You are on page 1of 41

‫‪The Goal‬‬

‫هدف‬
‫الیاهو‪.‬م گلدرت‬
‫تهیه کننده ‪ :‬ناربه هاکوپیان‬
‫دانشگاه آزاد اسالمی واحد فیروزکوه‬
‫‪1387‬‬
‫با تشکر از استاد گرامی‬
‫دکترکامران جمالی فیروزآبادی که ما را با این‬
‫کتاب آشنا کردند‪.‬‬
‫‪ ‬هدف کتابی است که در قالب یک رمان به بیان مشکالت تولید و پروسه برخورد با آنها می پردازد‪.‬‬
‫‪ ‬آلکس روگو مدیر یک کارخانه است و با مشکالت همیشگی تولید دست و پنجه نرم می کند‪:‬‬
‫‪ ‬کاال با تاخیر به دست مشتری می رسد‬
‫‪ ‬خروجی کم است‬
‫‪ ‬هزینه ها زیاد و کارخانه ضررده است‪.‬‬
‫‪ ‬خطر نه تنها موجودیت کارخانه بلکه زندگی خانوادگی اش را هم تهدید می کند‪،‬او و پرسنلش‬
‫تصمیم می گیرند وضع را تغییر دهند‪...‬‬
‫‪ ‬رئیس بخش یک فرجه سه ماهه را برای متحول کردن کارخانه و بهبود آن به آلکس روگو می‬
‫دهد ‪،‬در غیر اینصورت کارخانه تعطیل می شود‪.‬‬
‫‪ ‬در طول این داستان آلکس روگو ‪،‬استاد فیزیک دوره دانشگاه خود جونا را می بیند و موضوع‬
‫کارخانه را با او در میان می گذارد‪.‬‬
‫‪ ‬جونا به عنوان مشاور آلکس در طول داستان عمل می کند و با راهنمایی او کارخانه نجات پیدا می‬
‫کند‪.‬‬
‫‪ ‬جونا مراحلی را برای بهبود تعریف می کند که در ادامه به بررسی این مراحل خواهیم پرداخت‪:‬‬
‫مولّد بودن‬
‫‪Productivity‬‬

‫‪‬مولّد بودن یعنی نزدیک کردن یک شرکت به هدفش ‪.‬‬


‫‪‬هر عملی که شرکت را به هدفش نزدیکتر کند‪،‬عملی مولّد است و هر عملکردی‬
‫که شرکت را به سوی هدفش نبرد ‪،‬مولّد نیست‪.‬‬

‫‪‬‬ ‫‪Productivity: Anything that moves toward the‬‬


‫‪goal is productive. Anything that moves‬‬
‫‪away from the goal is not productive.‬‬

‫ولی تا هدف را پیدا نکنیم آیا مولّد بودن معنی خواهد داشت؟‬
‫هدف چیست؟‬
‫‪?What is the Goal‬‬
‫‪ ‬حال سوالی که در ذهن ایجاد می شود این است که هدف یک شرکت تولیدی چیست؟ قرار است اینجا‬
‫چه کار کنیم ؟ چه چیزی باعث می شود این کارخانه به کارش ادامه دهد ؟‬
‫جونا می گوید ‪:‬‬
‫فقط یک هدف وجود دارد‬

‫‪ ‬ولی آیا چنین چیزی ممکن است ؟ عملیات روزانه شرکت شامل کارهای زیادی می شوند و همه آنها‬
‫مهم هستند – الاقل خیلی از آنها ‪ .‬اگر این طور نبود که انجامشان نمی دادیم ‪ .‬همه آنها می توانند هدف‬
‫باشند ‪.‬‬
‫‪ ‬مثال یکی از کارهایی که یک سازمان تولیدی باید انجام دهد خرید مواد خام است این مواد را برای‬
‫تولید نیاز داریم و باید آنها را با قیمت مناسب و با شرایط مناسب بخریم ‪.‬آیا خرید کردن با شرایط‬
‫مناسب یک دلیل وجودی کارخانه است ؟ آیا کارخانه به این دلیل وجود دارد که خوب‬
‫‪ ‬خرید کند ؟‬
‫‪ ‬خرید صرفه جویانه قطعا هدف این کارخانه نیست ‪.‬‬
‫به موارد زیر که مردم هدف می دانند دقت نمایید‪:‬‬
‫تولید محصوالت با‬ ‫تولید محصوالت با‬ ‫خرید مواد خام با‬
‫تکنولوژی باال‬
‫بهترینراندمان‬ ‫کیفیت‬ ‫قیمت کمینه‬

‫به دست آوردن‬


‫استخدام افراد‬
‫رضایت مشتری‬ ‫تولید انبوه‬ ‫سهم بیشتری از‬
‫خوب‬
‫بازار‬

‫همه اینها برای اداره کردن موفق یک کسب و کار الزم هستند ولی آنها در مجموع چه می کنند ؟ باعث می شوند‬
‫شرکت بتواند پول در بیاورد ‪.‬‬
‫ولی آنها به تنهایی هدف نیستند تنها وسائلی برای نیل به هدفند ‪.‬‬
‫اگر یک شرکت پول ساز نباشد چه اتفاقی می افتد ؟‬
‫اگر یک شرکت نتواند از طریق ساخت و فروش محصوالت یا قراردادهای نگهداری یا فروش خدمات یا روش‬
‫دیگری سودآوری کند – کارش تمام است ‪ .‬دلیل وجودی ندارد ‪.‬‬
‫هدف باید پول باشد ‪.‬‬
‫تولید محصوالت با‬ ‫تولید محصوالت با‬
‫بهترینراندمان‬ ‫کیفیت‬

