You are on page 1of 12

‫خط تخريب و هجمه به استادان‪ ،‬مديران و دانشجويان ارزشي و جهادي‬

‫راهبرد حزب منحله مشاركت و عوامل فتنه ‪ ٨٨‬در دانشگاه‬

‫بِس‪‬مِ اﷲِ الرَّح‪‬منِ الرَّح‪‬يم‬


‫﴿ سوره مباركه بقره‪ ،‬آيه شريفه ‪﴾٧٥‬‬
‫ن كَلَام‪ ‬اللﱠه‪ ‬ثُم‪ ‬ي‪‬ح‪‬رﱢفُونَه‪ ‬م‪‬نْ ب‪‬ع‪‬د‪ ‬م‪‬ا ع‪‬قَلُوه‪ ‬و‪‬ه‪‬م‪ ‬ي‪‬ع‪‬لَم‪‬ونَ‬
‫أَفَتَطْم‪‬ع‪‬ونَ أَنْ ي‪‬ؤْم‪‬نُوا َلكُم‪ ‬و‪‬قَد‪ ‬كَانَ فَرِيقٌ م‪‬نْه‪ ‬م ي‪‬س‪‬م‪‬ع‪‬و َ‬

‫]اى مؤمنان[ آيا اميد داريد كه به ]حقانيت[ شما ايمان آورند؟! و حال آنكه گروهى از آنان كﻼم الهى را‬
‫مىشنيدند و پس از آنكه آن را درمىيافتند‪ ،‬آگاهانه دگرگونش مىساختند‪.‬‬

‫صوفي نهاد دام و سرِ ح‪‬قه باز كرد‬


‫ج‬

‫بنياد‪ ‬مكر با فلك‪ ‬ح‪‬قهباز كرد‬

‫بازيِ چرخ بشكندش بيضه در كﻼه‬


‫زيرا كه عرض شعبده با اهلِ راز كرد‬
‫ج‬

‫اي دل بيا كه ما به پناه‪ ‬خدا رويم‬


‫زانچ آستينِ كوته و دست‪ ‬دراز كرد‬
‫ج‬

‫)ع(‬
‫اَلس‪‬ﻼم‪ ‬ع‪‬لَى الْح‪‬س‪‬ي‪‬نِ )ع( و‪ ‬ع‪‬لى ع‪‬ل‪‬ى‪ ‬ب‪‬نِ الْح‪‬س‪‬ي‪‬نِ )ع( و‪ ‬ع‪‬لى َاو‪‬ﻻد‪ ‬الْح‪‬س‪‬ي‪‬نِ )ع( و‪ ‬ع‪‬لى اَص‪‬حابِ الْح‪‬س‪‬ي‪‬نِ‬

‫با سﻼم و درود و تسليت ايام سوگواري سيد و ساﻻر شهيدان‪ ،‬حضرت اباعبداﷲ الحسين عليهالسﻼم و‬
‫خاندان پاك و ياران باوفاي ايشان‪.‬‬

‫چندي است كه اذناب ورشكسته فتنه ‪ ٨٨‬و حزب منحله مشاركت در دانشگاه با هدف انتقام از جبهه‬
‫انقﻼب اسﻼمي و شكستن صفوف مرصوص سربازان وﻻيت و رهبري‪ ،‬و در جهت تحريك دانشجويان عزيز و‬
‫دور كردن آنان از فضاي علم و پژوهش و كُند كردن حركت و پيشرفت علمي كشور كه از مولفههاي اصلي‬
‫اقتدار ملي است‪ ،‬تخريب سازمانيافته و ترور شخصيت استادان و دانشجويان متعهد و انقﻼبي را پي گرفتهاند‪.‬‬
‫همان كساني كه مقام معظم رهبري‪ ،‬حضرت امام خامنهاي )ادام اﷲ ظله الشريف(‪ ،‬از آنان به فرماندهان و‬
‫افسران جنگ نرم تعبير كردهاند‪ .‬اين جريان مذموم با استفاده ناجوانمردانه از فضاي مجازي و با زيرپا‬
‫گذاشتن اصول اخﻼقي و تمسك به توهين و بهتان و افترا و توسل به هر ژاژ و ياوهاي سعي در شبكهسازي و‬

‫‪١‬‬
‫استفاده ابزاري از دانشجويان عزيز دارد‪ ،‬البته اين رفتار خائنانه تازگي ندارد و همان شيوه و رفتار فجيعي‬
‫است كه منافقين با سيدالشهداي انقﻼب اسﻼمي‪ ،‬سيد مظلوم آيتاﷲ دكتر بهشتي )رحمه اﷲ عليه( كردند‪.‬‬
‫البته نيروهاي متعهد و انقﻼبي به ميثاق استوار و رفيع خويش با امامين انقﻼب و شهيدان سرافراز تا پاي‬
‫ع‬
‫جان ايستادهاند و به مصداق آيه شريفه »و‪‬لَا ي‪‬خَافُونَ لَو‪‬م‪‬ةَ لَائ‪‬مٍ ذَل‪‬ك‪ ‬فَضْلُ اللﱠه‪ ‬ي‪‬ؤْت‪‬يه‪ ‬م‪‬نْ ي‪‬شَاء‪ ‬و‪‬اللﱠه‪ ‬و‪‬اس‪ ‬‬
‫ع‪‬ل‪‬يم‪ «‬توهين و تهمت معاندان را به جان مي خرند و آبروي و هستي خويش را مخلصانه در اين راه مقدس به‬
‫درگاه حضرت باري تقديم ميكنند‪.‬‬

‫در روزهاي اخير‪ ،‬خط تخريب حزب منحله مشاركت و فتنه ‪ ٨٨‬با هجمهاي برنامهريزي شده‪ ،‬استاد‬
‫بسيجي و مدير ارزشي و كاردان‪ ،‬جناب آقاي دكتر عبدالرضا سيف‪ ،‬رئيس محترم دانشكده ادبيات و علوم‬
‫انساني دانشگاه تهران و استاد تمام گروه زبان و ادبيات فارسي را هدف آماج طعن و توهين خويش قرار داده‬
‫و با هتاكي بيشرمانه و طرح شبهات دروغين و سخيف‪ ،‬آژنگ كينه به نيروهاي ارزشي و انقﻼبي را بر چهره‬
‫نفاق خويش آشكار كرده است‪ .‬در اين مرقومه و بنا به رويه جهاد تبيين به شبهات مطرح شده در آن ب‪‬سابِس‬
‫مهمل و مبهمات كذا پاسخ ميگوييم‪ ،‬اما پيش از آن ﻻزم است دﻻيل اصلي اين هجوم و تخريب ناجوانمردانه‬
‫را تشريح كنيم‪.‬‬

‫نخستين دليل اين هجمه كينهتوزانه از سوي جريان فتنه‪ ،‬شخصيت و سابقه درخشان استاد ارجمند‬
‫جناب آقاي دكتر عبدالرضا سيف در مقابله با جريانهاي الحادي و معاند است‪ .‬دكتر عبدالرضا سيف استاد و‬
‫مديري آگاه‪ ،‬كاردان‪ ،‬مجرّب‪ ،‬شجاع‪ ،‬دلسوز و انقﻼبي است كه شناختي دقيق و متقن از جريانهاي الحادي و‬
‫معاند در دانشگاه دارد و همواره با تدبير و شجاعت در برابر آنان ايستادگي و مقابله كرده و مانع به ثمر‬
‫رسيدن اهداف پليد آنان شده است و از سوي ديگر‪ ،‬ملجأ وثيق و تكيهگاه وزين نيروهاي انقﻼب اسﻼمي بوده‬
‫است و در اين راه همه مصائب صعب و شدائد گران را با صبر و شكيبايي و متانت تحمل كرده است‪ .‬تدابير و‬
‫مجاهدتهاي متمادي ايشان در دانشگاه تهران به ويژه در مقابله با فتنه ‪ ٨٨‬و خنثي كردن نقشههاي شوم‬
‫اغتشاشگران زبانزد خاص و عام است‪.‬‬

