You are on page 1of 56

‫كابل – افغانستان‬

‫بياييد همه‬
‫برادروخواهرشويــم !!!‬
‫‪Lets become brothers and sisters‬‬
‫دعوتنامه ء يـــك مسلمان‬
‫براي دوستان مسيــحي اش‬

‫نبشتهء از عبدالظاهر داعـی‬

‫‪1‬‬
‫بنام هستي آفرين بي همتا‬
‫بنام خدای يکتا ‪ ،‬خدای ابراهيم ‪ ،‬خدای اسييماعيل ‪ ،‬خييدای تمييامی عالميييان ‪ ،‬درود‬
‫وسييلم بيير تمييامی فرسييتاده گييان خداونييد ‪ ،‬آنييانيکه پيييام حييق را بييه گييوش عالميييان‬
‫رسانيدند ‪ ،‬وظيفه شيانرا انجيام دادنيد ‪ ،‬کسييکه بيا اخلص ودوری از تعصيب کلميات‬
‫شانرا پذيرفتند ‪ ،‬و رهسپار فردوس شدند ‪ ،‬وکسانيکه طغيان نمودند ‪ ،‬وتعصب و خود‬
‫خواهی را چون شيطان وسيله قرار دادند ‪ ،‬رهسپار لعنت الهی شدند ‪.‬‬
‫وسلم ورحمت الهی باد بر تمامی پيروان راه حق ‪ ،‬و گوش دهنيده گيان بيه نيدای‬
‫حق گويان ‪.‬‬
‫دوستان عزيز مسيحی ! درنخست خدمت تان عرض نمايم که من يک مسييلمانم ‪،‬‬
‫به خدای يکتا ايمان دارم و به قربان نمودن ابراهيم پسرش را در راه خدا نيييز ايمييان‬
‫دارم ‪ ،‬به تمامی فرستادگاه الهی از آدم ونوح ‪ ،‬تييا موسييی ومسيييح ‪ ،‬از اسييماعيل تييا‬
‫محمد ‪ ،‬به همه ايمان دارم ‪.‬‬
‫برای رسيدن به حق به حد توان خود کتابهيای عهيد قيديم وعهيد جدييد را مطيالعه‬
‫نمودم ‪ ،‬وقرآن کريم را نيز خواندم و به سييخنان مسيييحيان و يهييودان گييوش داده ‪ ،‬و‬
‫بالخره حتا کساني را که دين خود را تبديل نموده ‪ ،‬وبه اديان جديد رو آورده انييد نيييز‬
‫با همکاری سايت های مختلف انترنتی ‪ ،‬وتلويزيون های چييون – ‪God TV – Sat 7‬‬
‫‪ Miracle - RinNettunoS - Spirit Chan‬وبسياری از چينل های تلويزيونی ديگر که‬
‫موضوعات دينييی را بييه زبانهييای مختلييف نشيير ميکننييد گييوش داده ام ‪ ،‬و بييه سييخنان‬
‫تمامی کسانيکه درمورد اديان گوش داده ام ‪ ،‬وبسياری از سييخنان آنييانرا ييياد داشييت‬
‫نموده ‪ ،‬بالخره خواستم که درييين فرصييت بعضييی از حقيقييت هييا را کييه درخلل اييين‬
‫امور برايم کشف گرديد ‪ ،‬درين صفحات خدمت شما دوستان عزيز تقديم ميدارم ‪.‬‬
‫شما ميدانيد که انسانهای عصر امروزی ‪ ،‬انسانهای متمدن اند ‪ ،‬وبا عقييل ودانييش‬
‫خويش هرچيزی را ميخوانند ‪ ،‬مطالعه ميکنند ‪ ،‬وحتا سخنان دشمنان خود را خوانده ‪،‬‬
‫وحقيقت ها را درک ميکنند ‪ ،‬وهيچگاهی کورکورانه ‪ ،‬وبدون تحقيييق و بحييث چيييزی را‬
‫نميپذند ‪.‬‬
‫من خواستم منحيث يک انسان متمييدن شييما دوسييتان را مخيياطب قييرار دهييم ‪ ،‬و‬
‫آنچه را فهميدم ام خدمت تان تقديم بدارم ‪ ،‬زيرا معقول نيست که انسانی خيرخييواه‬
‫نباشد ‪ ،‬وتنها خوبی ها را به خود بخواهد ‪ ،‬و ازينکه خدای جهان ذات مهربييان اسييت ‪،‬‬
‫کساني را که در باره ديگران مهربان نيستند دوست ندارد ‪ .‬من بخاطر اينکه شييما در‬
‫روز آخرت مرا ملمت نکنيد ‪ ،‬وخداوند هييم مييرا ملمييت نکنييد ‪ ،‬نخسييت بخيياطر ادای‬
‫مسووليت خود اين صيفحات را نوشيتم ‪ ،‬وازينکيه خداونيد ) جيل جلليه( هميه را آزاد‬
‫خلق نموده است ‪ ،‬او را عقل داده است ‪ ،‬بناء تصميم گيری در پذيرفتن ويا نپذيرفتن‬
‫به خود شما تعلق دارد ‪ ،‬زيرا عقيييده وايميان امييوری انييد کييه بييه قلييب تعلييق دارنييد ‪،‬‬
‫وهيچکسی به جز خدای يکتا قلييب کسييی را در تصييرف خييود آورده نميتوانييد ‪ ،‬بلييی !‬
‫هرگاه خداوند ) جل جلله( کسی را بخواهد بسوی نيکی ها هدايت ميکند ‪.‬‬
‫تقاضای من اينست که لطفييا اييين صييفحات را بصييورت کامييل بخوانيييد ‪ ،‬و درآخيير‬
‫تصميم تانرا بعد از فکر ودقت زياد بگيريييد ‪ ،‬همييين انصيياف اسييت کييه زمييانی کسييی‬
‫دعوای حقيقت ميکند لزم است ‪ ،‬سخنانش را بشنويم وسپس قضاوت نماييم ‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫من اين صفحات را مانند يک پيشنهاد در دسيتان شيما ميگيزارم ‪ ،‬تيا دسييتان تيانرا‬
‫ببوسد ‪ ،‬و قضاوت آخری بدست خود تان است ‪ ،‬هرگاه چيزی ازييين صييفحات تيياثيری‬
‫مثبت برشما نمود ‪ ،‬ومورد استفاده تان قرار گرفت بميين دعييا کنيييد ‪ ،‬زيييرا هرانسييان‬
‫محتاج دعاست ‪.‬‬
‫از خداوند ) جل جلله( آدم وموسی ‪ ،‬خييدای ابراهيييم واسييماعيل ‪ ،‬خييدای يعقييوب‬
‫ومحمد ) عليهم السلم ( خواهانم که اين صفحات را وسيله ء برای هدايت همه مييان‬
‫قرار دهد ‪ ،‬وبرای بنده اين زحمات را وسيله نجاتم از عذاب الهی گرداند ‪.‬‬

‫دوستان عزيز‬
‫دوست عزيز!عقل يك موهبه الهي است كه فقط براي انسييان داده شييده تييا آنييرا‬
‫وسيله شناخت خويش ‪ ،‬زمين وآسمان و ساير كاينييات و بييالخره خييالق اييين كاينييات‬
‫قرار دهد ‪ .‬اين انسان توانست تا درطي قرون متمادي بييا اسييتفاده از عقييل خييويش‬
‫روند ماديت را چنان به پيش حركت دهييد كييه جهييان مييادي را ماننييد قريييه ء كييوچكي‬
‫سازد و حركت ازيك كنار تا كرانه ديگرش وقت زيادي را در بر نميگيرد و بالخره رو‬
‫به كهكشانها نمود تا طراوت طبيعت زيبا را هنييوز هييم درك نماييد و بييه پيييروزي هياي‬
‫جديدي نايل آيد ‪.‬‬
‫همين انسان با چنين اسييتعداد و توانييايي عقلييي و تسييخيرطبيعت بييه نفييع خييودش‬
‫بازهم به مشكل اساسي و بنيادي فكري مبتل است ‪ ،‬اوكييه دراوضيياع سياسييي زمييام‬
‫تقليد را شكست و نظام هيياي شيياهي وملكييي را بييا انقلبييات گونيياگون بييه نظامهيياي‬
‫انتخيابي و ميردم سيالري كشياند ‪ ،‬قيدرت سياسيي كليسيا و ميردان روحياني را كيه‬
‫ساليان طويلي دراروپا حاكميت داشتند ‪ ،‬با انقلب علمي و صيينعتي سييرنگون نمييود ‪،‬‬
‫هنوز نتوانسته است كه فكر خويش را از تقاليد عقيدتي برهاند ‪ ،‬و هنوزهم هنييدو هييا‬
‫بت هاي دست ساخته خويش را عبادت ميكنند وگاهي هم بعد از قيد نمودن كمپيوتر‬
‫وانترنت سيير بييه حيوانيياتي چييون شييادي وفيييل مينهنييد ‪ ،‬و فقيييران گرسيينه را اجييازه‬
‫نميدهند تا گاوهاي فربه را ذبح نمايند ‪ ،‬زيرا گاو در دييانت خييود سيياخته بشيير مقييدس‬
‫است او را مادر ميگويند و به اين عقيييده انسييان را ازنعمييت گوشييتيکه خيالق جهيان‬
‫برای شان خلق نموده است محروم ميسازند ‪.‬‬
‫انسان متمدن همان انسانی است کييه عقييل خييويش را بييرای رسيييدن بييه تمييامی‬
‫حقيقت ها درکييار انييدازد ‪ ،‬متمييدن کسيی را گفتييه ميتييوانيم کييه از دايييره احساسييات‬
‫وعواطف گذشته مانند انسانهای بی علم وبی دانش تنها به تقليد پدران ونياکييان نييه ‪،‬‬
‫بلکه بخاطر رسيدن به حقيقت ها درجستجوی حقيقت هييا باشييد و هرگيياه چنييين کنييد‬
‫روزی حق درمقابلش قرار ميگيرد ‪ ،‬زيرا جوينده يابنده است ‪.‬‬
‫هرگاه انسان علقمند رسيدن به حق باشد ‪ ،‬عقل او بهترين وسيله بييراي رسيييدن‬
‫حق است ‪ ،‬زيرا عقل مانند واحد پولي اسييت كيه در هيير بيازاري چلييش داشييته و در‬
‫هربازاري متاع زيبا را نصيب انسان مينمايد ولي بشرطيكه زمينه تفكر و تدبر برايش‬
‫داده شود ‪ ،‬و مانند پول دوستان او را در جيب دماغ خويش قفل ننمايد ‪.‬‬
‫شاعري گويد ‪:‬‬
‫برگ درختان سبز درنظرهوشيار *** هرورقش دفتريست معرفت كردگار‬

‫‪3‬‬
‫گوينييد ‪ ،‬بيياديه نشيييني را پرسيييدند كييه بييا وجييود نرسيييدن داعيييان حييق چطييوربه‬
‫موجوديت خالق يقين نمودي ؟ گفت ‪ :‬من هرگاه به صحرا سرميزنم ‪ ،‬باديدن فضلت‬
‫شتران و چاب اقدام انسانها ميدانم كه ازين صحرا شييتري گذشييته و انسيياني بيا وي‬
‫بوده است ‪ ،‬پس با ديدن اين زمين پهناور و اين آسمان بزرگ عقلييم برايييم ميرسيياند‬
‫كه اينها حتما خالقي داشته اند كه ازهمه مدبر وعلمش برهرچيز محيط است ‪.‬‬
‫خدای جهانيان که همه بييه وجييود آن عقيييده داريييم ‪ ،‬بييرای انسييان عقييل سييليم را‬
‫نصيب نموده است ‪ ،‬وانسانرا بهترين وشريف ترين مخلوقييات شييناخته اسييت ‪ ،‬زيييرا‬
‫انسان است که با عقل خويش ميتوانند تمامی حيوانات قوی هيکييل را در ميلييه هييای‬
‫باغ وحش قيد نمايد ‪.‬‬
‫اين خدای بزرگ وتوانا ‪ ،‬به اساس مهربانی خويش ‪ ،‬برای شييناخت خييودش عقييل‬
‫انسانرا خطاب ميکند ‪ ،‬تييا انسييان درنخسييت بييرای رسيييدن بييه حقييايق از عقييل خييود‬
‫استفاده نمايد ‪ ،‬وسپس فکر کند که آيا اين خالق مهربان کتييابی فرسييتاده اسييت ‪ ،‬تييا‬
‫برای همه رهنما باشد ‪ ،‬همه ميدانيم که هرشييرکتی کييه چيييزی را توليييد ميکنييد بييرای‬
‫ي ديگران تهيه ميکند ‪ ،‬اييين‬ ‫شناخت واستفاده بهترآن کتابی بنام ) کتلک( غرض رهنما ِ‬
‫شخص ويا اين شرکت مهربان اسيت کيه چنيين کيار ی را انجيام داده اسيت ‪ ،‬اکنيون‬
‫ذاتی که آسمانها وزمين را خلق نموده است ‪ ،‬انسان را خلق کرده اسييت ‪ ،‬آيييا بييرای‬
‫شناخت زمين وآسمان ‪ ،‬برای شييناخت انسييان وهييدف انسييان ‪ ،‬بييرای شييناخت خييود‬
‫وذات بييزرگ ومهربييان خييود کتييابی نفرسييتاده اسييت ؟ بلييی بييدون شييک بايييد کتييابی‬
‫فرستاده باشد ‪.‬‬
‫اين کتاب برای انسان چگونه خطاب داشييته باشييد ‪ ،‬طبعييا مطييابق ذهيين انسييان ‪،‬‬
‫مطابق عقل انسان ‪ ،‬مطابق فهم ودرک انسان ‪.‬‬
‫بياييد عواطف را کنار نهيم ‪ ،‬بياييد تعصبات منطقوی را کنار نهاده برای درک اينکه‬
‫کدام کتاب کتاب خداوند است ‪ ،‬کدام کتاب ميتواند جوابگييوی تمييامی مشييکلت مييان‬
‫باشد ‪ ،‬کدام کتاب ميتواند خداوند را بصورت پاک ومقدس معرفی نمايد ‪ ،‬کدام کتياب‬
‫ميتواند ‪ ،‬انسانرا با هدفش برای ما معرفی نمايييد ‪ ،‬کييدام کتيياب ميتوانييد ‪ ،‬پاسييخگوی‬
‫سوال ت ما باشد ‪.‬‬
‫دوستان عزيز ما وشما انسانهايی هسيتيم کيه درسيال ‪ 2006‬زنيده گيی ميکنيييم ‪،‬‬
‫کسانی هستيم که دانش وفهم ما به حدی رسيده است که ‪ ،‬دامنهء خييود خييواهی هييا‬
‫وتعصبات درآن نبايد جای داشييته باشييد ‪ ،‬بياييييد حقيقتييا بييرای جهانيييان و کسييانيکه در‬
‫آينده ها تاريخ زنده گی ما را ميخواهنييد ثييابت نميياييم کييه مييا وشييما حقيقتييا مردمييان‬
‫متمييدن بييوده ايييم ‪ ،‬عقييل مييا ‪ ،‬مييار را بييه حقيقييت هييا رسييانيده اسييت ‪ ،‬مييا تسييليم‬
‫احساسييات وعواطييف نييه بلکييه منحيييث يييک انسييان روشيين ‪ ،‬بييا دانييش ومتمييدن در‬
‫جستجوی حقيقت ها شده ايم وبالخره حق را پذيرفته ايم ‪.‬‬
‫دوستان عزيز ومحترم مسيحی ! براي اينکه اين حقيقييت هييا را بصييورت درسييت‬
‫مورد مطالعه قرار داده به نتيجه مثبت برسيم ‪ ،‬بياييد دوکتابی را کييه امييروز اکييثريت‬
‫مردم جهان به آن ايمان دارند ‪ ،‬بصورت درست مطالعه نميياييم ‪ ،‬اييين دوکتيياب بايبييل‬
‫) انجيل ( وديگرش قرآن کريم ميباشد ‪ ،‬هردو کتاب را خوانييده بيا هيم مقايسييه کنيييم‬
‫ونظريات دانشمندان امروزی را درمورد مورد مطييالعه قييرار دهيييم وبييالخره بخييوبی‬
‫درک نماييم که کدام يک ازين دوکتاب ميتواند کلم خداوند باشييد ‪ ،‬کييدام يييک ميتوانييد‬

‫‪4‬‬
‫ثابت نمايد که کلم خداوند است ‪ ،‬کسانيکه درمورد اين دوکتيياب تخصييص داشييته انييد‬
‫چگونه هردو را يافته اند ‪.‬‬
‫هر دو کتاب را با هم مقايسه ميکنيم ‪ ،‬ودر ميان هردو کتاب حقيقت هييا را بخييوبی‬
‫مطالعه ميکنيم ‪ ،‬به اين اساس درين بحث موضوعاتی را مطرح ميکنيييم کييه حقيقييت‬
‫های هر دو کتاب را ثابت نموده ‪ ،‬وبالخره به نتيجه خواهيم رسيد کييه کييدام يييک کلم‬
‫خداوند است ‪.‬‬
‫دعوت قرآن به استخدام عقل‬
‫قرآن كريم هميشه بشريت را به استفاده از عقييل و تفكيير سيالم دعييوت نميوده‬
‫است ‪ ،‬آياتي زيادي درين مورد آمده است كه بطور مثيال بعضييي از ايين آييات را بييه‬
‫خدمت تان بيان ميدارم ‪:‬‬
‫) وبالل ّي َ‬
‫ن( الصافات ‪ ) 138 /‬در مورد شب چرا فكر نميكنيد ؟ (‬ ‫قُلو َ‬ ‫ل أَفل ت َعْ ِ‬ ‫َِ ْ ِ‬
‫‪?And by night: will ye not understand‬‬
‫َ‬
‫ن ( الحديد ‪17 /‬‬ ‫قُلو َ‬ ‫م ت َعْ ِ‬‫ت ل َعَل ّك ُ ْ‬ ‫م الَيا ِ‬ ‫موْت َِها قَد ْ ب َي ّّنا ل َك ُ ْ‬‫ض ب َعْد َ َ‬ ‫ي الْر َ‬ ‫ح ِ‬‫ه يُ ْ‬ ‫ن الل ّ َ‬‫موا أ ّ‬ ‫)اعْل َ ُ‬
‫) به يقين بدانيد كه خداوند زمين را بعد از مرگش دو بيياره زنييده ميكنييد ‪ ،‬مييا نشييانه‬
‫هاي قدرت خويش را براي تان بيان داشتيم ‪ ،‬شايد شما فكرنماييد ‪.‬‬
‫‪Know ye (all) that Allah giveth life to the earth after its death! already have‬‬
‫‪We shown the Signs plainly to you, that ye may learn wisdom‬‬
‫هرگاه انسان با معقوليت تمام به سييوي كاينييات نظيير انييدازد ‪ ،‬آسييمانها ‪ ،‬زمييين ‪،‬‬
‫خلقت انسان ‪ ،‬خزنده گان ‪ ،‬شب وروز ‪ ،‬نزول باران وبرف ‪ ،‬طراوت زمين ‪ ،‬حركييت‬
‫ابرها ‪ ،‬همه دليل روشني براي معرفت خداوند متعيال )جيل جلليه ( ميباشيد ‪ ،‬وروي‬
‫همين اصل خداوند )جل جلله ( انسان را به استفاده از عقل و تفكر وتدبر دعوت ميييدارد‬
‫م‬‫قك ُي ْ‬‫خل ْ ِ‬
‫ن فِييي َ‬‫مِني َ‬ ‫مؤْ ِ‬ ‫ت ل ِل ْ ُ‬ ‫ض ل َيا ٍ‬ ‫ِ‬ ‫ت َوال َْر‬ ‫ماَوا ِ‬ ‫س َ‬‫ن ِفي ال ّ‬ ‫‪ ،‬خداوند )جل جلله ( ميفرمايد ‪):‬إ ِ ّ‬
‫ماِء‬ ‫ّ‬ ‫ما أنَز َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫سي َ‬ ‫ن ال ّ‬‫مي ْ‬ ‫ه ِ‬‫ل الل ُ‬ ‫ل َوالن َّهارِ وَ َ‬ ‫خِتلف اللي ْ ِ‬ ‫ن َوا ْ‬‫قوْم ٍ ُيوقُِنو َ‬ ‫ت لِ َ‬‫داب ّةٍ آَيا ٌ‬ ‫ن َ‬ ‫م َْ‬‫ث ِ‬ ‫ما ي َب ُ ّ‬
‫وَ َ‬
‫ن( الجاثييية ‪5 /‬‬ ‫قلييو َ‬‫ُ‬ ‫ق يوْم ٍ ي َعْ ِ‬ ‫ت لِ َ‬ ‫َ‬ ‫ق فَأ ْ‬
‫ف الّري َيياِح آي َييا ٌ‬ ‫ري ِ‬ ‫صي ِ‬‫موْت ِهَييا وَت َ ْ‬‫ض ب َعْيد َ َ‬‫حَيا ب ِهِ الْر َ‬ ‫ن رِْز ٍ‬ ‫م ْ‬‫ِ‬
‫همانا در خلقت آسمان و زمين براي اهل ايمان نشانه ها و و دليل خداوندي پديييدار‬
‫است ‪ ،‬در خلقت خيود شيما آدمييان و انيواع بيي شيمار جنبنيده گيان كيه روي زميين‬
‫پراگنده اند براهين قدرت حق براي اهل يقييين آشييكار اسييت ‪ ،‬و نيييز در رفييت و آمييد‬
‫شب وروز و آنچه خدا از آسمان براي روزي خلق ‪ ،‬از برف و باران ميفرستد و زمين‬
‫را پس از مرگ ديگر بار زنده ميسازد و در وزش بادهاي عالم براي خردمندان جهييان‬
‫آيات صانع هويدا است ‪.‬‬
‫‪.Verily in the heavens and the earth, are Signs for those who believe‬‬
‫‪And in the creation of yourselves and the fact that animals are scattered (through‬‬
‫‪.the earth), are Signs for those of assured Faith‬‬
‫‪And in the alternation of Night and Day, and the fact that Allah sends down‬‬
‫‪Sustenance from the sky, and revives therewith the earth after its death, and in the‬‬
‫‪.change of the winds, are Signs for those that are wise‬‬

‫مراحل مختلف حيات انسان ‪ ،‬از خلقت نطفه ‪ ،‬سييپس تبييديل شييدن آن نطفيه بيه‬
‫خون ‪ ،‬استخوان و گوشت ‪ ،‬وبعدا تولد انسان به شكل يك طفل ‪ ،‬و نموي آن طفيل ‪،‬‬

‫‪5‬‬
‫رسيدنش به سن جواني و پيري و بالخره وفات انسان همه دليلي اند كييه بييراي يييك‬
‫انسان دانشمند زمينه رسيدن به ايمان حقيقي را مهيا ميسازند ‪ ،‬وخداوند متعال )جل‬
‫جلله ( اين مراحل حياتي انسييان را بيييان داشييته انسييان را بييه اسييتفاده از عقييل ‪ ،‬و‬
‫ن‬
‫مي ْ‬ ‫م ِ‬‫ب ث ُي ّ‬ ‫ن ت َُرا ٍ‬‫م ْ‬‫م ِ‬ ‫قك ُ ْ‬ ‫خل َ َ‬‫ذي َ‬ ‫انديشه در مورد مسير خود ش دعوت مينمايد ‪) :‬هُوَ ال ّ ِ‬
‫ن‬‫مي ْ‬ ‫م َ‬‫من ْك ُي ْ‬
‫خا وَ ِ‬‫شُيو ً‬ ‫كوُنوا ُ‬ ‫م ل ِت َ ُ‬ ‫م ثُ ّ‬‫شد ّك ُ ْ‬ ‫م ل ِت َب ْل ُُغوا أ َ ُ‬
‫فل ث ُ ّ‬ ‫م طِ ْ‬ ‫جك ُ ْ‬‫خرِ ُ‬ ‫م يُ ْ‬ ‫قةٍ ث ُ ّ‬ ‫ن عَل َ َ‬ ‫م ْ‬ ‫م ِ‬ ‫ن ُط ْ َ‬
‫فةٍ ث ُ ّ‬
‫َ‬
‫ن ( الغييافر ‪ ) 67 /‬خداوند ذاتييي اسييت‬ ‫قُلو َ‬ ‫مى وَل َعَل ّك ُ ْ‬
‫م ت َعْ ِ‬ ‫س ّ‬‫م َ‬ ‫جل ُ‬ ‫ل وَل ِت َب ْل ُُغوا أ َ‬ ‫ن قَب ْ ُ‬ ‫م ْ‬ ‫ي ُت َوَّفى ِ‬
‫كه شما را از خاك خلق نمود ‪ ،‬سپس از نطفه ‪ ،‬وبعدا از پارچه خوني ‪ ،‬و بعدا شما را‬
‫مانند طفلي به دنيا مياورد ‪ ،‬سپس شما بييه سيين رشييد تيان ميرسيييد ‪ ،‬وبعييد هيا پييير‬
‫ميشويد ‪ ،‬بعضي از شما درسن خورد سالي وفات ميكند ‪ ،‬وبعضي ها بعد از رسيييدن‬
‫به وقت تعيين شده ) عمرزياد ( وفات ميكند ‪ ،‬تا شما فكر نماييد‪.‬‬
‫‪It is He Who has created you from dust, then from a sperm-drop, then from a‬‬
‫‪leech-like clot; then does He get you out (into the light) as a child; then lets you‬‬
‫‪(grow and) reach your age of full strength; then lets you become old, though of you‬‬
‫‪there are some who die before; and lets you reach a Term appointed; in order that ye‬‬
‫‪.may learn wisdom‬‬
‫همچنان زنده ساختن و ميراندن انسييان را خداونييد )جييل جللييه ( دليييل ديگييری‬
‫برای شناخت خالق انسانها بيان ميدارد ‪ ،‬زيرا همه زنده ميشوند و ميميرند ‪ ،‬وتعيييين‬
‫مرگ همه به قدرت خداوند )جل جلله ( تعلييق دارد ‪ ،‬وهيچكسييي نميتوانييد از قييوانين‬
‫زنده گي ومرگ سر پيچي نمايد ‪:‬‬
‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ّ‬ ‫َ‬
‫ن ( المؤمنييون ‪80 /‬‬ ‫قلييو َ‬ ‫ل َوالن ّهَييارِ أَفل ت َعْ ِ‬ ‫ف اللي ْي ِ‬ ‫خِتل ُ‬ ‫ها ْ‬ ‫ت وَل ي ُ‬ ‫مي ي ُ‬ ‫ي وَي ُ ِ‬ ‫حي ِ‬ ‫ذي ي ُ ْ‬ ‫) وَهُ يوَ ال ّي ِ‬
‫) خداوند ذاتي است كه زنيده ميكنيد و ميميرانييد ‪ ،‬و تغييير شييب وروز نييز بدسييت او‬
‫ست ‪ ،‬پس چرا عقل تانرا در كارنمي اندازيد ؟‬
‫‪It is He Who gives life and death, and to Him (is due) the alternation of‬‬ ‫‪Night‬‬
‫‪and Day: will ye not then understand‬‬
‫وظيفه مسلمان رساندن حييق بييراي همييه جهانيييان اسييت ‪ ،‬زيييرا بييا درك حقييانيت‬
‫اسلم دانستيم كه زنده گي انسيان تنهيا در دنيييا نبييوده بلكيه بعيد از مييرگ زنيده گيي‬
‫جاوداني منتظر همه ماست ‪ ،‬مسلمان حييق نييدارد تمييام نعمييات را بييه خييود منحصيير‬
‫سازد ‪ ،‬زيرا دين مقدس اسلم خدمت به بشريت را وظيفه اساسي مسلمانان ميداند‬
‫‪ ،‬مسلمان بايد خير انديش باشد ‪ ،‬وروي همين علت براي نجات كسييانيكه بييي خبرنييد‬
‫كوشش مينمايد ‪ ،‬مسلمان حق ندارد براي حصول جنت الهي ‪ ،‬و راحت آخرت صييرفا‬
‫خودش عمل نموده ‪ ،‬به ذكر وفكرمشغول گردد ‪ ،‬و ديگران را بگذارد تا در تاريكي ها‬
‫زنييده گييي نمييوده و بييالخره در روز رسييتاخيز بييه مصيييبت هييا مييواجه گردنييد ‪ ،‬بلكييه‬
‫مسلمان حقيقي كسي است كه براي نفع بشريت در كار باشد ‪ ،‬روز و شييب خييود را‬
‫صرف دعوت نمايد ‪ ،‬وبييراي نجييات بشييريت سييعي و كوشييش نمايييد ‪ ،‬و بييراي سيياير‬
‫انسانها علقمند دخول به جنت وراحت ابدي باشد ‪.‬‬
‫قران كريم مسييلمانان را وظيفييه داده اسييت كييه در مقييابله بييا شييما مسيييحيانيكه‬
‫ميخواهيد به حق برسيد خطاب دوستانه و نيك نماييم ‪.‬‬
‫َ‬ ‫جادُِلوا أ َهْ َ‬
‫م وَُقول ُييوا آ َ‬
‫من ّييا‬ ‫من ْهُي ْ‬
‫مييوا ِ‬ ‫ن ظ َل َ ُ‬ ‫ذي َ‬ ‫ن ِإل ال ّي ِ‬ ‫سي ُ‬ ‫ح َ‬ ‫يأ ْ‬ ‫ب ِإلِبال ِّتي هِ َ‬ ‫ل ال ْك َِتا ِ‬ ‫) َول ت ُ َ‬
‫ُ‬ ‫ذي أ ُن ْزِ َ‬
‫ن ( العنكبييوت ‪(46) /‬‬ ‫مو َ‬ ‫س يل ِ ُ‬
‫م ْ‬ ‫ه ُ‬ ‫ن ل َي ُ‬ ‫حي ُ‬ ‫ح يد ٌ وَن َ ْ‬ ‫م َوا ِ‬ ‫م وَإ ِل َهَُنا وَإ ِل َهُك ُي ْ‬ ‫ل إ ِل َي ْك ُ ْ‬‫ل إ ِل َي َْنا وَأن ْزِ َ‬ ‫ِبال ّ ِ‬

‫‪6‬‬
‫) شما با اهل كتاب ) يهود ونصييارى ( بييه شييكل خييوب گفگتييو نماييييد ) البتييه بغيييراز‬
‫ظالمان آنان ( برايشان بگوييد ما به آنچيه بيالي ميا و بيالي شيما نيازل شيده ايميان‬
‫داريم ‪ ،‬خداي ما وشما يكي است ‪ ،‬و ما به آن خداي يگانه تسليم هستيم ‪( .‬‬
‫‪And dispute ye not with the People of the Book, except with means better (than‬‬
‫‪mere disputation), unless it be with those of them who inflict wrong (and injury); but‬‬
‫‪say, "We believe in the Revelation which has come down to us and in that which‬‬
‫‪came down to you; our God and your God is One; and it is to Him we bow (in‬‬
‫‪.".(Islam‬‬
‫عزيز مسيحي ‪ :‬آيا گاهي بايبل را با دقت خوانده اي ‪ ،‬وآيا گاهي هييم از شخصيييت‬
‫هاي روحاني كليسا درمورد خيالق زمييين و آسييمان پرسيييده اي ؟ و آيييا روزي هييم در‬
‫مورد اسلم فكر نموده اي ؟ بيا امروز چيزي درين مورد بخييوان و بعييد هييا خييودت بييا‬
‫عقل خويش قضيياوت نمييا كييه يييك انسييان پيشييرفته درعصييركنوني بييه پييذيرش چييی‬
‫اعتقادي آماده ميگردد ‪.‬‬
‫نخست از همه يك انسان حق پسند از تقليد كور كورانه و نا آگاهانه پرهيز مينمايد‬
‫‪ ،‬زيرا به گفته مولناي روم علم تقليد )) عاريه است و علمي است كه هنوز به مرحله‬
‫حقيقت نرسيده باشد ولي علم تحقيقي عين جان است ‪ ،‬و علمي است كييه آدمييي را‬
‫متحقق به حقيقت كرده وجود اورا عوض ميكند و وجود ديگري به او ميبخشييد ‪ ،‬ولييي‬
‫تفاوت اين دو را مانند تفاوت در انگيزه گدا و متقي در ذكر نام خدا ميداند ‪:‬‬
‫متقي گويييد خيدا از عيين جيييان‬ ‫آن گدا گيويد خيدا از بهر نان‬
‫كان چو داود است و اين دگير صدا سييت (( )‬ ‫از محقق تا مقلد فرقها سييت‬
‫‪(1‬‬
‫درموضوع عقيده لزم است انسان ازعقل وفكر خويش استفاده نمايد ‪ ،‬حقيقييت‬
‫خالق ‪ ،‬خلقت جهان ‪ ،‬زنده گي پييس از مييرگ ‪ ،‬كتييب آسييماني را كييه خداونييد ) جييل‬
‫جلله (فرستاده است ‪ ،‬مطالعه عقايد ‪ ،‬گوش دادن به دعوت ديگران ‪ ،‬همه وسييايلی‬
‫انييد كييه انسييان را بييه حييق نزديييك ميسييازد ‪ ،‬و در رأس اييين همييه موضييوع دوري از‬
‫تعصب ‪ ،‬و تقليد ميباشد )) تقليد كور كورانه كه گاه حاصل خوش بيني است‬
‫بستن را انديشه و خرد ورزي ميباشد كه به جمهود فكر مي انجامد ‪ ،‬قرآن مييا را‬
‫ع‬
‫م َ‬
‫س ْ‬
‫ن ال ّ‬ ‫عل ْ ٌ‬
‫م إِ ّ‬ ‫س لَ َ‬
‫ك ب ِهِ ِ‬ ‫ما ل َي ْ َ‬
‫ف َ‬
‫قي ُ‬
‫ازين روش برحذر داشته و ميفرمايد (( )‪َ) : (1‬ول تـ ْ‬
‫سُئيول ( اسراء ‪36/‬‬ ‫م ْ‬
‫ه َ‬‫ن عَن ْ ُ‬
‫كا َ‬ ‫ل أ ُوْل َئ ِ َ‬
‫ك َ‬ ‫ؤاد َ ك ُ ّ‬ ‫صَر َوال ْ ُ‬
‫ف َ‬ ‫َوال ْب َ َ‬
‫‪And pursue not that of which thou hast no knowledge; for every act of hearing, or‬‬
‫‪of seeing, or of (feeling in) the heart will be enquired into (on the Day of Reckoning‬‬
‫از چيزيكه در موردش علم نداري دنباله روي مكن ‪ .‬زيرا گوش ‪ ،‬چشييم ‪ ،‬و قلييب‬
‫هاي تان همه در برابر خداوند مسؤوليت دارند ‪ )) .‬بنابرين قرآن ما را به سوي تبعيتي‬
‫بر مبناي آگاهي ‪ ،‬درايت و استدلل‬
‫‪-----------------------------------------------‬‬
‫‪ -1‬حردورزي در دين و آفات شناخت ‪ ،‬تاليف بهنام سليمي ‪ .‬تهران ‪ :‬كتابخانه ملي ايران ‪ .‬ص ‪17 :‬‬
‫فرا ميخواند ‪ ،‬سيره انبياء عظام هم نويد بخش همين موضوع است ‪.‬‬
‫(( )‪(2‬‬
‫كه دوصد لعنيت بر اين تقليييد باد‬ ‫خلق را تقليد شان برباد كرد‬
‫صحابه پيامبر) صلی الله عليه وسلم ( با استفاده از عقل و منطييق سييليم دعييوت‬
‫پيامبر) صلی الله عليه وسلم ( را بذيرفتند ‪ ،‬ميگويند زماني به حضييرت ابوبكرصييديق‬

