Professional Documents
Culture Documents
بسوی نور
اِ لِ ن ج وایت
فهرست مطالب
- 1محبت خدا برای برش 3. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- ٢نیاز گناهکاران به مسیح9. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- ٣توبه 13. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- ۴اعرتاف به گناه 23. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- ۵تقدیس 27. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- ۶ایامن و مقبولیت 32. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- ٧آزمون مریدی 37. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- ٨رشد در مسیح 44. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- ٩کار و زندگی 50 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- ١٠شناخت خدا55. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- ١١مزیت دعا60.. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- ١٢مقابله با شک و تردید69. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
- ١٣وجد و شادمانی در خدا 76. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
فصل یکم
4
بـا خشـونت رفتار نمیکـرد .او هرگـز تند خویی را ببینـی؟» (انجیـل یوحنـا ۱٤آیـات ۸و .)۹
نکـرد ،بـی جهت کالمـی تند بر زبان نمـی آورد و عیسـی در شـرح رسـالت زمینـی خویـش
افـراد حسـاس را بـی دلیـل شـماتت نکرد. فرمـود« :روح خداونـد بـر مـن اسـت ،زیـرا مـرا
عیسـی ضعفهـای انسـانی را نکوهـش َمسـح کـرده تـا فقیـران را بشـارت دهـم ،و مـرا
نکـرد .او حقیقـت را همـواره بـا محبت بـر زبان فرسـتاده تـا رهایـی را بـه اسـیران و بینایـی را به
مـیآورد .او ریـاکاری ،بیایمانـی و بیعدالتـی نابینایـان اعلام کنـم و سـتمدیدگان را رهایـی
را محکـوم میکـرد .بـا ایـن حـال هنگامـی کـه بخشـم( ».انجیـل لوقـا ٤آیه .)۱۸ایـن مأموریت
سـرزنشهای انتقادآمیـز را بـر زبـان مـیآورد، عیسـی بود .او برای انجام اعمال نیک و شـفای
بغـض و گریـه گلویـش را میگرفـت .او بـرای همـه کسـانیکه از سـوی شـیطان تحـت سـتم
اورشـلیم گریسـت .شـهری کـه دوسـت مـی قـرار گرفتـه بودنـد به اطـراف و اکنـاف میرفت.
داشـت .شـهری که از پذیرش او که راه و راسـتی دهکدههـای بسـیاری وجـود داشـت کـه در آنها
و حیـات بـود ،امتنـاع ورزیـد .آنـان ،او را کـه نالـه هیـچ مریضـی شـنیده نمیشـد ،زیـرا او از
منجـی بـود ،انـکار کردنـد ،امـا او بـا مهربانـی و آنجـا عبـور کـرده و تمامـی مریضـان ایشـان را
تر ّحـم بـا ایشـان رفتـار میکـرد. شـفا داده بـود.
زندگـی او نمونـه ایثـار و محبت نسـبت به کـردار او بـه َمسـح آسـمانی وی شـهادت
دیگـران بـود .هر فـردی در دیدگان او ارزشـمند مـیداد .محبـت ،رحمـت و شـفقت در تمـام
بـود .هرچنـد کـه او از مقـام و مرتبـه الهـی اعمـال زندگـی وی هویـدا بـود .قلـب او بـا
برخـوردار بـود ،اما بخاطر محبـت خارق العاده فرزنـدان آدم عمیقـاً احسـاس همـدردی میکرد.
نسـبت بـه تمامی اعضـای خانواده الهـی تواضع او طبیعـت انسـان را بـر خـود گرفـت تـا بتوانـد
نشـان میـداد .در میـان ابنـاء بشـر ،جانهـای به نیازهای انسـان دسترسـی پیـدا کند .فقیرترین
فریـب خـورده و گمراهـی را دید که رسـالت وی و حقیرتریـن افـراد از نزدیـک شـدن بـه او
نجـات ایشـان بود. نمیترسـیدند .حتـی کـودکان کـم سـن و سـال
شـخصیت و ذات مسـیح در طریقه زندگی مجـذوب محبـت او میشـدند .آنـان دوسـت
او هویـدا بـود .ایـن فطـرت و ذات خداونـد داشـتند تـا بـر زانـوی او نشسـته و بـه سـیمای
اسـت .از قلـب پـدر اسـت کـه نهرهـای رحمـت محـزون او کـه سرشـار از عطوفـت و مهربانـی
الهـی ،در مسـیح نمایـان مـی شـود و بـه سـوی بـود ،خیـره شـوند.
فرزنـدان آدم جـاری مـی گـردد. عیسـی ،کلمـهای از حقیقـت را پنهـان نمی
عیسـی منجی مهربان و دلسـوز ،خدا بود که کـرد ،بلکـه همـواره آن را بـا محبـت بـر زبـان
«در جسـم ظاهر شد( ».اول تیموتائوس ٣آیه .)۱٦ مـی آورد .او در معاشـرت بـا مـردم بیشـترین
بـرای رهایـی و رسـتگاری ما بود که عیسـی ظرافـت و مالحظـه را بـه خـرج مـی داد و هرگز
5
6
فراهـم کـرد ،زیـرا که مـا را دوسـت دارد. زندگـی کـرد و رنـج کشـید و ُمـرد .او «ماتم زده
مسـیح واسـطهای بـود کـه از طریـق وی، شـد» تـا مـا در شـادی جاویدان سـهیم شـویم.
خداونـد محبـت بیکرانـش را بـه ایـن جهـان خداونـد اجـازه داد تـا پسـر محبوبـش ،پـر از
گناهکار اعالم کرد« .خدا در مسـیح بود و مردم فیـض و راسـتی ،از جلال وصف ناپذیر آسـمان
را بـه آشـتی با خـود فرا میخواند تا گناهانشـان را بـه دنیایـی کـه بـه واسـطه گنـاه ضایـع و آلـوده
ببخشـاید( ».دوم قرنتیـان ۵آیـه .)۱۹ شـده بود و در سـایه لعنت و مرگ قرار داشت،
خـدا بـه همـراه پسـرش رنـج کشـید .در قـدم بگـذارد .او بـه پسـر یگانـه خویـش اجـازه
رنـج و انـدوه جتسـیمانی ،مرگ جلجتـا ،با قلب داد تـا آغـوش محبـت او و سـتایش کروبیـان را
سرشـار از محبـت ،بهـای سـنگین نجـات مـا را رهـا کـرده و ننـگ و عـار ،توهیـن و حقـارت،
پرداخـت کـرد. نفـرت و مـرگ را تح ّمـل کند« .او تنبیه شـد تا ما
عیسـی فرمود « :پدرم مرا دوسـت میدارد سلامتی کامـل داشـته باشـیم .از زخمهـای او ما
چـون مـن جانـم را میدهم و باز پـس میگیرم» شـفا یافتیـم» (اشـعیا ۵٣آیـه .)۵
(انجیل یوحنـا ۱٠آیه .)۱٧ اینـک ،او را در خلوت باغ جتسـیمانی و بر
یعنی «پدرم شـما را خیلی دوسـت میدارد فـراز صلیـب نظاره کنید .پسـر بی عیـب خدا بار
حتـی مـرا بیشـتر دوسـت میـدارد چـرا کـه بـرای سـنگین گنـاه را برخـود گرفت .او که بـا پدر یکی
رهایـی شـما از جـان خـود گذشـته ام .مـن بـا بـود ،جدایـی وحشـتناکی را کـه گنـاه میـان خدا
ضامـن شـدن و جایگزیـن شـدن بـه جـای شـما و انسـان پدیـد مـی آورد ،در روح خود احسـاس
و بـا فـدا کـردن جانـم و بـا گرفتـن بدهـی هـا و کـرد و با صدایـی دردناک فریاد بـرآورد« :خدای
خطاهـای شـما بر خـود ،محبوب پدر شـدهام. مـن ،چـرا مـرا تنهـا گذاشـته ای؟» (انجیـل متی
زیـرا بـه واسـطه قربانـی شـدن مـن ،خداونـد ٢٧آیـه .)٤٦بار سـنگین گناه ،زشـتی نفرت انگیز
عـادل شـمرده میشـود و بـا ایـن حـال وکیـل آن و جدایـی روح از خداونـد ،قلب پسـر خدا را
مدافـع و دادرس کسـی اسـت کـه بـه عیسـی شکسـته بود.
ایمـان آورد». امـا ایـن قربانـی عظیـم بـه ایـن منظـور
هیچ کس بجز پسـر خدا نمی توانسـت کار انجام نشـده بود تا محبت به انسـان را در قلب
نجـات مـا را بـه انجـام رسـاند ،زیـرا تنهـا او که پـدر ایجـاد کـرده و یـا رضایـت او را بـرای نجات
در آغـوش پـدر بـود ،میتوانسـت او را متجلـی انسـان جلـب کنـد .نـه ،اصلاً این طور نیسـت،
سـازد .تنهـا او کـه انـدازه و میـزان محبـت خـدا زیـرا « خـدا جهان را آنقدر محبت نمود که پسـر
را میشـناخت ،میتوانسـت آن را عیـان سـازد. یگانـه خـود را داد( ».انجیـل یوحنـا ٣آیـه .)۱٦
هیـچ چیـز نمیتوانسـت بـه انـدازه قربانـی پـدر آسـمانی ،مـا را دوسـت دارد نـه فقـط
عظیمـی کـه مسـیح بـه خاطـر انسـان گناهـکار بخاطـر قربانـی عظیـم ،زیـرا خـود او قربانی را
7
در حـال هالکـت ،از سـتایش و حرمت لبریز می تقدیـم کـرد ،محبـت پـدر را نسـبت به بشـریت
شـود و قـادر نیسـت بـا یافتـن کلمـات مناسـب، گمشـده ابـراز نمایـد.
محبـت عظیـم و بـا شـکوه خداونـد را بیـان «خـدا جهـان را آنقـدر محبـت نمـود کـه
کنـد .او از همـگان درخواسـت میکنـد تـا آن را پسـر یگانـه خـود را داد» .او پسـر خـود را فـدا
مشـاهده کننـد « .ببینیـد ،پدر چه محبتـی به ما کـرد تـا نـه تنهـا در میـان انسـانها سـاکن شـود،
ارزانـی داشـته اسـت تـا فرزنـدان خدا شـویم». بلکـه گنـاه ایشـان را بـر خـود گرفته و بـه عنوان
(اول یوحنـا ٣آیـه .)۱ فدیـه و کفـاره ایشـان ،جـان خـود را فـدا کنـد.
ایـن عبـارت ،تـاج فخـر ارزشـمندی را او پسـر خـود را بـرای نسـل منحـط و گناهـکار
بـر سـر بشـر مینهـد! فرزنـدان آدم بخاطـر نـا بشـر فـدا کـرد .مسـیح باید بـا عالیـق و نیازهای
اطاعتی ،اسـیر شـیطان گردیدند ،اما به واسـطه بشـریت آشـنا میشـد .او کـه با خـدا برابـر بود،
ایمـان بـه مسـیح و قربانـی شـدن او ،فرزنـدان خـودش را بـا پیوندهای ناگسسـتنی بـه فرزندان
خداونـد خوانـده میشـوند .مسـیح بـا پذیرفتـن آدم پیونـد داد .عیسـی «عار ندارد مـا را برادران
طبیعـت انسـان ،او را رفعـت مـی بخشـید. خـود بخوانـد( ».عبرانیـان ٢آیـه .)۱۱
انسـان گناهـکار در جایگاهـی قـرار گرفـت کـه او قربانـی ،شـفاعت کننـده و بـرادر ماسـت
بخاطـر ارتبـاط بـا مسـیح ،شایسـتگی یافـت تـا کـه در هیئـت بشـری در کنـار تخـت پـدر حضور
«فرزنـد خـدا» خوانـده شـود. داشـته و به عنوان پسر انسـان در سرتاسر اعصار
چنین محبتی ،بی نظیر است .فرزندان بـه همراه نسـلی اسـت که نجـات داده اسـت.
پادشاه ملکوت! این ایده ،قدرت مقهور کننده همـه اینهـا بـرای ایـن اسـت کـه انسـان
ای بر جان دارد و ذهن را مرید اراده خدا میکند. بتوانـد از مصیبـت و تباهـی گنـاه نجـات یابـد
هرچـه بیشـتر شـخصیت الهـی را در نـور و محبـت خـدا را منعکـس کـرده و در شـادی
صلیـب مطالعـه میکنیـم ،آنـگاه رحمـت، قدوسـیت سـهیم شـود .بهـای پرداخـت شـده
مهربانـی و بخشـش خـدا را کـه بـا عدالـت و بـرای نجـات مـا و قربانـی عظیمـی کـه پـدر
انصـاف در هـم آمیختـه اسـت ،بیشـتر درک آسـمانی بـا فـدا کـردن پسـرش بـرای مـا انجـام
میکنیـم و نشـانههای بیشـمار محبـت را کـه داد ،بایـد افـکار مـا را تعالـی بخشـد تـا بدانیـم
بیکـران اسـت ،واضحتـر تشـخیص میدهیـم. کـه بـه واسـطه عیسـی بـه چـه چیـزی تبدیـل
ماننـد شـفقتی کـه از مهربانـی یک مادر نسـبت خواهیم شـد .یوحنای رسـول با مشـاهده ابعاد
بـه فرزنـد سـرکش و لجوجـش ،پیشـی میگیـرد. و وسـعت بیکـران محبـت پدر نسـبت به انسـان
8
فصل دوم
نیاز گناهکاران به مسیح
بخـش برخـوردار بـود( .کولسـیان ٢آیـه .)٣ در نخس�ت ب�ه انس�ان ،صف�ات ب�ارز ب�ا
اما بعد از ارتکاب گناه ،دیگر نتوانست توانائیهـای بالقـو ِه اصیـلِ نیـک منشـی و ذهنی
حظ قدوسیت را احساس کند و بر آن شد تا خود بصیـر و متعـادل عطـا گردیـده بـود .کمـال در
را از حضور خداوند پنهان بدارد .اوضاع افرادی وجـودش موج میزد و درهماهنگـی کامل با خدا
که احیا و تطهیر نشده باشند بر همین منوال بـود .افـکار او پـاک و نیـات او مقـدس بـود .اما
خواهد بود .چنین فردی با خداوند هماهنگی توانائیهـای اعمـال نیک او به واسـطه نا اطاعتی
ندارد و از همدلی و مصاحبت با او محظوظ بـه انحطـاط کشـیده شـد و خودخواهـی جـای
نمیشود .فرد گناهکار نمیتواند در محضر محبـت را گرفـت .فطـرت او بخاطـر گنـاه ،بـه
خداوند شادمان باشد .او خود را از معاشرت با قـدری تضعیـف گردیـد کـه بـرای وی غیرممکـن
مقدسین کنار میکشد .اگر به وی اجازه ورود به مـی نمـود تـا بـا قـوت خویـش بتوانـد در مقابل
ملکوت داده شود ،دلشاد نمیگردد .روح عشق قـدرت شـریر ایسـتادگی کند.
و محبت خاضعانه در آنجا — که هر قلبی به آن او توسط شیطان به اسارت گرفته شده بود
محبت ازلی واکنش نشان میدهد — احساسات و اگر خداوند مداخله نکرده بود ،برای همیشه
او را تحت تاثیر قرار نمیدهد .افکار ،عالیق در اسارت باقی میماند .قصد شیطان این بود
و نیات او با اندیشه ها و انگیزههای کسانیکه که برنامه الهی را در زمان خلقت انسان نقش بر
آنجا در بیگناهی سیر و سلوک دارند بیگانه آب نموده و زمین را مملو از اندوه و پریشانی
است .او در جمع خنیاگران ملکوت مانند سازی سازد .آنگاه تمامی این شرارت را به نتیجه کار
است که خارج از پرده می نوازد .ملکوت برای خداوند در آفرینش انسان نسبت دهد.
او شکنجه گاه است .او تمایل دارد تا خود را آدم ،در وضعیـت بیگناهـیاش ،بـا
از خداوندی مخفی کند که نور ملکوت و کانون خداونـد ،خدایـی که «همـه گنجهـای حکمت و
شادی آنجاست. معرفت در او نهفته اسـت» از مصاحبتی شـادی
9
و انگیزههـای تـازه کـه منجـر بـه زندگـی تـازه این حکم مطلق و قهریه الهی نیست که
میگردنـد ،دریافـت نکنـد« ،نمیتوانـد ملکـوت افراد گنهکار را از ملکوت مطرود و محروم
خـدا را ببینـد( ».انجیـل یوحنـا ٣آیـه .)٣ میکند ،بلکه آنان بخاطر ناشایستگی خود از
ایـن تصـور کـه انسـان ،تنهـا الزم اسـت تا همنشینی با جمع آن ،منع می شوند .جالل
نیکویـی را کـه بـه صـورت فطـری در درون او خداوند برای ایشان آتش سوزاننده است .آنان از
وجـود دارد ،رشـد و پـرورش دهـد ،یـک فریـب مرگ استقبال میکنند مبادا که روی او را که برای
مهلک اسـت «زیرا انسـان نفسـانی امور مربوط نجاتشان جان خود را قربانی کرد مشاهده کنند.
بـه روح خـدا را نمیپذیـرد .زیـرا در نظـرش برای ما غیر ممکن است که با قدرت خود
جهالـت اسـت و قـادر بـه درکشـان نیسـت، از دام گناهی که در آن فرو رفته ایم ،رهایی
چـرا کـه قضـاوت درسـت در بـاره آنهـا تنهـا از یابیم .دلهای ما پر از شرارت است و توان
دیدگاهـی روحانـی میسـر اسـت»« .عجـب مدار تغییر و تبدیل نداریم«.کیست که چیز طاهر
کـه گفتـم بایـد از نـو زاده شـوید» (اول قرنتیان را از چیز نجس بیرون آورد؟» « ،طرز فکر
٢آیـه ( )۱٤انجیـل یوحنا ٣آیه .)٧در باره مسـیح انسان نفسانی با خدا دشمنی میورزد ،چرا که
مکتـوب اسـت« :در او حیـات بـود و آن حیـات، از شریعت خدا فرمان نمیبرد و نمیتواند هم
نـور آدمیـان بـود ».تنهـا «نامی زیر آسـمان که به ببرد( ».ایوب ۱٤آیه )٤؛ (رومیان ۸آیه .)٧
آدمیـان داده شـد تا بدان نجـات یابیم( ».انجیل دانـش ،فرهنـگ ،نیـروی اراده و تالشـهای
یوحنـا ۱آیـه ( ،)٤اعمـال رسـوالن ٤آیـه .)۱٢ انسـانی ،هریک نقشـی خاص در مسـیر درسـت
تنهـا درک لطـف و عنایت خدا و مشـاهده کـرداری ایفـا مـی کننـد ،امـا ایـن چیزهـا نمـی
احسـان و عطوفـت پدرانـه ذات الهـی کفایـت تواننـد قلـوب را متحـول و زندگـی مـا را پـاک
نمیکنـد .ادراک حکمـت و احـکام عادالنـه او و منـزه بسـازند .ایـن چیزهـا شـاید بتوانـد رفتار
و اینکـه تمامـی ایـن خصائـل برپایـه محبـت ظاهـری انسـان را تصحیـح کنـد ،امـا نمیتوانـد
جاودانـه او اسـتوار اسـت ،بسـنده نمـی کنـد، چشـمههای حیـات را پـاک و زالل سـازد .بایـد
زیـرا هنگامـی کـه پولـس رسـول همـه اینهـا را نیرویـی از درون عمـل کنـد .بایـد نیرویـی حیات
دیـد ،فریـاد بـرآورد« ،مـی پذیـرم کـه شـریعت بخـش از سـوی خداونـد اعطـا شـود تـا انسـان
نیکوسـت » «شـریعت مقـدس اسـت و حکـم از گنـاه و پلیـدی بـه قدوسـیت متبدل شـود .آن
شـریعت نیـز مقـدس ،عادالنـه و نیکوسـت». قـدرت همان مسـیح اسـت .فیـض او بـه تنهایی
اما با روحی دردمند و پریشان اضافه کرد: میتوانـد بـه جانهـای ُمرده حیات بخشـد و ما را
«من انسان نفسانیام و همچون برده به گناه بـه سـوی خداونـد و قدوسـیت جـذب کنـد.
فروخته شدهام» (رومیان ٧آیات .)۱٦،۱٢،۱٤ منجـی فرمـود« :تـا کسـی از نـو زاده
او اشتیاق داشت که خالص و عادل باشد. نشـود» ،تـا قلبـی تـازه ،عالئقـی تـازه ،اهـداف
10
اطـراف او تنهـا تپههـا و در باالی سـرش آسـمان چیزی که با قدرت خویش نمیتوانست به آن نائل
روشـن و پـر سـتاره دیـده میشـد. شود ،بنابراین بانگ برآورد« :آه که چه شخص
به محض اینکه به خواب رفت ،نوری نگون بختی هستم !...کیست که مرا از این پیکر
عجیب در پیش روی چشمانش ظاهر گشت ،و مرگ رهایی بخشد؟» (رومیان ٧آیه .)٢٤
اینک بر زمینی که او بر روی آن خوابیده بود، چنین فریادی است که از دل های آزرده و
تصاویری سایه مانند از پلکانی وسیع دید که به گرانبار در هر سرزمین و هر عصری به آسمان
دروازه های بیشمار ملکوت ،منتهی می شوند برخاسته است .ا ّما برای همه آنان تنها یک پاسخ
و بر روی آنها فرشتگان خدا در حال پایین و باال وجود دارد «این است بره خدا که گناه جهان را
رفتن بودند ،دیده میشد و در همان حال ندای ی دارد ( »!...انجیل یوحنا ۱آیه .)٢۹
برم
الهی با پیامی از امید و تسلی از ملکوت خداوند صحنه های بسیاری وجود دارند که از طریق
شنیده شد .بدین ترتیب به یعقوب آشکار شدکه آن روح القدس سعی کرده است تا این حقیقت را
نیاز و اشتیاق جان او برآورده شده است ،یعنی به تصویر بکشد و آن را برای افرادی که آرزومند
منجی او را از کیفر گناهانش رهانید .او در اوج رهایی از بار سنگین گناه بودند ،آشکار سازد.
شادمانی و شکرگزاری راهی آشکار دید که از هنگامیکه یعقوب با فریب دادن عیسو مرتکب
طریق آن ،فرد گناهکار ،رابطه اش با خداوند گناه شد و از خانه پدری خود گریخت ،احساس
ترمیم و برقرار گردید .نردبان راز گونه رویای گناه بر دوش او سنگینی می کرد.
او ،معرف عیسی بود که تنها واسطه ارتباط او تنهـا و بـی پنـاه بـود و از همـه کسـانی
میان خدا و انسان بود. کـه مایـه شـادی وی بودند ،جـدا مانده بـود .اما
ایـن همـان تصویـری اسـت کـه مسـیح فکـری کـه بیشـتر از هـر چیـز روح او را آزار می
در گفتگـوی خویـش بـا نتنائیـل بـه آن اشـاره داد ،تـرس حاصـل از قطـع شـدن رابطـه وی بـا
کـرد« :آسـمان را خواهـی دیـد کـه بـاز شـده و خداونـد بـه دلیل گنـاه و رانده شـدن از ملکوت
فرشـتگان خـدا نـزد مـن مـی آینـد و بـه آسـمان خداونـد بـود .او بـا انـدوه و ناراحتـی بـر روی
بـاز میگردنـد( ».انجیـل یوحنـا ۱آیه .)۵۱انسـان خـاک زمیـن بـرای اسـتراحت دراز کشـید .در
11
اتحـاد بـا هـم کار میکننـد تا ما رسـتگار شـویم. بـا ارتـکاب گنـاه ،خـود را از خداوند جـدا کرد و
بیاییـد بـه قربانـی شـگفت انگیـزی کـه رابطـه زمیـن بـا ملکـوت منقطـع گردیـد .فاصله
منجـی بـرای مـا فراهـم نمـوده ،بیندیشـیم! میـان ملکـوت و زمیـن بقـدری زیـاد بـود کـه
بیاییـد بـه زحمـات و نیرویـی کـه کروبیـان بـرای انسـان نمـی توانسـت بـا خداونـد مصاحبـت
نجـات انسـان گمـراه و بازگردانـدن وی بـه خانه کنـد .ا ّمـا مسـیح میانجـی شـد تـا زمیـن و عـرش
پـدر آسـمانی صرف میکننـد ،ارج نهیم .مسـیح ملکـوت پیونـدی تـازه برقـرار کننـد .مسـیح بـا
بـه انگیـزه ای کـه مـا را بـه درسـتکاری هدایـت رحمـت خویـش ،فاصلـهای را کـه گنـاه میـان
کنـد اجـر میدهـد .او بـه مـا وعـده شـادمانی در زمیـن و آسـمان ایجـاد کـرده بـود ،پلـی سـاخت
ملکـوت میدهـد جایـی کـه تـا ابد جسـم و جان تـا فرشـتگان خدمتگـزار بتوانند با انسـان ارتباط
و فکـر مـا پـرورش خواهـد یافـت .مـا در جمیـع برقـرار کنند .مسـیح ،انسـانِ ضعیـف و درمانده
فرشـتگان خوشـحال خواهیـم بـود و از محبـت را بـه منشـاء بیکـران قـدرت ،پیونـد داد.
