You are on page 1of 6

‫خرید به اتفاق والتر بنیامین‬

‫نوشته شده در تاریخ دی ‪۱۳۹۲ ,۱۲‬‬

‫نویسنده‪ :‬عباس کاظمی ‪-‬مدرس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران‬

‫سنت انتقادی همواره خرید را در چارچوب مفهوم مصرف درک کرده است‪ .‬این سنت در آرای مارکس در‬
‫باب بت وارگی کاالیی ریشه دارد‪ .‬از نظر مارکس‪ ،‬کاال در جامعه سرمایه داری به شکل موجودی موه‪FF‬وم‬
‫و جاندار ظ‪F‬اهر می ش‪F‬ود و به ج‪F‬ای آن اف‪F‬راد در حد ش‪F‬یء ک‪F‬اهش می یابن‪F‬د‪ .‬این رویک‪F‬رد بع‪F‬دها در آرای‬
‫نظریه پردازانی چون لوکاچ‪ ،‬بنیامین و آدورنو بسط پیدا ک‪FF‬رد‪ .‬در نظریه ه‪F‬ای جدی‪F‬دتر ن‪FF‬یز به ش‪FF‬کل ه‪F‬ای‬
‫متفاوتی بودریار و باومن خرید را شکلی از اغوا و فریب محاسبات کاالیی می بینند‪« :‬نمایش لذت بخش‪،‬‬
‫نگاه افسون گر‪ ،‬بازی وسوسه انگیز شکل ها و رنگ ها… م‪FF‬وجب ف‪FF‬ریب پرسه زن می ش‪FF‬ود‪ .‬پرسه زن‬
‫از طریق این فریب به مصرف کننده بدل می شود‪ .‬در این فرآیند تجسم و ظهور معجزه آسـای کـاال‪ ،‬درون‬
‫خریدار کامل می شود‪ .‬در پایان روز مرزها تیره و تار می ش‪FF‬ود‪ .‬چن‪FF‬دان روشن نیست که چه چـیزی (چه‬
‫کسی) ابژه مصرف و چه کسی (چه چیزی) مص‪FF‬رف کنن‪FF‬ده اس‪FF‬ت‪( ».‬ب‪FF‬اومن‪ ۱۷۳۳۱۹۹۳: ۱۷۴ ،‬به نقل‬
‫از میلر ‪.)۱۹۹۸: ۸‬‬

‫نگاهی نزدیک به باومن را می توان در ب‪F‬البی ‪ )۱۹۸۵۵‬دی‪F‬د‪ .‬از نظر ب‪F‬البی‪ ،‬خرید اولین و آخ‪F‬رین نش‪F‬انه‬
‫گسترش سپهر کاالیی درون زندگی روزمره است‪« .‬همه جهان نمایشگاه شده است‪ .‬هر زن و مـردی فـی‬
‫نفسه یک آگهی تبلیغاتی است‪ )۱۹۹۳٫: ۵۹۹ ».‬کل سخن رویکرد انتقادی را می شود در این عبارت گی‬
‫دوبور در کتاب «جامعه نمایش» خالصه کرد‪« :‬تم‪FF‬ام زن‪FF‬دگی ج‪FF‬وامعی که در آن ها مناس‪FF‬بات م‪FF‬درن تولید‬
‫حاکم است به صورت انباشت بیکرانی از نمایش ها تجلی می یابد» ‪ )۱۳۸۲٫: ۵۵۵‬این صحنه نمایش را‬
‫والتر بنیامین از رویکردی دیگر مورد تحلیل ق‪F‬رار می ده‪FF‬د‪ .‬رویک‪F‬رد بنی‪FF‬امین از ایـن نظر اهمیت دارد که‬
‫بخش عمده ای از نوشته ها در باب خرید مـستقیم یا غیر مستقیم از پروژه پاساژهای او تاثیر پذیرفته اند‬
‫(برای نمونه چینی ‪ ،۱۹۹۶‬هوپکینز ‪ ،۱۹۹۰‬شیلدز ‪)۱۹۹۲‬‬

‫دی‪FF‬دگاه بنی‪FF‬امین در ب‪FF‬اب خرید در کت‪FF‬اب «پ‪F‬روژه پاس‪FF‬اژها» آم‪FF‬ده اس‪FF‬ت‪ .‬وی در این کت‪FF‬اب‪ ،‬درکی عمیق از‬
‫زوایای زندگی سرمایه داری ارایه می دهد‪ .‬آن چه امروزه در باب خرید به شکلی انـتقـادی گفته می ش‪F‬ود‬
‫در چنین پـروژ ه ای هـرچنـد ناتمام دنبال شده است‪.‬‬

