You are on page 1of 32

‫‪Archive of SID‬‬

‫ــــــــــــــــــــــــــ بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬

‫فصلنامه مطالعات سياسي‬


‫سال ششم‪ ،‬شماره ‪ ،32‬بهار ‪8232‬‬
‫صفحات‪18- 883 :‬‬
‫تاريخ دريافت‪ 8233/81/6 :‬؛ تاريخ پذيرش نهايي‪8233/83/81 :‬‬

‫بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬

‫**‬
‫دكتر سيدعلي مرتضويان* ‪ /‬محمدمهدي دهقاني‬

‫چكيده‬
‫نهضت مشروطيت ايران يكي از مهم ترين حوادث تاريخ معاصر ايران است كه هم از جهت مبارزات‬
‫عملي و هم از جهت نظري پردازي اهميت بسيار دارد‪ .‬يكي از علماي طرفدار اين نهضت‪ ،‬عالمه نائيني‬
‫است كه عالوه بر مبارزة عملي عليه حكومت استبدادي شاهان قاجار‪ ،‬در زمينة نظريهپردازي دربارة‬
‫حكومت مشروطه نيز فعال بود و در اين زمينه‪ ،‬كتاب ارزشمند تنبيهاالمه را به نگارش درآورد‪ .‬در‬
‫سالهاي اخير ديدگاه هاي سياسي عالمه نائيني از جهات مختلف بررسي و ارزيابي شده است ولي براي‬
‫اولين بار در اين پژوهش با استفاده از الگوي اسپريگنز‪ ،‬انديشة سياسي وي از منظر بحران و در چهار‬
‫مرحله‪ ،‬مورد بررسي و تبيين قرار گرفته است‪ .‬بدينسان هر بخش عمده از نظريه او بر اساس مرحله‬
‫مربوطه در نظريه بحران اسپريگنز توضيح داده شده تا مشخص گردد نظريه اسپريگنز تا چه حد‬
‫ميتواند ما را در فهم بهتر انديشه سياسي عالمه نائيني ياري بخشد‪.‬‬

‫كليد واژهها‬
‫استبداد‪ ،‬استبداد ديني‪ ،‬مشروطه و نظريه بحران اسپريگنز‪.‬‬

‫‪mortazav.a@gmail.com‬‬ ‫*عضو هيأتعلمي و استاديار گروه علوم سياسي دانشگاه آزاد اسالمي‪ ،‬واحد تهران مركز‪ ،‬ايران‬
‫**دانش آموخته كارشناسي ارشد علوم سياسي(گرايش انديشه سياسي در اسالم)‪ ،‬دانشگاه آزاد اسالمي‪ ،‬واحد تهران مركز‪ ،‬ايران‬

‫‪18‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫فصلنامه مطالعات سياسي؛ سال ششم‪ ،‬شماره ‪ ،32‬بهار ‪ 8232‬ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫مقدمه‬
‫جنبش مشروطيت در تاريخ سياسي ايران يك نقطه عطف محسوب ميشود كه بررسيي ايين‬
‫جنبش و افراد دخيل در آن‪ ،‬بويژه انديشة متفكران موثر در تبييين نظيري مشيروطه از اهمييت‬
‫بسزائي برخوردار است‪ .‬يكي از اين انديشمندان بنام‪ ،‬آيت اهلل ميرزا محمدحسين نائيني مشيهور‬
‫به عالمه نائيني است كه هم از نظر عملي و هم ازحيث مباحث نظري نقش مهيم و شاخييي در‬
‫جنبش مشروطه داشت‪.‬‬
‫عالمه نائيني از نظر علمي‪ ،‬يكي از فقهاي برجستة شيعه در صد سال اخير است‪ .‬وي بعيد از‬
‫وفات آيات عظام سيدمحمدكاظم يزدي‪ ،‬محمدتقي شيرازي و شيخالشريعه اصفهاني‪ ،‬بيه هميراه‬
‫شيخ عبدالكريم حائري يزدي و سيدابوالحسن اصفهاني‪ ،‬يكي از مراجع تقليد زمان خيودش شيد‬
‫(حائري‪263 :2931،‬و‪.)48‬‬
‫نائيني از مدرسان ممتاز سطوح عالي حوزه به شمار ميآيد كه شاگردان برجسيته و معروفيي‬
‫را تربيت كرده است‪ .‬او‪ ،‬عالوه بر تدريس‪ ،‬به تحقيق و تأليف آثيار ارزنيده در زمينيههاي فقهيي‪،‬‬
‫ا صولي و سياسي معروف بوده و در فقه و اصول و نيز فقه سياسي به نوآوريهياي قابيل تيوجهي‬
‫دست زده است طوري كه انديشة سياسي او نقطية عطفيي در فقيه سياسيي محسيوب ميشيود‪.‬‬
‫نائيني فقه سياسي را هم از جهت هدف و هم از جهت نحوة دسترسيي و بهرهگييري از منيابع و‬
‫هم از جهت روش‪ ،‬متحول كرده اسيت (حييدري‪ .)91 :2943 ،‬حسيين نوريهميداني از مراجيع‬
‫تقليد‪ ،‬در وصف او ميگويد‪« :‬آيت اهلل نائيني از نوادر روزگار و نوابي اعييار اسيت كيه از لحيا‬
‫جامعيت در ميان فقهاي بزرگ اسالم كم نظير است» (نوريهمداني‪.)24 :2933 ،‬‬
‫از نظر فعاليت سياسي و اجتماعي نيز عالمه نائيني «بحق يكيي از برجسيتهترين چهرههياي‬
‫بيدارگري در جهان اسالم است‪( ».‬ثقفي‪ .)983 :2933 ،‬او در طول زندگي پرتالطم خود هميواره‬
‫در عرصههاي اجتماعي و سياسي حضوري پررنگ داشته و نقيش خيود را بيهعنيوان ييك طلبية‬
‫جوان تا مرجع تقليد‪ ،‬بخوبي در جامعه ايفاء كرده است‪.‬‬

‫گفتار اول‪ :‬چارچوب نظري‬


‫پژوهشگران تاكنون با رويكردهاي فقهي‪ ،‬كالمي و فلسيفي‪ ،‬از جهيات مختليف بيه بررسيي و‬
‫شرح انديشة سياسي عالمه نائيني پرداختهاند‪ :‬فتحعلي اكبري انديشه سياسي عالمه را با محيور‬
‫قرار دادن بحث بدعت‪ ،‬بررسي كرده اسيت‪« .‬موضيو بيدعت در كيانون توجيه او [نيائيني و در‬

‫‪13‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫ــــــــــــــــــــــــــ بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬

‫عنوان كتاب او قرار دارد‪( ».‬اكبري‪ .)859 :2933 ،‬عباس حيدري با محور قرار دادن بحيث اميور‬
‫حسبيه؛ محمد نيراصفهاني با محور قرار دادن نوآوريهاي او از زواياي مختلف‪ ،‬انديشة سياسيي‬
‫او را بررسي كردهاند‪ .‬سيدمحمد موسوي معيار خود را در مطالعه انديشيههاي سياسيي از جمليه‬
‫انديشه سياسي عالمه نائيني‪ ،‬معييار تياريخي بييان كيرده اسيت‪ .‬و انديشيههاي سياسيي را بيه‬
‫كالسيك (قديم) و جديد (مدرن) طبقه بندي كرده و انديشه سياسي عالمه نيائيني را در گيروه‬
‫جديد قرار داده است (موسوي‪ )118 :2943 ،‬و در نهاييت عباسيعلي عمييدزنناني و سييدجواد‬
‫ورعي با رويكرد ي فقهي و فلسفي و كالمي‪ ،‬انديشة سياسيي عالميه را بررسيي كردهانيد‪ .‬برخيي‬
‫ديگر از پژوهشگران نيز بير كتياب مهيم نيائيني در حيوزة انديشيه سياسيي يعنيي تنبيهاالميه و‬
‫تنزيهالمله‪ ،‬حاشيه و شرح نوشتهاند تا خواننيد بهتير و راحيتتر بتوانيد كتياب را مطالعيه كيرده‬
‫مطالب آن را بفهمد‪.‬‬
‫همانطور كه از عبارات فوق مشخص است‪ ،‬بيشتر پژوهشگران انديشه و دييدگاههاي سياسيي‬
‫عالمه نائيني را شرح دادهاند ولي كمتر به انگيزة عالمه و نيز زمينههاي اجتماعي و سياسي زمانه‪،‬‬
‫در طرح اين مبحث توجه كردهاند‪ .‬در پژوهشهاي اننام شده‪ ،‬به اين موضو كه عالمه چيرا بيه‬
‫نوشتن كتاب تنبيهاالمه ترغيب شده‪ ،‬يا اشاره نشده و يا بطور گذرا و ناقص مطالبي در اين رابطه‬
‫بيان شده و حق مطلب از اين جنبه‪ ،‬ادا نشده است‪ .‬در حاليكه در پژوهش حاضر بيه زمينيههاي‬
‫شكلگيري انديشة او توجه كافي شده است‪ ،‬انديشهاي كه يكباره بوجود نيامده بلكه با گذرانيدن‬
‫مراحلي و در طي زمان‪ ،‬شكل گرفته و رشد نموده است‪.‬‬
‫از طرف ديگر‪ ،‬استبداد و حكومت استبدادي نيز تياكنون از زوايياي گونياگون بررسيي شيده‬
‫است‪ :‬مثالً احمد سيف در كتاب قرن گمشده (اقتياد و جامعة ايران در قرن نيوزدهم)‪ ،‬اسيتبداد‬
‫را از منظر اقتيادي بررسي كرده و اثرات سوء استبداد بر اقتياد ايران در قرن نيوزدهم را ميورد‬
‫كنكاش قرار داده است و يا حسن قاضي مرادي در كتاب استبداد در ايران‪ ،‬جنبههاي اجتمياعي‬
‫استبداد و پيامدهاي نامطلوب اجتماعي آن مانند ترس و نا امني را بررسي كرده اسيت‪ .‬وليي در‬
‫اين پژوهش براي اولين بار استبداد بعنوان بحران جامعه مورد بررسي قيرار ميگييرد‪ .‬اسيتبداد‪،‬‬
‫پيامدهاي بسيار نامطلوبي براي كشور و ميردم اييران پدييد آورده و جامعيه را بيه ورطية بحيران‬
‫كشانده است‪ .‬در زمانة نائيني‪ ،‬استبداد قاجاري شدت گرفته بود و عالمه به اسيتبداد بيه عنيوان‬
‫بحران اساسي جامعه توجه كرده براي غلبه بر آن دست به نظريهپردازي زده است‪.‬‬

‫‪12‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫فصلنامه مطالعات سياسي؛ سال ششم‪ ،‬شماره ‪ ،32‬بهار ‪ 8232‬ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫در پژوهش حاضر‪ ،‬براي فهم انديشة سياسي عالمه نائيني‪ ،‬از الگوي توماس اسيپريگنز تحيت‬
‫عنوان نظرية بحران‪ ،‬استفاده شده است‪ .‬اين نظريه‪ ،‬روشي براي فهم نظريههاي سياسي اسيت و‬
‫به كمك آن ميتوان منطق دروني هر نو نظرييهپردازي را‪ ،‬كشيف نميود‪ .‬بيا ايين نظرييه بهتير‬
‫ميتوان به پيچيدگي انديشة سياسي پي بيرد (رجيائي‪ 29 :2943 ،‬و ‪ .)21‬در واقيع ايين نظرييه‬
‫چارچوبي را براي فهم نظريههاي سياسيي فيراهم ميكنيد‪ ،‬ضيمن آنكيه از ايين راه ميتيوان بيه‬
‫انگيزههاي انديشمندان از طرح نظريهاشان نيز پي برد‪.‬‬
‫نظريه بحران اسپريگنز چهار مرحله دارد‪ :‬مرحليه اول‪ ،‬مشياهده بينظميي اسيت‪ .‬در مرحلية‬
‫دوم‪ ،‬علل بينظمي مشخص ميشود و در مرحلة سوم‪ ،‬تيويري از جامعة احياء شده يا بازسيازي‬
‫جامعه بيان گرديده و نهايتاً در مرحلة چهارم راهحلي براي غلبه بر بحران ارائيه ميشيود‪ .‬ممكين‬
‫است نظريهپرداز به صراحت بر اساس مراحلي كه اسيپريگنز بييان نميوده‪ ،‬نظريية خيود را بييان‬
‫نكرده باشد و يا «برخي ديگر از انديشمندان ممكن است علل اصلي و انگيزة خيود را در بررسيي‬
‫نظم سياسي توضيح ندهند و يا آنها را در قسمتهاي كوچكي از نوشتههاي نه چندان معيروف‬
‫خود پنهان كنند‪( ».‬اسپريگنز‪ .)33 :2943 ،‬لذا بر عهدة پژوهشگر و خواننده است كه تمام ابعياد‬
‫نظرات انديشمند را بخوبي مطالعه كرده و ضمن كشف زواياي پنهان آن‪ ،‬انديشة وي را بر اساس‬
‫اين چهار مرحله تنظيم نمايد تا بهتير و آسيانتر بتوانيد انگيزههيا و اهيداف نظرييهپرداز را درك‬
‫نمايد‪.‬‬
‫نظريه بحران در عين سادگي و كمادعا بودن‪ ،‬كارآيي زييادي در فهيم انديشيه سياسيي دارد‬
‫(حقيقت‪ .)892 :2932 ،‬ولي در كاربرد آن بايد به سه موضيو مهيم توجيه داشيت‪ :‬اوالً باييد در‬
‫جامعه بحراني وجود داشته و از سوي انديشمند‪ ،‬ايين بحيران تشيخيص داده شيده باشيد؛ ثانيياً‬
‫نظريهاي توسط وي در پاسخ به آن بحران ارائه شده باشد‪ .‬در واقع در صيورتي كيه نظريية ييك‬
‫انديشمند پاسخي به بحران زمانه خويش در بر نداشته باشيد‪ ،‬حيداقل ايين اسيت كيه از نظرييه‬
‫بحران نميتوان براي فهم انديشه سياسي وي بهره برد؛ ثالثاً انديشمند ميورد بحيث‪ ،‬باييد داراي‬
‫نظرية سياسي منسنمي باشد‪ .‬لذا هرگاه شخيي داراي انديشه سياسي به معناي خاص (نظرييه‬
‫و انديشه سياسي منسنم) نباشد‪ ،‬كياربرد نظرييه بحيران در ميورد وي محليي از اِعيراب نيدارد‬
‫(حقيقت‪.)2943 ،‬‬
‫با توجه به آنچه بيان شد ميتوان گفت نظريه بحران از توانايي بررسي‪ ،‬تبيين و فهم انديشية‬
‫سياسي عالمه نائيني برخوردار است‪ ،‬زيرا اوالً در زمانة عالمه‪ ،‬بحراني اساسي بيه نيام اسيتبداد و‬

‫‪18‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫ــــــــــــــــــــــــــ بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬

‫حكومت استبدادي وجود داشته و نائيني نيز استبداد را بحران زمانة خود تشخيص داده؛ ثانياً او‬
‫نظريه اي در پاسخ به آن بحران ارائه كرده و براي درمان آن بحران‪ ،‬راه حل ارائه كرده است يا به‬
‫عبارت ديگر انديشه و نظريات سياسي نائيني در پاسخ به بحران زمانة او و راه حلي براي درميان‬
‫آن بوده است؛ ثالثاً عالمه نائيني داراي انديشيه سياسيي منسينمي بيوده و هيدف مشخييي را‬
‫دنبييال ميكييرده اسييت‪ .‬در واقييع‪ ،‬او عمييدة نظريييات سياسييي خييود را در كتيياب «تنبيهاالمييه و‬
‫تنزيهالمله» بيان كرده است‪.‬‬