خـدا و فرزنـد او بهره خواهیم بـرد .مطمئناً این تمامی رویاهای انسان برای پیشرفت و
پـاداش هـا کافـی خواهنـد بـود تـا بـه مـا انگیزه کلیه تالشهای او برای تعالی بشریت ،بیهوده
بدهنـد کـه قلـوب خـود را بـه خالـق و منجـی خواهد بود ،اگر نسبت به خداوند که تنها
بسـپاریم. منبع امید و یاری برای انسان گمراه است ،بی
و از سـویی دیگـر کالم خـدا بـر علیـه اعتنایی کند .زیرا «تمامی مواهب نیکو و کامل»
کسـانی کـه به شـیطان خدمـت میکنند هشـدار از جانب خداست (یعقوب ۱آیه .)۱٧تعالی
داده اسـت .ایـن بدیـن معنـی اسـت کـه گنـاه ، شخصیت انسان بدون ارتباط با خدا ،امری
خصایـل خـوب را تبـاه کـرده و مرگ ابـدی را به ناممکن است و تنها راه رسیدن به خدا ،مسیح
بـار مـی آورد .خداونـد گنـاه را در پایـان جهـان است .او میگوید« :من راه و راستی و حیات
کاملاً نابـود خواهـد سـاخت. هستم .هیچ کس نمیتواند به خدا برسد مگر
بیاییـد رحمـت خدا را بیاد داشـته باشـیم. به وسیله من( ».انجیل یوحنا ۱٤آیه )٦
او چـه کار بیشـتری باید انجام میـداد؟ بیایید با قلـب خداونـد با محبتـی خارق العـاده در
خداونـد کـه مـا را خیلـی دوسـت دارد رابطـهای اشـتیاق نجـات فرزنـدان زمینـیاش میباشـد تـا
درسـت برقـرار کنیـم .بیاییـد محبـت خـدا را اینکـه بـه فکـر مـرگ آنهـا باشـد .او با فـدا کردن
بپذیریـم تـا بدیـن طریـق متحـول شـده بـه پسـر یگانـهاش ،ملکـوت را در قالـب هدیـهای
شـباهت او تبدیـل شـویم .آنـگاه بـا کروبیـان بسـیار ارزشـمند بـه مـا ارزانـی داشـت .عیسـی
دوسـتی و مـودت خواهیـم داشـت و احسـاس زندگـی کـرد و ُمرد و اکنون کاهن اعظم آسـمانی
مـی کنیـم کـه بـا پـدر و پسـر در خانـه خـود ماسـت .فرشـتگان آسـمان بی وقفه برای نجات
هسـتیم. مـا کار میکننـد .پـدر آسـمانی و روح القـدس در
12
فصل سوم
توبه
عاجزنـد .آنـان بخاطـر ارتـکاب گنـاه تأسـف انسـان چگونه میتوانـد در برابر خدا عادل
میخورنـد و حتـی اصالحـات ظاهـری انجـام شـمرده شـود؟ یک فرد گناهـکار چگونه میتواند
میدهنـد ،چـون میترسـند که گناه برای ایشـان نیکـوکار گ�ردد؟ تنهـا از طریـق مسـیح اسـت که
مصیبـت بـه بـار آورد .درحالیکـه مفهـوم توبه، میتوانیـم بـا خـدا هماهنـگ و مـوزون شـده و
طبـق آمـوزه هـای کتـاب مقـدس چنین نیسـت. تق�دس یابیـم .ا ّمـا چگونـه میتوانیم به مسـیح
آنـان بیـش از گنـاه بـرای مصایـب خود سـوگوار ایمـان بیاوریـم؟ بسـیاری از مردم این سـوال را
ی کـههسـتند .مثـل داسـتان عیسـو ،هنگامـ می پرسـند.
فهمیـد حـق نخسـت زادگـی را بـرای همیشـه از هنگامی که به گناهان خویش واقف
دسـت داده اسـت .بلعام نیز با دیدن فرشـتهای گردیدند ،ایشان و دیگر رسوالن بانگ بر آورده
کـه بـا شمشـیری بـر سـر راه وی ایسـتاده بـود، از پطرس پرسیدند که چه باید بکنیم؟ پطرس
از بیـم آنکـه مبادا کشـته شـود ،به گنـاه خویش در پاسخ یک کلمه گفت« :توبه»( .اعمال
اعتـراف کـرد ،ا ّمـا توبـه او نیـز توبـه واقعـی رسوالن ٢آیات ٣٧و .)۳۸پطرس اندکی
نبـود .نیـات او تغییـر نکـرده بـود .از شـریر بعد ،دوباره به ایشان گفت« :توبه کنید ...
منزجـر نشـده نبـود .یهـودای اسـخریوطی بعـد و به سوی خدا بازگردید تا گناهانتان پاک
از تسـلیم کـردن مسـیح ،فریـاد بـرآورد« :گنـاه شود»(.اعمال رسوالن ٣آیه .)١۹
کـردم و باعـث ریختـن خـون بیگناهی شـدم». توبـه یعنـی اظهـار ندامـت از گنـاه و روی
(انجیـل متـی ٢٧آیـه .)٤ گردانـدن از آن .نمیتوانیـم گنـاه را نفـی کنیـم،
اعتـراف و ندامـت یهـودا ،حاصـل عـذاب مگـر اینکـه بد بـودن آن را درک نمـوده و قلباً از
روحـی و حـس هولنـاک محکومیـت و انتظـار آن رویگـردان شـویم ،در غیـر اینصـورت تغییر
وحشـتناک روز داوری بـود .عواقبـی کـه خیانت واقعـی در زندگـی ما اتفـاق نخواهـد افتاد.
او بـه بـار آورده بـود ،قلـب او را از وحشـت و بسـیارند کسـانی کـه از درک واقعـی توبـه
13
را تشـریح میکنـد .توبـه او خالصانـه و از عمـق هـراس لبریـز کـرده بـود .بـا ایـن حـال ،انـدوه
دل بـود .او در دعـا بـرای تخفیـف گنـاه تلاش و پشـیمانی او آنچنـان عمیـق و دردنـاک نبـود،
نکـرد و نخواسـت تـا از تـرس عقوبـت بگریـزد. چـرا کـه او پسـر معصـوم و بیگنـاه خـدا را
داوود بـه زشـتی گنـاه خویـش پی برد .او پلشـتی تسـلیم کـرده و قـدوس اسـرائیل را انـکار کـرده
جـان خویـش را مشـاهده نمـود .و از گناه خود بـود .فرعـون مصـر هنگامیکـه تحـت بالیـای
منزجـر شـد .او فقـط بـرای بخشـیده شـدن دعا خداونـد متحمـل عـذاب شـده بـود ،بـرای گریز
نکـرد ،بلکه بـرای تطهیر دل دعا کرد .او مشـتاق از مجـازات بیشـتر بـه گنـاه خویـش اعتـراف
حـظ قدوسـیّت بـود تـا صمیمیـت و هماهنگـی میکـرد .امـا بـه محض اینکـه نزول بالیـا متوقف
خـود بـا خـدا را ترمیـم نماید .او آمرزیده شـد و میشـد ،مجـددا ً بـه عـداوت بـا خداونـد مـی
گناهـان وی مسـتور گردید« .خوشـا بحال کسـی پرداخـت .همـه ایـن افـراد بـرای عواقـب گنـاه
کـه گناهـش آمرزیده شـده و خطایش بخشـیده ماتـم گرفتنـد ،نـه بـرای خـود گنـاه.
شـده اسـت .خوشـا بحـال کسـی کـه خداونـد ا ّمـا زمانـی کـه دل آدمـی تحـت تأثیـر روح
او را مجـرم نمیشناسـد و حیلـه و تزویـری در خـدا قـرار میگیـرد ،وجـدان تحریـک میشـود
وجـودش نیسـت»( .مزامیـر ٣٢آیـات ١و .)٢ و شـخص گناهـکار عمـق و قدوسـ ّیت شـریعت
«خدایـا بهخاطـر محبّـت پایـدار خـود بـر پـاک خـدا را کـه پایـه و اسـاس حکومـت او در
مـن رحـم کـن ،و از روی کـرم بیپایانت گناهان آسـمان و بـر زمیـن اسـت ،تشـخیص میدهـد و
مـرا ببخش .مـرا از گناهانم شستوشـو ده و از آن «نـور حقیقـی کـه بـر هـر انسـانی کـه بـه این
خطاهایـم پـاک سـاز .بـه گناهـان خـود اعتراف جهـان میآید ،روشـنی میافکنـد» و حجرههای
میکنـم و خطاهایـی را کـه کـردهام در نظـر پنهـان جـان و روح را روشـن میسـازد و همـه
دارم .علیـه تـو ای خداونـد بلـی تنهـا علیـه تـو چیزهایـی کـه در تاریکـی پنهـان بـود آشـکار
گنـاه کـردهام ،و آنچـه را کـه در نظـر تـو بـد میشـود( .انجیـل یوحنـا ١آیـه .)۹ایمـان بـر
اسـت ،انجـام دادهام .اینـک تـو حـق داری کـه ذهـن و دل مسـلط میشـود و شـخص گناهـکار
مـرا داوری نموده ،محکوم سـازی .من از روزی از قدوسـ ّیت ذات خداونـد آگاه میشـود و از
کـه بـه دنیـا آمـدم گناهـکار بـودم .از همـان آشـکار شـدن گنـاه و ناپاکـی خویـش در مقابـل
لحظـهای کـه نطفـهام در رحـم مـادرم بسـته تفتیـش کننـده قلبهـا احسـاس وحشـت میکند.
شـد ،بـه گناه آلـوده بودم .تو طرفـدار صداقت او محبـت خـدا ،جمال قدوسـ ّیت و حظ ناب را
و راسـتی هسـتی پـس فکـر مـرا از حکمـت پُـر درک کـرده و آرزو میکنـد تـا تطهیـر گردیـده و
سـاز .گنـاه مـرا از مـن دور کـن تـا پـاک شـوم رابطـه اش بـا ملکـوت احیـا گـردد.
مـرا بشـوی تـا از برف سـفیدتر گـردم .بگـذار تا دعـای داوود نبـی ،پـس از ارتـکاب گنـاه ،
صـدای خوشـی و لـذّت را بشـنوم .بـا وجـودی ماهیـت انـدوه و ماتـم واقعـی نسـبت بـه گنـاه
14
کتـاب مقّـدس ،ایـن گونه تعلیـم نمیدهد کـه مـرا کوبیـد ه و خُـرد کـردهای ،بار دیگر شـاد
کـه فـرد گناهـکار پیـش از اینکـه بتوانـد دعـوت خواهـم بـود .از گناهانـم چشـم بپـوش و
مسـیح را در نظـر بگیـرد ،ابتـدا بایـد توبـه کند. خطاهایـم را ببخـش خدایـا ،دل پـاک در مـن
مسـیح میگویـد« :بیاییـد نـزد مـن ،ای تمامـی بیافریـن و باطنـم را بـا روح راسـتی تـازه گردان.
زحمتکشـان و گرانبـاران ،کـه مـن شـما را آرامـی مـرا از حضـور خود مـران و روح پاکـت را از من
خواهـم بخشـید( ».انجیـل متـی ١۱آیـه )٢۸ مگیـر شـادی نجـات را بـه مـن بازگردان و شـوق
ایـن خیرخواهی مسـیح اسـت کـه گناهکار اطاعـت از اوامـرت را در مـن ایجـاد نمـا .آنـگاه
را بـه سـوی توبـه اصیـل هدایـت میکنـد. احـکام تـو را بـه خطـاکاران خواهـم آموخت و
پطـرس ،ایـن موضـوع را در اظهـارات خـود بـه آنـان به سـوی تـو باز خواهند گشـت .ای خدایی
قـوم بنـی اسـرائیل بـه صراحـت اعلام کـرده کـه نجاتدهنـده مـن هسـتی ،مـرا از خونریزی
و میگویـد« :خداونـد او را بـا قـدرت خـود دور کـن تـا زبانـم بار دیگر سـرود عدالـت تو را
سـرافراز نمـود تـا پادشـاه و نجات دهنده باشـد بسـراید( ».مزامیـر ۵۱آیـات ۱تـا .)۱٤
و قـوم اسـرائیل فرصت داشـته باشـند کـه توبه توبـهای ایـن چنینـی از تـوان مـا خـارج
کننـد تـا گناهانشـان بخشـیده شـود( ».اعمـال اسـت و فقـط از طریـق ایمـان به مسـیح کسـب
رسـوالن ۵آیـه )٣۱مـا همانطـور کـه نمیتوانیم میشـود کـه بـه اعلـی علییـن عـروج کـرده و
بـدون روح مسـیح که وجـدان را بیـدار میکند، عطایایـی بـه انسـان بخشـیده اسـت.
توبـه کنیـم ،همان طـور هـم نمیتوانیم بدون در اینجـا نکتـهای وجـود دارد کـه بسـیاری
مسـیح آمـرزش گناهـان را دریافـت کنیـم. ممکـن اسـت به غلـط در بـاره آن قضـاوت کنند
مسـیح سرچشـمه تمامـی انگیزه هـا و نیت و از ایـن رو از امـداد مشـتاقانه مسـیح قاصـر
هـای درسـت اسـت .او تنهـا کسـی اسـت که می مـی ماننـد .آنـان تصـور می کننـد کـه نمیتوانند
توانـد دشـمنی بـر علیـه گنـاه را در دل آدمـی بـه حضـور مسـیح بیایند ،مگـر اینکه ابتـدا توبه
پدیـد آ َو َرد .اشـتیاق بـرای نائل شـدن به حقیقت کننـد .چرا کـه توبه مقدمات آمرزش گناهانشـان
و پاکـی و متقاعـد شـدن نسـبت بـه گناهـکار را فراهـم مـی کنـد .درسـت اسـت که توبـه قبل
بـودن ،گواه بر این اسـت کـه روح او در قلبهای از آمـرزش گناهـان جـای گرفته اسـت ،زیـرا تنها
مـا در حرکت اسـت. دل شکسـته و نـادم نیـاز بـه منجـی را احسـاس
عیسـی گفتـه اسـت « :اگـر مـن از زمیـن خواهـد کرد.
برداشـته شـوم ،همه را به سـوی خـود خواهم ا ّمـا آیـا گناهکار ،پیـش از اینکـه به حضور
کشـید( ».انجیل یوحنا ۱٢آیه )٣٢مسـیح باید در عیسـی بیایـد و بـه او ایمـان آورد ،بایـد توبـه
مقابـل فـرد گناهـکار در مقام نجـات دهندهای کنـد؟ آیـا توبه مـی تواند بـه عنـوان مانعی میان
کـه بـرای نجـات گناهان جهان فدا شـده اسـت، گناهـکار و منجـی قـرار گیرد؟
15
ایـن همـه رنـج ،ایـن همه تحقیـر ،نیاز بـود تا ما آشـکار شـود .زمانـی کـه بّـره خـدا را بـر روی
هلاک نگردیـم ،بلکـه حیـات جـاودان یابیم؟» صلیـب جلجلتـا نظـاره میکنیـم ،راز رسـتگاری
فـرد گناهـکار ممکـن اسـت در مقابـل ایـن در اذهـان مـا آشـکار مـی شـود و نیکویـی و
محبـت مقاومـت کنـد و یـا از کشـیده شـدن بـه رحمـت خـدا مـا را بـه سـوی توبـه هدایـت
سـوی مسـیح اجتنـاب ورزد ،ا ّمـا اگـر مقاومـت میکنـد .مسـیح بـا فـدا کـردن جـان خویـش
نکنـد بـه سـوی او کشـیده خواهد شـد و آگاهی بـرای گناهـکاران ،محبـت غیـر قابـل وصفـی را
از نقشـه نجـات ،او را بـه پـای صلیـب مسـیح آشـکار کـرد و هنگامـی کـه گناهـکار ایـن محبت
هدایـت خواهـد کـرد تـا بـه خاطـر گناهانش که را مشـاهده میکنـد ،رقیـق القلـب شـده ،ذهن
موجـب رنـج و مـرگ پسـر محبـوب خـدا شـد، وی تحـت تاثیـر قـرار گرفتـه و الهـام بخـش
توبـه کند. ندامـت در جـان وی خواهـد بـود.
همـان اندیشـه و خـرد الهـی کـه برامـور بطـور یقیـن انسـانها بعضـی مواقـع از
طبیعـت درحـال عمـل کـردن اسـت ،بـا دلهای اعمـال گناه آلود خود شـرمگین شـده و از برخی
انسـانها سـخن گفتـه و در حـال ایجـاد کـردن عـادات بـد خـود دسـت میکشـند ،بـدون اینکـه
عطـش غیـر قابـل وصفـی اسـت کـه آنـان از آن آگاه باشـند که به سـوی مسـیح جذب شـده اند.
محـروم میباشـند .متـاع ایـن جهـان نمیتوانـد بـه هـر حـال ،هـر وقـت کـه افـراد سـعی کننـد
خواهـش هـای ایشـان را ارضـا کنـد .روح کـه خودشـان را اصلاح کـرده و خالصانـه بـرای
خداونـد از ایشـان مـی خواهـد تـا در طلـب انجـام عمل نیکو تالش کنند ،این قدرت مسـیح
چیزهایـی باشـند که بـه تنهایـی میتواند صلح و اسـت کـه ایشـان را بسـوی وی جـذب میکنـد.
آرامـش عطـا کند که بواسـطه فیض مسـیح حظ کششـی کـه از آن بیاطلاع هسـتند ،در باطـن
قدوسـ ّیت حاصـل می شـود .منجی مـا از طریق ایشـان عمل میکنـد و وجدان ایشـان راتحریک
عوامـل پیـدا و پنهـان ،دائمـأ در تلاش اسـت تا کـرده و رفتارشـان را تهذیـب میکنـد و هنگامـی
اذهـان انسـانها را از امیـال ناخوشـایند گنـاه کـه مسـیح توجـه ایشـان را بـه صلیـب خویـش
بـه بـرکات بیکرانـی کـه میتوانـد از طریـق او به جلـب میکنـد تـا بـه او کـه گناهـان ایشـان قلب
ایشـان تعلـق گیـرد ،جـذب کنـد .پیـام خداوند وی را آزرده ،نظـاره کننـد ،وجدان ایشـان تحت
بـه همـه جانهایـی که به عبـث در تالش هسـتند تأثیـر قـرار میگیـرد .شـرارتهای زندگـی و گنـاه
تـا از آب انبـا ِر آلـوده ایـن جهـان بنوشـند ،ایـن ریشـهدار شـده درون ،در نظـر ایشـان آشـکار
پیـام الهـی خطـاب شـده اسـت« :هر که تشـنه میشـود .آنـان تـا انـدازهای شـروع بـه درک
اسـت ،بیایـد و هـر کـه طالـب اسـت ،از آب عدالـت مسـیح کـرده و فریـاد برمیآورنـد کـه:
حیـات بـه رایگان بنوشـد( ».مکاشـفه ٢٢آیه .)۱٧ «چیسـت گناه که چنیـن قربانی عظیمـی را برای
شـما کـه در دل خـود در آرزوی چیـزی گناهـکاران طلـب میکنـد؟ آیا ایـن همه محبت،
16
ناپاکی را بطور دردناکی آشـکار کرده و بدشـکلی هسـتید کـه ایـن جهـان نمیتوانـد آن را بـرآورده
هـا و نقایـص خصلـت انسـان را عریان سـاخته، کنـد ،ایـن آرزو را بـه منزلـه نـدای خـدا بـه جان
امیـال ناپـاک و بـی وفایـی دل و زبـان ناپـاک را خویـش قبـول کنیـد .از او بخواهیـد تـا روح
نمایـان میسـازد .عهـد شـکنی فـرد گناهـکار در توبـه را بـه شـما عطـا کند و مسـیح را بـا محبت
پـوچ شـمردن شـریعت خداوند در معـرض دید بیکـران و در کمـال قدوسـیت بـه شـما آشـکار
وی قـرار داده میشـود و روح او ،تحـت تأثیـر کنـد .در شـیوه زندگـی منجـی ،اصـول شـریعت
روح القـدس محـزون میشـود .او همانطـور که خداونـد — کـه عشـق و محبـت بـه خدا و بشـر
بـه شـخصیت پـاک و بیعیب مسـیح مـی نگرد، اسـت ،بطـور کامـل نشـان داده شـده اسـت.
از خـود بیـزار می شـود. جـان کالم زندگـی او خیرخواهـی و محبـت
هنگامیکـه دانیـال نبـی ،شـکوه و جلال غیرخودخواهانـه بـود .همچنانکـه بـه منجـی
فرشـته خداونـد رامشـاهده کـرد ،در درک و مینگریـم و نـور او بـر مـا مـی تابـد ،بـه گنـاه
شـناخت ضعـف و ناتوانـی خویـش مسـتغرق آلـوده بـودن دلهایمـان واقـف میشـویم.
گشـته و پریشـان حال شـد .او تأثیر این صحنه ممکـن اسـت نسـبت بـه خـود تملـق گویی
خـارق العـاده را توضیـح داده و میگویـد: کـرده باشـیم کـه زندگی ما درسـت بوده اسـت،
«قـوت در مـن باقـی نمانـد و خرمـی مـن بـه تصـور کـردههمانطـور کـه نیقودیمـوس چنیـن ّ
پژمردگـی م ّبـدل گردیـد و دیگـر هیـچ طاقـت بـود .اینکـه خلـق و خـوی مـا بـی عیـب و نقـص
نداشـتم( ».دانیـال ۱۰آیـه )۸کسـی کـه این چنین بـوده اسـت و تصـور کنیـم کـه الزم نیسـت تـا
تحـت تأثیـر قـرار میگیـرد ،از خودخواهـی و ماننـد گناهـکار عـادی خـود را در مقابـل خـدا
خودپسـندی منزجـر خواهـد شـد و از طریـق فروتـن کنیـم ،ا ّمـا زمانـی کـه نـور مسـیح نیّـات
عدالـت مسـیح در طلـب پاکـی دل خواهـد بـود قلبـی خودخواهانـه مـا را آشـکار مـی کنـد،
کـه بـا شـریعت خـدا و ذات مسـیح هماهنـگ خواهیـم دیـد کـه چقـدر ناپـاک هسـتیم.
اسـت .پولـس از عدالت خود نوشـت :تـا آنجایی میتوانیـم نیات خودخواهانه و دشـمنی با خدا،
کـه یـک فـرد مـی توانسـت بـا رعایـت احـکام و کـه همـه اعمـال زندگـی را بـه تباهـی کشـیده،
شـرایع خـدا عـادل خوانـده شـود من فـردی بی تشـخیص دهیـم .سـپس خواهیـم فهمیـد کـه
تقصیـر بـودم (فیلیپیـان ٣آیـه .)٦وقتـی که او پارسـایی و نیکویـی مـا در حقیقـت ماننـد زیـر
بـه کلمـات فرامیـن خـدا دقـت کـرد و بـه زندگی انـدازی کثیـف اسـت و اینکـه خـون مسـیح بـه
خود نگریسـت نتوانسـت خطایی در خود ببیند. تنهایـی مـی تواند مـا را از پلیدی گناه پاک سـازد
ولـی وقتـی کـه به عمـق معنـای احکام پـی برد، و دلهـای مـا را بـه شـباهت خویش تازه سـازد.