‫پاساژهای پاریسی شدیداذهن بنیامین را به خود مشغول کرده بود‪ .‬قبل از این در سال ‪ ۱۹۲۵‬مقاله ای به‬
‫هم‪FF‬راه آس‪FF‬یه الس‪FF‬یس تحت عن‪FF‬وان «ناپ‪FF‬ل» می نویس‪FF‬د‪ .‬پاس‪FF‬اژ ویکت‪FF‬ور امانوئل در ناپل از ب‪FF‬زرگ ت‪FF‬رین‬
‫پاساژهایی بود که تا آن زمان ساخته شده ب‪FF‬ود‪ .‬بنی‪FF‬امین در پـاسـاژ‪ ،‬الگ‪FF‬وی نخس‪FF‬تین معم‪FF‬اری فروش‪FF‬گاه‬
‫های بزرگ را دید ‪ .‬به نظر او این شکل جدید از زن‪FF‬دگی عم‪FF‬ومی ب‪FF‬رای ک‪FF‬اال ش‪FF‬دگی به خ‪FF‬دمت گرفته ش‪FF‬ده‬
‫بود‪ .‬اما تجربه پاساژهای پاریسی هنگامی که بنیامین از چشم ف‪FF‬ردی بیگانه به آن می نگریست آموخت‪FF‬نی‬
‫ه‪FFF‬ای بس‪FFF‬یاری ب‪FFF‬رای وی داش‪FFF‬ت‪ .‬وی ای‪FFF‬ده نوش‪FFF‬تن درب‪FFF‬اره پاس‪FFF‬اژها را در س‪FFF‬ال ‪ ۱۹۲۶‬وق‪FFF‬تی که با‬
‫دوستش«فرانتس هسل» قدم می زد به دست آورد‪ .‬این مجموعه نوشتارها که تا هنگام مرگش ادامه یافت‬
‫به پروژه پاساژهای پاریس شهرت یافت‪.‬‬

‫اولین پاس‪FF‬اژهای پاریسی در ابت‪FF‬دای ق‪FF‬رن ‪ ۱۹‬س‪FF‬اخته ش‪FF‬دند‪ .‬ب‪FF‬رخی از آن ها خیاب‪FF‬ان ه‪FF‬ایی بودند که زیر‬
‫سقفی شیشه ای محص‪FF‬ور ش‪FF‬ده بودن‪FF‬د‪ .‬آن چه بنی‪FF‬امین را به پاس‪FF‬اژها ج‪FF‬ذب ک‪FF‬رد‪ ،‬ب‪FF‬یرون ب‪FF‬ودگی و درون‬
‫بودگی همزمان آن ها بود‪ .‬اما خصوصیت این جا وجود ویترین های خیره کننده کاالیی بود که پشت نم‪FF‬ای‬
‫شیشه ای قرار داشته اند‪.‬‬

‫بنی‪FF‬امین به ما نش‪FF‬ان می دهد که چگونه کاالش‪FF‬دگی به ط‪FF‬ور محسوسی در حض‪FF‬ور بی واس‪FF‬طه خ‪FF‬ود به‬
‫تصاویر جـادویی و صحنه اوهام بدل شده است‪ .‬پروژه پاساژ‪ ،‬احساسی عمیقامبهم از فریب جهان متروپل‬
‫از طریق مصرف و صحنه اوه‪FF‬ام و تخیالت ش‪FF‬هری اس‪FF‬ت‪ .‬به تعب‪FF‬یر بنی‪FF‬امین جه‪FF‬انی که کاالها می آفرینند‬
‫جهانهای رویایی و خیالی فرهنگ مص‪FF‬رفی‪ ،‬یع‪FF‬نی پاس‪FF‬اژ ها و مراکز خری‪FF‬د‪ ،‬از نظر‬ ‫‌‬ ‫صرفاوهم است‪ .‬این‬
‫بنی‪FF‬امین به فعلیت درآم‪FF‬دن تخیالتی است که م‪FF‬ارکس در کت‪FF‬اب س‪FF‬رمایه و در بخش مرب‪FF‬وط به بت وارگی‬
‫کاالها از آن س‪FF‬خن گفته اس‪FF‬ت‪ .‬فروش‪FF‬گاه ه‪FF‬ای ب‪FF‬زرگ و پاس‪FF‬اژها‪ ،‬معاب‪FF‬دی بودند که در آن ها کاالها به‬
‫عنوان بت پرستیده می شدند‪( .‬فدرستون‪)۱۳۸۰: ۱۹۹ ،‬‬

