ـیری و ‪ ...‬از رونـ ِ‬
‫ـد‬ ‫ی ملحــوظ در متـ ِ‬ ‫کثی ـری از دســتبُردها ِ‬
‫فات آگاهانۀ کاتبانی حکایت میکند که از س ِر اطل الع ‪ -‬و چه بسا به سـائقۀ‬ ‫تصر ِ‬
‫ل‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫«احســاس وظیفــه»! ‪ -‬ایـن نگارشــها را «کهنــهزدائی» کــرده از تعــابیر نامــأنوس‬
‫‪2‬‬
‫میپیراسته و به زبان و فرهنگ ِ عص ِر خویش نزدیک میکردهاند‪.‬‬

‫ایشان در موضعی دیگر نیز بدین دقیقه ُچنین انتباه داده است‪:‬‬
‫در نظر بگیرید کاتبی فاضل ولی ناامین نسخهای از یک متن کهن کتابت کـرده و‬

‫‪ .1‬مایل هروی‪ ،‬نجیب‪ ،‬نقد و تصحیح متون (مراحل نسخهشناسی و شیوههای تصحیح نسخههای خطّی فارسی)‪،‬‬
‫بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی‪ ،‬مشهد‪ ،1369 ،‬ص ‪( .79‬ویراست جدید اثر با عنوان‪ :‬تاریخ نسخهپردازی و‬
‫تصحیح انتقادی نسخههای خطّی‪ ،‬انتشارات سوره مهر‪ ،‬تهران‪ ،1393 ،‬ص ‪.)225‬‬
‫‪ .2‬جهانبخش‪ ،‬جویا‪« ،‬بالی کاتبان باسواد!»‪ ،‬مجلّۀ گزارش میراث‪ ،‬شمارۀ اوّل‪ ،‬مهر ‪ ،1385‬ص ‪.12‬‬
‫‪124‬‬

‫ی پیچیـده را بـه ضـبطها ِ‬


‫ی‬ ‫چون متوج ِه ابهامات و مشکال ِ‬
‫ت متن بوده‪ ،‬ضـبطها ِ‬ ‫ُ‬ ‫ل‬
‫صـحح مبتـدی در برخـورد بـا‬
‫ُمناسب و روان (ولی غیر اصیل) بـدل سـاخته‪ُ .‬م ِّ‬
‫یم ِ‬
‫تن آن را بخـورد‪ ،‬در حـالی‬ ‫ِ‬
‫سالمت ظاهر ِ‬ ‫ب‬‫ُچنین نسخهای ممکن است فری ِ‬
‫که یک نسخه نسبت ًا مغلوط که ضبطها ِ‬
‫ی اصیل را بـا تحریـف و تصـحیف نقـل‬
‫کرده‪ ،‬بسی ارزشمندترست از یک نسخه مشکلزدائی شده که ضـبطها ِ‬
‫ی اصـیل‬
‫را بکللی دگرگون کرده‪ ،‬و هر چند به روانی و سهولت خوانده میشـود‪ ،‬از ِ‬
‫مـتن‬
‫‪1‬‬
‫اصیل و اصلی دورترست‪.‬‬

‫توجه دادهاند که‪:‬‬


‫آقای دکتر محمود امید ساالر نیز در ضمن نوشتاری به همین نکته ل‬
‫کاتب امین از کاتب فاضل بهتر است زیـرا کاتـب امـین مـتن را چنانکـه دیـده‬
‫مینویسد‪ ،‬و کاتب فاضل چنان با مهارت در متن دست میبرد که اگـر مصـحح‬
‫‪2‬‬
‫اهل نباشد دستبرد او را با کالم نویسنده اشتباه میکند‪.‬‬

‫شماره‪ ،88‬تابستان ‪1396‬‬


‫اکنون در مقال و مجال حاضر مایلم در خصوص این موضوع با بسط بیشتری سخن‬
‫تصرفات و اصالحات یکی از کاتبان فاضل بل مفضال‪،‬‬ ‫گویم و بویژه نمونههایی را از ل‬
‫اب المسائ ِل‬
‫محمد بن طاهر سماوی‪ ،‬در کتابت نسخهای از رسالۀ جو ُ‬
‫ل‬ ‫عالمه شیخ‬ ‫یعنی ل‬
‫ات الثانی ِة نوشتۀ شریف مرتضی بازگو نمایم‪.‬‬
‫الطرابلُسی ِ‬
‫ُ‬

‫‪ّ.2‬محاسنّوّمعایبّدستنوشتهایّکاتبانّفاضلّ ّ‬
‫ِ‬
‫بعض کاتبان فاضل در حین کتابت نسخ خطل ی به قصد‬ ‫تصر ِ‬
‫فات تحریفگونهای که‬ ‫ل‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫تصحیح متن و پیراستن آن از اغالط پنداشته یا تسهیل عبارات دشوار متن انجام‬
‫میدادهاند‪ ،‬موجب پدید آمدن دستنوشتهایی از آثار اسالمی شده است که در برخی‬
‫مواضع‪ ،‬تفاوتهای عمدهای در ضبط کلمات‪ ،‬با سایر نسخههایی که بر دست کاتبان‬
‫معمولی کتابت شدهاند‪ ،‬دارد‪ُ .‬چنین دستنوشتهایی عموماً ممکن است از آن حیث‬

‫‪ . 1‬همو‪ ،‬راهنمای تصحیح متون‪ ،‬مرکز نشر میراث مکتوب‪ ،‬چاپ دوم‪ ،‬تهران‪ ،1384 ،‬ص ‪.21‬‬
‫‪ . 2‬امید ساالر‪ ،‬محمود‪ ،‬سی و دو مقاله در نقد و تصحیح متون ادبی‪ ،‬بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار‪ ،‬تهران‪،‬‬
‫‪ ،1389‬ص ‪.429‬‬
‫‪125‬‬
‫اهمیلت تلقلی شوند و حت لی‬ ‫که به قلم کاتبان فاضل استنساخ شدهاند‪ ،‬ارزشمند و حائز ل‬
‫مرجحی نزد‬ ‫شاید نحوۀ ضبط کلمات در آنها به هنگام داوری در باب اختالف نسخ ِّ‬
‫ِ‬
‫فاضل‬ ‫ِ‬
‫کاتب‬ ‫توجه داشت در صورتی که احراز شود‬ ‫صححان بشمار آید‪ .‬لاما باید ل‬ ‫ُم ل‬
‫نسخه‪ ،‬در حین استنساخ اثر‪ ،‬عامدانه به اصالح و ترمیم عبارات متن پرداخته است‪،‬‬
‫مصحح‬ ‫ل‬ ‫نسخۀ کتابتشده بر دست او دیگر چندان قابل اعتماد و اعتنا نخواهد بود و‬
‫باید در خصوص استفاده از ضبطهای اینگونه نسخ ‪ -‬بویژه ضبطهای منحصر بفرد آنها‬
‫‪ -‬جانب احتیاط را بطور کامل رعایت نماید ‪ .‬در واقع‪ ،‬به هنگام بروز اختالف ضبط‬
‫ِ‬
‫فاضل‬ ‫ی مختا ِر کاتبان‬ ‫کلمات میان این قبیل نسخ با سایر نسخههای اثر‪ ،‬باید در ضبطها ِ‬
‫ظن نگریست و همواره این احتمال را‬ ‫ُچنین دستنوشتهایی با دیدۀ تردید و حت لی سوء ل‬
‫ملحوظ داشت که آنها از جانب خود و به اقتضای دانش و پسند فرهیختۀ خویش در‬
‫نسخه دست برده‪ ،‬متن نویسنده را دگرگون کرده باشند‪.‬‬
‫تصرف در متن‪،‬‬ ‫فاضل غیر امی ِن م ِّ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫فاضل امین و کاتبان‬ ‫بر این اساس باید میان کاتبان‬
‫تمایز نهاد‪ .‬دستنوشتهای آن دسته از کاتبان فاضلی که از روی قرائن معلوم میشود‬
‫صرفاً به کتابت متن پرداختهاند بیآنکه آن را اصالح و تهذیب کرده باشند‪ ،‬حائز‬
‫از فراز و فرود تصحیح متون(‪ )2‬کاتبان فاضل و اصالحات باطل‬

‫اهمیلت از آن روست که شاید در مواضعی که ضبط‬ ‫توجه است‪ .‬این ل‬ ‫اهمیلت و شایان ل‬ ‫ل‬
‫دیگر نسخهها دچار اشکال است و ضبط کلمات با ابهام یا ایهام روبروست‪ ،‬فضل و‬
‫تخصص و ذهن ثاقب آن کاتبان فاضل در خوانش کلمات به یاریشان آمده باشد و‬ ‫ل‬
‫ِ‬
‫توانسته باشند ضبط صحیح را حدس بزنند‪ .‬گاهی هم ممکن است اگر اغالق و‬
‫اغالطی در متن دیده باشند در حواشی نسخه ُچنین مواردی را تذکلر داده باشند‪.‬‬
‫فاضل غیر امین که بر بنیاد مقایسه با سایر‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫کاتبان‬ ‫برخالف این‪ ،‬دستنوشتهای آن‬
‫نسخ اثر میتوان دریافت که در حین استنساخ‪ ،‬خود‪ ،‬به تهذیب و تسهیل و تصحیح‬
‫متن نیز میپرداختهاند‪ ،‬نباید مورد اعتنا و اعتداد و اعتماد تام قرار گیرد‪ ،‬بلکه باید با‬
‫مشخص گردد آیا این ضبطها در‬ ‫ل‬ ‫اط تمام‪ ،‬ضبطهای برگزیدۀ آنها وارسی شود تا‬ ‫احتی ِ‬
‫تصرفات ناروای ایشان در متن قرار دارد یا اینکه بر اساس شواهد و قرائنی‪،‬‬ ‫ل‬ ‫زمرۀ‬
‫حکایتگ ِر ضبط اصلی نویسندۀ اثر است‪.‬‬
‫متصرف‪ ،‬آن است که‬ ‫ِ‬
‫دانشمند‬ ‫ِ‬
‫کاتبان‬ ‫یکی از نشانههای نُسخ نوشتهشده بر دست‬
‫ل‬
‫کاتبان فاضلی‪ ،‬منحصر بفرد است و با ضبطهای‬ ‫ِ‬ ‫بطور معمول‪ ،‬ضبطهای مختار ُچنین‬
‫سایر نسخ تناسب و شراکت ندارد‪ ،‬یعنی هیچ نسخۀ دیگری ضبط آنها را تأیید‬
‫‪126‬‬

‫فات صورت گرفته در اینگونه نسخ‪ ،‬در‬ ‫نمیکند‪ .‬عِالوه بر این‪ ،‬در اکثر موارد‪ ،‬تصر ِ‬
‫ل‬
‫تصرفات و تصحیحاتی است که به سادهتر و‬ ‫راستای بهسازی متن است؛ یعنی از سنخ ل‬
‫روانتر شدن متن و تطابق بیشتر آن با قواعد زبانشناختی و صرفی و نحوی میانجامد‪.‬‬
‫ال به زبان عربی متنی را نگاشته‬
‫سهل است‪ ،‬در نظر این کاتبان‪ ،‬اگر عالمی در گذشته مث ً‬
‫است‪ ،‬البُد میبایست همواره قواعد صرفی و نحوی را میدانسته و رعایت میکرده‬
‫است‪ .‬پس در جایی که متن‪ ،‬با قواعد متعارف و متداول صرفی و نحوی زبان عربی‬
‫مطابقت ندارد‪ ،‬این کاتبان خود را مجاز میدانستهاند تا در متن دست برده‪ ،‬آن را بر‬
‫طبق قواعد رایج این زبان اصالح نماید‪ .‬برآیند ُچنین فرایندی ‪ -‬چنانکه گفتیم ‪ -‬پدید‬
‫آمدن دستنوشتههایی محرف و ُمصحف از آثار اسالمی است که با نگاشتۀ اصیل‬
‫نویسندگانشان تفاوتهای آشکار دارد و از اینرو‪ ،‬عبارات و کلمات مکتوب در آنها‬
‫تماماً قابل استناد به مؤللفان اصلیشان نیست‪.‬‬

