Professional Documents
Culture Documents
ترجمهی:
المختصر الحثیث فی بیان اصول منهج السلف اصحاب الحدیث فی تلقی الدین و فهمه
و العمل به و الدعوة الیه
تقدیم و تقریظ:
به قلم:
-1ش یخ محم د الحم ود النج دی( .رئیس انجمن علمی -جمعیت احیاء ال ترات
االسالمی -شعبه ضاحیه)
-2دکتر بس تام خضرالش طی( .رئیس بخش عقیده و دع وت دانش کده ش ریعت-
دانشگاه کویت)
-3دکتر ولید خالد ربی( .رئیس بخش حمایت از پژوهش و مشاوره در دانشکده
الشریعة و الدراسات االسالمیة در دانشگاه کویت)
-4دکتر عب دالرحمن ص الح الج یران( .اس تادیار دانش کده آم وزش و پ رورش،
بخش الدراسات االسالمیة)
-5ش یخ خال د بن جمع ة الخ راز( .مش اور آموزش ی بخش ت ربیت اس المی در
وزارت آموزش و پرورش و خطیب در وزارت اوقاف)
-6کمیته فرهنگی جمعیت احیاء الترات االسالمی -قرطبه.
4 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
یافت ،پس آنرا برای خود برگزید و او را برای رسالتش مبع وث نم ود؛ پس از قلب
محمد ،به قلب دیگر بندگان نگاه کرد و قلب اص حابش را به ترین قلبه ا یافت ،پس
آنها را وزیران پیامبرش قرار داد که برای دینش میجنگند؛ پس آنچه مس لمانان آن-
1
را نیکو میپندارند نزد هللا نیکوست و آنچه را بد میپندارند ،نزد خداوند بد است».
اما کسانی که از سلفیت خرده گرفت ه و از آن ایراد میگیرن د ،یا این عم ل را از
روی جهل انجام میدهند و یا از روی ظلم؛ و ظلم گمراهی ب ه دنب ال دارد و جه ل از
مهلکات است ،بنابراین انسان عاقل قبل از مردن به سوی نجات میشتابد.
س لفیت مرحل ه و ب ازهی زم انی خاص ی نیس ت ک ه دوره آن ب ه پایان رس یده و
محصور در عصر صحابه یا دو ق رن پس از آنه ا باش د؛ چ نین تص وری از س لفیت
ظلم و اجحاف و ادعایی باطل است که دلیلی بر آن وجود ن دارد؛ بلک ه ب ازه زم انی
وجود و حضور سلفیت به بزرگی زمان است و مک ان آن سراس ر زمین اس ت چ را
که کتاب هللا و سنت پیامبرش و منهج و راه و روش او محف وظ اس ت .چنانک ه هللا
متعال می فرمایدِ« :إنَّا نَ ْحنُ نَ َّز ْلنَ ا ال ِّذ ْك َر وَِإنَّا لَ هُ لَ َح افِظُونَ » (حج ر« )9 :همان ا م ا
قرآن را نازل کردیم و قطعا ً ما نگهبان آن هستیم».
َّ
نص ا ِر َوال ِذينَ اتَّبَ ُع وهُمَأل الس ابِقُونَ اَأل َّولُ ونَ ِمنَ ا ْل ُم َه ِ
اج ِرينَ َوا َ و میفرمایدَ « :و َّ
ض و ْا َع ْن هُ» (توب ه« )100 :و پیش گامان نخس تین از ض َي هللاُ َع ْن ُه ْم َو َر ُ
س ا ٍن َّر ِ
بِِإ ْح َ
آنه ا خش نود مهاجرین و انصار و کسانیکه به نیکی از آنها پیروی کردند ،هللا از
گشت و آنها (نیز) از او خشنود شدند».
ق َحتَّى
الح ِّ َ ُأ ٌ َ
و نیز رسول هللا ح فرمودند« :الَ تَ زَا ُل طاِئفَ ة ِمنْ َّمتِي ظ ا ِه ِرينَ َعلَى َ
يَْأتِ َي َأ ْم ُر هللاِ َو ُه ْم َك َذلِكَ »« :پیوسته گروهی از امتم با حق چیره و غالبان د ت ا اینک ه
قیامت بر پا میشود و آنها چنین غالب و چیرهاند».
و در روایتی آمده است« :ح تی یقات ل آخره ا ال دجال»« :ت ا اینک ه آخ رین آنه ا
دجال را میکشد».
بن ابراین س لفیه ا کس انی هس تند ک ه ب ه منهج کت اب و س نت ب ا فهم س لف امت
تمسک میجویند .حتی به اندازه یک بن د انگش ت هم در اق وال و اعم الش ان از این
منهج منح رف نمیش وند و کت ابه ا و مولف اتش ان در ط ول ت اریخ ش اهدی ب ر این
مدعاست ...و این همان سلسله طالیی اس ت ک ه هللا متع ال مق در فرم وده ت ا قیامت
باقی و پابرجا باشد و با اهل آن دینش را حفاظت کند و عقیده را محرز گرداند.
اما َخلَفیها؛ در میان آنها کسانی هستند که در علم و عمل و فهم و اجتهاد بر راه
و روشی جز این منهج میباشند .همچون اهل بدعت در ق دیم و جدید؛ و کس انی ک ه
آنها را تش کیل میدهن د ،توان ایی ک افی در ش ناخت س نن و آث ار و پ یروی از س لف
ندارند و از کسانی هستند ک ه عق ل خ ود را ب ر وحی آس مانی مق دم میدارن د؟! و از
- 1مسند احمد ،احمد شاکر آنرا صحیح دانسته است.
7 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
روشهای زمینی پیروی ک رده و مت اثر از امته ای گذش ته هس تند؟! یا اینک ه از آن
دسته کسانی هستند که میان رای و هوی و سنن و آثار متزلزل و متردد میباش ند؟!
خداوند متعال با منت و کرم خود ما را از این امور در پناه خویش محفوظ بدارد.
اطالع یافتم برادر گرامی عیسی مال هللا حفظ هالل هتع الی مط البی را در این زمین ه
در کتابش «المختصر الحثیث فی بیان اصول منهج السلف اصحاب الح دیث فی تلقی
الدین و فهمه و العمل به والدعوه الیه» جمع آوری نموده اس ت؛ مط البی در چ نین
موضوع مهمی؛ و در این کتاب سعی نموده تا همه جوانب بحث لح اظ ش ود ک ه ب ه
خوبی به این مهم پرداخت ه اس ت .چنانچ ه ب ه نظ ر من تحقیق وی از پ ژوهشه ای
جامع در موضوع خود میباشد .خداوند او را پاداش نیکو عطا کند.
در پایان از خداوند متعال میخواهم که با این تحقیق ،نویسنده ،خوانن ده و ناش ر
آنرا بهرهمند گرداند؛ چنانکه از او میخواهم کلمهی خود را باال برده و دین و کت اب
و سنت پیامبرش و بندگان صالحش را نصرت و یاری کند ،براستی او نزدیک است
و اجابت کنندهی دعا؛
محمد الحمود النجدی
رئیس هیئت علمی -جمعیت احیاء التراث االسالمی
بخش ضاحیه صباح الناصر
اآلخرین ،وارضی اللهم عن الصحابه والتابعین و من تبعهم باحسان الی یوم الدین؛
کت اب ب رادر گ رامی ش یخ عیس ی م ال هللا ف رج ،ابوعبدهللا ،ب ا عن وان
«المختصرالحثیث فی بیان اصول منهج السلف اصحاب الحدیث» را مطالع ه ک ردم.
بحث مورد نظر را به صورت جامع گردآورده و به خوبی از عهده آن برآم ده اس ت
و در بررسی موضوعات و دقت عمل موف ق ب وده و نیاز را لمس ک رده اس ت و ب ا
این تالش ذخیره نیکو و بستانی از معرفت را به کتابخانه اسالمی افزوده است.
تقسیم بندی موضوعات و رویهی بحث مرا شگفت زده کرد چ ون مفه وم س لفی
و س لفیت را در برگرفت ه و در ط ول بحث پ یروی از منهج س لف ص الح را ترس یم
نموده تا اینکه خداوند متعال و ساکنان زمین آنرا به ارث برند.
شیخ االس الم ابن تیمیه رحم هالل هعلیه میگوید« :ام ا در میان س لف ،ص حابه و
تابعینی که از آنه ا ب ه نیک ویی پ یروی کردن د ،در م ورد این اص ل اختالفی دانس ته
1
نشده بلکه آثار وارده از آنها در این زمینه متواتر است».
و آنها غربا ،فرقهی ناجیه و منص وره و اه ل س نت و جم اعت میباش ند .عالم ه
شیخ محمد العثیمین رحمهاهلل میگوید« :اهل س نت و جم اعت کس انی هس تند ک ه ب ه
سنت تمسک جسته و گرد آن جمع شده و به چیزی جز آن ،نه در امور علمی و ن ه
2
اعتقادی و نه در امور عملی حکمی ،توجه نمیکنند».
بنابراین بر همهی ما واجب است که حق را برای م ردم بیان ک نیم و آنه ا را ب ه
سوی حق تشویق کنیم و حجت را بر آنها تمام نموده و به نصیحت و بیم دادن آنه ا
بپردازیم .و در این مسیر باید بدانیم که منهج سلف دائمی و جاویدان و پیروز اس ت
ت ا اینک ه هللا متع ال و س اکنان زمین ،آنرا ب ه ارث برن د .و دلیل آن ح دیث مرف وع
ابورقیه تعیم داری است که رسول هللا ح فرمودند« :لَيَ ْبلُ َغنَّ َه َذا اَأْل ْم ُر َم ا بَلَ َغ اللَّ ْي ُل
َوالنَّ َها ُرَ ،واَل يَ ْت ُر ُك هللاُ بَيْتَ َم َد ٍر َواَل َوبَ ٍر ِإاَّل َأد َْخلَ هُ هللاُ َه َذا ال دِّينَ ،بِ ِع ِّز َع ِزي ٍز َأ ْو بِ ُذ ِّل
ساَل َمَ ،و ُذاًّل يُ ِذ ُّل هللاُ بِ ِه ا ْل ُك ْف َر»« 3:اس الم ت ا ج ایی ک ه ش ب و َذلِي ٍلِ ،ع ًّزا يُ ِع ُّز هللاُ بِ ِه اِإْل ْ
روز رسیدهاند ،خواهد رسید .هیچ خانه چ ادری یا س نگی و گلی پیدا نمیش ود ک ه
اسالم در آن داخل نگردد .این وعده الهی با عزت عزیزان یا ذلت ذلیالن تحقق پیدا
خواهد کرد .عزتی که خداوند اس الم را ب ا آن ع زت خواه د داد یا ذل تی ک ه کف ر را
بدان ذلیل خواهد کرد».
بنابراین حرکت در مسیر این منهج ،امنیت ،اطمینان ،آسودگی ،آسانی ،س هولت
و همراهی با فطرت سلیم میباشد.
ه دف دع وت س لفی ،تحقیق عب ادت هللا در زمین ،بیداری غ افالن ،یادآوری
- 1الفتاوی()17/52
- 2فتاوی العقیدة ،ص431 :
- 3طبرانی2/58 :
9 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
مقدمه:
الحمدهللا ،والصالة والسالم علی رسول هللا وعلی آله وصحبه اجمعین.
اما بعد:
از تحقیق متمایز شیخ عیسی مال هللا فرج حفظ هاهلل در بیان اص ول منهج س لف،
اصحاب حدیث اطالع یافتم و در آن محاسن بسیار و فض ایل زیادی ش اهد ب ودم .از
ویژگیهای این تحقیق احاطه و شمول ،رع ایت ام انتداری ،رون د و ت رتیب مناس ب،
جمع بین اصالت و عصر جدید و ...میباشد.
این مختصر -با وجود حجم اندک آن – در بردارنده مط البی اس ت ک ه نیازی ب ه
طوالنی ک ردن بحث نیس ت؛ مط البی ک ه این کت اب را مرج ع اص لی ب رای ش ناخت
10 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
دعوت سلفیت قرار میدهد و اصول منهج س لف و ویژگیه ا و ثم رات آنرا ب ا روش
آسان ،چنانکه فهم مبادی آن برای طالب مبتدی هم آسان است ،بیان میکند .مطالبی
که دعوتگر از اهداف و غایات آن بینیاز نیست.
از ه رکس این کت اب را میخوان د و از آن به ره میب رد ،انتظ ار میرود ب رای
نویس نده و گردآورن دهی آن دع ای خ یر کن د و اینگون ه از تالش وی سپاس گذاری
نموده و از او قدردانی کرده است .از هللا متعال میخواهم که بهترین پاداش را به ره
مولف گرداند و او را بیش از پیش موفق گرداند و به توفیقات وی بیفزاید و برما و
او با قبولیت و هدایت منت گذارد.
وصلی هللا علی عبده ورسوله محمد وعلی آله وصحبه اجمعین.
دکتر ولید خالد الربیع
رئیس حمایت از پژوهشها و مشاوره در دانشکده الشریعة و دراسات
االسالمیة -دانشگاه کویت
مقدمه:
الحمدهللا الذی بنعمته تتم الصالحات والصالة والسالم" علی خیرته من خلف""ه وامین""ه
علی وحیه سیدنا ونبینا وامامنا محمد بن عبدهللا وعلی آله وص""حبه ومن اس""تنی بس""نته
الی یوم الدین
اما بعد؛
یکی از رحمتهای خداوند" به این امت آن است که هم""واره پیش""وایان و ائم""ه س""نت
از همان اولین سالهای ظهور اس""الم ب"ه بی"ان عقی"ده اه""ل س"نت وجم""اعت و توض"یح
منهج و روش آنها در دریافت دین و عم""ل ب""ه آن و هش""دار در م""ورد آنچ""ه ب""ا آن در
تضاد است و پاسخ به مخالفان برآمدند و علمای امت تا به امروز" در مسیر این منهج
ربانی" گام برداشتند ".به عن"وان مث"ال از می"ان مولف"انی ک"ه در این زمین"ه ب"ه رش"تهی
تحری"ر" در آم"ده میت"وان ب"ه کت"اب «الس"نة» ام"ام احم"د« ،الس"نة» عبدهللا ابن احم"د،
«السنة» از اثرم و شرح «اصول االعتقاد» از امام اللکائی اش""اره نم""ود .و همچ""نین
«کتاب االیمان» در صحیح بخاری و مسلم و نیز کت""اب«الش""ریعة» آج"رّی ش""افعی و
کتاب «التوحید» ابن خزیمه همگی با موض""وع اعتق"اد قلب و ق"ول و عم""ل آن و راه
روش آن میباشد .و این همان امتیازی" است که امت اسالمی آنرا در تاریخ خ""ود ثبت
کرده و در راستای" جدا نمودن حق از باطل توجه ویژه ای به آن داشته است .خداوند
ث فِي اَألرْ ِ
ض َك"" َذلِكَ متعال میفرماید« :فََأ َّما ال َّزبَ ُد فَيَ ْذهَبُ ُجفَاء َوَأ َّما َما يَنفَ ُع النَّ َ
اس فَيَ ْم ُك ُ
ال» (رعد« )17 :اما کفه""ا کن"ار افت""اده ،از بین میرود و آنچ""ه ب"ه يَضْ ِربُ هللاُ اَأل ْمثَ َ
مردم سود" میبخشد در زمین (باقی) میماند ،اینگونه هللا (برای روشن ش""دن ح""ق از
باطل) مثال میزند».
در پایان از خداوند متعال میخواهم که این تالش را مب""ارک نم""وده و از مول""ف و
11 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
گردآورنده بپذیرد و آنرا خالص برای وجه کریمش و بر مبنای سنت پیامبرمان محمد
راست و درست قرار" دهد و با خوان""دن آن چش""مان خوانن""دگان را من""ور نم""وده و ب""ه
آنها توفی"ق" ش""ناخت ح""ق و اس""تقامت ب""ر آن عط""ا فرمای""د ".براس""تی او به""ترین س""وال
شوندگان است .والحمدهللا رب العالمین.
دکتر عبدالرحمن صالح الجیران
دانشیار" در دانشگاه آموزش و پرورش ،بخش الدراسات االسالمیة
مقدمه:
به قلم شیخ خالد بن جمعه الخراز
الحمدهللا وحده ،والصالة والسالم علی من النبی بعده وعلی آله وصحبه وسلم.
و بعد:
تالیف در مورد" جماعتها و فرقههای مختلف و مبادی آنها ،مول""ف را مل""زم میکن""د
به پایه و اساس نشات آنها و منبع و منهجی که بر مبن""ای آن ح""رکت میکنن""د ،احاط""ه
داشته باشد .و بر هرکس چنین تالشی را به سرانجام" رسانده ،پوشیده نیست که چ""نین
عملی نیاز به تالش بیوقفه و پ""ر زحم""تی دارد ت""ا اینک""ه مول""ف بتوان""د مط""الب را در
قالب کتابی گردآورد" که در آن تمام مبادی ،اصول و قواعد مربوط به آن جم""اعت ی""ا
حرکت یا فرقه"ی مورد نظ""ر جم""ع آوری ش""ده باش""د .ب""ویژه اگ""ر این مهم مرب""وط ب""ه
12 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
دعوت سلفیت باشد .دعوتی که عادت و روش آن این است که هر امر مربوط به دین
را بدون دلیل قبول نمیکند.
مولف این کتاب «المختصر الحثیث »...شیخ عیسی م""ال هللا ف""رج از من خواس""ت
تا آنرا بخوانم" و دیدگاه خود را در مورد آن بیان کنم .من ن""یز آنرا مطالع""ه ک""ردم .در
آن شاهد تالشی ص"ادقانه و اص"رار" ب"ر انض"مام" ادل"ه ب"ا وج"ود دش"واری" بحث -ک"ه
ام""انت و دقت علمی میطلب""د -ب""ودم .چنانک""ه این وی""ژگی" در سراس""ر" کت""اب قاب""ل
مالحضه میباشد.
ب"ر هری"ک از خوانن"دگان این کت"اب ،حوص"له و ص"بر مول"ف در جم"ع آوری و
تحقی""ق این مهم پوش""یده نخواه""د ب""ود چنانک""ه بح""ثی ج""امع و در برگیرن""ده مب""احث و
جوانب مختلف را شاهد خواهد بود.
اما با توجه به آنچه پیشتر گذشت ،چنین کار دانشنامه"ای و موسوعی انس""ان را ب""ه
شگفت میآورد و الزم است از تالش محقق تقدیر و تش""کر ب""ه عم""ل آی""د؛ تالش""ی ک""ه
مولف ثمرات آنرا در این سفر برداشت میکن"د .س"فری ک"ه هرگ""اه در آن ب"ه خوانن""ده
این کتاب روی" آوردم ،درخت پرباری از علم احساس نمودم" که ش""اخهای از آن م""را
در سایه خود پوشانده و میوهاش چیدنی" بود.
مطمئن ب""اش خوان""دن این کت""اب مانن""د کت""ابه""ای ارزش""مندی" اس""ت ک""ه چ""ون آنرا
مطالعه کنی رضایت ت""و را جلب نم""وده و ب""ه دیگ""ران پیش""نهاد" خوان""دن آنرا میدهی،
البته اگر از حقیقتجویان باشند.
ش""یوهی این کت""اب تالش در جهت کس""ب م""راد اس""ت و در آن س""عی ش""ده ابع""اد
مختلف مساله بررسی شود تا خواننده پس از مطالعه آن دیگر نیازی ب""ه مراجع""ه ب""ه
غیر آن نداشته باشد .لذا از این جهت در موضوع خود کافی" است و به طور جامع به
این مساله پرداخته است .در آن صادقانه سخن گفت""ه ش""ده و چ""ون برمبن""ای" آن س""خن
بگویی" قانع میکند و برای کسی که آنرا میخواند ،ق""انع کنن""ده اس""ت؛ براس""تی چط""ور
اینگونه نباشد درحالیکه هر مبحثی از مباحث آن ایدهای مدرن را دنبال نموده و آنه""ا
را با دلیل قاطع مستند" میکند ت""ا ج""ایی ک""ه هیچ روزن"ه"ای را ب""رای ناق""د ره""ا نک""رده
مگر اینکه با دلیل ثابت یا برهان ساطع سدی در مسیر آن شده است .و این وی""ژگیه""ا
بود که مرا در مورد آن قانع نمود و شگفت زده کرد.
براستی به چنین منهجی مراجعه میشود و از چنین آبشخوری" نوشیده میشود.
این تحقیق در موضوع" خود شامل و جامع است؛ منهج اهل حدیث و مصادر آنه""ا
را از کتاب و سنت و اق""وال و افع""ال س""لف ص""الح و ه""ر آنچ""ه مرب""وط ب""ه آنهاس""ت،
معرفی" میکند .از این جهت شامل هر مطلبی است ک""ه این موض""وع" را در ب""ر دارد؛
در این کتاب آیات قرآن و احادیث صحیح نب""وی و اق""وال پیش"وایان دع""وت س""لفی در
قدیم" و جدید به چشم میخورد که فکر و اندیش""هی در جس""تجوی" حقیقت را روش""ن می-
13 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
-6ابطال این ادعا که« :منهج سلف سالمتر و منهج خلف عالمانهتر و حکیمانهت""ر
است ».یا این ادعا که میگویند« :لفظ «سلف» در این دین بدعت است و مذهبی پنجم
2
است.
-7اعتقاد به اینکه سعادت ،فالح ،رستگاری ،اطمینان ،ع""زت ،نص""رت و تمکین
در دنی""ا و ن""یز نج""ات از آتش دوزخ در آخ""رت و ورود ب""ه بهش""ت ب""رای م""ا میس""ر
نخواهد بود مگر اینکه در مسیر این منهج استوار" حرکت نموده و گام برداریم".
-8درآوردن لباس سلفیت از تن کسانی" که ادعای سلفیت میکنند ،اما چنین نیستند.
و منهج پرده از دروغ بودن این ادعا بر میدارد .انتساب به مذهب سلف مستلزم عمل
به مقتضیات آن میباشد و اسم به تنهایی برای صحت انتساب به سلفیت ،کافی نیست.
-9پاک کردن مفهوم واژگ""ون و نادرس""تی ک""ه در ذهن ب""رخی در م""ورد این اس""م
پاک «سلفیت» ایجاد شده است چنانکه بسیاری از الفاظ مفهومی واژگون و نادرس""ت
پیدا کردهاند مانن""د ام""ر ب""ه مع""روف و نهی از منک""ر ،جه""اد و ...بلک""ه لف""ظ اس""الم و
مسلمان نیز دچار این واژگونی در مفهوم شده اس"ت .و این درحقیقت نتیج""ه عملک"رد
اشتباه برخی از منتسبین به اسالم میباشد.
مقدمه:
ان الحم""د هلل ،نح""ده ونس""تعینه ونس""تغفره؛ ونع""وذ باهلل من ش""رور انفس""نا وس""یئات
اعمالنا ،من یهده هللا فال مفصل له ومن یضلل فال ه""ادی ل""ه؛ واش""هد" ان ال ال""ه اال هللا،
وحده الشریک له و اشهد ان محمدا عبده ورسوله؛
ق تُقَاتِ ِه َوالَ تَ ُم وتُنَّ ِإالَّ َوَأنتُم
هللا متعال میفرماید« :يَا َأ ُّي َها الَّ ِذينَ آ َمنُو ْا اتَّقُ و ْا هللاَ َح َّ
آوردهاید! از هللا ،آن گون ه ک ه سلِ ُمونَ »( :آل عمران« )102 :ای کسانیکه ایم ان ُّم ْ
- 2و طرح این ادعا که سلفیها با چنین منهجی آمدند برای رقابت با مذاهب فقهی.
17 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
روند بحث:
مقدمه
فصل اول :بیان معنای منهج سلف
فصل دوم :حکم پیروی" از منهج سلف
فصل سوم :اسامی سلف و القاب آنها
مبحث اول :اهل سنت و جماعت
مبحث دوم :اهل حدیث
- 1همچنین مشایخ گرامی :محمد الحمود النجدی ،فهد بن عبدالرحمن الشویب ،خال""د
بن جمعة الخ""راز حفظهماهلل و هم""ه کس""انی ک""ه تالش خس""تگی ناپ""ذیری در این مس""یر
داشتند.
19 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
تحص یل علم را استوار میکن""د 1.مانن""د قواع""د زب""ان ع""ربی و اص""ول عقی""ده و فق""ه و
تفسیر؛ چنانکه این علوم تحصیل و فراگیری" اسالم و اصول آنرا ضابطه"مند میکند.
اهمیت منهج:
منهج و برنامه مشخص ،نظم و ترتیب علم را حفظ میکن"د چنانک"ه عق"ل بش"ری" و
اعمال ذهنی را با قواعد ثابت ضابطهمند مینماید 2و اینگونه انس""ان را ب""رای رس""یدن
به حقیقت در موضوعاتی که تحقیق میکند ،کمک مینماید.
شرط کسب علم و پیشرفت در آن ،این است که خط مشی درست و ص"حیح ب"رای
فراگیری آن انتخاب شود که در برگیرنده"ی رخ داده""ای مختل""ف و واژگ""ان پراکن""ده
باشد و میان آنها رابطه ایجاد کند؛ از اینرو تقدیم و تاخیر در فراگیری" علم ،در گ""رو
3
قضیه منهج است چنانکه از حیث وجود و عدم وابسته به آن است.
ب) تعریف سلف:
سلف در لغت به معانی متعددی" میباشد از جمله:
4
التسویه :صاف و هموار" کردن .و « ِمسلَفَه» ابزاری" است ک""ه ب""ا آن زمین را -1
صاف و هموار میکنند و چون بوسیلهی آن زمین را صاف و هم""وار کنن""د ،گفت""ه می-
شود« :سلف االرض».
«الس "لم» :س""لم ن""وعی از ان""واع مع""امالت اس""ت ک""ه در آن ثمن َّ ب""ه معن""ای -2
پرداخته ش""ده و ک""اال ب""ا وص"ف" مش""خص ت""ا م""دتی معل""وم" نگ""ه داش""ته میش""ود( .پیش
فروش)
کسانی که در گذشته بودند؛ سلف انسان کسانی هستند که پیشتر فوت ش""دند و -3
شامل پدران و خویشاوندان انسان میباشد .و بر این اساس است که اولین اف""رادی ک""ه
در زمرهی تابعین بودند سلف ص"الح نامی"ده ش"دند .و چ"ون ب"ه ط"ور مطل"ق ب"ه ک"ار
رود ،اغلب ب""ه همین معن""ا میباش""د 5.خداون""د متع""ال میفرمای""د« :قُ ل لِلَّ ِذينَ َكفَ ُرو ْا ِإن
سنَّةُ اَأل َّولِ ِ
ين» ضتْ ُسلَفَ وَِإنْ يَ ُعودُو ْا فَقَ ْد َم َ يَنتَ ُهو ْا يُ َغفَ ْر لَ ُهم َّما قَ ْد َ
6
- 1و معنای مورد" نظر ما در این مبحث همین است .منهج البحث العلمی عند العرب
– جالب موسی271 ":
- 2منهج همچون قطب نمایی است که هر انحرافی" را در مسیر حرکت نشان میدهد.
- 3منهج االستدالل ،دکتر عثمان بن علی حسن1/21 :
- 4برخی از معانی آن :قرض ،پهنهی گردن ،نرم.
-5مخت""ار الص""حاح264 :؛ النهای""ة فی غ""ریب الح""دیث ،ابن اث""یر390 ""-2/389 :؛
مفردات ،راغب اصفهانی.
انیکه ک افر ش دند بگ و« :اگ ر (از کف ر و
( - 6انف ال(« :)38 :ای پیامبر!) ب ه کس
دشمنی) دست بر دارند ،گذش تههایش ان آمرزیده میش ود و اگ ر (ب ه هم ان اعم ال
بیگمان سنت (و روش هللا درب اره) پیش ینیان گذش ته اس ت (و خود) بازگردند ،پس
22 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
آنها پیروی کردند" و پیشوایان عادلی است که امت بر امامت آنها و جایگاه واالی آنها
در دین اتفاقنظر دارند و مسلمانان کالم آنها را سینه به سینه دریافت و قبول کرده اند
میشود)».
درباره آنها نیز اجرا
آنه ا را در ش مار گذش تگان و ع برتی (ب رای آین دگان) ( - 1زخرف« :)56 :آنگاه
قرار دادیم».
- 2مسلم2288 :
- 3مسند احمد6/282 :؛ مسلم2450 :
- 4صحابه به کسی گفته میشود که پیامبر را در حالی مالقات کرده باش د ک ه ب ه او
ایمان داشته است و بر اسالم فوت کرده است .و آنها از نظر زمانی و تاریخی سلف
هستند و مدلول خاص لفظ سلف آنها میباشند .و گ اهی معن ای مقص ود از این بحث
«خ ْي ُر الن اس قَ ْرنی ثُ َّم الَّ ِذينَ يَلُ ونَ ُه ْم
همین معنا میباشد .چنانکه رسول هللا فرمودندَ :
ثُ َّم الَّ ِذينَ يَلُونَ ُه ْم»« :بهترین م""ردم ،کس""انی هس""تند ک"ه در زم""ان من زن""دگی" میکنن""د،
سپس کسانی که پس از آنها میآیند و سپس کسانی که بعد از آنها میآیند ».مسند احم""د:
3594؛ بخاری6065 :؛ مسلم2533 :
23 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
4
و هیچگاه به بدعت یا لقبی ناخوشایند همچون خوارج 1،رافض""ه 2،قدری""ه 3،مرجئ""ه،
8
اشاعره 5،معتزله 6،جهمیه 7و ...مانند اینها متهم نشدند.
و گاهی کلمهی سلف به صورت مطلق ب""ه ک""ار میرود ک""ه در اینص""ورت منظ""ور"
همه کسانی است ک""ه پایبن""د و مل""تزم ب""ه راه و روش ق""رون ثالث""ه باش""ند و در مس""یر
ت ْاليَهُ"و ُد َعلَى ِإحْ" دَى منهج آنها حرکت میکنند 9.چنانکه رسول خدا فرمودن"د« ":ا ْفتَ" َرقَ ِ
ارى َعلَى ثِ ْنتَ ْي ِن ص" َ ت النَّ َ ارَ ،وا ْفتَ" َرقَ َِو َس" ْب ِعينَ فِرْ قَ"ةً ،فَ َوا ِح" َدةٌ فِي ْال َجنَّ ِةَ ،و َس" ْبعُونَ فِي النَّ ِ
اح" َدةٌ فِي ْال َجنَّ ِةَ ،والَّ ِذي نَ ْفسُ ُم َح َّم ٍد بِيَ" ِد ِه َو َس" ْب ِعينَ فِرْ قَ"ةً ،فَِإحْ" دَى َو َس" ْبعُونَ فِي النَّ ِ
ارَ ،و َو ِ
- 1خوارج :فرقهای است ک""ه ب""ا دلی""ل تحکیم ب""رای جنگی""دن ب""ا علی ابن ابی ط""الب
خروج کردند و از مشخصات" بارز مذهبشان ،بیزاری" از عثمان و علی و خروج ب""ر
حاکمی که با سنت مخالفت کند و تکفیر مرتکب کبیره و جاوی""دان ب""ودن وی در آتش
میباشد.
- 2به این دلیل رافضه نامیده شدند ،چون ام""امت زی""د بن علی بن حس""ین بن علی بن
ابی ط""الب را نپذیرفتن""د ".ک""ه زیدی""ه هم اکن""ون ب""ه او منتس""ب هس""تند .ام""امت او را
نپذیرفتند" چون زمانی که از او پرس""یدند ":در م""ورد اب""وبکر و عم""ر چ""ه میگ""ویی؟ و
انتظار" داشتند که او نیز همچون آنها دهان به دشنام" و ناس""زا ب""از کن""د ،ب""ه آنه""ا گفت:
بهترین وزیران ،وزیران جدم بودند .و مقصود" وی رسول" هللا بود .و اینگونه س""تایش
ابوبکر" و عمر گفت ،پس او ترک کرده و بر وی خش"م گرفتن""د و او را نپذیرفتن""د ،از
این رو رافضه نامیده شدند( .رفض به معن""ای چ""یزی را ره""ا ک""ردن و نپ""ذیرفتن می-
باشد).
- 3قدریه :آنها به قَدَر منسوب هستند چرا که تقدیر را انکار میکنند و چنین میپندارند"
که بنده با اراده و قدرت خود مستقل بوده و اراده و خلق خداون""د در عم""ل وی نقش""ی
ندارد.
- 4مرجئه :انتساب به ارجاء است؛ و آن به معنای تاخیر میباشد .چرا که آنها عمل را
از ایمان به تاخیر" میاندازند .و دو نوع هستند -1 :فقهای مرجئه ک""ه احن""اف هس""تند و
میگویند :عمل شرط یا الزمه ایمان نیست -2 .مرجئه متبدع (جهمیه)؛ آنه""ا میگوین""د:
ایمان فقط شناخت قلب است.
اما دیدگاه فقهای مرجئه دیدگاهی" مرج""وح اس""ت چ""را ک"ه ب""ا کت""اب و س""نت و دی""دگاه
سلف مخالفت دارد .و در واقع فتح بابی است برای مرجئه محض (مبتدع)؛ ام""ا ق""ول
مرجئه مبتدع ،دیدگاهی" مبتدع است که هیچ جایگ""اهی ن""دارد .رک« :تعری""ف الخل""ف
بمنهج الس""لف» ،دک""تر اب""راهیم بن محم""د بن عبدهللا البریک""ان ،عض""و ه""یئت م""درس
دانشکده معلمین در دمام.
- 5اشاعره :منس""وب ب""ه ابوالحس""ن الش""عری؛ او علی بن اب""و اس""ماعیل بن ابوش""بر،
24 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
ار»: اح َدةٌ فِي ْال َجنَّ ِةَ ،وثِ ْنت ِ
َان َو َس"" ْبعُونَ فِي النَّ ِ لَتَ ْفت َِرقَ َّن ُأ َّمتِي َعلَى ثَاَل ٍ
ث َو َسب ِْعينَ فِرْ قَةًَ ،و ِ
«یهود به هفتاد و یک فرقه تقسیم شدند که یک فرقه از آنها در بهش""ت اس""ت و هفت""اد
فرقه در دوزخ؛ و نصاری" به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند ک""ه هفت""اد و ی""ک فرق""ه در
دوزخ"اند و یک فرقه در بهشت؛ سوگند" به کسی که جان محمد در دست اوس""ت ،امت
من به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشوند که یک فرقه در بهشت است و هفتاد و دو فرقه
دیگر در دوزخاند ».و این فرقه نجات یافته ،محصور در زم""ان ی""ا مک""ان مشخص""ی
نیست.
و از دالیلی که بیانگر ترجیح این معنا برای این اص""طالح میباش""د ،این اس""ت ک""ه
اس""حاق بن س""الم بن اس""ماعیل بن عبدهللا بن موس""ی بن هالل بن اب""وبرده ع""امر بن
موسی" اشعری میباشد که در سال 270و گفته ش""ده 260متول""د ش""د و در س""ال 324
در بصره وفات نم""ود و بین ک""رخ و بص""ره در «مش""رعه الروای""ا» دفن ش""د« .جالل
العینین ،ص213 :؛ االعالم ،زرکلی4/263 ":؛ دارالمالیین ،بیروت ،چاپ پنجم».
اشعری" در باب عقاید سه مرحله را پشت سر نهاد :مرحله اول :مرحله اع""تزال؛ در
این مدت ب""ه م""ذهب معتزل""ه گ""ردن نه""اد .مرحل""ه دوم :رج""وع از اع""تزال و انتخ""اب
روش عبدهللا بن سعید بن کالب؛ کس""ی ک"ه کالیی"ه ب""ه او منس""وب اس"ت .و این هم"ان
عقیدهی کنونی اشاعره میباشد .مرحله سوم ":رجوع از مذهب کالبیه به م""ذهب س""لف
صالح.
در اصل مص""در دری""افت (دین) در م""ذهب اش""اعره ،عق""ل میباش""د .و عقی""ده آنه""ا در
زمینه اسماء و صفات از این ق""رار اس""ت -1 :اثب""ات هفت ص""فت از ص""فات خ""بری:
شنوایی ،بینایی ،حیات ،قدرت ،اراده ،علم و کالم« .الملل و النحل»1/95 :؛" -2نفی
افعال اختیاری برای خداوند" متعال مانند :محبت ،نزول ،اس""تواء ،رض""ایت ،غض""ب،
خوشحالی" و« ...موافقة صریح المنقول.»2/12 :
- 6معتزله :به دو دلیل این لقب به آنها اطالق میشود -1 :گفته شده پس از اینکه حسن
بصری ،واصل بن عطا را به خاطر دیدگاه «منزل""ة بین منزل""تین» در م""ورد فاس""ق،
طرد نمود ،برخی از مردم در جوار" ستونهای مسجد ع""زلت گزیدن""د -2 ".و ن""یز گفت""ه
شده :بلکه بخاطر دیدگاه «منزلة بین منزلتین» در مورد" فاسق ،معتزله نامیده میش""دند
چرا که دیدگاه اهل سنت را رها کرده و از آن فاصله گرفتند.
- 7جهمیه :آنها منسوب به جهم بن ص"فوان س"مرقندی" هس"تند .او کس"ی ب"ود ک"ه نفی
صفات و تعطیل آنها را عن"وان نم"ود .و این دی"دگاه را از جع"د بن درهم گرفت"ه ب"ود.
پس از این جهم در خراسان بود و دیدگاه وی در آنجا آشکار شد و در خراسان کش"ته
شد .سلم بن احوز او را کشت .علما در مورد" جهمیه اختالف نظر دارن""د ک""ه آی""ا آنه""ا
از هفتاد و دو فرقه هستند یا نه؟ و در این مورد دو دیدگاه مطرح شده است .از جمله
کسانی که معتقدند جهمیه جزو هفت""اد و دو فرق""ه نیس"ت ،عبدهللا بن مب""ارک و یوس"ف"
25 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
چون رسول خدا در مورد فرقه"ی ناجی""ه س""وال ش""دند ،آنرا ب""ه ط""ور" مش""خص تع""یین
نکردند" بلکه فقط ص"فتی از آنرا ب"ه عن"وان وج"ه تم"ایز آن ب"ا دیگ"ران ذک"ر نم"وده و
فرمودندِ « :ه َي ْال َج َما َعةُ»« 1آن جماعت است».
رسول خ""دا در این پاس""خ ،وص""ف را تع""یین نمودن""د ن""ه موص""وف را؛ و تردی""دی
نیست که رسول" خدا و اصحابش اولین کسانی هستند که مصداق این وص""ف میباش""ند
بلکه آنها اصل اعتبار و معیار و میزان برای دیگر مردم میباشند .و این خود بی""انگر
آن است که نجات مختص پیشینیان نمیباشد بلکه شامل تمام کسانی است که ت""ا قی""امت
2
اوصاف" فرقهی ناجیه را داشته باشند" چنانکه حدیث به این مساله تصریح دارد.
و رسول هللا ح فرمودند« :اَل تَ َزا ُل طَاِئفَةٌ ِم ْن ُأ َّمتِي ظَا ِه ِرينَ َعلَى ْال َحقِّ ،اَل يَضُرُّ هُ ْم
ك»« 3:هم""واره گ""روهی" از امت من ب""ا حقی َم ْن َخ" َذلَهُ ْمَ ،حتَّى يَ"ْأتِ َي َأ ْم" ُر هللاِ َوهُ ْم َك" َذلِ َ
چیرهاند .کسانی که نصرت و یاری آنها را رها میکنند ضرری" به آنها نمیرس""انند" ت""ا
اینکه امر خداوند میآید آنان چنین چیرهاند».
ج) بوجود آمدن مذهب سلف:
زمانی که امت اسالمی فرقه فرقه و گروه گروه شد و دیدگاههای فک""ری متف""اوت
در مورد اصول دین ظهور" کرد ،نیاز انتساب ب""ه س""لف ص""الح خ""ود را نش""ان داده و
این مهم ،علمای ربانی امت و استوانه"های شاخص آنرا واداشت تا به ط""ور مختص""ر
به اصول و قواعد دیدگاه سلفی و اعتقاد قرآنی و نبوی" بپردازن""د .و از اینج""ا ب""ود ک""ه
برای تمایز اهل سنت از اهل ب""دعت ،انتس""اب ب""ه س""لف ص""الح مط""رح گردی""د .و در
واقع این انتساب مانعی در مسیر تم""ام کس"انی ب""ود ک"ه ب"ه اس""م اه""ل س"نت ب"دعته"ای
اعتقادی ایجاد میکردند.
و این انتس""اب ب""ه آنه""ا ،از آن جهت ب""ود ک""ه انتس""اب ب""ه س""لف نش""انه ی افتخ""ار و
بن اسباط میباشند.
و از جمل""ه باوره""ای" جهم این اس""ت ک""ه کف""ر فق""ط جه""ل اس""ت و فع""ل حقیقی ب""رای
هیچکس نیست مگر هللا متعال« .شرح الطحاویة ،امام ابن ابی العز حنفی».
- 8لوامع االنوار" البهیة1/20 :
- 9و همه اینها در راه و روش و اقتدا سلف میباشند؛ و م""دلول ع""ام لف"ظ س"لف همین
میباشد.
- 1صحیح ابن ماجه ،از عوف بن مالک؛ عالمه آلبانی در صحیح الجامع 1082 :آن
را صحیح دانسته است.
- 1ابن ماجه؛ آلبانی در صحیح الجامع 2042 :آنرا صحیح دانسته است.
- 2منهج االس""تدالل علی مس""ائل االعتق""اد ،دک""تر عثم""ان بن علی حس""ن ،ص40 :؛
االعتصام ،شاطبی289 ،2/287 ،
- 3مسند احمد20377 :؛ بخاری3442 :؛ مسلم1920 :
26 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
عالمت عدالت در اعتقاد بود و این خود بیانگر آن است که انتساب به س""لف ،ب""دعتی
لفظی نبوده و نیز تنها اصطالحی" کالمی نیست بلکه حقیقتی شرعی اس"ت ک"ه م"دلول
مشخص و معینی دارد.
بنابراین اصول و قواعد آن بیان نگردید مگر به دلیل نیاز امت به بی""ان تص""ویری"
کام""ل از روش اعتق""ادی و س""یرت توحی""دی کس""انی ک""ه در ق""رون برت""ر میزیس""تند و
1
عدالت آنها در این موارد مشهود" است.
د) سلفیت چیست؟
سلفیت اصطالحی جامع برای منهجی است که سلف صالح در دری""افت" دین و فهم
آن در زمینه اعتقادات ،معامالت ،احکام ،تربیت ،دعوت و تزکیه نفس بر آن اعتم""اد
کرده و در مسیر آن حرکت نمودند ".و نیز بر کسانی" که در قدیم و جدید پایبند" ب""ه این
منهج هستند ،داللت میکند.
و این منهج در دریافت دین و فهم آن و عمل بدان و دعوت به س""وی آن ،مص""داق
ق َوبِ ِه يَ ْع ِدلُونَهمان رهنمود" الهی است که میفرمایدَ « :و ِم َّمنْ َخلَ ْقنَا ُأ َّمةٌ يَ ْهدُونَ بِ ا ْل َح ِّ
» (اع راف« »181 :و از (میان) آن ان ک ه آفریدهایم ،گ روهی هس تند ک ه ب ه ح ق
2
مینمایند و به آن (حکم و) عدالت میکنند». هدایت
و این همان اسالم صحیح است و همان صراط مستقیم الهی و ریسمان استواری
اطي ص َر ِ «وَأنَّ َه َذا ِ است که خداوند متعال ما را به پیروی از آن دستور داده استَ :
َّ
ص ا ُكم بِ ِه لَ َعل ُك ْم س بِيلِ ِه َذلِ ُك ْم َو َّ
ق بِ ُك ْم عَن َ الس بُ َل فَتَفَ َّر َ
س تَقِيما ً فَ اتَّبِ ُعوهُ َوالَ تَتَّبِ ُع و ْا ُّ
ُم ْ
تَتَّقُ ونَ » (انع ام« )153 :و اين راه مس تقيم من اس ت ،پس از آن پ يروی کني د و از
میکن د .اين چ يزی اس ت راههای (پراکنده) پيروی نکني که ش ما را از راه هللا دور
که هللا شما را به آن سفارش نموده است ،شايد پرهيزگار شويد».
از عبدهللا بن مسعود روایت است که میگوید« :روزی رسول هللا خطی ب رای م ا
کشید و فرمود« :این راه هللا است ».سپس خطهایی در اطراف آن کش ید و فرم ود:
«این راههای مختلف است که بر سر هر راهی شیطانی قرار دارد ک ه ب ه س وی آن
س تَقِيما ً فَ اتَّبِ ُعوهُ اطي ُم ْ ص َر ِ فرا میخواند ».سپس این آیه را تالوت فرمودَ « :وَأنَّ َه َذا ِ
ص ا ُكم بِ ِه لَ َعلَّ ُك ْم تَتَّقُ ونَ » :یع نی از س بِيلِ ِه َذلِ ُك ْم َو َّ الس بُ َل فَتَفَ َّر َ
ق بِ ُك ْم عَن َ َوالَ تَتَّبِ ُع و ْا ُّ
3
خطوط اطراف پرهیز نکنید».
شیخ محمد بن صالح عثیمین رحمهاهلل میگوید« :س لفیت پ یروی از منهج و راه
- 1نظریات شیخ االسالم ،ص23 :
- 2بنگر به تفسیر این آیه در «تیسیر الکریم الرحمن»( :تفسیر راستین) عالمه ابن
سعدی.
- 3بخاری :الرقاق ،6417 :ترمذی :صفة القیامة و الرقائق و ال ورع ،2454 :ابن
ماجة ،الزهد ،4231 :مسند احمد ،1/385 :دارمی :الرقاق2729 :
27 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
و روش رسول هللا ح و اصحابش میباشد؛ چرا که آنها س لف و پیش ینیان م ا بودن د
1
که بر ما پیشی گرفتند ،لذا پیروی از آنها سلفیت میباشد».
- 1القواعد الکلیة لالسماء والصفات عند السلف24-19 :؛ تالیف دک تر اب راهیم بن
محمد بن عبدهللا بریکان حفظهاهلل ،عضو هیئت دانشکده معلمین در دمام.
- 2مجموع الفتاوی4/149 :
- 3سیر اعالم النبالء16/457 :
- 4شیخ دکتر ناصر العقل حفظهاهلل میگوید« :این مهم خطاب به دعوتگران و طالب
علم و علما میباشد .اما سلف صالح در مورد ت ودهی م ردم ب ر این ب اور بودن د ک ه
آنها به شناخت تفصیلی عقاید مکلف نیستند بلکه مکلف ب ه ش ناخت اجم الی ام ور
اعتق ادی میباش ند .ش رح العقیدة الطحاویة ،ص11-10 :؛ درء التع ارض العق ل
والنقل ،ابن تیمیه ،ص1/57 :
30 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
5
رو شایسته است هرکس که منتسب به اهل سنت است آنرا دوست داشته باشد.
به تحقیق دانسته شده است؛ اما این آیه عصمت امت از اتفاق ب ر خط ا و اش تباه را
1
ضمانت میکند؛ و این بیانگر بزرگداشت این امت و تعظیم پیامبرشان میباشد».
و تردیدی نیست که منهج س لف -ص حابه ،ت ابعین و کس انی ک ه ب ر راه و روش
آنها هستند -همان راه مومنان ،در عقیده و عمل میباشد.
َّ
نص ا ِر َوال ِذينَ َأل
اج ِرينَ َوا َ الس ابِقُونَ اَأل َّولُ ونَ ِمنَ ا ْل ُم َه ِ -2هللا متع ال میفرمایدَ « :و َّ
ْ َأل
ت ت َْج ِري ت َْحتَ َه ا ا ن َه ا ُر َّ َ َأ ْ
ضوا َعنهُ َو َع َّد ل ُه ْم َجنا ٍ ْ ض َي هللاُ َع ْن ُه ْم َو َر ُ ان َّر ِ
س ٍ اتَّبَ ُعوهُم بِِإ ْح َ
ْ
َخالِ ِدينَ فِي َه ا بَ دا ذلِ َك الف ْو ُز ال َع ِظي ُم» (توب ه« )100 :و پیش گامان نخس تین از َ ْ َ ً َأ
آنه ا خش نود مهاجرین و انصار و کسانیکه به نیکی از آنها پیروی کردند ،هللا از
گشت و آنها (ن یز) از او خش نود ش دند و ب رای آنه ا باغه ایی (از بهش ت) آم اده
کرده است که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است .جاودانه در آن خواهند مان د،
این کامیابی بزرگ است».
در این آیه هللا متع ال از راه و روش ص حابه و کس انی ک ه از آنه ا ب ه نیک ویی
پیروی کردند ،در مسائل اعتقادی و عملی ستایش نموده و نعمتی را ک ه در انتظ ار
آنهاست یادآور میش ود .و این بیانگر رض ایت خداون د متع ال از این منهج و ل زوم
پیروی از آن میباشد.
ب) دالیلی از سنت نبوی:
س َما ِء ،فَِإذاَ ٌ َأ
-1از ابوموسی روایت است که رسول خدا فرمودند« :النُّ ُجو ُم َمنَة لِل َّ
ص َحابِي َم ا ص َحابِي ،فَ ِإ َذا َذ َه ْبتُ َأتَى َأ ْ س َما َء َما تُو َعدَُ ،وَأنَا َأ َمنَةٌ َأِل ْ ت النُّ ُجو ُم َأتَى ال َّ َذ َهبَ ِ
ص َحابِي َأتَى ُأ َّمتِي َم ا يُو َع دُونَ »:2 ص َحابِي َأ َمنَ ةٌ ُأِل َّمتِي ،فَ ِإ َذا َذه َ
َب َأ ْ يُو َع دُونَ َ ،وَأ ْ
«ستارگان حافظ و سبب امنیت آسمان هستند و هرگاه از بین روند آنچه ب ه آس مان
وعده داده شده ،خواهد آمد .و من حافظ و سپر اصحابم (در برابر فتنهها و جنگها)
هستم .و هرگاه از میان آنان روم ،وعدههایی که ب ه آن ان داده ش ده خواه د آم د .و
اصحاب من حافظ و سپری برای امت من هستند که هرگاه از میان امت روند ،آنچه
بر امتم وعده داده شده خواهد آمد».
ابن قیم رحمهاهلل میگوید« :استدالل به حدیث از این جهت است که :رس ول هللا ح
نس بت اص حابش ب ه کس ا ِن پس از ایش ان را همچ ون نس بت خ ود ب ه اص حابش و
نسبت ستارگان به آسمان معرفی میکند .آشکار است که این تش بیه وج وب اقت دا و
پیروی امت از آنها را میرساند .چنانک ه آن ان از پیامبرش ان پ یروی ک رده و ب ه او
اقتدا کردند و همچون رهیابی ساکنان زمین توس ط س تارگان؛ و رس ول خ دا در این
حدیث باقی بودن آنها در میان امت را سبب امنیت آنها و حف ظ از ش ر و اس باب آن
معرفی میکند .اما اگر بر فرض ج ایز ب ود ک ه ص حابه در آنچ ه فت وا میدهن د دچ ار
- 1تفسیر ابن کثیر2/365 :؛ چاپ الشعب.
- 2مسلم6466 :
33 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اشتباه و خطا شوند و کسانی که پس از آنها میآیند بر مبنای حق فتوا دهند ،در این
صورت کسا ِن پس از آنها که بر مبنای ح ق فت وا میدادن د ،حاف ظ ص حابه و س پری
1
برای آنها بودند که این امر محال است».
2
َ ُ َّ ُ َ ُ َّ ُ
س قَ ْرنِي ،ث َّم ال ِذينَ يَلون ُه ْم ،ث َّم ال ِذينَ يَل ون ُه ْم» : فرمودند«:خ ْي ُر النَّا ِ
َ -2رسول خدا
«بهترین مردم نسلی هستند که در زمان من زندگی میکنند سپس کسانی ک ه پس از
آنها میآیند ،سپس کسانی که بعد از آنها میآیند».
-3از عرباض بن ساریه روایت است که :رسول هللا مارا چنان موعظ""های نم""ود
که در اثر آن قلبها به لرزه آمده و چشمه"ا گری"ان ش"دند ،پس گف"تیم :ای رس"ول خ"دا،
گوی""ا ک""ه این موعظ""ه وداع ب""ود ،پس م""ا را س""فارش کن .رس""ول هللا ح فرمودن""د:
ش ِم ْن ُك ْمالس ْم ِع َوالطَّا َع ِة وَِإنْ تَ َأ َّم َر َعلَ ْي ُك ْم َع ْب ٌد وَِإنَّهُ َمنْ يَ ِع ْ وص ي ُك ْم بِتَ ْق َوى هللاِ َو َّ «ُأ ِ
َض وا َعلَ ْي َه ا اش ِدينَ ا ْل َم ْه ِديِّينَ ع ُّسنَّ ِة ا ْل ُخلَفَا ِء ال َّر ِ
سنَّتِي َو ُ اختِاَل فًا َكثِي ًرا ،فَ َعلَ ْي ُك ْم بِ ُ سيَ َرى ْ فَ َ
ضاَل لة» « :شما را به تق وای الهی و َ ٌ 3
ت اُأْل ُمو ِر فَِإنَّ ُك َّل بِ ْد َع ٍة َ بِالنَّ َوا ِج ِذ وَِإيَّا ُك ْم َو ُم ْح َدثَا ِ
شنیدن و اطاعت کردن از امیر توصیه میکنم ،هرچند امیری که بر شما معین ش ده،
بردهای باشد .بدانید هریک از شما ک ه زن دگی کن د ش اهد اختالف ات زیادی خواه د
بود ،پس بر شماست که سنت من و راه و روش خلفای ه دایت یافت ه ه دایتگر پس
از من را برخود الزم بگیرد و به آنها با دندانه ای پیش ین محکم چن گ زنید؛ و ب ر
حذر باشید از امور نو پیدایی (در دین) که هر بدعتی (در دین) گمراهی است».
این دو حدیث بیانگر فضل صحابه و کسانی است که از آنها ب ه نیک ویی پ یروی
کردن د .و ب ر این داللت دارد ک ه راه و روش آنه ا ،هم ان راه نج ات از فتن هه ا و
اختالف است .و این خود بر لزوم پیروی از آن و عمل بر مبنای آن داللت میکند.
ج) دالیلی از اقوال سلف:
َ ٌ 4 َ
ض اَل لة» : عبدهللا بن مسعود میگوید« :اتَّبِ ُعواَ ،واَل تَ ْبتَ ِدعُوا فقَ ْد ُكفِيتُ ْمُ ،ك ُّل بِ ْد َع ٍة َ
«پیروی کنید و بدعت ایجاد نکنید؛ پیروی شما را کفایت میکند .هر بدعتی گمراهی
است».
و از عبدهللا بن مسعود نیز روایت است که میگوید« :خداوند ب ه قلبه ای بن دگان
- 1اعالم الموقعین4/137 :
- 2مسند احمد3594 :؛ بخاری6065 :؛ مسلم2533 :
- 3مس ند احم د ،127 -4/126 :اب وداوود ،4607 :ترم ذی ،2676 :دارمی95 :؛
آلبانی در صحیح الجامع 2549 :آنرا صحیح دانسته است
- 4کتاب الزهد ،وکیع بن جراح315 :؛ و کت اب الزه د ،ام ام احم د2/110 :؛ و ابن
وضاح ،ص10 :؛ و دارمی در المقدمة ،باب کراهیة االخذ بالرای ،ص69 :؛ و شیخ
مشهور بن حسن آل سلمان آنرا ص حیح دانس ته اس ت .بنگ ر :االعتص ام ،ش اطبی:
1/125
34 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
نگاه کرد که قلب محمد را بهترین قلوب یافت ،پس آنرا برای خ ود برگزیده و او را
ب ا رس التش فرس تاد؛ پس از قلب محم د ب ه قلب دیگ ر بن دگان نگ اه ک رد ک ه قلب
اصحابش را بهترین قلبها یافت ،پس آنها را وزیران پیامبرش قرار داد که به خاطر
دینش میجنگند؛ پس آنچه مسلمانان نیک میدانند ،نزد خداون د نیکوس ت و آنچ ه را
1
بد میدانند ،همان نزد هللا بد است».
امام اوزاعی میگوید« :بر سنت صبر کن؛ هرکجا اهل سنت توقف کردند ،تو نیز
توقف کن؛ و چیزی را بگو که آنه ا میگوین د؛ و از آنچ ه از آن خ ودداری میکنن د،
پرهیز کن .و راه سلف صالح خود را در پیش گیر که وسعت و گشایشی را برای تو
2
به همراه میآورد که برای آنها آورد».
همچنین امام اوزاعی میگوید« :آثار سلف را برخود الزم بگیر هرچند م ردم ت و
را رد کنند و نپذیرند؛ و از رای و نظر دیگران بر حذر باش هرچند س خنان خ ود را
برای تو زینت بخشد؛ چراکه ام ر آش کار خواه د ش د درح الیک ه ت و ب ر راه راس ت
3
خواهی بود».
و از عبدهللا بن مبارک روایت است که میگوید« :اما آنچ ه ب دان اعتم اد ش ده و
تکیه میشود ،اثر است و از رای و نظر چیزی را بگیر که حدیث را برای تو تفس یر
4
میکند».
و شیخ االسالم ابن تیمیه میگوید« :بر کسی که مذهب س لف را اظه ار میدارد و
خود را بدان منتسب نموده و بدان افتخ ار میکن د ،ایرادی نیس ت؛ بلک ه ب ه اتف اق،
5
پذیرفتن این امر از وی واجب است ،چرا که مذهب سلف تماما حق است».
امام ابن کثیر میگوید ...« :مردم در این مورد اقوال زیادی مط رح ک ردهان د ک ه
اکنون جای بسط آنها نیست؛ بلکه در این مقام مذهب سلف صالح همچون مال ک و
- 1مسند احمد 1/379 :یا 3600؛ و ش یخ احم د ش اکر اس ناد آنرا ص حیح دانس ته
اس ت .و ح اکم در مس تدرک3/78 :؛ و ط برانی در المعجم الکب یر9/8582 :؛ و
سخاوی در المقاصد الحسنة آنرا حسن دانس ته اس ت .و آلب انی در الض عیفة2/17 :
نیز آنرا حسن دانسته است .اما آلبانی در م ورد مرف وع ب ودن این روایت میگوید:
اصلی ندارد.
- 2آج ّری در الشریعة58 :؛ و خطیب در شرف اصحاب الحدیث7 :
- 3بیهقی ،الم دخل323 :؛ خطیب بغ دادی ،ش رف اص حاب الح دیث6 :؛ آج ّری،
الشریعة1/193/133 :
-4خطیب بغدادی ،الفقیه و المتفقه2/346/1073 :؛ ابن عبدالبر ،جامع بیان العلم و
فضله2/1050/2023 :؛ و ابو عبدهللا ال دانی بن من یرآل الزه وی در سلس له اآلن ار
الصحیحة 1/295 :آنرا صحیح دانسته است.
- 5مجموع الفتاوی4/149 ،
35 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
سلف صالح القاب متعددی دارند .در هر لقبی ص فتی مالحض ه میش ود ک ه ب ا آن
توصیف میشوند .اکنون به این القاب میپردازیم:
مبحث اول :اهل سنت و جماعت
«السنة» در لغت به معنای راه و روش ،رفتار و منش میباش د چ ه این راه
1
و روش و رفتار نیک باشد یا بد.
س نَّةً
س اَل ِم ُ س نَّ فِي اِإْل ْ
و در ح دیث آم ده اس ت ک ه رس ول هللا ح فرمودن دَ « :منْ َ
ش ْيًئا، ُأ
ص ِمنْ ُجو ِر ِه ْم َ سنَةً ،فَلَهُ َأ ْج ُرهَاَ ،وَأ ْج ُر َمنْ َع ِم َل بِ َها ِمن بَع ِده ِمنْ َغ ْي ِر َأنْ يَ ْنقُ َ
َح َ
َ َ ً
سيَِّئة ،ف َعلَ ْي ِه ِو ْز ُرهَاَ ،و ِو ْز ُر َمنْ َع ِم َل بِ َها ِمن بَع ِده ِمنْ غ ْي ِر ً
سنَّة َساَل ِم ُسنَّ فِي اِإْل ْ َو َمنْ َ
ش ْيًئا»« :1هرکس در اس""الم راه و روش نیکی را بنی""ان نه""د، ص ِمنْ َأ ْوزَا ِر ِه ْم َ
َأنْ يَ ْنقُ َ
پاداش آنرا دریافت میکند و نیز پاداش کس""انی را ک""ه پس از او ب""ه آن عم""ل میکنن""د،
دریافت" میکند بدون اینک""ه چ""یزی از اج""ر و پ""اداش آنه""ا کاس""ته ش""ود .و ه""رکس در
اسالم راه و روش بدی بنیان نهد ،گناه آنرا بر دوش خواهد کشید و همچنین گناه تم""ام
کسانی را که پس از او به آن عمل کنند ،بر دوش خواهد داشت بدون اینکه چیزی از
گناه آنان کاسته شود».
«السنة» در شریعت :چون در شریعت کلم""ه «الس""نة» اطالق ش""ود مقص""ود"
از آن اموری" است که رسول هللا ح به آنها امر و ی""ا از آنه""ا نهی ک""ردهان""د و ق""وال و
عمال به سوی آن تشویق نمودند" و قرآن در این موارد سخن نگفته است.
و بر این اساس است که در دالیل شرعی میگویند :کت""اب و س""نت ،یع""نی ق""رآن و
2
حدیث.
سنت در اصطالح :تعریف اصطالحی" سنت ب""ر حس""ب اختالف اه""ل ه""ر فن
متفاوت است:
الف) علمای حدیث:
علمای ح"دیث در سراس"ر" زن"دگی رس"ول خ"دا -این ام"ام ه"دایتگر و پیش"وا -ب"ه
کندوکاو و جستجو پرداختند" پس هر آنچ""ه مرب"وط" ب"ه رس"ول" خ"دا ب""ود ،از س"یرت و
اخالق و آداب و اخبار و اقوال و افعال نقل نمودن""د ".چ""ه این روای""ات حکمی ش""رعی
3
را ثابت میکردند یا نه؛
پس در تعریف سنت گفتند« :سنت عبارت است از هر آن قول یا فع""ل ی""ا تایی""د ی""ا
صفت جسمانی" یا اخالقی که از رسول خدا نقل شده است .یکسان است قب""ل از بعثت
بوده یا بعد از آن».
بنابراین نزد علمای حدیث ،سنت مترادف" حدیث میباشد.
ب) علمای اصول:
علمای اصول به جستجو در سیرت رسول" هللا ح به عنوان ش""ارعی پرداختن "د" ک""ه
قواعد را برای مجتهدین پس از خود وضع میکند و قانون زندگی را برای مردم بیان
میکند .بنابراین توجه آنها بیشتر ب""ه اق""وال و افع""ال و تقری""راتی" (تایی""دات) از پی""امبر"
4
بوده که احکامی را ثابت میکنند.
بنابراین در تعریف" سنت گفتند« :سنت عب"ارت اس"ت از ه"ر آنچ"ه از پی"امبر ج"ز
1
قرآن صادر شده است».
و این تعریف اقوال ،افعال ،تاییدات ،نوشتهها ،اشارهها ،تص""میمات و ام""وری را
2
که ترک نموده ،در بر میگیرد.
ج) علمای فقه:
علمای فقه نیز به جستجو" در سیرت رسول خ"دا پرداخت"ه و توج"ه آنه"ا بیش"تر ب"ر
افعالی بوده که ب""ر حکم ش""رعی داللت میکن""د و آنه""ا در جس""تجوی حکم ش""ریعت در
3
افعال بندگان از حیث وجوب یا اباحت یا ...میباشند.
بنابراین در تعریف" سنت گفتهاند« :سنت عبارت است از هر آنچه از رس""ول خ""دا
ثابت شده اما ن""ه ف""رض اس""ت و ن""ه واجب؛ بلک""ه راه و روش"ی" در دین اس""ت ک""ه ن""ه
4
فرض است و نه واجب و از آن پیروی" میشود».
بنابراین سنت نزد علمای فقه مترادف مندوب یا مستحب میباشد.
5
نزد فقها سنت در برابر بدعت اطالق میشود.
و از این جهت اس""ت ک""ه میگوین""د« :فالن علی الس""نة»« :فالنی ب""ه س""نت پایبن""د
است» .و این را زمانی میگویند که عمل وی مطابق با عمل رسول" خدا و اص""حابش
باشد.
گاهی لفظ سنت به ط"ور مطل""ق ب"هک"ار میرود و منظ"ور از آن یکی از دو م"ورد"
ذیل میباشد:
اسالم؛ که متضمن علم سودمند" و عمل ص"الحی اس""ت ک"ه پی""امبر ب"ا آن آم""ده -1
است .چنانکه امام بربهاری میگوید« :بدان که اسالم همان سنت است و س""نت هم""ان
6
اسالم است»...
عقیدهی صحیحی که رسول هللا ح و اصحابش داشتند. -2
اطالقات اصطالح اهل سنت:
اصطالح اهل سنت به دو گونه اطالق میشود :اطالق عام و اطالق خاص.
عام اصطالح اهل س""نت ،اطالق آن در براب""ر اطالق عام :منظور" از اطالق ِ
رافضه است .که در این صورت" اصطالح اهل سنت تمام فرقههای منتسب به اس""الم
- 1الفقیه والمتفقه ،خطیب بغدادی1/86 :؛ شرح الکوکب المن""یر ،ابن نج""ار فت""وحی:
2/160
- 2جامع العلوم و الحکم2/121 :؛ مجموع الفتاوی1/282 :
- 3السنة قبل التدوین16 :
- 4همان18 :
- 5ارشاد الفحول ،شوکانی31 ":
-6شرح السنة ،بربهاری21 :
39 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
جز روافض را در مفهوم خود جای میدهد .و بر این مبنا میت""وان مس""لمانان را ب"ه دو
دسته اهل سنت و روافض تقسیم نمود.
"اص اص""طالح اه""ل س""نت ،اطالق آن در اطالق خاص :منظور" از اطالق خ" ِ
برابر اهل بدعت و فرق""هه""ا و دی""دگاهه""ای جدی""د میباش""د .فرق"ه"ه""ایی چ""ون خ""وارج،
رافضه ،جهمیه ،معترله ،مرجئه ،اشاعره ،صوفیه و دیگر فرقه"ه""ای اه""ل ب""دعت .ب""ا
1
در نظر داشتن اطالق خاص ،این فرقهها در مفهوم اهل سنت جایی ندارند".
معنای جماعت ( :الجماعة)
«ج َم" َع
«ج َم" َع» میباش"د .گفت"ه میش""ودَ : «الجماعة» در لغت ،اس"م مص"در" از فع""ل َ
ُ
المتفرق» چیزهایی" پراکنده به هم پیوس""تند ".و «الجماع""ة ض""د الفرق""ة» جم""اعت ض""د ِ
2
پراکندگی" میباشد.
منظور از جماعت در اطالق (اه""ل س""نت و جم""اعت) ص""حابه ،ت""ابعین و کس""انی
است که به نیکی از آنها پیروی کرده و ت""ا روز قی""امت در مس""یر ایش""ان ح""رکت می-
کنند.
از ویژگی"های آنها گرد آمدن پیرامون حق است که کتاب و س""نت ب""ر آن داللت می-
کند؛ جمع شدن گرد پیشوایان عادل مسلمان نیز در آنها مالحظه میشود و از وی""ژگی"-
های آنها نصیحت و خیر خواهی برای این پیشوایان و جهاد همراه آنها و پیوس""تن ب""ه
لشکر آنه""ا میباش""د هرچن""د س""تم پیش""ه و ظ""الم باش""ند .چنانک""ه رس""ول" خ""دا فرمودن""د:
« َعلَ ْي ُك ْم بِ ْال َج َما َع ِة ،فَِإ َّن يَ َد هللاِ َعلَى ْال َج َما َع ِة»« :3بر ش""ما واجب اس""ت ک""ه ب""ا جم""اعت
همراه باشید چرا که دست خدا همراه جماعت است».
و چون رسول خ""دا از فرق""ه نج""ات یافت""ه س""وال ش""د ،فرمودن""دِ « :ه َي ْال َج َما َع" ةُ»:
«فرقه نجات یافته همان جماعت است».
اه""ل علم در م""ورد" مص""داق جم""اعت در این ح""دیث و امث""ال آن اختالف ک""رده و
4
اقوال متعددی" در این زمینه ذکر کردهاند که مهمترین آنها پنج دیدگاه زیر میباشد:
منظ""ور از جم""اعت ،اک""ثر مس""لمانان میباش""ند .و اه""ل علم و اجته""اد پیش از -1
دیگران در این مفهوم داخل هستند.
1
منظور" جماعت مجتهدین است و نه عموم مردم؛ و این دی""دگاه ام""ام بخ""اری -2
و ترمذی میباشد.
2
تمام کسانی است که به حفظ و مع""رفت و ش""ناخت و فهم ظ""اهری" و ب""اطنی ح""دیث و
پیروی" ظاهری و باطنی از آن شایستهتر و سزاوارترند؛ و همچنین اهل قرآن هس""تند
و ویژگی آنها محبت قرآن و حدیث و جستجو در معانی آنها و عمل به مقتضای" قرآن
1
و حدیث میباشد».
«اه"ل ح"دیث دان"اترین م"ردم ب"ه اق"وال و اح"وال رس"ول هللا ح هس"تند؛ و بیش از
دیگران بین صحیح و ناصحیح آن تفاوت قائل میش""وند؛ پیش""وایان آنه""ا در این زمین""ه
فقیه و آگاه به معانی احادیث هستند .آنها پیروان حدیث ی""وده و آنرا تص""دیق" نم""وده و
ب"دان عم"ل میکنن"د و آنرا دوس"ت داش"ته و کس"ی ک"ه ح"دیث را دوس"ت داش"ته باش"د،
2
دوست دارند و با کسی که با آن دشمنی ورزد ،دشمن هستند».
امام احمد رحمهاهلل میگوید:3
نـعم المـطیة للفـتی آثـار دیـن النبـی محمـد اخبـار
فالرای" لیل والحدیث نهار ال ترغبن عن الحدیث وآله
«دین رسول خدا محمد ،اخبار و احادیث است .بهترین وسیله برای جوان احادیث
و روای""ات اس""ت .از ح""دیث و اه""ل آن روی مگ""ردان ک""ه رأی و نظ""ر ش""ب اس""ت و
حدیث روز است».
و سفارینی" رحمهاهلل میگوید :
4
منظ""ور از این واژه ،رس""ول هللا ح و اص""حاب بزرگ""وارش میباش""د؛ آنه""ا هم""ان
اکثریتی" هستند که به حق نازل شده از سوی خداوند تمسک جستند؛ کسانی که پیش""وا
نمودن آنها در حق ،واجب است و باید به آنچ""ه آنه""ا متمس""ک ش""دند ،تمس""ک جس""ت.
1
ضاَل لَ ٍةَ ،ويَ ُد هَّللا ِ َعلَى ْال َج َما َع" ِة»... رسول هللا ح فرمودند« :اِ َّن هَّللا َ اَل يَجْ َم ُع ُأ َّمتِي َعلَى َ
«خداوند" متعال امت مرا ب"ر گم"راهی جم""ع نمیکن"د و دس""ت خداون""د هم""راه جم"اعت
است».
و آنها سواد اعظم یعنی عموم مسلمانان هستند ،کسانی ک""ه منتس""ب ب""ه رافض""ه ی""ا
اشاعره یا معتزله نیستند.
مبحث چهارم :فرقه ناجیه
"وم وعی" ِد وارد ش""ده در این فرقه به «نج""ات یافت""ه» توص""یف" ش""ده چراک""ه از مفه" ِ
َ
ت اليَ ُه و ُد َعلى ِإ ْح دَى ْ حدیث رسول هللا ح خ""ارج میباش""د .آنج""ا ک""ه فرمودن""د« :ا ْفتَ َرقَ ِ
س ْب ِعينَ فِ ْرقَ ةً، ث َو َ س ُم َح َّم ٍد بِيَ ِد ِه لَتَ ْفتَ ِرقَنَّ ُأ َّمتِي َعلَى ثَاَل ٍس ْب ِعينَ فِ ْرقَ ةً َ ...والَّ ِذي نَ ْف َُو َ
س ْبعُونَ فِي النا ِر» «یه ود ب ه هفت اد و یک فرق ه تقس یم 2
َّ َان َو َ ْ َّ ْ ٌ
اح َدة فِي ال َجن ِةَ ،وثِنت ِ َو ِ
شد ...و سوگند به کسی که ج ان محم د در دس ت اوس ت ،امت من ب ه هفت اد و س ه
فرقه تقسیم میشود ک ه یک فرق ه در بهش ت و هفت اد و دو فرق ه در دوزخ خواهن د
بود».
جز یک فرقه ،فرقههای دیگر مستحق وعید میباش ند .ام ا ب ه ط ور کلی ،وعید
متوجه این فرقه نجات یافته نمیباشد هرچن د ممکن اس ت ب رخی از اف راد این فرق ه
مستحق وعید دیگری باشند اما وعیدی که در م ورد پراکن دگی و فرق ه فرق ه ش دن
آمده متوجه آنها نیست.
مبحث پنجم :طائفه منصوره
این گروه «منصوره» نامیده شده به یکی از دو دلیل زیر:
یا به این دلیل است که هللا عزوجل آنها را در برابر" دیگران و س""ران ب""دعت -1
و باطل و کفر یاری و نصرت و تایید میکن""د و ب""ا شمش""یر" و ن""یزه و ح""ق و بی""ان در
برابر آنها پیروزند.
یا اینکه دلیل آن این است که آنها حق را نصرت و یاری نموده و از آن دفاع -2
و محافظت میکنند.
و هر دو دلیل صحیح و درست است و منافات و تض""ادی" می""ان آنه""ا نیس""ت و از
این دسته است رهنمود" رسول خدا که فرمودندِ« :إ َذا فَ َس َد َأ ْه ُل َّ
الش" ِام فَاَل خَ ْي" َر فِي ُك ْم ،اَل
ُأ
الس"ا َعةُ»« :3چ""ون ض"رُّ هُْ"م َم ْن خَ" َذلَهُ ْم َحتَّى تَقُ""و َم َّ ُورينَ اَل يَ ُ تَ َزا ُل طَاِئفَةٌ ِم ْن َّمتِي َم ْنص ِ
- 1ترمذی 2167 :و ...آلبانی در صحیح الجامع 1844 :آنرا صحیح دانسته است.
- 2ابن ماجه3992 :؛ و آلبانی در صحیح الجامع 1082 :آنرا صحیح دانسته است.
- 3مس""ند احم""د؛ و ترم""ذی میگوی""د :این ح""دیث حس""ن ص""حیح اس""ت .و آلب""انی در
43 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اهل شام فاسد شدند ،دیگر خ"یری در می""ان ش"ما نیس"ت .پیوس"ته گ""روهی از امت من
پیروزند .ترک نصرت و یاری آنان به ایشان ضرری" نمیرساند" تا اینک"ه قی""امت برپ"ا
شود».
1
باقی خواهد ماند و اهل بدعت میمیرند و ذکر و یاد آنها نیز میمیرد».
بن ابراین طائف ه منص وره ِی نج ات یافت ه عب ارت اس ت از :منهج و عوام ل و
عناص ر و گ روه و اف رادی ک ه ب ر این منهج میباش ند و ب ر این عوام ل و عناص ر
اساسی تمسک جس ته و ب ر این مبن ا در عقیده و راه و روش ،ش ریعت و اخالق و
جهاد ،ب ا ق ول و عم ل و س الح و ب ا در نظ ر داش تن ظ روف و ش رایط و مقتض ای
شریعت ،پیروز و غالب هستند.
و رسول هللا ح و اصحاب بزرگوارش چنین بودند ...چنانکه گاهی با ق رآن جه اد
میکردند .خداوند متع ال میفرمایدَ « :و َجا ِه ْدهُم بِ ِه ِج َه اداً َكبِ يرا» (فرق ان« )52 :و
آنها جهاد بزرگی بنما» بوسیلة آن (= قرآن) با
َ ْ ْ ْ
س بِي ِل َربِّ َك بِال ِحك َم ِة َوال َم ْو ِعظ ِة ع ِإلِى َ و گ اهی ب ا دع وت جه اد میکردن د« :ا ْد ُ
سنَ ِة» (نحل« )125 :با حکمت و پند نیکو (مردم را) به راه پروردگ ارت دع وت ا ْل َح َ
نما»
ٌ ُ َ
و گاهی با س الح ب ه جه اد میپرداختن دَ « :وق اتِلو ُه ْم َحتَّى اَل تَ ُك ونَ فِ ْتنَ ة» (بق ره:
آنها جنگ کنید تا فتنه (شرک) باقی نماند». « )193و با
صفت دوم :جمع شدن پیرامون توحید و منهج و جدا شدن بر مبنای آندو
منظور از اینکه توحید اساس عملکرد طائفه منص وره ب وده و منهج ،مح ور آن
است ،این است که جز موحدان را در صفوف خود نمیپذیرند و دع وتش را ابت دا از
توحید آغاز میکند و پیروان خود را ب ر مبن ای ایم ان و توحید ت ربیت میکن د و در
مسیر منهج و برنامهای حرکت میکن د ک ه از س وی خداون د دلیل و بره انی ب ر آن
داشته باشد .و دلیل و برهانی جز ب رای منهج و راه و روش اص حاب رس ول هللا ح
و کسانی که از آنها به نیکویی پیروی کردند ،نمیباشد.
لذا گرد توحید و منهج اصحاب و پیروان نیکوی آنها جمع شده و بر مبن ای آندو
از دیگران جدا شده و بر اساس توحید و منهج دوستی نموده و دشمنی میکنند.
زمانی که رسول خدا معاذ بن جبل را به عنوان دعوتگر و معلم به یمن فرس تاد،
اولویتهای دعوت و روش درست و صحیح جمع نمودن مردم و دعوت دادن آنها را
ش َها َد ِةب ،فَ ا ْد ُع ُه ْم ِإلَى َ برای او بیان نموده و فرمودِ« :إنَّكَ تَْأتِي قَ ْو ًما ِمنْ َأ ْه ِل ا ْل ِكتَ ا ِ
ض س و ُل هللاِ ،فَ ِإنْ ُه ْم َأطَ اعُوا لِ َذلِكَ ،فَ َأ ْعلِ ْم ُه ْم َأنَّ هللاَ ا ْفتَ َر َ َأنَّ اَل ِإلَ هَ ِإاَّل هللاُ َوَأنِّي َر ُ
ت فِي ُك ِّل يَ ْو ٍم َولَ ْيلَ ٍة ،فَ ِإنْ ُه ْم َأطَ اعُوا لِ َذلِكَ ،فَ َأ ْعلِ ْم ُه ْم َأنَّ هللاَ ص لَ َوا ٍ س َ َعلَ ْي ِه ْم َخ ْم َ
َأ َأ
ص َدقَةً تُْؤ َخ ُذ ِمنْ ْغنِيَ اِئ ِه ْم فَتُ َر ُّد ِفي فُقَ َراِئ ِه ْم ،فَ ِإنْ ُه ْم طَ اعُوا لِ َذلِكَ، ض َعلَ ْي ِه ْم َ ا ْفتَ َر َ
اب» « :ت""و س بَ ْينَ َها َوبَيْنَ هللاِ ِح َج ٌ وم ،فَِإنَّهُ لَ ْي َ فَِإيَّا َك َو َك َراِئ َم َأ ْم َوالِ ِه ْمَ ،وات ِ
َّق َد ْع َوةَ ا ْل َم ْظلُ ِ
2
نزد قومی" میروی که اهل کتاب هستند؛ پس (ابتدا) آنها را ب""ه گ""واهی دادن ب""ه اینک""ه
- 1مجموع الفتاوی28/38 :
- 2مسند احمد ،بخاری7372 :؛ مسلم123 :؛ و اصحاب سنن
45 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
معبود" بر حقی جز هللا نیست و من فرستاده او هس"تم ،فراخ"وان؛ اگ"ر آنرا پذیرفتن"د و
بدان گردن نهاده و از آن پ""یروی" کردن"د پس آن""ان را آگ""اه کن ک""ه خداون"د متع""ال پنج
نماز در شبانه روز" بر آنها فرض کرده است .چون ب""ه این ن""یز گ""ردن نه""اده و از آن
اطاعت کردند ،ایشان را خبر ده که خداوند ب""ر آن""ان زک""ات در ام""والش""ان را ف""رض
کرده است که از ثروتمندان"شان گرفته شده و به فق"یرانش""ان داده میش""ود .پس اگ""ر این
را نیز پذیرفتند" و بدان گردن نهادند ،از ام"وال ارزش"مند و گ"رانبه"ای آن""ان ب"ر ح"ذر
باش و از دعای مظلوم بترس چراکه بین آن و خداوند" هیچ حجابی نیست».
رسول خدا اولویت در دعوت را توحید قرار دادند ،اولویتی که نه قبل از آن و ن""ه
بعد از آن چ"یزی ب"ر آن مق"دم نیس"ت .و پس از آن ب"ود ک"ه ب"ر پ"ا داش"تن عب"ادات را
مطرح نمودند" که از آن به تصحیح عقاید و اصالح عبادات تعبیر میشود.
صفت سوم :شمولیت دعوت
دعوت آنها به اسالم شامل و کامل است و هم"ه م""ردم را در ب"رمیگ""یرد و متوج""ه
همهی انسانها است .گروه نجات یافته همان گروهی است که دع""وت آن تم""ام بن""دگان
خدا را در بر میگ""یرد و ب""ه گ""روه و طبق""های خ""اص و اف""رادی مش""خص اختص""اص
ندارد.
دعوت پیامبران نیز چنین بوده اس""ت و ن""یز دع""وت پی""امبر م""ا چ""نین ب""وده اس""ت.
ثروتمند و فقیر ،بزرگ و کوچک ،طبقات اجتم""اعی مختل""ف در جامع""ه ،نیکوک""ار و
ب""دکار ،آزاده و ب""رده ،بیاب""اننش""ین و شهرنش""ین ،ع""رب و عجم ،م""ردان و زن""ان،
پیرمردان و کودکان و همه و همه را شامل میشود.
ْ َأ ً ً خداوند متع""ال میفرمای""دَ « :و َم""ا َأرْ َس" ْلنَاكَ ِإاَّل َكافة للنَّ ِ
اس بَ ِش"يرا َونَ" ِذيرا" َولَ ِك َّن كثَ" َ
"ر ِّ ً َّ
اس اَل يَ ْعلَ ُم""ونَ » (س""با« )28 :و (ای پی""امبر!) م""ا ت""و را ب""رای هم""ه م""ردم ج""ز النَّ ِ
بشارتدهنده و بیمدهنده نفرستادیم ".و لیکن بیشتر مردم نمیدانند».
و چنین بود که شرافتمندترین م""ردم بع""د از رس""ول خ""دا ،بلک""ه بع""د از پی""امبران،
ابوبکر" آن مرد آزاد عربی در کنار بالل برده حبشی و در کنار ابن عب""اس خردس""ال
1
مینشست .رضیاللهعنهمجمیعا
مبحث ششم :غرباء
منظور از غربا دعوتگران اهل سنت در این عصر و زمان میباشد .کسانی که ب""ا
وجود" قوت (دلیل) در (بیان) حق و ع"زت ،تع"داد ان""دکی از امت اس""المی را تش"کیل
میدهند .چنانچه اصحاب رسول هللا ح در ابتدای اسالم ،با وجود" قوت در حق و کمال
تمسک به آن اندک بودند .و بر توصیف آنان به غربت ،حدیث رسول خ""دا داللت می-
سيَ ُعو ُد َغ ِريبًا ،فَطُ وبَى لِ ْل ُغ َربَ ا ِء»« 2اس الم ب ا ساَل ُم َغ ِريبًاَ ،و َ کند که فرمودند« ":بَ َدَأ اِإْل ْ
- 1صفات الطائفة المنصورة و مفاهیمها ،شیخ عدنان بن محمد عرعور
- 2مسلم145 :؛ ابن ماجه3221 :
46 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
غربت آغاز شد و بزودی چنانکه با غربت آغاز شد ،غریب خواهد ش د ،پس خوش ا
به حال غرباء»[ .کسانی که ب ه خ اطر پایبن دی بی چ ون و چ را ب ه این دین غ ریب
شدهاند ].و در روایتی آمده است« :گفتیم :ای رسول خدا ،آنها چه کس انی هس تند؟
اس»« :کس انی ک ه ب ه هنگ ام فاس د ش دن س ُد النَّ ُ صلِ ُحونَ ِحينَ يُ ْف ِ فرمودند« :الَّ ِذينَ يُ ْ
ص لِ ُحونَ َم ا مردم ،صالح و نیبکوکارند ».و در روایتی آم ده ک ه فرمودن د« :الَّ ِذينَ يُ ْ
اس»« :کسانی که آنچه مردم فاسد کردهاند ،اصالح میکنند ».چه این فساد س َد النَّ ُ َأ ْف َ
از نوع اعتقادی باشد یا عملی یا اخالقی؛ و در روایتی آم ده ک ه فرمودن د« :الَّ ِذينَ
سنَّتِي َويُ َعلِّ ُمونَ َها ِعبَا َد هَّللا ِ»« :کسانی که پس از من س نتم را زن ده میکنن د و يُ ْحيُونَ ُ
آنرا به بندگان خدا میآموزند».
برخی از اهل علم بر این باورند که غربت این گروه ب ه خ اطر ان دک ب ودن امت
اسالمی نیست ،بلکه غربت آنها به خاطر بازگشت بسیاری از مسلمانان از دینش ان
و مشغول شدن آنها به دنیا میباشد .اما این گروه در چنین شرایطی متمسک به دین
بوده و بدان پایبند و در پی نصرت و یاری کتاب و سنت هس تند و این ص فت و این
ویژگی چنانکه در میان آنهاست در گروهی دیگر دیده نمیشود؛ حدیث ثوبان به این
وش ُك اُأْل َم ُم َأنْ تَ دَاعَى َعلَ ْي ُك ْم
امر اشاره دارد که میگوید :رسول خدا ح فرمودن د« :يُ ِ
َأ
ص َعتِ َها» ،فَقَ ا َل قَاِئ ٌلَ :و ِمنْ قِلَّ ٍة نَ ْحنُ يَ ْو َمِئ ٍذ؟ ق ا َل« :بَ ْل ْنتُ ْم
َ َك َم ا تَ دَاعَى اَأْل َكلَ ةُ ِإلَى قَ ْ
ص دُو ِر َع د ُِّو ُك ُم ا ْل َم َهابَ ةَ يَ ْو َمِئ ٍذ َكثِ ي ٌرَ ،ولَ ِكنَّ ُك ْم ُغثَ ا ٌء َك ُغثَ ا ِء َّ
الس ْي ِلَ ،ولَيَ ْن زَ عَنَّ هَّللا ُ ِمنْ ُ
ِم ْن ُك ْمَ ،ولَيَ ْق ِذفَنَّ هَّللا ُ فِي قُلُوبِ ُك ُم ا ْل َوهْنَ » ،فَقَ ا َل قَاِئ ٌل :يَ ا َر ُ
س و َل هَّللا َِ ،و َم ا ا ْل َوهْنُ ؟ قَ ا َل:
ت»« :3ب زودی امته ای مختل ف (از ه ر گوش هی دنیا) «ح ُّب ال ُّد ْنيَاَ ،و َك َرا ِهيَ ةُ ا ْل َم ْو ِ
ُ
چنان بر شما یورش میآورند که گرسنگان به کاسهی غذا حمله میکنند .کسی گفت:
این به خاطر اندک بودن م ا در آن روز اس ت؟ رس ول خ دا فرمودن د« :بلک ه در آن
روز تعداد شما زیاد است اما همچون کف روی سیل هستید .و خداوند هیبت شما را
از قلوب دشمنان یرداشته و در قلب شما وهن و سستی ق رار میده د ».کس ی گفت:
ای رس ول خ دا ،وهن و سس تی چیس ت؟ فرمودن د« :دوس ت داش تن دنیا و ناپس ند
شمردن مرگ» وهللا اعلم.
میکند به هدایت نزدیکتر است ،یا آن کسیکه راست و استوار بر راه راست حرکت
گام بر میدارد؟!»
پاسخ این س وال الهی این اس ت ک ه :تردیدی نیس ت کس ی ک ه ب ر پ ا ایس تاده و
درست در راه راست گام بر میدارد ،راهیابتر و استوارتر خواهد بود.
کسی که بر منهج راست و مستقیم ثابت قدم و پایدار اس ت همچ ون تخمی اس ت
که خداوند متعال با نور علم و ایم ان و اط اعت او را زن ده گردان ده و در بین م ردم
راست و مستقیم حرکت میکن د؛ در ام ورش ب ا بص یرت و حکمت اس ت ،ب ه راهش
هدایت شده ،خیر و خوبی را میشناسد و باعث آن میباشد و در تالش برای تنفیذ و
اجرای آن در حق خود و دیگران است ،شر را میشناس د و نس بت ب ه آن ع داوت و
دشمنی دارد ،در تالش است که آنرا ترک نموده و از خود و دیگ ران زایل گردان د؛
چ نین شخص ی همچ ون کس ی نیس ت ک ه در گم راهیه ای جه ل و ن ادانی و کف ر و
معاصی سردرگم و گمراه اس ت و راهه ا ب ر وی مش تبه ش ده و مس یرها ب رای وی
تاریک گردیده و عمل بد و ناپسندش برای وی م زین ش ده و آنرا نیک و میپن دارد و
ثبات و پایداری بر حق از وجود وی رخت بسته و پایش لغزیده است.
خداوند متع ال در م ورد این دو شخص یت میفرمایدَ« :أ َو َمن َك انَ َم ْيت ا ً ف ْحيَ ْينَ اهُ
ََأ
ج ِّم ْن َه ا َك َذلِكَ
س بِ َخ ا ِر ٍ س َك َمن َّمثَلُ هُ فِي ال ُّ
ظلُ َم ا ِ
ت لَ ْي َ َو َج َع ْلنَا لَهُ نُوراً يَ ْم ِ
شي بِ ِه فِي النَّا ِ
ُزيِّنَ لِ ْل َكافِ ِرينَ َما َكانُو ْا يَ ْع َملُونَ » (انعام« )122 :آیا کسیکه (با کفر) م رده ب ود ،پس
(با هدایت) او را زنده کردیم و نوری برایش قرار دادیم ک ه ب ا آن در (میان) م ردم
میرود ،همانند کسی است ک ه در تاریکیه ا باش د و از آن خ ارج نگ ردد؟! این راه
چنین برای کافران آنچه انجام میدادند آراسته شده است».
اسباب ثبات و پایداری بر منهج:
علم و آگاهی نسبت به منهج: -1
ابن قیم رحم هاهلل میگوید« :کس ی ک ه ب ه س وی هللا متع ال و س رای آخ رت در
حرکت است ،بلکه هرکس به سوی مقصدی در حال حرکت است ،حرکتش به پایان
نمیرسد و به مقصود نخواهد رسید مگر با دو نیرو؛ نیروی علم و نیروی عم ل؛ ب ا
نیروی علم منازل راه و مواضع سلوک را میبیند و در مس یر آنه ا ح رکت میکن د و
از اسباب هالکت و نابودی و راههای مهلک و کشنده که م وجب انح راف از مس یر
1
مستقیم میشود ،دوری میکند».
پایبندی به منهج: -2
اب َم َع َك َوالَ ُأ
اس تَقِ ْم َك َم ا ِم ْرتَ َو َمن تَ َ خداون د متع ال ب ه پیامبرش میفرماید« :فَ ْ
ص ي ٌر» (ه ود« )112 :پس (ای پیامبر!) همانگون ه ک ه تَ ْط َغ ْو ْا ِإنَّهُ بِ َم ا تَ ْع َملُ ونَ بَ ِ
یافتهای( ،در برابر مشرکان) اس تقامت کن ،و (ن یز) کسیکه ب ا ت و (ب ه هللا) فرمان
میکنید رو آورده است (باید استقامت کند) و سرکشی نکنید .بیگم ان او ب ه آنچ ه
بیناست».
و از سفیان بن عبدهللا ثقفی روایت است که میگوید« :گفتم :ای رس ول خ دا ،در
اسالم سخنی به من بگو که ج ز ت و از کس ی دیگ ر درب ارهی آن نپرس م .فرمودن د:
ستَقِ ْم»« :بگو به هللا ایمان آوردم ،س پس اس تقامت و پایداری «قُ ْل :آ َم ْنتُ بِاهللِ ،ثُ َّم ا ْ
1
کن».
خداوند متعال در آیات متعددی به اس تقامت و پایبن دی ب ه راه راس ت ام ر ک رده
است و پیروی از آن را بر تمام مخلوقات واجب نموده است .خداوند متعال میفرماید:
س بِيلِ ِه َذلِ ُك ْم الس بُ َل فَتَفَ َّر َ
ق بِ ُك ْم عَن َ س تَقِيما ً فَ اتَّبِ ُعوهُ َوالَ تَتَّبِ ُع و ْا ُّ
اطي ُم ْ ص َر ِ« َوَأنَّ َه َذا ِ
ص ا ُكم بِ ِه لَ َعلَّ ُك ْم تَتَّقُ ونَ » (انع ام« )153 :و اين راه مس تقيم من اس ت ،پس از آن َو َّ
راههای (پراکنده) پيروی نکنيد که ش ما را از راه هللا دور میکن د، پيروی کنيد و از
اين چيزی است که هللا شما را به آن سفارش نموده است ،شايد پرهيزگار شويد».
امام طحاوی میگوید« :پایه و اس اس اس الم ث ابت و اس توار نمیگ ردد مگ ر ب ا
تسلیم و فرمانبرداری».2
از اینجاست که ابن قیم رحمهاهلل ارتباط دقیق التزام و پایبندی به منهج س لفی و
استقامت بر آن در دنیا را با پایداری و ثبات بر پل ص راط در روز قیامت -پلی ک ه
بر روی دوزخ قرار گرفته اس -بیان میکند؛ آنجا که میگوید« :هرکس در این دنیا
ت خداوند ،همان راهی که پیامبران را با آن فرستاد و برای آن کناب ها را به راه راس ِ
نازل نمود ،هدایت شود و در مسیر آن حرکت کند ،در سرای آخرت به راه راس ت و
مستقیمی که به بهشت و سرای پاداش منتهی میشود ،ه دایت میش ود .و ب ه ان دازه
ثبات و پایداری و استقامت بنده بر این راه - ،راهی ک ه خداون د ب رای بن دگانش در
دنیا ترسیم نموده -بر راهی که بر جهنم قرار داده شده ،ثابت ق دم و پایدار خواه د
بود و به اندازه مسیری که در این راه پیموده ،ب ر آن راه ق دم خواه د گذاش ت .پس
برخی از آنها همچون رعد و برق آن مسیر را طی میکنند و برخی از آنه ا همچ ون
یک چش م ب ر هم زدن و ب رخی همچ ون ب اد میگذرن د .گ روهی ب ه ت اخت و ب رخی
هروله کنان و گروهی نیز کشان کشان از آن عبور میکنند .ع دهای زخمه ا ب ر می-
دارند اما به منزل میرسند .و عدهای نیز به دوزخ انداخته میشوند .پس انسان باید
چگونه رفتن بر آن راه اخروی را در آینهی تمام نم ای ح رکتش در این راه دنیوی
ببین د .و این رابط های اس ت مواف ق و مناس ب ب ا عملک رد وی در این دنیاَ « .ه ْل
ت ُْجز َْونَ ِإاَّل َما ُكنتُ ْم تَ ْع َملُونَ » (نمل« )90 :آیا جزایی جز آنچه میکردید ب ه ش ما داده
1
میشود؟»
عدم روی گردانی از منهج: -3
خداوند متعال به کسی که راهی جز راه رسولاهلل در پیش گرفته و در مسیر با او
مخالفت میکند و راههای منحرف از صراط مستقیم را دنبال میکن د ،هش دار داده و
سو َل ِمن بَ ْع ِد ق ال َّر ُ
«و َمن يُشَاقِ ِ
تهدید نموده و بیم داده است .خداوند متعال میفرمایدَ :
س اءتْ َّ
ص لِ ِه َج َهن َم َو َ ُ َما تَبَيَّنَ لَهُ ا ْل ُهدَى َويَتَّبِ ْع َغ ْي َر َ
س بِي ِل ا ْل ُم ْؤ ِمنِينَ نُ َولِّ ِه َم ا تَ َولى َون ْ
َّ
صيراً» (نساء« )115 :و هرکس پس از آنکه هدایت (و راه ح ق) ب رایش روش ن َم ِ
شد ،با پیامبر مخالفت کند و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند ،ما او را ب ه آنچ ه
پیروی کرده ،وا گذاریم و او را به جهنم در افکنیم و بد جایگاهی است».
«کسی که ب ه مخ الفت ب ا رس ول خ دا برخاس ته ،در واق ع راه و س ویی ج ز راه
رسول خدا انتخاب ک رده اس ت و ب ه دنب ال آن منهجی ج ز منهج رس ولاهلل برگزیده
است .در چنین شرایطی خداوند متعال او را به همان جهتی که دوست داشته اس ت،
2
رهنمون میگرداند و او را وارد دوزخ میکند و چه بد جایگاهی است».
اعتدال و میانهروی: -4
یکی از مهمترین عوامل ثبات و پایداری بر منهج این است که میانهروی نش انه
و مشخصه مسیر قرار گیرد؛ و این امری مهم اس ت ک ه گ امه ا بس یار در آن دچ ار
لغزش شده و فهمها مضطرب گردیده و اهل آن در میان مردم اندکاند .همان کس انی
که ویژگی و مشخصهی آنها عدل و انصاف با خود و دیگران است.
و این مطلب باعث شد ک ه ش یخاالس الم ابن تیمیه ش ر را تمام ا پنه ان در ع دم
اعتدال و میانهروی معرفی کند ،آنجا که میگوید« :شر تماما تفریط در حق یا تعدی
و تجاوز در باطل میباشد که همان کوتاهی نمودن در سنت یا ورود به بدعت اس ت.
مانند ترک ب رخی از ام وری ک ه ب ه آنه ا دس تور داده ش ده و انج ام دادن ب رخی از
اموری که از آنها نهی شده است .یا تکذیب حقی و تصدیق باطلی؛ و بر این اس اس
3
است که اکثر و بیشتر پیشنهادات (شیطان) به مردم از این دو جهت است».
ام ا در این مس یر ،گ روهی راه را گم ک رده و ثب ات و پایداری ب ر منهج را ره ا
کردن د و چ ون جامع ه اس المی را از دریچ های س یاه دیدن د ،در پی اص الح کجی و
- 1مدارج الس الکین1392 ،1/10 :هـ1972 -م .دارالکت اب الع ربی ،ب یروت ،ب ه
تحقیق محمد حامد الفقی
- 2به معنای آیه در تفسیر القرآن العظیم از امام ابن کثیر بنگر843-1/842 :
- 3الصدفیة ،چاپ دوم1/293 :؛ شیطان انسان را رصد نم وده و در کمین اوس ت،
پس اگر به عبادات بیفزاید ،او را ب ه ب دعته ا و ش بهات ف را میخوان د و اگ ر در او
شاهد کاستی در عبادات باشد ،وی را به گناهان و شهوات فرا میخواند.
52 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اس»« 1:کس انی ک ه آنچ ه س َد النَّ ُ ص لِ ُحونَ َم ا َأ ْف َ و در روایتی فرمودن د« :الَّ ِذينَ يُ ْ
مردم (در امر دینشان) فاسد کردهاند ،اصالح میکنند».
سنَّتِيَ ،ويُ َعلِّ ُمون َه ا ِعبَ ا َد ِ»« :کس انی
2 هَّللا َ و در روایتی آمده است« :الَّ ِذينَ يُ ْحيُونَ ُ
که سنت مرا زنده میکنند و آنرا به بندگان هللا میآموزند».
ق الَ َحقّ ،وَِإن ُك ْنتَ َو ْح دَكَ »« :جم اعت آن
3
«الج َما َعةُ َما َوافَ َ
َ ابن مسعود میگوید:
گروهی است که با حق مواف ق اس ت هرچن د ت و در آن ت ک و تنه ا باش ی»( .یع نی
هرچند پیروان آن کم باشند).
ش لِقِل ِةَّ
َس ت َْو ِح ْ اَل
ق ال َح قَِّ ،و ت ْ ْ َ َ
و ب رخی از س لف ص الح گفتند َ « :عل ْي كَ بِط ِري ِ
4
ق ا ْلبَا ِط ِلَ ،واَل تَ ْغتَ َّر بِ َك ْث َر ِة ا ْل َهالِ ِكينَ »« :به راه حق پایبند باش
5
سالِ ِكينَ ،وَِإيَّاكَ َوطَ ِري َ ال َّ
و از اندک بودن ره روانش احس اس تنه ایی و نگ رانی مکن و از راه باط ل دوری
کن و به زیاد بودن پیروان و رهروانش فریقته مشو».
ارتباط مسلمان با سلف صالح و علمای ربانی: -6
ارتباط مسلمان با سلف صالح و علمای ربانی ،چه کسانی که در گذشته بودن د و
چه کسانی از آنها ک ه معاص رند .و این ارتب اط ب ا پایبن دی ب ه منهج آنه ا در علم و
«والَّ ِذينَ َجاُؤوا ِمن بَ ْع ِد ِه ْم يَقُولُ ونَ َربَّنَ ا ا ْغفِ ْر عمل میباشد .خداوند متعال میفرمایدَ :
انیکه بع د از آنه ا سبَقُونَا بِاِإْل ي َم ا ِن» (حش ر( « )10 :ن یز) کس لَنَا َوِإِل ْخ َوانِنَا الَّ ِذينَ َ
(مهاجران و انصار) آمدند ،میگویند« :پروردگ ارا! م ا را و برادرانم ان را ک ه در
ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز» .عالمه عبدالرحمن بن ناص ر الس عدی در تفس یر
این آیه میگوید« 6:و برای کسانی که بعد از آنها میآیند همین فضیلت کافی است که
در مسیر آنها حرکت کنند و به رهنمود آنها اقتدا نمایند .بن ابراین خداون د پیش ینیان
را که به آنها اقتدا نمودهاند بیان ک رد و فرم ودَ « :والَّ ِذينَ َج اُؤوا ِمن بَ ْع ِد ِه ْم» یع نی
کسانی که بعد از مهاجران و انصار به دنیا میآیند «يَقُولُونَ » در ق الب خ یر خ واهی
س بَقُونَا ب رای خ ود و هم ه مومن ان میگوین دَ « :ربَّنَ ا ا ْغفِ ْر لَنَ ا َوِإِل ْخ َوانِنَ ا الَّ ِذينَ َ
ان» پروردگارا ،ما و برادران ما را که در ایمان آوردن از ما پیشی گرفتهان د، بِاِإْل ي َم ِ
بیامرز».
«و این دعایی است که همه مومنان گذشته از جمله اص حاب و کس انی ک ه پیش
از آنها و بعد از آنها بودهاند ،شامل میشود و این از فضایل ایمان است که مومن ان
از یکدیگر بهره میبرند و برای یکدیگر دعا میکنند .چ ون هم ه در ایم ان مش ترک
بوده و ایمان است که میان مومنان پیوند برادری ایجاد میکند و به سبب این پیون د
1
برای یکدیگر دعا میکنند و یکدیگر را دوست میدارند».
در شریعت اسالمی ،علم ا از جایگ اه و م نزلت و ایم انی برخوردارن د ک ه دیگ ر
مردم از آن محرومند؛ هرکس در نصوص کتاب و سنت تامل کند میداند ک ه خداون د
متعال منزلت و جایگاه علما را بلند و رفیع معرفی میکند و بلکه به اطاعت از آنه ا
و س وال نم ودن از آنه ا ب ه هنگ ام اش کال و اختالف دس تور میده د .و آنه ا را
راهنمایان مردم در احکام شرعی قرار داده است.
از اینرو بر امت اسالمی رعایت حقوق علما و شناخت حقوق آنه ا واجب اس ت.
چرا که از بزرگترین اسباب انحراف خوارج در گذشته ،ع دم رع ایت حق وق آنه ا و
بیتوجهی به منزلت و جایگاه آنها بود.
چنانکه جایگاهی ب رای علم ای اص حاب نمیش ناختند و منزل تی ب رای آنه ا قائ ل
نبودند ،بلکه اقوال آنها را رد ک رده و نمیپذیرفتن د و از آنه ا ب رائت جس ته و بلک ه
تکفیرشان کردند و خون و اموالشان را حالل دانستند .درحالیکه اگر ق در و م نزلت
صحابه را میشناختند ،از فساد انحراف و مفاسد غلو و افراط سالم میماندند.
براستی هدایت انسان وابسته به تمسک وی به کتاب و سنت میباش د .و تمس ک
به کتاب و سنت وابسته به اقتدا به اه ل علم میباش د؛ کس انی ک ه ب ه کت اب و س نت
عالم باشند .از اینرو نیاز مردم به علما بس یار ض روری اس ت .ام ام احم د رحم هاهلل
میگوید« :مردم بیش از خوراکیهای و نوشیدنیها نیازمند علم هستند ،چرا که دو یا
سه بار در روز به خوراکی و نوشیدنی نیاز دارند اما تمام وقت به علم نیازمن د می-
2
باشند».
امام آجری میگوید« :بسیاری از مردم نمیدانند چگونه فرائض را به جای آورند
و از امور ح رام دوری کنن د و نمیدانن د چگون ه هللا را عب ادت کنن د مگ ر ب ا وج ود
علما؛ و چون علما فوت شدند ،مردم سرگردان و سردرگم خواهند شد و اینچنین ب ا
3
فوت آنها علم کهنه شده و جهل و نادانی آشکار میشود».
کسی که علم را از علما دریافت نمیکند ،دچار انحراف میش ود ک ه غالب ا مع ذور
به جهل میباشد .اما این جهل ،عذر او را توجیه نمیکند چرا ک ه جه ل انس ان ،او را
از تبعاتی چون خطا و انحراف مصون نمیدارد .بلکه چون نسبت به مسالهای جاهل
است ،باید در آن مورد از اهل علم سوال کند.
اس َألُو ْا َأ ْه َل ال ذك ِر ِإن كنت ْم ال ت ْعل ُم ونَ » (نح ل،43 :
َ َ َ ُ ُ ْ ِّ خداون د متع ال میفرماید« :فَ ْ
انبیاء« )7 :پس (ای مردم) اگ ر نمیدانید از اه ل علم بپرس ید ».خداون د متع ال در
این آیه به سوال کردن از اهل علم به هنگام عدم علم دس تور میده د .چ را ک ه آن ان
راهنمای حکم هللا و حکم رسولش میباشند.
از جابر روایت است که میگوید« :برای سفری از شهر خارج ش دیم ک ه س نگی
به سر یکی از م ا اص ابت ک رد و س رش شکس ت و زخمی برداش ت .وی در چ نین
شرایطی محتلم شد و از دوستانش پرسید :آیا رخص ت تیمم ب رای من وج ود دارد؟
پس گفتند :تا زمانیکه قادر به استفاده از آب برای غسل هستی ،رخصتی برای ت و
در این زمین ه نمیبینیم .پس آن ش خص غس ل ک رد و م رد .چ ون ن زد رس ول خ دا
س َألُوا ِإ ْذ
حاضر شدیم و رسول خدا از ماجرا آگاه شد ،فرم ود« :قَتَلُ وهُ قَتَلَ ُه ُم هَّللا ُ َأاَل َ
سَؤا ُل»« :او را کشتند ،خداوند آنان را بکشد .آیا نباید شفَا ُء ا ْل ِع ِّي ال ُّلَ ْم يَ ْعلَ ُموا فَِإنَّ َما ِ
1
زمانی که نمیدانند سوال کنند .شفای نادان سوال کردن است».
بیتوجهی نسبت به علما برابر است با دریافت علم از ع وام و ج اهالن و کس انی
که شایستگی ( علمی) ندارند؛ و چون چنین شود ،م ردم گم راه میش وند .از عبدهللا
بن عمرو بن عاص روایت است که میگوید :شنیدم رسول خ دا فرمودن د« :خداون د
به یکباره علم را از میان بندگان بر نمیدارد ،بلکه علم را با فوت و قبض روح آنان
از میان برمیدارد ،تا اینکه هیچ ع المی ب اقی نمیمان د و م ردم ج اهالنی را در راس
(امور) قرار داده و از آنه ا س وال میکنن د و آن ان ب دون علم فت وا ص ادر میکنن د و
2
چنین خود گمراه شده و دیگران را نیز گمراه میکنند».
ام ا راه ح ل مص ون مان دن از این گم راهی و گم راه نم ودن ،ب رائت جس تن از
دریافت علم از جاهالن و م ردم ن اآزموده و ناپخت ه و رج وع ب ه اه ل علم میباش د،
همان کسانی که مستحق و شایس ته ص دور فت وا و دریافت علم و آگ اهی از ایش ان
هستند.
اگر مردم قدر و منزلت علما را بشناسند ،این مع رفت و آگ اهی ثم رات آش کاری
خواهد داشت از جمله:
اعتقاد و اعمالشان بهطور کلی بر وفق شریعت الهی خواه د ب ود .چ را ک ه -1
علما با علم خود راه را برای راهروان روش ن میگردانن د و آنه ا را ب ه س وی ح ق
راهنمایی میکنند.
وحدت صفوف و یکبارچگی و انسجام کلمه؛ چون اگر مردم رهبری نداشته -2
باشند که آنها را در علم و عمل رهبری کند ،فرقه فرقه شده و امرشان پراکن ده می-
شود اما اگر پیرو علما باشند ،صفوفشان متحد ش ده و دیدگاهش ان منس جم خواه د
شد.
عدم وجود" بسیاری از اسباب غلو؛ چرا که ثابت شده عام""ل خطرن""اکت""رین و -3
بیشترین غلوها به جهل باز میگردد .جهل به کتاب و سنت و مقاص""د ش""ریعت و لغت
و ...
چ""ون م""ردم در هم""ه این م""وارد" ب""ه علم""ا مراجع""ه کنن""د و این مس""ائل را از آنه""ا
دریافت" کنند ،در این صورت" منابع غلو کاهش یافته و موارد آن از بین خواه""د رفت
و خداوند آنها را از انحراف" مصون میدارد .چرا که به امر او گ""ردن نهادن""د ک""ه می-
سَألُو ْا َأ ْه َل ال ِّذ ْك ِر ِإن ُكنتُ ْم الَ تَ ْعلَ ُم ونَ » (نح ل ،43 :انبیاء« )7 :پس (ای فرماید« :فَا ْ
نمیدانید از اهل علم بپرسید». مردم) اگر
مهمترین وسایلی که در رسیدن به منهج حق کمک میکند:
تقوای الهی به همراه اخالص و روی آوردن به او: -1
َ ُ َّ َّ َأ
خداون د متع ال میفرماید« :يِ ا يُّ َه ا ال ِذينَ آ َمنُ و ْا َإن تَتَّقُ و ْا هللاَ يَ ْج َع ل ل ُك ْم ف ْرقان اً»
آوردهاید! اگر از هللا بترسید برای ش ما راه نج ات (انفال« )29 :ای کسانیکه ایمان
میدهد». (و وسیلهای برای جدایی حق از باطل) قرار
ابن عباس ،سدی ،مجاهد ،عکرم ه ،ض حاک ،قت اده و مقات ل بن حیان و ...می-
گویند« :فُ ْرقَاناً» به معن ای «مخرج ا»( :راه نج ات) میباش د ».و مجاه د میافزاید:
«راه نجات در دنیا و آخرت میباشد ».و در روایتی از ابن عباس میگوید« :فُ ْرقَانا ً»
به معنای نجات میباشد ».و در روایتی میگوید« :منظور نصرت و پیروزی" اس""ت».
و محمد بن اسحاق میگوید« :فرقانا" یعنی ج""دا کنن""دهی ح""ق از باط""ل» .و این تفس""یر
ابن اسحاق اعم از تفاسیر دیگر است و بلکه مستلزم همهی آنها نیز میباش""د .بن""ابراین
هرکس با انجام اوامر الهی و ترک نواهی تقوای الهی را رعایت کند ،توفیق ش""ناخت
حق از باطل پیدا میکند و این باعث نصرت و پیروزی" و نجات و راهی برای ب""رون
رفت از امور" دنی""ا و س""عادت وی در روز قی""امت و بخش""یده ش""دن گناه""ان و مح""و و
نابودی" و پوشیده ماندن آنها از نگاه مردم" خواهد بود و نیز سبب کسب ثواب ف""راوان
خداوند" متعال میباشد .چنانکه خداوند متعال میفرماید« :يَا َأيُّ َه ا الَّ ِذينَ آ َمنُ وا اتَّقُ وا هَّللا َ
سولِ ِه يُْؤ تِ ُك ْم ِك ْفلَ ْي ِن ِمن َّر ْح َمتِ ِه َويَ ْج َعل لَّ ُك ْم نُوراً تَ ْم ُ
ش ونَ بِ ِه َويَ ْغفِ ْر لَ ُك ْم َوهَّللا ُ َوآ ِمنُوا بِ َر ُ
َغفُ و ٌر َّر ِحي ٌم» (حدید« )28 :ای کس انیکه ایم ان آوردهاید! از هللا بترس ید و ب ه
پیامبرش ایمان بیاورید تا دو بهره از رحمتش را به شما ببخشد و برای شما نوری
ق رار ده د ک ه ب ا آن راه بروید و گناه ان ش ما را بیامرزد و هللا آمرزن ده مهرب ان
57 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
است».
امام ابن کثیر میگوید« :و مانند این آیه آنجا که خداوند متعال میفرمایدَ « :واتَّقُواْ
هّللا َ َويُ َعلِّ ُم ُك ُم هّللا ُ» (بقره« )282 :از هللا بترسید و (آنچه که برای شما مفید است) هللا
1
به شما آموزش میدهد».
دعا و پناه بردن و اظهار نیاز به درگاه خداوند بینیاز: -2
ْ
س تَكبِرُونَ َّ ُ َ
س ت َِج ْب لك ْم ِإنَّ ال ِذينَ يَ ْ َأ ُ
«وق ا َل َربُّك ُم ا ْد ُع ونِي ْ َ خداوند متع ال میفرمایدَ :
سيَد ُْخلُونَ َج َهنَّ َم دَا ِخ ِرينَ » (غافر« )60 :و پروردگ ار ش ما فرم ود :م را عَنْ ِعبَا َدتِي َ
بخوانید ت ا (دع ای) ش ما را اج ابت کنم .همان ا کس انیکه از عب ادت من سرکش ی
میکنند ،به زودی با خواری به جهنم وارد میشوند».
و از ام المومنین عایشه روایت است که میگوید« :چون رسول خ دا ب رای نم از
ب ِج ْب ِري َل َو ِمي َكاِئي َل ش ب بلن د میش د ،نم ازش را چ نین آغ از میک رد« :اللَّ ُه َّم َر َّ
الش َها َد ِة َأ ْنتَ ت َْح ُك ُم بَيْنَ ِعبَ ا ِدكَ فِي َم ا ب َو َّ ض َع الِ َم ا ْل َغ ْي ِ ت َواَأْل ْر ِ س َرافِي َل فَا ِط َر ال َّ
س َم َوا ِ وَِإ ْ
َش ا ُء ْ َأ
ق بِِإذنِ كَ ِإنكَ نتَ تَ ْه ِدي َمنْ ت َ َّ ْ ْ ْ ُ ْ
َكانُوا فِي ِه يَختَلِفونَ ،ا ْه ِدنِي لِ َما اختُلِفَ فِي ِه ِمنَ ال َح ِّ
يم» :پروردگارا ،ای رب جبریل و میکائیل و اسرافیل ،خالق آسمان- ستَقِ ٍص َرا ٍط ُم ْ ِإلَى ِ
ها و زمین ،آگاه به نه ان و آش کار ،ت و داوری خ واهی ک رد بین بن دگانت در آنچ ه
اختالف میکنند؛ در آنچه اختالف کردهاند ،مرا به سوی حق هدایت کن ،تو ه رکس
2
را که بخواهی به راه راست هدایت میکنی».
تدبر در کتاب هللا و سنت و رسولش: -3
ْ
ش ُر ال ُم ْؤ ِمنِينَ ْ َأ ْ َ
خداوند متعال میفرمایدِ« :إنَّ َهذا القُ ْرآنَ يِ ْه ِدي لِلَّتِي ِه َي ق َو ُم َويُبَ ِّ
ت َأنَّ لَ ُه ْم َأ ْج راً َكبِ يراً» (اس راء« )9 :بیش ک این ق رآن ب ه الص الِ َحا ِ
َّ الَّ ِذينَ يَ ْع َملُ ونَ
راههاس ت ،ه دایت میکن د و ب ه مؤمن انی ک ه کاره ای راهی ک ه آن اس توارترین
آنها پاداش بزرگی است». شایسته انجام میدهند بشارت میدهد که برای
شیخ االسالم ابن تیمیه میگوید« :چ ون بن ده ب ه خداون د روی آورده و از روی
نیاز او را به فریاد خواند و در کالم الهی و حدیث رس ول خ دا و س خنان ص حابه و
3
تابعین و ائمه مسلمانان تدبر و تامل کند ،راه هدایت برای او باز میشود».
پیروی از راه و روش سلف صالح: -4
انابن تیمیه در مورد سلف این امت میگوید« :اقتدا به آنها بهتر از اقتدا به کس ِ
پس از آنهاست و شناخت اجماع و اختالف آنها در علم و دینريال بهتر و سودمندتر
از شناخت اجماع و اختالفی است که از دیگران ذک ر میش ود ،چ را ک ه اجم اع آنه ا
- 1تفسیر ابن کثیر ،2/1227 :چاپ جمعیة احیاء التراث االسالمی
- 2مسند احمد24068 :؛ ابوداود653 :؛ حاکم؛ آلبانی آنرا در صحیح سنن اب وداود
ص 123 :ش 767 :حسن دانسته است.
- 3مجموع الفتاوی13/24 :
58 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
معصوم است و چون اختالف کنند حق از سخنان و دیدگاه آنان خارج نیست».
همنشین صالح و نیکو: -5
َ ُ
ض ُّرنا َون َر ُّد َعلىَ َ َ َ َ
ُون هللاِ َما ال يَنف ُعنا َوال يَ ُ َ َأ ُ
خداوند متعال میفرماید« :ق ْل ن ْدعُو ِمن د ِ
اب
ص َح ٌ َأ َ
ض َح ْي َرانَ ل هُ ْ َأل
الش يَا ِطينُ فِي ا ْر ِ َأ ْعقَابِنَ ا بَ ْع َد ِإ ْذ َه دَانَا هللاُ َكالَّ ِذي ْ
اس تَ ْه َو ْتهُ َّ
َى َوُأ ِم ْرنَ ا لِنُ ْ
س لِ َم لِ َر ِّب ا ْل َع الَ ِمينَ » يَ ْدعُونَهُ ِإلَى ا ْل ُه دَى اْئتِنَ ا قُ ْل ِإنَّ ُه دَى هللاِ ُه َو ا ْل ُه د َ
(انعام« )71 :بگو :آیا غیر از خدا ،چیزی را بخوانیم که نه ما را سود میدهد و نه
زیان میرس اند؟! و ب ه عقب برگ ردیم بع د از آنک ه هللا م ا را ه دایت ک رده اس ت؟!
همچون کسیکه شیطان او را (با وسوسه) در زمین گمراه کرده و س رگردان مان ده
است ،درحالیکه او یارانی دارد ،او را به هدایت دع وت میکنن د (و میگوین د ):ب ه
سوی ما بیا» .بگو« :به راستی هدایت هللا ،هدایت (واقعی) است و به م ا ام ر ش ده
که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم».
2
َ َأ ُ ْ ْ َ
ين خلِيلِ ِه ،فليَنظ ْر َح ُد ُك ْم َمنْ يُخالِ ُل»: َ َ
و رس ول خ دا فرمودن د« :ال َّر ُج ُل َعلى ِد ِ
«انسان بر دین دوستش میباشد ،پس هریک از ش ما دقت کن د ک ه چ ه کس ی را ب ه
دوستی میگیرد».
و عبدهللا بن شوذب میگوید« :از نعمته ای خداون د ب ه یک ج وان آن اس ت ک ه
چون به زهد و عبادت روی آورد ،با کسی همراه شود که پایبند به س نت میباش د و
3
او را به عمل به سنت وا میدارد».
و از عمر بن قیس مالئی روایت است که میگوید« :اگ ر دیدی ج وانی در آغ از
جوانی با اهل سنت و جماعت همراه بود ،به او امیدوار باش؛ اما اگر دیدی ب ا اه ل
بدعت همراه است ،از وی نا امید باش ،چراکه جوان با آنچه در آغاز جوانی همراه
شود ،خواهد بود 4».و اکثر و اغلب چنین است .و گاهی هم چنین بوده ک ه در آغ از
جوانی با اهل بدعت همراه بوده اما پس از م دتی ح ق ب ر وی روش ن ش ده و توب ه
کرده و به راه درست بازگشته است و عکس این مساله نیز صادق و صحیح است.
سواالت فصل چهارم:
اهمیت ثبات و پایداری بر منهج و خطر انحراف از آن در چیست؟ -1
یکی از اسباب ثبات و پایداری بر منهج ،ارتباط مسلمان ب ا س لف ص الح و -2
علمای ربانی است .توضیح دهید این امر چگونه ممکن است؟
- 1مجموع الفتاوی13/24 :
- 2ابوداود در ادب4193 :؛ مسند احمد7685 :؛ ترمذی 2300 :و آلبانی در صحیح
سن دانسته است.الجامع 3545 :آنرا َح َ
- 3ابن بطة در االبانة عن شریعة الفرقة الناجیة ،اللکائی در شرح اصول اعتقاد اهل
سنت و جماعت 1/48 :ش27 :
- 4ابن بطة در االبانة عن شریعة الفرقة الناجیة ،1/48 :ش45 :
59 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
از مجموعه اول گزینهی مناسب با عناوین مجموعه دوم را انتخاب کن. -3
مجموع دوم: مجموعه اول:
َ
ستَقِيما ً فاتَّبِ ُعوهُ» اطي ُم ْ ص َر ِ َ
« َو نَّ َهذا َِأ همنشین صالح و نیک
َأ َ
سيَ ُعو ُد غ ِريبًا َك َما بَ َد ، َ
ساَل ُم غ ِريبًاَ ،و َ َأ
بَ َد اِإْل ْ تقوای الهی
فطوبَى لِ ْل ُغ َربَا ِء ُ َ
حرکت سوی خدا نیاز به دو نیروی علمی و پایبندی به منهج
عملی دارد.
شر تماما تفریط در حق یا تعدی در باطل می- عدم نگرانی از اندک
باشد. بودن رهروان
يِا َأ ُّي َها الَّ ِذينَ آ َمنُو ْا َإن تَتَّقُو ْا هللاَ يَ ْج َعل لَّ ُك ْم علم و آگاهی نسبت به
سيَِّئاتِ ُك ْم َويَ ْغفِ ْر لَ ُك ْم َوهللاُ ُذو فُ ْرقَانا ً َويُ َكفِّ ْر عَن ُك ْم َ منهج
يم ْ
ض ِل ال َع ِظ ِ َ
الف ْ ْ
«انسان بر دین دوستش میباشد ،پس هریک میانه روی و اعتدال
از شما دقت کند چه کسی را به دوستی می-
گیرد».
مبحث اول :حصر مصدر دریافت اعتقاد در کتاب و سنت و اجماع سلف
منظور از مصدر دریافت ،منبعی اس ت ک ه دین ب هط ور ع ام و عقیده ب ه ط ور
خاص از آن گرفته میشود .چرا که عقیده امری غیبی اس ت و غیب آن اس ت ک ه از
نگاه حواس غایب باشد بنابراین امری توفیقی میباشد .در نتیجه چیزی از آن جز با
دو مص در وحی ث ابت نمیش ود .و ایم ان ب ه غیب (ام ور عقیدتی) اولین ص فت از
صفات متقین است .کس انی ک ه خداون د متع ال در م ورد آنه ا میفرماید« :المَ ،ذلِ كَ
الص الةَ َو ِم َّما
َّ اب الَ َر ْي َب فِي ِه ُه دًى لِّ ْل ُمتَّقِينَ * الَّ ِذينَ يُْؤ ِمنُ ونَ بِ ا ْل َغ ْي ِ
ب َويُقِي ُم ونَ ا ْل ِكتَ ُ
َرزَ ْقنَا ُه ْم يُنفِقُونَ » (بقره« )1-3 :الف .الم .میم * این کتابی اس ت ک ه هیچ ش کی در
انیکه ب ه غیب ایم ان میآورن د و آن نیست و مایه هدایت پرهیزگاران است .آن کس
میدارند و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق میکنند». نماز را بر پا
«ایم ان یع نی تص دیق کام ل آنچ ه پیامبران از آن خ بر دادهان د ،تص دیقی ک ه
متضمن فرمانبرداری اعضا و جوارح است .باور به محسوس ات و مش هودات زیاد
مهم نیست زیرا با آن مسلمان از کافر جدا نمیگردد بلک ه آنچ ه مهم اس ت ب اور ب ه
دنیای پنهان است که آنرا ندیده و مشاهده نکردیم اما به دلیل خبر هللا و رسولش به
آن ایمان داریم .پس چ نین ایم انی اس ت ک ه مس لمان را از ک افر ج دا مینماید زیرا
تصدیق محض هللا و پیامبرانش میباش د .بن ابراین ف رد م ومن ب ه تم ام آنچ ه هللا و
رسولش بدان خبر دادهاند ،ایمان میآورد خواه آنرا مشاهده ک رده و یا آنرا فهمیده
و عقلش آنرا درک کرده باش د و یا آنرا نفهمیده و عقلش ب ه آن راه نیافت ه باش د.
برخالف زندیقها و کسانی که امور غیبی را تکذیب میکنند ،زیرا عقل قاصر آنان به
آن ایمان نمیآورد .بنابراین آنچه را که ب دان علم ندارن د ،تک ذیب ک رده و در نتیج ه
عقلشان تباه ش ده اس ت؛ ام ا عق ل مومن انی ک ه (حقیقت را) تص دیق میکنن د و ب ه
رهنمود الهی راه یافتهاند ،همیشه پویا و پاکیزه است .ایم ان ب ه غیب ش امل ایم ان
به تمام غیبیات و ناشناختههای گذش ته و آین ده و اح وال قیامت و حق ایق اوص اف
خداون د و کیفیت آن و آنچ ه پیامبران در این م ورد از آن خ بر دادهان د ،میش ود.
بنابراین مومنان به صفات خداوند به صورت قطع و یقین باور دارند هرچن د کیفیت
1
آنرا درک نکنند».
- 1تیسیر الکریم الرحمن29-30 :
61 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
- 1االحکام فی اصول االحکام1/127 :؛ آمدی ،ارشاد الفحول33 :؛ ش وکانی؛ نگ ا:
فصل سوم مبحث اول (اهل سنت و جماعت)
- 2مسند احمد17213 :؛ ابوداود4604 :؛ و آلبانی در ص حیح الج امع 4408 :ص
12آنرا صحیح دانستهاست.
- 3مسند احمد6/8 ،132 ،4/131 ،3/367 :؛ ترمذی2587 :؛ ابوداود3989 :؛ ابن
ماجه13 :؛ و آلبانی در صحیح الجامع 7172 :آنرا صحیح دانسته است.
63 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
بگوید :من نمیدانم؛ آنچ ه در کت اب خ دا بیابیم میپ ذیریم و از آن پ یروی نم وده (و
1
بدان عمل میکنیم)».
و از حسن رحمهاهلل روایت است که میگوید« :روزی عمران بن حصین از س نت
رسول خدا روایت میکرد که مردی به او گفت :ای ابو نجید ،در م ورد ق رآن ب رای
سخن بگو؛ پس عمران به او گفت :تو و یارانت ق رآن را میخوانید ،آیا (از ق رآن)
در مورد نماز و شرایط و حدود و ارکان آن سخن میگویی؟ آیا (از ق رآن) در م ورد
زکات طال و شتر و گاو و گوسفند و اموال مختلف سخن میگ ویی؟ من اینه ا را می-
دانم اما پاسخ این سواالت از تو پنهان است؟ سپس گفت :رسولاهلل در م ورد زک ات
چنین و چنان بر ما فرض کرده است .پس آن شخص گفت :مرا زنده کردی ،خداوند
ت و را زن ده نگ ه دارد .حس ن میگوید :آن ش خص از دنیا ن رفت ت ا اینک ه یکی از
2
فقهای مسلمانان شد».
و ایوب سختیانی رحمهاهلل میگوید« :چون برای شخصی از سنت گفته شود و او
بگوید :این را رها کن و برای م ا از ق رآن س خن بگ و ،پس ب دان ک ه وی گم راه و
گمراه کننده است».
مصدر سوم دریافت اعتقاد :اجماع
اجماع در لغت به معنای تصمیم قاطع و اتفاق می باشد .خداوند متعال از قول نوح
ش َر َكاء ُك ْم ثُ َّم الَ يَ ُكنْ َأ ْم ُر ُك ْم َعلَ ْي ُك ْم ُغ َّمةً ثُ َّم
علیهالس الم میفرماید« :فَ َأ ْج ِم ُعو ْا َأ ْم َر ُك ْم َو ُ
- 1شوکانی ،ارشاد الفحول73 :؛ آمدی4/115 :؛ معالم اصول الفقه عند اه ل الس نة
و الجماعة ،جیزانی.
- 2هم ان ،132 :ابن قیم در این م ورد ده دلیل از ق رآن ذک ر میکن د .نگ ا :اعالم
الموقعین124-135 :
65 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
مومنان در پیش گرفتهاند ،تهدید میکند .و این خود بیانگر حرام ب ودن چ نین عملی
است .بنابراین پیروی از راه و روش مومنان واجب است .چرا که راه سومی وجود
ندارد».
و از عبدهللا بن مس عود روایت اس ت ک ه میگوید« :ه ر کس در پی اقت دا ک ردن
است ،پس به اصحاب رسول هللا ح اقتدا کند؛ چرا که آنها پاکترین و نیکترین قل وب
این امت را دارا هستند و عمیقترین علم و کمترین تکل ف و اس توارت رین ه دایت و
بهترین احوال را در میان امت دارا هستند .ق ومی ک ه خداون د متع ال آنه ا را ب رای
هم راهی پیامبرش و ب ر پ ایی دینش برگزیده اس ت .پس فض ل و برت ری آنه ا را
بشناسید و از راه و روش آنها پیروی کنید چ را گ ه آنه ا ب ر راه راس ت و مس تقیم
1
بودند».
ابوحنیفه رحم""هاهلل میگوید« :چ"ون ص"حابه در ام"ری اجم"اع کردن"د ،م"ا تس"لیم آن
هستیم».
و شافعی" رحمهاهلل میگوید« :مسلمانان اجماع کردهاند کسی که س""نت رس""ول هللا ح
2
برای وی روشن شد ،حق ندارد آنرا به خاطر هیچکس رها کند».
و همچنین میگوید« :هیچیک از صحابه و تابعین را نمیشناسم" که از رسول هللا ح
خبر داده باشند مگر اینکه خبر وی پذیرفته شده و بدان رجوع شده و سنت تلقی ش""ده
3
است».
«بنابراین هرکس این مذهب را رها کن""د و از آن جداش""ود ،در حقیقت ن""زد م""ا از
راه و روش اصحاب رسول هللا ح و علمای پس از آنها تا به امروز ،جدا شده است و
4
چه بسا از جاهالن باشد».
و داود ظاهری" و ابن حبان و امام احمد ابن حنبل رحم""هاهلل میگوین"د« :اجم"اع این
است که از اح""ادیث و روای""اتی ک""ه از رس""ول" هللا ح و اص""حابش وارد ش""ده ،پ""یروی"
شود اما در پ""یروی از ت"ابعین مخ"یرمی"باش"د( ».منظ"ور" س"خن آح"اد ت"ابعین اس"ت ن"ه
- 1ابن عبدالبر ،بیان العلم و فضله1810 :؛ نگا :الصحیحة ،آلبانی2648 :
- 2اعالم الموقعین ،ابن قیم 3/283 :
- 3مفت""اح الجن"ة في االحتج""اج بالس""نة ،جالل ال""دین س""یوطی 143 ":ص ،59 :تحقی""ق
شیخ بدر البدر حفظهاهلل؛ دارالهدی النبوی ،مکتبة ابن تیمیه کویت.
- 4همان 135 :ص60 :
66 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
همگی آنها)
و ابن وهب میگوید« :داود و اصحاب ما ب""ر این باورن""د ک""ه اجم""اع ،فق""ط اجم""اع
1
صحابه است».
و ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :اجماع سومین اصل (بعد از قرآن و سنت) است که
در علم و دین بدان اعتماد میشود .و آنها با این سه اصل تمام اقوال و اعمال ظ""اهری
و باطنی" را که ربطی به دین داشت ،میسنجیدند .و اجماعی که ضابطهمند بود ،همان
است که سلف صالح بر آن بودند" چرا که پس از آنها اختالف زیاد شد و امت پراکنده
2
گردید"».
و همچنین میگوید« :اعتقاد از من و بلکه بزرگتر از من گرفته نمیشود بلک""ه تنه""ا
از هللا و رسولش و آنچه سلف امت بر آن اجماع کردهاند ،اخذ میشود؛ بنابراین آنچ""ه
در قرآن است ،اعتقاد به آن واجب است و همچنین آنچه در احادیث صحیح ثابت شده
است مثل صحیح بخاری و مسلم ،اعتقاد به آن واجب است.
اما در مورد کتابها؛ هرگز فی البدایه ب""ه س""وی" کس""ی کت""ابی ننوش""تم ک""ه او را ب""ه
چیزی از این امور دعوت کنم بلکه پاسخ سؤاالتی" را که مص""ریان و دیگ""ران از من
پرسیدند ،نوشتم .به من خبر رسیده که کت"ابی ب"ه س"وی" ام"یر (رکن ال"دین جاش"نکیر)
نوشته شده و به دروغ" به من نسبت داده شده است .کتابی با عقاید تحریف شده ک""ه از
حقیقت آن بیخبرم اما می دانم که دروغ است .درحالیک"ه س"واالتی" از مص""ر و ...در
مسائل اعتقادی و ...نزد من عن""وان میش""د ک""ه ب""ا کت""اب و س""نت و ب""ر مبن""ای راه و
3
روش سلف صالح امت ،به آنها پاسخ میدادم».
ابن قیم رحم""هاهلل میگوی""د« :مح""ال اس""ت خداون""د متع""ال پ""اکت""رین قل""وب این امت،
کسانی که عمیقت""رین علم و کم""ترین تکل""ف و اس""توارترین ه""دایت را دارا بودن""د ،از
کس""ان پس از آنه""ا را در این م""ورد" موف""ق
ِ ص""دور" احک""ام درس""ت مح""روم کن""د و
4
بگرداند»".
شوکانی رحمهاهلل میگوید« :بدان کس""انی ک""ه از اه""ل علم ب""ه ش""مار میرون""د ،اتف""اق
ک""ردهان""د ک""ه س""نت نب""وی در تش""ریع احک""ام مس""تقل اس""ت .و ثب""وت حجیت س""نت و
5
استقالل آن در تشریع ،ضرورتی" دینی است».
و همچ"""نین میگوی"""د« :ب"""دون هیچ خالفی ،اجم"""اع ص"""حابه حجت اس"""ت .و این
دی""دگاهی اس""ت ک""ه خالف آن ج""ایز نیس""ت ،چ""را ک""ه اجم""اع برگرفت""ه از (دو منب""ع)
- 1ارشاد" الفحول ،شوکانی81-82 :
-2العقیدة الواسطیة15/30 :
- 3مجموع" الفتاوی ،156-3/161 :اعالم الموقعین4/135/123 :
- 4اعالم الموقعین4/139 :
- 5ارشاد" الفحول ،شوکانی33 :
67 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
توقیفی" (قرآن و سنت) میباشد و صحابه کسانی هستند ک"ه ش""اهد این دو منب""ع ت""وقیفی"
بودند"».
خالصه :مبنای عقیده تسلیم و پیروی" است .تسلیم ش""دن در براب""ر هللا و پ""یروی از
رسول هللا ح و سپس اجماع سلف رضواناللهعلیهم.
زهری میگوید« :رسالت از سوی" خداوند است و بر پی""امبر ابالغ اس""ت و ب""ر م""ا
1
تسلیم».
مبحث دوم :استناد مطلق سلف صالح به سنت صحیح
چه آن حدیث و سنت نبوی متواتر" باشد یا از جمله احادیث آحاد باشد و یا در ب""اب
عقیده باشد یا عمل؛ سلف صالح تفاوتی میان متواتر" و آح""اد قائ""ل نبودن""د ".و روای""اتی
که در کتابهایشان وارد شده و اق"وال در م"ورد" آنه"ا مختل"ف اس"ت ،از ب"اب اص""ل و
اساس قرار دادن آنها ذکر شدهاند بلکه برای آش""نایی ذک""ر ش""دهان""د و ب""ا ذک""ر اس""انید
2
آورده شدهاند».
سنت در لغت به معنای راه و روش و سیرت است چه نیک باشد یا بد.
ْ
ُوا َك ْيفَ ُ
ض فَا ْنظر " ُوا فِي اَألرْ ِت ِمن قَ ْبلِ ُك ْم ُسن ٌَن فَ ِسير ْ
خداوند متعال میفرماید« :قَ ْد خَ لَ ْ
""ذبِينَ » (آل عم""ران« )137 :بیش""ک پیش از ش""ما (ملته""ایی و) َك""انَ عَاقِبَ""ةُ ْال ُم َك َّ
سنتهایی گذشته است ،پس در زمین گردش کنید و ببینی"د" س""رانجام" تک""ذیب کنن""دگان
چگونه است؟»
زجاج میگوید« :یعنی قب"ل از ش"ما کس"انی بودن"د" ک"ه قواع"د و ض"وابطی" داش"تند.
3
«اهل سنن» که در اینجا مضاف" حذف شده است».
َأ َأ َ
سنَة ،فلَهُ ْج ُر َه اَ ،و ْج ُر َمنْ ً ً
سنَّة َح َساَل ِم ُسنَّ فِي اِإْل ْو رسول هللا ح فرمودندَ « :منْ َ
س نَّةً س اَل ِم ُ س نَّ فِي اِإْل ْ
ش ْي ٌءَ ،و َمنْ َ ُأ
ص ِمنْ ُج و ِر ِه ْم َ َع ِم َل بِ َه ا بَ ْع َدهُِ ،منْ َغ ْي ِر َأنْ يَ ْنقُ َ
ص ِمنْ س يَِّئةًَ ،ك انَ َعلَ ْي ِه ِو ْز ُر َه ا َو ِو ْز ُر َمنْ َع ِم َل بِ َه ا ِمنْ بَ ْع ِد ِهِ ،منْ َغ ْي ِر َأنْ يَ ْنقُ َ َ
ش ْي ٌء»« :ه""رکس در اس""الم راه و روش نیکی را بنی""ان نه""د ،پ""اداش آنرا 4
َأ ْوزَا ِر ِه ْم َ
دریافت" میکند و نیز پاداش کسانی را که پس از او به آن عمل میکنند ،دریافت میکند
بدون اینکه چیزی از اجر و پاداش آنها کاسته شود .و ه""رکس در اس""الم راه و روش
بدی بنیان نهد ،گناه آنرا بر دوش خواهد کشید و همچنین گناه تمام کس""انی را ک""ه پس
از او به آن عمل کنند ،بر دوش خواهد داشت بدون اینکه چیزی از گن""اه آن""ان کاس""ته
شود».
- 1بخاری6/2737 ":
- 2از این جهت که هرکس اسناد را ذکر کند ،خود را بری نموده است .و تص""حیح و
تحسین سند آن از طریق" دیگر خواهد بود.
- 3الجامع الحکام القرآن ،قرطبی4/216 :
- 4مسلم1017 :2/705 :
68 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
سنت در شریعت عبارت است از :هر قول یا فعل یا تاییدی که از رسول خدا نق""ل
1
شده است.
سنت بخشی از وحی است که خداوند" حفظ آنرا به طور" کلی برعهده گرفته اس""ت.
الذ ْك َر وَِإنَّا لَهُ لَ َحافِظُونَ » (حجر« )9 :همانا ما قرآن چنانکه میفرمایدِ« :إنَّا نَ ْحنُ نَ َّز ْلنَا ِّ
را نازل کردیم" و قطعا ً ما نگهبان آن هستیم» .و از این جهت به رس""ول خ""دا منس""وب
است که الفاظ آن از ایشان است اما معانی از جانب خداوند" میباشد ک""ه ی""ا جبرئی""ل ب""ا
آنها نازل شده یا اینکه به او الهام شده است 2.یا اینک""ه در ق""ول ی""ا فع""ل اجته""اد ک""رده
است که این اجتهاد را یا هللا متعال تایید کرده که در این صورت" به حقیقت وحی ب""از
3
میگردد یا اینکه آنرا تایید نکرده و او را متوجه قول یا فعل صواب نموده است».
وحى» (نجم-4 : َن ا ْل َه َوى ِإنْ ه َُو ِإاَّل َو ْح ٌي يُ َ
قع ِ نط ُخداوند متعال میفرمایدَ « :و َما يَ ِ
« )3و از روی هوای نفس سخن نمیگوید .این نیست ج""ز آنچ""ه ب""ه او وحی میش""ود
(و بجز وحی چیزی نمیگوید)».
َابَ ،و ِمثلهُ َم َعهُ « »...بدانید که همراه
4 َ ْ ْ ُأ
و رسول خدا فرمودندَ« ":أاَل ِإني وتِيتُ ال ِكت َ
ِّ
کتاب (قرآن) مانند آن به من داده شده است».
و ابن حزم رحمهاهلل میگوید ...« :صحیح این است که سخن رسول هللا ح در مورد"
دین ،تماما ً وحی از سوی خداوند" است؛ در این مورد تردیدی" نیست؛ و در میان اه""ل
لغت و شریعت در این زمینه خالفی نیست ک""ه ه""ر وحی ک""ه از س""وی خداون""د ن""ازل
5
شده است ،همان ذکر نازل شده میباشد».
و مقصود از سنت صحیح ،احادیث مورد قبول و نه مردود میباشد.
و اینکه س""نت حجت اس""ت ،یع""نی س""نت مص""در" تش""ریع و دری""افت دین اس""ت ک""ه
پیروی" از آن واجب و منکر آن کافر" است و حجت با آن اقامه میشود و عذر پذیرفت""ه
نمیشود.
دالیلی از کتاب (قرآن): -1
س و َل» َأ َأ َأ
خداون"د متع"ال می فرمای"د« ":يَ ا يُّ َه ا الَّ ِذينَ آ َمنُ و ْا ِطي ُع و ْا هللاَ َو ِطي ُع و ْا ال َّر ُ
(نساء« )59 :ای كسانی كه ايمان آوردهايد! از خدا (با پيروی" از قرآن) و از پيامبر
(خدا مح ّمد مصطفی با تمسّك به سنّت او) اطاعت كنيد».
عالم""ه ابن قیم رحم""هاهلل میگوی""د« :در این آی""ه خداون""د متع""ال ب""ه اط""اعت از او و
اطاعت از رسولش امر نموده است و در مورد" رسول خدا فعل «اطاعت ک""ردن» را
دوباره تکرار کرده است و اینگونه اعالم میکند که اطاعت از رسول" به طور" مستقل
واجب است بدون اینکه آنچه امر میکند به کتاب (قرآن) عرضه ش""ود بلک""ه چ""ون ب""ه
چیزی امر میکند ،اطاعت از آن به طور مطلق واجب اس""ت؛ یکس""ان اس""ت ام""ر وی
1
در کتاب باشد یا نباشد ،چرا که همراه کتاب ،مانند آن نیز به او داده شده است».
َ
ش َج َر بَ ْين ُه ْمو خداوند" متعال می فرماید« :فَالَ َو َربِّكَ الَ يُْؤ ِمنُونَ َحت ََّى يُ َح ِّك ُمو َك فِي َما َ
سلِيما ً» (نساء« )65 :نه ،س""وگند سلِّ ُمو ْا تَ ْ
ضيْتَ َويُ َ س ِه ْم َح َرجا ً ِّم َّما قَ َ ثُ َّم الَ يَ ِجدُو ْا فِي َأنفُ ِ
به پروردگارت که آنها ایمان نمیآورند ،مگر اینکه در اختالفات خویش تو را داور"
قرار" دهند و سپس از داوری تو ،در دل خود احساس ن""اراحتی" نکنن""د و ک""امالً تس""لیم
باشند».
و نیز در مورد مخالفت با پیامبرش" هشدار می دهد ،آنجا ک""ه میفرمای""د« :فَ ْليَ ْح ذ ِرَ
اب َألِي ٌم» (ن""ور« )63 :پس ص يبَ ُه ْم َع َذ ٌ صيبَ ُه ْم فِ ْتنَ ةٌ َأ ْو يُ ِالَّ ِذينَ يُ َخالِفُونَ عَنْ َأ ْم ِر ِه َأن تُ ِ
کسانیکه با فرمان او مخالفت میکنند باید بترسند از اینکه فتنه ایشان را فرا گیرد ،یا
آنها برسد!». عذابی دردناک به
َ
سو ُل ف ُخذوهُ َو َما نَ َها ُك ْم َع ْنهُ فانتَ ُهوا» (حشر« )7 :آنچه ُ َ و میفرمایدَ « :و َما آتَا ُك ُم ال َّر ُ
که رسول هللا به شما بدهد آنرا بگیری"د و از آنچ""ه ک"ه ش"ما را از آن نهی ک""رده اس"ت
پس خودداری کنید».
ْ ُ
ول ِإاَّل البَاَل غ ال ُمبِينُ » (نور)54 : ْ س ِ و میفرماید« :وَِإن تُ ِطي ُعوهُ تَ ْهتَدُوا َو َما َعلَى ال َّر ُ
«و اگر از او اطاعت کنید هدایت خواهید شد و بر (عهده) پیامبر (چیزی) ج""ز ابالغ
آشکار نیست».
دالیلی از سنت نبوی: -2
ت َأ َأْل ْأ َأ َأ ْ ُأ
رسول خدا فرمودند" « :اَل لفِيَ َّن َح" َد ُك ْم ُمتَّ ِكًئا َعلَى ِري َكتِ" ِه ،يَ تِي ِه ا ْم" ُر ِم َّما َم""رْ ُ
ب هَّللا ِ اتَّبَ ْعنَ""اهُ َأاَّل َوِإ َّن َم""ا َح" َّر َم
ْت َع ْن"هُ ،فَيَقُ""ولُ :اَل َأ ْد ِريَ ،م""ا َو َج" ْدنَا" فِي ِكتَ""ا ِ بِ ِهَ ،أوْ نَهَي ُ
صلَّى هللاُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم ِم ْث ُل َما َح َّر َم هَّللا ُ»« 2:هیچیک از شما را در حالی نیابم َرسُو ُل هَّللا ِ َ
که بر تختش تکیه زده و امری از آنچه بدان امر کردهام یا از آن نهی ک""ردهام ب""ه او
برسد و بگوید« :نمیدانم ،آنچه در کت""اب هللا بی""ابیم ،از آن پ""یروی میک""نیم؛ بدانی""د ک""ه
آنچه رسولاهلل حرام نموده مانند آن چیزی است که خداوند حرام کرده است».
دالیلی از روایات سلف صالح: -3
ت، ت َو ْال ُم ْستَوْ ِش"" َما ِاز عبدهللا بن مسعود روایت است که میگوید« :لَ َعنَ هللاُ ْال َوا ِش َما ِ
ق هللاِ»« :لعنت خداون "د" 1
ت َخ ْل" َ ُس " ِن ْال ُم َغي َِّرا ِ
ت لِ ْلح ْ
تَ ،و ْال ُمتَفَلِّ َج" ا ِ ت َو ْال ُمتَنَ ِّم َ
صا ِ َوالنَّا ِم َ
صا ِ"
بر زنان خالکوب و زنانی" که تقاضای خ""الکوب میکنن""د و لعنت خ""دا ب""ر کس""انی ک""ه
ابروها" را باریک میکنن""د و کس""انی ک""ه تقاض""ای باری""ک ش""دن اب""رو میکنن""د و لعنت
خداوند" بر کسانی که دندانها را برای زیبایی" باریک و تیز میکنند .آنها کسانی هس""تند
که آفرینش خداوند" را تغییر میدهند».
زنی از بنی اسد که ام یعقوب نام داش""ت درح""الیک""ه ق""رآن میخوان""د این روایت را
شنید .پس نزد ابن مسعود رفته و گفت :روایتی" که از تو ب""ه من رس""یده ،چیس""ت؟ ت""و
لعنت میکنی خالکوب و کسانی را ک"ه تقاض"ای خ"الکوب میکنن"د و کس"انی" ک"ه اب"رو
باریک میکنند و آن""انی ک""ه تقاض""ای باری""ک ش""دن اب""رو میکنن""د و ن""یز لعنت میک""نی
کسانی که دندانها را برای زیبایی باریک و تیز میکنند ،کسانی که خلقت خداوندی را
تغییر میدهند.
عبدهللا در پاس""خ ب""ه او گفت :چ""را کس""ی را لعنت نکنم ک""ه رس""ول هللا او را لعنت
کرده است و بلکه در کتاب هللا میباشد.
آن زن گفت :آنچه در میان دو جلد مصحف است (قرآن) خواندم" اما این مطلب را
در آن نیافتم!
سپس عبدهللا گفت :اگر به خوبی و با تأمل ق""رآن میخوان""دی" آنرا میی""افتی .خداون""د
س و ُل فَ ُخ ُذوهُ َو َم ا نَ َه ا ُك ْم َع ْن هُ فَ انتَ ُهوا» (حش"ر)7 : متعال میفرمایدَ « :و َم ا آتَ ا ُك ُم ال َّر ُ
«آنچه که رسول هللا به شما بدهد آنرا بگیرید و از آنچ"ه ک"ه ش""ما را از آن نهی ک"رده
است پس خودداری" کنید».
حجیت حدیث آحاد در عقاید و احکام:
به عبارت دیگر اینکه :حدیث آحاد مصدر" صحیح و درستی ب""رای دری""افت عقای""د
و احکام میباشد (چنانچه صحیح باشد ).خداوند متعال میفرمایدَ « :و َم ا آتَ ا ُك ُم ال َّر ُ
س و ُل
فَ ُخ ُذوهُ َو َما نَ َها ُك ْم َع ْنهُ فَانتَ ُهوا» کلمه «ما» از الفاظ عام اس""ت و عقای""د و احک""ام ه""ر
دو را شامل میشود.
اما کسانی که بین دریافت عقاید و احکام از احادیث مت""واتر" و آح""اد ،تف""اوت قائ""ل
میشوند ،این تفاوت را از کجا آوردهاند؟ و دلیل این ادعا چیست که دریافت عقای""د از
احادیث آحاد جایز نیست؟
بنابراین الزم است ابتدا حدیث متواتر و حدیث آحاد را بشناسیم".
1بخاری4604:ومسلم2125 :
71 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
حدیث متواتر 1در اصطالح عبارت اس"ت از :ح"دیثی" ک"ه در ه""ر طبق""ه از طبق""ات
سند آن (از صحابه ،تابعین و تبع تابعین تا آخر) تعداد زیادی از راویان ،آن را روایت
2
کرده باشند چنانکه عقل عادتا حکم میکند (به خاطر تع""داد زی""اد راوی""ان) تب""انی آنها
بر جعل این حدیث محال و غیر ممکن باشد ».مانند ح"دیثَ « :و َمنْ َك َذ َب َعلَ َّي ُمتَ َع ِّمدًا
فَ ْليَتَبَ َّوْأ َم ْق َع َدهُ ِمنَ النَّا ِر»« 3:هرکس از روی عمد بر من دروغ" ببندد ،پس باید جایگاه
خ""ود را در آتش آم""اده ببین""د ».این ح""دیث را بیش از هفت""اد نف""ر از اص""حاب روایت
کردهاند.
اما حدیث آحاد عبارت است از« :حدیثی که شروط تواتر در آن جمع نیست». 4
يَ ْح َذرُونَ » (توبه« )122 :و نباید که مؤمنان همگی (برای جه""اد) کوچ""ک کنن""د ،پس
چرا از هر گروهی از آنان ،دستهای کوچ نمیکنن""د ت""ا در دین دانش بیاموزن"د" و ق""وم"
خود را هشدار دهند ،هنگامیکه به سوی آنها باز گشتند ،باشد که آنها بترسند».
«الطَآِئفَةٌ» در زبان عربی به یک و بیش از یک نفر اطالق میشود.
و «الدِّي ِن» شامل احکام و عقاید میشود .و بلکه عقیده مهمتر اس""ت .بن""ابراین اگ""ر
حجت با حدیث آحاد اقامه نمیشود چ""ه از نگ""اه عقی""ده و چ""ه از نگ""اه حکمی ،خداون""د
متعال یک نفر (الطائفه) را به تبلیغ امری عمومی تشویق" نمیکرد.
ص لِ ُحوا ََأ ْ
و چنانکه خداوند متعال میفرماید« :وَِإن طَاِئفَتَ ا ِن ِمنَ ا ْل ُم ْؤ ِمنِينَ اقتَتَل وا ف ْ
ُ
بَ ْينَ ُه َما فَِإن بَ َغتْ ِإ ْحدَا ُه َما َعلَى اُأْل ْخ َرى فَقَ اتِلُوا الَّتِي تَ ْب ِغي َحتَّى تَفِي َء ِإلَى َأ ْم ِر هَّللا ِ فَ ِإن
س ِطينَ » (حج""رات« )9 :و صلِ ُحوا بَ ْينَ ُه َم ا بِا ْل َع ْد ِل َوَأ ْق ِ
س طُوا ِإنَّ هَّللا َ يُ ِح ُّب ا ْل ُم ْق ِ فَاءتْ فََأ ْ
اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر ب""ه جن""گ ب""ر خاس""تند ،میانش""ان آش""تی ب""ر ق""رار
کنید ،پس اگر یکی از آن دو بر دیگری" تجاوز کرد ب""ا گ""روه متج""اوز بجنگی""د ت""ا ب""ه
فرمان هللا باز گردد .پس اگر بازگشت ،میان آنها به ع""دالت ص""لح ب""ر ق""رار" ک""نی و
عدالت پیشه کنید ،بیگمان هللا عادالن را دوست میدارد».
َأ َ
ق بِنَبٍَأ فتَبَيَّنُ وا ن خداوند" متعال میفرماید« :يَا َأيُّ َها الَّ ِذينَ آ َمنُوا ِإن َجاء ُك ْم ف ِ
اس ٌ َ -3
ُصبِ ُحوا َعلى َم ا ف َعلتُ ْم نَ ا ِد ِمينَ » (حج""رات« )6 :ای کس""انیکه ْ َ َ َ َ َ
ُصيبُوا ق ْوما ً بِ َج َهال ٍة فت ْ ت ِ
ایم""ان آوردهای""د ،اگ""ر (ش""خص) فاس""قی خ""بری" ب""رای ش""ما آورد ،پس (درب""اره آن)
بررسی" (و تحقیق) کنید ،تا آنکه (مبادا) به گ""روهی از روی ن""ادانی" آس""یب برس""انید،
آنگاه بر آنچه انجام دادهاید پشیمان شوید»".
و این آیه بیانگر آن است که چون فردی عادل خبری آورد ،حجت با آن اقامه شده
و تمام میشود.
خداوند" متعال پیامبران را تک و تنه""ا ب""ه س""وی اق""وامش""ان فرس""تاد ت""ا اینک""ه -4
َأ
حجت خویش را بر دشمنانش" اقامه کنند .خداوند متعال میفرمای""د« :وَِإلَى َع ا ٍد َخ ا ُه ْم
هُوداً» (اعراف« )65 :به (سوی قوم) عاد ،برادرشان هود را (فرستاديم)».
صالِحاً» (اعراف« )73 :به (سوی قوم) ثمود ،برادرشان ه""ود «وَِإلَى ثَ ُمو َد َأ َخا ُه ْم َ
را (فرستاديم)».
ش َع ْيبا ً» (اعراف« )85 :و به س""وی (م""ردم) م""دين برادرش""ان" َأ
«وَِإلَى َم ْديَنَ َخا ُه ْم ُ
شعيب را (فرستاديم)».
سنت نبوی و اصحاب ،بیانگر استناد به خبر واحد می باشد .از انس ابن مالک -5
روایت است که میگوید :اهل یمن نزد رسول هللا ح آمده و گفتند :مردی را هم""راه م""ا
بفرس""ت ت""ا اس""الم و س""نت را ب""ه م""ا بی""اموزد .انس میگوی""د :پس رس""ول خ""دا دس""ت
73 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ابوعبیده را گرفته و فرمودَ « :ه َذا َأ ِمينُ َه ِذ ِه اُأْل َّم ِة»« :این امین (امانت دار) این است
1
میباشد».
-6عالوه بر این ،هریک از احکام شرعی ،جنب""هی عقی""دتی ن""یز دارد ب""ه عن""وان
مثال اگر انسان معتقد به حالل بودن شراب خواری ،ازدواج ب""ا مح""ارم" و زن""ا باش""د،
کفر ورزیده است؛ کفر اعتق""ادی ک""ه انس""ان را از دین خ""ارج میکن""د .و رس""ول هللا ح
بسیاری" از نمایندگان خود را به تنهایی به سرزمین"های مختلف فرس""تاد" مانن""د علی بن
ابی طالب ،مع"اذ بن جب"ل ،مص""عب بن عم"یر ،ابوموس""ی اش""عری و ...رض""یالل""هعنهم-
اجمعین؛ با اینکه هریک به تنهایی فرستاده میشدند ،حجت با پیام آنها اقامه ش""ده و علم
عقیده و احکام ثابت میشد.
امام شافعی" میگوید« :در تثبیت خبر واحد احادیث (متعددی) وارد ش""ده اس""ت ک""ه
برخی از آنها کفایت میکند .و پیوسته راه و روش سلف صالح و نسلهای پس از آنه""ا
2
که شاهد ایشان بودیم ،چنین دیدگاهی در مورد خبر واحد داشتند».
و همچنین میگوید« :هیچیک از فقهای مسلمانان را در خاطر ندارم ک"ه در تث"بیت
3
خبر واحد اختالف داشته باشند .بلکه همهی آنها در این مورد اتفاق نظر دارند».
امام ابن تیمی""ه رحم""هاهلل میگوی""د« :و این مطلب علم یقی""نی جمه""ور امت محم""د از
ابتدا تا پایان را میرساند ".در بین سلف صالح در این زمینه اختالفی نب""وده اس""ت .ام""ا
از میان خلف این مهم – عدم تفاوت میان احادیث متواتر و آح""اد در عقی""ده – م""ذهب
فقهای بزرگی" از اصحاب ائعه اربعه میباشد و این مسأله در کتابهای حنفیه ،مالکی""ه،
شافعیه و حنابله نقل شده است .چنانکه سرخسی" 4و اب""وبکر رازی 5از حنفی""ه و ش""یخ
- 1مسلم2419 :
- 2الرسالة ،امام شافعی401-453 ":
- 3الرسالة410-419 :؛ و روضة الناظر1/277،278 :
- 4امام ،فقیه ،اصولی ،تیزبین ودقیق ،ابوبکرمحمد" بن احمد بن ابی س""هل س""رخس،
متوفای 490هجری
-5ابوبکر رازی؛ امام ،عالم""ه ،مف""تی ،مجته""د ،ع""الم ع""راق ،اب""وبکر احم""د بن علی
رازی حنفی ،تألیفات زیادی دارد .نزد ابوالحسن کرخی به کسب علم پ""رداخت .س""فر
نموده و احادیثی" را روایت کرده است .در نیشابور ابوالعباس اصم را مالقات نم""ود.
در ذوالحجه 307هجری درحالیکه 65سال سن داشت ،وفات کرد .نگا :س""یر اعالم
النبالء.
74 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ابوحامد" 1و ابوطیب 2از شافعیه و ابن خویز" منداد 3و ...از مالکیه و قاضی ابویعلی" و
4
ابن ابوموسی و ابوالخطاب از حنابله به این مسأله اشاره کردهاند.
امام ابن قیم میگوید« :به اجماع امت تفاوت قائل شدن (میان حدیث متواتر" و خ""بر
واح""د در دری""افت اعتق""اد و احک""ام) باط""ل اس""ت .هم""واره در ام""ور اعتق""ادی ب""ه این
احادیث استناد شده است .چنانکه در امور عملی و احکام به آنها اس""تناد ش""ده اس""ت...
و پیوسته صحابه و تابعین و اه"ل ح"دیث و س""نت ب"ه این اخب""ار در مس""ائل ص""فات و
5
تقدیر و اسما و احکام استناد" میکردند».
و بدان که اکثر و بیشتر احادیث بخ""اری و مس""لم از این دس""ته میباش""ند و امت این
احادیث را پذیرفته و بدان یقین دارد.
نتیجه و پیامد رد احادیث احاد چیست؟
چون دانستیم که احادیث متواتر" بس""یار ان""دک ب""وده و اک""ثر و اغلب اح""ادیث
6
-1
آحاد هستند ،در صورت نپذیرفتن نپذیرفتن احادیث آحاد ،باید صدها و بلک""ه ه""زاران
حدیث صحیح را رد کنیم به ویژه در مسائل عقیده؛
چنین باور" و اعتقادی در مورد احادیث آحاد ،با کتاب و سنت و اق""وال س""لف -2
مخالف است.
مستلزم" چنین اعتقاد و باوری" تفاوت قائل شدن میان مسلمانان در امر اعتق""اد -3
میباشد.
- 1محمد بن محمد غزالی طوسی؛ ابوحامد ،فیلسوف ،منصوف؛ حدود دویست تألیف
طوس خراسان) متولد و فوت شد .به نیش""ابور" و پس ِ دارد .در طابران (روستایی در
از آن ب""ه بغ""داد و حج""از و س""رزمین ش""ام و مص""ر س""فر ک""رد و در پای""ان عم""ر ب""ه
سرزمین خود بازگشت .نسبت وی (غزالی) به (غزل) ریس""ندگی" میباش""د ی""ا منس""وب
به (غزاله) یکی از روستاهای" طوس میباشد.
- 2اب""وطیب ط""بری (450-348هـ) ط""اهر بن عبدهللا بن ط""اهر بن عم""ر ،قاض""ی
ابوطیب .فقیه ،اصولی ،ج""دلی؛ از جمل""ه تص""انیف وی :ش""رح مختص""ر الم""زنی ،در
فروع" فقه شافعی؛ طبقات الشافعیة ،3/176 :االعالم3/321 :
- 3ابن خویر منداد (؟ 390-هـ ) محمد بن محمد عبدهللا خویر منداد م""الکی ع""راقی.
فقیه و اصولی؛ از جمله تصنیفات وی :کتاب بزرگی در موضوع" خالف و کتابی در
اصول فقه میباشد .الوافی" بالوفیات2/52 :؛ معجم المولفین8/280 :
- 4مختصرالصواعق ،ابن قیم2/373 :
- 5مختصرالصواعق2/383 ":
- 6تعداد آنها به بیش از 350حدیث نمیرسد،نگا :نظم المتنائر؟؟؟
75 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
میگوییم :این دیدگاه خود به صورت خبر واحد نقل شدهاست لذا برای اثب""ات -4
کردن این دیدگاه باید ب""ه بص""ورت" مت""واتر آنرا ذک""ر کنن""د و س""ؤال اینجاس""ت ک""ه این
تواتر" کجاست؟ پس تأمل کن.
برخی از مسائل اعتقادی که با احادیث آحاد ث ابت ش دهاند :چ""ون آنه""ا خ""بر
واحد را در مباحث اعتقادی رد میکنند ،بنا ب"ر م"ذهب فاسدش"ان بای"د این روای"ات (و
بلکه این اعتقادات) را رد کنند.
ایمان به سؤال کردن دو فرشته نکیر و منکر در قبر :رسول هللا ح فرمودند: -1
ْ ْ َأل
ان ،يُق ا ُل َح ِد ِه َما :ال ُمن َك ُر، َ َ ْ
َان ز َرق ِ َأ س َود ِ َأ َ َأ ُ َأ َ َأ
«ِإ َذا قبِ َر ال َميِّتُ ْ ،و قا َلَ :ح ُدك ْم ،تَاهُ َمل َكا ِن ْ
ْ ُ
آلخ ِر :النَّ ِكي ُر ،فَيَقُوالَ ِنَ :ما ُك ْنتَ تَقُو ُل فِي َه َذا ال َّر ُج ِل؟ فَيَقُو ُلَ :ما َكانَ يَقُو ُل :ه َُو َع ْب ُد َولِ َ
سولُهُ ،فَيَقُوالَ ِن :قَ ْد ُكنَّا نَ ْعلَ ُم ش َه ُد َأنْ الَ ِإلَهَ ِإالَّ هَّللا َُ ،وَأنَّ ُم َح َّمدًا َع ْب ُدهُ َو َر ُ سولُهَُ ،أ ْهللاِ َو َر ُ
س ْب ِعينَ ،ثُ َّم يُنَ َّو ُر لَ هُ فِي ِه ،ث َّمُ س ْبعُونَ ِذ َرا ًع ا فِي َ َ
س ُح لهُ فِي ق ْب ِر ِه ََ َأنَّكَ تَقُو ُل َهذا ،ث َّم يُف َ
ْ ُ َ
س الَّ ِذي الَ يُقَا ُل لَهُ ،نَ ْم ،فَيَقُو ُلَ :أ ْر ِج ُع ِإلَى َأ ْهلِي فَ ُأ ْخبِ ُر ُه ْم ،فَيَقُ والَ ِن :نَ ْم َكنَ ْو َم ِة ال َع ُرو ِ
ض َج ِع ِه َذلِ كَ ،وَِإنْ َك انَ ُمنَافِقً ا قَ ا َل: يُوقِظُ هُ ِإالَّ َأ َح ُّب َأ ْهلِ ِه ِإلَ ْي ِهَ ،حتَّى يَ ْب َعثَ هُ هَّللا ُ ِمنْ َم ْ
اس يَقُولُ ونَ ،فَقُ ْلتُ ِم ْثلَ هُ ،الَ َأ ْد ِري ،فَيَقُ والَ ِن :قَ ْد ُكنَّا نَ ْعلَ ُم َأنَّكَ تَقُ و ُل َذلِ َك، س ِم ْعتُ النَّ َ َ
َّ َ
ضالَ ُعهُ ،فالَ يَزَا ُل فِي َها ُم َع ذبًا َأ ْ َ َ ْ َ َ
ض :التَِئ ِمي َعل ْي ِه ،فتَلتَِئ ُم َعل ْي ِه ،فتَختَلِفُ فِي َها ْ َأل
فَيُقَا ُل لِ ْر ِ
ض َج ِع ِه َذلِكَ « 1».زمانی که م رده در ق بر دفن میش ود -یا اینک ه َحتَّى يَ ْب َعثَهُ هَّللا ُ ِمنْ َم ْ
فرمودند :زمانی ک ه یکی از ش ما در ق بر دفن میش ود -دو فرش ته س یاه پوس ت ب ا
چشمان آبی نزد او میآیند که به یکی از آنها منکر و به دیگری نکیر گفته میش ود.
پس میگوین د :در م ورد این م رد چ ه میگف تی؟ پس میگوید :او بن ده و رس ول
خداست .گ واهی میدهم ک ه معب ود ب رحقی ج ز هللا نیس ت و محم د بن ده و فرس تاده
اوست .سپس آن دو فرشته میگویند :ما میدانستیم که چنین میگویی .سپس ق برش
هفتاد در هفتاد ذراع برای وی فراخ میگردد و قبرش نورانی میش ود .س پس ب ه او
گفته میشود :بخواب؛ پس میگوید :م را ب ه س وی خ انوادهام برگردانید ت ا از آنه ا
مطل ع ش وم؟ میگوین د :بخ واب همچ ون خ واب عروس ی ک ه محب وبت رین اف راد
خ انوادهاش ن زد وی ،او را بیدار میکن د .ت ا اینک ه خداون د متع ال او را از این
خوابگاه بر میانگیزد .اما اگ ر وی من افق باش د در پاس خ آنه ا میگوید :ش نیدم ک ه
مردم چیزهایی میگفتند ،پس من هم مانن د آنرا گفتم .نمیدانم؛ پس میگوین د :م ا می-
دانستیم که تو چنین میگویی .سپس به زمین گفته میش ود ت ا او را بفش ارد و زمین
هم او را میفش ارد ک ه پهلوه ایش در هم ف رو میرود و چ نین ع ذاب خواه د ش د ت ا
اینکه خداوند او را از این خوابگاه بلند کند».
سس يِّ ُد النَّا ِ شفاعت بزرگ رسول خدا در محشر :رسول خدا فرمودندَ« :أنَ ا َ -2
اح ٍد
ص ِعي ٍد َو ِ اآلخ ِرينَ فِي َ اس اَأل َّولِينَ َو ِ يَ ْو َم القِيَا َم ِةَ ،و َه ْل تَ ْدرُونَ ِم َّم َذلِ َك؟ يَ ْج َم ُع هَّللا ُ النَّ َ
-ترمذی1071 ":؛ آلبانی در صحیح الجامع 726 :آنرا حسن دانسته است. 1
76 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ش ْيًئا لَ ْم يَ ْفت َْحهُ َأِل َح ٍد قَ ْبلِي، س ِن الثَّنَا ِء َعلَ ْي ِه َ س ِم ُع ُه ُم الدَّا ِعي َويُ ْل ِه ُمنِي ِمنْ َم َحا ِم ِد ِهَ ،و ُح ْ يُ ْ
سي ،ف قو ُل :يَا َر ِّب،ُ ََأ ْأ َ ََأ
شف ْع ،ف ْرف ُع َر ِ َّ ُ
شف ْع ت َ َ َ ُ
س ْل ت ْعط ْه ،ا ْ سكَ َ ، ْأ َ
ارف ْع َر َ ثُ َّم يُقا ُل :يَا ُم َح َّمدُْ ،
َ
اب َعلَ ْي ِه ِمنَ ا ْلبَ ُ ِ
اب س َ ُأ َّمتِي ُأ َّمتِي ،فَيُقَ ا ُل :يَ ا ُم َح َّمدَُ ،أ ْد ِخ ْل ا ْل َجنَّةَ ِمنْ ُأ َّمتِ كَ َمنْ اَل ِح َ
س ب َوالَّ ِذي نَ ْف ُ س َوى َذلِ كَ ِمنَ اَأْل ْب َوا ِ س فِي َما ِ اَأْل ْي َم ِن ِمنْ َأ ْب َوا ِ
ب ا ْل َجنَّ ِةَ ،و ُه ْم ش َُر َكا ُء النَّا ِ
يع ا ْل َجنَّ ِة لَ َك َم ا بَيْنَ َم َّكةَ َوه ََج ٍر َأ ْو َك َم ا ص ا ِر ِ ص َرا َع ْي ِن ِمنْ َم َ ُم َح َّم ٍد بِيَ ِد ِهِ ،إنَّ َم ا بَيْنَ ا ْل ِم ْ
ص َرى»« 1:در روز قیامت من س رور م ردم خ واهم ب ود؛ میدانید چ را؟ بَيْنَ َم َّكةَ َوبُ ْ
خداوند اولین و آخرین انسانها را در مک انی هم وار و وس یع جم ع میکن د چنانک ه
صدا به همهی آنها میرسد؛ در این هنگام خداوند کلماتی در حمد و ثنای خود به من
الهام میکند که هیچکس پیش از من آنها را بر زبان نیاورده است .س پس گفت ه می-
شود :ای محمد ،سرت را بلن د کن ،بخ واه ک ه ب ه ت و داده میش ود ،ش فاعت کن ک ه
شفاعت پذیرفته میشود .پس سرم را بلند ک رده و میگ ویم :پروردگ ارا ،امتم ،امتم؛
گفته میشود :ای محمد ،آن گروه از امتات را که حساب و کت ابی ندارن د ،از دروازه
سمت راست درهای بهشت وارد کن .و آنها با دیگر مردم در (ورود ب ه بهش ت از)
سایر دروازهها همراه میباشند .سوگند به کسی که جانم در دس ت اوس ت ،فاص لهی
درهای بهشت از یکدیگر ،به اندازهی فاصله بین مکه و هجر 2یا به اندازه فاص له
بین مکه و بصری 3می باشد».
ایمان و باور به اینکه کسانی که مرتکب گناه کبیره شدهاند ،برای همیش ه -3
ت ِمنْ ِع ْن ِد َربِّي َأ
و جاودان ه در دوزخ نمیمانن د :رس ول هللا ح فرمودن د « :تَ انِي آ ٍ
َ
شفَا َعةَ ،و ِه َي لِ َمنْ اخت َْرتُ ال َّ شفَا َع ِة ،فَ ْ صفَ ُأ َّمتِي َ
الجنَّةَ َوبَيْنَ ال َّ فَ َخيَّ َرنِي بَيْنَ َأنْ يُ ْد ِخ َل نِ ْ
5
«ش فَا َعتِي َأِل ْه ِل ا ْل َكبَ اِئ ِر ِمنْ ُأ َّمتِي»: ش ْيًئا» 4و فرمودن دَ : ش ِر ُك بِاهَّلل ِ َ َم اتَ اَل يُ ْ
- 1مسند احمد9621:؛ بخاری" 7072:؛ مسلم193 :
- 2هَ َج""ر :ابن حائ""ک میگوی""د :الهج""ر در لغت ِحم""یر و ع""رب عارب""ه ب""ه معن""ای
«القریة» میباش""د .و از این قبی""ل اس""ت هجرالبح""رین .معجم البل""دان ،ی""اقوت" حم""وی:
5/393؛ و گفته شده :بخش بح""رین همگی هج""ر اس""ت ک""ه دی""دگاه درس""ت ن""یز همین
است.
- 3بَص"ری ":دو مک"ان از هم ج"دا میباش"د .یکی در ش"ام اس"ت در قلب دمش"ق" ک"ه در
میان اعراب از گذشته تا حال مشهور است .و مکان دیگری با این اسم «بُصری» از
روستاهای بغداد در نزدیکی عُکبَر میباشد .اما مقصود مورد" نظ""ر در ح""دیث ،هم""ان
بصری" شام است .وهللا اعلم
- 4مس""ند احم""د18792 :؛ ترم""ذی2441 :؛ و آلب""انی در ص""حیح الج""امع 56 :آنرا
صحیح دانسته است.
- 5مس"ند احم"د13245 :؛ اب"وداود4739 ":؛ ترم"ذی2435 ":؛ و آلب"انی در ص"حیح
الجامع 3714 :آنرا صحیح دانسته است.
77 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
- 1مسلم2780 :
79 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
قاعدهی اول :اگر قرائن مختلفی 1خبر واحد را احاطه کرده باشند ،مفید علم قاطع
2
خواهد بود .و این دیدگاه اهل سنت و جماعت و جمهور امت میباشد.
ابن تیمیه میگوید« :بر این اساس است که جمهور اهل علم از همهی گروهه""ا ب""ر
این باورند" که چون امت ب"ا تص"دیق ی"ا عم"ل ب"ه خ"بر واح"د ،ب"ر مقب"ولیت آن ص"حه
گذاشتتند ،موجب علم میشود .و این همان مطلبی است که مصنّفان در اص""ول فق""ه از
یاران ابوحنیفه و مالک و ش""افعی و احم""د آنرا ذک""ر ک""ردهان""د مگ""ر گ""روه ان""دکی از
متأخرین که در این زمینه از متکلمان پ""یروی" ک""رده و این مهم را انک""ار کردن""د ".ام""ا
بسیاری" از متکلمان و اهل کالم – یا بیشترشان -در این زمینه با فقها و اهل حدیث و
3
سلف صالح موافق" هستند».
- 1خبری که قرائن آنرا احطه کرده باشد ان""واع مختلفی دارد ک""ه مش""هورترین آنه""ا
عبارت است از؛ الف) روایتی که شیخان بخاری" و مسلم در دو کت""اب ص""حیح خ""ود
تخریج کردهاند و به حد تواتر نمیرسد .اما قرائن متعددی آنها را احاط""ه ک""رده اس""ت
از جمله:
-1مقام و منزلت امام بخاری" و مسلم در زمینه تخریج این احادیث
-2پیشرو" بودن آنها در تشخیص حدیث صحیح از سقیم
-3پذیرفته شدن صحت و قبولیت این دو کتاب از سوی علما؛ و این تأیید ،خ""ود
به تنهایی در آموختن علم کافی است وقویتر از مجرد ک""ثرت ط""رقی" میباش""د
که به حد تواتر نمیرسد.
