You are on page 1of 4

‫آتش شهوت مرا‬

‫میسوزاند‪ ،‬کمکم کن‬


‫‪  ‬‬ ‫خپروونکى‪ :‬هدايت هللا حميدي‬
‫‪Monday, 15 Jamadil Akhir 1430‬‬
‫دوشنبه‪June 2009 20:43 08 (,‬‬

‫دارد این دلهره مرا دیوانه می سازد‪ ،‬تمام فکر و اندیشه ام را به خود مشغول ساخته است‪ ،‬اصال به‬
‫درس و تعلیم فکر نمی کنم‪ ،‬خوابم‪ ،‬خیالم‪ ،‬آرزویم‪ ....‬همه اش رسیدن به بدن دختر است‪ ،‬زنا را برایم‬
‫حرام تلقی میسازید‪ ،‬پس من چه کار تا این آتش را خاموش سازم؟؟؟؟؟‬

‫‪ ‬‬

‫نوشته‪ :‬شیخ علی طنطاوی*‬


‫ترجمه‪ :‬مولوی محمد اسماعيل لبيب بلخی**‬

‫‪ ‬‬

‫نامه!‬

‫استاد گرامی ‪ ،‬السالم علیکم و رحمه هللا‪.‬‬

‫من نوجوانی استم در سن هفده سالگی ‪،‬شما خوب میدانید که درین سن چه چیز مرا رنج میدهد‪ ،‬نمی توانم در‬
‫مقابل خواهشات نفسانی مقابله کنم‪ ،‬چگونه این غریزه را اشباع نمایم‪ ،‬دارد این دلهره مرا دیوانه می سازد‪ ،‬تمام‬
‫فکر و اندیشه ام را برده است‪ ،‬اصال به درس و تعلیم فکر نمی کنم‪ ،‬خوابم‪ ،‬خیالم‪ ،‬آرزویم‪ ،‬همه اش رسیدن به بدن‬
‫دختر است‪ ،‬زنا را برایم حرام تلقی میسازید‪ ،‬پس من چه کار تا این آتش را خاموش سازم‪.‬ترا به خدا نامه ام را بخوان‬
‫و جوابم بده‪.‬‬

‫پسر شما از اسماعیلیه‬

‫جواب نامه‬
‫پسرم ! این تنها تو نیستی‪.‬‬

‫پسرم ! چرا حالت شك و تردد و خجالت زدگى در نوشتارت احساس مى شود؟ آيا چنين مى انديشى كه صرف تو‬
‫گرمى و حرارت آتش شهوت را در اعصابت احساس مى كنى و چنين تصور مى نمائى كه تنها تو به اين عمل‬
‫اختصاص يافته يى و ديگران همه از اين امر مستثنى اند؟‬

‫نه خير‪ ،‬اى پسرم! بر خود سخت مگير‪ ،‬آنچه كه تو را به شكايت واداشته‪ ،‬درد و رنج ويژه تو نيست‪ ،‬بلكه آن مرض و‬
‫درد همه جوانان مى باشد‪ ،‬آنچه كه تو در اين عمر هفده سالگى ات يافته اى كه ترا در خواب نمى گذارد به همين‬
‫طور بسا بزرگ ساالن و خرد ساالن غير از ترا نيز آزار داده و در خواب شان نگذاشته است‪ ،‬و از بسا كسان لذت و‬
‫شرينى خواب را از چشمشان دور كرده‪ ،‬بسا شاگردان را از درسها و صنوف شان منصرف ساخته است‪،‬‬

‫بلی‪ ،‬اين همان چيزيست كه كارگر را از تجارتش باز داشته است‪ .‬آن عشق و محبت كه شعرا در وصف و ادبا در‬
‫تحليل و تجزيه آن‪ ،‬سخنان گوناگون سروده و گفته اند عين همين عشق و محبت مى باشد كه در خود يافته و‬
‫احساس كرده اي‪ ،‬ولى با اين فرقى كه تو او را واضح و برمال ساخته و پرده از رويش دور نموده اى كه مردم همه مى‬
‫دانند و فريب نقاب آن را نمى خورند‪.‬‬

