You are on page 1of 3

‫هـــــــنر‬

‫حضور بيخشونت قدرت درخلوت‬


‫مقاله‬

‫اخالقدرخدمتتوتالیته‬
‫شرحی بر خودگشایی حریم خصوصی با تأملی بر نمایشگاه آثار نازگل انصاری نیا‬
‫همایون عسکری سیریزی‬

‫فوکو در این باره تحلیل درخشانی دارد‪« :‬نیازی به اسلحه و‬ ‫«بدیهمانخوبی‪،‬خوبیهمانبدیاست‪.‬‬


‫خشونتجسمیوفشارهایمادینیست‪.‬تنهانگاهیخیره‪.‬‬ ‫آنکسکهبدنمیکند‪،‬معلمیداردبهنامترس‪1».‬‬
‫نگاهیوارسیکننده‪،‬نگاهیکههرفرددرزیرسنگینیآن‬ ‫‪.1‬دراعالمیهیجهانیحقوقبشرچنینآمدهاست‪:‬‬
‫بهنقطهایخواهدرسیدکهبراثردرونیکردنآن‪،‬خودناظر‬ ‫ماده ی‪« :12‬نباید به خلوت شخص‪ ،‬خانواده‪ ،‬خانه یا مکاتبات‬
‫ِخود است‪ ،‬و به این ترتیب هر فرد این نظارت را بر خود ـ و بر‬ ‫هیچ کس بی سبب وارد شد و حیثیت و آبرویهیچ کس نباید‬
‫ضدخودـاحساسمیکند‪.‬قاعدهایعالی‪:‬قدرتپیوستهوبا‬ ‫موردحملهقرارگیرد‪.‬هرکسازحقحمایتقانونبرضدچنین‬
‫‪2‬‬
‫کمترینهزینها ِعمالمیشود‪».‬‬ ‫تجاوزهایاحملههاییبرخورداراست‪».‬‬
‫تمامیتخلوتشخصیصرفایکمکانیافضایکالبدی‬ ‫«خلوت شخصی» مقوله ی بحث برانگیز این قانون است‬
‫نیست‪ ،‬در معنایی وسیع تر افق اندیشه ها و تصورات افراد را‬ ‫زیراکهنیازمندتعریفیاتفسیریقاطعدرتعیینمرزهاوحدود‬
‫نیزدربرمیگیردودشواریعمدهینهادقدرتآشکارسازی‬ ‫آن می باشد که همین امر نظر به ابهام موجود در آن ناگزیر‬
‫همینفضایغیرمادیاستزیراالتزامعملیوخودخواسته‬ ‫حضورکسییانهادیرابهعنوان«مفسر»ضروریمینماید‪.‬‬
‫یافرادبهاجرایتمنیاتنهادقدرتمنتجازتسلطبراندیشه‬ ‫در بدو امر‪ ،‬چنین به نظر می رسد که تعیین مرزهای «خلوت‬
‫ها و تصورات ایشان است ‪ -‬در این بین اشتیاق نظام های‬ ‫شخصی»‪ ،‬خود امری شخصی به حساب می آید و شاید‬
‫تمامیتخواه(توتالیتر)درنفوذبهخلوتشخصیازتمایلنظام‬ ‫ابهام موجود در ماده ی موضوعه ی اعالمیه ی حقوق بشر‬
‫هایدموکراتیکبهچنینموضوعیافزونتراست‪.‬تناقضاصلی‪،‬‬ ‫برخاسته از رویکردی آگاهانه به همین امر باشد اما گاه ارتباط‬
‫روی کرد مستبدانه ی نهاد قدرت در وضع ممنوعیت ها و محدودیت‬ ‫نهادیاشخصِمفسرباپایگانقدرتمنجربهتعمیممستبدانه‬
‫هایی برای افراد در نفوذ و دخالت به حریم آن و از دیگر سو آزادی بی حد و‬ ‫ی یک تفسیر شخصی به حوزه ای عمومی می شود که در‬
