Professional Documents
Culture Documents
*
احسـان شواربـی
فارس��ی طرح تدوین چنی��ن فرهنگی را بهسرپرس��تی دکتر فرهن�گ جامع زبان فارس�ی :جل�د ا ّول (ح�رف آ) ،زیر نظر
علیاشرف صادقی تصویب و اندکی بعد« ،گروه فرهنگنویسی» علیاش�رف صادق�ی ،ته�ران :فرهنگس�تان زب�ان و ادب
کار خود را در فرهنگستان آغاز کرد .در سال ،1377تهیۀ پیکرۀ فارسی 1160 ،1392 ،ص 60000 ،تومان.
رایان��های متون زبان فارس��ی در برنام��ۀ کاری این گروه قرار
گرفت و طی پنج سال ،مدخلگزینی از حدود 176متن فارسی پیشینۀ فرهنگنویس��ی در زبان فارسی به نخستین سدههای
به س��رانجام رسید .برگههای نوشتهشده ،که شمارشان تا سال بعد از اس�لام میرسد .کهنترین فرهنگ فارسی شناختهشده
1382به 143,000میرس��ید ،در همان س��ال با اس��تفاده از لغت ُفرس اثر اسدی طوسی ،شاعر و ادیب قرن چهارم ،است.
برنامۀ Excelوارد رایانه شد و باقی امور بهصورت رایانهای پی لیک��ن ،چنان که مؤل��ف فرهنگ جهانگیری گ��زارش کرده،
گرفته شد (ر.ک :پیشگفتار فرهنگ جامع زبان فارسی ،ص .)5در اردیبهشت دس��تکم یک فرهنگ فارسی دیگر پیش از لغت فرس تألیف
س��ال ،1392سرانجام نخستین جلد از این فرهنگ ،که حرف شده بوده که اکنون اثری از آن در دست نیست و فقط میدانیم
«آ» را دربرمیگیرد ،به طبع رس��ید و در دسترس فارسیزبانان که مؤلفش ابوحفص س��غدی بوده است 1.بعد از لغت فرس نیز
قرار گرفت .این نوشتار به معرفی و بررسی این جلد از فرهنگ فرهنگه��ای فارس��ی متعددی به ن��گارش درآمدند که از آن
جامع زبان فارسی اختصاص دارد. جمله اس��ت :صحاح الفرس ،فرهنگ ق�� ّواس ،تحفة االحباب،
در ابتدای کتاب ،پیش از فهرست ،اسامی اعضا و همکاران فرهنگ وفایی ،فرهنگ جهانگیری ،فرهنگ رش��یدی ،مجمع
گروه فرهنگنویسی ،ش��امل اعضای شورای علمی ،ویراستار الفرس (فرهنگ س��روری) ،مجموعة الفرس ،آنندراج ،برهان
ارشد ،ویراستاران و تعریفنگاران بخش عمومی ،ویراستاران و قاطع و غیره .ش��اید هیچ فرهنگی به ان��دازۀ لغتنامۀ دهخدا
کمکویراستاران بخشهای تخصصی ،همکاران بخش علوم، برای ایرانیان شناختهش��ده نباشد .لغتنامه را میتوان به مثابۀ
پژوهشگران بخش ریشهشناسی ،تعریفنگاران و پژوهشگران پلی میان فرهنگنویس��ی س��نتی و نوین برای زبان فارس��ی
میدانی بخش پیش��ه و صنعت ،نویسندگان مقدمههای بخش دانس��ت .بعد از لغتنامه ،فرهنگهایی با ش��یوههای جدیدتر
عموم��ی و بخش تخصصی ،مس��ئولین پژوهشهای لغوی و تدوین و منتشر شد که مهمترین آنها فرهنگ فارسی ( 6جلد)
تهیۀ فهرس��ت منابع ،بررس��ی و بازبینی نهای��ی نمونۀ چاپی، ب��ه همت دکتر محمد معین و فرهنگ بزرگ س��خن ( 8جلد)
بازبین��ی واژههای مص�� ّوب فرهنگس��تان ،پیک��رۀ رایانهای، زیر نظر دکتر حس��ن انوری است .در دهههای اخیر ،همچنین
همکاران مقطعی و مس��ئولین پشتیبانی فنی پیکره ،امور فنی فرهنگهای تخصص��ی و موضوعی متع��ددی در حوزههای
و انتخ��اب عکس و طراحی ،در دو صفحه ذکر ش��ده اس��ت. گوناگون انتش��ار یافته است ،ولی نیاز به یک «فرهنگ جامع»،
الزم به ذکر اس��ت که دنبالۀ فهرس��ت اس��امی کسانی که در که محصول گردآوردن هم��ۀ واژگان و عبارات و اصطالحات
تهیه و نگارش فرهنگ نقش داش��تهاند ،شامل مدخلگزینان، موجود در زبان فارس��ی از میان خیل متون قدیم و جدید باشد،
برگهنویسان (رایانهای و دستی) ،بازبینان برگهنویسی رایانهای، همواره محسوس بوده است.