‫به نظر بنیامین‪ ،‬پاساژهای پاریسی‪ ،‬معرف دوره ای بسیار مهم در تاریخ اولیه سرمایه داری است‪ .‬ه‪FF‬دف‬
‫وی در این مطالعه‪ ،‬تحلیل خود خرید نبود بلکه نشان دادن نمونه ای کلیدی از چ‪FF‬یزی ب‪FF‬ود که او آن را به‬
‫عنوان جوهر سرمایه داری در تکامل تاریخی اش درنظر می گرفت‪ .‬پاساژها جایی برای افـشــای فـجـایـع‬
‫و محنـت هـای سرمایه داری اس‪FF‬ت‪ .‬ب‪FF‬اک م‪F‬ورس (‪ )۱۹۹۰‬نـیـز که کت‪FF‬ابش به تفس‪F‬یر بنی‪FF‬امین اختص‪FF‬اص‬
‫یافته است‪ ،‬پاساژها را به دوزخ تشبیه می کند‪ .‬در واقع این جنبه اهریمنی خرید بر اهداف بت انگارانه و‬
‫بر تفرق و جدایی توده از آگاهی واقعی تاکید می کند‪.‬‬

‫خریدار با تخیالتش در پاساژ راه می افتد‪ .‬تخیالت و جهان رویایی فرهنگ توده که شکست پیشرفت ه‪FF‬ای‬
‫سیاسی را در تصویری از پیشرفت های مادی (وفور و فراوانی م‪FF‬ادی) پنه‪FF‬ان می کن‪FF‬د‪ .‬خری‪FF‬داران در این‬
‫جهان تخیلی به زائران کاالها بدل می شوند‪ .‬آن ها به ح‪FF‬یرتی دچ‪FF‬ارمی ش‪FF‬وند که گویا تنها از طریق خرید‬
‫می توانند به آن پای‪FF‬ان دهن‪FF‬د‪ .‬پاس‪FF‬اژها‪ ،‬ایم‪FF‬اژی البته مض‪FF‬حک از گــسـتــرش اصـیــل و واقعـی پیش‪FF‬رفت‬
‫های تکنیکی و مادی را که برای جمعیتی امکان فراهم شدن دارد به نم‪FF‬ایش می کش‪FF‬ند‪ .‬در نتیجه بازارچه‬
‫ها مـنبعـی بـرای آفـرینش تخیالتی می ش‪FF‬وند که در نه‪FF‬ایت به حفظ وضع موج‪FF‬ود کمک می کنن‪FF‬د‪( .‬فالک‬
‫وکمپل ‪)۱۹۹۷: ۳۴‬‬

‫هدف بنیامین از پروژه پاس‪FF‬اژها‪ ،‬آوردن این حق‪FF‬ایق پنه‪FF‬ان به درون خ‪FF‬ود آگ‪FF‬اهی نسل معاصر ب‪FF‬ود‪ .‬س‪FF‬اده‬
‫ترین راه برای خودآگاه کردن این است که نشان داده شـود ایـن ایمـاژ ها ادعاهایی کــاذب انــد‪ .‬افــراد در‬
‫وضـعیـت خلسه واری گرفتار آم‪FF‬ده ان‪FF‬د; یع‪FF‬نی وض‪FF‬عیتی که در آن به مص‪FF‬رف زی‪FF‬اد و دیـدن صحنـه ه‪FF‬ای‬
‫نمایشی کاالها ترغیب می شوند‪ .‬تنها راه ممکن ب‪F‬رای ب‪F‬رانگیختن روحیه انقالبی‪ ،‬خ‪FF‬ارج ک‪FF‬ردن جامعه از‬
‫وض‪FF‬عیت خلسه وار آن اس‪FF‬ت‪ .‬در اینجا می ت‪FF‬وان به ایم‪FF‬اژ دی‪FF‬الکتیکی که بنی‪FF‬امین از آن به عن‪FF‬وان روشی‬
‫ب‪F‬رای آگ‪F‬اه ک‪F‬ردن اف‪F‬راد به ک‪F‬ار می ب‪F‬رد اش‪F‬اره ک‪F‬رد‪ .‬ایم‪F‬اژ دی‪F‬الکتیکی منظومه ای از عناصر است که در‬
‫ترکیب با یکدیگر جرقه و انگیزه ای در ذهن ایجاد می کند که اجازه شناخت و نقد را به آدمی می دهد‪ .‬در‬
‫واقع مفهوم مورد نظر بنیامین عمدتا ایماژهایی متنی اند یعنی نقل قول ه‪FF‬ایی درب‪FF‬اره پاس‪FF‬اژها و توص‪FF‬یف‬
‫آن ها و در مقابل نقل قول هایی از پاریس قرن ‪ ۱۹٫‬متن ها به شیوه ای مقایسه می شوند تا برانگیزاننده‬
‫و بـه یـادآورنـده غیرانسانی بودن و ناعادالنه بودن س‪F‬رمایه داری باش‪F‬ند‪ .‬این ایماژها به خوانن‪F‬ده ش‪F‬وکی‬
‫وارد می کنند تا حسی انقالبی را در او برانگیزاند‪ .‬اینجاست که بنی‪FF‬امین می نویس‪FF‬د‪« ،‬نی‪FF‬ازی نمی بینم که‬
‫چیزی بگویم‪ ،‬فقط به نمایش می گذارم‪( ».‬هایمور‪)۲۰۰۲: ۷۱ ،‬‬

