You are on page 1of 4

‫بررسی عناصر روایی در مجموعه شعر «سرزمین هرز» سروده «تی‪ .‬اِس‪ .

‬اِلیوت»؛ «غزال‬
‫مرادی»‪ /‬اختصاصی چوک‬

‫تی‪ .‬اِس‪ .‬اِلی وت‪ ‬ب ا ن ام کامل‪ ‬توم اس اس ترنز الی وت‪ ‬ش اعر‪ ،‬نمایش نامه‌نویس‪ ،‬منتق د ادبی و ویراس تار‬
‫آمریکایی‪-‬بریتانیایی ب ود‪ .‬او ب ا آث اری چ ون «س رزمی‌ن ه رز» (‪ )۱۹۲۲‬و «چه ار ک وارتت» (‪،)۱۹۴۳‬‬
‫س بک بی ان‪ ،‬س رایش و قافی ه پ ردازی وی‪ ،‬زن دگی دوب اره‌ای ب ه ش عر انگلیس ی بخش ید‪ .‬انتش ار «چه ار‬
‫کوارتت» الیوت‪ ،‬او را به عنوان برترین شاعر انگلیسی زبان در قید حی ات در زم ان خ ود‪ ،‬شناس اند و در‬
‫سال ‪ ،۱۹۴۸‬نشان « ِمریت» و جایزه نوبل ادبیات را از آن خ ود ک رد‪ .‬س اختار ش عر در پنج بخش ت رکیب‬
‫می‌یابد‪.‬‬

‫رومن یاکوبسن در‪« :‬در بارهٔ‪ ‬رئالیسم در هنر» اس تدالل می‌کن د ک ه ادبی ات ب ه عن وان ی ک نه اد مس تقل‬
‫وجود ندارد‪ ،‬او و بسیاری از نشانه شناس ان این نظ ر را قب ول دارن د ک ه هم ه متن‌ه ا چ ه نوش تاری و چ ه‬
‫گفتاری همسان‌اند‪ ،‬مگر آن که برخی نویسندگان متن‌های خود را با خصوصیات مش خص ادبی ک د گ ذاری‬
‫کنند تا از دیگر فرم‌های بیان مشخص باشند‪ .‬با این حال یک تمایل روشن به تش خیص ف رم روایت ادبی ب ه‬
‫صورت مستقل از دیگر فرم‌های روایت وجود دارد‪ .‬این نگاه اولین بار در کار فرمالیس ت‌های روس نظ یر‬
‫تحلیل‌ه ای ویکتورشکلوس کی از رابط ه س اخت و س بک و کاره ای والدیمی‌ر پ راپ دی ده ش د‪ ،‬ک ه وی‬
‫تحلیل‌هایی را در باره طرح‌های مورد استفاده در افسانه‌های پریان انجام داد و ‪ ۳۱‬ت رکیب ک ارکردی معین‬
‫را مشخص نمود‪ .‬این تمایل (یا تمایل‌ها) در کارهای گروه پراگ و اندیشمندان فرانسوی از جمله کلود ل وی‬
‫استراوس و رول‌اند بارت نیز جریان یافت‪ .‬از آنجایی که روایت خود ی ک ام ر زیبایی‌شناس انه اس ت و در‬
‫شعر ودیگر ساخت‌های ادبی از آن استفاده می‌گردد‪.‬‬

‫بخش نخس ت‪ ،‬ت دفین مردگ ان‪ ،‬در ب اب مض مون‌های متن وعی از ن ومی‌دی و ی أس اس ت‪ .‬ک ه اگ ر از‬
‫آرایه‌های آن صرف نظر کنیم کامالً متنی روایی است چون دو عنصر زمان وحرکت در آن وج ود دارد‪ .‬و‬
‫همی‌ن‌طور وجودی راوی از جنس اول شخص جمع که مخاطب را در تجربه‌های خویش شریک می‌کند‪.‬‬

‫«آوریل ستمگرترین ماه‌هاست‪،‬گل‌های یاس را‬

‫از زمین مرده می‌رویاند‪،‬خواست وخاطره را‬

‫به هم می‌آمیزد‪،‬و ریشه‌های کرخت را‬

‫با باران بهاری برمی‌انگیزد‪.‬‬

‫زمستان گرم مان می‌داشت‪،‬خاک را‬


‫ازبرفی نسیانبارمی‌پوشاند‪،‬واندک حیاتی را‬

‫به آوندهای خشکیده توشه می‌داد‪.‬‬

‫تابستان غافلگیرمان می‌ساخت‪،‬ازفراز اشتارنبرگرسه‬

‫رگباری ازباران فرا می‌رسید‪،‬مادرشبستان توقف می‌کردیم‪،‬‬

‫وآفتاب که می‌شدبه راهمان می‌رفتیم‪،‬بههوفگارتن‬

‫و قهوه می‌نوشیدیم‪،‬وساعتی گفتگو می‌کردیم‪( .‬بخش ابتدایی شعر تدفین مرده)»‬

‫از آنجایی که الیوت خود یک منتقد بزرگ است بنابراین چیدمان واژه‌ها در کارهای او بسیار دقی ق اس ت‬
‫همانطور که خود مدافع‪ ‬بهم پیوس تگی عی نی[ ‪ Objective correlative  ]1‬ب وده اس ت‪ .‬ب ه عن وان نمون ه‬
‫همانطور که در یادداشت مترجم هم می‌ت وان دی د او کلم ه ب انو را ب ه چن د جهت ب ه ک ار می‌ب رد ک ه تمام ا ً‬
‫نمادهایی جامع و فراگیر است‪.‬‬