‫گفتار دوم‪ :‬بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬
‫در اين پژوهش مراحل اول و دوم نظريه بحران در بخش اول با عنوان «نسبت بحيران زمانيه‬
‫با انديشه سياسي نائيني» طرح ميگردد و مراحل سوم و چهارم نظريه در بخيش دوم بيا عنيوان‬
‫«برون رفت از بحران در انديشة نائيني» بيان ميشود‪ .‬در هر مرحله ضمن بيان مختيير نظرييه‬
‫اسپريگنز‪ ،‬انديشه سياسي عالمه نائيني تبيين ميگردد و نهايتاً بعد از نتينهگيري‪ ،‬نميوداري از‬
‫اين چهار مرحله بر اساس انديشه سياسي نائيني ارائه ميگردد‪.‬‬

‫الف) نسبت بحران زمانه با انديشه سياسي نائيني‬


‫نظريهپردازان بزرگ به اين دليل هميشه مهم هستند كه آنهيا مسيائل هميشيگي را خيوب‬
‫بررسي مي كنند‪ .‬استبداد و سوءاستفاده از قدرت متأسفانه به يك دورة تاريخي تعلق ندارد‪ .‬ايين‬
‫خطرات براي جامعهاي استوار‪ ،‬آزاد و مولد هميشه وجود دارد‪ .‬بنابراين‪ ،‬عقايد نظريهپردازاني كيه‬
‫قبالً اين خطرات را تنربه كردهاند‪ ،‬براي ما كيامالً بيا ارزشاند(اسيپريگنز‪ 252 :2943 ،‬و ‪.)283‬‬
‫يكي از اين نظريه پردازان اسالمي كه با اين توصيف اسپريگنز مطابقت دارد‪ ،‬عالمه نائيني اسيت‪.‬‬
‫وي از معدود عالمان ديني طراز اولي است كه مستقيماً در امر سياست و تدبير امور جامعيه وارد‬
‫شده و دربارة حكومت و ابعاد آن نظريه پردازي منسنمي اننام داده و نقش مهم و تاثيرگيذاري‬
‫در نهضت مشروطيت ايران داشته است‪.‬‬
‫‪ -8‬مرحله اول‪ :‬مشاهده و شناخت بحران جامعه از ديدگاه عالمه نائيني‬
‫در الگوي اسپريگنز‪ ،‬مرحله اول كه شناخت بحران و بينظمي زمانه است‪ ،‬از اهميت بسياري‬
‫برخوردار است زيرا اين مرحله‪ ،‬زيربناي مراحل بعدي محسوب ميگردد‪ .‬به همين عليت در ايين‬
‫پژوهش‪ ،‬بحران زمانة عالمه نائيني از چند منظر مورد بررسي قرار ميگيرد تا مشخص شيود آييا‬

‫‪18‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫فصلنامه مطالعات سياسي؛ سال ششم‪ ،‬شماره ‪ ،32‬بهار ‪ 8232‬ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫اوالً‪ ،‬واقعاً استبداد مهمترين يا دستكم يكي از مهمترين بحرانهاي زمانية عالميه نيائيني بيوده‬
‫است؟ آيا بحران استبداد براي عموم مردم روشن بوده و بر زندگي همة جامعه اثر گذاشته اسيت‬
‫و يا استبداد بحراني عمومي نبوده و عالمه نائيني با استبداد مشكل شخيي داشته است؟ و ثانياً‬
‫آيا عالمه نائيني بخوبي بحران جامعه و زمانهي خود را تشخيص داده اسيت؟ آييا عالميه نيائيني‬
‫هم‪ ،‬استبداد را بحران زمانهي خودش ميدانسته است؟‬
‫براي رسيدن به پاسخ سوال اول‪ ،‬وضيعيت سياسيي و اجتمياعي زمانية عالميه نيائيني ميورد‬
‫بررسي اجمالي قرار گرفته و پيامدهاي نامطلوب حكومت اسيتبدادي شياهان قاجيار كير شيده‬
‫است‪ .‬در پاسخ به سوال دوم و فهميدن ديدگاه عالمه نيائيني دربيارهي اسيتبداد‪ ،‬ابتيدا نظيراتِ‬
‫پژوهشگراني كه انديشه عالمه نائيني را بررسي كردهاند‪ ،‬بيان شده و سپس عبارات بكار رفته در‬
‫متن كتاب تنبيهاالمه در توصيف حكومت و حاكمان وقت آورده شده است‪.‬‬

‫‪ .8-8‬بررسي وضعيت سياسي و اجتماعي زمانة عالمه نائيني‬


‫عالمه نائيني در اواخر قرن سيزدهم و و اوايل قرن چهارهم هنري قمري معادل اواخير قيرن‬
‫نوزدهم و اوايل قرن بيستم ميالدي زندگي ميكيرده اسيت‪ .‬تحيوالت مهميي از نظير سياسيي و‬
‫اجتماعي در سدههاي منتهي به اين دوران در مغرب زمين بويژه اروپا رخ داده كه ايين تحيوالت‬
‫بر كشورهاي شرقي از جمله ايران نيز تاثير گذار بوده است‪.‬‬
‫از قرن شانزدهم به بعد استبداد در اروپا به شكل جديدي ظهيور يافيت و دولتهياي مليي و‬
‫پادشاهان در برابر قدرت و سيطرة كليسا و پاپ به مقابله برخاستند‪ .‬در اين دوران قانون‪ ،‬هميان‬
‫اراده و فرمان شاه بود‪ .‬جملهي معروف لويي چهاردهم پادشاه فرانسيه‪ ،‬كيه ميدعي بيود‪« :‬دوليت‬
‫منم» و «قانونهاي دولت در سينة مين اسيت» (عيالم‪ .)134 :2943 ،‬نشيانهي هميان اسيتبداد‬
‫شاهانه است‪ .‬لذا ميتوان گفت «استبداد در سدههاي هفدهم و هيندهم از لحا نظري بر حيق‬
‫قدرت نامحدود زمامدار متكي بود و هيچ چييز حتيي حقيوق طبيعيي ميردم نييز آن را محيدود‬
‫نميكرد‪( ».‬آشوري‪ .)15 :2943 ،‬همين قدرت نامحيدود و عيوار ناشيي از آن از جمليه سيتم‬
‫بي اندازه بر مردم‪ ،‬اروپا را آبستن حوادثي نمود كه اثرات آن نه تنها اروپيا كيه در قرنهياي بعيد‪،‬‬
‫آمريكا و آسيا را هم در برگرفيت‪ .‬انگلسيتان و سيپس فرانسيه از مهمتيرين مراكيز ايين حيوادث‬
‫سرنوشت ساز در اروپا بودند‪.‬‬

‫‪16‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫ــــــــــــــــــــــــــ بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬

‫شيوة فرمانرواييِ در انگلستان و فرانسه مستبدانه و خودكامه بيود و قيدرت اصيلي در دسيت‬
‫پادشاه بود (سويشر‪ .)21 :2946 ،‬پادشاهان براي خود‪ ،‬ارادة مطلق در امور قائل بودند و با ميردم‬
‫كشور خود رفتارهاي ظالمانيه و مسيتبدانه داشيتند‪ .‬در نتينية ايين نيو فرميانروايي‪ ،‬وضيعيت‬
‫اجتمياعي و سياسييي اييين كشييورها پريشييان و آشييفته شييده بييود (رضييازادهشييفق‪.)24 :2961 ،‬‬
‫انديشمندان و خردمندان نيز همانند تودة مردم‪ ،‬نگران وضع موجود بودند‪ .‬آنها براي برون رفت‬
‫از اين وضعيت نامناسب‪ ،‬چارهانديشي كرده و نظرييات خيود را در ردح حكوميت اسيتبدادي نشير‬
‫ميدادند‪.‬‬
‫جان الك در انگلستان و منتسكيو و روسو در فرانسه از جمله مهمترين پيشوايان اين نهضيت‬
‫فكري بودند‪ .‬الك در نظريات خود به حقوق طبيعيي انسيانها در برخيورداري از حيق زنيدگي‪،‬‬
‫آزادي و مالكيت باور داشت و معتقد بود كه حكومتها ملزمند از قوانين طبيعي‪ ،‬حفاظت نميوده‬
‫و حقوق افراد را تضمين نمايند‪ .‬منتسكيو و روسو معتقد بودند حكومتي مطلوب و ماندگار اسيت‬
‫كه بر اساس رضايت و ارادة عموم مردم شكل بگيرد و قانون بر جامعه حكمفرما باشد‪ ،‬مردم حق‬
‫مداخله در حكومت داشته باشند و آزادانه بتوانند نظرات خود را بيان كنند و در حقوق اساسيي‪،‬‬
‫مساوات بين تمام افراد جامعه برقرار باشد‪.‬‬
‫اين نظريات زمينة نظري را براي مر دم بويژه آزاديخواهاني كه از سيتم پادشياهان بيه سيتوه‬
‫آمده بودند‪ ،‬فراهم نمود و آنها را به مبيارزه عمليي علييه فرمانرواييان خودكاميه ترغييب كيرد‪.‬‬
‫سراننام ابتدا در سال ‪2644‬ميالدي انقالب آرام مردم انگلييس معيروف بيه انقيالب باشيكوه بيه‬
‫پيروزي رسيد (سويشر‪ .)41 :2946 ،‬و حيدود يكييد سيال بعيد در فرانسيه‪ ،‬ميردم در انقالبيي‬
‫خونين بر حكومت استبدادي لوئي شانزدهم چيره شدند‪ .‬نتينه اين انقالبها‪ ،‬اسيتقرار حكوميت‬
‫مردمساالر و قانون محور بود كه تاكنون نيز ادامه داشته است‪.‬‬
‫انقالب مردم انگليس و فرانسه‪ ،‬نشانههاي مهم تغييرات اساسي در امر حكومتداري در غرب‬
‫بودند‪ .‬اين مبارزات به گسترش حكومتهاي غيراستبدادي و مبتني بر قانون و حاكمييت ميردم‬
‫بر سرنوشت خودشان‪ ،‬مننر شد‪ .‬آوازة اين تحوالت و تغييرات به تيدري بيه ديگير نقياا جهيان‬
‫رسيد و تالش براي برپايي حكومت قيانون و تشيكيل دوليت مشيروطه در كشيورهاي شيرقي از‬
‫جمله ايران بهتدري شرو و گسترش پيدا كرد‪.‬‬
‫در ايران در اوايل قرن ‪ 29‬قمري و اواخر ‪ 24‬ميالدي‪ ،‬سلسله قاجاريه‪ ،‬توسيط آغامحميدخان‬
‫قاجار پايه گذاري شد‪ .‬از همان ابتدا پادشاهان قاجار با خودكامگي بير اييران حكوميت نمودنيد و‬

‫‪18‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫فصلنامه مطالعات سياسي؛ سال ششم‪ ،‬شماره ‪ ،32‬بهار ‪ 8232‬ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫ارزشي براي مردم در امر حكومتداري قائل نبودند‪ .‬آنها خود را سرور مطلق مردم ميدانسيتند و‬
‫دخالت مردم در امور حكومتي را بر نميتابيدند حتي اگر آن دخاليت در جهيت تايييد عملكيرد‬
‫آنها مي بود‪ .‬انتقاد از حكومت و كارگزاران آن بشدت مورد تقبيح و موجب خشم شياهان قاجيار‬
‫بود زيرا «خفقان سراسر مملكت را دربرگرفته بيود و نييروي اسيتبداد اجيازة تفكير را بيه ميردم‬
‫نميداد‪( ».‬مدني‪ ،)19 :2962 ،‬و منتقد‪ ،‬با زشت ترين القاب‪ ،‬نواخته ميشد‪.‬‬
‫نمونه هاي زيادي از رفتار و گفتار ظالمانه و خودمحورانة شاهان و شاهزادگان مسيتبد قاجيار‬
‫دربارة مردم و امر حكومت و مملكتداري در تاريخ ثبت شيده اسيت كيه بييان ايين نمونيهها از‬
‫حوصلة اين مقاله خارج است‪ .‬اين رفتارها و گفتارها بخوبي نشان ميدهد كيه حاكميان مسيتبد‬
‫براي مردم حق هيچ گونه اظهار نظر و مداخله در امور سياسيي و اجتمياعي قائيل نبودنيد و اگير‬
‫حقى از حقوق مردم را هم ادا ميكردند‪ ،‬آن را نه به عنوان حق مردم‪ ،‬بلكه بيه عنيوان عناييت و‬
‫تفضحلى از جانب خود به شمار مىآوردند و خالصه آنكه مردم يكسره موظف به اطاعت از فيرامين‬
‫ملوكانه بودند و بس‪.‬‬
‫وضعيت علمي‪ ،‬فرهنگي و اقتيادي ايران در زمان قاجار نيز دست كمي از وضيعيت سياسيي‬
‫و اجتماعي آن دوران نداشت‪ .‬از نظر پيشرفت علمي و اقتيادي و رشد فكيري‪ ،‬وضيعيت جامعيه‬
‫در زمان قاجار نامطلوب بوده و مناسب شأن و جايگاه تمدني ايران نبيود و در مقابيل كشيورهاي‬
‫غربي‪ ،‬عقبمانده تلقي ميشد (شميم‪.)931-931 :2935 ،‬‬
‫بنابراين از يك طرف مشكالت سياسي‪ ،‬اجتماعي‪ ،‬اقتيادي و فرهنگي و از طرف ديگر سيتم‬
‫شاهان و شاهزادگان قاجار‪ ،‬هر روز عرصه را بر مردم تنگتر ميكرد و «آن روز مردم در زير پياي‬
‫شاهزادگان و درباريان در اطراف كشور پامال بودند و مالك هيچ چيز خيود نبودنيد‪( ».‬طالقياني‪،‬‬
‫‪ .)21 :2998‬اين وضعيت اسفناك واكنش و مبارزة مردم و عالمان ديني را در پي داشت و آنها‬
‫را به فكر راه چاره انداخته بود‪ .‬روشنفكران و تحييلكردگان غرب نيز از نحوة حكومت در اروپيا‬
‫كه عموماً ديگر اسيتبدادي نبيود و مشيروطه نامييده ميشيد‪ ،‬صيحبت ميكردنيد و كتابهياي‬
‫انديشمندان غربي از قبيل روحالقوانين منتسكيو را كه در وصف خوبيهاي مشروطه و بيديهاي‬
‫استبداد بود‪ ،‬ترجمه و در ايران منتشر ميساختند‪ .‬سراننام‪ ،‬اين مبارزات به ثمر نشست و دولت‬
‫مشروطه مستقر گرديد‪ .‬ولي طيولي نكشييد كيه مشيروطه بيه انحيراف كشييده شيد و اسيتبداد‬
‫رضاخاني از دل منلس دولت مشروطه‪ ،‬سر برآورد‪.‬‬

‫‪11‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫ــــــــــــــــــــــــــ بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬

‫در مقام جمعبندي ميتوان گفت كه وضيعيت سياسيي و اجتمياعي اييران در دوران زنيدگي‬
‫عالمه نائيني‪ ،‬همراه با سيطرة خودكامگي و حكوميت اسيتبداديِ شياهان قاجيار بيوده و بحيران‬
‫استبداد‪ ،‬بعنوان مهمترين مشكل جامعهي آنروز‪ ،‬بر زندگي تمام مردم‪ ،‬اثرات منفي و پياميدهاي‬
‫وخيم و نامطلوبي داشته است‪.‬‬