‫صححّدرّقبالّأخطاءّنویسندهّوّاغالطّکاتبّ ّ‬ ‫‪ّ.3‬وظیفۀّ ُم َ‬

‫شماره‪ ،88‬تابستان ‪1396‬‬


‫ی خطی ِر مشکلآفرینی که گاه در کار کاتبان فاضل مشاهده میشود‪ ،‬در‬
‫همان خطا ِ‬
‫مصححان فاضل نیز سر میزند‪ .‬یعنی بجای آنکه تالش نمایند تا‬ ‫ل‬ ‫موارد بسیاری‪ ،‬از‬
‫متن نوشتهشده بر دست مؤلِّف‬ ‫صورت ممکن به ِ‬ ‫ِ‬ ‫متنی عرضه کنند که نزدیکترین‬
‫باشد‪ ،‬گاه بر مسند شراکت با نویسنده تکیه زده و خودسرانه به تصحیح و‬
‫درستگردان ِی ضبطهایی که درنظرشان غلط یا مرجوح مینماید‪ ،‬اقدام میکنند‪ .‬حاصل‬
‫ُچنین شیوهای در ویرایش‪« ،‬تصحیح متن» به معنای واقع ِی اصطالح ِی آن نخواهد بود‪،‬‬
‫بلکه بیشتر به ارائۀ تحریری تازه از متنی کهن میماند!‬
‫تصرفات و تصحیحاتی‪ ،‬برخالف قواعد مرسوم و مقبول در‬ ‫ل‬ ‫معلوم است که ُچنین‬
‫مصحح‪ ،‬تنها تالش برای ارائۀ شبیهترین و نزدیکترین‬‫ل‬ ‫فن تصحیح متن است‪ .‬وظیفۀ‬ ‫ل‬
‫متن ممکن به اصل متن نویسنده‪ ،‬بر اساس نسخههای موجود است و لذا ُمجاز نیست‬ ‫ِ‬
‫مصحح در مواردی که‬‫ل‬ ‫که به اصالح و تصحیح متن نویسنده از جانب خود دست یازد‪.‬‬
‫با کلمه یا عبارتی بهظاهر نادرست ‪ -‬که البتله معنادار است و شاید بتوان برای آن توجیه‬
‫ِ‬
‫خود نویسنده‬ ‫و محملی یافت ‪ -‬مواجه میشود و محتمل میداند که این خطا بر قلم ِ‬
‫رفته باشد‪ ،‬بناگُزیر باید در پاورقی تذکار دهد که ضبط کلمه در متن نسخهها ُچنان‬
‫تصرف در متن را‬‫ل‬ ‫حق‬
‫است در حالی که ضبط صحیح باید ُچنین باشد‪ ،‬ولی هرگز ل‬
‫‪127‬‬
‫ندارد؛ زیرا ُچنین کاری برخالف هدف اصل ِی تصحیح متن است‪ .‬چنانکه مرحوم دکتر‬
‫زرینکوب گفتهاند‪:‬‬ ‫ل‬
‫هدف و غایت نقد و تصـحیح متـون ادبـی آن اسـت کـه از روی نسـخ خطـی‬
‫موجود‪ ،‬نسخۀ اصلی یا قریب باصل یک اثر را احیاء و مرتـب و مـدون کننـد و‬
‫آن را بصورتی عرضه دارند که خواننـدۀ اهـل تحقیـق بتوانـد یقـین و اطمینـان‬
‫حاصل کند که اگر اصل یک اثر را در دست نـدارد‪ ،‬نسـخهای از آن را دارد کـه‬
‫بصورت اصلی و شکلی که مصنف و مؤلف اصل نوشته اسـت بنهایـت درجـه‬
‫‪1‬‬
‫نزدیک است‪.‬‬

‫مصحح امین کسی است که‪:‬‬


‫ل‬ ‫بر این اساس‪،‬‬
‫از تصحیح قیاسی و اجتهاد شخصـی‪ ،‬آن هـم در مـتن خـودداری میکنـد و در‬
‫حاشیه نیز‪ ،‬اگر بقیاس تصحیح و اصالحی را پیشنهاد میکنـد در آن تصـحیح و‬
‫‪2‬‬
‫اصالح نهایت دقت و احتیاط را بخرج میدهد‪.‬‬
‫از فراز و فرود تصحیح متون(‪ )2‬کاتبان فاضل و اصالحات باطل‬

‫لذا در تصحیح متون «باید قطعاً و حتماً از تصحیحات قیاسی و اصالحات‬


‫‪3‬‬
‫استحسانی جز بگاه ضرورت خودداری کرد»‪.‬‬
‫مصحح‪ ،‬غلط بهنظر میرسیدهاند ولی در‬
‫ل‬ ‫چه بسا ضبطهایی که در بدو امر از دیدگاه‬
‫صحت و‬‫مصحح بنا به دالیلی نتوانسته است وجه ل‬ ‫ل‬ ‫واقع همانها ضبط صحیح بودهاند و‬
‫أصالت آنها را دریابد‪ .‬نمونههای بسیاری را میتوان برشمرد که در نگاه نخست در یک‬
‫متن ضبطهای غلطی‪ 4‬تلقلی میشدهاند ولی با امعان نظر و اعمال دق ِ‬
‫لت بیشتر‪ ،‬وجه‬
‫صحت و أصالت آنها کشف شده است‪ 5 .‬بنابراین همواره باید این احتمال را ل‬
‫مد نظر‬ ‫ل‬
‫قرار داد که ممکن است آن ضبطی که در نسخهها وارد شده و به نظر ما غلط میرسد‪،‬‬

‫‪ . 1‬زرّین کوب‪ ،‬عبدالحسین‪ ،‬یادداشتها و اندیشهها‪ ،‬انتشارات سخن‪ ،‬چاپ ششم‪ ،‬تهران‪ ،1383 ،‬ص ‪.27‬‬
‫‪ . 2‬همان‪ ،‬ص ‪.21‬‬
‫‪ . 3‬همان‪ ،‬ص ‪.42‬‬
‫‪ .4‬منظور از «غلط»‪ ،‬کلماتی نیست که بطور قطع مهمل و بیمعنا باشند‪ ،‬بلکه منظور کلماتی است که در سیاق‬
‫متن استعمال آنها غلط بهنظر میرسد‪.‬‬
‫‪ . 5‬برای نمونههایی از ضبطهایی که به زعم مصحّح یک متن غلط بوده ولی در واقع همانها ضبطهایی صحیح‬
‫بودهاند نگرید به‪ :‬مایل هروی‪ ،‬نجیب‪ ،‬تاریخ نسخهپردازی و تصحیح انتقادی نسخههای خطّی‪ ،‬ص ‪.389‬‬
‫‪128‬‬

‫ضبط صحیح و مختار نویسنده باشد‪ .‬این احتمال نیز میرود که‬ ‫ِ‬ ‫در حقیقت همان‪،‬‬
‫نویسندۀ اثر‪ ،‬در اصل‪ ،‬همان شکل غلط را سهواً در دستنوشت خود نوشته بوده باشد‪.‬‬
‫ی غلط نما‪ ،‬به تغییر و‬ ‫مصحح مجاز نیست به محض مشاهدۀ ضبطها ِ‬ ‫ل‬ ‫بر این اساس‪،‬‬
‫حد امکان ضبط موجود در نُسخ را حفظ‬ ‫اصالح آنها بپردازد‪ ،‬بلکه الزم است تا سر ل‬
‫نماید‪.‬‬
‫برای آنکه مطلب یادشده بطور عینی ملموس گردد به بیان مثالی در این زمینه‬
‫کاتبان فاضل است‬ ‫ِ‬ ‫میپردازم و سپس به بحث اصلی خود که تصحیحات و تصحیفات‬
‫بازمیگردم‪.‬‬
‫ِ‪1‬‬ ‫ِ‬ ‫واب المس ِ‬
‫ائل الطرابُلُسیات الثانیة نوشتۀ شریف مرتضی‪ ،‬عبارت زیر‬ ‫در رسالۀ ج ُ‬
‫وارد شده است‪:‬‬
‫ب‪ ،‬ناف ِ ِذ األمـ ِر‪،‬‬ ‫دات أن الناس متی خلوا مِن ر ٍ‬
‫ئیس ُّم َهذّ ٍّ‬ ‫َ‬ ‫ه‬
‫أنلا نعلم ضرور ًة بِاختِبا ِر العا ِ‬
‫ُ ُ‬
‫المذنِب‪ ،‬فشا بین ُهم التظال ُُم و التغاشُ ُم و األفعـا ُل‬
‫ب ُ‬
‫ِ ِ ِ‬
‫باسط الید‪ ،‬یُق ِّو ُم الجاني‪ ،‬و یُؤ ِّد ُ‬
‫القبیحةُ‪.‬‬

‫شماره‪ ،88‬تابستان ‪1396‬‬


‫در تمام نسخههای مهم موجود از رسالۀ نامبرده‪ ،‬در عبارت باال ضبط «ر ٍ‬
‫ئیسّ‬ ‫َ‬ ‫ِّ‬
‫ُم َهذ ٍّ‬
‫ب» آمده است‪ ،‬حال آنکه در عبارات نظیر قسمت یادشده که در برخی از دیگر آثار‬
‫شریف مرتضی و همچنین متون همعصر و همخانواده با آثار او وارد شده است‪ ،‬بجای‬
‫ب» ضبط « َمهیب» آمده است که البتله با سیاق متن نیز سازگارتر و در مجموع‪،‬‬ ‫« ُم َهذ ٍّ‬
‫ب» به نظر میرسد‪ .‬در واقع‪ ،‬چون در عبارت منقول‪،‬‬ ‫بسیار مناسبتر از ضبط « ُم َهذ ٍّ‬
‫صحبت بر سر وجود یک رئیس مقتدر در جامعه است که افراد از او خائف باشند (یا‬
‫به اصطالح عامیانۀ شایع‪ :‬حساب ببرند) و او را اطاعت کنند‪ ،‬روشن است که «مهذب»‬
‫بودن رئیس چندان مطم ِح نظر نیست‪ ،‬بلکه «مهیب» و با هیبت بودن او در ُچنین سیاقی‬
‫اهمیلت دارد و به احتمال بسیار زیاد‪ ،‬همین کلمه باید مورد نظر سیلد مرتضی هم بوده‬ ‫ل‬
‫باشد‪ .‬چنانکه اشارت رفت‪ ،‬وجود ضبط «مهیب» در برخی از دیگر آثار سیلد مرتضی و‬