ب) خبر مشهوری ک""ه ط""رق متف""اوتی داش""ته باش""د و همگی آنه""ا از ض""عف
راویان و هرگونه علت خالی باشند".
ج) خبری که در سلسلهی راویان آن ائم""ه حاف"ظ" و متقن وج""ود" داش""ته باش""ند
چنانکه غریب نباشند .مانند حدیثی که امام احمد از امام شافعی روایت میکند
و امام شافعی" از امام مالک روایت میکند و حدیثی که در نقل روایت از امام
شافعی ،شخص دیگری ب""ا ام""ام احم""د هم""راه باش""د و همچ""نین در روایت از
امام مالک ،شخص دیگری با امام شافعی" همراه باشد».
- 2الرس"""الة461 """،599 :؛ الفقی"""ه والمتفق"""ه1/96 :؛ مجم"""وع" الفت"""اوی18/41 :؛
مختصرالصواعق466 ":؛ شرح کوکب المنیر352-2/348 :؛ مذکرة الشنقیطی103 ":
- 3مجموع الفتاوی 13/351 :و 18/41
80 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
قاعدهی دوم :اگر خبر واحد خالی از قرائن 1باشد و آنچه بیانگر کس""ب علم از آن
باشد ،وجود نداشته باشد ،با آن یقین حاصل نمیشود و به اتفاق ،علم از آن کس""ب نمی-
2
شود و این امری است که در آن اختالفی نیست.
ابن قیم رحمه هللا میگوید«:خبر" واحد بر مبنای دلیلی که بی""انگر" آن اس""ت متف""اوت
میباشد،چنانکه گاهی به ک""ذب و دروغ ب""ودن آن بی""ان میش""ود و گ""اهی گم""ان ک""ذب و
دروغ" بودن ان است واین زمانی اس""ت ک"ه دلی""ل یکی از آنه""ا اقام""ه نش"ود ".وگ"اهی
صدق و راستی خبر اما نه به طور قطع ترجیح دارد .و گاهی به صدق و راس""تی" آن
به طور قطع حکم میش""ود چنانک""ه هیچ تردی""دی از ص""دق" و راس""تی آن نخواه""د ب""ود
3
بنابراین چیزی نیست که هر خبر واحدی مفید علم باشد ونه ظن وگمان».
قاعدهی سوم :مسألهی قرائن امری نسبی است چنانکه چیزی نزد شخصی قرین""ه
محسوب میشود اما نزد دیگری قرینه نخواهد بود و چ""ه بس""ا قرین"ه"ای ن""زد شخص""ی
مفید قطع و یقین باشد اما نزد دیگری تنها مفید ظن و گمان باشد .و اینچنین ...
بنابراین قرائن بر مبنای سه فاکتور" اصلی مختلف میباشد:
-1حال کسی که از او خبر داده میشود.
-2حال خبر
4
-3حال شنوندهای که خبر میدهد».
قاعدهی س وم :تردیدی" نیس""ت آنچ""ه در ق""رائن مخص""وص اح""ادیث رس""ول هللا ح
اعتب""ار دارد ،هم""ان ش""رایطی اس""ت ک""ه اه""ل ح""دیث ذک""ر ک""ردهان""د؛ چ""را ک""ه آن""ان
متخصص و شایسته این مهم هستند .اما دیدگاه متکلمان و پ""یروان آنه""ا در این م""ورد
صحیح نیس"ت چراک"ه ش"ناخت آنه"ا نس"بت ب"ه ح"دیث در پ"ایینت"رین مرتب"ه آن اس"ت.
بنابراین علم و آگاهی نسبت به احادیث رسول هللا ح از طری"ق" آنه""ا حاص""ل نمیش""ود.
لذا در این مورد باید دیدگاه متکلمان را انکار نموده و به قطعیت اهل ح""دیث در این
5
زمینه مراجعه کرد».
- 1منظور" از خالی بودن از قرائن در اینجا ،خالی بودن آن از قرائ""نی اس""ت ک""ه ب""ا
لحاظ آنها ،چنین خبری مفید علم خواهد بود نه عدم قرائن به طور مطلق.
- 2المسودة244 :؛ الجواب الصحیح4/293 :
- 3مختصرالصواعق456 ،455 ":
- 4مختصرالصواعق466 ،468 ":
- 5برخی از اهل علم بر این باورند که چون خبر واحد صحیح باشد حتم""ا مفی""د علم
خواهد بود .چرا که به باور آنها حدیث صحیح بدون قرائن متصور" نیست .پس چ""ون
خبری صحیح شد ،دو امر الزمهی صحت آن است :قرائن و علم؛ بنابراین خبر واحد
مفید علم خواهد بود بر مبنای قرائن ن""ه ب""ه ص""ورت مطل""ق؛ و این دی""دگاه بی""انگر آن
است که قرائتی" را که ذکر نمودهاند ،در واقع همراه هر ح""دیث ص""حیحی میباش""ند و
81 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
و انکار اهل حدیث ،ق"بیحت"ر اس"ت از انک"ار یکی از م"ذاهب اربع"ه مش"هور ن"زد
1
پیروان"شان.
از آن جدا نیستند .مثال راویان حدیث صحابه باشند ،کسانی که صداقت و ام""انت آنه""ا
شناخته شده است و آنچه روایت شده قول رسول خدا ح باشد و در آن نور" و داللت و
برهانی" وجود داشته باشد که به صدق" و راستی آن گواهی میدهد .مختصرالصواعق":
468-466
-1نگا :مجموع الفتاوی 70 ،18/69 :و مختصرالصواعق455-453 :
- 2الفهم عبارت است از تصور معنای نیکو و وج"ود" آن و آم"اده ک""ردن ذهن ب""رای
استنباط؛ صحت فهم بخشی از آن در فطرت و سرشت آدمی نهادینه ش""ده اس""ت و ب""ر
این اساس است که گفته میشود :حکم نمودن بر چیزی فرعی از تصور آن است.
- 3معجم الوسیط ،ص730 :؛ چاپ مجموع اللغة العربیة القاهرة
- 4نگا :سیکولوجیه اللغة ،دکتر جمعه یوسف ،ص71-70 :
82 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
مختلف را مقایسه کن و شباهتها را بشناس ،سپس به آنچه آنرا نزد خداون""د محب""وبت""ر
1
میبینی و مشابهت بیشتری" به حق دارد ،اعتماد کن».
مبحث فهم نصوص وحی (قرآن و سنت) وابسته به ترجمه حرف به ح""رف م""راد
خداوند" می باشد .و هر قدر فهم استداللی صحیح تر باش""د ب""ه حکم هللا و م""راد ش""ارع
حکیم نزدیکتر خواهد بود.
فهم نادرست از وحی منجر به نتایج خطرناکی برای اه""ل ب""دعت ش""ده اس""ت علی
رغم اینکه به زیرکی" و با فراست و هوشیاری عجیب از آن فهم سوء ،بهره ب""رداری
میکنند.
لذا فهم صحیح نعمتی از سوی خداوند متعال است از این جهت که ویژگی" فط""ری
و غریزهای در درون انسان است اما نیاز ب""ه ص""یقل و تم""رین و ال""ترام ب""ه ض""وابط"
علمی دارد ت""ا از راه راس""ت و اس""توار و منهج ص""حیح منح""رف" نش""ود و از ه""ر
2
انحرافی" مصون و محفوظ بماند.
بر این اساس بهترین فهم از نصوص شرعی ،همان فهم ص""حابه رض""یالل""هعنهم می-
باش""د .ص""حابه ی""اران و همراه""ان رس""ول هللا ح بودن""د و از این جهت فهم آنه""ا از
رسالت ،نسبت به دیگران بسیار" بیشتر و دقیقتر است .رسول هللا ح فرمودندَ « :ما ِم ْن
ص " َحابٌ يَْأ ُخ" ُذونَ بِ ُس "نَّتِ ِه اريُّونَ َ ،وَأ ْ ُأ ُأ
نَبِ ٍّي بَ َعثَ "هُ هللاُ فِي َّم ٍة قَ ْبلِي ِإاَّل َك""انَ لَ "هُ ِم ْن َّمتِ " ِه َح َو ِ
وف يَقُولُونَ َم""ا اَل يَ ْف َعلُ""ونَ َ ،ويَ ْف َعلُ""ونَ َم""ا اَلَويَ ْقتَ ُدونَ بَِأ ْم ِر ِه ،ثُ َّم ِإنَّهَا ت َْخلُفُ ِم ْن بَ ْع ِد ِه ْم ُخلُ ٌ
يُْؤ َمرُونَ ،فَ َم ْن َجاهَ َدهُ ْم بِيَ ِد ِه فَهُ َو ُمْؤ ِم ٌنَ ،و َم ْن َجاهَ َدهُ ْم بِلِ َسانِ ِه فَه َُو ُمْؤ ِم ٌنَ ،و َم ْن َجاهَ"" َدهُ ْم
"ان َحبَّةُ خَ""رْ د ٍَل»« 3:هیچ پی""امبری پیش از ك ِمنَ اِإْل ي َم" ِ ْس َو َرا َء َذلِ" َبِقَ ْلبِ ِه فَه َُو ُمْؤ ِم ٌنَ ،ولَي َ
من برانگیخته نشد مگر آنکه در میان امتش پیروانی" داشت ک""ه ب""ه س""نت او اقت""دا می-
کردند و اوامر او را اطاعت میکردند .سپس کسانی جانشین آنان شدند ک""ه چ""یزی را
میگفتند که بدان عمل نمیکردند و به چیزی عمل میکردند که ب""ه آن ام""ر نش""ده بودن""د
پس هرکس با دستش با آنان جهاد کند ،مومن اس""ت .و ج""ز این ایم""انی -ول""و ان""دک-
نخواهد بود».
عالوه بر این چون امری بر صحابه مشکل میآمد ،در مورد" آن از رسول خدا می-
پرسیدند .امام بخاری در «کتاب العلم» از ابن ابی ملیکه روایت میکند که عایشه ه""ر
4
آنچه میشنید و آنرا نمیدانست ،به رسول خدا مراجعه میکرد تا آنرا بداند».
با این توضیح آشکار میشود مسائلی" که به ذهن انسان خطور میکن"د و ص"حابه از
- 1سنن دارمی4/206 :؛ سنن کبری ،بیهقی10/115 :
-2نگا :کتاب مص""ادر" التش""ریع ومنهج االس""تدالل والتلقی بین اه""ل الس""نة ومخ""الفیهم،
شیخ حمدی عبدهللا حفظهاهلل
- 3مسلم50 :
- 4بخاری103 ":
83 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
آنها سوال نکردند با اینکه به آن نیاز داشتند و انگیزه آن در میان آنها ب"ود ،از تل"بیس
شیطان میباشد .بلکه واجب این است که انسان در مواردی" که صحابه توق"ف کردن"د،
توقف" کند و بداند خداوند متعال هیچ امری که ب"دان نی"از داش"ته باش"یم ره"ا نک"رده و
فراموش" نکرده است بلکه آنچه را نیاز داشتیم" به تمام و کمال بیان کرده است.
1
فضیلت همراهی با رسول خدا:
عبدهللا بن مسعود میگوید« :خداوند" متعال به قلب بندگان نگاه کرد پس قلب محم""د
را بهترین قلب از میان بندگان یافت ،پس آنرا برای خود برگزید و او را ب"ا رس""التش
فرستاد .پس از قلب محمد به قلوب بندگان نگاه کرد و قلوب اصحابش را بهترین قلب -
ها یافت ،پس آنها را وزیران پیامبرش قرار داد که به خاطر دینش میجنگند .بنابراین
آنچه مسلمانان نیک میپندارن""د هم""ان ن""زد هللا نی""ک اس""ت و آنچ""ه را ب""د می پندارن""د،
2
همان نزد هللا بد است».
ق ْ
نز َل ِإل ْيكَ ِمن َّربِّكَ هُ َو ال َح َّ َ ُأ َّ ْ ْ ُ ُأ َّ
قتاده در مورد این آیهَ « :ويَ َرى" ال ِذينَ وتوا ال ِعل َم ال ِذي ِ
يز ْال َح ِمي ِد» (س""با« )6 :و کس""انی"که ب""ه ایش""ان علم داده ش""ده ص َرا ِط ْال َع ِز ِ" َويَ ْه ِدي" ِإلَى ِ
است ،میدانند آنچه را که از سوی پروردگارت بر تو نازل شده ح""ق اس""ت و ب""ه راه
3
(هللا) پیروزمند" ستوده هدایت میکند ».میگوید :آنها اصحاب محمد میباشند.
فهم نصوص بر مبنای فهم صحابه رضیاللهعنهم:
داللت قرآن کریم بر این مهم: -1
ْ ِّ ً ً ُأ ْ
"وا ُش"هَدَاء َعلَى النَّ ِ
اس خداوند متع""ال میفرمای"دَ « :و َك" َذلِكَ َج َعلنَ"ا ُك ْم َّمة َو َس"طا لتَ ُكونُ "
َويَ ُكونَ ال َّرسُو ُل َعلَ ْي ُك ْم َش ِهيداً» (بقره« )143 :و همچنین شما را امت میانه قرار" دادیم
تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه باشد».
«الوسط» به معنای اختیار نمودن ع""دل میباش""د .بن""ابراین ص""حابه به""ترین امت و
عادلترین آنها در اقوال و اعمال و اراده و نیت بودند" و بر این مبنا ب""ود ک""ه اس""تحقاق
4
یافتند" تا در روز قیامت شاهدان و گواهانه پیامبران نسبت به امتهایشان باشند».
ُوف"ال َم ْعر ِ اس تَ "ْأ ُمرُونَ بِ" ْ ت لِلنَّ ِ "ر ُأ َّم ٍة ُأ ْخ" ِر َج ْ و خداون "د" متع""ال میفرمای""دُ « :كنتُ ْم َخ ْي" َ
ْ َّ ً
ب لَ َك""انَ خَ ْي""را لهُم ِّم ْنهُ ُم ال ُمْؤ ِمنُ""ونَ َوتَ ْنهَوْ نَ ع َِن ْال ُمن َك ِر َوتُْؤ ِمنُونَ بِاهللِ َولَوْ آ َمنَ َأ ْه ُل ال ِكتَا ِ
ْ
اسقُونَ » (آل عم"ران« )110 :ش"ما به"ترین ام"تی هس"تید ک"ه ب"رای م"ردم" َوَأ ْكثَ ُرهُ ُ"م ْالفَ ِ
پدیدار" شدهاید :امر به معروف میکنید و نهی از منکر مینمائید و به هللا ایمان دارید.
- 1صحابه عبارت است از کسی که در حال ایمان به پیامبر ،او را مالقات کرده و
بر اسالم مرده باشد .نگا :اعالم الموقعین،150 – 4/147 ،80 ، 1/79 :
مختصرالصواعق345 ،2/346 ":
- 2مسند احمد3600 : 5/211 :؛ شیخ احمد شاکر میگوید :اسناد آن صحیح است.
- 3تفسیر طبری22/44 :؛ و نگا :اعالم الموقعین1/14 :
- 4تفسیر ابن کثیر1/276 ،
84 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
و اگر اهل کتاب ایمان میآوردند "،قطعا ً برایشان بهتر بود ،برخی از آن""ان مؤمنن""د و
بیشتر" آنان فاسق" و نافرمانند»".
داللت سنت نبوی: -2
1
َ ُ َّ ُ َ ُ َّ ُ َ
اس ق""رْ نِي ،ث َّم ال ِذينَ يَل""ونهُ ْم ،ث َّم ال ِذينَ يَل""ونهُ ْم:»...َّ َ
رسول خ""دا فرمودن""د« ":خ ْي" ُر الن ِ
«بهترین مردم ،مردم زمان من است سپس نسلی که پس از آنها میآی"د ،س"پس کس"انی
که بعد از آنها میآیند»...
عمومیت لحاظ شده در حدیث ،اقتضای بهترین ب""ودن در اعتق""اد و فهم و عم""ل را
دارد.
داللت اجماع و اقوال علما: -3
الف) اجماع :شیخ االسالم ابن تیمیه میگوید« :اهل س""نت و جم""اعت همگی اتف""اق-
نظر دارند که بهترین نسل این امت از نظر اعم""ال و اق""وال و اعتق""اد و ه""ر فض""یلت
دیگری ،اولین نسل آن میباشد سپس کسانی که پس از آنها آمدن""د و س""پس کس""انی ک""ه
بعد از آنها آمدند ...و همگی اتفاقنظر دارند ک""ه آنه""ا در ه""ر فض""یلتی از جمل""ه علم و
ایمان و عقل و دین و بیان و عبادت بر َخلَف برتری" دارند .و آنها سزاوارتر به تبیین
و روشنگری در هر مشکلی هستند و این مهم را کس""ی انک""ار نمیکن""د مگ""ر آنک""ه ب""ا
امری معلوم و آشکار در دین اسالم لجبازی" کند و خداوند او را دانس""ته گم""راه ک""رده
2
است»...
ب) اقوال سلف این امت و علمای آن:
حذیفه بن یمان میگوید« :ای قاریان ،تقوای الهی را پیش""ه کنی""د ،راه و روش
کس""ا ِن پیش از خ""ود را در پیش گیری""د .ب""ه خ""دا س""وگند اگ""ر ب""ر این راه اس""تقامت و
پایداری" ورزید" گوی سبقت را از همگان میربایی"د و اگ"ر آنرا ره"ا کنی"د و ب"ه چپ و
3
راست منحرف شوید ،قطعا ً به گمراهی دور و درازی گرفتار خواهید شد».
و عباد بن عوام میگوید« :شریک بن عبدهللا ح""دود پنج""اه س""ال ن""زد م""ا آم""د،
پس به او گفتم :ای ابوعبدهللا ،گروهی از معتزلیان نزد ما هستند ک""ه اح""ادیث ص""فات
را انک""ار میکنن""د .عب""اد میگوی""د :پس ح""دود" ده ح""دیث در این م""ورد روایت ک""رده و
سپس گفت :ما دین مان را از تابعین از اصحاب رسول هللا ح میگ"یریم .ام"ا آنه"ا دین-
4
شان را از چه کسی میگیرند؟»
امام شافعی در «الرسالة» میگوید« :آنه""ا (ص""حابه) در علم و عق""ل و دین و
فضل و هر سببی که به وسیله"ی آن علم کسب میشود یا ه""دایت درک میش""ود ،نس""بت
به ما در مقام باالتری" قرار دارند و دیدگاه و رای و نظر آنها برای ما به""تر اس""ت از
1
رای و نظر ما برای خودمان».
و امام احمد میگوید« :اصول اهل سنت نزد ما عب"ارت اس"ت از :تمس"ک ب"ه
2
راه و روش اصحاب رسول هللا ح و اقتدا به آنها و ترک بدعت»...
و ابن تیمیه میگوید« :سبب اساسی گرفت""ار ش""دن گمراه""ان ب""ه این تحری""ف،
اعراض و روی گردانی آنها از فهم کتاب هللا بر مبنای فهم صحابه و تابعین میباش""د.
و مخالفت آنها با آنچ""ه ب""ر این مهم داللت میکن""د آن هم ب""ا تمس""ک ب"ه آنچ""ه ب""ا آن در
3
تناقض است ،سبب این گمراهی و تحریف شده است».
و امام اصولی" ابو اسحاق" شاطبی میگوید« :راه و روش (سنت) صحابه راه
و روشی است که بر مبنای آن عمل میشود و به آن مراجعه میش""ود و ام""ور ذی""ل ب""ر
این مهم داللت میکند:
ْأ
اس تَ"" ُمرُونَ َّ ْ ْ ُأ ُأ ُ ُ
س""تایش خداون""د متع""ال از آنه""ا« :كنت ْم خَ ي َ
ْ""ر َّم ٍة خ"" ِر َجت لِلن ِ أ-
ْ َّ ً
ب ل َكانَ خَ يْ""را لهُم ِّمنهُ ُم َ ْ َأ َ ُ ُ ْ
ُوف َوتَنهَوْ نَ ع َِن ال ُمن َك ِر َوتْؤ ِمنونَ بِاهللِ َولوْ آ َمنَ ْه ُل ال ِكتَا ِ ْ بِ ْال َم ْعر ِ
اسقُونَ » (آل عمران« )110 :شما بهترین امتی هستید که ب""رای ْال ُمْؤ ِمنُونَ َوَأ ْكثَ ُرهُ ُ"م ْالفَ ِ
شدهاید :امر به معروف میکنید و نهی از منکر مینمائید و ب"ه هللا ایم""ان مردم پدیدار"
ً
دارید .و اگر اهل کتاب ایمان میآوردند "،قطعا ب""رایش""ان به""تر ب""ود ،ب""رخی از آن""ان
مؤمنند" و بیشتر آنان فاسق" و نافرمانند».
توصیه"هایی که در احادیث رسول خ""دا در این زمین""ه وارد ش""ده اس""ت و ب""ه ب-
پ""یروی" از آنه""ا ام""ر میکن""د و بی""انگر آن اس""ت ک""ه راه روش آنه""ا در پ""یروی ک""ردن
همچون س""نت رس""ول خ""دا میباش""د .چنانک""ه میفرمای""د« :فَ َعلَ ْي ُك ْم بِ ُس"نَّتِي َو ُس"نَّ ِة ْال ُخلَفَ""ا ِء
اج ِذ»« ":بر شماست که سنت من و ْال َم ْه ِديِّينَ الرَّا ِش ِدينَ ،تَ َم َّس ُكوا" بِهَا َوعَضُّ وا َعلَ ْيهَا بِالنَّ َو ِ
راه و روش خلقای هدایت یافتهی هدایتگر (پس از من) را بر خود الزم بگیرید و ب""ه
آنها تمسک جسته و با بن دندان آنها را محکم بگیرید».
جمهور" علما به هنگام ترجیح اقوال ،صحابه را بر دیگران مق""دم داش""تهان""د؛ ت-
چنانکه گروهی قول ابوبکر و عمر را حجت و دلیل دانستهاند و عدهای ق""ول خلف""ای
چهارگانه را دلیل قرار دادهان""د و ب""رخی ب""ه ط""ور مطل""ق ق""ول و دی""دگاه ص""حابه را
1
حجت و دلیل دانستهاند؛ و هریک از این اقوال شاهدی در سنت دارد.
داللت عقل :شیخ االسالم ابن تیمیه میگوید« :محال اس""ت ک""ه نس""له""ای برت"ر" -4
این امت -نسلی که رسول هللا ح در میان آنها مبعوث شد سپس کسانی" که بعد از آنها
آمدند و سپس کسانی که بعد از آنها آمدند -در این زمینه نسبت به حق آش""کار ،ع""الم
و آگاه نبوده و بدان قائل نباشند ".چرا که ضد این مهم ،ی""ا ع""دم علم و ق""ول اس""ت و ی""ا
اعتقاد نقیض حق و دیدگاه نادرست؛ که هر دوی اینها در حق آنها مح""ال اس""ت 2.ام""ا
ع""دم علم و ق""ول در ح""ق آنه""ا مح""ال اس""ت زی""را ه""رکس در قلبش کم""ترین حی""ات و
فراگیری علم یا نیازی به عبادت باش""د ،در جس""تجوی این ب""اب (اس""ماء و ص""فات) و
سوال از آن خواهد بود و شناخت حق در این زمینه از بزرگترین اهداف و خواس""ته"-
های او خواهد بود .منظورم بیان آنچ""ه اعتق""اد ب""دان شایس""ته و الزم اس""ت میباش""د ن""ه
شناخت کیفیت ذات الهی و صفات او؛
قلبه""ای س""الم ب"ه هیچ ام"ری بیش از ش"ناخت این مهم مش""تاق نیس""تند و این ام""ری
آشکار در فطرت انسانی است ،حال با وج""ود" این اقتض""ا ک""ه از ق""ویت""رین مقتض""یات
است -چگونه میتوان تصور" کرد که این اقتضا در م""ورد" آن بزرگ""واران ،در عص""ر
و زمان ایشان از مس""یر منح""رف و راه انح""راف در پیش گرفت""ه باش""د؟ چ""نین ام""ری
حتی در مورد بدترین انسانها و کسانی که بیش از همه از خداوند" رویگ""ردان هس""تند
و بلکه بیش از دیگران در طلب دنیا میباشند و از ذکر خداوند غافلاند ،نزدیک اس""ت
رخ ندهد (غیر قابل تص""ور باش""د) ح""ال چگون""ه ممکن اس""ت در م""ورد" آنه""ا رخ داده
باشد؟!
اما قول دوم که آنها اعتقادی بر خالف حق داشتند" یا بدان قائل بودند؛ هیچ مسلمان
3
و عاقلی که آنها را بشناسد ،چنین اعتقادی در مورد آنها ندارد».
بنابراین صحابه فقیهترین و داناترین امت هستند .آنها به""ترین قلبه""ا و عمی""قت""رین
علمه""ا و کم""ترین تکل""ف را دارا بودن""د و ص""حیحت""رین نیته""ا را داش""تند و کام""لت""رین
آن آنها ب""ود .ش""اهد ن""زول ق""رآن بودن"د" و
فطرت"ها و قوهی ادراک و پاکترین اذهان از ِ
تفسیر آنرا شناختند و مقاصد رسول" هللا ح را فهمیدند ".و کس""ی ک""ه ش""نیده و دانس""ته و
حال متکلم را دیده است همچون کسی نیست که غائب بوده و ندیده و شنیده یا نش""نیده
- 1الموافقات447 ،4/446 :
- 2چرا ک""ه این تص""ور" طعن و خ""ردهگ""یری پوش""یده"ای ب"ه هللا و رس""ولش میباش""د.
خردهگیری از خداوند متع""ال اس""ت از این جهت ک""ه در انتخ""اب اص""حاب پی""امبرش
نیک عمل نک"رده اس"ت و خ"ردهگ"یری و طعن ب"ه رس"ول خداس"ت از این جهت ک"ه
اصحابش را آموزش نداده است( .والعیاذ باهلل)
- 3مجموع" الفتاوی ،ابن تیمیه8 ،5/7 :
87 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
و با واسطه یا واسطه"هایی دانسته است؛ بنابراین بر چنین کسی الزم است که ب""ه علم
و دین صحابه مراجعه کند و این رجوع ب"ر تم"ام کس""انی ک"ه پس از آنه"ا آمدن"د و در
این فضیلت با آنها شریک نبودند "،الزم و ضروری است.
صحابه داناترین مردم به زبان قرآن کریم میباشند:
قرآن کریم به زبان عربی نازل شد؛ بر طبق زبان شناخته ش"ده محیطی" ک"ه در آن
نازل شد و بر مبنای عادت و روش"ی" آنه""ا در س""خن گفتن؛ پس ه""رکس ک""ه ب"ه زب""ان
عربی مسلط باشد بیشترین فهم و نیکوترین درک را از ق"رآن خواه"د داش"ت و کس""ی
که از اولین نسلهای برتر اسالم ،فصیحتر در زب""ان و اس""توارتر" در بی""ان و به""تر در
سخن گفتن باشد ،شناخته نش""ده اس""ت و برت""رین و س""زاوارترین آنه""ا در این فض""ل و
پیشگامی" اصحاب رسول" هللا ح میباشند.
صحابه داناترین مردم به تفسیر قرآن بودند:
با توجه به تسلط صحابه و تابعین به زبان عربی که همان زب""ان ق""رآن اس""ت و ب""ا
در نظر داشتن مشاهده نزول قرآن و شنیدن تفسیر قرآن از رسول خدا ،در واق""ع فهم
آنها از قرآن راسختر و درک آنها از معانی آن عمیقتر از نسله""ای پس از ایش""ان می-
باشد.
بنابراین آنچه صحابه و سلف از قرآن فهمیدند" سزاوارتر به مراجعه است تا آنچ""ه
نسلهای پس از ایشان از قرآن درک نمودن""د ".چ""را ک""ه آنه""ا در ب""اب مع""رفت خداون"د"
متع""ال و ش""ناخت اس""ماء و ص""فات و افع""ال او تع""الی و روز" قی""امت و دیگ""ر مس""ائل
اعتقادی و اصولی اتفاق نظر کامل داشتند .و در این موارد" هیچگونه خالف مش""هور
1
و نادری از آنها ثبت نشده است.
و بر این اساس است که بهترین روش تفس""یر ق""رآن ،تفس""یر ق""رآن ب""ه ق""رآن و در
وهله دوم تفسیر قرآن ب""ا س""نت و پس از آن تفس""یر ق""رآن ب""ا اق""وال ص""حابه و ت""ابعین
2
است.
3
بلکه گروهی از اهل حدیث تفسیر صحابه را در حکم مرفوع دانسته"اند.
ابو عبدهللا حاک در مس""تدرک میگوی""د« :کس""ی در پی کس""ب و فراگ""یری این علم
است باید بداند تفسیر صحابه که شاهد وحی و تنزیل بوده است ،نزد شیخین (بخ""اری
1
و مسلم) حدیث مسند است».
و این به خاطر ترس و تقوایی است که از آنها در مورد" سخن گفتن ب""دون علم در
مورد" قرآن شناخته شده است.
و امام احمد تصریح میکند که در تفسیر ق"رآن ،ب"ه ق"ول یکی از ص"حابه مراجع"ه
2
میکند اگر دیگر صحابه در آن زمینه با او مخالف نباشند.
و هیچ کتابی از کتابهای سلف و اهل سنت که راه و روش آنها را در پیش دارن""د،
نمی یابی مگر اینکه در آن اقوال صحابه و تابعین و پیشوایان" هدایت را ذکر ک""رده-
اند و با آنها قرآن و حدیث را تفسیر کردهاند و در برابر مخالف"انش"ان ب"ه آن اس"تدالل
کرده و در معرفت و شناخت حق و حقیقت و درست و ص"حیح ب"دان چن"گ زدهان"د؛
اما اختالفی که احیانا ً در تفسیر برخی از ح""روف" در بین ص""حابه و ت""ابعین دی""ده می-
شود ،اکثراً اختالف تنوع و نه اختالف از نوع تضاد میباشد .چنانکه گاهی یک چ""یز
را با صفات گوناگون" و متنوع توصیف" میکنند و گاهی هریک از آنها در تفس""یر آی""ه
یا بخشی از آیهای ،نوع ی""ا شخص""ی از مص""ادیق" آنرا ب""ه عن""وان مث""ال و ن""ه از ب""اب
حصر ذک""ر میکنن""د و ب"رخی" از آنه"ا از چ""یزی ب"ه الزم ی""ا نظ"یر" آن تعب""یر میکن"د و
ب""رخی ب"ه ص""راحت ب""ه آن تص""ریح میکن""د .از اینرو کس""ی ک"ه گم"ان میکن"د آنه"ا ب"ا
یکدیگر اختالف دارند و اقوال متعددی را از آنها حکایت میکند ،درحالی"که همگی به
3
یک معنا میباشند ،بهرهی علمی اندکی دارد.
اما اختالف تضاد در می""ان آنه""ا بس""یار ان""دک اس""ت و یکی از اس""باب آن عب""ارت
است از :پنهان ماندن بخش"ی از علم ب"ر ب"رخی از آنه"ا؛ چراک"ه هری"ک از ص"حابه
تمام قرآن و سنت را از خود رس""ول خ""دا ب""دون واس""طه دری""افت نکردن""د ،بلک""ه آنرا
یکدیگر دری""افت" میکردن""د و در غیبت ع""دهای ،ع""دهای دیگ""ر حاض""ر بودن""د و ن""یز
4
مواردی" را برخی فراموش کرده که دیگران آنرا حفظ داشتند».
مثالهایی در تفسیر صحابه:
-1از اسلم بن یزید ابی عمران روایت است که میگوی"د« :یکی از مه"اجران ب"ه
قسطنطنیه ،به تنهایی به صف دشمن حمله کرد تا انسجام" آنها را پراکنده کند درح""الی-
که ابو ایوب انصاری" همراه ما بود .برخی از م""ردم گفتن""د« :خ""ود را ب""ه دس""تش ب""ه
هالکت انداخت» .اما ابو ایوب گفت :ما به این آیه داناتریم .آن در میان ما ن""ازل ش""د.
در جنگه""ا هم""راه رس""ول خ""دا ب""ودیم و ش""اهد نبرده""ای" مختل""ف ب""وده و او را ی""اری
نمودیم ".سپس چون اسالم منتشر" شد و غلبه یافت م""ا انص""ار گ""ردهم جم""ع ش""ده و ب""ه
- 1المستدرک ،کتاب التفسیر2/258 :
- 2نگا :مختصر الصواعق2/346 :؛ المدخل الی مذهب االمام احمد ،ص42 :
- 3نگا :مجموع الفتاوی ،ابن تیمیه 13/333 :؛ و پس از آن؛ تفسیر ابن کثیر1/15 :
- 4نگا :رفع المالم عن ائمه االعالم ،شیخ االسالم و مقدمه فی اصول التفسیر
89 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
گفتگو پرداخته و گفتیم :خداوند متعال با همراهی رسول هللا ح و نص""رت و ی""اری او
م""ا را گ""رامی داش""ت ت""ا اینک""ه اس""الم انتش""ار و اه""ل آن اف""زایش ی""افت و م""ا آنرا ب""ر
خانواده و اموال و فرزندان خود ترجیح میدادیم .و جنگ ب""ار خ""ود را گذاش""ته ب""ود و
"وا فِي «وَأنفِقُ" ْ ما به سوی خانواده و فرزن""دان"م""ان بازگش""تیم ".س""پس این آی""ه ن""ازل ش""دَ :
وا بَِأ ْي ِدي ُك ْم ِإلَى التَّ ْهلُ َك ِة َوَأحْ ِس"نُ َوْ"ا ِإ َّن هللاَ ي ُِحبُّ ْال ُمحْ ِس"نِينَ » (بق""ره)195 : َسبِي ِل هللاِ َوالَ تُ ْلقُ ْ
«و در راه هللا انفاق کنید و (با ترک انفاق) خود را با دست خویش به هالکت نیفکنی""د
و نیکی کنید که هللا نیکوکاران را دوست میدارد».
1
و هالکت در نشستن همراه خانواده و مال و ترک جهاد معرفی گردید»".
-2ابوبکر" برخاسته و حمد و ثنای الهی گفت و فرم""ود« ":ای م""ردم ،ش""ما این آی""ه
ض" َّل ِإ َذاض"رُّ ُكم" َّمن َ "وا َعلَ ْي ُك ْم َأنفُ َس" ُك ْم الَ يَ ُ
را میخوانید" که میفرماید« :يَ"ا َأ ُّيهَ""ا الَّ ِذينَ آ َمنُ" ْ
ا ْهتَ َد ْيتُ ْم ِإلَى هللاِ َمرْ ِج ُع ُك ْ"م َج ِميعا ً فَيُنَبُِّئ ُكم بِ َما ُكنتُ ْم تَ ْع َملُونَ » اما آنرا در جای خود به کار
2
2
گرفت .و غیالن 1از معبد این اعتقاد را دریافت کرد».
و بر این اساس است که حسن بصری میگوید« :آنه"ا را زب"ان غ"یر ع"رب هالک
3
نمود».
و امام شافعی میگوید« :مردم به جهالت روی نیاورده و اختالف نکردند مگ""ر ب""ه
دلیل ترک زبان عربی و تمایل به زبان ارسطاطالیس" (فیسلوف یونانی)»
به عنوان مثال میتوان به موارد" ذیل اشاره نمود و انحراف به این سبب را در آنها
مشاهده کرد:
از اصمعی روایت است که میگوید« :عمرو بن عبید نزد اب""وعمرو بن عالء -1
آمده و ب""ا او در وج""وب ع""ذاب فاس""ق من""اظره ک""رد و ب""ه او گفت :ای اب""وعمرو ،آی""ا
خداوند" خالف وعده میکند؟ ابوعمرو گفت :هرگز خداوند خالف وعده نمیکند.
عمرو بن عبی""د گفت :بن""ا ب""ر فهم ش""ما خداون""د خالف وع""ده میکن""د .اب""وعمرو بن
عالء گفت :چگونه؟
کشت و در دمش""ق در س""ال 80هج""ری ب""ه دار آویخت .ته""ذیب الته""ذیب ،ابن حج""ر
عسقالنی2/225 :
- 1غیالن دمشقی :وی از سخنوران بود .از یاران حارث کذاب و از کسانی بود ک""ه
به نبوت وی ایمان آوردند .مکحول به او میگفت« :با من منشین» .و ساجی میگوی""د:
«او از داعیان نفی تقدیر بود» .عمر بن عبدالعزیز بر علیه او دعا نم""ود و مال""ک از
همنشینی" با او نهی میکرد و امام اوزاعی با او مناظره نموده و به قت""ل وی فت""وا داد.
هشام بن عبدالملک او را کشت .لسان المیزان ،ام""ام ابن حج""ر عس""قالنی4/424 :؛ و
نگا :کتاب میزان االعتدال3/338 :؛ و کتاب المجروحین ،ابن حبان2/200 :
- 2شرح اصول السنة ،اللکائی 1398 :4/750 :و نگا :الشریعة ،ص242 :
- 3نگا :التاریخ الکبیر ،بخاری259- 5/93 :
91 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
عمرو بن عبید آیه وعید را ذک""ر نم""ود ... 1س""پس اب""وعمرو" بن عالء گفت :این را
از زبان غیر عربی آموختی .وعد چیزی جز ایعاد (تهدید) میباشد .س""پس این بیت را
سرود":
وانی وان اوعدته او وعدته ساخلف ایعادی و انجز موعدی
هرچند من او را تهدید کردم" یا وعده دادم ،اما تهدی""دم را عملی نمیکنم و وع""دهام
2
را جامه عمل میپوشانم».
بنابراین وعده در مورد امری خیر و نیک اس""ت مانن""د بهش""ت ک""ه خداون""د در این
مورد" خالف وعده نمیکند اما وعید در م"ورد ش"ر و ب"دی اس"ت مانن"د ع"ذاب آتش؛ و
این در مشیئت خداوندی است که چون بخواهد آن را نافذ میگرداند و اگر بخواه""د آن-
را میبخشد.
و از این قبیل است دیدگاه کسانی" که ب""ر این باورن""د ب""رای ه""ر م""ردی ج""ایز -2
است با نه زن ازدواج کن"د و در این م"ورد ب"ه ق"رآن اس"تدالل میکنن"د ک"ه میف"رمای"د:
"اب لَ ُكم ِّمنَ النِّ َس"اء َم ْثنَى َوثُالَ َ
ث َو ُربَ""اعَ» 3چ""را ک""ه چه""ار و س""ه و دو «فَان ِكح ْ"
ُوا َما طَ" َ
4
جمعا میشود نه.
درحالیکه معنای صیغهی «فعال» و «مفعل» را در زب""ان ع""ربی نمیدان""د چنانک""ه
معنای آیه این است که اگر میخواهید با دو یا سه یا چهار زن ازدواج کنید نه چنانک""ه
آنان تصور" کردهاند.
- 1مانند این کالم الهی که میفرمایدَ « :والَّ ِذينَ اَل يَ ْد ُعونَ َم" َع هَّللا ِ ِإلَه"ا ً آخ َ
َ"ر َواَل يَ ْقتُلُ"ونَ
َف لَ"هُ ُض"اع ْ ق َأثَام"ا ً * ي َ ق َواَل يَ ْزنُ""ونَ َو َمن يَ ْف َع""لْ َذلِ""كَ يَ ْل" َ س الَّتِي َح" َّر َم هَّللا ُ ِإاَّل بِ" ْ
"ال َح ِّ النَّ ْف َ
ْال َع َذابُ يَوْ َم ْالقِيَا َم ِة َويَ ْخلُ" ْد فِي ِه ُمهَان"اً» (فرق"ان« )69 "-68 :و کس"انی"که ب"ا هللا معب"ود
دیگر را نمیخوانند" و نفسی را که هللا (کش""تنش را) ح""رام ک""رده اس""ت ،ج""ز ب""ه ح""ق
نمیکشند و زنا نمیکنند؛ و هرکس چنین کن""د ،مج""ازات گن""اه (خ""ود) را خواه""د دی""د.
ع""ذاب او در روز قی""امت مض""اعف میگ""ردد و ب""ا خ""واری" (و ذلت) در آن ج""اودان
خواهد ماند».
ب هللاُ َعلَيْ"" ِه ض َ ً ً ً ْ
و اینکه میفرمایدَ « :و َمن يَقتُلْ ُمْؤ ِمنا" ُّمتَ َع ِّمدا فَ َجزَ آُؤ هُ َجهَنَّ ُم خَالِدا فِيهَا َو َغ ِ
َظيماً» (نساء« )93 :و هرکس مؤمنی را از روی عمد ب""ه قت""ل َولَ َعنَهُ َوَأ َع َّد لَهُ َع َذابا ً ع ِ
برساند ،کیفرش دوزخ است که در آن جاودانه میماند و هللا ب""ر او غض""ب میکن""د و
او را از رحمتش دور میسازد و عذاب بزرگی برای او آماده ساخته است».
- 2الجامع لشعب االیمان،105-2/103:امام بیهقی
( - 3نساء )3 :با زنانی که مورد پسند شماست دو دو و سه سه و چهار چهار ازدواج
کنید.
- 4روافض" نیز چنین میگویند.
92 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
و از این دسته است دیدگاه کسانی ک""ه ب""ر این باورن""د :آنچ""ه از خ""وک ح""رام -3
است ،گوشت آن است و پیه یا چربی آن حالل است .چرا که ق""رآن فق""ط گوش""ت آنرا
حرام کرده است نه پیه و چربی آنرا؛
اما اگر چنین کسی با چنین ادعایی میدانست که گوشت بر پیه و چ""ربی هم اطالق
میشود بر خالف پیه و چربی" که بر گوشت اطالق نمیشود ،چ""نین ادع""ایی نمیک""رد و
چنین سخنی نمیگفت.
«جنبْ »( :پهل""و) دارد و ب""ه و دیدگاه کسانی که گمان کردهاند خداوند متع""ال َ -4
هَّللا
ب ِ َوِإن ُ َ َ ْ ُ َأ
این آیه استدالل کردهاند « :ن تَقو َل نَفسٌ يَا َحس َْرتَى على َم""ا ف "رَّطت فِي َجن ِ
الس "ا ِخ ِرينَ » 1درح""الیک""ه در این آی""ه معن""ای حقیقی و مج""ازی ب""رای کلم""ه ُك ُ
نت لَ ِمنَ َّ
«جنب» مورد" نظر نیست؛ چرا که عرب میگوید« :هذا االمر یص""غر فی جنب ه""ذا»
یعنی فالن چیز در براب"ر فالن چ"یز کوچ"ک اس"ت .از اینرو معن"ای آن از این ق"رار"
اس""ت ک""ه :دردا و حس""رتا ،چ""ه کوت""اهیه""ا در م""ورد" آنچ""ه بین من و هللا ب""وده ،از من
سرزده است .چرا که کوتاهی من به امر و نهی او باز میگردد.
و از این قبیل است سخن کس"انی ک"ه در م"ورد" این ح"دیث رس"ول خ"دا« :اَل -5
تَ ُسبُّوا ال َّد ْه َر ،فَِإ َّن هللاَ ه َُو ال َّد ْهرُ» میگویند :آنچه در حدیث آمده مذهب دهریه میباش""د.
2
درحالیکه پیروان چنین دیدگاهی نمیدانند معنای ح""دیث از این ق""رار" اس""ت ک"ه :چ""ون
دچار مصیبتی" شدید ،زمانه را دش""نام ندهی""د و مص""یبت"ه""ا را ب""ه زمان""ه نس""بت ندهی""د،
چون این هللا است که این مصیبت را متوج""ه ش""ما نم""وده اس""ت ن""ه زمان""ه؛ پس چ""ون
زمانه را دشنام دهید در واقع این دشنام" متوجه فاعل (که هللا است) میشود ن""ه زمان""ه؛
این عادت عرب در زمان جاهلیت بود که افعال را ب""ه زمان""ه نس""بت میداد و میگفت:
زمانه او را در اموالش دچار مص""یبت نم""ود .مص""یبت م""ا و باله""ای زمان""ه او را از
پای درآورد ".و اینگونه هر چ""یزی را ک"ه ب""ر مبن""ای تق""دیر الهی در جری""ان ب""ود ،ب""ه
زمانه نسبت میدادند و میگفتند :خداون""د زمان""ه را لعنت کن""د .خداون""د زمان""ه را ن""ابود
کن""د؛ و چ""نین س""خنانی را ب""ر زب""ان میآورن""د ".و تنه""ا از جهت افع""الی ک""ه ب""ه زمان""ه
منسوب بود ،آنرا دشنام میدادند و اینگونه گوی""ا فاع""ل (زمان""ه) را دش""نام" میدادن""د ک""ه
فاعل تنها هللا متعال است .پس گویا هللا متعال را دشنام میدادند.
با این توضیح و مثاله""ا روش""ن کن""د ک""ه چگون""ه در اث""ر ع""دم درک درس""ت زب""ان
عربی ،در فهم کالم الهی و سنت نبوی اشتباه و خطا رخ میدهد و این ام""ر منج""ر ب""ه
تحریف" کالم و به کار نبردن آن در جای خودش میشود .اما ص""حابه از این اش""تباه و
خطا بری بودند چون آنها عرب بودند و برای فهمی""دن کالم الهی نی""ازی ب""ه اب""زار و
( - 1زمر )56 :تا (مبادا) کسی (در روز" قیامت) بگوید« :ای افسوس" بر من که در
حق هللا کوتاهی کردم و بیگمان از مسخره کنندگان (آیین او) بودم».
- 2مسلم2264 :؛ زمانه را دشنام ندهید که خداوند زمانه است.
93 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ادوات مختلف و آموختن آنها نداشتند؛ ام""ا کس""انی ک""ه پس از آنه""ا آمدن""د و زب""انش""ان
عربی نبود ،فهمیدن آن برایشان دشوار ب""ود ت""ا اینک""ه زب""ان ع""ربی را آموختن""د و در
چنین شرایطی برای فهم شریعت و درک درست و به جای آن ،ب""ا آن""ان هم""راه ش""دند
مانند سلمان فارسی و ...
بنابراین هرکس در تفسیر کتاب و سنت بر مبنای زبان عربی ،به آنها اقت""دا کن""د -
اگر از اهل اجتهاد باشد انشاءهللا -در زمرهی آنها خواهد بود چنانچه بر اعتق"اد و راه
و روشی باشد که آنها بودند" و در مسیر نجات یافتگان خواهد بود.
بنابراین جهل و نادانی نسبت به زب"ان ع""ربی منج""ر ب"ه جه""ل و ن""ادانی نس"بت ب"ه
الفاظ شریعت و احکام آن و نیز فهم نادرست نصوص میشود .چنانکه س""خن گفتن ب""ا
زبان غیر عربی و زبان امتهای دیگ""ر منج""ر ب""ه انتش""ار" عقای""د و افک""ار و ع""ادات و
رسوم" آنها میش""ود ک""ه ت""اثیرات بس""یاری ب""دی ب""ر امت اس""المی دارد .و از این جهت
اس""ت ک""ه ص""حابه و س""لف ص""الح خط""ر زب""ان غ""یر ع""ربی را درک نم""وده و از آن
برحذر" داشتند.
هشدار سلف در مورد زبان غیر عربی:
از عمر رضیاللهعن""ه به ص"ورت" مرف"وع روایت اس"ت ک"ه« :ب"نی اس"رائیل زم"انی
1
پیروان اسیرا ِن امتهای دیگر در میان آنها پیدا شدند». ِ هالک شد که
و از عطاء بن ابن رب""اح روایت اس""ت ک""ه میگوی""د« :م""ردی ک""ه وی""ژگی" خاص""ی
داشت بر علی ابن ابی ط""الب گذش""ت ک""ه علی ب""ه او گفت :از اه""ل خراس""ان هس""تی؟
گفت :نه؛ گفت :از اهل فارس هستی؟ گفت :نه؛ فرمود ":تو کیستی؟ گفت :من از اه""ل
زمین هستم .سپس گفت :من از رسول خدا شنیدم" که فرمودند« :اَل يَزَ ا ُل الدِّينُ ُم ْعتَ " ِداًل
ِّين َ ,وقَ""الُوا فِي ِه اق َأ ْد َغلُ""وا فِي ال"د ِ
ت نَبَطُ ْال ِع َر ِ
اق ,فَِإ َذا َأ ْسلَ َم ْ
صالِحًا َما لَ ْم يُ ْسلِ ْم نَبَطُ ْال ِع َر ِ
َ
بِ َغي ِْر ِعل ٍم؛ فَ ِع ْن َد َذلِكَ يُ ْه َد ُم اِإْل ْساَل ُم َويَ ْنثَلِ ُم»« :پیوسته دین معتدل و نیک و صالح اس""ت
2 ْ
مادامیکه غیر عربهایی در عراق اسالم نیاورده"اند .چون غیر عربهای عراق اس""الم
آوردند" به دین چیزهایی اضافه میکنن"د ک"ه آنرا تب"اه میکن"د و در م"ورد" آن ب"دون علم
سخن میگویند؛ در این هنگام است که اسالم تباه و نابود میشود».
و از عروه بن زبیر" روایت است که میگوی""د« :پیوس""ته دین ب""نی اس""رائیل معت""دل
بود و چیزی (از تحریف و تعطیل) در آن جای نداشت تا اینکه «مول""دون» در می""ان
- 1دارقط""نی" ب"ه ص""ورت مرف"وع از عم""ر بن خط"اب ،در اس""ناد آن کل""بی اس"ت ک"ه
ضعیف" ضعیف است .و بزار با اسناد دیگری نیز آنرا روایت کرده اس""ت .ابن قط""ان
در مورد آن میگوید :اس""ناد آن حس""ن اس""ت .نگ""ا :س""نن دارقط""نی ،الوص""ایا4/146 :
همراه پاورقی آن (تعلی""ق المغ""نی) این جمل""ه ن""یز ب""ه ص""ورت موق""وف از ب""رخی از
سلف صالح روایت شده است.
- 2نگا :البدع و النهی عنها ،ابن وضاح قرطبی ،ص72 :
94 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
آنها سربرآوردند ".همان فرزندان اسیرا ِن امتهای دیگر؛ فرزندان زنانی" که بنیاسرائیل
از امتهای دیگر اس""یرکردند و آنه""ا در دین ب""نیاس""رائیل ب""ر مبن""ای رای و نظ""ر خ""ود
1
سخن گفته و اینچنین آنها را گمراه نمودند"».
شاطبی میگوید« :یکی دیگر از کارهای بدعتگذاران ،افترا زدن و دروغ بستن به
قرآن و سنت اس""ت درح""الیک""ه از عل""وم ع""ربی ک""ه ب""ه وس""یله آن کالم خ""دا و پی""امبر
فهمیده میشود ،بیبهرهاند .اهل باطل فهم و پندار خود را به حساب شریعت اس""الم می-
گذارند و متعهد و پایبند هس""تند ک""ه اه""ل اجته""اد و اس""تنباط میباش""ند .وارد" این مقول""ه
شدهاند ،حال اینکه چنین نیستند" چنانکه از برخی از آنان نقل شده که دربارهی آیهی:
رص"ر» ب""ه معن""ایص َ صرٌّ» 2سوال شد ،در جواب گفت« :صرّ» هم""ان « َ يح فِيهَا ِ
«ر ٍ
ِ
زوزه کشیدن باد شب است».
از نظام نقل است ک""ه میگفت« :اگ""ر کس""ی ب""ه غ""یر اس""م خداون"د" س""وگند" بخ""ورد،
درحقیقت سوگند نخورده اس""ت چ"ون ایالء (س""وگند خ"وردن) از اس""م هللا مش"تق ش""ده
است.
صى آ َد ُم َربَّهُ فَغ ََوى» گفت""هان""د:
3
و برخی از آنها در مورد این کالم الهیَ ...« :و َع َ
«آدم از خوردن آن درخت ممنوعه فربه شد ».اینان به قول عرب استفاده میکنن""د ک""ه
میگویند :غوی الفصیل» :بچه شتر ،شیر زیاد خورد.
زمانی این سخن را بکار میبرند که بچه ش"تر ش""یر زی"ادی بخ""ورد ت""ا اینک""ه س"یر
شود .و در چنین وضعی نمیگویند« :غوی» و این کلمه را به تنهایی" در مورد" آن ب""ه
4
کار نمیبرند بلکه «غوی» از « َغ ّی» به معنای گمراهی آمده است.
فواید پایندی به فهم سلف:
فهم س""لف از پراکن""دگی و اختالف معص""وم" اس""ت .عم""ر بن خط""اب ب""ه ابن -1
عباس گفت« :چگونه این امت دچار اختالف میشود درحالی"که پیامبرش" یکی و قبل""ه-
اش یکی است؟ سپس ابن عباس گفت :ای امیر مومنان ،براستی" قرآن بر ما نازل شد
پس آنرا خواندیم" و دانستیم" که در مورد چه چیزی و چ""ه کس""ی ن""ازل ش""د .پس از م""ا
مردمانی" خواهند بود که قرآن را میخوانند اما نمیدانند در مورد" چه کس""ی ن""ازل ش""ده
است بنابراین در مورد آن رای و نظ""ر خ""ود را اعم""ال میکنن""د و چ""ون این عم""ل از
- 1دارمی1/50 :
( - 2آل عمران )117 :بادی است که در آن سرمای" سخت و سوزانی است.
( - 3طه )121 :و آدم پروردگارش را نافرمانی" کرد ،پس گمراه شد.
- 4نگا :االعتصام ،شاطبی1/23 ":؛ نگا :دراسات فی االهواء والفرق والبدع وموق""ف
السلف منها ،دکتر ناصر" العقل
95 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
آنها سرزند و هرکس رای و نظر خ"ود را بی"ان دارد ،اختالف میکنن""د و چ"ون ب"ا هم
1
اختالف کنند ،با یکدیگر میجنگند»...
تامل در عمل سلف و فهم آنان از دلیل ،گواه صحت استدالل به آن و تصدیق" -2
آن میباشد .چرا که عمل سلف به دلیل خالص و خ""الی از ش""وانب و احتم""االت ممکن
میباشد .وجه آن مشخص و معین است و بیان کننده مجم""ل و رف""ع کنن""دهی اش""کال و
دافع ایهام است.
سکوت در آنچه سلف سکوت کردند؛ هر آنچه از مسائل مربوط به اعتق""اد و -3
َ
ایم""ان ک"ه س""لف و ص"حابه در م""ورد آن س"کوت کردن""د و َخل""ف از آن س""خن گفتن"د،
سکوت در آن موارد" سزاوارتر" و شایسته"تر اس""ت .و ه""ر آنچ""ه خل""ف در این م""وارد
2
سخن گفتهاند ،جز اقوال باطل و افترا نبوده است.
از بن و بیخ درآمدن ریشه ابتداع و گمراهی؛ چرا ک""ه بس""یاری" از فرق"ه"ه""ای -4
ظاهر برخی از نصوص چنگ زده و ب""ا تحری"ف" و تل""بیس ،آنه""ا را ب""رای ِ گمراه ،به
نص""رت م""ذهب و تایی""د ب""دعت خ""ود ب""ه ک""ار میگیرن""د .درح""الیک""ه فهم س""لف از این
نصوص ،داور و قاضی میان حق و باطل است .و فهم آنها همان حق است و ج""ز آن
وا بِ ِم ْث ِل َما آ َمنتُم بِ ِه فَقَ ِد
فقط گمراهی و اختالف است .خداوند متعال میفرماید« :فَِإ ْن آ َمنُ ْ
الس" ِمي ُع ْال َعلِي ُم» (بق""ره)137 : "و َّ َوا َّوِإن تَ َولَّوْ ْا فَِإنَّ َما" هُ ْم فِي ِشقَا ٍ
ق فَ َس"يَ ْكفِي َكهُ ُم هللاُ َوهُ" َ ا ْهتَد ْ
آنها (نیز) به مانند آنچه شما ایمان آوردهاید ،ایمان بیاورن""د ،قطع "اً" ه""دایت «پس اگر
یافتهاند .و اگر پشت کنند ،پس جز این نیست که آنان در س""تیزند ،پس ب""زودی هللا ت""و
آنها کفایت کند و اوست شنوای دانا». را از (شر)
به کار بردن این قاعده توس"ط س"لف و اه"ل س"نت در پاس"خ ب"ه مخالف"ان؛ ب"ه -5
عنوان مثال :ابن عباس به هنگام مناظره با خوارج ب""ه آنه""ا گفت :از ج""انب اص""حاب
رسول هللا نزد شما آم""دم درح""الیک""ه ی""ک نف""ر هم از آنه""ا در می""ان ش""ما نیس""ت .و از
طرف" پسر عموی رسول هللا آمدم که قرآن بر آنها نازل شد و آنها داناترین م""ردم" ب""ه
3
تفسیر آن هستند.
خالصهای از فواید ذکر شده:
هیچیک از اصحاب رسول" هللا ح در میان اهل بدعت نبودند". -1
- 1ابوعبیدالقاسم" بن سالّم هروی" آنرا در کتاب «فضائل القرآن ومعالمه وادب""ه» ص:
42/95روایت کرده است.
- 2نگا :الموافقات7513 :؛ اعتقاد اهل السنة والجماعة ،محمد رشاد خلیل ،ص238 :
و 239؛ مانند سکوت سلف از کیفیت تمام صفات الهی.
- 3مسند احمد 1/342 :؛ و احمد شاکر 3187 – 5/67 :آنرا ص""حیح دانس""ته اس""ت.
ابوداود403 ":؛ نس""ائی5/165 ":و آلب""انی اس""ناد آنرا در ص""حیح س""نن اب""وداود3406 :
َح َسن دانسته است.
96 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
هر فرقه یا گروه یا مذهبی که یکی از صحابه – ی""ا م""ذهب ص""حابه و راه و -2
روش آنها در دیانت -در میانشان نباشد ،در حقیقت گرد گمراهی و بدعتی که تاسیس
کردهاند ،جمع شدهاند.
پیوس""تن ب""ه م""ذهب ص""حابه و تمس""ک ب""ه راه و روش آنه""ا ،عین س""عادت و -3
رستگاری و اساس نجات است.
در برابر هرکس به م""ذهب و راه و روش ص""حابه اس""تدالل میش""ود و عکس -4
این مطلب صادق" نیست.
صحابه داناترین مردم به تفسیر قرآن بودند چراکه شاهد ن""زول ق""رآن بودن""د -5
1
و وقایع آنرا دیدند .بنابراین فهم و فقه آنها از قرآن بر هرکس جز آنها مقدم میباشد.
بدعتگذاران کسانی هستند که از گروه حق فاصله گرفته و جدا شدند؛ و آنها -6
هستند که راه اعتزال از مردم را در پیش گرفتند".
عدم پایبندی" به منهج صحابه ،در واقع افترا" و بهتان به آنها میباش""د .براس""تی -7
از چ"ه جایگ""اهی برخ""وردار" اس""ت کس""ی ک"ه فهم خ""ود را ب""ر فهم اب""وبکر" و عم""ر و
عثمان و علی و ابن مسعود" و ابن عباس (عالم این امت و مفسر قرآن) ترجیح داده و
مقدم میدارد .یا اینکه اهل تاویل ( َخلَف) به صفات الهی از صحابه داناترند؟!
دقت کن عبدهللا ابن مسعود چه میفرماید« :تا زمانی" که م""ردم علم را از اص""حاب
محمد و بزرگان آنها دریافت کنند پیوسته در خیر و خوبی خواهند" بود .پس چون علم
2
را از اهل بدعت دریافت کنند ،این زمان هالک شدن آنها میباشد».
مبحث چهارم :تسلیم شدن در برابر وحی به همراه اعطای نقش حقیقی عقل به آن
تعریف تس لیم :تس""لیم عب""ارت اس""ت از فرم""انبرداری" و گ""ردن نه""ادن ب""ه ام""ور"
اعتقادی و احکامی که در دو مصدر وحی کتاب و سنت آمده است.
خداون""د" متع""ال ب""ا س""وگند ب""ه ذات خ""ود میفرمای""د« :فَالَ َو َربِّكَ الَ يُْؤ ِمنُ""ونَ َحتَّ َى
ض"يْتَ َوي َُس"لِّ ُم ْ"
وا ت َْس"لِيماً» ُوا فِي َأنفُ ِس ِه ْم َح َرج"ا ً ِّم َّما قَ َك فِي َما َش َج َر بَ ْينَهُ ْم ثُ َّم الَ يَ ِجد ْ
يُ َح ِّك ُمو َ"
آنه""ا ایم""ان نمیآورن""د ،مگ""ر اینک""ه در (نساء « )65:نه ،سوگند" به پروردگارت" ک""ه
اختالفات خویش تو را داور قرار" دهند و س""پس از داوری ت""و ،در دل خ""ود احس""اس
ناراحتی" نکنند و کامالً تسلیم باشند».
"وض َوهُ" َ َأل
ت َوا رْ ِ اوا ِ "اط ِر َّ
الس" َم َ و به پیامبرش میفرماید« :قُلْ َأ َغ ْي َر هللاِ تَّ ِخ" ُذ َولِيّ"ا ً فَ" ِ
َأ
- 1نگا :منهج االستدالل علی مسائل االعتقاد عند اهل السنة والجماع""ة 2/525 :دک""تر
عثمان بن علی حسن
- 2صحیح؛ عبدهللا بن مبارک در الزهد 815 :و عب""دالرزاق در مص""نف،11/249 :
20483 ، 257/20446
97 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
تعظیم" امری :تصدیق" آن س""پس ع""زم ق""اطع ب""رای عم""ل ب""دان و پس از آن ش""تاب ب""ه
1
سوی آن و عمل کردن بدان و پرهیز از موانع آن میباشد».
ام"ا س"والی ک"ه ب"اقی میمان"د این اس"ت ک"ه :عق"ل چیس"ت؟ و جایگ"اه آن در اس"الم
کجاست؟
َ
عقل در لغت مصدر فعل « َعقل ،یعقل ،عقال» میباشد .گفته میش"ود« :فه"و معق"ول
و عاقل» :او عقل دارد و عاقل است .و اص""ل معن""ای عق""ل ،من""ع میباش""د .ع""رب می-
گوید« :عقل الناقة» یعنی با طناب او را را از گریختن باز داشت» .عقل در اص""الح
برخی از اهل علم چهار معنا دارد 2:غریزهی درک ،علوم ضروری ،علوم نظری" و
عمل به مقتضای علم؛
غریزهی درک :این غری""زه در معق""والت و معلوم""ات ش""رط" اس""ت و همین
3
-1
است مناط تکلیف؛ و با قوهی درک است که انسان از سایر حیوانات تمایز مییابد.
عل""وم ض""روری 4":این عل""وم تم""ام عقالء را در ب""ر میگ""یرد مانن""د علم ب""ه -2
ممکنات و واجبات و امور محال و اینکه جزء کوچکتر از کل است و عدد دو بیشتر"
از یک است و یک شخص نمیتواند در یک زمان در دو جا باشد.
علوم نظری 5:علومی ک"ه ب""ر مبن""ای رای و نظ"ر و اس"تدالل اس""ت و تف""اوت -3
مردم و تفاضل آنها در آن ،امری واضح و آشکار میباشد .و از تجرب""هه""ا در جری""ان
احوال مختلف بدست میآید .چنانکه به هرکس که تجربههای مختل""ف او را آزم""وده و
راههای مختلف او را پخته کرده باشد ،عادتا ً عاقل میگویند .و هرکس به این ص""نعت
متصف" نباشد گفته میشود او نادان و جاهل و ن""اآزموده اس""ت .و این ن""وع دیگ""ری از
علوم است که آنرا عقل مینامند.
عمل به مقتضای علم 1:اصمعی میگوید« :عقل به معن""ای خ""ودداری" از ام""ر -4
قبیح و محدودکردن نفس به نیکی میباشد ».و نیروی این غریزه باعث میشود انسان
2
عواقب امور را بداند و شهوتی که به دنبال لذت زود هنگام است ف""روکش" کن""د و ب""ر
آن تسلط یابد؛ پس چون این نیرو" حاصل گردد ،صاحبش عاقل نامیده میشود.
و به کسی که فردی" نصرانی" را عاق""ل نامی""د گفت""ه ش""د« :س""اکت ش""و ،عاق""ل تنه""ا
3
کسی است که هللا را بیابد و به اطاعت از او عمل کند».
ب َّ
الس " ِعير»: و دوزخیان" میگویندَ « :وقَالُوا" لَوْ ُكنَّا نَ ْس َم ُع َأوْ نَ ْعقِ " ُل َم""ا كنا فِي ْ
ص " َحا ِ َأ َّ ُ
(ملک« )10 :اگر ما میشنیدیم یا تعقل میکردیم ،در (زمره) دوزخیان نبودیم».
جایگاه عقل:
در این مورد" اختالف بسیار" زیاد است .شیخ االس""الم ابن تیمی""ه میگوی""د« :تحقی""ق
نشان میدهد که عقل با مغز و قلب ه"ر دو رابط"ه دارد چنانک"ه مب"دا فک"ر و نظ"ر در
مغز است 4و مب""دا اراده و قص""د در قلب میباش""د .و ب""ر این اس""اس میت""وان گفت :قلب
محل هدایت و مغز جایگاه فکر و اندیشه است ».وهللا اعلم.
- 1و این امر ثمرهی پایانی و هدف نهایی میباش""د .دو ق""وهی اول (غری""زهی درک و
علوم ضروری) و دو قوهی اخیر (علوم نظری و عمل به مقتض""ای" علم) ب""ا اکتس""اب
بدست میآیند .ابن تیمیه رحمهاهلل در بسیاری" از مصنفاتش به این معنا اش""اره میکن""د .و
این به دلیل اهمیت آن است .چرا که ثمره عقل و فایدهی آن میباشد .زیرا ب""رای کس""ی
که به موجب هدایت عقلش عمل نکند ،عقلی نخواهد بود .و عقل سلیم به س""وی ایم""ان
به هللا و رسالت"های او فرا میخواند .بنابراین چون کسی با پی""امی ک""ه پی""امبران آورده-
اند ،مخالفت کند درحقیقت با عقل خود مخالفت ک""رده اس""ت .هرچن""د ادع""ا کن""د ک""ه از
بزرگترین عاقالن و پایهه"ای فهم و ادراک میباش"د .ب"ه عن"وان مث"ال مش"رکان توحی"د"
ربوییت" را میدانستند" اما به اقتضای آن که توحید الوهیت است ،علی رغم تالزم عقلی
و فط""ری بین آنه""ا (توحی""د رب""ویت و ال""وهیت) پایبن""د نبودن""د ".و اه""ل کت""اب (یه""ود و
نصاری) با اینکه صدق رسالت رسول خدا ح را میدانستند" چنانک""ه فرزن""دان خ""ود را
میشناختند اما ب""ه این ام""ر گ""ردن ننه""اده و آنرا نپذیرفتن"د" بن""ابراین همچ""ون االغه""ایی
گشتند که باری را حمل میکنند بیآنکه از آن بهرهای برن""د .میگ""ویم :چ""ه بس""ا ک""ه این
معنا نزدیکترین معنا به اصطالح شرعی باشد .وهللا اعلم.
- 2کتاب المخصص ،ابوالحس""ن علی بن اس""ماعیل مع""روف" ب""ه ابن س""یده ،جل""د اول،
السفر الثالث ص16 :؛ نگا :منهج االستدالل من مسائل االعتقاد159-1/158 :؛ دک""تر
عثمان بن علی حسن
- 3الذریعة ،اصفهانی ،ص96 :
- 4مجموع" الفتاوی9/304 :
100 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
تُ ْخلِفُ ْال ِمي َعادَ» (آل عمران« )194-190 :به راستی در آف""رینش آس""مانها و زمین و
آمد و رفت شب و روز ،نشانههای (آشکاری) برای خردمندان است .کسانیکه هللا را
در ح"ال ایس"تاده و نشس"ته و ب"ر پهل"وی خ"ویش (آرمی"ده) ی"اد میکنن"د و در آف"رینش
اینه"ا را بیه"وده نیافری""دهای، آسمانها و زمین میاندیشند" (و میگویند ):پروردگارا ،
منزهّی تو! پس ما را از عذاب آتش (دوزخ) نگاه دار .پروردگارا ،کسی را که تو به
آتش (دوزخ) درآوری ،یقینا ً او را خوار و رسوا کردهای و برای ستمکاران یاورانی"
نیس""ت .پروردگ""ارا ،م""ا ش""نیدیم" ک""ه ن""دا دهن""دهای ب""ه ایم""ان ف""را میخوان""د ک""ه« :ب""ه
پروردگ""ار" خ""ود ایم""ان بیاوری""د»" پس ایم""ان آوردیم ،پروردگ""ارا ،پس گناه""ان م""ا را
ببخش و بدیهای ما را بپوشان و ما را با نیکان بمیران .پروردگارا ،آنچه را ک""ه ب""ر
دادهای به ما عطا کن و م""ا را در روز قی""امت رس""وا (زبان) فرستادگانت به ما وعده
مگردان ،بدرستی که تو خالف وعده نمیکنی».
خداوند" متعال کسانی را که از پدرانشان تقلید میکنند ،نکوهش نموده و عم""ل -4
آنها را مذموم" میداند .چرا که به خاطر" رضایت از عملکرد پدران و اجدادش""ان عق""ل
يل لَهُ ُم اتَّبِعُوا َما َأ ْن" َز َل هَّللا ُ قَ""الُوا «وِإ َذا قِ َ خود را تعطیل کردند ".خداوند متعال میفرمایدَ :
بَلْ نَتَّبِ ُع َما َأ ْلفَ ْينَا َعلَ ْي ِه آبَا َءنَا َأ َولَوْ َكانَ آبَاُؤ هُ ْم اَل يَ ْعقِلونَ َش ْيًئا َواَل يَ ْهتَ " ُدونَ * َو َمث " ُل ال ِذينَ
َّ َ ُ
ي فَهُ ْم اَل يَ ْعقِلُ""ونَ » ص" ٌّم بُ ْك ٌم ُع ْم ٌق بِ َم""ا اَل يَ ْس" َم ُع ِإاَّل ُد َع""ا ًء َونِ"دَا ًء ُ َكفَرُوا َك َمثَ" ِل الَّ ِذي يَ ْن ِع" ُ
(بقره« )171- 170 :و هنگامیکه به آنها گفته شود :از آنچه هللا ن""ازل ک""رده اس""ت
پ""یروی کنی""د میگوین""د( :ن"ه) بلک""ه م"ا از آنچ"ه پ""دران خ""ود را ب"ر آن ی"افتیم" پ"یروی"
میکنیم .آیا اگر پدران آنها چیزی نمیفهمیدند و ه"دایت نیافتن"د" (ب"از هم کورکوران"ه
کنندهی) کسانیک""ه ک""افر" ش""دند ،همچ""ون مث""ل از آنها پیروی میکنند؟) َمثل (دعوت
کسی است که چیزی را که جز صدا و ندایی نمیشنود ،بانگ میزند( ،این ک""افران)
کر ،گنگ و نابینا هستند و از اینرو نمیاندیشند».
اسالم تعدی و تجاوز" بر عقل را حرام کرده است .چنانکه عق""ل را از ادراک -5
منافعش باز دارد .و از این جهت است که نوشیدن مسکرات ،مست کنن""دهه""ا ،سس""ت
کنندهها و هر آنچه عقل را زایل نموده و آنرا فاسد میکند ،حرام کرده اس""ت .خداون "د"
ص"ابُ َواَأْل ْزاَل ُ"م ِرجْ سٌ متعال میفرماید« :يَاَأ ُّيهَا الَّ ِذينَ آ َمنُ""وا ِإنَّ َم""ا ْالخَ ْم" ُر َو ْال َمي ِْس" ُ"ر َواَأْل ْن َ
ان فَ"""اجْ تَنِبُوهُ لَ َعلَّ ُك ْم تُ ْفلِحُ"""ونَ » (مائ"""ده« )90 :ای کس"""انیکه ایم"""ان """ل َّ
الش""" ْيطَ ِ ِم ْن َع َم ِ
آوردهاید! همانا شراب و قمار و بتها و تیرهای قرعه ،پلید و از عمل شیطان اس""ت.
پس از آنها دوری" کنید تا رستگار" شوید».
اسالم به شدت از اموری که عقل سلیم آنها را انک""ار نم""وده و از آنه""ا متنف""ر -6
است ،نهی کرده است چرا که با توحید مخالف اس""ت .از اب""وهریره روایت اس""ت ک""ه
ص"فَ َر 1»...و در روای""تی رسول هللا ح فرمودند« :الَ َع ْد َوى َوالَ ِطيَ" َرةََ ،والَ هَا َم" ةَ َوالَ َ
- 1صحیح بخاری4/1744 :
102 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
آم""ده اس""تَ « :واَل نَ""وْ َء» و در روایت ج""ابر آم""ده اس""ت « :الَ َع" ْد َوى َواَل ُغ" َ
"ول َوالَ
صفَ َر»« 1سرایت بیم""اری ،ب""دفالی 2،هامه 3و ص""فر 4اص""التی ن""دارد» ".و در روای""تی َ
آمده است« :و نیز نوء اصالت ندارد» .و در روایت جابر آمده اس""ت ک""ه« :س""رایت
5
- 1مسلم1745-4/1744 :
- 2الطیرة :فال بد زدن در مورد چیزی
- 3الهامة :حیوانات سمی؛ و گفته شده منظور" از آن جغد است( .ع""ربه""ا خف""اش و ی""ا
جغد را پرندهای شوم میدانستند" و معتقد بودند اگر بر ب""ام خان""ه کس""ی بنش""یند ،ب""اعث
مرگ وی و یا یکی از بس""تگانش میش""ود .و مفه""وم دوم آن این اس""ت ک""ه آنه""ا معتق""د
بودند" استخوانهای مرده یا روحش به پرندهای تبدیل میشود).
- 4الص"فرة :ف"ال ب"د زدن در م"ورد" م"اه ص"فر ک"ه دومین م"ال هج"ری قم"ری اس"ت.
(اصالت نداشتن صفر دو معنا دارد :یکی اینکه در دوران جاهلیت حرمت م""اه مح""رم"
را تا صفر به تاخیر میانداختند و دیگر اینکه مردم" معتقد بودند در شکم ک"رمی وج""ود
دارد که هنگام گرسنگی به حرکت درمیآید و چه بسا که صاحبش را میکشد و عربه""ا
آنرا از بیماری" گری هم واگیرتر" میدانس""تند ).ش""رح ام""ام ن""ووی ب""ر ص""حیح مس""لم ب""ا
اندکی تصرف ".به نقل از ترجمه مختصر صحیح بخاری ،عبدالقادر ترشابی»".
- 5النوء :مفرد انواء میباشد .و آن بیست و هشت جایگاه در آسمان است که هر ش""ب
ماه در یکی از آنها قرار" میگیرد .و عربها باریدن باران را با طل"وع" ی"ا غ"روب ن"وء
مرتبط" میدانستند .و میگفتند :به خاطرنوء فالن ،باران بارید ...ام""ا ش""ریعت از چ""نین
باوری" نهی نمود .نگا :النهایه ،ابن اثیر5/122 :
-6الغول :مفرد غیالن :که از جن و شیاطین میباشد .عربها معتقد بودند که غول خ""ود
را در بیابانها به مردم نشان میدهد .و به شکله""ای مختلفی در میآی""د ت""ا آنه""ا را از راه
گمراه کند.
103 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
سزاوارتر" به مسح کردن بود تا باالی آن؛ اما دیدم که رس""ول خ""دا روی خ""فه""ایش را
1
مسح میکرد».
نیاز عقل به نقل مانند نیاز چشم به روشنایی برای دیدن است. -3
اما اگر عقل را اصل و متبوع قرار دهیم ،کدامین عقلها را مالک و معیار" ی""ا -4
داور یا نمونه و الگو قرار" میدهیم؛ با این توضیح معلوم میش""ود ک""ه نمیت""وان تص""دیق
پیامبر" را در آنچه خبر میدهد موکول به شرطی دانست و نیز نمیتوان آنرا موقوف به
انتفای مانعی تصور کرد .مانند کسی که میگوید :آنچه بدان خبر داده شده را تص""دیق
نمیکنم ت""ا اینک""ه آنرا ب"ا عق"ل خ""ود ب"دانم .ک"ه این ادع"ا کف""ری آش"کار اس""ت و چ""نین
شخصی" با چ"نین ادع"ایی از جمل"ه کس"انی اس"ت ک"ه خداون"د متع"ال در م"ورد" او می-
"ل َم""ا ُأوتِ َي ر ُ
ُس" ُل هَّللا ِ هَّللا ُ َأ ْعلَ ُم فرمایدَ « :وِإ َذا َجا َء ْتهُ ْم آيَ"ةٌ قَ""الُوا لَ ْن نُ"ْؤ ِمنَ َحتَّى نُ"ْؤ تَى ِم ْث" َ
ْث يَجْ َع ُل ِر َسالَتَهُ» (انعام« )124 :و چون نشانهای برای آنها بيايد ،میگويند« :ما َحي ُ
هرگز ايمان نمیآوريم ،مگر اينکه همانند آنچه به پيامبران هللا داده ش""ده( ،ب""ه م""ا هم)
داده شود» .هللا آگاهتراست که رسالت خويش را کجا قرار" دهد».
اهل حق از جنس دالی""ل عقلی و ن""یز آنچ""ه عق""ل ص""حت آنرا می دان""د ،عیبج""ویی
نکرده و ایراد نمیگیرند ،بلکه ایراد آنها متوجه مواردی" است که مخالفان ادعا میکنند
آنها با کتاب و سنت مخالف هستند .و از این مخالف""ات کن""دوکاو" و ف""رورفتن" عق""ل در
ام""ور غی""بی میباش""د .ام""وری مانن""د ص""فات هللا متع""ال و افع""ال او (مانن""د اس""تواء و
نزول)؛ امری که خداوند متع""ال آنرا اولین ص""فت را ص""فات متقین برش""مرده اس""ت:
ْب فِي ِه هُدًى لِ ْل ُمتَّقِينَ «ایمان به غیب» خداوند متعال میفرماید« :الم * َذلِكَ ْال ِكتَابُ اَل َري َ
صاَل ةَ َو ِم َّما َر َز ْقنَاهُْ"م يُ ْنفِقُ""ونَ » (بق""ره« )3-1 :ال""ف. ب َويُقِي ُمونَ ال َّ * الَّ ِذينَ يُْؤ ِمنُونَ بِ ْال َغ ْي ِ
الم .میم؛ این کتابی است که هیچ شکی در آن نیست و مایه هدایت پرهیزگاران است.
آن کسانیکه به غیب ایمان میآورند و نماز را بر پا میدارند و از آنچ""ه روزیش""ان
دادهایم انفاق میکنند».
2
و از این قبیل است عذاب قبر و نعمت آن و بهشت و دوزخ.
ش""یخ االس""الم ابن تیمی""ه میگوی""د« :چ""ون کت""اب و م""یزان (عق""ل) ب""ا یک""دیگر" در
تعارض تصور" شوند یکی از دو امر الزم میآید :یا فساد داللت نصی که بدان اس""تناد
شده است الزم میآید چنانکه به عنوان مثال نص مورد" نظر از معصوم ثابت نباشد یا
اینکه بر آنچه تصور شده ،داللت نمیکند؛ یا اینکه فساد داللت قیاسی ک"ه ب"دان اس"تناد
شده الزم میآید چنانکه ممکن است برخی از مقدمات آن یا تمام آن فاسد" باشد .و الفاظ
- 1ابوداود162 :؛ ابن ابی شیبة در مص""نف1/30 :؛ و ش""یخ آلب""انی در ص""حیح س""نن
ابی داود 147 :آنرا صحیح دانسته است .و چنانکه حاف""ظ بن حج""ر در بل""وغ الم""رام:
60میگوید :اسناد این روایت َح َسن است.
- 2و همچون حدیث مگس که در بخاری" و ...آمده است.
104 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
مجمل و مشتبه در قیاس به کار رفته باشد».
اما تفصیل این کالم مجمل:
نقل صحیح صریح با عقل غیر صحیح مخالف است: -1
به عنوان مثال اگر کسی با استناد" به عقل با این ادعا که :از اثب""ات ص""فات ،تع""دد
ق"دما (ال"هه"ا) پیش میآی"د ،ص"فات الهی (مانن"د س"مع و بص"ر و کالم) را انک"ار کن"د،
درحقیقت به عقل غیر صحیح استناد کرده اس""ت .بلک"ه هرگ""ز عق""ل نامی""دن آن ج""ایز
نیست چرا که عقالً وجود" موجودی" بدون صفات جایز نیست و چنین تصوری مح""ال
و بلکه از بزرگترین محاالت عقلی میباشد .چ""را ک""ه چ""نین تص""وری مس""تلزم" وج""ود
نقیضین است؛ به این معنا که «آن موجود است و موجود" نیست» چرا ک""ه وج""ود ،از
بزرگترین صفاتی است ک""ه موج""ودات" ب""دان متص""ف هس""تند؛ و ام""ا الزم""هی م""ذهب
کسانی که بعضی از صفات را انکار میکنند این است که تمام صفات را انک""ار کنن""د
حتی صفت وجود را؛ و اینگونه در حقیقت نزد وی پروردگ"اری ک"ه موج"ود" باش"د و
قائم به نفس خود ،نخواهد بود .پاک و منزه است خداون""د متع""ال از آنچ""ه ظالم""ان می-
گویند.
صحیح صریح مخالف است: ِ نقل غیر صحیح با عقل -2
صحیح صریح در تعارض خواه""د ِ چون نقل دروغ ،جعلی یا ضعیف باشد با عقل
بود .و عقل صحیح صریح بیانگر آن است که هللا متعال موجود" است و او خ""الق ه""ر
چیزی اس""ت و او ب""وده اس""ت و چ""یزی قب""ل از او نب""وده اس""ت و تم""ام آی""ات ک""ونی" و
شرعی و دالیل عقلی و فط""ری" ج""ز ب""ر این مهم داللت نمیکنن""د قط""ع نظ""ر از داللت
سمع (کتاب و سنت) پس از آگ"اهی آن از داللت عق"ل؛ و چ"نین اس"ت ک"ه ب"ه گم"انش
2
مثال حدیثی صحیح است ،اما چنین نیست».
و اینگونه ب"ه نظ""ر وی می""ان این و آن تع"ارض وج"ود" دارد .تع"ارض می"ان دلی"ل
صحیح و دلیل فاسد؛ اما دلیل فاسد ،صالحیت دلیل بودن را ندارد چه رس""د ب""ه اینک""ه
با دلیل صحیح در تعارض باشد .بلکه تقدیم و ت""رجیح دلی""ل ص""حیح واجب اس""ت چ""ه
سمعی باشد (قرآن و حدیث) یا عقلی؛
- 1نگ""ا :درء تع""ارض العق""ل و النق""ل1/148 :؛ ش""رح الطحاوی""ة ،ص261 :؛ اعالم
الموقعین2/47 :
- 2نگا :ایثارالحق ،ص124 ،123 :
105 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
و مثال آن روایتی" است که ابن الجوزی" 1از ابوهریره به ص""ورت مرف""وع" روایت
میکند که« :خداوند اسب را آفرید و آن را به حرکت در آورد ،پس عرق نمود که نفس
خ""ود را از آن آفری""د!!» س""یوطی در «الت""دریب» میگوی""د« :چ""نین روای""تی را هیچ
مسلمانی" جعل نمیکند .و کسی ک"ه از می"ان راوی""ان این روایت متهم اس""ت ،محم""د بن
شجاع میباشد ک""ه در دینش کجرو و منح""رف ب""ود .و در می""ان روای""ان آن اب""والمهزم
است که شعبه در مورد او میگوید :او را چنان دیدم که اگر یک درهم ب""ه او داده می-
2
شد ،پنجاه حدیث وضع و جهل میکرد».
و مانند این روایات" که به اتفاق اهل علم روایات دروغین و جعلی می باشند؛ لذا بر
3
هیچکس جایز نیست که چنین روایاتی" را از دالیل شرعی بشمارد.
صحیح غیر صریح ،عقل را در استدالل به آن دچار اشتباه میکن""د .و در ِ نقل -3
ت نتیجه ِی فهم ناکافی ،تعارض عقل و نقل تص""ور میگ""ردد .بن""ابراین ع""دم درک دالل ِ
صحیح سمع ،یکی از اسباب ادعای تعارض میان معقول و منفول میباشد. ِ
مثال این مورد حدیث ابوهریره است ک""ه میگوی""د :رس""ول خ""دا فرمودن""دِ« :إ َّن هللاَ
ك؟ "ال :يَ""ا َربِّ َك ْي""فَ َأ ُع""و ُد َ ت فَلَ ْم تَ ُع ْدنِي ،قَ" َ َع َّز َو َج َّل يَقُو ُل يَوْ َم ْالقِيَا َم ِة :يَا ا ْبنَ آ َد َم َم ِرضْ ُ
ض فَلَ ْم تَ ُع ْدهَُ ،أ َم""ا َعلِ ْمتَ َأنَّكَ لَ""وْ الَ :أ َما َعلِ ْمتَ َأ َّن َع ْب ِدي فُاَل نًا َم ِر َ َوَأ ْنتَ َربُّ ْال َعالَ ِمينَ ،قَ َ
ك؟ "ال :يَ"ا َربِّ َو َك ْي"فَ ُأ ْ
ط ِع ُم" َ ط ِع ْمنِي ،قَ َ َط َع ْمتُكَ فَلَ ْم تُ ْ
ُع ْدتَهُ لَ َو َج ْدتَنِي ِع ْن َدهُ؟ يَا ا ْبنَ آ َد َم ا ْست ْ
ط ِع ْم" هُ؟ َأ َم""ا َعلِ ْمتَ ك َع ْب ِدي فُاَل ٌن ،فَلَ ْم تُ ْ الَ :أ َما َعلِ ْمتَ َأنَّهُ ا ْست ْ
َط َع َم َ َوَأ ْنتَ َربُّ ْال َعالَ ِمينَ ،قَ َ
ال :يَا َربِّ َك ْي""فَ ك ِع ْن ِدي ،يَا ا ْبنَ آ َد َم ا ْستَ ْسقَ ْيتُكَ ،فَلَ ْم تَ ْسقِنِي ،قَ َ ك لَوْ َأ ْ
ط َع ْمتَهُ لَ َو َجدْتَ َذلِ َ َأنَّ َ
ك لَ""وْ َس"قَ ْيتَهُ ك؟ َوَأ ْنتَ َربُّ ْال َعالَ ِمينَ ،قَ""ا َل :ا ْست َْس"قَاكَ َع ْب" ِدي فُاَل ٌن فَلَ ْم ت َْس"قِ ِهَ ،أ َم""ا ِإنَّ َ َأ ْسقِي َ
َو َج" دْتَ َذلِ""كَ ِع ْن" ِدي»« 4.خداون"د" ب""زرگ و ب""ا عظمت در روز قی""امت میفرمای""د :ای
فرزند آدم ،بیمارشدم و مرا عیادت نکردی( ".بنده) پاسخ میده""د :پروردگ""ارا ،چگون""ه
من از تو عیادت میکردم درحالی"که تو پروردگار" عالمیانی؟ میفرماید :مگ""ر ندانس""تی"
که فالن بن""دهی من م""ریض اس""ت و عی""ادتش نک""ردی؟ مگ""ر نمیدانس""تی" ک""ه اگ""ر ب""ه
1ابن الجوزی از طریق" محمد بن شجاع التلجی از حبان بن هالل از حمادبن سلعه از
ابی المهزم روایت کرده است و این حدیث نیز از این قبیل است که می گوید :خداوند
در شب عرفه سوار بر شتری خاکستری" رنگ بر صحرای عرفات نزول می کن""د و
با سواران مصافعه نموده و با پیادگان معانقه می کند .
2نکاء :الباعث الحثیث ،ص 89کتابی این روایت 1در موض""وعات ذک""ر نم""وده و
می گوید«:النلجی متهم است ») نکا :تنزی""ه الش""ریعه المرفوع""ه عن االخب""ار الش""نیعه
الموض""وعه ،ابوالحس""ن علی بن محم""د بن ع""راق کن""انی ، 1/134 ،نک""ا :الت""الی
المصنوعه فی االحادیث الموضوعه :جالل الدین سیوطی1/3 "،
3نگا :موافقه صحیح المنقول لصریع" المعقول (درء التعارض) ابن تیمیه1/124 ،
- 4مسلم2569 :4/1990 :
106 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
عیادتش میرفتی ،مرا نزد او میی"افتی؟" ای فرزن"د" آدم ،از ت"و طع"ام خواس"تم" و ب"ه من
طع""ام ن""دادی؛ میگوی""د :پروردگ""ارا ،من چگون""ه ب""ه ت""و طع""ام میدادم درح""الیک""ه ت""و
پروردگار" عالمیانی؟ میفرمای""د :مگ""ر نمیدانی ک""ه فالن بن""دهی من از ت""و درخواس""ت
طعام کرد و به او ندادی و اگر او را طعام میدادی ،پاداش آنرا ن""زد من میی""افتی؟" ای
فرزند آدم ،از تو آب خواستم" و به من آب ندادی؛ میگوید :پروردگارا ،چگونه ب""ه ت""و
آب میدادم درحالیک""ه ت""و پروردگ""ار" عالمی""انی؟ میفرمای""د :فالن بن""دهی من از ت""و آب
خواست و به او ندادی ،مگر نمیدانستی اگر او را سیراب مینمودی ،پ""اداش آنرا ن""زد
من مییافتی؟»"
بنابراین اگر کسی چنین برداشت کند که این حدیث مخالف داللت عقل است ،چرا
که مقتضای آن حلول ح""وادث در ذات الهی میباش""د و بی""انگر جری""ان داش""تن ص""فات
مخلوقین و احوال آنها مانند بیماری و گرسنگی و تشنگی و ...در ذات الهی اس""ت و
گم""ان ب""رد ک""ه ظ""اهر ح""دیث بی""انگر این مطلب اس""ت ،در حقیقت معن""ای ح""دیث را
نفهمیده و چنانکه حق آن است در حدیث تدبر و تفکر نکرده است .زیرا کسی که این
حدیث را بیان نموده ،آنرا تفسیر کرده و چنان مراد و منظور" خود را بیان نم""وده ک""ه
جای هیچ شبههای را باقی نمیگذارد و در آن بیان نموده که این بنده است ک""ه گرس""نه
میشود و میخورد و بیمار میشود و عیادت کنندگان ب""ه عی""ادتش میرون "د" و هرگ""ز هللا
1
متعال بیمار نشده و عیادت نمیشود و نه خورانده میشود و نه نوشانده».
مقصود این است که چون تعارض بین دلیل نقلی و عقلی واقع ش""ود ،یکی از س""ه
احتمال زیر وجود دارد:
یکی از دالیل قطعی و دیگری ظنی است که در این صورت مق""دم داش""تن و -1
ترجیح دلیل قطعی" چه نقلی باشد یا عقلی ،واجب است .اما اگ""ر ه""ر دو ظ""نی باش""ند،
ترجیح دلیلی که راجح است واجب میباشد چه نقلی باشد یا عقلی؛
یکی از دو دلیل فاسد" اس""ت .در این ص""ورت ت""رجیح دلی""ل ص""حیح ب""ر فاس"د" -2
واجب است چه دلیل نقلی باشد یا عقلی؛
یکی از دالیل صریح باش"د و دیگ"ری چ"نین نباش"د؛ در این ص"ورت" ت"رجیح -3
دلیلی که داللت آن صریح است بر دلیلی که داللت آن پنهان است ،واجب می باشد .اما
باید در نظر داشت که گاهی برخی" از داللتها از چشم ب""رخی از م""ردم پنه""ان میمان""د
درحالیکه ن""زد ب""رخی دیگ""ر واض""ح و آش""کار میباش""ند ک""ه در این ص""ورت فی نفس
االمر تعارضی" وجود ندارد.
- 1نگا :درء التعارض العقل والنقل1/150 :؛ مشکل الحدیث وبیانه ،ابوبکر" محمد بن
حسن بن فورک ،ص45 ،44 :
107 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ام""ا اینک""ه دو دلی""ل قطعی" باش""ند – چ""ه از نظ""ر س""ند و چ""ه از نگ""اه متن – و ب""ا
یکدیگر در تعارض باشند ،هرگز امکان ندارد چه این دو دلیل نقلی باشند یا عقلی؛ یا
اینکه یکی نقلی و دیگری عقلی باشد.
ابن قیم در «نونیة» 1میگوید:
والعقـل حتـی لیـس یلتقیـان فاذا تعارض نص لفظ وارد
الرائی صحیحا وهو ذو بالعقـل امـا فاسـد" ویظنـه
بطالن
ما قالـه المعصــوم او ان ذلک النص لیس
بالبـرهــان بثابت
«اگر نص وارد شده با عقل در تعارض قرار" گیرد ،چنانکه قابل جمع نباش""ند ،ی""ا
عقل فاسد است و تصور صحیح بودن آن است درحالیکه باطل بودن آن هویدا اس""ت.
یا اینکه آن نص ثابت نیست و هرگز معصوم آنرا بیان نکرده است».
خالصه مطلب:
عقل نزد اه""ل س""نت و جم""اعت جایگ""اه شایس""ته و مناس""ب خ""ود را دارد و ام""ری
میانه بین دو جانب افراط" و تفریط است.
جانب افراط :دیدگاهی" که عقل را اصلی کلی و ابتدایی میداند که مس""تقل از ش""رع
عمل میکند و نیازی" به آن ندارد.
جانب تفریط :دیدگاهی که به کلی از عق""ل روی گردان""ده و آنرا نک""وهش نم""وده و
از آن عیبجویی میکند و به طور" مطلق از دیدگاه عقلی خرده میگیرد.
اما دیدگاه میانه و وسط" در این میان – که همان دیدگاه اهل سنت است – میگوید:
عقل در ش""ناخت عل""وم مختل""ف ش""رط اس""ت و کم""ال و درس""تی" اعم""ال ب""دان -1
وابسته است و بر این اساس است که سالمت عقل در تکلیف ،ش""رط اس""ت .بن""ابراین
امور انجام شده با وجود عدم عقل ناقص است و اقوال مخالف با عق""ل باط""ل اس""ت و
تدبر در قرآن به وسیلهی عقل میباشد .خداوند" متعال میفرمایدَ« :أفَالَ يَتَ" َدبَّرُونَ ْالقُ""رْ آنَ
اختِالَف"ا ً َكثِ""يراً» (نس""اء« )82 :آی""ا در ق""رآن "ر هللاِ لَ َو َج" د ْ
ُوا فِي ِه ْ َولَ""وْ َك""انَ ِم ْن ِعن" ِد َغ ْي" ِ
نمیاندیشند؟ که اگر از س""وی غ""یر هللا ب""ود ،قطع"ا ً اختالف بس""یار در آن مییافتن""د»".
2
بنابراین این عقل است که حجت خداوند بر مخلوقاتش" را درک میکند.
عقل به خودی خود مستقل نیست بلکه نیازمند شرع است. -2
عقل تصدیق کنندهی شرع است در هر آنچه بدان خبر میدهد. -3
شرع نیز بر دالیل عقلی داللت میکند و آنها را بیان نموده و ب""ه آنه""ا تش""ویق" -4
3
میکند.
ْ"ر هَّللا ِ -1خداوند" متع"ال می فرمای"د َ« :أفَاَل يَتَ" َدبَّرُونَ ْالقُ"رْ آنَ َولَ"وْ َك"انَ ِم ْن ِع ْن" ِد َغي ِ
اختِاَل فًا َكثِيرًا» (نساء« )82 :آیا در ق""رآن نمیاندیش""ند؟ ک""ه اگ""ر از س""وی لَ َو َجدُوا" فِي ِه ْ
غیر هللا بود ،قطعا ً اختالف بسیار در آن مییافتند»".
این جری"ر ط"بری رحم""هاهلل میگوی"د« :یع"نی ای پی"امبر ،آنچ"ه از تنزی"ل ن"زد آنه"ا
آوردی ،از سوی پروردگارشان میباشد و دلی""ل آن نظم و ت""رتیب و انس""جام مع""انی و
بهم پیوستگی" احک""ام آن و همچ""نین تایی""د بخشه""ای آن ب""ا تص""دیق یک""دیگر و گ""واهی
بخشهای مختلف آن نس""بت ب""ه تحقی""ق بخشه""ای دیگ""ر میباش""د .ام""ا اگ""ر این ق""رآن از
ج""انب غیرهللا ب""ود ،حتم""ا احک""ام آن پراکن""ده و نامنس""جم و مع""انی آن ب""ا یک""دیگر در
1
تناقض بود و بخشهای آن از فساد یکدیگر پرده بر میداشتند».
ُأ
َّس"و َل َو ولِي -2خداوند" متعال میفرمایدَ« :أ ُّيهَا الَّ ِذينَ آ َمنُ""وا َأ ِطي ُع""وا هَّللا َ َو ِطي ُع""وا الر ُ
َأ
"ون بِاهَّلل ِ َو ْاليَ""وْ ِم
ُول ِإ ْن ُك ْنتُ ْم تُْؤ ِمنُ" َ"اَأْل ْم ِر ِم ْن ُك ْم فَِإ ْن تَنَا َز ْعتُ ْم فِي َش ْي ٍء فَ ُر ُّدوهُ ِإلَى هَّللا ِ َوال َّرس ِ"
ك َخ ْي ٌر َوَأحْ َس"نُ تَ"ْأ ِوياًل » (نس""اء« )59 :ای کس""انیکه ایم""ان آوردهای""د! از هللا اآْل ِخ ِر َذلِ َ
اطاعت کنید و از پیامبر اطاعت کنید و صاحبان امرتان را (نیز اطاعت کنید) و اگر
در چیزی اختالف کردید ،آنرا به هللا و پیامبر" بازگردانید؛ اگ""ر ب""ه هللا و روز" قی""امت
ایمان دارید ،این بهتر و خوش فرجام"تر است».
امام شاطبی" رحمهاهلل میگوید« :این آیه به صراحت راه حل پای""ان ی""افتن و ب""رون
رفت از اختالف را مراجعه به شریعت عن""وان میکن""د و بی""انگر این مطلب اس""ت ک""ه
تنازع و اختالفی در شریعت وجود ندارد .چون کسانی" را که با هم اختالف کرده اند،
به مراجعه به شریعت فرا میخوان""د و دلی""ل این مراجع""ه ج""ز رف""ع اختالف نیس""ت؛ و
اختالف برطرف" نمیشود مگر با مراجعه به یک چیز؛ ام"ا اگ"ر ب"ر ف"رض مث"ال ،در
شریعت اقتضای" اختالف وجود داشت ،دیگر مراجع""ه ب""ه آن رف""ع اختالف را در ب""ر
2
نداشت و چنین ادعایی باطل است».
ب) سنت نبوی:
عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت میکند که میگوی""د« :من و ب""رادرم" در
مجلسی نشسته بودیم که از شترهای" سرخ مو برایم محب""وبت""ر ب""ود؛ من و ب""رادرم در
این مجلس حاضر" شدیم درحالیک""ه پ""یرمردانی از اص""حاب رس""ول هللا ح ب""ر یکی از
دروازه"های (مجلس) نشسته بودند ،پس ناپسند شمردیم" که بین آنه""ا فاص""له بین""دازیم،
پس در گوشهای نشستیم که آیهای از قرآن ذکر شد .سپس چنان در مورد آن به جدال
و بحث پرداختند" ک""ه ص""دایش""ان ب""اال گ""رفت؛ در نتیج""ه رس""ول خ""دا ب""ا عص""بانیت و
درحالیکه چهره ی مبارکش" دگرگون شده بود خارج شده و به سوی" آنها خاک پاشیده
ضرْ بِ ِه ُ"م اختِاَل فِ ِه ْ"م َعلَى َأ ْنبِيَاِئ ِه ْمَ ،و َت اُأْل َم ُم ِم ْن قَ ْبلِ ُك ْم ،بِ ْ
و فرمودَ « ":م ْهاًل يَا قَوْ ِم ،بِهَ َذا ُأ ْهلِ َك ِ
- 1جامع البیان ،طبری5/179 :
- 2الموافقات4/119 :؛ االعتصام310-2/309 :
110 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
-2شریعت نازل شده ت""ا اختالف را از می""ان م""ردم ب""ردارد ،بن""ابراین اگ""ر در آن
چیزی باشد که مقتض""ای اختالف باش""د -مثال تع""ارض دالی""ل آن -ن""زول آن ج""ز فتن""ه
نخواهد بود درحالیکه هیچ عاقلی ک""ه حکمت خداون""د متع""ال و رحمت وی نس""بت ب""ه
انسانها را میداند ،چنین نمیگوید.
-3از دیدگاه تعارض میان دالیل ش""رعی ب""ه خ""ودی" خ""ود ابط""ال علم ب""ه ناسخ و
1
منس""وخ الزم میآی""د .بلک""ه در اینص""ورت عم""ل ب""ه ه""ر دوی آنه""ا (ناس""خ و منس""وخ)
صحیح خواهد بود ،درحالیکه به اجماع عمل به ناسخ و منس""وخ ه""ر دو ب""ا هم باط""ل
2
است.
-4دیدگاه وجود تعارض میان دالیل شرعی بیانگر ع""دم ت""رجیح بین دالیلی اس""ت
که به ظاهر با یکدیگر تعارض دارند و این برخالف دیدگاه اصولی ها میباشد .و چنین
دلیل ت""رجیح ص""حیح میدان""د .ک""ه هم""ه این
دیدگاهی" عمل به یکی از دو دلیل را بدون ِ
3
امور باطل و فاسد است.
قائل بودن به وق""وع" تع""ارض می""ان دالی""ل ش""رعی ،از چه""ار احتم""ال خ""ارج -5
4
نیست که همگی آنها باطل میباشند:
الف) عمل کردن به هر دو دلیل :یکس""ان اس""ت این دو دلی""ل دو خ""بر باش""ند ی""ا دو
امر؛ که در این صورت اجتماع نقیضین بوجود" میآید که امری باطل اس""ت .چ""را ک""ه
تکلیف بیش از توان است.
ب) ترک هر دو دلیل :در اینصورت مساله مورد" نظر ب""دون حکم ب""اقی میمان""د و
از آن چنین بر میآید که شارع حکیم آن دو دلی"ل را بیه"وده و لغ"و بی"ان نم"وده اس"ت.
بطالن این تصور" نیز واضح و آشکار است.
ج) عم""ل ب""ه یکی از دو دلی""ل ب""ه ط""ور معین و مش""خص؛ چ""نین عملی داوری و
ترجیح بدون سبب ترجیح و سخن گفتن در دین بر مبنای شهوت و هوی و ه""وس می-
باشد.
الفقه ،ابن مالک ،ص226 :
-1نسخ عبارت است از برداشته شدن حکم شرعی با خطاب شرعی دیگ""ری ک""ه پس
از آن وارد ش""ده باش""د .نگ""ا :الفقی""ه و المتفق""ه1/80 :؛ م""ذکرة الش""نقیطی66 :؛ مع""الم
اصول الفقه ،جیزانی ،ص254 :
- 2نگا :الموافقات121-4/120 :
- 3نگا :الموافقات4/122 :
- 4نگ""ا :الموافق""ات122-4/121 :؛ ابه""اج ش""رح المنه""اج ،س""بکی3/200 :؛ حاش""یه
النب"""ائی علی الجالل المحلی2/358 :؛ نهای"""ه الس"""ول فی ش"""رح منه"""اج االص"""ول،
عب""دالرحیم بن حس""ن اس""نوی" ش""افعی ،169-3/1/16 :در حاش""یه التقری""ر و التحب""یر؛
المستصفی ،غزالی 2/379 ،و پس از آن؛
112 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ی) عمل کردن به یکی از دو دلیل بدون معین کردن آن و بر مبنای اختیار؛ و این
مستلزم" جواز انجام و ت""رک هری""ک از دو دلی""ل میباش""د .درح""الیک""ه هری""ک از آنه""ا
اقتضای" نقض دیگری را دارد .و در این دیدگاه ترجیح اباحت بر ح""رمت میباش""د ک"ه
امری ممنوع است.
و) داللت فطرت بر این قاعده:
خداوند متعال در فطرت" و سرشت انسان ،نفرت از تناقض و اضطراب و ناپس""ند
ش""مردن آنرا نهادین""ه اس""ت .و در فط""رت انس""ان ،خداون""د متع""ال ب""ه علم و حکمت و
قدرت و اراده توصیف" شده است .اما تناقض و اضطراب در آنچه خداون""د متع""ال از
آن خبر میدهد با این صفات منافات دارد ،بنابراین از ش""ارع" حکیم چ""یزی ج""ز آنچ""ه
بر کمال قدرت و علم و حکمت و ارادهاش داللت میکند ،صادر نمیشود.
د) شواهدی از اقوال علما:
-1ام""ام ش""افعی" رحم""هاهلل میگوی""د« :بای""د دانس""ت ک""ه احک""ام هللا و س""پس احک""ام
1
رسولش ،با یکدیگر اختالفی ندارند و هر دوی آنها به یک چیز امر میکنند».
-2ابوبکر" محمد بن اسحاق بن خزیمه رحمهاهلل میگوید« :ح""تی دو ح""دیث ک""ه ب""ا
اسناد صحیح از رسول هللا ح روایت شده باشند و ب""ا هم در تض""اد باش""ند ،نمیشناس""م".
هرکس چنین تضادی را تصور میکن""د ،بای""د ب""ا آن دو روایت بیای""د ت""ا بین آنه""ا جم""ع
2
کنم».
امام شاطبی" رحمهاهلل میگوید« :با توجه به این مقدم""ه ،ب""ر کس""ی ک""ه در ش""ریعت
اسالم اجتهاد و اظهار" نظر میکند ،رعایت دو نکته الزم است -1 :ب""ا چش""م کم""ال ب""ه
شریعت نگاه کند نه با چشم نقصان؛ و شریعت را در تمام امور معتبر بدان""د -2 .یقین
داشته باشد که میان آیات قرآن و نیز میان احادیث نبوی هیچگونه تض""اد و تعارض"ی"
وجود" ندارد بلکه همگی از ی""ک سرچش""مه میباش""ند و ی""ک مفه""وم را میرس""انند .پس
هرگاه در نظر کسی ظاهرا اختالفی میان آیات قرآن یا می""ان اح""ادیث نب""وی ی""ا می""ان
آی""ات و اح""ادیث پی""امبر ب""ا یک""دیگر مش""اهده ش""ود ،ب""ر وی واجب اس""ت ک"ه ب""ه ع""دم
اختالف معتق""د باش""د .چ""ون خداون""د متع""ال گ""واهی داده ک"ه در ق""رآن اختالفی وج""ود
ندارد .و در هنگام مشاهدهی اختالف و تعارض میان آیات یا احادیث ،باید دست نگه
داشته و خود را در مقام کسی تلقی کند که به شدت نیازمن"د پرس"ش از ش"یوهی جم"ع
3
میان نصوص میباشد یا اینکه در برابر آن تسلیم باشد و اعتراض نکند».
امام ابن قیم میگوید« :اما اینکه دو حدیث صحیح و ص""ریح باش""د ک""ه از ه""ر -3
جهت با هم در تناقض باشند و هیچیک ناسخ دیگری" نباشد ،هرگز وجود" ندارد؛ و به
- 1الرسالة173 :
- 2الکفایة ،خطیب بغدادی433-432 :؛ مقدمه ابن صالح143 :
- 3االعتصام2/311 :
113 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
خدا پناه میبریم از اینکه چنین تناقضی" در کالم صادق المصدوق وجود داش""ته باش""د،
کسی که از میان دو لب او جز حق بیرون نمیآید ...اما مشکل در کوت"اهی" نم"ودن در
فهمیدن و شناخت منق""ول و تمی""یز ص""حیح و معل""ول آن میباش""د ی""ا اینک""ه دلی""ل چ""نین
تصوری کوتاهی" در فهم مراد رسول خدا و حمل کالم او بر غیر معن"ای م"ورد" نظ"ر
او میباشد .یا اینک"ه دلی"ل آن ه"ر دوی اینه"ا میباش"د .و از اینجاس"ت ک"ه انس"ان دچ"ار
1
اختالف و فساد (در تصور) میشود».
و ابن قیم رحمهاهلل در نونیه میگوید:
زمان
ِ ً
بعضا فسل عنها علیم و نصوصه لیست تعارض
بعضها
االذهان
ِ مـن آفة االفهام و واذا ظننـت تعـارضـا" منـها فـذا
2
مـا قالـه المبعوث بالقرآ ِن او ان یکون البعض لیس بثابت
«نصوص ب""ا یک""دیگر در تع""ارض نیس""ت( .چ""ون ع""دم تع""ارض را ندانس""تی) از
دانای زمان سوال کن و چون تع"ارض احس"اس ک""ردی ،دلی""ل آن آفت افه""ام و اذه""ان
است .یا اینکه بعضی از آن دالیل ثابت نیست و کسی که با قرآن مبعوث شده آنه""ا را
بیان نکرده است».
اسباب وقوع تعارض ظاهری بین نصوص:
پس از اینکه روشن شد تعارضی بین دالیل شرعی نمیباشد ،نکتهای که ی""ادآوری
آن ضروری به نظر میرسد ،ذکر اس""باب این تع""ارض ظ""اهری میباش""د ک""ه اه""ل علم
آنها را برشمرده"اند که عبارتند از:
-1قواعد و ضوابطی" که بین آیات قرآن و نصوص سنت میباشد مانند :عموم و
3
حدیث را بر حسب آنچه از کالم رس""ول خ""دا درک نم""وده ،روایت میکن""د؛ پس چ""ون
تعارض را بداند ،خالف منتفی خواهد شد.
-6ابن قیم رحم""هاهلل میگوی""د« :تط""بیق کالم ش""ارع ب""ا اص""طالحاتی ک""ه علم""ای
اصول و فقها و دانایان به اح""وال قلب و ...ایج""اد ک""ردهان""د؛ هری""ک از این علم""ا در
خط""اب و تص""انیف" خ""ود اص""طالحاتی" را ب""ه وج""ود آوردهان""د؛ پس کس""ی ک""ه این
اصطالحات ایجاد شده را گردآورده و مع""انی آنه""ا ب""ر قلبش س""بقت بس""ته و ج""ز آنرا
نمیشناسد ،چون کالم شارع را میشنود" آنرا بر این اصطالحات حمل میکند و اینگونه
و به این دلیل ،فهمی را از خطاب شارع برداشت میکند ک""ه م""راد و منظ""ور کالم او
1
نیست».
2
-7جهل نسبت به شناخت ناسخ و منسوخ؛
روشهای ترجیح:
الف) جمع بین امور شبیه به هم و تفاوت گذاشتن بین امور مختلف واجب است.
چنین است که احکام شریعت اقامه میشود؛ هر چیزی" حکم نظیر و مانن""د خ""ود را
میگ""یرد و حکم مخ""الف آن از آن نفی میگ""ردد .جم""ع بین ام""ور مختل""ف ظلم اس""ت.
چنانک""ه خداون""د متع""ال میفرمای""دَ« :أفَنَ ْج َع ُل ا ْل ُم ْ
س لِ ِمينَ َك ا ْل ُم ْج ِر ِمينَ * َم ا لَ ُك ْم َك ْي فَ
ت َْح ُك ُمونَ » (قلم« )36-35 :آیا ما مسلمانان را همچون مجرمان (و گناهکاران) قرار
میدهیم؟! شما را چه شده است ،چگونه داوری میکنید؟!»
و همچنین تفاوت قاتل شدن بین امور شبیه به هم نیز ظلم اس ت چنانک ه رس ول
خدا به اسامه که برای شفاعت و میانجیگری زن محزونی آمده بود که دزدی ک رده
ش ِريفُ تَ َر ُك وهُ ،وَِإ َذا
ق فِي ِه ُم ال َّ بود ،فرمودِ« :إنَّ َما َأ ْهلَ َك الَّ ِذينَ قَ ْبلَ ُك ْمَ ،أنَّ ُه ْم َكانُوا ِإ َذا َ
س َر َ
کسان پیش از ش ما ِ الحدَّ»« 3:چنین رفتاری بود که ض ِعيفُ َأقَا ُموا َعلَ ْي ِه َ ق فِي ِه ُم ال َّ
س َر َ
َ
را نابود کرد؛ چون در بین آنان فردی صاحب جاه و مق ام دزدی میک رد ،او را ره ا
میکردند ،ام ا اگ ر در بین آنه ا ض عیف و ن اتوانی (ک ه هیچ ح امی و ج اه و مق امی
نداشت) دزدی میکرد ،حد دزدی را بر او جاری میکردند».
تردیدی نیست ضد این قاعده ،خود یک از اسباب انحراف میباشد .مثال:
عدم جمع بین امور شبیه به هم: -1
ض ا ْل ِكتَ ا ِ
ب مث ال این م ورد ،کالم خداون د در ذم یه ود میباش د« :فَتُْؤ ِمنُ ونَ بِبَ ْع ِ
ض» (بقره« )85 :آیا به بخشی از (دستورات) کتاب (آس مانی) ایم ان َوتَ ْكفُرُونَ بِبَ ْع ٍ
میآورید و به بخشی کافر میشوید؟!»
- 1فوائد االلتزام بالقاعدة ،ابن قیم144 ،4/134 :؛ تفسیر ابن کثیر174 ،1/173 :
- 2نگا :الرسالة التدمیریة ،ص 21 :و پس از آن
117 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
بر این اساس است که هر معطل (تعطیل کننده صفات) مشبه (کسی که صفات خ الق
را شبیه مخلوق میداند) میباشد.
و کسانی که تقدیر را نفی کردند نیز از جهتی میان امور شبیه به هم تفاوت قائل
شدند .چرا که به نصوصی اعتماد کردند که قدرت بنده و ارادهاش را ثابت میکند و
در مقابل نصوصی را که قدرت خالق و اراده و آف رینش و علم ازلیاش را ث ابت می-
کند ،انک ار نمودن د .درح الیک ه هم هی این نص وص از ج انب خداون د متع ال آم ده
است؛ بنابراین اثبات همهی آنها واجب است .و نیز از جهتی بین امور مختلف جمع
کردهاند ،چنانکه مخلوق را به خالق قیاس ک ردهان د و خداون د را همچ ون مخل وق
دانستهاند .هم در آنچه جایز اس ت و هم در آنچ ه واجب اس ت و هم در آنچ ه مح ال
است .ابن قتیبه میگوید« :آیا ندیدی که چ ون اه ل ق در (قدریه) در تق دیر الهی ک ه
اسرار اوست ،تامل کردند و آنرا بر مبنای آرای خود سنجیده و ب ر اس اس معیار و
مالکهای خ ود تفس یر کردن د ،ب ا مقایس ه آنچ ه در ت رکیب مخل وق در ب اب ش ناخت
عدالت از مخلوق بر مخلوق قرار داده شده ،نفس خود را قاضی و داور میان هللا و
بنده قرار دادند .و اینگونه بندگان را فاعل اموری دانس تند ک ه ارادهاش را نکردن د
و آنها را توانای ب ر انج ام ام وری ق رار دادن د ک ه قص د آن نک ردهان د .و گویا ک ه
اجم اع م ردم ب ر این مهم را نش نیدهان د ک ه آنچ ه خداون د بخواه د میش ود و آنچ ه
1
خداوند نخواهد ،نمیباشد.
و وعیدیه ،خوارج و معتزل ه میان نص وص وعید و نص وص وع ده و بش ارت
تفاوت قائل شدند ،چنانکه به نصوص وعید ایم ان آوردن د و ب ه نص وص وع ده و
بشارت کفر ورزیدند درحالیکه همهی نصوص از یک منبع نشات میگیرند.
و در مقابل مرجئه به نصوص وعده و بشارت ایمان آوردند و به نصوص وعید
کفر ورزیدند.
و روافض میان صحابه تفاوت قائل شدند و اه ل بیت را از آنه ا ج دا ک رده و ب ه
دوستی با آنان و دشمنی با دیگر صحابه روی آوردند ،درح الیک ه محبت و دوس تی
با همهی اصحاب واجب است .و از سوی دیگر بین رسول خدا و دیگران در ویژگی
عصمت جمع نمودند چنانکه برای ائمه خود عصمت قائل ش دند؛ درح الیک ه تف اوت
قائل شدن در این زمینه بین پیامبران و دیگر انسانها واجب است.
و از جمله کسانی که با این قاعده مخالفت کردهاند عبارتند از:
کسانی که بین کتاب و سنت تفاوت قائل شده و تنها به کتاب اعتماد ک رده و -1
سنت را رها کردند.
و همچنین کسانی که بین احادیث مت واتر و خ بر واح د تف اوت قائ ل ش دند، -2
چنانکه در بحث احکام به هر دوی آنها اعتماد کردند و در بحث عقاید ب ه نص وص
- 1اختالف اللفظ ،ص12/13 :
118 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
متواتر اعتماد کرده و از احادیث آحاد با تاویل یا تفویض یا تک ذیب روی گرداندن د.
مانند کسانی که برخی از مسائل اعتقادی را ب ا این حجت ک ه اح ادیث آح اد هس تند،
انکار نمودند و اینگونه میان احک ام عملی و مس ائل اعتق ادی تف اوت قائ ل ش دند؛
بنابراین همگی آنها دچار تناقض و اضطراب شدند .درحالیکه ب ر آنه ا واجب اس ت
بین امور شبیه به هم جمع نموده و بین امور مختلف تفاوت قائل شوند ت ا از رویه
و باوری که دارند ،سالم بمانند.
ب) عدم برش دالیل و استدالل به بخشی از آنها:
این روش اهل بدعت اس ت ک ه چ ون بخش ی از دلیل ش رعی را مواف ق و موید
بدعت خود مییابند ،ب دان اس تناد نم وده و آنرا در بین مس لمانانی ک ه دچ ار ض عف
علمی و ایمانی هستند ،ترویج میدهند.
محمد بن کعب قرظی رحمهاهلل در رد قدریه میگوید ...« :آنها هرگز به یک آیه
از کتاب هللا به طور کامل استفاده نمیکنند ،بلکه ابتدای آیه را گرفت ه و انته ای آنرا
رها میکنند و یا آخر آیه را گرفته و پایان آنرا رها میکنند؛ سوگند به ذاتی که ج انم
در دست اوس ت ،ابلیس از آنه ا ب ه خداون د دان اتر ب ود ،میدانس ت چ ه کس ی او را
گمراه نمود 1و آنه ا گم ان میکنن د ک ه خ ود ،خ ویش را گم راه نم وده و ه دایت می-
2
کنند».
و چ ون غیالن دمش قی در م ورد دیدگاهش در ب""اب تق""دیر ،در براب""ر عم""ر بن
اج نَّ ْبتَلِي ِه فَ َج َع ْلنَ اهُ
ش ٍسانَ ِمن نُّ ْطفَ ٍة َأ ْم َعبدالعزیز به این آیه استناد کردِ( :إنَّا َخلَ ْقنَا اِإْل ن َ
ُ
سبِي َل ِإ َّما شَا ِكراً وَِإ َّما َكفوراً» (انسان« )3-2 :به راس تی صيراً * ِإنَّا َه َد ْينَاهُ ال َّ
س ِميعا ً بَ ِ
َ
میآزماییم ،پس او را شنوای بینا ق رار ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم ،او را
سپاسگزار باشد یا ناسپاس». دادیم .همانا ما راه را به او نشان دادیم خواه
َأ
شاُؤ ونَ ِإاَّل ن يَشَا َء هَّللا ُ «و َما تَ َ عمر رحمه هللا به او گفت :پایان سوره را بخوانَ :
َأ َ َأ َّ
ِإنَّ هَّللا َ َكانَ َعلِيما ً َح ِكيما ً * يُد ِْخ ُل َمن يَشَا ُء فِي َر ْح َمتِ ِه َوالظالِ ِمينَ َع َّد لَ ُه ْم َعذابا ً لِيماً»
نمیخواهید مگر اینکه هللا بخواهد ،بیگمان هللا (انسان« )31-30 :و شما چیزی را
دان ای حکیم اس ت .ه رکس را ک ه بخواه د در رحمت خ ود وارد میکن د و ب رای
ستمکاران عذاب دردناکی آماده کرده است».
سپس عمر به او گفت :چه میگویی غیالن؟ غیالن گفت :میگویم :کور بودم م را
بینا کردی ،کر بودم مرا شنواندی و گمراه بودم مرا ه دایت ک ردی »...س پس توب ه
ض َوُأل ْغ ِويَنَّ ُه ْم - 1اشاره به این آیه دارد« :قَا َل َر ِّب بِ َما َأ ْغ َو ْيتَنِي ُأل َزيِّنَنَّ لَ ُه ْم فِي اَأل ْر ِ
َأ ْج َم ِعينَ » (حج ر« )39 :گفت :پروردگ ارا! ب ه س بب اين ك ه م را گم راه س اختی،
(معاصی و اعمال زشت را) در زمين برايشان میآرايم و جملگی آن ان را گم راه می-
نمايم».
- 2الشریعة ،آج ّری222 :
119 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ام ام ش افعی رحم هاهلل میگوید« :پس چ ون دو ح دیث احتم الی ج ز تع ارض و
5
اختالف با یکدیگر نداشتند ...یکی از آنها ناسخ و دیگری من سوخ است»...
-3ترجیح:
اما اگر دسترسی به تاریخ و آگاهی تاریخی از تقدیم و تاخیر زمان ورود دو دلیل
امکانپذیر نباشد به ترجیح اعتماد کند و وجوه ترجیح بسیار است .چنانکه برخی از
علما وجوه ترجیح را تا پنجاه وجه شمردهاند و برخی بیش از این ذکر کردهاند 2.و
در این صورت هریک از دالیل ک ه ب ر دیگ ری ت رجیح یافت ،ب دان عم ل میش ود و
عمل به دلیل راجح در نه اد و فط رت نهفت ه اس ت و اجم اع علم ا ب ر آن میباش د و
3
شوکانی رحمهاهلل میگوید« :این مساله ،متفق علیه میباشد».
دلیل به ظاهر در تعارض: -4در صورت عدم امکان ترجیح یکی از دو ِ
پس از ع دم امک ان ت رجیح میان دالیل ،علم ا اختالف کردن د چنانک ه هریک
دیدگاهی دارند:
الف) توقف :کسانی که پیرو این دیدگاه هستند میگویند :مجتهد در آن مساله توقف
4
میکند تا اینکه وجه ترجیح برای او مشخص گردد.
ب) تغییر :برخی بر این باورند که در چنین شرایطی مجتهد بین عمل به دو دلیل
مختار است .و این زمانی است که به ت""رجیح یکی از دالی""ل دس""ت نیاب""د .این م""ذهب
5
برخی از شافعیه و حنفیه میباشد.
ج) تساقط ":برخی بر این باورند" که هر دو دلیل ساقط تلقی شده و مجتهد ب"ه دنب"ال
6
دلیل سومی میباشد.
قاعده میگوید« :دلیلی که احتماالت مختلفی دارد ،س""اقط" میش""ود و اس""تدالل ب""ه آن
درست نیست».
د) از دیگری سوال میکند ،شاید که خداوند متعال به دیگ""ری فهمی" داده باش""د ک""ه
به او نداده است.
مثالهایی از دالیل به ظاهر در تعارض هستند و چگونگی جمع بین آنها:
-1تعارض ظاهری میان دو آیه:
- 5اختالف الحدیث ،در حاشیه االم7/57 :
- 2نگ ا :االعتب ار فی بیان الناس خ و المنس وخ ،ص 11 :و پس از آن؛ التقیید و
االیضاح ،ص245 :
- 3ارشاد الفحول276 :
- 4اکثر احناف دیدگاهش""ان چ""نین اس""ت و یکی از دو روایت از مال""ک و ش""افعیه و
حنابله نیز همین دیدگاه است .نگا :المسودة ،مجد الدین ابن تیمیه ،ص448 ،446 :
- 5روضة الناضر2/432 :
- 6نگا :ارشاد الفحول ،ص275 :؛ روضة الناضر ،ابن قدامة2/432 :
121 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ام""ام بخ""اری" ب""ه ص""ورت" معل""ق از س""عید بن جب""یر روایت میکن""د ک""ه میگوی""د:
«مردی 1به ابن عباس گفت :به نظر من آی""اتی در ق""رآن ب""ا یک""دیگر در تع""ارض می-
باشند؛
ابنس َ َ َأ اَلَ الص و ِر ف َ ُ َ َ
سوال اول :مانند اینک""ه خداون"د" میفرمای""د« :ف ِإذا نفِخ فِي ُّ -
ض َ
ض ُه ْم َعلى بَ ْع ٍ ْ َأ
َس اءلونَ » ب ا اینک ه میفرمایدَ « :و قبَ َل بَ ْع ُ 2 ُ بَ ْينَ ُه ْم يَ ْو َمِئ ٍذ َو يَت َ
اَل
ساءلُونَ »[ 3چنانکه آیهی اول سوال ک ردن آنه ا از هم را نفی میکن د و آیه دیگ ر يَتَ َ
آنرا اثبات میکند].
«والَ يَ ْكتُ ُمونَ هللاَ َح ِديثاً» 4با این آیه که میفرماید« :ثُ َّم ل ْمَ سوال دوم :این آیه َ -
ش ِر ِكينَ » کتم ان و ع دم کتم ان در این دو 5
َّ َ ْ ُ َ َأ َّ
تَ ُكن فِ ْتنتُ ُه ْم ِإال ن قالوا َوهللاِ َربِّنا َما ُكنا ُم ْ َ
آیه با یکدیگر در تعارض قرار دارد[ .چنانکه در آیه اول عدم کتمان را ذک ر میکن د
و در آیه دوم مشرک بودن خود در دنیا را با تاکید کتمان میکنند].
َ
الس َماء بَنا َه ا * َرف َع َ ش ُّد َخ ْلق ا ً َأ ِم َّ
س وال س وم :خداون د میفرمایدَ« :أَأنتُ ْم َأ َ -
6 َ
ض بَ ْع َد ذلِكَ د ََحاهَا» َأْل
ض َحاهَا * َوا ْر َ ْ َأ
ش ل ْيل َها َو خ َر َج ُ َ َ َ ْ َأ
س َّواهَا * َو غط َ َ
س ْم َك َها ف َ
َ
در این آیه آفریدن آس مان قب ل از آف رینش زمین ذک ر ش ده اس ت .ام ا در آیات
سوره فصلت بیان میکند که زمین قبل از آسمان خلق شده است.
َ َأ
ض فِي يَ ْو َم ْي ِن َوت َْج َعلُ ونَ ل هُ ن دَاداً ذلِ َك َر ُّب
َ ق اَأْل ْر َ«قُ ْل َأِئنَّ ُك ْم لَتَ ْكفُ رُونَ بِالَّ ِذي َخلَ َ
اركَ فِي َه ا َوقَ د ََّر فِي َه ا َأ ْق َواتَ َه ا فِي َأ ْربَ َع ِة س َي ِمن فَ ْوقِ َها َوبَ َ ا ْل َعالَ ِمينَ * َو َج َع َل فِي َها َر َوا ِ
ض اِْئتِيَ ا الس َماء َو ِه َي د َُخ انٌ فَقَ ا َل لَ َه ا َولَِأْل ْر ِ اس تَ َوى ِإلَى َّ لس اِئلِينَ * ثُ َّم ْ س َواء لِّ َّ َأيَّ ٍام َ
7
طَ ْوعا ً َأ ْو َك ْرها ً قَالَتَا َأتَ ْينَا طَاِئ ِعينَ »
- 1آن مرد نافع بن ازرق رهبر فرق""ه ازارق""ه از ش""اخهه""ای خ""وارج ب""ود .نگ""ا :فتح
الباری8/5571 :
( - 2مومنون« :)101 :پس هنگامیکه در صور دمیده شود ،در آن روز هیچ گونه
آنها نخواهد بود و از (حال) یکدیگر نپرسند». پیوند خویشاوندی در میان
( - 3صافات« :)27 :آنها سوال کنان رو به یکدیگر کنند».
( - 4نساء« :)42 :و هیچ سخنی را نمیتوانند از هللا پنهان کنند».
( - 5انع ام« :)23 :آنگ اه پاس خ و عذرش ان ج ز این نباش د ک ه گوین د :ب ه هللا
پروردگارمان سوگند که ما مشرک نبودیم!».
( - 6نازعات« :)30 -27 :آیا آفرینش شما (بعد از مرگ) سختتر است یا آسمان که
(هللا) آنرا بنا ک رد؟ س قف آنرا برافراش ت ،پس ب ه آن ش کل و نظم داد .و ش بش را
تاریک و روزش را روشن گردانید .و زمین را بعد از آن گسترانید».
کسیکه زمین را در دو روز آفرید ک افر ( - 7فصلت« :)11-9 :بگو :آیا شما به آن
میشوید و برای او همتایانی قرار میدهید؟! او پروردگ ار جهانیان اس ت .و در آن
(زمین) کوهها را از فرازش پدید آورد و در آن برکت داد و خوراک (و رزق ،اه ل)
122 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
سوال چه ارم :خداون د متع ال میفرمایدَ « :و َك انَ هَّللا ُ َغفُ وراً َّر ِحيم اً» (فتح: -
س ِميعا ً «وكانَ هللاُ َ َ ً
«وكانَ ُ َع ِزيزا َح ِكيما» (فتح )7 :و میفرمایدَ : ً هَّللا َ )14و میفرمایدَ :
صيراً» (نساء)134 : بَ ِ
از این آیات چنین بر میآید که خداوند این صفات را داشته است و س پس از بین
رفتهاند.
اما پاسخ سوال اول :ابن عباس در پاسخ آن گفت :اما اینکه خداون د متع ال
ساءلونَ » در نفخ ه و دمیدن اول در ص ور ُ اَل َ
اب بَ ْين ُه ْم يَ ْو َمِئ ٍذ َو يَتَ َس َ َأ اَلَ
میفرماید« :ف ن َ
ق ص ِع َ َ
الص و ِر ف َ َ ُ
میباشد .سپس (برای بار دوم) در ص ور دمیده میش ودَ « :ونفِخ فِي ُّ
ش اء هَّللا ُ ثُ َّم نُفِ َخ فِي ِه ُأ ْخ َرى فَ ِإذا هُم قِيَ ا ٌم
َ ض ِإاَّل َمن َ ت َو َمن فِي اَأْل ْر ِ الس َما َوا َِمن فِي َّ
يَنظُرُونَ » 1که این بار خویشاوندی و نس بتی میان آنه ا نخواه د ب ود و از یک دیگر
اب بَ ْينَ ُه ْم يَ ْو َمِئ ٍذ نس َنمیپرسند .سپس در نفخه پایانی (نفخ ه برانگیخت ه ش دن) (فَاَل َأ َ
ساءلُونَ ». َواَل يَتَ َ
ش ِر ِكينَ » َّ
پاسخ سوال دوم :اما اینکه خداوند متعال میفرمایدَ « :ربِّنَا َما ُكنا ُم ْ
«والَ يَ ْكتُ ُم ونَ هللاَ َح ِديثاً»؛ خداون د متع ال گناه ان (انع ام )23 :و اینک ه میفرمایدَ :
مخلصان را میبخشد .و مشرکان میگویند :بیایید م ا میگ وییم« :لم نکن مش رکین»
مشرک نبودیم .پس بر دهانشان مهر زده میشود و دستانشان س خن میگوین د و در
این هنگام است که میدانند سخنی بر خداوند پنه ان نمیمان د .و در چ نین ش رایطی:
ض َوالَ يَ ْكتُ ُم ونَ هللاَ ُس َّوى بِ ِه ُم اَأل ْر ُ
س و َل لَ ْو ت َ «يَ ْو َمِئ ٍذ يَ َو ُّد الَّ ِذينَ َكفَ ُرو ْا َوع َ
َص ُو ْا ال َّر ُ
َح ِديثاً» (نس اء« )42 :کس انیکه ک افر ش دند و از پیامبر نافرم انی کردن د ،آرزو
میکنن د ک ه ای ک اش ب ا خ اک یکس ان میش دند و هیچ س خنی را نمیتوانن د از هللا
پنهان کنند».
جواب سوال س وم :خداون د متع ال ابت دا زمین را آفرید و س پس آس مان را
خلق کرد .سپس به آسمان پ رداخت و در دو روز دیگ ر آس مان را (در هفت طبق ه)
ترتیب داد .سپس زمین را گستردهاند .و «د ََحاهَا» عبارت است از بیرون ک ردن آب
و چراگاه و کوهها و زیباییها و تپهه ا و چیزه ای بین آس مان و زمین را ک ه در دو
ض بَ ْع َد َذلِ كَ روز دیگ ر آفرید .و این هم ان کالم الهی اس ت ک ه میفرمایدَ « :واَأْل ْر َ
آنرا مقدر (و معین) فرمود( ،اینه ا هم ه) در چه ار روز ب ود( ،بن ا ب ر این) ب رای
س ؤال کنن دگان (واض ح و) روش ن گردید .س پس ب ه س وی آس مان متوج ه ش د،
درحالیکه بصورت دود بود ،پس به آن و به زمین فرمود« :خواس ته یا ناخواس ته
بیایید» گفتند« :به دلخواه آمدیم».
( - 1زمر« :)68 :و در «صور» دمیده شود ،پس هر که در آس مانها و ه ر ک ه در
زمین است جز آنها که هللا بخواهد (بیهوش شده و) بمیرن د .س پس ب ار دیگ ر در
مینگرند».
آن دمیده میشود ،ناگهان آنها به پا خیزند (و)
123 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
کسی که چنین تکبری داشته باشد ،وارد بهشت نمیشود .چنانک ه خداون د متع ال
َاخ ِرينَ » (غ افر)60 : س يَد ُْخلُونَ َج َهنَّ َم د ِ ستَ ْكبِرُونَ عَنْ ِعبَا َدتِي َمیفرمایدِ« :نَّ الَّ ِذينَ يَ ْ
«و پروردگ ار ش ما فرم ود :م را بخوانید ،ت ا (دع ای) ش ما را اج ابت کنم همان ا
کس انیکه از عب ادت من سرکش ی میکنن د ،ب ه زودی ب ا خ واری ب ه جهنم وارد
میشوند» .تکبر ابلیس و فرعون و همچنین تکبر یهود از این دسته است .یه ودی
س ك ُمُ ُ َأ َ
سو ٌل بِ َما ال تَ ْه َوى نف ُ ُ َّ ُ َ َأ
که خداوند متعال در مورد آنها میفرماید « :فكل َما َجاءك ْم َر ُ
ستَ ْكبَ ْرتُ ْم فَفَ ِريقا ً َك َّذ ْبتُ ْم َوفَ ِريقا ً تَ ْقتُلُونَ » (بقره« )87 :آیا هر زمان پیامبری چیزی بر ا ْ
خالف هوای نفس شما آورد ،در برابر او تکبّر کردید ،پس گروهی را تکذیب ک رده
و گروهی را کشتید».
و دلیل ایم ان نیاوردن کس انی چ ون ابوجه ل و دیگ ر دش منان پیامبران هم ان
تکبرشان بود که آنها را از ایمان آوردن باز میداشت.
-2تکبری که ایمان واجب را نفی نمیکند و با آن منافاتی ندارد( .تکبر عملی)
همچون تحقیر انسانها و انکار حق؛ چنانکه رسول خدا در تفسیر ِکبر فرمودن د:
اس»« 1:ک بر پوش یدن ح ق و انک ار آن و تحق یر و «ا ْل ِك ْب َر َمنْ بَ ِط َر ا ْل َحقََّ ،و َغ َمطَ النَّ َ
خوار شمردن مردم است».
و از این قبیل است کسی که رسول خدا او را امر نمود با دست چپ نخ ورد و ب ا
ستَطَعْتَ ، دست راست بخورد .اما وی گفت :نمیتوانم .پس رسول خدا فرمودند« :اَل ا ْ
2
َما َمنَ َعهُ ِإاَّل ا ْل ِك ْب ُر»« :هرگز نتوانی .چیزی جز ِکبر او را از این کار باز نداشت».
بنابراین کسی که دچ ار ک بر از ن وع اول آن ش ود (ک بر اعتق ادی ک ه نفی کنن ده
ایمان واجب است) از وارد شدن به بهشت محروم میشود (مطلقا) و ه رکس دچ ار
نوع دوم کبر شود (کبر عملی که نفی کمال ایم ان اس ت ن ه ایم ان واجب) س رانجام
وی بهشت خواهد بود .و محرومیت وی از بهشت مدتی خواهد بود و ب االخره وارد
بهشت میشود.
با توجه به این توضیح ،مراد و منظ ور ح دیث اول ،بیان حکم متک بر اس ت ک ه
همان عدم ورود به بهشت میباشد به این معنا که :حکم کسی که در قلبش به اندازه
دانهی ارزنی کبر وجود داشته باشد ،این است ک ه وارد بهش ت نمیش ود ب ه عب ارت
دیگر چنین کسی از اهل بهشت و مستحقان آن نمیباشد مگر زمانی که توبه کن د یا
نیکیهایی داشته باشد که گناه او را محو و نابود کنن د یا اینک ه آزمایش ی را تحم ل
کرده باشد ک ه ثم رهی تک بری ک ه م انع ورود ب ه بهش ت اس ت ،زایل ک رده باش د.
چنانکه حکم کسی که به اندازه دانهی ارزنی ایمان در قلبش باشد آن است ک ه وارد
- 1مسلم1/93 :؛ کتاب االیمان -ب اب تح ریم الک بر و بیان ه ،ح دیث147 :؛ و نگ ا:
ابوداود .4/352 :کتاب اللباس -باب ما جاء فی الکبر ،حدیث4092 :
- 2مسلم2021 :؛ کتاب االشربه ،باب آداب الطعام و الشراب
125 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
دوزخ نشود و این نیز از جهت حکم مانن د آن اس ت .و پس از این هللا انج ام میده د
هر چه را بخواهد.
بنابراین آنچه در حدیث نفی شده است ،ورود مطلق ب ه بهش ت میباش د ،ورودی 1
که همراه آن عذاب و وعید ب ه آن نباش د ن ه ورود مقید؛ ب ه عب ارت دیگ ر در این
احادیث ورود مقید به بهشت نفی نشده است؛ یعنی ورود کسانی ک ه ب ه دوزخ وارد
شده و سپس وارد بهشت میشوند ،یا اینکه پس از امتحان و آزمایش ب ه نح وی یا
بر مبنای شفاعت یا مغفرت یا ...وارد بهشت میشوند.
-3تعارض ظاهری میان آیه و حدیث:
چنانکه به ظاهر میان ح دیث و آیه زیر تع ارض ب ه نظ ر میرس د .رس ول خ دا
2
َض ا ُّمونَ فِي ُرْؤ يَتِ ِه:»... س تَ َر ْونَ َربَّ ُك ْم َك َم ا تَ َر ْونَ َه َذا ا ْلقَ َم َر ،اَل ت َ فرمودن د« :اِنَّ ُك ْم َ
«ب زودی پروردگارت ان را خواهید دید .چنانک ه این م اه را میبینید و در دیدن آن
دچار مشکل نمیشوید».
صا ُر» (انعام« )103 :چش مه ا او َأل
و اینکه خداوند متعال میفرماید« :الَّ تُ ْد ِر ُكهُ ا ْب َ
َ
را در نمییابند» .و اینکه خداوند متعال به موسی فرمودن د« :لن تَ َرانِي» (اع راف:
« )143هرگ ز م را نخ واهی دید» .و این زم انی ب ود ک ه موس ی علیهالس الم دیدار
خداوند را در خواست کرد چنانکه خداون د متع ال از زب ان او میفرمایدَ « :ر ِّب َأ ِرنِي
َأنظُ ْر ِإلَ ْيكَ »« :پروردگارا خود را به من نشان بده تا تو را ببینم».
کسانی که رویت و دیدار خداوند را انکار میکنند ،گمان کردهاند میان آن ح دیث
و این آیات تعارض وجود دارد .و بر این اساس به عدم صحت حدیث حکم کرده اند.
اما بر فرض صحت این ادعا از دیدگاه آن ان ،ب ا تاویل رویت ب ه معن ای علم دچ ار
اشتباه شدهان د .چنانک ه خداون د متع ال میفرمایدَ« :ألَ ْم تَ َر َأنَّ هَّللا َ يُ َ
س بِّ ُح لَ هُ َمن فِي
ض» (نور « )41 :آیا ندیدی که همه آنان که در آس مانها و زمین ت َواَأْل ْر ِ س َما َوا ِ
ال َّ
میگویند». هستند ،هللا را تسبیح
اما پاسخ این ادعا از چند وجه میباشد:
-1نفی رویت و دیدن خداوند در دو آیهی م ذکور ،در م ورد نفی آن در دنیا می-
باش د درح الیک ه ح دیث ب""ر ث""ابت ب""ودن آن در آخ""رت داللت میکن""د .بن""ابراین هیچ
تعارضی میان این نصوص نیست.
-2نفی ادراک ک""ه در آی""ه ب""ه ک""ار رفت""ه اس""ت ،ب"ه معن""ای نفی احاط""ه میباش""د .و
- 1مانند حدیث« :اَل يَد ُْخ ُل ا ْل َجنَّةَ قَتَّاتٌ »« :سخن چین وارد بهشت نمیشود» .و اینک"ه
اط ُع َر ِح ٍم« :»...کسی که پیوند خویشاوندی را قط ع کن د، فرمودند« :اَل يَد ُْخ ُل ا ْل َجنَّةَ قَ ِ
وارد بهشت نمیشود...
- 2بخاری2/23 :؛ فتح الب اری ،کت اب م واقیت الص الة ،ب اب فض ل ص الة العص ر،
حدیث554 :
126 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
احاطه امری زاید بر رویت است .چنانکه هرچند خداوند" متعال را ببینند ،نمیتوانند به
او تعالی احاطه داشته باشند و این به دلیل عظمت و بزرگی خداون""د متع""ال اس""ت 1.و
مثال این مطلب نیز در مورد" نعمتهای الهی صادق" است چنانکه خورشید را ب""ا چش""م
میبینیم اما بدان احاطه نداریم" و این در حالی است که خداوند بزرگ"ت""ر و ب""زرگت""ر از
خورشید میباشد .خداوند" متعال در م""ورد اص""حاب موس""ی و ق""وم فرع""ون میفرمای""د:
وس ى ِإنَّا لَ ُم د َْر ُكونَ * قَ ا َل كَاَّل ِإنَّ َم ِع َي َربِّي
اب ُم َ ص َح ُ «فَلَ َّما تَ َراءى ا ْل َج ْم َع ا ِن قَ ا َل َأ ْ
سيَ ْه ِدي ِن» (ش عرا« )62-61 :پس چ ون دو گ روه یک دیگر را دیدن د ،یاران موس ی َ
گفتند :یقینا ما (در چنگال فرعونیان) گرفت ار ش دیم( .موس ی) گفت :چ نین نیس ت، ً
2
بیگمان پروردگارم با من است ،به زودی مرا هدایت خواهد کرد».
موسی علیه السالم در چنان موقعیتی ادراک فرعون و یارانش را در مورد خ ود
و یارانش نفی میکند و اینکه آنها ایشان را میبینند ،نفی نکرده است .بنابراین آیه:
3
صا ُر» ادراک (به معنای احاطه) را نفی میکن د ن ه رویت و دیدن را؛ «الَّ تُ ْد ِر ُكهُ اَأل ْب َ
و از ط رفی ح دیث رویت خداون د را اثب ات میکن د ،بن ابراین تعارض ی میان این
نصوص وجود ندارد.
-3در ق رآن ک ریم آیهای ذک ر ش ده ک ه م دلول ح دیث را تایید میکن د .چنانک ه
اظ َرةٌ» (قیامت)23-22 : ض َرةٌ * ِإلَى َربِّ َها نَ ِخداوند متعال میفرمایدُ « :و ُجوهٌ يَ ْو َمِئ ٍذ نَّا ِ
چهرههایی تازه (و شاداب) است .به سوی پروردگارش مینگرد». «آن روز
نکاتی که در این آیه ذکر شده است مانند اضافه شدن نگاه (النظر) به چه رهه ا
(الوجوه) که محل چشمها هستند و همچ نین متع دی ذک ر ش دن آن ب ا ح رف «الی»
همگی مفید اثبات رویت بصری (دیدن با چشم) میباشد و این از بزرگترین نعمتهای
بهشتی خواهد بود و هرکس آنرا انکار کند سزاوار آن است که از آن محروم شود.
فواید پایبندی به قاعدهی جمع بین نصوص در یک مساله:
این قاعده خود دلیلی روشن و بی""انگر این مطلب اس""ت ک""ه ش""ریعت از ه""ر جهت
کامل است و داور" نمودن آن در زندگی" انسانه""ا ام""ری واجب اس""ت .و ب""ه هیچ وج""ه
خلل و نقصی در آن نیست و در برگیرنده زندگی دینی و دنی""وی انس""ان اس""ت و اگ""ر
احیانا اختالفی باشد ،توجیه آن و رسیدن به حق در آن ،ممکن میباشد.
اما برخی از فوائد آن:
-1متعارض دانستن نصوص کتاب و سنت با یکدیگر ،چنانکه به تعارض حقیقی
بین نصوص باور داشته باشیم ،اقتضای تکذیب بخشی از ح""ق را دارد .چ""را ک""ه این
به معنای مخالفت حق با ح""ق اس""ت .خداون"د" متع""ال میفرمای""د« :فَ َمنْ َأ ْظلَ ُم ِم َّمن َك َذ َب
- 1نگا :شرح الطحاویة ،ص150 :
- 2نگا :شرح الطحاویة ،ص151 :
- 3تاویل مختلف الحدیث ،ص207 :
127 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
س فِي َج َهنَّ َم َم ْث ًوى لِّ ْل َك افِ ِرينَ * َوالَّ ِذي َج اءْق ِإ ْذ َج اءهُ َألَ ْي َ َعلَى هَّللا ِ َو َك َّذ َب بِ ِّ
الص د ِ
ق بِ ِه ُأ ْولَِئ َك ُه ُم ا ْل ُمتَّقُونَ » (زم ر« )33-32 :پس چ ه کس ی س تمکارتر ص َّد َ ْق َو َ
صد ِ بِال ِّ
کسیکه بر هللا دروغ ببندد ،و سخن راست را چون به سراغ او آمد تک ذیب است از
کسیکه س خن راس ت را آورد و کند؟ آیا در جهنم جایگاهی برای کافران نیست؟! و
آنرا تصدیق کرد ،اینانند که پرهیزگارانند».
-2اهل بدعت به بخشی از کتاب ایمان آورده و به بخشی از آن کفر ورزیدن د .و
از این جهت به اهل کتاب شباهت دارند .عملکرد صحابه و تابعین و کسانی ک ه پس
از آنها آمدند و بر راه و روش آنه ا بودن د ،اس تدالل ب ه نص وص کت اب و س نت در
مسائل اعتقادی بوده است ،بدون اینکه میان این نصوص تفاوت قائل شوند و گمان
تعارض میان آنها را داشته باشند ،چرا که تمام این نصوص از یک منب ع و مص در
1
بیان شدهاند و یکدیگر را تصدیق میکنند.
بنابراین ،تفاوت قائ ل ش دن بین نص وص کت اب و س نت در اس تدالل ب ه آنه ا در
مس ائل اعتق ادی ،از ب دعته ای مت اخرین میباش د و س لف ص الح چ نین دیدگاهی
نداشتند.
-3نصوص یکدیگر را تفسیر میکنند؛ چنانکه مطلق ب ر مقید و ع ام ب ر خ اص
حمل میشود و هرگونه اشکالی با بیان و توضیح رفع میگردد .بلکه این از به ترین
روشهای تفسیر است چرا که بخشه ای مختل ف کالم متکلم ،یک دیگر را تفس یر می-
کنند .چنانکه چون مطلبی در جایی مجمل ذکر شده باشد ،در جای دیگر به ص ورت
مفصل بیان و توضیح آن آمده است و آنچه در جایی مشکل به نظر میرسد ،با بیان
و توضیح آن در جای دیگر ،این اش کال ب ر ط رف ش ده اس ت .و چ نین رون دی در
میان کالم علما چه در کتابهایشان یا نوارهای صوتی آنان صادق میباشد.
-4این قاع ده را بس یاری از اه ل علم و دین در ن برد ب ا اه ل ب دعت و درهم
شکستن شبهات آنها استفاده کردهاند .مانند عملکرد امام شافعی رحمهاهلل در کتاب
«الرسالة» و کتابش «مختلف الحدیث» و ن یز عملک رد ام ام احم د رحم هاهلل در رد
جهمیه و امام ابن قتیبه در کتابش «تاویل مختلف الحدیث» و طح اوی رحم هاهلل در
«مشکل اآلثار»؛ و بسیاری از پیشوایان اهل سنت...
خالصه مطلب:
-1در شریعت هیچگونه تناقض و اختالفی وجود ندارد.
-2اختالفی که رخ میدهد ،در ذهن مجتهدین است.
-3علما در گذشته و حال به این مساله پرداخته و تالیفات زیادی در این زمین ه
ارائه دادهاند.
- 1نگا :صحیح بخاری12/283 :؛ فتح الباری :کتاب استتابة المرتدین و المعاندین،
باب قتل الخوارج و الملحدین ،حدیث6931 :
128 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
-4از جمله کسانی که بهترین تالیفات نقلی و عقلی را در این زمینه ب ه نگ ارش
در آوردهاند ،شیخ االسالم ابن تیمیه ،ام ام طح اوی و ام ام ابن قتیب ه رحهماهلل می-
باشند.
کسی است که کتاب (قرآن) را بر تو نازل کرد .بخشی از آن ،آیات محکم (ص ریح و
روشن) است که آنها اساس کتاب است .و (بخش) دیگر «متش ابهات» اس ت» .در
این آیه معنای محکم با متشابه متفاوت است.
اکنون مهمت رین و مش هورترین اق والی را ک ه در معن ای محکم و متش ابه بیان
شده ،ذکر میکنیم:
محکم:
-1آنچه معنا و مراد از آن دانسته میشود.
-2آنچه احتمال تنها یک تاویل (تفسیر و معنی) را دارد.
-3خود واضح و روشن است و نیازی به توضیح و بیان ندارد.
-4ناسخ است.
متشابه:
-1عبارت است از آنچ ه خداون د متع ال علم آنرا ن زد خ ود ب اقی گذاش ته اس ت.
همچون حقیقت (کیفیت و چگونگی) اسماء و صقاتش و نیز زمان برپ ایی قیامت و
خروج مسیح و دجال؛ و این دیدگاه جابر بن عبدهللا و مقتضای قول شعبی و س فیان
ثوری و ...میباشد.
-2آنچه احتمال چند معنا را دارد.
1
-3آنچه خود واضح و روشن نیست و نیاز به توضیح و بیان دارد.
-4منسوخ است.
2
و این دیدگاه از ابن عب اس و ابن مس عود و قت اد و ض حاک و ربیع و س دی
روایت شده است و ابن تیمیه 3بر این باور است که نسخ در اینجا همان است که در
ول َواَل نَبِ ٍّي ِإاَّل ِإ َذا تَ َمنَّى َأ ْلقَى
س ٍ «و َما َأ ْر َ
س ْلنَا ِمن قَ ْبلِكَ ِمن َّر ُ کالم الهی ذکر شده استَ :
ُ َ ش ْيطَانُ فِي ُأ ْمنِيَّتِ ِه فَيَن َ
س ُخ هَّللا ُ َم ا يُ ْلقِي َّ
الش ْيطانُ ث َّم يُ ْح ِك ُم هَّللا ُ آيَاتِ ِه َوهَّللا ُ َعلِي ٌم َح ِكي ٌم» ال َّ
(حج« )52 :و (م ا) هیچ رس ول و پیامبری را پیش از ت و نفرس تادیم مگ ر اینک ه
میکرد ،آنگ اه چون (آیات ما را) تالوت میکرد ،شیطان در تالوت او (چیزی) القاء
هللا آنچه شیطان القاء میکند از میان میبرد ،سپس هللا آیاتش را استوار (و محکم)
میدارد و هللا دانای حکیم است».
بنابراین محکم تمام قرآن است و متشابه آن است که ش یطان الق ا میکن د س پس
- 1نگا :العدة فی اصول الفقه ،ابویعلی685 ،2/684 :؛ المسودة ،ص161 :؛ شرح
الکوکب المنیر2/142 :؛ زاد المسیر ،ابن الجوزی351 ،1/350 :؛ تفسیر البغ وی:
1/269؛ مجموع الفتاوی ،ابن تیمیه17/422 :
- 2نگ ا :الفقیه و المتفق ه1/59 :؛ تفس یر ط بری173 ،2/172 :؛ زاد المس یر:
351 ،1/350؛ تفسیر قرطبی 4/10 :و ایثار الحق ،ص90 :
- 3نگا :المسودة ،ص162:
131 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
دلسوزی برای آنها؛ آنان اهل اس""الم بودن""د ک""ه از آن خ""ارج ش""دند .س""پس این آی""ه را
ب َوُأ َخ ُر اب ِم ْن هُ آيَ اتٌ ُّم ْح َك َم اتٌ هُنَّ ُأ ُّم ا ْل ِكتَ ا ِ ي َأن َز َل َعلَ ْي كَ ا ْل ِكتَ َ خوان""دُ « :ه َو الَّ ِذ َ
َش ابَهَ ِم ْن هُ ا ْبتِ َغ اء ا ْلفِ ْتنَ ِة َوا ْبتِ َغ اءُمتَشَابِ َهاتٌ فََأ َّما الَّ ِذينَ في قُلُوبِ ِه ْم َز ْي ٌغ فَيَتَّبِ ُع ونَ َم ا ت َ
اس ُخونَ فِي ا ْل ِع ْل ِم يَقُولُونَ آ َمنَّا بِ ِه ُك ٌّل ِّمنْ ِعن ِد َربِّنَ ا تَْأ ِويلِ ِه َو َما يَ ْعلَ ُم تَْأ ِويلَهُ ِإالَّ هللاُ َوال َّر ِ
«والَ تَ ُكونُ و ْا َكالَّ ِذينَ تَفَ َّرقُ و ْا
ب» س پس این آیه را خوان دَ : َو َما يَ َّذ َّك ُر ِإالَّ ُأ ْولُ و ْا األ ْلبَ ا ِ
اب ع َِظي ٌم» گفتم :ای اب و امام ه، 1
اختَلَفُو ْا ِمن بَ ْع ِد َما َجاء ُه ُم ا ْلبَيِّنَاتُ َوُأ ْولَِئ َك لَ ُه ْم َع َذ ٌ َو ْ
آنها مص داق این آیات هس تند؟ گفت :بل ه؛ گفتم :این نظ ر توس ت یا اینک ه آنرا از
رس ول خ دا ش نیدی؟ ابوامام ه گفت :من گس تاخ هس تم؟! من گس تاخ هس تم؟! من
گستاخ هستم؟! آنرا نه یک بار ،نه دو بار ،نه سه بار ،نه چهار بار ،نه پنج بار ،نه
شش بار( ،بلکه بارها و بارها) از رسول خدا شنیدم و انگشتانش را در گوشه ایش
قرار داد و گفت :اگر چنین نباشد گوشهایم کر شوند( .و این را سه بار تکرار کرد).
سپس حدیث پراکنده شدن بنیاسرائیل به هفتاد و یک فرقه را ذکر نم ود ک ه یکی از
آنها وارد بهش ت میش ود و س ایر آنه ا وارد دوزخ میش وند .و اینک ه این امت یک
فرقه افزون بر آنها خواهد بود( .یعنی به هفتاد و دو فرق ه تقس یم خواه د ش د ).ک ه
یکی از آنه ا وارد بهش ت میش ود و س ایر آنه ا ب ه دوزخ میرون د .پس گفتم :ای
ابوامامه ،م را ب ه چ ه س فارش میک نی؟ گفت( :هم راهی ب ا) س واد اعظم (اک ثریت
مسلمانان) را بر خود الزم بگیر .گفتم :ویژگی سواد اعظم چیس ت؟ گفت :ش نیدن و
2
اطاعت کردن بهتر از تفرقه و معصیت است.
مساله دوم :آیات محکمات
خداوند متعال میفرمایدِ « :م ْنهُ آيَاتٌ ُّم ْح َك َماتٌ »
محکمات در آیات قرآن ،آیاتی هس تند ک ه تاویل آنه ا دانس ته ش ده و معن ای آن
فهمیده میشود و هیچ ابه ام و پوش یدگی در آنه ا نیس ت و تنه ا احتم ال یک تاویل
(تفسیر و معنی) را دارند و مع انی آنه ا بس یار واض ح و روش ن و آش کار اس ت و
هیچ پوشیدگی و ابهامی در آنها نیس ت و ش باهتی ب ه غ یر خ ود ندارن د و ب ه آنه ا
ایمان آورده شده و عمل میشود و حجت پروردگار در آنهاست .نیز عص مت بن دگان
از اختالف و فرقه فرقه شدن و دف ع خص وم و باط ل در آنه ا میباش د .و گفت ه ش ده
مثال آن س ورهی فاتح ه اس ت ک ه نم از ج ز ب ا آن ص حیح نیس ت و مانن د س ورهی
اخالص که جز توحید در آن نیست.
و ابن عب اس میگوید :محکم ات این کالم الهی در س ورهی انع ام اس ت« :قُ ْل
( - 1آل عمران« :)105 :و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختالف کردند
پس از آنکه دالیل روشن برایشان آمد و اینان برایشان عذاب بزرگی است».
- 2ابن ابی زمنین ،اصول السنة ،ص222 :؛ عبد هللا بن االمام احمد ،السنة ،ص:
283؛ رک :مختصر الحجة علی ترک المحجة245 ،1/244 :
133 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
س انا ً َوالَ تَ ْقتُلُ و ْا ش ْيئا ً َوبِا ْل َوالِ َد ْي ِن ِإ ْح َ ُش ِر ُكو ْا بِ ِه َ تَ َع الَ ْو ْا َأ ْت ُل َم ا َح َّر َم َربُّ ُك ْم َعلَ ْي ُك ْم َأالَّ ت ْ
ش َم ا ظَ َه َر ِم ْن َه ا َو َم ا بَطَنَ اح َ ق نَّ ْحنُ نَ ْر ُزقُ ُك ْم وَِإيَّا ُه ْم َوالَ تَ ْق َربُو ْا ا ْلفَ َو ِ َأ ْوالَ َد ُكم ِّمنْ إ ْمالَ ٍ
صا ُك ْم بِ ِه لَ َعلَّ ُك ْم تَ ْعقِلُ ونَ * َوالَ تَ ْق َربُ و ْا ق َذلِ ُك ْم َو َّ س الَّتِي َح َّر َم هللاُ ِإالَّ بِا ْل َح ِّ َوالَ تَ ْقتُلُو ْا النَّ ْف َ
س ِط الَ نُ َكلِّفُ ش َّدهُ َوَأ ْوفُو ْا ا ْل َك ْي َل َوا ْل ِمي َزانَ بِا ْلقِ ْ سنُ َحتَّى يَ ْبلُ َغ َأ ُ يم ِإالَّ بِالَّتِي ِه َي َأ ْح َ َما َل ا ْليَتِ ِ
ص ا ُكم بِ ِه س َع َها وَِإ َذا قُ ْلتُ ْم فَا ْع ِدلُو ْا َولَ ْو َكانَ َذا قُ ْربَى َوبِ َع ْه ِد هللاِ َأ ْوفُ و ْا َذلِ ُك ْم َو َّ نَ ْفسا ً ِإالَّ ُو ْ
ق بِ ُك ْم عَن الس بُ َل فَتَفَ َّر َ
ستَقِيما ً فَاتَّبِ ُعوهُ َوالَ تَتَّبِ ُعو ْا ُّ ص َرا ِطي ُم ْ لَ َعلَّ ُك ْم تَ َذ َّكرُونَ * َوَأنَّ َه َذا ِ
ص ا ُكم بِ ِه لَ َعلَّ ُك ْم تَتَّقُ ونَ » (انع ام« )151 :بگ و :بيايي د آنچ ه را س بِيلِ ِه َذلِ ُك ْم َو َّ َ
پروردگارتان بر شما حرام کرده است ،برایتان بخوانم :آنک ه چ يزی را ش ريک او
قرار ندهيد و به پ در و م ادر نيکی کنيد و فرزن دانتان را از (بيم) فق ر نکش يد ،م ا
شما و آنها را روزی میدهيم؛ و به (کارهای) زشت و ناشايست آنچه آشکار باشد
يا پنهان نزديک نشويد و کسی را که هللا (کشتنش) را حرام کرده است ،جز به حق،
نکشيد؛ اين چيزی است که هللا شما را به آن س فارش نم وده اس ت ،باش د ک ه ِخ رد
ورزيد * .و به مال يتيم نزديک نشويد ،مگر به نيکوترين وجهی (که ب رای اص الح
(حق) پيمانه و وزن را ب ه ع دالت ادا ِ باشد) ،تا به سن رشد خود (و بلوغ) برسد و
کنيد ،ما هيچکس را جز بهاندازه توانش تکليف نمیکنيم .و هرگاه سخن گوييد (ي ا
میدهيد) ،پس عدالت را رعايت کني د ،ح تی اگ ر در م ورد داوری کنيد و يا شهادت
نزديکان (شما) بوده باشد .و به عهد و پيمان هللا وفا کنيد ،اين چ يزی اس ت ک ه هللا
شما را به آن سفارش نموده است تا مت ذکر ش ويد * .و اين راه مس تقيم من اس ت،
راههای (پراکن ده) پ يروی نکني د ک ه ش ما را از راه هللا پس از آن پيروی کنيد و از
میکن د ،اين چ يزی اس ت ک ه هللا ش ما را ب ه آن س فارش نم وده اس ت ،ش ايد دور
پرهيزگار شويد».
َأ
ض ى َربُّكَ الَّ تَ ْعبُ دُو ْا ِإالَّ «وقَ َو این کالم الهی در مورد ب نی اس رائیل میباش د ک هَ :
ساناً» (اس راء« )23 :و پروردگ ارت (چ نین) مق رر داش ته اس ت ِإيَّاهُ َوبِا ْل َوالِ َد ْي ِن ِإ ْح َ
که :جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید».
و گفته شده منظور از محکمات ،آیات ناس خ و حالل و ح رام و ح دود و م یراث
میباشد .گویا که آیه محکم نفس انسان را استوار نموده و از جوالن (به این س و و
آن سو) باز میدارد و آنرا در رسیدن به مصالح خود ضابطهمند میکند.
مساله سوم :ام الکتاب
ب» یع نی آیات محکم ات اص ل و ریش هی ُأ
خداوند متعال میفرماید« :هُنَّ ُّم ا ْل ِكتَ ا ِ
کتاب هستند که به هنگام ابهام و پوشیدگی به آنها مراجعه میشود که آیاتی واض ح
و روشن بوده و داللت آنه ا واض ح و آش کار میباش د و هیچ ابه ام و پوش یدگی در
آنها نیست .و «االم» عبارت است از امر جامعی ک ه ب دان مراجع ه میش ود .و گفت ه
شده :عبارت است از آنچه ام ور روح انی از آن اقتب اس میش ود و از آن یا در آن،
134 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
امور جسمانی رشد میکند .و گفته ش ده :منظ ور از «ام الکت اب» آیاتی هس تند ک ه
بیانگر میراث و حدود احکام و ستون دین میباشند.
در این نصوص ،ثابت ق دم و اس توار نم ود .ل ذا پیوس ته ب ر ایم ان بودن د .و اینک ه
گفتندُ « :ك ٌّل ِّمنْ ِعن ِد َربِّنَا» ضمیری در آن نهفته است که به کتاب هللا متع ال ب از می-
گردد ،چه آیات محکم و چه آیات متشابه آن؛ و تقدیر آن چنین است « ُكلّ ه ِّمنْ ِعن ِد
َربِّنَا» تمام قرآن از جانب پروردگار ماست.
مساله دهم :اولوااللباب
ب» یع نی این س خن را کس ی نمیگوید و ب دان ایم ان «و َما يَ َّذ َّك ُر ِإالَّ ُأ ْولُو ْا األلبَ ا ِ
ْ َ
ندارد و در حدود آن توقف نمیکند و پیروی از متشابهات را رها نمیکند مگر کس ی
ب» باشد که همان عقل است و «لُب» ه ر چ یز ،خ الص آن میباش د و که صاحب «لُ ّ
از این جهت است که به عقل ،لب میگویند.
ب) دالیل سنت نبوی در مورد محکم و متشابه:
ض هُ ق بَ ْع ُ ص ِّد ُ
ضا ،بَ ْل يُ َ
ضهُ بَ ْع ً رسول خدا فرمودندِ ...« :إنَّ ا ْلقُ ْرآنَ لَ ْم يَ ْن ِز ْل يُ َك ِّذ ُ
ب بَ ْع ُ
ضا ،فَ َما ع ََر ْفتُ ْم ِم ْنهُ ،فَ ا ْع َملُوا بِ ِهَ ،و َم ا َج ِه ْلتُ ْم ِم ْن هُ ،فَ ُردُّوهُ ِإلَى عَالِ ِم ِه»« :ق رآن
1
بَ ْع ً
نازل نشده که بخشهای آن یکدیگر را تک ذیب کنن د ،بلک ه بخشه ای آن یک دیگر را
تصدیق میکنند .پس آنچه از آنرا دانستید ،بدان عمل کنید و آنچ ه را ندانس تید ،ب ه
کسی که آنرا میداند بازگردانید و از او بپرسید».
در این حدیث متشابه نسبی بیان ش ده اس ت ک ه ب ا بازگردان دن آن ب ه نص وص
اب محکم یا اهل علم ،تشابه آن بر طرف میشود .و رسول خدا فرمودندَ « :ك انَ ا ْل ِكتَ ُ
بَ ،علَى س ْب َع ِة َأ ْب َوا ٍ
اح ٍدَ ،ونَ زَ َل ا ْلقُ ْرآنُ ِمنْ َ ف َو ِ ب َوا ِح ٍدَ ،علَى َح ْر ٍ اَأْل َّو ُل نَ زَ َل ِمنْ بَ ا ٍ
ف»« :کتاب اول از یک در بر یک حرف نازل شد و ق رآن از هفت در ب ر س ْب َع ِة َأ ْح ُر ٍ
َ
هفت حرف نازل شد».
َاج ٍر، و از ابن مسعود روایت اس ت ک ه رس ول خ دا عالوه ب ر این فرمودن د« :ز ِ
ال ،فَ َأ ِحلُّوا َحاَل لَ هُ َو َح ِّر ُم وا َح َرا َم هَُش ابِ ٍهَ ،وَأ ْمثَ ٍ َوآ ِم ٍرَ ،و َحاَل ٍلَ ،و َح َر ٍامَ ،و ُم ْح َك ٍمَ ،و ُمت َ
َوا ْف َعلُوا َم ا ُأ ِم ْرتُ ْم ب هَ ،وا ْنتَ ُه وا َع َّما نُ ِهيتُ ْم َع ْن هُ َوا ْعتَبِ ُروا بِ ْمثالِ ِه َوا ْع َملُ وا بِ ُم ْح َك ِم ِه
َ َأ
َوآ ِمنُوا بِ ُمتَشَابِ ِه ِه َوقُولُوا :آ َمنَّا بِاهللُِ ،ك ٌّل ِمنْ ِع ْن ِد َربِّنَا»« 2:نهی وامر و حالل و ح رام
و محکم و متشابه و امثال؛ پس حالل آنرا حالل بدانید و حرامش را حرام و آنچه را
بدان امر کرده انجام دهید و از آنچ ه نهی ک رده اس ت ،دس ت بکش ید و از امث ال آن
عبرت بگیرید و به محکم آن عمل کنید و به متشابه آن ایمان آورید .و بگویید :ب ه
قرآن ایمان آوردیم که تمام آن از جانب خداوند متعال است».
- 1مس ند احم د6702 ،10/230 :؛ و ش یخ احم د ش اکر ( )288 /10آنرا ص حیح
دانسته است.چاپ دارالمعارف
- 2حاکم در المستدرک1/533 :؛ کتاب فضائل القرآن؛ و میگوید :اسناد این حدیث
صحیح است و ذهبی با او موافقت کرده است .و آلبانی در السلسلة الصحیحة:
587 -2/133آنرا حسن دانسته است.
139 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
در این روایت بیان متش ابه حقیقی و آنچ ه ایم ان ب دان واجب اس ت ،ذک ر ش ده
است و احتمال متشابه نس بی (اض افی) در آن میباش د چ را ک ه ایم ان ب ه آن واجب
است تا اینکه معنای آن روشن شود.
پ) اقوال سلف و دیدگاه آنان در باب محکم و متشابه:
-1ابن عباس میگوید« :به محکم ایمان آورده شده و بر مبنای آن دین داری می-
شود .و به متشابه ایمان آورده ش ده ام ا ب ر مبن ای آن دین داری نمیش ود .و هم هی
1
آنها (محکم و متشابه) از جانب هللا متعال نازل شده است.
-2ام المومنین عایشه میگوید« :رسوخ آنها در علم این بود ک ه ب ه متش ابه آن
2
ایمان آوردند درحالیکه آن را نمیدانستند».
ق َ ُ
اب يَ ْتلون هُ َح َّ ْ َ َّ
-3حسن رحم هاهلل در م ورد این کالم الهی« :ال ِذينَ آتَ ْين ا ُه ُم ال ِكتَ َ
تِالَ َوتِ ِه ُأ ْولَِئ َك يُْؤ ِمنُونَ » 3میگوید« :آنها کسانی هستند که به آیات محکم ق رآن عم ل
میکنند و به متشابه آن ایمان دارند .و آنچه در نظرشان مشکل و مبهم به نظ ر می-
رس د ،ب ه کس ی ک ه آنرا میدان د ،میس پارند» 4.و این جم ع میان متش ابه حقیقی و
اضافی است.
-4قتاده در مورد آیهی سوره آل عمران میگوید« :به متشابه آن ایمان آورده و
5
به محکم آن عمل میکنند».
-5و ضحاک رحمهاهلل میگوید« :به محکم عمل میک نیم و ب دان ایم ان داریم .و
به متشابه ایمان میآوریم و بدان عمل نمیکنیم و همهی (محکم و متشابه) از س وی
6
خداوند نازل شده است».
َّ
«و َم ا يَ ذ َّك ُر ِإالَّ
-6محم د بن جعف ر بن زب یر رحم هاهلل در م ورد این کالم الهیَ :
ب» میگوید« :جز خردمندان و عاقالن چون این امر را متذکر نمیش وند: ُأ ْولُو ْا األ ْلبَا ِ
یعنی بازگرداندن تاویل متشابه به آنچه از تاویل محکم دانسته شده ،تا اینکه هر دو
7
در یک معنا همسو و هماهنگ شوند».
-7ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :بسیاری از سلف گفتهان د :محکم آن اس ت ک ه
بدان عمل میشود و متشابه آن است ک ه ب دان ایم ان آورده ش ده و ب دان عم ل نمی-
- 1االتقان ،سیوطی2/4 :؛ تفسیر طبری186 /3 :
- 2االتقان ،سیوطی2/4 :
( - 3بقره« :)121 :کسانیکه کتاب آسمانی به آنها دادهایم ،آنرا چنان که شایس ته
آنها به آن (هدایت) ایمان میآورند».آن است میخوانند ،
- 4تفسیر طبری1/520 :
- 5تفسیر طبری3/185 :
- 6تفسیر طبری3/186 :
- 7تفسیر طبری3/186 :
140 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
شود؛ چنانکه در بسیاری از آثار روایت شده است .و به محکم قرآن عمل میکنیم و
به متشابه آن ایم ان میآوریم چنانک ه از ابن مس عود و ...در تفس یر این کالم الهی:
ق تِالَ َوتِ ِه» روایت ش ده ک ه میگوید :آن ان کس انی «الَّ ِذينَ آتَ ْينَا ُه ُم ا ْل ِكتَ َ
اب يَ ْتلُونَ هُ َح َّ
هستند که حالل را حالل میدانند و حرام را حرام میشمارند و ب ه محکم آن عم ل می-
1
کنند و به متشابه آن ایمان میآورند».
بر هرکس واجب است بر مبنای آنچه برای وی روشن و واضح است ،عمل کن د
و بر آنچه در نظر او مش تبه ب ه نظ ر میرس د ،ایم ان آورد؛ و متش ابه را ب ه محکم
بازگرداند و از محکم آنچه متشابه را برای او تفس یر و تب یین کن د ،دریافت کن د ت ا
داللت متشابه با داللت محکم موافق و همسو گردد و نصوص با یکدیگر س ازگار و
موافق شوند و یکدیگر را تصدیق کنند چرا که همهی آنه ا از س وی خداون د متع ال
نازل شدهان د.و آنچ ه از س وی خداون د متع ال باش د ،ن ه اختالفی در آن اس ت و ن ه
تناقضی؛ بلکه تناقض و اختالف در کالم غیرهللا میباشد؛ و این راه و روش ص حابه
2
و تابعین در تعامل با نصوص محکم و متشابه میباشد».
ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :مقصود این است ک ه اص ل ق رار دادن آنچ ه هللا و
رس ولش فرمودن د ،واجب اس ت و باید در معن ای آن ت دبر ش ده و درک ش ود ...و
داللت قرآن بر این و آن است و اقوال مردم که گاهی ب ا آن مواف ق و گ اهی مخ الف
است ،متشابه و مجمل قرار داده شود و به پیروان این الفاظ گفت ه میش ود :احتم ال
چنین و چنان را دارند .و احتمال چنین و چنان را دارند.
پس اگر مقصود آنها از این الفاظ ،با خبر رسول موافق باشد ،پذیرفته میش ود و
3
اگر مقصود آنها مخالف با خبر رسول باشد ،انکار میشود».
دیدگاه اهل بدعت در مورد محکم و متشابه:
پرهیز و دوری از راه و روش اه ل ب دعت واجب اس ت .اه ل ب دعت ب رای رد و
4
انکار سنتها دو راه دارند:
-1رد و انکار سنتهای ثابت شده از رسول خدا به وسیلهی آیات متشابه قرآن یا
احادیث متشابه؛
-2محکم را متشابه فرض میکنند تا داللت آنرا تعطیل و بی ثمر گردانند.
درحالیکه در آیه سوره آل عمران دیدگاه مومنان راسخ در علم در باب نص وص
متشابه ،ایمان به آنها و سپردن آنها به خداوند متعال میباشد.
استقرار او بر عرش میباشد و بهطور" بدیهی و ضروری" دانسته شده که پیامبران این
نصوص را بی"ان کردن"د ،ب"ا نص"وص متش"ابه در این زمین"ه رد ک"ردهان"د .نص"وص
متشابهی" چون:
« َو ُه َو َم َع ُك ْم يْنَ َما كنت ْم» (حدید« )4 :و هر کجا باشید او با شماست».ُ ُ َأ
ب ِإلَ ْي ِه ِمنْ َح ْب ِل ا ْل َو ِري ِد» (ق« )16 :و م""ا از (ش""اه)رگ گ""ردن ب""ه او «ونَ ْحنُ َأ ْق َر َُ
نزدیکتریم».
َ َأ اَل
س ُه ْم َو ْدنى ِمن
سا ِد ُ اَّل
س ٍة ِإ ُه َو َ َ اَل اَّل َ اَل َ َّ
« َما يَكونُ ِمن ن ْج َوى ث ث ٍة ِإ ه َُو َرابِ ُع ُه ْم َو خ ْم َ ُ
َذلِ َك َواَل َأ ْكثَ َر ِإاَّل ُه َو َم َع ُه ْم َأيْنَ َما َكانُوا» (مجادل ة« )7 :هیچ نج وایی میان س ه نف ر
نباشد مگر آن که او چهارمین آنها است و پنج نفری نیست مگر آن که او ششمین
آنها است و نه کمتر از آن و نه بیش تر مگ ر آن ک ه هرکج ا باش ند او هم راه آنه ا
است».
و ...
و پس از این به حیله و نیرنگ و دسیسه روی آوردند تا اینکه نص وص عل و و
فوقیت را با نصوص متشابه رد و انکار نمودند.
-3قدریه ن یز نص وص ص ریح و محکمی را ک ه در ب اب ق درت هللا متع ال ب ر
مخلوقاتش وارد شدهاند و بیانگر آن هستند ک ه هرچ ه خداون د بخواه د ،میباش د و
آنچه او نخواهد ،هرگز نخواهد بود ،ب ا نص وص متش ابه در این زمین ه رد نمودن د.