‫حصر آندرورود بهحریمخصوصی افراداست‪-.‬اکنونمیتوانفرآیند استیال بر‬ ‫پی آن «شخصی» و «خصوصی» بودن پاره ای از موضوعات‬
‫سامانانضباطیراازسوییکنظام‬ ‫خلوتشخصیودرمعناییوسیعتربرقرارییک ِ‬ ‫منبعثازارادهاییکهومطلقمیگرددکهدرواقعنافیکثرت‬
‫تمامیتخواه‪،‬اینچنینخالصهکرد‪:‬‬ ‫معنایمقصودازتاویلچنینمقوالتیاست‪.‬بدینسانشخصیبودنامور‪،‬بهشکلیمتظاهرانهتنهایکسلیقهیشخصیاستکه‬
‫تبیینشکلیازگفتمانقدرتکهدرسطحایدئولوژیقادربهرسوخدراذهانآحادجامعهوانقیاداندیشههاوتصوراتآنهابهمنظورهم‬ ‫عمومیتیافتهاست‪.‬ازمنظریدیگرمیتوانتعمیمیافتگییکتاویلاقتدارگرادرباب«خلوتشخصی»راناقضحدودومرزهای‬
‫راستاسازیمجموعهیفعالیتهایافرادچهدرخلوتشخصیوچهدرعرصهیاجتماعیباخواستنهادقدرتباشد‪.‬بستهبهعمل‬ ‫چنینمکان–فضایشخصیدانست‪،‬ازهمینروتاویلانحصارینهادقدرتازهرآنچیزکهشخصیاست‪،‬راهکاریاساسیجهت‬
‫گراییاینایدئولوژیتسلطنهادقدرتازحیثرویتپذیریخلوتشخصیوپیشبینیپذیریکنشافراددراینمحدوده‪،‬حاصلمی‬ ‫نظارت و استیال بر هر شکلی از فضای شخصی به شمار می رود‪ .‬در این میان مهم ترین مسئله ای که فرا روی نهاد قدرت قرار می‬
‫شود‪ .‬بستر اجرایی این فرآیند استیال‪ ،‬حوزه ی عمومی است هر چند که تصرف و نظارت بر حوزه ی شخصی هدف اصلی نهاد قدرت‬ ‫گیردکسبنوعیتوافقجمعییامشروعیتعمومیجهتتثبیتوقبوالندنیکقرائتبهعنوانقانونوبالتبعتسریآنبهتمامی‬
‫باشد‪.‬حوزهیعمومیچهبهلحاظعینیوذهنی‪،‬عرصهیتقابلنهادقدرتوافکارعمومیمحسوبمیشودوازطرفیعمومیت‬ ‫عرصه های زندگی اجتماعی و خصوصی افراد است‪ .‬بخشی از فرآیند مرئی سازی خلوت شخصی افراد در برابر دیدگان قدرت از‬
‫و مشروعیت هر اصل اقتدارگرایانه تنها در این حوزه با رهیافت مخاطب قرار دادن افکار عمومی میسر می شود‪ .‬به این ترتیب اصل‬ ‫همینطریقمیسرمیشود‪:‬اطمینانیابینسبینهادقدرتازالتزامعملیافراددربهکارگیریقوانینمربوطبهفعالیتهاو‬
‫«انضباط»نخستدرحوزهیعمومیتبیینوعرضهمیشودوسپسراهخودرابهخلوتشخصیمیگشاید‪،‬لذاایجابمینمایدکه‬ ‫رفتارهایانجامشدهدرفضایشخصیایشان‪،‬نهایتارویتپذیرینسبیاینمکان‪-‬فضاهایبهاصطالحخلوتگونهرا‬
‫فردفردآحاداجتماعمخاطبگفتمانمذکورواقعشوند‪.‬دراینمیانناهمگونیطبقاتاجتماعیچالشیاساسیدرخصوصبنیانفکنی‬ ‫بهدنبالخواهدداشتبیآنکهضرورتیبرایهرگونهاقدامعملییامبتنیبرزورازسوینهادقدرتدرمیانباشد‪.‬‬

‫‪24‬‬
‫دیوارنوشتههایاخالقی‬
‫درسرشتخودحصاری‬
