You are on page 1of 7

‫بسمالله ال ََرحمن ال ََ‬

‫رحيم‬
‫ِ‬ ‫َ ْ ِ َ‬ ‫ِ ْ ِ‬

‫منالمؤمنينرجالصدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضينحبه و منهم من ينتظر و مابدلوا تبديل‪.‬‬

‫«قرآن كريم‪ -‬الحزاب آيه ‪»23‬‬

‫سخن گفتن از شهيدي با ابعاد گوناگون‪‌ ،‬از اسوهاي كه جمع اضداد بود‪ ،‬از آهن و اشك‪‌ ،‬از شير بيشة‬
‫نككبرد و عارف شبهاي قيرگون‪ ،‬از پدر يتيمان و دشمككن سككرسخت كافران بسككيار سككخت بلكككه محال‬
‫است‪.‬‬

‫سكخن گفتكن از شهيكد دكتكر مصكطفي چمران‪ ،‬ايكن مرد‬


‫عمكل و نكه مرد سكخن‪ ،‬ايكن نمونكه كامكل هجرت‪ ،‬جهاد و‬
‫شهادت‪ ،‬ايكككن شاگرد مكتكككب علي(ع)‪ ،‬ايكككن مالكاشتكككر‬
‫جنوب لبنان و حمزة كربلي خوزسككتان سككخت و دشوار‬
‫اسكت‪ .‬چرا ككه حتكي نميتوان يككي از ابعاد وجودي او را‬
‫آنگونكه ككه هسكت‪ ،‬توصكيف كرد و نبايسكت انتظار داشكت‬
‫ككه بتوانيكم تصكوير كاملي در ايكن مختصكر از او ترسكيم‬
‫نمايئم‪ ،‬كه مردان و رهروان راه علي(ع) و حسين(ع) را‬
‫بكا ايكن كلمات مادي و معيارهاي خاككي نميشود توصكيف‬
‫نمود و سنجيد‪.‬‬

‫ايككن مروري اسككت گذرا و سككريع‪ ،‬بر حيات كوتاه امككا‬


‫پرحادثكه و سكراسر تلش‪ ،‬ايثار‪ ،‬عشكق و فداكاري شهيكد‬
‫دكتر مصطفي چمران‪.‬‬

‫تـولد‪:‬‬

‫دكتر مصطفي چمران در سال ‪ 1311‬در تهران‪ ،‬خيابان‬


‫پانزده خرداد‪ ،‬بازار آهنگرها‪ ،‬سرپولك متولد شد‪.‬‬

‫تحصيـلت‪:‬‬

‫وي تحصكككيلت خود را در مدرسكككه انتصكككاريه‪ ،‬نزديكككك پامنار‪ ،‬آغاز كرد و در دارالفنون و البرز دوران‬
‫متوسكطه را گذرانكد؛ در دانشكده فنكي دانشگاه تهران ادامكه تحصكيل داد و در سكال ‪ 1336‬در رشتكة‬
‫الكترومكانيك فارغالتحصيل شد و يكسال به تدريس در‬
‫دانشكدة‌ فني پرداخت‪.‬‬

‫وي در همكككة دوران تحصكككيل شاگرد اول بود‪ .‬در سكككال‬


‫‪ 1337‬با استفاده از بورس تحصيلي شاگردان ممتاز به‬
‫امريككككا اعزام شكككد و پكككس از تحقيقاتعلمكككي در جمكككع‬
‫معروفتريكككن دانشمندان جهان در دانشگاه كاليفرنيكككا و‬
‫معتكبرترين دانشگاه امريككا –بركلي‪ -‬بكا ممتازتريكن درجكة‬
‫علمي موفق به اخذ دكتراي الكترونيك و فيزيك پلسما‬
‫گرديد‪.‬‬
‫فعـاليتهاي اجتماعي‪:‬‬

‫از ‪15‬سككالگي در درس تفسككير قرآن مرحوم آيتالله طالقانككي‪ ،‬در مسككجد هدايككت‪ ،‬و درس فلسككفه و‬
‫منطق استاد شهيد مرتضي مطهري و بعضي از اساتيد ديگر شركت ميكرد و از اولين اعضاء انجمن‬
‫اسلمي دانشجويان دانشگاه تهران بود‪ .‬در مبارزات سياسي دوران دكتر مصدق از مجلس چهاردهم‬
‫تككا ملي شدن صككنعتنفت شركككت داشككت و از عناصككر پرتلش در پاسككداري از نهضتملي ايران در‬
‫كشمكشهاي مرگ و حيات ايكن دوره بود‪ .‬بعكد از كودتاي ننگيكن ‪ 28‬مرداد و سكقوط حكومكت دكتكر‬
‫مصدق‪ ‌،‬به نهضت مقاومت ملي ايران پيوست و سختترين مبارزهها و مسئوليتهاي او عليه استبداد و‬
‫اسككتعمار شروع شككد و تككا زمان مهاجرت از ايران‪ ،‬بدون خسككتگي و بككا همككه قدرت خود‪ ،‬عليكه نظام‬
‫طاغوتككي شاه جنگيككد و خطرناكتريككن مأموريتهككا را در‬
‫سختترين شرايط با پيروزي به انجام رسانيد‪.‬‬