‫‪ .8-3‬ديدگاه عالمه نائيني دربارة بحران زمانة خود(استبداد)‬


‫براي فهميدن ديدگاه عالمه نائيني دربارهي استبداد‪ ،‬ابتدا نظرات پژوهشگراني كه انديشة او‬
‫را بررسي كردهاند‪ ،‬بيان ميشود و سپس عبارات بكار رفته در متن كتاب تنبيهاالمه در توصييف‬
‫حكومت و حاكمان وقت‪ ،‬عنوان ميگردد‪:‬‬
‫‪ .2-1-2‬پژوهشگراني كه انديشه عالمه نائيني را بررسي كردهانيد‪ ،‬ضيد اسيتبدادي بيودن وي را‬
‫مورد تائيد قرار داده و معتقدنيد كيه عالميه نيائيني‪ ،‬مشيكل اساسيي زمانيهي خيود را اسيتبداد‬
‫ميدانسته است‪ :‬حائري معتقد است «تئوري استبداد نائيني و ديگر دييدگاههاي سياسيي وي را‬
‫بايستي با توجه به وضع موجود زمان و منطقة جغرافيايي فعاليتهياي مشيروطهخواهي ايرانييان‬
‫مورد پژوهش و بررسي قيرار گييرد» (حيائري‪)193 :2931 ،‬؛ مقيميي نييز هيم نظير بيا حيائري‬
‫ميگويد‪ ،‬كار ميرزاي نائيني را بايد در زمان و جغرافياي خاص خود او دييد‪ .‬مسيأله و مشيكل او‬
‫فساد دستگاه حكومتي و استبداد حاكم بوده است (مقيمي‪)813 :2933 ،‬؛ انيياريقمي‪ ،‬مبيارزه‬
‫عليه استبداد را از مقولههاي بنيادين انديشه تئوري مييرزاي نيائيني ميدانيد (انيياري‪:2933 ،‬‬
‫‪)93‬؛ و در نهايت اينكه عميدزنناني‪ ،‬انگييزه اصيلى نيائيني و ديگير علمياء را بيرا دخاليت در‬
‫سياست ايران احساس خطر از مداخله خارجى و استبداد دربار ميداند كه بقا دين و شيريعت‬
‫را تهديد مىكرد (عميدزنناني‪.)139-138 :2941 ،‬‬
‫‪ .2-1-1‬عبارات بكار رفته در متن كتاب تنبيهاالمه در توصيف حكومت و حاكميان وقيت‪ ،‬آنهيم‬
‫بطور مكرر‪ ،‬نشان ميدهد كه از نظر عالميه نيائيني‪ ،‬اسيتبداد(حكومت اسيتبدادي و مسيتبدان)‬
‫بحران و مشكل اساسيِ زمانهاش ميباشد‪ .‬بطوريكه «تنفير شيديد او[نيائيني از اسيتبداد از هير‬
‫سطر تنبيهاالمه پيداست‪( ».‬توفيقالسيف‪ .)23 :2933 ،‬وي در عبيارات متعيددي از اسيتبداد بيا‬
‫واژههاي زشت ماننيد «منحوسيهي ملعونيه»‪« ،‬شينرهي خبيثيه»‪« ،‬زندقيه و الحياد و بيدعت»‪،‬‬
‫«سلطنت ميشومهي اسيتبداديه» « سيلطنت جيائرهي غاصيبه» نيام ميبيرد و از مسيتبدين بيا‬
‫واژههاي تنفرآميزي همانند «ظالمين»‪« ،‬فراعنهي اميت»‪« ،‬طواغييت اميت»‪« ،‬راهزنيان مليت»‪،‬‬

‫‪13‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫فصلنامه مطالعات سياسي؛ سال ششم‪ ،‬شماره ‪ ،32‬بهار ‪ 8232‬ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫«بهيمه صفت»‪« ،‬ديوسيرت» و «بختالنير‪ ،‬ضحاك‪ ،‬چنگيز‪ ،‬تيمور و يزيد» ياد كرده اسيت‪ .‬در‬
‫جايي ديگر عالمه نائيني براي اينكه نفرت خود را از استبداد نشان دهد‪ ،‬آن را به عيين نناسيت‬
‫تشبيه كرده كه اصالً قابل پاك شدن نيست‪« :‬تيرفات نحوهي اولي[يعني استبداديه ‪ ...‬ظلميي‬
‫است «قبيح بالذات» و غيراليق براي لباس مشروعيت و ‪ ...‬مانند نفس اعيان نناساتست كيه تيا‬
‫در محل باقي[ميباشد اصالً قابل طهارت نتواند بود‪ ،‬الحا بعد از ازاله‪( ».‬نائيني‪.)213 :2943 ،‬‬
‫ضمن آنكه اساساً عالمه نائيني علت نوشتن كتاب تنبيهاالميه و تنزيهالمليه را افشياء نميودن‬
‫بدعت استبداد دانسته تا مخالفت دين اسالم با اسيتبداد آشيكار شيود و ديين اسيالم از تهميت‬
‫طرفدارِ استبداد بودن‪ ،‬پاك گردد‪ .‬از اينرو ميتوان گفت نظريهپردازي عالمه در زمينة حكوميت‬
‫مشروطه‪ ،‬بدليل وجود بحراني به نام حكومت استبدادي بوده است‪.‬‬
‫نتينه اين كه آشكار است كه عالمه نائيني بخوبي بحران جامعه و زمانهي خيود را تشيخيص‬
‫داده و استبداد و حكومت استبدادي را بحران جامعه و زمانهي خودش معرفي كرده است‪.‬‬

‫‪ .8-2‬ويژگيها و انواع حكومت استبدادي‬


‫‪ .2-9-2‬ويژگيهاي حكومت استبدادي‪ :‬عالمه نائيني در بيان ويژگيهياي حكوميت اسيتبدادي‬
‫مي گويد‪ :‬رفتار حاكم با مردم در حكومت استبدادي‪ ،‬مانند رفتار يك فرد است نسبت بيه اميوال‬
‫شخيي خودش‪ .‬حاكم مستبد هرگونه كه بخواهد در مملكت و بيت الميال تييرف ميكنيد‪ .‬بيا‬
‫مملكت‪ ،‬مال‪ ،‬جان و ناموس مردم به ارادة شخيي خودش عمل ميكند‪ .‬هير حقيي را بخواهيد‪،‬‬
‫احقاق و اگر نخواهد پايمال ميكند‪ .‬هركس با وي موافق باشيد‪ ،‬مقيرب درگياهش ميشيود‪ .‬هير‬
‫كس مخالف نظرات و اعمال او باشيد‪ ،‬تبعييد و اعيدام شيده و ميالش بيه غيارت مييرود‪ .‬ميردم‬
‫هيچكاره بوده و بنده و مُسخحر او هستند و وظيفه آنها فقط اطاعت محض و بيدون چيون و چيرا‬
‫است‪ .‬حاكم مستبد خود را مسؤول ندانسته و در نتينه به هيچ كس پاسخگو نيست‪ .‬با همه اين‬
‫احوال و اين اعمال خودسرانه و ظالمانه‪ ،‬خيود را متيدين و مقيدس نييز جليوه ميدهيد(نائيني‪،‬‬
‫‪.)63-33 :2943‬‬
‫‪ .2-9-1‬انوا حكومت استبدادي‪ :‬عالمه نائيني استبداد را به دو گونيه تقسييمبندي ميكنيد‪ :‬در‬
‫گونهي اول‪ ،‬استبداد بر اساس تعداد نفرات‪ ،‬به فردي و جمعي تقسييم ميگيردد و در گونيه دوم‬
‫استبداد به دو نو سياسي و ديني تقسيم ميشود‪.‬‬

‫‪31‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫ــــــــــــــــــــــــــ بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬

‫الف ) استبداد فردي و جمعي‪ :‬عالمه اسيتبداد جمعيي را ناشيي از اسيتبداد فيردي و بيدتر از آن‬
‫دانسته و دليل آن را دنياطلبي‪ ،‬قدرتطلبي و رياستطلبي افراد ميداند (نائيني‪.)254 :2943 ،‬‬
‫ب) استبداد سياسي و ديني‪ :‬عالمه همانند علماء فن (كواكبي) استبداد را بيه سياسيي و دينيي‬
‫تقسيمبندي كرده و آنها را اينگونه تعريف مينمايد‪ :‬استبداد سياسي گردن نهيادن بيه حكوميت‬
‫خودسرانة حاكمان ستمگر است و استبداد ديني يعني اطاعت از دستورات خودسرانة عيدهاي از‬
‫روحانيون كه بعنوان دين ارائه ميدهند و منبور كردن مردم ناآگاه به سرسپردگي طاغوتهيا بيا‬
‫نام دين‪( .‬نائيني‪ )48 :2943 ،‬وي همنظر با برخي انديشمندان همانند كواكبي‪ ،‬معتقد است كيه‬
‫استبداد سياسيي و اسيتبداد دينيي حياف و مقيوم يكديگرنيد(نائيني‪ 48 :2943 ،‬و‪31‬و‪ )233‬و‬
‫وضعيت سياه ايرانيان اين پيوستگي را‪ ،‬بخوبي نشان ميدهد (نائيني‪.)45 :2943 ،‬‬

‫‪ .8-8‬پيامدها و تبعات وجود حكومت استبدادي‬


‫حكومت استبدادي پيامدها و اثرات نامطلوب و اسفباري دارد‪ .‬اين پيامدها عبارتند از‪:‬‬
‫پيامد منفي اول اينكه حكومت استبدادي بدليل مسؤول نبودن و عدم پاسخگويي‪ ،‬به سيتمكاري‬
‫منتهي ميشود‪ .‬عالمه معتقد است كه حكومت استبدادي «اغتياب رقاب و بالد و ظليم دربياره‬
‫عباد است‪( ».‬نائيني‪ )214: 2943 ،‬و «قهر و تسخير رقاب ملت در تحت تحكحمات خود سرانه‪... ،‬‬
‫از اشنع انحاء ظلم و طغيان و علو در ار است‪(»... ،‬همان‪.)211،‬‬
‫مطلب مهم در اين رابطه آن است كه نه تنها حاكم مستبد به مردم سيتم ميكنيد بلكيه هير‬
‫مسؤول و كارگزاري به زير دستش‪ ،‬زور ميگويد و ستم ميكند‪ «:‬به مقتضاي «النحاس علي ديين‬
‫ملوكهم» معامله نو اهل مملكت هم با زيير دسيتان خيود بطبقياتهم‪ ،‬هميان معامليه اعتسيافيحه‬
‫سلطان است با همه‪(».‬نائيني‪ .)63 :2943 ،‬لذا نتينه اين استبداد به اصطالح طبقاتي‪ ،‬گسيترش‬
‫ظلم و ستم در بين تمام مردم است‪ .‬بطور مثال در تاريخ آمده كيه ميردم خراسيان از سيتمهاي‬
‫آصفالدوله به حرم مطهر عليبن موسيالرضا ( ) پناهنده شده بودند و مردم فارس از ظلمهياي‬
‫شعا السلطنه به تنگ آمده بودند (حسينيان‪ .) 11 :2943 ،‬و يا ظلالسلطان‪ ،‬فرزنيد ناصيرالدين‬
‫شاه و حاكم اصفهان‪ ،‬مرتكب ظلم و جنايت فراوان ميگردييد و حتيي بيه اطرافييان خيود رحيم‬
‫نميكرد (مدني‪.)66 :2962 ،‬‬

‫‪38‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫فصلنامه مطالعات سياسي؛ سال ششم‪ ،‬شماره ‪ ،32‬بهار ‪ 8232‬ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫پيامد دوم استبداد‪ ،‬شرك به خداست‪ .‬عالمه نائيني با استناد به كالم الهي و روايات و احادييث‪،‬‬
‫اطاعت از حكومت استبدادي و طاغوتي را عبادت كردن فردِ مسيتبد دانسيته و در نتينيه آن را‬
‫مراتبي از شرك به خدا ميداند (نائيني‪ 49 :2943 ،‬و ‪.)45‬‬
‫پيامد منفي سوم حكومت استبدادي‪ ،‬عقبماندگي جامعه اسالمي است‪ ،‬حكومت استبدادي‬
‫با به بند كشيدن مردم‪ ،‬باعث عقبماندگي جامعه اسالمي ميگردد(همان‪ 61 ،‬و ‪.)33‬‬
‫پيامد منفي چهارم استبداد‪ ،‬وهن اسالم است‪ .‬استبداد با تمسيك بيه ديين‪ ،‬باعيث شيده تيا‬
‫غيرمسلمانان و غربيها دين اسالم را با عقل و تمدن مخالف دانسته و اصل ديين را باعيث هميه‬
‫خرابيها بدانند( همان‪.)61 ،‬‬
‫پيامد منفي پننم استبداد‪ ،‬محروميت از بزرگترين مواهب الهي است‪ :‬عالميه معتقيد اسيت‪،‬‬
‫فردي كه به اطاعت از مستبد و حكومت استبدادي تن داده و به دستورات خودسرانهي طياغوت‬
‫تمكين نموده‪ ،‬به خودش ستم كرده و خود را از آزادي كه بزرگترين مواهب الهي اسيت‪ ،‬محيروم‬
‫ساخته است (نائيني‪ .)45 :2943 ،‬در واقع عالمه استبدادپذيري را هيم نكيوهش كيرده و عليت‬
‫اصلي بدبختيها را‪ ،‬تن دادن مردم به استبداد ميداند و در نهايت پيامد منفي ششم اين كه اگر‬
‫حكومت استبدادي تداوم يابد‪ ،‬ايران نيز مانند برخي كشورهاي بزرگ آفريقايي و آسييايي تحيت‬
‫سلطه كامل كشورهاي استعمارگر درميآيد و كفار بر مملكت اسيالمي و جيان و ميال و نياموس‬
‫مردم مسلمان مسلط ميشوند (نائيني‪ .)221 :2943 ،‬در حاليكه در قرآن آمده «خداونيد هرگيز‬
‫براي كافران راهي به منظور [سلطه بر مؤمنان قرار نداده است»‪ ،‬لذا بر اساس ايين آيية شيريفه‬
‫كه به قاع دة نفي سبيل مشهور است‪ ،‬وضعيت مسلمانان بايد بگونيهاي باشيد كيه كفيار بير آنهيا‬
‫مسلط نشوند (حيدري‪.)41 :2943 ،‬‬
‫آنچه بيان شد‪ ،‬پيامدهاي نامطلوب حكومت استبدادي از ديدگاه عالميه نيائيني اسيت‪ .‬ايين‬
‫پيامدهاي منفي نشان ميدهد كه حكومت استبدادي‪ ،‬بحراني براي جامعه محسيوب ميگيردد و‬
‫ميبايست آن را محدود نموده يا در صورت امكان نابود كرد تيا پياميدهاي نيامطلوب آن كياهش‬
‫يافته يا از بين برود‪.‬‬

‫‪ -3‬مرحله دوم‪ :‬تشخيص درد و بيان علل بحرانِ جامعه از ديدگاه عالمه نائيني‬
‫بر اساس نظريه اسپريگنز اگر قرار است مشكل بطور نظري كامالً فهميده شود و همين طيور‬
‫از نظر عملي نيز مداوا گردد‪ ،‬علل مساله بايد روشن شيود (اسيپريگنز‪ .)41 :2943 ،‬ليذا در ايين‬

‫‪33‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫ــــــــــــــــــــــــــ بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬

‫بخش به علل ايناد و ماندگاري استبداد از ديدگاه عالمه نائيني پرداخته شده‪ ،‬سپس بير اسياس‬
‫الگوي اسپريگنز‪ ،‬عمومي يا فردي بودن و طبيعي يا مينوعي بودن علل بررسي شيده و جايگياه‬
‫عالمه نائيني در تقسيم بندي اسپريگنز بهعنوان محافظهكار يا راديكال مشخص ميگردد‪.‬‬

