Professional Documents
Culture Documents
نقش نھضت عاشورا در شکل گیری و تداوم انقلاب اسلامی ایران
نقش نھضت عاشورا در شکل گیری و تداوم انقلاب اسلامی ایران
بزرگ فرهنگی است؛ نقش نهضت عاشورا در شکل گیری و تداوم انقالب اسالمی ایران استمرار انقالب
همچون دوران شکل گیری نیازمند روحیه شهادت طلبی ،فداکاری و اثار جمعی است .در حالی که در شهادت
طلبی مبنا راحتی دگران است .در رفاه طلبی اساس ،راحتی و رضات خود است .برای تداوم انقالب باد در
بردار شهادت طلبی و رفاه طلبی،میزان پراکندگی مردم ما در کدام بعد Eاست :: .کد ارائه شده در دومین کنگره
بین المللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا 1376 -جمیله کدیور نهضت عاشورا ک نهضت عظیم فرهنگی است
که ابعاد گونه گون حیات انسان را دربردارد .حرکتی سرنوشت ساز ،تاریخ ساز و عزت آفرین که احیا اسالم
را موجب شد .نهضت امام حسین(ع) شجرٔە طیبه اسالم را که تحت تاثیر ستم و سرکوب و تحرف بنی امیه
خشک و خاموش ،بی رمق ،بی برگ و بار بود ،حیات و شادابی بخشید .سید جمال الدین اسدآبادی متفکر و
مصلح بزرگ اسالمی در سده گذشته نهضت عاشورا را در عبارت درخشنده ای چنین بيان کرده :االسالم
محمدی الوجود و الحدوث و حسینی البقاء و االستمرار پیداش و شکل گیری وموجودت اسالم بامحمد(ص) بود
و تداوم و بقای اسالم بواسطه امام حسین(ع) .عبارت او برداشتی از روات معروف پیامبر(ص) است که:
حسینی منی و انا من حسین [[ 1امام خمینی نیز مکرر و با استناد و تأکید[[ 2بر انا من حسین به نقش احیا
توسط امام حسین(ع) تصریح کرده اند .شکی نیست که انقالب اسالمی ایران به عنوان تداوم نهضت عاشورا،
کارکرد احیا اسالم را بعد از چهارده قرن به بهترین شکل به ظهور رسانید .همانگونه که قیام امام حسین(ع) به
عنوان عکس العملی در مقابل تضعیف و تحرف اصول اسالم به حساب می آد؛ انقالب اسالمی ایران نیز از
قرنها ضعف و عقب ماندگی و انحطاط مسلمانان که به ویژه با فرواشی و تجزه امپراطوری عثمانی به اوج
خود رسیده بود و دوران رکود و رخوت مسلمانان به درازا کشیده بود ،باعث مرحله ای تازه از ظهور مجدد
اسالم شد .امام خمینی(س) در سالگرد مبعث پیامبر(ص) این تعبیر زيبا را دارند که همانگونه که در بعثت
پیامبر(ص) ،چهارده کنگره کاخ شاهی ساسانی در مدائن فرو ريخت ،آن چهارده کنگرهمی تواند نشانه
فرورختن اساس شاهی و انهدام نظام شاهنشاهی در قرن چهاردهم باشد .پیداست که امام خمینی در تحلیل و
داوری خود درباره انقالب اسالمی ایران همواره می کوشد رشه ها و سرچشمه حرکت را در چهارچوب آن و
به خصوص نقش نھضت عاشورا در شکل گیری و تداوم انقالب اسالمی ایران -نهضت امام حسین(ع) که
حرکت بزرگ فرهنگی است که انسانها را از درون متحول می کند .تحولی که لزوما ً تحول در برون را به
همراه دارد تغییر انفسی که به تعبیر قرآن مجید به تغییر احوال می انجامد .انقالب اسالمی ایران نیز به اعتبار
موقعیت امام و کلمات و مواضع او نخست حرکتی فرهنگی است .امام در آغاز جانها را متحول کرد و پیرو آن
توانست ساختار نظام سیاسی کشور را دگرگون کند .همانگونه که در نهضت عاشورا حرکت جان انسانها در
پرتو چراغ شهادت و اسارت روشنایی گرفت و آگاه شد ،در انقالب اسالمی ایران ،عاشورا چراغ راه و باعث
وموجد انقالب درونی گردد .امام خمینی به صراحت گفته اند :آن چیزی که در انجا حاصل شد و باد او را
جزءمعجزات،ما حساب بکنیم ،همان انقالب درونی این ملت بود .انقالب درونی این ملت موجب شد که این
انقالب پیدا شد و همان انقالب درونی آنها و شناخت آنها از اسالم و توجه آنها به خدای تبارک و تعالی موجب
شد که لی که قیام شد و بعد به انقالب مبدل شد و بعد پیروز شد و تا اآلن ،روز به روز میبینید که ّ در تمام این