‫ظاهراخالقی‪،‬ضمانتاجرایییاعملیخودرامدیونیکمکانیسمنظارتیاست‪.‬درواقعتنهایکنظارت‬ ‫گفتمانیکهدامنهیشمولیتآنتمامیتجامعهرادربربگیردخواهدبود‪.‬تفوقنهادقدرتتنهاازپیتوفیقآندرقبضوبسطگفتمانی‬
‫انضباطیاندامانهبه‬
‫همهجانبهومستمرمیتواندموجبتحققیکنظامانضباطیباشد‪.‬فوکودراینخصوصمینویسد‪«:‬‬ ‫ازایندست‪،‬محققخواهدشد‪«.‬اخالقیات»مصداقتمامعیاریکچنینگفتمانیاست‪.‬‬
‫ساندیواروباروهای‬ ‫اعمال انضباط مستلزم ساز و کاری است که به وسیله ی بازی نگاهْ مقید و ملزم می کند‪ .‬دستگاهی که در‬ ‫«تاریخاخالقیاتحرکتیاستازیکوحدتشکلتقریبابیچونوچرادرسلوکورفتاربهیکمسئولیتدائمالتزایدشخصی‪ 3»...‬بدین‬
‫یکزندانبلکـهدر‬ ‫آنتکنیکهاییکهدیدنراامکانپذیرمیکنند‪،‬اثرهایقدرتراالقامیکنندودرمقابلشیوههایاجبار‬ ‫ساندرهمتنیدگینظریهوعملدرقالبیکپایگاناخالقیاستیالینهادقدرتراازطریقبرقرارییکسازمانانضباطیهموارمی‬
‫مرتبهیرصدگاههایی‬ ‫‪8‬‬
‫موجبمیشوندکسانیکهاینشیوههادرموردشانبهکاربستهمیشوند‪،‬کامالقابلمشاهدهگردند‪».‬‬ ‫سازدازآنسببکه«انسان[‪]...‬درچارچوبمحدودیتهاینظاماخالقیاشکهبهطرزغرابتآمیزینامطمئنوبهطورباورنکردنی‬
‫كه از فراسوی آن ها نهاد‬ ‫مشاهده پذیری افراد در یک نظام اخالقی بر اساس انگاره ی نظارت همه جانبه و مستمر بر کلیات و‬ ‫پیچیدهاست‪،‬موجوددستوپابستهایاست‪،‬ولیتمکینیکهمیکندازهرنظرداوطلبانه[‪]...‬ویکسرهعاریازسوالاست‪...‬واضحاست‬
‫قدرتبهنظارهیجامعه‬ ‫جزئیات تمامی رفتارها و پندارهای مخلوقات تبیین می گردد‪ .‬نهاد قدرت به فرد این گونه القا می کند که‬ ‫کهدراینجامحلیبرایتفکرونظرورزیآزادانههمنمیتواندوجودداشتهباشد‪،‬چونبااولیناشارهایکهازچونوچراحکایتکند‪،‬کل‬
‫نشستهاست‬ ‫او همواره در معرض مشاهده و نظارت بوده و نه تنها اقدامات بلکه نیات و درونیات او نیز از این قاعده‬ ‫بنا[یاخالق]فرومیریزدوهمهچیزمتالشیمیشود‪ 4».‬بناییکهاستواربرشالودههایترسازعقوبتگناهوجزایحاصلازعمل‬
‫مستثنی نیست‪ .‬حال می توان به وضوح انقیاد آفاق تصورات و اندیشه ها به مثابه خصوصی ترین‬ ‫بنیاندیرپاترینسامانهیانضباطیاستکهتاکنوندرجوامع‬ ‫نیکاست‪.‬همتافتهیاخالقیاتوالهیاتدرهمبستگیباغریزهیترس‪ِ ،‬‬
‫حوزهی«خلوتشخصی»راتوسطیکدستگاهاخالقیدرمقامناظرتمامعیار‪،‬شاهدبود‪.‬فردهموارهدرمعرضامتحانوداوریاست‬ ‫بشریتجربهشدهاست‪.‬نوربرتالیاسمینویسد‪«:‬مدیریتسروساماندادنبهترسهایبشریهموارهدرحکمیکیازمهمترین‬