نصوص متشابهی چون:
«واَل يَ ْظلِ ُم َربُّكَ َأ َحداً» (کهف« )49 :و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیکند». َ
«و َما َربُّكَ بِظاَّل ٍم لِّ ْل َعبِي ِد» (فصلت« )46 :و پروردگ ار ت و هرگ ز ب ه بن دگان س تم َ َ
نمیکند».
«ِإنَّ َما ت ُْجز َْونَ َما ُكنتُ ْم تَ ْع َملُونَ » (تح ریم« )7 :ج ز این نیس ت ک ه در براب ر آنچ ه
میکردید جزا داده میشوید».
و اینگونه با برداشتهای ناص واب از نص وص محکم ،این نص وص را از محکم
بودن آنها خارج نموده و جزئی از نصوص متشابه قرار دادند.
-4جبریه 1نیز نصوص محکم وارد شده در اثبات اینکه بنده به اراده خ ود ق ادر
و مخت ار و فاع ل اس ت ،ب ا نص وص متش ابه وارد ش ده در این زمین ه رد نمودن د.
نصوص متشابهی چون:
شاُؤ ونَ ِإاَّل َأن يَشَا َء هَّللا ُ َر ُّب ا ْل َعالَ ِمينَ » (تکویر« )29 :و ش ما نمیخواهید «و َما تَ َ َ
مگر آنکه پروردگار جهانیان بخواهد».
يم» (انع ام« )39 :ه رکس ستَقِ ٍ اط ُّم ْ ص َر ٍشْأ يَ ْج َع ْلهُ َعلَى ِ
ضلِ ْلهُ َو َمن يَ َشِإ هللاُ يُ ْ «من يَ َ
- 1جبریه :اصل و اساس باور آنها از جهم بن صفوان گرفته شده است .و گفته اند:
فعل بنده همچون طول ،قد و رنگ پوست اوست .یعنی بر هر عملی مجبور است.
143 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
میکند و ه رکس را بخواه د او را ب ر راه راس ت ق رار خواه د را هللا بخواهد گمراه
داد».
و...
و اینگونه احتماالتی از این نصوص استخراج نمودند که شنونده با ش نیدن آنه ا
یقین خواهد داشت که متکلم این نص وص را رد نمیکن د و اینگون ه نص وص محکم
را در ذهن شنونده ،متشابه جلوه میدهند.
-5خوارج و معتزله نیز نصوص صریح و محکمی را انکار کردند ک ه در ثب وت
شفاعت برای گنهکاران وارد شده و بیانگر خروج آنها را از آتش ب ود .از انس بن
1
«ش فَا َعتِي َأِل ْه ِل ا ْل َكبَ اِئ ِر ِمنْ ُأ َّمتِي»:
مالک روایت است که رس ول هللا ح فرمودن دَ :
«شفاعت من برای کسانی ار امتم خواهد بود که مرتکب گناهان کبیره شدهاند».
و از انس بن مالک روایت است که رسول هللا ح فرمودند« :يَ ْخ ُر ُج قَ ْو ٌم ِمنَ النا ِر
َّ
2
الج َهنَّ ِميِّينَ »: س ِّمي ِه ْم َأ ْه ُل َ
الجنَّ ِةَ : الجنَّةَ ،فَيُ َ
س ْف ٌع ،فَيَ د ُْخلُونَ َس ُه ْم ِم ْن َه ا َ بَ ْع َد َم ا َم َّ
«گروهی بعد از اینکه آتش آنها را سوخته و سیاه کرده است ،از دوزخ ب یرون می-
آیند و وارد بهشت میشوند .پس بهشتیان آنان را جهنمیان مینامند».
و این نص وص ص ریح و محکم را ب ا نص وص متش ابه رد میکنن د .نص وص
متشابهی چون:
الش افِ ِعينَ » (م دثر« )48 :پس ش فاعت ش فاعتکنندگان ب ه ُ
ش فا َعة َّ َ «فَ َما تَنفَ ُع ُه ْم َ
آنها سودی نمیبخشد».
َأ َ
«ربَّنَا ِإنَّكَ َمن تُ ْد ِخ ِل النَّا َر فقَ ْد ْخ َز ْيتَهُ» (آل عمران« )192 :پروردگ ارا! کس ی را َ
که تو به آتش (دوزخ) درآوری ،یقینا ً او را خوار و رسوا کردهای».
سولَهُ َويَتَ َع َّد ُحدُو َدهُ يُد ِْخ ْلهُ نَ اراً َخالِ داً فِي َه ا» (نس اء« )14 :و ص هللاَ َو َر ُ«و َمن يَ ْع ِ َ
هرکس از هللا و پیامبرش نافرمانی کند و از ح دود او تج اوز کن د ،وی را در آتش ی
وارد میکند که جاودانه در آن خواهد ماند».
و ...و چنین تعامل را با نصوص در پیش گرفتند.
-6جهمیه نیز نصوص محکمی را که بیان میکند مومنان در عرص ات قیامت و
در بهشت ،پروردگارشان را میبینند و صراحت و ص حت این نص وص ب ه ب االترین
درجه میرسد 3با نصوص متشابه رد و انکار نمودند .نصوص متشابهی چون:
- 1احمد ،ابوداود ،آلبانی در صحیح الجامع 3714 :آنرا صحیح دانسته است.
- 2بخاری6559 :
اض َرةٌ * ِإلَى َربِّ َه ا نَ ِ
اظ َرةٌ * َو ُو ُج وهٌ يَ ْو َمِئ ٍذ - 3نصوص""ی" چ""ونُ « :و ُج وهٌ يَ ْو َمِئ ٍذ نَّ ِ
اس َرةٌ» (قیام ه« )24-22 :آن روز چهرهه ایی ت ازه (و ش اداب) اس ت .ب ه س وی بَ ِ
چهرههایی عبوس (و درهم کش یده) اس ت» .و پروردگارش مینگرد .و در آن روز
از جریر بن عبدهللا روایت اس ت ک ه میگوید :ن زد رس ول خ دا ح ب ودیم ک ه در
144 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
س قُو ْا فِي َه ا» (اس راء« )16 :هرگ اه «وَِإ َذا َأ َر ْدنَا َأن نُّ ْهلِ َك قَ ْريَ ةً َأ َم ْرنَ ا ُم ْت َرفِي َه ا فَفَ َ
بخواهيم شهر و دياری را نابود گردانيم ،اف راد دارا وخوش گذران وش هوتران آنج ا
را سردار و چيره میگردانيم و آنان در آن شهر و ديار به فس ق و فج ور میپردازن د
(وبه مخالفت با دستورات الهی برمیخيزند)».
َش تَ ِكي ِإلى ِ» (مجادل ه« )1 :ب ه هَّللا َ زَو ِج َه ا َوت ْ س ِم َع هَّللا ُ قَ ْو َل الَّتِي ت َُجا ِدلُ كَ فِي ْ «قَ ْد َ
راستی هللا سخن زنی را که در باره شوهرش با تو مجادله میکرد و به هللا ش کایت
میبرد شنید».
ْ َأ َ َ
س ِم َع هللاُ ق ْو َل ال ِذينَ قالوا ِإنَّ هللاَ فقِي ٌر َون ْحنُ غنِيَاء» (آل عمران« )181 :به ْ ُ َ َّ َ «لق ْد ََ َّ
راستی که هللا ،سخن کسانی را که گفتند« :خدا فقیر است و ما بینیازیم!» شنید».
و از این نصوص است آنجا ک ه رس ول خ دا فرمودن د« :يَ ْن ِز ُل َربُّنَ ا ُك َّل لَ ْيلَ ٍة ِإلى
َ
س َما ِء ال ُّد ْنيَا»« 1:پروردگار ما هر شب به آسمان دنیا نزول میکند». َ
ْأ َأ ُ ْ ْأ َأ ُ
و اینکه خداوند متع ال میفرمایدَ « :ه ْل يَنظ رُونَ ِإالَّ ن تَ تِي ُه ُم ال َمآلِئ َك ة ْو يَ تِ َي
َربُّ َك» (انعام« )158 :آيا انتظاری جز آن دارند که فرشتگان (مرگ) نزدشان بيايند؟
آنها) بيايد؟». يا پروردگارت (خودش به سوی
َ
ض ْب ق ْبل هَُ ْ َ
ض بًا ل ْم يَغ َ َ
ض َب اليَ ْو َم غ َ َ َ
و اینکه رسول خ دا فرمودن دِ« :إنَّ َربِّي ق ْد غ ِ
ض َب بَ ْع َدهُ ِم ْثلَهُ« 2:»...امروز پروردگارم چنان خشمگین است که پیش ِم ْثلَهَُ ،ولَنْ يَ ْغ َ
از این چنین خشمگین نبوده و پس از آن هرگز چنان خشمگین نخواهد بود».
و اینکه رسول خدا فرمودندِ« :إ َذا قَ ا َل ا ْل َع ْب دُ( :ا ْل َح ْم ُد هَّلِل ِ َر ِّب ا ْل َع الَ ِمينَ ) ،قَ ا َل هللاُ
تَ َع الَىَ :ح ِم َدنِي َع ْب ِدي»« 3:چ ون بن ده میگوید :حم د و س پاس ب رای پروردگ ار
جهانیان است ،خداوند متعال میگوید :بندهام حمد و سپاس مرا گفت».
و چندین برابر این نصوص که تعداد آنها ب ه بیش از ه زار نص میرس د و ذک ر
آنها در این رساله نمیگنجد .اما با متشابه خواندن همهی این نصوص با اس تناد ب ه
این کالم الهی ک ه از اب راهیم نق ل میکن د« :ال ُأ ِح ُّب اآلفِلِينَ » (انع ام« )76 :غ روب
کنندگان را دوست ندارم» رد و انکار میکنند.
-8رد نصوص محکم و صریحی که بیان میکن د آنچ ه خداون د انج ام میده د ب ر
مبنای حکمت و هدفی نیک اس ت ک ه وج ود آنه ا به تر از ع دمش ان میباش د .و ب ه
«چرا» و «چگونه» در مورد شریعت و تقدیر الهی میپردازند.
ب لَ َعلَّ ُك ْم َأل ُأ
ص َحيَ اةٌ يَ اْ ولِ ْي ا ْلبَ ا ِ صا ِ چنانکه خداوند متعال میفرمایدَ « :ولَ ُك ْم ِفي ا ْلقِ َ
تَتَّقُونَ » (بقره« )179 :و ای صاحبان خرد! برای شما در قص اص حیات و زن دگی
است ،باشد که شما تقوا پیشه کنید».
- 1متفق علیه
- 2مسند احمد436 – 2/435 :؛ بخاری4712 :؛ مسلم194 :
- 3مسلم395 :؛ کتاب الصالة؛ نسائی909 :
146 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
الص يَا ُم َك َم ا ُكتِ َب َعلَى الَّ ِذينَو اینکه میفرماید« :يَ ا َأيُّ َه ا الَّ ِذينَ آ َمنُ و ْا ُكتِ َب َعلَ ْي ُك ُم ِّ
ِمن قَ ْبلِ ُك ْم لَ َعلَّ ُك ْم تَتَّقُونَ » (بقرة« )183 :ای کسانیکه ایمان آوردهاید! روزه ب ر ش ما
فرض شده است همان گونه که بر کسیکه پیش از شما بودن د ،ف رض ش ده ب ود ت ا
پرهیزگار شوید».
و این نصوص را با نصوص متش ابه رد میکنن د .نص وص متش ابهی چ ون« :اَل
سَألُونَ » 1یعنی هللا حاکمی است که تعقیب کنندهای برای حکم سَأ ُل َع َّما يَ ْف َع ُل َو ُه ْم يُ ْ يُ ْ
او نیست و به دلیل عظمت و جالل و کبریا و علم و حکمت و ع دل و لطفش کس ی
س َألُونَ » یع نی :و او از آفریدگانش در م ورد آنچ ه بر او اعتراض نمیکن دَ « .و ُه ْم يُ ْ
ُ َأ
س لن ُه ْم ْج َم ِعيْنَ * َع َّما َكانوا َّ َ َأ َ َ َ
انجام میدهند سوال میکند .چنانکه میفرماید« :ف َو َربِّكَ لن ْ
يَ ْع َملُونَ » (حجر« )93-92 :پس سوگند ب ه پروردگ ارت ،قطع ا ً (در قیامت) از هم ه
میکردند». آنها سوال خواهیم کرد .از آنچه
و اینگونه تمام این آیات را متشابه میخوانند .اما حق آن است که هیچ تعارض ی
بین این آیات وجود ندارد.
-9رد نصوص صحیح صریح زیادی که بیانگر ثب وت اس باب از نظ ر ش رعی و
تقدیری میباشند .چنانکه هللا متعال میفرماید« :بِ َما ُكنتُ ْم تَ ْع َملُونَ » (مائده« )105 :از
میکردید». آنچه عمل
میداديد». سبُونَ » (اعراف« )39 :پس به (کيفر) آنچه انجام «بِ َما ُكنتُ ْم تَ ْك ِ
« َذلِ َك بِ َما قَ َّد َمتْ ْي ِدي ُك ْم» (آل عمران« )182 :این (عق وبت) بخ اطر چ یزی اس ت َأ
که دستهای شما از پیش فرستاده است».
« َذلِ كَ بِ َم ا قَ َّد َمتْ يَ دَاكَ » (حج« )10 :این (کیف ر) در براب ر چ یزی اس ت ک ه
دستهایت از پیش فرستاده است».
َس تَ ْكبِرُونَ » (انع ام)93 : ق َو ُكنتُ ْم عَنْ آيَاتِ ِه ت ْ َ
«بِ َما ُكنتُ ْم تَقُولُونَ َعلَى هللاِ غ ْي َر ا ْل َح ِّ
«امروز عذاب خفتباری در برابر آنچه ن احق ب ر هللا میگفتید و نس بت ب ه آیات او
تکبّر ورزیدید ،خواهید دید».
اآلخ َر ِة» (نحل« )107 :این به (خاطر) آن ست ََحبُّو ْا ا ْل َحيَاةَ ا ْل ُّد ْنيَا َعلَى ِ« َذلِ َك بَِأنَّ ُه ُم ا ْ
است که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح دادند».
« َذلِ َك بَِأنَّ ُه ْم َك ِرهُوا َم ا َأن زَ َل هَّللا ُ فََأ ْحبَ طَ َأ ْع َم الَ ُه ْم»( :محم د« )9 :این ب دان س بب
اعمالش ان را است که آنان آنچه را که هللا نازل کرده است ناپس ند داش تند ،پس هللا
تباه (و نابود) کرد».
ت هَّللا ِ ُه ُزواً» (جاثیه« )35 :این بدان س بب اس ت ک ه ش ما « َذلِ ُكم بَِأنَّ ُك ُم ات ََّخ ْذتُ ْم آيَا ِ
آیات هللا را به مسخره گرفتید».
( - 1انبیا(« :)23 :او) از آنچه میکند ،باز خواست نمیشود و آنان باز خواست
میشوند».
147 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
الس الَ ِم» (مائ ده« )16 :هللا بوس یلهی آن س بُ َل َّ ض َوانَهُ ُ «يَ ْه ِدي بِ ِه هللاُ َم ِن اتَّبَ َع ِر ْ
میکند». کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند به راههای سالمت هدایت
ض ُّل بِ ِه َكثِيراً َويَ ْه ِدي بِ ِه َكثِ يراً» (بق ره« )26 :هللا بس یاری را ب ا آن گم راه و «يُ ِ
میکند». گروه بسیاری را هدایت
َ ْ ََأ ً
ارك ا ف نبَتن ا بِ ِه الس َما ِء َم ا ًء ُّمبَ َ َ ْ َّ َ
و اینکه در م ورد ب اران میفرمایدَ « :ونزلن ا ِمنَ َّ
صي ِد» (ق« )9 :و از آس مان آبی پ ر ب رکت ن ازل ک ردیم ،پس ب ا آن ب ا ْل َح ِ ت َو َح َّ َجنَّا ٍ
باغها و دانه(های) درو شدنی رویاندیم».
ت» (اع راف« )57 :آب را ن ازل َّ ُ َ ْ ََأ
«ف ن َزلن ا بِ ِه ال َم اء ف خ َر ْجن ا بِ ِه ِمن ك ِّل الث َم َرا ِ ْ َ ْ ََأ
میکنيم ،آنگاه از آن (آب) هرگونه ميوهای (از دل خاک) بيرون میآوريم».
ب» (مومن ون« )19 :پس بوس یلهی آن َ َأ
ت ِّمن ن ِخي ٍل َو ْعن ا ٍ َّ َّ
نش نا ل ُكم بِ ِه َجنا ٍَ َ ْأ «ف َََأ
باغهایی از درختان خرما و انگور برای شما پدید آوردیم».
َأ ِّ ُ َ
و اینکه در مورد مومنان میفرماید« :ق اتِلو ُه ْم يُ َع ذ ْب ُه ُم هللاُ بِ ْي ِدي ُك ْم» (توب ه)14 :
«با آنها بجنگید تا هللا با دستان شما عذابشان کند».
س» (نح ل« )69 :در آن ش فا ش فَاء لِلنَّا ِ و اینکه در مورد عسل میفرماید« :فِي ِه ِ
برای مردم است».
ش فَاء َو َر ْح َم ةٌ آن َم ا ُه َو ِ ْ
«ونُنَ ِّز ُل ِمنَ القُ ْر ِ و اینک ه در م ورد ق رآن میفرمایدَ :
لِّ ْل ُمْؤ ِمنِينَ » (اسراء« )82 :و از قرآن آنچه را که شفا و رحمت برای مؤمنان اس ت،
میکنیم». نازل
و بسیاری از نصوص دیگر که سببیت را اثبات میکنند .اما تمام این نص وص را
با نصوص متشابه از کالم الهی رد میکنند .نصوص متشابهی چون:
ق َغ ْي ُر هَّللا ِ» (فاطر« )3 :آیا آفریننده جز هللا هست». « َه ْل ِمنْ َخالِ ٍ
ْ
«فَلَ ْم تَ ْقتُلُ و ُه ْم َولَ ِكنَّ هللاَ قَتَلَ ُه ْم َو َم ا َر َميْتَ ِإذ َر َميْتَ َولَ ِكنَّ هللاَ َر َمى» (انف ال)17 :
آنها را کشت .و هنگامیک ه (ب ه س وی آنه ا «پس شما آنها را نکشتید ،بلکه هللا
خاک و سنگ) انداختی ،تو نینداختی ،بلکه هللا انداخت».
و اینکه رسول خ دا فرمودن دَ « :م ا َأنَ ا َح َم ْلتُ ُك ْم َولَ ِكنَّ هللاَ َح َملَ ُك ْم»« :من ش ما را
1
سيَْأتِي َها َما قُ ِّد َر لَ َها»« 3:عزل کن ،هر آنچه برای آن کن یز مق در شْئتَ ،فَِإنَّهُ َ َع ْن َها ِإنْ ِ
شده باشد ،خداوند به او میدهد».
- 1بخاری6224 ،6133 :؛ مسلم3109 :
- 2عزل این است که مرد پس از ف رو ب ردن آلت در ف رج زن ،ب رای جلوگ یری از
بارداری ،منی را خارج از فرج بریزد.
- 3مسلم1439 :؛ کتاب النکاح
148 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
و اینکه فرمودن""د« :تَ َز َّو ُج وا ا ْل َودُو َد ا ْل َولُ و َد فَ ِإنِّي ُم َك اثِ ٌر بِ ُك ُم اُأْل َم َم»« 4:ب""ا زن""ان
مهربان و آنان که فرزند" میزایند ازدواج کنید .چون من در روز قیامت به زیاد ب""ودن
شما (امت) نسبت به دیگر امتها افتخار" میکنم».
و اینک""ه فرمودن""د« :الَ َع ْد َوىَ 5والَ ِطيَ َرةَ »« :س""رایت بیم""اری و ف""ال ب""د زدن
7 6
اصلی ندارد».
و اینکه فرمودن"د« ":ف َمنْ ْع دَى ا َّو َل»« :ش"تر اول را چ"ه کس""ی ب"ه این م""رض
8 َأل َأ َ
مبتال کرده است».
َ َّ هَّللا َ
و اینکه فرمودندَ « :ر يْتَ ِإنْ َمن َع ُ الث َم َرة « :»...اگر خداون"د" می"وهه"ا را من""ع
9 َأ َأ
کند »...و نگفت :اگر سرما و آفت مانع به ثمر رسیدن آنها شود.
و با این نصوص متشابه ،نصوص محکم وارد ش"ده در ب"اب اثب"ات س"ببیت را رد
مالک سبب و خالق آن ،چنانکه بخواهد در ِ میکنند .نصوص متشابهی" که بیان میکنند
آن تصرف میکند ،اگر بخواهد سببیت را از آن سلب میکند و اگر بخواه""د س""ببیت را
در آن ب""اقی میگ""ذارد ،چنانک""ه وی""ژگی" س""وزاندن" آتش را از آن در م""ورد" خلی""لاهلل
ابراهیم علیهالسالم سلب نمود.
شگفتا؟! آیا کسی که اسباب را اثبات میکند و میگوی""د :هللا خ""الق آنهاس""ت ،خ""القی
جز هللا را اثبات میکن""د؟! ام""ا اینک""ه خداون""د متع""ال میفرمای""د« :فَلَ ْم تَ ْقتُلُ""وهُ ْم َولَ ِك َّن هّللا َ
قَتَلَهُ ْم َو َم""ا َر َميْتَ ِإ ْذ َر َميْتَ َولَ ِك َّن هّللا َ َر َمى» در این م""ورد" ن""یز فق""ه آی""ه از آنه""ا پنه""ان
مانده و آنرا درست نفهمیدند ".این آی""ه از ب"زرگ"ت"رین معج"زات رس"ول" خ"دا میباش""د و
خطاب در آن متوجه اهل بدر است و همچنین مشت خاکی که رسول خدا برداش""ت و
پرت کرد و خداوند آنرا به صورت همهی مش""رکان رس""انید ".چ""نین ام""ری از ق""درت
رسول خدا خارج بود و همین توانایی است که از رسول خدا نفی ش""ده اس""ت و پ""رت
کردنی" که در حیطهی قدرت پیامبر است برای او اثبات شده است .و همچنین کش""تنی
که از آنها نفی شده است ،همان کش""تنی اس""ت ک""ه خ""ود ب""ه دس""تانش""ان در آن ش""رکت
نداشتند" و بلکه این دستان فرشتگان بود که آنه""ا را میکش""ت چنانک""ه یکی از ص""حابه
در تعقیب مشرکی حرکت میکرد که ناگهان سر مشرک در اث""ر ض""ربهی فرش""ته در
برابر او افتاد.
و اگر مراد از این نصوص فهمی باشد که آنان برداشت کردهاند -کسانی" ک""ه فهم
درستی" از نصوص ندارند -تفاوتی میان این عم""ل و ه""ر قت""ل و فع""ل دیگ""ری چ""ون
شرابخواری" یا زنا یا دزدی یا ظلم کردن وج""ود ن""دارد .چ""را ک""ه خ""الق هم""ه آنه""ا هللا
است .درحالی"که کالم هللا از این بهتان منزه است.
ُ َ َ ُ ْ َ َأ
و همچنین اینکه رس""ول" خ""دا فرمودن""دَ « :م ا ن ا َح َملتُك ْم َول ِكنَّ هللاَ َح َملك ْم» ب""ه این
معنا نیست که خداوند بر مبنای تقدیر آنها را سوار کرده است؛ بلک""ه رس""ول خ""دا ب""ه
امر هللا در امور تصرف میکند و در واقع اوامر او را تنفیذ میکند .پس خداوند" متعال
او را به سوار نمودن آنها امر نموده است و او این امر را تنفیذ کرده اس""ت پس گوی""ا
که هللا آنان را سوار" ک""رده اس""ت .و همین اس""ت معن""ای اینک""ه رس""ول خ""دا فرمودن""د:
«وهللا انی ال اعطی احدا شیئا وال امنعه»« :به خدا سوگند نه من چیزی ب""ه کس""ی می-
3
اس ٌم»:بخشم و نه از او باز میدارم» .و بر این اساس است که فرمودند« ":وِإنَّ َما َأنَا قَ ِ
«من تنها تقس"یم کنن"ده هس"ت» .بن"ابراین هللا متع"ال ب"ر زب"ان رس"ول خ"دا میبخش"د و
رسول خدا به امر خدا بخشش الهی را چنانکه معین نموده ،تقسیم میکند.
سيَْأتِي َها َما قُ د َِّر ل َها»؛ این
َ و از این قبیل است رهنمود" رسول خدا در باب عزلَ « :
به معنای ساقط نمودن اسباب نیست زی""را چ""ون خداون""د متع""ال آف""رینش فرزن""دی" را
مقدر کرده باشد ،آبی که فرزند" از آن خل""ق میش""ود ،انتق""ال مییاب""د و ل""و اینک""ه بس""یار
اندک باشد .و از هر آبی فرزند" شکل نخواهد گرفت .اما سوال این اس""ت ک""ه کج""ا در
سنت نبوی بیان شده ک"ه جم""اع ت""اثیری در ب"ه وج""ود آم"دن فرزن"د" ن"دارد و س"بب آن
نیست .و شوهر" یا ارباب چه جماع بکنند یا جماع نکنند ،ه""ر دوی این م""وارد" نس""بت
بوجود" آمدن فرزند" و عدم آن یکسان هستند؟ چنانک""ه منک""ران اس""باب در واق""ع چ""نین
ادعایی میکنند و چنین باوری دارند.
و از این قبی""ل اس""ت آنج""ا ک""ه رس""ول خ""دا فرمودن""د« ":الَ َع د َْوى َوالَ ِطيَ َرةَ» اگ""ر
چنانچه آنان گمان بردهان""د ،م""راد از این روایت ،نفی س""بب باش""د ،این روایت داللت
بر نفی هر سبب نمیکند بلکه نهایتا بیانگر این مطلب است که این دو امر (س""رایت و
بد فالی) از اسباب شر نیستند .چگونه این ممکن است درحالیکه ح""دیث ب""ر آن داللت
نمیکند .بلک""ه اعتق""اد و ب""اور مش""رکانی را نفی میکن""د ک"ه پیوس""ته س"ببیت را از ی"ک
طریق" اثبات میکردند و بدان معتقد بودند ".طریقی که امکان ابطال و تغی""یر آن و ن""یز
مخالفت با آن با نیرویی قوی"تر از آن امکان پذیر نیست .و آنها این م""وارد را فاع""ل و
مستقل نمیدانستند" و چنین اعتقادی نسبت به این م""وارد" نداش""تند چنانک""ه ب""رخی گم""ان
بردهاند آنها سرایت بیماری" و بد فالی را فاعل و مستقل میدانستند".
- 3بخاری؛ 6868-69؛ مسلم3109 :
150 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
«ِإنَّهُ لَقَوْ ُل َرسُو ٍل َك ِر ٍيم» (حاقه« )40 :بیتردید این (قرآن) گفتار رسول بزرگوار"
است».
اما این دو آیه نیز حجتی بر علیه آنه"ا میباش"د چ"را ک"ه ص"فات خداون"د" متع"ال در
مسمای اسم او داخل هستند .چنانکه «هللا» اسمی برای ذاتی نیست که ش""نیدن و دی""دن
و حیات و کالم و علم نداشته باشد و چنین موجودی عاری از این صفات ،پروردگار
جهانیان است .و کالم و علم و حی"ات و ق"درت و مش"یت و رحمت خداون"د متع"ال در
مسمای اسم او داخل میباشند .بنابراین خداوند" متعال با ص""فات و کالمش خ""الق اس""ت
و هر آنچه جز اوست ،مخلوق است.
ت قرآن به رسول هللا ح نسبتی از انواع تبلیغ محض است ن""ه از این جهت اما نسب ِ
که ایجاد کنندهی آن رسول باشد چرا که رسالت مستلزم" تبلیغ کالم مرسل (فرس""تنده)
میباشد و اگر بر فرض فرستنده ،کالمی نداشته باشد که رسول آنرا ابالغ کن""د ،دیگ"ر
آن رسول ،رسول نخواه"د ب"ود .و ب"ر این اس"اس اس"ت ک"ه بس"یاری" از س"لف ص"الح
گفتهاند« :هرکس متکلم بودن خداوند را انکار کن""د ،درحقیقت رس""الت پی""امبرانش را
انک""ار ک""رده اس""ت چ""را ک""ه حقیقت رس""الت آنه""ا ابالغ کالم کس""ی اس""ت ک""ه آنه""ا را
فرستاده است».
جهمیه و هممشربان آنها این نصوص محکم را با نصوص متشابه رد ک""ردهان""د و
به این اکتفا نکرده و نصوص محکم را نیز متشابه خواندند" و اینگون""ه تم""ام نص""وص
را متشابه معرفی" نمودند؛ و در مرحلهی بعد همهی آنها را رد کردند و اینگون"ه فعلی
را که خداوند" انج"ام ده"د و ب"ا انج"ام آن فاع"ل باش"د ،ب"رای او ث"ابت نکردن"د چنانک"ه
کالمی را که با آن سخن بگوی""د و ب""ا آن متکلم باش""د ،اثب""ات نکردن""د؛ و از نگ""اه آنه""ا
خداوند" متعال نه کالمی دارد و نه افع""الی؛ بلک"ه ب""ه دی""دگاه آن""ان کالم و فع""ل خداون""د
مخلوق" است و جدای از خداوند؛ و این صفت او تعالی نمیباشد چرا که خداوند متعال
به چیزی وصف میشود که آنرا انجام میدهد نه به آنچه آنرا انجام نمیدهد.
-11خداون""د متع""ال از خ"ویش خ""بر داده و رس"ول هللا ح ن""یز خ"بر داده اس"ت ک""ه
پروردگارتان را به زودی خواهید دید ،چنانکه این ماه را میبینید و در دیدن آن دچار
1
مشکل نمیشوید".
اما آنچه امتهای مختلف با تنوع زبان و تصورات متف""اوت از این رویت فهمی""ده-
اند ،رویت به معن""ای رو در رو ش""دن و مواجه""ه میباش""د ،روی""تی ک""ه بین دو ط""رف
مسافتی" محدود میباشد و ن""ه زی""اد اس""ت و ن""ه کم؛ بن""ابراین چ""نین روی""تی" را در ح""ق
خداوند" محال و غیر ممکن دانستهاند .و مساله رویت را چنین فهمیده"اند.
- 1بخاری2/23 ":؛ فتح الباری ،کتاب مواقیت الصالة ،باب فضل صالة العصر-
حدیث554 :
152 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ُس"ني َو ِزيا َدةٌ» (ی""ونس« )26 :ب""رای خداوند متعال میفرمای""د« :لِلَّذينَ َأحْ َس"نُوا ْالح ْ
کسانی که نیکی کردند ،پاداش نیک (=بهشت) است و افزون ب""ر آن (=رؤیت ب""اری
تعالی است)».
و از صهیب روایت است که رسول هللا ح این آیه را تالوت نموده و فرم""ودِ« ":إذاَ
د ََخ َل َأ ْه ُل ا ْل َجنَّ ِة ا ْل َجنَّةََ ،وَأ ْه ُل النَّا ِر النَّا ِر ،نَ ادَى ُمنَ ا ٍد :يَ ا َأ ْه َل ا ْل َجنَّ ِة ِإنَّ لَ ُك ْم ِع ْن َد هَّللا ِ
ض َم ْو ِع دًا يُ ِري ُد َأنْ يُ ْن ِج َز ُك ُم وهُ ،فَيَقُولُ ونَ َ :و َم ا ُه َو؟ َألَ ْم يُثَقِّ ِل هَّللا ُ َم َوا ِزينَنَ اَ ،ويُبَيِّ ْ
اب ،فَيَ ْنظُ رُونَ ش فُ لهم ا ْل ِح َج َ ُو ُجو َهنَاَ ،ويُ ْد ِخ ْلنَا ا ْل َجنَّةََ ،ويُزَح ِز ُحنا ِمنَ النَّا ِر؟ قَ ا َل :فَيَ ْك ِ
ب ِإلَ ْي ِه ْم ِمنَ النَّظَ ِر ِإلَ ْي ِه َواَل َأقَ َّر َأِل ْعيُنِ ِه ْم»« :چ ون
1
ش ْيًئا َأ َح َّ
ِإلَ ْي ِه ،فَ َوهَّللا ِ َما َأ َعطَا ُه ُم هَّللا ُ َ
بهشتیان وارد بهشت شوند و دوزخیان به دوزخ انداخته شوند ،من ادی ن دا میده د:
ای بهشتیان ،وعدهای نزد خداوند داشتید که میخواهد آنرا برآورده نموده و ب""دان وف""ا
کند .پس میگویند :آن چیست؟ آیا ترازوی" اعمال ما را سنگین نکرد و چهرهه""ای م""ا
را روشن نگردانید و ما را وارد بهشت نکرد و از دوزخ نج""ات ن""داد (چ""یز دیگ""ری
هم هست)؟ پس حجاب میان آنها و خداوند برداشته میشود و به خداون""د مینگرن""د .ب""ه
خدا سوگند ،خداوند چیزی را به آنها نبخشیده که از نگاه کردن به او نزدشان محبوب-
تر باشد و برای چشمانشان گواراتر باشد».
اما در مورد صفت فوقیت" (باال بودن) خداوند متعال ،دالی""ل بیش از آن اس""ت ک""ه
س فَ الس َماء َأن يَ ْخ ِ همگی ذکر شود .چنانکه خداوند متعال میفرمایدَ« :أَأ ِمنتُم َّمن فِي َّ
ض فَِإ َذا ِه َي تَ ُمو ُر» (ملک )16 :آیا خ ود را از کسیکه در آس مان اس ت ،در بِ ُك ُم اَأل ْر َ
میدانید که (فرمان دهد) زمین شما را فرو برد ،پس آن ناگه ان ب ه ل رزش در امان
آید؟».
و واقعهی عروج پیامبر به آسمان گواهی بر این مهم است.
در این مورد دالیل نقلی محکمی وارد ش ده اس ت ک ه چ ون ش مرده ش وند ه زار
دلیل بر علو خداوند بر خلقش و استواء او بر عرشش میباشد .اما جهمیه تم ام این
دالیل را ترک نموده و آنها را با نصوص متشابه رد میکند.
نصوص متشابهی چون:
- 1مسند احمد ،ابن ماجه و شیخ آلبانی در «صحیحالجامع» 521 :آنرا صحیح دانسته
است .و «الزیادة» در این آیه ،نگاه کردن به چهره خداوند" متعال تفس""یر ش""ده اس""ت.
و این تفسیر از ابوبکر صدیق ،حذیفة بن یم""ان ،عبدهللا بن عب""اس (بغ""وی میگوی""د :و
ابوموس"""ی" و عب"""ادة بن ص"""امت) و س"""عید بن مس"""یب و عب"""دالرحمن بن ابی لیلی و
عبدالرحمن بن سابط و مجاهد و عکرمه و عامر بن سعد و عطاء و ضحاک و حس""ن
و قتاده و سدی و محمد بن اس""حاق و ...اف""راد دیگ""ری" از س""لف و خل""ف روایت ش""ده
است .نگا :تفسیر ابن کثیر.
153 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
س َك ِم ْثلِ ِه ش ْ
َي ٌء» «و ُه َو َم َع ُك ْم َأيْنَ َما ُكنتُ ْم» 2و « قُ ْل ه َُو هَّللا ُ َأ َحدٌ» و «لَ ْي َ
َ
اما جهمیه تمام این ادل ه ب ا ان واع آنه ا را رد نمودن د و نص وص متش ابه را ب ر
نصوص محکم غالب دانسته و به این وس یله نص وص محکم را رد نمودن د .س پس
محکم را به متشابه ارجاع دادند و گ اهی ب ر باط ل ب دان اس تناد کردن د و گ اهی ب ه
وسیلهی آن حق را رد کردند .اما کسی که کمترین دانش و بینشی در ب اب نص وص
داشته باشد ،به وضوح میدان د ک ه از میان نص وص ،داللت مض مون این نص وص
بیش از دیگر نصوص ،واضح و آشکار است .اگر این نصوص متش ابه باش د ،پس
تمام شریعت متشابه است و هیچ نص محکمی در آن وجود ندارد.
و الزمهی چنین دیدگاهی آن است که م ردم این نص وص را ره ا کنن د ب رایش ان
بهتر است از اینکه به آنها بپردازند چراکه با پرداختن به آنها (که نصوص متش ابه
هستند) دچار تصورات و برداشتهای نا صواب میشوند و دچ ار اعتق اد و باوره ای
باطل شده و حق برای آنها آشکار نخواهد شد .بلک ه در چ نین ش رایطی ب ه عق ل و
تفکر و مقیاس و معیارهای خود اعتماد میکنند و بر مبنای آن مفاهیم را اس تخراج
میکنند.
از خداوند متعال میخواهیم که قلبهای ما را بر دین خود و هدایت و دین حقی ک ه
رسولش را با آن فرستاده ،استوار و ثابت قدم گرداند .و پس از اینکه ما را هدایت
نمود ،قلبهای ما را منحرف" مگرداند .براستی او نزدیک و اجابت کننده است.
"ریح محکمی را ک""ه در تایی""د ص""حابه وارد" صحیح ص" ِ ِ -12روافض" نیز نصوص
شده ،رد و انکار نمودند ".نصوصی" که وضوع" داللت آنها بر همگان معلوم و آش""کار
است.
آنها با چنگ زدن به نصوص متشابه ،نصوصی" را که در م""دح ص""حابه ،س""تایش
آنها ،رضایت" الهی از ایشان و مغفرت و چشم پوشی از گناهانش""ان وارد ش""ده و ن""یز
نصوصی را که بیانگر" وجوب محبت و پیروی" از آنها و طلب آمرزش ب""رای آنه""ا و
اقتدای" به آنهاست ،رد نمودند ".نصوص متشابهی چون:
ض»« :پس از من ب ا زدن 2
اب بَ ْع ٍض ُك ْم ِرقَ َ ب بَ ْع ُ ض ِر ُ «اَل ت َْر ِج ُع وا بَ ْع ِدي ُكفَّا ًرا ،يَ ْ
گردن یکدیگر ،به کفر باز نگردید».
چنانکه افعال و ایمان و طاعت و فرمانبرداری محکم و صریح آن ان را ب ا افع ال
( - 2حدید« )4 :و هر کجا باشید او ب ا شماس ت» .معیت در اینج ا ب ه معن ای معیت
ص فات اس ت ن ه معیت ذات؛ و این ش بیه کالم الهی ب ه موس ی و ه ارون اس ت ک ه
س َم ُع َوَأ َرى» (ط ه« )46 :فرم ود :نترس ید!
فرمودن د« :قَ ا َل اَل ت ََخافَ ا ِإنَّنِي َم َع ُك َم ا َأ ْ
میبینم» .و منظ ور از این معیت ن یز تایید و بیشک من با شما هستم ،میش نوم و
نصرت است (نه اینکه ذات خداوند همراه آن دو بوده است).
- 2احمد ،بخاری 118 :و مسلم99-98 ،223 :
154 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
متشابه آنان رد و انکار نمودند .همچون برادران خود خوارج که نصوص صریح و
محکمی را که در باب مواالت مومنان و محبت آنان وارد ش ده ،هرچن د گناه انی را
مرتکب شوند ،رد و انکار نمودند .گناهانی که با توبه نصوح و استغفار و نیکیهای
محو کننده و مصیبتهای جبران کنن ده و دع ای مس لمانان در ح ق آنه ا در حیات و
پس از مرگشان و امتحان در برزخ و در قیامت و شفاعت کسانی که خداوند به آنها
اجازهی شفاعت میدهد و با صداقت در توحید و رحمت ارحم الراحمین بخش یده می-
شوند.
این اسباب دهگانهای است که اثر گناهان را از بین میبرد و اگر هیچیک از این-
ها شامل حال کسی نشود ،وارد دوزخ میشود ام ا پس از تحم ل ع ذاب از آن خ ارج
میشود.
و اینگونه با پرداختن به نصوص متشابه در باب وعید ،تمام این م وارد را ره ا
کرده و نادیده گرفتن د و افع ال و ایم ان و ط اعت و فرم انبرداری محکم آن ان را ب ا
افعال متشابه آنان رد نمودند .افعال متشابهی که چه بسا قص د آنه ا از انج ام چ نین
افعالی فرمانبرداری از خداوند بوده است ،پس اجته اد ک رده و اجتهادش ان آن ان را
به انجام این امور واداشته است و اینگونه تنها یک ثواب ،پ اداش آنه ا ش ده اس ت
اما در مقابل دش منان ایش ان از این فرص ت اس تفاده ک رده و آنرا دس تاویزی ب رای
تکفیر و حالل شمردن خون و اموالشان قرار دادند .و اگر ب ر ف رض هم قص د آن ان
از باب اجتهاد نبوده ،نهایت ام ر این اس ت ک ه م رتکب گن اه ش دهان د و ب رای آنه ا
نیکیها و توبه و ...اعمال دیگری میباشد که موجب گناه را دفع میکند؛
و اینگونه خوارج و روافض مشترکا نص وص محکم و افع ال محکم مومن ان را
به وس یلهی نص وص متش ابه و افع ال متش ابه آن ان رد و انک ار نمودن د؛ درنتیج ه
مومنان را تکفیر نموده و با شمشیر علیه آنان قیام کردند و اهل ایم ان را کش تند و
مشرکان را رها کردند.
بنابراین فساد دین و دنیا در مقدم داشتن متشابه بر محکم ،تق دیم رای ب ر ش رع
1
و هوی و هوس بر هدایت میباشد .و باهلل التوفیق.
این نعمت است .و هرکس چنین کند مستحق ع ذاب میباش د .و ب ر این اس اس اس ت
ض َع ْنهُ»« :هرکس از آن روی گرداند و ب دان که خداوند متعال میفرمایدَ « :منْ َأ ْع َر َ
ایمان نیاورد یا اینکه با این اعراض و رویگ ردانی اوام ر و ن واهی آنرا بیاهمیت و
سبک شمرده و آنها را نپذیرد یا در آموختن مف اهیم واجب آن سس تی ورزد« :فَِإنَّهُ
يَ ْح ِم ُل يَ ْو َم ا ْلقِيَا َم ِة ِو ْزراً» ب ه درس تی ک ه در روز قیامت س نگینی ب ر دوش خواه د
داشت و آن بار گناهانش میباشد که به سبب آن از قرآن روی بر تافت ه و ب ه کف ر و
«خالِ ِدينَ فِي ِه» در (دوزخ) گناهانش جاودانه میمانند زیرا هجران روی آورده استَ .
عذاب همان اعمال است که به عذابی برای صاحبان خود تب دیل میش وند .و کوچ ک
بودن و بزرگ بودن عذاب بر حسب گناهان است .و این متوجه ه ر آن کس ی اس ت
که قرآن به وی ابالغ شده است چه عرب و چه عجم و چه اهل کتاب و ...
ش ُرهُ َ
ض نكا ً َون ْح ُشةً َ ض عَن ِذ ْك ِري فَِإنَّ لَهُ َم ِعي َ «و َمنْ َأع َْر َ خداوند متعال میفرمایدَ :
َأ َ َ
ص يراً * ق ا َل َك ذلِكَ تَ ْت َك َ َأ
ش ْرتَنِي ْع َمى َوق ْد ُكنتُ بَ ِ يَ ْو َم ا ْلقِيَا َم ِة َأ ْع َمى * قَ ا َل َر ِّب لِ َم َح َ
ت َربِّ ِه س َرفَ َولَ ْم يُ ْؤ ِمن بِآيَ ا ِ ُنس ى * َو َك َذلِكَ نَ ْج ِزي َمنْ َأ ْ سيتَ َها َو َك َذلِكَ ا ْليَ ْو َم ت َ
آيَاتُنَا فَنَ ِ
ش ُّد َوَأ ْبقَى» (ط ه« )127-124 :و کسیکه از یاد من روی گ ردان اب اآْل ِخ َر ِة َأ ََولَ َع َذ ُ
بیگمان زندگانی (سخت و) تنگی خواهد داشت و روز قیامت او را نابین ا شود ،پس
بر انگیزیم .گوید :پروردگارا! چرا مرا نابینا برانگیختی؟ و حال آنکه من (در دنیا)
بینا بودم! فرمود :همان گونه که آیات ما برای تو آمد پس آنها را فراموش کردی؛
اینگونه امروز (تو در آتش) فراموش خواهی شد .و اینگون ه کس ی را ک ه اس راف
کند و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد ،جزا میدهیم؛ و یقینا ً عذاب آخرت شدیدتر
و پایدارتر است».
خداوند متعال خبر میدهد که به آدم و ابلیس امر نمود ت ا ب ه زمین ن زول کنن د و
به زودی بر آنها کتابهایی و به سوی آنها رسوالنی را خواهد فرستاد تا راه راس ت
را به آنها نشان دهند که به او تعالی و بهشت منتهی میشود .و برای آنه ا دیدگاهی
را که باید نسبت به این کتاب نازل شده داشته باشند ،تبیین میکند .چنانک ه ه رکس
از آنچه بدان امر شده پیروی کند و از آنچ ه از آن نهی ش ده دوری کن د ،در دنیا و
آخرت گمراه نخواهد ش د و ش قاوت در دنیا و آخ رت نص یب او نمیگ ردد بلک ه ب ه
سوی راه راست در دنیا و آخرت هدایت شده و سعادت و امنیت در آخ رت ب رای او
خواهد بود.
ض عَن ِذ ْك ِري» یعنی هرکس از کتاب من ک ه یادآور ه ر َأ
«و َمنْ ع َْر َ و میفرمایدَ :
مضمون واالیی است ،روی گرداند و آنرا رها کند یا م رتکب ام ری ب زرگت ر از این
ض نكاً» کیف رش این شةً َ شود ،یعنی آنرا انکار نماید و به آن کفر ورزد «فَِإنَّ لَهُ َم ِعي َ
است که زندگیاش را تنگ و مشقت بار خواهیم ک رد و این ع ذاب اوس ت .و زن دگی
تنگ به عذاب قبر و اینکه قبرش بر او تنگ شده و در آن محاصره گش ته و ع ذاب
157 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
داده میشود ،تفسیر ش ده اس ت .و این کیف ر رویگ ردانی وی از ذک ر پروردگ ار می-
باشد.
این آیه از جمله آیاتی است که بر عذاب قبر داللت مینماید.
و برخی از مفسرین بر این باورند که زندگی تنگ ،ع ام اس ت و ش امل درده ا و
رنجها و غمها میباشد .و کسی که از ذکر خداوند رویگردان شود ،به آن گرفتار می-
آید بنابراین نه آرامش خواهد داشت و نه شرح ص دری ب رای او خواه د ب ود بلک ه
در مشقت بوده و به خاطر گمراهیاش در حرج و تنگنا خواهد بود هرچن د ظ اهرش
بیانگر رفاه و آسایش باشد و هر آنچه بخواهد بپوشد و آنچه بخواهد بخ ورد و ه ر
ج ا ک ه بخواه د ،س کونت کن د ام ا قلبش ب ه یقین و ه دایت دس ت نمییاب د بلک ه در
نگ رانی و ح یرت و تردید خواه د ب ود و پیوس ته در ش ک و تردید میباش د .و این
عذاب دنیاست و در جهان ب رزخ و س رای آخ رت ن یز زن دگی تنگی خواه د داش ت.
چون زندگی تنگ به طور مطلق ذکر شده است و به امری مقید نشده است.
ض َع ْن َه ا ِإناَّ ت َربِّ ِه ثُ َّم َأ ْع َر َ
و خداوند متع ال میفرمایدَ « :و َمنْ َأ ْظلَ ُم ِم َّمن ُذ ِّك َر بِآيَ ا ِ
ِمنَ ا ْل ُم ْج ِر ِمينَ ُمنتَقِ ُمونَ » (سجده« )22 :و چه کسی ستمکارتر از آن کسی استک ه
ب ه آیات پروردگ ارش پن د داده ش ود ،آنگ اه از آن اع راض کن د؟ بیگم ان م ا از
مجرمان انتقام خواهیم گرفت».
ض َع ْن َه ا» َأ ُ
ت َربِّ ِه ث َّم ع َْر َ ُ ْ َأ
«و َمنْ ظلَ ُم ِم َّمن ذ ِّك َر بِآيَا ِ اینکه خداوند متعال میفرمایدَ :
یعنی کسی ستمکارتر از فردی نیس ت ک ه هللا متع ال ب ا آیاتش او را پن د داده و این
آیات را برای او بیان نموده و واضح کرده است ،اما پس از بیان و پند ،آنها را رها
نموده ،انکار میکند و از آنها روی میگرداند و چنان آنها را به فراموشی میس پارد
که گویا هرگز آنها را نمیشناسد.
مطلب دوم :تاویل
تاویل در لغت :ریشهی آن «ا ّول» میباشد .تاویل در معانی متفاوتی به ک ار رفت ه
است از جمله:
-1بازگشت ،عاقبت و س رانجام آن :گفت ه میش ود« :آل الش یء یوول الی ک ذا»
یعنی به سوی آن بازگشت 1.یعنی حقیقتی که امر بدان باز میگردد.
-2تفسیر :ام ام ط بری رحم هاهلل میگوید« :ام ا معن ای تاویل در زب ان ع رب،
تفسیر و بازگشت و ع اقبت میباش د 2.و لیث میگوید« :الت اول و التاویل» عب ارت
3
است از تفسیر کالمی که معانی مختلفی دارد.
- 1النهایة فی غریب الحدیث ،ابن اثیر1/80 :؛ نگا :تاج العروس ،زبیدی7/215 :
- 2تفسیر طبری3/184 :
- 3لسان العرب11/33 :
158 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
-3انجام دادن امری و تنفیذ آن( :این معنا به دو معن ای گذش ته نزدیک اس ت).
چنانکه ام المومنین عایشه میگوید :رس ول خ دا در س جده میگفت« :س بحان ربی
االعلی» یتاول القرآن» یعنی این کالم الهی را جامع عمل پوشانده و آنرا تطبیق می-
ين هَّللا ِ َأ ْف َواج ا ً * فَ َ
س بِّ ْح ص ُر هَّللا ِ َوا ْلفَ ْت ُح * َو َرَأيْتَ النَّ َ
اس يَ د ُْخلُونَ فِي ِد ِ دادِ« :إ َذا َجاء نَ ْ
1
ستَ ْغفِ ْرهُ ِإنَّهُ َكانَ تَ َّواباً»
بِ َح ْم ِد َربِّ َك َوا ْ
تاویل نزد سلف :تاویل در اصطالح سلف به دو معنا به کار رفته است.
-1فرجام ،حقیقت و نتیجهای که به آن بر میگ ردد :اغلب تاویل در ق رآن ک ریم
ت َه َذا «وقَا َل يَا َأبَ ِ
به این معنا به کار رفته است .چنانکه یوسف علیهالسالم فرمودَ :
اي ِمن قَ ْب ُل قَ ْد َج َعلَ َه ا َربِّي َحقّ اً» (یوس ف(« )100 :یوس ف) گفت« :ای تَْأ ِوي ُل ُرْؤ يَ َ
پدرجان! این تعبیرخوابم است که از پیش دیده بودم ،پروردگارم آنرا راس ت گردان د
(و تحقق بخشید)» .این حقیقت ،فرجام آن خوابی است که قبال دیده بودم (که اتف اق
افتاد).
و آنچه خداون د از خ ویش و روز قیامت خ بر داده اس ت در واق ع ام ری حقیقی
است که از آن خبر داده است .و این در حق خداون د هم ان کن ه ذات و ص فاتش می-
باشد که کسی جز او نسبت ب ه آن آگ اه نیس ت .و ب ر این اس اس اس ت ک ه مال ک و
ربیع ه و ...میگوین د؛ «اس توا معل وم اس ت و کیفیت آن مجه ول» .و همچ نین ابن
ماجش ون و احم دبن حنب ل و س لف ص الح میگفتن د« :م ا کیفیت آنچ ه خداون د از
خویش خبر میدهد ،نمیدانیم هرچند تفسیر و معنای آنرا میدانیم».
-2تاویل به معنای تفس یر؛ ک ه عب ارت اس ت از توض یح کالم و بیان آن؛ مانن د
دع ای رس ول خ دا ب رای ابن عب اس ک ه فرمودن د« :اللهم فقه ه فی ال دین و علم ه
التاویل»« 2:پروردگارا او را در دین فهیم و فقیه گ ردان و تاویل (ق رآن) را ب ه او
بیاموز» .تاویل در اینجا به معنای تفسیر میباشد.
تاویل از دیدگاه خلف (اهل کالم):
تاویل عبارت است از بازگردان دن لف ظ از احتم ال راجح ب ه احتم ال مرج وح ب ر
- 1سوره نصر(« :ای پیامبر) هنگامیکه یاری هللا و پیروزی فرا رس د .و م ردم را
میشوند .پس به ستایش پروردگ ارت تس بیح ببینی که گروه گروه در دین هللا داخل
گوی و از او آمرزش بخواه ،همانا او بسیار توبهپذیر است».
- 2مسند احمد4/127 :؛ و احمد شاکر اسناد آنرا صحیح دانسته است .و هیثمی در
مجم ع الزوائ د ،9/176 :ب اب ج امع فیم ا ج اء فی علم ه و م ا س ئل عن ه ...روایت
نموده و آنرا به احمد و طبرانی نسبت داده و س پس میگوید :و احم د از دو طریق
آنرا روایت کرده است که راویان در هر دو طریق ،راویان صحیح هستند .و معن ای
هر دو از نظر لغوی مرادف یکدیگر میباشد».
159 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اما تاویل صحیح تاویلی است که موافق با داللت نصوص کتاب و س نت باش د و 2
3
تاویلی که با این قاعده مخالف باشد ،تاویل فاسد خواهد بود.
4
نکات:
-1عامل تشخیص تفاوت میان تاویل صحیح و باطل آن است که تاویل صحیح با
داللت نصوص کتاب و سنت موافق و مطابق است اما تاویل باطل با نص وص کت اب
5
و سنت مخالف است.
-2واجب است که الفاظ کتاب و س نت ب ر ظ اهر آنه ا حم ل ش ده و ج ز ب ا دلیل
صارفه ،معنای ظاهری آنها به معنای دیگری تاویل نشود.
-3دلیل صارفهای که بیانگر آن است که معنای ظاهری لفظ مراد نیست درج ات
6
مختلفی دارد:
الف) اگر احتمال معنای دیگر نزدیک باش د ،ب رای آن کم ترین دلیلی کف ایت می-
- 1روضة الناظر31-2/30 :؛ مجموع الفتاوی17/401 :
- 2تاویل صحیح چهار شرط دارد :الف) لفظ در زبان ع ربی احتم ال معن ای م ورد
نظر تاویل کننده را داشته باشد .ب) چون لفظ مورد نظر احتمال معن ای م ورد نظ ر
تاویل کننده را داشته باشد ،بر وی واجب است که ثابت کن د و دلیل بیاورد ک ه این
لفظ بر معنای مورد نظر او داللت میکند .چرا که گاهی یک لفظ چن دین معن ا دارد و
مشخص کردن معنایی مشخص برای آن در چ نین ش رایطی نیاز ب ه دلیل دارد .ج)
اثبات صحت دلیلی که لفظ را از حقیقت و معنای ظاهری آن به معنای دیگری تاویل
میکند؛ چرا که ع دول از معن ای حقیقی و ظ اهری لف ظ ج ایز نیس ت مگ ر ب ه دلیل
معنای لفظ از حقیقت و ظاهر آن، ِ صارفهای که قویتر از آن باشد .د) دلی ِل صارفه ِی
از هرگونه معارض و مخالف (قویتر از آن) سالم باشد.
- 3مانند تاویل این ح دیث« :ایم ا ام راة نکحت بغ یر اذن ولیه ا فنکاحه ا باط ل»:
«هرگاه زنی ب دون اج ازهی ولی خ ود ازدواج کن د ،نک احش باط ل اس ت»( .مس ند
احمد23236 :؛ ترمذی1021 :؛ ابوداود1784 :؛ دارمی )2089 :چنانکه گفت هان د
منظور از «مراة» در اینجا دختر کوچک است.
یا اینکه تاویل معنای ظاهری لفظ به معنایی دیگر بدون هرگون ه دلیل باش د .و این
در اصطالح اصولین لعب نامیده میشود.
ْأ
مانند دیدگاه برخی از رافضه در تفسیر این کالم الهی که میفرمایدِ« :إنَّ هللاَ يَ ُم ُر ُك ْم
َأنْ ت َْذبَ ُحو ْا بَقَ َرةً» (بقره )67 :که میگویند منظور عایشه است .والعیاذ باهلل
- 4نگا :معالم اصول الفقه عند اهل السنة و الجماعة.
- 5نگا :مجموع الفتاوی3/67 :؛ 6/21؛ الصوافق المرسلة1/187 :
- 6نگا :روضه الناظر33-2/32 :؛ قواعد االصول52 :؛ مختصر ابن اللحام131 :
160 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
کند.
ب) اگر احتمال معنای دیگر بعید باشد ،نیازمند دلیلی قوی است.
ج) اگر احتمال معنای دیگر متوسط باشد ،نیازمند دلیلی متوسط است.
-4اگ ر ب رای تاویل لفظی ،دلیلی ص حیحی وج ود نداش ته باش د ،حم ل لف ظ ب ر
معنایی جز معنای ظ اهری آن و تاویل آن ب ه معن ایی ج ز معن ای ظ اهری آن ج ایز
1
نیست و رد هرگونه تاویلی واجب است.
()3()2
اهل کالم چه کسانی هستند؟
اهل کالم همان کسانی هستند که ب"ا وج"ود" نص ،ب"ر مبن"ای رأی و نظ"ر و ذوق و
سیاست خود سخن میگویند یا اینکه نص را بر عقل عرضه میکنند؛ و این عمل آن""ان
شبیه ابلیس است که تسلیم امر پروردگارش" نشد و گفتَ« :أنَا خَ ْي ٌر ِم ْنهُ خَ لَ ْقتَني ِم ْن ٍ
نار
َو َخلَ ْقتَهُ ِم ْن طي ٍن» (اعراف« )12 :من از او بهترم ،مرا ازآتش آفريدهای و او را از
ِگل (آفريدهای)» و اینگونه در زمرهی اهل کالم قرار گرفت.
اما آنه""ا از این جهت اه""ل کالم نامی""ده ش""دند ک""ه علمی را نیاوردن""د ک""ه مع""روف
نباشد بلکه تنها زیادهگ"ویی و کالم اض"افی را ب"ا خ"ود آوردن"د" ک"ه کم"ترین فای"ده ای
ندارد .مثال قیاس را برای توضیح دادن چیزی که از راه حس معل""وم اس""ت ،ب""ه ک""ار
میبرند هرچند این قیاس و امثال آن در جای دیگر ،در برابر کسی که حسی را انکار
میکند ،مفید فایده است.
مهمترین اصول اهل کالم در دریافت دین:
اه""ل کالم اص""ول زی""ادی در موض""وع عقای""د و احک""ام دارن""د ک""ه مهمت""رین آنه""ا
عبارتند از :
-1مبنای مسائل اعتقادی نزد آنها قطعیات است .و قطعی بودن تنه""ا از راه عق""ل
فهمیده میشود نه از جهت نق"ل؛ چ"ون ب"ه گم"ان آنه"ا نق"ل مفی"د یقین نیس"ت .و ب"ر این
- 1نگا :شرح کوکب المنیر3/461 :
- 2اهل کالم یکی از اسامی اهل تاویل یا کسانی میباشد که عقل را بر نق"ل مق"دم می-
دارند.
- 3تاریخ ظهور" مصطلح «تاویل» نزد اهل کالم :معنای اصطالحی تاوی""ل (ص"رف
لفظ از معنای ظاهری آن) پس از دوران سلف صالح ظهور نمود .چنانک""ه تاوی""ل ب""ه
معنای متاخر آن نزد صحابه و تابعین شناخته شده نبود .و همچنین تاویل به این معن""ا
نزد اهل لغت از متقدمین شناخته ش"ده نب"ود( .رک :ب"ه تعری"ف تاوی"ل در لغت) بلک"ه
ظهور" این معنا بعد از قرون برتر و در محی""ط متکلمین و فالس""فه ب""وده اس""ت .و این
پس از ظهور خالف و تفرقه میان مسلمانان بود .و اولین کس""ی ک""ه این اص""طالح را
بیان داش""ت رازی ب""ود ک"ه از ش""ناخته ش""دگان ق""رن هفتم ب"ود .نگ""ا :اس"اس التق"دیس:
222 ،211
161 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
اساس ،مبنای عقاید و مسائل خود را در وهلهی اول ،قضیهی عقل قرارداده"اند.
-2تعارض میان عقل و نقل را جایز شمرده اند؛ تعارض میان عقل صریح و نقل
صحیح؟!
-3معتقد به وجوب تقدیم دلیل عقلی به صورت مطلق میباش""ند؛ تنه""ا از این جهت
که عقلی میباشد.
2
-4بر این باورند که دلیل نقلی مفید یقین نیست.
-5ضابطه حمل لفظ بر احتمال مرج""وح ،ص""حت معن""ای آن در زب""ان ع""ربی می-
باشد؛ بدون در نظر گرفتن سیاقی که در آن وارد شده یا کلیات شریعت 3یا ال""تزام ب""ه
منهج سلف در فهم نصوص و در نظر داشتن معنای ظاهری" آنها؛
-6دلیل صارفهای که لفظ را از معنای ظاهری" آن ب""ه معن""ای دیگ""ری انتق""ال می-
دهد ،دلیل عقلی است و در واقع معنای لفظ همان است که عقل تشخیص میدهد.
موضع اهل کالم در برابر نصوص کت اب و س نت ،چ ون ب ا اص ول آن ان مخ الف
باشد:
-1انکار ،با خردهگیری و ایراد وارد کردن در نصوص بویژه اگر اخب""ار آح""اد
باشد.
-2رویگردانی" از معانی آنها؛ و این پس از ثبوت ورود آنها میباشد چنانکه ق""رآن
یا اخبار متواتر باشند .اما در اعراض و رویگردانی" از نص""وص ب""ه دو روش عم""ل
میکنند:
الف) رویگردانی از نصوص به طور کلی؛ با عق""ل و قلب و تف""ویض علم مع""انی
آنها به هللا متعال با این اعتقاد که ظواهر آنها مراد نیست و این باور را ب""ه دروغ راه
و روش پیامبر میخوانند".
ب) تحریف کالم از مواضع آن؛ چنانکه در این راستا لغتهای شاذ و نادر و انواع
- 1نگ""ا :مجم""وع الفت""اوی ،ابن تیمی""ه307 "،17/306 "،16/440 :؛ درء التع""ارض
العقل و النقل1/12 :؛ اساس التقدیس ،ص211 :
- 2اینکه دلیل از امور ظنی یا قطعی" است امری نسبی میباشد که ب""ر مبن""ای مختل""ف
بودن عقل استداللگر ،متفاوت میباشد و ظنی ی""ا قطعی ب""ودن ص""فت ذاتی ،دلی""ل نمی-
باشد .و این امری است که هیچ عاقلی با آن مخالفت نمیکند .چنانکه گ""اهی دلی""ل ن""زد
زید قطعی" شمرده میشود درحالیکه همان دلیل نزد عمرو ظنی محس""وب میش""ود .ابن
قیم ،مختصر الصواعق501 :؛ نگا :فصل چهارم ،مبحث دوم" از این کتاب
- 3گاهی لفظی از نظر لغوی احتمال معنای مرجوح را دارد اما نه در س""یاق خاص""ی
که در آن به کار رفته است .مثال :لفظ «عین» بیش از ی""ک معن""ا دارد و ب""ه معن""ای:
چشمه آب ،مال ،جاسوس و ...به کار رفته است .اما این سیاق است که مش""خص می-
کند مقصود از لفظ «عین» در آن جمله کدامیک از معانی آن میباشد.
162 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
الف) ی""ا ص""حابه و س""لف ،ح""ق را در این زمین""ه نفهمیدن""د و ظ""اهر این نص""وص
باطل است.
ب) یا اینکه آنها حق را دانس""تند" و فهمیدن""د ام""ا آنرا کتم""ان کردن""د و ب""ه نص""یحت
مسلمانان که واجب است ،نپرداختند".
-4متاول""ه تالش میکن""د تم""ام م""ورادی را ک""ه نص""وص ب""ر آن داللت میکن""د ،ب""ه
صورت" تفصیلی بداند و آنرا در معرض سنجش عقل و حس قرار دهد .و اینگون""ه و
با این روش از حد متصف بودن به ایمان به غیب خارج شدهاند.
-5کسی که نصوص را تأویل میکند قاعده و ض""ابطهی مش""خص و معی""نی ب""رای
نصی که تأویل آن جایز اس""ت و نص""ی ک""ه تأوی""ل آن ج""ایز نیس""ت ،ارائ""ه نمیده""د .و
تفاوتی صحیح و آشکار میان آنه""ا بی""ان نمیکن""د .بلک""ه ه""ر نص""ی را ک""ه ادع""ا میکن""د
تأویل در آن جایز و روا نیس""ت ،از جنس هم""ان نص اس""ت ک""ه آنرا تأوی""ل میکن""د .و
عکس این مهم صادق" است .و ب""ر این اس""اس پ""ذیرفتن و انتخ""اب ک""ردن یکی از س""ه
1
حالت زیر بر او الزم میآید:
الف) ایمان به تمام نصوص و اثبات آنچه بر آن داللت میکنند و موافقت با حق از
جهت لفظ و معنی؛
ب) انکار تمام مواردی" که نصوص ب""ر آن داللت میکنن""د ک""ه در این ص""ورت از
تناقض خارج شده و به کافران میپیوندد".
ج) بین نصوص -که تفاوت گذاشتن می""ان آنه""ا ج""ایز نیس""ت -تف""اوت بگ""ذارد .و
اینگونه به برخی از نصوص ایمان آورده و به برخی از نصوص کف""ر ورزد؛ و این
روش نیز عین تناقض و اضطرابی است که روش و سنت جمهور متکلمان میباشد.
-6در هیچیک از فرقههایی ک""ه راه تأوی""ل را در پیش گرفتن""د معی""اری ب""رای رد
کردن داللت نصوص وجود ندارد جز اصول و قواعد و اعتقاداتی که آنها را مذهب
خود معرفی" کردهاند 2.و اینگونه آنچه را که با اصول و قواعد و اعتقادات مذهبش""ان
مخ"الف باش"د ،رد میکنن"د هرچن"د وض"وح" حجت و ق"وت داللت آن روش"ن و آش"کار
باشد:
الف) چنانچه روافض و مذهب رافض""ه ع""داوت و دش""منی ب""ا ص""حابه را یکی از
اصول خود قرار داده است و بر این مبنا نصوصی" را که بر فضایل" و رضایت الهی
از آنها داللت میکند ،رد میکنند.
- 1نگا :الصواعق المرسلة230-1/228 :
- 2و این یکی از تف""اوته""ای می""ان س""لف و خل""ف میباش""د .چنانک""ه س""لف ص""الح ب""ه
کندوکاو در نصوص پرداخته و بر مبنای نصوص ،اصول و اعتق""ادات را پ""ایری""زی"
میکنند اما خلف از اهل بدعت ،اص""ول و قواع""د و اعتق""ادات خ""ود را مط""رح ک""رده،
سپس به بررسی و کندوکاو" نصوص روی" میآورند" تا دلیلی برای آنها بیابند.
164 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ب) جهمیه :جهمیه نیز نفی تشبیه و تجسیم را از اصول خود قرار داده و اینگون""ه
صفات کمال و جاللی که در نصوص برای هللا متعال ثابت شده ،رد میکنند.
ج) قدریه :قدری"ه ن"یز مس"اله ع"دل 1و وج"وب آنرا از اص"ول خ"ود ق"رار دادن"د و
اینگونه نصوصی" را که در باب تقدیر و مشیت وارد شده بود ،رد کردند و در براب""ر
آنها جبریه بوجود" آمدند که تقدیر و مشیّت را اصل ق""رار دادن""د و اینگون""ه نصوص""ی
را که بر قدرت و اختیار" و حکمت خداوند" و عدالت او داللت میکرد ،رد نمودند.
د) وعیدیه :وعیدیه نیز نصوص وارد شده در باب وعید را اصل ق""رار" داده و ب""ر
این اساس معتقد بودند که هرکس وارد دوزخ شود ،از آن خارج نمیشود .و در مقابل
نصوص وعده و بشارت و مغفرت و شفاعت و ...را رد نمودند".
-7و از جمله مفاسد تأویل آن است که هریک از پیروان تأوی""ل ،منک""ر ام""ری را
به چیزی ملزم میکند که خود سزاوارتر" اس"ت آنرا رع"ایت کن""د (ع"دم تاوی"ل) ب"ا این
توضیح که چون تاویل کننده ص"فات الهی در براب"ر منک"ر مع"اد و حش"ر اجس"اد ،ب"ه
نصوص وحی استناد کند ،منکر معاد تأویالت مخ""الف ب""ا ظ""اهر این نص""وص ارائ""ه
خواهد داد .و در این راستا به همان روش اهل تأوی""ل اس""تناد خواه""د ک""رد ب""ویژه ک""ه
نصوص صفات بیشتر" و صریحتر میباشند.
-8در روش غزالی در ترجیح مذهب س""لف در ت""رک تأوی""ل تام""ل کن؛ در کت""اب
کلی برح""ق«الجام العوام عن علم الکالم»؛ ابوحام""د غ""زالی میگوی""د« :ام""ا بره""ان ِ
2
بودن مذهب سلف ،در پرتو پذیرفتن چهار اصل میباشد که نزد هر عاقلی از مسلمات
است؛ سپس این اصول را ذکر میکند:
الف) رسول خدا ،داناترین خلق نسبت به مصلحت احوال بندگان در دنیا و آخرت
بود.
ب) رسول خدا به تمام و کمال آنچه را که در باب مصلحت دنیا و آخ""رت بن""دگان
به او وحی ش""ده ب""ود ،ابالغ نم""ود و چ""یزی از آنرا کتم""ان نک""رد .و او ح""ریصت""رین
مردم نسبت به صالح و مصلحت خل""ق و راهنم""ایی" آن""ان ب""ه س""وی مص""لحت دنی""ا و
آخرت بود.
- 1ع""دل یکی از اص""ول پنجگان""ه معتزل""ه میباش""د ک""ه در ورای آن نفی تق""دیر نهفت""ه
است .و گفتند :خداون""د ش""ر را خل"ق نک"رده اس"ت و ب""دان راض"ی نیس""ت .چ""ون اگ""ر
خداوند" شر را آفریده باشد و سپس بن""دگانش را ب""ه خاطرانج""ام" آن ع""ذاب کن""د ،چ""نین
رفت""اری" ظلم و ج""ور اس""ت!! درح""الیک""ه هللا متع""ال ع""ادل اس""ت و ظلم نمیکن""د .ام""ا
الزمهی این اصل فاسد آنها این است که در ملک خداوند متعال اموری" رخ میدهد که
او نمیخواهد و چیزی را خواسته که نمیباشد و الزمهی این ام""ر توص""یف خداون"د" ب"ه
عجز و ناتوانی است .و خداوند از آن پاک و منزه است.
- 2احتماال از آخرین کتابهای غزالی میباشد.
165 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ج) داناترین مردم نسبت به معانی کالم رسول خدا و س""زاوارترین آن""ان ب""ه درک
اسرار و کنه آنها ،همان کسانی بودند که با او همراه بوده و شاهد نزول تنزیل بوده و
تفسیر را میدانستند؛ و آنها اصحاب رسول" خدا بودند.
د) صحابه در طول حیات خود هیچوقت ب"ه تأوی"ل دع"وت نکردن"د و اگ"ر تأوی"ل،
جزئی از دین بود ،شب و روز بدان روی" میآوردند" و فرزندان و خ""انواده"ی خ""ود را
بدان فرا میخواندند».
سپس ابوحامد" میگوید« :پس به طور قطع با در نظر داشتن این اصول میدانیم ک"ه
ح""ق هم""ان اس""ت ک""ه س""لف گفتن""د و دی""دگاه درس""ت و ص""واب هم""ان اس""ت ک""ه آن""ان
1
برگزیدند».
-9متاوله (تأویل کنندگان) میگویند :ظاهر نصوص صفات بیانگر تشبیه و تجسیم
2
است.
اما حقیقت و واقعیتی که در آن هیچ ش""ک و تردی""دی" نیس""ت این اس""ت ک""ه از ه""ر
وصفی که در کتاب و سنت ثابت شده ،تنزیه کامل از مشابهت حوادث بر میآید.
-10از پیام""دهای" ن""اگوار" تأوی""ل ب""رای اس""الم و اه""ل آن ،این اس""ت ک""ه آن""ان را
پراکنده و متفرق و تکه تکه میکند و در اصول دینشان با یک""دیگر اختالف میکنن""د و
یکدیگر را لعنت کرده و در برخی موارد تکفیر میکنن""د و بلک""ه گ""روهه""ایی از آن""ان
دی"ده ش"ده ک"ه خ"ون دیگ"ران را میریزن"د" و ج"ان و م"ال و آب"روی" آن"ان را حالل می-
ش""مارند .چنانک""ه خ""وارج خ""روج نک""رده و معتزل""ه راه اع""تزال در پیش نگرفت""ه و
رافضه رافضی"گری را برنگزیدند مگر به سبب تأوی""ل؛ و س""بب جن""گ ب""ا مرت""دین و
3
کشته شدن عثمان ج""ز تأوی""ل نب""ود .و ن""یز در روزگ""ار عبدهللا بن زب""یر و قرامط""ه،
منجنیقها به سوی بیت هللا الحرام نشانه نرفت مگر بر مبنای تأویل؛ 4و مالک بن انس
و احمد بن حنبل شالق نخوردند و درخواست قتل احمد بن حنبل مطرح نشد مگر ب""ر
- 1الج""ام الع""وام عن علم الکالم ،ص 25-23چ""ه بس""ا ک""ه ب""ه منهج س""لف بازگش""ت
چنانکه در اواخر عمر به حدیث روی آورده ب"ود و در ح"الی ف"وت ک"رد ک"ه ص"حیح
بخاری" بر سینهاش قرار داشت.
- 2گویا خداوند" متعال در بالغت و فصاحت عاجز و ناتوان بوده که کالمی را نازل
فرموده که ظاهرش کفر است .والعیاذ باهلل
- 3قرامط""ه :ظه""ور" این گ""روه در س""ال 176هج""ری ب""ا ظه""ور میم""ون بی دیص""ان
وحمدان قرمط بود که دست به دست هم داده و با کم""ک هم ب""ه نش""ر این م""ذهب پلی""د
پرداختند ".آنها گروهی" از زنادقه و ملحدان پیروان فالسفه فارس بودن""د ک""ه معتق""د ب""ه
نبوت زرتشت و مزدک بودند .درحالی"ک""ه این دو محرم""ات را مب""اح میدانس""تند ".نگ""ا:
البدایة و النهایة11/76 :
-4نگا :صواعق المرسله376 ،349 ،1/348 :؛ اعالم الموقعین252 ،4/251 :
166 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
مبنای تأویل.
و اتفاقاتی" که برای امام بخاری رخ داد و او را از شهرش بیرون کردند ،سبب آن
جز دستاویز" تأویل نبود .براستی تأویل چه جن""ایت ب""زرگی" در ح""ق اس""الم و اه""ل آن
مرتکب شده است.
1
ابن قیم رحمهاهلل در نونیه در مورد مفاسد تأویل چنین میسراید:
تأويل ذي التحريف" والبطالن هذا وأصـل بلية اإلسالم مـن
زادت ثالثـا قول ذي البرهـان وهو الذي قد فرق السبعين بل
والعرش أخلوه مـن الرحمـن وألجله جحدت صفات كماله
ــمأوى مقالـة كـاذب فتـان وألجله أفنى الجحيم وجنة الـ
أزال بغيــر نهايــة وزمــان وألجلـه قالـوا اإللـه معطـل
من غاية هي حكمة الديان وألجلـه قد قـال ليس لفعلـه
«اصل و اساس بال و مصیبتی که دامنگیر اسالم ش""ده اس""ت ،تأوی""ل اس""ت ک""ه در
بردارنده"ی تحریف و بطالن است .و تأویل است که دیدگاه با دلیل را به هفت""اد و س""ه
فرقه تقسیم کرده است .و ب""ه س""بب آن اس""ت ک""ه ص""فات کم""ال خداون""د انک""ار ش""ده و
عرش خ""الی از خداون"د" رحمن تص""ور ش""ده اس"ت .و ب"ه س""بب آن اس""ت ک"ه دوزخ و
بهشت نابود و فناشدنی تصور میشود؛ و این دیدگاه دروغگ"ویی" فتن"هگ"ر اس"ت .و ب"ا
استناد به تأویل است که میگویند :خداوند" هیچ صفتی ندارد ،ازلی اس"ت ب"دون نه"ایت
و زمانی؛ و به سبب آن است که میگوید :هدفی در ورای" فعل خداوند" نیست درح""الی-
که آن حکمت خداوند دیان است».
دیدگاه سلف در مسأله تأویل کالمی:
-1محم"د بن اس"حاق بن خزیم"ه رحم"هاهلل میگوی"د« :اح"ادیث و روای"اتی ک"ه در
زمینه صفات خداوند متعال وارد شدهاند ،با آنچ"ه در کت"اب الهی در این زمین"ه وارد
شده ،موافق" و منطبق میباشند؛ خلف آنها را در طی قرون متمادی" و ق""رن ب""ه ق""رن و
سینه به سینه از سلف صالح از دوران صحابه و تابعین تاکنون برای م""ا نق""ل ک""رده-
اند .و این در راستای اثبات صفات برای هللا متعال و شناخت و ایمان به آنها و تس"لیم
شدن در برابر آنچه خداوند متعال در کتابش و نیز پیامبرش از کتاب او خبر داده می-
باشد عالوه بر ت"ذکر پره"یز" از تأوی"ل و انک"ار ص"فات و ت"رک تمثی"ل و کیفیت قائ"ل
2
شدن».
و همچنین میگوید« :مذهب ما و تمام علمای ما در حجاز و تهامه و یمن و ع""راق
و شام و مصر این است که آنچه را خداوند برای خود اثبات نم""وده ،اثب""ات میک""نیم و
ب""ا زب""ان خ""ویش ب""دان اع""تراف و قلب""ا آنرا تص""دیق" میک""نیم ب""دون اینک""ه چه""رهی
- 1ص218 :
- 2ابن قدامه ،ذم التأویل ،ص 19-18
167 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
تاریخی" نیست چنانکه دشمنان کینهتوز این بهتان و افترا را متوجه سلف میکنند .وهللا
المستعان.
-4ابو عیسی ترمذی" رحمهاهلل به دنبال روایت حدیثی" که در باب صدقه وارد ش""ده
و در آن صفت دست راست برای خداوند متعال ذکر میشود ،میگوید« :اک""ثر و اغلب
اهل علم در مورد این حدیث و روایاتی" از این قبیل که بیانگر صفات خداوند می باشند
و نیز نزول خداوند در هر شب به آسمان دنیا ،میگویند :روایات در این م""وارد" ث""ابت
میباشند و به آنها ایمان آورده میشود و (کیفیت) آنه""ا تص""ور" نمیش""ود و گفت""ه نمیش""ود
این صفات چگونه هستند و کیفیت آنها از چه قرار است؟ و چنین دی"دگاهی از مال"ک
بن انس و س""فیان بن عیین""ه و عبدهللا بن مب""ارک روایت ش""ده اس""ت ک""ه در م""ورد" این
احادیث گفتهاند :آنها را اثبات نموده و تص""دیق میک""نیم چنانک""ه وارد ش""دهان""د ،ب""دون
اینکه کیفیت و چگونگی برای آنها قائل شویم؛ و همین است دی""دگاه اه""ل علم از اه""ل
1
سنت و جماعت»...
-5ابو عمر یوسف" بن عبدالبر رحمهاهلل میگوی""د« :اه""ل س""نت در م""ورد اق""رار" و
تأیید تمام صفات وارد شده در قرآن و سنت و ایمان به آنها و حمل آنه""ا ب""ر حقیقت و
نه مجاز ،اجماع دارند ،ج"ز اینک"ه ب""رای هیچی"ک از این ص"فات کیفیت و چگ"ونگی"
قائل نیستند و از میان آنها صفتی را محصور" و محدود" نمیدانند.
اما اهل بدعت چون جهمیه و معتزله و خوارج ،همگی این صفات را انکار نموده
و هیچیک از آنها را بر وجه حقیقی حمل نمیکنند و بر این باورند" که ه""رکس ب""ه این
صفات چنانکه وارد شدهاند ،اقرار کند ،مشبهه خواهد ب""ود .و این""ان ن""زد کس""انی ک""ه
این ص""فات را اثب""ات میکنن""د ،نفی کنن""دگان معب""ود خوان""ده میش""وند .و ح""ق و حقیقت
همراه کسانی" است که به بیان کتاب و سنت رسول هللا ح در این زمینه ،قائلن""د و آنه""ا
2
پیشوایان جماعت (مسلمانان) میباشند».
ش» میگوی""د« :م""ردم در این زمین""ه 3 ْ
-6ابن کثیر در تفسیر «ثُ َّم ا ْستَوی َعلَی ال َع""رْ ِ
سخنان و دیدگاههای زیادی را مطرح کردهاند که هم اکنون جای ش""رح و بس""ط آنه""ا
نیست .و بلکه در این زمینه همان راه و روش و مذهب سلف ص"الح پ""یروی میش""ود.
راه و روش و مذهب مالک ،اوزاعی ،ثوری "،لیث بن سعد ،شافعی ،احم""د بن حنب""ل،
اسحاق بن راهویه و دیگر پیشوایان مس""لمانان در ق""دیم و جدی""د؛ چنانک""ه م""ذهب آنه""ا
اثب""ات و تص""دیق" این ص""فات ب""دون کیفیت قائ""ل ش""دن و تش""بیه و تعطی""ل ص""فات می-
- 1سنن ترمذی3/24 ":؛ کتاب الزکاة – باب م""ا ج""اء فی فض"ل الص""دقة عقب ح"دیث:
662
- 2التمهید ،ابن عبدالبر7/145 :
( - 3اعراف« :)54 :سپس بر عرش مستقر شد».
169 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
باشد»...
-7امام ابوحنیفه رحمهاهلل میگوید« :صفاتی را که خداون""د متع""ال در ق""رآن ک""ریم
ذکر میکند مانند وجه ،ید و نفس (و آنها را ب""ه خ""ود نس""بت میده""د) در واق""ع ص""فاتی
هستند که کیفیت آنه""ا را نمیدانیم .و گفت""ه نمیش""ود :منظ""ور از ی""د (=دس""ت) خداون""د،
قدرت یا نعمت اوست چرا که چ"نین تأوی"ل و ت"وجیهی" ابط"ال ص"فت (ی"د میباش"د ک"ه
خداوند" برای خود ثابت کرده) است و چنین ت""اویلی دی""دگاه قدری""ه و معتزل""ه میباش""د؛
ت (ید) خداوند (نسبت ب""ه م""ا) ص""فت ب""دون کیفیت او تع""الی میباش""د و خش""م بلکه دس ِ
(غض""ب) و رض""ایت خداون""د ن""یز دو ص""فت از ص""فات بال کی""ف خداون""د متع""ال می-
2
باشد».
-8ابو محمد جوینی پ"در ام""ام الح""رمین رحمهماهللا میگوی"د« :و عل""و و ف"وقیت" و
3
استوای" خداوند بر عرش را چنانکه شایسته جالل و عظمت الهی است ،ثابت میک""نیم
و حق در این زمینه واضح و روشن است .و قلبها برای پذیرش آن گشوده است؛ ام""ا
تحریف" (این صفات) را عقلهای ص""حیح و س""الم نمیپ""ذیرد مانن""د تحری""ف اس""تواء ب""ه
4
استیال (چیرگی و تسلط) و »...
-9قاضی" ابو یعلی رحمهاهلل میگوید« :رد کردن این اخبار جایز نیست – چنانک""ه
معتزله چنین راهی را در پیش گرفتن""د و اش""اعره ب""ه تأوی""ل آن مش""غول ش""دند -بلک""ه
حمل این اخبار بر ظاهر آنها و اعتقاد به اینکه آنه""ا ص""فات خداون""د متع""ال میباش""ند،
واجب است .صفاتی که به هیچ شباهتی می"ان آنه"ا و ص"فات مخلوق"ات" معتق"د نیس"تیم"
بلکه اعتقاد و باور" ما در این مورد" همان است که از استاد و امام ما ابو عبدهللا احم""د
5
بن محمد بن حنبل و دیگر پیشوایان اصحاب حدیث روایت شده است.
-10عبدالقادر گیالنی رحمهاهلل میگوید« :سزاوار است ک""ه ص""فت اس""تواء ب""دون
تأویل اطالق میشود و اینکه آن استوای" ذات بر عرش میباشد .نه به معنای نشس""تن و
لمس کردن چنانکه مجسمه و کرامیه میگوین""د؛ و ن""ه ب""ه معن""ای عل""و و ارتف""اعی ک""ه
اشاعره بیان میکنند و نه به معنای استیال و غلبه چنانک""ه معتزل""ه میگوین""د؛ چ""را ک""ه
شرع بیانگر این ام""ور نیس""ت و از هیچی""ک از ص""حابه و ت""ابعین و س""لف ص""الح از
- 1تفسیر ابن کثیر3/422 :
- 2کتاب فقه االکبر ،ص185 :؛ دار الکتب العربیة الکبری ،مصر
- 3شیخ شافعیه ،ابو محمد ،عبدهللا بن یوسف بن عبدهللا بن یوسف بن محمد بن حیویه
طایی سنبسی" ـ چنانکه ملک الموید نسب او را میشمارد" ـ جوینی پدر ام""ام الح""رمین؛
او فقیهی دقیق ،محقق ،نحوی و مفسر بود.
- 4رسالة فی اثبات االس""تواء و الفوقی""ه ...اب""و محم""د الجوی""نی در مجموع""ة الرس""ائل
المنبریة1/18 :
- 5کتاب ابطال التأویالت ،ص 4
170 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اصحاب حدیث چنین تأویالت و معانی نقل نش"ده اس""ت؛ بلک"ه آنچ"ه از آنه"ا روایت و
1
نقل شده ،بیان این صفات به صورت مطلق میباشد».
دیدگاه سلف در مورد اهل کالم:
-1نافع میگوید« :با عبدهللا بن عمر نشس""ته ب""ودیم" ک""ه م""ردی آم""ده و گفت :فالنی
(مردی از اهل شام) به تو سالم میدهد .عبدهللا گفت« :به من خ""بر رس""یده ک""ه ب""دعتی
را ایجاد کرده است .اگر چنین است سالم مرا به او برسان .از رسول" خدا ش""نیدم" ک""ه
الز ْن ِديقِيَّ ِة َوا ْلقَ َد ِريَّ ِة»« 2:در س ٌخَ ،وقَ ْذفٌ َ ،و ُه َو فِي ِّ سيَ ُكونُ فِي ُأ َّمتِي َم ْ فرمودندِ« :إنَّهُ َ
امتم مسخ و قذف خصوصا" در زندیقیه و قدریه ظاهر میشود».
-2و ابوغالب میگوید« :همراه اب""و امام""ه (درح""الیک""ه او ب""ر االغش س""وار ب""ود)
حرکت میکردیم" تا اینکه به مسجد دمشق" رسیدیم که سرهایی آویزان مش""اهده ک""ردیم".
گفته شد :این سرهای خوارج هستند ک""ه از ع""راق آورده ش""دند .پس اب""و امام""ه گفت:
س""گه""ای دوزخ ،س""گه"ای دوزخ ،س"گ ه"ای دوزخ؛ ب""دترین کش"ته ش""دگان در زی""ر
آسمان؛ خوشا به حال و مژده باد کسانی را که آنها را کشتند ی""ا ب""ه دس""ت آن""ان کش""ته
شدند .و این را سه بار تکرار کرد .سپس گریست .گفتم :ای ابوامامه ،چ""ه چ""یزی ت""و
را به گریه انداخت؟ گفت :دلسوزی برای آنه""ا ،آن""ان از اه""ل اس""الم بودن""د ک""ه از آن
ٌ
آيات "اب ِم ْن"هُ "ک ْال ِکت" َ "و الَّذي َأ ْن" َز َل َعلَ ْي" َ خ""ارج ش""دند .س""پس این آی""ه را خوان""د« :هُ" َ
هات فََأ َّما الذينَ في قلوبِ ِه ْ"م زَ ْيغ فَيَتبِعُونَ م""ا تَش""ابَهَ
َّ ٌ ُ ُ َّ ب َو ُأ َخ ُر ُمتَشابِ ٌ مات ه َُّن ُأ ُّم ْال ِکتا ُِمحْ َک ٌ
ِم ْنهُ ا ْبتِغا َء ْالفِ ْتنَ ِة َو ا ْبتِغا َء تَْأويلِ ِه َو ما يَ ْعلَ ُم تَْأويلَ "هُ ِإالَّ هَّللا ُ َو الر ِ
َّاس " ُخونَ فِي ْال ِع ْل ِم يَقُولُ""ونَ
ب» 3س""پس این آی""ه را خوان""دَ « :و ال آ َمنَّا بِ ِه ُک ٌّل ِم ْن ِع ْن ِد َربِّنا َو ما يَ َّذ َّک ُر ِإالَّ ُأولُوا اَأْل ْلبا ِ
4
ک لَهُ ْم عَذابٌ عَظي ٌم» ِّنات َو ُأولِئ َ اختَلَفُوا ِم ْن بَ ْع ِد ما جا َءهُ ُم ْالبَي ُ تَ ُکونُوا" َکالَّذينَ تَفَ َّرقُوا َو ْ
- 1الغنیة1/50 :
- 2مسند احمد6208 " :2/137 :؛ ابو داود4613 :؛ و آلبانی آنرا َح َسن دانس""ته اس""ت:
2079و آلبانی در حاشیه مشکاة 1/38 :آنرا تأیید کرده است.
( - 3آل عمران« :)7 :او کسی است که کتاب (قرآن) را بر تو نازل ک""رد .بخش""ی از
آن ،آیات محکم (صریح و روشن) است که آنها اساس کتاب اس""ت .و (بخش) دیگ""ر
«متشابهات» است (آن آیاتی که درنگاه اول مع""انی و احتم""االت مختلفی دارد و قاب""ل
تأویل است ،ولی با رجوع به آیات محکم ،تفسیر و معنای آنها روشن میگردد) .اما
کسانیکه دردلهایش""ان ک""ژی و انح""راف اس""ت ،ب""رای فتن""ه ج""ویی (و گم""راه ک""ردن
م""ردم) و بخ""اطر تأوی""ل آن (ب""ه دلخ""واه خ""ود) از متش""ابه آن پ""یروی" میکنن""د .و
درحالی"که تأویل آنرا جز هللا نمیداند؛ و راسخان در علم میگوین""د« :م""ا ب""ه هم""ه آن
(چه محکم و چ""ه متش""ابه) ایم""ان آوردیم ،هم""ه از ط""رف پروردگ""ار" ماس""ت» و ج""ز
خردمندان متذکر نمیشوند»".
( - 4آل عمران« :)105 :و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختالف کردند پس
171 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
پس گفتم :ای ابوامامه ،آنها مصداق این آیات هس""تند؟ گفت :بل"ه؛ گفتم :آی""ا این دی"دگاه
توست ی""ا اینک""ه آنرا از رس""ول خ""دا ش""نیدی؟ پس گفت :من چ""نین گس""تاخ هس""تم! من
چنین گستاخ هستند؟! نه یک بار ،نه دو بار ،نه سه بار ،نه چهار ب""ار ،ن""ه پنج ب""ار و
نه شش بار (بلکه بیش از چند بار) آنرا از رسول خدا شنیدم .سپس انگش""تانش را در
گوشهایش قرار داد و گفت :اگر چنین نباش""د ک""ه گفتم ،گوش""هایم" ک""ر ش""وند (و این را
سه بار تکرار کرد ).سپس حدیث پراکنده شدن بنی اسرائیل به هفتاد و ی""ک فرق""ه را
ذکر نمود که یکی از آنها وارد" بهشت میش""ود و س""ایر فرق"ه"ه""ا ب""ه دوزخ انداخت""ه می-
شوند ".و اینکه این امت به یک فرقه بیش از آنه""ا تقس""یم خواه""د ش""د ک""ه یکی از آنه""ا
وارد بهش""ت و س""ایر" آنه""ا وارد دوزخ میش""وند ".پس گفتم :ای ابوامام""ه( ،در چ""نین
شرایطی)" مرا ب"ه چ"ه ام""ر میک""نی؟ گفت :هم"راهی ب""ا س""واد اعظم را ب"ر خ"ود الزم
بگیر .گفتم :ویژگی س""واد اعظم چیس""ت؟ گفت :ب""ر این باورن"د" ک"ه ش""نیدن و اط""اعت
1
کردن بهتر از پراکندگی" و معصیت و نافرمانی" است».
اما آنچه در این میان کار را بد و بدتر میکند ،انتخ""اب ج""اهالنی ب""رای ریاس""ت و
پ"یروی" ک"ردن از آنه"ا و تص"دیق فتواه"ای" آن"ان میباش"د ک"ه اینگون"ه ،هم خ"ود و هم
دیگران را گمراه میکنند .والحول" والقوة اال باهلل
-3عبدالرحمن بن مهدی رحمهاهلل میگوی""د« :در ح""الی ب""ه خ""دمت مال""ک بن انس
رسیم" که مردی از او در مورد قرآن (مخلوق بودن یا نب""ودن آن) و تق""دیر س""وال می-
کرد .مالک بن انس به او گفت« :تو از یاران عمرو بن عبید2هس""تی؟! خداون""د لعنت
کند عمرو را؛ او این بدعت کالم را ایجاد کرد .اگ"ر کالم علم میب"ود حتم"ا ص"حابه و
تابعین از آن سخن میگفتن""د چنانک""ه در م""ورد احک""ام و ش""رایع س""خن گفتن""د .ام""ا این
از آنکه دالیل روشن برایشان آمد و اینان برایشان عذاب بزرگی است».
- 1ابن ابی زمنین در اصول السنة ،ص222 :؛ عبدهللا بن امام احم""د در الس""نة ،ص:
283؛ نگا :مختصرالحجة علی تارک المحجة245 "،1/244 :؛ و این ـ یعنی کندوکاو"
و ف""رو" رفتن در آنچ""ه س""ودی در ورای آن نیس""ت ـ در این عص""ر و زم""ان ش""ایع و
ترویج یافته است .وهللا المستعان؛ برنامههایی را که رسانههای مجازی" و ماهوارهای
در هر شبانه روز تهیه دیده و پخش نموده و مسلمانان را به آنها مشغول" میکنن""د ،در
راس""تای ب""ه فتن""ه ان""داختن آنه""ا میباش""د .چنانک""ه بس""یاری" از جوان""ان انقالبی را تحت
عنوان آزادی بیان و عدم تحجر فریب داده و به سمت و سوی خود کشیدهاند.
- 2عمرو بن عبید بن باب ،ابوعثمان بصری؛ او معتزلی" و قدری" ب""ود .ابن علی""ه می-
گوید :اولین کسی که در باب اعتزال سخن گفت واصل غزال بود و عم""رو بن عبی""د
با او همراه شد که در سال صد و چهل و چهار ی""ا س""ه ف""وت ک""رد .م""یزان االعت""دال:
3/279
172 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
بدعت باطل است و بر باطل داللت میکند».
-4ابوسهل میگوید« :همراه عمر بن عبدالعزیز اسیر بودم" که به من گفت :نظرت
در مورد این قدری" مذهبان چیست؟ گفتم :از آنها استتابه میشود ،اگر پذیرفتند" و توب""ه
کردند" که خوب وگرنه حس""اب آنه""ا ب""ا شمش""یر اس""ت .پس عم""ر گفت :دی""دگاه من در
2
مورد" آنها نیز همین است .و مالک نیز میگوید :این نیز دیدگاه من میباشد».
-5اسحاق بن عیسی میگوید :از مالک بن انس ش""نیده اس""ت ک""ه از ج""دال در دین
ایراد گرفته و میگفت :هرگاه فردی لجبازت"ر و لج"وجت"ر از دیگ"ری" ب"رای ج"دال در
دین ن""زد م""ا میآی""د ،میخواه""د ک""ه آنچ""ه را جبرئی""ل ب""رای پی""امبر آورده ،رد و انک""ار
3
کنیم».
امام شافعی" رحمهاهلل میگوید« :هیچکس را ندیدم ک""ه ب""ه کالم روی آورده باش""د و
سعادتمند" شده باشد .انس""ان ب""ه ه""ر گن""اهی ک""ه خداون""د از آن نهی ک""رده ج""ز ش""رک،
4
گرفتار آید برای او بهتر است از اینکه مبتال به کالم شود».
-7امام ش""افعی میگوی""د« :حکم من در م"ورد" پ"یروان کالم آن اس""ت ک"ه ب"ر ش"تر
سوار" شوند و با چوب تنبیه شده و در میان قبائل و مردم آورده شوند و در مورد آنها
گفت""ه ش""ود :این کیف""ر کس""ی اس""ت ک""ه کت""اب و س""نت را ت""رک کن""د و ب""ه کالم روی
5
آورد».
-8امام احمد بن حنبل رحمهاهلل میگوید« :از جمله مواردی" ک""ه ب""ه متوک""ل نوش""تم
این بود که :من اهل کالم نیستم ،و در این مورد (مساله خلق قرآن) جایی ب""رای کالم
نمیبینم جز آنچه در کت""اب هللا ی""ا ح""دیث رس""ول هللا ح وارد ش""ده ی""ا از ت""ابعین در این
- 1مختصر" الحجة علی تارک المحجة1/220 :
- 2امام مالک در الموط"أ ،کت"اب الق"در3/93 :؛ و عثم"ان بن س"عید دارمی در «ال"رد
علی بش""ر المریس""ی»" ص 567 :آنرا روایت میکن""د .و محم""د اب""راهیم ه""ارون در
«مختص""ر الحج""ة علی ت""ارک المحج""ة» ص 243-242 :میگوی""د :اس""ناد آن ص""حیح
است.
- 3بیهقی در الم""دخل الی الس""نن ،ص201 :؛ اللک""ائی در الس""نة 1/144 :و محم""د
ابراهیم هارون میگوید :اسناد آن صحیح است .مختصر" الحج""ة علی ت""ارک المحج""ة:
225 ،1/244
- 4ابن ابی ح""اتم در من""اقب الش""افعی "،ص182 :؛ ابن بط""ه ،االبان""ة1/50 :؛ محم""د
اب""راهیم ه""ارون میگوی""د :اس""ناد آن ص""حیح اس""ت .س""فارینی ،لوام""ع االن""وار البهی""ة:
1/180
- 5بیهقی در ادب الشافعی و مناقبه1/462 :؛ و محمد ابراهیم هارون میگوی""د :اس""ناد
آن صحیح است .مختصر" الحجة علی تارک المحج""ة ،ص238 :؛ و بغ""وی" در ش""رح
السنة 1/218 :آنرا ذکر میکند.
173 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
مورد" روایت شده است .اما جز اینها ،کالم در این مورد ناپسند" است».
با این بیان اهمیت پایبندی" به منهج سلف در فهم نصوص واضح و روشن می گردد
چنانچه با تأمل در آن اهمیت تقید به الفاظی که بویژه در بحث عقیده وارد شده و عدم
مطلق سخن گفتن در اثبات امری بدون در نظر داشتن اقوال صحابه و کسانی" ک""ه از
آنها به نیکویی" پیروی نمودند "،واضح میگردد .زیرا چنین اظهار نظر کردن مظن""هی
گمراهی و گمراه کردن میباشد.
-9و ابو عبدهللا (احمد بن حنبل) رحمهاهلل میگوید« :چون ذکر اهل بدعت به میان
آمد ،فرمود :دوست ندارم هیچکس با آنها همنش""ین و همص""حبت ش""ود" و ب""ا آنه""ا انس
بگیرد .هرکس کالم را دوست داشت پایان کار او جز ب""دعت نب""ود .چ""ون کالم او را
به خیر و خوبی دعوت نمیکند؛ از اینرو کالم و کندوکاو و فرو رفتن در آنرا دوس""ت
ندارم .بر شما واجب است که پایبندی به سنته""ا و فقهی را ب""ر خ""ود الزم بگیری""د ک""ه
شما را بهرهمند و س""ودمند میگردان""د و ج""دال و کالم منحرف""ان" و ریاک""اران را ره""ا
کنید .مردمی را که ما دریافتیم" چنین ام""ری را نمیش""ناختند و از اه""ل کالم دوری" می-
کردند؛ و هرکس اهل کالم را دوست داشته ،عاقبت خوبی نداشته است .کالم به ام""ر
خیری منجر و منتهی نمیشود .به خداوند پناه میبریم از فتنهه""ا و ب""ه رحمت او دس""ت
نیاز بلند میکنیم که ما را از ه""ر ام""ری ک""ه م""وجب هالکت و ن""ابودی" اس""ت ،در پن""اه
2
خویش محفوظ و مصون بدارد».
-10و همچنین امام احمد رحمهاهلل میگوید« :ش""نیدم ک""ه علی بن م""دینی رحم""هاهلل
میگوید :از سنتهایی که الزم است انسان بدان پایبند باشد و هرکس بدان ایمان نداش""ته
باشد ،از اهل سنت نخواهد بود ،این است که قرآن کالم هللا است و مخل""وق نیس""ت .و
اینکه گفته شود مخلوق نیست ،ضعف و ای""رادی" را متوج""ه آن نمیکن""د چ""را ک""ه کالم
الهی از اوس""ت و چ""یزی از آن مخل""وق نیس""ت و در این م""ورد ب""ا کس""ی مجادل""ه و
مناظره نمیشود .و جدل (کالم) نیز آموخته نمیشود چرا که کالم مکروه اس""ت و اه""ل
کالم -هرچند سخنان ایشان مطابق سنت باشد -جزء اهل س""نت ب""ه ش""مار نمیآین""د ت""ا
3
اینکه جدال را ترک کنند و به آثار (احادیث و روایات) ایمان آورند»".
- 1اصبهانی "،بی""ان الحج""ة39 :؛ ابن الج""وزی ،من""اقب االم""ام احم""د208 "،1/204 :؛
تحقیق و دراسة الشیخ محمد بن ربیع المدخلی حفظهاهلل.
- 2مختصر" الحجة علی ت""ارک المحج""ة1/228 :؛ و محم""د اب""راهیم ه""ارون میگوی""د:
اسناد آن صحیح است .سفارینی" در لوامع االنوار البهیة1/109 :
- 3اللکائی ،السنة؛ ص 1/165 :و اسناد آن صحیح است .و اللکائی در «الس""نة» آن-
را از سخنان امام احمد روایت میکند1/157 :
174 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
مبحث هشتم :عدم استعمال الفاظ مجمل که احتمال بیش از یک معنا را دارند.
«المجم""ل» در لغت ب""ه معن""ای مبهم (نامش""خص) میباش""د .زم""انی گفت""ه میش""ود:
«اجمل االمر» که آن امر ب""ر وی مش""تبه و مبهم باش""د .و گفت""ه ش""ده :مجم""ل عب""ارت
است از جمع آوری شده؛ گرفته شده از «اجمل الحساب» :جمع آوری" حساب و بی""ان
کردن آن در یک جمله کوتاه .و نیز گفته شده :عبارت است از جمع آوری چیزی ب""ه
طور" خالصه چون آنرا به دست آورد.
مجمل در اصطالح اصولیین عبارت است از :آنچه احتمال دو یا بیش از دو معن""ا
را دارد .بدون اینکه هریک از این معانی بر دیگری ترجیح داشته و ی""ا یکی از آنه""ا
1
بر دیگر معانی ترجیح دشته باشد.
مقصود ما در این بحث آن است که سلف صالح ،این الفاظ و اصطالحات جدید را
چه در مقام نفی و چه در مقام اثبات به کار نمیبردند مگر پس از بیان و تفصیل آنها؛
برعکس اهل بدعت که اباطیل خود را در ورای این الف""اظ و اص""طالحات پنه""ان می-
2
کردند.
عالم""ه ابن ابی الع""ز حنفی رحم""هاهلل میگوی""د« :در اطالق چ""نین الف""اظی (مانن""د
3
حدود ،ارکان ،اعضا ،جهات) سه دیدگاه وجود" دارد -1 :گروهی" آنه"ا را نفی کردن""د.
-2گروهی آنها را اثب""ات کردن""د -3 .و گ""روهی" قائ""ل ب"ه تفص""یلان""د .ک""ه دس""ته اخ""یر
- 1نگ""ا :قواع""د االص""ول52 :؛ مختص "ر" ابن اللح""ام126 :؛ ش""رح الک""وکب المن""یر:
3/414؛ اضواءالبیان شنقیطی1/93 :؛ و مثال آن لفظ «القرء» میباشد .چنانکه به هر
دو معنای حیض و طهر میباشد .و حکم آن این است که در مورد آن توقف میشود ت""ا
اینکه مقصود از آن روشن شود .و در «المحص"ول»" آم"ده اس"ت :مجم"ل لفظی اس"ت
که بیانگر امری از امور" میباشد ک"ه فی نفس"ه مش"خص و روش""ن اس"ت ام""ا لف"ظ آنرا
مشخص نمیکند.
- 2شرح الطحاویة221-218 :؛ با اندکی تصرف"
- 3همان
175 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
پیروان سلف میباشند .آنها به طور مطلق آنرا نفی یا اثب""ات نمیکنن"د مگ"ر زم""انی ک"ه
مطلبی ،روشن و تب""یین ش""ود ک""ه این الف""اظ ب""ه وس""یلهی آن ،اثب""ات ش""وند ک""ه در این
صورت" این الفاظ ثابتاند .یا این الف"اظ ب"ه وس"یله"ی آن نفی ش"وند" ک"ه در این ص""ورت
این الفاظ نفی میشوند .زیرا در اصطالح متأخرین ،در این الفاظ همچون دیگر الف""اظ
اصطالحی ،اجمال و ابهام وج""ود" دارد .پس هم"ه علم""ا این الف""اظ را در خ""ود معن""ای
لغویشان استعمال نمیکنند .به همین دلیل نفیکنندگان صفات خداوند ،این الفاظ را ح""ق
و ناحق نفی میکنند و راجع به اثبات کنندگان این الفاظ چیزی را ذکر میکنند که قائ""ل
بدان نبودهاند و برخی از اثبات کنن""دگان این الف""اظ معن""ای ب""اطلی را در آن وارد می-
کنند که مخالف دی"دگاه س"لف ص"الح و م""دلول ق""رآن و س"نت میباش""ند و در ق""رآن در
خصوص نفی و اثبات آنها نصی وارد نشده است؛ و م"ا ح""ق ن""داریم ک"ه ب""ه ص"ورت
نفی و اثبات ،خداوند متعال را به چ""یزی توص""یف" ک""نیم ک""ه خ""ود را ب""ه آن توص""یف"
نکرده است و ن""یز پی"امبر او را ب"ه آن توص""یف نک""رده اس""ت .چراک"ه م"ا فق""ط پ"یرو
هستیم نه مبتدع؛ پس واجب است در این موض""وع ،یع""نی موض""وع ص""فات ،تأم""ل و
دقت کافی لحاظ شود .هر صفتی که هللا و رسولش اثب"ات ک"ردهان"د م"ا هم آنرا اثب"ات
میکنیم و هر صفتی را که هللا و رسولش آنرا نفی کردهاند م""ا هم آنرا نفی میک""نیم .و
در اثبات و نفی به الفاظی که در نصوص قرآن و س""نت آم""ده ،تمس""ک میج""وییم ".پس
الفاظ و معانی که هللا و رسولش" آنها را اثبات کردهاند ،ما هم اثبات میکنیم و الف""اظ و
معانی که نفی کردهاند ،نفی میکنیم؛ الف""اظی ک""ه نفی و اثب""ات آنه""ا در ق""رآن و س""نت
وارد نشده است ،اطالق نمیشوند" تا اینکه مقصود گویندهی آنها از این الفاظ روشن و
واضح گردد .اگر منظورش درست و ص"حیح ب"ود ،پذیرفت"ه میش"ود؛ ام"ا بای"د از این
معانی درست با الفاظ به کار رفته شده در نصوص برای این معانی ،تعب""یر ش""ود ن""ه
با الفاظ مجمل مگر در صورت نیاز ک""ه در چ""نین ش""رایطی" بای""د قرائ""نی ک""ه بی""انگر
معنای این الفاظ باشند ،آورده شوند .همچون خط""ابی ک""ه مقص""ود آن فهمی""ده نمیش""ود
مگر با ذکر قرائنی" که معنای آنرا در خطاب روشن و واضح میکند».
امام طحاوی رحمهاهلل با این توضیح در صدد رد اعتقاد و باور کسانی چ""ون داود
جواربی" 1و امثال او بوده است که قائل به تشبیه بودن"د .کس"انی ک"ه معتق"د بودن"د" خ"دا
- 1داود الجواربی ":او یکی از سران فتن""ه و تجس""یم اس""ت .اب""وبکر بن ابی ع""وان می-
گوید :از زید بن هارون شنیدم که میگفت :جواربی و مریسی دو کافر هس""تند .س""پس
یزید برای جواربی" مثالی ذکر نموده و گفت :داود ج""واربی چ""ون کس""ی اس""ت ک""ه از
پلی عبور میکند و پل شکافته میشود و کسانی" را که بر آن هستند غرق میکن""د و پس
از آن شیطان سر برآورده و میگوید :من داود جواربی هستم .و ابن ح""زم در «المل""ل
و النحل» ذکر میکند که داود جواربی بر این باور" بود که پروردگ""ارش" چ""ون ه""یئت
انسانی ،گوش""ت و خ""ون دارد .نگ""ا :م""یزان االعت""دال2661 "،2/23 :؛ و نگ""ا :لس""ان
176 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
جسم است و هیکل و اعضا دارد .اما خداوند از آنچه آن""ان معتقدن""د ،بس""یار واالت"ر" و
1
برتر است.
سلف صالح اتفاق نظر دارند که حد و مرزی برای خداوند" متع""ال وج""ود" ن""دارد و
خداوند" را به مخل""وق تش""بیه نمیکنن""د .اب""و داود طیالس""ی میگوی""د« :س""فیان و ش""عبه و
حماد بن زید و حماد بن سلمه و شریک و ابو عوانه برای خداوند متعال حد و مرزی
قائل نبودند و او را به مخلوقات تشبیه نمیکردند .حدیث را روایت میکردند و قائل به
کیفیت و چگونگی آن نبودند .و اگر سوال میش""دند ،ب""ا اس""تناد ب""ه روای""ات و اح""ادیث
پاسخ میدادند».
و از عبدهللا بن مبارک سوال شد« :چگون""ه پروردگارم""ان را میشناس""یم؟ فرم""ود:
اینگون""ه ک""ه او ب""االی ع""رش اس""ت و از مخلوق""اتش" جداس""ت .گفت""ه ش""د :ب""ا ح""د (و
مرزی)؟ گفت :آری با حدی».2
روشن است که حد آن است ک""ه چ""یزی ب""ه وس""یلهی آن ج""دا ش""ده و از غ""یر خ""ود
مشخص و متمایز میگردد .و خداوند" متعال در مخلوقاتش" حلول نکرده و به وس""یلهی
آنها قیام نیافته ،بلکه او پاینده و قائم" به ذات خود است و غیر خود را برپا میدارد .ب""ه
تعب""یر دیگ""ر خداون""د ق""ائم ب""ه مخلوق""اتش نیس""ت بلک""ه مخلوق""اتش" ق""ائم ب""ه او هس""تند.
بنابراین در مورد حد به این معنا ،هیچگونه اختالفی ج""ایز نیس""ت چ""را ک""ه در ورای"
نفی آن به این معن""ا ،ج""ز نفی وج""ود پروردگ""ار" و نفی حقیقت آن نیس""ت .ام""ا ح""د ب""ه
معنای علم و قول که بندگان آنرا تعیین میکنند و برای چیزی ح""د و م""رز قائ""لان""د ،از
نظر همهی اهل سنت در خصوص خداوند متعال منتفی است.
ابوالقاسم قشیری" در «رساله"اش» میگوید« :از شیخ ابوعبدهللا سلفی شنیدم (ک""ه او
هم گفت) از منصور بن عبدهللا شنیدم (که او هم گفت) از ابوالحسن شنیدم (ک""ه او هم
گفت) از سهل بن عبدهللا تس""تری ش""نیدم ک""ه در پاس""خ س""والی راج""ع ب""ه ذات خداون""د
گفت :ذات الهی متصف به علم است .به صورت محیط و هم""ه جانب""ه درک نمیش""ود.
در این دنیا با چشم دی""ده نمیش""ود .ذات الهی ب""ه وس""یلهی حق""ایق ایم""ان موج""ود اس""ت
بدون آنکه حد و مرزی" داشته باشد و به صورت محیط و همه جانبه درک شود" و در
موجودات" و آفریده"های دیگر حلول یابد .چشمها در س""رای آخ""رت او را میبینن""د .در
المیزان ،ابن حجر1/382 :
- 1و این صفاتی است که در کتاب و سنت وارد نشده است و ما بر مبنای آنها س""خن
نگفته و بدان اقرار" نمیکنیم.
- 2امام عبدهللا بن مبارک از این جهت مساله حد را ذکر نموده است ک""ه جهمی""ه آنرا
نفی میکردند و نفی آنها در این مورد بی"انگر" ج"دا نب"ودن خ"الق از مخل""وق و آمیخت"ه
بودن آنها با هم بود .و در واقع نفی بر عرش بودن خداون"د" و ف"وقیت" او تع"الی را ب"ه
دنبال داشت .از این جهت به آن اشاره میکند .بيان تلبيس الجهمية( 1/443 :مترجم)
177 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
فرمانروایی و قدرت خ"ود چ""یره اس"ت .مخلوق""ات را از ش""ناخت کن""ه و حقیقت ذاتش
محروم" کرده و به وسیله"ی آیات و نشانههای خود ،ذاتش را به آنان نمایانده و معرفی"
کرده است .پس دلها او را میشناسند و چشمها او را درک نمیکنند؛ مومنان در بهشت
با چشم خود به او نگاه میکنند بدون اینکه او را به صورت" محیط و همه جانبه درک
1
کنند و نیز نهایت و پایان او را درک کنند».
اما کسانی که صفات را نفی میکنند ،در راستای" بعض""ی از ص""فات ث""ابت ش""ده ب""ا
ادله قطعی ،مانند ید و وجه ،ب"ه الف"اظی چ""ون ارک"ان و اعض"ا و ادوات اس""تدالل می-
کنند.
ابوحنیفه رحمهاهلل در «فق""ه اک""بر» میگوی""د« :خداون"د" متع""ال دس""ت و ص""ورت و
نفس دارد چنانکه در قرآن این صفات ذکر شدهان""د .بن""ابراین خداون"د" متع""ال ص""فاتی
دارد که کیفیت و چگونگی" آنها مشخص نیست و در تأویل آنها گفته نمیشود :منظ""ور
از ید (دست) خداوند ،قدرت و نعمت او میباش""د .چ""را ک""ه چ""نین تأوی""ل (و تح""ریفی)
ابطال صفت میباشد».
آنچه را امام ابوحنیفه رحمهاهلل در مورد" صفات بیان میکند ب""ا دالی""ل قطعی ث""ابت
میباشد.
ْ ُ َأ
ي ْس "تَكبَرْ تَ ْم كنتَ ِمنَْ َأ ْ َ َأ
خداوند متعال میفرمایدَ « :ما َمنَ َعكَ ْن تَ ْس ُج َد لِ َما خَ لق ُ
ت بِيَ " َد َّ
ْال َعالِينَ » (ص« )75 :چه چیز مانع تو شد ،از آنکه برای آنچ""ه من ب""ا دو دس""ت خ""ود
آفریده"ام ،سجده کنی؟ آیا تکبر ورزیدی یا اصالً از متكبّران بوده ای؟!»
"ات بِیَ ِمینِ" ِه ماوات َم ْ
ط ِویّ" ٌ ُ ْض"تُهُ یَ""وْ َم ْالقِیا َم" ِة َو َّ
الس" و میفرمایدَ « :و اَأْلرْ ضُ َج ِمیع"ا ً قَب َ
ُسبْحانَهُ َو تَعالى َع ّما یُ ْش ِر ُکونَ » (زم""ر« )67 :درحالیک""ه روز" قی""امت تم""ام زمین در
مشت اوست و آسمانها درهم پیچیده در دست راست اوس""ت ،او م""نزه و برت""ر اس""ت
از آنچه شریک او میپندارند»".
ك ِإاَّل َوجْ هَهُ» (قصص« )88 :هم""ه چ""یز ج""ز روی" (= و میفرمایدُ « :كلُّ َش ْي ٍء هَالِ ٌ
ذات) او نابود" میشود».
"رام» (رحمن« )27 :و (تنه""ا) الل َو اِإْل ْک" ِ ْ
ِّک ذو ال َج ِ ُ و میفرمای""دَ « :و يَبْقي َوجْ " هُ َرب َ
روی" پروردگار ذو الجالل و گرامی" توست که باقی میماند».
ک» (مائ""ده« )116 :ت""و از و میفرمای""د« :تَ ْعلَ ُم م""ا في نَ ْفس""ي َو ال َأ ْعلَ ُم م""ا في نَ ْف ِس" َ
آنچه در ضمیر من است آگاهی و من از آنچه در نفس توست ،نمیدانم».
َب َربُّ ُک ْم عَلي نَ ْف ِس ِه الرَّحْ َمةَ» (انع""ام« )54 :پروردگارت""ان رحمت و میفرمایدَ « :کت َ
را بر نفس خود فرض کرده است».
ک لِنَ ْفسي» (طه« )41 :و تو را برای نفسم خاص ساختم و میفرمایدَ « :و اصْ طَنَ ْعتُ َ
آنها بهره میجویند ".اما همهی این معانی در حق خداوند متعال منتفی میباشد و ب""ر این
اساس است که در میان صفات الهی ذکری از آنها نشده است.
خالصه:
بنابراین الفاظ شرعی ،معانی صحیح داشته و از احتم""االت فاس""د س""الم میباش""ند و
بر این اساس واجب اس""ت ک"ه چ""ه از جهت نفی و چ""ه اثب""ات ،از مع""انی آنه""ا ع""دول
نکنیم تا اینکه معانی فاس"د" اثب""ات نش""ود ی""ا معن""ای ص""حیح نفی نگ""ردد .و تم""ام الف""اظ
مجمل در معرض حق و باطل قرار دارند.
و از این جهت است که بسیاری از سلف صالح و ائمه ،از اطالق نفی و اثبات در
مواردی" که مورد اختالف است ،نهی کردهان""د .و این نهی از جهت ع""دم ح""ق ب""ودن
یکی از دو امر متضاد و متناقض یا کوتاهی در بی""ان ح""ق نب""وده ،بلک""ه از این جهت
بوده که چنین عبارتی از الفاظ مجمل و متش""ابه میباش""د ک""ه مش""تمل ب""ر ح""ق و باط""ل
است .چنانکه در اثبات آن ،اثبات حق و باط""ل اس""ت و در نفی آن ،نفی ح""ق و باط""ل
نهفته است .بن""ابراین ه"ر دو اطالق (نفی و اثب""ات) ممن"وع" اس"ت ب""رخالف نص"وص
الهی 1که جدا کنندهی حق از باطل میباشند و خداوند" متعال بوسیله آنه""ا ح""ق و باط""ل
را از یکدیگر جدا میکند .و بر این اساس بود که س""لف امت و پیش""وایان آن ،کالم هللا
و رسولش را امام و پیشوا و جدا کنندهی حق از باطل قرار" میدادند که پ""یروی از آن
واجب میباشد .و اینگونه آنچ""ه را هللا و رس""ولش اثب""ات میکردن""د ،اثب""ات مینمودن"د" و
آنچه را هللا و رسولش نفی میکردن""د ،نفی مینمودن""د ".و در م""ورد عب""ارته""ای جدی""د و
مجم""ل و متش""ابه ،اطالق نفی و اثب""ات را ممن""وع میدانس""تند .و ج""ز بع""د از تحقی""ق و
بررسی "،آن لفظ را اطالق نمیکردند و آنرا نفی نمیکردن""د؛ پس چ""ون معن""ا مش""خص
میشد ،آنچه را حق بود اثبات میکردند و آنچه باطل بود ،نفی میکردند ب""رخالف" کالم
هللا و رسولش که تماما حق است و پذیرفتن آن واجب میباشد هرچند معنای آن فهمیده
نشود؛ درحالیکه پذیرفتن کالم غیر معصوم" واجب نیست ت""ا اینک""ه معن""ای آن فهمی""ده
2
شود».
تذکر:
این قاع ده ب رخالف دیدگاه س لف در م ورد اس ماء الهی نیس ت؛ روش آنه ا در
- 1واجب است که کالم هللا و رسولش را اصل قرار دهیم و در معنای آن تدبر نموده
و آنرا بفهمیم و اقوال مردم" را که با آن مخالف و موافق" است ،متش""ابه و مجم""ل تلقی
کنیم و به گوینده آنها بگوییم :این الفاظ احتمال چنین و چن""ان را دراد؛ پس اگ""ر م""راد
آنها با خبر رسول هللا مواف""ق ب""ود ،پذیرفت""ه میش""ود و اگ""ر م""راد ایش""ان ب""ا کالم هللا و
رسولش" مخالف بود ،رد میشود .شرح الطحاوی""ه1/312 :؛ موسس""ة الرس""الة ،تحقی""ق
دکتر عبدهللا الترکی و شعیب ارناووط".
- 2درء تعارض العقل و النقل ،ابن تیمیه.
180 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اثبات اسماء و صفات ،تفصیل و در نفی ،اجمال است .هللا متعال پیامبرانش را چنین
فرستاده که اسما و صفاتش را به صورت مفصل اثبات کنند و آنچ ه را ک ه شایس ته
و سزاوار ذات ب اری نیس ت ،همچ ون تش بیه و تمثیل ،ب ه اجم ال نفی کنن د .اثب ات
مفصل اسما و صفات الهی از این قبیل است:
الح ُّي القَيُّو ُم» (بق ره« )255 :هللا (معب ود ب ر ح ق اس ت) هیچ «هَّللا ُ الَ ِإلَهَ ِإاَّل ُه َو َ
معبودی بحق جز او نیست ،زنده (و جهان هستی را) نگه دار و مدبر است».
« َو َكلَّ َم هَّللا ُ ُمو َسى تَ ْكلِيماً» (نساء« )164 :و هللا (بدون و اسطه) ب ا موس ی س خن
گفت».
ْ ُ ْ ْ ْؤ ْ اَل
الس" ُم ال ُم" ِمنُ ال ُمهَ ْي ِمنُ ال َع ِزي "ز ال َجبَّا ُر ُ ْ
ك الق" ُّدوسُ َّ ْ اَّل َ اَل َّ
«ه َُو ُ ال ِذي ِإلهَ ِإ هُ" َو ال َملِ" ُ هَّللا
ْال ُمتَ َكبِّ ُر ُس " ْب َحانَ هَّللا ِ َع َّما ي ُْش " ِر ُكونَ » (حش""ر« )23 :او هللا اس""ت ک""ه ج""ز او معب""ودی
(راستین) نیس""ت ،پادش""اه ،نه""ایت پ""اک ،م""ن ّزه (و س""الم از ه""ر عیب) ،ایم""نی دهن""ده،
نگهبان پیروزمند "،جبار (جبرانکننده) و شایسته عظمت و ب""زرگی" اس""ت .هللا پ""اک و
من ّزه است از آنچه (برای او) شریک میآورند».
ت َو الس"ماوا ِ ُس"ني ي َُس"بِّ ُح لَ"هُ م""ا فِي َّ ص ِّو ُ"ر لَهُ اَأْلسْما ُء ْالح ْ بارُئ ْال ُم َ ق ْال ِ
«هُ َو هَّللا ُ ْالخالِ ُ
ض َو هُ" َو ْال َعزي ُز ْال َحکي ُم» (حش""ر« )24 :او هللا اس""ت ،خ"الق ،ن"وآفرین ،نقش""بند اَأْلرْ ِ
(بینظیر) ب""رای او نامه""ای نی""ک اس""ت ،آنچ""ه در آس""مانها و زمین اس""ت تس""بیح او
میگویند و او پیروزمند حکیم است».
و دیگر آیات و احادیثی که از رسول خدا در باب اسما و صفات الهی ثابت ش""ده-
اند .در این آی""ات و اح""ادیث اثب""ات ذات و ص""فات الهی ب""ه ص""ورت مفص""ل و اثب""ات
وحدانیت الهی با نفی تمثیل واضح و روشن است .و اینگونه خداوند" متع""ال بن""دگانش
را به راه راست که همان راه و روش پیامبران است ،هدایت نموده است.
به راه راست که همان راه و روش پیامبران است ،هدایت نموده است.
اما مثال نفی مجمل در آیات قرآن:
«ال تَْأ ُخ ُذهُ ِسنَةٌ َو ال نَوْ ٌم» (بقره« )255 :نه چرت او را فرا گیرد و نه خواب».
ض» (سبأ« )3 :بهاندازه ذره ت َواَل فِي اَأْلرْ ِ اوا ِ«اَل يَ ْع ُزبُ َع ْنهُ ِم ْثقَا ُل َذ َّر ٍة فِي ال َّس َم َ
در آسمانها و در زمین از او پنهان نیست».
«ال تُ ْد ِر ُکهُ اَأْلبْصا ُ"ر» (انعام« )103 :چشمها او را در نمییابند».
اما مشرکان و کفار و اهل کتابی که از راه و روش پیامبران منحرف شدند و نیز
کس""انی ک""ه ب""ا آنه""ا در این مس""یر هم""راه ش""دند ،چ""ون ص""ابئه و فالس""فه و جهمی""ه و
قرامطه و باطنیه و ...جهت عکس این قاعده را راه و روش خ""ود برگزیدن""د چنانک""ه
خداوند" را با صفات سلبی به صورت مفصل توصیف نموده و جز وجودی" مطل""ق را
اثبات نمیکنند که هیچ حقیقتی برای او نمیباشد .و تنها وج""ودی در اذه""ان میباش""د ک""ه
تحقق آن در واقعیت محال است .بنابراین دیدگاه آنان مستلزم تعطیل (اسما و صفات)
181 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
و تمثیل میباشد .آنها خداوند" متعال را مانند امور" محال و معدوم" و جمادات فرض می-
کنند و اسما و صفات او را تعطیل نموده و از او نفی میکنند که این خود مستلزم" نفی
ذات میباشد .و از میان آنها غالیانی ه""ر دو ام""ر متن""اقض و متض""اد را از او نفی می-
کنند و میگویند :نه موجود است و نه معدوم" و ن""ه زن""ده اس""ت و ن""ه م""رده و ن"ه ع""الم
است و نه جاهل؛ چرا که آنها گمان میکنند اگر چنین صفاتی را برای او اثبات کنن""د،
او را به موجودات تشبیه کردهاند و اگ""ر چ""نین ص""فاتی را از او نفی کنن""د ،او را ب""ه
معدومات" تشبیه کردهاند .بنابراین هر دو امر متضاد و متن""اقض (موج""ود" و مع""دوم)
را از او سلب نمودن"د ک"ه مح"ال ب"ودن این ام"ر ب"رای عق"له"ا ام"ری ب"دیهی اس"ت .و
اینگونه ،آیاتی را که خداوند" در کتاب نازل کرده و رسول هللا ح با آنها آمده ،تحریف
کردند" و در شری گرفتار" آمدند که از آن فرار میکردند و اینگونه او را ب""ه ممتنع""ات
و امور محال تشبیه نمودند چرا که سلب نقیضین چون جمع نقیض""ین میباش""د ک""ه ه""ر
1
دوی این امور از محاالت است و این امری بدیهی" میباشد».
سواالت فصل پنجم:
-1دالیل وجوب تمسک به احادیث آحاد در بخش عقیده را بنویسید.
-2تعریف" کنید:
الف) سنت در شریعت:
ب) تأویل نزد سلف عبارت است از:
ج) مجمل در اصطالح
د) مصدر دریافت:
و) قرآن کریم
-3کلمه مناس""ب را در ج""ای خ"الی ق"رار" ب"ده( :ص"حابه -تس""لیم -اجم""اع -آح"اد –
عقل -متواتر)
الف) ..............عبارت است از اتفاق نظر مجتهدین امت محمد در یک عصر و
زمان بر یک حکم شرعی پس از وفات رسول خدا؛
ب) .............عبارت است از آنچه گروهی از گ""روه دیگ""ر روایت ک""رده باش""ند
چنانکه عادتا تبانی آنها بر کذب و دروغ محال باشد.
ج) ..............از معانی آن غریزهی درک کننده میباشد.
د) .............کسی است که پیامبر" را در حالی مالقات کرده باشد که به او ایم""ان
داشته و بر این ایمان از دنیا رفته است.
هـ) ............عبارت است از استسالم و اقرار و اعتراف و پایبندی به شریعت.
ی) ............عبارت است از حدیثی" که شروط" حدیث متواتر" را نداشته باشد.
هر منهج و راه و روش ویژگی"هایی دارد که آنرا از دیگر روشه"ا متم"ایز میس"ازد
و منهج سلف از این قاعده مستثنی نیست و ویژگی"ه"ایی را داراس"ت ک"ه آنرا از راه و
روش"های دیگر جدا میکند .این ویژگیها موضوع" این فصل میباشد که در طی مب""احث
ذیل بدان میپردازیم".
مبحث اول :سهولت و وضوح
بدیهی اس""ت ک""ه انس""انه""ا در فهم و درک بس""یاری" از مس""ائل ب""ا یک""دیگر متف""اوت
هستند .چنانکه فردی" امری غامض و دشوار" را درک میکند که دیگ""ران از درک آن
حکیم
ِ عاجز و ناتوان بوده و فهم درست و درک صحیح آن بر ایشان پوشیده است .و
اه ِل بیان ،امور مختلف را بهگونهای به ش"نوندگان انتق"ال میده"د -ک"ه میخواه"د آنرا
بفهمند -ت"ا هری"ک از آنه"ا ب"ا ش"نیدن این ام"ور ،به"رهای را دری"افت کنن"د ک"ه ب"ا آن
مقصود و مطلوب تحقق مییابد و با وجود" آن بهرهی اهل کم""ال در علم و رس""وخ در
فهم ،به جای خود باقی است.
و بر این اساس است ک""ه مع""انی نص""وص کت""اب و س""نت ب""رای تم""ام اع""راب ک""ه
مخاطب این نصوص بودند ،مفهوم و مشترک بود .بلکه قرآن بر هفت ح""رف 1ن""ازل
-1علما در معنای حرف"های هفتگانه اختالف کردهاند و اقوال متعددی" از آنها نقل شده
است .و دیدگاه راجح از می""ان این اق""وال آن اس""ت ک""ه منظ""ور از ح""رفه""ای هفتگان""ه
(احرف سبعه) هفت لهجه از لهجههای عرب در یک معنا میباش"د .ب"ه عب"ارت دیگ"ر
از آنجا که لهجههای عرب در تعبیر" از یک معنا با یکدیگر مختلف میباشد ،لذا ق""رآن
با الفاظی در حد این لهجهها در آن معنا نازل شده است و در مواردی که اختالفی در
آن نبوده است ،با ی"ک لف""ظ ی""ا بیش از آن ذک""ر ش""ده اس""ت .علم""ا در بی""ان لهج""هه""ای
هفتگانه اختالف کردهاند چنانکه برخی گفتهان""د این لهج""هه""ای هفتگان""ه عبارتن""د از:
قریش ،هزیل ،ثقیف ،هوازن ،کنانه ،تمیمو" و یمن؛ که فص""یح"ت""رین لهج""هه""ای ع""رب
میباشد .و عالوه بر این نیز اقوالی در این زمینه ذکر شده است .اقوالی" چون« :اقبل،
تعال ،هام ،عجل ،اسرع ،قصری ،نحوی» چنانکه این الفاظ هفتگانه به یک معن""ا می-
باشند و آن طلب اقبال (روی آوردن) میباشد .و این دی""دگاه منس""وب ب""ه جمه""ور" اه""ل
فق""ه و ح""دیث میباش""د از جمل""ه« :س""فیان بن عیین""ه ،ابن جری""ر ،ابن وهب ،ط""بری،
طح""اوی و ...و ابن عب""دالبر این دی""دگاه را ب""ه اک""ثر علم""ا نس""بت میده""د .و ح""دیث
ابوبکره بر آن داللت میکند که در آن آمده است« :جبرئیل گفت :ای محم""د ،ق""رآن را
بر یک شیوه ق"رائت کن .میکائی"ل گفت :از او اف"زودن ب"ر این ش"یوهه"ا را بخ"واه ت"ا
اینگونه به هفت شیوه برسد .پس جبرئی""ل گفت :آنرا ب""ر هفت ح""رف بخ""وان؛ ک""ه این
هفت حرف کافی است مگر اینکه آیه رحمت با آیه عذاب یا آیه ع""ذاب ب""ا آی""ه رحمت
در آمیزد .چنانکه میگویی« :هلم ،تعال ،اقبل ،اذهب ،اسرع و عجل»
184 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
شد و این از باب مبالغه در وسعت فهم آن برای ایشان میباش""د 1.ت""ا اینک""ه ع""رب آنرا
بفهمد و مقاصد آنرا درک کند به ویژه اموری که مردم به آنه""ا نیازمن"د" هس""تند چ""ون
ایم""ان ب""ه هللا ،رس""الته""ای الهی از جمل""ه ش""ناخت معب""ود و پروردگارش""ان و کیفیت
عبادت و فرمانبرداری" از او؛
اما آنچه اهل لغت و خطاب ،از الفاظ و معانی کتاب و سنت نمیفهمند ،بر دو ن""وع
میباشند:
-1الفاظی که فهم سیاق و شناخت معنا و مفهوم به آنه"ا وابس"ته نیس"ت ک"ه در این
صورت" ندانستن و جه""ل ب""ه معن""ای آن ض""رری" نمیرس""اند ،زی""را آنچ""ه معت""بر اس""ت
ابن عبدالبر میگوید« :این مثالی است برای حروفی که قرآن بر مبنای آنها نازل ش""ده
اس"ت ک"ه مع"انی هس"تند ب"ا مفه"وم یکس"ان؛ ام"ا آنچ"ه ش"نیده میش"ود (از حیث الف"اظ)
متفاوت است .ولی در هیچیک از آنها چنین نیست که معنایی به همراه ضد آن وجود
داشته باشد و یکی از آنها با دیگری در معنا مخالف و متضاد بوده و یک"دیگر" را نفی
کنن""د .چنانک""ه (لف""ظ) رحمت ب""ا (لف""ظ) ع""ذاب مخ""الف ب""وده و آنرا نفی میکن""د .و این
دیدگاه را احادیث زیادی تأیید میکند :از عب""دالرحمن بن عب""دالقاری روایت اس""ت ک""ه
میگوید :شنیدم عمر بن خطاب میگوید :ش"نیدم ک""ه هش"ام بن حکیم بن ح""زام س"ورهی
فرقان را به شیوهای جز شیوهای که من آنرا میخوانم ،قرائت میکند .و ش""یوهای ک""ه
من میخواندم ،رسول" خدا برایم خواندند ".نزدیک بود به این خاطر" در مورد" او عجل""ه
کنم .اما درنگ نمودم تا اینکه قرائت وی تمام شد ،سپس ردای وی را گرفت""ه و ب""ا او
نزد رسول هللا رفته و گفتم :من شنیدم" که این (هشام بن حکیم) به شیوه ای جز شیوه-
ای که برای ما قرآن خواندید ،قرآن میخواند! پس رسول خدا به من گفت :او را ره""ا
کن؛ سپس به هش"ام بن حکیم گفت :بخ"وان ،پس خوان"د .رس"ولش خ"دا فرم"ود ":چ"نین
نازل شده است .سپس به من گفت :بخوان؛ پس قرآن خواندم .فرمود ":چنین نازل ش""ده
است .قرآن بر هفت حرف نازل ش""ده اس""ت ،پس آنچ""ه از آن ب""رای ش""ما میسراس""ت،
بخوانید"».
و از بسر بن سعید روایت است که ابوجهیم انصاری" به او خبر داده که« :دو نف""ر در
م""ورد" یکی از آی""ات ق""رآن ب""ا هم اختالف کردن""د .یکی از آنه""ا گفت :آنرا چ""نین از
رسول هللا فرا گرفتم ".و دیگری" گفت :چنین آنرا از رسول هللا فرا گ""رفتم .پس ه""ر دو
از رسول هللا در این م""ورد س""وال کردن""د .رس""ول خ""دا ح فرمودن""د« :ان ه""ذا الق""رآن
انزل علی سبعة احرف ،فال تمارو" فی القرآن ،فان المراء فی""ه کف""ر»« :این ق""رآن ب""ر
هفت حرف نازل شده است .پس در مورد قرآن جدال نکنید ،چ""را ک""ه ن""زاع و ج""ر و
بحث در مورد آن کفر است»( .که به تردید" میانجامد).
از بارزترین حکمتهای نزول قرآن بر هفت حرف:
الف) آسانی در امر قرائت و حفظ آن برای مردمان امی؛
185 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
معنای ترکیبی" و نه مفهوم هر لفظ میباشد .و بر این اساس است که عم"ر از کن"دوکاو
در دانستن معنای کلم""ه «االب» در کالم الهی روی گردان""د ،آنج""ا ک""ه میفرمای""دَ « :و
فا ِکهَةً َو َأبًّا» (عبس )31 :و کندوکاو و جستجو در معنای دقیق آنرا تکلف خواند.
ابن کثیر رحمهاهلل میگوید« :منظ""ور" عم""ر بن خط""اب اع""راض و رویگ""ردانی" از
شناخت دقیق شکل و جنس آن (االب) بود وگرنه هرکس این آیه را بخواند" میداند ک""ه
(االب) گیاهی از گیاهان میباشد .خداوند" متعال میفرماید« :فََأ ْنبَ ْتنا" فيها َحبًّا * َو ِعنَبا ً َو
ق ُغ ْلب"ا ً * َو فا ِکهَ"ةً َو َأبًّا» (عبس« )31-27 :آنگ""اه قَضْ باً" * َو َز ْيتُوناً" َو ن َْخالً * َو َحداِئ َ
در آن دانه(های فراون) رویان""دیم ".و انگ""ور و س""بزی (بس""یار) .و زیت""ون و نخ""ل .و
باغهایی (انبوه و) پردرخت ".و (انواع) میوه و علوفه (پدید آوردیم)».
-2الفاظی که فهم و درک سیاق و دانستن معنا و مقصود آیه وابسته به آن می باشد.
در این ص""ورت کن""دوکاو" و بررس""ی معن""ای آن الزم و ض""روری میباش""د .چنانک""ه
ُؤف َرحي ٌم» 1س""عید بن "ر ٌ" ف فَ"ِإ َّن َربَّ ُک ْم لَ َ خداوند" متعال میفرمایدَ« :أوْ يَْأ ُخ َذهُ ْم عَلي تَخَ" ُّ
"و ٍ
مسیب میگوید« :چون عمر بن خط""اب ب""ر من""بر ب""ود گفت :ای م""ردم ،در م""ورد این
ف» چه میگویید؟ م""ردم س""اکت ش""دند .پ""یرمردی" از کالم الهیَ« :أوْ يَْأ ُخ َذهُ ْم عَلي تَخ َُّو ٍ
بنی هزیل گفت :این شیوهی سخن گفتن ما (لهجهی ما) میباشد».
هدف از این بحث بیان این مطلب است که درک شریعت آسان و ب""ه تعب""یر دیگ""ر
زود فهم است و این سهولت و آسانی در مسائل اعتقادی 2و عملی آن میباشد .چرا که
ب) اعجاز قرآن در فطرت لغوی نزد عرب؛
ج) اعجاز قرآن در معانی و احکام آن.
- 1نگا :الموافقات2/85 :
( - 1نحل« )47 :یا (آن که) آنان را در حال ترس (و وحشت) بگیرد»".
- 2مسائل اعتقادی بر دو نوع میباشند :نوع اول :مسائلی که از اصول اعتقاد میباش""د
چنانکه گنجایش جهل نس""بت ب""ه آنه""ا ب""رای هیچ مس""لمانی" وج""ود" ن""دارد .و از جمل""ه
ام""ور ض""روری" در اس""الم میباش""ند .علم ب""ه این مس""ائل ف""رض عین اس""ت و در این
موارد" تفاوتی میان عالم و جاهل نیست .چرا که حد و مرز میان کفر و ایمان می باشد.
الض"ال ُل» (ی"ونس« )32 :پس بع"د از خداوند" متع"ال میفرمای"د« :فَم"اذا بَعْ" َد ْال َح" ِّ
ق ِإالَّ َّ
حق ،چه چیزی است جز گمراهی؟» و مث""ال آن :ایم""ان ب""ه هللا ،فرش""تگان ،کت""ابه""ای
آسمانی ،پیامبران ،روز قیامت و خیر و شر تقدیر میباشد.
نوع دوم :مس""ائلی ک"ه از جمل""ه ف"روع" اعتق""ادی میباش"ند .پایبن""دی ب"ه این م""وارد ن""یز
الزامی است .و ایمان کسانی که چنین مسائلی را میفهمن""د و مع""انی آنه""ا را درک می-
کنند و توان این مهم را دارند ،در این مسائل مختل""ف میباش""د؛ پس ب""ر ه""ر کس""ی ب""ه
اندازهی عقل و توانایی" ذهنی وی واجب اس""ت ک""ه این مس""ائل را بدان""د و درک کن""د.
چنانکه خداوند متعال میفرماید« :فَاتَّقُوا هَّللا َ َما ا ْستَطَ ْعتُْ"م» (تغابن« )16 :پس تا (ج""ایی
186 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
از منبع صاف و زاللی گرفته شده که از هرگون""ه ب""دعت و ش""بهاتی ب""ه دور اس""ت و
نیز خالی از تأویالت و مصطلحات کالمی میباشد .به طور" خالصه تفاوت و تفاض""ل
قوهی درک ،در افراد مختلف انکار نمیشود ،بلکه مق""داری ک""ه ب""دان مکل""ف هس""تند،
م""ورد نظ""ر اس""ت .ش""ارح عقی""دهی طح""اوی میگوی""د« :تردی""دی نیس""ت ک""ه ش""ناختن
1
تفصیلی آنچه رسول هللا ح آورده ،فرض کفایه میباشد»...
اسالم بر سهولت و وض""وح در فهم آن داللت میکن""د و نص""وص ق""رآن و س""نت و
اقوال سلف و عقل نیز بیانگر" این مطلب است:
-1قرآن کریم :قرآن کریم از چند وجه بیانگر این مهم است.
الف) خداوند متعال قرآن کریم را برای حف"ظ و فهمی"دن و ی"ادآوری و پن"د گ"رفتن
آسان کرده است .میفرمایدَ « :و لَقَ ْد يَسَّرْ نَا ْالقُرْ آنَ لِل ِّذ ْک ِر فَهَلْ ِم ْن ُم َّد ِک ٍر» (قمر« )17 :و
یقینا ً ما قرآن را برای تذکر آسان نمودیم ،پس آیا کسی هست ک""ه مت""ذکر" ش""ود؟!» ابن
عباس میگوید« :اگر هللا متعال قرآن را بر زبان انس"انه""ا اس""ان نمیک"رد ،هیچی"ک از
2
مردم نمیتوانست با کالم هللا سخن بگوید».
ابن قیم رحمهاهلل میگوید« :بدیهی است اگر قرآن با الفاظی نازل میشد که مخاطب
3
آنها را نمیفهمد ،دیگر برای او آسان نبود ،بلکه بر وی سخت و دشوار بود».
ب) خداوند متعال بندگانش را ب ه ت دبر در ق رآن و تفک ر و اندیش ه در آن و ن یز
پیروی از آن و یادآوری و پند گرفتن از آن تشویق نموده اس ت .خداون د متع ال می-
ار ٌك لِيَ َّدبَّ ُروا آيَاتِ ِه َولِيَتَ َذ َّك َر ُأولُ و اَأْل ْلب اب» (ص)29 : َاب َأ ْنزَ ْلنَاهُ ِإلَ ْيكَ ُمبَ َ
فرمایدِ « :كت ٌ
«کتابی است پر برکت که آنرا بر تو نازل کردیم تا در آیاتش تدبّر کنن د و خردمن دان
پند گیرند».
ب قفالُها» (محم""د« )24 :آی""ا در ْ َأ ُ َأ
و میفرماید « :فال يَتَ َدبَّرُونَ ا ْلقُ ْرآنَ ْم عَلي قلُ و ٍ َ َأ
قرآن تدبّر نمیکنند یا بر دلهایشان قفلهاست؟!»
که) میتوانید" تقوای الهی را پیشه کنید» .ام""ا ب""ه ط""ور کلی ب""ر امت واجب اس""ت در
میان پیشوایان خ""ود اف""رادی" را چن""ان ت""ربیت کن""د ک""ه این ام""ور را میدانن""د و در این
مسائل تخصص داشته باشند چرا که ج""زئی از دین هس""تند ک"ه ب""ه پ""یروی" از آن ام""ر
ص"راطي ُم ْس"تَقيما ً فَ""اتَّبِعُوهُ» (انع""ام: شده است .خداون""د متع""ال میفرمای""دَ « :و َأ َّن ه""ذا ِ
« )153و اين راه مستقيم من است ،پس از آن پ""يروی" کنيد» .درء تع""ارض العق""ل و
النقل ،ابن تیمیه ،ص53-51 :
- 1شرح الطحاویة ،ص ،4 :ابن ابی العز حنفی رحمهاهلل
- 2نگا :تفسیر ابن کثیر
- 3مختصرالصواعق" المرسلة1/95 :
187 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اختِالف ا ً و میفرمایدَ« :أ فَال يَتَ َدبَّرُونَ ا ْلقُ ْرآنَ َو لَ ْو کانَ ِمنْ ِع ْن ِد َغ ْي ِر هَّللا ِ لَ َو َجدُوا في ِه ْ
َکثيراً» (نساء« )82 :آیا در قرآن نمیاندیشند؟ که اگر از سوی غ یر هللا ب ود ،قطع ا ً
مییافتند». اختالف بسیار در آن
ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :بدیهی است که نفی اختالف از ق رآن ج ز ب ا ت دبر
در تمام آن میسر نخواهد بود؛ وگرنه تدبر در بخشی از آن ،موجب حکم نم ودن ب ه
نفی مخالفت بخشی که مورد تدبر قرار نگرفته با بخشی ک ه در آن ت دبر ش ده ،نمی-
1
باشد».
ج) نکوهش کسانی که در قرآن تدبر نمیکنن""د و آنرا نمیفهمن""د؛ خداون"د" متع""ال می-
"ک و بَینَ ال""ذینَ ال یؤمن""ونَ ب""االخرة ِ ِحجاب""ا ً فرمای""د« :و اذا ق""رأتَ الق""رآنَ َج َعلن""ا بَین" َ
ّک فی َمستُورا" ً* َو َج َعلنا عَلی قُلوبهم" اَکنّة ً اَن یفقهوهُ َو فی آذانهم َوق ًرا" َو اذا ذکرتَ َرب َ
َ
القُ"""رآن ِ َوح""" َدهُ َولّ"""وا عَلی َادب"""ارهم" نُفُ"""ورا» (اس"""راء« )46-45 :و (ای پی"""امبر!)
هنگامیک"ه ق""رآن بخ""وانی ،می"ان ت"و و می""ان کس"انیکه ب"ه آخ""رت ایم""ان نمیآورن"د،
پردهای پوشیده قرار میدهیم .و بر دله""ایش""ان پوششهایی ق""رار" میدهیم ت""ا آنرا در
نیابند و در گوشهایشان سنگینی (میگذاریم" که نشنوند) .و چ""ون پروردگ""ارت را در
آنها با نفرت پشت میکنند (و میگریزند)». قرآن به یگانگی یاد کنی ،
-2سنت نبوی:
از ابی بن کعب روایت است که میگوید« :رسول خدا با جبرئی""ل مالق""ات ک""رده و
فرمودن"""د« :يَ ا ِج ْب ِري ُل ِإنِّي بُ ِع ْثتُ ِإلَى ُأ َّم ٍة ُأ ِّميِّينَ ِ :م ْن ُه ُم ال َع ُج و ُزَ ،و َّ
الش ْي ُخ ال َكبِ ي ُر،
ط ،قَا َل :يَا ُم َح َّم ُد ِإنَّ القُ ْرآنَ ُأ ْن ِز َل َعلَىالجا ِريَةَُ ،وال َّر ُج ُل الَّ ِذي لَ ْم يَ ْق َرْأ ِكتَابًا قَ ُّ
َوال ُغالَ ُمَ ،و َ
ف» « :ای جبرئی""ل ،من ب""ه س""وی ام""تی امی (بیس""واد و درس نخوان""ده) 2
س ْب َع ِة َأ ْح ُر ٍ
َ
فرستاده شدم – در می"ان آنه"ا پ"یرمرد" و پ"یرزن س"الخورده و غالم و کن"یز و کس"انی
هستند ک"ه هرگ"ز کت"ابی را نخوان"ده"ان"د -جبرئی"ل گفت« :ای محم"د ،ق"رآن ب"ر هفت
حرف نازل شده است».
این حدیث بیانگر این مطلب است که قرآن بر هفت حرف نازل شده است چنانک""ه
معانی آن برای کسانی که قرآن برمبنای" زب""ان آنه""ا ن""ازل ش""ده ،مفه""وم و قاب""ل درک
است و با وجود" اختالف قبایل ،خواندن آن برای ایشان آسان و میسر اس""ت .و عبدهللا
بن مسعود میگوید« :یهودی نزد رسول خدا آمده و گفت :ای محمد ،خداون""د آس""مانه""ا
را بر یک انگشت( ،طبقات) زمین را بر یک انگشت و کوهها را بر ی""ک انگش""ت و
درختها را بر یک انگشت و مخلوقات" را بر یک انگشت میگیرد .سپس میگوی""د :من
پادشاه هستم .پس رسول خدا چنان خندیدند که دندانهای ایشان آش""کار ش""د .س""پس این
ق قَ ْد ِر ِه» (زمر« )67 :و آنه""ا (= مش""رکان)آیه را قرائت کردندَ « :و ما قَ َدرُوا" هَّللا َ َح َّ
هللا را چنانکه سزاوار" بزرگی اوست نشناختند».
یحیی بن سعید میگوید« :و در روایت فضیل بن عیاض از منصور از اب""راهیم از
عبیده از عبدهللا عالوه بر این آمده است« :پس رسول خ""دا از ب""اب تعجب و تص""دیق
1
وی خندیدند»".
-3اقوال سلف:
عبدهللا بن مسعود میگوید« :سوگند" به خداوندی" که معبود بر حقی ج""ز او نیس""ت،
هیچ سورهای از کتاب هللا نازل نشد مگر اینکه میدانم کجا نازل شد؛ و اگر میدانس""تم
کسی از من نسبت به کتاب هللا داناتر است ،شتری را به خ""دمت گرفت""ه و ن""زد او می-
2
رفتم»".
مسروق" رحمهاهلل میگوید« :عبدهللا بن مسعود" سورهای ب""ر م""ا میخوان""د س""پس در
3
مورد" آن برای ما سخن میگفت و آنرا در طول روز" تفسیر میکرد».
4
عبدهللا بن مسعود میگوید« :بهترین مفسر قرآن ابن عباس بود».
اعمش از ش""قیق روایت میکن""د ک""ه گفت« :علی بن ابی ط""الب ،ابن عب""اس را ب""ه
عنوان امیر حج انتخاب نمود .پس (ابن عباس) چنان خطب""های را ب""رای م""ردم ای""راد
نمود که اگر ترکها و رومیها آنرا میشنیدند ،اسالم میآوردند؛ س""ورهی ن""ور را ب""رای
5
آنها خوانده و به تفسیر آن پرداخت».
و در روایتی" آمده است« :ابن عباس سوره بقره را خواند و به تفسیر آن پرداخت.
7
پس مردی" گفت :اگر این تفسیر را دیلم 6میشنید ،اسالم میآورد»".
و ابو عبدالرحمن سلمی میگوید« :کس""انی ک""ه ب""رای م""ا ق""رآن میخواندن""د ،روایت
کردند" که آنها از رسول خدا میخواستند" که برای آنها ق"رآن بخوان"د ،پس چ"ون ده آی"ه
- 1بخاری ،31/393 ":فتح الباری کتاب التوحید7414 :
- 2صحیح بخاری9/47 :؛ فتح الباری
- 3تفسیر طبری1/36 :؛ مقدمه
- 4تفسیر طبری1/40 :؛ مقدمه؛ و ابن کثیر اسناد آنرا در تفسیرش )1/13( :ص""حیح
دانسته است.
- 5همان ،1/36 :مقدمه
- 6دیلم :مردمی که در سرزمینی" به نام دیلم زندگی میکردند .و ب""ه ن""ام س""رزمین"ش""ان
نام نهاده شدند نه به اسم پدرانشان؛ گفته شده :سرزمینی" در یمامه .و گفته شده :نس""لی
معروف" از عجم هستند که در نواحی آذربایجان س""کونت میکنن""د .و گفت""ه ش""ده :آنه""ا
ترکها هستند .نگا :تاج العروس ،زبیدی23/165 :؛ المعجم و الوسط1/304 :
- 7تفسیر طبری ،1/36 :مقدمه
189 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
میآموختند ،آیات دیگری را جایگزین آنها نمیکردند تا اینک""ه ب""ه مقتض""ای آنه""ا عم""ل
1
کنند؛ بنابراین قرآن و عمل را با هم یاد گرفته و آموختیم»".
و عمل بخشی از علم و فهم میباشد .و در واقع تنها فرعی از آن میباشد.
و حسن بصری" میگوید« :هیچ آیهای نبود که خداوند متعال نازل کرده باشد ،مگر
اینگه او (نافع بن ازرق) دوست داشت بداند در مورد چه کسی نازل شده و منظور و
2
معنای آن چیست».
قتاده میگوید« :هیچ آیهای در قرآن نیست مگر در مورد" آن چیزی شنیدم( ".تفس""یر
3
آنرا میدانم)».
و شیخ االسالم ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :ص""حابه و ت""ابعین از تفس""یر هیچی""ک
از آیات قرآن خودداری نمیکردند و نمیگفتند :این آیه از متش""ابهات اس""ت ک""ه معن""ای
آن دانسته نمیشود .و هرگ""ز هیچی""ک از س""لف امت و ن""یز امام""ان پیش""وا ک""ه از آنه""ا
پیروی" میشود ،نگفتند :در قرآن آیاتی وجود دارد که معنا و مفهوم آنه"ا را رس"ول هللا
ح و اهل علم و ایمان ،هیچیک نمیدانستند ".بلکه گاهی علم برخی آیات بر ع""دهای از
4
مردم پوشیده میماند؛ و در این مساله تردیدی" نیست».
-4عقل:
عدم اختالف صحابه و تابعین در نصوص اخباری و مسائل اعتقادی ام""ری ث""ابت
اس""ت و این خ""ود بی""انگر آن اس""ت ک""ه این نص""وص و اخب""ار در نه""ایت وض""وح" و
روشنی هستند و آنها مفاهیم و معانی این نصوص را درک نمودند ،بدون اینکه دچار
اش""کال و س""ردرگمی ش""وند ".و داللت نص""وص اخب""اری" ب""ر مع""انی آنه""ا روش""نت""ر و
5
واضحتر از داللت نصوص احکام بر معانیشان میباشد».
علم مع""انی
ب""ا این توض""یح بطالن م""ذهب مفوّض""ه آش""کار میش""ود« :کس""انی ک""ه ِ
نصوص صفات و معاد را به خداوند تفویض میکنند .و ادعا دارن"د" ک""ه م""ذهب س""لف
صالح نیز همین است؛ درحالیکه برائت جستن سلف صالح از این مذهب به ص""ورت
متواتر" دانسته ش"ده اس"ت .چنانک"ه س"لف ص"الح مع"انی این نص"وص را ب"ه ص"ورت"
اجمالی و تفصیلی ثابت نموده و تنها بخشی را که به خداوند" تفویض میکنن""د ،علم ب""ه
6
کیفیت و چگونگی صفات است نه معانی آنها؛»
- 1تفسیر طبری ،1/80 :مقدمه؛ نگا :مجموع الفتاوی ،ابن تیمیه13/369 :
- 2مجموع" الفتاوی ،ابن تیمیه17/398 :
- 3سنن ترمذی8/148 ":؛ کتاب تفس""یر الق""رآن ،ب""اب م""ا ج""اء فی ال""ذی یفس""ر الق""رآن
برایه2953 :
- 4مجموع" الفتاوی ،ابن تیمیه13/285 :
5نگا :الصواعق المرسله1/210 ،
- 6نگا :القواعد المثلی ،ص35 :؛ محمد بن صالح العثیمین
190 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
در پایان این بحث به فرجام" اهل کالم در پیروی" از منهجی که بدان معتق""د بودن""د،
اشاره میکنیم:
رازی 1میگوید:
و اکثر سعی العالمین ضالل نهایـة اقــدام" العقـول عقـال
و حاصل دنیانا اذی ووبال وارواحنا فی وحشة من جسومنا"
سوی ان جمعنا فیه قیل و لم نستفد من بحثنا طول
وقالوا عمرنا
«نهایت کار عقلها ،پیچیدگی" و گره است .و س""رانجام" تالش علم""ای کالم و فلس""فه
گمراهی است .روحهای ما از جسمهای ما در وحشت است و نتیجهی دنی""ای م""ا رنج
و عذاب اس""ت .از حجته""ای خ""ود در ط""ول عم""ر هیچ اس""تفادهای ن""بردیم" ج""ز اینک""ه
«قیل» و «قالوا»" در آن جمع کردیم».
و همچنین میگوید« :در مذاهب کالمی و همچنین روشها و مک""اتب فلس""فی تأم""ل
کردم ،اما ندیدم" که بیماری" را شفا دهند یا تشنهای را سیراب کنند و دیدیم که نزدی""ک-
ترین راهها ،روش قرآن است .در مورد اثب""ات ص""فات الهی بخ""وان« :ال"رَّحْ منُ َعلَي
ش ا ْستَوی» ْال َعرْ ِ
2
3
«ِإلَ ْي ِه يَصْ َع ُ"د ْال َکلِ ُم الطَّيِّبُ »
ْ ً 4
«يَ ْعلَ ُم ما بَ ْينَ َأيْدي ِه ْم َو ما َخ ْلفَهُ ْم َو ال يُحيطُونَ بِ ِه ِعلما »
هرکس تجرب""ه م""را ب""ه دس""ت آورد ،ب""ه مع""رفت و ش""ناخت من در این زمین""ه می-
5
رسد».
و با این توضیح نیز بطالن مذهب صوفیه و باطنیه آشکار ش""د .کس""انی" ک""ه ادع""ا
- 1رازی :استاد فیلسوف ،اب""وبکر محم""د بن زکری""ای رازی" ط""بیب؛ تألیف""ات زی""ادی
دارد .از اندیش""مندان زم""ان خ""ود ب""ود .بس""یار س""فر میک""رد .از مع""رفت و ش""ناخت
گسترده"ای برخوردار" ب""ود .همیش""ه مش""غول ب""ود .تألیف""ات ارزن""دهای دارد .از جمل""ه
کت""ابه""ای وی عبارتن""د از« :الح""اوی» س""ی جل""د در مبحث طب؛ «الج""امع»؛ «طب
الروحانی»؛ «ان للعبد خالقا»؛ «المدخل الی المنطق»؛ «هیئة العالم»؛ و مقال""های در
باب لذت دارد .در سال 311هجری در بغداد وفات نمود.
( - 2طه(« )5 :هللا) رحمان (است که) بر عرش قرار گرفت»( .اثبات استوای" خداوند
بر عرش)
( - 3فاطر« )10 :سخن پاکیزه به سوی او باال میرود»( .اثبات صفت فوقیت برای
خداوند" متعال)
( - 4طه« )110 :آنچه را پیش رو دارند و آنچه را پشت سرشان است میداند و آنها
به علم او احاطه ندارند».
- 5اغاثة اللهفان1/49 :
191 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
میکنند دین ظاهر و باطن دارد و دین طریقت و راه و روشه""ای پوش""یدهای دارد ک""ه
حرکت در مسیر آنها برای ه""رکس شایس""ته نیس""ت .بلک""ه ب""رای خ""واص و ن""ه ع""وام
است .و چنین دیدگاهه""ای خراف""های دارن""د ک"ه س""هولت دین و وض"وح" آنرا دگرگ""ون
جلوه میدهند.
مبحث دوم :اتفاق نظر در مورد منهج
در میان سلف صالح ،در مورد منهج دریافت" دین از کتاب و س"نت ب"ه فهم س"لف،
اختالفی" نبود بلکه همگی اتفاق نظر داشتند" که راه و روش مخالف با آن اشتباه اس""ت
و مخالفت با این منهج را بدعت در دین میدانستند" که بر هر مسلمانی" واجب اس""ت از
ه""ر منهج مخ""الف ب""ا منهج و روش س""لف دوری" نم""وده و خویش""تن را از آن پ""اک
گرداند".
دالیلی از اقوال سلف:
ابوعثمان اسماعیل صابونی رحمهاهلل پس از تایی""د منهج س""لف در ب""اب اعتق""اد و
1
بیان آن میگوید« :مباحثی را که در این بخش اثبات نمودم ،اعتقاد همهی سلف صالح
میباشد .چنانکه در این موارد" هیچیک از آنها با دیگ""ری اختالف نداش"ته اس"ت .بلک"ه
همگی ب""ر آن اجم""اع دارن""د و از هیچی""ک از آنه""ا ام""ری متض""اد ب""ا آن ث""ابت نش""ده
2
است».
سبب این امر آن است که چون اه""ل ح""دیث دین را از کت""اب و س""نت دری""افت" می-
کنند ،این مهم اتفاق نظر و همسو بودن را برای آنها به ارمغان میآورد .و چون اه""ل
بدعت دین خود را از معقوالت و آراء و نظرات و دیدگاههای (برخاسته از اس""تدالل-
های عقلی محض) دریافت" میکنند ،ثمرهی آن تفرق""ه و پراکن""دگی و اختالف میباش""د.
زیرا بسیار" کم اتفاق میافتد نق"ل و روایت از راوی""ان مطمئن و متقن ،مختل"ف باش""د و
اگر هم اختالف باشد ،در لفظ و کلمات است ک"ه چ"نین اختالفی ب"ه دین ض"رری" نمی-
رساند" و ایرادی را متوجه آن نمیکند .اما در بحث دالیل عقلی کمتر اتف""اق میافت""د ک""ه
با یکدیگر همسو و همجهت باشند" بلک"ه عق"ل هری"ک از اف"راد راهنم"ای" چ"یزی ج"ز
آنچه عقل دیگری" به او نشان میدهد ،میباشد.
از جمله مواردی" که بیانگر" بر حق بودن اه""ل ح""دیث میباش""د این اس""ت ک""ه چ""ون
تمام کتابهایی را که نوشتهاند ،مطالعه کنی ،از اول تا آخر ،کتابهای جدید و ق""دیم ،ب""ا
- 1امام فاضل ابوعثمان اسماعیل بن عبدالرحمن نیشابوری ص"ابونی؛" فقی"ه ،مح" ٍدث،
مفسر ،خطیب و واعظ در نیشابور ،سرخس ،حجاز ،شام و در خراسان و هند و شام
و حجاز و قدس سخن گفته اس""ت .در چه""ار ش""ب مان""ده از م""اه مح""رم در س""ال 449
هجری در نیشابور" وفات نموده است.
- 2عقیدة السلف اصحاب الحدیث ،ص69 :؛ چاپ اول 1397هـ ،1977 -ناشر الدار
السفینة للنشر و التوزیع؛
192 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
مسلمانان بر شما واجب است ،چرا که آن ریسمان خداوند" اس""ت ک""ه ب""دان ام""ر ک""رده
است و آنچه را در همراهی با جماعت ناپسند می دانید (همچون تبعیض و سلب حقوق
و انتشار ظلم) بهتر است از آنچه در پراکندگی و فرقه فرقه شدن آنرا دوس""ت داری""د.
(مانند شهرت و ریاست .یکی از سلف میگوید :در پایینترین درجهی سنت باشم بهتر
4
است از اینکه در رأس بدعت باشم).
و بر این اساس است که جمع شدن بر مبنای حق از وی""ژگیه""ای ب""ارز" و مش""خص
اهل سنت و جماعت میباشد که با آن از اهل بدعت متمایز میشود.
اما بر این اصل بزرگ و مهم ،کتاب هللا و سنت رس""ول هللا ح و عم""ل ص""حابه و
سلف صالح داللت دارد.
الف) دالیل قرآنی":
ق تُقاتِ" ِه َو ال تَ ُم""وتُ َّن ِإالّ هّللا ُ َّ ُ َّ َأ
1ــ خداوند متعال میفرماید« :یا یُّهَا الذینَ آ َمنوا اتقوا َ َح" َّ
َو َأ ْنتُ ْم ُم ْس""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""لِ ُمونَ *
ص ُموا" بِ َحب ِْل هّللا ِ َجمیعا ً َو ال تَفَ َّرقُوا َو ْاذ ُکرُوا" نِ ْع َمتَ هّللا ِ َعلَ ْی ُک ْم ِإ ْذ ُک ْنتُ ْم َأ ْعدا ًء فَ"َألَّفََوا ْعتَ ِ
ک ْ ُ
ار فَ نقَذک ْم ِمنها َک""ذلِ َ َ ْ َأ ّ ُ ْ ُ ً ْ ُ َأ
بَ ْینَ قُلُوبِک ْ"م فَ صْ بَحْ ت ْ"م بِنِ ْع َمتِ ِه ِإخوانا َو کنت ْم عَلى َشفا ُحف َرة ِمنَ الن ِ
ْ ُ
یُبَیِّنُ هّللا ُ لَ ُک ْم آیاتِ"" ِه لَ َعلَّ ُک ْم تَ ْهتَ"" ُدونَ » (آل عم""ران« )103-102 :ای کس""انیکه ایم""ان
آوردهاید! از هللا ،آن گون""ه ک""ه شایس""ته ترس""یدن از او اس""ت؛ بترس""ید و نمیری"د" مگ""ر
اینکه مسلمان باشید .و همگی به ریسمان هللا (= قرآن و اسالم) چنگ زنید و پراکنده
نشوید" و نعمت هللا را بر خود یاد کنید ،آنگاه که دش""منان (یک""دیگر) بودی""د ،پس می""ان
دلهای شما الفت داد ،آنگاه به (فضل) نعمت او برادر (یکدیگر) شدید و شما ب""ر لب""ه
گودلی" از آتش بودید( ،او) شما را از آن نجات داد .این گونه هللا آی"ات خ""ود را ب""رای
شما روشن میسازد ،باشد که شما راه یابید».
ک لَهُ ْم ُأ
"ات َو ولِئ َ ْ
اختَلَفُوا ِم ْن بَ ْع" ِد م""ا ج""ا َءهُ ُم البَيِّن" ُ َ « -2وال تَ ُکونُوا" َکالَّذينَ تَفَ َّرقُوا" َو ْ
عَذابٌ عَظي ٌم» (آل عمران« )105 :و مانند کسانی نباشید" که پراکنده ش""دند و اختالف
کردن""د پس از آنک"ه دالی"ل روش"ن برایش""ان آم"د؛ و این"ان ب""رایش""ان ع"ذاب ب""زرگی
است».
ص"يْنا" بِ" ِه "ک َو م""ا َو َّ َأ َّ
صي" بِ ِه نُوحا ً َو الذي وْ َحيْن""ا ِإلَ ْي" َ َ « -3ش َر َع لَ ُک ْم ِمنَ الد ِ
ِّين ما َو َّ
ِإبْراهي َم َو ُموسي َو عيسي َأ ْن قي ُموا ال ِّدينَ َو ال تَتَفَ َّرقُ"وا في ِه» (ش"وری« )13 :خداون"د" َأ
دینی را برای شما (مؤمنان) بيان داشته و روشن نموده است كه آنرا به ن""وح توص""يه
كرده است و ما آنرا به تو وحی و به ابراهيم و موسی" و عيسی سفارش نمودهايم (به
همه آنان سفارش كردهايم ك""ه اص""ول) دين را پابرج""ا داريد و در آن تفرق""ه نكنيد و
اختالف نورزيد».
ِ« -4إ َّن الَّذينَ فَ َّرقُوا" دينَهُ ْم َو کانُوا ِشيَعا ً لَسْتَ ِم ْنهُ ْم في َش " ْي ٍء» (انع""ام« )159 :ب""ه
- 4االبانة ،ابن بطة122 :1/290 :
194 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
راستی" کسانیکه آيين خود را پراکنده ساختند" و دسته دسته شدند ،ت""و را ب""ا آن""ان هيچ
گونه کاری نيست».
َب ِري ُحك ْم» (انف""ال« )46 :و ُ ُوا هّللا َ َو َرسُولهُ َوال تن""ازعُوا فتفش "لوا َوت""ذه َ
ْ َ ْ ُ َ ْ َ َ ْ َ َ َ َ َ َ « -5وَأ ِطيع ْ
هللا و پیامبرش را اطاعت کنید و با همدیگر نزاع نکنی""د ک""ه سس""ت ش""وید و ق""وت (و
مهابت) شما از میان برود».
ب) سنت نبوی:
اَل ُ ُ ْ اَل
س لِ ِم ،يَظلِ ُم هُ َو يَخذل هَُ ،و يَ ْحقِ ُرهُ، ْ اَل ْ
سلِ ُم خ و ال ُم ُْ َأ ْ
1ـ رسول خدا فرمودند« ":ال ُم ْ
َأ
الش ِّر نْ يَ ْحقِ َر ب ا ْمرٍِئ ِمنَ َّ س ِ ص ْد ِر ِه -بِ َح ْ َ
شي ُر ِإلى َ التَّ ْق َوى هَا ُهنَا التَّ ْق َوى هَا ُهنَا َ -ويُ ِ
ض هُ»« :مس""لمان 1
س لِ ِم َح َرا ٌمَ ،د ُم هَُ ،و َمالُ هَُ ،و ِع ْر ُ س لِ ِم َعلَى ا ْل ُم ْ سلِ َمُ ،ك ُّل ا ْل ُم ْ َأ َخاهُ ا ْل ُم ْ
برادر" مسلمان است .به او ظلم نمیکند ،یاری او را ت""رک نمیکن""د و او را تحق""یر نمی-
کند .تقوا در اینجاست ،تقوا در اینجاست - .و به سینهاش اش""اره میک""رد -.انس""ان ب""ر
حسب شرارتی که در او نهفته است برادر مسلمانش را تحقیر میکند .خون و آب""رو و
مال هر مسلمانی بر مسلمان دیگر حرام است».
سوا، س ُ سواَ ،واَل ت ََح َّ س ُ ضواَ ،واَل ت ََج َّ َ
سدُواَ ،واَل تَبَاغ ُ و در روایتی" آمده است« :اَل ت ََحا َ
اجشُواَ ،و ُكونُوا ِعبَا َد هللاِ ِإ ْخ َوانًا»« :به یکدیگر" حس""ادت نکنی""د و ب""ا هم دش""منی" َواَل تَنَ َ
نکنید و در امر یکدیگر تجسس نکنید و به دنبال عیبهای دیگران نباشید .قیمت کاالها
را بدون آنکه نیت خرید داشته باشید ،باال نبرید و در مسیر بندگی هللا برادروار پیش
2
بروید»".
ض ا»« :م""ومن 3
ض هُ بَ ْع ً ش ُّد بَ ْع ُ ْ ْ
-2رسول" خدا فرمودند« :ال ُمْؤ ِمنَ لِل ُمْؤ ِم ِن َكالبُ ْنيَا ِن يَ ُ
نسبت به مومن همچون س"اختمانی" اس"ت ک"ه اج"زای مختل"ف آن یک"دیگر را محکم و
استوار" میکنند».
رسول خدا با قول و عمل خود به همبس""تگی و همپ""ایی و دوس""ت داش""تن یک""دیگر"
تشویق" نمودند و از پراکندگی" و فرقه فرقه شدن و اختالفی ک"ه منج"ر ب"ه دس"ته دس"ته
شدن و شکاف برداش""تن ص""فوف و از بین رفتن ع""زت و ش""وکت مس""لمانان میش""ود،
نهی کردن""د .ح""تی در ام""وری ک""ه ب""ه نظ""ر کوچ""ک میرس""ید و از اهمیت کم""تری
برخ""وردار ب""ود ،س""بب قی""ل و ق""ال در آنرا ذک""ر میکردن""د .هنگ""امی ک""ه رس""ول خ""دا
پراکن""دگی" ص""حابه در ات""راق نم""ودن در درهه""ا و گ""ذرگاهه""ای کوهس""تانی را دی""د
الش ْيطَا ِن» .فَلَ ْم يَ ْن ِز ْل ب َواَأْل ْو ِديَ ِةِ ،إنَّ َم ا َذلِ ُك ْم ِمنَ َّ ش َعا ِ فرمودندِ« :إنَّ تَفَ ُّرقَ ُك ْم فِي َه ِذ ِه ال ِّ
4
ب لَ َع َّم ُه ْم»: س طَ َعلَ ْي ِه ْم ثَ ْو ٌ ضَ ،حتَّى يُقَا َل :لَ ْو بُ ِ ض ُه ْم ِإلَى بَ ْع ٍ ض َّم بَ ْع ُبَ ْع َد َذلِ َك َم ْن ِزاًل ِإاَّل ا ْن َ
- 1مسلم4650 :
- 2بخاری ،5605 ":مسلم4642 :
- 3بخاری ،2266 ":مسلم4684 :
- 4مسند احمد ،ابوداود ،ترمذی؛ و آلبانی در صحیح الترغیب و ال""ترهیب 3127 :آن-
195 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
«پراکنده شدن شما در کوهها و درهها ،نتیجهی وسوس""ه و ف""ریب ش""یطان اس""ت .پس
از این هر جا که اتراق میکردند ،کنار یکدیگر قرار" میگرفتند .چنانکه گفته شده :اگر
تنها یک پارچه انداخته میشد ،برای همهی آنها کافی بود».
ج) عملکرد صحابه:
رفتار و عملکرد صحابه چنان بود که اگر اختالفی میان آنها رخ میداد م""وجب دو
دستگی و دش""منی و کین""ه ت""وزی نمیش""د .چنانک""ه در عه""د و زم""ان رس""ول خ""دا و ب""ا
حض""ور ایش""ان در م""واردی" ب""ا یک""دیگر اختالف نظ""ر داش""تند .و از این قبی""ل اس""ت
م""اجرایی ک""ه پس از غ""زوهی اح""زاب رخ داد .زم""انی" ک""ه رس""ول خ""دا از غ""زوهی
احزاب بازگشتند ،جبرئیل آمده و ایشان را امر نمود تا به سوی" بنیقریظه حرکت کند.
ص لِّيَنَّ
(چرا که عهدشکنی کرده بودند ).پس رسول" خدا به اص""حابش فرمودن""د« ":الَ يُ َ
ص َر ِإاَّل فِي بَنِي قُ َر ْيظَةَ»« 1:هیچیک از شما نماز عصر را نخواند مگ""ر َأ َح ٌد منکم ال َع ْ
در بنی قریظه» .پس صحابه از مدینه به سوی بنی قریظه خ""ارج ش""دند ک""ه در می""ان
راه وقت نماز عصر فرا رسید ".عدهای گفتند :جز در بنیقریظه نم""از نمیخ""وانیم" و ل""و
اینکه خورشید غروب کند .چرا که رسول خدا فرمودند :هیچیک از شما نماز عص""ر
را نخواند مگر در بنیقریظه .پس میگوییم :شنیدیم" و اطاعت کردیم ".و عدهای از آنان
گفتند :نماز عصر را در وقتش میخ""وانیم" چ""ون منظ""ور" رس""ول خ""دا این ب""وده ک""ه ب""ا
سرعت و شتاب بیشتری به سوی بن قریظه حرکت ک""نیم و از م""ا ت""أخیر" در نم""از را
نخواسته است .چون خبر این ماجرا به رسول خدا رسید ،هیچیک از آن دو گ""روه را
نک""وهش نک""رد و هیچی""ک را متج""اوز" نخوان""د و ب""ه خ""اطر" آنچ""ه از کالمش فهمی""ده
بودند ،توبیخ نکرد .و صحابه در این ماجرا به خ""اطر اختالف دی""دگاه در فهم ح""دیث
رسول هللا ح از یکدیگر جدا نشده و دچار چند دستگی نشدند.