خـود را آنگونـه کـه خـدا دیـد مشـاهده کـرد .او پرتـوی از جلال خداونـد و بارقـهای از
زانـو زده و بـه خطایـای خویـش اعتـراف نمـود. پاکـی مسـیح ،با نفـوذ کـردن در جان ،هـر گونه
17
خداونـد زشـت و موهـن تلقـی میشـوند ،زیـرا براسـاس نّـص صریـح شـریعت ،آنطـور
بـا نیکویـی ذات او و محبـت ایثارگرانـه که همانا کـه افـراد آن را بـرای اعمـال ظاهـری بـه کار
فضـای قدسـی کائنـات اسـت مغایـرت دارنـد. میگیرنـد ،پولـس از گنـاه اجتنـاب کـرده بـود،
کسـی کـه مرتکب گناه میشـود ،احسـاس شـرم ا ّمـا هنگامیکه بـه عمق مفاهیم مقـدس آن نگاه
و فروماندگـی کـرده و نیـاز بـه فیـض مسـیح را کـرد و خـود را آنطـوری دیـد کـه خـدا او را مـی
احسـاس میکنـد .در حالـی کـه شـخص مغرور، دیـد ،بـا فروتنـی سـر تعظیـم فـرود آورد و بـه
خـود را بـی نیـاز احسـاس میکنـد و بـه ایـن گناهـان خویـش اعتـراف کرد .او مـی گوید« :من
ترتیـب دریچـه قلـب خـود را بـه روی مسـیح و تـا زمانی که از احکام شـریعت آگاهی نداشـتم
بـرکات بیکـران او میبنـدد. از زندگـی آسـوده ای بر خوردار بـودم اما وقتی
باجگیـر بیچـارهای کـه دعـا کـرد« ،خدایـا، از ایـن احـکام آگاهـی یافتـم متوجـه شـدم که
برمـن گناهـکار رحـم کـن( ».انجیـل لوقـا آنهـا را زیـر پـا گذاشـته ام و بـه همیـن علـت
١۸آیـه ،)١٣خـود را فـردی بسـیار بـدکار بشـمار گناهـکار و محکـوم بـه مرگ هسـتم( ».رومیان
مـیآورد و سـایرین نیـز او را بـا همیـن دید نگاه ٧آیـه )۹هنگامـی که او ماهیـت روحانی احکام
میکردنـد .در حالـی کـه او ،نیـاز خویـش را را دیـد ،گنـاه بـا هولناکی واقعیاش نمایان شـد
احسـاس کرد و با بار سـنگین گناه و شرمسـاری و عـزت نفـس از او رخت بربسـت .خداوند همه
بـه حضـور خـدا آمـد و تقاضـای رحمـت کـرد. گناهـان را بـه یـک میـزان نمـی نگـرد .در نظر او
قلـب او در مقابـل روح القـدس گشـوده شـده گنـاه دارای مراتـب و درجاتـی اسـت همانطـور
بـود تـا کار عالـی و زیبایـش را انجـام دهد و او کـه از نظـر انسـان نیـز همیـن طور اسـت.
را از قـدرت گنـاه آزاد کند .دعای خودسـتایانه و امـا هرچنـد ممکـن اسـت برخـی رفتـار
حق به جانب فریسـی نشـان داد کـه قلب او در غلـط در نظر انسـان ناچیز شـمرده شـود ،ولی
مقابـل تأثیر روح القدس بسـته بـود .او به دلیل هیـچ گناهـی در نظـر خداونـد کوچـک و بـی
فاصلـ ه ای کـه از خداوند داشـت و در مقایسـه اهمیـت نیسـت.
بـا کمـال قدوسـیت الهـی ،هیـچ شـناختی از قضـاوت انسـان ،غیرمنصفانـه و ناقـص
نقـص و گناهـکار بـودن خـود نداشـت .او خود اسـت ،در حالـی کـه خداوند همه چیـز را همان
را نیازمنـد احسـاس نکرد و بنابرایـن هیچ چیزی طـور کـه هسـتند ،داوری میکند .آدم مسـت و
دریافـت نکرد. میخـواره تحقیـر میشـود و بـه او گفته میشـود
اگـر میدانیـد کـه گناهـکار هسـتید، کـه گنـاه ،او را از رفتـن بـه آسـمان محـروم
منتظـر نمانیـد تـا خود را بهتر سـازید .بسـیارند خواهـد کـرد .ا ّمـا غـرور ،خودخواهـی و طمـع
کسـانی کـه تصـور میکننـد کـه بـه انـدازه کافی مـورد سـرزنش قـرار نمیگیرنـد .در حالـی کـه
خـوب نیسـتند تـا نزد عیسـی بیاینـد .آیـا انتظار اینهـا گناهانـی هسـتند کـه مخصوصـاً در نظـر
18
بـه ایـن دلیل بود که مسـیح گناه انسـان سـرکش داریـد تـا بـا تالشهـای خودتـان بهتـر شـوید؟
و نافرمـان را برخـود گرفت و به جای گناهکاران «آیـا یـک حبشـی میتوانـد رنـگ پوسـت خـود
رنـج کشـید .محبـت ،رنـج و مـرگ پسـر یگانـه را عـوض کنـد ،یـا پلنـگ میتوانـد خالهایـش را
خـدا ،همگـی به عظمـت هولنـاک گنـاه گواهی پـاک کنـد ؟ آنـگاه شـما نیـز کـه بـه بـدی کـردن
میدهنـد و اعلام میکننـد کـه هیـچ راه گریزی عـادت کردهایـد ،نیکویـی توانیـد کـرد؟» (ارمیـا
از قـدرت آن و هیـچ امیـدی بـه زندگـی بهتـر ١٣آیـه .)٢٣
وجـود نـدارد ،مگـر اینکه جـان و روح خود را به فقـط خداسـت کـه میتوانـد مـا را
مسـیح تسـلیم کنند. یـاری دهـد .نبایـد در انتظـار دالیـل قویتـر،
بعضـی اوقـات افـراد توبـ ه ناپذیـر بـرای فرصتهـای بهتـر و یـا انگیزههـای مناسـبتر،
توجیـه خویـش در مقابـل مسـیحیان ایمانـدار زمـان را از دسـت بدهیـم .بایـد درسـت همـان
میگوینـد« :مـن هـم بـه انـدازه ایشـان طـوری کـه هسـتیم ،بـه مسـیح ایمـان آوریـم.
خـوب هسـتم .آنـان پرهیـزکار تـر ،موقـر تـر و تصـور فریب ا ّمـا هیچکـس خـود را بـا این ّ
دوراندیشتـر از من در کردارشـان نیسـتند .آنان ندهـد کـه چـون خـدا محبـت اسـت بنابرایـن با
نیـز بـه دنبـال عیـش وخوشـگذرانی هسـتند». رحمـت عظیمـش انکارکننـدگان فیـض خـود را
بـه ایـن نحـو ،اشـتباهات دیگـران را بهانـهای نیـز نجات خواهد داد .شـرارت و پلیدی فزاینده
بـرای قصـور و اهمـال از انجـام وظایـف خـود گنـاه ،تنهـا در پرتـو نـور صلیـب میتوانـد مورد
قـرار میدهنـد .در حالـی کـه گناهـان و معایـب ارزیابـی و داوری قرار گیرد .یعنی صلیب نشـان
دیگـران ،هیچکـس را از انجـام وظیفـه معـاف میدهـد کـه گناه چقـدر نامبارک اسـت .هنگامی
نمیکنـد .زیـرا خداونـد از مـا نخواسـته اسـت کـه افـراد اصرار بـه این عقیده دارنـد که خدا به
تـا مـردم خطـاکار را بعنـوان الگـوی خـود قرار انـدازه کافـی خـوب و مهربان اسـت که شـخص
دهیـم .پسـر بیعیـب خـدا ،بـه عنـوان الگـو و گناهـکار را از خـود نخواهـد رانـد ،بـه ایشـان
سرمشـق به ما ارزانی شـده اسـت و آنانـی که از بگوییـد بـه صلیـب جلجلتا نـگاه کنند چـون اگر
اشـتباهات مسیحیان ایماندار شـکایت میکنند، گنـاه تحمل میشـد دیگـر نیازی به کفـاره صلیب
بایـد از خـود الگـوی بهتـری از طریقـه زندگـی نبـود .تنهـا به دلیل اینکه هیـچ راه دیگری وجود
نشـان دهند .آنان اگر از درک و تصور عالیتری نداشـت کـه بـه وسـیله آن انسـان بتوانـد نجات
از آنچـه کـه یک مسـیحی بایـد باشـد ،برخوردار یابـد .بـرای اینکـه بـدون ایـن فدیـه غیـر ممکـن
هسـتند ،آیـا گنـاه خود ایشـان بزرگتر نیسـت؟ بـود که نـژاد انسـان از قـدرت فاسـدکننده گناه
آنـان میداننـد کـه چـه کاری درسـت اسـت ،بـا رهایـی یابـد و رابطـه اش بـرای مصاحبـت بـا
ایـن وجـود از انجـام آن امتنـاع میورزنـد. قدوسـیان ترمیـم گـردد .بـرای انسـان غیرممکن
از تعلـل کـردن پرهیـز کنیـد .نبایـد بـود کـه بتوانـد از حیـات روحانـی سـهمی ببـرد.
19
نـا اطاعتـی از احـکام الهی پرداخت شـود .نباید رویگردانـی از گنـاه را به تعویق بیندازیم و باید
گنـاه را بـه عنوان یـک موضـوع بیاهمیت تلقی از طریـق مسـیح در طلـب خلـوص دل باشـیم.
کنیم . اینجـا همـان جایی اسـت که هـزاران هـزار نفر،
هـر نـوع خطـاکاری ،هرگونـه بیاعتنایی یا مرتکـب اشـتباه شـده و حیـات جاودانـی را از
انـکار فیض مسـیح ،بـر روی شـما تأثیـر متقابل دسـت دادهانـد .مـدت زندگـی در ایـن زمیـن
میگذارد .دل را سـخت میسـازد ،اراده را فاسد کوتـاه اسـت و در کل ثباتـی در آن نیسـت .ا ّمـا
و ذهـن را فلـج مـی کنـد و نـه تنهـا میل شـما به خطـر بسـیار ّجدی اسـت .خطـری که بـه اندازه
مثمرثمـر بـودن را کاهش میدهـد ،بلکه توانایی کافی درک نشـده اسـت .تأخیر در تسـلیم شدن
تعظیـم در برابـر درخواسـتهای مشـفقانه روح بـه نـدای روحالقـدس و انتخـاب بـه زیسـتن در
القـدس را تقلیـل میدهد. گنـاه و ایـن همـان تاخیـر و تعلـل اسـت .گنـاه
بسـیاری از مـردم میداننـد کـه خطاکارنـد هرچنـد هـم که ناچیز تلقی شـود ،ممکن اسـت
ولـی راه خـود را بـه صـراط مسـتقیم تغییـر بـا زیـاده روی بـه گناهـی بـزرگ مبـدل شـده و
نمیدهنـد .آنـان عقیـده دارنـد کـه هـر وقـت موجـب هالکـت ابـدی گـردد .آنچـه کـه مـا برآن
بخواهنـد میتواننـد تغییـر بوجـود آورنـد .آنـان غلبـه نمیکنیـم ،مـا را مغلوب خواهـد کرد و به
خیـال میکننـد کـه بـه کـرات میتواننـد از خـدا هالکـت مـا منجـر خواهـد شـد.
روی بگرداننـد و همچنـان نیز نـدای دعوت حق آدم و حـوا خـود را متقاعد سـاخته بودند
را بشـنوند .آنـان بدنبـال شـیطان میرونـد و در کـه موضوعـی کـم اهمیـت مانند خـوردن میوه
خیـال خـود اگر چیـز بدی اتفاق افتاد سـریعاً به ممنوعـه ،نمیتوانـد عواقبـی چنیـن وحشـتناک
سـوی خـدا باز گردنـد .ولـی این کار به سـهولت کـه خـدا اعلام کـرده بـود ،بـه دنبـال داشـته
قابـل انجام نیسـت .گناه امیال و عـادات فرد را باشـد .ا ّمـا ایـن موضوع کـم اهمیـت ،تخطی از
تغییـر میدهـد .پـس از اینکـه گناه شـخصیت را حکـم مقـدس و غیـر قابـل تغییـر خداونـد بود
شـکل دهـد آنـگاه تعـداد اندکی از مـردم تمایل کـه در نتیجـه آن ،آدم از حضـور خـدا تبعیـد
خواهنـد داشـت تـا شـبیه عیسـی شـوند. شـد و روزنـه هـای مـرگ و بدبختی بـه روی این
حتـی یـک خصیصـه غلـط مربـوط بـه جهان گشـوده شـد .در پی اعصار ،غریو شـیون
شـخصیت ،یـک میـل گناهآلـود کـه بـه طـور و زاری از زمیـن بـه سـوی آسـمان برخاسـت و
مداوم به آن عالقه نشـان داده شـود ،سرانجام تمامـی مخلوقـات در نتیجـه نـا اطاعتـی آدم به
تمـام قـدرت انجیـل را خنثـی خواهـد کـرد .هر مصیبـت و انـدوه دچـار شـدند .ملکـوت اثـرات
گونـه گنـاه ورزی ،بیـزاری جـان را نسـبت بـه عصیـان آدم بـر علیـه خداوند را احسـاس کرده
خداونـد تقویـت میکنـد .کسـی کـه بیایمانـی بـود .صلیـب جلجتـا یادبـود قربانـی عظیـم و
کفرآمیـز یـا بـی تفاوتـی از روی بـی احساسـی خارقالعـادهای اسـت کـه مقـرر شـد تـا کفـاره
20
فکرهـای مـرا بـدان و ببیـن کـه آیـا در مـن راه را نسـبت بـه حقایـق الهـی آشـکار میکنـد ،در
فسـاد اسـت! و مـرا به طریـق جاودانـی هدایت واقـع محصولـی را درو میکنـد کـه خود کاشـته
فرمـا( ».مزامیـر ۱٣۹آیـات ٢٣و )٢٤ انـد .در کتـاب مقـدس از سـلیمان نبـی حکیمانه
بسـیاری ،مذهـب روشـنفکرانه را بـاور تریـن و دهشـتناک تریـن هشـدار را در بـاره بی
دارنـد .شـکلی از دینـداری ،کـه بوسـیله آن دل اهمیـت دادن شـیطان میخوانیـم« :گناهـان
آدمـی تطهیـر نمیگـردد .ا ّمـا شـما این گونـه دعا شـخص بـدکار ماننـد ریسـمان بـه دورش مـی
کنیـد« :خدایا دلـی پاک در درون مـن بیافرین و پیچد و او را گرفتار می سـازد( ».امثال ۵آیه)٢٢
از نـو روحـی راسـت بـه مـن عطـا کـن( ».مزامیر مسـیح آمـاده اسـت تـا مـا را از گنـاه
۵١آیـه )١٠بـا خـود رو راسـت باشـید .بایـد در آزاد کنـد .ا ّمـا او اراده خـود را بـر مـا تحمیـل
ایـن خصـوص بـه همان انـدازه جدی و مشـتاق نمیکنـد .اگـر بـه خاطـر تـداوم گنـاه ،میـل بـه
باشـیم کـه گویی زندگـی ما در خطر اسـت .این شـرارت وجود داشـته باشـد ،اگر تمایل نداشـته
مسـئله ای اسـت که بایـد میان خدا و شـما برای باشـیم تا آزاد شـویم ،اگر نخواهیـم فیض اورا
همیشـه حـل و فصل شـود. بپذیریـم ،دیگـر از دسـت او چـه کاری سـاخته
کالم خـدا را همـراه بـا دعـا و نیایـش اسـت؟ مـا با انـکار قاطعانـه محبـت او ،خود را
مطالعـه کنیـد .ایـن کالم ،اصـول عظیـم هلاک سـاخته ایـم .کالم خداونـد میفرمایـد:
قدوسـ ّیت در احـکام خـدا و زندگـی مسـیح را «االن همـان زمانـی اسـت کـه درب رحمـت خدا
در پیـش روی شـما قـرار میدهد .قدوسـ ّیتی که بسـوی شـما بـاز اسـت .االن همـان روزی اسـت
بـدون آن« ،هیچکـس خداونـد را نخواهد دید». کـه خـدا حاضـر اسـت بـه شـما کمـک کنـد» و
(عبرانیـان ١٢آیـه )١٤کالم خدا ،شـما را در مورد «امـروز ،اگـر صـدای او را میشـنوید ،دل خود
گنـاه متقاعـد میکنـد و راه نجـات را به روشـنی را سـخت مسـازید( ».دوم قرنتیـان ٦آیـه ،)٢
نشـان میدهـد .هنگامـی کـه نـدای خداونـد بـا (عبرانیـان ٣آیـات ٧و .)۸
روح و جـان شـما سـخن میگویـد بـه آن تو ّجـه «انسـان بـه ظاهـر مینگـرد و خداونـد بـه
کنید . دل مینگـرد ».دل آدمـی ،احساسـی و متغیـر،
هنگامـی کـه زشـتی گنـاه را میبینیـد، متمـرد و دمدمـی مـزاج اسـت .دلـی اسـت کـه
هنگامـی کـه خودتـان را همـان طـور کـه ناپاکـی و فریـب در آن مـاوا دارد( .اول سـموئیل
هسـتید میبینیـد ،آشـفته و پریشـان نشـوید. ١٦آیـه )٧خداونـد از انگیزههـا و ن ّیـات دل آدمی
مسـیح بـرای نجـات گناهـکاران بـه ایـن جهـان باخبـر اسـت .بنابراین با همـه گناهانتان و همان
آمـد .نیـازی نیسـت تـا تلاش کنیـم کـه بـا خـدا گونـه کـه هسـتید بـه حضـور او برویـد .ماننـد
مصالحـه کنیـم تـا مـا را دوسـت بـدارد .او هـم سـراینده مزامیـر کـه میگویـد« :ای خـدا ،مـن
اکنـون مـا را دوسـت دارد و مـردم را بـه آشـتی را تفتیـش کـن و دل مـرا بشـناس .مـرا بیازمـا و
21
دو نفـر کـه بدهـکار بودنـد ،سـئوال کـرد .یکـی فـرا مـی خوانـد( .دوم قرنتیـان ۵آیـه .)١۹او بـا
از آنـان مقـداری کـم و دیگـری مقـداری زیـاد محبـت عظیمـش ،دلهـای فرزنـدان خطاکارش
بدهـکار بـود .ا ّما طلبـکار قرضهای هـر دو نفر را بـه سـوی خـود جلـب میکنـد .هیـچ پـدر یـا
را بخشـید .مسـیح از شـمعون پرسـید ،کـدام مـادر زمینـی ،نمیتوانـد بـه انـدازه خداونـد در
یـک از ایـن دو ،طلبـکارش را بیشـتر دوسـت مقابـل خطاهـا و اشـتباهات فرزندانـش صبـور
خواهـد داشـت .شـمعون پاسـخ داد« :آن کـه و مهربـان باشـد .هیچکـس نمیتوانـد بـه اندازه
بدهی بیشـتر داشـت و بخشـیده شـد( ».لوقا ٧ او گناهـکار را محبـت کنـد .همـه وعدههـای او
آیـه .)٤٣ما گناهکاران بزرگی بودیم ،ا ّما مسـیح و تمامـی هشـدارهای او نشـاندهنده محبـت
مـرد تـا مـا بخشـیده شـویم .قربانـی عظیـم او غیرقابـل وصـف اوسـت.
شایسـتگی و کفایـت دارد تـا کفـاره گناهـان ما را هنگامیکـه شـیطان میآیـد و بـه شـما
بپـردازد .آنانـی را کـه او بیشـتر بخشـیده اسـت، میگویـد کـه گناهـکار بزرگـی هسـتید ،آنـگاه
او را بیشـتر دوسـت خواهند داشـت و به تخت بـه نجاتدهنـده خـود عیسـی نـگاه کنیـد و
رحمـت او نزدیکتـر خواهند شـد تـا او را بخاطر از مهربانـی و فضائـل او بگوییـد .چیـزی کـه
محبـت و ایثـار عظیـم او پرسـتش کننـد .هرچه بـه شـما کمـک خواهـد کـرد تـا راه خـود را در
بیشـتر محبـت خـدا را درک کنیـم ،بیشـتر بـه تاریکـی بیابیـد ایـن اسـت که بـه نـور هدایت او
شـرارت و پلیـدی گناه پـی میبریـم .هنگامی که نـگاه کنیـد .گناهانتـان را اعتـراف کنیـد ،ا ّمـا بـه
درازای زنجیـری را کـه بخاطـر ما شکسـته شـد، دشـمن بگوییـد« :عیسـی بـه ایـن جهـان آمـد تـا
میبینیـم و زمانـی کـه بـه قربانی عظیم مسـیح گناهـکاران را نجـات دهـد» و اینکـه شـما مـی
کـه بـه خاطر مـا انجام شـد فکر مـی کنیم ،دل توانیـد بـا محبت بی نظیـر او نجات یابیـد( .اول
مـا بـا مهربانـی و شـفقت نـرم میشـود. تیموتائـوس ١آیه )١۵عیسـی از شـمعون در باره
22
فصل چهارم
اعرتاف به گناه
را ببخشــاید .همچنیــن نــزد یکدیگــر گناهــان «هرکـه گنـاه خـود را بپوشـاند ،هرگـز
خــود را بازگوییــد ،چــرا کــه اگــر شــما نــزد کامیـاب نخواهـد شـد ،امـا کسـی کـه آن را
دوســتان ،یــا همســایگان بــه گنــاه و خطــای اعتـراف کنـد و از آن دسـت بکشـد ،خـدا بـر او
خــود اعتــراف کنیــد ،بــه ایــن معنــی اســت رحـم خواهـد کـرد( ».امثـال بـاب ٢۸آیـه )١٣
کــه شــما از اشــتباه خــود آگاه هســتید .اینکــه شـروط نائـل شـدن بـه رحمـت خداونـد،
دیگــران شــما را ببخشــند یــا نــه ،در انتخــاب سـاده ،عادالنـه و معقول اسـت .خداونـد نیازی
خــود آزاد هســتند ،امــا شــما در پــی بخشــش بـه انجـام کارهـای بـزرگ و عجیـب از سـوی ما
خداونــد هســتید و ایــن کار را بــرای جلــب برای بخشـیده شـدن گناهانمان نـدارد .ما نیز به
رضایــت خداونــد انجــام میدهیــد .زیــرا دعاهـای طوالنـی و کسـل کننده محتـاج نبوده،
انســانی کــه شــما او را آزردهایــد ،در حقیقــت و مجبـور بـه توبههـای بسـیار دردنـاک بـرای
پــارهای از وجــود خداونــد اســت و بــا آزار او، پیونـد دوبـاره روح خـود با ملکـوت خداوند و یا
در واقــع نســبت بــه آفریــدگار و منجــی خــود کفـاره گناهـان خود نیسـتیم ،بلکه ،هرکسـی که
گنــاه کردهایــد .اعتــراف مــا نــزد کســی اســت اعتـراف کنـد و از گناهـان خـود دسـت بکشـد،
کــه تنهــا واســطه حقیقــی مــا ،در پیشــگاه بخشـیده خواهد شـد.
خداونــد اســت .کاهــن اعظــم مــا ،او کــه از رســول مســیح میگویــد« :نــزد یکدیگــر
هــر حیــث همچــون مــا وسوســه شــده اســت، بــه گناهــان خــود اعتــراف نماییــد و بــرای هــم
بــدون اینکــه گنــاه کنــد( .یعقــوب ٤آیــه )١٤ دعــا کنیــد تــا شــفا یابیــد .دعــای صادقانــه
«ایــن کاهــن اعظــم از ضعفهــای مــا بیخبــر مــرد درســتکار ،قــدرت و تأثیــر شــگفتانگیز
نیســت ،زیــرا او خــود در همیــن امــور وسوســه دارد( ».یعقــوب بــاب ۵آیــه .)١٦گناهــان خــود
شــد ،ا ّمــا حتــی یــک بــار هــم بــه زانــو درنیامــد را نــزد خداونــد اعتــراف کنیــد ،چراکــه او
و گنــاه نکــرد( ».عبرانیــان ٤یــه .)١۵ تنهــا کســی اســت کــه میتوانــد گناهــان شــما
23
اعتـراف واقعـی همـواره ویژگـی خاصـی آنـان کـه روح خـود را بـرای اعتـراف گنـاه
داشـته و گناهانی خـاص را اذعان میدارد .گاهی خویـش ،در برابـر خداوند فروتن نسـاخته اند،
اوقـات نـوع گنـاه طوری اسـت کـه تنهـا باید در در واقـع هنـوز اولیـن شـرط پذیرفتـه شـدن در
حضـور خداونـد اعتـراف شـود .گاهـی اوقـات درگاه خـدا را بجـا نیاوردهانـد .اگـر مـا اعترافـی
خطاهـا بایـد نـزد افـرادی کـه بخاطـر آن زخـم را کـه بـه توبـه واقعـی منجـر میشـود ،تجربـه
خـورده انـد اقرار شـود .اگـر گناه شـکل عمومی نکنیـم ،روح خـود را فروتن نگردانیم و بر نفس
داشـته باشـد ،در آن صـورت بایـد در حضـور جسـمانی خـود پیـروز نگردیـم و نیـز گناهـان
عامـه مـردم بـه آن اعتـراف شـود .ا ّما تمـام این خـود را اعتـراف نکنیم و از شـرارت و گناه خود
اعترافـات بایـد بـه شـکلی دقیـق انجام شـود تا منزجـر نباشـیم ،در واقـع هرگـز در پـی آمرزش
بتوانـد موجبـات توبـه و بازگشـت از گناهـان را گناهـان خویـش نبـوده و اگـر آنـرا نجوییـم،
فراهـم آورد. هرگـز آرامـش خداونـد را نخواهیـم یافـت.