‫در امريكا‪ ،‬با همكاري بعضي از دوستانش‪ ،‬براي اولينبار‬


‫انجمكن اسكلمي دانشجويان امريككا را پايهريزي كرد و از‬
‫مؤسككسين انجمككن دانشجويان ايرانككي در كاليفرنيككا و از‬
‫فعاليككن انجمككن دانشجويان ايرانككي در امريكككا بككه شمار‬
‫ميرفت كه به دليل اين فعاليتها‪ ،‬بورس تحصيلي شاگرد‬
‫ممتازي وي از سككوي رژيككم شاه قطككع ميشود‪ .‬پككس از‬
‫قيام خونيكن ‪ 15‬خرداد سكال ‪ 1342‬و سكركوب ظاهري‬
‫مبارزات مردم مسكككلمان بكككه رهكككبري امامخمينكككي(ره)‬
‫دست به اقدامي جسورانه و سرنوشتساز ميزند و همه‬
‫پلهكا را پشتسكر خود خراب ميكنكد و بكه همراه بعضكي از‬
‫دوسكتان مؤمكن و همفككر‪ ،‬رهسكپار مصكر ميشود و مدت‬
‫دو سككككال‪ ،‬در زمان عبدالناصككككر‪ ‌،‬سككككختترين دورههاي‬
‫چريككككي و جنگهاي پارتيزانكككي را ميآموزد و بكككه عنوان‬
‫بهتريكككككن شاگرد ايكككككن دوره شناختكككككه ميشود و فوراً‬
‫مسككئوليت تعليككم چريكككي مبارزان ايرانككي بككه عهدة او‬
‫گذارده ميشود‪.‬‬

‫بككككه علت برخورداري از بينككككش عميككككق مذهككككبي‪ ،‬از‬


‫مليگرايككي وراي اسككلم گريزان بود و وقتككي در مصككر‬
‫مشاهده كرد كه جريان ناسيوناليسم عربي باعث تفرقة‬
‫مسككلمين ميشود‪ ،‬بككه جمال عبدالناصككر اعتراض كرد و ناصككر ضمككن پذيرش ايككن اعتراض گفككت كككه‬
‫جريان ناسكيوناليسم عربكي آنقدر قوي اسكت كه نميتوان بكه راحتكي بكا آن مقابله كرد و بكا تأ سف تأكيكد‬
‫ميكنكد ككه مات هنوز نميدانيكم ككه بيشتكر ايكن تحريكات از ناحيكة دشمكن و براي ايجاد تفرقكه در بيكن‬
‫مسكلمانان اسكت‪ .‬بكه دنبال آن‪ ،‬بكه چمران و يارانكش اجازه ميدهكد ككه در مصكر نظرات خود را بيان‬
‫كنند‪.‬‬

‫در لبنـان‪:‬‬

‫بعد از وفات عبدالناصر‪ ،‬ايجاد پايگاه چريكي مستقل‪ ،‬براي تعليم مبارزان ايراني‪ ،‬ضرورت پيدا ميكند‬
‫و لذا دكتر چمران رهسپار لبنان ميشود تا چنين پايگاهي‬
‫را تأسيس كند‪.‬‬

‫او بكه كمكك امام موسكيصدر‪ ،‬رهكبر شيعيان لبنان‪ ،‬حرككت‬


‫محرومين و سپس جناح نظامي آن‪ ،‬سازمان «امل» را‬
‫براسكاس اصكول و مبانكي اسكلمي پيريزي نموده ككه در‬
‫ميان توطئههككا و دشمنيهاي چككپ و راسككت‪ ،‬بككا تكيككه بر‬
‫ايمان بكه خدا و بكا اسكلحة شهادت‪ ،‬خكط راسكتين اسكلم‬
‫انقلبكي را پياده ميكنكد و عليگونكه در معركههاي مرگ و‬
‫حيات به آغوش گرداب خطر فرو ميرود و در طوفانهاي‬
‫سهمناك سرنوشت‪ ،‬حسينوار به استقبال شهادت ميتازد‬
‫و پرچككم خونيككن تشيككع را در برابر جبارتريككن سككتمگران‬
‫روزگار‪ ،‬صهيونيزم اشغالگر و همدستان خونخوار آنها‪ ،‬راستگرايان «فالنژ»‪ ،‬به اهتزاز درميآورد و از‬
‫قلب بيروت سكوخته و خراب تكا قلههاي بلنكد كوههاي جبلعامكل و در مرزهاي فلسكطين اشغال شده از‬
‫خود قهرمانيهكا بكه يادگار گذاشتكه؛ در قلب محروميكن و مسكتضعفين شيعكه جاي گرفتكه و شرح ايكن‬
‫مبارزات افتخارآميكز بكا قلمكي سكرخ و بكه شهادت خون پاك شهداي لبنان‪ ،‬بر ككف خيابانهاي داغ و بر‬
‫دامنة كوههاي مرزي اسرائيل براي ابد ثبت گرديده است‪.‬‬

‫پس از پيروزي انقلب اسلمي ايران‪:‬‬

‫دكتر چمران با پيروزي شكوهمند انقلب اسلمي ايران‪،‬‬


‫بعككد از ‪ 23‬سككال هجرت‪ ،‬بككه وطككن باز ميگردد‪ .‬همككه‬
‫تجربيات انقلبكككي و علمكككي خود را در خدمكككت انقلب‬
‫ميگذارد؛ خاموش و آرام ولي فعالنكككه و قاطعانكككه بكككه‬
‫سككازندگي ميپردازد و همككة تلش خود را صككرف تربيككت‬
‫اوليككن گروههاي پاسككداران انقلب در سككعدآباد ميكنككد‪.‬‬
‫سپس در شغل معاونت نخستوزير در امور انقلب شب‬
‫و روز خود را بكه خطكر مياندازد تكا سكريعتر و قاطعانهتكر‬
‫مسئله كردستان را فيصله دهد تا اينكه بالخره در قضية‬
‫فراموش ناشدنككي «پاوه» قدرت ايمان و ارادة آهينككن و‬
‫شجاعت و فداكاري او بر همگان ثابت ميگردد‪.‬‬

