Professional Documents
Culture Documents
مقدمه
حکما از زمان ارسطو تا عصر حاضر ،حکمت را به نظری و عملی تقسیم می کنند و حکمت نظری را به الهیات
و ریاضییات و بییییات و حکمت عملی را به اللا و تدبیر منزل (لانواده) و سیییاسییت مدن (هامیه) تقسیم می
کنند .در همه ی کتب فلسفی ،اولین بحثی که مطرح می شود ،تقسیمات حکمت است .آنچه تقرییا همهی فلاسفه بر
آن متفقند ،بیان تقسییمات حکمت در مقدمه ی فلسیفه اسیت .از کتاب آشینایی با فلسیفه شهید مطهری 1و کتاب
آموزش فلسیفه 2و کتاب تیلیقه بر نهایه الحکمه 3از آیت الله مصییاح یزدی و حتی کتاب اسیفار صدرالمتألهین 4و
شرح منظومه ملاهادی سیزواری 5گرفته که در فضای حکمت متیالیه است تا کتب فلسفی که در فضای مشاء نوشته
شده مثل شفا 6و اشارات و تنییهات بوعلی سینا ،میاحث مشرقیه فخر رازی ،7شرح المواقف ایجی ،8شرح المقاصد
-1کلیات علوم اسلامی /مرتضی مطهری /جلد اول منطق و فلسفه /ص 121
- 2آموزش فلسفه /جلد اول /مصباح یزدی /انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی /ص 22
- 2تعلیقه علی نهایه الحکمه /مصباح یزدی /ص 5
- 4الحکمة المتعالیة فى الاسفار العقلیة الاربعة /صدر المتألهین /دار احیاء التراث /جلد اول /ص 21تا 25
- 5شرح المنظومة /المحقق السبزوارى /نشر ناب /جلد دوم /ص 25
- 6الشفاء( الالهیات) /شیخ الرئیس ابن سینا /مکتبة آیة الله المرعشى /ص 2
- 7المباحث المشرقیة فى علم الالهیات و الطبیعیات /فخر الدین الرازى /انتشارات بیدار /ص 6تا 1
- 1شرح المواقف /ایجى -میر سید شریف /نشر الشریف الرضی /جلد اول
تفتازانی ،9و چه کتب میقولی که با لیاب اشییرا نوشییته شییده مثل حکمت الاشییرا شییخ اشییرا ،مطارحات و
با وهود اتفاقی که بین فلاسیفه در این مسئله وهود داشت ،مرحوم علامه بیابیایی نه در کتاب بدایه الحکمه و
نه در کتاب نهایه الحکمه و نه در کتاب اصیول فلسیفه و روش رئالیسم ،هیچ اشاره ای حتی تلویحا به این مقدمه
نمی کنند.
علت عدم اشاره مرحوم علامه بیابیایی به این مقدمه ،به تحلیل ایشان از تقسیمات حکمت باز می گردد .ایشان
نسیت به این مسئله دغدغه ای داشته است که آن را مطرح نکرده .پرسش های مختلفی در این مسئله وهود دارد که
در تییین سیرنوشیت تقسیمات حکمت ،تأثیر بسزایی دارد .مثلاً آیا حکمت در این تقسیم ،با ملاکِ قراردادی تقسیم
شده است یا تابع نظام عقلانی و برهانی است؟ به عیارت دیگر آیا تقسیمات حکمت ،از همله امور اعتیاری است یا
این ملاک واقیی ،به نظام عرض ذاتی در علوم استناد کرده اند .عرض ذاتی یک ملاک واقیی و برهانی بین قضایای
علوم است که منشأ تمایز هر علم از علوم دیگر می شود .با این رویکرد ،تقسیمات علوم تابع قرارداد و اعتیار انسان
نیستند و هر علم با توهه به حقیقت لارهی ،از علوم دیگر تفکیک می شود .هر مسئله و هر قضیه در علوم مختلف
یک نوع یگانگی و قرابت واقیی و تکوینی با قضایای دیگر آن علم دارد که این لصوصیت ،آن را از قضایای علوم
دیگر هدا می کند این ارتیاط ،تابع وهم و اعتیار انسییان نیسییت بلکه مسییتند به ارتیاط واقیی بین حقایی لارهی
است.
