Professional Documents
Culture Documents
گفتار شادروان كسروي در روز جشن مشروطه
گفتار شادروان كسروي در روز جشن مشروطه
در زمانهاي پيش در هر كشوري پادشاهي بودي كه رشته اين كارها را بدست خود گرفتي ،مردم و كشور را ،با دلخواه خود ،راه بردي
و به همه فرمان راندي .مردم چنين ميپنداشتند كه پادشاهان گمارده خدا هستند .خدا آنانرا برگزيده و به مردمان فرمانروايي داده .خود
پادشاهان همين باور را داشتند .ولي اين بيپا بود .خدا هيچكس را براي فرمانروايي به ديگران نيافريده .آنگونه سررشتهداري جز نتيجه
نارسايي انديشهها نبوده.
از اينرو نيكخواهاني برخاسته و به مردم راهنمايي كرده گفتهاند :هر تودهاي بايد خودش كارهاي خود را راه برد ،بدينسان كه هر چند
سال يكبار نمايندگاني از ميان خود برگزيند و مجلسي از آن نمايندگان پديد آورد و آن رشته كارهاي همگي را بدست آنان سپارد و خود
از دور و نزديك نگهبان باشد.
مشروطه يا حكومت دموكراسي يا سررشتهداري توده همين است .همين است كه ميگوييم :بهترين شكل حكومت است.
مشروطه را چنانكه نام نهادهاند ،آزاديست .در زمانهاي پيش ،مردم در زندگاني به دو دسته بودند .آزاد و برده .برده آن كساني بودند كه
خودشان اختيار زندگي نداشتند .همچون گاوان و گوسفندان خريد و فروخت ميشدند .يك برده اختيارش در دست آقايش بود .اگر
ميخواست ميفروخت ،ميخواست نگهميداشت ،به هر كاريكه ميخواست بر ميگماشت .اگر برده به كاري يا پيشهاي پرداخته مزد
گرفتي ،آن مزد بخود او نرسيدي .اگر زن گرفته فرزندي پيدا كردي آن فرزند نيز بنده و از آن آقا بودي? .غالم خانهزاد? كه شنيدهايد
اين بود.
هزارها سال در جهان بردهداري بوده است تا دويست سال پيش ،نيكخواهاني برخاسته آنرا برانداختهاند و اكنون بازماندگان بردگان آن
زمان آزادند و آزادانه زندگي ميكنند.
مشروطه و استبداد نيز همان حال را داشته .در استبداد ،تودهها اختياري از خود نداشتند و درباره نيك و بد و سود و زيان خود
نتوانستندي انديشيد .ميبايست سر پايين اندازند و گردن به دلخواه و هوس پادشاهان گزارند .ولي در مشروطه تودهها آزادند و اختيار
زندگاني خودشان را در دست دارند .آنچه سودمند ميدانند و ميخواهند با دست نمايندگان به كار توانند بست .هر قانوني را بهتر دانستند
از مجلس توانند خواست.
يك نمونه نيكي از مشروطه و اندازه سودمندي آن در اين چند روزه ديده شد .توده انگليس كه در زندگاني دموكراسي پيشگام بودهاند
هفته گذشته معني مشروطه و سود آن را به جهانيان نشان دادند .چون در سايه پيشآمدها نزديكي به دولت شوروي و همگامي با آن توده
را به سود خود دانستند در برگزيدن نمايندگان به حزب كارگران گرايش نشان دادند كه بيشتري در پارلمان بهره آنها گرديد و رشته
سياست كشور به دست آنها افتاد.
در اين باره سخنان بسيار رانده شده و زمينه بسيار روشن گرديده استبداد از هر باره بيمعني و مشروطه از هر باره سودمند و ستوده
است .معني ندارد كه يك تن به ميليونها مردم فرمان راند .معني ندارد كه يك تن نيك و بد ميليونها مردم را بهتر از خودشان داند ،باور
نكردني است كه بنيادي كه يك تن ميگزارد پايدار ماند و بزودي از ميان نرود.
از اينهاست Mكه ما هوادار مشروطهايم .بلكه ما يك رشته كوششهايي درباره پيشرفت مشروطه ميكنيم كه ارجدارتر از كوششهاي خود
مشروطهخواهان است .مشروطه در ايران نا انجام ماند ما ميكوشيم آنرا به انجام رسانيم.
يكي از رسواييهاي اين كشور است كه پس از چهل سال هنوز در ايران معني مشروطه دانسته نشده .ميتوان گفت از هزار تن يكي
معني آنرا نميداند و اين خود سدي بزرگ دربرابر پيشرفت مشروطه است .چيزي را كه معنايش نميدانند ارجش نخواهند شناخت،بلكه
بايد گفت :دارايش نخواهند بود.
شنيدني است كه بهبهاني و طباطبايي و ديگران كه پيشگام شدند و در ايران بنياد مشروطه نهادندمعني آن را نميدانستهاند .آري آنان
مشروطه را به اين معني كه فهميده ما است ،نميدانستهاند .بلكه آنرا بودن قانونهايي در برابر دولت و برپا شدن مجلس براي شور در
كارهاي كشور ميشناختند و بيش از اين نميخواستند.
ميتوان گمان برد كه بسياري از نمايندگان مجلس امروز هم مشروطه را بآن معني ميشناسند .آقاي سيد محمدصادق Mطباطبايي كه پسر
طباطبايي و خود در جنبش مشروطه پا در ميان داشته و اكنون رئيس مجلس است به تازگي ازو رفتاري ديده شده كه ميتوان پنداشت او
هنوز هم مشروطه را به معناي راستش نميداند.
از اين گذشته در ايران در برابر مشروطه سدهاي بزرگي هست.
اين كيشهاي گوناگون كه در ايران است هيچ يكي با زندگاني دموكراسي سازگار نيست .همچنان ادبيات ايران يا شعرهايي كه به فراواني
دارند با مشروطه ناسازگار است .اينها سدي بزرگ ديگر در برابر مشروطه است.
اكنون سخن در آن است كه ما از روزيكه به كوشش برخاستهايم از دلبستگي كه به مشروطه داريم ،از يكسو كوشيدهايم معني مشروطه
را به اين مردم بفهمانيم .در اين باره كتابها به چاپ رسانيده گفتارها نوشتهايم .يكي از ياران ما (آقاي فرهنگ) براي فهمانيدن معني
مشروطه كتابچهاي با زبان بابا شملي نوشتهاست كه دو بار به چاپ رسيده.
از سوي ديگر با كيشها و شعر و ديگر جلوگيرهاي مشروطه به سختترين نبرد برخاسته به كندن ريشه آنها كوشيدهايم .اين كوششهايي
است كه ما در زمينه پيشرفت مشروطه كردهايم و ميكنيم .راست است كه ميدان كوششهاي Mما تنها ايران نيست ،ولي در همان حال به
ايران كه ميهن ماست Mدلبستگي ويژه داريم و اين يكي از آرزوهاي ماست Mكه اين توده بدبخت از آلودگيها بيرون آيد و با تودههاي ديگر
جهان همپا گردد و در اين راه از هرگونه كوشش باز نايستادهايم.
اين است داستان دلبستگي ما به مشروطه و ارجي كه ما به آن ميگزاريم .و چون يك دسته از دور و نزديك امروز به اينجا آمده در اين
جشن و شادي با ما همراهي نمودهاند.
در پايان سخن خود بآنان سپاس ميگزاريم .اميدمندم زود خواهد بود آن روزي كه همه غيرتمندان و نيكمردان در ايران در اين
كوششها با ما همدستي خواهند نمود.