‫در كردستـان‪:‬‬

‫در آن شكب مخوف پاوه‪ ،‬همكة اميدهكا قطكع شده بود و فقكط چنكد پاسكدار مجروح‪ ،‬خسكته و دلشكسكته‬
‫در ميان هزاران دشمكن مسكلح به محاصره افتاده بودنكد‪ .‬اكثريكت پاسداران قتلعام شده بودنكد و همة‬
‫شهكر و تمام پسكتي و بلنديهكا بكه دسكت دشمكن افتاده بود و موج نيروهاي خونخوار دشمكن لحظكه بكه‬
‫لحظكه نزديكتكر ميشكد‪ .‬باران گلوله ميباريكد و ميرفكت تكا آخريكن نقطكه مقاومكت نيكز در خون پاسكداران‬
‫غرق گردد‪ .‬ولي دكتكر چمران بكا شهامكت و شجاعكت و ايثارگري فراوان توانسكت ايكن شكب هولناك را‬
‫بكا پيروزي بكه صكبح اميكد متصكل كنكد و جان پاسكداران باقيمانده را نجات دهكد و شهكر مصكيبتزده را از‬
‫سقوط حتمي برهاند‪.‬‬

‫آنگاه فرمان انقلبككككي امامخمينككككي(ره) صككككادر شككككد‪.‬‬


‫فرماندهي كل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان‬
‫داد تا در ‪ 24‬ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهي‬
‫منطقه نيز به عهدة دكتر چمران واگذار شد‪.‬‬

‫رزمندگان از جان گذشتككككه انقلب‪ ،‬اعككككم از سككككرباز و‬


‫پاسدار به حركت درآمدند و همة تجارب انقلبي‪ ،‬ايمان‪،‬‬
‫فداكاري‪ ،‬شجاعككت‪‌،‬قدرت رهككبري و برنامهريزي دكتككر‬
‫چمران در اختيار نيروهاي انقلب قرار گرفكككككككككككككت و‬
‫عاليتريكن مظاهكر انقلبكي و شكوهمندتريكن قهرمانيهكا بكه‬
‫وقوع پيوسكككت و در عرض ‪ 15‬روز شهرهكككا و راههكككا و‬
‫مواضكع اسكتراتژيك كردسكتان بكه تصكرف نيروهاي انقلب‬
‫اسلمي درآمد و كردستان از خطر حتمي نجات يافت و‬
‫مردم مسكلمان كرد بكا شادي و شعكف بكه اسكتقبال ايكن‬
‫پيروزي رفتند‪.‬‬

‫وزارت دفـاع‪:‬‬

‫دكتكر چمران بعكد از ايكن پيروزي بينظيكر بكه تهران احضار‬


‫شككد و از طرف رهككبر عاليقدر انقلب‪ ،‬امامخمينككي(ره)‪،‬‬
‫به وزارت دفاع منصوب گرديد‪.‬‬

‫در پسكت جديكد‪ ،‬براي تغييكر و تحول ارتكش از يكك نظام طاغوتكي‪ ،‬بكه يكك سكلسله برنامههاي وسكيع‬
‫بنيادي دسكت زد ككه پاكسكازي ارتكش و پياده كردن برنامههاي اصكلحي از ايكن قبيكل اسكت تكا بكه ياري‬
‫خدا و پشتيباني ملت‪ ،‬ارتشي به وجود آيد كه پاسدار انقلب و امنيت استقلل كشور باشد و رسالت‬
‫مقدس اسلمي ما را به سرمنزل مقصود برساند‪.‬‬

‫مجلـس‪:‬‬
‫دكتككر مصككطفي چمران در اوليككن دور انتخابات مجلس شوراي اسككلمي‪ ،‬از سككوي مردم تهران بككه‬
‫نمايندگكي انتخاب شكد و تصكميم داشكت در تدويكن قوانيكن و نظام جديكد انقلبكي‪ ،‬بخصكوص در ارتكش‪‌،‬‬
‫حداكثكر سكعي و تلش خود را بكنكد تكا سكاختار گذشتكة ‌ارتكش بكه نظامكي انقلبكي و شايسكته ارتكش‬
‫اسككلمي تبديككل شود‪ .‬در يكككي از نيايشهاي خود بعككد از انتخاب نمايندگككي مردم در مجلس شوراي‬
‫اسكلمي‪ ،‬اينسكان خدا را شككر ميگويكد‪« :‬خدايكا‪ ،‬مردم آنقدر بكه مكن محبكت كردهانكد و آنچنان مرا از‬
‫باران لطكف و محبكت خود سكرشار كردهانكد ككه بكه راسكتي خجلم و آنقدر خود را كوچكك ميبينكم ككه‬
‫نميتوانكم از عهده آن بكه درآيكم‪ .‬خدايكا‪ ،‬تكو بكه مكن فرصكت ده‪ ،‬توانايكي ده تكا بتوانكم از عهده برآيكم و‬
‫شايستة اين همه مهر و محبت باشم‪».‬‬

‫وي سپس به نمايندگي رهبر كبير انقلب اسلمي در شورايعالي دفاع منصوب شد و مأموريت يافت‬
‫تا بطور مرتب گزارش كار ارتش را ارائه كند‪.‬‬

