Professional Documents
Culture Documents
1فيلم نامه طرحي ساختاري براي فيلم است كه هفت جزء اصلي دارد :داستان ،طرح ،صحنه،
شخصيت ،گفتگو ،ماجراي عاطفي و ماجراي فيزيكي.
2فيلم هنري دسته جمعي متكي به مهارت هنرمندان و فن سالران است ،اما قدرت و استحكام هر فيلم به
فيلم نامه اش بر مي گردد.
3از قبل هيچ زمان معيني را براي تكميل بخش خاصي از روند فيلم نامه نويسي مشخص نكنيد ،زيرا
پيش بيني زمان لزم براي تكميل هر مرحله بسيار سخت است.
4با آگاهي از پايان داستان خط سير تكاملي خاصي در اختيار داريد ،كه از شروع تا گره گشايي را مي
توانيد دنبال كنيد .شما قبل از تعيين مقصدي در ذهن ،همين طور سوار ماشين نمي شويد و برويد .اين
منطق در مورد داستان يا فيلم ناميه نويسي نيز صدق مي كند.
5هرچه بيشتر بنويسيد راحت تر مي نويسيد .اين در مورد تكامل فيلم نامه صادق است .تجربه باعث
صيقل دادن و مهارت و حس غريزي شما مي شود و اعتماد به نفس تان را تقويت مي كند.
6تا وقتي كاملً آماده نشده ايد شروع به نوشتن اولين دست نويس فيلم نامه نكنيد .تا وقتي دست نويس
فيلم نامه كامل نشده ،براي پرداخت ،تصيح و بازنويسي آن توقف نكنيد.
7يكي از هيجان انگيز ترين لحظات عمر يك نويسنده ،كشف فكر اوليه داستان است .مرحله قبلي اغلب
هفته ها يا ماه هاي پر دردسر و بي نتيجه اي بوده است .آنگاه نويسنده گام به گام و مرحله به مرحله
جزئياتش را مي نويسد تا عناصر كليدي مشخص شوند .در اين مرحله عناصر كليدي نه پرورش يافته اند
و نه كاملً مورد تشخيص قرار گرفته اند .وقتي مفهوم داستان شكل گرفت ،روند خلصه منحصر به فرد
در سراشيبي مي افتد و به تدريج سرعت مي گيرد.
8در پيروي از روش فيلم نامه نويسي يادتان باشد كه تا وقتي از موضوعي مطمئن نشده ايد كار را
شروع نكنيد ،آن وقت درك خاصي از روند كار نخواهيد داشت .با پايبندي اين مطالب مي توانيد تا رسيدن
به هدف بر هر مانعي غلبه كنيد.
9پيش از آن كه بتوانيد خود را آماده نوشتن فيلم نامه كنيد ،بايد موضوعي معين ،يعني يك ماجرا و يك
شخصيت داشته باشيد .پيش از آنكه فيلم نامه را شروع كنيد بايد موضوع را يعني آنچه فيلم نامه درباره
ي آن است بر حسب شخصيتي كه مسير ماجراي دراماتيك را طي مي كند بشناسيد.
10نوشتن فيلمنامه مثل كوه پيمايي است .در حين صعود فقط سخره هاي پيش رو و صخره هاي پشت
سرتان را مي توانيد ببينيد .نمي توانيد ببينيد كه از كجا آمده ايد و به كجا مي رويد .اين اصل هنگام نوشتن
نيز صادق است .
11شما درباره چه مي نويسيد؟ آنرا روي كاغذ بياوريد .ابتدا ممكن است چند صفحه شود.آنرا به چند
جمله كاهش دهيد .و بر موضوع ماجرا و شخصيت متمركز شويد .شايد براي جدا كردن اجزاي داستان
چند روز فكر كردن لزم باشد .نگران مدت زمان آن نباشيد فقط اينكار را انجام دهيد.
12ساختار مهمترين عنصر فيلمنامه است .نيرويي است كه همه چيز را در كنار هم نگه مي دارد.
اسكلت ،ستون فقرات و شالوده است ،بدون ساختار داستان نداريد و بدون داستان فيلم نامه اي نخواهيد
داشت.
13فيلم نامه خوب خط سيري قوي براي ماجراي دراماتيك دارد،روبه جايي دارد ،به جلو حركت مي
كند و گام به گام به سوي گره گشايي مي رود .
14ساختار دراماتيك عبارت است از :ترتيب خطي حوادث مرتبط ،ماجراهاي فرعي و وقايعي كه به
گره گشايي دراماتيك ختم مي شود .
