Professional Documents
Culture Documents
تأليف:
ابوالحسين محمد ابن سليمان التميمي
مترجم:
عبدالحي
﴿﴾2 ترجمه کشف الشبهات
بدان [خداوند تو را رحمت كند] كه توحيد ,يكتا دانستن هللا سبحانه در پرستش است
و آن همان دين پيامبراني ,است كه هللا به خاطرآن ،آنان را به سوي بندگان خود گسيل
داشته است كه نخستين آنان نوح ÷ ميباشد .هنگامي قومش در مورد افراد صالحي
چون ود ،سواع ،يغوث ،يعوق و نسر زياده روي ,كردند .هللا تعالي وي را به سوي
آنان روانه فرمود.
آخرين پيامبران ،محمد ص ميباشد و او همان كسي است كه تقديس آن اشخاص
صالح و نيكوكار ,را درهم شكست و هللا وي را به سوي مردمي ,مبعوث فرمود ,كه
ميآوردند و صدقه ميدادند و هللا را بسيار ,يادعبادت ميكردند ،حج به جاي
ميدادند
ميكردند ,ولي بعضي از مخلوقات ,را در بين خود و هللا تعالي ،واسطه قرار
ميخواهيم كه ما را به هللا نزديك كنند تا نزد او براي ما شفاعت ميگفتند« :از آنها
و
كنند» .اين واسطهها عبارت بودند از :مالئكه ،عيسي ،مريم إ و مردم ديگري غير
از آنان از نيكوكاران صالح.
پس هللا تعالي ،محمد ص را به سوي آنان مبعوث فرمود تا دين پدرشان اب,,راهيم ÷
را برايشان تجديد و احيا نمايد و به آنها خ,بر دهد كه اين تق,,رب و اعتق,اد ،ص,,رفا ً حق
مالئكهاي مق,,رب و نه ب,,راي پي,,امبري
هللا تعالي ميباشد و هيچ چيزي از آن نه ب,,راي
ميكردند و مرسل روا نيس,,ت؛ چه برسد به غ,,,ير آنه,,ا ،و گرنه آن مش,,ركين اق,,,رار
گواهي ميدادند كه هللا هم,,ان آفرينن,,دة روزي رس,,ا ِن يگانه است كه ب,,راي او ش,,ريكي,
نميميراند و
نيست و جز ذات هللا تعالي هيچ كس روزي ,نميدهد و زنده نميگرداند ,و
نميكند و تم,,,ام هفت آس,,,مان و زمينها ,و هر آنچه در آنهاست جمله ام,,,ور را ت,,,دبير
فرمانبردار اويند و تحت تصرف و استيالي او قرار ,دارند .هرگ,,اه دليلي خواس,,تي ,بر
اينكه مشركيني كه پيامبر ص با آنان به نبرد پرداخت به اين گواهي ميدادند ،پس اين
سخن هللا تعالي را تالوت كن + :
[ _ یونس« .]31 :بگ,,و :چه كسي ش,,ما را از آس,,مان و زمين روزي,
ميدهد؟ يا كسيت كه بر چشمها و گوشها ,حاكم است؟ و كسيت كه زن,ده را از م,رده و
ميانگ,,يزد و كيست كه ك,,ار [جه,,ان] را ت,,دبير ميكن,,د ،زودا كه
م,,رده را از زن,,ده بر
نميكنيد» و اين فرم,,وده اش + : خواهند گفت :هللا؛ بگ,,و :پس چ,,را پ,,روا
[ _ مؤمنون« .]89 ,-84 :بگو :اگر ميدانيد زمين و
آن هللا اس,,ت ،بگ,,و :آيا پند
هركس كه در آن است ،از آن كيست؟ زودا كه ميگويند ,از ِ
نميگيري,,,د؟ بگ,,,و :پروردگ,,,ار ,آس,,,مانهاي ,هفتگانه و ع,,,رش عظيم كيس,,,ت؟ زودا كه
ميدانيد ملك,وت همه ميگويند :اينها از آ ِن هللا اس,ت .بگ,و :پ,روا نميكني,د؟ بگ,و :اگر
نميت,,وان به كسي ام,,ان
چيز به دست كيست؟ و كيست كه امان ميدهد و در برابر او
آن هللا است .بگو :پس چگونه فريب داده مي ش,,ويد؟» داد؟ زودا كه ميگويند :اينها از ِ
و آيات ديگري ,عالوه بر اينها.
﴿﴾3 ترجمه کشف الشبهات
هرگاه برايت محقق گشت كه آنها به اين اقرار ,داشتند و [بدان] اين [اقرار] ،آنها
را در توحيدي كه رسول هللا آنان را به سويش فرا ميخواند داخل نكرد و [بدان كه]
توحيدي را كه به انكارش مبادرت ورزيدند ,همان توحيد در عبادت است كه مشركين
زمان ما آن را اعتقاد مينامند ،همچنانكه آنان شب و روز هللا را فرا ميخوانند,.
ع,,دهاي ديگر از آنها مالئكه را به خ,,اطر شايس,,تگي ,و ن,,زديكي آنها به هللا پرس,,تش
ميكردند ,تا براي آنان به شفاعت برخيزند ،يا مرد نيكوكار ,و صالحي مانند «الت» يا
ميداني كه رسول هللا ص به دليل اين پيامبري مانند «عيسي» را پرستش ميكردند ,و
شرك با آنها جنگيد و آنها را براي خالص كردن عبادت ،تنها ب,,راي هللا تع,,الي دع,,وت
ميفرماي,د + ,: كرد همانطور ,كه هللا تعالي
[ _ جن« .]18 :و همه مسجدها خاص هللا است پس در جنب هللا هيچ
كس را [به پرس,,تش] مخ,,وان» و همچنانكه ميفرماي,,د + :
[ _ رع,,د.]14 :
ميخوانن,,د[و مي «فراخواندن راس,,تين او راست و كس,,اني كه [مش,,ركان] به ج,,اي او
پرستند] به آنان هيچگونه پاس,,خي نميدهند» .بر تو روشن است كه رس,,ول هللا ص به
اين دليل با آنها پيكار نمود كه تم,,ام دعاها و ذبحها و جملة ن,,ذرها و عبادتها در ان,,واع
مختلفش,,ان ب,,راي هللا باشد و دانس,,تي ,كه اق,,رار آن,,ان به توحيد ,رب,,وبيت ،آنها را وارد
اسالم نك,,رد ،هرچند به س,,وي مالئك,,ه ،پي,,امبران و يا اولي,,اء روي آوردند ,و به وس,,يلة
آنان در طلب شفاعت و تقرب به سوي هللا ش,,دند كه اين هم,,ان چ,,يزي ب,,ود كه م,,وجب
حالل شدن خونها و مالهايشان شد .دانس,,تي ,كه توحيد ,هم,,ان چ,,يزي است كه پي,,امبران
مردم را به سويش فرا خواندند و مشركان از اق,,رار ,و اع,,تراف به آن روي برتافتند و
اين نوع توحيد معني «ال إله إال هللا» است .بنابراين «إاله» در ن,,زد آنها كسي است كه
به خ,,,اطر اين ام,,,ور در نظر گرفته ميش,,,ود ،ف,,,رق ,نميكند خ,,,واه يك مالئكه يا يك
رسان تدبير
ِ پيامبر ،ولي ،قبر و يا يك جن باشد .مقصودشان از «إله» آفرينندة روزي
آن «هللا» كنن,,دة ام,,ور نب,,وده است زي,,را ،آنها ميدانس,,تند كه آن [ت,,دبير ام,,ور] تنها از ِ
اس,,ت .هم,,انطور ,كه قبالً اش,,اره ش,,د ،مرادش,,ان از «إله» هم,,ان مفه,,ومي ب,,ود ،كه