‫در خوزستـان‪:‬‬

‫گروهكي از رزمندگان داوطلب‪ ،‬به گِرد او جمكع شدند و او با تربيت و سازماندهي آنان‪ ،‬سكتاد جنگهاي‬
‫نامنظكم را در اهواز تشكيكل داد‪ .‬ايكن گروه كمككم قوت گرفكت و منسكجم شكد و خدمات زيادي انجام‬
‫داد‪ .‬تنها كساني كه از نزديك شاهد ماجراهاي تلخ و شيرين‪ ‌،‬پيروزيها و شكستها‪ ،‬شهامتها و شهادتها‬
‫و ايثارگريهاي آنان بودنكد‪ ،‬به گوشهاي از اين خدمات كه دكترچمران شخصكا ً مايل به تبليغ و بازگويكي‬
‫آنها نبود‪ ،‬آگاهي دارند‪.‬‬

‫ايجاد واحككد مهندسككي فعال براي سككتاد جنگهاي نامنظكم يكككي از ايككن برنامههككا بود ككه بكه كمككك آن‪،‬‬
‫جادههاي نظامكي بكه سكرعت در نقاط مختلف سكاخته شكد و بكا نصكب پمپهاي آب در كنار رود كارون و‬
‫احداث يكك كانال بكه طول حدود بيسكت كيلومتكر و عرض يكك متكر در مدتكي حدود يكماه‪ ،‬آب كارون را‬
‫به طرف تانكهاي دشمن روانه ساخت‪ ،‬به طوري كه آنها مجبور شدند چند كيلومتر عقبنشيني كنند و‬
‫سدي عظيم مقابل خود بسازند و با اين عمل فكر تسخير اهواز را براي هميشه از سر به دور دارند‪.‬‬

‫يككي از كارهاي م هم و اساسي او از همان روزهاي اول‪ ،‬ايجاد هماهنگكي بيكن ارتكش‪ ،‬سكپاه و نيروهاي‬
‫داوطلب مردمي بود كه در منطقه حضور داشتند‪ .‬بازده اين حركت و شيوة جنگ مردمي و هماهنگي‬
‫كامكل بيكن نيروهاي موجود‪ ،‬تاكتيكك تقريبا ً جديكد جنگكي بود؛ چيزي ككه ابرقدرتهكا قبل ً فككر آن را نكرده‬
‫بودنكد‪ .‬متأسكفانه ايكن هماهنگكي در خرمشهكر بوجود نيامكد و نيروهاي مردمكي تنهكا ماندنكد‪ .‬او تصكميم‬
‫داشكت بكه خرمشهكر نيكز برود‪ ،‬ولي بكه علت عدم وجود فرماندهكي مشخكص در آنجكا و خطكر سكقوط‬
‫جدي اهواز‪ ،‬موفكق نشكد ولي چندينبار نيروهايكي بيكن دويسكت تكا يكهزار نفكر را سكازماندهي كرده و بكه‬
‫خرمشهكر فرسكتاد و آنان بكه كمكك ديگكر برادران مقاوم خود توانسكتند در جنگكي نابرابر مقابكل حملت‬
‫پياپي دشمن تا مدتها مقاومت كنند‪.‬‬

‫محرم ماه شهادت و پيروزي سوسنگرد‪:‬‬

‫پس از يأس دشمن از تسخير اهواز‪ ،‬صدام سخت به فتح سوسنگرد دلبسته بود تا روياي قادسيه را‬
‫تكميكل كنكد و براي دومينبار بكه آن شهكر مظلوم حمله كرد و سكه روز تانكهاي او شهكر را در محاصكره‬
‫گرفتند و روز سوم تعدادي از آنان توانستند به داخل شهر راه يابند‪.‬‬

