Professional Documents
Culture Documents
074 Jahani B Naqshe SaidJamaludin
074 Jahani B Naqshe SaidJamaludin
com
ضمنا ً از اطالعاتیکه در باره جنبش مشروطیت افغانستان بدست ما رسیده حاکی از انست که موسسین این جنبش تحت
تأثیر نشرات ایرانی ها بنام حبل المتین و صور اسرافیل ،که از طرف ایرانیانی که در خارج ایران زندګی میکردند به
نشر میرسید ،قرار ګرفتند؛ و با افکار مشروطیت آشنا ګردیدند .اینرا باید ذکر کنیم که اولین جرقه های جنبش مشروطیت
طلبی در ایران بعد از سال 190۶در زمان مظفرالدین شاه قاجار بظهور رسید .در تاریخ انقالب مشروطیت ایران ذکری
از تأثیر افکار و عقاید سید جمال الدین افغانی بعمل نیامده؛ چه او یک مشروطه خواه نه بلکه یکی از اولین بنیاد ګزاران
پان اسالمیزم ،بعربی وحدة االسالمیة Pan Islamismیا اتحاد مسلمانها بود .چون در قرن نوزده تمام سرزمینهای
اسالم تحت استعمار و اثر اروپایی ها و روس ها قرار داشت و سید افغانی علت اصلی عقب ماندګی جهان اسالم را
استعمار غربی ها و بی اتفاقی مسلمین تشخیص داده بود؛ شعار وحدت جهان اسالم را بلند نمود و تا آخر عمر خود در
راه نشر و تبلیغ همین مفکوره خود فعالیت کرد .حتی اګر مقاالت محمودطرزی را ،که یک وطنخواه افغان بود ،یک
نظر افګنیم بعضی مضامین او تحت تأثیر همین مفکوره پان اسالمیزم قرار دارند.
معلوماتیکه در مضمون مختصر محمودطرزی در باره سید به نشر رسیده ،به منتهی درجه مختصر ولی موثق است.
البته تواریخی که بعدا ً در افغانستان به نشر رسیده و در باره شخصیت و زندګی سید اطالع میدهد ،متأسفانه ،نه تنها غیر
موثق و بی بنیاد هستند بلکه با آثار و مضامین شخص سید همخوانی ندارند .این مورخین و نویسنده های بعدی عوض
اینکه سید را بطور صحیحی معرفی نمایند زندګی و افکار اورا افسانه ای در افسانه ساخته اند .محمودطرزی در خصوص
معرفی سید مینویسد:
« شنیدنی های من عبارت از بعضی فقراتی است که در حق حضرت عالمه از زبان والد بزرګوار مرحومم حضرت
طرزی صاحب و استاد مرحوم مالمحمداکرم و برادر بزرګوارخازن الکتب صاحب شنیده بودم .می فرمودند که :در
زمان سلطنت اعلیحضرت امیر محمداعظم خان مرحوم یکی از اجله علمای روم از راه کراچی اول به قندهار و باز به
کابل آمده بود ،که در علوم نقلیه و عقلیه صاحب ید طوالیی و در حکمت و فلسفه بی همتا بود .زی وقیافه اش به زی و
بعد از انقراض حکومت امیر محمداعظم خان و استقرار حکومت اعلیحضرت امیرشیرعلی خان از کابل به راه پشاور
عازم دیار هندوستان ګردید.
عالوهء معلومات شنیدګی ما در حق عالمه سید جمال الدین همین بود که از زبان والد مرحوم بزرګوار خود در کابل
پیش از سنه 1300شنیده و حفظ کرده ام.
درین قدر معلومات ما با معلوماتی که در ترجمه احوال سید ذکر شده چندان اختالفی نیست .اما چیزی که شایان دقت و
جالب نظر اهمیت است این است که جناب عالمه مرحوم در افغانستان سید جمال الدین رومی بوده و در بالد روم سید
جمال الدین افغانی شده است! عجبتر این که ایرانیانش سید جمال الدین اسعد ابادی همدانی میشناسند!...
این معلومات زبانی که از زبان مبارک حضرت طرزی صاحب مرحوم در خصوص احوال حضرت سید شنیده ام ،از
روایات موثوقه تاریخیهء افغانیه شمرده می شود ،زیرا برای العین دیده و به ګوش خود شنیده و به من حکایت فرموده
است .در باب احوال بیشتر از زمان حکومت اعلیحضرت امیر محمداعظم خان ،سید مشارالیه هیچ ګونه معلومات از
خود ندارم .البته ،هر آن چه در ترجمه احوال شان از جریده« الهالل» عربی ترجمه شده و در شماره 3مذکور ګردیده
همچنان خواهد بود .اما این که در افغانستان به زمان اعلیحضرت امیر محمداعظم خان آمده اند و به شهرت و
عنوان«رومی» بوده اند و همین قصیده را که چند فرد آن در باال مسطور ګردید ،حضرت طرزی درمدح خود سید انشاء
فرموده اند ،نیز به قدر ذره شبه نباید کرد .در قصیده فوق به ابن بیت که « که ماه روم و شام هستی »...الخ رومی بودن
سید را تلمیح فرموده اند .چند بیت از قصیده غالم محمد طرزی در مدح سید:
...در سوانح عمری که در جریده الهالل در مصر آن را به زبان عربی نشر کرده و سلطان محمدکابلی آن را به فارسی
ترجمه کرده ،عالوه کردن الزم می آید :مثالً چون یکی یک بار بګوییم که جناب سید در افغانستان به سید جمال الدین«
رومی» مشهور و معروف بوده است نه « سید جمال الدین افغانی» آیا سراسر مسله را یک تبدل ناګهانی نمی دهد؟ در
حالتی که در مصر،شام ،قسطنطنیه ،هند ،حجاز ،اروپا به سید جمال الدین افغانی شهرت داشته باشد و خود افغانها تنها
یګ چند سالی انرا دیده باشند و آن هم به عنوان« سیدجمال الدین رومی» دیده و شناخته باشند و سید رومی ګفته و مدحیه
ها در حق او سروده باشند آیا غریب یک واقعه یی شمرده نمیشود؟
.....
از بیانات فوق مرحوم محمودطرزی ،بصورت وضوح آشکار میشود که حتی مردم باسواد افغانستان ،نه تنها با افکار
سید آشنا نبودند بلکه نام اوراو به حیث سید جما الدین افغانی نشنیده بوند .چه رسد به تأثیر افکار او در جنبش مشروطیت.
باقی دارد.