‫درست هيچكس به سن تو نمى رسد مگر اينكه در خود حرارتى را احساس مى كند كه قبال ً خاموش و آرام بوده و‬
‫اكنون در اعصابش اثر وارد آورده‪ ،‬دنيا در نظرش دگرگون و مردم به مردم ديگرى تبديل شده جلوه گر مى شود‪ ،‬پس‬
‫درين هنگام او زن را به حقيقت انسانى اش كه از گوشت و خون تركيب گرديده وهمانند انسانهاى ديگر داراى مزايا‬

‫‪1‬‬
‫وعيوب مى باشد تصور ننموده بلكه او را يگانه آرزوى كه همه آمال و آرزوهاى ديگرى به دور آن مى چرخند دانسته و‬
‫بر ا ّن از ديدگاه غريزه اش لباس كه همه عيبها و نقصانهاى وى را پوشيده وستر نمايد مى پوشاند‪ ،‬و آنرا بحيث تمثال‬
‫و نمونه خير محض و جمال و زيبائى كامل تصور نموده‪ ،‬از آن مى خواهد چيزى بسازد كه بت پرست از سنگ ساخته‬
‫است‪.‬‬

‫بت پرست با دست خود سنگ را صنم مى سازد و پس به اختيار و رضايت خودش او را به حيث خدا و پروردگار عبادت‬
‫مى كند! آرى بت براى بت پرست خداى سنگى و زن براى عاشق خداى خيالى است!‬

‫سه راه نادرست‬

‫لزا سوال اینکه که این جوان چه بکند؟‬

‫سنت الهى در آفرينش و طبيعت نفس انسانى حكم مى كند كه وى بايد ازدواج كند‪.‬‬

‫اما اوضاع جامعه خواستار آنست كه وى يكى از سه امر ذيل را كه همه شر و مصيبت اند اختيار و به چهارمى(ازدواج)‬
‫كه يگانه خير و سعادت که است است نينديشد‪.‬‬

‫آن سه چيز قابل اختیار عبارت اند از‪:‬‬

‫‪ .1‬اينكه با خيالها‪ ،‬با خوابها شهوت خود را مشغول و دائماً رنج آنرا تحمل نموده و با داستانهاى هرزه و فلمهاى بى‬
‫شرمانه و خطرناك وعكس ها و تصويرهاى فاحشه ها آن خوابها و خيالهاى خود را تغذيه نمايى تا حديكه همه وجودت‬
‫را احتوا‪ ،‬قواى سامعه و باصره ترا در آورند پس به هر طرف كه نظر اندازى جز تصوير هاى وحشتناك‪ ،‬فتنه انگيز نبينى‪.‬‬
‫اگر كتاب جغرافيه را بگشايى و اگر با كنار چشم به طلوع بدر نظر افكنى در سرخى شفق و سياهى شب‪ ،‬و‬
‫خيالهاى بيدارى و در رؤياهاى خواب آن تصاوير‪ ,‬درنظرت جلوه گر شوند و جز آنها دگر چيزى نبينى‪ .‬بیت ذیل این حالت‬
‫را تمثیل می کند‪.‬‬

‫أريدالُنسى ذكرها فكاُنما تمثل لى ليلى بكل سبيل‬

‫’’مى خواهم كه ياد او را فراموش كنم ـ اما نميتوانم زيرا كه او به پيمانه در وجودم جاى گرفته‪ ,‬كه گويا از هر طريق‬
‫برايم ليلى نمايان مى شود‪‘‘ .‬‬

‫و سر انجام ترا اين حالت يا به سرگشتگى‪ ،‬يا ديوانگى‪،‬جنون و يا اختالل دماغ و ضعف اعصاب مصاب و دچار مى‬
‫سازد‪.‬‬