‫دكتر چمران كه از محاصره تعدادي از ياران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت برآشفته بود‪،‬‬
‫‌كبا فشار و تلش فراوان خود و آيتالله خامنهاي‪ ،‬ارتكش را آماده سكاخت ككه براي اولينبار دسكت بكه يكك‬
‫حمله خطرناك و حماسكهآفرين نابرابر بزنكد و خود نيكز نيروهاي مردمكي و سكپاه پاسكداران را در كنار‬
‫ارتكش سكازماندهي كرد و بكا نظمكي نكو و شيوهاي جديكد از جانكب جادة اهواز‪ -‬سكوسنگرد بكه دشمكن‬
‫يورش بردنككد‪ .‬شهيدچمران پيشاپيككش يارانككش‪ ،‬بككه شوق كمككك و ديدار برادران محاصككره شده در‬
‫سككوسنگرد‪ ،‬بككه سككوي ايككن شهككر ميشتافككت كككه در محاصككرة تانكهاي دشمككن قرار گرفككت‪ .‬او سككاير‬
‫ة محاصرة دشمن انداخت؛ چون‬ ‫رزمندگان را به سوي ديگري فرستاد تا نجات يابند و خود را به حلق ‌‬
‫آنجكا خطكر بيشتكر بود و او هميشكه بكه دامان خطكر فرو ميرفكت‪ .‬در ايكن هنگام بود ككه نكبرد سكختي‬
‫درگرفكت؛ نيروهاي كماندوي دشمكن از پشكت تانكهكا بكه او حمله كردنكد و او همچون شيري در ميدان‪،‬‬
‫در مصكاف بكا دشمكن متجاوز از نقطهاي بكه نقطهاي ديگكر و از سكنگري بكه سكنگري ديگكر ميرفكت‪.‬‬
‫كماندوهاي دشمن او را زير رگبار گلولة خود گرفته بودند‪ ،‬تانكها به سوي او تيراندازي ميكردند و او‬
‫شجاعانكه بدون هراس از انبوه دشمكن و آتكش شديكد آنهكا سكريع‪ ،‬چابكك‪ ،‬برافروختكه و شادان از شوق‬
‫شهادت در ركاب حسين(ع) و در راه حسين(ع)‪ .‬در روز قبل از تاسوعا‪ ،‬به آتش آنها پاسخ گفته و هر‬
‫لحظه سنگر خود را تغيير ميداد‪ .‬در همين اثناء‪ ،‬همرزم باوفايش به شهادت رسيد و او يكتنه به نبرد‬
‫حسينگونه خود ادامه ميداد و به سوي دشمن حمله ميبرد‪ .‬هرچه تنور جنگ گرمتر كيشد و آتش حمله‬
‫بيشتر زبانه ميكشيد‪ ،‬چهرة ملكوتي او‪ ،‬اين مرد راستين خدا و سرباز حسين(ع)‪ ،‬گلگونتر وشوق به‬
‫شهادتكش افزونتكر ميشكد تكا آنككه در حيكن «رقكص چنيكن ميانكه ميدان» از دو قسكمت پاي چكپ زخمكي‬
‫شككد‪ .‬خون گرم او بككا خاك كربلي خوزسككتان درهككم آميخككت و نقشككي زيبككا از شجاعككت و عشككق بككه‬
‫شهادت و تلش خالصكانه در راه خدا آفريكد و هنوز هكم گرمكي قطرات خون او گرميبخكش رزمندگان‬
‫باوفاي اسلم و سرخي خونش الهامبخش پيروزي نهايي و بزرگ آنان است‪.‬‬

‫با پاي زخمي بر يك كاميون عراقي حمله برد‪ .‬سربازان صدام از يورش اين شير ميدان گريخته و او‬
‫بكه كمكك جوان چابكك ديگري ككه خود را بكه مهلككه رسكانده بود‪ ،‬بكه داخكل كاميون نشسكت و بكا لبانكي‬
‫متبسم‪ ،‬ديگران را نويد پيروزي ميداد‪.‬‬

‫خكبر زخمكي شدن سكردار پرافتخار اسكلم‪ ،‬در نزديككي دروازة سكوسنگرد‪ ،‬شور و هيجانكي آميختكه بكا‬
‫خشكم و اراده و شجاعكت در ياران او و سكاير رزمندگان افكنكد ككه بيمحابكا بكه پيكش تاختنكد و شهكر‬
‫قهرمان و مظلوم سوسنگرد و جان چند صد تن رزمندة مؤمن را از چنگال صداميان نجات بخشيدند‪.‬‬
‫دكتر چمران با همان كاميوني كه خود را به بيمارسكتاني در اهواز رسكانيد و بستري شد‪ ،‬اما بيكش از‬
‫يكك شكب در بيمارسكتان نمانكد و بعكد از آن بكه مقكر سكتاد جنگهاي نامنظكم و دوباره بكا پاي زخمكي و‬
‫دردمنككد بكه ارشاد ياران وفادار خود پرداخككت‪ .‬جالب اينجككا بود ككه در همان شككبي كككه در بيمارسككتان‬
‫بسكتري بود‪ ،‬جلسكة مشورتكي فرماندهان نظامكي (تيمسكار شهيدفلحكي‪ ،‬فرماندة لشگكر ‪ ،92‬شهيكد‬
‫كلهدوز‪ ،‬مسكئولين سكپاه و سكرهنگ محمكد سكليمي ككه رئيكس سكتاد او بود)‪ ،‬اسكتاندار خوزسكتان و‬
‫نمايندة امام در سكپاه پاسكداران (شهيدمحلتكي) در كنار تخكت او در بيمارسكتان تشكيكل شكد و درهمان‬
‫حال و همان شب‪ ،‬پيشنهاد حمله به ارتفاعات اللهكبر را مطرح كرد‪.‬‬

‫آغاز حركت مجدد‪:‬‬

‫بككه رغككم اصككرار و پيشنهاد مسككئولين و دوسككتانش‪ ،‬حاضككر بككه ترك اهواز و سككتاد جنگهاي نامنظككم و‬
‫حركككت بككه تهران براي معالجككه نشككد و تمام مدت را در همان سككتاد گذرانككد‪ ،‬در حالي كككه در كنار‬
‫بسككترش و در مقابلش نقشههاي نظامككي منطقككه‪ ،‬مقدار پيشروي دشمككن و حركككت نيروهاي خودي‬
‫نصكب شده بود و او ككه قدرت و ياراي بكه جبهكه رفتكن نداشكت‪ ،‬دائما ً بكه آنهكا مينگريسكت و مرتكب‬
‫طرحهاي جالب و پيشنهادات سككازنده در زمينههاي مختلف نظامككي‪ ،‬مهندسككي و حتككي فرهنگككي ارائه‬
‫ميداد‪ .‬كمككم زخمهاي پاي او التيام مييافكت و او ديگكر نميتوانسكت سككون را تحمكل كنكد و بكا چوب‬
‫زيربغل به پا خاست و بازهم آمادة رفتن به جبهه شد‪.‬‬