‫‪ . 1‬این رساله با تصحیح آقای سیّد مَهدی رجایی در مجموعه رسائل شریف مرتضی به چاپ رسیده است‪.‬‬
‫نگرید‪ :‬رسائل الشریف المرتضی‪ ،‬ج ‪ ،1‬تحقیق‪ :‬س ّید مهدی رجائی‪ ،‬قم‪ ،‬دار القرآن الکریم‪ 1405 ،‬ه‪.‬ق‪ ،‬صص ‪307‬‬
‫_ ‪ .356‬هم اکنون راقم این سطور نیز مشغول تصحیح مجدّد این رساله برای ارائه در کنگرۀ شریف مرتضی است‪.‬‬
‫با توجّه به اغالط متعدّدی که در طبع آقای رجائی از این رساله راه یافته است‪ ،‬تمام عباراتی که در اینجا از رسالۀ‬
‫جَوابُ المَسَائلِ الطَّ َرابلُسـیَّاتِ الثَّانیۀِ نقل میشود‪ ،‬بر بنیاد متن ویراستۀ راقم این سطور است‪.‬‬
‫‪129‬‬
‫نیز چند متن دیگر از آن دوران‪ ،‬شاهدی است قوی بر آنکه در عبارت منقول از رسالۀ‬
‫انیة نیز ضبط صحیح و اصیل باید همین ضبط «مهیب»‬ ‫ات الث ِ‬
‫ائل الطرابلُسی ِ‬‫واب المس ِ‬
‫ُ‬ ‫ج ُ‬
‫ب» ‪ -‬که در تمام نسخههای این اثر آمده است ‪ -‬به احتمال‬ ‫بوده باشد و کلمۀ « ُم َهذ ٍّ‬
‫صورت مصحف و دگرگونشدۀ همان «مهیب» شمرده شود‪ .‬برای‬ ‫ِ‬ ‫بسیار زیاد باید‬
‫خود شریف مرتضی‬ ‫ِ‬ ‫المقنع في الغیبة تألیف‬
‫نمونه‪ ،‬نظیر عبارت یادشده در باال‪ ،‬در ُ‬
‫بدین شکل آمده است‪:‬‬
‫مبنـي علـی الضـرورة‪ ،‬و‬
‫ل‬ ‫ل زمـان‪ :‬فهـو‬
‫لأما الذي یدلل علی وجوب اإلمامة في کـ ل‬
‫للشك علیـه و ال مجـال ـ‬
‫ل‬ ‫مرکوز في العقول الصحیحة‪ ،‬فإنلا نعلم علماً ـ ال طریق‬
‫متصرفا أردع عن القبیح و أدعـی إلـی‬
‫ل‬ ‫أنل وجود الرئیسّالمطاعّ«المهیب» مدبلرا و‬
‫الحسن‪ ،‬و أنل التهارج بین الناس و التباغي لإمـا أن یرتفـع عنـد وجـود مـن هـذه‬
‫ل و ینزر‪ ،‬و أنل الناس عند اإلهمال و فقد الرؤساء و عـدم‬
‫صفته من الرؤساء‪ ،‬أو یق ل‬
‫‪1‬‬
‫ل نظامهم‪.‬‬
‫الکبراء یتتابعون في القبیح و تفسد أحوالهم و ینح ل‬
‫از فراز و فرود تصحیح متون(‪ )2‬کاتبان فاضل و اصالحات باطل‬

‫همچنین در رسالة في غیبة الحجة که تألیف دیگری است از سیلد مرتضی‪ ،‬این‬
‫عبارت وارد شده است‪:‬‬
‫أما الذي یدل علی وجوب اإلمامة في کل زمان‪ ،‬فهـو أنـا نعلـم ال طریـق للشـك‬
‫علینا أن وجود الرئیسّالمطاعّ«المهیب» المنبسط الید أدعی الـی فعـل الحسـن و‬
‫أردع عن فعل القبیح‪ ،‬و أن المظالم بـین النـاس إمـا أن یرتفـع عنـد وجـود مـن‬
‫وصفناه‪ ،‬أو یقل‪ .‬و أن الناس عند اإلهمال و فقد الرؤسـاء یبـالغون فـي القبـیح‪ ،‬و‬
‫‪2‬‬
‫تفسد أحوالهم و یختل نظامهم‪.‬‬

‫ِ‬
‫العمل منسوب به شریف مرتضی‬ ‫شبیه عبارت مذکور‪ ،‬در کتاب شرح جمل العلم و‬
‫ُچنین گفته شده است‪:‬‬
‫أنلا نعلم ضرورة أنل المکللفین متی کان لهـم رئـیس مطـاع «مهیـب» منبسـط الیـد‬

‫‪ . 1‬موسوی‪ ،‬على بن الحسین‪ ،‬المُقنع فی الغَیبۀ‪ ،‬تحقیق‪ :‬محمد على حکیم‪ ،‬موسسۀ آل البیت (علیهم السالم)‬
‫إلحیاء التراث‪ ،‬بیروت‪ 1411 ،‬ه‪.‬ق‪ ،.‬ص ‪.36‬‬
‫‪ . 2‬همو‪ ،‬رسائل الشریف المرتضى‪ ،‬ج ‪ ،2‬ص ‪.294‬‬
‫‪130‬‬

‫الصـالح‬
‫یؤدب الجناة و ینتصف من الظل الم للمظلوم و یردع المعانـد‪ ،‬کـانوا إلـی ل‬
‫ل‬
‫أقرب و من الفساد أبعد‪ .‬و متی خلوا من رئیس هذه صفته ـ حسب ما ذکرنـاه ـ‬
‫‪1‬‬
‫الصالح أبعد و من الفساد أقرب و وقع بینهم الهرج و المرج‪.‬‬
‫کانوا من ل‬

‫به همین نحو در کتاب الغیبة از شیخ طوسی ضبط « رئیس مهیب» سه مرتبه وارد‬
‫شده است‪:‬‬
‫‪« .1‬من لیس بمعصوم من الخلق متی خلوا من رئیس "مهیب" یردع المعاند و یؤدب‬
‫‪2‬‬
‫الجاني»‪.‬‬
‫‪3‬‬
‫متصرف أبعد من القبیح»‪.‬‬
‫ِّ‬ ‫‪« .2‬کون الناس مع رئیس "مهیب"‬
‫‪« .3‬ألن کون الناس مع رئیس "مهیب" متصرف أبعد من القبیح لو اقتضی کونه لطفا‬
‫‪4‬‬
‫واجبا علی کل حال و قبح التکلیف مع فقده النتقض بزمان الغیبة»‪.‬‬
‫توجه به موارد پیشگفته‪ ،‬به نظر میرسد که در عبارت مورد گفتوگو از رسالۀ‬ ‫با ل‬
‫انیة نیز ضبط اصیل و صحیح احتماالً باید همان «ر ٍ‬ ‫ات الث ِ‬
‫ائل الطرابلُسی ِ‬
‫واب المس ِ‬
‫ئیس‬ ‫ُ‬ ‫ج ُ‬

‫شماره‪ ،88‬تابستان ‪1396‬‬


‫ٍ‬ ‫ِ‬
‫ب» باشد‪ .‬با این وصف‪ ،‬به دلیل آنکه در تمام نسخههای اثر‪ ،‬ضبط موجود «رئیس‬ ‫مهی ٍ‬
‫ب» نیز در جملۀ مورد بحث فی الجمله معنادار است و‬ ‫ب» است‪ ،‬و کلمۀ «مهذ ٍ‬ ‫مهذ ٍ‬
‫ُ‬ ‫ُ‬
‫میتوان برای آن توجیه و محملی یافت‪ُ ،‬مجاز نیستیم از ضبط نسخهها روگردانیم و در‬
‫ب» را جایگزین این‬ ‫راجح «مهی ٍ‬‫ِ‬ ‫تصرف کرده‪ ،‬آن ضبط بهاحتمال زیاد صحیح و‬ ‫متن اثر ل‬
‫تصرف آن است که احتمال‬ ‫ٍ‬
‫ضبط بهظاهر غلط و مرجوح « ُمهذب» نماییم‪ .‬دلیل این منع ل‬
‫ب»‬ ‫میرود در این مورد خاص‪ ،‬شریف مرتضی به عللتی ترجیح داده باشد از کلمۀ «مهذ ٍ‬
‫ُ‬
‫استفاده کند یا حت لی شاید سهواً آن را بکاربرده باشد‪ .‬بنابراین احتمال اینکه همین ضبط‪،‬‬
‫ضبط مختار نویسنده نیز بوده باشد‪ ،‬منتفی نیست و با وجود ُچنین احتمالی‪ ،‬مجاز‬ ‫ِ‬ ‫عین ًا‬
‫به تغییر و تبدیل آن نیستیم‪.‬‬
‫صحح است‪ ،‬مأمور «تصحیح» و‬ ‫صحح از آن حیث که ُم ل‬ ‫حاصل آنکه ُم ل‬
‫درستگردانی عبارات نویسنده و درست کردن آنها نیست‪ ،‬بل تنها موظل ف است تا‬

‫‪ . 1‬همو‪ ،‬شرح جمل العلم و العمل‪ ،‬ص ‪.192‬‬


‫‪ . 2‬الطوسی‪ ،‬محمّد بن الحسن‪ ،‬کتاب الغیبة‪ ،‬تحقیق‪ :‬عباد اهلل الطهرانی‪ ،‬علی احمد ناصح‪ ،‬مؤسسة المعارف‬
‫اإلسالمیة‪ ،‬الطبعة الرابعة‪ ،‬قم‪ 1429 ،‬ه‪.‬ق‪ ،.‬ص ‪.5‬‬
‫‪ . 3‬همان‪ ،‬ص ‪.6‬‬
‫‪ . 4‬همان‪ ،‬ص ‪.7‬‬
‫‪131‬‬
‫تالش کند بر بنیاد نسخههای موجود‪ ،‬نزدیکترین متنی را که گمان میکند بر قلم‬
‫نویسنده جاری شده بوده است (با همۀ خصوصیلات و از جمله اغالط احتمالی‬
‫مؤللفش)‪ ،‬به خوانندگان عرضه کند‪.‬‬
‫مصحح‪ ،‬بر اساس شواهد و‬‫ل‬ ‫در اینجا البتله استثنایی هم وجود دارد‪ ،‬یعنی اگر برای‬
‫قرائن مختلف‪ ،‬احراز شود که خطای یقینی و قطع ِی مشهود در متن از ناحیۀ نویسنده‬
‫نبوده است و تنها در اثر سهلانگاری کاتبان حادث شده‪ ،‬در این صورت میتواند ‪ -‬و‬
‫فاحش پدید آمده از سوی کاتبان را‬‫ِ‬ ‫بل باید ‪ -‬در متن دست برده‪ ،‬خطای واض ِح‬
‫مصحح بر بنیاد قرائنی‬
‫ل‬ ‫اصالح نماید‪1.‬در غیر این صورت‪ ،‬آن دسته از اغالط متن را که‬
‫پی میبرد که ریختۀ قلم شخص نویسنده بوده است‪ ،‬باید به همان صورت در متن‬
‫اصلی حفظ نماید و البتله حتماً میباید در پاورقی به حدس و اجتهاد خود در باب‬
‫مصحح»‬
‫صورت صحیح آن کلمه یا عبارت اشاره کند‪ .‬این توصیه از آن روست که « ل‬
‫فقط پیراینده و ویرایشگر متن است بر اساس نسخههای موجود‪ ،‬و هرگز مجاز به‬
‫اصالح و تصحیح عبارات و معانی نویسندۀ متن نیست؛ زیرا در حقیقت‪،‬‬
‫شریکالمؤلِّف نیست‪ ،‬و به تعبیری‪ :‬تنها ناقل متن است و نه ناقد نوشتار نویسنده‪.‬‬
‫از فراز و فرود تصحیح متون(‪ )2‬کاتبان فاضل و اصالحات باطل‬

‫عالمۀ قزوینی در ضمن یکی از نامههایی که به تقیزاده نوشته است بر نکتۀ یادشده‬ ‫ل‬
‫حد امکان میکند‪ .‬به نظر او در‬ ‫تصریح کرده‪ ،‬توصیه به تحفلظ بر ضبط نسخهها تا ل‬
‫تصحیح یک نسخه الزم است‪:‬‬
‫احتیاط شدید دائم مستمر و ابقاء نسخه مهما امکن و ‪ 99‬درصد بـه همـان حـال‬