‫‪7‬‬
‫) رضی الله عنه ( گفته شد كه محمد ) صلی الله عليه وسلم ( ادعا مينمايد كييه بييالي او‬
‫وحي آسماني آمده است ‪ ،‬او با درايت وعقل درپاسخ ميگويد ‪ :‬من محمد )صلی الله‬
‫عليه وسلم( را ميشناسم كه در امور دنيييوي دروغ نميگويييد ‪ ،‬در امييوال مييردم آنقييدر‬
‫امانت دار است كه اورا امين ) امانت كار( لقب داده اند ‪ ،‬بناء هيچ امكييان نييدارد كييه‬
‫در امور دين دروغ بگويد ‪ ،‬او بمجرد شنيدن موضوع وحي بالي آنحضرت ) صلی اللييه‬
‫عليه وسلم ( ايمان مياورد ‪ .‬تمامي صحابه كييرام كيه قبل بيت پرسييت بودنييد ‪ ،‬تقلييد‬
‫نياكان خويش را ترك نمييوده بييا عقلنيييت دييين مقييدس اسييلم را درك نمييوده و آنييرا‬
‫پذيرفتنيد ‪ ،‬ولي برعكس كسانيكه مقلد بودند و نميخواستند دين باطل پيدران خيويش‬
‫ل‬‫ذا ِقي ي َ‬ ‫را ترك نمايند ميگفتند ما آنچه را پدران ما ميپرسييتيدند پرسييتش ميکنيييم ‪) :‬وَإ ِ َ‬
‫م‬
‫عوهُ ْ‬ ‫ن ي َيد ْ ُ‬ ‫ش يي ْ َ‬
‫طا ُ‬ ‫ن ال ّ‬ ‫جد َْنا عَل َي ْهِ آَباَءَنا أ َوَل َوْ َ‬
‫كا َ‬ ‫ما وَ َ‬ ‫ه َقاُلوا ب َ ْ‬
‫ل ن َت ّب ِعُ َ‬ ‫ل الل ّ ُ‬‫ما َأنَز َ‬ ‫ل َهُ ْ‬
‫م ات ّب ُِعوا َ‬
‫ر( لقمان ‪ 21/‬هرگاه برايشان گفته شود کييه از آنچييه خدوانييد فرسييتاده‬ ‫سِعي ِ‬
‫ب ال ّ‬ ‫إ َِلى عَ َ‬
‫ذا ِ‬
‫است پيروی نمِاييد ميگويند ما از آنچه پدران ما پيييروی ميکردنييد پيييروی ميکنيييم ‪ ،‬أيييا‬
‫نميدانند که پدران شان آنانرا به سوی عذاب دوزخ ميکشاند ‪.‬‬
‫‪When they are told to follow the (Revelation) that Allah has sent down, they say:‬‬
‫‪"Nay, we shall follow the ways that we found our fathers (following)." What! even if‬‬
‫‪it is Satan beckoning them to the Penalty of the (Blazing) Fire‬‬
‫اكثريت ائمه دين از تقليد كوركورانه نفرت داشتند و پيروان خويش را از تقليد بي‬
‫دليل منع مينمودند » امام شافعي رحمة الله عليه به خوبي ميداند تقليد بي دليل و نا‬
‫اگاهانه غالبا سبب ميشود تا مردم مطالب نادرست را مانند مطالب صحيح و درسييت‬
‫بپذيرند و درنتيجه درفهم بسياري از مطالب حق از ديد آنهييا مخفييي و پوشيييده بمانييد‬
‫امام شافعي به همين جهت نخستين گامي راكه در راه ظهور حق بر مي دارد مبارزه‬
‫با تقليد بي دليل و نا اگيانه اسيت و ايشيان قبييل از هركيس پيييروان خييود را از چنييين‬
‫تقليدي نسبت به خود برحييذر ميييدارد و بييه ربيييع ميگويييد » اي ابييا اسييحاق از مين در‬
‫هرچه ميگويم تقليد مكن و دراين مسييايل خييود نيييز بينييديش زيييرا اينهييا مسييايل دييين‬
‫هستند « )‪(3‬‬
‫تعصب نيز يكي از امراض خطرناك براي رسيدن به حق ميباشد ‪ ،‬يهوديان قبييل از‬
‫آمدن پيامبراسلم حضرت محمد)صلی الله عليه وسلم( در مييدينه بييه مييردم ميگفتنييد‬
‫كه به اساس خوشخبري های قبلي كتابهيياي آسييماني )تييورات و انجيييل( در سييرزمين‬
‫حجاز آخرين پيامبران ظهور ميكند ‪ ،‬مردم مييدينه و يهييودان همييه منتظرظهييور چنييين‬
‫پيامبري بودند ‪ ،‬تا اينكه پيامبراسييلم در مكييه مكرمييه ظهييور نمييود ‪ ،‬مييردم مييدينه بييا‬
‫شنيدن اين خبر به اسيياس گفتييه هيياي اهييل كتيياب )يهييودان( بييه دييين مقييدس اسييلم‬
‫مشرف شدند ‪ ،‬بعضي از علماي يهود مانند عبدالله بن سييلم )رضييی اللييه عنييه( بييه‬
‫دين مقدس اسلم مشرف شدند ولييي بعضييي از يهييودان مييدينه كييه ازظهييور پيييامبر‪،‬‬
‫ديگران را خبرميدادند فكر ميكردند كه آخرين پيامبران ازنسل يهود خواهييد بييود ولييي‬
‫زماني درك كردند كه اين پيامبريكه منتظرش بودند ازنسل آنها نه بلكه از قوم عييرب‬
‫است ‪ ،‬كافرشدند ‪ ،‬و براي بت پرستان گفتند كه دين شما نسبت به دييين اييين پيييامبر‬
‫بهتراست ‪ ،‬برای شان گفتند که بت پرستی بهترست نسبت به پرستش خدای يگييانهء‬
‫مهربان ‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫آنان چرا اين کار را کردند بخاطريکه تعصب داشتند ‪ ،‬بخاطر قييوم پرسييت بودنييد ‪،‬‬
‫خداوند )جل جلله( ما را از تعصب و تقليييد نيا آگييانه در حفييظ وامييان خييويش داشييته‬
‫باشد (‬
‫‪------------------------------------------‬‬
‫خردورزي دردين و آفات شناخت ‪.‬ص‪18:‬‬ ‫‪-1‬‬
‫مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪18 :‬‬ ‫‪-2‬‬
‫تجزيه و تحليل زنده گاني امام شافعي ‪ ،‬احمديان ‪ ،‬عبدالله ‪ ،‬ص‪. 146 -145 :‬‬ ‫‪-3‬‬
‫مسيحيان در مورد پيامبر)صلی اللييه عليييه وسييلم( موقييف بسيييار عييالي داشييتند ‪.‬‬
‫زماني قريشيان مسلمانان را اذيت نمودند بييي بييي سييميه را شييهيد نمودنييد و اولييين‬
‫كسيكه در راه اسلم شهيد شده همين خانم است ‪ ،‬شوهرش حضييرت ياسيير)رضييی‬
‫الله عنه( را بعد از او به شهادت رسانيدند و بسياري از مسلمانان را يا شييهيد وييياهم‬
‫به عذابهاي سخت مبتل نمودند ‪ ،‬مسلمانان مجبور شدند كه هجييرت نماينييد ‪ ،‬وازينكييه‬
‫نجاشي پادشاه حبشه شخص حقبين بود ‪ ،‬پيامبر )صلی الله عليييه وسييلم( بييه صييحابه‬
‫هييدايت داد تييا بييه حبشييه هجييرت نماينييد ‪ ،‬تعييداد مسييلمانان ‪ 83‬مييرد و ‪18‬زن بييود ‪.‬‬
‫قريشيان دو شخص با زكاوت را اختيار نموده آنانرا به نزد پادشاه حبشيه بيا يكمقيدار‬
‫هداياي گرانبها فرستادند تا او را از حمايت مسلمانان مانع شوند ‪ .‬زماني آنان به نزد‬
‫شاه حبشه رسيدند ‪ ،‬در مورد مسلمانان سخن بدي گفتند ‪ ،‬شاه حبشه مسلمانان را‬
‫احضار نمود ‪ ،‬ايشانرا پرسيد كه شما چرا دين پدران و قوم تييانرا تييرك نمييوده ايييد ‪:‬‬
‫حضرت جعفربن ابي طالب )رضی الله عنه ( كه سخنگوي مسلمانان بييود گفييت ‪ :‬شيياها ‪:‬‬
‫ما مردم جاهلي بوديم ‪ ،‬بت ها را پرستش مينموديم ‪ ،‬گوشت حيوانات خييود مييرده را‬
‫ميخورديم ‪ ،‬كارهابد ميكرديم ‪ ،‬بييا اقييارب صييله رحييم نداشييتيم ‪ ،‬بييا همسييايگان تنييش‬
‫مينموديم ‪ ،‬مردمان قوي حق ضعيفان را ميخوردند ‪ ،‬ما به همين شكل بوديم تا اينكييه‬
‫خداوند )جل جلله( پيامبري را ازبين ميا اختييار نميود ‪ ،‬ميا اميانت ‪ ،‬راسيتي ‪ ،‬پياكي ‪،‬‬
‫ونسبش را ميدانيم ‪ ،‬ما را به پرستش خداي يكتا دعوت نمود ‪ ،‬و از عبادت بييت هييا و‬
‫سنگ ها منع نمود ‪ ،‬ما را به راستگويي ‪ ،‬امييانت داري ‪ ،‬صييله رحييم ‪ ،‬خوشييرفتاري بييا‬
‫همسايگان امرنمود ‪،‬و ازانجام اعمييال نادرسييت ‪ ،‬خييونريزي ‪ ،‬كارهيياي بييد ‪ ،‬شييهادت‬
‫دروغين و خوردن مال يتيم ‪ ،‬و دشنام دادن زنان منع نمود ‪ ،‬ما را امر نمود تا خداي‬
‫يگانه را بپرستيم ‪ ،‬به او چيزي را شريك نسازيم ‪ ،‬ما را به اداي نميياز ‪ ،‬زكييات ‪ ،‬روزه‬
‫امر نمود و ما به او ايمان آورديم ‪ ،‬و احكييام اسييلم را بييالي خييويش تطييبيق نمييوديم‬
‫ولي قوم ما خواستند تا مانع ما شوند ‪ ،‬ما را تعذيب نمودند ‪ ،‬بعضي مييارا كشييتند تييا‬
‫ما را به عبادت بت ها برگردانند ‪ ،‬و ازينكه بالي ما بسيار ظلم نمودند ما ديار خود را‬
‫ترك نموده به نزد شما آمديم ‪ ،‬و اميد واريم كه در نزد شييما بييالي مييا ظلييم نشييود ‪.‬‬
‫نجاشي به آنان گفت چيزي از قرآن داريد ؟ گفتند ‪ :‬بلي ‪ .‬گفييت ‪ :‬بخوانيييد ‪ ،‬آنهييا يييك‬
‫قسمت از قرآن كريم را خواندند ‪ .‬نجاشي با شنيدن قرآن گريه نموده گفييت ‪ :‬قسييم‬
‫به خييدا اسييت كييه اييين قييرآن و آنچييه را مسيييح آورده اسييت از يييك منبييع سرچشييمه‬
‫ميگيرند ‪ ،‬واز تسليم نمودن آنان به قريشيان ابا ورزيد ‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫‪ -1‬الرحيق المختوم ‪ ،‬صفي الرحمن المباركفوري ‪ .‬مصر‪ :‬دارالوفاء للطباعة والنشر والتوزيع ‪ ،‬ص ‪109 :‬‬
‫نجران که منطقه بزرگ شامل ‪ 73‬قريه در نزديكييي مكييه بطييرف يميين قييرار‬
‫داشت اهل آن مسيحي هييا بودنييد ‪ ،‬اكييثريت آنييان بييه دييين مقييدس اسييلم مشييرف‬
‫شدند ‪ .‬زيرا با دانستن حقايق دين مقدس اسلم به حق تسليم شدند ‪(1) .‬‬
‫» انسان موجود دو بعدي است كييه يييك بعييد آن مييادي و بعييد ديگيير آن روحيياني و‬
‫معنوي است » روح انسان كه امري مجرد است هميشه در جستجوي تكامل و ترقي‬
‫است و امر مادي نميتواند براي روح كمالي باشد ‪ ،‬زيرا كه امور مادي خيلي پايين تيير‬
‫از امور غير مادي قرار دارنييد ‪ ...‬بنييابرين روح انسييان كييه موجييود مجييرد و غيرمييادي‬
‫است در پي كمالي است كه آن كمييال هييم مجييرد و در مرتبييه اي بييالتر از خييود روح‬
‫باشد و در بالترين مرتبه تجرد و غير مادي بودن ذات اقدس الله )جل جللييه ( وجييود‬
‫دارد و الله تعالي در بالترين قله ء كميال قييرار دارد و هميه ء موجيودات خواسييته ييا‬
‫نخواسته به سمت آن قله و غايت حركت ميكنند « )‪(2‬‬
‫» در انسان خدا جويي و خدا خواهي و خدا پرسيتي بيه صيورت ييك غرييزه نهياده‬
‫شده است « )‪(3‬‬
‫ويليام جيمز يكي از بزرگترين دانشمندان درين مورد ميگويد ‪ »:‬به نظر من هرگاه‬
‫ضمير آگاه خود را دنبال كنيم دنبالهء آن به ماوراي اين جهييان محسييوس و عقلنييي ‪-‬‬
‫كه بعدي ديگر ازهستي ماست – ميرسد « )‪(3‬‬
‫پاسكال ميگويد ‪ » :‬به وجود خدا دل گواهي ميدهيد نيه عقييل ‪ :‬وايميان از ايين راه‬
‫بدست مي آييد« او اضيافه ميكنييد ‪ » :‬دل دليلييي دارد كيه عقييل را بييه آن دسترسييي‬
‫نيست « ) ‪(4‬‬
‫هرشل دانشمند معروف و ستاره شناس ميگويد ‪ » :‬هرقدر دامنه علم گسترده تر‬
‫ميشود استدللهاي دندانشكن و قويتري براي وجود خداوند ازلي و ابييدي بدسييت ميي‬
‫آيد (( )‪(5‬‬
‫انشتاين نابغه علمي قرن بيستم ميگويد ‪ :‬در عالم مجهيول نييروي عقيل و قيادري‬
‫وجود دارد كه جهان گواه وجود اوست (( )‪(5‬‬
‫دكتور توماس ديويد چاركس متخصص شيمي و رئيس تحقيقات شييركت شيييميايي‬
‫كلركس ميگويد ‪ )) :‬من معتقدم در طبيعت همه چيييز از روي مشيييت و نظييم انجييام‬
‫گرفته و ميگيرد و لزمهييء اييين نظييم و مشيييت اييين اسييت كييه از جيانب يييك عاقييل و‬
‫صاحب اراده باشد و من آنرا خدا ميدانم « )‪(6‬‬

‫‪10‬‬
‫جان آدولف بوهلر دكتر در فلسفه اتمييي دانشييگاه اينييد يابيا و اسيتاد شيييمي كالييج‬
‫اندرسون ميگويد ‪ » :‬در طبيعت به هرسو بنگري نظم و مشيت نمايييان اسييت گييويي‬
‫دنيا سوي هدف و مقصد مشخصي سوق داده ميشود و اين معنى در عالم اتييم كييامل‬
‫روشن است ‪ ،‬تمام اتمها از هيدروژن گرفته تا اورانيوم از روي يك مدل بوجود آمييده‬
‫اند ‪ ،‬زيرا هنگاميكه دايره اطلعات مييا راجييع بييه الكترونهييا و پروتونهييايي كييه عناصيير‬
‫مختلف را تشكيل داده انيد بيشيتر ميشيود ميا بيشيتر متيوجه نظيام همياهنگي جهيان‬
‫)‪(7‬‬ ‫ميشويم «‬

‫________________________________________________‬
‫الرحيق المختوم ‪ ،‬ص ‪. 507 :‬‬ ‫‪-1‬‬
‫اسلم از ديدگاه عقل تأليف عبدالرؤوف ريكي ‪ ،‬ص ‪22 :‬‬ ‫‪-2‬‬
‫مرجع سابق عين صفحه ‪.‬‬ ‫‪-3‬‬
‫مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪23 :‬‬ ‫‪-4‬‬
‫مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪38 :‬‬ ‫‪-5‬‬
‫مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪48 :‬‬ ‫‪-6‬‬
‫مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪39 :‬‬ ‫‪-7‬‬

‫او در زمينه ميافزايد » ما بجيياي در نظيير گرفتيين كيفيييت آفريييدكار و عييوض زايييد‬
‫شمردن خدا بايد او را در ميان نظام جهييان بييبينيم وآثييار و نشييانه هييايش را سييتايش‬
‫كنيم ‪ ،‬بشيير ميتوانييد مجهييولت طييبيعت را كشييف و درك كنييد ولييي نميتوانييد قييوانين‬
‫طبيعي را خلق و ايجاد نمايد و تنهييا خداسييت كييه ميتوانييد قييوانين طييبيعت را وضييع و‬
‫ايجاد كند ‪(1) «.‬‬
‫پاستور بعد ازينكه ميكروب را كشف نمود و آنرا سبب اغلب بيماري هييا دانسييت ‪،‬‬
‫اورا سوال نمودند كه آيا با اين موفقيت باز به وجود خدا عقيده داري ؟ او در جواب‬
‫گفت » با اين كشف ‪ ،‬عقيدهء من به خدا صييد چنييدان شييده اسييت ‪ ،‬زيييرا سيياختمان‬
‫وجودي اين حيوانات ريزوذره بيني و كثرت و چگونگي توليد مثل آنها مرا به گسييترده‬
‫گي علم و قدرت فوق العادهء پديد آورنده آنها )خدا( متييوجه نمييوده و از قييدرت خييدا‬
‫سخت متحير و بشگفت آمدم ‪ ،‬آنچنان صنعت بديع و نيروي شگرف در سازمان وجود‬
‫آنها بكار رفته كه عقل در حيرت است و آدمي را به دريياي تعجيب و تحيير غييوطه ور‬
‫ميسازد « )‪(1‬‬
‫هرگاه بدين باورشويم كه غريزه خيدا جيويي در وجييود انسيان وجييود دارد ‪ ،‬هميين‬
‫عقل انسان ميخواهد براي رسيدن به حقيقت خدا و صفات کمالش پيامي از جييانب‬
‫آن خدا موجود باشد كه با معايير عقلي بشري سازگار باشييد ‪ .‬واكنييون كييه بييه وجييود‬
‫خداوند )جل جلله( معتقد شييديم ‪ ،‬وماننييد بعضييي از مييادي پرسييتان عقييل را معطييل‬
‫قرار داده از وجود او منكرنيستيم ‪ ،‬سؤال ديگري مطرح ميگردد كه آن ذاتيكييه خييالق‬
‫تمام جهان است ‪ ،‬و انسان را بييا تمييام ظرافييت هييا بييه جهييان هسييتي آورده اسييت ‪،‬‬
‫چگونه ذاتي است ؟ آيا ميتوان كسي را به الوهيت بپييذيريم كييه پسيير خييود را تسييليم‬
‫دشمنان نمايد تا او را قتل نمايند ‪ ،‬و خودش با ديدن اين حالت قتل گناهان بنده گييان‬
‫را ببخشد ‪ ،‬يا شخصيت نهايت قاصي وظالم كه عطشش بجز از قتل پسرش مرفييوع‬

‫‪11‬‬
‫نميگشت ‪ ,‬ياهم خدايمان همان پسر مظلوم باشد كه دشمنان ميخ ها را به دسييتانش‬
‫ميكوبند و او را در محضر عييام برهنييه نمييوده بييا نيييزه هييا اعضيياي بييدنش را سييوراخ‬
‫سوراخ مينماينييد ؟ زيييرا او مجبييور اسييت بييراي بخشييايش گناهييان انسييانها بييه چنييين‬
‫مصيبي سر دهد ‪ ،‬ويا هم تسليم خدايي شويم كه وجودش را فرزندش تكميل نمايد ؟‬
‫و يا هم سر تسليم به بتهاي دسييت سيياخته بشيير شييده ‪ ،‬صيينايع دسييتي بشيير را خييدا‬
‫بخوانيم ‪ ،‬و يا هم كمي قدم فرا گذاشته حيوانات عاجز را كه تسييليم مييا هسييتند ‪ ،‬بييه‬
‫خدايي گرفته خود را تسليم آنان نماييم ‪ ،‬و يا بهتر ست به وجود خالقي ايمييان آوريييم‬
‫كه از داشتن فرزند و شريك مبرا وپاک باشييد ‪ ،‬بييه همييه چيييز عييالم و قييدرتش فييوق‬
‫همهء قدرت هاست ‪ ،‬براي خلق نمييودن زمييين و آسييمان بييا گفتيين )كيين ( شييو همييه‬
‫مخلوقات موجود شوند ‪ ،‬و تمييامي صييفات كمييال در وجييود او نهفتييه باشييد صييفاتيكه‬
‫شايسته آن ذات مقدس است ‪.‬‬
‫وقتی درين زمينه حتی بسياری از مسيحيان حق طلب فکر نموده اند ‪ ،‬بالخره بيه‬
‫قبول حقيقت ها تسليم شده اند ‪.‬‬
‫يكتن از كشيش هاي مسيحيت ) سامي فرناندس از كشورفليبين ( كه بييا مطييالعه‬
‫قرآن كريم به دين مقدس اسلم مشرف شده اسييت ‪ ،‬ميگويييد ‪ )) :‬اگيير خداونييد) جييل‬
‫جلله( در صورت انسان ظاهرگردد ‪ ،‬و يا پسري گيرد مستحق الوهيت نميباشييد ‪ ،‬زيييرا‬
‫خداوند) جل جلله( چنانچه خودش خود را وصف نموده است ) قييوي – قييادر ‪ ،‬شييديد ‪،‬‬
‫خواب نميكنييد ‪ ،‬وهيييچ چيييزي ازاوپنهييان نيسييت و غيييره ( بنيياء خداونييد) جييل جللييه (‬
‫احتياجي ندارد كه بصورت انسان ‪ ،‬يا گاوي ويا كدام جاندار ديگري چنييانچه بعضييي از‬
‫اديان گمراه عقيده دارند ظاهر گردد ((‪ ) ،‬نعوذ بالله (‬
‫________________________________________________‬

‫‪ – 1‬اسلم از ديدگاه عقل ‪ ،‬ص ‪.39 :‬‬

‫اين عقيده توحيد را با مطالعه قرآن ميابيم و قرآن كتاب خييدا شناسييي اسييت كييه‬
‫انسان را از متاهات و آلوده گي هاي فكري نجات داده به منزل مقصود ميرساند ‪.‬‬
‫خييواهر محييترم مييا بييتي بيياومن كيه يييك خييانم امريكييايي ميباشييد ‪ ،‬در خيانواده‬
‫مسيحي تولد شييده و خييودش سييالهاي زيييادي مسيييحي بييود ‪ ،‬ولييي عقايييد مسيييحيت‬
‫قنيياعتش را حاصييل ننمييوده بييراي رسيييدن بييه حييق سييالهاي طييويلي غييرق مطييالعه‬
‫وپژوهش بود و بالخره به دين مقدس اسلم گرايش خود را اعلن ميدارد قصه زنييده‬
‫گي خويش را چنين بيان ميدارد ‪ » :‬من بيشتر از هزار كتاب را در زمينه هاي مختلف از قبيل‬
‫روانشناسي جامعه شناسي ‪ ،‬انسان شناسي ‪ ،‬مذهب ‪ ،‬تاريييخ و فلسييفه اييين دو پيييامبر) عيسييى و‬
‫محمد عليهما السلم ( به منظور يافتن حقيقت مطالعه كردم ‪ ،‬مخصوصا به فيمينيزم )‪( Feminism‬‬
‫روانشناسی کارل يونگ ميتافزيك عصر جديد ) ‪ ، (New Age Metaphysics‬با تاكيد ويژه بر دين يهود‬
‫) ‪ (Judaism‬تايبتيييان ) ‪ (Tibetan‬ذن بودائيسيييم ) ‪ ، (Zen Buddhism‬يوگيييا ) ‪ (Yoga‬و هندويسيييم )‬
‫‪ ... (Hinduism‬علقه وافر داشتم ‪ ،‬هريك از اين نظامهاي روحاني به بعضي از سؤالهاي مين جيواب‬
‫داد اما درعوض سؤالهاي ديگري را براي من بوجود آورد ‪ .‬هميشه چيزي بود كه من نميدانسييتم كييه‬
‫چيست ‪ ...‬سر انجام آنچه را چهل سال درپي آن بودم يافتم ‪ ،‬راهي براي معنا بخشيدن بيه هرچيييز‬
‫در دنيايم « )‪(1‬‬
‫» مدتي بعد در ‪ 32‬ماه مي ‪ 1993‬به مركز اسلمي كاليفرنياي شمالي در لس انجلييس رفتييم و‬
‫در كلسهايي كه براي نو مسلمانان برپا ميشد شركت كييردم ‪ ،‬از بييرادر گرامييي آقيياي سييمير اتميين‬

‫‪12‬‬
‫وعدهء ملقات گرفتم ‪ ،‬به اين منظور كه چيزهايي در بيياره دييين اسييلم از ايشييان بپرسييم ‪ ،‬ايشييان‬
‫چندين سؤال از من پرسيدند و به من گفتند كه شما هرچييه كييه در بيياره اسييلم لزم اسييت قبل ييياد‬
‫گرفته ايد بنابرين تنها چيزي كه لزم است انجام دهيد اين اسيت كييه شييهادتين را بييه زبييان آوريييد و‬
‫مسلمان شويد ‪ ،‬اين گفته مرا بسيار متعجب كرد ‪ .‬يك جييوري احسيياس كييردم كييه حييق بييا ايشييان‬
‫است ‪ ،‬بنابر اين شهادتين را به زبان آوردم و مسلمان شدم ‪ ،‬سپس ايشان به من گفتنييد كييه شييما‬
‫ميتوانيد بقيه زنده گي تانرا صرف ياد گيري و عمل به دييين مييبين اسييلم كنيييد و براسييتي آنچييه كييه‬
‫گفتند صحيح بود « )‪( 2‬‬
‫آقا و خانم مسيحی ! آيا لزم نيست مانند اين خواهر امريكايي دين مقدس اسييلم‬
‫را مطالعه نماييد ‪ ،‬قرآن را بخوانيد و هرگاه بعد از مطالعه قناعت تييان حاصييل نشييد‬
‫سخني نخواهد بود ‪ ،‬ولي خود را از مطالعه آن محروم ساختن و بدون مطالعه قييرآن‬
‫كريم در مورد آن ابراز نظر نمودن براي يك دانشمند در عصر حاضر سييخن گييوارايي‬
‫نخواهد بود ‪.‬‬
‫بياييد همه براي رسيدن به حق مطالعه نميياييم ‪ ،‬مسييؤوليت خييود را رفييع كنيييم از‬
‫تقليد بگذريم و هرچه را ديگران بالي ما امل نمايند نپذيريم ‪ ،‬ببينييد يكييي از دوسييتان‬
‫انگليسی ما كه خودش قبل مسيحي بود و مسلمان شده چه ميگويد ‪ ) :‬شييايد بعضييي‬
‫از دوستان خيال كنند كه من تحت تأ ثير مسلمانان قرار گرفته ام ‪ ،‬اما چنين نيست ‪،‬‬
‫بلكه معتقدات من نتيجهء سالها انديشه بوده است ‪ ،‬مذاكرات و مباحثات مذهبي من‬
‫با مسلمانان تحصيلكرده در موضوع مذهب فقط چند هفتييه قبييل شييراوع شييد و لزم‬
‫است بگويم ازينكه تئوريها و نتيجه ء تفكراتم تماما مطابق با اسلم بوده است بسيار‬
‫مشغوف و شادمان گرديده ام ‪ ،‬تغيير كيش و آيين ‪ ،‬بر حسب قييرآن بايييد بييا انتخيياب‬
‫آزادانه و قضاوت باشد و هر گز اجبار در آن را ه نيابد ( )‪(3‬‬
‫______________________________________________________________‬
‫ميكند ‪ ،‬تأليف مظفر حليم بييا همكيياري خييانم بييتي بيياومن ‪ ،‬ترجمييه ‪ :‬عبييدالعزيز‬‫شيد از غرب طلوع ْ‬ ‫‪-1‬اينک خور ِ‬
‫ويسي ‪ ،‬ايران ‪ :‬نشر احسان ‪ ،‬ص ‪. 34 :‬‬
‫‪ -1‬مرجع سابق ‪ ،‬ص ‪.45 :‬‬
‫‪ » -2‬لرد هنلي الفاروق ) عاليجناب سررونالد جورج آلنسون ( در سال ‪ 1855‬مسيحي متولد شد يكي از مؤلفين‬
‫وسياستمداران صاحب نام انگليس و تحصيلكرده كمبريييج بييود كييه درسييال ‪ 1877‬صيياحب لقييب اشييرافي گرديييد او در‬
‫ارتش انگليس سركرد و سپس تا درجه سرهنگ تمام در كردان چهار تفنگداران نورث مينيستر خييدمت كييرد ‪ ،‬بييا اينكييه‬
‫حرفه او مهندسي بود تسلط گسترده اي در ادبيات داشت و براي مدتي سر دبير مجله ) سييالز بييري جورنييال ( شييد او‬
‫همچنين مؤلف كتابهاي زيادي بود كه از معروفترين آنها ) بيداري غيرب نسيبت بيه اسيلم ( اسيت ‪ ،‬ليير د هييدلي در ‪16‬‬
‫نوامبر ‪ 1918‬به اسلم گرويد و نام مسلمان ) شيخ رحمت الله الفاروق ( را بييه خييود نهيياد « اسييلم آيييين برگزيييده مييا‬
‫تاليف ابراهيم احمد باواني ‪ ،‬ترجمه مسعود كشاورز ‪ ،‬ايران ‪ :‬دفترنشرفرهنك اسلمي ‪ ،‬ص ‪18-17 :‬‬
‫‪ -3‬اسلم آيين بركزيده ما ‪ ،‬ص ‪. 14 :‬‬

‫چرا يک تعداد از مسيحيان دانشمند مسلمان شده اند ؟‬


‫هرگيياه بييه حقيقييت هييا برگرديييم وبخييواهيم راه حييق وراسييت را بييدانيم بهترسييت‬
‫نخست دليل کسانی را که خود زمانی مسيحی بوده انييد سييپس مسييلمان شييده انييد‬
‫بخوانيم ‪ ،‬نخست فکر کنيم آنيان چگييونه اشيخاص بودنييد ‪ ،‬درمسييحيت وکتياب بايبيل‬
‫چقدر معلومات داشتند ‪ ،‬وچرا عقيده خود را ترک نموده به قرآن عظيم الشان ايمان‬
‫آوردند ‪ ،‬آيا لزم نيست منحيث يک انسان متمدن وبا دانش وعقل دليييل اينييان را کييه‬
‫روزی هم کيش ما بودند واکنون به دين مقيدس اسيلم مشيرف شيده انيد ‪ ،‬مطيالعه‬
‫نماييم وسپس درباره آن فکر کنيييم ‪ ،‬ببينيييد شخصييی پييول هييم دارد ‪ ،‬و مييارکيت هييم‬
‫نزديک منزلش هست ‪ ،‬وامکانات رفتن به مارکيت هم دارد ‪ ،‬ودر مارکيت ميييوه هييای‬

‫‪13‬‬
‫بسيار لذيذ که هم برای صحت مفيد اند وجود دارد ‪ ،‬ولی اين شخص درهنگام صرف‬
‫طعام بدون ميوه ميباشد ‪ ،‬چرا ؟ علتش همين اسييت کييه نخواسييته کييه ازييين نعمييات‬
‫اسييتفاده کنييد ‪ ،‬ويييا اينکييه بييه اييين نظيير بييوده کييه اييين ميييوه از منطقييه مييا نيسييت ‪،‬‬
‫ازکشورهای ديگر ميباشد ‪ ،‬من نميخواهم که از داشييته هييای ديگييران اسييتفاده کنييم ‪.‬‬
‫ولی درمقابل شخص ديگري که پول اندک دارد ولی ميخواهد ميوه داشييته باشييد ‪ ،‬بييه‬
‫مارکيت ميرود هرگاه ميوه زياد خريداری نميتواند ‪ ،‬ميييوه انييدک خريييداری ميکنييد ‪ ،‬او‬
‫بدين فکر است که خداوند درهرمنطقه خاصيت خاصی داده اسييت ‪ ،‬در جييايکه سييرد‬
‫سير است کيله و خرما نمّياشد ‪ ،‬بناء ما مجبوريم از ميوه های ديگيران کيه در کشيور‬
‫ما نيست استفاده کنيم ‪ ،‬آنان نيز از بسياری از توليييدات ميا اسييتفاده ميکنيييم ‪ ،‬واييين‬
‫شخص شامگاه در سر ميييز طعييامش ميييوه وجييود دارد ‪ ،‬چييرا شييخص اول بييا وجييود‬
‫داشتن امکانات از ميوه استفاده نکرده ؟ علتش همين بود که او نخواسييت کييه ميييوه‬
‫داشته باشد ‪ ،‬نخواست از ويتامين های ميوه استفاده نمايد ‪ ،‬بعضی از افکييار تعصييبی‬
‫چشمانش را بست ‪ ،‬وبالخره اين شخص محروم ماند ‪.‬‬
‫وشخص دوم با وجود امکانات کم خواست که ميوه داشته باشييد ‪ ،‬تعصييبات وخييود‬
‫خواهی را کنار گذاشت ‪ ،‬بنيياء رسيييدن بييه تمييامی حقييايق بييه خواسييتن ونييا خواسييتن‬
‫ارتبيياط دارد ‪ ،‬پيياکی وصييفای قلييب ضييرورت اسييت ‪ ،‬دوری از تعصييب وخودخييواهی‬
‫ضرورت است ‪.‬‬
‫هرگاه کسی علقمند به رسيدن به حقايق باشد علقمنييد بييه رسيييدن بييه يگييانگی‬
‫خداوند ودانستن خالق حقيقی باشد ‪ ،‬حتما او اين حقيقت را درک ميکند ‪ ،‬اين انسان‬
‫کوشش ميکند که تمامی اديان را مطالعه نمايييد ‪ ،‬کتابهييايی را کييه ادعييا ميشييود کلم‬
‫خداوند است ‪ ،‬مطالعه نموده ‪ ،‬وبرای رسيييدن بييه حقيقييت ‪ ،‬بيطرفييانه ‪ ،‬بييا اسييتفاده‬
‫ازعقييل ودانييش خييود ‪ ،‬بييدون دخييالت احساسييات وعواطييف ‪ ،‬بييا دوری از تعصييب‬
‫وخودخواهی ها ‪ ،‬به جستجوی حقيقت های گردد ‪ ،‬وبه اين شکل ميتواند کييه حقيقييت‬
‫را درک نمايد ‪ ،‬بياييد قصه ء هيای مسيييحيانی را بخوانيييد کيه خييود شيان دارای چنييين‬
‫صفاتی بوده اند که بالخره ‪ ،‬راست بينی ‪ ،‬پاکی وصفای قلييبی آنييان سييبب شييده کييه‬
‫خود شان به دين مقدس اسلم مشرف شوند‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫قصه‬
‫اسلم‬
‫يک‬