بازبینان ش��واهد و همکاران بخش پیش��ه و صنعت :صاحبان حدود بیست س��ال پیش از این ،فرهنگستان زبان و ادب
* دانشجوی کارشناسی باستانشناسی دانشگاه تهرانehsanshavarebi@gmail.com /
.1میر جمالالدین حسین انجو شیرازی ،فرهنگ جهانگیری ،ویراستۀ رحیم عفیفی ،مشهد :مؤسسۀ چاپ و انتشارات دانشگاه مشهد :1351 ،ج ،1ص . 5
دورة دوم ،سال ششم ،شمارۀ پنجم و ششم ،آذر ـ اسفندماه 1391
166
ش��صتصفحهای حاکی از حجم بس��یار زیاد متونی است که ح َِرف و مطلعین ،در انتهای کتاب و دقیق ًا قبل از صفحۀ عنوان
م��واد ا ّولیۀ نگارش این فرهنگ را تش��کیل داده .در کتابنامۀ انگلیسی آمده اس��ت .کاش همۀ اسامی یکجا و پیوسته ذکر
دوم ،فهرس��تی از فرهنگهای قدیم و جدید فارس��ی و س��ایر میشد .همچنین نکتۀ دیگری در ذکر اسامی قابل تأمل است
منابع��ی که نگارندگان این فرهن��گ در مباحث لغوی از آنها و آن نگارش نام خانوادگی پیش از نام کوچک اس��ت؛ مث ً
ال نام
بهره جس��تهاند ارائه شده اس��ت .بخش بعد فهرست کوتاهی ویراستار ارشد بدین شکل نوشته شده« :صادقی ،علیاشرف».
اس��ت از منابع بخ��ش تخصصی .در ای��ن کتابنامه ،خواننده این ش��یوۀ نگارش اسامی معمو ًال در فهرس��ت منابع کتابها
انتظار دارد با فهرس��تی از فرهنگهای تخصصی و موضوعی و مق��االت به کار میرود .اگر ه��دف از این کار رعایت ترتیب
موجود در زمینههای گوناگون علمی و هنری مواجه ش��ود ،اما الفبای��ی بوده -که ظاهرا ً چنین اس��ت -میش��د نامها را به
ش��مار منابع آن کمتر از چیزی است که انتظار میرود .در آغاز همان ترتیب الفبایی مرتب کرد ،ولی به صورت عادی (نخست
فرهنگ اش��اره شده که عالوه بر این موارد « 102کتاب درسی نام کوچک و س��پس نام خانوادگی) نوش��ت؛ روشی که نهتنها
رش��تههای مختلف تحصیلی در مقاطع مختلف دبیرس��تان و برای درج اس��امی اعضای هیئ��ت تحریریه یا کمیتۀ علمی در
هنرس��تان [در دهۀ هفتاد شمسی] نیز مورد استفاده قرار گرفته غالب نشریات پژوهش��ی در جهان به کار گرفته میشود (برای
اس��ت» (ص .)127با این حال ،برای مثال ،نامی از فرهنگهای مث��ال بنگرید به فهرس��ت اعضای کمیتۀ علمی مجموعۀ اکت��ا ایرانیکا در آغاز
تخصصی باستانشناس��ی در این فهرس��ت به می��ان نیامده2؛ مجلدات این مجموعه) ،که در شیوهنامۀ برخی از کتب مرجع ،مانند
الزم به یادآوری اس��ت که در فهرس��ت همکاران بخش علوم دانش��نامۀ ایرانیکا ،حتی برای تنظیم فهرست منابع نیز به کار
نیز جای متخصصین برخی رش��تهها خالی اس��ت ،مانند تاریخ میرود.
