Professional Documents
Culture Documents
پال توئیچل
مهیار جلالیانی
فهرست
فصل اول :سرآغاز 5 ...........................................................................................
ادراک خدا و شیوه های او
نوشتن دربارۀ جهان بینی از دیدگاه شخصی شااید پاند دقی اه یاا پاند
سال طول بکشد .ایان باه شاخو نویسانده و پیچیادگی هاای شخصایتی او
بستگی دارد؛ یعنی آنچه که در زندگی های متعادد و طای ساالیان متیاادی
در این عوالم اندوخته است.
افراد صاف و ساده یعنای کساانی کاه صااحب هنای روشان هساتند
عیوماً در چند کلیه خواهند گفت کاه زنادگی باا هادف بخصوصای جریاان
دارد؛ اما کسانی که هن پیچیده ای دارند دربارۀ جهاان بینای خاود مادتها
قلم فرسایی می کنند.
اِک مای گفات: خوب به یااد دارم کاه ساودار ساینت اساتاد بازر
"برتراند راسل" در پاسخ به هیین سوال ،چند جلد کتاب نوشت.
ات ":با
اه ایدند گفا
این را از او پرسا
ای هیا
ادان عیسا
اه مریا
اامی کا
هنگا
پروردگار ،خدای خود از صییم ،باا تیاام هان ،رو و جسام عشا باورز و
هیسایه ات را نیز هیچون خویشتن دوست بدار".
اما استادان اِک از فیلساوفان باه مراتاب والاترناد؛ زیارا باا صاداقت
کامل به انسان می آموزند که باید خاود آساتین بالاا بزناد .ایان در حاالی
است که کشیشان و موعظاه گاران ،ساازمان و نظاام را برتار مای شایارند.
هرگز هیچ فلسفه والاایی از نظاام و تشاکیلات زاده نشاده ،بلکاه از فاردی
نشأت یافته که شخصاً دربارۀ خدا و راه رسیدن به او پژوهش نیوده است.
دیر یا زود انسان باید درک کند کاه در هار م یعای از رشاد ،تعاالیم
ویژه ای برای منی ۀ خاصی مناسبت دارد .ایان امار را مای تاوان باا نظاام
تربیتی کشور خودمان م ایساه کارد کاه طای آن کودکاان ابتادا در مهاد
سپس در دبستان ،دبیرستان و بعد در م اطع بالااتر آماوزم مای بینناد و در
صورتی که تیایل داشته باشند به دانشگاه راه یافتاه و مادرک فاوی لیساانس
یا دکترا را دریافت می کنند.
برخی نیز هیین مسئله را به رابیۀ والادین و فرزناد تشابیه مای کنناد
نیای کناد باه والادین که وقتی کودک به سن بلوم می رسد ،دیگر احساا
نیازی داشته باشد .هر یاک از ماا بایاد در زنادگی بارای تحصایل ادراک و
شناخت زندگی ،راه خود را بگشاییم آن هم ف ط و ف ط راهای کاه باه شایوۀ
خود می شناسیم و درک می کنیم.
البته بارای آشانایی باا داناش الهای ،مای تاوان از اساتاد اِک کاه
روم ها شیوه های خود را تعلیم می دهاد بهاره جسات .اماا زماانی در راه
خویش به طری ت واقعی گام می نهیم که باه واسایۀ مجاهادت فاردی و یاا
ساده کردن شیوه هایی که با فهام و درک خودماان میاب ات دارد.آموزشاها
را مست ییاً از باریتعالی کسب کنیم.
سر آغاز ــ ادراک خدا و شیوه های او 1 /7نی نوای الهی
من در طول زندگی های خاود در ایان جهاان ماادی کاه ت ریبااً باه
هشت میلیون سال بالغ میگردد آن در درباره زنادگی فارا گرفتاه باودم کاه
باید قرن ها می کوشیدم تاا آنهاا را باه فراموشای بساپارم و سارانجام نیاز
موف شدم!
از آنجا که می دانستم یکی از راه هاای زیساتن در ایان جهاان یعنای
سیاره زمین ،این است که هویات خاود را فراماوم کانم ،در مادتی کوتااه
توانستم بر روی ضییر نااخود آگااهم پارده ای بکشام تاا تیاامی خااطرات
زندگی های گذشته را محو کرده و هر بار به هیاان زنادگی بپاردازم کاه در
جریان بود.
با تبدیل شدن به روحای آگااه و کساب قابلیات اداره کاردن محایط
جسم ،زندگی ،رو کُل یا هر نام دیگری کاه بار نیاروی اِک بگذاریاد و نیاز
با شرکت جستن در وقایعی که خاود خلا مای کنایم مای تاوانیم امیادوار
باشیم که به جای تکرار تجارب زندگی هاای گذشاته زنادگی والااتری را بناا
کنیم در این صورت زیستن هیانیور که باید باشاد و هییشاه باوده اسات ،باه
تجربه ای بهجت زا مبدل خواهد شد.
سر آغاز ــ ادراک خدا و شیوه های او 1 /8نی نوای الهی
🍁 زندگی را باید زیسات در هار عاالیی کاه زنادگی کنایم .از ایان
ح ی ت گریزی نیسات ماا در م اام رو نییتاوانیم بییاریم؛ بناابراین بایاد
آگاهی خویش را ارت اا داده و دیگاران را نیاز در ایان راه یااری کنایم تاا
ایچ
اا آن را ها
اودایی ها
اه با
اان ،کا
اان جانا
اا جا
اال با
اد متعا
ایت خداونا
مشا
می خوانند ،بر این قرار گیرد که با او هیکار شویم.
تحت چنین شراییی است که باه عناوان اساتاد کاارانی مااهر جایگااه
خود را پیدا مای کنایم و مای تاوانیم در ادارۀ تیاام عاوالم ساهیی داشاته
باشیم .من در محضر بسیاری از استادان اِک تعلیم دیاده ام و تنهاا آناان مارا
به رفیع ترین ح ای هدایت کرده اند .منجیله مای تاوانیم باه فاوبی کاوانتز
پیر طری ت اِک اشاره کنم کاه خاود پایش از یاافتن جایگااه خاود در عاالم
هستی ،محضر نوزده اساتاد را درک کارده اسات .مان نیاز چنادین اساتاد
برجسته داشته ام که سودار سینت هندی یکی از آنهاست.
در تعالی من به ساوی هادف معناوی ن شای یکایک این استادان بزر
داشته اند و هیگی در خدمات خود باه ناوب بشار باه یاک میازان والام اام
هستند اما من نسبت باه ساودار ساینت صاییییت و دوساتی بیشاتری حاس
می کنم .وی در مدت یکسال و اندی که تحت تعلایم او باوده ام م ادار قابال
توجهی از سایر قابلیت ها را نیز به مان آموخات از زماانی کاه از هام جادا
شده ایم ،او نظر بی طرفانۀ خود را نسابت باه مان و تح ی ااتم حفاه کارده
است .اگر در این صفحات از او ن ل قول می کنم بدین علات اسات کاه نسابت
به من دلسوز و به کارم علاقیند بود و مرا بساوی رباازار تاارز هادایت کارد.
میلیون ها سال قبل من دانسته و مشتاقانه به این سایاره آمادم بارای پیشابرد
برنامه های کیهانی خداوند ن ش خود را ایفاا کانم .هار کسای یعنای ت ریبااً
سر آغاز ــ ادراک خدا و شیوه های او 1 /9نی نوای الهی
هر کسی تدابیر الهی را در ایان سایاره دسات انادر کاار میبیناد .منظاورم
اشاره به افرادی است که زنادگی هاای گذشاتۀ خاود را کاملااً باه خااطر
دارند .برخی بیاد می آورند و بعضی دیگر چناین نیساتند .اماا بهتار اینسات
که من توجه خود را به گروه اول معیوف کنم.
هم اکنون در زمین کسانی زندگی می کنند کاه قارن هاا عیار دارناد.
منجیله زنی که می گویند عیرم به یک میلیون ساال مای رساد هادف او در
زندگی ،تخریب است و به هیین علات از کشاوری باه کشاور دیگار میارود و
هر جا پای می گذارد ،ویرانی باه باار مای آورد .وی کاه اساامی متعاددی
دارد هیان کسی است که در هندوستان کاالی ،الهاه ماادر ،الهاه تخریاب و
ویرانی نامیده می شود.
نیی توان کسانی را که بر طولاانی باودن عیار خاود مصار هساتند از
آن محروم کرد .چون مسئله صرفاً با از سار گارفتن رابیاۀ فاردی باا ماادر
انرژی ،مکان و زمان و زیستن به شیوۀ دلخواه خود ارتباط دارد.
این بدان معنی نیست که آدمی در مغایرت باا قاوانین طبیعات ،باا هار
نام دیگری که بر این موازنه اسرارآمیز بگذارید ،زندگی می کند.
که آزاد ساخته بکار گیرد این نیز باه ناوعی هیاان جعباه پانادورا 1اسات و
ااطفی
اای عا
انودی ها
ارداب ناخشا
ال ،او را در گا
اوب حاصا
اردرگیی و آشا
سا
گرفتار سیر نزولی خواهد کرد.
من صدها نفر را دیده ام که دچاار ساردرگیی شاده ،رابیاۀ خاود را
داده و در جهالات محان در گذشاته اناد .اماا با قاوانین زنادگی از کا
عده ای دیگر تأمل نیوده و باه چااره جاویی پرداختاه اناد .دساتۀ اول باه
مرحله ای رسیدند که درست فراسوی نفس فاردی اسات ،بلکاه هیچناان باه
باری در گیراهی بااقی ماناده و نتوانساتند اِشاکال کاار را پیادا طرز اس
کنند.
به هر ت دیر در چنین مواردی بیش از این نیای تاوان گفات کاه انساان
تنها باید خودم باشد! هیین و بس .هر چه زودتار ایان را بپذیریاد ،نردباان
مراتب معنوی را سریع تر طی خواهیاد کارد .انساان باا اساتحالۀ هار چاه
بیشتر به خویشتن خویش ،به آرامش معنوی بیشتری دست می یابد.
صادقانه بگویم ،کیتر کسی خود تصاییم گیرنادۀ اعیاال خاویش اسات.
به هیین علت است که انسان باه اساتادی نیااز دارد تاا تل ای صاحیز از راه
خدا را به وی بیاموزد .تا وقتای کاه مریاد بتواناد روی پاای خاود بایساتد
وجود استاد امری ضروری است ،سپس او مای تواناد خاود آموزگاار شاود و
چه بسا در مرحلۀ بعدی به استادی برسد.
1نااان نخسااااااتین زنی کااه رولکن آفریااد و مینرو رب النوع عقاال او را جااان بخشاااااایااد و وپیتر
صااندوق ه ای به او داد که تمان بلندی ها در آن پنهان بود و سااپا او را به نزد آبی – مته (اولین
مرد) فرساااااتاد و این دو به تزویج یکدیگر در آمدند آبی – مته آن صاااااندوق ه نساااااون را گشاااااود
وپلیدی ها در جهان پراکنده شدند و تنها امید در آن باقی ماند(معین ج )5
سر آغاز ــ ادراک خدا و شیوه های او 1 /11نی نوای الهی
این چرخه ای است که خداوند بارای انساان منظاور داشاته ،زیارا او
باید سرانجام خدایگونه شود .وی ابتدا کاودکی کنجکااو اسات ،ساپس باالغ
می شود و در هیه جا جز آنجا که باید ،به جستجوی خادا بار مای آیاد بعاد
معلم خویش را می یابد مریاد مای شاود و سار انجاام خاود باه اساتادی
می رسد موضوب به هیین ساادگی اسات و هایچ نیاازی باه زنادگی هاای
متعدد ندارد!
تعلیم هییشه به گونه ای که فرد باور دارد صاورت نیای گیارد چاه بساا
استاد هرگز دربارۀ خدا سخنی به زبان نیااورد ،بلکاه تنهاا باه کار م االی
قناعت کند شاید آموزم از طری شغل و حرفه ،با واسایه هاای دیگاری باه
جز تعلیم شفاهی و کتبی صورت گیرد بعید نیسات اساتاد در نظار هایچ کسای
استاد جلوه نکند ،در واقاع شااید حتای نزدیکاان او نیاز تصاور آن را هام
نکنند.
دریافت داشته اناد کسای کاه باه راساتی فرهیختاه باشاد ،کیتار درباارۀ
موضوعی سخن فرسایی می کند.
هر کسی به آگاهی متعال خواهد رساید ،مشاروط بار ایان کاه بساتر
لازم برای ظهور آن را از قبل فاراهم کارده باشاد .بناابراین دریافات هاا و
و تجلی آگااهی خاود او وابساتگی داشاته و ن صان های هر کسی به انعکا
مسئولیت آن متوجه خود اوست .این پیامد آگااهی خاودم اسات تاا وقتای
که این نکته را درک نکنیاد ،آزادی و رهاایی ح ی ای از ایان عاالم امکاان
نخواهد داشت.
تا این را درک نکارده باشاید کاه جاز باه تباع وضاعیت
آگاهی تان هرگز هیچ چیز برایتان رخ نیی دهاد و هایچ چیاز باه
شیا داده یا از شیا گرفتاه نیای شاود ،راز زنادگی را نخواهیاد
دانست.
هییشه در این منااظر جزئیااتی وجاود دارناد کاه باه هانم هجاوم
می آورند ،شاید یاک تاابلوی ن اشای در گاالری شاهری بیگاناه ،سافر باه
کشوری دور دست که هرگز آنجاا نباوده ام ،صاورت زنای زیباا ،یاا حتای
کودکی که برای گرفتن شکلاًت دست دراز می کند.
هر یک از این افکار چون شناگری است کاه مشاتای پریادن باه آب بار
سردی آب پاا پاس مای کشاد باا تصااویر کرانۀ ساحل ایستاده ،اما از تر
کلیسایی است که در ساایۀ درختاان تنومناد بلاوط بار پاا ایساتاده اسات.
مهیترین و اساسی ترین جنبۀ تلویحی این مزایاا و بسایاری از تصااویر دیگار
این است که من زندگی را دوسات دارم .ایان تصااویر خیالاات مارا تساخیر
می کنند و برایم ح ی ی هستند و تلام من ایان اسات کاه خواننادگانم را باا
آنها آشنا کنم.
آیا فکرمی کنید خدا نیی تواند برای شایا معجازه کنادو خاود مان در
زندگی به قدری با عجایب گوناگون مواجه شاده ام کاه گااه باه خاود غاره
شده و آنها را در زمرۀ امور معیاولی و عاادی تل ای مای کانم اماا ناگهاان
واقعه ای رخ می دهد که باز هام مارا نسابت باه الیااف خداوناد هوشایار
می کند .این هم در این عالم و هم در عاوالم دیگار شاگفتی سااز اسات مان
دربارۀ ماهیت خدا و این که در حال حاضر بارای مان چاه مای کناد یاا در
گذشته چه کرده یا در آیناده در سراسار ابادیت ،چاه خواهاد کارد بحا
نیی کنم.
ما دست به دعا بر نیای داریام کاه باریتعاالی باه شاخو ماا چیازی
ارزانی دارد بلکه هر چیز را طوری مسئلت مای کنایم کاه بارای هیاه یار
سر آغاز ــ ادراک خدا و شیوه های او 1 /11نی نوای الهی
بخش و مفید باشد .با این عیل افکاار خداپساندانه را از خاود دور سااخته و
با یاری رساندن به دیگران ،اهییت بیشتری بارای کیاک باه خودماان قایال
می شویم.
دعا به ترتیبی که بدان اشااره رفات ماانع از آن مای شاود کاه نفاس
فراموم کند جزئی از وجود عالی تری اسات کاه او را خادا مای ناامیم ماا
نیز خدایانی هستیم اماا خادایان عاالم خاود ،خادایانی در میاان خادایان
دیگر .هر مرد ،زن و کودک خدایی اسات احادی نیای تواناد ایان ح ی ات
مسلم حکیت فلکی را منکر شود! هیاان گوناه کاه پایش از ایان گفتاه شاد
افکاری یا شاید ح ی تی مدام هن مارا باه خاود مشاغول داشاته و معت ادم
که ورای تل ی من از خدا ،چیز دیگاری وجاود دارد کاه فراتار اسات و چاه
بسیارند کسانی که از آن خبر ندارند .اماا مان ایان اقباال را داشاته ام کاه
مای کانم کاه تحات جرقه ای ازآن بر من بنیاید و به هیین دلیل هم احسا
تع یب هستم .برای من چنین م در شده که قرن ها بار کارۀ زماین گاام زنام
در جلگاه هاای شاکوهیند ،در میاان در میان خیل جیعیت شاهرهای بازر
جنگل ها ،در کنار دریاهای طوفنده و بر فراز قلال کوههاا ،ناه بارای یاافتن
او ،بلکه برای طلب کردن آنچه بصیرت درون را در جهات یاافتن او باا تیاام
شکوه و جلال بی نظیرم می گشاید!
داشته ایدو با نیم نگاهی به م ام متعال موسی ی شگفت انگیاز باه تیاام شاکوه
خود به سویم جاری می شاود ،ناوایی شاگرف کاه باه ناوای هازاران نای
می ماند و من آن را نی نوای الهی نامیده ام!
اان
ات پریشا
انیدن ح ی ا
اردم از شا
ایاری از ما
ارا بسا
اتی چا 💙 با
اه راسا
می شوندو علت ایان اسات کاه آناان هناوز در روناد رشاد خاود بادانجا
نرسیده اند که به خدایگونگی خاویش پای ببرناد .ایان ح ی ات باه قادری
ساده اسات کاه ماا غالبااً هویات یاا هیاان خویشاتن خاویش را نادیاده
می گیریم!
"بیش از این چیزی نیی توانم گفات ،چارا کاه شایا را یاارای شانیدن
5
تیامیت اک نیست" .بدین اشاره داشت که آناان در طریا ماارپیچ زنادگی
به قدری پائین بودند که نیی توانساتند منظاور او را کاملااً درک کنناد .اگار
او ح ی ت را به طور کامل میار مای کارد ،زنادگی آناان دچاار اخلاال
2در اینجا به جهت سایر کائنات و موجودات زنده در گردآوری تجربیات اشااره شده که به صورت
مارپی ی رو به باال تجساااام می شااااود البته جهت بدان معنا که در مرتب فیزیکی می شااااناساااایم در
اینجا مصادا ندارد ،اما اگر شاکوفایی معنوی را به موهون ارتقاو و صعود به مراتا اعلی تعری
کنیم می توانیم از عبارت " روبه باال " استواده کنیم
اجماالً تصاور کنید که آدمی در مساایر زندگی تجرب خاصای را بارها و بارها از ساار می گذراند ،اما
هر بار با بینش و بصاایرت رفیت تری با آن مواجه می شااود ( یا حداقل باید اینطور باشااد ) بنابراین
او حرکات خود را از منطقاه ای در زماان و مکاان آکااز کرده و پا از مدتی باز هم به همان نقطه
رسااایده ،اما این بار در ساااطی آگاهی باالتری قرار دارد پا هر چند در مسااایر دایره وار دور زده
اما به علت ساااااطی باالتری که در آن قرار گرفته شاااااکل مارپیب یا فنری باز شاااااده را می توان به
خوبی تجسم کرد ن
سر آغاز ــ ادراک خدا و شیوه های او 1 /16نی نوای الهی
می شد ،چون کسانی که ح ی ات را درک نیای کنناد در مواجهاه باا آن باه
خصومت روی می آورند.
او نیز چون بودا ،زرتشت و بسایاری دیگار از اساتادان کاه باه منظاور
ابلام پیام ح ی ت به توده های ناآگااه و جاهال در زماین ظهاور کارده اناد
بود. در روم خود مح
با تیام اینها ،جهت اطلاب شیا باید گفت کاه آناان هناوز هام در میاان
ما هستند و ح ی ت را باه بشاریت عرضاه مای دارناد آری تعاداد ایناان در
میان ما بسیار زیاد است ،اماا برخای خاود را باه بشار نشاان نیای دهناد
بسیاری آشکارا تعلیم می دهناد و تعادادی نیاز در اعیاال کوهساتان هاا از
در میاان ماردم زنادگی دیده نهان هساتند؛ گروهای در شاهرهای بازر
می کنند و هویت خود را هویدا نیی کنند .اما باه گوناه ای کاه بارای ماردم
قابل تشخیو نباشد آنان را یاری می دهند!
یکی از تجربیات خود من در ایان زمیناه باه دوره ای بااز مای گاردد
اتادان اک را
ای از اسا
اتم .روزی یکا
ارار داشا
ایم ربازارتاارز قا
ات تعلا
اه تحا
کا
ملاقات کردم که خود را به کساوت گادایی در آورده باود چنادی باود کاه
مشکلی داشتم و از این کاه راهای بارای حال کاردن مساائل خاود سارام
نداشتم ،بسیار پریشان بود یک روز عصر مشاغول تیاشاای ویتارین مغاازه ای
بودم که صدایی از پشت سرم برای خریادن یاک فنجاان قهاوه از مان پاول
درخواست کرد وقتی که برگشتم مرد میاناه بالاای عجیبای را روباروی خاود
دیدم که لباسی کهنه ،ولی اطو شده و مرتب باه تان داشات ،صاورت لااغری
داشت .ریش خود را به دقت اصلا کرده باود و سان و ساالش قابال تخیاین
نبود .نگاه نافذ او بیش از هر چیز دیگر توجه مرا جلاب کارد ،نگااهی کاه باه
عجیبای را در مان برانگیخات ،باه اعیای وجودم نفو می کارد و احساا
طوری که حس می کردم در محضر وجودی عظیم الشان ایستاده ام.
آن روز ف ط دو سکۀ بیست و پند سانتی داشاتم کاه یکای را از جیابم
در آورده و به دسات او داده ،گفاتم کاه مای تواناد در کافاه کاوچکی در
هیان حوالی یک فنجان قهوه و یک ساندویچ بخرد.
در ادامه افزودم ،مان پاول زیاادی نادارم ،چاون مادتی اسات کاه
روزگار بر من هم سخت گرفته!
مرد غریبه با نگااهی نافاذ در چشایانم خیاره شاد و گفات :باه زودی
برکات سوگیاد ازآن تو خواهد بود نگران نبام!
با گفتن این حرف چرخی زد و در دل جیعیت از نظار پنهاان شاد پاس
از چند لحظه که از بهت بدرآمادم .باه دنباال او دویادم ولای او در هیاان
سر آغاز ــ ادراک خدا و شیوه های او 1 /18نی نوای الهی
مدت کوتاه به کلی ناپدید شده بود چند روز بعاد اوضااب زنادگی ام ساامان
گرفت و مشکلم حل شد.
این یکی از وقایع عدیاده ای باود کاه در زنادگی مان روی داد و در
صورتی که شیا هم نسبت به وقایع پیرامون خاود هوشایار باشاید؛ مای تواناد
برای شیا هم رخ دهد.
ما مدام استاد اک را ملاقات می کنایم .او هیاه جاا هسات ،گااهی در
مبدل و گاهی بدون پرده پوشی ،مسئله ف ط بر سار کیاک هاای ماادی لبا
استاد نیست؛ بلکه او بندهایی را نیز مای گسالد کاه رو شایا را باه زنجیار
کرده ،وی با گشودن ایان بنادها شایا را باه محرابای پااک بارای تجلای
خداوند مبدل می کند.
هیچ کس قادر نیست ایان کاار را بارای شایا انجاام دهاد اگار رو
معلول چیزی باشد هیواره باید اوضااب را تغییار دهاد .ابتکاار عیال را باه
دست گیرد و خود در م اام علات قارار بگیارد هیاین و باس ،رو هییشاه
می تواند علت باشد و از خود مراقبات کناد .البتاه مای تواناد معلاول هام
باشد ولی این معلول بودن هییشه باید آگاهاناه باوده و هرگاز نبایاد از سار
ناآگاهی باشد.
زندگی را به این چشم بنگرید ،ازآنجا که زندگی هیاان را باه ماا بااز
می گرداند که خود بدان می سپاریم ،صارفاً بایاد نیکای کنایم نیکای هیاان
خداست .البتاه در نساخه ای پیچیاده تار واژه هاای انتزاعای م ال شاع
خوشبختی ،خیر و نیکی معنایی علیی دارناد بگاذار چناین باشاد! آنهاا در
قالب کلیات ،عناصر کنتارل کننادۀ جریاان هاای فکاری خاصای محساوب
می شوند خواه رو کالبدی اختیار کناد یاا بادون آن ،ایان جریاان هاا از
اتم هایی تشکیل شاده اناد کاه متضاین بهتارین عناصار بارای ب اای رو
هستند.
من آگاهم که تل یات مختلفای درباارۀ خادا وجاود دارد ایان تل یاات
منحصر به افراد خاصی نیستند آنچه که مِاری بیکِار اِدی تحات عناوان معبار
راماا کریشانا ،بنیانگاذار ح ی ت از آن یاد کرد ،با آنچه کاه قادیس بازر
نظامی با هیین نام در مذهب ودانتای هندوساتان بکاار مای بارد ،یاا آنچاه
که موسی یا شالک چارایا در فلسفه های خاود بکاار مای بردناد و حتای باا
قادیم بکاار آنچه کاه شایس تبریاز بزرگتارین قادیس صاوفی در پاار
می برد ،اختلاف فاحشی دارد.
اوف
ار او مکشا
اان راز اعصاار با
اد ،ناگها
ان راه را بیابا
ای ایا
ای آدما
وقتا
می شود ،رازی که ساده ترین چیز میکن است این کاه هار یاک از ماا خاود
ح ی تیم ما ح ی ت زنده ایم – تجسد خود خادا یعنای هار یاک از ماا خاود
ح ی ت! خداییم ،نه بخشی از تیامیت بزر
شاید این نکته را نتوانید در حاال حاضار باا تیاام وجاود درک کنیاد
م الی برایتان می آورم که نشان دهام آن را چگوناه در قالاب ابتادایی ام
به من آموختند فوبی کوانتز استاد کبیر اک تنهاا باا دو کلیاه ای سار ناخ را
به دست من داد.
این کلید رمز تنها چیزهایی است که تاا باه حاال گفتاه شاد
ف ط بام! چون اگر بدانیم که ایناک در هیاان ن یاه ای هساتیم
که هییشه می خواستیم باشیم ،هیانجاا هساتیم! باه سااختار ایان
جیله توجه کنید چون اگار ماا بادانیم کاه الاان در ایان ن یاه
هستیم جایی که هییشه مای خواساتیم باشایم ،هیانجاا خاواهیم
بود!
کردناد چاون ماا هرگاز دو کلیۀ این و اینجاا معنای را کلااً عاو
نیی توانیم آنجا باشیم ،بلکاه اینجاا و حالاا هساتیم اینجاا و حالاا ماا را در
اکنون قرار می دهند ،هیچ چیز نباید به فضا یاا آیناده مانعکس شاود .ایان
را واقعاً بفهیید که اصلاً مسئلۀ اقادام در کاار نیسات ،بلکاه رویکارد م بات
بودن در اکنون کافیست .اگار حالاا هیاان باشایم ،پاس در کساب ح ی ات
توفی یافته ایم در خود ح ی تِ بودن ،این را می فهییدو🔑
7
عیسی در پیام مشهور خود به حواریون ،هنگاامی کاه در حوماۀ بتانیاا
روی درخت انجیر را با نگاه خشک کارد ،هیاین را اظهاار کارد و بخصاو
بود .او گفت :هنگام دعا هار آنچاه آرزو مای کنیاد بااور سخنش با پیرو
داشته باشید که به آن خواهید رسید و چنین خواهد شد.
آن را به عیسی نسبت داده اید نیست و این کاه ماا در یاک اکناون جااودان
زندگی می کنیم.
اا تلویحااً
اداً یا
ان را موکا
اتادان ایا
این و اسا
این ،قدیسا
ایاری از معلیا
بسا
می گویند ،اما هیچیک نسبت به این اصل زندگی بای تفااوت نیساتند؛ اصالی
که می توان آن را بدین صورت خلاصه کرد .تیام آنچاه ماا مای خاواهیم یاا
در هر زمانی آرزو داشته ایم ،هم اکنون حای و حاضار اسات فاراهم آوردن
آن در لحظۀ حاضر به خواستن ما بستگی دارد.
آن انرژی رفیع معناوی را بخوانیاد ،هیاان کاه در جهاان هاای ناامرئی و
مرئی جاری است.
مسلیاً از نظر عوام در اینجا ماا از چیازی انتزاعای ساخن مای گاوییم
ولی برای جویندگان ح ی ات ،واقعیتای عینای ،زناده وقابال فهام میار
است ،واقعیتی زنده که هیچاون گال شاکفته درکنارگاذرگاه هاا باا چهاره
باطراوت نوزادان ،جذاب اسات .جوینادگان مای آیناد کاه بدانناد خادا
کجاست وچیست.
من با نام های مختلفی با این جسم مادی و با خاویش معناوی خاود باه
سرزمین های بسایاری سافر کارده ام ،در تیاام عاوالم فلکای باه اکتشااف
پرداخته ام .سیارات ،کیهاان هاا و جهاان هاا را دیاده ام ،باا آموزگااران
معنوی هام کلاام شاده ام و باا دنیاهاای شاناخته استادان و قدیسین بزر
شده هیه سفیران معنوی آمیخته ام در ایان حارف هاا بارای مخیلاه انساان
سرسام آور است ،چون جویندۀ معیولی باه ساختی مای تواناد باه زنادگی
فراسوی عالم کوچک خود بیاندیشد.
من وادار شده ام ،آری این کلیاه را اساتادان اک اساتفاده مای کنناد
کااه باارای آمااوختن ح ی اات انضااباط شاادیدی را پیشااه کاانم .ماان در
زندگی های پیشین خود تحت تعلایم آموزگااران بسایاری باوده ام؛ منجیلاه
فی اغورث کبیر ،استادی کاه در عصار طلاایی یوناان مای زیسات .میلارپاا
قدیس نبی ،خدای مکزیک کواتزال کواتل ،شایس تبریازی عاارف صاوفی و
صدها تن دیگر این فی اغورث بود که به من آموخات پاند ساال تیاام بادون
کوچک ترین کلامی سکوت اختیار کنم.
سر آغاز ــ ادراک خدا و شیوه های او 1 /11نی نوای الهی
در این کتاب و ساایر کتبای کاه در پای ایان خواهاد آماد ،واژه هاا
مفاهیم و اعیال زیادی در بااب ح ی ات اظهارخواهاد شاد شااید در برخای
موارد پراکنده گویی پیش آید ،چاون افکاار و اندیشاه هاایم از مان پیشای
می گیرند وقتی به ن شی می اندیشم کاه بارای ارائاه تعاالیم آگااهی برتار
ایفا کرده ام ،هنم به دوران می افتد و به یاد گذشته و نیاز حاال مای افاتم.
البته آینده ای وجود ندارد مگرآنچه ما خود قصد داریم بنا کنیم.
اساساً حال هیه چیز است ما تنها در لحظۀ حاضر فعالیات مای کنایم ناه
در گذشته یا آینده ،ف ط حال! به یاد داشاتن ایان نکتاه بسایار مهام اسات.
هرگز ایان را فراماوم نکنیاد چاون لحظاۀ اکناون ن یاۀ اصالی محاور
مختصات عوالم فلکی است.
و اینک ح ی ت پیش روی شیاست .به خودتاان بساتگی دارد کاه قباول
مسئولیت کرده و هیین حالا آن را بپذیرید!
هیۀ ما خواه در این کیهان یا ساایر عاوالم ،هییشاه باوده ایام؛ چاون
ابدیت را آغاز و پایانی نیست .تاا وقتای کاه در ایان عاالم زماان و مکاان
زندگی می کنیم ،هیه چیز در چرخه ای بی پایان در گردم است.
ما هنوز نفهییده ایم که هر یاک فاردی مجازا هساتیم؛ کاملااً جادا از
یکدیگر که باید مسئولیت کردار خود را بپذیریم.
ما در م ام رو جسیی برگرفته ایم و می توانیم تاا هار وقات کاه خاود
مایل باشایم در آن زنادگی کنایم ،اماا معیولااً آداب و سانن اجتیااعی را
می پذیریم و باور داریم که طول عیر ماا در ایان جسام از شصات تاا هفتااد
سال است.
ما معیولاً خود را جزئی از کُل می پناداریم کاه ایان از جهتای صاحت
دارد .اما هنگامی که عالم را یکپارچه می بینایم ،ح ی ات غیار از ایان اسات.
نشانه های شاهزادگان 1 /16نی نوای الهی
خود ما فی نفسه علت این عالم و وقاایع آن هساتیم .آشاوب و هارم و مارم
بدین سبب به وجود می آیاد کاه خاود ماا آن را در آگااهی خاود بار پاا
داشته ایم ،اتیسفر مغناطیسی تنها چیزی را به ما بااز مای گرداناد کاه خاود
با اندیشۀ آگاهانه درآن نهاده ایم.
بدین ترتیب هر کسی باید مسائولیت هاا را متوجاۀ خاویش بداناد .از
این نیی توان فراتر رفت .دیدگاه محادود انساان معیولااً باا ایان واقعیات
محن محدودتر می شود کاه او مایال نیسات مسائولیت پاذیر باشاد؛ بلکاه
دوست دارد آن را بر مۀ دیگران بگذارد.
کوشش در جهت یگانگی با هیگان کار خیرناکی اسات چاون چاه بساا
فرد به قدری توجه خود را پراکناده ساازد کاه وضاعیت " انتشاار در عاالم "
پیش آید ،یعنی حالتی که فرد به جاای واحاد باه ک یار مبادل مای شاود.
منظور این است کاه امکاان دارد در ا ار پراکنادگی بایش از حاد ،انگیازۀ
خود را از دست بدهید .تا وقتای کاه زیساتن باا خاویش را نیاموختاه ایاد
فردیت خود را حفه کنید و بعد سعی کنید به وحدت وجود برسید.
اینک باید به یاد داشته باشید که حتی قبل از رسایدن باه ایان آگااهی
که "من او" یا خود خدا هساتم ،بااز هام شااهزاده یاا وارث باال وۀ ساریر
نشانه های شاهزادگان 1 /17نی نوای الهی
پادشاهی هستید .پذیرفتن مسئولیت اورنگای کاه روزی باه عناوان فارد باه
میراث خواهیم برد و نیز فراگیری قاموسی که پادشااه یاا پادر ماا توساط آن
بر تیام زیر دستان خود حکومت می کند ،بر هیگان واجب است.
آیا به سادگی میلب توجه داریادو علیاا ،حکیاا ،ریشای هاا ،ناجیاان
مونی ها و آواتارها این اندیشه را بارهاا باه جهاان اعلاام کارده اناد .ماا
شاخه هایی منشعب از آن م اام ازلای و ابادی هساتیم؛ کاه بایاد رو او را
در تیام انسان ها بجا آورده و هر کسی را باه م اباۀ جزئای از م اام لاایزال
گرامی داریم.
ما در اینجا این است کاه ماا در وجاود متعاال بنابراین اصل مورد بح
الهی زندگی می کنایم و موجودیات داریام .لاائی تسای اساتاد چینای اک
هیین میلب را بدین صورت گفته:
" فین الهی به توانایی ما محادود نیای شاود ،بلکاه تواناایی ماسات
که در ح ی ت به فین الهی مشروط است".
نشانه های شاهزادگان 1 /18نی نوای الهی
تااریخ ماذاهب و مکاتاب فلسافی ایان در هر حال تاریخ بشر ،بخصو
گفته را به ا بات می رساند .با نگاهی اجیاالی باه تااریخ گذشاته مای بینایم
که دسته ها و تشکیلات مذهبی سازمان یافته ،تنهاا چناد صاد ساال در زماین
فعالیت کرده و بعد به دست فراموشی سپرده شدند کاه ایان رقام در م ایساه
با تریلیون ها سال قدمت عالم ،مدت ناچیزی است ،علت چیستو
نشانه های شاهزادگان 1 /19نی نوای الهی
به این دلیل ساده که تا استاد زندۀ اک باا انارژی خاود باه تشاکیلاتی
جان نبخشد ،آن سازمان یا تشکیلات مدت زیاادی دوام نخواهاد داشات .باه
اده
اتاد زنا
اود را اسا
خا اد
اون م ا
اه متا
ااتبی کا
ارای مکا
اول گا
اام اصا
نظا
می انگارند ،نگاهی بیاندازید ،اینها مذاهبی مرده هساتند .اگار توجاه کنیاد
وضع مکاتب متافیزیکی و بسایاری مسالک هاای دیگار نیاز از هیاین قارار
است.
اضاافه کانم کاه اک قادرتی داناسات .اک مایلم در ادامۀ هیین بحا
وجه م بت و عینی زندگی است و آن را در وجاود کساانی مای بینایم کاه در
واکنش های عااطفی خاود تعاادل دارناد .ایان قادرت از مجارای شاور و
شع ،تحرک و عش متجلی می شود .هان باه خاودی خاود جاز مخزنای
برای بایگانی کردن تأ یرات نیست .این قادرت اک اسات کاه جسام و هان
را به فعالیت وا می دارد.
نشانه های شاهزادگان 1 /11نی نوای الهی
اما قدرت اک تنها می تواناد چیازی را در اختیاار ماا قارار دهاد کاه
خود از آن دریافت می کنیم و از آنجا که عیل دریافات باا اختیاار خاود ماا
صورت می گیرد ،یعنی عیلی آگاهانه اسات؛ بایاد نسابت باه تیایلاات خاود
هوشیاری فعالانه داشته باشیم .باید بدانیم که نعیات حتای قبال از ایان کاه
آن را تشخیو دهایم شاکل مای گیارد .پایش از اینکاه نعیات در جهاان
فیزیکی متبلور شود ،آگاهی باید آن را دریافت کند.
ما به عنوان شاهزادگان خدا یا وار ان اورنت م اام متعاال بایاد آگااه
و هوشیار باشیم که می توانیم تیاام خواساته هاای خاود را از رو الهای یاا
قدرت الهی دریافت کنایم .از قضاا آدمای از چهاار رکان رو ،رو الهای
هن و جسم تشکیل یافته است .خویش فانی هرگاز قاادر باه کااری نیسات.
اک است که هیه چیز را انجام مای دهاد و رو فاردی ایان روناد این رو
را کنترل می کند.
هر قدر فرد بر نردبان تعادل عاطفی در پلاۀ بالااتری قارار گیارد ،باه
ح ی ت نزدیک تر می شو د و هر قادر زیباایی موجاودات را بیشاتر تشاخیو
تر خواهد شد. دهد ،شری
در فصل هفتم کتاب اعداد انجیل آمده کاه سار کردگاان دوازده قبیلاۀ
بنی اسرائیل هدایای خاود را بارای ن اار باه درگااه خادا ت ادیم کردناد.
موسی که پیامبر م ام متعال بود ،آنها را پاذیرفت و ت ادیم محاراب کارد .ماا
از آن زمان متکامل تر شده ایم و دیگار باین ماا و خادا واسایه ای وجاود
ندارد .ما شاهزادگان می تاوانیم ماهیات خاود را شاناخته و خواساته هاای
خود را مست ییاً به درگااه خداوناد عرضاه داریام .ساوگیاد هرگاز م اام و
میراث بر ح فرزندان خود را از آنان دریغ نیی کند.
و رسم اک در این عالم هیین اسات و شایوۀ دیگاری وجاود نادارد .در ایان
میان آگاهی ماست که باید بدین شاکل عیال کناد و جبار یاا عازم و ارادۀ
راسخ در این امر ن شی ندارد.
در این روند ،ادراک و تشخیو آگاهاناه بسایار ضاروری اسات؛ چاون
باید بدانیم که موف یت پیش از آن که بر ما ظهور یابد وجود دارد.
ات
اد از دریافا
ادارد .بایا
اود نا
اده ای وجا
ائلۀ پیچیا
ایچ مسا
اا ها
در اینجا
مییئن بود .نفس دانستن این کاه میلاوب هام اکناون نیاز وجاود دارد ،در
عالم هستی مهم ترین چیز اسات .چاون آگااهی باه هیاین شاکل باه باار
می نشیند.
برخی از افراد را می تاوان باه دون کیشاوت تشابیه کارد کاه نیتای
شرافتیندانه ولی هنی آشفته داشت و در نتیجه باا نیازه باه آسایاب باادی
حیله می کرد ،دشین را در جایی می دید کاه از وی ا اری نباود و دختاران
بی سواد و دهاتی را شاهدخت می پنداشت.
آنچه که آدمی را به شناخت عناصر هستی نایال مای کناد ،آگااهی یاا
عامل هوشیاری است .کسانی که در اقلیم اندیشاه هاا ساکنی مای گزینناد و
نشانه های شاهزادگان 1 /11نی نوای الهی
از آن نیرو می گیرناد ،دارای ضاریب هوشای 175هساتند .ایان سایز از
هوم هیان است کاه شااهزادگان دارناد و از آن نیارو مای گیرناد .آناان
وار ان تخت پادشااهی هساتند و بایاد مراقاب مصاالز خاود و نیاز نحاوۀ
برخورد با زندگی بوده و نسبت بدان هوشایار باشاند پاس از تشاریز مفااهیم
تحتانی زندگی ،اینک باه نخساتین ادارک خاود از عاالم نایال مای آیایم و
قوانین آن را کاملاً واژگون و درهم و بارهم مای بینایم و در خاود اشاتیاقی
را برای تعییم یا یافتن فلسفه ای تازه حس می کنیم تا باه باات دسات یاابیم.
در این گذر خیری نهفته است.
اد در
ای برنا
ات بکاار ما
اوی را در راه نادرسا
اه قادرت معنا
افارادی کا
خیر قرار دارند .بعید نیست آناان مانناد فرزنادی نااخل 7تبااهی معر
به بار آورند ،اما با باه کاار باردن ایان قادرت در راه درسات ،هیاراه باا
4
اصطالحی که در انجیل گوته شده ن
نشانه های شاهزادگان 1 /11نی نوای الهی
شهامت اخلاقی و جسارت ،فارد مای تواناد اسارار نهاان را در ایان مرتباۀ
فانی به کار برد.
ما تنها تا حدودی می توانیم با مصونیت باه پایش رویام .قادرتها نسابتا ً
آسان بدست می آیند و داناش گاویی باه خاودی خاود ساوی ماا جااری
می شود ،اما به محن ایان کاه از قادرت هاای خاود ساو اساتفاده کنایم
هیین قدرت و دانش بر علیه ما بکاار مای افتاد و تیاام دساتاوردهای ماا را
محو و نابود می کند.
بدین ترتیب ما به جلاد خاویش مبادل مای شاویم و باه واسایۀ جااه
طلبی و خودستایی ،خود را بدست خویش ویاران مای کنایم .غارور انساان
نسبت به قدرت هاای خاویش شیشایری دو لباه اسات .او بار بارم رفیعای
نشسته و از هم نوب خود فراتر است چاون باه اسارار معناوی خاصای دسات
یافته .او دنیا را صدفی می انگاارد کاه مرواریاد آرزوهاای خاود را از آن
بر می گیرد و ارادۀ خود را بر آن اعیال می کند.
وی به ن یۀ ت ابل با قوانین نهان مای رساد .ایان قاوانین انساان را در
اوم گرفتاری یاری می کنند ،اما نیت او باید معیوف بهبود جهان باشد.
اگر او این آرمان را هییشه مد نظار داشاته باشاد ،قاوانین یااد شاده
می توانند او را به اوم قدرت برسانند و هیاین کاار را نیاز مای کنناد ،اماا
بگذار یک بار در سر سپردگی به سوگیاد ،پادشاه تکیاه زده بار ساریر ،دچاار
لغزم شود؛ بگذار یک بار خود و جبروت خویش را بار آرماان بهباود جهاان
م دم شیارد یا آنچنان که عیسی گفت:
نشانه های شاهزادگان 1 /11نی نوای الهی
" به کار پدر پرداختن" تا هیین قادرت هاای موجاود در عاالم او را باه
حضین ویرانی در افکنند.
شاهزاده باید از قاوانین ساری ایان جهاان فراتار باشاد ،چاون ایان
قوانین توسط حکیرانان کیهانی وضع شده اند که او در آنهاا بسار مای بارد.