‫خرید مواد خام با‬


‫تکنولوژی باال‬ ‫قیمت کمینه‬
‫پول سازی‬
‫‪Making‬‬
‫‪Money‬‬

‫استخدام افراد‬
‫رضایت مشتری‬
‫خوب‬
‫به دست آوردن‬
‫تولید انبوه‬ ‫سهم بیشتری از‬
‫بازار‬
‫چگونه مولد بودن را اندازه گیری کنیم؟‬
‫‪?How do we measure progress toward the goal‬‬
‫س ‪ :‬چگونه و از کجا بفهمیم که در حال پول در آوردن هستیم ؟‬
‫ج ‪:‬شاخص و معیاری را باید تعریف کرد‪.‬‬
‫‪ ‬بر طبق حسابداری هزینه سه شاخص زیر بیانگر اندازه پول سازی هستند‪:‬‬
‫‪-1‬سود خالص‬
‫‪-2‬نرخ بازگشت سرمایه (نسبت سود به سرمایه)‬
‫‪ -3‬نقدینگی‬
‫)‪Net Profit (NP‬‬
‫)‪Return on Investment (ROI‬‬
‫)‪Cash Flow (CF‬‬

‫یعنی هدف پول در آوردن از طریق افزایش سود خالص ‪،‬در همان زمان افزایش نسبت سود به‬
‫سرمایه و در عین حال افزایش نقدینگی است‪.‬‬
‫چگونه مولد بودن را اندازه گیری کنیم؟‬
‫‪?How do we measure progress toward the goal‬‬
‫‪ ‬اما این اندازه گیری ها چندان با فعالیت های روزانه ای که در محیط اتفاق می افتد در ارتباط نیستند ‪ ،‬به‬
‫همین دلیل یک سری اندازه گیریهای جدید وجود دارند که این معیارها عالوه بر بیان هدف و میزان‬
‫نزدیک یا دور شدن ما از آن‪ ،‬اجازه سنجیدن فعالیتهای کارخانه را روزانه به ما می دهند‪.‬این معیار ها‬
‫عبارتند از‪:‬‬
‫‪ .1‬بازده ‪ :‬میزان پولی است که از محل فروش(نه تولید ‪،‬زیرا هر تولیدی به فروش ممکن است نرود) عاید سیستم شده است‪.‬‬
‫‪ .2‬دارایی ‪ :‬بیانگر کل پولی است که سیستم برای خریدن آنچه قرار است به فروش برسد سرمایه گذاری‬
‫کرده است‪.‬‬
‫‪ .3‬هزینه عملیاتی ‪ :‬پولی است که سیستم برای تبدیل کردن دارایی به بازده هزینه می کند‪.‬‬
‫به سه تعریف باال نگاه کنید چه چیز مشترکی بین این سه معیار وجود دارد؟‬
‫پول‬
‫بازده ‪ :‬اندازه گیری برای پول ورودی‬
‫دارایی ‪ :‬اندازه گیری برای پول بلوکه شده‬
‫هزینه عملیاتی ‪ :‬اندازه گیری برای پول خروجی‬
What Operational Measures Describe the
?Goal
Throughput (TP)
Rate at which system generates money through sales.
Sales Revenue - Raw material Expense
Inventory (I)
All the money that the system has invested in
purchasing things which it intends to sell
Operational Expense (OE)
All the money that the system spends in order to turn
inventory into throughput
‫ارتباط میان این دو روش اندازه گیری‬
?How do these measures relate financial measures

NP = TP - OE
ROI = NP/I
Cash flow is OK if
cumulative income + initial cash > cumulative costs.
How do the measures relate to decisions?
Operational Financial
NP ROI CF

TP NP ROI CF
I NP ROI CF
TP I OE OE NP ROI CF
An effective decision simultaneously increases TP,
decreases I, and decreases OE.

12
‫کارخانه متوازن‬
‫جونا می گوید‪:‬‬
‫‪ ‬کارخانه ای که همه افراد آن کارخانه در حال کار کردن باشند بسیار غیر مولد است‪.‬‬
‫‪ ‬قطعات اضافی فقط در صورت وجود نیروی کار اضافی ساخته می شوند‪.‬‬
‫هر مدیر تولیدی در تمام دنیا برای رسیدن به یک کارخانه متوازن شده تالش می کند ‪،‬کارخانه متوازن شده به این معناست‬
‫که تمام منابع موجود در آن دقیقا با تقاضای بازار تنظیم شده اند‪ .‬فکر می کنند اگر ظرفیت کافی نباشد نمی توان به بازده‬
‫بالقوه دست پیدا کرد‪.‬وتالش می کنند هر جا که می توانند ظرفیت را کاهش دهند تا هیچ منبعی بیکار نماند و هر فردی‬
‫کاری برای انجام دادن داشته باشد‪.‬‬
‫‪ ‬ولی نمی توان هیچ وقت یک کارخانه متوازن ایجاد کرد‪.‬چرا؟‬
‫‪ ‬دلیل اصلی این است که هر چقدر به کارخانه متوازن نزدیک شویم به ورشکستگی نزدیکتر شده ایم‪.‬‬
‫‪ ‬در صورت کم شدن ظرفیت تا حد تقاضای بازار ‪،‬بازده کاهش پیدا می کند و دارایی کاال رو به عرش می رسد و به‬
‫خاطر باال رفتن موجودی کاال هزینه انبارداری و جابجایی که یک هزینه عملیتی است افزایش پیدا می کند‪.‬‬
‫‪ ‬دو دلیل اصلی برای این موضوع وجود دارد که این دو پدیده عبارتند از‪:‬‬
‫‪ ‬پیش نیازی کارها (وابستگی رویدادها)‬
‫‪ ‬نواسانات آماری‬
‫‪“EXCESSIVE INVENTORY EQUALS EXCESSIVE MANPOWER and THE CLOSER YOU COME TO A‬‬
‫”‪BALANCED PLANT, THE CLOSER YOU ARE TO BANKRUPTCY.‬‬
‫پیش نیازی کارها (وابستگی رویدادها) و نوسانات آماری‬