‫سوزان باک مورس در کتابش در توضیح روش بنیامین‪ ،‬تص‪FF‬ویری از آلب‪FF‬وم عکس « آن م‪FF‬اری روس‪FF‬و»‬
‫انتخاب می کند و آن را به عنوان نمونه ای از ایماژ دیالکتیکی در کتاب خود می آورد‪.‬‬

‫باک مورس این عکس را با تجربه بنیامین از دیدن زنی بی خانمان در زیر یـک پـل مقـایسه می کند‪ .‬زنی‬
‫که پ‪FF‬یرامونش با کل دارایی اش که در گ‪F‬ونی یا س‪FF‬اک کیسه ای ق‪F‬رار دارد‪ ،‬پر ش‪FF‬ده اس‪F‬ت‪ .‬این تص‪F‬ویر در‬
‫لباس های ژنده و دارایی اش در کیسه ای پوسیده و نخ نما به طور مضحکی نشانه ژس‪FF‬تی طعنه آم‪FF‬یز از‬
‫این امر است که گویا از خرید برگشته است‪( .‬باک مورس‪)۱۹۹۰: ۳۴۷ ،‬‬

‫در عکس آن ماری روسو‪ ،‬زن روی پـل روبه روی تابلوهای تبلیغاتی شیشه ای در حال اس‪FF‬تراحت اس‪FF‬ت‪.‬‬
‫در ایـن تـابلوها مانکن هایی عریان ایستاده اند‪ .‬مانکن ها برهنه اند‪ ،‬نه تنها از بدن بلکه از انسانیت ن‪FF‬یز‬
‫خ‪FF‬الی ان‪FF‬د‪ .‬آن ها مترسک ه‪FF‬ایی بس‪FF‬یار زیبا هس‪FF‬تند که قبل از اینکه زن را به اس‪FF‬تراحتی اب‪FF‬دی و خ‪FF‬وابی‬
‫رویایی ببرند در س‪FF‬کوت و بـی سـروصـدا به وسوسه ک‪FF‬ردن زن مش‪FF‬غول ان‪FF‬د‪ .‬زن روی پل آرمی‪FF‬ده اس‪FF‬ت‪.‬‬
‫گویا بدن نحیف او در برابر نیروی ش‪FF‬هوانی ولو ش‪FF‬ده است و آن س‪FF‬وتر مرکز خرید به عن‪FF‬وان س‪FF‬رزمینی‬
‫تخیلی و وسوسه انگیز‪ ،‬سوسو می زند‪ .‬به بیان باک مورس این تصویر می تواند شوکی به خـــوانـنـــده‬
‫واردآورد و او را از خواب رویایی مصرف گرایی بیدار کند‪ .‬در این تعبیر است که می توان نوعی بی‪FF‬داری‬
‫مسیح گرایانه و انقالبی را در کار بنی‪F‬امین مش‪F‬اهده ک‪F‬رد‪ .‬نتیجه آن که ایـمـاژ دیـالکتیکـی بـر سـازو ک‪F‬ار‬
‫اسطوره سازی مدرن نقب می زند و هـدفش این است که خودآگ‪FF‬اهی طبق‪FF‬اتی را به خوانن‪FF‬ده اش بازگرداند‬
‫و خواننده یا مصرف کننده خوابگرد را بیدار کند‪( .‬باک مورس‪)1990 :218 ،‬‬

‫بنیامین در پروژهپاساژها و از خالل بررسی آن ها که شکل اولیه مراکز خرید امروزی اند به آس‪FF‬یب ها و‬
‫بیماری های مدرنیته پی می برد‪ .‬هدف بنیامین بیدار کردن «جمع رویابین» است‪ .‬این امر از طریق نشان‬
‫دادن دروغین ب‪FFF‬ودن ایماژه‪FFF‬ای آرزویی ممکن می ش‪FFF‬ود که توسط کااله‪FFF‬ای گون‪FFF‬اگون درون پاس‪FFF‬اژها‬
‫برساخته شده ا ند‪ .‬به زبان مارکس وهمی که کاالها از پیش‪FF‬رفت ه‪F‬ای م‪F‬درن می آفرینند و بازنم‪FF‬ایی ه‪F‬ای‬
‫نمادین آن‪ ،‬نوعی آگاهی کاذب است‪ .‬بنیامین وظیفه خود می داند که این توهمات را آشکار و آن بازنمایی‬
‫های دروغین را برمال کند‪.‬‬