‫«بانوی موقعیت‌ها‬

‫این مردی است باسه تکه چوب‪،‬واین چرخ است‬

‫واین سوداگر یک چشم است‪،‬واین ورق‪،‬‬

‫که سفیداست‪،‬‬

‫چیزی است که او بردوش دارد‪،‬‬

‫و نگریستن برآن برمن حرام است‪ .‬دراینجا‬

‫مرد حلق آویزرا نمی‌یابم‪ .‬ازمرگ درآب هراسان باش‪.‬‬

‫انبوه مردمان رامی‌بینم که حلقه وارمی‌چرخند‪( .‬بخشی از شعر تدفین مرده)»‬

‫بخش دوم‪ ،‬دستی شطرنج‪ ،‬شرحی است از چند شخصیت ‪-‬روایت‌هایی ی ک در می ان‪ -‬ک ه آن مض مون‌ها‬
‫را از وجهی تج ربی به‌ک ار می‌گیرن د‪ .‬او ب ا در اختی ار گ رفتن منطق‌روایی اش یا‪ ،‬المان‌ه ای موج ود را‬
‫به‌گونه‌ای هدایت کرده است با حفظ قاعده‌گریزی از روایت بازهم شعری را روایت کنند اما قاع ده گری زی‬
‫شعر الیوت چندان پررنگ نیست و همچنان ما بین شعر و روایت ب ه س ر می‌ب رد ش اید هم ان نوامی دی ک ه‬
‫درون مایه این شعرهاست باعث نوسان شعر و روایت شده است‪.‬‬

‫«مسندی که زن درآن نشسته بود‪،‬همچون سریری پُر َجال‬

‫برفرازسنگ مرمر می‌درخشید‪،‬جایی که آینه برپایه‌هایی مزین به تاک‌های پر میوه (بخشی از شعر دستی‬
‫از شطرنج)»‬
‫خودگذشتگی برآمده از آن اس ت ک ه از‬
‫ِ‬ ‫بخش سوم‪ ،‬موعظه آتش‪ ،‬تأملی فلسفی در باب تصور مرگ و از‬
‫آرای اگوستین اهل هیپو و آیین‌های شرقی اثر گرفته است بیشتر ش عرهای این کت اب از خ رده داس تان‌هایی‬
‫تشکیل شده‌اند در شعر موعظه آسمان الیوت با توصیفاتی زیبا صحنه را ب ا میزانس ن دقیقی می‌چین د و بع د‬
‫شخصیت‌ها را یک به یک وارد می‌کند و از آن‌ها می‌گذرد او ابتدا رودخانه تایمز را تحسین می‌کند وس پس‬
‫با توصیف موش صحرایی اشاره ای به داستان هملتمی‌کند بعد از خانم پورتر و ت اجر ازم یری‪ ،‬زن ج وان‬
‫آن ش عری بمانن د و بع د ش عر مس یر‬ ‫را وارد صحنه می‌کند اما اشاره به هریک گذراست آنقدر گذرا که در ِ‬
‫خود را ادامه دهد‪.‬‬

‫«استخوان‌های افکنده دردخمه های حقیر و پست و خشک‪،‬‬

‫که تنهاسال تاسال‪ ،‬درزیرپای موش صحرایی به صدادرمی‌آیند‪.‬‬

‫امادر پشتم گاه به گاه صدای بوق‌ها و موتورها رامی‌شنوم‪،‬‬

‫که سوئینی را در بهار به خانم پورتر خواهند رساند‬

‫ماه برخانم پورتر و دخترش می‌درخشد‬

‫آن‌ها پاهایشان رادرآب سودا می‌شویند‬

‫وآه از صداهای این کودکانی که درجایگا ِه دسته ُکرمی‌خوانند (بخش دیگری از شعر موعظه آتش)»‬

‫در قطعه‌ای روایی ممکن است بافتی بیانی وجود داشته باشد در شعر "موعظه آتش" نیز این ب افت بی انی‬
‫با دیالوگ زن جوان اتفاق می‌افتد‪ .‬شاعر با افزودن عناصری نظیر شخصیت‪ ،‬گفت‌وگو و صحنه به پیرنگ‬
‫روایی این شعرها می‌افزاید وهمچنین با توصیف‌های زمانی و مکانی که ش اید ب ه دقت ی ک ت ابلوی نقاش ی‬
‫باشد‪.‬‬

