You are on page 1of 13

‫اصطالحات سیاسی‬

‫امپریالیسم‪:‬‬

‫امپریالیسم از كلمه قدیم تر (امپراطوری) گرفته شده است‪ .‬و این اصطالح عنوان برای قدرت یا دولتی بوده كه خارج از محدوده‬

‫و كشور خود به زور به تصرف سرزمین ها و ممالك دیگر اقدام می كرده‪ ،‬و آنجا را جهت بهره برداری‪ ،‬تحت سلطه خود قرار می‬

‫داده است‪ .‬و معنای امپریالیسم با كلمه استعمار پیوندی نزدیك دارند‪ .‬و امپریالیسم به امپریالیسم نظامی‪ ،‬اقتصادی و فرهنگی‬

‫تقسیم می شود‪.‬‬

‫میلیتاریسم‪:‬‬

‫به معنای ارتش ساالری می باشد‪ .‬به چهار حالت در سازمان ارتش مانند جنگجویی‪ ،‬سروری ارتش بر دستگاه دولت‪ ،‬بزرگداشت‬

‫سپاهگ یری و بسیج كشور برای هدف های نظامی را ارتش ساالری گویند‪ .‬وقتی این چهار حالت كامالً فراهم شد ارتش ساالری‬

‫كامل گویند‪ .‬و میلیتاریسم زمینه را برای دژساالری‪ ،‬نازیسم‪ ،‬فاشیسم و فاالنژیسم فراهم می كند‪.‬‬

‫دژساالری‪:‬‬

‫نام و اصطالحی برای حكومت هایی است كه با روش استبدادی و ترور بر سر كار می آیند‪.‬‬

‫نازیسم‪:‬‬

‫عنوانی است برای حكومت آلمان در دورة "آدولف هیتلر" و گاهی هم ردیف معنای فاشیسم می باشد‪ .‬و نیز نازی عالمت اختصاری‬

‫"حزب ناسیونال سوسیالیست كارگران آلمان" به رهبری هیتلر است‪.‬‬

‫فاشیسم‪:‬‬

‫این اصطالح به صورت عام نامی است برای همه رژیمهایی كه بقایشان بر پایة دیكتاتوری و زور و كشتار استوار است‪ .‬اما به معنای‬

‫خاص‪ ،‬نام جنبشی است كه در سال ‪ 9191‬به رهبری "موسولینی" در ایتالیا به راه افتاد‪.‬‬

‫فاالنژیسم‪:‬‬

‫نام حزب فاشیست اسپانیا می باشد‪ .‬این حزب را "خوزه آنتونیو پریمودو ریورا" پسر دیكتاتور پیشین‪" ،‬پریمودو ریورا"‪ ،‬در سال‬

‫‪ 9111‬بنیان گذاشت‪.‬‬

‫‪www.serna.ir‬‬ ‫‪1‬‬ ‫اصطالحات سیاسی‬


‫تیرانی (تیرانیسید)‪:‬‬

‫عنوانی است برای حكومت ظالمانه ای كه قدرت را از راه غیر قانونی در یونان باستان به دست می گرفت و در یونان "تورانوس‬

‫(‪ ")Tyrnnus‬می نامیدند‪.‬‬

‫ماكیاولیسم (استبداد جدید)‪:‬‬

‫مكتب ماكیاولیسم كه آن را "فلسفه استبداد جدید" نیز می خوانند‪ ،‬عبارت از مجموعه اصول و دستوراتی است كه ماكیاولی‬

‫فیلسوف و سیاستمدار ایتالیایی (‪ ) 9291-9641‬برای حكومت ارائه داده است‪ .‬كه خالصه این مكتب عبارت است از‪ :‬تأسیس‬

‫دولتهای متحد و قوی كه تابع كلیسا و دین نباشد‪ .‬طرفداری از ظلم و استبداد و حكومت نامحدود‪ .‬انسان موجود سیاسی و فطرتاً‬

‫شرور است لذا برای عالج شرارت انسان حكومتی مقتدر و مستبد الزم است‪ .‬اخالق و مذهب تابع سیاست زمامدار میباشد‪ ،‬اگر‬

‫صالح دید در حكومت از دین و اخالق استفاده می كند و اگر صالح ندید استفاده نمی كند‪ .‬زمامدار به منزلة قانون است و مردم‬

‫باید از حاكم و زمامدار اطاعت كنند‪ ،‬اما خودش از قانون مستثنی است و هر چه بخواهد می تواند انجام دهد‪ .‬روش حكومت در‬

‫مكتب ماكیاولیسم آن است كه زمامدار برای رسیدن به قدرت و حفظ آن مجاز است به هر عملی مانند زور‪ ،‬حیله‪ ،‬تزویر‪ ،‬جنایت‪،‬‬

‫تقلب‪ ،‬نقض قول و پیمان شكنی و نقض مقررات اخالقی متوسل شود‪ .‬و هیچ نوع عملی برای رسیدن به قدرت و حفظ آن برای‬

‫زمامدار ممنوع نیست‪ ،‬به شرط اینكه تمام این اعمال را پنهانی و سرّی انجام دهد‪ .‬و جنایاتی كه هیتلر و موسولینی دیكتاتورهای‬

‫آلمان و ایتالیا انجام دادند بر همین افكار دور می زد‪.‬‬

‫نیهیلیسم‪:‬‬

‫نیهیلیسم یا هیچ انگاری‪ ،‬این اصطالح از واژه (نیهیل)در زبان التین به معنای هیچ آمده است‪ .‬و نیهیلیسم مكتبی فلسفی است‬