‫دانشمندان امريکايي‬
‫)جوسيف إدوارد(‬
‫داکترعلوم الهیات ‪ ،‬ودعوتگر‬
‫مشهوریکه ميخواست مسلمانی را‬
‫مسيحی سازد‬
‫درس در انترنت ‪http://www.ipc- ) :‬‬
‫‪kw.com/arabic/stories_detail.php?s_id=12‬‬

‫‪(islam today.com‬‬

‫‪15‬‬
‫قصه اسلم عالم امريکايي )جوسيف إدوارد(‬
‫)‪(1‬‬
‫درختي كه ريشه هايش را در اسلم محكم شد‬

‫اسم قبل ازاسلم ‪ :‬جوسيف إدوارد إستس ‪.‬‬


‫اسم بعداز اسلم ‪ :‬شيخ يوسف إستس ‪.‬‬
‫تابعيت ‪ :‬ايالت متحده امريكا‬

‫شهادتنامه هاي علمي ‪ :‬شهادتنامه ماستري در هنرها سال ‪1974‬م ‪ +‬شهادتنامه‬


‫دكتوراه در علم اللهوت ) الهيات ( ‪.‬‬
‫تاريخ مشرف شدن به اسلم ‪ :‬سال ‪1991‬م ‪.‬‬
‫زبان عربي وعلوم اسلمي را ازسال ‪1991‬م إلى سال ‪1998‬م آموخت ‪.‬‬
‫تحت رهنماي ‪ :‬شيخ محمد عبد الرحمن‪.‬‬
‫علت مسلمان شدنش ‪ :‬دعوت يك مسلمان به مسيحيت بود ‪.‬‬

‫تبصره ‪ :‬همانگونه كه اسلم دين توحيد است كه‬


‫تمامي پيامبران به آن دعوت نموده همچنان اسلم دين‬
‫حق وفطرت است ‪ ،‬دين گذشت وبخشش ‪ ،‬دعوت‬
‫ورهنمايي است ‪ .‬هرگاه يك بذرهء اين دين درجايي‬
‫برويد ‪ ،‬به زودي حاصل آن نمايان شده و به توفيق‬
‫خداوند ثمرات آن درهرحالتي اشكار ميگردد ‪ .‬وبالخره‬
‫درخت بزرگي ميشود ‪ .‬انسان چگونه دين نياكان را‬
‫ترك نموده و به دين ديگران توجه خويش را ميگرداند ؟‬

‫چگونه او که مردم را به دين قبلي خويش دعوت مينمود ‪ ،‬بزودی به اسلم‬


‫مشرف ميشود ‪ ،‬ويکتن از دعييوتگرانی ميشييود کييه ديگييران بييه او اقتييدانموده ‪،‬‬
‫ونمونه مثال براي دعوت با اسلوب زيبايش ميشود ؟ وحتی در قلب کسانيکه در‬
‫فاميل های مسلمان تولد شده اند نيز تاثير ميگزارد ‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫او آقيياي ) جوزيييف ادوارد اسييتس يييا يييک دعييوتگر اسييلمی امريکييايي شيييخ‪/‬‬
‫يوسف استس ( كه‬
‫‪-------------------------------------------------------‬‬

‫(‬ ‫‪http://www.ipc-kw.com/arabic/stories_detail.php?s_id=12‬‬ ‫‪) :‬‬ ‫انترنت‬ ‫أدرس در‬ ‫‪-1‬‬

‫شما ميتواند درمورد يوسف استش معلومات بيشتری در شبکه‬


‫انترنت به آدرس ذيل داشته باشيد ‪www.islamalways.com‬‬
‫شما ميتوانيد علت مسلمان شدنش را از خودش بپرسيد وببينيد که‬
‫تا حال چقدر مردمان ديگر به اساس رهنمايی وی به دين مقدس‬
‫اسلم مشرف شده است ‪.‬‬

‫قبل شماس مسيحيت بود ‪ ،‬از ايالت تکساس امريکا ميباشد ‪ .‬هرگاه بخواهيم‬
‫اورا ازنگاه اخلقی توصيف نماييم به هيچ صورتی حقش را ادا کييرده نميتييوانيم ‪.‬‬
‫وشييايد مييا يييک صييفت از هييزاران صييفت وي را بيييان کنيييم ‪ .‬او داراي شخصييیت‬
‫فمن يرد الل ّـ َ‬
‫ه‬
‫دي َ ُ‬
‫هـ ِ‬ ‫ه أن ي َ ْ‬‫ُ‬ ‫ُ ِ ِ‬ ‫متوازن بييوده عمييرش بلنييد تييراز ‪ 55‬سييال میباشييد ‪َ َ .‬‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫مـا‬ ‫حَرجـا ً ك َأن ّ َ‬ ‫ضّيقا ً َ‬‫صدَْرهُ َ‬ ‫ل َ‬ ‫ع ْ‬
‫ج َ‬ ‫ضل ّ ُ‬
‫ه يَ ْ‬ ‫ردْ أن ي ُ ِ‬
‫من ي ُ ِ‬ ‫سل َم ِ َ‬
‫و َ‬ ‫صدَْرهُ ل ِل ِ ْ‬
‫ح َ‬‫شَر ْ‬ ‫يَ ْ‬
‫ماء " ) خداونييد هركييه را بخواهييد ‪ ،‬هييدايت ميكنييد و قلبييش را بييه‬ ‫س َ‬‫في ال ّ‬ ‫عد ُ ِ‬
‫ص ّ‬
‫يَ ّ‬
‫اسلم باز ميكند وهركه را بخواهد گمراه كنيد سيينه اش را تنيگ وسيخت نميوده ‪،‬‬
‫مثل كسي ميشود كه بطرف آسمان بال ميشود ‪ .‬سوورة النعام الية ‪(125‬‬

‫آغاز زنده گي ام با اسلم ‪ :‬نامم بعد از مسلمان شدنم » يوسييف‬


‫إسييتس« وقبييل از اسييلم »جوزيييف« إدوارد إسييتس‪ ،‬بييود ‪ ،‬دريييک فاميييل‬
‫نصراني که بسيار به نصرانيت ملييتزم بودنييد ودروسييط امريکييا زنييدگي ميکردنييد‬
‫تولد شدم ‪ ،‬پدران ونياکانم نه تنها کليسا ها ومکتب ها را اعمار نموده انييد بلکييه‬
‫خود را قرباني خدمت به نصرانيت نيز نموده بودند ‪ ،‬مطالعات ميين تنهييا در دييين‬
‫مسيحيت نبوده بلکه من هندوييزم ‪ ،‬يهوديت و بوديزم را نيييز در مييدت ‪ 30‬سييال‬
‫مطالعه نموده ام ‪ ،‬من با پييدرم در برنيامه هياي تجيارتي زييادي کيار نميوده ام ‪،‬‬
‫وبرنامه هاي رفاهيت و نمايشات جييذابي داشييتيم ‪ ،‬پيييانو واورج را درتکسيياس ‪،‬‬
‫اوکلهوما وفلوريدا نوازيديم وپول هنگفتي را کيه ملييون هيا دالير ميشيد دريين‬
‫سالها بدست آورديم ‪ ،‬ولي من خيياطر آرام نداشييتم ‪ ،‬زييير ا خيياطر آرام بييدون‬
‫معرفت حقيقت ها و پيدا نمودن را ه درست ‪ ،‬براي خلصي حاصل نميگردد ‪..‬‬

‫ميخواستم او را مسيحي بسازم‬


‫‪ -‬قصه اسلمم چنينين نيست که کسي برايم قرآن‬
‫کريم ويا کتابهاي اسلمي را تحفه داده باشد ‪ ،‬ومن‬
‫آنرا فقط مطالعه نمودم باشم ‪ .‬و اسلم تنها درقلبم‬
‫داخل شده باشد ‪ ،‬بلکه من يکي از دشمنان سرسخت‬

‫‪17‬‬
‫اسلم بودم ‪ ،‬ومردم را به مسيحيت دعوت ميکردم ‪ ،‬وهنگاميکه شخصي مرا‬
‫به اسلم دعوت نمود ‪ ،‬من حرص داشتم که خودش را به مسيحيت دعوت نمايم‬
‫نه برعکس که من مسلمان شوم ‪.‬‬

‫اين کار درسال ‪ 1991‬زماني بود که که پدرم مصروف تجارت با‬


‫يک شخص مصري بود ‪ ،‬واز من خواست تا با آن شخص ملقات‬
‫نمايم ‪ ،‬برايم فکر پيدا شد و درذهنم خيال اهرام ها ‪ ،‬درياي نيل‬
‫و غيره خطور نمود ‪ ،‬سپس پدرم برايم اطلع داد که اين شخصيکه‬
‫با او ملقات خواهم کرد مسلمان است ‪ .‬بسيار ناممکن بود که‬
‫باور کنم ‪ ..‬مسلمان!!‬
‫‪ -‬براي پدرم چيزهايي را بيين داشتم که من از مسلمانان شنيده بودم ‪.‬‬
‫‪ -‬آنان صندوق سياهيي را در صحراي مکه عبادت ميکنند و آن کعبه است ‪،‬‬
‫نخواستم که باين شخص مسلمان ملقات نمايم ‪ ،‬ولي پدرم اصرار نمود که بايد‬
‫با او ملقات نمايم ‪ ،‬وبرايم اطمينان داد که اوشخص بسيار بالطف وشفقت‬
‫است ‪ ،‬بناء به ملقات وي موافقه نمودم ‪.‬‬

‫‪ -‬ولي هنگاميکه او را ديدم ‪،‬درشک افتادم که ‪ ،‬نشايد او همان مسلماني‬


‫باشد که ميخواهم باوي ملقات کنم ‪ ،‬گمان ميکردم که اوشخص بزرگي باشد‬
‫که چپني پوشيده ودستاربزرگي به سر نموده و ابروهايش با هم پيوست باشند ‪،‬‬
‫و درسرش هيچ مويي نبوده يعني ) کل ( باشد ‪.‬‬

‫او ما را خوش آمديد گفته با ما احوال پرسي نمود ‪ ،‬همهء آن‬


‫برايم هيچ معنايي نداشت ‪ ،‬وتاهنوز هم در تصور من آنان‬
‫تروريستان جلوه مينمودند‪.‬‬
‫‪ -‬سپس از وي پرسيدم ‪:‬‬
‫‪ -‬آيا به خداوند ايمان داري ؟ گفت ‪ :‬بلي ‪ .‬باز پرسيدم ‪ ،‬به ابراهيم ايمان‬
‫داري ؟ وبه اينکه ‪ ،‬چگونه کوشش نمود تا پسرش را براي خداوند قرباني کند؟‬
‫گفت ‪ :‬بلي ‪ ..‬با خود گفتم ‪ :‬اکنون بسيار کار ساده است نسبت به آنچه من‬
‫فکر ميکردم ‪..‬‬
‫‪ -‬سپس براي نوشيدن چاي به يک مکان کوچکي رفتيم ‪ ،‬وسخن گفتن درمورد‬
‫موضوع مهمي يعني اعتقادات ‪.‬‬
‫‪ -‬هنگاميکه درين کافه کوچک براي چند ساعتي نشسته بوديم ‪ ،‬سخن ميگفتم‬
‫و اکثريت سخنان را من ميگفتم ‪ ،‬او را انسان نهايت با لطفي يافتم ‪ ،‬بسيار آرام‬
‫و حيا ناک بود ‪ ،‬تمامي سخنانم را ميشنيد وهرگز سخنانم را قطع نميکرد ‪.‬‬

‫‪ -‬روزي از روزها )محمد عبد الرحمن ( همين دوسيت ميا ‪ ،‬نزدييک بيود کيه‬
‫خانهء را که به همراي دوستش زنييدگي ميکييرد ‪ ،‬تييرک نمايييد ‪ ،‬وميخواسييت کييه‬
‫براي مدتي در مسجدي زندگي نمايد ‪ ،‬با پدرم صحبت نمودم کييه هرگيياه ممکيين‬
‫باشد از محمد دعوت کنيم که درمنزل بزرگ ما که درشهر است برود و در آنجييا‬
‫با ما بماند‪.‬‬

‫‪18‬‬
‫‪ -‬و به اين طريق براي زنده گی کردن با ما نقل مکان نمود ‪ ،‬ما درتكسيياس‬
‫بسيييار نصييرانی سييازها )‪ (1‬داشييتيم وميين يکتيين آنهييا را ميشييناختم ‪ ،‬او مريييض‬
‫ودرشفاخانه بود ووقتيکه صحت يافت او را دعوت نمودم که او نيز درخانه ما با‬
‫ما زندگی نمايد ‪ ،‬و درهنگام رفتيين بييه خييانه بييه اييين کشيييش درمييورد بعضييی از‬
‫اعتقادات وومفاهيم دراسلم با او سخن گفتم ‪ ،‬مرا به دهشت انييداخت وقييتيکه‬
‫برايم خبر داد که کشيش هاي کاتوليک اسلم را مطالعه مينمايند ودرين موضييوع‬
‫احيانا شهادتنامه دکتورا ميکيرند ‪.‬‬

‫بعد ازينکه درخانه مستقرشديم همه باهم در اطراف يک ميز بعد از خفتن‬
‫براي مناقشه امور دينی مينشستيم ‪ ،‬وهرکدامی يک نسخه ء از انجيل ) بايبل (‬
‫را بدست داشتيم که هرکدام از يکديگر فرق داشتند ‪ ،‬درنزد خانمم ) إنجيل‬
‫»نسخهء جيمي سواگارت شخصيت دينی مسيحی جديد ‪ ،‬و درنزد کشيش طبعا‬
‫) کتاب مقدس کاتوليک ها ( همچنان درنزد وي هفت کتابهاي انجيل پروتستاني‬
‫ديگري نيز بود ‪ ،‬بناء وقت زياد ما را در تعيين نسخه صحيح که زياده ترمورد‬
‫اعتماد درميان اين همه انجيل ها است گذشتانديم ‪ ،‬و همه کوشش مينموديم تا‬
‫محمد عبدالرحمن را قناعت دهيم تا مسيحي شود ‪. .‬‬
‫يک قرآن وچندين انجيل‬
‫‪ -‬بياد دارم که من از محمد سوال کردم که ‪ :‬چند نسخه قرآن در طول‬
‫‪1400‬سال گذشته بوجود آمده است ؟‬
‫‪ -‬برايم گفت که بجز يک قرآن ‪ ،‬قرآن ديگري وجود ندارد ‪ ،‬واين قرآن ابدا تغيير‬
‫نکرده است وبرايم تأکيد نمود که قرآن در دل صد ها هزارمردم حفظ شده‬
‫است ‪ ،‬وهرگاه درين مورد در خلل قرن ها تحقيق نمايم خواهم يافت که مليون‬
‫ها انسان قرآن را بصورت کامل حفظ نموده اند ‪ ،‬وآنرا براي ديگران تعليم داده‬
‫اند‪.‬‬
‫‪ -‬اين سخنان برايم غير ممکن بود ‪ ،‬چگونه ممکن است که اين کتاب مقدس‬
‫حفظ شود ‪ ،‬وبراي تمامي خواندن و معرفت معناي آن آسان باشد ؟!!‬
‫‪ -‬دربين ما يک ديالوگ صرف دوام داشت ‪ ،‬وهمه اتفاق کرديم که به هرچيزيکه‬
‫قناعت نموديم همه به آن ايمان آورده و در آينده عقيده ما باشد ‪.‬‬
‫‪ -‬به اين شکل صحبت ها را با او آغازنموديم ‪ ،‬آنچه مرا بسيار متعجب ساخت‬
‫اين بود که محمد هيچکاهي در هنگام گفتکوها ‪ ،‬بر اعتقادات ‪ ،‬کتابها وشخصيت‬
‫هاي ما تجاوز نکرده ‪ ،‬وهمه به سخنان وي نهايت احساس راحت ميکردند‪.‬‬
‫‪ -‬هنگامي خواستم اورا به مسيحيت دعوت کنم ‪ ،‬به بسيار آرامش و معقوليت‬
‫برايم گفت ‪ :‬هرگاه برايم ثابت گردد که مسيحيت نسبت به اسلم دين حق‬
‫است ‪ ،‬من ترا در ديني که آنرا پيروي ميکني متابعت خواهم کرد ‪ ،‬برايش‬
‫گفتم ‪ :‬موافق هستيم ‪.‬‬

‫سپس محمد عبدالرحمن شروع به سخن نموده گفت ‪ :‬چي دليلييي داريييد کييه‬
‫ثابت نمايد که دين شما بهترين اديان ودين حق است ؟ گفتم‪ :‬ما به دليل ايمان‬
‫نداريم ‪ ،‬ولي به احساسات وشعو ر ايمان داريم ‪ ،‬وما دين خود را از آنچه انجيل‬
‫ها ميگويند ‪ ،‬جستجتو ميکنيييم ‪ .‬محمييد گفييت ‪ :‬اييين کييافي نيسييت کييه ايمييان بييه‬

‫‪19‬‬
‫احساسييات ‪ ،‬واعتميياد بييه علييم مييا باشييد ‪ ،‬بلکييه اسييلم دليييل ‪ ،‬احساسييات ‪،‬‬
‫ومعجزاتي را تقديم مينمايد کيه ديين درنيزد خداونيد ) جيل جلليه ( دييين اسيلم‬
‫است ‪.‬‬

‫جوزيف ايوي اين دليل و آنچه احقيت اسلم را ثابت ميکند از محمد خواست‬
‫‪.‬‬

‫محمد گفت ‪ :‬نخستين دليل کتاب خداوند متعال ) جل جلله ( يعني ) قرآن‬
‫کريم ( ميباشد ‪ ،‬کتابيکه در آن هيچ تغيير‪ ،‬وتحريفي ‪ ،‬اززمان نزولش بالي‬
‫محمد )محمد صلى الله عليه وسلم ( قبل از ‪ 1400‬سال تاکنون رخ نداده است ‪ ،‬اين قرآن‬
‫را تعداد زياد مردمان حفظ مينمايند ‪ ،‬تقريبا درحدود ‪ 12‬مليون مسلمان اين‬
‫کتاب را حفظ دارند ‪ ،‬وهيچ کتابي در روي زمين نيست که او را به اين تعداد‬
‫مردمان حفظ نمايند مثليکه مسلمانان قرآن کريم را از اول تا آخر حفظ‬
‫ن " ما قرآن را نازل‬ ‫ف ُ‬
‫ظو َ‬ ‫ه لَ َ‬
‫حا ِ‬ ‫وإ ِّنا ل َ ُ‬
‫ن ن َّزل َْنا الذّك َْر َ‬
‫ح ُ‬
‫ميکنند ‪" .‬إ ِّنا ن َ ْ‬
‫نموديم وما اورا حفظ ميکنيم )سورة الحجر الية ‪ (9‬اين دليل کافيست براينکه دين به نزد‬
‫الله ) جل جلله ( اسلم است ‪.‬‬

‫معجزه هاي قرآن‬


‫‪ -‬از همين لحظه براي جستجوي دليل کافي که ثابت‬
‫نمايد که اسلم دين حق است ‪ ،‬آغاز نمودم ‪ ،‬ومدت سه‬
‫ماه تحقيق مسلسل را در بر گرفت ‪ ،‬بعد از آن در کتاب‬
‫مقدس يافتم که عقيده راستين که حضرت عيسي عليه‬
‫السلم به آن ايمان داشت ‪ ،‬عقيده توحيد ) يکتا پرستي (‬
‫ميباشد ‪ .‬ومن در آن نيافتم که سه خدا باشد مثليکه‬
‫ديگران ادعا ميکنند ‪ ،‬ودريافتم که عيسى بنده ورسول‬
‫خدا ميباشد و او خدا نيست ‪ ،‬او مانند ساير پيامبران‬
‫است که براي دعوت به وحدانيت خداوند آمده بود ‪،‬‬
‫وبرايم ثابت شد که تمامي اديان آسماني درمورد ذات خداوند هيچ اختلفي نداشتند‬
‫‪ ،‬وهمه به عقيده ثابت دعوت مينمايند که )ل اله ال الله ( است که درين جمله دين‬
‫مسيحيت نيز قبل ازينکه در آن اين اتهامات داخل گردد شامل ميباشد ‪ ،‬دانستم‬
‫که اسلم براي پايان دادن به رسالت آسماني آمده ‪ ،‬دين را تکميل نموده ‪،‬‬
‫ومردمان را از حيات شرک به عقيدهء توحيد وايمان به خداوند يکتا دعوت مينمايد ‪،‬‬
‫وداخل شدن من به دين مقدس اسلم ‪ ،‬تکميل ايمان به اين خواهد بود که‬
‫مسيحيت مردم را به ايمان به الله واحد دعوت مينمود ‪ ،‬واينکه حضرت عيسي‬
‫بنده ورسول خدا بود ‪ ،‬وهرکسيکه چنين ايمان نداشته باشد از مسلمانان نيست‪.‬‬
‫‪ -‬سپس دريافتم که خداوند متعال کافران را چلنج داده است که سوره ء مثل‬
‫قرآن بياورند ‪ ،‬وياهم حد اقل سه آيتي مثل سوره ء کوثر بياورند ولي آنان ازين کار‬
‫عبدَنا َ ْ‬
‫من‬ ‫ة ّ‬
‫سوَر ٍ‬‫فأُتوا ْ ب ِ ُ‬ ‫عَلى َ ْ ِ‬ ‫ما ن َّزل َْنا َ‬
‫م ّ‬
‫ب ّ‬
‫في َري ْ ٍ‬
‫م ِ‬ ‫وِإن ُ‬
‫كنت ُ ْ‬ ‫عاجز شدند ‪َ " .‬‬
‫مث ْل ِ ِ‬
‫ه" )سورة البقرة آية ‪(23‬‬ ‫ّ‬
‫همچنان ازمعجزه ها دريافتم كه همه ثابت ميکنند که دين خدا دين اسلم است ‪،‬‬
‫همان پيشگويي هاي قرآن کريم درمورد آينده است مثل‪:‬‬

‫‪20‬‬
‫م‬ ‫د َ َ‬ ‫ْ َ‬ ‫َ‬ ‫"الم }‪ُ {1‬‬
‫ه ْ‬‫غلب ِ ِ‬ ‫ع ِ‬ ‫من ب َ ْ‬ ‫هم ّ‬ ‫و ُ‬
‫ض َ‬ ‫في أدَْنى الْر ِ‬ ‫م }‪ِ {2‬‬ ‫ت الّرو ُ‬ ‫غل ِب َ ِ‬
‫ن }‪) "{3‬أول سورة الروم(‬ ‫غل ُِبو َ‬‫سي َ ْ‬
‫َ‬
‫اين پيشگويي ها فعل در آينده ها بوقوع پيوسته است ‪ ،‬وچيز هاي ديگري درقرآن‬
‫ذکرشده که مثل سوره الزلزال که از زلزله سخن ميگويد ‪ ،‬که درهرمنطقه بوقوع‬
‫ميپيوندد ‪ ،‬همچنان رسيدن انسان به فضا بواسطه علم واين تفسير آيت شريف‬
‫است که ميگويد ‪:‬‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬
‫ت‬‫وا ِ‬
‫ما َ‬‫س َ‬‫ر ال ّ‬ ‫قطا ِ‬ ‫نأ ْ‬ ‫م ْ‬
‫ذوا ِ‬ ‫ف ُ‬‫م أن َتن ُ‬ ‫عت ُ ْ‬ ‫ست َط ْ‬ ‫نا ْ‬ ‫س إِ ِ‬ ‫لن ِ‬ ‫وا ِ‬ ‫ن َ‬ ‫ج ّ‬ ‫شَر ال ْ ِ‬ ‫ع َ‬
‫م ْ‬‫"َيا َ‬
‫ن"‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫ّ‬ ‫ف ُ‬ ‫َ‬
‫ذوا ل َتن ُ‬ ‫ف ُ‬ ‫فان ُ‬ ‫ض َ‬ ‫ْ َ‬
‫سلطا ٍ‬ ‫ن إ ِل ب ِ ُ‬
‫ذو َ‬ ‫والْر ِ‬ ‫َ‬
‫)سورة الرحمن الية ‪(33‬‬
‫اين سلطلنت همان سلطنت علم است که انسان به واسطه آن به فضا رسيده‬
‫است ‪ ،‬اين بازديد صادقانه قرآن عظيم الشان ميباشد ‪.‬‬
‫‪ -‬همچنان ازجمله معجزاتيکه درمن اثر نمود )العلقة( است که آنرا قرآن کريم‬
‫ذکرنموده ‪ ،‬وآنرا دانشمند کانادايي »كوسمر« توضيح نموده گفته ‪ :‬علقة چيزيست‬
‫که در رحم مادر تعلق ميگيرد ‪ ،‬هنگاميکه حيوانات منوي در رحم به رنگ خوني‬
‫معلق تبديل ميشوند واين همان حقيقيتي است که قرآن کريم آنرا قبل از ينکه‬
‫علماي جنين شناسي درعصر امروزي کشف نمايند بيان داشته است ‪ .‬واين بياني‬
‫است براي کافران وملحدان‪.‬‬
‫‪ -‬وبعدازين بحث سه ماهه ‪ ،‬که محمد عبدالرحمن با در زير يک سقف سپري نمود‬
‫‪ ،‬توانست که محبت بسياري را کسب نمايد ‪ ،‬وهنگاميکه اورا ميديدم که به خداوند‬
‫سجده ميکند وپيشاني اش را به زمين ميگزارد ‪ ،‬ميدانستم که اين عمل ‪ ،‬يک کار‬
‫عادي نيست‪.‬‬
‫محمد عبد الرحمن مثل يك فرشته ‪ :‬يوسف استس درمورد دوستش‬
‫ميگويد ‪ :‬شخصي مانند )محمد عبدالرحمن ( يک چيز کمبود دارد وآن دوبالي که‬
‫مانند فرشتگان پرواز نمايد ‪ ،‬وبعد ازينکه درمورد وي چيزي را دانستم ‪ ،‬دوست‬
‫کشيشم ازمحمد پرسيد که آيا ممکن است با وي به مسجد برويم ‪ ،‬تا درمورد‬
‫عبادت مسلمانان ونماز هاي شان بيشتر بدانيم ؟ ديديم که مسلمانان به مسجد‬
‫ميايند نماز ميخوانند و ميروند ‪ ..‬گفتم ‪ :‬بدون کدام سخنراني و موسيقي رفتند ؟‬
‫گفت ‪ :‬بلي ‪...‬‬
‫روز ها گذشت ‪ ،‬کشيش ازمحمد عبدالرحمن خواست ‪ ،‬تا او را مرتبه ديگري تا‬
‫مسجد همراهي نمايد ‪ ،‬ولي درين مرتبه آنقدر تاخير نمودند كه فضا تاريك‬
‫شد ‪ ..‬کمي پريشان شديم که چي حادثهء به آنان رخ داده ؟ بالخره رسيدند ‪،‬‬
‫هنگاميکه دروازه را باز نمودم ‪ ،‬محمد را زود شناختم ‪ ،‬پرسيدم اين شخص‬
‫ديگرکيست که لباس سفيدي با کلهي پوشيده ويک دقيقه انتظار ميکند! اين‬
‫همان دوستم آن کشيش بود !!! برايش گفتم‪:‬آيا مسلمان شدي ؟ گفت ‪ :‬بلي ‪.‬‬
‫از امروز مسلمان شدم ‪ .‬بسيار خسته شدم که چرا او نسبت به من به مسلمان‬
‫شدن پيشي نمود ‪ ..‬بعد از آن به بال رفتم و در مورد کمي فکر نمودم ‪،‬‬
‫وباخانمم درين مورد صحبت نمودم ‪ ،‬خانمم برايم گفت ‪ :‬اوخودش نيز نزديک‬
‫است مسلمان شود زيرا دانسته است که اين دين حق است ‪ .‬حقيقتا مثليکه‬
‫م ‪ ..‬به پايان رفتم و محمد را از خواب بيدار نمودم ‪،‬‬ ‫فعل تصادم کرده باش ً‬
‫ازاوخواستم تا براي بحث روي يک مطلب با من بيايد ‪ ،‬رفتيم و درطول اين‬

‫‪21‬‬
‫شب با هم سخن گفتيم ‪ ،‬وقت نماز صبح نزديک شد ‪ ..‬درين وقت يقين نمودم‬
‫که اخيرا حقيقت به سراغم آمد ‪ ،‬وفرصت برايم آماده است ‪ ،‬صبح آذان داده‬
‫شد ‪ ،‬بالي يک لوحه چوبي خود را انداخته ‪ ،‬سرم را به زمين گذاشتم ‪ ،‬ودعا‬
‫نمودم که پروردگارا ! اگر ممکن باشد رهنمايي ام کند ‪ ،‬بعد ازمدتي سرم را‬
‫بلند نمودم ‪ ،‬چيزي را نديدم ‪ ،‬هيچ پر نده ويا فرشتهء را نديدم که از آسمان‬
‫فرود آيند ‪ ،‬نه آوازي شنيدم ونه هم موسيقي ‪ ،‬وهيچ روشني را نديدم‪...‬‬
‫دانستم که موضوع نزديک است ووقت هم مناسبت است تا از فريب نفس‬
‫خويش ‪ ،‬توقف نمايم ‪ ،‬و مناسبت است که يک مسلمان راست شوم ‪ ،‬اکنون‬
‫دانستم که کاري را که باليم لزم است انجام دهم‪ ....‬درساعت ‪ 11‬صبح‬
‫درمقابل دوشاهد ) کشيش سابق که بنام ) فادر پيتر جاكوب( بود ومحمد‬
‫عبدالرحمن ( قرار گرفته ‪ ،‬کلمه شهادت را اعلن‬
‫نمودم ‪ ،‬وبعد ازچند دقيقه خانمم نيز بعد از شنيدم‬
‫خبر اسلم ‪ ،‬اسلم خويش را اعلن نمود‪- ....‬‬
‫پدرم درين موضوع محافظه کا بود ‪ ،‬ماه هاي زيادي‬
‫انتظار نمود تا اينکه کلمه شهادت را بزبان آورد‪....‬‬

‫همــه يکبــار مســلمان شــديم !! ‪ -‬سييه نفيير‬


‫ازرهبران ديني سه طيايفه ء دينيي مختليف ييک بيار‬
‫مسلمان شييديم ‪ ،‬وراه مختلييف جييدي را نسييبت بييه‬
‫آنچه اعتقاد داشتيم ‪ ،‬درپيييش گرفييتيم ‪ ....،‬کيياردرين‬
‫حييد تمييام نشييد ‪ ،‬بلکييه در همييين سييال يييک محصييل‬
‫انستيوت لهوتي از »تينسي« که نامش »جو« بود بعد از مطالعه قرآن کريم ‪ ،‬نيز‬
‫به اسلم مشرف شد ‪ ،‬وهنوز هم کار درينجا توقف نکرد بلکه بسياري از اسقف هييا‬
‫وکشيش ها ‪ ،‬وصاحبان دين هاي مختلف به اسييلم مشييرف ميشييوند ‪ ،‬واعتقييادات‬
‫سابقه ء خويش را ترک ميکنند ‪.‬‬

‫‪ -‬آيييا اييين بزرگييترين دليييل بييه صييحت دييين مقييدس اسييلم ‪ ،‬حقييانيت آن‬
‫نيسيت ؟!! بعيد ازينکيه مسيلمان شييدن ميا ييک موضيوع عيادي نييه ‪ ،‬بلکيه هييچ‬
‫تصورنميشد که به هيج وضعيتي ما به اسلم مشرف شويم ‪ .‬تمامي ايين دلييل‬
‫قبلي ثابت مينمايد که دين به نزد خداوند دين اسلم است ‪ ،‬و مرا وادار نمييود تييا‬
‫به راه راستي بروم که خداوند اززمان ولدت ما در وجود ما فطرتا خلق نموده ‪،‬‬
‫زيرا انسان با فطرت ) توحيد ( خلق ميشود ‪ ،‬وفاميلش اورا يهودي ويا نصييراني‬
‫ميسازند ‪ ،‬اسلم آوردن من يک کار فردي نبود ‪ ،‬بلکه اسييلم مجمييوعي بييود کييه‬
‫من وتمامي فاميل ما سلمان شديم‪ - .‬پدرم بعد ازينکه به کليسييا زييياد متمسييک‬
‫بود مسلمان شد ‪ ،‬ومردم را به کليسا دعوت مينمييود ‪ ،‬بعييد از آن خييانمم و اولد‬
‫هايم مسلمان شدند وحمد است خدايي را که ما همه را مسلمان گردانيد ‪ ،‬حمد‬
‫است خدايي را که ما را به اسلم هدايت نمييود ‪ ،‬ومييا را از امييت محمييد ) صييلي‬
‫الليييييه علييييييه وسيييييلم ( کيييييه بهيييييترين مخلوقيييييات اسيييييت گردانييييييد ‪..‬‬
‫‪ -‬قلب من به محبت اسلم » محبت وحدانيت خداوند ‪ ،‬وايمان به اللييه متعييال ‪،‬‬
‫ارتباط گرفته ‪ ،‬واکنون به اسلم بسيار قوي غيرت مينمييايم ‪ ،‬نسييبت بييه اينکييه‬

‫‪22‬‬
‫قبل به نصرانيت ميکردم ‪ .‬به دعوت به اسلم آغاز نمودم ‪ ،‬و چهييره پيياگ اسييلم‬
‫را که من شناختم براي ديگران بيان ميدارم که اين دييين اخلق ‪ ،‬گذشييت ‪ ،‬دييين‬
‫محبت ورحمت است ‪.‬‬