‫دومين دليل اين هجوم هجو و تخريب هزل از سوي جماعت فتنه‪ ،‬برنامه راهبردي دكتر عبدالرضا سيف‬
‫براي دانشكده ادبيات و علوم انساني و عزم ايشان در حركت به سمت تحقق دانشكده ادبيات و علوم اساني با‬
‫الگوي اسﻼمي است‪ .‬همچنان كه مستحضريد رهبر معظم انقﻼب‪ ،‬امام خامنهاي‪ ،‬مكرراً به اهم‪‬ي‪‬ت علوم‬
‫انساني و لزوم تحو‪‬ل و ارتقاء آن در دانشگاهها به ويژه تعميق شناخت معارف ديني و مباني انقﻼب اسﻼمي‬
‫تأكيد كردهاند و در ابﻼغ »سياستهاي كلي علم و فناوري« آن را يادآوري نمودهاند‪ .‬معظم له در بيانات‬
‫مورخ ‪ ١٣٩١/١٢/١‬در اهم‪‬ي‪‬ت علوم انساني فرمودهاند‪» :‬علوم انساني هواي تنفسي مجموعههاي نخبه كشور‬
‫است كه هدايت جامعه را بر عهده دارند‪ ،‬بنابراين آلوده يا پاك بودن اين هواي تنفسي بسيار تعيين كننده‬
‫است«‪ .‬ايشان همچنين به غيرتوحيدي بودن مبناي علوم انساني غربي اشاره كردهاند و در ديدار ساﻻنه خود‬
‫با استادان دانشگاه در ‪ ١٣٩٣/٤/١١‬فرمودهاند‪» :‬مبناى علوم انسانى غربى‪ ،‬مبناى غيرالهى است‪ ،‬مبناى ماد‪‬ى‬
‫است‪ ،‬مبناى غيرتوحيدى است؛ اين با مبانى اسﻼمى سازگار نيست‪ ،‬با مبانى دينى سازگار نيست« و مجدد ًا‬

‫‪٢‬‬
‫در ديدار با استادان دانشگاه در ‪ ١٣٩٤/٤/١٣‬جوشش دروني و حمايت بيروني را ﻻزمه تحو‪‬ل در علوم انساني‬
‫دانسته و فرمودهاند‪» :‬علوم انساني بسيار مهم است‪ .‬تحو‪‬ل در علوم انساني كه به دﻻيل بسيار يك امر ﻻزم و‬
‫ضروري است‪ ،‬نياز دارد به جوششي از درون و حمايتي از بيرون«‪ .‬تأكيد چندين باره مقام عظماي وﻻيت بر‬
‫تحو‪‬ل علوم انساني در دانشگاهها كامﻼً دقيق و نشاندهنده شناخت عميق معظم له از وضعيت و شرايط‬
‫دانشگاههاست‪.‬‬

‫واقعيت اين است كه بيش از پنجاه سال است كه نگاه ماترياليستي و ماديگرايانه بر دانشكده ادبيات و‬
‫علوم انساني دانشگاه تهران حاكم شده و از اين دانشگاه به دانشگاههاي ديگر تعميم يافته است‪ .‬البته در اين‬
‫اثنا استاداني متعهد همچون مرحوم آيتاﷲ دكتر علي شيخاﻻسﻼمي )رحمه اﷲ عليه(‪ ،‬دكتر محسن‬
‫جهانگيري‪ ،‬دكتر اسماعيل حاكمي‪ ،‬دكتر عبدالرضا سيف و ‪ ...‬با بصيرت و آگاهي با جريان الحادي مقابله‬
‫كردهاند‪ ،‬اما اين جريان خزنده با تداوم حيات نحس خود‪ ،‬همچنان ذهن جوانان معصوم را آلوده ميسازد و از‬
‫ميان دانشجويان قرباني ميگيرد و در سالهاي اخير با سلطه و تمامي‪‬ت خواهي خود مانع از فعالي‪‬ت استادان‬
‫و دانشجويان ارزشي و انقﻼبي در اين دانشكده شده و نيروهاي انقﻼبي را به حاشيه رانده است و از سوي‬
‫ديگر‪ ،‬مديريت پيشين با اهمال و سهلانگاري نه تنها پيشرفتي در حركت علمي و پژوهشي دانشكده ايجاد‬
‫نكرد‪ ،‬بلكه معموليترين امور را هم يله و عاطل فروگذاشت و رفت؛ براي نمونه‪ ،‬ده سال است كه حق‪-‬‬
‫التدريس استادان در اين دانشكده پرداخت نشده و امور جاري ديگر نيز به همين ترتيب مسكوت و معطل‬
‫باقي مانده است‪ .‬اينك دكتر عبدالرضا سيف با همكاري و همراهي ديگر استادان و مديران متعهد با شناخت‬
‫كاملي كه از فضاي دانشكده ادبيات و علوم انساني دارند‪ ،‬مصمم هستند همگام با بيانيه گام دوم انقﻼب و با‬
‫بازنگري و ارتقاء كيفيت و كميت برنامهريزي آموزشي و پژوهشي و تهيه سازوكارهاي ﻻزم در جهت تقويت‬
‫خﻼقي‪‬ت و نوآوري و تشكيل كرسيهاي نظريهپردازي علوم انساني بر مبناي معارف و ارزشهاي اسﻼمي‬
‫محيطي سالم‪ ،‬علمي‪ ،‬پيشرو و متجلّي به فضايل و مكارم اخﻼقي و معنويت اسﻼمي را فراهم كنند تا با تﻼش‬
‫و فعالي‪‬ت علمي مستمر و هدفمند استادان و دانشجويان و ايجاد تح‪‬ول در علوم انساني‪ ،‬به فضل الهي‬
‫دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران طﻼيهدار نظريه تمدن نوين اسﻼمي كه مهمترين آرمان انقﻼب‬
‫اسﻼمي است‪ ،‬باشد‪ .‬اين موضوع يكي از مهمترين دﻻيل فعالشدن خط تخريب و ترور شخصيت ايشان و‬
‫همكارانشان است‪ .‬خوشبختانه نويسندگان و بانيان اصلي متن تحريف و تخريب شناسايي شدهاند و‬
‫ارتباطشان با گروهكهاي منحله و معاند مشخص شده است و در آينده به آن رسيدگي ميشود‪.‬‬

‫‪٣‬‬
‫در آغازين روزهاي محرم ‪ /١٤٤٤‬مرداد ‪ ١٤٠١‬متني با عنوان »اعﻼم خطر درباره وضعيت دانشكده ادبيات و علوم‬
‫انساني دانشگاه تهران« در فضاي مجازي پراكنده شده است‪ .‬متني در قالب يك فايل پي دي اف هشت صفحهاي كه‬
‫دو كانال تلگرام ويژه براي انتشار و تبليغ آن ساخته شده و در چند شكل ديگر )اچتيامال همراه با هشتگهاي‬
‫متعدد و به صورت اسﻼيدهاي گرافيكي و اينفوگرافي با رنگهاي زرد و مشكي كه معموﻻ در طراحي تابلوهاي خطر‬
‫از آن استفاده ميشود( نيز منتشر شده است‪ .‬اين متن از طريق پيامرسانهاي مختلف پراكنده و دستبهدست‬
‫ميشود‪ .‬در كنار آن با استفاده از امكانات گوگل‪ ،‬سازوكاري براي امضاءكردن متن تدارك ديده شده و به طور منظم‬
‫هر چند ساعت يكبار اخبار آمار جديد امضاءكنندگان نيز پراكنده ميشود‪ .‬البته ﻻزم به ذكر است كه در اين ساختار‬
‫از جمعآوري امضاء‪ ،‬هركسي با داشتن مشخصات افراد مختلف ميتواند ثبت نام كند‪ .‬درواقع نه يك فرد بلكه گويا‬
‫گروهكي دست اندر كارند‪ .‬ظاهرا اين نوشته به نام دانشجويان است‪ ،‬اما در متن به نكاتي اشاره شده كه از مسائل‬
‫اجرايي و اداري غير دانشجويي حكايت دارد و قاعدتا نبايد كه دانشجويان از چند و چون آن مطلع باشند‪.‬‬