15شخصيت خوب ،قلب،روح و سيستم اعصاب فيلم نامه شماست .تماشاگر عواطف و احساسات را از
طريق شخصيت هاي شما تجربه مي كند.
16وقتي شخصيت هايتان را خلق مي كنيد ،بايد درون و بيرون ،آرزوها ،ترسها و روياها ،چيزهاي را
كه دوست دارند و چيزهايي را كه دوست ندارند ،پس زمينه و چگونگي عادات رفتاريشان را بشناسيد.
17چهار عنصر باعث ايجاد شخصيت خوب مي شود .اين چهار عنصر عبارتند از :نياز دراماتيك،
ديدگاه ،تغيير ،طرز برخورد.
18نياز دراماتيك عبارت است از آنچه شخصيت طي فيلمنامه مي خواهد به دست آورد ،برنده شود ،از
آن خود كند و به آن برسد.
19ديدگاه يعني شيوه اي كه شخصيت دنيا را مي بيند .يك شخصيت خوب هميشه يك ديدگاه معيين را
ابراز مي دارد .چنين شخصيتي فعال است و فقط واكنشي از خود نشان نمي دهد ،بلكه بر اساس
ديدگاهش عمل مي كند.
21آگاهي از طرز برخورد شخصيت به شما اجازه مي دهد كه به شخصيت ها بعد ببخشيد .طرز
برخورد شخصيت ممكن است كه مثبت باشد يا منفي ،سلطه گر باشد يا سلطه پذير ،انتقادي يا خنثي ،در
باره طرز برخورد شخصيت فكر كنيد.
22ساختار دراماتيك را مي توان چنين تعريف كرد :ترتيب يافتن خطي رخدادهاي مرتبط به هم،
ماجراهاي فرعي يا رويدادهايي كه به گره گشايي دراماتيك منجر مي شوند.
23ماجرا چيزي است كه در فيلمنامه اتفاق مي افتد و شخصيت كسي است كه ماجرا بر او واقع مي
شود .در تمام فيلمنامه ها اين ماجرا و شخصيت ماجراست كه بصورت نمايشي در مي آيند .شما به عنوان
نويسنده فيلمنامه بايد بدانيد كه فيلم شما درباره چه كسي است و بر او چه رخ مي دهد .اين گام اوليه در
نوشتن فيلمنامه است.
24وقتي بتوانيد موضوعتان را در يك يا چند جمله از نظر ماجرا و شخصيت بطور خلصه بيان كنيد،
تازه شروع كرده ايد به بسط و توسعه عناصر و شكل و ساختار در فيلمنامهتان .البته ممكن است كه
مجبور شويد صفحات زيادي درباره داستانتان بنويسيد تا به توانيد عناصر اساسي آن را پيدا كرده و
داستان پيچيدهتان را در يك يا چند جملهء ساده خلصه كنيد .ولي چندان نگران نباشيد ،فقط بايد همچنان
بنويسيد تا بتوانيد انديشه اصلي داستانتان را به روشني و خلصگي بيان كنيد.
25موضوعتان مي تواند ايده اي از مندرجات روزنامه ،خبر تلويزيون يا واقعه اي باشد كه ممكن است
براي دوست يا فاميلي اتفاق افتاده باشد .وقتي به دنبال موضوعي مي گرديد موضوع هم به دنبال شما مي
گردد .در نهايت جايي و زماني موضوع را خواهيد يافت ،اما احتمالً موقعي كه اصلً انتظارش را
نداريد.
26بسياري از اوقات اشخاص شروع به نوشتن فيلم نامه مي كنند و خبر ندارند كه به كجا مي روند .ده
دوازده صفحه را صرف پيدا كردن داستان مي كنند .بي آنكه بدانند اشكال از چيست ،فيلم نامه سست و
خسته كننده مي نمايد و به اين ترتيب در چند صفحه اول گيج و سردرگم هستند.
27چيزي كه خواننده بر آن دقت مي كند شيوه كنار هم گذاشتن كلمات بر كاغذ است :سبك نگارش،
داستان در باره چيست و در باره كيست و آيا ماجرا و شخصيت ها در يك بطن دراماتيك قوي بنا شده اند
يا خير.
28شما درباره چه مي نويسيد؟ آنرا روي كاغذ بياوريد .ابتدا ممكن است چند صفحه شود.آنرا به چند
جمله كاهش دهيد .و بر موضوع ماجرا و شخصيت متمركز شويد .شايد براي جدا كردن اجزاي داستان
چند روز فكر كردن لزم باشد .نگران مدت زمان آن نباشيد فقط اينكار را انجام دهيد.