‫بـــاک مــورس مــی نــویـســد‪« :‬بازارچه های قرن ‪ ،۱۹‬برای بنیامین اهمیتی اساسی داشت‪ .‬به این دلیل‬
‫که بازت‪FF‬اب دقیقام‪FF‬ادی آگ‪FF‬اهی درونی (یا به ط‪FF‬ور دقیق تر ناخودآگ‪FF‬اه) جمع روی‪FF‬ایی اس‪FF‬ت‪ .‬همه خطاه‪FF‬ای‬
‫بورژوازی و همه رویاهای اتوپیایی آن را می شود در آن جا یافت‪( ».‬باک مورس‪)۱۹۹۰: ۳۹ ،‬‬
‫نظریه بنیامین از یک سو در آرای مارکس و از دیگرسو در آرای فروید ریشه دارد‪ .‬ابتدا بر مبن‪FF‬ای تحلیل‬
‫فروی‪F‬دی می ت‪F‬وان به رویاها و توهم‪F‬ات ناخودآگ‪F‬اه که در ط‪F‬ول نوج‪F‬وانی خلق مـی شـونـد‪ ،‬اشـاره ک‪F‬رد‪.‬‬
‫نوجوان‪ ،‬توانمندی هایی را برای خود تصور می کند که نوعاشهوانی یا مبتنی بر خود ب‪FF‬زرگ بی‪FF‬نی است‪.‬‬
‫بنی‪FFF‬امین این بحث را به ت ‪FF‬اریخ مدرنیته پیوند می زند و م ‪FF‬دعی می ش‪FFF‬ود که در ط‪FFF‬ول دوره رنـسـانس‪،‬‬
‫نوجوان‪F‬ان فرهنگ غ‪F‬رب (ش‪F‬عرا‪ ،‬نویس‪F‬ندگان و روش‪F‬نفکران) تص‪F‬ور کردند می توانند امکان‪F‬ات و فرصت‬
‫های بزرگی را در برابر انسانیت بـگشـایند‪ .‬شکس‪FF‬پیر مظهر چ‪FF‬نین عقی‪FF‬ده ای ب‪FF‬ود‪ .‬هنگ‪FF‬امی که در هملت‬
‫نوشت‪« :‬چه تافته جدا بافته ای است انسان‪ ،‬چه شکوهمند است خ‪FF‬ردش‪ ،‬چه بی پای‪FF‬ان است اس‪FF‬تعدادش‪،‬‬
‫چه سـتودنی و بی نظ‪FF‬یر است ش‪FF‬کل و ق‪FF‬امتش‪ ،‬در عمل همانند فرش‪FF‬ته است و در درایت به خ‪FF‬دا ش‪FF‬باهت‬
‫دارد‪( ».‬شکسپیر‪)۱۳۸۱: ۸۷ ،‬‬

‫فــرویــد مـعـتقـد اسـت کـه خیال بافی های نوجوانی تا اندازه زیادی بر خ‪FF‬ود ب‪FF‬زرگ بی‪FF‬نی و غ‪FF‬رور مبت‪FF‬نی‬
‫است‪ .‬طبیعی است که چنین خیال بافی هایی سرکوب شوند زی‪F‬را به لح‪F‬اظ اجتم‪F‬اعی پ‪F‬ذیرفتنی نیس‪F‬تند‪ .‬این‬
‫گونه است که رویاهای بزرگ فرد در توهم‪FF‬ات پنه‪FF‬ان ناخودآگ‪FF‬اه ج‪FF‬ای می گیرند و تغی‪FF‬یر ش‪FF‬کل می دهند‪.‬‬
‫دقیقاچنین اتفاقی در مدرنیته رخ داد‪ .‬مدرنیته‪ ،‬پروژه روشنگری گس‪FF‬ترش آزادی انس‪FF‬ان را واپس می زند‬
‫و سرکوب می کند (به دلیل خود ب‪FF‬زرگ بی‪FF‬نی و ش‪FF‬دت ن‪FF‬یروی ش‪FF‬هوانی اش) و زن‪FF‬دگی وهم آل‪FF‬ود س‪FF‬رمایه‬
‫داری را به جای آن می نشاند‪ .‬سرمایه داری شادمانه نقش جابه جایی پیشرفت واقعی با ج‪FF‬ادوی دروغین‬
‫پیشرفت تکنولوژیک را بازی می کند‪.‬‬