‫ودرخصوصجزئیترینامورمستوجبپاداشومجازاتقرارمیگیرد‪.‬فوکومینویسد‪«:‬موفقیتقدرتانضباطیبدونشکنتیجهی‬ ‫منابعقدرتآدمیانبرآدمیانبودهاست‪،‬خیلسلطهورزیهابرهمینشالودهاستوارگشتهاندوهمچنانبهتداومخویشادامهمیدهند‪».‬‬
‫‪9‬‬
‫استفادهازابزارهاییسادهاست‪:‬نگاهپایگانمند‪،‬مجازاتبهنجارسازوترکیبآندودرروشیکهخاصاینقدرتاست‪،‬یعنیامتحان»‬ ‫‪ 5‬وهمینترسهایبشریاستکهدشواریمشمولیتعا ِمتفسیرنهادقدرترابرطرفمیسازد‪.‬بهرهجستنازترسبهعنوانیک‬
‫وجه دیگر این موفقیت برساخته از حضور ناظری است که همواره دور از نظر باشد‪ .‬او ناظر بر همه چیز است و در همه جا حضور دارد اما‬ ‫غریزهیبشریوعنصریمشترکدرافرادوجوامعمختلف‪،‬سببمیشودتاپایگانجهانیاخالقبرمحوریتآناستقراریابد‪.‬‬
‫نامرئیوناموجودجلوهمیکند‪.‬باچنینراهکاریاستکهفرددرتردیدوشائبهیمشاهدهپذیری‪،‬خودخواستهسازوکارهایانضباطرابر‬ ‫«همهیاخالقیاتیکهبهقولمعروف‪،‬خطابشانبهفرداستبهخاطر«سعادت»او‪-‬چیزینیستندجزمشتیاندرزدرموردرفتار‪،‬نسبت‬
‫خودتحمیلمیکند‪.‬بنابراینامنیتسامانهیانضباطیدربهترینشکلخودباغیابوناپیداییابزارهاینظارتیمحققمیگردد‪.‬‬ ‫به درجه ای از خطر که شخص در زندگی با خویش در پیش گرفته است‪ .‬چیزی نیستند جز دستورهایی بر ضد شورها و گرایش های‬
‫اینامردرجمالتظاهراشعارگونهیفوقالذکرنیزبهچشممیآید‪.‬هرچندظاهرِاینجمالتبهمکالمهایمیماند‪،‬اماواقعیتامرآن‬ ‫خوب و بد او تا آن جا که در آن گرایش ها خواست ِ قدرت [‪ ]...‬وجود دارد‪ ...‬همگی بی قواره و بی سر و ته – زیرا خطابشان به «همه»‬
‫استکهیکسویاینمکالمههموارهدرمعرضمشاهدهودیگرسوهموارهنامرئیاست‪،‬طرفمقابلتنهایکدیواراستکهچنین‬ ‫است‪ ،‬زیرا اصول خود را عمومیت می دهند‪ ،‬آن هم در جایی که نبایدعمومیتداد‪-‬همگیبیچونوچرا سخنمیگویندوخود رابی‬
‫جمالتیبرآننقشبستهاست؛دیوارهاییگرداگردشهربهمثابهیکحصارکههرآینهناظروشاهداعمالورفتارافرادبودهوهموارهاورا‬ ‫‪6‬‬
‫چون و چرا می انگارند‪».‬‬
‫ازگناهوخطرکردنبرحذرمیدارندوبهخیرونیکیتشویقمینمایند‪.‬ایندیوارنوشتههایاخالقیدرسرشتخودحصاریانضباطی‬ ‫انستن مسئلهی«خطر»باامر«گناه»است‪.‬ازاینرومخاطراتیکهصرفامتوجهمنافع‬ ‫مسئلهیاصلیدریکنظاماخالقی‪،‬همارزد ِ‬