29شما بايد به نوشتن عادت كنيد .اين فرصت را به خود بدهيد كه چند صفحه بسيار بد بنويسيد .خودتان
مايل باشيد كه چيزهايي را امتحان كنيد كه به دردتان نمي خورد يا گفتگوهاي خام دستانه ،پر آب و تاب يا
خسته كننده بنويسيد .در اين مرحله اصلً مهم نيست .بنشينيد و ده صفحه اول فيلم نامه را با تمركز بر
شخصيت اصلي ،فرضيه دراماتيك و موقعيت دراماتيك بنويسيد .به ياد داشته باشيد كه طولني ترين سفر
ها با نخستين گام آغاز مي شود.
30به قسمت اول فيلمنامه شروع يا آغاز مي گويند.در اين قسمت نويسنده فرصت دارد تا داستان را خود
بنا كند .در ابتداي فيلمنامه بايد بل درنگ خواننده تان را به موضوع جلب كنيد .در ابتداي بخش اول
فرصت داريد تا به خواننده بفهمانيد شخصيت اصلي كيست؟ قضيه داستان چيست؟ و موقعيت چيست؟
31در انتهاي قسمت اول يك نقطه عطف وجود دارد .نقطه عطف،حادثه يا اتفاقي است كه در داستان
چنگ مي اندازد و آن را به جهت ديگري پرتاب مي كند.
32قسمت دوم فيلمنامه را ميان يا روبرو مي گويند .حجم عمده داستان فيلمنامه در اين بخش است .اين
قسمت به اين دليل روبرويي نام دارد كه شالوده تمام درام ها را برخورد تشكيل مي دهد .وقتي توانستيد
نياز شخصيت خود را مشخص كنيد ،يعني وقتي فهميديد او در طول فيلمنامه چه مي خواهد انجام دهد و
هدفش چيست آن وقت مي توانيد در سر راه اين نياز مواقعي خلق كنيد و با اين كار بر خورد ايجاد كنيد.
در پايان قسمت دوم هم نقطه عطفي وجود دارد كه باعث مي شود داستان به گره گشايي برسد.
33قسمت سوم فيلمنامه را گره گشايي مي گويند .اين قسمت پاسخي به اين سوال هاست :داستان چگونه
تمام مي شود ؟ بر سر شخصيت اصلي چه مي آيد؟ يك پايان قوي ،داستان را چنان تمام مي كند كه به آن
قابليت درك و احساسي از تمام شدگي بدهد.
34وقتي بتوانيد انديشه تان را به صورت موجزي از نظر شخصيت و ماجرا بيان كنيد ،وقتي بتوانيد
انديشه تان را به صورت اسمي ( داستان من درباره اين شخص در اين مكان كه در حال انجام اين كار
است ) بيان كنيد ،آن وقت شروع كرديد به تهيه فيلم نامه تان .گام بعدي ،بسط موضوع است .بايد به
ماجرا جسميت بدهيد و روي شخصيت داستان متمركز بشويد تا خط داستاني گسترش يابدو جزئيات،
مورد تاكيد قرار گيرند .از هر راه كه مي توانيد موضوعتان را گرد آوري كنيد .اين كار هميشه به نفع
شماست.
35تحقيق در فيلمنامه نويسي مطلقاً امري حياتي است .هر نوشته اي مستلزم تحقيق است و تحقيق يعني
گرد آوري اطلعات .يادتان باشد كه دشوار ترين كار نوشتن اين است كه بدانيد چه مي نويسيد .بسياري
فقط با يك انديشه مبهم ،شروع به نوشتن مي كنند .اين وضع فقط سي صفحه دوام دارد و پس از آن
نويسنده باز مي ماند .زيرا بعدش نمي داند كه چه خواهد كرد و كجا خواهد رفت ،عصباني مي شود .سر
خورده مي شود و كار را رها مي كند.
36هر چه بيشتر بدانيد بهتر مي توانيد ارتباط برقرار كنيد .از اين رو موقع اتخاذ تصميم هاي خلق ،از
پايگاه انتخاب و مسئوليت عمل خواهيد كرد.
37تحقيق كردن به شخص ايده مي دهد ،شخص را با آدمها و موقعيت ها و محيط آشنا مي كند .با تحقيق
مي توان به چنان درجه اي از اتكا به نفس رسيد كه هميشه بر موضوعتان مسلط باشيد و از روي انتخاب
و نه اجبار يا ناآگاهي عمل كنيد.