Professional Documents
Culture Documents
سند
سند
ظاهر شد
سپر به سرعت به بلندای سه متر تغیر پیدا کرد ،هان سن رو پوشش داد .حمله تینا بر علیه آن
برخورد کرد.
بعد از اینکه حمله برخورد کرد ،کلمه یه مغرور بر روی سپر پدیدار شد ،هان سن به سمت هتل به
پرواز در اومد ،چند دیوار رو با برخورد بهشون رد کرد و بعد از فرود چند صد متر با شتاب سر
خورد.
اما هان سن بر پاهایش ایستاده بود ،با دهانی خونین ،اما سپرش را هنوز نگهداشته بود ،تعدادی
شکستگی در سرتاسر سپر به وجود آمده بود ،اما حاال کلمه یه مغرور مانند آفتاب میدرخشید.
در همان لحظه تینا فریاد کشید .قدرتی که رها کرده بود توسط سپر به خودش برگشت بود ،تینا
نیروی اسفباری رو حس کرد که بر اون فرود اومده بود .و زرهای که قبال به تن داشت شروع به
فروپاشیدن کرد .لبهاش شروع به خونریزی کرد.
تینا صاحب اون زره نبود و از اون به کنار نمیتونست قدرت زره رو کامل کنترل کنه .حاال قدرتی
تینا رها کرده بود به خودش برمیگرده و باعث قطع اتصال زره میشه و تیکه های مختلف زره شروع
میکنن به فروریختن.
هان سن ،تینا و شائفِی شکه شده بودن ،اصال انتظار اینو نداشتن که زرهای که تینا پوشیده ازش جدا
بشه.
هان سن میتونست حس کنه که زره بیش از حد قدرتمنده ،قدرتی که هان سن برگشت داده بود
وحشتناک بود اما نه تا حدی که بتونه خود زره رو ازبین ببره.
حاال تینا از زره خارج شده بود و واقعا دور از انتظار بود.
"یعنی تینا هم مثل منه؟ یعنی نمیتونه زرهش رو کامال کنترل کنه؟ خب پس یعنی بعد از اینکه قدرت
بهش برگشت داده شده اتصالش با زره قطع شده؟"هان سن با خودش گفت ،و شروع کرد به حرکت به
سمت زره کریستالی.
اگه تینا نمیتونست زره رو کنترل کنه فقط کافی بود هان سن بره سراغش و زره رو ازش بدزده.
حتی اگه نتونه ازش استفاده کنه میتونه همیشه انکار دارایی انجام بده .اگه تینا زره رو از دست بده
هان سن راحت میتونه شکستش بده.
حالت صورت تینا تغییر کرد ،همزمان بالفاصله شروع کرد مستقیما به دویدن سمت زره کریستالی.
همونطوری که هان سن فکر میکرد تینا نمیتونست زره رو کامال کنترل کنه.
زره گنو متعلق به مدیرکل بود،