و باستانشناس��ی و جغرافی��ا .چهارمین کتابنام��ه حاوی نام مت��ن فرهنگ با سرس��خن رئی��س فرهنگس��تان (صص
کامل منابع مورداس��تفاده در فرهنگ اس��ت و در مقابل نام هر )3-1و پیش��گفتار مدیر گروه فرهنگنویس��ی (ص��ص )8-5آغاز
منبع عنوان اختصاری آن -که معمو ًال نام اش��هر پدیدآورنده میش��ود .مطالعۀ همین چند صفحه کافی است تا خواننده پی
است -آورده شده .آخرین بخش از مقدمۀ فرهنگ «نشانهها» به ارزش این کار و زحمات دلس��وزانه و کوش��شهای مستمر
(صص )171-166اس��ت ،اعم از نشانههای اختصاری و عمومی، پدیدآورندگان آن ببرد.
نشانههای ریشهشناختی ،نشانههای بخش تخصصی و جدول سپس «راهنمای استفاده از فرهنگ» (صص )39-9در دوازده
عالیم آوانگاری. فصل تدوین ش��ده که توضیحات الزم دربارۀ نحوۀ بهرهگیری
متن فرهنگ در صفحۀ 175آغاز میشود .مدخلها به دو از فرهنگ و یافتن اطالعات موجود دربارۀ جنبههای گوناگون
دس��تۀ اصلی و فرعی تقسیم میشوند و مدخلهای فرعی ،که مدخله��ا را با جزئیات کامل دربردارد .در بخش بعد ،با عنوان
غالب�� ًا ترکیبات و اصطالحات هس��تند ،ذیل مدخلهای اصلی «کالنساختار» (صص ،)65-40در نُه فصل به شیوۀ تدوین فرهنگ
درج شدهاند .در این فرهنگ به جنبههای گوناگون لغات توجه و محتویات فرهنگ پرداخته شده .خواننده با مطالعۀ این بخش
شده .ذیل مدخلهای اصلی ،نخست آوانگاری امروزی آن ذکر از انتظاراتی که میتواند از فرهنگ داشته باشد آگاهی مییابد.
شده؛ سپس در داخل [] اطالعات تکمیلی و اضافی آمده است. بخشی که در ادامه آمده ،کتابنامههای چهارگانۀ فرهنگ
یک دس��ته از اطالعات تکمیلی موبوط به مسائل آوایی است، اس��ت ،ش��امل منابع اصلی (صص ،)125-66منابع فرعی (صص
ش��امل گونههای دیگ��ر (یعنی مدخل مورد نظ��ر گونه(های) ،)127-125مناب��ع بخش تخصصی (صص )128-127و فهرس��ت
آوای��ی دیگری دارد یا این که خود گونۀ آوایی دیگری اس��ت ن��ام منابع (صص .)165-129در نخس��تین کتابنامه ،فهرس��ت
از ی��ک واژۀ دیگر) ،صورتهای کامل ،کوتاه ،گفتاری ،همآوا، تم��ام منابعی که در گزینش مدخلها مدنظر بوده و ش��واهد از
مصحف .سپس اطالعات امالیی شامل صورتهای عوامانه و َّ میان آنها اس��تخراج ش��ده ،ذکر گردیده است .این کتابنامۀ
.2مث ً
ال فرهنگهای زیر :صادق ملک ش��همیرزادی ،واژهنامۀ باستانشناس��ی :انگلیس��ی ـ فارسی ،فارسی ـ انگلیسی ،تهران :مرکز نشر دانشگاهی1376 ،؛ هایده
معیری ،فرهنگ توصیفی باستانشناسی ،تهران :پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.1389 ،
دورة دوم ،سال ششم ،شمارۀ پنجم و ششم ،آذر ـ اسفندماه 1391
167
واژههای غیرفارسی به معادل مص ّوب آنها اشاره شده. اختصاری یا صورتهای امالیی دیگ ِر مدخل مدنظر بوده است.