در روزگار سـموئیل قـوم اسـرائیل از تنها دلیل بازگشت انسان از گناهان
خداونـد دور شـده بودنـد .آنهـا از پیامـد گذشتهاش ،فروتن نکردن قلب خویش و
گناهانشـان در رنـج و عـذاب بودنـد ،چـرا کـه نپذیرفتن شرایط کالم خداوند است .دستورات
ایمانشـان را نسـبت بـه خداونـد از دسـت داده آشکار خداوند در این مورد بیان شده است.
بودنـد .آنهـا از حکمـت ،بصیـرت و توانایـی اعتراف به گناه ،چه به صورت علنی و چه
خداونـد بـرای فرمانروائـی بـر قـوم غافـل در شکل محرمانه آن باید همراه با رضایت
شـده بودنـد و اعتمـاد و تـوکل قلبی و به صورت دلخواه بیان شود ،هرگز
خـود را نسـبت بـه خداونـد نباید شخص گناهکار را وادار به اعتراف کرد.
از دسـت داده بودنـد .آنـان اعتراف نباید به صورت زشت و بیمالحظهای
از فرمانـروای بـزرگ هسـتی انجام گردد .فرد اعتراف کننده نباید تحت تأثیر
دوری کـرده و آرزو میکردنـد و فشار روانی افرادی قرار گیرد که نسبت به
تـا حکومتـی شـبیه حکومـت شناخت سرشت نفرت انگیز گناه ناتوان هستند.
قومهـای همجوارشـان داشـته با اعتراف به گناه ،که مفهوم آن بیرون ریختن
باشـند .آنـان پیـش از یافتـن آرامـش مکنونات قلبی است ،روح انسان ،راه خود را
و صلـح ،ایـن چنیـن اعتـراف کردنـد: بسوی آفریدگاری که منشاء بخشندگی و مهر
«در حضـور خداونـد ،خـدای خـود بی انتهاست ،خواهد یافت .سراینده مزامیر
بـرای مـا دعـا کـن تـا نمیریـم ،زیـرا میگوید« :خداوند دستهای من را برای جنگ
بـا خواسـتن پادشـاه بارگناهـان تقویت میکند تا بتوانم کمان برنجین را خم
خـود را سـنگینتر کردیـم( ».اول کنم( ».مزامیر ٣٤آیه .)١۸
24
بـه کمکتـان بشـتابم ،و چـه خـوب کـه خودتـان سـموئیل ١٢آیـه .)١۹اولیـن گناهـی کـه مرتکـب
مشـکل را از سـر راه برداشـتید و آن شـخص شـده بودنـد باید اعتراف میشـد .ناسپاسـی آنان
را کـه گنـاه کـرده بـود ،مجـازات نمودیـد .آنچـه جانشـان را بـه لب رسـانده بـود و باعث جدایی
الزم بـود ،کردیـد تـا آن لکـه را ازدامن خود پاک آنـان از خداونـد شـده بـود.
کنیـد( ».دوم قرنتیـان ٧آیـه .)۱١ اعتـراف بـدون توبـه واقعـی و اصلاح ،
هنگامیکـه گنـاه درک روحانـی انسـان را مقبـول خداونـد نخواهـد بـود .بایـد تصمیمـی
زایـل میکنـد ،شـخص خطـاکار نـه تنهـا قـادر قطعـی بـرای دگرگونـی در زندگی وجود داشـته
بـه فهـم کاسـتیهای نهـاد خویـش نیسـت، باشـد و هـر آنچـه کـه از نظـر خداونـد اهانـت
بلکـه شـرارت و زشـتی گناهـی را کـه مرتکـب آمیـز و زشـت اسـت ،الزامـاً کنار گذاشـته شـود.
میشـود ،نیـز نخواهـد فهمیـد و مادامـی کـه ایـن نتیجـه واقعـی دوری از گنـاه اسـت .کاری
خود را به نیروی بازخواسـت کننـده و بازدارنده کـه مـا بایـد انجـام دهیـم ،بـه سـادگی بـه
روحالقـدس تسـلیم نکنـد ،نسـبت بـه گناهـان مـا معرفـی شـده اسـت« .خـود را بشـویید و
خـود نابینـا خواهد بـود .بنابراین اعتـراف چنین طاهـر شـوید! گناهانـی را کـه در حضـور مـن
شـخصی واقعـی و جـدی نخواهـد بـود ،بـه مرتکـب شـدهاید از خـود دور کنیـد .نیکـوکاری
طـوری که بـه هریک از اعترافاتـی که به گناهان را بیاموزیـد و بـا انصـاف باشـید .بـه مظلومـان
خـود میکنـد ،عـذری نیـز میافزایـد و اظهـار و یتیمـان و بیوهزنـان کمـک کنیـد( ».اشـعیاء ١
مـیدارد کـه اگـر در چنیـن و چنـان شـرایطی آیـات ١٦و « .)١٧یعنـی اگر آنچـه را که گرو گرفته
قـرار نمیگرفـت ،او مرتکـب گناهـی کـه اکنـون اسـت ،پـس بدهـد ،مالـی را کـه دزدیده اسـت،
بخاطـرش سـرزنش میگـردد ،نمیشـد. بـه صاحبـش برگردانـد ،در راه راسـت قـدم
پـس از آنکـه آدم و ّحـوا از میـوه ممنوعـه بـردارد و بـدی نکند ،در این صـورت حتماً زنده
خوردنـد ،غـرق در شـرم و تـرس گردیدنـد .در خواهـد مانـد و نخواهـد مـرد( ».حزقیـال
ابتـدا همـه افـکار آنهـا در جهـت توجیـه گنـاه ٣٣آیـه .)١۵پولـس در ارتبـاط بـا توبـه
خـود بـرای گریز از حکم وحشـتناک مـرگ بود. چنیـن میگویـد« :ببینیـد ایـن غمـی
وقتـی خداونـد از آنـان در مـورد علـت ت ّمـرد و کـه از سـوی خداونـد بـود ،برای شـما
نافرمانیشـان پرسـید ،آدم کـه قسـمتی از گنـاه چـه نتایـج خوبی ببـار آورد .باعث شـد
را بـر گـردن خداونـد و قسـمت دیگـر را برگردن کـه از حالـت بیتفاوتـی بیـرون آمـده،
همسـر خـود انداخـت ،چنیـن پاسـخ داد« :ایـن بطـور ّجـدی تصمیـم بگیریـد کـه خود
زن کـه یـار مـن سـاختی ،از آن میـوه به مـن داد را از قیـد گناهـی کـه دربـارهاش نوشـته
و مـن هـم خـوردم ».زن در حالیکـه گنـاه را بـودم ،رهایـی دهیـد .آنچنـان از آن
بـه مـار نسـبت مـیداد ،پاسـخ داد« :مـار ،مـرا رویـداد وحشـت کردیـد کـه آرزو داشـتید
25
از مقّدسـینی را که مقام رسـالت و بشارت خود فریـب داده و مـن نیـز از میـوه درخـت ممنوعه
را از مسـیح دریافـت کرده بودنـد ،زندانی کردم خـوردم( ».پیدایـش ٣آیـه ١٢و .)١٣چـرا مـار را
و هنگامیکـه بسـوی مرگ برده میشـدند ،برآنها آفریـدی؟ چـرا اجـازه ورود بـه بـاغ عـدن را بـه
فریـاد میکشـیدم .در بسـیاری از کنیسـهها بـر او دادی؟ اینهـا پرسـشهایی بـود کـه ّحـوا بـرای
علیـه آنـان سـخن گفتـه ،بـه آنهـا توهیـن کـرده، توجیـه گنـاه خـود بـکار میبـرد کـه مسـئولیت
آنـان را بـه کفـر و ناسـزاگویی متهـم سـاختم و آن بـه عهـده خـودش بـود .روح حـق بجانبـی و
دیوانـهوار در برابـر آنـان ایسـتادگی کـردم .مـن خـود را عـادل پنداشـتن از پدردروغگویان یعنی
آنهـا را حتـی در شـهرهای دوردسـت هـم مـورد شـیطان سرچشـمه گرفتـه اسـت و بـه تمامـی
آزار و اذیـت قـرار دادم( ».اعمـال رسـوالن ٢٦ پسـران و دختـران آدم سـرایت کـرده اسـت.
آیـات ١۰و .)١١ بـه ایـن ترتیـب توجیـه کـردن گنـاه و خطاهـا،
او تردیـدی در بیـان ایـن موضوع نداشـت ُملهـم از روح الهـی نبـوده و پذیرفتـه درگاه
کـه «مسـیح بـرای نجـات گناهـکاران ،کـه مـن خداونـد نخواهـد بـود .توبـه واقعـی ،انسـان را
مجرمتریـن آنـان هسـتم ،بـه ایـن دنیـا آمـد». بـه اقـرار گنـاه خـود وا مـیدارد ،تـا آن را بـدون
(ا ّول تیموتائـوس ١آیـه .)١۵ اغـوا یـا ریـاکاری اعتـراف کنـد .ماننـد باجگیـر
قلبـی فروتـن و دلـی شکسـته کـه بوسـیله درمانـدهای کـه از شـرم سـر خـود را نتوانسـت
توبـه واقعـی مطیـع شـده اسـت ،میتوانـد بـاال بگیـرد و گریه کنـانگفت« :خداونـدا ،برمن
تـا حـدودی مظاهـر بیشـمار عشـق و مح ّبـت گناهـکار ترحـم کن ».آنانکه برگنـاه خود اعتراف
بیکـران خداونـد و رویـداد بـزرگ جلجتـا را میکننـد ،پـاک و عـادل شـمرده خواهنـد شـد،
ارج نهـد و همچنانکـه پسـر ،نـزد پـدر مهربـان چـرا کـه مسـیح بـا خـون پـاک خـود بـرای آنهـا
خـود ،خطـای خـود را اعتـراف مـی کنـد ،یـک شـفاعت خواهـد طلبیـد.
توبـه کننـده راسـتین نیـز تمامـی گناهـان خـود نمونههایـی کـه در کالم خداوند در ارتباط
را نـزد خداونـد اعتـراف خواهـد کـرد .کالم بـا توبـهی واقعی همـراه بـا فروتنی آورده شـده
خداونـد میفرمایـد« :اگـر گناهـان خـود را بـه اسـت ،روح اعترافـی را بـه تصویـر میکشـد کـه
او اعتـراف نماییـم ،میتوانیـم اطمینان داشـته در آن هیچگونـه توجیه گنـاه و قصد خود عادل
باشـیم کـه او مـا را میبخشـد و از هر ناراسـتی پنـداری یا حـق به جانبـی دیده نمیشـود.
پـاک میسـازد .ایـن کار خـدا کاملاً منصفانـه و پولـس بدنبال مخفی کـردن گناه خود نبود
درسـت اسـت ،زیرا عیسـی مسـیح برای شسـتن و آنـرا بـه همـان سـیاهی و زشـتی کـه بـود ،بـه
و پـاک کـردن گناهـان ما ،جان خـود را فدا کرده تصویـر کشـید .او بـدون هیـچ تالشـی در جهت
اسـت( ».اول یوحنـا ١آیـه .)۹ تخفیـف جـرم خـود ،چنیـن میگوید« :بسـیاری
26
فصل پنجم
تقدیس
را اسـیر کرده ،وادار میسـازد که اراده او را بجا وعـده خـدا ایـن اسـت« ،اگـر بـا تمـام
آورنـد( ».دوم تیموتائـوس ٢آیـه .)٢٦اشـتیاق وجـود مـرا بطلبیـد ،مـرا خواهید یافـت( ».ارمیا
خداونـد ایـن اسـت کـه مـا را شـفا داده مـا را ٢۹آیـه .)١٣
آزاد و رهـا سـازد .ا ّمـا بدین منظور بـرای تحولی تمامـی دل بایـد به خداوند تسـلیم شـود،
کامـل و فکـری تـازه ،پیـش از هرچیـز باید خود در غیـر اینصورت هیچ تحولی در ما برای شـبیه
را بطـور کامـل بـه خداونـد تسـلیم کنیم. شـدن بـه او صـورت نخواهد گرفـت .مـا ذاتاً با
جنـگ بـا نفـس ،بزرگتریـن نبـرد هـا تـا خداونـد بیگانه هسـتیم .روح القـدس وضعیت
کنـون بـوده اسـت .تسـلیم کـردن نفـس ،و مـا را در کالم ایـن چنیـن توضیـح میدهـد:
واگـذار کـردن همـه چیز بـه اراده خداونـد ،نیاز «روزگاری شـما نیـز بعلـت خطایـا و گناهانتان،
بـه کوشـش دارد .امـا روح و جـان آدمـی پیش از زیـر لعنـت خـدا قـرار داشـتید و محکـوم بـه
اینکـه در تقّـدس و پاکـی تازه شـود ،باید خود را مـرگ ابـدی بودیـد( ».افسسـیان ٢آیـه « .)١چرا
در مقابـل خـدا تسـلیم نمایـد. از گناهـان خـود دسـت برنمیداریـد؟ آیـا بـه
شـیطان میخواهـد بـاور کنیـم کـه مـا انـدازه کافـی مجـازات نشـدهاید؟ ای اسـرائیل،
اسـیران سـلطه خداونـد هسـتیم و کورکورانـه فکـر و دلـت بیمـار اسـت .از سـر تا پـا مجروح و
مطیـع خواسـته هـای نامعقـول هسـتیم .او مضـروب هسـتی .جای سـالم در بدنـت نمانده
میگویـد کـه خـدا از مـا میخواهـد کـه از او اسـت .زخمهایت بازمانده و عفونی شـده ،کسی
اطاعـت کنیـم بـدون اینکـه دلیلی بـرای تبعیت آنهـا را بخیـه نـزده و مرهـم نمالیـده اسـت».
از احکامـش بدهـد .ولیکـن چنین چیزی درسـت (اشـعیا ١آیـات ۵و « .)٦در ایـن صـورت مـی
نیسـت .بلکـه خداونـد وجـدان و خـرد آدمـی تواننـد از خـواب غفلـت بیـدار شـوند و از دام
را بسـوی حقیقتخواهـی دعـوت میکنـد. شـیطان خود را رها سـازند ،زیرا شـیطان ایشان
27
بـرای بسـیاری بعنـوان بتـی بـزرگ محسـوب خداونـد میفرمایـد« :بحـث و جـدل مـن بـا
میگردد .پولدوسـتی ،اشـتیاق به کسـب ثروت، شـما ایـن اسـت :اگـر چـه لکههـای گناهانتـان
ماننـد زنجیرهـای طالیـی اسـت کـه آنها را اسـیر بـه سـرخی خـون اسـت ،ا ّمـا مـن آنهـا را ماننـد
شـیطان کرده اسـت .شـهرت و افتخارات دنیوی پشـم پـاک میکنـم و شـما را همچـون بـرف
بوسـیله بسـیاری از انسـانها ،مـورد سـتایش و سـفید میسـازم( ».اشـعیا ١آیـه .)١۸ایـن آیـه
پرسـتش قرار مـی گیرد .زندگی در نـاز و تن ّعم و دعوتـی اسـت از سـوی آفریـدگار بـزرگ بـرای
فـرار از مسـئولیتها بـرای عدهای دیگـر تبدیل تمامـی خالیـق .او بیعتـی را کـه از روی میـل و
بـه بـت شـده اسـت .ایـن بندهـای اسـارت بایـد رغبـت و خردمندانـه نباشـد نمی پذیرد .تسـلیم
گسسـته شـود .ما نمیتوانیم نیمـی از خود را به اجبـاری در برابـر خداوند از رشـد واقعی فکر و
مسـیح و نیـم دیگـر را بـه دنیـا واگـذار کنیم .ما شـخصیت انسـان ممانعت کـرده و انسـان را به
نمیتوانیـم فرزنـد خداونـد باشـیم ،مگـر اینکه یـک موجود بی خـرد تبدیل میکنـد ،در حالیکه
خـود را تمامـاً بـه او تسـلیم کنیم. هـدف خداونـد چنیـن نیسـت.
بسـیاری هسـتند کـه مـی گوینـد مـا خـدا خواسـته خداونـد ایـن اسـت که انسـان به
را خدمـت مـی کنیـم ولـی سـعی دارنـد تـا از عنوان اشـرف مخلوقات به باالترین حد از رشـد
احـکام اطاعـت کننـد بـدون اینکـه از او مـدد و تعالی برسـد .او عالیتریـن برکتها را پیش روی
بجوینـد .و بـرای انسـانهای دیگـر عامـل نجـات مـا قـرار مـی دهـد .آن برکتـی کـه مشـتاق اسـت
و رسـتگاری شـوند .در دل آنهـا هیـچ جنـب و بواسـطه فیض خویـش به ما عطا کنـد .خداوند
جوشـی که ناشـی از محبّت عمیق مسـیح باشد، از مـا میخواهـد کـه خـود را بـه او بسـپاریم تـا
دیـده نمیشـود .آنهـا بدنبال انجـام اعمال نیک اراده وی در سرنوشـت مـا انجام شـود .انتخاب
هسـتند کـه بواسـطه آن بـه ملکـوت خداونـد بـا ماسـت .میتوانیـم رهایـی از گنـاه را انتخاب
دسـت یابنـد ولی چنیـن دینی فاقد ارزش اسـت. و بعنـوان فرزنـدان او وارث جالل وی باشـیم.
وقتی مسـیح در دل آدمی سـاکن میشـود ،جان در تسـلیم شـدن به خداوند ،واجب است
از مح ّبت او لبریز میگردد .در شـادی مشـارکت از تمامـی چیزهایـی کـه مـا را از او دور میکنـد،
بـا اوسـت کـه دل بـه او میپیونـدد و در تعمـق دسـت بکشـیم .بـه همین دلیل اسـت کـه منجی
و عبـادت اوسـت کـه خویشـتن آدمـی خـود را مـا میگویـد« :بـه همیـن طریـق ،کسـی کـه مـی
فرامـوش میکنـد .مح ّبـت بـه مسـیح میتوانـد خواهـد شـاگرد من شـود ،نخسـت باید بنشـیند
سرچشـمه اعمـال مـا باشـد .آنانـی کـه مح ّبـت و حسـاب کنـد کـه آیـا میتوانـد بخاطـر مـن از
بیکـران خداونـد را احسـاس مـی کننـد ،هرگـز مـال و دارایـی خود چشـم بپوشـد یا نـه( ».لوقا
جویـای ایـن نیسـتند که بـا دادن کمتریـن چیزها ١٤آیـه .)٣٣هرچیـز کـه دل آدمـی را از خداونـد
رضامنـدی او را جلـب کننـد .آنهـا در جسـتجوی دور میکنـد ،بایـد کنـار گذاشـته شـود .ثـروت
28
چیز ،او سـرور آسـمان بـود ،ا ّما بخاطر انسـان، معیارهـای بـی ارزش مادّی نیسـتند ،بلکه هدف
وارد دنیـای پر از گناه شـد« ،زیـرا او خود را فدا آنهـا تبدیـل و تغییـر کامـل اسـت ،آن تحـول و
کـرد ،از خطـاکاران محسـوب شـد ،بـار گناهان دگرگونـی کـه خواسـت نجـات دهنـده آنهاسـت.
بسـیاری را بـردوش گرفـت و بـرای خطـاکاران آنهـا با اشـتیاقی صمیمـی و صادقانـه ،همه چیز
شـفاعت کـرد( ».اشـعیا ۵٣آیـه .)١٢ را تسـلیم خداونـد کرده تـا محبّت مسـیح و راز
ا ّمـا در مقابـل ،مـا بـه او چـه میدهیـم؟ رسـتگاری او را به دیگران آشـکار کنند .همکاری
یـک دل آلـوده بـه گنـاه بـه مسـیح میدهیـم تـا بـا مسـیح ،بـدون داشـتن ایـن مح ّبـت عمیـق
آنـرا پـاک کنـد ،بـا خونـش بشـوید و بـا محبّـت سـخنی بیهـوده و ریاکارانـه اسـت.
بیماننـدش نجـات دهـد .بـا ایـن حـال بـرای آیـا فکـر میکنیـد تسـلیم شـدن کامـل بـه
انسـان ،تسـلیم شـدن به عیسـی مشـکل است! مسـیح فـداکاری عظیمـی اسـت؟ بهتـر اسـت از
از شـنیدن آن شـرم دارم و از گفتن و نوشتن آن خـود بپرسـید ،مسـیح بـه مـن چـه چیـزی داده
نیز شـرمگینم. اسـت؟ فرزنـد خـدا همـه چیـز را داد .زندگـی،
خداونـد مـا را ملـزم نمـی کنـد تـا از هـر مح ّبـت ،تحمـل درد و رنـج و همـه اینهـا را
چیـزی دسـت بکشـیم کـه بـه خیریـت از آنهـا بخاطـر رهایـی مـا متحمـل گردید .چگونه اسـت
منتفع هسـتیم .ای کاش همه کسـانی که مسـیح کـه مـا انسـانهایی که لیاقـت آن محبّـت عظیم
را بعنـوان نجـات دهنـده خـود برنگزیدهانـد، را نداشـتیم ،دلهایمـان را از او دریـغ میکنیـم.
درک کننـد کـه او مـی توانـد چیزهایـی بسـیار در تمامـی لحظـات زندگیمـان از بـرکات فیـض
بهتـر از آنچـه کـه خـود ایشـان در طلـب آن او بهرهمنـد میشـویم و بـه همیـن دلیـل نمـی
هسـتند ،بـه آنـان ارزانی کند .انسـان بـا ضدیت توانیـم عمـق جهالـت و تیرهبختـی و مصیبتـی
فکـری و عملـی برعلیه اراده خداونـد ،بزرگترین را کـه از آن نجـات یافتهایـم ،درک کنیـم .آیـا
ظلـم و بیعدالتـی را بـه جـان خویـش روا میتوانیـم بـه او کـه گناهانمـان پهلـوی او را
مـیدارد .شـادی واقعی در مسـیری کـه خداوند شـکافت ،نظـر کـرده و بخواهیـم بـا محبّـت و
منـع کـرده اسـت ،یافـت نمیشـود .زیـرا خدایی فـداکاری او مخالفـت کنیم؟ بـا مطالعه زندگی
کـه بهتریـن نقشـه هـا را بـرای مخلوقـات خـود ِ
خداونـد جلال ،آیـا بـاز هـم مجاز متواضعانـه
طراحـی کـرده ،میدانـد کـه چـه چیـزی بـرای هسـتیم بخاطـر مشـکالت زندگـی و گرفتاریها
انسـان بهتریـن اسـت .مسـیر عصیـان ،مسـیر لب به ِشـکوه و شـکایت بگشاییم؟ دل مغرور و
فالکـت و نابـودی اسـت. خودپسـند اینگونـه میاندیشـد« :بـرای مقبـول
پذیرفتـن ایـن تفکـر کـه خداونـد از رنـج و شـدن در حضـور خداونـد چـه نیـازی بـه صبـر
انـدوه فرزنـدان خود خشـنود میگـردد ،تفکری و فروتنـی میباشـد؟» توجـه شـما را بـه مسـیح
باطل و اشـتباه اسـت .تمامی آسـمان و ملکوت، جلـب میکنـم :او بـی گنـاه بـود .فراتـر از هـر
29
افـراد بـه دلیـل عمـل نکردن بـه وعدههایشـان، بـه سـعادتمندی انسـان عالقمنـد اسـت .پـدر
اعتمـاد بـه نفـس خـود را از دسـت داده و آسـمانی ما ،درهای شـادی و سـعادت را به روی
احسـاس میکننـد کـه خداونـد آنهـا را نمـی مخلوقـات خـود نمیبنـدد .مقـررات الهـی ما را
پذیـرد .ایشـان نبایـد مأیـوس و دلسـرد شـوند. ملـزم می سـازد تـا از تمامـی اعمالی کـه موجب
آنچـه نیـاز دارنـد قـدرت واقعـی اراده اسـت و عـذاب و نـا امیـدی میشـوند ،اجتنـاب کنیـم.