راز کار در اینجاست .آیا شیا تحت قیومیت قاوانینی زنادگی مای کنیاد کاه
توسط ارواحی وضع شده اند که خود را باه قادرت حکاومتی گیاارده انادو
آیا مایلید آنان زمام امور شیا را در دست بگیرندو
به کسی که حریو جیع آوری مال و مناال اسات ،فرصاتی بارای ایان
کار داده می شاود و بعاد تیلاک هیاین دارایای هاا باه شیشایری مبادل
می شود که او را به خاک در می افکند .او با وجود ایان کاه میلیاون هاا نفار
را تحت ان یاد دارد ،غالباً در موقعیتی قارار مای گیارد کاه انباوهی از پاول
خاود هم نیی تواند به او کیک کند .بدین ترتیب هار کسای بایاد باا ضاع
مواجه شود؛ یعنی یا بر آن غلباه کناد و یاا مغلاوب آن شاود .اگار مغلاوب
نشانه های شاهزادگان 1 /16نی نوای الهی
گردد نصیبش نیاز خواهد بود.آناان کاه شکسات نخاورده اناد بااز هام از
حضین بر می خیزند و اوم می گیرند تاا زنادگی تاازه ای را بناا کنناد و در
این راه از یاری سوگیاد برخوردار خواهند بود.
نشانۀ شاهزادگان ساخن از اسارار نهاان در پاس درب هاای در مبح
بسته نیست؛ چون قدرت خدا که در واقع آیتای اسات کاه تیاام انساان هاا
برای تسلط بر هیه چیز مورد استفاده قارار مای دهناد ،بناا کننادۀ بازر
جهان است .هیین و بس .
"هیان طور که آینه با کنار زدن غبار بارای مای شاود و ناور درخشاان
را منعکس می کناد ،جوینادۀ خادا نیاز در اوم اساتحالۀ معناوی خاود را
می نگرد و به حاصل تلام های خود دست می یابد".
این هیان میلبی است که در گفته هاای ساودار ساینت مساتیر اسات
ما باید به هیکاری آگاهانه با خداوند نایل شویم.
نشانه های شاهزادگان 1 /17نی نوای الهی
هیین که آدمی از عدم تعادل خود رهاا گاردد ،تخات پادشااهی را باه
میراث خواهد برد و در خدمت هیگان قرار می گیرد.
یکی از قوانین حرکات در فیزیاک ایان اسات کاه هار عیلای دارای
عکس العیلی مساوی و در خلاف جهت آن است .هار جریاانی از انارژی نیاز
جریان مخالفی دارد و باید چنین باشد .ایان هیاان اسات کاه آن را قاانون
علت و معلول می نامیم.
هر کسی معیولااً یکای از ایان دو اسات .او موجاودی زناده اسات و
بودن هیواره جنبه ای از منفی یا م بت است .وقتی کسای علات باشاد م بات
است و وقتی معلول باشد ،منفی.
و در ابتدای این فصل گفتم که قدرت الهی تنها چیزی را عیاا مای کناد کاه
ما خود از آن دریافت می کنیم .م بات باودن یعنای علات باودن و دریافات
کردن قدرت و به کار بردن آن تا حادی کاه خاود آگاهاناه تیایال داریام.
نشانه های شاهزادگان 1 /18نی نوای الهی
منفی بودن یعنی این که ما آگاهانه در قادرت ساهیم نیساتیم و عیومااً ف اط
گیرنده ایم.
این کاار را مای تاوان باا شابیه ساازی انجاام داد .ایان مادل هاا
تصویرسازی ها ،یا تجسم های هنی باید با زمان واقعاه منیبا باشاند .اگار
کتابی را میالعه می کنید ،باید وقایع آفریاده شاده توساط نویسانده را باا
تصویر سازی مجسم کنیاد .بایاد او را در حاال نوشاتن آن صاحنۀ بخصاو
ببینید ،کلیات را ببینید که بر کاغذ ماشین تحریر او ن ش می بندند.
نشانه های شاهزادگان 1 /19نی نوای الهی
اگر این عیل را به درستی فراگیریاد ،خواهیاد دیاد کاه مای توانیاد
هیین روم را در هر یک از هنرها منجیلاه موسای ی ،مجسایه ساازی ،مادل
سازی ،تئاتر ،ن اشی ،مذاکرات شغلی ،یاا هار آنچاه کاه زنادگی پایش روی
شیا قرار می دهد بکار گیرید؛ در قالاب موقعیات هاا ،شارایط ،یاا مشاکلات
که خود را درآن معلول می دانید.
آیا می توانید هنگام گاوم دادن باه یکای از قیعاات ماوتزارت او را
در حال سرودن یکای از شااهکارهای بازرگش تصاور کنیاد ،یاا دیکناز را
هنگام آفرینش ا ر جااودانش دیویاد کاپرفیلادو ایان کاار را باا هار چاه
می خواهید انجام دهید و آن پس از مدتی جزئی از وجود شیا می شود.
در این زمان است که به تدرید کار پاکسازی لوحاه هاای هنای خاود
را از هر شیار غلیی آغاز می کنیاد؛ باه گوناه ای کاه مای توانیاد ح اای
اقالیم رفیع تر را در یافت کنید .اصلا خیاها بایاد از آتیان یاا رو شاروب
شود تا بتواند در اوم شکوه خود بدرخشد.
البته در اینجا ما با انرژی در مکان سار و کاار داریام .کُال پدیاده باه
هیین مسئله مربوط می شوند .هیین و باس .معلاول یاا منفیات ،تاوده هاای
خیاها را به عنوان زواید غیر طبیعی بدن جذب و تاه نشاین مای کناد و ماا
باید در جهت پایان بخشیدن به این روند فعالیت کنایم .در غیار ایان صاورت
الگوهای واکنشی حاصل از آنها اسباب زحیت ما شاده ،بار سار راه ماا ماانع
اینجاد می کنند.
ااز
ااهزادگان با
اانۀ شا
اه مبحا نشا
اد ،با
اه آموختیا
اه آنچا
اه با
اا توجا
با
می گردیم .شاهزاده هیواره در وضعیت هنای داناایی قارار دارد و در پای
نشانه های شاهزادگان 1 /11نی نوای الهی
ح ی ت ،شرافت و زیبایی اسات .در مرحلاۀ فعلای او نیای داناد کاه بارای
توفی در هدف خود باید چنین باشاد و خاود باه ایان ویژگای هاای الهای
مبدل شود.
کسانی که زندگی را در هالۀ اسرار مای پیچناد و تلاام مای کنناد آن
را از هم نوعان خود مخفی کنناد ،اباداب گاران ماذاهب و مکاتاب فلسافی
هستند .این کار زیاد دشاوار نیسات .آنچاه کاه کیتار کسای از آن اطلااب
دارد و اسرار آمیزترین چیز برای انساان مای باشاد وجاود خاودم اسات.
نشانه های شاهزادگان 1 /11نی نوای الهی
اا
اس نیادها
اود را در پا
اای خا
اوزه ها
اان آما
بسایاری از ادیا
پنهان کرده اند .این کاار توساط کااهنین ایان مکاتاب صاورت
گرفته تا بتوانند عوام را هییشاه تحات کنتارل تشاکیلات ماذهبی
حفه کنند. نگاه دارند و خود را از خیر آزار و مر
اما امروزه جهان بینی سری آشکارا اعلاام مای شاود .حکیاای بازر
آن را کلید آموزم های خود قرار مای دهناد .در انباوه کلیااتی کاه هار
کسی می تواند در کتابخانه ها پیدا کناد یاا در کتابفروشای هاا ابتیااب کناد
تنها تعداد اندکی از جهان بینی های اسراری یافت مای شاوند کاه در جهات
هدف خودشناسای حرفای بارای گفاتن دارناد ،آری تنهاا تعاداد انگشات
شیاری از این کتاب ها برای شاناخت جهاان نسابت هاا ،یعنای جهاانی کاه
انسان به زیستن در آن مجبور میشود ،فایدۀ عیلی خاصی دارند.
یکی از اینها کابالاا یاا تعاالیم عرفاانی دیان باساتانی یهاود اسات.
تئوری های کابالا تنها طب ات درون را در بر می گیارد؛ طب ااتی کاه در آنهاا
دسته ای از وجودها زندگی می کنند که در زنادگی ماادی بشاریت و ت ادیر
فردی انسان ن ش مهیی دارند .آنها باه انادازۀ دنیاای ماادی اطاراف شایا
واقعی هستند.
نشانه های شاهزادگان 1 /11نی نوای الهی
اجازه دهید در این مورد بیشتر توضایز دهام .ماا هیاانی هساتیم کاه
می اندیشیم .ربازارتارز ،کبیار ،گوروناناک ،پاولس رساول ،فاوبی کاوانتز
و بسایاری از اساتادان و علیاا ایان را بارهاا و زرتشت ،بودا ،تولسای دا
بارها به ما گفته اند.
حتیاً دیده اید که خییر مجسیه سازی را مای تاوان باه شاکل دلخاواه
در آورد .ضیناً دیده اید که اگار ساکه یاا کلیادی را روی آن فشاار دهیاد
جای آن بر روی خییر می ماند .از ساوی دیگار باا اساتفاده از ایان قالاب
می توانید نسخۀ کاملی از هیان جسم را بساازید .اگار قالاب را باا گاچ پار
کنید و بگذارید خودم را بگیرد می توانید نساخۀ دقی ای از ساکه یاا کلیاد
را از خییر جدا کنید.
نشانه های شاهزادگان 1 /11نی نوای الهی
قدرت هییشه حاضر و نافذ الهی م ل گچ مایع باه ایان قالاب تهای کاه
بدین شکل ساخته شده جاری مای شاود و عن ریاب شایا صااحب نساخه ای
کامل از چیزی خواهید بود که در هن داشتید .باه خااطر داشاته باشاید کاه
هر وقت فکر می کنید ،هیین اتفای می افتاد -بناابراین باه آرزوهاای خاود
فکر کنید تا درزندگی تان تجلای یابناد .ایان فرآینادی جااودان و بلااتغییر
است که هییشه مو ر واقع می شود.
از " یکبار فرم بی شکل را به دام اندازیاد تاا بادون تار
ابلیس ،با خونسردی ،آرامش و به سادگی به هار جاا کاه مایلیاد
بروید".
اصاول خاصای از زنادگی اساتوار اسات کاه از مفااهیم این نشان بر اسا
م بت و منفی بر گرفته می شوند و عبارتند از:
منفی م بت
میراث راساتینی را کاه خداوناد باه شایا عیاا کارده پاذیرا باشاید
میرا ی که فرزندی خدا در قلیروی اوست .شایا شااهزادۀ ایان تاام و تخات
و فرزند خدا هستید.
7
تهذیب شاهزادگان
در سرتاسر افلاک عنصری هوشایند وجاود دارد کاه خاود را در هیاۀ
اشکال حیاتی متجلی می کند .این عنصر را می تاوان در تیاام فعالیات هاای
موجودات زنده مشاهده کرد؛ عنصری که در قالب حیاات جانادار تاا سایو
رفیع معنوی خود را به ظهور می رساند.
ما تنها با ردیابی این نیارو در تیاام جلاوه هاای هساتی مای تاوانیم
وجود آن را به ا بات برسانیم .بارای ایان کاه باه چناین مشااهده ای نائال
شویم ،ما شاهزادگان که فرزندان خداییم ،باید فهم ایان شاعور یاا قادرت را
به تصور در آوریم.
دکارت می گفت:
و در این حکم به فلسفۀ هن تحلیلگر انساان اشااره مای کارد .اگار در
این مشاهده توفی یابد اجرای دو گانۀ کل را باه ظهاور خواهیاد رسااند اول
وجه مادی یا خارجی انسان و دوم جان یا آنچه که ما ب ا می خوانیم.
تهذیب شاهزادگان 1 /18نی نوای الهی
این که آدمی پیش از رسیدن باه قلاه ی الهای وجاود ،خاود فرآیناد
تزکیه را طی می کند ،امری است کاه هیگاان باه خاوبی مای دانناد .او در
ابتدا خالو و پاک بود و در م اام رو در حاالی وارد ایان عاالم شاد کاه
محیوله ای اضافی به هیاراه نداشات؛ اماا بعاد هان تحتاانی را آفریاد.
هنگامی که از کاار آفریادن هان تحتاانی فاارم شاد ،هان تحتاانی در
آفرینش از او پیشی گرفت و این م دمه ی س وط انساان شاد .ایان بخاش از
هن را در روانشناسی " ضاییر ناخودآگااه مای نامناد" و در مسایحیت آن
را با شییان یکی می دانند .تیام ادیاان و مکاتاب فلسافی بارای ایان وجاه
انسان که به محن است رار رو در ایان عاالم شاروب باه پیشای گارفتن در
آفرینش کرد ،نامی برگزیده اند.
این وجه انسان کاه از هیاان ابتادا تسالط بار آدمای را آغااز کارد
امروز نیز به هیین کار مشغول است تا وقتی که انساان نسابت باه ایان روناد
هوشیار نشده و رو را به عنوان خال نخساتین باه رساییت نشناساد هییشاه
در هر کار به چیز دیگری غیر از خود متکای اسات و معلاول آن چیاز واقاع
می شود.
هر کسی باید به گسستن خواسته هاای ت بیات شاده ی سرشات خاویش
هیت گیارد .این خواسته ها طی تناسخات بسایار در هان ناخودآگااه مااوا
گرفته اند و روند رشد و رسایدن باه اساتادی را در انساان باه تعویا مای
اندازند .شیا باید ابتدا ماهیت سر منشاأ آنهاا را بشناساید و کاار خاود را از
آنجا آغاز کنید.
تهذیب شاهزادگان 1 /19نی نوای الهی
م بت ا مذکر یا نور
این قانون قیبیت یا این اصل متضاادها هییشاه وقتای فارد وارد ایان
عالم می شود ،صادی است .هر کسی تا وقتای کاه هوشایاری خاود را نسابت
به این اصول حفه کند ،می تواند از وجود خود آگاه باشد.
دو نوب آموزگار وجاود دارد؛ آناان کاه اطلاعاات چنادانی از ضاییر
ناخودآگاه ندارند و آن را طوری معرفی میکنند کاه گاویی مجرایای بارای
هیکار شدن با خداست و باید از آن طریا فعالیات کارد و کساانی کاه آن
را واسیه ی ح ی ی برقراری ارتباط مسات یم باا قادرت الهای مای دانناد.
گروه دوم پیرو هایچ مکتبای نیساتند ولای بادون هایچ کیکای در جهات
رسیدن یه خودشناسی تلام می کنند.
این نوب معلم به دقت توضیز می دهاد کاه گرفتااری تاو محصاول باه
جریان افتادن کارما است .گروه ک یری از ماردم دوسات دارناد ایان نظریاه
را بپذیرند چون بار مسائولیت را از دوم آناان بار مای دارد .ایان توضایز
مظلاوم واقاع شادن را در فارد باه بدین جهت پذیرفته می شود که احسا
وجود می آورد .به خیال او خدا وی را مورد آزمایش قرار داده است.
معلم واقعای جاز نشاان دادن راه کیاک چنادانی باه فارد نییکناد.
ترین ن و ما در م ام داناش پژوهاان داناش الهای ،ایان اسات کاه بزر
انتظار داشته باشیم نتاید از خارم به باار آیناد .باالعکس ،نتیجاه هییشاه از
تهذیب شاهزادگان 1 /11نی نوای الهی
درون فردی نشأت می گیرد که در جهت باه کاار گیاری قادرت خادا تلاام
کند.
معیولاً علت این است که فرد مایل نیسات ماهیات خاود را بپاذیرد .باا
این کار آدمی دریچه ی وجاود خاود را باه روی طب اه ی رفیاع تاری کاه
منشأ جریان برکات الهی است می بنادد .وقتای متوجاه ی ایان خیاا شاود
ع ب گرد کرده از نو آغاز می کند و به هدف خود می رسد.
به ندرت پیش می آید که موانع ربیای باه هادف یاا خواساته داشاته
عصابیت باشند؛ اما تنش و عصبیت هیین ن ش را دارد .هرگااه فارد احساا
می کند و نسبت به چیزی شادیداً نگاران اسات ،ارتبااط او باا قادرت خادا
،به جاای رساانیدن او باه طب اه ای کاه کاهش می یابد ،چون تنش و ان با
هیه چیز در آن امکان پذیر اسات ،آگااهی وی را باه مرتباه ی « توهیاات»
زنجیر می کند .آدمی عادت دارد به جاای آنچاه مای خواهاد ،ناکاامی در
رسیدن به خواسته ها تجسم کند.
راه حل کار ،برقراری ارتباط باا قادرت الهای ،آساودن در آغاوم او
و فرصتی برای جاری شدن برکات او فراهم کردن اسات .ماا مای تاوانیم باه
اختیار خود دسات باه انتخااب زنایم .ماا آزادیام کاه هرچاه بیشاتر باه
قدرت های خود در م ام شاهزادگان و وار ان خادا وقاوف یاابیم یاا از ایان
شناخت صرف نظر کنیم و این امر علیرغم قارن هاا نابااوری ناخودآگاهاناه و
غالباً پنهان نسبت به امیالی رخ می دهد که در درون ما ت بیت شده اند.
تهذیب شاهزادگان 1 /11نی نوای الهی
اتفاده ی
ادا و اسا
اتجوی ادراک عیی ا ت اری از خا
ار جسا
اان در ا ا
اییا
اادر
اان را قا
اتین انسا
اان راسا
اود .اییا
اکوفا م ای شا
اذیر از آن شا
ازل ناپا
تزلا
می سازد در عین متانت و آرامش باا خادا هیکااری کناد .تهاذیب نفاس و
پاکسازی موانعی که در آگااهی موجودناد ،قادم بعادی اسات .فارد بایاد
و ار
ادون تا
اد و در نهای ات با
ات را درک کنا
اذیر ح ی ا
فعالی ات تغیی ار ناپا
وفادارانه با آن از در هیکاری در آید.
« به دنبالم بیا » روی ساخن او باا کسای اسات کاه تاوان و آماادگی
رفتن به هر جایی که او می رود داشته باشد؛ که مای تواناد یکای از طب اات
درون باشد.
استاد هر جا کاه تاو باروی مان هام مای آیام و عیسای پاساخ داد:
"روبهان را لانه و پرندگان را آشیانه ای اسات ،اماا فرزناد انساان را جاایی
برای غنودن نیست".
" آن کس که دسته ی خیش را باه دسات گیارد و باه پشات سار نظار
اندازد ،برای ورود به اقلیم خداوند آماده نیست".
این ماجرا در انجیل لوقا 7::5ن ل شده است .منظاور او ایان باود کاه
اازم را
اادگی لا
اود آما
اه اقلایم خداشناسای در درون خا
ارای ورود با
ایا با
شا
ندارید.
تهذیب شاهزادگان 1 /11نی نوای الهی
این بدین معنی بود که مرد اولای کاه مای خواسات از عیسای پیاروی
کند در آگاهی بیرونی جهاان اسایر شاده باود .او تنهاا چیزهاایی را بااور
داشت که به چشم خود می دید و به تواناایی خاود در امار آفارینش چنادان
اعت اد نداشت و گیان می کرد به تنهایی از عهاده ی کارهاای خااری العااده
در اقلیم ماسوی بر نخواهد آمد .او مایال باود اساتاد را هیاه جاا هیراهای
کند ،اما عیسی مرتباً به چناان مراتبای از آگااهی برتار وارد مای شاد کاه
حتی می توانسات کساانی را کاه در میاان جیعیات در صادد دساتگیری او
بودند فریب دهد.
را بدسات شیا باید قاادر باه پیاروی باوده ،قادرت کارهاای بازر
آورید .هیان طور که عیسی مدت ها قبل به پیروان خود گفت:
کسانی کاه اخلاای و ماذهب را از هام جادا مای دانناد یاا پیاروان
استادان کا ب ،قواعادی را بارای رساتگاری رو تادوین کارده اناد کاه
نادرست است .آنان به ما انادرز مای دهناد کاه هرگاز نگاذاریم اشاتیای و
اام.
ات با
اه زنا
اوم با اد" .روز و شا
اب مترصاد و گا اروکش کنا
حرارتیاان فا
تهذیب شاهزادگان 1 /11نی نوای الهی
گرایش های منفعلاناه ی خاود را هیاواره تحات سالیه قارار ده ،از هایچ
تلاشی ابا نداشته بام و اراده ی خود را هییشه راسخ و مصیم بدار".
این تلام آگاهانه جاز شکسات و آزردگای بارای کساانی کاه بادان
اهتیام می ورزند ،یاری نادارد و آناان را ساردرگم مای کناد .ریاضات و
اراده ی شدید آنها برایشان به چیزی غیر قابال تحیال م ال تاب یاا شاکنجه
مبدل می شود.
می کنند ،تجربه ای اساسی و اصیل است .این وجاه تیاایز ماؤمنین از خشاکه
مذهبیون و مردان خدا از مؤمنین است.
کسانی که این روند را به طاور اکیال پایش مای گیرناد ،در واقعیات
آن تردیدی ندارناد .آناان داننادگان هساتند ،چاون در ا ار رهاا کاردن
و تانش حاصال از ارادۀ شخصای ،قادرت برتار را در عیال لیاس ان با
کرده اند.
انسان تنها به نان زنده نیست ،بلکاه زنادگی معناوی نیاز باه او حیاات
می بخشد .وی موجودی آگاه است که برای شاناختن خداوناد بایاد خاود را
بشناسد .آدمی به عنوان موجودی آگااه ،خاود را از مجارای هان و جسام
متجلی می کند ،تا وقتی کاه آگااهی وی از قیاد هان و مااده رهاا نشاده
باشد ،نیی تواند به خودشناسی و خداشناشی برساد .اگار هان او باه هان
تهذیب شاهزادگان 1 /17نی نوای الهی
و نیازهای آن معیوف شود ،باه موجاودی ناساوتی مبادل مای گاردد کاه
نتاید غیر قابل اجتناب آن عبارتند از حسادت هاا و کشایکش هاا اسات .اماا
اگر هنش متوجاه رو شاود ،معناوی گشاته و باه عشا وآراماش دسات
خواهد یافت.
ادرز
اه خودشناسای انا
اا را با
اته ما
ااران گذشا
اتادان در روزگا
اام اسا
تیا
داده اند .ما برای شناختن خویش باید با تحلیال عیلای نفاس ،باه فراساوی
تن آگاهی 5صعود کنیم .تولد تاازه یعنای اوم گارفتن ورای تان آگااهی یاا
تحلیل عیلی نفس ،بدین ترتیب به خودشناسای و شاناخت ساوگیاد کاه یکای
مای گویاد " :باه از نام های خداست نایل خواهیم شد .آنجا که گوپاال دا
جای یک بار در عیار ،روزی صادها باار ماردن را بیاموزیاد " .باه هیاین
ااهی را
ان آگا
اه ی تا
اعود از مرحلا
اا بای اد روم صا
ااره دارد .ما
اوب اشا
موضا
معطوف جساااام و حوایج آن اساااات و از خویش راسااااتین کافل 5وضااااعیتی که طی آن تمان حوا
می ماند ن
تهذیب شاهزادگان 1 /18نی نوای الهی
ما راه تسلط بر زندگی را از یاد برده ایم .آیاا مای تاوان از مرحلاه ی
تن آگاهی صعود کنیمو آیا می توانیم جسام را تارک کارده و مجادداً باه آن
رجعت کنایمو ت ریبااً تیاام اساتادان در طای اعصاار و در سارزمین هاای
گوناگون این کارها را تعلیم داده اند .انساان بارای رسایدن باه ایان هادف
باید زندگی پرهیزکارانه ای را در پیش گیرد .ایان یکای از سانت هاای زیار
قلبای دارناد برکات بنای معنویت است .عیسی گفات " :آناان کاه خلاو
یافته اند چون به دیدار خداوند خواهند رفت".
ربازارتارز گفت:
در مسئله ی تهذیب ،مهام تارین اصال ایان اسات کاه راه آساودن از
کاردم و ایناک بااز هام باه دلواپسی ها را بیاموزیم .قبلاً در این مورد بحا
سرام آن می رویم.
آفارینش ایان اسات کاه " :باه یکادیگر عشا یکی از قوانین بزر
بورزید ".تیام آموزگاران به ما گوشزد کرده اناد .چاراو سااده اسات؛ چاون
وقتی به دیگران عش می ورزیام ،دل و آگااهی ماا در حالات آساودگی و
آرامش قرار گرفته و توجه ما از خویش برگرفتاه مای شاود .پاس از آن چاه
تهذیب شاهزادگان 1 /19نی نوای الهی
روی می دهدو وقتی خود را فراموم مای کنایم ،آساوده مای شاویم .ایان
نتیجه ای طبیعی است که تیام عالم آشنا هساتند .کسای کاه گرفتاار تانش و
نگرانی است ،درگیر خود یا خانواده ی نزدیک خاود اسات ،گرفتاار دغدغاۀ
احساسات و اندیشه هاست .و به آنچه قبلاً بار او گذشاته یاا در آیناده پایش
رو دارد یا آنچه دیگران در باره ی او می اندیشند ،فکار مای کناد .اماا اگار
او به فراموم کردن خویش ترغیب شود ،بلافاصاله باه آساودگی مای رساد.
حالا ببینیم دلواپسی و نگرانی با انسان چاه مای کنادو او را در چنگاال خاود
می فشارد؛ مجراهای درون را خفه می کناد و جریاان منباع تغذیاه را قیاع
می کند .خدا و عش به دیگران موقوف می شود .به فارد عصابی نگااه کنیاد
ا
اوط عییا
اامنظم و خیا
اات نا
ادید ،حرکا
ای شا
ابن ،گرفتگا
الات من ا
و عضا
ماهیچه های چهره ی او را ببینید .تا وقتی کاه هناوز هام هانش بار خاود
معیوف و متیرکز باشد استراحت جسایی بارای او بای فایاده اسات؛ چاون
است .ایان خفگای و ماانع در تیاام باز هم از نظر هنی دچار تنش و ان با
شب و روز در او وجود دارد.
اک در انساان باید کاملااً آرام باود؛ در ایان صاورت قادرت م اد
جاری می شود .در اینجا با دو اصل سر و کاار داریام .بااز گردانادن جهات
انرژی به بیرون و عش ورزیدن به هیسایه هیچون خویشتن.
عوامل علیی میروحه در اینجا از این قرارند؛ ماا باه عناوان رو و باا
استفاده از زمان ،مکان ،ماده و انارژی قادرت آفریننادگی داریام در اینجاا
قیبیت یا نوعی نوسان وجاود دارد ،یعنای جریاانی کاه در دو جهات عیال
می کند ،جریانی رو به بیرون از طرف " مان " کاه رو ناام دارد و جریاانی
رو به درون از دیگران به جانب " من" یعنی جریان های م بت و منفی.
معیوف گردد .جریان رو به بیرون ،انرژی آفرینناده چناان مهیاب اسات کاه
بی عدالتی باقی نیی ماند .تنهاا چیازی کاه بااقی جایی برای ت لا و احسا
نیکی با ملاییت و بی وقفاه اسات .ایان شایوۀ تهاذیب می ماند ،ن ار احسا
شاهزادگان است.
شاهزاده تشخیو مای دهاد کاه تابیادن شاعاب خورشاید بار زماین
حجت وجود خورشید است .به طریا اولای ،زیساتن او در ایان جهاان نیاز
حجت وجود جان جانان اسات .شاعاب خورشاید ناه خاود خورشاید ،بلکاه
بازتاب جاوهره ی آن اسات و وجاود خاود را از ایان جاوهر مای گیارد.
شاهزاده می داند که این در مورد خودم نیز صادی اسات ،چاه خاود او هام
بازتابی از جوهره ی خداست و وجود خود را مدیون اوست.
دست یافته .او آمااده اسات تاا آگااهی خاود اینک شاهزاده به خلو
را به طور تیام و کیال تسالیم خادا کناد و نیازهاای خاود را از او بخواهاد
اما نیاز دیگر وسیله ی زنجیر شدن او باه خاویش نیسات و در او تانش ایجااد
نیی کند؛ زیرا هیچون نیازهاای ساایر افاراد از دایاره ی وجاود او خاارم
است و او در این حال با کُل عاالم در وحادت بسار مای بارد؛ چاون خاود
بخشی از خداست.
وارد عیال مای شاود .فارد اما جریان درون ریز به صاورت معکاو
درون گرا باه خاود نظار دارد .نشاانه ی درون گرایاان خاواب آلاودگی و
تهذیب شاهزادگان 1 /61نی نوای الهی
عدم هوشیاری نسبت به محیط است .خدا یاا ناور ،حیاات بخاش اسات .رو
به نور زنده است ،اما غالباً نور را با دانش مغالیه مای کناد .جاایی کاه ناور
نباشد ،رو جسم را به خواب می برد و اینجاسات کاه واقعیات ماورد انکاار
قرار می گیرد .منظور این است کاه فارد عاادت مای کناد هیاه چیاز را در
هاله ای از اسرار ببیند .اگر این عادت یاا تنازل قادرت تاأ یر گاذاری تلفیا
شود ،درون گرایی محن حاصل می شود .آیاا تاا کناون باا کسای برخاورد
کرده اید معلول تام عامل محییی بوده و کاملااً نااتوان اساتو کساانی کاه
در این وضعیت دهشتناک گرفتار می شاوند ،ظلیات دنیاای خاود را افازون
نیوده و نسبت به هیه چیز نفرت پیشه مای کنناد .آناان ساعی مای کنناد در
مورد هر آنچه در اطرافشان است ،اغرای کنند و چه بساا خاود باه موجاودی
ویرانگر مبدل شوند.
رو معیار قفس خویش است .هر قدر فارد درون گراتار باشاد ،بارای
خود و نیز برای دیگران خیرناک تار اسات .اگار او در آگااهی خاود بااقی
بیاند ،گیان می کند درون چیزی است ولی چاه چیاز ،خاود نیای داناد .او
چنان درون گراست که چیز دیگری بارایش وجاود نادارد و دنیاا را کاملااً از
یاد می برد.
درون گرا کردن دیگران کار آسانی اسات .اگار کسای را واداریام باه
خویشتن نظر کند ،او را درون گرا کرده ایم .چناین فاردی باه ماشاین درون
گرایی مبدل می شود .نظااره ی جهاان از دیادگاه فاردی و بااز باه خاود
نگریستن ،شیوه ی درون گرایاان اسات .باه هیاین علات اسات کاه وقتای
مستیراً به تصاویر هنی خود نگاه می کنایم ،در واقاع آ ااری را مای بینایم
که انرژی با عبور خود بر روی ما باقی گذاشاته اسات .رو غالبااً باه واسایۀ
تهذیب شاهزادگان 1 /61نی نوای الهی
خواسته ها و تصاویر هنی خود و نیز محدودیت هاایی کاه خاود بار خاویش
اعیال می کند ،خود را در دام درون گرایای گرفتاار مای کناد .باا وجاود
این انسان تا در بحبوحه ی چیزی گرفتاار نشاود و در آن ن شای ایفاا نکناد
از آن رها نخواهد شد .فرو رفتن در اماور را بارهاا و بارهاا تجرباه و تیارین
کنید تا بتوانید دامی را که برای خود گسترده اید ،از هم باز کنید.
رو از آن جهت در خود فرو می ریازد کاه مادام جریاان درون ریاز
منفی می آفریند ،رو برون گراست ،چون خود چناین مای خواهاد و مایال
است خارم از آگاهی خود بسر برد .وقتی که شایا از برقاراری ارتبااط باین
خود و محیط خود میانعات مای کنیاد ،درون گارا مای شاوید و دیگار باا
واقعیت روبرو نخواهید شد .اداره ی زندگی و پاذیرفتن مساؤلیت اماور ،باه
معنی نزدیکی به واقعیت و خلاقیت است.
در جامعه ی آشفته ی امروز ،پول وسایله ای بارای بدسات آوردن هار
چیزی است .دیگر ما باه معناای گذشاته ،هیچاون کساانی کاه در جواماع
پیشگام می زیسته اند ،صاحب خلاقیات نیساتیم .منظاور دورانای اسات کاه
وقتی نیازی پیش می آمد ،قوای تخیل ما بارای سااختن و آفارینش باه کاار
می افتاد .جامعه ی فعلی ،ما را از افرادی خودکفا باه خریادارانی بای فکار
تبدیل کرده است .راه های گونااگونی بارای باه هادر دادن پاول در پایش
پای ما گذاشته اند و این رای ما به بهای الگاویی دوگاناه تیاام شاده اسات.
مفهوم کییت در این طرز فکر به ن ش آفرینی می پاردازد؛ بادین معنای کاه
به در کفایت ،کیتر ،یا بیشتر از حد نیاز برخاوردار شادن ،باه هنیتای بادل
می شود که غالباً از خود بروز مای دهایم .برخاورداری فاراوان باه معنای
تخیی از مرز کفاف است و محرومیت به معنای کیباود و ن صاان .هیاه چیاز
تهذیب شاهزادگان 1 /61نی نوای الهی
بر محور تل ی فرد از مفهوم کییات شاکل مای گیارد .برخاورداری بایش از
حد کفاف یا کیتر از آن مای تواناد تعیاین کنناده ی میازان درون گرایای
باشد .اما در اصل درون گرایی باه برخاورداری کیتار از حاد نیااز مرباوط
می شود .رو غالباً با مفهوم برخاورداری کیتار از حاد ،خاود را باه بارون
گرایی وادار می کند .در چنین شاراییی رو بایاد بارای برخاوردار شادن
یابد و خاویش را تاا جاایی تعیایم دهاد کاه خاود مایال به خارم انعکا
نیست .در اینجا ساخن از مفهاوم آگااهی اسات اا یعنای هیاان وضاعیت
هوشیاری که سازنده ی تیام افکار و احساسات فرد است.
رو هیان است که آگاهی اوست؛ یعنی موجودیت باا وجاودی کاه باه
خود آگاه است .رو این هوشیاری از خویش را باه ساهولت باا فرآینادهای
خیالی هنی و فعالیت های فیزیکای زنادگی روز ماره اشاتباه مای گیارد.
هنگامی که این عدم هوشیاری به آخرین حد خاود رساید ،حاداک ر خاود را
جسیی بیش نیی داند.
حتی وقتی به مرحله ای رسیده باشیم کاه مای دانایم هار یاک از ماا
بارقه ای از آگاهی را در درون خود داریم ،هنوز هام پاایین تار از ن یاه ای
هسااتیم کااه بااودا آن را بودیساات وا Bodhisttvaیااا شااعور مساایحایی
می خواند .هیه ی ما در تلاشیم تا باه مرحلاه ی آگااهی ماهانتاا برسایم کاه
بالاترین مراتب است .وقتی کاه در ایان مرحلاه ی رفیاع قارار گیاریم ،باه
خودشناسی رسیده و می توانیم باه میال و اراده ی خاود انارژی بیاافرینیم و
به خواست خود دست به اقدام ،اداره ،محو کاردن ،یاا بااز آفرینای بازنیم.
رو در این مرتبه به جای نابود کردن تیام آنچه قبلااً باا آنهاا تبااین داشاته
در می یابد که می تواناد آنهاا را تحات سالیه درآورد .در مای یاباد کاه
تهذیب شاهزادگان 1 /61نی نوای الهی
صرفاً این طور می پنداشته که باید با آنها در ت ابال و تضااد باشاد و قضااوت
را می آموزد.
توانایی بلاتغییر ولی اشتیای به جاد و جهاد متغیار اسات .وقتای شایا
کاری را انجام می دهید در حالی که هایچ علاقاه و تیاایلی را نسابت بادان
در خود سرام ندارید ،تلاشتان ناکام می ماند .شااید ناه بلافاصاله ولای دیار
یا زود به اصیلا سرتان به سنت می خاورد .در ایان شارایط مایال نیساتید
مسئولیت کاری را که بر عهده دارید بپذیرید .اگار در ایان کاار زیااده روی
کنید ،خود را گرفتار بی حوصلگی و بی علااقگی نیاوده و سایز ارتباطتاان
با محیط و اطرافتان به مراتب تنزل می کند.
کسانی کاه باه سالیه جاویی علاقاه مندناد د دیکتاتورهاا ) ایان را
می دانند و از کار در جهت سلیه بر توده ها استفاده می کنند.
سلیه جویی را هیگان به چشم نگهبان بردگاان مای نگرناد .ماا بادان
علت این طور می پنداریم کاه یاک باار یاا معیولااً باه دفعاات در اداره ی
تهذیب شاهزادگان 1 /66نی نوای الهی
چیزی ناکام مانده و چنین نتیجه گیری کرده ایام کاه تنهاا باه سالیه گاری
اه
اوردیم گفتایم کا
ات خا
اه شکسا
ار کا
اار دیگا
اته ایام .با
اتری نیااز داشا
بیشا
سلیه جویی اصلی منفی است که مسات ییاً از ضاییر ناخودآگااه سار چشایه
می گیرد .توفی واقعی در مراودات با دیگاران ناه در سالیه جاویی ،بلکاه
در قائل بودن به آزادی هن ،اندیشه ،عیال و نیاز در پاذیرفتن دیگاران باه
عنوان موجوداتی مست ل است.
مساتلزم تفحصای مختصار در ماهیات هان اسات تاا در این بحا
راستای شناخت خویش درباره ی هن اطلاعاات بیشاتری باه دسات آوریاد.
هن صرفاً دستگاهی مکانیکی در وجاود بشار اسات کاه باه جیاع آوری و
بایگانی تصاویر هنی می پردازد.
نوب فعالیت هن به شدت پیچیده اسات ،چاون انساان باا فکار کاردن
به این فعالیت چیزی جز ملغیه ای از تصااویر و ساواب و تلفی ای ظااهراً بای
معنی از وقایع خیره شده در هان را نیای بیناد .اماا باا اساتفاده از فان
می توان ماهیت آن را به سادگی درک کرد. قیا
تهذیب شاهزادگان 1 /67نی نوای الهی
هن را می توان باه صافحه ی گراماافونی تشابیه کارد کاه تنهاا در
صورتی به صدا در می آید که میلی مفرط یاا هیاان عامال محارک ،ساوزن
را روی صفحه بگذارد .بخش تحلیل گر هان عیال هادایت ساوزن بار روی
صفحه را کنترل می کند و هنگامی که ساوزن دقی ااً در وساط شایارها قارار
گرفته باشد ،صدا واضز و شفاف اسات ،اماا وقتای کاه صافحه مساتعیل یاا
باشند ،نتیجه صدایی مبهم و غیار قابال تشاخیو خواهاد باود. شیارها ک ی
حتی چه بسا صفحه به اصیلا خط افتاده باشد.
اگر وقایع زندگی شیا بسایار معادود باشاند ،باه شادت از آنچاه کاه
دارید در می آویزیاد .در واقاع چناان آزمنداناه باه هیاین چناد تجرباه
می چسبید که محتویات آنها به تدرید چنان در هام ریختاه و باا هام عجاین
می شوند که گویی یاک تصاویر هساتند و ایان تصاویر هام تاریاک و سایاه
می شود .در این صورت زمام کار از دسات شایا بادر رفتاه ،قاادر نخواهیاد
بود تصاویر را به صورت خاطرات و وقایع مجزا از یکدیگر تفکیک کنید.
هن ماشینی ساده است که قابلیت تولید انباوه ک یاری از پدیاده هاای
فکری را داراست و ایان کاار را باا ایجااد رابیاه باین تصااویر ،تعبیارات
تهذیب شاهزادگان 1 /68نی نوای الهی
کارکرد دقی این دستگاه باه تیااب و تیاایز :بساتگی دارد .هنگاامی
که هن استدلال گر چیزی را با توجه به داده های مرباوط باه چیاز دیگاری
تشخیو می دهاد تاا الگوهاا و پاساخ هاای آن را دریافات کناد واکنشای
می شود .در اینجا دیگر رو باا هان انیباای نادارد .ماا ایان وضاعیت را
6اصلی موسون به همسان انگاری و منوک پنداری که ذهن بر اسا آن عمل می کند
و تصاویر با تجربیات همسان را در یک ردی قرار داده ،تجارب متواوت را از یکدیگر
متمایز و منوک می داند ن
تهذیب شاهزادگان 1 /69نی نوای الهی
واقعه ای 4که مجدداً تحریک و زنده شاده ،باا حفاه اصاالت در جاای
خود گذاشته می شود ،اماا ایان کاافی نیسات .وقاایع ناادری هساتند کاه
می توانند به ما درآویزناد .ناادر باودن و خودجوشای وقاایع ،آنهاا را در
جای شایسته ی خود حفه مای کنناد .هیاان طاور کاه قبلااً گفاتم ،هان
دستگاهی مکانیکی است که در مواجهه باا مشاکلات موجاود در حاال حاضار
به کار می رود و این کار را با احضاار تجاارب و تصااویر از بایگاانی خاود و
فعال کردن آنها در لحظه ی اکنون انجام مای هاد میازان تغییار و جنبشای
که انسان بادان نیااز دارد ،توساط نادرت یاا وفاور وقاایع مشاابه تعیاین
می شود.
7
منظور تصویر ذهنی است ن
تهذیب شاهزادگان 1 /71نی نوای الهی
مو ضوب بر سر میزان مشغله نیست ،بلکاه مسائله اینجاسات کاه ح ی ات
الهی را تا چه عی ی از آگاهی خود جذب کارده ایاد .ایان ح ی ات ،شاب و
روز و در هر کاری که بدان اشتغال دارید به کار می آید.
باید بدانید که هیچ معلاولی بادون علات م تضای خاود نیای تواناد
وجود داشته باشد .اگر ح ی ات را از لحاا تشاریز علال و نیاز از نظار باه
نیایش گذاردن کل گستره ی معلول هاا در برابار ماا بگذارناد ،باه دانشای
عیی دست یافته ایم.
به تدرید در مای یاابیم کاه فکار دارای قادرت ،آفریننادگی را باه
اورد
ات .در ما
اان رو الهای اسا
اه هیا
ادرت خلاقا
ادازد و قا
جریاان مای انا
مرتبااه ای کااه شاااهزادگان تهااذیب یافتااه در آن بااه رشااد و شااکوفایی
می رسند ،این جان کلام است.
تهذیب شاهزادگان 1 /71نی نوای الهی
فکر با فعالیت هنی تنها راه میکنای اسات کاه خل ات موجاود اصاولاً
می توانسته به تجلی در آید و هیان ح ی تی است کاه هیگاان مای جویناد و
با علم به این که قدرت را در اختیار دارند ،می توانند بدان دست یابند.
تهذیب مرحله ای از رشد است کاه بارای برداشاتن گاام بعادی جهات
خدایگونه شدن ضرورت دارد .این قادم باه معنای پاذیرفتن الوهیات اسات
چون الوهیت هیان چیزی است کاه هار شااهزاده ای آرزومناد آن اسات و
در جهت نیل بدان پرورده می شود.
7
وعده های الهی سروم قاانون جاودانناد .خداوناد ایان قاانون را از
ابتدای خل ت جاری ساخته اسات .ایان قاانون چاه در ایان عاالم و چاه در
بسیاری افلاک دیگر ،هیانا قانون علت و معلول است.
و وارث خداوناد کشاته نیاز باه واقعیات هر آنچه که انسان در م اام خلا
مبدل خواهد شاد .اندیشاه هاای الهای بای کرانناد و آن آدمای ملیو
عیل می کنند. محدود؛ اما هر دو تحت لوای هیان قانون جاری م د
با توجه به آنچه گفته شاد وعاده هاای الهای در هار دو جنباۀ خاود
توجیه می شوند .اگر در حوزۀ اندیشه عنصری منفی کاشاته شاود ،هیاان باه
بار نشسته و درو می شود و اگر اندیشۀ م بتای باشاد محصاول م بات باه باار
می آورد .در این صورت چگونه مای تاوان کشاته ای منفای را باه محصاول
م بت بدل کردو
الهای صاورت مای گیارد کاه در این عیل با توسل به قادرت م اد
درون هر یک از ما در م ام رو به ودیعه نهاده شده است.
این پل که توسط م ام متعال باین خادا و انساان ،خیار و شار ،م بات و
منفی بر قرار گشته ،راه استحالۀ شر باه خیار ،انادوه باه شاادمانی و لاعلاام
به علام پذیر است.
اینک متوجه می شوید که اگر خاویش م بات باشاد ،یعنای هیاان کاه
حال رو است وعده های الهی قابال درک مای شاوند و معلاوم مای گاردد
که بین گفتاۀ اورمیاای نبای و مسایز ارتبااط تاام وجاود دارد کاه اولای
می گفت:
و مسیز که می گفت:
" هراسان مبام! مان تاو را نجاات خاواهم داد .مان باا تاو هساتم و
تندرستی را به تو باز گردانده و جراحات تو را درمان خواهم کرد".