‫در ميان امضاءكنندگان نامهايي هست كه بيش از سي سال پيش دانشجوي دانشكده بودهاند و در دورههاي‬
‫خاتمي و روحاني سمتي داشتهاند و اكنون ندارند‪ .‬نامهايي هست كهسالهاست ساكن كشورهاي انگلستان‪ ،‬كانادا‪،‬‬
‫اسكانديناوي و ديگر كشورهاي غربي اند‪ .‬سالهاست ايران را نديدهاند‪ ،‬چه رسد به دانشكده و سالهاي اخير و قطعا‬
‫دوره مديريت جناب آقاي دكتر سيف را نديده و درك نكردهاند‪ .‬سوال اصلي اين است‪ ،‬كسي كه فارغالتحصيل شده و‬
‫اصﻼ مديريت آقاي دكتر سيف را نديده است‪ ،‬چگونه نظر ميدهد و انتقاد ميكند؟ دانشجوي ورودي سال‬
‫‪١٣٦٣‬و‪ ١٣٦٤‬در ميان امضاءكنندگان چه معنايي براي شبنامهنويسان دارد؟ از ميان قريب صد هزار فارغالتحصيﻼن‬
‫دانشكده ادبيات‪ ،‬با امضاي!!! چند صد نفر‪ ،‬اينان به دنبال چه خواسته نامشروعي هستند؟ گفتوگو با چند تن از‬
‫امضاءكنندگان نشان داده كه بعضي بيخبر از وجود نامشان در پاي نامهاند!‬

‫شبنامه و كانال مجعول توسط شخصي راهاندازي شده كه در دهه هفتاد دبير انجمن اسﻼمي دانشكده و رئيس‬
‫جهاد دانشگاهي دانشكده و عضو حزب منحله مشاركت و از فعاﻻن فتنه ‪ ٨٨‬بوده است و ستاد موسوي را در‬
‫ساختمان آموزش جهاد دانشگاهي در خيابان بلوار كشاورز دائر كرده و در خرابكاريهاي فتنه دستگير و زنداني شده‬
‫و در حال حاضر با كارمندي جهاد دانشگاهي عضو شوراي مركزي انجمن مدرسين دانشگاهها )كه از بانيان فتنه ‪٨٨‬‬
‫بود( ميباشد‪ .‬وي با همراهي دبيران اسبق و سابق انجمن اسﻼمي دانشكده و بعضي انجمنهاي علمي دانشجويي و‬
‫شوراي صنفي در صدد سياهنمايي اوضاع موجود دانشكده برآمدهاند‪.‬‬

‫خطاب دور از نزاكت نامه كه نه رياست دانشگاه را قبول دارد و نه استادان دانشكده را داراي شأنيت ميداند و‬
‫حتي وزير علوم را هم با طعن و كنايه مخاطب قرار ميدهد‪ ،‬نشان از تفكري تخريبي و دور از شان دانشگاه دارد كه‬
‫گويا از همان طليعه قرار است با هجومي بيمايه‪ ،‬دونپايه و بيريشه‪ ،‬رطب و يابسي سر هم كند تا عقدهگشايي و‬
‫افكار تخريبي شان را برونريزي كنند و به بهانة طرح برخي مسائل‪-‬كه اتفاقا در جلسات پرسش و پاسخ با مسؤوﻻن‬
‫دانشكده نيز طرح و پاسخ مستدل و منطقي داده شده است – به اهدافي فراتر از محدودة آكادميك و دغدغههاي‬
‫دانشجويي برسد‪.‬‬

‫‪٤‬‬
‫متن از يك استاد تمام گروه زبان و ادبيات فارسي و يك مدير باسابقه فرهنگي و دانشگاهي‪ ،‬بدون عنوان و‬
‫احترام‪ ،‬به صورت »عبدالرضا سيف« نام ميبرد! دو كليدواژه در متن بسيار پرتكرار است‪»:‬سوءمديريت« و‬
‫»قانونشكني«‪ .‬اين كليدواژه ها در اسﻼيدهاي گرافيكي تعبيه شده نيز برجسته شدهاند! غافل از آنكه اين ح‪‬سن‬
‫مديريت استاد دكتر عبدالرضا سيف در حسن اجراي قوانين اداري و آموزشي است كه دستان نامديران و قانونگريزان‬
‫و قانونشكنان را كوتاه كرده است و چنان خشم آنان را عليه خود برانگيخته است كه دست به تشكيل دسته و‬
‫دستكي براي التهابآفريني و تشويش اذهان دانشجويان و همكاران زدهاند‪ .‬كينهتوزي و بغض نسبت به ارزشهاي‬
‫دانشگاهي و مجري صادق آن در دانشكده يعني آقاي دكتر سيف‪ ،‬آنان را به پريشانگويي كشانده است‪.‬‬

‫زير سؤال بردن هر اقدام كوچك و بزرگي ‪ -‬بدون قائلبودن شأن تصميمگيري براي مسؤوﻻن دانشكده ‪ -‬خود‬
‫نشان از روحية قانونگريزي و طغيانگري نويسنده ‪ -‬يا نويسندگان ‪ -‬دارد‪ .‬از همين روي است كه برخي موارد‬
‫مطروحه در بندهاي اين نامه صرفا براي دميدن در آتشي است كه بر خﻼف تظاهر نگارندگانش‪ ،‬التهابآفرين و‬
‫آشوبطلبانه است نه مصلحت جويانه‪ .‬زيرا نقد مصلحانه و انتقاد سازنده ادبيات خاص خود را دارد و ميتواند از راه‬
‫درست و چارچوب درست و متعارف انجام گيرد‪ .‬چيدن هر گزاره نامستدل و هيجاني در نامهاي اينچنين‪ ،‬گويا دليلش‬
‫پ‪‬ستپرستي و احساس خطر باندي است كه با انگيزه منافع شخصي و گروهي انجام ميگيرد و نميتواند صﻼح‬
‫جمعي آكادميك را مد نظر قرار داده باشد‪ ،‬وگرنه برخي از موارد مطرح در اين بندها خود در اندازهاي نيست كه قابل‬
‫طرح باشد و صرفا براي طوﻻنيكردن بندهاي نامه!!! و خطرناكنماياندن اوضاع و تشويش اذهان صورت گرفته است‪.‬‬