در ادام��ه ،نقش(های) دس��توری واژه داخل کمانک و در در ای��ن بخش ب��ه اطالعات تصریفی نیز پرداخته ش��ده ،مث ً
ال
ابتدای بند جداگانۀ مربوط به تعاریف ذکر ش��ده اس��ت .سپس صورتهای جمع و مفرد برای اس��امی ،تفضیلی و عالی برای
معانی گوناگون آن واژه شمارهگذاری شده و پیش از هر تعریف، صفات ،بن مض��ارع برای افعال ،و نی��ز صورتهای باهمآیی
اطالعات سبکی (ادبی ،رسمی ،خودمانی ،)... ،بالغی (واژههای اس��امی یا صفاتی که با اف��زودن همکردهایی چون «کردن»،
بسیط و مشتق ،واژههای مرکب و ترکیبات نحوی) و اطالعات «شدن»« ،گشتن»« ،گردیدن»« ،فرمودن» و «نمودن» به مصدر
حوزۀ علمی یا پیشه و صنعت مربوطه در کمانکهای جداگانه افعال مرکب تبدیل میشوند.
ارائه ش��ده است .به دنبال این اطالعات ،تعریف مدخل آمده یا در همی��ن بخش از توضیحات ذی��ل مدخل ،به اطالعات
در موارد الزم به مدخل دیگری ارجاع داده شده .تعریفنگاری ریشهشناختی نیز درون <> پرداخته شده است .در این قسمت
در فرهنگ جامع ،به سبب گستردگی پیکرۀ متنی مورداستفاده اطالعات بسیار ارزش��مندی دربارۀ ریشۀ هر مدخل ذکر شده.
در ای��ن اثر ،نس��بت ب��ه فرهنگهای پیش از خ��ود از دقت و برای واژههایی که متعلق به زبانهای ایرانی هس��تند به ریشۀ
جامعیت بینظیری برخوردار است. آنه��ا در دورههای میانه و باس��تان و نیز صورت هندواروپایی
س��پس شواهد و مثالها ارائه شده .نکتۀ قابل توجه دربارۀ آغازی��ن آنها پرداخته ش��ده .در مورد وامواژهه��ا نیز به اصل
این بخش آن است که به ترتیب برای هر قرن یک ،و در موارد آنها در زبان مبدأ اش��اره ش��ده اس��ت .از ایراداتی که به این
خاص دو ،ش��اهد ذکر ش��ده و تا زمان حاض��ر آمده ،به طوری بخش وارد اس��ت ،ذکر نک��ردن منابع مورد اس��تفاده در ارائۀ
که برای بس��یاری از مدخلها آخرین مثالها از مکتوبات بعض ًا اطالعات ریشهشناختی است که میشد آنها را نیز در بخشی
عامیانۀ مردم در اینترنت نقل ش��ده .از میان نوشتههای متعلق متن
مجزا ذیل کتابنامهه��ا آورد و حتی در صورت امکان در ِ
به پس از سال 1300خورشیدی ،برای هر دورۀ تقریب ًا سیساله ش��ناختی ذیل مداخل نیز به آنها ارجاع داد.
ِ توضیحاتِ ریشه
یک یا دو مثال آمده اس��ت .امتیاز ای��ن بازۀ زمانی طوالنی در دیگر این که ،در برخی موارد -که البته شمارشان بسیار اندک
این است که خواننده متوجه میشود مدخل موردنظرش از چه است -ریشهشناسی هر واژه ذیل مدخلی آمده که جای اصلی
زمانی در متون فارسی پدیدار گشته و تا چه زمانی به کار رفته ال در مدخل «آتش��پاد» (ص ،)392این اطالعات آن نیس��ت؛ مث ً
اس��ت .با توجه به تفکیک معانی ه��ر مدخل ،این توالی زمانی ریشهش��ناختی درج ش��ده ←<« :آتش +پاد (از فارس��ی میانه
ش��واهد میتواند تحوالت معنایی واژهها در دورههای مختلف « pādمحافظتش��ده» ،از فارسی باس��تان ،pā-ta-از ریشۀ
را نیز به دس��ت دهد .عالوه بر این ،عدم تعیین حد پایانی برای ایرانی آغازین « *paH1-پاییدن؛ چـراندن» ،از هنـدواروپایـی
بازۀ زمانی شواهد ،نشان میدهد که رواج کدام واژه تا زمان ما « *peh2-پایی��دن؛ چراندن» .اوس��تایی pā-ta-؛ نیز ← آباد،
ادامه یافته و کدام واژه منس��وخ شده است .همچنین تفکیک پایی��دن)>» .آی��ا بهتر نبود ک��ه این توضیح��ات ذیل مدخل
قرون در ذکر شواهد سبب جلوگیری از اطناب و پرهیز از تعدد «پ��اد» ذکر ش��وند و در اینجا ،همانگونه ک��ه برای اطالعات
بیعلت ش��واهد شده که یکی از تفاوتهای مهم این فرهنگ ریشهشناختی «آتش» به خو ِد آن مدخل ارجاع داده شده ،دربارۀ
با لغتنامه است. ریشهشناس��ی «پاد» نیز به مدخل «پاد» ارجاع داده ش��ود؟ زیرا
در اینج��ا ،جهت نش��ان دادن ویژگیهای این فرهنگ و کسی که به مدخل «آتشپاد» رجوع میکند قطع ًا به دنبال یافتن
امتیازه��ای آن در قیاس با فرهنگهای پیش��ین ،یک مدخل اطالعات ریشهشناختی دربارۀ واژۀ «پاد» نیست.
