You are on page 1of 5

02_02-The principle of function

follows form

Innovation is the process of taking an idea and putting it into practice.


Creativity, on the other hand, is what you do in your head to generate the
idea, an idea that meets three criteria, an innovative idea must be new,
useful, and surprising. New means that no one else has done it before.
Useful means that it delivers some new value for you or your customers.
And surprising, it means that the market will be delighted with your latest
innovation. Most people think the way you create an idea is to start with a
well formed problem, and then brainstorm a solution to it. What if you
turn that around 180 degrees? It sounds counterintuitive, but you really
can innovate by starting with the solution, and then work backwards to
the problem. In the systematic, inventive thinking method, we call it the
function follows form principle. Here's how it works. First, you start with
an existing situation, that situation can be a product, it can be a service, or
perhaps a process, you take that item, and you make a list of its
components and attributes. Then you apply one of the five thinking tools.
They're called subtraction, division, multiplication, task, unification, and
attribute dependency. I know some of these sound mathematical, but
they're really not, as you'll see, when you start applying them. When you
apply one of the five tools to the existing situation, you artificially change
it, it morphs into something that at first might seem really weird, or
absurd. That's perfectly normal. In fact, as you get more comfortable with
this method, you'll come to expect it, we consider this strange thing, a
virtual product, it doesn't really exist, except in one place. Right up here in
your mind. This step is really important. Take your time, you have to
mentally define and visualize the virtual product. I like to close my eyes
and mentally see an image of the item once it's been manipulated. As you
practice the method more, this will get a lot easier. At this stage, you ask
yourself two questions, and you do it in this specific order. The first
question is, should we do it? Does this new configuration create any
advantage or solve some problem? Is there a target audience who would
find this beneficial? Does it deliver an unmet need? We call this step the
market filter. It's a filter because if you cannot identify even the tiniest
benefit of this step, you throw the concept out the window, you don't
waste any more time on it. This is very different than other ideation
techniques like brainstorming where there's no bad idea. Trust me, there
are plenty of bad ideas. And if you realize one here, you inject it and go
back and reapply the tool to generate a different concept. If you do
identify some benefit, then and only then do you ask yourself the second
‫‪question, can we do it? Do we have the technical know how to make this‬‬
‫‪concept? Is it feasible? Do we have the intellectual property are there‬‬
‫‪regulatory or legal barriers? This step is the implementation filter.‬‬
‫‪Because once again, if you have a great idea in theory, but no way to‬‬
‫‪make it, don't waste any more time on it. If you pass through both filters,‬‬
‫‪you move on to the adaptation step where you allow yourself some‬‬
‫‪degree of freedom to modify the concept to make it even stronger and‬‬
‫‪deliver even more value. You may have to iterate through these steps‬‬
‫‪several times before you end up with what I would consider an idea. With‬‬
‫‪each of the five techniques taught in this course you will apply the‬‬
‫‪principle of function follows form.‬‬