فلاسیفه به این ارتیاط تکوینی و برهانی بین قضیایای یک علم ،عرض ذاتی می گویند .برای بررسی عرض ذاتی
نمی توان صیرفا به رابطه موضوع با محمول در قضایای یک علم استناد کرد .اگر این ارتیاط واقیی بین گزاره های
یک علم برقرار باشید ،باید بتوان همه ی علوم را در یک تقسیم بندی کلی با توهه به نظام عرض ذاتی ،تقسیم کرد.
- 9شرح المقاصد /سعد الدین تفتازانى /جلد سوم /ص /51نشر الشریف الرضی
- 10مجموعه مصنفات شیخ اشراق/شیخ اشراق /جلد اول کتاب تلویحات /ص / 2موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی
به عیارت دیگر برای تقسییمات علوم از ابتدا باید یک ملاک واحد برهانی وهود داشته باشد که بتوان از بریی آن،
انشییات علوم مختلف را بدست آورد .از این رو در توضیح تقسیمات حکمت ،به نظام عرض ذاتی استناد می کنند
تا امکان تقسییم بندی علوم با توهه به ملاک واحد برهانی صیورت پییرد .اگر تفسیر گزاره های یک علم مستند به
ملاکی غیر از نظام عرض ذاتی باشید ،نتیجه این لواهد شد که در تقسیم علوم ،نمی توان از این ملاک برهانی برای
بنابراین هر ملاک حقیقی که در تقسییمات علوم بکار می رود باید توان توهیه همه ی علوم را داشته باشد .در
غیر این صورت ملاک واحد در تمایز علوم منتفی لواهد شد .از این رو اگر نظام عرض ذاتی هم ملاک تمایز علوم
از ییک دیگر و هم ملیاک پیکربندی علوم و هم ملاک تیویب علوم باشیید باید همه ی علوم را به اصییل واحدی
بازگرداند تا هر علمی در این نظام واحد ،در های لود قرار گیرد.
و همه ی علوم با توهه به این ملاک تقسیییم شییده اند ،چگونه از این ملاک در علوم اعتیاری اسییتفاده می شییود در
حیالی که رابطه ی برهانی و تکوینی بین قضییایای علوم اعتیاری ،هاری نیسییت؟ از برد دیگر با چه منابی در
تقسییمات حکمت ،علوم حقیقی از علوم اعتیاری تفکی ک شده است؟ پس اصل تقسیم علوم به نظری و عملی محل
اشیکال اسیت .یینی نظام عرض ذاتی در این تقسیم بندی از ابتدا لحان نشده اگرچه در ادامه ،علوم نظری بواسطه
ملاک عرض ذاتی از یک دیگر متمایز می شیوند .اگر این اشکالات ،توهیهی با نظام عرض ذاتی نداشته باشد ،همه
ی تلاشی که حکما در سالتن این نظام فکری بنا کرده اند ،مخدوش لواهد بود.