‫كه منكر هر نوع ارزش اخالقی و مبلّغ شكاكیت مطلق و نفی وجود است‪ .‬و گروهی از آنارشیست های قرن ‪ 91‬روسیه را نیز‬

‫نیهیلیست خوانده اند‪ .‬مؤسسه فرقه نیهیلیسم "میخائیل باكونین" (‪9796-9714‬م‪ ).‬بوده است‪.‬‬

‫سوفیسم (سوفسطائی) ‪:‬‬

‫در زبان یونان سوفیسما و سوفیزا به معنای آموزش و سوفوس به معنای عقل و خرد می باشد‪ .‬اما از نظر اصطالح سوفیست‬

‫عنوانی برای فالسفه قبل از سقراط می باشد‪ .‬كه آنان مورد انتقاد سقراط و افالطون قرار گرفتند‪ .‬اما بعدها به كسانی گفته میشد‬

‫كه در بحث ها و گفتگوی با مغالطه و زبان بازی بر حریف خود پیروز می شدند‪.‬‬

‫‪www.serna.ir‬‬ ‫‪2‬‬ ‫اصطالحات سیاسی‬


‫سپتی سیسم (سپتیك)‪:‬‬

‫این همان فلسفه شكاكین است‪ .‬پیروانش معتقداند كه انسان راهی برای شناخت حقایق ندارد‪ .‬از این رو باید در همه امور توقف‬

‫نماید‪ .‬حتی علوم ریاضی را هم به طور احتمال قبول كند‪ .‬این مَسْلك شبیه سوفیسم و نسبی گری است‪.‬‬

‫آتئیسم‪:‬‬

‫پیروان این مكتب می گویند چیزی به عنوان مافوق طبیعت وجود ندارد‪ .‬و انسان را فقط موجود طبیعی می دانند كه باید با‬

‫همان عقل طبیعی اداره شود‪.‬‬

‫كمونیسم‪:‬‬

‫كمونیسم این اصطالح از ریشه التینی (كمونیس) به معنای اشتراكی گرفته شده است‪ .‬و این عقیده از سال ‪ 9761‬م‪ .‬رواج یافت‪.‬‬

‫و معنای اشتراك محدود به ثروت و دارائی ها نمی شود‪ ،‬بلكه اشتراك شامل زنان و مسائل جنسی می گردد‪ .‬بنابرنظر كمونیسم‬

‫تمام منابع اقتصادی كشور اعم از صنعتی و امور دیگر مربوط به جامعه است نه افراد و خانواده ها‪ ،‬اما كمونیسم به معنای جدید‬

‫عبارت است از اینكه دولت بر تمام مراكز اقتصادی جامعه كنترل داشته باشد و همه چیز باید در دست او قرار گیرد‪.‬‬

‫ماركسیسم‪:‬‬

‫كمونیسم به معنای خاصی كه امروز در نقاط مختلف دنیا رایج است كمونیسم ماركسیسم است‪ .‬زیرا مؤسس كمونیسم "كارل‬

‫ماركس" فیلسوف آلمانی (‪9797-9771‬م‪ ).‬بود كه بعد از ماركس‪" ،‬فریدریش انگلس (‪9792-9712‬م‪" ،").‬لنین" و "استالین"‬

‫از رهبران كمونیسم بودند‪ .‬بعد از درگذشت استالین (‪" )9121‬مالنكوف" ‪" ،‬بولگانین" و "خروشچف" جانشین وی شدند‪ .‬البته‬

‫آراء ماركس و اِنگلس توسط نفوذ فالسفه آلمانی مخصوصاً "هگل" و "فویرباخ" گسترش یافت‪.‬‬

‫لنینیسم‪:‬‬

‫لنینیسم نوع دیگری از ماركسیسم است كه منسوب به "والدیمیر ایلیچ لنین (‪9711-1196‬م‪ ").‬بنیانگذار رژیم كمونیست و‬

‫پیشوای انقالب اكتبر ‪ 9191‬روسیه می باشد‪ .‬لنین در اصول افكار ماركس تغییراتی داد به طوری كه مواردی بر آن افزود و‬

‫عناصری از آن را حذف كرد‪ ،‬تا مناسب اوضاع جامعه روسیه گردد‪ .‬و در ضمن عقاید لنین بعد از انقالب و رسیدن به قدرت نسبت‬

‫به قبل از انقالب تغییر یافت‪.‬‬

‫‪www.serna.ir‬‬ ‫‪3‬‬ ‫اصطالحات سیاسی‬


‫استالینیسم‪:‬‬

‫بعد از لنین "یوسف استالین (‪9711-9121‬م‪ ").‬ـ نخست وزیر و دبیر كل حزب كمونیست و دیكتاتور اتحاد شوروی سابق ـ روی‬

‫كار آمد و در عقائد لنین اصالحاتی انجام داد كه افكار او به نام استالینیسم مشهور گردید‪.‬‬

‫بولشویسم‪:‬‬

‫بولشویسم عنوان ایدئولوژی حزب بولشویك به رهبری لنین بود‪ .‬علت به وجود آمدن بولشویسم به خاطر اختالفی بود كه در‬

‫حزب مخفی سوسیال دموكرات روسیه بر سر مسأله ع ضویت در حزب پدید آمد‪ .‬به دنبال آن‪ ،‬حزب به دو گروه بولشویك (در‬