بایـد یـاد بگیرنـد کـه چگونـه فکـر خـود را بـکار همـان اعمالـی کـه درهـای سـعادت و ملکـوت
بیندازنـد .قـدرت انتخـاب ،تنهـا قدرتـی اسـت را بـر روی مـا میبنـدد .منجـی ایـن جهـان،
کـه در زندگـی انسـان ،عالیتریـن نقـش را بـرای انسـانها را همانطـور که هسـتند ،میپذیرد ،با
هدایـت او بـه عهـده دارد. همـه خواسـتهها ،نواقص و ضعفهایشـان .او
خداونـد بـه انسـان قـدرت انتخـاب نـه تنها بـا خونـش گناهانمان را شسـته و رهایی
داده اسـت .انتخـاب عمـل نیـز بـا ماسـت .مـا مـا را تضمیـن میکنـد ،بلکـه دلهـای مشـتاق و
نمیتوانیـم بـا تکیه بر قـدرت خـود ،دلهایمان آرزومنـدی را کـه یـوغ او را برگـردن گرفتـه و
را تغییـر داده و خداونـد را مح ّبـت نماییـم. بـار او را بـر دوش میکشـند ،خشـنود خواهـد
ا ّمـا میتوانیـم خدمـت کـردن بـه او را انتخـاب کـرد .هـدف مسـیح اعطـای سلامتی و آرامـش
کنیـم و از او بخواهیـم کـه مـا را طبـق اراده بـه کسـانی اسـت کـه در جسـتجوی نـان حیات،
خـود رهبری کنـد .آنگاه خداونـد در انتخاب راه بـه او ایمـان مـی آورنـد .او مـا را ملزم مـی دارد
درسـت مـا را مـدد خواهد کرد و آن وقت اسـت کـه فقـط آن دسـته از وظایفـی را کـه مـا را بـه
کـه تمامـی سرشـت مـا تحت کنتـرل روح مسـیح اوج شـادی و برکـت رهنمـون مـی کننـد ،انجام
قـرار میگیـرد و بـه واسـطه روح او هدایـت دهیـم .برکتـی کـه هرگـز بـه واسـطه نـا اطاعتی
میشـود .آنـگاه میتوانیـم با عشـق ورزیـدن به از خداونـد حاصـل نمـی شـود .حیـات و شـادی
خداونـد ،افکارمـان را بـه شـباهت افـکار او در واقعـی در روح انسـان ،زمانـی ایجـاد مـی شـود
آوریـم. کـه مسـیح بعنـوان امیـد پرشـکوه و جلال ،در
اشـتیاق بـه نیکـی و پـاک بـودن ،اشـتیاق قلب انسـان سـاکن شـده باشـد.
درسـتی اسـت ،ا ّمـا تنهـا خواسـتن کافی نیسـت. بسـیاری مـی پرسـند« :چگونـه مـی توانـم
داشـتن اشـتیاق بـه تنهایـی و بـه خـودی خـود، خـود را تسـلیم خداونـد کنـم؟» .آنـان اشـتیاق
بـرای مـا سـودی نـدارد .بسـیاری میخواهنـد دارنـد تـا خـود را بـه او بسـپارند ،ا ّمـا اراده ای
مسـیحی باشـند ،ا ّمـا نمیتواننـد تصمیـم ضعیـف داشـته و در اسـارت شـک و تردیـد،
قطعـی گرفتـه ،بنابـر ایـن شکسـت خـورده و تحـت کنتـرل عـادات زندگـی گناهآلـود قـرار
چیـزی عایدشـان نمیشـود .ایـن قبیل اشـخاص دارنـد .وعدههایشـان ماننـد برجـی شـنی اسـت
نمیخواهنـد خـود را بـا تمامـی دل بـه خداونـد کـه بـا کوچکتریـن موجـی از بیـن مـیرود .ایـن
30
کـه مافـوق تمامـی پادشـاهان و قدرتهاسـت تسـلیم کننـد ،به همین دلیل مسـیحی بـودن را
متحـد خواهیـم کـرد .خداونـد از اعلـی بـه مـا انتخـاب نمیکننـد .با بـه کارگیری درسـت قدرت
آنچنـان ق ّوتـی خواهـد داد کـه بتوانیـم پایـدار انتخـاب و نیـروی اراده ،میتوانیـم زندگی خود
و اسـتوار بایسـتیم و تنهـا بـا تسـلیم کامـل بـه را کاملاً عـوض کنیـم .وقتـی بـه خداونـد اجازه
اوسـت کـه می توانیم قـ ّوت یافتـه و زندگی تازه دهیـم افـکار مـا را هدایـت کنـد ،آنوقت اسـت
داشـته باشـیم ،زندگـی بـا ایمـان. کـه میتوانیم در حضور او بایسـتیم .با تسـلیم
کامـل اراده خـود بـه مسـیح ،خـود را بـا قدرتـی
31
فصل ششم
ایامن و مقبولیت
یابیـد .ا ّمـا خداونـد آن را بعنـوان یـک هدیـه اکنـون کـه وجدانتـان بـه وسـیله روح
رایـگان بـه شـما عطا می کنـد( .اشـعیا ۵۵آیه .)۱ القـدس برانگیخته شـده اسـت و تا انـدازهای از
آن هدیـه رایـگان به شـما تعلـق دارد ولی منوط شـرارت گنـاه ،از قـدرت آن و از کیفر و مصیبت
بـر اینکـه دسـتانتان را دراز کـرده و آنـرا محکـم حاصـل از آن آگاه شـدهاید ،میتوانیـد با انزجار
بگیریـد .خداونـد میفرمایـد« :اگر چـه لکه های بـه آن نـگاه کنیـد .االن ایـن حـس را داریـد کـه
گناهانتان به سـرخی خون اسـت ،امـا من آنها را گنـاه ،شـما را از خداونـد جـدا کرده اسـت و در
مانند پشـم پاک میکنم و شـما را همچون برف اسـارت قـدرت اهریمـن قـرار داریـد .هرچـه که
سـفید میسـازم( ».اشـعیا ۱آیه .)۱۸ بیشـتر سـعی میکنیـد از آن فـرار کنیـد ،بیشـتر
«بـه شـما قلبـی تـازه خواهـم داد و روحی بـه ناتوانـی خویـش پـی میبرید .نیات شـما پلید
تـازه در بطن شـما قـرار خواهـم داد( ».حزقیال و دلهـای شـما ناپـاک اسـت .متوجـه میشـوید
٣٦آیه .)٢٦ کـه زندگی شـما پـر از خودخواهی و گناه اسـت.
شما گناهانتان را اعتراف کردهاید ،و آرزو میکنیـد تـا آمرزیـده ،تطهیر و رها شـوید.
رجاسات را از دل خود بیرون راندهاید .تصمیم بـرای هماهنگـی بـا خدا و نائل شـدن بـه آن چه
گرفتهاید خودتان را به خداوند بسپارید .اکنون کاری میتوانیـد انجـام دهیـد؟
به حضور او بروید و بخواهید تا گناهانتان را آن چیـزی کـه شـما بـه آن نیازمندیـد،
تطهیر نموده و دلی تازه به شما ارزانی دارد .پس آرامـش خاطـر اسـت — آمرزش ملکوتـی ،صلح
از آن باور داشته باشید که او این کار را انجام و محبـت و صفـای باطنـی .بـا پـول نمیتوانیـد
میدهد ،زیرا این وعده اوست .این درسی است آنهـا را ابتیـاع کنید .عقـل و خـرد نمیتواند آن را
که مسیح هنگامی که در این جهان بود آنرا اسـتحصال کنـد .حکمـت نمیتواند آن را کسـب
تعلیم داد ،آن هدیهای که خدا وعده آنرا بما کنـد ،شـما هرگـز نمیتوانید امیـدوار باشـید که
داد .باید ایمان داشته باشیم که آنرا دریافت بـا تالشهـای خویـش ،به تسـکین باطنی دسـت
32
برخاسـت .او اراده کـرد کـه راه بـرود و راه رفت. میکنیم و به ما تعلق دارد .مسیح ،مردمی را
او طبـق کالم مسـیح عمـل کـرد و خـدا بـه او که به قدرت او ایمان داشتند ،از امراضشان
قـدرت داد و کاملاً سلامتی را بـاز یافـت. شفا میداد .او ایشان را در باره چیزهای که
بـه گونـهای مشـابه ،شـما یـک گناهـکار میتوانستند ببینند ،یاری میکرد و به این نحو
هسـتید و نمیتوانیـد کفـاره گناهـان گذشـته را به ایشان الهام میبخشید تا در باره اموری که
بپردازیـد .شـما نمیتوانیـد دل خـود را تغییـر نمیتوانستند ببینند ،به او اعتماد داشته باشند
دهیـد و خـود را پـاک و مقـدس سـازید .ا ّمـا و ایشان را هدایت میکرد تا به قدرت او در
خـدا بـه شـما وعـده میدهد تا همـه اینهـا را به آمرزش گناهان ایمان بیاورند .او این موضوع
واسـطه مسـیح برای شـما انجام دهد .شـما این را در شفای مرد مفلوج به صراحت بیان کرد:
وعـده را بـاور میکنیـد .بـه گناهانتـان اعتـراف «تا بدانید که پسر انسان بر زمین اقتدار آمرزش
کـرده و خودتـان را بـه خـدا تقدیـم میکنیـد و گناهان را دارد» .سپس به مرد مفلوج گفت:
تصمیـم میگیریـد تـا او را عبادت کنید .درسـت «برخیز ،بستر خود را برگیر و به خانه برو».
بـه همـان یقیـن و اطمینانـی کـه چنیـن میکنید، (انجیل متی ۹آیه .)۶یوحنا یکی از شاگردان
خـدا کالم خویـش را بـرای شـما محقـق خواهد مسیح با یادآوری معجزات او میگوید« :اینها
سـاخت .اگـر وعـده او را بـاور کنیـد ،ایمـان نوشته شد تا ایمان آورید که عیسی همان
داشـته باشـید کـه آمرزیـده و تطهیـر شـده ایـد. مسیح ،پسر خداست و تا با این ایمان در نام
خـدا حقیقت را در دسـترس شـما قـرار میدهد او حیات داشته باشید( ».انجیل یوحنا ٢٠آیه .)٣١
و شـفا مییابیـد .درسـت همانطور که مسـیح به از روایـت سـاده کتـاب مقـدس در مـورد
مـرد مفلـوج قـدرت بخشـید تـا راه بـرود ،زمانی چگونگـی شـفای مـرد مریـض توسـط مسـیح،
کـه ایمـان آورد کـه شـفا یافتـه اسـت .ایـن چنین میتوانیـم مطالبـی را در ارتبـاط بـا نحـوه
اسـت اگـر ایمان داشـته باشـید. بخشـیده شـدن گناهـان بـه واسـطه ایمـان بـه
منتظـر نباشـید تـا احسـاس کنید کـه کامالً او یـاد بگیریـم .ابتـدا به سرگذشـت مـرد مفلوج
شـفا یافتهایـد ،بلکـه بگوییـد« :من ایمـان دارم در بیـت صیـدا نـگاه کنیـم .او مـردی مریـض
کـه شـفا یافتـهام .نـه بـه دلیـل اینکـه احسـاس و ناتـوان بـود کـه مـدت سـی و هشـت سـال
میکنـم ،بلکـه خـدا وعـده داده اسـت». نتوانسـته بـود بـر پاهـای خود بایسـتد .تـا اینکه
عیسـی میگویـد« ،هـر آنچـه در دعـا عیسـی بـه او فرمـان داد« ،برخیز ،بسـتر خود را
درخواسـت کنیـد ،ایمـان داشـته باشـید کـه آن بگیـر و راه بـرو» .مرد مریض ممکـن بود بگوید:
را یافتهایـد و از آن شـما خواهـد بـود( ».انجیـل «خداونـدا ،اگـر مـرا شـفا دهـی ،از تـو اطاعـت
مرقـس ١١آیـه .)٢٤بـرای انجـام ایـن وعـده، خواهـم کـرد» .ا ّما او سـخن مسـیح را بـاور کرد
شـرطی وجـود دارد .اینکـه مطابق با خواسـت و و ایمـان آورد کـه سـالم شـده اسـت و بالفاصله
33
بـه واسـطه ایمان بـه او ،فرزند وی شـدهاید ،به اراده خداونـد دعـاکنیم .ا ّما این اراده خداسـت
همـان ترتیـب بایـد در او سـلوک نمائیـد .پولس کـه مـا را از گنـاه پـاک میسـازد تا ما را بـه عنوان
رسـول میگویـد« ،پـس همانگونـه کـه عیسـای فرزندانـش برگزینـد و بـه مـا توانایـی بخشـد تـا
مسـیح را بـه عنـوان خداوند پذیرفته ایـد ،در او زندگـی پـاک و مقدسـی داشـته باشـیم .بنابراین
سـلوک کنیـد»( .کولسـیان ٢آیـه .)٦ میتوانیـم بـرای ایـن بـرکات دعـا کنیـم و ایمان
برخـی تصـور میکننـد کـه قبـل از اینکـه داشـته باشـیم کـه آنهـا را دریافـت کردهایـم و
بتواننـد بـرکات او را بطلبنـد بایـد تحـت آزمـون خـدا را بـرای دریافـت ایـن بـرکات شـکر کنیـم.
قـرار گرفتـه و بایـد بـه خداونـد اثبـات کننـد که ایـن امتیـاز ماسـت کـه بـه حضـور عیسـی رفتـه
اصلاح شـدهاند .در حالـی کـه آنهـا میتواننـد و تطهیـر گردیـده و بـدون حـس شـرم ،احکام
همیـن حاال برکـت خداوند را مطالبـه کنند .آنان خداونـد را رعایـت کنیـم « .بنابرایـن چـون بـه
بایـد فیـض او و روح مسـیح را داشـته باشـند عیسـی مسـیح تعلـق داریـم هیـچ محکومیت و
تـا ضعفهـای ایشـان علاج گـردد .در غیـر ایـن مجازاتـی در انتظـار مـا نیسـت( ».رومیـان ۸آیه
صـورت نمیتواننـد در مقابـل شـریر مقاومـت .)١
کننـد .عیسـی دوسـت دارد کـه مـا بـه همـان از حـاال بـه بعد ،شـما از آن خود نیسـتید،
صورتـی کـه هسـتیم ،یعنـی گناهـکار ،ناتوان و بلکـه بـه بهایـی خریـده شـدهاید« .بـا چیزهـای
نیازمنـد ،بـه سـوی او برویـم .مـا میتوانیـم بـا فانـی چـون سـیم و زر بازخرید نشـدهاید ،بلکه
همـه ضعفهـا ،جهالـت و گناهـکار بودنمـان بـه خـون گرانبهـای مسـیح ،آن بـره بیعیـب و
آمـده و به پـای او افتاده و توبه کنیم .این فیض بینقـص( ».اول پطـرس بـاب ١آیـات ١۸و .)١۹به
و رحمـت اوسـت کـه مـا را در میـان دسـتهای واسـطه ایـن ایمـان سـاده بـه خـدا ،روحالقدس
پـر از محبـت خـود قـرار داده و زخمهـای ما را حیـات تـازهای را در دل شـما پدید آورده اسـت.
شـفا مـی بخشـد و دلهـای مـا را از هـر گونـه از ایـن پـس ،شـما ماننـد کودکـی هسـتید که در
پلیـدی پـاک میکنـد. خانـواده الهـی تولـد یافتهایـد و خداوند شـما را
در اینجاست که هزاران نفر احساس همچـون پسـر یگانـهاش دوسـت دارد.
شکست نموده و سرخورده میشوند .آنان اکنـون کـه خـود را بـه مسـیح سـپردهاید،
باور ندارند که مسیح ایشان را به طور خاص بـه راه گذشـته بـاز نگردیـد ،خـود را از او دور
و شخصاً آمرزیده است .چنین افرادی ،به مسـازید ،بلکـه هـر روز بگوییـد« :مـن از آن
خداوند و کالم او اعتماد و توکل ندارند .امتیاز مسـیح هسـتم ،مـن خـود را بـه او سـپردهام».
ویژه همه آنانی که شرایط خداوند را اجابت می و از او بخواهیـد تـا روح خویـش را بـه شـما
کنند ،این است که بدانند ،بخشش رایگان خدا عطـا کنـد و شـما را بـا فیضـش محافظـت کنـد.
به همه گناهان تعمیم داده شده است .این اکنـون کـه خودتـان را بـه خداونـد سـپردهاید و
34
(اشعیاء ۵۵آیه ٧و ٤٤آیه .)٢٢ تردید که وعده های خداوند برای شما نیست
خداونـد میگویـد« :مـن از مـرگ آن کـس را از ذهن خود دور کنید .وعدههای او برای
ی شـوم .پس بازگشـت کـه میمیـرد ،مسـرور نم همه گناهکاران توبه کار است .قوت و فیض
نمـوده ،زنـده مانیـد( ».حزقیـال ١۸آیـه .)٣٢ از جانب مسیح فراهم شده است تا به وسیله
شـیطان همـواره آمـاده اسـت تـا وعـده هـای فرشتگان خدمتگزار به همه مومنین اعطا شود.
متبـارک خداونـد را از دلهـای مومنیـن بربایـد. هیچکس آنقدر گناهکار نیست که نتواند قوت،
او اشـتیاق دارد تـا هـر بارقـه امیـد و هـر پرتوی پاکی و عدالت در مسیح را که برای گناهکاران
از نـور حقیقـت را از روح و جـان مومـن بـه انسان ُمرد ،دریافت نکند .او آماده است تا
تـاراج ببـرد .ا ّمـا نباید بـه او اجازه چنیـن کاری را جامههای آلوده به گناه را از تن آنان بیرون
بدهیـد .به سـخنان شـیطان گـوش ندهید ،بلکه آورده و جامههای پاک و سفید عدالت را بر تن
بـه او بگوییـد« ،عیسـی ُمـرد تـا من حیـات یابم. ایشان بپوشاند .او آنان را به سوی زندگی فرا
او مـرا دوسـت دارد و نمـی خواهـد کـه هلاک میخواند ،نه بسوی مرگ و نیستی.
گـردم .مـن پـدری دلسـوز و آسـمانی دارم ،و رفتار خداوند با ما ،مانند رفتار انسانهای
هـر چنـد از محبـت او سـوء اسـتفاده کـردم، فانی با یکدیگر نیست .افکار او ،اندیشه های
برخواهـم خاسـت و بـه حضور پـدر رفته و می رحمت ،محبت و دلسوزی مشفقانه است .او
گویـم« :مـن برعلیه آسـمان و در حضور تو گناه میگوید« ،ای گناهکاران از کارها و فکرهای
کردم و بیشـتر از این ،شایسـته نیسـتم تا فرزند فاسد خود دست بکشید و بسوی خداوند
تـو خوانـده شـوم ،بـا مـن نیـز همچـون یکی از بازگشت کنید زیرا او بسیار بخشنده است و بر
خادمیـن اجیـر شـدهات رفتـار کنَ ».مثَل عیسـی شما رحم خواهد کرد « ».گناهانت را محو کرده
در انجیـل لوقـا بـاب ١۵در باره پسـر گمشـده به ام ...بازگرد زیرا بهای آزادی تو را پرداخته ام»
35
او از گنـاه بیـزار اسـت ،ا ّمـا گناهـکار را دوسـت شـما نشـان می دهدکه او ،یعنی پسـر گناهکار،
دارد ،او خـود را در شـخص مسـیح فـدا کـرد چگونـه بخشـیده خواهـد شـد« .ا ّمـا هنـوز دور
تـا همـه آنانـی را کـه بـه او ایمـان آورنـد ،هالک بـود کـه پـدرش او را دیـده ،دل بر وی بسـوزاند
نگردنـد ،بلکـه در ملکـوت پـر جاللـش حیـات و شـتابان به سـویش دویده ،در آغوشـش کشید
جـاودان یابنـد .چـه زبانـی قـوی تـر یـا مالیـم و غـرق بوسـهاش کرد»(.لوقـا ١۵آیـه ١۸تـا .)٢٠
تـر از ایـن بـرای ابـراز محبـت او نسـبت بـه مـا ایـن َمثَـل ،هرچنـد دل انگیـز و اثرگـذار
میتوانسـت بـکار گرفتـه شـود؟ او میفرمایـد: اسـت ،ا ّمـا از بیـان محبـت و شـفقت بیکـران
«آیـا زن ،بچـه شـیرخواره خـود را فرامـوش پـدر آسـمانی قاصـر اسـت .خداونـد از زبـان
کـرده ،بـر پسـر َر ِحـم خویـش تر ّحـم ننمایـد؟ نبـی خویـش مـی فرمایـد« :مـن بـا محبـت ازلی
اینـان فرامـوش میکننـد ،ا ّما من تـو را فراموش تـو را دوسـت داشـتم .از ایـن جهـت تـو را بـه
نخواهـم کـرد( ».اشـعیاء ٤۹آیـه .)۵ رحمـت جـذب نمـودم( ».ارمیـا ٣۱آیـه .)٣در
هان! بنگرید ،ای کسانی که ُمردّد و متزلزل تمـام مدتـی کـه پسـر گناهـکار از خانـه پـدری
هستید .زیرا عیسی زنده است تا برای شما دور بـوده و در حـال تلـف کـردن دارایی خویش
شفاعت کند .خدا را بخاطر اهدای پسر عزیزش در سـرزمینی بیگانـه بـود ،قلـب مهربـان پدر در
شکر و سپاس گویید و بدانید که مرگ او از برای حسـرت دیـدار او بـود .شـوق وصـال در جان و
گناهکاران ،بیهوده نبود .روح خداوند ،امروز روح بـرای بازگشـت به خدا ،چیزی جز خواسـته
شما را دعوت میکند .با تمامی دل به نزد عیسی مشـفقانه روحالقـدس نیسـت کـه بـا اصـرار و
بیایید و برکات او را دریافت کنید. التمـاس ،گمشـده را به سـوی قلب پـر از محبت
همچنان که وعدههای خداوند را میخوانید، پـدر میکشـاند.
به یاد داشته باشید که آنها ابراز مح ّبت و ترحم بـا وجـود ایـن همـه وعـده هـای عالـی و
غیر قابل وصفی هستند .قلب بزرگوار خداوند با ارزشـمند در کتـاب مقدس ،آیا هنـوز هم جایی
شفقتی بیپایان به سوی گناهکاران رغبت دارد. بـرای شـک و تردیـد باقـی میمانـد؟ آیـا بـر ایـن
«در او ،ما به واسطه خون وی باز خرید شده باوریـد که وقتی فـرد گناهکار ،آرزوی بازگشـت
ایم( ».افسسیان ۱آیه .)٧ کـرده و خواهـان تـرک گناهانش شـود ،خداوند
بلـه ،بـاور داشـته باشـید که خداونـد ،تنها بـا سـختگیری از آمـدن او و افتادنـش بـر پـای
یـاور شماسـت .او خواسـتار بازسـازی زندگـی رحمـت بیکـران خویـش ،جلوگیـری کـرده و از
شماسـت تـا ماننـد وی زندگـی کاملـی داشـته توبـه او ممانعـت مـی کنـد؟ از چنیـن اندیشـه
باشـید .همچنانکـه با اعتـراف به گناهـان و توبه ای دوری کنیـد! چـرا کـه هیـچ چیـز بـه انـدازه
بـه او نزدیـک میشـوید ،او نیـز بـا رحمـت و برخـورداری از چنیـن درکـی نسـبت بـه پـدر
آمـرزش بـه شـما نزدیـک خواهـد شـد. آسـمانی ،بـه روح شـما آسـیب نخواهـد رسـاند؛
36
فصل هفتم
مریدی
آزمون ُ
آشـکار اسـت .اگـر دل به واسـطه روح خـدا تازه « کسـی کـه از آن مسـیح میگـردد تبدیـل
شـده باشـد ،زندگـی و رفتـار شـخص نسـبت به بـه شـخص جدیـدی میشـود .او دیگر آن انسـان
آن شـهادت خواهـد داد .هرچند کـه برای تغییر قبلـی نیسـت او زندگـی کاملاً تـازه ای را آغـاز
دل هایمـان نمیتوانیـم کاری انجـام دهیم و یا کـرده اسـت( »..دوم قرنتیـان ۵آیـه .)۱٧
بـا خداونـد هماهنـگ شـویم ،هرچند کـه نباید یـک فرد ممکن اسـت نتواند زمـان و مکان
بـه هیـچ وجـه به خودمـان و یـا اعمـال خوبمان دقیـق و یـا کلیه حـوادث مربوط بـه نحوه تغییر
ی مـا نشـان خواهـد اعتمـاد کنیـم ،شـیوه زندگـ کـردن و ایمـان آوردن خـود را توضیـح دهـد.