‫برنامه هاي دعوت به دين مقدس اسلم ‪ :‬اکنون شيخ يوسف استس‬
‫به کشور هاي مختلف اسلمي وغيراسلمي براي اداي مسووليتش منيحث يک‬
‫مسلمان براي دعوت به اسلم سفر مينمايد‪ .‬او برنامه هاي زيادي تلويزيوني‬
‫دعوتي ‪ ،‬و کست هايي دارد که چهره زيباي دين مقدس اسلم را ‪ ،‬وتاثيز دين‬
‫اسلم را در بشريت توضيح مينمايد‪.‬‬
‫‪ -‬او به اساس دعوت کميته شناسايي بااسلم کويت به آن کشورسفر نموده ‪،‬‬
‫وچند کنفرانسي در مورد دين مقدس اسلم وموقف آن از ساير اديان ‪ ،‬وارتباط‬
‫اسلم با ساير اديان ‪ ،‬ارائه نمود ‪ ،‬و برنامه هاي ) توقفاتي با قرآن براي‬
‫تلويزيون کويتي ( را ثبت کرد ‪ -‬بواسطه شيخ يوسف چهل نفر بعد از‬
‫کنفرانسي در مکسيکو مسلمان شدند ‪ ،‬ومرکز زماني به لرزه آمد که اين چهل‬
‫شخص با يک صدا کلمه شهادت را بزبان ميراندند وميگفتند ‪:‬أشهد أن ل إله إل‬
‫الله و أشهد أن محمدا ً رسول الله(‪.‬‬
‫همچنان برادر محترم مسلمان ما وظايف ذيل را به پيش ميبرد ‪:‬‬
‫نويسنده مجلة النور ازسال ‪1994‬م‪.‬‬
‫امام در زندانهای فدرالی از سال ‪1994‬م‪.‬‬
‫درنيويارک برنامه های تلويزيونی منظم دارد که بنام » اسلم امروز « نشر‬
‫ميگردد ‪ ،‬همچنان برنامه » دين به شگل مستقيم ازطريق تلويون ‪ .‬را نشر‬
‫ميکند ‪.‬‬
‫همچنان معلومات درمورد اسلم را در سايت انترنتی )‪(islam today.com‬‬
‫»إسلم تودي دات كوم « نشر ميکند اين صفحه انترنتی در امريکا مشهوربوده‬
‫وخدمات خاص برای مسلمانان وغیرمسلمانان انجام ميدهد ‪.‬‬
‫برنامه های دعوتی زيادی در امريکا و ديگر کشور ها دارد ‪ .‬هميشه کنفرانس‬
‫هايي درمورد اسلم ‪ ،‬درمساجد ‪ ،‬پايگاه های نظامی ‪ ،‬ومکاتب خصوصی‬
‫وعمومی ‪ ،‬وانستيتيوت های دييني وغير ديني ‪ ،‬پوهنتون ها ‪ ،‬زنداني هاي و‬
‫موسسات خيريه اسلمي تقديم ميدارد ‪.‬قال رسول‬
‫الله ]‪:‬‬
‫»ليبلغن هذا المر ما بلغ الليل والنهار‪ ،‬ول يترك الله‬
‫بيت مدر ول وبر إل أدخله الله هذا الدين بعز عزيز أو‬
‫بذل ذليل عّزا يعز الله به السلم‪ ،‬وذل ً يذل به الكفر«‬
‫پيامبر ) صلي الله عليه وسلم ( ميفرمايد ‪ :‬اين دين به‬
‫جاهايي ميرسد که درآنجا شب وروز رسيده است ‪،‬‬
‫وخداوند هيج منزل شهري ويا اطرافي را بدون اينکه‬
‫دين خدا در آن داخل شود باقي نمي گزارد ‪ ،‬البته به‬
‫عزت عزتمندان وذليل شدن ذليلن ‪ ،‬عزتي که خداوند‬
‫ختم قصه‬ ‫اسلم را ميدهد و ذلتيکه نصيب کفر ميسازد حديث شريف رواه أحمد عن المقداد بن السود‬
‫يوسف استس ‪.‬‬

‫‪23‬‬
‫خوب دوست عزيز مسيحی ! اکنون با خواندن اين قصه چه تصور ميکنی که‬
‫کدام راه را بايد اختيار نمود ‪ ،‬راهی را که اين شخصيت بزرگ اختيار نموده‬
‫بهترست ويا راه کسانيرا که از تعصب کار گرفته اند ‪ ،‬تصور کن اين داکتر‬
‫دانشمند چی چيزی را از دست داده ‪ ،‬هيچ چيز را او به حضرت مسيح ايمان‬
‫دارد ‪ ،‬به اين ايمان دارد که خداوند ) جل جلله( کتابهايی را فرستاده است ‪،‬‬
‫حقيقت برای چنين اشخاص نسبت به مسلمانان دو اجراست ‪ ،‬اجر اولی شان‬
‫ايمان شان به دين سابق ‪ ،‬به حضرت مسيح و اجر دوم شان ايمان به قرآن‬
‫کريم وحضرت محمد)صلی الله عليه وسلم( ‪.‬‬
‫زيرا اين اشخاص زمانی حقيقت را در دين سابق ديدند به آن ايمان آورد ند‬
‫ولی زمان حقيقت را بخوبی درک نموده ودانستند که در دين سابق تغيراتی‬
‫آمده ‪ ،‬وانسانهاي خود خواه در آن دست زده اند به دين مقدس اسلم مشرف‬
‫شده اند ‪.‬‬
‫شايد به نزد شما سوال ايجاد شود که چگونه درمسيحيت تغيير وتبديل‬
‫صورت گرفته است ؟‬
‫بهتر است عنوان پايين را بخوانيد وسپس در مورد خوب فکر کنيد ‪.‬‬
‫نشأت مسيحيت )عيسويت(‬
‫نخستين نقطه را كه قرآن عظيم الشان بيييان ميييدارد اينسييت كييه دييين الهييي كييه‬
‫توسط پييامبران بيراي ميا وامتيان قبيل از ميا رسييده ‪ ،‬ديين مقيدس اسيلم اسيت ‪،‬‬
‫درمورد دين عيسى )عليه السلم( بايد دانست كه ‪ :‬اسلم دين عيسى عليييه السييلم‬
‫وحواريين )پيروانش( بود )وإذ ْ أ َوحيت إَلى ال ْحواريي َ‬
‫سوِلي َقاُلوا آ َ‬
‫مّنييا‬ ‫مُنوا ِبي وَب َِر ُ‬
‫نآ ِ‬
‫نأ ْ‬‫َ َ ِّ َ‬ ‫َِ ْ َ ْ ُ ِ‬
‫ن ( المائدة ‪ 111/‬و زماني به حواريين وحي فرستاديم كه به من و پيامبرم أيمان‬
‫َ‬ ‫َوا ْ‬
‫مو َ‬
‫سل ِ ُ‬
‫م ْ‬
‫شهَد ْ ب ِأن َّنا ُ‬
‫بياوريد ‪ ،‬آنان گفتند ايمان آورديم و شاهد باش كه ما مسلمان هستيم ‪.‬‬
‫";‪And behold! I inspired the Disciples to have faith in Me and Mine Messenger‬‬
‫‪they said, `We have faith, and do thou bear witness that we bow to Allah as‬‬
‫‪"'.Muslims‬‬
‫سييى‬ ‫مو َ‬ ‫ل ُ‬ ‫موسى عليه السلم نيز مردم را بييه دييين اسييلم دعييوت مينمييود ‪) :‬وَقَييا َ‬
‫ن ( يونس ‪ ) 84 /‬موسي گفت‬ ‫مي َ‬ ‫سل ِ ِ‬
‫م ْ‬ ‫م ُ‬ ‫ن ك ُن ْت ُ ْ‬ ‫م ِبالل ّهِ فَعَل َي ْهِ ت َوَك ُّلوا إ ِ ْ‬ ‫من ْت ُ ْ‬
‫مآ َ‬ ‫ن ك ُن ْت ُ ْ‬‫َياقَوْم ِ إ ِ ْ‬
‫‪ :‬اي قوم من ! هرگاه شما به خدا ايمان داشته باشيد پس بر او توكل نماييد ‪.‬‬
‫‪Moses said: "O my people! If ye do (really) believe in Allah, then in Him put‬‬
‫‪".(your trust if ye submit (your will to His‬‬
‫م‬
‫هي ي ُ‬ ‫ن إ ِب َْرا ِ‬‫مييا ك َييا َ‬ ‫در مورد ابراهيم عليه السلم خداونييد )جييل جللييه( ميفرمايييد ‪َ ) :‬‬
‫ن ( آل عمييران ‪67 /‬‬ ‫كي َ‬ ‫م ْ‬
‫ش يرِ ِ‬ ‫ن ال ْ ُ‬‫مي ْ‬ ‫ن ِ‬ ‫مييا ك َييا َ‬ ‫ما وَ َ‬ ‫س يل ِ ً‬‫م ْ‬‫فييا ُ‬ ‫حِني ً‬‫ن َ‬ ‫ن ك َييا َ‬ ‫صَران ِّيا وَل َك ِ ْ‬ ‫ي َُهودِّيا َول ن َ ْ‬
‫) ابراهيم يهودي و نصراني نبود بلكه مسلمان پاك بود و از جمله مشركان هم نبود (‬
‫‪Abraham was not a Jew nor yet a Christian; but he was true in Faith, and bowed‬‬
‫‪.his will to Allah's (which is Islam), and he joined not gods with Allah‬‬
‫ازينكه دين تمامي پيامبران از حضرت آدم )عليه السلم( تاحضييرت محمييد )صييلي‬
‫الله عليه وسلم( دين اسلم بود ‪ ،‬خداوند )جل جلله( مسلمانان را به ايمان بييه همييه‬
‫م‬‫هيي َ‬‫ل عََليى إ ِب َْرا ِ‬ ‫ميا أ ُن ْيزِ َ‬‫ل عَل َي َْنيا وَ َ‬ ‫ميا أ ُن ْيزِ َ‬ ‫من ّييا ب ِييالل ّهِ وَ َ‬ ‫لآ َ‬ ‫شان مكلف ساخته است ‪ُ):‬قي ْ‬
‫م َل‬ ‫ُ‬ ‫َ‬
‫ن َرب ّهِ ْ‬ ‫م ْ‬‫ن ِ‬ ‫سى َوالن ّب ِّيو َ‬ ‫عي َ‬ ‫سى وَ ِ‬ ‫مو َ‬ ‫ي ُ‬ ‫ما أوت ِ َ‬ ‫ط وَ َ‬ ‫سَبا ِ‬ ‫ب َواْل ْ‬ ‫قو َ‬ ‫حاقَ وَي َعْ ُ‬ ‫س َ‬
‫ل وَإ ِ ْ‬ ‫عي َ‬‫ما ِ‬ ‫س َ‬
‫وَإ ِ ْ‬

‫‪24‬‬
‫فرقُ بي َ‬
‫ن( آل عمران ‪ ) 84/‬بگو من به الله تعالی و آنچه بر‬
‫مو َ‬
‫سل ِ ُ‬
‫م ْ‬ ‫ن لَ ُ‬
‫ه ُ‬ ‫ح ُ‬
‫م وَن َ ْ‬
‫من ْهُ ْ‬
‫حدٍ ِ‬
‫نأ َ‬‫َْ َ‬ ‫نُ َ ّ‬
‫ما و آنچه بر ابراهيم ‪ ،‬اسماعيل ‪ ،‬اسحاق ‪ ،‬يعقوب ‪ ،‬اولده يعقوب ‪ ،‬موسي ‪ ،‬عيسييي‬
‫و ساير پيامبران از جانب پروردگار نازل شده است ايمان داريم ‪ ،‬ما دربين پييامبران‬
‫فرقي نميكنيم و به همه مسلمان هستيم ‪( .‬‬
‫‪Say: "We believe in Allah, and in what has been revealed to us and what was‬‬
‫‪revealed to Abraham, Isma'il, Isaac, Jacob, and the Tribes, and in (the Books) given‬‬
‫‪to Moses, Jesus, and the Prophets, from their Lord: we make no distinction between‬‬
‫‪one and another among them, and to Allah do we bow our will (in Islam‬‬
‫هرگاه دين همه پيامبران الهي اسييلم باشييد پييس مسيييحيت را كييه بنيييان گييذاری‬
‫نموده است ؟‬
‫درپاسخ بايد گفت ‪ )) :‬واژه مسيحين بالي پيروان حضرت مسيح عليه السييلم در‬
‫كنفرانس نيقيا كه درسال ‪ 325‬م در آسياي صغرى داير گرديد گذاشته شده است ( )‬
‫‪(1‬‬

‫________________________________________________‬
‫ينابيع المسيحية ‪ ،‬تاليف خواجه افندي كمال الدين ‪ ،‬ص ‪74 :‬‬ ‫‪-1‬‬

‫در كنفرانسيكه در پوهنتون گيرتون در كامبردج تحييت رياسييت اسييتاذ گياردنر داييير‬
‫گرديد يك تن از شخصيت هاي مسيحي بنام ديان انگ اين سؤال را مطييرح نمييود كييه‬
‫)آيا مسيح مؤسس دين مسيحي ميباشد؟( سپس گفت‪:‬عيسى بييراي معاصييرانش بييه‬
‫شكل يك پيامبر ظهييور نمييود ‪ ،‬وهيچگيياه از كليسيياي يهييودان سركشييي نكييرده ‪ ،‬و يييا‬
‫تغييري هم در آن نييياورده ‪ ،‬و كييدام نظييام مخييالف آنييرا نيييز ايجيياد نكييرده ‪ ،‬بلكييه بييه‬
‫استقلل روحي با قبول شريعت عصر و كشورش دعوت نمود ‪(1) .‬‬

‫نزول عيسى براي تكميل رسالت موسى‬


‫)گمان مبريد كه من آمده ام تا تورات موسى و نوشته هاي ساير انبياء را منسييوخ‬
‫كنم من آمده ام تا آنها را تكميل نمايم و به انجام رسانم ( متى ‪5/17‬‬
‫حضرت عيسى )عليه السلم( براي تصييحيح مفيياهيم و معتقييداتيكه مييورد دسييتبرد‬
‫يهودان قرار گرفته بود ‪ ،‬ظهور نمود ‪ ،‬او مردم را به توحيد دعوت نموده وبراي اينكه‬
‫يهودان بسياري مسايل اخلقي را فراموش نموده ودييين را وسيييله خييونريزي و قتييل‬
‫گردانيده بودند حضرت عيسى )عليييه السييلم( ميخواست تا منتهيى درجيه اخلق را بيراي‬
‫مردم بياموزد و بني اسرائيل راكه از راه حق منحرف شده بودنييد دوبيياره بييه صييراط‬
‫المستقيم رهنمايي نمايد ‪ .‬ولي روح تعصب و خود خواهي يهودان آنانرا نگذاشت كييه‬
‫تمايل به حق نمايند آنييان دسييايس مختلفييي را بييراي نييابودي حضييرت عيسييي )عليييه‬
‫السلم( استعمال نمودند و خواستند حضرتش را به صليب آويزند ولي خداوند متعييال‬
‫) جل جلله ( پيامبرش را از دسيسه آنان نجات داد ‪ ،‬خداوند ) جل جللييه ( پيييامبرش‬
‫از دست يهودان نجات داد و اورا به نزد خود برداشت خداوند ) جل جلله ( در مييورد‬
‫ميا قَت َُليوهُ وَ َ‬
‫مييا‬ ‫ل الل ّيهِ وَ َ‬
‫سييو َ‬
‫م َر ُ‬
‫مْري َي َ‬
‫ن َ‬
‫سى اب ْي َ‬
‫عي َ‬
‫ح ِ‬
‫سي َ‬ ‫م إ ِّنا قَت َل َْنا ال ْ َ‬
‫م ِ‬ ‫ميفرمايد ‪) :‬وَقَوْل ِهِ ْ‬

‫‪25‬‬
‫عل ْيم ٍ ِإل‬
‫ن ِ‬
‫مي ْ‬ ‫مييا ل َهُي ْ‬
‫م ب ِيهِ ِ‬ ‫ه َ‬
‫من ْي ُ‬ ‫ش ّ‬
‫ك ِ‬ ‫فوا ِفيهِ ل َ ِ‬
‫في َ‬ ‫خت َل َ ُ‬
‫نا ْ‬ ‫ن ال ّ ِ‬
‫ذي َ‬ ‫م وَإ ِ ّ‬ ‫ه ل َهُ ْ‬ ‫ن ُ‬
‫شب ّ َ‬ ‫صل َُبوهُ وَل َك ِ ْ‬
‫َ‬
‫) سخن ايشان كه ما حضرت مسيييح عيسييى پسيير‬ ‫نا ( النساء ‪157 /‬‬ ‫قي ً‬ ‫ُ‬
‫ما قَت َلوهُ ي َ ِ‬ ‫ن وَ َ‬ ‫ّ‬
‫ات َّباعَ الظ ّ‬
‫مريم را قتل نموده ايم ‪ ،‬آنان به يقين او را نكشته انييد و صييليب هييم ننمييوده مگيير اييين يييك شييبهه‬
‫برايشان بوده ‪ ،‬كسانيكه درين مورد اختلف نموده اند درشييك هسييتند ‪ ،‬در مييورد آن علييم ندارنييد ‪،‬‬
‫آنان فقط گمان هاي خويش را متابعت ميكنند ‪ ) ،‬حقيقت اينست كه ( او را حقيقتا قتل نكرده اند ‪.‬‬
‫‪That they said (in boast), "We killed Christ Jesus the son of Mary, the Messenger‬‬
‫‪of Allah"; but they killed him not, nor crucified him, but so it was made to appear to‬‬
‫‪them, and those who differ therein are full of doubts, with no (certain) knowledge,‬‬
‫‪.but only conjecture to follow, for of a surety they killed him not‬‬
‫دوستان عزيز! قبل ازينكه من در مورد مسيحيت و عقايييد آن منحيييث يييك انسييان‬
‫بيطرف و حق طلب صحبت كنم ‪ ،‬و حقايقي را كه لزم است يك انسييان حييق طلييب‬
‫بداند ‪ ،‬و مطابق حقايق روشن مفاهيم حقيقي قرآني و انجيلي را بدانييد ‪ ،‬لزم اسييت‬
‫بدانيم كه انجيل جيست ؟‬
‫انجيل كه امروز بنام ) انجيل عيسى مسيح ( بزبان فارسي ترجمه شده اسييت ‪ ،‬و‬
‫مترجم آن در مقدمه كتاب ميگويد كه اييين انجيييل بييه دو هييزار زبييان ترجمييه گرديييده‬
‫است ‪.‬‬
‫اين انجيل را كه شما مسيحيان كتاب خدا ميدانيد ‪ ،‬در حقيقت مجموعهء نوشته ها‬
‫و نامه هايي است كه بعد از انتقال حضرت مسيح ) عليه السييلم ( توسييط بعضييي از‬
‫اشخاصي نوشته شده كه‬
‫مشهور ترين آنها اناجيل چهار گانه است كه توسط چهار شييخص بنييام هيياي متييا ‪،‬‬
‫مرقس ‪ ،‬لوقا و يوحنيا ميباشيد ‪ ،‬ايين چهيار انجييل قسيمتي از يين كتياب را تشيكيل‬
‫ميدهد با قيمانييده ايين كتياب نيامه هياي پيولس ‪ ،‬يعقيوب ‪ ،‬پطيرس ‪ ،‬يوحنييا و يهيودا‬
‫ميباشد ‪.‬‬
‫________________________________________________‬

‫‪ -1‬ينابيع المسيحيه ‪،‬ص ‪75-74 :‬‬

‫هرگاه انسييان بييراي بييار نخسييت اييين كتيياب را بييه مطييالعه ميگيييرد ‪ ،‬در آغيياز بييه‬
‫تشويش بزرگي مبتل ميشود كه اين كتاب را كه پيروان آن بنام )كلم خييدا( مينامنييد ‪،‬‬
‫درحقيقت نامه ونبشته هاي اشخاصي است كه در سخنان خويش قصه هاي زنده گي‬
‫حضرت مسيح را بيان ميدارند ‪ ،‬كه با خواندن آن انسان به تعجب فر ورفته از خييود‬
‫ميپرسد ‪ ،‬آيا اين كتاب )كتابهاي متا ‪ ،‬مرقس ‪ ،‬لوقا ‪ ،‬يوحيا ‪ ،‬پولس ( و غيييره ميباشييد‬
‫و يا هم كتاب خدا ‪.‬‬
‫آيا من منحيث يك باحث و پژوهشكر سخنان شخصيت هاي روحاني را بپذيرم و يييا‬
‫آنچه را فعل در كتاب مطالعه مينمايم ؟‬
‫مشكل ديگريكه براي ييك خواننييدهء بيطييرف پييدا ميشيود اينسييت كيه ايين كتياب‬
‫عيساي مسيح را داراي چنييدين شخصيييت معرفييي ميييدارد ‪ ،‬گيياهي او را پسيير خييدا ‪،‬‬
‫گاهي عين خدا ‪ ،‬گاهي پيغمبر خدا ‪.‬‬
‫آنچه انسان را بيشتر قناعت ميدهد و عقل انسان را پذيرای آن ميباشد اينست كه‬
‫حضرت عيساي مسيييح يييك پيغمييبر و برگزيييده الهيي بييود كييه بييراي تكميييل رسييالت‬

‫‪26‬‬
‫موسي عليه السلم فرستاده شده است بياييد درين مورد روايات اناجيييل مختلفييه را‬
‫به مطالعه بگيريم و بعد از آن درمورد پيغمبري حضرت عيسى عليه السلم فكر كنيم‬
‫‪:‬‬
‫موضوع پيغمبربودن مسيح در اناجيل‬
‫دوستان مسيحی ‪ :‬هرگاه شما به کتاب بايبل ) انجيل ( منحيث يک انسان بيطييرف‬
‫وحق طلب نظر اندازيد ‪ ،‬خود ميبيند که انجيل به پيغمبری حضرت مسيح اقرار ميکند‬
‫ميگويد ‪ :‬هنگاميکه مسيح وارد اورشليم ) بيت المقدس( ميشييود ومييردم اورا بييه نييام‬
‫پيغمبرميشناسند ‪ .‬خوب بهترست درين مورد بازهم بايبل )انجيل متى ( را بيياز نمييوده‬
‫اين حقيقت را بخوبی مشاهده نماييم ‪) :‬مردم ازجلو وازپشت سر حركت ميكردند و‬
‫فرياد مي زدند ) خوش آمده اي پسيير داود پادشيياه ! مبييارك بيياد كسييي كيه بييه اسييم‬
‫خداوند مي آيد خداي بزرگ اورا مبارك سازد ‪ .‬وقتي او وارد اورشليم شد‪ ،‬تمام شهر‬
‫به هيچيان آميد ميردم ميي پرسييدند ايين ميرد كيسيت جيواب ميشينيدند ) اوعيسياي‬
‫پيغمبراست از ناصرهء جليل ( متى ‪11- 10 -9 /21‬‬
‫دوست عزيز اگرشما به انجيل مييتى ايمييان داريييد ‪ ،‬پييس نظيير تييان در مييورد اييين‬
‫عبارت )اوعيساي پيغمبراست از ناصرهء جليل( چيست ؟ شما خود قضاوت كنيد ‪.‬‬
‫يک انسان بيطرف ميگويد ‪ :‬ازينکه در انجيل گاهی عيسييا را پسييرخدا وگيياهی هييم‬
‫پيامبرخوانده است ‪ ،‬بناء از ييين ثييابت ميشييود کييه در انجيييل تنيياقض و اختلف وجييود‬
‫دارد ‪ ،‬وهرگيياه اييين موضييوع را بييه خييدا نسييبت دهيييم و بگييوييم اييين انجيييل بييا اييين‬
‫اختلفاتش کلم خداوند است ‪ ،‬درحقيقت خدا را متهم نموده ايم ‪ ،‬زيرا خييدا درکتيياب‬
‫خود ‪ ،‬گاهی او را پسر وگاهی هم پيامبرمعرفی ميکند ‪ ،‬آيا به اين آيت ايمان بياوريم ‪،‬‬
‫وبگوييم که عيسا پيامبراست ‪ ،‬ويا به آيات ديگری که ميگويند عيسا خدا ويا پسر خييدا‬
‫ست ‪ ،‬کدام را عقيييده کنيييم ‪ ،‬واگيير منحيييث يييک انسييان خييدا پرسييت عقيييده کنيييم ‪،‬‬
‫ميگوييم ‪ :‬خداوند بزرگ که عالم به همه اموراست هيچگيياهی اشييتباه نميکنييد ‪ ،‬پييس‬
‫حقيقت چيست ‪ ،‬دو امرشده ميتواند که يا موضوع خدا بودن مسيييح در داخييل انجيييل‬
‫شده است ‪ ،‬که اين به حقيقت نزديک است ‪ ،‬ويا اينکه اين آيت انجيل که به پيغمبری‬
‫عيسی دللت ميکند ‪ ،‬در انجيل داخل شده است که درصييورت اقييرار بييه اييين انجيييل‬
‫تغيير داده شده ‪ ،‬وسخنان اضافی در او آورده شده است ‪ ،‬ولی درينجا يييک حقيقييت‬
‫ثابت ميگردد وآن اينکه انجيييل را نميتييوان مطلقييا انکييار نمييود ‪ ،‬زيييرا دربسييا از آيييات‬
‫انجيل که دست انسانها به آن نرسيده است ‪ ،‬همان حقيقت اصلی موجييود اسييت ‪ ،‬و‬
‫آن اينکه عيسای مسيح رسول وپيغمبرخداست ‪ ،‬درين هييم حکمييت خداونييد اسييت تييا‬
‫انسانهای عاقل و دانشمند را که با عقل ودانش خود بدون تعصب اين قسمت انجيييل‬
‫را ميخواند ‪ ،‬سپس به حقيقت قرآنی که درين مورد صراحت دارد تسليم ميگردد ‪:‬‬
‫ل‬‫قرآن عظيم الشان در مورد شخصيت عيسى عليه السييلم ميفرمايييد ‪ ):‬وَإ ِذ ْ قَييا َ‬
‫ة‬
‫ن الت ّوَْرا ِ‬ ‫م َ‬‫ن ي َد َيّ ِ‬ ‫صد ًّقا ل ِ َ‬
‫ما ب َي ْ َ‬ ‫م َ‬‫م ُ‬ ‫ل الل ّهِ إ ِل َي ْك ُ ْ‬
‫سو ُ‬ ‫سَراِئي َ‬
‫ل إ ِّني َر ُ‬ ‫م َياب َِني إ ِ ْ‬
‫مْري َ َ‬
‫ن َ‬‫سى اب ْ ُ‬ ‫عي َ‬ ‫ِ‬
‫ُ‬
‫ت قَييالوا هَي َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬
‫حٌر‬
‫سي ْ‬‫ذا ِ‬ ‫م ِبالب َي ّن َييا ِ‬
‫جيياَءهُ ْ‬‫مييا َ‬ ‫ميد ُ فَل ّ‬‫ح َ‬
‫هأ ْ‬ ‫م ُ‬‫سي ُ‬
‫دي ا ْ‬ ‫ن ب َعْ ِ‬‫م ْ‬‫ل ي َأِتي ِ‬ ‫سو ٍ‬ ‫مب َ ّ‬
‫شًرا ب َِر ُ‬ ‫وَ ُ‬
‫ن( الصف ‪6/‬‬ ‫مِبي ٌ‬ ‫ُ‬
‫‪And remember, Jesus, the son of Mary, said: "O Children of Israel! I am the‬‬
‫‪Messenger of Allah (sent) to you, confirming the Law (which came) before me, and‬‬

‫‪27‬‬
‫"‪giving Glad Tidings of a Messenger to come after me, whose name shall be Ahmad.‬‬
‫‪"!But when he came to them with Clear Signs they said, "This is evident sorcery‬‬
‫مسيحی عزيز ‪ :‬هر گاه در مورد نص قرآن و نص انجيل فکرنما يی خييواهی يييافت‬
‫که حضرت مسيح عليه السلم پيامبر خداست ‪.‬‬

‫پولس نخستين بنيان گذار عقيدهء تثليت‬


‫اکنون سوال ايجاد ميگردد که هرگاه دين تمامی پيامبران يکييی باشييد ‪ ،‬و حضييرت‬
‫مسيح پيامبرخداوند است ‪ ،‬پس موضوع عقيده تثليث )خدا پدر ‪ ،‬پسر وروح القييدس(‬
‫از کجا پيدا شده است ؟‬
‫درين مورد بايد گفت که ‪ :‬حضرت عيسای مسيح يک پيييامبر يکتييا پرسييت بييود ‪ ،‬او‬
‫مردم را به عبادت خداي يکتا دعوت مينمود ‪ ،‬ولی يكي از دشمنان خطرناك حضرت‬
‫)عيسى عليه السلم( و پيروانييش شيياوول طرطوسييی)پييولس( بييود ‪ ،‬او كييه يهييودي‬
‫متعصب و يكي از فرمان دهان جنگ سييالر يهييود ي بييود و هييزاران پيروموحييد و يکتييا‬
‫پرست حضرت مسيح )عليه السلم( را به قتل رساند ‪.‬‬
‫اين سخنان را من نميگويم بلکه اين حقيت درصييفحه ‪ 164‬در اعمييال رسييولن ‪8‬‬
‫چنين نوشته شده است ‪ )) :‬پولس با کشته شدن استيفان کامل موافييق بييود ‪ ،‬از آن‬
‫روز به بعد ‪ ،‬شکنجه وآزار ايمانداران کليسای اورشليم شروع شييد بطييوری کييه همييه‬
‫يهوديه وسامره فرار کردند ‪ ،‬فقط رسولن در اورشليم باقی مانند ‪ 3 ....‬اما پييولس‬
‫همه جا ميرفت وديوانه وار ايمانداران به مسيح را تار ومار می کييرد حييتی وارد خييانه‬
‫هيای مييردم مييی شييد ومييردان وزنييان را بييه زور بيييرون مييی کشيييد وبييه زنييدان مييي‬
‫انداخت (( انجيل عيسای مسيح ص ‪. 164 :‬‬
‫پولس بعد ازکشتن واذيت پيروان عيسای مسيح که همه يکتييا پرسييت بودنييد و بييه‬
‫پيامبری وي ايمان داشتند ‪ ،‬بدين نتيجه رسيد كه جنگ مسلح او را به هدف نميرسيياند‬
‫و خواست دين توحيد حضرت عيسى و حواريين اش را از داخل ضييربه زنييد و يييا بييه‬
‫عباره ديگر جنگ فكري را آغازنمايد و براي رسيدن به اين هدف كتب عقايد و فلسفه‬
‫هند ‪ ،‬اغريق ‪ ،‬يونان و غيره را مطالعه نمود او در خلل اين كتب دريافت كه در هنييد‬
‫قديم مردم به عبادت سه خدا معتا د بوده اند وفلسييفه قييديم نيييز در شييناخت خييالق‬
‫نظرياتي داشته اند كه همه در نيمه راه با قيمانده اند ‪ ،‬زيرا بييراي رسيييدن بييه خييالق‬
‫جهان عقل مرجع خوبي بوده و لي براي تصور ذات خداوند متعييال عقييل عيياجز بييوده‬
‫لزم است انسان به وحي الهييي رو آورد ‪ .‬ولييي بيير عكييس بييراي فسيياد عقييدي لزم‬
‫است تا شكوكي را در توحيد ايجاد نمود ووحي الهي را مخدوش نموده و پيييامبران را‬
‫از مقام بشريت به الوهيت رسانيد ‪ ،‬و بنام دوست تيشه به ريشييه دييين زد ‪،‬روي اييين‬
‫هدف بالخره روزي برخواسته و با لباسهاي فقيرانه در مقابييل مييردم ظهييور نمييود و‬
‫مردم كه او را ميشناختند ‪ ،‬او را در ميدان هاي جنگ و نبرد عليه مؤمنين بييا لباسييهاي‬
‫عسكري با حشمت و دهشت و حالت اجتماعي نهايت مستمند ديده بودند ‪ ،‬همه بييه‬
‫تعجييب فييرو رفتييه از او علييت را پرسيييدند ‪ :‬كييه چگييونه در يكشييبانه روز حييالت وي‬
‫دگرگون شييده از سيلطنت بيه مسيكنت رو آورده ؟ او طييرح خصييمانه خيويش را در‬
‫لباس دوستان و مظلومان چنين تبارز داده گفت ‪ :‬دوش به بياباني در شام در حركت‬
‫بودم كه ناگهان ندايي از آسمانها مرا توقف نمود و خطابم کرد كييه اي پييولس ! چييرا‬

‫‪28‬‬
‫بنده گان بيچاره ام را اذيت مينمايي و چييرا عنيياد و دشييمني ات را بييا اييين مظلومييان‬
‫اعلن نموده اي و آنان را به خاك و خون ميكشاني ؟ پرسيدم ‪ :‬حضرت تان كي و از‬
‫بنده چي ميخواهيد ؟ گفت ‪ :‬من عيساي مسيح هستم كه خييداي انسيانها و پسير خيدا‬
‫ميباشم و اكنون در پهلوي پدرم نشسته ام و احوال بنده گان را مراقبت ميكنييم ‪.‬ميين‬
‫با او تعهد نمودم كه منبعد بنده گييانش را ازيييت نميكنييم و خييودم نيييز تييوبه نمييوده در‬
‫زمره بنده گان او در آمدم ‪.‬‬
‫پولس ادعا نمود كه حضرت عيسى) عليه السلم( پيييامبر الهييي نبييوده بلكييه پسيير‬
‫خداست ‪ ،‬و ازينكه پسر خدا با ميين صييحبت نمييود بنيياء خييدا بجييز پيييامبران بييا كسييي‬
‫ديگري صحبت نميكند و من هم اكنيون پييامبر هسيتم ‪ ،‬پيولس يهيودي بيدين طريقيه‬
‫ادعاي نبوت نمود ‪ ،‬و يك سلسله از عقايد را در دين داخل نمييود كيه حضيرت عيسيى‬
‫)عليه السلم( از آن بري بوده و ميباشد ‪.‬‬
‫شايد در فکر شما چنين خطور نمايييد کييه اييين قصييه را شييايد دشييمنان مسيييحيت‬
‫ساخته اند ‪ ،‬وياهم شايد مرا متهم کنيد کييه اييين قصييه را خييودت اخييتراع نمييوده ای ‪،‬‬
‫وياهم ازکتاب کدام مسلمان گرفته باشی ‪ ،‬من اين سخنان را از کتاب بايبل خود تان‬
‫گرفته ام ‪ ،‬وشما هييم بياييييد ايين حقيقييت را از خييود کتيياب بايبييل مطييالعه نمياييم ‪،‬‬
‫وسپس فکر کنيم که اين قصه چقدر واقعيت دارد ‪.‬‬
‫من نويسنده اين متن که اکنون بييالی کمپيييوترم نشسييته ام کتييابی را در مقييابلم‬
‫ميبينم که به زبان فارسی ترجمه شده است ‪ ،‬من اييين کتيياب را ازيکتيين از دوسييتانم‬
‫که همسايه ام ميباشد وکتابفروشی دارد بنام شيراحمد بدست آوردم ‪ ،‬اين کتيياب بييه‬
‫نام )انجيل عيسای مسيح( عنوان دارد که ذر تحت آن نوشته شده ) ترجمه تفسيری(‬
‫‪ .‬در مقدمه کتاب که بنام ) پيشگفتار( است نوشته اند که ‪:‬‬
‫انجيل عيسی مسيح تا بحال به بيش از دو هزار زبان و گييويش ترجمييه شييده و در‬
‫دسترس خواننده گان از نژاد های مختلف دنيا قرار گرفته است ‪ ...‬اين متن کييه حييال‬
‫در دست شما ست سومين ترجمه انجيل به زبان فارسی است کد‬
‫اکنون صفحه ‪ 166‬اين کتاب را باز نمودم ‪ ،‬درينجا در بييالی صييفحه نوشييته اسييت‬
‫اعمال رسولن و دروسط صفحه عنوانی را تحت ) پولس دشمن مسيح ‪ ،‬پيرو مسيح‬
‫ميشود(‬
‫)) واما پولس که از تهديد وکشتار پيروان مسيح هيچ کوتاهی نميکييرد ‪ ،‬نييزد کيياهن‬
‫اعظم اورشليم رفت واز او معرفيی نيامه هيايی خطياب بيه کنيسيه و عبادتگياه هيای‬
‫دمشق ‪ ،‬پايتخت سوريه خواست تا ايشان با او در امر دستگيری پيؤوان عيسی ‪ ،‬چييه‬
‫مرد وچه زن ‪ ،‬همکاری کنند و او بتواند ايشان را دست بسته به اورشليم بياورد ‪.‬‬
‫‪ 3‬پس او رهسپارشد ‪ ،‬در راه ‪ ،‬در نزديکی دمشق ‪ ،‬ناگهان نوری خيره کننده از‬
‫ي شيينيد کييه بييه او‬
‫آسمان گرداگرد پولس تابيد ‪ 4 ،‬بطوری کييه برزمييين افتيياد و صييدا ِ‬
‫ميگفت پولس ‪ ،‬پولس ‪ ،‬چرا اينقدرمرا رنج ميدهی ؟‬
‫‪ 5‬پولس پرسيد ‪ :‬آقا شما کيستيد ؟ آن صدا جواب داد ‪:‬من عيسی هستم ‪ ،‬همييان‬
‫کسی که تو به اوآزار می رسانی ! اکنون بر خيز بييه شييهر بييرو ومنتظيير دسييتور ميين‬
‫باش ‪ ...‬آنگاه به کنيسه های يهود ((‬
‫پولس چرا چنين ادعا نمييود ؟ بييرای اينکييه عقيييدهء توحيييد را بييه بييه تثليييث )سييه‬
‫خدايی( تبديل نمايد ‪ ،‬عقيده پدر ‪ ،‬پسر وروح القدس ‪.‬‬