مشركين زمان ما از لفظ سيد و آقاد دارن,,د .پي,,امبر ص به س,,وي آنها آمد و آن,,ان را به
كلمة توحيد ,دعوت كرد كه آن عبارت بود از «ال إله إال هللا»« ،هيچ معبودي مستحق
ميباشد نه مج,,رد لفظ آن و ك,افران پرستش نيست مگر هللا» و م,,راد از اين ،معن,ايش
ميدانستند كه مقصود پيامبر ص پيراستن و يگانه دانستن هللا تعالي از متعلق,,ات جاهل
است و كافر ,ش,,دن نس,,بت به هر آنچه غ,,ير از او كه م,,ورد پرس,,تش ق,,رار ,ميگ,,يرد و
تبري جستن از آن .هنگامي كه پيامبر به آنان فرمود ,:بگوييد :ال إله إال هللا؛ گفتن,,د+ :
[ _ ص « .]5آيا
ميس,,ازد؛ اين امر عجي,,بي است» .و چ,,ون دري,,افتي ,كه همة معبودها ,را معب,,ود يگانه
ميپن,,دارد كه آن تنها نميدان,,د ،بلكه
اف,,راد بس,,يار جاهل و ك,,افر ,آن را ميدانس,,تند ،
عبارت است از تلفظ كردن (بر زبان راندن) حروف آن ،بدون اعتق,,اد قل,,بي به معنا و
ميكنند كه معن,,اي اين كلمه اين است ك,,ه: مفاهيمش .و اشخاص ُخ,,بره از آنها تص,,ور
هيچ كس جز هللا آفريننده و روزي رس,,ان نيست و جز هللا كسي ام,,ور دنيا را ت,,دبیر و
جاهلتري ِن افراد ك,,افر ,از آنها به مع,,ني ال إله إال هللا دان,,اتر
اداره نميكند بنابراين اگر
باشند ،هيچ خيري در چنين افرادي وجود ندارد .هرگاه آنچه را بر تو عرضه كردم با
يك شناخت قلبي دريافت كردي و شرك به هللا را ش,,ناختي كه در ب,,اره اش ميفرماي,,د,:
﴿﴾4 ترجمه کشف الشبهات
+
[ _ نساء[« .]48 :بدانيد
نميبخشد و هرگن,,اهي ,كه فروتر از آن ك,,ه] هللا اين را كه ب,,رايش ش,,رك قائل ش,,وند ،
ميبخشد و ه,,ركس كه به هللا ش,,رك ورزد ،در حقيقت اس,,ت ،ب,,راي كسي كه بخواهد
گناه عظيمي را به گردن گرفته است» .و چون دين هللا تعالي را شناختي ,كه پي,,امبران
از اول تا آخرشان را بر آن برانگيخته است و از هيچ كس جز آن را نميپذيرد ,و نيز
دريافتي ,آنچه را كه اكثر م,,ردم به دليل جهل به اين به ورطة آن س,,قوط ميكنند از دو
ميگ,ردي :اول :ش,ادماني ,از فضل و رحمت پروردگ,ار ،هم,انطور كه فايده بهره مند
ميفرمايد + ,:
[ _ یونس« .]58 :بگو :به فضل و رحمت هللا بايد شادماني كنند
كه اين به,,,,تر است از آنچه مي اندوزند .»,و ن,,,,يز ترسي عظيم ب,,,,رايت به ارمغ,,,,ان
ميآورد ،پس هرگاه تو دريافتي كه انسان با يك كلمه كه بر زبانش جاري شود هرچند
آن را از روي ,جهالت بگويد ،پس جهل ،عذر به حساب نميآيد گ,,اهي آن را بر زب,,ان
ميكند هم,,,,,انطور كه ميكند كه آن وي را به هللا نزديك ميآورد در حاليكه تص,,,,,ور
مشركين چنين ميپنداشتند ,بويژه اگر از آنچه هللا تع,,الي در ب,,ارة ق,,وم موسي ,با وج,,ود,
ميفرمايد الهام بگيري ،هنگامي كه گفتن,,د+ : شايستگي و آگاهي ايشان حكايت
[ _ اعراف« .]138 :اي موسي براي ما معبودي
قرار بده چنانكه آنان معبودهايي ,دارند» .پس آنگاه بيم و هراس و حرص و رغبت تو
ميگ,,ردد .و ب,,دان كه از جمله براي آنچه كه از اين و امثال آن رهايت ميس,,ازد زي,,اد
حكمت ه,,اي پروردگ,,ار پ,,اك و م,,نزه اين است كه هيچ پي,,امبري ,را ب,,راي اين توحيد,
مبعوث نكرده مگر اينكه دشمناني را براي او قرار ,داده است .همانطور ,كه هللا تع,,الي
ميفرماي,,,د + :
[ _ انع,,ام:
« .]112و بدينس,,ان دش,,مناني ,ب,,راي هر پي,,امبر ,از ش,,ياطين انس و جن پديد آورديم ,و
بعضي به برخي ديگر سخنان آراستة ظاهر فريب ،پياو و الهام ميدهند» .ممكن است
دشمنان توحيد ,داراي دانشهاي بس,يار ,و كتابها و داليل متع,دد باش,ند ،هم,انطور كه هللا
ميفرماي,,د + ,: تع,,الي
[ _ غافر« .]83 :آنگاه كه پيامبرانشان براي آنان پدي,,دههاي
روشنگر ,آوردند ازآن مقدار علمي كه داشتند شادماني ,كردند» .هرگ,,اه دانس,,تي و آگ,,اه
,ر راه ح,,ركت به س,,وي هللا تع,,الي ،ن,,اگزير ,از روي,,ارويي ,با دش,,مناني,ش,,دي كه در سِ ,
هستي كه در كمين نشسته اند و زبان آور و فصيح و اهل دانش و احتجاج هستند ،پس
بر تو واجب است دين هللا تع,,الي را ب,,دان حد ف,,را گ,,يري كه در دست تو به س,,الحي
تبديل شود كه به وسيلة آن به مبارزه با آن شياطيني ,برخيزي ,كه امام و پيشواي ,ايشان
خط,,,,اب به پروردگ,,,,ار بلند مرتبه ات چ,,,,نين گفت + :
_
[اعراف« .]17 ,-16 :بر سر راه راست تو در كمين آنان [بندگان] مينشينم آنگاه از
ميروم وپيش و پس و راست و چپ ش,,,ان [راس,,,تها و چپهايش,,,ان] به سر وقتش,,,ان
بيشترشان را سپاسگزار ,نخواهي ي,,افت» .ولي هرگ,,اه به ج,,انب هللا روي آوردي ,و به
حجتها و آيات آشكار هللا رجوع كردي ،پس بر خود بيم راه مده و اندوهگين مشو +
[ _ نس,,اء« .]76 :نيرنگ ش,,يطان[در نه,,ايت]
﴿﴾5 ترجمه کشف الشبهات
هستند» .اين امري محكم و آشكار است كه هيچ كس نميتواند معناي آن را تغيير دهد
و آنچه را كه تو اي مش,,رك از ق,,رآن يا از كالم رس,,ول هللا ص ب,,رايم بي,,ان ك,,ردي،
نميدانم ولي يقين دارم كه كالم هللا تعالي هم,,ديگر را رد نميكنند و س,,خن معنايش را
نميكند و اين يك پاسخ خوب و مستحكم اس,,ت ،ليكن آن پيامبر ص با كالم هللا مخالفت
نميكند مگر كسي كه هللا تع,,,,الي او را توفيق ,عن,,,,ايت كند كه آن را خ,,,,وار را درك
ميفرمايد + : نشمارد ،همچنانكه هللا تعالي در اين باره
[ _ فص,,لت« .]35 :و جز
بردباران آن را نپذيرند .و جز دارنده سهمى بزرگ [از اخالق] آن را نپذيرد».