‫نوآوری فرایند گرفتن یک ایده و عملی کردن آن است‬


‫‪-02_02‬اصل عملکرد از فرم پیروی می کند‬

‫نوآوری فرآیندی است که از یک ایده گرفته می شود و آن را عملی می کند‪.‬‬


‫از طرف دیگر‪ ،‬خالقیت‪ ,‬کاری است که شما در ذهن خود برای تولید ایده انجام می دهید‪ ،‬ایده‬
‫ای که سه معیار را برآورده می کند‪ ،‬یک ایده نوآورانه باید جدید‪ ،‬مفید و شگفت انگیز باشد‪.‬‬
‫جدید به این معنی است که هیچ کس قبالً آن را انجام نداده است‪ .‬مفید به این معنی است که‬
‫ارزش جدیدی را برای شما یا مشتریانتان به ارمغان می آورد‪ .‬و تعجب آور است‪ ،‬به این معنی‬
‫که بازار از آخرین نوآوری شما خوشحال خواهد شد‪.‬‬
‫اکثر مردم فکر می کنند روشی که شما یک ایده خلق می کنید این است که با یک مشکل خوب‬
‫شروع کنید و سپس راه حلی برای آن ایجاد کنید‪ .‬اگر آن را ‪ 180‬درجه بچرخانید چه؟ به نظر‬
‫غیر منطقی می رسد‪ ،‬اما شما واقعا ً می توانید با شروع با راه حل‪ ،‬نوآوری کنید و سپس به‬
‫عقب بر روی مشکل کار کنید‪ .‬در روش تفکر سیستماتیک و مبتکر‪ ،‬آن را تابعی از اصل فرم‬
‫می نامیم‪ .‬در اینجا نحوه عملکرد آن است‪ .‬ابتدا‪ ،‬شما با یک موقعیت موجود شروع می‌کنید‪ ،‬آن‬
‫موقعیت می‌تواند یک محصول باشد‪ ،‬می‌تواند یک سرویس یا شاید یک فرآیند باشد‪ ،‬آن آیتم را‬
‫انتخاب می‌کنید و فهرستی از اجزا و ویژگی‌های آن را می‌سازید‪ .‬سپس یکی از پنج ابزار تفکر‬
‫را اعمال می کنید‪.‬‬
‫آنها تفریق‪ ،‬تقسیم‪ ،‬ضرب‪ ،‬تکلیف‪ ،‬یکسان سازی و وابستگی صفت نامیده می شوند‪ .‬من برخی‬
‫از اینها را ریاضی می دانم‪ ،‬اما واقعا ً اینطور نیست که وقتی شروع به استفاده از آنها می کنید‪،‬‬
‫خواهید دید‪.‬‬
‫وقتی یکی از پنج ابزار را در موقعیت موجود اعمال می کنید‪ ،‬به طور مصنوعی آن را تغییر‬
‫می دهید‪ ،‬به چیزی تبدیل می شود که در ابتدا ممکن است واقعا ً عجیب یا پوچ به نظر برسد‪.‬‬
‫این کامال طبیعی است‪ .‬در واقع‪ ،‬هرچه با این روش راحت‌تر شوید‪ ،‬انتظار آن را خواهید‬
‫داشت‪ ،‬ما این چیز عجیب را یک محصول مجازی می‌دانیم که واقعا ً وجود ندارد‪ ،‬مگر در یک‬
‫مکان‪ .‬همین باال در ذهن شما این مرحله واقعا مهم است‪ .‬وقت بگذارید‪ ،‬باید محصول مجازی‬
‫را به صورت ذهنی تعریف و تجسم کنید‪ .‬من دوست دارم چشمانم را ببندم و به صورت ذهنی‬
‫تصویری از آیتم را هنگامی که دستکاری شد ببینم‪ .‬همانطور که روش را بیشتر تمرین می‬
‫کنید‪ ،‬این کار بسیار آسان تر می شود‪.‬‬
‫در این مرحله دو سوال از خود می‌پرسید و این کار را با این ترتیب خاص انجام می‌دهید‪.‬‬
‫اولین سوال این است که آیا باید این کار را انجام دهیم؟ آیا این پیکربندی جدید مزیتی ایجاد می‬
‫کند یا مشکلی را حل می کند؟ آیا مخاطب‪ ,‬هدفی وجود دارد که این کار را مفید بداند؟ آیا یک‬
‫نیاز برآورده نشده را تامین می کند؟ ما این مرحله را فیلتر بازار می نامیم‪ .‬این یک فیلتر است‬
‫زیرا اگر نتوانید حتی کوچکترین مزیت این مرحله را شناسایی کنید‪ ،‬مفهوم را از پنجره بیرون‬
‫می اندازید‪ ،‬دیگر وقت خود را برای آن تلف نمی کنید‪.‬‬
‫این بسیار متفاوت از سایر تکنیک های ایده پردازی مانند طوفان فکری است که در آن هیچ‬