‫بكه دنبال نكبرد بيسكت و هشتكم صكفر (پانزدهكم ديماه ‪ )59‬ككه منجكر بكه شكسكت قسكمتي از نيروهاي‬
‫ماشد و فاجعة هويزه به بار آمد‪ ،‬ديگر تاب نشستن نياورد‪ ،‬تعدادي از رزمندگان شجاع و جان بر كف‬
‫را از جبهه فرسيه انتخاب كرد و با چند هليكوپتر كه خود فرماندهي آنها را بر عهده داشت‪ ،‬با همان‬
‫چوب زيربغل دست به عملي بيسابقه و انتحاري زد‪ .‬او در حالي كه از درد جنگ به خود ميپيچيد و از‬
‫ناراحتكي ميخروشيكد‪ ،‬آمادة حمله بكه نيروهاي پشكت جبهكه و تداركاتكي دشمكن در جاده جفيكر بكه طليكه‬
‫شد كه به خاطر آتش شديد دشمن‪ ،‬هليكوپترها نتوانستند از سد آتش آنها از منطقه هويزه بگذرند و‬
‫حملة هوايي دشمن هليكوپترها را مجبور به بازگشت ساخت كه وي از اين بازگشت سخت ناراحت و‬
‫عصباني بود‪.‬‬

‫ديدار امام امت‪:‬‬

‫بالخره در اسفند ماه ‪ 59‬چوب زيربغل را نيز كنار گذاشت و با كمي ناراحتي راه ميرفت و همراه با‬
‫همرزمانش از يكايك جبهههاي نبرد در اهواز ديدن كرد‪.‬‬

‫پكس از زخمي شدن‪‌ ،‬اولينبار‪ ،‬براي ديدار بكا امام امت و‬


‫عرض گزارش عازم تهران شكد‪ .‬بكه حضور امام رسكيد و‬
‫حوادثكي را ككه اتفاق افتاده بود و شرح مختصكر عمليات‬
‫و پيشنهادات خود را ارائه داد‪ .‬امام امت(ره) پدرانه و با‬
‫ملطفككت خاصككي بككه سككخنانش گوش ميداد‪ ،‬او و همككة‬
‫رزمندگان را دعككككككككا ميكرد و رهنمودهاي لزم را ارائه‬
‫ميداد‪.‬‬

‫دكتككر چمران از سكككون و عدم تحركككي كككه در جبهههككا‬


‫وجود داشت دائما ً رنج ميبرد و تلش ميكرد كه با ارائه پيشنهادات و برنامههاي ابتكاري حركتي بوجود‬
‫آورد و اغلب ايكن حركتهكا را توسكط رزمندگان شجاع و جانبرككف سكتاد نيكز عملي ميسكاخت‪ .‬او اصكرار‬
‫داشكت ككه هرچكه زودتكر بكه تپههاي اللهاككبر و سكپس بكه بسكتان حمله شود و خود را بكه تنكگ چزابكه ككه‬
‫نزديكي مرز است‪ ،‬رسانده تا ارتباط شمالي و جنوبي نيروهاي عراقي و مرز پيوسته آنان قطع شود‪.‬‬
‫بالخره در سكيويكم ارديبهشكت ماه سكال شصكت‪ ،‬بكا يكك حملة‌ هماهنكگ و برقآسكا‪ ،‬ارتفاعات اللهاككبر‬
‫فتكح شكد ككه پكس از پيروزي سكوسنگرد بزرگتريكن پيروزي تكا آن زمان بود‪ .‬شهيكد چمران بكه همراه‬
‫رزمندگان شجاع اسلم در زمرة اولين كساني بود كه پاي به ارتفاعات اللهاكبر گذاشت؛ درحالي كه‬
‫دشمكن زبون هنوز در نقاطكي مقاومكت ميكرد‪ .‬او و فرماندة شجاعكش ايرج رسكتمي‪ ،‬دو روز بعكد‪ ،‬بكا‬
‫تعدادي از جان بركفان و ياران خود توانسكتند بكا فداكاري و قدرت تمام تپههاي شحيطيكه (شاهسكوند)‬
‫را به تصرف درآوردند‪ ،‬درحالي كه ديگران در هالهاي از ناباوري به اين اقدام جسورانه مينگريستند‪.‬‬

‫پس از پيروزي ارتفاعات اللهاكبر‪ ،‬اصرار داشت نيروهاي ما هرچه زودتر‪ ،‬قبل از اينكه دشمن بتواند‬
‫اسككتحكاماتي براي خود ايجاد كنككد‪ ،‬بككه سككوي بسككتان سككرازير شونككد كككه ايككن كار عملي نشككد و‬
‫شهيدچمران خود طرح تسككخير دهلويككه را بككا ايثار و گذشككت و فداكاري جان بر كككف سككتاد جنگهاي‬
‫نامنظم و به فرماندهي ايرج رستمي عملي ساخت‪.‬‬

‫فتكح دهلويكه‪ ،‬در نوع خود عملي جسكورانه و خطرناك و غرورآفريكن بود‪ .‬نيروهاي مؤمكن سكتاد پلي بر‬
‫روي رودخانكة كرخكه زدنكد‪ ،‬پلي ابتكاري و چريككي ككه خود سكاخته بودنكد‪ .‬از رودخانكه عبور كردنكد و بكه‬
‫قلب دشمككن تاختنككد و دهلويككه را بككه ياري خداي برگ فتككح كردنككد‪ .‬ايككن اوليككن پيروزي پككس از عزل‬
‫بنيصدر از فرماندهي كل قوا بود كه به عنوان طليعة پيروزيهاي ديگر به حساب آمد‪.‬‬