اما پاسخ مفصل ،همانا دشمنان هللا اعتراضات بسياري ,در بارة دين پيامبران دارند
ميگويند:كه به وسيلة آن مردم را از آن باز ميدارند ،از جملة آن ،اين سخنانشان كه
ما ب,,,,راي هللا ش,,,,ريك قائل نيس,,,,تيم ,بلكه گ,,,,واهي ميدهيم كه هيچ كس جز ذات هللا
نميدهد و ب,,اعث ج,,ذب منفعت و دفع مض,,رت نيست و او يگانه نميآفرين,,د ،روزي
بيهمتاست و همانا محمد مالك س,,ود و زي,,ان خ,,ود نيست چه برسد به عب,,دالقادر /يا
غير او؛ ولي ما گناهكار ,هستيم و نيكوكاران در نزد هللا داراي مقام و منزلت هستند و
ما به وس,,يلة آنها هللا تع,,الي را به دعا ميخ,,وانيم .پاسخ اين در هم,,ان چ,,يزي است كه
ابتدا به آن اشاره شد اينكه :كس,,اني را كه رس,,ول هللا ص با آن,,ان به جنگ پ,,رداخت به
ميداش,,تند كه بته,,اي آن,,ان هيچ چ,,يزي را
آنچه بي,,ان كرديد ,اق,,رار ,ميكردند ,و اذع,,ان
نميتوانند ,اداره كنند ،بلكه از آنها تنها تقرب به وس,,يلة مق,,ام و ش,,فاعت را اداره كردند
و بر آنچه را كه هللا تعالي در كت,,ابش بي,,ان ك,,رده است تالوت كن و آن را تش,,ريح نما
ميكردن,د ،چگونه اگر بگويند ,:آن آيات در باره كس,,اني ن,ازل ش,ده كه بتها را عب,ادت
افراد ص,الح و نيكوك,,ار ,را مانند بتها ق,رار ,ميدهي,,د؟ يا چگونه پي,,امبران را مانند بتها
قرار مي دهيد؟ پاسخ آنها با توجه به آنچه قبالً بيان كرديم ,چنين اس,ت :هرگ,,اه آن,,ان به
اين اعتراف كردند ,كه كافران گ,,واهي ميدادند به اينكه تم,,ام رب,,وبيت مختص ذات هللا
تعالي است و آنها از آنچه به سويش قصد كردند ,جز درخواست ,شفاعت چ,,يز ديگ,,ري,
نميكردند ولي هرگاه خواستند ميان عمل آنان و عمل خودشان در آنچه بي,,ان را اراده
كردي فرق قائل ش,,وند ،به آن,,ان ي,,ادآوري كن كه از ك,,افران گ,,روهي ,بتها را پرس,,تش
ميكردند ،كساني كه هللا تعالي در ب,,اره ش,,ان ميكردند ,و برخي نيز اولياء را پرستش
ميفرماي,,,,د + :
[ _ اس,,راء« .]57 :اين كس,,اني كه به دعا ميخوانن,,د،
ميجويند» .و عيسي بن كساني كه از همه مق,رب ترند خ,ود به پروردگارش,ان تق,رب
ميخوانند كه هللا تع,,,الي در اين ب,,,اره ميفرماي,,,د + :
م,,,ريم و م,,,ادرش را به دعا
[ _ مائده.]76 ,-75 :
«مسيح بن مريم جز پيامبري نيست كه پيش از او هم پيامبراني آم,,ده بودند ,و م,,ادرش
ميخوردن,,د؛ بنگر كه
زني بسيار درستكاري ,بود و هر دو [مانند انسانهاي ,ديگر] غذا
آي,,ات خ,,ود را چگونه ب,,راي آن,,ان روشن ميس,,ازيم و ب,,از بنگر چگونه رويگ,,ردان
ميپرستید كه نه زي,,اني ب,,راي ش,,ما دارد و نه ميشوند ,.بگو :آيا به جاي هللا چيزي را
سودي؟ و هللا ش,,نواي داناست» .و اين كالم هللا تع,,الي را ب,,رايش بي,,ان كن + :
﴿﴾7 ترجمه کشف الشبهات
[ _ سبأ« .]41 ,-40 :و روزي
كه همگي آنان را محش,ور ,گردان,د ،س,پس به مالئكه گوي,د :آيا اين,ان بودند ,كه ش,ما را
ميپرستيدند؟ گويند :پاكا كه تويي ،تو سرور ,ما هستي نه آنان؛ خ,,ير ايش,,ان جني,,ان را
ميپرستيدند [و] بيشترشان به آن,,ان م,,ؤمن بودند ».»,و هللا تع,,الي ميفرماي,,د + :
[ _ مائده« .]116 :و
چ,,نين ب,,ود كه هللا گفت :اي عيسي بن م,,ريم آيا تو به م,,ردم گف,,تي كه من و م,,ادرم را
همچون دو إله به جاي هللا بپرستيد؟ گفت :پاكا كه تويي مرا نرسد كه چيزي را كه حد
من و حق من نيست گفته باشم؛ اگر گفته بودم ,بي شك ميدانس,,تي ,كه آنچه در ذات من
نميدانم؛ ت,,ويي كه دان,,اي رازه,,اي ,نه,,اني».
است ميداني و من آنچه در ذات توست
پس به او بگ,,و :دانس,,تي ,كه هللا تع,,الي كس,,اني را كه روي ,به س,,وي بتها كردند تكف,,ير
ميكنند ك,,,افرمينمايد و ن,,,يز اشخاصي را كه در عب,,,ادت روي به س,,,وي ص,,,الحين
ميش,,مارد ,و رس,,ول هللا ص با آن,,ان پيك,,ار نم,,وده اس,,ت .اگر گفت :ك,,افران از آن,,ان
ميدهيم كه تنها هللا مالك س,,ود و زي,,ان است و ميكردن,,د ،ولي ما گ,,واهي درخواست
مينمايد و جز از او از كسي درخواست ,نميك,,نيم و نيكوك,,اران ام,,ور جه,,ان را اداره
صالح بر چيزي از اين ام,ور توان,ايي ,ندارند ولي به آنها روي ,مي آوريم ,به اميد اينكه
در نزد هللا براي ما به شفاعت برخيزند,.
پاسخ :اين سخن به آنچه ك,,افران ميگفتند عين همديگرند ,و اين س,,خن هللا تع,,الي را
ب,,,,رايش تالوت كن + :
[ _ زمر« .]3 :و كساني كه به
جاي او سروراني ,را به پرستش ميگيرند [و مدعي ميش,,وند] آن,,ان را جز ب,,راي اين
نمي پرستيم ,كه ما را با تقربي به هللا نزديك گردانند .»,و قول ديگر هللا تعالي +
[ _ یونس« .]18 :و ميگويند :اينان شفيعان
ما ن,,زد هللا هس,,تند» .ب,,دان كه اين سه ش,,بهه در مي,,ان ش,,بهه هايش,,ان از همه بزرگ,,تر,
است ،هرگاه دريافتي كه هللا تعالي در كتابش آن را بيان فرم,وده است و بس,يار خ,وب
آن را درك ك,,ردي ،هيچ چ,,يزي به آس,,اني آن نيس,,ت .اگر گفت :من جز هللا تع,,الي را
نميكنم و اين روي آوري ,به س,,,وي آن,,ان[ ،غ,,,ير او] و به دعا خواندنش,,,ان پرس,,تش
پرس,,تش نيس,,ت .پس به او بگ,,و :تو به اين اق,,رار ,ميك,,ني كه هللا تع,,الي اخالص در
عبادتش را بر تو واجب كرده است؟ اگر گفت :آري .پس به او بگو :اين چيزي را كه
هللا تعالي بر تو واجب گردانيده است ب,,رايم مش,,خص كن كه عب,,ارت است از اخالص
ميباشد در حاليكه او نه معني عب,,ادت را در عبادت براي هللا تعالي ،كه حق او بر تو
ميداند و نه ان,,واع آن را .در اين ص,,ورت ,تو آن را اينگونه ب,,رايش توض,,يح ب,,ده .هللا
تع,,الي ميفرماي,,د + ,:
[ _ اعراف« .]55 :پروردگارت,,ان را به زاري و پنه,,اني بخوانيد,
كه او از حد درگذرندگان را دوست ندارد» .هرگاه به اين شيوه او را آگ,اه ك,ردي پس
به او بگو :آيا دريافتي ,كه اين دعا براي هللا عبادت است؟ ناچار است بگويد آري .دعا
مغز عبادت است ،پس به او بگو :هرگاه اقرار داري كه آن عب,,ادت است و هللا تع,,الي
را با بيم و طم,,ع ،شب و روز ف,,را خوان,,دهاي ،س,,پس در اين راز و ني,,از پي,,امبري ,يا
خواندهاي آيا در عبادت هللا تعالي كس ديگ,,ري غ,,ير شخص ديگري ,غير از او را فرا
﴿﴾8 ترجمه کشف الشبهات
دادهاي؟ ناگزير ,است كه بگوي,,د :آري ،س,,پس به او بگ,,و: از او را برايش شريك قرار ,
هرگ,,اه به اين س,,خن هللا تع,,الي عمل ك,,ردي ك,,ه_ + :
[کوثر« .]2 :پس براي پروردگارت ,نماز بگذار و قرباني كن» و از فرمان هللا تعالي
اطاعت كردي و برايش قرباني كردي ،آيا اين عب,,ادت اس,,ت؟ ناچ,,ار است كه بگوي,,د:
آري ،پس به او بگو :اگر براي مخلوقي ,،پيامبري ,يا يك جني يا غير آنها قرباني ,كني،
دادهاي؟
ت هللا تع,,الي ،كس ديگ,,ري غ,,ير از او ب,,رايش ش,,ريك ق,,رار , آيا در اين عب,,اد ِ
ناگزير است كه اقراركند ,و بگويد آري ،و همچنين به او بگ,,و :مش,,ركيني كه در ب,,ارة
ايشان قرآن نازل شد ،آيا مالئكه و اف,,راد ص,,الح و الت و غ,,ير آن را عب,,ادت كردن,,د؟
ناچار است كه بگويد :آري ،به او بگو :آيا عبادتشان براي آنان جز در دعا ،قرباني و
پن,,اه ب,,ردن و مانند اينه,,ا ،در چ,,يز ديگ,,ري ب,,ود؟ و گرنه آنها اق,,رار به اين داش,,تند كه
همگي بندگان اويند و در زير استيالي وي قرار دارند و اينكه هللا همان كسي است كه
ميكند ،ليكن خواندن و پناه ب,,ردن آنها به س,,وي ايش,,ان به خ,,اطرامور جهان را تدبير
مقام و منزلت و طلب شفاعتشان بود و اين پرواضح است.
