You are on page 1of 2

‫بیرون از هتل‪،‬قبل از برخورد ضربه تینا به هان سِ ن‪،‬سپری مُچی‌ به رنگ بنفش تیره در دستش‬

‫ظاهر شد‬
‫سپر به سرعت به بلندای سه متر تغیر پیدا کرد‪ ،‬هان سن رو پوشش داد‪ .‬حمله تینا بر علیه آن‬
‫برخورد کرد‪.‬‬
‫بعد از اینکه حمله برخورد کرد‪ ،‬کلمه یه مغرور بر روی سپر پدیدار شد‪ ،‬هان سن به سمت هتل به‬
‫پرواز در اومد‪ ،‬چند دیوار رو با برخورد بهشون رد کرد و بعد از فرود چند صد متر با شتاب سر‬
‫خورد‪.‬‬
‫اما هان سن بر پاهایش ایستاده بود‪ ،‬با دهانی خونین‪ ،‬اما سپرش را هنوز نگهداشته بود‪ ،‬تعدادی‬
‫شکستگی در سرتاسر سپر به وجود آمده بود‪ ،‬اما حاال کلمه یه مغرور مانند آفتاب میدرخشید‪.‬‬
‫در همان لحظه تینا فریاد کشید‪ .‬قدرتی که رها کرده بود توسط سپر به خودش برگشت بود‪ ،‬تینا‬
‫نیروی اسفباری رو حس کرد که بر اون فرود اومده بود‪ .‬و زره‌ای که قبال به تن داشت شروع به‬
‫فروپاشیدن کرد‪ .‬لبهاش شروع به خونریزی کرد‌‪.‬‬
‫تینا صاحب اون زره نبود و از اون به کنار نمیتونست قدرت زره رو کامل کنترل کنه‪ .‬حاال قدرتی‬
‫تینا رها کرده بود به خودش برمیگرده و باعث قطع اتصال زره میشه و تیکه های مختلف زره شروع‬
‫میکنن به فروریختن‪.‬‬
‫هان سن‪ ،‬تینا و شائفِی شکه شده بودن‪ ،‬اصال انتظار اینو نداشتن که زره‌ای که تینا پوشیده ازش جدا‬
‫بشه‪.‬‬
‫هان سن میتونست حس کنه که زره بیش از حد قدرتمنده‪ ،‬قدرتی که هان سن برگشت داده بود‬
‫وحشتناک بود اما نه تا حدی که بتونه خود زره رو ازبین ببره‪.‬‬
‫حاال تینا از زره خارج شده بود و واقعا دور از انتظار بود‪.‬‬
‫"یعنی تینا هم مثل منه؟ یعنی نمیتونه زرهش رو کامال کنترل کنه؟ خب پس یعنی بعد از اینکه قدرت‬
‫بهش برگشت داده شده اتصالش با زره قطع شده؟"هان سن با خودش گفت‪ ،‬و شروع کرد به حرکت به‬
‫سمت زره کریستالی‪.‬‬
‫اگه تینا نمیتونست زره رو کنترل کنه فقط کافی بود هان سن بره سراغش و زره رو ازش بدزده‪.‬‬
‫حتی اگه نتونه ازش استفاده کنه میتونه همیشه انکار دارایی انجام بده‪ .‬اگه تینا زره رو از دست بده‬
‫هان سن راحت میتونه شکستش بده‪.‬‬
‫حالت صورت تینا تغییر کرد‪ ،‬همزمان بالفاصله شروع کرد مستقیما به دویدن سمت زره کریستالی‪.‬‬
‫همونطوری که هان سن فکر میکرد تینا نمیتونست زره رو کامال کنترل کنه‪.‬‬
‫زره گنو متعلق به مدیرکل بود‪،‬‬

You might also like