‫ایده بدی وجود ندارد‪ .‬به من اعتماد کنید‪ ،‬ایده های بد زیادی وجود دارد‪ .‬و اگر یکی را در‬
‫اینجا متوجه شدید‪ ،‬آن را تزریق می‌کنید و به عقب برمی‌گردید و ابزار را مجدداً برای ایجاد‬
‫مفهومی متفاوت استفاده می‌کنید‪.‬‬
‫اگر فوایدی را مشخص کنید‪ ،‬و تنها پس از آن سوال دوم را از خود بپرسید‪ ،‬آیا ما می توانیم‬
‫آن را انجام دهیم؟ آیا ما دانش فنی ساخت این مفهوم را داریم؟ آیا امکان پذیر است؟ آیا ما‬
‫مالکیت معنوی داریم آیا موانع نظارتی یا قانونی وجود دارد؟ این مرحله فیلتر پیاده سازی‬
‫است‪ .‬زیرا بار دیگر‪ ،‬اگر ایده‌ای عالی در تئوری دارید‪ ،‬اما راهی برای ساخت آن ندارید‪،‬‬
‫دیگر وقت خود را برای آن تلف نکنید‪.‬‬
‫اگر از هر دو فیلتر عبور کنید‪ ،‬به مرحله انطباق می‌روید‪ ،‬جایی که به خود اجازه می‌دهید تا‬
‫حدی آزادی را اصالح کنید تا آن را حتی قوی‌تر کنید و ارزش بیشتری ارائه دهید‪ .‬ممکن است‬
‫مجبور شوید چندین بار این مراحل را تکرار کنید قبل از اینکه به ایده ای برسید‪ .‬با هر یک از‬
‫پنج تکنیک آموزش داده شده در این دوره‪ ،‬شما اصل تابع را به شکل زیر اعمال خواهید کرد‪.‬‬
‫انضباط عملکرد وابسته به فرم است‪.‬‬
‫نوآوری فرآیند خلق یک ایده و عملی کردن آن است‪.‬‬
‫اما خالقیت‪ ،‬کاری است که شما در ذهن خودتان برای تولید ایده انجام می‌دهید‪ .‬ایده‌ای که سه‬
‫ویژگی اساسی را داشته باشد نوآورانه است‪ :‬جدید‪ ،‬مفید و شگفت‌انگیز‬
‫جدید به این معنی است که هیچ کس قبالً آن را انجام نداده است‪.‬‬
‫مفید به این معنی است که ارزش جدیدی را برای شما و مشتریانتان به ارمغان می‌آورد‪.‬‬
‫و شگفت انگیز است به این معنی که بازار از آخرین نوآوری شما خوشحال خواهد شد‪.‬‬
‫اکثر مردم فکر می‌کنن که روش خلق ایده خالقانه اینه که شما با یک مشکل خوب شروع‬
‫می‌کنید و سپس به یک راه حل می‌رسید‪ ،‬اما اگر اون رو ‪ 180‬درجه بچرخونید چی؟ به نظر‬
‫غیر منطقی می‌رسه‪ ،‬اما شما واقعن می‌تونین با شروع با راه حل‪ ،‬نوآوری کنین و بعد عقب‬
‫برگردین و روی مشکل کار کنین‪.‬‬
‫در روش تفکر مبتکرانۀ سیستماتیک به این کار می‌گیم کارکرد از قواعد فرم پیروی می‌کنه‪ ،‬که‬
‫در اینجا قاعدۀ فرم نحوۀ عملکرد اونه‪.‬‬
‫اول شما با یک موقعیت فعلی شروع می‌کنید‪ .‬این موقعیت می‌تونه یه محصول باشه‪ ،‬یه‬
‫سرویس یا خدمت باشه و یا یک فرآیند‪.‬‬
‫وقتی آیتم مورد نظرتون رو انتخاب کردین‪ ،‬یک فهرست از اجزا و ویژگی‌های اون تهیه‬
‫می‌کنید‪ .‬حاال یکی از پنج ابزار تفکر سیستماتیک رو روش اعمال می‌کنید‪.‬‬
‫اونا چی بودن؟ تفریق‪ ،‬جمع‪ ،‬ضرب‪ ،‬تقسیم و ایجاد وابستگی‪.‬‬
‫اگر هنوز اینا رو درک نکردین اصلن نگران نباشین چون من برای همین اینجام که اینا رو به‬
‫طور کامل و کاربردی بهتون یاد بدم‪.‬‬
‫اینا خیلی به نظر ریاضی میان‪ ،‬ولی در واقع اینطوری نیست‪ ،‬حاال در ادامه که باهاشون بیشتر‬
‫آشنا شدین خودتون تأیید خواهید کرد‪.‬‬
‫وقتی یکی از این پنج ابزار رو در موقعیت موجود اعمال می‌کنید‪ ،‬به طور مصنوعی اون رو‬
‫تغییر می‌دین و به چیزی تبدیل می‌شه که واقعا ً عجیب و یا حتی پوچ و بی معنا به نظر‬