‫‪ .3-8‬علل ايجاد كننده و نگهدارنده استبداد يا قواي ملعونة استبداد‬


‫چه عواملي باعث پديد آمدن استبداد و حكومتهاي استبدادي شيدهاند؟ در پاسيخ بيه ايين‬
‫سؤال‪ ،‬عالمه نائيني علل ايناد كننده و نگهدارنده استبداد يا قواي ملعونية اسيتبداد را در هفيت‬
‫علت بيان نموده است‪:‬‬
‫علت اول) جهل و نياداني ميردم نسيبت بيه وظيائف حكوميت و نييز حقيوق خودشيان منشياء و‬
‫سرچشمة ايناد استبداد و ماندگاري آن است (نائيني‪.)235 :2943 ،‬‬
‫علت دوم) استبداد ديني با سوء استفاده از دين و فريب مردم‪ ،‬آنهيا را بيه اطاعيت از حكوميت‬
‫طاغوت‪ ،‬وامي دارد و ضمن آنكه از مراتب شرك به خدا محسوب ميشيود‪ ،‬در اسيتمرار حكوميت‬
‫استبدادي نقش مهمي دارد (نائيني‪.)233 :2943 ،‬‬
‫علت سوم) تروي و گسترش عمل غير اخالقي شاهدوستي و شاهپرستي و اظهيار ارادت بيه شياه‪،‬‬
‫باعث دوام هر چه بيشتر حاكم مستبد شده است‪ .‬رواج چاپلوسي باعث شده كه مناصب كشوري‬
‫و لشكري نه بر اساس لياقت و كارداني و ميزان دانش افراد بلكه بر اساس ميزان تملق‪ ،‬بيه افيراد‬
‫چاپلوس واگذار شود(نائيني‪ .)233-241 :2943 ،‬به عبارت ديگر‪ ،‬در نظيام اسيتبدادي «اميورات‬
‫مملكتي ضيابطهمند نيسيتند و رابطيه‪ ،‬نقيش و جايگياهي وييژه در ادرة اميور مييابيد و در هير‬
‫شرايطي كه رابطهساالري حاكم ميشود‪ ،‬بازار كاسهليسان و متملقيان رونيق ميگييرد‪(».‬سييف‪،‬‬
‫‪.)12 :2943‬‬
‫علت چهارم) تفرقه‪ ،‬دودستگي و اختالف در بيين ميردم از ديگير عليل مهيم پاييداري حكوميت‬
‫استبدادي است كه معلولِ سيه عليت بييان شيده اسيت يعنيي جهيل ميردم‪ ،‬اسيتبداد دينيي و‬
‫شاهپرستي به تفرقه بين مردم منتهي ميشود و پيامد تفرقه‪ ،‬لحت و اسارت و نيابودي هير ملتيي‬
‫است (نائيني‪249 :2943 ،‬و‪ .)243‬مردمي كه در اصيول مهيم و اساسيي اتحياد نداشيته باشيند‪،‬‬
‫ناگزير به حكومت استبدادي تن ميدهند و حكومت استبدادي نيز راحيتتر ميتوانيد بير ميردم‬
‫متفرق حكومت كند تا مردم يكپارچه و متحد‪.‬‬

‫‪32‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫فصلنامه مطالعات سياسي؛ سال ششم‪ ،‬شماره ‪ ،32‬بهار ‪ 8232‬ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫علت پننم) از ديگر داليل استمرار حكومت استبدادي «بر جسته نمودن چهرة اجبار حكوميت»‬
‫(حيدري‪ )219 :2943 ،‬و ايناد جو رعب و وحشت و ترساندن مردم بيا بكيار بيردن زور و انيوا‬
‫شكننه دربارة منتقدان حكومت و آزادي خواهان است (نائيني‪ .)244 :2943 ،‬كه نمونه تاريخي‬
‫آن‪ ،‬قتل ملك المتكلمين و ميرزاجهانگيرخان صور اسرافيل و حبس آقايان بهبهاني و طباطبيايي‬
‫به همراه عدهاي ديگر از علماء و سادات در باغشاه‪ ،‬توسط محمدعلي شاه‪ ،‬بعد از به تيوپ بسيتن‬
‫منلييس اول مشييروطه ب يود (ناظماالسييالم كرميياني‪ .)144 :2932 ،‬كييه پيييام اينگونييه امعمييال‬
‫جنايتكارانه به مردم و ديگر آزاديخواهان و مشروطهخواهان آن بود كيه هرگياه بيا بزرگيان شيما‬
‫چنين رفتاري ميشود‪ ،‬با مردم عادي نيز همين رفتيار و بيدتر از آن‪ ،‬امكانپيذير اسيت و كسيي‬
‫نميتواند جلودار حكومت باشد‪.‬‬
‫علت ششم) طبيعي شدن و رواج يافتن زورگوئي در بين متيديان حكومت نسبت به زيردسيتان‬
‫و يا به عبارتي«استبداد طبقاتي»‪ ،‬باعيث پاييداري و اسيتمرار حكوميت اسيتبدادي شيده اسيت‬
‫(نائيني‪ .)231 :2943 ،‬در واقع «حكام واليات نيز خود خرده مستبداني بودنيد كيه در محيدودة‬
‫حكومت خيويش هماننيد مسيتبد اعظيم عميل ميكردنيد‪( ».‬سييف‪ )191 :2943 ،‬و بيه ميردم‬
‫زيردست خود‪ ،‬ستم نموده و حامي حكومت مركزي و از داليل بقاء آن‪ ،‬بودند‪.‬‬
‫علت هفتم) از ديگر داليل استمرار حكومت استبدادي‪« ،‬تراكم امكانات مادي در دست مستبد»‬
‫(حيدري‪ .)218 :2943 ،‬و در خدمت استبداد قرار گرفتن نيروهاي نظامي و بكار گيرفتن اميوال‬
‫بيتالمال در سركوب مردم است‪ .‬در واقع يكيي از راههياي تحقحيق خودكيامگي شياه و سيلطان‪،‬‬
‫مشروا به اين است كه منموعهي نيروي نظامي و شبه نظيامي تحيت فرميان شخيييِ او قيرار‬
‫گيرد (قاضيمرادي‪ .)261 :2931 ،‬لذا شاهان مستبد قاجار براي رسيدن به اين هدف‪ ،‬نيروهياي‬
‫نظامي را تحت فرمانده ي و آموزشِ لشكر بيگانه و غيرمسلمان قرار دادند و عشياير را بيه اينكيار‬
‫ترغيب نمودند (نائيني‪ .)232 :2943 ،‬و روشن است كه چنين نيروي نظيامي كيه تحيت سيلطة‬
‫بيچون و چرا از فرمانهاي شاه و سرور مسيتبد هسيت و توسيط بيگانيه هيم آميوزش دييده‪ ،‬از‬
‫وظيفة اصلي خود كه دفا از كشور و مردم است‪ ،‬غافل شيود (قاضييمرادي‪ .)261 :2931 ،‬و بيا‬
‫اطاعت از دستورات حاكم مستبد‪ ،‬به سركوب مردم بپردازد‪.‬‬

‫‪38‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫ــــــــــــــــــــــــــ بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬

‫‪ .3-3‬بررسي نظرات عالمه نائيني در مورد علل استبداد بر اساس الگوي اسپريگنز‬
‫‪ .1-1-2‬مسائل عمومي در مقابل مسائل فردي‪ :‬بر اساس الگوي اسپريگنز بايد بررسي نميود كيه‬
‫آيا ريشة مشكل از آنهايي است كه به جامعه مربوا ميشود و بنابراين عيام اسيت و ييا اينكيه‬
‫صرفاً تاثيرات هني و فردي عالمه است‪ .‬آيا مشكل مسالهاي عمومي و اجتماعي است ييا فيردي‬
‫و سليقهاي؟‬
‫در پاسخ به اين سؤال ميتوان گفت كه عوامل هفتگانهاي كيه عالميه نيائيني بعنيوان عليل‬
‫ايناد و اسيتمرار حكوميت اسيتبدادي بييان كيرده‪ ،‬ناشيي از تييورات هنيي وي نبيوده بلكيه‬
‫واقعيتهاي جامعة آن روز اييران بيوده كيه توسيط عميوم قابيل مشياهده و درك بيوده اسيت و‬
‫مخالفت عالمه با آنها‪ ،‬امري سليقهاي و شخييي نبيوده اسيت‪ .‬شيواهد تياريخي و دييدگاههاي‬
‫پژوهشگران تاريخ معاصر ايران‪ ،‬نظرات عالمه نائيني را در اين زمينه تاييد ميكند‪.‬‬
‫‪ .1-1-1‬علل طبيعي در مقابل علل ميينوعي‪ :‬اگير عالميه بيه ايين نتينيه رسييده كيه مشيكل‬
‫اجتماعي است‪ ،‬بايد مشخص كند كه آيا مشكل محيول شرايطي است كه انسان ميتواند تغيير‬
‫بدهد يعني علل قراردادي است يا اينكه علل از پديدههاي طبيعي است و بنيابراين بشير ناچيار‬
‫است زندگي خود را با آن وفق دهد؟‬
‫بر اساس ديدگاه عالمه‪ ،‬عللي كه باعث ايناد و اسيتمرار حكوميت اسيتبدادي ميشيوند‪ ،‬بيه‬
‫عملكرد بشر مربوا هستند لذا ميتوان و بايد اين علل را در صورت امكان رفع نمود ييا آنهيا را‬
‫كاهش داد و محدود كرد‪ .‬در واقع ميتوان گفت از نظر عالمه مشكل استبداد در اسيالم و اييران‬
‫بر اساس عوامل طبيعي و غيرقابل تغيير پديد نيامده‪ ،‬بلكيه از زميان معاوييه شيكل گرفتيه و تيا‬
‫زمانة نائيني تداوم يافته است‪ .‬لذا مردم نه تنها ميتوانند اين وضعيت را تغيير بدهند‪ ،‬بلكه باييد‬
‫استبداد را محدود و در صورت امكان نابود كنند‪.‬‬
‫‪ .1-1-9‬محافظهكار در مقابيل راديكيال‪ :‬محافظيهكاران عليل بينظميي سياسيي را در عواميل و‬
‫پديدههاي طبيعي ميبينند ولي راديكالها علل بينظمي سياسي را در نهادهاي سياختة دسيت‬
‫بشر و پديدههاي مينوعي ميبينند‪ .‬حال با تعريف فوق عالمه در كدام گروه قرار ميگيرد؟‬
‫در پاسخ مي توان گفت كه درست است كه علل بيان شده‪ ،‬به رفتار افراد مربوا ميشود ولي‬
‫جامعه و حكومت هم در ايناد برخي علل و تشديد برخي ديگر نقش مهم و اساسي دارد‪ .‬ضيمن‬
‫آنكه از ديدگاه عالمه نائيني استبداد‪ ،‬پديدهاي مينوعي و ساختة دست بشر است كه بيه رفتيار‬
‫نادرست حاكمان مربوا ميشود‪ ،‬از اينرو ميتوان وي را يك فرد راديكال ناميد كيه بشيدت بيا‬

‫‪38‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫فصلنامه مطالعات سياسي؛ سال ششم‪ ،‬شماره ‪ ،32‬بهار ‪ 8232‬ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫استبداد مخالف بوده و حتي آنرا اتاً غيرمشرو دانسته است‪ .‬در منميو آرزوي نهيايي عالميه‪،‬‬
‫نابود شدن علل ايناد و استمرار حكومت استبدادي و در نهايت اصل استبداد است‪.‬‬

‫ب) برون رفت از بحران در انديشة نائيني‬


‫عالمه نائيني براي برون رفت از بحران‪ ،‬ابتدا ضمن ارائه تيويري از جامعة احياء شده‪ ،‬اوضيا‬
‫درست و مرتب را نشان مي دهد و سپس راه حل بحران زمانه و درمانِ درد جامعة خيود را بييان‬
‫ميكند‪.‬‬
‫‪ -8‬تصوير جامعة احياء شده از ديدگاه عالمه نائيني ‪ :‬مرحله سوم‬
‫عالمه در اين مرحله يعني مرحلة تيوير جامعة احياء شده‪ ،‬در مقابل هير وضيعيت نادرسيت‪،‬‬
‫اوضا درست را نشان مي دهد و ضمن بيان مقدمات الزم براي بازسازي‪ ،‬جامعه را آنطور كه بايد‬
‫باشد‪ ،‬ترسيم مي كند‪ .‬نكته قابل توجه آنكه تغييرات مورد نظر وي‪ ،‬تغييراتي غييرممكن نيسيت‪،‬‬
‫هرچند عالج برخي علل ايناد و استمرار حكومت استبدادي‪ ،‬سختتر و برخي آسانتر است‪.‬‬
‫روش عالمه نائيني جهت عالج قواي ملعونيهي اسيتبداد(عوامل اينياد و اسيتمرار اسيتبداد)‪،‬‬
‫راديكالي است تا بطور بنيادي و اساسي‪ ،‬نابسامانيهاي جامعهي خود را رفع نمايد‪ .‬از ايينرو وي‬
‫راهكارهاي مقابله با قواي ملعونة استبداد و عالج آن را بدين شرح بيان كرده است‪:‬‬
‫راهكار اول) اگر ناآگاهي و جهل منشاء تمام بديها است‪ ،‬آگاهي و رشد فكيري ميتوانيد منشياء‬
‫خيرها و خوبيها باشد‪ .‬لذا اولين و مهمترين كاري كه بايد صورت بگيرد آن اسيت كيه نياداني و‬
‫جهالت مردم در رابطه با مسائل سياسي و اجتماعي رفع شود‪«:‬اول و اهم همه‪ ،‬عيالج جهاليت و‬
‫ناداني طبقات ملحت است‪(».‬نائيني‪.)231 :2943 ،‬‬
‫راهكار دوم) استبداد ديني به استمرار حكومت استبدادي كمك زيادي ميكند از اينرو دوميين‬
‫راهكار عملي در جهت بازسازي جامعه‪ ،‬مقابله با استبداد ديني و عالج آن است كه بسيار سخت‬
‫و در حد ناممكن است ولي با دو راهحل شايد عالج شود‪ :‬راهحيل اصيلي و اساسييِ عالميه بيراي‬
‫عالج استبداد ديني به علماء مربوا ميشود‪ .‬علماي دين بايد تهذيب نفس و پرهيزكاري داشيته‬
‫و عدالت را در رفتار و گفتار خود رعايت نمايند تا منبور نشيوند بيراي رسييدن بيه مادييات‪ ،‬از‬
‫استبداد سياسي حمايت كنند (همان‪.)238-235 ،‬‬
‫راهحل دوم عالمه براي عالج استبداد ديني به مردم برميگردد‪ .‬وي معتقد است در زمان ميا‬
‫كه مردم بيدار شده اند‪ ،‬اندك اميدي براي خالصي از استبداد ديني بوجود آمده اسيت‪ .‬راه حيل‬

‫‪36‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫ــــــــــــــــــــــــــ بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬

‫مناسب هم آن است كه مردم افراد را با حق بسننند و اگر گفتار و رفتار فرد مطابق با حق بيود‪،‬‬
‫از او پيروي كنند‪ .‬مردم آگاه و مطلع نسبت به دين و مذهب‪ ،‬از روحانيت واقعي پيروي ميكنند‬
‫و باعث منزوي شدن استبداد ديني مي شوند (همان‪291-299 ،‬و ‪.)236‬‬
‫راهكار سوم) شاهدوستي و شاهپرستي و متعاقب آن چاپلوسي و تملق نزد شاه‪ ،‬زيانهاي بسياري‬
‫به جامعه وارد ساخته است از اينرو مقابله با تيروي و گسيترش ايين صيفتهاي ر يليه يكيي از‬
‫محورهاي مهم بازسازي جامعه است‪ .‬راهكار عمليِ مقابله بيا صيفات بييان شيده‪ ،‬تيروي ِ كسيب‬
‫دانش و سپردن مناصب بدست افراد شايسته و با تدبير ميباشد كه اجراييي شيدن آن بيا وجيود‬
‫دوام استبداد در كشور‪ ،‬سخت و ناممكن است (همان‪ 233 ،‬و ‪.)233‬‬
‫راهكار چهارم) تفرقه‪ ،‬اختالف و دودستگي‪ ،‬جامعه را با مشكالت و ضيررهاي فراوانيي مواجيه سياخته‬
‫است از اينرو بايد مردم و بزرگان را به‪ ،‬وحدت كلمه و دوري از تفرقه دعوت كيرد‪ .‬عالميه نيائيني بير‬
‫اساس فرمايش حضرت علي ( ) اظهار ميدارد كيه آزادي مليت و حفي حقيوق آنهيا و دفيع سيتمِ‬
‫مستبدان و حف ناموس‪ ،‬دين و استقالل كشور همه از نتاي اتحياد و عيدم پراكنيدگي ميردم اسيت‪.‬‬
‫بدين سبب اسالم به حف وحدت و رفع اختالف و تقرفه تاكييد زييادي كيرده اسيت (هميان‪-112 ،‬‬
‫‪.)111‬‬
‫عالمه نائيني علت تفرقه را خودپسندي و نفسپرستي دانسته و يكي از راههاي عمليي بيراي‬
‫رسيدن به همدلي و اتحاد را‪ ،‬گسترش و كسب فضايل اخالقي از جمله از خود گذشتگي و تقدم‬
‫نفع عمومي بر منفعت فردي مي داند‪ .‬راه عملي ديگر عالمه نائيني براي رسيدن به وحيدت آراء‪،‬‬
‫تشكيل اننمنها و تشكلهاي صحيح علمي با رعايت موازين اسالمي و اخالقي است كيه اعضياي‬
‫آنها بايد افرادي باتقوا‪ ،‬با اخالق و عالِم بوده و اهدافشان نفي منافع شخيي و توجيه بيه منيافع‬
‫جمع‪ ،‬اعتالي اسالم و گسترش روابط اجتماعي و پيشرفت جامعه باشد(همان‪.)112-118 ،‬‬
‫عالمه نائيني در ادامه عالج ساير نابسامانيها و قواي ملعونهي اسيتبداد را‪ ،‬فقيط بيا نيابودي‬
‫اصل استبداد و سلب مسؤوليت و گرفتن امكانات از حياكم سيتمگر و كيارگزارانش امكيان پيذير‬
‫مي داند‪ .‬به عبارتي ديگر از بين رفتن جو رعب و وحشيت و حيذف زورگيوئي در بيين متييديان‬
‫حكومت نسبت به زيردستان و عدم بكار گيري اميوال بييت الميال در سيركوب ميردم‪ ،‬فقيط بيا‬
‫نابودي اصل استبداد و خشكاندن ريشههاي آن‪ ،‬امكانپذير است(همان‪.)116 ،‬‬

‫‪38‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫فصلنامه مطالعات سياسي؛ سال ششم‪ ،‬شماره ‪ ،32‬بهار ‪ 8232‬ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫‪ -3‬راه درمان بحرانِ جامعه از ديدگاه عالمه نائيني‪ :‬مرحله چهارم‬


‫عالمه نائيني درمان بحران جامعهي خود را در قالب حكوميت واليتيحيه و در مقابيل حكوميت‬
‫تملكيحه (استبدادي)‪ ،‬بيان ميكند‪ .‬نائيني معتقد است از نظر نحوهي تيرف و تسيلط حياكم‪ ،‬ميا‬
‫فقط دو نو حكومت تملكيحه (استبدادي) و واليتيحه (غيراستبدادي يا مشيروطه) دارييم و حاليت‬
‫سومي وجود ندارد (همان‪.)63 ،‬‬
‫در الگوي اسپريگنز و در مرحله درمان‪ ،‬واقعگرايانه عمل كردن اصل مهمي اسيت‪ .‬همچنيين‬
‫اسپريگنز معتقد است ارزييابي دقييق از افيق امكانيات در سياسيت‪ ،‬بهوضيوح بيراي تنويزهياي‬
‫سياسي سرنوشتساز است و در دنياي واقعي‪ ،‬اگر همه چيز عاقالنه باشيد‪ ،‬راهحلهياي تنيويزي‬
‫مستلزم داشتن بنيانهاي متكي بر حقيقت هستند‪ .‬اين مورد دربارة عالمه نائيني بخيوبي قابيل‬
‫مشاهده است‪ .‬وي بر اساس امكانات موجود و واقعيات جامعة خود‪ ،‬طرحي براي بازسيازي نظيام‬
‫سياسي موجود ارائه ميدهد وليي طيرح اصيلي و بنييادي وي در چشيمانداز گسيتردهتري ارائيه‬
‫مي گردد كه بر اساس شرايط زمانيِ خاصي قابل تحقق است‪ ،‬در نتينه تنويزهاي عالمه نيائيني‬
‫بر اساس شرايط زمان و امكانات موجود در آن زمان‪ ،‬استوار است‪.‬‬
‫راهحلهاي عالمه نائيني كه درمان دردِ جامعهي وي ميباشد‪ ،‬عبارتند از‪:‬‬
‫الف) بازسازي نظام سياسي موجود و يا راه حل كوتاه ميدت بحيران بيا طيرح حكيومتي بيه نيام‬
‫مشروطه‪ :‬عالمه نائيني در اين طرح امكانات و محدوديتهاي موجود را در نظر گرفته و حكومت‬
‫مشروطه را كه محدود كننده حكومت استبدادي است‪ ،‬پيشنهاد ميدهد‪ .‬او در اين مرحله فردي‬
‫عملگرا است كه واقعگرايانه عمل نموده و و راهِ درماني ارائه كرده كه قابل تحقق باشد‪ ،‬از ايينرو‬
‫تنها به محدود و مشروا كردن حكومت استبدادي و نه نابوديِ آن‪ ،‬بسنده ميكند‪.‬‬
‫ب) ارائه چشم انداز درمان بحران يا راه حل بلند مدت‪ :‬عالمه نائيني به تغيير اساسييِ حكوميت‬
‫موجود اعتقاد داشته و معتقد است بايد حكومت مطلوب جايگزين حكومت اسيتبدادي شيود‪ .‬در‬
‫واقع آرمان اصليِ او حذف و انهدام حكومت استبدادي است‪ .‬عالمه در عير حضيور بيه حكوميت‬
‫معيوم ( ) و در عير غيبت به حكومت فقيه عادل معتقد است‪ .‬او در اين مرحله فردي راديكال‬
‫محسوب ميشود كه خواهان تغيير بنيادي و نابودي حكومت استبداديِ موجود است‪.‬‬
‫نكته مهم در انديشه سياسي عالمه نائيني در مورد حكومت آن اسيت كيه وي معتقيد اسيت‬
‫حكومت واليتيحه در هر حال‪ ،‬محدود ميباشد‪ .‬او بيراي اثبيات ايين محيدوديت بيه سيه موضيو‬

‫‪31‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫ــــــــــــــــــــــــــ بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬

‫استناد ميكند كه عبارتند از‪ :‬ضروري بودن نهي از منكر‪ ،‬وجوب حف موجوديت كشور اسيالمي‬
‫و لزوم محدود نمودن تيرف غاصب(همان‪.)213-214 ،‬‬
‫نائيني ضمن تاكيد بر اينكه اصل حكومت از نو امانت داري و بدون امتياز ويژه براي حياكم‬
‫است‪ ،‬بيان مي كند كه محدود بودن تيرفات حاكم‪ ،‬از ضروريات دين اسالم و تمام اديان است و‬
‫امعمال خودسرانهي حكومتها بدليل طغيانگري حاكمان مستبد بوده و ربطي به اصل دين ندارد‬
‫(نائيني‪ .)212 :2943 ،‬از جمله در جهان اسالم‪ ،‬تبديل حكومت به امري نامحدود و مستبدانه از‬
‫زمان به قدرت رسيدن معاويه و امويان شرو شده است (همان‪ )211 ،‬ضمن آنكه در ميان تميام‬
‫مذاهب و فِرمق اسالمي نيز اين اتفاق نظر وجيود دارد كيه محيدود بيودن حكوميت از ضيروريات‬
‫اسالم بوده و حاكم نبايد خودسرانه عمل كند (همان‪219 ،‬و‪222‬و‪.)251‬‬
‫در مورد ميزان م حدوديت‪ ،‬عالمه معتقد است كه بطوركلي ميزان تيرف حكومت واليتيحه بيه‬
‫اندازهاي است كه نظم و امنيت كشور حف شود (همان‪ .)213 ،‬سپس عالمه نائيني محيدوديت‬
‫حكومت در مذاهب شيعه و سني را اينگونه بيان ميكند‪ :‬اهل تسنن بيعت بيا حياكم را مشيروا‬
‫به عدم تناوز وي از دستورات قرآن و سنت پيامبر (ص) ميدانند (همان‪ .)211 ،‬و از نظر شيعه‪،‬‬
‫محدوديت حكومت ائمه ( )‪ ،‬به ملكهي الهيهي عيمت است (هميان‪211 ،‬و‪212‬و‪218‬و‪ .)215‬و‬
‫محدوديت حكومت فقيه‪ ،‬به ملكهي تقوي و عدالت است (هميان‪212،‬و‪218‬و‪ .)215‬در واقيع‪ ،‬در‬
‫مذهب تشيع‪ ،‬محدوديت اخالقي بر قدرت سياسي و حكومت وجود دارد‪ .‬اين نو محيدوديت در‬
‫باطن امور هم رسوخ ميكند و مانع سوء استفاده از قدرت ميشود (حيدري‪.)33 :2943 ،‬‬

‫‪ .3-8‬تعريف و ويژگيها‪ ،‬اسامي و انواع حكومت واليتيّه‬


‫‪ .1-2-2‬تعريف و ويژگيهاي حكومت واليتيحه‪ :‬عالمه نائيني دربارة حكوميت واليتيحيه ميگوييد‪:‬‬
‫حكومت واليتيحه از باب واليت و امانيت اسيت‪ .‬از بياب والييت يعنيي در راسيتاي اننيام وظيايف‬
‫حكومت‪ ،‬حاف نظم و امنيت كشور است و ادعاي مالكييت نيدارد و از بياب امانيت همگياني در‬
‫راستاي ميارف عمومي است و نه ميرف شخيي (نائيني‪.)31-32 :2943 ،‬‬
‫‪ .1-2-1‬انوا حكومت واليتيحه‪ :‬با بررسي نظرات عالمه‪ ،‬سه نو حكومت واليتيحه از البالي نظرات‬
‫وي قابل احياء است‪ :‬حكومت معيوم( )‪ ،‬حكومت فقهاي عادل و دولت مشروطه‪ .‬به عبارتي ديگر‬
‫سياست واليتيه مراتبي دارد كيه اعليتيرين آن را معييوم( ) بير عهيده ميگييرد‪[،‬و در غيبيت‬

‫‪33‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫فصلنامه مطالعات سياسي؛ سال ششم‪ ،‬شماره ‪ ،32‬بهار ‪ 8232‬ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫معيوم( )‪ ،‬بر عهده فقيه عادل است و پايينترين مرتبة آن‪ ،‬سياست مشيروطه اسيت(حيدري‪،‬‬
‫‪.)65 :2943‬‬

‫‪ .3-3‬راهحلهاي عالمه نائيني بعنوان جايگزين حكومت استبدادي‬


‫همانطور كه در ابتداي اين بخش كر شد‪ ،‬عالمه نيائيني جهيت درميان دردِ جامعيه خيود و‬
‫جايگزينيِ حكومت استبدادي‪ ،‬دو راهحل ارائه داده است‪:‬‬
‫‪ .1-1-2‬بازسازي نظام سياسي موجود و يا راه حل كوتاه مدت بحران با طيرح حكيومتي بيه نيام‬
‫مشروطه‪.‬‬
‫‪ .1-1-1‬ارائه چشم انداز درمان بحران يا راه حل بلند مدت با طرح حكومت معيوم( ) در عيير‬
‫حضور و حكومت فقيه عادل در عير غيبت‪.‬‬

‫گفتار سوم‪ :‬حكومت مشروطه از ديدگاه عالمه نائيني‬


‫در اين قسمت از پژوهش‪ ،‬حكومت مشروطه از ديدگاه عالمه نائيني‪ ،‬تشريح ميشود‪:‬‬

‫الف) ارائه طرح بازسازي نظام سياسي موجود و يا راه حل كوتاه مدت بحران‬
‫عالمه نائيني براي بازسازي نظام سياسي موجود‪ ،‬راه حل قابل تحقق در زمانة خود را‪ ،‬دولت‬
‫مشروطه بيان مي كند و به تشريح ابعاد مختلف آن و نيز رفع شبهات مربيوا بيه آن ميپيردازد‪.‬‬
‫دليل مهم عالمه براي حمايت از مشروطه آن است كه بايد در حد توان‪ ،‬اصل حكوميت اسيالمي‬
‫را هر چند متيديِ آن غاصب باشد‪ ،‬حف كرد «الزم است نحوه سيلطنت اسيالميحه را‪ ،‬اگير چيه‬
‫متيدحي مغتيب باشد‪ ،‬به قدر قوحه‪ ،‬تحفح كنيم‪( ».‬نائيني‪ .)211 :2943 ،‬به عبارتي ديگر اننيام‬
‫حداقل وظائف را نميتوان به بهانهي عدم امكان حداكثر وظائف‪ ،‬تيرك گفيت (موسيوي‪:2943 ،‬‬
‫‪ .)189‬لذا مردم بايد دستكم نظامي بوجود آورند كه بر پاية استبداد شالودهريزي نشيده باشيد‬
‫(حائري‪ .)126 :2931 ،‬و بيشترين شباهت را با اسالم داشته باشد‪ .‬از ايين رو مشيروطه راه حيل‬
‫مناسب و ممكني براي اهداف كر شده است‪ .‬در واقع از نظر عالمه نائيني مشروطه‪ ،‬مقدمة قليع‬
‫و قمع ك امل استبداد و حكومت استبدادي است‪ .‬لذا بايد بيراي اسيتقرار آن مبيارزه و مناهيدت‬
‫نمود تا مقيود حاصل شود‪.‬‬

‫‪811‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫ــــــــــــــــــــــــــ بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬

‫عالمه نائيني در تبيين حكومت مشروطه‪ ،‬ضيمن بييان دالييل تبيديل حكوميت اسيتبدادي بيه‬
‫مشروطه‪ ،‬اركان(منلس نمايندگان و قانون اساسي) و اصول(آزادي و مساوات) آن را كر كيرده و‬
‫اصل تفكيك قوا را از ديگر لوازم حكومت مشروطه دانسته است‪.‬‬