‫‪ . 1‬مرحوم علّامۀ قزوینی در نامهای به سیّد حسن تقیزاده از جمود و تحفّظ او بر اغالط واضحِ بدیهیِ نسخه در‬
‫ویراستی که از تحفة الملوک فراهم آورده‪ ،‬انتقاد کرده است‪ « :‬سرکار عالی امر بدیهی را رها کرده و غلط واضح‬
‫را با علم به غلط بودنش احتیاط کرده اید‪ ،‬و باز جای این است که گفته شود ان هذا الشیء عجاب‪ ]...[ .‬گویا قبل‬
‫الوقت به قید قسم یا نذر یا پیاده رفتن به کربال و غیره بر خود مخمّر و مسجّل فرموده بودهاید که هرچه باداباد و‬
‫هرچه غلطیّتش از اوضح واضحات هم باشد هلل علیّ کذا و کذا که چشم بسته متابعت اصل نسخه را مثل عکاس‬
‫بنمایم‪ ،‬و سپس فی الواقع چشم خود را به هم بسته و از اول تا به آخر به همان مقتضای قسم خود عمل‬
‫فرمودهاید‪ .‬این بود انتقاد بنده‪( .».‬نگرید‪ :‬قزوینی‪ ،‬محمّد‪ ،‬نامههای پاریس (از محمّد قزوینی به سید حسن تقی‬
‫زاده)‪ ،‬به کوشش‪ :‬ایرج افشار‪ ،‬نشر قطره‪ ،‬تهران‪ ،1384 ،‬صص ‪.)291 _ 288‬‬
‫روشن است که ایراد مرحوم قزوینی راجع به حفظ و ابقاء اغالط واضحی است که در اثر سهو و خطای کاتبان‬
‫در نسخه راه یافته است نه اغالطی که بطور قطع از خامۀ مؤلّف چکیده‪ .‬به نظر قزوینی _ چنانکه در ادامۀ مقاله‬
‫در نقل سخنی از او خواهیم دید _ اغالط فاحش کاتبان نسخه را باید اصالح کرد و هیچ تردید در این‬
‫خصوص روا نیست؛ امّا اغالط سرزده از نویسنده را باید در متن ویراست حفظ نمود و از اصالح آن در خود‬
‫متن خودداری کرد‪.‬‬
‫‪132‬‬

‫اصلی خود در متن و اشاره به جمیع تصحیحات و اجتهادات خـود در حاشـیه‪،‬‬


‫مگر در صورت علم الیقین بل عین الیقین بـه غلـط بـودن نسـخه آن هـم غلـط‬
‫ال اطراد کتابـت کلمـهای‬
‫ناسخ نه غلط مؤلف‪ .‬چه اگر به واسطه بعضی قرائن مث ً‬
‫به نحو مفروضی یا اقتضای وزن و نحو ذلک معلوم شد کـه فـالن امـال (کـه از‬
‫خارج خالف آن مقطوع و محرز است) از خود مؤلف است نه از ناسخ در ایـن‬
‫ال و ابد ًا نباید امالی مؤلـف را بـا آنکـه شـخص‬
‫صورت نیز واضح است که اص ً‬
‫قطع به خطای آن دارد تصحیح کرد بـه امـالی دیگـری کـه شـخص قطـع بـه‬
‫صحت آن دارد‪ .‬چه وجهه طابع باید تصحیح اغـالط ناسـخ باشـد نـه تصـحیح‬
‫خطاهای خود مؤلف‪ .‬چه در این صورت کتاب به کلی عـوض خواهـد شـد و‬
‫‪1‬‬
‫کتاب مؤلف دیگر نخواهد بود‪.‬‬

‫ِ‬
‫دانشوران آسانگی ِر زمان ما نباشد‪،‬‬ ‫شاید ُچنین نظر و رویکردی مورد قبول برخی از‬
‫ولی به هر حال موافق است با هدف کلل ِی تعریفشده برای تصحیح متن‪ ،‬یعنی ارائۀ‬

‫شماره‪ ،88‬تابستان ‪1396‬‬


‫نزدیکترین تحریر به آنچه از قلم نویسندۀ اثر تراویده است با همۀ خصوصیاتش‪.‬‬
‫دّطاهرّسماویّوّنمونهایّازّتصرفاتّاوّدرّنُ َسخ ّ‬
‫َ‬ ‫‪ّ.4‬شیخّمحم‬
‫خالصۀ کالم ما در باب تصحیحات کاتبان فاضل‪ ،‬این است که برخی از نسخههایی‬
‫تصرفات و تصحیحات ناروای آنها‬ ‫که بر دست کاتبان فاضل کتابت شده است در اثر ل‬
‫‪ -‬که خواسته یا ناخواسته حاصل فضل و سواد ایشان بوده ‪ -‬از صورت لاولیۀ اثر که‬
‫صحت و‬ ‫ریختۀ خامۀ نویسنده بوده است فاصله گرفته و بهسازی شده و همین ل‬
‫ضبط صحیح گمراه مینماید‪ُ .‬چنین‬ ‫ِ‬ ‫مصحح را در هنگام اختیار‬ ‫ِ‬
‫سالمت ظاهری‪،‬‬
‫ل‬
‫دستنوشتهایی نباید در تصحیح متن اثر چندان معتبر و معتمد قلمداد شود و ضبطهای‬
‫مصحح را در خصوص ضبط صحیح‬ ‫ل‬ ‫منحصر بفرد موجود در آنها‪ ،‬داوری و گزینش‬
‫تحت تأثیر قرار دهد و احیاناً به انحراف کشاند‪.‬‬
‫اکنون برای آنکه نمونهای را از آنچه کاتبان فاضل بر س ِر متن میآورند! عیناً و عیان ًا‬
‫تصرفات و تصحیحاتی که عالم ادیب‬ ‫به خوانندگان ارجمند نشان دهیم‪ ،‬به مواردی از ل‬

‫‪ . 1‬قزوینی‪ ،‬محمّد‪ ،‬نامههای پاریس (از محمّد قزوینی به سید حسن تقی زاده)‪ ،‬به کوشش‪ :‬ایرج افشار‪ ،‬نشر‬
‫قطره‪ ،‬تهران‪ ،1384 ،‬ص ‪.232‬‬
‫‪133‬‬
‫محمد بن طاهر السماوی (‪ 1370 - 1292‬ه‪.‬ق‪ ).‬در‬ ‫ل‬ ‫عالمه شیخ‬‫و شاعر فاضل مرحوم ل‬
‫انیة نوشتۀ شریف مرتضی‬ ‫ات الث ِ‬
‫ائل الطرابلُسی ِ‬
‫واب المس ِ‬
‫ُ‬ ‫دستنوشت خود از رسالۀ ج ُ‬
‫انجام داده است‪ ،‬اشاره میکنیم‪.‬‬
‫محمد سماوی از عالمان شیعی بنامِ نجف اشرف بود که به‬ ‫ل‬ ‫عالمه شیخ‬‫مرحوم ل‬
‫جمعآوری نسخ و کتب عتیقه و استنساخ آثار شیعه عنایت ویژه داشت و از این راه‬
‫کتابخانۀ عظیمی نیز برای خویش فراهم آورده بود‪ .‬حسن عیسی حکیم در کتاب‬
‫مفصلی را از وی ارائه نموده و نام‬‫المفصل في تاریخ النجف األشرف شرح حال نسبتاً ل‬ ‫ل‬
‫‪1‬‬
‫‪ 56‬اثر را در فهرست آثار او ذکر کرده است‪ .‬از مهمترین و معروفترین نگاشتههای‬
‫او میتوان به إبصارّالعینّفيّأنصارّالحسین و ّالطلیعة ّ ِمنّشعراءّالشیعة اشاره کرد که هر دو به‬
‫چاپ هم رسیده است‪ .‬هماکنون آثار شیعی بسیاری را میشناسیم که نسخههایی از آنها‬
‫خاصه‬ ‫ل‬ ‫محمد سماوی کتابت شده و در کتابخانههای نجف‬ ‫ل‬ ‫خط مرحوم شیخ‬ ‫به ل‬
‫کتابخانۀ آیة هلال حکیم نگهداری میشود‪ .‬یکی از این دستنوشتها نسخهای است که‬
‫انیة» تألیف شریف مرتضی در سال ‪1334‬‬ ‫ات الث ِ‬‫ائل الطرابلُسی ِ‬
‫واب المس ِ‬
‫ُ‬ ‫وی از رسالۀ «ج ُ‬
‫هجری قمری کتابت کرده است و هماکنون با شمارۀ ‪ 4-438‬در کتابخانۀ عمومی آیة هلال‬
‫از فراز و فرود تصحیح متون(‪ )2‬کاتبان فاضل و اصالحات باطل‬

‫حکیم نجف محفوظ است‪ .‬مقایسۀ این نسخه با بیش از ده نسخۀ دیگ ِر بازمانده از‬
‫توجهی‪،‬‬ ‫محمد سماوی در مواضع قابل ل‬ ‫ل‬ ‫عالمه شیخ‬ ‫رسالۀ یادشده نشان میدهد که ل‬
‫خود‪ ،‬به اصالح و تصحیح متن موجود از اثر ‪ -‬که البتله مواضع ابهام و اشکال بسیار‬
‫دارد ‪ -‬دست برده است و در نتیجه‪ ،‬تحریری تا اندازهای متفاوت از سایر نسخ اثر‬
‫یادشده را فراهم آورده‪ .‬تحریری که اگرچه خواناتر و سادهتر و مطابقتر با قواعد صرفی‬
‫تصرفات و تصحیحات‬ ‫ل‬ ‫و نحوی زبان عربی است‪ ،‬احتماالً بهدلیل وقوع همین‬
‫ائل الطرابلُسی ِ‬
‫ات‬ ‫واب المس ِ‬
‫ُ‬ ‫خودسرانه‪ ،‬دورتر از ریخت متن اصلی و اصیل رسالۀ «ج ُ‬
‫انیة» شریف مرتضی است و از این حیث‪ ،‬دستنوشتی نامعتبر و نامعتمد از رسالۀ‬ ‫الث ِ‬
‫یادشده تلقلی میشود‪ 2.‬با این وصف‪ ،‬دستنوشتهای ایشان عموماً به دلیل حدسهای‬

‫‪ . 1‬حکیم‪ ،‬حسن عیسی‪ ،‬المفصّل فی تاریخ النجف األشرف‪ ،‬المکتبۀ الحیدریۀ‪ ،‬قم‪ 1427 ،‬ه‪.‬ق‪ ،‬ج ‪ ،9‬صص‬
‫‪.354 -345‬‬
‫‪ .2‬اگرچه این احتمال بکلّی منتفی نیست که اختالفات نسخ موجود میان دستنوشت سَماوی و سایر نسخ رسالۀ‬
‫طرابلسیات ثانی نه در اثر تصرّفات و تصحیحات او‪ ،‬بلکه ناشی از نسخهای باشد که سَماوی از روی آن کتابت‬
‫میکرده است‪ ،‬چُنین احتمالی تا پیدا شدن چُنان نسخهای فرضی چندان قابل اعتنا نیست‪ .‬خاصّه آنکه وی کتابت‬
‫نسخهاش را در سال ‪ 1334‬هجری قمری به پایان برده است و بعید به نظر میرسد که به نسخهای از رسالۀ‬
‫‪134‬‬

‫درستی که گاه در تشخیص تحریفات و تصحیفات کاتبان پیشین و ضبط صحیح‬


‫توجه و مراجعه است‪.‬‬‫کلمات و عبارات متن داشتهاند‪ ،‬ارزشمند و بطور حتم‪ ،‬شایان ل‬
‫تصرفات و‬
‫عالمۀ سماوی خود‪ ،‬در انجامۀ برخی از نسخی که کتابت کرده است‪ ،‬به ل‬ ‫ل‬
‫‪1‬‬
‫تصحیحاتی که در نسخۀ دستنویس خویش انجام داده‪ ،‬تصریح نموده‪ .‬برای نمونه‪،‬‬
‫در پایان رونوشتی که از أجوبة المسائل التبانیات نوشتۀ شریف مرتضی فراهم آورده‬
‫است (نسخۀ شمارۀ ‪ 7 - 436‬کتابخانۀ آیة هلال حکیم نجف)‪ ،‬بروشنی اظهار داشته است‬
‫که دستنوشت خود را از روی نسخۀ مغلوطی کتابت کرده است و لذا به اصالح‬
‫اغالط آن پرداخته است‪:‬‬
‫«فرغ من استنساخها علی نسخة ّمغلوطة ّو ّصححها ّبحسب ّالطاقة الفقیر إلی هلال‬
‫محمد بن الشیخ طاهر السماوي في النجف»‪(.‬نگرید‪ :‬تصویر شمارۀ ‪)1‬‬