علمای هر علمی در آغاز بررسییی هر علم ابتدا به بیان رئوث ثمانیه آن علم می پردازند تا تمایز آن را با علوم
دیگر مشخص کنند .شهید مطهری در کتاب آشنایی با علوم اسلامی هلد اول ذیل بحث موضوع علم منطی ،به دنیال
تییین ملاک برای گزاره های منطقی است و از این رهگیر ،پیرامون ملاک عرض ذاتی در تقسیم علوم ،این بحث را
- 11آشنایی با علوم اسلامی /جلد اول منطق و فلسفه /مرتضی مطهری /ص 27تا /29انتشارات صدرا
شیهید مطهری اگرچه در این قسیمت به دنیال تییین مرز علم منطی از دیگر علوم است ولی بحث نظام عرض
ذاتی را اعم از علم منطی بررسییی می کند و آن را یک نظام حاکم بر همه ی علوم می دانند .ایشییان در هلد سییوم
کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم بحث مفصلی پیرامون موضوع علم و نظام عرض ذاتی را مطرح می کنند:
«موضوع چيست؟ موضوع هر علمی عبارت است از آن چيزی كه در آن علم از احوال و عوارض
او گفتگو می شود و قضايای مربوط به او حل می شود .تدبر و تدقيق در مسائل هر علمی و تجزيه
ی مسائل آن روشن می كند كه همه ی آن مسائل بيان احكام و آثار و عوارض و حالات يك شئ
بخصوص است و همان شئ بخصوص است كه همه ی آن مسائل را به صورت افراد يك خانواده
درآورده است و ما آن را موضوع آن علم می ناميم.
در اينجا يك سؤال مهم برای منطقيين و فلاسفه پيش آمده است و آن اينكه نظر به اينكه
موضوعات علوم متباين من جميع الجهات نيستند بلكه -چنانكه قبلا اشاره كرديم -قرابتهايی
بين موضوعات علوم برقرار است و همان قرابتها منشأ خويشاوندی فاميلی و نژادی علوم است
مثل اينكه بين «كم منفصل» كه موضوع علم حساب شمرده شده و «كم متصل» كه موضوع علم
هندسه شمرده شده قرابت جنسی است يعنی هر دو از جنس كميت هستند ،و از طرف ديگر آنچه
موضوع يك علم ناميده می شود همواره دارای انواع و اقسامی است و هر نوع و قسمی اختصاص
دارد به يك سلسله احكام و عوارض و حالات ،مثل اينكه موضوع هندسه كه «كم متصل» شناخته
می شود منقسم می شود به خط و سطح و حجم و هر يك از آنها احوال و عوارض مخصوص به خود
دارد12»....
نتیجه ای که از دو عیارت شیهید مطهری می توان گرفت ،رابطه تکوینی بین قضایای علوم در نظام عرض ذاتی
و قرابت گزاره های هر علم نسیت به علم دیگر است .با این توضیحات آیا می توان از این نظام فکری حکما ،تمایز
علوم از یکدیگر را نتیجه گرفت یا لیر؟ شهید مطهری در پاسخ به این پرسش می نویسد:
«منطقيين و فلاسفه به اين سؤال پاسخ داده اند .حاصل آنچه در مقام پاسخ به اين سؤال بيان
شده اين است كه عوارض و احكامی كه به يك شئ نسبت داده می شود بر دو قسم است :عوارض
اوليه يا عوارض ذاتيه ،و عوارض ثانويه يا عوارض غريبه؛ و در مقام تميز عوارض ذاتيه از عوارض
غريبه تحقيقات نيكو و ارجمندی به عمل آمده و آن كس كه از همه بيشتر و بهتر اين مطلب را
تحقيق كرده ابن سينا در كتب منطقيه ی خويش و بالخصوص منطق الشفا است هر چند متأخرين
- 12اصول فلسفه و روش رئالیسم /مرتضی مطهری /جلد سوم /ص / 21انتشارات صدرا
نكات لازمی را كه وی يافته است درك نكرده اند و به راههای ديگر رفته اند و همين جهت موجب
اضطراب و اختلاف آراء زيادی در آن مسأله شده»...
منظور از متألرین در کلام شهید مطهری اندیشمندانی مثل مرحوم آلوند لراسانی و بسیاری از اصولیین پس از
ایشیان است که قائل به نظام عرض ذاتی در تمایز علوم نیودند 13.از همله آن ها امام لمینی (قدث سره) است که
در تمایز علوم از یک دیگر ،نظام عرض ذاتی را نمی پییرند 14.شییهید مطهری برای تفصیییل نظام عرض ذاتی ،به
کتب منطقی ابن سیینا رهوع می دهد .الیته ایشیان نیز اشکال علوم اعتیاری را بیان کرده و این نقص و اشکال را به
15
نظام عرض ذاتی در تقسیمات حکمت وارد می دانند.