چنانکه اسالم ما را به وحدت و یکپارچگی امر میکند ،همچنین م""ا را از اختالف
و تفرقه نهی میکند.
اختالف و دیدگاه اهل سنت و جماعت در مورد آن:
اختالف بر دو نوع است:
نوع اول :اختالف تنوع
اختالف تنوع منجر به تکامل میش"ود .و این زم"انی اس"ت ک"ه در مس"الهای دالی"ل
مختلف وجود" داشته باشد اما جمع بین آنها ممکن باشد .مانند تفسیر این کالم الهی ک""ه
الص "راطَ" ْال ُم ْس "تَقي َم» چنانک""ه در تفس""یر آن گفت""ه ش""ده :منظ""ور از
میفرمای""د« :ا ْه" ِدنَا ِّ
صراط" مستقیم کتاب هللا است .و نیز گفت""ه ش""ده :اس""الم اس""ت .و همچ""نین گفت""ه ش""ده:
منظ""ور" راه و روش رس""ول خ""دا میباش""د .و ن""یز گفت""ه ش""ده :منظ""ور راه و روش دو
را صحیح دانسته است.
- 1بخاری3810 ":؛ مسلم3317 :
196 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
یارش پس از او میباشد .اما همهی این اقوال صحیح اس""ت و ب""ه یک""دیگر وابس""ته می-
باشند .زیرا کسی که از رس"ول خ"دا پ"یروی کن"د و پس از رس"ول خ"دا ب"ه اب"وبکر" و
عم""ر اقت""دا کن""د ،درحقیقت از ح""ق و حقیقت پ""یروی" ک""رده اس""ت .و ه""رکس از ح""ق
پیروی" کند درحقیقت از اسالم پیروی" کرده است و هرکس از اسالم پ""یروی" کن""د ،در
واقع از قرآن پ""یروی ک""رده اس""ت و ق""رآن هم""ان کت""اب هللا و ریس""مان اس""توار و راه
مستقیم الهی است .بنابراین همهی این تفاسیر صحیح است و یک""دیگر را تص""دیق" می-
1
کنند.
دیدگاه سلف در مورد این نوع اختالف:
در چنین اختالفی ،به مخالف اعتراض نمیشود و دی""دگاه وی انک""ار نمیش""ود و ن""ه
مخطی خوانده میشود و نه گنهکار؛
نوع دوم :اختالف تضاد؛ این نوع اختالف بر دو بخش میباشد:
بخش اول :اختالف تضاد جایز:
این اختالف به فقه و فهم دلیل و تنوع اجتهاد در یک مساله باز میگردد .ب""ه وی""ژه
زمانی" که نص شرعی محتمل باشد .مانند اختالف ص""حابه در اینک""ه آی""ا رس""ول" خ""دا
در شب مع""راج خداون""د را دی""د ی""ا ن""ه؛ و مانن""د :ع""ذاب ش""دن م""رده در اث""ر گریس""تن
خانواده"اش برای او؛ خواندن فاتحه پشت سر امام؛ سجده کردن بر دستها یا با زان""و-
2
ها که در این صورت یکپارچگی و وحدت و الفت به جای خود باقی است.
دیدگاه سلف در مورد این نوع اختالف:
یکی از اصول اهل سنت و جماعت در مسائل م""ورد اختالف این اس""ت ک""ه چ""ون
اختالف برخاسته از اجتهاد باش""د و از جمل""ه م""واردی باش""د ک""ه اجته""اد در آن ج""ایز
است ،یکدیگر را در مورد" اختالف بوجود آمده معذور" میدانند .و نسبت به هم کینه و
عداوت و دشمنی ندارند .بلکه بر این باورند که با یکدیگر برادر" هستند هرچند می""ان-
شان اختالف باشد .چنانکه یکی از آنه""ا پش""ت س""ر کس""ی ک""ه ب""ر این ب""اور" اس""ت ،او
وضو" ندارد نماز میخواند درحالی"که امام معتقد است وضو دارد .مانن""د نم""از خوان""دن
ماموم" پشت سر امامی که گوشت شتر خورده است و این امام معتقد است که گوش""ت
شتر وضو" را نمیشکند درحالیکه مأموم" معتقد است گوشت شتر وضو" را نقض میکند
اما با این همه نیز معتقد است که نماز خواندن پشت سر این امام صحیح است هرچند
اگر خود به تنهایی" نماز بخواند و گوشت شتر خورده باشد ،معتقد است نمازش ب""دون
وضوی مجدد صحیح نیست .چنانکه رسول خدا فرمودندِ«« ":إ َذا َح َك َم ا ْل َح ا ِك ُم فَ ْ
اجتَ َه َد
اجتَ َه َد فَأ ْخطََأ ،فَلَهُ َأ ْج ٌر»« 3:اگر ح""اکم اجته""اد کن""د و اب ،فَلَهُ َأ ْج َر ِ
ان ،وَِإ َذا َح َك َم فَ ْ ص َفَأ َ
- 1نگا :تفسیر ابن کثیر؛ سوره فاتحه؛ مجموع الفتاوی140-16/139 :
- 2الفتاوی124-19/123 :
- 3بخاری6805 ":؛ مسلم3240 :
197 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
حکمی را صادر" نماید که درست باشد ،دو پاداش ب"ه او میرس"د و اگ"ر اجته"اد کن"د و
حکمی را صادر" نماید ولی در آن دچار اشتباه شود ،یک پاداش به او میرسد».
اختالف ناش""ی از اجته""اد ،در مس""الهای
ِ این از آن جهت است که آنها معتقدن""د این
است که اجتهاد در آن جایز است .و این در حقیقت اختالف نیس""ت .چ""را ک""ه هری""ک
از دو طرف" از دلیلی پیروی کردهاند که پیروی از آن بر آنها واجب اس""ت و ع""دول
از آن جایز نیست .بنابراین آنها معتقدند که چون برادرشان با پیروی از دلیل ش""رعی
در انجام عملی با آنها مخالفت ک""رده اس""ت ،درحقیقت در این زمین""ه ب""ا آنه""ا م""وافقت
نموده؛ چرا که آنها نیز به پیروی از دلیل ه""رج""ا ک""ه باش""د ،ف""را میخوانن""د ".و ه""ر دو
چیزی به همراه دارند ک""ه ب""ه س""وی آن ف""را میخوانن"د" و آن تحکیم و داور ق""رار" دادن
کتاب هللا متعال و سنت رسول هللا ح میباشد.
بنابراین بر همه مسلمانان واجب است که امتی واحد و یکپارچ""ه باش""ند و م""راقب
باشند تا تفرقه و تفرق میان آنها رسوخ نکند چنانک""ه ب""ا زب""ان و شمش""یر ب""ه جن""گ و
دشمنی" ب"ا یک"دیگر برخیزن"د" و ب"ه خ"اطر اختالفی ک"ه اجته"اد در آن ج"ایز اس"ت راه
عداوت و دشمنی با یکدیگر را در پیش نگیرند .چرا که خداوند متعال در چنین امور
اجتهادی" وسعت نظر نهاده است وهلل الحمد.
همچنین از کامل کنندههای این وحدت و یکپارچگی ،ش""نیدن و اط""اعت ک""ردن از
کسی است که امیر و حاکم مسلمانان تعیین شده است .براستی" احوال و اوض""اع امت
اسالمی بر کسی پوشیده نیست؛ آنگاه که به دینش پایبند ب""ود و ب""ر مبن""ای آن واح""د و
یکپارچه بود و عهدهداران رهبری جامع""ه و والی""ان ام""ور را مح""ترم" میش""مرد و در
مع""روف از آنه""ا اط""اعت میک""رد ،در چ""نین ش""رایطی ب""ود ک""ه ره""بری" و اداره و
آن او بود.
حکومت و غلبه در زمین از ِ
اما زمانی که امت اسالمی اموری جدید ب""ه وج""ود آورد و م""ردم در ام""ر دینش""ان
پراکنده و متفرق شدند و راه سرکشی و تمرد در برابر پیش""وایان و حاکم""ان خ""ود در
پیش گرفتند و بر علیه آنان خروج کردند" و تکه تکه و عده ع"ده و فرق"ه فرق""ه ش"دند،
هیبت و شوکتشان از دل دش"منان برداش"ته ش"د و ب"ا یک"دیگر اختالف ک"رده و سس"ت
شدند و عزت و قوتش""ان در هم شکس"ت و اینگون""ه ب"ود ک"ه امته"ای مختل"ف ب""ر آنه""ا
هجوم آوردند" و آنان همچون کف روی" آب بیفایده بودند.
نوع دوم :اختالف تضاد" ناجایز
این نوع اختالف تضاد ،اختالفی است که در آن مخالفت با راه و روش صحابه و
تابعین میباشد .اختالف در آن از نوع مخالفت در مسائل اعتقادی میباشد که برخی از
مردم ب"ا مخ"الفت در آنه"ا گم"راه ش"دند .چ"نین اختالفی" پس از س"ه ق"رن برت"ر اس"الم
بوجود" آمد .و اقوال در این مخ""الفته""ا بس""یار متع""ارض و متض""ارب میباش""د .چنانک""ه
صواب بودن دیدگاه ح""ق در این اختالف ،ام""ری قطعی میباش""د و خط""ا ب""ودن دی""دگاه
198 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
دیگر نیز قطعی میباشد.چرا که با اصل ایمان یا بخشه""ایی از ایم""ان مخ""الفت دارد ی""ا
اینکه چنین دیدگاهی" در واقع انکار امری بدیهی و ضروری" در دین اس""ت .ی""ا اینک""ه
مخالفت آن با اجماع یا نصی است که داللت و حجیت آن آشکار است.
دیدگاه سلف در مورد این نوع اختالف:
در چنین م""واردی ،اش""تباه مخ""الف توض""یح داده ش""ده و دی""دگاه ص""حیح ب"ه جاه""ل
آموخته میشود و شبهه کسی ک""ه در پی کس""ب علم اس""ت ،برط""رف" میش""ود و دع""وت
کسی که به چنین دیدگاه اشتباهی فرا میخواند ،انکارمیشود .و ب""ه ج""دایی و دوری از
وی حکم میشود که مبنای آن میتواند کفر یا ب""دعت ی""ا فس""ق ی""ا گم""راهی باش""د .مانن""د
اختالف اهل سنت با اهل بدعت در مواردی" چون :اس""مای نیک""وی خداون"د" ی""ا تکف""یر
کسی که مرتکب گناه کبیره شده یا امور غیب چون عذاب ق""بر و ص""راط" و م""یزان و
شفاعت؛
در تمام این موارد ،اختالف از نوع اختالف تضاد میباشد و اق""وال در این مس""ائل
با یکدیگر در تع""ارض میباش""ند» 1.مانن""د اختالف اه""ل س""نت ب""ا جهمی""ه و مرجئ""ه و
خوارج و روافض.
بنابراین چنین اختالفی در قرآن و سنت و اقوال سلف مذموم" است .چنانکه خداوند
"ات َواختَلَفُ""وا ِم ْن بَ ْع" ِد م""ا ج""ا َءهُ ُم ْالبَيِّن" ُ
متعال میفرمایدَ « :و ال تَ ُکونُوا َکالَّذينَ تَفَ َّرقُ""وا" َو ْ
ک لَهُ ْم عَذابٌ عَظي ٌم» (آل عمران« )105 :و مانند کسانی نباشید" که پراکنده ش""دند ُأولِئ َ
و اختالف کردند پس از آنکه دالیل روش""ن ب""رایش""ان آم""د و این""ان ب""رایش""ان ع""ذاب
بزرگی" است».
ْ
اختَلَفوا فِي ال ِکت""ا ِ
ب ُ َّ
ق َو ِإ َّن الذينَ ْ ْ ْ هَّللا
ک بِ َّن َ نَ َّز َل ال ِک َ
تاب بِال َح ِّ َأ و اینکه میفرماید« :ذلِ َ
ق بَعي ٍد» (بقره« )176 :این بخاطر آن است که هللا کتاب (آسمانی) را به ح""ق لَفي ِشقا ٍ
نازل کرده است و کسانیکه در آن اختالف کردند در ستیزی دور (از حق و حقیقت)
هستند».
عبدهللا بن رباح انصاری" میگوید :رسول خدا فرمودندِ« :إنَّ َما َهلَكَ َمنْ َك انَ قَ ْبلَ ُك ْم،
ب»« 2:امتهای پیش از ش""ما را اختالف ایش""ان در م""ورد اختِاَل فِ ِه ْم فِي ا ْل ِكتَا ِ
من االمم بِ ْ
کتاب (آسمانی که بر آنها نازل شده بود) هالک نمود».
3
عدم این اصل:
متاسفانه این اصل ب""رای اک""ثر و بیش""تر کس""انی ک""ه ادع""ای علم و دانش و غ""یرت
- 1نگا :االئتالف و االختالف اسسه و ضوابطه؛ دکتر صالح بن غانم الس""دالن ،ص:
44
- 2مسلم2666 :
- 3منظور اختالف تنوع و اختالف تضا ِد جایز میباشد .این نوع اختالف مراد برخی
از علما میباشد نه انکار در مسائل اجتهادی؛
199 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
دینی دارن"د ،ش"ناخته ش"ده نیس"ت و بلک"ه عم"ل ب"ه آنرا ت"رک ک"ردهان"د و هری"ک از
رعیت ،خود را امیر یا به منزلهی امیری میداند که با امیر دیگر سر جنگ و دشمنی"
دارد!!
چون وحدت کلمه پراکنده گردد و رعیت و تودهی مردم راه سرکش "ی" و تم""رد در
پیش گیرند ،هوی و هوس و کینه و دشمنی" بر آنها مس""لط میگ""ردد و هری""ک از آنه""ا
سعی دارد رای و نظر خود را ب"ر کرس"ی نش"انده و آنرا تنفی"ذ کن"د هرچن"د روش"ن و
واضح گردد که حق و عدل برخالف" آن است.
و اینگونه است که از رهنمود" الهی منح""رف ش""ده و از مس""یر آن خ""ارج میش""ویم".
ق تُقاتِ ِه َو ال تَ ُموتُ َّن ِإالّ َو َأ ْنتُ ْم ُم ْسلِ ُمونَ آنجا که میفرماید« :یا َأیُّهَا الَّذینَ آ َمنُوا اتَّقُوا هّللا َ َح َّ
"ل هّللا ِ َجمیع"ا ً َو ال تَفَ َّرقُ""وا َو ْاذ ُک" رُوا نِ ْع َمتَ هّللا ِ َعلَ ْی ُک ْم ِإ ْذ ُک ْنتُ ْم َأ ْع""دا ًء َص" ُموا بِ َح ْب" ِ * َوا ْعت ِ
ْ ُ َ
"ار ف نق"ذک ْم ِمنه""اَ ْ َأَ فََألَّفَ بَ ْینَ قلوبِک ْ"م ف صْ بَحْ ت ْ"م بِنِ ْع َمتِ ِه ِإخوانا َو کنت ْم عَلى َشفا ُحف َرة ِمنَ الن" ِ
ّ ْ ُ ْ ُ ً ْ ُ َأ َ ُ ُ ُ
ک یُبَیِّنُ هّللا ُ لَ ُک ْم آیاتِ ِه لَ َعلَّ ُک ْم تَ ْهتَ ُدونَ » (آل عمران « )103-102ای کسانیکه ایمان َکذلِ َ
آوردهاید! از هللا ،آن گونه که شایس""ته ترس""یدن از او اس""ت ،بترس""ید؛ و نمیری"د" مگ""ر
اینکه مسلمان باشید .و همگی به ریسمان هللا (= قرآن و اسالم) چنگ زنید و پراکنده
نشوید" و نعمت هللا را بر خود یاد کنید ،آنگاه که دش""منان (یک""دیگر) بودی""د ،پس می""ان
دلهای شما الفت داد ،آنگاه به (فضل) نعمت او برادر (یکدیگر) شدید .و شما بر لبه
گودالی" از آتش بودید( ،او) شما را از آن نجات داد .اینگون"ه هللا آی"ات خ""ود را ب""رای
شما روشن میسازد ،باشد که شما راه یابید».
بنابراین اگر هریک از ما حقوق و تکالیف خ""ود را بدان""د -و مط""ابق" حکمت ب""ه
آن بپردازد" -در این صورت تمام ام""ور ب""ا به""ترین نظم و ت""رتیب و کام""لت""رین وج""ه
1
ممکن پیش میرود».
مبحث چهارم :عدل و انصاف
ْ ْ ْأ هَّللا
خداوند متعال میفرمایدِ« :إ َّن َ يَ ُم ُر بِال َع ْد ِل َو اِإْل حْ سا ِن َو إيتا ِء ِذي القُرْ بي َو يَ ْنهي
َع ِن ْالفَحْ شا ِء َو ْال ُم ْن َک ِر َو ْالبَ ْغ ِي يَ ِعظُ ُک ْم لَ َعلَّ ُک ْم تَ َذ َّکرُونَ » (نحل« )90 :به راستی هللا ب""ه
عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرم""ان میده""د و از فحش""ا و منک""ر و س""تم نهی
میکند و شما را پند میدهد؛ شاید متذکر" شوید».
َأ َأ َأْل َأ ْأ هَّللا
اس ْن ت ِإلي ْهلِها َو ِإذا َح َک ْمتُ ْم بَ ْينَ النَّ ِ و میفرمایدِ« :إ َّن َ يَ ُم ُر ُک ْ"م ْن تَُؤ ُّدوا" ا مانا ِ
تَحْ ُک ُم"""وا بِ ْال َع""" ْد ِل ِإ َّن هَّللا َ نِ ِع َّما يَ ِعظُ ُک ْم بِ""" ِه ِإ َّن هَّللا َ ک"""انَ َس"""ميعا ً بَص"""يراً» (نس"""اء)58 :
آنه""ا ب""از گردانی""د .و «بیگمان هللا به شما فرمان میدهد که امانتها را به ص""احبان
هنگامیکه میان مردم داوری میکنید ،به عدالت داوری کنید ،در حقیقت نیکو چیزی
است که هللا شما را به آن اندرز" میدهد ،بیگمان هللا شنوای بیناست».
نمود ع""دل در می""ان بن""ده و پروردگ""ارش ،انج""ام اوام""ر و دوری از ن""واهی و در
- 1شرح کشف الشبهات و شرح اصول السنة ،شیخ محمد بن صالح عثیمین رحمهاهلل
200 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
میان بنده و نفسش با افزایش عبادات و پرهیز از شبهات و شهوات و در میان بن""ده و
1
دیگران در رعایت انصاف میباشد.
و در این مورد ک""ه خداون""د متع""ال میفرمای""دَ « :و ال يَجْ" ِر َمنَّ ُک ْم َش"نَآنُ قَ""وْ ٍم عَلي َأالَّ
تَ ْع ِدلُوا ا ْع ِدلُوا هُ َو َأ ْق َربُ لِلتَّ ْقوي» 2ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :این آیه به س""بب بغض
و دشمنی صحابه با کفار نازل شد .و این همان دشمنی و عداوتی است ک""ه ب""دان ام""ر
شده است .بنابراین چون بغض و عداوتی که خداوند بدان امر ک"رده ،ص""احبش را از
ظلم کردن بر دشمنش نهی میکند ،پس این نهی در مورد" دشمنی ب""ا ی""ک مس""لمان ب""ه
دلیل تأویل و شبهه یا هوای نفس وی ،چگونه خواهد بود؟ براستی مسلمان سزاوارتر
3
است که در حق او ظلم نشود بلکه با وی به عدالت رفتار" شود».
براستی دینی که خداوند متعال یکی از مقاص""د آنرا ره""ایی م""ردم از ظلم و ج""ور
ادیان به سوی عدل اسالم قرار داده است ،باید پیروانش را آراسته به عدل و انصاف
در مورد دوست و دشمن و مسلمان و کافر" و موافق" و مخالف کند.
س ِّر َوا ْل َعاَل نِيَ ِةَ ،وال َع ْد ُل فِي
ْ شيَةُ هَّللا ِ فِي ال ِّث ُم ْن ِجيَاتٌ َ :خ ْ رسول هللا ح فرمودند« :ثَاَل ٌ
ع ش ٌّح ُمطَ ا ٌث ُم ْهلِ َك اتُ َ :ه ًوى ُمتَّبَ ٌعَ ،و ُ ص ُد فِي ا ْلفَ ْق ِر َوا ْل ِغنَى ،ثَاَل ُ
ضا َوا ْلقَ ْ ب َوال ِّر َ ض ِا ْل َغ َ
س ِه»« :سه امر نجات دهنده میباشند :ترس از خداوند در پنهان و 4
اب ا ْل َم ْر ِء بِنَ ْف ِ
وَِإع َْج ُ
آشکار ،عدالت و دادگ""ری" در ح""الت خش""م و خش""نودی ،میان""هروی" ب"ه هنگ""ام فق""ر و
ثروت؛ و سه امر هالک کننده میباشد :هوی و هوس که از آن پ""یروی" میش""ود ،بخلی
که از آن پیروی" میشود و خودپسندی" انسان».
ب ض ِ ْ ْ
و بخش مورد نظر ما در این بحث ،آنجا است که میفرمای"دَ « :وال َع ْد ُل فِي ال َغ َ
ضا»« :عدالت در حال خشم و خشنودی»؛" َوال ِّر َ
دوری از انصاف قلبها را فاسد میکند:
تردیدی نیست چنین رفتاری" مفسدهای برای طالب علم میباشد .اینکه روح تحقی""ق
و بررسی در امور اختالفی بر وی غلبه کند و به مناظره و مجادله در چنین ام""وری
بپردازد ".چنین رفتاری قلب وی را فاسد میکند و اخالص وی را از بین خواهد ب""رد.
ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :شیطان این مساله را در قالب امر به معروف و نهی از
منکر و جهاد در راه خدا به تصویر" میکشد درحالی که چنین عملی ظلم و تجاوز" می-
- 1فتح الباری -10/589 :کتاب االدب ،باب ،56 :شرح حدیث ،6063 :ابن حجر آن-
را از قاضی" ابوبکر بن العربی رحمهاهلل نقل میکند.
( - 2مائده« )8 :دشمنی" با گروهی شما را بر آن ندارد که عدالت نکنید؛ عدالت کنید
که به پرهیزگاری" نزدیکتر است».
- 3منهاج السنة النبویة ،5/127 :تحقیق دکتر محمد رشاد" سالم
- 4طبرانی "،االوسط؛ و آلبانی آنرا در صحیح الجامعَ 3045 :ح َسن دانسته است.
201 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
باشد».
رعایت انصاف در مورد مخالف ،عدالت و دادگ""ری" می""ان دو س""وی" اختالف
را به ارمغان میآورد":
اسحاق بن راهویه رحمهاهلل میگوید« :خداوند" حق را دوست دارد .ابوعبید القاس""م
2
بن سالم از من فقیهتر و داناتر است».
و احمد بن حنبل در مورد اسحاق بن راهوی""ه میگفت « :در خراس""ان کس""ی چ""ون
اسحاق در زمینه فقه و دانش سر بلند نکرده اس""ت ،هرچن""د در بعض"ی" مس""ائل ب""ا م""ا
3
مخالفت میکرد .چون مردم پیوسته با یکدیگر اختالف دارند».
مذهب اهل سنت جمع و پذیرفتن حقایقی است که در تمام گروهها میباشد:
امام ابن قیم رحمهاهلل میگوید« :هر حقی که در یکی از گروهها وجود دارد ،اه""ل
سنت و جماعت در مورد آن با آن گروه موافق" اس""ت درح""الیک""ه از آرای باط""ل آنه""ا
بری و بیزار است .بنابراین مذهب اهل س""نت و جم""اعت جم""ع حق""ایقی اس""ت ک""ه در
میان گروههای مختلف وج""ود دارد .و بلک""ه ب""دان معتق""د ب""وده و آنرا ی""اری نم""وده و
پیروان آنرا از این جهت دوست دارد و از طرفی نفی امور باطل در ه""ر گ""روهی و
بیزاری" و دشمنی" با آنها از این جهت ،مذهب اهل س""نت و جم""اعت میباش""د .از اینرو
اهل سنت و جماعت در میان گروهه""ای مختل""ف قاض"ی" و داور" میباش""ند و ب""ه ط""ور
4
مطلق به گروهی از آنها تمایل ندارند».
اما این موازنه میان نیکیها و بدیها تنها زمانی خواهد ب""ود ک""ه در م""ورد" شخص""ی
معین حکم میشود .اما اگر اشتباهی از اشتباهات عالمی ذکر ش""ود ،حتم""ا الزم نیس""ت
نیکیها و بدیهای وی ذکر شود .بن""ابراین چ""ون اش""تباه ام""امی بی""ان ش""ود همین ان""دازه
کافی است که گفته شود« :فالنی در این امر دچار اشتباه شده است ».و چون ع""المی
(مبتدع) به خاطر مهارت در علوم بالغت ستایش شود ،همین اندازه کفایت میکند که
گفت""ه ش""ود« :فالنی در عل""وم بالغت از مه""ارت خاص""ی برخ""وردار اس""ت» .و این
زمانی" است که از فتن"هی ش"نونده در ام"ان باش"د .ام"ا اگ"ر احتم"ال میده"د ش"نونده از
سخنان وی برداشت نادرستی خواهد داشت و چنین سخنی را مطل""ق تلقی میکن""د ،در
1
این صورت باید به توضیح و تبیین مساله بپردازد».
-2عصمت از اشتباه در نیکوکار" بودن انسان شرط نیست؛
"ذر ب""رخی از ش""یوخ تص""وف ک""ه ب""ه س""نتابن تیمیه رحمهاهلل در مق""ام پ""ذیرش ع" ِ
نزدیکتر بودند ،میگوید« :اما در م""ورد ش""یوخ اه""ل علم؛ کس""انی ک""ه از ن""ام نیک""ویی"
برخوردار" بوده و بلند آوازه بودند .هرچند در سخنان ب"رخی از آن"ان اش"تباهی" منک"ر
دیده شود ،باید این نکته را در نظر داشت که چون اصل ایم""ان ب""ه هللا و رس""ولش در
2
مورد" آنها ثابت باشد ،اشتباهی که پس از اجتهاد از آنها سرزده ،بخشیده میشود».
-3هنگامی که در مورد اهل ذمه انصاف را رعایت کنیم ،آیا در مورد مس""لمانان
منصف" نباشیم؟!
در حقیقت عدالتی را که مشتاقیم می""ان مس""لمانان ب""ازگردانیم و انص""افی" ک""ه آرزو"
داریم میان مسلمانان مختلف از یک دین (اسالم) جنبه عمومی پیدا کند ،همان عدالتی
است که مسلمانان در گذشته با اهل ذمه رعایت میکردند .در روایات ذکر ش""ده عم""ر
بن عبدالعزیز" نامهای به قاری بصره عدی بن ارطاة نوشت و توصیه"هایی به او کرد
که به برخی از آنها اشاره میکنیم« :در می""ان اه""ل ذم""ه اح""وال کس""انی را ک""ه پ""یر و
ضعبف" شده و ق""درت کس""ب و ک""ار ندارن""د ،بررس"ی" کن و ب""رای آنه""ا از بیت الم""ال
مسلمانان حقوقی را ک""ه مخ""ارج وی را ت""أمین کن""د ،در نظ""ر بگ""یر ...و دلی""ل آن این
است که به من خبر رسیده چون امیرالمومنین عمر با پیرمردی از اهل ذمه برخ""ورد
کرد که به گدایی پشت در خان""هی م""ردم مش""غول ب""ود ،گفت :انص""اف را در ح""ق ت""و
رعایت نکردیم" اگر در جوانیات از تو جزیه گرفته باش"یم" و ب"ه هنگ"ام پ"یری" ره"ایت
کنیم و حق و حقوق تو را ضایع کنیم .سپس حقوقی از بیت المال ک""ه مناس""ب ح""ال و
3
وضع وی بود ،برای او در نظر گرفت».
- 1قواع""د فی التعام""ل م""ع العلم""اء ،ص138 :؛ دک""تر عب""دالرحمن بن معال اللویح "ق"
حفظهاهلل
- 2الصفدیة ،1/265 :ابن تیمیه رحمهاهلل
- 3احکام اهل الذمة ،ابن قیم؛ تحقیق دکتر صبحی الصالح1/38 :
203 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
و در بیان شرح حال تقی ال""دین عبدالس""اتر بن عبدالحمی""د مقدس""ی حنبلی میگوی""د:
« ...کسانی که از او روایت شنیدند اندک هس""تند .چ""را ک""ه تن""دخو ب""ود .ب""ه ش""دت ب""ه
اشعریه حمله میکرد پس او را معتقد ب""ه تجس""یم خواندن""د .وب""ا دوس""تان حنبلی م""ذهب
1
خود مخالف بود».
-3تمنای دیدگاه درست برای مخالف ،نشانه تعقل و اخالص است:
حاتم اصم میگوید« :با من سه خصلت است که در برابر دشمنم" آنها را اظهار می-
کنم :چون درست بگوید ،خوشحال میشوم و چون دچار اشتباه گردد ،غمگین میش""وم
و نفسم را کنترل میکنم تا جاهالنه در مورد" وی قضاوت نکنم» 2.چ""ون این خ""بر ب""ه
3
امام احمد بن حنبل رحمهاهلل رسید ،گفت :سبحان هللا ،کسی عاقلتر از او نیست».
-4اشتباه مخالف ،ظلم کردن به او و نادیده گرفتن حقوقش را مباح نمیگرداند:
ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :معلوم است که شر کفار و خوارج و مرتدین ب""زرگ-
تر از شر ظالم و ستمگر است .اما اگر -مبتدعان یا دیگران – به مسلمانان ظلم نکنند
و کسی که با آنها میجنگد ،قصد" ظلم کردن ب""ه آنه""ا را داش""ته باش""د ،در این ص""ورت
4
تجاوز" از سوی او بوده است و بر تجاوز" و سرکشی" یاری نمیشود».
اما همهی این ها مانع بیان فسادی" که در کتابهای اهل بدعت وجود" دارد ،نمیشود.
ق""رافی میگوی""د« :و ت""ا ج""ایی ک""ه امک""ان دارد بای""د از این مفاس""د ب""یزاری" جس""ت ب""ه
شرطی" که به اقوال و افعال درست آنها تعدی و تجاوز نشود" و به کسانی که م""رتکب
آنها شدهاند ،فسق و فجور" و امور زشتی" که مرتکب نشدند ،نسبت داده نشود" و مورد
افترا و تهمت قرار" نگیرن"د ،بلک"ه این نف"رت در ح""د ام""ور منک"ر و زش"تی باش""د ک"ه
مرتکب شدهاند .بنابراین در مورد اه""ل ب""دعت گفت""ه نمیش""ود :ش""راب نوش""یده و زن""ا
کرده است؛ و چنین اعمالی را که انجام نداده ،به وی منس""وب نمیش""ود» 5.بلک""ه ام""ام
ابن تیمیه رحمهاهلل تخطئه با شتاب همراه علم اندک در جرح و تع""دیل اف""راد را منهج
اهل بدعت میشمارد ".چرا که در این منهج جهل و ظلم با هم آمیخت""ه اس""ت .ابن تیمی""ه
رحمهاهلل میگوید« :سخن گفتن در مورد مردم باید با علم و ع"دل هم"راه باش"د ن"ه ب"ر
6
مبنای ظلم و جهل چون رفتار" اهل بدعت».
-5حسن ظن نسبت به مخالف و عدم نیتخوانی:
مختارالصالح272 ":؛ امام محمد بن ابوبکر رازی
- 1همان341-3/340 :؛ العبر فی خبر من غیر5/323 :
- 2نگا :حلیة االولیاء ،السیر ،ذهبی11/487 :
- 3نگا :حلیة االولیاء
- 4منهاج السنة3/158 :
- 5الفروق ،قرافی208-4/207 ":
- 6منهاج السنة2/243 :
205 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
چرا که ما مکلف نشدیم پرده از قلوب مردم برداریم ".بلکه ش""ریعت ب""ر م""ا ف""رض
کرده بر مبنای خیر و شری" که در ظاهر نمای""ان اس""ت ،رفت""ار ک""نیم .چنانک""ه احک""ام
شرعی بر مبنای ظاهر میباشند و این خداوند اس""ت ک""ه پنه""ان را میدان""د .و این منهج
عادالنهتر و به درستی نزدی"کت"ر و انص"اف" در آن بیش"تر اس"ت .خداون"د" متع"ال می-
س وا س ُض الظَّنِّ ِإ ْث ٌم َو ال ت ََج َّ اجتَنِبُوا َکثيراً ِمنَ الظَّنِّ ِإنَّ بَ ْع َ فرماید« :يا َأيُّ َها الَّذينَ آ َمنُوا ْ
ک ْم بَ ْعضا ً َأ يُ ِح ُّب َأ َح ُد ُک ْم َأنْ يَْأ ُک َل لَ ْح َم َأخي ِه َم ْيت ا ً فَ َک ِر ْهتُ ُم وهُ َو اتَّقُ وا هَّللا َ َو ال يَ ْغت َْب بَ ْع ُ
ض ُ
اب َرحي ٌم» (حجرات« )13 :ای مردم! بیشک ما شما را از یک مرد و زن ِإنَّ هَّللا َ تَ َّو ٌ
تیرهه""ا و قبیلهه""ا ق""رار دادیم ت""ا یک""دیگر را بشناس""ید ،همان""ا آفری""دیم و ش""ما را
گرامیترین شما نزد هللا پرهیزگارترین شماست ،بیگمان هللا دانای آگاه است».
و اتفاقی که برای اسامه بن زید افتاد ،از این قبیل است .اس""امه میگوی""د« :رس""ول
خدا در سریهای ما را به سوی منطقه حرقات فرس""تاد ".پس متوج""ه م""ا ش""دند و پ""ا ب""ه
فرار" گذاشتند .مردی را دری"افتیم" ک"ه چ"ون او را دس"تگیر ک"ردیم ،گفت :الال"ه االهللا؛
پس او را با ضربه شمشیر" کشتیم .اما در مورد این عم""ل ،چ""یزی را در دلم احس""اس
میکردم .پس ماجرا را برای رسول خدا بیان نمودم ک""ه فرم""ود« ":من ل""ک بال ال""ه اال
هللا یوم القیامة»« :در روز قیامت در براب"ر" الال""ه االهللا چ""ه کس""ی ح""امی ت""و خواه""د
بود» .اسامه میگوید :گفتم ای رسول" خدا ،او از روی ترس از س""الح و کش""ته ش""دن،
ك قَالَهَ""ا َأ ْمالاله االهللا گفت؛ پس فرمودَ« « :أفَاَل َشقَ ْقتَ ع َْن قَ ْلبِ ِه َحتَّى تَ ْعلَ َم ِم ْن َأجْ " ِل َذلِ " َ
ك بِاَل ِإلَهَ ِإاَّل هَّللا ُ يَوْ َم ْالقِيَا َم ِة؟» »« :آیا قلبش را شکافتی" تا ب""دانی ب""ه این دلی""ل اَل ؟ َم ْن لَ َ
آنرا گفته یا نه؛ چه کسی روز" قی""امت در براب""ر الال""ه االهللا ح""امی ت""و خواه""د ب""ود».
اسامه میگوید :پیوسته رسول خدا این جمله را تکرار میکرد چنانکه دوست داشتم ای
1
کاش در این روز مسلمان میشدم».
انصاف" مهمترین آداب مناظره و اختالفنظر است:
و بر این اساس است که گفته شده :مناظره درست نیست و ح""ق ،می""ان دو ط""رف"
مناظره آشکار نمیگردد تا اینکه طرفین در دین و فهم و عق""ل و انص""اف نزدی""ک ب""ه
هم یا در یک مرتبه قرار داشته باشند .وگرنه جز لجبازی و جدال نخواهد بود.
انصاف" در جرح و تعدیل مخالف:
-1جایگاه و منزلت عالم با لغزش و اشتباه وی نادیده گرفته نمیشود اما در اش""تباه
و لغزش""ی ک""ه از وی س""ر زده ،پ""یروی نمیش""ود .ام""ام ابن قیم رحم""هاهلل میگوی""د:
«ه""رکس نس""بت ب""ه ش""ریعت و واقعیت" دان""ا و آگ""اه باش""د ،قطع "ا ً میدان""د ک""ه انس""ان
بزرگواری" که در اسالم از س""ابقهای نیک""و برخ""وردار" اس""ت و در اس""الم و در می""ان
اهل آن از جایگاه و منزلتی برخوردار" است ،گاهی دچار اشتباه و لغزش میش""ود ک""ه
در این اشتباه و لغزش مأجور" میباشد .اما جایز نیست در این اش""تباه و لغ""زش از وی
- 1مسند احمد ،بخاری ،مسلم ،ابوداود" و ابن ماجه.
206 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
پیروی" شود و نیز جایز نیست مکانت و جایگاه و امامت و منزلت وی نزد مس""لمانان
1
نادیده گرفته شده و هدر تلقی شود».
به طور" خالصه باید در نظر داشت ک""ه نبای""د ب""ه این لغ""زش اعتم""اد ک""رد و از آن
پیروی" کرد چرا که برخالف شریعت میباشد .امام اوزاعی رحمهاهلل میگوی""د« :ه""ر-
کس به دیدگاههای شاذ و نادر علما تمس""ک جوی""د (و طب""ق آنه""ا عم""ل خ""ود را تنظیم
2
کند) از اسالم خارج میشود».
-2رعایت عدالت در قضاوت در مورد مخالف:
ُ َأ
در حدیث وارد شده که امالمومنین عائشه میگوی"د :رس""ول خ"دا فرمودن""د « :قِيل""وا
ت َعثَ " َراتِ ِه ْم ِإاَّل ْال ُح" دُودَ»« 3:از لغ""زشه""ای اف""راد" ش""رافتمند (ک""ه ب""ه ب""دی َذ ِوي ْالهَيَْئا ِ
شهرت ندارند) چشمپوشی کنید جز در حدود الهی» .لغزشهای علما و اشتباهات آنان
برای دو گروه فتنه میشوند:
گروه اول :کسانی که این عالم را ب""زرگ پنداش""ته و او را ب""ر ح""ق و ص""واب می-
دانند .بلکه نزدیک است او را معصوم شمرده و بدیهایش را نیکی پندارند".
گروه دوم :کسانی" که به نکوهش و تخطئه وی روی" آورده و بلک""ه اش""تباهات وی
را سبب نابودی" نیکیهایش میشمارند".
اما حق آن است ک"ه ع"دالت در م"ورد" آنه"ا رع"ایت ش"ود ".و ع"دالت در ح"ق آن"ان
تعظیم" و احترام و بزرگداشت پیشینیان این امت است که مستحق تعظیم میباشند :علما
و اهل حل و عقد و صالحان و نیکوکاران آنها؛ و این بای""د ب""ا اع""تراف ب"ه این مس""أله
همراه باشد که هر انسانی" نیکیها و بدیهایی دارد که بر مبنای آنها دوست داش""ته ش""ده
و مدح و ستایش میشود و با او دشمن شده و نکوهش میشود و این بر حسب نیکیها و
4
بدیهایی است که در وجود" وی میباشد.
-3چشم پوشی" از لغزشهای کسانی" که نیکیهای آنان غلبه دارد:
و این مهم با تأمل در ح""دیث توق""ف ش""تر پی""امبر در مس""یر" حدیبی""ه مش""هود اس""ت.
چنانکه با توقف شتر مردم" گفتند :قصواء (نام شتر پیامبر) سرکشی" ک"رد .ام"ا رس"ول
خدا فرمودندَ « ":ما خَ َأَل ْ
ت القَصْ َوا ُءَ ،و َما َذاكَ لَهَ""ا بِ ُخلُ" ٍ
قَ ،ولَ ِك ْن َحبَ َس"هَا َح""ابِسُ الفِي ِل»:
«قصوا" سرکشی نمیکند و چنین عادتی هم ندارد ،ولی کس""ی ک""ه فی""له""ا را از ح""رکت
5
بازداشت (اشاره به داستان ابرهه دارد) او را از حرکت باز داشته است».
- 1اعالم الموقعین3/395 :
- 2ذهبی ،سیر اعالم النبالء7/125 :
- 3مسند احمد6/181 :؛ ابو داود4/133 :؛ حدیث4375 :؛ کتاب الحدود .و آلبانی در
الصحیحة 638 :آنرا صحیح دانسته است.
- 4قواعد فی التعامل مع العلماء 142 :عبدالرحمن بن معال اللویحق"
- 5ن""گ :ص""حیح بخ""اری ،کت""اب الش""رک ،ب""اب ،15ح""دیث ،2731 :فتح الب""اری:
207 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ابن حجر در مورد این حدیث به نکتهای تربیتی" اش""اره میکن""د و میگوی""د« :ج""ایز
است بر چیزی بر مبنای عادتش حکم شود" هرچند جایز است حکم دیگری بر او داده
شود .بنابراین اگر شخصی دچار لغزش شد ،چنانکه از همانند وی این لغزش بعید به
نظر میرسد ،در این صورت آن لغزش به وی منسوب نمیشود و از کسی ک"ه آنرا ب"ه
1
او نسبت میدهد ،پذیرفته نمیشود».
سعید بن مسیب رحمهاهلل میگوید« :هیچ عالم و شرافتمند و صاحب فض""لی نیس""ت
مگر اینکه در او عیبی هست .ام""ا کس""ی ک""ه فض""ل وی از نقص""ش بیش""تر اس""ت ،ب""ه
خ""اطر فض""لش ،نقص وی از بین میرود چنانک""ه چ""ون نقص وی غلب""ه داش""ته باش""د،
2
فضل وی را از بین میبرد».
-4رعایت انصاف در برخورد با حاکم با برشمردن و غلبهی نیکیهای وی:
در گفتگویی میان ِمسور" بن مخرمه و معاویة بن ابوسفیان ،مسور عیبهای معاویه
را برشمرد که معاویه اعتراف کرد از گناهان بری نیس""ت .و گفت« :ای مس""ور ،آی""ا
امور اصالحی م"ا در ام"ر عم"وم م"ردم را میش"ماری ،چ"را ک"ه ه"ر نیکی پ"اداش ده
براب""ر دارد .ی""ا اینک""ه گناه""ان را ش""مرده و نیکیه""ا را ره""ا میک""نی؟ ای مس""ور ،آی""ا
گناهانی داری که میترس"ی" اگ""ر بخش""یده نش""وند ،ت""و را هالک خواهن""د ک""رد؟ مس""ور"
گفت :آری؛ معاویه گفت :خداوند در امید مغفرت و بخشش ،تو را س""زاوارتر از من
قرار" نداده است .به خدا سوگند اصالح من بیش از تو میباش""د .از آن پس مس""ور" ج""ز
3
به خوبی در مورد معاویه سخن نگفت».
نمونههایی از عدم رعایت انصاف میان همنوعان:
-1تفتیش عیبها و جستجوی لغزشها و اشتباهات؛ چنانکه وی را با اشتباهی" که از
او سرزده ،فاقد" صالحیت کافی میداند و از شخص عالم به خاطر لغزش""ی ک""ه از وی
س""رزده ،پ""یروی نمی کن""د و اش""تباه و لغ""زش وی را نمیبخش""د .و این منهج و راه و
روشی" مردود است.
براستی کیست که هرگز اشتباه نکرده باشد و کیست که فقط نیکی در پرونده"ی او
باشد .از جابر روایت است که میگوید« :رس"ول خ"دا م"ردان را از رفتن ب"ا ش"تاب و
ناگهانی شبانه نزد خانوادههایشان ،برای اینکه ببینند در حق آنان خیانت ک""ردهان""د ی""اِ"
4
شاهد لغزشهای آنان باشند ،نهی نمودند».
5/240
- 1فتح البخاری5/250 :
- 2ابن عبدالبر ،التمهید2/48 :؛ و با این خصلت است که دوستی تداوم" خواهد داش""ت
و ارتباط تقویت خواهد شد.
- 3نزهة العقالء244-242 :؛ السیر162-3/119 :
- 4متفق علیه
208 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
از کجا میآیی؟ گفتم :از نزد ابن القاسم؛ پس گفت :تق""وای الهی را پیش""ه کن؛ براس""تی
1
بیشتر" این مسائل برخاسته از رای است.»...
قواعدی در رعایت انصاف بین همنوعان:
-1سخن و دیدگاه همنوعان در حق یکدیگر از قدر و منزلت آنها نمیکاهد.
-2هریک از آنها مورد" اطمینان است و ب"ه عیب و ای""رادی ک"ه ب"ه یک""دیگر وارد
میکنند توجه نمیشود و لغو تلقی میشود.
-3سخنی که برخاسته از هوی و هوس باشد ،کتمان ش"ده و روایت نمیش"ود .ام"ام
ذهبی میگوید« :چ""ون مش""خص ش""ود س""خن همنوع""ان در ح""ق یک""دیگر برخاس""ته از
هوی و هوس و تعصب بوده است ،بدان توجهی نمیشود ،بلک""ه کتم""ان ش""ده و روایت
2
نمیگردد».
-4جرح اهل فضل نسبت به یکدیگر باعث خدشهدار شدن عدالت آنها نمیشود.
زمانی که امام بخاری" رحمهاهلل ب""ه نیش""ابور" رفت ( 250هج""ری) یکی از علم""ای
نیشابور به نام محمد یحیی ذهلی رحمهاهلل طالب علم را تشویق میکرد ت""ا از بخ""اری"
علم فرا گیرند و احادیث را از او بشنوند .اما چون (محمد بن یحیی) احساس ک""رد از
طالب علم در مجلس وی کاسته شده است و کسانی که به مجلس امام بخاری شرکت
میکنند رو به افزایش نهاده است ،غیرت او را فرا گرفته و س""خنانی" را در ح""ق ام""ام
بخاری" گفت 3.و زمانی" که ع""دهای ن""زد بخ""اری ش""کایت کردن"د" ک"ه محم""د بن یح""یی
کسانی را که در مجلس بخاری شرکت کنند ،از مجلس خود طرد میکند ،امام بخاری
گفت« :چگونه محمد بن یحیی در علم حسادت میکند درح""الیک""ه علم چن""ان اس""ت ک""ه
4
خداوند" متعال به هرکس بخواهد" آنرا میبخشد».
-5جرح کسی که امامت وی ثابت شده است ،پذیرفته نمیشود؛
دیدگاه ص""حیح در این زمین""ه آن اس""ت ک""ه :ه""رکس ع""دالت و ام""امت وی در علم
ثابت شد و ثقه بودن وی و توجه او به علم روشن شد ،در مورد او به س""خن هیچکس
توجه نمیشود .مگر اینکه در مقام جرح وی بینه و دلیلی عادالن""ه عن""وان نمای""د ...ک""ه
موجب تصدیق وی در ادعایش باشد ت""ا از اته""ام کین"ه و حس"ادت و ع""دالت و رق""ابت
- 1جامع بیان العلم و فضله2/1111 :
- 2نزهة الفضالء741 :؛ سید اعالم النبالء10/995 :
- 3و گفته شده زمانی محمد بن یحیی در مورد امام بخ"اری" س"خنانی گفت ک"ه دی""دگاه
امام بخاری در مسأله لف""ظ در ق""رآن ش""ایع ش""د .نگ""ا :تفص""یل این مطلب را در ه""دی
الساری ،مقدمة فتح الباری ،ام""ام حاف""ظ احم"د بن علی بن حج""ر عس"قالنی رحم""هاهلل:
491-490
- 4نزهة الفضالء905 :؛ سیرالعلوم" النبالء471-12/391 :
210 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
بری گردد ...برخی از سلف صالح در حق یکدیگر سخنانی" را گفتهان""د ک""ه بس""یاری
از آنها در حالت عصبانیت و خشم بوده است و برخی از آنه""ا حم""ل ب""ر حس""ادت می-
1
شود.
نادر بودن انصاف:
گ""اهی در فض""ای" اختالف و من""اظرات و تعص""ب و ه""وی و خواهش""ات نفس""انی،
انصاف" بسیار کم رنگ میباشد و بلکه گاهی معدوم میباشد .ام""ام مال""ک رحم""هاهلل از
معاصرین خود شکایت ک""رده و میگفت« :در زم""ان م""ا چ""یزی کمی""ابت""ر از انص""اف"
2
نیست».
2
و میانه نیست 1در اطراف" است و خطر در کمین اطراف میباشد.
تعریف غلو« :تعدی و تجاوز از حد و حدود" در عبادت و عمل و ستایش ،چ""ه از
باب مدح یا عیبجویی»
ب ال تَ ْغلُوا في دينِ ُک ْم َو ال تَقُولُ""وا َعلَي هَّللا ِ ِإالَّ ْ ْ َأ
خداوند متعال میفرماید« :يا ه َل ال ِکتا ِ
ق» (نساء« )171 :ای اهل کت""اب! در دین خ""ود غل""و نکنی""د و درب""ارهی هللا ج""ز ْال َح َّ
حق نگویید» .خداوند" متعال در این آیه اهل کتاب را از غلو در دین نهی میکند .غل""و
یعنی پا را از حد و حدود و اندازه مشروع" فراتر گذاشتن و وارد شدن به حریمی" ک""ه
مشروع" نیست .پس همان طورکه از تقصیر و تفریط نهی شده است ،از غلو و افراط"
3
نیز نهی شده است.
اهل سنت و جماعت به روشهای مختل""ف ب""ه اس""تقامت و پای""داری" و میان""هروی" و
عدم غلو فرا میخوانند .از جمله:
1ـ «مسلمانان میآموزند که از خداوند بخواهند آنها را از اف""راط و تفری""ط در پن""اه
خویش محفوظ نگه دارد و در این راستا خداوند متعال این دعا را به ص""ورت متع""دد
الص" َراطَ ْال ُم ْس"تَقِي َم *
در ه""ر نم""ازی" مش""روع نم""وده اس""ت .چنانچ""ه بگوین""د« ":ا ْه" ِدنَا ِّ
ب َعلَي ِه ْم َوالَ الضَّالِّين» (فاتحه« )7-6 :ما را َير ال َمغضُو ِ ص َراطَ" الَّ ِذينَ َأن َعمتَ َعلَي ِه ْم غ ِِ
به راه راست هدایت کن .راه کس""انیکه ب""ر آن""ان نعمت دادی؛ ن""ه خش""م گرفتگ""ان ب""ر
آنها؛ و نه گمراهان».
و چون خداوند متعال به ما دستور داده تا در هر نماز از او بخواهیم" که م""ا را ب""ه
راه راست هدایت کند ،راه کسانی که به آنها نعمت بخش""یده اس""ت ...خ""ود بی""انگر این
مطلب اس""ت ک""ه ت""رس آن میرود ک""ه بن""ده ب""ه س""وی" یکی از این دو راه انح""رافی"
- 1وسط" چیزی جایی است که دو ط""رف آن ب""ا هم مس""اوی" باش""ند .و گ""اهی ب""ه آنچ""ه
گفته میشود که دو طرف آن مذموم باشد و نیز گفته میشود« :ه""ذا اوس""طهم َح ُس"با» و
این زمانی است که موقعیت خوب و بزرگی" داش""ته باش""د .ی""ا واژه «ج""ود» ک""ه می""ان
بخل و زیادهروی" (اس""راف) ق""رار دارد .و ب"رای مص""ون مان""دن از مفه""وم اف"راط" و
تفریط به ک"ار میرود ک""ه واژهه"ای قاب"ل ستایش""ی اس""ت .مانن"د :تس""اوی ی""ا براب""ری،
عدالت و جوانمردی و انصاف که همه پسندیده است .در این آی""ه «و ک""ذلک جعلن""اکم
امة وسطا» از این جهت به معنای «اوسطهم» خواهد بود؛ و گ""اهی دو ط""رف وس"ط"
ناشایست نیست بلکه یکسو پسندیده و محم""ود و س""وی دیگ""ر آن ناپس""ند اس""ت ک""ه ب""ه
طور" کنایه «رذل» گفته میشود مثل «فالن وسط من الرجال» یعنی او از ح""دود خ"یر
و نیکی خارج شده است .مفردات فی غریب القرآن ،راغب اصفهانی ،ص522 :
- 2تیسیر" الکریم الرحمن72 :
- 3تیسیرالکریم" الرحمن273 :
212 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
(مغضوب علیهم و ضالین) منحرف شود.
-2هش""دار دادن و برح""ذر داش""تن از تج""اوز" و تع""دی در ح""دود و ام""ر ک""ردن ب""ه
رعایت حدود" الهی؛ خداوند متع""ال میفرمای""د« :تِ ْل""كَ ُح" دُو ُد هّللا ِ فَالَ تَ ْعتَ"دُوهَا َو َمن يَتَ َع" َّد
آنه""ا ك هُ ُم الظَّالِ ُمونَ » (بقره« )229 :اینها حدود" الهی اس""ت ،پس از ُحدُو َد هّللا ِ فَُأوْ لَِئ َ"
تجاوز" نکنید و هرکس از حدود هللا تجاوز" کند ،پس اینانند که ستمگرند».
و این یک قاعدهی کلی است که خداوند ب چ""یزی ام""ر نک""رده اس""ت مگ""ر اینک""ه
شیطان در آن مورد" به دو گونه انسان را دچار وسوسه میکند :یا به سوی تفریط ف""را
میخواند و یا به سوی" افراط (که همان غلو است).
ام""ا دین الهی می""ان کس""ی ک""ه از آن روی میگردان""د و آنک""ه در آن غل""و میکن""د،
جایگاه میانه و وسط را داراست همچون درهای در میان دو ک""وه و ه""دایت می""ان دو
گمراهی و جایگاه وسط بین دو طرف مذموم" و ناپسند؛
بنابراین چنانکه رویگردان از امر الهی ،با چنین رفتاری آنرا ضایع میکند ،کسی
که در امر خداوند" غلو میکند ،در حقیقت آنرا ض""ایع میگردان""د .اولی ب""ا کوت""اهی در
2
اجرای امر و دیگری" با تجاوز از حد و حدود آن؛
-3دعوت به استقامت و پایداری" و پایبندی" ب""ه اوام""ر و ع""دم غل""و و زی""ادهروی؛
خداوند" متعال به استقامت و پای""داری" و میان""هروی" ک""ه هم""ان اعت""دال اس""ت ،ف""را می-
خواند .خداوند" متعال پیامبرش" محمد را به اس""تقامت و ع""دل ام""ر نم""وده و میفرمای""د:
بت بِما َأ ْن َز َل هَّللا ُ ِم ْن ِکت""ا ٍ ع َو ا ْستَقِ ْم َکما ُأ ِمرْ تَ َو ال تَتَّبِ ْع َأ ْهوا َءهُ ْم َو قُلْ آ َم ْن ُ ک فَا ْد ُ «فَلِذلِ َ
ُ َأ ُ َأ هَّللا
ت ْع ِد َل بَ ْينَ ُک ُم ُ َربُّنا َو َربُّ ُک ْم لَنا ْعمالنا َو لَ ُک ْم ْعم""ال ُک ْم ال ُح َّجةَ بَ ْينَن""ا َو بَ ْينَ ُک ُم َأِل َو ُأ ِمرْ ُ
هَّللا ُ يَجْ َم"" ُع بَ ْينَن""ا َو ِإلَيْ"" ِه ْال َمص""ي ُر» (ش""وری« )15 :پس ب""ه این (دین) دع""وت کن و
همانگونه ک"ه م"أمور" ش"دهای پای"داری" (و اس"تقامت) ورز؛ و از ه""وی و هوسه""ای
آنان پیروی" مکن و بگو« :به ه""ر کت""ابی ک""ه هللا ن""ازل ک""رده اس""ت ،ایم""ان آوردهام و
مأمورم در میان شما به عدالت رفت"ار" کنم ،هللا پروردگ"ار م""ا و پروردگ""ار" شماس"ت،
آن شماس""ت ،بین م""ا و ش""ما هیچ آن ما و (نتیجه) اعمال ش""ما از ِ (نتیجه) اعمال ما از ِ
یکج"ا) گ""رد میآورد و بازگش"ت" جدال (و خصومتی) نیس""ت ،هللا م"ا و ش""ما را (در
(همه) به سوی اوست».
ْ
"ک َو ال تَط َغ""وْ ا ِإنَّهُ بِم""ا تَ ْع َملُ""ونَ "اب َم َع" َ ُأ
اس "تَقِ ْم َکم""ا ِم""رْ تَ َو َم ْن ت" َ و میفرمای""د« :فَ ْ
بَصي ٌ"ر» (هود« )112 :پس (ای پیامبر!) همانگون"ه ک"ه فرم"ان ی"افتهای( ،در براب"ر
مشرکان) استقامت کن و (نیز) کسیکه با تو (به هللا) رو آورده اس""ت (بای""د اس""تقامت
کند) و سرکشی" نکنید ،بیگمان او به آنچه که میکنید ،بیناست».
و نیز خداوند متعال پاداشی را که برای اس"تقامت کنن"دگان آم"اده نم"وده ،ذک"ر می-
- 1مجموع" الفتاوی ،ابن تیمیه1/65 :
- 2مدارج السالکین ،ابن قیم2/517 :
213 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اس تَقَا ُموا فَال َخ ْوفٌ َعلَ ْی ِه ْم َوال ُه ْم یَ ْح َزنُ ونَ » نمای""دِ« :إنَّ الَّ ِذینَ قَ الُوا َربُّنَ ا هَّللا ُ ثُ َّم ْ
(احقاف« )13 :بیگمان کسانی" که گفتن""د« :پروردگ""ار م""ا هللا اس""ت ،س""پس اس""تقامت
آنها ترسی نیست و نه آنها اندوهگین شوند». کردند ،پس بر
ُ ّ َأ ُ َ ْ َ َّ َ َ َ ُ هّللا ُ
و میفرمایدِ« :إن ال ِذینَ قالوا" َربُّنَا ُ ث َّم ا ْستَقا ُموا تتنز ُل َعل ْی ِه ُم ال َمالِئکة ال تَخ""افوا" َو َّ َّ
التَحْ َزنُوا" َو َأب ِْش "رُوا بِ ْال َجنَّ ِة الَّتِی ُک ْنتُ ْم تُو َع" ُدونَ * نَحْ نُ َأوْ لِی""اُؤ ُک ْم فِى ْال َحی""ا ِة ال " ُّد ْنیا َو فِى
اآْل ِخ َر ِة َو لَ ُک ْم فِیها ما تَ ْشتَ ِهی َأ ْنفُ ُس ُک ْم َو لَ ُک ْم فِیها م""ا تَ" َّد ُعونَ * نُ" ُزالً ِم ْن َغفُ""ور َر ِحیم»
(فصلت« )32-30:بیگمان کسانی"که گفتن"د :پروردگ"ار م"ا هللا اس"ت س"پس اس"تقامت
آنها نازل میشوند" (و میگویند ):نترسید" و ان""دوهگین نباش""ید و کردند ،فرشتگان بر
بشارت ب""اد ،ب"ه بهش""تیکه ش""ما وع"ده داده میش"دید .م""ا در زن"دگی" دنی"ا و (ن""یز) در
آخرت دوستان (و ی""اران) ش""ما هس""تیم و ب""رای ش""ما در آن (بهش""ت) ه""ر چ"ه دلت""ان
بخواه"د ف"راهم" اس"ت و ه"ر چ"ه در خواس"ت کنی"د برایت"ان (حاض"ر) اس"ت( .اینه"ا)
پذیرایی" از سوی (هللا) آمرزنده مهربان است».
اکنون غلو را در چهار بخش مورد بررسی" قرار میدهیم:
مطلب اول :غلو در عقیده
غلو در عقیده تنها به یک صورت نیست بلکه انواع مختلفی دارد و ب""ه ط""ور کلی
به دو بخش تقسیم میشود:
الف) غلو کلی اعتقادی :عبارت است از غلو در کلیات شریعت اسالمی و اساسی -
ترین مسائل آن؛ غلو در این موارد بسیار" خطرناک است و ضرر" آن بسیار" بیشتر از
کلی اعتق""ادی منج""ر ب""ه ج""دایی و ش""کاف می""ان امت غلو عملی میباشد .چرا که غلو ِ
1
اسالمی و فرقه فرق""ه ش""ده امت میش""ود .و فرق""هه""ا و جم""اعته""ایی ک""ه از راه راس""ت
منحرف" شدند نتیجهی همین غلو میباشد.
انواع غلو در عقیده و میانهروی اهل سنت و جماعت در آن:
نوع اول :میانهروی اهل سنت و جماعت در اسماء و صفات الهی:
اهل سنت و جماعت در بحث اسماء و ص""فات الهی جایگ""اه میان""ه را در بین اه""ل
تعطیل 2و اهل تمثیل (تشبیه) دارا است .اهل تعطیل در م""نزه ش""مردن خداون""د متع""ال
غلو نموده و هیچ صفتی را برای اوتعالی اثبات نکردند" و تنها بخشی از دلیل شرعی
َي ٌء» 3ح""تی س َك ِم ْثلِ ِه ش ْ را مستند خود قرار دادند ،آنجا که خداوند متعال میفرماید«:لَ ْي َ
غالیان آنها چون جهمیه هیچ صفتی را برای هللا عزوجل ث""ابت نکردن""د چنانک""ه تم""ام
صفات الهی را انکار نمودند".
- 1توضیح این مساله در مطلب دوم :غلو در عبادات خواهد آمد.
- 2پیروان جهم بن صفوان گمراه :اولین کسی ک""ه ص""فات الهی را انک""ار ک""رد و این
اعتقاد را از جعد بن درهم دریافت" کرده بود.
( - 3شوری « )11هیچ چیز همانند او نیست».
214 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
متعال در افعال بندگان را انکار نمودند" و گفتند :هر کاری تازه از سرگرفته می شود و
ق""در و مش""یت خداون"د" ب""دان تعل""ق نمیگ""یرد .و اینگون""ه علم خداون"د" و مش""یت الهی و
آفرینش" افعال بندگان توسط خداوند" را انکار نمودند و بر این باور بودند" که بنده قادر"
مختار است و عمل وی به قضای" الهی مربوط" نیست1.و اینگون""ه فع""ل بن""ده را اثب""ات
نمودند" و فعل خداوند را نفی کردند و بنده را خالق فعل و عمل خود دانستند گوی""ا ک""ه
بن""ده ن""یز خ""القی هم""راه ب""ا خداون""د میباش""د؛ و گفتن""د :خداون"د" در تق""دیر بن""ده دخ""ل و
تصرفی ندارد .چنین دیدگاهی" بیانگر این مطلب است ک""ه ارادهی بن""ده (پن""اه برخ""دا)
بر ارادهی خداوند غلبه دارد .و بر این اساس است که رسول خدا ح آنه""ا را مج""وس
بسیاری (گناهان) در میگذرد».
ض َو ال َأْل ُ َ ْ َأ
س ْبت ْم َو ِم َّما خ َر ْجن ا لک ْم ِمنَ ا ْر ِ ُ َ
تماک َ «يا َأيُّ َها الَّذينَ آ َمنُوا َأ ْنفِقُوا ِمنْ طيِّبا ِ
َ
ض وا في ِه َو ا ْعلَ ُم وا َأنَّ هَّللا َ َغنِ ٌّي ستُ ْم بِآ ِخذي ِه ِإالَّ َأنْ تُ ْغ ِم ُ بيث ِم ْنهُ تُ ْنفِقُونَ َو لَ ْتَيَ َّم ُموا ا ْل َخ َ
َحمي ٌد» (بقره« )267 :ای کسانی که ایمان آوردهاید! از چیزه ای پ اکیزهای ک ه ب ه
دست آوردهاید و از آنچه از زمین برای ش ما ب یرون آوردهایم ،انف اق کنید و ب رای
درحالیک ه خ ود ش ما حاض ر نیس تید آنه ا را انفاق کردن قص د ناپ اک آنرا نکنید،
بپذیرید ،مگر آنکه در آن چشم پوشی کنید .و بدانید که هللا بینیاز ستوده است».
ت َولَ ُكم َّما َك َس ْبتُ ْم َواَل تُ ْسَألُونَ َع َّما َكانُوا يَ ْع َملُونَ » (بق ره: ت لَهَا َما َك َسبَ ْك ُأ َّمةٌ قَ ْد َخلَ ْ
«تِ ْل َ
«آنها امتی بودند ک ه در گذش تند ،ب رای آنه ا اس ت آنچ ه کس ب کردهان د و )134
ب رای شماس ت آنچ ه کس ب کردهاید .و از آنچ ه (آن ان) میکردن د ،ش ما پرس یده
نمیشوید».
س بُونَ » (یس: ُ ُ َأ
ش َه ُد ْر ُجل ُه ْم بِ َما َك انوا يَ ْك ِ َأ ْ َأ
«ا ْليَ ْو َم نَختِ ُم َعلى ف َوا ِه ِه ْم َوتُ َكل ُمنَا ْي ِدي ِه ْم َوتَ ْ
ِّ َ ْ
« )65امروز بر دهانهایشان ُمهر مینهیم و دستهایشان ب ا م ا س خن میگوین د و
پاهایشان به آنچه میکردند گواهی میدهند».
این آیات اثبات میکنند که انسان به اختیار خود اموری را انج ام میده د و در براب ر
آنها محاسبه میشود .و آیاتی که ذکر گردید ج ز آیات و اح ادیثی ب ود ک ه ب ه اقام ه
نماز و پ رداخت زک ات و ادای حج و روزهی رمض ان و ام ر ب ه مع روف و نهی از
منکر و جهاد فی سبیل هللا امر میکنند و از زنا و و ربا خواری و نوشیدن ش راب و
...نهی میکنن د .و این ام ور تنه ا کس ی را مخ اطب ق رار میده د ک ه دارای اراده و
اختیار باشد و به اختیار و اراده عمل میکند.
-1چنین دیدگاهی" با آیات قرآن مخالف است .آنج ا ک ه خداون د متع ال میفرمایدَ « :و
َي ٍء فَقَ َّد َرهُ تَ ْقديراً» (فرقان« )2 :و همه چیز را آفرید ،پس اندازه هر چیز ق ُک َّل ش ْ َخلَ َ
را چنان که میباید ،معین کرده اس ت» .یع نی :ه ر چ یزی تحت کن ترل و تس خیر و
تدبیر و تقدیر اوست.
ک ْم َو ما تَ ْع َملُ ونَ » (ص افات« )96 :درحالیک ه و خداوند متعال میفرماید« :وهَّللا ُ َخلَقَ ُ
216 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
قضا و قدر الهی خارج نیست .خداوند متعال میفرمایدَ « :و هَّللا ُ َخلَقَ ُک ْم َو م""ا تَ ْع َملُ"ونَ »
در این آیه خلقت و آفریدن به خداوند" و عمل به بنده نسبت داده ش""ده اس""ت .و خداون""د
«و َما تَ َشاءُونَ ِإاَّل َأن يَ َشا َء اللَّـهُ َربُّ ْال َعالَ ِمينَ » ( تکویر« )29 ":و شما
متعال میفرمایدَ :
نمیخواهید مگر آنکه پروردگار" جهانی""ان بخواه""د» .و در این آی""ه اراده و مش""یت را
برای بنده ثابت میکند و ن"یز اراده و مش"یت را ب""رای خداون"د اثب""ات میکن"د و مش""یت
الهی را قید و شرط برای مشیت بنده قرار" میدهد .بن""ابراین فع""ل بن""ده ،فع""ل حقیقی او
فع"ل خداون"د" ِ مفع"ول خداون"د متع"ال میباش"د و هم"ان ِ میباش"د 2.ام"ا فع"ل او مخل"وق و
نیست .و میان فعل و مفعول و خلق و مخلوق تفاوت میباشد .ام""ام طح""اوی" رحم""هاهلل
اندازه هر چیز را چنان که میباید ،معین کرده است».
َ َّ َ َّ
ق ف َس" َّوى" * َوال ِذي ق"د َر فهَ"دَى» َ ك اَأْل ْعلَى * الَّ ِذي خَ لَ" َ اس" َم َربِّ َِّح ْ
و اینکه میفرمایدَ « :سب ِ
(اعلی« )3-1 :نام پروردگار بلند مرتبهات را به پاکی یاد کن( .همان) ک""ه آفری""د پس
درست و استوار س""اخت .و (هم""ان) کسیکه ان""دازهگ""یری ک""رد پس ه""دایت نم""ود».
یعنی :این خداوند است که اندازهها را مقدر میکند و مردم را به سوی آن ه""دایت می-
تق""دیر
ِ ت
کند .و بر این اساس است که پیشوایان و امامان اهل سنت به این آیه در اثبا ِ
ازلی الهی در مورد" مخلوق""اتش اس""تدالل میکنن""د و آن عب""ارت اس""ت از علم الهی ب""ه ِ
اشیاء قبل از بوجود آمدن آنها و نوشتن همهی این علوم قب""ل از ب""ودن آنه""ا؛ و ب""ا این
آیات و امثال آنها و احادیث ثابت شده در این معنا ،پاسخ فرقه"ی قدریه را بی""ان ک""رده
و اعتقاد و باور نادرست" آنها را رد نموده و در هم شکستند ".قدری""های ک""ه در اواخ""ر
عصر صحابه سر بر آوردند .از ابوهریره روایت است که میگوید :مش""رکان ق""ریش
نزد رسول خدا آمده و به مخالفت با تقدیر الهی برخاستند .پس این آیه نازل شد« :يَوْ َم
َر» (قم""ر: ار عَلي ُوجُو ِه ِه ْم ُذوقُوا َمسَّ َسقَ َر * ِإنَّا ُک" َّل َش" ْي ٍء خَ لَ ْقن""اهُ بِقَ"د ٍ يُ ْس َحبُونَ فِي النَّ ِ
چهرهه""ایش""ان در آتش (جهنم) کش""یده میش""وند (و ب""ه آنه""ا « )49-48روزیکه بر
گفت""ه میش""ود(« ):طعم) آتش دوزخ را بچش""ید .بیگم""ان م""ا هم""ه چ""یز را بهان""دازه
آفریدیم»( .مسند احمد ،ترمذی ،ابن ماجه؛ آلبانی در صحیح سنن ترم""ذی 2157":آنرا
صحیح دانسته است).
و از اب""وزرارة از پ""درش روایت اس""ت ک""ه رس""ول خ""دا ح این آی""ه را تالوت ک""رده:
َر» و فرمودن""د« :ن""زلت فی ان""اس من ام""تی « ُذوقُوا َمسَّ َسقَ َر ِإنَّا ُك َّل َش ْي ٍء َخلَ ْقنَ""اهُ بِقَ"د ٍ
یکونون فی آخرالزمان یکذبون بقدر هللا»« :این آیه در مورد" مردم""انی" از امتم ن""ازل
شده است که در آخر الزمان خواهند بود و تقدیر الهی را تکذیب میکنن""د»( .ط""برانی"
در المعجم ،ابونعیم" اصبهانی در معرفة الصحابه؛ و آلبانی در «السلسلة الص""حیحة»:
1539آنرا صحیح میداند).
وس، ُأ
و از عبدهللا بن عم""ر روایت اس""ت ک""ه رس""ول خ""دا ح فرمودن""د« :لِ ُك ِّل َّم ٍة َم ُج ٌ
ض وا فَاَل تَ ُع ودُو ُه ْم ،وَِإنْ َم اتُوا فَاَل وس ُأ َّمتِي الَّ ِذينَ يَقُولُ ونَ اَل قَ َد َرِ ،إنْ َم ِر ُ ُ َو َم ُج
218 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
در«عقیدهی طح""اوی» ب"ه این معن""ا اش""اره نم""وده و میگوی"د« :افع""ال بن""دگان ،خلقت
خداوند" میباشد و کسب آنها از سوی" بن""دگان اس""ت» .و اینگون""ه ب""رای بن""دگان فع""ل و
کسب اثبات میکند و خلقت را به خداوند نسبت میدهد .و کسب عبارت اس""ت از فعلی
(عملی) که نفع و ضرر آن به فاعلش باز میگردد .چنانک""ه خداون""د متع""ال میفرمای""د:
ت» (بقره« )286 :آنچ""ه (از خ"وبی) بدس"ت آورده ب"ه ت َو َعلَ ْيهَا َما ا ْكتَ َسبَ ْ
«لَهَا َما َك َسبَ ْ
سود او و آنچه (از بدی) به دست آورده به زیان اوست» .
1
وعید :عبارت است از عذاب آتش و سختیهای آن که خداوند" متع""ال ب""رای کس""انی
تهیه دیده که از اوامر و نواهی او سرکشی میکنند.
وعیدیه میگویند :کس""ی ک""ه م""رتکب گن""اه کب""یره ش""ده و ب""دون توب""ه از آن بم""یرد،
جاودانه در آتش میمان"د .ام"ا مرجئ"ه در م"ورد" چ"نین شخص"ی میگوین"د :وارد" دوزخ
نمیش""ود و مس""تحق" و س""زاوار" دوزخ هم نیس""ت .مرجئ""ه قائ""ل ب""ه ع""ذاب هیچی""ک از
فاسقان امت نیست .و به طور" کلی هرگونه وعید و کیف"ری را در م"ورد آنه"ا تک"ذیب
میکند.
اهل سنت و جماعت در میان وعیدیه (خوارج) و وعدیه (مرجئه) جایگاه وس "ط" و
میانه را داراست.
اهل سنت در این زمینه میگویند« :کسی که م"رتکب گن""اه کب"یره ش""ده و در ح""الی
مرده که از آن توبه نکرده است مستحق آتش دوزخ میباشد اما نه برای همیش""ه و ب""ه
صورت" جاودانه؛ چرا که خداوند" متعال میفرمایدِ«:إ َّن هّللا َ الَ يَ ْغفِ ُر َأن يُ ْش َر َ"
ك بِ ِه َويَ ْغفِ ُر
َظي ًم""ا» (نس""ا« )48 :بیگم""ان "رى ِإ ْث ًم""ا ع َِما ُدونَ َذلِكَ لِ َمن يَ َشا ُء َو َمن يُ ْش ِر ْك بِاهّلل ِ فَقَ ِد ا ْفتَ" َ
خداوند" (هرگز) شرك به خود را نمیبخشد ،ولی گناهان جز آنرا از ه""ركس ك""ه خ""ود
بخواهد میبخشد .و هر كه برای خدا شريكی قائل گردد ،گناه بزرگی را م""رتكب ش""ده
است».
بنابراین سرانجام چ"نین شخص"ی" ب"ه مش"یت و ارادهی الهی ب"از میگ"ردد .و دلی"ل
1
دیگر حدیث رسول خدا ح میباشد که فرمودند« ":ش""فاعتی اله""ل الکب""ائر من ام""تی»:
«شفاعت من برای کسانی از امتم میباشد که مرتکب گناه کب""یره ش""دهان""د»( .و ب""دون
توبه از دنیا رفتهاند).
اما داللت این حدیث از این جهت است که :از امت رسول خدا ح کسانی م""رتکب
گناهان کبیره میشوند و بر این اساس مستحق" عذاب خواهند بود ،اما با ارتکاب کبیره
کافر" نمیشوند" و بر این اساس است که رسول خدا ح در مورد آنها شفاعت میکند.
نوع چهارم :میانهروی و وسطیت اهل سنت در حقیقت اسامی اس الم و ایم ان و
دین
این بخش در باب اسامی اسالم و ایمان و دین میباشد .با این توضیح که اسمی ک""ه
در دنیا بر مرتکب گناه کبیره اطالق میکنیم ،چیست؟ آیا او را مومن مینامیم یا کافر؟
و این غیر از احکام وی در آخرت میباشد که همان وعد و وعید است.
اسامی اسالم و ایمان و دین ،حدود شرعی هستند که شارع احکامش را در دنیا و
آخ""رت ب""ر مبن""ای آنه""ا تنظیم ک""رده اس""ت .چ""را ک""ه الف""اظی هس""تند دارای م""دلوالت
شرعی ،که شارع می""ان آنه"ا و احک""ام ش"رعی از حیث نفی و اثب""ات ارتب""اط برق"رار
- 1مسند احمد12745 :؛ اب""و داود4114 :؛ و آلب"انی در ص"حیح الج"امع 3714 :آنرا
صحیح دانسته است.
220 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
کرده است.
اهل وعید (خوارج و معتزله):
معتزله میگویند :کسی که مرتکب گناه کب""یره ش""ود" از مس""مای ایم""ان خ""ارج ش""ده
است اما وارد کفر نشده است بلکه در جایگاهی ب""ه ن""ام «منزل""ة بین منزل""تین» ق""رار
دارد( .نه مومن است نه کافر)
و خوارج گفتند :چنین شخصی کافر اس"ت و در دین جایگ"اهی ب"ا عن"وان «منزل"ة
الض"الَ ُل فَ"َأنَّى تُ ْ
ص" َرفُونَ » (ی""ونس: بین منزلتین» وجود ندارد« .فَ َم""ا َذا بَ ْع" َد ْال َح" ِّ
ق ِإالَّ َّ
« )32پس بع""د از ح""ق ،چ""ه چ""یزی اس""ت ج""ز گم""راهی؟ پس چگون""ه رویگ""ردان
میشوید؟!»» .بنابراین مرتکب کبیره از دایرهی ایم""ان خ""ارج ش""ده و وارد" کف""ر می-
شود .و کافر بوده و خون و مالش حالل است؛
با چنین اعتقاد و باوری است که مردم را تکفیر میکنند و بر علیه حاکمان خ""روج
میکنند .و این یکی از ثمرات فهم ایمان نزد آنها میباشد با این توضیح که ایمان امری
کلی است و تجزیه"پذیر نیس""ت ،بن""ابراین چ""ون بخش""ی از آن از بین رود ،تم""ام آن از
بین میرود.
اما اهل وعده (مرجئه) گفتند :کسی که مرتکب گناه کبیره شده است ،م"ومن کام"ل
االیمان میباشد .هرچند مرتکب دزدی" و زنا شده باشد و شراب نوشیده و دچار قتل و
راهزنی" شود .به چنین شخصی" میگوییم :تو مومنی کامل االیمان هستی .مانن""د کس""ی
ک""ه واجب""ات و مس""تحبات را انج""ام میده""د و از محرم""ات دوری" میکن""د .ت""و و او در
ایمان یکسان هستید .و ایمان شما مانند ایمان پیامبران است .ام""ا اعم""ال ص""الح ج""زو
1
دین نیست.
بنابراین اینان (اهل وعد) و آنان (اه""ل وعی""د) در اس""م گذاش""تن و حکم نم""ودن در
مورد" چنین شخصی ،در نقطهی مقاب""ل و متض""اد هم ق""رار" دارن""د .و این نتیج""هی فهم
ایمان نزد آنان میباشد .چنانکه برخی" از آنان (چون جهمیه و مرجئه) ب""ر این باورن""د
که ایمان تنها معرفت و شناخت است و بس؛ و ایمان ن""زد آنه""ا کم و زی""اد نمیش""ود .و
برخی از آنها (فقهای مرجئه) عمل را از مسمای ایمان خارج میدانند .اما معتزله می-
گوین""د« :چ"نین شخص""ی ن"ه ک""افر اس""ت و ن""ه م"ومن؛ و او را در جایگ""اه منرل"ة بین
منزلتین قرار میدهند».
و حروریه 2میگویند :وی کافر است.
- 1مجموعة الرسائل الکبری1/278 :
- 2حروری""ه :فرق""های از خ""وارج اس""ت ک""ه در منطق""های ب""ه ن""ام ح""روراء س""کونت
داشتند .معتق""د بودن""د ک""ه زن بای""د قض""ای نم""ازه""ایی را ک""ه در م""دت ع""ادت ماهیان""ه
نخوانده است ،به جای آورد .و امت را تکفیر میکردند .و از عثمان و علی رضالل""ه-
عنهما برائت و بیزاری" میجستند و اموال و ناموس دشمنانشان را حالل میدانستند".
221 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اهل سنت در بین مرجئه از جهتی و بین معتزله و حروریه که چ""نین شخص""ی را
مومن نمینامند ،از جهت دیگر ،جایگاه میانه و وسط را داراست و میگویند :کسی که
مرتکب گناه کبیره شود مومن ن""اقص االیم""ان اس""ت .و این ح""دیث «ال ی""زنی ال""زانی
حین یزنی و ه"و م"ومن»« :زناک"ار" در هنگ""ام زن"ا ک"ردن م"ومن نیس"ت» را ب""ر این
دیدگاه حمل کردهاند .با این توضیح که زناکار" به هنگام زنا مومن کامل االیم""ان نمی-
باشد .و این بدان سبب است ک""ه خداون""د متع""ال ب""ر م""رتکب کب""یره ،ص""فت ایم""ان را
َ""ان ِمنَ ْال ُم"" ْؤ ِمنِينَ ا ْقتَتَلُ""وا
«وِإن طَاِئفَت ِ اطالق ک""رده اس""ت .خداون""د" متع""ال میفرمای""دَ :
فََأصْ لِحُوا بَ ْينَهُ َما» 1در این آیه خداوند متعال ب""رادری ایم""انی را بین دو گ""روه (ک""ه ب""ا
جنگ با هم مرتکب گناه کبیره شدند) اثبات میکند ب""ا اینک""ه رس""ول خ""دا ح فرمودن""د:
«قت""ال الم"ومن کف""ر»« :جنگی""دن ب""ا م"ومن کف"ر اس"ت» .و این نص"وص بی""انگر این
مطلب هستند که برای شخصی" که با برادر مس""لمانش وارد جن""گ ش""ده ،به""رهای از
ایمان و بهرهای از کفر میباشد .بنابراین مومنی ناقص االیمان خواهد بود .و منظ""ور
از کفر در اینجا ،کفر اصغر یا «کفر دون کفر» میباشد .و برخی از سلف ص""الح این
کالم الهی را چنین تفسیر ک""ردهان""د ک""ه منظ""ور" از ش""رک در این آی""ه« ،ش""رک دون
ش""رک» ی""ا ش""رک اص""غر" میباش""دَ « .و م""ا يُ "ْؤ ِمنُ َأ ْکثَ " ُرهُ ْم بِاهَّلل ِ ِإالَّ َو هُ ْم ُم ْش " ِر ُکونَ »
(یوسف« )106 :و بیشتر" آنها به هللا ایمان نمیآورند مگر اینکه (به نوعی) مش""رک-
اند» .چرا که ایمان با شرک اکبر جمع نمیشود( .درحالیکه یکی از اصول اهل س""نت
و جماعت این است که ایمان با شرک و کفر اص""غر جم""ع میش""ود ).ی""ا اینک""ه وی ب""ا
ایمانی که دارد ،مومن و با ارتکاب کب""یره ،فاس""ق میباش""د و ایم""ان دارای ش""عبهه""ای
مختلفی میباشد و اف""زایش و ک""اهش مییاب""د و م""ردم در ایم""ان ،ب""ا یک""دیگر متف""اوت و
نسبت به هم در درجات و مراتب مختلفی میباشند.
ابن تیمی""ه رحم""هاهلل میگوی""د« :مس""لمانان فاس"ق" بخش""ی از ایم""ان و اص""ل آنرا ب""ه
همراه دارند و تمام ایما ِن واجب که به خاطر آن مستوجب" بهش""ت باش""ند هم""راه آن""ان
2
نیست».
نوع پنجم :دیدگاه اهل سنت در مورد اصحاب رسول هللا ح
این موضوع شامل نکات ذیل میباشد:
1ـ تعریف صحابه :عبارت است از هرکس که در حال ایمان به رسول خ""دا ح ب""ا
ایشان مالقات نموده و بر اسالم مرده است.
َأ
-2فضل صحابه :خداوند متعال میفرمای""دُ « :م َح َّم ٌد َر ُس"و ُل هَّللا ِ َو الَّذينَ َم َع" هُ ِش" َّدا ُء
ض"وانا ً س""يماهُ ْم ض"الً ِمنَ هَّللا ِ َو ِر ْ َعلَي ْال ُکفَّ ِ
ار ُر َحما ُء بَ ْينَهُ ْم تَراهُ ْم ُر َّکعا ً ُسجَّداً يَ ْبتَ ُغ""ونَ فَ ْ
( - 1حجرات« )9 :هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ پرداختند ،در ميان آنان
صلح برقرار سازيد»".
- 2مجموع" الرسائل الکبری)1/278 :
222 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ع َأ ْخ" َر َج جيل َک""زَرْ ٍ ک َمثَلُهُ ْم فِي التَّوْ را ِة َو َمثَلُهُ ْم فِي اِإْل ْن ِ في ُوجُو ِه ِه ْ"م ِم ْن َأثَ ِر ال ُّسجُو ِد ذلِ َ
"زرَّا َع لِيَغيظَ بِ ِه ُم ْال ُکفَّا َر َو َع" َد هَّللا ُ اس"تَوي عَلي ُس"وقِ ِه يُ ْع ِجبُ ال" ُّ اس"تَ ْغلَظَ فَ ْ َشطَْأهُ فَ""آ َز َرهُ فَ ْ
""رةً َو َأجْ"" راً عَظيم""ا ً» (فتح« )29 :محم""د ت ِم ْنهُ ْم َم ْغفِ َالص""الِحا ِالَّذينَ آ َمنُ""وا َو َع ِملُ""وا َّ
فرستاده خدا است و كسانی كه با او هستند در برابر كافران تند و سرس""خت و نس""بت
به يكديگر مهربان و دلسوزند .ايشان را در حال ركوع و سجود میبينی .آنان همواره
فضل خدای را میجويند" و رضای او را میطلبند .نشانه ايشان بر اثر سجده در پيشانی-
هایشان نمايان است .اين ،توصيف" آن""ان در ت""ورات اس""ت .و ام""ا توص""يف" ايش""ان در
انجيل چنين است كه همانند كش""تزاری هس""تند ك""ه جوان""هه""ای (خوش""هه""ای) خ""ود را
بيرون زده و آنها را نيرو داده و سخت نموده و بر ساقه های خ""ويش راس""ت ايس""تاده
باشد ،بگونهای كه برزگران را به شگفت میآورد( .مؤمن""ان ن""يز همين گون""هان""د .آنی
از حركت بازنمی"ايستند و همواره جوانه میزنند و جوانهه"ا پ"رورش میيابن"د و ب"ارور"
باغبانان بشريت را بشگفت میآورند .اين پيشرفت و ق"وّت و ق"درت را خ"دا ِ میشوند و
نصيب مؤمنان میكند) تا كافران را به سبب آنان خشمگين كند .خداون""د ب""ه كس""انی از
ايشان كه ايمان بياورند و كارهای شايسته بكنن""د آم""رزش و پ""اداش ب""زرگی را وع""ده
میدهد».
َّ َّ
ص""ار َو الذينَ اتبَعُ""وهُ ْم ِ ْ َأْل ْ ُ َأْل
الس""ابِقونَ ا َّول""ونَ ِمنَ ال ُمه""ا ِجرينَ َو ا ن ُ و میفرمای""دَ « :و َّ
ْ َأْل
ت تَجْ" ري تَحْ تَهَ""ا ا نه""ا ُر خالِ""دينَ َّ َأ
ض َي هَّللا ُ َع ْنهُ ْم َو َرضُوا َعنهُ َو َع َّد لَهُ ْم َجنا ٍ
ْ بِِإحْ سا ٍن َر ِ
ک الفَ""وْ ُز ال َعظي ُم» (توب""ه« )100 :و پیش""گامان نخس""تین از مه""اجرین و ْ ْ فيه""ا َأبَ""داً ذلِ" َ
انصار" و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کردند ،هللا از آنها خشنود" گشت و آنها
(نیز) از او خشنود" شدند .و ب""رای آنه""ا باغه""ایی (از بهش""ت) آم""اده ک""رده اس""ت ک""ه
نهرها از زیر (درختان) آن جاری است ،جاودان""ه در آن خواهن""د مان""د ،این کامی""ابی"
بزرگ است».
َ ُأ
ق ِمث َل ُح ٍد ،ذ َهبًا َم ا ْ َأ َأ َأ َ
ص َحابِي ،فلَ ْو نَّ َح َد ُك ْم ْنفَ َ َأ
سبُّوا ْ رسول خدا ح فرمودند« :الَ تَ ُ
صيفَهُ»« 1:اص""حاب و ی""ارانم" را دش""نام ندهی""د .زی""را هری""ک از بَلَ َغ ُم َّد َأ َح ِد ِه ْمَ ،والَ نَ ِ
شما اگر به اندازهی کوه احد طال انفاق کند ،به اندازهی یک م""د (ب""ه ان""دازه پ""ری دو
کف دست) یا نصف آن که آنها در راه خدا داده باشند ،نخواهد بود».
-3دی""دگاه م""ا در م""ورد ص""حابه :هم""هی آنه""ا را دوس""ت داریم و هیچ ع""داوت و
دشمنی" با آنها نداریم .و با هرکس که با آنها سر جنگ و دشمنی" داشته باشد و از آنها
به بدی یاد کن""د و ج""ز خ""یر و خ""وبی در م""ورد آنه""ا بگوی""د ،دش""منی داریم .چ""را ک""ه
دوست داشتن صحابه دین و ایمان و احسان است .و دشمنی و عداوت ب""ا آنه""ا کف""ر و
نفاق و طغیان میباشد .و از آنها راضی بوده و برای ایشان دع""ا میک""نیم و از خداون"د"
متعال میخواهیم که در قلبهای ما نسبت به آنها کینه و دشمنی" قرار ندهد.
- 1بخاری3470 ":؛ مسلم2540 :
223 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
-4دیدگاه ما در مورد مشاجرات میان صحابه :ب""ر م""ا واجب اس""ت ک""ه در م""ورد
مش""اجرات می""ان ص""حابه س""کوت ک""نیم چنانک""ه رس""ول خ""دا ح فرمودن""د« :اذا ذک""ر
اصحابی" فامکسوا»« 1:چون سخن از اصحاب من به میان آمد ،دست نگه دارید».
-5حکم کسی که به صحابه دشنام داده و از آنها عیبجویی میکند:
الف) دشنام دادن و خردهگیری و همراه کردن آن ب""ا کف""ر :چنانک""ه ب""ر این ب""اور
باشد آنها پس از رسول خدا ح مرتد یا فاسق" شدند .کسی که چنین اعتقاد و باوری در
مورد" صحابه داشته باشد ،تردیدی" در کفر وی نیست و نیز تردیدی" در کفر کسی ک""ه
در تکفیر چنین شخصی توقف" کند ،نمیباشد.چرا" که پیروان مذاهب چهارگانه بر کف"ر
کسی که صحابه را تکفیر کند یا به آنها دشنام" دهد ،اجماع کردهاند.
حنفیه میگوید« :هرکس شیخین (ابوبکر" و عمر رضیالل""هعنهم""ا) را دش""نام ده""د و
آنها را لعنت کند ،ک""افر ش""ده اس""ت .و همچ""نین کس""ی ک""ه عثم""ان و طلح""ه و زب""یر و
2
عائشه رضیاللهعنهم را تکفیر کند ،کافر میباشد».
مالکیه میگویند« :اگر کسی بگوید :صحابه ب""ر گم""راهی و کف""ر بودن""د ،کش"ته می-
3
شود».
شافعیه میگوید« :قاطعانه به تکفیر کسی حکم میشود که قائل به دیدگاهی باشد ک""ه
4
گمراهی امت یا تکفیر صحابه را به دنبال داشته باشد».
حنابله میگوید« :هرکس بر این اعتقاد و باور باشد ک""ه ص""حابه پس از رس""ول" هللا
5
ح مرتد یا فاسق شدند ،در کفر وی تردیدی نیست».
امام مالک رحمهاهلل میگوید« :هرکس یکی از اصحاب رسول" هللا چون اب""وبکر" و
عمر و عثمان و معاویه یا عمروبن عاص را دشنام دهد ،اگر بگوید ":آنها بر گمراهی
و کفر بودند ،کشته میشود .اما اگر دشنام وی از قبیل دشنام مردم نسبت ب""ه هم باش""د،
6
به شدت تنبیه میشود».
ب) کسی که ب""ه ص""حابه چن""ان دش""نام ده""د ک""ه در ع""دالت و دینش""ان خدش""ه وارد
نسازد ،چنانکه برخی از آنها را بخیل یا ترسو توصیف" کند یا اینکه عدم علم الزم ی""ا
عدم زهد را به آنها نسبت دهد؛ چنین شخصی" مس""تحق ت""ادیب و تعزی""ر میباش""د و ب""ه
- 1ط"""برانی در الکب"""یر2/282 :؛ ابن ع"""دی فی الکام"""ل1/343 :؛ عب"""دالرزاق فی
االمالی؛ و آلبانی در صحیح الجامع 45 :آنرا صحیح دانس""ته اس""ت .نگ""ا :الص""حیحة:
34
- 2الفتاوی الهندیة4/264 :
- 3الشفاء2/308 :
- 4روضة الطالبین10/70 :؛ و در این معنا در مغنی المحتاج 4/136 :آمده است.
- 5الصارم" المسلول586 :
- 6الشفاء2/308 :
224 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
مج""رد این عم""ل ب""ه کف""ر وی حکم نمیش""ود .ام""ام احم""د رحم""هاهلل میگوی""د« :ه""رکس
اصحاب رسول هللا ح یا یکی از آنه"ا را دش""نام ده"د ،مبت""دع و رافض"ی" اس"ت .ب""رای
هیچکس جایز نیست از بدیهای آنان چیزی را ذکر کند و در مورد یکی از آنها دهان
به عیبجویی" باز کند .هرکس چنین کند بر پادشاه واجب است او را ادب کند و وی را
به سزای عملش برساند و برای او جایز نیس""ت ک""ه وی را ببخش""د ،بلک""ه او را تنبی""ه
کند سپس از او بخواهد توبه کند ،اگر توبه کرد ،از او بپذیرد" و اگر توبه نکرد ،کیفر
وی را از سر گیرد و در همان جلسه او را شالق بزن"د ت""ا اینک"ه از عم""ل خ"ود توب""ه
1
کرده و بازگردد»".
ج) کسانی که لعنت میکنند و قبیح میش""مارند؛ ن""زد ام""ام احم""د تف""اوت اس""ت می""ان
لعنتی که از روی خشم و غضب باشد و لعنتی که از روی اعتقاد باشد.
خالص""ه مطلب :اه""ل س""نت در می""ان روافض" و نواصب 2و خ""وارج ،در جایگ""اه
میانه و وسط میباشد .چنانچه روافض در دوس""ت داش""تن خان""دان پی""امبر" و ع""داوت و
دشمنی" با صحابه غلو کردند ".اهل بیت رسول خدا ح را چنان مقام و منزلتی بخشیدند
که برای آنها عصمت و علم غیب قائل شدند و در نتیجه از آنها طلب کم""ک و ی""اری
میکنند .اما نواصب و خوارج به دشمنی با اهل بیت رسول خدا ح برخاسته و آنان را
دشنام" دادند ،بلکه آنها را تکفیر نموده و خونشان را حالل شمردند".
اما اهل سنت تم""ام ص""حابه را دوس""ت دارن""د و ب""دون اف""راط و تفری""ط هری""ک از
صحابه را در جایگاه و منزلتی که مستحق آن است ،ق"رار" میدهن"د .و چنانک"ه ش"ارح
عقی""دهی طح""اوی رحم""هاهلل میگوی""د« :اص""حاب رس""ول هللا ح را دوس""ت داریم و در
دوست داشتن برخی از آنه""ا اف""راط نمیک""نیم و از هیچی""ک از آنه""ا ب""یزاری و ب"رائت
نمیجوییم و با هیچیک از آنه""ا دش""منی ن""داریم" و ج""ز ب""ه خ""وبی از آنه""ا ی""اد نمیک""نیم.
دوست داشتن آنها دین و ایمان و احسان است و دشمنی و عداوت با آنها کف""ر و نف""اق
3
و طغیان».
نوع ششم :میانهروی و وسطیت اهل سنت در باب منقول و معقول
- 1شذرات البالئین50-1/49 :؛ شیخ حام""د الفقی رحم""هاهلل؛ چ""اپ ،1357الس""نة فی
مصر.
- 2نواصب و ناصبیه و اهل نصب کسانی" هستند ک""ه ص""حابه را دوس""ت دارن""د و در
برابر اهل بیت پیامبر به دشمنی و اذیت و آزار و عیبجویی آنان میپردازند.و به دلیل
امور سیاسی" معروفی" آنها را لعنت میکردن""د .آنه""ا در ابت""دای این امت بودن"د" ام""ا هم
اکنون اثری از آنان نیست .الحمدهلل .اما روافضی" که اکنون در س""رزمین"ه""ای مختل""ف
حض""ور" دارن""د ،این لقب «نواص""ب» را ب""ر اه""ل س""نت اطالق میکنن""د .نگ""ا :ت""اج
العروس1/947 :؛ شرح العقیدة الواسطیة ،محمد خلیل هراس1/344 :
- 3شرح العقیدة الطعاویة ،عالمه ابن ابی العز الحنفی رحمهاهلل467 :
225 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اهل سنت در بین معتزله و اشعریه جایگاه میانه و وسط را دارد .چنانکه :معتزل""ه
و متکلمانی که از آنها پیروی کردهاند در مورد عقل غل""و ک""رده و عق""ل را مق""دم ب""ر
نقل (کتاب و سنت) دانستند" و داللت نقل را خبر محض دانستند ک""ه احتم""ال ص""دق و
کذب آن میرود؛ بنابراین نقل قطعیت ندارد برعکس معقول که نزد آنها قطعیت دارد.
و اینگونه و با این دیدگاه عقایدی را که در کتاب و سنت آمده و اجماع سلف ب""ر آنه""ا
داللت میکند ،انکار نمودند .عقایدی چ""ون :ع""ذاب ق""بر و نعمت آن؛ ش""فاعت و ام""ور
اعتقادی از این قبیل؛ و اسما و صفات الهی را نفی کردند.
اما اشعریه در نقل غلو و افراط کردند .از این جهت که حکمتها و علتهایی را ک""ه
خداون""د متع""ال من""اط احک""ام و ش""رایع دینش ق""رار داده ،ب""ه کلی نفی نم""وده و گفتن""د:
خداوند" تنها به واسطهی اراده ،امر و نهی میکن""د ن""ه از ب""اب علت و حکمت؛ در بین
معتزله و اشعریه ،اهل سنت و جماعت راه میانه و وسط را در پیش دارند چنانکه از
نقل جز آنچه سند و داللت آن صحیح است ،نمیپذیرند" و در ام"ور عقلی ج"ز آنچ"ه ب"ه
درستی" مطرح شده باشد و با کتاب و سنت و اجماع سلف امت مخالفت نداشته باش""د،
نمیپذیرند.
شیخ االسالم ابن تیمیه رحمهاهلل گوید« :در این زمینه (معقول و منقول) دو گ""روه
از مردم دچار اشتباه شدهاند:
-1عدهای که افراط" کردند .چنانک""ه در معق""والت راه غل""و در پیش گرفتن""د ح""تی
آنچ""ه را ج""زء معق""والت نیس""ت ،بخش""ی از آن ب""ه حس""اب آوردن""د .و آنرا ب""ر حس و
نصوص پیامبر مقدم نمودند.
-2عدهای که از معقوالت به طور کلی روی گرداندند" چنانک""ه معق""والت ص""ریح
را انکار نموده و امور سمعی و حسی ظنی را بر آنها ت""رجیح دادن""د .همچ""نین م""ردم
در سمعیات و نقلیات به دو دسته میباشند .و همچ"نین در حس"یات پنه"ان و آش"کار ب"ه
دو دسته میباشند.
اما واجب است بدانیم که حق بهگونهای نیست که بخشی از آن بخش دیگ""ر از آن-
را نقض کند و بلکه بخشهای مختلف آن یکدیگر را تص"دیق" میکنن"د .ب"رخالف" باط"ل
که بخشهای آن با هم مخالف و متناقض است .چنانکه خداوند" متعال در مورد کس""انی
ت ْال ُحبُ" ِ
"ک * ِإنَّ ُک ْم لَفِی قَ""وْ ل َّ
«الس"ما ِء ذا ِ که با پیامبران به مخالفت برخاستند" میفرماید:
ک»( 1این ی""ک قاع""ده کلی میباش""د ک""ه) آنچ""ه ب""ا معق""ول ک َع ْنهُ َم ْن ُأفِ" َُم ْختَلِف * یُْؤ فَ ُ
صریح دانسته شد ،هرگز ب""ا خ""بر ص""حیح و حس ص""حیح مخ""الف نیس""ت و همچ""نین
راهها (و س""تارگان زیباس""ت) .بیگم""ان
( - 1ذاریات« )9-7:قسم به آسمان که دارای
ش""ما (کف""ار) در گفت""ار مختل""ف و گون""اگون هس""تید .کسیکه (در علم الهی از خ""یر و
نیکی) دور نگه داشته شده است از (ایمان آوردن ب""ه) آن (= ق""رآن) دور نگ""ه داش""ته
میشود».
226 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
آنچه با سمع صحیح (نقل صحیح) دانسته شده ،هرگز با عقل و حس مخالف نیست .و
1
همچنین آنچه با حس صحیح دانسته شده ،خبر و عقل آنرا نقض نمیکند.
چنانکه قواعد عمومی شریعت با کسب علوم جدید و س""ودمند" مخ""الف نیس""ت و از
آن منع نمیکند بلکه یکی از سه مرتبه واجب یا مستحب یا مب""اح ب""دان تعل""ق میگ""یرد.
این مطلب درکتاب"هایی که بیانگر قواعد فقهی هستند مورد بررسی" قرار گرفته است.
مطلب دوم :غلو در عبادات
جزئی عملی میباشد ک""ه مص""داق آن غل""و در عب""ادات ِ غلو
نوع دوم از انواع غلوِ ،
است.
منظور از جزئی بودن عبارت است از آنچه مربوط" به جزئیات ش""ریعت اس""المی
میباشد .منظ""ور" از عملی ،ام""وری اس""ت ک""ه مرب""وط" ب""ه عم""ل انس""ان میش""ود و تنه""ا
اموری" را شامل میشود که مربوط" به فعل انسان است .و قول زبانی" و عمل اعضا و
جوارح را شامل میشود .و منظور از «عملی» در اینجا ،عملی مجرد است که نتیجه
عقیدهای فاسد" نیست اما اگر عملی باشد که نتیجه عقیده ای فاسد باشد ،در اینصورت
غلو از نظر اعتقادی میباشد .با ذکر یک مثال مساله روشنتر میشود:
-1کسی که تمام شب را به عب""ادت میگذران""د ،از نظ""ر عم""ل غل""و کنن""ده و غ""الی
شمرده میشود.
-2اما کسی که با این اعتق""اد و ب""اور از مس""اجد مس""لمانان دوری" میکن""د ک""ه آنه""ا
2
مساجد ضرار" هستند ،مرتکب غلو کلی اعتقادی شده است.
براستی مبنای دین اس""الم آس""انی و رف""ع مش""قت و س""ختی میباش""د .رس""ول خ""دا ح
س ًرا»« 3:خداوند" م""را س""خت- فرمودندِ« :إنَّ هللاَ لَ ْم يَ ْب َع ْثنِي ُم َعنِّتًاَ ،ولَ ِكنْ بَ َعثَنِي ُم َعلِّ ًما ُميَ ِّ
گیر نفرستاده است .بلکه مرا معلمی آسانگیر فرستاده است».
نمونههایی از غلو در عبادات:
-1انس بن مالک در توصیف" نماز رسول خ"دا ح میگوی""د« :رس"ول خ""دا کوت""اه-
ترین و کاملترین نماز را در میان مردم داشت 4».و رسول خدا ح اصحاب و یارانش
را امر میکرد تا نماز را کوتاه و سبک بخوانند .شبی معاذ بن جبل در امامت قومش،
سوره"ی بقره را آغاز کرد .پس مردی که در این نماز شرکت داشت ،س""الم داد و ب""ه
تنهایی نماز خواند و بازگش""ت ".ب""ه وی گفتن""د :فالنی ،من""افق ش""دی؟ گفت :س""وگند ب""ه
- 1الجواب الصحیح3/133 :
- 2الغلو فی الدین فی حیاة المسلمین المعاصرة :ص77 :؛ دکتر عب""دالرحمن بن معال
اللویحق".
- 3مسند احمد :3/328 :مسلم2/1113 :
- 4مس""ند احم""د3/255 :؛ بخ""اری1/181 :؛ مس""لم1/341 :؛ ترم""ذی147 ":؛ نس""ائی:
2/64؛ ابن ماجه985 :
227 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
خدا ،نه؛ باید نزد رسول خدا بیایی یا اینک""ه او را از این مس""اله آگ""اه میکنم .پس ن""زد
رس""""""""""""""""""""""""""""""""ول خ""""""""""""""""""""""""""""""""دا رفت""""""""""""""""""""""""""""""""ه و گفت:
ای رسول خدا ،ما کسانی هستیم که با شتر از چاه آب میکش""یم ،در روز ک""ار میک""نیم
و معاذ همراه شما نماز عشاء را میخواند سپس نزد ما آمده و در نماز س""ورهی بق""ره
را قرائت میکند .رسول خدا ح رو به مع""اذ ک""رده و فرم""ود« ":ی""ا مع""اذ ،افت""ان انت؟!
اقرأ بکذا و اقرأ بکذا» :ای معاذ ،سبب فتنه میش""وی ،این و آن س""ورهه""ا را در نم""از
بخوان».
در روایت بخاری" آمده است که رسول" خدا ح سه مرتبه فرمودند« :افت""ان انت؟!»
ض َحاهَا، س َو ُ و در روای""تی" آم""ده اس""ت ک""ه رس""ول خ""دا ح فرمودن""د« :ا ْق َرْأَ :و َّ
الش ْم ِ
ض َحاهَا، س َو ُ ش ْم ِك اَأْل ْعلَى»« 1:سورههای َوال َّ الض َحیَ ،واللَّي ِْل ِإ َذا يَ ْغ َشىَ ،سب ِ
ِّح ا ْس َم َربِّ َ َو ُّ
َ َأْل
س َم َربِّكَ ا ْعلى را بخوان». حا ْ سبِّ ِ ْ َ َّ
الض َحیَ ،والل ْي ِل ِإذا يَغشَىَ ، َو ُّ
-2عبدهللا بن مسعود" انصاری میگوید :مردی گفت :ای رسول" خ""دا ،من در نم""از
صبح شرکت نمیکنم چرا که فالنی نماز را طوالنی" میخوان""د .پس رس""ول خ""دا چن""ان
ناراحت شد که تا آن روز" چنین ناراحتی از ایش""ان ندی""دم .س""پس فرمودن""د« ":يَ ا َأيُّ َه ا
ير َو َذا الض ِعيفَ َوال َكبِ َ اس فَ ْليَت ََج َّو ْز ،فَ ِإنَّ َخ ْلفَ هُ َّاسِ ،إنَّ ِم ْن ُك ْم ُمنَفِّ ِرينَ ،فَ َمنْ َأ َّم النَّ َ
النَّ ُ
اج ِة»« :ای م""ردم ب""رخی از ش""ما نف""رت ایج""اد میکنن""د .پس هری""ک از ش""ما ک""ه 2
الح َ َ
امامت نماز مردم را به عهده گرفت ،باید کوتاه و سبک بخوان""د .چ""را ک""ه پش""ت س""ر
وی افراد ضعیف" و پیرمرد" و نیازمند" و ناتوان وجود دارند» .
-3از ع"ون بن ابی جحیف"ه از پ"درش روایت اس"ت ک"ه میگوی"د« :رس"ول خ"دا ح
می""ان س""لمان و اب""و درداء پیم""ان ب""رادری ایج""اد نم""ود .روزی" س""لمان اب""ودرداء را
مالق""ات ک""رد و ام درداء را ژولی""ده و ژن""دهپ""وش ی""افت .پرس""ید :چ""را ژن""دهپ""وش و
ژولیده"ای؟ گفت :برادرت ابودرداء به زندگی دنیا نیازی ندارد .سپس س""لمان غ""ذایی
درست کرد و برای ابودردا" آورد .سلمان گفت :غذا بخور .اب""ودرداء گفت :من روزه
هستم .سلمان گفت :تا تو نخوری" من نیز نخواهم خورد ".سرانجام سلمان غ""ذا خ""ورد".
چون شب شد و هنگام خواب فرا رس""ید ،اب""ودرداء برخاس""ت ت""ا عب""ادت کن""د .س""لمان
گفت :بخواب .ابودرداء کمی خوابید و دوباره برخاست تا عب""ادت کن""د .س""لمان گفت:
بخواب؛ وقتی شب به آخر رسید ،سلمان به ابودرداء" گفت :اکنون بلند شو؛ آنگ""اه ه""ر
دو نماز شب خواندند ".سپس سلمان به ابودرداء گفت :پروردگارت ب""ر ت""و حقی دارد.
حق ه""ر ص""احب حقی را ادا کن .س""پس اب""ودرداء ن""زد رس""ول خ""دا آم""د و م""اجرا را
1
تعریف" کرد .رسول" خدا ح فرمودند« :صدق" سلمان»« :سلمان راست گفته است».
حافظ بن حجر میگوید« :این حدیث بیانگر جواز نهی از مستحبات میباش""د .و این
زمانی" است که این مستحبات منجر به خستگی و ماللت و ضایع ش""دن حق""وق واجب
2
یا مستحبی شود که انجام آن ترجیح دارد».
-4و از انس بن مالک روایت است که می گوید« :سه نفر به خانه همسران رسول
خدا آمده و از ش""یوه عب""ادت رس""ول هللا ح پرس""یدند .هنگ""امی ک""ه از کیفیت آن مطل""ع
شدند ،گویا عبادت رسول خدا را اندک پنداشتند" و با خود گفتند :ما کجا و رسول خ""دا
کجا؟ خداوند گناهان اول و آخرش را بخشیده است .آنگاه یکی از آنان گفت :من تم""ام
شب را برای همیشه نماز میخوانم .دیگری گفت :من تمام عمر ،روزه میگیرم و یک
روز" آنرا هم نمیخورم ".سومی گفت :من از زنان دوری" نم""وده و هرگ""ز ازدواج نمی-
کنم .رسول هللا ح نزد آن""ان رفت و فرم""ودَ« :أ ْنتُ ُم الَّ ِذينَ قُ ْلتُ ْم َك َذا َو َك َذاَ ،أ َم ا َوهَّللا ِ ِإنِّي
س ا َء ،فَ َمنْ ص لِّي َوَأ ْرقُ دَُ ،وَأتَ َز َّو ُج النِّ َ ص و ُم َوُأ ْف ِط ُرَ ،وُأ َ َأَل ْخشَا ُك ْم هَّلِل ِ َوَأ ْتقَا ُك ْم لَهُ ،لَ ِكنِّي َأ ُ
س ِمنِّي»« :شما کسانی" هستید که چنین و چنان گفت""های""د؟ س""وگند سنَّتِي فَلَ ْي َ َر ِغ َب عَنْ ُ
به خدا که من از همه شما بیشتر از خدا میترسم و بیش""تر از ش""ما تق""وا دارم .در عین
حال هم روزه میگیرم و هم میخورم ".هم نماز میخوانم و هم میخ""وابم و ب""ا زن""ان ن""یز
3
ازدواج میکنم؛ پس هرکس از سنت من روی" گرداند ،از من نیست».
مطلب سوم :غلو در معامالت
غلو در معامالت عبارت است از تش""دد در تح""ریم ه""ر چ""یزی؛ ح""تی اگ""ر وس""یله
باشد .مانند تحریم رفاه طلبی در خوراک یا کار؛
ق َو ال ْ
"ر ال َح" ِّ ُ
ب ال تَ ْغل""وا في دينِ ُک ْم َغ ْي" َ "ل ْال ِکت""ا ِخداوند متعال میفرمای""د« :قُ""لْ يا َأ ْه" َ
بيل» (مائ""ده: الس" ِ ضلُّوا ع َْن َس"وا ِء َّ ضلُّوا َکثيراً َو َ ضلُّوا ِم ْن قَ ْب ُل َو َأ َ
تَتَّبِعُوا َأ ْهوا َء قَوْ ٍم قَ ْد َ
« )77بگو :ای اهل کت""اب! در دین خ""ود ب""ه ن""احق غل""و (و زی""اده روی) نکنی""د و از
هوسهای گروهی که از پیش گمراه شدند و بسیاری را گمراه کردند و از راه راست
منحرف" گشتند ،پیروی" نکنید».
رسول خدا ح در مورد مشابهت با اهل کتاب هشدار دادند .م""ردی از رس""ول خ""دا
پرسید ":برخی از غذاها بهگونهای هستند که با خ""وردن آنه""ا احس""اس خ""وبی ن""داریم؟
ارعْتَ فِي ِه ض َ
َي ٌء َ ص ْد ِركَ ش ْپس رسول" خدا ح در پاسخ وی فرمودند« :اَل يَت ََخلَّ َجنَّ فِي َ
ص َرانِيَّةَ»« :نباید خوردن چنین غذاهایی در دلت چیزی ش""بیه نص""رانیت (تحری""ف النَّ ْ
شده) وارد کند» .معنای این روایت آن است که :در خوردن چ""نین غ""ذایی س""ختی و 4
ناپسندی" به خود راه مده ،چرا که تو بر دین حنیف و آس""انی هس""تی .و اگ""ر در چ""نین
مواردی" تردید کنی و بر خود سخت بگ""یری ،در این م""ورد" ب""ا اندیش""هه""ای رهب""انیت
1
همسو و مشابه خواهی بود».
اما غالبا این تشدد و سخت گیری منجر به دست کشیدن از عمل میگردد و این ب""ه
دو صورت میباشد:
الف) خستگی و ماللت و به دنبال آن ناتوانی که گاهی در نصوص ش""رعی از آن
به نفرت از عبادت یا خسته و ملول شدن یا ناتوانی و ...تعبیر شده است .و نصوصی
که ذکر خواهد شد به این معنا اشاره میکند:
-1از عائشه روایت است که رسول خدا ح در حالی به خانه ایش""ان وارد ش""د ک""ه
زنی ن""زد ام الموم""نین ب""ود .رس""ول خ""دا ح فرم""ود« :من ه""ذه؟»« :او کیس""ت؟» ام
المومنین گفت« :فالنی؛ در مورد نم""ازش س"خن میگوی"د ».رس""ول خ"دا ح فرمودن""د:
« َم ْهَ ،علَ ْي ُك ْم بِ َما تُ ِطيقُونَ ،فَ َوهَّللا ِ الَ يَ َم ُّل هَّللا ُ َحتَّى تَ َملُّوا» َو َك انَ َأ َح َّ
ب ال دِّي ِن ِإلَ ْي ِه َم ادَا َم
احبُهُ»« :دست نگه دارید؛ بر ش""ما واجب اس""ت ک""ه ب""ه ان""دازه توان""ایی" خ""ود ص ِ َعلَ ْي ِه َ
عمل کنی""د .ب""ه خ""دا س""وگند ،هللا (از دادن پ""اداش) خس""ته نمیش""ود ام""ا ش""ما (از انج""ام
طاعت و بندگی) خسته میشوید .و بهترین عمل نزد خداوند عملی است ک""ه ص""احبش
2
بر انجام آن مداومت کند».
-2و ام المومنین عائشه میگوید :رس""ول خ""دا ح فرمودن""د« :ان ه""ذا ال""دین م""تین
فاغلوا فیه برفق»« 3":این دین استوار است پس به آرامی و نرمی در آن نفوذ کنید».
ب) وقوع" نقص:
چون عملی منجر به نقص و خلل در جسم و روان عامل ش""ود ،چنانک""ه انس""ان ب""ا
انجام آن از باب تعبد و دیانت خود را مورد" آزار و اذیت قرار" دهد یا اینکه او را از
لوازم" حیات بازدارد ،درحقیقت چنین رفتاری" سخت گرفتن و به مشقت ان""داختن نفس
میباشد.
انس بن مالک میگوی""د :س""ه نف""ر ب""ه خان""ه همس""ران رس""ول خ""دا آم""ده و از ش""یوه
عب"ادت رس"ول هللا ح پرس"یدند .هنگ"امی ک"ه از کیفیت آن مطل"ع ش"دند ،گوی"ا عب"ادت
رسول خدا را اندک پنداش""تند و ب"ا خ"ود گفتن""د :م""ا کج"ا و رس""ول خ""دا کج"ا؟ خداون"د"
گناهان اول و آخرش را بخشیده است .آنگاه یکی از آنان گفت :من تمام شب را برای
الطعام؛ و آلبانی در صحیح الجامع 7663 :و حجاب المراة المسلمة 12 :آنرا حسن
دانسته است.
- 1نگا :عون المعبود3/412 ":؛ ابو طیب اآلبادی -الطبعة الهندیة
- 2بخاری43 ":؛ کتاب االیمان
- 3مسند احمد ،بیهقی در سنن و آلبانی در صحیح الجامع 2246 :آنرا حسن دانسته
است.
230 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
همیشه نماز میخوانم .دیگری گفت :من تمام عمر ،روزه میگیرم و ی""ک روز آنرا هم
نمیخورم .سومی" گفت :من از زنان دوری نموده و هرگز ازدواج نمیکنم .رس""ول هللا
ح ن""زد آن""ان رفت و فرم""ودَ« :أ ْنتُ ُم الَّ ِذينَ قُ ْلتُ ْم َك َذا َو َك َذاَ ،أ َم ا َوهَّللا ِ ِإنِّي َأَل ْخ َ
ش ا ُك ْم هَّلِل ِ
س ا َء ،فَ َمنْ َر ِغ َب عَنْ ص و ُم َوُأ ْف ِط ُرَ ،وُأ َ
ص لِّي َوَأ ْرقُ دَُ ،وَأتَ زَ َّو ُج النِّ َ َوَأ ْتقَ ا ُك ْم لَ هُ ،لَ ِكنِّي َأ ُ
س ِمنِّي»« :شما کسانی هستید که چنین و چنان گفتهاید؟ سوگند" ب""ه خ""دا ک""ه سنَّتِي فَلَ ْي َ ُ
من از همه شما بیشتر از خ""دا میترس"م" و بیش""تر از ش""ما تق""وا دارم .در عین ح""ال هم
روزه میگیرم و هم میخورم ".هم نماز میخ"وانم و هم میخ"وابم و ب"ا زن"ان ن"یز ازدواج
1
میکنم؛ پس هرکس از سنت من روی" گرداند ،از من نیست».
اما رسول خدا ح چنین عملکردی را انکار نمود چرا که درحقیقت چنین رفت""اری
تحریم" اموری است که انسان طبیعتا ب""ه آنه""ا نی""از دارد و ب""ا من""ع نفس از این ام""ور،
انسان دچار نقص و خلل میشود .چنانکه ابن عباس میگوید« :روزی رس""ول" خ""دا در
ح""ال س""خنرانی م""ردی را دی""د ک""ه ایس""تاده اس""ت .علتش را جوی""ا ش""د .گفتن""د :او اب""و
اسرائیل است .نذر کرده که بایستد" و ننش""یند ،زی""ر س""ایه ن""رود ،ح""رف نزن""د و روزه
بگیرد .رسول" خدا ح فرمودند« :مره فلیتکلم ولیستظل" ولیقعد ولیتم ص""ومه»« :ب""ه او
2
بگویید" تا حرف بزند ،زیر سایه برود و بنشیند ولی روزهاش را کامل کند».
حافظ ابن حجر رحمهاهلل میگوید« :این حدیث بیانگر" آن است که هر چ""یزی اذیت
و آزار انسان را به دنبال داشته باشد و لو اینکه نتیجه آن چنین باشد و دلیلی از کتاب
و سنت ب""ر مش""روعیت آن وارد نش""ده باش""د ،مانن""د پ""ای لخت راه رفتن و نشس""تن در
3
آفتاب ،جزئی از اطاعت هللا نخواهد بود و با آن نذر منعقد نمیگردد».
اما در برابر این تشدد ،تساهل میباشد مانند کس""ی ک""ه معتق""د ب""ه حالل ب""ودن ه""ر
چیزی باشد که باعث رشد و نمو مالی و تقویت اقتصادی" شود حتی ربا و خیانت و...
و نیز معتقد به جواز سودهای ربوی" از طری""ق تعام""ل ب""ا بان""ک و موسس""ات م"الی و
اعتباری باشد 4.و برای توجیه این ام""ر ب""ه بهان""هه""ای واهی و سس""ت چن""گ میزنن""د.
چنانچ"ه میگوین"د :رب"ا ش"اهرگ حی"اتی جامع"ه اس"ت و گ"ردش و چ"رخش اقتص"ادی
جامعه بدان وابسته است و امروزه به ضرورتی" برای جامعه اسالمی تب"دیل ش"ده ک"ه
- 1بخاری5759 ":
- 2بخاری6704 ":
- 3فتح الباری1/590 :؛ نگا :الغلو فی الدین فی الحیاة المسلمین المعاصرة ،شیخ
عبدالرحمن اللویحق389-384 :
- 4نگا :حوار ال مواجهة94 :؛ الفتاوی ،شیخ شلتوت326 :؛ دکتر احمد کمال
ابوالمجد ،شیخ محمد شلتوت رحمه هللا و استاد محمد عبده رحمهاهلل .نگا :الفکر
االسالمی المعاصر" دراسة و تقویم .غازی التوبة54 :؛ استاد شیخ محمد رشید رضا،
نگا :تفسیر المنار4/101 :؛ نگا :مفهوم تجدید الدین130 :
231 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
فروش" شراب و گوشت خوب به غیر مسلمانان 2.درحالیک""ه دی""دگاه معت""دل و معق""ول
آن است که گفته شود « :معامالت بر مبنای عدل حالل میباش""ند .و آن عب""ارت اس""ت
3
از هر معاملهای که موافق" با نصوص کتاب و سنت باشد».
تس"اهل معاص"ر در عرص"هی خ"انواده بس"یار" ِ اما تطبیق عملی منهج آسانگیری و
زی""اد اس""ت .از ج""ایز ش""مردن اختالط بین دو جنس مخ""الف گرفت""ه ت""ا ع""دم وج""وب
رعایت حجاب شرعی از سوی زنان 4.و از این قبیل است دعوت ش""یخ قرض"اوی" ب"ه
شرکت زنان در بازیگری" و ضروری دانستن آن و غیر قابل قبول خوان""دن داس""تانی
که خالی از زنان باشد5.و همچنین جایز شمردن دست دادن با زن اجنبی 6و س""فر زن
بدون محرم 7و ازدواج زن مسلمان با مرد اهل کتاب و باقی ماندن زن کافر مس""لمان
شده ،نزد شوهر کافرش 8از این قبیل تساهالت و تسامهاتی" است که منهج آسانگ""یری
و تسامح معاصر" بدان پرداخته است .و گفتند :شرکت زنان در عرص""هه""ای سیاس""ی
بدون هیچ قید و بندی جایز است و همچ""نین مش""ارکت وی در انتخاب""ات و پارلم""ان و
9
بلکه ِسمت قضاوت و اینکه امام نمازگزاران مرد باشد.
- 1نگا :اولویات الحرکة االسالمیة فی المرحلة القادمة32 :؛ شیخ یوسف قرضاوی" و
دیدگاهی" نزدیک به این از شیخ شلوت ،الفتاوی348 :
- 2الشیخ شلتوت ،الفتاوی380 :؛ و همچنین شیخ مصطفی زرقا" رحمهاهلل؛ نگا:
فتاوی" مصطفی الزرقا563 ":
- 3نگا :معجم التعریفات و الضوابط والتقسیمات326 :؛ عالمه ابن عثیمین رحمهاهلل
- 4نگا :المراة بین تعالیم الدین و تقالید المجتمع ،ترابی27 :؛ نگا :کتب حذر منها
العلماء ،شیخ مشهور" حسن حفظه هللا1/325 :؛ و نگا :حدیث الی الشباب المتطرف،
دکتور" عبدالمنعم النمر85 :
- 5مجلة المجتمع ،شماره 1319/44؛ و مجلة الدعوة 1672/34
- 6نگا :المراة بین تعالیم الدین و تقالید المجتمع ،42 :دکتر ترابی42 :؛ نگا :فتاوی
معاصرة 2/294 :قرضاوی"
- 7نگا :الصحوة االسالمیة بین الجحود والنطرف68 ":؛ قرضاوی".
- 8نگا :الدکتور الترابی و فساد نظریة تصویر الدین62 :؛ و از جمله کسانی که معتقد
به این مساله هستند دکتر طه جابر العلوانی میباشد .و نگا :مقاصد الشریعة،
عبدالجبار رفاعی -123 :و همچنین شیخ عبدهللا العالیلی .نگا :این الخطاء تصحیح
مفاهیم و نظریة تجدید ،شیخ عبدهللا عالیلی117-114 :؛ نگا :منهج التیسیر"
المعاصر ،دراسة تحلیلیة ،عبدهللا ابراهیم الطویل حفظهاهلل.
- 9نگا :اولویات الحرکة االسالمیة ،د .قرضاوی113 ":؛ نگا :ردود و مناقشات ح""ول
232 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اما به این مقدار هم کفایت نکردند بلکه مسائل زیادی" از این دس"ته عن""وان ک"رده-
اند .از خداوند" متعال سالمت از انحراف را خواستاریم".
ب) آمیختن حقوق مختلف با یکدیگر:
چنین عملکردی برای برخی از اصحاب رسول خ""دا ح اتف""اق افت""اد .از ابوجحیف""ه
از پدرش روایت است که میگوی""د :رس""ول خ""دا ح می""ان س""لمان 1و اب""ودرداء 2پیم""ان
اخوت و برادری" بست .از عون بن ابی جحیف""ه از پ""درش روایت اس""ت ک""ه میگوی""د:
«رسول خدا ح می""ان س""لمان و اب""ودرداء پیم""ان ب""رادری" ایج""اد نم""ود .روزی س""لمان
اب""ودرداء را مالق""ات ک""رد و ام درداء 3را ژولی""ده و ژن""دهپ""وش ی""افت .پرس""ید :چ""را
ژندهپوش و ژولیده"ای؟ گفت :برادرت ابودرداء به زندگی دنی""ا نی""ازی ن""دارد .س""پس
سلمان غذایی درست کرد و برای اب""ودردا" آورد .س""لمان گفت :غ"ذا بخ""ور ".اب""ودرداء
گفت :من روزه هستم .سلمان گفت :تا ت""و نخ""وری" من ن""یز نخ""واهم" خ""ورد .س""رانجام
سلمان غذا خورد ".چون شب ش"د و هنگ"ام خ"واب ف"را رس"ید ،اب"ودرداء" برخاس"ت ت"ا
عبادت کند .سلمان گفت :بخواب .ابودرداء کمی خوابید" و دوباره برخاست تا عب""ادت
کند .سلمان گفت :بخواب؛ وقتی" شب به آخر رسید ،سلمان ب""ه اب""ودرداء گفت :اکن""ون
بلند شو؛ آنگاه هر دو نماز شب خواندند ".سپس سلمان به ابودرداء گفت :پروردگارت
بر تو حقی دارد .حق هر صاحب حقی را ادا کن .سپس ابودرداء نزد رسول خدا آم""د
تولی المراة الوالیات العام""ة ،ش""یخ عب""دالرحمن عب""دالخالق حفظ""هاهلل .ردا علی دک""تر
یوسف" القرضاوی.
.328
- 1سلمان فارسی ،صحابی ،از اولین اصحاب؛ عمری طوالنی داشت .داستان اس""الم
آوردن وی عجیب اس""ت چنانک""ه از مجوس""یت ب""ه نص""رانیت و پس از آن ب""ه اس""الم
روی" آورد .والیت امارت مدائن را بر عهده داشت و فردی متواضع و فروتن ب""ود و
بسیار" صدقه میداد و در مدائن در س""ال 36هج""ری وف""ات نم""ود .س""یر اعالم النبالء:
1/505؛ االصابة4/223 :؛ االعالم3/112 :
- 2عویمر بن مالک بن قیس بن امیة انصاری" خزرجی" ابودرداء؛ صحابهای که پیش
از بعثت در مدینه ت""اجر ب""ود .ام""ا تج""ارت را ب""رای عب""ادت ره""ا ک""رد .او عه""دهدار
قضاوت" در میان خزرجیها بود .و یکی از کسانی بود که ب""ا حف""ظ ق""رآن در جم""ع آن
ش""رکت داش""ت .وی در س""ال 32هج""ری در س""رزمین ش""ام ف""وت نم""ود .از او 179
ح"""دیث روایت ش"""ده اس"""ت .نگ"""ا :س"""یر اعالم النبالء2/335 :؛ االص"""ابة،7/182 :
االعالم8/98 :
- 3خیرة بنت ابی خدر ،زنی از صحابه که معروف به ام درداء میباشد .اح""ادیثی را
از رس""ول خ""دا ح و همس""رش حف""ظ ک""رده اس""ت .و جمعی از ت""ابعین از او روایت
کردهاند .حدود سال 30هجری در شام فوت نمود .نگا :االعالم2/328 :
233 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
و ماجرا را تعریف کرد .رسول خدا ح فرمودن""د« :ص""دق س""لمان»« :س""لمان راس""ت
1
گفته است».
حافظ بن حجر میگوید« :این حدیث بیانگر جواز نهی از مستحبات میباش""د .و این
زمانی" است که این مستحبات منجر به خستگی و ماللت و ضایع ش""دن حق""وق واجب
2
یا مستحبی شود که انجام آن ترجیح دارد».
مطلب چهارم :غلو در عادات
غلو در ع"ادته""ا عب"ارت اس"ت از :تش"دد در تمس"ک ب"ه ع"ادته"ای ق"دیمی" و روی"
نیاوردن" به آنچه بهتر از آن است .از جمله این عادتها:
-1اجازه خواستن فرد" بیگانه از پسر عمو قبل از خواستگاری" از دختر عمه وی؛
براستی" این عادت و رسم و رسوم"ها و بدعتها بسیار عجیب و زشت میباش""د .چنانک""ه
مردی دختر عمهاش را از ازدواج با دیگری منع کند( .هرچند عالقهای به او نداشته
باشد) با این ظن و گمان که او به شوهری" برای او سزاوار"تر است .درحالیک""ه دلیلی
شرعی برای این گمان زشت وجود" ندارد و بلکه جزئی از عادتها و ع"رفه"ایی اس"ت
که خداوند متعال برای آنها دلیلی نفرستاده است .و چ""نین رفت""اری" ب""ا رهنم""ود نب""وی
ض ْونَ ِدينَ هُ َو ُخلُقَ هُ فَ ِّ
زَو ُج وهُِ ،إاَّل تَ ْف َعلُ وا مخالف است که میفرمایدِ« :إ َذا َجا َء ُك ْم َمنْ ت َْر َ
يض »« 3:اگر کسی به خواستگاری" آم""د ک""ه از دین سا ٌد َع ِر ٌ تَ ُكنْ فِ ْتنَةٌ فِي اَأْل ْر ِ
ضَ ،وفَ َ
و اخالق او راضی بودید ،دخترانتان را ب"ه عق""د او در آوری""د چ""ون اگ""ر این ک""ار را
نکنید فتنه و فسادی" گسترده و دامنگیر در زمین برپا خواهد ش""د» .و همچ""نین ب""ا این
ستَْأ َم َرَ ،والَ تُ ْن َك ُح البِ ْك ُر
رهنمود" نبوی مخالف است که میفرماید« :الَ تُ ْن َك ُح اَأليِّ ُم َحتَّى تُ ْ
َس ُكتَ »« 4:زن بیوه س و َل هَّللا َِ ،و َك ْي فَ ِإ ْذنُ َه ا؟ قَ ا َلَ« :أنْ ت ْ ستَْأ َذنَ » قَالُوا :يَ ا َر ُ
َحتَّى تُ ْ
بدون مشورت با او و دختر باکره بدون اجازهاش ،به ازدواج کسی در نمیآین""د .گفت""ه
شد :ای رسول خدا ،اجازه دختر باکره چگونه است؟ فرمودند ":اینکه سکوت نماید».
-2عدم اجازه به شوهر" برای دیدن همسرش مگر در شب ازدواج؛ چنین رفتاری
تشدد به خرج دادن میباش""د.رس""ول" خ""دا فرمودن""دِ« :إ َذا خطب أح""دكم الم""رأة فق""در أن
يرى منها بعض ما يدعوه إليها فليفع""ل»« 5:چ""ون یکی از ش""ما ب""ه خواس""تگاری" زنی
رفت ،اگر توانست قسمتی" از بدن او را نگاه کن""د ک""ه او را ب""ه ازدواجش" تش""ویق" می-
کند ،پس این کار را بکند».
- 1بخاری4/49 ":؛ ترمذی2413 ":
- 2فتح الباری ،4 :ص212 :؛ و نگا :الموافقات ،شاطبی146-2/143 ":
- 3ترمذی1084 ":؛ ابن ماجه1967 :؛ و آلبانی در سلسلة الصحیحة 1022 :آنرا
َح َسن دانسته است.
- 4بخاری5136 ":؛ مسلم1419 :
- 5ابوداود 2082 :و ...آلبانی در صحیح الجامع 506 :آنرا َح َسن دانسته است.
234 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
و در حدیث دیگری" جابر میگوید« :به س"وی" وی نگ"اه کن ،زی"را نگ"اه ک"ردن ب"ه
همس""ر آین""ده ،س""بب ایج""اد الفت و دوس""تی میش""ود و در آین""ده زن""دگی موف""ق خواهن""د
1
داشت».
و در حدیث جابر آمده اس"ت« :من از چش"م او پنه"ان میش"دم ت"ا عض"وی را از او
2
ببینم که مرا به ازدواج با او تشویق" میکند».
اح َعلَ ْي ِه َأنْ يَ ْنظُ َر ِإلَ ْي َه ا ِإذاَ
و رسول خدا فرمودندِ« :إ َذا َخطَ َب َأ َح ُد ُك ُم ا ْم َر ة ف ُجن َ
َ اَلَ ً َأ
َك انَ ِإنَّ َم ا يَ ْنظُ ُر ِإلَ ْي َه ا لِ ْل ِخ ْطبَ ِة ،وَِإنْ َك انَتْ اَل تَ ْعلَ ُم»« 3:چ"""ون یکی از ش"""ما ب"""ه
خواستگاری دختری" رفت ،گناهی بر او نیست که با قصد خواستگاری از وی ،به او
نگاه کند هرچند آن دختر نداند» .و در براب"ر" این تش""دد و غل""و ،تس""اهل و تفری""ط می-
باشد.
-3خلوت مرد با دختری که از او خواستگاری میکند.
این عمل از اموری است که به حرام بودن آن تصریح شده اس""ت .و ج""ایز نیس""ت
که دختر جوان با مرد بیگانه خلوت کنن""د .چ""را ک""ه رس""ول خ""دا فرمودن""د« ":ال یخل""و
رجل بامراة اال مع ذی محرم»« 4:نباید مرد با زنی خلوت کند مگر اینکه مح""رم زن
با او همراه باشد» .چنین رفتاری" از بزرگترین اسباب وقوع" اتفاقی است که سرانجام
آن برای هر دو نفر نیک نخواهد بود.
این خلوت میتواند در قالب بیرون رفتن برای صرف" ناهار یا شرکت در مهمانی"
یا حتی خلوت با وی در خانه باشد که گاهی دیده میشود مرد پس از طی ک""ردن تم""ام
این مراحل ،خواستگاری" را به بهانه عدم تفاهم فسخ میکند.
-4وارد" شدن جمعی از مردان به هم"راه دام"اد ب"ه جم"ع زنان"ه در ش"ب عروس"ی
برای رساندن داماد ب""ه ع""روس؛ چ""نین رفت""اری" ب""ه اختالط می""ان زن و م""رد و نگ""اه
کردن به زنان دعوت میکند درح""الیک"ه در اوج زینت و زیب""ایی" میباش""ند و این عم""ل
حرام است.
-5نشستن داماد به همراه عروس در برابر زنان بیگانه درحالی"که هر دو در اوج
زیبایی" و زینت خ""ود میباش""ند 5.و این م""ورد ن""یز همچ""ون م""وارد قب""ل خ""الی از فتن""ه
- 1ترمذی1088 :3/397 ":؛ نسائی3235 :3/378 ":؛ ابن ماجه1865 :2/418 :
- 2مسند احمد14626 :؛ ابوداود2082 :؛ آلبانی در صحیح سنن ابو داود آنرا حسن
دانسته است.
- 3مسند احمد23651 :؛ طبرانی923 ":؛ و آلبانی در صحیح الجامع 507 :و در
سلسلة الصحیحة 97 :آنرا صحیح دانسته است.
- 4مسند احمد ،ابوداود ،حاکم و آلبانی در صحیح الجامع 506 :آنرا َح َسن دانسته
است.
- 5نگا :رساله «عادات و لیست عبادات» شیخ راشد سعد العلیمی حفظه هللا ،ص:
235 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
نیست چه برای زنان و چه برای م"ردان؛ خداون""د متع""ال م""ردان و زن"ان را ب"ه ف""رو
ان""داختن چش""مه""ا دس""تور داده اس""ت .آنج""ا ک""ه میفرمای""د« :قُ""ل لِّ ْل ُم" ْؤ ِمنِينَ يَ ُغ ُّ
ض"وا" ِم ْن
ار ِه ْم»(« ":ای پیامبر!) ب""ه م""ردان م""ؤمن بگ""و چشمهای خ""ود را (از نگ""اه ب""ه ن""ا ْص َِأب َ
ار ِه َّن»« :و ب""ه زن""ان م""ؤمن ت يَ ْغضُضْ نَ ِم ْن َأب َ
ْص " ِ محرم) فرو گیرند»َ « ".وقُل لِّ ْل ُمْؤ ِمنَا ِ
بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرم) فرو" گیرند»( .نور)31-30 :
عادتها و عرفهای زش"ت و زی"ادی وج""ود دارن""د ک"ه ب""ا توج"ه ب"ه جوام"ع و قبای"ل
مختلف ،متف"اوت میباش"ند .چنانک"ه ب"رخی از این ع"ادت و ع"رفه"ا ریش"ه در جوام"ع
اسالمی دارد و برخی از آنها از جوامع غربی کافر" وارد جامعه اسالمی شده است و
در واقع سوغات و ارمغان آنها میباشد.
اما اگر عادت و روشهایی که در سطح جامعه وجود دارند ،وجود" و ع""دمش""ان از
لحاظ مصالح با هم یکسان و برابر باشد ،در این صورت انسان بر همان روش خ""ود
بماند برای او بهتر است از اینک""ه ع""ادات و روش"ه""ای ف""راوان را دس""تورالعمل" خ""ود
1
قرار" دهد.
39-37
- 1نگا :شرح کشف الشبهات و االصول السنة ،شیخ محمد بن صالح العثیمین رحمه-
اهلل
236 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
مبحث اول :بازگشت" به کتاب و سنت صحیح نبوی و فهمیدن آنها ب""ه روش س""لف
238 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
صالح
بازگشت و مراجع""ه ب"ه کت""اب و س""نت ص""حیح نب""وی و معتق""د ب""ودن ب"ه اعتق""اد و
شریعت و رفتاری" که صحابه داشتند ،راه و روش مومنان است .و دالی""ل زی""ادی در
این زمینه در کتاب و سنت صحیح وجود دارد از جمله:
الف) قرآن کریم
َّ َ َّ ْ ْ َ َ ُ ْ ْ ُ ْ َ
-1خداوند" متعال میفرماید« :فِإن آ َمنوا بِ ِمث ِل ما آ َمنت ْم بِ ِه فق ِد اهتَدَوْ ا َو ِإن تَ َولوْ ا فِإنما
ق» (بقره« )137 :پس اگر آنها (نیز) به مانند آنچه ش"ما ایم"ان آوردهای"د، هُ ْم في ِشقا ٍ
ایمان بیاورند ،قطعا هدایت یافتهاند و اگر پشت کنند ،پس جز این نیس""ت ک""ه آن""ان در ً
ستیزند»".
َّ ْ َ
ُول ِم ْن بَ ْع ِد ما تَبَيَّنَ لهُ الهُدي َو يَتبِ ْع ق ال َّرس َ -2خداوند متعال میفرمایدَ « :و َم ْن يُشاقِ ِ
بيل ْال ُمْؤ ِمنينَ نُ َولِّ ِه ما تَ َولَّي َو نُصْ لِ ِه َجهَن َم َو س""ا َءت َمص""يرا»" (نس""اء« )115 :و
ً ْ َّ َغي َْر َس ِ
هرکس پس از آنکه هدایت (و راه حق) برایش روشن شد ،ب""ا پی""امبر مخ""الفت کن""د و
از راهی جز راه مؤمنان پیروی" کند ،ما او را به آنچه پیروی" کرده واگذاریم و او را
به جهنم در افکنیم" و بد جایگاهی است».
بيل ال ُمْؤ ِمنينَ » مالزم ص""فت اول (مخ""الفت ْ اینکه خداوند میفرمایدَ « :و يَتَّبِ ْع َغ ْي َر َس ِ
با رسول هللا ح) میباشد .اما گاهی این مخالفت با نص شارع میباشد و گاهی مخ""الفت
متوجه امری است که امت محمدی در مورد" آن اجماع کردهاند .و اتفاق نظر آنها در
آن ام""ر ،ب""ه تحقی""ق دانس""ته ش""ده اس""ت .درحقیقت عص""مت آن""ان از اتف""اق ب""ر ام""ری
نادرست ،تضمین شده است و این از باب تک""ریم آنه""ا و تعظیم پیامبرش""ان میباش""د .و
از جمله دالیلی که امام شافعی در حجت بودن اجم""اع و ح""رام ب""ودن مخ""الفت ب""ا آن،
2
بدان اعتماد نموده همین آیه میباشد .و این از بهترین و قویترین استنباطها میباشد.
اما وجه داللت در این دو آیه واضح و آشکار است چنانکه خداون""د متع""ال ه""دایت
و نجات را در گرو پایبندی" و التزام به روش صحابه معرفی" میکند؛ کسانی که اولین
مومنان بودند و سرور" و سادات پرهیزگاران میباشند و این بی"انگر ل""زوم پ""یروی از
راه و روش آنها میباشد.
ب) سنت نبوی:
َأ
َض لُّوا بَ دًا َص ْمتُ ْم بِ ِه فَلَنْ ت ِ -1رسول" خدا فرمودندِ« :إنِّي قَ ْد ت ََر ْكتُ فِي ُك ْم َما ِإ ِن ا ْعت َ
سنَّةَ نَبِيِّ ِه»« 3:در میان شما چیزی را به جای گذاشتم که اگ""ر ب""دان چن""گ َاب هَّللا ِ َو ُ
ِكت َ
زنید ،هرگز گمراه نخواهید شد :کتاب هللا و سنت پیامبرش».
- 1نگا :فصل چهارم ،مبحث اول و دوم و سوم؛ و فصل پنجم ،مبحث دوم"
- 2تفسیر القرآن العظیم 2/366 :الشعب ،ابن کثیر رحمهاهلل
- 3حاکم ،مستدرک1/93 :؛ و آلبانی در صحیح الترغیب و الترهیب 40:آنرا ص"حیح
دانسته است.
239 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
پس به او گفتیم :ما برای مالقات و عیادت و آموختن نزد تو آمدیم .عرباض گفت:
«روزی" رسول خ""دا نم""از ص""بح را خوان"ده و رو ب"ه م""ا ک""رد و ب"ه پن""د و ان"درز م""ا
پرداخت ،چنانکه اشکها در اثر آن جاری" شد و قلبها هراسان شد .پس کسی گفت :ای
رسول خدا ،گویا که این پند و اندرز خداحافظی است ،چه توصیه" ای برای ما داری؟
فرمود :شما را به تقوای الهی و شنیدن و اط""اعت ک""ردن از ام""یر -هرچن""د ب""ردهای
حبشی باشد -توصیه میکنم .براستی" هرکس پس از من زندگی" کند ،اختالفات زیادی"
را شاهد خواهد بود .پس بر شما واجب است به سنت من و راه و روش خلفای هدایت -
گر هدایت شده چنگ زنید و با بن دندان آنها را محکم و استوار بگیری""د .و از ام""ور ِ
نو پیدا(ی در دین) پرهیز کنید چرا که هر امر نو پیدایی (در دین) بدعت است و هر
1
بدعتی گمراهی و هر گمراهی در آتش است».
میشود ک""ه م""ذهب س""لف و ائم""ه ،در نه""ایت راس""تی و اس""تواری و ص""حت می باش""د و
معقول صریح و منقول صحیح آنرا اقتضا میکند و کسی که با آن مخالفت میکند -ب""ا
وجود" تناقضی" که در اقوال وی میباشد و انحرافی" که به سبب آن منحرف ش""ده اس""ت
-در واقع از اقتضای" عقل و سمع (نقل) خارج شده و با فطرت و سمع مخالفت کرده
- 1مسند احمد14455 :؛ اب""وداود3991 ":؛ ترم""ذی2600 :؛ ابن ماج""ه 44 :و ح""اکم؛
آلبانی آنرا در صحیح الجامع 2549:صحیح دانسته است.
- 2الشریعة ،آجرّی55 :
- 3منظ""ور اختالف اه""ل ب""دعت در مس""ائل اعتق""ادی و اض""طراب موج""ود" در آرا و
دیدگاههای آنان میباشد.
241 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
است».
و) اقوال و دیدگاههای معاصرین:
دکتر مصطفی حلمی حفظهاهلل میگوید« :چون مسلمانان به دنبال راهی برای به پا
خاستن باشند ،راهی جز وحدت صفوف و یکپارچ""ه ش""دن ندارن""د .و این مهم ج""ز ب""ا
اسالم صحیح ممکن نخواهد" ب""ود .و مص""در اس""الم ص""حیح ،ق""رآن و س""نت میباش""د و ِ
2
همین است خالصهی دیدگاه و نگرش سلفی».
بنابراین سبب هر زیان و ضرری" که متوج""ه مس""لمانان میش""ود ،انح""راف آنه""ا از
حق و حقیقت و عدم اتفاق بر مبنای حق میباشد .درحالیکه حق و حقیق""تی ک""ه رس""ول
هللا ح با رفتن خود در میان ما به جای نهادند ،بسیار" واضح و روش""ن اس""ت .چنانک""ه
3
میفرماید« :قد ترکتم" علی البیضاء ،لیله""ا کنهاره"ا" ال یزی""غ عنه""ا بع""دی اال هال""ک»:
«شما را بر امری روشن ترک نمودم که شبش همچون روز آن روشن اس""ت .پس از
من هیچکس از آن منحرف" نمیشود مگر اینکه هالک میشود».
اما دعوتی که مبنای آن عقیدهی صحیح نباشد ،هرچند به سوی اتفاق و اتح"اد ف"را
خواند ،دعوتی باطل است .و کسی چنین دعوتی را ت""رویج میده""د ک""ه فهم درس""ت و
صحیحی" از دین نداشته باشد .معنای دعوت به ائتالف و همبستگی این نیس""ت ک""ه ب""ه
پیروان عقیدهی صحیح بگوییم با اهل بدعت و منهجهای منحرف متح"د ش"ده و ب"ا هم
وحدت داشته باش""ند ،آنهم ب""ه این حجت ک""ه تفرق""ه و پراکن""دگی ام""ری م""ذموم" اس""ت؛
چنانکه منحرفان چنین باوری دارند .بلکه از منحرفان میخواهیم که انح""راف و منهج
و احزاب گمراه را رها کرده و ب""ه راه و روش پ""یروان عقی""دهی ص""حیح بازگردن""د.
اینگونه و با چنین عملکردی اتفاق و همبستگی و وحدت بر مبنای کلم""های ک""ه می""ان
اهل حق و دیگ"ران یکس"ان اس"ت ،ص"ورت گ"یرد و آن کلم"ه توحی"د و منهج اس"توار
است .رسول" خدا اصحاب و یارانش را گرد حق و عقی""دهی ص""حیح و منهج اس""توار
جمع نمود و خداوند" به این وس"یله تفرق"ه و ج""دایی آن"ان را ب"ه همبس"تگی و اتح"اد ،و
ضعف آنان را به قوت و ذلتشان را به عزت و شوکت تبدیل نمود .خداوند" متع""ال می-
"ل هَّللا ِ َجميع"ا ً َو ال تَفَ َّرقُ""وا َو ْاذ ُک" رُوا" نِ ْع َمتَ هَّللا ِ َعلَ ْي ُک ْم ِإ ْذ ُک ْنتُ ْم
ص ُموا" بِ َح ْب" ِ فرمایدَ « :و ا ْعتَ ِ
ص"بَحْ تُ ْم بِنِ ْع َمتِ" ِه ِإ ْخوان"اً» (آل عم""ران« )103 :و همگی ب""ه َأ ْعدا ًء فََألَّفَ بَ ْينَ قُل""وبِ ُک ْم فَ ْ
َأ ُ
ریسمان هللا (= قرآن و اسالم) چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت هللا را بر خود یاد
- 1مجموع" الفتاوی213-5/212 :
- 2قواعد المنهج السلفی ،ص13 :؛ [این کتاب به فارسی ترجمه شده است].
- 3مس"""ند احم"""د4/126 :؛ اب"""وداود4607 ":؛ ترم"""ذی2676 ":؛ ابن ماج"""ه 43 :و ...
ترمذی" و بزار و ضیاء مقدسی و حاکم آنرا صحیح دانستهاند و ذهبی با حاکم موافقت
کرده است .نگا :ارواء ،2455 :آلب""انی؛ ج""امع العل""وم و الحکم ،ص187 :؛ و آلب""انی
در صحیح الجامع 4369 :آنرا صحیح دانسته است.
242 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
کنید ،آنگاه که دشمنان (یکدیگر) بودی""د ،پس می""ان دله""ای ش""ما الفت داد ،آنگ""اه ب""ه
1
(فضل) نعمت او برادر (یکدیگر) شدید».
مبحث دوم :دعوت به توحید و اخالص در عمل تنها برای خداوند یکتا
کلمه توحید و اخالص در عمل برای خداون""د یکت""ا ،س""بب برپ""ایی زمین و آس""مان
میباشد و خداوند" متعال تم"ام مخلوق"ات را ب"ر این اس"اس خل"ق ک"رده اس"ت و فط"رت
همهی آنها بر این اساس بوده است و بر مبن"ای آن اس"ت ک"ه دین تاس"یس ش"ده و قبل"ه
مشخص شده و شمشیرهای" جهاد کشیده شده است .و آن حق محض خداوند" متعال بر
بندگانش میباشد و در واقع کلمهی توحید کلمهای است که خون و م""ال و فرزن""دان را
در دنیا از گزند هر تجاوزی مصون و محفوظ میکند و از عذاب قبر و دوزخ نج""ات
میدهد.
کلمه توحید تنها مجوز ورود" به بهشت میباشد و تنها ریسمانی" است که با تمسک
3 2
به آن ،رسیدن به خداوند ممکن خواهد بود .و آن کلمهی اس""الم و کلی""د دارالس""الم می-
باشد .مردم بر مبنای آن به دو دسته سعادتمند" و شقاوتمند "،مقبول و ط""رد ش""ده تقس""یم
میشوند .براساس این کلمه است که داراالسالم از دارالکفر جدا میشود .کلمهی توحید
ستونی" است که حامل فرض و س""نت میباش""د .رس""ول خ""دا فرمودن""د« :من اخ""ر کالم
الاله االهللا دخل الجنة»« 4:هرکس آخ""رین س""خنش «الال""ه االهللا» باش"د ،وارد بهش"ت
میشود» 5.و در روایتی آمده است« :اال وجبت له الجنة»« :مگر اینک"ه بهش"ت ب"ر او
واجب میشود».
-1منهج اهل السنة و الجماعة فی الدعوة الی هللا ،15-14 :شیخ عبدهللا بن محمد
المعتاز
- 2اشاره به حدیث صاحب کارت دارد که در کارت وی نوشته بود :الاله االهللا ...
َص ُموا بِ َحب ِْل هَّللا ِ َجميعا ً َو ال تَفَ َّرقُوا َو ْاذ ُک" رُوا نِ ْع َمتَ
«و ا ْعت ِ
- 3خداوند" متعال میفرمایدَ :
هَّللا ِ َعلَ ْي ُک ْم ِإ ْذ ُک ْنتُ ْم َأ ْعدا ًء فََألَّفَ بَ ْينَ قُلُوبِ ُک ْ"م فََأصْ بَحْ تُْ"م بِنِ ْع َمتِ ِه ِإ ْخواناً» ب""رخی از مفس""ران
کلمه «الحبل» را به کلمه توحید" تفسیر کردهاند.
- 4مس""ند احم"د5/247 :؛ اب"وداود3116 :؛ ح"اکم در مس"تدرک1/351 :؛ و میگوی""د:
اسناد این حدیث صحیح است و ذهبی با وی موافقت کرده است .و آلب""انی در ص""حیح
الجامع الصغیر 6479 :آنرا صحیح دانسته است.
- 5الداء والدواء ،ابن قیم ،ص332 :
243 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
منظور از اینکه سلفیها به وجوب دعوت ب""ه س"وی توحی""د ف""را میخوانن"د ،دع""وتی
خشک و خالی به سوی آن نیست ،بلکه باید در دعوت به توحید ،بخشی از مقتضیات
و لوازم مختلف آن بیان گردد .و رعایت اولویتها به معنای پرداختن ب""ه آنه""ا و ت""رک
جز آنها ،با پرداختن به مهمتر و ترک مهم نیست .چرا ک""ه اس""الم دین ش""امل و کام""ل
است و بر ارکان و واجبات و سنتها و مستحبات استوار" است.
بنابراین بر دعوتگران الزم است که در مس""یر توحی"د" ح""رکت کنن""د چ""را ک""ه ه""ر
دعوتی که مبنای آن توحید" نباشد - ،در هر زمان و مکانی که باشد -دعوتی ن""اقص و
نافرجام خواهد ب""ود و چ""ه بس""ا ک""ه نتیج""هی آن سس""تی و رک""ود" و ی""ا انح""راف از راه
راست و یا هر دوی اینها باشد .چرا که توحید اصل بزرگی از اصول دین میباشد که
هرگاه امتها از آن غفلت کردن"د" ب""ه دام ش""رک و ب""دعت گرفت""ار آمدن""د 1.از اینرو ب""ر
دع""وتگران و مص""لحان -در ق""الب اف""راد و جم""اعته""ای اس""المی -واجب اس""ت ک""ه
همواره -و در هر شرایط و اوضاعی -دعوت را از توحید آغ""از کنن""د و اولین گ""ام
آنها در مسیر" دعوت ،از توحید آغاز گردد .دعوتی که از نظر مفاهیم توحیدی وس""یع
و گس""ترده باش""د و از هیچی""ک از مقتض""یات و ل""وازم توحی "د" غفلت نش""ود ".و در این
دعوت ،از امور توحی"دی" مهمت""ر و س"پس ام"ور مهم آغ"از گ"ردد و ن"یز مش""کالت و
بیماری"هایی که جامعه اسالمی در این زمینه بدان دچار شده اس""ت ب""ا در نظ""ر گ""رفتن
2
محیط و تفاوت قضایای" حاکم در آن ،مد نظر قرار گیرد.
اکنون به ط""ور مختص"ر" ب""ه مقص""ود از توحی""د و اهمیت و اقس""ام" و ل""وازم آن می-
پردازیم:
الف) تعریف توحید:
توحید در لغت مصدر «وحد یوحد» به معنای چیزی را واحد ق""رار دادن میباش""د.
و این توحید جز با نفی و اثبات ممکن نخواهد بود .بنابراین در مساله توحید ،الوهیت
را از غیر هللا نفی و آنرا تنه""ا ب""رای هللا عزوج""ل اثب""ات میک""نیم 3.خداون"د" متع""ال می-
اح""داً ِإ َّن هَ " َذا لَ َش " ْي ٌء ع َُج" ابٌ »( :ص« )5 :آی""ا (هم""ه)
فرمای""د« :اَ َج َع" َل اآْل لِهَ "ةَ ِإلَه "ا ً َو ِ
معبودان را یک معبود" قرار داده است؟ بیگمان این چیزی عجی""بی اس""ت» .توحی"د" و
شریعت عب""ارت اس""ت از یکت""ا و یگان""ه دانس""تن خداون""د متع""ال در آنچ""ه مخص""وص
اوست 4.از جمله :ربوبیت" و اسما و صفات و الوهیت.
ب) اهمیت توحید:
- 1مباحث فی عقیدة اهل السنة و الجماعة ،دکتر ناصر بن عبدالکریم" العقل ،ص23 :
- 2التوحید" فی مس""یرة العم"ل االس""المی بین الواق"ع و الم"امول ،عب"دالعزیز" بن عبدهللا
الحسینی ،ص47 :
- 3نگا :شرح االصول الثالثة ،ابن عثیمین
- 4شرح االصول الثالثة ابن عثیمین
244 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
-1توحید" هدف آفرینش" جن و انسان ب""وده اس""ت .خداون""د متع""ال میفرمای""دَ « :و َم""ا
ُون» (ذاری"""ات« )56 :و من جن و انس را نیافری"""ده ام ت ْال ِج َّن َواِإْل َ
نس ِإاَّل لِيَ ْعبُ"""د ِ خَ لَ ْق ُ
مگر برای اینکه مرا عبادت کنند».
-2کسی که توحید را کامال محقق سازد ،ب""دون حس""اب و ع""ذاب وارد بهش""ت می-
شود .چرا که رسول خدا فرمودند« :امتها بر من عرضه شدند ،پس پیامبری" را دی""دم
که گ""روهی" هم""راه او هس""تند و پی""امبری" ب""ود ک""ه ی""ک ی""ا دو نف""ر هم""راه او بودن""د و
پیامبری" بود که هیچکس همراه او نبود ".ناگهان انسانهای زیادی" به من نشان داده ش""د
که گمان کردم امت من هستند .پس به من گفته شد :این موس"ی" و ق"ومش میباش"د .ام"ا
به افق بنگر؛ پس به افق نگاه کردم که افراد بسیاری" را دیدم .سپس ب"ه من گفت"ه ش"د:
به افق بنگر؛ در آنجا نیز افراد زیادی را دیدم؛ سپس به من گفته شد :این امت توست
و همراه آنها هفتاد هزار نفر بدون حساب و عذاب وارد بهشت میشوند ".سپس رس""ول
خ""دا برخاس""ت و ب""ه م""نزل رفت .م""ردم" در این فرص""ت در م""ورد کس""انی ک""ه ب""دون
حساب و عذاب وارد بهشت میشوند به گفتگو پرداختند" چنانکه ب""رخی از آنه""ا گفتن""د:
شاید آنها اصحاب رسول هللا ح باشند و برخی از آنها گفتند :چه بسا آنها کسانی باشند
که در اسالم متولد ش""دند و ب""ه خداون""د ش""رک نورزیدن""د .و اق""والی" از این قبی""ل ذک""ر
نمودند.پس" رسول" خدا از منزل خارج شده و فرمود ":در مورد" چه مساله ای بحث می-
کنید؟ پس به رسول خدا پاسخ دادند .رسول خدا فرمودند ":آنها کسانی هستند که تعویذ"
(دم) نمیخوانن "د" و ف""ال نمیگیرن""د و ب""ر پروردگارش""ان" توک""ل میکنن""د .در این می""ان
عکاشة بن محص برخاست و گفت( :ای رسول خدا) از خداوند بخواه که مرا از آنها
قرار" دهد .رسول خدا فرمودند ":تو از آنه"ایی؛ س"پس م"ردی دیگ"ر برخاس"ت و همین
درخواست" را با رسول خدا مط""رح ک""رد .پس رس""ول" خ""دا فرمودن""د :عکاش""ه در این
1
مورد" از تو سبقت گرفت».
-3کسی که توحید" را محقق نماید ،هرچند وارد دوزخ شود ،جاودانه در آتش نمی-
ماند .رسول خدا فرمودند« ":فَِإنَّ هَّللا َ َح َّر َم َعلَى النَّا ِر َمنْ قَا َل :اَل ِإلَهَ ِإاَّل هَّللا ُ يَ ْبت َِغي بِ َذلِ َك
َو ْجهَ هَّللا ِ»« 2:خداوند" متعال دوزخ را بر کسی حرام کرده است که در راستای کس""ب
رضایت الهی بگوید :الاله االهللا( .معبود بر حقی جز هللا نیست»).
-4توحید" اولین امری ب""وده ک""ه پی""امبران ب""ه س""وی آن دع""وت ک""ردهان""د .خداون""د
متع""ال میفرمای""دَ «:ولَقَ " ْد بَ َع ْثنَا فِي ُك""لِّ ُأ َّم ٍة َر ُس "واًل َأ ِن ا ْعبُ "دُوا هَّللا َ َواجْ تَنِبُ""وا الطَّا ُغوتَ »
(نح""ل« )36 :یقین "ا ً م""ا در (می""ان) ه""ر امت پی""امبری" را فرس""تادیم" ک""ه :هللا یکت""ا را
بپرستید" و از طاغوت اجتناب کنید».
-5توحید کفاره گناهان است .خداوند متعال در حدیث قدسی می فرماید« :یا ابن ادم
- 1بخاری ،599 ":مسلم321 :
- 2بخاری ،407 ":مسلم33 :
245 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
مهم""ا عب""دتنی ورجوت""نی" ولم تش""رک بی ش""یئا غف""رت ل""ک علی م""ا ک""ان من""ک و ان
استقبلنی بملء السماوات واالرض خطایا و ذنوبا استقبلت بملئهن من المغف""رة واغف""ر
ل""ک وال اب""الی»« 1:ای فرزن""د آدم ،مادامیک""ه م""را عب""ادت ک""نی و ب""ه (مغف""رت) من
امیدوار" باشی و چیزی با من شریک قرار ندهی ،هر گناه و عم""ل زش""تی" از ت""و س""ر
زند ،میآمرزم" و اگر ب""ا خط""ا و گناه""انی" ب""ه وس""عت آس""مان و زمین ن""زد من آیی ،ب""ا
مغفرت و بخششی به وس""عت آس""مان و زمین ب"ه اس""تقبال ت""و میآیم و گناه""انت را می-
بخشم و باکی هم ندارد».
-6توحی"د" خ""ون انس""ان را مص""ون و محف""وظ میدارد .و عقی""دهی وال و ب""راء ب""ر
ش َهدُوا َأنْ الَ اس َحتَّى يَ ْ مبنای توحید" میباشد .رسول خدا فرمودندُ« :أ ِم ْرتُ َأنْ ُأقَاتِ َل النَّ َ
ِإلَهَ ِإاَّل هَّللا ُ»« 2:ماموریت" یافتم با مردم" بجنگم تا اینکه گواهی دهند معبود" بر حقی جز
هللا نیست»( .یا اینکه به الاله االهللا گواهی دهند).
اولین حق خداوند بر بندگان ،توحید است .چنانکه رس""ول خ""دا ب""ه مع""اذ فرمودن""د:
العبَ ا ِد َعلَى هَّللا ِ َأنْ الَ ق ِ ش ِر ُكوا بِ ِه َ
ش ْيًئاَ ،و َح َّ العبَا ِد َأنْ يَ ْعبُدُوهُ َوالَ يُ ْ
ق هَّللا ِ َعلَى ِ«فَِإنَّ َح َّ
ش ْيًئا»« :ای معاذ بن جبل ،آیا میدانی حق خداوند بر بن""دگانش 3
يُ َع ِّذ َب َمنْ الَ يُ ْ
ش ِر ُك بِ ِه َ
و حق بندگان بر هللا چیست؟ حق هللا ب""ر بن""دگانش این اس""ت ک""ه او را عب""ادت کنن""د و
چیزی را با او شریک نکنن""د و ح"ق بن""دگان ب""ر هللا این اس"ت ک"ه کس"ی را ک""ه ب"ه او
شرک نورزیده ،عذاب نکند».
-8اولین امری که قرآن بدان دستور میدهد توحید" است .خداوند متع""ال میفرمای""د:
«يا َأ ُّيهَا النَّاسُ ا ْعبُ "دُوا َربَّ ُک ُم الَّذي َخلَقَ ُک ْم َو الَّذينَ ِم ْن قَ ْبلِ ُک ْم لَ َعلَّ ُک ْم تَتَّقُ""ونَ » (بق""ره)21 :
«ای مردم ،پروردگار" خود را پرستش کنید ،آن کسیکه شما و کسانی را ک""ه پیش از
شما بودند آفرید ،تا پرهیزگار" شوید».
-9توحید" اولین (و مهمترین) امری است که بر هر دعوتگری واجب است م""ردم
را به سوی" آن دعوت کند .چون هنگامی که رسوول خدا مع""اذ بن جب""ل را ب""ه س""وی
یمن فرستاد به او فرمود« :ان""ک ق""وم ت""اتی اه""ل الکت""اب فلیکن اول م""ا ت""دعوهم الی""ه
شهادة ان الاله االهللا»« 4:تو نزد ق""ومی از اه"ل کت""اب میروی ،پس بای""د اولین ام"ری
که آنان را به سوی آن دعوت میکنی گواهی دادن به الاله االهللا باشد».
-10توحید" اولین بند از قواعد مشترک میان ما و کف""ار میباش"د اگ""ر اس""الم را می-
خواهند .و این همان مسالهای است که امروز آنرا گفتگوی تمدنها یا ادیان نامیدهان""د.
ب تَع""الَوْ ا ِإلي َکلِ َم" ٍة َس"وا ٍء بَ ْينَن""ا َو بَ ْينَ ُک ْم َأالَّ
خداوند" متعال میفرماید« :قُلْ يا َأ ْه" َل ْال ِکت""ا ِ
- 1طبرانی؛" و آلبانی در صحیح الجامع 4341 :آنرا صحیح دانسته است.
- 2بخاری ،24 ":مسلم31 :
- 3بخاری ،کتاب الجهاد ،2644 :مسلم ،کتاب االیمان43 :
- 4بخاری1365 ":؛ مسلم28 :
246 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ُون هَّللا ِ» (آل ْض "نا" بَعْض "ا ً َأرْ باب "ا ً ِم ْن د ِ ک بِ " ِه َش "يْئا ً َو ال يَتَّ ِخ" َذ بَع ُ نَ ْعبُ " َد ِإالَّ هَّللا َ َو ال نُ ْش " ِر َ
عمران« )64 :بگو :ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که می""ان م""ا و ش""ما یکس""ان
است که ج""ز هللا را نپرس""تیم" و چ""یزی را ش""ریک او نس""ازیم ،بعض""ی از م""ا بعض""ی
دیگر را به جای هللا به خدایی نگیرد».
-11توحید" از جمله مواردی" بود که رسول خ""دا آنرا ب""ه کودک""ان ن""یز میآم""وخت.
چنانکه به ابن عباس درحالیکه پسر بچ""های بیش نب""ود فرم""ود« :يَ ا ُغالَ ُم ِإنِّي ُأ َعلِّ ُم كَ
اس َأ ِل هَّللا َ ،وَِإ َذا ْ
اس تَ َع ْنتَ سَأ ْلتَ فَ ْ احفَ ِظ هَّللا َ ت َِج ْدهُ ت َُجاهَكَ ِ ،إ َذا َ احفَ ِظ هَّللا َ يَ ْحفَ ْظ َكْ ، تْ ، َكلِ َما ٍ
َي ٍء َي ٍء لَ ْم يَ ْنفَ ُعو َك ِإالَّ بِش ْاجتَ َم َعتْ َعلَى َأنْ يَ ْنفَ ُعوكَ بِش ْ ست َِعنْ بِاهَّلل َِ ،وا ْعلَ ْم َأنَّ اُأل َّمةَ لَ ْو ْفَا ْ
ش ْي ٍء قَ ْد َكتَبَ هُ ض ُّروكَ ِإالَّ بِ َ َي ٍء لَ ْم يَ ُ ض ُّروكَ بِش ْ اجتَ َم ُعوا َعلَى َأنْ يَ ُ قَ ْد َكتَبَهُ هَّللا ُ لَ َكَ ،ولَ ْو ْ
الص ُحفُ »« :ای پس""ر ،ب""ه ت""و کلم""اتی را میآم""وزم 1
ُّ ت اَأل ْقالَ ُم َو َجفَّتْ هَّللا ُ َعلَ ْي َكُ ،رفِ َع ِ
«(حقوق) خداوند" را حفظ کن ،تو را حفظ میکند ،خداوند را حفظ کن ،او ِ (دقت کن):
را در برابر" خود مییابی؛ چ""ون چ""یزی خواس""تی ،از خداون"د" بخ""واه و چ""ون نیازمن"د"
یاری بودی ،از خداوند یاری بخواه؛ و بدان اگر تمام امت جمع شوند" که ب""ه وس""یلهی
چیزی به تو سودی برسانند ،جز به اندازهای که خداوند برای تو مقدر کرده ،س""ودی
به تو نخواهد رساند؛ و اگر تمام امت جمع شوند که به وسیلهی چیزی به تو ض""رری
برسانند "،جز به اندازهای که خداوند مقرر نموده ،ضرری" متوجه ت""و نخواهن""د ک""رد.
قلمها برداشته شده و برگهها خشک شدهاست».
-12کلمهی توحید چنان است که بر زبان آوردن آن آسان و وزن آن در ت""رازوی
اعمال سنگین و نزد خداون"د" متع"ال محب"وب اس""ت .رس"ول هللا ح فرمودن""دَ « :كلِ َمتَ"ا ِن
انَ ،حبِيبَتَ""ا ِن ِإلَى ال"رَّحْ َم ِنُ :س"ب َْحانَ هَّللا ِ ال َع ِظ ِيم، خَ فِيفَتَا ِن َعلَى اللِّ َس"ا ِن ،ثَقِيلَتَ""ا ِن فِي ال ِم""يزَ ِ
ُس" ْب َحانَ هَّللا ِ َوبِ َح ْم" ِد ِه»« 2:دو کلم""ه وج""ود" دارد ک""ه ب""ر زب""ان س""بک ولی در ت""رازوی"
اعمال سنگین و نزد خداوند محبوباند :سبحان هللا بحمده و سبحان هللا العظیم»
ق يَ""وْ َم وس ال َخالَِئ ِ و رسول خدا فرمودندِ« :إ َّن هَّللا َ َسيُخَ لِّصُ َر ُجالً ِم ْن ُأ َّمتِي َعلَى ُر ُء ِ
ص " ِر ،ثُ َّم يَقُ""ولَُ :أتُ ْن ِك" ُر ِم ْن القِيَا َم ِة فَيَ ْن ُش ُ"ر َعلَ ْي ِه تِ ْس َعةً َوتِس ِْعينَ ِس ِجاًّل ُكلُّ ِس ِجلٍّ ِم ْث ُل َم ِّد البَ َ
"ذرٌ؟ فَيَقُ""ولُ :الَ يَ""ا ك َكتَبَتِي ال َحافِظُونَ ؟ فَيَقُولُ :الَ يَا َربِّ ،فَيَقُولَُ :أفَلَكَ ُع" ْ هَ َذا َش ْيًئا؟ َأظَلَ َم َ
ك اليَوْ َم ،فَت َْخ ُر ُج بِطَاقَةٌ فِيهَاَ :أ ْشهَ ُد ك ِع ْن َدنَا َح َسنَةً ،فَِإنَّهُ الَ ظُ ْل َم َعلَ ْي َ َربِّ ،فَيَقُولُ :بَلَى ِإ َّن لَ َ
ك ،فَيَقُ""ولُ :يَ""ا َربِّ َأ ْن الَ ِإلَهَ ِإالَّ هَّللا ُ َوَأ ْشهَ ُد َّن ُم َح َّمدًا َع ْب ُدهُ َو َرسُولُهُ ،فَيَقُولُ :احْ ض ْ"ُر َو ْزنَ َ
َأ
ت فِي َكفَّ ٍة الس " ِجالَّ ُ
وض " ُ"ع ِّ ال :فَتُ َ ظلَ ُم ،قَ َ ت؟! فَقَا َلِ :إنَّكَ الَ تُ ْ َما هَ ِذ ِه البِطَاقَةُ َم َع هَ ِذ ِه ال ِّس ِجالَّ ِ
3
اس" ِم هللاِ َش" ْي ٌء»: ْ
ت البِطَاقَ"ةُ ،فَالَ يَثقُ" ُل َم" َع ْ ت َوثَقُلَ ِ الس" ِجالَّ ُ
ت ِّ َوالبِطَاقَ"ةُ فِي َكفَّ ٍة ،فَطَ َ
اش" ِ"
- 1مس""ند احم""د ،2537 :ترم""ذی2440 ":؛ و ح""اکم آنرا روایت ک""رده و آلب""انی در
صحیح الجامع 7834 :آنرا صحیح دانسته است.
- 2بخاری5927 ":؛ مسلم4860 :
- 3مس""ند احم""د6699 :؛ ترم""ذی2563 ":؛ و آلب""انی در ص""حیح الج""امع 1776 :آنرا
247 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
«خداوند" متعال در روز قیامت مردی از امت مرا نجات میدهد که نود و نه کارنامه -
ی اعمال را بر وی میگشاید .چنانکه هر کارنامه به اندازهی دی""د چش""م وس""یع اس""ت.
سپس میفرماید :آیا از محتوای این کارنامهها چیزی را انکار میک""نی؟ آی""ا فرش""تگانی
که نوشتن اعمال تو را بر عهده داشتهاند و نگهب""ان و م""راقب ت""و بودن""د ،ب""ر ت""و ظلم
کردهاند؟ میگوید :خیر ،یا رب؛ خداوند" متعال میفرماید :آیا عذری یا نیکی (که برای
تو ش""فاعت کن""د) داری؟ پس وی ح""یرت زده میش""ود .س""پس خداون"د" میفرمای""د :بلک""ه
برای تو نزد ما یک نیکی میباشد .امروز بر ت""و ظلم نمیش""ود .پس ک""ارتی ب""رای وی
بیرون میآورند" که در آن «اشهد ان الاله االهللا و اشهد ان محمدا عبده و رس""وله» می-
باش""د .خداون""د" میفرمای""د :ب""رای وزن ک""ردن آن آم""اده ب""اش .آن ش""خص میگوی""د:
پروردگارا ،این کارت در برابر" آن کارنامه ها چیزی به حساب نمیآید .گفت""ه میش""ود:
قطعا" به تو ظلمی نمیشود .رسول" هللا ح فرمودند :پس کارنامه"ها در ی""ک کف""ه ت""رازو
(م""یزان) ق""رار داده میش""ود و آن ک""ارت در کف""ه دیگ""ر ق""رار داده میش""ود .هم""هی
کارنامه"ها باال آمده و کارت بر آنها سنگینی میکند .و براستی" چیزی در برابر کلمهی
توحید" سنگینی نمیکند».
-13قیامت بر اهل توحید و موحدان برپا نمیشود .رسول خدا فرمودن""د« ":اَل تَقُ و ُم
ض :هللاُ ،هللاُ»« 1:قیامت بر پا نمیش""ود ت""ا اینک""ه (زم""انی سا َعةُ َحتَّى اَل يُقَا َل فِي اَأْل ْر ِ ال َّ
فرا میرسد که) کسی در زمین الاله االهللا نمیگوید».
اس "ر النَّ َ َّ هَّللا
"رةَ ِ التِي فَطَ" َ ْ
-14توحید" دین فطری است .خداوند" متعال میفرماید« :فِط" َ
َعلَ ْيهَا» (روم« )30 :فطرت الهی است که (هللا) مردم را بر آن آفریده است».
و روزی" رس""ول" خ""دا در س""خنرانی فرم""ودَ« ":أاَل ِإنَّ َربِّي َأ َم َرنِي َأنْ ُأ َعلِّ َم ُك ْم َم ا
َج ِه ْلتُ ْمِ ،م َّما َعلَّ َمنِي يَ ْو ِمي َه َذاُ ،ك ُّل َما ٍل نَ َح ْلتُ هُ َع ْب دًا َحاَل ٌل ،وَِإنِّي َخلَ ْقتُ ِعبَ ا ِدي ُحنَفَ ا َء
اجتَ الَ ْت ُه ْم عَنْ ِدينِ ِه ْم« 2:»...آگاه باش""ید؛ خداون""د ب""ه من اطينُ فَ ْ ُكلَّ ُه ْم ،وَِإنَّ ُه ْم َأتَ ْت ُه ُم ال َّ
شي َ ِ
امر کرده تا آنچه را شما نمیدانید و به من آموخته است ،به شما بی""اموزم ".خداون""د می-
فرماید :هر مالی که به بندگانم دادهام ،حالل است .تم""ام بن""دگانم را یکتاپرس"ت" و ب""ر
دین حنیف (اسالم) آفریدم ،اما شیاطین نزد آنان خواهند آمد و آنان را از دینش"ان ب"از
میگردانند.»...
-15رسول" خدا در مکه به مدت 13سال ق""ومش را ب""ه عقی""ده و ب""ه وی""ژه توحی""د
دعوت میداد.
-16توحید سبب خالفت در زمین میباشد .خداوند" متعال میفرمایدَ « :و َع َد هَّللا ُ الَّذينَ
صحیح دانسته است.