اگر گفت :آيا شفاعت رسول هللا ص را رد ميكني و از آن روي ,ميگرداني؟ ,بگو:
آن را انك,,,ار نميكنم و از آن روي ,ب,,,رنمي ت,,,ابم بلكه او ص ش,,,فاعت كنن,,,دة مقب,,,ول
الشفاعة است و به شفاعت او اميدواريم ولي تمام شفاعت از آ ِن هللا است همانطور ,كه
هللا تعالي ميفرمايد[ _ + ,:زمر« .]44 :بگو :شفاعت به
اذن هللا تع,,الي هم,,انطور كه
تمامي از آ ِن هللا است» .و صورت ,نميگ,,يرد مگر بعد از ِ
ميفرماي,,د[ _ + ,:بق,,ره.]255 :
«كسيت كه در نزد او جز به اذن او به شفاعت برخيزد .»,و در م,,ورد اح,,دي ش,,فاعت
ميفرمايد+ : نميكند مگر اينكه هللا تعالي در مورد آن اجازه دهد .همانگونه كه هللا
نميكنند
[ _ انبیاء« .]28 :و[مالئكه] ش,,فاعت
مگر براي كسي كه [خداوند] از او خشنود ,باشد» .و پروردگ,ار پ,,اك و م,نزه ،راضي,
ميفرماي,,د + :نميشود مگر در مورد ,اهل توحيد ،چنانكه ب,,اري تع,,الي
[ _ آل عمران« .]85 :و هركس ديني
غير از اسالم برگزيند ،هرگز از او پذيرفته نمي شود».
حال كه تمام شفاعت از آ ِن هللا تعالي است و شفاعت تحقق نخواهد يافت مگر بعد
از اذن او ،و نه پيامبر ,ص و نه غير پيامبر براي احدي شفاعت نميكنند تا اينكه هللا
نميدهد مگر براي اهل توحيد (موحدين) ،بر تو تعالي اجازه ندهد و هللا سبحانه اجازه
آشكار ميشود كه تمام شفاعت ازآ ِن هللا تعالي مي باشد ،پس آن را از او درخواست,
مينمايم و ميگويم :پروردگارا! مرا از شفاعت او بي نصيب مگردان (شفاعت او را
از من دريغ مدار) ،پرودگارا! شفاعتش را روزي ,من گردان؛ و مانند اين دعاها.
و اگر گفت :به پي,,امبر ,ص ش,,فاعت عطا ش,,ده و من از آنچه هللا تع,,الي به او داده
ميكنم؛ پاسخ اين است كه :هللا تعالي به او شفاعت عطا فرموده و تو است درخواست ,
را از آن ب,,از داش,,ته اس,,ت :چ,,را كه مي فرماي,,د_ + ,:
[جن« .]18 :پس در جنب هللا هيچ كس را [به پرستش] مخوان»
ميخواني كه پيامبرش ,در مورد ,تو شفاعت كند ،از پس هرگاه هللا تعالي را به دعا
ميفرمايد[ _ + :جن.]18 : اين سخن او پيروي ,كن كه
گذشته از اين (همچنين) شفاعت به غير پيامبره نيز داده شده است ،حقيقت اين است
ميكنند ،باز هم ميگويي هللا تعالي به ايشان كه مالئكه ،نوزادان و اولياء هم شفاعت
﴿﴾9 ترجمه کشف الشبهات
ميكنم ،اگر اين را گفتي به پرستش شفاعت داده است و من از آنها درخواست
صالحين روي ,آوردهاي كه هللا تعالي آن را در كتابش بيان فرموده است و اگر گفتي
نخير ،اين گفتة تو باطل است كه هللا تعالي به او شفاعت داده استو من آنچه را كه هللا
به او عطا فرموده است درخواست ,ميكنم.
اگر بگويد :من به هيچ وجه ،هيچ شريكي براي هللا قرار ,نميدهم ،ليكن روي
آوردن و پناه بردن به صالحين شرك نيست .در پاسخش بگو :اگر تو به اين اذعان
داري كه هللا تعالي تحريم ,شرك را ماوراي ,حرام بودن زنا و بزرگتر ,از آن بحساب
ميآورد و به اين اعتراف ميكني كه هللا تعالي شرك را نمي بخشد؛ آن شركي ,را كه
هللا سبحانه حرام گردانيده است معرفي ,كن و بيان كن چيزي را كه هللا از آن صرف,
نظر نميكند ،چيست؟
نميداند كه چيست؟ حقيقت آن است كه او آن را درك نميكند و
ميداري در حاليكه آن پس به او بگو :تو چگونه خويشتن را از آلودگي شرك باز
نميشناسي؟ چگونه هللا تعالي اين [شرك] را بر تو حرام كرده و بيان فرموده است را
نميكني و نميخواهي آن را بشناسي؟, كه از آن گذشت نميكند ،ولي تو از آن سؤال
ميكند ولي آن را براي ما بيان نميكند؟ آيا مي پنداري كه هللا تعالي شرك را حرام
نميپرستيم .به او بگو :مفهوم واگر بگويد :شرك :پرستش بتهاست و ما بتها را
ميكني آنان بر اين عقيده بودند ,كه آن چوبها و معناي بت پرستي چيست؟ آيا گمان
ميآفريدند ,و روزي ,ميدادند و امور را تدبير سنگها را به دعا ميخواندند ,چون
ميكنند؟ كه قرآن اين پندار را تكذيب ميكند.
اگر بگويد :آنان كه روي به سوي درختي ،سنگي ،بنايي بر يك قبر يا غير آن
ميكردند ،ميگفتند :آن ميخواندند و برايش قرباني ,و ذبح ميكردند ،و آن را به دعا
ما را به سوي هللا نزديك و مقرب ميگرداند ,و هللا به بركت او ضرر و زيان را از
ميكند يا به بركت او نعمتهاي ,خويش را به ما ارزاني ,ميدارد. ما دور
بگو :راست گفتي و اين مانند همان عملكرد شما در نزد اين سنگها و اماكني است
كه بر روي قبرها ,و غ,,ير آن بنا ك,,رده ان,,د ،آنچه كه عي,,ان است اين كاره,,اي ,ايش,,ان
ميش,,ود كه منظ,,ور ,تو از اين س,,خن ك,ه: همان بت پرستي اس,,ت ،همچ,,نين به او گفته
ش,,رك ،پرس,,تش بتها ميباش,,د ،آيا مقص,,ودت اين است كه ش,,رك تنها در اين م,,ورد
منحصر است و متوسل ش,,,,دن به ص,,,,الحين و به دعا خوان,,,,دن ايش,,,,ان در آن داخل
ميكند چنانكه آن نميش,,ود؟ آنچه كه هللا تع,,الي در كت,,ابش بي,,ان ك,,رده است اين را رد
ميش,,مارد ,پس كس را كه مالئكه يا عيسي؛ يا صالحين را قبله گاه خويش سازد ،كافر
ناگزيريم ,براي فهميدن تو تصريح كنم كه ه,,ركس كه در پرس,,تش هللا تع,,الي اح,,دي از
صالحين را براي او شريك قرار ,دهد ،اين هم,ان ش,ركي است كه در ق,رآن بي,ان ش,ده
است و اصل مس,,ئله همين اس,,ت ،ب,,اعث ش,,گفتي است اگر بگوي,,د :من ب,,راي هللا هيچ
شريكي قرار ,نميدهم .لذا به او بگو :پس شريك قرار ,دادن براي هللا چگونه اس,ت؟ آن
را ب,,رايم تب,,يين و تفس,,ير كن ،اگر گفت :آن پرس,,تش بتها باش,,د؛ بگ,,و :مع,,ني و مفه,,وم
پرس,,تش بتها چيس,,ت؟ آن را ب,,رايم تفس,,ير نم,,ا؛ اگر گفت :من جز پروردگ,,ار ,يكتا را
پرس,,تش نميكنم .پس بگ,,و :مع,,ني پرس,,تش هللا تع,,الي به تنه,,ايي چيس,,ت؟ آن را ب,,رايم
توضيح دهيد؟ اگر آن را بدانگونه كه قرآن بيان فرم,,وده است تفس,,ير ك,,رد ،پس م,,راد
حاصل ميش,,ود ولي اگر آن را ندانس,,ت ،چگونه م,,دعي چ,,يزي است كه او از آن بي
اطالع است و اگر آن را در غير معنايش تفسير كرد آيه هاي آشكاري را در توض,,يح
﴿﴾10 ترجمه کشف الشبهات
معناي ش,,رك ورزي ,به هللا تع,,الي و پرس,,تش بتها كه در اين زم,,ان درست مانند آن را
انجام ميدهند ،برايش بيان كرده ام و پرستش هللا به يكتايي بطوري ,كه ش,,ريكي ,ب,,راي
ميانگارند و در م,,ورد آن داد و آن فرض نشود ،هم,,ان چ,,يزي است كه بر ما ناپس,,ند