‫زبان روسی به معنای اكثریت) به رهبری لنین‪ ،‬و منشویك (به معنای اقلیت) به رهبری "مارتوف" تقسیم شد‪ .‬و لنین در سال‬

‫‪ 9197‬نام حزب خود ر "حزب كمونیست سراسر روسیه (بولشویكها)" نهاد‪ ،‬و در سال ‪ 9192‬به نام "حزب كمونیست سراسر‬

‫اتحاد شوروی" و در سال ‪ 9121‬به "حب كمونیست اتحاد شوروی" تغییر یافت‪.‬‬

‫پوپولیسم‪:‬‬

‫پوپولیسم به معنای مردم باوری است‪ .‬به اینكه هدف های سیاسی را باید بر اساس خواست مردم جدا از احزاب و نهادها پیش‬

‫برد‪ ،‬و خواست مردم عین حق و اخالق است‪ .‬به عبارت دیگ ر هر چه مردم خواستند همان حق و اخالق می باشد‪ .‬كه در واقع‬

‫بولشویسم تركیبی از ماركسیسم و پوپولیسم است‪.‬‬

‫بورژوا ‪:‬‬

‫در قرون وسطا فردی از اهل شهر آزاد (بورگ) را كه نه ارباب بود و نه دهقان "بورژا" می نامیدند‪ .‬در قرن های هفدهم و هجدهم‬

‫ارباب ها و كارفرماها را در برابر كارگران و بازرگانان به این نام خطاب می كردند‪ .‬در فرانسه عنوانی برای طبقه میانه سوداگر و‬

‫پیشه ور یا شهرنشینانی كه بر مالك دارائی از حقوق سیاسی برخوردار بودند اطالق می شد‪ ،‬و اما در اصطالحی سیاسی معنای‬

‫خاص خودش را دارد‪.‬‬

‫بورژوازی در اصطالح ماركسیستی به م عنای سرمایه داران‪ ،‬سوداگران‪ ،‬پیشه وران و دارندگان مشاغل آزاد است‪ .‬در برابر "پرولتاریا"‬

‫(‪ ) 91‬كه به كارگرانی گفته می شد كه هیچ وسیله تولیدی جز نیروی كار خود برای تأمین زندگی ندارند‪.‬‬

‫سوسیالیسم‪:‬‬

‫واژه سوسیالیسم (جامعه باوری) در زبان فرانسه به معنای اجتماعی می باشد‪ .‬و در انگلیسی (سوسیالیسم سیاستی كه هدف آن‬

‫نظارت جامعه بر وسایل تولید و اداره آنها به سود همگان است)‪ .‬البته این تعریف‪ ،‬یك تعریف جامع نیست‪ ،‬زیرا نظارت عمومی‬

‫‪www.serna.ir‬‬ ‫‪4‬‬ ‫اصطالحات سیاسی‬


‫بر اموال و تولید معنای وسیعی دارد‪ .‬امابهترین وجه اشتراك سوسیالیست برتری جامعه و سود همگانی بر نظریه فردگرایی و‬

‫سود فردی است‪ ،‬كه سوسیالیسم به انواع متعددی مانند سوسیالیسم لیبرال‪ ،‬ماركسی‪ ،‬نوین‪ ،‬تكاملی‪ ،‬فابیان‪ ،‬صنفی و پارلمانتر‬

‫و اقسام دیگر‪ ،‬تقسیم می شود‪.‬‬

‫كاپیتالیسم‪:‬‬

‫كاپیتالیسم روشی است كه در آن وسائل عمده تولید به كمك سرمایه های شخصی فراهم شده و اموال به مالكیت صاحبان‬

‫سرمایه باقی می ماند‪ .‬در كاپیتالیسم كارگران به عنوان روز مزد اجیر صاحبان سرمایه اند‪ ،‬و تمام قدرت مالی در دست اشخاص‬

‫معدودی در جامعه خواهد بود‪ .‬در مقابل كاپیتالیسم‪ ،‬كمونیسم و لنینیسم و استالینیسم قرار دارد‪.‬‬

‫پپورتنیسم‪:‬‬

‫یكی از فِرَق مذهبی آمریك ا است كه به ثروت اندوزی و سرمایه داری و تجارت ظالمانه مشروعیت می دهد‪ .‬و این مسلك اصلی‬

‫ترین عنصر فرهنگی و مذهبی تمدن آمریكایی است و با روح سرمایه داری آنان هماهنگ است‪.‬‬

‫ناسیونالیسم‪:‬‬

‫عبارت است از اعتقاد به برتری یك ملت و قوم بر تمام ملل و اقوام دیگر و لزوم وفاداری مطلق و بدون هیچ قید و شرطی نسبت‬

‫به قوم و ملت خود‪ ،‬و مباهات كردن هر قوم و قبیله نسبت به فرهنگ و زبان و نژاد خودش‪ .‬بنابراین ناسیونالیسم (ملی گرایی)‬

‫خود را از همه برتر و دیگران را پایین تر از خود می داند‪ ،‬كه به ناسیونالیسم اقتصادی و سیاسی تقسیم می شود‪.‬‬

‫انترناسیونالیسم‪:‬‬

‫در برابر ناسیونالیسم‪ ،‬انترناسیونالیسم قرار دارد كه معتقد است خیر و سعادت بشر اقتضا می كند كه ملت ها بدون در نظر گرفتن‬

‫تعصب های قومی با هم همكاری داشته باشند‪.‬‬

‫آنارشیسم‪:‬‬

‫در لغت یونانی به معنای حكومت است و آنارشی یعنی بدون حكومت‪ .‬لذا در مسلك آنارشیسم حكومت را موجب مصائب و‬