‫‪ .2‬اينكه به عملى كه امروز آنرا عادت سرى ـ استمناء ـ مى نامند عزم مى بندي‪ ،‬و اين كار در گذشته هاى دور نام‬
‫ديگرى داشت‪ ،‬فقهاء راجع به حكم شرعى آن و شعرا در مورد آن در كتابهاى ادب بيانات و اظهارات نموده اند كه‬
‫ضرورنمى دانم به آنها اشاره و يا داللت نمايم‪ ،‬و اين عمل اگر چه در جمله اين سه كار ضررش خفيفتر و فسادش‬
‫كمتر است‪ ،‬اما اگر از حد اعتدال بگذرد و استعمالش كثرت يابد نفس را با اندوه و جسم را با مرض يكجا و پهلوى هم‬
‫قرار مى دهد‪ ،‬و مرتكب اين عمل را هر چند جوان باشد پير فرتوت و از پا افتاده و وحشتناك كه مردم از آن فرار و از‬
‫مالقات باوى در هراس مى شوند مى سازد‪ ،‬اين شخص خودش از زندگى در هراس و از پى آمدهاى آن به فرار مى‬
‫شود‪ ،‬اين كار در حقيقت انسان را در حالى كه در قيد حيات است بمرگ محكوم مى سازد‪.‬‬

‫‪ .3‬و یا اينكه از گل بدبوى لذت تناول نموده راه گمراهى و ضاللت را اختيار‪ ،‬و به جستجو و دريافت خانه هاى فحشاء‬
‫ميشوى كه درين صورت صحتمندي‪ ،‬جوانى‪ ،‬آينده و دين خود را در برابر لذت عارضى و زود گذر از دست ميدهى ‪،‬‬
‫درين صورت آن شهادتنامه كه براى بدست آوردن آن كوشش ها‪ ،‬وظيفه يى كه به آن حريصمند وعلم و دانش كه‬
‫ا ّرمان و آروزى ترا تشكيل مى دهد از دست تو رفته وبه هيچ يك نائل نمى گردى انرژي‪ ،‬نيرو‪ ،‬و جوانى تو كه در مبارزه‬
‫براى كسب كارهاى آزاد و مستقل سخت به آن نيازمندى احساس مى كنى با تو نمى ماند و از دست تو مى رود‪.‬‬

‫و چنين مينديش كه بعد از آن اشباع شده دنبال ديگرى نمى گردي‪ ،‬هرگز‪ ,‬هر گاهى كه با زنى نزديكى نمايى حرص‬
‫نزديكى ات بيشتر مى گردد همانند شخصى كه آب شور را بنوشد‪ ،‬آب شور به هر اندازه كه بيشتر نوشيده شود به‬

‫‪2‬‬
‫همان اندازه تشنگى را بيشتر مى سازد اگر باهزار تن از زنان معرفت و آشنايى ترا حاصل گردد‪ ،‬پس با زن ديگرى‬
‫مقابل گردى كه از تو اعراض و روى گرداند ميل وعالقه ات تنها به او شده يك جهان درد و الم را از فراق او به خود‬
‫احساس و دورى اش ترا همانند كسيكه هيچ زن را نديده و با هيچ يك معرفت حاصل نكرده باشد به رنج و اندوه قرار‬
‫مى دهد‪.‬‬

‫فرض كن همه آرزو ها و آرمانهاى كه تو از زنان دارى ميسر گرديده و مال و ثروت و سلطنت قدرتت هم توان آنرا داشته‬
‫باشد آيا جسم و اندام تو اين توان و قدرت را دارد؟‬

‫و آيا صحت تو ياراى حمل همه مطالب و خواسته هاى شهوت را در خود مى بيند؟ نيرومند ترين و قوى ترين جسم ها‬
‫درين راه فرتوت شده اند‪.‬‬

‫بسا مردمانى كه الگو و نمونه هاى قوت‪ ،‬و قهرمانهاى وزن و پهلوانى و تير زنى و دوش بودند همين كه به شهوتها و‬
‫به غرائز نيروى انرژى خود را از دست داده به شكل پيكر خورد شده و فرتوت در آمدند‪.‬‬

‫اسرار شگفت انگيز حكمت الهى‬

‫از اسرار شگفت انگيز حكمت الهى آنست كه توأم با فضايل و خوبى ها ثواب و پاداش آن‪ ,‬صحت و طراوت و نشاط و‬
‫بارذائل و قبايح و عذاب آن‪ :‬مرض و انحطاط‪ ،‬را يكجا ساخته است و بسا مردانى كه هنوز از حدود سى سالگى قدم‬
‫بيرون نه نهاده اند ولى روى ظلم و جور كه بر خويش روا داشته اند چون شخص شصت ساله بنظر مى آيند‪ ،‬و بسا‬
‫مردان شصت ساله پاكدامن و عفيف چهره و نمود جوان سى ساله را به خود دارند‪،‬‬