بيداد ميكنند ،همچنانكه در گذشته برادرانشان نيز فري,,اد كش,,يدند ,و گفتن,,د+ :
[ _ ص « .]5آيا همة
ميسازد؛ اين امر عجيبي است» .هرگاه كه دري,,افتي آنچه را معبودها را معبود يگانه
كه مشركان زمان ما ،اعتقاد مينامند ،همان ش,,ركي است كه ق,,رآن در ب,,ارة آن ن,,ازل
شده است .و پيامبر ,ص به خاطر آن با مردم جنگي,,د .پس آگ,,اه ب,,اش و ب,,دان كه ش,,رك
پيشينيان خفيفتر از شرك مردم زمان ماست .به دو دليل :نخست اينكه :پيشينيان ش,,رك
نميورزيدند و مالئكه و اولي,,اء و بتها را به هم,,راه هللا نميخواندند ,مگر در آس,,ايش و
ميخواندندف,,راخي ،ولي در هنگ,,ام ش,,دايد و گرفت,,اري ,مخلص,,انه ،تنها هللا را ف,,را
همانطور ,كه هللا تعالي مي فرمايد + ,:
[ _ اسراء« .]67 :و چون در دريا باليي دامنگيرتان شود ،هر
چه به دعايش ميخوانيد[ ,و به ن,,احق ميپرس,,تيد] جز او ناپديد ميگ,,ردد ،آنگ,,اه چ,,ون
ش,,,ما را برهاند و به خش,,,كي برس,,,اند[ ,از او] روي برميگردانيد ,و انس,,,ان ناس,,,پاس
است» .نيز ميفرمايد + ,:
[ _ انعام:
ميگوييد« .]41 -40بگو :بينديشيد اگر عذاب الهي يا قيامت فرا رسد ،آيا اگر راست
ميخوانيد؟ آري تنها او را [به دعا] ميخوانيد و اگر او بخواهد رنج كسي جز خدا را
و بال را از ش,ما دور ميگرداند ,و ش,,ما ش,,ريكي را كه ب,,راي او قائل ش,,ده اي,د ،از ي,اد
ميبريد» .همچنين ميفرماي,,د + :
[ _زمر« .]8 :و چون به انسان رنجي رسد ،پروردگ,,ارش ,را [اث,,ابت كن,,ان]
ميخواند» .و اين كالمش + :
[ _ لقمان« .]32 :و چون م,,وجي س,,ايبان وار آن,,ان را ف,,را
ميدارن,,,د ،به دعاگ,,,يرد ،خداوند را در ح,,,الي كه دين خ,,,ود را ب,,,راي او پيراس,,,ته
ميخوانند .»,پس اگر كسي اين مس,,ئله را درك نمايد كه هللا س,,بحانه در كت,,ابش آش,,كار
نموده و آن اين است كه مشركهايي ,را كه پي,,امبر ,ص با آن,,ان به ن,,برد پ,,رداخت ،هللا و
غ,,ير او را در گش,,ايش و ف,,راخي به دعا ميخواندند ,ولي در گرفت,,اري و بال جز هللا
نميخواندند و ارباب,,,ان خ,,,ويش را به تع,,,الي را به تنه,,,ايي و ب,,,دون ش,,,ريك به دعا
ميس,,پردند؛ ,تف,,اوت مي,,ان ش,,رك اهل زم,,ان ما و پيش,,ينيان ب,,راي او آش,,كار
فراموشي
ميگ,,ردد ،ليكن كجاست كسي كه با دل و ج,,ان اين مس,,ئله را با دركي بس,,يار ,ع,,الي و
متين ،فهم كند؟ از هللا تعالي استمداد و كمك ميطلبيم.
دليل دوم :پيشينيان به همراه هللا سبحانه اشخاص مقربي را در نزد هللا به دعا
ميخواندند ,كه يا پيامبران يا اولياء و يا مالئكه بودند و يا سنگ ها و درختان را
ميخواندند ,كه مطيع هللا هستند نه عاصي در پيشگاه او .حال آنكه اهل زمان ما به
ترين مردم هستند و كساني را ِ ميكنند كه از فاسق
همراه هللا ،اشخاصي ,را پرستش
كه به دعا ميخوانند ،خود همان اشخاصي ,هستند كه گناهاني همچون زنا ،سرقت،
ترك نماز و مانند آن از آنها سر ميزند .كسي كه به صالحي يا به چيزي كه نافرماني
ميخواند ،كارش عاقالنه تر نميكند ،مانند سنگ و چوب معتقد است و آن را به دعا
﴿﴾11 ترجمه کشف الشبهات
از كسي است كه به اشخاص معتقد است كه خود نظاره گر فسق و فسادش است و به
ميدهد.
آن گواهي
حال كه دريافتي؛ كسي را كه پيامبر ,ص با آنها به نبرد پرداخت از نظر عقل و
شعور ،سالمتر بودند ,و شرك آنها نيز خفيفتر از شرك مشركان زمان ماست؛ بدان كه
شبههاي هستند كه بر آنچه ذكر كرديم ,وارد ميكنند و آن از بزرگترين اينان داراي
ميگويند :همانا كساني شبهه هاي آنهاست ،پس براي جواب آن خوب گوش كن .آنها
نميدادند به اينكه جز هللا هيچ معبود بركه قرآن در موردشان نازل شده است گواهي
حقي وجود ,ندارد [ال إله إال هللا نمي گفتند] و رسالت رسول هللا ص ،رستاخيز ,و قرآن
ميدهيم كه هيچ ميناميدند ،ولي ما گواهي ميكردند و آن را سحر و جادو را انكار
معبود برحقي جز هللا وجود ندارد و محمد ص فرستاده هللا است و قرآن را تصديق
ميكنيم و به رستاخيز ايمان داريم و نماز برپا ميداريم و روزه ميگيريم ،پس
چگونه ما را از زمره آنان (مشركان زمان پيامبر ,ص ) قرار ,ميدهيد؟
پاسخ :كليه دانشمندان بر اين اتفاق نظر دارند كه هرگاه شخصي رسول هللا ص را
در چيزي تصديق ,و در چيزي ديگر ،تكذيب نمايد ،همانا او كافر است و هرگز داخل
اسالم نميشود ،همچنين اگر كسي به قسمتي از قرآن ايمان بياورد ,و قس,,متي ديگر از
آن را انكار كند ،مانند كسي كه به توحيد ,اذعان دارد ولي واجب ب,,ودن نم,,از را انك,,ار
ميكند ،يا تمام اينها
ميكند ،يا به توحيد ,و نماز اقرار ميكند و وجوب زكات را انكار
را قب,,ول دارد ولي روزه را رد ميكند و چ,,ون در زم,,ان پي,,امبر ,ص حج را انك,,ار
كردند هللا تعالي در موردشان چنين فرمود + :
[ _ آل
خانهی (كعبه) مق,در اس,ت ،ب,راي كسي كه عمران« .]97 :و خداي را بر مردم ،حج
ب,,دان راه تواند ب,,رد و ه,,ركس كفر [و انك,,ار] ورزد [بدان,,د] كه خداوند از جهاني,,ان
بينياز است» .و هركس به تمام اينها اقرار ,كند و رس,,تاخيز ,را انك,,ار نمايد به اجم,,اع
ميشود و خون و مالش حالل ميگ,,ردد؛ هم,,انطور كه هللا تع,,الي [علماي اسالم] كافر
ميفرماي,,,د + ,:
[ _ نس,,اء« .]150 :كس,,اني كه به خ,,دا و پي,,امبرش كفر ورزند ,و
ميخواهند بين خدا و پيامبرش ,جدايي قائل شوند و ميگويند :به بعضي ايم,,ان داريم و
ميخواهند راهي بين,,,ابين ،پيش گيرن,,,د ،اين,,,ان به واقع كافرند.»,
به بعضي ن,,,داريم ,و
چنانكه هللا تعالي در كتابش به صراحت بيان فرموده است كه هركس به قس,,متي ,از آن
ايم,,ان بي,,اورد و به بخشي ديگر كفر ورزد ،پس او به واقع ك,,افر اس,,ت .اين ش,,بهه را
برطرف ,ميكند و اين همان چيزي است كه عدهاي از مردم,,ان س,,رزمين(احس,,اء) در
ميش,,ود :اگر
نامهاي كه به سوي ما ارسال كرده بودند ،ذكر ك,,رده ان,,د .همچ,,نين گفته
تو به اين اذع,,ان داري كه اگر شخصي ,در هر چ,,يزي ،پي,,امبر ص را تص,,ديق نمايد
ولي واجب بودن نماز را انكار نمايد ،او به اجم,,اع ك,,افر ,است و خ,,ون و م,,الش حالل
ميگردد و همچنين هرگ,,اه به همه چ,,يز اقراركند ,بجز رس,,تاخيز ،همچ,,نين اگر واجب
بودن روزهي رمضان را انكار كند ،تكذيب اين موارد ,م,,ورد اختالف م,,ذاهب نيس,,ت.