داد کـه فیـض خـدا در درون مـا در حـال سـاکن ا ّمـا اینهـا دلیلـی برتغییـر نکـردن فـرد نیسـت.
شـدن اسـت .تغییـری در شـخصیت ،در عادات مسـیح بـه نیقودیمـوس گفـت« ،بـاد هـر کجـا
و انگیـزه هـا دیـده خواهـد شـد .شـخصیت و کـه بخواهـد مـیوزد .صـدای آن را مـی شـنوی،
عـادات و نـوع زندگـی مـا تغییـر خواهـد کـرد. ا ّمـا نمیدانـی از کجـا میآیـد و بـه کجـا مـیرود.
تفـاوت بیـن آنچـه کـه قبلاً بـوده ایـم و آنچـه چنیـن اسـت هرکـس نیـز کـه از روح زاده
کـه االن هسـتیم ،بـارز و آشـکار خواهـد بـود. میشـود( ».یوحنـا ٣آیـه .)۸درسـت هماننـد
دیگـران متوجـه تغییـر و تحوالت خواهند شـد. بـاد کـه غیـر قابـل رویـت اسـت ،ا ّمـا اثـرات آن
اصلاح ظاهـری رفتـار و سـلوک بـدون به روشـنی دیده و احسـاس می شـود ،همچنین
قـدرت تبدیل کننده مسـیح ممکن اسـت صحت اسـت روحالقـدس کـه در دلهـای آدمیـان عمـل
داشـته باشـد .عشـق بـه تحـت تأثیـر قـرار دادن میکنـد .آن نیـروی حیاتبخـش کـه چشـم
و اشـتیاق بـرای محترم شـمرده شـدن از سـوی هیـچ انسـانی نمیتوانـد ببینـد ،حیاتـی تـازه در
دیگـران ممکـن اسـت یـک زندگـی بـه ظاهـر دل پدیـد مـیآورد و مخلوقـی تـازه بـه شـباهت
مرتـب و سـامان یافتـه را به دنبال داشـته باشـد. خداونـد میآفرینـد .در حالـی کـه کار روح
احتـرام یـا عـزت نفـس ،ممکـن اسـت موجـب القـدس ،آرام و نامحسـوس اسـت ،اثـرات آن
37
و فروتنـی ،بیهودگـی و تندخویـی بـه جدیّـت و شـود تـا از تظاهـر بـه گنـاه و شـرارت اجتنـاب
آرامـش ،مسـتی به هشـیاری و بیبنـد و باری به کنیـم .یـک فـرد خودخـواه نیـز ممکـن اسـت
پاکـی تبدیـل شـده اسـت .آداب و رسـوم باطـل اعمـال سـخاوتمندانه انجـام دهـد .بنابرایـن،
این جهان ،کنار گذاشـته شـده اسـت .مسیحیان چگونـه خواهیـم فهمیـد کـه از چـه کسـی
در جسـتجوی «آرایندگـی ظاهـری» نخواهنـد جانبـداری مـی کنیـم؟
بـود ،بلکـه «باطـن و سـیرت زیبـا را که نـزد خدا قلـب مـا متعلـق بـه کیسـت؟ به چه کسـی
ارزشـمند اسـت » جسـتجو خواهنـد کـرد( .اول مـی اندیشـیم؟ بـا چـه کسـی دوسـت داریـم
پطـرس ٣آیـات ٣و .)٤ گفتگـو کنیـم؟ بهترین انرژی و عواطف پرشـور
هیـچ نشـانهای بـرای توبه خالصانـه وجود خـود را بـرای چه کسـی میگذاریـم؟ اگر متعلق
نخواهـد داشـت ،مگـر اینکـه منجـر بـه اصلاح بـه مسـیح هسـتیم ،افـکار مـا بایـد متعلـق به
شـخص گـردد .اگـر شـخص گناهـکار ،پیمـان او باشـد و نیکـو تریـن اندیشـه هـای مـا از او
خویـش را تجدیـد کنـد ،آنچـه را کـه بـه سـرقت و از آن او خواهـد بـود .هـر آنچـه داریـم و
بـرده بود ،بـاز گرداند ،اگر بـه گناهانش اعتراف هسـتیم ،وقـف اوسـت .در آرزوی شـبیه شـدن
کنـد و خـدا و همنوعانـش را محبـت کنـد ،مـی بـه او ،استنشـاق رایحـه دل انگیـز روح او و
توانـد اطمینـان داشـته باشـد کـه از مـرگ بـه انجـام اراده او و خشـنود کـردن او در همـه
حیـات عبـور کـرده اسـت. امـور خواهیـم بـود.
هنگامی که هماننـد افراد گمراه و گناهکار آنانـی کـه در مسـیح عیسـی بـه مخلوقاتـی
بـه حضـور عیسـی آمـده و از فیـض آمرزنـده او تـازه تبدیـل میگردنـد ،ثمـرات روحالقـدس را
بهرهمند میشـویم ،چشـمه محبـت در دلهای بـه بـار خواهنـد آورد .ثمراتـی نظیـر «محبـت،
مـا فـوران میکنـد .تمام بارها سـبک میشـوند، شـادی ،صبـر ،مهربانـی ،نیکویـی ،وفـاداری،
چرا که یوغ مسـیح راحت و بار او سـبک اسـت. فروتنـی و خویشـتن داری( ».غالطیان ۵آیه ٢٢و
انجـام وظایـف باعث شـادی می گـردد و ایثار و .)٢٣آنـان ،هرگـز مطابق بـا امیال گذشـته رفتار
از خـود گذشـتگی موجـب خشـنودی و رضایـت نخواهنـد کـرد ،بلکـه بـا ایمـان بـه پسـر خـدا،
خاطـر مـی گـردد .مسـیری کـه در گذشـته از از او پیـروی خواهنـد نمـود .آنـان ذات او را
تاریکـی و ظلمـت پوشـیده شـده بود ،اکنـون با منعکـس خواهنـد کـرد و روح و جـان خویش را
انـوار تابنـاک خورشـید عدالـت روشـن گردیـده تطهیـر خواهنـد سـاخت ،همچنانکـه او مطهر
است. اسـت .آنـان چیزهایـی را کـه در گذشـته از آن
جمـال ذات مسـیح در پیـروان او نیـز نفـرت داشـتند ،اکنون دوسـت دارند و بالعکس
مشـهود خواهد بود .او از بجـا آوردن اراده خدا چیزهایـی را که قبالً دوسـت داشـته انـد ،اکنون
مسـرور میشـود .محبـت بـه خداونـد و شـور و از آن بیزارنـد .تک ّبر و خـود بزرگبینی به تواضع
38
هـر کاری کـه انسـان بـدون مسـیح انجـام مـی حـرارت بـرای جلال او ،قـدرت هدایـت کننـده
دهـد ،آلـوده بـه خودخواهی و گناه اسـت .تنها ای در زندگـی منجـی ما داشـت .ایـن محبت بود
ایمـان به فیض مسـیح اسـت کـه میتوانـد ما را کـه همـه اعمـال وی را محبانـه و زیبا کـرده بود.
پـاک و مقـدس سـازد. محبـت از سـوی خداسـت .دلـی کـه وقـف خـدا
اشـتباه دوم ،در مقابـل خطـای اول و نشـده باشـد نمیتواند سرچشـمه و پدیدآورنده
بـه انـدازه آن خطرنـاک میباشـد ،و ایـن اسـت محبـت باشـد .محبـت در قلبـی یافـت میشـود
کـه فکـر کنیـم کـه ایمـان به مسـیح انسـان را از کـه فقـط عیسـی سـلطان آن باشـد« .مـا محبت
رعایـت احـکام خدا معـاف میـدارد و اینکه تنها میکنیـم ،زیـرا او نخسـت مـا را محبـت کـرد».
با ایمان شـریک فیض مسـیح میشـویم و اعمال (اول یوحنـا ٤آیـه .)۱۹در دلـی کـه بـه واسـطه
مـا ربطـی بـه رسـتگاری ما نـدارد. فیـض الهـی تـازه شـده باشـد ،محبـت پایـه و
بایـد توجـه داشـته باشـید کـه در اینجـا اسـاس رفتـار و کـردار اسـت .چنیـن محبتـی،
منظـور از اطاعـت ،بـه جـا آوردن یـک سلسـله شـخصیت را اصلاح ،انگیزههـا و تمایلات
اعمـال ظاهـری محـض و تشـریفاتی نیسـت، راکنتـرل و کینـه و دشـمنی را مهـار میکنـد و
بلکـه عبادت و خدمتی اسـت کـه از روی محبت عاطفـه را افـزون میکنـد .ایـن گونه محبـت ،اگر
انجـام مـی شـود .احـکام و شـریعت خداونـد، در دل پرورانده شـود ،شیرینی و حالوت زندگی
تجسـم محبـت عظیـم اوسـت مظهـر ذات و ّ را باعـث میشـود کـه بواسـطه آن مـی توانیـم
و بدیـن جهـت ،پایـه و اسـاس ملکـوت او در تأثیـر مطلوبـی بـر اطرافیـان خـود بگذاریـم.
آسـمان و بـر زمیـن اسـت .اگـر دلهـای مـا بـه فرزنـدان خداونـد ،بـه ویـژه آنانـی کـه بـه
شـباهت خداونـد تازه شـده باشـد و اگر محبت تازگـی و بـه واسـطه فیـض او ایمـان آوردهانـد،
الهـی در نهـاد مـا وجود داشـته باشـد ،آیـا نباید در مقابـل دو اشـتباه عمـده و خطرنـاک قـرار
احـکام و شـریعت خداونـد در زندگـی مـا اجـرا دارنـد کـه بایـد بسـیار مراقـب باشـند .اولیـن
شـود؟ هنگامـی کـه اصول محبـت الهـی در دل اشـتباه کـه پیـش از ایـن نیـز مـورد تأکیـد قـرار
آدمـی نهـاده شـده باشـد ،هنگامـی کـه انسـان گرفـت ،ایـن اسـت کـه افـراد بـه اعمـال خـود
بـه شـباهت آفریـدگار خویش تازه شـده باشـد، مـی نگرنـد و تصـور مـی کننـد کـه با انجـام هر
وعـده عهـد جدیـد تحقـق مییابـد« .احـکام عملـی مـی تواننـد خـود را با خداونـد هماهنگ
خـود را در دلهـای ایشـان خواهـم نهـاد و سـازند .یعنـی بـه خیـال باطـل مـی اندیشـند
برذهنهای ایشـان خواهم نگاشـت( ».عبرانیان کـه بـا اعمـال رسـتگاری میسـر اسـت .کسـی که
۱٠آیـه .)۱٦اگـر احـکام در دل نهـاده شـده باشـد سـعی میکنـد تا با اعمـال خویش و بجـا آوردن
آیـا نبایـد زندگـی و رفتـار را شـکل دهـد؟ احـکام ،خـود را پاک سـازد ،مانند کسـی اسـت
اطاعـت ،خدمـت و وفـاداری از روی محبـت، کـه بـه کاری غیرممکـن مبـادرت مـی ورزد .زیـرا
39
در ده فرمـان اعطـا شـده ،تعریـف میشـود. نشـانه واقعی مریدی اسـت .از ایـن جهت کتاب
ایمان کذایی به مسـیح کـه مدعای خالصی مقـدس میگویـد« :محبـت خـدا همیـن اسـت
انسـان از قیـد اطاعت احـکام خداسـت ،ایمان کـه از احـکام او اطاعـت کنیـم« ، ».آن کـه مـی
نیسـت ،بلکـه اسـتنباط و فرضیـه اسـت« .زیـرا گویـد او را می شناسـد ،ا ّمـا از احکامش اطاعت
بـه فیـض و از راه ایمـان نجـات یافتهایـد ».ا ّمـا نمیکنـد ،دروغگوسـت و راسـتی در او جایـی
«ایمـان بـه تنهایـی و بدون عمـلُ ،مرده اسـت». نـدارد( ».اول یوحنـا ۵آیـه ٣و ٢آیـه .)٤ایمـان
(افسسـیان ٢آیـه ( )۸یعقوب ٢آیه .)۱٧عیسـی، بـه مسـیح نـه تنهـا انسـان را نسـبت بـه اطاعت
پیـش از اینکـه بـه این جهـان بیاید در بـاره خود از احـکام معـاف نمیکنـد ،بلکـه مـا را از فیض
گفـت« :در بجـا آوردن اراده تـو ای خـدای مـن او بهرهمنـد سـاخته و قـادر میسـازد تـا مطیـع
رغبـت مـیدارم و شـریعت تـو در انـدرون دل فرامیـن خـدا باشـیم.
مـن اسـت( ».مزامیـر ٤۰آیـه )۸و درسـت پیـش مـا نجـات را بخاطـر اطاعـت کسـب
از اینکـه بـار دیگـر بـه آسـمان صعـود کنـد، نمیکنیم ،زیرا رسـتگاری هدیـه رایگان خداوند
گفـت« :احـکام پـدر خـود را نـگاه داشـتهام و اسـت کـه به واسـطه ایمـان حاصل میشـود .ا ّما
در محبـت او میمانـم( ».انجیـل یوحنـا ١۵آیـه اطاعـت ،ثمـره ایمـان اسـت« .شـما میدانید که
.)۱۰کتـاب مقـدس میگوید« :از اینجـا میدانیم او ظهـور کـرد تـا گناهـان را از میان بـردارد و در
او را میشناسـیم کـه از احکامـش اطاعـت او هیـچ گناهـی نیسـت .آن کـه در او میمانـد،
میکنیـم ...آن کـه میگویـد در او میمانـد ،باید گنـاه نمیکنـد ،ا ّمـا کسـی کـه گنـاه میکنـد او
همانگونـه رفتـار کند که عیسـی رفتـار میکرد». را نـه دیـده و نـه شـناخته اسـت( ».اول یوحنـا
(اول یوحنـا ٢آیـات ٣تـا « .)٦زیـرا مسـیح بـرای ٣آیـات ۵و .)٦آزمـون واقعـی همیـن جاسـت.
شـما رنـج کشـید و سرمشـقی گذاشـت تـا برآثار اگر در مسـیح سـاکن هسـتیم ،اگـر محبت خدا
قدمهـای وی پـا نهیـد( ».اول پطـرس ٢آیه .)٢١ در مـا سـاکن اسـت ،احساسـات ،افـکار ،نیـات
شـرایط دریافـت حیـات جاودانـی ،اکنـون و اعمـال مـا بـا اراده خداونـد ،آنطـور کـه در
نیـز همـان اسـت کـه همـواره بـوده اسـت .حتی فرامیـن شـریعت مقـدس او بیـان شـده اسـت،
پیـش از گنـاه و خطـای والدیـن اول ّیـه مـا در باغ تطابـق خواهـد داشـت « .فرزنـدان عزیـزم
عـدن ،شـرایط همیـن بـود ،یعنی اطاعـت کامل مراقـب باشـید کسـی شـما را فریـب ندهـد :هر
نسـبت به احـکام خدا و درسـتی در کمال .آنگاه کـه اعمـال نیـک و راسـت انجام میدهـد به این
حیـات جاودانـی براسـاس شـرایطی غیـر از این، علت اسـت که درسـتکار و نیک اسـت همانگونه
اهـدا میشـد ،آنـگاه سـعادت تمامی کائنـات به که مسـیح درسـتکار و نیـک بـود(.».اول یوحنا ٣
مخاطـره میافتـاد و راه گنـاه بـا تمامـی بدبختی آیـه .)٧عدالـت و درسـتکاری با معیار شـریعت
و مصائـب آن بـرای همیشـه جاودانـه میشـد. مقـدس خداونـد ،آن گونـه که بر فراز کوه سـینا
40
در مـا پارسـایی نیسـت کـه بـه کمـک آن بتوانیم بـرای آدم ،پیـش از ارتـکاب گنـاه ،ایـن
خواسـته های احـکام را بجا آوریم .ا ّما مسـیح، امـکان وجـود داشـت کـه بـا اطاعـت از دسـتور
راه نجـات را بـرای مـا آمـاده کـرده اسـت .او نیز خداونـد ،شـخصیتی پارسـا کسـب کنـد .ا ّمـا او
هماننـد مـا در معـرض آزمونهـا و وسوسـه های ایـن کار را نکـرد و بـه خاطـر گنـاه او ،طبیعـت
ایـن دنیـا قـرار گرفـت ،ا ّمـا مرتکـب گنـاه نشـد. مـا بـه انحطـاط کشـیده شـد و نمیتوانیـم بـا
او بـه خاطـر مـا ُمـرد و اکنـون حاضـر اسـت تـا اعمـال خـود بـه پارسـائی و عدالـت برسـیم .از
گناهـان مـا را بـر خـود بگیـرد و عدالـت خویش آنجـا کـه گناهـکار و ناپاک هسـتیم ،نمیتوانیم
را بـه مـا اعطا کند .اگـر خود را به او بسـپارید و بطـور کامـل از احـکام خـدا پیـروی کنیـم .زیرا
41
از ایمـان کاملاً مجزاسـت .موجودیـت و قـدرت او را بـه عنـوان منجـی بپذیریـد ،آنـگاه هـر قدر
خداونـد ،راسـتی کالم او ،حقایقـی هسـتند کـه کـه گناهـکار باشـید ،بخاطـر او عـادل شـمرده
حتـی شـیطان و دیوهـا نیـز ایـن گونـه ایمـان خواهیـد شـد .خـوی و سرشـت مسـیح بـه جای
دارنـد و از تـرس بـه خود مـی لرزنـد( ».یعقوب خوی و سرشـت شـما قرار میگیـرد و در حضور
٢آیـه .)١۹ا ّمـا ایـن ایمـان نیسـت .جایـی کـه در خـدا پذیرفته خواهید شـد ،درسـت مانند اینکه
آن نـه تنهـا ایمـان بـه کالم خـدا ،بلکـه تسـلیم هرگـز گنـاه نکردهایـد.
اراده بـه خواسـت او دیـده مـی شـود ،جایـی که و مهمتـر از ایـن ،مسـیح قلـوب را متحول
دل تسـلیم او و عالیـق و دلبسـتگیها متوجـه مـی کند .او به واسـطه ایمان در دل شـما سـاکن
او باشـد ،در آنجـا ایمـان هسـت .ایمانـی کـه میشـود .شـما بایـد ایـن رابطـه را بـا مسـیح از
بـا محبـت عمـل میکنـد و جـان را طاهـر مـی طریـق ایمـان و تسـلیم مـداوم اراده خـود بـه
سـازد .بـه واسـطه چنیـن ایمانـی اسـت کـه دل او ،کسـب کنیـد و مادامـی کـه ایـن کار را انجام
بـه شـباهت خـدا تـازه میگـردد .دلـی کـه در دهیـد ،او بنـا برخشـنودی اراده خـود در شـما
وضعیـت عـدم تغییـر از احـکام خـدا اطاعـت عمـل خواهـد کـرد .آنـگاه میتوانیـد بگویید« :و
نمیکـرد و در حقیقـت نمیتوانسـت هـم ایـن زندگـی کـه اکنـون در جسـم میکنـم ،بـا
اطاعـت کنـد ،اکنـون به واسـطه انجـام فرامین ایمـان بـه پسـر خداسـت کـه مـرا محبـت کـرد و
مقـدس آن مسـرور میگـردد و همصـدا بـا جـان خـود را بخاطـر مـن داد( ».غالطیـان ٢آیه
سـراینده مزامیر اعلام میکند« :شـریعت تو را ن رو عیسـی بـه شـاگردانش گفـت: .)٢٠از همیـ
چقـدر دوسـت مـیدارم ،تمامـی روز تفکّـر مـن «گوینـده شـما نیسـتید ،بلکه روح پدر شماسـت
اسـت( ».مزامیر ۱۱۹آيـه )۹۷و عدالت مربوط به کـه بـه زبـان شـما سـخن خواهـد گفـت( ».متـی
احـکام در او تحقـق یافته اسـت« زیـرا که نه بر ١۰آیـه .)٢۰از آن بـه بعـد ،همـراه با مسـیح که در
طبـق نفـس ،بلکـه بر طبـق روح رفتـار میکند». درون شـما عمـل میکنـد شـما نیز همـان روحیه
(رومیـان ۸آیـه .)١ و رفتـار ،همـان اعمـال نیکـو ،اعمـال عادالنـه و
بسـیارند افـرادی کـه محبـت آمرزنـده فرمانبـرداری را نشـان خواهیـد داد.
مسـیح را شـناختهاند و حقیقتـاً شـوق دارنـد تـا بنابرایـن در مـا چیـزی نیسـت کـه بـه آن
فرزنـدان خـدا شـوند .بـا ایـن حـال پـی بـرده اند فخـر کنیـم .هیـچ دلیلـی بـرای برخـود بالیـدن
که شـخصیتی ناقـص و زندگی معیوبـی دارند و نداریـم .تنهـا فخـر مـا ،عدالـت مسـیح و کار
شـرایط مهیا میشـود تا تردید به دل راه دهند که روحالقـدس اسـت کـه در زندگـی مـا عمـل
آیا قلوبشـان بواسـطه روح القدس متحول شده میکنـد .هنگامیکـه از ایمـان حـرف میزنیـم،
بـوده یـا نه .بـه چنین افـرادی بایـد بگویـم ،با نا تفـاوت و تمایـزی وجـود دارد کـه بایـد بخاطـر
امیـدی ،عقب نشـینی نکنید .بعضـی اوقات باید داشـته باشـیم ،نوعـی از بـاور وجـود دارد کـه
42
او ،ضعفهایتـان را واضحتـر و مشـخصتر در پیـش پای عیسـی زانـو زده و به خاطر خطاها
خواهیـد دیـد .ایـن امـر ،نشـان میدهـد کـه و اشـتباهاتمان اشـک بریزیم ،ا ّمـا نباید مأیوس
فریبهـای شـیطان قدرتشـان را از دسـت و دلسـرد شـویم .حتّـی اگـر بـه وسـیله دشـمن
دادهانـد و اثـر حیاتبخـش روح خـدا در حـال شکسـت خـورده ایـم ،نباید فکـر کنیم کـ ه خدا
برانگیختـن روح و افـکار شـما میباشـد. مـا را رهـا و انـکار کـرده اسـت .زیـرا مسـیح در
محبـت عمیـق و ریشـه دار نسـبت بـه سـمت راسـت پـدر ایسـتاده اسـت تـا بـرای مـا
عیسـی زمانـی میتوانـد در دل سـاکن شـود که شـفاعت کنـد .یوحنا ،شـاگرد محبـوب میگوید:
فـرد بـه گناهکار بـودن خود واقف گـردد .قلبی «ایـن را بـه شـما مینویسـم تـا گنـاه نکنیـد .ا ّمـا
کـه بـه واسـطه فیـض مسـیح دگرگـون شـده اگـر کسـی گنـاه کـرد ،شـفیعی نـزد پـدر داریم،
باشـد ،شـخصیت الهـی او را تحسـین خواهـد یعنـی عیسـی مسـیح عـادل( ».اول یوحنـا ٢آیـه
کـرد .ندیـدن ضعفهـای اخالقـی خودمـان، .)١سـخنان مسـیح را فرامـوش نکنید کـه« :پدر،
بـه روشـنی نشـان خواهـد داد کـه نسـبت بـه خود ،شـما را دوسـت دارد»(.یوحنا ١٦آیه .)٢٧او
زیبایـی و فضایـل مسـیح ،از درک درسـتی اشـتیاق دارد تـا شـما را در خود احیـا کند تا پاکی
برخـوردار نبودهایـم .هـر چـه از خودپسـندی و قدوسـ ّیت خویـش را در شـما ببینـد .اگـر شـما
و خودخواهـی دورتـر میشـویم ،زیبایـی و خودرا به او بسـپارید ،او که کار نیکو را در شـما
کمـال مسـیح را بیشـتر کشـف میکنیـم .درک شـروع کـرده اسـت ،آن را تـا روز آمـدن مسـیح
گناهـکار بودنمـان ،مـا را بسـوی او کـه مـی بـه اتمـام خواهـد رسـاند .از صمیـم دل دعـا
توانـد گناهـان را ببخشـد ،سـوق میدهـد .و کنیـد و کاملاً ایمان داشـته باشـید .همانطور که
هنگامیکـه روح و جـان با درک ناتوانیهایشـان نسـبت به قـوت خودمـان بی اعتماد میشـویم،
دسـت نیـاز بـه سـوی مسـیح دراز میکننـد ،او بـه قـوت منجـی و نجات دهنـد ه خـود اعتماد و
خـود را بـا تمـام قـدرت آشـکار خواهـد کـرد. تـوکل کنیـم ،چـرا کـه او نـور زندگی ماسـت.