- 1یعنی الاله االهللا گفته نشود؛ نگ""ا :ش""رح الن""ووی؛" ام""ام احم""د و مس""لم آنرا از انس
روایت کردهاند.
- 2مسلم5109 :
248 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
قاعده اول :اسما و صفات الهی توفیقی هستند .جز با کتاب و سنت ثابت نمیشوند".
قاعده دوم :حمل نصوص کتاب و سنت بر ظ""اهر آنه""ا و ب""دور از تحری"ف" واجب
است.
قاعده سوم :ظاهر نصوص صفات از جهت معنا معلوم و از حیث کیفیت مجه""ول
میباشند.
قاعده چهارم :ظاهر نصوص بیانگر معانی اس""ت ک""ه ب""ر ذهن خط""ور" میکن""د .ب""ه
عنوان مثال لفظ «القریة» گ"اهی م"راد از آن ی"ک ق"وم اس"ت و گ"اهی مس"اکن ق"وم و
گاهی چیز دیگری است.
قواعدی در اسماء خداوند متعال:
1ــ تمام اسمای خداوند متعال نیکو است .یعنی در نهایت نیکویی میباشند .خداون""د
متعال میفرمایدَ « :وهّلِل ِ اَأل ْس َماء ْال ُح ْسنَى» (اعراف« )180 :و برای خدا ،نامهای نیک
است».
َ
-2اسماء خداوند متعال اسامی َعلم و صفت هستند .اسم علم به اعتب""ار داللت آنه""ا
بر ذات و صفت به اعتبار معنایی که بیانگر آن هستند.
-3چون اسماء خداوند متعال بر وصفی متعدی داللت کنند ،متضمن س""ه ام""ر می-
باشند:
الف) ثبوت اسم برای هللا؛ ب) ثبوت صفت؛ ج) ثبوت حکم و معنا و اثر آن
-4اسماء الهی محصور در تعدادی مشخص نمیباشند.
قواعدی در صفات هللا متعال
-1تمامی صفات خداوند متعال ،صفات کمال هستند و هیچ نقصی در آنها وج""ود
ندارد.
-2دایره صفات گستردهتر از وسعت اس""ماء میباش""د .چ""را ک""ه ه""ر اس""م متض""من
معنایی میباشد .و از سوی دیگر برخی از صفات هستند که مربوط" به افع""ال خداون""د
میباشند که انتهایی ندارند.
-3صفات خداوند متعال به دو دسته تقسیم میشود:
صفات ثبوتی :مانند حیاط و علم و ...این ص""فات عبارتن""د از ص""فاتی ک""ه خداون""د
متعال در کتابش و یا بر زبان رسولش برای ذات خویش اثبات نموده است.
الف) صفات ذاتی :عبارتند" از صفاتی که پیوس"ته خداون"د" متع"ال ب"ه آنه""ا متص""ف
میباشد مانند علم و قدرت و شنیدن و وجه و دست و...
ب) صفات فعلی :عبارت است از صفاتی ک""ه وابس""ته ب""ه مش""یت خداون""د میباش""د.
اگ""ر بخواه""د انج""ام میده""د و چ""ون بخواه""د انج""ام نمیده""د مانن""د اس""تواء و ن""زول و
خوشحالی" و...
صفات سلبی :عبارت است از صفاتی که خداوند متع""ال آنه"ا را در کت"ابش ی"ا ب"ر
250 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
زبان رسولش از ذات خویش نفی کرده است .مانند مرگ و فراموشی" و ناتوانی".
-3توحید" الوهیت :و نیز توحید" اراده و قصد و طلب نامیده میشود.
توحید الوهیت عبارت اس""ت از یکت""ا و یگان""ه دانس""تن خداون""د متع""ال در عب""ادت؛
چنانکه نماز ،قیام ،روزه ،زک""ات ،ذبح و ن""ذر ،بیم و امی""د ،محبت و رغبت و ...فق""ط
ياي َوص"التي َو نُ ُس"کي َو َمحْ َ برای هللا متعال باشد .خداوند متعال میفرماید« :قُ""لْ ِإ َّن َ
َمماتي هَّلِل ِ َربِّ ْالعالَمينَ » (انعام« )162 :بگو :بیگمان نمازم و عبادت (و قربانی) من
1
و زندگی و مرگ من ،همه برای هللا پروردگار جهانيان است».
عبادت :عبادت در لغت به معن""ای ذلت و خ""واری و خض""وع میباش""د .عب""ادت در
شریعت ،اسمی است در برگیرنده و شامل هر قول و عمل ظ""اهری" و ب""اطنی ک""ه هللا
2
دوست دارد و از آن راضی میباشد».
ارکان عبادت :عبادت دو رکن دارد -1 :کمال ذلت -2کمال محبت
ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :عبادتی که بدان امر شده در بردارندهی معن""ای ذلت
3
و محبت میباشد .و متضمن نهایت خواری و ذلت و محبت برای هللا متعال میباشد».
و عبادت پذیرفته نمیشود مگر اینکه با دو شرط اساسی همراه باشد:
-1اخالص :یعنی خالصانه برای خداوند" متعال انجام شود" و در آن عبادت چیزی
یا کسی را با خداوند" شریک نکند.
-2پیروی" از رسول" خدا در عبادت؛ خداون"د" متع""ال میفرمای""د« :فَ َم ْن ک""انَ يَرْ ُج""وا
لِقا َء َربِّ ِه فَ ْليَ ْع َملْ َع َمالً صالِحا ً َو ال يُ ْش ِرکْ بِ ِعب"ا َد ِة َربِّ ِه َأ َح"داً» (که"ف« )110 :پس ه"ر
که به لق""ای پروردگ""ارش امی""د دارد ،بای""د ک""ار شایس""ته انج""ام ده""د و هیچکس را در
عبادت پروردگارش" شریک نسازد» ".یعنی ه""دف و نیت وی از عب""ادت خودنم""ایی" و
ریا نباشد بلکه عملش خالصانه برای خداوند" متعال و مواف "ق" ب""ا ش""ریعت الهی باش""د.
چه آن عبادت واجب باشد یا مستحب؛ و اینگونه می"ان اخالص و پ"یروی" جم"ع ک"رده
ك الَّ ِذي است و به هر دو جامه عمل پوشانده است 4.خداون""د متع""ال میفرمای""د « :تَبَ" َ
"ار َ
"و ُك ْم َأ ُّي ُك ْم َأحْ َس"نُ
ق ْال َم""وْ تَ َو ْال َحيَ""اةَ لِيَ ْبلُ" َ بِيَ ِد ِه ْال ُم ْل ُ
ك َوهُ َو َعلَى ُك ِّل َش ْي ٍء قَ" ِدي ٌر * الَّ ِذي خَ لَ" َ
َع َماًل َوهُ"" َو ْال َع ِزي ُز ْال َغفُ""ور» (مل""ک« )2-1 :پ""ر ب""رکت و بزرگ""وار" اس""ت کسیکه
فرمانروایی جهان هستی به دست اوست و او بر هر چیز تواناس""ت( .هم""ان) کسیکه
مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما نیک""و ک""ارتر اس""ت و
او پیروزمند" بخشنده است» .یعنی چه کسی خالصانهترین و درستترین عمل را انجام
1
میدهد.
بود.
یکی از سلف صالح میگوی""د« :هری""ک از ش""ما بای""د از این بترس"د" ک"ه یه""ودی" ی""ا
نصرانی" شود .خداوند متعال میفرمایدَ « :و َم ْن يَت ََولَّهُ ْم ِم ْن ُک ْم فَِإنَّهُ ِم ْنهُ ْم» 1چون ه""رکس
مشرکان را به دوستی" گیرد ،او نیز از مشرکان است».
و بسیاری" از کسانی ک""ه م""رتکب گناه""ان کب""یره میش""وند ،گم""ان میکنن""د ب""ا چ""نین
اعمالی به اسالم خدمت میکنند ،درحالیک""ه درحقیقت ارک""ان اس""الم را ن""ابود ک""رده و
اساس و بنیان آنرا در هم شکسته و تخریب میکند .چنانچه تبرع""ات ف"راوان و ام"وال
زیادی" و زکات و صدقات انبوهی" را جم""ع آوری نم""وده و آنه""ا را ب""ه کس""انی ب""ذل و
بخشش میکنند که از راه راست منحرف شدهان""د و گم""ان میکن""د برح""ق هس""تند و ب""ه
دعوتگران کمک میکند درحالیکه چنین رفتاری اهل ب""دعت و خراف""ات را در براب""ر
اهل توحید و پیروان عقیدهی صحیح تقویت میکند .و دلیل چنین عملک""ردی" انح""راف
2
در عقیدهی والء و براء و محبتی است که شرطی از شروط کلمهی توحید میباشد.
مبحث سوم :برحذر داشتن مردم از شرک با اختالف انواع آن
الف) تعریف شرک:
شرک در لغت :جمع «الشریک» شرکاء میباشد .و مشترک به ش""راکت در مل""ک ُ
گفته شده است .و نیز در معنای لغوی گفته شده :آنچه تو و دیگری نصیب و بهرهای
از آن داشته باشید .گفته میشود« :ش"رکته و ش""ارکته واش"ترکوا» مانن""د س"خن موس""ی
"ري» (ط""ه« )32 :و او را «وَأ ْش" ِر ْكهُ فِي َأ ْم" ِ علیهالسالم در مورد هارون علیهالسالمَ :
در کار من شریک گردان».
شرک در شریعت به معنای ش""ریک ق""رار دادن ب""رای هللا متع"ال ی"ا اینک"ه مث""ل و
مانندی" برای او تعالی قائل شدن میباشد .چه این مثل و مانن""د مس""تقل در نظ""ر گرفت""ه
شود یا در تصرف" شریک خداوند" قرار داده ش""ود .چنانک"ه خداون""د متع""ال میفرمای""د:
ك» (اس""راء111 :؛ فرق""ان« )2 :و او را در فرم""انروایی ك فِي ْال ُم ْل" ِ
« َولَم يَ ُكن لَّهُ َش ِري ٌ
هیچ شریکی نیست».
و اینک""ه میفرمای""دْ « :ينَ ُش"" َر َكاِئ َي»" (قص""ص74-62 :؛ فص""لت« )47 :کجاین""د َأ
3
شریکان من».
ب) اقسام شرک:
-1شرک در ربوبیت ":عبارت است از شریک قائل شدن برای خداون"د" متع""ال در
افعال او تعالی؛ که به دو بخش تقسیم میشود:
شرک تعطیل :و آن عبارت اس""ت از نفی ب""رخی از افع""ال خداون""د ی""ا هم""هی
آنها؛ مانند شرک دهریها و غالة جهمیه و شرک فرعون و نمرود" در گذشته و شرک
کمونیست"ها و ملحدان در این عصر و زمان( .در واقع چنین ب""اوری ب""ه کف""ر و جه""ود
نزدیکتر است تا شرک)
شرک ورزیدن کسانی که معب""ود" دیگ""ری را ب""ا هللا متع""ال در خل""ق ک""ردن و
تصرف" نمودن شریک میکنند و افعال خداوند" را تعطیل نمیکنند .مانند مجوس""یان ک""ه
معتقدند دو اله وجود" دارد .ال"ه و معب"ود ن"ور و ال"ه و معب"ود ظلمت و ت"اریکی؛ و از
این دس""ته اس""ت ش""رک غالة رافض""ه ک""ه معتقدن""د ب""رخی از ائم""هی آنه""ا در هس""تی
تص""رف" میکنن""د .چنانک""ه غالة متص""وفه چ""نین اعتق""اد و ب""اوری" در م""ورد" ش""یوخ و
مرشدان خود دارند.
-2شرک در اسماء و صفات :این ن""وع ش""رک ب""ه چه""ار بخش تقس""یم میش""ود ک""ه
عبارتند از:
بخش اول :شرک تشبیه
تشبیه مخلوق به خالق :مانن""د ش""رک قبرپرس""تان و ش""رک نص""اری ک""ه ب""رخی از
صفات هللا متعال را ب"ه مخلوق"ات" میدهن"د .ص"فاتی چ""ون :علم و ق""درت؛ و در افع"ال
مانند :جلب منفعت و دفع ضرر؛ این دو نوع شرک در نهایت ب""ه ش""رک در ال""وهیت
نیز منجر میشود.
تشبیه خالق به مخلوق :مانند ش""رک مش""بهه؛ کس""انی ک""ه میگوین""د :خداون""د دس""تی
دارد همچون دست ما؛ و مانن""د یهودی""ان معتق""د بودن""د خداون"د" خس""ته میش""ود و بخی""ل
است و فریب میخورد( ".والعیاذ باهلل)
بخش دوم :شرک اشتقاق؛ و آن عبارت است از اینک""ه از اس""مای نیک""وی خداون"د"
اسامی مشتق میگیرند که برخی از آنها اسامی معبودانشان میباشد .چنانک""ه مش""رکان
عرب پیش از بعثت رسول خدا ،از اسم خداوند متعال «المنان» اسم (مناة) و از اس""م
«العزیز» اسم (العزی) و از اسم «هللا» اسم (الالت) را مش"تق" گرفتن"د ".و این اس"امی
را بر معبودان باطل خود اطالق کردند.
بخش سوم :شرک تس"میه؛ و آن عب"ارت اس"ت از اینک"ه خداون"د" را ب"ا اس"امی می -
خوانند" و مینامند که خود را با آنها معرفی" نکرده است .چنانکه نصاری اسم «االب»
را ب""ر خداون "د" اطالق کردن""د و فالس""فه اس""م «العل""ة الفاعل""ة» را ب""ر خداون""د اطالق
نمودند".
بخش چهارم :انکار چیزی از اسماء و صفات هللا متعال
من» (رع"د« )30 :آنه"ا ب""ه (هللا) خداوند متعال میفرمای""دَ « :و هُ ْم يَ ْکفُ"رُونَ بِ"الرَّحْ ِ
رحمان کفر میورزند»".
من قالُوا َو َما ال "رَّحْ منُ » (فرق""ان« )60 :و هنگامیک""ه قيل لَهُ ُم ا ْس ُجدُوا لِلرَّحْ ِ
« َو ِإذا َ
254 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
آنها گفته شود :برای (هللا) رحمان سجده کنید .گویند :رحمان چیست؟!». به
َأ
« َوذرُوا الذينَ يُل ِحدونَ في سْماِئ ِه» (اعراف« )180 :و کسانی" را که در نامه""ایش ُ ْ َّ َ
تحریف" (و کجروی) میکنند ،رها کنید».
-3شرک در الوهیت :شرک در الوهیت به دو بخش تقسیم میشود که عبارتند از:
بخش اول :شرک اک"بر؛ ش"رک اک"بر عب"ارت اس"ت از انج"ام دادن یکی از ان"واع
عبادات برای غیرهللا ،مانند ذبح و پناه بردن و ترس و امید و نذر و تعظیم و سجده و
رکوع؛ خداوند" متعال میفرمایدَ « :و ا ْعبُدُوا هَّللا َ َو ال تُ ْش ِر ُکوا" بِ ِه َشيْئا ً» (نس""اء« )36 :و
هللا را بپرستید و چیزی را با او شریک مگردانید».
1
شدند».
و از ابن عباس نیز روایت است که در مورد این آی""ه «الالت والع""زی»" میگوی""د:
«الالت مردی بود که غذای سویق" را که با لَت کردن (کوبی""دن و س""ائیدن) آم""اده می-
ش""د ،ب""رای حج""اج آم""اده میک""رد؛ پس از م""ردن وی در ج""وار ق""برش ب""ه اعتک""اف
ب هللاِ ض ُ نشستند» 2".رسول خدا فرمودند«« :اللَّ ُه َّم الَ ت َْج َع ْل قَ ْب ِري َوثَن ا ً يُ ْعبَ دُْ .
اش تَ َّد َغ َ
سا ِجدَ»« 3:پروردگارا" قبرم را بتی که عب""ادت ش""ود، َعلَى قَ ْو ٍم ات ََّخ ُذوا قُبُو َر َأ ْنبِيَاِئ ِه ْم َم َ
قرار" مده؛ خشم خداوند بر قومی شدت گیرد که قبور پیامبران"شان را تب""دیل ب""ه مس"جد
ارى ابْنَ َم ْريَ َم ،فَِإنَّ َم اص َ میکنند» .و رسول خدا فرمودند« ":الَ تُ ْط ُرونِيَ ،ك َما َأ ْط َرتْ النَّ َ
سولُهُ»« 4:در مدح و س""تایش من اف""راط" نکنی""د چنانک""ه َأنَا َع ْب ُدهُ ،فَقُولُوا َع ْب ُد هَّللا َِ ،و َر ُ
نصاری" در مورد عیسی بن مریم افراط کردند ".من فقط بنده خدا هس""تم .پس بگویی""د:
بنده هللا و رسولش».
-2تقلید:
خداوند متعال در مورد" مشرکان میفرماید« :بَلْ قالُوا" ِإنَّا َو َج ْدنا آبا َءنا عَلي ُأ َّم ٍة َو ِإناَّ
آثار ِه ْم ُم ْهتَ ُدونَ » (زخرف« )22 :بلکه میگویند :بیگمان ما نیاک""ان خ""ود را ب""ر عَلي ِ
آنها (میرویم" و) هدایت یافتهایم». آیینی یافتیم" و ما (نیز) از پی
ُ َ َ َ
سنَنَ َمنْ َكانَ ق ْبل ُك ْم حذوالقذة بالقذة َحتَّى ل ْو د ََخل وا و رسول خدا فرمودند« :لَتَتَّبِ ُعنَّ َ
ض ٍّب لَد ََخ ْلتُ ُموهُ» قالوا :یا رسول هللا ،الیهود والنصاری؟ ق ال :فمن؟!»« 5:گ""ام ُج ْح َر َ
به گام از راه و روش کسانی" که پیش از شما بودند ،پیروی خواهی""د ک"رد ،ح"تی اگ"ر
وارد س""وراخ سوس""ماری" ش""وند ،ب""ه آن س""وراخ" وارد میش""وید» .ص""حابه گفتن""د :ای
رسول خدا ،آیا منظورت""ان یه""ود" و نص""اری اس""ت؟ فرمودن""د :پس چ""ه کس""ی میتوان""د
باشد؟!»
-3جهل به حقیقتی که خداوند" متعال رسول هللا ح را به خاطر" آن مبعوث نمود.
جهل نسبت به اینکه خداوند پیامبرش" را برای تحقیق توحید و از بین بردن اسباب
شرک مبعوث کرده است .براستی کس""انی" ک""ه م""رتکب ش""رک میش""وند ،از دانش این
مساله بسیار" بیبهرهاند و شیطان آنه""ا را ب""ه فتن""ه ف""را میخوان""د و چ""ون علم و دانش""ی
ندارند" که دعوت شیطان را باط""ل کن""د ،دع""وتش را اج""ابت میکنن""د و این اج""ابت ب""ر
حسب جهلی که نسبت به این مهم دارند ،متفاوت میباشد و ه""ر ق""در علم و دانش آنه""ا
- 1بخاری4539 ":
- 2تفسیر طبری27/58 :
- 3مالک در موطأ ،مسند احم""د؛ و آلب""انی در مش""کاة المص""ابیح آنرا ص""حیح دانس""ته
است.
- 4بخاری3189 ":
- 5مسند احمد9443 :؛ بخاری6775 ":؛ مسلم4822 :
257 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
از این مساله بیشتر باشد ،از شرک و اس""باب آن و فتن""هه""ای ش""یطان بیش""تر در ام""ان
وس"ى اجْ َع""ل لَّنَ""ا خواهند بود .خداوند" متعال در مورد قوم" موسی میفرماید« :قَالُ ْ
وا يَ""ا ُم َ
ِإلَهًا َك َما لَهُ ْم آلِهَةٌ قَا َل ِإنَّ ُك ْم قَوْ ٌم تَجْ هَلُونَ » (اعراف« )138 :گفتند :ای موسی! برای م""ا
آنه""ا معبوده""ای" دارن""د( .موس""ی) گفت :حق""ا، (نیز) معبودی" قرار ده ،همانگونه ک""ه
شما گروهی نادان و جاهل هستید (و عظمت هللا را نمیدانید)».
-4احادیث دروغین و جعلی که به پیامبر خدا نسبت داده شدهاند:
این احادیث را بتپرستانی" چون قبرپرستان س""اخته و پرداخت""ه و ب""ه پی""امبر" نس""بت
دادهاند که با دینش و پیامش متناقض میباشند .مانند ح""دیثی ک""ه میگوی""د« :اذا اعیتکم
االمور" فعلیکم باصحاب القبور»« 1:چون امور شما را ناتوان نمود ،پس ب"ه اص"حاب
قبور" پناه ببرید».
و این حدیث که میگوید« :لو اعتقدا احدکم بحج""ر نفع""ه»« :اگ""ر یکی از ش""ما ب""ه
2
جهات مختلف فشار وارد نشود – از سوی دشمنانش -قطع""ا در نش""ر توحی""د خ""الص،
فراگیر" و موفق عمل خواهد کرد .توحید" خالصی که مس"لمانان را همچ""ون ت""اریخ پ""ر
افتخارش" متحد و یکپارچه خواهد کرد.
و بر این اساس است که یکی از دشمنان این دعوت – حق آن است که دشمنان به
آن گواهی دهند – یعنی دکتر طه حسین میگوید« :و اگر ترکها و مصریان در جن""گ
با این مذهب 1همراه نمیشدند و در سرزمینش" با نیرو و اس""لحه ب""ه جن""گ ب""ا آن وارد
نمیشدند ،بادیهنشینان با این مذهب عهد و پیمان میبستند و بسیار نزدی""ک ب""ود ک"ه این
مذهب اعراب را در دو قرن 12و 13هجری متحد و یکپارچ""ه کن""د چنانک""ه ظه""ور
2
اسالم آنان را در قرن اول هجری متحد نمود».
و) خطر شرک:
-1شرک بزرگترین گناهان کبیره است:
َ هَّللا
س و َل ِ ،ق ا َل: رس""ول خ""دا فرمودن""دَ« ":أالَ ُأنَبُِّئ ُك ْم بِ َأ ْكبَ ِر ال َكبَ اِئ ِر» قلن ا :بَلى يَ ا َر ُ
َ َ ْ ُ
اِإل ش َْرا ُك بِاهَّلل ِ« 3:»...آیا شما را از بزرگترین گناهان کبیره با خبر نسازم؛ گفتیم :بل""ه
ای رسول خدا! رسول خدا فرمودند ":شرک ورزیدن به خداوند »...
-2شرک اعمال را نابود میکن""د .خداون"د" متع""ال میفرمای""دَ « :و لَ""وْ َأ ْش" َر ُکوا" لَ َحبِ"طَ
َع ْنهُ ْم ما کانُوا يَ ْع َملُونَ » (انعام« )88 :و اگر شرک میورزیدن""د ،هرآین""ه آنچ""ه را ک"ه
انجام داده بودند از (اعمال نیک) آنها نابود" میشد».
ْ ْ َأ ک َو ِإلَي الَّذينَ ِم ْن قَ ْبلِ َ
"""ک لَِئ ْن ش""" َرکتَ لَيَحْ بَطَ َّن وح َي ِإلَيْ""" َ و میفرمای"""دَ « :و لَقَ""" ْد ُأ ِ
ک َو لَتَ ُکون ََّن ِمنَ ْالخا ِسرينَ * بَ ِل هَّللا َ فَا ْعبُ ْد َو ُک ْن ِمنَ ال َّشا ِکرينَ » (زمر)66-65 : َع َملُ َ
«و به راستی" که به ت""و و ب""ه کس""انیکه پیش از ت""و بودن""د ،وحی ش""د ک""ه اگ""ر ش""رک
آوری ،یقینا ً اعمالت (تباه و) نابود میشود و از زیانکاران خواهی بود .بلکه تنها هللا
را پرستش کن و از شکرگزاران باش ».
-3شرک گناهی است که خداوند" متعال آنرا نمیبخشد.
ک لِ َم ْن ک بِ" ِه َو يَ ْغفِ" ُر م""ا ُدونَ ذلِ" َ خداوند متعال میفرمایدِ« :إ َّن هَّللا َ ال يَ ْغفِ ُر َأ ْن ي ُْش" َر َ
- 1چنانکه بر کسی پوشیده نیست دعوت شیخ محمد بن عبدالوهاب رحمهاهلل ،دعوتی
اصالحی بر مبنای منهج سلف ب""ود .ام""ا چنانک""ه ام""روزه غ""الب مس""لمانان معتق""د ب""ه
مذهب بودن آن هستند ،یک مذهب نیست .و چنین دیدگاه و ب""اوری در م""ورد دع""وت
شیخ ،نتیجهی تلبیس و دروغپردازی و افترا و بهتان دیگران نسبت به این دعوت می -
باشد( .کسانی که منافع و مصالح مادی خ""ود را ب""ا گس""ترش این دع""وت توحی""دی در
خطر میبینند و در واق""ع ب""ه خ""اطر پ""یروی از خواهش""ات نفس""انی و پ""ذیرفتن زن""دگی"
شیطانی" با آن سر جنگ دارند ".م)
- 2الحیاة االدبیة فی جزیرة العرب ،د .طه حسین ،ص37 :
- 3بخاری2460 ":؛ مسلم126 :
259 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
يَشا ُء» (نساء« )48 :بیگمان هللا این را که به او شرک آورده شود ،نمیبخشد و غیر
از آنرا برای هرکس بخواهد میبخشد».
-4شرک بزرگترین سبب ورود ب""ه دوزخ میباش""د .رس""ول خ""دا فرمودن""دَ «« :منْ
ار»« 1:هرکس در حالی بمیرد که خداگون""ه- َماتَ َوه َْو يَ ْدعُو ِمنْ دُو ِن هَّللا ِ نِ ًّدا د ََخ َل النَّ َ
هایی را به جای هللا متعال به فریاد" خوانده است ،وارد آتش میشود».
-5شرک سبب جاودان""ه مان""دن در آتش دوزخ میباش""د؛ خداون""د متع""ال میفرمای""د:
ک هُ ْم َشرُّ نار َجهَنَّ َم خالِدينَ فيها ُأولِئ َ
ب َو ْال ُم ْش ِرکينَ في ِ «ِإ َّن الَّذينَ َکفَرُوا ِم ْن َأ ْه ِل ْال ِکتا ِ
ْالبَ ِريَّ ِة» (بینه« )6 :بیگمان کسانی"که کافر" ش""دند از اه""ل کت""اب و مش""رکان ،در آتش
جهنماند که در آن جاودانه خواهند ماند ،آنان بدترین آفریدگان هستند».
-6شرک بزرگترین سبب مهدور" بودن خون انسان (با شروط" آن) میباشد .خداوند"
متعال میفرمایدَ « :و قاتِلُوا ْال ُم ْش ِرکينَ َکافَّةً» (توبه« )36 :با همه مشركان بجنگيد».
-7شرک سبب دوری" از هدایت در دنیا و ام""نیت در آخ""رت میباش""د .خداون""د می-
ک لَهُ ُم اَأْل ْمنُ َو هُ ْم ُم ْهتَ ُدونَ » (انعام:فرماید« :الَّذينَ آ َمنُوا َو لَ ْم يَ ْلبِسُوا إيمانَهُ ْم بِظُ ْل ٍم ُأولِئ َ
« )82آنان که ایمان آوردهاند و ایمان خود را به شرک نیالودند ،در ام""نیت هس""تند .و
آنها هدایت شدگانند»".
رسول خدا در این آیه «الظلم» را به شرک تعب"یر کردن""د .مفه"وم مخ""الف این آی"ه
بیانگر این مطلب است که هدایتی برای مشرک در این دنیا و نیز امنیتی برای او در
آخرت نخواهد بود.
-8دوری" و پرهیز" از شرک سبب آرامش و ثبات روحی" و روانی می شود .خداوند"
ب هَّللا ُ َمثَالً َر ُجالً في ِه ُش" َرکا ُء ُمتَشا ِک ُس" َ"
ون َو َر ُجالً َس"لَما ً لِ َر ُج" ٍل ض َر َمتعال میفرمایدَ « :
يان َمثَالً» (زمر« )29 :هللا مردی" (مملوک) را مثل زده که در (ب""ردگی) او هَلْ يَ ْست َِو ِ
شریکانی" است که پیوسته با هم اختالف (و مش""اجره) دارن""د و م""ردی (ممل""وک) ک""ه
تنها تسلیم یک شخص است ،آیا (این دو) در وصف" یکسانند؟!».
-9شرک بزرگترین گناهی است که با آن نافرمانی" خداوند صورت میگیرد:
از عبدهللا بن مسعود روایت است ک""ه میگوی""د« :از رس""ول خ""دا پرس""یدم :ک""دامین
گناه نزد خدا بزرگتر است؟ فرم""ودَ« :أنْ ت َْج َع َل هَّلِل ِ نِ ًّدا َو ُه َو َخلَقَ كَ »« :اینک ه ب رای
2
خداوند همتا و شریکی قرار دهی درحالیکه اوتعالی تو را خلق کرده است».
-14شرک در این امت از راه رفتن مورچه"ای پوشیده"تر است:
رسول خدا فرمودند« ":الشرک فیکم اخفی من دبیب النمل ،وسادلک علی شیء اذا
فعلته اذهب عنک صغار الشرک و کباره؛ تقول :اللهم انی اعوذبک ان اشرک بک و
انا اعلم و استغفرک لماال اعلم«« :شرک در میان ش""ما مخفیت""ر از راه رفتن مورچ""ه
- 1بخاری4137 ":
- 2متفق علیه
260 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
است .تو را به چ""یزی راهنم"ایی" میکنم ک""ه چ"ون آنرا انج""ام دهی ،ش"رک کوچ"ک و
بزرگ تو بخشیده میش""ود .اینک""ه بگ""ویی« :پروردگ""ارا ،ب""ه ت""و پن""اه میب""رم از اینک""ه
دانسته به تو شرک ورزم و در مورد" شرکی که ندانس""ته م""رتکب ش""دم ب""ه درگ""اه ت""و
طلب آمرزش و مغفرت میکنم».
-11کاملترین انسانها یعنی پیامبران از شرک ورزیدن میترسیدند:
ص "نَا َم»" ي َأن ن ْعبُ " َد ا ْ
َأل َّ «واجْ نُ ْبنِي" َوبَنِ َّ
خداوند متعال از ابراهیم نقل میکند که فرمودَ :
(ابراهیم« )35 :و مرا و فرزندانم را از آنکه بتها را پرستش کنیم دور بدار».
-12دوری" و پرهیز" از شرک از جمله توص""یه"ه""ای پ""دران ب""ه فرزن""دان میباش""د.
ي ال تُ ْش" ِرکْ بِاهَّلل ِ ِإ َّن "و يَ ِعظُ"هُ يا بُنَ َّ خداوند" متعال میفرمایدَ « :و ِإ ْذ َ
قال لُ ْقمانُ ِال ْبنِ" ِه َو هُ" َ
ک لَظُ ْل ٌم عَظي ٌم» (لقمان« )13 :و (به یاد آور) هنگامی را که لقمان ب""ه فرزن""دش ال ِّشرْ َ
درحالی"ک""ه او را پن""د میداد ،گفت« :ای پس""رک من! ب""ه هللا ش""رک نی""اور "،بیگم""ان
شرک ،ستم بزرگی" است».
-13شرک سبب محروم" شدن از ورود" به بهشت میشود :خداوند" متعال میفرمای""د:
«نِإنَّهُ َم ْن ي ُْش" ِرکْ بِاهَّلل ِ فَقَ" ْد َح" َّر َم هَّللا ُ َعلَ ْي" ِه ْال َجنَّةَ» (مائ""ده« )72 :همان""ا ه""رکس ب"ه هللا
شرک آورد ،هللا بهشت را بر او حرام کرده است».
-14مشرک دروغپرداز" و اهل بهتان و گمراه است و گناهش بسیار بزرگ است.
خداوند" متعال میفرمایدَ « :و َم ْن يُ ْش ِرکْ بِاهَّلل ِ فَقَ ِد ا ْفتَري ِإ ْثم "ا ً عَظيم "ا ً» (نس""اء« )48 :و
هرکس برای خ"دا ش"ريكی" قائ"ل گ"ردد ،گن""اه ب"زرگی" را م""رتكب ش""ده اس"ت» .و می-
ضالالً بَعيداً» (نساء« )116 :هركس ب""رای خ""دا ض َّل َ فرمایدَ « :و َم ْن يُ ْش ِرکْ بِاهَّلل ِ فَقَ ْد َ
شریکی" قائل ش""ود ،ب"ه راس"تی" بس"ی گم"راه گش"ته اس""ت (و خيلی از ح""ق پ""رت ش""ده
است)».
َّ َأ
-15مش""رک نجس (پلی""د) اس""ت خداون""د" میفرمای""د« :يا ُّيهَ""ا الذينَ آ َمنُ""وا ِإنَّ َم""ا
ْال ُم ْش"" ِر ُکونَ ن ََجسٌ فَال يَ ْق َربُ""وا ْال َم ْس"" ِج َد ْال َح""را َم بَعْ"" َد ع""ا ِم ِه ْم ه""ذا» (توب""ه« )28 :ای
کسانیکه ایمان آوردهاید! بیگمان مشرکان پلیدند ،پس نباید بع""د از اِمس""ال ب""ه مس""جد
الحرام نزدیک شوند».
-16عمل مشرک مردود است و اعتباری" ندارد .رس""ول خ""دا فرمودن""د« ":قَ ا َل هللاُ
ش َركَ فِي ِه َم ِعي َغ ْي ِري، َن الش ِّْر ِكَ ،منْ َع ِم َل َع َماًل َأ ْ تَبَا َر َك َوتَ َعالَىَ :أنَا َأ ْغنَى الش َُّر َكا ِء ع ِ
ش ْر َكهُ»« 1:خداوند متعال میفرماید :من بینیازترین" شرکاء از ش""ریک هس""تم، ت ََر ْكتُهُ َو ِ
ه""رکس عملی را انج""ام ده""د ک""ه در آن کس""ی را ب""ا من ش""ریک کن""د ،او را ب""ا عم""ل
شرکیاش رها میکنم».
-17ازدواج با زنان و مردان مشرک حرام است .خداوند متع""ال میفرمای""دَ « :و ال
ت َحتَّي يُْؤ ِم َّن َو َأَل َمةٌ ُمْؤ ِمنَةٌ خَ ْي ٌر ِم ْن ُم ْش " ِر َک ٍة َو لَ""وْ َأ ْع َجبَ ْت ُک ْم» (بق""ره: تَ ْن ِکحُوا ْال ُم ْش ِرکا ِ
- 1مسلم2985 :
261 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
« )221و با زنان مشرک تا ایمان نیاوردهاند ،ازدواج نکنید .بیگمان کن""یز ب""ا ایم""ان
از زن (آزاد) مشرک بهتر است ،اگر چ"ه (زیب"ایی ی"ا دارائی" او) ش"ما را ب"ه ش"گفت
آورد».
-18شرک اولین ام""ری اس""ت ک""ه در ق""رآن ک""ریم از آن نهی ش""ده اس""ت :خداون""د
متعال میفرماید« :فَال ت َْج َعلُوا هَّلِل ِ َأ ْندَاداً َوَأ ْنتُ ْم تَ ْعلَ ُمونَ » (بقره« )22:بنابراین ب""رای هللا
همتایانی" قرار ندهید ،درحالی"که میدانید».
-19شرک ورزیدن ،مانع طلب مغفرت برای مشرک میش""ود .خداون""د متع""ال می-
وا ُأوْ لِي قُ""رْ بَى" ِمن ُوا لِ ْل ُم ْش ِر ِكينَ َولَوْ َك""انُ ْ
وا َأن يَ ْستَ ْغفِر ْ
فرمایدَ « :ما َكانَ لِلنَّبِ ِّي َوالَّ ِذينَ آ َمنُ ْ
بَ ْع ِد َما تَبَيَّنَ لَهُ ْم َأنَّهُ ْم َأصْ َحابُ ْال َج ِح ِيم» (توبه« )113 :برای پیامبر" و کس""انیکه ایم""ان
آوردند" (شایسته) نبود که برای مشرکان طلب آمرزش کنند -هرچند از نزدیکانش""ان
باشند -بعد از آنکه برای آنها روشن شد که آنها اهل دوزخند».
هـ) هشدار دادن در مورد شرک:
هَّلل ْ
ي ال تش ِرکْ بِا ِ ِإ َّن ُ خداوند متعال میفرمایدَ « :و ِإ ْذ قا َل لقمانُ ِال ْبنِ ِه َو ه َُو يَ ِعظهُ يا بُنَ َّ
ُ ْ ُ
ک لَظُ ْل ٌم عَظي ٌم» (لقمان« )13 :و (به یاد آور) هنگامی را که لقمان ب""ه فرزن""دش ال ِّشرْ َ
درحالی"ک""ه او را پن""د میداد ،گفت« :ای پس""رک من! ب""ه هللا ش""رک نی""اور "،بیگم""ان
شرک ،ستم بزرگی" است» .لقمان به فرزندش" که بیش از هم""ه دلس""وز" اوس""ت و بیش
از همه او را دوست دارد و بیش از دیگران شایسته و س""زاوار" آن اس""ت ک""ه به""ترین
چیزی را که میداند ،به او بیاموزد قب""ل از ه"ر چ"یزی توص""یه میکن"د ک"ه تنه"ا هللا را
عبادت کند و چیزی را با او شریک نسارد ".سپس به وی هشدار داده و میگوی""دِ« :إنَّ
الش ِّْر َك لَظُ ْل ٌم َع ِظي ٌم»« 1:شرک بزرگترین ظلم اس""ت» .و خداون"د متع""ال ب""ه پی"امبرش
در ق"""الب هش"""دار و بیم میفرمای"""د« :لَِئ ْن َأ ْش""" َر ْکتَ لَيَحْ بَطَ َّن َع َملُ""" َ
ک َو لَتَ ُک"""ون ََّن ِمنَ
ْالخا ِسرينَ » (زمر« )65:اگر شرک آوری ،یقینا ً اعمالت (تباه و) ن""ابود میش""ود و از
زیانکاران خواهی بود».
ت ْن َأ ْ ْأ ْ
و خداوند" متعال به خلیلش ابراهیم میفرمایدَ « :و ِإذ بَ َّو ن""ا ِإِل ْب""راهي َم َمک""انَ البَ ْي ِ
الس "جُو ِد» (حج« )26 :و ال تُ ْش ِرکْ بي َشيْئا ً َو طَهِّرْ بَ ْيتِ َي لِلطَّاِئفينَ َو ْالق""اِئمينَ َو الرُّ َّک ِع ُّ
(به یاد آور) زمانی را که جای خانه (کعبه) را برای ابراهیم تعیین کردیم؛ (و گفتیم):
چیزی را شریک من قرار مده و خانه م"را ب"رای ط""واف کنن""دگان و قی"ام کنن""دگان و
رکوع" (و) سجود کنندگان پاک گردان».
ك بِ ِه ِعل ٌمْ ْس لَ َ
ك بِي َما لَي َ «وِإن َجاهَدَاكَ لِتُ ْش ِر َ"و خداوند متعال به فرزندان میفرمایدَ :
ي َمرْ ِج ُع ُك ْ"م فَُأنَبُِّئ ُكم" بِ َما ُكنتُ ْم تَ ْع َملُونَ » (عنکبوت« )8 :و اگر پدر و م""ادر فَاَل تُ ِط ْعهُ َما ِإلَ َّ
(مشرک باشند" و) تالش کنند که تو چیزی را که ب"ه آن علم ن"داری ش"ریک من ق"رار
دهی ،پس از آنان اطاعت نکن ،بازگشت ش"ما ب"ه س"وی" من اس""ت ،آنگ"اه ش""ما را ب"ه
- 1نگا :تفسیر ابن کثیر ،6/338 :چاپ الشعب
262 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
مورد" پیروی از تابعین مخیر میباشد».
اما اتباع و پیروی" از رسول خدا ،شامل پیروی" از قول و فعل و ترک رسول خ""دا
میباشند .و پیروی" از قول وابسته به مقتضای آن میباش""د ک""ه ش""امل وج""وب ،ن""دب ی""ا
عمل رس""ول خ""دا عب""ارت اس""ت ِ نهی میباشد .و پیروی از فعل و عمل یا ترک فعل و
از انجام یا ترک آن فعل به همان صورت ک"ه رس"ول خ"دا انج"ام داده ی"ا ت"رک ک"رده
است به این دلیل که رسول خدا چنین عمل کرده است.
ابن تیمیه رحمهاهلل در بیان اهمیت این امر میگوی""د« :پ""یروی این اس""ت ک""ه عملی
را از هر جهت مانند عمل او انجام دهد .پس اگر عمل را به عنوان عبادت انجام داده
است ،در واقع برای ما باید آنرا به عنوان عب""ادت انج""ام دهیم و چ""ون آن عب""ادت ب""ه
مکان خاص یا زمانی خاص مقید شده ،ما نیز باید آنرا در همان زمان یا مکان انج""ام
دهیم .و مثال آن کس"ی اس"ت ک"ه قص"د ط"واف" کعب"ه و لمس حج"راالس"ود را دارد .و
پشت مقام ابراهیم نماز میخواند و کسی که میخواهد پشت ستونهای مسجد النبی نم""از
بخواند" و قصد صعود" به صفا و مروه و دعا و ذکر در آنجا را میکند .و نیز عرف""ه و
مزدلفه و ...از این قبیل است»( .مجوع الفتاوی)1/78 :
خداوند متعال به ما دستور داده تا از رسولش پیروی" ک""نیم و ام""ر و نهی او را در
تمام مواردی" که برای ما روایت شده ،جامه عمل بپوشانیم .خداون""د متع""ال میفرمای""د:
ب» ش ِدي ُد ا ْل ِعقَ ا ِ سو ُل فَ ُخ ُذوهُ َو َما نَ َها ُك ْم َع ْنهُ فَ انتَ ُهوا َواتَّقُ وا هَّللا َ ِإنَّ هَّللا َ َ « َو َما آتَا ُك ُم ال َّر ُ
(حش ر « )7 :چيزه ائی را ك ه پي امبر ب رای ش ما آورده اس ت اج راء كني د و از
چيزهائی كه شما را از آن بازداشته است ،دس ت بكش يد .از هللا بترس يد ك ه خداون د
عقوبت سختی دارد».
ابن کثیر رحمهاهلل میگوید« :یعنی هر آنچه شما را بدان امر کرد ،انج ام دهید و
هرگاه شما را از چیزی نهی کرد ،از آن پرهیز کنید .چرا که رسول خدا تنها به خیر
2
و خوبی امر میکند و فقط از شر و بدی نهی میکند».
وجوب اطاعت از رسول هللا ح و پیروی از سنتش:
-1از ابو موسی روایت است که رسول خدا فرمودندِ« :إنَّ َمثَلِي َو َمثَ َل َم ا بَ َعثَنِي
ش بِ َع ْينَ َّي وَِإنِّي النَّ ِذي ُر ا ْل ُع ْريَانُ هَّللا ُ بِ ِه َك َمثَ ِل َر ُج ٍل َأتَى قَ ْو َمهُ فَقَا َل :يَا قَ ْو ِم ِإنِّي َرَأ ْيتُ ا ْل َج ْي َ
فَالنَّ َجا َء ،فََأطَا َعهُ طَاِئفَةٌ ِمنْ قَ ْو ِم ِه فََأ ْدلَ ُجوا َوا ْنطَلَقُوا َعلَى َم ْهلِ ِه ْم فَنَ َج ْوا َو َك َّذبَتْ طَاِئفَ ةٌ
اح ُه ْم فَ َذلِكَ َمثَلِي َو َمثَ ُل اس تَبَ َ ش فََأ ْهلَ َك ُه ْم َو ْ صبَ ُحوا َعلَى َم َكانَتِ ِه ْم فَ َ
صبَّ َح ُه ُم ا ْل َج ْي ُ ِم ْن ُه ْم فََأ ْ
- 1اضواء البیان7/548 :؛ مخیر بودن در پیروی از دیدگاه تابعین زمانی" است که در
مسالهای اختالف داشته باشند اما چون در مسالهای اتفاق نظر داش""ته باش""ند ،پ""یروی
از قول و دیدگاه آنان مشخص و واضح و الزم است.
- 2تفسیر ابن کثیر4/336 :
264 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
َصانِي َو َك َّذ َب َما ِجْئتُ بِ ِه ِمنَ ا ْل َح قِّ»« 1:بی- َمنْ َأطَا َعنِي َواتَّبَ َع َما ِجْئتُ بِ ِه َو َمثَ ُل َمنْ ع َ
گمان مثل من و مثل آنچه خداوند م را ب ر آن برانگیخت هَ ،مث ل م ردی اس ت ک ه ب ه
سوی قومش میآید و میگوید :ای قوم ،من لشکری را به چشم خود دیدم و صراحتا
خطر را به شما اعالم میکنم .پس خود را نجات دهید .پس گ روهی از ق وم اط اعت
کردند و در اوایل یا آخر شب در فرصتی که داشتند .به راه افتادن د و خ ود را نج ات
دادند و گروهی دیگر او را تکذیب کردند و در جای خود نشستند پس لش کر دش من
ناگهان و صبحگاهان بر آنان تاختند و همه را هالک نم وده و غ ارت کردن د .چ نین
است مثل کسی که از من اطاعت کند و از آنچه آوردهام پیروی کند و مثل کس ی ک ه
از من نافرمانی کند و حقی را که آوردهام ،نکذیب کند».
-2از ابوهریره روایت است که رسول خدا فرمودند« :كل أمتي يدخلون الجنة إال
""الَ « :م ْن َأطَ""ا َعنِي دَخَ"" َل ْال َجنَّةََ ،و َم ْن
من أبى» .ق""الوا :يا رس""ول" هللا ،ومن يأبى؟ قَ َ
صانِي فقد أبى»« 2:تمام امت من وارد بهشت میشوند جز کسانی که از ورود به آن َع َ
ابا ورزند .صحابه گفتند :ای رسول رسول خدا ،چه کسی از ورود" به بهشت سر ب""از
میزند؟ فرمودند« ":ه"رکس از من اط"اعت کن""د وارد بهش"ت میش""ود و ه""رکس از من
نافرمانی کند ،درحقیقت از ورود به بهشت ابا ورزیده است».
«مراد از ابا ورزیدن در اینجا امتن""اع و خ""ودداری از پایبن""دی و ال""تزام ب""ه س""نت
رس""ول هللا ح و سرکش""ی از فرم"ان او میباش""د .و کس""ی ک"ه اب"ا میورزد از دو ح"الت
خارج نیست یا اینکه کافری است که هرگز وارد بهشت نمیشود و ی""ا مس""لمانی" اس""ت
که (مرتمب گناهان کبیره شده و) از ورود به بهش""ت هم""راه اولین کس""انی ک""ه ب""ه آن
وارد میشوند منع میشود مگر کسانی را که خداون"د" بخواه"د( .و آن""ان را ببخش""د و از
3
گناهشان درگذرد»).
هشدار در مورد مخالفت با رهنمود نبوی:
چنانکه رسول هللا ح مسلمانان را به اطاعت از خود امر کرده است ،همچنین آنه""ا
را از منحرف شدن از مسیر سنتش بر حذر داش""ته و ب""ه کس"انی ک"ه س""نتش را ت""رک
نموده و از آن روی" میگردانند ،هشدار داده است:
س نَّتِي، -1از ابو هریره روایت است که رسول هللا ح فرمودن""د« :فَ َمنْ َر ِغ َب عَنْ ُ
س ِمنِّي»« 4:هرکس از سنت من روی گرداند ،از من نیست». فَلَ ْي َ
- 1بخاری :کتاب االعتصام ،باب االقتداء بسنن رسول هللا9/115 :؛ مسلم ،کتاب
الفضائل ،باب شفقته علی امته1789-4/1788 :
- 2بخاری ،کتاب االعتصام ،باب االفتداء بسنن رسول هللا9/114 :
- 3فتح الباری13/254 :
اب
- 4صحیح بخاری ،کتاب النکاح ،باب الترغیب فی النکاح7/2 :؛ مسلم ،بَ ُ
اح لِ َمنْ تَاقَتْ نَ ْف ُ
سهُ ِإلَ ْي ِهَ ،و َو َج َد ُمَؤ نَهُ2/1020 : ب النِّ َك ِ
ستِ ْحبَا ِ
ا ْ
265 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اگر در چیزی اختالف کردید ،آنرا ب ه هللا و پیامبر ب از گردانید؛ اگ ر ب ه هللا و روز
قیامت ایمان دارید ،این بهتر و خوش فرجامتر است».
ْ َ ُ
و میفرماید« :فَالَ َو َربِّ َك الَ يُْؤ ِمنُونَ َحتَّ َى يُ َح ِّك ُموكَ فِي َما ش ََج َر بَ ْين ُه ْم ث َّم ال يَ ِج دُوا فِي
َ
َس لِيماً» (نس اء« )65 :ن ه ،س وگند ب ه س لِّ ُمو ْا ت ْ
ض يْتَ َويُ َ َأنفُ ِ
س ِه ْم َح َرج ا ً ِّم َّما قَ َ
آنها ایمان نمیآورند ،مگر اینک ه در اختالف ات خ ویش ت و را داور پروردگارت که
ً
قرار دهند و سپس از داوری تو ،در دل خود احساس ناراحتی نکنند و ک امال تس لیم
باشند».
تقلید در اصطالح عبارت است از :پیروی از قول و دیدگاه دیگری بدون ش ناخت
1
دلیل وی.
آغاز تقلید:
2
تقلید در قرن چهارم هجری به وجود آمد.
مذموم بودن تقلید:
دالیل قرآنی:
َ اَّل َّ َ َ َ ْ
سلنا ِمن ق ْبلِ َك فِي ق ْريَ ٍة ِّمن ن ِذي ٍر ِإ قا َل َأ َ َ
-1خداوند متعال میفرمایدَ « :وكذلِ َك َما ْر َ
ُم ْت َرفُوهَا ِإنَّا َو َج ْدنَا آبَاءنَا َعلَى ُأ َّم ٍة وَِإنَّا َعلَى آثَا ِر ِهم ُّمقتَدُونَ * قا َل َول ْو ِجْئتُكم بِ ْهدَى
َأ ُ َ َأ َ ْ
س ْلتُم بِ ِه َك افِرُونَ » (زخ رف« )24-23 :همين ِم َّما َو َجدتُّ ْم َعلَ ْي ِه آبَاء ُك ْم قَالُوا ِإنَّا بِ َما ُأ ْر ِ
گونه در هيچ شهر ودياری پيش از تو (پيامبر) بيم دهندهای مبعوث نكردهايم مگ ر
اين كه متن ّعمان (خوشگذران و مغرور از ثروت و قدرت) آنجا گفتهاند :ما پ دران و
نياكان خود را بر آئينی يافتهايم و ما هم قطعا ً (بر شيوه ايش ان مان دگار میش ويم و)
به دنبال آنان میرويم( .پيامبرشان بديش ان) میگفت :آي ا اگ ر من آئي نی را هم ب رای
شما آورده باشم كه از آئينی هدايت بخشتر باشد كه پ دران و نياك ان خ ود را ب ر آن
يافتهايد (باز هم از گذشتگان خود پيروی میكني د و ب ر بتپرس تی خ ويش میروي د و
دست به دامان تقليد میشويد؟) میگفتند( :آری! چنين است و) اصالً ما به چيزی كه
(با خود آوردهايد و) بدان مأمور و مبعوث شدهايد ،باور نداريم».
و میفرمایدِ« :إ ْذ قَا َل َأِلبِي ِه َوقَ ْو ِم ِه َما َه ِذ ِه التَّ َماثِي ُل الَّتِي َأنتُ ْم لَ َه ا َع ا ِكفونَ * ق الُوا
َ ُ
َو َج ْدنَا آبَاءنَا لَ َها عَابِ ِدينَ » (انبیاء« )53-52 :چون ب ه پ درش و ق ومش گفت« :این
نهادهاید؟! گفتند« :ما پدران خ ود را مجسمهها چیست که شما به (عبادت) آنها دل
پرستش کنندگان آنها یافتهایم».
الس بِياَل » (اح زاب: ض لُّونَا َّ ََأ
سا َدتَنَا َو ُكبَ َراءنَ ا ف َ َ َأ
«وقَالُوا َربَّنَا ِإنَّا ط ْعنَا َ و میفرمایدَ :
« )67و گفتند :پروردگارا! ما از سروران و بزرگان خود اطاعت کردیم ،پس ما را
از راه به در بردند (و گمراه کردند)».
دالیلی از اقوال صحابه:
-1عبدهللا بن مسعود میگوید« :آگاه باشید که نباید هیچیک از ش ما دینش را ب ا
تقلید از دیگری دریافت کند ،بهگونهای که اگر او ایمان آورد ،ایمان آورد و اگ ر او
3
کافر شود ،کافر شود؛ چرا که اسوه و الگویی در شر و بدی نیست».
و همچنین میگوید« :ما در جاهلیت «امعه» را دعوت کردیم کس ی ک ه چ ون ب ه
غذایی دعوت میشد دیگری با او همراه میشد .و چ نین شخص ی در میان ش ما ن یز
- 1مجموع الفتاوی35/233 :؛ روضة الناظر2/450 :
- 2الرد علی من اخلد الی االرض ،133 :سیوطی
- 3اعالم الموقعین ،ابن قیم2/195 :
269 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
میباشد ،آنکه دینش را با تقلید از دیگران دریافت میکن د (یع نی دینش را ت ابع دین
1
دیگری میداند بدون حجت و دلیل و برهان»).
-2ابن عباس میگوید« :وای بر پیروانی که از لغزشهای ع الم پ یروی میکنن د.
گفته شد :ای ابن عباس ،چگونه این امر ممکن است؟ فرمود :ع الم ب ر مبن ای فهم
و دانش خود اظهار نظر میکند ،اما پس از آن حدیث رسول خدا را میشنود (ک ه ب ر
خالف آن میباشد) پس رای و نظر و دیدگاه خود را رها میکند( .ام ا پ یروان رای و
نظر او را رها نکرده و از آن پیروی میکنند)».
و در لفظی آمده است« :پس آن عالم کسی را مالقات میکند که نسبت به احادیث
رسول هللا ح داناتر است پس وی را از قول رس ول خ دا آگ اه میکن د و او از دیدگاه
2
خود باز میگردد .اما پیروان وی بر مبنای دیدگاه پیشین وی حکم میکنند».
-3علی بن ابی طالب میگوید« :قلبها همچون ظرفه""ایی هس""تند ک""ه به""ترین آنه""ا،
ظروفی هستند که خیر و خوبی در ب""ر دارن""د .و م""ردم س""ه گون""هان""د :ع""الم رب""انی و
کسانی که در مسیر نجات به کسب علم مشغولاند و افراد" پست و فرومایه و نادان ک""ه
پیرو" هر جنبندهای هستند که از نور علم بیبه"ره اس"ت و ب"ه رک"نی مطمئن و اس"توار"
3
پناه نمیبرند».
اقوال ائمه اربعه:
-1امام ابو حنیفه میگوید« :برای هیچکس ج""ایز نیس""ت ک""ه س""خن م""ا را چنانچ""ه
4
نداند از کجا گرفتهایم ،بپذیرد».
5
و نیز میگوید« :هرگاه حدیث صحیح شد ،همان مذهب من است».
-2امام مالک رحمهاهلل میگوید« :بدانید که من انسان هستم ،مرتکب خطا میش""وم
و درست هم میگویم؛ در رای و نظرم بنگرید ،اگر با کت"اب و س"نت مواف"ق" ب"ود آنرا
6
بپذیرید" وگرنه ترکش کنید».
- 1امعه کسی است ک ه میگوید :من هم راه م ردم هس تم .یع نی از ه رکس ب ا ه ر
دیدگاهی پیروی میکند و بر چیزی ثابت قدم و استوار نیست .ش رح مش کل اآلث ار:
6116؛ النهایة1/402 :؛ اعالم الموقعین194 /2 :؛ حاکم در مستدرک7178 :
- 2بیهقی ،س نن الک بری1877 :؛ نگ ا :اعالم الم وقعین2/193 :؛ و از این دس ته
است ابوالحسن اشعری که به عقیدهی اهل سنت و جم اعت بازگش ت ام ا پ یروانش
همچنان دیدگاه اشعریه را دنبال میکنند .خداوند آنان را هدایت کند.
- 3اعالم الموقعین2/195 :
- 4ابن عاب"""دین فی «حاش"""یة» علی البح"""ر الرائ"""ق6/293 :؛ و ابن قیم در :اعالم
الموقعین2/309 :
- 5ابن عابدین فی الحاشیه1/63 :؛ و شیخ صالح الفالنی فی ایقاظ الهمم ،ص62 :
- 6ابن عبد البر ،الجامع2/32 :؛ الفالنی ،ایقاظ الهمم ،ص72 :
270 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
-3امام شافعی" رحم""هاهلل میگوی""د« :قطع""ا ب""رای ه""رکس پیش میآی""د ک""ه س""نتی از
پیامبر" خدا را فراموش" کند یا از او پنهان بمان""د .هرگ""اه س""خنی را گفت"ه ی""ا اص""لی را
نشان داده باشم ک""ه ب""ر خالف آن از رس""ول خ""دا نق""ل ش""ده باش""د ،ق""ول ،ق""ول رس""ول
1
خداست و رهنمود" نبوی نیز قول من میباشد» .و این جمله را تکرار میکرد.
همچنین میگوید« :در آنچه گفتهام چنانچه سخن پی"امبر ب"ر خالف آن ب"ود ،ح"دیث
2
رسول خدا سزاوار"تر به پیروی" میباشد و از من تقلید نکنید».
-4امام احمد بن حنبل میگوید« :از من و از مالک و ش""افعی" و اوزاعی و ث""وری
3
تقلید نکنید؛ و دینتان را از جایی دریافت کنید که آنان دینشان را از آنجا گرفتند».
ضررهای تقلید:
تقلید کردن ضررهای زیادی" به دنبال دارد از جمله:
-1تقلید منجر به ترجیح رای و نظری بدون دلیل ،ب""ر حکمی مس""تند ب""ه دلی""ل می-
ش َم ا ظَ َه َر ِم ْن َه ا َو َم ا بَطَنَ شود .خداوند" متعال میفرماید« :قُ ْل ِإنَّ َما َح َّر َم َربِّ َي ا ْلفَ َو ِ
اح َ
س ْلطَانا ً َوَأن تَقُولُو ْا َعلَى هللاِ ق َوَأن تُ ْ
ش ِر ُكو ْا بِاهللِ َما لَ ْم يُنَ ِّز ْل بِ ِه ُ َواِإل ْث َم َوا ْلبَ ْغ َي بِ َغ ْي ِر ا ْل َح ِّ
َما الَ تَ ْعلَ ُمونَ » (اعراف« )33 :بگو( :هللا) فقط کارهای زشت را ،چه آش کارا باش د
و چه پنهان و (نيز) گناه و سرکشی بنا حق را حرام ک رده اس ت و اينک ه چ يزی را
شريک هللا قرار دهيد که هللا دليلی بر (حقانيت) آن نازل نکرده است و چيزی را ک ه
نمیدانيد به هللا نسبت دهيد (حرام نموده است)».
-2تقلید ،تعص ب م ذهبی را ب ه دنب ال دارد و در اث ر تقلید اس ت ک ه اختالف در
عقاید و احکام پدید میآید.
-3تقلید باعث رس وخ مف اهیم نادرس ت در ذهن مس لمانان میش ود .چنانک ه می-
گویند« :اختالف امت رحمت است».
-4تقلید آثار بدی در حیات امت به دنب ال دارد مانن د جم ود فقهی و بس ته ش دن
باب اجتهاد.
-5تقلید در واقع ابطال نقش عقل است چ را ک ه ب رای تام ل و تفک ر خل ق ش ده
است.
تقلید دو نوع است :عام و خاص
تقلید عام:
تقلید عام این است که انسان ب ه م ذهب مشخص ی پایبن د باش د و در تم ام ام ور
دینش بر مبنای اصول و قواعد آن عمل کند .علما در این نوع تقلید اختالف ک رده-
- 1حاکم با سند متصل تا شافعی ،اعالم الموقعین364 "،2/363 :؛ ابن عساکر ،تاریخ
دمشق15/1/3 :
- 2ابن ابی حاتم و ابو نعیم و ابن عساکر15/9/2 :
- 3الفالنی ،ایقاظ الهمم113 :؛ اعالم الموقعین2/302 :
271 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اند چنانکه برخی از علما قائل به تحریم آن میباشند .چون در این نوع تقلید ،ن وعی
پایبندی مطلق به پیروی از غیر پیامبر میباش د .ش یخ االس الم ابن تیمیه میگوید:
«دیدگاه وجوب اطاعت از کسی جز پیامبر ،در تمام اموری که به آنها امر و از آنها
نهی میکند ،بر خالف اجم اع میباش د و ج ایز دانس تن آن ام ور ناخوش ایندی را ب ه
دنبال دارد».
تقلید خاص:
اینکه در مسالهای معین ،دیدگاهی مشخص را برگزیند .و این زمانی است که از
شناخت حق عاجز و ناتوان باشد ،چه پس از اجتهاد یا اینکه واقعا ع اجز و ن اتوان
باشد یا اینکه با مشقت فراوان به حق دس ت مییاب د ،در این ص ورت چ نین تقلیدی
جایز است.
حکم تقلید:
به طور کلی تقلید کردن برای عموم مردم جایز است .کسانی که توانایی تامل در
ادله و استنباط احکام را ندارند .ابن عبد البر میگوید« :علما در این اختالف ندارن د
که بر عموم مردم جایز است از علمای خود تقلید کنند و در واقع آن ان مص داق این
سَألُو ْا َأ ْه َل ِّ
الذ ْك ِر ِإن ُكنتُ ْم الَ تَ ْعلَ ُم ونَ » (نح ل43 :؛ کالم الهی هستند که میفرماید« :فَا ْ
انبیاء« )7 :پس (ای مردم) اگر نمیدانید از اهل علم بپرسید».
ابن تیمیه میگوید« :جمهور امت معتقدند که به ط ور کلی اجته اد و تقلید ج ایز
است و اجتهاد را بر تک تک اف راد واجب نک رده و تقلید را ب ه ط ور مطل ق ح رام
ندانستهاند و نیز تقلید را بر تک تک افراد واجب نکرده و اجتهاد را به طور مطل ق
1
حرام ندانستهاند».
شرطهای تقلید جایز:
-1مقل د از عم وم م ردم ،جاه ل و ن اتوان باش د ب هگون های ک ه خ ود توان ایی
استنباط حکم هللا و رسولش را نداش ته باش د .در این ص ورت بن ا ب ر کالم خداون د،
سَألُو ْا َأ ْه َل ال ِّذ ْك ِر ِإن ُكنتُ ْم الَ تَ ْعلَ ُم ونَ » چ نین شخص یتقلید بر او فرض میباشد« :فَا ْ
باید از داناترین و با تقواترین فردی ک ه ب ه او دسترس ی دارد ،تقلید کن د و اگ ر دو
نفر با این شرایط یافت ،در تقلید از یکی از آنها مخیر میباشد.
-2از کسی تقلید کن د ک ه مع روف ب ه علم و اجته اد ب وده و دین دار و نیکوک ار
باشد.
-3حق برای مقلد آشکار نشده باشد؛ چنانکه ندانس ته باش د ق ول دیگ ری ارجح
میباشد.
-4در این تقلید مخ الفت واض ح و روش نی ب ا نص وص ش رعی یا اجم اع امت
نباشد.
- 1مجموع الفتاوی204 -2/203 :
272 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
-5مقلد را پایبند و ملتزم به مذهبی مشخص در تمام مسائل نکند .بلکه شایس ته
است در جستجوی حق باشد و از دیدگاهی پیروی کند که به ق ول ص واب نزدیکت ر
است .و این به معنای انتقال از مذهبی به مذهب دیگر نیست چنانکه در پی رخصت -
ها و در جستجوی احکام آسانتر باشد.
-6چون برای مجتهد امری رخ دهد که انجام آن فوری باشد و فرص ت تام ل در
استنباط حکم آن نداشته باشد ،در چنین شرایطی تقلید کردن برای وی جایز است.
آیا برای عوام الناس در آمدن به مذهبی از مذاهب الزم است؟
ابن قیم رحم""هاهلل میگوی""د« :ب""ر ع""وام الن""اس الزم نیس""ت م""ذهبی را ب""رای خ""ود
انتخاب کنند .و دیدگاه درست و قطعی در این زمینه همین است .چرا ک""ه فق""ط ام""ری
واجب است که هللا و رسولش آنرا واجب کرده باشند و هللا و رسولش ب""ر هیچی""ک از
مردم واجب نکردهاند که به مذهبی از مذاهب ائمه درآیند و تنها از او تقلی""د کنن""د ن""ه
1
کسی دیگر».
اصل در این مساله عدم التزام به مذهبی معین و مشخص میباشد جز اینکه در این
زمینه استثنائاتی" وجود دارد که عبارتند از:
2
-1چون بنده جز با پایبندی به مذهبی مشخص نتواند دینش را بیاموزد.
-2چون پیامد التزام و پایبندی وی به مذهبی مشخص با دفع فساد" ب""زرگی هم""راه
3
باشد که دفع آن جز با پایبندی" به مذهبی معین امکان نداشته باشد.
تفاوت میان اتباع و تقلید:
عالم مجتهد و عامی مقلد میباشد. متبع (کسی که پیروی" میکند) در مرتبهای میان ِ
بررسی صحت این قول که میگویند :در مسائل اختالفی جای انکار نیست.
امام ابن قیم در این مورد میگوید« :اینکه میگویند :در مسائل اختالفی" جای انکار
نیست ،دیدگاه درست و صحیحی" نیست چرا که انکار یا متوجه قول و فتوا" یا متوج""ه
عمل میباشد .اگر دیدگاهی مخالف با سنت یا اجماع شایعی باشد ،به اتف""اق انک""ار وی
واجب است .و اگر چنین نباشد ،بیان ضعف و مخالفت آن با دلیل ،انکار مث""ل آن می-
باشد .اما اگر عمل بر خالف سنت یا اجماع باشد ،بر حسب درجات انکار ،انک""ار آن
واجب است.
براستی چگونه یک فقیه میگوید :در مسائل مختلف فی""ه ،انک""ار جایگ""اهی ن""دارد؟
درحالیکه فقهای مختلف به نقض حکم حاکمی تص""ریح ک""ردهان""د ک""ه ب""ا کت""اب هللا ی""ا
سنت رسول هللا ح مخالف باشد هرچند برخی از علما با آن موافق" باشند؟!
اما اگر در مسالهای دلیلی از سنت یا اجماع نبود و گنج""ایش اجنه""اد در آن وج""ود"
- 1اعالم الموقعین262 -4/261 :
- 2مجموع الفتاوی20/209 -11/504 :
- 3مجموع الفتاوی20/209 -11/504 :
273 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
داشت ،بر کسی که از روی اجتهاد یا تقلید بدان عمل میکند ،انک"ار جایگ"اهی ن"دارد.
و مسائلی که علمای سلف و خلف در آنها اختالف کردهاند و ص""حت دی""دگاه یکی از
آنها به صورت" قطعی و یقینی دانسته شده است ،بسیار است از جمله:
-1زنی که حامله است ،مدت ع""ده وی ت""ا وض""ع حم""ل میباش""د .چ""را ک""ه خداون"د"
َّق هَّللا َ يَ ْج َع ل لَّهُ
ض عْنَ َح ْملَ ُهنَّ َو َمن يَت ِال َأ َجلُ ُهنَّ َأن يَ َ متع""ال میفرمای""دَ « :وُأ ْواَل تُ اَأْل ْح َم ِ
سراً» (طالق« )4 :و عدّة زنان باردار این است که بار خود را بگذارند و ِمنْ َأ ْم ِر ِه يُ ْ
هرکس از هللا بترسد( ،هللا) کارش را برایش آسان میسازد».
-2مجامعت با شوهر دوم ،شرط حالل شدن شوهر اول میباشد .چ را ک ه رس ول
خدا به همسر رفاعة قرظی فرمودَ« :أتُ ِري ِدينَ َأنْ ت َْر ِج ِعي ِإلَى ِرفَا َعةَ؟ اَل َ ،حتَّى تَ ُذوقِي
ُس ْيلَتَ ِك»« 1:میخ""واهی ن""زد رفاع""ه ب""ازگردی؟" ت""ا زم""انی ک""ه قع َ ُس ْيلَتَهَُ ،ويَ ُذو َ ع َ
عبدالرحمن (شوهر جدید وی) از تو لذت نبرده است و ت""و از او ل""ذت ن""بردهای( ،ب""ا
یکدیگر همبستر" نشدهاید) این کار ممکن نیست».
-3وجوب غسل به مجرد دخول ،هر چند انزال صورت نگ""یرد .چ""را ک""ه رس""ول"
س ُل»« 2:چ ون دو مح ل ختن ه ش ده ِی خدا فرمودندِ« ":إ َذا ا ْلتَقَى ا ْل ِختَانَا ِن فَقَ ْد َو َج َب ا ْل ُغ ْ
زن و مرد با هم تماس پیدا کنند ،غسل واجب میشود».
-4ربای فضل حرام است .رسول" خ""دا ب""رادر ب""نی ع""دی انص""اری" را ب""ه عن""وان
نماینده و مسئول بر خیبر تعیین کرد.
این ش""خص خرم""اه""ایی ک""ه از ن""وع خرم""ای اعال ب""ود ،آورد .رس""ول خ""دا از او
پرسیدَ« ":أ ُك ُّل تَ ْم ِر َخ ْيبَ َر َه َك َذا؟»« :آیا همهی خرماهای خیبر اینگونهان د؟» وی گفت:
خیر ،ای رسول خدا ما یک صاع از (خرمای اعال) را با دو ص اع از خرم ای پس ت
خریداری میکنیم .رسول خ دا فرمودن د« :الَ تَ ْف َعلُ واَ ،ولَ ِكنْ ِم ْثاًل بِ ِم ْث ٍلَ ،أ ْو بِي ُع وا َه َذا
شتَ ُروا بِثَ َمنِ ِه ِمنْ َه َذاَ ،و َك َذلِكَ ال ِميزَ انُ »« :چنین نکنید؛ بلکه بای""د ب""ه مانن""د هم و ب""ه َوا ْ
یک میزان باش""ند .ی""ا این (ن""وع ن""امرغوب) را بفروش""ید و ب""ا به""ای آن از این (ن""وع
3
مرغوب) بخرید ".اینگونه عدالت و برابری" رعایت میشود».
-5ش""راب مس""ت کنن""ده ح""رام اس""ت .از ابن عم""ر روایت اس""ت ک""ه رس""ول خ""دا
ش ِر َب ا ْل َخ ْم َر فِي ال ُّد ْنيَا فَ َماتَ َو ُه َوس ِك ٍر َح َرا ٌمَ ،و َمنْ َ س ِك ٍر َخ ْم ٌرَ ،و ُك ُّل ُم ْ فرمودندُ « :ك ُّل ُم ْ
ش َر ْب َها فِي اآْل ِخ َر ِة»« :ه ر مس ت کنن دهای خم ر اس ت و ه ر 4
يُ ْد ِمنُ َها لَ ْم يَت ُْب ،لَ ْم يَ ْ
خمری حرام است .و هرکس در دنیا شراب بنوشد و در حالی بمیرد ک ه ب دان معت اد
ب وده و از آن توب ه نک رده باش د ،قطع ا در آخ رت از ش راب الهی بینص یب خواه د
- 1بخاری2639 :؛ مسلم1433 :
- 2ابن ماجه608 :؛ و آلبانی در صحیح الجامع 385 :آنرا صحیح دانسته است.
- 3بخاری2201 :؛ 2202؛ 2303؛ مسلم1593 :
- 4مسلم2003 :
274 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ماند».
-6ازدواج م وقت (متع ه) ح رام اس ت .از علی بن ابی ط الب روایت اس ت ک ه:
رسول خدا در سال فتح خیبر از متعه (ازدواج موقت) و (خوردن) گوشت خ ر اهلی
1
نهی کردند».
-7مسلمان در برابر کشتن کافر ،کشته نمیشود .چ را ک ه رس ول خ دا فرمودن د:
«اَل يُ ْقتَ َل ُم ْ
سلِ ٌم بِ َكافِ ٍر»« 2:مسلمان در برابر (کشتن) کافر کشته نمیشود».
-8مسح بر خفین در حضر و سفر جایز میباشد .از شریح بن هانی روایت اس ت
که میگوید :آمدم و از عایشه در م ورد مس ح ب ر خفین پرس یدم ،وی گفت :ب رو از
علی بپرس ،زیرا همراه رسول خدا س فر میک رد .از او پرس یدم ،گفت :رس ول خ دا
3
برای مسافر سه شبانه روز و برای مقیم یک شبانه روز را تعیین فرمود».
-9قرار دادن دستها بر زانوها بدون عمل تطبیق 4ب ه هنگ ام رک وع؛ از مص عب
بن سعد روایت است که میگوید« :همراه سعد نماز میخواندم ،چون رکوع نم ودم -
خواستم عمل تطبیق را انجام دهم ک ه م را از آن نهی ک رد .و گفت :م ا این عم ل را
5
انجام میدادیم تا اینکه از آن نهی شد».
و مسائل از این دسته بسیار زیاد است؛ و بر این اساس است ک ه ائم ه ب ه نقص
حکم حاکم (چون بر خالف کتاب و سنت باشد) تصریح کردهاند ،ب ر خالف بس یاری
از این مس ائل ک ه ن ه تنه ا ب ه نقض آنه ا تص ریح نک ردهان د بلک ه هیچ ایرادی را
6
متوجه قائلین آنها وارد ندانستهاند».
پاسخ کسانی که با دالیل عقلی ،تقلید کردن را جایز میدانند:
گ روهی از فقه ا و ص احبنظ ران و اندیش مندان عرص هی علم و دانش در پاس خ
کسانی که تقلید را جایز میدانند ،به دالیل عقلی و نظری استدالل کردهاند .مزنی می-
گوید« :به کسی که بر مبنای تقلید حکم میکند ،گفته میشود :آیا در آنچه بدان حکم
نمودن ،دلیلی داری؟ پس اگ ر بگوید :بل ه؛ درحقیقت تقلید ک ردن را باط ل دانس ته
است .چرا که در این صورت دلیل بوده که باعث شده چنین حکمی را صادر کند ن ه
تقلید.
اما اگر بگوید :ب دون دلیل ب ه آن حکم نم ودم .ب ه او گفت ه میش ود ،چ را خ ون
دیگران را حالل و ناموس آنان را مباح قرار دادی و اموال را تلف ک ردی ،درح الی-
- 1بخاری4216 :؛ مسلم1407 :
- 2بخاری6915 :؛ نگا :صحیح الجامع6666 :
- 3مسلم276 :
- 4کف دستها را روی هم گذاشتن و در وسط زانوها قرار دادن.
- 5شرح معانی اآلثار1/230 :
- 6اعالم الموقعین289-3/288 :
275 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
که خداوند این امور را حرام کرده است مگر زمانی که دلیلی برای آن وجود داشته
س ْلطَا ٍن بِ َه َذا» 1یع نی دلیل و بره انی
باشد؟ خداوند متعال میفرمایدِ« :إنْ ِعن َد ُكم ِّمن ُ
بر این ادعا ندارید.
پس اگ ر بگوید :من میدانم ک ه درس ت گفت هام هرچن د دلیل آنرا ن دانم چ ون از
بزرگترین علما تقلید میکنم و او جز بر مبنای دلیلی که بر من پوشیده مانده ،س خن
نمیگوید.
به او گفته میشود :اگر تقلید از معلمت جایز باش د چ ون او ج ز ب ر مبن ای دلیلی
ک ه ب ر ت و پوش یده مان ده س خن نمیگوید ،در این ص ورت تقلید از معلم معلمت
سزاوارتر است .چرا که بر مبنای دلیل و برهانی سخن میگوید که بر معلم تو پنهان
مانده است .چنانکه معلم جز بر مبنای دلیلی که بر تو پنهان مانده ،سخن نمیگوید.
پس اگ ر بگوید :بل ه؛ در حقیقت تقلید معلمش را ت رک نم وده و ب ه تقلید از معلم
معلمش روی آورده است .و همچنین ه ر چ ه ب االتر رود تقلید از معلمه ا را ب رای
تقلید از معلم معلمها ترک میکند تا اینکه ب ه رس ول خ دا ک ه معلم تم ام معلمهاس ت
میرسد .و اگر این استدالل را نپذیرد ،سخن خود را نقض کرده است .و ب ه او گفت ه
میشود :چگونه تقلید از کسی را که در مرتبهی علمی پایینتری قرار دارد ج ایز می-
دانی ،درحالیکه تقلید از کسی را که در مرتبهی علمی باالتری قرار دارد ،جایز نمی-
دانی؟ این تناقض است.
پس اگ ر بگوید :چ ون معلم من هرچن د در مرتب هی پ ایینت ری ق رار دارد ،علم
کسانی را که باالتر از او بودند ،اندوخته است پس او به آنچه عم ل میکن د و آنچ ه
آنرا ترک میکند ،داناتر و بیناتر است.
ب ه او گفت ه میش ود :و همچ نین کس انی ک ه از معلم ت و علم و دانش میآموزن د
درحقیقت علم معلم تو و علم کسانی که در مراتب باالتری از وی هستند ،اندوخته و
میآموزد ،بنابراین بر تو الزم است که از او نیز تقلید ک نی و تقلید ک ردن از معلمت
را ترک گویی .و همچنین تقلید کردن از خودت سزاوارتر اس ت از اینک ه از معلمت
تقلید کنی .چرا که تو علم معلمت و علم کسانی را که در مراتب باال تری از او بودند
به علم خ ود اف زودهای و هم هی آنه ا را ن زد خ ود گ رد آوردی .ل ذا اگ ر از ق ول و
دیدگاه خ ود تقلید کن د درحقیقت تقلید از اف راد و علم ایی در درج هی پ ایینت ر از
اصحاب رسول هللا ح را سزاوارتر دانسته است و بر مبنای دیدگاه وی و قیاس ب ر
آن ،بر هریک از کسانی که همراه او هس تند ،الزم اس ت از پ یرو خ ود تقلید کن د و
نیز تابع وی از پیروان خود و به همین ترتیب هرکس از پایینتر از خ ود تقلید کن د؛
و به عبارت دیگر با این استدالل همیشه باالتر از پایینتر تقلید میکند .براستی برای
فساد و نادرستی و تناقض چنین دیدگاهی همین کفایت میکند ک ه نتیج هی آن چ نین
( - 1یونس« )68 :هیچ دلیلی نزد شما بر این (ادعا) نیست».
276 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
باشد».
ابن قیم رحمهاهلل با بیان بیش از سی وجه به انکار این دیدگاه میپردازد.
سرانجام تعصب مذهبی:
-1تعصب مذهبی اختصاص امر حاکمیت به خداوند متعال را نقض میکند؛
خداوند متعال کسانی را که چون به سوی حکم هللا و رسولش فرا خوانده شوند،
روی گردانده و به داوری و قضاوت دیگران راضی میشوند ،نکوهش نموده است؛
و این عملکرد اهل تقلید میباشد .خداوند متعال میفرماید« :وَِإ َذا قِي َل لَ ُه ْم تَ َع الَ ْو ْا ِإلَى
ص دُوداً» (نس اء« )61 :و ص دُّونَ عَن َك ُ س و ِل َرَأيْتَ ا ْل ُمنَ افِقِينَ يَ ُ َما َأن َز َل هللاُ وَِإلَى ال َّر ُ
آنها گفته شود :به سوی آنچ ه هللا ن ازل ک رده و ب ه س وی پیامبر بیایید، چون به
منافقان را میبینی که از تو سخت روی میگردانند».
بنابراین هرکس دعوت به امر نازل شده الهی و نیز دعوت به قض اوت و داوری
هللا و رسولش را اج ابت نکن د و ب دان پاس خ مثبت نده د و از آن روی گردان د ،ب ر
حسب زیاد و کم بودن اعراض وی ،در این نکوهش سهیم است.
س ِمي ٌع هَّللا هَّللا
س ولِ ِه َواتَّقُ وا َ ِإنَّ َ َ َي هَّللا ِ َو َر ُ «يَ ا َأيُّ َه ا الَّ ِذينَ آ َمنُ وا اَل تُقَ ِّد ُموا بَيْنَ يَ د ِ
َعلِي ٌم» (حجرات« )1 :ای کسانیک ه ایم ان آوردهاید! ب ر هللا و رس ولش پیشدس تی
بیگمان هللا شنوای داناست». نکنید و از هللا بترسید ،
اص لِينَ » َ ْ
ق َو ُه َو َخ ْي ُر الف ِ ْ
ص ال َح َّ هّلِل ْ
و خداون د متع ال میفرمایدِ« :إ ِن ال ُح ْك ُم ِإالَّ ِ يَقُ ُّ
(انعام« )57 :حکم و فرمان تنها از آن هللا است ،ح ق را بیان میکن د و او به ترین
جدا کننده(ی حق از باطل) است».
اس قُونَ » (مائ ده« )47 :و ُأَ َأ
«و َمن لَّ ْم يَ ْح ُكم بِ َما نزَ َل هللاُ ف ْولَِئكَ ُه ُم ا ْلفَ ِ و میفرمایدَ :
هرکس به آنچه هللا ن ازل ک رده حکم نکن د ،او و امث ال او متم ّرد (از ش ريعت خ دا)
هستند».
خداوند متعال در این آیات بر این مساله تاکید میکند چرا که مفس دهی حاص ل از
حکم به غیر ما انزل هللا بسیار زیاد و فراگیر ب وده و دامنگ یر تم ام امت میش ود .و
ش َم ا ظَ َه َر ِم ْن َه ا َو َم ا بَطَنَ َواِإل ْث َم َوا ْلبَ ْغ َي بِ َغ ْي ِر اح َ میفرماید« :قُ ْل ِإنَّ َما َح َّر َم َربِّ َي ا ْلفَ َو ِ
َأ
س ْلطَانا ً َو ن تَقُولُ و ْا َعلَى هللاِ َم ا الَ تَ ْعلَ ُم ونَ » ش ِر ُكو ْا بِاهللِ َم ا لَ ْم يُنَ ِّز ْل بِ ِه ُ ق َوَأن تُ ْا ْل َح ِّ
(اعراف« )33 :بگو( :هللا) فقط کارهای زشت را ،چه آشکارا باشد و چ ه پنه ان و
(نيز) گناه و سرکشی بنا حق را حرام کرده است و اينکه چيزی را شريک هللا ق رار
دهيد که هللا دليلی بر (حقانيت) آن نازل نکرده است و چيزی را که نمیداني د ب ه هللا
نسبت دهيد (حرام نموده است)».
و خداوند متعال عمل کسی را که در دینش به اموری استناد میکند که نس بت ب ه
اج ْجتُ ْم ِفي َم ا لَ ُكم آنها علم و آگاهی نداردِ ،انکار نموده و میفرماید« :هَاَأنتُ ْم َه ُؤالء َح َ
- 1نگا :اعالم الموقعین ،ابن قیم260-2/168 :
277 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
س لَ ُكم بِ ِه ِع ْل ٌم َوهللاُ يَ ْعلَ ُم َوَأنتُ ْم الَ تَ ْعلَ ُم ونَ » (ال عم ران: آجونَ فِي َم ا لَ ْي َ بِ ِه ِعل ٌم فَلِ َم ت َُح ُّ
دربارهی آنچه نسبت به آن آگ اهی و « )66هان! شما (اهل کتاب) کسانی هستید که
علم داشتید مجادله ومناظره کردید ،پس چ را در م ورد چ یزی ک ه ب دان علم ندارید
نمیدانید». میکنید؟ و هللا میداند و شما مجادله ومناظره
و از اینکه کسی بدون توجه به آنچه هللا و رسولش در نص وص ش رعی حالل و
حرام قرار دادهاند ،بگوید :این حالل است و این حرام ،به شدت نهی کرده اس ت .و
خبر داده که عامل چنین رفتاری بر خداوند افترا و دروغ بسته است .خداوند متع ال
سنَتُ ُك ُم ا ْل َك ِذ َب َه َذا َحالَ ٌل َو َه َذا َح َرا ٌم لِّتَ ْفتَ ُرو ْا َعلَى صفُ َأ ْل ِ «والَ تَقُولُو ْا لِ َما تَ ِمیفرمایدَ :
ْ
هللاِ ا ْل َك ِذ َب ِإنَّ ال ِذينَ يَفتَ رُونَ َعلى هللاِ ال َك ِذ َب ال يُفلِ ُح ونَ » (نح ل« )116 :و چ یزی را
َ ْ َ ْ َّ
زبانتان به دروغ توصیف میکند؛ نگویید« :این حالل اس ت و آن ح رام» ت ا ب ر که
نمیش وند» .و آیات هللا افترا ببندید ،یقینا ً کسانیکه بر هللا افترا میبندن د ،رس تگار
وارد شده در این معنا ،بسیار میباشد.
اما سنت نبوی:
ابن عباس میگوید« :هالل بن امیه نزد رسول خدا همسرش را متهم نمود که ب ا
شریک بن سحماء زنا کرده است .و ادامهی حدیث لعان و رهنمود نبوی را ذکر می -
س ابِ َغ اَأْل ْليَتَ ْي ِنَ ،خ َدلَّ َجص ُروهَا ،فَ ِإنْ َج ا َءتْ بِ ِه َأ ْك َح َل ا ْل َع ْينَ ْي ِنَ ، کند که فرمودن دَ« :أ ْب ِ
س ْح َما َء»« :ببینید اگ ر این زن فرزن دی دارای چش مان ش ِري ِك ْب ِن َ الس اقَ ْي ِن ،فَ ُه َو لِ ََّ
س یاه ،باس ن فرب ه و س اقه ای درش ت ب ه دنیا آورد ،این فرزن د از آ ِن ش ریک بن
سحماء است» .و اگر با چنین و چنان ویژگیهایی بود ،فرزند هالل بن امیه میباش د.
پس همسر وی با فرزن دی ن زد رس ول خ دا حاض ر ش د ک ه ویژگیه ای ش ریک بن
ب هَّللا ِ لَ َك انَ لِي َولَ َه ا ض ى ِمنْ ِكتَ ا ِ سحماء را داشت .رسول خ دا فرم ود« :لَ ْواَل َم ا َم َ
شْأنٌ »« 1:اگر قبال حکم خدا در این زمینه بیان نمیشد ،امر میان من و او ب هگون ه- َ
ای دیگر بود».
هللا و رسولش" بهتر میدانند ،اما به نظ""ر میآی""د ک""ه منظ""ور" رس""ول خ""دا از «کت""اب
ت
ش َهادَا ٍ ش َه َد َأ ْربَ َع َ هللا» این بود که خداوند متعال میفرمایدَ « :ويَد َْرُأ َع ْن َها ا ْل َع َذ َ
اب َأنْ تَ ْ
بِاهَّلل ِ ِإنَّهُ لَ ِمنَ ا ْل َكا ِذبِينَ »« :نور« »8 :و از آن (زن) کیفر (رجم) را دور میکند( ،به)
آن ک ه چه ار ب ار هللا را ش اهد بگ یرد (و س وگند یاد کن د) ک ه او (= ش وهرش) از
دروغگویان است».
و منظور رسول خدا از «شان» -وهللا اعلم -این بود که بخاطر شباهت فرزند ب ه
مردی که به او متهم شده بود ،حد را بر آن زن جاری میک رد ولی کت اب هللا در این
مورد قضاوت کرده و حکم را بیان نموده است و اینگونه هر حکمی جز آنرا س اقط
و باطل نموده و جایی برای اجتهاد نگذاشته است.
- 1بخاری5307 :؛ مسلم1496 :
278 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
مالک بن نابغه برخاسته و گفت :میان دو کن یزم ب ودم ک ه یکی از آنه ا ب ه دیگ ری
ضربهای زد که در اثر آن جنین مردهای از وی سقط شد .و رس ول هللا ح در م ورد
آن به غرة قضاوت نمود.
پس عم ر گفت :اگ ر این مس اله را نمیش نیدیم ،در این م ورد ب ه چ یز دیگ ری
قضاوت میکردیم .یا اینک ه گفت :نزدیک ب ود در این م ورد ب ر مبن ای رای و نظ ر
خود قضاوت کنیم .پس به دلیل وجود نص ،اجتهاد خود را ترک نمود.
چنین عملکردی بر هر مس لمانی واجب اس ت چ را ک ه اجته اد ب ر مبن ای رای و
نظر ،فقط برای کسی مباح است ک ه مص داق مض طر باش د چنانک ه م ردار و خ ون
اغ َوالَ َع ا ٍد فَ ِإنَّاضطُ َّر َغ ْي َر بَ ٍ برای مضطر به هنگام ضرورت مباح میباشد« :فَ َم ِن ْ
َربَّ َك َغفُو ٌر َّر ِحي ٌم» (انعام« )145 :ام ا کسیکه (ب ه خ وردن آنه ا) ناچ ار گ ردد ،بی
آنکه خواهان لذت آن باش د و ي ا زي ادهروی و تج اوز کن د (گن اهی ب ر وی نيس ت)
بیگمان پروردگارت آمرزنده مهربان است».
و زید بن ثابت بر این باور بود که نیازی نیست حائض زیارت کعبه را به هنگ ام
حیض ترک کند تا اینکه طواف وداع را انجام ده د .و در این م ورد او و عبدهللا بن
عباس با هم مناظره کردند .پس ابن عباس به او گفت :از فالن زن انص اری در این
مورد سوال کن ،آیا رس ول هللا ح او را اینگون ه دس تور داده اس ت؟ پس زید از او
1
سوال نمود و درحالیکه میخندید بازگشت و گفت :تو راست میگویی».
با دقت و تامل در مواردی که ذکر شد و آنچه بیان میش ود ،تف اوت میان دیدگاه
سلف و خلف را مالحظه کن؛ ابوالحسن عبید هللا کرخی میگوید« :هر آیهای ک ه ب ا
دیدگاه اصحاب ما مخالف باشد ،یا تاویل میشود و یا اینکه منسوخ اس ت و ن یز ه ر
2
حدیثی که با دیدگاه اصحاب ما مخالف باشد ،تاویل میشود یا منسوخ است».
-2مخالفت وی با نصوص ثابت در کتاب و سنت به خاطر تعصب مذهبی و مقدم
«و َما َك انَ لِ ُم ْؤ ِم ٍن َواَل ُمْؤ ِمنَ ٍة ِإ َذا داشتن رای محض بر آن؛ خداوند متعال میفرمایدَ :
َ
س ولَهُ فقَ ْد ص هَّللا َ َو َر ُ سولُهُ َأ ْمراً َأن يَ ُكونَ لَ ُه ُم ا ْل ِخيَ َرةُ ِمنْ َأ ْم ِر ِه ْم َو َمن يَ ْع ِ قَ َ
ضى هَّللا ُ َو َر ُ
ض اَل الً ُّمبِين اً» (اح زاب« )36 :هيچ م رد و زن مؤم نی ،در ك اری ك ه خ دا و ض َّل َ َ
پيامبرش داوری ك رده باش ند (و آنرا مق ّرر نم وده باش ند) اختي اری از خ ود در آن
ندارند (و اراده ايشان بايد تابع اراده خدا و رسول باشد) .هركس هم از دستور خ دا
و پيامبرش سرپيچی كند ،گرفتار گمراهی كامالً آشكاری میگردد».
و خداوند متعال به شدت از مخالفت با امر او و ام ر رس ولش ب ر ح ذر داش ته و
ص يبَ ُه ْم ُص يبَ ُه ْم ِف ْتنَ ةٌ َأ ْو يُ ِ
هشدار داده اس ت« :فَ ْليَ ْح َذ ِر الَّ ِذينَ يُ َخ الِفُونَ عَنْ َأ ْم ِر ِه َأن ت ِ
- 1مانند این روایت را بخاری ذکر کرده است ،1759 ،1758 :کتاب الحج؛ اعالم
الموقعین ،ابن قیم284 -2/279 :؛ با اندکی تصرف
- 2تاریخ التشریع االسالمی ،ص ،324 :محمد الخضیری
280 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اب َألِيم» (نور« )63 :پس کسانیکه با فرمان او مخالفت میکنند ،باید بترسند از َع َذ ٌ
آنها برسد!». اینکه فتنه ایشان را فرا گیرد ،یا عذابی دردناک به
و خداوند متعال مومنان را چنین توصیف میکند که بیدرنگ ام ر هللا و رس ولش
را اجابت میکنند و با رضایت و فرم انبرداری و پ ذیرش کام ل ب دان گ ردن مینهن د.
س ولِ ِه لِيَ ْح ُك َمخداوند متعال میفرمایدِ« :إنَّ َما َك انَ قَ ْو َل ا ْل ُم ْؤ ِمنِينَ ِإ َذا ُد ُع وا ِإلَى هَّللا ِ َو َر ُ
س ِم ْعنَا َوَأطَ ْعنَ ا َوُأولَِئ َك ُه ُم ا ْل ُم ْفلِ ُح ونَ » (ن ور« )51 :س خن مؤمن ان بَ ْينَ ُه ْم َأنْ يَقُولُوا َ
آنها داوری کند ،فق ط این هنگامیکه به سوی هللا و پیامبرش خوانده شوند تا میان
1
میگویند« :شنیدیم و اطاعت کردیم» و اینان همان رستگارانند». است که
چه بسا که چنین عملکردی بیشترین خطر و تاثیر را داشته باشد چراک ه اس اس
دین و استواری آن پیروی از آیات و روایاتی است که از جانب هللا و رسولش وارد
شدهاند و اساس کفر و جوهر آن رد نمودن آیات و روایاتی است که از سوی هللا و
رسولش آمده است.
مقدم نمودن رای محض بر نصوص:
2
«الرای» در اصل مصدر «رای الشیء یراه رایا» میباشد.
اقسام رای :رای به سه دسته تقسیم میشود:
-1رایی ک ه در باط ل ب ودن آن تردیدی نیس ت -2 .رای ص حیح -3رایی ک ه
درستی و نادرستی آن مشتبه است.
سلف صالح به این سه قسم اشاره کردهاند .چنانکه رای صحیح را به ک ار ب رده
و ب دان عم ل کردن د و ب ر مبن ای آن فت وا داده و س خن گفتن ب ر اس اس آنرا ج ایز
دانستهاند و رای باط ل را م ذموم دانس ته و از عم ل ک ردن و فت وا دادن و قض اوت
کردن بر مبنای آن منع کردهاند .و زبان به ذم آن و نکوهش پیروان آن گشودهاند.
اما در مورد بخش سوم از انواع رای ،عمل و فتوا و قضاوت ب ر مبن ای آنرا ب ه
هنگام ضرورت جایز دانستهان د چنانک ه چ ارهای ج ز آن نباش د .و هیچکس را ب ه
عمل بر مبنای آن ملزم نکردهاند و مخالفت با آنرا تحریم نک رده و مخ الفت ب ا آنرا
مخالفت با دین تلقی نکردند بلکه نهایت امر این بوده که شخص را میان قبول و رد
آن مخیر گذاشتهان د .و آن همچ ون خ وراک و نوش یدنی اس ت ک ه در ح الت ع ادی
حرام است اما برای مضطر مباح میباش د .چنانک ه ام ام احم د میگوید« :در م ورد
قیاس از ام ام ش افعی س وال ک ردم ،پس ب ه من گفت :ب ه هنگ ام ض رورت از آن
استفاده میشود» .و استفاده آنها از این نوع رای ،ب ه ق در ض رورت ب وده و در آن
افراط نمیکردند و آنرا گسترش نمیدادند .و ب ه بخشه ای مختلفی تقس یم نمیکردن د.
چنانکه متاخرین چنین عملکردی داشته و اینگونه با رویآوردن ب ه آن از نص وص
- 1نگا :بدعة التعصب المذهبی139 :؛ شیخ محمد عید عباسی حفظهاهلل
- 2نگا :اعالم الموقعین ،ابن قیم
281 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
و تامل در علل و اعتبار آنها ،میباشد .چنانکه در این موارد رای و نظ ر را ب ه ک ار
میگیرند قبل از اینکه ام ری رخ ده د و آنرا ب ه بخشه ای مختلفی تقس یم میکنن د و
قبل از اینکه واقع ش ود ب ه بررس ی ج وانب مختل ف آن میپردازن د( .و در واق ع ب ه
بررسی حکم موارد و مسائلی که رخ نداده مشغول میشوند).
اسحاق بن راهویه میگوید« :سفیان بن عیینه میگوید :اجتهاد در رای مش ورت
با اهل علم میباشد نه اینکه بر مبنای رای و نظر خود سخنی بگوید».
و عبد الرحمن بن مهدی میگوید« :ش نیدم ک ه حم اد بن زید میگوید :ب ه ایوب
سختیانی گفته شد :چرا به رای توجهی ن داری؟ پس ایوب گفت :ب ه االغ گفت ه ش د
چرا نشخوار نمیکنی؟ گفت :جویدن بیهوده را دوست ندارم».
از ابوحنیفه روایت است که میگوید« :این علم ما رای است .و آن بهترین امری
است که در توان ماست .و هرکس با بهتر از آن نزد ما آید ،از او میپذیریم».
احمد بن حنبل میگوید:
نعم المطیة للفتی االخبار دین نبی محمد آثار
فالرای لیل والحدیث نهار ال تخدعن عن الحدیث واهله
ولربما جهل الغنی طرق الهدی والشمس طالعة لها انوار
«دین پیامبر اسالم احادیث و روایات است .بهترین هدایتگر برای انسان اخبار و
روایات است .در باب حدیث و اهل آن فریب مخور که رای و نظر مانند شب است و
حدیث همچون روز روشن و آشکار؛ و چه بسا که انس ان راهه ای ه دایت را ندان د
اما خورشید با انوار هدایت بر او طلوع کند».
و بر خی از اهل علم میگویند:
قال الصحابة لیس خلف فیه العلم قال هللا قال رسوله
بین النصوص وبین رای سفیه ما العلم نصبک للخالف سفاهة
بین الرسول وبین رای فقیه کال وال نصب الخالف جهالة
حذرا من التجسیم والتشبیه کال وال رد النصوص تعمدا
من فرقة التعطیل والتمویه حاشا النصوص من الذی رمیت به
«علم س خن هللا و رس ول و ص حابه اس ت .و در این اختالفی نیس ت .علم این
نیست که از روی سفاهت دچار اختالف میان نصوص و رای انسانی پس ت و س فیه
شوی .هرگز علم این نیست؛ و ن یز از روی جه الت میان ق ول رس ول و رای فقیه
دچار اختالف شدن علم نیس ت .و ن یز رد ک ردن نص وص از روی عم د ب ه بهان هی
پرهیز از تجس یم و تش بیه علم نیس ت .براس تی نص وص از آنچ ه فرق هه ایی چ ون
معطله که در پی تعطیل نصوص و وارونه جلوه دادن آنها میباشند ونیز از اموری
که به نصوص نسبت میدهند ،بری میباشند».
واز ابن قاس م از مال ک از ابن ش هاب روایت اس ت ک ه میگوید« :س نتی را ک ه
283 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
س ِج ِد ،فَاَل يَ ْمنَ ْع َها»« 1:چون همسر یکیستَْأ َذنَتْ َأ َح َد ُك ُم ا ْم َرَأتُهُ ِإلَى ا ْل َم ْ
فرمودندِ« :إ َذا ا ْ
از شما برای حضور در مسجد اجازه خواست ،او را از این کار باز ندارید».
-3از جمله عواملی که در استنباط ،تاثیر بس زایی دارد و اختالف ات فقهی را ب ه
ارمغان میآورد ،وجود احادیث ضعیف و موضوع در کتابهای فقهی م ذاهب مختل ف
و استناد به آنها و استنباط احکام از آنها میباشد؛ اکنون ب ه عن وان مث ال ب رخی از
احادیث و روایات واهی را ذکر میکنیم که در کتابهای فقهی مذاهب ب ه آنه ا اس تناد
میشود.
ال ف) «ال یک ون الحیض اک ثر من عش رة ایام و ال اق ل من ثالث ة ایام»« :م دت
عادت زنان (حیض) بیش از ده روز و کمتر از سه روز نیست».
امام نووی در مورد این حدیث و دو حدیث دیگر در همین معن ا میگوید :هم هی
2
این احادیث واهی میباشند .و ضعف آنها نزد محدثین مورد اتفاق است.
ب) «ان بالل اخذ فی االقامة فلما ق ال :ق د ق امت الص الة؛ ق ال الن بی :اقامه ا هللا
وادامها»« :چون بالل اقامه گفتن را آغاز نمود و به جمله :قد قامت الصالة رس ید،
رسول خدا فرمود :خداوند آنرا به پا دارد و پایدار کند».
3
امام نووی میگوید :ابوداود با اسناد «ضعیف جدا» آنرا روایت کرده است.
ج) «الحدیث فی المس جد یاک ل الحس نات کم ا تاک ل البهمیة الحش یش»« :س خن
گفتن در مسجد چنان نیکیها را از بین میبرد که حیوان علف را میخورد».
4
حافظ عراقی رحمهاهلل میگوید« :به اصلی برای آن دست نیافتیم».
5
و آلبانی میگوید« :اصلی برای آن نیست».
-4مقدم داشتن اقوال علمای متاخرین بر اقوال ائمه متقدمین:
مثال :یکی از مسایلی که متاخرین در آن با ائمه خود مخالفت کردهاند ،مس الهی
نماز خواندن پشت سر کسی است که مذهب دیگری دارد .چنانکه رای و نظر ُمف تی
بِه در میان دو مذهب حنفی و شافعی در ق رون مت اخر ،بطالن نم از م اموم میباش د
اگر بداند امام مرتکب عملی شده که در مذهب ماموم وض و یا نم از را میش کند؛ و
چون امام مرتکب امری میگردد که در مذهب ماموم مکروه است ،قائل به ک راهیت
نمازش میباشد .درحالیکه ائمه و پ یروان آنه ا درگذش ته ب دون کم ترین نارض ایتی
پشت سر هم نماز میخواندند و کمترین اعتراض و تردیدی در مورد ص حت نم از و
عدم کراهیت آن نداشتند .چنانکه از هیچیک از صحابه چنین قولی نق ل نش ده اس ت
- 1بخاری5238 :؛ مسلم442 :
- 2المجموع ،نووی294 -2/293 :
- 3المجموع3/235 :
- 4االحیاء الغزالی1/48 :
- 5السلسلة الضعیفة4 :
285 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
بیشتر" به مسلمات پرداختهاند؛ مسلماتی که ش""ک و تردی""دی" در آنه""ا راه ن""دارد .و در
واقع کسی که با آنها مخالفت کند گویا با قرآن مخالفت کرده است و چ""ه بس""ا ب""دتر از
این؛
اسالم دین دلیل و برهان است؛ اسالم به ما میآموزد ک""ه از هیچ ق""ولی ب""دون دلی""ل
پیروی" نکنیم و در برابر رای و نظری" تسلیم نشویم مگر اینکه دلیل آنرا تایید کن""د .و
این قرآن ک"ریم اس""ت ک"ه از ج""اهالن دلی"ل میخواه""د و ب"ه آنه""ا میگوی"د« :قُ ْل َه اتُو ْا
ص ا ِدقِينَ » (بق ره« )111 :بگو :اگ""ر راس""تگویید" دلی""ل خ""ود را بُ ْر َه انَ ُك ْم ِإن ُكنتُ ْم َ
بیاورید!».
َ َ ْ َ ْ ُ
و ن یز ب ه آنه ا میگوید« :ق ْل َه ْل ِعن َد ُكم ِّمنْ ِعل ٍم فتُخ ِر ُج وهُ لن ا» (انع ام)148 :
«بگو :آيا نزد شما (دليل و) دانشی است که آنرا برای ما آشکار سازيد؟!».
ص ا ِدقِينَ » ب ِّمن قَ ْب ِل َه َذا َأ ْو َأثَ ا َر ٍة ِّمنْ ِع ْل ٍم ِإن ُكنتُ ْم َ
و میفرماید« :اِْئتُ ونِي بِ ِكتَ ا ٍ
میگویید کتابی (آسمانی) پیش از این (قرآن) ،یا اث ری از (احقاف« )4 :اگر راست
علم (گذشتگان ،بر صدق ادعای خود) برای من بیاورید».
-7شیوع تقلید و جمود و بسته شدن باب اجتهاد:
یکی از بزرگت رین شاخص هه ای م ذهبگ رایی در ق رون مت اخر ،ش یوع تقلید و
انتشار آن در میان م ردم میباش د .چنانک ه نزدیک اس ت کس ی از آن نج ات نیاب د.
هرچند وجود تقلید در هر عصری امری ط بیعی و ب دیهی اس ت چراک ه غ یر ممکن
است همه مردم اهلیت و صالحیت بررسی و پیروی و تحقیق را داش ته باش ند .ام ا
از سوی دیگر هم نمیتوان تصور ک رد از میان آنه ا کس ی ک ه از هم ه ب اهوشت ر و
نسبت به دیگران از درجه و مرتبهی باالتری از فهم و دانش برخ وردار اس ت و در
فقه و استنباط بیش از دیگران استعداد دارد ،وارد مبحث تقلید شده باشد.
این تعصب منجر به مبالغه و افراط مقلدین در مورد ائمه میشود .چنانک ه چ نین
متعصبانی با افک اری خش ک و جام د ب ه مقابل ه ب ا کس انی میپردازن د ک ه اس تعداد
بررسی و پژوهش در آنها نهفته است .و آنان را در مورد بازنگری آنچه پیش ینیان
تحقیق نمودن د ،هش دار داده و تهدید میکنن د آنهم ب ه این حجت ک ه ه رکس چ نین
عملی انجام دهد در واقع در حق ائم ه و علم ای گذش ته جس ارت ک رده اس ت و این
عمل وی خردهگ یری از آنه ا محس وب میش ود و در این راس تا و در جهت تکمیل
حربه خود ،در مدح و ستایش ائم ه غل و و اف راط میکنن د و داس تانه ای مختلفی از
آنها نق ل میکنن د ک ه ب ا دروغ هم راه اس ت .چنانک ه نزدیک اس ت آنه ا را اف رادی
معصوم یا مخلوقاتی خیالی معرفی کنند که ممکن نیست در عالم واقع زن دگی کنن د.
مثال در مورد فالن امام 1میگویند« :وی به مدت چهل سال نماز صبح را با وض وی
- 1نگا :به عنوان مثال ،کتاب االجتهاد و المجتهدین ،ص 29 :و پس از آن
287 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
عشاء میخواند» 1.و میگویند :جایز نیست در م ورد این ام ام بگ وییم« :ح دیثی در
2
دنیا وجود دارد که به او نرسیده است».
ادعای مقلدین مب نی ب ر اینک ه فهم کت اب و س نت ممکن نیست؛ چ ون کس ی از
3
مردم باقی نمانده که توانایی فهمیدن و تفسیر قرآن و سنت را داشته باشد.
گویا آنها طلسمهایی هستند که رمزهای آنها قابل فهم نیست و اس رار آنه ا غ یر
قابل دسترس و دست نیافتنی میباشد .و ادعا کردند که تنها ام ری ک ه ب ر م ا واجب
است خواندن کتابهای فقهی است که مت اخرین نوش تهان د و از دالیل ش رعی خ الی
هستند.
- 1چنین سخنی عالوه بر اینک ه در م ورد انس ان مح ال اس ت ب ا س نت نب وی ن یز
مخالف میباشد .و رسول خدا ح بر س ه نف ری ک ه قص د مبالغ ه در عب ادت داش تند،
تصمیم و عملکرد آنان را انکار نمود .چنانکه یکی از آنها گفت :من نم از میخ وانم
و نمیخوابم .دیگری گفت :من روزه میگ یرم و افط ار نمیکنم .و س ومین نف ر گفت:
من با زنان ازدواج نمیکنم .چون سخنان آنها به رسول هللا منتق ل ش د ،آنه ا را ف را
خوانده و به ایشان فرمود« :اما انا فاصوم و افطر و اصلی و انام و ات زوج النس اء
فمن رغب عن س نتی فلیس م نی»« :ام ا من روزه میگ یرم و افط ار میکنم و نم از
میخوانم و میخوابم و با زنان ازدواج میکنم .پس هرکس از سنت من روی گردان د،
از من نیست» .شیخان آنرا روایت کردهاند .و عالوه بر این چنین توصیفی از امام،
موجب افتخار نیست -چنانکه ش یخ م ا آلب انی میگوید ب ه نق ل از ش یخ محم د عید
عباسی حفظهاهلل –بلکه آنچه از نگاه شرعی برای یک مسلمان بهتر و کاملتر است
این است که برای هر نماز وضو بگیرد نه اینکه نمازهای متعددی را با یک وض و
بخواند .و کسی ک ه چ نین داس تانی را س اخته و پرداخت ه و آنرا ب ه ام امی از ائم ه
نسبت داده ،باید آنچه افضل و کاملتر بود در مورد وی ذکر میکرد .دقت کن.
- 2نگا :االجتهاد و المجتهدون ،ص72 :
- 3چگون ه چ نین ام ری ممکن اس ت درح الیک ه خداون د متع ال میفرمایدَ« :أفَالَ
اختِالَف ا ً َكثِ يراً» (نس""اء)82 : يَتَ َدبَّرُونَ ا ْلقُ ْرآنَ َولَ ْو َكانَ ِمنْ ِعن ِد َغ ْي ِر هللاِ لَ َو َج دُو ْا فِي ِه ْ
«آیا در قرآن نمیاندیشند" که اگر از س""وی غ"یر هللا ب"ود ،قطع"ا ً اختالف بس""یار در آن
مییافتند».
ابن سعدی رحمهاهلل میگوید« :خداوند" متعال در این آیه به تدبر در کتابش دستور می-
ده"د و ت"دبر یع"نی فک"ر ک"ردن و اندیش"یدن در مع"انی آن و متمرک"ز ک"ردن فک"ر در
مبادی و عواقب و لوازم آن ...و هرچه بنده بیشتر" در قرآن بیندیش""ید ،علم و عم""ل و
بینش او بیشتر" میشود .بنابراین خداوند در ق""رآن دس""تور" میده""د و مس""لمانان را ب""دان
تشویق" میکند و خبر داده است که منظور" از ن""ازل ک""ردن ق""رآن ت""دبر در آن میباش""د.
ب» ار ٌك لِّيَ َّدبَّ ُروا آيَاتِ ِه َولِيَتَ َذ َّك َر ُأ ْولُ وا اَأْل ْلبَ ا ِ
َاب َأن َز ْلنَاهُ ِإلَ ْي كَ ُمبَ َ
چنانکه میفرمایدِ « :كت ٌ
288 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
سزاوارتر است ،میگوید« :شایس تهت رین اف راد ب ه ام امت پادش اه و ن ائب وی می-
باشد ...و به همین ترتیب کسی که بهترین اخالق را داراس ت ،کس ی ک ه زیب ات رین
چه ره را داراس ت ،کس ی ک ه از مق ام واالت ری برخ وردار اس ت ،کس ی ک ه لب اس
2
پاکیزهتری دارد ،کسی که سری بزرگتر و آلت تناسلی کوچکتری دارد».
-2آیا نماز کسی که در حالی نماز میخواند ک ه مش کی پ ر از ب اد ش کم ب ا خ ود
حمل میکند ،صحیح است یا نه؟
-3یا اینکه برخی از آنان به بررسی حکم قربانی کردن انس انی پرداخت هان د ک ه
از پدری انسان و مادری گوسفند متولد شده است .و از این قبیل مسائل؛
این مثالها را با مثالی عجیب به پایان میرسانم.
-4شیخ محمد امین عابدین در حاشیه ابن عابدین میگوید« :در بح ر الرائ ق در
فتاوای متعددی آمده است :چون کعبه برای زیارت اصحاب کرامت از مکانی ک ه در
آن وجود دارد برداشته شود ،در این حالت نماز خواندن به سوی مکان اصلی کعب ه
3
جایز است».
-9باز کردن دروازه حیلههای حرام برای رهایی از تکالیف شرعی:
چنین عملکردی یکی از اشتباهات خطرناک برخاسته از تعصب م ذهبی میباش د.
و آن باز کردن دروازه حیلههایی است که آنه ا را ش رعی میخوانن د درح الیک ه ب ه
خدا سوگند شرعی نیستند؛ چرا که قصد آنان از این حیلهها ف رار ک ردن از تک الیف
شرعی و حالل نمودن حرام و حرام نمودن حالل میباشد.
حیله امری است که میتوان از طریق آن به انجام واجب و ترک حرام و تصفیه ی
حق و نصرت و یاری مظلوم و چیره شدن بر ظالم و مجازات متجاوز دست یافت .و
نیز چنان است که میتوان به وسیلهی آن برای حالل نمودن حرام و ابط ال حق وق و
اسقاط امور واجب اقدام کرد .بنابراین حیل ه و مک ر و خدع ه هریک ب ه محم ود و
مذموم تقسیم میشود.
اما حیلههایی که حرام هستند ب رخی کف ر و ب رخی کب یره و ب رخی ج زء گناه ان
صغیره میباشند .و حیلههایی که ح رام نیس تند ن یز ب رخی مک روه و ب رخی ج ایز و
برخی مستحب و واجب میباشند .به عنوان مثال حیله کردن به وسیلهی ارتداد برای
فسخ نکاح کفر است .و همچنین حیله کردن به وسیلهی ارتداد برای مح روم ک ردن
وارث از ارث کفر است و نیز فتوا دادن بدان کفر میباشد.
اقسام حیلههای حرام:
حیلههای حرام به چند دسته تقسیم میشوند:
-1حیله حرام باشد و هدف از آن امری حرام باشد.
-2حیله به خودی خود مباح باشد اما هدف از آن رسیدن ب ه ام ری ح رام باش د
که در اینصورت به دلیل وسیلهی حرام قرار گرفتن ،نیز حرام میشود .مانند س فری
که برای راهزنی و کشتن کسی باشد که ریختن خونش حالل نیست.
در این دو بخش ،حیله وسیلهای برای ه دف باط ل و ح رام ق رار گرفت ه اس ت و
بدان منجر میشود .چنانکه میتوان د وس یلهای ب رای ه دفی ص حیح و ج ایز باش د و
بدان منجر شود .که به عنوان مثال سفر کردن راه مناسبی برای این و آن میباشد.
-3وسیله مورد نظر برای رسیدن به امری حرام وضع نشده باش د ،بلک ه ب رای
دست یافتن به ام ری مش روع چ ون اق رار و بیع و نک اح و هب ه و ...وض ع ش ده
باشد .اما کسی که حیله میکند آنرا چون نردبان و راهی برای رسیدن به حرام قرار
دهد .و این مبحثی است که موضوع اصلی سخن در این باب میباشد و آن مهمترین
اولویت ما برای بررسی و رسیدن به نتیجه است.
-4مقصود از حیله ،گرفتن حق یا دف ع باط ل باش د .و این خ ود ب ه س ه قس مت
تقسیم میشود:
الف) وسیله به خودی خود حرام باشد .هرچند هدف از آن رسیدن به حق باش د.
مثال کسی از دیگری م الی را طلبک ار باش د و ب دهکار ب دهی خ ود را انک ار کن د و
طلبکار شاهدی برای اثبات حق خ ود نداش ته باش د ،پس دو ش اهد دروغین حاض ر
میکند تا به حق وی شهادت دهند؛ درح الیک ه آن دو ثب وت این ح ق را نمیدانن د .و
همچون کسی که همسرش را سه بار طالق میدهد و طالق را انکار میکند و زن هم
شاهد و بینهای برای ثب وت آنچ ه رخ داده ،ن دارد پس دو ش اهد حاض ر میکن د ک ه
گ واهی دهن د ش وهرش او را طالق داده اس ت درح الیک ه آندو الف اظ طالق را از
293 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
شوهر نشنیدند.
ب) وسیله مشروع باشد و آنچه منجر بدان میشود نیز مشروع باش""د .و این هم""ان
اسبابی است که شارع آنها را مقرر نموده و به مسبباتشان منجر میشوند ".همچون بیع
و اجاره و مساقات و مزارع"ه و وک"الت؛ بلک"ه اس"باب مح"ل حکم هللا و رس"ولش می-
باشند .و این اسباب در اقتضای مسببات خود از نگاه شرعی ،همچ""ون اس""باب حس""ی
در اقتضای مسبباتشان از نگاه تقدیری میباشند .و این شرع خداوند متعال و آن تقدیر
اوتعالی" میباشد .و آن دو ،خلق و امر او میباشند .و خلق و ام""ر ب""رای خداون"د" متع""ال
است و آفرینش خداوند" دگرگونی" و حکم او تغییر نمیپ""ذیرد ".بن""ابراین چنانک""ه اس""باب
کونی و قدری خداوند" متعال با احکام آن مخالف نیست ،بلکه بر مبنای اسباب و آنچه
برای آن خلق شدهاند ،جریان دارند ،اسباب شرعی نیز چنین هستند و از س""بب خ""ود
و آنچه برای آن مشروع" شدهاند ،خارج نمیشوند .بلکه این سنت خداوند متعال ش""رعا
و امرا میباشد و آن سنت خداوند از نگاه قضا و قدر" میباشد .اما س""نت ام""ری خداون"د"
متعال گاهی دگرگونی" و تغییر میپ""ذیرد" چنانک""ه از فرم""ان او س""رپیچی ش""ده و ب""ا آن
مخالفت میشود .اما سنت قدری و کونی خداوند هرگز تغی"یر و دگرگ"ونی" نمیپ"ذیرد" و
هرگز نخواهی دید که روش خداوند متعال درآن تغییر مسیر و جهت دهد .چه ک""ه از
امر کونی و قدری خداون"د سرکش"ی" و نافرم""انی" نمیش"ود .و حیل"ه ک"ردن ب"رای جلب
منافع و دفع ضرر از مصادیق" این قسمت میباشد .خداوند متعال این مسأله را ب"ه ه""ر
حیوانی" فهمانده است .چنانکه ان"واع حیوان""ات از ان""واع حیل"هه"ا و مک""ره"ا آگ""اهان"د،
حیلههایی ک"ه انس"ان از آن بیخبراس"ت .ام"ا س"خن م"ا و کالم س"لف در ذم و نک"وهش
حیلهها ،این نوع را در بر نمیگیرد.
ج) استفاده از حیله برای دست یافتن به حق یا دفع ظلم به وسیله ای مباح که برای
رسیدن به این هدف قرار داده نشده و بلکه برای غیر آن وضع شده است اما وس""یله-
ای برای رسیدن به مقصودی" درست و صحیح ق""رار" میگ""یرد ی""ا اینک""ه گ""اهی ب""رای
دست یافتن به چنین هدفی وضع شده ،ام""ا این ام""ر پوش""یده مان""ده و ب""دان توج""ه الزم
نشده است.
اما تفاوت این نوع با نوع قبل در آن اس""ت ک""ه وس""یلهی م""ورد نظ""ر در ن""وع دوم"
برای مقصود مورد" نظر وضع شده بود و کسی که از آن اس""تفاده میک""رد ،در حقیقت
راه درست و منظمی را میپیمود .اما وسیله"ی مورد نظ""ر در ن""وع س""وم" ب""رای ه""دفی
جز هدف مورد نظر وضع ش""ده اس""ت ام""ا ب""ا اس""تفاده از آن ،ب""ه ه""دفی ک""ه ب""رای آن
وضع نشده دست میی""ابیم -چ""نین عملک""ردی در افع""ال ،همچ""ون تع""ریض (ب""ه کنای""ه
1
سخن گفتن) در اقوال میباشد -یا اینکه بدان منجر میشود اما با پوشیدگی و خفاء.
و هرکس در احادیثی که اف""رادی م""ورد لعنت ق""رار گرفت""هان""د تأم""ل کن""د ،متوج""ه
- 1نگا :اعالم الموقعین4/130 :
294 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
خواه""د ش""د ک"ه اغلب و اک""ثر آنه""ا در م""ورد" کس""انی اس""ت ک""ه مح""ارم الهی را حالل
شمرده و با حیله فرائض اوتعالی" را ساقط" نم""ودهان""د .چنانک""ه رس""ول خ""دا فرمودن""د:
1
الش ُحو ُم ،فَ َج َملُو َه اَ ،وبَاعُوهَا َوَأ َكلُ وا َأ ْث َمانَ َها»:
«لَ َعنَ هللاُ ا ْليَ ُه ودَُ ،ح ِّر َمتْ َعلَ ْي ِه ُم ُّ
«خداوند" یهود را لعنت کند ،چون پیه بر آنها حرام شد ،آنرا آب کردن""د و فروختن""د و
پولش را خوردند».
ش َي»« :خداوند رشوه دهن""ده و رش""وه گیرن""ده را لعنت 2 ْ «لَ َعنَ هللاُ ال َّرا ِ
ش َيَ ،وال ُم ْرتَ ِ
کند».
«لَ َعنَ ُ آ ِك َل الرِّ بَاَ ،و ُمو ِكلهَُ ،و َشا ِه َدهَُ ،و َكاتِبَهُ»« :خداون د لعنت کن د کس ی را ک ه
3 َ هَّللا
ربا میخورد و ربا میدهد ،شاهد آن است و آنرا مینویسد».
«لعن هللا فی الخم ر عاص رها ومعتص رها« 4:»...خداوند" در م""ورد ش""راب لعنت
کند کسی که آنرا میسازد و کسی که برای او ساخته میشود».
خداوند متعال کسانی را که با حیله محارم الهی را حالل شمردند ،با تب""دیل ک""ردن
آنها به خوک و بوزینه مسخ نمود و این مجازاتی از جنس عملشان ب""ود چنانک""ه آنه""ا
شرع خداوند" را مسخ نموده و آنرا تغییر دادند پس چهرههای آنان مس""خ ش""د و خلقت
آنه"ا تغی"یر ک"رد .و از این حیل"هه"ا میت"وان ب"ه عملک"رد کس"ی اش"اره ک"رد ک"ه ت"رک
فریض""هی زک""ات را ب""رای مس""لمانان س""هل و آس""ان ش""مرده و میگوین""د :چ""ون س""ال
گذشت ،اموالت را به پسرت ببخش یا اینکه لحظهای آنرا به همسرت ببخش؛ و چون
س"ال جدی"د آغ"از ش"د و س"ال گذش"ته ب"ه پای"ان رس"ید ،ام"والت را از او بگ"یر ک"ه در
اینصورت زکات واجب نیست.
حیلههایی که برای حالل نمودن امور حرام استفاده میشوند:
از جمله حیلههایی که در بسیاری" از کتابهای مذهبی مت""أخر وج""ود" دارد ،حیل""های
بسیار" زشت اس""ت ک""ه طب""ع س""لیم آنرا نمیپ""ذیرد و دین ح""نیف فاع""ل آنرا لعنت ک""رده
است .و آن نکاح تحلیل ی"ا تجحیش میباش"د .نک"احی ک"ه ب"ه قص"د حالل ش"مردن زنی
صورت" میگیرد ک"ه ش""وهرش" او را س"ه طالق داده اس""ت و همس""رش ب""ه کلی ب""ر او
حرام شده است؛ تا اینکه از این طریق به شوهر اولش ب""از گ""ردد .چنانک""ه ب""ا عق""دی
صوری مرد بیگانهای را به نکاح این زن در میآورند" تا با او مجامعت کند سپس وی
- 1بخاری2072 ":؛ مسلم2661:
- 2مس""ند احم""د ،ابن حب""ان و ...آلب""انی در مش""کاة المص""ابیح 37-53 :آنرا ص""حیح
دانسته است.
- 3مسند احمد6532 :؛ ابوداود ،3109 :ترمذی ،1256 :ابن ماج""ه 2304 :و آلب""انی
در صحیح الجامع 5089 :آنرا صحیح دانسته است.
- 4ترم""ذی1216 ":؛ ابن ماج""ه3372 :؛ و آلب""انی در ص""حیح ال""ترغیب و ال""ترهیب:
2357آنرا صحیح دانسته است.
295 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
را طالق دهد تا اینکه برای همسر اولش حالل شود .رسول خ""دا فرمودن""د« ":لَ َعنَ هَّللا ِ
ا ْل ُم َحلِّ َلَ ،وا ْل ُم َحلَّ َل لَهُ»« 1:خداوند لعنت کند محلل و کسی که محلل برای او اق دام می-
کند» .و گاهی فتوا" دهنده خود این عمل را انج""ام میده""د و زن را ب""ه نک""اح خ""ود در
آورده و پس از دخول او را طالق میدهد!
و از این قبی""ل حیل""هه""ا ،حیل""ه ک""ردن ب""رای اس""قاط کف""اره از کس""ی اس""ت ک""ه در
رمضان جماع کرده اس""ت .چنانک"ه ابت"دابا خ"وردن چ""یزی افط"ار" میکن""د و س"پس ب"ا
همسرش جماع میکند .یا حیله کردن کسی که میخواهد نکاح همسرش فسخ شود ،پس
فرزندش را به مجامعت با همسرش م""أمور میکن""د .ی""ا حیل""هی کس""ی ک""ه در پی ع""دم
اجرای حد زنا بر وی میباشد پس ابتدا با خوردن شراب مست می کند و سپس مرتکب
زنا میشود.
و از این دسته است حیلهی کسی که با وجود" قدرت در پی سقوط فرض""یت حج از
خود میباشد .چنانکه به هنگام خروج ک""اروان ع""ازم حج ،ام""وال خ""ود را ب""ه یکی از
نزدیکانش" میبخشد اما پس از حرکت کاروان ،مالش را پس میگیرد.
و حیلهی عدم اجرای حد سرقت نیز چنین است؛ چنانکه دزد ادع""ا میکن""د آن م""ال
از آ ِن او بوده یا اینکه در آن شریک بوده است .پس به مجرد ادع""ای وی ،ح""د دزدی
یعنی قطع دست منتفی میشود.
یکی از اسباب شیوع حیلهها ،تقلید است .درحقیقت مت""أخرانی ک""ه ب""ه این حیل""هه""ا
2
روی" آوردهاند ،عالم نیستند تا حقایق امور و مقاصد شریعت را بدانند.
-10استناد به بخشی از نص و رها کردن بخش دیگر آن:
چنین تعاملی با نصوص ،امری بسیار عجیب و حیرتآور اس""ت ک"ه فقه""ای مت""أخر
م"رتکب آن ش"دهان"د .ه"رکس در کت"ابه"ای آن"ان تأم"ل کن"د ،در مییاب"د ک"ه در ب"رخی
اجتهادات خود به بخشی از یک حدیث استدالل کردهان""د ،بخش""ی ک""ه ب""ا رأی م""ذهب
آنان موافق" است پس به آن استدالل نم""وده و تمس"ک میجوین""د ام""ا بخش دیگ""ر هم"ان
روایت را که با دیدگاه مذهب دیگر همخ""وانی دارد ،ره""ا ک""رده و ب""ا آن مخ""الفت می-
کنند .و سبب چنین عملکرد و تعاملی با نصوص ،جز تعصب مذهبی نمیباشد .مثال:
الف) رسول خدا درحالی"که در روز جمعه بر منبر بودند و خطبه ای"راد میکردن"د،
س؟» قَا َل :الَ ،قَ ا َل: صلَّيْتَ يَا فُالَنُ قَ ْب َل َأنْ ت َْجلِ ُ
به کسی که وارد" مسجد شد فرمودندَ« :أ َ
ار َك ْع َر ْك َعتَ ْي ِن»« 3:فالنی ،آی""ا قب"ل از اینک""ه بنش"ینی ،نم""از خوان"دی؟" گفت :ن"ه؛ «قُ ْم فَ ْ
رسول هللا ح فرمودند :برخیز" و دو رکعت نماز بگزار».
برخی با استدالل به این حدیث سخن گفتن به هنگام حضور" امام بر منبر جمعه را
- 1مسند احمد ،ترمذی ،نسائی؛ آلبانی در صحیح الجامع آنرا صحیح دانسته است.
- 2اعالم الموقعین172-3/171 :
- 3بخاری2018 ":
296 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
جایز دانستهاند .اما با آنچ""ه این روایت ب""دان داللت دارد مخ""الفت ک""ردهان""د و گفتن""د:
هرکس وارد مسجد شود درحالیکه امام خطبه میخواند ،باید بنشیند و نماز نخواند»".
-2رسول" خدا در بیماری که ب""ر اث""ر آن ف""وت نمودن"د" فرمودن""دُ « :م ُروا َأبَ ا بَ ْك ٍر
صلِّي بِالنَّاس»« :به ابوبکر بگویی""د ک""ه نم""از را ب""رای م""ردم ام""امت کن""د ».عائش""ه يُ َ
رضیاللهعنها میگوید :گفتم :اگر ابوبکر در جای شما قرار بگیرد از شدت گری""ه نمی-
تواند صدایش را به مردم" برساند .بهتر است به عم""ر دس""تور" دهی""د ک""ه ام""امت ده""د.
عائشه میگوید :من به حفصه نیز گفتم که به رسول خدا بگوی"د اگ""ر اب""وبکر در ج"ای
شما قرار بگیرد از شدت گریه نمیتواند صدایش را به م""ردم" برس""اند ".به""تر اس""ت ب""ه
عمر دستور دهید .حفصه نیز چنین کرد .آنگ"اه رس"ول خ"دا فرم"ودَ « ":م ْه ِإنَّ ُكنَّ َأَل ْنتُنَّ
س»« :شما همان زنانی هس""تید ک""ه یوس""ف ب يُوسُفَ ُ ،م ُروا َأبَا بَ ْك ٍر فَ ْليُ َ
ص ِّل لِلنَّا ِ اح ُ
ص َو َِ
را احاطه کرده بودند ".به ابوبکر" بگویید تا برای مردم ام""امت ده""د» .حفص""ه (ک""ه از
1
عائشه ناراحت شده بود) گفت :هیچگاه از ناحیه تو خیری به من نرسید».
عدهای به این روایت چنین استدالل کردهاند که چون امام دچار مشکل شد ،کسی
میتواند به جای او امامت ده""د .ام""ا ب""ا آنچ""ه این روایت ب""ه آن داللت میکن""د مخ""الفت
کرده و گفتهاند :هرکس چ""نین کن""د نم""ازش باط""ل اس""ت و ه""رکس عملی چ""ون عم""ل
رسول خدا و ابوبکر" و صحابه داشته باشد ،عمل وی باطل است.
-11انتشار" اختالف و پراکندگی" و فتنه میان مسلمانان:
از جمله مفاسد تعصب مدهبی و نتایج مضر آن ،پراکن""دگی و تقس""یم مس""لمانان ب""ه
مذاهب و گروههاو فرقه"های مختلف میباشد .مسلمانانی که در اکثر امور" دین ،تفاوت
دیدگاهی" در میان آنان نیس""ت و همگی در عقی""ده و عب""ادت و حالل و ح""رام و فق""ه و
اصول و محبت یکسان و یکسو و متحد میباشند.
قران ک""ریم اختالف را م""ذموم دانس""ته و آنرا نک""وهش میکن""د؛ خداون""د متع""ال می-
ص ُموا" بِ َح ْب ِل هَّللا ِ َجميعا ً َو ال تَفَ َّرقُوا» (آل عم""ران« )103 :و همگی ب""ه فرمایدَ « :و ا ْعتَ ِ
ریسمان هللا (= قرآن و اسالم) چنگ زنید و پراکنده نشوید».
َب ري ُح ُک ْ"م» (انف"""ال« )46 :و هللا و و میفرمای"""دَ « :و ال تَن"""ازَ عُوا فَتَ ْف َش"""لُوا َو ت ْ
َ"""ذه َ
پیامبرش" را اطاعت کنید و با همدیگر نزاع نکنید که سست شوید»".
و میفرمایدَ « :و ال تَ ُکونُوا" ِمنَ ْال ُم ْش ِرکينَ * ِمنَ الَّذينَ فَ َّرقُوا" دينَهُ ْم َو کانُوا ِشيَعا ً ُک""لُّ
ب بِما لَ َد ْي ِه ْم فَ ِرحُونَ » (روم« )32-31 :به سوی او ب""از گردی "د" و از او بترس""ید" و ِح ْز ٍ
نماز را بر پا دارید و از مشرکان نباشید ".از کسانیکه دین خود را پاره پاره کردند و
فرقه فرقه شدند و هر گروهی به آنچه نزد خود دارند ،خوشحالند».
خداوند متعال به ما روش صحیح پایان دادن به اختالف و ن""زاع را آموخت""ه اس""ت
آنجا که میفرماید« :فَِإ ْن تَن""ا َز ْعتُ ْم في َش" ْي ٍء فَ" ُر ُّدوهُ ِإلَي هَّللا ِ َو الر ُ
َّس"و ِل ِإ ْن ُک ْنتُ ْم تُْؤ ِمنُ""ونَ
- 1بخاری679 ":؛ مسلم418 :
297 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
"ک َخ ْي" ٌر َو َأحْ َس"نُ تَ"ْأويالً» (نس""اء« )59 :ای کس""انیکه ایم""ان بِاهَّلل ِ َو ْاليَ""وْ ِم اآْل ِخ" ِ
"ر ذلِ" َ
آوردهاید! هللا را اطاعت کنید و پیامبر" را اطاعت کنید و صاحبان امرتان را (اطاعت
کنید) و اگر در چیزی اختالف کردید ،آنرا به هللا و پیامبر باز گردانید؛ اگ""ر ب""ه هللا و
روز" قیامت ایمان دارید ،این بهتر و خوش فرجام"تر است».
گ""اهی اص""حاب رس""ول هللا ح در مس""ائلی دچ""ار اختالف میش""دند ب""هگون""های ک""ه
یکدیگر را بر دیدگاه نادرست میدانستند" و در دیدگاه یکدیگر تأم""ل ک""رده و ب""ه تعقیب
آن میپرداختند ".اگر اقوال همهی آنه""ا درس""ت و ص""حیح ب""ود چ""نین نمیکردن""د .از ابن
مسعود" در مورد" مسائل متفاوتی" روایت ش""ده ک""ه میگوی""د« :در این م""ورد ب""ر اس""اس
رأی خود نظر میدهم ،پس اگر درس""ت باش"د از س""وی خداون""د اس"ت و اگ""ر اش""تباه و
نادرس""ت باش""د ،از ج""انب من اس""ت .و از خداون""د طلب مغف""رت میکنم» .و عم""ر بن
خطاب از اختالف ابی بن کعب و عبدهللا بن مسعود در م""ورد نم""از خوان""دن در ی""ک
لباس خشمگین شد .چنانکه اُبی بر این باور بود که نماز خواندن در یک لباس ،خوب
و زیبا است .اما ابن مسعود بر این باور ب"ود ک""ه این ب""رای زم"انی ب""ود ک"ه لب""اس کم
بود .پس عمر درحالیکه به شدت ناراحت بود گفت« :دو نف""ر از اص""حاب رس""ول هللا
ح با یکدیگر اختالف کردهاند ،کسانی که دیگران به آنها نگاه ک""رده و دینش""ان را از
ایشان دریافت میکنند .براستی ک""ه ابی بن کعب درس""ت میگوی""د و تأوی""ل ابن مس""عود"
نادرست اس""ت .ام""ا بدانی""د اگ""ر پس از این بش""نوم کس""ی در این م""ورد اختالف ک""رده
1
است ،با وی چنین و چنان رفتاری" خواهم داشت».
شبهه و پاسخ آن:
گاهی گفته میشود :اختالف در عقاید و بر مبنای هوی و هوس و به خ""اطر ج""اه و
مقام دنیوی مذموم" است .اما اختالف فقهی ،اختالفی" اجتهادی است که اهل آن در این
مورد" معذور هستند.
پاسخ :اختالف مذموم ه"ر اختالفی اس"ت ک"ه ب"رای م"ردم ش"ناختن حکم هللا در آن
ممکن باش""د .ام""ا از آن رویگردان""ده و ب""ر آراء و نظ""رات خ""ود اص""رار میکنن""د .و
تفاوتی نمیکند این اختالف در دین باشد یا دنی"ا ،در عقای"د باش"د ی""ا فق"ه؛ آی"اتی ک"ه از
اختالف برحذر داشته و در مورد" آن هشدار میدهند ،عام هستند و آیات و روایاتی" که
آنها را مقید کند ،وارد نشده است .و برخی از آنه""ا ب""ه ط""ور مش""خص از اختالف در
دین نهی ک"ردهان""د .و از ط""رفی خداون""د متع""ال م""ا را ب"ه پ"یروی" از کت""ابش و س"نت
رسولش" امر کرده است و دستور" داده تا در هر اختالفی به آنها مراجعه ک""نیم .عالوه
بر این ،اختالفی" که میان مسلمانان رخ داده محدود" به مس""ائل ف""روع" نیس""ت بلک""ه این
اختالف در اصول نیز وجود" دارد.
-12سختگیری و تشدد در برخی مسائل منجر به مشقت و در تنگنا ق""رار گ""رفتن
- 1جامع بیان العلم103-2/102 :
298 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
مردم میشود؛ مثال این امر سبب شیعه شدن ایران میباش""د .اس""تاد محب ال""دین خطیب
میگوید« :روزی خدابنده ک""ه یکی از پادش""اهان ای""ران در س""ال 703هج""ری و اه""ل
سنت بود ،از همسرش ناراحت شده و بر او خشم گ""رفت و س""ه ب""ار او را طالق داد.
سپس (پشیمان شد و) خواست او را به همسرس خود بازگرداند "،اما فقهای اهل سنت
به او گفتند :چنین امری برای تو مقدور" نیست تا اینکه کسی جز تو با او ازدواج کن""د
(و به خواس""ت خ""ود او را طالق ده""د ).این ام""ر ب""ر پادش""اه گ""ران آم""د ،پس ش""یعیان
اط""راف" وی از این فرص""ت اس""تفاده ک""رده و ب""ه وی پیش""نهاد" دادن""د از می""ان فقیه""ان
شیعه کسی را فرا خواند" تا برای او در این مورد فتوا ده""د .و او کس""ی نب""ود ج""ز ابن
مطهر حلی (که شیخ االسالم ابن تیمیه به رد کتاب وی «منهاج الکرامه» در «منهاج
السنة النبویة» پرداخته است ).چون ابن مطهر ن""زد وی حاض""ر ش""د و پادش""اه از وی
در این زمینه س""وال ک""رد ،ابن مطه""ر پرس""ید ":آی""ا همس""رت را در حض""ور" دو ش""اهد
عادل طالق دادی؟ پادشاه گفت :نه؛ پس ابن مطهر" فتوا داد که طالق واقع نشده اس""ت
چرا که شروط آن محقق نشده و میتواند به همسرش رج""وع" کن""د .ب""ا ش""نیدن این فت""وا
پادشاه خوشحال شد و ابن مطهر را از خاصان و نزدیکان خود قرار داد و همین امر
باعث شد پادشاه وقت (سلطان محمد خدابنده) به مذهب ش""یعه درآی""د و پس از این ب""ه
کارگزاران خود دستور داد به اسم ائمه دوازدهگانه بر منابر خطبه بخوانند" و اس""امی
آنها را بر پولهای رایج مملکت و دیوار مساجد حک نمود.
و اینگونه بود که تمام ای""ران ش""یعه ش""د و ش""یعه ش""دن آن در زم""ان برپ""ایی" دولت
صفوی کامل و استوار" شد .چنانکه دولت صفوی مذهب شیعیان غ""الی را پ""ایگ""ذاری
1
نمود.
درحالیکه شایسته بود فقهای اهل سنت با در نظر گرفتن دی""دگاه ش""یخ االس""الم ابن
تیمیه همسر پادشاه را به وی بازمیگرداندند .چنانکه او معتقد بود س""ه طالق در ی""ک
مجلس تنها یک طالق محسوب میشود .و در این مورد" به دالی""ل زی""ادی اس""تدالل می-
کند .از جمله حدیث ابن عباس است که میگوید« :طالق ثالثه در زمان رس""ول هللا و
ابوبکر" و دو سال اول خالفت عمر ،یک طالق محسوب میش""د .پس عم""ر بن خط""اب
گفت :مردم" در امری که برایشان فرصت" داده شده شتاب زده عمل میکنند ،اگر اینرا
به اجرا در آوریم" چه میشود - .یعنی ه""رکس زنش را در ی""ک مرحل""ه س""ه طالق داد
2
آنرا سه طالق حساب میکنیم -و سپس این حکم را اجرا نمود».
َّتان» خداون "د" متع""ال
3
ق َمر ِ و عالوه بر این روایت خداوند" متعال میفرماید« :الطَّال ُ
- 1نگا :تعلیق وی بر کتاب «المنتقی من منهاج االعتدال» نوشته"ی ش""یخ االس""الم ابن
تیمیه به اختصار" حافظ ذهبی ،ص19-18 :
- 2شرح نووی بر مسلم72-10/70 :
( - 3بقره« )229 :طالق دوبار است».
299 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
میفرمایدَ « :مرَّتا ِن»؛ یعنی دو دو وقت و زمان متف""اوت؛ و نگفت""ه« :کلمت""ان» :طالق
دو بار گفتن آن است .یا الفاظی از این قبی""ل ذک""ر نک""رده اس""ت( .و دی""دگاه ابن تیمی""ه
همان دیدگاه درست و صحیح در بحث طالق ثالثه میباش""د .ام""ا اجته""اد عم""ر در این
زمینه تدبیری موقت با توجه به شرایط بوده است .که قصد وی از این کار بازداش""تن
مردم از بر زبان آوردن مکرر طالق سهگانه بوده است .و ب""ه هیچ وج""ه این امک""ان
وجود" ندارد که اجتهاد وی سنت ثابت شده از رسول" خدا را لغو تلقی کند .و بس""یاری
از علم""ای محق""ق این دی""دگاه را ت""رجیح دادهان""د .از جمل""ه :ام""ام ابن قیم ،ش""وکانی،
4
صنعانی" صدیق حسن خان ،سید سابق و )...
شعری در تقلید:
عنـی الجـواب بفهم لب حاضر یا سائلی عن موضع التقلید خذ
واحفظ علی بوادری ونوادری واصخ الـی قولی و ِدن بنصیحتی
تنقـاد بیـن جنـادل ودعاثـر ال فــرق بیــن مقلـد وبهیمـة
عدال ومعنی للمقال السائر تبا لـقاض او لمفـت ال یــری
ـمبعوث بالدین الحنیف الطاهر فاذا اقتدیتفبالکتاب وسنة الـ
ومـع الدلیل فمل بفهـم وافـر واذ الخالف اتی فدونک فاجتهد
فرعا بفرع کالمجهـول" الحائــر وعلی االصول فقِس فروعک ال
تَقس
«ای کسی که در مورد" تقلید سوال میکنی ،با دقت به پاسخ آن گوش ده .ب""ه س""خن
من گوش ده و نصیحتم را فرا گیر و سخنانم را به خاطر" بسپار .تفاوتی می""ان مقل""د و
چهارپا" نیست .نابود شود قاضی" یا مف""تی ک"ه ب""ر مبن""ای ع"دالت س""خن نمیگوی"د و ب"ر
ت
اساس اقوال دیگران قضاوت" میکند و فتوا میدهد .چون اقتدا نمودی" به کتاب و س""ن ِ
کسی اقتدا کن که با دین حنیف و پاک مبعوث شد .و چون اختالف بوجود" آمد اجته""اد
کن و با دلیل همراه شو .مسائل اجتهادی را بر اصول قی""اس کن و از این پره""یز کن
که همچون افراد" جاهل و سرگردان امور" فرعی را بر یکدیگر" قیاس کنی».
و از این قبیل است ابیاتی که یکی از علم"ا ،من""ذر بن س""عید بل"وطی" خطیب خلیف"ه
"ذهبی م""ردود"
ِ عبدالرحمن الناصر سروده است که در آنها از قید و بن""دهای تعص""ب م"
شکایت میکند و حا ِل مذهبیهای مقلد و دیدگاه و موضع آنان در براب""ر دع"وتگران ب"ه
کتاب و سنت را بیان نموده و میگوید:
طلبت دلیال هکذا قال مالک عـذیری" من قوم" یقولون کلما
وقد" کان ال تخفی علی المسالک فان عدت قالوا :هکذا قال اشهب
- 4بدعة التعصب المذهبی ،ش""یخ محم""د عی""د عباس""ی حفظ""هاهلل203 :؛ نگ""ا :تعص""ب
مذهبی در مبحث دهم :رها کردن تحزب و تعصب
300 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ومن لم یقل ما قاله فهو آفک فان زدت قالوا :سُحنُن مثله
وقالوا جمیعا :انت قرن مماحک فان قلت :قال هللا ضجوا واکثروا"
اتت مالکا فی ترک ذاک وان قلت :قد قال الرسول ،فقولهم"
المسالک
«از قومی" که هرگاه از آنه""ا دلی""ل میخ""واهم ،میگوین""د :مال""ک چ""نین گفت""ه اس""ت،
پوزش میخواهم.
پس اگر دوباره از آنها دلیل بخواهم میگوین""د :اش"هب چ"نین گفت"ه اس""ت .و مس"ائل
مختلف از وی پوشیده نیست.
پس اگر بیش از این برای ذکر دلیل اصرار کنم ،میگوین""دُ :س"حنُن مانن""د آنرا ن""یز
گفته است .و هرکس مطابق با دیدگاه او سخن نگوید ،افترا زننده است.
پس اگر بگویم :خداوند فرموده است؛ فریاد" میزنند و غوغ""ا ب""ه پ""ا ک""رده و همگی
میگویند :تو لجبازی میکنی.
و اگر بگویم :رسول خدا فرموده است ،میگویند :مالک در ترک آن موارد" زیادی
را ذکر کرده است».
مبحث پنجم :رها کردن بدعت و افکار نوپیدا و وارداتی
بدعت در لغت :اصل ماده (بدع) به معنای اختراع چیزی ب""دون نمون""هی قبلی می-
ض» ت َو اَأْلرْ ِ باش""د .و از این قبی""ل اس"ت کالم خداون"د" ک"ه میفرمای""د« :بَ"دي ُع َّ
الس"ماوا ِ
ت(بقره« )117 :پدید آورنده آسمانها و زمین است» .و اینکه میفرمای""د« :قُ""لْ م""ا ُک ْن ُ
بِ ْدعا ً ِمنَ الرُّ ُس ِل» (احقاف(« )9 :ای پیامبر) بگو :من از میان پیامبران (وجودی) نو
ظهور" نیستم» .و اینکه گفته میشود« :ابتدع فالن بدعة» یعنی فالنی راه و روش "ی" را
ایجاد کرده است ک""ه پیشت""ر وج""ود" نداش""ته اس""ت .در م""ورد چ""یزی نیک""و ک""ه م""دل و
نمونهای قبلی در زیبایی" ندارد ،گفته میشود این امر جدید و تازه اس""ت گ""ویی قب""ل از
آن نظیر و مشابهی نداشته اس"ت .و از این جهت اس"ت ک"ه ب"دعت ،ب"دعت نامی"ده می-
شود.
بدعت در اصطالح« :راه و روش"ی" ک"ه در دین ایج""اد ش""ده و ب""ا ش""ریعت ش""باهت
دارد و مقص""ود از آن و عم""ل مط""ابق آن ،مبالغ""ه در عب""ادت ب""رای خداون""د متع""ال
1
است».
بدعت حقیقی و بدعت اضافی:
بدعت حقیقی :عبارت است از ب""دعتی ک""ه هیچ دلی""ل ش""رعی از کت""اب و س""نت و
اجماع و قیاس و استداللی که نزد اهل علم معتبر باشد ،نه ب""ه ط""ور" کلی و ن""ه بط""ور"
جزئی بر آن داللت نمیکند .و بر این اساس است که ب""دعت نامی""ده ش""ده اس""ت .چ""ون
- 1االعتصام ،عالمه شاطبی ،تحقیق شیخ مشهور" حسن حفظهاهلل54 -1/43 :
301 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
- 1االعتصام2/127 :
- 2همان2/128 :
- 3تفسیر ابن کثیر2/12 :
- 4تهذیب الفروق4/225 :
302 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
س َأ ْج َم ِعينَ »« 1:مدینه از فالن نقطه تا فالن نقط""ه َح َدثًا فَ َعلَ ْي ِه لَ ْعنَةُ هَّللا ِ َوال َمالَِئ َك ِة َوالنَّا ِ
حرم است .درخت آن بریده نشود و عمل جدی"دی در آن ایج"اد نگ"ردد .ه"رکس عم"ل
جدید و نوپیدایی (مخالف با کتاب و سنت) در آن ایجاد کن""د ،لعنت خ""دا ،فرش""تگان و
همه مردم بر او باد».
َث فِي َأ ْم ِرن اَ
-2عمل مبتدع مردود" و باطل است .رسول خ""دا فرمودن""دَ « ":منْ َأ ْح د َ
س فِي ِه ،فَ ُه َو َردٌّ»« 2:هرکس در این امر ما (دین) چیزی را ایجاد کند که از َه َذا َما لَ ْي َ
آن نیست ،آن عمل مردود" و باطل است».
ٌ َ ُ
-3ایجادکننده"ی بدعت در آتش است .رسول خدا فرمودند« ":ك َّل ُم ْح َدث ٍة بِ ْد َع ةَ ،و
ُك َّل بِ ْد َع ٍة فِی النّا ِر»« 3:هر امر نوپیدایی" (در دین) بدعت است و ه""ر ب""دعتی در آتش
میباشد».
-4گناه کسانی" که از بدعت پ""یروی میکنن""د ،ب""رای کس""ی ک""ه آن ب""دعت را ایج""اد
کرده محسوب میشود .رسول خدا فرمودند« ":ومن دعا الی ضاللة کان علی""ه من آث""ام
من تبعه ،الینقص ذلک من آث""امهم ش""یئا»« 4:ه""رکس ب""ه گم""راهی ف""را خوان""د ،گن""اه
کسانی که از او (در آن گمراهی) پیروی میکنند ،برای او نیز محسوب میشود ،بدون
اینکه از گناه آنان چیزی کاسته شود».
ج) اقوال صحابه رضیاللهعنهم:
-1زمانی" که معاذ بن جبل در شام بود فرمود« :ای م"ردم ،ب"ه علم روی آوری"د" و
قبل از اینکه از میان شما برداشته شود آنرا فرا گیرید .آگاه باش""ید ک""ه برداش""ته ش""دن
علم ،مردن اهل آن میباشد .و از بدعت و بدعتگزاری و لجاجت و زیادهروی برحذر
5
باشید .و راه و روش گذشتگان را بر خود الزم بگیرید».
-2و از ابی بن کعب روایت است ک"ه میگوی""د« :راه راس"ت و س""نت را ب""ر خ"ود
الزم بگیری"د .هیچ بن"دهای ب"ر روی زمین نیس"ت ک"ه راه راس"ت و س"نت را در پیش
گیرد و خداوند را در دل یاد کند و از ترس خداوند ،به خود بلرزد ،مگر اینک""ه مث""ال
وی چون درختی" است که برگهای آن خشک شده و باد تند و ش""دیدی ب""ر آن میوزد و
برگهای آن میریزد .براستی گناهان چنین شخص"ی" همچ""ون ب""رگه""ای این درخت می-
ریزن""د و خداون"د" اینچ"نین گناه""ان وی را مح""و و ن""ابود میکن"د چنانک"ه آن درخت در
معرض باد برگهای خود را از دست میدهد .و میانهروی" در راه راست و سنت بهتر
از اجته""اد در راهی ب""ر خالف آن میباش""د .پس دقت کنی""د ک""ه اگ""ر عم""لت""ان از روی
- 1بخاری1734 ":؛ مسلم2434 :
- 2بخاری 2499 ":مسلم3242 :
- 3مسلم1435 :؛ نسائی1560 :
- 4مسلم4831 :؛ ترمذی2598 :
- 5البدع و النهی عنها ،امام محمد بن وضاح ،ص25 :
303 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
اجتهاد یا میانهروی" است ،بر مبنای راه و روش پیامبران و سنت آنها باشد».
-3عبدهللا بن مسعود" میگوید« :تق""وای الهی و جم""اعت را ب""ر خ""ود الزم بگیری""د.
چرا که خداوند متعال هرگز امت محم""د را ب""ر ض""اللت و گم""راهی جم""ع نمیکن""د .و
صبر را بر خود الزم بگیرید تا اینکه نیکی و خوبی میسر گ""ردد ی""ا اینک""ه ره""ایی و
2
آسایش از فاجر" میسر گردد».
و از او روایت است که میگوید« :راه راست را بر خود الزم بگیری""د ،اگ""ر ب""دان
پایبند باشید و آنرا بر خود الزم بگیرید ،قطعا بسیار" پیشی میگیرید و اگر به مخ""الفت
ب""ا آن برخیزی"د" و ب""ه این س""و و آن س""و متمای""ل ش""وید ،قطع"ا" دچ""ار گم""راهی دور و
3
درازی" خواهید شد».
و همچنین میگوید« :کسب علم را بر خود الزم بگیرید قبل از اینکه از میان ش""ما
برداشته شود .و از بدعتگزاری" و لجاجت و زی"ادهروی و کن"دوکاو و تعم"ق (نابج"ا)
4
برحذر" باشید و راه و روش صحابه را بر خود الزم بگیرید».
-4ابودرداء" میگوید« :کسی که از احادیث و روایات پیروی" میکند هرگ""ز گم""راه
5
نمیشود».
-6و شخصی به ابن عب""اس گفت« :م""را توص""یه"ای کن .فرم""ود« ":تق""وای الهی و
6
استقامت را بر خود الزم بگیر ،پیروی" کن و بدعتگزار مباش».
-7ابن عم""ر میگوی""د« :ه""ر ب""دعتی گم""راهی اس""ت هرچن""د م""ردم آنرا نیک""و
7
بشمارند»".
د) اقوال علمای سلف:
-1از امیرالمومنین عمر بن عب""دالعزیز" رحم""هاهلل روایت اس""ت ک""ه ب""ه ب""رخی از
کارگزارانش چنین مینوشت« :تو را به تقوای الهی و میانهروی در امرش و پ""یروی
از سنت رسول هللا ح و ت"رک ب"دعته"ایی ک"ه ب""دعتگزاران پس از رس""ول خ"دا ایج"اد
کردهاند و خ""ودداری" از هم""راهی و ی""اری آنه"ا توص"یه میکنم .ب""دان ک"ه انس""ان هیچ
بدعتی را ایجاد نمیکند مگر اینکه پیشتر دلیلی در رد آن وارد شده اس""ت و در م""ورد
- 1االبانة الکبری ،ابن بطة1/359 :؛ شرح اصول اهل السنة ،اللکانی ،ص54 :
- 2ابن بطة ،ابانة الکبری149-314 ،1/313 :
- 3ابن بطة ،ابانة الکبری1/332 :
- 4دارمی1/66 :؛ ابن وضاح در البدع و النهی عنها ،ص ،25 :م""روزی" در الس""نة،
ص525 :
- 5ابن بطة ،ابانة الکبری1/353 :
- 6مروزی فی السنة ،ص24 :؛ دارمی1/66 :؛ بغوی فی شرح السنة1/214 :
- 7م""روزی" فی الس"نة ،ص24 :؛ ابن بط"ة ،ابان"ة الک""بری ،1/339 :اللک""انی ،ش"رح
اصول اعتقاد اهل السنة1/92 :
304 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
آن تذکر داده است .پس پایبندی" به سنت را بر خود الزم بگیر که به اذن خداوند" سنت
برای تو عصمت به همراه خواهد داشت .و بدان که هرکس به سنتها پایبندی کند و به
آنها جامهی عمل بپوشاند ،اشتباهات و لغزشها و ام"ور نادرس""ت مخ"الف ب""ا س""نت را
میداند .کسانی" که در علم س""بقت جس""تند ،توق"ف" کردن"د" و ب""ا آگ""اهی و بص""یرت الزم
دست نگه داشتند" درحالیکه آنها در بحث و جدال بسیار قویتر بودند" اما در این می""دان
1
وارد نشدند»".
-2ابن سیرین در مورد" بدعت هشدار داده و میگوید« :کسی ک""ه ب""دعت را ایج""اد
2
کند به سنت مراجعه نمیکند».
-3ایوب سختیانی رحمهاهلل میگوید« :هرچه ب""دعتگزار ب""ه اجته""اد خ""ود بیفزای""د،
3
بیشتر" از خداوند دور میشود».
-4ابو قالبه میگوید« :انسان ب"دعتی را ایج"اد نمیکن"د مگ"ر اینک"ه شمش"یر" را ب"ر
4
خود حالل میکند».
-5سفیان ثوری" میگوید« :فقها میگویند :قول صحیح نخواهد بود مگر با عم""ل؛ و
قول و عمل صحیح نخواهد بود مگر ب""ا نیت؛ و ق"ول و عم""ل و نیت ص""حیح نخواه""د
5
بود مگر زمانی که با سنت نبوی" موافق باشند».
-6ابوالعالی""ه ب""ه ب""رخی از ی""ارانش میگوی""د« :اس""الم را ف""را گیری""د و چ""ون آنرا
آموختید" از آن روی نگردانید؛ و راه راست را بر خ""ود الزم بگیری""د .آگ""اه باش"ید ک"ه
راه راست اسالم است و از راه راست به این سو و آن سو منحرف" نش""وید ".ب""ه س""نت
پیامبرتان پایبن"د" و از ب"دعته"ا برح"ذر" باش"ید .ب"دعته"ایی ک"ه دش"منی" و کین"ه را می"ان
6
پیروان خود ایجاد میکند».
-7ابراهیم نخعی میگوی"د« :اگ"ر اص"حاب محم"د ب"ر ن"اخنه"ا مس"ح میکردن"د ،در
7
ب فض ِل پیروی" از آنها ،ناخنها را نمیشستیم»".راستای" کس ِ
- 1اب"""وداود5/19 :؛ ابن وض"""اح ،الب"""دع و النهی عنه"""ا ،ص30 :؛ ابن بط"""ة ،ابان"""ة
الک""بری1/321 :؛ آلب""انی میگوی""د :این روایت ص""حیح مقط""وع اس""ت .ص""حیح س""نن
ابوداود4612 ":
- 2دارمی208-1/80 :؛ ابن بط""ة ،ابان""ة الص""غری ،ص131 :؛ س""یوطی ،االم""ر و
االتباع ،ص78 :
- 3ابن ج""وزی ،تل""بیس ابلیس ،ص18 :؛ س""یوطی فی االم""ر و االتب""اع و النهی عن
االبتداع ،ص81 :
- 4دارمی1/58 :
- 5ابن بطة ،ابانة الکبری ،1/333 :ابن جوزی ،تلبیس ابلیس ،ص11 :
- 6مروزی فی السنة ،ص8 :؛ ابن بطة ،ابانة الکبری1/242 ،
- 7ابن بطة ،ابانة الکبری1/361 :؛ دارمی" در همین معنا218-1/83 :
305 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اولین کسی که ذکر دس""ته جمعی را ایج""اد نم""وده و ب""دعت نه""اد ،معض""د بن یزی""د
عجلی و یارانش در کوفه بودن""د ک""ه ابن مس""عود آنه""ا را از این عم""ل نهی ک""رد و ب""ه
س""وی آنه""ا س""نگریزه پرت""اب ک""رد 1.پس از این عم""ل دس""ت کش""یدند؛ ام""ا ص""وفیه و
روافض در زمان مأمون و پس از وی بدان روی آوردند ".در مأمون گرایش به تشیع
وجود" داشت .او کسی بود که تکبیر دسته جمعی پس از صلوات را در مساجد ب"دعت
2
نهاد.
و عبدهللا بن ابو هزیل عنبری میگوی""د« :هم""راه عبدهللا بن خب""اب بن ارت نشس""ته
بودیم" که میگفت :این تعداد و آن تعداد س""بحان هللا بگویی"د" و و ب""ه این تع""داد هللا اک""بر
بگویید ".درحالیکه مشغول این امر بود ،خباب از کنار وی گذشت ،ب""ه وی نگ""اه ک""رد
(و گویا عملکرد وی را بررسی" نمود) سپس به دنب""ال وی فرس""تاد" و او را ن""زد خ""ود
فرا خواند ،پس شالق را برداشته و ب""ا آن ب""ه س""ر عبدهللا میزد درح""الیک""ه عبدهللا می-
گفت :پدرم چرا میزنی؟ خباب گفت :تو امر بزرگی در دین م""رتکب ش""دی ،در ام""ر
بسیار" خطرناک و مهلکی گام نهادی ".این شاخ شیطان است که طلوع کرده یا بر آمده
3
است».
ظهور بدعت گفتن هللا اکبر به هنگام قرائت قرآن:
عبدالرحمن بن ابوبکر میگوید« :نزد اس""ود بن س""ریع نشس""ته ب""ودم .مجلس او در
انتهای مسجد جامع بود .پس سورهی بنی اسرائیل (اسراء) را آغاز نمود تا اینکه ب""ه
این بخش از آیه رسید" که میفرمایدَ « :و َكبِّرْ هُ تَ ْكبِيراً» که ناگهان ص""دای اطرافی""ان وی
بلند شد؛ مجالد بن مسعود به عص""ایش تکی""ه ک""رده ب""ود ،چ""ون این ع""ده او را دیدن""د،
گفتند :خوش آمدی ،خوش آمدی ،بنشین .وی گفت :با شما نمینش""ینم هرچن""د مجلست""ان
نیک باشد ،شما پیشتر مرتکب عملی شدید که مس""لمانان آنرا انک""ار میکنن""د .از آنچ""ه
4
مسلمانان انکار میکنند ،برحذر باشید و دوری کنید».
معرفی اهل بدعت:
شیخ االسالم ابن تیمیه میگوید« :بدعتی که انسان با ارتکاب آن اهل بدعت شمرده
دانایان ب""ه س""نت
ِ میشود عبارت است از آنچه مخالفتش با کتاب و سنت نزد عالمان و
5
شهرت یافته است مانند بدعت خوارج و روافض و قدریه و مرجئه».
چه وقت انسان اهل بدعت خوانده میشود:
هیچیک از اهل سنت به مجرد خطای اجتهادی ،از اهل بدعت ش""مرده نمیش""ود ی""ا
- 1مجموع" الفتاوی35/41 :
- 2نگا :البدایة و النهایة10/270 :
- 3البدع و النهی عنها21 :
- 4البدع و النهی عنها17-16 :
- 5مجموع" الفتاوی ،ابن تیمیه35/414 ،
307 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اینک"ه ب"ه خ"روج وی از دای"رهی اه"ل س"نت حکم نمیش"ود؛ مح"دث ش"ام ش"یخ محم"د
ناصرالدین" آلبانی رحمهاهلل میگوید« :مبتدع و بدعتگزار کسی اس""ت ک""ه :ع""ادت وی
ایجاد بدعت در دین است نه کسی که بدعتی را ایجاد کرده است هرچند عم""ل وی از
روی" اجتهاد نباشد" بلکه از روی هوی و هوس ب""دعتی را بوج""ود آورده باش""د .چ""نین
شخصی" مبتدع نامیده میشود.
ذکر مثالی به توضیح این مطلب کم""ک میکن""د و آن اینک""ه :گ""اهی ح""اکم ظ""الم در
برخی از احکامی که صادر" میکن""د ب""ه ع""دالت رفت""ار" میکن""د ،ام""ا ب""ا این هم""ه ع""ادل
نامیده نمیشود چنانکه گاهی حاکم عادل در برخی از احکامی که صادر میکند ،دچار
ظلم میشود .اما با وجود این ظالم نامیده نمیشود .و این مسأله بیانگر قاعدهی اسالمی
متقن است که میگوید« :انسان بر مبنای غلبه خیر یا شر در وج""ود" وی ،س""نجیده می-
شود» .و چون این حقیقت را درک کنیم ،خواهیم دانست مبتدع کیست.
و همچنین میگوید :در اینکه شخص مبتدع خوانده شود ،دو شرط الزم است:
-1مجتهد نباشد بلکه پیرو هوی و هوس باشد -2 .ایجاد ب"دعت در دین از ع"ادات
1
وی باشد».
بنابراین به دلیل خطای اجتهادی بر مبتدع بودن هیچیک از علم""ای اه""ل س""نت ی""ا
کارگزاران و حکام آنها یا خروج ایشان از اه""ل س""نت و جم""اعت حکم نمیک""نیم .چ""ه
این اجتهاد در مسألهای از مس""ائل عقی""ده و توحی""د باش""د ی""ا اینک""ه در مس""ائل حالل و
حرام باشد که اختالف علم""ای امت در آن م""ورد دانس""ته ش""ده اس""ت .چ""را ک"ه وی ب""ا
اجتهاد خود قصد رسیدن به حق را داشته است و در آنچه با اجتهاد بدان دست یافت""ه،
معذور" است .و بلکه به خاطر اجتهادش م""أجور اس""ت .ح""ال چگون""ه ممکن اس""ت ب""ه
بدعتگزار بودن یا فسق وی حکم شود؟!
این مسأله از مسائل بزرگی است که اه""ل س""نت و جم""اعت آنرا بی""ان داش""تهان""د و
هیچیک از علمای صاحب نظر ب""ا آن مخ""الفت نک""ردهان""د و بلک""ه اه""ل ب""دعت چ""ون
خوارج و معتزله و کسانی که از اقوال آنها متأثر شده یا ف""ریب آنه""ا را خ""وردهان""د -
2
که معموال از عوام الناس میباشند -با این قاعده مخالفت نکرده است.
ت َو َعلَيْه""ا َم""ا خداوند متعال میفرماید« :ال يُ َکلِّفُ هَّللا ُ نَ ْفس"ا ً ِإالَّ ُو ْس" َعها لَه""ا م""ا َک َس"بَ ْ
ص"راً َکم""ا َح َم ْلتَ"هُ ؤاخ ْذنا ِإ ْن نَسينا َأوْ َأ ْخطَْأن""ا َربَّن""ا َو ال تَحْ ِم""لْ َعلَيْن""ا ِإ ْ
ت َربَّنا ال تُ ِ ا ْکتَ َسبَ ْ
ْ
َعلَي الَّذينَ ِم ْن قَ ْبلِنا َربَّنا َو ال تُ َح ِّملنا ما ال طاقَةَ لَنا بِ ِه َو اعْفُ َعنَّا َو ا ْغفِرْ لَنا َو ارْ َح ْمن""ا
ص "رْ نا" َعلَي ْالقَ""وْ ِم ْالک""افِرينَ » (بق""ره« )286 :هللا هیچکس را ج""ز ب""ه َأ ْنتَ َموْ الن""ا فَا ْن ُ
اندازه توانش تکلیف نمیکند .آنچه (از خ""وبی) بدس""ت آورده ب""ه س""ود او و آنچ""ه (از
- 1سلسلة الهدی و النور الصوتیة ،785 :وجه دوم
- 2موقف" اهل السنة و الجماعة من اهل االهواء و البدع ،65-1/64 :دکتر ابراهیم" بن
عامر الرحیلی حفظهاهلل.
308 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
بدی) به دست آورده به زیان اوست .پروردگارا! اگر فراموش یا خطا ک""ردیم ،م""ا را
مؤاخ""ذه نکن ،پروردگ""ارا! ب""ارگران (و تکلی""ف س""نگین) را ب""ر (دوش) م""ا مگ""ذار،
چنانکه آنرا بر (دوش) کسانیکه پیش از ما بودند گذاشتی؛ پروردگ""ارا! آنچ""ه را ک""ه
طاقت تحمل آنرا نداریم" بر (دوش) ما مگذار و ما را بیامرز و به ما رحم فرمای .ت""و
موال و سرور مایی پس ما را بر گروه کافران پیروز" گردان».
و میفرماید« :فَاتَّقُوا هَّللا َ َما ا ْستَطَ ْعتُ ْم»" (تغابن« )16 :پس ت"ا (ج"ایی ک"ه) میتوانی"د"
تقوای الهی را پیشه کنید».
شیخ االسالم ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :این نص""وص بی""انگر" این مطلب هس""تند
که خداوند متعال هیچکس را به آنچه از انجام آن ناتوان است ،مکل""ف نک""رده اس""ت،
برخالف" جهمیه که معتقد به جبر هستند؛ و نیز بر این مس""أله داللت دارد ک"ه ه""رکس
دچار اشتباه و خطا و فراموشی" شود ،مواخذه نمیشود برخالف قدریه و معتزله که به
مواخذه چنین شخصی معتقدند .فصل الخطاب در این ب""اب همین اس""ت .چ""ون مجته""د
اجتهاد نموده و استدالل کند و به قدر توانایی ،تقوای الهی را رع""ایت کن""د ،درحقیقت
تکلیفی را انجام داده که خداوند از او خواسته و او را بدان مکل""ف ک""رده اس""ت .ح""ال
این مجتهد میتواند امام ،حاکم ،عالم ،صاحبنظر ،مف""تی و ...باش""د .و در این ص""ورت
از خداوند اطاعت کرده و مستحق ثواب میباشد و مواخذهای نخواه""د داش""ت .ب""ه این
شرط که به اندازهی توانایی" خود تقوای الهی را رعایت کرده باشد .اما دیدگاه جهمیه
1
که معتقد به جبر هستند ،برخالف" این دیدگاه میباشد».
برخی از ویژگیها و نشانههای اهل بدعت و صفات آنها:
-1فرقه فرقه شدن:
ُ ُ َّ
«وال تَ ُکونُوا َکالذينَ تَفَ َّرق""وا" َو ْ
اختَلَف""وا ِم ْن بَ ْع" ِد م""ا ج""ا َءهُ ُم خداوند متعال میفرمایدَ :
ک لَهُ ْم َع""ذابٌ عَظي ٌم» (آل عم""ران« )105 :و مانن""د کس""انی نباش""ید ک""ه ِّنات َو ُأولِئ َ
ْالبَي ُ
پراکنده شدند و اختالف کردند" پس از آنکه دالیل روشن برایش"ان آم"د و این"ان ب"رای-
شان عذاب بزرگی" است».
و میفرمای""د« :اِ َّن الَّذينَ فَ َّرقُ""وا دينَهُ ْم َوک""انُوا" ِش "يَعا لَ ْس "تَ ِم ْنهُ ْم في َش " ْي ٍء» (انع""ام:
ً
« )159به راستی کسانیکه آيين خود را پراکنده ساختند" و دسته دسته شدند ،تو را ب""ا
آنان هيچ گونه کاری نيست».
ابن کثیر در تفسیر این آیه میگوید« :آیه عام است و شامل تمام کسانی میش""ود ک""ه
دین هللا را رها کرده و از آن جدا میش""وند" و ب""ه مخ""الفت ب""ا آن ب""رمیخیزن""د .براس""تی
خداوند" متعال رسولش را با هدایت و دین حق مبع""وث نم""ود و آنرا ب""ر هم""هی ادی""ان
پیروز" گرداند .و شریعت الهی یکی است و در آن اختالف و پراکندگی" و فرق""ه فرق""ه
«وکانُوا ِشيَعاً» و به فرقه"ه""ای شدن جایگاهی" ندارد .و کسانی که در آن اختالف کنند َ
- 1مجموع" الفتاوی؛ ابن تیمیه217-19/216 :
309 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
مختلفی تقسیم شوند که همگی بدعت و گمراهی" است ،خداوند" متع""ال پی""امبرش" را از
1
راه و روش آنان بری کرده است».
شیخ االسالم ابن تیمیه درحالیکه تأکید میکند شعار اهل بدعت فرق""ه فرق""ه ش""دن و
پراکندگی" است .فرقه"ی ناجیه را چنین توص"یف میکن""د« :آنه""ا اه""ل س"نت و جم"اعت
هستند .آنها جمهور و سواد اعظم میباشند .اما ویژگی الینفک فرقه"های دیگر پ""یروی
از شذوذ و پراکندگی و فرقه فرقه شدن و پیروی" از بدعت میباش""د .و تع""داد هیچی""ک
از این فرقهها حتی ب""ه تع""داد ن""زدیکی ب""ه تع""داد فرق""هی ناجی""ه نمیرس""د .و ش""عار این
2
فرقه"ها جدایی از کتاب و سنت و اجماع میباشد».
-2پیروی" از هوی و هوس و خواهشات نفسانی:
یکی از بارزترین صفات اهل بدعت پیروی" از هوی و هوس و خواهشات نفسانی
میباشد .و بر این اساس است که واژه اهل ب""دعت و «اه""ل االه""واء» ب""ر آنه""ا اطالق
میشود .خداوند متعال در توصیف آنها میفرمایدَ« :أفَ َرَأيْتَ َم ِن اتَّ َخ َذ ِإلهَهُ هَواهُ َو َأ َ
ضلَّهُ
هَّللا ُ عَلي ِع ْل ٍم» (جاثیه« )23 :آیا دیدهای کسی را ک""ه معب""ود خ""ود را ه""وای (نفس""انی)
خویش قرار داد و هللا از روی علم او را گمراه کرد».
ابن کثیر رحمهاهلل میگوید« :یعنی فقط گوش ب"ه فرم"ان ه"وای نفس اس"ت .هرگ"اه
نفس وی امری را نیکو ش"مارد ،آنرا انج"ام میده"د و هرگ"اه ام"ری را زش"ت و ق"بیح
بداند ،آنرا ترک میکند .و در برابر" باور معتزله مبنی بر قاعدهی حس""ن و قبح عقلی،
3
چنین استدالل میشود».
و رسول خدا خبر دادن""د ک""ه یکی از وی""ژگی"ه""ای الینف""ک اه""ل ب""دعت ،پ""یروی از
هوی و هوس و خواهشات نفسانی میباشد که هرگز از آنها ج""دا نمیش""ود .چنانک""ه در
ب ا ْفت ََرقُ وا فی دینِ ِه ْم َعلَى ثِ ْنتَ ْي ِن َو َ
س ْب ِعينَ حدیث تفرقه امت فرمودن""دِ« :إنَّ َأ ْه ِل ا ْل ِكتَ ا ِ
س ْب ِعينَ ِملَّةً» -يَ ْعنِي اَ ْه َل اَأْل ْه َوا َء ُ -كلُّ َه ا فِي ث َو َ ق َعلَى ثَاَل ٍ ِملَّةً ،وَِإنَّ َه ِذ ِه اُأْل َّمةَ َ
ستَ ْفتَ ِر ُ
سيَ ْخ ُر ُج ِمنْ ُأ َّمتِي َأ ْق َوا ٌم ت ََج َ
ارى بِ ِه ْم تِ ْلكَ اَأْله َْوا ُء، اح َدةً َو ِه َي ا ْل َج َما َعةُ .وَِإنَّهُ َ النَّا ِر ِإاَّل َو ِ
ص ٌل ِإاَّل د ََخلَ هُ»« :اه""ل کت""اب
5
ق َواَل َم ْف ِ احبِ ِه اَل يَ ْبقَى ِم ْنهُ ِع ْر ٌ
4
ص ِ ب لِ َ ارى ا ْل َك ْل ُ َك َما يَت ََج َ
- 1تفسیر ابن کثیر2/196 :
- 2مجموع" الفتاوی ،ابن تیمیه346-3/345 :
- 3تفسیر ابن کثیر5/150 :
- 4بیماری" است که انسان در اثر گاز گرفتگی" سگ به آن دچار میش""ود و در اث""ر آن
بیماری" شبیه جنون به وی دست میدهد .و س""گ انس""ان را گ""از نمیگ""یرد مگ""ر اینک""ه
بیماری"هایی را به او منتقل میکند چنانکه گاهی چنان از نوشیدن آب خ""ودداری" میکن""د
که از تشنگی میمیرد .النهایة ،ابن کثیر4/195 :؛
- 5اب""و داود4597 "":6-5/5 :؛ دارمی2/314 :؛ مس""ند احم""د 4/102 :و آلب""انی در
«ظالل الجنة تخریج الس""نة» میگوی""د :این ح""دیث ص""حیح اس""ت .نگ""ا :الس""نة ابن ابی
310 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
در دینشان به هفتاد دو فرقه تقسیم شدند و این امت به هفتاد و سه فرقه تقس""یم خواه""د
شد» -منظور از این فرقه"ها ،اهل بدعت میباشد -همگی آنه""ا در آتش دوزخ خواهن""د
بود مگر یک گروه؛ و آن جماعت است .و آگاه باش"ید ک"ه آن ب"دعته"ا چن"ان در می"ان
گروههایی از امتم جریان خواهد داشت که هاری سگ به صاحبش منتق""ل ش""ده و در
تمام رگها و مفصلهای وی نفوذ میکند».