زيرا همانطور ,كه پيش از اين ذكر كرديم ،قرآن خود به بيان آن پرداخته است.
پر واضح است كه توحيد ,بزرگترين فريضهاي است كه پيامبر ,ص به خاطر آن
مبعوث شده است و آن بزرگتر ,از نماز و زكات و روزه و حج است.
﴿﴾12 ترجمه کشف الشبهات
ميشود اگر پس چگونه باشد كه هرگاه انسان چيزي از آن امور را انكار كند كافر
چه به تمامي آنچه كه پيامبر ,ص آورده است عمل كند؟ اما اگر توحيد ,را كه به خاطر
آن تمامي پيامبران ‡ مبعوث شده اند ،انكار كند ،كافر نمي شود؟ سبحان هللا! اين
جهالت چقدر اعجاب انگيز است!!
همچنين بايد گفت :اصحاب رسول هللا ص با بني حنيفه به نبرد برخاستند ،با وجود,
ميدادند هيچ اينكه در حضور ,پيامبر ,ص مسلمان شدند و آنها كساني بودند كه گواهي
معب,,ود ,ب,,رحقي جز هللا وج,,ود ,ن,,دارد و همانا محمد ص بن,,ده و فرس,,تادة اوست و اذان
ميگفتن,,د :همانا مس,,يلمه پي,,امبر ,اس,,ت:
ميداشتند .اگر گفت :آنان ميگفتند و نماز برپا
ميگوييم ,:اين همان چيزي است كه مد نظر ماست .هرگاه شخصي ،مردي را به مق,ام
ميگردد و ش,,هادتين و نم,,از نبوت پيامبر ,ص برساند ،كافر شده و مال و جانش حالل
او را سود نرساند ،پس ح,,ال كسي كه «شمسا»« ،يوسف( »,يوسف و شمس,,ان و ت,,اج،
اسامي برخي از پرستش شدگاني ,بودند ,كه گروهي ,در اين سرزمين ،آنان را در جنب
هللا يا ج,,داي از هللا به دعا ميخواندند ,مانند ب,,دوي ،دس,,وقي ،متب,,ولي ،امث,,ال اينها در
مصر و مانند ابن عربي در دمشق) يا يك صحابي يا يك پيامبر ,را به مقام فرم,,انرواي,
قدرتمند ,آسمانها و زمين برساند چگونه خواهد ب,ود؟ پ,اك و م,نزه است هللا و او چق,در
ميفرماي,,د + ]: عظيم الش,,أن اس,,ت! [به همين علت است كه
[ _ روم« .]59 :بدينسان خداوند بر دلهاي
كساني كه [حق را] در نمييابند ،مهر ميزند» .همچنين بايد گفته شود :كس,,اني را كه
علي بن ابي طالب س با آتش سوزانيد ،جملگي ادعا ميكردند ,كه اهل اسالم هس,,تند و
آنها از ياران علي س بودند ,و از صحابه ،علم آموخته بودن,,د ,.ليكن در م,,ورد ,علي س
باورهايي ,داشتند ،شبيه آنچه [پيشينيان] در باره يوسف ,و شمسان و امثال آنها داش,,تند،
ميپنداريد كه اصحاب، پس چگونه اصحاب ،بر قتل و كفر آنها اتفاق كردند؟ آيا چنين
مس,,لمانان [اهل قبل,,ه] را تكف,,ير ميكنن,,د؟ آيا تص,,ور ,ميكنيد كه اعتق,,اد [نادرس,,ت] در
م,ورد «ت,اج» و امث,ال او بي ض,رر ,است ولي اعتق,اد [ن,اروا] در م,ورد علي بن ابي
طالب س كفر است.
ميتوان گفت :ابناء عبيد قداح كه در عصر عباسيان بر سرزمين مراكش همچنين
ميكردند ،جملگي گواهي ميدادند كه جز هللا هيچ معبود ,برحقي و مصر حكومت
ميخواندند و نمازوجود ندارد و محمد ص فرستاده هللا است و خويش را اهل اسالم
جمعه و جماعت برگزار ,ميكردند ,.همينكه مخالفت با شريعت ،سواي آنچه كه در
زمان ما وجود دارد ،را از خود بروز دادند و دانشمندان بر كافر ,دانستن و جنگيدن با
آنها اجماع و اتفاق كردند و سرزمين آنها را دارالحرب اعالم كردند ،لذا مسلمانان با
آنها به نبرد پرداختند تا آنچه را از سرزمينهاي مسلمين كه در اختيار دارند ،از آنها
پس بگيرند.
همچنين گفته ميشود :هرگاه چنين باشد كه پيشينيان كافر ,نشدند مگر به خاطر
اينكه آنان بين شرك و تكذيب رسول هللا ص و قرآن و انكار رستاخيز و غير و ذلك
را جمع نمودند ،پس در اين صورت ,معنا و مفهوم بابي را كه دانشمندان در هر
مذهبي بيان كرده اند چيست؟
(باب حكم مرتد) و آن عبارت است از اينكه مس,لماني ,بعد از اس,الم آوردنش ك,افر,
شود ،سپس [دانشمندان] ان,,واع زي,,ادي[ ,از مس,,ببات ارت,,داد] را بي,,ان ك,,رده اند كه هر
نوعي از آن موجب كافر شدن و حالل گشتن خون و مال شخص ميگردد؛ تا آنجا كه
﴿﴾13 ترجمه کشف الشبهات
ميآويختند,.
-1درختاني بودند ,كه مشركين عرب اسلحه هاي خود را براي تبرك و ظفرمندي به آن
﴿﴾14 ترجمه کشف الشبهات
از بزرگ,,ترين ن,,وع جه,,ل ،و دسيسه ه,,اي ش,,يطان اس,,ت؛ س,,پس متوجه آن ش,,ود و در
نميشود ،همانطور ,كه بني اس,,رائيل چ,,نين كردند و كس,,اني همان لحظه توبه كند كافر
ميت,,وان دري,,افت ,كه اگر كه از پيامبر ص درخواست ,كردند .همچ,,نين از اين جري,,ان
نميش,,دند پس چگونه است كه س,,خن بر موسي, آنها به واسطه انجام آن خواس,,ته ك,,افر
ميكن,,د + : س,,خت مي ش,,ود بر وجهي كه با ش,,ديدترين لحن ،خطابش,,ان
[ _ اع,,راف« .]138 :گفت براس,,تي ش,,ما ق,,ومي ن,,ادان هس,,تيد».
همچنانكه رسول هللا ص هم در مقابل اين خواسته ،همانند موسي؛ عمل كرد.
شبههاي ديگر ميگويند :همانا پيامبر ,ص اسامه را به خاطر كشتن آنان در
ال اَل إِلَهَ إِاَّل
شخصي كه گفت :ال إله إال هللا سرزنش ,كرد و فرمود« :أَ َقَتلْتَهُ َب ْع َد َما قَ َ
اللَّهُ»« .1آيا او را بعد از اينكه اقرار ,به ال إله إال هللا نمود ،كشتي؟) همچنين اين
َّاس َحتَّى َي ُقولُوا اَل إِلَهَ إِاَّل اللَّهُ»« .2دستور دارم كه با مردم ِ فرموده اش «أُِم ْر ُ
ت أَ ْن أُقَات َل الن َ
پيكار نمايم تا اينكه بگويند ,:هيچ معبود ,برحقي جز هللا وجود ,ندارد» .و احاديث
ديگري روايت شده است كه هركس اين [كلمه طيبه] را بر زبان جاري ساخت بايد
در مورد ,او دست نگه داشت.