‫‪29‬‬
‫اکنون شما خود تان درين مورد فکر کنيد که آيا ممکيين اسييت کييه خييدای يگييانه از‬
‫سه بخش تشکيل شده باشد‪ ،‬وهمين علت است کييه بسييياری از مسيييحيان دانشييمند‬
‫ازين عقيده رنج برده بالخره عقيده توحيد ويکتا پرستی دين اسلم را که دين تميامی‬
‫پيامبران است پذيرفته اند ‪.‬‬

‫شخصيت پولس در انجيل ‪ :‬دوست عزيز ! هرگيياه شييما درمييورد‬


‫تمامی پيامبران از آدم گرفته تا محمد )عليهم السلم( فکرکنيد ‪ ،‬وشخصيت آنييانرا در‬
‫کتابهای آسمانی مطالعه کنيد ‪ ،‬ميبيند که آنان انسانهای پيياک بودنييد ‪ ،‬ومسييلمانان بييه‬
‫معصوم وپاک بودن تمامی پيامبران حتا ازگناهان کوچک مييتيقن بودنييد ‪ ،‬زيييرا خداونييد‬
‫متعال کسانی را برای نشر رسالت آسمانی اختيارنموده اسييت کييه پيياکی واخلق وی‬
‫سبب ايمان ديگران شده است ‪ ،‬تمامی آنان خود را قربان نموده ‪ ،‬عذابها را ازدست‬
‫ي داريم کيه ثيابت ميکنيد‬ ‫بی ايمان ها کشيده اند ‪ ،‬وبخاطر اثبات اخلص آنان قصه ها ِ‬
‫که آنان در راه خدا آماده همه قربانی ها بودند ‪ ،‬آنان پاک تولد شدند ‪ ،‬پاک زنييده گييی‬
‫نمودند ‪ ،‬وپاک مرده اند ‪ ،‬تاريخ زنده گی هرکدام دارای پاکی است زيرا خييدای پيياک ‪،‬‬
‫انسانهای پاکی را برای دعوت به يکتا پرستی تعيين نموده است ‪ .‬اما اگرشييما انجيييل‬
‫را با دقت وتفکير مطالعه نماييد ‪ ،‬شخصيت پييولس را کيه بعيدها بنيام پييولس رسيول‬
‫گفته ميشود ‪ ،‬مخالف تمامی پيامبران بيان داشته است ‪ ،‬او را قبل از ادعای پيامبری‬
‫منحيث يک انسان قاتل معرفی کرده که حقيقتا هم يک قاتل بييوده اسييت شييما لطفييا‬
‫صفحه ‪ 166‬اين کتاب را بيياز نماييييد ‪ :‬درينجييا در بييالی صييفحه نوشييته اسييت اعمييال‬
‫رسييولن و دروسييط صييفحه عنييوانی را تحييت ) پييولس دشييمن مسيييح ‪ ،‬پيييرو مسيييح‬
‫ميشود(‬
‫)) واما پولس که از تهديد وکشتار پيروان مسيح هيچ کوتاهی نميکييرد ‪ ،‬نييزد کيياهن‬
‫اعظم اورشليم رفت واز او معرفيی نيامه هيايی خطياب بيه کنيسيه و عبادتگياه هيای‬
‫دمشق ‪ ،‬پايتخت سوريه خواست تا ايشان با او در امر دستگيری پيؤوان عيسی ‪ ،‬چييه‬
‫مرد وچه زن ‪ ،‬همکاری کنند و او بتواند ايشان را دست بسته به اورشليم بياورد ‪((.‬‬
‫درصفحه ‪ 164‬در اعمال رسولن ‪ 8‬چنين نوشته شده است ‪ 8 )) :‬پولس با کشته‬
‫شدن استيفان کامل موافق بود ‪ ،‬از آن روز به بعد ‪ ،‬شکنجه وآزار ايمانداران کليسای‬
‫اورشليم شروع شد بطوری که همه يهوديه وسامره فرار کردنييد ‪ ،‬فقييط رسييولن در‬
‫اورشليم باقی مانند ‪ 3 ....‬اما پولس همه جا ميرفت وديوانه وار ايمانداران به مسيح‬
‫را تار ومار می کرد حتی وارد خييانه هييای مييردم مييی شييد ومييردان وزنييان را بييه زور‬
‫بيرون می کشيد وبه زندان مي انداخت (( انجيل عيسای مسيح ص ‪. 164 :‬‬
‫اين شخص که ازکشته شدن مومنان دريغ نميکرد ‪ ،‬هم بييه قتييل رضييايت داشييت ‪،‬‬
‫وهرجاييکه مومنان را دستگير مينمود ‪ ،‬آنانرا تار ومار ميکرد ‪ ،‬آيننا ممکننن اسننت کننه خداوننند‬
‫مهربان قاتلی را برای نشر رسالت رحمت و اخوت اختيار نمايد ‪ ،‬انسننانيکه تاريننخ حينناتش در خننونريزی هننا‬
‫سپری شده است ؟‬
‫هرگاه با بيطرفی نظر کنيم ‪ ،‬مشکل است ‪.‬‬
‫پولس چی کرد ؟‬

‫‪30‬‬
‫پولس خواست تا عقيدهء توحيد را متزلزل سازد ‪ ،‬زيرا اصل عقيييده يکتييا پرسييتی‬
‫است ‪ ،‬وزمانی انسان از يکتا پرستی دور شد ‪ ،‬مشرک ميشود ‪ ،‬وبييه خداونييد متعييال‬
‫)جل جلله( شريکانی را ميسازد ‪ ،‬خييواه اييين شييريکان ‪ ،‬پسييرخدا گفتييه شييوند ‪ ،‬روح‬
‫القدس باشد ‪ ،‬وياهم کدام بت و مجسمه ‪.‬‬
‫پولس خداي يکتا را مانند انسانها ساخت ‪ ،‬اورا به داشتن پسيير متهييم نمييود ‪ .‬و بييا‬
‫گذشت زمان مثل اميروز مييبينيم کيه شيما مسييحيان محيترم ‪ ،‬خداونيد متعيال )جيل‬
‫جلله( را فراموش نموده ‪ ،‬صرف حضييرت مسيييح را بييا نشييان صييليب اش پرسييتش‬
‫ميکنيد ‪.‬‬
‫درينجا به گونه مثال ميتوان بعضي از نصوص بايبل را نقل نمود ‪:‬‬
‫در انجيييل يوحنييا بيياب هفييدهم آمييده اسييت )خييدا پييدر عيسييى اسييت و عيسييى‬
‫پسرگرامي خدا است( در رسالهء اعمال رسولن بيياب نهييم آيييت ششييم آمييده ‪) :‬نييه‬
‫بلكه خدا همان خود عيساست ‪ .‬شائول گفت ‪ :‬خداوندا توكيستي ؟ خداوند كفت ميين‬
‫آن عيسا هستم (‬
‫انجيل متى فصل سوم آيت شييانزدهم آمييده اسييت ‪ ) :‬امييا عيسييا چييون تعميييد‬
‫يافت فورا از آب برآمد و روح خدا را ديد كه مثل كبوتري نزول كرده و بروي مي آيييد‬
‫أنگاه ندايي از آسمان رسيد كه ‪ :‬اينست پسر گرامي من كه از او خشنودم (‬
‫در رساله روميان باب پانزدهم آيت هفتم آمده ) بنابرين يكدل و يكزبان خدا و پدر‬
‫خداوند ما عيسا را تمجيد كنيد (‬
‫در رساله غلطيان باب چهارم آيت چهارم ذكراست‪ ) :‬لكن چييون زمييان بييه كمييال‬
‫رسيد خدا پسر خود را فرستاد كه از زن زاييده شد (‬
‫بدين شكل پولس يهودي آنانرا به شرك كشييانيد ‪ ،‬پيييامبر خييدا را بنييام پسيير خييدا‬
‫قلمداد نمود ه او را شريك سلطنت الهي نمود و آهسته آهسته نشان صليب را چنان‬
‫در بين آنان بخش نمود كه حال اكثريت آنان نام خداونييد يكتييا را بزبييان نييياورده همييه‬
‫عيسياي مسييح را ميپرسيتند ‪ ،‬كليسيا را از حيالت اوليي اش تغييير داده و بيه عيوض‬
‫عبادت خداوند يكتا به عبادت حضيرت عيسيا مبييدل نميوده و مجسيمه بييه دار آويختيه‬
‫شده عيساي مسيح را بداخل كليسا نمودند ‪.‬‬
‫ادعاي پولس توسط موحدين )حواريين عيسى عليييه السييلم ( مييورد انتقيياد قييرار‬
‫گرفت وخلف ميان مؤمنان موحدو پيييروان پييولس آغيياز يييافت ‪،‬و چنييدين سييال دوام‬
‫نمود و آريوس موحد يكي از معترضين عقيدهء تثليث ) سه خدايي( بود و سرسييختانه‬
‫بييا كليسييا مبييارزه مينمييود وازينكييه پيييروان پييولس بييه اسيياس نيرنييگ هييايش دييين را‬
‫مخصوص خدا و دوليت را مخصييوص امپراطيور ميدانسييتند و بيراي امپراطيور دسييت‬
‫آزادي براي قانون گذاري و برده سازي داده بودند امپراطوران وقت نيز بييراي منييافع‬
‫خود پيروان پولس را تاييد مينمودند وزمانيكه اين خلفات و گفتگو ها بييين موحييدين و‬
‫پيروان پولس جريان داشت امپراطور وقت با مشوره پولسيان كنفرانييس بزرگييي را‬
‫داير نموده و از همه خواست تا با اسناد دست داشته خويش براي اثبات عقيده شان‬
‫در ين كنفرانس اشتراك نمايند تا در نهايت تصميم قطعي اتخاذ گردد ‪.‬‬
‫موحدين مؤمن نسخ اصلي انجيل را با خود اخذ نموده بييراي اثبييات اينكييه خداونييد‬
‫يكي و يگانه اسييت شييريك و ماننييد نداشييته از پييدر ‪ ،‬پسيير ‪ ،‬وشييريك مييبرا ميباشييد و‬
‫حضرت عيسا )عليه السلم( پيامبر خدا و مخلوق ميباشد و دين عيسا )عليه السييلم(‬

‫‪31‬‬
‫همان ديني است كييه بييراي آدم و ابراهيييم )عليهمييا السييلم( وحييي گرديييده اسييت در‬
‫كنفراس حاضر گرديدند ‪ ،‬پيروان پولس نيز براي دفاع از عقيده مشركانه سه خدايي‬
‫درين كنفرانس شركت ورزيدند أين كنفرانس كييه بنييام كنفرانييس نيقيييه ) نيكايييا ( در‬
‫تاريخ ذكراست ‪ ،‬برياست امپراطور وقييت و اراكييين حكييومتش داييير گرديييد و بعييد از‬
‫بحث و مناقشه امپراطور كه قبل توسط پيروان پولس پلن شده بود فيصله نمود كييه‬
‫تمام اسناد دست داشته موحدين كه نسخ اصلي انجيل است حريق گييردد و موحييدين‬
‫دانشمنديكه براي دفاع از عقيده توحيد درين مجلس هستند همه در سالون كنفرانس‬
‫اعدام گردند و بعد از قتل موحدين و حريق نمودن نسخ انجيل فيصله نمودند كيه بعييد‬
‫ازين دين امپراطوري همان عقيده پولسي بوده وبه سه خدايي رسما اعتراف نمودند‬
‫كه در قسمتي از قطعنامه آمده است ‪:‬‬
‫) ما ايمان داريم به خداي واحد پدر قادر مطلق خالق همه چيزهاي ديدني و نا‬
‫ديدني و به خداوند واحد عيساي مسيح پسرخدا مولود از پدر يگييانه ‪ ،‬مولييودي كييه از‬
‫ذات پدر است خدا ازخدا نور از نور ‪ ،‬خداي حقيقي از خداي حقيقي كه مولود اسييت‬
‫نه مخلوق (‬

‫فشردهء از عقايد مسيحيان‬


‫‪ -1‬عقيده تثليث ) سه خدايي ( ‪ :‬مسيحيان ميگويند كه خداونييد از‬
‫اقانيم ثلثه ) عناصرسه گانه( تشكيل شييده اسييت ‪ ،‬خييداي پييدر)اللييه جييل جللييه ( –‬
‫خداي پسر) عيساي مسيح عليه السلم ( – روح القدس ) موجودي مانند يك پرنده (‬
‫و اين سه عنصر با هم يكجا بوده خداونييد يكتييا را تشييكيل ميدهنييد ‪ .‬اييين موضييوع تييا‬
‫اكنون مورد تزلزل عقدي هزاران مسيحي شده است كه چگونه ميتواند خداونييد يكتييا‬
‫از سه عنصر پدر‪ ،‬پسر وروح القدس تشكيل شده باشد ‪ ،‬آيا به اساس قاعده رياضي‬
‫) ‪ ( 3 =1‬و يا هم) ‪ (1 =3‬شده ميتواند ؟ نتيجه اين غير معقوليت در نظريه تثليث‬
‫و عدم فهم اين قول سبب شرك بسياري ازمسيحيان ‪ ،‬وياهم عدم قبول دييين شييده‬
‫است وبفضل خدوانيد متعيال تعيدادي ازمييردم بيا درك حقيانيت عقييده توحيييد ديين‬
‫مقدس اسلم به پذيرش اسلم مشرف شده اند ‪ .‬در قرآنكريم آمده است ) لقد كفر‬
‫الذين قالوا إن الله ثالث ثلثة ( به تحقيق كافر شده انييد كسييانيكه گفتنييد كييه خداونييد‬
‫سه خدا است ‪.‬‬
‫شخصيت ها ي روحاني مسيحيت ميگويند كه ما موحد هستيم و خييداي يگييانه را‬
‫عبادت ميكنيم و لي وقتي ميپرسيم كه منظيور تيان از خييداي يگيانه چيسيت ؟ در پيا‬
‫سخ ميگويند كه همين ) پدر ‪ ،‬پسر و روح قدس( سه عنصري اند كييه خييداي يگييانه را‬
‫تشكيل ميدهند ‪ .‬و اين سخن شان بازهم به مفهوم تثليث ييا سيه خيدايي اسيت زييرا‬
‫هچگاه سه مساوي يك شده نميتواند ‪.‬‬

‫‪32‬‬
‫اكنون شما منحيث يك انسان عاقل بكوييد كه آيا عقل شما ميبذيرد كه خالق يكتييا‬
‫از سه عنصر تقسيم كردد و باز بسرو بدر يكي باشند ؟ و لي درمقابل دييين مقييدس‬
‫اسلم مردم را به عبادت خداي واحدي دعوت مينمايد كه يكتا و و ل شريك است كه‬
‫از فرزند ‪ ،‬والدين ‪ ،‬شريك و مانند كامل منزه و مبرا ميباشد ‪.‬‬
‫َ‬ ‫ل هُو الل ّ َ‬
‫ح يد ٌ الخلص ‪4 -1 /‬‬ ‫وا أ َ‬
‫ف ً‬ ‫ن لَ ُ‬
‫ه كُ ُ‬ ‫م ُيول َد ْوَل َ ْ‬
‫م ي َك ُ ْ‬ ‫م ي َل ِد ْ وَل َ ْ‬
‫مد ُ ل َ ْ‬
‫ص َ‬ ‫حد ٌ الل ّ ُ‬
‫ه ال ّ‬ ‫هأ َ‬‫ُ‬ ‫قُ ْ َ‬
‫ترجمه انكليسي ‪:‬‬
‫‪Allah, the Eternal, Absolute; He begetteth not, nor is He begotten; And there is‬‬
‫‪;none like unto Him. Say: He is Allah, the One and Only‬‬
‫‪ - 2‬مسأله صلب حضرت مسيح )عليه السلم( ‪ :‬عيسيييوي‬
‫ها معتقدند كه انسانها ملعون بودند و خداوند پدر)الله( براي بخشييايش گناهييان بنييده‬
‫گييان پسييرش را )عيسييای مسيييح( را بييه شييكل بشيير فرسييتاد ‪ ،‬او را از )لهييوت بييه‬
‫ناسوت( يعني از الوهيت به انسانيت تغيير داد ‪ ،‬سپس آن خدا ی پسيير)عيسييی( خييود‬
‫را قرباني بشر نمود ‪ ،‬به صليب كشانيده شد تا گناهان انسانها عفو گردد عيسييا خييود‬
‫را فدا كرد ومسيحيان او را بنام )عيساي فديه( ميشناسند‪.‬‬
‫آنان حضرت عيساي مسيح)عليه السلم( را به الييوهيت پييذيرفته اورا ميپرسييتند و‬
‫مهرباني اش را چنين ثابت ميكنند كه پسرخدا بخاطر ما جان شيييرين خييود را قربييان‬
‫نمود ولي متأسفانه متوجه اين نقطه نشده اند و يا نميخواهند بدانند كه با چنين ادعييا‬
‫حضرت مسيح را مظلوم و لي خداوند متعال )جييل جللييه( را كييه پييدر عيسييا مينامنييد‬
‫متهم به قتل ميدارند ‪ ،‬وسخنان شان بدين مفهوم است كه پدر قاتل پسر اسييت پييدر‬
‫قدرتمند ميبيند که پسرش کشته ميشود و بردستان ‪ ،‬پييا هييا و سيياير اعضيياي بييدنش‬
‫ميخ هاي آهنين كوبيده ميشود بالي صليب اعدام ميگردد خون ازبدنش جاري ميشود‬
‫و وبا وجود قدرت کامل ايين وحشييت و قتييل را مشيياهده نمييوده و بييراي بخشييايش‬
‫گناهان بشر خاموش بوده و به تصور آنان بايد چنين خونريزي صييورت گيييرد تييا عفييو‬
‫نصيب بشر گردد ‪ .‬در ين حالت مسيحيان بايد سؤالت ذيل را پاسخ گويند ‪:‬‬
‫جرا بشر گناهكار و ملعون باشند ؟ آنان پاسخ ميدهنييد كييه بييه اسيياس خطيياي آدم‬
‫وهمسرش همه اولد آدم مييورد لعنييت قييرار گرفتييه بودنييد و عيسيياي مسيييح خييود را‬
‫قرباني اين لعنت بشري نمود تا با صليبش بشر ازين لعنت عفو گردند ‪ .‬بييا فهميييدن‬
‫اين جواب باز عاقل خواهد پرسيد ‪ :‬آيا اين عقيييده عييدالت خداونييد عالميييان را مييورد‬
‫شك قرار نميدهد زيرا عاقلن خواهند پرسيد كه يييك طفييل معصييوميكه از ميادر تولييد‬
‫ميگردد وهيچ گناهي هييم نكييرده چييرا بايييد ملعييون باشييد و چيرا خداونييد او را ملعييون‬
‫وگنهگار خلق كند و باز پسرش را براي بخشايش گناهان او بفرستد ‪.‬‬
‫واگرجريمه نياکانش برايش داده ميشود نيز غير عادلنه اسييت زيييرا ميين بييه گنيياه‬
‫نياكانم چرا مؤاخذه شوم ؟ آيا من بالي آنها قدرت داشتم که مانع شان شييوم ‪ ،‬ويييا‬
‫هم با آنان همکار باشم ؟ ‪ ،‬آيا نياكان من اتباع من بودند ‪ ،‬و آيا من شييريك جييرم آنهييا‬
‫هستم ؟ صرف بخياطر اينكيه مين از اولده ييك گناهكيار هسيتم باييد لعنيت شيوم ؟‬
‫وهرگاه آنان گناهکار بودند من که عريضه نکرده بودم که مرا درمنييزل گناهکييار خلييق‬
‫کن ‪.‬‬
‫اين سخن را هيج محكمه و عدالتي نميپذيرد كه اولد بخاطر نياكان مجازات گردند‬
‫‪ ،‬ملعون باشند ‪ ،‬و باز عدالت الهي فرق كلي از عدالت و محكمه انسانها دارد ‪ ،‬ولييي‬

‫‪33‬‬
‫جييواب اييين همييه سييؤالت را قييرآن كريييم ارائه ميييدارد كييه ) َول تـييزُِر َوازَِرةٌ وِْزَر‬
‫رى ( النعام ‪164 /‬‬ ‫أُ ْ‬
‫خيي َ‬
‫‪"..no bearer of burdens can bear the burden of another‬‬
‫هيچ كسي گناه ديگران را متحمل نميشود ‪ ،‬يعني اولد به گناه پدر و نياكان خويش‬
‫محاسبه نميشوند ‪.‬‬
‫بناء هيچ کسی در اصل خلقت گناهکار وملعون نيست ونبوده است ‪ ،‬خداوند همييه‬
‫انسانها را در اصل بييا ايمييان فطيير ی ‪ ،‬پيياک و نظيييف خلييق مينمايييد ‪ ،‬وپيامبراسييلم‬
‫ميفرمايد ‪:‬‬
‫سؤال ‪ :‬عيساي مسيح بعد از خلقت بشيير تقريبييا بعييد از زميان بسيييار طويييل بييه‬
‫زمين آمد آيا كسانيكه قبل از صلب مسييح ) از زميان آدم تيا عيسيي( در دنييا بودنيد‬
‫همه ملعون مردند ؟ چرا آنها بايد گناه ديگران متحمل شييوند؟ آيييا اييين نييوع عقيييده‬
‫ظلم بزرگي را به خداوند نسبت نميدهد ؟‬
‫هرگاه کسی به اين سخن قناعت کند که بشر لعنت شده بودند ‪ ،‬گناهکييار بودنييد ‪،‬‬
‫وخداوند پسرخود ) عيسای مسيح ( را برای نجات آنان از فرستاد ‪ ،‬او خود را قربانی‬
‫نمود ‪ ،‬و پيروان مسيح از لعنت نجات يافتنييد ‪ ،‬خييوب کسييانيکه قبييل از مسيييح بودنييد‬
‫مسير آنان چی خواهد بود ‪ ،‬به اساس اين عقيده همهء آنان ملعييون مردنييد ‪ ،‬آيييا اييين‬
‫ظلم نيست که مليون و مليارد ها انسانی کييه قبييل از مسيييح زنييده گييی کردنييد همييه‬
‫ملعون خلق شوند ‪ ،‬وملعون بميرند ‪ ،‬اگرحقيقت همين است که شما ميگوييييد ‪ ،‬پييس‬
‫عيسای مسيح بر بسياری مردمان ظلم نموده اسييت ‪ ،‬زيييرا او قبييل ازييين وقييت بايييد‬
‫ميامد و تمام بشريت را از لعنييت نجييات ميييداد ‪ ،‬در ييين اعتقياد هييم نسييبت ظلييم بييه‬
‫خداوند متعال ميشود ‪ ،‬که بشريت را ملعون خلق نمود ‪ ،‬وهم نسبت ظلم به عيسييای‬
‫مسيح ميشود که ناوقت آمده ‪ ،‬وبسياری از مردم را که قبل از صليب وی بودند ‪ ،‬بييه‬
‫همان لعنت گذاشت ‪ ،‬وسالها منتظر ماند ‪ ،‬تا مليارد ها انسان به لعنت بميرند ‪.‬‬
‫به نظر يک محقق بيطرف اين نوع عقيده كامل مخالف عييدالت الهييي بييوده زيييرا‬
‫قران كريم بهترين عقيده را براي مؤمنييان بيييان داشييته اسييت كييه )ول تييزر وازر وزر‬
‫أخرى( يعني گناه هيچ كس بر كس ديگري تحميييل نميكييردد ‪ .‬ومطييابق اييين عقيييده‬
‫معقييول هيير كسييي مسييؤوليت افكييار و اعتقييادات خييويش را دارا ميباشييد حضييرت‬
‫ابراهيم عليه السلم پيامبر خدابود ولي بييدرش آزر كييافر و بييت پرسييت بييود ‪ .‬اييين‬
‫نقطه حقيقت بسيار مهمي را ثييابت ميكنييد كييه هركسييي مسييؤول اعمييال خييود بييوده‬
‫هيچگاهي ايمان پسر بخاطر كفير پيدر رد نميشيود و يياهم هيچگياهي پسيران بخياطر‬
‫خطاي پدران مورد لعنت قرار نميگيرند ‪.‬‬
‫پدرخويش شو اگر مردی‬ ‫پشت نام پدر چی ميگردی‬
‫سوال ‪ :‬آيا با اين ادعا كييه خداونييد پسييرش را بييراي بخشييودن انسييانها بييه دسييت‬
‫يهودان انداخت تا اورا بكشند و بدار بياويزند تهمتي بزرگييي بيير خداونييد )جييل جللييه(‬
‫نميشود ؟ زيرا او ميتوانست مانع قتييل يگييانه فرزنييدش گييردد ولييی بييرای بخشييايش‬
‫گناهان بشر بدين جنايت رضايت نمود ‪.‬‬
‫سوال ‪ :‬آيا خداوند نميتوانست كه بدون خونريزي عيساي مسيييح ‪،‬گناهييان بشيير را‬
‫ببخشد ‪ ،‬شما ميگوييد كه خداوند مهربان است كجاسييت مهربيياني خداونييد در هنگييام‬
‫قتل عيساي مسيح البته به عقيده خود تان ‪.‬‬

‫‪34‬‬
‫زيرا خدای مهربان ميتوانست که گناهان بشر را که هيييچ گنيياهی هييم نکييرده انييد ‪،‬‬
‫وخود خدا آنانرا را ملعون خلق نموده است ‪ ،‬بييدون خييونريزی و آنهييم يگييانه پسييرش‬
‫ببخشد ‪ ،‬البته که ميتوانست ‪ ،‬پس چرا نکرد ؟ درينجا مشکل ظلم ايجاد ميشود ‪.‬‬
‫بهتراينست که به کتاب های الهی رجوع کنييم وايين اعتقياداتي را کييه سييبب شييک‬
‫ونسبت ظلم به خداوند ميشود ‪ ،‬رهيا کنيييم ‪ ،‬و مطيابق حقيقييت قرآنيی بييدين عقييده‬
‫باشيم که تمام بشريت با ايمان فطری پيياک وبييدون گنيياه خلييق ميشييوند ‪ ،‬وتييا زمييان‬
‫جوانی هيچ مسووليتی ندارنييد ‪ ،‬وهرگيياه جييوان شييدند ‪ ،‬بييرای خييود عقيييده را اختيييار‬
‫ميکنند ‪ ،‬وهمان عقيده زمان جوانی آنان کييه بييدون جييبرو اکييراه باشييد ‪ ،‬مييورد قبييول‬
‫است ‪.‬‬
‫خداوند برای همه اختيييار داده تييا راه حييق را بپذيرنييد ‪ ،‬بييرای شييان عقييل داده تييا‬
‫حقيقت را درک نمايند ‪ ،‬وبه اين اساس ‪ ،‬حتا گناهانيکه بييدون اختيييار انسييان ازدسييت‬
‫انسان سر ميزند ‪ ،‬مجازاتی ندارد ‪.‬‬
‫سوال ‪ :‬اگر بشر ملعون هستند پس آن ملعونان بايد با کشتن يک بيگناه عفوشوند‬
‫يعنی )گناه را با گناه شستن (آيا اين سخن دور از انصاف وعدالت نيست ؟‬
‫سوال ‪ :‬شما عقيده داريد که عيسای مسيح پس از سه روز دوباره زنده شد و بييه‬
‫آسمانها رفت درين سه روز يا اينکه جهان خدايی نداشت و يا اينکييه يييک عنصييری از‬
‫خدايان سه گانه مرده بود سوال ‪ :‬آييا عقيل ميپيذيرد خيداييرا عبيادت كنييم كيه بشير‬
‫بتواند او را به صليب بكشاند ؟‬
‫سوال ‪ :‬شما ميگوييد كه خداي يكتا از سييه عنصيير ) پييدر – پسيير – روح القييدس (‬
‫تشكيل شده آيا اين بدين معنا نيست كييه خييداي تييان از سييه عنصيير ) خييداي قاتييل –‬
‫خداي مقتول – وروح القدس باشد ( سوال ‪ :‬آيا اين عقيده نسبت ظلم را به خداونييد‬
‫جواز نميدارد ؟‬
‫يادداشت ‪ :‬شايد بعضي از مسيحيان بگويند كه حضرت مسيييح را پييدرش نييه بلكييه‬
‫دشمنان خدا )يهودان ( به صيليب آويختنيد بيا قبيول ايين سيخن بيازهم سيوال چنيين‬
‫مطرح ميشود ‪ :‬اگر يك رئيس جمهور بخاطر بخشييايش گناهييان رعيتييش پسييرش را‬
‫بدست دشمنانش تسليم نمايد تا اورا بكشييند و كشييتن او سييبب عفييو عمييومي قييرار‬
‫گيرد در حاليكه اييين رئيييس جمهييور آنقييدر مقتييدر باشييد كييه بتوانييد بييدون تسييليمی‬
‫پسرش به دشمنان مردم را عفو کند ولي بازهم پسر يكدانه خويش را به خون كشد‬
‫مردم چه حكم مينمايند حتما اين رئيس جمهور را قاتييل و ظييالم مينامنييد زيييرا نفييس‬
‫ظالمش بدون ريختن خون آن مظلوم تسکين نميگرديد و براي بخشيدن مييردم حتمييا‬
‫بايد خون جاری گردد هرگاه مردم در مورد بشر چنين قضيياوت ميکننييد پييس چگييونه‬
‫اين نسبت به خداوند جهان داده ميشود أيا اين عقيده تجاوزي بر ذات خداوند متعييال‬
‫نيست ؟ تعال شأنه عما يقولون‬
‫حقيقت اينست كه قرآن ميفرمايد ‪ ) :‬قل هوالله احد ‪ ،‬الله الصمد ‪ ،‬لم يلد و لييم‬
‫يولد و يلم يكن له كفوا احد (‬
‫‪Allah, the Eternal, Absolute; He begetteth not, nor is He begotten; And there is‬‬
‫‪none like unto Him. Say: He is Allah, the One and Only‬‬