‫ت شامگاهی راکه به سوی خانه تالش می‌کند‪،‬ببینم‬


‫«آن ساع ِ‬
‫که مالح را ازدریابه خانه بازمی‌آورد‪،‬‬

‫وماشین نویس راهنگام عصرانه به خانه می‌رساند‪،‬تامیزصبحانه‌اشراجمعکند‪،‬‬

‫بخاری‌اش راروشن کند‪،‬وقوطی‌های کنسرو راسرمیز بچیند‪.‬‬

‫بیرون ازپنجره زیرپوش‌های شسته‌اش‪،‬به طرزی‬

‫مخاطره انگیز درزیر واپسین اشعه آفتاب گسترده است‪( .‬بخش دیگری از شعر موعظه آتش)»‬

‫شعر ذاتا ً رابطه علی و معلولی نمی‌پذیرد ام ا در هرس طر مانن د ه ر روای تی توص یفی ارائ ه می‌ش ود ت ا‬
‫مخاطب با آنچه که قرار است روایت شود آشنا شود‪ ،‬معموالً در ش عرهای ش رقی ت رکیب توص یفات طیفی‬
‫از ذهنی به عینی است ومدام تصویرهای ذهنی وعی نی ب ا هم ت رکیب می‌ش وند ام ا الی وت چن دان از چ نین‬
‫شگردی بهره نمی‌گیرد و شاعر با ترکیب عینیت و ذهنیت حضور سطر بعدی را تمهید می‌کند‬
‫«دوست من‪،‬خونی که قلب مرامی‌لرزاند‪.‬‬

‫جسارتم هیبیک لحظه تسلیم‬

‫که قرنی تدبیرنمی‌تواندبازپس بگیرد‬

‫به همتاین‪،‬وتنها به همتاین است که دوامی یافته‌ایم‬

‫چیزی که دریادنامه‌های ما‬

‫یادریادبودهایی که عنکبوت نیکوکار می‌تند‬

‫یا در زیر ُمهرهایی که به دست قاضی الغراندام‬

‫دراتاق‌های خالی مابرداشته می‌شود‬

‫یافت نخواهد شد (بخشی از شعر آنچه رعد بر زبان راد)»‬

‫با اینکه الیوت در تالش است که شعر خود را غیر شخصی کند اما روایت‌ه ا و بی ان او نمی‌توان د رن گ‬
‫بوی هویت را از شعر او بگیرد او برای کنار گذاشتن خود به راوی ای پناه می‌برد ک ه ب ا داس تان پ ردازی‬
‫وتوصیف ها از من خ ود فاص له بگ یرد وش اید س رزمین ه رز او یکی از پرمخ اطب‌ترین آث ار اوس ت ک ه‬
‫ترجمه‌های بسیاری شده است‪■.‬‬

‫پانویس‪:‬‬

‫‪-1‬آثار ترجمه شده الیوت به فارسی‬

‫سرزمی‌ن هرز‪ ،‬تامس استرنز الیوت‪ ،‬بهمن شعله ور‪( ‬مترجم)‪ ،‬تهران‪ :‬نشر چشمه‬ ‫‪‬‬
‫کوکتیل پارتی‪ ،‬تامس استرنز الیوت‪ ،‬نکیسا ش رفیان (م ترجم)‪ ،‬بهمن حمی‌دی (ویراس تار)‪ ،‬ته ران‪:‬‬ ‫‪‬‬
‫نشر الهیتا‬
‫خ راب آب اد‪ :‬معج زه ق رن بیس تم‪ ،‬ت امس اس ترنز الی وت‪ ،‬حام د ن وری (م ترجم)‪ ،‬محمدحام د ن وری‬ ‫‪‬‬
‫(مترجم)‪ ،‬تهران‪ :‬آزاد پیما‬
‫سرزمین بی حاصل‪ ،‬تامس استرنز الیوت‪ ،‬جواد عالفچی‪( ‬مترجم)‪ ،‬تهران‪ :‬نیلوفر‬ ‫‪‬‬
‫چهارشنبه خاکستر‪ ،‬تامس استرنز الیوت‪ ،‬بیژن الهی‪( ‬مترجم)‪ ،‬تهران‪ :‬ناشر پیکره‬ ‫‪‬‬

‫‪-2‬بهم پیوستگی عینی‪ ‬به این معنی اس ت که‪ ‬ه نر‪ ‬بای د ن ه از طری ق بی ان احساس ات شخص ی بلک ه از راه‬
‫استفاده عینی از نمادهای جامع و فراگیر خلق گردد‬

‫‪ -3‬این یادداشت برمبنای ترجمه بهمن شعله ور و با نگاهی به دیگر ترجمه‌ها نوشته شده است‪.‬‬

You might also like