‫‪ -8‬داليل تبديل حكومت استبدادي به مشروطه‬


‫اسپريگنز معتقد است كه نظريهپرداز بايد داليل و اهداف خود را جهت اننيام برخيي امعميال‬
‫ارائه كند وگرنه اساس بحث وي به خطر ميافتد (اسپريگنز‪ .)231 :2943 ،‬در اين راسيتا عالميه‬
‫نائيني ابتدا داليل خود را دربارة اينكه چرا بايد حكومت اسيتبدادي بيه مشيروطه تبيديل شيود‪،‬‬
‫بيان نموده و سپس به تبيين نظري مشروطه ميپردازد‪ .‬از نظر عالمه‪ ،‬حكومت استبدادي آثيار و‬
‫پيامدهاي وخيم و نامطلوبي دارد كه بايد تا حد امكان اين آثار و پيامدها كياهش يافتيه و ييا در‬
‫صورت امكان‪ ،‬از بين بروند‪ .‬از اينرو داليل عالمه نيائيني بيراي تبيديل حكوميت اسيتبدادي بيه‬
‫مشروطه‪ ،‬در واقع كم كردن و يا از بين بردن پيامدهاي نامطلوب حكومت استبدادي اسيت‪ .‬ايين‬
‫داليل عبارتند از‪:‬‬
‫دليل اول) از داليل مهم نابودي استبداد‪ ،‬رفع يا كاهش ستمگري است‪ .‬در حكوميت اسيتبدادي‬
‫سه نو ظلم وجود دارد‪ :‬اول ظلم به خداوند با اطاعت از طاغوت و شريك قائل شدن بيراي خيدا‬
‫و اينكه حكام مستبد‪ ،‬احكام خدا را زير پا ميگذارند و حق حاكمييت خيدا را پايميال نميوده و‬
‫قوانين الهي را اجرا نميكنند (عميدزنناني‪)191 :2939 ،‬؛ دوم ظلم به امام بيا غييب حكوميت‬
‫وي بناحق؛ سوم ظلم به مردم با عدم مسؤوليت پذيري و عدم پاسخگوئي به مردم و اينكه حاكم‬
‫مستبد بر مال و جان و عِر مردم‪ ،‬سلطة بناحق پيدا ميكنيد و خواسيت و اراده و فكير ميردم‬
‫ناديده گرفته ميشود (عميدزنناني‪« .)168 :2932 ،‬و بالنمله‪ ،‬تمكين از تحكحمات خود سرانهي‬
‫طواغيت امحت و راهزنان ملحت‪ ،‬نه تنها ظلم به نفس ‪ ...‬و از مراتب شرك به ات احديحت‪ ،‬تقدحسيت‬
‫اسماؤه‪ ،‬است ‪ ...‬و غاصب اين مقام هم نه تنهيا ظيالم بيه عبياد و غاصيب مقيام والييت اسيت از‬
‫صاحبش‪ ،‬بلكه به موجيب نييوص مقدحسيه ميذكوره‪ ،‬غاصيب رداء كبرييائي و ظيالم بيه سياحت‬
‫احديحت‪ -‬عزحت كبرياؤه‪ -‬هم خواهد بود‪( ».‬نائيني‪.)45 :2943 ،‬‬
‫از اينرو بايد اين ظلمها‪ ،‬در صورت امكان رفع شده و يا حداقل محدود شده و كياهش يابيد‬
‫(همان‪211 ،‬و ‪ .)214‬به عبارتي ديگر اگر براي حف نظم در اجتما به ناچار به حكومت غييبي‬
‫تن داده ميشود‪ ،‬دليلي براي پذيرش اجحياف و تعيدي زماميداران وجيود نيدارد (حسيينيزاده‪،‬‬

‫‪818‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫فصلنامه مطالعات سياسي؛ سال ششم‪ ،‬شماره ‪ ،32‬بهار ‪ 8232‬ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫‪ .)81 :2949‬در اين راستا عالمه نائيني به اصل امر به معروف و نهي از منكر تمسك ميجوييد و‬
‫بيان ميكند كه هرگاه بتوان با تييويب قيانون و قيرار دادن نياظر بير امعميال و رفتيار حكوميت‬
‫استبدادي‪ ،‬آنرا محدود نمود و از ستم و زورگويي آن كم كرد‪ ،‬واجب اسيت كيه ايين كيار اننيام‬
‫شود (نائيني‪.)213-222 :2943 ،‬‬
‫دليل دوم) همانطور كه بيان شد‪ ،‬عالمه نائيني معتقيد اسيت كيه اسيتبداد و اسيتبدادپذيري از‬
‫مراتب شرك ب ه خدا است لذا وي رهايي از استبداد را از مراتب يكتاپرستي و از الزامات ايمان به‬
‫يگانگي خدا ميداند (همان‪ .)46 ،‬به عبارت ديگر نائيني‪ ،‬خاستگاه تمدن اسالمي را رهايي اميت‬
‫از قيد و بندهاي اسيتبدادي دانسيته و آزادي را مقابيل اسيتبداد قيرار ميدهيد و آن را از ليوازم‬
‫توحيد صحيح‪ ،‬ميداند (توفيقالسيف‪.)181 :2933 ،‬‬
‫دليل سوم) از نظر عالمه استبداد يكي از علل عقبمانيدگي جامعيه اسيت‪ ،‬در نتينيه پيشيرفت‬
‫جامعه اسالمي در گرو حذف و يا محدود كردن حكومت استبدادي است‪ .‬وي بيراي اثبيات نظير‬
‫خود صدر اسالم را مثال ميزند كه از نظر وي مسلمانان در صدر اسيالم بيدليل وجيود حكوميت‬
‫عادل‪ ،‬مشورتپذير‪ ،‬آزاد و مساواتطلب‪ ،‬به پيشرفتهاي بزرگي دسيت يافتنيد و سيير قهقراييي‬
‫جامعة اسالمي از زماني شرو شد كه حكوميت اسيتبدادي بير مماليك اسيالمي حياكم گردييد‬
‫(نائيني‪.)222-221 :2943 ،‬‬
‫دليل چهارم) عالمه نائيني بر ايين بياور اسيت كيه حكوميت اسيتبدادي بيا اسيالم و آموزههياي‬
‫زندگيبخش آن و همچنين با عقل و سيرة خردمندان ناسازگار است لذا سيتيز بيا آن ضيروري و‬
‫واجب است تا با نابودي استبداد‪ ،‬حقيقت دين اسالم نمايان شده و مشخص شود كه دين اسيالم‬
‫نه تنها با عقل و تمدن مخالف نيست بلكه خود تمدنساز و عقلگراسيت و مشيوق كسيب دانيش‬
‫اندوزي و سرچشمهي پيشرفت در تمام مراتب است (همان‪ .)61 ،‬در اين راسيتا علمياي شييعه و‬
‫سني نيز با صدور فتوا مبني بر لزوم رهايي از اسارت مستبدين و مخالفت بيا احكيام ظالمانيهي‬
‫مخالف عقل‪ ،‬زبان عيبجويان را قطع نمودند (همان‪.)62 ،‬‬
‫دليل پننم) تن دادن به حكومت استبدادي باعث محروميت افراد از موهبيت آزادي ميشيود‪ .‬از‬
‫اينرو عالمه نائيني ضمن استناد به آيات قيرآن و نه البالغيه و بييان شيواهد تياريخي از قبييل‬
‫تالش حضرت موسي( ) براي آزادي بنياسيرائيل از اسيارت فرعيون‪ ،‬يكيي از مهمتيرين اهيداف‬
‫پيامبران را بهرهمندي انسانها از موهبت آزادي خدادادي بييان كيرده و شيرا خيارج شيدن از‬
‫حالت گياه بودن و ورطهي حيوانييت و ورود بيه عيالمم انسيانيت را‪ ،‬رهيايي از بنيدگي و اطاعيت‬

‫‪813‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫ــــــــــــــــــــــــــ بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬

‫حكومت استبدادي‪ ،‬ميداند (همان‪ .)46 ،‬بنابراين با تبيديل حكوميت اسيتبدادي بيه مشيروطه‪،‬‬
‫مردم از يوغ استبداد خارج شده و به موهبت الهيِ آزادي ميرسند‪.‬‬
‫دليل ششم) با نابودي حكومت استبدادي و يا تبديل آن به حكومت مشروطه‪ ،‬امكان تسلحط كفار‬
‫بر مملكت اسالمي از بين ميرود و جان و ميال و آبيروي مسيلمين حفي ميشيود(هميان‪31 ،‬و‬
‫‪.)222-221‬‬
‫داليل عالمه نائيني جهت تبديل حكومت استبدادي به مشروطه را ميتوان از منظري ديگير‬
‫نيز بيان كرد‪ .‬در واقع بر اساس آنچه بيان شد ميتوان گفت كه هرگياه حكوميت اسيتبدادي بيه‬
‫مشروطه تبديل گردد‪ ،‬پيامدها و آثار مطلوبي براي جامعه بوجود خواهد آميد‪ .‬بيه عبيارتي ديگير‬
‫كاهش ستمگري‪ ،‬رهايي از شرك بخدا‪ ،‬پيشرفت جامعية اسيالمي‪ ،‬رفيع اتهيام از اسيالم‪ ،‬كسيب‬
‫آزادي و از بين رفتن امكان تسيلحط كفيار بير مملكيت اسيالمي‪ ،‬از نتياي و آثيار مثبيت اسيتقرار‬
‫حكومت مشروطه است‪.‬‬

‫‪ -3‬اركان مشروطه‬
‫عالمه نائيني‪ ،‬اركان مشروطه را منلس نمايندگان و قانون اساسي بيان كيرده اسيت‪ .‬مبنياي‬
‫نظري وي در اين رابطه آن است كه حال كه به حكومت معيوم دسترسيي نيداريم و كيارگزاران‬
‫حكومت هم فاقد ملكهي تقوي و عدالت و علم هستند‪ ،‬نظارت بيروني تنها جيايگزين مناسيب و‬
‫ممكن براي قوهي نگهدارندهي عيمت و ملكهي تقوا و عدالت و سايهاي از آنهيا اسيت (هميان‪،‬‬
‫‪31‬و‪39‬و‪212‬و‪211‬و‪ )219‬و در نهايت عالمه تحقق نظارت بيروني بر حاكم را‪ ،‬منيوا بيه دو امير‬
‫دانسته كه همان اركان مشروطه ميباشند‪« :‬حف شورويت و محدوديت و سيائر مقومياتش هيم‬
‫بهترتيب دستور اساسي و عقد منلس شوراي ملحي متوقحف است‪( »،‬همان‪ .)213 ،‬در واقع عالميه‬
‫در حكومت مشيروطه محيدوديت حقيوقي (اركيان و اصيول مشيروطه) را جيايگزين محيدوديت‬
‫اخالقي (عيمت يا تقوي و عدالت) كرده است‪.‬‬

‫‪ .3-8‬ركن اول‪ :‬مجلس نمايندگان‬


‫عالمه نائيني منلس نمايندگان (شوراي عمومي ملي يا منلس شيوراي ملحيي) را يكيي از اركيان‬
‫حكومت مشروطه و شرا كافي براي محدود كردن حكومت ميداند‪.‬‬

‫‪812‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫فصلنامه مطالعات سياسي؛ سال ششم‪ ،‬شماره ‪ ،32‬بهار ‪ 8232‬ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫‪ .1-2-2‬مباني نظريِ منلس نمايندگان از ديدگاه عالمه‪ :‬عالمه نيائيني بيراي تشيكيل منليس‬
‫نمايندگان داراي مباني نظري است كه اين مباني عبارتند از‪ :‬وجوب شورا در اسالم و لزوم نياظر‬
‫قرار دادن بر عملكرد حكومت استبدادي‪.‬‬
‫‪ .1-2-1‬شرائط نمايندگيِ منلس‪ :‬عالمه نائيني شرائط نماينيدگيِ منليس را در چنيد موضيو‬
‫بيان كرده است كه عبارتند از‪ :‬داشتن آگاهي و عليم كاميل نسيبت بيه اميور سياسيي و حقيوق‬
‫بينالملل و مقضيات زمان(همان‪ 38 ،‬و ‪ .)253‬عدم دنيا طلبي و عيدم رياسيتطلبي و نييز مبيرا‬
‫بودن از بُخل‪ ،‬ترس و حرص(همان‪ ،)254 ،‬داشتن تعيب و خيرخواهي نسبت بيه دين(اسيالم) و‬
‫كشور اسالمي(همان‪38،‬و ‪ )254-253‬و عاقل بودن(همان‪ 38 ،‬و ‪.)223‬‬
‫‪ .1-2-9‬وظائف نمايندگان منلس‪ :‬از نظر عالمه نائيني‪ ،‬نمايندگان منليس سيه وظيفية عميده‬
‫دارند‪ :‬وظيفة اول‪ ،‬تنظيم و تيويب بودجه كشور (دخل و خيرج كشيور) و نظيارت بير آن اسيت؛‬
‫وظيفة دوم قانونگذاري بر طبق ضيوابط شيرعي؛ و وظيفية سيوم تيدوين قيانون تنزييهي قيواي‬
‫مملكت(تفكيك قوا) است‪.‬‬

‫‪ .3-3‬ركن دوم مشروطه‪ :‬قانون اساسي‬


‫پاية دوم مشروطه‪ ،‬قانون اساسي است‪« .‬شايد براي نخسيتين بيار محقيق نيائيني اسيت كيه‬
‫بيراحت از لزوم قانون اساسي در دولت اسالمي سيخن گفتيه اسيت‪ .‬بيه نظير نيائيني در دوران‬
‫غيبت و در شرايطي كه جامعه اسالمي در غياب ملكه عيمت بيه تنظييم و اداره اميور سياسيي‬
‫خود ميپردازد‪ ،‬نخستين چيزي كه ميتواند حاف عدالت و مانع طغيان دولتمردان گردد‪ ،‬قيواي‬
‫قانوني و قانون اساسي است‪(».‬فيرحي‪.)62 :2949 ،‬‬
‫عالمه نائيني تدوين قانون اساسي را از دو جهت الزم و واجب ميداند‪ :‬اول‪ ،‬قانونمنيد كيردن‬
‫عملكرد كارگزاران حكومت و مشخص كردن حدود قدرت‪ ،‬اختيارات و وظايف حياكم بير اسياس‬
‫قاعدهي فقهي «مقدمه واجب»‪ ،‬واجب است؛ دوم‪ ،‬مشخص كردن حقوق اجتمياعي الزم االجيراء‬
‫تمام طبقات جامعه‪.‬‬
‫عالمه در ادامه بحث تاكيد ميكند كه مواد قانون اساسي بايد موافق و منطبق بر اصول ديين‬
‫اسالم و ميذهب شييعه باشيد (نيائيني‪39-38 :2943 ،‬و ‪211-219‬و ‪ )293‬و در نهاييت عالميه‬
‫ضمن تاكيد بر الزام آور بودن قانون اساسي‪ ،‬متذكر ميشود كه اگر حاكم جامعه و آحاد مردم بيه‬

‫‪818‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫ــــــــــــــــــــــــــ بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬

‫قانون اساسي عمل نكنند‪ ،‬خيانت در امانت محسوب شده و منازات آن بركناري ابديِ فرد خائن‬
‫و ديگر منازات مربوا به خيانت است (همان‪.)39 ،‬‬

‫‪ -2‬اصول مشروطه‬
‫عالمه نائيني ضمن بيان اركان حكومت مشروطه معتقد است كه ايين حكوميت كيه يكيي از‬
‫انوا حكومت واليتيحه محسوب ميشود‪ ،‬مبتني بر دو اصل آزادي و مسياوات اسيت‪ .‬اصيل آزادي‪،‬‬
‫باعث محدوديت حكومت شده و اصل مساوات‪ ،‬عادل بودن حكوميت را تيامين ميكنيد (هميان‪،‬‬
‫‪.)299‬‬
‫مردم در حكومت مشروطه ميتوانند با استفاده از اين دو اصل‪ ،‬عملكيرد كيارگزارانِ حكوميت‬
‫را نقد نموده و بر عملكرد آنها نظارت داشته باشند و حكومت هيم باييد خيود را در برابير ميردم‬
‫مسؤول دانسته و پاسحگوي امعمال خود باشد‪ .‬البته اجراي همزمان هر دو اصل براي رسييدن بيه‬
‫اهييداف كيير شييده ضييروري اسييت و اجييراي فقييط يكييي از اييين اصييول‪ ،‬مفيييد فايييده نخواهييد‬
‫بود(همان‪36،‬و‪31‬و‪218‬و‪ )213‬عالمه تاكيد دارد‪ ،‬در صدر اسالم و تا زماني كه حكوميت واليتيحيه‬
‫(مشروطه) به تملكيحه (استبدادي) تبديل نشده بود‪ ،‬رعاييت دو اصيل آزادي و مسياوات و نتياي‬
‫ناشي از آن‪ ،‬باعث پيشرفت و نفو شگفتانگيز مسلمين شده بود (همان‪.)36 ،‬‬