‫شماره‪ ،88‬تابستان ‪1396‬‬


‫تصویر شماره ‪1‬‬
‫همچنین مرحوم سماوی در انجامۀ دستنوشتش از کتاب الجامع للشرایع (نسخۀ‬ ‫ُ‬
‫شمارۀ ‪ 476‬کتابخانۀ آیة هلال حکیم نجف) خاطرنشان کرده است که چون نسخهای که‬
‫از روی آن استنساخ میکرده‪ ،‬سقیم و عیبناک بوده است‪ ،‬بقدر توان در اصالح اغالط‬
‫آن کوشیده است‪:‬‬

‫طرابلسیات ثانیه دسترس داشته بوده باشد که امروزه در اختیار ما نباشد‪ .‬افزون بر این‪ ،‬در ادامۀ مقاله به مواردی‬
‫از تصریحات وی مبنی بر تصرّف در نسخهها و اصالح آنها اشاره میکنیم‪ .‬امری که نشان میدهد تصحیح‬
‫نسخهها عادت و منش کتابتی وی بوده است‪.‬‬
‫‪ . 1‬از دوست دانشورم جناب آقای ابوالفضل حافظیان بابلی که مرا بدین نکته رهنمون شدند سپاسگزارم‪.‬‬
‫‪135‬‬
‫«فرغ من استنساخه علی نسخةّسقیمة ّوّبذلّالجهدّفيّتصحیحه ّبالفکرةّالمستقیمة‬
‫محمد بن الشیخ طاهر السماوي في النجف األشرف»‪.‬‬
‫ل‬ ‫ال و أکثرهم زلال‬
‫اقل العباد عم ً‬
‫(نگرید‪ :‬تصویر شمارۀ ‪)2‬‬
‫از فراز و فرود تصحیح متون(‪ )2‬کاتبان فاضل و اصالحات باطل‬

‫تصویر شماه ‪2‬‬

‫همو در خاتمۀ نسخهای که از کتاب السبائک المذهبة في نظم األصول نوشته است‬
‫(نسخۀ شمارۀ ‪ 1 - 755‬کتابخانۀ آیة ا هلل حکیم نجف)‪ ،‬باز به مغلوط بودن نسخۀ مورد‬
‫تصرفات و تصحیحاتی که بر اساس رأی و نظر خودش در‬ ‫ل‬ ‫رجوعش‪ ،‬و همچنین‬
‫دستنوشتی که از آن فراهم میآورده است‪ ،‬اذعان نموده‪:‬‬
‫محمد ابن الشیخ طاهر السماوي علی‬
‫ل‬ ‫«نجز استنساخها بید العبد اآلثم ذي المساوي‬
‫نسخةّکثیرةّالغلطّوّصححهاّحسبّرأیه»‪( .‬نگرید‪ :‬تصویر شمارۀ ‪)3‬‬
‫‪136‬‬

‫تصویر شماره ‪3‬‬


‫عالمۀ سماوی در پایان نسخهای هم که از یکی از أجوبة المسائل سیلد مرتضی‬ ‫ل‬
‫استنساخ کرده است(نسخۀ شمارۀ ‪ 7 - 433‬کتابخانۀ آیة هلال حکیم نجف)‪ ،‬یادآور شده‬

‫شماره‪ ،88‬تابستان ‪1396‬‬


‫خط صاعد نوشته است که بر بنیاد‬ ‫رونوشت خود از این رساله را از روی نسخهای به ل‬
‫نسخهای غیر منقوط در سال ‪986‬ه کتابت شده بوده است‪ .‬به همین جهت‪ ،‬تصحیفاتی‬
‫در آن اتلفاق افتاده بوده که وی آنها را درستگردانی کرده است‪:‬‬
‫ست و ثمانین المستنسخة علی‬ ‫«نجزت علی نسخة صاعد المکتوبة سنة تسعمائة و ل‬
‫نسخةّقدیمة ّلمّتنقطّفوقعّلهّفیها ّتصحیف ّأعدتهّإلی ّالصواب و أنا الفقیر إلی هلال ذو‬
‫محمد ابن الشیخ طاهر السماوي»‪( .‬نگرید‪ :‬تصویر شمارۀ ‪)4‬‬
‫المساوي ل‬

‫تصویر شماره ‪4‬‬


‫‪137‬‬
‫توجهتر آنکه مرحوم سماوی حت لی به تصحیح و ترمیم نسخهای دست یازیده‬ ‫جالب ل‬
‫است که پیش از این‪ ،‬نویسندۀ اثر‪ ،‬خود‪ ،‬به اصالح اغالط موجود در آن پرداخته بوده‬
‫است‪ .‬در همان کتابخانۀ حکیم نجف نسخهای از رسالۀ الدرر الغرویة في مدائح و‬
‫خط مرحوم سماوی موجود است (نسخۀ شمارۀ ‪)1 - 291‬‬ ‫مراثی العترة المصطفویة به ل‬
‫عالمۀ سماوی تصریح کرده دستنوشت خویش را از روی نسخهای‬ ‫که در انجام آن‪ ،‬ل‬
‫خط خودش در آن اصالحاتی را انجام داده بوده است؛‬ ‫کتابت کرده که ناظم رساله به ل‬
‫ولی از آنجا که همچنان در آن‪ ،‬اغالطی وجود داشته‪ ،‬وی به تصحیح آن نادرستیها‬
‫همت گماشته است‪:‬‬ ‫ل‬
‫«نجزت علی نسخة علیها ّخط ّناظمها ّتصحیحاًّ ّولکنها ّال ّتخلو ّمن ّغلط ّفصحّحتهّ‬
‫محمد ابن الشیخ طاهر السماوي»‪( .‬نگرید‪:‬‬ ‫ل‬ ‫حسب ّاإلمکان و أنا األقل ذو المساوي‬
‫تصویر شمارۀ ‪)5‬‬
‫از فراز و فرود تصحیح متون(‪ )2‬کاتبان فاضل و اصالحات باطل‬

‫تصویر شماره ‪5‬‬


‫محمد سماوی به مصدر اصالحات خودش اشاره کرده‬ ‫ل‬ ‫در برخی موارد هم شیخ‬
‫ال وی در خاتمۀ رونوشتی که از خصائص األئمه شریف رضی فراهم آورده‬ ‫است‪ .‬مث ً‬
‫است (نسخۀ شمارۀ ‪ 3 - 975‬کتابخانۀ آیة هلال حکیم نجف) تذکار میدهد که در نسخۀ‬
‫‪138‬‬

‫مستنسخ عنه خودش خطاهایی دیده است و برای اصالح آنها به نهج البالغة مراجعه‬
‫کرده است‪:‬‬
‫تمت نسخاً علی نسخة ّسقیمة ّراجعت ّبها ّنهج ّالبالغة ّفصلحت ّبعض ّالصلوحّ‬‫«و ل‬
‫بقدرّاإلمکان»‪( .‬نگرید‪ :‬تصویر شمارۀ ‪)6‬‬

‫شماره‪ ،88‬تابستان ‪1396‬‬


‫تصویر شماره ‪6‬‬
‫محمد‬
‫ل‬ ‫نمونههایی که ذکر شد بخوبی اثبات میکند که کاتب فاضلی همچون شیخ‬
‫سماوی در حین کتابت نسخهها‪ ،‬به اصالح و پیراستن آنها از اغالط نیز اقدام میکرده‬
‫عالمۀ سماوی در نسخهها‬ ‫است‪ .‬لاما بدون شک موارد دیگری نیز وجود داشته است که ل‬
‫تصرف کرده و به اصالح و تهذیب آنها پرداخته‪ ،‬بی آنکه بدین امر تذکار دهد‪.‬‬ ‫ل‬
‫ائل الطرابلُسیاتِ‬
‫ِ‬ ‫واب المس‬
‫ُ‬ ‫تصرفات و تصحیحاتی که وی در دستنوشتش از رسالۀ «ج ُ‬ ‫ل‬
‫انیة» انجام داده است‪ ،‬یکی از همین موارد است‪ .‬در ادامه‪ ،‬پارهای از این دست‬ ‫الث ِ‬
‫تصرفات و تصحیحات وی را در رسالۀ نامبرده از نظر میگذرانیم‪:‬‬ ‫ل‬
‫وجود في کتابِنا‬ ‫م‬ ‫ها‬‫واب‬ ‫فج‬ ‫‪،‬‬ ‫ِ‬
‫سائل‬ ‫الم‬ ‫ِ‬
‫هذه‬ ‫ن‬‫‪« .1‬اِعلم أن کل مسأل ٍة تتعل ُق بالغیب ِة م ِ‬
‫ٌ‬ ‫ُ‬
‫ِّ‬
‫الکتابّ‪1‬الشافي»‪.‬‬ ‫الم ُ ِقنعّفيّالغ ِّ‬
‫َیبة و في‬

‫‪ . 1‬نگرید‪ :‬موسوی‪ ،‬على بن الحسین‪ ،‬الذخیرة‪ ،‬ص ‪« :433‬و قد أحکمنا هذا کله فی الكتاب الشافی»؛ و‬
‫ص‪« :434‬و على هذه الطریقة اعتمدنا فی الكتاب الشافی»؛ و ص ‪« :468‬و قد بیّنا فی الكتاب الشافی»؛ همو‪،‬‬
‫رسائل الشریف المرتضی‪ ،‬ج ‪ ،3‬ص ‪« :90‬ذکرناها فی کتبنا و بسطناها‪ ،‬ال سیما فی الكتاب الشافی» و ص ‪:109‬‬
‫«و ان کنا قد ذکرنا فی الكتاب الشافی ما هو الغایة القصوى»؛ ج ‪ ،4‬ص ‪« :74‬و استقصاء هذا الکالم تجده فی‬
‫الكتاب الشافی»‪.‬‬
‫‪139‬‬
‫انیة»‪ ،‬در عبارت‬ ‫ات الث ِ‬
‫ائل الطرابلُسی ِ‬
‫واب المس ِ‬
‫ُ‬ ‫مهم رسالۀ «ج ُ‬ ‫ل‬ ‫در تمام ده نسخۀ‬
‫یادشده‪ ،‬ترکیب «الکتاب الشافي» ذکر شده است در حالی که در دستنوشت مرحوم‬
‫محمد سماوی بجای «الکتاب الشافي»‪ ،‬ترکیب «کتاب الشافي» مکتوب است‬ ‫ل‬ ‫شیخ‬
‫محمد سماوی گمان کرده است کلمۀ «کتاب» باید مضاف برای‬ ‫(برگ ‪ 1‬آ)‪ .‬ظاهراً شیخ ل‬
‫اسم «الشافي» باشد؛ لذا به تصحیح عبارت پرداخته و «ال» را از ابتدای «الکتاب» ‪ -‬که‬
‫در کالم سیلد مرتضی در واقع بهصورت موصوف ذکر شده بوده ‪ -‬حذف کرده است‪.‬‬
‫عالمۀ سماوی بر صواب نیست؛ زیرا سیلد مرتضی در مواضع‬ ‫ف اصالحگونۀ ل‬ ‫این تصر ِ‬
‫ل‬
‫متعددی از آثار مختلف خود‪ ،‬از کتاب معروف الشافی ّفی ّاإلمامهاش به همین صورت‬ ‫ل‬
‫«الکتاب الشافي» یاد کرده است‪ .‬بنابراین میتوان حدس زد که ترکیب «الکتاب الشافي»‬
‫انیة آمده به همین شکل‪ ،‬صحیح و راجح است و به‬ ‫ات ّالث ِّ‬ ‫که در تمام نسخ رسالۀ ّالطرابلُسی ِ‬
‫َ‬
‫عالمۀ سماوی بدان دست یازیده‪ ،‬هیچ نیازی نبوده است‪.‬‬ ‫تصرفی که ل‬ ‫ل‬
‫علی ضربین‪ :‬أح ُدهما ال یُنافي التکلیف و یکونُ‬ ‫ِ‬
‫مة‬ ‫ل‬ ‫الظ‬ ‫ي‬ ‫ِ‬
‫أید‬ ‫ف‬‫ُّ‬ ‫ک‬ ‫و‬ ‫از‬‫ُ‬ ‫اإلعز‬ ‫ف‬ ‫«‬ ‫‪.‬‬ ‫‪2‬‬
‫ه‬
‫ّاآلخ ُّر یُنافي التکلیف‪.».‬‬ ‫رب َ‬ ‫ِ‬
‫التکلیف معه ثابتاً؛ و الض ُ‬ ‫ُ‬
‫در تمام دستنوشتهای بررسی شده از رسالۀ مورد بحث‪ ،‬در جملۀ باال‪ ،‬ترکیب‬
‫از فراز و فرود تصحیح متون(‪ )2‬کاتبان فاضل و اصالحات باطل‬