نس��بت ًا کوتاه را با س��ه فرهنگ مهم زبان فارسی در سدۀ اخیر از دیگ��ر اطالعات ذیل مدخلها باید به توضیحات دربارۀ
فارسی دکتر معین و فرهنگ بزرگ ِ (لغتنامۀ دهخدا ،فرهنگ واژههای مص ّوب فرهنگستان اشاره کرد که داخل کمانک آمده
سخن دکتر انوری) مقابله میکنیم:
ِ اس��ت .در این بخش واژههای مص ّوب فرهنگس��تان مشخص
ش��ده و سال تصویبشان درج گردیده است .همچنین در مقابل
دورة دوم ،سال ششم ،شمارۀ پنجم و ششم ،آذر ـ اسفندماه 1391
168
فرهنگ جامع زبان فارسی فرهنگ فرهنگ فارسی لغتنامه
بزرگ سخن
آشموغ [ âšmuqگونۀ دیگر: [ای��ن مدخ��ل در آشـمـوغ =[ āšmoγآسـمـوغ. آشموغ .که آن را فرهنگنویسان به غلط
مصحف :آسموغ؛ <از ّ آشمو[ی]؛ فرهنگ بزرگ سخن په -1 ]ašmuγ ، ašmuk .فریفتار، با سین مهمله ضبط میکنند نام دیویست از
نیامده است] .
فارسی میانه ( )ašmōg(/γقس شریر( -2 .اخ) ← بخش .3 پیروان آهرمن که سخنچینی و دروغ گفتن
فارسی میانه ،)ahlamōyاز اوستایی از کسی بدیگری و جنگ افکندن میان دو تن
« ašəmaoγa-بدعتگذار» ،از aša- شغل اوست .برای امثله رجوع به آسموغ شود.
«اَشه ،راستی» (← اردیبهـشت ،اَشـه) [بخش ( 3اعالم)]:
( *maoγa- +از ریشۀ ایرانی آغازین آشموغ =[ āšmūγآسموغ ،است.
«(*mauz-/) *maug-اشتباه کردن، ،ašemoγaپه]ašmuγ .؛ لغه بر
نادان بودن» .سنسکریت mόha همزنندۀ «اشا» (راستی) و غالب ًا در آسموغ .نام دیوی از تابعان آهرمن که
«ناهوشیاری ،پریشانی ،نادانی»)>؛ (در اوستا به معنی گمراه کننده است .در سخنچینی و دروغ افکندن میان دو کس
نوشتههای پهلوی مقصود از اشموغ هرمزدیشت بند 10در تفسیر پهلوی و جنگ انداختن دو تن بدو متعلق است.
بدعتگذار است .گاهی هم از آن دیو (زند) همین بند ،سه قسم آشموغ (جهانگیری):
گفت��هاش جملگی دروغ بود
سخنچینی و دروغ را اراده کردهاند]). تشخیص داده شده :نخست فریفتار،
او سخنچین چو آسموغ بود.
(اسم) منافق و فتنهانگیز. دوم خوددوستار (خودپرست) ،سوم
طیان.
ق .6گفتهاش جملگی دروغ بود /او فریفته ،یعنی کسی که به فریفتاری
چنین قصهها خود نباشد دروغ
سخنچین چو آشموغ {متن :آسموغ} بود دل دهد] در فرهنگها نام دیویست بمــاند بــافـسانۀ آسمـوغ
(طیان بمی :انجو شیرازی || )129/1 ،ق .7پس از متابعان اهریمن که سخنچینی و (از کتاب موسوم به خرم بهشت .به نقل انجمن
شهنشاه اردشیر با سواران سالح پوشیده فتنهانگیزی کند: آرا).