‫‪35‬‬
‫ح‬ ُ ‫سيي‬ ِ ‫م‬ َ ْ ‫ميا ال‬ َ ّ ‫حيقّ إ ِن‬ َ ْ ‫قوُلوا عََلى الّليهِ ِإل ال‬ ُ َ ‫م َول ت‬ ْ ُ ‫ب ل ت َغُْلوا ِفي ِدين ِك‬ ِ ‫ل الك َِتا‬ ْ ‫) يا اه‬
ّ َ ْ َ َ ّ
‫ه‬
ِ ِ ‫سيل‬ ُ ‫مُنوا ب ِيياللهِ وَُر‬ ِ ‫ه فَييآ‬ ُ ‫من ْي‬ ِ ‫ح‬ ٌ ‫م وَُرو‬ َ َ ‫مْري‬ َ ‫ها إ ِلى‬ َ ‫قا‬ َ ‫ه أل‬ ُ ُ ‫مت‬َ ِ ‫ل اللهِ وَكل‬ ُ ‫سو‬ ُ ‫م َر‬ َ َ ‫مْري‬ َ ‫ن‬ ُ ْ ‫سى اب‬ َ ‫عي‬ ِ
‫مييا فِييي‬ َ َ َ ُ َ َ ّ ُ َ ٌ َ ‫قولوا َثلث‬ ُ
َ ‫ه‬ ُ ‫ه وَلد ٌ ل ي‬ ُ ‫نل‬ َ ‫ن ي َكو‬ ْ ‫هأ‬ ُ َ ‫حان‬ َ ْ ‫سب‬ ُ ٌ ‫حد‬ ِ ‫ه َوا‬ ٌ ‫ه إ ِل‬ ُ ‫ما الل‬ َ ّ ‫م إ ِن‬ ْ ‫خي ًْرا لك‬ َ ‫ة انت َُهوا‬ ُ َ ‫َول ت‬
(171) / ‫كيل النساء‬ ً ِ َ‫فى ِباللهِ و‬ ّ َ
َ ‫ض وَك‬ ِ ‫ما ِفي الْر‬ َ َ‫ت و‬ ِ ‫ماَوا‬ َ ‫س‬ ّ ‫ال‬
O People of the Book! commit no excesses in your religion: nor say of Allah
aught but the truth. Christ Jesus the son of Mary was (no more than) A Messenger of
Allah, and His Word, which He bestowed on Mary, and a Spirit proceeding from
Him: so believe in Allah and His Messengers. Say not "Trinity": desist: it will be
better for you: for Allah is One God: glory be to Him: (far Exalted is He) above
having a son. To Him belong all things in the heavens and on earth. And enough is
.Allah as a Disposer of affairs
َ َ ‫مت ِييي عَل َي ْي‬
‫ك ب ِيُروِح‬ َ ّ ‫ك إ ِذ ْ أي ّييدت‬ َ ِ ‫علييى َوال ِيد َت‬ َ َ‫ك و‬ َ ْ‫م اذ ْك ُيْر ن ِع‬ َ َ ‫مْري‬ َ ‫ن‬ َ ْ ‫سى اب‬ َ ‫عي‬ ِ ‫ه َيا‬ ُ ّ ‫ل الل‬ َ ‫إ ِذ ْ َقا‬
ْ ‫ل وَإ ِذ‬ َ ‫جي‬ ِ ‫لن‬ ِ ْ ‫ة َوالت ّوَْراةَ َوا‬ َ ‫م‬ َ ْ ‫حك‬ ِ ْ ‫ب َوال‬ َ ‫ك ال ْك َِتا‬ َ ُ ‫مت‬ ْ ّ ‫مهْدِ وَك َهًْل وَإ ِذ ْ عَل‬ َ ْ ‫س ِفي ال‬ َ ‫م الّنا‬ ُ ّ ‫س ت ُك َل‬ ِ ُ ‫قد‬ ُ ْ ‫ال‬
َ
‫ه‬ َ ‫مي‬ َ ْ ‫ن ط َْييًرا ِبيإ ِذ ِْني وَت ُب ْيرِئُ اْلك‬ ُ ‫خ ِفيَهيا فَت َك ُييو‬ ُ ‫في‬ ُ ‫ن ك َهَي ْئ َةِ الط ّي ْيرِ ِبيإ ِذ ِْني فََتن‬ ِ ‫ن الطي‬
ّ ْ ‫م‬ ِ ُ‫خل ُق‬ ْ َ‫ت‬
َ
‫م‬ ْ ‫جئ ْت َهُي‬ِ ْ ‫ك إ ِذ‬ َ ‫ل عَن ْي‬ َ ‫س يَراِئي‬ ْ ِ ‫ت ب َن ِييي إ‬ ُ ‫في‬ ْ ‫ف‬ َ َ ‫م يوَْتى ب ِيإ ِذ ِْني وَإ ِذ ْ ك‬ َ ْ ‫ج ال‬ ُ ِ‫خ ير‬ ْ ُ ‫ص ب ِيإ ِذ ِْني وَإ ِذ ْ ت‬ َ ‫َواْلب ْيَر‬
(110)/ٌ ‫مِبين المائده‬ ُ ‫حٌر‬ ْ ‫س‬ ِ ‫ذا إ ِّل‬ َ َ‫ن ه‬ ْ ِ‫م إ‬ ْ ُ‫من ْه‬ ِ ‫فُروا‬ َ َ‫ن ك‬ َ ‫ذي‬ ِ ّ ‫ل ال‬ َ ‫قا‬ َ َ‫ت ف‬ ِ ‫ِبال ْب َي َّنا‬
Then will Allah say: "O Jesus the son of Mary! recount My : ‫ترجمه انكليسي‬
favour to thee and to thy mother. Behold! I strengthened thee with the holy spirit, so
that thou didst speak to the people in childhood and in maturity. Behold! I taught
thee the Book and Wisdom, the Law and the Gospel. And behold! thou makest out
of clay, as it were, the figure of a bird, by My leave, and thou breathest into it, and it
becometh a bird by My leave, and thou healest those born blind, and the lepers, by
My leave. And behold! thou bringest forth the dead by My leave. And behold! I did
restrain the Children of Israel from (violence to) thee when thou didst show them the
Clear Signs, and the unbelievers among them said: `This is nothing but evident
'.magic
ّ َ َ ْ ُ َ ْ َ
‫ن‬ ْ ‫مي‬ ِ ‫ض يلوا‬ َ ْ ‫واَء قَ يوْم ٍ قَ يد‬ َ ْ‫حقّ وَل ت َت ّب ُِعوا أه‬ َ ‫م غَي َْر ال‬ ْ ُ ‫ب ل ت َغْلوا ِفي ِدين ِك‬ ِ ‫ل الك َِتا‬ َ ْ‫ل َياأه‬ ْ ُ‫ق‬
ّ ّ َ
(77)/ ‫ل المائدة‬ ِ ‫سِبي‬ ّ ‫واِء ال‬ َ ‫س‬ َ ‫ن‬ ْ َ‫ضلوا ع‬ َ َ‫ضلوا ك َِثيًرا و‬ َ ‫ل وَأ‬ ُ ْ ‫قَب‬
َ َ ُ ‫شَر‬ َ ّ ْ ّ َ َ
ً‫مييوَد ّة‬ َ ‫م‬ ْ ُ‫ن أقَْرب َه‬ ّ َ ‫جد‬ ِ َ ‫كوا وَلت‬ ْ ‫نأ‬ َ ‫ذي‬ ِ ‫مُنوا الي َُهود َ َوال‬ َ ‫نآ‬ َ ‫ذي‬ ِ ‫داوَةً ل ِل‬ َ َ‫س ع‬ ِ ‫شد ّ الّنا‬ َ ‫نأ‬ ّ َ ‫جد‬ ِ َ ‫لت‬
َ َ
‫ن‬ َ ‫ست َك ْب ُِرو‬ ْ َ ‫م َل ي‬ ْ ُ‫ن وَُرهَْباًنا وَأن ّه‬ َ ‫سي‬ ِ ‫سي‬ ّ ِ‫م ق‬ ْ ُ‫من ْه‬ ِ ‫ن‬ ّ ‫ك ب ِأ‬ َ ِ ‫صاَرى ذ َل‬ َ َ ‫ن َقاُلوا إ ِّنا ن‬ َ ‫ذي‬ ِ ّ ‫مُنوا ال‬ َ ‫نآ‬ َ ‫ذي‬ ِ ّ ‫ل ِل‬
(82)/ ‫المائدة‬
Strongest among men in enmity to the Believers wilt thou find the Jews and
Pagans; and nearest among them in love to the Believers wilt thou find those who
say, "We are Christians": because amongst these are men devoted to learning and
men who have renounced the world, and they are not arrogant

‫بشارت موسی به آمدن پيامبـر‬


36
‫درصفحه ‪ 163‬بايبل )انجيل عيسای مسيييح ( کييه بزبييان دری ترجمييه شييده اسييت‬
‫دربخشی بنام اعميال رسيولن )‪ (7‬در فقيره نميبر ‪ 37‬آن ميخييوانيم ‪ - 37 )) :‬هميين‬
‫موسی به قيوم اسيرائيل گفيت ‪ :‬خيدا از مييان بيرادران شيما ‪ ،‬پييامبری ماننيد ميون‬
‫برايتان خواهد فرستاد ‪ - 38 .‬موسی در بيابان واسطه ای بود ميان قييوم اسييرايل و‬
‫آن فرشته که کلمات زندهء تورات را در کوه سينا به ايشان داد (( )‪ -1 (1‬انجيل عيسی‬
‫مسيح ‪ ،‬ترجمه تفسيری ‪ ،‬اعمال رسولن ‪ 38 -37 /7‬ص ‪163 :‬‬
‫خوب عزيز مسيحی ! شما لطفا اين بشارت موسی را درمورد آمدن پيامبر بعييدی‬
‫خوب بخوانيد ‪ ،‬آيا او ميگويد که روزی پسر خدا به دنيا ميايد ‪ ،‬هرگز چنييين نگفتييه ‪ ،‬او‬
‫ميگويد که پيامبری بعد ازوی ميايد ‪ ،‬پس چرا به گفته موسی عقيده نکنيم ‪ ،‬اين گفته‬
‫درکجا است ‪ ،‬در کتابيکه خود تان ميگوييد که کلم خداسييت ‪ ،‬هرگيياه کلم خداسييت ‪،‬‬
‫پس درفهم اين بخش چرا دقت نميکنيد ‪ ،‬هرگاه اين بخش را که به نظر يک خواننييده‬
‫بيطرف يک حقيقت اصلی است که تمامی پيامبران بعد از آمدن خود ‪ ،‬درمورد آمييدن‬
‫پيامبری ديگری بشارت هايی داشته انييد ‪ ،‬واييين هييم بشييارت حضييرت موسييی )عليييه‬
‫السلم( بود که به آمدن ‪ ،‬پيامبری ديگری بنام حضرت عيسی )عليه السلم ( بشارت‬
‫ميدهد ‪ ،‬وميگويد که بعد از من پيامبری ميايد ‪ ،‬و قرآن کريم ‪ ،‬هم به پيامبری موسييی‬
‫وعيسی ) عليه السلم ( تاييد ميکند ‪.‬‬
‫درينجا بهترست دو نقطه را دقت نمود ‪:‬‬
‫نقطه اول اينکه اين بشارت درمورد حضرت عيسای مسيح باشد ‪ ،‬بناء او پسرخدا‬
‫نه ‪ ،‬بلکه پيامبرخداست ‪ ،‬زيرا حضرت موسی گفت ‪)) :‬خدا از ميييان بييرادران شييما ‪،‬‬
‫پيامبری مانند مون برايتان خواهد فرستاد (( ‪ .‬هرگيياه اييين بشييارت درمييورد عيسييای‬
‫مسيح باشد ‪ ،‬بناء او پيامبراست ‪ ،‬نه پسرخدا ‪.‬‬
‫نقطه دوم ‪ :‬شايد اين بشييارت درمييورد ‪ ،‬مسيييح نييه ‪ ،‬بلکييه درمييورد پيييامبرديگری‬
‫باشد ‪ ،‬که آن پيامبر‪ ،‬آخرين پيامبران حضرت محمد)صلی الله عليه وسلم( باشد ‪ ،‬که‬
‫آنحضرت نيز خود را انسان بيان داشته ‪ ،‬و حضرت مسيح )عليييه السييلم ( نيييز ماننييد‬
‫وی بشر بوده است ‪.‬‬
‫دوست عزيز مسيحی ! اگر خواسته باشيييم حقيقييت هييا را درک کنيييم ‪ ،‬يگييانه راه‬
‫برای خارج شدن ازين همه مشکلت اعتقادی يک چيز است ‪ ،‬که خداوند ) جل جلله(‬
‫را به يگانگی پرستش نميياييم ‪ ،‬وپيييامبرانش را احييترام نمييوده ‪ ،‬حضييرت آدم ‪ ،‬نييوح ‪،‬‬
‫ابراهيم ‪ ،‬موسی ‪ ،‬عيسی ومحمد )عليهم السلم اجمعين ( را بنده گان خدا شناخته ‪،‬‬
‫خدا را حقيقتا موحد قرار دهيم ‪.‬‬

‫گرايش يك خانم روسي به دين مقدس اسلم‬


‫اندي قبل مصاحبهء را با يك خانم روسي در تلويزيون شارجه مشاهده نمييودم كييه‬
‫براي من بسيار دلچسپ واقع گرديد وفكر مينمايم كه براي هر مسلمان ومسيحي كه‬
‫در جستجوي حق باشند جالب خواهد بود كه از قصه اسلم يييك خييانم روسييي اطلع‬
‫يابد و بداند كه چه مزيتي درين دين مقدس نهفته است كه پيروان سيياير اديييان را بييه‬
‫خود ميكشاند‪.‬‬
‫اين خانم در نخست خييود را بنييام ايرينييا از منطقييه سييايبرياي جمهييوري فييدراتيف‬
‫روسيه معرفي نمود‪ ،‬او كه يك خانم دانشمند و تحصيييلكرده اسييت‪ ،‬مشييكلت فكييري‬

‫‪37‬‬
‫خويش را از عدم فهم بعضي از عقايد دين مسيحيت ابييراز نمييود ه و هريييك را چنييين‬
‫بيان داشت ‪:‬‬
‫من نتوانستم در تمام عمر خويش حقيقت اين عقيده مسيحيت را درك نمايم كييه‬
‫اين عالم منظم را سه خدا ) پدر – پسر – وروح قدس ( است‪ ،‬در حاليكه در جوامييع‬
‫بشري ديده نشده كه در يك ملك دو سلطان و يا در يك جمهوريت دو رئيييس جمهييور‬
‫بگنجند‪ .‬و يا اينكه عقيده نماييم که خدای جهانيان دارای پسر باشييد و سييپس چطييور‬
‫اين خداي پيدر برخاسته و براي بخشايش گناهان انسانها پسر يگدانه خييويش را قتييل‬
‫نمايد آيا نميتوانست بدون چنين جريمهءبشر را ببخشد ‪.‬‬
‫اين خانم اضافه نمود كه با مطالعه قرآن عظيييم الشييان در يييافتم كييه اييين جهييان‬
‫پيهناور را خدايان نه بلكه خداي واحدي است }لوكان فيهما آلهة إل الله لفسدتا{ اگر‬
‫درين زمين و آسمان خداياني بجز خداوند يكتا وجود ميداشتند زمين و آسييمان فاسييد‬
‫ميشدند‪ .‬يعني اين نظم كنوني به علت اختلفات ايشان وجود نميداشت‪.‬‬
‫اين آيه قراني در حقيقت جواب هزاران سؤال اين خانم مدهوش را حل نمود و او‬
‫را به يكتاپرستي وادار نمود زيرا عقيدهء توحيديكه تماما پيامبران بييدان معتقييد بودنييد‬
‫مطابق عقل و منطق است و هرانسان سالم العقل و حقپال آنرا درك مينمايد‪.‬‬
‫او ميگويد‪ :‬فهم عقيده توحيد مرا به اسلم كشاند‪ ،‬زيرا عقيده تثليث )سه خييدائي(‬
‫اساس معقولنه نداشته مغاير منطق علمي بشر ميباشييد‪ .‬يعنييي اينكييه چگييونه خييالق‬
‫اسمانها وزمين محتاج فرزند باشد زيرا اين انسان است كه علقمند فرزنييد اسييت تييا‬
‫عصاي پيري و ناتواني اش گردد ولي خالق قدرتمند مجه نيازي به فرزند دارد؟‬
‫و سوره اخلص } قل هو الله احد الله الصمد لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا‬
‫احد {‬
‫ره كشاي مشكلت عقدي اوست زيرا خداوند يكي است‪ ،‬بي نياز اسييت‪ ،‬فرزنييدي‬
‫ندارد از كسي زاده نشده است و هيچ كسي با او همتا نيست‪.‬‬
‫ان خانم ميگويد ‪ :‬فهم درست عقيده توحيد كه با عقل بشر و نظييم عييالم موافييق‬
‫است مرا به دين مقدس اسلم كشاند ‪.‬‬
‫‪ -2‬اين خانم ميگويد كه بعضی از احكييام مسيييحيت ذهنييم را مغشييوش نمييو د ه‬
‫بود كه دين الهی جرا نكاح با زن طلق شده را زنا ميبندارد ‪ ،‬ايا زن بيحاره كه يك بار‬
‫طلق شده حق ندارد كه دو باره زنده كی جديدی را به شكل مشروع ان اغيياز نمايييد‬
‫ولی او در يافت دين مقدس اسلم برای زن شوهر مرده و طلق شده يكسان حقوق‬
‫داده او را برای اغاز زنده كی جديد با مرد دلخواه اش تشويق ميدارد ‪.‬‬
‫او ميگويد ‪ :‬حكم دينی مسييحيت دوری از زن حائضيه و نفاسيه را حكييم ميييدارد و‬
‫اين زن در جريان عادات ماهوار و خونريزی های بعد از زايمان بايد در خانه بدر باشد‬
‫‪.‬‬
‫اين حكم مسيحيت او را در انديشه فر برده اسييت كييه جييرا زن مظلييوميكه درييين‬
‫حالت مرضی كدام تقصيری ندارد از خيانه شيوهر دورباشيد و حيرا بيياردوش واليدين‬
‫كردد ؟ و بازهم جرا شوهرش از او بايد دوری اختيار نمايد ؟ اكر شوهر مريض باشييد‬
‫بايد همجنان مانند خانمش به خانه بدر روج اين دوكانكی برای حه ؟‬
‫او ميگويد ‪ :‬در اسلم در يافتم كه زن هميشه ماننتد يك كهر كرانبها در خانه شوهر‬
‫است خواه مريض باشد و يا صحتمند ‪.‬‬

‫‪38‬‬
‫نه تنها مسيحيت يك انسان را شريك خداوند دانسته و عقيييده توحيييد را مغشييوش‬
‫نموده است بلكه پيامبران الهی را نيز معصوم ندانسته و حضرت لييوط عليييه السييلم‬
‫را به زنا با دخترانش متهم نمود ه است ‪ .‬در حاليكه قران عظيييم الشييان معصييوميت‬
‫مپيامبران را تاييد نموده و به باكدامنی و مقام شامخ پيامبران ارج ميكذارد ‪.‬‬
‫خانم ايرينا باشنده سايبريای روسيه فهم درست عقيده توحيد ‪ ،‬احييترام اسيلم بيه‬
‫پيامبران الهی و ارتج بخشيدن بييه مقييام زن را يكييانه سييبب بييذيرش اسييلمش اعلن‬
‫نمود او اضافه نمود كه قران بر علوه اين مزيييت هييای عييالی ارزش هييا ی علمييی و‬
‫تكنالوزيكی ديكری نيز دارد و ان اينكه قران عظيم الشان حهارده صيد سييال قبييل در‬
‫مورد حقايق علمی سخن كفته و تكوين چنين را در بطن مادر تشريح مينمايد كييه ‪ ،‬از‬
‫ا جرام سماوی معلومات ارائه ميدارد و از مسائل طبی برای قرا ن شناسييان اكيياهی‬
‫ميدهد كه اين همه د ليل روشنی است بر حقانيت اين دين و اينكه قران كلم بشيير‬
‫نيست زيرا بشر در قرون اخير اين حقايق علمی را كشف نمودند ‪.‬‬
‫مو صوف با درك اييين همييه حقييائق معقييول و منطقييی اظهييارنمود كييه‬
‫تمامی سوالتی كه در ذهنم وجود داشت و مسيحيت و راهبان كليسا هييا نميتوانسييتند‬
‫رهنمايم شوند و مرا هر وقتی غرق دريای تشويش و نا بسامانی هييای فكييری نمييوده‬
‫بودند ‪ ،‬با مطالعه قران عظيم الشان و مجالست علمای اسلم برای همه ء سوالتم‬
‫باسخ يافتم و به هر نكته يی از ارشادات قرانی عقل قناعتم حاصل كرديد ‪.‬‬
‫او در فرجام در محضر مسلمانان كلمه ء توحيييد را بزبييان اورد و جييزء‬
‫بيروان حقيقی قران كرديد ‪ ،‬با يك مسلمان از كشور سوريه ازدوج نمود و فعل بييرای‬
‫اموختن بهييتر اسييلم در يكييی از انسييتتيوت هييای شييارجه مصييروف تعليييم و تحصيييل‬
‫ميباشد ‪.‬‬
‫او خواهران مسلمان خويش را خطاب نموده خواهش نمود كه موقف‬
‫عالی زن را در دين مقدس اسلم درك نمايند زيرا اين اسلم است كه زن را وسيلهء‬
‫خواهشات مردان نه بلكه يك موجود باارزش دانسته و جنت را زير بای مادران اعلم‬
‫داشته است ‪.‬‬
‫اين خواهران مسلمان بايد الكييوی انسييانيت و حقييوق انسييان درجهييان‬
‫باشند و با فريب دشمنان اسلم و يا هم با خواهشات نفسانی دييين اسييلم را تزييييف‬
‫ننمايند ‪.‬‬
‫اين خانم نو مسلمان بييا پوشيييدن حجيياب اسييلمی افتخييار نمييوده انييرا‬
‫وسيله حفظ عزت زن مسيلمان ميدانيد وخيودش بيا پيذيرش ديين مقيدس اسيلم بيا‬
‫حجاب اسلمی مستور ميباشد ‪.‬‬
‫نسايد پيش غير الله جبين را‬ ‫هر انكس كه بداند رمز دين را‬
‫و اخر دعوانا ان الحمد لله ر ب العالمين‬
‫عزيز مسيحي ! شما اكر مثل اين خواهر بخواهيد كه حقيايق را درك نماييييد ‪ ،‬لزم‬
‫است هم بايبل را بخوبي مطالعه نماييد و هم قرآنكريم را مطالعه نماييد ‪ ،‬خود تان با‬
‫عقل خويش درك خواهيد نمود كه عظيمت ‪ ،‬بيياكي ‪ ،‬قدسيييت خداونييد ) جييل جللييه (‬
‫در كدام يك نهفته است ‪.‬‬

‫‪39‬‬
‫خداوند متعال ) جل جلله ( براي اينكه براي مردم ثابت سازد كه حضرت عيسى‬
‫عليه السلم يك پيامبر حقيقي بوده مردم را به عبادت خود نه بلكه به عبادت خداوند‬
‫يكتا دعوت نموده است چنين ميفرما يد ‪:‬‬
‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ْ‬ ‫عيسى ابن مري َ َ‬
‫ن‬‫دو ِ‬ ‫ن ُ‬ ‫مي ْ‬ ‫ن ِ‬‫مييي إ ِلهَي ْي ِ‬‫ذوِني وَأ ّ‬ ‫خ ُ‬
‫س ات ّ ِ‬ ‫ت ِللّنا ِ‬‫ت قُل َ‬ ‫م أأن َ‬ ‫ْ َ َ ْ َ َ‬ ‫ه َيا ِ َ‬ ‫ل الل ّ ُ‬ ‫)وَإ ِذ ْ َقا َ‬
‫ه فَ َ‬ ‫ْ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫حان َ َ‬ ‫الل ّهِ َقا َ‬
‫ه‬
‫مت َي ُ‬‫قيد ْ عَل ِ ْ‬ ‫ت قُلت ُي ُ‬
‫ن كني ُ‬ ‫ح يق ّ إ ِ ْ‬ ‫س ل ِييي ب ِ َ‬
‫ما لي ْ َ‬‫ل َ‬ ‫ن أُقو َ‬ ‫ن ِلي أ ْ‬ ‫ما ي َكو ُ‬ ‫ك َ‬ ‫سب ْ َ‬
‫ل ُ‬
‫ك إن َ َ‬ ‫َ‬
‫ب ( المائدة ‪116 /‬‬ ‫م ال ْغُُيو ِ‬‫ت عَّل ُ‬ ‫ك أن ْ َ‬ ‫س َ ِّ‬ ‫ف ِ‬ ‫ما ِفي ن َ ْ‬ ‫م َ‬ ‫سي وََل أعْل َ ُ‬ ‫ف ِ‬ ‫ما ِفي ن َ ْ‬ ‫م َ‬ ‫ت َعْل َ ُ‬
‫‪And behold! Allah will say: "O Jesus the son of Mary! didst thou say unto men,‬‬
‫‪'Worship me and my mother as gods in derogation of Allah'?" He will say: "Glory to‬‬
‫‪Thee! never could I say what I had no right (to say). Had I said such a thing, Thou‬‬
‫‪wouldst indeed have known it. Thou knowest what is in my heart, though I know not‬‬
‫‪.what is in Thine. For Thou knowest in full all that is hidden‬‬
‫‪ -3‬پييولس يهييودی بييراي ضييربه زدن بييه دييين و گمييراه نمييودن مسيييحيان نظريييه‬
‫خطرناكي را در شريعت و تطبيق آن پيشكش نمود در رسيياله غلطيييان بيياب سييوم‬
‫آيت سيزدهم آمده است ‪ ) :‬مسيح ما را از لعنت شريعت فدا كرد چونكه در راه مييا‬
‫لعنت شد ( پولس آنانرا گفت كه تطبيق شريعت لعنت است و ما ازين لعنييت معيياف‬
‫هستيم ‪.‬‬
‫شما كه عقل و دانش را يكانه وسيله براي رسيدن به حييق ميدانيييد ‪ ،‬آيييا ميبذيريييد‬
‫كه حضرت مسيح ) عليه السلم ( كه يك پيامبرحق بييود ‪ ،‬مييورد لعنييت قييرار كيييرد ‪،‬‬
‫لعنت جي معنا دارد ‪ ،‬معناي لعنت راندن ازرحمت خداوند ) جل جللييه ( اسييت ‪ ،‬آيييا‬
‫ممكن است خداوند ) جل جلله ( اين پيامبر بزركوار را مورد لعنت خود قرار دهييد ‪،‬‬
‫اصييل شييريعت و تطييبيق احكييام الهييي رحمييت خداونييد ) جييل جللييه ( اسييت ‪ ،‬زيييرا‬
‫انسانهاييكه بدون قانون زنده كي ميكنند ‪ ،‬خوشييبخت نيسييتند ‪ ،‬وجييه قييانوني بهييتر از‬
‫قانون الهي ميباشد ‪ ،‬اصل اين كفتار بولس در حقيقت ضربهء اسييت بيير اصييل دييين و‬
‫تطبيق شريعت الهي ‪ ،‬او با اييين بهييانه مييردم را از تطييبيق اواميير الهييي بيياز داشييت ‪،‬‬
‫وهركاه انسان بيروي از حكم خدا ) جل جلله ( نكند مجبييور ميشييود كييه بيييروو غلم‬
‫حكم بشر باشد ‪ ،‬به نظر شما كدام يك بهتر است ‪ ،‬سر ماندن به فرمان خالق زميين‬
‫و آسمان و يا هم غلم بيه نظرييات ييك انسيان كيه بيامرور زميان عييوب آن آشيكار‬
‫ميشود ‪.‬‬
‫اين نظريه مخالف اساسات عقايييد تمييام پيييامبران الهييي اسييت زيييرا تمييام اديييان‬
‫آسماني براي نشر اخلق نازل شده اند وخواستند انسانرا تحت قوانين الهي به سوي‬
‫عبادت و اعمال صالح دعوت نمايند برعكس عقيييده پييولس مييردم را در ارتكيياب هيير‬
‫گونه گناه و عمل زشت حيواني آزاد ميگذارد ‪.‬‬
‫پولس پيروان خود را از عمل به تعيياليم دييين ‪ ،‬عبييادات و غيييره مناسييكي را كييه‬
‫انسان متدين بايد مراعات نمايد بري الذمة قرار ميدهد او خطاب به پيييروان خييويش‬
‫در رساله ء پولس به افسيسان در باب دوم آيت پانزدهم ميگويييد ‪ ) :‬ديگيير عمييل بييه‬
‫شريعت و دستور ها ي آسماني براي ما لزومي نييدارد ( و بييدين وسيييله مييردم را بييه‬
‫تمامي فحشاء و منكرات دعوت مينمود ‪.‬‬
‫‪ -4‬مسأله عشيياي ربيياني ‪ :‬منظييور از عشيياي ربيياني اينسييت كييه عيسييوي هييا در‬
‫سالگرد قتل عيساي مسيح چنانچه عقيده دارنييد نيان فطيير ميپذنييد و بيا گيلس هياي‬

‫‪40‬‬
‫شراب آنرا گذاشته و شخصيت هاي روحاني آنها يييك سلسييله اذكييار را بييالي آن نييان‬
‫وشراب خوانده و همه عقيده ميكنند كه بعيد ازخوانييدن ايين اذكيار آن نيان فطيير بييه‬
‫گوشت مسيح تبديل شده و آن شراب هم بيه خيون وي مبييدل شيده و بعييدا آنيان بييه‬
‫عقيده آن كوشت و خون را ميخورند ‪.‬‬
‫اكنون يك انسان عاقل از خود خواهد پرسيد اين چه خرافات و چه بيدانشي است‬
‫كه بنام دين انجام ميشييود شيييخ عبييد المجيييد زنييداني ميگويييد ‪ :‬يكييروز بيا يييك عييالم‬
‫ساينس دان غربي صحبت مينمودم او را به دين دعوت نمودم او كه كامل ملحييد بييود‬
‫برايم گفت كه من با عقل خويش درك نمودم كه اين زمييين و آسييمان بييدون خييالقي‬
‫نبوده و زماني سير افلك را مشاهده نمود م معتقد شدم كه اين نظم افلك نميتواند‬
‫خود سري و تصادفي باشد و با اين عقيده به كليسا رفتم تا بييه وجييود خداونييد ايمييان‬
‫بياورم ولي در آنجا ديدم كه شخصيت هاي روحاني براي من نييان فطييير را بييا كيلس‬
‫شراب آورده و از من ميخواهند تا اين نييان و شييراب را بنييام گوشييت و خييون مسيييح‬
‫بخورم برايشان گفتم كه من با عقل خويش دين را قبول نموده ام و حال عقييل خييود‬
‫را چگونه فراموش كنم ؟ چكييونه عقيييده نمييايم كييه اييين نييان گوشييت مسيييح و اييين‬
‫شراب هم خون مسيح است و بدين علت از پذيرش مسيحيت كامل انكار نمودم ‪.‬‬
‫در ين مسأله سوالت ذيل مطرح ميگردد ‪:‬‬
‫‪ -1‬آيا نان فطير گوشت مسيح شده ميتواند و ياهم آيا شييراب بواسييطه اذكييار بييه‬
‫خون مسيح تبديل ميشود؟‬
‫شيخ عبدالمجيد زنداني ميگويد ‪ :‬روزي با يكتن از دانشييمندان سيياينس در يكييي از‬
‫كشورهاي اروبايي در كنفراسي اشتراك داشتم و من برايييش آن دانشييمند كفتييم كييه‬
‫خودت با اين علم و دانش روزي فكر نكرده اي كه خييالقي داشييته باشييد ‪ ،‬او كفييت ‪:‬‬
‫بلي من با عقل خود به اين نتيجه رسيدم كه اين زمين و آسمان ‪ ،‬اين نظم سياره هييا‬
‫و افلك ‪ ،‬اين انتقال شب وروز ‪ ،‬اين خلقت بشر ‪ ،‬تصييادفي شييده نميتوانييد ‪ ،‬و يقييين‬
‫حاصل نمودم كه بايد براي اين همييه مخلوقييات خييالقي باشييد ‪ ،‬و بييراي همييه كاينييات‬
‫صانعي وجود داشته باشد ‪ ،‬و با اين عقيييده خواسييتم ايميان خيود را بييراي همييه بيييان‬
‫دارم ‪ ،‬به يك كليسا رفتم تا ايمان بياورم به وجود خالق زمييين و آسييمانها ‪ ،‬وقييتي بييه‬
‫كليسا رفتم محفلي داشتند و همه جمع شده بودند ‪ ،‬برايم يك بارجه نان ‪ ,‬يييك كيلس‬
‫شرابي دادند و كفتند ‪ :‬اكنون بايد عقيده كني كه اين نان كوشت مسيح ‪ ,‬اين شييراب‬
‫خون مسيح است ‪ .‬كفتم ‪ :‬من جطور ميتوانم چنين عقيده كنييم ؟ زيييرا عقلييم اييين را‬
‫نميبذيرد ‪ ،‬و اين سخن مخالف عقل ودانش ميين اسييت ‪ ،‬كييه ميين نييان را كوشييت ‪ ،‬و‬
‫شراب را خون مسيح فكر كنم ‪ .‬مسؤولين كليسا كفتنييد ‪ :‬هركيياه ميخييواهي مسيييحي‬
‫حقيقي و با ايمان باشي بايد عقلت را كنيياره كذاشييته و بييا اييين نظيير اييين دو جيييز را‬
‫بخوري ‪ .‬كفتم ‪ :‬عقل من مرا به وجود خداوند ) جل جلله ( كشيياند ‪ ،‬جطييور عقلييم‬
‫را معطل قرار دهم ‪ ،‬و من نتوانستم اين عمل غير معقول و مخالف عقل را ببذيرم ‪،‬‬
‫بناء از بذيرش دين كه مخالف عقل باشد منصرف شد م ‪.‬‬
‫دوست مسيحي ! شما كه انسان دانشمند هستنيد و در عصر ساينس و تكنولوزي‬
‫زنده ميكنيد ‪ ،‬آيا ميبذيريد كه نان فطير كوشت مسيح و شراب خون مسيح كردنييد ‪.‬‬
‫و آنهم بعييد از خوانييدن جنييد دعييا توسييط يييك انسييان كييه خييود را شخصيييت روحيياني‬
‫ميداند ؟‬

‫‪41‬‬
‫‪ -2‬اگر بالفرض اين سخن را قبول نماييم آيا به نزد عقل خويش شرمنده نخواهيم‬
‫بود ؟‬
‫‪ -3‬باز هم اگر واقعا همين غذا گوشت و خون مسيح باشييد آيييا بنييام دييين خييود را‬
‫حيوان ساخته ماننييد حيوانيات درنيده گوشييت خييوار و خيون خييوار گردييم وبياز خييون‬
‫وگوشت پيامبر خدا را بخوريم ؟‬
‫‪ -4‬آيا معقول است كه كسي گوشت و خون پسر خدا را بخورد ؟‬
‫فكر ميكنم كه هيج انسان عاقل به حقانيت چنين عقيده غييير معقييول قنيياعت‬
‫خواهد نمود ولي با وصف اين نا معقوليت ها چنييين مراسييمي بنييام دييين و عيسيياي‬
‫مقدس در جشن هاي كريسمس تجليل ميگردد و متأسيفانه كيه بعضيي از مسيلمانان‬
‫بي خبر و بي هدف در مراسم و جشن هاي عيسييوي هييا كييه بييه هييدف چنييين عقيييده‬
‫تجليل ميگردد نيز سهم گرفته و با عيسوي ها چنين انديشه را تجليل ميكنند ‪.‬‬

‫مقايسه بين اسلم ‪ ،‬يهوديت و عيسويت‬


‫خصوصيت اساسي هر دين در عقيده آن نهفته است و دييين مقييدس اسييلم داراي‬
‫عقيده راسخ ميباشد مسلمانان عقيده خويش را از قرآن عظيم الشأن گرفته اند در‬
‫عقيده اسلمي خداوند متعال ‪),‬جل جلله ( ذات مقدس ‪،‬ازلي‪ ،‬يكتييا ‪ ،‬بييي ماننييد و از‬
‫صفات مخلوق مبرا ميباشد خداوند متعال خالق جهان است ذات يگييانه ويكتييا هسييت‬
‫شريك و مانند ندارد ) قل هوالله احد الله الصمد لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفييوا‬
‫احد ( بگو او خدای يکتاست ‪ ،‬آن خدايی که ازهمه عالی بييی نييياز و همييه عييالم بييه او‬

‫‪42‬‬
‫نيازمند است ‪ ،‬نه کسی فرزند او سييت و نييه او فرزنييد کسييی اسييت و نييه هيييچ کييس‬
‫مثل ‪ ،‬مانند و همتای اوست‬
‫)ليس كمثله شيء( هيچ چيييزی ماننييد او نيسييت دليييل اساسييي را كييه قييرآن بيير‬
‫وحدانيت خداوند متعال تقديم ميدارد نظم زمين و آسمان است ) لو كان فيهما إلهيية‬
‫إل الله لفسدتا ( هرگاه در زمين و أسمان خدايان ديگري بجز از خداوند متعال ) جييل‬
‫جلله ( ميبودند هردو فاسد ميشدند ‪ .‬قرآن عظيم الشان عقل بشر را خطاب نمييوده‬
‫و دليل بسيار واضح را براي وحدانيت خداوند متعال تقديم ميييدارد ‪ ،‬بييه همانسييانيكه‬
‫در يييك ملييك دوپادشيياه‪،‬دريييك جمهييوري دو رئيييس جمهييور ‪،‬و دريييك امپراطييوري دو‬
‫امپراطور بوده نميتواند به همين سان براي پادشاهي زمين و آسييمان نيييز لزم اسييت‬
‫يك ذات مدبر باشد كه همه امور به اراده او تنظيم و ترتيب گردد زيييرا تعييدد خييدايان‬
‫به تعدد آراء و نظريييات مييي انجامييد و تعييدد آراء و نظريييات تييوازن در امييور را خلييل‬
‫ميرساند بطور مثال اگر درين جهان العياذ بالله دو سه و چهييار خييدا وجييود ميداشييت‬
‫همين نظم فعلي جهان مختل ميشد زيرا يكي ميخواست درين لحظه شييب باشييد و‬
‫برعكس ديگرش ميخواست كه روز باشد يكي ميخواست آفتاب به كره زمين نزديك‬
‫باشد و ديگرش عكس آنيرا مطيالبه مينميود دريين صييورت يييا نظير هيير دو تطييبيق‬
‫ميگرديد كه اين امر باعث اختلل نظم جهان ميگرديد و ييا اينكيه ييك خيدا نظيرش را‬
‫برخدايان ديگرتحميل مينمود كه بقيه خدايان در مقابل او عاجز ميماندند و اين عجز و‬
‫ناتواني شايسته شأن خداوند نميباشد و با نظر در نظم جهان هر انسييان عاقييل درك‬
‫مينمايد كه اين عالم بزرگ را يگانه خالقي است كه او مدبر همه امور بوده و بالخره‬
‫سرنگوني اين افلك نيز به اراده او صورت خواهد گرفت ‪.‬‬
‫عيسوي ها ظاهر ميگويند كه ما خداوند يكتا را ميپرستيم ولي به نظر آنان خييداي‬
‫يكتا از سه عنصر ) بدر – پسر و روح القييدس ( تشييكيل شييده اسييت آنييان حضييرت‬
‫عيسى عليه السلم را پيامبرخدا نه بلكه فرزند خدا ميشناسند ‪.‬‬
‫مسلمانان عقيده دارند كه خداوند متعال از صفات بشري منزه است‬
‫عيسوي ها عقيده دارند كه خداوند در صورت انسان به زمين آمده بود‬
‫يهودان براي خداوند بعضييي صييفاتي را نسييبت ميدهنييد كييه اورا بييا بشيير يكسييان‬
‫ميدانند ‪.‬‬
‫مسلمانان عقيييده دارنييد كييه خداونييد ) جييل جللييه ( رب العييالمين اسييت خداونييد‬
‫پروردكار همه بشر است و هر كسي ميتواند دين مقدس اسلم را بپذيرد‬
‫عيسوي ها ميگويند كه خداوند پدر همه است آنها نيز مردم را به عيسويت دعوت‬
‫ميكنند ولي منظورشان پذيرش عيساي مسيح به خدايی است يعنييی انسييان را از‬
‫عبادت خالق به عبادت مخلوق سوق دادن است ‪.‬‬
‫يهودان خدا را مخصييوص يهييودان ميداننييد خييود را از نسييل خييدا و غييير يهييودان را‬
‫حيوانات ميشمارند ‪.‬‬
‫مسلمانان بجز ذات خداوند به كسي ديگري سجده نميكند و حتي يك تصوير عادي‬
‫را كه از مخلوق ذيروح باشد در مساجد نميگذارند زيرا خداوند متعال انسانرا کرامييت‬
‫بخشيده وبرای حفظ کرامت بشر لزم است سر او بجز خالق يکتا پيييش هيييچ کسييی‬
‫خم نشود ‪.‬‬
‫نسايد پيش غير الله جبين را‬ ‫مسلمانی که داند رمز دين را‬