احسـاس نیـاز مـا هـر چه بیشـتر ما را به سـوی هـر قـدر بـه عیسـی نزدیکتـر میشـوید،
او و کالم خـدا سـوق دهـد ،دیدگاههـای گناهانتـان در نظـر شـما آشـکارتر خواهـد
متعالیتـری از شـخصیت او خواهیـم یافـت و شـد .زیـرا قـدرت دیدتـان وسـیعتر میشـود و
بیشـتر بـه او شـبیه خواهیـم شـد. درمقایسـه بـا باطـن و ماهیت کامـل و بی نقص
43
فصل هشتم
رشد در مسیح
تنهـا بـه واسـطه روح زندگیبخشـی اسـت کـه بـا تحولی کـه در دل بوجود مـی آید ،الیق
خداونـد ،خـود آن را پدیـد آورده تـا گیاهـان یـا گردیـده تـا فرزنـدان خداونـد خوانـده شـویم.
جانـوران بتواننـد زنـده بماننـد .بـه همیـن ترتیب کتـاب مقـدس ایـن تحـول را «تولـد تـازه» مـی
تنهـا از طریق حیات از سـوی خداسـت که حیات نامـد .ایـن مضمـون بـا داسـتان جوانـه زدن
روحانـی در قلـوب انسـانها مولـود مـی شـود. بـذر نیکویـی کـه برزگـر کاشـت مقایسـه گردیده
«تنهـا کسـانی که «تولدی تـازه» و آسـمانی دارند، اسـت« :بـه ایـن ترتیب آنانی که بواسـطه مسـیح
میتواننـد در حیاتـی کـه مسـیح بـرای اعطـای آن کاملاً دگرگون گشـتهاند ،بـه عنـوان «فرزندان»
بـه ایـن جهـان آمـد ،سـهیم گردنـد( ».از یوحنا ٣ او خوانـده میشـوند ،و بـه شـکل مـردان و
آیه ٣حاشـیه نویسـی گردیده) .رشـد بدون حیات زنـان آینـده ،در مسـیح رشـد خواهنـد کـرد».
ممکن نیسـت .ایـن خداوند اسـت کـه جوانهها را (اول پطـرس ٢آیـه ( )٢افسسـیان ٤آیـه .)۱۵
بـه شـکفتن و گلها را به میـوه دادن وا مـیدارد .به یـا همچـون بـذر نیکوئـی کـه در مزرعـه کاشـته
قـوت اوسـت کـه دانه پـرورده میشـود« .نخسـت شـد تـا رشـد کـرده و ثمـره ببـار آورد .اشـعیاء
سـاقه ،سـپس خوشـه سـبز و آنـگاه خوشـه پـر از نبـی میگویـد کـه« :آنـان درختـان عدالـت و
دانـه( ».مرقـس ٤آیـه .)٢۸هوشـع نبـی در بـاره مغـروس خداونـد بـه جهـت تمجیـد وی نامیده
بنـی اسـرائیل میگویـد کـه «او مانند گل سوسـن میشـوند( ».اشـعیاء ٦١آیـه .)٣بدیـن جهـت،
خواهـد شـکفت».و « ِمثـل بوتـه هـای غلات رشـد و نمو در طبیعت به تصویر کشـیده شـده
سـرزنده و همچـون تـاک نمـو خواهـد نمـود». اسـت کـه بمـا کمـک کنـد تـا حقایـق اسـرار آمیز
(هوشـع ١٤آیـات ۵و .)٧و عیسـی از مـا میخواهد حیـات روحانـی بهتـر درک گـردد.
تـا بـه «گلهـای سوسـن بنگریـم کـه چگونـه نمـو بشـر بـا تمامـی دانـش و مهـارت هـای
میکننـد» (لوقـا ١٢آیـه .)٢٧درختـان و گیاهـان بـا خویـش ،نمیتوانـد کوچکترین چیـزی در طبیعت
مراقبـت از خـود یـا نگرانـی یـا جهـد یـا کوشـش پدیـد آورده و بـه آن حیـات ببخشـد .چنین چیزی
44
عیسـی نیـز همـان مطالـب را تعلیـم خـود پـرورش نمییابنـد ،بلکـه بـا دریافـت آنچـه
میدهـد ،هنگامـی کـه میگویـد« :در مـن کـه خداونـد از پیـش بـرای آنـان فراهـم سـاخته
بمانیـد و مـن در شـما .همچنـان کـه شـاخه از اسـت ،رشـد مـی کننـد .کـودک بـا کوشـش یـا
خـود نمیتوانـد میـوه آورد ،اگر در تـاک نماند، قـ ّوت خویـش ،نمیتواند بر قامت خـود بیافزاید.
همچنیـن شـما نیـز اگـر در مـن نمانیـد ...جـدا شـما نیـز بـا تلاش و کوشـش خـود نمیتوانیـد
از مـن هیـچ نمیتوانیـد کـرد( ».یوحنـا ١۵آیـات رشـد روحانـی را بـرای خـود تامیـن نمائیـد .گیـاه
٤و .)۵شـما نیـز مسـلماً بـرای پـاک و مقـدس یـا کـودک بـا مراقبـت هـای پیرامونـی کـه بـرای
زیسـتن ،بـه مسـیح تکیـه کنیـد .همانطـور کـه زندگـی او بـکار گرفته شـده — مانند هـوا ،آفتاب
شـاخه ها بـرای رشـد و ثمر دادن بـه تنه درخت و غـذا رشـد و پـرورش مییابـد .همانگونـه که این
خـود متکی هسـتند .جدا از او حیـات و زندگانی عطایـای طبیعت برای گیاهـان و جانوران در نظر
نخواهـد بـود .شـما بـرای مقاومـت در برابـر گرفتـه شـده ،به همین ترتیب مسـیح نیـز بمثابه
وسوسـه و یـا رشـد در فیـض و قدوسـیت از عطیه برای کسـانی اسـت که به او تـوکّل میکنند.
خـود قدرتـی نداریـد .ا ّمـا بـا مانـدن در مسـیح او بـرای ایشـان «نور جاودانـی» — «نور و حافظ»
میتوانیـد رشـد کنیـد .اگـر در او زندگـی کنیـد اسـت (اشـعیاء ٦۰آیـه )١۹و (مزامیـر ۸٤آیـه .)١١او
پژمـرده و بیثمـر نخواهیـد شـد .بلکـه هماننـد «مثل شـبنم» بـرای قوم اسـرائیل اسـت و «مثل
درختـی کـه در کنـار رودخانـه کاشـته میشـود، بـاران بر علفزار چیده شـده ،فـرود خواهد آمد».
سـیراب و شـاداب خواهیـد بـود. (هوشـع ١٤آیـه )۵و (مزامیـر ٧٢آیـه .)٦او آب
بسـیاری عقیـده دارنـد کـه باید قسـمتی از حیات« ،و نان خداسـت که از آسـمان نازل شـده،
کار را ،خودشـان در دسـت بگیرنـد .آنـان بـرای بـه جهـان حیـات میبخشـد( ».یوحنـا ٦آیـه .)٣٣
بخشـش گناهان خود به مسـیح تـوکّل کردهاند، خداوند با هدیه بی نظیر فرزند خود ،کل
ا ّمـا اکنـون تلاش میکنند تا بـا اعمال خودشـان جهان را با فضایی فیض بخش مستغنی ساخت
درسـت زندگـی کننـد .ولـی همـه ایـن تالشـها بـا بهمانگونه که هوا در اطراف کره زمین در گردش
شکسـت روبرو میشـود .عیسـی میگویـد« :جدا است ،و همه آنانی که تنفس در چنین هوای حیات
از من ،هیچ نمیتوانید کرد ».رشـد ما در فیض، بخشی را برمیگزینند ،در قامتی از زنان و مردان
خوشـی مـا ،مثمـر ثمـر بـودن مـا ،همـه و همـه در مسیح عیسی زندگی و رشد خواهند کرد.
بـه اتحـاد بـا مسـیح بسـتگی دارد .تنها بـا ارتباط همانگونه که گلها روی خود را به سوی آفتاب
هـر روزه و دایمـی و در او زیسـتن اسـت که می میگردانند تا در درخشش نور خورشید به کمال
توانیـم در فیـض بیکران خدا رشـد کنیـم .او نه زیبایی و تناسب برسند ،ما نیز باید رو به سوی
تنهـا آغازگـر ،بلکـه کامل کننده ایمان ماسـت .او خورشید عدالت کرده تا نور ملکوت بر ما تابیده و
همـان مسـیح اسـت کـه از آغـاز بوده ،هسـت و سرشت ما را همچون مسیح رفعت بخشد.
45
صبحگاهـان بـه خداونـد متمرکـز شـوید و خواهـد بود .مسـیح در زندگی باید آغـاز و پایان
ایـن را سـرآغاز کار روزانـه خـود قـرار دهید .این و همیشـگی باشـد .اوسـت کـه بایـد در وجود ما
گونـه دعـا کنیـد« :خداوندا ،تمام وجـود مرا در باشـد نـه تنهـا در شـروع و ختـم سـیر زندگی ما
برگیـر .مـن تمـام نقشـههایم را بـه تـو تقدیـم بلکـه در هـر قـدم از مسـیری کـه طـی میکنیم.
میکنـم ،مـرا در خدمـت بـه دیگـران بـکار گیـر. داوود نبـی مـی گویـد« :خداونـد همیشـه بـا من
در مـن بمـان و بگـذار تمـام خدمـات مـن بـرای اسـت او در کنار من اسـت و هیچ چیز نمیتواند
تـو و در راه تـو باشـد ».ایـن کار بایـد هـر روزه مـرا بلرزانـد( ».مزامیـر ١٦آیه .)۸
انجـام شـود .یعنـی خودتـان را هـر بامـداد، شاید سوال کنید «چگونه میتوانم در
بـرای همـان روز وقـف خداونـد کنیـد .همـه مسیح بمانم؟» «به همان طریقی که در ابتدا
نقشـههای خـود را بـه او واگذار کنیـد تا مطابق او را پذیرفتهاید ،در وی رفتار نمایید « ، ».فرد
مشـیّت الهـی تحقـق یابد .به این نحـو ،هر روز، عادل به ایمان زیست خواهد نمود( ».کولسیان
بیـش از پیـش ،زندگیتـان را در دسـتان توانـای ٢آیه )٦و (عبرانیان ۱٠آیه .)٣۸شما خودتان را به
خداونـد قـرار میدهیـد و زندگی شـما بیشـتر و خداوند سپردهاید تا کامالً متعلق به او باشید،
بیشـتر شـبیه بـه زندگانـی مسـیح خواهد شـد. تا او را خدمت و اطاعت کنید .شما مسیح را
زندگـی در مسـیح ،یـک زندگـی سرشـار به عنوان منجی خود پذیرفتهاید ،و نمیتوانید
از آرامـش اسـت .ممکـن اسـت در آن شـور و کفاره گناهانتان را بپردازید و یا قلب خود را
هیجانات احساسـی نباشـد ،ا ّما آرامشی مطمئن تغییر دهید .ولی با تسلیم کردن خود به خدا
و مانـدگار وجـود دارد .امیـد از شـما نیسـت، ایمان دارید که او به خاطر مسیح همه اینها
بلکـه از مسـیح اسـت .ضعـف شـما در قـوت را برای شما انجام داده است .شما با ایمان،
مسـیح تلفیـق شـده ،جهـل شـما بـه حکمـت او متعلق به مسیح میشوید .باید با ایمان ،همه
و ضعـف شـما بـه قـدرت مانـدگار و بیکـران او چیز را به او واگذار کنید و خواسته های او را
پیونـد میخـورد .از ایـن رو ،نبایـد بـه خودتـان بپذیرید و در او رشد کنید.
نـگاه کنیـد .اجـازه دهیـد ذهنتـان بـه محبـت، بایـد همـه چیـز را بـه او واگـذار کنیـد؛
جمـال و کمـال ذات او بیندیشـد .ایثـار مسـیح، قلـب ،خواسـته هـا و کارتـان را ،یعنـی همـه
تواضـع و فروتنـی مسـیح ،پاکـی و قدوسـیّت هسـتی خویـش را بایـد بـه او بسـپارید و همـه
مسـیح و محبـت بـی نظیـر او مـواردی هسـتند خواسـتههای او را بـه جـا آوریـد .همچنین ،باید
کـه بایـد مـورد تفکر و اندیشـه روح و جـان قرار همـه چیـز را بسـتانید ،یعنـی مسـیح را ،پُـری
گیرنـد .زیـرا ،تنهـا از طریـق محبـت بـه مسـیح، برکات او را ،تا در دل شـما سـاکن شـود و قوت،
سرمشـق گرفتـن از او و تـوکّل کامـل بـه اوسـت عدالـت و یـاور همیشـگی شـما باشـد و به شـما
کـه میتوانیـد بـه شـباهت او تبدیـل گردیـد. قـدرت اطاعـت اعطـا کنـد.
46
وجدان هستند و کسانی که خواهان زندگی برای عیسی میگوید« :در من بمانید ».این
خدا هستند ،از طریق شیطان وادار میشوند تا سخنان مفهوم آرامش ،ثبات و اعتماد را بیان
در ضعفها و خطاهایشان بمانند و به این نحو میکنند .او بار دیگر میگوید« :بیایید نزد من
با جدا کردن ایشان از مسیح ،به کسب پیروزی ای تمامی زحمتکشان ...من به شما آرامش
امیدوار است .اگر در طلب نجات هستید، خواهم بخشید(».متی ۱۱آیه .)٢۸کالم نگارنده
خودتان را در کانون ترس و نگرانی قرار ندهید. مزامیر نیز ،همان تفکر را بیان می کند« :نزد
زیرا ترس و نگرانی ،روح و جان را از مسیح که خداوند در سکوت بوده و منتظر او باشید».
سرچشمه قوت است ،دور میکند .حفاظت اشعیاء آرامش خاطر میدهد« :قوت شما در
از روح و جان خود را به خدا بسپارید و به او آرامش و اعتماد خواهد بود( ».مزامیر ٣٧آیه
توکّل کنید و به عیسی بیندیشید و با او راز و )٧و (اشعیاء ٣٠آیه .)۱۵این آرامش در کاهلی
نیاز کنید .و همصدا با پولس رسول بگویید: یافت نمیگردد ،چرا که در دعوت منجی ،وعده
«با مسیح برصلیب شدهام و دیگر من نیستم آرامش همراه با دستور ت ّحمل رنج و مشقت
که زندگی میکنم ،بلکه مسیح است که در من است« .یوغ مرا بر دوش گیرید ...و آسایش
زندگی میکند .این زندگی که اکنون در جسم خواهید یافت( ».متی ۱۱آیه .)٢۹قلبی که
میکنم ،با ایمان به پسر خداست که مرا محبت بیشترین اعتماد و توکّل را به مسیح دارد ،در
کرد و جان خود را بخاطر من داد( ».غالطیان تحمل رنج و زحمت به خاطر او ،کوشا ترین
٢آیه .)٢٠به خدا توکّل کنید .او قادر است تا و پرشورترین نقش را به عهده خواهد گرفت.
آنچه را که به او سپردهاید حفظ کند .اگر خود هنگامیکه ذهن و اندیشه انسان به خود
را بدستهای خدا بسپاریم او از طریق مسیح بما متکی میشود ،از مسیح که سرچشمه قدرت
قوت خواهد بخشید که با اطمینان در نبرد با و زندگی است ،رویگردان می شود .از اینرو
شیطان از هر فاتحی پیروز تر شویم. شیطان با تالش بی وقفه خود می خواهد
هنگامیکه مسیح ،طبیعت انسانی بر خود تا توجه انسان را از منجی منحرف کرده و به
گرفت ،بشریت را با رشتههای ناگسستنی محبت این نحو ،از اتحاد و مصاحبت جان و روح با
به خود پیوند داد .پیوندی که هیچ قدرتی قادر مسیح ممانعت ورزد .لذات دنیوی ،نگرانیها،
به از میان بردن آن نیست .ا ّما شیطان همواره آشفتگیها و غمهای زندگی ،خطاهای دیگران،
با تطمیع ،سعی در اغوا کردن ما دارد تا این یا خطاها و ضعفهای خودمان ،مواردی
پیوند گسسته شود و با انتخاب خود از مسیح هستند که او با استفاده از هریک و یا تمامی
ی است که احتیاج جدا شویم .این همان نکتها آنها ،سعی خواهد کرد تا ذهن و فکر را گمراه
به مراقبت ،مبارزه و دعا داریم تا هیچ چیز کند .بنابراین ،حیلههای او شما را گمراه نکند.
نتواند ما را فریب دهد و هیچ سروری بجز بسیاری از افرادی که حقیقتاً وظیفه شناس و با
47
صبر ،قدرت و مهربانی ،عظمت و فروتنی پسر مسیح را انتخاب نکنیم .چرا که در انجام این
خداوند ،روح و جان او را از محبت و شگفتی کار آزاد هستیم .ا ّما بیایید نگاهمان را به مسیح
لبریز کرد .قلب او هر روز ،بیشتر و بیشتر به معطوف کنیم .او از ما محافظت خواهد کرد.
سوی مسیح مجذوب شد تا جایی که تحت با نگاه به عیسی ،در امان خواهیم بود و هیچ
شیفتگی نسبت به سرور خویش ،از خود بیخود چیز نمیتواند ما را از دستهای او جدا کند.
شد .تندخویی و خوی جاهطلبانه او ،به قدرت با نگریستن مداوم به او «از جالل تا جالل،
دگرگون کننده مسیح تسلیم شد .قدرت محبت به همان صورت دگرگون میشویم ،چنانکه از
مسیح شخصیت او را شکل داد .چنین تحولّی، خداوند که روح است( ».دوم قرنتیان ٣آیه .)۱۸
نتیجه قطعی ارتباط با عیسی است .هنگامیکه شاگردان اولیّه مسیح نیز به این نحو ،به
مسیح در دل ساکن میشود ،سرشت انسان شباهت استاد و منجی محبوبشان درآمدند .زمانی
دگرگون می گردد .روح مسیح و محبت او دلها را که آنان سخنان عیسی را شنیدند ،نیازشان را به
نرم میکند ،روح را آرام و اندیشه ها و آمال را او احساس کردند .آنان طلبیدند و یافتند و از او
بسوی خدا و ملکوت رفعت می بخشد. پیروی کردند .آنان در خانه ،برسر میز غذا ،در
هنگامیکـه مسـیح بـه آسـمان صعـود کرد، خلوت و در صحرا با او همراه بودند .آنان مانند
حضـور او همچنـان در میان پیروانش احسـاس شاگردانی که به دنبال معلمشان راه میافتند ،با
میشـد .چنین احساسـی ،بسـیار ویژه و سرشـار او بودند و هر روز از دهان او تعالیم مربوط
از نـور و محبـت بـود .عیسـای نجـات دهنـده، به حقایق الهی را دریافت میکردند .شاگردان،
کـه همـراه و هـم سـخن و بـا ایشـان دعـا کـرده چنان با دقت به او مینگریستند که خادمان
بـود ،کسـیکه از امیـد و تسـلی با قلبهای ایشـان به اربابشان ،تا از وظایفشان آگاه شوند .آنان،
سـخن گفتـه بـود .در حینیکـه ،همچنـان پیـام انسانهایی بودند «صاحب حواس ،مثل ما»
آرامـش و تسـلی بـر لبـان او جاری بـود ،از میان (یعقوب ۵آیه .)۱٧آنان نیز همانند ما با گناه
ایشـان بـا جماعتـی از فرشـتگان بـه آسـمان برده مبارزه میکردند و به همان فیض نیازمند بودند
شـد و طنین صدای او ،به سـوی آنان بازگشـته، تا پاک و مقدس زندگی کنند .حتّی یوحنا ،شاگرد
میگفـت« :اینـک ،مـن هـر روزه تـا پایـان ایـن محبوب ،کسی که آئینه تمام نمای منجی بود،
عصـر با شـما هسـتم!» (متـی ٢۱آیـه )٢٠ به طور طبیعی از کمال مطلوب خُلق و خو
او بـا هیئـت انسـانی بـه آسـمان صعـود برخوردار نبود .او نه تنها فردی خود رای و جاه
کـرده بـود .آنـان میدانسـتند کـه او در پیشـگاه طلب بود ،بلکه در مقابل مشکالت فردی تندخو
تخـت رحمـت خداونـد ،کمـاکان دوسـت و و کم طاقت بود .اما هنگامیکه شخصیت الهی
منجـی ایشـان خواهـد بـود و اینکـه دلسـوزی و مسیح به او آشکار شد ،به ضعفهای خویش
شـفقت او تغییـر نکـرده بـود ،کسـیکه بعنـوان پی برد و با شناخت آن فروتن گردید .توانایی و
48
میشد .پیوند آنان با مسیح نزدیکتر از زمانی بود یـک بشـر رنـج کشـیده شـناخته شـد .او در
که او شخصاً با ایشان همراه بود .نور محبت و پیشـگاه خداونـد ،شایسـتگی خـون گرانبهـای
قدرت حضور مسیح در چهرههای ایشان نمایان خـود را نمایـان میسـازد و دسـتها و پاهـای
بود ،طوری که مردم با مشاهده آنان «در مجـروح خـود را بـه یـاد بـود بهایـی کـه بـرای
شگفت شده و دریافتند که آنان یاران عیسی نجـات یافتـگان پرداختـه بـود ،نشـان میدهـد.
هستند( ».اعمال رسوالن ٤آیه .)۱٣ آنـان میدانسـتند کـه او به آسـمان صعـود کرده
مسیح همان رابطهای را که در گذشته بـود تـا جایـی برای ایشـان مهیـا کنـد و زمانی که
با شاگردانش داشت ،امروز نیز میخواهد با بازگـردد ،ایشـان را بـا خـود خواهـد بـرد.
فرزندانش داشته باشد .چرا که او در آخرین شاگردان عیسی بعد از صعود او به
دعایش ،زمانی که گروه کوچک شاگردان در آسمان ،هرگاه که برای دعا جمع میشدند،
اطراف او جمع شده بودند ،گفت« :درخواست خواستههایشان را در نام عیسی به حضور پدر
من تنها برای آنها نیست ،بلکه همچنین برای تقدیم میکردند .آنان در هنگام نیایش و دعا،
کسانی است که به واسطه پیام آنها به من ایمان سرهای خود را به نشانه احترام خم کرده و
خواهند آورد( ».یوحنا ۱٧آیه .)٢٠ وعده عیسی را تکرار میکردند «،هر چه از پدر
عیسی برای ما دعا کرد و درخواست به نام من بخواهید ،آن را به شما خواهم داد.
نمود تا با او یکی گردیم ،همان گونه که او با تاکنون به نام من چیزی نخواستهاید ،بخواهید
پدر یکی است .چه پیوند زیبا و شگفتانگیزی تا بیابید و شادیتان کامل شود( ».یوحنا ۱٦آیه
است .منجی در باره خود گفته است« :پسر، ٢٣و .)٢٤آنان دستهای ایمان خود را بلند کرده
از خود کاری نمیتواند کرد« ».پدری که در من و با برهانی قاطع ،اعالم کردند «مسیح که ُمرد،
ساکن است ،اوست که کارهای خود را به انجام بلکه نیز برخاست ،آنکه به دست راست خدا
میرساند( ».یوحنا ۵آیه۱۹و ۱٤آیه .)۱٠بنابراین، هم هست و ما را نیز شفاعت میکند( ».رومیان
اگر مسیح در دلهای ما ساکن است ،او در ما ۸آیه )٣٤و در روز پنطیکاست ،روحالقدس،
عمل خواهد کرد« ،هم برحسب رضامندی روح تسلیبخش ،همان که مسیح در بارهاش
خود و هم ارادهاش( ».فیلیپیان ٢آیه .)۱٣ما گفته بود که «در شما خواهد بود» ،به ایشان
همانگونه عمل خواهیم کرد که او کرد و همان اعطا شد .او پیش از این به ایشان گفته بود:
روحیه را نشان خواهیم داد و بدین ترتیب ،با «رفتن من به سود شماست ،زیرا اگر نروم ،آن
محبت کردن و ماندن در او «از هر حیث تا به مدافع نزد شما نخواهد آمد ،ا ّما اگر بروم ،او
ّحد او که َسر است ،یعنی مسیح ،رشد خواهیم را نزد شما میفرستم( ».یوحنا ۱٤آیه ۱٦و ۱۱٧و
کرد( ».فیلیپیان ٤آیه .)۱۵ آیه .)٧از حاال به بعد ،و از طریق روح القدس،
مسیح برای همیشه در دلهای فرزندانش ساکن
49
فصل نهم
کار و زندگی
خدمـت بـه دیگـران ،از آن برخـوردار خواهنـد خداوند منشاء حیات ،نور و شادی برای
شـد .هنگامـی که محبـت مسـیح در دل تقدیس کل جهان است .برکات او همچون تابش نور
مـی شـود ،ماننـد عطـری خوشبوسـت کـه خورشید و نهرهای آب از چشمه حیات ،به سوی
نمیتوانـد پنهـان نگـه داشـته شـود و تأثیـر پاک تمامی مخلوقاتش جاری میشود .هرجا حیاتی
و مقـدس آن از سـوی همـه کسـانی کـه بـا مـا که از خداوند است در دلهای افراد یافت شود،
در ارتبـاط هسـتند ،احسـاس خواهـد شـد .روح آنگاه محبت و برکت از طریق ایشان به زندگی
مسـیح در دل مانند چشـمهای است در کویر که دیگران نیز جاری خواهد شد.