‫می‌رسه‪ .‬این کامالً طبیعیه‪.‬‬
‫در واقع هر چی با این روش راحت‌تر بشین‪ ،‬انتظار اون رو خواهید داشت که به چیزهای‬
‫عجیب و غریب برسین‪.‬‬
‫ما این چیز عجیب و غریب رو یک محصول مجازی می دونیم که واقعا ً وجود نداره مگر در‬
‫یک جا‪ ،‬اون هم این باال و توی کلۀ شما و این مرحله واقعا ً مهمه‪.‬‬
‫وقت بزارین‪ ،‬باید این محصول مجازی رو به صورت ذهنی تعریف و تجسم کنید‪.‬‬
‫من دوست دارم چشمام رو ببندم و به صورت ذهنی تصویری از آیتم رو هنگامی که دستکاری‬
‫شده ببینم‪.‬هر چی روش بیشتر تمرین کنید‪ ،‬بسیار ساده‌تر خواهد شد‪.‬‬
‫تو این مرحله دو تا سؤال از خودتون می‌پرسین‪ ،‬و این سؤاال رو هم با این ترتیب خاص‬
‫می‌پرسین‬
‫اولین سؤال اینه که آیا باید این کار رو انجام بدیم یا نه؟‬
‫یعنی باید به این فکر کنیم که این ترکیب جدید‪ ،‬مزیتی ایجاد می‌کنه یا مشکلی رو حل می‌کنه یا‬
‫نه؟ آیا مخاطب هدفی وجود داره که این کار رو مفید بدونه؟ آیا یک نیاز برآورده نشده رو‬
‫تأمین می‌کنه؟‬
‫ما به این مرحله میگیم فیلتر بازار‪ .‬این یک فیلتر خیلی مهمه‪ ،‬چون اگه نتونین حتی کوچکترین‬
‫مزیتی تو این مرحله مشاهده کنید‪ ،‬یعنی باید وقت خودتون رو تلف نکنید و اون ایده رو از‬
‫پنجره بندازین بیرون‪.‬‬
‫این بسیار متفاوت از سایر روش‌ها و تکنیک‌های ایده‌پردازی مثل طوفان فکریه که توی اون‬
‫هیچ ایدۀ بدی وجود نداره‪.‬‬
‫به من اعتماد کنید‪ ،‬ایده‌های بد زیادی وجود داره‪.‬‬
‫اگر متوجه یه ایده بد شدید‪ ،‬توقف می‌کنید و به عقب برمیگردید و ابزار دیگری رو برای‬
‫رسیدن به یه ایدۀ دیگه امتحان می‌کنید‪.‬‬
‫اما اگه تو این مرحله تونستین یه مزیت شناسایی کنید‪ ،‬اونوقت سؤال دوم رو از خودتون‬
‫می‌پرسین‪:‬‬
‫آیا ما می‌تونیم این کار رو انجام بدیم؟‬
‫آیا دانش فنی ساخت‪ ,‬این مفهوم رو داریم؟ آیا امکانپذیر هست؟ آیا ما مالکیت معنوی اون رو‬
‫داریم یا مشکالت قانونی برای انجام اون نداریم؟‬
‫این مرحلۀ فیلتر پیاده‌سازی است‪.‬‬
‫اگر یک ایدۀ عالی تئوری دارید‪ ،‬اما راهی برای ساخت و اجرایی کردن اون ندارید‪ ،‬پس باز‬
‫هم وقت خودتون رو تلف نکنید‪.‬‬
‫اما اگر از هر دو فیلتر عبور کردین‪ ،‬به مرحله انطباق می‌روید‪ .‬جایی که به خودتون اجازه‬
‫می‌دهید تا حدی با آزادی بیشتر ایده رو اصالح کنید و حتی اون رو قوی‌تر کنید و ارزش‬
‫بیشتری ایجاد کنید‪.‬‬
‫ممکنه مجبور بشید چند بار این مراحل رو تکرار کنید تا به یک ایدۀ مطلوب برسید‪.‬‬
‫برای هر کدوم از روش‌های پنجگانه در این دوره باید این مسیر رو تکرار کنید‪.‬‬

‫برای ارائه ایده خالقانه در کسب و کار سه روش کلی وجود داره‪ ،‬اول اینکه به یک مشکل‬
‫فکر کنیم و برای اون به دنبال یک راه حل خالقانه بگردیم‪.‬‬
‫دوم اینکه یک راه حل که برای یک مشکل دیگه استفاده شده رو با کمی تغییر برای مشکالت‬
‫دیگه هم استفاده کنیم‪ ،‬این مثل این میمونه که ما یک کلید داشته باشیم و براش دنبال قفل بگردیم‬
‫که خب کار بسیار سختیه‬
‫اما روش سوم اینه که از یه راه حل معمولی و غیر خالقانه شروع کنیم و به مشکل برسیم‪.‬‬

You might also like