You are on page 1of 2

‫مراقبه ‪:/4/1‬‬

‫روز‪:‬‬

‫‪  ‬تو بيگانه و ناآشنا( نيستي‪ (،‬بلكه جزيي از جهان آفرينش هستي‪ .‬اينجا خانه توست‪ .‬تو بر حسب‬
‫شانس و تصادف به اين جهان نيامده اي‪ .‬تو اينجايي زيرا به تو احتياج( است‪ .‬خواست خدا بوده كه‬
‫تو اينجا( باشي‪ (،‬بنابراين( هرگز نبايد احساس بيگانگي كني‪ .‬احساس بيگانگي( اساسي ترين( مشكل‬
‫گريبان گير بشر امروز است‪ .‬در سرتاسر دنيا انسانهاي هوشمند‪ ،‬نگران‪ ،‬پريشان( خاطر و دلواپس‬
‫اين اند كه « چرا بدنيا(‪  ‬آمده ايم؟ » علم‪ ،‬پيدايش بشر را تصادف مي پندارد‪ .‬از آنجا كه ما تصادفي‬
‫به وجود آمده ايم‪ .‬موجودات بي هدفي هستيم كه بود و نبودمان فرقي نمي كند‪ .‬و چون بودن يا‬
‫نبودن ما فرقي نمي كند‪ ،‬پس زندگي ما معنا و مفهومي ندارد! از اين روست كه سرتاسر( دنيا را‬
‫جوي از پوچي و بي هدفي فراگرفته است‪ .‬خدا چيزي نيست جز معنا و هدف‪ .‬زندگي با معنا و هدفدار‬
‫است‪ .‬اين معناي كلي خداوند است‪ .‬خداوند يك شخص نيست‪ (،‬بلكه او هدف هستي است‪ .‬خداوند يك‬
‫حضور است نه يك شخص حاضر‪ .‬تنها كاري كه بايد بكني آن است كه وجودت را خالي كني نه اينكه‬
‫به جستجوي خدا بپردازي‪ .‬همين كه خالي شوي‪ ،‬چيزي از فراسو در تو رخنه مي كند و فضاي خالي‬
‫تو را انباشته( مي سازد‪ .‬از چيزي كامال تازه سرشار مي شوي‪ .‬چيزي كه هرگز نه طعم آنرا چشيده‬
‫اي و نه آنرا مي شناختي‪ .‬چيزي كه موهبت و بركت است‪ .‬چنان شورآفرين است كه از همان لحظه‬
‫آگاه مي شوي هيچ تولد و مرگي وجود ندارد و تو جاودان هستي‪ .‬از همان لحظه آگاه مي شوي‬
‫جزيي از انرژي عظيمي هستي كه خداوند ناميده مي شود‪ .‬خداوند‪ ،‬انرژي دريايي بي كران است كه‬
‫ما همچون امواجي در آن شناوريم‪.‬‬

‫شب‪:‬‬

‫‪  ‬سفارش من به تو اين است كه‪ :‬به جستجوي عشق بپرداز‪ ،‬نه به جستجوي مستقيم خدا‪.‬‬
‫اگرمستقيما به جستجوي خدا بپردازي‪ ،‬خدايي كه خواهي يافت تصور خودت خواهد بود‪ .‬از راه‬
‫عشق به جستجو بپرداز‪ ،‬زيرا عشق زيبايي( هايي بي همتا دارد‪ .‬عشق فقط عشق است‪ ،‬بدون داشتن‬
‫هيچ صفتي‪ .‬زيبايي( عشق همين است‪ .‬اگر انسان به جاي خدا به جستجوي عشق بپردازد‪ ،‬مي توان‬
‫بين انسانها( رابطه بزرگي از برادري ايجاد كرد‪.‬‬

‫‪4‬‬

‫جاي انعكاس‬

‫‪  ‬دنيا محل انعكاس است‪ .‬اگر خشم ابراز كنيم خشم به ما بر مي گردد‪ .‬اگر عشق بدهيم عشق به ما‬
‫برمي گردد‪ .‬عشق نبايد خواسته اي داشته باشد زيرا بال هايش را از دست مي دهد و نمي تواند‬
‫پرواز كند‪ .‬در زمين ريشه مي كند و زميني مي شود آنگاه به شهوت بدل مي شود و فالكت و رنج‬
‫عظيمي به بار مي آورد‪ .‬عشق نبايد مشروط باشد‪ .‬نبايد از عشق هيچ انتظاري داشت‪ .‬عشق را بايد‬
‫فقط بخاطر خودش پذيرفت نه بخاطر( پاداش يا نتيجه‪ .‬اگر انگيزه اي در عشق باشد نمي تواند‬
‫آسماني شود‪ .‬انگيزه عشق را محدود به خود مي كند و فضاي آن را در اختيار( مي گيرد‪ .‬عشق‬
‫عاري از انگيزه حد و مرزي ندارد متعالي و پاك است‪ .‬پربار( است‪ .‬عطر قلب است‪ .‬اگر ميلي به‬
‫نتيجه نباشد بدان معنا نيست كه نتيجه اي وجود نخواهد داشت بلكه نتيجه اي هزار ال پديدار خواهد‬
‫شد‪ .‬زيرا هر چه بدنيا بدهيم بما باز( مي گردد‪.‬دنيا محل انعكاس است‪ .‬اگر خشم ابراز كنيم خشم به ما‬
‫بر ميگردد‪ .‬اگر عشق بدهيم عشق به ما بر مي گردد و اين پديده اي طبيعي است‪ .‬الزم نيست درباره‬
‫آن فكر كنيد‪ .‬فقط مي توان اعتماد كرد به خودي خود اتفاق مي افتد‪ .‬اين همان قانون كارماست‪ .‬هر‬
‫چه بكاريد همان را برداشت مي كنيد‪ .‬هرچه بدهيد همان را دريافت مي كنيد‪ .‬نيازي نيست فكر كنيد‬
‫چرا كه عمل و عكس العمل در اينجا( خودكار است‪ .‬نفرت بورزيد آنگاه از شما متنفر خواهند شد‪.‬‬
‫عشق بورزيد و به شما عشق خواهند ورزيد‪ .‬‬

‫‪ 24‬مارس‬

‫‪  Life is a mystery; the more you know it, the more beautiful it is. A‬‬
‫‪moment comes when suddenly you start living it, you start flowing with‬‬
‫‪it. An orgasmic relationship evolves between you and life. But you‬‬
‫‪cannot figure out what it is. That is the beauty of it. That is its infinite‬‬
‫‪depth.‬‬

‫‪  ‬زندگی یک راز است؛ هرچه بیشتر آنرا بشناسی‪ ،‬زیبا تر است‪ .‬لحظه ای فرا‬
‫می رسد که ناگهان تو زیستن را آغاز می کنی‪ .‬شروع می کنی به جاری‬
‫شدن با آن و رابطه ای انزالی بین تو و زندگی شکل می گیرد‪ ،‬اما تو سر در‬
‫نمی آوری که چیست‪ .‬این زیبایی زندگی است‪ ،‬این ژرفای الیتناهی است‪.‬‬

You might also like