-3پیروی" از نصوص متشابه:
َّ َ ٌ ُ ُ َّ َأَ
خداوند متعال در توصیف آنها میفرمای""د« :ف َّما الذينَ في قل""وبِ ِه ْم زَ ْي"غ فيَتبِ ُع""ونَ م""ا
تَش""ابَهَ ِم ْن "هُ ا ْبتِغ""ا َء ْالفِ ْتنَ " ِة َو ا ْبتِغ""ا َء تَْأويلِ " ِه َو م""ا يَ ْعلَ ُم تَْأويلَ "هُ» (آل عم""ران« )7 :ام""ا
کسانیکه دردلهایشان ک""ژی و انح""راف اس""ت ،ب""رای فتن""ه ج""ویی (و گم""راه ک""ردن
م""ردم) و بخ""اطر تأوی""ل آن (ب""ه دلخ""واه خ""ود) از متش""ابه آن پ""یروی" میکنن""د» .ام""ام
بخاری" از ام المومنین عائشه روایت میکند که میگوید :رسول خدا این آی""ه را تالوت
ب َوُأخَ " ُ"ر ""ات ه َُّن ُأ ُّم ْال ِكتَ""ا ِ
""ات ُّمحْ َك َم ٌ ك ْال ِكت َ
َ""اب ِم ْن "هُ آيَ ٌ ي َأن"" َز َل َعلَيْ"" َ نمودن""د« ":هُ"" َو الَّ ِذ َ
ات فََأ َّما الَّ ِذينَ في قُلُوبِ ِه ْ"م زَ ْي ٌغ فَيَتَّبِعُونَ َما تَ َشابَهَ ِم ْنهُ ا ْبتِغَاء ْالفِ ْتنَ " ِة َوا ْبتِ َغ""اء تَْأ ِويلِ " ِه ُمتَ َشابِهَ ٌ
َّاس ُخونَ فِي ْال ِع ْل ِم يَقُولُونَ آ َمنَّا بِ ِه ُكلٌّ ِّم ْن ِعن ِد َربِّنَا َو َم""ا يَ " َّذ َّك ُر َو َما يَ ْعلَ ُم تَْأ ِويلَهُ ِإالَّ هّللا ُ َوالر ِ
َش ابَهَ ِم ْن هُ فَُأولَِئ ِك ت الَّ ِذينَ يَتَّبِ ُع ونَ َم ا ت َ ب» س""پس فرمودن""دِ« :إ َذا َرَأ ْي ِ "وا ْ
األلبَ""ا ِ ِإالَّ ُأوْ لُ" ْ
اح َذ ُرو ُه ْم»« 1:هرگاه کسانی را دیدید که از آیات متشابه پ""یروی" می- س َّمى هَّللا ُ فَ ْالَّ ِذينَ َ
کنند و به دنبال آنها میروند ،بدانید آنها هم""ان کس"انی هس""تند ک"ه خداون"د" از آن""ان ن"ام
برده است ،پس از آنها دوری کنید».
-4مخالفت با سنت بوسیلهی قرآن:
یکی از نشانههای اهل بدعت مخالفت با سنت به وسیلهی قرآن میباش""د .و چنانک""ه
ادعا میکنند در امر تشریع ،قرآن کفایت میکند و نیازی" به س""نت نیس""ت .رس""ول خ""دا
َّث وش ُك ال َّر ُج ُل ُمتَّ ِكًئا َعلَى َأ ِري َكتِ ِه ،يُ َح د ُ از این ص""فت خ""بر داده و فرمودن""د« :ليُ ِ
اس ت َْحلَ ْلنَاهَُ ،و َم ا اب هَّللا ِ ،فَ َم ا َو َج ْدنَا فِي ِه ِمنْ َحاَل ٍل ْ بِ َح ِديثِي ،فَيَقُ و ُل :بَ ْينَنَ ا َوبَ ْينَ ُك ْم ِكتَ ُ
س لَّ َم فَ ُه َو ص لَّى هللاُ َعلَ ْي ِه َو َ س و ُل هَّللا ِ َ َو َج ْدنَا فِي ِه ِمنْ َح َر ٍام َح َّر ْمنَاهَُ ،أاَّل وَِإنَّ َما َح َّر َم َر ُ
ِم ْث ُل َما َح َّر َم هَّللا ُ»« 2:نزدیک اس""ت م""ردی درح""الیک""ه ب""ر تخت خ""ود تکی""ه زده و در
مورد" حدیث من صحبت میکند ،بگوید :بین ما و شما قرآن وج""ود" دارد .ه""ر آنچ""ه را
در آن حالل یافتم ،آنرا حالل میشماریم و آنچه را در آن ح""رام ی""افتیم ،ح""رام میدانیم.
عاصم مع ضالل الجنة ،ص33 :
- 1ص""حیح بخ""اری ،کت""اب التفس""یر -ب""اب من""ه آی""ة محکم""ة ...فتح الب""اری،8/209 :
4547
- 2مس"""ند احم"""د4/132 :؛ دارمی1/153 ":؛ ح"""اکم در المس"""تدرک1/109 :؛ و آنرا
صحیح دانسته و ذهبی با وی موافقت کرده است .ابن ماج""ه 54 " :1/7 :و آلب""انی آنرا
صحیح دانسته است.
311 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
آگاه باشید که آنچه رسول هللا حرام نموده ،مانن""د چ""یزی اس""ت ک""ه خداون""د آنرا ح""رام
کرده است»( .و تفاوتی میان این دو نیست).
ام""ام بربه""اری رحم""هاهلل میگوی""د« :چ""ون ش""نیدی" شخص"ی" در م""ورد اح""ادیث و
روایات دهان به خردهگیری و عیبجویی باز کرده است یا اینکه آنها را رد میکند ،یا
اینکه در پی چیزی جز احادبث و روای""ات اس""ت ،او را در م""ورد اس""الم متهم کن و
1
تردید" نکن که او از اهل بدعت است و مبتدع».
-5عداوت و دشمنی با اهل حدیث:
یکی از نشانههای اهل بدعت کین""ه و ع""داوت و دش""منی" ب""ا اه""ل ح""دیث و کس""انی
است که پیرو اقوال صحابه میباشند .و در پی عیبجویی و خردهگیری از آنها هستند.
احمد بن سنان قطان رحمهاهلل میگوید« :هیچ مبتدعی در دنیا نیست مگر اینک""ه ب""ا
اهل حدیث کینه و دشمنی دارد».2
ابوحاتم رازی رحمهاهلل میگوید« :عالمت اهل ب""دعت ،عیبج""ویی و خ""ردهگ""یری
از اهل حدیث است .و عالمت زنادق"ه این اس"ت ک"ه اه"ل س"نت را حش"ویه مینامن"د و
3
اینگونه میخواهند احادیث و روایات" را ابطال و نابود کنند».
-6نسبت دادن القاب به اهل سنت و جماعت:
یکی از عالمتهای اهل بدعت چنانکه علما بیان داشتهاند ،به کار ب""ردن الق""ابی در
مورد" اهل سنت و جماعت است که در راستای تحقیر و عیبجویی بر آنه""ا اطالق می-
کنند.
ابوحاتم رازی رحمهاهلل میگوید« :عالمت جهمیه این است که اهل سنت را مشبهه
مینامن""د .و عالمت قدری""ه ،جبری""ه خوان""دن اه""ل س""نت و جم""اعت و عالمت مرجئ""ه
مخالف و نقصانیة خواندن اهل سنت و جماعت میباش""د 4.و عالمت رافض""ه ،ناص""بی
خواندن اهل سنت میباشد .درحالیکه اهل سنت تنها ی""ک اس""م دارد و مح""ال اس""ت ک"ه
5
همهی این اسمهارا در برداشته باشد.
- 1کتاب شرح السنة ،امام بربهاری ،ص51 :
- 2اس""ماعیل ص""ابونی" در عقی""دة الس""لف اص""حاب الح""دیث ،ص 132 :آنرا روایت
کرده است.
- 3اللکائی ،شرح اصول اعتقاد امل السنة1/179 :؛ اسماعیل صابونی ،عقیدة السلف
و اصحاب الحدیث1/132 :
- 4از آنجایی که مرجئه معتقد به افزایش و کاهش و بخشپذیری" ایمان نیس""تند و اه""ل
سنت در این زمینه با آنها مخالف است کلمهی «نقصانیة» را ب""ر آنه""ا اطالق میکنن""د
چرا که اهل سنت معتقد به افزایش و کاهش (نقصان) ایمان میباشند.
- 5ش""رح اص""ول اه""ل الس""نة ،اللک""ائی1/179 :؛ عقی""دة الس""لف اص""حاب الح""دیث،
اسماعیل انصاری ،ضمن مجموعة الرسائل المنیریة1/132 :
312 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
چنین دیدگاهی" سراغ ن""دارم .جس""ارت در تکف""یر کس""ی ک""ه ظ""اهر وی بی""انگر اس""الم
است ،آنهم بدون مستندی" شرعی و دلیل و برهانی رضایت بخش ،با دیدگاه پیش""وایان
علم در اهل سنت و جماعت مخالف است .و این تکفیر جسورانه ،روش اه""ل ب""دعت
1
و گمراهی است».
2
موضعگیری مناسب در برابر اهل بدعت:
عدم همنشینی با اهل بدعت:
-1بغوی" رحمهاهلل پس از ذکر حدیث کعب بن مالک در «شرح الس""نة» ،در بی""ان
اجتناب از اهل بدعت و ترک آنها میگوی""د« :این ح""دیث ص""حیح اس""ت .و بی""انگر" آن
اس""ت ک""ه ت""رک اه""ل ب""دعت ب""رای همیش""ه میباش""د .و رس""ول خ""دا در م""ورد" کعب و
یارانش از نفاق میترسید ".آنگاه که از خروج برای جه""اد هم""راه او س""رپیچی کردن""د".
پس به ترک و دوری از آنها امر نمود .تا اینکه خداون"د" متع""ال پذیرفن""ه ش""دن توب""هی
آنها را نازل کرد و رس""ول خ"دا ب"رائت آنه"ا را دانس""ت .پیوس""ته ص"حابه و ت""ابعین و
پیروان آنها و علمای سنت بر دشمنی" ب""ا اه""ل ب""دعت و ت""رک و دوری از آنه""ا اتف""اق
3
نظر و اجماع داشتهاند».
-2ابن بطه در «االبانة» از ابوعثمان روایت میکند ک""ه« :م""ردی" از ب""نی یرب""وع
که به او صبیغ گفته میشد از عمر بن خطاب در مورد «الذاریات» و «النازع""ات» و
«المرسالت» یا یکی از آنها سوال کرد ...عم""ر ب""ه او گفت :س""رت را لخت کن! پس
سرش را لخت کرد که مو داشت .پس فرمود :اگر سرت را تراشیده 4میی""افتم ،ب""ر آن
- 1مجموع" الرسائل و المسائل النجدیة3/20 :
- 2الزم است این نکته یادآوری شود که تطبیق ضوابطی که در این زمینه مطرح می-
شود ،بر هر مبتدعی در هر حالی به صورت مطلق جایز نیست .بلکه باید میان اه""ل
بدعت و انواع ب""دعت و مراع""ات مص"الح تف"اوت قائ"ل ش""د .ت""ا اینک"ه ط""الب علم این
ضوابط" را در جایگاه نادرس""ت آن بک""ار نگ""یرد و اینگون""ه م""وجب تفرق""ه و ع""داوت
میان مسلمانان شود و به دشمنی" با کسی برخیزد که مستحق دشمنی" نیس""ت و ندانس""ته
او را از اهل بدعت بداند درح""الیک"ه واقعیت بی""انگر عکس آن اس"ت .براس"تی" می"دان
دعوت به این امر مبتال شده است .و آن اهمال ضوابط و حمایت ب""دون علم و آگ""اهی
میباشد.
- 3شرح السنة227-1/226 :
- 4یعنی اگه سرت تراشیده بود قطعا از خوارج بودی که یکی از نشانههای ظ""اهری
آنها تراشیدن موی سر میباشد .چنانکه از رسول" خدا ح ثابت است که« :مردم""انی از
مشرق" خارج میشوند که قرآن میخوانند اما از گردنه""ایش""ان ب""االتر نمیرود؛ چن""ان از
دین خارج میشوند" که تیر از کمان خارج میشود .و به دین باز نمیگردند مگ""ر اینک""ه
تیر به کمان بازگردد ".نشانهی ظ""اهری آنه""ا تراش""یدن م""وی س""ر اس""ت .مس""ند احم""د:
314 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
میکوبیدم .ابوعثمان میگوید :سپس به اهل بصره نامه نوشت که با او همنشین نشوند".
یا اینکه گفت« :به سوی ما نامه نوشت که با او ننشینیم .ابوعثمان میگوی"د :اگ""ر ص""د
1
نفر بودیم و او همراه ما مینشست ،از او دور میشدیم».
-3ابن عباس میگوید« :با اه"ل ب""دعت همنش""ین نش""وید .همنش""ینی ب""ا آنه""ا قلب را
2
بیمار میکند».
-4ابوقالبه رحمهاهلل میگوید :با اهل ب""دعت نشس"ت و برخاس""ت و مجادل"ه نکنی""د.
میترسم که شما را آغشته به گمراهی کنند یا اینک""ه در دین ب"ه چ""یزی" آل""وده کنن""د ک"ه
3
خود بدان آلوده شدهاند».
-5حسن بصری" میگوید« :با اه"ل ب"دعت همنش"ینی" و مجادل"ه نکنی"د و چ"یزی از
آنها نشنوید» 4.و روایت است که حسن بصری" از همنشینی با معبد جه""نی نهی ک""رده
5
و میگفت« :با او ننشینید که او گمراه و گمراه کننده است».
-6و از محمد بن سیرین روایت شده که دو نفر از اهل بدعت بر وی وارد شده و
گفتند« :ای ابوبکر ،حدیثی را برای تو یادآور" شویم؟ گفت :ن""ه؛ گفتن""د :پس آی""های از
قران برایت بخوانیم؟" گفت :نه؛ یا باید مرا ترک کنید یا قطعا" من برمیخیزم (و مجلس
6
را ترک میکنم»).
-7و از بش""ر بن ح""ارث روایت اس""ت ک""ه در م""ورد جهمی""ه میگوی""د« :ب""ا آنه""ا
همنشین نشوید و سخن نگویید .چون بیمار ش""دند ب""ه عی""ادتش""ان نروی""د و اگ""ر مردن"د"
برای تشییع جنازهشان حاضر نشوید ".چگونه از دیدگاه خود باز نمیگردند درحالی"ک""ه
7
شما چنین رفتاری با آنها دارید؟»
-8ام""ام احم""د میگوی""د« :اص""ول س""نت ن""زد م""ا تمس""ک ب""ه راه و روش اص""حاب
رسول هللا ح و اقتدا به آنه""ا و ت"رک ب"دعت -و ه""ر ب"دعتی گم"راهی" اس"ت -و ت""رک
8
مجادله و همنشینی با اهل بدعت و ترک جدال و نزاع و لجبازی" در دین میباشد».
-9و عب""دالرحمن بن اب""و ح""اتم رازی" رحم""هاهلل میگوی""د« :ش""نیدم ک""ه پ""درم و
ابوزرعه به دوری از اهل بدعت و گمراهی و ترک آنه""ا ام""ر میکردن""د .و ب""ه ش""دت
11614؛ بخاری7562 :؛
- 1االبانة الکبری2/414 :
- 2صحیح آجرّی در الشریعة؛ ص16 :؛ ابن بطة ،ابانة الکبری2/438 :
3صحیح؛ دارمی1/120 :؛ اللکائی ،شرح اصول اعتقاد اهل السنة1/244 :
- 4همان1/133 :
- 5آجرّی ،الشریعة ،ص243 :
- 6دارمی1/120 :؛ عبدهللا بن احمد در السنة1/138 :؛ آجرّی در الشریعة ،ص57 :
- 7آجرّی ،الشریعة ،ص79 :
- 8اللکائی ،شرح اصول اعتقاد اهل السنة1/156 :
315 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
در این مورد تأکی"د داش"تند .و از نوش"تن کت"اب ب"ر مبن"ای رأی و نظ"ر و ب"دون ذک"ر
احادیث و روایات منع کرده و از همنشینی با اهل کالم و تأم""ل در کت""ابه""ای متکلمین
1
نهی میکردند و میگفتند :هرگز اهل کالم رستگار" نمیشوند»".
سالم نکردن به اهل بدعت:
2
امام مالک میگوید« :بدترین قوم" اهل بدعت هستند؛ به آنها سالم نمیکنیم».
ابراهیم بن حارث عبادی درح"الیک"ه ام""ام احم"د بن حنب""ل س""خنان وی را میش"نید،
گفت« :اگر کسی اهل بدعت باش"د ،ب"ه او س"الم نمیک"نیم و ب"ر او نم"از (جن"ازه) نمی-
خوانیم ".ابوعبدهللا گفت :خداوند تو را حفظ کند ای ابواسحاق و خداوند بهترین پ""اداش
3
را به تو بدهد».
و ش""اطبی رحم""هاهلل در ض""من بی""ان احک""ام اه""ل ب""دعت میگوی""د -2...« :ت""رک و
دوری" از آنها و سالم نکردن و سخن نگفتن با آنه""ا؛ آنچ""ه پیشت""ر از اق""وال س""لف در
ترک و دوری" از کسانی گذشت که ب""ه ب"دعت آل"وده ش"دند ،در این زمین""ه کف""ایت می-
4
کند».
و شیخ ابن عثیمین رحمهاهلل سالم نکردن به اهل بدعت را یکی از راههای دوری
و ترک آنها میشمارد .چنانکه میگوید« :منظور" از ترک اهل بدعت ،دوری از آنها و
ترک محبت و مواالت و دوستی و س""الم ک""ردن ب""ه آنه""ا و دی""دار" و عی""ادت آن""ان می-
5
باشد».
تفاوت میان ترک اهل بدعت و کسانی که آلوده به گناه شدهاند و ترک کفار:
تفاوت میان آنها از دو جهت میباشد:
-1تفاوت اساسی میان آنها در اصل نیتی است ک"ه ب"ر مبن"ای آن س"الم ک"ردن ب"ر
هریک از آنها را ترک میکنیم .با این توضیح که به مسلمان مبتدع از این جهت سالم
نمیکنیم تا اینگونه با دوری از وی ادب شود نه اینکه معتقد به حرمت سالم کردن ب""ه
وی باشیم اما در مورد" کافرمعتقدیم" که سالم کردن به وی حرام است.
-2تفاوت رفتار با هریک از آنها :و این از دو جهت میباشد:
از جهت التزام به ترک سالم و عدم آن :چنانکه در مورد مبت"دع و کس"ی ک"ه
مرتکب گناه میشود ،التزام به ترک س""الم مب""نی ب""ر مص""لحت میباش""د .ام""ا در م""ورد"
کافر" پایبندی و التزام به عدم آغاز سالم به آنها واجب میباشد.
پاسخ سالم به هریک از آنها :رسول خدا در پاسخ به سالم ِ از جهت صیغهی
مبتدع و کسی که مرتکب گناه میشود ،میفرمود« :وعلیک السالم »...اما چ""ون ک""افر"
سالم کند چنین به او پاسخ میدهیم« :وعلیکم» چنانکه رسول خدا فرمودن""د« :اذا س""لم
علیکم احد من اهل الکتاب فقولوا :وعلیکم»« 1:چون یکی از اهل کتاب به شما س""الم
کرد ،پس در پاسخ بگویید :وعلیکم».
عدم تعظیم اهل بدعت به ویژه کسانی ک ه ب ا س نت مخ الفت میکنن د و ب ه ب دعت
خود فرا میخوانند:
نمونههایی از تعظیم اهل بدعت:
-1اطالق القاب نیکو و در بردارنده احترام و تعظیم به آنها
علما از اطالق القاب نیکو ب"ه اه"ل ب""دعت برح"ذر" داش"ته و در این م""ورد هش""دار
دادهاند؛ عز بن عبدالسالم میگوید« :گرامی داش"تن آنه"ا ب"ا الق"اب نی"ک ج"ایز نیس"ت
مگر اینکه ضرورت" اقتضا کند یا نیاز شدید به آن باشد .شایسته است ذلت و خواری
2
هریک از کافران و فاسقان (با رعایت مراتب آن) در نظر گرفته شود».
ابن قیم رحمهاهلل در توصیف" راه و روش رسول خدا میگوید« :رسول خدا دوست
3
نداشت و ناپسند" میدانست که لفظ شریف" در حق کسی به کار رود که چنین نیست».
و از جمله الفاظی که به ط""ور خ""اص از ب""ه ک""ار ب""ردن آن در م""ورد" اف""رادی" ک""ه
شایستگی" آنرا ندارند ،نهی شده اس""ت ،لف""ظ «س""ید» میباش""د .چنانک""ه در ح""دیث آم""ده
سيِّ ٌد»« 4:به منافق" نگویید سید»؛ ق َاست« :اَل تَقُولُوا لِ ْل ُمنَافِ ِ
و در این زمینه حکم هر لقب یا لفظی ک""ه در بردارن""ده"ی ن""وعی اح""ترام و تعظیم
باشد ،چنین اس""ت و اطالق آنه""ا ب""ر اه""ل ب""دعت ج""ایز نیس""ت .الف""اظی چ""ون :حکیم،
بزرگ و شریف ،بلند مقام و...
-2نام بردن از آنها با کنیه یا صدا کردن آنها با کنیه؛ این عم""ل یکی از مص""ادیق"
تکریم و احترام میباشد.
ابن قیم رحمهاهلل میگوید« :و اما کنیه ن""وعی تک""ریم و اح""ترام ب"ه کس""ی اس""ت ک"ه
کنیه بر وی اطالق میشود و در واقع نوعی اذعان به مقام و جایگاه شخص میباشد.
اُکنی""ه حین اُنادی""ه الکرم""ه و ال اُلقِب""ه والس""وأة چنانکه شاعر میگوی""د:
- 1مسند احمد ،بخ""اری ،مس""لم2163 :؛ این پاس""خ زم""انی اس""ت ک""ه بگوین""د« :الس""ام
علیکم» یعنی مرگ بر شما؛ اما اگر بدانیم که به درس""تی" و ص""ریح س""الم ک""ردهان""د،
پاسخ آنها را با الفاظ سالم میدهیم .وهللا اعلم.
- 2فتاوی عز بن عبدالسالم رحمهاهلل62 :
- 3زادالمعاد2/9 ":
- 4بخاری ،ادب المفرد؛ ابوداود 4325 :و نووی میگوید :اس""ناد آن ص""حیح اس""ت .و
آلبانی در السلسلة الصحیحه 371 :آنرا صحیح میداند.
317 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
اللقب
«چون او را صدا میزنم ،با کنیه میخوانمش تا اینگونه او را گرامی دارم .و چون
لقب بدی داشته باشد ،او را با لقب صدا نمیزنم».
-3گشادهرویی" با آنها:
شیخ سلیمان بن عبدهللا رحمهاهلل یکی از مصادیق" دوستی و مواالت با دش""منان هللا
2
را خوشرویی و گشادهرویی با آنها ذکر میکند.
-4مقدم نمودن آنها در مجالس یا به نرمی و لطافت سخن گفتن با ایشان:
چنین رفتاری" یکی از مصادیق" اح""ترام و بزرگداش"ت" آنه""ا میباش""د ک""ه ب""ا وج""وب
خوار و حقیر شمردن آنها و سخت گرفتن بر آنها منافات دارد .چنانکه خداوند متع""ال
ظ َعلَ ْي ِه ْم» (توبه73 :؛ تحریم« )9 ":و بر آنان سختگیر باش». میفرمایدَ « :و ا ْغلُ ْ
- 5دعوت از آنها برای صرف" غذا:
چنین رفتاری" یکی از انواع اح""ترام ب"ه آنه""ا میباش""د .ب""ا اینک""ه در این زمین""ه نهی
ص""ریح از رس""ول" خ""دا وارد ش""ده ک""ه میفرمای""د« :ال تص""احب اال مومن""ا و ال یاک""ل
طعامک اال تقی»« 3:جز ب""ا م""ومن دوس""تی" مکن و غ""ذایت را ج""ز ب""ا انس""ان متقی و
پرهیزگار مخور».
-6تبریک گفتن به آنها در مناسبت"ها:
تبریک گفتن به آنها در مناسبتها ی عمومی چون اعیاد و ...و مناسبتهای خاص""ی
چون تبریک ازدواج یا تولد فرزند یا از راه رسیدن مسافر یا رسیدن به ج""اه و مق""ام،
جایز نیست .چرا ک""ه تبری""ک گفتن ب""ه آنه""ا در این م""وارد یکی از مص""ادیق" تعظیم و
احترام به آنها بوده و برخالف" راه و روش سلف در این زمینه میباشد.
«متقیان اهل علم در راستای پرهیز از خشم خداوند ِ امام ابن قیم رحمهاهلل میگوید:
و افتادن از چش"م اوتع""الی ،از تبری""ک گفتن ب"ه ظالم"انی" ک"ه عه"دهدار مس""ئولیت در
والیته""ا میش""دند و ن""یز از تبری"ک ب"ه ج""اهالن ب"رای رس""یدن ب"ه منص""ب قض"اوت" و
4
تدریس و افتا خودداری" میکردند».
-7استخدام" آنها در امور مهم :مانند قضاوت ،ام""ارت ،وزارت؛ اس""تخدام آنه""ا در
هریک از این ِسمتها احترام به آنها میباشد .و موجب توجه مردم به آنها و اح""ترام و
تعظیم" آنها از سوی" مردم میشود .و زمانی که ابوموسی" اش""عری ک""اتبی نص""رانی" ب""ه
- 1زادالمعاد2/7 ":
- 2نگا :الدرر السنیة فی االجویة النجدیة75-7/74 :
- 3ابوداود5/167 :؛ ترمذی بشرح تحفة االحوذی ،7/76 :دارمی ،1/140 ":حاکم در
مستدرک میگوید :اسناد آن صحیح است .و آلبانی در ص""حیح الج""امع 2/1226 :آنرا
حسن میداند.
- 4احکام اهل الذمة1/206 :
318 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
استخدام" خود در آورد ،عمر رضیاللهعنه او را سرزنش نم""ود چ""را ک""ه میدانس""ت در
استخدام" وی ،حرمت نهادن و احترامی" نهفته است که شایسته"ی آن نیس""ت .پس ب""ه او
گفت« :وقتی خداوند" آنان را خوار و ذلیل کرده است ،آنان را گرامی نداری""د و چ""ون
خداوند" آنان را ذلیل نموده ،عزیزشان نکنید و چون خداوند آنان را دور" ک""رده اس""ت،
1
نزدیکشان نکنید».
حکم نماز پشت سر اهل بدعت:
چون برای انسان مقدور باشد فردی" را برای امامت قرار" نده""د ک""ه مظه""ر منک""ر
"ام دیگ""ری ام""ام را انتخ"اب ومیباش"د ،چ"نین عملی ب"ر وی واجب اس"ت .ام"ا اگ""ر مق" ِ
منصوب کرده است و امکان خلع وی از امامت نباشد یا اینکه خلع وی شری ب""زرگ-
تر از منکری که وی اظهار میدارد ،به دنبال داشته باشد ،در این صورت" دف""ع فس""اد"
اندک با فساد بزرگتر جایز نیست .و نیز دفع ضرر" کمتر با تحصیل ض""رر ب""زرگت""ر
جایز نمیباشد .چرا که شریعت برای کسب مص""الح و تکمی""ل آنه""ا و تعطی""ل مفاس""د و
تقلیل آنها -تا آنجا که ممکن است -آمده است .و آنچه مطلوب ش""ریعت الهی میباش""د
ترجیح بهتر میان خوب و خوبتر – اگر امکان بهرهوری از ه""ر دوی آنه""ا نباش""د -و
دفع بدتر از میان بد و بدتر – در صورتی که دفع هر دوی آنها ممکن نباشد -میباشد؛
بنابراین در صورتی" که منع اظهار کنندهی بدعت و فجور" از امامت ،جز با ضرری
بیش از ضرر امامت همراه باشد ،منع وی از امامت جایز نیست .بلکه پشت سر وی
نماز خوانده میشود .و این در مورد" نمازهایی" است که خواندن آنها جز پشت سر وی
ممکن نیست مانند نمازهای جمعه و اعیاد؛ آنهم در صورتی" است ک""ه در این ش""رایط
امامی جز او نباشد.
و بر این اساس بود که صحابه نمازهای" جمعه و جم""اعت را پش""ت س""ر حج""اج و
ابو عبید ثقفی میخواندند" چرا که ضرر فوت شدن نمازه""ای جمع""ه و جم""اعت بس""یار
بیشتر" از اقتدا به امام فاجر است .به وی"ژه زم"انی ک"ه نم"از نخوان"دن پش"ت س"ر آنه"ا
باعث دفع فسق و بدعت وی نشود و با ترک نم""از جمع""ه و جم""اعت پش""ت س""ر وی،
2
مصلحت شرعی بدون دفع مفسده ترک شود».
حکم دوری از اهل بدعت و ترک آنها:
شیخ االسالم ابن تیمیه رحمهاهلل پس از ذکر داستان دوری" رس""ول خ""دا از کعب و
دوستانش" و ترک آنها و اینک""ه مس""لمانان ام""ر ش""دند از آن""ان دوری" کنن""د و ن""یز ذک""ر
داستان صبیغ که عمر مسلمانان را امر ک""رد او را ت""رک ک""رده و از او دوری" کنن""د،
میگوید« :بر این اساس و مواردی" از این قبیل ،مسلمانان معتقد به ت""رک و دوری" از
کسانی هستند که نشانههای گمراهی در وجود وی هویدا شود همچون کسانی" که علنا
- 1ابن قیم ،احکام اهل الذمة1/211 :
- 2المسائل الماردینیة :ص64-63 :
319 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
بدعتی را مرتکب میشوند" و دیگران را ب""ه س""وی آن ف""را خوان""ده و م""رتکب گناه""ان
کبیره میشوند ".اما کسی که پنهانی" و در خفا مرتکب معص""یت و نافرم""انی" میش""ود ی""ا
اینکه مرتکب بدعتی غیر مکفره میش""ود ،چ""نین شخص""ی ت""رک نش""ده و از او دوری"
نمیشود .بلکه تنها کسی ترک شده و از وی دوری" میشود که به س""وی ب""دعت دع""وت
نموده و فرا میخواند .چرا که ترک وی نوعی مجازات میباشد؛ و تنها کسی ک""ه علن""ا
1
به معصیت و نافرمانی قولی" یا عملی روی آورده ،مجازات میشود».
و همچنین میگوید« :اما اگر با ترک وی ،او و دیگران از عمل خود دست نکش"ند
بلکه شر و شرارت افزایش یابد و دوری کردن از وی تأثیری نداشته باشد و مفسده-
ی ترک و دوری" از وی بر مصلحت آن ترجیح داشته باشد ،در این صورت ت""رک و
دوری" از وی جایز نیست بلکه گاهی م""دارا ب""ا ب""رخی از م""ردم س""ودمندت""ر از ت""رک
ایش"ان و دوری" از آنه"ا میباش"د .و گ"اهی چن"ان اس"ت ک"ه دوری" از ع"دهای به"تر از
مدارا با آنها میباشد .و بر این اساس ب"ود ک"ه رس"ول خ"دا ب"ا ع"دهای از م"ردم م"دارا
کرده و از عدهای دوری میکرد .مثال از سه نفری ک""ه از جه""اد هم""راه رس""ول خ""دا
سرپیچی" کردند ،دوری نمود و با مولفه قلوبهم" مدارا کرد .درحالی"که آن سه نفر به""تر
از بسیاری از مولفه قلوبهم بودند ".اما اینان (مولفه قلوبهم) بزرگان قوم خ""ود بودن""د و
در میان قوم و قبیلهی خود اطاعت میش""دند ،ل""ذا مص""لحت دین در م""ورد آنه""ا ج""ذب
ایشان و محبت با آنها ب"ود ام"ا آن س"ه نف"ر از مومن"ان بودن"د" و مومن"ان غ"یر از آنه"ا
بسیار" بودند ،لذا در ترک و دوری" از آنها ،مصلحت عزت دین و پاک شدن ایشان از
گناهانشان نهفته بود .و در تعامل با دشمن نیز امر چنین است که بر مبنای اوضاع" و
احوال و در نظر گرفتن مصالح گ""اهی جن""گ ،گ""اهی م""دارا و گ""اهی دری""افت" جزی""ه
2
مصلحت میباشد».
و نیز داستان آن سه نفر بیانگر این مطلب است که برای امام و ع""الم و کس""ی ک""ه
از او اطاعت میشود جایز است از کسی که مرتکب عملی شده که مستوجب" نکوهش
و سرزنش است و ترک و دوری از وی درمان و شفای او را به دنبال خواهد داش""ت
و از نظر کمیت و کیفیت موجب هالکت وی نش""ود ،دوری" نم""وده و وی را ب""ا توج""ه
به مصلحت شرعی ترک کند .چرا که مراد از ترک و دوری" وی ادب ش""دن او و ن""ه
3
هالکت وی میباشد».
و تمام این موارد به اوضاع و احوال بدعتگزار (مبتدع) بستگی" دارد.
اما آنچه در این راستا به ترک کننده مربوط میشود:
در مساله ترک اهل ب"دعت و دوری" از آنه"ا بای"د ش"رایط" و م"وقعیت کس"ی ک"ه از
- 1مجموع" الفتاوی ابن تیمیه175-24/174 :
- 2مجموع" الفتاوی ،ابن تیمیه28/206 :
- 3زادالمعاد3/20 ":
320 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
مبتدع دوری" میکند لحاظ شود .چنانکه باید وسعت علم و آگاهی و رسوخ وی در علم
یا ض""عف و ع""دم دانش و آگ""اهی او در علم س""نجیده ش""ود .و تش""خیص داده ش""ود ک""ه
همنشینی" وی با اهل بدعت س""بب ب""ه فتن""ه افت""ادن او میش""ود .و اینگون""ه اس""ت ک""ه در
مورد" افراد مختلف ،با در نظر گرفتن این شرایط میتوان به مشروعیت ترک ی"ا ع"دم
ترک اهل بدعت از سوی آنها حکم نمود.
بنابراین برای عالمی که در علم شرعی از آگاهی الزم و مهارت کافی برخوردار
باش""د ،همنش""ینی ب""ا اه""ل ب""دعت ج""ایز اس""ت؛ و این در ص""ورتی" اس""ت ک""ه در چ""نین
عملکردی مصلحتی راجح محقق گردد .مانند دعوت آنان به سنت و توض""یح ام""وری
1
که در فهم آن دچار اشکال شدهاند.
- 1موقف" اهل السنة و الجماعة من اهل االه""واء و الب""دع2/556 :؛ دک""تر اب""راهیم" بن
عامر الرحیلی حفظهاهلل
- 2مدارج السالکین1/198 :
321 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
صورت" هیچیک از علما چون ابن نصر 1و ابن منده 2و بلکه علمایی بزرگ"تر از آنه""ا
از این ام""ر مس""تثنی نخواهن "د" ب""ود .خداون""د ه""دایتگر م""ردم اس""ت و او مهرب""ان"ت""رین
مهربانان است پس از پیروی" از ه""وی و ه"وس و زی""ادهروی" در این مس"اله ب"ه خ"دا
3
پناه میبریم».
-3ابن ابی العز حنفی رحمهاهلل میگوید« :این امر در میان گ""روهه""ای مختل""ف و
ائمهی علم و دین 4ام""ری یقی""نی اس""ت .در می""ان گ""روهه""ای زی""ادی" اق""وال جهمی""ه ی""ا
مرجئه یا قدریه یا شیعه یا خوارج وجود دارن""د .ام""ا پیش""وایان علم و دین ب""ه هم""ه آن
بدعت عمل نکردهاند بلکه به بخشی از آن عمل کردهاند ،به همین دلی""ل پ""یروان این
بدعتها خود را به گروههایی از مشاهیر سلف نسبت دادهاند».
بنابراین یکی از عیبهای اهل بدعت تکفیر یکدیگر میباش"د و از جمل"ه وی"ژگیه"ای
نیک اهل علم این است که یکدیگر را تخطئه نموده و به تکفیر یکدیگر نمیپردازند.
اقوال برخی از علمای سلف معاصر:
-1شیخ عبدالعزیز" بن باز رحمهاهلل میگوید« :چندی اس بسیاری از منتس""بین ب""ه
5
علم و دعوت به خیر ،حیثیت و آب""روی" ب""رادران دع""وتگر و مش""هور خ""ود را نش""انه
رفته"اند و در حیثیت و آبروی طالبان علم و دع"وتگران و اس""اتید س""خنانی را مط""رح
- 1امام ،حافظ محمد بن نصر" مروزی؛ حاکم در مورد او میگوی""د« :در ح""دیث ام""ام
زمان خ""ود ب""ود .از یح""یی التمیمی ،اس""حاق بن راهوی""ه و ابن ابی ش""یبه و ...ح""دیث
شنیده است .اما در مسالهی الفاظ قرآن و مساله ایمان دچار اشتباه شده است.
- 2ابن مندة :امام ،حافظ ،محدث ،ابو عبدهللا محمد بن اس""حاق بن محم""د بن یح""یی بن
مندة؛ در سال 310هجری در اصفهان متول""د ش""د .ش""نیدن ح""دیث را در ح""الی آغ""از
کرد که هفت سال سن داشت .در 19سالگی به نیشابور س""فر ک""رد درح""الیک""ه ح""دود
پانصد" هزار حدیث شنیده بود .و به عراق و شام و مصر سفر ک""رد و از اه""ل ب""دعت
دوری" میکرد .نگا :سیر اعالم النبالء؛ تذکرة الحف""اظ ،ذه""بی ،3/1036 :چ""اپ س""وم،
سال1376 :هـ 1975م؛ البدایة و النهایة11/336 :؛ چاپ اول ،سال 1966م ،مکتب""ة
النصر -الریاض؛ تاریخ دمشق ،ابن عساکر ،34-15/32 :المجمع اللغوی بدمشق"
- 3سیر اعالم النبالء14/40 :
- 4بنگر به ق""ول ام""ام ابن عب""دالبر رحم""هاهلل در س""خن از ص""فت ض""حک (خندی""دن)
برای خداوند" متعال؛ آنجا که میگوید« :اما اینکه میگوید« :یضحک هللا» خداون""د می-
خندد؛ به این معناست که :به بندهاش رحم میکند و به او آرامش و راحتی ،رحمت و
رأفت میبخشد .و این عبارت مجاز و مفهوم آن همین میباشد .نگا :سیر اعالم النبالء:
18/245
-5منتشر" شده در روزنام"ه"ه"ای س"عودی :الجزی"رة ،الری"اض ،الش""رق االوس""ط ،ی"وم
السبت ،در تاریخ 22/6/1412 :هجری
322 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
میکنند؛ گاهی این عمل را در مجالس خ""ود ب""ه ص""ورت" خصوص"ی" انج""ام میدهن""د و
گاهی چنین سخنانی را در ض""بط" نم""وده و آنه""ا را در می""ان م""ردم منتش"ر" میکنن""د .و
گاهی در سخنرانیهایی که در مساجد" ایراد میکنند ،به صورت علمی ب""ه این مس""أله -
میپردازن""د ".ام""ا این روش از جه""ات مختل""ف ب""ا آنچ""ه هللا و رس""ولش" ام""ر ک""ردهان""د،
مخالف است:
-1چنین رفتاری در حقیقت تعدی و تجاوز" به حقوق مسلمانان ب""ه وی""ژه خواص"ی"
چون طلبهی علم و دع""وتگرانی" اس""ت ک""ه تالش خ""ود را متوج""ه بی""داری" و ارش""اد و
راهنمایی" و تصحیح عقاید و راه و روش آنان و تنظیم و ت""رغیب درسه""ای منهجی و
سخنرانی"ها و تألیف کتابهای سودمند" کردهاند.
-2چ""نین رفت""اری ب""ر هم زدن اتح""اد مس""لمانان و از هم ش""کافتن ص""فوف ب""ه هم
فشرده"ی آنها میباشد درح""الیک"ه ب""ه ش""دت نیازمن"د" وح""دت و یکپ""ارچگی" و دوری" از
تفرقه و تشتت و کثرت قیل و قال در بین خود هستند؛ ب""ه وی"ژه اگ"ر دع"وتگرانی" ک"ه
مورد" هدف قرار" میگیرند ،از اهل سنت و جماعت بوده و معروف به مبارزه با اه""ل
بدعت و منحرفان و ایستادن در برابر کسانی باشند که به ب""دعت و انح""راف ف""را می-
خوانند؛ و از اشتباهات و عیب و ایرادهای آنان پرده برمیدارن""د .مص""لحتی" در چ""نین
رفتاری نمیبینیم مگ""ر ب""رای دش""منانی ک""ه در کمین فرص""تی" مناس""ب ب""رای ش""علهور
کردن آتش فتنه هستند .دشمنانی" چون اهل کفر و نفاق یا اهل بدعت و گمراهی؛
-3چنین رفتاری در واقع حم""ایت و همک""اری ب""ا مغرض""انی" چ""ون س""کوالرها و
غرب زدهها و دیگر ملحدان میباشد .کسانی که مشهور" به عیبج""ویی و خ""ردهگ""یری
از دع""وتگران و دروغ بس""تن ب""ه آنه""ا و تش""ویق" ب""ه دش""منی" ب""ا آنه""ا در نوش""تهه""ا و
مطبوعات میباشند.
براستی این از ح""ق و حق""وق متقاب""ل ب""رادری اس""المی نیس""ت ک"ه این ش""تابزدگان
دشمنان خود را بر علیه ب""رادرانش""ان ک""ه مش""غول کس""ب علم و دع""وت و ...هس""تند،
یاری کنند.
-4چ""نین رفت""اری م""وجب فاس""د ش""دن قلب ع""وام و خ""واص میش""ود .و در واق""ع
مصداق" نشر و ت""رویج دروغ و ش""ایعهه""ای باط""ل و نادرس""ت میباش""د .عالوه ب""ر این
افزایش غیبت و تهمت و سخنچینی را به دنب""ال دارد .و دروازه"ه""ای ش""ر و ش""رارت
را به روی" افراد ضعیف النفس باز میکن""د .کس""انی ک""ه تالش و کوش""ش آنه""ا متوج""ه
انتش""ار و ت""رویج ش""بهات و ش""علهور نم""ودن فتن""هه""ا ب""وده و نس""بت ب""ه اذیت و آزار
مومنان با دامن زدن به اموری" که مرتکب نشدهاند ،حریصاند.
-5اکثر و بیشتر سخنانی که در این زمینه رد و بدل میکنن""د ،حقیقت ن""دارد .بلک""ه
توهماتی" بیش نیست .توهماتی که شیطان آنها را زینت بخشیده و دنب""ال کنن""دگان آنه""ا
را به این وسیله فریفته است .خداون"د" متع""ال میفرمای""د« :يا َأ ُّيهَ""ا الَّذينَ آ َمنُ""وا اجْ تَنِبُ""وا"
323 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ْض الظَّنِّ ِإ ْث ٌم» (حجرات« )12 :ای کسانیکه ایمان آوردهاید! از َکثيراً ِمنَ الظَّنِّ ِإ َّن بَع َ
بس""یاری" از گم""ان(ه""ای ب""د) بپرهیزی""د ،بیش""ک بعض""ی از گم""ان(ه""ا) گن""اه اس""ت».
شایسته آن است که انسان مومن سخن برادر مومنش را به بهترین وج""ه ممکن حم""ل
کند و از آن کمترین سوء برداشتی نکند .برخی از سلف صالح میگوین"د« :ت"ا زم"انی
که میتوانی سخن برادرت را به امری خیر و نیک حمل کنی ،نسبت ب""ه آن ظن س""وء
نداشته باش».
-6در اموری که گنجایش اجتهاد در آنها وجود دارد و اجتهاد در آنها جایز است،
چون برخی از علما و دانش آموختگان به اجتهاد در آن روی آورن""د ،م""ورد مواخ""ذه
قرار" نمیگیرند و سرزنش" نمیشوند؛ و این در صورتی" است که اهلیت اجتهاد را دارا
باشند .و چون کسی در م""ورد اجته""اد وی ب""ا او مخ""الف ب""ود ،شایس""ته و س""زاوار آن
است که به مجادلهی نیکو با وی بپردازد ".و اینگونه ب""رای رس""یدن ب""ه ح""ق و حقیقت
از نزدیکترین راه حریص باشد .و وسوس"ه"ه""ای ش""یطان و تالش وی ب""رای تحری""ک
مومنان نسبت ب""ه هم را دف""ع کن""د .و اگ""ر این ام""ر میس""ر نب""ود و معتق""د ب""ود ک""ه بای""د
مخالفت با وی بیان گردد ،این مهم را با بهترین عبارتها و لطیفترین اشارات ب""ه دور
از هرگونه تهاجم یا زخم زبان و بد زبانی و ریختن آبروی" کسی انجام دهد که احیان""ا
در راس""تای انک""ار ح""ق ی""ا اع""راض از آن س""خن گفت""ه اس""ت .ب""دون اینک""ه متع""رض
اشخاص شود یا نیتخوانی کند و نیتها را متهم کند .یا اینک""ه بیش از مق""داری ک""ه الزم
است ،سخن گوید .رس""ول خ""دا در م""واردی از این قبی""ل میفرمودن""د« :م""ا ب""ال اق""وام
1
قالوا :کذا وکذا»« :چه شده است اقوامی را که چنین و چنان میگویند».
-2شیخ آلبانی رحمهاهلل در نواری" که از ایشان ضبط شده و برخی از جوان""ان را
نصیحت میکند ،میگوید...« 2:کسب و فراگیری" علم را بر خود الزم بگیرید؛ براستی
این علم است که تشخیص میدهد که چون زید اشتباهات زی""ادی دارد ،فالن س""خن در
حق وی درست است ی"ا ن"ه؟ و آی""ا این ح"ق را داریم ک""ه او را اه""ل ب"دعت ی""ا مبت""دع
بخوانیم؟! رفتار" ما در این زمینه چگونه اس""ت؟ نص""یحت من این اس""ت ک""ه ب""ه ط""ور"
جدی وارد این مساله نشوید ".چرا که امروز ما از این پراکندگی و تفرقه که در می""ان
دع""وتگران ب""ه کت""اب و س""نت ایج""اد ش""ده ،ش""کایت داریم ی""ا چن""ان ک""ه م""ا میگ""وییم
دعوتگرانی" که منتسب به دعوت سلفیت هس"تند .مهم"ترین س"بب این تفرق"ه توج"ه ب"ه
- 1چنانچه در ح""دیث ام الموم""نین عائش""ه وارد ش""ده ک""ه میفرمای""د« :چ""ون کس""ی ب""ه
رسول خدا چیز ناپسندی میگفت :رسول" خدا نمیگفت :فالنی را چه ش""ده ک""ه چ""نین و
چنان میگوید .بلکه میفرمودَ « :ما بَا ُل َأ ْق َو ٍام يَقُولُونَ َك َذا َو َك َذا »« :چه ش""ده اق""وامی" را
که چنین و چنان میگویند» .صحیح ابوداود ،باب االذن واالستئذان؛ آلبانی در السلسلة
الصحیحة 2064 :آنرا صحیح دانسته است.
- 2سلسلة الهدی و النور الصوتیة ،784 :وجه اول
324 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
نفس ام""اره میباش""د ن""ه اختالف در ب""رخی از آرا و دی""دگاهه""ای فک""ری؛ کس""انی" از
پیشوایان حدیث هستند که احادیث آنها مورد" پذیرش اس""ت ،ام""ا ش""نیده میش""ود ک""ه در
مورد" روایت آنها گفته میشود ،فالنی خارجی است (از خوارج است) یا مرجئه اس""ت
...چنین تصوراتی سراسر" گمراهی است .اما باید در میان آنها معیار و میزانی باشد
که به آن تمسک جویند" و بر مبنای آن سخن گفت""ه و رفت""ار خ""ود را تنظیم کنن""د ت""ا ب""ا
تکلف ،یک اشتباه را بر نیکیهای متعدد یا دو و یا سه اشتباه را بر نیکیهای فراوان و
بلکه بزرگترین آنها گواهی الاله االهللا و محمد رسول هللا ترجیح ندهند.
و همچنین میگوی""د ...« 1:گ""اهی در ب""رخی س""خنانم عب""اراتی در م""ورد ب""رخی از
اشخاص یا کلماتی در مورد افراد سرشناس" یا در مورد هیئت و س""ازمانی" بی""ان ش""ده
که آنها را جز از روی غیرت نسبت به دین و توجه به احکامش نگفتم .و هیچ ه""دفی
چون تشویق" بر علیه کسی یا ایجاد کینهتوزی در ورای آن نبوده است .و چنین امری
از امثال ما – خلف -عجیب نیس""ت؛ کس"انی" ک"ه ب"ا ت"اریکیه"ای فتن"ه احاط"ه ش"دهایم.
گاهی اوقات چ""نین الف""اظی و ی""ا ح""تی س""ختت""ر از آنه""ا از رس""ول هللا ح ی""ا ب""رخی از
اصحابش دیده شده است .چنانکه چون کس"ی ب"ه رس"ول خ"دا گفت« :آنچ"ه خ"دا و ت"و
بخواهی ای رسول خدا؛ رسول خدا به او ام"ر فرم"ود« :أجعلت ني هلل ن دا» :آیا م را
شریک خدا قرار میدهی» 2.و به خطیبی که گفت :هرکس هللا و رس ولش را اط اعت
کند ،هدایت یافته و هرکس از آندو نافرمانی کند ،گمراه گشته اس ت .فرم ود« :بئس
خطیب القوم انت»« 3:بدترین خطیب قوم تو هستی».
اما متاسفانه ام""روزه م""ا ب""ه م""ردمی مبتال ش""دیم ک""ه در پی لغ""زشه""ا و متش""ابهات
هستند و از محکمات و امور واض""ح و روش""ن رویگ""ردان میباش""ند .و ه""دف آنه""ا از
چنین رفتاری – چنانکه پیشتر گفتیم – ایجاد فتنه میان برادران مسلمان ،یا بین آنها و
برخی از زمامداران و مسئوالن میباشد .از این جهت ما معتقدیم که الزم است برخی
- 1مقدمهی مجموع فتاوای شیخ آلبانی1/5 :؛ نقل از کتاب :اهل االفک والبهتان
الصادون عن السنة و القرآن ،شیخ المغراوی حفظاهلل
- 2چنانچه در حدیثی که ابن ماجه از ابن عباس تخریج کرده آمده است ک ه رس ول
شْئتَ َ ،ولَ ِكنْ لِيَقُ ْلَ :ما شَا َء هَّللا ُ، خدا ح فرمودِ« :إ َذا َحلَفَ َأ َح ُد ُك ْم فَاَل يَقُ ْلَ :ما شَا َء هَّللا ُ َو ِ
شْئتَ »« :چون یکی از شما سوگند خورد ،نگوید :آنچه هللا و تو بخ واهی ،بلک ه ثُ َّم ِ
باید بگوید :آنچه خداوند بخواهد سپس تو بخواهی».
- 3در حدیث مسلم از عدی بن حاتم روایت است که :مردی نزد رسول خدا ح خطبه
ص ِه َما فَقَ ْد َغ َوى» پس ش دََ ،و َمنْ يَ ْع ِ س ولَهُ فَقَ ْد َر ِ
خوان د و گفتَ « :منْ يُ ِط ِع هَّللا َ َو َر ُ
رس ول خ دا ح ب ه وی فرم ود« :ب دترین خطیب ت و هس تی .بگ و :و ه رکس هللا و
رسولش را نافرمانی کند گمراه گشته اس ت»( .پیامبر خ دا از اینک ه ن ام خداون د و
ایشان در قالب یک ضمیر «هما» ذکر شود نهی کردند).
325 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
تمام کسانی را که با آنها مخالفت میکنند ،گم راه میخوانن د ول و اینک ه ح ق ب ا آنه ا
باشد .و برخی این منهج را راه و روشی حزبی چون احزاب دیگر تلقی کردهاند ک ه
به اسالم منتسب میباشد .و این امری منکر است که تایید آن ممکن نیست.
به مذهب سلف صالح نگاه کنید که در راه و روش خود چگونه عمل می کردند و
به سعه صدر و وسعت تحمل آنه ا در اختالف اتی ک ه اجته اد در آنه ا ج ایز و ممکن
است ،بنگرید .حتی آنها در مسائل بزرگی ب ا یک دیگر اختالف میکردن د ،در مس ائل
اعتقادی و مسائل علمی؛ چنانکه میبینیم برخی از آنها مساله رویت خداون د توس ط
رسول خدا را انکار میکنند و برخی از آنها معتقدند که رسول خدا خداوند متع ال را
دیده اس ت .و ب رخی از آنه ا معتقدن د آنچ ه در قیامت وزن میش ود اعم ال اس ت و
برخی از آنها معتقدند که این صحیفههای اعمال هستند که وزن میشوند .و همچنین
شاهد اختالف آنها در مسائل فقهی چون نکاح ،میراث ،معامالت و ...هستیم .اما با
این همه هرگز یکدیگر را گمراه نمیخواندند.
بنابراین سلفیت به این معنا که حزبی خاص باشد که ویژگیه ای خ اص خ ود را
داشته باشد و جز خ ود را گم راه بخوان د ،چ نین اف رادی هرگ ز از منهج س لفیت را
دارا نیستند.
اما سلفیتی که در عقیده و قول و عمل و اختالف و اتف اق و مهرب انی نس بت ب ه
یکدیگر و دوست داش تن هم از منهج س لف پ یروی کن د ،هم ان س لفیت حقیقی می-
اح ِم ِه ْم َوتَ َوا ِّد ِه ْم َوتَ َع اطُفِ ِه ْم
باشد .چنانکه رسول خدا فرمودندَ « :مثَ ُل ا ْل ُمْؤ ِمنِينَ فِي تَ َر ُ
س َه ِر»« 1:مث ال س ِد بِا ْل ُح َّمى َوال َّ
ساِئ ُر ا ْل َج َ
ُض ٌو ِم ْنهُ ،تَدَاعَى لَهُ َ س ِد ِإ َذا ا ْ
شتَ َكى ع ْ َك َمثَ ِل ا ْل َج َ
مومنان در مهربانی و دوست داشتن یکدیگر مانند اعضای یک پیکر است که چون
عضوی از آن بدرد آید ،اعضای دیگر ب ا تب و ش ب زن دهداری ب ا او هم راهی می-
2
کنند».
-4عالمه عبدالمحسن بن حمد العباد البدر حفظ هاهلل میگوید« :یکی از مس ائلی
ک ه متاس فانه ام روزه اه ل س نت و جم اعت ب دان گرفت ار آم ده ،تقاب ل و تج ریح و
هش دار در م ورد یک دیگر میباش د ک ه تفرق ه و اخنالف و دوری از یک دیگر را ب ه
دنبال دارد .درحالیکه دوستی و مهربانی و دلسوزی نسبت به هم و ایستادن در یک
صف واحد در برابر اهل بدعت و مخالفان اهل سنت و جم اعت شایس ته و س زاوار
آنان است و بلکه بدان امر شدهاند.
اما این مساله به دو سبب باز میگردد:
ال ف) ب رخی از اه ل س نت در این عص ر و زم ان مش غلهای ج ز جس تجوی
اشتباهات و بررسی آنها ندارند ،چه این اشتباهات در کتابها باشد یا نوارهای ض بط
- 1مسلم6751 :
- 2لقاءات الباب المفتوح؛ سوال1322 :
327 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
شده؛ و ب ه دنب ال یافتن ب رخی از این اش تباهات ،در م ورد گوین ده آن ب ه دیگ ران
هشدار میدهند.
به عنوان مثال یکی از این اشتباهات که مدنظر چ نین اف رادی ب وده و در م ورد
آن هشدار میدهند ،همکاری شخص با یکی از جمعیتها و تشکلهایی است ک ه پخش
سخنرانیها یا مشارکت در کنفرانسها را به عهده دارد .درحالیکه این تشکل به شیخ
عبدالعزیز بن باز و شیخ محمد بن عثیمین باز میگردد ک ه س خنرانیه ا را از طریق
موبایل منعکس میکنند.
و اینگونه از ورود این تشکل در امری که این دو عالم بزرگوار بدان فتوا داده-
اند ،خرده میگیرد درحالیکه انسان رای و نظر خ ود را متهم کن د ،س زاوارتر اس ت
از اینکه رای و نظ ر دیگ ری را متهم کن د .ب ویژه اگ ر رای دیگ ری ،رای و نظ ری
باشد که علمای بزرگ بدان فتوا داده باشند .برخی از اص حاب رس ول هللا ح پس از
واقعه حدیبیه میگفتند« :ای مردم رای و نظر (خود را) در دین متهم کنید».
و برخی از افرادی که مورد تجریح و هدف آن ان ق رار میگیرن د ،کس انی هس تند
که دروس و تالیفات یا سخنرانیهای آنها بسیار مفید و سودمند اس ت .ام ا این ان در
م ورد او هش دار داده و دیگ ران را از او ب ر ح ذر میدارن د چ را ک ه در م ورد فالن
شخص یا فالن جماعت چیزی از او دانسته نشده و اظه ار نظ ری از او دیده نش ده
اس ت .بلک ه این تج ریح و تح ذیر ب ه کس انی ک ه در دیگ ر دولته ای ع ربی س اکن
هستند ،گسترش یافت ه اس ت .کس انی ک ه فع الیت آنه ا در اظه ار س نت و انتش ار و
دعوت به سوی آن بسیار مفید و فراگ یر میباش د .تردیدی نیس ت هش دار در م ورد
چنین افرادی ،در واقع قطع رابطه میان دانشجویان و کس انی اس ت ک ه میتوانن د از
علم و اخالق آنان استفاده نموده و بهره کافی و الزم را دریافت کنند.
ب) در میان اهل سنت کسانی هستند ک ه چ ون ش اهد اش تباهاتی از یکی از اه ل
سنت باشد ،در رد وی کتاب مینویسد و چون کسی که مورد انتقاد قرار گرفته به آن
دست یابد ،رد دیگری نیز بر آن مینویسد و بدان پاسخ میدهد .و اینگونه هریک از
آنها به خواندن کتابهای گذشته و جدید دیگری میپردازد و ب ه نواره ای ض بط ش ده
دیگری گوش میدهد ،تا اینکه اش تباهات دیگ ری را ب ه ب اد انتق اد گ یرد و از میان
برگهها و نوارها عیب و ایرادهای دیگری را رص د کن د ک ه ح تی ب رخی از آنه ا از
قبیل لغزش زبانی است که خود بدان مبتال میباشد .س پس هریک از آنه ا تالش می-
کند تا طرف داران بیش تری داش ته باش د ت ا در براب ر دیگ ری از او حم ایت کنن د .و
اینگونه طرفداران هریک به ستایش کس ی ک ه از او طرف داری میکنن د و نک وهش
دیگری میپردازند .عالوه بر این هرکس را که ب ا دیگ ری مالق ات نم وده ،مل زم ب ه
موض عگیری در براب ر او میکنن د .و چ ون چ نین نکن د او را ب ه خ اطر پ یروی از
دیگری ،مبتدع میخواند و به دنبال آن او را ترک نموده و از وی دوری میکند.
328 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اما اینکه هریک از دو گروه به تایید یک طرف و نکوهش طرف دیگر می پردازد
خود یکی از بزرگترین اسباب ظهور فتن ه و انتش ار آن در بس تر وس یع میباش د .و
وض عیت بیش از پیش ب دتر خواه د ش ما زم انی ک ه هریک از دوط رف ب ه نش ر
اشتباهات ولغزشهای دیگری در فضای مج ازی بپردازن د .و اینگون ه جوان ان اه ل
سنت در سرزمینهای مختلف و بلکه دیگر قارههای مختل ف این اطالع ات را دنب ال
کنند و قیل و قال آنها در مورد یکدیگر را تعقیب کنند که هیچ خیری در آن نیست و
تنها ثم رهی آن ،ض رر و تفرق ه میباش د .و عم ل هریک از دو ط رف ب اعث ایج اد
تردید کسانی میشود که این مط الب در تقاب ل را دنب ال میکنن د و ب اعث فرق ه فرق ه
شدن و پراکندگی میان آنها میشود و نتیجه آن چیزی جز دشمنی و اختالف نخواه د
1
بود.
-5عالمه بکر ابوزید رحمهاهلل میگوید« :ت ا آنج ا ک ه میدانم ،این پراکن دگی و
2
1
نیست؟ و آیا چنین رفتاری فعالیتهای اسالمی آنان را خدشهدار نمیکند؟
پاسخ:
آنچ ه در س وال مط رح ش ده بین علم ای معت بر رخ ن داده اس ت؛ و بلک ه چ نین
رفتاری در بین برخی از دانشآموختگ ان و جوان ان هیج ان زده میباش د .از خداون د
متعال برای آنها ه دایت و توفیق را خواس تاریم .و آنه ا را دع وت میک نیم ک ه این
عمل زشت و ناصواب را رها کرده و برادری در میان آنه ا براس اس نیکی و تق وا
باشد و چون در امری دچار اش کال ش دند ب ه اه ل علم مراجع ه کنن د ت ا اینک ه راه
درست و صواب برای آنها تبیین گردد.
سوال :آیا برای جوانانی که فراگیری علم شرعی و دعوت به سوی خدا را ترک
کرده و بدون علم و بینش کافی به کندوکاو در اختالفات میان علما روی آوردهان د،
2
نصیحتی دارید؟
پاسخ:
به تمام برادرانم – و ب ه ویژه جوان ان و کس انی ک ه در پی کس ب علم هس تند –
توص یه میکنم ب ه کس ب و فراگ یری علم ص حیح روی آورن د ،چ ه در مس اجد یا
م دارس یا دانش کدهه ا یا موسس هه ا؛ ب ه دروس و مص الح خ ود روی آورن د و
کندوکاو در این امور را رها کنند چراکه خیری در بر ندارند؛ و مص لحت نیس ت ک ه
وارد این مساله شوند و وقت خود را در آن ضایع نم وده و افک ار خ ود را پریش ان
کنند .چنین عملکردی یکی از موانعی است که انسان را از عم ل ص الح ب از میدارد
و سخن گفتن در آبروی دیگران و اذیت و آزار میان مسلمانان را به دنبال دارد.
بنابراین بر مسلمانان و به ویژه کسانی که در پی کسب و فراگ یری علم و دانش
هستند واجب است که چنین اموری را ترک کنند و به اندازه توانایی خود به اصالح
در این زمینه بپردازند.
َأ ََأ
خداوند متعال میفرمایدِ« :إنَّ َما ا ْل ُمْؤ ِمنُونَ ِإ ْخ َوةٌ ف ْ
ص لِ ُحوا بَيْنَ َخ َو ْي ُك ْم َواتَّقُ وا هَّللا َ
لَ َعلَّ ُك ْم ت ُْر َح ُمونَ » (حجرات)10 :
«یقینا ً مؤمنان برادرند ،پس میان برادرانتان صلح (و آشتی) بر قرار کنید و از
هللا بترسید ،باشد که به شما رحم شود» .و هرکس اشتباهی داشت ،او را نص یحت
کنید و بین خ ود اش تباهش را بیان کنید و از او بخواهید ک ه ب ه دیدگاه درس ت و
صواب باز گردد چرا که مقتضای نصیحت چنین رفتار حکیمانهای میباشد».
و در سخرانی ب ا عن وان «ب دعت تکف یر و تفس یق و تب دیع (متب دع خوان دن) و
ضوابط آن» میگوید« :و بر این اساس بر جوانان مسلمان و طالب علم واجب است
که علم سودمندرا از من ابع و مص ادر آن و ن زد کس انی از اه ل علم ک ه مع روف و
- 1محاضرات فی العقیدة و الدعوة ،شیخ صالح فوزان3/57 :
- 2همان3/332 :
330 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
الدِّي ِن»« 5:هرکس خداوند در حق او ارادهی خیر داشته باشد ،او را در دین فقیه و
فهیم میگرداند».
س لكََ ْ
ب فِي ِه ِعل ًما َ ُ ْ ً
سلكَ ط ِريقا يَطل ُ َ َ -3ابو داود میگوید :رسول خدا فرمودندَ « :منْ َ
ْ
ب ال ِعل ِم ،وَِإنَّْ َ
ض ا لِط الِ ِ َض ُع َأ ْجنِ َحتَ َه ا ِر ً ق ا ْل َجنَّ ِة ،وَِإنَّ ا ْل َماَل ِئ َك ةَ لَت َ
هَّللا ُ بِ ِه طَ ِريقًا ِمنْ طُ ُر ِ
ف ا ْل َما ِء ،وَِإنَّضَ ،وا ْل ِحيتَانُ فِي َج ْو ِ تَ ،و َمنْ فِي اَأْل ْر ِ س َم َوا ِستَ ْغفِ ُر لَهُ َمنْ فِي ال َّ ا ْل َعالِ َم لَيَ ْ
ب ،وَِإنَّ ا ْل ُعلَ َم ا َء س اِئ ِر ا ْل َك َوا ِك ِ ض ِل ا ْلقَ َم ِر لَ ْيلَ ةَ ا ْلبَ ْد ِر َعلَى َ ض َل ا ْل َعالِ ِم َعلَى ا ْل َعابِ ِدَ ،كفَ ْ فَ ْ
َو َرثَةُ اَأْل ْنبِيَا ِء ،وَِإنَّ اَأْل ْنبِيَا َء لَ ْم يُ َو ِّرثُوا ِدينَا ًراَ ،واَل ِد ْر َه ًما َو َّرثُ وا ا ْل ِع ْل َم ،فَ َمنْ َأ َخ َذهُ َأ َخ َذ
ظ َوافِ ٍر»« 3:هرکس راهی را برای کسب و فراگیری علم طی کند ،خداون د متع ال بِ َح ٍّ
راهی از راههای بهشت را برای او هموار میسازد .و فرشتگان بالهای خود را زیر
پای دانشپژوهان و دانشجویان میگشایند چرا که از آنچه آنها میجوین د ،خش نودند؛
و نیز هر آنچه در آسمانها و زمین است ،برای عالم طلب مغفرت و آم رزش میکن د
حتی ماهیها در درون آب؛ و براستی که فضل و برتری عالم بر عابد همچ ون فض ل
و برتری ماه شب چهارده بر سایر ستارگان میباشد .و علما ورث هی انبیا هس تند و
انبیا دینار و درهمی از خود به ارث نمیگذارند؛ و آنچه به ارث میگذارند ،فق ط علم
میباش د .ل ذا ه رکس علم و دانش فراگ یرد ،به رهای ارزش مند و ف راوان از ارث
پیامبران فرا گرفته است و به سهمی بزرگ دست یافته است».
اقوال صحابه:
ُس َّودُوا»« :مادامیک ه کوچ ک 4 َأ َ َ
-1عم ر بن خط اب میگوید« :تَفقَّ ُه وا ق ْب َل نْ ت َ
هستید علم را فرا گیرید قبل از اینکه بزرگ شوید».
-2عبدهللا بن مسعود میگوید« :ا ْغ ُد عَالِ ًم اَ ،أ ْو ُمتَ َعلِّ ًم اَ ،واَل تَ ْغ ُد ِإ َّم َع ة فِي َم ا بَيْنَ
ً
َذلِكَ»« 5:فردا عالم یا تحصیلکرده باش و دنبالهرو دیگ ران و بی اراده میان این و
آن مباش».
َأ َ ٌ
وب ْو ِعيَ ة ف َخ ْي ُر َه ا ْوعَا َه ا لِ ْل َخ ْي ِر، َأ -3علی بن ابی طالب میگویدِ« :إنَّ َه ِذ ِه ا ْلقُلُ َ
ق لَ ْم ع ُك ِّل نَ ا ِع ٍ ع ْتبَا ُ َأ يل نَ َجا ٍةَ ،و َه َم ٌج ِرعَا ٌ سب ِ ِ اس ثَاَل ثَةٌ :فَ َعالِ ٌم َربَّانِ ُّيَ ،و ُمتَ َعلِّ ٌم َعلَى َ
َوالنَّ ُ
يق»« :قلبها چ ون ظ رفه ایی هس تند َضيُئوا بِنُو ِر ا ْل ِع ْل ِمَ ،ولَ ْم يَ ْل َجُئوا ِإلَى ُر ْك ٍن َوثِ ٍ ست ِ يَ ْ
6
که بهترینهایشان آن است که با خیر و خوبی پر شده باشد .و م ردم س ه دس تهان د:
- 5بخاری69 :؛ مسلم1721 :
- 3مسند احمد407 ،325 ،2/252 :؛ ابوداود ،کتاب العلم؛ ترمذی ،کتاب الق رآن:
10و کتاب العلم19 :؛ ابن ماجه در مقدمه ،ص17 :؛ و آلب انی در ص حیح الج امع:
6173آنرا صحیح دانسته است.
- 4بخاری ،1/165 :دارمی ،ابن عبدالبر و ...
- 5جامع بیان العلم و فضله؛ ابن عبدالبر1/29 :
- 6همان1/29 :؛ االعتصام ،شاطبی2/385 :
332 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ت علم و دانش فراگ یرد و مردم انی فرومایه و عالم ربانی ،کسی که در مس یر نج ا ِ
نادان که از ه ر ن ادانی ک ه ب ه ن ور علم م زین نیس ت ،پ یروی میکنن د و ب ه رک نی
استوار و مطمئن پناه نبردهاند».
مراتب علم:
علم و دانش شش مرتبه دارد:
-1مطرح کردن سوال مناس ب :ب رخی از م ردم ب ه دلیل مط رح ک ردن س واالت
نامناسب ،از علم و دانش الزم محروم میمانند؛ بگونهای ک ه گ اه هرگ ز س وال نمی-
کنند یا اینکه از ام وری غ یر ض روری س وال میکنن د درح الیک ه م وارد مهم تری
برای دانستن و سوال کردن نسبت به آن وجود دارد .مانند کسی که از امری س وال
میکند که ندانستن آن ضرری را متوجه انسان نمیکند و از طرفی ام وری را ک ه از
آنها بینیاز نیست ،رها میکند و سوال را در مورد آنها مطرح نمیکند .و این ح ال و
وضع بسیاری از کسانی است که به کسب و فراگیری علم مشغولاند.
عبدهللا بن احمد رحمهاهلل در کتاب «العلل» میگوی""د« :ع""روة بن زب""یر" مجادل""ه ب""ا
ابن عباس را دوست داشت .چنانکه با این روش علم خ""ود را از او ف""را میگ""رفت .و
عبیدهللا بن عبدهللا بن عتب""ه س""واالت دقیقی از او میپرس""ید و این روش م""وجب ع""زت
وی در علم و دانش شد».
-2خوب شنیدن و سکوت کردن:
برخی از مردم به دلیل عدم سکوت مناسب ،از علم محروم" می شوند ،چنانکه سخن
گفتن و جدل و جر و بحث از عادات وی بوده و آنرا بیش از سکوت دوس""ت دارد .و
علم
این آف""تی اس""ت ک""ه در وج""ود بیش""تر طالب علم میباش""د و آنه""ا را از فراگ""یری" ِ
فراوان باز میدارد هرچند فهم خوبی از مطالب داشته باش""د .ابن ج""ریج رحم""هاهلل می-
گوید« :علمی را ک""ه از عط""ا فراگ""رفتم "،ج""ز ب""ا ن""رمی و مهرب""انی" من نس""بت ب""ه او
حاصل نشد».
و برخی از سلف میگویند« :چون با عالمی نشستی ،بیش از اینکه س""خن بگ""ویی،
برای شنیدن حریص باش ،خداوند" متعال میفرمایدِ« :إنَّ فِي َذلِكَ لَ ِذ ْك َرى لِ َمن َك انَ لَ هُ
ش ِهيدٌ» (ق« )37 :بیگم ان در این (س خن) ب رای ص احب ب َأ ْو َأ ْلقَى ال َّ
س ْم َع َو ُه َو َ قَ ْل ٌ
دالن یا آنان که با حضور (خاطر) گوش فرا دهند ،پندی است».
در این الفاظ تامل کن که گنجهای علم در ورای آنها نهفته است و مراع ات آنه ا
دروازههای علم و هدایت را به روی بنده میگشاید؛ و کسی که آنها را نادیده گرفته
و مراعات نکند ،دروازهی علم بر روی وی بسته میشود» -3 .1خوب فهمیدن
-4حفظ
-5تعلیم
- 1مفتاح دارالسعادة ،ابن قیم25 – 2/24 :
333 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
میپذيريد».
َ َ ْ ُ َ ُ
سو ُل فخذوهُ َو َما ن َهاك ْم َعنهُ فانت ُهوا ُ َ ُ
و در مورد رسولش میفرمایدَ « :و َما آتَاك ُم ال َّر ُ
ب» (حشر« )7 :چيزهایی را ك ه پیامبر ب رای ش ما (از ش ِدي ُد ا ْل ِعقَا ِ
َواتَّقُوا هَّللا َ ِإنَّ هَّللا َ َ
احكام الهی) آورده است اجرا كنيد و از چيزهایی كه ش ما را از آن بازداش ته اس ت،
دست بكشيد .از هللا بترسيد كه خداوند عقوبت سختی دارد».
از ثمرات علم:
یقین به آخرت؛ اگر علم هیچ فایدهای جز یقین نمیداشت بر ما واجب بود که آنرا
فراگرفته و در کسب آن تالش میکردیم .یقین که مهمترین عامل حیات قلب ب وده و
طمانینه و آرامش و قوت و نشاط قلب و سایر لوازم حیات را در ب ردارد .و ب ر این
اساس است که خداون د متع ال اه ل یقین را در کت ابش س تایش نم وده و میفرماید:
« َوبِاآل ِخ َر ِة ُه ْم يُوقِنُونَ » (بقره« )4 :و ب ه روز رس تاخیز یقین دارن د» .و در م ورد
ض َولِيَ ُك ونَ ت َواَأل ْر ِاوا ِ «و َك َذلِكَ نُ ِري ِإ ْب َرا ِهي َم َملَ ُكوتَ َّ
الس َم َ خلیلش ابراهیم میفرمایدَ :
مانها و زمین را ب ه اب راهیم ِمنَ ا ْل ُم وقِنِينَ » (انع ام« )75 :و اینچ نین ملک وت آس
نشان دادیم تا از یقین کنندگان باشد».
اس َأ
و از طرفی کسانی را ک ه یقین ندارن د ،نک وهش نم وده و میفرماید « :نَّ النَّ َ
1
َكانُوا بِآيَاتِنَا اَل يُوقِنُونَ » (نمل« )82 :که مردم به آیات ما یقین نمیآورند».
و یقین به آخرت این است که انسان یقین قطعی داشته باشد سرایی جز این دنیا
برای او آماده شده است و معادی برای او خلق شده اس ت .و س رای دنیا راهی ب ه
سوی معاد و منزلی از منازل سیر کنندگان به سوی معاد میباشد .و عالوه ب ر اینه ا
بداند که سرای آخرت باقی و همیشگی است و نعمت یا ع ذاب آن از بین نمیرود .و
نعمت و عذاب سرای دنیا نسبت به آخرت چنان است که انس ان انگش ت خ ود را در
دریا فرو برده و سپس بیرون آورد که آنچه انگشت وی از آب دریا برگرفت ه ،مث ال
دنیا نس بت ب ه آخ رت میباش د؛ پس علم ب رای او برگزیدن آخ رت و ت رجیح آن و
آمادگی کامل برای دستیابی به آنرا فراهم میکند .و باعث میشود سعی و تالش خود
را متوجه آخرت کن د .علم ن یز تفک ر و ت ذکر و دقتنظ ر و تام ل و اعتب ار و ت دبر و
استبصار نامیده میشود که معانی نزدیک به هم دارن د؛ همگی در ام ری اش تراک و
در اموری با یکدیگر تفاوت دارند .علم تفکر نامیده میش ود چ را ک ه ب ه ک ار ب ردن
فک ر در زمین ه علم میباش د و ت ذکر نامیده میش ود چ ون یادآوری علمی اس ت ک ه
مراع ات آن پس از فراموش ی و غیبت آن واجب اس ت .و از این قبیل اس ت کالم
الش ْيطَا ِن تَ َذ َّك ُرو ْا
س ُه ْم طَ اِئفٌ ِّمنَ َّ خداوند متعال که میفرمایدِ« :إنَّ الَّ ِذينَ اتَّقَ و ْا ِإ َذا َم َّ
ص رُونَ » (اع راف« )201 :همان ا کس انیکه پرهیزگ اری میکنن د ،چ ون فَ ِإ َذا هُم ُّم ْب ِ
آنها برسد ،به یاد (هللا) میافتن د (و هللا را یاد (خاطره و) وسوسهای از شیطان به
- 1مفتاح دارالسعادة ،ابن قیم2/4 :
335 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
میکنند) پس ناگهان بینا میگردند».
کسب و فراگیری علم برتر از نوافل میباشد.
ابن وهب میگوید« :نزد مالک بن انس بودم که نم از ظه ر یا عص ر ف را رس ید
درحالیکه بر او قرآن میخواندم و به کسب علم نزد او مش غول ب ودم .پس کت ابه ایم
را جمع کرده و برای خواندن نماز (نفل) برخاس تم ک ه مال ک ب ه من گفت :چ ه می-
کنی؟ گفتم :برخاستم برای نماز؛ پس گفت :عجیب است؟! چون نیتت صحیح باشد،
امری که بدان پرداختی (کسب علم) برتر از عملی است که برای آن برخاستی».
ربیع رحمهاهلل میگوید« :شنیدم که شافعی میگوید :کس ب و فراگ یری علم برت ر
از نماز نافله میباشد».
و سفیان ثوری میگوید« :چون نیت در آن صحیح باشد ،عملی برتر از فراگیری
علم نیست».
و مردی به معافی بن عمران گفت :کدام یک نزد تو محب""وبت""ر اس""ت :اینک""ه تم""ام
شب را در نماز بگذرانیم ی""ا اینک""ه ح""دیث بنویس""یم؟ گفت« :ح""دیث بنویس""ی ن""زد من
محبوبتر است از اینکه از اول تا آخر شب به نماز بایستی».
و همچنین میگوید« :نوشتن یک ح""دیث ن""زد من محب""وبت""ر از قی""ام ی""ک ش""ب می-
باشد».
ابن عباس میگوید« :بخشی از شب را به مذاکره علمی بگذرانم نزد من محب"وب"ت"ر
است از اینکه تمام شب را با انجام نوافل به صبح برسانم»".
و در مس""ائل اس""حاق بن منص""ور" 2آم""ده اس""ت ک""ه میگوی""د :ب""ه احم""د حنب""ل گفتم:
منظور" ابن عباس از علم چیست؟ گفت :علمی است ک""ه م""ردم در ام""ر دینش""ان از آن
بهرهمند شوند .گفتم :علم وض"و" و نم""از و روزه و حج و طالق و ...منظ""ور اس""ت؟
گفت :بله؛
اس""حاق میگوی""د :و اس""حاق بن راهوی""ه رحم""هاهلل ب""ه من گفت :منظ""ور از علم در
سخن ابن عباس هم""ان اس""ت ک""ه احم""د بن حنب""ل میگوی""د و اب""وهریره میگفت :اینک""ه
لحظهای بنشینم و در امر دینم تفقه نموده و بیندیشم برایم" محبوبتر است از اینکه شب
3
را با عبادت به صبح برسانم»".
تقسیم فراگیری علم به فرض عین و فرض کفایه:
- 1مفتاح دارالسعادة ،ابن قیم2/43 :
- 2اسحاق بن منصور ":اسحاق بن منصور بن بهرام ،ابویعقوب مروزی" معروف به
کوسج؛ فقیه حنبلی؛ از راویان حدیث؛ در مرو متولد شد و به ع""راق و حج""از و ش""ام
سفر کرد .در نیشابور ساکن شده و در آنجا فوت شد .طبق""ات الحنابل""ه ،ابن ابی یعلی:
1/113؛ طبقات الحنابله ،اختصار" النابلسی74 :
- 3مفتاح دارالسعادة ،ابن قیم37 :
336 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ابن تیمی""ه رحم""هاهلل میگوی""د« :طلب علم ش""رعی ف""رض کفای""ه میباش""د مگ""ر در
مواردی" که فراگیری" آنها مشخص شده اس"ت .چنانک""ه ب""ر ه""رکس ف""رض عین اس"ت
علم اموری" را که خداوند به او امر کرده و نیز مواردی که او را از آنها نهی ک""رده،
فراگیرد» 1.و عمل صالح ثمره و نتیجهی علم مفید میباشد و در علمی که صاحبش به
مقتضای آن عمل نکند و تاثیری در رفتار" وی نداشته باشد ،هیچ خیری نیست.
این پیامبر خدا شعیب است که به ق""ومش میگوی""دَ « :و َم ا ُأ ِري ُد َأنْ ُأ َخ الِفَ ُك ْم ِإلى َم ا
َ
َأ ْن َها ُك ْم َع ْنهُ( :هود« )88 :من نمیخ واهم ب ا ش ما مخ الفت کنم درب ارهی چ یزی ک ه
میکنم».
شما را از آن نهی
نکتههایی برای دانشجویان و دعوتگران:
-1باز گرداندن فروع به اصول:
ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :الزم است انس ان ب ه اص ولی کلی پایبن د باش د ک ه
جزئیات را ب دان ارج اع ده د ت ا ب ا علم و ع دل س خن بگوید .و بدان د ک ه جزئیات
چگونه رخ میدهد .وگرنه در جزئیات در دروغ و جه ل و در کلیات در جه ل و ظلم
2
باقی میماند و اینگونه فسادی بزرگ و فراگیر ایجاد خواهد شد».
-2مشغول نکردن مردم به امور تفصیلی و مسائل فقهی:
امر کردن عموم مردم با جمالتی که با نص و اجماع ثابت هستند و نیز منع آنه ا
از کندوکاو در تفاص یل ام ور واجب اس ت چراک ه کن دوکاو آن ان در تفاص یل ام ور،
موجب اختالف و تفرقه میان آنها میشود .و تفرقه و اختالف از ب زرگت رین ام وری
3
است که خداوند متعال و رسولش از آن نهی کردهاند».
-3منع از ترجیح فتاوای شاذ و نادر و اقوال ضعیف:
ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :ب رای هیچکس ج ایز نیس ت ک ه مانن د این مس اله
ضعیف را از امامی از ائمه مسلمانان حکایت کن د ،ن ه در ق الب عیبج ویی از وی و
نه در قالب پیروی از او در آن؛ چراکه چنین مسالهای در واقع خردهگ یری و عیب-
جویی از ائمه و پیروی از اقوال ضعیف میباشد .با چنین عملک ردی وزیر تات ار در
میان مذهب اهل سنت فتنه بر پا کرد چنانکه حتی آنان را به خروج از اه ل س نت و
4
جماعت و درآمدن به مذهب رافضه و ملحدان فراخواند».
-4هرچه دانسته میشود حق نیست که انتشار آن مطل وب باش د؛ هرچن د بخش ی
از علم شریعت باشد و علم احکام را به دنبال داشته باشد .و این به دو دسته تقسیم
میشود:
- 1مجموع الفتاوی28/80 :
- 2منهاج السنة النبویة ،ابن تیمیه7/88 :
- 3مجموع الفتاوی3/98 :
- 4همان8/276 :
337 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
الف) بخشی که نشر و پخش آن مطلوب است و آن اغلب علم شریعت میباشد.
ب) بخشی که نشر و پخش آن مطلقا مطلوب نیس ت یا اینک ه ش ر آن نس بت ب ه
حال یا زمان یا شخصی مطلوب میباشد .چنین علمی هرچند ح ق اس ت ام ا نش ر آن
فتنه ب ه دنب ال دارد .علی میگوید« :ب ا م ردم ب ر مبن ای ام وری ک ه میدانن د س خن
بگویید ،آیا دوست دارید هللا و رسولش را تکذیب کنند؟ 1و از معاذ روایت اس ت ک ه
ب ه رس ول خ دا گفت ه ش د« :آی""ا م""ردم را بش""ارت ن""دهیم .فرمودن""د« :ال تبش""رهم"
فیتکلوا»« 2":به آنان بش""ارت ن""ده ک""ه ب""ه بش""ارت ت""و تکی""ه نم""وده و از عم""ل ب""از می-
ایستند»".
و از ابوهریره روایت است که چون رسول خدا او را با کفشهایش فرس""تاد ،ب"ه او
گفتَ « :م ْن لَقِيتَ ِم ْن َو َرا ِء هَ َذا ْال َحاِئ ِط يَ ْش"هَ ُد َأ ْن اَل ِإلَ"هَ ِإاَّل هَّللا ُ ُم ْس"تَ ْيقِنًا بِهَ""ا قَ ْلبُ"هُ فَبَ ِّش"رْ هُ
بِ ْال َجنَّ ِة»« :هرکس را در ورای این باغ مالقات نمودی" که با یقین قلبی گواهی میده""د
معبود" بر حقی جز هللا نیست ،به بهشت بشارت ب""ده» .و در این م""ورد ب""ود ک""ه عم""ر
گفت :ای رسول خدا ،چنین مکن؛ میترسم" که مردم ب""دان تکی""ه نم""وده و اکتف""ا کنن""د و
این باعث شود عمل را رها کنند پس بگذار همچون گذش"ته ک"ار خ"ود را در عب"ادات
3
انجام دهند .پس رسول خدا فرمود« :فَخَ لِّ ِه ْم» به آنان چیزی مگو».
و ابن عباس از عبدالرحمن بن ع"وف روایت میکن"د ک"ه گفت« :آی"ا امیرالموم"نین
عمر را دیدهای ،مردی نزد وی آمده ب""ود و گفت :فالنی میگوی""د :اگ""ر امیرالموم""نین
بمیرد ،با فالنی" بیعت میکنم .عمر گفت :امشب به خطبه خواهم ایس""تاد و گ""روهی را
که قصد دارند (حق مردم" را) غص""ب کنن""د هش""دار خ""واهم داد .من گفتم :این ک""ار را
مکن؛ همان""ا این موس"م" (حج) اس""ت ک""ه م""ردم ب""د و ن""ادان را جم""ع میکن""د و آنه""ا در
مجلس تو غالب خواهند بود و از آن میترسم که (سخنان ت"و را) چنانک"ه بای"د درس"ت
درک نکنند و به هرگونه که خود بخواهند تفسیر دهند .پس منتظ"ر ب"اش ت"ا ب"ه مدین"ه
که مهد هجرت و سنت است برسی و به اصحاب رسول هللا ح از مهاجرین و انصار
بپیوندی تا آنها سخنان تو را فراگیرند و درست درکشان کنند .پس عمر گفت :به خ""دا
4
سوگند" در اولین فرصتی" که در مدینه بیابم ،به این مساله خواهم پرداخت».
-5در آموزش افرادی" که به تازگی کسب و فراگ""یری" علم آغ""از نمودن""د ،اول""ویت"-
های آموزشی" رعایت شود .و مطالبی" که ب""رای اف""راد نوآم""وز مط""رح میش""ود هم""ان
نباشد که برای افراد با سابقه آموزشی بیش""تر مط""رح میش""ود .بلک""ه ب""ا ت""رتیب اولیت
آموزشی و گام به گام پیش رود .چنانکه ابن عباس در تفسیر این کالم الهی میفرماید:
- 1بخاری ،کتاب العلم ،باب من خص بالعلم قوتا
- 2مسند احمد ،مسلم30 :
- 3مسلم31 :
- 4بخاری7323 :
338 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
« ُكونُو ْا ِعبَاداً لِّي ِمن دُو ِن هللاِ َولَ ِكن ُكونُو ْا َربَّانِيِّينَ بِ َما ُكنتُ ْم تُ َعلِّ ُمونَ ا ْل ِكت َ
َاب َوبِ َم ا ُكنتُ ْم
تَ ْد ُرسُونَ » 5مردم را با ترتیب اولویت در علم پرورش دهید».
-6توجه به قاعدهی «سد ذرائع»؛ و آن دو نوع است:
نوع اول :مصلحت انجام عمل بر مفسدهی آن ترجیح داشته باشد.
نوع دوم :مفس دهی انج ام آن ب ر مص لحتش ت رجیح دارد .و این خ ود ب ه چه ار
بخش تقسیم میشود:
-1وسیله مورد نظر منجر به مفسده میشود :مانند نوش یدن مس ت کنن دهای ک ه
منجر به مفسده مستی میشود .و زنا که منجر به اختالط منی و فساد فِراش میشود.
-2وسیله مورد نظر برای امری مباح وضع شده اما ه دف دس تیابی ب ه مفس ده
قرار میگیرد .همچون کسی که با دیگری به قصد تحلیل ازدواج میکند.
-3وسیله مورد نظر برای امری مباح وضع شده و هدف رسیدن به مفسده قرار
نمیگیرد اما اغلب منجر به مفسده میشود و مفس ده آن ب ر مص لحتش ت رجیح دارد.
همچون نماز در اوقات نهی شده؛ و دشنام دادن و اه انت ب ه معب ودان مش رکان در
برابر آنها و خودآرایی زنی که شوهرش مرده در هنگام عده.
مثالهایی در این زمینه:
س بُّو ْا هللاَ َ َس بُّو ْا ال ِذينَ يَ ْدعُونَ ِمن د ِ
ُون هللاِ فيَ ُ َّ الف) خداوند متعال میفرمایدَ « :والَ ت ُ
َعدْواً بِ َغ ْي ِر ِع ْل ٍم» (انعام« )108 :و کسانی را که (مش رکان) ب ه ج ای هللا میپرس تند
دشنام ندهید ،مبادا آنها (نیز) از روی دشمنی و جهالت هللا را دشنام دهند».
خداوند متعال دشنام دادن به خدایان و معبودان مشرکین را ح رام ک رده اس ت ب ا
اینکه چنین رفتاری نسبت به آنها عداوت و دش منی و غ یرت نش ان دادن ب رای هللا
عزوجل و اهانت به معبودشان میباشد .و این نهی از این جهت است که مبادا چنین
عملکردی وسیلهای برای دشنام دادن آنها به خداوند متعال ق رار گ یرد .درح الیک ه
مصلحت دشنام ندادن آنها به خداوند متعال به مصلحت دشنام و اهانت ب ه معب ودان
آنها ترجیح دارد .و این خود اشاره و بلکه تص ریح دارد ب ه من ع ج ایزی ک ه س بب
انجام امری ناجایز میشود.
ْ
ب) خداون د متع ال ب ه کلیم هللا موس ی و ب رادرش ه ارون میگوید« :اذ َهبَ ا ِإلَى
ش ى» (ط ه« )44-43 :ب ه فِ ْر َع ْونَ ِإنَّهُ طَ َغى * فَقُ واَل لَ هُ قَ ْوالً لَّيِّن ا ً لَّ َعلَّهُ يَتَ َذ َّك ُر َأ ْو يَ ْخ َ
بیگم ان او سرکش ی ک رده اس ت .پس ب ه ن رمی ب ا او س خن سوی فرعون بروید ،
بگویید ،شاید که او پند گیرد یا (از پروردگارش) بترسد».
( - 5آل عمران« )79 :سپس او به مردم بگوید :ب ه ج ای خ دا ،بن دگان من باش ید.
بلک ه (س زاوار پیامبران این اس ت ک ه ب ه م ردم بگوین د ):ب ه س بب آنک ه کت اب
(آسمانی) آم وزش میدادید و از آن رو ک ه درس میخواندید (مردم انی) رب انی و
الهی باشید».
339 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
سالها به مسیر حق و راه خداون"د" ب""از گ""ردانیم" و این مهم نیازمن"د" زم""انی" چن""د ب""رای
1
تربیت یک نسل میباشد.
این مهم یکی از وظایف" بزرگ پیامبران الهی میباش""د .خداون"د" متع""ال میفرمای""د:
اب َوا ْل ِح ْك َم ةَ َويُ زَ ِّكي ِه ْم
سوالً ِّم ْن ُه ْم يَ ْتلُو َعلَ ْي ِه ْم آيَاتِكَ َويُ َعلِّ ُم ُه ُم ا ْل ِكتَ َ « َربَّنَا َوا ْب َع ْث فِي ِه ْم َر ُ
الح ِكي ُم» (بق ره« )129 :پروردگ ارا! در میان آنه ا پیامبری از ِإنَّكَ َأنتَ ال َع ِزي ُز َ
خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد و
آنان را پاکیزه کند ،همانا که تو پیروزمند حکیمی».
ُ
س ِه ْم يَ ْتل و ُ َأ
س وال ِّمنْ نف ِ ً و میفرماید« :لَقَ ْد َمنَّ هللاُ َعلَى ا ْل ُم ؤ ِمنِينَ ِإ ْذ بَ َعث فِي ِه ْم َر ُ
َ
ض ال ٍل ُّمبِي ٍن» َاب َوا ْل ِح ْك َمةَ وَِإن َك انُو ْا ِمن قَ ْب ُل لَفِي َ َعلَ ْي ِه ْم آيَاتِ ِه َويُ َز ِّكي ِه ْم َويُ َعلِّ ُم ُه ُم ا ْل ِكت َ
هنگامی که در میان آن ان (آل عمران« )164 :براستی که هللا بر مؤمنان منّت نهاد،
پیامبری از خودش ان ب ر انگیخت ک ه آیات او (= ق رآن) را ب ر آنه ا میخوان د و
میدارد و به آنان کتاب (= قرآن) و حکمت (= س نت) میآم وزد و اگ ر پاکیزه شان
چه پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند».
در آیهی اول خداوند متعال علم را قبل از تزکیه ذک ر میکن د و در آیه دوم تزکیه
را قب ل از علم ذک ر ک رده اس ت .این اس لوب اش اره دارد ک ه دع وت پیامبران از
هیچیک از این دو (علم و تزکیه) بینیاز نیست و بلکه ب ه ه ردوی آنه ا در کن ار هم
نیاز دارد.
اهمیت دعوت به تربیت پیش از علم:
از آنچه پیشتر گذشت دانستیم که تربیت بدون علم استواری نخواهد داش ت ...و
نیز رستگاری و سعادت با علم بدون تربیت نخواهد بود .و بر این اس اس اس ت ک ه
ام المومنین عایشه چ ون از اخالق رس ول خ دا س وال ش د ،تم ام این مف اهیم را ب ه
صورت مختصر در پاسخ به این سوال بیان نم وده و فرم ود« :اخالق پیامبر ق رآن
2
بود».
و ابن مسعود میگوید« :هریک از م ا چ ون ده آیه از ق رآن را ف را میگرف تیم،
سراغ آیات دیگر نمیرفتیم تا معنا و مفهوم این آیات را میدانس تیم و ب ه آنه ا عم ل
3
میکردیم».
و ابوعبدالرحمن سلمی میگوید« :کسانی که ب رای م ا ق رآن میخواندن د – یع نی
اصحاب رسول هللا ح -برای م ا روایت کردن د ک ه آنه ا ق رآن را از رس ول خ دا می-
شنیدند و چون ده آیه را فرا میگرفتند تا به آنها عم ل نمیکردن د س راغ آیات دیگ ر
نمیرفتند .پس قرآن و عمل را با هم فرا گرفتیم».
- 1العقاب التی تعترض بناء االمة االسالمیة ،ص ،39 :عبد الرحمن عبدالخالق
- 2مسند احمد ،مسلم؛ نگا :صحیح الجامع4811 :
- 3طبرانی فی تفسیره81 :
342 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
هایی است که امت اسالم بدان گرفتار آمده است .براستی چه بسیارند مجاهدانی که
ام روز عقیده ندارن د؛ و چ ه بس یارند علم ایی ک ه عم ل نمیکنن د!! و چ ه بس یارند
افرادی که ب دون علم عم ل میکنن د!! و چ ه بس یارند دع وتگران ک ه تق وا یا عملی
ندارند که به آنها کمک کند!!
زم انی ک ه مس لمانان ت ربیت نیک را ب ه دس ت فراموش ی س پردند و از آن دور
شدند صفوف به هم پیوسته آنان از هم گسست و اختالفات آنها اف زایش یافت و ب ا
اخالق ناپسند و نکوهیده به دشمنی با هم روی آوردند و اتهامات بزرگی نس بت ب ه
هم روا داسشتند و اینگونه حقد و کینه و نفرت در قلبهایشان النه ک رد .و در چ نین
شرایطی بود که قلبها فاسد شده و مردم ضعیف شدند و جوامع نابود شد.
شبههای در مسیر دعوت:
برخی میگویند :تا چ ه م دت وقت خ ود معط وف ت ربیت ک نیم؟ چگون ه ب ه فک ر
تربیت باشیم درحالیکه آنها نابود شدهاند...؟ اما پاس خ این ش بهه از چن د وج ه می-
باشد:
-1مس لمان ب ه منهج کت اب و س نت و راه و روش س لف امت و اعتق اد و ب اور
آنها پایبند و ملتزم میباشد .و بر او واجب است که در این مس یر ح رکت کن د ب دون
اینکه توجهی به نتیجه داشته باشد و از حد تجاوز کند.
-2نباید شبهاتی که مطرح میشود در اصل و اساس امر تاثیری داشته باش د .یا
هرگاه در مورد امری به ما اعتراض شود راه را رها کنیم و هرگاه ش بههای ب رای
ما مطرح گردد در راه و روش تردید کنیم.
-3این واقعیت دعوت و راه و روش تمام پیامبران بوده است .و ب ر این اس اس
است که میبینیم به خاطر ظلمی که به آنها میشود از کسی طلب یاری و کم ک نمی-
- 1و مشغول شدن به سیاست و اتفاق ات روزم ره و فق ه واق ع ک ه ح ق ب زرگی از
حقوق آن داده شده است و در جای خود به کار نرفته است ،آنان را از تربیت غاف ل
کرده درحالیکه نمیدانند.
343 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
بس یار خطرن اکت ر از گزین ه دع وت خواه د ب ود و پیام دهای ن اگواری را ب ه دنب ال
خواه د داش ت ...و در چ نین ش رایطی انتق ام آن ان ش دیدتر و ب ا تع دی و تج اوز
بیشتری همراه خواهد بود و بازتاب آن متوج ه دع وت ب وده و ع واقب آن وخیمت ر
خواهد بود.
عدم درک این مسأله از سوی بسیاری از جماعتها و احزاب ،آنها را دچار ام ور
ویرانگری کرده است .آیا چنین رفتار و عملکرد ناپختهای جایز و رواست؟
-8با تامل در این شبهه به این حقیقت میرسیم که این شبهه به شتاب و عجله و
نه تانی و درنگ و صبر فرا میخواند.
-9نتایج بدست آمده و اتفاقاتی که رخ داده و واقعیت بیانگر بطالن این مقوله و
فساد مضمون آن و شومی مقتضای آن میباشد.
-10دلیلی از کتاب یا سنت یا سیرهی س لف ص الح ک ه بیانگر تایید این مقول ه
باشد وجود ندارد .بلکه برخاسته از افکار ناپختهای است که هنوز به رشد و بل وغ
علمی الزم نرس یدهان د و بلک ه برخاس ته از احساس ات کس انی اس ت ک ه در مس یر
دعوت صبر و استقامت الزم را ندارند ...عالوه بر اینک ه ب ا راه و روش پیامبران
مخالفت است ...و همین به عنوان دلیل برای بطالن آن کافی است.
و برادران ما برای اثبات این مقوله به قول شاعر استناد میکنند که میگوید:
اذا کنت تبنیه و غیرک یهدم متی یبلغ البنیان یوما تمامه
«کی ساخت ساختمان به پایان میرسد زمانی که تو آنرا میس ازی و دیگ ری آنرا
خراب میکند».
و آنچه دلیل آن شعر باشد ،پاسخ آن ش عر اس ت .ش اعر اس المی محم د الجب الی
حفظهاهلل چنین میسراید:
ک ُم
اذا کنت تبنیه بصبر وتُح ِ بلی یبلغ البنیان حتما تمامة
تعالی البنا رغم المعاول تهدم س البیت صلبا موطدا فما دام اَ ّ
بعاطفة االحداث خر یدمدم س البیت هشا مدعما وان کان اَ ّ
تهاون البنا رغم الهتاف یُحمحم س البیت قوال مزیناوام کان اَ ّ
کمثل الحماس الفج داء یداهم ولو زنت اسباب البالیا فلن تجد
فما ضره کید ورجم وذمدم ومن کانت التقوی اساس بنائه
جهادا وصبرا ال یکل ویسام کذا انبیاء هللا کانت حیاتهم
وانج ُم
ُ نُسور السما تبغی عاله تُقیم البِنا رغم المکائد شامخا
«بله ،حتما ساخت ساختمان به پایان میرسد اگر با صبر و استحکام الزم آنرا بنا
کنی؛ مادامی که اصل و اساس خانه محکم و استوار و سفت و سخت ساخته ش ود،
با وج ود کلنگی ک ه قص د تخ ریب آنرا دارد ،س اخته میش ود و ب اال میرود؛ ام ا اگ ر
اساس خانه سست و نااستوار باشد و با عاطف ه و احساس ات بنیان گ ردد ،ب زودی
345 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
تخریب شده و سقوط میکند؛ و اگر اساس بنا سخنانی مزین باشد ،ب ا وج ود س ر و
صدای زیاد ،خانه سست و نا استوار خواهد بود؛ و اگر اسباب بال و مصیبت جریان
یابد ،همچون عواطف و احساسات ،بیماری که آنرا ف را گ یرد ،نخ واهی یافت؛ ام ا
کسی ک ه اس اس بن ای وی تق وی باش د هیچ مک ر و حیل ه و رجم و تخریبی ب ه آن
ضرر نمیرساند؛ چنانکه زندگی پیامبران خدا با جهاد و صبر همراه بوده و خستگی
و بیصبری در آن راه نداشته است.
و با وجود کید و مکرها بنایی سر به فلک کشیده بنا نمودن د ک ه ک رکس آس مان
در پی رسیدن به باالی آن و ستارگان است».
خالصه این مفهوم:
پرداختن به تربیت و پرورش ایمانی قبل از ه ر اق دامی ،بخش ی از فق ه ال ویته ا
میباشد که واجب است .چنانکه رسول هللا ح در مکه چنین عمل و رفتاری داشتند.
ام ا ب رانگیختن و تحریک دیگ ران یا ب ه هیج ان آوردن آنه ا قب ل از ت ربیت و
آمادگی الزم و پیش از وحدث صف و مسیر ،درحقیقت ب ه معن ای تخ ریب آنچ ه بن ا
شده و از بین بردن ن یرو و ت وان و ض ایع ک ردن جوان ان و محق ق نم ودن اه داف
1
دشمنان میباشد»!!...
جوالنگاه تصفیه:
تصقیه ،تمام علوم و افکار اسالمی را در بر میگیرد .چنانکه از هرچ ه ب ا منهج
صحیح و درس ت مخ الف باش د ،دوری میک نیم .همچ نین تص فیه تفک ر اس المی از
ام وری ک ه در آن وارد ش ده را در ب ر میگ یرد .م واردی ک ه در افک ار مس لمانان
معاصر از طریق مطالعه علوم غربی بویژه فلسفه و آموزش و پرورش و هنر نفوذ
کرده است .علومی که پتانسیل الزم برای تزریق س موم زیادی ب ه تفک ر و اندیش ه
2
اسالمی را دارا میباشند».
اما جوالنگاه تصفیه و زمینههای فعالیت آن بس یار اس ت چنانک ه تم ام عل وم را
در بر میگیرد که به عنوان مثال به موارد ذیل اشاره میکنیم؛
-1تصفیه عقیده:
تصفیه عقیده از طریق دو مصدر وحی (قرآن و سنت) میس ر خواه د ب ود ک ه از
هرگونه خرافات و شرک و شبههای پاک و منزه بوده و از ورطه تاویل به دور می-
باشد.
- 1نگا :صفات الطائفة المنصورة و مفاهمها ،ص ،90 -75 :شیخ عدنان بن محمد
عرعور حفظهاهلل
- 2علماء و مفکرون معاصرون عالم ه مح دث محم د ناص ر ال دین الب انی؛ ت الیف
ابراهیم العلی؛ و براستی اگر افکار اسالمی را با اجتهاد تغییر می دادند ،مناسبتر بود
وهللا اعلم.
346 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اما زمانی که مسلمانان از منهج و راه و روش اهل حدیث در فهم کت اب و س نت
دور شدند ،بدون اینکه بفهمند ،دچار شرک شده و در گل و الی آن فرو رفتند و ب ه
تحریف ص فات الهی و تاویل آنه ا و بیان مع انی ج ز مع انی حقیقی و لغ وی ک ه
1
شایسته ذات خداوندی است روی آوردند.
و اینگون ه ب ود ک ه ان دک ان دک ام ور اعتق ادی ک ه ن زد اه ل ح دیث و س نت از
منکرات به حساب میآمد ،نزد متاخرین از خلف به جزئی از مس لمات ب دیهی تب دیل
2
شد.
و از این قبیل است توسل به جاه و مقام رسول خدا؛چنانکه احادیثی چون موارد
ذیل را به رسول خدا نسبت می دهند:
«-1توسلوا بجاهی فان جاهی عند هللا عظیم»« :به جاه و مقام من توسل جویید
3
حقیقت توسل به دعای رسول هللا ح بود و نه به جاه و مقام یا ذات او؛ و از آنجا که
توسل به دعای رسول خدا پس از وفات ایشان غیر ممکن اس ت ،ب ه تب ع آن توس ل
به رسول خدا پس از وف اتش غ یر ممکن و ناج ایز میباش د .و دلیل آن روایت انس
بن مالک است که چون قحطی میآمد ،عمر بن خطاب به وس یلهی دع ای عب اس بن
عبدالمطلب از خداوند متعال طلب باران میکرد و میگفت :پروردگارا ،ما در گذش ته
در پیشگاه تو به دعای پیامبرمان متوسل میشدیم و ب ه م ا آب میدادی ،اکن ون (ک ه
پیامبر در میان م ا نیس ت و ف وت ش ده اس ت) در پیش گاه ت و ب ه دع ای عم وی
پیامبرمان توس ل میج وییم ،پس ب ر م ا ب اران بب اران .راوی میگوید :ب ه وس یلهی
1
دعای عباس (عموی پیامبر) باران می بارید.
-2و این حدیث را به پیامبر خدا نسبت دادهاند که :چ ون آدم علیهالس الم دچ ار
اشتباه شد ،گفت :پروردگارا ،به حق محمد از تو میخواهم که م را ببخش ی .خداون د
فرمود :ای آدم ،چگونه محمد را میشناس ی درح الیک ه او را نیافریدهام؟ آدم گفت:
پروردگارا ،زمانی که مرا با دست خود خلق نمودی واز روح (خلق شده ن زد) خ ود
در من دمیدی ،سرم را بلند کردم و دیدم که بر پایههای عرش نوش ته ش ده :ال ال ه
اال هللا محم د رس ول هللا؛ پس دانس تم ک ه از میان مخلوق ات ج ز اس م محب وبت رین
آفریدگانت را در کنار اسم خود ذکر نمیک نی .پس خداون د فرم ود :درس ت گف تی ای
آدم؛ او محبوبترین مخلوقات نزد من میباشد .مرا به حق او دعا نمودی ،پس ت و را
2
میبخشم و اگر محمد نبود تو را خلق نمیکردم».
ْ
«و َم ا َخلَ ْقتُ ال ِجنَّ
و این روایت با این آیه قرآن در تض اد اس ت ک ه می فرمایدَ :
نس ِإاَّل لِيَ ْعبُ دُو ِن» (ذاریات« )56 :و من جن و انس را نیافریدهام مگ ر ب رای َواِإْل َ
اینکه مرا عبادت کنند».
یکی از کسانی که به این مسأله پرداخته است ب""رادر گ""رامی ش""یخ محم""د بن عب""د
ال""رحمن مغ""راوی میباش""د ک""ه در کت""اب «المفس""رون بین التاوی""ل و االثب""ات الی""ات
الصفات» در مورد" 30تفسیر سخن میگوید .و اشاره میکن""د ک""ه بیش از دو س""وم" این
مفسران در بحث آیات صفات با حق مخ""الفت ک""ردهان""د .از جمل""ه« :ثع""البی ،رازی،
بیضاوی ،نسفی ،ابو السعود ،سید قطب ،فرید وجدی ،صابونی "،مراغی و ...
بنابراین چ""ون این تفاس""یر ب""ا منهج س""لف ص""الح مخ""الف باش""ند ،در این ص""ورت
همچنین واجب اس"ت ک"ه از س"ایر اش"تباهات ن"یز تص"فیه ش"وند ت"ا اینک"ه خوانن"ده از
اشتباهات دوری" و آنچه را درست است دریافت" کند؛ و تردیدی نیس""ت ک""ه اش""تباه در
این زمینه کوچک نیست و نمیتوان به آسانی از آن گذشت ،چرا که اشتباه در ص""فات
هللا است» 1.و این عالوه بر اشتباهاتی" اس""ت ک""ه در کت""ابه""ای تفس""یر در ب""اب احک""ام
2
شریعت و تقریرات متعدد آن وجود دارد.
-4تصفیه فقه:
فقه یکی از ذخایر بزرگ میراث علمای مسلمان می باشد ک""ه بی""انگر وس""عت دی""د
وشمولیت" دیدگاه آنان است.
اکنون به برخی از احادیثی" که یا از روی تعصب م""ذهبی و ی""ا تعص""ب نس""بت ب""ه
بدعتی ،به آنها استدالل میشود اشاره میکنیم:
ق َّ ْ
ص "اَل ِة ال َغ" دَا ِة َحتى فَ""ا َر َ ص "لَّى هللاُ َعلَ ْي" ِه َو َس "ل َم يَقنُ ُ
ت فِي َ ْ َّ َ « -1م""ا َزا َل َر ُس "و ُل هللاِ َ
ال ُّد ْنيَا»« 3:همواره رسول خدا در نماز ص""بح قن""وت میخوان""د ت""ا اینک""ه دنی""ا را ت""رک
گفت».
« -2خمس لیال ال ترد فیهن الدعوة :اول لیلة من رجب ،ولیلة النصف من شعبان،
ولیلة الجمعة ولیلة الفطر ولیلة النحر»« 4:پنج شب است ک""ه دع""ا در آنه""ا اج""ابت می-
ب ماه رجب ،شب نیمه شعبان ،شب جمعه و شب عید فطر و شب عی""د شود :اولین ش ِ
قربان».
« -3ال یدخل ولد الزنا الجنة وال شیء من نسله اال سبعة آباء»« 5:فرزن""دی" ک""ه از
زنا متولد شده باشد وارد بهشت نمیشود و تا هفت نسل وی هیچکس وارد بهشت نمی-
شود».
عالوه بر اینکه این حدیث باطل است با آیات ق""رآن ن""یز در تض""اد اس""ت آنج""ا ک""ه
از َرةٌ ِو ْز َ"ر ُأ ْخ" َرى» (نجم« )38:هیچکس بارگن""اه خداوند" متعال میفرمایدَ « :أاَّل ت َِز ُر َو ِ
از َرةٌ ِو ْز َر ُأ ْخ َرى» (انع""ام164 :؛ اس""راء:
دیگری" را بر دوش نمیکشد»َ « .والَ ت َِز ُر َو ِ
15؛ فاطر18 :؛ زمر« )7 :و هيچ گناهکاری بارگناه ديگری را به دوش نمیگيرد».
«-5من تزوج قبل ان یحج فقد بدا بالمعص""یة»« :ه""رکس قب""ل از ادای حج ازدواج
2
کند ،دچار معصیت و نافرمانی" شده است».
«-6من الس""نة ان ال یص""لی الرج""ل ب""التیمم" اال ص""الة واح""دة ثم ی""تیمم للص""الة
االخری»« 3:سنت این است که انسان با تیمم ج""ز ی""ک نم""از را نخوان""د س""پس ب""رای
نماز دیگر تیمم کند».
« -7من زار قبر" والدیه کل جمعة فقرا عندهما او عنده «یس» غفر له بعدد کل آیة
او حرف»« 4:هرکس در هر جمعه قبر پدر و مادرش را زیارت کند و ن""زد قبرش""ان
سوره"ی یس را بخواند ،به تعداد هر آیه یا حرف مورد آم""رزش و مغف""رت ق""رار" می-
گیرد».
-5تصفیه سیرت و تاریخ:
5
سیرت و تاریخ بخشی از آنچه اکنون علوم انسانی نامیده میشود ،تش""کیل میده""د.
از اینرو واجب است اصول راس"خ و قواع"د ث"ابتی ب"رای آن وج"ود داش"ته باش"د ت"ا
اینکه دروغ" و اف"ترا در آن راه نیاب"د و ام"ور منک"ر ب"ا آن نی"امیزد .متاس"فانه این مهم
چنانکه باید وجود" ندارد و بلکه مفقود است .اکنون به برخی از وقایعی که نزد م""ردم
مشهور" است اما صحت ندارند ،اشاره میکنیم:
- 5االوسط ،طبرانی145 :؛ شیخ آلبانی میگوید :این حدیث باطل است .رک :السلسلة
الضعیفة449/1287 ،448 -3/447 :
- 2ابن عدی2/20 :؛ از احمد بن جمهور" قرقسانی؛ آلبانی میگوید :این حدیث
موضوع است .رک :السلسلة الضعیفة222 :1/256 :
- 3طبرانی3/107 :؛ از طریق" حسن ابن عمارة؛ دار قطنی ،ص 68 :؛ بیهقی:
332-1/331؛ آلبانی میگوید :این حدیث موضوع" است .رک :السلسلة الضعیفة:
422 :424-1/423
- 4ابن عدی1/286 :؛ ابونعیم "،اخبار اصبهان345-2/344 :؛ السنن ،عبدالغنی
المقدسی2/91 :؛ آلبانی میگوید :این حدیث موضوع است .رک :السلسلة الضعیفة:
5 :1/66
- 5اخطاء یجب ان تصحح من التاریخ؛ ص ،1:جمال عبدالهادی
352 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
-3عام الحزن
مشهور است رسول خدا از سال وفات ام المومنین خدیجه و عمویش ابوط""الب ب""ه
عام الحزن یاد کرده است و چنین نامگذاری به خاطر شدت درد و رنجهایی ب""ود ک""ه
1
در این سال در راه دعوت بوجود آمد.
-4تالش رسول خدا برای خودکشی":
« ...با توجه به آنچه به ما رسیده ،رسول خدا چن"ان ان"دوهگین ش"د ک"ه ف"ردای آن
روز" چندین بار تصمیم گرفت از قلهی کوه خود را پرت کند؛ اما هرگاه به قلهی ک""وه
صعود" میکرد تا خود را از آن پرت کند ،جبرئیل خود را ب"ه او نش"ان داده و میگفت:
ای محمد ،براستی تو رسول بر حق خداوند" هستی؛ و این ب""اعث آرامش رس""ول خ""دا
می شد و باز میگشت.اما چون مدت زمان نزول وحی طوالنی" میشد ،فردای" آن روز
دوباره چنین میکرد و چون به قلهی کوه میرسید ،جبرئیل خود را ب""ه او نش""ان داده و
2
همان کلمات را به او میگفت».
مسلم؛ طبرانی آنرا از عمار بن یاسر روایت کرده است .و آلبانی میگوید :این ح""دیث
ضعیف" است .دفاع عن الحدیث النبوی" والسیرة فی الرد علی جه""االت الب""وطی ،ص:
14-13
- 1آلبانی میگوید :از جمله دالیل نادرست بودن این مساله آن است که تنها مص""دری"
که این مطلب را بیان کرده است ،قسطالنی" در کت""اب «الم""واهب اللدنی""ة» میباش""د .و
فقط میگوی""د :ص""اعد آنرا ذک""ر ک""رده اس""ت .و ص""اعد هم""ان ابن عبی""دة بجلی میباش""د
چنانکه زرقانی" در شرح خود بر آن1/244 :چنین میگوید .اما جایگاه صاعد از نظر
روایی" چنین است :وی مجهول و ناشناخته میباشد و هیچکس او را ثقه ندانسته است.
بلکه حافظ بن حجر اش"اره میکن""د ک"ه چ""ون مت""ابعی ب"رای او نباش"د« ،لین الح"دیث»
است .و وضعیت وی در این حدیث چنین است .اینکه قسطالنی" میگوید« :ص""اعد آن-
را ذکر کرده است ».خود بیانگر آن است که این مطلب را به صورت معلق و ب""دون
ذکر اسناد بیان کرده است که دراینصورت" درجه روایت معضل خواهد ب""ود .ل""ذا این
خبر ضعیف است و صحیح نیست حتی اگر صاعد فردی مع""روف" ب""ه توثی "ق" وحف""ظ
باشد .اما باز هم از صحیح بودن بسیار دور و بعید است.
- 2زهری میگوید :عروه از عایشه آنرا برای من روایت کرده است ...و ح""دیث را
روایت میکند تا اینکه به این بخش میرسد که «وفتر الوحی» و زهری آنرا میافزای""د.
با این زیاده آنرا احمد در مس""ند ،233-6/232 :اب""ونعیم در «ال""دالئل» ص،69-68 :
بیهقی در «الدالئل» 395-1/393 :از طریق عبدالرزاق" از محمد روایت کرده است.
حاف""ظ ،الفتح12/302 :؛ رک :ال""دفاع" عن الح""دیث النب""وی و الس""یرة فی ال""رد علی
جهاالت البوطی ،ص41-40 :؛ شیخ آلبانی در مورد این روایت میگوی""د :این ح""دیث
ضعیف" است.
354 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
بگو؟پس گفت :بله ،نفس خود را به سوی خدا فرا خوان""دم ک""ه چ""نین خواس""ته ای ب""ر
من گران و دشوار آمد و آنرا نپذیرفتم ".پس تصمیم گرفتم" یک سال آب نخورم" و ل""ذت
2
خواب را نچشم که این برایم میسر گردید.
-2وحکایت شده :یکی از حاضران عالی قدر مجلس ابو یزید که از بزرگان اه""ل
بسطام" بود هیچگاه مجلس او را ترک نمیکرد .روزی به ابویزید" گفت :من مدت س""ی
سال اس""ت ک""ه همیش""ه روزه ب""ودم و هیچگ""اه روزی را افط""ار" نک""ردم و ش""ب را ب""ه
عبادت گذرانده و نمیخوابم اما چ""یزی از علمی ک""ه ت""و از آن س""خن میگ""ویی ،نی""افتم".
درحالیکه آن را تصدیق نموده و دوست دارم.
پس ابویزی""د" گفت :اگ""ر سیص""د س""ال روزه بگ""یری" و ه""ر ش""ب را ب""ه عب""ادت
بگذرانی ،ذرهای از این علم را نخواهی یافت.
آن مرد گفت :چرا؟
ابویزید گفت :چرا که تو خود شیفتهای.
آن مرد گفت :آیا دوایی برای آن وجود دارد؟
ابویزید گفت:بله؛
آن مرد گفت :به من بگو تا آنرا انجام دهم.
ابو یزید گفت :آنرا نمیپذیری؛
- 3االصول العلمیة للدعوة السلفیة ،شیخ عبد الرحمن عبد الخالق حفظهاهلل
- 1ابویزید بسطامی :اسم وی طیغور بن عیسی بن علی و یکی از مشایخ صوفیه می-
باشد .جد وی مجوسی" بود پس او اسالم آورد و در سال 261وفات نمود.
- 2قوت القلوب2/70 :؛ احیاء علوم الدین4/304 :
355 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
چنانکه احادیثی را در جهت هوی و هوس و خواهشات نفسانی خ""ود وض""ع نم""وده و
به رسول خدا نسبت دادند .و اینگون""ه ب""ه رس""ول خ""دا بهت""ان و اف""ترا و دروغ بس""تند.
اکنون به نمونه"هایی از این روایات جعلی اشاره میکنیم.
« -1من حسن ظنه بالناس کثرت ندامته»« 1:هرکس نس""بت ب""ه م""ردم گم""ان نی""ک
داشته باشد ،پشیمانی" و ندامت وی زیاد خواهد بود».
درحالیکه خداوند" متعال میفرماید« :يَا َأ ُّيهَا الَّ ِذينَ آ َمنُ""وا اجْ تَنِبُ""وا َكثِ""يراً ِّمنَ الظَّنِّ ِإنَّ
ض ُكم بَعْضا ً َأي ُِحبُّ َأ َح" ُد ُك ْم َأن يَْأ ُك" َ
"ل لَحْ َم َأ ِخي ِه ْض الظَّنِّ ِإ ْث ٌم َواَل تَ َج َّسسُوا َواَل يَ ْغتَب بَّ ْع ُبَع َ
َّحي ٌم» (حج""رات« )12 :ای کس""انیکه ایم""ان هَّللا َّ هَّللا
َميْتا ً ف َك ِرهت ُم""وهُ َواتق""وا َ ِإن َ تَ" َّوابٌ ر ِ
ُ َّ ُ ْ َ
آوردهاید! از بسیاری" از گمان(های بد) بپرهیزید ،بیشک بعضی از گمان (ه""ا) گن""اه
است و (در ام""ور دیگ"ران) تجس""س (و کنجک"اوی) نکنی""د و بعض""ی از ش""ما بعض""ی
دیگر را غیبت نکند ،آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت ب""رادرش را درحالی"ک""ه
م""رده اس""ت ،بخ""ورد؟! پس (البت""ه) آنرا ناپس""ند داری"د" و از هللا بترس""ید "،بیگم""ان هللا
توبهپذیر مهربان است».
« -2بر شماست که لباس پشمی بپوشید تا حالوت ایمان را در قلبهایت""ان بچش""ید و
بر شماست که لباس پشمی بپوشید تا کم خوردن را بیابی"د" و ب"ا آن در آخ"رت ش"ناخته
شوید" چراکه لباس پشمی میراث تفک""ر و حکمت را ب""رای قلب ب""ه ج""ای میگ""ذارد .و
حکمت چن""ان در وج""ود" انس""ان جری""ان مییاب""د ک""ه خ""ون جری""ان دارد .پس ه""رکس
خوراک وی زیاد باشد و جسمش ب"زرگ باش""د و قلبش س"ختت"ر باش"د ،قلب س""خت از
2
بهشت دور و به آتش نزدیک است».
« -3الهوا العبوا ،فانی اک"ره ان ی"ری فی دینکم غلظ"ة»« :خوش"گذرانی" و ب"ازی
3
به پاکیزگی" میباشد .چنانکه خداوند متعال میفرماید« :تُطَهِّ ُرهُْ"م َو تُ""زَ ِّکي ِه ْم بِها» (توب""ه:
« )103تا بوسیلهی آن ،آنها را پاک سازی" و تزکیهشان کنی».
اما اخالق عبارت است از :خلق و خوی و فضیلتهایی که انس""ان ب""ا شایس""تگی"ه""ای
خود کسب میکند.
اقسام اخالق :اخالق به دو بخش تقسیم میشود -1 :بخش فطری" -2بخش کسبی
-1بخش فطری اخالق :بخشی که انسان با آن خلق شده و ج""زئی از سرش""ت وی
میباشد .چنانکه خداوند متعال در مورد جبرئیل میفرماید که به مریم در مورد" عیس""ی
ک ُغالم"""ا ً زَ ِکيًّا» (م"""ریم« )19 :یقین"""ا ً من فرس"""تادهی َب لَ"" ِ علی"""هالس"""الم گفتَ« :أِله َ
پروردگار" تو هستم ،تا پسر پاکیزهای به تو ببخشم» ".یعنی اخالق پاکیزه را داراس""ت.
و این از طریق انتخاب و توفیق الهی میباشد.
و از این قبیل است آنچه رسول خدا به اشج فرس""تاده عب""دالقیس فرم""ودِ« :إنَّ فِي كَ
صلَتَ ْي ِن يُ ِحبُّ ُه َم ا هللاُ :ا ْل ِح ْل ُم َواَأْلنَ اةُ»« 1:دو خص"لت در ت"و وج"ود دارد ک"ه خداون"د لَ َخ ْ
متعال آنها را دوست دارد :صبر و شکیبایی" و درنگ در کارها».
-2بخش کسبی اخالق :ب""ه این معن""ا ک""ه انس""ان میتوان""د این بخش از اخالق را از
محی"ط خ"ود فراگرفت"ه و از آن ت"أثیر بگ"یرد .و ب"ر این اس"اس اس"ت ک"ه رس"ول خ"دا
خ ا ْل ِك ي ِر،
س ِكَ ،ونَافِ ِ س ْو ِءَ ،ك َحا ِم ِل ا ْل ِم ْس ال َّ حَ ،وا ْل َجلِي ِ ص ال ِ ِ س ال َّ فرمودندِ« :إنَّ َما َمثَ ُل ا ْل َجلِي ِ
يح ا طَيِّبَ ةً، س ِكِ :إ َّما َأنْ يُ ْح ِذيَكَ ،وَِإ َّما َأنْ تَ ْبتَ ا َع ِم ْن هُ ،وَِإ َّما َأنْ تَ ِج َد ِم ْن هُ ِر ً فَ َحا ِم ُل ا ْل ِم ْ
يحا َخبِيثَةً»« 2:مثال همنش""ین خ""وب ق ثِيَابَكَ ،وَِإ َّما َأنْ ت َِج َد ِر ً َونَافِ ُخ ا ْل ِكي ِرِ :إ َّما َأنْ يُ ْح ِر َ
و بد مانند حامل مشک و دمندهی دَم آهنگر است .حامل مشک یا به تو مشک میده""د
یا از او میخری و یا اینکه بوی خوش آن ب""ه مش""امات میرس""د .و دمن""دهی دَم آهنگ""ر
لباسهایت را میسوزاند و یا بوی بد آن به مشامات میرسد».
َ
و نیز فرمودندِ« :إنَّ َما ا ْل ِع ْل ُم بِالتَّ َعلُّ ِم ،وَِإنَّ َما ا ْل ِح ْل ُم بِالت ََّحلُّ ِمَ ،و َمنْ يَت ََح َّر ا ْل َخ ْي َر يُ ْعط هُ،
ش َّر يُوقَهُ»« 3:علم با آم"وختن و حلم ب"ا بردب"اری" و ش"کیبایی" حاص"ل می- َّق ال َّ َو َمنْ يَت ِ
شود .ه""رکس در پی کس"ب خ""یر باش"د ،ب"ه او داده میش"ود .و ه"رکس از ش""ر و ب""دی
دوری" کند ،در امان میماند».
و از این دسته است نصیحت و راهنم""ایی ع"المی ک"ه ب"ه قات""ل ص""د نف"ر گفت :ب"ه
سرزمین فالن و فالن برو ،در آنجا مردمی زندگی" میکنند که خ"دا را عب"ادت میکنن"د
پس همراه آنان خدا را عبادت کن و به س""رزمین خ""ود ب""از نگ""رد ک""ه س""رزمین ب""دی
- 1مسلم26 :
- 2بخاری5108 ":؛ مسلم4762 :
- 3دارقطنی ،خطیب بغدادی در تاریخ بغ""دادی9/127 :؛ آلب""انی در ص""حیح الج""امع:
2328و الصحیحة 342 :آنرا حسن دانسته است.
359 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
است».
اما اگر امکان کسب اخالق و تغییر آن وجود نداشت ،شریعت (در قرآن و س""نت)
ما را به اخالق نیکو و دوری از اخالق زشت و ناپسند" امر نمیکرد.
ارکان اخالق نیک:
اخالق نیک دارای چهار رکن میباشد .چنانک""ه ج""ز ب""ا آنه""ا قاب""ل تص""رف" نیس""ت:
صبر ،عفت ،شجاعت ،عدالت.
-1صبر :ص""بر ،انس""ان را ب""ه تحم""ل و ف""رو ب""ردن خش""م و خ""ودداری از آزار و
اذیت و بردباری" و درنگ و رفق" و نرمی و عدالت و عجله نکردن وا میدارد.
-2عفت (پاک""دامنی) :عفت و پاک""دامنی انس""ان را ب""ه دوری" از رذای""ل و اق""وال و
اعمال زشت و ناپسند وا میدارد و او را به سوی حیا سوق میدهد.
-3شجاعت :شجاعت موجب عزت نفس و برگزیدن" اخالق واال و ب""ذل و بخش""ش
و سخاوت میشود که بیانگر شجاعت نفس و تحمل دوری" نفس از چیزه""ای خوش""این ِ"د
آن میباشد.
َّ
الش ِدي ُد ال ِذي يَ ْملِ ُك َّ
الص َر َع ِةِ ،إن َم ا َّ الش ِدي ُد بِ ُّ س َّ َ
چنانکه رس""ول خ""دا فرمودن""د« ":ل ْي َ
ب»« 2:شجاع کسی نیست که هنگام کشتی گرفتن افراد زیادی را ب""ه ض ِ نَ ْف َ
سهُ ِع ْن َد ال َغ َ
زمین بزند ،بلک""ه ش""جاع کس""ی اس""ت ک""ه هنگ""ام خش""م ،خ""ود را کن""ترل کن""د» .و این
حقیقت شجاعت میباشد و آن در واقع قوت و نیرویی است که بوسیلهی آن ب""ر دش""من
خود چیره میشود.
-4عدالت :عدالت انسان را به اعتدال و میان""هروی در اخالق و ح"رکت در می"ان
اخالق بخشش و س""خاوت میکن""د. ِ افراط" و تفریط وا میدارد .و اینچنین او را مزین به
بخشش و سخاوتی که جایگاه میانه در بین بخل و اسراف را داراست.
3
منشأ تمام خلق و خوهای نیک همین چهار فاکتور اساسی" میباشد.
امر به اخالق نیک:
در قرآن :خداوند متعال در ستایش پی""امبرش و بی""ان لطفی ک""ه ب""ا فرس""تادن" او ب""ه
ث سوی این امت در حق آنان روا داش""ته میفرمای""د« :لَقَ" ْد َم َّن هَّللا ُ َعلَي ْال ُمْؤ ِم""نينَ ِإ ْذ بَ َع َ
"اب َو ْال ِح ْک َم" ةَ» (آل في ِه ْم َرسُوالً" ِم ْن َأ ْنفُ ِس ِه ْم يَ ْتلُ""وا َعلَ ْي ِه ْم آياتِ" ِه َو يُ" َز ِّکي ِه ْم َو يُ َعلِّ ُمهُ ُم ْال ِکت" َ
عمران« )164 :به راس""تی ک"ه هللا ب"ر مؤمن""ان منّت نه""اد ،هنگامیک"ه در می"ان آن""ان
پی""امبری از خودش""ان ب""ر انگیخت ک""ه آی""ات او (= ق""رآن) را ب""ر آنه""ا میخوان""د و
پاکیزهشان میدارد و به آنان کتاب (= قرآن) و حکمت (= سنت) میآموزد»".
قک لَ َعلي ُخلُ" ٍ در سنت نبوی :خداوند در مدح و س"تایش رس"ولش" میفرمای"دَ « :و ِإنَّ َ
- 1مسند احمد11170 :؛ مسلم4967 :
- 2بخاری5649 ":؛ مسلم9-26 :
- 3مدارج السالکین313-2/312 :
360 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
َظيم» (قلم« )4 :و یقین "ا ً ت""و (ای محم""د) ب""ر اخالق و خ""وی بس""یار" عظیم و واالیی ع ٍ
ق»« :من تنه""ا ب""رای 1
اَل ْ َأْل َ َ ُأِل ْ َّ
هستی» .و رسول خدا فرمودندِ« :إن َما بُ ِعثتُ ت ِّم َم َمكا ِر َم ا خ ِ
این مبعوث شدم که مکارم" اخالق را به اتمام برسانم»".
س نُ »« :س""نگینت""رین ْ
ق ال َح َ يزَان ا ْلخل ُ
ُ ُ َي ٍء فِي ا ْل ِم و رسول خدا فرمودندَ« :أ ْثقَ ُل ش ْ
2
ِ
عمل در ترازوی اعمال ،اخالق نیکو میباشد».
س ِن ُخلُقِ ِه درج ة الق ائم الص ائم»« :م ومن ب ا
3
و فرمودندِ« :إنَّ ا ْل ُمْؤ ِمنَ لَيُ ْد ِر ُك بِ ُح ْ
اخالق نیک به درجهی کسی میرسد که پیوسته در حالت قیام و صیام است»..
جوانب مختلف اخالق نیک:
اخالق نیک جوانب مختلف و متعددی" دارد از جمله:
الف) اخالق با خداوند متعال :مهمترین اخالقی ک""ه بای""د در براب""ر خداون"د" متع""ال
رعایت شود ،توحید است .چنانکه خداوند متعال بدان امر میکن""دَ « :و ا ْعبُ"دُوا هَّللا َ َو ال
تُ ْش""" ِر ُکوا" بِ""" ِه َش"""يْئا ً» (نس"""اء« )36 :و هللا را بپرس"""تید" و چ"""یزی" را ب"""ا او ش"""ریک
مگردانید» ".و بدترین اخالقی که باید در برابر خداوند" متعال ترک شود ،شرک اس""ت
که خداوند متعال در مورد آن هشدار داده و از آن نهی ک""رده اس""تِ« :إ َّن هَّللا َ ال يَ ْغفِ " ُر
ک لِ َم ْن يَشا ُء» (نساء48 :؛ " « )116قطع "ا ً هللا ،ش""رک ک بِ ِه َو يَ ْغفِ ُر ما ُدونَ ذلِ َ َأ ْن يُ ْش َر َ
آوردن به او را نمیآمرزد" و جز آن (هرگناهی) را برای هر که بخواهد میآمرزد».
و میفرمای""دِ« :إنَّهُ َم ْن ي ُْش"" ِرکْ بِاهَّلل ِ فَقَ"" ْد َح"" َّر َم هَّللا ُ َعلَيْ"" ِه ْال َجنَّةَ َو َم"" ْأواهُ النَّا ُر َو م""ا
صار» (مائده« )72 :همانا هرکس به هللا شرک آورد ،هللا بهشت را بر ٍ لِلظَّالِمينَ ِم ْن َأ ْن
او حرام کرده است و جایگاه او دوزخ است و ستمکاران را یاوری نیست».
خداوند متعال مثال مش""رک را ب""ردهای مع""رفی" میکن""د ک""ه م""الکش از او راض""ی
ت ... س َكلِ َما ٍ نیست .رسول خدا در حدیثی فرمودندِ« ":إنَّ هَّللا َ َأ َم َر يَ ْحيَى بْنَ زَ َك ِريَّا بِ َخ ْم ِ
اش ت ََرى ش ْيًئا ،فَِإنَّ َمثَ َل َمنْ َأش َْركَ بِاهَّلل ِ َك َمثَ ِل َر ُج ٍل ْ ش ِر ُكوا بِ ِه َ َأ َّولُ ُهنَّ َأنْ تَ ْعبُدُوا هَّللا َ َواَل تُ ْ
ارفَ ْع ِإلَ َّي ،فَ َج َع َل س َكنَهُ دَا ًرا ،فَقَ ا َل :ا ْع َم ْل َو ْ ق ثُ َّم َأ ْ ب َأ ْو َو ِر ٍص َمالِ ِه بِ َذ َه ٍ َع ْبدًا ِمنْ َخالِ ِ
َ
ضى نْ يَ ُك ونَ َع ْب ُدهُ َك ذلِ َك؟ وَِإنَّ هَّللا َ َخ ْلقَ ُك ْم َأ ََأ
سيِّ ِد ِه ،ف يُّ ُك ْم يَ ْر َ َ
ال َعبد يَ ْع َم ُل َويَ ْرف ُع ِإلَى َغ ْي ِر َ
ش ْيًئا« :»...خداون""د متع""ال یح""یی بن زکری""ا را ب""ه 4
ش ِر ُكوا بِ ِه َ َو َر َزقَ ُك ْم ،فَا ْعبُدوهَ َواَل تُ ْ
- 1بخاری ،االدب المفرد؛ ح""اکم؛ و آلب""انی در ص""حیح الج""امع 2349 :و الص""حیحة:
45آنرا صحیح دانسته است.
- 2صحیح ابن حبان؛ آلبانی در صحیح الجامع 133 :و الصحیحة 875 :آنرا ص""حیح
دانسته است.
- 3ابن ماجه ،صحیح ابن حیان؛ آلبانی در صحیح الج""امع و تخ""ریج المش""کاة5082 :
آنرا صحیح دانسته است.
- 4مس""ند احم""د ،بخ""اری در ت""اریخ ،ترم""ذی؛ و آلب""انی در ص""حیح الج""امع 1724 :و
صحیح الترغیب 533 :آنرا صحیح دانسته است.
361 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
پنج چیز امرنمود" ...اولین آنها این بود که :خداوند را عبادت کنی""د و چ""یزی را ب""ا او
شریک نکنید .مثال کسی ک""ه ب""ه خداون""د ش""رک میورزد" همچ""ون کس""ی اس""ت ک""ه از
بهترین اموالش ،با طال یا پول ،بردهای را خریده و او را در خانهای س""کونت ده""د.
و به او بگوید :کار کن و درآم""د آنرا ب""ه من پ""رداخت کن .پس آن بن""ده ک""ار میکن""د و
درآمد آنرا به دیگری میپردازد ".براستی چه کسی از ش""ما راض""ی میش""ود ب""ردهی او
چنین باشد؟ همانا خداوند شما را خلق کرده و ب""ه ش""ما روزی" میده""د ،پس تنه""ا او را
عبادت کنید و چیزی را با او شریک نکنید».
و در این زمینه یکی از مواردی" که رعایت آن در برابر خداوند متعال الزم است
این است که بدانیم به خاطر عملی که از ما سر میزند از خداوند مع""ذرت بخ""واهیم و
به خاطر آنچه از جانب خداوند به ما میرسد ،او را سپاس بگوییم .و اینگون""ه پیوس""ته
شاکر نعمتهای او بوده و به خاطر اعمال خود به درگاه او ع""ذر آوریم .و درح""الیک""ه
نعمت او را خواستاریم" و شاهد عیب و اعمال خود هستیم به سوی او حرکت کنیم.
ب) اخالق با پیامبر
-1رسول" خدا از خود مومن""ان و نزدیک""انش""ان نس""بت ب""ه آنه""ا س""زاوارت""ر اس""ت.
"ال ُمْؤ ِمنينَ ِم ْن َأ ْنفُ ِس" ِه ْم» (اح"زاب« )6 :پی"امبر" خداون"د" متع"ال میفرمای"د« :النَّبِ ُّي َأوْ لي بِ ْ
نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است».
-2بلند کردن صدا نزد رسول خدا:
ت النَّبِ ِّي
ص""وْ ِ
ق َخداوند متعال میفرماید« :يا َأ ُّيهَا الَّذينَ آ َمنُوا ال تَرْ فَعُوا" صْ واتَ ُک ْم فَوْ َ"
َأ
ْض َأ ْن تَحْ بَ"طَ َأ ْعم""الُ ُک ْم َو َأ ْنتُ ْم ال ت َْش" ُعرُونَ »
ْض" ُک ْ"م لِبَع ٍ
"ر بَع ِ َو ال تَجْ هَرُوا لَهُ بِ ْالقَوْ ِل َک َج ْه" ِ
(حجرات« )2 :ای کسانیکه ایمان آوردهای""د! ص""دایتان را فرات"ر" از ص""دای پی""امبر
نکنید و با او با آواز بلند سخن نگویید" همان گونه که با یکدیگر بلند س""خن میگویی""د،
که مبادا درحالیکه نمیدانید اعمال شما ن""ابود گ""ردد» .و رفت""ار" عم""ر بن خط""اب در
برخورد با کسانی که صدای خود را در مس""جدالنبی" ب""اال بردن""د ،بی""انگر" رع""ایت این
اخالق میباشد .دو نفر در مسجد رسول هللا ح بودند" که صدای آنها باال گ""رفت؛ چ""ون
عمر بن خطاب صدای آنها را شنید ،نزد آنان رفت""ه و گفت :آی""ا میدانی""د کج""ا هس""تید؟
سپس فرمود ":شما دو نفر از کجا هستید؟ گفتند :از اهل ط""ائف؛ پس عم""ر بن خط""اب
گفت :اگر از اهل مدینه میبودید" شما را به درد میآوردم.
و علما میگویند :بلند کردن صدا نزد قبر" رس""ول خ""دا مک""روه اس""ت .چنانک""ه بلن""د
کردن صدا در برابر رسول خدا به هنگام زنده بودن ایش""ان چ""نین ب""وده اس""ت .چ""ون
رسول خدا چه زنده و چه پس از وفات محترم میباش""ند .س""الم و درود خداون""د ب""ر او
1
باد.
-3یاری رسول" خدا و رعایت احترام او؛ چنانکه امروزه شاهد هجم""هی بیوقف""هی
- 1نگا :تفسیر ابن کثیر
362 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ولَّس" َ غربیها به پیامبرمان محمد هستیم .خداون"د" متع""ال میفرمای""د« :الَّذينَ يَتَّبِ ُع""ونَ الر ُ
ُوف َو "ال َم ْعر ِ جيل يَ"ْأ ُم ُرهُ ْم بِ ْ ي الَّذي يَ ِجدُونَ"هُ َم ْکتُوب"ا ً ِع ْن" َدهُ ْم فِي التَّوْ را ِة َو اِإْل ْن ِ ي اُأْل ِّم َّ
النَّبِ َّ
ض ُع َع ْنهُ ْم ِإصْ َرهُ ْم َو ث َو يَ َ ت َو ي َُحرِّ ُم َعلَ ْي ِه ُم ْالخَباِئ َ يَ ْنهاهُ ْم ع َِن ْال ُم ْن َک ِر َو ي ُِحلُّ لَهُ ُم الطَّيِّبا ِ
َص "رُوهُ َو اتَّبَ ُع""وا النُّو َر الَّذي َت َعلَ ْي ِه ْم فَالَّذينَ آ َمنُ""وا بِ " ِه َو َع" َّزرُوهُ َو ن َ اَأْل ْغال َل الَّتي ک""ان ْ
ک هُ ُم ْال ُم ْفلِ ُح""ونَ » (اع""راف« )157 :آن"ان ک"ه از (این) رس"ول (هللا)، "ز َل َم َع" هُ ُأولِئ َ ْن" ِ
ُأ
پیامبر" «أمی» (= درس ناخوانده) پیروی" میکنند که صفاتش را در تورات و انجیلی
که نزدش"ان اس"ت ،نوش"ته مییابن"د .آنه"ا را ب"ه (کاره"ای) خ"وب و پس"ندیده فرم"ان
میدهد و از زش"تی (و کاره"ای ن"ا پس"ند) بازش"ان میدارد .و پاکیزهه"ا را ب"رایش"ان
حالل میگردان "د" و پلی""دیها را ب""ر آن""ان ح""رام میکن""د و باره""ای س""نگین و قی""د (و
آنه""ا ب""ر میدارد ،پس کس""انیکه ب""ه او زنجیرهایی) را که بر آنها ب""ود ،از (دوش)
ایمان آوردند" و او را گرامی داشتند" و او را ی""اری دادن""د و از ن""وری" ک""ه ب""ا او ن""ازل
شده پیروی" نمودند ،آنانند که رستگارند»".
ش ًرا َونَ ِذي ًرا» (فتح(« )8 :ای پی""امبر) ب""ه ش ا ِهدًا َو ُمبَ ِّ س ْلنَا َك َ و میفرمای""دِ« :إنَّا َأ ْر َ
مژدهدهنده و بیمدهنده فرستادیم»". راستی" ما تو را گواه و
-4درود" فرستادن به رسول خدا؛
َّ َأ َّ
ُص"لونَ َعلي النبِ ِّي يا ُّيهَ""ا الذينَ آ َمنُ""وا َ ُّ خداوند متعال میفرمایدِ« :إ َّن هَّللا َ َو َمالِئ َکتَهُ ي َ
صلُّوا َعلَ ْي ِه َو َسلِّ ُموا ت َْس"ليما ً» (اح""زاب « )56 :بیگم""ان هللا و فرش""تگانش" ب""ر پی""امبر" َ
درود" میفرستند؛ ای کسانیکه ایمان آوردهاید! بر او درود فرس"تید ،و س"الم بگویی"د،
سالمی نیکو».
و «صالة» در اینجا به معنای دعا میباشد چنانکه در حدیث ابو حمید ساعدی آمده
است که صحابه گفتند :ای رسول" خدا ،چگونه ب""ر ش""ما ص""لوات بفرس""تیم؟ فرمودن""د":
آل ِإ ْب َرا ِهي َمَ ،وبَا ِركْ صلَّيْتَ َعلَى ِ ص ِّل َعلَى ُم َح َّم ٍد َوَأ ْز َوا ِج ِه َو ُذ ِّريَّتِ ِهَ ،ك َما َ بگویید« ":اللَّ ُه َّم َ
ار ْكتَ َعلَى آ ِل ِإ ْب َرا ِهي َم ِإنَّكَ َح ِمي ٌد َم ِجيدٌ» ُ
اج ِه َوذ ِّريَّتِ ِهَ ،ك َما بَ ََعلَى ُم َح َّم ٍد َوَأ ْز َو ِ
1
"ر هَّللا َ َکث""يراً» (اح""زاب« )21 :یقین "ا ً ب""رای ش""ما در زن""دگی رس""ول" هللا اآْل ِخ" َر َو َذ َک" َ
سرمشق" نیکویی است ،برای آنان که به هللا و روز آخرت امید دارن""د و هللا را بس""یار
یاد میکنند».
رسول خدا فرمودند« ":هو الذی نفسی بیده ال یومن احدکم حتی اکون احب الی""ه من
والده و ولده والناس اجمعین»« 1:سوگند به کسی که جانم در دس""ت اوس""ت ،هیچی""ک
از شما ایم"ان نمیآورد ت"ا اینک"ه من ن"زد او از پ"در و فرزن"د" و تم"ام م"ردم محب"وب"ت"ر
باشم».
-7داور" و قاضی" قرار دادن رسول خدا:
ول َو ولِي ُأ َّس" َ" خداوند متعال میفرماید« :يا َأ ُّيهَا الَّذينَ آ َمنوا طي ُع""وا" َ َو طي ُع""وا الر ُ
َأ هَّللا َأ ُ
ول ِإ ْن ُک ْنتُ ْم تُْؤ ِمنُ""ونَ بِاهَّلل ِ َو "ر ِم ْن ُک ْم فَ"ِإ ْن تَن""ا َز ْعتُ ْم في َش" ْي ٍء فَ" ُر ُّدوهُ ِإلَي هَّللا ِ َو الر ُ
َّس" ِ اَأْل ْم" ِ
ک خَ ْي ٌر َو َأحْ َسنُ تَْأويالً» (نساء« )59 :ای کسانی ک""ه ایم""ان آوردهای""د! ْاليَوْ ِم اآْل ِخ ِر ذلِ َ
هللا را اطاعت کنید و پیامبر را اطاعت کنید و صاحبان امرت""ان را (اط""اعت کنی""د) و
اگر در چیزی اختالف کردید ،آنرا ب""ه هللا و پی""امبر" ب""از گردانی""د؛ اگ""ر ب""ه هللا و روز"
قیامت ایمان دارید ،این بهتر و خوش فرجامتر است».
ُ
"وک فيم""ا َش" َج َر بَ ْينَهُ ْم ث َّم ال يَ ِج" دُوا ِّک ال يُْؤ ِمنُونَ َحتَّي ي َُح ِّک ُم" َ و میفرماید« :فَال َو َرب َ
ً
ض""يْتَ َو ي َُس""ل ُموا ت َْس""ليما » (نس""اء« )65 :ن""ه ،س""وگند ب""ه ِّ في َأ ْنفُ ِس"" ِه ْم َح َرج""ا ً ِم َّما قَ َ
آنها ایمان نمیآورند ،مگ"ر اینک"ه در اختالف"ات خ"ویش ت"و را داور پروردگارت" که
ً
قرار" دهند و سپس از داوری تو ،در دل خود احساس ن""اراحتی" نکنن""د و ک""امال تس""لیم
باشند».
ج) اخالق با مردم:
قاعدهی کلی و جامع رعایت اخالق ب""ا م""ردم ،در دو ف""اکتور اص""لی خالص""ه می-
شود :رعایت اقوال و افعال نیک در برابر آنها و خ""ودداری" از اذیت و آزار ق""ولی" و
عملی آنها؛
چنانکه عبدهللا بن مبارک میگوید« :اخالق نیک عبارت اس""ت از :گش""ادهرویی" و
نیکی کردن و خودداری" از اذیت و آزار».
اس ،فَيَقُ و ُل طَ ،و َك انَ يُ دَايِنُ النَّ َ رس"ول خ""دا فرمودن""دِ« :إنَّ َر ُجاًل لَ ْم يَ ْع َم ْل َخ ْي ًرا قَ ُّ
َأ
او ْز ،لَ َع َّل هَّللا َ تَ َع الَى نْ يَت ََج ا َوزَ َعنَّا ،فَلَ َّما س َر َوت ََج َ س َرَ ،وا ْت ُركْ َما َع ُ سولِ ِهُ :خ ْذ َما تَيَ َّ لِ َر ُ
َأ
ط؟ قَ ا َل :اَل ِ .إاَّل نَّهُ َك انَ لِي ُغاَل ٌم َو ُك ْنتُ َهلَ َك قَا َل هَّللا ُ َع َّز َو َج َّل لَ هَُ :ه ْل َع ِم ْلتَ َخ ْي ًرا قَ ُّ
س َرَ ،وت ََجا َو ْز لَ َع َّل س َرَ ،وا ْت ُركْ َما َع ُ ضى قُ ْلتُ لَهُُ :خ ْذ َما تَيَ َّ اس ،فَِإ َذا بَ َع ْثتُهُ ِليَتَقَا َ ُأدَايِنُ النَّ َ
او ْزتُ َع ْنكَ »« 2:مردی بود که هیچ عملی انجام هَّللا َ يَت ََجا َو ُز َعنَّا .قَا َل هَّللا ُ تَ َعالَى :قَ ْد ت ََج َ
- 1بخاری ،1/10 ":مسلم1/10 :
- 2نسائی ،ابن حبان ،ح"اکم؛ آلب"انی در ص"حیح الج"امع 2078 :و ص"حیح ال"ترغیب:
869آنرا صحیح دانسته است.
364 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
نداده بود .و به مردم قرض میداد و چون فرستاده"ی خ""ود را ب""رای وص""ول ق""رضه""ا
میفرستاد ،به او میگفت :آنچه را برای مدیون میسر است ،بگیر و مقداری از ق""رض
را که برای او میسر نیست رها کن و از آن درگذر؛ باشد که خداون "د" از م""ا درگ""ذرد
(و ما را مرهون رحمت خویش قرار" دهد ).چون وی ُمرد ،خداون "د" گفت :آی""ا هرگ""ز
عملی را انجام دادهای؟ گفت« :نه» جز اینکه غالمی داشتم و به مردم قرض می دادم.
پس چون او را برای وصول قرضها میفرستادم به او میگفتم :آنچ""ه را ب""رای م""دیون
میسر است بگیر و از مقدار باقیمانده قرض که قدرت پ""رداخت آنرا ن""دارد ،درگ""ذر؛
باشد که هللا از ما در گذرد .خداوند" فرمود :تو را بخشیدم».
تشویق به آداب و اخالق نیک:
هَّللا ً َ ُأ
صي ُك ْم بِ َّم َهاتِ ُك ْم – ثاَل ثا ِ -إنَّ َ يُو ِ
صي ُك ْم بِآبَاِئ ُك ْم – رسول خدا فرمودندِ« ":إنَّ هَّللا َ يُو ِ
ب»« :خداوند متعال در مورد" م""ادرانت""ان ب""ه 1
ب فَاَأْل ْق َر ِ
صي ُك ْم بِاَأْل ْق َر ِ
مرتین ِ -إنَّ هَّللا َ يُو ِ
شما توصیه کرده اس""ت -و این را س"ه ب""ار تک""رار نمودن""د -خداون"د" متع""ال در م""ورد
پدرانتان به شما سفارش نموده است -و این را دو بار تک""رار کردن""د -خداون""د متع""ال
در مورد افراد نزدیک و نزدیکتر ب""ه ش""ما توص""یه ک""رده اس""ت( .ک"ه حق""وق آن""ان را
رعایت کنید»).
يرنَا َويَ ْع ِرفْص ِغ َيرنَ ا َويَ ْر َح ْم َ َ
س ِمنَّا َمنْ ل ْم يُ ِج َّل َكبِ َ َ
و رس""ول خ""دا فرمودن""د« :ل ْي َ
لِ َعالِ ِمنَا َحقه»« 2:کسی که بزرگ ما را محترم نشمارد و به کوچ""ک م""ا رحم نکن""د و
حق عالم ما را نداند ،از ما نیست».
ق َّ
صنَ ش َْو ٍك َعلَى الط ِري ِ ُ
يق َو َج َد غ ْ َ
شي بِط ِر ٍ و رسول خدا فرمودند« :بَ ْينَ َما َر ُج ٌل يَ ْم ِ
ش َك َر هَّللا ُ لَهُ فَ َغفَ َر لَهُ»« 3:روزی" مردی در راهی قدم میزد که بوتهی خ""اری فََأ َّخ َرهُ ،فَ َ
در مسیر دید ،پس آنرا از مسیر راه دور کرد که خداوند" پاس""خ این عم""ل نی""ک او را
داد و او را بخشید».
و از انس روایت است که میگوید« :رسول خدا از کنار کودکان میگذشت به آنه""ا
4
سالم میکرد».
«احفَ ْظ ع َْو َرتَكَ ِإاَّل ِمنْ ز َْو َجتِ َك َأ ْو َما َملَ َكتْ يَ ِمينُ َك .قَی َلِ :إذاَ و رسول خدا فرمودندْ :
َأ َأ
اس تَطَعْتَ نْ اَل يَ َرینَ َه ا َح ٌد فَاَل يَ َريَنَّ َه ا؛ قی َل: ض؟ قَا َلِ« :إنْ ْ ض ُه ْم فِي بَ ْع ٍ َكانَ ا ْلقَ ْو ُم بَ ْع ُ
- 1بخ""اری ،ابن ماج""ه ،ط""برانی و آلب""انی در ص""حیح الج""امع 1924 :آنرا ص""حیح
دانسته است.
- 2مسند احمد ،حاکم ،آلبانی در صحیح الجامع 5319 :و تخریج ال""ترغیب 1/66 :آن-
را حسن دانسته است.
- 3متفق علیه
- 4بخاری؛ نگا :صحیح الجامع5014 :
365 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
س»« 1:ش رمگاهت را از س ت َْحيَا ِم ْن هُ ِمنَ الن ا ِ ق َأنْ يُ ْ ِإ َذا َكانَ َأ َح ُدنَا َخالِيًا؟ قَا َل هَّللا ُ َأ َح ُّ
همه بپوشان جز همسر و کنیزت .گفتم :اگر مردم با یکدیگر" بودند؟ فرمود ":اگ""ر می-
توانی چنان کنی که هیچکس آنرا نبیند ،بهتر است .گفتم :ای رس""ول خ""دا ،اگ""ر کس""ی
تنها بود؟ فرمود ":هللا سزاوارتر" است که مردم از او شرم کنند».
«خ ْي ُر ُك ْم َخ ْي ُر ُك ْم َأِل ْهلِ ِهَ ،وَأنَا َخ ْي ُر ُك ْم َأِل ْهلِي»« :بهترین شما
2
و رسول خدا فرمودندَ :
بهترین"تان با خانوادهاش میباشد و من بهترین شما با خانوادهام هستم».
و رسول خدا فرمودند« :خ""یرکم خ""یرکم" للنس""اء»« 3:به""ترین ش""ما ،به""ترینت""ان ب""ا
زنان است».
د) اخالق با بردگان و کنیزان:
اگر رعایت اخالق با بردگان و کنیزان مورد توجه قرار" گرفته ،تردیدی" نیست که
رعایت اخالق در برابر خدمتکاران و مجری""ان ،من ب""اب اولی م""ورد توج""ه میباش""د.
ير َأ ْج َرهُ ،قَ ْب َل َأنْ يَ ِج فَّ َع َرقُ هُ»« 4:م""زد چنانکه رسول خدا فرمودندَ« :أ ْعطُ وا اَأْل ِج َ
کارگر" را قبل از اینکه عرق وی خشک شود ،بدهید».
َ َأ هَّللا
و رسول خدا فرمودندِ« :إ ْخ َوانُ ُك ْم َخ َولُ ُك ْمَ ،ج َعلَ ُه ُم ُ قنیة ت َْحتَ ْي ِدي ُك ْم ،ف َمنْ َك انَ
باس ِهَ ،والَ یُ َكلِّفُ هُ َم ا يَ ْغلِبُ هُ ،فَ ِإنْ س هُ ِم َّما لِ ِ َأ ُخوهُ ت َْحتَ يَ ِد ِه ،فَ ْليُ ْط ِع ْمهُ ِمنْ طَعا ِم ِهَ ،و ْليُ ْلبِ ْ
َكلَّ ْفهُ َما یَ ْغلِ ْبهُ فَلَیَ ْعنَهُ»« 5:غالمان و زیردستان شما برادران شما هستند .خداوند آن""ان
را در اختیار شما قرار داده است .پس هرکس برادرش" زیردس"ت" او ب""ود ،بای""د او را
از غذایی که خود میخورد ،بخوراند و از لباسی که خود میپوشد ،بپوشاند .و او را به
امری که از توانش خارج است ،مکلف نکند؛ و چون او را به کاری مکلف نمود ک""ه
از توانش خارج است ،باید او را یاری کند».
اما چنانکه اسالم به اخالق نیک امر میکند ،از اخالق زشت و ناپسند نهی میکند.
نهی از اخالق زشت و ناپسند:
قران کریم:
َأ َّ َأ
خداوند متعال میفرماید« :يا ُّيهَا الذينَ آ َمنُوا ال يَسْخَرْ قَوْ ٌ"م ِم ْن قَوْ ٍ"م عَسي ْن يَ ُکونُ""وا
خَ ْي""راً ِم ْنهُ ْم َو ال نِس""ا ٌء ِم ْن نِس""ا ٍء عَس""ي َأ ْن يَ ُک َّن خَ ْي""راً ِم ْنه َُّن َو ال ت َْل ِم" ُزوا" َأ ْنفُ َس " ُک ْم َو ال
ک هُ ُم الظَّالِ ُمونَ » "ان َو َم ْن لَ ْم يَتُبْ فَُأولِئ َ ق بَ ْع" َد اإْل يم" ِ اال ْس ُم ْالفُ ُس "و ُ س ِ تَنابَ ُزوا" بِاَأْل ْلقا ِ
ب بِْئ َ
- 1مسند احمد ،اب"ویعلی ،ح""اکم؛ و آلب"انی در ص"حیح الج""امع 203 :و آداب الزف"اف":
34آنرا حسن دانسته است.
- 2ترمذی ،ابن ماجه؛ و آلبانی در صحیح الجامع 3314 :آنرا صحیح دانسته است.
- 3حاکم؛ آلبانی در صحیح الجامع 3316 :آنرا صحیح دانسته است.
- 4ابن ماجه ،ابویعلی ،طبرانی در االوسط و آلب""انی در ص""حیح الج""امع 1055 :آنرا
حسن دانسته است.
- 5بخاری ،2359 ،29 ":مسلم3140 ،3139 :
366 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
(حجرات« )11 :ای کسانیکه ایمان آوردهاید! گروهی (از م""ردان) گ""روه دیگ""ر را
مسخره نکند ،شاید آنان (= مسخره شدگان) از اینها بهتر باشند؛ و ن""ه زن""انی ،زن""ان
دیگر را ،شاید آنان (= مسخره شدگان) از اینها بهتر باشند؛ و از یکدیگر عیبج""وئی
نکنید و یکدیگر را با القاب زشت نخوانید که پس از ایمان (آوردن) ن""ام فس""ق بس""یار"
(زشت و) بد است و هر که توبه نکرد ،پس آنانند که ستمکارند».
ض َم َرح"ا ً َأْل
ش فِي ا رْ ِ اس َو ال تَ ْم ِ ک لِلنَّ ِ صعِّرْ خَ" َّد َ و لقمان به فرزندش گفتَ « :و ال تُ َ
"ر ک ِإ َّن َأ ْن َک" َ صوْ تِ َ ک َو ا ْغضُضْ ِم ْن َ ص ْد في َم ْشيِ َ ور َو ا ْق ِ ِإ َّن هَّللا َ ال يُ ِحبُّ ُک َّل ُم ْختا ٍل فَ ُخ ٍ
مير» (لقمان« )19-18 :و با بیاعتنایی از م""ردم روی مگ""ردان ت ْال َح ِ صوْ ُ ت لَ َ اَأْلصْ وا ِ
و مغرورانه در زمین راه مرو ،بیگمان هللا هیچ متکبر خودستایی را دوس""ت ن""دارد.
و در راه رفتنت اعتدال را رعایت کن و از صدای خود بک"اه (و هرگ"ز فری"اد ن"زن)
زیرا زشتترین صداها ،صدای خران است».
سنت نبوی:
ش َوالَ َ
ان َوالَ الف ا ِح ِ َّ َّ
س ال ُم ْؤ ِمنُ بِالطعَّا ِن َوالَ اللعَّ ِ ْ َ
رس""""ول خ""""دا فرمودن""""د« :ل ْي َ
البَ ِذي ِء»« 1:مومن عیبجو و لعن کننده و دشنام" دهنده و بدزبان و بیحیا نیست».
2
ش بَ ُع َو َج ا ُرهُ َج اِئ ٌع ِإلَى َج ْنبِ ِه»: س ا ْل ُم ْؤ ِمنُ الَّ ِذي يَ ْ و رس""ول خ""دا فرمودن""د« ":لَ ْي َ
«مومن چنان نیست که سیر باشد درحالیکه همسایهاش در کنار وی گرسنه باشد».
از جابر روایت است ک""ه رس""ول خ""دا فرمودن""دِ« ":إنَّ ِمنْ َأ َحبِّ ُك ْم ِإلَ َّي َوَأ ْق َربِ ُك ْم ِمنِّي
س ا يَ ْو َم ض ُك ْم ِإلَ َّي َوَأ ْب َع َد ُك ْم ِمنِّي َم ْجلِ ً اس نَ ُك ْم َأ ْخالَقً ا ،وَِإنَّ َأ ْب َغ َ س ا يَ ْو َم القِيَا َم ِة َأ َح ِ
َم ْجلِ ً
َ
س و َل هللاِ ،ق ْد َعلِ ْمنَ ا َ
َش ِّدقونَ َوال ُمتَفَ ْي ِهقُ ونَ ،ق الُوا :يَ ا َر ُ ُ َ َّ
القِيَا َم ِة الث ْرث ارُونَ َوال ُمت َ
ْ ْ
الثَّرْ ثَارُونَ َوال ُمتَ َش ِّدقُونَ فَ َما ال ُمتَفَ ْي ِهقونَ ؟ قَا َل :ال ُمتَ َكبِّرُونَ »« :محبوبترین ش""ما ن""زد من
3 ُ
و آنکه در روز" قیامت به همنشینی با من نزدیک"تر اس""ت ،خ""وش اخالقت""رین ش""ما می-
باشد .و منفورترین شما نزد من و آنکه در روز" قیامت بیش از دیگ""ران از همنش""ینی
با من دور" است ،اف""راد پرح""رف (وراج) و الفزنی هس""تند ک""ه ب""ا ده""ان پ""ر و ژس""ت
افراد سخنور سخن میگویند و نیز متفیهقان .گفتند :ای رسول" خ""دا ،اف""راد پرح""رف و
الفزن را میشناسیم .اما متفیهقان چه کسانی هستند؟ فرمود :متکبران».
1
س ِمنَّا»: شنَا فَلَ ْي َ س ِمنَّاَ ،و َمنْ َغ َّ ساَل َح فَلَ ْي َ رسول خدا فرمودندَ « ":منْ َح َم َل َعلَ ْينَا ال ِّ
«هرکس بر علیه ما س"الح ب"ردارد" از م"ا نیس"ت و ه"رکس ب"ه م"ا خی"انت کن"د از م"ا
نیست».
اس دُوا، اَل اَل
ض واَ ،و تَق اط ُعواَ ،و تَ دَابَ ُرواَ ،و ت ََح َ َ َ اَل َ اَل
و رسول خ""دا فرمودن""د « :تَبَاغ ُ
ق ث ث ِة َ اَلَ َ َ َأ
س لِ ٍم نْ يَ ْه ُج َر خ اهُ ف ْو َ َأ َو ُكونُوا ِعبَا َد هللاِ ِإ ْخ َوانً اَ ،ک َم ا َأ َم َر ُک ُم هللا َو يَ ِح ُّل لِ ُم ْ
اَل
َأيَّ ٍام»« 2:با یکدیگر دشمنی نکنید ،از یکدیگر نبرید و پیون""د بین خ""ود را از یک""دیگر
گسسته ندارید و به یکدیگر پشت نکنی""د و نس""بت ب""ه هم حس""ادت نورزی""د .ب""رادروار
خداوند" را عبادت کنید چنانکه خداوند شما را امر کرده است .و ب""رای هیچ مس""لمانی
حالل نیست که بیش از سه روز" با برادر مسلمانش قهر باشد و او را ترک گوید».
و رس""ول خ""دا فرمودن""د« :ثَاَل ثَ ةٌ اَل يُ َكلِّ ُم ُه ُم هللاُ يَ ْو َم ا ْلقِيَا َم ِةَ ،واَل يَ ْنظُ ُر ِإلَ ْي ِه ْم َواَل
يلَ ،و َر ُج ٌل الس بِ ِض ِل َم ا ٍء بِ ا ْلفَاَل ِة يَ ْمنَ ُع هُ ِمنَ ا ْب ِن َّ اب َألِي ٌمَ :ر ُج ٌل َعلَى فَ ْ يُزَ ِّكي ِه ْم َولَ ُه ْم َع َذ ٌ
ص َّدقَهُ َو ُه َو َعلَى َغ ْي ِر ص ِر فَ َحلَفَ لَهُ بِاهللِ َأَل َخ َذهَا بِ َك َذا َو َك َذا فَ َ س ْل َع ٍة بَ ْع َد ا ْل َع ْ
بَايَ َع َر ُجاًل بِ ِ
َذلِ َكَ ،و َر ُج ٌل بَايَ َع ِإ َما ًما اَل يُبَايِ ُعهُ ِإاَّل لِ ُد ْنيَا فَِإنْ َأ ْعطَاهُ ِم ْن َه ا َوفَى ،وَِإنْ لَ ْم يُ ْع ِط ِه ِم ْن َه ا ل ْمَ
ف»« 3:خداوند متعال در روز" قیامت با س""ه گ""روه س""خن نمیگوی""د و ب""ه س""وی آن""ان يَ ِ
نگاه نمیکند و عذاب دردناکی در انتظار آنان است :مردی که در صحرا آب اض""افی
داشته باشد و آنرا از مسافران دریغ کند .کسی که بعد از عصر ک""االیی را ب""ا س""وگند
خ""وردن ب""ه خداون""د ک""ه ب""ه فالن و فالن قیمت خری""ده اس""ت ،ب""ه دیگ""ری بفروش""د ".و
مشتری" او را تصدیق کند درحالیکه چنین نبوده اس""ت .و م""ردی ک""ه ب""ا ام""ام (ح""اکم)
مسلمانان بیعت کند و هدفی" جز منافع دنیوی" نداشته باش"د .چنانک"ه اگ"ر چ"یزی ب"ه او
ببخشد وفادار باشد و در غیر اینصورت بیعت را میشکند».
و رسول خدا فرمودند« :اَل يَد ُْخ ُل ا ْل َجنَّةَ نَ َّما ٌم»« 4:سخنچین وارد بهشت نمیشود».
س َأ َح ِد ُك ْم بِ ِم ْخيَ ٍط ِمنْ َح ِدي ٍد َخ ْي ٌر لَ هُ ِمنْ و رسول خدا فرمودندَ« :أَلنْ يُ ْط َعنَ فِي َرْأ ِ
س ا ْم َرَأةً اَل تَ ِح ُّل لَهُ»« 5:چ""ون س""وزنی از آهن در س""ر یکی از ش""ما ف""رو" کنن""د َأنْ يَ َم َّ
برای او بهتر است از اینکه زنی را لمس کند که برای او حالل نیست».
َصى ِإ َما َمهُ ق ا ْل َج َما َعةََ ،وع َ ار َ سَأ ْل َع ْن ُه ْمَ :ر ُج ٌل فَ َ و رسول خدا فرمودند« ":ثَاَل ثَةٌ اَل تَ ْ
زَو ُج َها َوقَ ْد َكفَاهَا اب َع ْن َها ْ سيِّ ِد ِه فَ َماتَ َ ،وا ْم َرَأةٌ َغ َ ق ِمنْ َ صيًاَ ،وَأ َمةٌ َأ ْو َع ْب ٌد َأبَ َ فَ َماتَ عَا ِ
سا ْل َع ْن ُه ْم»« :از سه گروه سوال مکن :کسی که (با 6
َمُؤونَةَ ال ُّد ْنيَا فَتَبَ َّر َجتْ بَ ْع َدهُ فَاَل تَ َ
- 1مسلم98 :
- 2مسند احمد7875 :؛ بخاری6065 ":؛ مسلم669 :
- 3بخاری2672 ":؛ مسلم310 :
- 4مسلم303 :
- 5طبرانی "،آلبانی در صحیح الجامع 5045 :آنرا صحیح دانسته است.
- 6مستدرک حاکم419 :؛ و آلبانی در صحیح الجامع 3058 :آنرا صحیح میداند.
368 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
قلب و زبان و اعتقاد یا با جسم و زبان) گروه مسلمانان را ترک کند و بهگون""های از
امام خود سرکشی کند (چون خوارج و متجاوزان و )...و در حال سرکشی" بمیرد؛ و
برده یا کنیزی که از صاحب و آقایش ف""رار کن""د و در همین ح""ال بم""یرد؛ و زنی ک""ه
شوهرش" او را در حالی ترک کند که مایحتاج الزم برای زندگی را ب"ه ج"ای گذاش"ته
باشد ،اما آن زن پس از وی آرایش کند .از این سه دسته سوال مکن».
َأ َ
ش ْيًئاَ ،و ل ْو نْ وف َسبَّنَّ َأ َح دًا َواَل ت َْحقِ َرنَّ ِمنَ ا ْل َم ْع ُر ِ و رسول خدا فرمودند« :اَل تَ ُ
فص ِ زَاركَ ِإلَى نِ ْ ارفَ ْع ِإ َوفَ ،و ْ سطٌ ِإلَ ْي ِه َو ْج ُه كَ ِإنَّ َذلِ كَ ِمنَ ا ْل َم ْع ُر ِ تُ َكلِّ َم َأ َخاكَ َوَأ ْنتَ ُم ْنبَ ِ
اق ،فَِإنْ َأبَيْتَ فَ ِإلَى ا ْل َك ْعبَ ْي ِن ،وَِإيَّاكَ وَِإ ْ
س بَا َل اِإْل زَا ِر ،فَِإنَّ َه ا ِمنَ ال َم ِخيلَ ِة ،وَِإنَّ هَّللا َ اَل س ِ ال َّ
َّ َ َ اَلَ َ
شتَ َمكَ َو َعيَّ َر َك بِ َما يَ ْعل ُم فِي كَ ،ف تُ َعيِّ ْرهُ بِ َم ا تَ ْعل ُم فِي ِه ،فِإن َم ا َ َ ْ
يُ ِح ُّب ال َم ِخيلة ،وَِإ ِن ا ْم ُرٌؤ َ
َوبَا ُل َذلِكَ َعلَ ْي ِه»« 1:هیچکس را دشنام نده و هیچ امر نیکی را حقیر نپندار هرچند ب""ا
گشادهرویی" با برادرت سخنبگویی که این خود نیکی است .و ش""لوارت را ت""ا نص""ف
ساق باال ببر .اگر چنین نکردی پس تا باالی قوزکها باال ببر .و از اینکه ش""لوارت را
پایینتر از قوزک پاهایت قرار دهی ،پرهیز" کن .چرا که چنین عملکردی" تکبر اس""ت.
و خداوند تکبر را دوست ندارد .و اگر کسی به تو دشنام داد به خ""اطر چ""یزی ک""ه در
مورد" تو میدانست ،از تو عیبجویی کرد ،ب""ه خ""اطر" آنچ""ه در م""ورد او میدانی ،از او
عیبجویی مکن .چرا که این رفتارش" وبال وی خواهد بود».
2 َ
ض ْوا ِإلَى َم ا ق َّد ُموا»: َس بُّوا اَأل ْم َواتَ ،فَ ِإنَّ ُه ْم قَ ْد ف َ
ْ َأ و رسول خدا فرمودن""د« ":الَ ت ُ
«مردگان را دشنام" ندهید؛ آنان به آنچه پیشتر فرستاده"اند ،رسیدهاند».
و) اخالق با دشمن:
ْ َ
رسول خدا فرمودند« ":لِ ُك ِّل غا ِد ٍر لِ َوا ٌء يُ ْع َرفُ بِ ِه يَ ْو َم القِيَا َم" ِة»« :روز" قی""امت ه""ر
3
- 1ابوداود4084 :؛ آلبانی در صحیح الجامع 7186 :و الص""حیحة 1325-1109 :آن-
را صحیح دانسته است.
- 2مسند احمد25470 :؛ بخاری1393 ":
- 3مسند احمد3900 :؛ بخاری 3188 ":مسلم4630 :
- 4ح""اکم8040 :؛ آلب""انی در ص""حیح الج""امع 357 :و الص""حیحة 441آنرا ص""حیح
دانسته است.
369 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
ض َر ْبتُ َأ ْعنَاقَ ُك َم ا»: س َل اَل تُ ْقتَ ُل لَ َ رس""ول خ""دا فرمودن""دَ« ":أ َم ا َوهَّللا ِ لَ ْواَل َأنَّ ُّ
الر ُ
«سوگند" به خدا ،اگر سفیران کشته نمیشدند ،گردن شما دو نفر را میزدم».
ی) اخالق با حیوانات:
َ ْ ُ َ َ ْ َ
ار فِي ِه َّر ٍة َربَطت َها ،فل ْم تط ِع ْم َهاَ ،ول ْم تَ َد ْع َها َّ ٌ َأ
ت ا ْم َر ة الن َ َ َ
رسول خدا فرمودند« ":دَخل ِ
ض َحتَّى َم اتَتْ »« :زنی ب"ه خ""اطر" بس""تن گرب""های وارد دوزخ ش اَأل ْر ِ تَْأ ُك ُل ِمنْ َخشَا ِ
2
شد .چون آنرا حبس کرده و نه به او غذا میداد و نه او را رها میکرد که از حش""رات
زمین بخورد تا اینکه مرد».
ش ،ف َو َج َد بِْئ ًرا َ َ َ
شتَ َّد َعل ْي ِه ال َعط ُ يق ،ا ْ َ
شي بِط ِر ٍ َ
رسول خدا ح فرمود« :بَ ْين َما َر ُج ٌل يَ ْم ِ
ش ،فق ا َل ال َّر ُج ُل: َ َ َ َّ ْأ
ب يَ ْل َهث ،يَ ُك ُل الث َرى ِمنَ ال َعط ِ ُ ش ِر َب ثُ َّم َخ َر َج ،فَ ِإ َذا َك ْل ٌ فَنَ َز َل فِي َها ،فَ َ
س َكهُ ْئر فَ َمَأَل ُخفَّهُ ثُ َّم َأ ْم َ ش ِم ْث ُل الَّ ِذي َكانَ بَلَ َغ بِي ،فَنَ زَ َل البِ َ لَقَ ْد بَلَ َغ َه َذا ال َك ْل َب ِمنَ ال َعطَ ِ
س و َل هَّللا ِ ،وَِإنَّ لَنَ ا فِي البَ َه اِئ ِم ش َك َر هَّللا ُ لَ هُ فَ َغفَ َر لَ هُ؛ قَ الُوا :يَ ا َر ُ سقَى ال َك ْل َب فَ َ بِفِي ِه ،فَ َ
ت َكبِ ٍد َر ْطبَ ٍة َأ ْج ٌر»« :روزی م""ردی در مس""یر راه ب""ه 3
َأ ْج ًرا؟ فَقَا َل« :نَ َع ْم ،فِي ُك ِّل َذا ِ
شدت تشنه شد .وارد" چاهی شد و از آن آب نوشید ".چون از چاه بیرون آم""د س""گی را
دید که از شدت تشنگی" زبانش بیرون آمده و خاک میخورد( .با خود) گفت :این سگ
به همان اندازه تشنه است که من تشنه بودم( .دوباره وارد چاه ش""د) م""وزهاش را پ""ر
از آب کرد و به دهان گرفت و از چاه باال آمد و به سگ آب داد .پس خداوند از عمل
وی قدردانی کرد و گناهانش را بخشید .صحابه گفتند :ای رسول خدا ،خداون "د" ب""رای
نیکی به حیوانات هم به ما پاداش میدهد؟ رسول خدا ح فرمود« ":نیکی به هر موج""ود
زندهای ثواب دارد».