قدرت کاشتن و درو کردن به این سبب باه آدمای ارزانای شاده کاه او
فرزند و وارث خداست .او مختار است هر آنچه را کاه خاود بخواهاد بکاارد
و درو کند ولی آن پل که از جانب خداوند بین نادان و داناا یاا بشار و خادا
کشیده شده ،هیواره وجود دارد .وقتای ایان پال را کاه ماهانتاا Mahanta
بشارتهای پیامبران 1 /76نی نوای الهی
" تو به جانب هیگان می روی و مای گاویی کاه فرساتادۀ منای و هار
آنچه به تو فرمان می دهم ،هیان را بر زبان جاری می کنی.
آنچه که هیۀ ما هییشه نادیده می گیریم ،ایان اسات کاه داناش الهای
از چشم توده ها پنهان نشده اسات ،بلکاه اک ریات ماردم خواهاان دانساتن
بشارتهای پیامبران 1 /77نی نوای الهی
نیستند؛ آنان سهم خود را از دانایی بار نیای گیرناد و جیاره ای را کاه باه
دارد نیی خواهند. آنان اختصا
دانش نیی تواند به هیگان تعل داشاته باشاد و حتای نیای تواناد در
اختیار بسیار آن قرار گیرد .این قانون است .ایان هیاان اسات کاه خادا باه
اورمیای نبی می گوید و ف ط به هیاین دلیال مساجل اسات کاه مای بینایم
رسولان هنگامی که فرصت کسب دانایی را می یابناد هیگاان را باه فروتنای
دعوت می کنند .عیسی این را مکرراً تکرار می کرد که:
درون مان اسات کاه ایان کارهاا " من به خود هیچ نیستم ،پدر م د
را می کند ،آنچه من می کنم ،از عهدۀ شیا نیز بار مای آیاد ".او باراین امار
تأکید داشت.
آیا هیچ ح ی تی این قدر واضاز و غلاب اساتو و آیاا هیاین ح ی ات
نیست که در برابر هر آزمونی در زمین پیروز می شودو
اما در این جهان و این کیهاان ،داناش نیاز مانناد هار چیاز دیگاری
محدود است؛ چون مادی است .دانش از آن جهات در ایان مرتباه از هساتی
مادی است که ما با دو قانون سر و کار داریم .قاانون خادا و قاانون بشار باه
هیین علت است که هیچ کسی در ایان جهاان باه تنهاایی نیای تواناد تیاام
ح ی ت را از آن خاود ساازد .هار کسای در م ایساه باا دیگاری در ماورد
ح ی اات اطلاعااات عیااومی متفاااوتی دارد .م لاااً باایکن ،اساایینوزا ولتاار
امرسون ،برکلی ،کانت ،هگل ،اسپنسر ،شوپنهاور و دارویان هار یاک ساهیی
را در ارائۀ دانش ح ی ت ادا کردند ،چاون کیفیات مااده در مکاان معاین و
تحت شرایط معین محدود است .این امر در ماورد داناش الهای نیاز صاادی
بشارتهای پیامبران 1 /78نی نوای الهی
بوده ،مؤید ایان واقعیات اسات کاه در دوره هاای تااریخی و ساده هاای
بخصوصی ،دانش زیادی در اختیار بشر قارار داشاته و در سایز گساترده ای
منتشر شده بود .حتی ویژ گی های این دانش نیاز نسابت باه اماروز از تناوب
و گوناگونی بیشتری برخوردار بوده است.
اگر دانش در اختیار گروه کوچکی قرار گیرد ،باه مراتاب بهتار از ایان
است که در میان گروه ک یری اشاعه یابد .دانش را مای تاوان باه پاول رایاد
تشبیه کرد که اگر کسی م دار انادکی از آن را داشاته باشاد .بهارۀ چنادانی
از آن نخواهد برد ولی دانش وافر امتیاازات بزرگای را باه دنباال دارد .باا
توجه به این ،دانشی که از مراتب بالا بر ماا ناازل مای شاود ،در م ایساه باا
دانشی که در میان گروه کوچکی از افاراد حفاه میشاود و باین تاوده هاا
اشاعه نیی یابد ،امتیاز بسیار بیشتری دارد.
ما بر روی زمین هیچاون فرزناد نااخل ی هساتیم کاه از منازل پادر
رانده شده ،ما هویت و ماهیت خود را پدر را فراماوم کارده ایام .در کاوره
راهها سرگردان شده و راه گام کارده ایام .بارهاا سا وط کارده و مجارو
شده ایم و چرام اشرای را چنان از کار انداختاه ایام کاه دیگار نیای دانایم
چرا اینجا هستیم ،ما فراموم کرده ایم که برکاات خادا هییشاه جااری اناد
که اگر خود را با جنس برکات یکی کنیم ،مای تاوانیم بادانها متصال شاویم.
روغن و آب با هم مخلوط نیای شاوند .برکاات الهای و مادیات افکاار هام
هیینیور هستند .ما باید در آرزوهای خاود خادای گوناه شاویم؛ چاون هار
قدرخدا را بیشتر بخواهیم سهم بیشتری از او به ما عیا خواهد شد.
بشارتهای پیامبران 1 /79نی نوای الهی
واقعیت این اسات کاه ماردم یاا خواهاان ح ی ات نیساتند یاا آن را
را نیی جویند .رهبران توده ها در جهت منافع خاود ساعی مای کنناد تار
در تودۀ مردم ت ویت کنناد و از هار چیاز تاازه و ناشاناخته نفارت دارناد.
اسارتی که نوب بشر در آن زندگی می کند ،در درجاۀ اول باه خااطر تار
از ناشناخته هاست .که به م اومات در برابار تغییار مبادل مای شاود؛ حتای
وقتی که خوب بودن چیز تازه ای مسجل باشد.
در باب ح ی ت رمز و رازی وجود ندارد؛ اماا اکتسااب و انت اال داناش
راستین مستلزم فعالیت زیاد و نیز تلام شدید است.
کسانی که این دانش را در اختیاار دارناد ،بارای انت اال و اشااعۀ آن
در میا ن افراد کوشا و شایسته؛ تیام تاوان خاود را بکاار مای گیرناد تاا راه
اکتساب دانش را برای آنان هیوار سااخته ،آماادگی دریافات ح ی ات را در
آنان ایجاد کنند.
جویندگان دانش باید خود پیشا دم شاده و باا یاافتن منباع داناش و
نزدیک شدن به آن ،از امتیاز کیک و نشانه هایی بهاره گیرناد کاه هار چناد
در اختیار هیگان قرار دارد؛ ولای ماردم طبا قاعاده ای کلای مایال باه
دیدن یا تشاخیو آنهاا نیساتند .تاا خاود باه تلاام بار نخیزیاد ،داناش
نیی تواند بر شیا نازل شود.
اصول پزشکی پنچ تا ده سال طول می کشاد و غالبااً هیاین مادت یاا بیشاتر
برای فراگیری ن اشی ،نویسندگی ،یا موسی ی لازم است.
چه بسا اوقاتی که تلام انفارادی فارد چیازی را نصایب او نیای کناد
این کار غالباً به واسیۀ کسانی صورت می گیرد کاه داناش ماورد نظار را در
اختیار دارند .آدمی باید آن را از کسانی فرا گیرد که میلع هستند.
عالم سخن مای گفات کاه زنادگی بازتااب اشعیا از این قانون بخصو
هنیات است .خصوصیتی که هر چیز غالباً دارد ،بار نخساتین برداشات ماا از
آن ا ر می گذارد .هرگاه در زندگی چیازی را محکاوم مای کنایم ،آن نیاز
چیازی باشایم به حیله دست زده و به ما آسیب می رسااند .اگار قدرشانا
قدرتی برای آسیب زدن نخواهد داشات و حتای اگار بارای مادتی مشاکل
ساز باشد ،به تدرید قدرت خود را از دست می دهاد؛ البتاه تنهاا در صاورتی
که آن را مبارک و خجسته بدانیم.
از سوی دیگر چنانچاه باه گذشاته یاا آیناده ای محتیال در آویازیم
تلاشیان عیوماً بی یر خواهد بود .پیش بینی کاردن باا توجاه باه گذشاته و
آینده ،یا برنامه ریزی برای سازمان دهی مجادد جهاان و تلاام بارای ا ار
گذاشتن بر اوضاب غالباً درحییۀ داناش و تواناایی ماا نیسات و تلاشایان باه
سادگی محکوم به شکست خواهد بود .بهترین راه ادارۀ مااده ایان اسات کاه
بشارتهای پیامبران 1 /81نی نوای الهی
سعی کنیم عالم مادی را هیان طور کاه در لحظاۀ حاضار هسات باا حاوا
خود بشناسیم و با این باور که هر کسی میتواناد بار آنچاه مای بیناد احاطاه
یابد ،آنچه را که در لحظۀ حاضر می بینایم ،میالعاه و بررسای کنایم .بادین
از عالم مادی و آنچه در آن موجاود اسات ،باه راحتای از میاان ترتیب تر
می رود و فرد مجدداً به هیبستگی و هم گرایی متیایل می شود.
او در این گفتار قدرتی را ت دیس می کند کاه باه گفتاۀ تیاام پیاامبران
اگر با آن ارتباط بر قرار کنیم ،ما را یاری خواهاد کارد .قادرت خودشناسای
از تیام قدرت هایی که در هر جای عالم یافات مای شاوند عظایم تار اسات.
هر جا که زندگی هسات ،نیاروی اک نیاز در آنجاسات؛ چاون زنادگی باه
خودی خود فنا ناپذیر و ناابود نشادنی اسات؛ ایان ویژگای بلااتغییر اسات
زندگی در مفهوم میل خود ،چاه باه صاورت ظااهر متجلای شاود یاا ناه
هییشه بر یک منوال باقی می ماند .هنگامی کاه ماا تجلای حیاات هساتی را
نیی بینیم آن را مرده می پناداریم ،حاال آن کاه نیاروی حیاات یاا خادا
نه تغییر می کند و نه می میارد .کیتار کسای ساادگی ایان ح ی ات را درک
می کند.
بشارتهای پیامبران 1 /81نی نوای الهی
" من پرانا هستم ،مرا به عنوان پرانا یا حیاات بشانا .مارا باه عناوان
خویش خودآگاه یاا منباع هوشایاری بپرسات ".پراناا معاادل سانساکریت
قدرت الهی است .توسط هیین نیاروی الهای اسات کاه ماا باه جااودانگی
می رسیم.
ما بایاد ایان قادرت الهای را کاه خاود را در عاالم هساتی متجلای
می کند ،به دیدۀ چیزی با دو جنبه بنگریم؛ یکای ایان کاه خاود را در قالاب
جان متجلی می کناد و دیگاری باه عناوان هوشایاری .ایان دو از یکادیگر
تفکیک پذیر نیستند و شعور هیان است که سر منشأ آگاهی است.
خویش آگاه هیان جاان اسات .جاان چیساتو آنچاه کاه خودآگااه
است ،جان است .ما غالباً ازآنچه که آگااه اسات .باه عناوان هوشایند یااد
می کنیم .ما می دانیم که هوشایندی و فعالیات در بیان قادرت اک ،هیاان
جان درون آدمی است .فعالیت و خود آگااهی جادایی ناپذیرناد و باا هام
در بدن هیزیساتی دارناد و هنگاامی کاه باا هام آن را تارک مای کنناد
می گویند جسم مرده است.
ظاهراً در بسیاری از مکاتب تلویحااً گفتاه مای شاود کاه قادرت تنهاا
می تواند به واسیۀ مداخلاۀ دیگاری بدسات آیاد و ایان قادرت در درون
انسان وجود دارد ولی تنها می توان با توسل به راه هاای عجیاب و غریاب باا
حاصل کرد .اما واقعیات ایان اسات کاه هار کسای ایان را بااور آن تیا
را چناان حاصال کناد و ایان تیاا داشته باشد ،می توان با قدرت تیاا
آسان برقرار می توان کرد که منیا گرایاان غالبااً در پاذیرم آن مشاکل
ای
اایرین پیشا
اند ،از سا
ای آلایشا
اان با
اون کودکا
اه چا
اان کا
اا آنا
اد ،اما
دارنا
می گیرند.
هیان طور بارها به هیگان گفته اند ،هر کسای باا وجاود ریشاه گارفتن
داشاته باشاد و ایان حکام غالبااً قدرت در درون ،باز هم باید با استاد تیا
بشارتهای پیامبران 1 /81نی نوای الهی
موجب شگفتی افراد است .استادان اک به ما مای گویناد کاه جاوهر ح ی ات
پس از این که خود صحنۀ زمین را ترک کنیم ،با ما می ماناد ،اماا نگفتناد کاه
" اک شیا را به تیامیت ح ی ت هدایت می کند".
میار در عین حال در ایان جنابش معناوی صارفاً مسائلۀ احساا
است .این هیان است که در عرصۀ هنر ،ادبیات یاا موسای ی از آن باه عناوان
دورنیایه یا مضیون یاد می کنیم .بدین ترتیب هیاان طاور کاه خاود متوجاه
ترین اهداف عاالم ،آفریادن معلاول اسات .آدمای می شوید .یکی از بزر
و اقدام معلول می آفریند. با فکر ،احسا
بشارتهای پیامبران 1 /81نی نوای الهی
اولیه است که ماا بایاد آن را ملکاۀ خاود کنایم؛ چاون هیین احسا
اولیاۀ سر منشأ زنجیرۀ علت هایی است که در پی مای آیناد .ایان احساا
رو الهی چه می تواند باشدو از آنجا که جاان هیاان هساتی قاائم باه ات
آن موجب تجلای تیاام عیاار زنادگی اسات و هار احساا است ،احسا
دیگری خود ویرانگر و بنابراین غیر قابل تصور است.
رو الهی در ن اط تیرکز زندگی و باه گوناه ای کاه باا خاود رابیاۀ
مت ابل و موزونی داشته باشد ،خود را در قالب های زیبا متجلی می کند.
می شود .بدین ترتیب می بینیم که وقتای اساتادی مای گویاد بارای داشاتن
باید بخواهیم و باور کنیم ،به ح ی تای الهای اشااره دارد .تاا در درجاۀ اول
به چیزی وجود هنی نبخشیم ،امکان ندارد وجود فیزیکی پیدا کند.
زیاد عجله نکنید چون این کار میکان اسات مادتی طاول بکشاد .هار
وقت که دشواری های تصویرسازی به هنتان خیاور مای کناد ،کاافی اسات
با عزم راسخ به خود بگویید ":حداقل تا حادودی میتاوانم تجسام کانم؛ پاس
تنها باید چیزی را پرورم دهم که از قبال مای دانام ".هار کسای وقتای در
پی چیزی باشد نادانسته آن را تصاور مای کناد .تاا جاایی کاه بتوانیاد باا
کنیاد و در رضایت کامل تصویرسازی را بیاموزیاد ،آگاهاناه فکار و احساا
هیه حال تصویر سازی را تیارین کنیاد .یائوبال سااکابی اساتاد اعظام اک
می گوید ":سه قاعدۀ اساسی وجود دارد که عبارتند از:
آگاهی معنوی را نیی توان برای کسانی کاه بادان دسات نیافتاه اناد
تشریز کرد .کسانی که آن را کسب نکرده اناد ،اساتاد زنادۀ اک را از منظار
صفات ظاهری او می نگرند؛ درسات م ال کودکاان آناان بلافاصاله او را باا
برداشتی کاه از ظااهر او دارناد مارتبط مای کنناد و در نتیجاه او دیگار
نیی تواند بدون محدودیت و فشار از ارتفاعات درونای عشا معناوی آناان
را یاری کند .بدین ترتیب استاد بارای آناان م ال یاک ماددکار اجتیااعی
می شود که در دنیا به زندگی عادی خود مشغول است.
هرگز نباید ساوال کنیاد ،بلکاه بایاد مشاتاقانه در آرزوی زیساتن در
مجاورت رو الهی باشید .آنگاه ح ی ت ،خارد و عشا معناوی را باه طاور
کامل دریافت می کنید و یرات آگااهی معناوی جزئای از وجاود خودتاان
می شود.
اما اگر مایل باشاید ایان عامال را درون خاود ایجااد کنیاد ،بایاد از
اصلی که منشأ عیل خود جاوم قاانون خادا در عاالم اسات ،کاملااً آگااه
بشارتهای پیامبران 1 /88نی نوای الهی
باشید .و اما این اصل را از کجاا مای تاوان آموخات ،مسالیاً ناه باا تفکار
دربارۀ مر ،من دریافته ام که برای بکار انداختن یاک اصال در جهتای کاه
خود مایلم ،باید هنگامی کاه باه خاودی خاود در ایان جهات معاین عیال
می کند ،حرکات آن را زیر نظار داشاته باشام .در چناین ماواقعی از خاود
می پرسم که چرا تا حد بخصوصی در جهت صحیز عیال مای کناد .یاا پیادا
کردن جواب می توانم آن را بیش از این هم تعییم دهم.
هر اصلی را باید با میالعاۀ حرکات م بات آن شاناخت .باا درک ایان
واقعیت ،می توانیم به تصحیز آن دساته از شارایط منفای نائال شاویم ،کاه
مانع چنین حرکتی می شوند.
پس می بینیاد کاه شاأن اورمیاای نبای از آن جهات والاا نباود کاه
قاانون بنی اسرائیل را برای برخورداری از امداد الهی به زیساتن بار اساا
الهی ترغیب می کرد ،بلکه به این علت که نشان داد اگار در ایان کاار ناکاام
بیانند چه پیش خواهد آمد.
به قول ربازا تارز استاد اک ،با هیسویی با قانون" ما هیکار خدا می شویم"
به گفتۀ اورمیای نبی " خدا گفت آیا من تنهاا هنگاامی خادا هساتم کاه
در محضر من باشید و هرگاه از من دور هستید دیگر خادا نیساتمو آیاا کسای
می تواند خود را در جایی پنهاان کناد تاا مان او را نبیانمو آیاا آسایان و
زمین از من آکنده نیستو"
اک یااا جااان درون ماان و شیاساات .ماان یعناای غیباات آگاااهی و
هوشیاری و بییاری به معنی غیبات تندرساتی اسات ،بارای ورود باه عرصاۀ
بشارتهای پیامبران 1 /89نی نوای الهی
می دانم که خدا در طی اعصار بی شیار نیز ،ناه تنهاا باه عناوان شاعلۀ
جاودان ،بلکه در قالب شاکوفایی دائیای باه درجاات بالااتری از آگااهی
دست اندر کار امور هستی بوده است .اگر تنهاا مای توانساتیم بار رو الهای
چنان احاطه یابیم که آن را هیان طور که اتااً هسات آشاکارا در خاود باه
نیایش گذاریم ،قسیت اعظم کار انجام شده بود .ایان امار صارفاً باه منزلاۀ
شناخت حیات معنوی خودمان است ،آن گوناه کاه مسات ییاً از قادرت الهای
نشأت می گیرد .اکنون می توانیم درک کنیم که فکار یاا تصاور رو الهای از
آنچه می پنداشتیم مهم تر است و تیاام شارایط و موقعیات هاا ،موضاوعات و
وقایع خارجی ،تنها در انیبای با تصاویر فکاری ماا وجاود دارناد و ماا تنهاا
باید جایگاه فردی خود را در پهنۀ قدرت الهی حفه کنیم.
از نظر من انسان جزئی از الگوی کلی بزرگای نیسات کاه قالاب تیاام
فرم ها یا وقایع را می ساازد ،بلکاه او را مخلاوقی مجازا و در غایات کیاال
می دانم.
من گفتۀ اک را در خاود صاادی مای بیانم ،یعنای " تصاویر و شاباهت
خود به خدا" را به خوبی تشاخیو مای دهام .مان باه آن سایز میلاوب
رسیده ام که بارای عیال خلاقاه در ن یاۀ شاروب تاازه ای قارار بگیارم و
قدرت الهی با یافتن کاانونی انفارادی در مان کاار خاود را از سار گرفتاه
است .من مانعی را از سر راه برداشته ام که نباود آن موجاب مای شاود رو
بر این طب ه به طور اخو و در ساایر طب اات باه طاور الهی با خویش م د
اعم مست ییاً وارد عیل شود.
" تا هیچون اطفال کوچک نشاوید ،باه بهشات در نخواهیاد آماد ".او
در جایی دیگر گفات " :بهشات در درون شیاسات ".و نیاز باا تعبیاری زیباا
گفت " :از خود بدر آیید و دمای بیاساایید ".بناابراین مان از منشاأ آگااهی
ماهانتا به شیا چنین می گویم:
آسودن درونی به سرام شیا می آیند؛ باا دانساتن ایان کاه قادرت م اد
خدای زنده ،خود مراقب هیه چیز است.
اسات ".ایان کاار مای تواناد اییاان " توبه کنید که بهشت در دستر
شیا را به ا بات برساند ،چاون بادین معنای اسات کاه اندیشاۀ خاود را از
خارم به درون معیوف کنید؛ چرا که بهشت را تنهاا مای تاوان باا جساتجوی
قلیروی خدا در درون یافت.
رو الهی تنها یک انگیزه یاا قاوۀ محرکاه دارد ،کاه آن هام متجلای
ساختن ح ی ت ،زیبایی و عشا ی اسات کاه در خاود سارام دارد .بناابراین
من میدانم که جوهرۀ رو الهی شارافت ،زیباای شناسای ،زنادگی ،عشا و
زیبایی است .رو الهی نیی تواند در هر شراییی عیال کناد مگار ایان کاه
خود مختو به آن شرایط شود ،یا نیی تواند بر هایچ شای ماادی یاا شای
متعل به طب ۀ دیگر ا ر گذارد؛ مگر این که در خود یاا هار فاردی باه تجلای
در آید.
اگر رو الهی قاانونی اسات بار خویشاتن بارای جلاوه گار سااختن
زندگی ،عش و زیبایی ،پس جاواب بایاد در آگااهی انساانی نهفتاه باشاد.
من نیی توانم نسابت باه چیازی آگااهی داشاته باشام مگار باا تشاخیو
بشارتهای پیامبران 1 /91نی نوای الهی
رابیه ای مشخو بین خود وآن .من باید کاری کانم کاه آن باه طری ای بار
روی من ا ری گذارد؛ در غیر این صاورت از وجاود آن آگااه نخاواهم شاد.
با توجه به ا ری که آن بر مان مای گاذارد مان خاود را در رابیاه باا آن
تشخیو می دهم .هیین خودشناسای از جاناب مان در تیاام روابیای کاه
برقرار میکنم ،خواه معنوی ،ع لاانی یاا فیزیکای اسات کاه شاناخت مان از
زندگی را می ساازد .ایان اصال لاازم بارای شاناخت زنادگی و آفریادن
کانون های حیات است .با این عیل شاناخت آگاهاناه باه دسات مای آیاد و
قدرت الهی در من جاری می شود.
اگر قرار باشد رو الهی واقعیت عشا را درک کناد ،بایاد باا فاردی
که قدرت عش ورزی یاا دریاغ کاردن عشا را دارد در رابیاه باشاد .باه
عبارت دیگر شیا باید برای عش ورزیدن یاا نورزیادن اختیاار کامال داشاته
باشید؛ در غیر این صورت گرفتار بازتااب انارژی مای شاوید کاه باه طاور
بر روی شیا خواهد گذاشت .هیین امار باه هار یاک از معیول ا ری معکو
کیفیات زندگی و تیام وقایع و شرایط جهاان فیزیکای یاا ساایر طب اات نیاز
اتلای می شود.
بشارتهای پیامبران 1 /91نی نوای الهی
قبلاً گفتم که دانش الهی محادود اسات .علات ایان اسات کاه هساتی
عش و زیبایی خداوند را در هار کسای باه طاور آشاکار و رؤیات شادنی
تولید نیی کند .ایان کیفیاات باه طاور کاا ب در جهاان ،منجیلاه کیهاان
فیزیکی آفریده می شوند؛ تا جایی کاه فعالیات مکاانیکی و اتیای قاادر باه
جلوه گر کردن آنها باشد .اما ازآنجاا کاه تعاداد ک یاری از اروا مسائولیت
خویش را در قبال خود از یااد بارده اناد ،اینهاا چیازی بایش از آفارینش
مکانیکی نیستند که اغلب اوقاات باه عناوان واقعیاات ماورد پاذیرم واقاع
می شوند.
بشارتهای پیامبران 1 /91نی نوای الهی
چون او قانون فردیت منحصار باه خاویش را درک نیای کناد و آن را
نه قانون آزادی ،بلکه قاانونی در جهات محادودیت مای داناد .او انتظاار
ندارد ن یۀ آغاز عیلی خلاقه در درون خودم باشد و باه هیاین علات وجاه
مکانیکی هیه چیز را شالودۀ اصلی زندگی می پندارد.
با پیروی از هیین استدلال او باه ایان نتیجاه مای رساد کاه زنادگی
دانساته و از بُعاد محدود است .او در استنتام های خود محادودیت را فار
منی ی نیی تواند از پیامد غیر قابل اجتناب ایان طارز تل ای بگریازد .او باه
ترتیب علت و معلولی معت د است کاه باه واسایۀ آن مار ،بییااری و بلایاا
برفراز سر او و دیگران می چرخند و این ترتیب را قاانون مای خواناد .البتاه
او از جهتی ح دارد چون اینها نیز در زمرۀ قاوانین هساتند .اماا ناه قاانون
ساری و جاری الهی .انسان خود آنها را به قاانونی بار خویشاتن بادل کارده
است .او قانون دیگران را پذیرفته کاه اگار دقی ااً م ال آن خاودم نباشاد
هیان نتاید را ببار می آورد.
لائی تسی که کلاام خادا را باه تاوده هاا ابلاام کارد از پیامادهای
دهشتناکی سخن می گوید .خداوند می خواست باه واسایۀ لاائی تسای باه
چینیان آن دوران بگوید که در صاورت پیاروی از خاویش تحتاانی چاه روی
خواهد داد .لائی تسی به مردم ایان را بشاارت داد کاه اگار از اختیاار آزاد
بشارتهای پیامبران 1 /96نی نوای الهی
خود به نحو احسن بهره گیرند ،گنجینه هاای بهشاتی را از آن خاود خواهناد
کرد.
در صورت پدیدار شدن این تجلی ،ابازار لاازم بارای برانگیختاه شادن
منجیلاه قادرت ،بهاره وری و امکانات بی کران رو الهی به صورت مختلا
زیبایی فراهم خواهد شد.
5
و اینک خرد
8
در روند جستجو برای یافتن ح ی ت هار کسای باا بسایاری از حکیاا
پارسایان 7دراویش 10و علیا 11برخاورد مای کناد کاه مادعی داناش پنهاان
رو الهی هستند؛ حال آن کاه اک ریات آناان از حکیات واقعای خداوناد
بی خبرند .بر شیاست که در احوال آناان میالعاه کنیاد و چنانچاه آناان را
فاقد این دانش یافتید ،از آنان روی برتافتاه و باه جساتجوی کساانی برویاد
که تعالیم راساتین قادرت اک را درک کارده اناد ،کساانی را بجوییاد کاه
فنون لازم برای توفیا خاویش واقعای و نیاز تعاالییی را باه شایا نشاان
( pundit 8از ریشااا ساااانساااکریت) حکیم ،مرجت در هندوساااتان به کسااای می گویند که برهمن
است و در سانسکریت و فلسوه و حقو و مذها هندو تبحر دارد ن
( Sannyasin 9سانسکریت) درویش هندی ،گدای پارسا و دوره گرد ن
Maulawiyah 10دراویش سااماعی ،فرقه ای از عرفا که مرکز آنان در شااهر کنیا (قونیه) در
ترکیه بوده و هنوز هم دیری به همین نان درآنجا وجود دارد و بخشاای از جاذبه های توریسااتی این
شاهر محساوب می شاود این فرقه در سال 1721توسط پیروان شاعر پارسی ،موالنا جالل الدین
رومی تأسایا شاد شهر کنیا یکی از کهن ترین شهرهای جهان است و حکاکی های یافت شده در
آن قدمتی تا قرن سون قبل از میالد را نشان می دهند ن
Savand 11عالم ،دانشمند ،دانا ن
و اینک خرد 1 /98نی نوای الهی
می دهند که برای نجات از دام های هن ،یعنی مایاا و تاوهم بایاد باه آنهاا
متوسل شد.
هر آموزگاری که واصلین خود را باه تیرکاز بار چااکرای مولادهاا را
که در فیزیولوژی غرب تحت عنوان مرکز عصابی دنبالچاه در انتهاای ساتون
ف رات شناخته می شود ،ترغیب می کند و بدانها می آماوزد کاه انارژی ایان
مرکز را در امتداد بالا باه طارف چشام معناوی منت ال کنناد و اینهاا را در
قالب سیستیی معنوی معرفی می کند ،صرفاً وقات و انارژی خاود و دیگاران
را به هدر می د هد .حتی با میارست شدید و صرف وقات فاراوان نیاز کیتار
کسی توانسته با این روم ها تا چاکرای چشم معنوی برسد.
در خلال قرن ششم قبل از میلاد ،هنگاامی کاه تحات تعلایم فی ااغورث
استاد کبیر یونانی بودم ،او در تعالیم خاود بیشاتر باه دو نکتاه توجاه داشات
یکی تأکید بر عش ،خارد و نیکای و دوم ایان کاه بهشات در درون آدمای
است.
و اینک خرد 1 /99نی نوای الهی
این دو اصل زیر بناای آماوزه هاای قدیساین محساوب مای شاوند.
والاترین جیلۀ فی اغورث این بود که ":با توجاه باه ایان ،باا صاعود بار اِتار
نورانی ،تو خود در میان فنا ناپذیران خدایی خواهی بود ".
این جان کلام تعالیم او بود .آماوزه هاای او حکومات دوران را چناان
وی در ساال 500ی م ماردم را تحریاک آزرده خاطر کرد که پاس از مار
فی ااغورث در کروتوناا و متاابونتوم کرده و واداشتند باه پیاروان و مادار
حیله کرده و آنها را نابود کنند .خوشابختانه مان از هار دو بلاا جاان ساالم
بدر بردم ،اما گروهای نیاز در معباد میوساس از تشانگی و گرسانگی جاان
سپردند.
فی اغورث بعدها بارای واصالین و پیروانای کاه راه این جیلۀ بخصو
این مرد شگفت انگیز را دنبال کردند به صاورت شاعار در آماد .تأکیاد او بار
این بود که باید اصول قدرت اک را در جهت م بت و تحات شارایط رفیاع تار
بکار بست ،ن یۀ م ابل ایان وضاعیت شاراییی اسات کاه بخاودی خاود در
انسان وجاود دارناد .ایان کاار بایاد باا واسایۀ عنصار شخصای صاورت
می گرفت .یعنی شعور فردی ،که قابلیت فهم اصل را داشته باشد.
مسات یم تصاویر مان تصویری از خود بر این طب ۀ فیزیکی هستم کاه انعکاا
در سایر طب ات هستی است.
رو یا هیان"من" یا عامال علای ،مرکاز کنتارل بشار اسات .رو باا
سیستم های رلۀ عاطفی ،اعیال جسیی و محیط پیراماون خاود را باه جریاان
می اندازد .عیلکرد "من" یا رو ،قضاوت است و تعیاین میازان تلاام لاازم
برای انجام دادن کارها.
طب گفتۀ فی ااغورث رو مای تواناد در ساه ن یاه از بادن اسات رار
یابد؛ داخل کاسۀ سر ،درست بیرون جیجیاه ،یاا باا فاصاله ای از بادن ،باه
گفته این استاد معظم یونانی ،حکیا به خاوبی واقفناد کاه فاری سار جاایی
حاصال مای کناد .بالاای سار اطفاال است که انسان با رو الهای تیاا
خردسال روزنه ای است که هنوز کاملاً مسدود نشده و کاافی اسات باه نگااه
و حالات اطفال توجه کنید تا متوجه شاوید کاه او در م ایساه باا بزرگساالان
رابیۀ نزدیکتری با خدا دارد.
با بسته شدن این روزنه ،کاودک از لحاا ظااهر و حرکاات بیشاتر باه
دیگران شباهت می یابد.
و اینک خرد 1 /111نی نوای الهی
کسانی که مشتای وصال باه آگااهی الهای یاا قلیاروی درون هساتند
باید م ل اطفال شوند .روزنه بایاد در بالاای سار بااقی بیاناد ،م ال هیاان
ن یۀ نرم سر نوزادان این امر می تواناد در بادن هیتاای معناوی روی دهاد
و لزومی نادارد باه جسام تعیایم یاباد .باا وجاود ایان اساتادان اک باا
تیرین های معنوی خاصی به اختیار خود این ن یاه را بااز نگااه مای دارناد.
میلارپا قدیس تبتی این کار را مای کارد و از تیاام مریادان خاود منجیلاه
ربازارتارز می خواست که هیین کار را بکنند.
این روزنۀ بالاای سار را باا نیااد " راه باریاک" ماورد اشااره قارار
می دهند که نامی است که باه دریچاه ای کوچاک ،مهام و کاملااً محافظات
شده در معبر ورود و خروم رو الهی در بدن منتهای مای شاود .آنجاا کاه
عیسی گفت " :راه منتهی باه حیاات جااودان مسات یم و باریاک اسات ،اماا
تعداد اندکی آن را می یابند" به هیین نکته اشااره مای کارد .او هام باه راه
باریک حجرۀ وصل اشاره داشت و هم به راه باریکی کاه در بالاای سار اسات
و باید آن را مانند کودکان باز کارد و بااز نگااه داشات .وقتای کاه او باه
پیروانش می گفت ":تا م ل کودکان خرد ساال نشاوید وارد بهشات نخواهیاد
شد" غالباً منظورم هیین بود.
راه باریک یا روزنۀ نرم فری سر محال ملاقاات رو باا جسام اسات .از
طری هیین روزنه است که شناخت معنوی د خداشناسای یاا آگااهی فلکای)
روی می دهد .آیا ماجرای بلعم و حیاار او را در کتااب اعاداد بیااد داریادو
حیار در کوره راهی فرشته ای را دید که بر سار راه ایساتاده ،اماا بلعام آن
را نیی دید .آنگاه خداوند یا هوشایاری معناوی از روزناه وارد شاد و بلعام
نیز فرشته را مشاهده کرد .از آن پس او تنها می توانسات باه زباان آسایانی
و اینک خرد 1 /111نی نوای الهی
صحبت کند .او در واقع واصل شده باود و از قادرت الهای و نحاوۀ اساتفاده
از آن آگاه گشته بود.
استادان اک از این راه میلعند .در ماورد ایان راه باه نادرت میلاب
اشااراتی مابهم باه آن شاده روشنی نوشته شده است .تنها در متون مختلا
است .شرقیان برای حفاه ایان راز کودکاانی را انتخااب مای کردناد کاه
والدینشان آنها را برای عیری خدمت باه خادا باه عناوان نامزدهاای وصال
ت دیم کرده بودند و آنان با تیهیدات خاصای روزناه را تاا جاایی بااز نگااه
می داشتند که رو در آن مست ر گاردد .تعییاد مسایحیان نیاز در ابتادا باه
هیین منظور انجام می شده است .اما هدف اصلی از این کاار مادت هاا قبال
به فراموشی سپرده شده و در نتیجه قدرت آن نیاز از باین رفات .تعییاد یاا
مراسم غسل با آب برای این ابداب شده بوده فرد به تولاد مجادد نایال شاود
و مراسم پذیرم برای تأیید یا ت بیات روزناه در کالبادهای جسام و رو باود
تا واصل بتواند در مدت زیستن در زماین باه آگااهی مسایحای درون دسات
ادان درک
اروزه چنا
اه اما
ات کا
اارات اسا
ای آن عبا
اای واقعا
ان معنا
اد .ایا
یابا
نیی شود " تا وقتی که آدمی دوبااره متولاد نشاود ،تاا وقتای کاه از آب و
رو الهی متولد نشود ،نیی تواند از میراث بهشت بهره گیرد".
راساتین و رهاایی از تشاویش ،کاه بسایاری از گردید .این است راز شاع
پیروان دانش الهای آن را تجرباه مای کنناد ،راز نزدیکای باه خادا و راز
اییانی که به سرعت افزون می گاردد و آناان را باه آرزوهاای قلبای شاان
نزدیک تر می کند.
از آدمای باه عناوان پیشاکار یاا می کنیم .به هیین علت در متاون م اد
موزب 15مواهب الهی یاد شده است .اگر هن بتواناد معناای ایان جایگااه را
به طور کامل درک کناد ،امکاناات فاراوان و مسائولیت هاای ناشای از آن
آشکار خواهد شد.
فرد یا رو کانون خلای جهان خویش اسات .ماا بایاد ایان واقعیات را
به عنوان بخشی از مسئولیت زنادگی بپاذیریم .ات ح ی ای آدمای هییشاه
با اوست ،مسئله تنها اینجاست که ماا در گذشات هوجاه تحتاانی و مکاانیکی
هر چیزرا منشأ عیل خود قرار داده ایام و باه هیاین دلیال باه جاای آزادی
عیل برای خود محدودیت آفریده ایم.
اما حتی با برخورداری از دانش الهای چرخاه هاای خلاقیات نیاز بااز
هم اگر به جای عیل از منشأ قادرت الهای چیزهاای تحتاانی را باه عناوان
ن یۀ آغاز عیل خاود بار گازینیم ،کیاکاان خاود را محادود کارده ایام.
زندگی یعنی بودن .زندگی یعنی تجربه کاردن مراحال آگااهی و باین ایان
مراحل درونی و شارایط بیرونای ،شاباهتی ناگسساتنی وجاود دارد .بادین
ترتیب واضز است که از منشأ خل ت اولیه یا قادرت الهای اسات کاه وضاعیت
معلول ،شرایط منیب با وضعیت آگاهی به ایان علات معلاول هساتند کاه در
ابتدای خل ت چیزی به نام شرایط بیرونای وجاود نداشات و خاود عیلکارد
سوگیاد یا قدرت اک به خودی خود تنهاا مای توانسات وضاعیتی از آگااهی
باشد .نظام خل ت از وضعیت به شرایط جهات مای گیارد؛ اماا آدمای ایان
17توزیت کنند ن
و اینک خرد 1 /111نی نوای الهی
انسان نباید نگران آینده باشد ،چاون قادرت رو الهای باه واسایه و
قاانون ،ایان فرآیناد تیاام برای هر یک از ما فعالیت می کند و بار اساا
شرایط لازم برای بسط زندگی ،عش و زیبای را فاراهم مای کناد .بناابراین
و اینک خرد 1 /116نی نوای الهی
ما می توانیم کاملاً اعتیاد داشته باشیم کاه ایان قادرت راه ماا را در زنادگی
باز میکند .اندیشه ها را رها کنید؛ یعنای نگاران نباشاید و افکاار تشاویش زا
را به خود راه ندهید .این به معنی به کار گیاری عیلای فلسافۀ صاوت اسات.
البته مسلیاً ما باید تلام کنیم .من بایاد ساهم خاود را در ایان راه ادا کانم و
نباید از خدا انتظار داشته باشم که کااری را کاه تنهاا مای تواناد از مجارای
من انجام دهد ،خود باه جاای مان انجاام دهاد .ماا بایاد در مواجهاه باا
شراییی که اکنون و در لحظۀ حاضار وجاود دارد .از اساتعدادهای طبیعای
خود استفاده کنیم و تا جایی که شرایط اجازه می دهناد ،بایاد از آنهاا بهاره
برداری کنیم .ولی نباید از آنچه که لازماۀ حاال حاضار اسات پاا در فراتار
گذاریم .لزومی ندارد برای پیشبرد امور پا فشاری کنیم باا علام باه ایان کاه
هیه چیز تحت هدایت رو الهای قاراردارد ،بگذاریاد هار چیاز باه طاور
طبیعی روند خود را طی کند.
قاانون وقتای چیز نخواهد بود ،نه آزادی بی قانون ،بلکاه آزادی بار اساا
که ما خود را هیان طور که هست بشناسایم ،خاود خادای گوناه مای شاویم
چون تیام این روناد ،یعنای تکامال فاردی در آدمای ،بازتاابی از تصاویر
اولیه ای است که در رو الهی وجود دارد.
درست به هیین علت اسات کاه انساان بایاد رابیاه و کانش مت ابال
موجود بین فرد و رو الهی را هر چاه بیشاتر و بهتار درک کناد .اگار شایا
این واقعیت ت ابل را کاملاً بفهییاد ،متوجاه مای شاوید کاه چارا برخای از
افراد در متجلی سااختن تیاام عیاار زنادگی یاا هیاان رو الهای ،ناکاام
می مانند و چرا برخی دیگر به زندگی غنای دسات مای یابناد .ایان هیاان
آن مای تاوان آهان را کاه در آب فارو مای رود اصلی است که بر اساا
طوری شکل داد که روی آب شاناور بیاناد .ایان هیاان فاردی کاردن رو
الهی با استفاده از دو جانبگی عیلکارد آن اسات کاه هیاین باه تنهاایی راز
تداوم و تعییم فردیت انسان محسوب می شود.
آدمی با میالعۀ انبوه مکاتب فلسافی و اعت اادات مخلتا ،باه محاور
مختصاتی بر می خاورد ؛ معیااری کاه در بسایاری ماوارد چناان اساتادانه
طراحی شده که به مرور زمان آن را به عنوان واقعیت پذیرفته ایم.
و اینک خرد 1 /118نی نوای الهی
در اینجا هم مانند بسیاری از دستگاه های انادازه گیاری باا توجاه باه
مشاهدات نتیجه گیری می کنید .با بررسای زنادگی عااطفی افاراد کاه بار
هیه آشکار اسات و نیاز رفتارهاای ظااهری ،مای توانیاد در ایان محاور
رفتاری جای خود را پیادا کنیاد و در نتیجاه عوامال ماو ر در ب اای فاردی
مربوط به آن لحظه را و شرایط ماو ر در آن لحظاه را پیادا کنیاد .باا ایان
کااملی از واکانش هاای عااطفی روبارو مشاهدات ،شیا در واقع باا طیا
بار روی محاور ،توساط خاویش می شوید که بسته به مکاان هاای مختلا
درونی ن ش می گیرند و برجسته می شوند.
می بینیم که وقتی کسای واقعاه ای دردنااک را باه یااد در این قیا
می آورد ،به ورطاۀ تااریکی ،عادم هوشایاری ،مدهوشای و گااهی مار
مبرم فرو می افتد و وقتی واقعه ای را مجدداً تجربه مای کناد ،غالبااً ناوعی
بی تفاوتی را از خود نشان می دهد .در ا ر تکارار مکارر ایان تجرباه بعیاد
نیست فرد ،اندوه ،تر ،خصاومت ضاینی ،خشام ،رقابات جاویی ،کساالت
محافظه کاری ،نشاط ،اشتیای و آراماش را از خاود باه نیاایش بگاذارد .باا
را به ترتیب ملکۀ هن کرد. میالعه و بررسی دقی ،می توان این عواط
تار هیین طور که از ن یۀ خشم پایین مای رویام ،فارد مادام ضاعی
می شود و به جای ب ا به از پا در آمدن نزدیک تار مای شاود .ایان وضاعیت
لزوماً شامل بحران های حاد موقتی نیسات ،بلکاه بیشاتر باه وضاعیت هاای
مزمن اندوه ،خشم و سردی و بی تفاوتی اتلای مای شاود .هار قادر فارد باه
نزدیکتر باشد ،رفتارم قابل پیش بینی تار مای شاود .یاک مارده ن یۀ مر
را مای تاوان در او پایش بینای کاملاً قابل پیش بینی است و کسی کاه مار
کرد ،کیتر از مرده قابل پیش بینی اسات .انادوه ،خصاومت ضاینی و خشام
مراحلی یا ویژگی هایی کاملاً مشخو هساتند و موجاب مای شاوند کساانی
که در این مراحل هستند رفتار ابتی در پیش بگیرند.