‫بدبختی های مردم می داند‪ .‬و بنیاد آنارشیسم بر دشمنی با دولت می باشد‪ .‬البته مخالف هرج و مرج هم هستند‪ ،‬اما به نظام و‬

‫حكومتی فكر می كنند كه بر اساس همكاری آزاده پدید آید‪ .‬و پیشوای آنارشیسم جدید پیرژوزف پرودون" (‪ )91‬فرانسوی (اوایل‬

‫قرن ‪ 91‬م‪ ).‬می باشد‪.‬‬

‫‪www.serna.ir‬‬ ‫‪5‬‬ ‫اصطالحات سیاسی‬


‫ایدآلیسم‪:‬‬

‫ایدآلیسم (ایده آلیسم = ‪ ) Idealime‬به معنای خیال پرستی است و ایدآلیست كسی را گویند كه معتقد است كه سیاست باید‬

‫تابع آمال یا ایدآل های انسانی گردد‪ .‬این مسلك در برابر "رئالیسم" یا واقع پرستی و اصالت دادن به واقع قرار دارد‪.‬‬

‫رئالیسم‪:‬‬

‫همانطوری كه بیان شد رئالیسم (واقع پرستی و دنبال حقیقت بودن) در مقابل ایدآلیسم قرار دارد‪ .‬رئالیست سعی دارد خود را با‬

‫حقایق جهان و محیط جامعه وفق دهد و عوامل حقیقی را در حوادث دخالت دهد‪.‬‬

‫فئودالیسم‪:‬‬

‫فئودالیسم یك سازمان بزرگ اجتماعی و اقتصادی و سیاسی است كه در بسیاری از نقاط اروپا و خاور دور و خاور میانه در قرون‬

‫وسطی‪ ،‬قبل از تشكیل دولت های ملی جدید وجود داشته است‪.‬‬

‫خصلت عمده در فئودالیسم آن است كه از طرف شاه هر قسمت از اراضی بزرگ به تصرف اشراف به نام فئودال در میآید‪ ،‬و آن‬

‫زمین های بزرگ از طرف فئودال یا نمای ندگانشان به كشاورزان اجاره داده می شود‪ .‬و اشراف هم در مقابل این اجاره نسبت به‬

‫كشاوزان آن منطقه اختیارات قضائی و حكومتی و مالی و سیاسی داشتند‪.‬‬

‫ولی در زمان حاضر فئودالیسم به كشوری گفته می شود كه عده ای از اشراف و مالكین امالكی را مالك می باشند و كشاورزان‬

‫از حقوق سیاسی محروم اند‪ ،‬و یا به مقداری كم ازحقوق سیاسی و كشور بهره مند هستند‪.‬‬

‫فاكسیونالیسم‪:‬‬

‫فاكسیون به معنای حزب است‪ .‬این اصطالح را "جورج واشنگتن" در آغاز استقالل آمریكا به جای پارتی (حزب) به كار برد‪.‬‬

‫فاكسیونالیسم یعنی حزب پرستی و عقیده به لزوم وجود احزاب سیاسی و اتكاء دولت و حكومت با احزاب عامه كه آن را سیستم‬

‫حزبی (پارتی سیستم) نیز می نامند‪ .‬در مقابل كمونیسم كه تك حزبی است قرار دارد‪.‬‬

‫فرق پلورالیسم با فاكسیونالیسم آن است كه اصطالح اولی عمومیت دارد و شامل عقیده به لزوم تعدد جمعیت و انجمن ها از هر‬

‫قبیل اعم از م ذهبی و فرهنگی و علمی و سیاسی و اقتصادی می باشد‪ ،‬در حالی كه فاكسیونالیسم تنها معتقد به تعداد احزاب‬

‫سیاسی است‪.‬‬

‫‪www.serna.ir‬‬ ‫‪6‬‬ ‫اصطالحات سیاسی‬


‫مولتی پارتیسم (چند حزبی)‪:‬‬

‫به معنای چند حزبی است كه در دموكراسی غرب تولد یافته است و در نظام سیاسی احزاب متعدد وجود دارد كه در قدرت‬

‫سهیم هستند‪ ،‬و هیچ یك از این احزاب به اكثریت مطلق دست پیدا نمی كند‪ ،‬و كشور بر اساس چند حزبی اداره میگردد‪ .‬و‬

‫گاهی هم احزاب متعدد برای آنكه كرسی های بیشتری را در پارلمان به دست آورند‪ ،‬دست به ائتالف می زنند‪ .‬اما ائتالف دائمی‬

‫نیست ولی تعداد احزاب هم موجب ضربه به اقتدار ملی نمی شود‪.‬‬

‫ماتریالیسم‪:‬‬

‫مكتب ماتریالیسم یا مادیت و اصالت را به ماده دادن‪ ،‬از مكاتب بسیار قدیم می باشد و تاریخ آن به زمان یونان قدیم میرسد‪ .‬و‬

‫عبارت است از اعتقاد به این كه تنها ماده وجود دارد و هر چه عنوان ماوراء الطبیعه و حالت متافیزیكی داشته باشد‪ ،‬مانند خدا‪،‬‬

‫روح و فرشتگان وجود ندارد‪.‬‬

‫دوگماتیسم‪:‬‬

‫دوگماتیسم آئینی است كه می گوید پذیرش موضوعی احتیاج به استدالل ندارد‪ ،‬و آن را باید بدون دلیل قبول كرد و بدون چون‬