‫وضعيت دانشگاهها و دانشكدههاي كشورمان و از جمله دانشكده ادبيات دانشگاه تهران‪ ،‬نسخهاي نمادين و‬
‫برآيندي از وضعيت جامعهاي است كه هشت سال نابخردانه اداره شد و »خسارت محض« را به بار آورد‪ .‬در نگارش‬
‫نامه!!! اخير‪ ،‬بيترديد بانيان وضع موجود و اقليتي پرادعا‪ ،‬بانفوذ و فشار رسانهاي و جوسازي و تحريك به دنبال‬
‫گرفتن ماهي منافع شخصي و باندي از آب گلآلود خود ساخته هستند‪ .‬اقليتي از استادنمايان منفعتطلب‪ ،‬بعد از‬
‫پايان دوره مديريتشان‪ ،‬با حضور دولت جديد و تغييرات مرسوم مديريتي در سطوح باﻻ و مياني‪ ،‬بعد از نااميدي از‬
‫كسب پ‪‬ست و عنوان و منصب‪ ،‬بر سبيل عادت مالوف‪ ،‬دانشجو را به چشم سرباز پيادهنظام و وجهالمنافع خود مي‪-‬‬
‫بينند و با سوءاستفاده شور و احساس جواني و آرمانخواهي دانشجويان در پي تخريب كادر با تجربه مديريتي جديد‬
‫هستند تا در پي تخريب آنان‪ ،‬در دولت جديد نفوذ كنند و موجب مانعتراشي‪ ،‬ناكارآمدي و شكست آن شوند‪ .‬اينان‬
‫جمله معروف دكارت‪» :‬من ميانديشم‪ ،‬پس هستم« را اين طور تفسير ميكنند‪» :‬من پ‪‬ست مديريتي دارم‪ ،‬پس‬
‫هستم«‪ .‬ناگفته پيداست كه مديريت هشت ساله آقاي دكتر غﻼمحسين كريمي دوستان بر دانشكده جز تنش‪ ،‬كينه‪-‬‬
‫توزي‪ ،‬نفرتپراكني‪ ،‬سندسازي براي ترفيع و ارتقاء و امتياز دادن متنوع به نورچشميها و وقتكشيها و سرمايه‪-‬‬
‫سوزيها‪ ،‬حاصلي در پي نداشت‪ .‬شاهد مثال اينكه دو تن از امضاءكنندگان هتاكيها‪ ،‬فرزندان هيات علميهاي‬
‫ويژهخوار دانشكده هستند‪ .‬اقليتي از استادانِ س‪‬كّونشين كه شبنامهنويسي و جمعآوري و جعل امضا براي قدرت خود‬
‫را بر عهده عده اي از دانشجويان نهاده تا خود بر صدر سكوي منافع بنشينند‪ .‬آنها كساني هستند كه حتي در منازعات‬
‫علمي و مباحثات قلمي نيز برخي شاگردان و دانشجويان زحمتكش خود را به چشم كارگر علمي ميبينند و‬
‫الگويشان كسي است كه فرمود‪» :‬فقط ما بلديم مذاكره كنيم‪ ،‬فقط ما زبان دنيا را بلديم و كﻼً فقط ما خوبيم !!!«‪،‬‬
‫اينان نيز معتقدند‪» :‬فقط ما رئيس و معاون خوبي هستيم« و هر انتخابي غير از خود و همقطارانشان را برنميتابند و‬

‫‪٥‬‬
‫دقيقاً مانند رفقاي سياسي شان به مخالفان خود برچسبِ بيسوادي‪ ،‬ناكارآمدي‪ ،‬خشونت‪ ،‬ارعاب‪ ،‬افراطيگري و‬
‫سادهلوحي ميزنند‪ .‬اصوﻻ كودكان‪‬ه به دنبالِ توپ و معتقد به نظريه »يا ما بازي يا بازي خراب« هستند !!!‬

‫در زمان مديريت آقاي دكتر كريمي دوستان كه در واقع مديريت دانشكده براي ويژهخواري كريمي و دوستانشان‬
‫بود‪ ،‬براي شرفيابي به دفتر كارشان‪ ،‬به غير خوديها اجازه باريابي نميدادند و صرفا حلقه مريدان خودشان مي‪-‬‬
‫توانستند به راحتي به آنان دسترسي داشته باشند‪ .‬تفرعن‪ ،‬تبختر و انانيت كساني كه امروز پشت به اصطﻼح نامه‬
‫دانشجويان پنهان شدهاند‪ ،‬بر كسي پوشيده نيست‪ .‬جماعتي كه وقتي قرار باشد به دفتر كارشان برويم‪ ،‬بايد از قبل‬
‫ق‬
‫تمرين كنيم كه خداي نكرده »فرموديد« را »گفتيد« ادا نكنيم‪ .‬دانشجو در مقابل آنان بايد حرفهايش را در »زر ور ِ‬
‫تكلف« بپيچد و عرضه كند‪ .‬هر دانشكده ادبيات آمدهاي‪ ،‬از برخي استادان چنان رفتار متفرعنانهاي ميبيند كه‬
‫جسارتاً ميخواهد همه تاريخ و مافيها را باﻻ بياورد‪ .‬اما امروز چنين استاداني كه سعي در تئوريزهكردن فرهنگ‬
‫بندگي در دانشگاه را داشته و دارند‪ ،‬صحنهگردانِ تخريب عليه مديريت جديد و مردمي دانشكده شدهاند‪ .‬كساني كه‬
‫در دوران خود و دوستانشان با مديريتي برآمده از »منطق صبح جمعهاي«‪ ،‬هر اشتباهي را كه خود مرتكب شدهاند‪ ،‬به‬
‫مديران جديد دانشكده منسوب ميكنند‪ .‬قدرتخواهي برخي جامانده از قدرت‪ ،‬موجب شده به جاي عذرخواهي بابت‬
‫سالها ستمگري استاد محترم دكتر عبدالرضا سيف را به چشم يك مهدورالدم ببينند و با نسبتدادن همه اهمالها‪،‬‬
‫سستيها‪ ،‬ناكارآمديها و ضعفهاي مديريت!!! قبلي به مديريت جديد‪ ،‬سعي در فرار به جلو دارند‪ .‬اين رويكرد يعني‬
‫آشوبطلبي و شبنامهنويسي و تخريب مديريت دانشكده به هدف فشار به مديريت دانشگاه براي اعاده قدرت مخرب‬
‫هم ره به تركستان ميبرد و هم به حوالي كعبه نميرسد‪.‬‬

‫پاسخ بند‪ :١‬طبيعي است كه تغيير مديريت با تغيير در همكاران همراه باشد‪ ،‬و اين امر در گذشته نيز بسيار نمايان‬
‫بود و حتي در هيأت تحريريه مجﻼت نيز ديده شد‪ ،‬چه رسد به مديران گروه كه در دورة قبلي حكم گرفته بودند‪ ،‬و‬
‫امر چندان زيبنده اي نيست كه يك مدير از گرفتن صندليش تا اين حد آشفته گردد‪ ،‬مگر آنكه شيفتة قدرت باشد نه‬
‫خدمت‪.‬‬

‫رئيس دانشكده دست راست و امين رياست دانشگاه در دانشكده است و حسب اختيارات ميتواند حكم داخلي‬
‫براي كسي بزند تا بتواند كارهاي گروه يا امور ديگر را با كسي كه همكاري و همفكري ﻻزم با او را دارد‪ ،‬پيش ببرد نه‬
‫كسي كه ممكن است در كار او خلل وارد كند‪ .‬در دوران مديريت آقاي دكتر كريمي دوستان هم سابقه داشت‪ .‬چنان‬
‫كه در دوره رياست وي‪ ،‬استاد ارجمند جناب آقاي دكتر صفتگل در سال نخست مديريت‪ ،‬بركنار شدند و استاد‬
‫ارجمند جناب آقاي دكتر زرينكوب مسئوليت ايشان را ادامه دادند‪ .‬سرپرستي اخير گروه تاريخ هم مطابق قانون‬
‫آييننامه ها سه ماهه بوده كه تا زمان تغيير با حكم رياست دانشكده و دانشگاه بيش از نه ماه غير قانوني ادامه يافته‬
‫بود‪.‬‬

‫پاسخ بند‪ :٢‬در دوران مديريت دكتر كريمي دوستان به مدت هفت سال استادان و دانشجويان از سوء مديريت يكي‬
‫از مديران گروههاي آموزشي به تنگ آمده بودند‪ .‬مديري كه چهار بار با بهانهسازي و خدعه و تبديل عنوان گروه به‬
‫بخش به انگيزه حل تعارضهاي قانوني و آييننامهاي‪ ،‬دوران مديريتش تمديد شد‪ .‬اين »گروه« آموزشي قديمي و‬
‫شصتساله صرفا براي ويژهخواري و در صدرنشيني مدير آن به »بخش« تنزل و تعداد اعضاي هيات علمي آن از شش‬