بییاری های دائیی م ل ورم مفاصال را دارد .او دوسات دارد درباارۀ مار
و تخریب صحبت کند و پیش از هر چیز باه مکالیااتی از ایان قبیال علاقیناد
با خاود را باا غلاط خوانادن آنهاا است .او تلام می کند تا واقعیات مخال
نابود سازد و نیز با ع اید دیگران وحشایانه مخالفات مای کناد .بعیاد نیسات
او از عنصر سکس باه عناوان ابازار مجاازات اساتفاده کناد و رفتاارم باا
کودکان غالباً وحشیانه است .سایز اخلاقیاات او بسایار پاایین و متزلازل و
به شدت دچاار عادم صاداقت اسات .او از دروم هاای خانیاان براناداز و
شاخدار ابایی ندارد و هر قدر هم کاه جساارت و شاهامت داشاته باشاد ،باه
حال خودم مضار خواهاد باود .او مسائولیت هاایی را در جهات ناابودی
می داند و در امور اساتیرار چنادانی نادارد .شاوخ طبعای او برخود فر
وحشیانه است و به تهدید ،تنبیه و دورم های وحشتناک متوسال مای شاود تاا
ام
اتی مها
اه راسا
اود را با
اد و خا
اار را با
اد .او روزگا
الیه یابا
اران سا
ار دیگا
با
می پندارد .این گروه از مشخصات را می تاوان در کسای کاه گرفتاار خشام
حاد یا مزمن است مشاهده کرد.
دربارۀ این وجه از دانش معنوی گفتنای بسایار اسات؛ اماا ایان صارفاً
نیونه است و از اینجا باه سارام ن یاۀ اییاان و اییاان داشاتن باه خاویش
می رویم .برای مردم امری عاادی اسات کاه باه قادرتی بزرگتار از خاود
اییان داشته باشند .حتی جوامع وحشی هام از ایان قاعاده مسات نی نیساتند
و شکلی م ل درخت ،حیوانات ،یک دست پر ،یاا یاک حکااکی روی سانت را
به عنوان نیاد این قدرت مای پرساتند ،کساانی کاه باه هایچ چیاز اییاان
ندارند ،در واقع می ترسند خود را رها کنند .آنان باه آنچاه از خاود سارام
دارند ،محکم در می آویزند و خاود را رب الناوعی کوچاک مای پندارناد.
و اینک خرد 1 /111نی نوای الهی
هر کسی که به جسم محدود و موقتی اییاان بیااورد ،محاال اسات بتواناد در
استحکام و توانایی با کسی که به خدای جااودان ،هییشاه حاضار و عاالم بار
هیه چیز اییان دارد برابری کند .بدین ترتیاب ماؤمن بادون جاار و جنجاال
در مسیرخود به پیش می رود .اماا آناان کاه اییاان را ح یار مای شایارند
غالباً با مشاهدۀ نتاید عیلی اییان به ناچار از سخن گفتن باز می مانند.
برای مواجهه با مشکلات حاال حاضار یاا مشاکلاتی کاه از گذشاته باه
زندگی ما میخزند و آزارمان میدهند ،دو راه وجود دارد:
این مرا به یاد نکته ای می اندازد که مادت هاا قبال بادان پای باردم
افکار و گفتۀ دیگران زنادگی خاود را حارام نخاواهم کارد. هرگز بر اسا
وجدان خاود خاواهم زیسات و تیاام پیامادهای آن را نیاز هییشه بر اسا
خواهم پذیرفت .بنابراین طوری زندگی مای کانم کاه پیامادهای آن آساان
باشد .صادقانه بگویم ،من از آن آسایشای کاه ارمغاان بساتگی داشاتن باه
مردم و در عین حال فاصله داشتن از آناان اسات لاذت مای بارم ،بناابراین
به جای ایان کاه اطییناانم را برخاود متیرکاز کانم ،آن را معیاوف خادا
می کنم .رو الهی در واقع در وجود هیۀ انسان هاا حضاور دارد .خادا هار
و اینک خرد 1 /111نی نوای الهی
کسی را چنان می شناسد کاه نیاازی باه آزماودن او نادارد ،اماا زنادگی
فرصتی را فراهم می کند تا آدمی خاود را بیازمایاد .مبناای اییاان شاناخت
دقی خدا ،عش او و عدالت و کیال اوست .اگر مان باه خادا اییاان داشاته
باشم.
آدمی به یاد فرمانی کهن می افتد کاه مای گویاد ":نبایاد خادایی را
بر من ترجیز دهی ".بیشتر مردم گیان می کنناد خادا ایان فرماان را بادان
جهت نازل کرده که تیام ساتایش را بارای خاود مای خواهاد .اماا قادری
تأمل به هر کسی نشان می دهد که این نیی تواناد درسات باشاد .ایان گفتاۀ
خدایی کامل است که هیه را دوست دارد .هار چاه کاه خادا اراده کناد یاا
جاری سازد ،با هدف منفعت بشر است ،این کاه انساان بتواناد معنویات را در
خود پرورم دهد ،خویش درون خود را شکوفا ساازد ،باه شاع ،تندرساتی
و آرامش کامل برساد و باه آزادی شایساتۀ شااهزادگان خادا نایال آیاد.
وقتی که این را درک کنیم ،می توانیم هیکارخدا شویم ،مای تاوانیم نادا سار
دهیم که:
چه بسیار کسانی که به شوی او ازحالت عاادی خاارم شاده اناد .تیاام
آنان هرقدر هم که زندگی شان متفااوت باوده باشاد .مشاترکا یاک چیاز را
اسات دریافته اند .خدای دیگری که آنان برگزیاده اناد ،عاطفاه و احساا
و به جای این که آن را درجایگاه باه حا خاود قراردهناد ،باه آن اجاازه
و اینک خرد 1 /111نی نوای الهی
داده اند خود را از هیه چیز برتر بداند .ایان خادای عاطفاه اگار در شارف
سر نگونی قرار گیرد ،می تواند قضااوت را مختال کناد ،تسالط بار نفاس را
نابود سازد .آدمیان را به احی ی مبادل کناد ،آناان را باه راه خودخاواهی
کشانده و نسبت به صلا دیگران بی توجاه ساازد .ایان خادا آناان را وادار
می کند ،چیزی را دوست داشته باشند که غیار قابال دوسات داشاتن اسات و
موجب بر هم خوردن هیااهنگی باا جریاان رو الهای مای شاود و بادین
ترتیب چنین افرادی به ناهنجاران معنوی مبدل می شوند.
اا و
اات کلیسا
ات و آزار م اما
ایۀ ا یا
اه واسا
ات با
اه ح ی ا
ای کا
در دورانا
دولت مردان به ناچار از انظار نهان بود ،فرعیاات حکیات الهای باه میازان
زیادی ابداب یا آشکارا تروید می شاد .ایان دو گاروه مایال نبودناد ماردم
چیزی را بدانند تا مباادا راه هاا و ابازاری را بارای بهباود زنادگی پاییاال
نام ناشناختۀ خدا 6 /116نی نوای الهی
شدۀ خود پیدا کرده ،سعی کنند نظام هاای ت بیات شاده را از قادرت سااقط
کنند .ناجیان بشر م ال اماروز امکاناات جهاان شایول ارتباطاات ساریع را
نداشتند و نیی توانستند به افراد زیاادی دسترسای پیادا کنناد تاا تعلییاات
خود را طوری اشاعه دهند که مساتیر بااقی بیاناد؛ مگار تعاداد معادودی
در اختیاار م ل مسیز و بودا .بدین ترتیاب آنچاه باه عناوان کتااب م اد
ماست ،بایش از بازتااب کیرنگای از ح ی ات نیسات .در بسایاری از ماوارد
واقعااً در عجاب مای شاوم کاه در دل بسایاری از کساانی کاه ح ی ات را
می دانند ولی آن را به توده های مردم ابلام می کنند چاه مای گاذرد .هار
اادگرایی
اس نیا
ات در پا
ام ح ی ا
ایت اعظا
ایده و قسا
اود اندیشا
اه خا
ای با
کسا
نوشته های مغاان و حکیاای اعصاار پهناان شاده اسات .علیاا بسایاری از
ارار
اوم قا
اار عیا
ار در آورده و در اختیا
اتۀ تحریا
اه رشا
اود را با
ایات خا
حدسا
داده اند .شاگردان ح ی ت وادار شده اناد کاه ح ی ات را باه بهتارین وجاه
میکن بجویند ،به واسیۀ سواب موجود ،تح یا از کساانی کاه زناده اناد و
ادعای دانایی دارند و گفته هایشان باید ماورد محاک قارار گیارد .در ایان
میان حدسیات غیر مع ول زیادی ابراز شده اسات .اماروزه تیاام جوینادگان
مجادد آنچاه کاه پنهاان یاا غربال کردن گفته های بیهاوده و کشا تکلی
مف ود شده را به میاراث بارده اناد .ایان تکلیفای عظایم اسات و در میاان
هزاران ماروم نالاای جهاان بینای هاای بای بنیااد ،تعاداد معادودی از
آموزگاران و مراکز معتبر یافت می شوند.
تجربیات جویندگان آنان را به ایان درک مای رسااند کاه ورای چهارۀ
ملیز و نورانی رهبرانی که تا کنون پیروی می کرده اناد چیاز دیگاری نهفتاه
است .اغلب اوقات علت امر صرفاً این اسات کاه شانیده هاا و خواناده هاای
نام ناشناختۀ خدا 6 /117نی نوای الهی
هیین که کسی از قید قرار دادهای اجتیااعی رهاا شاود ،باه راحتای
می تواند در نظر آن جامعه به مجرم و تبهکار مبادل شاود .شاگفت ایان کاه
تعداد بسیار قلیلی از مردم خواهان تغییرناد و کیتار کسای درک مای کناد
که ح ی ت خود را تنها بر کسانی آشاکار مای کناد کاه آن را مای جویناد و
بدان عش می ورزند .بدین ترتیب هادف از تربیات معناوی ،صارفاً وحادت
کامل با خویش الهی درون است.
بودا گفت:
"تنها در درون خویش است کاه مای تاوان باه قلاۀ ح ی ات رساید".
شوپنهاور گفت:
با وجود این بسیاری از جوینادگان واقعای باه مراتبای رسایده اناد.
یاا طریا خارد وقتای یافتاه حداقل من به تجربه فهییده ام که جیان مار
نام ناشناختۀ خدا 6 /118نی نوای الهی
شود بسایار سااده اسات .کلیاد ایان ح ی ات را حضارت عنایات خاان در
نوشته هایش به دست من داد آنجا که گفت ":آن کاه بارای دیادن باه چشام
برای شنیدن به گوم و برای سخن گفتن باه زباان خاود متکای باشاد هناوز
مرده ای بیش نیست".
این کلیه که معبر رو الهی است بارای هیگاان رهاایی واقعای را باه
باوده و بااقی خل ات دنبال دارد .کلیۀ هیو نخستین تجلی آفریدگار م اد
14
به معنی انسان ن
نام ناشناختۀ خدا 6 /111نی نوای الهی
منجیله اتر و سایر عناصر توسط صوت هیاو آفریاده شاده اناد .جریاان رو
الهی یا هیو محرک اولیه و نخستین ضربانی بود کاه از خداوناد صاادر شاد و
نیز اولین علت حرکت ،رنت و شکل.
حرکت ارتعاشی کلیه به مناط ی مربوط می شاود کاه مااده باه ترتیاب
کیتار و باه صاورت زمخات وجاود دارد. و خالو ،با خلو در شکل لیی
به عبارت ساده تر تیام اینها جلاوه هاای اهتیاامی اسات کاه هیاو از رفیاع
ترین طب ات مصروف می دارد تا برای از باین باردن پوشاش جسایانی کلیاه
در جهان های تحتانی به این جهانها نازل شود.
مح ا دانسته شده که صوت نتیجاۀ حرکات ارتعاشای نیسات ،بلکاه در
واقع محرک اولیۀ هیه چیز در طب اات بای کاران و نیاز حرکاات ارتعاشای
است که آن نیز به نوبۀ خود وسایلۀ پیشابرد جهاان هاای خل ات در طب اات
مادی محسوب می شود.
شااعاب هااای نااور یااا اروا در تیااام طب ااات و زمااان هااا در
پیوسااتار Continuumاشااکال هیااو ساااکن بااوده و هسااتند .آنهااا در
کالبدهایی زندگی می کنناد و خل ات کارات گونااگون در فضاا را تشاکیل
می دهند و با نیروی ع ل یاا حیاات باه آنهاا قادرت حرکات مای دهناد.
نام ناشناختۀ خدا 6 /111نی نوای الهی
سرتاسر آفرینش از رفیع ترین تاا تحتاانی تارین طب اات توساط اناوار رو
الهی یا رو های مشت شاده از خادا تغذیاه مای شاوند و باا جادا شادن
رو الهی از غلاف ها یا کالبدهایی که در آنهاا جاای گرفتاه ،محاو و ناابود
می شوند.
نیست ،اما آنان نیی گویند و نیی توانند بگویند کاه ایان دو عامال چگوناه و
از کجا نشأت گرفته اند .حرکت نیازمناد علات یاا ضاامنی اسات کاه هیاان
رو الهی یا کلیه است؛ هیان که م ال اناوار خورشاید از مراکاز عدیاده ای
منتشر شده و از اقالیم معناوی -ماادی ،باه تیاام کائناات منجیلاه کیهاان
فیزیکی می رسند.
رۀ انرژی نیز به نوبۀ خود شاعاب یاا جریاانی اسات کاه از یاک رۀ
مرکزی منتشر می شود که از رو الهی قادرت مای گیارد و دانشایندان آن
را انرژی مای نامناد .قادرت متجلای نشاده را انارژی نهفتاه یاا پتانسایل
می خوانند وآن که آشکارا متجلی شاده را انارژی جنبشای .هار دو صاورت
یاد شده به ضربان های انتشار یافته از سوی نیروی اک اتلاای مای شاوند کاه
سر منشأو سر آغاز هیه چیز است.
در منظومۀ شیسی اتم هاا ن اش خاود را دارناد؛ باه عناوان م اال از
خورشید منتشر می شوند و هر یک هیچاون خورشایدهایی کاه بار سایارات
می تابناد ،پایش از آن کاه باه صاورت پرتاو انتشاار یابناد ،خاود رات
خورشیدی تجلی یافته ای هستند و بدین ترتیاب بارای آفارینش کالبادهایی
که در تلفی با یکدیگر تشاکیل مای دهناد ،مناساب خواهناد باود .جریاان
پنهان اک که در ایان رات موجاود اسات ،در عنصار جهاان هاای تحتاانی
جاری می شود .لازمۀ این جریان نیروی محرکه یاا ضاربانی از یاک جریاان
ِ هیاو است که به مراتاب برتار تعلا داشاته و از برتر یا هیان کلیه ،بخصو
آنها نازل می شود تاا انارژی اک را باه کاار انادازد و آن را باه حرکات وا
دارد.
نام ناشناختۀ خدا 6 /111نی نوای الهی
بدین ترتیب می بینید کاه قادرت یاا نیاروی اک هیاه چیاز ،در هیاه
چیز ،عام اصلی و محرک اولیۀ کل آفارینش اسات .ایان نیارو ،حیاات و رو
هیه چیز است.
تخصیو مستلزم این است که قانون یاا اصال ماورد نظار را باه تولیاد
یک معلول وا داریم که نیی تواند تحت شارایط ساادۀ کلای کاه باه خاودی
خود توسط طبیعت فراهم می شود تولید شود.
رو ال د ،اک ،قدرت الهی ،هیگی دقی ااً یاک معناا دارناد ،عیسای
در عهد جدید به وضو به شنیدن صدای هیو یاا رو الهای اشااره مای کناد
نام ناشناختۀ خدا 6 /111نی نوای الهی
که می تواند موجب تولد دوبااره شاود او مای گویاد":بااد هار آنجاا کاه
بخواهد می ورزد و تو صدا را در آنجاا خاواهی شانید؛ ولای نیای تاوانی
بگویی کی می وزد و به کجا می رود".
باید گفت که انتخاب شارایط مناساب کاار ع ال اسات و در ادامۀ بح
عبارتست از فرآیند ترتیب دادن آگاهانۀ امور به صاورتی تاازه ،باه گوناه ای
که نتاید تازه به بار آورد .اصل هیاو هرگاز تاازگی نادارد چاون اصاول آن
جاودان و عالیگیر هستند ،اما دانستن این کاه هیاان اصال موجاب شاکفتن
امکانات نامحدود می شود ،حکیی تکاان دهناده اسات .بناابراین ماا بایاد
تیانایی گفت: حتی مراقب گفتار و کلیات خود نیز باشیم .آپولوئیو
" رو توسط دشینان محاصره شده ،هایچ کاس و هایچ چیاز دوسات او
نیست .حتی آن ارواحی کاه مریاد راوهاان دابلایس) باوده و از قاوانین او
پیروی می کنند ،یعنی به فرامین هان گاوم مای دهناد نیاز از ایان رناد
ادگی
اات زنا
این و مادیا
ایم زما
اه در اقلا
اا روزی کا
اه تا
اتند .هیا
ات نی نیسا
مسا
می کنند محکوم به رند هستند".
آنچه باید بدان توجه کنایم ،نحاوۀ عیال رو الهای در فاراهم آوردن
شرایط تخصیصی اسات ،باه واسایۀ اعیاال و انتخااب هاای ماا ،در جهات
کارکرد اصول کیهانی ،این کار نتاید تازه ای به باار مای آورد کاه تجربیاات
گذشتۀ ما را تحت الشعاب قرار می دهناد .ایان فرآیناد مساتلزم وارد عیال
بر سر باه دسات آمادن ترکیباات تاازه از شدن عناصر تازه نیست ،بلکه بح
عناصر هییشه موجود است .به عنوان م ال ،نیاکاان ماا از عناصرشاییایی کاه
هییشه وجود داشته اند چیزی نیی دانستند.
نام ناشناختۀ خدا 6 /111نی نوای الهی
بدین ترتیب ما چگونه باید قدرت هیاو را طاوری باه کاار بگیاریم کاه
قوانین فیزیکی یعنی قوانینی که به فارد و رو فلکای مرباوط مای شاوند را
تحت تأ یر قرار دهد تا بادان طریا درک خاود را از ایان قاوانین افازایش
دهیم و نتایجی بالاتر از آنچه که تا کنون به دست آورده ایم کسب کنیمو
این کار بدین شکل صورت می گیارد کاه هییشاه در پای یاافتن عامال
م بت موجود در هر ترکیب موجود باشیم و ازخاود بپرسایم کاه چارا در ایان
وضع بدین منوال اسات .چارا ایان ترکیاب ف اط در محادودۀ ترکیب خا
خاصی عیل می کندو چه عااملی وجاود دارد کاه رونادی تاا مارز خاصای
موف یت نامیده می شود و چاه چیاز از تعیایم بیشاتر آن میانعات باه عیال
می آوردو
روم آفرینش مای شاویم .اولاین عامال م بات در در اینجا وارد بح
تیام آفرینش چیستو اگر دقت کنید ،این عامال رو الهای اسات – قادرتی
نامرئی که اتر اولیه و ازلی را در قالاب هاا مای ریازد و اناواب حرکاات را
بدانها می بخشاد؛ از حرکات مکاانیکی صارف سایارات گرفتاه تاا حرکات
و فکار جاوهرۀ جهاانی ارادی انسان بنابراین عامل م بات اولیاه ،احساا
و فکار آن هیو است .این جوهر خاالو زنادگی اسات و بناابراین احساا
مستیراً در جهات تجلای فزاینادۀ حیاات جریاان مای یاباد و ایان هیاان
تخصیصی است که ما در پی آنیم ،جریان فوی بایاد باا تشاکیل دادن کاانونی
را بهتر و کامال تار درک کارده و فکار را متجلای نیایاد .باه این احسا
عبارت دیگر راه تخصیو اصل عیاومی اک ایان اسات کاه در هیااهنگی باا
طبع اتی خودم ،شرایط هنی تازه ای را فراهم کند.
نام ناشناختۀ خدا 6 /116نی نوای الهی
تحت این شرایط که مشیول قوانین عاالم فیزیکای نیای شاود ،انساان
می تواند فردیت خود را حفه کند .او می تواند به اخیتاار خاود هار چیازی
را تصور کند؛ م لاً قادر است سال هاا بادون غاذا خاوردن زناده بیاناد ،باا
جسم پرواز کند ،یا به واسیۀ تواف ی درونی باا خاویش و در راساتای قادرت
اک ،تصاویر هنی را برای خاود باه واقعیات محان مبادل ساازد .اتخاا
روم علیی در امر تح ی ،ما را به این نتیجه مای رسااند کاه بارای تبادیل
رفتار نژادی یا عام به رفتاری تخصایو یافتاه و انفارادی ،بایاد طارز تفکار
تازه ای را در پیش گرفت ،رویکرد تازه ای را اختیاار کارد و باه ایان رفتاار
تازه پایبند بود .منظور شیوۀ تفکاری اسات کاه در امتاداد حرکات پیشارو و
اتی رو خلای الهی قرار می گیرد ،نه در تضاد باا آن .تیاام علیاا ناجیاان
و حکیا نیز هیواره به هیین نکته اشاره داشته اند.
چنین عیلی مستلزم واژگونی کامل تعبیرات کهن اسات ،اماا وقتای کاه
عیی اً و باطناً هستی خدا را بااور کردیاد و دانساتید کاه خادا هیاناا عشا
است و ما وارث خدا و در میراث اک ساهیم هساتیم -کاه مان و شایا خاود
صاحب الوهیتیم -آماده اید که دست به کاار سااختن دنیاای خاود شاوید.
علات هساتند و شاکل و شارایط در این صورت می دانید که فکر و احساا
معلول.
هر کسی که نتواند با واقعیات پیراماون خاود هیساو شاود ،باا چناین
ای
ااهنگی درونای و بیرونای باا رو الها
مفااهییی ارتبااط نادارد و از هیا
نصیبی نبرده است .در نتیجه هر آینه دچار سو تعبیار و ساو تفااهم بیشاتری
شده و از فراز به نشیب فرو می افتد .هار آن کاس کاه مصارانه عاالم درون
خود را تنها عالم و واقعیت موجود میداند و ساعی مای کناد دنیاا و دیگاران
نام ناشناختۀ خدا 6 /117نی نوای الهی
را به تأیید عالم خویش وا دارد ،مساتیراً بارای خاود ناکاامی مای آفریناد
او از ایان کاه مباادا ناخشنود است و در دام مصیبت گرفتار می گردد .تار
دیگران با نفو خ ود دنیاای او را دگرگاون ساازند و او را باه راهای ساوی
دهند که خود را شدیداً با عالم ماادی منیبا کناد ،غالبااً وی را باه هیاان
چیزی مبدل می سازد که ازآن واهیه دارد.
اصل یاد شده ،شاالودۀ تخصایو فاردی قاانون عاام فرآیناد خلاقاه
محسوب می شود و هیاین کاه ماا آن را کاملااً درک کنایم .آن را میکان و
های خاود را رهاا کارده ،دیگار در سایو تحتاانی عیلی دانسته و هرا
عدم ب ا را پشت سر می گذاریم .بدین ترتیب تحات نفاو پرتاوی هیاو قارار
گرفته و میتوانیم صوت را بارای متجلای سااختن اصال اک در درون خاویش
به کار گیریم.
ارا
اا را ب اه آن فا
این ما
اۀ قدیسا
ات .هیا
اازه ای نیسا
از تا
ان روم چیا
ایا
خوانده اند .پیش از کبیر ،راما و وداها و پایش از آن مسالک هاای اساراری
اا را
ااری اینها
ای ،روزگا
اوم الها
اان علا
اش پژها
اۀ دانا
اتیم .هیا
اه را داشا
اولیا
خود رسایده اناد .ایان داناش در آموخته اند و هر یک به نتیجه گیری خا
انت اال یافتاه ولای معناای واقعای آن را تنهاا طی اعصار به اشکال مختل
تعداد اندکی درک کرده اند .هر کسی که به قادر کاافی از تاوده هاا فاصاله
نظام جهانی هیاو در مای آیاد؛ اماا بگیرد تا ح ی ت را تشخیو دهد ،به ص
به گونه ای کاملاً متفاوت از آنچه قبلااً مای پنداشاته ،چاون از ایان جایگااه
تازه خود را نه به عنوان بخشی از یاک معلاول عاام ،بلکاه جزئای از علتای
عام می بیناد .باا تشاخیو ایان واقعیات ،متوجاه مای شاود کاه بارای
پیشرفت های بعدی باید اجازه دهد تا علات عاام در کاانون تخصایو یافتاۀ
نام ناشناختۀ خدا 6 /118نی نوای الهی
او آزادانه جریان یاباد .بناابراین در صادد فاراهم کاردن شارایط فکاری
خاصی بر می آید که این کار را تسهیل می کند.
اه
ای در با
ادرت رو الها
ات ،قا
اد دانسا
اود خواهیا
اه خا
اور کا
اان طا
هیا
کارگیری ابزار لاازم بارای رسایدن باه م صاود ،در قالاب ع ال و درایات
متجلی می شود .فراهم کردن ملزوماات زنادگی فیزیکای و باه طاور کلای
حفه نژادها نیز به هیین منوال صورت می گیرد .هار چناد مان در تح ی ااتم
هر آینه با ناکامی های فردی مواجه شده ام ،اماا سارانجام دریاافتم کاه باه
معنای عام چیزی به نام ناکامی وجود نادارد .علااوه بار ایان متوجاه شادم
که آنچه ظاهراً ناکامی فردی می نیود ،خاود بخشای از رونادی فلکای باود
و اگر من اصل معنوی جاری در آن روناد را تشاخیو میادادم و یاا فاراهم
کردن شرایط لازم اجازه می دادم این اصال در بیان وجاود خاودم آغااز
تازه ای را در پایش گیارد ،اهییات و ابعااد آن شکسات از ایان هام کیتار
می شد .این در مورد شیا و هر کس دیگری نیز مصدای دارد.
رفتار تخریبی مکانیسیی است در خدمت بخاش تحتاانی هان کاه بار
علیه بهبود شرایط خویش درون وارد عیال مای شاود .چاه ایان رفتاار باا
کامل به کار گرفته شاود یاا آن قادر شادت نداشاته باشاد ،در هار وسوا
حال نشانگر میزان سرگشتگی و آشفتگی انسان است.
با پرداخت به این کار بدین منی پی باردم یاا باه قاولی آن را کشا
کردم که من یا هیان رو ،مرکاز عیلیاات معناوی خداونادم و دانساتم کاه
قدرت الهی هییشه در جهت گساتردگی بیشاتر و تجلای وسایع تار فعالیات
دارد .این باه معنای آفارینش چیازی باود فراساوی انچاه هیاواره روی
مای داد،چیازی کاملااً تاازه ،چیازی کاه درگذشاته نباوده ولای در ا ار
شکوفایی مستیر ازتجاارب قبلای سار بار آورده .ازآنجاا کاه رو الهای
نیی تواند طبع اتی خاود را تغییار دهاد ،بایاد در یکایاک اروا باه یاک
شیوه عیل کند؛ درنتیجه در دنیای هار کسای ،یعنای جاایی کاه خاود فارد
مرکزیت دارد ،این قادرت باه پایش مای راناد تاا هییشاه شارایط تاازه
بیافریند.
این امر بدآنجا منجر می شاود کاه م اام الهای را از دریچاۀ تاازه ای
ببینیم چون نه تنها خال ،بلکه جهت دهنده نیزهسات .او فارم هاای عینای را
تعیین می کند که شرایط ،آنها را برای تجلی باه عینیات درمای آورناد و باه
علاوه تأمین انرژی مورد نیاز بارای آفارینش ایان عینیات را نیاز بار عهاده
دارد .رابیۀ بین فرد وقدرت واقعی اک یاا هیاان قادرت شاکل دهناده در
هیین جاست .چه خود درک کنیم یاا ناه ،هیاو درایان عاالم قادرتی شاکل
دهنده و تحت فرمان ماست و هنگامی که از ایان منشاأ در درون خاود عیال
می کنیم ،باید به قابلیت آن آفرینش عینیات اعتیاد داشته باشیم.
نام ناشناختۀ خدا 6 /111نی نوای الهی
با توجه به آنچه گفته شاد ،میکان اسات بپرساید پاس مسائولیت مان
چیستو مسئولیت شیا این است -فراهم کردن کاانونی تخصایو یافتاه کاه
انرژی های الهی بتواند در حییاۀ آن ن اش آفرینای کنناد .شایا بایاد در
باشاید .شایا بایاد باا نظام کل هستی در قبال هر کسای مسائولیت شانا
تیرین ،رو الهی را به سوی خود جذب کنید و توجه داشاته باشاید کاه ناوب
این جا به باید با الگوی اتی شخو شایا منیبا باشاد .وقتای باه تادرید
قانون حاکم بر این رابیه را فر اگیرید ،خود نیاز باه نوباۀ خاود باا کیتارین
م اومت میکن ،به سوی قدرت اک جذب مای شاوید .ایان کشاش از طرفای
شایا و جایگااهی کاه بار محاور به وجود می آید که برای قالب هنی خا
اجتیاعی و عاطفی دارید ،طبیعی ترین هستند.
به گفتۀ ربازارتاارز و ساایر قدیساین اک ،ماا بایاد مسائولیت اعیاال
فردی خود را بپذیریم؛ چاون آرزوهاای خاصای کاه در طاول زنادگی باه
اقالیم برتر مخابره مای کنایم ،نتاایجی باه باار مای آورناد کاه گارایش
نیروهای اک را به ماا تشادید مای کنناد .ساپس ایان نیروهاا از مجارای
خودمان و آنچه پیراماون ماسات .در جهات خواساته هاای ماا وارد عیال
می شوند .این تبادلی طبیعای باین رو الهای و رو فاردی اسات و نشاان
می دهد که نباید خواساته هاای خاود را آن قادر در جهات اکتسااب چیاز
خاصی متیرکز کنیم که در مواقع لاازم ،از بارانگیختن فعالیات هاای معناوی
در کیهان خود غافل شویم .این عیال کاه فای نفساه بسایار خلاقاناه اسات
ناگزیر باید در پدیده ها و وقایع خارجی تجلی یابد.
باید مسئولیت آفرینش آنها را خود بار عهاده گیاریم و جریاان وقاایع را تاا
جایی مستیر نگاه داریم که فایدۀ آنها به پایاان رسایده و در نتیجاه ماا نیاز
به نوعی به کل کائنات منفعت رسانده باشیم .چه بسا افارادی کاه در باه یار
ائولیت
اه مسا
اوند و در نتیجا
ای شا
اتی ما
اار کاسا
اود دچا
اداف خا
ااندن اها
رسا
آفریده ها و ناکامی های ظاهری خود را بر عهاده مای گیرناد .روم خلاقاۀ
تجسم یا تفکر هیراه با احسا ،ماواد خاام و شارایط لاازم را بارای بهاره
برداری در اختیار ما قرار می دهد .ما بایاد مسائولیت مرباوط را پذیرفتاه و
با کوشش و عیل گرایی ،آنها را به کار گیریم.
آدمی باید دانسته به کانون انارژی الهای مبادل شاده و مسائولیت آن
را نیز بپذیرد .در غیر این صورت از ساویی تلاام مای کناد ایان کاانون را
هیچون قدرتی کاور هادایت کناد و از ساوی دیگار تحات سالیۀ عااملی
بی منی و کور خواهد بود که از هیان کاانون باه او تحییال مای شاود .او
به این علت هدایت می شاود کاه خاود خواهاان راهنیاایی اسات و مبناای
خواست و دریافت او در حد هیان اصالی اسات کاه خاود تشاخیو میدهاد
بد ین ترتیب او آزادی خود را فدا نیای کناد یاا قادرت خاود را در هیاان
حدی در چهار چوب قرار می دهد کاه یاک تکنساین باری الکتریسایته را در
خود محدود می کناد .هار قادر در ایان کانش مت ابال جهت منظور خا
بیشتر به جان انسان بنشیند ،بیشتر متوجه مای شاود کاه ایان داناش او را در
مسیر آزادی هدایت می کند .این هیان اصلی است کاه ماا در علام فیزیکای
این اصل ،تبعیت مو به موی طبیعات از ماا مشاروط باه می شناسیم .بر اسا
میزان تبعیتی است که ما در ابتدا نسبت به طبیعت داشاته ایام .قاانونی کهان
می گوید " :آنچه در یک مرتبه ح ی ت دارد ،در تیام عوالم صادی است".
نام ناشناختۀ خدا 6 /111نی نوای الهی
کلید این عامل که باه رو الهای ،رو فاردی ،هان ،جسام و وقاایع
مربوط می شود در رفتار تازه ای نهفته که شراییی تاازه مای آفریناد چاون
این رویکارد نشاانگر درک ماهیات ح ی ای عیال آفریننادگی اسات .اگار
می خواهید ،زیبایی و آزادی را به زنادگی خاود دعاوت کنایم ،بایاد ابتادا
هارمونی و نظم را در افکار خود برقرار ساازیم ،آنگااه خاود را ن یاۀ آغااز
سلسه ای از آفرینش های تازه مای بینایم و ایان کاار ناه باا نیاروی ارادۀ
فردی ،بلکه به واسیۀ وحدت باا رو الهای صاورت مای گیارد؛ هیاان رو
الهی که با متجلی سااختن عشا و زیباایی اتای خاود هیاه چیاز را ناو
می کند.
اولین مانع آن است کاه هویات واقعای خاود را درک نکنایم و توجاه
نکنیم که خدا یا رو الهی هیان عش ،عادالت و سالامتی اسات و باه شاکلی
حاصال غیر شخصی و عام مایل اسات باه کساانی کاه واقعااً باا آن تیاا
می کنند و تن به هیکاری می دهند ،پاسخ دهد.
دوم این پندارکه اییان داشتن زنادگی را آساان و بای نیااز از تلاام
می کند ،یا این که نسبت باه مشاکلات ،نفارت و ت ابال پیشاه کنایم و توجاه
نداشته باشیم که تجلی آنها بادین معنای اسات کاه خاود ماا نیروهاا را در
جهت هدف معینی به کار انداختاه ایام و بناابراین بایاد آنهاا را باه هیاین
صورت بپذیریم.
نام ناشناختۀ خدا 6 /111نی نوای الهی
و دست آخر این که با زیستن بار محاور عااطفی مرباوط باه مراتاب
تحتانی که تحت سییرۀ نفارت ،حساد و قبیاه باوده و فارد باه هار گوناه
مای کناد و تلاام نیای کناد تاا باه آموزم ،نکوهش و انضباطی اعترا
واسیۀ خویش انضباطی و جستجوی آرزوهاای خاود در جهاان هاای هیاو
هیۀ اینها را چاره کند.
کتاب قوانین
«او نیی توانست تیام ح ی ت را عرضاه دارد ،بلکاه تنهاا بخشای از آن
را به مردم ابلام کارد ،چاون ماردم ظرفیات آن را نداشاتند ».و در جاای
دیگری می گوید:
«و علاوه بر این بسیاری کارهای دیگر نیاز باود کاه او انجاام داد کاه
اگر هیۀ آنها نوشته می شد ،به گیان من حتای هیاه ی دنیاا جاای آن هیاه
نوشته را نیی داشت» این در مورد هر یاک از بزرگاان معناوی کاه باه ایان
جهان آمده اند صدی می کند.
کتاب قوانین 7 /116نی نوای الهی
قدر مسلم اینکه باور ،اساسی ترین و مهام تارین ضارورت اسات .بایاد
نیرومنادی داشاته باشاید .در ایان صاورت نسبت به آنچه می دانید احسا
رو الهی آشکارا از مجرای شیا وارد عیال مای شاود .از قادیم گفتاه اناد
« باید باورهای خود را با احساسات قوی هیاراه کنیاد ».بناابراین آنچاه کاه
با تیام وجود ،در ظاهر و اعیای باطن می اندیشاید ،سار انجاام باه جریاان
می شود .با این کار ظرف مدتی کوتااه ،طعام شاادی حاصال از افتاده مح
ح ی ت را چشیده و به وفور از آن بهاره مناد مای شاوید .بارای باه دسات
آوردن چنین شعفی ،تشخیو و شناخت سه چیز ضروری است:
ال ) خدا یاا رو الهای ،خاوب ،بلاا تغییار و جاوداناه نیکوسات .او
مجیوعه ی تیام نیکی هایی است که هرگز وجود داشته یا خواهد داشت.
ب) زنده بودن شیا بادان سابب اسات کاه او در شایا زناده اسات و
بدون آن اصولاً وجود نیی داشتید.
م) اشتیاقی سوزان برای وحدت با او تاا بتواناد از مجارای شایا خاود
را برای دیگران متجلی کند .قبال از اینکاه حتای قاادر باشایم باه دیگاران
عش ورزیم ،باید رو الهی را خود عشا بادانیم؛ چاون عشا راه شاناخت
است.
این اندیشه را باید به یاد سپرد .تیام کسانی کاه بسایار محتااط ،تاودار
و غری در امور خود و کسانی هستند که با آنها نسابتی نزدیاک دارناد هرگاز
کتاب قوانین 7 /117نی نوای الهی
نیی توانند ح ی ات را باه ساهولت کساانی بیابناد کاه آرام و باا دیگاران
مهربانند .گروه اول به دشاواری مای توانناد قادرت تصاور خاود را بارای
تجسم آینده به کار اندازند ،اما هیاۀ ماا در انتخااب افکاار و اندیشاه هاای
خود مختاریم و آنچه می اندیشیم در زندگییان ظهور می یابد.
رو الهی قدرتی نافذ در هیاه چیاز اسات کاه عاوالم هیاو را شاکل
می دهد .رو الهی منبع فناناپذیر و تغییر ناپاذیر حیاات اسات کاه در تیاام
مای کناد .رو الهای هیاان نیاروی عوالم حضور دارد و تنها شاکل عاو
علی است که انسان در آن کنکام کارده ،دربااره ام میالاب هاا نوشاته و
تنها می تواند خصوصایات آن را بداناد ـا خصوصایاتی کاه درک آنهاا دقات
نظر فراوانی می خواهد ـا ولی هرگز در عیل داناش کااملی از آن باه دسات
نیی آورد .ما می دانیم کاه نحاوۀ عیال آن مانناد فرماول هاای ریاضای
15منظور این اسااات که زندگی همان روح الهی اسااات و روح الهی تنها یک بودن مساااتمر اسااات
بنابراین چیزی به آن الصاااا و الحا نمی شاااود ،چون نوا دارا بودن ،مساااتلزن اتصااااف خواهد
بود به همین علت و برخی دالیل دیگر اساااات که در متون اک به دفعات این گوته را می خوانیم که
«خدا هست» چون بیش از این نمی توان دربارۀ مقان الیزال چیزی گوت ن
کتاب قوانین 7 /118نی نوای الهی
نیاز هیگای پیچیده و دقی است .دانشیندان و دانش پژوهاان آ اار م اد
این را می دانند.
حال به قانون دوم می رسیم که مای گویاد :رو جلاوه ی فاردی رو
الهی یا اک است .رو فردی از هیاین جاوهره یاا رو الهای خلا شاده و
دارای اختیار ،انتخااب آزاد ،ع یاده ی فاردی ،هوشایندی ،قاوای متخیلاه
فرضیه پردازی و خلاقیت است .او باید بااقی بیاناد ،چاون در م اام بخشای
از رو الهی فناناپذیر اسات ،او بایاد عامال انتشاار رو الهای باشاد ،او از
این دو عیلکرد نیی تواند بگریزد 14بلکه به عناوان عامال انتشاار مای تواناد
از منشأ اختیار ،مسیر خود را در امتاداد رو الهای انتخااب کناد یاا نکناد
بدین معنی که انتخاب آن جنباه از رو الهای دانساته باوده یاا نادانساته و
آیا هدف او از این انتخاب ،عیل کردن در م ام عامل انتشار بوده یا خیر.
16در این عالم روح الهی بدون تبادل قادر به عمل نیساااات و این قانونی اساااات که خود بر خویش
وضاااات کرده بنابراین برای اینکه بتواند در این عالم منشااااأ عمل قرار گیرد ،حتما ً به رابطه ای دو
جانبه نیاز دارد که باید بین آن و روح فردی برقرار شااااود بدین ترتیا ،عنصاااار خالقه برای عمل
کردن باایاد در چرخاه ای باه جریان افتدی بدین معنا که ذات روح الهی با تجلی یافتن در روح فردی
کیویات و ویژگی های خود را نیز در آن به ودیعه می نهد و همین ویژگیها منجمله ،خرد ،عشاااق و
آزادی هساااتند که روح فردی را به آفرینش و حوی کیهان فردی خویش وادار می ساااازند اما روح
فردی نیز برای بر پا داشاااتن این آفرینش به امداد جوهره ی خداوند یا همان روح عان و بی طرف
الهی نیاز دارد این تبادل باید کماکان برقرار بماند و تنها با زیسااااتن در لحظه و هوشاااایاری دائمی
می توان این رابطه را پایدار نگاه داشت ن
بدین ترتیب به سومین قانون این عالم مای رسایم؛ قاانونی کاه باه رو
الهی مربوط می شود:
بدون کوه ،دره نیی تواند وجود داشته باشاد .بادون ساایه درک ناور
میکن نیست و پلیدی نیی تواناد بادون نیکای وجاود داشاته باشاد .بادون
خرد ،جهل معنا ندارد و بدون پیری ،جوانی.
کتاب قوانین 7 /111نی نوای الهی
تا وقتی که رو در بادنی اسات رار یافتاه و باا مسائولیت پاذیری یاا
بدون آن کالبدی را پذیرفته باشد ،مشیول این قاانون اسات؛ مگار اینکاه باه
دانایی برسد ،عینیت گرا شود و توجه داشته باشد که تاا وقتای تحات ساییره
این قانون قرار دارد معلول است.
این قانونی نوی است و وجه م بات و کنشای وجاه منفای و واکنشای.
البته وجه سومی هم وجود دارد که وجه منفعل یا راه میانه است.
قیبیت چیزی نیست جز حالت تضاد باین هار زوم مارتبط باا یکادیگر.
نور و تاریکی ،گرما و سرما ،ماده و غیر مااده ،هنجاار و ناهنجااری ،م بات و
و غیره. منفی ،شیال و جنوب ،مذکر و مؤن
اییر
ادها ،ضا
اروم از کالبا
اول و خا
اا حلا
اردی ،با
اام اروا فا
اا در م ا
ما
ناخودآگاهی را گرد آورده ایم کاه پار از زبالاه اسات ،یعنای محیولاه ای
با خود به یادک کشایده ایام .هار کسای ایان منفی که در زندگیهای مختل
شاود یاا بار آن بار را مدام با خود حیل می کند؛ مگر اینکاه از آن خلاا
تسلط یابد .تنها هدف این محیولاه ،بارانگیختن واکانش اسات .بایاد بار آن
غلبه کرد .هر کسی که در این سیت قاانون قیبیات زنادگی مای کناد ،آزاد
نیست بلکه هیواره نسبت باه وقاایع خاارجی واکانش نشاان مای دهاد .او
کتاب قوانین 7 /111نی نوای الهی
برده ی عادت واکنش است؛ کسای کاه هییشاه ماورد بهاره بارداری قارار
می گیرد و خواهان مظاهر مادی است.
و در هار عاالیی کاه این قانون هر پدیده ای ،در هار م یاا بر اسا
رخ دهد ،از پدیده هاای مولکاولی گرفتاه تاا پدیاده هاای فلکای ،نتیجاه
برخورد این دو است؛ به انظیام عامل سومی کاه هیاان عامال منفعال میاناه
است .منظور عنصار منفعلای نیسات کاه در انکاار و کنااره گیاری از اماور
می یابید ،بلکه م صود هیان تعادل بین ضادین اسات .ایان هیاان اسات کاه
کتاب قوانین 7 /111نی نوای الهی
واقعیت اتحاد این سه نیرو در اک متعال ،مبناای جهاان هاای ساه گاناه
هنادو ،یعنای براهیاا ویشانو و و تعلییات باستانی است .به عنوان م ال ت لی
شیوا که در دنیای غرب تحت عنوان جهان فیزیکای ،ا یاری و هنای شاناخته
شده ،از هیین جا نشأت می گیرد .عیسی ایان معناا را در قالاب پادر ،پسار و
مسیحیت مبادل شاد .تلفیا ایان ساه در میر کرد که به ت لی رو ال د
17
یک است که در این عالم مفهوم انسان کامل را می سازد.