‫اند اما نه به سان دیوار و باروهای یک زندان بلکه در مرتبه ی رصدگاه هایی که از فراسوی آن ها نهاد قدرت به نظاره ی جامعه نشسته‬ ‫شخصی فرد است به مثابه یک تهدید جدی عمومی برای کلیت نظام اخالقی به حساب می آید‪ .‬منتها مسئله ی اصلی صرفا حدود‬
‫است؛میبیندبیآنکهدیدهشود‪،‬باچنانژرفنگریکهحریموخلوتشخصینیزاز«مراقبتوتنبیه»بهدورنمیماند‪.‬‬ ‫تاثیرپذیرینهادقدرتازرفتارهایمخاطرهجویانهیشخصیافرادنیستبلکهارائهیتفسیریجهتعمومیکردنحوزهیتاثیرونفوذ‬
‫شکیباباشید‪،‬انفاقکنید‪،‬دروغنگویید‪،‬اطاعتکنید‪،‬طعنهمزنید‪،‬خودستایینکنیدوعباراتیازایندستراکهبردیوارهایشهرمیبینیمو‬ ‫رفتارهایشخصیاستکهبراساسهمانتفسیرمذکوراستواراست‪.‬نیچهمینویسد‪«:‬ازهیچگونهپدیدهیاخالقیخبرینیست‪،‬تنها‬
‫نمیبینیم‪،‬نازگلانصارینیادرانتخابیبهغایتهوشمندانهبرگزیدهوبردیوارهاییکنمایشگاهمجددابازنویسیکردهاست؛بااندکی‬ ‫یکتفسیراخالقیازاینپدیدههادرکاراست‪ 7».‬ازهمینرواستکهنظاماخالقیباتفسیراقتدارگرایانهی«خطر»به«گناه»هرگونه‬
‫دخل و تصرف در جمالت و زدودن برخی کلمات برای پژواک هر چه بیشتر لحن آمرانه و ناهیانه ی این عبارت ها که از فرط تکرار و‬ ‫ماجراجوییومخاطرهیشخصیرابهبهانهینفوذدرخلوتشخصیبهمحاکمهایعمومیمیکشاند‪.‬‬
‫تکثیردیگرچندانبهچشمنمیآیند‪.‬‬ ‫بخشیازچیستیسامانهیانضباطیپیچیدهیاخالقدرکوچکتریناجزایآنآشکاراست‪.‬‬
‫او بیش از آن چه مطابق رسم معمول‪ ،‬آشنایی زدایی را به قصد بیانگری اثر خویش برگزیده باشد‪ ،‬با وفاداری به اصالت صوری موضوع‬ ‫شکیباباشید‪،‬انفاقکنید‪،‬دروغنگویید‪،‬اطاعتکنید‪،‬طعنهمزنید‪،‬خودستایینکنیدوعباراتیازایندست‪،‬ورایشرحوتوصیفاصول‬
‫اقتباسشده‪،‬درپیآشناییمجددمخاطبانبامحتوایایندیوارنوشتههااست‪.‬اثراوآشکارسازیاینفضایانضباطیاستکهدرآن‬ ‫اساسییکمکتباخالقی‪،‬کسیرانیزمخاطبقرارمیدهند‪.‬درواقعلحنآمرانهیاینعباراتناشیازیکاستنتاجاستکهازمنطق‬
‫تنگاتنگ مارادربر‬
‫ِ‬ ‫بهسرمیبریمبیآنکهآگاهباشیمکهتاچهاندازهدرمعرضمشاهدهایم‪.‬دیوارهاییبامواعظاخالقیکه‬ ‫آن نظام اخالقی سر بر می آورد‪:‬‬
‫گرفتهاندوبدینسانخواستهوناخواستهدرگفتماننظاماخالقیقدرتبهمکالمهاییکسویهگرفتارمیشویمودرزیر‬ ‫دروغگویییکگناهاست←گناهمستوجبمجازاتاست← دروغنگویید‬
‫آماجافعالامرونهیناگزیرچشمازخیرگیوپرسشگریبرداشتهوبهچیرگیوانقیا ِدپایگانقدرتتندرمیدهیم‪.‬‬ ‫بهایناعتبارمیتوانافعالامرونهیدرنح ِوزباناخالقرافراترازنوعیهشدارتلقیکرد‪.‬وجوهانضباطینهفتهوآشکاردراینعباراتبه‬