دورهای که ما در آن هستیم ،از او حضور ملت و تعهد Eملت رو به افزاش است .این نه برای انقالب است،
برای انقالب درونی است .انقالب همه جا بوده است ،بسیاری از جاها بوده است ،این انقالب درونی است که
پیدا شد در این کشور و در این مملکت و نیست اّال به عنايت خدای تبارک و تعالی .ما از خود چیزی ندارم،
هر چه بود عنايت او بود که این عنايت موجب شد که این انقالب باطنی پیدا بشود و از آن حالتی که همه خود
ملت ما میدانند در سابق بود ،به این حالت که حاال میبینند Eمتحول شده است .این موجب شد که انقالب پیروز
شد .پیروزی را ما باد از انقالب درونی مردم جستجو کنیم [3[.انقالب اسالمی تحولی درونی بود که منجر به
تحوالت بیرونی و انتقال قدرت از نظام شاهی و سلطنتی به نظام جمهوری اسالمی شد .تالش ومجاهده امام
حسین(ع) و اران معدود او نیز همان بود کهنظام سلطنتی بنی امیه را به نظام اسالمی تبدیل کند.منتها آنچنان
جان مردم در ساه سلطه ستم و سرکوب دچار تحرف و انحراف شده بود که تنها شهادت امام حسین(ع) و
اسارت خاندان او توانست جانها را متحول نماد ،آنان در اثر بی رنگ شدن خوش ،روشنایی دل و خود را از
دست داده بودند :ذلک بان هللا لم ک مغیراً نعمة انعمها علی قوم حتی غیروا ما بانفسهم[ [4در نهضت عاشورا،
حرکت امام حسین(ع) حرکتی اصالح گرانه در برابر تحريف حقیقت اسالم و انحطاط ارزشهای اسالمی و
استقرار ارزشهای قومی و جاهلی و عربی رژيم اموی بود .انقالب اسالمی نیز تکیه گاه اصلی اش دگرگونی
در ذات مردمی بود که هدات اسالمی آنان به واسطه استقرار و استمرار سیاستهای شاهنشاهی پهلوی کمرنگ
و محو شده بود و ارزشهای ایران باستان به عنوان حربه ای در تقابل با اسالم مطرح شده بود .همانگونه که
امام حسین در ک جنگ نابرابر از عده و ُعده نهراسید ،نهضت اسالمی ایران نیز با تکیه بر مردم و با دست
خالی به مصاف استبداد Eادشاهی رفت .انقالب اسالمی ایران نه فقط تقابل شاه و مردم ،بلکه تقابل دو اندشه و
دو خط مشی بود .امام و مردم نگاهشان به عاشورا بود و شهادت .شاه و حامیانش نگاهشان به کورش بود و
ماندن[ 5[.امام خمینی همواره تأکید کرده اند که انقالب اسالمی ایران پرتوی از عاشورا و انقالب عظیم الهی
آن بوده است [6[.برای شناخت دقیق و درست ماهیت انقالب اسالمی ایران ،به ضرورت باد نهضت عاشورا
و خط مشی امام حسین(ع) را شناخت و نقاط مشترک را در هر دو حرکت بررسی کرد .درک کالم همانگونه
که امام خمینی(ره) فرزند راستین امام حسین(ع) به شمار می رود و تبار او به سرچشمه اهل بیت پیوند می
خورد و روشنایی و گرمی خون حسین(ع) در رگهای او جاری است ،انقالب اسالمی نیز با سرچشمه عاشورا
در پیوند است .تحلیلگرانی که کوشیده اند بدون بررسی عاشورا و پیوند انقالب اسالمی با نهضت امام
حسین(ع) انقالب ایران را فقط بر مبنای برخی تحوالت جاری بررسی و تحلیل کنند E،و به تحمیل و برداشت
خود بر آن تأکید Eداشته اند ،در شناخت و تبیین Eحقیقی انقالب ناکام و ناموفق مانده اند .تغییر تقوم از هجری
شمسی به شاهنشاهی روشنترین عالمتی بود که نظام شاهی تصمیم گرفته پیوند ایران اسالمی را با اسالم قطع
کند .چنان که تئوری پردازان شاه نیز کوشیدند ایرانی را در برابر نقش نھضت عاشورا در شکل گیری و
تداوم انقالب اسالمی ایران -و تحرف می شد ،همچون نمونه ترکیه ،کهآتاتورک موفق به تغییرارزشها و سنت
های اسالمی شد ،ترددی نبود کهایران راحت تر در نظام ارزشی و سیاسی غرب حل می شد .همانگونه که
بنی امیه با استقرار سنتها و باورهای جاهلی و اشرافی ارزشهای اسالمی را دگرگونه نمود ،ایران بر سر
دوراهه تعیین خوش بود گراشی کهمی خواست ایران را به عنوان ک کشور غیرمذهبی الئیک سامان دهد
کهرشه های ایران جدد به ایران باستان پیوند می خورد و گراشی که اعتبار ایرانی را در اسالمیت آن می
