‫مراقبه ‪:/8/1‬‬

‫روز‪:‬‬
‫انسان بايد وجود خود را كامال خالي كند‪ .‬تنها در اين صورت است كه فضايي در وجودش ايجاد‬
‫مي شود تا خداوند در او فرود آيد‪ .‬ما چنان‪ 0‬از چيزهاي زايد و دور ريختني‪ 0‬ها انباشته‪ 0‬هستيم كه اگر‬
‫خدا بخواهد بر ما نازل شود در وجود ما جايي خالي براي فرود آمدن نخواهد يافت‪ .‬ليوانهاي ما پر‬
‫است‪ .‬حتي براي يك قطره كوچك نيز جايي نيست‪ .‬بايد ليوانهايمان را كامال خالي كنيم‪ .‬همين كه‬
‫وجودت را خالي كني و چيزي را در درون خود نبيني‪ ،‬ناگهان همه چيز نوراني مي شود‪ .‬هزاران گل‬
‫در وجودت شكوفا مي شوند‪ .‬سرشار از رايحه هاي دل انگيز و نغمه هاي دلنشين مي شوي‪ .‬نغمه‬
‫اي كه هرگز نشنيده اي‪ ،‬رايحه اي كه متعلق به زمين نيست‪ .‬اينگونه تو رها مي شوي‪ .‬رها از‬
‫زندگي‪ ،‬رها از مرگ‪ ،‬رها از خود زمان‪ .‬بخشي از جريان‪ 0‬ابدي هستي مي شوي‪ .‬اما براي اينكه خدا‬
‫هست شود تو بايد كامال نيست‪ 0‬شوي‪.‬‬

‫شب‪:‬‬
‫تندرستي انسان‪ 0‬در دست هستي است‪ .‬اگر تو در هستي ريشه بدواني سالم و تندرست مي شوي‪.‬‬
‫اگر جدا از هستي بماني بدون ريشه و بدون منبع تغذيه مي ماني‪ .‬هستي زمين است‪ .‬منبع تغذيه و‬
‫عامل تندرستي ماست‪ .‬مجموعه زندگي چيزي نيست جز جستجو‪ .‬جستجوي منبع تندرستي مان‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫قضاوت‬

‫همين كه قضاوت كنيد‪ ،‬جدايي به وجود مي آيد‪ .‬ساكت باشيد‪ .‬مي خواهيد درست در وسط جمله‬
‫خود سكوت كنيد و بر خالف ادب است‪ .‬حال قضاوت به ميان مي آيد‪ .‬از اينكه ديگران در مورد شما‬
‫چه فكري خواهند كرد‪ ‌،‬خجالت‪ 0‬زده مي شويد‪ .‬اگر ناگهان ساكت شويد‪ ‌،‬شما را درك نخواهند كرد‪.‬‬
‫پس بايد به نوعي و هرطور كه شده است‪ ،‬جمله تان را كامل كنيد‪ .‬تظاهر مي كنيد عالقه مند هستيد‪،‬‬
‫‌اما عاقبت فرار مي كنيد‪ .‬اين كار خيلي پر خرج است‪ .‬در حاليكه واقعا الزم نيست آنرا انجام دهيد‪.‬‬
‫فقط بگوييد كه ديگر ميل به گفت و گو نداريد‪ .‬مي توانيد معذرت بخواهيد و ساكت شويد‪ .‬به سبب‬
‫ساكت شدن‌‪ ،‬خودتان‪ 0‬را محاكمه نكنيد‪ .‬كل وجودتان مي خواهد ساكت باشد‪ .‬پس خواستتان را دنبال‬
‫كنيد‪ .‬در تماميت‪ 0‬وجودتان سايه اي شويد و هرجا كه مي رويد‪ ،‬دنبالش‪ 0‬كنيد؛ زيرا هدف ديگري‬
‫وجود ندارد‪ .‬سپس احساس مي كنيد كه آسايش عميقي شما را احاطه كرده است‪.‬‬

‫‪ 28‬مارس‬
 Man is a paradox. He is the tiniest particle of consciousness, an atom,
very atomic, and yet he contains the vast. The whole sky is contained in
him.

،‫ یک اتم‬.‫ او کوچکترین ذره آگاهی* است‬.‫انسان موجودی متناقض نماست‬

‫ فلک به تمامی در او‬.‫ و با این وجود او وسعتی را شامل* است‬،‫بسیار هم اتمی‬
.‫جای گرفته است‬

Intelligence is dangerous. Intelligence means you will start

thinking on your own; you will start looking around on your own.
You will not believe in the scriptures; you will believe only in your
own experience.

‫ خود مستقل پيرامون‬،‫ هوشمندي يعني اين كه خود مستقل مي انديشي‬.‫ است‬3‫هوشمندي خطرناك‬
.‫ فقط و فقط تجربه خود را مي پذيري‬.‫ ( قوانين ) را قبول نداري‬3‫ ديگر جزميات‬.‫را مي نگري‬