دیدم اندرو تیت و تریسِتن ایستادن و جلوی پام یه پله .
ولی یه پلی که داغونه و اینا میگن که
ازش رد شم ولی من میگم نمیتونم و اونا میگن میتونی .یه دفعه با سرعت شروع میکنم به رد شدن .باید یه فاصله هایی رو روی پل میپریدم چون پل شکسته بود .ولی وقتی شروع .کردم به جلو رفتن همه ی شکم که نمیتونم محو شده بود .در اخر رد شدم