‫‪25‬‬
‫عکسها‪:‬امیرعلیقاسمی‪،‬ازنمایشگاهآثارنازگلانصارینیا‬

‫انصارینیاابزارهایانقیادرادر‬
‫قالبتبلیغاتیکنظاماخالقی‬
‫شدهبهشکلآرمانیاشاست‪[...‬اما]زندانیگانهمقراعمالقدرتانضباطینیست‪،‬بلکهکلجامعهتاکوچکترینجزاشمکانیبرای‬ ‫سلولیکهاوبازنماییمیکند‪،‬بادیوارهاییگرداگر ِدهم‪،‬تجسمهوشمندانهایازسراسربینیاستکه‬ ‫آشکارمیكندونشانمیدهد‬
‫سرشتزندانوارهیعرصه‬ ‫ِ‬ ‫صفآراییقدرتانضباطیاست»‪ 14‬بدینترتیبروشنگریفوقالعادهیانصارینیاازفضایانضباطیو‬ ‫هرروزهدرآنبهسرمیبریم‪.‬سراسربیندرچارچوببحثفوکوپیامدتکاملیکنظامانضباطیبرپایه‬
‫یعمومیوخصوصیدرنمایشگاه«بدونعنوان»تجسمیافتهاست‪.‬اوبانمایشیکویدئوازعابرینیکهازبرابرچنیندیوارهاییغافل‬
‫كهچگونهانقیادواقعیبهطور‬
‫یتوسعهیکالبدیمعماریاست‪.‬فوکودرتبارشناسیالگوهایمسلط«مراقبتوتنبیهِ»هردورانو‬
‫وبیتوجه میگذرند‪،‬گویی ریشخندی نثار مخاطبانخود میکند کهچگونه ازلمس این انضباط عاجزندودر عینحالوقوفهوش‬ ‫همبستگیآنباالگوهایتوزیعوتخصیصفضامینویسد‪«:‬آنگاهمسئلهیدیگریمطرحشد‪:‬مسئله‬ ‫خودكار از رابطه ای مجازی‬
‫مندانهیخودرابهاینواقعیتبهرخمیکشد‪.‬‬ ‫یمعماری‪،‬معماریییکهدیگرصرفابهمنظوردیدهشدن [‪]...‬یامراقبتازمکانبیرونی [‪]...‬انجامنمی‬ ‫زاده می شود‬
‫‪.2‬دراعالمیهیجهانیحقوقبشرچنینآمدهاست‪:‬‬ ‫گرفتبلکهبدینمنظورانجاممیگرفتکهکنترلمفصلبندیشدهوجزبهجزدرونیراامکانپذیر‬
‫ماده ی‪« :19‬هر کس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در‬ ‫کند‪-‬بهمنظورآنکهکسانیراکهدرآنجادارندقابلمشاهدهکند؛بهعبارتیکلیتر‪،‬نوعیازمعماریمطرحشدکهبتواندعاملیباشد‬
‫کسب اطالعات و افکار و در اخذ و انتشار آن ‪ ،‬به تمام وسایل ممکن و بدون مالحظات مرزی‪ ،‬آزاد باشد‪».‬‬ ‫برایدگرگونیفردها‪،‬یعنیتاثیربرکسانیکهاینمعماریآنانرادرخودجایمیدهد‪،‬تسلطیافتنبررفتارآنان‪،‬تجدیداثرهایقدرت‬
‫بهاعتباراینقانون‪،‬هرفردحقدارددرخصوصشخصیترینحوزهیزندگیخودکههماناافقتصوراتواندیشههایاوباشدآزادانهو‬ ‫‪10‬‬
‫درمیانآنان‪،‬فراهمآوردنامکانشناختآنان‪،‬وتغییرواصالحآنان‪».‬‬
‫برحسبعقیدهورایخودبیندیشدورفتارنماید‪.‬بالتبعتعریفوتبیین«خلوتشخصی»نیزازاینقاعدهمستثنینیستامامسلماچنین‬ ‫اسربین(‪)Panopticon‬بنتامتصویرمعماریاینترکیباست[‪]...‬ساختمانیحلقهایدرپیرامونوبرجیدرمرکز‪،‬برجپنجره‬ ‫ِ‬ ‫«سر‬