‫‪٦‬‬
‫تن استاد و استاديار به سه استاديار پيماني كاهش يافت‪ .‬مدير اين گروه تبديل شده به بخش از دو رشته آموزشي‬
‫يكي )ايران شناسي(را كه دوست نميداشت به حال خود رها كرد و يوسف گونه به كام گرگها سپرد و تعداد‬
‫دانشجويان كارشناسي ارشد رشته را به چهار پنج نفر كاهش داد و سلوك نامناسب او‪ ،‬اغلب دانشآموختگان گروه را‬
‫از ادامه تحصيل در مقطع باﻻتر منصرف كرد‪ ،‬چنان كه اغلب پذيرفتهشدگان اين سالهاي مقطع دكتري‪ ،‬دانش‪-‬‬
‫آموختگان دانشگاههاي ديگرند‪ .‬خطاب به دانشجويان‪ ،‬آنان را بياستعداد و »توسريخورده« و ‪ ...‬خطاب كرد‪ .‬در‬
‫كﻼس درس با كتاب بر سر دانشجوي دكتري كوبيد‪ .‬در صورت جلسات گروه و دفاعيه دست برد‪ .‬واژه »فرهنگ« را از‬
‫عنوان رشته حذف كرد و سهم گروه آموزشي از مجﻼت دانشكده را ضايع كرد‪ .‬به نام نقد به استادان پيشكسوت و‬
‫چهره هاي ماندگار و خدمتگزار علمي و فرهنگي )حتي استادان پيشكسوت و بنيانگذار گروه( توهين كرد و افترا زد و‬
‫كوشيد كه دانشمندان را بيمايه و بيسواد جلوه دهد و با همان مقاﻻت شبهنقد پايه دانشگاهي گرفت‪ .‬دانشجويان را‬
‫به نگارش نامههاي شكايت از همكاران تشويق كرد‪ .‬همواره در حضور استادان از الفاظ ناشايست استفاده ميكند‪.‬‬
‫)آخرين بار در جلسه پرسش و پاسخ در ‪ ٢٣‬خردادماه‪ ،‬خطاب به معاون اجرايي كنوني‪ ،‬در حضور جمع استادان و‬
‫دانشجويان از لفظ زشت و ناشايست استفاده نمود(‪ .‬پس از هفت سال مديريت با معرفي مدير جديد بخش‪ ،‬با هدف‬
‫تشويش اذهان دانشجويان در فضاي مجازي قيلوقال به راه انداخت‪ .‬در اين بخش كه تنها سه عضو استاديار دارد‪،‬‬
‫برگزاري آزمون و مصاحبه دكتري قانوني نبود و آزمون با مشاركت استادان بازنشسته بخش و استادان عاليقدر مدعو‬
‫برگزار گرديد‪ ،‬تا هرگونه شائبهاي بر طرف گردد‪ .‬عﻼوه براين‪ ،‬نكته ديگري كه در اين باره بايد اشاره كرد اين است كه‬
‫در دوره مديريت قبلي‪ ،‬در مصاحبه دكتري‪ ،‬حقوق دانشجوياني كه مريد برخي استادان صاحب نفوذ نبودند‪ ،‬تضييع‬
‫ميشد‪ ،‬لذا معاون آموزشي فعلي دانشكده با تعيين افرادي به عنوان ناظر‪ ،‬امكان ايجاد رانت براي قليلي را گرفت و‬
‫كثيري را نجات داد‪ .‬حتي در جلسات مصاحبههاي دكتري هشت سال گذشته‪ ،‬برخي استادان كه با رويكرد مديريت‬
‫سابق همراه نبودند‪ ،‬دعوت نميشدند تا با فراغ بال بتوانند اميال و اغراضشان را دنبال كنند‪.‬‬

‫پاسخ بند‪ :٣‬بوفه دانشكده براي يك ماه و نيم‪ ،‬از نيمه ارديبهشت ماه‪ ،‬بعد از ماه مبارك رمضان‪ ،‬با مديريت امور‬
‫دانشجويان دانشكده‪ ،‬همزمان با ارسال نامه برگزاري مزايده به پيمانكار قبل از كرونا‪ ،‬طبق قرارداد مالي مدون و‬
‫رعايت مسائل بهداشتي واگذار شده است‪.‬‬

‫پاسخ بند‪ :٤‬شايد از مهمترين بندهاي اين نامه همين بند باشد كه با وجود اذعان به اختيارات رئيس دانشكده در‬
‫انتخاب معاونانش‪ ،‬آنها و سوابقان را به استهزا گرفته است‪.‬‬

‫نگاهي به معاونان قبلي رياست سابق دانشكده كه خود تازه وارد و فاقد هرگونه آشنايي حداقلي با مديريت‬
‫دانشكده ادبيات بودند‪ ،‬موضع غرضورز و غيرمنطقي نويسنده ‪ -‬نويسندگان – را نشان ميدهد‪ .‬عﻼوه بر اينكه‬
‫معاونان سابق )به ويژه معاون آموزشي و پژوهشي سابق( پيش از انتصاب تصدي سمتهاي مشابه را در كارنامه‬
‫نداشته و مشكل متوهمانه ادعايي را داشتهاند و كسي از مدعيان فعلي به اين مسأله اعتراض و جوسازي نكرده بود!‬
‫اما معاونان فعلي سابقه معاونت آموزشي‪ ،‬معاونت اداري مالي‪ ،‬مديريت گروه آموزشي‪ ،‬ماموريت و مديريت و كرسي‪-‬‬
‫هاي تدريس طوﻻنيمدت در دانشگاههاي بينالمللي و اخذ تقديرنامههاي وزارتي و دانشگاهي بينالمللي و رياست‬
‫كتابخانه مركزي و مركز اسناد دانشگاه و نگارش و ترجمه بيست كتاب و برگزيده پژوهشگر نمونه سال توسط وزارت‬

‫‪٧‬‬
‫عتف و كسب رتبه اول دكتري در دانشگاه تهران و مسابقات علمي و تاسيس نشريات تخصصي به زبانهاي فارسي و‬
‫انگليسي را در كارنامه دارند‪.‬‬

‫پاسخ بند‪ :٥‬تغيير در مديريت ادارهاي مانند اداره آموزش امر جديدي نيست كه چنين سر و صدايي را طلب كند‪،‬‬
‫جابجايي برخي افراد در يك مجموعه اگر در برخي موارد فوايدي نداشته باشد‪ ،‬قطعا نميتواند منفي تلقي گردد‪ ،‬البته‬
‫كه دانشجوياني پس از چندين نيمسال )از آغاز نيمسال دوم ورودي خود( تا بعد از عيد نوروز در دانشگاه حضوري‬
‫نداشتهاند‪ ،‬نسبت به كارمندان و جابجايي ايشان نظري نداشته و نميتوانند نظري دقيق بدهند جز آنكه كساني با‬
‫هوچيگري و جوسازي فضا را ملتهب نشان داده و واويﻼ سردهند‪ .‬گرچه بازخوردهاي دانشجويان و همكاران و‬
‫نارضايتي ايشان از بخشهايي از عملكرد رؤساي قبلي ادارات آموزش و پژوهش يكي از دﻻيل اين تغييرات بوده است‪.‬‬
‫نويسندگان نامه مزبور بهتر بود به جاي طرح اينگونه موضوعات معمولي به كمك مسؤوﻻن دانشكده در جهت اصﻼح‬
‫و پيشبرد بهتر امور ميرفتند و فضاي دانشكده را دچار التهاب ساختگي و سياهنمايي نميكردند‪ .‬از نكات حاشيهاي‬
‫كه بدان پرداختند و به هيچ رو شباهتي به نقد ندارد و نشان از روحيه ناسالم اينان دارد‪ ،‬تمسخر رئيس‪ ،‬معاون‪،‬‬
‫مشاور بينالملل و استادان دانشكده در فضاي مجازي است كه جهت حضور در عزاداري سيدالشهدا )عليهالسﻼم( در‬
‫پرديس مركزي حاضر شده بودند و ضمن تمسخر افراد‪ ،‬ارزشهاي شيعي و اسﻼمي را در يكي از آن دو كانال تلگرام‬
‫به سخره گرفتند‪.‬‬