‫عالمۀ سماوی بجای عبارت‬ ‫رب اآلخ ُر» ثبت شده است؛ ولی تنها در نسخۀ ل‬ ‫«الض ُ‬
‫عالمه برای ایجاد هماهنگی با «أح ُدهما»‬ ‫مذکور‪« ،‬ثانیها» آمده است (برگ ‪ 1‬ب)‪ .‬ظاهراً ل‬
‫رب اآلخ ُر» از عبارت «ثانیها»‬ ‫که در جملۀ باال ذکر شده است ترجیح داده بجای «الض ُ‬
‫استفاده کند‪.‬‬
‫ِ‬
‫ّاإلما ِّم و مخافته»‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫یث تمکنا من َ‬ ‫ِ‬ ‫‪« .3‬مِن ح ُ‬
‫إزالَةّتَقیة َ‬
‫عالمۀ سماوی‪ ،‬برخالف تمام نُسخ دیگر رسالۀ ّالطرَابلُسیاتّ‬ ‫نوشت ل‬ ‫ِ‬ ‫در نسخۀ دست‬
‫الثانیة‪ ،‬بجای ترکیب «إزال ِة تقی ِة اإلمامِ»‪ ،‬ترکیب «إزال ِة التَقیّةِ ّعن اإلمامِ» ثبت شده است‬
‫عالمۀ سماوی برای مستقیمترشدن عبارت‪ ،‬به تص لرف در آن‬ ‫(برگ ‪ 2‬آ)‪ .‬ظاهر ًا ل‬
‫دستیازیده و «إزال ِة تقی ِة اإلمامِ» را به «إزال ِة التقی ِة عن اإلمامِ» تبدیل کرده است‪.‬‬
‫جه إلی ر ٍ‬
‫ئیس»‪.‬‬ ‫مان و علی کُ ِّل و ٍ‬ ‫وج الناس في کُ ِّل ز ٍ‬
‫ه‬ ‫ه‬ ‫‪« .4‬إنما یَ ُح ُّ ُ‬
‫وج» مشاهده میشود‪ ،‬در‬ ‫مهم رسالۀ ّالطرَابلُسیاتّالثانیة ضبط «ی ُح ُ‬ ‫با اینکه در تمام نسخ ل‬
‫محمد سماوی در جای آن‪ ،‬کلمۀ «یحتاج» که سادهتر و‬ ‫نسخۀ کتابتشده بر دست شیخ ل‬
‫رایجتر است‪ ،‬نوشته شده (برگ ‪ 2‬ب)؛ که این هم نمونهای است از سادهسازی عبارات‬
‫نُسخ از سوی کاتبی فاضل‪.‬‬
‫‪140‬‬

‫ث مسائ ِ ُل»‪.‬‬ ‫ِ‬


‫‪« .5‬و دائماً ّیَ ُ‬
‫حد ُّ‬
‫لث «تحدث»‬ ‫در نسخۀ شیخ محمد سماوی بجای «یحدث»‪ ،‬فعل بهصورت مؤن ِ‬
‫ل‬
‫محمد برای اینکه فعل و فاعل از حیث تأنیث‬ ‫کتابت شده است (برگ ‪ 4‬آ)‪ .‬ظاهراً شیخ ل‬
‫تطابق پیدا کند و فعل‪ ،‬مطابق استعمال رایج در زبان عربی بهصورت مؤنلث درآید‪ ،‬در‬
‫تصرف کرده و بجای «یحدث»‪ ،‬فعل «تحدث» را بکار برده است‪ .‬در‬ ‫ل‬ ‫متن نویسنده‬
‫اینجا اگرچه استعمال فعل «تحدث» از حیث استعمال رجحان دارد‪ ،‬نظر به اینکه سایر‬
‫نسخ اثر ضبط «یحدث» را تأیید میکند و از حیث قواعد زبان عربی هم در مثال مورد‬ ‫ِ‬
‫راجح مختار‬ ‫ِ‬ ‫بحث‪ ،‬کاربرد فعل در صورت مذکلر‪ ،‬صحیح و بدون اشکال است‪ ،‬ضبط‬
‫ث» خواهد بود‪.‬‬ ‫حد ُ‬ ‫همان «ی ُ‬
‫عصومین؟»‪.‬‬ ‫َیسوا م ُ‬‫‪« .6‬و قیل ل ُهم مع ذلك‪ :‬أ لیس النقل ُة إلیکُم ل ُ‬
‫در تمام نسخههای اثر‪ ،‬در عبارت باال‪ ،‬فعل «لیسوا» وارد شده است؛ لاما تنها در‬
‫نسخۀ مرحوم سماوی بجای آن‪ ،‬کلمۀ «غیر» مکتوب شده است (برگ ‪ 4‬آ)‪ .‬آشکارا این‬
‫تبدیل‪ ،‬در راستای سادهسازی متن صورت گرفته است‪.‬‬
‫جه ینقطِع بِه العذر‪ ،‬و یرتفِع ِ‬ ‫‪« .7‬علی و ٍ‬

‫شماره‪ ،88‬تابستان ‪1396‬‬


‫الف فیه بین الکُ ِّل»‪.‬‬‫ّالخ ُ ّ‬ ‫َ َ ُ‬ ‫ُ ُ‬ ‫ُ‬ ‫ه‬
‫الف» وارد شده است؛ لاما در‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫در همۀ نُسخ رسالۀ مورد گفتوگو‪ ،‬عبارت «یرتف ُع الخ ُ‬
‫الف» درج گردیده (برگ‬ ‫الخ ُ‬ ‫عالمۀ سماوی‪ ،‬عِوض آن‪ ،‬عبارت «یرتفِع به ِ‬ ‫دستنوشت ل‬
‫ُ‬
‫ِ‬
‫ذر»‪ ،‬شایسته‬ ‫توجه به عبارت پیشین‪ ،‬یعنی «یَنقَط ُع ّّب ِه ُ‬
‫الع ُ‬ ‫‪ 5‬آ)‪ .‬ظاهراً مرحوم سماوی با ل‬
‫دیده که عبارت بعدی را هماهنگتر با آن و روانتر سازد‪ ،‬لذا «به» را به فعل «یرتف ِ ُع» نیز‬
‫افزوده است!‬
‫وب عِصم ِة األی ِم ِة‪ ،‬فقد ح ِکي عنا في ه ِذه المسأل ِة علی الوجهِ‬ ‫وج ِ‬
‫ُ‬ ‫‪« .8‬أما دلیلُنا علی ُ‬
‫اض‬ ‫فسه‪ ،‬ل ِهکنه اعتِر ٌ‬ ‫ض علیه في ن ِ‬ ‫َیس بِاعت ِرا ٍ‬
‫ِّب ّّبِکَال ٍم ّل َ ّ‬
‫ّعق َ‬‫الصحیح الذي رتبن ُاه علیه‪ .‬ثُم ُ‬
‫ِ‬
‫اإلمام ِة و ِجه ِة الحاج ِة إلی ِ‬
‫اإلمامِ‪.».‬‬ ‫وب ِ‬ ‫وج ِ‬ ‫في ُ‬
‫عالمۀ سماوی در عبارت باال ‪ -‬برخالف ضبط سایر نسخ اثر ‪ -‬لفظ «کالم» را به‬ ‫ل‬
‫کَ ٍّ‬
‫الم‬ ‫جمله افزوده و عبارت منقول را بدین شکل کتابت کرده است‪« :‬ثُم عقلب الکال َم ّب ِ ّ‬
‫فسه» (برگ ‪ 7‬آ)‪ .‬ظاهراً از منظر او خللی در عبارت بوده که‬ ‫اض علیه في ن ِ‬ ‫لیس بِاعتِر ٍ‬
‫باید با افزودن لفظ «کالم» برطرف میشده است‪.‬‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫‪« .9‬کُنا قد بینا [أن] ِجه َة ّح ٍ‬
‫لی کُ ِّل‬ ‫الریاسة عقلی ٌة ال ِزم ٌة لکُ ٍّل من کُلِّف ع ه‬ ‫اجة ّإلَی ِّ‬ ‫َ َ َ‬ ‫ل‬
‫ح ٍ‬
‫ال»‪.‬‬
‫‪141‬‬
‫ٍ‬
‫در دستنوشت مرحوم سماوی بجای « ِجهة حاجة إلی» ‪ -‬که در تمام نسخ ل‬
‫مهم اثر‬
‫باالتلفاق آمده است ‪ -‬عبارت روانتر و سادهتر و روشنتری با اضافه کردن کلمۀ «الناس»‬
‫الریاس ِة» (برگ ‪ 7‬ب)‪ .‬این اضافه نیز‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫به آن‪ ،‬کتابت شده‪ ،‬یعنی‪« :‬جهة حاجة الناس إلی ِّ‬
‫عالمۀ سماوی باشد در راستای بهسازی و درستگردانی متن‪.‬‬ ‫ظاهراً باید کار و ابتکار ل‬
‫تصرفی که ایشان در متن کرده‪ ،‬نوشتۀ مؤللف واضحتر و روانتر گشته است‪،‬‬ ‫اگرچه با ل‬
‫ُچنین اصالحی‪ ،‬تصحیحی خطا و نارواست؛ چراکه موجب تغییر و تبدیل و تحریف‬
‫متن نویسنده شده است‪.‬‬
‫واب هه ُهنا‪.».‬‬‫اف ج ٍ‬ ‫‪« .10‬و النظر في کالمِنا بِحیث أشرنا إلیه یغنِي عن استین ِ‬
‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬
‫مهم برجامانده از رسالۀ ّالطرَابلُسیات ّالثّانیة‪ ،‬در عبارت باال‪ ،‬ضبط‬ ‫ل‬ ‫ی‬ ‫ها‬ ‫نسخه‬ ‫در کللیلۀ‬
‫«بِحیث أشرنا إلیه» مشاهده میشود‪ .‬با این وصف‪ ،‬در نسخۀ مرحوم شیخ م ل‬
‫حمد‬
‫سماوی‪ ،‬در جای «بحیث»‪ ،‬ترکیب «فیما» نوشته شده است (برگ ‪ 8‬ب)‪ .‬روشن است‬
‫که در مواضعی همچون جملۀ یادشده‪ ،‬ترکیب «فیما» روانتر و شایعتر از ترکیب‬
‫تصرفات کاتبان در‬ ‫ِ‬
‫تصرف یکی از همان نمونههای بسیار ل‬ ‫«بحیث» است‪ .‬در واقع این ل‬
‫متصرف‬ ‫راستای سادهتر و مستقیمترکردن متون است که امری شایع در میان کاتبان‬
‫از فراز و فرود تصحیح متون(‪ )2‬کاتبان فاضل و اصالحات باطل‬