18خواننده گرامی توجه داشته باشد که در اینجا مراد جهان پدیده هاست ،نه عالم معنا به عبارت
دیگر قانون ضادین و حاصال برخورد ضادین که نیروی ساون را می سازد ،قانون الهی است که در
جهانهای روانی ،منجمله عالم مادی ساااری اسااات و مسااالما ً در بحف از آفرینش اولیه ی جهان ها
جایی ندارد ن
19با توجه به توضاایحی که در پانوشاات قبلی آمده ،الزن به ذکر اساات که آن ه مساایی درکالا پدر
پسار و روح القد مطرح کرد ،اشااره به خداوند یکتا ،جانشاین و خلیوه ی او یعنی انسان کامل و
روح الهی به عنوان عامل تجلی قدرت الهی در عالم بود اما ارباب کلیساااااا ،در حدود یک قرن بعد
از مساااایی ،هنگامی که مساااایحیت را بازنگری می کردند ،این سااااه را به کلط تعبیر کرده و نوعی
تثلیف را در پرستش خداوند جایز دانستند ن
کتاب قوانین 7 /111نی نوای الهی
اتان
ادانیان باسا
اانند ،کلا
اات مای رسا
اه ا با
اان با
خصوصایات شخصایتی انسا
شواهدی را از خود به جا گذاشاته اناد کاه هار یاک از اتبااب آن سارزمین
برای خود طالعی داشته اند.
«هیان سان که آدمی تن پوم کهنه را از تان باه در مای کناد و لباا
نو می پوشد ،ساکن کالبد هم کالبد کهنه را به در کارده باه کالباد ناو حلاول
می کند سلا او را از هم نیای درد ،آتاش او را نیای ساوزاند ،آب او را تار
نیی کند و باد او را خشک نیای کناد .او نادیادنی ،دائیای ،نافاذ در هیاه
چیز و خاموم ناشدنی است ؛ ایناک کاه او را چناین دانساتی ،انادوهی باه
خود راه مده»
را با پرداختن به آهنت ادامه می دهیم کاه باا صاوت ارتبااط این بح
دیگار در بااب رو الهای ،باه دارد .قدما پیش از پرداختن باه هار مبحا
میالعۀ صوت می پرداختند .بدین ترتیب موسای ی نخساتین هناری باود کاه
پای به عرصه ی وجود نهاد .موسی ی تنهاا شااخه ای از تراناه ی ساوگیاد یاا
کتاب قوانین 7 /116نی نوای الهی
ناوب هیو است و هیو زنده و در هیه چیاز موجاود اسات .قادما بار اساا
تح ی خود درباره ی رو الهی از تأخیر ارتعاشاات در هنگاام انکساار آگااه
بودند .آنان این دانش را به صورت فرمول خاصی در آوردناد کاه تاا اماروز
حفه شده است .این فرمول زمانی در موسی ی به کاار گرفتاه مای شاد و ماا
امروزه آن را در گام معیولی اُکتااو مای بینایم ،باا بررسای دقیا متوجاه
می شویم که تجلی قانون هیاهنگی در تیاام اناواب ارتعاشاات منجیلاه ناور
دما ،شییی و یا سایر علوم مربوط به ارتعاشات جلوه گر می شود.
گام هفت نت فرمول عالم اسات کاه باه حاد مسااعد دساتگاه اصاوات
موسی ی ،رنگها ،سایارات ،فلازات ،اعاداد ،کیفیاات ،مصاوت هاا و نیادهاا
مربوط می شود .اما هر یک ضد خود را نیاز دارناد .اینهاا در عاین حاال باا
هفت نهر معنوی که از جریان اصلی منشعب می شوند نیز ارتباط دارند.
م لاً اجازه دهید از گام های هفت گاناه ی موسای ی شاروب کنایم .هار
اُکتاو یعنی دو ،رِ ،می ،فا ،سل ،لا ،سی باه خاوبی مای تواناد قاانون فلکای
ارتعاشات را تشریز کند .هر گاام دارای اُکتااوی صاعودی اسات کاه در آن
کنیاد در ابتادا یکهازار ارتعاام فرکانس ارتعاشات افزایش می یابد .فار
در انیه دارد ،در انیه دوم با هیاان اُکتااو باه دو هازار ارتعاام در انیاه
می رسد ،در حال افزایش ارتعاام وارد اتار شاده ،باه جهاان هاا و ساایر
طب ات می رود ،ولی هیینیور که در گام هاا باه پایش مای رویام ،پاس از
«می» مجدداً نزول می کند و مکارراً در امتاداد گاام باه حرکات دورانای
خود ادامه می دهد تا جایی که یک دایره یاا چیازی شابیه دایاره را تشاکیل
می دهد .این در مورد عوالم مادی نیز صادی اسات ،چاون هایچ چیاز مسایر
مست یم را در پیش نیی گیارد و باه هیاین علات اسات کاه ماا در طبیعات
کتاب قوانین 7 /117نی نوای الهی
درختان یا بوته ها را می بینیم کاه هنگاام رشاد باه جاای خاط مسات یم در
مسیر مارپیچ بالا می روند.
اگر این اصل را به امور کاری و شاغلی تعیایم دهیاد ،مای بینیاد کاه
انرژی فیزیکی هم به هیین صورت عیل می کناد؛ حتای انارژی هنای هام
از هیین الگو تبعیت می کند .به زودی در مای یاابیم کاه پاس از یاک دوره
شادید یاا درک درسات واکنشای ایجااد مای شاود فعالیت شدید ،عواط
کار کسالت آور و خسته کننده می شود و خساتگی مفارط و بای تفااوتی باه
احساسات رخنه می کند .آنگاه باه جاای درسات فکار کاردن باه مصاالحه
سرکوب گری ،یا احتیاًلاً فرار از مشکلات متوسال گشاته و باه بخاش تحتاانی
گام ها س وط می کنایم و سارانجام دچاار ساردرگیی مای شاویم .ایان را
می توان به تیدن ،علوم ،ادبیات ،هنار ،دیان و تیاام عرصاه هاای زنادگی
تعییم داد .اما منظور این است کاه نیروهاا دچاار انحاراف مای شاوند و در
عالم مادی هیچ چیز ابت نیست یا پایدار و بلااتغییر بااقی نیای ماناد .هیاه
چیز در حرکت است؛ هر چیز در حال رفتن باه جاایی اسات ،در حاال تغییار
مای شاود یاا باه است و به ناچار یا ترقی می کند یا زوال می یاباد ،ضاعی
اضیحلال کامل می رسد یا به عبارتی در امتداد صاعودی یاا نزولای اُکتاوهاا
حرکت می کند .صعود یاا نازول ،در هار عرصاه ای از شارایط غیار قابال
اجتناب فلکی است.
کتاب قوانین 7 /118نی نوای الهی
ما با توجه به ظواهر خود را فریب می دهایم ،چاون گیاان مای کنایم
هیه چیز برای مدتهای مدید در سایز و مرتباه ی فعلای بااقی مای ماناد
ولی ظرف چند انیه بعد ،هنگامی که روند نزولی آغااز مای شاود ،ماا نیاز
از ارتعاشات خود ساقط می شویم .خیر اصلی بارای هار کسای در ناادانی و
جهل تیام عیار نهفته است.
هیان طورکه قبلاً گفته شد ،قانون هیااهنگی باه ساایر عرصاه هاا نیاز
تعییم می یابد .به جدول زیر توجه کنید:
ای I کرور ،ایمان ،پرانا 1و4 طال خورشاید نارنجی ِر
اِ A هوش 5 جیوه عطارد روح فردی زرد می
او U عدالت ،حسد قلت ،آلومینیم مشتری روح الهی آبی سل
در گام عاطفی ،جهت حرکت پاایین باه بالاسات :رفتاار م بات ،باات
اختیار ،نشاط ،اقدام مساعد وحدت با رو الهی و آرامش باطن.
شاید سعی کنید جهت جریان معنوی را نیز تجسام کنایم ،اماا ایان کاار
میکن نیست مگر اینکه عیلاً این جریان را تاا سرچشایه ام دنباال کنایم .در
کتاب قوانین 7 /111نی نوای الهی
این صورت می توانیم واقعیت ارتعاشات را کاملااً درک کنایم و خاود باه ایان
اکتشاف نایل شویم که «خدا هیان رو الهی است».
به طور خلاصه مسئلۀ کارما هم باه ارتعاشاات مرباوط مای شاود و باا
کردن ارتعاشات می تاوان آن را تغییار داد .ایان را در مرحلاه بعادی عو
قانون مورد بررسی قرار خواهیم داد.
پنجیین قانون عالم فیزیکی ،قانون رویکارد یاا وضاعیت باودن اسات.
بی پرده بگویم ،سر و کار داشتن هر چیزی با این بخاش از قاانون باه معناای
معجزه گری است .در این عالم ناه اراده ،کاه قادرت تصاور بار اعیاال ماا
حاکم است .می گویند شخصی به نام کاو Cuoeایان واقعیات مهام را کشا
کرد که هرگاه اراده در م ابل قدرت تصاور قارار گیارد ،دومای باه ساهولت
پیروز می شود .این را استادان معنوی نیز قرن هاا پایش از تولاد کاو تعلایم
داده اند.
پذیرفتن آن برای ع لا کار سختی است ،اماا آناان کاه در فیارت خاود باه
عالم کودکان نزدیک ترند ،از گروه اول پیشی می گیرند.
باا ایان قادرت نیاازی باه اساتاد نیسات. صادقانه بگویم ،برای تیا
بسیاری از کساانی کاه بصایرتی دربااره ی ح ی ات باه دسات آورده اناد
آموزگاری نداشتند .به گفتۀ ربازارتارز ،جاوهرۀ ح ی ات هیاواره باا ماسات
و « ما را به تیامیت ح ی ت رهنیون خواهد شد»
این رفتار ،یعنی رفتاار کودکاناه اهییات بسایار زیاادی دارد ،چاون
بزرگان معنوی نیز به کار ساز باودن ایان رویکارد کاملااً اطییناان دارناد.
ارای
اه با
ات ،نا
اران اسا
ارای دیگا
اارکرد آن با
اان از کا
اور اطیینا
اه منظا
البتا
خودشان .با میالعۀ سرگذشت هر یک از بزرگان معناوی نیاز مای بینایم کاه
آنها هم چنین رفتاری داشته یا دارند .از آن جیلاه مای تاوان باه فرانسایس
کتاب قوانین 7 /111نی نوای الهی
و ساایرین اشااره قدیس ،فی اغورث ،سا راط ،راماا ،آخاانتون ،کنفسایو
کرد که هر یک نیونۀ برجسته ای از وضعیت هنی کودکانه هستند.
به طور خلاصاه بسایاری از افاراد در پای رسایدن باه ایان وضاعیت
کودکانه هستند ،ولی اضیرار نیازهای ماادی سابب ایجااد تشاویش و تار
می شود و در نتیجه مجرای واسط آناان و رو الهای را مسادود مای کناد.
از جیله احساسات شدیدی هساتند کاه آدمای را باه طب اۀ تشویش و هرا
عاطفی شدیداً پایبند می کنند؛ تا جایی که صاعود باه طب اه معناوی ،یعنای
جایی که هیه چیز به ح ی ت می پیوندد ،غیر میکن می شود.
و ارزشای کاه باه عناوان با پی بردن به اهییت خاود یاا هیاان رو
کانون انتشار کیفیات الهی بارای اک داریاد ،باه آراماش خواهیاد رساید.
بدین ترتیب دیگر مایل نیستید در تصااحب چیازی از دیگاران پیشای گرفتاه
باه ایان یا بر ارادۀ سایرین تأ یری بگذارید تا به شیا لیفی کنناد ،در عاو
روی آورده و با آن یکی مای شاوید ،هار کسای کاه خویشاتن رو بزر
خویش را هیان رو بداند ،بلافاصله آرام مای گیارد چاون مای تواناد باا
اطیینان بگوید" :من و پدر یکی هستیم".
کتاب قوانین 7 /111نی نوای الهی
با برقراری این آراماش ،تیاام مجراهاا از درون گشاوده مای گردناد
رو بدون اِعیال بی عدالتی بار دیگاران باه ساوی رو الهای دسات دراز
می کند ،با ساایر ارواحای کاه دغدغاه ی بارآوردن نیازهاای او را دارناد
حاصل مای کناد و تاوانش در یااری رسااندن باه دیگاران افازایش تیا
می یابد.
و قانون رفتار یا رویکرد به طاور خلاصاه از ایان قارار اسات احساا
تصاویر اصلا شده ای که دائیاً در هن خاود مای پرورانیاد .م لااً عکاسای
از درخت ،تصویر آن را در لنز مای بینیاد .چناد روز بعاد کاه عکاس را از
عکاسی تحویل می گیرید از دیدن تصویر درخت اصلاً متعجب نیی شوید.
زندگی هم به هیین سادگی عیل مای کناد .وقتای مای اندیشایم و در
هن خود چیزی را مجسم می کنیم ،در واقاع تصااویری از منظار لناز هان
می بینیم .ارتعاشات فکر در درون ما با فیلم هایی کاه خاود سااخته ایام بار
خورد می کنند و متعاقباً تصویر نهایی در زندگی ما ظاهر می شود.
حال به سرام قانون بعد می رویم یعنای قاانون رونوشات کاه یکای از
مکیل های قانون رفتار اسات و ششایین قاانون طب اه ی فیزیکای محساوب
می شود.
خود رو بایگانی شده اناد و چنانچاه در کالباد هنای دساته بنادی شاده
باشند ،خزانه ی تصویر خوانده می شوند .رونوشات هاا عیومااً یاا عاریاه ای
هستند یا به خود فارد تعلا دارناد .میکان اسات هار کسای بالاجباار یاا
نادانسته یکی یا هر دو نوب را داشته باشد .ایان تصااویر باه انحناا مختلا
بر انسان ا ر می گذارند ،اگر رونوشت های عاریاه ای باه قادر کاافی تاأ یر
گذار باشند ،هیچون تصاویر مربوط به تجربیات شخصای فارد را تحات تاأ یر
قرار می دهناد و دیگار رونوشاتی از رونوشات هاای مرباوط باه تجاارب
دیگران قلیداد نیی شوند ،خیر واقعی کتااب خاوانی بایش از حاد هیاین
است ،چون بعید نیست خواننده تجارب نویسنده را از آن خود بداند.
اد
اده انا
ابط شا
اا ضا
ات ها
اه در رونوشا
ارژی کا
اای انا
اه جری اان ها
البتا
جریان هایی مرده هستند و برای این که هر گوناه قادرت یاا انارژی داشاته
باشند ،فارد بایاد مجادداً توجاه خاود را بادانها معیاوف کناد .بناابراین
می بینید که هر اشکالی هم کاه در کاار باشاد ،خاود فارد وضاع را بادان
کتاب قوانین 7 /111نی نوای الهی
منوال برقرار نگاه می دارد ،این وضعیت تابع علت و معلاول اسات وقتای کاه
فرد در سیز پایینی قرار داشته باشد از باودن خاود بهاره ای نیای بارد ،او
با آرزوهای مردن و تبعیات نبودن زنادگی مای کناد وجاوه م بات و منفای
عیده ترین جنبه های علت و معلول هساتند .هار کسای باا قارار دادن خاود
در جایگاه علت ،م بت بوده و اگار معلاول باشاد منفای اسات ،هنار تصاویر
سازی خوب ،به معنای بودن تیام عیار است.
هفتیین قانون عالم فیزیکی قانون وحدت اسات؛ یعنای فکار کاردن باه
کُل به جای اجزا .برای پیدا کردن راه حال مشاکل در هیاان لحظاه ای کاه
خود را نشان می دهد ،این روشی ساده اسات کاه مای تاوان از جهااتی آن
را رهایی از اسارت دنیا نامید ،هیان چیزی کاه انساان هیاواره باا اساتغا ه
از خداوند خواسته است.
کاردن رفتاار و می خواهند زندگی خود را متحول کنند ولای جارأت عاو
نگرم خود را ندارند .علت این است که آناان طارز تفکار خاصای را شاکل
داده اند ،چون در نگاهی انتزاعی آن را باه نفاع خاود مای دانناد؛ اماا در
عیل از رسیدن آنان به هدف میانعت مای کناد و هار چناد خاود باه طاور
می شوند ،باز هام باا لجاجات زیااد سرساختی باه فزاینده به این امر واق
خاارم ماای دهنااد و در اوضاعشااان بهبااودی حاصاال نیاای شااود.آنان
نیی خواهند منفعتی را که ساال هاا گیاان مای کردناد ایان طارز تفکار
برایشان به ارمغان می آورد ،از دسات بدهناد .در حاالی کاه تنهاا باا رهاا
کردن منفعت خیالی طرز تفکار خیاای خاود ،مای توانناد باه آن زنادگی
برتری برسند که به وجودم اعت اد دارند.
خود را مای آفریناد؛ اتیسافری کاه در اطاراف این کار ارتعام خا
شیا هیین طور وسعت می یاباد تاا جاایی کاه دیگاران هام متوجاه ی آن
می شوند و موجب رشد سریع شیا خواهد شد.
شیا باید از خویش واقعای ،یعنای رو یاا هیاان کاه شایای واقعای
است تصویر خوبی داشته باشاید .آری داشاتن یاک تصاویر خاوب و واضاز
ی ین میل به قابلیت های رو الهی هام اماری حیااتی اسات .هیاان طاور
که هییشه گفته ام رو الهی بیکران است .هیاه چیاز از ایان کااوت عظایم
این سرمنشأ کائنات به بیرون جاری می شاود .وقتای کاه ایان را درک کنیاد
و تصویری روشن از این قدرت و مهابت بی کران به دسات آوریاد وقتای کاه
آن را تجسم کنید ،به طور طبیعی کاملاً باه آن اطییناان مای کنیاد و آنگااه
شگفتی ها آغاز می شوند.
راز قانون وحدت در این واقعیت نهفته که هر مشاکلی کاه فارد داشاته
باشد ،هییشه مشاکلی شخصای اسات .از آنجاا کاه قادرت الهای از خیاا
مبراست ،یعنی اشتباهی نیای تواناد از آن سار زناد ،اساتفاده ی فاردی از
این قدرت که اشتباه می آفریند.
خودتان متوجه شده اید کاه وقتای توجاه تاان پراکناده باشاد ،چاه
اشتباهاتی می تواند رخ دهاد .قادرت الهای بار جزئای تارین اماور هام
متیرکز است و این تیرکاز در اشارف مخلوقااتش یعنای انساان باه مراتاب
بیشتر است .در این مورد اطییناان داشاته باشاید .باه عباارت دیگار نبایاد
اجازه دهیاد وقاایع خاارجی توجاه و فعالیات شایا را آن قادر باه خاود
کتاب قوانین 7 /118نی نوای الهی
معیوف کنند که نتوانید لحظه ای تأمل و صارف وقات کارده ،تاا باه قادرت
اک تکیه کنید .بدین ترتیب دنیای شیا آفریده می شود.
این هیان معجزه ای اسات کاه عیسای از آن ساخن مای گفات ،آری
معجزه ی ی ین محن به خود در آغوم خادا .قادرت اراده باا آنچاه گفتایم
کیترین ارتباطی ندارد ،تنها لازمۀ کار این اسات کاه بپذیریاد ،بشار هساتید
بشری تنها ،بادون هایچ قادرتی؛ اماا بااور داشاته باشاید کاه افکارتاان
می توانند قالبی بسازند که قادرت اک؛ قادرتی کاه در قلیاروی درون شایا
حضور دارد ،قادر است آن را از زندگی لبریاز کناد .آنگااه مای توانیاد در
مورد ح ی تی که با تیاام وجاود در لایاه هاای سایحی هان و در اعیاای
درون بدان باور دارید ،حکیی قیعی صادر کنید.
بنابراین سعی کنید برای رسیدن به ایان بااور از قادرت اراده ی خاود
استفاده نکنید .شیا بخشی از قدرت الهی هساتید ،بناابراین افکارتاان قاالبی
کتاب قوانین 7 /119نی نوای الهی
اان
ادان جا
ارده با
ار کا
اله پا
ادرت الهای آن را بلافاصا
اه قا
اازند کا
را مای سا
می بخشد .بدین ترتیب آنچه با تیام وجود فکار مای کنیاد ،در سایز هان
و در اعیای وجود ،بدون تردید متجلی می شود.
می بینید ،قضیه کاملاً منی ی اسات و اصالاً لزومای نادارد کاه بارای
باور کردن چیزی تا این حد روشن و مبرهن تردید کنید.
آدمی هییشه در مواقع بحرانی باه خداوناد پنااه بارده ولای وقتای
معده ام پر و زندگی رضاایت بخاش اسات ،خادا را فراماوم مای کناد.
کسی که نیاز بخصوصای نداشاته باشاد ،ضارورتی بارای نیاایش احساا
نیی کند .قانون اک می گوید که بایاد بهاای هار چیازی را پرداخات و ایان
بها باید به فراخور آنچه دریافت می شود ،پرداختاه شاود؛ اماا آدمای غالبااً
برخلاف این می پندارد .او بی درنت بهای هر چیز کام اهییات و بای فایاده
را می پردازد ،اما برای چیزهاای ارزشایند چاناه مای زناد .او بایاد ایان
مسئله را خود درک کند و تا آن زمان مدام به درگااه خادا اساتغا ه خواهاد
کرد.
مکاتب اصول گرا آدمی را در ایان ادراک کیکای نیای کنناد .او بایاد
خود گام های لازم را در جستجوی اک باردارد .او بایاد باه ایان درک نایال
التجای انسان به خدا 8 /161نی نوای الهی
مای تواناد قاالبی را بیافریناد .انساان خاود شود که با تفکر یاا احساا
ندانسته هر روز در کار ساختن قالب های غلط است .مای دانیاد کاه سااختن
عیدی قالب های درست و درست فکار کاردن تاا چاه حاد حیااتی و مهام
است.
آدمی باید بداند که اک منشأ و خال هیه چیاز اسات .وقتای کاه ایان
ااختن
ار آورده سا
ارای با
اود را با
اه خا
ات کا
ااده اسا
ارد آما
را کامل ااً درک کا
نیازهایش مجرا کند.
مترلینت می گوید:
" آن کسی کاه سااعت باد اقباالی ام فارا مای رساد ،در گردابای
اایع
اای اک وقا
ان نیروها
ال ایا
اال هاا قبا
اود و از سا
ای شا
اار ما
ناامرئی گرفتا
بی شیاری را گرد آورده اند که او را باه لحظاۀ لاازم برساانند؛ دقی ااً باه
ن یه ای که اشک و اندوه در انتظار اوست".
اه
اد کا
ای کنا
ما اا
اا ،آدمای در دل احسا
ازول بلا " انادکی پا
اس از نا
دستخوم قانونی جاودان شده است".
ایم
افه تعلا
اه فلاسا
ای کا
اتر دانشا
اه بیشا
اود کا
ای شا
اوم ما
اه زودی معلا
با
می دهند ،دانش خالو هنی است که در اصال در طب اۀ هنای تاأ یر دارد
و دانش معنوی کاملاً باه رو و نیاروی ناشاناختۀ آن مرباوط اسات .چناین
دانشی را باید فهیید و معنای آن باید در عی جان بنشایند .ماا در واقاع باه
اطفالی می مانیم که در حال فراگیری معناای چیزهاایی هساتیم کاه از قبال
می شناختیم ولی درک نیی کردیم.
ح ی ت قدیم 50است .شیا هم به وقت خود مانناد هیاۀ کساانی کاه نایم
نگاهی به ح ی ت داشته اند درک می کنیاد کاه پارورم دراز مادت خاویش
70در فلساااوه بحثی موساااون به حادی و قدیم وجود دارد که پدیده ها را در آن به دو گروه تقسااایم
کرده اناد گروه حاادی و گروه قادیم حاادی باه پادیاده ای می گویناد کاه برای موجودیت خود محتاج
علتی متقدن برخود بوده و به عبارتی معلول علنی اساااااات اما قدیم به پدیده ای اتال می شااااااود که
برای موجودیت ،نیازی به علت نداشاته و خود علت است گروهی تنها خداوند را قدیم می دانند و
گروهی دیگر صوات الهی را نیز در همین زمره قرار می دهند ن
التجای انسان به خدا 8 /161نی نوای الهی
ارتعاشاات را تاا مرتباه ای زیااد مای کناد کاه در توانایی بالا بردن م یا
حاصل کرد. آنجا می توان بلاواسیه با شعور بی کران تیا
" حرفهای زیادی برای گفتن دارم ولی تاو حالاا نیای تاوانی آنهاا را
درک کنی وقتی که اک به وجاود تاو رخناه کناد ،خاود تاو را باه ح ی ات
رهنیون خواهد شد ".اشارۀ او به این است که هر کسای مای تواناد موهبات
اود
اباطی در درون خا
اویش انضا
اتیرار و خا
ات ،اسا
اا میارسا
ای را با
رو الها
بیابد.
اگر شیا از لحا معنوی در شادمانی و نشااط باه سار بارده ولای باه
زندگی مادی و هنای خاود توجاه زیاادی نداشاته باشاید ،ایان نشااطی
عاریه ای است که به جای شناخت کامل بار تاو هام اساتوار اسات .واقعیات
تیاام عیااری بار قارار مای کنایم این است که وقتی ما با رو الهی تیاا
تیام نیازهاییان در تیام طب اات اجابات مای شاوند .ایان نشااط باارز در
اساتوار اسات تاا سایو فوقاانی عواطا زندگی معنوی ،بیشتر بر اساا
آگاهی معنوی .یکی شدن معنویت با خدا باه معنای تیتاع در تیاام طب اات
است ،چون دریچه های بهشتی بر روی هیه و برای هیه باز هستند.
آدمی در آغوم او التذاد یافته به آرزوهای قلبی خاود دسات یاباد .ناه باه
عنوان پاداشی برای انسان ،بلکاه صارفاً باه ایان علات کاه امکاان نادارد
با آن وفور نعیت را به دنبال نداشاته باشاد .ایان درکای باا برقراری تیا
شکوه است که بدانید هیچ چیزی نیی تواند شیا را از خدا جدا کند.
او در آموزم های خود تأکید داشت که هار دساته از فعالیات هاای را
می تاوان تاا سرمنشاأ آن ردیاابی کارد تصاور در ابتادا توساط یکای از
محصولات مجرد هن که آرمان ناام دارد تحریاک مای شاود .در پاس هار
فعالیتی آرمانی کم و بیش روشان و قابال تشاخیو وجاود دارد کاه کلیاد
طرز نگرم هر کسای باه زنادگی و نیاز شخصایت فاردی اوسات .ساامی
می گفت ":این آرمان در هر کسی متفاوت است".
اجابت ضروریات آن گرایش درونی ،با بهره گیاری از تیاام تاوان خاود باه
بالاترین میارست ها تن می دهد .از هیین جا نتیجاه مای گیاریم کاه در ا ار
و شادید ،خواسات و اراده باا تیاام قادرت وارد صاحنه یک انگیزۀ خاا
می شود .اینک می توانیم به معنا و هدف هساتی کاملااً پای بباریم و خاود را
مت اعد کنیم که برترین خیر ،بالااترین دساتاورد فلاسافۀ قادیم ،در دساتر
ما قرار دارد -کاه اقلایم بهشات در درون ماسات .رسایدن باه اهاداف باا
پی گیری مجدانه آرماان هاا اماری امکاان پاذیر اسات .در ایان صاورت
می توانیم ارادۀ خود را به مشیت الهی تسلیم کنیم و باه قلیاروی بهشات گاام
نهیم.
به طور خلاصه اینها مراحلی از تفکر هستند کاه فارد بارای رشاد آنهاا
را طی می کند .وقتی این میالاب را مای خوانیاد .مایال نیساتید خاود را
شناخته و به تغییر تن دهید .کیتر کسی این کار را مای کناد .ماا مای ترسایم
مبادا از مزایای طرز تفکر خود محاروم شاویم ،حتای اگار ایان طارز تفکار
غلط بوده و خود به شراییی منجر شده باشد که مایلیم آن را تغییردهیم.
برای رشد و از طرز تفکر غلط باه درسات رسایدن ،بایاد ایان مراحال
اصلی را طی کرد .البته برای هر یک آنها توضایحات بای شایار دیگاری نیاز
التجای انسان به خدا 8 /167نی نوای الهی
وجود دارد .ولی تشریز دقی آنها به طوری که تیاام افاراد بتوانناد مرحلاۀ
مربوط به خود را پیدا کنند در اینجا امکان پذیر نیسات .باا وجاود ایان اگار
خودتان مایل باشید ،می توانید باا توضایحاتی کاه در اینجاا آماده وضاعیت
خود را با جزئیاتش شناسایی کنید .فعلاً باید بدانیاد کاه ایان تنهاا راه تغییار
دادن شراییی است که مایل نیستید در زندگی تاان ن شای داشاته باشاد .باه
طور خلاصه آنها را مجدداً فهرست می کنم.
اد
اایگی متولا
دون پا اداد احس اا
اط معیول ااً در امتا
ار غلا
.7تفکا
می شود .این امر هنگامی آشکار می شود کاه فارد کوشاش کناد
برای خود ناوعی برتاری ع لاانی قائال شاود .او بارای عاو
کردن شرایط ناخواساته در زنادگی ،ناکاامی هاای خاود را باا
توسل به استدلال و منی توجیه مای کناد .تلاام مای کناد تاا
مجادلۀ هنی و منی ی را جاایگزین زنادگی عیلای بار اساا
ح ی ت کند .با توسل به بییاری یاا شکسات خاویش ،خاود را در
پناه حیایت و یاری دیگران قرار می دهد و کااری مای کناد کاه
دیگران از فکر تنها و بی پناه رها کاردن و وانهاادن او باه خاود
گناه کنند. احسا
ات و
اان ناراحا
ات اندیشا
اوار درسا
ارد را در جا
ای فا
اط اندیشا
.7غلا
افساردگی ،افساو ،حساد معذب می کند .نتیجۀ امر احساا
نفرت و مخالفت و ت ابال باا کساانی اسات کاه باه درجااتی از
ح ی ت نایل آمده اند.
رکاود و تنهاایی مای کشاد .او .5غلط اندیشی فرد را به احساا
به تدرید تیایل مای یاباد دیگاران هام غلاط انادیش ،بییاار
افسرده ،ناکام ،نفرت زده و دمدمی مزام باشاند باا ایان کاه باه
افرادی علاقۀ خاصی پیدا می کند کاه برتاری جاویی را پناهگااه
خود کرده اند.
.:اگر غلط اندیشی طی سال ها به صاورت عاادت در آماده باشاد
ترک آن کار دشواری اسات .چناین فاردی نسابت باه خاویش
انضباطی و بات قادم باا م ااومتی درونای روبروسات و ایان
التجای انسان به خدا 8 /169نی نوای الهی
مراحلی که برخی از ماردم در راه رسایدن باه وحادت باا خادا طای
می کنند ،فهرست بلند بالایی را تشکیل مای دهاد .دانساتن قادرت اسات و
اگر کسی می خواهد از لحا خرد و قادرت بالناده شاود ،بایاد خاود را در
کناد چیازی نیای داناد و از هیاان ن یاه وضعیت هنی قرار دهد و فر
شروب کند .آنگاه خرد را به میزان بیشاتری دریافات خواهاد کارد؛ اماا تاا
آن زمان فرا رسد از آن محروم خواهد بود .هار آنچاه مای بینایم در شاکل
و عنصر خود ،عین قدرت اک است.
حالا این پرسش میر مای شاود کاه آن چاه قادرتی اسات کاه ماا
مجرای آن واقع می شویمو قدرت اک ،خاود رو الهای اولیاه ،ماا از ایان
واقعیت مییئنیم که رو الهی سر منشأ هیه چیز و خود هیه چیز است.
ما باید این را به عنوان واقعیتای محاوری بپاذیریم کاه آنچاه منتشار
می کنیم یا از حالت وحدت به ک رت در می آوریام ،چیازی جاز ح ی ات یاا
هیان رو الهی نیست.
بنابراین واضز است که هدف مجارا شادن بایاد باه تجلای در آوردن
هر چه کامل تر رو الهی باشاد؛ هیاان طاور کاه خاودم هسات و آن باه
خودی خود ات حیات و هستی اسات .بادین ترتیاب کیاال رو و خلاقیات
وجود او یا هرآنچه که آن را نام می نهید چیزی نیسات جاز دغدغاۀ متجلای
ساختن رو الهی.
حیات مادی تنها یکی از حالات تجلای رو الهای اسات .جهاان ماادی
مرحلۀ نهایی سلسله ای از آفارینش هاای عظایم اسات کاه حیاات را طای
به وجود داشتن می گیارد. جنبشی تکاملی در اشکال مختل
شیا با اندیشایدن هیچاون مجرایای بارای انتشاار قادرت اک عیال
می کنید و قالبی را می آفرینید .به هیین علت باید توجاه داشاته باشاید کاه
ساخت عیدی قالاب هاای صاحیز ،اماری ضاروری و حیااتی اسات .کلیاد
شکست یا پیروزی در این جهان فیزیکی در هیین نکته نهفته است.
وقتی که قاالبی را مای ساازید و اک هساتی را در آن مای دماد ،در
جهان های نامرئی تحولات بزرگای روی مای دهاد .ایان قالاب در زهادان
اقلیم نادیده می ماناد تاا روز تولاد آن فارا رساد و در آن هنگاام متولاد
می شود و شیا و هیگان آن را می بینید .این موضوب باه هایچ وجاه خیالاات
التجای انسان به خدا 8 /171نی نوای الهی
نیز مربوط نیی شود .بلکاه علیای دقیا باوده .بار پایاۀ نیست و به عواط
اان
اا و هیگا
اش ما
ان دانا
اتفاده از ایا
اا اسا
ات .با
اتوار اسا
ااتغییر اسا
اانونی لا
قا
کنیم. می توانیم خواسته های خود را مح
البتاه در ایان راه ماوانعی نیاز وجاود دارد و اول "حکام" دشاواری
بیش از حد موقعیت در تصاویر ساازی اسات کاه مسالیاً حکیای نادرسات
است .بسیاری از نویسندگان چناین ال اا مای کنناد کاه ایان کااری بسایار
دشوار و رازی سر به مهر است ،در حالی که تصویرساازی آساان اسات و هار
کسی از عهدۀ آن بر می آید .دومین مانع این پنادار اسات کاه باا در پایش
گرفتن عیل آفرینش توسط فکر ،هیه چیاز بایاد بلافاصاله بارای شایا مهیاا
شود؛ در حالی که چنین نیست .چنانچه شایا ساال هاا اسایر غلاط اندیشای
بوده و افکار و تجلیات نادرستی می آفریده اید ،در اک ار اوقاات بایاد آنهاا
از میان به در شوند تا چیز بهتاری بتواناد در عرصاۀ آگااهی جاای آنهاا را
پرکند.
علت این که بسیاری از افراد با دعاا یاا اقارار باه اییاان باه
جایی نیی رسند ،ایان اسات کاه خاود را مخازن خیارۀ مواهاب
الهی می دانند .اگر ما واقعاً معت د باشیم کاه رو الهای مای تواناد
تیام نیازهای ما را ،هر قدر هم کاه باه دسات آوردن آنهاا دشاوار
باشد ،تأمین کند .دیگر برای برخاورداری بیشاتر باه هیاان چیازی
که داریم در نیی آویازیم .نیای تاوان مجارای خاروم جریاان را
بست و در عین حال مجرای ورودی را بااز نگااه داشات ،چاون باا
بسته شدن یک طرف ،هر دو سر مسدود می شود.
التجای انسان به خدا 8 /171نی نوای الهی
قارار مای دهایم درجاۀ گیرنادگی اسات. مرحلۀ بعدی که مورد بح
در زندگی چه چیز را می توانید بپذیریدو
آیا زندگی شیا تنها مشتیل بر چیزهاایی اسات کاه در سایو تحتاانی
محور اقتصاد یافت می شوندو
چیور می توان در کوران جریان آزاد نیروی اک علت م بت بودو
شراییی از هساتی را پایش مای کشاد کاه وقاایع و این موضوب بح
کیفیات زندگی خوانده می شود مای تاوانیم آنهاا را ظاواهر واقعیات و سار
زندگی خواند .یکی از این شرایط بودن است کاه باه معناای برخاود فار
کردن یا گزینش یک رده یا هویات اسات .شارایط دیگار انجاام دادن اسات
یعنی اقدام ،ن ش ،جامۀ عیل پوشااندن ،رسایدن باه اهاداف ،دساتیابی باه
آرمان ها و جا باه جاایی در مکاان .شارایط بعادی داشاتن اسات؛ یعنای
صاحب بودن ،در تیلاک داشاتن ،قابلیات فرماان دادن ،موضاع گیاری ،در
قبال اشیا ،انرژی ها و مکان ها .داشتن علااوه بار ایان باه معنای تواناایی
تیا ،نفو و هدایت حالت چیازی اسات .باودن احتیاًلااً برتارین فضایلت
انسان است .توانایی رخصت و اجازۀ احاراز هویات باه دیگاران ،از تواناایی
احراز هویت برای خویش مهم تر است.
ای را ق اادر
اذیرفتن آدما
ات .پا
اردن اسا
ال رد کا
اۀ م ابا
اذیرفتن ن یا
پا
می سازد در هر مرتبه ای از روند دریافت ،باه تیلاک برساد و از منشاأ آرزو
به گونه ای عیل کند که گویی هم اکنون بر آورده شده است.
به نظر می رسد در تجلی فیزیکای حیاات در منظوماۀ شیسای ،مکاان
بیان گر مفهوم بودن ،انرژی مربوط باه انجاام دادن و زماان نیاودار داشاتن
و برخورداری باشد .در این صورت زمان مانع پاذیرفتن اسات .آدمای تغییار
التجای انسان به خدا 8 /171نی نوای الهی
در زمان را به عنوان تغییر در آنچه دارد تل ی مای کناد .ایان صاورتی خاام
از اندیشه ای بسیار برجسته است.
ما در عصر پیشرفتۀ خود تأکید زیادی بر پول داریام؛ آنچناان کاه پاول
به مانعی برای فهم قانون جریان فاین مبادل شاده اسات .جامعاۀ ماا باه
فرایند تک یر خواسته ها سر سپرده اسات .ماا غریازۀ جیعای خاود را چناان
غیر طبیعی تربیت کرده و برانگیخته ایم کاه زنادگی را چیازی جاز فرصاتی
برای اندوختن مادیات نیی دانیم؛ یعنی بنجال هاایی کاه اصایلاحاً دارایای
مادی خوانده می شوند.
عنصر هستی دائیاً در حال تغییار اسات و زماا ن ابازاری بارای تجلای
آن است .آدمی می تواند در زندگی از بند زماان آزاد یاا باردۀ آن باشاد.
بهترین روشی که می تاوان میازان دارایای خاود ،یعنای زماان را سانجید
توجه است .جامعۀ ما اسیر الگوی نادرستی شده و باه اشاتباهات خاود توجاه
نیی کند و از مواجهه با آنها سر باز می زناد .رو بیشاتر تارجیز مای دهاد
با هر چیز بسازد تا این که اصولاً هیچ چیاز نداشاته باشاد و رناد را باه هایچ
ترجیز می دهد.
این عصر به ما می گویاد کاه داشاتن بسایاری چیزهاا خاوب نیسات و
انسان عادت می کند با چیزی ساتیز نکناد .او باه خااطر آنچاه نادارد باه
آرام بخش پناه می برد و برای متعادل نگااه داشاتن کفاه هاای تارازو قر
بییار می شود و دارایی ماادی و نیاز هنای خاود را از دسات مای دهاد.
خوب و بد اموری مصلحتی بوده در هر ع یاده ای یاک معناا داشاته و اماری
تواف ی هستند.
التجای انسان به خدا 8 /171نی نوای الهی
اصل این است که آنچاه کاه میخواهیاد ،هیاان باشاید و بادان عیال
کنید .این باودن مسات ییاً باه آگااهی مرباوط مای شاود .آدمای صارفاً
می فهید که آگاهی در حال جاری شدن اسات ،آن را حاس مای کناد و بار
آن عیل می کند .دانایی به عبارتی بسایار سااده باه معنای پاذیرفتن اسا
خواسته هاست؛ حس کاردن آن خواساته هاا را باه فعالیات وا مای دارد و
فعالیت آن را متجلی می کند .بناابراین در اینجاا باا فرماولی کاملااً عیلای
سر و کار داریم .بدان ،حس کن و عیل کن.
روزی سودار سینت به من گفت:
" برای ورود به اقلایم راساتین خادا ،آدمای بایاد از لحاا معناوی
جسور و ماجرا جو باشد!"
ای را
اادمانی واقعا
از عش ا و شا
اوران ،هرگا
ااف جسا
ار خلا
اوها با
ترسا
و نخواهند شناخت .اگر بتوانید غیار میکان تارین افکاار خاود را احساا
تصور کنید ،م ل سوار شدن بر سافینه ای فضاایی ،هیاان را تجرباه خواهیاد
کاردن و ایفاای هیاان ن اش صاورت کرد و این امر صرفاً با دانستن ،احسا
می گیرد.
هرقدر چیزی غیر واقعای تار جلاوه کناد ،غیرواقعای تار مای شاود
وبالعکس ،هر قدر واقعی تر به نظر آید باه واقعیات نزدیاک تار مای شاود.
عیل مای کناد .بارای تصااحب آنچاه گفته اند که این عالم به طور معکو
می خواهید ،به بیرون متیایل شوید یا برون گرا باشاید؛ بارای داشاتن آنچاه
نیی خواهید ،در خود فرو ریخته ،آلاوده و درگیار شاوید .کیهاان فیزیکای
در جهت قه رایی عیل می کند .اگر توجه خود را باه زماان و عاالم فیزیکای
معیوف کنید ،ناگهان صورتی واقعی و مهم باه خاود مای گیرناد وشایا را در
التجای انسان به خدا 8 /171نی نوای الهی
خود مضیحل میکنند؛ اما اگرعکس این روناد را در پایش گرفتاه ونسابت باه
عالم بیگانه باقی بیانیاد ،آنگااه زماان و عاالم راهیاان طاور کاه هساتند
می بینید و می پذیرید.
در اینجا سخن از رمز و رازی نیسات کاه از حییاۀ فهام بشار خاارم
باشد .بالعکس مسئله درست م ل سایر قوانین کاملاً منی ای اسات باا زیساتن
در بین آگاهی می بینید که اک از شایا باه عناوان عامال انتشاار اساتفاده
کرده ،در زندگیتان معجزه مای کناد چاون اتااً معجازه گار اسات؛ تنهاا
کافیست آن را در درون بیابید و اییان کامل خود را به آن حفه کنید.
وقتی که قادرت آفریننادگی اک باه ماا ا باات مای شاود ،متوجاه
می شویم که جاوهرۀ اصالی اک ماادی نیسات ،بلکاه تجلای آن در فکار و
و ایفای ن ش م تضی ظهور می کند. احسا
اگر کاملاً درک کنایم کاه قادرت اک بالااترین نیاروی شاکل دهناده
است ،آن را در منبع اصلی فرم ها و سر چشایۀ قادرت خاواهیم جسات و باه
دنبال استنتاجی منی ی بارای شاکل دادن باه افکاار و احساسااتیان ،بادان
متوسل خواهیم شد .هیین که ایان اصال را تشاخیو دهایم ،مسائلۀ تسلسال
روشن خواهد شد .شکلی که شرایط بیرونای ماا مای ساازد ،چاه جسایی و
چه محییی ،به شاکلی بساتگی دارد کاه افکاار و احساساات مای ساازند و
درجۀ باور و پذیرم ما شکل می گیرد. افکار و احساسات ما بر اسا
به طری اولی ،اگار اجاازه دهایم کاه افکاار و احساساات ،تل یناات
اصلی خود را از چیزهای نسبی و محادود بگیرناد ،خاود شاکلی در انیباای
با هیانها گرفته و این را به محایط بیرونای ماا منت ال مای کنناد .در نتیجاه
نظام کهن محدودیت در تکراری بی پایان اداماه مای یاباد .ایان ماا را باه
التجای انسان به خدا 8 /176نی نوای الهی
خروم از چرخاۀ محادودیت میکشااند و راه ایان کاار ،قالاب گیاری بح
مجدد افکار و احساسات به شکلی تازه اسات؛ باه گوناه ای کاه مساتیراً باه
سوی کیال سیر کنند .این هیان چیزی اسات کاه اساتادان اک تحات عناوان
" تکامل رو " از آن یاد می کنند.
برای پاسخگویی به این نیااز بایاد باه قادرتی شاکل دهناده متوسال
شویم که از فهم ناتوان خودمان وسیع تر باشد و ایان بادان بساتگی دارد کاه
ما اک را در م اام زیباایی و خارد متعاال باه رساییت بشناسایم و افکاار و
احساسات خود را به شکلی در آوریم کاه در وجاود خودماان باا بالااترین و
کامل ترین تجلی تنظیم و هیاهنت باشد؛ یعنی جلاوه ای کاه اک باه خاودی
خود هیان است.