‫پاسخ بند ‪ :٦‬در خصوص مقاومسازي و مسائل عمراني عجيب است كه نويسندگان نامه‪ ،‬عميقا خطا گفتهاند‪ .‬فرض‬
‫كنيم رياست فعلي دانشكده در گذشته با مقاومسازي موافق نبوده باشد‪ ،‬از آنجا كه معترضان فعلي از موافقان اين امر‬
‫بودهاند بايد خوشحال باشند كه رياست محترم به دنبال استمرار مقاومسازي است و كار گذشته را ‪ -‬كه البته بسيار‬
‫بد مديريت شده و باعث هدر رفت مالي فراوان گرديد – دنبال ميكند‪ .‬اقاي دكتر سيف پيش از آغاز طرح در‬
‫مديريت قبل و پس از آن‪ ،‬بارها اعﻼم كرده بود كه به اجراي كار به آن شكل و با آن كيفيت اعتقادي ندارد‪ .‬اما پس از‬
‫آغاز دوره مديريت‪ ،‬بنايي نيمهويران و پروژهاي نيمهكاره را با صندوقي تهي تحويل گرفت‪ .‬منطقا دو راه پيش روي او‬
‫بود‪ .‬نخست رهاكردن كار به حال خود و دوم به پايان بردن كار كه باز منطقا و به درستي راه دوم را در پيش گرفت و‬
‫براي اجراي آن چندين برابر مديريت قبل تامين بودجه و اعتبار كرد‪ .‬مديريت قبل مقاومسازي را در دوره كرونا‪ ،‬در‬
‫پرده و دور از انظار پيش برد‪ ،‬طبيعتا سروصدا و بازتاب رسانهاي نداشت و مديريت فعلي كار را پس از كرونا‪ ،‬شفاف و‬
‫آشكار در پيش گرفت‪ .‬ادامه ك ار قطعا با حفظ ميراث و يادگارهاي تاريخي دانشكده به انجام خواهد رسيد‪.‬‬

‫رياست سابق دانشكده؛ آقاي دكتر كريمي دوستان در هيچ يك از مقاطع تحصيلي در دانشگاه تهران تحصيل‬
‫نكرده است‪ .‬ايشان بدون هيچگونه اطﻼعي از دانشگاه تهران و دانشكده‪ ،‬به صورت غيرعادي و شگفتانگيزي از‬
‫سنندج منتقل گرديد و هيچ اطﻼعي از مسائل دانشكده و پيشينه و تاريخ و اهميت آن و هيچ آشنايي با جايگاه‬
‫نمادين و سمبليك دانشكده ادبيات دانشگاه تهران نداشت و منشاء همه خطاهاي فاجعهبار نامبرده همين بياطﻼعي‬
‫است‪ .‬و به همين سبب در طول رياست خود بر دانشكده بلندآوازه ادبيات‪ ،‬كوهي از مشكﻼت از جمله تسري منش‬
‫خانساﻻرانه از سبك مديريت قبلي خود به دانشكده ادبيات و تبديل روابط معنوي همدﻻنه به فضاي پرتنش و‬
‫ملتهب و رواجِ نمامي و سخنچيني و دامنزدن به باندبازي و دسته و دستك تراشي و ‪ ...‬را به وجود آورده است‪.‬‬
‫تفاوت است ميان مديراني كه خود روزگاري دانشجوي همين دانشكده بودهاند و از جايگاه مفهومي آن آگاهي دارند‪،‬‬

‫‪٨‬‬
‫با مديراني كه از اينجا و آنجا به دانشگاه تهران منتقل شدهاند و در دانشكده تازهوارد بودهاند و از شأن و نقش ملي و‬
‫كاركرد محتوايي و هويتي أن آگاهي ندارند‪.‬‬

‫بديهي است كه در مديريت جديد دانشكده حفظ يادها و يادگارها در كنار مقاومسازي پيگيري خواهد شد‪ .‬طبعا‬
‫زدودن كامل پيامدهاي رويههاي ناسالم كه در دوران گذشته نهادينه شده‪ ،‬مدتي زمان خواهد برد‪.‬‬

‫در مورد اينكه دانشكده به انبار تبديل شده است‪ ،‬جالب است كه دوستان فراموش كرده اند كه بنيانگذار آن انبار‪،‬‬
‫چه كسي بوده است‪ .‬در مديريت سابق‪ ،‬كتابهاي ارزشمند كتابخانه در مدت بسيار طوﻻني‪ ،‬در كارتونهاي موز‪ ،‬در چه‬
‫وضعيت اسفباري بودند و در يك محيط علمي چه آسيبي بدتر از اين است؟ و عجيب است دوستان آن زمان جز سكوت و رضا‬
‫نداشتهاند‪ .‬در ثاني كار عمراني اگر جدي باشد نيازمند و ناچار به انجام برخي امور و برخي جابجاييهاست‪ ،‬جابجايي‬
‫نيمكتها يا برخي ميزهاي اداري و غيره در چنين امري ناگزير است‪ .‬نيمكتهاي دانشكده به اذعان اهل نظر نيازمند‬
‫اصﻼح و تعمير بودهاند و اﻻن هم همه در شرايط عادي نگهداري ميشوند‪ .‬چهار سال تاخير در تكميل مقاومسازي در‬
‫مديريت قبل‪ ،‬فروختن و چوب حراج زدن به چهار واحد آپارتماني در خيابان وصال در ازاي چند قفسه براي كتابخانه‪،‬‬
‫معاملهاي با منشاء فقدان محاسبه و تدبير بوده است‪ .‬در حالي كه خريد چنان قفسههايي كه به علت سبكي‪ ،‬صرفا‬
‫مناسب نگهداري پروندهها ميباشد و استعمال آن در مخزن كتابخانه‪ ،‬به خاطر سنگيني كتابها‪ ،‬غلط و حتي‬
‫خطرآفرين است‪ .‬البته ميتوان حدس زد كه اين دوستان در نگارش اين نامه و اين بند چون موارد ديگر‪ ،‬چيز خاصي‬
‫دستگيرشان نشده به دنبال نشان دادن ناراحتي اصلي خود هستند‪.‬‬

‫پاسخ بند‪ :٧‬با تغيير مديريت‪ ،‬طبعاً ايدهها‪ ،‬اولويتها‪ ،‬گفتمانها و چارچوبِ فكري مديريتي تغيير ميكند و متصديِ‬
‫نوآمده‪ ،‬در ذيل منطق مديريتي و سياستگذاري خود به فرايند جذب مصوبه ابﻼغي وزارت علوم ميپردازد؛ چراكه در‬
‫غير اين صورت‪ ،‬نتيجه و مسئوليت اين كنش مديريتي‪ ،‬بر عهده او نخواهد بود‪.‬‬

‫پاسخ بند‪ :٨‬اين بند ناظر به توقف فعاليت استادان مدعو حقالتدريس است‪ .‬البته جالب است كه در دوره گذشته و‬
‫مديريت سابق‪ ،‬گروهها به شدت در دعوت از استادان حقالتدريس در مضيقه بودند و اجازه دعوت از استادان بيرون‬
‫دانشگاه را به بهانههايي مثل عدم توانايي مالي‪ ،‬نداشتند‪ .‬همين نشان ميدهد تعداد مدعوين تدريس بسيار اندك‬
‫بوده است و چنين ادعايي نيز چندان وجهي ندارد‪ .‬عﻼوه بر اينكه خود رياست فعلي دانشكده در جلسات با گروههاي‬
‫آموزشي به دعوت از استادان توانمند به ويژه به كارگيري استادان ممتاز بازنشسته تأكيد كردند‪.‬‬

‫نكته مهمي كه دراين باره بايد افزود اينكه در بحث پرداخت حقالتدريس و حقالتحقيق‪ ،‬دانشكده از سال ‪ ٩١‬تا‬
‫كنون بدهكار بوده است؛ اما با پيگيري كادر مديريتي جديد در اين شش ماه‪ ،‬رقم شش ميليارد تومان در حال‬
‫پرداخت است‪ .‬جاي بسي تعجب است كه مبالغ تخصيصي براي پرداخت حقالتدريسهاي دانشكده‪ ،‬اغلب براي‬
‫مطالبات مديران هزينه ميشد و حقالزحمه استادان حقالتدريس و مدعو‪ ،‬به عنوان ديون براي مديريت فعلي به ارث‬
‫رسيده است‪.‬‬