هَّللا
و از شداد بن اوس روایت است که رسول خدا ح فرمودن""دِ« :إ َّن َ ُمحْ ِس " ٌن يُ ِحبُّ
"ذب َْحَ ،و ْلي ُِح" َّد اِإْل حْ َسانَ ِإلَى ُكلِّ َش" ْي ٍء ،فَ"ِإ َذا قَت َْلتُ ْم فََأحْ ِس"نُوا" ْالقِ ْتلَ"ةََ ،وِإ َذا َذبَحْ تُ ْم فََأحْ ِس"نُوا ال" َّ
يحتَهُ»« 4:خداوند نیکوکار" است و نیکی در مورد هر چ""یزی َأ َح ُد ُك ْم َش ْف َرتَهَُ ،و ْلي ُِرحْ َذبِ َ
را دوست دارد .پس هرگاه کشتید ،به بهترین صورت بکشید و چون ذبح نمودی""د ،ب""ه
نیکی ذبح کنید .و بای""د یکی از ش""ما چ""اقویش" را ت""یز کن""د و ذبیح""هی خ""ود را راحت
کند».
هـ) اخالق با جمادات:
دایرهی اخالق ،جمادات را نیز در بر میگیرد .رسول خ""دا ح در م""ورد ک""وه اح""د
- 1رسول" خدا ح این سخن را خطاب به س""فیران کس""ری فرمودن""د ".اب""وداود2761 ":؛
حاکم2632 :؛ و آلبانی در صحیح الجامع 1399 :آنرا حسن دانسته است.
- 2مسند احمد7547 :؛ بخاری3318 ":؛ مسلم6845 :
- 3مالک933 :؛ مسند احمد8874 :؛ بخاری6009 :؛ مسلم5996 :
- 4طبرانی" فی الکبیر6975 :؛ و آلب""انی در ص""حیح الج""امع 805 :و االرواء2476 :
آنرا صحیح دانسته است.
370 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
فرمودندُ« :أ ُح ٌد َجبَ ٌل يُ ِحبُّنَا َونُ ِحبُّهُ»« 1:احد ک"وهی اس"ت ک"ه م"ا را دوس"ت دارد و م"ا
نیز او را دوست داریم».
مبحث نهم :برحذر داشتن مسلمانان از احادیث ضعیف و موضوع" و منکر
تعریف حدیث ضعیف :حدیث ضعیف حدیثی است که صفات حدیث صحیح و ن""یز
حدیث َح َسن 2در آن نباشد .حدیث ضعیف انواع زیادی 3دارد .ام""ا ب""ه ط""ور" کلی می-
توان آنرا به سه دسته تقسیم نمود:
نوع اول :موضوع؛ بدترین انواع حدیث ض""عیف میباش""د .و آن روای""تی اس""ت ک""ه
در میان اسناد آن راوی کذاب یا وضاع" (کسی که ح"دیث جع"ل میکن"د) وج"ود" داش"ته
باشد.
نوع دوم :روایتی که از حدیث موضوع" در مرتبه پایینتری قرار" دارد .اما ض""عف
آن شدید است .و آن حدیثی است که در مورد راوی آن گفته می شود :متهم است؛ یا بر
ترک آن جماع است( .مجمع علی ترکه) یا گفته میشود« :هالک» یا «لیس بشیء» یا
«ضعیف" جدا».
نوع سوم :حدیثی که ضعف" در آن شدید نیست و با روایتی" ش""بیه آن قاب""ل ج""بران
است .و آن حدیثی اس""ت ک""ه در می""ان راوی""ان کس""ی وج""ود دارد ک""ه از حف""ظ خ""وبی
برخوردار" نیست (سیء الحفظ) یا اینکه دچار اوهام است یا مدلس است ی""ا معنعن ی""ا
مختلط؛ یا اینکه در مورد آن گفته می شود« :ضعیف فقط» یا «کسی را ندیدم که او را
ثقه بداند( :».لم ار فیه توثیقأ) و از این قبیل.
اما نوع اول و دوم از انواع احادیث ضعیف ،چناناند که با متابع""ه ج""بران نش""ده و
شواهد به آنه""ا س""ودی نمیرس""اند ".ام""ا ن""وع س""وم ب""رعکس این دو ن""وع میباش""د .و در
4
مورد" عمل به آن در زمانی که تنها باشد ،اختالف است.
3
ابوشامه مقدسی 1در مقام انکار ذکر روایت اب""وهریره 2توس"ط" حاف""ظ بن عس""اکر
میگوی"د« :دوس"ت داش"تم حاف"ظ (ابن عس"اکر) این روایت را بی"ان نمیک"رد .چ"را ک"ه
روایت چنین احادیثی ،در واقع تأیید روایته""ای منک""ر میباش""د .جایگ""اه و م""نزلت وی
بیش از این است که حدیثی را از رسول خدا ح روایت کن""د ک""ه دروغ" ب""ودن آنرا می-
داند( .یا معتقد به دروغ بودن آن است ).اما این از عادت برخی از اهل ح""دیث اس""ت
که در روایت احادیثی که در باب فضایل" اعمال است ،با تساهل برخورد میکنند .ام""ا
چنین عملکردی نزد محققان اهل حدیث و نیز ن""زد علم""ای اص""ول و فق""ه نادرس""ت و
اشتباه است .بلکه اگر درج""ه روایت را میدان""د ،شایس""ته اس""ت آنرا ذک""ر کن""د .وگرن""ه
َّث َعنِّي بِ َح ِدي ٍ
ث مصداق" وعید قرار میگیرد ،آنجا که رسول خدا ح فرمودندَ « :منْ َح د َ
ب ،فَ ُه َو َأ َح ُد ا ْل َكا ِذبِينَ »« 4:هرکس حدیثی را از من نقل کن""د ک""ه ب""ه دروغ
يُ َرى َأنَّهُ َك ِذ ٌ
بودن آن آگاه است ،خود یکی از دروغگویان است».
و از این جهت است که احمد محم""د ش""اکر میگوی""د« :من ب""ر این ب""اورم" ک""ه بی""ان
ضعف در حدیث ضعیف" در هر صورت واجب است .چرا که عدم ذک""ر ض""عف آن،
این توهم را در ذهن شنونده ایجاد میکن""د ک""ه ح""دیث ص""حیح اس""ت .علی الخص""وص
زمانی" که نقل کنندهی آن یکی از علمای حدیث باشد ،کسی که در چنین م""واردی" ب""ه
قول و دیدگاه او مراجعه میشود .و در این زمین""ه تف""اوتی می""ان اح""ادیثی ک""ه در ب""اب
احکام ذکر میشود و احادیثی که در باب فضایل اعمال بیان میش""ود ،وج""ود ن""دارد ".و
چه در احکام و چه در فضایل اعمال ،روایت ضعیف قابل پذیرش نیس""ت .بلک""ه ج""ز
احادیثی" که به صورت صحیح یا َح َسن از رس""ول" خ""دا ح ث""ابت ش""ده ،اح""ادیث دیگ""ر
1
حجت نخواهند" بود».
و همچ""نین دک""تر ص""بحی ص""الح میگوی""د« :ب""ه روایت اح""ادیث ض""عیف" در ب""اب
فضایل" اعمال معتقد نیستیم .ولو اینکه تمام شروطی" را دارا باشد که متساهالن ب""رای
پذیرش حدیث ضعیف برشمرده"ان""د .س""پس این ش""روط" را ذک""ر نم""وده و میگوی""د :ب""ا
وجود" این شروط ،قائل به روایت حدیث ضعیف نیس"تیم ".چ"را ک"ه اح"ادیث ص"حیح و
َحسشن (در موضوعاتی" که حدیث ضعیف روایت شدهاند) ما را از روایات ض""عیف
بینیاز میکند .و براستی" که احادیث صحیح و َح َسن ثابت شده در بخش احکام ش""رعی
و فضایل اخالقی بسیار زیاد هستند .و با وجود" این شروط "،اعتق""اد ب""ه ثب""وت ض""عف
در روایت را نمیتوانیم هضم کنیم و اگر چنین نبود آنرا ض""عیف ن""ام نمینه""ادیم .و این
همواره ما را در م""ورد آن دچ"ار تردی""د میکن""د درح""الیک"ه در دین ج"ز یقین س""ودمند
2
نخواهد بود».
حکم پذیرفتن حدیث ضعیف و استدالل به آن در بخش احکام و فضایل اعمال:
علما در پذیرفتن حدیث ضعیف و استدالل ب""ه آن در احک""ام و فض""ایل" اعم""ال ،در
سه دیدگاه با یکدیگر اختالف کردهاند:
دیدگاه اول :مطلقا به حدیث ضعیف استدالل نشده و عمل نمیشود .نه در احک""ام و
نه در فضایل و نه در باب تشویق و ترساندن.
دالیل این دیدگاه:
الف) حدیث ض""عیف تنه"ا مفی""د ظن و گم""ان مرج""وح میباش""د .درح"الیک"ه خداون""د
متعال ظن و گمان را در بسیاری از آیات قرآن نکوهش ک""رده اس""ت .خداون "د" متع""ال
میفرمایدَ « :و ما يَتَّبِ ُع َأ ْکثَ ُرهُ ْم ِإالَّ ظَنًّا ِإ َّن الظَّ َّن ال يُ ْغ""ني ِمنَ ْال َح" ِّ
ق َش"يْئا ً ِإ َّن هَّللا َ عَلي ٌم بِم""ا
يَ ْف َعلُونَ » (یونس« )36 :و بیشتر آنها جز از گمان پیروی" نمیکنند ،بیتردی""د ،گم""ان
از حق بینیاز نمیکند ،یقینا ً هللا به آنچه میکنند ،داناست».
و میفرمایدَ « :و ما لَهُ ْم بِ ِه ِم ْن ِع ْل ٍم ِإ ْن يَتَّبِعُونَ ِإالَّ الظَّ َّن َو ِإ َّن الظَّ َّن ال يُ ْغني ِمنَ ْال َح ِّ
ق
آنها به آن هیچ دانشی ندارند ،جز از گمان (بیاساس) پ""یروی َشيْئا ً» (نجم« )28 :و
نمیکنند و یقینا ً گمان (انسان را) از (شناخت) حق بینیاز نمیکند».
ث»« :از ظن و 1
الح ِدي ِب َ َ ْ َأ َّ َ َّ ُ
و رسول خدا ح فرمودندِ« :إيَّاك ْم َوالظنَّ ،ف ِإنَّ الظنَّ ك ذ ُ
گمان اجتناب کنید .زیرا ظن و گمان ،بدترین نوع دروغ" است».
ب) آنچه در احادیث صحیح بیان شده ،مس""لمان را از اح""ادیث ض""عیف" بینی""از می-
کند.
پیروان این دیدگاه:
3
1ــ یحیی بن معین رحمهاهلل؛ ابن سید الناس در سخن از توئیق محمد بن اس""حاق
2
میگوید :و از جمله کسانی" که از وی عدم تفاوت میان احکام و غ""یر آن (در اس""تدالل
4
به حدیث ضعیف) حکایت شده یحیی بن معین است.
-2امام محمد بن اسماعیل بخاری رحمهاهلل؛ «چنانکه از عملکرد امام بخ""اری در
صحیحش و شدت شرطهای وی در مورد" راویان بر میآید و ب""ا توج""ه ب""ه اینک""ه هیچ
حدیث ضعیفی را تخریج نکرده است ،چنین به نظر میرسد که مذهب وی ع""دم عم""ل
به حدیث ضعیف" میباشد .و این دیدگاهی است که شیخ جم""ال ال""دین قاس""می" بی""ان می-
5
کند.
-3ام""ام مس""لم بن حج""اج نیش""ابوری رحم""هاهلل؛ ب""ا توج""ه ب""ه تق""بیح وی در مقدم""ه
صحیح مسلم نسبت به راویان ضعیف ،چنان برمیآید که مذهب وی ع""دم اس""تدالل ب""ه
حدیث ضعیف به طور مطلق میباشد.
- 1بخ""اری ،9/198 ":در فتح الب""اری؛ مس""لم 119-6/118 :ن""ووی؛ اب""وداود4917 ":؛
ترمذی1989 ":
- 2محمد بن محمد بن احمد بن عبدهللا بن سیدالناس ،ابوالفتح یعمری" شافعی ،حاف "ظ" و
ادیب مشهور؛ از نوشته"های وی عبارت است از :عیون االث""ر فی فن""ون المغ""ازی و
الشمائل و السیر ،مختصرالمسمی" نورالعین و ...وی در سال 734وفات نمود .نگ""ا:
الوافی" بالوفیات311-289//1 :؛ الدرر" الکامنة335-4/330 :
- 3محمد بن اس""حاق بن س""یار اب""وبکر المطل""بی م""والهم الم""دنی؛ ام""ام اه""ل مغ""ازی،
صدق یدلس؛ و متهم به تشیع و قدری بودن میباش""د .وی در س""ال ص""د و پنج""اه ف""وت
شد .نگا :تقریب التهذیب2/144 :
- 4عیون االثر ،ابن سیدالناس1/15 :
- 5قواعد التحدیث ،قاسمی؛" ص113 :
375 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
-4ابن رجب 6میگوی""د« :آنچ""ه مس""لم در مقدم""ه کت""ابش ذک""ر میکن""د ،بی""انگر" این
مطلب است که احادیث ترغیب (تشویق) تنها از راویانی" روایت میشود که احک""ام از
7
آنها روایت میشود».
-5ابن ابی ح""اتم رحم""هاهلل میگوی""د« :از پ""درم و ابوزرع""ه ش""نیدم ک""ه گفتن""د :ب""ه
احادیث مرسل استدالل نمیش""ود و حجت ج""ز ب""ا اس""اتید ص""حیح و متص""ل اقام""ه نمی-
3
گردد .و این دیدگاه من میباشد».
-6ابن حبان رحمهاهلل میگوید« :احادیث ضعیفی که روایت میشوند" و احادیثی که
روایت نمیشوند ،در حکم یکسان میباش"ند .چنانک""ه ب"ه خ""بر ض"عیف عم"ل نمیش"ود و
4
وجود" آن همچون عدم آن میباشد».
-7امام ابوسلیمان خطابی رحمهاهلل؛ امام محدث ابوسلیمان" خط""ابی ب""ه دلی""ل ع""دم
تمییز میان حدیث صحیح و ضعیف و استدالل ب""ه اح""ادیث واهی و ض""عیف ،از فقه""ا
5
ایراد میگیرد.
-8ابومحمد" بن حزم رحمهاهلل؛ وی در سیاق بی""ان ص""فت نق""ل در می""ان مس""لمانان
میگوید« :و پنجم امری است که چنان نقل شده باشد که ذک""ر نم""ودیم ".ی""ا ب""ا نق""ل اه""ل
مشرق" و مغرب یا با نقل گروهی" از گروهی یا فرد ثقهای از ثقهای دیگر تا اینکه ب""ه
رسول خدا ح ختم میشود .مگر اینکه در سلسله راویان ،فردی مج""روح ب""ه دروغ ی""ا
غفلت یا مجهول الحال بودن و ...باشد.
برخی از مسلمانان به چنین روایتی استدالل میکنند ام""ا ن""زد م""ا اس""تدالل ب""ه آن و
6
تصدیق" آن و قائل بودن به چیزی از آن حالل نیست.
-9قاضی" ابوبکر ابن العربی رحمهاهلل؛ قاضی ابوبکر" بن العربی ،حارث بن اس""د
محاسبی" 7را به دلیل استناد به احادیث ضعیف و اینکه آنها را مبنای اصول ق""رار می-
- 6عالم""ه ،زاه""د ،ثق""ه ،حاف""ظ زین ال""دین اب""والفرج عب""دالرحمن بن احم""د بن رجب
بغ""دادی ثم الدمش""قی حنبلی؛ از نوش""تهه""ای وی عب""ارت اس""ت از :فتح الب""اری ش""رح
صحیح بخاری که کامل نشد .شرح ترمذی ،لطائف" المع""ارف ،القواع""د الفقهی""ة و ...؛
وی در سال 795فوت شد .نگا :شذرات الذهب6/339 :؛ البدرالطالع1/328 ":
- 7شرح علل الترمذی ،ابن رجب1/74 :
- 3المراسیل ،ابن ابی حاتم :ص7 :
- 4المجروحین ،ابن حیان328-1/327 :
- 5معالم السنن ،خطایی8-1/7 :
- 6الفصل فی الملل و االهواء والنحل ،ابن حزم2/84 :
- 7ح""ارث بن اس""د محاس""بی" بص""ری ،ابوعبدهللا ،از علم""ا و مش""ایخ ص""وفیه میباش""د.
محاسبی" نامیده شده چون بسیار" به محاسبه نفس خ""ود میپ""رداخت .از نوش""تهه""ای وی
عبارت اس""ت از :کت""اب الرعای""ة لحق""وق هللا ،رس""الة المسترش""دین و ...وی در س""ال
376 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
دهد ،سرزنش" میکند 1.چنانکه شاگردان خ""ود را توص""یه میکن""د خ""ود را ب""ه اح""ادیثی"
2
مشغول نکنند که سند آنها صحیح نیست.
-10محمد بن علی شوکانی رحمهاهلل میگوید« :روایت ضعیفی ک""ه ض""عف آن ب""ه
حدی باشد که به وسیلهی آن ظن و گمان (صدق و ثبوت آن از شارع) حاصل نشود،
حکمی با آن اثبات نمیشود و در اثبات ش""رع ع""ام ب""دان اس""تدالل نمیش""ود بلک""ه حکم،
تنها با حدیث صحیح و َح َسن با دو نوع آن (حسن لذاته و حس""ن لغ""یره) ث""ابت میش""ود
3
چرا که ظن و گمان صدق و ثبوت آن از شارع" حاصل میشود».
-11و شیخ عالمه آلبانی رحمهاهلل میگوید« :آنچه با آن دین""داری" میک""نیم و م""ردم
را به سوی" آن فرا میخوانیم این است که :مطلقا به حدیث ضعیف عمل نمیشود نه در
فضائل" و نه در مستحبات و نه در موارد" دیگر؛ چرا که حدیث ضعیف تنها مفی""د ظن
مرجوح میباش""د و ت""ا آنج""ا ک""ه میدانم در این زمین""ه خالفی بین علم""ا نیس""ت .و چ""ون
چنین باشد ،چگونه گفته میشود :عمل به آن جایز است؟! درحالیکه خداوند" متع""ال در
بسیاری" از آیات قرآن و نیز بر زبان رسولش ،ظن مرجوح را نکوهش کرده است».
دیدگاه دوم :به طور مطلق به حدیث ضعیف" استدالل شده و عمل میش""ود .چ""ه در
ام""ور حالل و ح""رام و ق""رض و چ""ه در فض""ائل" و تش""ویق و ترس""اندن (ت""رغیب و
ترهیب) و ...البته به دو شرط:
-1ضعف آن شدید نباشد؛ چون روایتی" که ضعف آن شدید باشد ،نزد همهی علم""ا
متروک است.
-2در موضوع" مطرح شده ،جز آن حدیثی روایت نشده باشد و نیز روایتی" که ب""ا
آن در تعارض باشد ،وجود نداشته باشد.
دالیل این دیدگاه:
-1چون حدیث ضعیف احتمال درست بودن را داش""ته باش""د و متعارض"ی" نداش""ته
باشد ،جانب درست بودن روایت آن تقویت میشود ،لذا بدان عمل میشود.
-2حدیث ضعیف قویتر از رأی و نظر افراد است.
پیروان این دیدگاه:
4
امام ابوحنیفه رحمهاهلل :این دیدگاه به امام ابوحنیفه منسوب است.
ابن حزم میگوید« :چون امام ابوحنیفه در موضوعی جز حدیث ضعیف" نیاب""د ،از
243ف""وت ش""د .نگ""ا :طبق""ات الص""وفیة ،ص60-56 :؛ جمه""رة االولی""اء ،ابن فیض،
المتوفی197-2/191 ":
- 1نگا :عارضة االحوذی202-5/201 :
- 2نگا :احکام القرآن ،ابن العربی2/580 :
- 3ارشاد" الفحول ،شوکانی؛ ص48 :
- 4نگا :فتح المغیث ،سخاوی ،1/267 :االجوبة الفاضلة ،ص51 :
377 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
و ابن قیم رحمهاهلل میگوید« :و اصحاب ابوحنیفه اتفاق نظر دارند که م""ذهب ام""ام
ابوحنیفه (در این زمینه) آن است که نزد وی حدیث ضعیف بر قی""اس و رأی ت""رجیح
دارد .و بر این مبنا مذهبش را بنا کرده است .چنانکه پیشتر گذشت و حدیث قهقهه 2با
3
وجود" ضعف آن ،نزد وی بر رأی و قیاس ترجیح دارد».
-2امام مالک بن انس رحمهاهلل:
دی"دگاه مال"ک بن انس ن""یز چ""نین اس"ت و مق""دم داش""تن ح"دیث مرس"ل و منقط"ع و
بالغ""ات 4و ق""ول ص""حابی" ب""ر قی""اس ،بی""انگر این مطلب اس""ت .و کت""ابش «الموط""ا»"
بزرگترین شاهد بر این مدعاست .چنانکه در بردارنده"ی بس""یاری از اح"ادیث مرس"ل
5
و منقطع میباشد.
و ابن العربی میگوید« :تحقیق مذهب مالک نشان میدهد که وی جز مراسیل اه""ل
6
مدینه را نمیپذیرد»".
-3امام محمد بن ادریس شافعی" رحم""هاهلل؛ ام""ام ش""افعی" ن""یز ب""ه اح""ادیث ض""عیف
متعددی" عمل نموده و آنها را بر قیاس ترجیح داده است 7.چنانکه در یکی از اق""والش
صاَل تِ ِه»8را با وجود ض""عف و ارس""ال ضْأ ،لِيَ ْب ِن َعلَى َ
حدیثَ « :منْ قَا َء َأ ْو َرعَفَ فَ ْليَت ََو َّ
- 1نگا :االحکام فی االصول" االحکام ،ابن حزم7/929 :؛ من""اقب ابی حنیف""ه ،ذه""بی،
ص 21 :مرقاة المفاتیح شرح المصابیح1/3 :
- 2حدیث قهقهه :طبرانی در معجم الکبیر آنرا از ابوموسی" روایت میکند که میگوید:
«روزی" رسول خدا در مسجد نماز میخواند که مردی وارد شده و چون کور ب""ود در
گودالی" در مسجد افتاد ،پس بسیاری" از مردم خندیدند" درحالیک""ه در نم""از بودن""د .پس
رسول خدا به خاطر خندیدن آنها امر نمود تا دوباره وضو بگیرند" و نم""از بخوانن""د».
نگا :مجمع الزواند2/82 :
- 3اعالم الموقعین عن رب العالمین1/98 :
- 4روایاتی" که امام مالک در آن میگوید« :بلغنی یا صیغههایی مانند آنرا ذکر میکند
بدون اینکه بگوید چه کسی برای وی روایت کرده است .چنانکه میگوید :بلغنی عن
ابی هریره...
- 5نگا :اعالم الموقعین1/33 :
- 6عارضة االحوذی شرح سنن الترمذی1/246 :
- 7با وجود میانهروی و اعتدال وی در استناد به حدیث مرس""ل؛ نگ""ا :الرس""الة ،ام""ام
ش""افعی 465-462 ":مختص""رالمزنی" المطب""وع م""ع االم7/78 :؛ و مرس""ل از اقس""ام
حدیث ضعیف است.
- 8ابن ماجه1221 :؛ از عایشه روایت است ک""ه رس""ول خ""دا فرمودن""د« ":من اص""ابه
قاء او رعاف او قلس او مذی فلینصرف فلیتوضا ثم لیبین علی صالته وه"و فی ذل"ک
378 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
آن بر قیاس ترجیح میدهد.
-4ام""ام احم""د بن حنب""ل رحم""هاهلل؛ این دی""دگاه از ام""ام احم""د ش""هرت یافت""ه اس""ت
چنانکه ابن قیم رحمهاهلل میگوید« :اصل چهارم :استناد به ح""دیث مرس""ل و ض""عیف؛
اگر در موضوع مورد" نظر حدیث (صحیح یا َح َس"ن) وج""ود" نداش""ته باش""د ،در چ""نین
2
شرایطی" امام احمد حدیث ضعیف را بر قیاس ترجیح میدهد».
و عبدهللا بن احمد رحمه هللا 3میگوید« :از پدرم ش""نیدم" ک""ه گفت« :ح""دیث ض""عیف"
4
نزد من محبوبتر از رأی است».
و اثرم 5میگوید« :ابوعبدهللا (احمد بن حنبل) را دیدم که چون در اس""ناد ح""دیثی از
رسول خدا ح چیزی (ضعفی) بود ،به آن استناد میکرد .و این زمانی" بود که روای""تی
6
با درجهی باالتر از آن ،برخالف آن نبود .همچون حدیث عمرو بن شعیب».
-5امام ابوداود" سلیمان بن اشعث سحبستانی رحمهاهلل« :امام ابوداود در عم""ل ب""ه
ح""دیث ض""عیف ،نهج اس""تاد خ""ود ام""ام احم""د حنب""ل را در پیش گ""رفت .و چ""ون در
موضوعی" جز حدیث ضعیف نمییافت ،آنرا تخریج میک""رد .چ""را ک""ه ح""دیث ض""عیف
ال یتکلم»« :هرکس (در هنگام نماز) استفراغ ک""رد ی""ا دچ""ار خ"ونریزی بی""نی ش"د ی"ا
چیزی (به اندازهی پری دهان یا کمتر از آن) باال آورد یا مذی از او خارج شد ،بای""د
نماز را رها نموده و دوباره وضو" بگ"یرد س"پس نم"ازش را ادام"ه ده"د و این زم"انی"
است که سخن نگفته باشد».
- 1اعالم الموقعین ،ابن قیم1/32 :
2اعالم الموقعین1/31 :؛ المدخل الی مذهب االمام احم""د بن حنب""ل ،ابن ب""دران ،ص:
43
- 3عبدهللا بن احم""د بن حنب""ل ،ابوعب""دالرحمن ،وی در اص""طالح علم ح""دیث «ثبت""ا،
فهما ،ثقه» میباشد .و اح"ادیث زی"ادی از پ"درش و دیگ"ران روایت ک"رده اس"ت .و از
پدرش المسند و التفسیر و ...روایت کرده است .وی در سال 290فوت شد.
- 4اعالم الموقعین1/81 :
- 5احمد بن هانیء طائی؛ گفته ش""ده :کل""بی؛ االث""رم االس""کافی اب""وبکر ،جلی""ل الق""در،
حافظ ،امام ،یکی از کسانی است که روایتهای زیادی" را از امام احم""د روایت نم""وده
و بسیاری از مسائل او را بیان داشته است .وی در سال 273فوت شد .نگ""ا :ته""ذیب
التهذیب79-1/78 :؛ مختصر طبقات الحنبله ،نابلس ،ص39-37 :
- 6عم""رو بن ش""عیب بن محم""د بن عبدهللا بن عم""رو بن ع""اص؛ قط""ان میگوی""د :اگ""ر
فردی" ثقه از او روایت کن""د ،حجت اس""ت .و احم""د میگوی""د« :ربم""ا احتجحن""ا ب""ه» .و
ابوداود" میگوی""د« :لیس بحج""ة»( :حجت نیس""ت ).وی در س""ال 118ف""وت ش""د .نگ""ا:
الکاشف ،ذهبی.2/332 :
379 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
نزد وی از رأی افراد قویتر بود».
و شیخ االسالم ابن تیمیه میگوید« :و ابوداود" مبنای کتاب سنن را روشی قرار" داد
که امام احمد بیان نمود .و هرکس تأمل کند ،متوجه این مطلب خواهد شد .و چ""ه بس""ا
که آنرا از احمد گرفته باشد .چنانکه بیان میکند به ح""دیث عب""دالعزیز بن ابی رواد 2و
روایتی" که در میان راویان آن کسی باشد که اسمی از او برده نشده 3عم""ل میش""ود .و
این زمانی است که ف""ردی" ق""ویت""ر از او در این روایت ب""ا وی مخ""الفت نک""رده باش""د.
ابوداود" در رساله خود به اهل مکه ب"ه این مس""أله تص"ریح میکن""د ،آنج"ا ک"ه میگوی"د:
«برخی از احادیثی که در کتاب «السنن» وارد شده است ،با سند متصل نیستند ،بلکه
مرسل و مدلس میباشند .و این زمانی بوده که نزد عموم اهل حدیث ،حدیث صحیحی
با سند متصل وجود" نداشته است .همچون روایت حسن از جابر و حسن از ابوهریره
5
و حکم 4از مقسم».
این مطلب از ابوداود و احمد و دیگران 6روایت شده اس"ت .و ابن تیمی"ه رحم"هاهلل
میگوید« :جایز نیست در شریعت به احادیث ضعیف ک""ه ن""ه ص""حیح هس""تند و ن""ه در
درج""هی َح َس "ن ،اعتم""اد ش""ود .ام""ا احم""د بن حنب""ل و ب""رخی از علم""ا روایت ح""دیث
ضعیف" در فضایل اعمال را جایز دانس""تهان""د .و این زم""انی اس""ت ک""ه ث""ابت و دروغ
بودن آن مشخص نباشد».
و این در مورد عملی است که به دلی""ل ش""رعی دانس""ته ش""ده مش""روع" اس""ت .و در
فضل آن حدیثی روایت ش""ده ک""ه دروغ ب""ودن آن دانس""ته نش""ده اس""ت ،در اینص""ورت
جایز است که ثواب ذکر شده در آن روایت برای آن عمل ،حق و درس""ت تلقی ش""ود.
- 1علوم الحدیث ،ابن صالح ،ص34 :
- 2المسودة فی اصول الفقه ،ص275 :
- 3عبدالعزیز" بن ابی رواد العتکی؛ یحیی بن قطان می گوید« :ثقة ال یترک ما ال یتابع
علیه» .وی در سال 159فوت شد .نگا :خالصه تذهیب الکمال2/166 :؛
- 4حکم بن عینیه ،ابومحمد کندی موالهم الکوفی "،عالم اه""ل کوف""ه؛ س""فیان بن عینی""ه
میگوید :همچون حکم و حماد بن ابی سلیمان در کوفه نیس"ت .و عجلی میگوی"د :حکم
ثقه ،ثبت ،فقیه و از اصحاب کبار ابراهیم بود .و به سنت و پیروی از آن پایبن""د ب""ود.
وی در س""ال 115وف""ات نم""ود .نگ""ا :طبق""ات ابن س""عد ،332-6/331 :س""یر اعالم
النبالء5/208 :
- 5مقسم بن بجرة و گفته شده :ابن نجدة ابوالقاسم؛ و گفته شده :ابوالعباس؛ ساجی می -
گوید :مردم در مورد برخی از روایتهای وی سخنانی" گفتند .و ابن سعد میگوید :وی
احادیث زیادی را روایت ک""رده و ض""عیف" اس""ت .وی در س""ال 101ف""وت ش""د .نگ""ا:
تهذیب التهذیب ،289-10/288 :رسالة ابی داود الهل مکه ،ص30 :
- 6نگا :فتح المغیث1/267 :
380 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
و این در حالی است که هیچیک از ائمه نگفته است« :جایز است با استناد ب""ه ح""دیث
ضعیف ،امری را واجب یا مستحب ق""رار داد؛ و ه""رکس چ""نین بگوی""د ،درحقیقت ب""ا
1
اجماع مخالفت کرده است».
و همچنین میگوید« :چنین نبوده که احمد بن حنبل رحم""هاهلل و امث""ال وی از ائم""ه
به چنین احادیثی در شریعت اعتماد کنند .و هرکس از احمد نقل کند که وی به حدیث
ضعیفی که نه صحیح است و نه در درجهی َح َسن ،استدالل کرده ،دچ""ار اش""تباه ش""ده
2
است».
و ابن قیم رحمهاهلل میگوید« :منظور امام احمد از حدیث ضعیف" ،ح""دیث باط""ل و
منکر و روایتی که در میان راوی""ان آن متهم باش""د و روای""تی" ک""ه عم""ل ک""ردن ب""ه آن
جایز نیست ،نمیباشد؛ بلکه حدیث ضعیف نزد وی جزئی از احادیث صحیح و بخشی
از اح""ادیث ب""ا مرتب""هی حس""ن میباش""د .و ح""دیث را ب""ه س""ه بخش ص""حیح و حس""ن و
ضعیف ،تقسیم نکرده بود ،بلکه تقسیم حدیث نزد وی ب""ه دو بخش ص""حیح و ض""عیف
بود .و ضعیف نزد وی از مراتبی برخوردار" بود .چنانکه اگر در موض""وعی اث""ر ی""ا
قول صحابی" و نیز اجماعی برخالف روایت ضعیفی که در آن مورد" ذکر ش""ده ،نمی-
3
بود در اینصورت عمل به حدیث ضعیف نزد وی بر قیاس ترجیح داشت».
اما با اینکه از امام احمد و دیگران جایز بودن عمل به حدیث ضعیف به ص""ورت
مطلق نقل شده است ،همچنین از ایشان روایتی" نقل شده ک""ه بی""انگر من""ع این مهم می-
باشد و بلکه روایت چنین احادیثی" فقط در ب""اب فض""ایل اعم""ال ص""حیح میباش""د .ام""ام
احم""د رحم""هاهلل – در روایت میم""ونی" از او – میگوی""د« :در اح""ادیثی ک""ه در ب""اب
نرمخویی روایت ش""ده ،میت"وان ب"ا تس""اهل برخ""ورد" ک"رد .مگ""ر روای""اتی" ک"ه بی"انگر
4
حکمی هستند».
و در روایت عباس الدوری از او میگوید« :ابن عباس فردی است که این احادیث
(یعنی مغازی و مانن""د آن) از وی نوش""ته میش""ود .و چ""ون مس""أله حالل و ح""رام پیش
5
آی""د ،ق""ومی" چ""نین میخ""واهیم؛ و چه""ار انگش""ت هری""ک از دس""تانش را بس""ت».
(منظورش" این بود که در بحث حالل و حرام ب"ه اف"رادی ق"وی"ت"ر از او نیازمن"دیم) .و
البته تساهل در چنین روایاتی زمانی خواهد بود که مقرون به س""ند باش""ند – .چنانک""ه
عادت آنان چنین بود -سندهایی که به وسیله آنه""ا میت""وان ق""وت ح""دیث و ض""عف آنرا
دانست .از اینرو چون سند ذکر شود ،نیازی" به تصریح به ضعف حدیث نیست.
- 1القاعدة الجلیلة84 :
- 2همان85 :
-283الکفایة213 :؛ رک :فتح المغیث1/267 :
4
دیدگاه س وم :در فض""ایل و مس""تحبات و ن""ه عقای""د و احک""ام ب""ه ح""دیث ض""عیف
استدالل شده و عمل میشود.
دالیل این دیدگاه:
اگر حدیث ضعیف ،صحیح باشد با عمل به آن ،حق آن ادا ش""ده اس""ت .و در غ""یر
اینصورت پیامد عمل به آن ،مفسدهای چون تحلیل و تح""ریم" و ن""یز ض""ایع ش""دن ح""ق
دیگری" نخواهد بود 1.و در این زمینه به حدیث ضعیفی اس""تناد میکنن""د ک""ه از رس""ول
خ"دا ح روایت ش"ده اس"ت« :من بلغ"ه ع"نی ث"واب عم"ل فعل"ه حم"ل ل"ه اج"ره و ان لم
اکن :قلته»« 2ه""رکس ب""ه امی""د ث""واب عملی ک""ه از من ب""ه او ابالغ ش""ده ،آن عم""ل را
انجام دهد ،اجر و پاداش انرا دریافت میکند ،هرچند من چنین نگفته باشم».
شرطهای آنها در عمل به حدیث ضعیف در باب فضایل:
کسانی که چنین دیدگاهی دارند ،برای عمل ب""ه ح""دیث ض""عیف در ب""اب فض""ایل،
چهار شرط اساسی" را بیان کردهاند که عبارتند از:
-1ضعف موجود در حدیث شدید نباشد .بنابراین حدیثی که ضعف آن شدید باشد،
شامل نمیشود .مانند حدیث راویان کذاب و متهم به کذب و راویانی که اش""تباهات وی
3
فاحش است .و این شرطی متفق علیه میباشد.
این شرط بر وجوب شناخت حدیثی داللت دارد که قرار است به آن عمل شود .ت""ا
در صورت شدت ضعف آن ،از عمل ب""ه آن دوری" کن""د .و چ""نین ش""ناختی از ح""دیث
برای عم"وم م""ردم بس"یار" دش"وار" اس"ت .و ن"یز چ""نین ش"ناختی" در م""ورد ه""ر ح"دیث
ضعیفی که میخواهند به آن عم""ل کنن""د ،بس""یار دش""وار اس""ت و دلی""ل آن ان""دک ب""ودن
علمای حدیث به ویژه در این عصر و زمان است.
-2حدیث روایت شده در باب فض""ایل و م""واردی در معن""ای فض""ایل باش""د .و این
- 1الفتح المبین فی شرح االربعین ،ص36 :
يض ةَ - 2ابن عبدالبر در جامع بیان العلم و فضله 1/22 :ب""ا این الف""اظَ « :منْ َأدَّى ا ْلفَ ِر َ
ض لِي َعلَى َأ ْدنَ ا ُك ْم َر ُجاًل َ ،و َمنْض لُهُ َعلَى ا ْل ُم َجا ِه ِد ا ْل َعابِ ِدَ ،كفَ ْ اس ا ْل َخ ْي َر َكانَ فَ ْ َو َعلَّ َم النَّ َ
ض ِل الَّ ِذي بَلَ َغهُ َأ ْعطَاهُ هَّللا ُ َما بَلَ َغهُ وَِإنْ َكانَ الَّ ِذي َح َّدثَهُ
ض ٌل فََأ َخ َذ بِ َذلِ َك ا ْلفَ ْ
بَلَ َغهُ َع ِن هَّللا ِ فَ ْ
َكا ِذبًا»« :هرکس فریضه"ای را ادا کند و به مردم خ""یر و خ""وبی بی""اموزد ،فض""ل وی
بر مجاهد عابد همچون فضل من بر پایینترین اف""راد (از نظ""ر مرتب""ه) در می""ان ش""ما
میباشد .و هرکس از جانب خداوند متعال فضلی" به او رسیده باشد و او مطابق ب""ا این
فضل و برت"ری" عم""ل کن"د ،خداون"د اج""ر و پ""اداش آنچ"ه را ب"ه او ابالغ ش"ده میده"د.
هرچن""د آنچ""ه روایت ش""ده ،دروغ" باش""د» .این ح""دیث موض""وع اس""ت؛ نگ""ا :ت""ذکرة
الموضوعات ،فتنی ،ص28 :؛ سلسلة االحادیث الضعیفه ،آلبانی.69-5/68 :
- 3نگ""ا :الق"ول الب"دیع ،س"خاوی ،ص258 :؛ ت""دریب ال"راوی ،ص196 :؛ الفتوح"ات
الربانیة84-1/83 :
382 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
دیدگاه کسانی چون ابن مبارک 1امام نووی 2و ابن حج""ر هیتمی رحمهمالل""هتع""الی می-
باشد.
-3حدیث ضعیف زیرمجموعه اصلی «معمول به» باشد .در اینصورت ،درواق""ع
عمل به حدیث ضعیف نخواهد بود بلکه عمل متوجه اصل عام اس"ت ک""ه عم""ل ب"ه آن
رواست؛ چه حدیث ضعیف باش""د ی""ا نباش""د؛ و عکس این مس""أله ص""ادق" نیس""ت یع""نی
عمل به حدیث ضعیف زمانی" که اصلی ع""ام وج""ود" نداش""ته باش""د؛ بن""ابراین عم""ل ب""ه
3
حدیث ضعیف با توجه به این شرط ،امری شکلی و نه حقیقی است.
-4به هنگام عمل به حدیث ضعیف ،معتقد به ثبوت آن نباشد .بلک"ه احتی"اط نم"وده
و دوراندیشی کن"د ت"ا اینک"ه مب"ادا ح"دیثی را ب"ه پی"امبر نس"بت ده"د ک"ه آنرا نفرم"وده
4
است.
این شرط نیز همچون شرط اول نیازمند" شناختن حدیث میباشد ت""ا اینک"ه معتق""د ب""ه
ثبوت آن نباشد .با اینکه اکثر و اغلب کسانی که در باب فض""ایل ب""ه اح""ادیث ض""عیف
عمل میکنند ،ضعیف بودن این احادیث را نمیدانند.
این شروط بسیار دقیق" و مهم میباشند .اگر کسانی که به احادیث ضعیف عم"ل می-
کنند به این شروط پایبند باشند ،نتیجه آن خواهد بود که دایرهی عمل ب""ه این اح""ادیث
تنگ خواهد شد یا اینکه از اصل و اساس به آنها عمل نخواهد ش""د .و تردی""دی نیس""ت
تمسک به احادیثی که از رسول خدا ح ثابت شدهاند ،ما را از احادیث ضعیف" بینی""از
5
نموده و از دروغ بستن به رسول خدا نجات میدهد.
و برخی از علما شرط پنجمی را نیز ذکر کردهاند و آن اینک""ه« :معتق""د ب""ه س""نت
6
بودن آنچه حدیث ضعیف بر آن داللت میکند ،نباشد»".
و حافظ" بن حجر نیز ش""رطی ب""ر این ش""روط میافزای""د و آن اینک""ه« :عم""ل ب""ه آن
شهرت پیدا نکند تا اینکه انسان ب"ه ح"دیث ض"عیف" عم""ل کن"د و اینگون""ه آنچ""ه را ک"ه
جزئی از شریعت نیست ،شریعت به حساب آورد و ی""ا اینک""ه ب""رخی از ج""اهالن آنرا
1
سنت صحیح بدانند».
پیروان این دیدگاه:
ام""ام ن""ووی" این دی""دگاه را ب""ه جمه""ور علم""ا از مح""دثین و فقه""ا نس""بت میده""د .از
2
جمله:
-1سفیان نوری" رحمهاهلل؛ خطیب بغدادی" با سند خود از سفیان ث"وری روایت می-
کند که گفت« :علم حالل و حرام را جز از افراد مشهور" به علم که افزایش و کاهش
را میدانند ،دریافت نکنید و دریافت" امور دیگر جز حالل و حرام از مش""ایخ اش""کالی
3
ندارد».
-2عبدهللا بن مبارک رحمهاهلل؛ ابن ابی ح""اتم میگوی""د« :پ""درم از عب""دة یع""نی ابن
سلیمان 4برایم روایت نمود که گفت :درحالیک""ه ابن مب""ارک از م""ردی ح""دیث روایت
کرد ،به او گفته شد :این راوی ضعیف است؟ پس ابن مبارک گفت :میت""وان از او در
این اندازه روایت کرد .یا در مواردی" از این قبی""ل؛ ب""ه عب""دة گفتم :در چ""ه م""واردی؟"
5
گفت :در باب ادب ،موعظه ،زهد یا مانند اینها».
و عملکرد ابن مبارک در کتابش «الزه""د و الرق""ائق» ب""ه این دی""دگاه اش""اره دارد.
بلکه بزرگت""رین ش""اهد ب""ر این مطلب میباش""د .چ""را ک""ه اح""ادیث ض""عیف بس""یاری از
6
مراسیل و معضالت و ...در آن ذکر کرده است.
-3عب""دالرحمن بن مه""دی رحم""هاهلل؛ بیهقی در الم""دخل از عب""دالرحمن بن مه""دی
روایت میکن""د ک""ه گفت« :چ""ون در ب""اب حالل و ح""رام و احک""ام از رس""ول" خ""دا ح
روایت کنیم ،در اسانید شدت به خ"رج داده و در م"ورد راوی"ان س"خت میگ"یریم ،ام"ا
چون در باب فضایل" و ثواب و عقاب روایت کنیم ،در اسانید آسان گرفته و در مورد
7
راویان با تسامح برخورد" میکنیم».
- 1تبیین العجب لما ورد فی فضل رجب ،ابن حجر ،ص4-3 :
- 2اذکار 1/82 :مع شرحه الفتوحات الربانیة
- 3الکفایة ،ص212 :؛ شرح علل الترمذی ،ابن رجب1/73 :
- 4عبدة بن سلیمان مروزی" ابومحمد؛ و گفته شده :ابوعمرو؛ در مصیصه س"اکن ش""د
و با ابن مبارک همراه شد و از او روایت ک"رد .دارقط""نی او را ثق"ه دانس"ته اس"ت .و
بخاری" میگوی""د :اح""ادیث وی مع""روف اس""ت .ابن حب""ان وی را در ثق""ات ذک""ر ک""رده
است .وی در سال 239فوت کرد .نگاه :تهذیب التهذیب460-6/459 :
- 5الجرح و التعدیل31-1/30 :
- 6نگا« :الزهد و الرقائق ،ص34 :؛ روایتی که از یزید الرقاشی" ذکر میکن""د ک""ه می-
گوید« :کانت صالة رسول هللا مستویه کانها موزونة» و یزید الرقاشی" ضعیف" است.
چنانکه درالتقریب 2/361 :آمده است.
- 7نگا :المدخل ،حاکم؛ ص84-83 :؛ ضمن المجموعة الکمالی""ة ،االجوی""ة الفاض""لة ،
384 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
-4سفیان بن عیینه رحمهاهلل.
-5یحیی بن معین رحمهاهلل در مورد موسی" بن عبیدة میگوی""د« :اح""ادیثی را ک""ه
2
3
در باب نرمخویی روایت کرده ،نوشته میشود».
-6احم""د بن حنب""ل رحم""هاهلل؛ خطیب بغ""دادی از او روایت میکن""د ک""ه میگوی""د:
«چون در باب حالل و حرام و احکام و سنن از رسول خ""دا روایت ک""نیم ،در اس""انید
شدت به خرج میدهیم .و چون از رسول خدا ح در باب فضایل اعمال و آنچ""ه حکمی
4
در بر ندارد روایت کنیم ،در اسانید با تساهل عمل میکنیم».
تحقیق مذهب امام احمد در این مسأله:
پیشتر امام احمد را یکی از قائلین دیدگاه دوم معرفی" کردیم .و هم اکنون او را از
5
داده شده ،به صورت مطلق در احکام و فضایل و ...میباشد .و آنچه به وی موافق با
دیدگاه سوم نسبت داده شده ،مقید به فضایل و احادیثی است که با مضمون ت""رغیب و
ترهیب میباشند.
بنابراین با حمل مطلق بر مقید نتیجه آن میشود که مذهب امام احمد در این زمین""ه
همان دیدگاه سوم میباشد .یعنی تفاوت قائل شدن می""ان اح""ادیث احک""ام و اح""ادیثی" ک""ه
در باب فضایل و ترغیب و ترهیب وارد شده است .چنانک""ه در روای""ات" ب""ا مض""مون
احک""ام س""ختگیری" نم""وده و در بحث فض""ایل و ت""رغیب و ت""رهیب متس""اهل برخ""ورد
کرده است .همچنان که منطوق عبارت وی مجالی برای هرگونه تأویل نمیدهد.
1
-7ابوعمر بن عبدالبر رحمهاهلل
2
-8موفق" الدین ابن قدامه رحمهاهلل.
3
-9ابو زکریا نووی" رحمهاهلل.
4
-10حافظ" اسماعیل بن کثیر رحمهاهلل
5
-11جالل الدین محلی رحمهاهلل
-12جالل الدین سیوطی رحمهاهلل
6
-13خطیب شربینی" رحمهاهلل
7
-14تقی الدین فتوحی رحمهاهلل
- 1جامع بیان العلم و فضله ،ابن عبدالبر1/22 :
- 2امام ،زاهد ،عبدهللا بن احم""د بن محم""د بن قدام""ة مقدس""ی الدمش""قی ،فقی""ه ،یکی از
افراد معروف و مطرح؛ از نوشتههای وی عبارت است از :المغنی ،الکافی ،المقن""ع،
العمدة که همگی آنها در فقه میباشند .روضة الن""اظر در اص""ول فق""ه ،مختص""ر العل""ل
و ...وی در س""ال 620ف""وت ش""د .نگ""ا :ال""ذیل علی طبق""ات الحنابل""ه ،ابن رجب:
149-2/133
- 3االذکار ،4/236 :همراه فتوحات الربانیة
- 4تفسیر ابن کثیر5/86 :
- 5محمد بن احمد بن ابراهیم بن هاشم جالل محلی؛ از نوشتهه""ای وی عب""ارت اس""ت
از :تفسیری که کامل نشد .شرح جمع الجوامع ،ش""رح الورق""ات ،ش""رح المنه""اج و ...
وی در سال 864فوت شد .نگا :الضوء الالمع ،سخاوی41-39-7 :
- 6شمس الدین محمد بن محمد شربینی" قاهری شافعی" خطیب ،امام ،عالمه ،ص""احب
مصنفات مشهوری" چ"ون :ش""رح المنه"اج ،ش""رح التنبی""ه ،الس"راج المن"یر فی التفس"یر
و ...وی در سال 977فوت شد .نگا :الکواکب السائرة80-3/79 :؛ شذرات ال""ذهب:
8/384
- 7محمد بن احمد بن عبدالعزیز بن علی الفتوح مصری؛ مشهور به ابن نجار حنبلی؛
تقی الدین ابوبکر؛ به درخواست" تمام مصریان عه""دهدار قض""اوت در مص""ر ش""د .از
386 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
-15مال علی قاری رحمهاهلل
2
-16دکتر نورالدین عتر رحمهاهلل
خالصه مطلب:
با توجه به آنچه در حکم عمل به حدیث ضعیف گذشت ،دی""دگاه راجح دی""دگاه اول
میباشد یعنی عدم استدالل به حدیث ض""عیف ب""ه ط""ور مطل""ق؛ ن""ه در احک""ام و ن""ه در
غیر احکام و فضایل و ...و دالیل ترجیح آن عبارتند از:
اتفاق علمای حدیث به نام نهادن حدیث ضعیف به مردود؛ -1
حدیث ضعیف تنها ظن مرجوح است .ظن و گمان انسان را از حق و حقیقت -2
بینیاز نمیکند.
-3احادیث ضعیف رشد بدعتها و خرافات و دوری از منهج ص""حیح را ب""ه دنب""ال
دارد .چ""را ک"ه غالب""ا اس""لوب اح""ادیث ض""عیف آمیخت""ه ب""ا ت""رس و ه""راس و ش""دت و
سختگیری" میباشد .و اینگونه مرتعی" مناسب برای متصوفه میباشند که آنها را از دین
هللا ،دین اعتدال و میانهروی" ج""دا میکن""د .ام""ا این ب""ه معن""ای رد اح""ادیث ض""عیف" ب""ه
طور" کلی نیست .بلکه میتوان بدان در مجالی جز استدالل به آن عمل نم""ود .مثال می-
توان در ترجیح معنایی بر دیگر معانی از آن کمک گرفت؛ چنانکه نصی احتم""ال دو
معنای مختلف داشته باشد و هیچیک بر دیگری ترجیح نداش""ته باش""ند و در این می""ان
حدیث ضعیفی وارد شده که یک از دو معنا را ترجیح میدهد .در این صورت معنایی"
را انتخاب میکنیم که این حدیث آنرا ترجیح میدهد و لو اینکه حدیث ضعیف باشد.
مثالی در این زمینه :خداوند" متع"ال میفرمای""دَ « :و ِإ ْن ِخ ْفتُ ْم َأالَّ تُ ْق ِس"طُوا فِي ْاليَت"امي
واح" َدةً َأوْ
الث َو رُب""ا َع فَ"ِإ ْن ِخ ْفتُ ْم َأالَّ تَ ْع" ِدلُوا فَ ِ
طاب لَ ُک ْم ِمنَ النِّسا ِء َم ْثني َو ثُ َ
َ فَا ْن ِکحُوا" ما
3 ُ َّ َأ
ک ْدني ال تَعُولوا» َأ ت َأيْمانُ ُک ْم ذلِ َ
ما َملَ َک ْ
نوشته"ه""ای وی عب""ارت اس""ت از :منتهی االرادات ،مختص"ر" التحری"ر" و ش""رح آن ب""ا
عن""وان ش""رح الک""واکب المن""یر و ...وی در س""ال 980وف""ات نم""ود .نگ""ا :مختص"ر"
طبقات الحنابله ،جمیل شطی ،ص87 :
- 1علی بن (سلطان) محمد ،نورالدین مال هروی" قاری ،فقیه حنفی؛ یکی از استوانه -
های علمی در عصر خود بود .در هرات متولد شد و در مکه سکونت کرده و وف""ات
نمود .گفته شده :در هر سالی یک مصحف مینوشت .نگا :االعالم زرکلی دمشقی.
- 2وی بسیاری" از کتابهای حدیث را تحقیق کرده است .همچ""ون کت""اب عل""وم ح""دیث
ابن ص""الح و کت""اب المغ""نی فی الض""عفاء نوش""ته"ی ش""مس ال""دین ذه""بی؛ و الکاش""ف
نوشته"ی امام ذهبی و الرحلة فی طلب الح"دیث؛ و کت"اب «م"اذا عن ام"رأة» را ت"ألیف
نمود.
( - 3نساء« )3 :و اگر ترسیدید" که در حق دختران یتیم نتوانید عدالت را رعایت کنید،
(از ازدواج با آنها صرف" نظر کنید و) با زنانی (دیگر) که مورد پس""ند شماس""ت دو
387 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
بیان گردد.
ابن کثیر رحمهاهلل میگوید« :روایت حدیث موضوع برای هیچیک از مردم ج""ایز
نیس""ت مگ""ر در راس""تای ت""وبیخ و نک""وهش و رد آن؛ ت""ا اینک""ه ج""اهالن و نادان""ان و
2
عوامی که فریب آنرا خورده"اند ،از آن برحذر باشند»".
هشدار در مورد دروغ بستن به رسول خدا ح:
-1از مغیرة بن شعبه روایت است که میگوید :شنیدم که رسول خ""دا ح فرمودن""د:
ب َعلَى َأ َح ٍدَ ،منْ َك َذ َب َعلَ َّي ُمتَ َع ِّمدًا ،فَ ْليَتَبَ َّوْأ َم ْق َع َدهُ ِمنَ س َك َك ِذ ٍ «ِإنَّ َك ِذبًا َعلَ َّي لَ ْي َ
النَّا ِر»« 3:دروغ بستن ب""ر من همچ""ون دروغ بس""تن ب""ر اف""راد دیگ""ر نیس""ت .ه""رکس
عمدا بر من دروغ ببندد ،پس باید جایگاه خود را در آتش آماده ببیند».
َ َأ
و از وائلة بن اسقع روایت است که رسول" خدا ح فرمودندِ« :إنَّ ِمنْ ْعظ ِم الفِ َرى
ص لَّى سو ِل هَّللا ِ َ ي َع ْينَهُ َما لَ ْم ت ََرَ ،أ ْو يَقُو ُل َعلَى َر ُ َأنْ يَ َّد ِع َي ال َّر ُج ُل ِإلَى َغ ْي ِر َأبِي ِهَ ،أ ْو يُ ِر َ
سلَّ َم َما لَ ْم يَقُ ْل»« 4:یکی از بزرگترین دروغها این است که انسان خود را هللاُ َعلَ ْي ِه َو َ
به کسی جز پدرش نسبت دهد یا خوابی را که ندیده است بگوید :دیدهام؛ و ی""ا س""خنی
را به رسول" هللا ح نسبت دهد که او نگفته است».
َّث َعنِّي و از سمرة بن جندب روایت اس""ت ک""ه رس""ول خ""دا ح فرمودن""دَ « :منْ َح د َ
ب ،فَ ُه َو َأ َح ُد ا ْل َكا ِذبِينَ »« 5:هرکس از من حدیثی را روایت کند ک""ه ث يُ َرى َأنَّهُ َك ِذ ٌ بِ َح ِدي ٍ
به دروغ بودن آن واقف" است ،او یکی از دروغگویان میباشد» .سخاوی میگوید« :و
این جمله به عنوان وعیدی شدید در حق کسی که ح""دیثی را روایت میکن""د ک""ه گم""ان
میکند دروغ" است ،کفایت میکند».
از اسباب وضع و جعل احادیث:
-1احزاب سیاسی چون رافضه و دشمنان آنها و تأثیر" آنان بر وضع حدیث:
1نگا :تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی ،حافظ سیوطی ،ص274 :
- 2ابن الجوزی" میگوید« :چه زیبا گفت""هان""د :چ""ون دی""دی ک"ه ح""دیثی ب""ا عق""ل ی""ا نق""ل
مخالف است یا با اصول در تناقض است ،بدان که آن حدیث موضوع" است .و معنای
در تناقض بودن ح""دیث ب""ا اص""ول این اس""ت ک"ه خ""ارج از دی""وان"ه""ای اس""المی چ""ون
مسانید" و کتابهای مشهور باشد .الباعث الحثیث78 :
- 3بخاری1209 ":؛ مسلم5 :
- 4بخاری3247 ":
- 5مسلم؛ این حدیث متواتر است .و نووی" نق""ل میکن""د ک""ه از دویس""ت ص""حابه وارد
شده است .یکسان است کس""ی ک""ه ح""دیث را روایت میکن""د ،دروغ" ب""ودن آنرا بدان""د -
چنانکه از علمای این علم شریف باشد -ی""ا اینک""ه دروغ ب""ودن آنرا ندان""د و از ع""وام
باشد و عالم ثقهای وی را از دروغ بودن آن آگاه کند ،در هر دو صورت" نسبت دادن
حدیث دروغ به رسول خدا بر وی حرام است.
389 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
و این مهم پس از قتل عثم""ان و ظه""ور" ش""یعهی علی و ش""یعهی معاوی""ه ب""ه وق""وع"
پیوس""ت .ابن ابی الحدی""د در ش""رح نهج البالغ""ة میگوی""د« :اص""ل دروغه""ا در ب""اب
احادیث فضایل ،از جانب رافضه میباشد .چرا که آنها از همان آغاز ظهور "،احادیثی
دروغین و س""اختگی در فض""ل علی وض""ع کردن""د ک""ه در واق""ع ع""داوت و دش""منی"
دشمنان"شان باعث شد تا این روایات را جعل کنند .زمانی که بکری""ه این رفت""ار ش""یعه
را دی""د ،در براب""ر این اح""ادیث جعلی ،اح""ادیث و روای""اتی در م""ورد معاوی""ه وض""ع
1
نمود».
و عامر شعبی میگوید« :ب"ر هیچی"ک از اف"راد امت چ""ون علی دروغ بس""ته نش""ده
است» 2.همواره نگرانی" و دغدغه رافضه اثبات وصیت رسول" خدا ح در مورد علی
مبنی برخالفت او پس از رسول" خدا بوده اس""ت .بن""ابراین اح""ادیث زی""ادی را در این
مورد" وضع کردند .از جمله« :وصیی" و موضع سری و خلیف"تی فی اهلی و خ"یر من
اخلف بعدی علی»« 3:وصی" من و رازدار" من و جانشین من در خانوادهام و بهترین
جانشین پس از من علی است».
اما جعل کنندگانی" که در احزاب دیگر بودند با مشاهدهی چ""نین روای""اتی ،آنه""ا را
وسیلهای در جهت کاسته شدن مقام و رتب""ه اب""وبکر" و عم""ر و عثم""ان و معاوی""ه تلقی
کردند ".پس غفلت نکرده و آنها نیز ب""ه جع""ل اح""ادیث و روای""اتی" در جهت فض""یلت و
شأن شیخین و معاویه پرداختند ".از جمله این روایات موضوع میت""وان ب""ه این روایت
اشاره کرد« :لَ َّما ُع ِر َج بِي ِإلَى َّ
الس َما ِء ،قلت :اللهم اجع""ل الخلیف""ة من بع""دی علی بن
ابی طالب ،فارتج السماوات و هتف بی المالئکة من کل جانب ،یا محمد! اقرأَ « :و ما
تَشاُؤ نَ ِإالَّ َأ ْن يَشا َء هَّللا ُ» (انسان ،30 :تکویر )29 ":و قد ش""اء هللا ان یک""ون من بع""دک
ابوبکر" الصدیق»« 4:زمانی" که به آس"مان ب"رده ش""دم ،گفتم :پروردگ""ارا "،علی بن ابی
طالب را خلیفهی پس از من قرار بده؛ پس آسمانها به لرزه آمدند و فرش""تگان از ه""ر
سو به من یورش آوردند که ای محمد :بخوان« :و آنان نمیخواهند مگر اینکه خداون""د
بخواهد» و ارادهی خداوند بر این رفته که خلیفهی پس از تو ابوبکر ص""دیق" باش""د».
اما در میان این احزاب نیز کسانی بودند" که نیتهای نیکی داشتند و چون عیبجویی"ها و
خردهگیریها طرفین در مورد" صحابه را میدیدند که درحقیقت فض""ایل" آنه""ا را نش""انه
- 1شرح نهج البالغة3/26 :
- 2تذکرة الحفاظ1/77 :
- 3الفوائد المجموعة فی االحادیث الموضوعة1/323 :؛ الالئی المص""نوعة1/327 :؛
جوزقانی" میگوی""د :این روایت باط""ل اس""ت و اص""لی ن""دارد .در س""ند ان اس""ماعیل بن
زیاد وجود" دارد که متروک است.
- 4تنزیه الشریعة المرفوعة1/345 :؛ الالئی المص""نوعة1/275 :؛ س""یوطی" میگوی""د:
این روایت موضوع" است.
390 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
میرفت ،محبت نسبت به صحابه ایشان را ب""را آن داش""ت ک""ه اح""ادیثی را در فض""ل و
شأن و علو مقام و جایگاه آنها وضع و جعل کنند و اینگونه بیان کنند که تفاوتی می""ان
خلفای چهارگانه نیست .از جمله این حدیث ک"ه میگوی"دِ« :إنَّ هَّللا َ َأ َم َرنِي َأنْ َأت َِّخ َذ َأبَ ا
س نَدًا َوَأ ْنتَ يَ ا َعلِ ُّي ظَ ِه ی ًرا؛ َأ ْنتُ ْم َأ ْربَ َع ةٌ ،قَ ْد َأ َخ َذ هَّللا ُ شي ًرا َو ُع ْث َمانَ َ بَ ْك ٍر َوالِدًا َو ُع َم َر ُم ِ
ق مس یء، ض ُك ْم ِإاَّل ُمنَ افِ ُ ب ،اَل يُ ِحبُّ ُك ُم ِإاَّل ُم ْؤ ِمنٌ تَقی َواَل يُ ْب ِغ ُق فِي ُأ ِّم ا ْل ِكتَ ا ِک ُم ا ْل ِميثَ ا َ
لَ ُ
َأ ْنتُ ْم َخلَفَاء نُبُ َّوتِي َو َع ْق ُد ِذ َّمتِي»« :همانا خداوند مرا امر کرده است که ابوبکر را ب"ه
1
عنوان پدر ،عمر را به عنوان مشاور و عثم""ان را چ""ون س""ندی و ت""و را ای علی ب""ه
عنوان حامی و پشتیبان انتخاب کنم .شما چهار نفر هستید که خداوند" از شما در قرآن
عهد و پیمان گرفته است .جز م""ومن پرهیزگ""ار" ش""ما را دوس""ت ن""دارد و ج""ز من""افق
بدکار با شما دشمنی" نمیکند .شما خلفای نبوت من و عهدهداران ام""ور پس از من می-
باشید».
-2دشمنان اسالم (زنادقه) :کسانی که به دنبال فاسد کردن دین مردم میباشند( .و 2
در واقع در پی آنند که دین مورد" نظر خود را در قالب دین به آنها منتقل کنند).
از آنجا که وضع جدید برای آنها ناخوشایند" بود ،حقد و کینه خود نسبت ب""ه اس""الم
و مسلمانان را پنه""ان ک""رده و چ""ون دانس""تند" ک"ه نمیتوانن""د ب""ا زور" شمش""یر اه""داف و
اغراض خود را تحقق بخشند -چرا که قوت و نیروی" دولت اسالمی را شاهد بودند" -
پس تصمیم" گرفتن"د" مس"لمانان را از عقی"دهی اس"المی متنف""ر کنن""د چنانک""ه اح""ادیث و
روایات و اباطیل و اکاذیب سخیفانهای در قالب عقیده و با هدف دور کردن م""ردم از
اسالم حقیقی وضع و جعل کرده و به رسول" خدا ح نسبت دادن""د .همچ""ون این روایت
که میگوید« :المجرة التی فی السماء عرق االفعی التی تحت العرش»« 3:کهکشان (یا
ستارگانی) که در آسمان هستند ،عرق افعی است که زیر ع""رش میباش""د» .ابوالقاس""م
میگوید« :هیچکس به خود اجازه نمیدهد که چنین مطلبی را از رسول" خ""دا ح روایت
- 1الفوائ""د المجموع""ة فی االح""ادیث الموض""وعة384 :؛ خطیب از انس ب""ه ص""ورت
مرف""وع" روایت ک""رده اس""ت .و در م""ورد این روایت میگوی""د :این روایت در درج""ه
«منک""ر ج""دا» میباش""د .و در اس""ناد آن دو راوی مجه""ول میباش""د .و ابن عس""اکر از
طریق" دارقط""نی" از عبدهللا بن جحش آنرا تخ""ریج ک""رده اس""ت .و اب""ونعیم" در فض""ائل"
الصحابه آنرا از حذیغه تخریج کرده است.
- 2زندیق" به معنای دوگانه"پرستان میباشد .یا کسانی هستند که قائل به نور و ت""اریکی
میباشند .یا عبارتند از کسانی که به آخرت و ربوبیت" ایمان ندارند یا اینکه کفر را در
باطن پنهان نموده و اظهار ایمان میکنند .یا اینکه کلم""هی زن""دیق مع""رب زَ ن دین می-
باشد یعنی دین زن؛ جمع آن زنادقه یا زنادیق" میباشد و گفته میشود :قد تزندق؛ و اسم
آن زندقه است .و رجل زندیق و زندقی به کسی گفته میشود که بسیار بخیل باشد.
- 3قبول االخبار ،ص14 :
391 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
کند مگر آنکه اهمیتی برای دینش قائل نباشد .و براس""تی چگون""ه مس""لمانان میگوین""د:
زیر عرش افعی خفته است؟ آیا چنین مقولهای جز دسیس""هی زنادق""ه در جهت زش""ت
1
جلوه دادن اسالم میباشد؟!
-3پراکندگی نژادی و قومی و تعصب در مورد قبیله و سرزمین و امام:
تکیه امویها در ادارهی دولت و پیشبرد امور تنها متوج""ه ع""رب ب""ود و ب""رخی از
آنها نسبت به عرب و عربیت تعصب داشتند چنانکه حتی بردههایی که دوران برده-
ای آنان تمام شده بود ،متوجه این نژادپرستی" و قومگ""رایی ش""دند .از این جهت تالش
میکردند میان خود و عرب مساوات و برابری ایجاد کنند پس اک""ثر و بیش""تر جنبشه""ا
و حرکتهای انقالبی از سوی" آنان شکل گرفت و برای رس""یدن ب""ه این تس""اوی از این
طریق" وارد شدند 2و چون عربها ب""ه ع""رب ب""ودن و ن""ژاد خ""ود افتخ""ار نم""وده و آنرا
مایهی عزت و س""ربلندی و برت""ری خ""ود ب""ر دیگ""ران میدانس""تند ،این م""وجب ش""د ت""ا
احادیثی" را در جهت باال بردن شأن و مقام و بیان فضایل خود وضع و جعل کنند؛ از
جمله این روایت که میگوید« :ان کالم الذین حول العرش بالفارسیة وان هللا اذا اوحی
ام""را فی""ه لین اوح""اه بالفارس""یة و اذا اوحی ام""را فی""ه ش""دة اوح""اه بالعرب""ة»« 3:زب""ان
کسانی که پیرامون عرش هستند ،فارس"ی" اس""ت .و هرگ""اه خداون"د" بخواه""د ام""ری را
وحی میکند که در آن نرمی باشد ،آنرا به فارسی وحی میکند و چون بخواه""د ام""ری
که در آن شدت است وحی کند ،آنرا به عربی وحی میکند».
و اینگونه بود ک"ه ب"رخی" از اع"راب جاه"ل در جهت مقابل"ه ب"ا چ"نین روای"ات بی-
اساسی" به جعل و وضع حدیث پرداختند و مقابله به مثل نموده و ح""دیث س""اختند ک""ه:
«ابغض الکالم الی هللا الفارسیة و کالم الشیطان الخوزیة ،و کالم اهل النارالبخاریة و
کالم اهل الجنة العربی""ة»« 4:منف""ورترین زب""ان ن""زد خداون""د ،فارس"ی" اس""ت .و زب""ان
شیاطین و دوزخیان فارسی" است .و زبان اهل بهشت عربی است».
-4داستان سرایان؛ کسانی ک""ه داس""تانه""ا و قص""هه""ای مختل""ف را ب""دون توج""ه ب""ه
صحت و سقم آنها روایت میکنند تا آنها را جایگزین داستانهایی کنن""د ک""ه در ق""رآن و
يث َأنْ
سنت آمده است .چنانکه عمر بن خطاب در مورد آنها میگویدَ« :أ ْعيَ ْت ُه ُم اَأْل َح ا ِد ُ
يَ ْحفَظُوهَا»« 5:احادیث آنان را خسته و ناتوان نموده از اینکه آنها را حف""ظ کنن""د» .و
ابن عراق در مورد آنها میگوید...« :صنف پنجم :کسانی هستند که به دنبال اهداف و
اغ""راض دنی""وی میباش""ند .چ""ون داس""تانس""رایان و دوره"گ""ردان و گ""دایان و پ""یروان
- 1قبول االخبار ،ص14 :
- 2نگا :تاریخ االسالم ،دکتر حسن ابراهیم1/342 :
- 3تنزیه الشریعة المرفوعة1/136 :
- 4تنزیه الشریعة المرفوعة1/137 :؛ المجروحین ،1/129 :ابن حبان
- 5شرح الاللکائی ،اصول السنة ،1/139 :دارمی1/47 :
392 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
پادشاهان».
انواع قصهها و داستانها:
نوع اول :داستانهای مناسب و مفید :قصه"های قرآن کریم بهترین داستانها میباشند.
چرا که داستانهای آن تصویری واقعی" را ب"ا اس"لوب ادبی مناس"ب و دلپ"ذیر بی"ان می-
کند .چنانکه در بی"ان و رع"ایت اه""داف و مقاص""د ،موص""وف" ب"ه ص"فات س"خاوت و
بخشش کامل است تا اینکه از خالل شخصیت"های داستان و اتفاقاتی" ک""ه در آن رخ می-
دهد و یا مقرون ب""ه آن اس""ت ،نمون""هه""ای واالیی را ارائ""ه ده""د .ی""ا اینک""ه ع""برته""ا و
توجیهات و توجهاتی" را گوشزد" کند .چنانکه این مهم در خالل قصههای پی""امبران در
قرآن ،علی الخصوص داستان یوسف علیهالسالم مشاهده میشود.
نوع دوم :قصهها و داستانهای مذموم" و ناپسند":
اما قصهها و داستانهای مذمومی" ک""ه در اح""ادیث م""ورد نک""وهش ق""رار گرفت""هان""د
قصههایی س"اختگی هس"تند ک"ه ب"ه دروغ ب"ه هللا و رس"ولش و بن"دگان نی"ک و ص"الح
نسبت داده شدهاند .و چنین داستان"س""رایانی" ب""ا اف""ترا و دروغ بس""تن ب""ه خداون""د چ""نین
قصههایی را ساخته و پرداخته و بازگو کردهاند .داستانهایی ک""ه عقای""د فاس""د ،اخالق
باطل ،مثالهایی پست و مبالغه و غلوهایی در بردارد" که موجب تحق""یر دین میش""ود و
ارزش و صفای آنرا از بین میبرد.
حکم داستان سرایان:
اهل علم ،یعنی کسانی که میتوانند" صحیح را از ضعیف تشخیص دهند و اخب""ار و
داستانهای مقبول و مردود" را از یکدیگر" بشناسند ،اشکال و ایرادی بر آنها نیست ک""ه
داستان بگویند .البته با رعایت قواعد و ضوابطی" که ذکر میشود:
-1داستان بخشی از سخنان فقیه یا عالم یا دعوتگری" باشد و ب""ه وس""یلهی آن معن""ا
و مفهومی را که در نظر دارد ،برساند ،اما اینکه پند و اندرز تماما قصه باشد ،جایز
نیست.
-2داستان صحیح و درست باشد مانند قصه"های ق""رآن ی""ا داس""تانه""ایی ک"ه رس""ول
خدا ح در مورد" گذشتگان برای ما بیان کردهاند .و همچون قصهه""ای رس""ول خ""دا ح
و اصحابش و قصههای علما و محدثین و ...که از آنها ثابت باشد.
-3اخالص و عدم غرور و خودستایی" و خود شیفتگی؛
پرداختن به چنین امری ،انسان را مشهور میکند چنانکه با انگش""ت ب""ه س""وی" وی
اشاره میکنند .مال علی قاری" رحمه هللا میگوید« :یکی از آفتهایی که گریبانگیر قصه
گوی""ان میش"ود این اس""ت ک"ه دچ"ار خودس""تایی و غ"رور در س"ایر ام""ور میش"وند ".از
حارث بن معاویه روایت است که ب""ه س""وی عم""ر بن خط""اب س""فر ک""رده و از او در
مورد" قصهها پرسید .عمر گفت :چه میخواهی؟ گفت :میخواهم نظر تو را بدانم .عمر
- 1تنزیه الشریعة1/13 :
393 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
گفت :بر تو میترسم که قصه بگویی و دچار خودشیفتگی" شوی ،سپس قصه بگویی و
دچار خودپسندی شوی" و خود را برتر" و برتر ببینی؛ چنانکه اندک اندک گم""ان ک""نی
همچون ثریا از آنان برت""ری و ب""االتر؛ و اینگون""ه اس""ت ک""ه خداون""د متع""ال ب""ه همین
اندازه (خودشیفتگی و خود برتربینی) در روز قیامت تو را زیر پاهای آنان قرار می -
1
دهد».
-4از مرگ قلب و مردن قلوب بندگان برح""ذر" ب""اش؛ و این ناش""ی از آفت گذش""ته
میباشد .شیخ مال علی قاری میگوید« :از جمله آفته""ای مجلس قص""هگ""و آن اس""ت ک""ه
مروزی در کتاب العلم و اب""ونعیم در «الحلی""ة» از ابوقالب""ه روایت ک""ردهان""د ک""ه می-
گوید« :جز داس"تان س"رایان و قص"ه گوی"ان س"بب م"رگ علم نش"دند؛ چنانک"ه انس"ان
2
حدود یکسال با قصه"گو مینشیند بدون اینکه بهرهای برده باشد».
و ابونعیم" از سعید بن عاصم روایت میکند ک""ه گفت :قص""ه گ""ویی نزدی""ک مس""جد
محمد بن واسع برای قصه گویی مینشست .روزی در توبیخ نکوهش همنش""ینان خ""ود
گفت :چرا قلبهایی را میبینیم که خشوع" ندارند؟ چرا چشمانی را میبینیم که اشک نمی-
ریزند؟" و چه شده که اندامهایی را میبینیم که به خ""ود نمیلرزن""د؟ پس محم""د بن واس""ع
گفت :ای بندهی خدا ،چنین قومی" در اث""ر س"خنان و عملک"رد ت"و ب"ه وج""ود آم""دهان"د.
3
چون ذکر از قلب خارج شود در قلبی رسوخ" خواهد کرد».
-5رعایت حال شنوندگان:
تالش برخی از قصهگویان متوجه جلب توجه شنوندگان میباش""د .پس قص""های را
که دوست دارند و مشتاق" آن هستند بیان میکنند بدون اینکه اوض"اع ش"نوندگان" را در
نظر داشته و در جهت رعایت حال آنان قصه بگوین""د بن""ابراین داس""تانه""ایی را ب""رای
مردم بیان میکنند که نمیفهمند و عقلهاشان قدرت درک آنها را ندارد .مال علی ق""اری
از زین العراقی نقل میکند ک""ه میگوی""د« :یکی از آفته""ای قص""ه گوی""ان این اس""ت ک""ه
چیزه""ایی" را ب""ه ع""وام میگوین""د ک""ه ق""درت درک و فهم آنرا ندارن""د و اینگون""ه دچ""ار
اعتقادات نادرست و ناصحیح میشوند .و این در ص""ورتی" اس""ت ک""ه قص""ه ص""حیح و
4
درست باشد ،پس اوضاع چگونه خواهد بود زمانی" که داستان دروغ و باطل باشد؟
حلقهه""ا و مج""الس قص""هگوی""ان و داس""تان س""رایان و موعظ""ه کنن""دگان در اواخ"ر"
دوران خلفای راشدین ظهور" کرد 5.و پس از این بود که حلقات و جلسات قصه گویی
- 1مسند احمد با سند صحیح111 :
- 2االسرار" المرفوعة
- 3الحلیة ،ابونعیم1/370 :
- 4نگا :کتاب «الوضع فی الحدیث النبوی ،تعریفه -خطورته -اسبابه -طرق الکش""ف
عنه؛ شیخ دکتر ،عمر سلیمان اشقر حفظاهلل( ،و اکنون رحمهاهلل)
- 5تمیم داری ،صحابی مشهور؛ در مورد قصه گقتن ب""رای م""ردم ب""ا عم""ر مش""ورت
394 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
در زیر آن اسبی سیاه و سفید از طال چراغانی و با لگامی از دُر و یاقوت" میباشد ک""ه
نه ادرار میکند و نه مدفوع؛ دارای بالهایی است که اولیای" خداون""د ب""ر آن س""وار می-
شوند" و هر جا که بخواهند" پرواز میکنند».
-5تشویق" به نیکی با وجود جهل به دین :ظهور فرقه ها و احزاب سیاسی و دینی،
آنان را بر آن داشت که احادیثی را در جهت تأیید مذاهب خ""ود و ترفی""ع ش""أن و مق""ام
بزرگان و رهبران خ""ود و ن""یز در جهت ک""اهش ارزش و اعتب""ار دش""منانش""ان وض"ع
کنن""د .و چ""نین عملک""ردی دامن ب""رخی" از ص""الحان و زاه""دان و عاب""دان را گ""رفت،
کس""انی ک""ه این تفرق""ه و پراکن""دگی آن""ان را ب""ه این س""و کش""اند .و اح""ادیثی را وض""ع
نمودند" که به وسیلهی آنها در میان دو ط""رف دع""وا جایگ""اه خ""ود را داش""ته باش""ند .و
چون به آنها گفته میشد رسول خدا ح فرمودندَ « :و َمنْ َك َذ َب َعلَ َّي ُمتَ َع ِّمدًا فَ ْليَتَبَ َّوْأ َم ْق َع َدهُ
کرد .پس عمر او را از این کار بازداشت و ب""ه او اج""ازهی چ""نین ک""اری ن""داد .نگ""ا:
کتاب «تمییز المرفوع ،ص18 :؛ پس نه در عهد رسول خدا و نه در عه""د اب""وبکر" و
عم""ر و عثم""ان هرگ""ز قص""ه نگفت .نگ""ا :کت""اب العلم ،مقدس""ی ،و نگ""ا :ذک""ر اخب""ار
اصبهان ،1/136 :چاپ لیدن سال 1931 :و نگا :تمییز المرفوع عن الموضوع ،ص:
18؛ و اسرار" المرفوعة66 ،65 :
- 1نگا :الخطط ،مقریزی256-2/246 ":؛ وی برخی از قصه گوی""ان و مس""اجدی ک""ه
در آنها قصه گفته میشد ،ذکر میکند .نگا :البیان و التبیین1/368 :
- 2احمد در الزهد ،نگا :تحذیر الخواص ،سیوطی252-251 :
- 3تنزیه الشریعة المرفوعة2/378 :
395 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ِمنَ النَّا ِر»« :هرکس عمدا بر من دروغ" ببندد ،پس باید جایگاه خود را در آتش آم""اده
ببیند» .میگفتند« :ما بر علیه پیامبر" دروغ نمیبندیم بلک""ه ب""ه نف""ع او و ب""رای او دروغ
1
میگوییم».
تردیدی نیست که چنین گفتاری از باب جعل و تخریب است .یحیی بن سعید قطان
رحمهاهلل میگوید« :هیچکس را چون منسوبین به خیر و نیکی و زهد ندیدم که به آنها
2
دروغ" بسته شده باشد».
و از جمله احادیثی که افراد" نیک و صالح وضع کردهان""د ،اح""ادیثی اس""ت ک""ه در
باب فضایل" سورهها بیان شدهاند .در این مورد ح""اکم ب""ا س""ندش از ابوعم""ار م""روی"
روایت میکن""د ک""ه میگوی""د« :ب""ه ابوعص""مة ن""وح بن ابی م""ریم گفت""ه ش""د :چگون""ه از
عکرمه از ابن عباس در فضایل" هر سوره از قرآن روایتی" را ذکر نمودی" درحالی"که
چنین روایتی" نزد یاران عکرمه نیست؟ وی در پاسخ گفت« :دیدم که م""ردم از ق""رآن
روی" گردانده و مشغول فقه ابوحنیفه و مغ""ازی ابن اس""حاق ش""دند ،پس این ح""دیث را
3
از باب امید پاداش و تشویق به قرآن جعل نمودم».
-6اختالفات مذهبی و کالمی:
روایت شد که چون به محمد بن عکاشه کرمانی گفته شد :قومی هستند ک""ه هنگ""ام
رکوع" و برخاستن از رکوع" دستهایشان را باال میبرند( .رفع یدین میکنن""د) پس گفت:
مسیب بن واضح از عبدهلل بن عمر از پدرش برای ما روایت نموده که رسول" خدا ح
فرمودند« :من رفع یدیه فی الرکوع فال صالة ل""ه»« 4:ه""رکس در رک""وع رف""ع ی""دین
کند ،برای او نمازی نیست».
و از این قبی""ل اس""ت آنچ""ه زه""یر بن معاوی""ه روایت نم""وده و میگوی""د« :مح""رز
ابورجاء -که دیدگاه قدریه را داشت و از آن توبه کرد -ب""ه م""ا خ""بر داده و گفت :از
هیچیک از قدریه چیزی را روایت نکنی""د ،ب"ه خ""دا س""وگند م""ا روای""اتی را در زمین""ه
باور" و دیدگاه قدریه وضع و جعل میکردیم" و به وس""یلهی آنه""ا این اعتق""اد و ب""اور را
در میان مردم ترویج میدادیم و من چهار هزار نفر را به این روش در م""ورد دی""دگاه
قدریه متقاعد ک""ردم .زه"یر میگوی"د :ب"ه او گفتم :چگون""ه اف""راد را وارد این اعتق"اد و
باور" میک"ردی؟ گفت :خ"ود من روای"ات را یکی یکی ب"رای آنه"ا وض"ع نم"وده و می-
- 1نگا :اختصار علوم الحدیث ،ص86 :
2الالئی المصنوعة2/248 :
- 3تدریب الراوی ،ص184 :؛ الالئی المصنوعة2/248 :
- 4تدریب الراوی181 :؛ ب""اعث الح""ثیث ،ص82 :؛ و ح""اکم میگوی""د :این روایت ب""ا
وجود" دروغ بودنش ،از پلیدترین و بدترین انواع دروغ" است .چرا که ب""ا س""ند قطعی
از زهری در اثبات رفع یدین ب""ه هنگ""ام رک""وع" و اعت""دال روایت ش""ده اس""ت؛ ک""ه در
موطأ امام مالک و سایر کتب حدیث میباشد .لسان المیزان289-5/288 :
396 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
گفتم».
-7تقرب جستن به حکام و اسباب دیگر:
تا آنجا که میدانم به ی"اد ن"دارم یکی از راوی"ان ح"دیث ب"ا وض"ع و جع"ل اح"ادیثی"
مطابق" میل خلفای بنی امیه و فرماندهان آنها ،در صدد تقرب جس""تن ب""ه آنه""ا برآم""ده
باش""ند .ام""ا در زم""ان عباس""یه""ا چ""نین اتف""اقی رخ داد .ح""اکم رحم""هاهلل از ه""ارون بن
ابوعبیدهللا از پدرش روایت نموده که میگوید« :مهدی گفت :آیا متوجه آنچه مقاتل ب""ه
من میگوی""د ،نیس""تی؟ میگوی""د :اگ""ر میخ""واهی ،اح""ادیثی را در م""دح و تعظیم عب""اس
وضع میکنم؟! گفتم :مرا به آن نیازی نیست 2».و غیاث بن اب""راهیم در ح""دیثی ب""رای
جلب رضایت مهدی ،متوسل به دروغ شد و به حدیث چیزی را اف""زود .چ""ون غی""اث
بن اب""راهیم ن""زد مه""دی عباس""ی رفت و او مش""غول ب""ازی ب""ا کب""وتران ب""ود ،غی""اث
أو َح افِ ٍر أو
ص ٍل ْق إالَّ في نَ ْ بالفاصله این حدیث مش""هور" را روایت نم""ود ک""ه« :الَ َ
س بَ َ
ُخفّ »« :مسابقه فقط با تیر یا شتر ی""ا اس""ب انج""ام میش""ود» .غی""اث بن اب""راهیم ب""رای
جلب رضایت مهدی به آن افزود« :او جناح» «یا کبوتر»؛ مه""دی ده ه""زار درهم ب""ه
وی داد و چون غیاث بازگشت ،مهدی گفت« :شهادت میدهم تو بر رسول خدا دروغ
3
میبندی؛ و سپس دستور داد تا کبوتران را ذبح کنند».
تالش صحابه و سلف در برابراحادیث موضوع:
اکنون به بخشی از تالشهای علمای امت در جهت حفظ حدیث شریف" میپردازیم:
الف) پایبندی به اس"ناد؛ منظ"ور از اس"ناد ،راوی"ان ح"دیث میباش"د .ام"ام محم"د بن
س""یرین رحم""هاهلل در این م""ورد میگوی""د« :مس""لمانان (قب""ل از وق""وع فتن""ه) از اس""ناد
حدیث نمیپرسیدند اما زمانی" که فتنه روی داد (به محدثان) میگفتند :راویان حدیث را
نام ببرید .پس راویان بررسی" میشد و چون از اهل سنت بود ،حدیثشان پذیرفته میش""د
4
و اگر از اهل بدعت بود ،احادیث ایشان کنار نهاده میشد».
ب) فعالیت علمی چشمگیر و مضاعف و تثبت و بررسی" در احادیث:
یکی از نعمتهای خداوند متع""ال ب""ه مس""لمانان این اس""ت ک""ه ص""حابه در ش""هرها و
سرزمین"های مختلف پخش شدند و برخی از آنها تمام طول عمر خود را مشغول حفظ
سنت نبوی به ویژه در زمان فتنه بودند ".بسیاری از طالب علم به سوی صحابه س""فر
- 1الجرح و التعدیل1/22 :؛ نگا :السنة قبل التدوین216 :
- 2ت""دریب ال""راوی ،ص187 :؛ ب""اعث الح""ثیث ،ص94 :؛ ابوعبیدهللا ،وزی"ر" مه""دی
بود.
- 3الباعث الحثیث ،ص94 :؛ تدریب الراوی ،ص 187 :و توضیح االفکار2/76 :
- 4صحیح مسلم بشرح النووی ،1/84 ":سنن دارمی1/112 :؛ ام""ام محم""د بن س""یرین
رحمهاهلل یکی از تابعین بزرگوار است که در سال 33متولد و در سال 110هجری
فوت شد.
397 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ب) و آنچه حاکم با سند سیف بن عمر تمیمی روایت نم""وده از این قبی""ل اس""ت ک""ه
میگوید« :نزد سعد بن طریف ب""ودم ک""ه پس""رش از کالس درس آم""د .پس س""عد ب""ه او
گفت :چه ش""ده؟ پس""رش گفت :معلم م""را تنبی""ه ک""رده اس""ت .س""عد گفت :ام""روز او را
خ""وار و ذلی""ل میکنم .عکرم""ه از ابن عب""اس ب""رایم روایت ک""رده ک""ه رس""ول خ""دا ح
ين»: س ِك ِيم َوَأ ْغلَظَ ُه ْم لِ ْل ِم ْ
ش َرا ُر ُك ْمَ ،أقَلُّ ُه ْم َر ْح َم ةً لِ ْليَتِ ِ فرمودن"""دُ « :م َعلِّ ُم وا ِ
ص ْبيَانَ ُك ْم ِ
«بدترین معلما ِن فرزندانتان کسانی هستند که کمترین رحم را نسبت ب""ه ی""تیم دارن""د و
شدیدترین برخورد" را با فقیران».
اما سعد بن طری"ق" کس""ی اس""ت ک""ه یح""یی بن معین در م""ورد او میگوی""د« :ب""رای
هیچکس حالل نیست از او روایت کند ».و ابن حبان میگوید« :وی ح""دیث جع""ل می-
کرد ».و کسی که این قصه را از وی نقل میکند یعنی سیف بن عمر؛ حاکم در مورد
او میگوید :متهم به زندقه میباشد .و در روایت ساقط است».
ج) و عجیبتر از آن روایتی" است ک""ه ابن الج""وزی ب""ا اس""ناد خ""ود ت""ا اب""وجعفر" بن
محمد طیالسی نق""ل میکن""د ک""ه وی گفت :احم""د بن حنب""ل و یح""یی بن معین در مس""جد
رصافه نماز خواندند" پس قصهگویی در حضور" آنها ایستاد و گفت :احمد بن حنب""ل و
یحیی بن معین برای من روایت کرده و گفتند :عبدالرزاق از معمر از هم""ام بن منب""ه
از ابوهریره ب""رای م""ا روایت ک""رده ک""ه رس""ول خ""دا فرمودن""د« ":من ق""ال الال""ه االهللا
یخلق من کل کلمة منها طیر منقاره من ذهب و ریشه من مرجان»« :هرکس الال""ه اال
هللا بگوید ،از ه"ر کلم"هی آن پرن"دهای ب"ا منق"ار طال و پره"ایی از مرج"ان خل"ق می-
شود» .و حدود بیست برگ داستانش را ادامه داد .در این میان احمد به یحیی و یحیی
ب""ه احم""د نگ""اه ک""رده و گفت :ت""و این ح""دیث را روایت ک""ردهای؟ پس گفت :ب""ه خ""دا
س""وگند هم اکن""ون این روایت را ش""نیدم .راوی" میگوی""د :پس ه""ر دو س""اکت ش""دند ت""ا
اینکه داستان قصهگو تمام شد .پس یحیی بن معین با دست به وی اشاره کرد که ن""زد
او بیاید؛ قصه"گو گمان کرد یحیی میخواهد چ""یزی ب""ه او ببخش""د .پس یح""یی بن معین
به او گفت :چه کسی این حدیث را برای تو روایت کرده است؟ گفت :یح""یی بن معین
و احمد بن حنبل؛ یحیی بن معین گفت :من یحیی بن معین و این احمد بن حنبل اس""ت.
هرگز چنین چیزی در احادیث رسول خدا نشنیدیم ".قصهگو در پاسخ گفت :ت""و یح""یی
بن معین هستی؟ یحیی گفت :بل"ه ،قص"هگ"و ب"ه وی گفت :هم"واره میش"نیدم یح"یی بن
معین احمق است ،اما اکنون آنرا دانستم .یحیی بن معین ب""ه او گفت :چگون""ه دانس""تی
شافعی" و پیروان وی در خراسان چیست؟ گفت :اسناد روای""تی را از احم""د بن عبدهللا
تا انس به صورت مرفوع ذکر کرد که رسول خدا ح فرموده است« :یکون فی امتی
رجل یقال له محمد بن ادریس اضر علی امتی من ابلیس»« :در میان امت من مردی
خواهد بود ک"ه ب"ه او محم"د بن ادریس گفت"ه میش""ود ،ض"رر وی ب""رای امتم از ابلیس
بیشتر" است» .نگا :تدریب الراوی ،ص181 :
401 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
من احمق هستم؟ گفت :آیا جز شما در دنیا ،یح""یی بن معین و احم""د بن حنب""ل نیس""ت،
جز شما از 19نفر که اسمشان احم""د بن حنب""ل و یح""یی بن معین ب""ود ح""دیث نوش""تم.
پس احمد بن حنبل دهان وی را بست .که یحیی گفت :او را ره""ا کن ت""ا برخ""یزد .پس
برخاست و به استهزا و تمسخر آنان روی" آورد.
ب) شاخصه"های وضع در متن روایت:
ام""ام ابن قیم ج""وزی" رحم""هاهلل میگوی""د« :س""وال ش""دم :آی""ا میت""وان ب""ا ض""ابطهای
مشخص بدون اینکه سند روایت بررس""ی ش""ود ،موض""وع ب""ودن روایت را تش""خیص
داد؟ این سوال بسیار ارزشمند و مهم است و این مهم را تنها کس""ی میتوان""د تش""خیص
دهد که نسبت به احادیث صحیح شناخت دقیق" و کافی داشته باشد .و چنین شناختی ب""ا
گوشت و خون وی عجین بوده و بر آن ک""امال تس""لط داش""ته و در ش""ناخت اح""ادیث و
آثار تخصص داشته باشد .نسبت به رسول خدا و هدایت او در آنچه بدان امر نموده و
از آن نهی کرده و آنچه از آن خبر داده و به آن ف""را خوان""ده و آنچ""ه دوس""ت داش""ته و
آنچه ناپسند شمرده و آنچه برای امتش تشریع نموده ش""ناخت الزم داش""ته باش""د .گوی""ا
که وی نسبت به رسول خدا همچون یکی از صحابه باشد .چنین کسی اح""وال رس""ول
خدا و راه و روش و هدایت و کالم وی و نیز آنچه را جایز هست یا نیس""ت ک""ه از او
خبر داده شود میشناسد؛ چنانکه این امر برای دیگران میسر نیست .و این ویژگی هر
پیرویی نسبت به کسی است که از او پیروی میکند .چنانکه نسبت ب""ه افع""ال و اق""وال
وی در راستای شناخت آنه""ا و تش""خیص ص""حت و س""قم نس""بت آنه""ا ب""ه وی ح""ریص
است .و این ویژگی مقلدین نسبت به امامامشان میباشد .چنانکه اقوال و تص""ریحات" و
مذاهب و اسلوب ایشان را چنان میشناس""ند" ک""ه ب""رای دیگ""ران چ""نین ش""ناختی" مق""دور
نیست و به عبارت دیگر شناختی که آنها نسبت به امامان خود دارن"د ،دیگ""ران چ""نین
1
شناختی" در مورد" آنها ندارند».
از جمله قرائتی" که بیانگر وضع در متن میباشد:
-1رکاکت (ناپختگی و نااستواری) در الفاظ روایت شده:
هرکس نسبت به زبان عربی شناخت کافی داشته باشد ،تشخیص میده""د ک""ه چ""نین
الفاظی و در واقع چنین ادبیاتی از فصاحت رسول خدا نیست .احادیث رکیکی وض""ع
شدهاند که الفاظ و مع""انی آنه""ا بی""انگر" موض""وع ب""ودن آنه""ا میباش""د .حاف""ظ بن حج""ر
رحم""هاهلل میگوی""د« :معی""ار رکی""ک ب""ودن روایت ،رکی""ک ب""ودن معن""ای آن میباش""د.
چنانکه هرگاه معنای رکیکی داشت ،این خود دلیل بر وضع آن میباشد .هرچند الف""اظ
آن رکیک نباشد .چرا که این دین تمام"ا محاس"ن اس"ت .و رک"اکت ب"ه ن"ادانی ب"از می-
گردد .اما اینکه رکاکت تنها در الفاظ باشد ،داللت بر موض""وع" ب""ودن روایت ن""دارد.
چرا که این احتمال در مورد آن میرود ک""ه روایت ب"ه معن""ا ش""ده باش""د چنانک""ه راوی
- 1المنار المنیف ،ابن قیم جوزی ،ص15 :؛ نگا :قواعد الحدیث ،ص148 :
402 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
الفاظ صحیح حدیث را با الفاظی غیر فصیح جایگزین کرده باش""د .و اینگون""ه معن""ای
روایت را باچنین الفاظی انتقال داده باشد .هرچند اگر تصریح کند که چ""نین الف""اظی،
1
الفاظ رسول خدا میباشد ،دروغ" گفته است».
و مثال آن این حدیث است که« :اربع ال تشبع عن اربع :انثی من ذکر و ارض من
مطر و عین من نظر و اذن من خبر»« 2:چهار چیز از چهار چیز سیر نمیشوند :زن
از م"رد ،زمین از ب""اران ،چش"م از دی"دن و گ"وش از خ"بر» .ربی"ع بن خیثم میگوی""د:
«ب""رای ح""دیث ن""وری همچ""ون ن""ور" روز میباش""د ک"ه آنرا میشناس""ی و ن""یز ب""رای آن
تاریکی" همچون تاریکی شب میباشد که آنرا انکار میکنی».
-2معنای فاسد" و نادرست:
همچون اح""ادیثی ک""ه احس""اس و ش""عور" آنه""ا را تک""ذیب میکنن""د .همچ""ون ح""دیث:
«الباذنجان لما اکل له»« :بادمجان برای کسی است که آنرا میخورد» ".و این ح""دیث:
«والباذنجان شفاء من کل داء»« :بادمجان شفای هر بیماری است» .ناهنجار" ب""ودن و
زشتی" این روایات واض"ح و روش"ن اس"ت .و از این قبی"ل اس"ت روای"ات مس"خرهای
چون« :لو کان االزر رجال لکان حلیما ما اکله جائع اال اش""بعه»« :اگ""ر ب""رنج م""ردی
بود ،بردبار و شکیبا بود .هیچ گرسنهای آنرا نمیخورد" مگر اینکه سیر میشود».
ابن قیم جوزی میگوید« :چنین اقوالی" از جمله اقوال زشت و ناهنجاری اس""ت ک""ه
کالم عقالء از آن مصون است چه برسد به کالم سیداالنبیاء».
و از این قبیل است حدیث« :من اتخذ دیکا ابیض ،لم یقر ب""ه ش""یطان و ال س""حر»:
«هرکس خروس سفیدی را اختیار کند ،نه شیطان و ن""ه بیم""اری ض""رری" ب""ه او نمی-
رسانند»".
و هر روایتی که بیانگر مباح بودن مفاس""د و ح""رکت در مس""یر ش""هوات باش""د ،از
این قبی"ل اس"ت .مانن"د ح"دیث« :ثالث"ة تزی"د فی البص"ر :النظ"ر الی الخض"رة و الم"اء
الجاری و الوجه الحسن»« :نگاه کردن به سه چیز باعث افزایش ن""ور" چش""م میش""ود:
نگاه کردن به سبزی" و آب جاری و چهرهی زیبا».
و این حدیث« :النظر الی الوجه الجمیل عب""ادة»« :نگ""اه ک""ردن ب""ه چه""رهی زیب""ا
عبادت است».
ابن قیم جوزی میگوید« :هر حدیثی که در آن ذکری از زیبارویان یا س""تایش آنه""ا
آمده است یا اینکه به نگاه کردن به آنها امر کرده است یا اینکه به خواستن نیازمندیها
از آنها اشاره دارد ی""ا اینک""ه ی""ادآور" آن اس""ت ک""ه آتش آنه""ا را لمس نمیکن""د؛ دروغ و
3
ساختگی" و بهتان و افترایی بیش نیست».
- 1الباعث الحثیث ،ص90 :
- 2المنار المنیب ،ابن قیم؛ ص100-99 :
- 3نگا :منار المنیف ،ابن قیم جوزی ،ص24 -19 :
403 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
-3آنچه با نص کتاب و سنت متواتر یا اجماع قطعی 1در تناقض باشد .و آنچ""ه ب""ا
سنت در تناقض آشکار باشد.
ابن قیم جوزی میگوید« :و از این قبیل است حدیثی ک"ه ب"ا ص"ریح ق"رآن مخ"الفت
داشته باشد همچون حدیثی که عمر دنیا را بی""ان میکن""د ک""ه هفت ه""زار س""ال اس""ت و
پایان دنیا در هزاره هفتم میباشد.
چنین روایتی از آشکارترین دروغها میباش""د چ""را ک""ه اگ""ر ب""ر ف""رض این ح""دیث
صحیح باشد در اینصورت میداند که از هم اکن""ون 2ت""ا قی""امت 250س""ال ب""اقی مان""ده
َک ع َِن السَّا َع ِة َأيَّانَ ُمرْ ساها" قُلْ ِإنَّم""ا است .درحالی"که خداوند" متعال میفرماید« :يَسَْئلُون َ
ض ال تَ"ْأتي ُک ْم ِإالَّ ت َو اَأْلرْ ِ
الس"ماوا ِت فِي َّ "و ثَقُلَ ِْع ْل ُمه""ا ِع ْن" َد َربِّي ال يُ َجلِّيه""ا لِ َو ْقتِه"ا" ِإالَّ هُ" َ
ک َحفِ ٌّي َع ْنها قُلْ ِإنَّم""ا ِع ْل ُمه""ا ِع ْن" َد هَّللا ِ» و میفرمای""دِ« :إ َّن هَّللا َ ِع ْن" َدهُ ک َکَأنَّ َ
بَ ْغتَةً يَسَْئلُونَ َ
3
ِع ْل ُم السَّا َع ِة» 4و رسول خدا فرمودند« ":ال یعلم متی تق""وم الس""اعة اال هللا»« :هیچکس
5
-5هر حدیثی که با حقایق تاریخی رخ داده در عصر رسول" خدا مخالف باشد؛ ی""ا
اینکه مقرون به قرائنی" باشد که بطالن آنرا ثابت میکند .مثل حدیث« :وض""ع الجزی""ة
عن اهل خیبر»« :برداشته شدن جزیه از اهل خیبر» که کذب و دروغ اس""ت از چن""د
جهت:
-1در این روایت شهادت سعد بن معاذ ذکر شده است درحالیکه س""عد قب""ل از این
در غزوه خندق وفات نمود.
-2حکم جزیه تا آن زمان نازل نشده بود و صحابه و عرب آنرا نمیشناختند .بلکه
پس از سال تبوک نازل شد .آنگاه ک""ه رس""ول خ""دا جزی""ه را ب""ر نص""ارای نج""رانی و
یهود یمن مقرر نمود ...و ابن قیم جوزی" دروغ بودن این روایت را ب""ا ده دلی""ل ق""وی
1
بیان میکند.
-6روایت از امری بزرگ خبر داده باشد و جز یک نفر آنرا نقل نکرده باشد؛
همچون محاصره حجاج بیت هللا الحرام؛ ام""ا چ""نین واقع""های را ج""ز ی""ک نف""ر از
حجاج نقل نکرده باش"د .چ""را ک""ه معم"وال چ""نین اخب"اری" بازت"اب خ"بری" گس"تردهای
دارد.
و از این قبیل است کشته شدن خطیب بر منبر؛ و چ""نین حادث""های را ج""ز یکی از
2
حاضران نقل نکند.
-7موافقت حدیث با مذهب راوی در صورتی" ک""ه وی از متعص""بان غ""الی نس""بت
به مذهبش باشد؛
چنانکه رافض"ی" ح""دیثی را در فض""ایل اه""ل بیت روایت کن""د ،ی""ا ف""ردی ب""ا عقی""ده
مرجئه ح"دیثی را در ب"اب ارج"اء روایت کن"د .و مث"ال آن ح"دیثی اس"ت ک"ه حج"ة بن
جوین روایت نموده و میگوید« :از علی بن ابی طالب شنیدم ک""ه گفت :خداون""د را ب""ا
رسول خدا به مدت پنج یا هفت سال عبادت نمودم قبل از اینک""ه کس""ی از این امت او
3
را عبادت کند».
ابن حبان میگوید« :حجة بن ج""وین یکی از غالی""ان م""ذهب تش""یع ب""ود .و درج""هی
4
وی در نقل حدیث در رتبهی «واهی» بود».
-8در حدیث گزافه"گویی باش""د و در براب""ر عم""ل ان""دک ،ث""واب و پ""اداش ب""زرگ
تعیین شده باشد .و در واقع در ثواب افراط شده باشد .همچ""ون اح""ادیثی ک""ه در ب""اب
روایت میباشد ،این است که راوی آن رافضی" است و حدیث در فضایل" اهل بیت می-
باشد ».الباعث الحثیث89 :
- 1نگا :المنار ،ص38-37 :
- 2توضیح االفکار2/96 ":
- 3حاکم در مستدرک4585 :
- 4السنة و مکانتها فی التشریع االسالمی ،ص118 :
405 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
فضایل" اعمال بهگونهای اغ"راق آم"یز روایت ش"دهان"د .چنانک"ه ب"ه ص"ورت" مرف"وع
روایت شده« :هرکس دو رکعت نماز در روز عاشورا بخواند و در ه""ر رکعت فالن
و فالن س""وره را بخوان""د ،در براب""ر آن پ""اداش عم""ل هفت""اد پی""امبر در پرون""دهی وی
1
نوشته میشود» .و احادیثی از این قبیل نزد اهل حدیث از اح""ادیث موض""وع میباش""د.
و از این جمله است احادیثی چون:
«من قال الاله اال هللا خلق هللا من تلک الکلم""ة ط""ائرا ل""ه س""بعون ال""ف لس""ان لک""ل
لسان سبعون الف لغة یستغفرون له»« :هرکس الاله االهللا بگوید ،خداوند از این کلمه
پرندهای را خلق میکند که هفت""اد ه""زار زب""ان دارد ک""ه ه""ر زب""انی هفت""اد ه""زار لغت
(زبان) را میشناسد که برای وی طلب مغفرت میکنند».
«من کبر تکبیرة عند غروب الشمس علی ساحل البحر رافعا بها صوته اعط""اه هللا
من االجر بعدد کل قطرة فی البحر عشر حسنات و مح""ا عن""ه س""یئات ورف""ع ل""ه عش""ر
درجات ما بین درجتین مسیرة مئة عام بالفرس المسرع»« 2:هرکس به هنگام غروب
خورشید در ساحل دریا یک تکبیر (هللا اکبر) با صدای بلند بگوید .خداوند" متع""ال ب""ه
تعداد هریک از قطرات دریا ده نیکی به وی پاداش میده"د و ده ب""دی وی را میبخش"د
و ده درجه به درجات وی افزاید" که فاصله هریک از این درجات نس""بت ب""ه دیگ""ری
به اندازه صد سال راهی است که اسب تیزرو" طی کند».
«من فعل کذا و کذا اعطی فی الجنة سبعین الف مدینة فی ک""ل مدین""ة س""بعون ال""ف
قصر ،فی کل قصر" سبعون الف حوراء»« :هرکس چ"نین و چن"ان کن"د ،هفت"اد ه"زار
شهر به او در بهشت داده میشود که در هر شهری هفتاد هزار قصر اس""ت و در ه""ر
قصری هفتاد هزار حور میباشد».
اما احوال راوی که چنین گزافهگوییها را در قالب ح""دیث پی""امبر روایت نم""وده و
جعل میکند از دو حالت خارج نیس""ت :ی""ا اینک""ه در نه""ایت حم""اقت و ن""ادانی و جه""ل
است .یا اینکه زندیقی است که قصد عیبجویی و خردهگ""یری و پ""ایین آوردن مق""ام و
جایگاه رسول خدا را دارد.
-9روایت مخالف با عقل باشد؛
هیچ حدیثی نیست که با عقل یا نقل صحیح مخالف باشد مگر اینک""ه ن""زد اه""ل علم
ضعیف" و بلکه موضوع" میباشد .بلک""ه هیچ ح""دیث ص""حیحی از رس""ول" خ""دا در ب""اب
امر و نهی وجود ندارد" ک""ه مس""لمانان ب""ر ت""رک آن اجم""اع ک""رده باش""ند .مگ""ر اینک""ه
حدیث صحیحی بوده که منسوخ بودن آن ثابت شده است .و هیچ ح""دیث ص""حیحی" از
رسول خدا دانسته نشده که مسلمانان بر امری ضد آن اجماع کرده باشند چه برسد به
- 1نگا :درءالتعارض ،ابن تیمیه1/98 :
- 2آلبانی میگوید :این روایت موضوع است .نگ""ا :السلس""لة الض""عیفه و الموض""وعة:
400-1/399
406 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اینکه ضد آن نزد عقل صریح معلوم و نزد عموم عقال آشکار باشد .چرا ک"ه آنچ""ه ب"ا
عقل صریح دانسته میشود ،آشکارتر است از آنچه جز ب""ا اجم""اع و مانن""د آن از ادل""ه
سمعی دانسته میشود .بنابراین چون در احادیث صحیح ،حدیثی وجود ندارد ک""ه ض""د
آن در ادلهی خفی چون اجم""اع و ...دانس""ته ش""ده باش""د ،س""زاوارتر" اس""ت ک""ه ح""دیث
صحیحی" وجود نداشته باشد که با عقل صریح متضاد" باشد .حاف""ظ بن حج""ر میگوی""د:
«و از جمله مواردی" که بیانگر" موضوع بودن روایت است ،بررسی متن روایت می-
باشد چنانکه از خطیب از ابوبکر بن طیب نقل شده که میگوید :یکی از دالی""ل وض""ع
حدیث این است که با عقل مخالف باشد چنانکه تأویل نپذیرد ».مانن""د روای""تی" ک""ه ابن
جوزی" از طریق" عبدالرحمن بن زید بن اسلم از پدرش از جدش به ص""ورت مرف""وع"
روایت ک""رده اس""ت ک""ه« :ان الس""فینة ن""وح ط""افت ب""البیت س""بعا! وص""لت عن""د المق""ام
رکعتین»« :کشتی نوح هفت ب""ار کعب""ه را ط""واف نم""ود" و ن""زد مق""ام دو رکعت نم""از
خواند» .و این از کم خردیها و حماقتهای عبدالرحمن بن زید بن اسلم است».
و از ط""رق دیگ""ر از س""اجی از ربی""ع از ش""افعی" روایت اس""ت ک""ه میگوی""د :ب""ه
عبدالرحمن بن زید گفته شد :پدرت از جدت از رسول خدا روایت کرده که فرمودند":
«ان السفینة نوح طافت بالبیت وص""لت خل""ف المق""ام رکع""تین؟!» پس در پاس""خ گفت:
1
«بله چنین است».
و عبدالرحمن بن زی""د ب"ا چ"نین اق""وال عجی""بی ش""ناخته ش""ده اس""ت .ح"تی ک"ه ام""ام
شافعی" در آنچه در «التعذیب» نقل نم""وده میگوی""د« :شخص""ی ح""دیث منقطعی ب""رای
مالک ذکر نمود ،پس مالک به او گفت :به سوی" عبدالرحمن بن زید برو" تا از پدرش
از نوح برای تو روایت کند!!»
نمونههایی از احادیث موضوع و جعلی:
« -1توسلوا" بجاهی ،فان جاهی عندهللا عظیم»« :به جاه و مقام من توسل بجویی""د
2
است زمانی" که موافق" با روز" جمعه باشد .چنین روزی از هفت""اد حج در غ""یر جمع""ه
برتر است».
« -3لَ ْواَل كَ ( ُم َح َّمدُ) ،لِ َما َخلَ ْقتُ آ َد َم»« :اگر تو ای محمد نب""ودی ،هس""تی را خل""ق
4
- 1التهذیب6/179 :
- 2اصلی ندارد .سلسلة الضعیفه ،آلبانی .1/30 :و شیخ االسالم در القاعدة الجلیلة ب""ه
این امر تصریح کرده است.
- 3باطل است و اصلی ندارد .السلسلة الضعیفة ،آلبانی1/245 :
-4ح""دیث موض""وع" اس"ت .السلس""لة الض"عیفة ،1/299 :چنانک""ه ص""نعانی در اح"ادیث
الموضوعة و سیوطی در الالئی 272 :میگوید.
407 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
نمیکردم».
« -4کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین»« :درحالیکه آدم در میان آب و گ""ل ب""ود،
1
فرزندانشان یا برادرانشان ی""ا خویشاوندان"ش""ان باش""ند ،آنه""ا کس""انی هس""تند ک""ه هللا
دله""ایش""ان نوش""ته اس""ت و ب""ه روحی" از ج""انب خ""ود آنه""ا را ایمان را در (صفحه)
تقویت (و تأیید) نموده است و آنها را به باغهایی (از بهشت) وارد میکند که نهره""ا
از زیر (درختان) آن جاری است ،جاودانه در آن میمانند ،هللا از آنها خشنود" اس و
آنها (نیز) از هللا خشنودند ،آنها حزب هللا هستند ،آگاه باشید (و بدانید) همان""ا ح""زب
هللا رستگاران هستند».
بنابراین حزب هللا ،اولیا و دوستان او هستند که در راه او دوستی" و دشمنی" نم""وده
و ب""رای او دوس""ت میدارن""د و دش""من میدارن""د .و اولی""ای" او را ی""اری نم""وده و ب""ا
دشمنانش" دشمنی میکنند .بنابراین اجتماع و تحزب آنان برای هللا و در راه او میباش""د
چنانکه خداوند متعال مومنان را به برادری" از جنس ایم"ان رب"ط میده"د .چنانک"ه می-
فرمایدِ« :إنَّ َما ْال ُمْؤ ِمنُونَ ِإ ْخ َوةٌ» (حجرات« )10 :یقینا ً مؤمنان برادرند» .و م""واالت و
دوستی" و نصرت و ی""اری و رحم و مهرب""انی نس""بت ب""ه هم را در می""ان آنه""ا تش""ریع
اح ِم ِه ْم، نموده است چنانکه رس""ول خ"دا میفرمای""دَ « :مثَ ُل ا ْل ُم ْؤ ِمنِينَ فِي تَ َوا ِّد ِه ْمَ ،وتَ َر ُ
الس َه ِر س ِد بِ َّ س اِئ ُر ا ْل َج َُض ٌو تَ دَاعَى لَ هُ َ اش تَ َكى ِم ْن هُ ع ْ س ِد ِإ َذا ْ َوتَ َع اطُفِ ِه ْم َمثَ ُل ا ْل َج َ
َوا ْل ُح َّمی»« 1:مثال مومنان در دوستی" و شفقت و مهربانی" نسبت به هم چ""ون پیک""ری
است که اگر عض""وی از آن ب""درد آی""د ،س""ایر اعض""ا ب""ا ش""ب زن""دهداری و تب ب""ا او
همدردی" میکنند».
و خداوند" متعال آنان را به وحدت و یکپارچگی و همکاری و اتحاد فرا خوان""ده و
آنان را از تفرق""ه و پراکن""دگی" و اختالف نهی ک""رده اس""ت .خداون""د متع""ال میفرمای""د:
ُوا نِ ْع َمتَ هّللا ِ َعلَ ْي ُك ْم ِإ ْذ ُكنتُ ْم َأ ْع" دَاء فَ"َألَّفَ
وا َو ْاذ ُك" ر ْ"وا بِ َحب ِْل هّللا ِ َج ِميعًا َوالَ تَفَ َّرقُ ْ ص ُم ْ"
« َوا ْعتَ ِ
َأ
ار فَ نقَ " َذ ُكم ِّم ْنهَ""ا َك" َذلِكَ "ر ٍة ِّمنَ النَّ ِ ْ َأ
بَ ْينَ قُلُوبِ ُك ْ"م فَ صْ بَحْ تُم" بِنِ ْع َمتِ ِه ِإ ْخ َوانًا َو ُكنتُْ"م َعلَ َى َشفَا ُحف" َ
يُبَيِّنُ هّللا ُ لَ ُك ْم آيَاتِ " ِه لَ َعلَّ ُك ْم تَ ْهتَ " ُدونَ » (آل عم""ران« )103 :و همگی ب""ه ریس""مان هللا (=
قرآن و اسالم) چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت هللا را بر خود یاد کنید ،آنگ"اه ک"ه
دلهای شما الفت داد ،آنگاه ب""ه (فض""ل) نعمت او دشمنان (یکدیگر) بودید ،پس میان
برادر" (یکدیگر) شدید و شما بر لبه گودالی" از آتش بودی"د( ،او) ش"ما را از آن نج"ات
داد .اینگونه هللا آیات خود را برای شما روشن میسازد ،باشد که شما راه یابید».
نکوهش حزبی که منسوب به غیر هللا باشد:
َأ
خداوند متعال در نکوهش حزبی که ب""ه غ""یر هللا منس""وب اس""ت ،میفرمای""د« :يَ يهُّا
ص"الِحًا ِإن ّىِ بِ َم""ا تَ ْع َملُ""ونَ َعلِي ٌم * َوِإ َّن هَ" ِذ ِه ُأ َّمتُ ُك ْم ُأ َّمةً وا َ ت َو ا ْع َملُ ْالرُّ ُس ُل كلُ ُو ْا ِمنَ الطَّيِّبَا ِ
ب بِ َم""ا لَ" َد ْي ِه ْم فَ ِر ُح""ونَ » "ز ٍ ون * فَتَقَطَّعُوا" َأ ْم َرهُ ْم بَ ْينَهُ ْم ُزبُ"رًا ُك""لُّ ِح" ْ َوا ِح َدةً َوَأنَا َربُّ ُك ْم فَاتَّقُ ِ
(مومنون« )53-51 :ای پیامبران! از (غذاهای) پاکیزه بخورید" و کار شایس""ته انج""ام
دهید ،بیشک من به آنچه انجام میدهید آگاهم .و بیگمان این امت شما ،امت واحدی
- 1بخاری5552 ":؛ مسلم4685 :
410 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
آنها در میان خ""ود در ک""ار است و من پروردگار شما هستم ،پس از من بترسید .پس
(دین) ش""ان فرق""ه فرق""ه و پراکن""ده ش""دند و هرگ""روه ب""ه آنچ""ه ن""زد خ""ود دارن""د،
خوشحالند».
ابن کثیر رحمهاهلل میگوید« :یعنی به گمراهی ک""ه در آن بس""ر میبرن""د ،خوش""حالند"
1
چرا که گمان میکنند بر هدایت و راه و روش درست میباشند».
و میفرمایدُ « :منِیبِینَ ِإلَ ْی ِه َو اتَّقُوهُ َو َأقِی ُموا الصَّالةَ َو التَ ُکونُ""وا ِمنَ ال ُمش " ِر ِکینَ * ِمنَ
ْ ْ
"زب بِم""ا لَ" َد ْی ِه ْم فَ ِر ُح""ونَ » (روم« )32-31 :ب""ه الَّ ِذینَ فَ َّرقُوا ِدینَهُ ْم َو کانُوا ِش"یَعا ً ُک""لُّ ِح" ْ
سوی او باز گردید و از او بترسید" و نماز را ب""ر پ""ا داری""د و از مش""رکان نباش""ید ".از
کسانیکه دین خود را پاره پاره کردند و فرقه فرقه شدند و هر گروهی" ب""ه آنچ""ه ن""زد
خود دارند خوشحالند».
و از این دس""ته اس""ت تح""زب نامش""روع؛ چنانک""ه در ح""دیث اف""ک آم""ده اس""ت:
«وطفقت حمنة تجازب لها»« :و حمنه حزبگرایی به نفع خواهرش زینب بنت جحش
همسر پیامبر خ""دا را آغ""از ک""رد» .یع"نی :تعص""ب ب"ه خ""رج داد و در ش"ایعهی اف""ک
همان رفتار" و عملکرد گروهی را در پیش گرفت که برای هواخ""واهی از زینب بنت
2
جحش حزبی در جهت تحریب عایشه صدیقه تشکیل داده بودند.
اسالم آمد تا مردم را به وحدت و یکپارچگی امر کند و آنان را عوامل ضعف این
وحدت نهی کرد .از جمله تحزب و تعصب و آنچه در شریعت غل""و (تج""اوز" از ح""د)
خوانده میشود؛ و فرقی نمیکند این تعصب به خاطر" سرزمین باشد یا قبیله یا جنس ی""ا
رنگ یا گروه یا شیخ یا ...
اکنون به دالیلی در این زمینه اشاره میکنیم:
-1رسول" خ"دا ح از ت"رجیح متعص"ابه یکی از پی""امبران ب""ر دیگ""ر پی"امبران نهی
کردند ".با اینکه رسول خدا ح خود سید و سرور بشر و به""ترین و برت""رین آنه""ا ب""ود.
چون شخصی از انصار" از فردی یهودی" شنید که میگوید« :نه ،س"وگند ب"ه کس"ی ک"ه
موسی" علیهالسالم را بر تمام بشر برگزیده است» .به او سیلی زده و گفت :میگ""ویی:
سوگند" به کسی که موسی را بر تمام بشر برگزیده است درحالیکه رسول او (محم""د)
- 1تفسیر ابن کثیر
- 2النهایة ،ابن کثیر1/377 :؛ چنانکه عایشه رضی"اللهعنهما میگوید :رسول خدا ح از
همسرش زینب بنت جحش در م""ورد من س""وال ک""رده ب""ود .او گفت""ه ب""ود :ای رس""ول
خدا ،من گوشه""ا و چش""مه""ایم را از ع""ذاب خ""دا ب""از میدارم و در م""ورد" او ج""ز خ""یر
چ""یزی نمیگ""ویم .عایش""ه میگوی""د :زینب از می""ان س""ایر همس""ران رس""ول" خ""دا ب""ا من
رقابت میکرد و خداوند به خاطر تقوایی که داشت او را محافظت کرد .اما خواهرش
حمنة که همواره به خاطر زینب با من درگیر بود ،از کس""انی" ب""ود ک""ه در این ش""ایعه
شرکت داشت .بخاری4750 ":
411 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
در بین ماست؟! پس آن یهودی نزد رسول خدا رفت و چون ایشان را از م""اجرا آگ""اه
نمود ،رسول خدا ح چنان خشمگین شد که خشم در چهرهی ایشان نمایان ب""ود .س""پس
ضلُوا بَيْنَ َأ ْنبِيَا ِء هَّللا ِ»« :پیامبران خدا را بر یکدیگر برتری ندهید» 1.و فرمود« :الَ تُفَ ِّ
این در صورتی" است که برتری" دادن یکی از پیامبران ب""ر دیگ""ری" از روی تعص""ب
"ک الرُّ ُس" ُلو در جهت کاستن از مقام او باشد .چرا ک""ه خداون""د متع""ال میفرمای""د« :تِ ْل" َ
ْض""هُ ْم عَلى بَعْض ِم ْنهُ ْم َم ْن َکلَّ َم هّللا ُ»(بق""ره« )253 :این پی""امبران (ک""ه ن""ام ض"" ْلنا" بَع َ فَ َّ
برخی از آنان گذشت) بعضی از ایش""ان را ب"ر بعض"ی ایش""ان برت""ری دادیم ،از آن""ان
ض ض ْلنَا بَ ْع َکسی بود که هللا با او س""خن گفت» .و خداون""د متع""ال میفرمای""دَ « :ولَقَ ْد فَ َّ
ض» (اسراء« )55 :و به راستی (ما) بعضی پی""امبران را ب""ر بعض""ی النَّبِيِّينَ َعلَى بَ ْع ٍ
(دیگر) برتری" دادیم».
-2از جابر بن عبدهللا روایت اس""ت ک""ه میگوی""د :در غ""زوهای ب""ودیم" ک""ه یکی از
مهاجرین با دست یا پای خود ضربهای به پشت یکی از انصار زد .پس آن انص""اری
گفت :ای انصار" به یاریم بشتابید ".و دیگری" که از مهاجرین ب""ود گفت :ای مه""اجرین
ب""ه کمکم بیایی""د .پس رس""ول خ""دا س""خنان آنه""ا را ش""نید و فرم""ودَ « :م ا بَ ا ُل َد ْع َوى
ا ْل َجا ِهلِيَّ ِة؟!»« :چه شده که فریاد" جاهلیت سر ب""ر آوردی""د؟!» گفتن""د :ای رس""ول خ""دا،
یکی از مهاجرین ض""ربهای ب""ه پش""ت یکی از انص""ار زده اس""ت .پس رس""ول خ""دا ح
فرم""ودَ « :دعُو َه ا ،فَِإنَّ َه ا ُم ْنتِنَ ةٌ»« :این فریاده""ا ،فریاده""ای ب""دبو و متعفن ج""اهلیت
2
است ،آنرا ترک کنید».
رسول خدا ح چنین رفتارهایی" را ج""اهلیت نامی""د و این در ص""ورتی" اس""ت ک""ه ب""ا
همان قصد دوران جاهلیت باشد که قبائل در امری از امور دنیا ب""ا یک""دیگر همپیم""ان
میشدند و کسانی حقوق خود را بر مبنای تعصب میگرفتن""د ".ب""ا اینک""ه خداون""د متع""ال
مهاجرین و انصار را مورد" ستایش قرار" داده است.
نص ا ِر» (توب""ه: َأْل
اج ِرينَ َوا َ َّاب هَّللا ُ َعلَى النَّبِ ِّي َوا ْل ُم َه ِ
خداوند متعال میفرماید« :لَّقَد ت َ
« )117قطعا ً هللا رحمت خود را شامل حال پیامبر و مهاجران و انصار نمود».
ار َوالَّ ِذينَ اتَّبَعُوهُم بِِإحْ َسا ٍن ص ِ و میفرمایدَ « :والسَّابِقُونَ اَأْل َّولُونَ ِمنَ ْال ُمهَا ِج ِرينَ َواَأْلن َ
ت تَجْ" ِري تَحْ تَهَ""ا اَأْل ْنهَ""ا ُر خَالِ" ِدينَ فِيهَ""ا َأبَ"دًا ي هَّللا ُ َع ْنهُ ْم َو َرضُوا" َع ْنهُ َوَأ َع َّد لَهُ ْم َجنَّا ٍَّض َ"
ر ِ
ٰ َذلِ""كَ الفَ""وْ ُز ال َع ِظي ُم» (توب""ه« )100 :و پیش""گامان نخس""تین از مه""اجرین و انص""ار و ْ ْ
آنها خشنود گشت و آنه""ا (ن""یز) از کسانیکه به نیکی از آنها پیروی کردند ،هللا از
او خشنود شدند و برای آنها باغهایی (از بهشت) آماده کرده است که نهرها از زی""ر
(درختان) آن جاری است ،جاودانه در آن خواهند ماند ،این کامیابی بزرگ است».
-3اب""وهریره روایت میکن""د ک""ه رس""ول خ""دا ح فرمودن""دَ « :و َمنْ قَاتَ َل ت َْحتَ َرايَ ٍة
- 1بخاری3414 ":؛ ابوداود18 :
- 2مسند احمد3/338 :؛ بخاری ،4907 ":مسلم 2584 :و ترمذی3315 :
412 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
میان فتوایی از فقیه دیگری" که ملقب به مفتی دو طرف ب""ود مب""نی ب""ر ج""واز" ازدواج
حنفی با شافعی" صادر میشد و دلیل آنرا چنین ذکر میک""رد« :تنزی""ل لهم""ا منزل""ة اه""ل
الکت""اب» 3و مفه""وم آن این ب""ود ک""ه :ازدواج ش""افعی" ب""ا حنفی ج""ایز نیس""ت چنانک""ه
4
ازدواج اهل کتاب با زن مسلمان جایز نیست.
-2و محمد بن موسی" بالساغونی میگوید« :اگ""ر من عه"دهدار ام""ور میب""ودم ،ب"ر
5
شافعیه جزیه تعیین میکردم».
-3ابوالحسن کرخی 6میگوید« :هر آیهای که با دیدگاه اصحاب و یاران ما (یع""نی
- 1مسلم ،1848 :کتاب االمارة
- 2و سبب این فتوا اختالف دو مذهب در مساله اس""تثنا در ایم""ان ب""ود .چنانک""ه پ""یرو
مذهب حنفی میگفت :من حقیقتا مومن هستم .و آنکه مذهب شافعی داشت میگفت :من
م""ومن هس""تم ان ش""اء هللا؛ و مبن""ای این اختالف ب""ه اختالف آن""ان در تعری "ف" ایم""ان
بازمیگردد .و این مسأله بیانگر آن است که اختالف تنها محدود به فروع نبوده اس""ت
بلکه همچنین به اصول کشیده شده بود.
« - 3شافعی"هاب به منزله اهل کت""اب تلقی میش""وند ک""ه زن گ""رفتن از آنه""ا ج""ایز و زن
دادن به آنها جایز نیست» .کتاب البحر الرائق ،ابن نجیم
- 4صفة صالة النبی ،عالمه آلبانی52-5/44 ،
- 5میزان االعتدال ،4/51 :ذهبی.
- 6عبیدهللا بن حس"""ن بن دالل بن دلهم ،ابوالحس"""ن ک"""رخی از ک"""رخ ج"""دان؛ پس از
پیشوایی احناف به او رسید" و اصحاب وی اف""زایش یافتن""د. ِ ابوحازم و ابوسعید برعی
افرادی" چون ابوبکر رازی" و ابوعبدهللا دامغانی و ابوعلی شاشی و ابوالقاس""م تن""وخی
نزد وی کسب علم نمودند ".وی بسیار نماز خوانده و روزه میگرفت و در براب""ر فق""ر
و نیاز صبور بود .از علم و روایت گستردهای برخوردار" بود .کتابهای «المختصر»
و «الجامع الصغیر»" و «الج""امع الکب""یر» را ت""ألیف نم""ود .ک""ه در بردارن""ده"ی فق""ه و
413 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
احناف) مخالف باشد ،یا تأوی"ل میش""ود ی"ا منس"وخ تلقی میش""ود؛ و ه""ر ح"دیثی" ک"ه ب"ا
1
دیدگاه ما مخالف باشد ،چنین است که یا تأویل میشود یا منسوخ است».
ام""ا این س""خنی باط""ل اس""ت چ""را ک""ه «مح""ال اس""ت ح""ق تمام""ا ب""ر وف""ق گ""روهی"
مشخص باشد و منصف کسی است که در مدارک ،نهایت دقت و بررسی را ب""ه ک""ار
2
برد».
-4و از این قبیل است دیدگاه صاحب کت"اب «م"راقی" الفالح حنفی (ص)22-21 :
در مورد آب چاهی که نجس شده اس"ت .چنانک"ه حی"وانی" در آن افت"اده و خف"ه ش"ده و
بمیرد .وی در مورد چنین آب نجسی میگوی"د« :اگ"ر حی"وان ب"ا آب چ"اه آمیخت"ه ش"ده
باشد ،آب چاه به سگها داده میشود یا اینکه ب""رای اس""تفادهی چهارپای""ان مص""رف" می-
شود .و برخی از آنها گفتهاند :به فرد" شافعی (مذهب) فروخته میش""ود» .براس""تی" این
فقیه سگها و کسی را ک"ه م"ذهب ش"افعی اس"ت ،یکس"ان تص"ورکرده اس"ت» .والعی"اذ
3
باهلل.
-5و بسیاری از فقهای احناف به بطالن نماز حنفی پش"ت س"ر ام""امی ک""ه ش"افعی"
مذهب است فتوا دادند .چنانکه ابن همام میگوید« :ابوالیسر میگوید :اقت""دای حنفی ب""ه
ش""افعی" ج""ایز نیس""ت .و این براس""اس" روای""تی اس""ت ک""ه مکح""ول نس""فی در کت""ابش
«الشعاع» ذکر کرده است .و نیز رفع یدین در نماز به هنگ""ام رک""وع و برخاس""تن از
رکوع" از فاسدکننده"های نماز است .چرا ک""ه عم""ل کث""یر میباش""د ...و ب""رخی از آنه""ا
چون قاضی خان اقتدا به شافعی مذهب با این قی""د ج""ایز دانس""تهان""د ک""ه وی متعص""ب
4
نباشد و در ایمان وی تردید" نداشته باشد و در موضوع خالف احتیاط کند».
و بابرتی" نیز در کتابش «شرح العنایة علی الهدایة» 5چنین قولی" را ذکر میکند.
-6و از این قبیل است آنچه حافظ بن کثیر رحم""هاهلل ذک""ر میکن""د« :عزی""ز مص""ر
ملک االفضل ابن ص""الح ال""دین در س""الی ک"ه در آن ف""وت ک""رد یع""نی 595هج""ری،
تصمیم" به اخراج حنابله از سرزمینش" گرفت و اینک""ه ب""ه هری""ک از ب""رادرانش نام""ه
حدیث و آثار با ذکر اسانید روایات بود .در پایان عمر فلج شد .پس ش""اگردان وی ب""ه
سیف الدوله ابن حم""دان نام""ه نوش""ته و او را از این ام""ر مطل""ع نمودن""د چ""ون وی از
احوال کرخی مطلع شد ،به گریه افتاد و ده هزار درهم برای مداوای وی فرستاد" ام""ا
قبل از اینکه به دست ابوالحسن برسد ،فوت شد.
- 1تاریخ التشریع االسالمی ،ص ،332 :خضری بک
- 2الجرح و التعدیل ،قاسمی32 :
- 3نویسنده کتاب مراقی الفالح ،حسن بن عمار بن علی ُشرنبُاللی" مص""ری" حنفی می-
باشد .متوفای 1069 :هجری
- 4فتح القدیر312-1/311 :
- 5علی هامش فتح القدیر1/310 :
414 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
بنویسد" که آنها را از سرزمین"شان بیرون کنند».
-7و از این دسته است فتنهی دیگری که در دمشق رخ داد .و س""بب آن عب""دالغنی
مقدسی بود که در حجلهی حنابله در مسجد جامع اموی تدریس میکرد .پس به مس""اله
صفات خداوند پرداخت که پیروان مذاهب دیگر خش""مگین ش""ده و ب""ه این س""بب ام""یر
صارم" الدین برغش مجلسی را ترتیب داد و فقها را به مناظره با وی دعوت کرد ک""ه
به نتیجه واحدی نرسیدند و با هم اتفاق نکردند .پس ام""یر ب""ه تبعی""د وی دس""تور داد و
افرادی" را فرس""تاد" ت""ا من""بر حنابل""ه را بش""کنند" و در آن روز" نم""از ظه""ر در مح""راب
حنابله تعطیل شد و خزائن و صندوقهایی که در آنجا بود بیرون انداخته شد و آش""وب
2
بزرگی" به راه افتاد».
-8گاهی اختالفات شدیدی میان حنفیه و شافعیه رخ میداد چنانکه در برخی مواقع
به تخریب سرزمینها میانجامید.
یاقوت حموی پس از ذکر عزت و جایگاهی که اصفهان در قدیم" داش""ت در م""ورد
آن میگوید« :هرج و مرج و تخریب و نابودی" به دلیل افزایش فتنهها و تعصب می""ان
شافعیه و حنفیه در آن گسترش یافت و جنگهایی میان دو گروه رخ داد چنانکه هرگاه
یکی از طرفین پیروز میشد اموال دیگری" را ب""ه غ""نیمت میگ""رفت و مح""ل س""کونت
وی را سوزانده و تخریب میکرد و در این هرج و مرج ،نه خویشاوندی را در نظ""ر
میگرفتند و نه عهدی را مراعات میکردن"د 3.ح"تی تعص"ب م""ذهبی ک"ار را ب"ه ج""ایی
رسانده بود که در مورد" ائمه و مذاهب به وض""ع ح""دیث روی" آورده بودن""د .اح""ادیثی
چون:
« -1در میان امتم مردی خواهد بود که به او محمد بن ادریس می گویند ،زیان وی
برای امتم از ابلیس بیشتر است».
«در میان امتم مردی خواه""د ب""ود ک""ه ب""ه او ابوحنیف""ه میگئین""د .او چ""راغ امتم می-
باشد».
«پس از من مردی خواهد آمد که ب"ه او نعم"ان بن ث"ابت گفت"ه میش"ود و کین"هی او
ابوحنیفه است .دین هللا و سنت من توسط" او حمایت میشود».
« -2هر آنچه در آسمانه""ا و زمین و بین آنهاس""ت مخل""وق اس""ت ج""ز هللا و ق""رآن؛
چرا که قرآن کالم خداوند است ،از او آغاز ش"ده و ب"ه او ب"از میگ"ردد .و اق"وامی" از
امت من خواهند آمد که میگویند :قرآن مخل""وق" اس""ت .هری""ک از آن""ان چ""نین بگوی""د،
درحقیقت به خداوند" کفر ورزیده اس""ت .و از هم""ان لحظ""ه زن وی طالق ش""ده اس""ت.
- 1البدایة والنهایة13/81 :
- 2البدایة والنهایة21-13/91 :
- 3المعجم البلدان ،یاقوت حموی؛ 1/273؛ نگا :بدعة التعصب المذهبی ،ش""یخ محم""د
عید عباس حفظهاهلل214-212 :
415 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
چرا که شایسته نیس""ت هیچ زن موم""نی" در نک""اح م""ردی ک""افر باش""د مگ""ر اینک""ه این
1
سخن وی از باب لغزش زبانی" باشد».
شاخصههای وضع و جعل و رکاکت الفاظ در آن واضح و آشکار است.
-3و از زهیربن معاویه روایت اس""ت ک""ه میگوی""دَ « :مح""رز ابورج""اء ک""ه دی""دگاه
قدریه را داشت و از آن توبه کرد ،برای ما روایت کرده و گفته است :از هیچیک از
معتقدان به دیدگاه قدریه چیزی را روایت نکنید .به خ"دا س"وگند م"ا ح"دیث وض"ع می-
کردیم ".و با این روایات ساختگی مردم" را در مورد دیدگاه قدریه متقاعد کرده و آنان
را ب""ه این م""ذهب وارد" میک""ردیم .چنانک""ه من چه""ار ه""زار نف""ر را وارد این م""ذهب
کردم».
زه""یر میگوی""د« :ب""ه او گفتم :چگون""ه آن""ان را وارد" این م""ذهب ک""ردی؟ گفت :من
2
خودم" روایات را یکی یکی وضع نموده و به آنها میگفتم».
ب) تعصب قومی:
مسلمانی که کمترین آگاهی و بینش""ی نس""بت ب""ه اس""الم دارد ،کم""ترین تردی""دی" در
فضل مسلمانان عرب و عملکرد آنان در حمل رسالت اسالم در قرون برتر ندارد؛ و
همچنین در صداقت آنان در دعوت به سوی خداوند و جهاد برای نشر و دف""اع از آن
و تحمل سختیهای زیادی که در این راه متحمل شدند ،تردید نمیکند .تا اینک""ه خداون""د
توسط" آنها دینش را چیره و غالب و پیروز" نمود و پرچم آنرا در بیشترین نقاط جه"ان
به اهتزاز در آورد .چنانکه هیچ مسلمانی در فضل و جهاد مس""لمانان غ""یر ع""رب در
یاری برادران مسلمان عرب خود در راستای نش""ر این دین و جه""اد در جهت اعالی
کلمه هللا و تبلیغ آن به اقصی" نقاط جهان تردید" ن""دارد .و خداون""د پ""اداش هم""هی تالش-
های ایشان را عطا کند و ما را از پیروان نیک آنان قرار دهد .براس""تی او ش""نونده"ی
اجابت کننده است.
ناسیونالیسم عربی:
کسانی که دع""وتش""ان متوج""ه ناسیونالیس""م ع""ربی و ق""وم"گ""رایی ع""ربی اس""ت ،در
عناصر سازندهی این دعوت با یکدیگر اختالفنظ""ر دارن""د .چنانک""ه ب""رخی میگوین""د:
عناصر اساسی آن وطن و نسب و زبان عربی است .برخی دیدگاهشان این اس""ت ک"ه
شاخصه"ی اصلی آن فقط و فق"ط زب"ان اس"ت .و ع"دهای ب"ر این باورن"د" ک"ه زب"ان ب"ه
همراه مشارکت در دردها و رنجهاست؛ و اقوال دیگ""ری" ک""ه از حوص""لهی این بحث
خارج است.
- 1تنزیه الشریعة المرفوعة1/134 :؛ تعص""ب اعتق""ادی در مس""اله «خل""ق ق""رآن» در
این روایت واضح و آشکار است.
- 2الجرح و التعدیل1/32 :؛ نگا :السنة قبل التدوین216 :
416 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ام""ا ن""زد ص""احبنظ""ران 3و نظری""هپ""ردازان آنه""ا ،دین ب""ه عن""وان یکی از عناص""ر
سازنده"ی این دعوت جایگاهی ندارد .بلکه بسیاری" از آنها ب""ه ص""راحت گفت""هان""د ک""ه
دین ربطی" به قومیت و نژاد عربی ندارد و برخی از آنها تصریح کردهاند که هم""هی
ادیان چه اسالم و چه غیر آن محترم هستند.
اما در دین اسالم باطل بودن این دعوت نژادپرستانه از نوع عربی یا غیر عربی
آن ،امری واض"ح و آش"کار و ب"دیهی اس"ت .و اش"تباهی ب"زرگ و منک"ری آش"کار و
جاهلیتی غریب و مکر و نیرنگی" است در جهت نابودی اسالم و اهل آن که دالیل آن
به شرح زیر میباشد.
-1دعوت به ناسیونالیسم" ع"ربی ،ایج""اد تفرق"ه می""ان مس""لمانان میباش"د و مس"لمان
عجمی را از برادر" عربی او جدا میکند .و حتی میان خ""ود اع""راب ب""اعث تفرق""ه می-
باشد چرا که همگی آنها این مسأله را نمیپذیرند" و فق""ط ع""دهای از آنه""ا این مس""أله را
دنبال میکنند .و هر اندیشهای که مسلمانان را از یکدیگر جدا نموده و وحدت و اتحاد
آنان را خدشهدار کند و آنها را فرقه فرقه و گروه گروه کند ،اندیشهای باطل است که
با مقاصد اسالم و اهداف آن مخالف است .خداون""د متع""ال میفرمای""د« :هُ" َو الَّ ِذي َأيَّدَكَ
ض َج ِمي ًع""ا م""ا َألَّ ْفتَ بَ ْينَ
"ال ُمْؤ ِمنِينَ * َوَألَّفَ بَ ْينَ قُلُ""وبِ ِه ْم لَ""وْ َأ ْنفَ ْقتَ م""ا فِي اَأْلرْ ِ بِنَصْ ِر ِه َوبِ" ْ
َزي ٌز َح ِكي ٌم» (انف"ال« )63-62 :واگ""ر بخواهن"د" ت"و را قُلُوبِ ِه ْ"م َول ِك َّن هَّللا َ َألَّفَ بَ ْينَهُ ْم ِإنَّهُ ع ِ
فریب دهند ،پس هللا برای تو کافی است ،اوس""ت ک""ه ب""ا ی""اری خ""ود و مؤمن""ان ت""و را
دلهای آنه""ا الفت داد ،اگ""ر تم""ام آنچ""ه را ک""ه در روی تأیید (و تقویت) کرد .و بین
زمین است خرج میکردی ،نمیتوانستی بین دلهایشان الفت دهی ،ولی هللا در میان
آنها الفت داد ،همانا او پیروزمند حکیم است».
-2اسالم از فریاد جاهلیت نهی کرده و از آن برحذر داش""ته اس""ت و در نص""وص
- 3همچون «انطون سعادة» موسس حزب ناسیونالیستی سوری" که نگارندهی بزرگ-
ترین کتابها در این زمینه است .وی در سال 1949با ضرب گلول"ه اع""دام ش""د .چ""را
که در اظهار نظری گفت« :بزرگترین مانع در مسیر تحقق وحدت و پیروزی ق""ومی
و نژادی ما ارتباط" موسسات دینی با حکومتهای زمینی میباشد .چرا که مراجع دی""نی
اصرار" دارند باید آنها مراجع حاکمیت در دولت و عهدهدار تمام ام""ور آن ی""ا ح""داقل
بخشی از آنها باشند .اما حقیقت این است که نبردهای" بزرگ آزادی خواهانه بشر در
جهت ایجاد ارتباط" میان مصلحت امتها و مصالح موسسات دینی برخاسته"ان""د ک""ه ب""ر
ح""ق الهی و حکمیت ش""ریعت در می""ان م""ردم اص""رار دارن""د "...و این اص""لی بس""یار
خطرناک است که مردم را به بردگی" موسسات دینی میکشاند .این است نقش دین در
دنیا ...این نقش دین بود و مادامیکه انسان در گیرودار بربریت" خود ب""ود ،مناس""ب او
بود اما در عصر فرهنگی ما دیگر مناسب نیست .المحاضرات العشر للس""عادة ،ص:
103-100
417 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
زیادی" ب""ه آن پرداخت""ه اس""ت بلک""ه نص""وص ش""رعی از تم""ام اخالق و اعم""ال دوران
جاهلیت جز آنچه مورد تایید اسالم بود ،نهی نم""ود .و تردی""دی نیس""ت ک""ه دع""وت ب""ه
ناسیونالیسم" عربی از عناصر" جاهلیت است .چرا که دع""وت ب""ه س""وی غ""یر اس""الم و
هواخواهی" و یاری جاهلیت میباشد .و براستی فریاد" جاهلیت چه ویرانگری"ها و جن""گ-
های بیرحمی که برای پیروان آن به دنبال داشته است .جان و م""ال و آب""روی" آنه""ا را
هدف قرار داده و سرانجام آن از بین رفتن وحدت و ایجاد دشمنی و کین""ه در قلبه""ا و
فاصله افتادن میان قبائل و مردم بوده است.
اض ُعوا َحتَّى َأ َ َأ هَّللا
از رسول خدا ح روایت است ک""ه فرمودن""دِ« ":إنَّ َ ْو َحى ِإل َّي نْ تَ َو َ
اَل يَ ْب ِغ َي َأ َح ٌد َعلَى َأ َح ٍدَ ،واَل يَ ْف َخ َر َأ َح ٌد َعلَى َأ َح ٍد»« 1:خداون""د متع""ال ب""ه من وحی نم""ود
که در برابر هم تواضع و فروتنی" داشته باشید ت""ا اینک""ه هیچکس ب""ر دیگ""ری" تج""اوز
نکند و هیچکس بر دیگری" فخر نفروشد».
و شیخ االسالم ابن تیمیه میگوید« :هر دعوتی که دعوت به س""وی" اس""الم و ق""رآن
نباشد از مراسم جاهلیت است ،چه این دعوت به سوی" نسب باشد یا سرزمین یا جنس
2
یا مذهب یا راه و روش».
تردیدی نیست که داعیان و منادیان نژادپرستی ،به تعصب دعوت میدهن""د و بلک""ه
برای تعصب دشمنی کرده و میجنگند .و نیز تردیدی" نیست که نژادپرستی به تج""اوز
و فخرفروشی" فرا میخواند .چرا که نژاد پرستی" دینی آسمانی نیست ک""ه پ""یروانش" را
از تجاوز و فخ""ر فروش"ی" من""ع کن""د بلک""ه اندیش"ه"ای جاهالن""ه اس""ت ک""ه پ""یروانش را
تشویق" میکند به آن افتخار کنند و چون کس""ی نس""بت ب""ه آن تع""دی نم""ود ،تعص""ب ب""ه
خرج دهند.
رسول خدا ح فرمودند« :ان هللا قد اذهب عنکم عبیة الجاهلیة وفخرها باآلباء ،انما
هو مومن تقی و او فاجر" شقی :الناس بن""و آدم وآدم خل""ق من ت""راب وال فض""ل لع""ربی
علی اعجمی اال بالتقوی»« 3:خداوند" متعال کبر و نخوت جاهلیت و افتخار ب"ه پ"دران
را از شما دور کرده است .انسان یا مومن پرهیزگار است یا فاس"ق" ب"دبخت؛ انس"انه"ا
فرزندان آدم هستند .و آدم از خاک است .و عربی ب""ر عجمی فض""لی ن""دارد مگ""ر ب""ر
مبنای تقوا».
َأ
و این حدیث موافق است با رهنمود الهی که میفرماید« :يا ُّيهَ""ا النَّاسُ ِإنَّا َخلَ ْقن""ا ُک ْم
"ر َم ُک ْم ِع ْن" َد هَّللا ِ َأ ْتق""ا ُک ْم ِإ َّن هَّللا َ ِم ْن َذ َک ٍر َو ُأ ْنثي َو َج َع ْلن""ا ُک ْم ُش"عُوبا ً َو قَباِئ َل لِتَع" َ
"ارفُوا ِإ َّن َأ ْک" َ
عَلي ٌم خَبي ٌر» (حجرات« )13 :ای مردم! بیشک ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم
- 1مسلم2865 :؛ ابوداود ،ابن ماجه از عیاض بن حمار
- 2مجموع" الفتاوی28/328 :
- 3مسند احمد ،ابوداود ،ترمذی و لفظ از ترمذی" میباشد .آلبانی در الج""امع 1783 :و
تخریج الحالل 312 :آنرا حسن دانسته است.
418 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
و شما را تیرهها و قبیلهها قرار" دادیم تا یکدیگر را بشناسید ،همان""ا گرامیت""رین ش""ما
نزد هللا پرهیزگارترین شماست ،بیگمان هللا دانای آگاه است».
خداوند متعال در این آیه توضیح میدهد که انسانها را تیره تیره و قبیله قبیله ق""رار
داده است تا یکدیگر را بشناسند" نه اینکه بر یکدیگر فخر فروشند" و بزرگی" کنند.
و در حدیث صحیح از حارث اشعری در روایتی ط""والنی آم""ده اس""ت ک""ه رس""ول
خدا ح فرمودن""د« :ان هللا ام""ر یح""یی بن زکری""ا بخمس ان یعم""ل بهن و ان ی""امر ب""نی-
اسرائیل ان یعملوا بهن ...ومن دعا بدعوة الجاهلیة فهو من جثاء جهنم؛ قیل یا رسول
هللا :وان صلی وصام؟" قال :وان صلی وصام وزعم انه مسلم ،فادعوا ب"دعوة هللا ال"ذی
سماکم المسلمین المومنین عباد هللا»« 1:خداوند" متعال یحیی بن زکریا را ب""ه پنج چ""یز
امر نمود که به آنها عمل کند و نیز بنی اسرائیل را امر کند تا به آنها عمل کنن""د ...و
هرکس فریاد جاهلیت سر دهد و به سوی آن فرا خوان""د ،از الش""هه""ای دوزخ خواه""د
بود .گفته شد :ای رسول خدا ،هرچند نماز بخوان""د و روزه بگ""یرد .فرم""ود« :هرچن""د
نماز بخوان""د و روزه بگ""یرد و گم""ان کن""د ک""ه مس""لمان اس""ت .پس ب""ه دع""وت هللا ف""را
خوانید" که شما را مسلمان و مومن ،بندگان هللا نامید».
-3و از جمله دالیل بطالن این دعوت نژادپرستانه عربی ،پذیرفتن ام""وری" اس""ت
که در شریعت جایگاهی نداشته و بلکه از آنها نهی شده است .اموری" چ""ون :دوس""تی
و مواالت با کفار عرب؛ پذیرفتن الحاد آنان؛ ایش""ان را مح""رم اس""رار" خ""ود گ""رفتن و
یاری کردن آنها بر علیه مسلمانان که با دعوت نژادی آنان دشمنی میکنند.
فساد بزرگی" که در این امور نهفته است ،امری واضح و آشکار و مخ""الفت آن ب""ا
نصوص قرآن و سنت بر کسی پوش"یده نیس"ت .نصوص"ی ک"ه ب"ر وج"وب دش"منی ب"ا
کافران عرب و غیر عرب و تح"ریم دوس"تی" و م"واالت و مح"رم" اس"رار داش"تن آنه"ا
داللت دارند .نصوص شرعی در این زمینه بسیارند از جمله اینکه خداوند" متعال می -
ْض َو ضهُ ْم َأوْ لِيا ُء بَع ٍ فرماید« :يا َأ ُّيهَا الَّذينَ آ َمنُوا ال تَتَّ ِخ ُذوا ْاليَهُو َد َو النَّصاري َأوْ لِيا َء بَ ْع ُ
َ""ري الَّذينَ في قُلُ""وبِ ِه ْ"م َ""ولَّهُ ْم ِم ْن ُک ْم فَِإنَّهُ ِم ْنهُ ْم ِإ َّن هَّللا َ ال يَهْ"" ِدي ْالقَ""وْ َم الظَّالِمينَ * فَت َ
َم ْن يَت َ
َأ َأ ْ ْأ َأ هَّللا َأ ُ
"ر
ح وْ ْم" ٍ ُسار ُعونَ في ِه ْ"م يَقُولونَ ن َْخشي ْن تُصيبَنا داِئ َرةٌ فَ َع َسي" ُ ْن يَ تِ َي بِالفَ ْت ِ َم َرضٌ ي ِ
َأ َأ
ِم ْن ِع ْن ِد ِه فَيُصْ بِحُوا" عَلي ما َسرُّ وا في ْنفُ ِس ِه ْم نا ِدمينَ » (مائده« )52-51 :ای کس""انیکه
ایمان آوردید!" یهود و نصاری" را به دوستی بر نگزینی"د ،آن"ان دوس"تان یکدیگرن"د؛ و
آنها دوستی" کنند ،از آنه""ا هس""تند ،همان""ا هللا گ""روه س""تمکار" را کسانی از شما که با
هدایت نمیکند .پس کسانی را که در دلهایشان بیماری (= نفاق) اس""ت میبی""نی ک""ه
در (دوستی با) آنان میشتابتند" (و) میگویند :می ترسیم" که آس"یبی ب"ه م"ا برس"د؛ پس
نزدیک است که هللا پیروزی" یا چیزی (دیگر) از سوی خ""ود (ب""رای مس""لمانان) پیش
- 1مسند احمد ،بخاری در تاریخ ،ترمذی و ...و آلب""انی در ص""حیح الج""امع1724 :؛
صحیح الترغیب 1/97-1/89 :آنرا صحیح دانسته است.
419 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
آورد ،آنگاه (این افراد) از آنچه در دل خود پنهان داشتند ،پشیمان گردند».
پ) تعصب قبلی :شعارشان این اس""ت ک""ه :ب""رادرت را چ""ه ظ""الم ب""ود ی""ا مظل""وم،
یاری کن.
-1تعریف" عصبیت:
ب» ب""ه معن""ای پیچان""دن و تابی""دن و بس""تن می- عصبیت در لغت 2مشتق از «ال َعص ِ
باشد .و تعصب به معنای همیاری و حمایت کردن است.
صبة» خویش""اوندان ش""خص از جهت پ""دری میباش""ند .و «عص""بة الرج""ل» و «ال َع َ
فرزندان ذکور از ورثه وی میباشند .عصبه نامیده شدند چرا که نس""ب وی را احاط""ه
کردهاند.
و «العُصْ بَة و ال ِعصابة» به معنای «الجماعة» گروهی از م""ردم میباش""د .و از این
قبیل است کالم خداوند که میفرمایدَ « :و نَحْ نُ عُصْ بَةٌ» (یوسف« )8 :ما گروه متح"د و
ص ابَةَ ِمنْ
نیرومندی هستیم» .و اینکه رسول خدا ح فرمودند« :الل ُه َّم ِإنْ تُ ْهلِكْ َه ِذ ِه ا ْل ِع َ
ض»« 3:پروردگارا ،اگ""ر این گ""روه از اه"ل اس""الم ن""ابود ساَل ِم اَل تُ ْعبَ ْد فِي اَأْل ْر ِ
َأه ِْل اِإْل ْ
شوند ،دیگر در زمین عبادت نخواهی شد».
عصبیت در اصطالح:
عصبیت این است که شخصی برای یاری و نصرت گروه خود و هم""راه ش""دن ب""ا
4
آنها بر علیه کسی که با آنها درگیر شده ،فریاد" برآورد ،چه ظالم باشند یا مظلوم؛
و گفته شده به معنای فریاد بر آوردن بر خویش""اوندان در م""ورد س""تم ی""ا مص""یبت
هالک کنندهای میباشد که آنها را در بر خواه""د گ""رفت؛ ...و از این دس""ته اس""ت هم-
5
پیمان شدن؛ چرا که فریاد هرکس برای همپیمانان وی میباشد.
-2مفهوم القبلیة:
«القبلیة» منسوب به «القبیلة» میباشد .گفته میش""ود« :قبیل""ة»؛ و قبیل""های از م""ردم
ب""ه کس""انی گفت""ه میش""ود ک""ه فرزن""دان ی""ک پ""در باش""ند ".و معن""ای «القبیل""ة من ول""د
اسماعیل» :گروهی از فرزن""دان اس"ماعیل میباش"د .ب"ه ه"ر گ"روهی" ک"ه از ی"ک پ"در
1
باشند ،قبیله گفته میشود».
-3هشدار در مورد تعصب قبیلهای:
خداوند متعال میفرماید« :يا َأ ُّيهَا الَّذينَ آ َمنوا ال يَسْخَرْ قوْ ٌ"م ِمن قوْ ٍ"م عَسي ن يَکون""وا
ُ ُ ْ َأ َ ْ َ ُ
خَ ْي""راً ِم ْنهُ ْم َو ال نِس""ا ٌء ِم ْن نِس""ا ٍء عَس""ي َأ ْن يَ ُک َّن خَ ْي""راً ِم ْنه َُّن َو ال ت َْل ِم" ُزوا" َأ ْنفُ َس " ُک ْم َو ال
ک هُ ُم الظَّالِ ُمونَ » "ان َو َم ْن لَ ْم يَتُبْ فَُأولِئ َ ق بَ ْع" َد اإْل يم" ِ اال ْس ُم ْالفُ ُس "و ُ
س ِ ب بِْئ َتَنابَ ُزوا" بِاَأْل ْلقا ِ
(حجرات« )11 :ای کسانیکه ایمان آوردهای""د! گ""روهی (از م""ردان) گ""روه دیگ""ر را
مسخره نکند ،شاید آنان (= مسخره شدگان) از اینها بهتر باشند و ن""ه زن""انی ،زن""ان
دیگر را ،شاید آنان (= مسخره شدگان) از اینها بهتر باشند؛ و از یکدیگر عیبجوئی
نکنید و یکدیگر را با القاب زشت نخوانید که پس از ایمان (آوردن) ن""ام فس""ق بس""یار"
(زشت و) بد است و هر که توبه نکرد ،پس آنانند که ستمکارند».
و رسول خدا ح فرمودندَ« :أ ْربَ ٌع ِمنْ ُأ َّمتِي ِمنْ َأ ْم ِر ا ْل َجا ِهلِيَّ ِة اَل يَ ْت ُر ُك ون ُهنَّ :الفخ ُر
ْ َ ْ َ
اح ةُ»« 2:چه"""ار وم َ ,والنِّيَ َ س قَا ُء بِ النُّ ُج ِ ست ِ ْ
ب َوااِل ْ س ا ِ ب َوالطَّعْنُ فِي اَأْل ْن َس ا ِ فِي اَأْل ْح َ
خصلت در امت من وجود" دارد که جزء امور جاهلیت هستند ولی آنه""ا را ت""رک نمی-
کنند :افتخار به نژاد و تبار و طعن و بدگویی" از آب""اء و اج""داد دیگ""ران ،طلب ب""اران
از ستارگان و نوحه خوانی».
اینکه انسان نژاد و نسب خود را حفظ کند ،عیب نیست اما مش""کل زم""انی" خواه""د
بود که بر این باور و اعتقاد باشد که این امر معیار تفاضل و برت""ری" می""ان بش""ر می-
باشد .یا اینکه آنرا سببی برای تکبر و فخرفروشی" و خودبرتربینی نسبت به دیگ""ران
نلقی کند یا آنرا وسیلهای برای تفرقه و گروه گروه شدن مسلمانان قرار دهد.
از بزرگترین تجاوزها تک"بر و خ"ودبزرگ"بی"نی بن"دگان خ"دا در براب"ر هم میباش"د.
ص ا ِحبِ ِه ب َأ ْج َد ُر َأنْ يُ َع ِّج َل هَّللا ُ تَ َع الَى لِ َ
درحالیکه رس""ول خ""دا ح فرمودن""دَ « :م ا ِمنْ َذ ْن ٍ
ا ْل ُعقُوبَةَ فِي ال ُّد ْنيَاَ ،م َع َم ا يَ د َِّخ ُر لَ هُ فِي اآْل ِخ َر ِة ِم ْث ُل ا ْلبَ ْغ ِي َوقَ ِطي َع ِة ال َّر ِح ِم»« 3:هیچ
گناهی چون تجاوز" و قطع پیوند خویشاوندی شایسته آن نیس""ت ک""ه خداون""د در ن""زول
عذاب و مجازات آن در دنیا برکسی" که آنرا مرتکب شده تعجیل کند و این عالوه ب""ر
عذابی است که برای او در آخرت ذخیره شده است».
َب َع ْن ُك ْم ُعبِّيَّةَ ا ْل َجا ِهلِيَّ ِة َوفَ ْخ َرهَا و رسول خدا ح فرمودندِ« :إنَّ هللاَ َع َّز َو َجل قَ ْد َأ ْذه َ
ب لَيَ َدعَنَّ ِر َج ا ٌل فَ ْخ َر ُه ْم ش قِ ُّي َأ ْنتُ ْم بَنُ و آ َد َم َوآ َد ُم ِمنْ تُ َرا ٍ
باآلباءُ ،مْؤ ِمنٌ تَقِ ُّي َو فَ ا ِج ٌر َ
بِ َأ ْق َو ٍام ِإنَّ َم ا ُه ْم فَ ْح ٌم ِمنْ فَ ْح ِم َج َهنَّ َم ْو لَيَ ُك ونُنَّ ْه َونَ َعلَى هللاِ َع َّز َو َج َّل ِمنَ ا ْل ُج ْعاَل ِن
َأ َأ
الَّتِي تَ ْدفَ ُع بَِأ ْنفِ َها النَّ ْتنَ »« 1:خداوند" متعال کبر و نخوت و جاهلیت و افتخار" به پ""دران
را از شما دور کرده است .انسان ی""ا م""ومن پرهیزگ""ار" اس""ت ی""ا فاس""ق ب""دبخت؛ ش""ما
فرزندان آدم هستید و آدم از خاک است .آنان که به قومیت خود افتخ""ار" میکنن""د ،بای""د
این کار را رها کنند و بدانند که آن مایههای افتخار" جز زغال جهنم نیس""تند و اگ""ر از
این کار دست نکشند نزد خداوند از سوسکهایی که با بی""نی خ""ود کث""افت را حم""ل می-
کنند ،پستتر خواهند بود».
و ابن اسحاق میگوید« :شاس بن قیس پیرمردی کهنس"ال و ک"افری سرس"خت ب"ود
که ب"ه ش""دت ب""ا مس"لمانان کین""ه داش"ت و ب"ه آن""ان حس"د میورزی""د ".گ"ذر وی از کن""ار
گروهی" از اصحاب رسول خدا ح متشکل از اوس و خزرج و مشاهدهی همنش""ینی و
هم صحبتی و محبت و اتحاد و رابطه حسنه آنها بر اس""اس اس""الم بع""د از دش""منیه""ای
دوران جاهلیت ،خشم او را برانگیخت و با خ""ود گفت :فرزن""دان" قیله 2اینگون""ه ب""ا هم
متحد شوند؛ نه ب""ه خ""دا س""وگند" اگ""ر چ""نین ش""ود م""ا ج""ایی در این س""رزمین نخ""واهیم
داشت .بنابراین به جوانی از یهودیان که آنجا بود گفت :نزد آنها برو و با آنها بنشین؛
سپس روزی از جنگ بعاث و آنچه در آن اتفاق افتاد ،بیان کن و اش""عاری را ک""ه در
مورد" آن سروده شده برایشان بخ""وان؛ 3آن ج""وان همین ک""ار را ک""رد و ب""اعث ج""ر و
بحث میان آنان و یادآوری" آن روز" شد .چنانک""ه هری""ک از اف""راد قبیل""ه از افتخ""ارات
قبیله خود سخن میگفت و یکدیگر را تهدید میکردند و حتی فراتر" از آن ق""رار جنگی
دیگر در میدانی مشخص گذاشتند".
چون این خبر به رسول خدا ح رسید ،ایشان همراه چند تن از مهاجران ن""زد آن""ان
رفته و فرمودند« ":هللا هللا یا معشر المسلمین ،ابدعوی الجاهلیة وان""ا بین اظه""رکم بع""د
ان هداکم هللا لالسالم واکرمکم به وقطع به عنکم امر الجاهلیة واستنقذکم" به من الکفر
والف به بین قلوبکم»« :ای مسلمانان ،از خدا بترسید ،آیا فریاد" جاهلیت س""ر میدهی""د؟
درحالیکه من در میان شما هستم و خداوند" شما را به اسالم هدایت ک""رد و ب""ا آن ش""ما
را گرامی داش""ت و ب""ه وس""یله"ی آن ام""ر ج""اهلیت را از ش""ما دور ک""رد و ش""ما را ب""ه
وسیلهی اسالم از کف""ر نج""ات داد و دله""ایت""ان را ب""ه هم نزدی""ک نم""ود؟» آنه""ا پس از
اینکه متوجه این وسوس"ه و ش"ر ش"یطانی ش"دند ،اش"ک از چش"مانش"ان ج"اری ش"د و
یکدیگر را در آغوش گرفتند .سپس همراه رسول خدا درحالی"ک"ه گ"وش ب"ه فرم"ان او
- 1مس""ند احم""د8381 :؛ ترم""ذی4452 ":؛ و آلب""انی در ص""حیح الج""امع 1783 :آنرا
حسن دانسته است.
- 2قیله مادر اوس و خزرج بود.
- 3روز" بعاث روزی" بود که اوس و خزرج ب"ا هم جنگی"ده بودن"د و در آن روز" اوس
بر خزرج پیروز شد.
422 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
بودند ،برگشتند" و خداوند" مکر دشمن خدا شاس بن قیس را از آنها دور" کرد».
س بَّ ٍةس تْ بِ َم َ سابَ ُك ْم َه ِذ ِه لَ ْي َو در حدیث آمده است که رسول خدا ح فرمودندِ« :إنَّ َأ ْن َ
ين َأ ْو ض ٌل ِإاَّل بِ ِد ٍ س َأِل َح ٍد َعلَى َأ َح ٍد فَ ْ اع لَ ْم تَ ْملَُئوهُ ،لَ ْي َص ِ َعلَى َأح ٍدُ ،كلُّ ُك ْم بَنُو آ َد َم ،طَفُّ ال َّ
احشًا»« :نس""به""ای هری""ک از ش""ما س""ببی 2
تَ ْق َوىَ ،و َكفَى بِال َّر ُج ِل َأنْ يَ ُكونَ بَ ِذيًّا بَ ِخياًل فَ ِ
برای عیبجویی از دیگری نیست ،همه شما فرزندان آدم هستید همه ش""ما ش""بیه ب""ه هم
هستید؛ هیچکس دارای فضل و برتری نسبت به دیگری" نیست مگر بر مبنای دین ی""ا
تقوا؛ و برای بد بودن شخص همین کافی است که بدزبان و بخیل و بداخالق باشد».
و اگر نسب انسان به تنهایی و بدون عمل نیک و صالح به وی سودی می رساند،
حتما برای ابولهب سودمند بود اما چنین پنداری بس یار ب ه دور از واقعیت میباش د.
َب» (مسد« )1 :بریده باد ه ر ب َوت َّ چنانکه خداوند متعال میفرماید« :تَبَّتْ يَدَا َأبِي لَ َه ٍ
دو دست ابولهب و هالک باد».
ُ
اب بَ ْين ُه ْم يَ ْو َمِئ ٍذ َو ال يَتَس ا َءلونَ » َ ْ َأ
الص و ِر فال نس َ َ و میفرماید« :فَ ِإذا نُفِ َخ فِي ُّ
(مومن ون« )101 :پس هنگامیک ه در ص ور دمیده ش ود ،در آن روز هیچ گون ه
آنها نخواهد بود و از (حال) یکدیگر نپرسند». پیوند خویشاوندی در میان
َأ
س وا لِي بِ ْولِيَ ا َءِ ،إنَّ َم ا َ ُ َأ َأ
و رس""ول خ""دا ح فرمودن""د « :اَل ِإنَّ آ َل بِي ،يَ ْعنِي فاَل نً ا ،ل ْي ُ
ص الِ ُح ا ْل ُم ْؤ ِمنِينَ »« 3:خان"""دان ابی -یع"""نی فالنی -دوس"""تان من نیس"""تند. َولِيِّ َي هللاُ َو َ
دوستان من فقط هللا و مومنان نیکوکارند».
سبُهُ»« :ه""رکس عم""ل وی او 4
س ِر ْع بِ ِه نَ َ و نیز فرمودندَ « :و َمنْ بَطََّأ بِ ِه َع َملُهُ ،لَ ْم يُ ْ
را عقب انداخت ،نسبش او را به پیش نخواهد برد».
""ربينَ » (ش""عرا« )214 :و ْ
َک ا ق ََأْل َش""يرت َ
َ و چ""ون این آی""ه ن""ازل ش""دَ « :و َأ ْن"" ِذرْ ع
خویش""اوندان ن""زدیکت را هش""دار ب""ده» .رس""ول خ""دا ح ب""ر این معن""ا تأکی""د نم""وده و
ش ْيًئا ،يَا بَنِي س ُك ْم ِمنَ هللاِ ،اَل ُأ ْغنِي َع ْن ُك ْم ِمنَ هللاِ َ شتَ ُروا َأ ْنفُ َش ،ا ْ ش َر قُ َر ْي ٍ فرمود« :يَا َم ْع َ
ْ
ب ،اَل غنِي َع ْن َك ِمنَ ُأ َّ
اس بْنَ َع ْب ِد ا ْل ُمطلِ ِ ش ْيًئا ،يَا َعبَّ َ ْ
ب ،اَل غنِي َع ْن ُك ْم ِمنَ هللاِ َ ُأ َع ْب ِد ا ْل ُمطَّلِ ِ
ولس ِ ش ْيًئا ،يَا فَا ِط َم ةُ بِ ْنتَ َر ُ سو ِل هللاِ ،اَل ُأ ْغنِي َع ْن ِك ِمنَ هللاِ َ صفِيَّةُ َع َّمةَ َر ُ ش ْيًئا ،يَا َ هللاِ َ
ش ْيًئا»« :ای ق""ریش ،خ""ود را از ع""ذاب 5
ت اَل غنِي َع ْن ِك ِمنَ هللاِ َ ْ ُأ ش ْئ ِ سلِينِي بِ َما ِ هللاَِ ،
الهی نج""ات دهی""د؛ زی""را من نمیت""وانم ش""ما را از ع""ذاب خ""دا نج""ات دهم .ای ب""نی
- 1السیرة ،ابن هشام137-2/136 :؛ تفسیر الطبری7524 :
- 2مسند احمد17583 :؛ الکبیر ،طبرانی؛ 71/814؛ از طریق عقبه بن عامر رضی-
اللهعنه و آلبانی در صحیح الترغیب و ال""ترهیب 2962 ":3/78 :آنرا ص""حیح دانس""ته
است.
- 3بخاری5990 ":؛ مسلم215 :
- 4بخشی از حدیث مسلم 2699 :از ابوهریره
- 5بخاری2753 ":؛ مسلم204 :
423 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
عبدالمطلب من نمیتوانم نزد خدا برای شما ک""اری کنم .ای عب""اس بن عب""دالمطلب من
نمیتوانم نزد خدا برای تو کاری کنم .ای صفیه عمه رسول خدا ،من نمی توانم برای تو
نزد خدا کاری کنم .و ای فاطمه دختر محمد از مالم هرچ""ه میخ""واهی طلب کن ،ولی
من نمیتوانم نزد خدا برای تو کاری انجام دهم».
فالت ترک التقوی اتکال علی النسب لعمرک ما االنسان اال بدینه
فقد رفع االسالم سلمان فارس و قد وضع الشرک الشقی ابالهب
«به خدا سوگند ارزش و مقام انسان وابسته به دین اوست .پس با تکی""ه ب""ه نس""ب،
تقوا را رها مکن .چنانکه اسالم مقام و جایگ""اه س""لمان فارس"ی" را ب""اال ب""رد و ش""رک
1
ابولهب او را بدبخت و خوار و ذلیل کرد».
تعصب دعوت کند یا اینکه چنین تعص""بی را ی""اری کن""د و بم""یرد ،ب""ر م""رگ ج""اهلی
مرده است».
و اب""وذر" میگوی""د« :روزی ب""ا غالمم درگ""یر ش""دم و او را ب""ه خ""اطر م""ادرش ک""ه
کنیزی" بود ،تحقیر نمودم .رسول خدا ح فرمودند :یا اب""اذر« ،يَ""ا َأبَ""ا َذرٍّ َأ َعيَّرْ تَ"هُ بُِأ ِّم ِه؟
ك ا ْم ُرٌؤ فِيكَ َجا ِهلِيَّةٌ»« 5:ای ابوذر ،آیا او را به خاطر مادرش تحقیر نمودی؛ معلوم" ِإنَّ َ
است که هنوز عادات جاهلیت در تو وجود دارد».
- 1این ابیات به علی ابن ابی طالب منسوب است.
- 2ابوداود5121 :
- 3بخشی از حدیث مسلم ،1848 :از ابوهریره
- 4پرچمی" که برای امری نامشخص و از روی" تعصب می جنگد چنانکه برای طرف
مقابل مشخص نیست که چرا با او میجنگند .نگا :لسان العرب4/3115 :؛ ع م ی
- 5بخاری29 ":
424 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ث -2رعایت و ترویج عدالت در میان مردم و عدم تأیید امتیازات طبقاتی یا م""یرا ِ
نفوذ؛
چرا ک"ه اس"اس و مبن"ای برت"ری" و تفاض"ل ،تق"وا و عم"ل ص"الح میباش"د .خداون"د"
متعال فرمودندِ« :إ َّن َأ ْک َر َم ُک ْ"م ِع ْن َد هَّللا ِ َأ ْتقا ُک ْم» (حجرات« )13 :همانا گرامیترین شما
نزد هللا پرهیزگارترین شماست».
و از ابونضرة روایت است که میگوید :کسی که خطبه رسول خ""دا را وس""ط ای""ام
اس، تشریق" شنیده بود برای من روایت کرد که رسول خدا ح فرمودن""د« :يَ ا َأيُّ َه ا النَّ ُ
ض َل لِ َع َربِ ٍّي َعلَى ع ََج ِم ٍّيَ ،واَل لِ َع َج ِم ٍّي َعلَى اح دٌَ ،أاَل اَل فَ ْ
َأاَل ِإنَّ َربَّ ُك ْم َوا ِحدٌ ،وَِإنَّ َأبَا ُك ْم َو ِ
س َو َد َعلَى َأ ْح َم َرِ ،إاَّل بِالتَّ ْق َوى»« :ای مردم ،بدانی""د
1
س َودََ ،واَل َأ َْع َربِ ٍّيَ ،واَل َأ ْح َم َر َعلَى َأ ْ
و آگاه باشید که خدای شما یکی است و پدرتان یکی اس""ت .آگ""اه باش""ید ک""ه ع""رب ب""ر
غیر عرب و غیر عرب بر عرب و نیز سرخ پوست بر س""یاه پوس""ت و س""یاه پوس""ت
بر سرخ پوست برتری" ندارد مگر بر مبنای تقوا».
و از عایشه رضی"اللهعنها روایت است که :مردی از بنی مخزوم" دزدی" کرده بود
که شأن و م""نزلت وی ب""رای ق""ریش مهم ب""ود .پس گفتن""د :چ""ه کس""ی در م""ورد" (ع""دم
جاری شدن حد بر) او با رسول خدا سخن میگوی""د :گفتن""د :چ""ه کس""ی ج""ز اس""امه ک""ه
محبوب رسول خداست ،جرأت دارد در این مورد" ب""ا رس""ول خ""دا س""خن بگوی""د؟ پس
َش فَ ُع فِي اسامه با رسول خدا ح سخن گفت .و رسول خ"دا ح در پاس""خ او فرم"ودَ« :أت ْ
َح ٍّد ِمنْ ُحدُو ِد هَّللا ِ»« :آیا در مورد حدی از ح""دود الهی می""انجیگ""ری میک""نی؟» س""پس
اسِ ،إنَّ َم ا َأ ْهلَ كَ الَّ ِذينَ قَ ْبلَ ُك ْم َأنَّ ُه ْم
برخاس"ته س"خنانی" ای"راد نم"وده و فرم""ودَ« :أيُّ َه ا النَّ ُ
الض ِعيفُ َأقَ ا ُموا َعلَ ْي ِه ا ْل َح دَّ، ق فِي ِه ِم َّ
س َر َ الش ِريفُ تَ َر ُك وهُ ،وَِإ َذا َ ق فِي ِه ِم َّ س َر ََكانُوا ِإ َذا َ
س َرقَتْ لَقَطَ ْعتُ يَ َدهَا»« :ای م""ردم ،ام""ری ک""ه ب""اعث َوا ْي ُم هللاِ لَ ْو َأنَّ فَا ِط َمةَ بِ ْنتَ ُم َح َّم ٍد َ
نابودی" کسان پیش از شما شد ،این بود که چون در می""ان آنه""ا ف""ردی" ش""ریف (دارای
شأن و منزلت اجتماعی یا سیاسی" یا اقتص""ادی) دزدی میک"رد ،وی را ره"ا میکردن""د
(و حد سرقت را بر او جاری نمیکردند) ام""ا اگ""ر ف""رد ض""عیف و ن""اتوانی دزدی" می-
کرد ،حد را بر وی اجرا میکردند .سوگند به خدا اگر فاطمه دخ""تر محم""د دزدی کن""د
2
حتما دست او را قطع میکنم».