قانونی که در پی آنایم ،در واقاع خیلای سااده اسات؛ یعنای قاانون
گیرندگی ،کافیست نسابت باه اک م اد ،رویکارد هنای گیرنادگی را در
پیش گیریم و نیت خود را در جهت برخاورداری از نیاروی شاکل دهنادۀ آن
متیرکز کرده ،این نیت را ملکۀ هان و رو کنایم .باه عناوان نیوناه نیتای
معین و دائیی را در نظر بگیرید .در این وضاعیت ع ال و رویکارد گیرنادگی
هن را دیگر نیی توان به اسفنجی تشبیه کارد کاه تیاام تاأ یرات اطاراف را
به خود جذب می کند .نباید از این واقعیت غافل شاویم کاه در حاوزۀ هان
تأ یرات گوناگونی وجود دارند که برخی بسیار نامیلوب هستند.
نیت روشن و مشخو در رویکرد گیرندگی ،درست باه انادازۀ باه کاار
گیری هیاین کیفیاات در رویکردهاای عیلای و خلاقاه اهییات و ضارورت
دارد .اگر نیت این باشد که افکار و احساساات خاود را باه صاورت قاالبی در
آوریم که افکار و احساساات رو الهای را متجلای کناد ،پاس بایاد باا اک
التجای انسان به خدا 8 /177نی نوای الهی
رابیه ای را بر قرار کنیم که به تبع شرایط مرباوط باه ماورد خاصای کاه در
پیش می گیریم ،ضرورتاً ما را به فهم افکار تازه ای قاادر ساازد .افکااری کاه
از قدرت اک جان می گیرند و در نتیجه در قالب عینی ظهور می یابند.
بدین ترتیب است کاه ماا باه کاانون تخصایو قادرت الهای مبادل
می شویم و آن را در اقلیم زمان و مکان و انرژی و مااده متبلاور مای کنایم.
در این صورت مشکل اصلی حل می شود ،یعنای اک قاادر مای گاردد بادون
محکوم بودن به محدودیت هاایی کاه صارفاً زادۀ تحلیاات فیزیکای هساتند
ارتعاشات طب ۀ معینی به فعالیت در آید .اینجاسات کاه آگااهی باه بر اسا
پلی بین محدود و نامحدود مبدل مای شاود؛ یعنای هیاان کاه قبلااً بادان
اشاره شد .به هیین علات اطلااب از تاأ یر پاذیری هان در قباال تاأ یرات
خارجی و باور داشتن این ح ی ت ،تا این حد اهییت دارد.
به گفتاۀ یکای از حکیاای اک باه ناام وی پولاا " Vipulaهار چیاز
آگاهی بار آن ا ر می گذراد". طبع و درجۀ خلو خارجی بر اسا
آدمی با دانستن ایان ح ی ات جساارت یافتاه ،اجاازه مای دهاد تاا
شعوری بالاتر از ع ل خودم ابتکار عیال را در دسات گیارد و از آنجاا کاه
می داند این شعوردر عین حال خود رو الهای اسات ،از هار گوناه هراسای
رهاست و واهیه ای ندارد که مبادا ایان نیارو باه گوناه ای عیال کناد کاه
زندگی فردی او را دچار محدودیت کناد؛ چاون مفهاوم چناین چیازی جاز
این نیست که رو الهی خود تأ یر خویش را بی ا ر مای کناد .ایان عیال باه
معنای خود تخریبی است که با مفهوم خلاقیت رو الهی تباین دارد.
ما باید با هر کسی به چشم "مان" برخاورد کارده و قابلیات هاای او را
بنگریم ،جامعاۀ ماا کاه باه ت سایم بنادی و شارطی به دیدۀ حرمت و ت د
التجای انسان به خدا 8 /178نی نوای الهی
کردن زندگی در قالب ع اید جا افتادۀ خاود گارایش دارد باا مسائلۀ درجاه
یا مرتبه دست به گریبان است ،اما در اینجا باید اینهاا را نادیاده گرفات .تنهاا
چیزی که به حساب می آید ،رو الهای یاا هیاان شاعور اسات و ماا بارای
سنجش یا ارزیابی آن هایچ راهای ناداریم .رو الهای نیرویای کاار آماد
است و ما باید آن را هیان طور که هست بپاذیریم .بادین ترتیاب مای بینایم
که آگاهی به محن پذیرفتن این ح ی ات ،بارای تشاریز مسااعی هار چاه
بیشتر با رو الهای در خاود اراده و خواساتی را مای آفریناد و ایان امار
منحصر نیست ،بلکه مستیراً صورت می گیرد. صرفاً به موقعیت های خا
آنگاه فرد با دانستن این که رو الهای باه تباع ات طبیعای خاود بار
گسترۀ آگاهی فرد عیل می کند ،میتواناد در نهایات اطییناان باه آن اسا
تکیه کند و در جهت در پیش گرفتن ابتکار عیل باه گوناه ای اقادام کناد کاه
در م ایسه با آنچه از جایگاه دانسته های فعلی خاود پایش بینای مای کنایم
نتاید بسیار میلوب تری به بار می آورد ،تاا وقتای کاه اصارار داریام روم
عیل ماورد نظار خاود را باه اک تحییال کنایم ،در واقاع آن را محادود
کرده ایم و به تبع این عیل ،معابر وجود خود را بار تجلیااتی مای بنادیم کاه
در غیر این صورت می توانستند به سوی ما جاری گردناد .اگار باه علات ایان
کار بیاندیشیم ،متوجه می شویم کاه حرکات فاوی در اصال از آنجاا ناشای
می شود که اک را نیرویی سازنده و شکل دهنده نیی دانیم.
تا اینجا ما اک را به عنوان نیرویی اجرایی پذیرفته ایام کاه مای تواناد
الگویی تجویز شده عیال کناد ولای هناوز آن را در با ارادۀ خود و بر اسا
هنر طراحی و تهیۀ طر های ساخت و ساز به رساییت نیای شناسایم کاه ناه
تنها در نوب خود بی نظیرند ،بلکه با یکدیگر هیاهنگی کامل دارند.
التجای انسان به خدا 8 /179نی نوای الهی
توسط خویش ماست ،چون با آن هیاهنت هساتیم .حالاا باه ن یاۀ قبلای بار
می گردیم ،یعنی رویکردی که از جایگاه آگااهی در پایش مای گیاریم ،باه
عنوان م ال یکی از حکیای قدیم که مزامیار را نوشاته در سارود ناود و یاک
اایۀ
اام دارد ،در سا
اال م ا
اام متعا
اۀ م ا
اه در نهانخانا اد" :کسا
ای کا ای گویا
ما
پروردگار سااکن اسات! و در اداماه باه تشاریز حیایات و نیکای زنادگی
می پردازد که از اک نشأت مای گیارد؛ حیاایتی کاه باا زیساتن در بیان
م ااام متعااال از آن برخااوردار آگاااهی یااا حضااور در نهانخانااۀ م ااد
می شویم.
این رویکارد هنای بسایار ارزشایند اسات و انساان را از نگرانای و
تشویش رها کرده ،در نتیجه زندگی یر بخاش تار و شاادمانه تاری بارایش
فراهم می آورد .باید کار را به خاطر کار و با اعتیاد باه اک انجاام دهایم تاا
به راز هیکاری ،یعنی اییان پی بباریم .ایان اییاان ناوعی اطییناان قلبای
است ،چرا که باه اک اعت ااد و اطییناان محان داریام .باه زودی متوجاه
باا لااف و گزافاه گاویی خاویش می شویم که این اعتیاد به نفاس م اد
بیرونی که ساعی دارد بارای خاود جادای از رو الهای اعتبااری فاراهم
آورد ،تفاوت دارد.
اه
ای با
اانون رو الها
اون قا
از هیچا
ای را نیا
اه روم رو الها
اتن با
زیسا
رسییت بشناسید .این دو یکسان هساتند و نیای تاوان آنهاا را جادا کارد و
آنها نیز نیی توانند کسی را از فین خود محروم کنند.
بنابراین راه رو هیوار اسات .ایان راه چیازی نیسات جاز تأمال بار
زندگی ،عش و زیبای قدرت الهی و پذیرفتن ایان ح ی ات کاه ماا از ابتادا
نیز در قالب مجرا ،باا افکاار ،احساساات و اعیاال خاود دسات انادر کاار
التجای انسان به خدا 8 /181نی نوای الهی
متجلی ساختن آن بوده ایم؛ هر چند شاید در حاال حاضار ایان امار چنادان
برجسته و قابل تشاخیو نباشاد ،ایان راه در ابتادا بسایار باریاک و نااچیز
است ولی هیین طور وسیع تر و رفیع تر می شاود ،چاون باه معناای متجلای
ادودیتی
ات و محا
اران اسا
ای کا
اه با
ات کا
ای اسا
ادۀ رو الها
ااختن فزآینا
سا
نیی شناسد.
بنابراین مضیون التجای انسان به خدا این اسات " :چیاور مای تاوانم
برای برنامۀ عظیم تو مجرایی باشمو"
کنیاد و دسات باه عیال بزنیاد. پاسخ ساده است .فکرکنیاد ،احساا
وقتی این رویکرد را با زیبایی ،عشا و خارد قارین ساازید ،ابازار لاازم و
کافی را در اختیار خواهید داشت.
7
شکل محراب
اار
اکوت اختیا
اافیزیکی سا
اور متا
این در اما
ایاری از قدیسا
اد بسا
ار چنا
ها
می کنند ،اک ر آنان چنین نیستند .اما بیشتر اوقاات مسائله بار سار دشاواری
در انت ال مفاهیم است .آناان مادعی اناد کاه چیازی منحصار باه فارد و
کرده اناد کاه بارای آن واژه یاا اسایی وجاود نادارد بی هیتایی را کش
چون عالم هستی محصول جاانبی آن اسات و بادون آن هایچ چیاز وجاود
ندارد.
کرده اند .فهم منحصار باه فارد خودشاان از رو هر چه که آنها کش
الهی و نحوۀ عیل آن است .آناان غالبااً باا نشاانه یاا ناامی کاه خاود بار
گزیده اند از این قدرت صحبت می کنند کاه گذشاته از هار چیاز باه هیاان
معنی قدرت متعال یا رو الهی است .باه هیاین علات باه نظار مای رساد
ع یدۀ متفاوتی دربارۀ قدرت یااد شاده دارناد اماا بسیاری از مردان م د
شکل محراب 9 /181نی نوای الهی
مسئله ف ط اختلاف بر سار واژه هاا اسات .نظریاه ای وجاود دارد کاه اگار
کسی ارتباط با رو الهی را شروب کارد ،بایاد هیاان راه را تاا انتهاا دنباال
کند من شخصاً با این ع یده مخالفم چون آدم ها باا هام تفااوت دارناد .هار
کسی باید راه و اعت ادات خود را پیدا کند .در غیر ایان صاورت بعیاد نیسات
با صرف انرژی و وقت بسیار به آیینی بپردازد که برایش مناسبتی ندارد.
او دائیاً برای برقراری ارتباط با رو الهای باه محاراب مای رود ،اماا
روزی ناگهان می فهید که تا کنون به آیینای مای پرداختاه کاه تحات هایچ
شراییی با طبع او سازگاری نداشت.
در سراسر عهاد عتیا محاراب را باه وضاو باه جایگااهی تشاریز
کرده اند که انسان در آن به عبادت می پاردازد .محاراب نیااد آگااهی یاا
"من" فردی است ،یعنی جایی کاه افکاار و احساساات انساان در آنجاا آرام
می گیرد تا به پرساتش رو الهای ،یعنای وجاه درونای خاویش و وجاود
خویش بپردازد .چلای معیاولی در ایان عاالم ماادی باا درگیار شادن در
وقایع خارجی تیغ اُکام را مفید نیی یابد ،اماا در اشاتباه اسات ایان عناوان
شاد .او حتای اصلی بزرگی اسات کاه توساط سار ویلیاام اکاام 51کشا
تیرین های معنوی اک را نیز نادیده می گیارد .حتای کساانی کاه باه سایر
کردن در گسترۀ اندیشاه هاای فلکای علاقیندناد ،غالبااً در غلیاان انارژی
فاوستی 55وضع خود را بدتر می کنند ،چاون تلاام مای کنناد آن دساته از
71یکی از علما وفالسو قرن سیزده و چهارده میالدی که افکار و نظریات او الهان بخش مارتین
لوتر ،بنیانگزار فرق پروتستان شد ن
77منجم آلمااانی کااه بااه ازای تمتت از مواهااا دنیوی و برخورداری از آرزوهااا ،روح خود را بااه
ابلیا فروخت ن
شکل محراب 9 /181نی نوای الهی
دسات باه انتخااب می دانیم که راه بارای کساانی کاه باا وساوا
می زنند ،دشوار است .بهتارین روم ایان اسات کاه دسات از طرفاداری و
مخالفت بردارید .ربازارتارز از رفاتن باه حجارۀ درونای سافر رو صاحبت
می کند و به عبادت در محراب درون اشااره دارد ،جاایی کاه آگااهی فارد
با تواضع ح ی ی در برابر اک زانو می زند و می گوید:
" خدایا من ارادۀ خود را به تاو تسالیم مای کانم .هار آنچاه مشایت
توست ،با من آن کن"
اکنون در این جهان موجود اسات و در محاراب درون و اعیاای وجاود جاای
دارد و هنگامی که ما به شکل محاراب پای مای بریم،خادا و عشا را یکای
می بینیم ،هیۀ ما از ازل بوده ایم ،چاون جااودانگی آغااز و پایاانی نادارد
بلکه صرفاً چرخه ای بی پایان از بودن اسات؛ بناابراین باه نیات جااودانگی
زندگی کنید .در خلال این زمان هیواره از ایان واقعیات غفلات کارده ایام
که ما خود معبد خداییم ،جایی کاه م اام اک اسات .ماا باا افکاار آگاهاناۀ
خود قدرت خدا را در قالبی خود خواساته ریختاه ایام و بارای خاود اناواب
درد سرها را آفریده ایم.
وقتی کسی خود را از اک بداند -که اماری غیار میکان اسات ،چاون
هر کسی در خدا زندگی مای کناد -از نهانخاناۀ ایینای و تاوازن و تعاادل
خرام می شود .پندار ،گفتاار و کاردار نادرسات او در اتیسافر اطاراف او از
خود ا ر و ساب ه ای بر جای مای گاذارد .ایان اتیسافر خاصایت مغناطیسای
دارد و ارتعاشات هیساان را باه خاود جاذب مای کناد .بادین ترتیاب در
صورتی که انسان در اطاراف خاود فضاای آشاوب و هارم و مارم آفریاده
باشد ،به ن یه ای جذب می شود که هارم و مارم باه ساراغش مای آیاد و
دچار شراییی از قبیل سوانز و بلایاا مای شاود .ایان گفتاه نیاز باه هیاین
ح ی ت اشاره دارد:
" خود را فریب ماده؛ خادا را نیای تاوان فریفات ،هرآنچاه آدمای
بکارد ،هیان را درو خواهد کرد" این که هیاان قاانون علات و معلاول اسات
قانون عالم ماست.
شکل محراب 9 /187نی نوای الهی
بیشتر مردم هنوز در خوابند و متوجۀ آشوبی کاه خاود آفریاده اناد و
نیز جدایی خود از اک نشده اناد .هازاران و میلیاون هاا تان از ماؤمنین از
ات:
ای گفا
اتادان اک ما
ار از اسا
ای غیا
ار کسا
اد و اگا
ای خبرنا
اود با
ات خا
هویا
" هر کاری که ما می کنیم ،شیا هم خواهید کارد" از نظار آناان کفار گاویی
محن می بود.
روزی ربازارتارز باا کالباد معناوی خاود باه دیادارم آماد و گفات:
" ادراک رو الهی به منزلۀ درک جااودانگی زنادگی اسات ،چاون زیساتن
درکالبد مادی یعنی زندانی باودن ،اماا تواناایی تارک ارادی جسام و سافر
در عوالیی که پیش از ایان ناشاناخته بودناد ،شاادی میلا اسات ".تیاام
آنچه دانش رو الهی باه ارمغاان مای آورد باه مراتاب از آنچاه اک ریات
مردم می پندارند آسان تر نصیب می شود .آنان متوجاه نیساتند کاه قبال از
هر چیز داشتن اییان ضرورت دارد .مگر باه ماا نگفتاه اناد کاه " :بارای آن
که اییان دارد هیه کار میسر است!"
در تأیید این سخن باید گفت که باور عیومی مبنای بار ایان کاه عرفاا
یوگی ها ،قدیسین و استادان معناوی مای توانناد جسام خاود را در مکاان
جابجا کنند ،از نظر کسانی که در مادی گرایی غاری شاده اناد امکاان پاذیر
نیست .اما این عین واقعیت است .به عناوان م اال هنگاامی کاه دُمای تیاان
Domitianخود کامه در بارگاه سیراکوز ایساتاد و فرماان قتال آپولونیاو
این عیال خااری العااده را انجاام داد و در تیانایی را صادر کرد،آپولونیو
جلسۀ دادگاه از چشم حضار کاملاً ناپدیاد شاد و او را انادکی پاس از آن در
پوته اُلی puteoliدر نزدیکی کوه وزوو دیدند.
شکل محراب 9 /188نی نوای الهی
و اما تجربۀ شخصی خود مان ایان اسات کاه ربازارتاارز هار شاب در
آپارتیانم به دیدارم می آیاد؛ هار چناد میادانم کاه او چیازی در حادود
:000مایل از من دور است و در کوه هاای هنادوکش زنادگی مای کناد .و
این در حالی است که فشاار دسات او را بار دسات خاود حاس مای کانم
تشکچۀ صندلی را دیده ام که زیر وزن او فارو رفتاه و رایحاۀ او را تشاخیو
می دهم.
با نفو به اسرار قدرت الهی یا بصیرت نسابت باه خاود خادا ،آنچاه را
می یابیم که تیام ارتعاشات از او ساطع می شاوند .بارای راه یاافتن باه ایان
مکان ،یعنی محراب نهان خویش ،اگر آرزومناد حکیات باشایم ،بایاد خاود
را م ل کودکان در وضعیت ندانساتن قارار دهایم .باا ایان کاار باه منباع
بی کرانی از حکیت دست می یابیم ،اما تا قبال از آن چناین امکاانی وجاود
ندارد ،به آن که دارد ،بیشتر عیا خواهاد شاد ،اماا از او کاه نادارد ،حتای
هیان که ظاهراً دارد نیز گرفته خواهد شد.57
در ابتدا تکرار می کنم که هیان طور کاه چلاهاای اکنکاار مای دانناد
طول موم هاا عیال مای کناد .آیاا اهییات و اک هیه جا هست و بر اسا
ااخۀ
ابش شا
اه از جنا
ای کا
ادو وقتا
ای کنیا
اات را درک ما
ای واژۀ ارتعاشا
ویژگا
درختی در ا ر باد صحبت می کنایم ،در واقاع باه ح ی تای بنیاانی و بازر
اشاره داریم که تیام هستی را شامل می شاود .در واقاع اولاین کسای کاه از
گرد بودن زمین سخن گفت فی اورث باود .او ماا را باا ح ی ات والااتری نیاز
آشنا کرد و گفت کاه هار چیازی ،اعام از مرئای و ناامرئی در ایان جهاان
دارای حرکت ارتعاشی است.
هر طول و موجی مانند ارتعاشات یک اتومبیال یاا انساان را مای تاوان
نیوده و با ابزار فیزیکی و ردیاب هاای معیاولی تشاخیو داد .م لااً احسا
وقتی که انگشت کسی را لیاس مای کنایم ،مای تاوان ارتعاشاات آشاکار و
متیایزی را حس کرد که از یک دست باه دیگاری جریاان مای یاباد .بادین
ترتیب کسی که هم نابینا و هم لال است یا حتی ناشنوا هام هسات ،مای تواناد
افراد را از یکدیگر تشخیو دهد .ست در تااریکی نیاز قاادر اسات صااحب
خود را از غریبه ها تشخیو دهد و نیز مای تواناد دوسات و دشاین خاود را
بشناسد .هیچ دو جزئی از یک گونه ،از یک فارد یاا حیاوان دارای ارتعاشاات
یا طول موم مشابه نیستند؛ هرگز نیی توان گیااهی را یافات کاه طاول ماوم
آن با گیاه دیگر یکسان باشد .کل زنادگی هار کسای یاک طاول ماوم یاا
است .وقتی جسم می میارد ،طاول ماوم بخصوصای در آن از ارتعام بزر
بین می رود؛ اما رو کاه در طاول ماوم دیگاری فعاال اسات ،در طب اات
نامرئی سیر می کند تا وقتی کاه جسام دیگاری را بیاباد کاه باا نیازهاایش
هیاهنت باشد؛ یعنی تا سر حد امکان به طول موم خودم نزدیک باشد.
شکل محراب 9 /191نی نوای الهی
رو احتیاًلاً در زمانی که جسم فوی هناوز در زهادان ماادر اسات یاا
بلافاصله پس از تولد وارد آن می شود.
موسی ی نیز یک طول موم است؛ درسات م ال الکتریسایته باا هار رۀ
دیگری در هر یک از جریان هاای تخصاو یافتاۀ رو الهای داساتان هاای
مربوط به رام کردن حیوانات وحشای یاا مارهاا توساط اماوام نغیاه هاای
موزون را به یاد آورید .برخی از قدیساین بادون آن کاه آزاری ببینناد در
میان حیوانات وحشی زندگی می کنناد؛ در حالیکاه هیاین حیواناات اغلاب
به کسانی که قصاد دارناد باه قدیساین صادمه بزنناد ،حیلاه مای کنناد.
موسی ی به عنوان الگاویی ماوجی غالبااً باه عناوان راهای بارای تنظایم
ارتعاشات هن و جسم انسانی به کاار مای رود کاه ریاتم خاود را از دسات
داده و فاقد هارمونی هستند.
هیین طور که آدمی در مسیر ب ا توفیا بیشاتری مای یاباد ،از مرحلاۀ
آرامش عبور کرده و به جایی می رسد کاه خداشناسای خواناده مای شاود.
او متوجه می شود که رنت ها نیاز دارای طاول ماوجی هساتند .ایان نشاان
می دهد که چرا برخای از رنات هاا آزار دهناده و برخای دیگار آراماش
بخش هستند .آنها که آزار دهناده هساتند باا طاول ماوم انساان تبااین و
اگر قابلیت برخاورد باا م تضایات زنادگی در او کیتار ت ابل دارند ،بخصو
باشد.
مدت هاست که می دانیم موسی ی و رنت هاا باا هام هاارمونی دارناد.
رنت می تواند تأ یر موسی ی را بر هن مشاوم افازایش دهاد .هیاان طاور
که میدانیاد ،بییااری ناوعی ناهنجااری ارتعاشای اسات کاه تحات تاأ یر
شکل محراب 9 /191نی نوای الهی
تصویری تصور شده به وجود می آید .موسای ی در صاورت لازوم مای تواناد
تعادل مجدد را برقرار کند ،اما برای پاک کاردن تصاویر فاوی آدمای بایاد
علت اولیه را پیدا کند.
خاود نیز هر یاک طاول ماوم خاا حتی مکان ها و شهرهای مختل
را دارند که توسط اروا ساکن در آنها ایجااد شاده اسات .زنادگی کاردن
در محییی که طول ماوم آن باا ارتعاشاات شایا هیساانی دارد ،محییای
میلوب می آفریند ،اما اجبار باه زیساتن یاا کاار کاردن در محییای کاه
ارتعاشات آن با شیا هیاهنگی ندارد به ناخشانودی منجار مای شاود .بادین
ترتیب فرد محیط خود را با طول موم خود تنظایم مای کناد؛ بادین صاورت
که یا خود را هیاهنت می کند یا محیط را ترک مای گویاد .اگار ایان عیال
صورت نگیرد وضع رقت باری پیش خواهد آمد.
تر معیاوف مای کناد :کُال زماین این امر توجه ما را به ح ی تی بزر
دارای طول موم خاصی است و خاصایت رباایش دارد .هیاه ا عاان دارناد
که زمین دارای دو قیب مغناطیسی شایال و جناوب اسات .علااوه بار ایان
زماین ،برخای می دانیم که به خاطر ترکیبات موجود در لایاه هاای مختلا
از مناط زمین دارای حوزۀ مغناطیسی شادیدتری باوده ،طاول ماوم هاای
متفاوتی را تولید می کنند ،پس به راحتای میتاوان فهییاد کاه چارا منی اۀ
خاصی برای یک فرد مناسب تر از سایر مناط اسات .علااوه بار ایان برخای
از افراد در جهت شرقی – غربی راحتتر مای خوابناد تاا شایالی -جناوبی
یا سایر جهات فرعی.
شکل محراب 9 /191نی نوای الهی
تیام اینها آ ار متعدد نیرویی نامرئی هستند کاه زماین و سراسار عاالم
را در بر می گیرد .هر قدر سنت آهن و ساایر فلازات مغناطیسای باه صاورت
غیر یکنواخت زیر سیز زمین گساترده باشاند ،ارتعاشاات مغناطیسای نیاز از
ن یه ای به ن یۀ دیگر تفاوت دارد.
قدرت فکر نیز خود نوعی ارتعاام و طاول ماوم اسات و فرساتندۀ آن
می تواند با ارادۀ خالو هنی آن را در اتر تاا هار فاصاله ای ارساال کناد.
رو در تجلی خود از درجات مختلفی از لیافات برخاوردار اسات کاه هار
یک توسط ارتعاشات تولید می شوند.
ات
اه کُال ح ی ا
ایا را با
اه شا
ات کا
ات اسا
اانگر رو ح ی ا
ار نشا
ان اما
ایا
می رساند .هر کسی باید باور داشاته باشاد یاا باه عباارتی بایاد در ماورد
آنچه می داند اطیینان داشته باشد .اگر فرد بارای پاذیرفتن اشاتیای داشاته
باشد ،قدرت تشخیو ح ی ت هم در اختیار اوسات ،بناابراین هار کسای بایاد
شروب کند که چیازی نیای داناد .او بایاد ی این که خود را با این پیش فر
داشته باشد .این پاسخ هیه چیز است.
چراو
شکل محراب 9 /191نی نوای الهی
ات و از آن
اون فکاار شااکل دهنااده اساات .رو بخشاای از اک اسا
چا
حاصال جدایی ناپذیر .رو آگاهی از مجرای شیا باا قادرت خلاقاه تیاا
هاا اجاازه می کنند ،مشروط بر این که به افکار تردیاد آمیاز و نیاز هارا
ندهید مانعی ایجاد کنند .هنگاامی کاه افکاار شایا از جانس بااور محان
باشند ،آنچه در هن تصور مای کنیاد ،عنصار آفریننادگی اک را باه خاود
جذب می کند .آگاهی باا عیال تصاویر ساازی زهادانی را مای آفریناد و
عنصر هستی آن را پر می کند و سپس قالاب جاان مای گیارد .از آنجاا کاه
شیا کوچک ترین تردیدی باه خاود راه نیای دهیاد ،زهادان یاا قاالبی را
فراهم می کنید که از زندگی پر می شود و سپس آنچه کاه تصاور کارده ایاد
به ظهور مای رساد .افاراد سارد مازام و گوشاه گیار پیشارفت چنادانی
نیی کنند ،اما کسانی که با حرارت واکنش نشان مای دهناد ،ساریعاً و اغلاب
به طور شایان توجهی پیشرفت می کنناد ،چاراو چاون خردمنادان ،تفکار در
می آمیزند. مورد ح ی ت را با احسا
باور باید درآدمی کاملاً استوار باشاد .شایا بایاد نسابت باه ی این باه
باشید تا معجزات شاروب شاوند و هیاین طاور پای در پای باا شدت حسا
آنها مواجه شوید.
کار خاوبی اسات ،اماا نیای تواناد باه شاادمانی میالعۀ کتب م د
صارفاً یااد ح اای میل و خود جوم منجر شود؛ چون کتب و متون م اد
برتر را در هن آدمی زنده نگاه می دارند ،اماا نیای توانناد ح ی ات برتار
را در اختیار ما قرار دهند .در این متون از ح اای معناوی بخصوصای ساخن
رفته ،ح ای ی چاون وجاود خادا ،عشا الهای و رو الهای؛ اماا حصاول
م ادور نیسات ،هیاان طاور شناخت نسبت به این ح ای توسط کتاب م اد
شکل محراب 9 /191نی نوای الهی
که از جدول بارم سالیانه نیای تاوان قیاره ای آب باه دسات آورد .پاس
برای یافتن ح ی ت چه باید کردو
برای این کار چند راه وجود دارد .به نزد کسی برویاد کاه باا مادرکی
می دانید از ح ی ت آگاه اسات و از او بخواهیاد باه شایا تعلایم دهاد. مو
یا راهی را در پیش بگیرید تا خودتون ح ی ت را بیابیاد .اگار تواناایی کاافی
داشته باشید ،آن را خواهید یافت.
بدین ترتیب خود آگااهی بارای نزدیاک شادن باه محاراب الهای و
کسب رخصت برای ورود باه بیان رو الهای اماری اسات کاه بایاد آن را
بشناسیم .چنانچه خود را از انکار رها کنیم ،رو الهی باه ماا اجاازه میدهاد
تا در صفات الهی آن سهیم شویم و از مجارای ماا بارای باه ظهاور رسااندن
اشکال خل ت در عالم بهره خواهد گرفت.
هساتند .رو مادی متصل می مانند و به تباع آن محکاوم باه تولاد و مار
فنا ناپذیر را آگاهانه مد نظر داشته باشید .هنگاامی کاه در ایان کاار توفیا
ناشای از جهال اسات و از مار ها محو می شوند .تار یافتید ،تیام هرا
موجب می شود سرشت فنا ناپذیر خود را فراموم کنایم و هویات خاود را باا
است تعیین کنیم. جسم مادی که محکوم به مر
گشاته و در نتیجاه با یکی شدن با جسمِ فنا پذیر گرفتاار وحشات مار
دچار تشویش و فلاکت می شویم .وقتی که هویات رو را باا جسام – کاه آن
حتیی است – تعیین می کنیم ،چگونه می تاوانیم انتظاار ،داشاته باشایم کاه
رها شویمو از وحشت مر
دست از سر کسی بر مای دارد کاه دریافتاه جسام مانناد اما این تر
مبارا اسات .رو توساط رو غلاف ،منزل و ظرف رو است که اتاً از مار
الهی جسم را می سازد تا در طول زندگی باه خواساته هاا و اهاداف خاصای
هاا را پشات سار دست یابد .کسی که این ح ی ت را می داناد اقلایم هارا
گذاشته است.
ات .در
اار اسا
اوارترین کا
ادگی دشا
ای زنا
ادف واقعا
اایی و درک ها
شناسا
زمین کیتر کسی – صرف نظر از ایان کاه خاود باه ایان هادف رسایده یاا
نه -برای سنجش صحیز ،معیار کااملی در اختیاار دارد .بار یکایاک ماسات
که بفهییم بالاترین آرمان زندگی ،مجارا شادن آگاهاناه بارای اک و دسات
یابی به خودشناسی است.
این کار فرد را به آزادی میلا مای رسااند .باا خوشناسای و مجارا
شدن است که ما می توانیم به تیام خواسته هاای خاود دسات یاابیم .دانشای
شکل محراب 9 /197نی نوای الهی
که معیولاً کسب می کنیم ،تنهاا بخشای از ات موساوم باه عاالم میلا در
رو الهی است و ناکااملی محصاول محادودیت هاای ماورو ی و ماوانعی
کامل شعور یا حکیت الهی میانعات مای کنناد .هنگاامی است که از انعکا
که محدودیت ها رفع و ادراک خاالو مای شاود ،خارد واقعای و کامال از
درون درخشیدن می گیرد.
دانش هییشه واحد است نه ک یر .هیاان داناش محادودی کاه درحاال
حاضر از آن برخاورداریم وقتای کاه "مان" فاردی را باه تجلای برسااند
برترین دانش خواهد بود .کسانی کاه خاویش الهای را مای شناساند ،حتای
در هیین زندگی نیز به فناناپذیری نایل می شوند.
طبع اتی رابیۀ موجود بین"مان" فاردی و اک متعاال ،ایان بر اسا
امر مو به مو فرآیندی انعکاسی است و به نسابتی کاه آیناۀ آگااهی ماا تاار
باشد یا آرمان الهی را به وضو منعکس کناد ،محصاولی باا شادت و ضاع
مشابه نیز در زندگی خارجی ما به بار می آید.
اار را
اه افکا
ات کا
اردیم .رو اسا
ای گا
ااز ما
ای با
اۀ اولا
اه نکتا
اال با
حا
می اندیشد .رو که واری تیام اندیشاه هاا ،مااده ،انارژی ،زماان و مکاان
قرار دارد ،هنگامی که هدایت آگااهی را بار عهاده گیارد ،آگااهی پاساخ
میدهد .صارف عیال فکار کاردن ،فرآیناد خاود آگااهی را باه جریاان
می اندازد ،چون تیام افکار تنها توساط خاود آگااهی میکان مای شاوند.
بنابراین"من" یعنی آنچه کاه ورای تیاام افکاار اسات ،نیای تواناد توساط
آگاهی یا شعور شناخته شود .حتای وقتای کاه آگااهی نیای تواناد بادان
بیاندیشد ،برای رو که هیان من است ،دانستن هیاه چیاز باه صاورت تیاام
و کیال امکان پذیر است.
اگر این امر صحت داشته باشد ،پس چارا ماا خاود برداشات خاود را از
آرمان الهی محدود می کنیمو ما چشم خود را بر این واقعیات بساته ایام کاه
اگر معلولی الهی موسوم به "مفهوم" نتواناد در جهاان خاارجی باه صاورت
آزادانه متجلی شود ،چیزی جز توهم نخواهاد باود .در فرآیناد آفریننادگی
فردی از چیزی تبادیل مای شاویم کاه از رابیاۀ قادرت رو ،ما به انعکا
الهی با خویش برداشت می کنایم ،اگار ماا پروردگاار را باه دیادۀ قابلیات
بال وۀ بی کرانی بنگریم که می تواناد انساان کااملی را بساازد ،بار اساا
قانون خلاقیت این برداشت باید به تادرید تصاویر مشاابهی را در افکاار ماا
بنا کند که به نوبۀ خود در وضعیت خارجی ما ا رخواهد گذاشت.
شکل محراب 9 /199نی نوای الهی
قانون آگاهی ،ایان طباع فرآیناد آفرینادگی اسات .لازماۀ بر اسا
کار این است که قانون روند تسلسلی فاوی را هار چاه روشان تار تشاخیو
داده ،آن را عاقلانه به کاار بنادیم .واقعیتای کاه در تجرباۀ گذشاتۀ خاود
درک نکرده ایم ،این است که آگاهی بشار ،ن یاۀ شاروب تاازه ای را بارای
فعالیت اک فراهم می آورد .به هیاان نسابتی کاه آدمای ایان واقعیات را
بیشتر و بیشتر متوجه مای شاود ،بایش از پایش باه نظاامی از هساتی گاام
می نهد که در آن دیگر منکوب محادودیت هاای قادییی نخواهاد باود .در
اینجاست که درک تازه ای از قانون الهی وجود خاویش ،حاصال مای شاود.
ما به عیل خود انگیختۀ اک سر و کاار داریام .حاال بایاد نیاروی دیگاری را
نیز در نظر داشته باشیم؛ قدرت احسا .فکر فرم مای ساازد ،اماا آنچاه باه
است. این شکل هستی می دهد احسا
در برخی از کارهای مهندسای مای تواناد ساازنده فکر بدون احسا
باشد ولی هنرمند یا موسای ی دان هرگاز نیای تواناد کاار خاود را بادون
خلاقانه به انجاام رسااند .در تیاام چیزهاایی کاه از خاود نشاأت احسا
می گیرند ،نظام تازه ای از علت ها بایاد تشاخیو داده شاود ،یعنای ناوعی
که درهم بافته شاده اناد .هیاین اتحااد خل ت واقعیت درونی فکر و احسا
اسات کاه وجاه تیاایز اندیشاۀ خلاقاه از غیر قابل تفکیک فکار و احساا
ارار
اه ای قا
ادی جداگانا
اه بنا
ات و آن را در طب ا
اه اسا
ال گرانا
اۀ تحلیا
اندیشا
می دهد .اگر قرار باشد کسی برای عیال آفریننادگی از جاایی آغااز کناد
را در الگاوی فکار خاود شابیه اک م د باید با ورود به جریان اک احسا
سازی کند.
شکل محراب 9 /111نی نوای الهی
تصاویر هنی مربوط به جریان رو الهی بایاد بکار باشاند .علات ایان
است که اصل حیات به تبع ات خود باید حاصالخیز و مساتعد تک یار باشاد .و
تصویر فکری بکر باید تیام نژاد را در بر گیرد نه ایان کاه باه افاراد خاصای
محدود باشد .در نتیجه تصویر موجاود در جریاان اک بایاد از ناوب میلا و
حاوی ضروریات ح ی ی مورد نیاز در رشد ناژادی باشاد ،درسات هیاان کاه
منظور افلاطون از اصیلا اندیشه های بکار باوده؛ جاوهر کامال پدیاده در
فکر.
بنابراین میلب اینجاست که تبدیل شدن ماا باه کاانون فعالیات خلاقاه
و عامل ارائۀ قوانین تازه و در نتیجه بنای شرایط تاازه ،باه درک ایان میلاب
بستگی دارد که قدرت الهی الگویی بکر اسات کاه آگااهی در آن واحاد در
آن کیاال مای یاباد.در اینجاا هایچ چیازی بر اساا قالب فکر و احسا
خاود آن را درک کناد .از آنجاا کاه جاوهرۀ نیست که فرد نتواند با حوا
اتی معرفت حکم می کند کاه از حضاور فیزیکای صارف نظار کناد،آدمی
خود را در وضعیت تبادل اطلاعات باا وجاودی مای بیناد کاه در آن واحاد
الهی و بشری است.
تصویر اولیه به خودی خاود بکار اسات و باه واسایۀ ارتبااط فاردی
میل ،فعال و تخصیو یافته می شود .بار دیگر باید توجاه داشاته باشایم کاه
هیچ چیز چیز از مجارای قاانون نیای تواناد روی دهاد و رابیاۀ تخصایو
یافته دل بخواه نیست ،بلکه باید تحت شرایط معاین از قاوانین خل ات مشات
شود .قوانین معیولی جهان مو به مو از ایان واقعیات ناشای مای شاوند کاه
هیچ قانونی این شرایط معین را در بر نیی گیرد؛ به علااوه بایاد متاذکر شاد
که تخصیو قانون باید توساط خاود فارد صاورت گیارد .ایان باه خاود او
شکل محراب 9 /111نی نوای الهی
ارد
اوی فا
اه از سا
اۀ اولیا
ابش خلاقا
اناختن جنا
اییت شا
اه رسا
اتگی دارد .با
بسا
اسات و آن را باه وسایله ای کاار آماد محصول ترکیبی از فکار و احساا
مبدل می کناد .او اطییناان دارد کاه قادرتی در خاارم و درون او وجاود
دارد که بر آگاهی او ا ر می گاذارد و زنادگی را گارم ،روشان و سرشاار از
چیزهای جالب توجه می کند.
از آنجا که عیل تخصیو تنهاا مای تواناد توساط خاود فارد صاورت
گیرد ،نتیجۀ منی ی آن این است که زنادگی تخصایو یافتاه ،زنادگی خاود
او می شود .او خود روزی خواهاد دانسات کاه اک سارانجام باه ن یاه ای
می رسد که خود را از خاویش و خواساته هاای خاویش جادا نیای بیناد.
خودشناسی از مجرای فردی ،نیی تواند طبیعات اتای رو خلاای الهای را
تغییر دهد و بنابراین باه هیاان میزانای کاه فارد هویات اک را در خاویش
تشخیو می دهد ،به هیان نسبت هام خاود را تحات هادایت آن قارار داده
توسط آن هدایت می شود .او علات و معلاول آرماان هاای م اام متعاال را
ابتدا در م یاسی کوچک در خاویش تجرباه مای کناد ،اماا در روناد رشاد
دائیی ،این گستره تا بی کران ها تعییم می یابد.
یکی از اصول پنهان اک نیز هیاین واقعیات را تاداعی مای کناد و آن
این که وجه خارجی فرد و تیام اعیال مرباوط بادان نبایاد مسائول قلیاداد
شود ،چون فاقد هر گونه آگاهی الهی یاا روشان ضاییری معناوی اسات کاه
توسااط آن بتوانااد درساات و نادرساات را از یکاادیگر تشااخیو دهااد .او
آینده ای ندارد؛ تنها در لحظۀ کوتاهی از اکنون وجود دارد.
شکل محراب 9 /111نی نوای الهی
ندای ح ی ت این اسات کاه رو الهای بار هیاۀ ماا جااری شاده از
مجرای ما عبور می کند و اگر ما خویش را از یکادیگر دریاغ کنایم ،خاود را
از جریان آزادانۀ اک محروم کرده ایام .ماا باا افاراد مختلفای بار خاورد
می کنیم ،افراد تأ یر ناپذیر ،کسانی که به ساختی مجااب مای شاوند ،افاراد
مست لی کاه از گارفتن هادایای رایگاان و خالصاانه اجتنااب مای کنناد و
کسانی که زندگی را نسبتا ً دشوار می دانناد .اماا گاروه تاأ یر پاذیران هام
حاصل می کنند. هستند که به سهولت با خداوند تیا
تأ یر پذیری فرد را به این ادراک نایل می کند کاه اگار ماا باه مسات ل
بودن خود غره شویم ،از رفتن زیر بار ان یاد دیگاران اجتنااب کنایم ،انتظاار
دوستی و صییییت از هیچ کسای نداشاته باشایم – علیارغم هار تلاشای کاه
آنان برای ا بات خلاف آن به خرم می دهند ،بر وقار خاود پاا فشااری کنایم
و روحیۀ پرورم یافتۀ کودکاناۀ خاود را فراماوم کنایم ،در زنادگی خاود
مانعی ایجاد می کنیم که نه تنها دیگاران را از ماا دور نگااه مای دارد ،بلکاه
ما را از برکات خداوند نیز محروم می کند.
اید ،در
اوردار باشا
ات برخا
اد از ح ی ا
ادرت بایا
اورداری از قا
بارای برخا
بیجاا باه خویشاتن ،از افکاار افکار خود صادی باشید ،هرگز به خااطر لیا
انت اد آمیز نگریزیاد ،هرگاز عیاداً تلاام نکنیاد تاا چیاز ناخوشاایندی را
فراموم کنید .مواجهه با چیزهایی ناخوشایندی کاه خاود آفریاده ایام ،بار
مۀ خود ماست.
شکل محراب 9 /111نی نوای الهی
در این صورت خویش واقعای درون ماا باا خاویش بیرونای در ت ابال
قرار گرفته و مادام خاود را در موقعیات هاای بسایار ناخوشاایند خاواهیم
یافت.
به قول قدما " بیایید خود را در حل ۀ اییان ابادیت تصاور کنایم ،چاون
کودکان در گاهوارۀ آغوم قدرت الهی ،تاا گااه معرفات در رساد ،زماانی
که رشد کرده و خواهیم دانست که فرزندان اوییم".
به تدرید به درکی کامال مای رسایم و در پهناۀ ابادیت خداوناد باه
اراب را
اکل محا
اه شا
اامی کا
اد .هنگا
اواهیم شا
ادل خا
اد مبا
اوداتی جاویا
موجا
بشناسیم ،معرفت به سراغیان خواهد آمد.