[از] گرد بر گرد آتشگاه نگاه میداشت تا نه گفتهاش جملگ��ی دروغ بود. آشموغ.
که آشموغی با [یا ظ] منافقی پنهان چیزی او سخنچین چو آسموغ بود.
بر ویراف نکند (زرتشت بهرام پژدو ،پنجاهو یک) طیان.
حذف ی��ا تغییر یک متن در اینترنت نیز هم��واره وجود دارد و مقایسۀ چهار س��تون فوق بهخوبی تفاوتهای فرهنگ جامع
ب��ه همین علت هی��چگاه اعتبار و جایگاه ی��ک منبع اینترنتی، با فرهنگهای پیش از خود را در ش��یوۀ فرهنگنگاری نشان
البته به اس��تثنای منابع پژوهش��ی معتبر و شناختهشده ،مانند میده��د .یک��ی از مهمترین امتیازهای ای��ن فرهنگ رویکرد
مجالت و دانش��نامههای آکادمیک اینترنتی ،قابل مقایس��ه با تاریخی آن است و دیگر آن که فرهنگ جامع حاوی اطالعات
منابع چاپی نیس��ت .از س��وی دیگر ،در فرهن��گ جامع گاه به ریشهشناختی روزآمد و کاملی دربارۀ مدخلها است .به عبارت
مدخلهای��ی (مخصوص ًا مدخلهای فرع��ی) برمیخوریم که دیگ��ر ،این اث��ر را میتوان ی��ک «فرهنگ جام��ع تاریخی و
تنها شواهد اینترنتی دارند و در هیچ اثر چاپشدهای نیامدهاند؛ ریشهشناختی» برای زبان فارسی دانست.
فرعی «آجیل کسی کوک بودن» (ص )438که مجازا ً ِ مث ً
ال مدخل حال به چند نکت��ۀ انتقادی میپردازیم .از انتقاداتی که به
«بس��یار خوشحال و س��رحال بودن» تعریف ش��ده و تنها یک فرهنگ جامع میتوان وارد کرد اس��تفاده از اینترنت برای نقل
ش��اهد عامیانه از اینترنت دارد که متعلق به سال 1388است. ش��اهد اس��ت .نقل مثال از اینترنت ،آن هم بدون درج نشانی
آی��ا میتوان اصطالحی را که یک نفر در نوش��تهای عامیانه و دقی��ق منبع و تاریخ اس��تفاده از آن ،از اعتبار ش��اهد میکاهد
خودمانی در اینترنت استفاده کرده و فاقد پیشینۀ زبانی درست و نیز بازیابی آن را ناممکن میس��ازد .گذش��ته از این ،احتمال
دورة دوم ،سال ششم ،شمارۀ پنجم و ششم ،آذر ـ اسفندماه 1391
169
و معلوم��ی اس��ت ،به عن��وان مدخل ،در فرهن��گ جامع زبان
فارسی ذکر کرد؟
همچنین در مواردی تعریف مدخل با ش��اهد آن س��ازگار
نیست ،مخصوص ًا در مورد اصطالحاتی که دارای جنبۀ بالغی
فرعی «آب بر جگر زدن» (بر :روی؛ جگر:
ِ ال مدخلهس��تند؛ مث ً
جراحت؛ زدن :چکانیدن ،ریختن) (ص )188چنین تعریف ش��ده:
«(در مورد کس��ی) کاهش دادن یا از بین بردن احساس شدید
یا اش��تیاق فراوان او به چیزی یا کس��ی دیگ��ر» ،حالآن که
هیچکدام از پنج شاهدی که ذیل این مدخل آمده بر این معنی
داللت نمیکند .ب��رای مثال ،قدیمترین ش��اهد ،که از فرخی
(قرن )5آورده ش��ده ،چنین اس��ت« :به خامه بر جگر دوستان
پوی��ا برای زبان فارس��ی خواهی��م بود که به صورت مس��تمر چکانید آب /به تیغ بر جگر دش��منان فکند لهب» و جدیدترین
ویرایشهای جدید آن ،متناس��ب با نیازهای روز فارسیزبانان، مثال ،که از صادق هدایت نقل شده ،از این قرار است« :خدیجه
تدوین و منتشر میش��ود و این یکی از نیازهای ضروری زبان مثل این
و شوهرم برای بچه گریه کردند ،غصه خوردند ،اما من ِ
فارس��ی اس��ت .اکنون ،انتشار نخس��تین جلد از فرهنگ جامع بود که روی جگرم آب خنک ریختند» .همانطور که پیداست،
آغازین خطابهای است که زندهیاد
ِ زبان فارسی یادآور جمالت ای��ن اصطالح��ات را در این دو مثال میت��وان «فراهم آوردن
سعیدی سیرجانی ،بیش از چهل سال پیش ،در سومین کنگرۀ موجبات آسایش و آرامش برای کسی» معنا کرد.