‫و چرا آن را از بدیهیات شمرد‪ .‬و یا اینكه در عقیده از سنت سابق كوركورانه تقلید نمود‪.‬‬

‫دیالكتیك‪:‬‬

‫این اصطالح در فلسفه از طرف فالسفه در معانی مختلف به كار رفته است‪ .‬اما از نظر لغت دیالكت (‪ )Dialeet‬به معنای زبان‬

‫محلی‪ ،‬مكالمه‪ ،‬شیوه سخن و لهجه و اصطالحات زبان ملت های مختلف به كار رفته است‪.‬‬

‫اما از نظر اصطالحی هر كدام از فالسفه معنای خاصی از آن را اراده كرده اند‪ .‬سقراط به معنای مكالمه و فلسفی كردن هر موضوع‬

‫به صورت سؤال و جواب به كار برده‪ ،‬افالطون به معنای روش منطقی استعمال كرده است‪ .‬هگل و ماركس این لفظ را مشابه هم‬

‫استعمال كرده اند‪ ،‬با این فرق كه دیالكتیك هگل ایدالیسم است و دیالكتیك ماركس ماتریالیسم و توجه به مسائل مادی است‪.‬‬

‫و برای دیالكتیك معانی متعددی ذكر نموده اند‪ ،‬به كتاب هایی كهدر این موضوع تألیف شده مراجعه نمایید ‪.‬‬

‫رادیكالیسم‪:‬‬

‫در لغت به معنای ریشه است و این كلمه از طرف لیبرال های انگلیسی در قرن ‪ 91‬استعمال شد‪ ،‬كه مایل بودند به ریشه موضوعی‬

‫نفوذ كنند‪ ،‬و طالب تجدید اساس كلیسا و خواستار انحالل مجلس اشراف و گاهی متمایل به لغو سلطنت بودند‪ .‬اما این اصطالح‬

‫‪www.serna.ir‬‬ ‫‪7‬‬ ‫اصطالحات سیاسی‬


‫بیشتر در مورد كسانی اطالق می شود كه از مؤسسات سیاسی و اجتماعی موجود ناراضی و عصبانی شده اند و درصدد تغییرات‬

‫اجتماعی هستند‪.‬‬

‫ولی در جامعه امروزی به كسانی كه درصدد اصالحات اساسی جهت بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی می باشند‪ ،‬رادیكال می‬

‫گویند‪ .‬اما در آمریكا این اصطالح بیشتر درباره سوسیالیست ها و كمونیست ها اطالق می شود‪ .‬اما در اروپا در گروه های اصالح‬

‫طلب به كار می رود‪.‬‬

‫دموكراسی‪:‬‬

‫اصطالح دموكراسی از اصطالحات تمدن یونان قدیم است‪ ،‬و حكومت مردم بر مردم را دموكراسی می نامیدند‪ .‬اما در اصطالح‬

‫جدید عبارت از حكومت مردم كه با توجه به آراء اكثریت مردم از طریق انتخاب نمایندگان تشكیل می گردد‪ ،‬و اداره امور كشور‬

‫در اختیار اكثریت آراء مردم قرار می گیرد‪ .‬و دموكراسی به دموكراسی مستقیم (خالص) سیاسی‪ ،‬اقتصادی و صنعتی تقسیم می‬

‫گردد‪.‬‬

‫سندیكالیسم‪:‬‬

‫تریدیونیون یا اتحادیه های كارگری را در فرانسه سندیكا می نامند‪ .‬سندیكالیسم نام یك مكتب سیاسی و هم‪ ،‬نام یك جنبش‬

‫سیاسی انقالبی است كه بین سوسیالیسم و آنارشیسم سازشی به وجود می آورد‪.‬‬

‫ایدئولوژی‪:‬‬

‫این كلمه فرانسوی است كه مركب از "‪ idee‬به معنای تصور و اندیشه ‪ logie +‬به معنای شناخت" می باشد‪ .‬ایدئولوژی روشی‬

‫از اندیشه است كه می خواهد هم جهان را توضیح دهد و هم دگرگون سازد‪ .‬و اولین بار این واژه را دستوت دوتراسی (‪-9714‬‬

‫‪ ) 9126‬دانشمند فرانسوی به كار برد‪ .‬و هدف او از این كلمه (اندیش ه شناسی) یا (دانش ایده ها) بود‪ .‬و گاهی هم به معنای‬

‫سنجیده و ناسنجیده استعمال می شود‪ .‬و در لغت فرانسوی به كسی كه در یك ایدئولوژی صاحب نظر است و جنبه مرجعیت‬

‫دارد‪ ،‬ایدئولوگ گفته می شود‪.‬‬

‫اُپُوزیسیون‪:‬‬

‫در زبان فرانسه به معنای مخالفت یا مخالفان‪ ،‬و در معنای وسنیع خودش عبارت است از كوشش اتحادیه ها‪ ،‬حزب ها‪ ،‬گروهها‪،‬‬

‫دسته ها و افراد برای دستیابی به هدف هایی كه در نظر دارند‪ ،‬و هدفشان مخالفت با اهداف دارندگان قدرت سیاسی‪ ،‬اقتصادی‬

‫می باشد‪ .‬و اپوزیسیون در معنای محدود‪ ،‬نامی برای گروهی كه در نظام های حكومت پارلمانی به موجب قانون اساسی موجودیت‬