‫پاسخ بند ‪ :٩‬در خصوص مسائل بهداشتي بوفه بايد گفت كه نابساماني بوفه و فعاليت آن به صورت گستردهتر در‬
‫مديريت قبلي بدون اعتراض اين دوستان استمرار داشت و كرونا آن را محدود كرد‪ .‬مديريت فعلي چند نوبت با دعوت‬
‫از كارشناسان بهداشت دانشگاه‪ ،‬وضعيت بوفه را براي برنامهريزي و بهرهبرداري مجدد ارزيابي كارشناسي كرده است‪.‬‬

‫‪٩‬‬
‫پاسخ بند‪ :١٠‬كاهش ساعات و روزهاي فعاليت اداري دانشكده دﻻيلي دارد‪ ،‬از جمله‪ :‬كارهاي مقاومسازي و عمراني‬
‫كه خلوتبودن دانشكده و تعطيلي كﻼسها و مرخصي استادان در تابستان بر سرعت آن ميافزايد و از بحراني‬
‫آموزشي‪ -‬دانشجويي پيشگيري ميكند و اين مهمترين دليل است‪ .‬از سويي مديريت مراجعه دانشجويان و مراجعان‬
‫در روزهاي خاص لزوما منفي نيست‪ ،‬بلكه كمك و حمايت نيروي انساني و كارمندان است كه در تابستان و كرونا‬
‫مراجعه حضوري كمي را تجربه ميكنند‪ .‬عﻼوه بر اينكه دانشكده در روزهاي ديگر تعطيل‪ ،‬بسته نبوده و مراجعه و‬
‫رفت و آمد دانشجويان براي مﻼقات استادان نيز صورت ميگرفته است‪ .‬استفاده از كتابخانه مركزي نيز جبران‬
‫تعطيلي كتابخانه در روزهاي ديگر را ميكرده است‪ .‬البته ميتوان نسبت مراجعه به كتابخانه را در روزهاي عادي‬
‫سنجيد تا ادعاي مذكور خودبخود رد شود‪ .‬اين دوستان اگر به دانشگاه مراجعه كرده باشند‪ ،‬حتما ديدهاند كه برخي‬
‫درهاي دانشگاه نيز – مثل در خيابان قدس ‪ -‬گاه در ساعت ‪) ٤‬و پيشتر ‪ (٥‬بسته ميشود‪.‬‬

‫اما در مورد زنگ‪ ‬اخباري كه به صدا در ميآيد‪ ،‬در سالهاي گذشته و دوران مديران پيشين نيز در ساعتي مثﻼ ‪٦‬‬
‫عصر اين زنگ زده ميشد و اكنون نيز وضعيت جديدي رخ نداده است‪ .‬اين زنگ يكي از يادگارها و مواريث قديمي‬
‫دانشكده و ساخت كارخانه زيمنس آلمان است و از بدو تاسيس ساختمان وجود داشته و نسلهاي پياپي صداي آن را‬
‫شنيدهاند‪ .‬ظاهرا دوستان پيش از مديريت جناب آقاي دكتر سيف‪ ،‬بانگ اين زنگ را نشنيده بودند!!! ﻻزم به يادآوري‬
‫است كه قفل الكترونيك درِ دانشكده نيز در دوره مديريت آقاي دكتر كريمي دوستان نصب شده و اغلب دانشجويان‬
‫به خاطر ممنوعيت و محدوديتهاي تردد در دوره كرونا از وجود آن بياطﻼع بودهاند و پس از بازگشايي مجدد‬
‫دانشگاه با آن مواجه شدهاند‪ .‬عﻼوه بر اينكه مسؤول كلي امور دانشكده رئيس آن است و عليالقاعده در قبال آن‬
‫مسؤوليت‪ ،‬بايد اختيار داشته باشد و بايد بتواند بر اساس مسؤوليت تصميم بگيرد‪.‬‬

‫پاسخ بند ‪ :١١‬نويسندگان بند ‪ ١١‬را در فايل پي دي اف جا انداخته اند! اما در اسﻼيدهاي زرد و مشكي عنواني براي‬
‫آن در نظر گرفته شده است!‬

‫پاسخ بند‪ :١٢‬رئيس دانشكده ملزم به نظارت بر سازمان تحت مديريتش است‪ ،‬طبعا هر مدير رويكردي دارد‪ .‬جاي‬
‫بسي شگفتي است كه عدهاي به صرف ناخشنودي از روش مديريتي رئيس دانشكده‪ ،‬بيدرنگ اعﻼم خطر كنند‪.‬‬
‫مراجعه به كﻼس و خير مقدم جناب أقاي دكتر سيف و معاونان دانشكده به استادان و دانشجويان‪ ،‬بعد از مدتها‬
‫تعطيﻼت كرونايي‪ ،‬اتفاقا نقطه برجسته مديريتي است‪ ،‬چرا كه رويكرد همدﻻنه و رفتار متواضعانه با همكاران و‬
‫دانشجويان‪ ،‬رفتاري ستوده است‪ .‬نمايشي خواندن آن نيز‪ ،‬نقد نيست بلكه ماقبل نقد است‪ .‬ايشان به استادان و‬
‫دانشجويان )كه به خاطر شرايط وقت اصﻼ دانشكده را نديده بودند( در بازگشايي دانشكده پس از دوران تاريك كرونا‬
‫خوشامد ميگفت و ايشان را به ادامه فعاليت آموزشي و پژوهشي تشويق ميكرد‪ .‬شايد اين مطلب بدين خاطر نوشته‬
‫شده كه پردهنشينها عادت به مديريت پشت ميزي دارند و صرفا در دفاترشان مينشينند و با تحرك و فعاليت‬
‫ميداني و تكريم همكاران ميانهاي ندارند‪ ،‬چراكه تكريم و احترام‪ ،‬با غرور و تبختر و تحقير و توطئه ضد همكاران قابل‬
‫جمع نيست‪.‬‬

‫پاسخ بند‪ :١٣‬يكي از ادعاهاي مضحك نامه همين بند است‪ ،‬دانشجويي كه دانشجوي رشته ادبيات هم نبوده است‪،‬‬
‫به نام شاهنامهخواني در مقايل مجسمه حكيم ابوالقاسم فردوسي‪ ،‬داد و بيداد ميكرد و به تمركز ذهني استادان و‬

‫‪١٠‬‬
‫دانشجويان عزيز در ساعات كﻼس و يا استراحت و مطالعه استادان و دانشجويان آسيب ميزد‪ .‬اتفاقا جناب آقاي دكتر‬
‫سيف به دليل همين ظاهرا شاهنامهخواني با وي همراهي كردند‪ ،‬ولي گزارشهاي بعدي و اعتراض دانشجويان نشان‬
‫داد كه وي در اشعار انتخابي‪ ،‬شاهنامه خود را دارد و هر شعري را به جاي شاهنامه فردوسي ميخواند‪ ،‬اين امر توسط‬
‫دانشجويان و برخي استادان تذكر داده شد و پيش از سوء استفاده از نام فردوسي جلوي وي گرفته شد‪ .‬جالب است‬
‫كه يك روز همان شاهنامهخوان‪ ،‬در خردادماه‪ ،‬شعر زير از فرخي يزدي را به جاي شاهنامه ميخواند و بيتهاي‬
‫خاصي را جهت تحريك دانشجويان تكرار ميكرد‪:‬‬

‫»هر لحظه مزن در‪ ،‬كه در اين خانه كسي نيست‪ /‬بيهوده مكن ناله‪ ،‬كه فريادرسي نيست‪ /‬شهري كه شه و شحنه‬
‫و شيخش همه مستند ‪ /‬شاهد شكند شيشه كه بيم عسسي نيست‪ /‬آزادي اگر ميطلبي غرقه به خون باش‪ /‬كاين‬
‫گلبن نوخاسته بيخار و خسي نيست‪ /‬دهقان رهد از زحمت ما يك نفس اما‪ /‬آن روز كه ديگر ز حياتش نفسي نيست‪/‬‬
‫با بودن مجلس بود آزادي ما محو‪ /‬چون مرغ كه پابسته ولي در قفسي نيست‪ /‬گر موجد گندم بود از چيست كه زارع‪/‬‬
‫از نان جوين سير به قدر عدسي نيست‪ /‬هر سر به هواي سر و ساماني و ما را ‪ /‬در دل به جز آزادي ايران هوسي‬
‫نيست‪ /‬تازند و برند اهل جهان گوي تمدن‪ /‬اي فار‪‬س مگر فارِسِ ما را فرسي نيست‪ /‬در راه طلب فرخي ار خسته‬
‫نگرديد ‪ /‬دانست كه تا منزل مقصود بسي نيست«‬