‫‪43‬‬
‫مسيحيان مانند بت پرستان تصوير ساخته گي حضرت عيسى عليييه السييلم را بييه‬
‫شكل عريان در كليسا ها گذاشته او را عبادت ميكنند ‪ .‬آنان با اين عمييل مشييابهت بييا‬
‫بت پرستان دارند بطور مثال چی فرق است بين مجسمه بودا و مجسمه مسيح ؟‬
‫مسلمانان عقيده دارند كيه ايين نظيم جهيان را صيرفا ييك خيالق تنظييم و ترتييب‬
‫مينمايد زيرا در صورت تعدد خدايان اختلف دربين شان آمده اين نظم كنييوني مختييل‬
‫ميگردد ) لوكان فيهما ألهة إل الله لفسدتا(‬
‫مسيحيان ) پدر و پسر و روح القدس ( را كه سه اقنوم در يك جسييم انييد خييالق و‬
‫ما مسلمانان به تمامي پيامبران الهي ايمان داريم همه را با عزت‬ ‫مدبر ميدانند ‪.‬‬
‫و كرامت ياد ميكنيم و انكار از يك پيامبرهم سبب ضرر به اسلم ما ميگييردد و مييا در‬
‫قسمت پيامبران هيج فرق واختلف نمي كنيم ) ل نفرق بين احييد ميين رسييله و قييالوا‬
‫سمعنا واطعنا غفرانك ربنا واليك المصير (‬
‫يهودان از نبوت حضرت عيسى عليه السلم و پيامبري حضرت محمد ) صلى اللييه‬
‫عليه وسلم ( منكر ند وبر عكس آنانرا با كلمات بسيار زشت ياد ميكنند ‪.‬‬
‫عيسوي ها به انبياي قبلي ايمان دارند ولي حضرت عيسى را پيامبر نه بلكه پسيير‬
‫خدا ميدانند و به نبوت پيامبر اسلم عقيده ندارند ‪.‬‬
‫مسلمانان به تمامي‪ ،‬كتابهاي آسماني نيز ايمان دارند ) آميين الرسييول بمييا‬
‫انزل من ربه والمؤمنون كل آمن بالله و ملئكته وكتبه و رسله (‬
‫مسيحيان معتقدند كه انجيل كلم حضرت مسيح است كييه آنييرا شيياگردانش‬
‫مانند متى ‪،‬مرقص و لوقا و غيره نوشته اند ) اين بيدان معنيى اسييت كيه انجييل كلم‬
‫خداوند نه بلكه كلم حضرت مسيح است وخود شان شاهد اييين سييخن هسييتند و اييين‬
‫سخن را ميگويند زيييرا بييه نييزد آنيان مسيييح پييامبر نييه بلكييه خييدا اسييت ( مسييلمانان‬
‫معتقدند كه آنان كتاب الهي را دستبرد نموده در آن مطابق خواهشييات پييولس عقايييد‬
‫تثليث و غيره را داخل نموده اند به عوض پيامبري عسيى او را پسرخدا نوشته اند و‬
‫پولس را كه دشمن عيسى عليه السلم بود بنام پيامبر ياد نموده اند ‪.‬‬
‫يهودان به انجيل و قرآن هيچ ايمان ندارند و هر دورا كلم خدا نميدانند ‪.‬‬
‫مسلمانان معتقدند كه دين مقدس اسلم ويژه يك قييوم ‪ ،‬يييك طييائفه نيسييت‬
‫دين براي تمام بشريت است و پيامبر اسلم هم بييراي كييافه بشيير نييازل شييده اسييت‬
‫هركسي به هر رنك ‪،‬و به هر قيياره جهييان باشييد حييق دارد درييين دييين داخييل شييده و‬
‫حقوق او مانند حقوق ساير مسلمانان ميباشد هيچ كس برديگری بجز از تقوا در چيييز‬
‫ديگري برتري ندارد ) إن أكرمكم عند الله اتقاكم (‬
‫يهودان دين يهوديت را مخصوص يهود ميدانند و هركه از مييادر يهييودي نباشييد‬
‫يهود شده نميتواند‬
‫مسيحيان عقيده دارند كه دين شيان بيراي تمييام بشراسيت وميردم را بييدين‬
‫خويش دعوت ميكنند ولي ما مسلمانان عقيده داريم كه حضرت عيسى عليه السييلم‬
‫براي بني اسرائيل نازل شده بود ‪ .‬رسالت او بعد از نزول قيرآن عظيييم الشيان ختييم‬
‫شده است و همه بايد با ايمان به رسالت حضرت مسيح عليه السلم به قرآن عظيم‬
‫الشان نيز ايمان بياورد ‪.‬‬
‫خداوند متعال ميفرمايد ‪ ) :‬و من يبتغ غير السلم دينا فلن يقبل منييه ( هرکسييی‬
‫بغير اسلم دين ديگری را بخواهد هر گز قبول نميگردد ‪.‬‬

‫‪44‬‬
‫هركاه هرقدر يك مسلمان در مورد مسيييحيت و عقايييد آن صييحبت كنييد شييايد‬
‫بعضي از مسيحيانيكه از دين خويش معلومييا ت كامييل ندارنييد اييين را نبذيرنييد ‪ ،‬ولييي‬
‫بهترست حقايق دو دين مسيحيت و اسييلم را از زبييان يييك كشيييش مسيييحيت كييه از‬
‫كشور فليبين ميباشيم خوبتر بدانيم ‪:‬‬
‫قصهء اسلم يك كشيش فليپيني بنام سامي فرناندس‬
‫) سامي فرناندس( فرزند) مكسمينو فرناندس( درسال ‪ 1955‬درجزيرهء سيييبوی‬
‫منطقهء بيسايس در كشور فليبين تولد شده ‪ ،‬يك كشيش مذهب پروتسانت ميباشد‬
‫‪ ،‬در سال ‪ 1979‬از پوهنتون ايديولوژيك لهييوت فييارغ التحصيييل شييده اسييت ‪ ،‬اييين‬
‫پوهنتون به تربيهء كادرهاي متخصص مذهبی چييون كشيشييان و منصييرين ) كسييانيكه‬
‫مردم را نصراني ميسازند ( مشغول است ‪.‬‬
‫او ميگويد ‪ :‬قوانين آنوقت اين پوهنتون تقاضا مينمود تا مرحله تعليمييات عملييي را‬
‫بعد از فراغت از وهنتون براي مدت هژده ما ه سپري نمايم ‪ ،‬درين مييدت ميين بييراي‬
‫نصراني ساختن مردم در منيياطق مسييلمان نشييين كييه در جنييوب فليپييين قييرار دارد‬
‫مشغول شدم ‪ ،‬همچنان درين مدت مكلف بوديم تا بحث هيياي در مييورد ثقييافت هيياي‬
‫ديني شرقيان بنويسيم ‪ ،‬و تقدير الهي همين بود كه ميين بييه نوشييتن بحييثي در مييورد‬
‫فلسفهء اسلم گماشته شدم ‪.‬‬
‫مسيييحيان بييراي گمييراه نمييودن مسييلمانان از هروسيييله كييار ميگيرنييد ‪ ،‬و بييراي‬
‫رسيدن به اين هدف نخست ميكوشند تيا در مييورد مسييلمانان معلومييات زيياد داشييته‬
‫باشند ‪ ،‬در مورد اساسات فكري مسلمانان ‪ ،‬نقاط ضييعف آنييان ‪ ،‬اختلفييات لسيياني ‪،‬‬
‫قومي و قبلي مسلمانان ‪ ،‬تكتيك هاييكه سبب پيروزي مسلما نييان در عصييور مييدنيت‬
‫اسلمي شده است بحث و تحقيق مينمايند ‪ ،‬تا با درك اين مسايل بتوانند بخييوبي در‬
‫ضعيف ساختن و از بين بردن مسلمانان و يا هم كشييانيدن آنييان بييه اديييان منسييوخ و‬
‫دست خورده بشر نايل آيند ‪.‬‬
‫محترم سامي فرناندس ميگويد ‪ :‬من براي آماده گي به نوشتن اثر علمي خويش‬
‫به جمع آوري كتب و مراجع كه در مورد اسلم و رسول اسلم حضرت محمد ) صييلى‬
‫الله عليه وسلم ( بود مشغول شدم ‪ .‬زيرا مييا در پوهنتييون آمييوخته بييوديم كييه ‪ :‬اگيير‬
‫ميخواهي دشمنت را شكست دهي بايييد همييه چيييز او را بييداني ) اساسييات ‪ ،‬مبييادي‬
‫فكري ‪ ،‬تكتيك ها ‪ ،‬جوانب رواني و غيره ( ‪.‬‬
‫هرگاه كسي دين مقدس اسلم را بخييوبي مطييالعه ننمايييد و ييياهم بييه مراجييع و‬
‫كتب غير مسلمانان رجوع نموده بخواهد دين اسلم را از آنان بياموزد هرگز نميتوانييد‬
‫به حق رسد و يا هم حقانيت دين مقدس اسييلم را درك نمايييد زيييرا علمياي متعصييب‬
‫كليسا و حكومتهاي استعمار گر غربی اسلم را به شكل غير صحيح به مردم معرفي‬
‫ميدارند ‪ ،‬پيامبر) صييلی اللييه عليييه وسييلم ( را دور ازشخصيييت اصييلي اش معرفييي‬
‫ميدارند ‪ ،‬و مسلمانان را منحيث انسانهاي تروريست ‪ ،‬بي دانش و بييد اخلق معرفييي‬
‫ميكنند ‪ ،‬غالبا بعضي از اشتباهات تعدادي از مسلمانان بي علم را وسيله قييرار داده ‪،‬‬
‫تصاوير عيوب بعضي مسلمانان را اساس براي شناخت اسلم قرار ميدهنييد ‪ ،‬بعضييي‬
‫از جنگ هاي داخلي را كه بدون رضايت اکثريت ملت های مسلمان به اساس بعضيي‬
‫از مشاكل وتعصبات بين بعضی از گروه ها و احييزاب سياسييی صييورت ميگيييرد آنييرا‬
‫متعلق بدين دانسته ‪ ،‬دين مقدس اسلم را متهم ميسازند ‪ ،‬وبدين وسيله پوششييي را‬

‫‪45‬‬
‫براي حق جستجو نموده چشمان غربيان را از درك حقانيت اسييلم ميپوشييانند ولييي‬
‫دانشمندان و اشخاص اكاديميك براي نيل به حقيقت ميكوشند ‪ ،‬تا واقعيت را از زبان‬
‫خود مسلمانان و از كتابهاي اسلمي دريابند ‪ ،‬آقای فرنانييدس درييين مييورد ميگويييد ‪:‬‬
‫بعضي از كتبي را كه درمورد اسلم بود از كتابخانه يكي از پوهنتون هاي تنصييير شييهر‬
‫زامبوانگا حاصل نمودم ‪ ،‬و ازينكه مؤلفين اين كتب غييير مسييلمانان بودنييد اسييلم را‬
‫مطابق نظر خويش تفسير مينمودند ‪ ،‬بدين ملحوظ به اين كتابها قناعتم حاصل نشده‬
‫بخيود گفتيم ‪ :‬چيرا اسيلم را از خلل نبشيته هياي مسيلمانان مطيالعه ننميايم ؟ بيه‬
‫جستجوي كتابهاي شدم كه آنانرا مؤلفين مسلمان تييأليف نمييوده بودنييد ‪ ،‬در آغيياز دو‬
‫كتاب بدستم افتاد نخست كتاب ) اسلم ‪ ...‬ديني كه به آن تهمت شييده ( تيياليف ابييي‬
‫العلييي مييودودي ‪ ،‬و دومييين كتيياب ) اسييلم تحييت ميكروسييكوب ( تييأليف حمييوده‬
‫عبدالعاطي ‪.‬‬
‫سامی فرناندس بعد از مطالعييات دقيييق دركتابهيياي غييير مسييلمانان و مسييلمانان‬
‫دريافت كه در بين نبشته هاي دو طايفه فرق است ‪ ،‬غير مسلمانان بييويژه مخييالفين‬
‫و دشمنان اسلم براي گمراهي مردم دو كار بسيار خطرناك را انجام ميدهند ‪:‬‬
‫اسلم را بشكل ناقص برای ديگران بيان و تشريح ميكنند يعني يك بخييش اسييلم‬
‫را گرفته ‪ ,‬و آنرا منزوي از بخش هاي ديگر مورد انتقاد قرار ميدهند ‪ ،‬و بييدين شييكل‬
‫مردم گمان ميكنند كه اسلم دين ناقص است ‪.‬‬
‫قبل از تحقيق و مطالعه حكم صادر ميکنند اين دين دييين حييق نيسييت ‪ ،‬و همييين‬
‫تصاميم و احكام قبلي آنان مانع رسيدن خود شان به حق ميگردد و هم ديگران را بييه‬
‫گمراهي ميكشانند ‪.‬‬
‫او ايين دو نقطييه را چنييين بيييان ميييدارد ‪ ) :‬زميياني كتيياب اسييتا د مييودودي را‬
‫خواندم يك انديشهء كامل مختلفي از آنچه از اسلم ميدانسييتم برايييم رخ داد ‪ ،‬بخييود‬
‫گفتم ‪ :‬چرا اينرا تصديق نكنم ؟ اكنون اسلم از طرف يكي از فرزندانش برايم پيييش‬
‫ميشود ‪ .‬ولي دربين هر دو پيشكش فرق بسيارزياد بييود ‪ ،‬زيييرا اكنييون اسييلم بشييكل‬
‫كامل آن تقديم ميشود نه از يك جهت با فيصله هاي قبلييي ( هرگيياه مييا اسييلم را از‬
‫يك جانب ببينيم ‪ ،‬حقيقييت اسييلم را چنييانچه لزم اسييت درك كييرده نميتييوانيم ‪ ،‬ولييي‬
‫زيبايي و ارزش اسلم زماني براي مان معلوم ميگيردد كييه آن را بييه شيكل كاميل آن‬
‫مانند يك کتله متكامل و مترابط مورد بررسی و تحقيق قرار دهيم ‪.‬‬
‫آقاي سامي فرناندنس زماني اسلم را در نبشته هاي مسلمانان مطالعه نمود ‪،‬‬
‫حقايق اسلمي در اواثر نمود و ازينكه يك انسان متعصييب و خييود خييواه نبييود ‪ ،‬و هيير‬
‫حقيقت اسلمي را منفييي تفسييير نميكييرد ‪ ،‬علقمنييد معلومييات بيشييتر در مييورد اييين‬
‫حقايق شد او ميگويد ‪ :‬بعد ازين به مطالعه بيشتر و معلومات مزيد در مييورد اسييلم‬
‫علقمند شدم ‪ ،‬با بعضي از مراكز بيرون از فليپين كييه مشييغول توزيييع كتييب هسييتند‬
‫تميياس پوسييتي گرفتييم ‪ ،‬كييه از آنجملييه مركييز ) وقييف خييانم عايشييه بييواني ( در‬
‫پاكسييتان ‪ ،‬مركييز ) اسييتاد ديييدات در جنييوب افريقييا ( و موسسييه اسييلمي در لنييدن‬
‫ميباشند ‪ ،‬و يك سلسله از كتابهاي خوبي را دريافت نمودم ‪ ،‬از جمله اين كتابها كتيياب‬
‫) محمد معلم بشريت ( تأليف افضال الرحمن اثر زيييادي درميين نمييوده و در اعميياق‬
‫قلبم تأثير نمو د اين كتاب زنده گي پيامبر) صلی الله عليه وسييلم ( و شييهكارهايش‬
‫را بيان ميدارد ‪.‬‬

‫‪46‬‬
‫ازين ببعد به فهم درست اسلم آغييازنمودم ‪ ،‬و احسيياس مينمييودم كييه اسييلم‬
‫حقيقتا دين حق است ‪ ،‬اين احساس بعيد از آن بيود كيه مين تميامي ادييان معاصير و‬
‫بخش ها ‪ ،‬مذاهب و فرقه ها را مطالعه نمود م حتي عقايييد هنييد ‪ ،‬چييين ‪ ،‬و تعليمييات‬
‫اديان آسيوي ‪.‬‬
‫همينجا بود كه قناعتم به مسيحيت ضعيف تر ميشد ‪ ،‬احساس نمودم كييه درطييول‬
‫اين سالها بيهوده مشغول بودم ‪ ،‬زيرا عيسويت امروزي يك دين ميان تهي اسييت كييه‬
‫براي حيات انسانيت به هيچ شييكلي از اشييكال خييدمتي نميكنييد ‪ ،‬زيييرا اگيير در مييورد‬
‫حاكميت ‪ ،‬نظام سياسي و دولت داري در مسيييحيت بحييثي كنيييد هيييچ اثييري نخواهيييد‬
‫يافت ‪ ،‬هرگاه در مورد اقتصاد ‪ ،‬امييور مييالي و آنچييه متعلييق بييه آنسييت در مسيييحيت‬
‫جسييتجو نماييييد بييه هيييچ نييتيجه نخواهيييد رسيييد ‪ ،‬و هرگيياه مسيييحيت را از ارتباطييات‬
‫اجتماعي ‪ ،‬تنظيم روابط بين افييراد ‪ ،‬و جيامعه بپرسيييد هييچ پاسيخ بيراي سييوال تيان‬
‫نخواهيييد يييافت ‪ ،‬حييتى نظريييات كمونسييتي صييرف نظيير از اشييتباهات آن نظريييات‬
‫اقتصييادي و اجتميياعي دارد ‪ ،‬ولييي مسيييحيت هيييچ اثييري درييين مييوارد نييدارد ‪ ،‬زيييرا‬
‫مسيحيت از محوطه چهارديواري هاي كليسييا و ديرهييا بيييرون نيامييده اسييت ‪ ،‬صييرفا‬
‫بعضي از طقوساتي مثل ‪ :‬نماز هييا ‪ ،‬محافييل مختلفييي از عروسييي ‪ ،‬نصييراني سييازي‬
‫اطفال ‪ ،‬و فاتحه خواني برمرده گان ميباشد ‪ ،‬ولي براي مشييكلتيكه متييوجه انسييان‬
‫در زنده گي روزانه ميباشد هيچ حلی وجود ندارد ‪.‬‬
‫محترم سامی فرناندس كه خود يك متخصص و شخصيت روحاني بزرگ مسيحيت‬
‫بود ه و درهمين رشته تحصيل يافته است پرده از کمی ها و کاستی ها ی اييين دييين‬
‫منسوخ ميبردارد او بيان ميدارد كه مسيحت امييروزي تمييام قييوانيني را كييه يييك دييين‬
‫كامل بايييد داشييته باشييد نييدارد ‪ ،‬مسيييحيت ) نصييرانيت ( امييروزي فاقييد بخييش هيياي‬
‫اقتصادي ‪ ،‬سياسي و اجتماعي ميباشد كه نميتواند مشكلت انسانرا بييه شييكل كامييل‬
‫آن حل و فصل نمايد ‪ ،‬ولي حل تمامي اين مسايل در دين مقدس اسلم نهفته اسييت‬
‫زيرا اسلم را خداوند متعال )ج( بيراي هيدايت بشيريت از بعثيت محميد ) صيلى الليه‬
‫عليه وسلم ( تا روز قيامت تعيين نموده ‪ ،‬و ازينكييه دييين كامييل اسييت شييامل تمييامي‬
‫ابعاد سياسي ‪ ،‬اقتصادي و اجتماعي بوده كه ميتوانييد جوابگييوي تمييامي سييؤالت يييك‬
‫انسان حقجو باشد ‪ .‬او بعد ازينكه بين اسلم و مسيحيت مقارنه و مقايسه مينما يييد‬
‫و خستگي خويش را از مسيحيت ابراز ميييدارد ‪ ،‬در مييورد دييين مقييدس اسييلم چنييين‬
‫ابراز نظر ميكند ‪ ) :‬بعد ازينكه اسلم را در مدت يكسال دربين كتابها دريافت نمودم‬
‫‪ ،‬احساس کردم كه گم كرده خويش را دريافتم ‪ ،‬پاسخهاي تمامي سؤالتيكه در ذهنم‬
‫خطور نموده و در مسيحيت جوابي نداشت آنرا در اسلم دريافتم ‪ ،‬اما هنوز هييم در‬
‫مراسم كليسييا و اعميياليكه متعلييق آن بييود اشييتراك ميورزيييدم مگيير بييدون اهتمييام و‬
‫قناعت ‪ ،‬زيرا نميتوانستم در يكشبانه روز تغيير نمايم ‪ ،‬واين كاريست كه ضرورت بييه‬
‫وقت زياد دارد (‬
‫دين مقدس اسلم براي عدالت اجتماعي و رفع مشكلت بينوايان زكات را فرض‬
‫نموده ‪ ،‬كه اين زكات از اغنياء اخذ و به فقراء توزيع ميگردد ‪ ،‬وظيفهييء علميياي دييين‬
‫اينست كه مردم را باخبر سازند تا سالنه زكات امييوال خييويش را بييه فقييراء تقييديم‬
‫بدارند ‪ ،‬ولي در مسيحيت زكات بالي اغنياء نيست بلكه كشيشان از پيروان کليسا ‪%‬‬
‫‪ 10‬عوايد شانرا ميگيرند ‪ ،‬و اين فيصدي بييالي همييه مييردم ‪ ،‬حتييا انسييانهاييكه عوايييد‬

‫‪47‬‬
‫بسيار كمي دارند به شکل اجباری تطبيق ميگردد كه اين قييانون درحقيقييت يييك نييوع‬
‫ظلم بالي فقراء و مردمان بي بضاعت ميباشد ‪ ،‬أقاي سامي فرناندس در ييين مييورد‬
‫واقعيت زندگی اش را زمانيکه کشيش بود چنين بيان ميكند ‪ ) :‬درين وقت بالي مييا‬
‫كشيش ها لزم بود كه ‪ 10 %‬از اموال مردم را براي كليسا جمييع آوري نميياييم ميين‬
‫ازجمع آوري اين اموال از فقرا ء ‪ ،‬كارگران عادي مثييل ذغييال فروشييان ‪ ،‬و دهقانييان‬
‫كم زمين احساس خجالت مينمودم ‪ ،‬احساس نمودم كه اين نوع ظلميست كييه عمييل‬
‫به آن شايسته نيست ‪ ،‬او اضافه ميکند ‪ :‬درينجا ميخواهم به يك مطلب اشاره نمييايم‬
‫كه وظيفه اين كشيش ها و راهب ها غالبا تجييارت در عواطييف اتبيياع شييان و خييوردن‬
‫اموال به باطل ميباشد ‪ .‬من ديگر اين اعمال را تحمل نميتوانستم ‪ ،‬جمع نمودن اييين‬
‫ماليات كليسايي را توقف دادم ‪ .‬يك برنييامه در راديييو بنييام ) پيييام انجيييل ( داشييتم ‪،‬‬
‫تقديم اين برنامه را نيز توقف دادم ‪ ،‬همچنييان از رفتيين بييه پروگييرام هيياي نصييرانی‬
‫سازی مردم نيز ابا ورزيدم ‪ ،‬و در خاتمه بطور كلي رفتن به كليسا را نيز توقف دادم‬
‫‪ ،‬رفقايم چندين بار به نزدم آمده به بازگشت به كليسا مرا دعوت نمودند ‪ ،‬برايشييا ن‬
‫ميگفتم كه من خسته ام و روانم به عمل كردن مستعد نميباشد ‪.‬‬
‫مطالعات خويش را دوام دادم ‪ ،‬و احساس نمودم كه اسلم در قلبم كم كم داخل‬
‫ي يييی كييه‬ ‫ميشود البته بدون اينكه آنرا اعلن نمايم ‪ ،‬ولييی بييه تمييامي وجييايب انسييان ِ‬
‫اسلم ما را امر ميكند مبييادرت ميورزيييدم ‪ ،‬مهمييترين چيزيكييه درييين وقييت در قلبييم‬
‫رسوخ نمود اين بود كه هيچ معبودي نيسييت بجييز اللييه ) جييل جللييه( ) لإلييه إل اللييه (‪ ،‬و‬
‫خيال سه خدايان ‪ ،‬خداوند پسري گرفته و فلسفه اين عقايد همييه يييك نييوع ديييوانگي‬
‫ميباشد حتا قبل ازينكه من قرآن را بشكل كامل بييدانم زيييرا اييين عقيييده مخييالف بييا‬
‫عقل انسان ميباشد ‪ ،‬زيرا اگر خداوند) جييل جللييه( در صورت انسييان ظيياهرگردد ‪ ،‬و يييا‬
‫پسري گيرد مستحق الوهيت نميباشد ‪ ،‬زيرا خداوند) جل جلليييه( چنانچه خودش خييود را‬
‫وصف نموده است ) قوي – قادر ‪ ،‬شديد ‪ ،‬خييواب نميكنييد ‪ ،‬وهيييچ چيييزي از او پنهييان‬
‫نيست و غيره ( بناء خداوند) جل جلله ( احتياجي ندارد كه بصورت انسان ‪ ،‬يا گيياوي‬
‫ويا كدام جاندار ديگيري چنيانچه بعضيي از ادييان گميراه عقييده دارنيد ظياهر گيردد ‪،‬‬
‫) نعوذ بالله (‬
‫آقای سامی فرناندس بعد ازينکه عقايد نصييرانيت ) مسيييحيت ( را نيياقص ‪ ،‬و غييير‬
‫معقول بيان ميييدارد ‪ ،‬و اينكييه آنييان بييراي خداونييد ) جييل جللييه( حضييرت عيسييى )عليييه‬
‫السلم( را كه فرزند مريم ومانند ساير پيامبران يك مخلوق و فرستاده الهيي اسيت‬
‫پسرقرار ميدهند ‪ ،‬عقيده باطل ميشناسد ‪ ،‬اسباب قناعتش را به دين مقدس اسييلم‬
‫چنين بيان ميدارد ‪:‬‬
‫) در حقيقت سه محور اساسي بود كه مرا بيه اسيلم جييذب نمييود و ايين امييور را‬
‫بغير از اسلم در اديان ديگري نيافتم ‪:‬‬
‫اسلم موافق فطرت طبيعي بشريت است ‪.‬‬ ‫‪-1‬‬
‫كامل بودن ) شموليت ( اسلم ‪ ،‬زيرا اسييلم شييامل بخييش هيا سياسييي ‪،‬‬ ‫‪-2‬‬
‫نظام حكيم ‪ ،‬اقتصياد ‪ ،‬نظيام ميالي ‪ ،‬روابيط فياميلي و اجتمياعي ‪ ،‬و جيوانب روحيي‬
‫فطري ميباشد ‪.‬‬
‫پيام جهاني اسلم ‪ :‬اصل انسييان از آدم و حييواء ميباشييد ‪ ،‬و تمييامي بشيير‬ ‫‪-3‬‬
‫مانند برادران ميباشند ‪ ،‬ضرورتي به پيوستن به كييدام حييزب سياسييي ‪ ،‬يييا موسسييه‬

‫‪48‬‬
‫اجتماعي و يا سازمان اقتصادي نييداري همييين كييه مسييلمان هسييتي كييافي اسييت ‪ ،‬و‬
‫تمامي ارتباطاتي را كه اين سييازمان هييا در غييرب لزم ميگرداننييد در اسييلم موجييود‬
‫است ‪ ،‬زيرا غربيها معاني اخييوت ‪ ،‬بييرادري ‪ ،‬همكيياري ‪ ،‬تكافييل اجتميياعي و غيييره را‬
‫ندارند ‪ ،‬بنابرين سازمانهاي خيريه را بنام ) برادرز هود ( براي پر نمييودن اييين جييوانب‬
‫مفقود در حيات شان تاسيس نموده اند ‪ ،‬اما مسلمانان ضرورت بييه اييين مؤسسييات‬
‫ندارند زيرا مسلمانان همه به يك خدا ‪،‬يك قرآن ‪ ،‬يييك پيييامبر ‪ ،‬و يييك قبلييه بييا وجييود‬
‫اختلفات رنگ و زبان جمع ميباشند ‪.‬‬
‫عكييس العمييل كليسييا درهنگييام وقييف اعمييال كليسييايي ‪:‬‬
‫زمانيكه از رفتن به كليسا خود داري نمودم ‪ ،‬از من ميپرسيدند ‪ :‬چي ميخواهي ؟ چي‬
‫ضرورت داري تا برايت آماده نماييم ؟ هنگاميکه مقابله آغاز شد ‪ ،‬برايشان گفتم من‬
‫هيچ چيزي نميخواهم ‪ ،‬ولي نميتوانم پيامي را حمل نمايم كه من به او معتقد نيستم ‪.‬‬
‫و همين وقتي بود كه خداوند) جل جلله ( برايم خواست تا آنان را تييرك نمييايم البتييه‬
‫بعد ازينكه جشمان و قلبم را به آنچه ميخواستم كه درك نمايم وببينم باز نمود ‪ ،‬شايد‬
‫قبل ازين آماده نبودم كه چنين گامي تعيين كنند ه را بردارم ‪ ،‬امييا وقييتي مناسييب در‬
‫علم خداوند ) جل جلله ( برايم آمد ميرا بيه آن توفييق نصييب نميود ‪ ،‬براييش شيان‬
‫گفتم كه اين موضوع شخصي و خصوصي نه بلكه موضوع اعتقاد اسيت ‪ .‬بعيد از آ ن‬
‫سه تن از كشيشان بزرگ را به من فرستادند ‪ ،‬برايشان اساسات و تعليمييات اسييلم‬
‫را بيان داشتم ‪ ،‬كوشش نمودند با من همييان حيلييه هييا و نظريييات را كييه بييراي نشيير‬
‫افكار شان استعمال مينمايند بالي من نيز تجربه نمايند ‪ ،‬در حاليكه من و آنهيا از يييك‬
‫فاكولته ايديولوژيك فارغ شده بوديم ‪ ،‬و ميدانستم كه چطور اين نظريات را كه شايد‬
‫مردم عوام بدان قناعت نمايند رد نمايم ‪ ،‬بناء دليل من قويتر بود ‪ ،‬در مورد تفسير و‬
‫حل عقايديكه بدان معتقدند ازايشان سؤال نمودم ‪ ،‬و برايشان گفتم اگر جواب اين‬
‫سؤالت را بدهيد من دو باره باشما بر ميگردم ‪ ،‬از جمله سوالت اين بود كه ‪:‬‬
‫در انجيييل چييي دليلييي بيير نبييوت ) مسييز وايييت ( داريييد و يييااينكه او رسييول‬
‫خداست ؟‬
‫آيا در انجيييل در مييورد جمييع نمييودن ماليييات ‪ 10%‬از عوايييد فقييراء كييدام حكمييي‬
‫داريد ؟‬
‫جوازنواختن ‪ ،‬پيانو ‪ ،‬گيتار ‪ ،‬ووسايل موسيقي را در داخل كليسا ها در وقييت نميياز‬
‫از كجا آورده ايد ؟‬
‫آنها جواب اين سؤالت را داده نتوانستند ‪ ،‬برايشان گفتم ) اكنون حق ظاهر شد (‬
‫‪ ،‬ومن ايشانرا به استفاده از عقول شان دعييوت نمييودم و برايشييان اسييلم را تقييديم‬
‫نمودم ‪ ،‬ازنزد من خارج شدند و در بين مردم اشاعه نمودندكه من ديييوانه هسييتم ‪ ،‬و‬
‫نامم را از اسناد هاي كليسا خط زدند ‪.‬‬
‫مشکلت اين مسلمان جديد‬
‫برادر عزيز و مسلمان ما بعد از شرفيابي به دين مقدس اسييلم و مطييالعه كتييب‬
‫اسلمي درك مينمايد كه نام يك علمه و نشانهء از عقايد انسان ميباشد ‪ ،‬و مسييلمان‬
‫بايد مطابق عقيده خويش نام اسلمي داشته باشد ‪ ،‬و به اساس اييين فكيير و انديشييه‬
‫پاك نام خود را از سامي فرناندس تغيير داده و نام جديدي را بنام ) نجييب رسييول (‬