‫‪www.serna.ir‬‬ ‫‪8‬‬ ‫اصطالحات سیاسی‬


‫آنها به رسمیت شناخته شده است‪ ،‬و در پارلمان گروهی را تشكیل می دهند كه به حكومت ارتباط ندارد و از دولت حمایت نمی‬

‫كند اما خود را به قانون اساسی وفادار می دانند‪.‬‬

‫اپوزیسیون پارلمانی با شركت در گفت و گوهای مجلس و با شور قانونی‪ ،‬مطابق شرایطی كه قانون معین كرده در كار حكومت‬

‫نظارت مستقیم دارد‪ .‬افكار عمومی را در جریان می گذارد‪ .‬مهمترین وظیفه اپوزیسیون آن است كه به انتخاب كنندگان امكانات‬

‫انتخاب دیگری می دهد‪ .‬اپوزیسیون مظهر حكومت احتمالی آینده است‪ ،‬و جزء مكمّل نظام های پارلمانی در كشورهایی مانند‬

‫انگل ستان‪ ،‬فرانسه و سوئد است كه معموالً دو حزب اصیل در آنها وجود دارد كه به نوبت نقش حاكم و اپوزیسیون را به عهده می‬

‫گیرند‪ .‬اما در نظام های یك حزبی مانند آمریكا اپوزیسیون به صورت قانونی وجود ندارد‪.‬‬

‫مائوئیسم‪:‬‬

‫به افكار مائوتسه تونگ (‪ )9711-9114‬رهبر انقالب كمونیستی چین درباره استراتژی جنگ انقالبی و سازگار كردن ماركسیسم‬

‫‪ -‬لنینیسم با اوضاع چین گویند‪ .‬مائو عالوه بر اندیشه كمونیستی در چین‪ ،‬كانون مبارزه را از شهرها به روستاها و از كارگران در‬

‫شهر به دهقانان در روستا انتقال داد‪ .‬و مائو با ارتش دهقانی خود و با جنگ های چریكی در هدف خود در سال ‪ 9161‬پیروز‬

‫شد‪.‬‬

‫سكوالریسم‪:‬‬

‫سكولر در زبان انگلیسی و فرانسوی به معنای دنیوی و آنچه كه مربوط به دنیا است می باشد‪ .‬و از كلمه سكولوم به معنای امور‬

‫دنیا مشتق و گرفته شده است‪ .‬سكوالریسم به دنیاپرستی و امور مادی اصالت می دهد‪ .‬و آنچه مربوط به غیر دنیا باشد‪ ،‬مانند‬

‫مسائل معنوی و دین و مذهب را رد می كند‪ .‬و مرادف با كلمه سپ تیسم است‪.‬این اصطالح ابتدا توسط جمعی شكاك و منكرین‬

‫خداوند در انگلیس تحت نظارت "هولی اوك (‪ ")Holyoake‬به وجود آمد‪ .‬هولی اوك كه شاگرد "رابرت اوون" بود در واقع‬

‫مؤسس این فكر بود‪.‬‬

‫سكوالریس م توسط تاجران و دالالن اقتصادی اروپا ترویج شد تا بتوانند با محو دین به اهدافشان زودتر برسند‪ ،‬و شعار سكوالریسم‬

‫حرف دین از صحنه زندگی اعم از سیاسی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬اجتماعی و هنری است‪ .‬و بر اساس سكوالریسم دین از سیاست جدا است‪.‬‬

‫لذا میرزا حسین خان سپهساالر صدر اعظم ناصرالدین شاه‪ ،‬روحانیت را از دخالت در امور سیاسی منع میكرد‪.‬‬

‫الئیسم‪:‬‬

‫مسلكی است با دین و معنویت ضدیت دارد معادل معنای سكوالریسم می باشد‪.‬‬

‫‪www.serna.ir‬‬ ‫‪9‬‬ ‫اصطالحات سیاسی‬


‫پلورالیسم‪:‬‬

‫پلورالیسم به معنای مسلك كثرت گرایی می باشد‪ ،‬كه پلورالیسم دینی نجات و رستگاری انسان را در یك دین و مذهب نمی‬

‫داند‪ .‬و معتقد است كه حقیقت مطلق‪ ،‬مشترك میان همه ادیان است‪ .‬و در نتیجه پیروان تمام ادیان اهل نجات و رستگاریند‪.‬‬

‫قائلین به پلورالیسم گویند دین دارای قرائت های مختلف است و برداشت هر فردی از دین صحیح می باشد‪.‬‬

‫روشن است كه سرانجام این افكار منجر به تعطیل شریعت و معنویت خواهد شد‪ .‬و این اندیشه به پلورالیسم اخالقی‪ ،‬سیاسی‪،‬‬

‫اجتماعی و دینی تقسیم می شود‪ .‬پدید آورنده پلورالیسم در این قرن های اخیر مونتسیكو بوده‪ ،‬و بعد از او استقاللطلبان آمریكا‬

‫آن را پرورش داده اند و پلورالیسم در برابر مسلك مونیسم قرار دارد كه معتقد است كلیه جهان خلقت تابع یك اصل اند شبیه‬

‫(وحدت وجودی) كه فالسفه اسالمی قائل هستند‪.‬‬

‫لیبرالیسم‪:‬‬

‫این اصطالح از واژه لییرال مشتق شده و دارای ریشه فرانسوی لیبر به معنای آزاد است‪ .‬این مسلك زندگی انسان را فقط درهمین‬

‫دنیا می داند‪ .‬و می گوید‪ :‬آزادی انسان نامحدود است و هیچ نیرو و منبعی نمی تواند او را مقید كندو بایدها و نبایدهایی را برای‬