تاریخ قهرمانان
تعداد اینان به قدری زیاد است کاه مان نیای تاوانم درک کانم چارا
آدمی این قدر با سایاجت از جهاان ماادی در آویختاه و مای پنادارد کاه
رستگاری او به جای اقالیم برتر در اینجا و حالاا باه دسات مای آیاد .بارای
white Magicians 74در اک به دو گروه جادوگر اشاااره شااده که یک گروه از سااحر و جادو
در جهت نیکی کردن به دیگران اسااااتواده می کنند و گروه دیگر که به دساااات جادوی ساااایاه ،تعلق
دارند در جهت تساااااالط و قدرت از این نیروها بهره می گیرند البته هیب یک از این دو بر دیگری
ارجی نیساااااات و باه طور کلی توساااااال باه جاادو در هر جهتی باه نوعی نماایاانگر دخالت در آگاهی
سرنوشت ،و کارمای دیگران محسوب می شود ن
تاریخ قهرمانان 11 /116نی نوای الهی
هیگان جای شگفتی است که چرا انسان هیاواره باردۀ خاویش برونای خاود
بوده است .چرا او اجازه داده که نوسان مساتبدانۀ جهاان مادیاات ،باا تار
از چیزهایی چون نا امنای تحات سالیه قارار بگیارد .حتای اماروزه نیاز
هیچون سر تا سر تاریخ این عالم مادی ،اقلیتی کوچاک یاا تنهاا یاک تان بار
جعییت جهان حکم می رانند .تیام اینهاا باه ضارب الی لای قادییی اشااره
دارند که یاا " اربااب باام یاا بارده " و یاا " رئایس باام یاا مرئاو "
" بهره برداری کن یا مورد بهره برداری قرار بگیار" اینهاا هییشاه شاعارهای
این دنیا بوده اند .اما به یاد داشاته باشاید کاه هایچ کاس بارده را مجباور
نیی کند برده باقی بیاند .اگار او خاود باه مغلاوب مانادن خاویش اصارار
می ورزد ،حتیاً کسی هست که غالب باشد؛ کسی کاه باه رماه نیای پیونادد.
ف ط مسئلۀ انتخاب میر است.
قدری بیاندیشید ،خود را در موقعیتی تصاور کنیاد کاه باه پاول نیااز
دارید ولی هرگز از آن مساتغنی نیای شاوید .چاون شایا بار پاول حااکم
نیستید ،بلکه پول بر شیا حکومت می کند .پاول صارفاً یاک تجلای باا سایبل
ارزم است که در ازای کالاهاا مبادلاه مای شاود -ناه م بات اسات و ناه
منفی ،تنها هنگامی که در قبال آن موضع گیری می کنید ،منفی می شود.
تاریخ قهرمانان 11 /117نی نوای الهی
با هیین گفتار مختصر حالا می دانیاد کاه چارا اک ار ماردان م اد
ناشناخته و از معیارهای جهان فارم هساتند و در ریاضات کشای هاای خاود
تاریخ قهرمانان 11 /118نی نوای الهی
به زاهدان می مانند .آنان هیچون برخی از فرقاه هاای کشیشای و کاهناان
بودایی به مرحلۀ معینی رسیده اند .که دیگر باه چیازی نیااز ندارناد .آناان
از تأ یر پذیری رها شده اند.
کسی که راه تعالی را در پایش مای گیارد بایاد در ماورد نحاوۀ باه
ارای
ای با
راها اد
اد .اک م ا
اب باشا
ای مراقا
اای درونا
ادرت ها
کاارگیری قا
کردن خود و تنبیه کسانی دارد که آن را باه صاورت منفای باه کاار معکو
وی شاود .بسایاری از کساانی کاه می برند و حتی می تواند موجاب مار
دیگران آنها را بزرگان معنوی مای دانناد ،در عیال سایاه جاادو گرانناد و
توجه کردن به آنان لازوم چنادانی نادارد .گااهی ماا دیرتار از موعاد از
خواب غفلت بیدار می شویم و خود را تحت سالیۀ قادرت کسای مای بینایم
که در واقع دست اندر کار بر انداختن اشاتیای ماا بارای رسایدن باه خادا و
است. مجرا شدن ما برای اک م د
تاریخ قهرمانان 11 /119نی نوای الهی
ات.
ال درون آن نیسا
اا در عیا
اای دارد اما
اال جا
ات در خیا
اریر ح ی ا
سا
نگذارید این تناقن شیا را سار در گام کناد .قابلیات خیاال در عاین حاال
جایگاه افسون نیز هست .وقتی که اندیشه ای مسالط مای شاود ،نیای تاوان
آن را نابود کرد مگر این که اندیشاۀ دیگاری در جهات عکاس جاایگزین آن
شود .قدرت تخیال هان اعجااب آور اسات .اگار عشا رو الهای آن را
تسخیرکرده باشد ،می تواند رو را به طب ات برتار ببارد و باه طریا اولای
شود. باشد می تواند موجب مر اگر منکوب تر
هر چه که در هنتان مای پرورانیاد ،دیار یاا زود لااجرم باه وقاوب
خواهد پیوست .اندیشه هیانا خود شی است .قادر مسالم ایان کاه خداوناد
تاریخ قهرمانان 11 /111نی نوای الهی
قدرت به ظهور رساندن افکار و تجساد آنهاا را باه ابناای بشار عیاا کارده
است .رو که از رو الهی قدرت می گیرد ،فرزناد و اولااد انساان راساتین
است.
او کن اد
ال در آن نفا
اور کاما
اه طا
ای با
اه دَم رو الها
اامی کا
رو هنگا
قدرت این را دارد که در جهان خاارجی دسات باه آفارینش اشاکال بزناد.
را در خااود دارد ،در شااریعت کاای سااوگیاد کااه ح ی اات واصاال باازر
قیعه ای جالب این مسئله را به وضو میار مای کناد کاه " هار آن کاس
که خود را در من پیدا کند ،دست به اعیال نیکاو خواهاد زد .و آن کاس کاه
خواهان اعیال نیکو است و از اطاعت من سر بااز مای زناد ،تاا قاانون مارا
نیاموزد رند خواهد کشید .زیرا من درختی هساتم کاه تاو چاون برگای بار
شاخسار آن می دمی و تا از قانون من پیاروی نکنای ،بایش از ایان نتاوانی
بود".
جای دیگری در هیاین کتااب چناین آماده " تاا باه قلاب مان نظار
نیافکنی ،تیام جستجوهایت از برای هایچ خواهاد باود و آنگااه کاه ببینای
آنچه را آنجاست ،برکت یافته ای".
ای
ات؛ حتا
ای اسا
ای کهنا
اان بینا
اد ،جها
ات دارنا
اار واقعیا
اه افکا
ایان کا
باستانی تر از دوران افلاطون ،عینیات باه عاالم نادیادنی تعلا دارناد کاه
است .آنچه چشیان ماا مای بیناد خاود شای نیسات فراسوی درک حوا
بلکه نوعی پدیده یا ظاهر اسات .ماا واقعیاات زنادگی خاود را باا چشایان
مادی نیی بینیم .حس کردن و تشخیو تصویر یاک نفار باه معنای مشااهدۀ
اندیشۀ زنده ایست که به او اشاره دارد .ایان اسات انساان واقعای ،موجاود
تاریخ قهرمانان 11 /111نی نوای الهی
معنوی ،هیاان کاه ماا بادان عشا مای ورزیام و واقعیات مفهاوم عشا
افلاطونی را زنده می کند ،هیان کاه آدمای بادون دانساتن معناایش از آن
سخن می گوید .یائوبل ساکابی از جیعیتی ساخن گفتاه کاه چشام داشاتند و
نیی دیدند و گوم داشتند و نیای شانیدند .عینیاات خاارجی ،پدیاده هاا و
ظواهرند ،سایه و عنصر نادیده هاا ،اگار اندیشاۀ معناوی هار چیازی وجاه
واقعی آن باشد ،و اگر ما بتاوانیم ایان را باه خاود در کشایده ،کاملااً درک
کنیم ،پس می توانیم با مجرا شدن برای رو الهی با آن هیکاری کنیم.
امرسون می گوید ":دلی کاه خاود را تیامااً باه شاعور متعاال تسالیم
کند ،خود را با تیام امور آن مرتبط مای داناد و باه جااده ای شااهوار گاام
می نهد که به دانش ها و قدرت های خاصی منتهای مای شاود ،هار گااه ماا
بت های سنت را بشکنیم و از خادای فصااحت دسات بارداریم .خداوناد دل
ما را با حضور خود به آتش می کشد".
هر کسی توسط گویی متشعشع احاطاه شاده اسات .نیااد ایان گاوی
هاله است .اباری کاه در تصااویر دور سار قدیساین و روحاانیون مشااهده
می شد هاله دایره یا گردونه ای متشکل از پرتوهاای گونااگون اسات کاه باا
ما قابل رؤیت نیست ،اماا چشام بااطن کاملااً آن را مای بیناد .ایان حوا
هاله به هیچ وجه وهم نیست ،بلکه جزئی واقعی از وجاود انساان اسات هالاه
گویی نورانی از افکار و احساسات ماا و متعلا باه کیهاان فاردی خودماان
در یاک متفاوت است و حتای در اوقاات مختلا است .هاله در افراد مختل
فرد نیز متغیر است چون هییشه باا حالات درونای ماا انیباای دارد .اساتاد
زندۀ اک غالباً با پاکسازی اتیسفر درونای و بیرونای افاراد باه شافای آنهاا
می پردازد .او این کار را به وسیلۀ قدرت درونای کلیاۀ اک و نیاز باا لیاس
تاریخ قهرمانان 11 /111نی نوای الهی
کردن انجام می دهد .هیۀ ما اگر وقات صارف کارده و بیااموزیم کاه خاود
هستیم از عهدۀ این کار بر می آییم. مأمور اک م د
بدین ترتیب شعار ما باید ایان باشاد کاه " :زیساتن یعنای خواساته ای
که بر آورده شده است ".هر فاردی در انتخااب افکاار خاود مختاار اسات و
آنچه که در در ون می اندیشد به صورت عینای در زنادگی او تبلاور خواهاد
یافت .انگار که تنها با به زبان آوردن یاک ح ی ات ،دری را بگشااییم .گااهی
ف ط با گفتن ح ی ت ،در کاملاً باز می شود ،درسات هیاان طاور کاه برخای
از شیا تجربه کرده اید .ما در م اام انساان از لحاا قادرت خاود تفااوتی
نداریم -تنها تفاوت در میازان قادرتی اسات کاه خاود در وجاود خاویش
تشخیو می دهیم.
اان
اه جریا
اه را با
ادرت خلاقا
ار قا
اه فکا
اد کا
ای داننا
اتادان ما
اۀ اسا
هیا
اۀ
ان ن یا
اتگی دارد .ایا
اا بسا
ار بنا
این زیا
اه هیا
اا با
اام بنا
ادازد .تیا
ای انا
ما
شروب -یعنی عیل خالو هنی -منشأئی اسات کاه خل ات موجاود از آن
منشعب می شود .ما میدانیم که هر تبلاوری باه ناوعی تجلای اندیشاۀ الهای
است .متافیزیسین های قدیم این تجلیات را به سه بخش ت سیم کردند:
بدین ترتیب قاعدتاً بایاد متوجاه شاوید کاه هان شایا جلاوه ای از
اندیشۀ الهی است .اندیشۀ الهی مولد چیازی اسات کاه خاود دارای قابلیات
تاریخ قهرمانان 11 /111نی نوای الهی
تفکر است .اما این سوال میر می شود که آیاا فکار تیرکاز یافتاه بار ایان
برخوردار استو محصول ،از هیان قابلیت خلاقۀ اک م د
مای شاوید ،اماا در ابتدا نیی فهیید که چرا منکاوب شارایط مخاال
باه کاار بعداً متوجه می شوید که خود قدرت خاویش را باه طاور معکاو
برده اید .آدمی معیولااً افکاار خاود را از واقعیات هاای خاارجی شاروب
می کند و در نتیجه مکرراً واقعیت های یکسان و هام ماهیات را مای آفریناد
و تا وقتی که به ایان کاار اداماه مای دهاد ،هیاین طاور چرخاۀ قادییی
محدودیت را تکرار می کند .علت امر صارفاً ایان اسات کاه شایا مسائولیت
معلولی را می پذیرید که از علتی نشأت گرفات و ایان جریاان شایا را تغییار
می دهد و باه جاای جریاان رو باه بیارون ،جریاانی رو باه درون ایجااد
می کند.
تاریخ قهرمانان 11 /111نی نوای الهی
من متوجه شده ام که آدمی باه تباع حساسایت ضاییر ناخودآگااه در
برابر تل ین ،از تأ یرات بسایار منفای و قدرتیناد تل این مای پاذیرد و ایان
تل ینات از کسانی سرچشیه می گیرند که باا اصاول م بات آشانایی دارناد و
بدین ترتیب باورها و جریان های فکاری ناژادی متعلا باه محایط ،افکاار
او را قوام می بخشند. معکو
" بدون ترک کردن منزل نیز می توان دنیاا را شاناخت .بادون پنجاره
نیز می توان راه را دید .هر قدر دورتار رویاد ،کیتار خواهیاد دانسات .باه
هیین ترتیب مرد فرزانه بدون دانستن می داناد ،بادون دیادن مای بیناد و
تاریخ قهرمانان 11 /111نی نوای الهی
بدون اقدام انجام می دهد ".این یعنای دنیاای درون انساان بازتااب جهاان
اطراف اوست؛ اصول حااکم بار هار دو عاالم یکای هساتند .ی این را تنهاا
می توان در دل یافت ،سر در گیی زادۀ دنیای بیرون است.
نکتۀ مورد نظر در اینجا این است که فرد باید دقی ااً بداناد کاه در پای
چیست .از آنجا که افکار آفریننده هساتند ،تنهاا برناماه ریازی هاایی کنیاد
که برای هیه برکت داشته باشند .در غیر ایان صاورت چاه بساا باه آفارینش
چیزی دست مای زنیاد کاه نتیجاۀ عکاس برکات را برایتاان باه ارمغاان
می آورد.
آنگاه فرد به این استدلال منی ی مای رساد کاه کشافیات وی حاصال
جستجوهای خودم هستند و با رسیدن به این نتیجاه گیاری ،لاازم مای آیاد
که یافته ی خود را با گازارم هاای عرفاای تیاام اعصاار و سارزمین هاای
دیگر م ایسه کند .معلوم شاده کاه اتفاای آرای فاوی العاادۀ موجاود باین
د کنعاان و هندوستان ،چاین ،پاار ،سارزمین هاای م اد عرفای بزر
فلسیین) و اروپا یکای از تأ یرگاذارترین وقاایع تااریخ معناوی ناژاد بشار
است .به علاوه آدمی در می یابد که کشافیات خاودم هام باا آنهاا در یاک
قرار دارد .او در می یابد که این انیبای باین آنهاا باه خااطر دلایال ردی
شخصی است .آنها با این شک کلی کار خاود را آغااز مای کنناد کاه ادیاان
سنتی و قدرت انسان ،بر ارباب انواب یا خدای او ا ر مای گاذارد تعبیار آنهاا
مشت شده از تجربۀ تأ یر گذار قدرت یاا واقعیتای باود کاه فراتار از سایز
کردناد کاه شاعور تنهاا محصاولی جاانبی خودشان قرار داشت .آنان کش
بوده نه این که به خودی خود و مست لاً وجاود داشاته باشاد ،هار چناد آنهاا
خود متفکرین با مهارتی بودند.
آنها تنها هنگامی مجاب شدند کاه حاس کردناد ورای شاخو متفکار و
تیام علت های ظاهری ،سر منشاأ یاا واقعیتای الهای و چشایه ای از قادرت
در کار است.
سعی مای کانم آن را مجادداً باه دقات تشاریز کانم .اولاین اصال
میروحه این است؛ واقعیت که یکی بیشتر نیست.
تاریخ قهرمانان 11 /117نی نوای الهی
"خدا یکی است و بعدها اکهارت آلیاانی هیاین گفتاه را تکارار کارد:
" شباهت رو به خداوند آن را به سوی وی هدایت می کناد؛ چارا کاه خادا
واحدی تک یر نشده است".
کبیر گفته:
" چیزی وجود دارد کاه آفارینش پنهاان آن پایش از وجاود زماین و
آسیان بوده است؛ خاموم و چنان دور افتاده و تنهاا کاه تغییار نیای پاذیرد
شکست نیی خورد ،اما بر هیگان محیط است".
و باه کلاام در نیامادنی اسات آن م ام غایی بی نام ،غیر قابل توصای
و بنابراین هر آنچه درباره ام گفته شاود خیاسات .پاس چاه ناامی بار او
می نهیمو
" این طبیعت خداست که بی نام باشد .اندیشیدن باه خاوبی ،خارد یاا
قدرت او به منزلۀ پنهان کردن جاوهرۀ اوسات ،پوشااندن او باا افکااری کاه
دربارۀ اوست".
اصل سوم این است که م اام متعاال را در خاویش مای تاوان یافات و
شناخت واقعیت عینای در جهاان خاارم امکاان پاذیر اسات .در کتااب اول
انجیل آمده:
" بدین ترتیب خداوند انسان را به شاکل خاود آفریاد و او خاود را باه
شکل خدا آفرید".
" پسر خدا نیز چاون خاود او باه ی این در طباع خاود یگاناه اسات.
خداوند او را در درونی ترین زوایای رو الهای مای آفریناد ،آنجاا دنیاای
درون است و در آنجا جوهر خدا جوهر من اسات و جاوهر رو مان ،جاوهر
رو خداست".
" شیا در این جسم خود باه ح ی ات نخواهیاد رساید .اماا ح ی ات در
شیاست و شیا هیانندید". واقع در جوهرۀ لیی
از خدایی به خدای دیگر رفتم تاا ایان کاه آنهاا از مان و در مان باه
فریاد آمدند که « :انالح »
عیسی گفت:
" این است زندگی ،ازلی و ابدی ،برای ایان کاه تاو خادای ح ی ای و
یگانه را بشناسی" .
" بدان که آنگاه کاه وانهاادن خاود را بیااموزی باه معشاوی دسات
می یابی .راز دیگری در میان نیست و من بیش از این نیی دانم".
اکهارت می گوید:
" در سرتاسر ابدیت خدا کجاستو هرگاز کسای خادا را نیافتاه ،بلکاه
کناد؛ اماا وقتای کسای از خادا باه الوهیات هر کسی باید خویش را کش
خویش برسد ،هیچون تشنه ای خواهاد باود کاه حتای وقتای باه چیزهاای
دیگر می اندیشد نیی تواند از نوشیدن دست بردارد".
تاریخ قهرمانان 11 /111نی نوای الهی
اصل پنجم این است که واقعیت تنها بار کساانی فاام مای گاردد کاه
اوط
اات مربا
اه اخلاقیا
ارط با
اتین شا
اد و نخسا
اای آورنا
اه جا
ارایط آن را با
شا
می شود.
عیسی گفت:
قلبی دارد برکت داده شده ،چون خدا را خواهد یافت" " آن که خلو
اکهارت گفت:
" هر قدر آدمی بیشاتر بارای چیازی الوهیات قائال شاود -بایش از
آنچه که آن خود الهی است -خدا از او راضی تار خواهاد باود .ایان امار
مستلزم تلام و عش و کِشت و پرورم دقی زنادگی معناوی اسات .او بایاد
نوعی عزلت درونی را بیاموزد .باید نفو کردن در هیاه چیاز و یاافتن خادا
را درآنها بیاموزد تا از خدایی که در هانش اساتوار گشاته تفسایری اساتوار
داشته باشد".
" آدمی با چرام کلام و قضااوت صاحیز مای تواناد از اقلایم کلاام و
قضاوت در گذشته و به راه شناخت گام نهد".
و دستاوردهای عرفای عهد کهن و عصر جدید اساتنباط مای شاود ایان اسات
که ما در حد فاصال دو ابادیت ایساتاده ایام ،ابادیت رو الهای و ابادیت
ماده .می توانیم از هر دو آنچه را اراده می کنیم بر گیاریم و باا کیاک مااده
را شکل دهیم و با قادرت خلاقاه ای کاه از منباع رو الهای در شرایط خا
اختیار داریم بدان جان ببخشیم .این به معنی اعیاال اراده بار عنصار قادرت
رو الهی نیسات ،ایان خیاایی اسات کاه ماا را دچاار اناواب مشاکلات
می کند؛ بلکه منظور اساتنباط آگااهی باه عناوان مجرایای اسات کاه رو
نوب اندیشاه ای کاه مای خاواهیم الهی توسط آن با روم معینی و بر اسا
به تجلی در آوریم ،بر عناصر ا ر می گذارد.
عیسی گفت:
" زنب های دشت را بنگر که بی هیچ رند و مرارتی آینۀ شکوه خدا هستند!"
،باه بدین ترتیب اگر افکار ما از روی عاادت باه جاای مساائل خاا
اصول یاد شده متیرکز باشد و درک کنیم که ایان اصاول چیازی جاز قادرت
دست اندر کار الهای نیساتند ،قیعااً شااهد جواناه زدن و تجلای آنهاا در
انیبای با هر واقعیتی خاواهیم باود و در هار زمیناه ای از مناافع فراوانای
برخوردار خواهیم شد.
تاریخ قهرمانان 11 /111نی نوای الهی
" ابتدا در جستجوی قلیرو خداوند و پارسایی بار آییاد تاا تیاام اینهاا
را به دست آورید".
هرگز نباید هدف از خلاقیات افکاار را از نظار دور داریام .علات امار
این است که آگاهی خود ما قالب فکری قادرت ماسات .میازان فزونای سار
ماا از رابیاه ای کاه باا زندگی و قدرت خلاقۀ ما باید با برداشت و احساا
رو الهی داریم نسبت دقی داشته باشاد .ایان رویکارد اصالی شااهزادگان
است ،هر چه بیشتر متوجه شوید که خود وار این تاام و تخات هساتید ،ایان
رویکرد کاربرد بیشتری می یابد .اینها نه وهم و خیاال ،بلکاه اصاولی میل ااً
علیی بوده ،در عیی ترین مشکلات زنادگی آدمای کااربرد دارناد و مبناای
آنها این است که دنیای هر کسی در هر طب ه ای لزومااً بایاد توساط آگااهی
خودم خل شود .وضع آگاهی او نیز باه نوباۀ خاود از درک وی نسابت باه
رابیۀ خویش با رو الهی رنت می گیارد .بارای جااری سااختن معجازات
شگفت انگیز ،باید به خادا و بشاریت عشا ورزیاد .عشا کلاامی نااگفتنی
است .عش بدون وابستگی به هیگان ،بارای هار کسای کاه مجرایای کاملااً
گشوده و نیاینده ای سزاوار بارای رو الهای باشاد ،باه قادرتی فراساوی
این عالم مادی اتصال مای یاباد .آن کاه دلادادۀ خداسات ،باه مناابعی از
قدرت و برکت دسترسی می یابد که برای افاراد محتااط و در خاود پیچیاده
کاملاً ناشناخته است .گفته اند کسی که زنادگی ام را نجاات مای دهاد ،آن
ات
ادا از دسا
ااطر خا
اه خا
ادگی ام را با
اه زنا
ای کا
ات و کسا
اد باخا
را خواها
تاریخ قهرمانان 11 /111نی نوای الهی
می دهد ،آن را نجات داده است 55.اگار شایا از گشاودن دل خاود باه روی
خدا سر باز زنید و تنها به خود و نزدیکان خاود توجاه کنیاد ،تیاام آنچاه را
که برایتان عزیز است از دست خواهیاد داد؛ اماا اگار دل خاود را گشاوده و
به تیام آنچه برایتاان بیشاترین ارزم را دارد عشا بورزیاد ،زنادگی را از
آن خود می کنید .این قانون الهی اعصار است.
" من نامش را نیی دانم .مای تاوان آن را طریا نامیاد؛ اگار اصارار
دارید آن را عظیم می نامم .عظیم یعنای برجساته ،فزایناده ،گساتردنی تاا
ادان
اروی میا
اوط نیا
اه خیا اده ".ایا
ان گفتا ات کننا
اای دور و بازگشا
اه ها
کرانا
مغناطیسی را تداعی می کناد کاه از یاک قیاب باه قیبای دیگار امتاداد
می یابند.
" طری به چیزی می ماناد کاه در رؤیاا دیاده باشایم .در آن تصاویر
اا فلاا و
ال شااف یا
اایی م ا
ازان وجااود دارد .در آن چیزها
اوم و گریا
موها
اما واقعی دیده می شود کاه در بساتر ح ی ات قارار دارناد. عناصری لیی
بنابراین رو الهی کاملاً غیر شخصی اسات یاا باه تعبیاری کاه خاود اباداب
کرده ام ،اول شخصی است .یعنی چون ماادری ،تیاام انساان هاا و اشایا را
در زهدان دارد .آن یکی است و هیاناا خداسات؛ بناابراین شخصایت فاردی
نیز جزئی از این مجیوعه است.
طری نه تنها به هر چیزی وجود و هستی می بخشد .بلکاه باه هار یاک
آن جاان انرژی ها و انگیزهای متناسب باا آن را مای دهاد .کیفیات خاا
است و چنین نیروی قدرتیندی که به نظر مای رساد اسایوره هاای معناوی
را در چشم بر هم زدنی متحول می کند ،گاویی نظاام جهات جریاان جااری
در آدمی را از درون به بیرون تغییر مای دهاد .بارای کساب ایان فضایلت
ِ طری ،آدمی باید خود را بدان تسلیم کند؛ ایان چیازی نیسات کاه باه خا
طور خودکار پیش آید .اگر چه فرد ماذکر باشاد بایاد بای عیلای و انفعاال
را در پیش گیرد و سپس دوباره به قیب ماذکر بااز گاردد ،خاود را باه مؤن
فرصت پیش آمده تسلیم کند و اجاازه دهاد رو الهای در او جریاان یاباد.
مسئله بر سر نوعی انکار ،رها کردن و رخصات دادن باه قادرت الهای اسات
تا از مجرای کالبد رو فردی به جهان پیرامون جاری شود.
بدین ترتیب انکار را این طاور مای تاوان تشاریز کارد؛ سالب تیاام
ارتباطات با خویش تحتانی و فنا پذیر.
تاریخ قهرمانان 11 /111نی نوای الهی
برای تأمین تجربیات الهام بخش ،بهجات افازا و مفیاد در کالباد ماادی
باید تعادل رشد معنوی را در نظار گرفات .بادین منظاور مساافران عاوالم
معنوی ،یعنی استادان در یافته اند کاه بایاد در ایان دنیاا اصاول معناوی را
در عیل به کار برد تا شاادکامی ،سارزندگی ،مهار ،بردبااری ،عشا ورزی و
موف یت حاصل گردد.
بدون محک زدن نتاید مادی ،این خیار وجاود دارد کاه معنویات باه
غلیه رمانیتک تبدیل شود و انساان نتواناد زیار باار فشاار زنادگی عواط
ادم تعااادل
ار عا
اود را در برابا
ا خا
اا از ایاان طریا
اولی دوام آورد .ما
معیا
تاریخ قهرمانان 11 /116نی نوای الهی
ات
اأ منفعا
ار منشا
اش و سا
اام بخا
اران الها
ارای دیگا
ایم و با
ای کنا
ات ما
محافظا
می شویم.
اک نه تنها قادر است لزوم تعاادل در ساه بخاش وجاود یعنای جسام
رو و رو الهی را به ما نشان دهاد ،بلکاه بسایاری از افاراد در ایان کاار
توفی یافته اند .شاهدان عینی دیده اند کاه انادرو فورناۀ قادیس ،کشایش
کلیسای کاتولیک که در ساال 1857چیازی در حادود هفتااد کیلاو جاو را
تبرک داد و خواهران روحانی رهبانگاه او باه مادت ساه مااه از آن مصارف
می کردند بدون این که نشانی از کاهش در آن مشاهده شود.
یک بار نیز او سیصد و پنجااه کیلاو رت را باه بیسات و یاک تان رت
تبدیل کرد .روزی نیز پولی را بارای کلیساای بخاش تبارک کارد کاه بایاد
قرضی را فوراً پرداخت می کرد و پول به هیان انادازه کاه ماورد نیااز باود
تأمین شد؛ نه بیشتر و نه کیتر .دون بوساکو قادیس اساپانیایی در ساال بایاد
این اصل قدرت الهی را پذیرفت .مسئلۀ انتظار و توقاع کساب قادرت میار
نیست – آنچه ما آرزومند آنیم ،هم اکنون نیز در انتظاار ماسات .طارز عیال
قدرت چنین است .نعیات خدا در جاواهره ای خلاای و ناامرئی نهاان شاده
که هیه چیز را در خاود دارد .قادرت الهای منتظار نیای ماناد ماا از آن
درخواست کنیم تا به ما ابت کند که چه شاگفتی هاایی مای تواناد بیافریناد
چون این را می دانیم .آنچاه ماا مای خاواهیم ،رخ دادن شاگفتی هاسات.
جریان ازاین قرار اسات؛ وقتای کاه ماا باا تیاام بااور خاود در خواسات
حاصال می کنیم ،توسط آگاهی خاود باا عنصار خلاای و نادیادنی تیاا
می کنایم و آن را باه شاکل دلخاواه خاود در مای آوریام .وقتای کاه از
درخواست بیش از حد می ترسایم ،درخواسات نیای کنایم ،بناابراین عنصار
تاریخ قهرمانان 11 /117نی نوای الهی
خلای توسط افکار ما شکل نیی گیرد و به خواستۀ خاود نیای رسایم ،ماا باه
انواب بهانه های عجیب و غریب متوسل مای شاویم مانناد ایان کاه ،خادا از
دست ما عصبانی است ،حتیااً خادا اییاان ماا را امتحاان مای کناد ،هناوز
دارد و به برخی نه ،یاا کاارِ ماا آن ادرها وقتش نرسیده ،خدا به برخی لی
مهم نیست که امداد الهی را باه خاود جلاب کناد .ایان دلایال کاملااً غیار
منی ی هستند چون اگر به اطراف خود دقت کنید ،مای بینیاد کاه برخای از
دلایل بسیار موجه نیز ظاهراً پشاتوانۀ چنادانی ندارناد و بسایاری دیگار باا
ایده های بسیار کم ارزم نیزظاهراً توفی می یابند.
نیاز علاوه بر این دیده ایم که گاهی افرادی باا اهاداف بسایار م اد
از تیام جهات ناکام می مانند .از سوی دیگر برخی نیاز باا اعت ااد مبارم باه
افسون و طلسم موف تر هستند .توضایز منی ای و درسات قضایه اسات کاه
افرادی که عنصر خلاقه و نادیدنی را باا جهات دادن باه قادرت تفکار خاود
شکل میدهند به نتیجه می رسند .مییئناً آناان کاه اهاداف رفیعای ندارناد
سرانجام یاد می گیرند که این تلام هاا ارزم نتیجاه را نداشاته ،چاون باذر
بی م داری کاشته و خواه در این زندگی یاا جهاان بعادی محصاولی نااچیز
درو کرده اند .هیۀ ما این قدرت را داریام کاه عنصار خلاقاه را باا آگااهی
خود شکل دهیم و هر چه زودتر ایان را دریافتاه و بااور کنایم ،زنادگی پار
برکت و نعیت خود را زودتر آغاز می کنیم.
تا وقتی که در دست گرفتن زماام اماور را فارا نگیریاد ،نبارد زمینای
بین خویش مادی و رو الهی نبردی دائیای اسات .طباع دنیاوی باه پاایین
کشیدن ،در پی راحتی خود بودن و بی توجهی به آنچاه بایاد بکناد گارایش
دارد؛ حال آن که طبیعت معناوی انساان یاا خاویش رو ،بارای غلباه بار
تاریخ قهرمانان 11 /118نی نوای الهی
سرشت تحتانی خود و صعود به بالااترین قلاۀ قابلیات هاا تلاام مای کناد.
شیشیر خویش الهی که در هیگان وجود دارد ،اگر چاه هار از گااهی کاارگر
می افتد ،بی خیر و در مجیوب دوست داشاتنی اسات و سارانجام آدمای را
به ارتفاعات غیر قابل تصوری از شکوه ،قادرت و عظیات مای رسااند ،تیاام
مسافران جهان های معنوی ،اساتادان و قدیساین ،کشاش خاویش زمینای را
حس می کنند کاه در پای رفااه و ایینای خاود اسات .اماا هنگاام نیاام
مسحور تل ینات رو الهی می شوند .مشیت پادر بالااترین مشایت اسات و ناه
تنها در بهشت ،که هم اکنون نیز به برکات نا گفتنی منتهی میشود.
ما می توانیم با خااطری آساوده ی این داشاته باشایم کاه باه عناوان
وار ان اورنت پادشاهی ،در حال زیساتن در زماین هیکااران آگااه خاداییم
انتشار قدرت او هستیم .ماا ایان اختیاار را داریام کاه چون ما عاملین م د
با نیایش قدرت رو الهی را باه ساوی خاود فارا خاوانیم و بار آن تیرکاز
کنیم .تیاام کساانی کاه نیازمناد کیاک باوده و ایان قادرت را باه مادد
می خوانناد ،مای توانناد دریچاۀ دل را گشاوده ،رحیات خاالو خادا را
دریافت کنند این رحیت هرگز بالاجبار به کسی عیاا نیای شاود؛ بلکاه هار
کسی باید خود آن را درخواست کرده و مشتای دریافت آن باشد.
11
حجاب آدونتیس
اانۀ
اه از افسا
ات کا
ایار کهن ای اسا
اانی بسا
ایس راز عرفا
ااب آدونتا
حجا
اسیوره ای باستانی در زمان های قدیم سرچشایه مای گیارد .ایان اسایوره
و رستاخیز مجادد ساخن باه میاان آورده و اسارار قادرت از زندگی ،مر
معنوی خل ت را از چشم نامحرمان نهان می دارد.
با م ایسۀ مراسم و آیین های فرقه های اسراری باساتان مای بینایم کاه
مضامین اصلی و الگوهای بکر کهن و ا ر آنها بر رو ،بلاا تغییار بااقی ماناده
است .به ع یدۀ سااکنان کراناۀ مدیتراناه حیاساۀ قتال آدونتایس و احیاای
مجدد او نشانۀ رساتاخیز او باود؛ درسات هیاان طاور کاه عیسای هام از
به سوی رستاخیز رفت. دروازۀ مر
افسانه ی آدونتایس اسات .در دنیاای باساتان از ایان قبیال افساانه هاا و
و رساتاخیز تاامیز Tammizآدونتایس ،میتارا آیین ها فراوان باود؛ مار
Virbiusآتایس Atisو ُاریسایس Orisisحتای اماروزه هام در ویربیو
و سراسر جهان کارناوال هاایی عیاومی را مشااهده مای کنایم کاه مار
رستاخیز برخی از خدایان و ناجیاان را جشان مای گیرناد .علااوه بار ایان
آیین هایی داریم که به س وط و رستگاری ،مصالوب شادن و رساتاخیز ،تولاد
مجدد در آیین تعیید و مراسم نیاادین خاوردن ناان و شاراب باه منزلاه ی
جسم و خون عیسی مربوط می شوند.
باود و توساط یاک آدونتیس جوان زیبایی بود کاه دلاداده ی وناو
خاون آدونتایس را باه زماین پاشاید و از گراز وحشی به قتل رسید .وناو
زمین گال روییاد .عشا او چناان عییا باود کاه از پادر خاود زئاو
اان زی ار زمین ای
Hadesی اا جها ارد آدونت ایس را از هی اد
ات کا
درخواسا
بازگرداند ،اما پرسفون Persephoneنیز مادعی تصااحب جاوان زیباا شاد
عیر او را بین دو الهه ت سیم کرد .قرار بار ایان شاد کاه او در بنابراین زئو
اواخر پاییز بییارد و در بهاار دوبااره متولاد شاود .یونانیاان ،سایریان هاا
او را تحات ناام هاای مختلا Syriansمصریان ،بابلیاان و اهاالی قبار
می پرستیدند ،اما افسانه یکی بود.
نیااد کیفیاات مؤنا م وله توجه داریم که آدونتیس نیااد ماذکر و وناو
و فلسافه هاای تیاام سارزمین هاا و رو الهی است .در تعالیم کتب م اد
رو الهای مشااهده ملل گونااگون ،اشااراتی باه کیفیاات ماذکر و مؤنا
می شود؛ اما کیتر کسی امروزه کیفیات را یکجا آموزم می دهد.
اداقل در
اه رو فلک ای حا
اتند کا
اتان م ای دانسا
افه ی چ این باسا
فلاسا
جهان های مادی ،هر دو عنصر را در خاود دارد .باه گفتاه ی آنهاا ویژگای
در حال اضیحلال است ،این عنصار مانناد دروازه ای اسات کاه انساان مؤن
از آن به بهشت می رسد و بهشت هنگامی در مسایر آدمای قارار مای گیارد
که او در طبع خود پذیرنده باشاد و خاود را بار ورود آن بگشااید ،پاس از
این دستاورد او مای تواناد در جهاان باه زنادگی خاود اداماه داده و باا
استفاده از خصایو مذکر خود از قدرت آن اساتفاده کناد .گشاوده باودن و
پذیرندگی در قبال رو الهی بدان معناسات کاه بادون تلاام مفیاد واقاع
شویم .این قانون این کیهاان اسات و باه زیساتن در کالباد ماادی مرباوط
می شود.
رو الهی این کار را با هیان روشی انجاام میدهاد کاه خل ات اولیاه
را انجام داد ،یعنی آفارینش چیازی از دل هایچ در غیار ایان صاورت باه
محدودیت هایی محدود می شاد کاه ضارورتاً در شاکل فلکای هار چیازی
بالذاته وجود دارد و بناابراین هایچ ن یاه ی شاروب خل ات تاازه و ناویی
وجود نیی داشت .به هیین علت است که بیشتر ادیاان بار نظریاه ی مونیسام
یعنی خل ت از منشأ یک قدرت واحد باه جاای دو قادرت ،تأکیاد میورزناد.
به هیین دلیل گفته اند که یگانگی رو الهی شاالوده ی تیاام فارامین اسات
و پسر خدا را زاده ی یک می دانند.
آدمای هایچ ناوب تضاادی را باه من در صحبت از وجه مذکر و مؤنا
خواننده ال ا نییکنم ،چون فلسفه ی راز آدونیس تنها ایان باود کاه باه جاای
نیروی دوگانه ،تنها یک نیرو وجود دارد که به نیروی مذکر شباهت دارد.
یگانگی قدرت خلاقه بر دانشی استوار است کاه باه ریشاه هاای اصالی
مکاتب اسراری باز می گردد و بنابراین نبایاد آن را باه نفاع مکاتاب نویات
کنار گذاشت.
اگر تشریز اصل فلکی با واژه ها میکان باشاد ،بایاد گفات خادا یکای
است و این "یک" در درون خود ما کانونی برای خاود مای یاباد کاه یعنای
حجاب آدونتیس 11 /111نی نوای الهی
نتیجه در مرکز وجود خود ما فراهم می شود که این نیز باه نوباه ی خاود باه
خل تی تازه در درون منجر می شود که از خود ما منشاعب مای شاود .بادین
ترتیب اصلی را در خود فعال می بینایم کاه بالاا تارین ویژگای آن ساادگی
است .این اصل توحید است و نویت را با ایان کااری نیسات .در اینجاا بایاد
نکته ای را روشن کنم ا مشکل از آگااهی خاود فارد برمای خیازد ناه رو
الهی .نباید افکار خود را به این مسئله مشاغول کنایم کاه عیلکارد آن باا در
نظرگرفتن اصلی انوی ـ یعنای چیازی کاه آن را باه فعالیات خاصای وادار
می کند و در نتیجه محدودم می کند ـ چگونه توجیاه مای شاود ،بلکاه بایاد
بر توحید و یگانگی خودم تیرکز کنیم .بدین ترتیاب متوجاه مای شاویم کاه
یگانگی آن ،جنبش عظیم تار و کیتاری را در بار مای گیارد ،درسات م ال
گردم زمین حول محور خود که باا گاردم آن باه دور خورشاید تاداخلی
ندارد ،هر دو حرکت به یک واحد تعل دارند و قیعااً باا یکادیگر مرتبیناد.
به طری اولای در مای یاابیم کاه رو الهای در آن واحاد در عاالم اکبار
کیهانی و عالم اصغر فاردی فعالیات میکناد و ایان دو حرکات باا یکادیگر
هیاهنت اند چون هر دو به یک رو الهی تعل دارند.
عبارت است از تشخیو و درک ایان کاه "مان" یکای اسات اصل بزر
و هیواره در هیاهنگی با خود و به این دلیال سااده کاه نیاروی آفرینناده ی
دومی وجود ندارد ،هیه چیز از این هیاهنگی برخاوردار اسات .اگار انساان
درک کند که این " نیروی هییشه یگانه " ریشاه ی وجاود خاودم میباشاد و
در او متیرکز است و باه آن اجاازه دهاد از طریا خاودم متجلای شاود
اویش را
ال از فعالی ات آن در خا
ااهنگی حاصا
اانگی آن و هیا
اه یگا
ااد با
اعتیا
حجاب آدونتیس 11 /116نی نوای الهی
می آموزد و به آنچه که ایان نیارو در اطارافش انجاام مای دهاد اعتیااد
می کند.
آنگاه فرد در می یابد که لائی تسی با گفتن " مان باا خادا هساتم " باه
استنتاجی لاجرم اشاره می کارد کاه از درک صاحیز اصاول بنیاانی وجاود
ایان واقعیات نشأت می گیرد .در این صورت انسان با عیل کاردن بار اساا
که کیتر باید به بیشتر محاط باشد ،با محااط کاردن اقادامات مخاتو خاود
به اقدامات جهان شیول رو الهی کاه باه صاورت اصال خلاقاه از مجارای
هیگان دست اندرکار است ،در واقع باه پایاداری و حفاه تعاادل در وحادت
فییا بین نظر دارد .بدین ترتیب ما به عامال انتشااری مبادل مای شاویم کاه
قدرت خدا از مجرای آن تخصیو می یابد و ایان کاار را باا تعیایم عااملی
شخصی انجام مای دهاد کاه کاارکرد تخصایو یافتاه ی قاوانین عیاومی
هییشه بدان بستگی دارد .در اینجا نوب خاصای از فردیات شاکل مای گیارد
که می تواند بین قدرت معنوی کُل و تجلی محصول نسابی وابساته باه زماان
و مکان ارتباط بر قرار کناد ،چاون او آگاهاناه در هار دو ساهیم اسات .باه
علاوه چون فرد به مرحله ای رسیده که یگاانگی رو الهای را سارآغاز هیاه
چیزمی داند ،تلام مای کناد تاا هان خاود را از درگیاری در مجادلاات
حاصل از شرایط خارجی ،خواه گذشته یاا مرباوط باه حاال ،آزاد کناد وآن
اه
اد ،یعنای چیازی کا
از کنا
اروی رو متیرکا
ات پیشا
ارفت و حرکا
ار پیشا
را با
می داند در عالم اکبر و اصغر یکی اسات .او از دیکتاه کاردن باه رو دسات
بر می دارد چون دیگر آن را به منزله ی نیرویی کاور نیای نگارد ،بلکاه باه
عنوان شعوری متعال بدان احترام می گاذارد .از ساوی دیگار در برابار آن
با خوف و رجا زانو نیی زند ،چاون آن را باا خاود یکای مای داناد و باه
حجاب آدونتیس 11 /117نی نوای الهی
واسیه ی آن در کار شاناخت خاویش اسات .ایان نیارو نیای تواناد هایچ
هدفی بر ضد صلا شخصی وی داشته باشد.
است کاه بناا باه هاو )1خدا یا رو الهی موجودی دور از دستر
به دعاهای فرزندام گوم می دهد یا نیی دهد.
آدمی بدین ترتیب به کاانونی بادل مای شاود کاه نیاروی خلاقاه از
طری او عیل میکند .او با درک ایان نکتاه افکاار خاود را داوطلباناه تحات
هدایت رو الهی قرار می دهد ،در حاالی کاه مای داناد اعیاال و شارایط
خارجی ام ـا نه تنها در مرتبه ای کاه هام اکناون بادان رسایده ،بلکاه در
تیام مراحل آینده ـا باید بدین طریا یاا حرکات عظایم رو باه جلاوی رو
الهی هیاهنت شود .او افکار خودم را باه عناوان عامال خلاای در زنادگی
حجاب آدونتیس 11 /118نی نوای الهی
هیاین داناش خود انکار نیی کند؛ بالعکس می داند کاه دقی ااً بار اساا
است که ترتیب واقعی اصول زندگی را درک میکند .بناابراین مای داناد کاه
آن شعور و خردی بهتارین راهنیاسات کاه آنچاه را کاه او خاود تشاخیو
نیی دهد ،می بیند و بدین ترتیب زمام امور زنادگی خاود را هار چاه بیشاتر
در دست میگیرد.
با این شیوه ی عیل خاویش درون دسات از لجاجات برداشاته و دیگار
برای شخصیت خود محدودیت قائال نیای شاود و باه خاویش برتار مبادل
گشته ،در آدمی و از مجارای او بار "مانِ" منفارد خاود تأکیاد مای ورزد.