‫در سكيام خردادماه سكال شصكت‪ ،‬يعنكي يكماه پكس از پيروزي ارتفاعات اللهاككبر‪ ،‬در جلسكة فوقالعاده‬
‫شورايعالي دفاع در اهواز بكا حضور مرحوم آيتالله اشراقكي شرككت و از عدم تحرك وسككون نيروهكا‬
‫انتقاد كرد و پيشنهادات نظامي خود‪ ،‬از جمله حمله به بستان را ارائه داد‪.‬‬

‫ايكن آخريكن جلسكة شورايعالي دفاع بود ككه شهيدچمران در آن شرككت داشكت و فرداي آن روز‪ ،‬روز‬
‫غمانگيز و بسيار سخت و هولناكي بود‪.‬‬

‫به سوي قربانگاه‪:‬‬

‫در سككحرگاه سككيويكم خردادماه شصككت‪ ،‬ايرج رسككتمي‬


‫فرمانده منطقككه دهلويككه بككه شهادت رسككيد و شهيككد‬
‫دكترچمران بكه شدت از ايكن حادثكه افسكرده و ناراحكت‬
‫بود‪ .‬غمكككي مرموز همكككه رزمندگان سكككتاد‪ ،‬بخصكككوص‬
‫رزمندگان و دوستان رستمي را فرا گرفته بود‪ .‬دستهاي‬
‫از دوسكككتان صككميمي او ميگريسكككتند و گروهكككي ديگكككر‬
‫مبهوت فقكط به هم مينگريسكتند‪ .‬از در و ديوار‪‌ ،‬از جبهه‬
‫و شهكر‪ ،‬بوي مرگ و نسكيم شهادت ميوزيكد و گويكي همكه‬
‫در سكككككوتي مرگبار منتظككككر حادثهاي بزرگ و زلزلهاي‬
‫وحشتناك بودند‪ .‬شهيدچمران‪ ،‬يكي ديگر از فرماندهانش را احضار كرد و خود او را به جبهه برد تا در‬
‫دهلويكه بكه جاي رسكتمي معرفكي كنكد و در لحظكة حرككت وي‪ ،‬يككي از رزمندگان بكا سكادگي و زيبايكي‬
‫گفككت‪« :‬هماننككد روز عاشورا كككه يكايككك ياران حسككين(ع) بككه شهادت رسككيدند‪ ،‬عباس علمدار او‬
‫(رستمي) هم به شهادت رسيد و اينك خود او همانند ظهر عاشوراي حسين(ع) آمادة حركت به جبهه‬
‫است‪».‬‬

‫همة‌ اطرافيانكش هنگام خروج از سكتاد بكا او وداع ميكردنكد و بكا نگاههاي اندوهبار تكا آنجكا ككه چشكم‬
‫ميديككد و گوش ميشنيككد‪ ،‬او و همراهانككش را دنبال ميكردنككد و غمككي مرموز و تلخ بر دلشان سككنگيني‬
‫ميكرد‪.‬‬

‫دكتكر چمران‪ ،‬شكب قبكل در آخريكن جلسكة مشورتكي سكتاد‪ ،‬يارانكش را بكا وصكاياي بيسكابقهاي نصكيحت‬
‫كرده بود و خدا ميدانكد ككه در پكس چهرة سكاكت و آرام ملكوتكي او چكه غوغكا و چكه شور و هيجانكي از‬
‫شوق رهايكي‪ ،‬رسكتن از غكم و رنجهكا‪ ،‬شنيدن دروغ و تهمتهكا و دمبرنياوردنهكا و از شوق شهادت برپكا‬
‫بود‪ .‬چكه بسكيار ياران باوفاي او بكه شهادت رسكديه بودنكد و اينكك او خود بكه قربانگاه ميرفكت‪ .‬سكالها‬
‫ياران و تربيتشدگان عزيزش در مقابككل چشمانككش و در كنارش شهيككد شدنككد و او آنهككا را بر دوش‬
‫گرفككت و خود در اشتياق شهادت سككوخت‪ ،‬ولي خداي بزرگ او را در ايككن آزمايشهاي سككخت محككك‬
‫ميزد و ميآزمود‪ ،‬او را هر چه بيشتر ميگداخت و روحش را صيقل ميداد تا قرباني عاليتري از خاكيان‬
‫را به ملئك معرفي نمايد و بگويد‪ :‬اني اعلم مالتعلمون‪« .‬من چيزهايي ميدانم كه شما نميدانيد‪».‬‬

‫بككه طرف سككوسنگرد بككه راه افتاد و در بيككن راه مرحوم آيتالله اشراقككي و شهيككد تيمسككار فلحككي را‬
‫ملقات كرد‪ .‬براي آخرينبار يكديگر را بوسيدند و بازهم به حركت ادامه داد تا به قربانگاه رسيد‪ .‬همة‬
‫رزمندگان را در كانالي پشت دهلويكه جمع كرد‪ ،‬شهادت فرماندهشان‪ ،‬ايرج رستمي را به آنها تبريكك‬
‫و تسكليت گفكت و بكا صكدايي محزون و گرفتكه از غكم فقدان رسكتمي‪ ،‬ولي نگاهكي عميكق و پرنور و‬
‫چهرهاي نورانكي و دلي والمال از عشكق بكه شهادت و شوق ديدار پروردگار‪ ،‬گفكت‪« :‬خدا رسكتمي را‬
‫دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد‪ ،‬ميبرد‪».‬‬
‫خداوند ثابت كرد كه او را دوست ميدارد و چه زود او را به سوي خود فراخواند‪.‬‬