‫او تعیین كند‪ .‬به عبارت دیگر چیزی به عنوان دین نمی تواند برای بشر تعیین سرنوشت كند و برای او شی ای را حالل یا حرام‬

‫نماید‪.‬لیبرالیسم به دو قسمت اصلی‪ ،‬لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی تقسیم می شود و این مسلك در اواخر قرن ‪ 97‬در انگلیس‬

‫ظهور پیدا كرد و از مؤسسین آن " جرمی بنتهام‪ ،‬جیمز میل‪ .‬جان استورات میل‪ ،‬توماس هیل گرین" می باشند‪ .‬و می توان‬

‫لیبرالیسم را اُمانیسم عقل گرا یا خود مختاری امانیستی نامید كه در آن انسان خود مختار است‪ .‬در واقع لیبرالیسم اندیشه انسان‬

‫محوری میباشد‪.‬‬

‫اباحی گری‪:‬‬

‫اباحه گری به معنای نفی حالل و حرام الهی و پایبند نبودن به دستور دین در زندگی فردی و اجتماعی می باشد‪ .‬و این فكر در‬

‫راستای نشر بی دینی و ترویج بی بند و باری در بین مردم قدم بر می دارد‪ .‬و این فكر نتیجه لیبرالیسم است‪.‬‬

‫اُمانیسم (انسان گرایی)‪:‬‬

‫در مسلك امانیسم (انسان مداری) انسان جای خداوند می نشیند و تكیه گاه تشخیص ارزش ها را خود انسان می داند‪ ،‬و خداوند‬

‫را برای برطرف شدن دردهای روحی بشر و برآورده كردن نیازهای بشر می باشد و حضرت حق تعالی از خود اصالتی ندارد‪.‬‬

‫‪www.serna.ir‬‬ ‫‪11‬‬ ‫اصطالحات سیاسی‬


‫اندیویدوالیسم (فردگرایی)‪:‬‬

‫به معنای اصالت دادن به فرد است و معتقدند كه سعادت یك فرد و سودجویی او باعث سعادت جامعه می گردد‪.‬‬

‫اگزیستانسیالیسم‪:‬‬

‫مكتبی كه معیار كمال انسان را فقط در آزادی او می داند‪ ،‬و معتقد است كه تنها موجودی كه آزاد آفریده شده انسان میباشد‬

‫و محكوم هیچ جبر و ضرورت و تحمیلی نیست و هر چیزی كه بر ضد آزادی و منافات با آن داشته باشد‪ ،‬انسان را از انسانیت‬

‫خارج می نماید‪ .‬و اگر انسان خود را وابسته و متعلق و بنده چیزی نماید از انسانیت خارج شده است‪ .‬و پیروان این اندیشه می‬

‫گویند اعتقاد به خداوند نوعی اسارت و مانع رشد بشر است‪.‬‬

‫رفرمیسم‪:‬‬

‫تفكری است كه قلمرو دین را تنها رابطه انسان و خداوند می داند و دین را از صحنه اجتماعی و سیاسی حذف می كند‪ ،‬این‬

‫مسلك و سكوالریسم هر دو در جهت حذف دین گام بر می دارند‪.‬‬

‫پوزیتیویسم اخالقی‪:‬‬

‫پیروان آن عقیده دارند كه ارزش های اخالقی واقعیت عقالنی ندارد و خوب و بد تابع آراء مردم است‪ .‬اگر مطلبی را امروز گفتند‬

‫خوب است آن مطلب ارزش می شود‪ ،‬و اگر فردا همان مطلب را گفتند بد است‪ ،‬آن موضوع خوب‪ ،‬بد و ناپسند میشود‪.‬‬

‫پوزیتیویسم‪:‬‬

‫پیروان مسلك اعتقاد دارند انسان فقط از طریق حس‪ ،‬علم پیدا می كند و مادیات و امور طبیعی را درجه بندی كرده اند و می‬

‫گویند هر چیزی كه بیشتر قابل لمس وحس باشد‪ ،‬بیشتر مورد توجه انسان است‪.‬‬

‫مدرنیسم‪:‬‬

‫كلمه مدرن را رومیان نخستین بار در قرن ششم میالدی از ریشه ‪( Modo‬به تازگی) گرفتند‪ ،‬و در فارسی به معنای نو میباشد‪.‬‬

‫اما در اصطالح به معنای نو شدن ابزار می باشد و مبنای نهائی بشر و سعادت او فقط علم است‪ ،‬و پیروان این اندیشه معتقدند‬

‫كه باید علم را به جای دین قرار داد‪ .‬وسایل جدید‪ ،‬شناخت و ذهنیت ها و روان شناسی تازه انسان جایگزین روشهای قدیمی‬

‫گردد‪.‬امروزه روش های جهانی دیگر با مردم دیگر كه دارای روحیات دیگری بوده اند جوابگوی نسل جدید نیست‪ ،‬و باید به‬

‫فرهنگ‪ ،‬تاریخ‪ ،‬فلسفه و زبان نگاهی دیگر انداخت‪.‬‬

‫‪www.serna.ir‬‬ ‫‪11‬‬ ‫اصطالحات سیاسی‬


‫پست مدرنیسم‪:‬‬

‫این مسلك می گوید انسان به دلیل وابستگی به فرهنگ‪ ،‬زبان‪ ،‬آداب و رسومش نمی تواند به آنها از دیده برتری نگاه كند و نمی‬