‫‪ ‬با یک مثال به بررسی این دو پدیده می پردازیم‪:‬‬


‫یک گروه از افراد را در نظر بگیرید که می خواهند از نقطه ‪A‬حرکت کرده و به نقطه ‪ B‬برسند‪.‬مسافت تا مقصد حدود ‪ 10‬مایل‬
‫است‪ .‬تقریبا سرعت راه رفتن پیش بینی شده در هر ساعت ‪ 2‬مایل است پس انتظار دارند که این مقصد را ‪ 5‬ساعته طی‬
‫کنند‪.‬افراد مختلفی با قابلیت های حرکتی متفاوت وجود دارند‪.‬‬
‫برای اینکه به مقصد برسند باید از یک جاده عبور کنند‪.‬اول شخص شماره ‪، 1‬بعد ‪، 2‬و ‪ 3‬و‪ 4‬و‪. .....‬‬
‫پس وابستگی رویداد ها داریم‪.‬‬

‫در هر ساعت به طور میانگین انتظار ‪ 2‬مایل پیموده شدن داریم ولی گاهی اوقات ‪ 2.5‬مایل در ساعت و گاها ‪ 1.8‬مایل در ساعت‬
‫پیموده می شود‪.‬‬
‫پس نوسانات آماری نیز وجود دارد‪.‬‬
‫فرض کنید فرد شماره ‪(4‬هربی) به علت چاق بودن دارای کمترین سرعت باشد‪.‬‬
‫این شخص اگر در وسط صف باشد اتفاقی که می افتد این است که بعد از طی مسافتی طول صف بیشتر می شود‪.‬‬
‫پیش نیازی کارها (وابستگی رویدادها) و نوسانات آماری‬

‫تشبیه گروه به یک محصول تولیدی ‪:‬‬


‫‪ ‬محصول تولیدی ‪ :‬طی کردن جاده‬
‫‪ ‬شخص شماره ‪ 1‬با مصرف جاده پیموده نشده روبروی خود که معادل مواد خام است تولید را آغاز می کند‬
‫و بنابراین او جاده را با راه رفتن پردازش می کند و بعد از آن شخص ‪ 2‬عملیات خود را آغاز می کند و ‪. ...‬‬
‫‪ ‬هر کدام از اشخاص بیانگر عملیات هستند‪.‬‬
‫‪ ‬اما فاصله بین شخص اول و آخر بیانگر چیست؟‬
‫‪ ‬این فاصله همان میزان موجودی است‪.‬مقدار دارایی یا کاالی در حال ساخت‪.‬‬
‫‪ ‬هزینه عملیاتی ‪ :‬چیزی که میزان موجودی را به بازده تبدیل می کند که دراینجا همان انرژی افراد می باشد‪.‬‬
‫‪ ‬اگر فاصله زیاد شود در اصل دارایی در حال افزایش است ‪،‬بازده راه رفتن آخرین نفر است که تحت میزان‬
‫نوسانات دیگران است‪.‬‬
‫‪ ‬در این سیستم به دلیل عقب افتادن هربی فاصله زیاد می شود و به همین دلیل رشد موجودی داریم پس بازده‬
‫تمام سیستم کاهش می یابد‪.‬‬
‫نتیجه گیری این مثال‬

‫‪‬در این سیستم هربی است که حداکثر بازده را تعیین می کند‪.‬‬


‫‪ ‬هر یک از افراد پشت سر هربی هر چقدر هم تندتر حرکت کنند باز این‬
‫هربی است که تعیین کننده خروجی است‪.‬‬
‫‪‬پس خروجی برابر کندترین آنها در این سیستم است‪.‬‬
‫‪‬سرعت او مشخصا سرعت کل دسته را معین می کند‪.‬‬
‫‪‬یک اصل ریاضی می گوید ‪:‬‬
‫‪‬در یک وابستگی خطی بین دو یا چند متغیر ‪ ،‬نوسانات متغیرهای انتهای صف‬
‫به اندازه حداکثر نوساناتی است که متغیر های قبلی اش ایجاد کرده اند‪.‬‬
‫تجزیه و تحلیل این مثال‬

‫فرضیات مثال باال را در نظر بگیرید‪:‬‬


‫‪ 3‬حالتی که ممکن است هربی بتواند در آنجا قرار بگیرد را بررسی کنیم‪:‬‬
‫‪ ‬اگر هربی در انتهای صف باشد‪:‬‬
‫تمامی افراد از نقطه پایان می گذارند ولی هنوز هربی در وسط راه قرار دارد ‪.‬می دانیم در یک پروژه یا‬
‫برنامه ریزی تولید هنگامی پروژه یا برنامه تمام می شود که از تمامی گره ها عبور کرده باشیم‪.‬پس اگر‬
‫هربی در پایان صف باشد باید راه منتظر بماند تا هربی آن را بپیماید بنابراین موجودی زیاد شده و بازده‬
‫کم است‪.‬‬
‫‪ ‬اگر هربی در وسط صف باشد ‪:‬‬
‫شبیه حالت اول است ولی صف به دو قسمت می شود ‪،‬قبل از هربی که راه را سریع پیموده اند و بعد از‬
‫هربی که منتظر عبور هربی هستند‪.‬‬
‫‪ ‬اگر هربی در ابتدای صف باشد‪:‬‬
‫در این حالت همگی با سرعت هربی هماهنگ شده و پشت سر او حرکت می کنند ‪،‬با وجود کند تر شدن زمان‬
‫اتمام برنامه ‪،‬میزان موجودی یعنی فاصله از بین می رود در نتیجه سیستم از بازده باالیی برخوردار است‪.‬‬
‫پیش نیازی کارها (وابستگی رویدادها) و نوسانات آماری‬