‫‪ .2-8‬اصل آزادي‬
‫‪ .9-2-2‬تعريف آزادي‪ :‬عالمه‪ ،‬اصل حرحييت و آزادي را‪ ،‬رهائي مردم از بندگي و اسارت حكوميت‬
‫استبدادي و ستمگران و طواغيت تعريف ميكند (همان‪291،‬و‪ .)299‬در تعريف نائيني آزادي بيه‬
‫معني رهايي از احكام شرعي نمي باشد‪ .‬لذا طرف منازعيه در بحيث آزادي‪ ،‬حكوميت اسيتبدادي‬
‫است نه خداوند متعال‪.‬‬
‫‪ .9-2-1‬آزادي و اديان الهي‪ :‬اسالم تحت سلطهي حكومت ستمكاران بودن را بيه بنيدگي تعبيير‬
‫نموده و پيروانش را به آزادي از اين سلطه‪ ،‬سفارش و هدايت كرده است(همان‪ .)36 ،‬ضمن آنكيه‬
‫يكي از مهمترين اهداف پيامبران الهي‪ ،‬بهرهمندي انسانها از آزادي خدادادي است(همان‪.)46 :‬‬

‫‪818‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫فصلنامه مطالعات سياسي؛ سال ششم‪ ،‬شماره ‪ ،32‬بهار ‪ 8232‬ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫‪ .2-3‬اصل مساوات‬
‫‪ .9-1-2‬تعريف مساوات‪ :‬عالمه‪ ،‬اصل مساوات را‪ ،‬برابري تمام مردم با يكديگر و شخص حاكم در‬
‫قوانين و حقوق اجتمياعي و همگياني‪ ،‬تعرييف كيرده اسيت(هميان‪43 ،‬و‪ .)299‬او متيذكر شيده‬
‫مساوات در دين اسالم يعني اينكه اجراي احكام شر نسبت به مياديق آن‪ ،‬بطور يكسيان اجيرا‬
‫شود (همان‪.)295 ،‬‬
‫‪ .9-1-1‬اهميت مساوات‪ :‬اهميت مساوات در آن است كه از يك طرف‪ ،‬رعايت مساوات و برابيري‬
‫در حقوق اجتماعي شرا عادل بودن حكومت است و رعايت عدالت‪ ،‬باعث حف و دوام حكومت‬
‫ميشود و از طرف ديگر مساوات‪ ،‬عامل پاسخگو بودن كيارگزاران و جليوگيري از انحييارطلبي و‬
‫تناوز خودسرانهي آنها است (همان‪299-298 ،‬و ‪.)296‬‬

‫‪ -8‬مشروعيت بخشي به مشروطه‬


‫تالش ديگر عالمه نائيني در باب حكومت غيبيِ مشروطه‪ ،‬كوشش براي مشروعيت بخشي به‬
‫اين نو حكومت است‪« .‬به اعتقاد نائيني‪ ،‬نظام ميانهاي وجود دارد كه نه در حد مشروعيت مطلق‬
‫حكومت امام معيوم( ) و يا فقيه جامعالشرائط باشد و نه در [حد نظام استبدادي كه بيه هييچ‬
‫وجه قابل تاييد نميتواند باشد‪( ».‬عميدزنناني‪ .)34 :2939 ،‬نكتهي مهم در اين بحث آن است كه‬
‫عالمه بدنبال مشروعيت بخشي به مشروطه است نه شرعي كردن آن‪ .‬زيرا عالمه نائيني از تفاوت‬
‫بين شرعي بودن و مشرو بودن همانند ديگر علماء‪ ،‬آگاهي داشته است (حيدري‪.)213 :2943 ،‬‬
‫شرعي بودن يعني مطابق دستورات شر بودن و بر اساس شير عميل كيردن اسيت در حاليكيه‬
‫مشرو بودن به معناي حقحانيت است و در مقابيل غييب بكيار مييرود‪ :‬مشيروعيت كيه معيادل‬
‫انگليسي آن ‪ Legitimacy‬ميباشد‪ ،‬به معناي قانوني و بر حق بودن است‪ .‬مفهوم مقابل مشروعيت‬
‫در ايننا مفهوم غيب است و منظور از حكومت نامشرو ‪ ،‬حكوميت غاصيب است(مييباحيزدي‪،‬‬
‫‪.)51-59 :2943‬‬
‫‪ .8-2‬مشروعيت بخشيي بيه مشيروطه از دييدگاه اهيل سينت‪ :‬از نظير اهيل تسينن‪ ،‬مشيروعيت‬
‫نمايندگان منلس با انتخاب مردم‪ ،‬محقق ميگردد (نائيني‪.)35 :2943 ،‬‬
‫‪ .8-1‬مشروعيت بخشي به مشروطه از ديدگاه تشيع‪ :‬عالمه در موارد متعددي بحيث مشيروعيت‬
‫بخشي به مشروطه از ديدگاه تشيع را مطرح كرده است‪ .‬او معتقد است كه از نظر شييعه‪ ،‬ادارهي‬
‫امور امت و مسائل همگاني جامعه ي اسالمي از وظايف منتهدين عادل كيه نيوحاب عيام حضيرت‬

‫‪816‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫ــــــــــــــــــــــــــ بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬

‫ولي عير (ع ) هستند‪ ،‬ميباشد‪ .‬از اينرو هرگاه تعدادي از نمايندگان منليس از فقهياي عيادل‬
‫باشند يا از منتهدين ع ادل ا ن داشته باشند‪ ،‬ميوبات اين منليس و نظيارت آنهيا بير عملكيرد‬
‫منريان‪ ،‬مشروعيت دارد (همان‪35 ،‬و ‪.)253‬‬
‫در واقع اگر اصل انتخاب نمايندگان منلس و حق دخاليت آنهيا در اميور بيا ا ن و اجيازهي‬
‫منتهد جامع الشرايط باشد و تعدادي از منتهدين بزرگ بر ميوبات منلس نظارت داشته باشند‬
‫و ميوبات موافق شر را تاييد نمايند‪ ،‬عملكرد و مييوبات منليس مشيرو خواهيد بود(هميان‪،‬‬
‫‪ .)286‬از اينرو ميتوان گفت عالمه نائيني « مشروعيت نظام مشروطه را به واليت فقيه مىدانيد‬
‫وهمواره تالش مىكند تا اركان مشروطه را با مستند ساختن به حضور منتهدان ييا ا ن ايشيان‪،‬‬
‫مشرو سازد‪( ».‬ورعي‪ )53 :2941 ،‬و در نهايت آنكه از نظر عالمه نائيني‪ ،‬مشروطه‪ ،‬غيب مقيام‬
‫امامت است‪ .‬ولي با ا ن عمن له والية اال ن‪ ،‬مشروعيت پيدا ميكند و ديگر غاصب مقام اماميت‬
‫و واليت هم محسوب نميشود‪ .‬مشروطه مانند چيز ننس است كه با پاك شدن عين نناسيت از‬
‫آن و تطهير توسط پاك كننده‪ ،‬پاك ميشود‪ .‬در اين مثال استبداد‪ ،‬عين نناسيت اسيت و پياك‬
‫كننده‪ ،‬ا ن منتهد واجد الشرايط (نائيني‪.)213 :2943 ،‬‬

‫ب) ارائه چشم انداز درمان بحران يا راه حل بلند مدت‬


‫چشم انداز درمان بحران و يا حكومت مطلوبِ آرماني از نظير عالميه كيه در چنيد جياي كتياب‬
‫تنبيهاالمه نيز بر آن تاكيد شده‪ ،‬در عير حضور‪ ،‬حكومت معيوم ( ) و در عير غيبت‪ ،‬حكوميت‬
‫منتهدان و فقهاي عادل است‪.‬‬
‫‪ -8‬حكومت معصوم (ع) در عصر حضور‬
‫عالمه بيان ميكند بهترين حالت براي جليوگيري از اسيتبدادي شيدن حكوميت و عيدم ارتكياب‬
‫مسائل نفساني‪ ،‬آن است كه حاكم از مقام عيمت برخوردار باشد‪ .‬در مذهب شييعه‪ ،‬مقيام عييمت از‬
‫ويژگيهاي حاكم و وليح جامعه بوده و محدوديت حكومت معييوم‪ ،‬بيه ملكيهي عييمت اسيت‪ .‬درك‬
‫اين مقام فراتر از فهم و عقل بشري است‪ .‬فردي كيه داراي مقيام عييمت و عليم لميدني اسيت حتيي‬
‫اشتباه هم نميكند‪ .‬اين مقام مخيوص پيامبر(ص) و ائمه اطهار( ) است (همان‪31 ،‬و‪211‬و‪. )263‬‬
‫‪ -3‬حكومت مجتهدان و فقهاي عادل در عصر غيبت امام عصر(عج)‬
‫عالمه نائيني به واليت عامهي فقييه ييا «والييت بير هميه مناصيب» در زميان غيبيت اميام‬
‫زمان(ع ) باور داشته و معتقد است كه فقيهِ عادلِ جامعالشرايط‪ ،‬حق تيدي تمام اميور مربيوا‬

‫‪818‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫فصلنامه مطالعات سياسي؛ سال ششم‪ ،‬شماره ‪ ،32‬بهار ‪ 8232‬ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫به افتاء‪ ،‬قضاوت و نيز رهبري سياسي جامعه را بر عهده دارد‪ .‬وي براي اثبات اين امر از دو روش‬
‫استفاده ميكند‪:‬‬
‫روش اول‪ :‬وي بر اساس روايت عمر بن حنظله ميگويد‪« :‬تمسك جستن به مقبوليهي عمير بين‬
‫حنظله در جهت اثبات واليت فقيه از نظر فني مشكلي ندارد‪ ،‬زييرا صيدر ايين رواييت ظهيور در‬
‫مطلب دارد و سؤال كننده در سؤالي كه از امام( ) كرده‪ ،‬قاضيي را در مقابيل سيلطان قيرار داده‬
‫است و امام( ) نيز حرف او را در اين كه قاضي در مقابل سلطان است‪ ،‬تثبيت كرده اسيت‪ .‬بنيابر‬
‫اين‪ ،‬امام( ) وقتي مي گويد‪ :‬فقيه را حاكم قرار دادم به معناي اين نيست كه تنها او قاضي اسيت‬
‫بلكه او را به عنوان زعيم سياسي نيز قرار ميدهد‪ .‬يل روايت نيز داللت بر واليت فقيه ميكنيد‪.‬‬
‫وقتي امام( ) ميفرمايد‪ :‬فقيه را حاكم قرار دادم‪ ،‬حكومت‪ ،‬ظهور در واليت عامه دارد‪ ،‬زييرا تنهيا‬
‫حاكم است كه بين مردم بر اساس شمشيير و تازيانيه حكوميت ميكنيد و شيأن قاضيي چنيين‬
‫اقتضايي ندارد‪(».‬حيدري‪.)59 :2943 ،‬‬
‫روش دوم‪ :‬عالمه نائيني معتقد است كه در عير غيبت‪ ،‬ادارهي امور اجتماعي و سياسيي جامعيه‬
‫بر عهدهي نواب عام امام زمان(عنل اهلل فرجيه الشيريف) يعنيي منتهيدان عيادل اسيت(نائيني‪،‬‬
‫‪35 :2943‬و‪38‬و‪ )263‬او در كتاب تنبيهاالمه با اسيتفاده از بحيث اميور حسيبيه‪ ،‬والييت فقهياي‬
‫عادل در عير غيبت را قطعي ميداند‪ .‬عالمه تاكيد ميكند دين اسالم راضي نيست كه در نظام‬
‫معاش مردم و حف موجوديت اسالم و كشور اسالمي به عنوان مهمترين امور حسيبيه‪ ،‬اخيتالل‬
‫ايناد شود‪ .‬لذا حتي اگر واليت عامهي فقها در تمام اميور جامعيه را نپيذيريم‪ ،‬فقهياي عيادل در‬
‫عير غيبت و به نيابت از امام زمان(ع )‪ ،‬عهدهدار امور حسيبيه بيا مفهيوم كير شيده‪ ،‬هسيتند‬
‫(همان‪ .)213 ،‬همانطور كه مشحص است‪ ،‬نائيني دايرة امور حسيبيه را از موضيوعات متيداول از‬
‫قبيل سرپرستي امور يتيمان و صغيران و مال بدون وارث‪ ،‬به حفي موجودييت اسيالم و كشيور‬
‫اسالمي گسترش و تعميم داده است‪.‬‬
‫سيرة عملي نائيني نيز نشان ميدهد كه وي بعنوان يك منتهد جامعالشرايط‪ ،‬هم در زميان‬
‫مرجعيت و هم قبل از آن‪ ،‬حضوري فعال در عرصة سياسي و اجتماعي داشته و در عمل‪ ،‬اعتقياد‬
‫خود به واليت فقها و دامنة اختيارت آنها را به منية ظهور رسانده است‪ .‬بطور مثيال از فتياواي‬
‫عالمه در امور سياسي و اجتماعي ميتوان استنباا نمود كه وي گسترة اختيارات فقييه را فقيط‬
‫در افتا و قضاوت محدود نمي دانسته است‪ .‬برخي از اين فتاوا عبارتند از‪ :‬فتواي تحريم انتخابيات‬
‫عراق در سال ‪ 2981‬قمري بدليل اين كه اين انتخابات سبب تقويت كفار و گسترش نفيو آنيان‬

‫‪811‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫ــــــــــــــــــــــــــ بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬

‫به تخريب قبور ائمه بقيع توسط‬ ‫ميشد؛ فتواي تحريم ح در سال ‪ 2988‬قمر بخاطر اعترا‬
‫آلسعود؛ و فتواي تحريم فرستادن كودكان به مدارس جديد بدليل تروي فرهنگ غربي و تياثير‬
‫مخرب اين مدارس بر تربيت ديني كودكان (ورعي‪.)35-34 :2941 ،‬‬

‫نتيجهگيري‬
‫پژوهش حاضر با اين سؤال شرو شد كه بحران زمانة عالميه نيائيني و آثيار و پياميدهاي آن‬
‫چه بوده و عالمه نائيني چه طرح و چشماندازي را بعنوان راه برون رفت از بحران زمانه و جامعية‬
‫خود‪ ،‬ارائه كرده است؟ براي رسيدن به پاسخ اين سؤال‪ ،‬از الگوي اسپريگنز كيه روشيي ميؤثر در‬
‫فهم انديشهاي سياسي است‪ ،‬استفاده گرديد‪ .‬در ايين الگيو كيه بيه «نظريية بحيران اسيپريگنز»‬
‫شهرت دارد‪ ،‬از منظر بحران و طي چهار مرحله‪ ،‬انديشههاي سياسي مورد تنزيه و تحلييل قيرار‬
‫مي گيرد‪ .‬با اين الگو‪ ،‬انديشة سياسي عالمه نائيني از حاليت انتزاعيي و هنيي خيارج شيده و در‬
‫متن شرايط سياسي و اجتماعي جامعة خودش قرار ميگيرد‪.‬‬
‫مرحلة اول‪ ،‬مشاهده و شناخت بي نظمي و بحران جامعه است‪ .‬عالمه نائيني در ايين مرحليه‪،‬‬
‫بحران جامعة خو د را حكومت استبدادي تشخيص داده است‪ .‬استبداد شاهان قاجار بحراني فراگير‬
‫بوده كه سالهاي طوالني بر زندگي مردم ايران سايه افكنده و پيامدهاي ناگواري مانند سيتم بير‬
‫مردم‪ ،‬عقبماندگي جامعه و وهن دين اسالم را به همراه داشته است‪ .‬از اينرو عالميه نيائيني در‬
‫واكنش به اين بحران‪ ،‬ضمن مبارزة عملي بر عليه آن‪ ،‬اقدام به نظريهپردازي نموده و كتابي در اين‬
‫رابطه به نگارش در آورده است‪.‬‬
‫در مرحلة دوم‪ ،‬به علل بينظمي و بحران پرداختيه ميشيود تيا دالييل وضيعيت نيامطلوب و‬
‫بحراني جامعه مشخص شود‪ .‬عالمه نائيني علل ايناد و استمرار حكوميت اسيتبدادي ييا «قيواي‬
‫ملعونة استبداد» را هفت عامل دانسته است‪ :‬اول‪ ،‬جهل و ناداني مردم نسبت به حقوق سياسي و‬
‫اجتماعي خود و وظائف حكومت در قبال مردم كشورش؛ دوم‪ ،‬استبداد ديني كه با سوء اسيتفاده‬
‫از دين و فريب مردم‪ ،‬آنها را به اطاعت از حكومت طاغوت‪ ،‬وامييدارد؛ سيوم‪ ،‬تيروي و گسيترش‬
‫عمل غير اخالقيي شاهدوسيتي و شاهپرسيتي و متعاقيب آن رواج چاپلوسيي و تمليق در جامعيه؛‬
‫چهارم‪ ،‬تفرقه‪ ،‬دودستگي و اخت الف در بين ميردم و در نتينيه لحيت و اسيارت و نيابودي مليت؛‬
‫پننم‪ ،‬ايناد جوح رعب و وحشت و ترساندن مردم؛ ششم‪ ،‬گسترش استبداد تا سطح زيردسيتان و‬