بدین ترتیب به مجرایی برای تجلای آن مبادل مای شاویم و در م اام عامال
خلاقه ی تابعی که کاملاً از شرایط موجود مسات ل اسات ـا چاون اصاولاً روم
خلاقه خود توحیدی است ـ جایگاه واقعی خاود را تشاخیو مای دهایم .ایان
عیل به هیچ عامل دیگری به غیر از رو الهی نیااز نادارد .ولای در عاین باه
نوعی مناوط باه تابعیات از رو الهای باوده ،در حرکات عظایم و رو باه
گسترم آن سهیم خواهد بود.
رو الهی جریان خود را از ابتادای ایان عاالم شاروب کارد و هناوز
جاریست .این جریان در اختیار تیاام کساانی قارار دارد کاه باا آن تیاا
حاصل کرده ،آن را به هان مای ساپارند .اعت ااد باه رو الهای تنهاا راه
حجاب آدونتیس 11 /119نی نوای الهی
باا آن اسات ،چاون اعت ااد و بااور ،اندیشاه و فکار را بار برقراری تیا
جریان الهی می گشاید .اگر کسی ساالهای ساال نسابت بادان ماردد باوده
کنار گذاشتن تردیدها و تربیت مجدد هن کار دشاوارتری خواهاد باود؛ ناه
به این علت که درک ح ی ت رو الهی کار دشاواری اسات ،بلکاه چاون باه
قدری ساده است که آگاهی مفید به تردید نیای تواناد آرام گیارد تاا بارای
اییان پرورده و هدایت شود.
با روشن شدن این نکته ،می توانیم باه سارام مرحلاه ی بعادی یعنای
صداقت برویم .اگر شیا تاکنون فاقد صداقت باوده و باه ساادگی هار چاه را
مایل بودید باور کرده اید و به راحتای چیازی را کاه نیای خواساتید بااور
کنید ،فراموم کرده ایاد ،اگار عاشا چاپلوسای باوده ایاد ،اگار جلاوی
دیگران ژست گرفته اید و سعی کرده اید تأ یری غیار از آنچاه واقعااً هساتید
اوفی ی
اا رو الهای هایچ تا
با اا
اس در تیا
اران بگذاریاد ،پا
ار روی دیگا
با
نخواهی یافت.
چراو
باشد فردی قدرتیناد اسات ،چاون طباایع او کاملااً باا یکادیگر هیاهنات
هستند.
ما در م ام فرزندان خدا از گنجینه های پدر ساهیی داریام .فرزناد باه
طور طبیعی وارث است و اگر رو الهی دارایی هاای خاود را باه ماا ندهاد
پس دیگر چه کسی می ماند که آنها را به میراث ببردو
هیه چیز است .چه افکار شاد و چه غام انگیاز ،هیاه و هیاه چیازی را خلا
ظهور می یابد .عیسای باا عباارتی سااده باه می کنند که در دنیای ملیو
هیین امر اشاره کرد و گفت:
"طلب کن و دریافات کان کاه باه کیاال شاادمانی دسات یاابی " و
" هنگام دعا هار آنچاه آرزو کنای ،ی این داشاته باام کاه آن را بدسات
خواهی آورد تا چنین شود".
چیزها نیز گاهی جای خود را به یکدیگر می دهند ،چنان کاه شااید مبتلاا باه
بییاری قلبی،آدمی محتاط ،رماتیسایی ،ترساو و غیاره باشاد .تنهاا مشاکل
هیان اضیراب و تشویش است.
علت واقعی است .آدم عصابی خاود را عااجز مای کناد ،گاویی تر
دنیا هیه ی آدمیان و هرچیزی که در دنیاسات حیوانااتی خونخاوار وآماادۀ
دریدن او هستند .چه چیز می تواند بر این وضع فاائ آیادو اعت ااد باه رو
الهی می تواند در زندگی بیرونی هیه چیاز را مرتاب کناد .زنادگی کاردن
می تواند چنان با آسودگی خاطر تاوأم باشاد کاه گاویی مااییلکی شاادی
بخش است .میلیون ها تن باه رو الهای اعتیااد دارناد و تیاام آرزوهاای
خود را برآورده می بینند.
این امر بر مبنای قانونی معنوی و ماادی اساتوار اسات کاه بار اساا
آن هیچ معلولی جز در صورت فعال شدن علات متناساب باا آن نیای تواناد
به وجود آید .رو الهی در برابر ما حضور دارد تا علات هاا را توضایز دهاد
و دامنه ی کامل معلول ها را به ماا نشاان دهاد ایان امار در راساتای طارز
عیل رو الهی و اهییات جهانشایولی و قابلیات اتای باودن آن در هیاه
است .بارای هار کسای قاانون بخصوصای وجاود نادارد ،بلکاه هرکسای
می تواند با بهره گیری از قانون در جهت حصاول ادراکای بالااتر از ایان کاه
تا چه حد می توان از آن بهره مناد شاد،آن را بارای خاود باه تخصایو در
آورد .قانون هییشه حاضر است؛ هییشه توسط فارد باار وجاودی آن افازون
می شود و بنابراین هییشه تحت تاأ یر قابلیات اتای خاود حاضار و آمااده
حجاب آدونتیس 11 /111نی نوای الهی
انسان با ادراک رو الهی در طرز تفکار خاود باه معیااری مای رساد
که طبیعتاً به صورت خلاقه عیل مای کناد و تیاام باال وه هاای پنهاان وی را
آشکار می سازد .آگاهی خالو رو الهی را می تاوان باه اندیشاه ای بکار
آگااهی باه در رو خلای الهی نسابت داد .در اینجاا باا مسائله ی خلاو
عنوان یک اصل جهانی و به عنوان اندیشه ای روبارو مای شاویم کاه قابلیات
تولید در وجاود رو فاردی را دارد و باه روشان ضاییری خاویش دسات
می یابد .شاناخت آن دساته از عینیاات خاارجی کاه باه آگااهی خاالو
منتسب هستند ،تا حدودی مستلزم حذف تلاام هاای فاردی اسات .بهتارین
راه برای رسیدن به این مرحلاه ،مراقباه بار عاالم موجاود و ساپس انت اال
مفهوم یگانگی قدرت رو الهی از عالم اکبر باه خاویش فاردی اسات .ایان
در حالی است که می دانیم رو الهی می تواناد هیاین کاار را در درون ماا
نیز انجام دهد.
اصل رستاخیز کاه در ماورد آدونایس و نیاز ساایر اروا بلناد مرتباه
صادی است ،به درک این نکته باز مای گاردد کاه انساان باا عیال انفارادی
کردن رو الهی و تشخیو این واقعیت کاه رو الهای هییشاه یگاناه اسات
از کانون وجود خویش سر منشأ خل تی تازه می شود.
تیام اینها لزوماً فرایند درونی است که در آگااهی رخ مای دهاد ،اماا
چنانچه درک کنیم که فرآیند خلاقاه بارای شاکل گارفتن در جهاان معناوی
قبل از هر چیز مساتلزم تشاریک عامال انفارادی اسات ،در مای یاابیم کاه
حجاب آدونتیس 11 /111نی نوای الهی
هر کسی که قادر به درک این نکته باشد ،در مای یاباد کاه رو الهای
نوعی فردیت الهی است که خود را با هر فردی تنظایم مای کناد .رو الهای
مواد اولیه را از اقلیم تأمل و فکر که اصولاً فاقد خلاقیات و صارفاً تحلیال گار
معناوی انت اال مای دهاد است ،برگرفته و آن را به اقلیم احساسات و حوا
که هیان مأوای نیروی خلاقه است.
از آنجا که رو الهی شاالوده و بنیاان هیاه چیاز اسات ،ماا بایاد از
هیان ابتدا فرآیندهای خلاقه ی افکار تازه را کاه باه خاود شاخو منحصار
می شوند و در هر مرتبه ی بالاتری تکارار مای شاوند ،دنباال کنایم .عنصار
سازنده در مرحله ی تکاملی بعدی قالب هاای تاازه ای را شاکل مای دهاد و
به نحوی فزاینده و مستیر با رو الهای هیاهنات شاده در م اام مرکاب آن
وارد عیل می شود .در این صورت می توانیم باا امنیات کامال از ایان ن یاه
آغاز کرده و آرام و بی صدا در جهت خویش برتر شاکوفا شاویم کاه عباارت
قانون شخصی خویشتن. است تح
انساان در ایان خرافاه نهفتاه کاه باا تیساک باه ع ال اشتباه بزر
می تواند زندگی را در درون خاود بیافریناد .داناش ع لاانی بسایار مهام و
مفید است ولی جایگاه آن در نظام کلای عاالم ،جایگااه سار منشاأ یاا رو
الهی نیست .شعور به خاودی خاود حیاات و هساتی نیسات ،بلکاه یکای از
عیلکردهای حیات است .شعور معلول است نه علات .شاعور باه معنای تجزیاه
و تحلیل قوانین گوناگونی است که محصول روابط متناوب پدیاده هاا و اشایا
حجاب آدونتیس 11 /111نی نوای الهی
با یکدیگر هستند .بنابراین خاستگاه فرآیند خلاقاه ی راساتین نیسات؛ یعنای
جایی که چیزی کاملاً تازه یا سازنده آفریده می شود.
به رسییت شناختن عنصر منفی به عناوان نیاروی آفارینش ،باه معناای
نفی کامل نظریه ی خل ت است .بدین ترتیاب فارد مرتباه ی علات اولیاه را
رها کرده و به اقلیم علل انویه تنزل مای کناد و در نتیجاه در آشافته باازار
ک رتی از علت ها و معلول های نسبی گام مای شاود ،بادون ایان کاه هایچ
گونه اصل وحدت آفرینی را در پس آنها تشخیو دهد.
فاارم التحصایلی اسات حیات بخش و در تیام جهانها نافذ است .ایان کلاا
که به مرحله ی بعد از فارم التحصیلی منتهی می شود.
و اما والاترین اصل قاانون رو الهای ایان اسات کاه تولیاد زنادگی
توسط جنابش و حرکات رو الهای ،بالذاتاه اماری ضاروری اسات .تیاام
حجاب آدونتیس 11 /117نی نوای الهی
قااوانین تااابع صاارفاً واساایه ی ساانجش روابیاای هسااتند کااه پااس از
ظهورآفریده ها ،به طور هیزمان در میانشان برقارار مای شاوند .اگار چیاز
کاملاً تازه ای آفریده شاود ،بایاد رواباط نسابی کاملااً تاازه ای را برقارار
سازد و به تبع آن باید سلسله قوانین تازه و نیز وقاایع تاازه ای را نیاز ایجااد
کند .به هیین علت است که ما عیل رو الهی خاالو و متجلای نشاده را باه
عنوان ن یه ی شاروب برمای گازینیم ،کاه در ایان صاورت مای تاوانیم در
آفریدن جلوه هایی از قانون بادانها توجاه داشاته باشایم کاه هار چناد در
م ایسه با تجارب قبلی ما کاملاً تازه هستند ،اما م ال هار تجلای دیگاری کاه
قبلاً بوده در نوب خود کاملاً طبیعی هستند.
در اینجا تنها به یک نکته باید اشاره کرد؛ باید به یااد داشاته باشایم کاه
رو الهی از مجرای هن ما عیل می کند؛ توساط هان ماا مای اندیشاد و
هن ما باید خود را باا باناد وسایع اندیشاه ی آن انیباای دهاد تاا بارای
عیلیات آن مجرای مناسبی باشد .رو الهی هرگاز نیای تواناد طباع اتای
خود را که جان کلام زندگی و عش است ،تغییار دهاد .اگار ایان دو ویژگای
را که تشکیل دهنده ی قاانون رو الهای هساتند ،مبناای تفکار خاود قارار
داده و تیام چیزهایی را که باا آن منافاات دارناد نادیاده بگیاریم ،آنگااه
برای تفکر تخصیو یافته ی رو الهی از مجارای هان خاود ،حاائز شارایط
حجاب آدونتیس 11 /118نی نوای الهی
کلی خواهیم شد .آگاهی که دائیاً در ماا شاکل مای گیارد ،نیایاانگر عامال
اصلی و بنیانی حیات معنوی ماست.
از کنتارل اعیاال شاده توساط موجاودیتی خاارجی در اینجا بحا
نیست؛ بلکه موضوب تجلای کامال تار رو الهای از مجارای یاک آگااهی
سازمان یافته است کاه هییشاه جلاوه ای از رو الهای باوده ،اماا از نظار
کیال و رشد از آن ع ب تر بوده است.
باید درک کنیم که فرد در هنگام فعالیت در ایان مسایر ،فردیات خاود
را از دست نیی دهد ،بلکه لحظه به لحظاه باا شاناخت آگاهاناه نسابت باه
سهم شخصی خود در کار عظیم آفرینش ،بیش از پایش صااحب اختیاار خاود
می شود .اندیشه های قدییی کاه مبناای آنهاا م ایساه ی واقعیاات محادود
بود ،اینک از بین رفتاه و دیادگاه و درک تاازه ای از اصاول جاای آنهاا را
می گیرد.
ما می توانیم پیوسته به سوی مراتب بالاا صاعود کنایم .ماا باه قیعیات
اصل خلاقه واقفیم و می دانیم که این اصل از مجرای ما ظهاور مای کناد .باه
علاوه متوجه هستیم که زندگی ماا باا کاوچکترین جزئیاات خاود جلاوه ای
در موزون و هیاهنت اسات .مسائله بار سار تنااقن محااط باودن بازر
اار
اه کا
اه دقی ااً چا
ات کا
اواهیم دانسا
ادتی خا
ادک ما
ات .در انا
اک اسا
کوچا
می خواهیم بکنایم و چارا مای خاواهیم ایان کاار را بکنایم ،بناابراین باا
اه ی
ادرید اندیشا
اه تا
ارد .با
اواهیم کا
ال خا
اانی عیا
شایوه ای منی ای و ع لا
ادایت
اه اندیشاه ی کاوچکتر ماا را ها
بزرگتاری را تشاخیو مای دهایم کا
می کند و خود را در جهتی می بینیم که توساط دسات ناا مرئای رو خلاای
حجاب آدونتیس 11 /119نی نوای الهی
الهی هدایت شاده ،باه ساوی درجاات بالااتری از سار زنادگی گاام بار
می داریم؛ مرتبه ای که در آن به هیچ گونه محادودیتی نیااز ناداریم ،چاون
آن مرحله تعییم نامحدود در درون خودمان است.
76توجه داشااااته باشااااید که این وا ه ی " نتوانسااااتن " اشاااااره به ناتوانی فاعل ،یعنی روح الهی
ندارد منظور این اسات که روح الهی بنا به مشایت خویش ،انساان را در انتخاب آزاد گذاشااته و به
وی اختیاار داده تاا باه میال خود مجرای اراده ی حق بااشااااااد یاا باه کیر حق میل کند که این همان
چیزی اساااات که تحت عنوان امانت الهی واگذار شااااد ،در حالی که کائنات و فرشااااتگان از قبول آن
سرباز زدند ن
حجاب آدونتیس 11 /111نی نوای الهی
دارد که مختو خود فرد هستند .تغییراتی کاه پایش مای آیناد در عیال در
ترقی و رویکرد هنی فاردی وجاود دارناد کاه در پاذیرم خادا مجارای
پاک تری شده است.
باید هن خود را در وضعیت آرام و بای دغدغاه قارار دهایم تاا رو
الهی بتواند از آن به عنوان مجارا اساتفاده کناد .باا عباور از مارز وقاایع
لحظه ای می توان به این وضعیت دست یافات و ایان مسایر نیسات مگار باا
رابیه ی بلافصل خود با منباع تیاام نیکای هاا ،منبعای کاه خاالو و کش
تخصو نیافته است .تیاام راز وضاعیت رابیاه ی ماا باا خادا در هیاین دو
حجاب آدونتیس 11 /111نی نوای الهی
کلیه نهفته است .اگر قارار باود ماا مسات ییاً باه رو الهای وصال نباشایم
دریافت های ما محکوم به محدودیت های مجرایای باود کاه توساط آن باه
این مجرای خارجی وصل باودیم اگار نیرویای کاه ماا دریافات مای کنایم
تخصیو یافته نبود ،نیی توانست در هن ما باه خاود شاکلی بگیارد و بارای
هر کسی درست هیانی شود که خود می خواهد.
27منظور این اساااات که روح ،یعنی جوهره ی راسااااتین انسااااان ،که انعکا و بازتابی از خداوند
اسااات ( چنان که خداوند می فرمایدی از روح خود در او دمیدن ) این قدرت را دارد که صاااوات الهی
را در خود متجلی کند اما از آنجا که خداوند الیتناهی اسااااات ،هر قدر هم که در این امر توفیق یابد
هرگز با خود خداوند برابری نخواهد کرد ن
حجاب آدونتیس 11 /111نی نوای الهی
ارت ا یافته است دیگر رو الهی بدون آن قاادر باه کااری نیسات و او بادون
رو الهی .رو الهی جاوهره ی ناا محادود عشا ،خارد و قادرت اسات
" هر سه در یک" .تخصیو نیافته و در انتظاار بارای تخصایو یاافتن توساط
فردی که خود را برای تخصیو آن مجرا قرار می دهاد .تنهاا لازماه ی کاار
برای این اقدام ،شناخت هسته ی اصلی وجود خاویش اسات .خواساته ی ماا
مناساب ،تجسام درسات و اقادام صاحیز در قیعاً اجابت می شود و احسا
موضوب خاصی کاه در نظار داریام ،ایان نیارو را بیاور کاملااً طبیعای در
درون جاری می کند.
مرتبه ی خلاقیت جاایی اسات کاه قاوانین تاازه در گاروه تاازه ای از
شرایط خود را متجلی می کنند ،چیزی فراتار از تجربیاات گذشاته ی ماا کاه
در نتیجه موجاب باروز پیشارفتی واقعای مای شاود .از ایان ن یاه نظار
می توان گفت که وقتی انسان به وحدت خاود باا رو الهای پای مای بارد
چشم رو الهی نیز به هیین وحادت آگااه مای شاود و از مجارای آگااهی
فرد ،از خود آگاهی می یابد و خودشناسای فاردی توساط رو الهای را کاه
بدون آن هیچ قدرت خلاقه ای امکاان پاذیر نیای باود ،باه دیاده ی معیاا
نیی نگرد .اما آگاهی رو به ناچاار بایاد باه مرتباه ای برساد کاه شارایط
لازم برای خودشناسی رو الهی در وجود فردی فراهم شود.
این امر یا باید به خودی خود رخ دهد ،یاا امکاان پاذیر نخواهاد باود.
به هیین علت است که در انجیل از آن تحات عناوان هدیاه ی رایگاان خادا
نام برده شده است .مسئله بر سر مسئولیت پاذیری اسات؛ چاون مای تواناد
چیز دیگری باشاد .آدمای ساازنده ی رو الهای نیسات بلکاه ساازنده ی
خویش است و می تواند برای انتشار رو الهی به هار کااری کاه قاادر اسات
حجاب آدونتیس 11 /111نی نوای الهی
دست زند .هر اصیکاکی از درون خاود فارد سرچشایه مای گیارد ،چاون
خدا هرگز تغییر نیی کند .اگر رو الهای را باه ناوعی محادود مای کنیاد
ببینید این محدودیت چیست .باا ایان کاار در واقاع آن را باه ترتیبای باه
شرایط زنجیر می کنید .به عبارت دیگار راه رو الهای باه واسایه ی شاکل
یا فرمی بسته شده است .چاره ی کاار برگشاتن باه ن یاه ی شاروب خل ات
عالم و میر کردن این ساوال اسات کاه فارم هاای اولیاه ای کاه در آن
هنگام به رو دیکته شدند چه بودند .شاید جاواب را هام اکناون باه دسات
نیاورید ،اماا در زماان مناساب آن را خواهیاد یافات .بایاد تیاام شارایط
موجود را هر قدر هم که زیان آور جلوه کناد ،پشات سار گذاشاته و مسات ییاً
به رو الهی که جوهره ی سازنده ی فارم هاا و شارایط تاازه اسات ،توسال
نیای شاود و هناوز هیاان اسات کاه باود و از کنیم .رو الهی هرگز عو
شرایط موجود مست ل است .وقتی که ما ف ط باا اعتیااد باه رو الهای ایان
کار را انجام می دهیم و کاری به جزئیاات عیال آن نداشاته باشایم و بادون
دیکته کردن ف ط بگوییم که چه می خاواهیم ،خاواهیم دیاد کاه در طب اات
را در پیش می گیرند. درون و برون هیه چیز آشکارا روند تح
رو الهی زنده و در زمان و مکان حاضر دست انادر کاار اسات ،چاون
اگر قرار باشد چیزی را از گذشته بر گیرد و باه آیناده ببارد ،بایاد از لحظاۀ
حال عبور کند تنها کار که از ما انتظار می رود ،در پایش گارفتن ایان عاادت
است که در لحظه ی حاضر مست ییاً در ارتباط باا رو الهای زنادگی کنایم.
مسئله بر سر نوعی رابیه ی مت ابل شخصای اسات؛ رابیاه ی کاملااً طبیعای
و بدون نیاز به هر گونه شرایط غیار معیاول بارای تجلای یاافتن ایان باود
حجاب آدونتیس 11 /111نی نوای الهی
فرم هییشه تجلی رو الهی است و از آنجاا کاه ماا باا حرکات رو باه
هستیم ،می دانایم کاه ماا خودماان هییشاه باه گسترم رو الهی در تیا
گونه ای موزون و هیاهنت مشایول هار فارم تاازه ای هساتیم کاه حرکات
عظیم رو الهی می تواند باه خاود بگیارد .حالاا باه عرصاه ی تاازه ای از
بررسی رو الهی می پردازیم.
فردی یعنی علت غایی آن کانون هم در هساتی و هام در عنصار عیال کارده
و کیاکان در هر لحظه هیان سر منشأ باقی می ماند.
اصل عش است.
مرزهای بهشت
تا اینجاا باه مرزهاای ناشاناخته ،یعنای هیاان کاه بهشات خواناده
می شود نزدیک شده ایم؛ اماا بهشات صارفاً مرتباه ای نادیادنی و ناشاناخته
است .بسیاری از افراد به این طب ه گاام نهااده اناد و تحات قاوانین آن یاا
زیسته اند ،اما هنوز هام کالبادی را در ایان طب اه ماادی اداره قانون بزر
می کنند .مسئله ساده است ،ولی بسایاری از ماردم ایان را نیای دانناد یاا
چشام مای پوشاند و تنهاا حاوادث درک نیی کنند ،چون در عیل بر ظرای
ظاهری زندگی را می بینند.
علم افکار ،دانشی ایستا نیست ،چاون رشاد مای کناد و ایان رشاد از
مجرای خود انسان حاصل مای شاود .هیاین طاور کاه آگااهی انساان در
جهت پذیرفتن رو الهی وساعت مای یاباد و بارای فارم دادن باه اشاکال
حیات ،هر چه بیشتر کانون انتشاار آن مای شاود ،خاود نیاز باه تادرید در
مرزهای بهشت 11 /161نی نوای الهی
جهت استحاله به رو الهی پیش می رود .آدمی باه مارور زماان اعتیااد باه
رو الهی را می آموزد ـا هیان قدر که رو الهی باه او اعتیااد مای کناد ـا و
سپس هر دو در رابیاه ای دو جانباه در زنادگی راه تشاریک مسااعی را در
پیش خواهناد گرفت.آنگااه وی از مارز چیازی کاه تاا آن هنگاام او را از
ورود به اقلیم بهشت باز داشاته باود ،عباور مای کناد .ایان مارز را غالبااً
آستانه می نامند.
اه ای
ارد تجربا
ارای فا
ات با
ان اسا
ات غالب ااً میکا
اتانۀ بهشا
اور از آسا
عبا
دهشتناک باشد .او می تواند تیاام دساتاوردها و محتویاات بهشات را ببیناد
ولی نیی تواند خود را از وجه بیرونی زندگی رهاا کناد تاا برکاات زنادگی
را از آن خود سازد .حتی بعید نیست او سال هاای متیاادی در ایان وضاعیت
باقی بیاند و از وحشت این که چه بر سارم خواهاد آماد بار خاود بلارزد
البته اگر وجه بیرونی را دست کم بگیارد و در عاین حاال جهاان هاای درون
را چنان آرزو کند که نبردی دائیی در درونش بر پاا شاود .ایان جنات باین
خویش ح یر و رو الهی بار روی کالباد جسایی آ اار مخربای بار جاای
می گذارد ،اما هیین که درگیار رو الهای شاد دیگار رو الهای او را رهاا
نیی کند.
جای بسی شگفتی است که فرد خاودم ایان وضاع را بارای خاود باه
وجود آورده است .میکن است او از خود بپرسد:
کلید معیا در هیین جاا نهفتاه اسات .کساانی کاه نیای توانناد ادارۀ
زندگی خود را به رو الهی بسپارند ،تحات تاوهم تار ،تشاویش و تردیاد
زندگی می کنند .آنان باه رو الهای اعتیااد نیای کنناد و بادان اجاازه
نیی دهند تا زمام زندگی را به دست گرفتاه ،آن را در مسایر مناافع هیگاان
جهت دهد .کسانی به ایان گاروه تعلا دارناد کاه باه معجازات اعت اادی
تار از دوران عیسای ندارند ،اگر چه در این زماناه معجزاتای حتای بازر
نیز رخ میدهد .امروزه تعاداد روز افزونای از ماردم باا قاوانین رو الهای
آشنا میشوند و در این وضعیت باقی مای مانناد و تشاخیو میدهناد کاه رو
الهی در وجود هیگان حاضر است .لازمۀ کاار اشاتیاقی شادید اسات ،زدوده
شدن تردید بواسیۀ تزری اییان ،کنتارل و جهات دادن باه افکاار و تیایال
شخصی به زیستن با تعادل و نظم باه گوناه ای کاه مواناع و مشاکلات بار آن
ا ری نگذارد.
ارد
الی عیلکا
اردو حوض اۀ اصا
اوان در ها
اردی را عیوم ااً نییتا
چن این فا
زندگی عاقل خواند؛ اول این کاه خادا در م اام رو الهای ازلای و ابادی
حاضر میل و بلاتغییر است و دوم آن کاه در طای اعصاار دعاهاای میلیونهاا
نفر اجابت شده است.آنچه در گذشاته در ماورد خادا صاادی باوده ،اماروز
هم درست است؛ اگر برای عده ای صادی باشاد بارای هیاه چناین اسات .در
مورد این افراد وجه پیچیدۀ قضیه مسائله سااز شاده ،یعنای باه ایان وجاه
بیشتر از ویژگیهای خدایگون خود بهاا داده اناد؛ ویژگیهاایی کاه باه گفتاۀ
عیسی با اعتیاد کردن به طباع کودکاناه شاکوفا میشاوند .دعاا در اقلییای
مرزهای بهشت 11 /161نی نوای الهی
نادیدنی دارای خصیصۀ اتصال دهندگی و جذب کننادگی اسات و باه علااوه
دارای طبیعتی تصاعدی و تک یر شونده است.
باه ترکیاب "خادا و این را باید ملکۀ هان کارد کاه معجازۀ بازر
انسان" تعل دارد 58و باید دانست که وظیفۀ ماا یکای شادن باا ایان عنصار
الهی م یم درون و جستجوی هییشکی برای یاافتن راه هاایی اسات کاه باه
محو افکار ناسازگار با قدرت خدا دادی منجار مای شاوند .در ایان صاورت
بیشتر دستاوردهای ما معجزه آسا خواهند بود ،اما در عاین حاال هییشاه باه
ظاهر هیچون وقایع عادی زندگی روزماره هساتند .معجزاتای از ایان قبیال
با عیل کردن قدرت خدا از مجرای ماا حاصال مای شاوند و ایان اسات آن
نوب معجزه ای که باید در زنادگی خاود انتظاار داشاته باشایم .وقتای کاه
آدمی ناکام می ماند یا اضیراری پایش مای آیاد ،ناوعی دیگار از معجازه
لازم می شود .به عنوان م ال نیی تاوان باا معجازات روزگاار گذرانیاد؛ در
غیر این صورت زندگی روزمرۀ ما در جهان مادی شاید به سر آید.
دعا نوعی تصویر سازی یا مشاهده عینی اسات کاه توساط چشام هان
صورت می گیرد و سوژۀ چیازی اسات کاه خواهاان آن هساتیم .بسایاری از
28ترکیا خدا و انسان اصطالحی است که در اینجا نویسنده به منظور توهیم معنای معجزه به کار
برده منظور این اسات که اگر انسان در زندگی به دنبال معجزه است ،باید در دل با خدا عجین شود
و همه کار را به نیت او و برای او و با توکل به او و بدون انتظار پاداش انجان دهد ن
مرزهای بهشت 11 /161نی نوای الهی
مردم در باب دعا و تصویر سازی بیش از حد مته باه خشاخام مای گذارناد.
آنان خیلی تحت الفظی با قضیه برخورد می کنند باا چشام بااطن باه هیاان
وضو چشم ظاهر ببینند .اما هر قدر در این کاار کوشاش بیشاتری باه خارم
دهند ،تصویر به دست آمده مبهم تر مای شاود .چاارۀ کاار در آرام گارفتن
کردن یا هوشایار شادن نسابت باه چیازی اسات کاه فکر کردن و احسا
میخواهیم .با این روم به تدرید تصویر سازی را مای آماوزیم و مای تاوانیم
کنیم یاا باه قاولی رو الهای را کرده آن را احسا جزئیات سوژه را وص
در چنت خود نگاه داریم.
در واقع مسئله این است که " به دریافت کردن خاود ی این مای کنایم"
اگر با دعا یا تصویر سازی مشکلی دارید .این در بار دشاوار باودن ایان کاار
اصرار نداشته باشید .این کار شیا را آرام می کند و باه تادرید باا تکیاه بار
خود موف می شوید. احسا
خداوند به کسانی که دعا مای کنناد و نیاز باه آناانی کاه کسای در
ح شان دعا می کند ،قوت می بخشاد .برخای از افاراد بارای دیگاری دعاا
مرزهای بهشت 11 /161نی نوای الهی
می کنند و می پندارند که اگر خود اییاان داشاته باشاند .اییاان داشاتن یاا
نداشتن دیگری اهییتی ندارد .این درست نیست.
کسی که دعا می کند باید با ریسایان اییاان باه کسای کاه در ح اش
دعا می کند وصل باشاد تاا رو الهای بتواناد جااری شاود .وقتای بارای
رسیدن به چیزی دعا می کنید ،حتیاً سعی کنیاد بارای کساانی کاه احتیالااً
خواستی مشابه شیا دارناد نیاز برکات آرزو کنیاد .دل خاود را باا عشا و
رو الهای در دلتاان جااری شف ت بر هیگان بگشاایید تاا برکاات مضااع
شود.
آدمی باید به اندازۀ دانه خردل اییان داشاته باشاد .باذر اییاان بایاد
در عیل به کار افتد .آیا هیچ گااه باه منظاور عیسای فکار کارده ایاد کاه
می گفت " :ما به اندازۀ دانۀ خردل نیازمند اییان هستیم".
ما با فکر کردن دائیی به هر چیاز ،آن را خلا مای کنایم .پاس
تصور کنید که وقتی اجاازه دهایم هنیاان مکارراً باه گذشاته و
چیزهایی معیوف شود که از آنهاا بیازاریم ،چاه زیاان و صادمه
ای به خود وارد می کنیم .بدین ترتیب زنادگی شایا دائیااً عرصاه
تک یر و تجلی هیان تکرار مکاررات خواهاد باود .ادراک کامال و
مای کناد و تیاام م بت انگاشتن ح ی ت ،ایان آگااهی را عاو
زندگی به تبع این ادراک متحول خواهد شد.
در انجیل از این قدرت مسات ر در درون باه عناوان کاودک یااد شاده
است .در تیام کتب م د ،مفهاوم کاودک باه طاور نیاادین باه " آگااهی
19منظور این اسات که اگر بحف بر سار بی مقداری و کوچکی بود ،عیسای می توانسات از قیاسی
مثل ذره کبار تیز استواده کند ن
مرزهای بهشت 11 /166نی نوای الهی
معنوی تعبیه شده در انسان" اشاره دارد .فلسافۀ وجاود ایان قادرت درونای
اکتساب اندیشۀ معنوی و مکاشفۀ آگاهانه است .هنگاامی کاه بارای باه کاار
بردن این قدرت عزم خود را جزم کنید ،کودک درون متولد می شود.
کاملاً باا طارز عیال رو الهای انیباای دارد – ایان کاه این توصی
حکومت بر دوم او خواهد بود .هیین که در درون خاود باا ایان رو الهای
برقرار کنید و اجازه دهیاد مسائولیت هاا را باه جاای شایا بار دوم تیا
گیرد ،تیام امور شیا را از عیده ترین تاا جزئای تارین آنهاا ،بادون تلاام
بدون خیا و بدون ایجاد درد سر بارای شایا تحات هادایت و رهباری خاود
قرار خواهد داد .از لحظه ای که حکومت شخصای خاود ،یعنای باار سانگین
ادارۀ زندگی ،درمان جسم ،یاا محاو کاردن آ اار اشاتباهات را باه کاودک
واگذار کنید ،اک این مسئولیت را شادمانه بر دوم خواهد گرفت.
به محن این که رو الهای را باه آگااهی خاویش راه داده و خاود را
مجرا قرار دهید ،معجازات در زنادگی شایا آغااز مای شاوند .رو الهای
هیۀ کارها را کاملاً فارم از شرایط شایا و در جهات بهباود خودتاان و تیاام
بشریت انجام خواهد داد .او به هیچ وجاه باه خااطر شارایط و محایط شایا
در مضی ه و محدودیت قرار نخواهد گرفت .در اینجاا جاان کلاام ایان اسات
مرزهای بهشت 11 /167نی نوای الهی
شیا هرگز نباید کلیه ای منفی را در فضاا رهاا کنیاد .کلیاه یاا جیلاه
م بت باید در هنتان باقی بیاند تا هر آنچاه را کاه خیار اسات و نیاز تیاام
آرزوهایتان را باه تجلای در آورد .و اماا باه گفتاۀ هاات ،کاودک موعاود
صاحب این ویژگی هاست:
مشاور عالی
خدای قادر
پدر جاودان
و شاهزاده صلز به این صفات دقت کنید و آنهاا را باه مراقباه ببریاد تاا
معجزات در زندگی تان آغاز شوند.
تا وقتی که انسان توجاه خاود را باه اماور ظااهری معیاوف بادارد
هر گونه پیشرفتی در قلیروی دانش غیر میکن خواهاد باود .او باا ایان کاار
اصل رشد را انکار می کند؛ اصلی که ریشۀ تیاام مراتاب هساتی اسات ،چاه
معنااوی ،چااه ع لااانی و چااه مااادی .او لحظااه ای درناات نیاای کنااد و
نیی اندیشد که هر آنچه در قالب وجه بیرونای پدیاده هاا مای بیناد ،تنهاا
مرزهای بهشت 11 /168نی نوای الهی
می تواند نتیجۀ اصالی بنیاانی باشاد کاه در اعیاای وجاود خاودم ریشاه
دارد.
آن اصل محوری که ریشۀ هیه چیاز محساوب مای شاود ،زنادگی یاا
زنادگی رو الهی است؛ اما نه به آن صورتی کاه ماا در فارم هاای خاا
می بینیم .چیزی کاه از آن صاحبت مای کنایم ،درونای تار و متیرکزتار از
اینهاست .سخن از نیودی از یکپاارچگی اک اسات کاه خاود وحادت اسات
صرفاً به این علت که هناوز از ک ارت عباور نکارده .بادون آن هایچ اصال
مشترکی وجود ندارد که بتوان فرم هاای بیشایار تجلای یافتاۀ رو الهای را
بدان نسبت داد.
البته آنچه کاه در درون هیاه حضاور دارد ،رو میلا الهای اسات.
آن رو الهی است که هنوز در هیچ قالاب خاصای تخصایو نیافتاه .روحای
عالیگیر که در هیه چیز ساری و در قلب هر جلوه ظااهری نهفتاه اسات .نیال
به این دانش به منزلۀ وقوف به اسرار قادرت و ورود باه م اام پنهاان باودن
است .هیانیور که در سرود نود و یکم زبور آمده:
مرزهای بهشت 11 /171نی نوای الهی
حضور این رو تخصیو نیافته الهی ،غاایی تارین دریاافتی اسات کاه
اندیشه و تفکر باید ما را بادان هادایت کناد .آدمای در هار طب اه ای کاه
جستجو می کند ،باید تنهاا در پای جاوهرۀ خاالو ،انارژی خاالو و باود
محن باشد؛ جاوهره ای کاه خاود را مای شناساد و بجاا مای آورد؛ اماا
نیی تواند خود را پاره پاره کناد چاون از اجازا تشاکیل نشاده اسات .باا
تجزیاه قیعاات را رهاا کارده و شناخت قوانین و تشریز ساختار آنهاا بحا
اازی
ار بازسا
اکل از عناصا
اورت کلیت ای متشا
اه صا
ادداً با
اود را مجا
خا قی اا
می کنیم .بدین ترتیب قدرت بنا کردن چیازی را باه دسات مای آوریام کاه
کسانی دور باشاد کاه مفهاوم ناشاناخته را باا نباودن هییشه باید از دستر
یکی می دانند.
ازی
ارژی مرکا
اتگی عین ای از آن انا
اای و هیبسا
اوعی اتفا
رو تجل ای نا
حیات بخش است که محور به طب ات هستی نیسات ،بلکاه تیاام طب اات بالاا
پایین و فراسو را خود می آفریند .در عین حاال مای تاوان رو را شاهر یاا
منزلگاهی دانست که م ام درونی اک زنده است.
که پبشرفته تر است ،حاوی درجه ای از رو الهی است کاه بار تیاام مراتاب
و درجااات تحتااانی یااا دارای انسااجام کیتاار ،برتااری دارد و در نتیجااه
می تواند بر آنها نظارت کند.
با پذیرفتن این ح ی ت متوجه مای شاویم کاه چارا رو الهای ،هیاان
رو درونی تیام کائنات و موجودات ،دارای واکنش و نیز شعور است.
از آنجا که رو الهی شعور دارد ،پس داناست و باا توجاه باه ایان کاه
در غایت ،خود تجلیات گونااگون خاود را اشاغال مای کناد ،خاود را بجاا
خود در حالات مختلفای کاه از سایز انساانی می آورد و به درجات مختل
پایین تر است نیز وقوف دارد .بدین ترتیاب ملازم اسات در آن مرتباۀ برتاری
که به شخصیت انسانی مربوط می شود ،نسبت به خود واکنش نشان دهد.
پس مشاهده می کنیم که اگر تابعیات درجاات پاایین تار رو الهای از
درجات بالاتر ،یکی از ملزومات اصلی خلاقیت فکر اسات ،پاس ماانع خاوبی
در برابر سو استفاده از این قادرت وجاود دارد .ایان هیاان قاانونی اسات
که مانع می شود ما از مرزهای بهشات عباور کارده و باه اقلییای نادیادنی
گام نهیم؛ سرزمینی که در آنجا مای تاوان باه انتخااب خاود از هیاه چیاز
برخوردار شاد .ایان یاک قاانون اسات کاه ماا تنهاا باه هیاان نسابتی
می توانیم در جهت اهداف خود به قدرت رو الهای فرماان دهایم ،کاه قبلااً
ویژگی کلی آن را درک کرده و از آن تبعیات کارده باشایم .تاا وقتای کاه
نخواهیم الکتریسایته را وادار ساازیم از قاابلیتی تحتاانی باه قاابلیتی برتار
انت ال یابد ،می توانیم آن را با هر هدفی به کار گیریم.
مرزهای بهشت 11 /171نی نوای الهی
هرگز نباید این گفتۀ قدییی را از یاد بباریم کاه":آنچاه در یاک طب اه
اود
اولاً وجا ات دارد ".اگار قا
اانونی اصا اات ح ی ا
اام طب ا
ح ی ات دارد در تیا
مرزهای بهشت 11 /171نی نوای الهی
داشته باشد ،در تیام عاالم وجاود دارد .نبایاد اجاازه دهایم ظاواهر ماا را
حاصال از فعالیات هار گیراه کنند و یاد داشته باشایم کاه نتااید محساو
اصلی دارای دو عامل است:
تأ یر یک اصل تغییر ناپذیر بار متغییرهاای مختلا ،ضارورتاً بایاد باه
نتاید مختلفی به بار آورد.
هر انسانی به عنوان مرکز عاالم خاویش ،خاود نیاز در مرکاز سیساتم
بالاتری قرار دارد که در آن تنها یکای از اتام هاای مشاابه عدیاده اسات و
مرزهای بهشت 11 /171نی نوای الهی
این سیستم نیز خود در طب اه ای بالااتر هیاین ن اش را دارد تاا باه مرکاز
متعال تیام کائنات می رسیم .به این دلیال سااده کاه رو الهای هیاواره رو
به گسترم است و از وجود خود فرد گسترم خاود را آغااز مای کناد ،پاس
خود شخو هم در زمان مناسب می تواند تاا گساترۀ کال کیهاان و چاه بساا
تیام طب ات هستی تعییم یابد.
با وجود این ،نظر داشتن به بای کرانای رو الهای – کاه فردیات ماا
یکی از جلوه های منفرد آن اسات – باه منزلاۀ آن اسات – باه منزلاۀ نظار
داشتن به بالا و در واقع بدین معنی اسات کاه در پای دساتیابی باه مراتاب
برتری از خویش هستیم .و این از آن جهات اسات کاه رو الهای بایاد باه
تبعیت از خواسته های ما به آگااهی فاردی پاساخ دهاد و در قالاب فردیات
خویش و به عنوان جریان درون ریز و ناگزیر شعور و قدرت متجلی شود.
با آموختن و درک کامال آنچاه در اینجاا گفتاه شاد ،نیااز چنادانی
نداریم تا در آستانۀ بهشت معیل شویم .ایناک باا توسال باه رو الهای ،باا
تکیه بر کل و اعتیاد به آن می توانیم به اقلایم نادیادنی آگااهی برتار قادم
بگذاریم.
ارای
اه از مجا
ات کا
ایول اسا
اان شا
اومی و جها
ای عیا
رو اله ای نیرویا
اه خاصای فعالیات
اه در طب ا
ااهی تخصایو یافتا
اان آگا
کاارگزاران یاا هیا
می کند .رو الهی قدرتی شکل دهنده است کاه باه صاورت خلاقاه فعالیات
می کند و هنگامی که کارگزار آگاهی برای عیال آن وجاود نادارد ،قادرت
این را دارد که نسبت به خود واکنش نشاان دهاد.جان یاا رو الهای در هار
طب ه ای باا روشای مشاابه هیاین طب اه عیال مای کناد ،اماا در سایز
آفرینندگی بالاتر ،ایان نیارو در تیاام طب اات و تیاام اشاکال حیااتی کاه
هیگی معلول هیین قدرت هستند نیز نافاذ اسات .وقتای کاه عامال انتشاار
یعنی رو ،ویژگی هاای عاالی خاود یعنای آزادی ،خیرخاواهی اک م د
و خرد را به کار می گیرد ،خود اک نیز به بهترین نحاو عیال مای کناد .ایان
هار رو ،در تلفیا باا آگااهی ویژگی ها به عنوان طول موم هاای خاا
فردی سااکن در هار طب اه و اشاکال حیااتی موجاود در آن مرتباه ،عیال
می کنند و معلول می آفرینند.
در پایان یادآور می شوم که اگار اصاول را هیاان طاور کاه در اینجاا
تشریز شده کاملاً درک نکرده اید ،نکات اصالی کتااب را بارهاا مارور کنیاد
مرزهای بهشت 11 /176نی نوای الهی
تا وقتی که آنها را کاملاً هضم کنید .ح ی ت به طاور بیشایار ماادی و معناوی
در تیام طب ات هویدا می شود و شیا هر لحظاه مای توانیاد باه میال خاود
جسیتان را ترک کرده ،در جهان های ماورا سفر کنید.
پایان
نی نوای الهی
هررر انسررر نی برررن انرررکا ا مررر اررر
ی ب ر خررکیش ،خررکن نی ر نر ا م ر سیس ر
ن رر یکرری از ا رر هرر ی قرر ار نارن مررن نر
نیر خرکن ایرن سیسر اش بن ادیده اسر
ه رین نقررش را نارن ر بررن نر طبقررن ای ب ر
م م ئن ت ای رسی . ا م ا عل
👇 اگر مایلید 👇
https://t.me/faghatbash/1
https://t.me/EckClass
https://t.me/Wah_Zi
برکت باشد