‫همه بالها و مصيبتها ناشى از همين تحريكها و اغواء كننده هاى از دعوتگران فساد و نمايندگان ابليس‪ ،‬آنانى كه براى‬
‫زنان برهنگي‪ ،‬بى حيايى و آميزش با مرد را به نام تمدن‪ ،‬پيشرفت و نهضت زنان جلوه گر مى سازند مى باشد عنايت‬
‫و توجه آنان با زنان همانند عنايت و توجه قصاب با گوسفند است كه او را مى چراند و آنرا تربيه‪ ،‬نگهدارى و چاقش‬
‫مى سازد تا به كشتار مناسب گردد‪.‬‬

‫ا ّنانيكه وظيفه نشر تصوير هاى برهنه رقاصه هاى اجنبى را در مجالت خود در قدم اول و از زنان ساحل نشين را بدليل‬
‫ميله هاى تابستانى در قدم دوم عهده دار شده روى نقشه و پالن از دير زمانى با صبرمندى و حوصله زده اند‪ ،‬اگر آنها‬
‫و آن مجالت و آن داستانها و سپس آن فلمها نمى بودند و اگر آنانيكه از مدرسه ضاللت فارغ تحصيل گرديده وسپس‬
‫بدبختانه امور تعليم و تربيه فرزندان و دختران ما را در مدارس و مكاتب به عهده گرفتند وجود نمى داشتند وضع امروزى‬
‫دختران مسلمان كه ساقها و رانهای خود را براى بازى پينگ پانگ و يا تقديم محفل سپورت و يا ميله تابستانى در كنار‬
‫ساحل ها برهنه و لوچ كرده اند نمى ديديم و تصور آنراهم نداشتيم‪،‬‬

‫وگويا كه مى شنوم كه ميگويي‪:‬‬

‫درد همين است‪ ،‬پس دوا وعالج چه مى باشد؟‬

‫دواء آنست كه به سنت خداوند(ج) مراجعه و به طبايع اشياء‪ ,‬طبيعتى كه خداوند همه چيزها را به آن آفريده وخلق‬
‫نموده رجوع نماييم‪ ،‬خداوند هيچ چيزى را حرام نگردانيده مگر اينكه بجاى آن و بديل آن چيزى ديگرى را حالل ساخته‬
‫سود و ربا را حرام و بديلش تجارت را حالل ساخته‪ ،‬فحشاء و زنا را حرام و بجاى آن ازدواج را حالل گردانيده است‪ ،‬دواء‬
‫وعالج اينها ازدواج مى باشد‪.‬‬

‫ازدواج يگانه راه اصالح است‪ ،‬و پيشنهاد من به گروه هاى اسالمى و سازمانهاى اصالحى اينست كه شعبه جديدى‬
‫را تأ سيس نمايند كه وظيفه اش ترغيب جوانان و دعوت آنها به ازدواج‪ ,‬فرا هم نمودن سهولت درين امر‪ ,‬بر آنها بوده و‬
‫جوانان خواستگار را بر دخترانى كه با يكديگر مناسب اند رهنمائى و داللت نمايد‪ ،‬و احياناً اگر جوانى به مشكالت‬
‫اقتصادى مواجه باشد مقدار پولى به شكل قرضه به اختيار وى بگذارد‪.‬‬

‫اى پسرم! انسان طبيعتاً خود را دوست مى دارد وهيچ كسى را بر خود ترجيح نمى دهد‪ ،‬هرگاه برابر آئينه ايستاد‬
‫شود وشانه هاى گرد‪ ،‬سينه و دستهاى قوى خود را ببيند اين پيكر سپورت مين متوازن و نيرومند نزد او از هر جسد‬
‫ماده پسنديده تر است و راضى نمى باشد كه آنرا فداى سياهى و كبودى چشمان دخترى كند كه بعد از آن انرژى‬