‫توان داوری كرد كه كدام فرهنگ غرب است‪.‬‬

‫پروتستانتیسم لیبرال‪:‬‬

‫این دیدگاه متأثر از مدرنیسم است كه اساس دین را تجربه دینی اشخاص می داند‪ ،‬و در اینكه عقل می تواند در مسائل الهیات‬

‫اظهار نظر كند‪ ،‬شك دارند‪.‬‬

‫مونارشی‪:‬‬

‫به معنای رژیم سلطنتی ای است كه در آن پادشاه قوای سه گانه را شخصاً در دست دارد‪ .‬و معموالً به شكل موروثی یا با زور به‬

‫قدرت می رسد‪ ،‬و شاه خود را باالتر از قانون می داند‪.‬‬

‫كنستیتوسیونال‪:‬‬

‫به معنای سلطنت مشروطه است كه قدرت پادشاه محدود است‪ ،‬و مجلس شاه را در انجام وظایفش یاری می كند‪ .‬مجلس قوانین‬

‫را وضع می كند و پس از تأیید پادشاه برای اجراء در اختیار قوه مجریه قرار می گیرد‪.‬‬

‫موبوكراسی‪:‬‬

‫به حكومتی كه در دست مردمان ناالیق و خودسر كه از عرصه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی دور هستند می باشد‪،‬‬

‫موبوكراسی گویند‪.‬‬

‫سمپوزیوم‪:‬‬

‫به جلسه ای كه برای بحث و تبادل نظر درباره موضوعی مشخص كه مورد عالقه شركت كنندگان است گفته می شود‪.‬‬

‫رومانتیسم‪:‬‬

‫جنبش هنری‪ ،‬ادبی و فلسفی كه از اواخر قرن ‪ 97‬در اروپا شكل گرفت‪ ،‬و تا اواسط قرن ‪ 91‬استمرار یافت و این حركت در مقابل‬

‫نهضت كالسیك جدید است كه بر طبیعت تأكید دارد و به وجود عاطفه و احساس و خیال تأكید می كند‪.‬‬

‫‪www.serna.ir‬‬ ‫‪12‬‬ ‫اصطالحات سیاسی‬


‫البیگری‪:‬‬

‫در زبان انگلیسی به معنای سرسرا می باشد‪ .‬اما در اصطالح سیاسی آمریكا به معنای نفوذ در قوه قانوگذاری (از راه تماس با دو‬

‫مجلس و زیر نفوذ آوردن آنها) و نظر خود را از این طریق اعمال كردن است‪.‬‬

‫فیمینیسم (زن ساالری)‪:‬‬

‫مركب از دو كلمه ‪ Feminine‬به معنای مؤنث و زنانه با پسوند ‪ ism‬می باشد كه اولین بار در سال ‪ 9711‬وارد لغت فرانسوی‬

‫شد‪ .‬و در اصطالح به آنچه در قرن نوزدهم در آمریكا تحت عنوان جنبش زنان معروف بود گفته می شود‪ .‬و قبل از آن در قرن‬

‫هفده در انگلیس نداهای فمینیسی بوده است‪.‬غرب با ترویج فرهنگ زن گرایی و با كشاندن زنان به كارخانه ها و كارگاه ها به‬

‫تجار ت بازار سرمایه داری رونق خاصی داد‪ ،‬و در نتیجه تباهی و از بین رفتن هویت زن و فروپاشی كانون خانواده را به همراه‬

‫داشت‪.‬این مطالب از كتاب هایی مانند‪ :‬مكتب های سیاسی‪ ،‬دانشنامه سیاسی‪ ،‬نفوذ و استحاله‪ ،‬تحلیل و نقد پلورالیسم دینی‪،‬‬

‫تاریخ سیاسی معاصر ایران‪ ،‬فرهنگ حییم‪ ،‬فرهنگ عمید‪ ،‬فرهنگ دهخدا و ‪ ...‬گرفته شده است‬

‫میلیتاریسم (‪: ) Militarism‬‬

‫به معنای ارتش ساالری می باشد‪ .‬به چهار حالت در سازمان ارتش مانند جنگجویی ‪ ،‬سروری ارتش بر دستگاه دولت ‪ ،‬بزرگداشت‬

‫سپاهگیری و بسیج كشور برای هدف های نظامی را ارتش ساالری گویند ‪.‬‬

‫تروریسم (‪:)Terrorism‬‬

‫واژه تروریسم در فرهنگ لغات فرانسه نظام یا «رژیم وحشت» تعریف شده است‪ .‬پس از انقالب فرانسه این واژه با نوشتاری از‬

‫ادموند برك در سال ‪ 9112‬وارد انگلستان گردید و از آن بهعنوان دشمن مردم و سنت یاد شد‪.‬‬

‫پراتوریانیسم و تباهی سیاسی ‪:‬‬

‫دخالت نظامیان در سیاست ‪ ،‬یكی از جنبه های شگفت انگیز و نیز عمومی نوسازی سیاسی به شمار می آید‪ .‬گروه نظامیان حاكم‬

‫و كودتاها ‪ ،‬شورش های نظامی و رژیمهای نظامی ‪ ،‬در جوامع آمریكای التین ‪ ،‬پدیدهای دایمی بوده اند و در خاورمیانه نیز‬

‫تقریباً به همین اندازه رواج داشته اند ‪.‬‬

‫‪www.serna.ir‬‬ ‫‪13‬‬ ‫اصطالحات سیاسی‬

You might also like