‫ظاهرا از نظر دوستان نويسنده نامة اعﻼم خطر و صحنهگردانان پشت پرده‪ ،‬اين ابيات از شاهنامه است و اصﻼ‬
‫سياهنمايي نيست‪.‬‬

‫از محتواي نامه پرواضح است كه اطﻼعات تحريف شدهاي از سوي برخي استادان!!! پشت صحنه به مضمون متن‬
‫منتقل شده است وگرنه دانشجويان در فضاي بسته ‪ ٨‬سال گذشته )تا پيش از مديريت آقاي دكتر سيف( و نيز به‬
‫سبب تعطيﻼت دو ساله كرونايي نميدانستند چه كسي در كجاست و چه ميكند و چه كساني چگونه ارتقاء يافتند و‬
‫چه كساني بازنشسته شدند و چه كساني چگونه جذب شدند‪ ،‬مقاومسازي چه بود و چرا و تا چه حد انجام شد‪ ،‬كدام‬
‫استادان مدعوند و چرا ديگر نيستند‪ ،‬و چرا سردبيران مجﻼت تغيير كردند و بسيار چراهاي ديگر ‪...‬‬

‫به نظر ميرسد نويسندگان نامه و خطدهندگان آن هرگونه اختﻼف نظر و تفاوت ديدگاه و روش و اختﻼف‬
‫سليقهاي را با نگاهي استبدادي‪ ،‬براي خود خطر ميدانند و البته قبﻼ كه بسياري از اين مطالب مصداق داشت سكوت‬
‫كرده بودند‪ ،‬حال هيچگونه تفاوت نگاه و رويكردي را نه تنها نميپذيرند كه خطر ميبينند! بايد از اين نگاه كه افراد را‬
‫به نگارش اين چنين نامه برساند‪ ،‬نگران و بر حذر بود‪.‬‬

‫پاسخ بند ‪ :١٤‬اين بند حقيقتاً مبين اين است كه پردهنشينان چيزي در چنته ندارند و صرفاً براي سياهنمايي و‬
‫انداختن تير در تاريكي اين بند را نگاشتهاند‪.‬‬

‫نشريات هر دانشكده‪ ،‬در واقع ويترين علمي و پيشخوان آن دانشكده هستند‪ ،‬لذا تمركز بر آنها و مديريت صحيح‬
‫شان‪ ،‬حيثيتي است‪ .‬اولين نكته در اين باره‪ ،‬تغيير اعضاي هيات تحريريه نشريات دانشكده است كه كامﻼ مرسوم و‬
‫طبيعي است و در ادوار گذشته نيز كامﻼ مشهود است‪ .‬اما نكته اساسي در اين باره‪ ،‬وجود »اسامي پرتكرار« در‬
‫مقاﻻت چاپ شده در نشريات دانشكده در دوره رياست جناب آقاي دكتر كريمي دوستان و دوستان او است‪ .‬آيا وقت‬
‫آن نرسيده تا كساني كه هشت سال از موقعيت خود به نفع خودشان و دوستانشان استفاده ميكردند‪ ،‬پاسخگوي‬

‫‪١١‬‬
‫رفتارشان باشند؟!!!‪ .‬آيا بهتآور نيست كساني كه بايد بابت سوءاستفاده از مقام و موقعيتشان به همه دانشجويان و‬
‫همكارانشان پاسخ دهند‪ ،‬امروز به تحريك دانشجويان ميپردازند و خود در پشت صحنه پنهان شدهاند؟ پردهنشينها‬
‫توجه قليلي از دانشجويان را به حاشيهسازيها عليه مديران جديد جلب كردهاند تا شايد دانشجويان با آگاهييافتن‬
‫از نحوه مديريت آنان‪ ،‬به خودشان معترض نشوند‪ .‬در همان مجله وزين ايرانشناسي با وجود آنكه استادان نامداري‬
‫متصدي آن بودهاند! در مواردي مقاﻻت بدون هيچ گونه داوري چاپ و منتشر شدهاند يا با داوري ياران و نزديكانشان‬
‫پذيرش گرفتهاند‪ .‬مواردي همچون ارجاع به منابعي با عنوان مجعول براي نام خليج فارس و يا چاپ يك مقاله در دو‬
‫شماره پياپي به شكل دو مقاله نيز به چشم ميخورد‪.‬‬

‫نكته مهم ديگر در حيطه امور پژوهشي اين كه با استقرار جناب دكتر سيف و حمايت ايشان مجله باستانشناسي‬
‫توانست به رتبه اسكوپوس ‪ Scopus‬دست يابد و رشته باستانسنجي گروه باستانشناسي در دانشگاه مصوب و‬
‫راهاندازي شود‪.‬‬

‫ﻻزم به ذكر است زمينه و بستر انگيزشي نويسندگان بيانيه )البته بايد گفت هجونامه( عليه مديريت دانشكده‬
‫ادبيات‪ ،‬سهمخواهي‪ ،‬پستپرستي‪ ،‬جناحزدگي و سياسيكاري است‪ .‬اقليت محضي كه مالوف به قانونشكني‪،‬‬
‫شانتاژگري و تعويض جاي ظالم و مظلوم اند‪ .‬تا كي و كجا عدهاي ظالم و بانفوذ بعد از تخلفات گسترده‪ ،‬جاي ظالم و‬
‫مظلوم را عوض كنند و براي گريز از پاسخگويي به پرسشهاي روا‪ ،‬گريز را در پنهان شدن پشت دانشجويان بدانند و‬
‫با تخريب كادر مديريتي جديد كه فداكارانه با ديرخوابي و زودخيزي در پي پاكسازي و پالودنِ آلودگيهاي برجامانده‬
‫از رياست پيشين است‪ ،‬خود را از مظان اتهام و سوءمديريت برهانند تا زواياي دوران مديريتشان بر كسي مكشوف‬
‫نشود؟‬

‫البته بايد افزود تخلفات و موارد محرمانهاي از بعضي مديران قبلي وجود دارد كه به سبب حفظ شان و آرامش‬
‫محيط مقدس دانشگاه و حفظ حرمت و آبروي مديران قبلي از طرح آنها در اينجا خودداري ميكنيم‪ ،‬اما از طرق‬
‫قانوني رسيدگي ميشود‪.‬‬

‫در پايان يك بار ديگر ضمن قدرداني و حمايت قاطع از رئيس و معاونان و مديران ارزشي و انقﻼبي‬
‫دانشگاه تهران به ويژه رئيس محترم دانشكده ادبيات و علوم انساني‪ ،‬جناب آقاي دكتر عبدالرضا سيف‪ ،‬به‬
‫دسيسهبازان و توطئهگران و رجالههاي سياسي و پادوهاي فرومايه آنان كه با مكر و حيله قصد فريب‬
‫دانشجويان و اختﻼل در دانشگاه را دارند گفته سردار دلها را تكرار ميكنيم كه ما »ملت امام حسينيم« و‬
‫مفتخر به برگزاري مراسم عزاي حسينيم‪ .‬به فضل و ياري الهي پشت در پشت يكديگر با تمام توان در برابر‬
‫تمام دنياي منافقين ايستادهايم‪.‬‬

‫والسﻼم عليكم و رحمه اﷲ و بركاته‬


‫جمعي از دانشجويان و دانشآموختگان دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران‬
‫دهم محرمالحرام ‪١٤٤٤‬‬
‫‪ ١٧‬مرداد ‪١٤٠١‬‬

‫‪١٢‬‬

You might also like