‫ل‬
‫بوده است‪.‬‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫‪ّ،‬م َؤ ّکِّ َد ًةّلبَیانه»‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫‪« .11‬و ال رأینا اإلشارات التي قرنهما بها ُموض َحةًّل ُّمراده ُ‬
‫در دستنوشت مرحوم سماوی برخالف آنچه در نُس ِخ دیگر رساله آمده است‪ ،‬یک‬
‫راده» و « ُمؤکِّد ًة لِبیانِه» افزوده شده است و عبارت بدین‬ ‫وضح ًة لِم ِ‬
‫ُ‬
‫واو میان دو فِقرۀ «م ِ‬
‫ُ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫شکل ثبت گردیده‪ُ « :‬موضح ًة ل ُمراده و ُموللد ًة لبیانه» (برگ ‪ 9‬آ)‪ .‬ظاهر ًا مرحوم شیخ‬ ‫ِ‬
‫مح لمد سماوی برای ایجاد ربط وثیقتر میان این دو عبارت‪ ،‬تصمیم گرفته یک «واو» به‬
‫متن اضافه کند‪.‬‬
‫بي ‪ -‬علیه السالم ‪.» -‬‬ ‫ِ‬
‫قصیر عائد ًا علی الن ِّ‬ ‫ُ‬ ‫‪« .12‬لکان الت‬
‫بررسی نسخههای رسالۀ ّالطرَابلُسیات ّالثانیة نشان میدهد که در تمام آنها‪ ،‬در عبارت‬
‫بي» نوشته شده است حال آنکه در نسخۀ استنساخ شده بر‬ ‫ِ‬
‫باال ترکیب «عائداً َعلی الن ِّ‬
‫بي» (برگ‬ ‫ِ‬
‫دست مرحوم سماوی بجای «علی» حرف «إلی» مکتوب است‪« :‬عائداً إلی الن ِّ‬
‫‪ 10‬ب)‪ .‬اگرچه استعمال هر دو حرف ج لر «إلی» و «علی» با کلمۀ «عائداً» متداول است‪،‬‬
‫عالمۀ سماوی در‬ ‫کاربرد آن با حرف «إلی» گویا شایعتر باشد‪ .‬احتماالً به همین جهت‪ ،‬ل‬
‫‪142‬‬

‫جر «إلی» را جایگزین «علی» ‪ -‬که در سایر نسخههای‬ ‫متن دست برده است و حرف ل‬
‫رساله آمده است ‪ -‬نموده‪.‬‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫راه من بیعته‪ -‬علیه‬ ‫لی علمهما بِه و ُمکابرت ِهما فیه‪ ،‬ما أنک ُ‬ ‫یقطع ع ه‬ ‫ُ‬ ‫‪« )13‬و الذي‬
‫ِ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫يّحربه َماّّلَه‪.».‬‬ ‫هین‪ّ،‬وّّبَغّیُهماّ َّعلَیهّف َ‬
‫کر َ‬ ‫اهما أن ُهماّکَاّنَ ُ‬
‫اّم َ‬ ‫السالم ‪ -‬بِاإلمامة‪ ،‬و دعو ُ‬
‫عبارتی که با کشیدن خطل ی زیر آن متمایز شده است‪ ،‬در دستنوشت مرحوم‬
‫سماوی به صورت زیر نوشته شده است‪:‬‬
‫«أن ُهما کانا ُمکرهین في بیعتهما علیه و في حرب ِ ِهما له» (برگ ‪ 12‬ب)‪.‬‬
‫به نظر میرسد مرحوم سماوی برای روشنتر کردن عبارت باال اقدام به اعمال‬
‫اصالحاتی در آن کرده است‪ .‬یعنی بجای «واو» ‪ -‬که در تمام نسخ رساله آمده است ‪-‬‬
‫حرف «في» را کتابت کرده تا با کلمۀ «مکرهین» که پیش از آن آمده سازگاری یابد‪ .‬نیز‬
‫در همین راستا‪ ،‬بعد از «علیه» یک «واو» دیگر افزوده است تا عبارت «في حربهما»‬
‫عطف بر «في بیعتهما» گردد و با «مکرهین» مرتبط شود‪.‬‬
‫المعارض ِة»‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫‪« .14‬أح ُّسوا من نُفُوسهم بِتَ َع ُّذ ّرِ ُ‬
‫بر خالف سایر نسخ رسالۀّالطرَابلُسیاتّالثانیة که در تمام آنها ترکیب «بِتع ُّذ ِر» درج شده‬

‫شماره‪ ،88‬تابستان ‪1396‬‬


‫است‪ ،‬در نسخۀ دستنویس مرحوم سماوی در جای آن‪ ،‬کلمۀ «تع ُّذر» نوشته شده‬
‫عالمۀ سماوی برای روانتر کردن عبارت‪،‬‬ ‫است (برگ ‪ 14‬آ)‪ .‬در اینجا نیز احتماالً ل‬
‫ترکیب «بِتع ُّذ ِر» را سادهتر و بدل به کلمۀ «تع ُّذر» نموده است‪.‬‬
‫ّعّلَی ّهِّ‬ ‫ِ ِ‬
‫اب «التسلِّي و التع ِّزي» و أسنَ َده ّإلَی ّالصّادق َ‬ ‫‪« .15‬فمِما رو ُاه ما أورده في کِت ِ‬
‫آخ ِره»‪.‬‬ ‫ل‪ ،‬یقُو ُل في ِ‬ ‫ّطوی ٌّ‬ ‫دیث َ‬
‫‪ّ،‬ح ٌ‬
‫الم َ‬
‫الس ُ‬
‫مهم رسالۀ مورد گفتوگو‪ ،‬به نحوی که در باال ذکر‬ ‫عبارت یادشده‪ ،‬در تمام نسخ ل‬
‫شد‪ ،‬درج گردیده است؛ لاما در نسخۀ مرحوم سماوی ترکیب «و هو» به جمله افزوده‬
‫شده تا در عبارت پیشگفته‪ ،‬بین جمالت ربط و پیوندی برقرار شود‪« :‬أسنده إلی‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫ل»‪.‬‬
‫دیث طوی ٌ‬ ‫الم‪ ،‬وّهو ح ٌ‬ ‫الصاد ِق علیه الس ُ‬
‫اگرچه افزوده شدن «و هو» به جمله هیچ خللی در آن ایجاد نمیکند و بل باعث‬
‫فن‬
‫تصرفی از حیث ل‬ ‫ربط صریحتر جمالت به یکدیگر و روانی عبارات میگردد‪ُ ،‬چنین ل‬
‫تصحیح متون جایز نمیباشد؛ چراکه به نظر میرسد موجب تغییر و تحریف در نوشتۀ‬
‫اصلی مؤللف خواهد شد‪.‬‬
‫‪143‬‬
‫ّخّنْزِیراًّ»‪.‬‬ ‫‪ِ « .16‬إن الرجل مِنهم لیمسخ فِي حیاتِهِّقِرداًَّّأو ِ‬
‫ْ ْ‬ ‫َ َ‬ ‫ُ ُ ُ‬ ‫ُ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫عالمۀ سماوی‪ ،‬عبارت «لیُمس ُخ في حیاته قرداً أو خنزیراً»‪ ،‬بهصورت‪« :‬إن‬ ‫در نسخۀ ل‬
‫الر ُجل مِن ُهم لیُمس ُخ فيّصورة ّقردّأوّخنزی ّرٍ» ثبت شده است (برگ ‪ 15‬ب) که با آنچه‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫در باقی نسخ رساله آمده است‪ ،‬تفاوتهایی دارد‪ .‬احتمال اینکه مرحوم سماوی بقصد‬
‫تصرف کرده‪ ،‬و صورت‬ ‫ل‬ ‫سرراستتر کردن عبارت‪ ،‬در آن جملۀ مذکور در تمام نسخ‬
‫جدیدی از آن را ارائه کرده باشد‪ ،‬بسیار قوی است‪.‬‬
‫تصرفات در نسخۀ‬ ‫ل‬ ‫به غیر از موارد یادشده‪ ،‬نمونههای دیگری هم از این دست‬
‫عالمۀ سماوی مالحظه میشود که به جهت رعایت اختصار از بیان آنها‬ ‫دستنوشت ل‬
‫تصرفات و تصحیحاتی هم که مرحوم‬ ‫ل‬ ‫خودداری میکنیم‪ .‬لاما در کنار اینها‪ ،‬برخی از‬
‫سماوی در دستنوشت خویش انجام داده است‪ ،‬اصالحاتی بجا و جایز به نظر‬
‫تصرفات است‪:‬‬ ‫میرسد‪ .‬نمونۀ زیر یکی از همین قبیل ل‬
‫ِ‬
‫ول من یروي لنا ع ِن األی ِمة ا ُلمتقدِّ مین‪ .‬قیل ل َُهم‪ :‬فإن لم تکُن‬ ‫«و إن قالُوا‪ :‬نعم ُل علی ق ِ‬
‫ه‬
‫ص ع ُنهم؟»‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫تلك الحادث ُة فیما فیه ن ٌّ‬
‫ی دستنوشت مرحوم سماوی‪،‬‬ ‫در تمام نسخههای رسالۀ ّالطرَابلُسیات ّالثانیة‪ ،‬به استثنا ِ‬
‫از فراز و فرود تصحیح متون(‪ )2‬کاتبان فاضل و اصالحات باطل‬

‫بجای «قیل لهم» عبارت «قیل لکم» ثبت شده است که با سیاق کالم ناسازگار است‪.‬‬
‫پاسخ «و إن قالُوا»‪« ،‬قیل لهم» است نه «قیل لکم»‪ .‬ظاهراً به همین‬ ‫ِ‬ ‫روشن است که‬
‫جهت مرحوم سماوی در نسخۀ خویش دست برده و «قیل لکم» را تبدیل به صورت‬
‫صحی ِح «قیل لهم» کرده است‪ .‬در اینجا با ناسازگاری آشکاری روبرو هستیم که اگر‬
‫تصرف سماوی در آن‪ ،‬و بدل‬ ‫ل‬ ‫احراز شود از قلم شریف مرتضی تراویده است‪ ،‬آنگاه‬
‫توجه‬‫نمودنش به صورت صحی ِح «قیل لهم» کاری ناروا و نادرست خواهد بود؛ ولی با ل‬
‫به قرائن زیر شاید بتوان احتمال استناد آن خطا به سیلد مرتضی را بسیار اندک دانست‪:‬‬
‫‪ .1‬نویسندۀ رساله‪ ،‬یعنی شریف مرتضی‪ ،‬عالمی ادیب بوده است که در زبان عربی‬
‫ی ادبی‬‫تخصص داشته است و احتمال صدور ُچنین لغزش نگارشی و ناهموار ِ‬ ‫ل‬ ‫تبحر و‬
‫ل‬
‫هویدائی از قلم او بسیار اندک است‪.‬‬
‫‪ .2‬نسخههای موجود از رسالۀّالطرَابلُسیاتّالثانیة همگی‪ ،‬بیش و کم‪ ،‬دست نوشتهایی‬
‫جدی است‪.‬‬ ‫مغلوط و نامطمئن است که احتمال تحریف و تصحیف در آنها ل‬
‫‪144‬‬

‫‪ .3‬صورت کتابتی دو کلمۀ «لهم» و «لکم» تا حدودی شبیه به یکدیگر است و لذا‬
‫ِ‬
‫نوشت اساس نسخ‬ ‫تصحیف «لهم» به «لکم» ‪ -‬بر دست کاتب نسخهای که دست‬
‫حد زیادی ممکن به نظر میرسد‪.‬‬
‫بازمانده از رسالۀّالطرَابُلُسیاتّالثانیة بوده است ‪ -‬تا ل‬
‫با عنایت به نِکات باال شاید بتوان اطمینان حاصل کرد که ضبط غلط «لکم»‪ ،‬ناشی‬
‫ِ‬
‫تصرف و‬
‫از خطای کاتبان بوده و نه خطایی که بر قلم سیلد مرتضی رفته‪ .‬از همینروی‪ ،‬ل‬
‫عالمۀ سماوی در متن انجام داده است‪ ،‬بجا و صحیح به نظر میرسد‪.‬‬ ‫تصحیحی که ل‬

‫نتیجه و تلخیص‬
‫از آنچه تقدیم شد بطور خالصه میتوان گفت‪:‬‬
‫متصرف در متن‪ ،‬تمایز قائل شد‪.‬‬
‫ِّ‬ ‫ِ‬
‫فاضل‬ ‫ِ‬
‫فاضل امین و کاتبان‬ ‫‪ .1‬باید میان کاتبان‬
‫دستنوشتهای آن دسته از کاتبان فاضلی که صرفاً به کتابت متن پرداختهاند بیآنکه‬
‫اهمیلت است؛ زیرا ممکن است در مواضع ابهام یا ایهام‪،‬‬
‫آن را اصالح کرده باشند‪ ،‬حائز ل‬
‫حدسهای آنها در پیبردن به ریخت اصلی کلمات سودمند افتد‪ .‬لاما دستنوشتهای آن‬
‫فاضل غیر امی ِن که در حین استنساخ‪ ،‬خود‪ ،‬به تهذیب و تسهیل و تصحیح متن‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫کاتبان‬

‫شماره‪ ،88‬تابستان ‪1396‬‬


‫نیز میپرداختهاند‪ ،‬در خصوص ضبطهای منحصر بفردشان در اکثر مواضع فاقد اعتبار‬
‫اط تمام‪ ،‬ضبطهای برگزیدۀ آنها را بررسی کرد‬ ‫است‪ .‬در کار با اینگونه نسخ‪ ،‬باید با احتی ِ‬
‫تصرفات ناروای ایشان در متن قرار دارد یا‬‫ل‬ ‫مشخص گردد آیا این ضبطها در زمرۀ‬ ‫ل‬ ‫تا‬
‫اینکه بر اساس شواهد و قرائنی‪ ،‬حکایتگ ِر ضبط اصلی نویسندۀ اثر است‪.‬‬
‫تصرفات‬ ‫‪ .2‬برخی از نسخههایی که بر دست کاتبان فاضل کتابت شده است در اثر ل‬
‫و تصحیحات ناروای آنها ‪ -‬که خواسته یا ناخواسته حاصل فضل و سواد ایشان بوده ‪-‬‬
‫از صورت لاولیۀ اثر که ریختۀ خامۀ نویسنده بوده است‪ ،‬فاصله گرفته است و چه بسا‬
‫ضبط صحیح گمراه نماید‪ُ .‬چنین دستنوشتهایی نباید در‬ ‫ِ‬ ‫مصحح را در هنگام اختیار‬
‫ل‬
‫تصحیح متن اثر چندان معتمد شمرده شود و نباید ضبطهای منحصر بفرد موجود در‬
‫مصحح را در خصوص ضبط صحیح تحت تأثیر قرار دهد‪ .‬با‬ ‫ل‬ ‫آنها‪ ،‬داوری و گزینش‬
‫این وصف‪ ،‬به دلیل حدسهای صائبی که گاه از سوی این کاتبان فاضل در خصوص‬
‫تشخیص تحریفات نسخه و اغالط آن و ضبط صحیح کلمات مطرح میشود‪ ،‬مقابلۀ اث ِر‬
‫در دست تصحیح با دستنوشتهای ایشان حتماً توصیه میشود‪.‬‬
‫متصرف نوشتهشده است نشانههایی دارد‬ ‫ِ‬
‫دانشمند‬ ‫ِ‬
‫کاتبان‬ ‫‪ .3‬نسخههایی که بر دست‬
‫ل‬
‫ِ‬
‫از جمله اینکه بطور معمول‪ ،‬ضبطهای مختار ُچنین کاتبان فاضلی منحصر بفرد است و‬
‫‪145‬‬
‫با ضبطهای سایر نسخ هماهنگی و شراکت ندارد‪ .‬دیگر آنکه در اکثر موارد‪ ،‬تصر ِ‬
‫فات‬ ‫ل‬
‫صورت گرفته در اینگونه نُسخ‪ ،‬در راستای ساده تر شدن و روانتر شدن متن و تطابق‬
‫بیشتر آن با قواعد زبانشناختی و صرفی و نحوی است‪.‬‬
‫متن ممکن به اصل‬ ‫مصحح‪ ،‬تنها تالش برای ارائۀ شبیهترین و نزدیکترین ِ‬ ‫ل‬ ‫‪ .4‬وظیفۀ‬
‫متن نویسنده بر اساس نسخههای موجود است و لذا ُمجاز نیست که به اصالح و‬
‫بهسازی متن نویسنده از جانب خود بپردازد‪.‬‬
‫مصحح‪ ،‬بر اساس شواهد و قرائن مختلف‪ ،‬احراز شود که خطای یقینی‬ ‫ل‬ ‫‪ .5‬اگر برای‬
‫و قطع ِی مشهود در متن‪ ،‬از سوی نویسنده نبوده است و تنها در اثر سهلانگاری کاتبان‬
‫ِ‬
‫واضح‬ ‫حادث شده است‪ ،‬در این صورت الزم است در متن دست برده و آن خطای‬
‫فاحش را اصالح نماید‪.‬‬
‫مصحح بر بنیاد قرائنی درمییابد که ریختۀ قلم‬ ‫ل‬ ‫‪ .6‬آن دسته از اغالط متن را که‬
‫شخص نویسنده بوده است‪ ،‬باید به همان صورت غلط در متن اصلی نویسنده حفظ‬
‫نماید و البتله حتم ًا میباید در پاورقی به حدس و اجتهاد خود در باب صورت صحیح‬
‫مصحح‪ ،‬تصحیح اغالط کاتب است‪ ،‬نه‬ ‫ل‬ ‫آن کلمه یا عبارت اشاره کند‪ .‬در واقع‪ ،‬وظیفۀ‬
‫تصحیح أخطاء مؤللف‪.‬‬
‫از فراز و فرود تصحیح متون(‪ )2‬کاتبان فاضل و اصالحات باطل‬

‫ظن قوی با‬ ‫‪ .7‬اگر نسخههای یک اثر در ضبط کلمهای اتلفاق داشتند که میتوان به ل‬
‫توجه به سیاق متن و نیز شواهد و قرائن بیرونی‪ ،‬حکم به غلط بودن آن کرد‪ ،‬چنانچه‬ ‫ل‬
‫توجیهی برای آن ضبط در جمله وجود داشته باشد و احتمال صدور آن از مؤللف برود‪،‬‬
‫تصرف در آن ضبط و تبدیل آن به ضبطی دیگر که صحیح میانگاریم نیستیم‪.‬‬ ‫مجاز به ل‬
‫در ُچنین صورتی‪ ،‬تنها باید حدس خود را دربارۀ ضبط صحیح کلمه در پانوشت ابراز‬
‫کنیم‪.‬‬
‫محمد سماوی ‪ُ -‬چنانکه خود در انجامۀ برخی از‬ ‫ل‬ ‫عالمه شیخ‬
‫‪ .8‬بزرگانی چون ل‬
‫توجهی‪ ،‬به اصالح و‬ ‫نسخی که کتابت کردهاند تصریح نمودهاند ‪ -‬در مواضع قابل ل‬
‫ترمیم متنی که استنساخ میکردهاند‪ ،‬میپرداختهاند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬گاه‪ ،‬تحریری تا اندازهای‬
‫متفاوت از سایر نسخ اثر را فراهم آوردهاند که اگرچه خواناتر و سادهتر و مطابقتر با‬
‫تصرفات و‬‫ل‬ ‫قواعد صرفی و نحوی زبان عربی به نظر میرسد؛ بهدلیل وقوع همین‬
‫تصحیحات خودسرانه‪ ،‬دورتر از ریخت متن اصلی و اصیل نویسنده است‪ .‬با وجود‬
‫این‪ ،‬دستنوشتهای ایشان به دلیل حدسهای درستی که گاه در تشخیص تحریفات و‬
‫تصحیفات کاتبان پیشین و ضبط صحیح کلمات و عبارات متن داشتهاند‪ ،‬ارزشمند و‬
‫توجه و مراجعه است‪.‬‬‫شایان ل‬
‫‪146‬‬

‫منابع ّ‬

‫‪ .1‬امید ساالر‪ ،‬محمود‪ ،‬سیّوّدوّمقالهّدرّنقدّوّتصحیحّمتونّادبی‪ ،‬بنیاد موقوفات دکتر محمود‬


‫افشار‪ ،‬تهران‪ 1389 ،‬ش ‪.‬‬
‫‪ .2‬جهانبخش‪ ،‬جویا‪« ،‬بالی کاتبان باسواد!»‪ ،‬مجللۀ گزارشمیراث‪ ،‬شمارۀ لاول‪ ،‬مهر‬
‫‪1385‬ش‪ ،‬صص ‪.13 - 12‬‬
‫‪ .3‬همو‪ ،‬راهنمایّتصحیحّمتون‪ ،‬مرکز نشر میراث مکتوب‪ ،‬چاپ دوم‪ ،‬تهران‪1384 ،‬ش‪.‬‬
‫‪ .4‬حکیم‪ ،‬حسن عیسی‪ ،‬المفصلّفيّتاریخّالنجفّاألشرف‪ ،‬المکتبة الحیدریة‪ ،‬قم‪1427 ،‬ه‪.‬ق‪.‬‬
‫زرین کوب‪ ،‬عبدالحسین‪ ،‬یادداشتها ّوّاندیشهها‪ ،‬انتشارات سخن‪ ،‬چاپ ششم‪ ،‬تهران‪،‬‬ ‫‪ .5‬ل‬
‫‪1383‬ش‪.‬‬
‫محمد بن الحسن‪ ،‬کتابّالغیبة‪ ،‬تحقیق‪ :‬عباد هلال الطهرانی‪ ،‬علی احمد ناصح‪،‬‬
‫ل‬ ‫‪ .6‬طوسی‪،‬‬
‫مؤسسة المعارف اإلسالمیة‪ ،‬الطبعة الرابعة‪ ،‬قم‪ 1429 ،‬ه‪.‬ق‪.‬‬
‫ل‬

‫شماره‪ ،88‬تابستان ‪1396‬‬


‫محمد قزوینی به سید حسن تقی زاده)‪ ،‬به کوشش‪:‬‬
‫محمد‪ ،‬نامههایّپاریس(از ل‬
‫ل‬ ‫‪ .7‬قزوینی‪،‬‬
‫ایرج افشار‪ ،‬نشر قطره‪ ،‬تهران‪1384 ،‬ش‪.‬‬
‫‪ .8‬مایل هروی‪ ،‬نجیب‪ ،‬نقد ّو ّتصحیح ّمتون (مراحل نسخهشناسی و شیوههای تصحیح‬
‫نسخههای خطل ی فارسی)‪ ،‬بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی‪ ،‬مشهد‪1369 ،‬ش‪.‬‬
‫(ویراست جدید اثر با عنوان‪ :‬تاریخ ّنسخهپردازی ّو ّتصحیح ّانتقادی ّنسخههای ّخطّی‪،‬‬
‫انتشارات سوره مهر‪ ،‬تهران‪1393 ،‬ش)‪.‬‬
‫الم ُقنع ّفي ّالغَیبة‪ ،‬تحقیق‪ :‬محمد علی حکیم‪ ،‬موسسة آل‬
‫‪ .9‬موسوی‪ ،‬علی بن الحسین‪ّ ،‬‬
‫البیت (علیهم السالم) إلحیاء التراث‪ ،‬بیروت‪ 1411 ،‬ه‪.‬ق‪.‬‬
‫‪ .10‬همو‪ ،‬رسائلّالشریفّالمرتضی‪ ،‬ج ‪ 1‬و ‪ ،2‬تحقیق‪ :‬سیلد مهدی رجائی‪ ،‬قم‪ ،‬دار القرآن‬
‫الکریم‪ 1405 ،‬ه‪.‬ق‪.‬‬
‫‪ .11‬همو‪ ،‬الذخیرة ّفی ّعلمّالکالم‪ ،‬تحقیق‪ :‬السیلد احمد الحسینی‪ ،‬مؤسسة النشر اإلسالمی‪،‬‬
‫قم‪ 1411 ،‬ه‪.‬ق‪.‬‬
‫شرحّجمَلّالعلمّوّالعمل‪ ،‬تحقیق‪ :‬الشیخ یعقوب الجعفری المراغی‪ ،‬الطبعة الثانیة‪،‬‬
‫ُ‬ ‫‪ .12‬همو‪،‬‬
‫دار األسوة للطباعة و النشر‪ ،‬طهران و قم‪ 1419 ،‬ه‪.‬ق‪.‬‬

You might also like