-3لغو تمام مظاهر عبودیت برای غیر هللا؛ همچون مقدس شمردن عرف های باطل
گذشتگان و همراه شدن با آنها ب""دون کم""ترین آگ""اهی و بینش؛ و در جهت پ""یروی از
هوی و هوس و جم"ع ش"دن م"ردم پ"یرامون آنه"ا؛ و از اینجاس"ت ک"ه عب"ودیت ب"رای
س ِإالَّ ت ْال ِج َّن َو اِإْل ْن َ خداوند" یکت"ا اثب"ات میش"ود .خداون""د متع""ال میفرمای"دَ « :و م"ا َخلَ ْق ُ
- 1مسند ابن مبارک239 :؛ مس"ند احم"د23885 :؛ و آلب"انی در الص"حیحة 2700 :و
صحیح الترغیب و الترهیب 2963 :آنرا صحیح دانسته است.
- 2بخاری3475 ":؛ مسلم1688 :
425 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
لِيَ ْعبُ "دُو ِن» (ذاری""ات« )56 :و من جن و انس را نیافری""ده ام مگ""ر ب""رای اینک""ه م""را
عبادت کنند».
-4نهی از بدگویی و عیبجویی" در مورد" نسبها و فخرفروشی و بزرگ منش""ی ب""ه
خاطر آباء و اجداد؛ رسول" خدا ح فرمودند« :وَِإنَّ هللاَ َأ ْو َحى ِإلَ َّي َأنْ ت ََو َ
اض ُعوا َحتَّى اَل
يَ ْف َخ َر َأ َح ٌد َعلَى َأ َح ٍدَ ،واَل يَ ْب ِغي َأ َح ٌد َعلَى َأ َح ٍد»« 1:خداوند متعال به من وحی نمود ک""ه:
تواضع و فروتنی کنید تا کسی بر دیگری فخر نفروشد و طغیان و سرکشی نکند».
-5مظاهر" تعصب قبیل""های؛ در ج""اهلیت ع""ربه""ا ام""تی یکپارچ""ه و متح""د و ح""تی
گروهی" واحد نبودند بلکه قبایل و گروههای مختلفی را تشکیل میدادن""د ک""ه ع""رفه""ای
متن""وعی در می""ان آن""ان حکم فرم "ا" ب""ود .و در واق""ع تعص""ب قبیل""های اس""اس نظ""ام
اجتماعی جاهلی بود که شعارش چنین بود« :ب""رادرت را چ""ه ظ""الم ی""ا مظل""وم ی""اری
کن» 2.که در واقع این فراخوانی بود برای یاری کسی که منتسب به قبیله است بدون
در نظر گرفتن ب""ر ح""ق ب""ودن ی""ا نب""ودن وی؛ و همین ک""افی" ب""ود ک""ه جنس""یت وی ب""ا
جنسیت قبیله همخوانی داشته باشد و هویت وی و تمام تصرفات وی با اسم قبیله گره
خورده باشد .اسمی که او را از سایر قبایل متمایز میکرد.
از بارزترین مصادیق تعصب:
الف) افتخار به پدران و عیبجویی از اصل و نسبها:
گاهی افتخار" انسان به نسب باعث غلو و افراط" وی در این زمینه میشود .چنانک""ه
هیچ نسبی را با اصل و نسب قبیلهی خود ،از نظر شرف و ب""زرگی براب""ر نمیبین""د و
هرگز نمیپذیرد به قبایل دیگر کمترین توجهی" داشته باشد .چنانکه مدعی اس""ت نس""ب
وی شریفتر از نسب او میباشد یا افتخارات پدران و نژاد وی پاکتر و نیکت""ر از ن""ژاد
او میباشد.
مثالهایی که ذکر میشود نمونههای آشکاری از این غلو و افراط میباشد.
چنانک""ه در ت""اریخ وارد ش""ده اس""ت ،ب""در بن معش""ر -از ب""نی مدرک""ه -در دوران
جاهلیت در بازار عکاظ ایستاده و به اصل و نسب خ"ود افتخ""ار میک"رد و میگفت م""ا
بنی مدرکه بن ِحن ِدف هستیم .هرکس از ما عیبجویی" کند ،میمیرد .و چه کسی ق""ومش
متکبرانه راه میرود گویا که موجی تاریک است.
سپس پایش را میکشید و میگفت :من عزیزترین عرب هس""تم .ه""رکس گم""ان ب""رد
که از من عزیزتر است ،باید تنبیه شود .پس احمر بن م""ازن ه""وازنی" ادع""ا ک""رد ک""ه
نسب قبیلهی وی باالتر و برتر از اص""ل و نس""به""ای دیگ""ر اس""ت .پس ب""در بن معش""ر
- 1مسلم6105 :
- 2گفته شده اولین کسی که این جمله را گفت ،جندب بن عتبر ب""ود ک""ه مقص""ودش از
آن ،همان ظاهر و حقیقت این جمل""ه ب"ود ک"ه برخاس""ته از تعص""ب ج""اهلی ب""ود .نگ"ا:
فیض القدیر ،مناوی3/59 :
426 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
عوامل تعصب:
الف) برتری و ترجیح دادن شیوخ و مذاهب:
ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :اک""ثر م""ردم" در این زمین""ه ب""ر مبن""ای ظن و گم""ان و
خواهشات نفسانی سخن میگویند .چرا که حقیقت مراتب ائم""ه و مش""ایخ را نمیدانن"د و
پیروی" از حق مطلق را دنبال نمیکنند بلکه هر انسانی ب""ر مبن""ای ه""وای نفس خ""ود و
ظن و گمانی که در سر دارد ،کسی را که از او پیروی" میکند بر دیگران ت""رجیح می-
دهد هرچند دلیل و برهانی همراه نداشته باشد و چه بسا که گاهی چنین عملکردی ب""ه
1
مجادله و جنگ و تفرقه میان آنها میانجامد که هللا و رسولش آنرا حرام کردهاند».
ب) بازتاب تعصب شیوخ در پیروان وی چندین برابر است:
امام ذهبی رحمهاهلل در م""ورد اب""وجعفر هاش""می میگوی""د« :وی ش""یخ حنابل""ه و از
علمای معروف قرن پنجم بود .در برابر اهل بدعت بسیار شدید بود و پ""یروانش" اه""ل
ب""دعت را قل""ع و قم""ع میکردن""د؛ از ص""فات وی عب""ادت بس""یار و زن""دگی" س""خت و
خشونت و قاطعیت در مذهبش بود .چنانکه این امر باعث آزار و اذیت م""ردم توس "ط"
عوام و برپ""ایی" فتن""ه و ریختن خ""ونه""ا و دش""نام دادن ب""ه علم""ا ش""ده ب""ود .پس زن""دانی"
2
شد».
ج) مناظرات علنی؛
از مظاهر تعصب و حزب گرایی:
-1کتمان حقی که همراه مخالف است با وجود آشکار بودن آن.
-2محدود" کردن حق به عالم یا شیخی به صورت" مش""خص و معین؛ و اق""وال وی
را همچون شریعت تلقی کردن؛ امام شوکانی" رحمهاهلل میگوید« :چنانک""ه دی""دگاه وی
و اجتهادی که از وی روایت شده ،حجتی بر تو و س""ایر بن""دگان باش""د .بن""ابراین اگ""ر
چنین تعاملی ب""ا او داش""ته باش""ی ،در حقیقت او را ش""ارع و ن""ه متش""رعی ک""ه مکل""ف
3
است ،تلقی کردهای».
-3برحذر" داش""تن از منص""فان :ام""ام ش""وکانی رحم""هاهلل میگوی""د« :و از این قبی""ل
است فرار" آنها از علمای منصف و عیبجویی" آنها از کسانی که با آنان ارتب""اط دارن""د
یا از ایشان کسب علم میکنند .و برح"ذر" داش"تنن ع"وام و طالب""ان علم از همنش"ینی ب""ا
4
منصفان»...
عوامل ترک تعصب:
- 1مجموع" فتاوی ،ابن تیمیه30/80 :
- 2سیر اعالم النبالء548-18/546 :
- 3ادب الطلب79 :
- 4ادب الطلب26 :
428 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
پیوسته است ،درحقیقت به یهودیان شباهت دارد .کسانی" که خداون "د" متع""ال در م""ورد
قيل لَهُ ْم آ ِمنُوا بِما َأ ْنزَ َل هَّللا ُ قالُوا" نُْؤ ِمنُ بِما ُأ ْن ِز َل َعلَيْن"ا َو يَ ْکفُ"رُونَ آنان میفرمایدَ « :و ِإذا َ
ص "دِّقا ً لِم""ا َم َعهُ ْم قُ""لْ فَلِ َم تَ ْقتُلُ""ونَ َأ ْنبِيا َء هَّللا ِ ِم ْن قَ ْب " ُل ِإ ْن ُک ْنت ْمُ
ق ُم َبِم""ا َورا َءهُ َو هُ " َو ْال َح" ُّ
ُمْؤ ِمنينَ » (بقره« )91 :و چون به آنها گفت"ه ش"ود« :ب"ه آنچ"ه هللا ن"ازل ک"رده ،ایم"ان
بیاورید» میگویند« :ما به چیزی ایمان میآوریم که بر خود م""ا ن""ازل ش""ده اس"ت» و
به غیر آن ،کافر" میشوند ،درحالی"که آن حق است و تصدیق"کننده چیزی است ک""ه ب""ا
خود دارند .بگو« :اگر (راست میگویید) و مؤمنید پس چ""را پی""امبران هللا را پیش از
اش"ت ََر ُوا ْال َحياةَ ک الَّذينَ ْ این میکشتید؟!» .و این پس از آن اس""ت ک""ه میفرمای""دُ« :أولِئ َ
ص"رُونَ » (بق"ره« )86 :این"ان کس""انی ال ُّد ْنيا بِاآْل ِخ َر ِة فَال يُ َخفَّفُ َع ْنهُ ُم ْال َعذابُ َو ال هُ ْم يُ ْن َ
هس""تند ک""ه زن""دگی" دنی""ا را ب""ه به""ای آخ""رت خریدن""د ،پس ع""ذاب آنه""ا تخفی""ف داده
نمیشود و کسی آنها را یاری نخواهد" کرد».
بررسی نشان میدهد کسی که به طور مطلق از گروهی که به آن پیوس"ته ،پ"یروی
میکند ،بر مبنای هوی و هوس و خواهشات نفسانی دوس""تی" و دش""منی خ""ود را تنظیم
میکند .چرا که پذیرفتن حق نزد وی منوط به بیان آن از سوی گروهی" است که ب""دان
پیوسته است .و اینگونه مبنای وی هوی و هوس میباشد .ش""یخ االس""الم رحم""هاهلل می-
گوید« :بسیاری" از افراد را میبینی که بر مبنای هوی و هوس""ی ک""ه معن""ای آنرا نمی-
دانند ،با گروهی" دوستی و با گروهی دشمنی" میکنند و بلک"ه دلی""ل آنرا نمیدانن"د و ب"ه
صورت" مطلق دوستی یا دشمنی" میکنند بدون اینکه چنین دوستی و دش""منی ب""ه ط""ور
ص""حیح از رس""ول خ""دا ح و س""لف امت نق""ل ش""ده باش""د و ب""دون اینک""ه در معن""ای آن
1
بیندیشند" و لوازم" و مقتضیات آنرا بشناسند».
بنابراین چون هر گروه و حرکتی" حزبی تشکیل دهد و به حزبگ""رایی روی" آورد،
وسیله بودن تنظیم" و حزبی که شکل گرفته ،خود به هدف تبدیل میشود و نیک و بد و
درست و اشتباه خواندن هر چیزی در مس""یر حم""ایت از آن ق""رار" میگ""یرد و اینگون""ه
آنها را به تکهای جدا از امت تبدیل میکند که اه""داف خاص""ی را دنب""ال میکنن""د و این
منجر به خفقان و حزبگرایی و خودشیفتگی" در رای و دیدگاه و ترویج ارهاب فکری
میشود چنانکه فرصتی برای گفتگو و مناقشه و ش""وری ب""اقی نمیگ""ذارد ت""ا ح""دی ک""ه
برخی از این تنظیم"ات و گ"روهه""ا کم""ترین انعط""افی" در براب""ر فک"ر مخ""الف ی"ا نق"د
عناصر و عوامل دیگر نشان نمیدهند؛ و این امری است که منجر به ف""رار مغزه""ا و
2
دور شدن بسیاری از امکانات علمی از دسترس تنظیمات اسالمی میشود.
«چنانچ""ه واجب اس""ت ب""ر مبن""ای اس""م (ح""زب و گ""روه) ،م""دح و ذم و دوس""تی" و
دشمنی" صورت نگیرد چرا که این موارد بر مبنای اسمهایی است که در ق""رآن ک""ریم
- 1مجموع" الفتاوی؛ 2/163و نگا :درء تعارض العقل و النقل1/272 :
- 2مراجعات فی الفکر و الدعوة و الحرکة ،استاد عمر عبید حسنة113-112 ،
430 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ذکر شده است ،اسامی چون :مسلمان و کافر؛ مومن و من""افق ،نی""ک و ب""د .ص""ادق و
1
کاذب ،مصلح و مفسد و امثال این اسامی؛»
اما به فتنه انداختن مردم" با اسامی احزاب و گروهها و ایجاد تفرق""ه می""ان امت ب""ر
مبنای آنچه هللا و رسولش بدان امر نکردهاند و نیز دوس""تی" و دش""منی ب""ر اس""اس این
اسامی ،با ظن و گمان و هوی و هوس ،از جمله مواردی" است ک""ه هللا و رس""ولش از
آن بری هستند.
«سلف صالح معیار پیروی از سنت را خشمگین نش""دن ب"ر مبن""ای ه"وی و ه""وس
قرار" دادهاند .و پیروان مذاهب مخالف با اهل سنت و جماعت را اهل اه""واء (ب""دعت
2
و هوی و هوس) نامیدهاند».
به ابوبکر" بن عیاش رحمهاهلل گفته شد :ای ابوبکر ،س""نی کیس""ت؟ گفت :کس""ی ک""ه
چون چ"یزی از ه"وی و ه"وسه"ا ن"زد وی ذک"ر ش"د ،ب"رای چ"یزی از آنه"ا خش"مگین
3
نشود»".
در زن""دگی" معاص""ر ن""یز مظ""اهر این تعص""ب و تح""زب مش""اهده میش""ود چنانک""ه
هرکس ادعا میکن""د گ""روه وی برح""ق اس""ت و دیگ""ران باط""ل هس""تند .از مظ""اهر این
تعصب و غلو حزبی مذموم میتوان به موارد" ذیل اشاره کرد.
غلو و تعصب نسبت به حزب و جماعت و مصدر حق تلقی کردن آن:
4
-1یکی از رهبران جماعت شکری مصطفی میگوید:
«ما جماعت حق هستیم و جز ما کسی مس""لمان نیس""ت!» در این جم""اعت جوان""ان
طبع وظیفهای را ک""ه ب""ه آن روی آورده ِ به عملیات نظامی دعوت میشدند ،جوانی" که
بود ،نمیدانست و بلکه اغلب جوانان نسبت به نوع اندیشه رهبر جماعت بیگانه بودن""د
و همگی تابع بیچون و چرای فرم""ان ابوس""عد (کنی""ه ش""کری مص""طفی) بودن""د .بلک""ه
عملی""ات حمل""ه ب""ه مرت""دین (یع""نی کس""انی ک""ه ج""زو این جم""اعت نبودن""د)" و اعالن
گسترده"ی آن ب""اعث ایج""اد رعب و وحش""ت در قل""وب هم""ه ش""ده ب""ود ح""تی غرب""اء و
5
اعضای جماعت».
مبنای این جماعت اطاعت مطلق -و بلکه کورکورانه -بود .چنانک""ه اگ""ر احس""اس
میشد کسی اوامر ص""ادره توس"ط" جم""اعت را ب""ا مقی""اس ش""رعی س""نجیده ی""ا ح""تی در
مورد" آنها به پرس و جو پرداخته ،به ارتداد متهم میشد و با وی رفتاری میش""د ک""ه ب""ا
- 1نگا :درء التعارض1/273 :
- 2رک :اهل االهواء ،الموسوعة الفقیهیة7/100 :
- 3االستقاقة ،ابن تیمیه1/255 :
- 4کنی""ه وی اب"و مص"عب میباش"د .نگ""ا :عب"دالرحمن ابوالخ"یر ،ذکری""ات م"ع جماع"ة
المسلمین ،ص 74 :اسم جماعت وی ،جماعت تکفیر و هجرت بود.
- 5ذکریاتی مع جماعة المسلمین ،ص73-72 :
431 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
مرتدان میشود».
-2و استاد محمد احمد راشد پس از اینکه دیدگاه اهل علم در مورد" اهل ب""دعت و
2
دوری" از آنها و سالم نکردن به آنها و نیز داستان کعب بن مالک را ذکر میکن""د ،می-
گوید« :و ترک جم""اعت و مخ""الفت ب""ا آن و س""رپیچی از اوام""ر آن گن""اهی کم""تر از
ت واجب، گناهانی نیست که جمهور فقها ذکر نموده"اند! و عه""د ش""کنی در م""ورد بیع ِ
از بزرگترین ناجوانمردیها است که باالتر" از حرام ب"ودن آن اس""ت! پس ای مخ""الف،
با خود بیندیش ،اگر این بیعت شکنی را تأویل میکنی و از طلب مغف""رت و آم""رزش
و توج""ه ب""ه عیب نفس خ""ویش ،اب""ا میورزی" و راه مجادل""ه را در پیش میگ""یری و
وضعیت خود پس از هجرت را با پیش از آن مقایسه نمیکنی و نمیخ""واهی از ت""اریخ
پند بگیری و از وقایع آخرالزمان دوری" نمیکنی ،پس در برابر" مومنان به ح""ال خ""ود
رحم کن که پس از این به تو سالم نخواهند کرد!!و چون ُمردی ،ب""ر جن""ازهات طلب
مغفرت نخواهند کرد؟! 3پس مصلحت خود را در نظ""ر بگ""یر و از آن م""راقبت" کن و
تواضع به خرج ده و با قافله همراه شو؛ مادامی ک""ه زن""ده باش""ی ح""ق ت""و را حف""اظت
خواهیم کرد و باطلب مغف""رت و آم"رزش ت""و را ب"ه ق"برت ملح""ق میک""نیم و نخ""واهیم
4
گذاشت تنها نوحهخوان اجارهای خبر مرگ تو را اعالن کند».
-3اس""تاد س""عید ح""وی رحم""ه هللا 5میگوی""د« :جم""اعت اخ""وان - ،و ن""ه غ""یر آن-
جماعتی است که شایسته است مسلمان دستش را در دس""ت او بگ""ذارد 6».و همچ""نین
میگوی""د« :و ب""ر این اس""اس ،ب""رای هیچ مس""لمانی گنج""ایش س""رپیچی" از این دع""وت
وجود" ندارد» 7.و همچنین میگوید« :و چون شأن و منزلت این جم""اعت این میباش""د،
پس برای هیچ مسلمانی جایز نیست از آن خارج شود»".
َ َ الج َما َعةَ قِي َد ِ
ش ْب ٍر فقَ ْد َخلَ َع ِر ْبقَ ة اِإل ْ
س الَ ِم ِمنْ ق َ رسول خدا ح فرمودندَ « :منْ فَ َ
ار َ
ُعنُقِ ِه»« 8:هرکس جماعت را به اندازهی وجبی ترک کند ،در حقیقت ریسمان اسالم
را از گردن خود بیرون کرده است».
- 1ذکریاتی مع جماعة المسلمین ،ص135-134 :
- 2یکی از رهبران و اندیشمندان" جماعت اخوان المسلمین میباشد.
- 3و چنین رفتاری" جز با کافر یا منافقی" که نفاق آن کش""ف ش"ده باش""د ،نخواه""د ب"ود.
وهللا المستعان
- 4العوائق ،محمد احمد الراشد ،ص278 :
- 5یکی از رهبران و اندیشمندان" جماعت اخوان المسلمین
- 6المدخل الی دعوة االخوان المسلمین ،ص30-29 :
- 7فی آفاق التعالیم ،ص16 :
- 8مسند احمد ،ابوداود ،حاکم و آلبانی در صحیح الجامع 1724 :آنرا صحیح دانس""ته
است.
432 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
بنابراین بر هر مسلمانی واجب است که به هیچ سازمان و تنظیم ی""ا جه""تی ک""ه از
جم""اعت نیس""ت ،منتس""ب نباش""د چ""را ک""ه اط""اعت ج""ایز نیس""ت مگ""ر از اولی االم""ر
مسلمانان؛ خداون"د" متع""ال میفرمای""د« :يا َأ ُّيهَ""ا الَّذينَ آ َمنُ""وا ِإ ْن تُطي ُع""وا فَريق"ا ً ِمنَ الَّذينَ
تاب يَ ُر ُّدو ُک ْ"م بَ ْع َد إيمانِ ُک ْم ک""افِرينَ » (آل عم""ران« )100 :ای کس""انیکه ایم""ان ُأوتُوا ْال ِک َ
آوردهاید! اگر از گروهی" از اهل کتاب اطاعت کنید ،شما را بعد از ایمانتان به کفر
1
بر میگردانند»".
و همچنین میگوید« :خانهی مسلمان کامل چنان است که به مبانی اخوان المسلمین
پایبند باشد ،چرا که آن کمال اسالمی معاصر" میباشد .و بر این اساس است ک""ه اس""تاد
حسن البن"ا یکی از واجب"ات ب"رادر عام"ل را چ"نین عن"وان میکن"د :ال"زام خ"انواده ب"ه
2
مبادی اخوان المسلمین».
غلو و افراط در رهبری جماعت و رهبران آن:
یکی از ویژگیهای دعوت سلفی که آنرا از سایر حرکته""ای دع""وی متم""ایز نم""وده
این است که دعوت آن با محوریت شخصی" از اشخاص -جز رس""ول خ""دا ح -و ن""یز
رهبری" از رهبران آن نمیباشد بلکه محوریت آن وابسته به منهج گرفته شده از کتاب
و سنت صحیح و آثارسلف" صالح میباش""د .دع""وتی ک""ه ب""ه مش""ایخ و علم""ا و بزرگ""ان
احترام گذاشته اما آنها را معصوم" یا مقدس تلقی نمیکند.
مثالهایی در این غلو و افراط:
-1محمد احمد الراشد پس از بی""ان این مطلب ک""ه دع""وتگران (اخ""وان المس""لمین)
اطاعت را رکنی از ایمانشان میشمارند ،میگوید« :گروهی هستند که حق را نصرت
3
امیرشان میدانند و اطاعت از امر وی را ایمان میشمارند»".
همچنین میگوید« :و ش""عار در این مرحل""ه پیوس""ته این اس""ت « :ام""ر و اط""اعت»
4
بدون کمترین تردید" و مراجعه و حرجی».
-2و سعید حوی رحمهاهلل میگوید« :و حرکت اسالمی معاص""ر ش""کل گ""رفت ک""ه
5
موسس آن امام امت و به درجه اجتهاد رسیده است؛ و او حسن البنا میباشد».
و همچ""نین میگوی""د« :و نقط""ه آغ""ازین در اطمین""ان مطل""ق ب""ه دع""وت اخ""وان
المسلمین ،به اطمینان به ش""خص حس""ن البن""ا رحم""هاهلل ب""از میگ""ردد .براس""تی" م""ا این
- 1من اجل خطوة الی االمام ،ص40 :
- 2فی آفاق التعلیم ،ص29 :
- 3العوائق ،محمد احمد الراشد ،ص8 :؛ تردی""دی نیس""ت ک""ه چ""نین نص""رت و ی""اری
مطلقی جایز نیست (نه در حق و نه در باطل) بلکه مقید به آنچه موافق ب""ا ح""ق اس""ت
میباشد.
- 4المجموعة ،رسالة التعالیم ،16 :حسن البنا رحمهاهلل
- 5تربیتنا" الروحیة ،ص75 :
433 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
میکنید حدود" ده قرن در میان مسلمانان حتی یک مجتهد هم نبوده است تا اینک""ه ق""رن
چهاردهم" هجری فرا رسید و استاد حسن البنا رحمهاهلل آمد؟!
درحالیکه رسول" خدا ح خبر دادند که در رأس هر صد سال مجددی در میان امت
خواهد بود اما شما گمان میکنید این مجدد در رأس هر هزار سال است ...آی""ا در هم
کوبن""ده تات""ار ،ش""یخ االس""الم ابن تیمی""ه را از ی""اد ب""ردهای""د؟! آی""ا ع""ز بن عبدالس""الم
فروشندهی پادشاهان در بازارها را فراموش" کردهاید؟! در قاموس شما افرادی" چون
ابن قیم و ابن کثیر و ابن حج""ر و ن""ووی و ذه"بی و محم""د بن عب""دالوهاب و ش"وکانی
رحمهماهلل در چه جایگ""اهی ق""رار دارن""د؟ ی""ا اینک""ه معتقدی""د ش""ما بخش بری""ده ش""ده و
تافت""های ج""دا بافت""ه از ت""اریخ امت اس""المی میباش""ید ک""ه ممل""و اس""ت از مجته""دین و
3
مجددین؟
رهبر مصدر دریافت (نزد برخی از جماعتها و احزاب) میباشد.
اخوان المسلمین میگویند« :چ""ون مس""لمانان بخواهن"د" مس""یر درس""ت و ص""حیح را
4
انتخاب کنند جز فکر و اندیشه استاد حسن البنا در برابرشان نخواهد بود».
و همچنین میگویند« :ما هرگز راض""ی نمیش""ویم ک""ه دور از مس""یر و راه و روش
استاد حسن البنا حرکت کنیم چرا که کوتاهی" در این امر ،در واق""ع تفری""ط و کوت""اهی
5
در مسیر درست و صحیح نصرت و یاری اسالم در این عصر و زمان میباشد».
و همچنین میگویند« :سپس در اینجا و آنجا افکار و اندیشههای بیماری" رشد نمود
که در پی رهایی و خالصی از دعوت حسن البن""ا و افک""ار" وی ب""ود .ام""ا بای""د آنه""ا و
دیگران بدانند که ح""رکت در مس""یری ج""ز افک""ار اس""تاد حس""ن البن""ا در این عص""ر و
- 1المدخل الی دعوة االخوان المسلمین ،ص183 :
- 2خطاب سخن متوجه اخوان المسلمین است.
- 3مولفات سعید حوی ،دراسته و تق""ویم؛ ش""یخ س""لیم هاللی حفظ""هاهلل ،ص125 :؛ ب""ا
تصرفی اندک
- 4فی آفاق التعالیم ،ص5 :
- 5فی آفاق التعالیم ،ص12 :
434 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
زمان ،نادرست ی""ا مح""ال ی""ا ام""ری کورکوران""ه اس""ت .اگ""ر ب""ه دنب""ال عملی کام""ل و
1
متکامل در خدمت اسالم و مسلمین هستیم».
براسنی آیا چنین اقوالی مصداق سخن شیخ االس""الم نیس""ت ک""ه میگوی""د« :ه""رکس
شخصی" را مشخص کند – هرکس که باش""د -و ب""ر مبن""ای ق""ول و عم""ل او دوس""تی و
دشمنی" کند وی « ِمنَ الَّذينَ فَ َّرقُوا دينَهُْ"م َو کانُوا ِشيَعا ً ُکلُّ ِح ْز ٍ
ب بِما لَ" َد ْي ِه ْم فَ ِر ُح""ونَ » از
کسانی خواهد ب"ود ک"ه دین خ"ود را پراکن"ده و بخش بخش ک"ردهان"د و ب"ه دس"تهه"ا و
گروههای گوناگونی" تقسیم شدهاند و هر گروهی هم از راه و روشی که دارد خرسند
2
و خوشحال است».
و همچنین میگوید« :برای هیچکس جایز نیست که شخصی جز رسول خ""دا ح را
ب""رای امت مش""خص و منص""وب کن""د و ب""ه راه و روش او ف""را خوان""د و دش""منی" و
دوستی" خود را بر مبنای او تنظیم" کند؛ و نیز برای هیچکس جایز نیست که ج""ز کالم
هللا و رسولش و آنچه امت بر آن اجماع کردهاند ،کالمی را برای امت مش""خص کن""د
و بر مبنای آن دوستی" و دشمنی کند بلکه چنین عملکردی" از وی"ژگیه"ای اه"ل ب"دعت
است که شخصی یا کالمی را ب""رای امت مش""خص نم""وده و ب""ه وس""یله آن می""ان امت
3
تفرقه و اختالف ایجاد میکنند».
و همچنین ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :برای کسانی که آم""وزش و تعلیم دیگ""ران
را بر عهده دارند (معلمان) جایز نیست که مردم" را فرقه فرق"ه و دس"ته دس"ته کنن""د و
عملی را انجام دهند که موجب عداوت و دشمنی" میان آنه""ا ش""ود؛ بلک""ه بای""د همچ""ون
برادرانی باشند که در نیکی و تقوا با یکدیگر" همکاری میکنند .چنانکه خداوند متعال
وان» (مائ""ده: "اونُوا" َعلَي اِإْل ْث ِم َو ْال ُع" ْد َِعاونُوا" َعلَي ْالبِرِّ َو التَّ ْقوي َو ال تَع" َمیفرمایدَ « :و ت َ
« )2و در راه نیکوکاری" و پرهیزگاری" با همدیگر همکاری کنی""د و (هرگ"ز) در راه
4
گناه و تجاوز همکاری نکنید».
ترغیب و تشویق" نمیکنید»َ « .و تَعا َونُوا َعلَي ْالبِ " ِّر َو التَّ ْق""وی» (مائ""ده« )2 :و در راه
نیکوکاری و پرهیزگاری با همدیگر همکاری" کنید» .لذا مج""الی ب""رای انک""ار مطل""ق
چنین همکاری" جمعی وجود" ندارد .چرا که اسالم با این تعاون و همک""اری برپاس""ت.
اما به نظر میرس""د این مس""أله در عص""ر حاض""ر از ه""دف اص""لی خ""ود ک""ه تع""اون و
همکاری در نیکی و پرهیزگاری" بوده ،منحرف ش""ده و ب""ا تح""زب و تعص""ب آمیخت""ه
ش""ده اس""ت .چنانک""ه این تعص""ب و تح""زب ب""ه ام""ری پذیرفت""ه ش""ده ن""زد بس""یاری از
دعوتگران تبدیل شده است .همچون جمع شدن ب"ه اس"م ح"زب؛ درح"الیک"ه م"ا میدانیم
خداون"د" متع""ال در بس""یاری از آی""ات ق""ران از تح""زب و تعص""ب نس""بت ب""ه گ""روه ی""ا
جماعتی که راه و روش خاص""ی دارد و منهج خ""اص خ""ود را داراس""ت ،هرچن""د این
برنامه و منهج از هر جهت مطابق" سنت نباشد ،نهی کرده است .تحزبی ک""ه ام""روزه
شاهد آن هستیم بیشتر فرقهگرایی است و در واقع مص"داق ام"وری اس"ت ک"ه رس"ول
خدا ح در برخی" احادیث از آنها برحذر داشته است .همچون کالم الهی که میفرمای""د:
ب بِم"ا لَ" َد ْي ِه ْم فَ ِرحُ"ونَ » (روم« )32:از
"ز ٍ« ِمنَ الَّذينَ فَ َّرقُوا" دينَهُ ْم َو ک"انُوا ِش"يَعا ً ُک"لُّ ِح ْ
کسانیکه دین خود را پاره پاره کردند و فرقه فرقه شدند و هر گروهی" ب""ه آنچ""ه ن""زد
خود دارند ،خوشحالند»".
1
ضوابط عملی جمعی یا تجمع شرعی:
-1جمع شدن بر مبنای نیکی و پرهیزگاری"
-2دعوت به کتاب و سنت بر مبنای فهم سلف صالح امت
-3عدم دعوت به معصیت و نافرمانی" و نصرت و یاری تعصب
-4علمای بزرگ اهل سنت و جماعت آنرا تأیید کنند.
-5عدم نافرمانی" از زمامداران و حاکمان مسلمان
-6نزد آنها بیعت نباشد.
-7به شریعت پایبند باشند.
خالصه مطلب:
جمع شدن در راه عمل به اسالم بر طبق راه و روش رس""ول" هللا ح ،ام""ری واجب
است که هیچکس در آن اختالفی ندارد بلکه امور مسلمانان سر و س""امان نمیگ""یرد و
جامعهی اسالمی محقق نخواهد شد و نیز دولت اسالمی برپا نخواه""د گردی"د" مگ""ر ب""ا
چنین تجمعی؛ اما شرط" آن این است که این تجمع بر مبنای تعصب نسبت ب"ه ش"خص
یا گروهی نباشد بلکه تعصب در آن فقط و فقط متوجه هللا و پیامی ک""ه از س""وی هللا و
2
رسولش" آمده است و منهج سلف صالح باشد؛»
- 1نگا :حکم العمل الجماعی فی االسالم ،ص 17-15 :شیخ عبدهللا السبت حفظه هللا.
- 2مجلة االصالة ،شماره18 :؛ محرم" 1418هجری؛ نگ""ا :حکم العم""ل الجم""اعی فی
437 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اهمیت نظام:
نظام و ت""رتیب مش""خص از وس""ایل مفی""دی اس""ت ک""ه ب""رای جهتدهی هرچ""ه به""تر
تالشها و اولویتگذاری و برنامه"ریزی آنها ضروری" به نظر میرسد تا اینکه دس""تیابی
به هدف مثمر ثمر واقع شود به ویژه در می""دان دع""وت؛ این نظ""ام و ت""رتیب فرص""ت
پیروزی دعوتگر در دعوتش و رسیدن به اهدافش را افزایش میده""د .و ب""دون نظم و
ترتیب الزم ،تالش و فعالیت"ها پراکنده بوده و انسجام الزم برای رس""یدن ب""ه ثم""رات و
1
اهداف مورد نظر وجود" نخواهد داشت.
تنظیم در عمل جمعی:
تجمع گروهی" از مسلمانان برای همکاری و همی"اری" در مس"یر دع"وت ب"ه س"وی
خداوند" و امر به معروف و نهی از منکر ،بزرگترین کمک ب""ه تحقی""ق اه""دافی چ""ون
راهنمایی" مردم به سوی خیر و نیکی و بیان راه رشد و س""عادت ب""رای آنه""ا و ...می-
باش""د .چنانک""ه این اجتم""اع و گردهم""ایی ب""ه تحقی""ق ن""یرویی" ق""وی" و بازدارن""ده از
دعوتگران به سوی خدا ،کمک میکند.
اما با این همه ،این تجمع تنه""ا وس""یله"ای از وس""ایل دع""وت ب""ه س""وی خ""دا میباش""د
بنابراین وضعیت گروهی" که گرد هم جمع ش""دهان""د ،بررس"ی" میش""ود« .پس اگ""ر ب""ر
مبنای آنچه هللا و رسولش بدان امر کردهاند ،جمع شدهاند ب"دون اینک"ه چ"یزی ب"ر آن
افزوده یا کاسته باش""ند ،در این ص""ورت" مومن""انی هس""تند ک""ه حق""وق و وظ""ایف" تم""ام
مسلمانان را دارند؛ و اگر بر آنچه هللا و رسولش بدان امر کردهاند ،چیزی افزوده ی""ا
از آن بکاهند ،از جمله :تعصب در حق و باطل نسبت به کسی که به حزب آنها وارد
شده باشد و اعراض از کسی که در حزبشان وارد نشود – چه بر حق باشد یا باط""ل-
در این صورت چ""نین تجمعی در واق""ع هم""ان تفرف""های اس""ت ک""ه هللا و رس""ولش آنرا
2
نکوهش کردهاند».
و شیخ االسالم ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :باید در هر اجتماعی در عالم عنص""ر
همپیمانی و تحالف وجود داشته باشد .تفاوتی" نمیکند این اجتماع ،دو نفر ی""ا بیش""تر" از
دو نفر باشند .چرا که انسانها نمیتوانند زندگی کنند مگ""ر ب""ا مش""ارکت هم در ام""وری"
که جلب منافع آنها و دفع ضرر از ایشان را به دنبال دارد .و اتف""اق آنه""ا ب""ر این ام""ر
همان تعاقد و تحالف و همپیمان شدن میباشد» 3.و نیاز به تحالف و عق""د ق""رار" داد در
االسالم ،شیخ عبدهللا السبت حفظهاهلل؛ مراجعه عالمه شیخ صالح بن فوزان الف""وزان؛
ص51-49 :
- 1نگا :اصول الدعوة ،دکتر عبدالکریم زیدان رحمهاهلل؛ 469-463
- 2مجموع" الفتاوی ،شیخ االسالم93-11/92 :
- 3جامع الرسائل307-2/306 :
438 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ق""ومی ک"ه اط""اعت از ف""ردی مش""خص آنه""ا را متف"ق و منس""جم نک"رده اس"ت ،بیشت"ر
احساس میشود« .و هر قومی" ک""ه اط""اعت از ف""ردی "،در تم""ام ام""ور آنه""ا را متف""ق و
منسجم نکرده است ،باید در آنچه فرد مورد اطاعت (مطاع) آنها را بدان ام""ر نک""رده
1
است ،همپیمان شوند».
و همچنین میگوید« :و آنچه بر مبنای اتفاق و عقد قرارداد تعیین شده است ،چ""ون
امری شرعی میباشد ،وفای به آن واجب است .چرا که شریعت از افعالی تشکیل شده
که :برخی در برابر هللا واجب است و برخی ب""ر م""ردم نس""بت ب""ه هم واجب اس""ت .و
گاهی با امر خداوند واجب میشوند" و گاهی با عقد و قرارداد" واجب میشود مانند ن""ذر
و قراردادهای معاوضه"ای و مشارکتی؛ بنابراین هیچ واجبی در شریعت نیست مگ""ر
2
بر مبنای شریعت یا عقد قرارداد»".
و همچنین میگوید« :برای هیچکس جایز نیست که از دیگری عهد و پیمان بگیرد
که در هر آنچه او میخواهد با وی موافق باشد .و با کسی که او دوس""ت دارد دوس""تی"
کند و با کسی که با او دشمنی کن""د ،او ن""یز دش""منی کن""د ،بلک""ه ه""رکس چ""نین عه""د و
پیمانی را مط""رح کن""د ،عم""ل وی از جنس عم""ل چنگ""یز خ""ان 3و امث""ال وی میباش""د.
کسانی که موافقان خود را دوست و مخالفان خود را دشمن و متجاوز میپندارند ".بلکه
بر همهی آنها و پیروانشان عهد و پیمان هللا و رسولش واجب اس""ت ،چنانک""ه بای""د از
هللا و رسولش اطاعت کنند و آنچه هللا و رسولش بدان امر نموده ،انجام دهن""د و آنچ""ه
را هللا و رس"ولش ح"رام ک"ردهان"د ،ح"رام بدانن"د و حق"وق مس"لمانان را چنانک"ه هللا و
4
رسولش" امر کردهاند ،رعایت کنند».
-2دیدگاه شیخ عبدالعزیز بن باز رحمهاهلل در مورد" تشکیل تنظیم" برای گ""روهی"
که به سوی خداوند دعوت میدهند:
عبدالعزیز بن باز رحمهاهلل در پاسخ به سوالی در م""ورد جم""اعت «انص""ار" الس""نة
المحمدیة »در سودان به این مساله میپردازد.
س""وال :آی""ا چنانک""ه ب""رخی میگوین""د ،تنظیم (برنام""ه و منهجی مش""خص) ب""رای
گروهی" که دعوت میدهند ،امری بدعت است؟
پاسخ :تنظیم بدعت نیست؛ و از جمل""ه ع""واملی ک""ه ب""ه ادای واجب کم""ک میکن""د،
تنظیم" آن و رهبری است که به او مراجع"ه میکنن""د و مجلس"ی ش""ورایی" ک"ه در آن ب"ه
- 1نگا :شیخ االسالم ،جامع الرسائل2/309 :
- 2همان
- 3چنگیز خان رهبر مغولها ب"ود .ره"بران تات"ار از نس"ل او بودن"د ک"ه ب"ه س"رزمین
مسلمانان یورش آوردند ".وی در س""ال 1167م متول"د و در س""ال 1227م ف"وت ش"د.
نگا :الموسوعة العربیة المیسرة ،ص650 :
- 4الفتاوی28/16 :
439 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
مش""ورت میپردازن""د؛ بلک""ه این از وظ""ایف" ب""زرگ و از اس""باب پ""یروزی میباش""د .و
عملی که منظم و سازماندهی" شده باشد احتمال پیروزی آن بیش از عمل نامنظم" و بی
سر و سامان است .و اینکه جماعت و گروه دعوتگر اعمال خود را در مسیر دعوت
به سوی خداوند و آموزش خیر و نیکی به مردم و تعمیر مساجد" و ح"ریص ب"ودن ب"ه
هم""راهی و همگ""امی ب""ا پیش""وایان و ائم""ه مع""روف" ب""ه س""نت و اس""تقامت ،تنظیم و
ساماندهی" میکند ،امری بسیار" مطلوب است که خیر بزرگی" در آن نهفته است.
و چنین عملکردی بدعت نیست بلکه جرئی از شریعت است .چنانکه عنایت اهل
سنت متوجه تنظیم امورشان و انتخاب بهترینها برای عهدهدار ش دن مس ئولیته ا و
مشورت در امور اجرایی و دعوی خ ود میباش د .و هم هی اینه ا از جمل ه م واردی
است که شریعت بیان کرده است .و خداون د در توص یف آنه ا میفرمایدَ « :و َأ ْم ُر ُه ْم
ش وري بَ ْينَ ُه ْم » (ش وری« )38 :و کارهایش ان بین آن ان ب ه (ص ورت) مش ورت ُ
َأْل
است» .و به رسول خدا ح میفرمایدَ « :و شا ِو ْر ُه ْم فِي ا ْم ِر» (آل عمران« )159 :و
َص ُمو ْا بِ َح ْب ِل هّللا ِ َج ِمي ًع ا َوالَ
در کاره ا ،ب ا آن ان مش ورت کن» .و میفرمایدَ « :وا ْعت ِ
تَفَ َّرقُو ْا» (آل عمران« )103 :و همگی به ریسمان هللا (= قرآن و اسالم) چنگ زنید
و پراکنده نشوید».
بنابراین اجتماع و همکاری" و مشورت از جمله اموری" است که هللا متعال آنها را
دوس""ت دارد و از آنه""ا راض""ی میباش""د .و این زم""انی اس""ت ک""ه در مسیرمص""لحت
1
مسلمانان باشد.
امارت در دعوت:
شیخ عبدالعزیز بن باز رحمهاهلل میگوید:
2
اداره یا موسسه یا باشگاهی میباشد .به این معنا ک""ه مس""می ب""ه آن مرج""ع در عم""ل و
مدیر منهج ترسیم" شده میباشد .و دلیل آن مطالبی است که در حین بحث در ص""فحهی
24ذکر نموده و بیان کردهاید که این امارت نزد کسانی که قائل بدان هستند مس""تلزم
پرداختن به وظایف امارت عام بر مس"لمانان نیس"ت؛ وظ"ایفی چ""ون تنفی""ذ ش""ریعت و
اقامه حدود و اعالن جهاد و ...بنابراین چون این مطلب واضح است و معنای م""ورد
نظر از این لفظ نیز مشخص میباشد ،لفظ امارت در اینجا یک اصطالح است که پس
از توضیح معانی ،دیگر بحث و مناقشهای در مورد" آن نخواهد بود.
و ب"ر تم"ام ب"رادران مس"لمانی ک"ه در عرص"هی دع"وت اس"المی مش"غول فع"الیت
هستند مادامی که هدف همهی آنها رسیدن به حق است ،تداوم" ب""ر تع""اون و همک""اری
بر نیکی و تقوا و توصیه به صبر و دوری" از اختالف واجب است .و شایسته نیس""ت
اختالف منهج و راه و روش س""بب تم""ایز و ج""دایی می""ان دع""وتگران باش""د چنانک""ه
هریک از آنها تالش خود را متوجه ایجاد مانع در مسیر دیگری" و نق""د آن کن""د ،البت""ه
اگر هدف یکسان است و دعوت همگی متوجه اصالح و تمسک به کتاب هللا و س""نت
رسول هللا ح میباشد و در منهج امری مخالف با اوامر و نواهی هللا و رسولش نباش""د.
بلکه واجب است در مسیر دعوت به سوی خداون""د و بلن""د ک""ردن پ""رچم آن در براب""ر
دعوتهای ویرانگر و گمراهی ک""ه در پی فس""اد جامع""ه هس""تند ،عم""ل هری""ک از آنه""ا
مکمل عمل دیگری" باشد.
مش""غول ش""دن دع""وتگران ب""ه یک""دیگر و ب""ه ک""ار ب""ردن تالش خ""ود در جهت نق""د
یکدیگر و ایجاد نف""رت از جم""اعت دیگ""ر ،خط""ری بس""یار ب""زرگ در مس""یر دع""وت
اسالمی میباشد .و در واقع فرصت را برای یورش" دشمن مناسب می کند و جوانان را
از پیوستن ب"ه تش"کله"ای دع"وی و پ"ذیرفتن دع""وت آنه""ا ب""از میدارد و وقت و زم""ان
دعوت و دعوتگران را ض""ایع نم""وده و هیچ فای""دهای را در ب""ر ن""دارد ".بلک""ه اس""باب
تفرقه و دشمنی و تنفر را جایگزین تعاون و همکاری و سازش میکند.
از خداوند" متعال میخواهم که همه را به سوی حق هدایت کند و توصیه ب""ه ح""ق و
صبر بر آنرا بر ایشان روزی گرداند .و برای اس""الم و مس""لمانان ،ع""زت و رفعت و
بزرگی" و تمکین مقدر کند.
دوست دارم در اینجا به اشتباه نویسنده در فصل س""وم از کت""ابش اش""اره کنم .آنج""ا
که به شرایط و وضعیت" زمانی میپردازد" ک"ه جم"اعت و گ"روهی نباش"د .و اینک"ه ب"ه
صراحت بیان میکند در زمان ما جماعت و امامی نیست.
سبب این اشتباه ،فهم نویسنده از مفه""وم جم""اعت اس""ت .چنانک""ه وی معتق""د اس""ت:
جماعت ،جماعت نخواهد بود و امام ،امامی نخواهد" بود که اط""اعت از وی ب""ر طب""ق
آنچه هللا و رسولش ام"ر ک"ردهان"د ،واجب باش"د و حق"وق وی طب"ق ش"ریعت رع"ایت
شود ،مگر زمانی که امام عام برای همه مسلمانان باشد و امامت وی برای سرزمین" -
441 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
نباشد.
-2یکی از لوازم" و ضروریات عمل جمعی انتخاب رهبر ،رئیس یا مسئول ی""ا ...
ب""رای ادارهی ام""ور دع""وت میباش""د ب""دون اینک""ه بیعت گرفت""ه ش""ود ی""ا ص""فات
امیرالمومنین به او داده شود؛ این مسئول" در امور نی""ک و مع""روفی" ک""ه جم""اعت در
راستای" تحقیق و ترتیب آنها تشکیل ش""ده ،اط""اعت میش""ود و ه""رکس از وی اط""اعت
نکن"د گن"هک"ار محس"وب نمیش"ود و بلک"ه ه"ر مس"لمانی س"عی و تالش خ"ود را ب"رای
همکاری با برادرانش به کار گیرد و صفوف به هم پیوسته آنها را از هم جدا نکند.
-3جماعت حق 1باید در میان مردم اظهار وجود" کند تا مردم" دعوت و منهج آنه""ا
را بدانند و خود را متمایز نموده و دعوت خود را اظهار" دارند.
-4دوری" نمودن از تم"ام وس""ایل و اس""باب ح""زبگ"رایی ک"ه امت را فرق"ه فرق""ه و
گروه گروه میکند واجب است .بلکه باید امت به چنگ زدن به ریس""مان الهی دع""وت
2
شود.
مبحث یازدهم:
تالش و کوش""ش در جهت ب""از ی""افتن زن""دگی اس""المی و تط""بیق" حکم خداون "د" در
زمین بر حاکم و محکوم واجب است و این در راستای" عم"ل ب"ه رهنموده"ای الهی و
ق لِتَحْ ُک َم "اب بِ" ْ
"ال َح ِّ "ک ْال ِکت" َ نبوی میباشد .چنانکه خداوند متعال میفرمایدِ« :إنَّا َأ ْنزَ ْلنا ِإلَ ْي" َ
ک هَّللا ُ» (نساء« )105 :یقینا ً (این) کتاب را بحق بر تو نازل کردیم، اس بِما َأرا َ بَ ْينَ النَّ ِ
تا به آنچه هللا به تو آموخته در میان مردم داوری کنی».
«و َأ ِن احْ ُک ْم بَ ْينَهُ ْم بِما َأ ْن" َز َل هَّللا ُ» (مائ""ده« )49 :و در می""ان آنه""ا ب""ر و میفرمایدَ :
اساس آنچه هللا (در قرآن) نازل کرده حکم کن».
َأْل َ
سُئو ٌل عَنْ َر ِعيَّتِ ِه ،ف ا ِمي ُر الَّ ِذي و رسول خدا ح فرمودندَ« :أاَل ُكلُّ ُك ْم َر ٍ
اعَ ،و ُكلُّ ُك ْم َم ْ
س ُئو ٌل اع َعلَى َأه ِْل بَ ْيتِ ِهَ ،و ُه َو َم ْ سُئو ٌل عَنْ َر ِعيَّتِ ِهَ ،وال َّر ُج ُل َر ٍ اعَ ،و ُه َو َم ْس َر ٍ َعلَى النَّا ِ
اع َعلَى ٌ
س ُئولَة َع ْن ُه ْمَ ،وا ْل َعْ 3ب ُد َر ٍ ت بَ ْعلِ َها َو َولَ ِد ِهَ ،و ِه َي َم ْ ٌ َأ
َع ْن ُه ْمَ ،وا ْل َم ْر ةُ َرا ِعيَة َعلَى بَ ْي ِ
سُئو ٌل عَنْ َر ِعيَّتِ ِه»« :هریک از سُئو ٌل َع ْنهَُ ،أاَل ف ُكلُّ ُك ْم َر ٍ
اعَ ،و ُكلُّ ُك ْم َم ْ َ سيِّ ِد ِه َو ُه َو َم ْ
ال َ َم ِ
شما مسئول است و در مورد" زیردستانش" سوال خواهد ش""د .بن""ابراین ام""یری ک""ه ب""ر
مردم انتخاب شده است مس""ئول اس""ت و در م""ورد زیردس""تانش س""وال خواه""د ش""د .و
مرد نسبت به خانواده"اش مسئول است و در مورد" آنها سوال خواهد شد و زن نس""بت
به خانه شوهرش و فرزندانش" مسئول است و در مورد آنها سوال خواه""د ش""د و بن""ده
در برابر اموال سرورش مس""ئول اس""ت و از وی س""وال خواه""د ش""د؛ آگ""اه باش""ید ک""ه
همگی شما مسئول هستید و هریک از شما در مورد زیردستانش سوال خواهد شد».
- 1فرقه"ی ناجیه و طایفه منصوره
- 2نگا :حکم العمل الجماعی فی االسالم ،ص55 :؛ شیخ عبدهللا السبت حفظهاهلل
- 3بخاری844 ":؛ مسلم3408 :
443 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
يحةُ؛ص َ يحةُ ،ال دِّينَ النَّ ِ ص َ يحةُ ،ال دِّينَ النَّ ِ ص َ و رسول خ"دا ح فرمودن""د« :ال دِّينَ النَّ ِ
س ولِ ِهَ ،وَأِلِئ َّم ِة ا ْل ُم ْؤ ِمنِينَ ، س و َل هَّللا ِ؟ قَ ا َل« :هَّلِل ِ َو لِ ِكتَابِ ِه َو لِ َر ُ
قَ الُوا :لِ َمنْ يَ ا َر ُ
َو َع ا َّمتِ ِه ْم»« 1:دین نص"یحت و خ"یرخواهی اس"ت (و این را س"ه ب"ار تک"رار کردن"د)
گفتند :ب""رای چ""ه کس""ی ای رس""ول" خ""دا؟ فرمودن""د :ب""رای هللا و کت""ابش و رس""ولش و
حاکمان مسلمان و مسلمانان».
این دو حدیث دو رکن اساسی در پ""رداختن ب""ه حق""وق و تک""الیف میباش""د .چنانک""ه
بیانگر مسئولیت" فردی و اجتماعی در قبال افراد و اعمال میباش""د .و بی""ان میکن""د ک""ه
باید اس""الم ام""تی داش""ته باش""د ک""ه آنرا ب""ر دوش حم""ل کن""د و ن""یز از س""لطه و ق""درتی
برخوردار" باشد ک""ه از آن حم""ایت کن""د و این دو (امت حام""ل پی""ام اس""الم و ق""درت و
سلطهی حامی آن) در واقع عنصری واحد در یک س"و میباش"د ک"ه یک"دیگر" را کام"ل
کرده و هر دو برای هدفی مشترک به صورت منسجم فعالیت میکنند.
این تالش در واقع یکی از معانی پیوستن ما به اسالم میباش""د و ن""یز از مقتض""یات
این پیوستن ،التزام و پایبندی به آن و عمل نمودن بر وفق" آن میباشد .چ""را ک""ه اس""الم
تنها ادعایی نیست که بر زبان آورده شود و شعاری نیست که فریاد" آن سر داده ش""ود
و نیز تنها نصی در قانون نیست که بیانگر آن باشد که :دین دولت ،اسالم است و پس
از آن کشتی زندگی" بر خالف اسالم و در هر جهت حرکت کند.
چنانکه بر هر مسلمانی واجب است پیوستن و ملح""ق ش""دن وی ب""ه اس""الم از ب""اب
وراثت یا هویت باشد .این پیوستن به صورت شکلی نیست که تنها زندگی مسلمان را
در بخش عب""ادات در برگ""یرد ،بلک""ه پیوس""تن ب""ه اس""الم و ملح""ق ش""دن ب""ه آن ب""ه این
معناست که مسلمان اس""الم را در می""ان خان""ه و خ""انواده و جامع""ه و امت و دولتش و
بلکه در هر زمینه تطبیق دهد و مادامیک"ه ب"ه اس"الم ب"ه عن"وان دین و عقی"ده راض"ی
باشد ،همچنین باید به احکام و قوانین و راه و روش آن درتمام" ام""ور زن""دگی راض""ی
باشد و هرگز به جایگزینی برای آن و نیز تغییر در آن راضی نشود".
ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :مبنای عبادات ،شریعت و اتباع و پیروی" میباش""د ن""ه
هوی و هوس و ایجاد بدعت؛ چرا که اسالم بر دو اصل بنا شده است -1 :اینک""ه فق""ط
هللا متعال را عبادت کنیم و کسی را با او شریک نکنیم -2 .او را ب"ر مبن"ای ش""ریعتی
که بر زبان رسولش بیان داشته ،عبادت کنیم و او را بر مبنای هوی و هوس و بدعت -
ها عبادت نکنیم .خداوند متعال میفرماید« :ثُ َّم َج َع ْلنَ""اكَ َعلَى َش" ِري َع ٍة ِّمنَ اَأْل ْم" ِ
"ر فَاتَّبِ ْعهَ""ا
َواَل تَتَّبِ ْع َأ ْه َواء الَّ ِذينَ اَل يَ ْعلَ ُمونَ * ِإنَّهُ ْم لَن يُ ْغنُوا عَن""كَ ِمنَ هَّللا ِ َش "يئاً» (جاثی""ه)19-18 :
«سپس تو را (ای پیامبر) بر راه (و ش""ریعتی) روش""ن از دین ق""رار دادیم .پس از آن
پیروی" کن و از (هوی و) هوسهای کسانیکه نمیدانن""د پ""یروی نکن .بیش""ک آنه""ا
1
هرگز نمیتوانند تو را از هللا بینیاز کنند (و عذاب اورا از تو دفع نمایند)»
اسالم پیروز نمیشود مگر زمانی که هر یک از ما وظیفه خود را بدان""د و آنرا ب""ه
طور" کامل و بدون کمترین افراط و تفریطی" انجام دهد.
و هرگز اسالم پیروز" نخواهد شد مگر زمانی که مسلمانان رسالت خ""ود را بدانن""د
و چنانک""ه بای""د آنرا بشناس""ند همانگون""ه ک""ه اولین مس""لمانان آنرا دانس""ته و ش""ناختند".
شریعت اسالم شریعتی" اس""توار ،فراگ""یر و جاوی""دان اس""ت؛ ب""ه ق""وم ی""ا نس""ل خاص""ی
اختصاص ندارد ،بلکه خطاب آن متوجه تمام انسانها میباشد و با وجود فراگیر ب""ودن
تشریع اسالمی ،همچنین در برگیرنده"ی تم""ام ج""وانب زن""دگی ف""ردی و اجتم""اعی می-
باشد .چنانکه هیچ امری را از قلم نینداخته مگر اینکه در مورد آن خ""بری داده اس""ت
یا اینکه حکمی شامل آن میشود یا اینکه تحت اصل یا قاعدهای درج میشود.
شیخ االسالم ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :به صورت" قطعی از دین اسالم دانس""ته
شده که رسالت محمد بن عبدهللا برای تمام انس""انه""ا میباش""د .ع""رب و عجم ،پادش""اه و
زاهد ،عالم و عامی؛ و تا روز قیامت پیوس""ته ب""اقی خواه""د ب""ود .بلک""ه ب""رای ه""ر دو
گروه جن و انس میباشد .و برای هیچیک از آنها جایز نیست از پیروی" و اط""اعت او
و پایبندی" به آنچه به عنوان دین تشریع نموده و اوامر و نواهی که بیان نموده ،خارج
شوند ".بلکه اگر پیامبران پیش از او در زمان وی میبودند" ب"ر آنه"ا اط"اعت و پ"یروی"
2
از رسول خدا ح واجب بود.
براستی احکام شریعت ،نظامی متکامل و منسجم میباشد که ناخالصی ی""ا تناقض"ی"
در آن راه ندارد" بلکه دربردارنده"ی مصلحتهای کلی و جزئی میباشد .و در آن ج""ایی
برای امور بیگان""ه از آن وج""ود ن""دارد ،ام""وری چ""ون ه""وی و ه""وس و خ""واهشه""ای
نفسانی بشر؛ بلکه مسیر و راه و روشی ثابت و جاویدان است که انسان ب""ه ص""ورت
قطعی" و نه تجربی به آن گردن مینهد و آنرا به عنوان راه و روشی" همیشگی انتخاب
میکند نه اینکه ت""دبیر و راه چ""ارهای م""وقت ب""رای ش""رایطی خ""اص ی""ا مرحل""های از
زندگی" باشد.
نصوص بسیاری از آیات قرآن و سنت نبوی بیانگر" این حقیقت هستند که شریعت
یکی است و عقیده یکی است و تنها راهی است که به خداوند متع""ال میانجام""د و ه""ر
ت راهی جز آن درست و صحیح و جایز نیست .خداوند متعال میفرمای""دْ « :اليَ""وْ َم َأ ْک َم ْل ُ
ض"يت لَ ُک ُم اِإْل ْس"ال َم دين"ا ً » (مائ"ده« )3 :ام"روزُ لَ ُک ْم دينَ ُک ْم َو َأ ْت َم ْم ُ
ت َعلَ ْي ُک ْم نِ ْع َمتي َو َر
دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم" و اسالم را (بعن""وان) دین
برای شما بر گزیدم»".
قواعد تطبیق شریعت اسالمی و مبادی آن:
- 1مجموع" الفتاوی1/80 :
- 2مجموع" الفتاوی423-11/422 :
445 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
گام اول و نقطه آغازین ح""رکت در مس""یر تط""بیق ش""ریعت اس""المی و مب""ادی آن،
تص""حیح عقی""ده و بی""ان مفه""وم حقیقی آن و ارتب""اط" محکم و ناگسس""تنی آن ب""ا تحکیم
شریعت الهی میباشد چنانکه خداوند" متع""ا ل ب""ه بی""ان این ام""ر در کت""ابش پرداخت""ه و
رسول خدا ح آنرا به اصحاب و یارانش آموخته است و نیز جمهور مسلمانان آنرا در
خالل 14قرن دریافت کردهاند .خداوند" متعال میفرمایدِ« :إنَّما کانَ قَوْ َل ْال ُمْؤ ِم""نينَ ِإذا
ک هُ ُم ْال ُم ْفلِحُ"ونَ » ُدعُوا ِإلَي هَّللا ِ َو َرسُولِ ِه لِيَحْ ُک َم بَ ْينَهُ ْم َأ ْن يَقُولُوا َس" ِمعْنا َو َأطَعْن"ا َو ُأولِئ َ
(نور« )51 :سخن مؤمنان هنگامیکه به سوی هللا و پیامبرش" خوان""ده ش""وند ت""ا می""ان
آنها داوری کند ،فق""ط این اس""ت ک""ه میگوین""د« :ش""نیدیم و اط""اعت ک""ردیم» و این""ان
همان رستگاران هستند».
و تصحیح عقیده با بیان هدایتگر و هدفمند میسر" خواهد بود .چنانکه خدوند متع""ال
"ز َل ِإلَ ْي ِه ْم َو لَ َعلَّهُ ْم يَتَفَ َّکرُونَ » (نح""ل: ک ال" ِّذ ْک َر لِتُبَيِّنَ لِلنَّ ِ
اس م""ا نُ" ِّ میفرمایدَ « :و َأ ْن َز ْلنا ِإلَ ْي َ
« )44و (ما این) قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم روشن سازی ،آنچه را که
آنها نازل شده است و باشد که آنها بیندیشند»". به سوی
ب) ایمان به عمومیت و شمولیت شریعت اسالمی و صالحیت آن برای هر زمان
و مکانی:
ایمان به اینک"ه تط"بیق" ش"ریعت اس""المی نیازمن"د" تغی"یر وض""ع موج"ود" میباش"د .و
تغییر از خود ما و از داخ"ل آغ""از میش""ود و از خ"ارج وارد نمیش""ود( .و ب"ه عب"ارتی
امری درونی" و نه بیرونی" است ).خداون""د متع""ال میفرمای""دِ« :إ َّن هَّللا َ ال يُ َغيِّ ُر م""ا بِقَ""وْ ٍم
َحتَّي يُ َغيِّرُوا" ما بَِأ ْنفُ ِس ِه ْم» (رعد« )11 :بیگمان هللا حالت (و سرنوشت) هیچ قومی" را
تغیر نمیدهد ،تا وقتی" که آنان آنچه را که در ضمیرشان اس""ت ،تغ"یر دهن""د» .اعتق"اد
به اینکه شریعت اسالمی ،شریعتی" جه""انی اس""ت ک""ه ب""رای تم""ام انس""انه""ا ب""ا اختالف
جنس و رنگ و زمان و مکان آنها آمده است .بنابراین تمام بشر به اص""لی واح""د ب""از
سمیگردن""د .خداون""د متع""ال میفرمای""د« :يا َأ ُّيهَ""ا النَّاسُ اتَّقُ""وا َربَّ ُک ُم الَّذي َخلَقَ ُک ْم ِم ْن نَ ْف ٍ
ث ِم ْنهُما ِرجاالً َکثيراً َو نِسا ًء» (نساء« )1 :ای م""ردم از ق ِم ْنها َزوْ َجها" َو بَ َّ وا ِح َد ٍة َو َخلَ َ
پروردگارتان بترسید ،آن ذاتی که شما را از یک تن آفرید و همسرش را (نیز) از او
آفرید" و از آندو ،مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد».
و این اختالف و تن""وع انس""انه""ا در ق""الب قبای""ل و گ""روهه""ا و اش""کال و رن""گه""ا و
اجناس متفاوت ،تنها برای این بوده که انسانها یکدیگر را بشناسند ".خداوند" متعال می-
فرماید« :يا َأ ُّيهَا النَّاسُ ِإنَّا خَ لَ ْقنا ُک ْم ِم ْن َذ َک ٍر َو ُأ ْن""ثي َو َج َع ْلن""ا ُک ْم ُش"عُوبا ً َو قَباِئ َل لِتَع""ا َرفُوا"
ِإ َّن َأ ْک َر َم ُک ْم ِع ْن َد هَّللا ِ َأ ْتقا ُک ْم ِإ َّن هَّللا َ عَلي ٌم خَبي ٌر» (حجرات« )13 :ای م""ردم! بیش""ک م""ا
- 1نگا :خطوط رئیس""ة لبعث االم""ة االس""المیة ،ت""ألیف ش""یخ عب""دالرحمن عب""دالخالق؛
الوالء و البراء فی االسالم ،ص ،363-362 :شیخ عبدالرحمن عبدالخالق حفظهاهلل
446 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
شما را از یک مرد و زن آفریدیم" و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یک"دیگر را
بشناسید "،همانا گرامیترین شما نزد هللا پرهیزگ""ارترین شماس""ت ،بیگم""ان هللا دان""ای
آگاه است».
اما با وجود" تفاوت انسانها در این موارد و تنوع آنها ،خصوصیتهای انس""انی" آنه""ا
مشترک و یکسان است اما این همسانی کامل نمیشود مگر زمانی ک""ه بش""ر ب""ه ه""دفی
که برای آن آفریده شده ،بپردازد ".و آن عبادت خداوند متعال است .خداوند متع""ال می-
ُون» (ذاری""ات« )56 :و من جن و انس س ِإالَّ لِيَ ْعبُ"د ِ ت ْال ِج َّن َو اِإْل ْن َ فرمای""دَ « :و م""ا خَ لَ ْق ُ
را نیافریده"ام مگر برای اینکه مرا عبادت کنند» .و تحقیق این امر با پیروی" از دینی
که خداوند متعال نازل کرده است و تحکیم شریعتی که آنرا قانونی جهانی برای تم""ام
ک الَّذي نَ" َّز َل َب"ار َبش"ر اراده نم"وده ،میس"ر خواه"د ب"ود .خداون"د متع"ال میفرمای"د« :ت َ
ْالفُرْ قانَ عَلي َع ْب ِد ِه لِيَ ُکونَ لِ ْلعالَمينَ نَذيراً» (فرق""ان« )1 :پ""ر ب""رکت و بزرگ""وار اس""ت
بندهاش نازل کرد تا بیم دهنده جهانیان باشد». کسیکه فرقان (= قرآن) را بر
اس ال َّ
"ر الن ِ َ ْ َأ ً ً
اس بَش""يرا َو نَ""ذيرا َو ل ِک َّن کث" َ َّ ً َّ
ناک ِإال َکافة لِلن ِ َّ و میفرمای""دَ « :و م""ا َأرْ َس" ْل َ
يَ ْعلَ ُمونَ » (سبأ« )28 :و (ای پیامبر!) ما تو را برای هم""ة م""ردم ج""ز بش""ارتدهنده و
بیمدهنده نفرستادیم" و لیکن بیشتر مردم نمیدانند».
ً ُ َ هَّللا
و میفرمای""د« :ق""لْ يا ُّيهَ""ا الناسُ ِإنِّي َر ُس""و ُ"ل ِ ِإل ْيک ْم َجميع""ا » (اع""راف)158 : َّ َأ ُ
«بگو :ای مردم! من فرستاده هللا به سوی همه شما هستم».
ْطيتُ ُأ
و از جابر بن عبدهللا روایت است که میگوی""د :رس""ول خ""دا ح فرمودن""د « :ع ِ
س ِجدًا ض َم ْ ش ْه ٍرَ ،و ُج ِعلَتْ لِي اَأل ْر ُ يرةَ َ س َ ب َم ِ الر ْع ِ
ص ْرتُ بِ ُّ سا لَ ْم يُ ْعطَ ُهنَّ َأ َح ٌد قَ ْبلِي :نُ ِ
َخ ْم ً
ص ِّلَ ،و ِحلَّتْ لِي ال َم َغ انِ ُم َولَ ْم ت َِح َّلُأ َ
الص الَةُ ف ْليُ َ َأ ُأ ََأ
َوطَ ُهو ًرا ،ف يُّ َم ا َر ُج ٍل ِمنْ َّمتِي د َْر َك ْت هُ َّ
ساص ةً َوبُ ِع ْثتُ ِإلَى النَّا ِ ث ِإلَى قَ ْو ِم ِه َخ َّ شفَا َعةََ ،و َك انَ النَّبِ ُّي يُ ْب َع ُ ْطيتُ ال َّ َأِل َح ٍد قَ ْبلِيَ ،وُأع ِ
عَا َّمةً»« 1:پنج چیز به من عطا شده است ک""ه قب""ل از من ب""ه هیچ پی""امبری داده نش""ده
است -1 :از مسافت یک ماه دشمنانم دچار ترس و وحش""ت میش""وند -2 .زمین ب""رای
من مسجد و پاک قرار" داده شده است .بنابراین هر کجا وقت نماز ف""را رس""ید" امتم می-
توانند" آنجا نماز بخوانند -3 .مال غنیمت برای من حالل شده است درحالیک""ه قب""ل از
من برای هیچ پیامبری حالل نبوده است -4 .حق شفاعت به من عنایت شده است-5 .
هر پیامبری فقط برای قوم خودش فرستاده شده درحالیک"ه من ب"رای تم""ام م""ردم دنی""ا
مبعوث شدهام».
ث ِإلَى قَ ْو ِم ِه شاهد ما در این روایت بخش"ی اس"ت ک"ه میفرمای"دَ « :و َك انَ النَّبِ ُّي يُ ْب َع ُ
س عَا َّمةً» صةً َوبُ ِع ْثتُ ِإلَى النَّا ِ َخا َّ
ت َعلَى اَأْل ْنبِيَ""ا ِء و در حدیث ابوهریره آمده است که رسول خدا ح فرمودند« :فُضِّ ْل ُ
ت»« :با شش چیز بر پیامبران برتری" ی""افتم» .و آنه""ا را بی""ان نم""وده و در م""ورد" بِ ِس ٍّ
- 1بخاری" و مسلم
447 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
"ق َكافَّةً»« :و ب""ه س""وی تم""ام مخلوق""ات فرس""تاده ت ِإلَى ْال َخ ْل" ِ پنجم میفرمای""دَ « :وُأرْ ِس " ْل ُ
1
شدم».
شریعت در قرنه"ای گذش"ته ،علی رغم اختالف زم"انی و مک"انی و جنس بش"ری،
امت اسالمی را حاکم نموده است و این از بزرگترین دالی""ل مب""نی ب""ر ص""الحیت این
شریعت برای هر زمان و مکانی میباش""د .قوانی""نی" ک""ه دائم""ا نیازمن""د تغی""یر" و تح""ول
هستند ،قوانینی" بش"ری میباش"ند ک"ه وض"ع کنن"دگان آنه"ا ب"ه جه"ل و عج"ز و ن"اتوانی"
دانای آگا ِه ب""ا حکمت ن""ازل ِ توصیف میشوند ".اما شریعت اسالمی که از سوی خداوند
شده و در بردارندهی همه چیز میباشد ،دچار چالش قوانین وضعی" نمیش""ود و هرگ""ز
بشریت به احکامی برتر و مترقی"تر از احکام ش""ریعت اس""المی دس""ت نخواه""د ی""افت.
ْأ
ش""ریعت اس""المی ک""ه «اَّل يَ تِي ِه ْالبَا ِط" ُل ِمن بَي ِْن يَ َد ْي " ِه َواَل ِم ْن َخ ْلفِ " ِه ،ت ِ
َنزي ٌل ِّم ْن َح ِك ٍيم
َح ِمي ٍد» (فصلت« )42 :که هیچگونه باطلی نه از پیش روی آن و نه از پشت س"ر آن،
2
به او راه نیابد ،از سوی" حکیم ستوده نازل شده است».
پ) ایمان به کمال شریعت و انعطافپذیر ب""ودن آن و ص""الحیت آن ب""رای جاودان""ه
بودن آن تا روز قیامت؛
ایمان به اینکه راهی جز اسالم برای عزت و پیشرفت و سعادت ما وج""ود" ن""دارد
و مقیاس رستگاری" در تصور اسالمی نشأت گرفته از عبادت خداون "د" یکت""ا و تحکیم
شریعت او و اخالص برای اوتعالی میباشد .و این درکات شقاوت و بدبختی است ک""ه
هرکس از هدایت و دین الهی روی گرداند ،در انتظارش" خواهد ب""ود .خداون""د متع""ال
ض" ْن ًكا َونَحْ ُش" ُرهُ يَ""وْ َم ْالقِيا َم" ِة َأ ْعمى
ض ع َْن ِذ ْك ِري فَِإ َّن لَهُ َم ِعي َشةً َ میفرمایدَ « :و َم ْن َأ ْع َر َ
ص"يرًا» (ط""ه« )125-124 :و کسی ک""ه از ی""اد ت بَ ِ قا َل َربِّ لِ َم َحشَرْ تَنِي َأ ْعمى َوقَ ْد ُك ْن ُ
من روی گردان شود ،پس بیگم"ان زن"دگانی (س"خت و) تنگی خواه"د داش"ت و روز
قیامت او را نابینا بر انگیزیم .گوید« :پروردگارا! چرا مرا نابینا برانگیختی؟" و ح""ال
آنکه من (در دنیا) بینا بودم!».
و عمر بن خطاب به ابوعبیده گفت« :ما قومی ب""ودیم" ک"ه خداون"د" ب""ا اس""الم ب"ه م""ا
عزت بخشید و هرگاه عزت را در ج"ز اس"الم جس""تجو ک""نیم ،خداون""د م"ا را خ""وار و
ذلیل میکند».
شریعت اسالمی از سوی خداوند" متعال نازل شد تا اینکه زندگی انس""ان را از ه""ر
جهت و زندگی اجتماعی او را با تمام ابعاد آن در خود جای دهد .و شریعت عرص""ه
زندگی" را بر انسان تنگ نمیکند و زندگی" نیز براس""اس ش""ریعت دش""وار" نمیگ""ردد .و
برای ما همین کافی" است خداوندی که آنرا تشریع نموده ،اراده نموده تا چنین باش""د و
- 1به روایت مسلم
- 2نگا :خصائص الشریعة االسالمیة ،دکتر عم""ر س""لیمان اش""قر ،دارالفغ""ائس مکتب""ة
الفالح.
448 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
چون خداوند چنین اراده کرده تغییر" و دگرگونی ب""رای حکم او نخواه""د ب""ود .خداون""د
متعال خواسته تا این ش""ریعت مب""ارک کام""ل باش""د .خداون"د" متع""ال میفرمای""دْ « :اليَ""وْ َم
ت لَ ُک ْم دينَ ُک ْم» (مائده« )3 :امروز" دین شما را کامل ک"ردم» ".و از دالئ"ل وس"عت َأ ْک َم ْل ُ
شریعت ،عنایت آن به اصالح روح و عقل و اندیشه و قول و عمل بنده میباشد .و نیز
توجه آن به فرد و خانواده و جامعه؛ چنانک""ه نظ""امی اجتم""اعی ،سیاس"ی" و اقتص""ادی"
وض""ع نم""وده اس""ت و برپ""ایی دولت اس""المی را مش""روع نم""وده و وی""ژگیه""ای آنرا
مشخص کرده است و رابطه میان حاکم و محکوم و نیز روابط" امت اسالمی با دیگر
امتها را در حالت صلح و جنگ معین نموده است.
انعطاف پذیری شریعت اسالمی:
شریعت اسالم در اصول خود انعطاف دارد اما این انعطاف" به این معنا نیست ک""ه
به عالم یا فقیه یا مرد ق""انون در م""ورد هم""ه ض""وابط" اختی""ار ت""ام داده باش""د .ش""ریعت
اسالمی در راستای تحقیق این انعطاف به موارد زیر تکیه کرده است:
-1این ش""ریعت فط""رت انس""ان را مخ""اطب ق""رار داده اس""ت و فط""رت وص""ف
مشترکی" در میان تمام انسانها میباشد .و در وجود همه آنها نهفته است و عق""له"ایش"ان
ِّين َحنِيفً""ا فِ ْ
ط" َرةَ هَّللا ِ الَّتِي با آن آشنا میباشد .خداوند" متع"ال میفرمای"د« :فَ"َأقِ ْم َوجْ هَ""كَ لِل"د ِ
اس اَل يَ ْعلَ ُم""ونَ » "ر النَّ ِ "ق هَّللا ِ َذلِ""كَ ال "دِّينُ ْالقَيِّ ُم َولَ ِك َّن َأ ْكثَ" َ
يل لِ َخ ْل" ِ فَطَ " َ"ر النَّ َ
اس َعلَ ْيهَ""ا اَل تَ ْب" ِد َ
(روم« )30 :پس روی خود را با حقگرایی (و اخالص) ب"ه س""وی دین آور ،فط""رت
الهی است که (هللا) مردم را بر آن آفریده است ،دگرگونی در آفرینش هللا نیس""ت ،این
است دین استوار" و لیکن بیشتر مردم" نمیدانند».
-2احک""ام این ش""ریعت ب""رای تم""ام امته""ا وض""ع ش""ده اس""ت و در وض""ع آن ،تنه""ا
وضعیت یک امت یا یک محیط خاص مد نظر نبوده است .و به همین دلیل اس""ت ک""ه
خداوند" متعال مبن""ای این ش""ریعت را ب""ر حکمته""ا و علته""ایی ق""رار داده اس""ت ک""ه از
مدرکات عقل میباشد .نه اینکه بر مبنای تفاوت ملتها و عادتهای آنان مختلف باشد.
-3بسیاری" از نصوص قرآنی" به ص""ورت تعب""یراتی کلی و ج""امع وارد ش""دهان""د.
ُس" َر» (بق"ره: چنانکه خداوند متعال میفرمای"د« :يُري ُد هَّللا ُ بِ ُک ُم ْالي ُْس" َر َو ال يُري ُد بِ ُک ُم ْالع ْ
« )185هللا برای شما آسانی میخواهد و برای شما دشواری" نمیخواهد».
«وهّللا ُ الَ ي ُِحبُّ الفَ َس"ادَ» (بق""ره« )205 :و هللا فس""اد و (تباهک""اری) را و میفرمای""دَ :
دوست نمیدارد».
«لِيَقُو َم النَّاسُ بِالقِ ْس ِط» (حدید« )25 :تا مردم به عدالت قیام کنند». ْ
و بسیاری" از احادیث در قالب قواعد عام و کلی وارد شدهاند ،چنانکه رسول خ""دا
ار ُك ْمَ ،علَ ْي ُك ْم َح َرا ٌم»« 1:خ"ون و ام""وال و ش َ ح فرمودندِ« :إنَّ ِد َم ا َء ُك ْمَ ،وَأ ْم َوالَ ُك ْمَ ،وَأ ْب َ
جانتان بر شما حرم است».
- 1بخاری8 ":؛ مسند احمد5/39 :
449 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
س َك َر َكثِ ي ُرهُ ،فَقَلِيلُ هُ َح َرا ٌم»« 1:آنچ""ه زی""ادش س""کرآور و اینکه فرمودن""دَ « ":م ا َأ ْ
است ،اندکش نیز حرام است».
ار»« :در اس""الم ض""رر" رس""اندن بخ""ود" و ديگ""ران 2
ض َر َر َواَل ِ
ض َر َ و فرمودند« :اَل َ
جايز نيست».
و از این نصوص مجمل و مطلق نیز در شریعت وارد شده که نصی آنها را مقی""د
نکرده است و این مهم بیانگر وس""عت ش""ریعت میباش""د و آنرا شایس""ته ق""انون زن""دگی"
انسان قرار میدهد.
احکام جزئی که شریعت به آنها تصریح کرده است ،احکامی هس"تند ک"ه ب"ا تغی"یر
زمان و مکان تغییر نمیکنند همچون احکام عبادات و ازدواج و میراث و ...
بنابراین شریعت اسالمی با اصول و کلیات آن قابل انطب""اق" ب""ر اح""وال و اوض""اع
مختلف میباشد چرا که احکام آن احوال مختلف را بدون حرج و مش""قت و س""ختی در
بر میگیرد.
-4شریعت اسالمی راهه""ایی ب""رای مواجه""ه ب""ا احک""ام جدی""د وض""ع نم""وده اس""ت
چنانکه برای تبیین احکام امور" و مشکالتی که در شریعت حکم منصوص برای آنها
ذکر نشده است ،اجتهاد را مشروع" کرده است .به عنوان مثال تعزیر را برای درمان
جرائمی" وضع نموده که شارع نصی در جهت کیف""ر آن بی""ان نک""رده اس""ت .و مق""دار
تعزیرات و جنس و صفت آن برحس""ب رع""ایت مص""لحت و اقتض""ای زم""ان و مک""ان
3
قابل تغییر است.
ت) ایمان به اینکه شریعت اسالمی ناسخ تمام شریعتهای گذشته میباشد؛
ایمان به اینکه رسول" خدا محمد ح خاتم پیامبران است ،همچنین رسالت وی اسالم
نیز آخرین و خاتمه دهندهی تمام رسالتها میباشد .خداوند متعال میفرمای""دِ« :إ َّن ال " ِّدينَ
ِع ْن َد هَّللا ِ اِإْل سْال ُم» (آل عمران« )19 :همانا دین (حق) نزد خدا ،اسالم است» .خداون""د
متعال در این آیه خبر میدهد که دینی جز اسالم از کسی نمیپذیرد ".و دین مورد قب""ول
نزد خداوند تنه""ا اس"الم اس"ت .و اس""الم ،پ"یروی از پی""امبران در پی""امی ک"ه از س"وی
خداوند" به همراه دارند ،در هر زمانی ،میباشد تا اینک"ه ب""ه محم""د ختم ش""د .کس""ی ک""ه
تمام راهها جز از جانب وی بسته میباشد .پس هرکس پس از بعثت محمد با دینی جز
شریعت او خداوند را مالقات کند ،از وی پذیرفته نخواهد شد .چنانکه خداون "د" متع""ال
خاس "رينَ » ْالم دينا ً فَلَ ْن يُ ْقبَ َل ِم ْنهُ َو ه َُو فِي اآْل ِخ َر ِة ِمنَ ْال ِ
میفرمایدَ « :و َم ْن يَ ْبت َِغ َغ ْي َر اِإْل س ِ
- 1مسند احمد ،اب""وداود ،ترم""ذی ،نس""ایی ،ابن ماج""ه ،دارقط""نی" آنرا ص""حیح دانس""ته
است .نگا :منتقی االخبار ،ابن تیمیه ،ص778 :
- 2مسند احمد ،ابن ماجه با اسناد ص""حیح؛ و آلب""انی در ص""حیح الج""امع 6/195 :آنرا
صحیح دانسته است.
- 3خصائص الشریعة االسالمیة ،ص62-60 :؛ دکتر سلیمان عمر اشقر.
450 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
(آل عم""ران« )85 :و ه""رکس دی""نی غ""یر از اس""الم برگزین""د "،هرگ""ز از او پذیرفت""ه
نخواهد شد و او در آخرت از زیانک""اران اس""ت» .و در این آی""ه خ""بر میده""د ک""ه دین
مورد" قبول نزد خداون""د فق""ط اس""الم اس""ت و بسِ« :إ َّن ال" ِّدينَ ِع ْن" َد هَّللا ِ اِإْل ْس"ال ُم» و می-
ضيت لَ ُک ُم اِإْل ْس "ال َم دين "ا ً» ُ ت َعلَ ْي ُک ْم نِ ْع َمتي َو َر ت لَ ُک ْم دينَ ُک ْم َو َأ ْت َم ْم ُ
فرمایدْ « :اليَوْ َم َأ ْک َم ْل ُ
(مائده« )3 :امروز دین شما را کامل ک""ردم" و نعمت خ""ود را ب""ر ش""ما تم""ام نم""ودم" و
اسالم را (بعنوان) دین برای شما برگزیدم» ".و این بزرگترین نعمتهای خداوند" متعال
بر این امت میباشد چرا که خداوند دینشان را کامل نمود بن""ابراین ب""ه دی""نی ج""ز آن و
پیامبری" جز پیامبرشان نیاز ندارند .و بر این اساس است که خداوند متع""ال محم""د را
خاتم پیامبران ق""رار" داده اس""ت و اورا ب""ه س""وی جن و انس فرس""تاده اس""ت .بن""ابراین
حالل فقط همان است ک""ه او آنرا حالل ش""مرده و ح""رام فق""ط هم""ان اس""ت ک""ه او آنرا
حرام شمرده است و دینی جز دینی که او تشریع نم""وده ،نمیباش""د .و ه""ر آنچ""ه از آن
خبر داده حق است و راست ،که در آن ن""ه دروغی اس""ت و ن""ه خل""ف وع""ده؛ چنانک""ه
ص ْدقاً" َو َع ْدالً» 1یعنی :در اخب""ار ص""ادق ِّک ِ ت َکلِ َمةُ َرب َ خداوند" متعال میفرمایدَ « :و تَ َّم ْ
و در اوامر" و ن""واهی عادالن""ه اس""ت .و هنگ""امی ک""ه دین را ب""رای آنه""ا کام""ل نم""ود،
نعمت را بر آنها تمام نمود .و بر این اساس است که فرم""ودْ « :اليَ""وْ َم َأ ْك َم ْل ُ
ت لَ ُك ْم دينَ ُك ْم
ضيت لَ ُك ُم اِإْل سْال َم دينا ً» یعنی :ش""ما ن""یز ب""رای خ"ود ب"ه آن ُ ت َعلَ ْي ُك ْم نِ ْع َمتي َو َر َو َأ ْت َم ْم ُ
راضی" باشید چرا که آن دینی است که خداوند" به آن راضی ش""ده و آنرا دوس""ت دارد
و برترین پیامبرانش را با آن فرستاده و شریفترین و گرامیت""رین کت""ابه""ایش را ب""ا آن
نازل کرده است.
َأ
علی بن طلحه از ابن عباس روایت نم""وده ک""ه میگوی""د« :ا ْليَ ْو َم ْك َم ْلتُ لَ ُك ْم دينَ ُك ْم»
منظور" از دین ،اسالم است .خداوند متعال به پیامبر و مومنان خ"بر میده"د ک"ه ایم"ان
را برای آنها کامل کرده است بنابراین به بیش از آن نیازی ندارند ،خداون""د آنرا تم""ام
کرده است پس هرگز ناقص نمیشود و از آن راضی شده و هرگز خشمگین نمیشود.
امام احمد رحمهاهلل میگوید« :از طارق" بن شهاب روایت است که میگوید :م""ردی
یهودی" نزد عمر بن خطاب آمده و گفت :ای امیر مومنان ،شما آی""های را در کت""ابت""ان
میخوانید که اگر بر ما یهودیان نازل میشد ،روز نازل شدن آنرا عید میگرفتیم .عم""ر
ت َعلَ ْي ُك ْم نِ ْع َم""تي» پس گفت :کدامین آیه؟ یهودی گفت« :ا ْليَ ْو َم َأ ْك َم ْلتُ لَ ُك ْم دينَ ُك ْم َو َأ ْت َم ْم ُ
عمر گفت :به خدا سوگند" روز و لحظهای را که این آیه بر رسول خدا نازل ش""د ،می-
2
دانم ،شب عرفه در روز جمعه نازل شد».
س َم ُع بِي َأ َح ٌد ِمنْ َه ِذ ِه و رس""ول خ""دا ح فرمودن""دَ « :والَّ ِذي نَ ْف ُ
س ُم َح َّم ٍد بِيَ ِد ِه ،اَل يَ ْ
س ْلتُ بِ ِهِ ،إاَّل َك انَ ِمنْ ُأ
ص َرانِ ٌّي ،ثُ َّم يَ ُم وتُ َولَ ْم يُ ْؤ ِمنْ بِالَّ ِذي ْر ِ يَ ،واَل نَ ْ اُأْل َّم ِة يَ ُه و ِد ٌّ
( - 1انعام« )115 :و کالم پروردگار تو با صدق" و عدل به انجام رسید»".
- 2بخاری" و مسلم3017 :؛ ترمذی؛ نسائی".
451 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
ب النَّا ِر»« 1:هیچیک از افراد این امت ،یهودی و نص"رانی نیس"ت ک"ه ن"ام م"را ص َحا َِأ ْ
بشنود" و به من ایمان نیاورد و بمیرد مگر اینکه از دوزخیان خواهد بود».
و از جابر بن عبدهللا روایت است که عمر بن خط""اب ب""ا نوش""تهای از اه""ل کت""اب
نزد رسول خدا رفت .پس آنرا برای رسول خدا خواند ،رسول" خ"دا ح خش"مگین ش"ده
سي بِيَ ِد ِه لَقَ ْد ِجْئتُ ُك ْم بِ َه ا نَقِيَّةً، بَ ،والَّ ِذي نَ ْف ِ و فرمودندَ« :أ ُمتَ َه ِّو ُكونَ فِي َها يَا ابْنَ ا ْل َخطَّا ِ
ُص ِّدقُوا بِ ِهَ ،والَّ ِذي اط ٍل فَت َ ق فَتُ َك ِّذبُوا بِ ِهَ ،أ ْو بِبَ ِش ْي ٍء فَيُ ْخبِ ُرو ُك ْم بِ َح ٍَّس َألُو ُه ْم عَنْ َ اَل ت ْ
س َعهُ ِإاَّل َأنْ يَتَّبِ َعنِي»« :ای پس""ر خط""اب؛ آی""ا
2
سى َكانَ َحيًّاَ ،ما َو ِ سي بِيَ ِد ِه لَ ْو َأنَّ ُمو َ نَ ْف ِ
بدون فکر و اندیشه خود را به مطالعهی ت""ورات مش""غول میک""نی؟ خ""ود را ح""یران و
سرگردان میکنی؟ سوگند" به کسی که جانم در دست اوست ،برای شما کتابی آوردهام
که آیاتش واضح و روشن است از چیزی از آنها سوال نمیکنید مگر اینکه به درستی
پاسخ میدهند و آنها را تکذیب میکنید ،یا پاسخ نادرست میدهند و آنه""ا را تص""دیق" می-
کنید .سوگند به کسی که جانم در دست اوست اگر موسی زنده ب""ود چ""ارهای نداش""ت
جز اینکه از من پیروی" کند».
خداوند متعال به مومنان بشارت نص"رت و ی"اری" رس"ول هللا ح ب"ر دش"منانش" می-
ق» 3یعنی :او کسی است که پیامبرش دهد« :هُ َو الَّذي َأرْ َس َل َرسُولَهُ بِ ْالهُدي َو دي ِن ْال َح ِّ
را با علم نافع و عمل صالح فرس""تاد .چ""را ک"ه ش""ریعت ش""امل دو بخش اس""ت :علم و
عمل؛ علم شرعی صحیح و عمل شرعی مقبول؛ بن""ابراین اخب""ار آن ح""ق و انش""اءات
ُظ ِه َرهُ َعلَي الدِّي ِن ُکلِّ ِه» تا اینک""ه دینش را ب""ر تم""ام ادی""ان موج""ود" آن عادالنه است« :لِي ْ
در میان عرب و عجم و مشرکین پیروز گرداندَ « ".و َكفَى بِاهّلل ِ َش ِهيدًا» و کافی است که
خداوند" گواه باشد که محمد رسول و فرستاده"ی اوس""ت .و او ناص""ر و ی"ار و ی""اورش
4
میباشد.
ج) ایمان به آسانی شریعت و وسعت نظر و پاس""خگویی آن ب""ه نی""از بش""ر در ه""ر
زمان و مکان؛
تعریف «الیسر» در لغت« :الیسر» ضد «العس""ر» میباش""د .گفت""ه میش""ود« :یس""ر
5
االمر» زمانی که آن امر آسان بوده و سخت و دش"وار نباش"د ".و ب"ر این اس"اس اس"ت
- 1مسند احمد ،مسلم153 :
- 2مسند احم""د ،3/387 :دارمی ،1/115 :الس"نة ،ابن ابی عاص""م ،5/2 :ابن عب""دالبر
در جامع بیان العلم و فضله2/24:؛ نگ"ا :ارواء الغلی"ل1/34 :؛ و آلب"انی میگوی"د :این
حدیث حسن است.
( - 3توبه« )33 :او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد ،تا آنرا
دینها غالب گرداند».
بر همه
- 4نگا :تفسیر ابن کثیر رحمهاهلل
- 5الصحاح ،جوهری ،مادة «یسر»2/857 :
452 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
که خداوند" متعال میفرمایدَ « :و لَقَ ْد يَسَّرْ نَا ْالقُرْ آنَ لِل ِّذ ْک ِر فَهَلْ ِم ْن ُم َّد ِک ٍر» (قمر« )17 :و
یقینا ً ما قرآن را برای تذکر آسان نمودیم ،پس آیا کسی هست که مت""ذکر" ش""ود؟!» .ب""ه
این معنا که آنرا آسان نمودیم" و پند گرفتن از آنرا میسر کردیم 1.و از مع""انی «یس""ر»
عبارت است از :نرمی و فرمانبرداری" و انقیاد؛ و یکی از معانی لغ""وی آن ،اص""الح
و آماده کردن میباشد .چنانکه خداوند متعال میفرماید« :فَ َسنُيَ ِّس ُرهُ لِ ْلي ُْس "ري» 2یع""نی او
3
را برای عمل صالح آماده کردیم.
بن"ابراین «الیس""ر» و «التیس""یر» در مع""انی س"هولت و آس"انی و انقی"اد و ن""رمی و
آماده کردن میباشد .و همچنین هر آنچه از مشقت و س""ختی ب""ه دور باش""د معن""ای آنرا
در بر دارد و از این قبیل است آیات زیر:
ي» (بق""ره« )196 :و اگ""ر ب""از داش""ته ش""دید «فَِإ ْن ُأحْ ِ
ص"رْ تُْ"م فَ َم""ا ا ْستَي َْس" َ"ر ِمنَ ْالهَ" ْد ِ
(بوسیله دشمن یا بیماری" و غیره) پس آنچه از قربانی" فراهم شود (ذبح کنی""د و آنگ""اه
از احرام بیرون شوید)».
آن» (مزمل« )20 :پس اکنون آنچ""ه (ب""رای ش""ما) میس""ر ُ ْ
«فَا ْق َرُؤ ا" ما تَيَ َّس َر ِمنَ القرْ ِ
باشد از قرآن بخوانید»".
«فَقُلْ لَهُ ْم قَوْ الً" َم ْيسُورا» (اسراء« )28 :پس با گفتاری نرم با آنان سخن بگو».
این آیات در بردارندهی این معانی میباشد.
و از این دس""ته اس""ت تعلی"ق زمخش""ری" 4ب""ر این آی"ه ک"ه میفرمای""د« :يُري ُد هَّللا ُ بِک ُمُ
ْاليُس َْر َو ال يُري ُد بِ ُک ُم ْال ُعس َْر» (بقره )185 :زمخشری میگوید« :خداوند خواسته اس""ت
که بر شما آسان بگیرد و سخت نگیرد و حرج و مشقت در دین را از شما نفی ک""رده
5
است».
اما «یسر» در اسالم عبارت است از :پایبندی" به احکام دین چنانکه خداوند" متعال
خواسته است و تعامل با احکام و تشریعات آن بر وفق" منهج آسانگ""یری ک""ه وی""ژگی"-
6
های آن در خالل منهج نبوی" بیان شده است.
یا اینکه عبارت است از تشریع احکام ب""هگون""های ک""ه در آن نی""از مکل""ف و ت""وان
- 1نگا :تفسیر القرآن العظیم ،ابن کثیر411/4 :
( - 2لیل« )7 :پس ما او را برای (راه) آسان توفیق میدهیم».
- 3نگا :جامع البیان فی تأویل آی القرآن ،طبری30/221 :
- 4محمود" بن عمر بن محمد خوارزمی زمخشری؛" ابوالقاس""م؛ مفس""ر ،ادیب ،لغ""وی؛
از مشهورترین تألیفات وی تفسیر «الکشاف» (که پر است از باوره""ا و اندیش""هه""ای
اعتزالی) و «اساس البالغة» میباشد .وی در سال 538هجری ف""وت ش"د .نگ"ا :س""یر
اعالم البنالء ذهبی20/153 :؛ االعالم ،زرکلی7/178 :
- 5الکشاف1/228 :
- 6خصائص الشریعة االسالمیة؛ د .عمر االشقر ،ص70 :
453 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
وی در انجام اوامر و ترک نواهی ب""ا در نظ"ر داش""تن ع""دم اخالل ب"ه مب""ادی اساس"ی"
1
تشریع ،رعایت شود.
اهداف آسان گیری (الیسر) در اسالم
-1اهداف اعتقادی:
شاطبی رحمهاهلل میگوید« :تکالیف اعتقادی و عملی از جمله م""واردی" هس""تند ک""ه
افراد امی و بیسواد نیز میتوانند آنها را درک نموده و بفهمند تا اینکه اینگون""ه بتوانن""د
تحت حکم آن در آیند .چنانکه تکالیف اعتقادی ب"هگون"های اس"ت ک"ه فهمی"دن و درک
آنها برای عقل آسان است و اکثر و بیشتر افراد ،چه آنان که باهوش و دقیق هس""تند و
چ""ه کس""انی ک""ه از فهم پ""ایینت""ری برخوردارن""د ،آنرا درک نم""وده و میفهمن""د .و اگ""ر
تکالیف اعتقادی از جمله مواردی بود که جز خواص از درک آن عاجز بودند ،دیگر
شریعت عام و فراگیر و برای همهی انسانها با درکهای متفاوت نبود درحالیکه ث""ابت
شده شریعت برای همهی انسانها (با درک و فهمهای متفاوت) آمده است 2.و در واقع
آسانگیری و آسانی اسالم یکی از قویترین و اثر بخشترین عوامل در سرعت انتش""ار
و روی آوردن مردم به آن بوده است.
-2اهداف تعبدی:
هرکس در ابعاد مختلف شریعت بررسی کند در مییابد که شریعت در ورای" آسان-
گیری در تکالیف ،توانایی مسلمان در ادای عبادت را برحس""ب ش"رایط وی در نظ"ر
گرفته است .حال این شرایط" متوجه جهل یا اکراه باشد یا عجز و عدم توانایی؛
اسالم تمام وضعیت"هایی را که ممکن است مسلمان ب""ا آن روب""ه رو ش""ود ،در نظ""ر
گرفته و رعایت کرده است چنانکه در هنگام عدم وجود آب یا ترس از مرگ به دلیل
استفاده از آب سرد ،یا بیماری شدید ،تیمم را برای وی مب""اح نم""وده اس""ت 3.همچ""نین
شریعت در ورای آسانگیری در تکالیف ،مراقبت از نفس را نیز در نظر گرفته است
چنانکه برای بیماری" که میترسد روزه گرفتن بر بیماریش بیفزای""د ی""ا اینک""ه بهب""ودی
وی را ب""ه ت""أخیر ان""دازد ،افط""ار" ک""ردن را ج""ایز ش""مرده اس""ت .و چ""ون ص""حت و
تندرس""تی" ب""ه وی بازگش""ت ،آنرا اع""اده کن""د .خداون "د" متع""ال میفرمای""دَ « :و َم ْن ک""انَ
َمريضاً" َأوْ عَلي َسفَ ٍر فَ ِع َّدةٌ ِم ْن َأي ٍَّام ُأخ ََر » (بقره« )185 :و هرکس که بیمار یا در سفر
ب""ود ،پس (بای""د ب""ه تع""داد روزه""ای ک""ه افط""ار ک""رده) روزه""ای دیگ""ر را (روزه
بگیرید)».
-3اهداف اجتماعی:
و از این قبیل است قاعدهی «عرف» ک""ه عب""ارت اس""ت از :ق""ول ی""ا عملی ک""ه از
- 1نگا :مظاهر التیسیر للشریعة االسالمیة ،کمال وجودة ابوالمعاطی ،ص7 :
- 2الموافقات ،شاطبی2/88 :
- 3صورة من سماحة االسالم ،دکتر عبدالعزیز ربیعة ،ص49 :
454 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
عبادت» ابن بط""ال 1میگوی""د :زی""ادهروی در عب""ادت از این جهت مک""روه اس""ت ک""ه
ت"رس آن میرود مالل آور ش"ود و اینگون"ه منج"ر ب"ه ت"رک عب"ادت گ"ردد» 2.و مالل
3
عبارت است از :سنگین شدن چیزی" و نفرت از آن پس از محبتش.
ضوابط آسانگیری در اسالم:
تعریف ضابطه :ضابطه عبارت است از قاعدهی کلی؛ و در اینج""ا منظ""ور" از آن
4
قید و بندهایی است که حدود موضوع" را مشخص میکند.
مبنای شریعت در اص""ول و اه""داف آن ب""ر آس""انگ""یری میباش""د ک"ه از ض""وابط آن
عبارت است از:
-1آسانگیری از کتاب یا سنت ثابت باش""د .ت""ا اینک""ه عم""ل ب""ه آن و اعتم""اد ب""ه آن
برای مسلمانان سهل و آسان باشد نه اینکه آسانگیری برحسب هوی و هوس باش""د ی""ا
اینکه ناشی از فشارهای" وارد در جوامع معاصر" باشد.
-2عدم تجاوز از حد و حدود آسانگیری ک""ه نص مش""خص نم""وده اس""ت .چنانک""ه
جایز نیست بیش از آنکه نص در جهت آس""انگ""یری بی""ان نم""وده اس""ت ،ب""ه تخفی""ف و
تسهیل روی آورد نه از نظر کمی و نه از جهت کیفی؛ به عنوان مثال برای کسی که
میتواند نشسته نماز بخواند" جایز نیست دراز کشیده نماز بخواند".
-3آسانگیری با نص""ی از کت""اب ی""ا س""نت در تع""ارض نباش""د .خداون"د" متع""ال می-
فرماید« :يا َأ ُّيهَا الَّذينَ آ َمنُوا ال تُقَ" ِّد ُموا بَ ْينَ يَ"د ِ
َي هَّللا ِ َو َر ُس"ولِ ِه َو اتَّقُ""وا هَّللا َ ِإ َّن هَّللا َ َس"مي ٌع
عَلي ٌم» (حجرات« )1 :ای کسانیکه ایمان آوردهاید! بر هللا و رسولش پیشدستی" نکنی""د
و از هللا بترس""ید ،بیگم""ان هللا ش""نوای" داناس""ت» .و ب""ه هنگ""ام اختالف و تن""ازع ب""ه
مراجعه به هللا و رسولش امر کرده است.
چنانکه اهل علم ب""ا اله""ام از این اص""ل ،قواع""د فقهی مهمی را بی""ان ک""ردهان""د ،از
جمله« :ب""ه هم""راه نص ،اجته""اد کارآم""د نیس""ت»« .در م""وردی ک""ه نص وارد ش""ده،
5
جایی برای اجتهاد وجود ندارد».
و از این قبیل است تصور" کسانی که قائل ب""ه تخفی""ف و دلس""وزی" در م""ورد گن""ه-
کارانی هستند که به حدی معین از حدود شریعت محکوم ش""دهان""د .ب""ا اینک""ه خداون""د
متعال میفرمایدَ « :واَل تَْأ ُخ ْذ ُكم بِ ِه َما َرْأفَةٌ فِي ِد ِ
ين هَّللا ِ ِإن ُكنتُ ْم تُْؤ ِمنُونَ بِاهَّلل ِ َو ْاليَوْ ِ"م اآْل ِخ ِ
""ر
- 1علی بن خلف بن عبدالملک بن بطال بکری قرطبی ،ابوالحسن؛ از فقهای ب""زرگ
مالکیه و از مشهورترین شارحان بخ""اری میباش""د .وی در س""ال 449هج""ری وف""ات
یافت .نگا :السیر18/47 :
- 2فتح الباری3/44 :
- 3نگا :فتح الباری1/117 :
- 4الضوابط" الشریعة لالخذ بایسر المذاهب؛ وهبة الزحیلی ،ص53 :
- 5الوجیز" فی ایضاح قواعد الفقه الکلیة ،محمد صدقی" البورنو ،ص255 :
456 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
َو ْليَ ْشهَ ْ"د َع َذابَهُ َما طَاِئفَةٌ ِّمنَ ْال ُمْؤ ِمنِينَ » (ن""ور« )2 :و اگ""ر ب""ه هللا و روز آخ""رت ایم""ان
دارید نباید در (اجرای احکام) دین هللا نسبت به آن دو (زن و م""رد) رأفت (و رحمت
کاذب) داش""ته باش""ید و بای""د گ""روهی از مؤمن""ان ب""ر مجازاتش""ان (ش""اهد و) حاض"ر"
باشند» .و برخی از دعوتگران تجددخواه و منادیان تغییر و آس"انگ"یری می""ان مب"ادی
شریعت که تغییر و تبدیل نمیپذیرند و فروعی که ممکن است به این اوصاف" وص""ف
گردند ،تفاوتی قائ""ل نمیش""وند .پس در احک""ام ش""ریعت چن""ان تص""رف میکنن""د ک""ه در
قوانین وضعی" چنان دخل و تصرف نمیکنن""د؛ و نص""وص را در ج""ای خ""ود ب""ه ک""ار
نمیبرند و تصوراتی را که از آسانگیری ،تساهل و تسامح دارند ض""ابطه و قاع""دهای
تلقی میکنند که بر مبنای آن حکم را تغییر میدهند و در واقع وجود و عدم وج""ود" آنرا
چنین تعیین میکنند .و این بهتان و افترا" ب"ه نص"وص و ض"ایع نم"ودن ح"ق هللا متع"ال
درتشریع میباشد.
-4آسانگیری مقید به مقاصد شریعت باشد .به عبارت دیگ""ر آس"انگ"یری بای""د در
1
اینجا با مقصدی از مهم"ترین مقاص"د ش"ارع ک"ه س"روری و ب"زرگی و ع"زت اس"الم
است ،منافات دارد .و سروری" و بزرگی" اسالم با راحتی و تخفیف و آسان گیری بیقید
و بند به دست نخواهد" آمد و پایدار" نخواهد بود 1.خداوند" متعال میفرمایدَ « :و ما َج َع"" َل
"و َس" َّما ُک ُ"م ْال ُم ْس"لِمينَ » (حج« )78 :و در
ج ِملَّةَ َأبي ُک ْم ِإبْراهي َم هُ" َ َعلَ ْي ُک ْم فِي الد ِ
ِّين ِم ْن َح َر ٍ
دین برای شما هیچ سختی (و تنگنایی) قرار نداد( ،همان) آیین پدرتان ابراهیم اس""ت،
او (= هللا) پیش از این (در کتب سابقه) و در این (قرآن نیز) شما را مسلمان نامید».
د) دریافت تدریجی احکام شریعت اسالمی
دع""وت ب""ه تط""بیق ش""ریعت اس""الم بای""د دربردارن""ده تحری""ک ایم""ان در نف""وس و
2
برانگیختن شعور" دینی و کامل کردن عقل و خرد و رشد و تربیت آن باشد.
و این بدان معناست که بسیاری از مقتضیات تغییر ک""ه مس""تلزم اص""الح میباش""ند،
نیازمند" آمادگی روحی بزرگی" هستند .چنانک""ه ب""دون آم""ادگی روحی عمی""ق ،ثم""رهی
مورد" نظر را به همراه نخواهد داشت.
به عنوان مثال مسأله شراب و تحریم آن در اسالم را ذکر می کنیم .مسألهای که در
جامعهی جاهلی بسیار" شایع بود .ش""راب پدی""دهای عجین و گ""ره خ""ورده ب""ا ع"ادات و
تقالید این جامعه بود ،حال چگونه شریعت باید با آن برخورد میکرد؟
شریعت الهی ب""ا آی""اتی از ق""رآن ک""ریم ب""ه درم""ان آن پ""رداخت و این در طی چن""د
مرحله و با رعایت رفق و نرمی و مهربانی" و بدون جنگ و ریختن خون بود.
میتوان به مثال دیگری در این زمینه از س""یرت خلیف"ه ع""ادل عم""ر بن عب""دالعزیز
رحمهاهلل اشاره نمود« .عمر بن عب""دالعزیز" پس از عه""دهدار ش""دن حک""ومت تص""میم
داشت تا اوضاع و شرایط را به هم""ان راه و روش و ش""رایط زم""ان خلف""ای راش""دین
باز گرداند .فرزند غیوری به نام عبدالملک داشت که از پرهیزگاران پرهیج""ان ب""ود.
وی در گفتگویی ب""ا پ""درش ب""ر رون""د ُکن""د از بین ب""ردن انحراف""ات" اع""تراض نم""ود و
خواهان سرعت بخش"یدن ب"ه رون"د" بازگش"ت م"ردم ب"ه ش"رایط" و راه و روش خلف"ای
راشدین بود .چنانکه روزی" عبدالملک به پدرش گفت« :ای پدر ،چه شده که امور را
اجرا نمیکنی؟! به خدا سوگند" باکی ندارم که در راه حق دیگها برای ع""ذاب من و ت""و
به جوش آیند!! اما پاسخ پدر فقیه مومن چنین بود :فرزندم شتاب مکن؛ خداوند متعال
در قرآن کریم" دو بار شراب را نکوهش نمود و در بار سوم آنرا حرام کرد .میترس""م
حق را به یک باره به مردم منتقل کنم و آنان به کلی آنرا رها کنند و اینگونه فتنه ب""ر
3
پا شود».
- 1منهج التیس""یر المعاص""ر و دراس"ة تحلیلی"ة ،عبدهللا بن اب"راهیم الطوی""ل ،ص،13 :
327 ،45
- 2الدعوة االسالمیة ،الوسائل ،الخطط المداخل ،ص400-399 :
- 3الموافقات فی اصول االحکام ،شاطبی2/66 :؛ مطابع المدنی بالقاهرة
458 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
بن""ابراین کس""انی ک""ه ب""ه اس""تیناف و از س""رگیری حی""ات اس""المی و برپ""ایی دولت
اسالمی در زمین دعوت میدهند ،باید در این مسیر سنت تدریج را در راستای تحقیق
اهدافی که دنبال میکنند ،رع"ایت کنن""د و ارزش و جایگ""اه واالی ه""دف و امکان"ات و
ک"ثرت موان"ع را در این مس"یر در نظ"ر داش"ته باش"ند 1.و بای"د در این مس"یر اس"وه و
الگوی آنها عهد نبوی باشد و با وقار و بدون افراط" و تفریط مسیر مورد نظر را طی
کنند و طبیعت این دین و منهج آن در حرکت به شیوهای که بیان نمودیم ،درک کنند.
بنابراین قبل از هر چیز بای""د قلبه""ا خالص""انه متوج""ه خداون"د" باش""د و بن""دگی خ""ود
برای او را با پذیرفتن شریعتش و رد کردن و نپذیرفتن جز آن ،اعالن کند؛ و پس از
اینکه عقیده توحید" را به صورت تدریجی" و با درنگ الزم و اس""تواری ک""افی ،قطعی
و مستقر نمود وجدانهای بیدار به آن جامهی عمل پوشاندند و بدان پاس""خ مثبت داده و
عمل کردند ،پس از این مهم به تدریج گامهای بعدی خواهد بود که هر گ""امی عن""ایت
و توجه و مطالعهی خاص خود را میطلبد.
و) پایداری و صبر و درنگ و ناامید نشدن
دعوت به شروع دوباره و تطبیق احکام شریعت نیازمند صبر و درن""گ و ش""تاب
نکردن در نتیجه میباشد .و پایداری" و توک""ل و ع""دم ناامی""دی را میطلب""د .بای""د در این
مسیر عملکرد رسول خدا را ب""ه ی""اد آورد ،آنگ""اه ک""ه در مک""ه ن""دای توحی""د ب""رآورد".
زمانی" که ص""دها بت در کعب""ه و اط""راف آن ص""ف کش""یده بودن"د" ام""ا رس""ول خ""دا ح
سیزده سال در مکه درنگ نم""ود و در تم"ام این م""دت ب"ه توحی"د" و اخالص در عم"ل
برای خداوند" متعال فرا خواند .و پس از گذشت بیست و یک سال از آغ""از دع""وت و
به عبارتی پس از گذشت هشت سال از هجرت ،بتها را ن""ابود ک""رد ح""تی ک""ه رس""ول
خدا ح در عمرة القضاء هیچیک از بتها را لمس هم نکرد درح""الیک""ه یکس""ال قب""ل از
2
فتح مکه بیش نبود.
شیخ االسالم ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :بسیاری از م""ردم چ""ون منک""ری را می-
بینند یا اینکه شاهد تغییر و تحول در اح""وال و اوض""اع" امت اس""المی میباش""ند ،داد و
فریاد" نموده و چون مصیبت دیدگان نوحهخوانی میکنن""د .درح""الیک""ه از این ام""ر نهی
شده است .بلکه در چنین ش""رایطی" ب""ه ص""بر و توک""ل و پای""داری" ب""ر دین اس""الم ام""ر
شدهاند و اینکه ایمان داشته باشند خداوند" همراه پرهیزگ""اران و نیکوک""اران اس""ت .و
آن پرهیزگ""اران میباش""د .چنانک""ه خداون""د ایمان داشته باشند که عاقبت و س""رانجام" از ِ
- 1الصحوة االسالمیة ،د .یوسف" القرضاوی ،حفظهاهلل ،ص105 :
- 2اما امروزه برخی از ما در روز" به تطبیق" شریعت دع""وت میدهن""د و در ش""ب ب""ر
کسانی که بدان حکم نمیکنند ،یورش میبرند؛ که نتیجه آن آسیبها و رنجها و سختیهای
پی در پی میباشد که اس""الم ض""ررهای آنرا متحم""ل میش""ود ب""دون اینک""ه هیچ فای""ده و
ثمرهای حاصل آید.
459 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
وا َّوالَّ ِذينَ هُم ُّمحْ ِسنُونَ » (نحل« )128 :همان""ا هللا متعال میفرمایدِ« :إ َّن هّللا َ َم َع الَّ ِذينَ اتَّقَ ْ
1
با کسانی است که تقوا پیشه کردند و کسانیکه نیکوکارند».
سرشت و فطرت انسانی" کس""ی را ک""ه ب""ه او نیکی کن""د ،دوس""ت دارد .و در واق""ع
نفس انسان چنین سرشته شده است ...و گاهی سنگدلی و شدت عمل او را به لجبازی
و اصرار و نفرت وادار میکند و کبر و نخوت کاذب او را ب""ه انج""ام گن""اه بیش""تر می-
کشاند ،در چنین شرایطی نصیحت وی و امر به معروف با اسلوب موثری که ج""ذب
قلبها را به دنبال دارد ،واجب میباشد .و البته امر به معروف نیز باید با اسلوبی" موثر
باشد که شرایط پذیرش دعوت و درک حقیقت اسالم را در مخ""اطب ب""ه وج""ود آورد.
درک حقیقت اسالم با کسب علم و آموزش و شناخت اص""ول اس"الم و احک"ام و حالل
و حرام و فهم ویژگی"های آن؛ امام بخاری" در صحیحش از ام المومنین عایش""ه روایت
میکند که...« :در اولین سورهی مفصل از قرآن (که در مدینه نازل شد) ذکر بهش""ت
و دوزخ بود تا اینکه مردم چنان که باید به اس""الم گرویدن"د" (و اس""الم در دله"ای آن"ان
ثابت و استوار" گردید) پس حالل و حرام نازل گردید .و اگ""ر اولین چ""یزی ک""ه ن""ازل
میشد این بود که :شراب ننوشید؛ حتما میگفتند :هرگز شراب را ره""ا نمیک""نیم و اگ""ر
اولین امری که نازل میشد چنین بود که :زنا نکنید؛ حتما میگفتند :هرگز زن""ا را ره""ا
نمیکنیم 2»...بنابراین رعایت س""نته""ای ک""ونی" و ش""رعی خداون""د در عم"ل ت""دریجی" و
صبر در امور مختلف تا ثمردهی" و فرارسیدن زمان مناسب واجب میباشد.
چنانکه دین مابا عقیدهای آسان آغاز شد و سپس خداوند متعال ب""ه ت""دریج تک""الیف
شرعی را نازل فرمود ".فرضها را فرض نمود و محرمات را حرام کرد و به ت""دریج
شرایع مختلف را به تفصیل بیان نمود ت""ا اینک""ه بن""ای م""ورد نظ""ر کام""ل ش""د و نعمت
ت َعلَ ْي ُک ْم نِ ْع َم""تي َو ت لَ ُک ْم دينَ ُک ْم َو َأ ْت َم ْم ُتم""ام؛ خداون""د متع""ال میفرمای""دْ « :اليَ""وْ َم َأ ْک َم ْل ُ
3
ضيت لَ ُک ُم اِإْل سْال َم دينا ً» (مائده.»« )3 : ُ َر
و اگر آسانگیری و رفق" و نرمی و انعطاف در هر زمانی مطلوب است ،با توج""ه
به ضعف یقین و غلبه مادیاتی" که امروز شاهد هس""تیم ،ل""زوم" آن در زم""ان م""ا بس""یار
بیشتر" است.
ْ ْ ْ
ِّک بِال ِح ْک َم" ِة َو ال َموْ ِعظَ " ِة ال َح َس "نَ ِة َو بيل َرب َ ع ِإلي َس " ِ خداون""د متع""ال میفرمای""د« :ا ْد ُ
ْ َأ
"و ْعلَ ُم بِال ُم ْهتَ""دينَ » ض َّل ع َْن َسبيلِ ِه َو هُ" َ َأ
َّک هُ َو ْعلَ ُم بِ َم ْن َ جا ِد ْلهُ ْم بِالَّتي ِه َي َأحْ َسنُ ِإ َّن َرب َ
(نحل« )125 :با حکمت و پند نیکو (مردم را) به راه پروردگ""ارت" دع""وت نم""ا و ب""ا
آنه""ا (بحث و) من""اظره کن ،بیتردی""د پروردگ""ارت ب""ه روشی" ک""ه نیکوتر اس""ت ،ب""ا
(حال) کسیکه از راه او گمراه شده است؛ داناتر اس""ت و (ن""یز) او ب""ه ه""دایتیافتگان
- 1فتاوی شیخ االسالم15/297 ،
- 2نگا :صحیح بخاری4993 ،
- 3نگا :الصحوة االسالمیة ،شیخ قرضاوی "،ص 105-104 :با تصرف"
460 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
داناتر است».
کیفیت و چگونگی تطبیق احکام شریعت و تنفیذ آن:
هیچ ع"اقلی تردی"د ن"دارد ک"ه تط"بیق هم"ه روزه احک"ام ش"ریعت در س"رزمین"ه"ای
اسالمی امک"انپ"ذیر نیس"ت و ن"یز این تص"ور" نادرس"تی" اس"ت ک"ه تط"بیق ش"ریعت ب"ه
صورت" تصادفی و اتفاقی رخ میده""د .ی""ا اینک""ه تط""بیق آن ب""ا دس""ت ب""ردن ب""ه س""الح
میسر خواهد شد یا اینکه باید در انتظار تغییر باشیم .تم""ام این م""وارد ب""دون در نظ""ر
داشتن راه و روش"ی" ب"دور از اف"راط" و تفری"ط و برداش"تن گ"ام عملی مطالع"ه ش"ده و
حرکت بر وفق" روشی مرسوم که یکی از مهمترین شاخصههای اندیشه واقع"گرایان""ه
و ویژگیهای عملکرد پیوسته در جهت رسیدن به هدف میباشد ،میسر نخواهد" ب""ود .و
1
امتحان و ابتال اموری" هستند که جز صادقان بر آنها صبر نمیکنند.
مبحث اول :تحقیق کامل شدن دین و تمام شدن نعمت و اقامهی حجت
پایبندی به این منهج در واقع اعتراف حقیقی به این مطلب است که هللا متع""ال دین
را کام""ل ک""رده و نعمت را ب""ه پای""ان رس""انده اس""ت و رس""ول هللا ح رس""الت را ابالغ
نموده و امانت را ادا کرده و خداوند" به وس""یلهی او غم و ان""دوه را زدوده و حجت را
اقامه کرده و دالیل را توضیح داده است .و صحابه از جهت علم و عم""ل ،دین را ب""ه
ت َعلَ ْي ُک ْم ت لَ ُک ْم دينَ ُک ْم َو َأ ْت َم ْم ُپا داشتند و لفظ و معنای آنرا ابالغ نمودن""دْ « ":اليَ""وْ َم َأ ْک َم ْل ُ
ضيت لَ ُک ُم اِإْل ْس"ال َم دين"ا ً» (مائ""ده« )3 :ام""روز دین ش""ما را کام"ل ک"ردم" و ُ نِ ْع َمتي َو َر
نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسالم را (بعنوان) دین برای شما بر گزیدم».
ض َو ال طاِئ ٍر يَطي ُر بِ َجنا َحيْ"" ِه ِإالَّ و خداوند" متعال میفرمایدَ « :و ما ِم ْن دَابَّ ٍة فِي اَأْلرْ ِ
ُون» (انع""ام« )38 :هیچ َّطنا" فِي ْال ِکتا ِ
ب ِم ْن َش ْي ٍء ثُ َّم ِإلي َربِّ ِه ْم يُحْ َش "ر َ" ُأ َم ٌم َأ ْمثالُ ُک ْم ما فَر ْ
جننبدهای در زمین نیست و نه هیچ پرندهای که با دو ب""ال خ""ود پ""رواز" میکن""د ،مگ""ر
اینکه امتهایی مانند شما هستند ،ما در کتاب (لوح محفوظ) هیچ چ""یز را ف""رو گ""ذار
نکردیم ،سپس به سوی پروردگارشان محشور" میگردند»".
"ک َش"هيداً ث في ُک ِّل ُأ َّم ٍة َش"هيداً َعلَ ْي ِه ْم ِم ْن ْنف ِس" ِه ْم َو ِجْئن""ا بِ" َ
ُ َأ و میفرمایدَ « :و يَوْ َم نَ ْب َع ُ
ي َو َرحْ َم"" ةً َو ب ُْش""ري ْ""ک ْال ِک َ
ت""اب تِبْيان""ا ً لِ ُک""لِّ َش"" ْي ٍء َو هُ""د ً عَلي ه""ُؤال ِء َو نَ َّز ْلن""ا َعلَي َ
لِ ْل ُم ْسلِمينَ » (نحل« )89 :و روزی" که در (می"ان) ه"ر ام"تی ،گ"واهی از خودش"ان ب""ر
آنها بر میانگیزیم" و تو را بر آنه""ا گ""واه آوریم .و (م""ا این) کت""اب را ب""ر ت""و ن""ازل
کردیم" که بیانگر همه چیز و هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است».
و حذیفه میگوید ...« :رس""ول خ""دا ح در ح""الی وف""ات نم""ود ک""ه هیچ پرن""دهای در
1
آسمان بالهای خود را تکان نمیداد مگر اینکه در مورد آن علم و دانشی ذکر نمود».
مبحث دوم :ثبوت عصمت برای شریعت
التزام و پایبندی" به این منهج ،عصمت ب""رای ش""ریعت حکیمان""ه را ب""ه دنب""ال دارد
چنانکه نیازی به اصالح و تصحیح ندارد .درحالیکه زبان حال اهل بدعت و ملح""دان
چنین است.
مبحث سوم :تصدیق تمام نصوص کتاب و سنت
التزام و پایبندی" به این منهج ،تصدیق تمام نصوص و کت""اب و س""نت را ب""ه دنب""ال
- 1مسند احمد5/153 :
464 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
دارد و در آن استدالل به کتاب و س""نت یکس""ان اس""ت -مادامیک""ه بین ب""رخی از آنه""ا
ناسخ و منسوخ نباشد – چرا که ه"ر دو از منب"ع و مص"دری" واح"د نش"أت گرفت"ه"ان"د.
ق ِإ ْذ جا َءهُ َأ لَي َ
ْس ص ْد ِ"
ب بِال ِّ ب َعلَي هَّللا ِ َو َک َّذ َ خداوند" متعال میفرماید« :فَ َم ْن َأ ْ
ظلَ ُم ِم َّم ْن َک َذ َ
ک هُ ُم ْال ُمتَّقُونَ » (زم""ر: ق بِ ِه ُأولِئ َ ص َّد َ"ق َو َ ي لِ ْلکافِرينَ َو الَّذي جا َء بِالصِّ ْد ِ" في َجهَنَّ َم َم ْثو ً
« )33-32پس چ""ه کس""ی س""تمکارتر اس""ت از کسیکه ب""ر هللا دروغ ببن""دد و س""خن
راست را چون ب"ه س"راغ او آم"د تک"ذیب کن"د؟ آی"ا در جهنم جایگ"اهی ب""رای ک"افران
نیس""""ت؟! و کسیکه س""""خن راس""""ت را آورد و آنرا تص""""دیق ک""""رد ،اینانن""""د ک""""ه
پرهیزگارانند»".
مبحث چهارم :تغطیم نصوص کتاب و سنت
التزام و پایبندی" به این منهج باعث تعظیم مسلمان ب""ه نص""وص کت""اب و س""نت می-
شود .چرا که وی معتقد است ه"ر آنچ"ه نص"وص کت"اب و س"نت در بردارن"د ،ح"ق و
درست میباشد .و از دالیل این مطلب عبارتند از:
-1از عبدهللا بن مغفل روایت است که چون شخصی را دید س""نگریزه پرت""اب می-
کند به او گفت :سنگریزه پرتاب مکن؛ زیرا رسول خ""دا ح از این ک""ار نهی نم""وده و
سنَّ َ ،وتَ ْفقَ ُأ ال َعيْنَ »: س ُر ال ِّص ْي ٌد َوالَ يُ ْن َكى بِ ِه َعد ٌُّوَ ،ولَ ِكنَّ َها قَ ْد تَ ْك ِ فرمودند« :الَ يُ َ
صا ُد بِ ِه َ
«با پرتاب سنگریزه نه کسی میتواند شکار کند و نه به دشمن آسیبی برس""اند" ولی چ""ه
بسا که باعث شکستن دندان شود و چشمی را کور کند» .پس از مدتی ،همان شخص
را دید که سنگریزه پرتاب میکند .به او گفت« :به تو میگ""ویم رس""ول" خ""دا از پرت""اب
سنگریزه من""ع فرم""ود ،ب""از هم س""نگ پرت""اب میک""نی؟! هرگ""ز ب""ا ت""و س""خن نخ""واهم"
1
گفت».
-2و سعید بن مسیب رحمهاهلل روایت میکند که« :چ""ون شخص""ی را دی""د ک""ه پس
از طلوع فجر بیش از دو رکعت نماز میخواند و بس"یار رک"وع و س"جده میک"رد ،وی
را از این کار نهی ک""رد .آن م""رد گفت :ای اب"و محم"د ،خداون"د ب""ه خ"اطر نم""از م"را
عذاب میکند؟! گفت :خیر؛ اما به دلیل عمل کردن ب""رخالف" س""نت ،ت""و را ع""ذاب می-
2
کند».
-3و از سالم بن عبدهللا بن عمر از پدرش روایت است که میگوی""د« :عم""ر گفت:
چون رمی جمره کردید و ذبح نمودید" و س""ر را تراش""یدید ،تم""ام ام""وری ک""ه ب""ر ش""ما
حرام شده بود ،حالل میشود جز زنان و استعمال بوی خوش».
سالم گفت :و عایشه رضیاللهعنها فرمود« ":قبل از اینک""ه رس""ول خ""دا وارد اح""رام
- 1مسند احمد56 "،55 "،5/54 "،4/86 :؛ بخ""اری6220 "،5479 "،4841 :؛ مس""لم:
1954
- 2دارمی405-1/404 :؛ سنن الکبری بیهقی2/466 :؛ مصنف عب""دالرزاق-3/52 ":
4755
465 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
شود و نیز پس از رمی جمره و قبل از زیارت خانه کعبه به او خوشبویی زدم .س""الم
1
گفت :سنت رسول خدا سزاوارتر است که پیروی" شود».
مبحث پنجم :ارتباط مسلمان با سلف صالح وی و علمای ربانی
دانستیم که منظور" از سلفیت یکی از دو معنای زیر میباشد:
-1بازهی تاریخی مختص افرادی" که در قرنهای برتر سهگانه زن""دگی میکردن""د.
س قَ ْرنِي ،ثُ َّم الَّ ِذينَ
و دلی""ل آن ح""دیثی اس""ت ک""ه رس""ول خ""دا ح فرمودن""دَ « :خ ْي ُر النَّا ِ
يَلُونَ ُه ْم ،ثُ َّم الَّ ِذينَ يَلُونَ ُه ْم« 2:»...بهترین مردم ،مردمان قرن من هس""تند س""پس کس""انی
که پس از آنها میآید ،سپس کسانی که پس از آنها میآیند.»..
-2راه و روش بهترین مس"لمانان ک"ه در س"ه ق"رن برت"ر زن"دگی میکردن"د .راه و
روش آنان در تمسک به کتاب و سنت و مقدم داشتن آنها بر هر چیزی و عمل به آنها
به مقتضای فهم صحابه و سلف؛
بنابراین سلفیت بر مبنای تعریف" دوم راه و روشی" است که تا قیامت باقی خواه""د
بود و مادامیکه انسان به شروط" و قواعد آن پایبند باشد ،انتساب به آن ص""حیح اس""ت.
و دلیل آن حدیثی است که رسول خدا ح فرمودند« :اَل تَزَا ُل طَاِئفَ ةٌ ِمنْ ُأ َّمتِي ظَ ا ِه ِرينَ
ض ُّر ُه ْم َمنْ َخ َذلَ ُه ْمَ ،حتَّى يَْأتِ َي َأ ْم ُر هللاِ َو ُه ْم َك َذلِ َك»« :پیوسته گ""روهی َعلَى ا ْل َحقِّ ،اَل يَ ُ
از امتم با حق پیروزند ،کسانی که به آنها پشت کنند و دست از نصرت و ی""اری آنه""ا
کشند ،ضرری" به آنها نمیرسانند" تا اینکه امر خداوند میآید و آنها چنین پیروزند».
بر این اساس هرکس ولو اینکه در عصر و زمانی جز عصر س""لف باش""د ام""ا ب""ه
راه و روش و منهج آنه""ا در علم و عم""ل پایبن""د و مل""تزم باش""د ،او ن""یز از آنهاس""ت و
همچون آنها سلف میباشد چرا که انسان به همراه کسی است که او را دوست دارد.
ابوالوفاء بن عقیل به برخی از اص"حابش میگفت« :یقین"ا میدانم ک"ه ص"حابه ف"وت
کردند" و جوهر و عرض را نشناختند؛ اگر میخواهی چون آنان باشی ،پس مث""ل آن""ان
ب""اش و اگ""ر ب""ر این ب""اوری" ک""ه راه و روش متکلم""ان به""تر و برت "ر" از راه و روش
3
ابوبکر" و عمر است ،براستی" که دیدگاه بدی داری».
و این ام""ر ب""ا ال""تزام و پایبن""دی" ب""ه منهج آنه""ا در علم و عم""ل میس""ر خواه""د ب""ود.
خداوند" متعال میفرمای""دَ « :و الَّذينَ ج""اُؤ ِم ْن بَ ْع" ِد ِه ْم يَقُولُ""ونَ َربَّنَ""ا ا ْغفِ""رْ لَن""ا َو ِإِل ْخوانِنَ""ا
الَّذينَ َس""بَقُونا بِاإْل يم""ا ِن» (حش""ر« )10 :و (ن""یز) کس""انیک""ه بع""د از آنه""ا (بع""د از
مه""اجران و انص""ار) آمدن""د ،میگوین""د :پروردگ""ارا! م""ا را و برادرانم""ان را ک""ه در
ایمان بر ما پیشی گرفتند" بیامرز».
و نیز اعتقاد به اینکه راه و روش سلف صالح سالمت""ر ،عالمان""هت""ر و حکیمان""هت""ر
میباشد .ابن تیمیه میگوی""د« :ب""ر راه و روش س""لف ص""الح دروغ بس""تند و ب""ا درس""ت
جلوه دادن راه و روش خلف گمراه ش""وند و اینگون""ه می""ان دو ام""ر جم""ع کردن""د :بین
جه""ل نس""بت ب""ه راه و روش س""لف در دروغ" بس""تن ب""ه آنه""ا و جه""ل و گم""راهی ب""ا
1
تصویب راه و روش خلف».
ُضلُّ هّللا ُ الظَّالِ ِمينَ َويَ ْف َع ُل هّللا ُ َما ت فِي ْال َحيَا ِة ال ُّد ْنيَا َوفِي ِ
اآلخ َر ِة َوي ِ وا بِ ْالقَوْ ِل الثَّابِ ِ
الَّ ِذينَ آ َمنُ ْ
يَ َشاء» (ابراهیم« )27 :هللا کسانی را که ایمان آوردند ،با گفت""ار ث""ابت (کلم""ه توحی""د)
در زندگی دنی""ا و (هم) آخ""رت پای""دار" (و ث""ابت ق""دم) میدارد و س""تمکاران را گم""راه
میسازد و هللا هر چه بخواهد؛ انجام میدهد».
عالمه عبدالرحمن بن ناصر السعدی" رحمهاهلل میگوید« :خداوند متعال خبر میدهد
که بندگان مومنش را که ایمان قلبی دارند ،پایدار" میدارد .ایمان قل""بی مس""تلزم اعم""ال
اعضا و جوارح است و اعمال جوارح نتیجه ایمان قلبی میباشد .پس خداون "د" مومن""ان
را در زن""دگی دنی""ا ب""ه هنگ""ام روی""ارویی ب""ا ش""بهات ه""دایت نم""وده و ب""ه س""وی یقین
رهنمون ساخته و پایدار میدارد .و هنگام مواجه شدن با ش""هوات آن""ان را از ارادهای
قطعی" و راستین برخوردار میسازد تا آنچه را که خداوند" دوست دارد بر آنچه ه""وای
نفس است مقدم دارند .و آنان را به هنگام مرگ ب""ر دین اس"الم و خاتم""ه نی"ک پای""دار
1
میدارد».
چنانکه خداوند متعال پیامبرش را به ثبات و پایداری" بر حق تا هنگ""ام م""رگ ام""ر
َط َغ""وْ ْ"ا ِإنَّهُ بِ َم""ا تَ ْع َملُ""ونَ اس"تَقِ ْم َك َم""ا ُأ ِم""رْ تَ َو َمن تَ" َ
"اب َم َع""كَ َوالَ ت ْ نم""وده و میفرمای""د« :فَ ْ
صي ٌر»" (هود« )112 :پس (ای پیامبر!) همانگونه که فرمان یافتهای ،اس""تقامت کن بَ ِ
و (نیز) کسی که با تو (به هللا) رو آورده است (باید استقامت کند) و سرکش"ی" نکنی""د،
بیگمان او به آنچه که میکنید ،بیناست» .خداوند متعال در این آی"ه پی"امبر و مومن"ان
همراه او را به استقامت و پایداری امر میکند .چنانکه آنان را امر میکند ش""رایعی" را
که خداون"د" مش""روع" نم""وده ،در پیش گیرن""د و عقای""د درس""تی را ک""ه خداون"د" ب""ه آن""ان
ارزانی" داشته است ،پاس دارند و از آن منحرف نشوند و بلکه بر آنها مداومت داشته
باشند 2.چنانکه میفرمایدَ « :وا ْعبُ ْد َربَّكَ َحتَّى يَْأتِيَكَ ْاليَقِينُ » (حجر« )99 :پروردگارت
را عبادت کن تا هنگامیکه یقین (= مرگ) به سراغت آید».
ثبات و پایداری فضل و منتی از جانب خداوند متعال است چنانکه خداون "د" متع""ال
منتش بر رسولش" و حفظ او از دشمنانش" را یادآور" میشود .دشمنانی که از هر طریق
ک َع ِن در پی به فتنه انداختن او بودند ".خداوند متعال میفرمای""دَ « :و ِإ ْن ک""ادُوا لَيَ ْفتِنُونَ " َ
وک خَ ليالً» (اس""راء« )73:و (ای ي َعلَيْن""ا َغ ْي" َرهُ َو ِإذاً الَتَّخَ" ُذ َ "ر َ الَّذي َأوْ َحيْنا ِإلَ ْي" َ
ک لِتَ ْفتَ" ِ
پیامبر!) نزدیک ب""ود (مش""رکان) ت""و را (ب"ا وسوسههای خ"ود) از آنچ""ه ب"ر ت"و وحی
کردهایم ،منصرف" کنند تا غ"یر آن را ب"ه م"ا نس"بت دهی و آنگ"اه ت"و را دوس"ت خ"ود
َأ
بگیرند» ".سپس تثبیت رسول خدا ح را ذکر نموده و میفرمایدَ « :و لَوْ ال ْن ثَبَّ ْت َ
ن""اک»:
«اگر ما تو را (بر حق) استوار و پا بر جای نمیداشتیم و با عدم اجابت تو ب""ه دع""وت
آنها بر تو منت نمیگذاشتیم»؛ «لَقَ ْد ِکدْتَ تَرْ کَنُ ِإلَ ْي ِه ْم َشيْئا ً قَليالً»« :نزدیک ب""ود ان""دکی
- 1تیسیر" الکریم الرحمن548 :
- 2همان53 :
468 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
( - 1هود« )120 :و ما هریک از اخبار پیامبران را بر تو باز گو کردیم تا بوسیلهی
آن ،دلت را استوار گردانیم" و در این (قرآن) برای تو حق و برای مؤمنان موعظه و
تذکری" آمده است».
- 2ص""حیح؛ دارمی312 ""،1/342 ":؛ الش""ریعة ،آج""رّی122 ""،1/189 :؛ ابن س""عد،
الطبقات5/273 :؛ اللکائی در شرح اصول اعتقاد اه""ل الس""نة و الجماع""ة216 :؛ ابن
بط""ة در االبان""ة566 :؛ ابن عب""دالبر در ج""امع بی""ان العلم1770 ""،2/931 :؛ خطیب
بغدادی در «الفقیه و المتفقه»612 :؛ و ابوعبدهللا ال""دانی بن من""یر آل زه""وی1/105 :
آنرا صحیح دانسته است.
469 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
بین اهل حدیث و سنت چندین برابر اهل کالم و فلسفه میباشد».
شیخ ابوعبدهللا محمد بن عبدالکریم شهرستانی 2میگوی""د« :ن""زد فالس""فه و متکلمین
جز سرگردانی" و پشیمانی" چیزی نیافته است .آنجا که میگوید:
َّرت طَرفي" بين تلک المعالِ ِم و َسي ُ فت المعا ِه َد ُکلَّها
عَمري لقد طُ ُ
علي َذقَ ٍن أو قارعا ً ِس َّن نا ِدم کف حاِئ ٍر ضعاً" َّ فلم أ َر إاَّل وا َ
«به جانم سوگند" همه جا را گشتهام و همه س""رزمین"ه""ا را پیم""ودهام ،چ""یزی ندی""دم
جز گذاشتن کف سرگشتگی" بر چانه یا کشیدن دندان پشیمانی»".
ابوالمعالی جوینی 3میگوید« :دوستان و یاران ما ،به علم کالم مشغول نشوید ".اگر
میدانستم کالم مرا به این درجه میرساند ،هرگز ب""ه آن مش""غول نمیش""دم» .و همچ""نین
میگوید« :اهل اسالم را رها کرده و سوار بر دریای بزرگ (کالم و فلسفه) ش""دم .در
امری شناور" شدم که از آن نهی شده بود .همه اینه""ا در جس""تجوی" حقیقت و ف""رار" از
تقلید بود .اما اکنون از همه آنها به کالم حق ب""از میگ""ردم؛ دین پیرزن""ان را ب""ر خ""ود
الزم بگیرید؛ اگر لطف و رحمت خداوند شامل حال من نش""ود ،ب""ر دین پیرزن""ان می-
4
میرم و عاقبت و سرانجام من به هنگام سفر از دنیا کلمهی اخالص خواهد بود».
همچ""نین ش""مس ال""دین خسروش""اهی" – از ب""زرگت""رین ش""اگردان فخ""ر رازی – ب"ه
برخی از اف""راد فاض""ل و دانش""مندی ک""ه ن""زد وی آمدن""د ،گفت« :اعتق""اد و ب""اور ش""ما
چیست؟ گفتند :آنچه مسلمانان ب"دان اعتق"اد دارن"د .وی گفت :ب"ه آن یقین داری؟ گفت:
بله؛ وی گفت :به خاطر این نعمت از خداوند" سپاسگزاری کن و شکر او را به ج""ای
آور؛ اما به خدا سوگند" من نمیدانم به چه اعتقاد دارم .ب""ه خ""دا س""وگند" نمیدانم اعتق""ادم
- 1مجموع" الفتاوی4/51 :
- 2شهرستانی :محمد بن عبدالکریم بن احمد ،ابوالفتح شهرستانی؛ وی در س""ال 467
هجری و گفته شده 479هجری متولد شد .متکلمی اش""عری" م""ذهب میباش""د .ملقب ب""ه
شیخ اهل کالم و حکمت؛ متهم است به انحراف به سوی اهل بدعت چ""ون اس""ماعیلیه
و دعوت به سوی آنها؛ ابن السمعانی میگوید :متهم به الحاد و غل""و در تش""یع میباش""د.
از تألیفات وی عبارت است از :نهایة االقدام فی علم الکالم ،المل""ل والنح""ل؛ در س""ال
548هجری فوت ش""د .نگ""ا :لس""ان الم""یزان ،ابن حج""ر2/427 :؛ س""یر اعالم النبالء،
ذه""بی20/286 :؛ طبق""ات الش""افعیة ،ابن قاض"ی" ش""هبة1/57 :؛ و فی""ات االعی""ان ،ابن
خلکان4/274 :
- 3ابوالمع""الی جوی""نی :ام""ام ب""زرگ ،ش""یخ ش""افعیه ،ام""ام الح""رمین ،ابوالمع""الی،
عبدالملک بن امام ابومحمد عبدهللا بن یوسف بن عبدهللا بن یوسف بن محمد بن حیویه
جوینی" نیشابوری "،ضیاءالدین ش""افعی؛ ص""احب تص""انیفی چن""د؛ وی در ابت""دای س""ال
419هجری متولد شد .سیر اعالم النبالء.
- 4تلبیس ابلیس85-84 :
470 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
چیست! به خدا سوگند" نمیدانم به چه اعتق"اد دارم! و چن"ان گریس"ت ک"ه ریش"ش خیس
شد».
1
ابن ابی الحدید آن فاضل" مشهور عراقی میگوید:
ُأ
ُ
وانقضي ع ُمري
َ حا َر أمري فيک يا غلوطةَ الفِ ِ
کر
ربحت إاّل أ َذي الس ِ
َّفر فيک العقو ُل فَما
َ سافرت
ظر َّ ُ" ّ ُأل
فَلَ َحي هللاُ ا لي َز َع ُموا
َ
المعروف بِالن ِ ک
أن َ
خار ٌج عن قوّة البشر إن الّذي ذکروا کذبواّ ،
«به خاطر" تو ای مغالطه کاریهای فک""ر ،سرگش""ته و ح""یران ش""دم .عم""رم بیه""وده
تلف شد .عقل و اندیشهها به خاطر تو مسافرت" کردند و جز اذیت و آزار سفر چیزی
نصیبشان نشد .خداوند متعال زشت روی گرداند کسانی را که میپندارند تو به ت"دبر و
تأمل معروفی؛ دروغ" گفتند زیرا چیزی که ذکر کردهاند از توان بشر خارج است».
و خونجی" 2به هنگام مرگ گفت« :از آنچه ب""ه دس""ت آوردم چ""یزی" ندانس""تم ج""ز
اینکه ممکن الوجود" به م""رجح نی""از دارد .س""پس گفت :نیازمن""دی ی""ک وص"ف" س""لبی
است .میمیرم درحالیکه چیزی را ندانسته"ام».
و محمد بن واص"ل حم"وی 3میگوی"د« :ب"ر بس"ترم" دراز میکش"م و ملحف"ه را روی
صورتم میگذارم و با دالیل و حجتهای این و آن روبرو میشوم تا اینکه صبح فرا می-
رسد درحالیک""ه چ""یزی از آنه""ا در نظ""رم ت""رجیح نی""افت» .ه""رکس ب""ه چ""نین ح""ال و
وضعیتی میرسد ،اگر خداوند با رحمت خود به کمک او نرسد ،زندیق" میشود چنانکه
ابویوسف 4میگوید« :هرکس دین را به وسیلهی کالم کسب کند ،زندیق" و هرکس مال
را از راه کیمی""ا (ش""یمی) جس""تجو کن""د ،مفلس و درمان""ده میش""ود .و ه""رکس در پی
- 1عزالدین ابوحامد" عبدالحمید بن هبة هللا مدائنی معتزلی ،نویسنده و شاعر؛ صاحب
شرح نهج البالغه؛ وی در سال 655هجری فوت شد .نگا :الوفیات2/259 ":؛ البدای""ة
و النهایة13/199 :
- 2خونَجی ":محم"د بن نام"اور" بن عب""دالملک خ"ونجی؛ در اص"ل فارس""ی میباش"د .ب"ه
مصر رفت و ِسمت قضاوت در مص""ر را عه""دهدار ش""د .در س""ال 646وف""ات ک""رد.
کتاب «کشف االسرار عن غوامض االفکار» در موضوع" منط"ق" از تألیف"ات اوس"ت.
نگا :سیر اعالم النبالء146 "،23/1 :؛ نگ""ا :درء تع""ارض العق""ل م""ع النق""ل،1/162 :
.3/262
- 3متوفای سال 697هجری؛ نگا :درء التعارض العقل و النقل 1/165 :و 3/263
- 4ابویوسف :امام ،عالمه ،فقیه عراقیهایعقوب بن ابراهیم انصاری کوفی "،از ی""اران
امام ابوحنیفه؛ از هشام بن عروه و سائب بن یزید روایت شنیده است و افرادی چ""ون
یحیی بن معین و احمد و جمعی کثیر از او روایت کردهاند .در ماه ربیع اآلخ""ر س""ال
182در سن 69سالگی فوت شد .نگا :طبقات الحفاظ
471 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
1
داشت .وهللا المستعان.
مبحث هشتم :وحدت و یکپارچگی" صفوف مسلمانان
یکی از واالترین ثمرات التزام و پایبندی به منهج سلف ،وح""دت و اتح""اد ص""فوف
مسلمانان میباشد .سلف صالح از حریصترین مردم نسبت ب""ه وح""دت کلم""ه مس""لمانان
پیرامون حق و عدم پراکندگی و تفرقه آنان و اصالح آنچه از ام""ور دین و دنی""ایش""ان
فاسد" شده ب"ود 2و ن""یز از بین ب"ردن اس"باب ن"زاع و اختالف در بین آنه"ا بودن"د ".و از
اختالف نهی میکردند .چنانکه خداوند متعال میفرماید« :يا َأ ُّيهَ""ا الَّذينَ آ َمنُ""وا اتَّقُ""وا هَّللا َ
َص ُموا بِ َح ْب ِل هَّللا ِ َجميعا ً َو ال تَفَ َّرقُ""وا» (آلق تُقاتِ ِه َو ال تَ ُموتُ َّن ِإالَّ َو َأ ْنتُ ْم ُم ْسلِ ُمونَ َو ا ْعت ِ
َح َّ
عم""ران« )103-102 :ای کس""انیکه ایم""ان آوردهای""د! از هللا آن گون""ه ک""ه شایس""ته
ترسیدن از او است بترسید" و نمیرید" مگر اینکه مسلمان باش""ید .و همگی ب""ه ریس""مان
هللا (= قرآن و اسالم) چنگ زنید و پراکنده نشوید» ".و این از آن جهت اس""ت ک""ه راه
و روش سلف ،راه راست و حقیقت است ،چ""را ک""ه تم""ام مس""لمانان را ب""ه رج""وع ب""ه
کتاب و سنت و راه و روش مومنان فرا میخواند .چنانکه دولتهایی که بر مبنای سنت
برپا شدند ،مسلمانان را متحد و یکپارچه نمودند و با تمسک به سنت ،جهاد و امر ب""ه
معروف" و نهی از منکر را برپا داشته و اسالم را در گذشته و حال ع""زت بخش""یدند".
از زمان خلفای راشدین و در طول تاریخ دولتهای اموی و عباسی به وی""ژه در اولین
سالهای شکلگیری آنها تا دولت سعودی" در حال حاضر که به یاری سنت شتافته و به
سوی توحید" فرا خوانده و با بدعت و شرکیات جنگیدن""د و س""رزمین"ه""ای مق""دس را از
خبائث آنها پاک کردند ،پیوسته امر چ""نین ب""وده و سزاواراس""ت چ""نین ب""ر عه""د خ""ود
باقی باشد.
برخالف دولتهایی که مبن""ای آنه"ا ام"ری ج""ز س""نت ب""وده اس""ت همچ"ون دولته"ای
رافضی و باطنی و قرامط""ه و ص""وفیه و دولت ب""نی بوی""ه و ف"اطمیه"ا (عبی"دیه""ا) ک"ه
مسلمانان را تکه تکه نمودند و بدعته""ا و ش""رکیات را در می""ان آنه""ا ت""رویج دادن""د .و
- 1شرح العقیدة الطحاویة ،ص210-209 :
- 2و این از آن جهت بود که وسعت دی""د و دوراندیش"ی" و س""عه ص"در ایش""ان بیش از
دیگران بود .از شنیدن حق رویگردان نبودند" و قلبهایشان از پذیرفتن آن ابا نمیورزید
و از رجوع به آن سر باز نمیزدند و در دریافت آن تکبر نداشتند و پذیرای آن بودن""د.
سلف صالح دیگران را به پذیرفتن اجتهادات خ"ود مل""زم نمیکردن""د و هم""ه کس"انی را
که با آنها مخالفت میکردند ،گمراه نمیخواندند و دیدگاه آنه""ا در ام""ور" اجته""ادی بس""ته
نبود ،اموری که فهم م""ردم در م""ورد آنه""ا متف""اوت میباش""د .از مظ""اهر وس""عت نظ""ر
ایشان ،عدم تعصب و تقلید کورکوران"ه و ح"زبگ"رایی ن""زد آن"ان ب""ود .نگ""ا :مختص""ر
عقیدة اهل السنة والجماعة ،ص ،87-86 :شیخ محمد بن ابراهیم الحم""د حفظ""هاهلل؛ ب""ا
تصرف".
473 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
زمانی" که معتزله در عهد برخی از خلفای عباسی منصب وزارت" را عهدهدار ش""دند
و به مراکزی" دست یافتن""د ،ب""دعته""ای کالمی ظه""ور" نم""وده و علم""ا و پیش""وایان اه""ل
1
سنت محاصره شده و مردم و بلکه علما در دینشان دچار فتنه شدند.
مبحث نهم :هدایت و نصرت و تمکین در دنیا و نجات و رستگاری" در آخرت
ُ
و این ثمرهی پیروی" از مذهب سلف میباشد .خداوند" متعال میفرمای"د« :فَ"ِإ ْن آ َمن"وا
بِ ِم ْث ِل ما آ َم ْنتُ ْم بِ ِه فَقَ ِد ا ْهتَدَوْ ا َو ِإ ْن ت ََولَّوْ ا فَِإنَّما هُ ْم في ِشقا ٍ
ق فَ َسيَ ْکفي َکهُ ُ"م هَّللا ُ َو هُ " َو َّ
الس "مي ُع
ْال َعلي ُم» (بقره« )137 :پس اگر آنها (نیز) به مانند آنچه ش""ما ایم""ان آوردهای""د ،ایم""ان
بیاورن""د ،قطع"ا ً ه""دایت یافتهان""د .و اگ""ر پش""ت کنن""د ،پس ج""ز این نیس""ت ک""ه آن""ان در
ستیزند ،پس بزودی هللا تو را از (شر) آنها کفایت کند و اوست شنوای" دانا».
و امام مالک رحمهاهلل میگوید« :آخر این امت اصالح نمیش"ود مگ"ر ب"ا آنچ"ه اول
این امت با تمسک به آن اصالح شد .پس آنچه در آن روز (اول این امت) دین نبوده،
امروز" نیز جزئی از دین نیست».
مبحث دهم :راه و روش سلف ،سالمتر ،عالمانهتر و حکیمانهتر میباشد.
و این دلیل و برهان التزام و پایبن""دی" ب""ه منهج س""لف ص""الح و یکی از ثم""رات آن
میباشد .چنانکه رد و بیان بطالن مقولهای است که میگوید« :مذهب سلف س""المت""ر و
مذهب خلف حکیمانهتر و عالمانهتر اس""ت» .و توض""یح این مطلب از ق""رار ذی""ل می-
2
باشد.
-1این عبارت متن""اقض اس""ت چ""را ک""ه س""الم ب""ودن ج""ز ب""ا علم و حکمت میس""ر
نخواهد بود و مذهب سلف همان مذهب عالمانهتر ،حکیمانهتر و سالمتر میباشد.
-2علم و حکمت در ایمان به آنچه رسول هللا ح آورده ،میباش""د و این راه و روش
سلف و نه خلف میباشد پس مذهب سلف سزاوارتر" به علم و حکمت است.
-3سالمت در دنیا و آخرت منوط به پیروی" از آنچه رسول هللا ح آورده ،میباش""د.
وک فيما َش " َج َر بَ ْينَهُ ْم ثُ َّم الک ال يُْؤ ِمنُونَ َحتَّي يُ َح ِّک ُم َ خداوند" متعال میفرماید« :فَال َو َربِّ َ
ً
ض"يْتَ َو ي َُس"ل ُموا ت َْس"ليما » (نس"اء« )65 :ن"ه ،س"وگند" ب"ه ِّ يَ ِجدُوا في َأ ْنفُ ِس ِه ْم َح َرجا ً ِم َّما قَ َ
آنها ایمان نمیآورند ،مگ"ر اینک"ه در اختالف"ات خ"ویش ت"و را داور پروردگارت" که
قرار" دهند ،و سپس از داوری" تو ،در دل خود احساس ناراحتی نکنند و ک""امالً تس""لیم
باش""ند» .و این هم""ان راه و روش س""لف میباش""د ک""ه ج""ز ب""ا علم میس""ر نخواه""د ب""ود.
چنانکه خداوند متعال میفرماید« :فَا ْعلَ ْم َأنَّهُ اَل ِإلَهَ ِإاَّل هَّللا ُ َو ا ْستَ ْغفِرْ لِ َذنبِكَ » (محمد)19:
«پس (ای پیامبر) بدان ک""ه معب""ودی (ب""ه ح""ق) ج""ز «هللا» نیس""ت و ب""رای گن""اه خ""ود
آمرزش طلب کن».
ق َو هُ ْم يَ ْعلَ ُمونَ » (زخرف« )86 :مگ""ر کس""انیک""ه و میفرمایدِ« :إالَّ َم ْن َش ِه َد بِ ْال َح ِّ
- 1نگا :مباحث فی عقیدة اهل السنة و الجماعة ،ص33 :
- 2الحمویة من النفائس89 :؛ الرسالة التدمیریة من النفائس38 :
474 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
در دنیا میشناسیم" نیستند و حقیقت آنها همچ""ون حقیقت اینه""ا نیس""ت .چ""را ک""ه اس""ما و
صفات خداوند متعال واالتر" از این هستند (که کیفیت آنها چون مواردی" باشند ک""ه در
دنیا میشناسیم) هرچند بین آنها و بین اسامی بندگان و صفات آنها تشابه وج""ود" داش""ته
باشد ،اما صرف" این تشابه دلیلی بر آن نخواهد ب""ود ک""ه خ""الق ،مث""ل مخل""وق" اس""ت و
حقیقت او همچون حقیقت مخل""وق میباش""د 1.و این هم""ان معن""ای مقول""هی ام""ام مال""ک
رحمهاهلل میباشد که فرمود« ":استوا معلوم است ،کیفیت آن مجه""ول اس""ت و ایم""ان ب""ه
2
آن واجب و سوال از کیفیت آن بدعت است».
و نیز قول شیخ او ربیع""ة بن عب""دالرحمن میباش""د ک""ه میفرمای""د« :اس""توا معل""وم و
کیفیت آن مجهول است .خداوند بیان میکند و ب""ر رس""ول" ابالغ اس""ت و ب""ر م""ا ایم""ان
3
آوردن به آنها واجب است».
و از اسباب بیان این مقوله ،روی آوردن خلف به تأویل میباشد ک""ه عب""ارت اس""ت
از :ذکر معنایی" برای نصوص که گ"اهی لغت احتم"ال آن معن"ا را دارد .ام"ا در غ"یر
این سیاق معین؛ و به اتفاق ،تأویل نزد آنان در گیر و دار ظن و گمان است 4 .چنانکه
هیچیک از آنها با قطعیت در مورد" معنایی که آنرا برای لفظ در نظر گرفتهاند س""خن
نمیگوید .اما با این روش چیزی را بدست نمیآورند بلکه نصوص را ترک کردهان""د،
درح""الیک"ه ح"ق و یقین در آنه"ا میباش"د و در مقاب""ل ب"ه احتم""االت و تج"ویزاتی روی"
آوردهاند که آنها را پراکنده و دسته دس""ته نم""وده و ح""یرت و س""رگردانی" و هالکت و
نابودی" را برای آنها به دنبال دارد.
-5اتفاقنظر و دیدگاه سلف در عصر و زمانهای مختلف ،دلیل بر علم آنها میباشد.
و اضطراب خلف و پراکندگی" دیدگاه و آرای مختلف آنه""ا ،دلی""ل ب""ر ع""دم علم ایش""ان
5
نسبت به حق و اظطراب آنان در استدالل میباشد.
-6رجوع" بسیاری از ائمه خلف به مذهب سلف و تصریح آنها ب""ه ص""حت دی""دگاه
سلف؛ افرادی چون اشعری" و جوینی" و 6...اما هیچگاه دانسته نشده کس""ی از علم""ای
7
سلف و حتی عوام صالح آنها از مذهب سلف بازگشته باشند.
-7شهادت و گواهی ائمهی خلف به گمراهی خویش؛ از جمله غزالی که میگوی""د:
« ایم""ان برگرفت""ه ش""ده از دلی""ل کالمی بس""یار ض""عیف اس""ت و ب""ا ه""ر ش""بههای در
- 1الرسالة التدمیریة من نفائس ،ص38 :
- 2االسماء و الصفات ،بیهقی ،ص408 :؛ االعتقاد :س116 :
- 3الرسالة التدمیریة من النفائس ،ص39 :؛ الحمویة ،ص90 :
- 4نگا :الملل و النحل ،شهرستانی1/104 :
- 5نگا :نقض المنطق ،ص42 :
- 6نگا :الرسالة الحمویة من النفائس ،ص91-90 :
- 7نگا :نقض المنطق ،ص42 :
476 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
معرض زوال و نابودی" میباشد .بلکه ایمان راسخ همان ایمان عوام اس""ت ک""ه در قلب-
1
هایشان با تواتر نقلی حاصل شده است».
شوکانی رحمهاهلل میگوید« :اهل کالم در بین خود اتفاقنظر دارند ک""ه راه و روش
و دیدگاه سلف سالمتر است .اما گمان بردهاند که دی""دگاه خل""ف عالمان""هت""ر میباش""د .و
نهایت پیروزی" که از این اعلمیت دیدگاه خلف بدست آورده اند این بوده که محققان و
صاحبنظران آنها در پایان کار آرزوی دین پیرزنان نمودهاند .و گفتند :خوشا به حال
عموم مردم .در این اعلمیت تدبر کن که حاصل آن چنین است که هرکس بدان دس""ت
یافته به جاهلی که جهل بسیط دارد ،به خاطر" اعتقادش تبریک میگوید .و خ""ود آرزو
میکند که ای کاش از جمله آنان باشد .و دینی چون دین آنها و دیدگاه و راه و روش""ی
چون آنان داشته باشد .براستی این مسأله با صدای بلند فریاد میزند و بلکه به روشنی"
بر این داللت میکند که این اعلم بودنی" که در پی آن هستند ،در واق""ع جه""ل بس""یار" از
آن بهتر است و چون به نهایت و غایت آن دست پی""دا میکن""د ،خ""ود را جاه""ل ب""دان و
فاقد" و تهی از آن میبیند .براستی در این مهم عبرتی است برای پند پذیران و نشانهای
2
آشکار است برای کسانی" که در آن تأمل کنند.
فضل علم سلف بر علم خلف:
علم سلف برتر" از علم خلف میباشد زیرا:
-1سلف صالح داناترین مردم به زبان عربی بودند.
-2سلف صالح شاهد نزول قران بودند.
-3رسول" خدا ح همهچیز را به آنها آموخت چنانکه فرمود« :ترکتم" علی البیض""اء
لیلها کنهارها ال یزیغ عنها بعدی اال هال""ک»« 3:ش""ما را ب""ر ام""ری روش""ن و آش""کار
ترک نمودم که شب آن چون روزش روشن است .هیچکس پس از من از آن منحرف
نمیشود مگر اینکه هالک میشود».
ابن رجب رحمهاهلل میگوید« :از می""ان تم""ام این عل""وم ،علم س""ودمند هم""ان ض""بط
نصوص کتاب و سنت و فهمیدن معانی نصوص و مقید بودن به روایاتی است ک"ه از
صحابه و تابعین و پیروان آنها در معانی قرآن و حدیث وارد ش""ده اس""ت و ن""یز مقی""د
بودن به آنچه از آنها در مسائل حالل و حرام و نرمخویی و ...وارد" شده است و پس
از آن اجتهاد و تأمل در معانی و تفقه در نصوص است؛ و برای عاقل و کسی که ب""ه
- 1الجواهر الغوالی ،غزالی99 :؛ اعالم الموقعین ،ابن قیم4/247 :؛ تعری "ف" الخل""ف
بمنهج السلف ،دکتر ابراهیم بن محمد بن عبدهللا بریکان حفظهاهلل
- 2التحف فی مذاهب السلف؛ ص4 ،3 :
- 3مسند احمد4/126 :؛ ابوداود4607 :؛ ترمذی2676 :؛ ترم""ذی" و ب""زار و ض""یاء
مقدسی و حاکم آنرا صحیح دانس""تهان""د .و ذه""بی ب""ا ح""اکم م""وافقت ک""رده اس""ت .نگ""ا:
االرواء2455 :؛ جامع العلوم و الحکم ،ص187 :؛ ابن ماجه 43 :و ...
477 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
علم سودمند" عنایت دارد و بدان مشغول اس""ت همین کف""ایت میکن""د .و ه""رکس در این
امر تأمل نموده و بدان کفایت کند یا اینکه نیت خ""ود را در مس""یر" آن خالص""انه ب""رای
کسب رضایت خداوند در نظر گیرد و از خداوند کمک بخواهد ،خداوند متع""ال او را
یاری نموده و هدایت میکند و به او فهم صحیح و استوار" عطا نموده و وی را موف""ق
میکند .در این هنگام است که این علم ثمرهی خاص خود را به وی میبخشد که همان
1
خشیت در برابر" خداوند متعال است».
و رسول خدا ح فرمودند« :ما بعث هللا من نبی اال کان حقا علیه ان یدل امت""ه علی
خیر ما یعلمه لهم وینهاهم عن شر ما یعلمه لهم»« 2:خداوند هیچ پیامبری را نفرستاده
مگر اینکه وظیفه داشته امتش را بر هر خیری راهنمایی" و آنها را از هر ش""ری" نهی
کند».
و ابوذر" فرمود« :رسول" خدا ح در حالی فوت نمود که هیچ پرن""دهای در آس""مان
3
بالهایش را تکان نمیداد مگر اینکه دانشی از آن در اختیار ما قرار داده بود».
و عمر بن خطاب فرمود« ":رسول خدا ح در میان ما به خطب""ه ایس""تاد و م""ا را از
آغاز آفرینش" آگاه نمود تا آنگاه که بهشتیان به بهشت و دوزخی""ان در دوزخ ج""ای می-
4
گیرند .این مطلب را برخی حفظ نموده و برخی" فراموش کردند».
سلف صالح با حکمتترین مردم بودند:
«احکم» به معنای اتقن میباشد و این ویژگی" جز پس از علم و دانش نخواه""د ب""ود
و سزاوارترین مردم به این صفت صحابه میباشند چرا که:
-1خداوند" متعال م""ا را ب"ه پ"یروی" از آنه""ا دس""تور داده اس""ت .خداون""د متع"ال می-
بيل ْال ُمْؤ ِم""نينَ ُول ِم ْن بَ ْع ِد ما تَبَيَّنَ لَهُ ْالهُ""دي َو يَتَّبِ" ْع َغ ْي" َ
"ر َس" ِ ق ال َّرس َ فرمایدَ « :و َم ْن يُشاقِ ِ
ت َمصيرا» (نساء« )115 :و ه""رکس پس از آنک""ه ً نُ َولِّ ِه ما تَ َولَّي َو نُصْ لِ ِه َجهَنَّ َم َو سا َء ْ
هدایت (و راه حق) ب""رایش روش""ن ش""د ،ب""ا پی""امبر مخ""الفت کن""د و از راهی ج""ز راه
مؤمنان پیروی" کند ،ما او را ب""ه آنچ""ه پ""یروی ک""رده ،وا گ""ذاریم و او را ب""ه جهنم در
افکنیم" و بد جایگاهی" است».
-2و همچنین رسول خدا ح به پیروی از آنها امر نمودن""د .از عرب""اض بن س""اریه
روایت است که میگوید :رسول خدا ما را موعظهای نمودند که در اثر آن قلبها لبریز
از خوف و هراس شد و اشک از چش""مه""ا روان گردی""د .پس گف""تیم :ای رس""ول خ""دا،
گویا این موعظهی وداع میباشد ،پس ما را توص""یه کن ،فرمودن""دُ« :أ ِ
وص "ي ُك ْ"م بِتَ ْق" َوى
- 1فضل علم السلف علی علم الخلف ،ص45 :
- 2مسلم 6/18 :و لفظ آن از این قرار استِ« :إنَّهُ لَ ْم يَ ُكنْ نَبِ ٌّي قَ ْبلِي ِإاَّل َكانَ َحقًّا َعلَ ْي ِه
ش َّر َما يَ ْعلَ ُمهُ لَ ُه ْم ،وَِإنَّ ُأ َّمتَ ُك ْم .»...
َأنْ يَ ُد َّل ُأ َّمتَهُ َعلَى َخ ْي ِر َما يَ ْعلَ ُمهُ لَ ُه ْمَ ،ويُ ْن ِذ َر ُه ْم َ
- 3صحیح؛ مسند احمد5/153 :
- 4بخاری9/289-3192 ":
478 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
اختِاَل فً""االس"" ْم ِع َوالطَّاعَ"" ِةَ ،وِإ ْن َعبْ""دًا َحبَ ِش""يًّا ،فَِإنَّهُ َم ْن يَ ِعشْ ِم ْن ُك ْم بَعْ"" ِدي فَ َس "يَ َرى" ْ هَّللا ِ َو َّ
َّاش" ِدينَ ،تَ َم َّس" ُكوا بِهَ"ا َوع ُّ
َض"وا" َعلَ ْيهَ""ا َكثِيرًا ،فَ َعلَ ْي ُك ْم بِ ُس"نَّتِي َو ُس"نَّ ِة ْال ُخلَفَ"ا ِء ْال َم ْه" ِديِّينَ الر ِ
ض"اَل لَةٌ»« :ش""ما ور ،فَِإ َّن ُك َّل ُمحْ َدثَ ٍة بِ ْد َعةٌَ ،و ُك" َّل بِ ْد َع" ٍة َ بِالنَّ َوا ِج ِذَ ،وِإيَّا ُك ْ"م َو ُمحْ َدثَا ِ ُأْل
ت ا ُم ِ
را به تقوا و شنیدن و اطاعت کردن توصیه میکنم هرچند بندهای بر شما ام""یر باش""د.
براستی" هریک از شما که زندگی کند اختالفات زیادی" را شاهد خواه""د ب""ود .پس ب""ر
شما واجب است که سنت من و راه و روش خلفای هدایتگ""ر ه""دایت ش""ده را در پیش
گیرید و آنرا با دندان محکم بگیرید و از امور نوپی"دا(ی در دین) برح"ذر باش"ید چ"را
1
که هر امر نوپیدایی" (در دین) بدعت است و هر بدعتی گمراهی است».
و حافظ" ابن عبدالهادی رحمهاهلل میگوید« :تأویل آیه ی""ا ح""دیث ب""هگون""های ک""ه در
عهد و زمان سلف چنین تأویلی نبوده است و سلف ص""الح چ""نین ت""أویلی را از آی"ه ی""ا
حدیث نبوی نمیش""ناختند و آنرا ب""رای امت بی"ان نکردن""د ،در واق""ع بی"انگر" این مطلب
است که سلف صالح در این مورد نسبت به حق جاهل و گم""راه بودن""د ام""ا این تأوی""ل
2
کننده معترض به آن هدایت شده و حق و حقیقت را در این مورد یافته است».
و شیخ االسالم ابن تیمیه رحمهاهلل میگوید« :بنابراین اگر تفسیر را در آیات ق""رآن
و سنت نبوی نیابیم ،به اقوال صحابه رج""وع میک""نیم چ""را ک""ه آنه""ا داناترن"د" ب""ه آنچ"ه
شاهدش بودند .ایشان شاهد قرآن و احوال مختص به آن بودند" و عالوه بر این از فهم
کامل و علم صحیح برخوردار" بودند به ویژه علما و بزرگان آنه"ا چ"ون ائم"ه اربع"ه،
3
خلفای راشدین و پیشوایان هدایتگر».
بر این اساس یقین حاصل میگردد که راه و روش سلف عالمانهتر ،حکیمان""هت""ر و
سالمتر میباشد.
- 1مسند احمد127-4/126 :؛ ابوداود :460 ،ترمذی2676 :؛ دارمی95 :؛ و آلب""انی
آنرا در صحیح الجامع 2546 :صحیح دانسته است.
- 2نگا :االصابة فی االحتجاج بفهم الصحابة؛ شیخ حای بن سالم الحای حفظهاهلل
- 3مقدمة فی التفسیر1/96 :
479 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
پایان
در پایان این بحث خداوند متعال را ب""ه خ""اطر نعم""تی ک""ه ب""ه من ارزانی" داش""ته و
پایان یافتن این بحث و جمع مسائل پراکنده آن سپاس میگویم چنانک""ه شایس""ته و الی""ق
آن است.
اکنون به اختصار مهمترین نتایج حاصل از این بحث را ذکر میکنم:
-1مصدر" دریافت اعتقاد تنها کتاب و سنت صحیح به فهم سلف ص""الح این امت -
میباشد.
-2انسان در پیروی" از این منهج مختار نیست اگر عزت در دنیا و نج""ات از آتش
آخرت را میخواهد.
-3اه""ل س""نت و جم""اعت تمام""ا اتف""اقنظ""ر دارد ک""ه به""ترین ق""رنه""ای این امت در
اعمال و اق""وال و اعتق""اد ،ق""رن اول و اولین نس""ل مس""لمانان بودن"د" و در وهل""هی دوم
480 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
پایان ترجمه
3/12/1394ساعت47/9 :
فهرست
3 تقدیم و تقریظ
6 مقدمه به قلم شیخ محمد الحمود النجدی
12 مقدمه به قلم دکتر بسام خضر سالم الشطی
15 مقدمه دکتر ولید خالد الربیع
16 مقدمه دکتر عبدالرحمن صالح الجیران
18 مقدمه به قلم شیخ خالد بن جمعه الخراز
21 یادداشت کمیته فرهنگی"
24 چرا درسهایی در منهج سلفی؟
26 مقدمه
29 روند" بحث
32 فصل اول :بیان معنای منهج سلف
482 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
69 صفت دوم :جمع شدن پیرامون توحید و منهج و جدا شدن بر مبنای آندو
70 صفت سوم :شمولیت دعوت
71 مبحث ششم :غرباء
73 سواالت فصل سوم
74 فصل چهام :ثبات و پایداری بر منهج
75 اهمیت ثبات و پایداری بر منهج
77 اسباب ثبات و پایداری بر منهج
92 سواالت فصل چهارم
93 فصل پنجم :مهمترین اصول منهج سلف در عقیده
94 مبحث اول :حصر مصدر دریافت اعتقاد در کتاب و سنت و اجماع سلف
95 اولین مصدر دریافت اعتقاد :قرآن
97 دومین مصدر دریافت اعتقاد :سنت
99 مصدر سوم دریافت اعتقاد :اجماع
104 مبحث دوم :استناد مطلق سلف صالح به سنت صحیح
109 حجیت حدیث آحاد در عقاید و احکام
111 دالیل وجوب دریافت عقیده از حدیث آحاد
115 نتیجه و پیامد رد احادیث احاد چیست
116 برخی از مسائل اعتقادی که با احادیث آحاد ثابت شدهاند
121 آیا خبر واحد مفید علم است یا ظن وگمان
126 مبحث سوم :فهم نصوص در پرتو اقوال سلف
128 فضیلت همراهی با رسول خدا
129 فهم نصوص بر مبنای فهم صحابه
135 صحابه داناترین مردم به زبان قرآن کریم
135 صحابه داناترین مردم به تفسیر قرآن
139 از اسباب انحراف از فهم سلف
144 هشدار سلف در مورد زبان غیر عربی
146 فواید پایندی به فهم سلف
150 مبحث چهارم :تسلیم شدن در برابر وحی به همراه اعطای نقش حقیقی عقل به
484 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
آن
154 جایگاه عقل
155 منزلت عقل در اسالم
159 موضع سلف در برابر عقل
168 مبحث پنجم :جمع بین نصوص در یک مساله
168 تعارض حقیقی بین دالیل شرعی وجود ندارد
176 اسباب وقوع تعارض ظاهری بین نصوص
179 روش"های ترجیح
الف) جمع بین امور شبیه به هم و تفاوت گذاشتن بین امور مختلف واجب 179
است
184 ب) عدم برش دالیل و استدالل به بخشی از آنها
185 روشهای رفع تعارض ظاهری
188 مثالهایی از دالیل به ظاهر در تعارض هستند و چگونگی جمع بین آنها
201 مبحث ششم :ایمان به متشابه و عمل به محکم
202 ا ِالحکام و تشابه در اصطالح
205 دالیل محکم و متشابه
205 الف) قرآن کریم
216 ب) دالیل سنت نبوی در مورد محکم و متشابه
217 پ) اقوال سلف و دیدگاه آنان در باب محکم و متشابه
220 دیدگاه اهل بدعت در مورد محکم و متشابه
243 مبحث هفتم :عدم کندوکاو در علم کالم و تاویل کالمی
243 مطلب اول :اعراض و رویگردانی از کالم هللا تعالی
244 اعراض در قرآن
247 مطلب دوم :تاویل
248 تاویل نزد سلف
249 تاویل از دیدگاه خلف (اهل کالم)
251 اهل کالم چه کسانی هستند
252 مهمترین اصول اهل کالم در دریافت دین
253 موضع اهل کالم در برابر نصوص کتاب و سنت ،چون با اصول آنان
485 اصول منهج سلف ،اهل حدیث
مخالف باشد
254 بطالن مذهب پیروان تأویل کالمی
261 دیدگاه سلف در مسأله تأویل کالمی
267 دیدگاه سلف در مورد اهل کالم
274 مبحث هشتم :عدم استعمال الفاظ مجمل که احتمال بیش از یک معنا را دارند.
285 سواالت فصل پنجم
287 فصل ششم :ویژگی"های منهج سلفی
288 ویژگیهای منهج سلفی
288 مبحث اول :سهولت و وضوح
301 مبحث دوم :اتفاق نظر در مورد منهج
301 دالیلی از اقوال سلف
303 مبحث سوم :جمع شدن بر مبنای حق و عدم اختالف و پراکندگی
308 اختالف و دیدگاه اهل سنت و جماعت در مورد آن
308 نوع اول :اختالف تنوع
309 نوع دوم :اختالف تضاد
314 مبحث چهارم :عدل و انصاف
316 دوری از انصاف قلبها را فاسد میکند
320 از مظاهر انصاف
328 نمونههایی از عدم رعایت انصاف میان همنوعان
330 قواعدی در رعایت انصاف" بین همنوعان
333 مبحث پنجم :میانهروی و عدم غلو
334 تعریف غلو
337 مطلب اول :غلو در عقیده
338 انواع غلو در عقیده و میانهروی اهل سنت و جماعت در آن
338 میانهروی" اهل سنت و جماعت در اسماء و صفات الهی
339 میانهروی و وسطیت اهل سنت و جماعت در افعال خداوند
346 میانهروی اهل سنت در وعده و وعید
348 میانهروی و وسطیت اهل سنت در حقیقت اسامی اسالم و ایمان و دین
348 اهل وعید (خوارج و معتزله)
486 اصول منهج سلف ،اهل حدیث