‫‪813‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫فصلنامه مطالعات سياسي؛ سال ششم‪ ،‬شماره ‪ ،32‬بهار ‪ 8232‬ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫كارگزاران حكومت و هفتم‪ ،‬بكار گرفتن اموال بيتالميال در سيركوب ميردم‪ .‬ايين عواميل باعيث‬
‫ميشوند كه حكومت استبدادي ايناد شده و بتواند دوام و استمرار پيدا كند‪.‬‬
‫مرحلة سوم در الگوي اسپريگنز به تيوير جامعة احياء شيده اختيياص دارد‪ .‬نظرييهپرداز بيا‬
‫بكارگيري هن خود‪ ،‬تيوير يك جامعة درست و مرتب را ترسيم ميكند كه با واقعييات جامعية‬
‫خود مربوا است‪ .‬او با ديدن نابسامانيها‪ ،‬طرحي ارائه ميدهد كه نابسامانيهاي جامعه رفع گردد‪.‬‬
‫در اين راستا عالمه نائيني در تيوير جامعة احياء شدة مورد نظرش‪ ،‬راهكارهايي را براي رفيع ييا‬
‫كاهش «قواي ملعونة استبداد» بيان ميكند تا به تمبمع آن قدرت استبدادي و پيامدهاي نامطلوب‬
‫آن‪ ،‬حداقل كاهش يابد و حكومت استبدادي محدود گردد‪ .‬اين راهكارها به اختييار عبارتنيد از‪:‬‬
‫اول‪ ،‬رفع جهل و ناداني با آگاهي دادن به مردم و آشنايي آنهيا بيا حقيوق خودشيان؛ دوم‪ ،‬عيالج‬
‫استبداد ديني با تهذيب نفس و پرهيزكاري روحانيون و عدم پيروي مردم از استبداد ديني؛ سوم‪،‬‬
‫تروي ِ كسب علم و دانش و سيپردن مناصيب بدسيت افيراد شايسيته و بيا تيدبير بنياي تيروي‬
‫شاه پرستي و چاپلوسي؛ چهارم‪ ،‬گسترش وحدت كلميه و دوري از تفرقيه و نهايتياً نيابودي اصيل‬
‫استبداد و سلب مسؤوليت و گرفتن امكانات از حاكم مستبد و كارگزارانش‪.‬‬
‫و در نهايت فرد انديشمند در مرحلة چهارم‪ ،‬راه حل مشكالت جامعة خود را ارائه ميدهد‪ .‬او‬
‫در اين مرحله بين آنچه كه هست و آنچه كه باييد باشيد‪ ،‬ارتبياا منطقيي برقيرار ميكنيد و راه‬
‫درمانِ درد جامعة خود را تنويز مينمايد‪ .‬در اين مرحله نظريهپرداز بايد ارزيابي دقيقيي از افيق‬
‫امكانات جامعة خود داشته باشد و محيدوديتهايي كيه از خيارج بير تمهييدات بشيري تحمييل‬
‫ميشود‪ ،‬درن ظر بگيرد‪ ،‬تا طرحي عملي و قابل تحقق‪ ،‬ارائه دهد‪ .‬عالميه نيائيني در ايين مرحليه‪،‬‬
‫راهحلِ بحران جامعه خود را استقرار حكوميت واليتيحيه بييان كيرده و تحقحيق آن را در دو سيطح‬
‫پيشنهاد داده است كه اصل بنيادين وي در اين طرحها‪ ،‬محدود و مقيد بودن حكومت ميباشد‪.‬‬
‫وي در سطح اول براي بازسازي نظام سياسي موجود‪ ،‬راهحل قابيل تحقحيق در زمانية خيود را‬
‫مستقر شدن حكومت مشروطه بيان كرده و اركان و اصيول آن را بير اسياس اسيتدالالت عقليي‪،‬‬
‫استنباطات فقهي‪ ،‬استناد به آيات و روايات و نيز نمونههاي تاريخي‪ ،‬تبييين نميوده و سيپس بيه‬
‫حكومت مشروطه‪ ،‬در صورتي كه با ا ن فقهاي جامعالشرايط باشد‪ ،‬مشروعيت داده است‪.‬‬
‫عالمه نائيني در سطح دوم و نهائي و به عبارتي در چشمانداز طرح خود‪ ،‬حكومت آرميانيِ خيود را‬
‫پيشنهاد ميدهد‪ .‬حكومت آرمانيِ عالميه نيائيني‪ ،‬در عيير حضيور‪ ،‬حكوميت معييوم( ) و در عيير‬
‫غيبت امام عير(ع )‪ ،‬حكومت منتهدان عادل است‪.‬‬

‫‪881‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫ــــــــــــــــــــــــــ بررسي و تبيين انديشه سياسي عالمه نائيني بر اساس نظريه بحران اسپريگنز‬

‫فهرست منابع‬
‫آشوري‪ ،‬داريوش (‪ .)2943‬دانشنامة سياسي‪ ،‬چاپ نوزدهم‪ .‬تهران‪ :‬انتشارات مرواريد‪.‬‬
‫اسپريگنز‪ ،‬توماس (‪ .)2943‬فهم نظريههاي سياسي‪ ،‬ترجمه دكتر فرهنگ رجائي‪ ،‬چاپ ششم‪ .‬تهران‪:‬‬
‫نشر آگه‪.‬‬
‫اكبري‪ ،‬فتحعلي (‪« .)2933‬بدعت از ديدگاه عالمه محمدحسين نائيني»‪ ،‬در كتاب سيري در آراء و‬
‫انديشههاي آيتاهلل نائيني (منموعه مقاالت ارائه شده در همايش بزرگداشت نائيني)‪ ،‬چاپ اول‪.‬‬
‫اصفهان‪ :‬اننمن آثار و مفاخر فرهنگي اصفهان‬
‫انياري‪ ،‬مهدي (‪« .)2933‬انديشمند دين و سياست»‪ ،‬در كتاب سيري در آراء و انديشههاي آيتاهلل‬
‫نائيني(منموعه مقاالت ارائه شده در همايش بزرگداشت نائيني)‪ ،‬چاپ اول‪ .‬اصفهان‪ :‬اننمن آثار و‬
‫مفاخر فرهنگي اصفهان‪.‬‬
‫توفيقالسيف‪ ،‬احمد (‪ .)2933‬استبدادستيزي‪ ،‬ترجمه محمد نوري‪ ،‬حسنعلي نوربها‪ ،‬محمد نير و علي‬
‫زاهدپور‪ ،‬چاپ اول‪ .‬اصفهان‪ :‬نشركانون پژوهش‪.‬‬
‫ثقفي‪ ،‬سيد محمد (‪ « .)2933‬خطح اعتدال در نهضت مشروطيت(نائيني و طالبوف)»‪ ،‬در كتاب سيري‬
‫در آراء و انديشههاي آيتاهلل نائيني(منموعه مقاالت ارائه شده در همايش بزرگداشت نائيني)‪،‬‬
‫چاپ اول‪ .‬اصفهان‪ :‬اننمن آثار و مفاخر فرهنگي اصفهان‪.‬‬
‫حائري‪ ،‬عبدالهادي (‪ .)2931‬تشيع و مشروطيت در ايران و نقش ايرانيان مقيم عراق‪ ،‬چاپ پننم‪.‬‬
‫تهران‪ :‬مؤسسه انتشارات اميركبير‪.‬‬
‫حسينيان‪ ،‬روحاهلل (‪ .)2943‬مقدمه اي بر كتاب تنبيهاالمه و تنزيهالمله‪ ،‬چاپ دوم‪ .‬تهران‪ :‬انتشارات‬
‫مركز اسناد انقالب اسالمي‪.‬‬
‫حسينيزاده‪ ،‬سيدمحمدعلي (‪ .)2949‬انقالب اسالمي و چرايي و چگونگي رخداد آن‪ ،‬چاپ سي و‬
‫نهم‪ .‬قم‪ :‬دفتر نشر معارف‪.‬‬
‫حقيقت‪ ،‬سيد صادق (‪ « .)2943‬نگاهي انتقادي به كاربرد نظريه بحران اسپريگنز در مطالعات سياسي»‪،‬‬
‫فصلنامه علوم سياسي‪ ،‬شماره‪.83‬‬
‫حقيقت‪ ،‬سيد صادق (‪ .)2932‬روش شناسي علوم سياسي‪ ،‬چاپ سوم‪ .‬قم‪ :‬انتشارت دانشگاه مفيد‪.‬‬
‫حيدري بهنوئيه‪ ،‬عباس (‪ .)2943‬انديشة سياسي آيتاله ميرزا محمد حسين نائيني‪ ،‬چاپ دوم‪.‬‬
‫قم‪ :‬مؤسسه بوستان كتاب(مركز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسالمي حوزة علميحة قم)‪.‬‬
‫رجائي‪ ،‬فرهنگ (‪ .)2943‬مقدمه بر كتاب فهم نظريههاي سياسي‪ ،‬چاپ ششم‪ .‬تهران‪ ،‬نشر آگه‪.‬‬
‫رضازادهشفق‪ ،‬صادق (‪ .)2961‬مقدمهاي بر روحالقوانين‪ ،‬چاپ هشتم‪ .‬تهران‪ :‬انتشارات اميركبير‪.‬‬

‫‪888‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬
‫‪Archive of SID‬‬

‫فصلنامه مطالعات سياسي؛ سال ششم‪ ،‬شماره ‪ ،32‬بهار ‪ 8232‬ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬

‫سويشر‪ ،‬كالريس (‪ .)2946‬انقالب باشكوه‪ ،‬ترجمة مهدي حقيقتخواه‪ ،‬چاپ اول‪ .‬تهران‪ :‬انتشارات ققنوس‪.‬‬
‫سيف‪ ،‬احمد (‪ .)2943‬قرن گمشده (اقتياد و جامعة ايران در قرن نوزدهم)‪ ،‬چاپ اول‪ .‬تهران‪ :‬نشر ني‪.‬‬
‫شميم‪ ،‬علياصغر (‪ .)2935‬ايران در دوره سلطنت قاجار‪ ،‬چاپ هفتم (دوم مدبر)‪ .‬تهران‪ :‬انتشارات مدبر‪.‬‬
‫طالقاني‪ ،‬محمود (‪ .)2998‬مقدمه‪ ،‬پاصفحه و توضيحات بر تنبيهاالمه و تنزيهالمله در اساس و‬
‫اصول مشروطيت يا حكومت از نظر اسالم‪ ،‬چاپ اول‪ .‬تهران‪ :‬شركت چاپخانه فردوسي‪.‬‬
‫عالم‪ ،‬عبدالرحمن (‪ .)2943‬بنيادهاي علم سياست‪ ،‬چاپ بيستويكم‪ .‬تهران‪ :‬نشر ني‪.‬‬
‫عميدزنناني‪ ،‬عباسعلي (‪ .)2939‬فقه سياسي‪ ،‬جلد دوم‪ ،‬چاپ سوم‪ .‬تهران‪ :‬مؤسسه انتشارت اميركبير‪.‬‬
‫عميدزنناني‪ ،‬عباسعلي (‪ .)2941‬فقه سياسي‪ ،‬جلد هشتم‪ ،‬چاپ سوم‪ .‬تهران‪ :‬مؤسسه انتشارات اميركبير‪.‬‬
‫عميدزنناني‪ ،‬عباسعلي (‪ .)2932‬فقه سياسي‪ ،‬جلد اول‪ ،‬چاپ ششم‪ .‬تهران‪ :‬مؤسسه انتشارات اميركبير‪.‬‬
‫فيرحي‪ ،‬داود (‪ .)2949‬نظام سياسي و دولت در اسالم‪ ،‬چاپ دوم‪ .‬تهران‪ :‬سمت‪.‬‬
‫قاضيمرادي‪ ،‬حسن (‪ .)2931‬استبداد در ايران‪ ،‬چاپ پننم‪ .‬تهران‪ :‬انتشارات كتاب آمه‪.‬‬
‫مدني‪ ،‬سيدجاللالدين (‪ .)2962‬تاريخ سياسي معاصر ايران‪ ،‬جلداول‪ ،‬چاپ دوم‪ .‬قم‪ :‬دفتر انتشارات‬
‫اسالمي‪.‬‬
‫ميباحيزدي‪ ،‬محمدتقي (‪ .)2943‬نظام نگاهي گذرا به نظرية واليت فقيه‪ ،‬چاپ بيستم‪ .‬قم‪ :‬انتشارت‬
‫مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)‪.‬‬
‫مقيمي‪ ،‬غالمحسين (‪« .)2933‬واليت و نقش سياسي مردم از ديدگاه محقق نائيني»‪ ،‬در كتاب سيري‬
‫در آراء و انديشههاي آيتاهلل نائيني (منموعه مقاالت ارائه شده در همايش بزرگداشت نائيني)‪،‬‬
‫چاپ اول‪ .‬اصفهان‪ :‬اننمن آثار و مفاخر فرهنگي اصفهان‪.‬‬
‫موسوي‪ ،‬سيدمحمد (‪ .)2943‬انديشههاي سياسي در اسالم و ايران‪ ،‬چاپ اول‪ .‬تهران‪ :‬دانشگاه پيام نور‪.‬‬
‫ناظم االسالمكرماني (‪ .)2932‬تاريخ بيداري ايرانيان‪ ،‬چاپ دوم‪ .‬تهران‪ :‬انتشارت كوشش‬
‫نائيني‪ ،‬ميرزا حسين (‪ .)2943‬تنبيهاالمه و تنزيهالمله‪ ،‬مقدمه و ويرايش توسط روحاهلل حسينيان‪،‬‬
‫چاپ دوم‪ .‬تهران‪ :‬انتشارات مركز اسناد انقالب اسالمي‪.‬‬
‫نوريهمداني‪ ،‬حسين (‪ « .)2933‬پيام به همايش بزرگداشت نائيني»‪ ،‬در كتاب سيري در آراء و‬
‫انديشههاي آيتاهلل نائيني (منموعه مقاالت ارائه شده در همايش بزرگداشت نائيني)‪ ،‬چاپ اول ‪.‬‬
‫اصفهان‪ :‬اننمن آثار و مفاخر فرهنگي اصفهان‪.‬‬
‫ورعى‪ ،‬سيد جواد (‪ .)2941‬پژوهشي در انديشه سياسى نائينى‪ ،‬چاپ اول‪ .‬تهران‪ :‬پژوهشگاه‬
‫دبيرخانه خبرگان رهبري‪.‬‬

‫‪883‬‬

‫‪www.SID.ir‬‬

You might also like