‫همان طورکه توهم‪F‬ات ناخودآگ‪F‬اه اف‪F‬راد از نظر فروید حافظه تحریف ش‪F‬ده روانی رویاها و خیالب‪F‬افی ه‪F‬ای‬
‫کودکانه است‪ ،‬صحنه اوهام سرمایه داری (یعنی مراکز خرید) نیز حافظه تحریف ش‪F‬ده پ‪F‬روژه روش‪F‬نگری‬
‫است‪ .‬به نظر بنیامین‪ ،‬در چنین جامعه ای آزادی واقعی برای آگاهی جمعی غیر قابل دسترس شده است‪.‬‬

‫بنیامین معتقد است اگر پیشرفتی در مدرنیته وجود داشته باشد‪ ،‬پیشرفتی تکنول‪FF‬وژیکی است که اساس‪FF‬ادر‬
‫جهت حفظ و گس‪FF‬ترش س‪FF‬لطه و قلم‪FF‬رو طبقه متوسط است‪ .‬اما ایماژه‪FF‬ای آرزویی که کاالها می آفرینن‪FF‬د‪،‬‬
‫نق‪FF‬ابی بر این واقعیت اس‪FF‬ت‪ .‬آن ها ارزش مص‪FF‬رف اش‪FF‬یا را ب‪FF‬از می نماین‪FF‬د‪ ،‬چ‪FF‬یزی که ب‪FF‬رای همه قابل‬
‫دسترسی است و همه می توانند آن را به دست آورن‪FFF‬د‪ .‬آرزوها و رویاه‪FFF‬ایی که بـسیـاری را بـه مغـاک‬
‫هـژمـونـی س‪FF‬رمایه داری در می افکن‪FF‬د‪ ،‬هژم‪FF‬ونی ای که بر دروغ ب‪FF‬زرگی مبت‪FF‬نی اس‪FF‬ت; وع‪FF‬ده ای دست‬
‫نیافتنی‪ ،‬وعده ای دروغین از پیشرفت بی پایان و گس‪FF‬ترش آزادی اص‪FF‬یل‪ .‬بنی‪FF‬امین ب‪FF‬رخالف وبر که معتقد‬
‫بود در مدرنیته از جهان اس‪FF‬طوره زدایی می ش‪FF‬ود می پنداشت فرآیند اس‪FF‬طوره ای ش‪FF‬دن در مدرنیته ادامه‬
‫می یابد‪ .‬به این معنا که همزمان با تولد سرمایه داری نیروهای اسطوره ای از نوفعال شده اند‪.‬‬

‫پندارهای مبتنی بر آرزو‪ ،‬که قبال از آن هـا سخن گفتیم‪ ،‬نمودهایی هس‪FF‬تند که بر واقعیت اس‪FF‬تثمار ت‪FF‬وده ها‬
‫نقاب می زنند‪ .‬استثماری که امتی‪FF‬ازات اجتم‪FF‬اعی را به قلیلی می دهد و با کمک ای‪FF‬دئولوژی طبقه ح‪FF‬اکم بر‬
‫پیامد های بیگانه ساز آن برای همه‪ ،‬سرپوش می گ‪FF‬ذارد‪ .‬این خیالب‪FF‬افی ها و پن‪FF‬دارها به روس‪FF‬اختار کمک‬
‫می کند که بر س‪FF‬وء اس‪FF‬تفاده روابط اجتم‪FF‬اعی پشت نیروه‪FF‬ای م‪FF‬ادی تولی‪FF‬د‪ ،‬نق‪FF‬اب بزن‪FF‬د‪ .‬در اینجا بنی‪FF‬امین‬
‫همانند سایر اصحاب مکتب فرانکفورت به جای تولید‪ ،‬مصرف را در مرکز نظریه خود قرار می دهد‪.‬‬
‫بـنیـامیـن بـه دلیل تحلیل اولیه مارکسیس‪FF‬تی اش از منطق س‪FF‬رمایه داری‪ ،‬از روان شناسی عمقی اس‪FF‬تفاده‬
‫می کند‪ .‬از نـظـر او‪ ،‬پندارهای مبتنی بر آرزو وعده هایی هس‪FF‬تند که از س‪FF‬وی کاالها فرافکن‪FF‬ده می ش‪FF‬وند‪.‬‬
‫در این حالت رویایی‪ ،‬درست مانند جامعه بی طبقه‪ ،‬کاال خود را به ط‪FF‬ور کامل در اختی‪FF‬ار ما ق‪FF‬رارمی دهد‪.‬‬
‫کاال این مطلب را که خود چگونه تحت نـفـوذ تقسیـم طبقـاتی و اقتصادی سرمایه دارانه ق‪FF‬رار دارد‪ ،‬مخفی‬
‫می کند‪.‬‬