‫اینک به منظور درک بهتر این قوانین به مثالی که بصورت یک بازی است زیر توجه فرمایید ‪:‬‬
‫فرضیات ‪:‬‬
‫‪ ‬در آزمایش زیر یک تاس ‪ ،‬جعبه چوب کبریت و چند کاسه مشابه داریم‪.‬‬
‫‪ ‬تاس را در نظر بگیرید ‪ ،‬موقعی که یک تاس انداخته می شود نوسانات آماری خواهیم داشت‪،‬یعنی عددی‬
‫که بعد از انداختن می آید ممکن است ‪1‬یا ‪ 2‬یا ‪ 3‬یا ‪ 4‬یا ‪ 5‬و یا ‪ 6‬بیاید‪.‬‬
‫‪ ‬حال چند کاسه مشابه را در نظر بگیرید که پشت سر هم قرار گرفته اند‪.‬کبریت ها در یک طرف کاسه ها‬
‫قرار گرفته اند و سیستم کامال متوازن است‪.‬‬
‫‪ ‬قرار است سیستمی طراحی کنیم که چوب کبریت ها را پردازش کند‪.‬این کار با خارج کردن تعدادی‬
‫چوب کبریت از جعبه اشان و حرکت دادن آنها از یک کاسه به کاسه دیگر به ترتیب صورت می گیرد‪.‬‬
‫‪ ‬تاس مدلی از ظرفیت هر منبع است یعنی مشخص کننده توانایی هر کاسه در عبور دادن چوب کبریت‪.‬‬
‫‪ ‬ظرفیت منابع با هم برابر است‪.‬‬
‫‪ ‬کاسه پشت سر هم قرار دارند پس رویداد های متوالی نیز داریم‪.‬‬
‫پیش نیازی کارها (وابستگی رویدادها) و نوسانات آماری‬
‫‪ ‬بازده ‪ :‬تعدا کبریتی که در هر دور از آخرین کاسه خارج می شود‪.‬‬
‫‪ ‬موجودی (دارایی) ‪ :‬تعداد کبریت هایی که در تمام کاسه ها باقی می مانند‪(.‬در هر دور‬
‫بازی)‬
‫‪ ‬هزینه های عملیاتی ‪ :‬هزینه جابه جایی چوب کبریت ها‪.‬‬
‫‪ ‬ظرفیت تولید هر کدام از منابع و تقاضای بازار دقیقا در موازنه هستند یعنی مدلی از‬
‫یک کارخانه تولیدی کامال متوازن داریم‪.‬‬
‫‪ ‬همانطور که می دانیم امید ریاضی یک تاس در یک بار انداختن برابر عدد ‪ 3.5‬است‪.‬‬
‫‪E(x)=1/6(1+2+3+4+5+6)=3.5‬‬
‫‪ ‬یعنی در ‪ 1‬دور بازی انتظار داریم ‪ 3.5‬چوب کبریت انتقال دهیم‪.‬‬
‫‪‬در ‪ 10‬دور باری ‪ 35‬چوب کبریت‪.‬‬
‫‪‬در ‪ 20‬دور بازی ‪ 70‬چوب کبریت‪.‬‬
‫پیش نیازی کارها (وابستگی رویدادها) و نوسانات آماری‬
‫‪ ‬بازی شروع می شود‪.‬‬
‫‪ ‬اندی تاس را می اندازد و عدد ‪ 2‬ظاهر می شود بنابراین ‪ 2‬چوب کبریت از جعبه برداشته و در کاسه بن می گذارد‪.‬‬
‫‪ ‬بن تاس را می اندازد و عدد ‪ 4‬را می آورد ولی چون فقط ‪ 2‬کبریت دارد مجبور می شود ‪ 2‬عدد را به کاسه چاک انتقال دهد‪.‬‬
‫‪ ‬تاس چاک ‪ 5‬می آید ولی ‪ 2‬کبریت را برای رد کردن دارد‪.‬‬
‫‪ ‬دیو تاس را می ریزد وتاس عدد ‪ 1‬را نشان می دهد و او یک چوب کبریت را فقط انتقال می دهد و ‪ 1‬چوب کبریت در کاسه‬
‫خود نگه می دارد‪.‬‬
‫‪ ‬ایوان هم تاسش ‪ 1‬می آید و تنها چوب کبریت خود را در انتهای میز می گذارد‪.‬‬

‫برای مشخص شدن انحرافات از میانگین یک امتیاز به هر عدد تاس می دهیم‪.‬‬


‫اگرفردی ‪ 6‬بیاورد = امتیاز ‪2.5‬‬
‫‪ 5‬بیاورد = ‪1.5‬‬
‫‪ 4‬بیاورد = ‪0.5‬‬
‫‪ 3‬بیاورد = ‪-0.5‬‬
‫‪ 2‬بیاورد = ‪-1.5‬‬
‫‪ 1‬بیاورد = ‪-2.5‬‬
‫جدولی برای مشخص کردن دور بازی ‪،‬امتیازات ‪،‬چوب کبریت جابجا شده و موجود طراحی می شود و بازی برای ‪ 10‬دور‬
‫انجام می شود‪.‬‬
‫نتیجه بازی در صفحه بعد آمده است‪.‬‬
‫‪‬به قسمت آبی رنگ جدول توجه کنید‪:‬‬
‫‪‬مجموع اعداد این قسمت بیانگر کل خروجی یا بازده ما است‪:‬‬
‫بازده = ‪20 = 2+3+1+2+2+1+2+3+3+1‬‬
‫‪‬همانطور که مشاهده می کنید خروجی سیستم ‪ 20‬چوب کبریت است در حالی که ما‬
‫انتظار ‪ 35‬چوب کبریت پردازش شده را داشیتم‪.‬‬
‫‪‬این سیستم متوازن بود ولی بازده پایین ‪،‬دارایی باال و هزینه عملیاتی اگر شامل‬
‫هزینه های انبارداری و حمل بود نیز باال می باشد‪.‬اگر این یک کارخانه حقیقی بود‬
‫بیش از نیمی از سفارش های ما به تاخیر می افتادند‪.‬‬
‫‪‬حال به مقدار انحرافات دیو و چاک نگاه کنید‪.‬درهر دور بازی انحرافات و امتیازات‬
‫منفی این دو شخص زیادتر می شوند‪.‬‬
‫به نظر شما دلیل این امر چیست؟‬
‫جمله آشنای ‪:‬‬
‫در یک وابستگی خطی بین دو یا چند متغیر ‪ ،‬نوسانات متغیرهای انتهای صف به اندازه‬
‫‪.‬حداکثر نوساناتی است که متغیر های قبلی اش ایجاد کرده اند‬
‫گلوگاه ها ‪Bottlenecks‬‬
‫‪ ‬گلوگاه ‪،‬کلمه ای آشنا درمبحث مهندسی ترافیک‪.‬با شنیدن این کلمه احتماال به یاد شکل های زیر می افتید ‪:‬‬