دانست و اسالم – تشیع – را سرچشمه ایران تلقی می نمود .برای درافت و شناخت ارتباط انقالب اسالمی و
نهضت عاشورا ضروری است نهضت عاشورا را به دور از پیراه هایی که بر آن بسته اند ،شناسایی کنیم .س
به منظور شناخت میزان اثرذیری انقالب از نهضت عاشورا و تأثیر تعیین کننده قیام امام حسین(ع) بر تأسیس
و تداوم انقالب اسالمی بهبررسی می پردازم- :مبحث اول :شناسایی نهضت عاشورا .در این مبحث به
چهارمسئلهاصلی توجهمی شود :الف – علل شکل گیری نهضت عاشورا ب – هدف نهضت عاشورا ج –
ماهیت نهضت عاشورا د – پیامدهای نهضت عاشورا -مبحث دوم :بررسی تأثیرو نقش نهضت عاشورا
برنهضت ایران .در این مبحث بهاین اصل توجه شده کهانقالب اسالمی ایران با بهره گیری ازمفاهیم
ومضامین نهضت امام حسین سامان افتهاست- .مبحث سوم :بررسی تأثیرو نقش نهضت عاشورا در تداوم
انقالب اسالمی ایران .ترددی نیست که عوامل استمرار و تداوم هردده ا نهضت ،از عوامل موجده و شکل
دهندٔە آن جدا نیست .مبحث نقش نھضت عاشورا در شکل گیری و تداوم انقالب اسالمی ایران الف – علل
شکل گیری نهضت برای درک علل شکل گیری نهضت عاشورا شناخت تطوراتی که طی نج دهه بعد از
رحلت پیامبر اسالم(ص) در سال 11هجری رخ داد ،ضروری است .به تدریج جوانه های تفکیک میان دو
جران امامت – که ادامه حقیقی نبوت بود – و سلطنت – که تداوم خالفت عثمان و تحقق بخشنده ارزشهای
جاهلی و عربی بود – شکل گرفت .حاکمیت معاوه در شام و بعداً خالفت او از سال 41هجری زمینه توسعه و
استقرار نظام سلطنتی عربی را فراهم ساخت .ک جران به حقیقت اسالم و رسالت رسول و والت می اندشید و
جران دگر به واقعیت قدرت و عناد با رسول و دشمنی و کینه با خاندان او .ک جران قدرت و حاکمیت را در
خدمت به اسالم تلقی می کرد و جران دگر از اسالم به عنوان پوششی که به قدرت مشروعیت می بخشد،
استفاده می کرد .جران اول اسالم را هدف و هوت خوش می دانست و جران دوم اسالم را ابزاری می دد که با
استناد و تکیه به آن بهتر می توانست افکار عمومی را فرب دهد .حاصل سیطره جران سلطنت ،محو شعله
اسالم و ارزشهای اسالمی ،مهجور ماندن قرآن و سرکوب خانواده پیامبر(ص) و اران آنان بود ،معاويه و
سپس یزد به استحاله اسالم پرداختند ،به ویژه یزد که از اسالم و قرآن و پیامبر(ص) و تظاهر به فسق و فجور
و کفر پروایی نداشت .عالمه مرتضی عسکری نوشته اند :معاويه با تمام توان خود کوشید که اسالم را
دگرگون کند و همانگونه که می خواهد اسالم را معرفی نماد ،به گونه ای که در اواخر عهد معاوه از اسالم جز
اسم و از قرآن جز رسم باقی نمانده بود توجه به اسالم – صورت اسالم – نیز از این جهت بود که معاويه و
یزيد براساس اسالم حکومت می کردند [7[.اما یزيد دگر بود ،او حتی به سفارش معاويه که گفته بود عیاشی و
خوشباشی و فجورش را در نهان و شبانه انجام دهد وقعی ننهاد [8[.حتی برنامه ریزی های معاويه که از یزيد
چهره مثبت و هوشمندی نشان می داد به جایی نرسید ،چنان که یزيد در جنگ با روم شرکت نکرد و در سفر
حج به شرابخواری پرداخت و در شعر خود به صراحت گفت که مجلس شراب و آوای طنبور را بر قرآن و
آوای اذان ترجیح می دهد :و اشربو کاس مدام و اترکو ذکرالمثانی شغلتنی نغمهالعی ران عن صوت االذان و
به صراحت از شهیدان احد مثل حمزه سیدالشهدا ...اد می کند .به تعبیر ابوالفرج اصفهانی ،یزيد نخستین کسی
بود که به عنوان خلیفه مسلمانان به احکام اسالمی و انجام مناهی ومالهی پرداخت [9[.در و جد یزيد –
ابوسفیان – گاه کینه و عناد خود را نسبت به اسالم و پیامبر(ص) آشکار می کردند ،اما در حفظ ظاهر نیز
حتی المقدور می کوشیدند E.در اواخر دهه 60شراط به گونهای شده بود که امام حسین(ع) از آن به دگرگونی
عالم تعبیر کرده است.