‫بـنیـامیـن‪ ،‬بـر خالف مارکس‪ ،‬ایدئولوژی دست ک‪FF‬اری ش‪FF‬ده طبقه ح‪FF‬اکم را به خ‪FF‬اطر مغالطه و دروغ روبنا‬
‫سرزنش نمی کند‪ .‬در عوض‪ ،‬بنی‪FF‬امین این دروغ و ظه‪F‬ور ایم‪FF‬اژ آرزویی (آگ‪FF‬اهی ک‪FF‬اذب) را نتیجه ش‪F‬کاف‬
‫روان ش‪FF‬ناختی عمیق می دان‪FF‬د‪ .‬این ش‪FF‬کاف روانی نتیجه تنش بین درک از ت‪FF‬اریخ به عن‪FF‬وان پیش‪FF‬رفت و‬
‫وع‪FFF‬ده ه‪FFF‬ای ارضا نش‪FFF‬ده عملی نیروه‪FFF‬ای مـادی تـولیـد و همیـن ط‪FFF‬ور با از خودبیگ‪FFF‬انگی است که در‬
‫مناسبات اجتماعی تولید پدید آمده است‪.‬‬

‫بـنیـامین ایده پیشرفت جامعه سـرمایه داری را نقد می کند‪ .‬درک انتقادی بنیامین از زمان مندی مدرن این‬
‫است که ت‪FF‬اریخ مدرنیت‪FF‬ه‪ ،‬داس‪FF‬تان پیش‪FF‬رفت نیس‪FF‬ت‪ ،‬بلکه برب‪FF‬ریت تک‪FF‬رار ش‪FF‬ونده اب‪FF‬دی پیشا ت‪FF‬اریخ اس‪FF‬ت‪.‬‬
‫پندارهای مبت‪FF‬نی بر آرزو چشم ما را روی دی‪FF‬دن این تک‪F‬رار می بندن‪FF‬د‪ .‬هم‪F‬ان ط‪FF‬ور که دی‪FF‬دیم بنی‪FF‬امین نمی‬
‫تواند جهان خرید را واقعیتی صرف تلقی کند‪ .‬در نوشته های بنیامین کوششی برای فهم کردارهای کسانی‬
‫که از پاساژها استفاده می کنند‪ ،‬دیده نمی شود و ما همیشه با دو شکل کاذب یع‪FF‬نی بورژواها و ک‪FF‬ارگران‪،‬‬
‫یا به طور کلی با وهم مواجه ایم‪ .‬این در واقع همان امتن‪FF‬اع از پ‪FF‬ذیرش «واقعیت» جه‪FF‬ان کـاالسـت‪ .‬البتـه‬
‫ب‪FF‬رخی از کاره‪FF‬ای بـنیـامین‪ ،‬اگرچه غیرمس‪FF‬تقیم‪ ،‬تا ان‪FF‬دازه ای می تواند اله‪FF‬ام بخش باشد‪ .‬وی در کت‪FF‬اب‬
‫اشراق ها ‪ )۱۹۷۳: ۶۷۵۹۹‬بخش ک‪FF‬وچکی تحت عن‪FF‬وان «ص‪FF‬حبتی درب‪FF‬اره جمع آوری کت‪FF‬اب» دارد‪ .‬این‬
‫متن عمالتبیین گویایی درباره خرید است که بنیامین در آن از «هنر خرید» صحبت و نقدی زیرکانه از بت‬
‫واره شدن را طرح می کند و از رویکرد مارکسی در باب کاال فاصله می گیرد‪ .‬مع الوصف شهرت بنیامین‬
‫از پروژه پاساژهای او است‪ .‬وی در این کار تالش می کند تا روح گوشه گ‪FF‬یری و درون گ‪FF‬رایی را نس‪FF‬بت‬
‫به توسعه جهان مدرن یعنی آن چه وی آن را صرفا ثروت و رفاه می دید‪ ،‬برانگیزد‪.‬‬

‫شش گزاره در باب خرید‬

‫تجربه های خرید چن‪FF‬دان پیچی‪FF‬ده است که نمی ت‪FF‬وان آن را به یک چشم ان‪FF‬داز مح‪FF‬دود ک‪FF‬رد‪ .‬در می‪FF‬ان چشم‬
‫اندازهای متکثری که علوم اجتماعی در اختیار ما قرار می دهد‪ ،‬می توان نتیجه گرفت‪:‬‬