‫‪ ‬در یک کارخانه دو نوع منبع وجود دارد‪:‬‬


‫‪ ‬گلوگاه (‪:)Bottleneck‬منبعی است که ظرفیتش برابر یا کمتر از تقاضای آن است‪.‬‬
‫‪ ‬غیر گلوگاه (‪: )Non-Bottleneck‬منبعی که میزان ظرفیتش بیشتر از تقاضای آن باشد‪.‬‬
‫اینک چند تعریف از گلوگاه را بیان می کنیم ‪:‬‬
‫‪ ‬از میان منابع با ظرفیتهای مختلف منبعی که دارای حداقل ظرفیت باشد ‪ ،‬محدودیت یا گلوگاه گفته می‬
‫شود ‪.‬‬
‫‪ ‬نقطه ای از فرآیند تولید است که مقدار محصولی را که یک کارخانه می تواند تولید کند ‪ ،‬پایین نگه می‬
‫دارد ‪ .‬منبعی است که مانع عملکرد بهتر سیستم جهت رسیدن به اهدافش می گردد‪.‬‬
‫‪A stage in a process that causes the entire process to slow down or stop.‬‬
‫‪ ‬مثال گروه راهپیمایی را به خاطر بیاورید ‪ ،‬در آنجا نتیجه گرفتیم ‪:‬‬
‫سرعت هربی مشخصا سرعت کل دسته را معین می کند‪.‬‬
‫‪ ‬حال مثال پردازش چوب کبریت ها را به خاطر بیاورید‪.‬در همان دور اول اندی ‪ 2‬چوب کبریت داشت‬
‫ولی بن تقاضای ‪ 4‬چوب کبریت را داشت‪.‬برای بن ‪،‬اندی یک گلوگاه یا محدودیت بود‪.‬‬
‫مشخصات گلوگاه‬
‫‪ ‬در مثال راهپیمایی نتیجه گرفتیم ‪:‬‬
‫‪ ‬هر یک از افراد پشت سر هربی هر چقدر هم تندتر حرکت کنند باز این هربی است که تعیین کننده‬
‫خروجی است‪.‬‬
‫‪ ‬گام اصلی که آقای گلدرت در کتاب خود عنوان می کند این است که این محدودیت ها و این گلوگاه ها‬
‫را باید شناسایی کرد‪.‬یعنی ایجاد تمایز بین دو منبع موجود در کارخانه‪.‬‬
‫‪ ‬کاری که باید بکنیم این است که از طریق گلوگاه ها ‪،‬میزان تولید را با تقاضای بازار یکسان کنیم‪.‬‬
‫‪ ‬به عبارت دیگر ‪ :‬جریان کاالیی که از گلوگاه می گذرد باید با تقاضای بازار یکی باشد‪.‬‬
‫‪ ‬تولید گلوگاه ها اساسا باید به موازات تقاضا باشد‪.‬‬
‫‪ ‬ظرفیت یک کارخانه با ظرفیت گلوگاه برابر است ‪ ،‬یعنی یک ساعت از دست رفته در گلوگاه ‪،‬‬
‫معادل یک ساعت از دست رفته در کل سیستم است ‪.‬‬
‫‪ ‬گلوگاه ها لزوما خوب یا بد نیستد ‪،‬آنها واقعیت هستند‪.‬‬
‫‪ ‬اگر در یک کارخانه محدودیتی وجود داشته باشد حجم بزرگی از کار جلوی آن تلنبار شده است‪.‬یک‬
‫عالمه قطعه منتظراست که گلوگاه روی آن های کار انجام بدهد‪.‬‬
‫با این گلوگاه ها چه کنیم؟‬
‫‪ ‬بعد از شناختن گلوگاه ها در یک سیستم کاری که باید انجام دهیم این است که ظرفیت این‬
‫گلوگاه ها را افزایش دهیم برای مثال ‪:‬‬
‫‪ ‬کنترل کیفیت قبل از گلوگاه باشد تا بهره وری گلوگاه باال باشد و دورریز نداشته باشیم‪.‬‬
‫‪ ‬هدر نرفتن وقت گلوگاه ها مثال در ساعات ناهار یا استراحت ماشین به کار خود ادامه دهد‪.‬‬
‫‪ ‬موازی کردن یک سیستم مشابه در کنار گلوگاه مثال در کنار یک دستگاه تراش سی ان سی‬
‫یک دستگاه تراش دستی نیز قرار بگیرد‪.‬‬
‫‪ ‬استفاده از سیستم اولویت بندی انجام کار روی قطعات‪.‬‬
‫‪ ‬دادن کار به پیمانکاران دیگر و انجام کار در بیرون از کارخانه‪.‬‬
‫‪ ‬گلوگاه ها روی قطعاتی کار کنند که به آنها زودتر احتیاج داریم نه روی قطعات یدکی‪.‬‬
‫‪ ‬تغییر روش انجام کار یا روش تولید محصول تا نیازی به استفاده از گلوگاه ها نداشته باشد‬
‫یا کمتر نیاز به استفاده از گلوگاه ها باشد‪.‬‬
‫حالت های کنار هم قرار گرفتن منابع‬
‫‪‬اگر منبع ‪ X‬یک منبع گلوگاه باشد و منبع ‪ Y‬یک منبع غیر گلوگاه حالت‬
‫های کنار هم قرار گرفتن این دو منبع به صورت زیر خواهد بود ‪:‬‬