‫موضوعی(آزادیعملدرحوزهخلوتشخصی)درتقابلباانضباطموردنظرنهادقدرتقرارخواهدگرفت؛ازهمینرواستکهحوزهی‬ ‫هاییعریضمشرفبرنمایداخلیساختمانحلقهایپیرامونداردوساختمانپیرامونینیزازسلولهاییتشکیلشدهاستکهتمام‬
‫اندیشهوبیان‪،‬نخستینومهمترینحوزهایاستکهنهادقدرتبندوزنجیرهایانقیادرابرآنمیگسترد‪.‬‬ ‫عرضساختمانراازیکسرتاسردیگردربرمیگیرند‪.‬وهرسلولدوپنجرهدارد‪،‬یکیبهسمتداخلوروبهپنجرههایبرجودیگری‬
‫شایدبههمیندلیلنازگلانصارینیادرذیلناماثرخود‪« ،‬بدونعنوان»چنیننوشتهاست‪:‬‬ ‫رو به بیرون‪ ،‬چندان که نور خورشد سرتاسر سلول را در می نوردد‪ .‬حال کافی است که مراقبی در برج مرکزی جا گیرد و در هر سلول نیز‬
‫«اظهارنظرمکن»‬ ‫[‪]...‬یکمحکومحبسشود‪.‬براثرتابشنورازپشتسلولها‪،‬میتوانازبرجکهکامالروبهنوراست‪،‬سایههایکوچکاسیردرسلول‬
‫هایساختمانپیرامونیرازیرنظرداشت‪]...[.‬سازوکارسراسربینواحدهاییمکانیراسامانمیدهدکهمشاهدهیبیوقفهوشناسایی‬
‫ماخذ‬
‫بیدرنگراامکانپذیرمیکنند‪ 11».‬ازاینروسلولیکهانصارینیابازنماییمیکندهمچونسلولیازیکزند ِانسراسربینبزرگو‬
‫‪.1‬رضاصفریان‪،‬بصیرتسایههاوتامالتیدرمسئلهیهنر‪،‬نشرتوسعه‪،‬تهران‪،‬چاپاول‪،1377‬ص‪10‬‬
‫‪2. Michel Foucault, Power and knowledge: selected interviews and other writings,‬‬
‫اسربین بنتام باشد‪،‬همیننکتهاوجاثردرخشاناورارقممی‬ ‫ِ‬ ‫گستردهپدیدارمیشود‪،‬منتهابیآنکهدرجزییاتمعماریمنطبقبرسر‬
‫)‪1972- 1977, Colin Gordon, ed. (London/ New York: Panthon Books, 1980‬‬ ‫زندکهچگونهمارابهماهیتسراسربینیجامعهآگاهمیسازد‪.‬‬
‫ترجمهیاینعبارتعیناازنوشتهی«گریزبهخلوتشخصی»آوردهشدهاست‪:‬‬ ‫سراسربیندرواقعبیشازآنچهبهعناصرمعماریفروکاستهشود‪،‬استعارهایازیکمکانیسمپیشرفتهیانضباطیاست‪.‬اثراصلی‬
‫کیانوشوهابی‪،‬گریزبهخلوتشخصی‪،‬مجلهیصفحه‪،‬شمارهیاول‪،‬بهمن‪،1382‬ص‪19‬‬ ‫سراسربینفارغازریختشناسیمعماریآن«عبارتاستازایجادحالتیهمیشگیوپایداردرفردمحبوسشدهکهازرویتپذیریخود‬
‫‪ .3‬استفن وارد‪ ،‬درآمدی تاریخی به اخالق‪ ،‬حسن پویان‪ ،‬نشر مرکز‪ ،‬تهران‪ ،‬چاپ اول‪ ،1374‬ص‪14‬‬ ‫آگاهباشد‪.‬حالتیکهعملکردخودکارقدرتراتضمینمیکند‪ 12».‬انصارینیاابزارهایانقیادرادرقالبتبلیغاتیکنظاماخالقیآشکار‬