‫شهـادت‪:‬‬

‫سخنش تمام شد‪ ،‬با همة رزمندگان خداحافظي و ديدهبوسي كرد‪ ،‬به همة سنگرها سركشي نمود و‬
‫در خط مقدم‪ ،‬در نزديكترين نقطه به دشمن‪ ،‬پشت خاكريزي ايستاد و به رزمندگان تأكيد كرد كه از‬
‫اين نقطه كه او هست‪ ،‬ديگر كسي جلوتر نرود‪ ،‬چون دشمن به خوبي با چشم غيرمسلح ديده ميشد‬
‫و مطمئنا ً دشمككن هككم آنهككا را ديده بود‪ .‬آتككش خمپاره كككه از اوليككن سككاعات بامداد شروع شده بود و‬
‫علوه بر رستمي قربانيهاي ديگري نيز گرفته بود‪ ،‬باريدن گرفت و دكتر چمران دستور داد رزمندگان‬
‫بكه سكرعت از كنارش متفرق شونكد واز هكم فاصكله بگيرنكد‪ .‬يارانكش از او فاصكله گرفتنكد و هكر يكك در‬
‫گودالي مات و مبهوت در انتظار حادثهاي جانكاه بودند كه خمپارهها در اطراف او به زمين خورد و با‬
‫اصابت يكي از خمپارههاي صكداميان‪ ،‬يكي از نمونههاي كا مل انسكاني كه ماية‌ مباهات خداونكد است‪،‬‬
‫يككي از شاگردان متواضكع علي(ع) و حسكين(ع)‪ ،‬يككي از عارفان سكالك راه حكق و حقيقكت و يككي از‬
‫ارزشمندترين انسانهاي عليگونه و يكي از ياران باوفاي امامخميني(ره) از ديار ما رخت بربست و به‬
‫ملكوت اعلي پيوست‪.‬‬

‫ترككش خمپارة دشمكن بكه پشكت سكر دكتكر چمران اصكابت كرد و تركشهاي ديگكر صكورت و سكينة دو‬
‫يارش را كككه در كنارش ايسككتاده بودنككد‪ ،‬شكافككت و فرياد و شيون رزمندگان و دوسككتان و برادران‬
‫باوفايكش بكه آسكمان برخاسكت‪ .‬او را بكه سكرعت بكه آمبولنكس رسكاندند‪ .‬خون از سكرش جاري بود و‬
‫چهرة ملكوتكي و متبسكم و در عينحال متيكن و محككم و موقكر آغشتكه بكه خاك و خونكش‪ ،‬بكا آنككه عميقاً‬
‫سكخنها داشكت‪ ،‬ولي ظاهرا ً ديگكر بكا كسكي سكخن نگفكت و بكه كسكي نگان نكرد‪ .‬شايكد در آن اوقات‪،‬‬
‫همانطوري ككه خود آرزو كرده بود‪ ،‬حسكين(ع) بر بالينكش بود و او از عشكق ديدار حسكين(ع) و رسكتن‬
‫از ايكن دنياي پكر از درد و پيوسكتن بكه روح‪ ،‬بكه زيبايكي‪ ،‬بكه ملكوت اعلي و بكه ديار مصكفاي شهيدان‪،‬‬
‫فرصت نگاهي و سخني با ما خاكيان را نداشت‪.‬‬

‫در بيمارسكتان سكوسنگرد ككه بعدا ً بكه نام شهيكد دكترچمران ناميده شكد‪ ،‬كمكهاي اوليكه انجام شكد و‬
‫آمبولنكس بكه طرف اهواز شتافكت‪ ،‬ولي افسكوس ككه فقكط جسكم بيجانكش بكه اهواز رسكيد و روح او‬
‫سكبكبال و بكا كفنكي خونيكن ككه لباس رزم او بود‪ ،‬بكه ديار ملكوتيان و بكه نزد خداي خويكش پرواز كرد و‬
‫نداي پروردگار را لبيك گفت كه‪« :‬ارجعي الي ربك راضيه مرضيه»‬

‫از شهادت انسكانساز سكردار پرافتخار اسكلم‪ ،‬ايكن فرزنكد هجرت و جهاد و شهادت و اسكوه حرككت و‬
‫مقاومكت‪ ،‬نكه تنهكا مردم اهواز و خوزسكتان بلككه امكت مسكلمان ايران و شيعيان محروم لبنان بكه پكا‬
‫خاستند و حتي ملل مستضعف و زاده دنيا غرق در حسرت و ماتم گرديدند‪.‬‬

‫امواج خروشان مردم حقشناس ما‪ ،‬خشمگين از اين جنايت صدام و اندوهبار و اشكآلود‪ ‌،‬پيكر پاك او‬
‫را در اهواز و تهران تشييع كردند كه «انالله و انَااليه راجعون‪».‬‬

‫بلي‪ ،‬اينچنين زندگي سراسر تلش و مبارزة خالصانه و عارفانه در راه خداي او آغاز گشت و اينچنين‬
‫در كربلي خوزسككتان در جهاد و نككبرد روياروي عليككه باطككل‪ ،‬حسككينگونه بككه خاك شهادت افتاد و بككه‬
‫ملكوت اعلي عروج كرد و بككه آرزوي ديريككن خود كككه قربانككي شدن عاشقانككه در راه خدا بود‪ ،‬نايككل‬
‫گشت‪ .‬خدايش رحمت كند و او را با حسين(ع) و شهداي كربل محشور گرداند‪.‬‬

‫والسلم علي مناتبعالهدي‬

You might also like