مقصود اين جاهالن ،از طرح اين شبهه اين است كه اگر كسي بگويد( :ال إله إال
هللا) نه كافر ,ميشود و نه كشته ،هرچند به هر كاري كه ميخواهد دست بزند .بايستي
به آن مشركان نادان گفته شود كه :پرواضح است كه رسول هللا ص با يهود پيكار
نمود و آنان را نفرين كرد درحاليكه ميگفتند( :ال إله إال هللا) .اصحاب رسول ص نيز
ميدادند به اينكه هيچ با قبيله بني حنيفه به جنگ برخاستند ,درحاليكه آنها گواهي
معبود برحقي جز هللا وجود ندارد و همانا محمد فرستادة هللا است و نماز برپاي ,مي
داشتند و به اسالم دعوت ميكردند ،همچنين كساني را كه علي بن ابي طالب س آنان
را در آتش افكند ،چنين بودند.
آن جاهالن اذعان ميكنند كه اگر شخصي ,قيامت را انكار نمايد كافر ,شده ،كشته
ميشود ،اگر چه بگويد( :ال إله إال هللا) و اينكه اگر كسي چيزي از اركان اسالم را
ميشود .پس چگونه نپذيرد ،هر چند به (ال إله إال هللا) اقرار ,كند باز كافر ,شده و كشته
است اگر كسي چيزي از فروع دين را رد كند گفتن (ال إله إال هللا) فايدهاي به او
نميرساند ,ولي توحيدي را كه آن ،اصل دين پيامبران‡ و سرلوحة دعوتشان بوده
است انكاركند ،گفتن (ال إله إال هللا) وي را سود مي بخشد؟ ليكن [اصل قضيه از اينجا
سرچشمه مي گيرد كه] دشمنان هللا تعالي مفهوم احاديث را درك نكرده اند.
و اما در مورد ,حديث اسامه؛ ايشان مردي را به قتل رساندند كه اظهار اسالم نمود
ولي به اين دليل كه تصور ,كرد آن را جز به خاطر ترس از جان و مالش اظهار نكرد
[او را كشت] .هرگاه شخص ،اسالم خود را آشكار كرد ،واجب است كه از وي دست
بردارند مگر آنچه مخالف آن است از وي ظاهر شود؛ هللا تعالي در همين مورد ,چنين
فرموده است + :
[ _نساء« .]94 :اي مؤمنان چون در راه خدا سفر كنيد ،به درستي پرس
ميكند بر و جو كنيد» .به عب,,ارتي ديگر آن را محقق و معل,,وم نمايي,,د .اين آيه داللت
دست نگه داشتن از [كسي كه اظه,,ار اس,الم مي كن,د] و مج,ال دادن ب,راي تص,,ديق يا
-1متفق عليه.
-2بخاري.
﴿﴾15 ترجمه کشف الشبهات
تكذيب شدن اسالمش .لذا اگر بعد از آن چ,,يزي از وي ظ,,اهر ش,,ود كه مخ,,الف اس,,الم
ميش,,ود به دليل اين ق,,ول هللا تع,,الي _+و اگر ف,,رد به ص,,رف باشد كش,,ته
گفتن ال إله إال هللا ديگر كشته نميشود تثبيت و تحقيق معنايي ندارد .به اين ت,,رتيب آن
ح,,ديث و همانند آن ،معن,,ايش آن چ,,يزي است كه بي,,ان نم,,وديم و آن اينكه اگر كسي به
اس,,الم و توحيد اق,,رار نم,,ود ،دست بازداش,,تن از وي واجب است مگر اينكه چ,,يزي
مخالف آن از وي سر زند.
ميتوان ارائه داد اين است كه :همانا رسول هللا ص فرمود: دليلي كه در اين مورد
ال اَل إِلَهَ إِاَّل اللهُ» « .آيا او را بعد از اينكه اقرار به ال إله إال هللا نمود،
َّ 1
«أَ َقَتلْتَهُ َب ْع َد َما قَ َ
َّاس َحتَّى َي ُقولُوا اَل إِلَهَ إِاَّل اللَّهُ»« .2دستور دارم كه با ِ كشتي؟» و فرمود« :أُِم ْر ُ
ت أَ ْن أُقَات َل الن َ
مردم پيكار نمايم تا اينكه بگويند ,:هيچ معبود ,برحقي جز هللا وجود ,ندارد» .و هم او
در بارة خوارج فرمود« ,:أينما لقيتموهم فاقتلوهم لئن ادركتهم القتلتهم قتل عاد» «هركجا
به آنها برخورد ,كرديد ،آنها را بكشيد ،اگر به آنان برسم [عصر آنها را دريابم] بسان
قوم عاد كه نابود شدند ،هالكشان مي نمايم».
ميخواندند بهميكردند و اذك,,ار با وجود ,اينكه آنها از س,,اير م,,ردم بيش,,تر ,عب,,ادت
گونه اي كه اصحاب در نزد آنها ،نماز خويش را ان,,دك مي ش,,مردند،آنها ,از اص,,حاب
كسب علم كردند ،ولي هنگامي كه چيزهايي مخالف شريعت از آنان ظ,,اهر گش,,ت ،نه
گفتن ال إله إال هللا و نه عبادت بسيارشان و نه ادعاي اسالم و مس,,لمان ب,,ودن؛ آن,,ان را
سودي نبخشيد ,.همچنين آنچه كه در مورد جنگ با يهود و پيكار با اصحاب بني حنيفه
ذكر كرديم [شاهد و دليل براثبات اين مسئله مي باشد] .وانگهي هنگامي كه م,,ردي به
پيامبر ص خبر داد كه بني مصطلق از پرداخت زكات امتناع ورزيده اند .خواست كه
با آنان به جنگ آيد تا اينكه هللا تعالي ،اين آيه را نازل فرم,ود + :
[ _ حجرات« .]6 :اي
مؤمنان ،اگر فرد فاسقي خبري برايت,ان آورد [در آن] بررسي ,كني,د ،مب,ادا ندانس,ته به
قومي زياني ,رسانيد آنگاه به خاطر كاري كه كرده ايد ،پش,,يمان ش,,ويد .»,و آن م,,رد به
آنها دروغ ,بسته بود .پس تمامي اينها به اين امر داللت ميكند كه مقص,,ود پي,,امبر ,ص
در احاديثي ,كه به آن احتجاج ميكنند ،همان چيزي است كه ما بيان كرديم.
شبههاي ديگر هم هست و آن اينكه ،آنچه را كه پيامبر ص بيان فرموده آنان را
است كه مردم در روز قيامت از آدم و بعد از نوح و ابراهيم و موسي ,و عيسي ،طلب
ياري ميكنند؛ و همة آنها از پذيرفتن آن امتناع ميكنند تا اينكه اين امر را به رسول
ميكنند.
هللا ص واگذار
ميكند بر اينكه اس,تغاثه و ي,,اري خواس,تن به غ,ير هللا ش,,رك
گفتن,د :پس اين داللت
نميش,,ود .ج,,واب اين است كه بگ,,وييم :پ,,اك و م,,نزه است كسي كه بر قلب محس,,وب
دشمنانش ْمهر نهاده است ما استغاثه و طلب ياري رس,,اندن از مخل,,وق ,را در آنچه كه
قادر به انجام آن مي باشند ،انكار نميكنيم همانطور كه هللا تع,,الي در داس,,تان موس,,ي؛
ميفرماي,,د_ + ,:
[قصص« .]15 :آنگاه كسي كه از پيروانش بود در برابر كسي كه از دشمنانش ,بود،
از او ياري خواست».
-1متفق عليه.
-2بخاري.
﴿﴾16 ترجمه کشف الشبهات
همانطور ,كه انسان در جنگ از يارانش كمك مي طلبد و در چيزهايي غير از آن،
كه مخلوق ,توانايي انجام دادن آن را داشته باشد .ما استغاثه و فريادرسي ,در پرستش
ميدهند، و عبادت را انكار ميكنيم ،كه در كنار قبرهاي اولياء يا در غياب آنها انجام
آن هم در چيزهايي ,كه كسي جز هللا تعالي نميتواند آن را انجام دهد .هرگاه آن امر
تحقق يابد مردم از كمك گرفتن از پيامبران ‡ در روز ,قيامت ،قصدشان اين است كه
ايشان از هللا تعالي بخواهند كه به حساب مردم رسيدگي كند تا اهل بهشت از
گرفتاري ,توقفگاه [طوالني] بياسايند ,.و اين در دنيا و آخرت رواست كه نزد فر ِد
صالح زنده اي بروي ,كه با تو هم مجلس شود و كالم تو را بشنود ,و به او بگويي ,از ِ
هللا تعالي براي من طلب كن ،همانطور ,كه ياران رسول هللا ص در زمان حياتش از
او درخواست ,ميكردند ,كه برايشان دعا نمايد اما پس از وفاتش ،آنان هرگز در كنار
مرقدش ،از او درخواست دعا و [شفاعت] نكردند بلكه سلف صالح حتي از كسي كه
در كنار مرقدش ,هللا تعالي را به دعا بخواند ،جلوگيري ,كرده اند .پس وضعيت كسي
كه از خود او ص طلب دعا ميكند ،چگونه است؟!