‫‪ -۱‬خرید به شبکه ای از فعالیت ها اشاره دارد که بخشی از آن کسب کاالست; اما همه عرصه های آن به‬
‫خرید کردن کاال منتهی نمی شود‪ .‬به عبارت دیگر منظور از خرید‪ ،‬مبادالت کاالیی صرف نیست‪( .‬ش‪FF‬یلدز‪،‬‬
‫‪ ،۱۹۹۲‬ص ‪ )۱۰۲‬به این معنا فردی که به خرید می رود‪ ،‬می تواند خرید کند یا نکن‪FF‬د‪ .‬پرسه زن خیاب‪FF‬ان‬
‫و مراکز خرید لزومافردی خریدار نیست‪ .‬پیامد مصرف نمی تواند صرفابه م‪FF‬اهیت ک‪FF‬اال ک‪FF‬اهش داده ش‪FF‬ود‪.‬‬
‫چنان که نمی توان مصرف کننده را صرفابه فرآیندی که کاال به واسطه آن کسب می شود محدود ک‪FF‬رد‪ .‬در‬
‫مص‪FF‬رف‪ ،‬مناس‪FF‬بات جنس‪FF‬یتی‪ ،‬خ‪FF‬انواده و نیروه‪FF‬ای ف‪FF‬رهنگی اهمیت دارند و همچ‪FF‬نین مطالعه ه‪FF‬ویت ها و‬
‫رفتارهای زندگی روزمره واجد اهمیت اند‪.‬‬
‫‪ -۲‬خرید فعالیتی روزمره است و بسیاری از مهارت های آن آموختنی و اکتسابی اند‪.‬‬

‫‪ -۳‬خرید عملی بازاندیشانه و بازتابی است‪ .‬به این معنا که فرد در آن خالقانه عمل می کند‪.‬‬

‫‪ -۴‬خرید نوعی مناسبات اجتماعی است‪ .‬ما از طریق دیگران زن‪FF‬دگی می ک‪FF‬نیم و خرید ن‪FF‬یز بخشی از کنش‬
‫پیوسته ماست‪ .‬خرید در خصوصی ترین و فردی ترین حالت خود‪ ،‬معطوف به دیگران است‪ .‬باوجود این‪،‬‬
‫سخن گفتن از خرید‪ ،‬سخن از خود کاالها نیز هست‪ .‬اشیای مصرف شونده‪ ،‬مش‪FF‬ارکت کنن‪FF‬دگانی بی ط‪FF‬رف‬
‫در رفتار خرید نیستند‪ .‬آن ها مناسبات اجتماعی را در جهت و مسیرهایی جدید گسترش می دهند‪.‬‬

‫‪ -۵‬می توان خرید را در ارتباط با مکان و هویت قرار داد‪ .‬ه‪FF‬ویت ه‪FF‬ایی چ‪FF‬ون خ‪FF‬انواده‪ ،‬طبق‪FF‬ه‪ ،‬ق‪FF‬ومیت و‬
‫جنسیت در عرصه های خرید از نوش‪FF‬کل می گیرند و بازس‪FF‬ازی می ش‪FF‬وند‪ .‬به وی‪FF‬ژه از طریق تجربه ه‪F‬ای‬
‫خاصی که در این فضا ایجاد می شوند‪ ،‬هویت های جدیدی نیز سر بر می آورند‪.‬‬

‫‪ -۶‬عرصه خرید‪ ،‬مانند سایر عرصه های حوزه عمومی مطبوعات‪ ،‬محفل روشنفکران در ایج‪FF‬اد تغی‪FF‬یرات‬
‫فرهنگی و باز اندیشی جامعه سهیم است‪ .‬به عبارت دیگ‪FF‬ر‪ ،‬سیاست با همه ح‪FF‬وزه ها ح‪FF‬تی به ظ‪FF‬اهر غ‪FF‬یر‬
‫سیاسی ترین حوزه یع‪F‬نی خرید مرتبط است ‪ .‬به عب‪F‬ارتی دیگر عرصه ه‪F‬ای خری‪F‬د‪ ،‬عرصه ه‪F‬ایی ب‪F‬دیع در‬
‫ایجاد تغییرات فرهنگی و پدید آوردن اشکال غیر رسمی‪ ،‬نو و گاهی ضد هژمونیک س‪FF‬بک ه‪FF‬ای ف‪FF‬رهنگی‬
‫محس‪FF‬وب می ش‪FF‬وند‪ .‬عرصه ه‪FF‬ای خرید بر س‪FF‬ایر قلمروه‪FF‬ای زن‪FF‬دگی از جمله س‪FF‬بک زن‪FF‬دگی اف‪FF‬راد اثر می‬
‫گذارند‪.‬‬

You might also like