‫‪Y‬‬ ‫‪X‬‬ ‫‪X‬‬ ‫‪Y‬‬

‫‪X‬‬ ‫‪Y‬‬ ‫‪X‬‬ ‫‪A product‬‬

‫‪Y‬‬ ‫‪B Product‬‬


‫‪Assembly‬‬
‫فعال سازی یک منبع یا بهره برداری از یک منبع؟‬
‫‪ ‬دکتر گلدرت در کتاب خود اشاره می کند ‪:‬‬
‫همیشه نباید منابع را فعال نگه داریم‪.‬‬
‫فعال سازی یک منبع و بهره برداری از یک منبع مترادف یکدیگر نیستند‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫بهره برداری از یک منبع یعنی استفاده از آن به نحوی که سیستم در جهت هدف خود حرکت کند‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫فعالسازی یک منبع به طور مانند فشار دادن دکمه روشن یک دستگاه است‪،‬چه سودی از آنچه انجام می دهد حاصل شود و چه سودی‬ ‫‪‬‬
‫حاصل نشود‪،‬کار می کند‪.‬‬
‫بنابراین فعالسازی یک غیر گلوگاه تا حداکثر توان آن واقعا حماقت آمیزترین کار ممکن است‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫‪Y‬‬ ‫‪X‬‬ ‫‪ ‬مثال زیر را در نظر بگیرید‪:‬‬


