You are on page 1of 3

‫به نام خدا‬

‫نام مدرسه‬ ‫رشته‬ ‫مقطع‬ ‫شماره تماس‬ ‫کدملی‬ ‫تاریخ تولد‬ ‫نام پدر‬ ‫نام‬
‫تحصیلی!‬ ‫تحصلی‬ ‫خانوادگی‬
‫باقرالعلوم‬ ‫علوم‬ ‫دهم‬ ‫‪09359980356 6580265248‬‬ ‫‪28/11/1383‬‬ ‫محمود!‬ ‫ابوالفضل‬
‫انسانی‬ ‫سلیمانی‬
‫عملیات بدر در ساعت ‪ 23‬روز! ‪ 19‬اسفند ماه سال ‪ 63‬با رمز یا فاطمه الزهرا(س) شروع! شد‪ .‬رمز موفقیت عملیات هم‬
‫در ضربتی بودن و سرعت آن بود‪ ،‬اما از همان ابتدا‪ ،‬مشکالت‪ ،‬یکی پس از دیگری رخ نشان داد‪ .‬در بعضی محورها‬
‫خط به راحتی شکسته شد و حتی برخی رزمندگان از دجله هم عبور کردند اما در بعضی دیگر‪ ،‬رزمندگان با مقاومت‬
‫سرسختانه عراقی‌ها روبرو شدند‪ .‬بعضی جاها هم کمبود قایق! و امکانات‪ ،‬باعث تاخیر در رسیدن نیروها شد‪.‬‬
‫دجله هم از آن چیزی که فرماندهان تصور کرده بودند‪ ،‬عریض‌تر و پرآب‌تر بود‪.‬‬
‫شب اول‪ ،‬نیروهای! پراکنده در هور درگیر شدند و هواپیماهای! عراقی از آن‌ها پذیرایی کردند‪ .‬عراق هنوز مطمئن نبود‬
‫که عملیات فقط در محور هور است و گمان می‌کرد مانند خیبر‪ ،‬در محور جنوب هم با ایرانی‌ها روبرو! خواهد شد‪ .‬بعد‬
‫از گذشت زمان و اطمینان عراقی‌ها از تک محور! بودن عملیات‪ ،‬آن‌ها همه توانشان را به هور آوردند! تا در مقابل‬
‫رزمندگان ایرانی مقاومت کنند‪.‬‬
‫عراقی‌ها عقبه رزمندگان ایرانی را با بمب‌های شیمیایی می‌زدند! و در مقابل نیروهای! عمل کننده هم به شدت ایستادگی!‬
‫می‌کردند‪ !.‬ایرانی‌ها در شرایط! سختی گرفته بودند که حتی عقب‌نشینی! هم برایشان سخت بود‪ .‬هر طرف! که می‌دیدی! آب‬
‫بود و هور‪ .‬برخی فرماندهان در معرکه زخمی‌شدند اما آنقدر ماندند و جنگیدند! تا شهید شدند‪ .‬چند فرمانده لشکر و‬
‫قرارگاه هم در وسط معرکه حضور داشتند‪.‬‬

‫مهدی باکری‪ ،‬فرمانده لشکر ‪ 31‬عاشورا (آذربایجان) و نیروهایش که از دجله هم گذشته بودند‪ ،‬در محدوده‌ای به نام‬
‫کیسه‌ای محاصره شدند‪ .‬از قرارگاه به نیروهای باکری دستور دادند اگر شده دست و پای او را ببندند و به عقب منتقلش‬
‫کنند اما او قبول نکرد و همانجا ماند‪ .‬یک نفر در این میان‪ ،‬آنقدر التماسش کرد که حاضر شد سوار! قایق شود اما هنوز‬
‫راه نیفتاده بود که از آن پیاده شد‪ .‬حال عجیبی داشت‪ .‬وسایل جیبش را خالی کرد و یک تفنگ برداشت و شروع! کرد به‬
‫تیراندازی! و جنگیدن تا اینکه یک تیر به پیشانی‌اش خورد‪ !.‬پیکر او را به قایق آوردند! تا زیر آتش سنگین متالشی نشود‬
‫اما قایق‪ ،‬با گلوله آر پی جی یک عراق‪ ،‬آتش گرفت و مهدی باکری! هم درون آن سوخت و به دجله پیوست‪.‬‬

‫نقشه حدودی محل شهادت مهدی باکری‬

‫شهادت مهدی باکری‪ ،‬همه را داغدار کرد و چهره سخت‌تری از جنگ به رزمندگان و خصوصا فرماندهان نشان داد‪.‬‬
‫عراق در صدد بود که از ایران اسیر بگیرد‪ .‬علی صیاد شیرازی! این را فهمیده بود و به همین خاطر با رحیم صفوی به‬
‫خط مقدم رفت‪.‬‬

‫صیاد شیرازی! به یگان‌ها اعالم کرد تا ظرف سه روز خودشان را بازسازی کنند تا ماموریت جدید ابالغ شود‪.‬‬
‫یگان‌های شهادت هم از بین نیروهای جان بر کف و آماده شهادت تشکیل شد‪.‬‬
‫بعدها فرماندهان نشستند تا دالیل ناموفقیت‌ در عملیات بدر را بررسی! کنند‪ .‬آن‌ها ضعف! در پشتیبانی! و عدم استفاده‬
‫مناسب از پیروزی‌ها در بین خودی‌ها را موثر! می‌دانستند‪ ،‬نه تفوق استراتژیک عراقی‌ها را‪ ...‬به عقیده آن‌ها می‌شد در‬
‫همان سه روز اول‪ ،‬پل‌های العزیر بر روی! دجله بسته شود‪ .‬کافی بود قایق‌های! بیشتری به لشکرها داده می‌شد تا‬
‫نیروهایشان را به جای ‪ 5‬ساعت‪ ،‬در زمان کمتری به حد مورد! نظر برسانند و برگردند‪!.‬‬
‫*چرا «بدر» موفق! نبود؟‬
‫عراق در این عملیات‪ ،‬بارها از سالح‌های شیمیایی! استفاده کرد‪ .‬خلبانان عراقی با بالگردهای! ساخت شوروی‪ ،‬فرانسه و‬
‫آلمان‪ ،‬بمب‌های گاز را که تازه در کارخانه سامرا و سلمان پاک تولید شده بودند‪ ،‬روی نیروهای! ایرانی می‌ریختند‪.‬‬
‫تشدید جنگ شهرها یکی از پیامدهای عملیات بدر بود‪ .‬بمباران‌های عراق از سوم اسفند ‪ 63‬آغاز شد و تا ‪ 17‬فروردین‬
‫ادامه داشت‪ .‬در این بمباران‌ها ‪ 1227‬نفر شهید شدند و ‪ 4682‬نفر مجروح راه بیمارستان‌ها را پیش گرفتند‪!.‬‬

‫صدام رسما می‌گفت‪ :‬ما دو راه بیشتر نداریم‪ !.‬یا مصالحه و یا اینکه برای حل مسئله جنگ باید شهرهای! ایران را بزنیم‪.‬‬
‫برای نخستین بار‪ ،‬هواپیماهای عراقی توانستند! تهران را بمباران کنند‪ .‬ایران هم تعداد محدودی موشک زمین به زمین‬
‫اسکاد تهیه کرده بود که ‪ 23‬اسفند اولین آن‌ها را به بانک رافدین بغداد زد و بعد از اوج حمالت عراق به شهرها‪ ،‬چند‬
‫موشک دیگرش را هم به کرکوک و بغداد پرتاب کرد و عراق هم جنگ شهرها را متوقف! کرد‪.‬‬

You might also like