کنند 16ولی برلل اد همه ی حکما ،در هیچ یک از کتب فلسیفی لود تقسیمات حکمت را بیان نمی کنند .در حالی
که حکمای گیشته چون علم فلسفه را تأمین کننده ی میادی علوم دیگر می دانستند- ،یینی هیچ علمی را بر فلسفه
مقدم نمی کردند -تقسییمات حکمت را در ابتدای علم فلسیفه مطرح کردند .بنابراین در همع بندی نظر ایشان می
توان این گونیه نتیجیه گرفیت کیه اگرچه نظام عرض ذاتی را در علوم ،یک نظام برهانی و تکوینی می دانند ولی
تقسیمات حکمتی که حکمای پیشین مطرح می کردند را نمی پییرد ،به همین لابر هیچ اشاره ای به آن نمی کنند.
- 12اصول الفقه /محمدرضا مظفر /جلد اول /ص 49و /50موسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین قم
- 14مناهج الوصول الی علم الاصول /امام خمینی /ص /25موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
« - 15توضيی یك نکته لازم است -و آن اینکه نظر به اینکه عوارض ذاتیه هر موضوعى -همواره به نحوى است که ذهن یا مستقیما و بلا واسطه -رابطه آن
را با موضيو درك مىکند -یعنى احتیاج به دخالت حد وسي و اقامه برهان ندارد -و یا اینکه با مداخله حد وسي -رابطه وى با موضيو روشن مىشود -قهرا
رابطه بین هر موضييوعى و عوارض ذاتیه وى -باید واقعى و نفس الامرى باشييد نه اعتبارى و قهرا باید آن موضييو کلى باشييد نه جزئى -و بناء على هذا علوم
اعتباریه -که رابطه بین موضييوعات و محمولات -در آن علوم وضييعى و قراردادى اسييت نه واقعى و نفس الامرى -مانند حقوق و فقه و اصييول و صيير و نحو -و
همچنین علومى که یك سيلسله قضایاى شخصیه -مسائل آنها را تشکیل مىدهد -مانند لغت و تاریخ و جغرافیا -از محل کلام منطقیین خارج است -زیرا آنچه
در مورد تمایز و تشيابه -و طبقات علوم گفته مىشود -اولا در مورد علوم حقیقى است -که رابطه واقعى و نفس الامرى امور را بیان مىکند -نه علوم اعتبارى....
» (اصول فلسفه و روش رئالیسم /مرتضی مطهری /جلد سوم /ص / 17انتشارات صدرا)
- 16مصينف در ذیل بیان موضيو علم فلسفه می نویسد «لحکمة الإلهیة علم یبحث فیه ،عن أحوال الموجود بما هو موجود ،وموضوعها الذی یبحث فیه
عن أعراضه الذاتیة ،هو الموجود بما هو موجود» (بدایه الحکمه/محمدحسین طباطبایی /ص )5
جمع بندی از نظریات مختلف در تقسیمات حکمت
بنابراین توضییحات و عیارات شهید مطهری از این بحث ،می توان به سه دسته مختلف از صاحب نظران در این
دسیته اول کسیانی هسیتند که نظام عرض ذاتی و تقسیمات حکمت را میدم تمایز علوم از یک دیگر می دانند.
دسیته دوم کسیانی هستند که نظام برهانی عرض ذاتی را می پییرند ولی تقسیمات حکمت را برهانی ندانسته و
آن را لارج از ضوابط عرض ذاتی می دانند .همچون علامه بیابیایی (قدث سره).
دسیته سوم کسانی هستند که نه نظام عرض ذاتی را در تمایز علوم می پییرند و نه تقسیمات حکمت را برهانی
پایان