‫‪3‬‬
‫اش از بين رفته و عضالتش ضعيف گرديده و پوستى بر استخوان مانده‪ ...‬يگانه دواء وعالج ازدواج است و آن عالج‬
‫كامل و حقيقى مى باشد‪،‬‬

‫اگر فاحشه خانه بسازیم‬

‫و اما آنچه كه بى خبران و فساد پيشه گان مى گويند‪ :‬كه دواى اين فساد اجتماعى عادت دادن زن و مرد بر آميزش و‬
‫اختالط است تا تيزى شهوت بواسطه اعتياد بشكند و هكذا گشودن اماكن عمومى است تا فحشاء سرى خاتمه يابد‬
‫سخن بى مفهوم و گفتار بى محتوا مى باشد‪.‬‬

‫ملتهاى كفرى قضيه آميزش را تجربه نمودند كه اين امر جز بر شهوترانى و فساد نيفزود‪.‬‬

‫اما اماكن عمومى فساد ـ طوريكه( طرفداران آن مى گويند ـ اگر باز گردد ضرورت است كه بايد توسعه و وسعت داده‬
‫شود تا كفايت همه جوانان را بنمايد و درين صورت بايد تنها در یک شهر بيشتر از ده هزار زنان زانيه باشند‪ ...،‬و هر گاه‬
‫ما به جوانان چنين اجازه دهيم‪ ،‬او شان از ازدواج بى نياز مى گردند‪ ،‬پس با دختران چه خواهيم كرد؟ آيا براى آنها نيز‬
‫چنين اماكن عمومى ترتيب خواهيم داد كه در آنها فحشاء پيشه وران وزانيه هاى نر وجود داشته باشند؟!‬

‫قسم بخدا همه اين سخنان بيهوده‪ S‬و بى معنى است‬

‫اى پسرم قسم بخدا همه اين سخنان بيهوده و بى معنى ميباشد اين گفتار عقلهاى آنان نبوده بلكه گفتار غرائز‬
‫حيوانى آنها است او شان پيشرفت زن‪ ،‬پخش تمدن‪ ،‬روحيه ورزشكارى و زندگى دانشگاهى را نمى خواهند اينها‬
‫الفاظ و كلمات جديدى را اختراع و بواسطه آن مردم را تهديد و اخطار و توسط آن دعوت خود را ترويج و پيش مى برند‪،‬‬
‫و ازين همه هيچ مطلبى جز بيرون ساختن دختران و خواهران ما ندارند‪ ،‬تا با ديدن اندامهاى ظاهرى و قسمتهاى‬
‫نامعلوم و مخفى جسم شان سوء استفاده و از راه حالل و حرام از اوشان تمتع و با آنها تنها مسافرتها نموده و در‬
‫محفلها و مناسبتها در حالت آرايش و تجمل باهم يكجا برقصند‪.‬‬

‫با آنهم برخى پدران سراغ مى شوند كه گول خورده ناموس دختران خود را بخاطر اينكه از جمله متمدنين حساب و‬
‫مترقى خوانده شوند قربان مى كنند‪.‬‬

‫آخرین نسخه برای تو‬

‫بعد ازين اى پسرم در نوشتهايت بمن تردد منما‪ ،‬اگر اين جواب مورد قبول و پسندت واقع نگرديد صراحت كن و از‬
‫حرارت و آتش اين شهوت كه خداوند(ج) با هر نفس تركيب نموده و تو قسمتى آنرا در خود احساس مى كنى حياء‬
‫مكن اين عالمه قوت انرژى و نشانه جوانى ميباشد‪ .‬برتو ازدواج الزم و ضروريست‪ ،‬و اگر هنوز محصل وشاگرد بوده‬
‫باشى وامكان ازدواج برايت ميسر نباشد پس يگانه ممسك براى تو ترس خدا و فرورفتن در عبادت و مشغول شدن به‬
‫درس و پيشه نمودن فن مى باشد و در زمينه نبايد سپورت و تربيه بدنى را فراموش كرد زيرا كه او نيز بهترين عالج و‬
‫دواء بحساب مى رود‬

‫والسالم علیکم و رحمه هللا‬

‫‪4‬‬

You might also like