شبههاي ديگر نيز هست :و آن داستان ابراهيم ؛ است آن هنگام كه در آتش آنان را
انداخته شد ،جبرئيل؛ در هوا بر او ظاهر شده ،فرمود :آيا كمك ميخواهي؟ ابراهيم؛
فرمود ,:ولي نه از تو .ميگويند :اگر درخواست ,كمك از جبرئيل شرك است ،آن را
نميكرد!
بر ابراهيم عرضه
پاسخ اين است كه اين هم از ن,,وع ش,,بهه اولي است چ,,را كه جبرئيل به او پيش,,نهاد
كرد به وسيله امري كه در محدوده قدرت اوست به ابراهيم؛ یاري رس,,اند ،همچنانكه
[مالئكهي]
هللا تع,,الي در ب,,ارة او مي فرماي,,د[ _ + ,:نجم« .]5 :
ميتوانست آتشي را كه ب,,راي اب,,راهيم؛ نيرومند .»,اگر هللا تع,,الي به او اج,,ازه ميداد ،
برافروخته بودند و تمام كوهها و زمين اطراف آن را ب,,ردارد ,و در مش,,رق و مغ,,رب
ميداد كه ابراهيم؛ را در مك,,ان بس,,يار دوري ,از آنها ق,,رار,
بيندازد يا اگر به او فرمان
دهد ،ميتوانست و اگر به او دستور ,ميداد كه او را به سوي آسمان ببرد آن را انج,,ام
ميداد و اين مانند م,,ر ِد ثروتمن,,دي است كه م,,ال بس,,ياري ,دارد ،م,,رد نيازمن,,دي را
ميكند كه به وي قرض دهد يا اينكه چ,,يزي به او ببخشد كه ميبيند ،پس به او پيشنهاد
نيازمنديش برطرف گردد ولي آن م,,رد نيازمند از قب,,ول ك,,ردنش خ,,ودداري ,ميكند و
ص,,بر پيشه ميكند تا هللا تع,,الي رزقي ,به او ببخشد كه هيچ من,,تي در آن ب,,راي كسي
نباشد.
بنابراين اين مثل كجا از جنس استغاثة عبادت و شرك است .اگر آنها داراي فهم
بودند؟!
و ان شاء هللا سخن را با طرح يك مسئله بسيار ,مهم به منظور درك آنچه بيان شد،
به پايان ميرسانم ,ليكن به خاطر اهميت جايگاه اين مسئله و اشتباه فراوان درآن،
ميگوييم :هيچ اختالفي در اين نيست كه همانا ميدهيم و سخن را به آن اختصاص
توحيد ،بايستي به وسيله قلب و زبان و عمل باشد .پس اگر چيزي از اينها مختل شود،
نميتواند مسلمان بماند ،اگر [شخصي] توحيد را بشناسد و بدان عمل نكند، شخص
پس وي كافر و معاند [عصيانگر] است ،مانند فرعون و ابليس و امثال اينها.
ميگوين,,د :اين حق است و ما بسياري از مردم در اين مورد ,دچار خطا ميشوند ,و
ميدهيم كه آن حق است ولي ما توان,,ايي ,انج,,امش را ميك,,نيم و گ,,واهي اين را درك
ن,,داريم ,و روا نيست در ن,,زد م,,ردم ديارم,,ان چ,,يزي را انج,,ام دهيم مگر اينكه موافق
﴿﴾17 ترجمه کشف الشبهات
ايشان باشد و بهانه تراشيهاي ,ديگ,,ر .و اين بيچارگ,,ان متوجه نيس,,تند كه غ,,الب س,,ران
كف,,ر ،حق را ميشناس,,ند ,و آن را رها نك,,رده اند مگر به خ,,اطر يكي از اين بهانه ها
چنانكه هللا تعالي مي فرماي,د[ _ + ,:توب,ه:
« .]9اينان آيات الهي را به بهاي ناچيز فروخته اند» .از جمله آيات ديگر ،اين س,,خن
ميفرماي,,,د_ + : هللا تع,,,الي است كه
[بقره« .]146 :او را مي شناس,,ند ,همانگونه كه فرزندانش,,ان را ميشناس,,ند .»,اگر در
عمل ،ظاهراً به توحيد ,عمل كند ولي آن را درك نكند و يا قلبا ً به آن معتقد نباش,,د ،وي
من,,,افق ,است و از ك,,,افر ,مطلق ب,,,دتر اس,,,ت + :
[ _ نساء« .]145 :منافقين در طبقه زيرين جهنم جاي دارند».
اين مسئله يك مسئله بزرگ و طوالني ,است ،هرگاه در آنچه كه بر زبان مردم ج,,اري
ميشود ،انديشه به خرج دهي ،كس,,اني را ميي,,ابي كه حق را ميشناس,,ند ,ولي عمل به
آن را به خ,,اطر ت,,رس از نقص,,ان دني,,وي ,يا از دست دادن پست و مق,,ام و يا به دليل
ميكنند و يا كس,,اني را ميي,,ابي كه در ظ,,اهر به توحيد عمل ميكنند محافظه كار رها
ولي در باطن از آن بيخبرند و هرگاه از آنچه كه قلبا ً به آن معتقد هس,,تند س,,ؤال ك,,ني
[در مي يابي] كه آنان توحيد را نميشناسند ,.بنابراين فهميدن دو آيه از كتاب هللا تعالي
نخستين آنها از كالمش كه قبالً از نظر گذشت [اين آيه است ك,,ه]: ِ بر تو واجب است.
[ _ +توب,,ه« .]66 :ع,,ذر و بهانه
نياوريد ،براستي كه پس از ايمانتان كافر ,شده ايد» .پس هرگاه برايت ثابت شد بعضي
كلمهاي كه بر
از اص,حاب كه هم,راه رس,ول هللا ص با رومي,ان جه,اد كردند به س,بب
وجه مزاح و شوخي به زبان آوردن,,د ،ك,,افر ش,,دند [ب,,دان كه گن,,اه و جريم,,ة] كسي كه
ميگردد [و بدان كه گن,,اه] كسي كه از سخنان كفر آميز بر زبان ميآورد بر تو آشكار
ترس نقصان م,,ال يا از دست دادن ج,,اه و م,,وقعيت و يا به خ,,اطر مالحظه و رع,,ايت
ح,,,ال كسي به كفر عمل كن,,,د ،بزرگ,,,تر ,از [گن,,,اه و جريم,,,ة] كسي است كه از روي,
كلمهاي كفر آميز بر زبان ميآورد.
شوخي ،
ميباشد + :دومين آيه شريفه ،در اين رابطه اين فرموده هللا تعالي
[ _ نحل:
« .]106هركس بعد از ايمانش به خداوند كفر ورزد [بازخواست شود] مگر كسي كه
وادار شود و دلش به ايمان آرام و استوار باشد».
بنابراين هللا تعالي ،عذرشان را نمي پذيرد ،مگر كسي كه مجبور شود درحاليكه
قلبش بر ايمان آرام گرفته باشد در غير اين صورت ,به تحقيق ،پس از ايمان
نميكند چه از روي ,ترس آن را انجام دهد يا محافظه ميشود؛ فرق آوردنش ،كافر
كاري و رعايت حال ديگران يا مالحظه آداب و رسوم سرزمينش ,،خانواده اش،
طايفهاش يا به خاطر مالش يا بر وجه مزاح مرتكب آن شود و يا عالوه بر اينها
اعراض و نيتهاي ديگر [مطرح باشد] مگر كسي كه مجبور ,شود :آيه شريفه از دو
ميكد :نخست اينكه :هللا تعالي ميفرمايد + ,:جهت بر اين امر داللت
« _مگر كسي كه وادار شود» .پس هللا تعالي استثنايي براي آن قرار نداده
مگر براي كسي كه او را به كلمة كفر آميز وادار نمايد.
نميگردد مگر بر انجام عمل يا گفتن كالم ،ولي پرواضح است كه انسان مجبور
در مورد ,عقيده قلبي هيچ احدي بر آن مجبور ,نميشود.
﴿﴾18 ترجمه کشف الشبهات