‫‪49‬‬
‫اختيار مينمايد ‪ .‬آنانيكه حقيقتا به دين مقدس اسلم ايمان دارند مجبورند تييا امتحييان‬
‫الهي را كه بنده گان خويش را در بسياري موارد مييورد امتحييان قييرار ميدهييد سييپري‬
‫نمايند ‪ ،‬محترم نجيب رسول بعد از شهادت به وحدانيت الهی و خواندن كلمه ) لإلييه‬
‫إل الله محمد رسول الله ( مشكلت زيادي را در حيات خويش متحمل ميگردد ‪ ،‬جييدا‬
‫شدن از فاميل ‪ ،‬دور شدن از وظيفه ‪ ،‬رانده شدن از منييزل و غيييره مشيياکل زييياد او‬
‫درين مورد ميگويد ‪ :‬بعد ازين زمان آزمايش ‪ ،‬تحقيق و امتحان الهييي آغيياز گرديييد ‪،‬‬
‫در زنده گي ام سخت ترين لحظات سپري شد ‪ ،‬بعد ازينكه وظيفه ‪ ،‬خانه ‪ ،‬و خييانمم‬
‫را از دست دادم تنها ماندم ‪،‬و آنچه مشكلتم را اضافه نمود شک بعضي از مسلمانان‬
‫بود كه گمان مينمودند من ظاهرا خييود را مسييلمان جلييوه ميييدهم تييا بييراي حكييومت‬
‫جاسوسي نمايم ‪ ،‬درين زمان نه مرا مسيحي هييا ميخواسييتند و نييه مسييلمانان ‪ ،‬ميين‬
‫اين موضوع را به تفصيل صحبت ميكنم تا مسلمانان در آينده از آن اسييتفاده نماينييد ‪،‬‬
‫وسايل شخصي خويش را جميع نمييوده از خيانه ام خيارج شييدم و دريكييي از مسيياجد‬
‫مقيم شدم ‪ ،‬تمامي يقينم به اين بود كه الله تعالى ) جل جلله ( مرا امتحان ميكند‬
‫‪ ،‬در بين نماز و گريه چهل روز كامل باقي ماندم ‪ ،‬تا اينكه روزي يكتن از مسييلمانان‬
‫ساكن در اطراف مسجد به نزدم آمده برايم گفت ‪ :‬با وجييوديكه ميين شييک دارم کييه‬
‫شايد جاسييوس باشييی و لييي بييازهم بييا تييو كمييك ميكنييم ‪ ،‬و حقيقتييا او برايييم غييذا و‬
‫نوشيدني ترتيب نمود ‪ ،‬و مرا به سكونت در منزلش دعوت كيرد ‪ ،‬و ميا بيه مثيل ايين‬
‫مسلمانان ضرورت داريم ‪ .‬بعد از آن در مورد كار و خلصی از نااميدي فكر نمودم ‪،‬‬
‫در مورد كار برنامه دعوت اسلمي در راديو فكيير كييردم ‪ ،‬و بييه سييتديوي راديييوي كييه‬
‫برنامه هاي مسيحيت را تقديم مينمودم رفتم ‪ ،‬وازينكه مدير راديو از رفيقانم بود بييا‬
‫من موافقه نمود كه هفتهييء يكسيياعت در راديييو برنييامهء ) اسييلم در امييواج راديييو (‬
‫داشته باشم اييين برنييامه كاميييابي زيييادي حاصييل نمييود ‪ ،‬حتييا شيياگردان ليسييه هيياي‬
‫مسلمانان را ميديدم كه بعد از ختم برنامه در دروازهء راديو منتظييرم ميبودنييد ‪ ،‬بعييد‬
‫از آن به فضل و مرحمت خداونييد ) جييل جللييه ( و همكيياري مسييلمانان ‪ ،‬برنييامه در‬
‫شهر زامبوانجا به شکل روزانه نشر ميشد ‪.‬‬
‫بعد از آن خداوند ) جل جلله ( خييانمم را بييه اسييلم هييدايت نمييود ‪ ،‬و وقييت‬
‫برگشت از ميندناو به زادگاه اصلي ام در سيبو مساعد شد ‪ ،‬جاييكه آنجييا دعييوتگران‬
‫مسلمان ‪ ،‬مساجد و هيچ کاری برای دعوت اسلمی نبود ‪ .‬البته برنامه ام را با ثبت‬
‫كست هاي قبلي ادامه ميدادم ‪.‬‬
‫در شهر سيبو دعوت اسلمی را از سرك ها آغاز نمودم ‪ ،‬زيرا آنجا مسييجد ‪،‬‬
‫مركز دعوت ‪ ،‬و ستديوي راديو نبود ‪ ،‬بفضل خداوند) جل جلله ( بسياري از جوانا ن‬
‫و محصلن دعوت به اسلم را پذيرفتند ‪ ،‬تعييداد ميا روز بيروز زيياد ميشيد ‪ ،‬نخسييتين‬
‫نميياز جمعييه را در يييك بيياغ عمييومي در شييهر ادا نمييوديم ‪ ،‬و محصييلن مسييلمان در‬
‫پوهنتون ) اتحاديه جوانان مسلمان سيبو ( را تأسيس نمودند ‪ ،‬و خداوند) جل جللييه (‬
‫درين هنگام يكتن از اعضاي پارلمان را بنام ) مييدينه ( بييه اسييلم هييدايت نمييود ‪ ،‬او‬
‫موقف ما را تقويه نمييود ‪ ،‬و مييا را در نشيير نخسييتين برنييامهء راديييويي بييراي دعييوت‬
‫اسلمي در شهر سيبو همكاري كرد ‪ ،‬بعد از آن از طرف سفارت ليبيا از ميين دعييوت‬
‫بعمل آمد تا در پوهنتون طرابلس كنفرانسي دهم ‪ ،‬و اييين نخسييتين بييار بييود كييه ميين‬
‫براي دعوت خارج فليپين رفتييم ‪ ،‬بعييد از آن بييه ماليزيييا ‪ ،‬تايلنييد ‪ ،‬و سيينگاپور ‪ ،‬وبقيييه‬

‫‪50‬‬
‫كشورهاي آسيا ‪ ،‬شرق اوسط ‪ ،‬و تعدادي از كشور هيياي هيياي اروپييايي سييفر نمييودم‬
‫الحمد لله ‪.‬‬
‫مناظره ها و گفتيگو با كشيشان‬
‫من به صفت يك مسلمان بدين باورم كه دعوت بييه اسييلم وجيبييه هيير فييرد‬
‫مسييلمان اسييت ‪ ،‬خداونييد) جييل جللييه ( تبليييغ دييين مقييدس اسييلم را بييالی همييه‬
‫مسلمانان فرض گردانيده ‪ ،‬و ما بايد اولتر همين كشيشييان و رهبانيان را دعييوت بييه‬
‫اسلم دهيم ‪ ،‬من به حمد خداوند )جل جلله ( با تعدادي از آنان مناظره هاي داشتم‬
‫از جمله مناظرهء با ) فرناندس ( يكي از كشيش هاي بزرگ كاتوليك كييه از اقربييايم‬
‫نيز ميباشد ‪ ،‬ومنصربزرگي بنام ) بويما ارنيتا ( و بعدا مناظره ء با پاستور ولي مانتو ‪،‬‬
‫شخصيكه در امريكا براي محيياربه ء اسييلم تمرييين نمييوده اسييت ‪ ،‬و دروازه منيياظره‬
‫بامن براي همه باز است ‪ ،‬ولييي ميين منيياظراتي را كييه در آن چلنييج دادن بييه ديگييران‬
‫باشد خوش ندارم زيرا اين چنين مناظرات اثر منفي برعكس آنيچه هدف ما سييت و‬
‫آن توقع به اظهار حقيقت دين مقدس اسلم است ببار خواهد آورد ‪.‬‬
‫مصروفيت هاي فعلي‬
‫برادر مسلمان ما محترم نجيب رسول ) حفظه الله ( بعد از مطالعه دقيق‬
‫دين مقدس اسلم ‪ ،‬درک ميکنيد كه بزرگترين نعمت الهي را كه دين مقييدس اسييلم‬
‫است نصيب شده است ‪ ،‬او ميخواهد سيياير بشييريت را ازييين نعمييت گرانبهيياي الهييي‬
‫باخبرسييازد ‪ ،‬واييين را وجيبييه اساسييي يييك مسييلمان ميدانييد ‪ ،‬زيييرا وظيفييه تمييامي‬
‫مسلمانان است كه مردم را به دين مقدس اسلم دعوت نمايند ‪ ،‬زيرا خداوند متعييال‬
‫) جل جلله ( تمامي امت اسلمي را بخاطر دعوت به دين مقدس اسلم ‪ ،‬نيكي ها‬
‫‪ ،‬و ممانعت از بدي ها بهترين امتان خوانده است ‪ ،‬زيرا وظيفه تمامي پيامبران قبلي‬
‫كه دعوت اسلمي بود اكنون به دوش امت محمد ) صلی الله عليه وسلم ( گذاشته‬
‫س‬ ‫ت ِللّنييا ِ‬ ‫ج ْ‬ ‫خرِ َ‬ ‫مة ٍ أ ُ ْ‬ ‫ُ‬
‫خي َْر أ ّ‬ ‫شده است ‪ ،‬خداوند متعال ) جل جلله ( ميفرمايد ‪ ) :‬ك ُن ْت ُ ْ‬
‫م َ‬
‫ن ب ِييالل ّهِ ( آل عمييران ‪ 110 :‬ترجمييه ‪ :‬شييما‬ ‫ْ‬
‫مُنو َ‬ ‫منك َرِ وَت ُؤْ ِ‬ ‫ن ال ْ ُ‬‫ن عَ ْ‬ ‫ف وَت َن ْهَوْ َ‬
‫معُْرو ِ‬ ‫ن ِبال ْ َ‬ ‫مُرو َ‬ ‫ت َأ ُ‬
‫بهترين امتان هستيد زيرا مردم را به نيكي ها ) دين مقدس اسلم ( دعوت مينمائيد ‪،‬‬
‫و از بدي ها ) كفر‪ -‬شرك – بي ايماني – گمراهي ( منع مينماييييد و خييود تييان نيييز بييه‬
‫الله تعالى ) جل جلله ( ايمان مياوريد ‪.‬‬
‫حضرت لقمان حكيييم بيادرك حقيانيت دييين مقييدس اسيلم بييه پسييرش ميگويييد ‪:‬‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ‬
‫ك ( لقميييان ِ‪17:‬‬ ‫صيياب َ َ‬‫مييا أ َ‬ ‫صب ِْر عَل َييى َ‬ ‫منك َرِ َوا ْ‬ ‫ن ال ْ ُ‬‫ه عَ ْ‬ ‫ف َوان ْ َ‬ ‫معُْرو ِ‬ ‫مْر ِبال ْ َ‬‫صلةَ وَأ ُ‬ ‫م ال ّ‬‫ي أق ِ ْ‬ ‫) َياب ُن َ ّ‬
‫پسركم ‪ :‬نمازرا برپا دار و مردم را به نيكي هييا دعييوت نمييا و ازبييدي هييا منييع نمييا ‪ ،‬و‬
‫هرگاه در راه دعوت به خير برايت مصيبتي رسد به آن صبر نما ‪ .‬خداوند ) جل جلله‬
‫( وظيفيه اساسيي ميردان وزنييان مسيلمان را دعييوت بيه نيكيي ميدانيد و ميگويييد ‪:‬‬
‫ْ‬ ‫) وال ْمؤْمنون وال ْمؤْمنات بعضه َ‬
‫منك َي ِ‬
‫ر‬ ‫ن ال ْ ُ‬
‫ن عَي ْ‬ ‫ف وَي َن ْهَيوْ َ‬ ‫معُْرو ِ‬ ‫ن ب ِييال ْ َ‬ ‫مُرو َ‬‫ض ي َيأ ُ‬ ‫ٍ‬ ‫م أوْل َِياُء ب َعْ‬ ‫َ ُ ِ ُ َ َ ُ ِ َ ُ َْ ُ ُ ْ‬
‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ّ‬ ‫ن الّز َ‬
‫ه‬‫ن الل ي َ‬‫ه إِ ّ‬ ‫م الل ي ُ‬ ‫مه ُ ْ‬ ‫ح ُ‬‫س يي َْر َ‬
‫ه أوْلئ ِك َ‬ ‫سول ُ‬ ‫ه وََر ُ‬ ‫ن الل َ‬ ‫طيُعو َ‬ ‫كاةَ وَي ُ ِ‬ ‫صلةَ وَي ُؤُْتو َ‬ ‫ن ال ّ‬ ‫مو َ‬ ‫قي ُ‬ ‫وَي ُ ِ‬
‫م( التوبه ‪ 71 :‬مردان وزنان مؤمن يكي دوست ديگرند ‪ ،‬مردم را بييه نيكييي‬ ‫كي ٌ‬ ‫ح ِ‬ ‫زيٌز َ‬ ‫عَ ِ‬
‫هييا دعييوت مينماينييد و از بييدي هييا منييع مينماينييد ‪ ،‬نميياز ميخواننييد ‪ ،‬زكييات ميدهنييد ‪،‬‬
‫فرمانبرداري خداو پيامبرش را مينمايند ‪ ،‬همييين گييروه كسيياني انييد كيه خداونييد) جييل‬
‫جلله ( بالي شان رحم خواهد نمود ‪ ،‬خداوند) جل جلله ( غالب و باحكمت است ‪.‬‬

‫‪51‬‬
‫برادر محيترم نجييب رسيول بيا درك وظيفيه اساسيي اش يعنيي دعيوت بيه ديين‬
‫مقدس اسلم خيياموش ننشسييته شييبانروز راه دعييوت را در پيييش گرفتييه اسييت ‪ ،‬او‬
‫ميگويد ‪ ) :‬من به حمد خداوند ) جل جلله ( برنامه دعوت را از طريق راديو درشهر‬
‫هاي سيبو ‪ ،‬نجرور ‪ ،‬إلوإلو ‪ ،‬زامبواجنا ‪ ،‬كوتا باتو ‪ ،‬إليجان ‪ ،‬بكرنون به پيش ميبرم ‪.‬‬
‫اين حكمت بزرگ الهي است كه شخصي را كه چندين سييال بييراي دعييوت بييه‬
‫مسيحيت در پوهنتييون مسيييحيان درس خوانييد اسيياليب دعييوت را بييه تخصييص عييالي‬
‫دريافت نمود ‪ ،‬استادان او ميخواستند اورا در خدمت مسيييحيت قييرار دهنييد مصييارف‬
‫زيييادي پوهنتييوني ‪ ،‬تعليييم وتربيييه ‪ ،‬دروس عملييي همييه را فييرا گرفييت بييالخره يييك‬
‫شخصيت روحاني در كليسا شد ‪ ،‬دعوت به مسيحيت را به شكل عملي آن از طريييق‬
‫راديو و رفتن در مناطق مسلمان نشين آغاز نمود ‪ ،‬و ميخواست براي ضيربه زدن بييه‬
‫اسلم و مسلمانان راه های بيشيتری را جسيتجو نماييد ‪ ،‬وليي خداونيد متعيال ) جيل‬
‫جلله ( برعكس تقاضاي همه او را دعوتگر اسلم ساخت ‪ ،‬او اكنون تخصص خود را‬
‫كه دعوت به مسيحيت بود با خواندن كلمه ) ل إله إل الله محمييد رسييول اللييه ( تغييير‬
‫داده به دعوت به دين مقدس اسيلم مبييادرت ميييورزد ‪ ،‬او ميگوييد ‪ ) :‬غالبييا مين بيه‬
‫دعوت غير مسلمانان زياده تراهتمام دارم زيرا اين امر مطابق تخصصييم ميباشييد كييه‬
‫آنرا بخوبي ادا ميتوانم ‪ .‬علوه برين من كنفرانس ها و سيمينار هايي منظييم و مرتييب‬
‫شده در اماكن مختلف داير مينمايم ‪ ،‬و يكميياه قبييل اولييين برنييامه تلويزيييوني دعييوت‬
‫اسلم را بنام ) صداي اسلم ( أغاز نموديم كه از طريق چينل سيزدهم براي مييدت‬
‫يك ساعت در هر هفته نشر ميگردد و اييين نخسييتين عمييل اسييلمي در تاريييخ فليپييين‬
‫ميباشد ‪( .‬‬
‫برادر مسلمان ما نجيييب رسييول قييرآن عظيييم الشييان را عيياليترين نمييونه دعييوت‬
‫اسلمي دانسته و ميخواهد تا آنرا براي هموطنان خويش تقديم دارد ‪ ،‬بهييترين وسيييله‬
‫براي فهم قرآن براي هموطنانش ترجمييه قييرآن كريييم ميباشييد كييه هنييوز بزبييان آنهييا‬
‫ترجمه نشده است ‪ ،‬او منيحييث يييك مسييلمان مخلييص و دعييوتگر موقييف مثبييت اخييذ‬
‫نموده به ترجمه قرآن كريم آغاز مينمايد او ميگويد ‪ :‬اخيرا بييه فضييل خداونييد ) جييل‬
‫جلله ( ترجمه قرآنكريم را به زبان سيبوانو تكميل نمودم ‪.‬‬
‫يك نقطه اساسي اينست كه هرگاه يك مسلمان مخلص ميخواهد ديگران را به‬
‫دين مقدس اسلم دعوت نمايد ‪ ،‬لزم است تييا اسيياليب دعييوت را بدانييد ‪ ،‬مسييلمان‬
‫معتقد است كه دين مقدس اسلم دين حق است ‪ ،‬و هر انسان عاقل و دانشييمند بييه‬
‫اين دين و ارزشهايش حتما قناعت مينمايد ‪ ،‬ولي راه رسيدن بييه حييق و يييا بييه عبيياره‬
‫ديگر طريقه رساندن حق به ديگران هم اسييلوب خاصييي دارد ‪ ،‬اييين اسييلوب را بهييتر‬
‫است از زبان برادر مسلمان ما استاد نجيب رسول كييه اسيياليب دعييوت را بييه شييكل‬
‫اكاديميك تخصييص دارد و بييه شييكل عملييي از سييرك شييروع تييا بييه مسياجد ‪ ،‬منييابر ‪،‬‬
‫پوهنتون ها ‪ ،‬راديو ‪ ،‬تلويزيون و غيره عمل تطبيق نموده است بشيينويم ‪ :‬او ميگويييد ‪:‬‬
‫دعوت غير مسلمانان يك هنريسييت كييه آنييرا داعيييان بايييد خييوب بداننييد ‪ ،‬و عمل آنييرا‬
‫تمرييين نماينييد ‪ ،‬تييا آثييار مثبييت داشييته باشييد ‪ .‬بگييونه مثييال هرگيياه ميخواهيييد انسييان‬
‫كمونيست ويا هم پيروان ) ماوسي شييونگ ( را كييه بييه برنييامه هيياي ويييژه سياسييي ‪،‬‬
‫اقتصادي و اجتماعي معتقد اند دعوت نماييد لزم است اسييلم را ازهمييين جوانييبيكه‬
‫توجه شانرا جلب مينمايد برايشان پيشكش نماييد ‪ .‬و آنانرا بفهمانيد كه اسلم داراي‬

‫‪52‬‬
‫ابعاد اقتصادي ‪ ،‬سياسي و اجتماعي ميباشد ‪ ،‬تنها بييراي آنييان جييانب روحييی را بيييان‬
‫داشته اكتفاء نكنيد ‪ ،‬ولي براي كسانيكه تشنه جانب روحي انييد ‪ ،‬آنييانرا ازييين نيياحيه‬
‫دعوت نماييد ‪ ،‬تا آنان چيزيرا كه ميجويند بيابند ‪ ،‬البتيه بيا ذكير جيوانب ديگير اسيلم ‪،‬‬
‫مگر اهتمام تان به همان جانبي باشد كه نخست ضرورت است ‪.‬‬
‫نقطه اساسي ديگر اينسييت كييه دعييوتگران بايييد خييود را مطييابق اسييتعداد و‬
‫توانايي علمي شان پايين نمايند ‪ ،‬نبايد برغير مسلمانان خود را برتر دانسييت ‪ ،‬زيييرا‬
‫اكثريت عوام غير مسلمانان بغض و عنادي با اسييلم ندارنييد اكييثريت آنييان راه را گييم‬
‫كرده اند وظيفه ماست آنانرا رهنمايي كنيييم ‪ ،‬آنييان ماننييد مريضيياني انييد كييه بييه دوا‬
‫ضرورت دارند ‪ ،‬من سيستم ارسييتقراطي دعييوت را رد ميكنييم اييين طريقييه درسييت‬
‫نيست ‪ ،‬من كشيشان را ديده ام كييه بييه سييرك هيا ميرونييد ‪ ،‬بييه زمييين هياي مييردم‬
‫ميروند ‪ ،‬با پاهاي برهنه دربين مردم ميگردند تا دلهاي آنان را بدست آورند ‪ ،‬و من به‬
‫پوهنتون هييا و فيياكولته هيياييكه دعييوتگران را بييه جييامعه پيشييكش ميدارنييد ‪ ،‬پيشيينهاد‬
‫مينمايم تا جوانان دعوتگر را علوه بييه فهييم شييريعت اسييلمي بييه مهييارت دعييوت‬
‫نمودن خوب آشنا سازند ‪.‬‬
‫محترم نجيب رسول كه قبل در بخش تنصير )نصراني سازي( مسلمانان عمل‬
‫انجام وظيفه نموده است ‪ ،‬تمامي برنامه هاي آنانرا مطييالعه نمييوده و مؤسسيياتي را‬
‫كه در نصراني سازي مسييلمانان فعيياليت دارنييد بخييوبي ميشناسييد ‪ ،‬او درييين زمينيييه‬
‫چنين ابراز نظر نمود ‪ :‬حركت نصراني سازي تارييخ طيويلي در فليپييين داشيته و ايين‬
‫كشورنسبت به ساير كشورهاي جنوب شرق آسيا تييوجه زيييادي درييين بخييش نمييوده‬
‫است ‪ ،‬بناء در تغيير شمال ووسط كشور بييه نصييرانيت كامييياب شييده انييد ‪ ،‬واكنييون‬
‫ميخواهند منطقه ميندناو را مسيحي سييازند ‪ ،‬درييين زمييين مليونهييا دولر را مصييرف‬
‫ميكنند ‪ ،‬و مسووليت اين عمل را سه جهت اساسي كه بنام ) درخت بزرگ ( مسمى‬
‫شده اند به عهده گرفته اند كه عبارت اند از ‪ :‬كليساي امريكا ‪ ،‬كليسيياي انگليييس ‪ ،‬و‬
‫فاتيكان ‪ ،‬و بخش قوي وصاحب سييلطه درينجييا فاتيكييان ميباشييد ‪ .‬آنييان بييراي تحقييق‬
‫بخشيدن اهداف خويش به محورهاي متعددي اعتماد مينمايند كه مهمترين اين محيياور‬
‫‪ First economic assistance ( F.E.A‬فرسييت اكونوميييك‬ ‫بخشيسييت كييه بنييام‬
‫اسستنس (‬
‫و منظور شان تقديم كمك هاي مالي مطابق ضرورت هيياي اسييتفاده كننييده كييان‬
‫ميباشييد ‪ ،‬مثل اگردهقييان باشيييد بييراي تييان تراكتورزراعييتي ‪ ،‬تخييم هيياي زراعييتي ‪ ،‬و‬
‫دواهاي ضد آفات زراعتي ميدهند ‪ ،‬بخش دوم آنان جلب و جذب شاگردان با استعداد‬
‫فقير ميباشد كه براي والدين شان پول ميدهند و اولد هاي شانرا به مكاتب مسيحيت‬
‫) نصرانيت ( جذب ميكنند ‪ ،‬برعلوه از آن تعدادي از متخصصيني دارنييد كييه شييفاخانه‬
‫ها ‪ ،‬كلينيك ها و مكاتب در مناطق مسلمان نشييين تاسيييس مينماينييد ‪ ،‬آنييان خييدمات‬
‫خويش را رايگان انجيام ميدهنيد ‪ ،‬و همچنيان اطفيال ييتيم را از خيوردي بيه شيكليكه‬
‫ميخواهند تعليم و تربيه ميكنند ‪ .‬همچنان تعدادي زيادي از نصراني سازان خييارجي از‬
‫كشييورهاي امريكييايي ‪ ،‬اروپييايي و اسييترليايي در منيياطق مختلييف مينييدناو مصييروف‬
‫كارهستند كييه از وسييايل اطلعييات جمعييي ) راديييو – تلويزيييون ( و مطبوعييات بييراي‬
‫تحقق اهداف خويش استفاده مينمايند ‪.‬‬

‫‪53‬‬
‫مسلمانان ميتوانند كه اين برنامه هاي آنانرا با اسييتفاده از مسيياجد و مكيياتب‬
‫اسلمي منحييث مراكيز فهيم وبييداري مسيلمانان خنيثى نماينيد ‪ ،‬وبيراي مسيلمانان‬
‫دسايس آنانرا بيان نمايند ‪ ،‬ونبايد فراموش كنم كه حكومت فليپين رسانه هاي خييبري‬
‫و اطلعاتي را براي پشتيباني از سازمانهاي نصييراني سييازي درخييدمت آنييان گذاشييته‬
‫است ‪ ،‬اين شبكه ها بطورمستقيم با دفتررئيس ارتباط دارند ‪.‬‬
‫ازينكييه حكييومت فليييبين حكييومت مسيييحي ميباشييد و مسييلمانان نقشييي در‬
‫حكومت ندارند ‪ ،‬اييين حكييومت نيييز در بخييش مسيييحيت و كمييك بييا نصييراني سييازان‬
‫همكاري مينمايد ‪ ،‬محترم نجيب رسول درين زمينه ميگويد ‪ :‬نظر بييه قييانون اساسييي‬
‫كشور كه سيكولراست حكومت حق ندارد كه حركات ديني را همكاري نمايد ولييي در‬
‫حقيقت حكومت برعكس آن عمل ميكند ‪ ،‬حكومت همكارو كمك كننده كليسا ميباشد‬
‫‪ ،‬سياست مداران و اشخاص حكومتي از جميياعت هييا و تنظيمييات دينييي ) نصييراني (‬
‫براي پشتيباني مردم از آنان استفاده مينمايند ‪ ،‬اين گروه هاي و تنظيم هاي نصييراني‬
‫با وجييود داشييتن عايييدات مييالي زييياد از پرداخييت ماليييات معيياف هسييتند ‪ ،‬حييتى اگيير‬
‫حكومت از ارتباط خويش با كليسا منكر هم گردد ‪ ،‬تمام اصحاب عقل ارتباطش را با‬
‫كليسا خوب درك مينمايند ‪ .‬البته اييين ارتبيياط حكييومت بييراي پشييتيباني از نصييراني و‬
‫نصراني سازي دروقتي است كه اسلم را به ديده دشمن ميبينند و دربين مردم نشر‬
‫ميكنند كه اسلم سبب عقب مانده گي مردم ميباشد ‪.‬‬
‫با وجود اين همه دسايس وتكتيك هاي كليسا و نصراني ها دين مقييدس اسييلم‬
‫را خداوند متعال ) جل جلله ( رعايت ميكند ‪ ،‬و با وجييود اينكييه مسييلمانان جهييان راه‬
‫دعوت را ترك نموده به خييود مبتل هسييتند ‪ ،‬مسييؤوليت خييويش را در قبييال اسييلم و‬
‫دعوت اسلمي فراموش نموده اند ‪ ،‬بازهم معجزه ء قييرآن عظيييم الشييان و كيياركرد‬
‫های داعيان مخلص اسلم در نشر دين مقدس اسلم در تمامي جهان نقييش داشييته ‪،‬‬
‫و برادر مسلمان ودعوتگر ما نجيب رسول در مورد مسير دعوت اسييلمي در فليپييين‬
‫ميگويد ‪ :‬دعوت اسلم در بين غير مسلمانان به فضل خداونييد متعييال ) جييل جللييه (‬
‫پيروزي زيادي را حاصل نموده است ‪ ،‬همه روزه تعدادي از مسلمانان جديد به قييافله‬
‫اسلم ميپيوندند ‪ ،‬در طييول ده سييال گذشييته تقريبييا چهييل هييزار مسيييحي از طبقييات‬
‫واقشار مختلف جامعه به دين مقدس اسلم مشييرف شييده انييد ‪ .‬آنييانكه شييب وروز‬
‫براي محو اسلم از مناطق جنوبي ميكوشند برعكس دين مقييدس اسييلم در منيياطق‬
‫شمال ووسييط كشييور پخييش ميگييردد ‪ ،‬اييين مسييلمانان جديييد عناصربسيييار مييوثر در‬
‫جييامعه ميباشييند ‪ .‬مييا يييك نهييادي را بييراي اييين مسييلمانان تشييكيل نمييوديم كييه همييه‬
‫مسلمانان جديد دعوتگر را دربر ميگيرد و آنرا بنام ) جمعيت تبليغ اسلم ( نامگييذاري‬
‫نموديم ‪ ،‬اكنون مسيحي ها با تعجب ميپرسند كه چه شييده اسييت ؟ آينييده اسييلم در‬
‫فليپين بسيار زيباست ‪ ،‬و من با تمام اطمينان گفتييه ميتييوانم كييه فليپييين إن شيياء بييه‬
‫همكاري و ويكپارچگي مسلمانان مانند اول يك كشور اسلمي خواهد شد ‪.‬‬
‫بييرادر مييؤمن ‪ ،‬مخلييص ‪ ،‬دعييوتگر ‪ ،‬و بييا احسيياس مييا محييترم نجيييب رسييول‬
‫) خداوند )ج( در حفظ وامان خود نگهداردش ( در پايان صحبت هاي خييود خطيياب بييه‬
‫مسلمانان جهان گفت ‪ ) :‬ميخواهم براي مسلمانان جهان حكومت ها و رعاييای شيان‬
‫بگويم كه ما به قوانين دست ساخته غير مفيد انسانها ضرورتي نداريم ‪ ،‬قرآن عظيييم‬
‫الشان براي ما كفايت ميكند ‪ ،‬هركسي در بخش خود بيراي تطيبيق قيرآن و برگشيت‬

‫‪54‬‬
‫آن ماننييد قييانون اساسييي حيييات انسيياني كوشييش نميياييم ‪ ،‬دييين مقييدس اسييلم بييه‬
‫شخصيات هاي راستين ضرورت دارد كه بخياطر دييين مقييدس اسيلم قربياني دهنييد ‪،‬‬
‫لزم است فرزندان خود را براي قرباني دين مقدس اسلم تربيه نماييم ‪ ،‬تا در هنگام‬
‫جوانی براي شان خدمت براي اسلم آسان گردد ‪ .‬تا خلفت اسلمي بييزرگ دو بيياره‬
‫براي يكبارچگي مسلمانان جهييان ايجيياد گييردد ‪ ،‬هرگيياه مسييلمانان حيياكم مشييترک ‪،‬‬
‫سپاه مشترک ‪ ،‬اقتصاد مشترک ‪ ،‬و يك واحد پولي مشترک داشته باشييند هيييج قييوت‬
‫دنيا نميتواند درمقابل آنان قرار گيرد نييه امريكييا و نييه ديگييران ‪ .‬و هرگيياه مييا بييه اييين‬
‫مرحله برسيم ساير امت هاي ديگر) غيرمسلمانان ( به دين مقدس اسلم فييوج فييوج‬
‫مشرف خواهند شد ‪ ) .‬وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالميييين (‬
‫آيا بايبل ) انجيل ها ( كلم خداوند ) جل جلله ( است؟‬
‫شخصيت هاي روحاني مسيحيت خود ميكويند كييه انجيييل هيياي دسييت داشييته‬
‫شان كلم مسيح عليه السلم است كه بعد از انتقال او ازين جهييان توسييط بيروانييش‬
‫نوشته شده است ‪ ،‬اين سخن آنان ثابت ميكند كه اول الفاظ نوشته شييده از سيياخت‬
‫بيروان مسيح ميباشد ‪ ،‬و ثانيا هركاه خود شييان بكويييد كييه سييخنان مسيييح هسييت ‪ ،‬و‬
‫ازينكه مسيح عليه السلم بشر بود ‪ ،‬بناء بايبل امروزه كلم خداوند ) جل جلله ( نييه‬
‫بلكه كلم حضييرت عيسييى عليييه السييلم ميباشييد ‪ .‬وسييخنان مسيييح عليييه السييلم را‬
‫نميتوان كلم خداوند ) جل جلله ( دانست ‪.‬‬
‫با مسلمان شدن هيج جيزي را ازدست نخواهيد داد‬
‫خداوند ) جل جلله ( در قرآن عظيم الشان براي مسلمان امر نمييوده اسييت ‪ ،‬تييا‬
‫به تمامي پيامبران الهي از زمان حضرت آدم ) عليه السلم( تا زمان حضرت محمد )‬
‫صلى الله عليه وسلم ( ايمان داشته باشند ‪ ،‬هيج فرقييي بييين پيييامبران الهييي نكننييد ‪،‬‬
‫وهمه را با احترام كامل ياد نمايند ‪ ،‬ايمان يك مسلمان بدون ايما ن آوردن به پيامبري‬
‫حضرت عيسى ) عليه السلم ( درست نميشود ‪ ،‬در قرآن كريييم نيام حضييرت مسيييح‬
‫عليه السلم بار بار ذكر شده است ‪ ،‬وهركاه يك مسيحي مسلمان ميشييود ‪ ،‬حضييرت‬
‫مسيح عليه السلم را ازدسييت نميدهييد ‪ ،‬بلكييه او را منحيييث يييك پيييامبر الهييي اعييزاز‬
‫واجلل مينمايد ‪ ،‬همجنان يك مسلمان به تمام كتابهاي الهييي كييه عبييارت از ) زبييور –‬
‫تورات – انجيل و قييرآن ( ميباشييد ‪ ،‬ايمييان دارد ‪ ،‬ولييي بييه همييان كتابهيياي اصييلي كييه‬
‫خداوند ) جل جلله ( براي پيامبراش وحي نميوده اسيت ‪ ،‬نيه بيه آن كتابهياييكه بنيام‬
‫كتاب خدا توسط بشر دستبرد شده است ‪ .‬زيرا تمام كتابهاي الهي انسان را به يكتييا‬
‫برستي و قدسيت خداوند دعوت ميكند ‪ ،‬انسييانرا از شييريك آوردن بييه خداونييد ) جييل‬
‫جلله ( منع مينمايد ‪ ،‬زيرا خداونيد ) جيل جللييه ( از شييريك و ماننييد ‪ ،‬بسير ودخيتر‪،‬‬
‫خانم و همسر باك و مبرا ميباشد ‪.‬‬
‫ه‬ ‫َ‬ ‫ُ‬
‫مييا أنيزِ َ‬ ‫سييو ُ‬
‫ن َرب ّي ِ‬
‫مي ْ‬
‫ل إ ِلي ْيهِ ِ‬ ‫ل بِ َ‬ ‫ن الّر ُ‬ ‫م َ‬ ‫خداوند براي ما چنين تعليم داده است ‪ ) :‬آ َ‬
‫ُ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫سيل ِهِ وََقيالوا‬
‫ن ُر ُ‬ ‫مي ْ‬‫حيدٍ ِ‬‫نأ َ‬ ‫فيّرقُ ب َْيي َ‬‫سل ِهِ ل ن ُ َ‬‫مَلئ ِك َت ِهِ وَك ُت ُب ِهِ وَُر ُ‬ ‫ن ِبالل ّهِ وَ َ‬‫م َ‬‫لآ َ‬ ‫ن كُ ّ‬ ‫مؤْ ِ‬
‫مُنو َ‬ ‫َوال ْ ُ‬
‫َ‬
‫صيُر( البقره ‪285 /‬‬ ‫م ِ‬ ‫ك ال ْ َ‬
‫ك َرب َّنا وَإ ِل َي ْ َ‬
‫فَران َ َ‬‫معَْنا وَأط َعَْنا غُ ْ‬‫س ِ‬ ‫َ‬
‫‪The Messenger believeth in what hath been revealed to him from his Lord, as do‬‬
‫‪the men of faith. Each one (of them) believeth in Allah, His angels, His Books, and‬‬
‫‪His Messengers. "We make no distinction (they say) between one and another of His‬‬

‫‪55‬‬
Messengers." And they say: "We hear, and we obey, (we seek) Thy forgiveness, our
".Lord, and to Thee is the end of all journeys

56

You might also like