تحقیقات ایرانی در دانشگاه تهران ایراد کرده بود: مدخلهای انگشتش��ماری نیز در جلد نخس��ت فرهنگ
تألی��ف فرهنگ جامعی ک��ه بتواند همۀ مش��کالت لغوی جامع از قلم افتادهاند .از آن جمله اس��ت واژۀ ُ
«آس��ر» به معنای
فارسیگویان و فارس��یخوانان را بگشاید و نیازهایشان را «کش��تزار ،مزرعه» .برای این واژه در فرهنگهای جهانگیری،
برطرف س��ازد به همان درجهای که ضروری و الزم است رش��یدی و آنندراج این شاهد از ُمنجیک ترمذی (قرن چهارم)
دشوار و مستلزم فداکاری است .فرهنگ جامع فارسی باید آسر طبع سائلذکر ش��ده« :چو ابر کف شه تقاطر نماید /زر از ُ
مش��تمل باش��د بر همۀ لغات و ترکیبات و تعبیراتی که در 3
بروید»
قلمرو زبان فارس��ی در طول یکهزار و چند صد س��ال در ب��اری ،این نکات اندک هرگ��ز ذرهای از ارزش و اهمیت
کتابها نوش��ته ش��ده یا بر زبانها باقیمانده است .و برای این اثر مهم و تأثیرگذار در زبان فارس��ی نمیکاهد .امیدواریم
تحقق این معنی چارهای نیس��ت ج��ز مطالعۀ دقیق و فنی ک��ه تدوین و انتش��ار جلدهای بعدی این فرهنگ بهس��رعت
همۀ منابع دس��تا ّول فارس��ی اعم از چاپش��ده و نشده و صورت پذیرد و نیز اش��کاالت و نقای��ص آن در ویرایشهای
انبوهی کتب و رس��االت دس��تدوم و س��وم ...این شرط بعدی مرتف��ع گردد .یکی از مهمترین اه��داف فرهنگ جامع
سنگین و بهظاهر ممتنعالحصول ،به سنگ بزرگی شباهت زبان فارس��ی ،چنانکه در مقدمۀ اثر بدان اشاره شده ،آن است
دارد ک��ه عالمت «نزدن» را با خود یدک میکش��د .اگرچه که این فرهن��گ ،مانند اغلب فرهنگهای معتبری که امروزه
با همتـی مـردانه و ش��ـور و ش��ـوقـی عاشقـانه شدنی و در جهان انتشار مییابد ،همواره در حال تکمیل و بهروزرسانی
■ 4
زدنـی است. باش��د .بدینترتیب ،در آینده ش��اهد وجود یک فرهنگ جامع
.3انجو شیرازی ،فرهنگ جهانگیری :ج ،1ص127؛ عبدالرشید تتوی ،فرهنگ رشیدی ،بهکوشش محمد عباسی ،تهران :انتشارات بارانی :1337 ،ج ،1ص 112؛
محمد پادش��اه ،فرهنگ آنندراج ،زیرنظر محمد دبیرس��یاقی ،تهران :کتابخانۀ خیام :1335 ،ج ،3ص 2019؛ نیز ر.ک :دیوان منجیک ترمذی ،بهکوش��ش احسان
شواربی ،تهران :مرکز پژوهشی میراث مکتوب :1391 ،ص .43
.4علیاکبر سعیدی سیرجانی« ،برای تهیۀ فرهنگ جامع فارسی با فرهنگهای موجود چه کنیم؟» ،سومین کنگرۀ تحقیقات ایرانی ( 16-11شهریور ،)1351جلد
دوم (بیستوپنج خطابه) ،بهکوشش محمد روشن ،تهران :انتشارات بنیاد فرهنگ ایران :]1351[ ،صص 240-218؛ ر.ک :صص 218و .219
دورة دوم ،سال ششم ،شمارۀ پنجم و ششم ،آذر ـ اسفندماه 1391
170