‫‪ .4‬همان‪ ،‬ص‪14‬‬ ‫میکندونشانمیدهدکهچگونه«انقیادواقعیبهطورخودکارازرابطهایمجازیزادهمیشود‪،‬بهنحویکهبرایملزمکردن[افراد]‬
‫‪ .5‬نوربرت الیاس‪ ،‬تنهاییِدمِمرگ‪ ،‬امید مهرگان‪ – ،‬صالح نجفی‪ ،‬گام نو‪ ،‬تهران‪ ،‬چاپ اول‪ ،1384‬ص‪60‬‬ ‫بهداشتنرفتاریخوب‪،‬دیگرتوسلبهزورضرورتینداردزیراآنکسکهتابعقلمرورویتپذیریاستوازاینامرآگاهاست‪،‬الزامهای‬
‫‪.6‬فریدریشنیچه‪،‬فراسوینیکوبد‪،‬داریوشآشوری‪،‬انتشاراتخوارزمی‪،‬تهران‪،‬چاپسوم‪،1375‬ص‪149‬‬ ‫قدرت را خود عهده دار می شود؛ و این الزام ها را به طور خودانگیخته بر خود اعمال می کند؛ او مناسبات قدرت را بر خود حک می کند‪،‬‬
‫‪.7‬فریدریشنیچه‪،‬ارادهیقدرت‪،‬مجیدشریف‪،‬انتشاراتجامی‪،‬تهران‪،‬چاپاول‪،1377‬ص‪220‬‬ ‫مناسبات قدرتی که او در آن به طور همزمان دو نقش را ایفا می کند؛ او به بنیان و اساس انقیاد خویش بدل می شود‪ .‬از همین رو قدرت‬
‫‪.8‬میشلفوکو‪،‬مراقبتوتنبیه‪:‬تولدزندان‪،‬نیکوسرخوشوافشینجهاندیده‪،‬نشرنی‪،‬تهران‪،‬چاپدوم‪،1378‬ص‪214‬‬ ‫بیرونینیزازسنگینیجسمی [فیزیکی]خودمیکاهد؛اینقدرتبهسمتغیرجسمانیبودنمیلمیکندوهرچهبیشتربهاینحد‬
‫‪ .9‬همان‪ ،‬ص‪214‬‬ ‫نزدیک می شود اثرهایش پایدارتر‪ ،‬عمیق تر‪ ،‬یک بار برای همیشه به دست آمده و دائمی تر می شود‪ :‬پیروزی جاودانه ای که از هرگونه‬
‫‪ .10‬همان‪ ،‬ص‪216‬‬
‫رویاروییجسمی[فیزیکی]پرهیزمیکندوهموارهپیشاپیشرقمخوردهاست»‪ 13‬رویکرددرخشانانصارینیابازنماییاینجسمانیت‬
‫‪ .11‬همان‪ ،‬ص ‪248– 249‬‬
‫ناچیزقدرتدرقالبصفحاتکاغذیمنقوشبهعباراتاخالقیاست‪.‬کلیتاثراو‪،‬برمالساختنسازوکارسراسربینانهایاستکهبا‬
‫‪ .12‬همان‪ ،‬ص‪250‬‬
‫‪ .13‬همان‪ ،‬ص‪252‬‬ ‫تمسکبهابزارهاییکنظاماخالقینظارهیحوزهیعمومیوخلوتشخصیرافرارویدیدگاننهادقدرتمیسرمیسازد‪.‬‬
‫‪.14‬پیترمیلر‪،‬سوژه‪،‬استیالوقدرت‪،‬نیکوسرخوشوافشینجهاندیده‪،‬نشرنی‪،‬تهران‪،‬چاپدوم‪،1384‬ص‪239‬‬ ‫اثراوتمثیلیازیکسراسربینتمامعیاراستباهمهیامکاناتوویژگیهایآن‪،‬لیکندرشکلوشمایلیجدیدباابزارهاو‬
‫ارزشمند «گریزبهخلوتشخصی»راهنمایبسیارسودمندیبراینوشتناینمقالهبود‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫*مقالهی‬ ‫دیوارهاوحصارهاییآکندهازموعظههاینیکوبد‪.‬‬
‫«همانگونهکهژیلدلوزتاکیدمیکند‪،‬سراسربینینمودارقدرتوماشینانتزاعیاست‪.‬سراسربینیقدرتتبدیل‬

‫‪26‬‬

You might also like