‫‪ ‬فرض کنید حالت منابع به صورت روبرو باشد‪:‬‬
‫‪ ‬می دانیم طبق تعریف غیرگلوگاه ‪ Y ،‬ظرفیت مازاد دارد و این را هم می دانیم که به خاطر داشتن ظرفیت مازاد سریعتر از‪ X‬می تواند‬
‫پاسخگوی میزان تقاضا باشد‪.‬فرض کنید‪ X‬و‪ Y‬هر دو ‪ 600‬ساعت در ماه وقت تولید دارند چون ‪X‬گلوگاه است برای اجرای تقاضا به هر‬
‫‪ 600‬ساعت نیاز دارد ولی فقط به ‪ 450‬ساعت در ماه یا ‪ 75‬درصد ‪ ،‬از ‪ Y‬برای برابر نگه داشتن جریان تولید با تقاضا نیاز داریم‪.‬‬
‫‪ ‬پس تا اینجا ‪ Y‬پاسخگوی تقاضای بازار بوده ولی شما ‪ 150‬ساعت باقی مانده را می گذارید به تولید خود ادامه دهد یا آنرا متوقف می کنید؟‬
‫‪ ‬اگر جواب شما تولید کردن است پس باید گفت حماقت آمیزترین کار ممکن را انجام می دهید چون در این صورت تنها کاری که انجام می‬
‫دهید اضافه کردن موجودی و کاالی نیمه ساخته بیشتر است که طبق تعریف مولد بودن از هدف دور تر می شوید‪.‬این موجودی تلنبار شده‬
‫در اصل پولی است که در کارگاه حبس شده است‪.‬‬
‫‪Rope ,Drum , Buffer‬‬
‫‪‬مثال راهپیمایی را در نظر بگیرید‪.‬هربی گلوگاه ما بود‪.‬‬
‫‪‬گفتیم باید ظرفیت گلوگاه را افزایش دهیم به طور مثال کوله پشتی او را‬
‫سبک تر می کنیم تا راحتتر حرکت کند‪.‬اما باز او کندترین در صف است‪.‬او‬
‫در وسط سف است‪.‬همه می خواهند از او جلو بزنند اما اگه این اتفاق بیفتد‬
‫صف متالشی می شود و بعضی از افراد گم خواهند شد‪.‬از طرفی بنا به‬
‫دالیلی ‪،‬نمی توانیم هربی را از وسط صف جابجا کنیم و از طرف دیگر‬
‫دوست نداریم انهایی که جلوی هربی هستند خیلی از هربی دور شوند‪.‬‬
‫‪‬حال چطور از خراب شدن صف جلوگیری کنیم؟‬
‫‪ ‬یکی از روش ها این است که افراد را به هم با استفاده از طناب ببندیم‪.‬‬
‫(‪)Rope‬‬
‫‪‬روش دیگر استفاده از یک طبل زن است‪.‬یعنی افراد با استفاده از ریتم و‬
‫ضرب طبل گام بردارند‪. )Drum(.‬‬
‫‪Rope ,Drum , Buffer‬‬
‫‪ ‬اما ببینیم در یک کارخانه تولیدی این وسایل چگونه تفسیر و استفاده می شوند‪.‬‬
‫‪ = Buffer ‬به معنای میانگیر‪،‬سپر‪ ،‬بالشتکو یا ضربه گیر ترجمه می شود‪.‬‬
‫‪ ‬مقدار قطعاتی که قبل از گلوگاه ذخیره میکنیم تا از بیکار ماندن گلوگاه جلوگیری کنیم‪.‬‬
‫‪ = Drum ‬طبل‬
‫‪ ‬برنامه و کنترل کننده نرخ تولید یا ریتم تولید یک گلوگاه‬
‫‪ = Rope ‬طناب‪ ،‬ریسمان‬
‫‪ ‬ارتباط دهنده و برنامه ای برای هماهنگ کردن نرخ تولید بین گلوگاه و سایر منابع قبل از آن‪.‬‬
‫‪Rope ,Drum , Buffer‬‬
‫‪ ‬برای ارتباط بین منابع باید یک برنامه زمان بندی تولیدی با توجه به زمان پردازش ها و زمان‬
‫رسیدن و آماده شدن قطعات (‪)Lead Time‬طراحی کرد‪.‬‬
‫‪ ‬رویکردهای موفق مورد استفاده در کنار سیستم ‪: DBR‬‬
‫‪ ‬تولید به هنگام یا ‪ JIT‬می باشد‪.‬این سیستم دارای پاسخگویی سریع به تقاضای بازار است(‪Quick‬‬
‫‪.)Response‬‬
‫‪Lean Manufacturing ‬‬
‫‪ ‬یکی از مراحل مهم دیگر استفاده از زنبیل های حمل قطعات (‪ )Batch quantity‬کوچکتر‬
‫است‪.‬‬
‫‪ ‬با کوچکتر کردن این زنبیل ها کاالی در جریان ساخت (‪)WIP‬کمتر در خط خواهیم‬
‫داشت‪.‬بنابراین مواد خام کمتری خریداری می شود و نتیجه آن کمتر شدن دارایی است‪.‬که با این‬
‫کار مقدار نقدینگی بلوکه شده کم می شود و نقدینگی بهبود پیدا می کند‪.‬‬
‫‪ ‬شاید فکر کنید در این روش چون تعداد تنظیمات ماشین ها زیاد می شود پس زمان زیادی برای‬
‫تنظیم از دست می رود‪.‬ولی بهتر است اول در مورد زمان تولید یک محصول بیشتر آگاه شوید‪:‬‬
‫زمان تولید‬
‫زمان تولید یعنی زمانی که مواد خام وارد سالن تولید می شود تا لحظه ای که به صورت محصول تمام شده از‬
‫در سالن تولید بیرون می رود‪.‬‬
‫این زمان به چهار بخش تقسیم می شود ‪:‬‬
‫‪ ‬زمان تنظیم ‪ :‬زمانی که قطعه منتظر می شود تا منبعی که قرار است روی آن کار کند تنظیم و آماده شود‪.‬‬
‫‪ ‬زمان فرآیند ‪ :‬زمانی که در آن ‪ ،‬بر روی قطعه کاری انجام می شود تا تبدیل به چیزی ارزشمندتر شود‪.‬‬
‫‪ ‬زمان صف ‪ :‬این زمانی است که قطعه منتظر می ماند چون منبع مورد نظر مشغول انجام دادن کار روی‬
‫قطعات دیگریست که در صف جلوتر از آن قرار دارند‪.‬‬
‫‪ ‬زمان انتظار ‪ :‬این زمانی است که قطعه منتظر می ماند ‪ ،‬نه منتظر یک منبع ‪ ،‬بلکه منتظر یک قطعه دیگر تا‬
‫آن قطعه برسد و با قطعه مورد نظر مونتاژ شود‪.‬‬
‫‪ ‬زمان تنظیم و زمان فرآیند معموال قسمت کوچکی از زمان حضور قطعه در سالن را تشکیل می دهند ‪،‬در‬
‫صورتیکه زمان های صف و انتظار سهم عمده ای از زمان کل تولید دارند‪.‬در حقیقت قطعاتی که از گلوگاه ها‬
‫عبور می کنند مدت زیادی را جلو گلوگاه برای رسیدن نوبتشان صبر می کنند بنابراین برای آن ها زمان‬
‫غالب زمان صف است‪،‬در صورتیکه برای قطعاتی که از گلوگاه ها عبور نمی کنند زمان انتظار برجسته تر‬
‫است ‪ ،‬چون باید موقع مونتاژ شدن منتظر رسیدن قطعات گلوگاهی(قطعاتی که از گلوگاه رد می شوند) بمانند‪.‬‬
‫‪ ‬یعنی در هر دو مورد این گلوگاه ها هستند که مقدار زمان تلف شده را مشخص می کنند ‪ ،‬به عبارت دیگر‪:‬‬
‫گلوگاه ها همانطور که عامل تعیین میزان بازدهی (خروجی) کل سیستم هستند ‪ ،‬دارایی (کاالی در حال ساخت)‬
‫کل را هم تعیین می کنند‪.‬‬
‫نتیجه گیری‬
‫‪ ‬تلف شدن یک ساعت از وقت گلوگاه برابر با اتالف یک ساعت از وقت کل سیستم است‪.‬‬
‫‪ ‬و صرفه جویی در زمان یک غیر گلوگاه کاری بیهوده است‪.‬‬
‫‪ ‬شاید بگویید یک ساعت صرفه جویی شده ‪ ،‬یک ساعت صرفه جویی شده است!‬
‫‪‬ولی باید جواب داد خیر!دکتر گلدرت می گوید ‪:‬‬
‫‪ ‬از موقعی که مواد نگه داری می شوند تا زمانی که گلوگاه ها وقت کار کردن روی آن‬
‫ها را داشته باشند ‪ ،‬بعد مواد را وارد خط تولید می کنیم‪،‬غیر گلوگاه ها زمان بیکار‬
‫دارند‪.‬ابدا اشکالی ندارد که زمان تنظیم ها را زیاد کنیم چون تنها اتفاقی که می افتد این‬
‫است که زمان بیکاری ماشین ها کم می شود‪.‬کم کردن تعداد و در نتیجه زمان کل‬
‫تنظیمات در یک غیر گلوگاه ‪،‬ابدا ‪ ،‬حتی به اندازه ذره ای به بهره ور شدن بیشتر سیستم‬
‫کمکی نمی کند‪.‬این جور صرفه جویی ها موهوم و بی ارزش اند حتی اگر زمان‬
‫تنظیمات دوبرابر هم بشوند هنوز زمان بیکاری خواهیم داشت‪.‬‬
‫پروسه بهینه سازی دائم‬
‫‪‬دکتر گلدرت در کتاب خود اشاره می کند‪:‬‬
‫‪‬بهینه سازی کاهش هزینه ها نیست بلکه افزایش بازدهی است‪.‬‬
‫‪‬اول افزایش بازدهی ‪ ،‬سپس کاهش موجودی و بعد کاهش هزینه های جاری‪.‬‬
‫‪‬او در کتاب خود تمام این مراحل را در پنج گام بهینه سازی خالصه می کند‪:‬‬
‫‪‬گلوگاه های سیستم را مشخص کنید‪.‬‬
‫‪‬از گلوگاه ها به بهترین شکل بهره برداری کنید‪.‬‬
‫‪‬تمام موارد دیگر باید تابع تصمیمات باال باشد‪.‬‬
‫‪‬سطح گلوگاه های سیستم را ارتقا دهید‪.‬‬
‫‪‬اگر در قدم های قبلی یک گلوگاه برداشته شد به قدم اول برگردید ولی اجازه‬
‫ندهید اینرسی باعث بوجود آمدن گلوگاه جدید در سیستم شود‪.‬‬
‫پروسه بهینه سازی دائم‬
‫‪ ‬تمامی این صحبت هایی که انجام شد برای محدود کننده های فیزیکی بودند ولی همیشه‬
‫محدود کننده یک دستگاه نیست‪.‬سیستم های غیر فیزیکی نیز مانند بازار ‪ ،‬سیستم فروش ‪،‬‬
‫سیستم تحویل مواد و ‪ ...‬همگی این موارد نیز می توانند به عنوان محدود کننده سیستم باشند‬
‫بنابراین بهتر است به جای واژه گلوگاه از واژه محدودیت استفاده کنیم‪ .‬یعنی خواهیم داشت ‪:‬‬
‫‪ ‬محدودیت های سیستم را مشخص کنید‪.‬‬
‫‪ ‬از محدودیت ها به بهترین شکل بهره برداری کنید‪.‬‬
‫‪ ‬تمام موارد دیگر باید تابع تصمیمات باال باشد‪.‬‬
‫‪ ‬سطح محدودیت های سیستم را ارتقا دهید‪.‬‬
‫‪ ‬اگر در قدم های قبلی یک محدودیت برداشته شد به قدم اول برگردید ولی اجازه ندهید‬
‫اینرسی باعث بوجود آمدن محدودیت جدید در سیستم شود‪.‬‬
‫• دکتر گلدرت تمامی این نظریات خود را در قالب تئوری محدودیت ها ارائه کرد‪.‬‬
‫‪• Theory Of Constraints‬‬
‫• همانطور که مشاهده می کنید این یک پروسه بهبود مسمتر است‪.‬‬
‫نکاتی در رابطه با پروسه بهینه سازی‬
‫دائم‬
‫‪‬اگر سیستمی در بهینه ی شرایط خود کار کند‪ ،‬کارایی آن باالتر از تک تک‬
‫اجزای آن نخواهد بود‪ .‬و اگر تک تک اجزای سیستم در حداکثر بازدهی خود‬
‫کار کند‪ ،‬سیستم به عنوان یک کل‪ ،‬بازده حداکثر نخواهد داشت‪ .‬بهینه شرایط‬
‫یک سیستم از مجموع شرایط بهینه ی اجزای آن به دست نمی آید‪.‬‬
‫‪ ‬سیستمها مانند زنجیر هستند‪ .‬هر سیستم دارای یک ضعیفترین حلقه است که در‬
‫نهایت بازده سیستم را محدود میکند‪.‬‬
‫‪ ‬قوی کردن هر حلقهای غیر از ضغیف ترین حلقه بازده سیستم را افزایش‬
‫نمیدهد‪.‬‬
‫‪‬نکته مهم آخر این که معیار ها ‪،‬سیاست گذاری ها و پروسه ها که تعداد زیادی‬
‫از آنها در الگوهای رفتاری قالب ریزی شده اند محدود کننده های اصلی هستند‪.‬‬
‫پروسه فکری‬
‫‪Thinking Process‬‬
‫‪ ‬اصولی ترین توانایی هایی که باید از یک مدیر انتظار داشت ‪ 3‬پروسه زیر‬
‫است‪:‬‬

‫‪‬چه چیزی را تغییر بدهیم؟‬


‫‪‬به سوی چه چیزی تغییر کنیم؟ (مقصد تغییر کجا است؟)‬
‫‪‬چگونه باعث ایجاد تغییر شویم؟‬

‫که این ‪ 3‬قسمت بنیاد ‪ 5‬گام بهبود مستمرتئوری محدودیت ها را بیان می کند‪.‬‬
IDENTIFY the
Systems
Constraint(s)

Decide how to
EXPOLIT them.

SUBORDINATE
everything else to
the above decision

IDENTIFY the
Systems
Constraint(s)

But
But do
do not
not If,
If, in
in aa previous
previous step,
step, aa
allow
allow INERTIA
INERTIA constraint
constraint hashas been
been
to
to cause
cause aa
system’s
system’s
broken,
broken, GO BACK to
GO BACK to
constraint
constraint first step.
first step.
‫منابع‬
‫‪ ‬کتاب هدف نوشته دکتر گلدرت‪ ،‬ترجمه داریوش نقشینه‬
‫‪‬پایان نامه دوره کارشناسی ارشد مدیریت سیستم و بهره وری مهندس آرش‬
‫بیژنزاده با عنوان ارائه مدلی بر اساس ‪ UML‬برای روش زنجیره ی‬
‫بحرانی در کنترل و مدیریت پروژه‬
‫‪‬سمینار آموزشی بهساد‬
‫‪‬جزوه آموزشی دانشگاه الستر‬
‫‪ The Theory of Constraints University Of Ulster‬‬
‫با تشکر از صبر و حوصله شما‬

‫پایان‬

You might also like