جـاری میشـود تـا بـه همـه آنانی کـه در آسـتانه آن ناجـی عظیـم ،بـا رفعـت بخشـیدن
هالکـت قـرار داشـته و مشـتاق نوشـیدن از آب و نجـات بشـر بـه انحطـاط رسـیده ،محظـوظ
حیـات هسـتند ،زندگـی تـازه اعطـا کنـد. گردیـد .بـه همیـن خاطـر ،بـه زندگـی خویـش
محبـت بـه عیسـی در میـل بـه خدمـت بهایـی نـداد ،بلکـه متح ّمـل صلیـب گردیـده و
آشـکار خواهـد شـد ،همانطـور کـه او بـرای خـوار و سـر افکنـده شـد .هـم چنین فرشـتگان
برکـت دادن و تعالی بخشـیدن بشـریت خدمت نیـز بخاطـر سـعادت دیگـران بـرای همیشـه بـه
کـرد .چنیـن محبتـی مـا را وادار خواهـد کـرد تـا خدمـت گمـارده شـده انـد .ایـن کار مایه شـادی
نسـبت بـه تمـام مخلوقاتـی کـه تحـت مراقبـت آنـان اسـت .آنچـه را کـه دلهـای خودخـواه،
پـدر آسـمانی قرار دارنـد ،با محبـت ،مهربانی و خدمـت حقیرانه تلقی میشـود ،یعنی پرسـتاری
شـفقت خدمـت کنیـم. و تیمـار فقـرا و طبقـات زیریـن اجتماعـی ،از
زندگی منجی در این جهان ،یک زندگی وظائـف فرشـتگان منـ ّزه اسـت .روح محبـت
راحت و وقف به خویشتن نبود ،بلکه او با فداکارانـه مسـیح ،روحـی اسـت کـه در ملکوت
استقامت و جدیّت و تالش خستگی ناپذیر برای آشـکار اسـت و جوهر سـعادتمندی آن میباشد.
نجات انسان گمشده رنج و مشقت کشید .او ایـن همـان روحی اسـت که پیـروان مسـیح برای
50
درسـت ماننـد فیلیپ هنگامیکه عیسـی را یافت. از آخور محقر تا صلیب جلجتا ،مسیر ایثار و
از دیگـران خواهیـم خواسـت تا او را بشناسـند. فداکاری را پشت سر گذاشت و هرگز سعی نکرد
سـعی خواهیـم کـرد جاذبههـای مسـیح و تا از وظایف سخت و طاقت فرسا ،سفرهای
واقعیتهـای نادیدنـی مربـوط بـه جهـان آینده دشوار و کار و مسئولیتهای جانکاه شانه خالی
را بـه ایشـان معرفـی کنیم و میل شـدیدی برای کند .او گفت« :نیامده ام تا به من خدمت کنند
دنبال کردن مسـیری که عیسـی پیمود ،در درون من آمده ام تا به مردم خدمت کنم و جانم را
مـا ایجـاد خواهـد شـد .بزرگتریـن آرزوی مـا این در راه نجات بسیاری فدا سازم( ».متی ٢٠آیه
خواهـد بـود کـه اطرافیـان مـا بـه «بّـره خداوند .)٢۸این یکی از بزرگترین اهداف زندگی او بود.
کـه گناهان جهـان را برمـیدارد» ایمـان بیاورند. هر چیز دیگری امری فرعی و مادون محسوب
(یوحنـا ۱آیـه .)٢۹ میشد .به تحقق رساندن اراده خدا و اتمام
تلاش بـرای برکت بخشـیدن به دیگـران ،با کار برای وی نان و آب محسوب میشد .نفس
برکاتـی بـه خودمان منعکس خواهد شـد .هدف و عالقه بنفس هیچ جایی در کار وی نداشت.
خداونـد ایـن بود که بخشـی از کار نقشـه نجات ن ترتیـب ،آنانـی کـه در فیـض بـه همیـ
را بـه مـا محول کنـد .او امتیاز سـهیم شـدن در مسـیح شـریک هسـتند ،بـرای انجـام هرگونـه
کار ملکـوت را بـه انسـان بخشـیده اسـت تا آنان فـداکاری آمـاده خواهنـد بود تـا سـایرین نیز که
نیـز بـه نوبـه خـود ،آن را در میان همنوعانشـان مسـیح بـه خاطـر ایشـان ُمـرد ،بتواننـد در ایـن
اشـاعه دهنـد .ایـن بزرگتریـن افتخـار مسـرت هدیـه آسـمانی سـهیم شـوند .آنـان همـه تلاش
بخشـی اسـت که خداوند به بشـر ارزانی داشـته خـود را بـکار خواهنـد گرفـت تا این جهـان را به
و آنانـی کـه به ایـن نحو در کار محبت مشـارکت مکانـی بهتـر بـرای زندگـی دیگـران تبدیـل کنند.
میکننـد ،با آفریـدگار خود ارتباط بسـیار نزدیکی چنیـن روحیـهای ،محصـول مـورد اعتمـاد قلبی
برقـرار میکنند. اسـت کـه کاملاً دگرگون شـده اسـت .بـه محض
خداوند میتوانست کار انتقال پیام اینکه کسـی به مسـیح ایمان میآورد ،در دل وی
بشارت محبت را به فرشتگان ِ انجیل و امور ایـن اشـتیاق پدیـد میآیـد تـا بـه دیگـران نشـان
آسمانی م ّحول کند .او برای تحقق اهدافش دهـد کـه چـه دوسـت عزیـز و ارزشـمندی را در
میتوانست روشهای دیگری را به کار گیرد. عیسـی یافتـه اسـت و حقیقـت نجاتبخـش و
ا ّما به واسطه مح ّبت بیکرانش ،ما را بعنوان ایثـار گرانـه در دل او پنهـان نمیمانـد .اگر جامه
همکار خود برگزید تا به همراه او ،مسیح و پارسـایی مسـیح را برتن کرده باشـیم ،نخواهیم
فرشتگان ،در برکت شادی و تعالی روحانی توانسـت آرامش و سلامتی را در درونمان حبس
که از این ماموریت ایثارگرانه حاصل میشود، کنیـم .اگـر دیـده و چشـیدهایم کـه خداونـد
سهیم شویم .با مشارکت در مصایب مسیح نیکوسـت ،باید چیزی برای گفتن داشـته باشیم.
51
آنـان زالل خواهـد بـود و از ایمانی مسـتحکم و است که میتوانیم با او ابراز همدردی کنیم.
رو بـه رشـد برخـوردار گردیـده و قـدرت دعا در هر گونه فداکاری برای خیریّت دیگران ،روحیه
آنـان افزایـش خواهـد یافـت .روح خـدا در بطن نیکوکاری را در دل فر ِد خ ّیر تقویت میکند و او
آنـان جـاری گردیـده جـان را برای موزون شـدن را به اتحاد با منجی جهان که «هر چند دولتمند
بـا قدوسـیت الهـی فـرا میخوانـد .بدیـن جهـت بود ،به خاطر شما فقیر شد تا در نتیجه فقر او
کسـانیکه خـود را وقـف تالشـهای متواضعانـه دولتمند شوید» نزدیکتر میکند( .دوم قرنتیان
بـرای خیریـت دیگـران نمـوده انـد مسـلماً بـرای ۸آیه .)۹و فقط زمانی که نقشه الهی را در این
رسـتگاری خویـش کوشـش میکننـد. جهان تحقق میبخشیم ،زندگی میتواند مایه
تنها راه برای رشـد کـردن در فیض ،انجام خیر و برکت ما شود.
صادقانـه کاری اسـت کـه مسـیح بـه مـا محـول اگر بخواهید آنطوری که مسیح از
کـرده اسـت ،یعنـی اینکـه تمـام تواناییهایمـان شاگردانش انتظار دارد ،خدمت کرده و جانهای
را بـرای یـاری کـردن و برکت بخشـیدن بـه آنانی زیادی را برای او صید کنید ،نیاز به تجربه و
کـه به کمـک مـا نیازمند هسـتند ،بـکار بگیریم. معرفت الهی را عمیقاً احساس خواهید کرد
قـوت بـا ورزش و تحـرک بدسـت میآیـد و و گرسنه و تشنه عدالت خواهید بود .آنگاه
فعالیـت الزمـه حیـات اسـت .آنانـی کـه سـعی نزد خداوند استغاثه خواهید نمود و ایمانتان
میکننـد بـا دریافـت برکاتـی کـه از طریـق فیض تقویت خواهد گردید و جان شما از نهرهای
مسـیح حاصـل میشـود بـه زندگـی در رکـود و رستگاری سیراب خواهد شد .مواجه شدن با
ناپویـای خـود ادامـه دهنـد و هیـچ کاری بـرای مشکالت و مخالفتها ،شما را به سوی مطالعه
مسـیح انجام نمیدهند ،مانند کسـانی هسـتند کتاب مقدس و دعا کردن هدایت خواهد کرد و
کـه قصـد دارند بـدون کار کردن شـکم خـود را در فیض و شناخت مسیح رشد کرده و تجربیات
سـیر کننـد .چنیـنکاری ،چـه در امـور روحانی و ارزشمندی را کسب خواهید نمود.
چـه در امـور مـادی ،همـواره موجـب فسـاد و روحیـه خدمـت ایثارگرانـه بـرای دیگـران
تباهی میشـود .کسـی که دسـتان و پاهـای خود شـخصیت ،ثبـات ،تعالـی و زیبایـی مسـیحگونه
را بـه ورزش و حرکـت وادار نکنـد ،در مـدت میبخشـد و باعـث آرامـش ،سلامتی و
کوتاهـی قـدرت اسـتفاده از آنهـا را از دسـت سـعادت مالـک آن مـی گـردد .خواسـته هـا
خواهـد داد .بـه همیـن ترتیـب ،فرد مسـیحی که متعالـی میگردنـد .دیگـر جایـی بـرای سسـتی
از عطایـای الهـی اسـتفاده نمیکنـد ،نـه تنهـا در و خودخواهـی باقـی نمیمانـد .آنانـی کـه
مسـیح رشـد نمی کنـد ،بلکه همان قدرتـی را که بـه ایـن نحـو زیباییهـای زندگـی مسـیحی را
قبلاً داشـت ،از دسـت میدهـد. تجربـه میکننـد ،رشـد کـرده و بـرای خدمـت
کلیسـای مسـیح از سـوی خداونـد تعییـن بـه خداونـد قـوی خواهنـد شـد .درک روحانـی
52
روسـتاییان و زحمتکشـان راه میرفت ،شـناخته شـده تـا بـرای نجات انسـان تلاش کند .رسـالت
نشـد و شـهرتی نداشـت .او در انجام رسـالتش کلیسـا انتقـال مـژده خـوش انجیـل بـه جهـان
همـان انـدازه وفادارانـه رفتـار مـی کـرد کـه در اسـت .چنیـن وظیفـهای بـه همـه مسـیحیان
هنـگام کار کـردن در پیشـه محقـرش و چـه محول شـده اسـت .هر کس به اندازه اسـتعداد
هنگامـی کـه مریضـان را شـفا مـیداد و یـا بـر و توانایـی خویـش بایـد در ادامـه ماموریـت
روی امـواج خروشـان دریای جلیـل راه میرفت. منجـی نقـش خـود را ایفا کند .محبتی که مسـیح
مـا نیز بـه همیـن ترتیـب ،بایـد در معمولیترین بـه مـا نشـان داده اسـت ،مـا را مدیـون همـه
وظایـف و پسـتترین موقعیتهـای زندگـی ،بـا کسـانی میسـازد که او را نمیشناسـند .خدا نور
عیسـی گام برداشـته و خدمـت کنیـم. را بـه مـا داده اسـت ،نـه فقـط بـرای خودمـان،
پولس رسول میگوید« :هر کسی که ایمان بلکـه تـا برهمـه آنـان تابانـده شـود.
می آورد در هر موقعیت و شرایطی که هست اگـر پیـروان مسـیح نسـبت بـه وظایفشـان
باقی بماند زیرا خدا در هر حالتی با اوست و واقـف بودند ،امـروزه در سـرزمینهایی که خدا
او را یاری میکند( ».اول قرنتیان ٧آیه .)٢٤مرد را نمـی شناسـند ،بـه جـای یـک نفـر ،هـزاران
بازرگان میتواند تجارت خویش را در مسیری نفـر بایـد خبـر خـوش را اعلام میکردنـد .آنانی
هدایت کند که به خاطر صداقت و وفاداریش کـه نمیتواننـد شـخصاً در ایـن کار شـرکت کنند
خدا را جالل دهد .اگر او پیرو راستین مسیح بایـد بـا حمایتها و دلسـوزی و دعاهایشـان در
باشد ،ایمان خویش را در تمامی اعمالی که تـداوم آن سـهیم شـوند .حتـی در کشـورهای
انجام میدهد ،نشان خواهد داد و به این نحو، مسـیحی نشـین کار هـای زیـادی مانـده اسـت.
روح مسیح را به همه اطرافیانش آشکار خواهد الزم نیسـت به سـرزمین های غیر مسیحی
ساخت .یک تعمیرکار خودرو میتواند همچون سـفر کنیـم و یـا حتی محفل کوچـک خانواده را
مسیح که همراه با طبقات محروم در میان تـرک کنیـم .اگـر در آنجـا وظایفـی بـه عهـده ما
تپههای جلیل زحمت کشید ،برای او نمایندهای گذاشـته شـده است ،برای مسـیح انجام دهیم.
امین و سختکوش باشد .هر کس که نام مسیح مـا میتوانیـم این کار را در محفـل خانواده ،در
را بر خود دارد ،باید طوری عمل کند که دیگران کلیسـا ،در میـان کسـانی کـه بـا ایشـان رفـت و
با دیدن اعمال نیکوی او ،نام خدا و منجی را آمـد داریـم و یـا در بیـن افـرادی کـه بـا ایشـان
جالل دهند. کار مـی کنیـم ،انجـام دهیم.
بسیاری از عرضه کردن عطایای خویش قسـمت اعظـم زندگـی منجـی در ایـن
جهت خدمت به مسیح اجتناب میکنند و فکر جهـان ،در کار سـخت و طاقتفرسـا در کارگاه
میکنند که دیگران از عطایای برتر و امتیازات نجـاری در ناصـره سـپری شـد .هنگامیکه سـرور
بهتری برای خدمت برخوردار هستند .عدهای حیـات در کنـار فرشـتگان ،پهلـو بـه پهلـوی
53
زندگـی روزانـه شـما به پاکـی و خلـوص ایمانتان براین باورند که تنها آنانی که از استعدادهای
شـهادت خواهـد داد و اگـر دیگـران متقاعـد ویژهای برخوردار هستند ،باید استعداد خود
شـوند کـه شـما میخواهیـد بـه ایشـان کمـک را برای خدمت به خداوند اختصاص دهند.
کنیـد ،تالشهایتـان بیثمـر نخواهـد مانـد. آنان اینطور فهمیده اند که عطایا و استعدادها
کوچکتریـن و فقیرتریـن شـاگرد در میـان فقط به عدهای ممتاز و مورد عنایت ،عطا شده
شـاگردان مسـیح میتوانـد مایـه برکـت دیگـران است و به استثنای ایشان ،هیچکس خوانده
باشـد .آنـان ممکـن اسـت متوجه نباشـند که چه نشده است تا در زحمات و اجرهای خدمت
خدمـت مهـم و پـر برکتـی را انجـام میدهنـد. سهیم شود .ا ّما چنین تفکری در َمثَلهای عیسی
ا ّمـا بـا تاثیرگـذاری ناخـودآگاه خـود میتواننـد در کتاب مقدس ارائه نشده است .هنگامیکه
امـواج بـرکات را بـه حرکـت درآورنـد .امواجـی ارباب خانه ،خدمتکارانش را فرا خواند ،به هر
کـه هـر لحظـه عمیـق تـر و گسـترده تـر خواهد کدام ،وظیفهای را م ّحول کرد .با روح محبت
شـد و متبـارک خواهـد بـود .نتایجـی کـه آنـان میتوانیم کوچکترین وظایف زندگی را انجام
شـاید از آن آگاه نشـوند تـا روز اجـر اخروی فرا دهیم که «گویی برای خداوند کار میکنیم».
برسـد .آنـان نـه میداننـد و نه احسـاس میکنند (کولسیان ٣آیه.)٢٣
کـه چـه خدمـت بزرگـی را انجـام میدهنـد. اگـر محبـت خـدا در دل سـاکن باشـد،
امـا نبایـد بخاطـر نگرانـی از عـدم موفقیـت، در زندگـی آشـکار خواهـد شـد .طعـم شـیرین
مایـوس و خسـته شـوند .بلکـه بایـد بـا آرامـش حضـور مسـیح مـا را احاطـه خواهـد کـرد و
بـه پیـش رفتـه و کاری کـه خداونـد بـا مشـیت تاثیرگـذاری مـا رفعـت یافتـه و مایـه برکـت
خویـش بـه ایشـان م ّحـول کـرده را بـا وفـاداری خواهـد شـد .پیـش از اینکه خدمت بـه خداوند
انجـام دهنـد .زندگـی ایشـان در بیهودگـی را آغـاز کنیـد ،انتظـار فرصتهـای عالـی و
سـپری نخواهـد شـد .جانهـای ایشـان هـر روز کسـب تواناییهـای غیـر عـادی و خارقالعـاده
بیش از پیش به مسـیح شـبیه خواهد شـد .آنان را نداشـته باشـید .الزم نیسـت
کارگرانـی هسـتند کـه در ایـن جهـان بـه همـراه تصـور کنیـد کـه دیگـران درباره
خداونـد کار میکننـد و بـه این نحو ،شایسـتگی شـما چگونـه فکـر میکننـد.
مییابنـد تـا بـرای کاری عالیتـر و بـرای خوشـی
نـاب آن زندگـی اخـروی کـه فـرا خواهـد رسـید
در جهـان آینـده آمـاده شـوند.
54
فصل دهم
شناخت خداوند
همگـی بـا کالم حقیقـت پیونـد خوردهانـد ،بـه خداونـد از راههای مختلفـی تالش میکند
طـوری کـه تعالیـم او حتـی در میـان نامالیمات تـا ذات و ماهیـت الهی خـود را به ما بشناسـاند
فـراوان زندگـی انسـان بـه او یـادآوری شـوند. و مـا را بـه مصاحبـت بـا خویـش دعـوت کنـد.
خداونـد از فرزنـدان زمینـی خـود انتظـار طبیع�ت بطوـر ب�ی وقف�ه ،همـواره از طریـق
دارد تـا قـدردان آفریـده هـای او باشـند ،و از حـواس و ادراک مـا ،بـا مـا سـخن مـی گویـد.
سـادگی و زیبایـی کاملـی کـه او خانـه زمینـی مـا قلبهـای گشـوده در برابـر مح ّبـت و شـکوه
را بـا آن آراسـته کـرده اسـت ،لـذت ببرنـد .او خداوند که به واسـطه اعمال آفرینش او آشـکار
دوسـتدار زیبایـی اسـت و مهمتر اینکـه در میان شـده اسـت ،تحـت تأثیـر قـرار خواهـد گرفـت.
همـه زیباییهـا ،زیبایـی شـخصیت را دوسـت گوشهـای شـنوا پیامهـای خداونـد را از طریق
دارد و از ما انتظار دارد تا پاکی و سـادگی را در مخلوقـات عالـی و زیبـای او ،شـنیده و درک
درونمـان پـرورش دهیـم و از زیبایـی کامل گلها میکننـد .دشـتهای سرسـبز ،درختـان سـر بـه
درس بگیریـم. فلـک کشـیده ،غنچههـا و گلهـا ،ابرهـای در
اگر بخواهیم و گوش شنوا داشته باشیم، حـال گـذر ،بـارش بـاران ،رودهـای خروشـان و
آفرینش خداوند ،درسهای ارزشمند اطاعت و زیبائیهـای کهکشـان ،بـا قلبهـای مـا سـخن
توکّل را به ما تعلیم خواهد داد .از ستارگان گفتـه و از مـا میخواهنـد تـا بـا او کـه همـه آنها
آسمان که در راههای ناپیدا ،مسیر تعیین شده را آفریـد ،آشـنا شـویم.
خود را در طول قرنها در فضای الیتناهی منجـی مـا ،تعالیـم ارزشـمند خـود را
پیموده ،تا کوچکترین اتمها ،همگی از خواست بـا مظاهـر زیبـای طبیعـت ،پیونـد میدهـد.
و اراده خالق اطاعت میکنند .خداوند از همه درختـان ،پرنـدگان ،گلهـا ،د ّرههـا ،تپههـا،
چیز مراقبت کرده و هرچه را که آفریده است، دریاچههـا و آسـمانهای زیبـا ،و همینطـور
حفظ میکند .او که با عظمت خویش ،کائنات رویدادهـا و وقایـع مربـوط بـه زندگـی روزانـه،
55
کـه دیگـر هرگـز چهـره طبیعـت از سـایه لعنـت بیشماری را برپا داشته ،در همان زمان ،به
پوشـیده نخواهـد بـود .در ذهنتـان ،مـکان خواستهها و نیازهای گنجشک قهوهای رنگ
نجاتیافتـگان را تصویـر کنیـد .بیـاد داشـته کوچکی که آواز فروتنیاش را بدون نگرانی
باشـید که آنجا بسـیار بـا شـکوهذتر از تصویری میخواند ،اهمیت میدهد .هنگامی که انسانها
مجسـم کردهایـد. ّ اسـت کـه شـما در ذهنتـان به کار سخت روزمره میپردازند ،هنگامی که
تمـام عطایـای زیبـای خداونـد در طبیعـت، به دعا مشغول می شوند ،هنگامی که در شب
صرفـاً پرتـوی از شـکوه و جلال آنجاسـت .در به خواب میروند و یا سحرگاهان از خواب
بـاره آن نوشـته شـده اسـت« :آنچـه را هیـچ برمیخیزند ،هنگامی که مرد ثروتمند در قصر
چشـمی ندیـده ،هیچ گوشـی نشـنیده و به هیچ خود به جشن و شادمانی مشغول است و
اندیشـهای نرسیده ،خدا برای دوسـتداران خود یا هنگامی که مرد تهیدست فرزندانش را به
مهیـا کـرده اسـت( ».اول قرنتیـان ٢آیـه .)۹ دور سفره فقیرانه خود جمع میکند ،همگی
شـاعران و طبیعت گرایـان ،مطالب زیادی با مهربانی و دلسوزی ،به وسیله پدر آسمانی
را در مـورد طبیعـت بـرای گفتـن دارنـد ،ا ّمـا مراقبت و نگریسته میشود .هیچ اشکی نیست
شـخص مسـیحی اسـت کـه میتوانـد بـا نهایـت که ریخته شود و خداوند به آن توجه نکند و
سپاسـگزاری ،از زیباییهـای زمیـن لـذت بـرده هیچ لبخندی نیست که به آن التفات نکند.
و شـادمان باشـد .چـرا کـه او حاصـل کار پـدر اگـر بـه تمامـی ایـن مـوارد کاملاً ایمـان
آسـمانی خـود را بیـاد آورده و عشـق و مح ّبت او داشـته باشـیم ،همـه نگرانیهـای بـی مـورد
را بـه واسـطه گلهـا ،بوتهها و درختان احسـاس مـا از بیـن خواهـد رفـت .زندگـی مـا ،هماننـد
مـی کنـد .کسـی کـه بـه تپـه هـا ،د ّرههـا ،رودها آنچـه امـروزه هسـت از نگرانـی و پریشـانی
و دریاهـا بـه عنـوان جلـوه ای از اظهـار عشـق لبریـز نخواهـد بـود .چـرا کـه همـه چیـز ،چـه
و محبـت خداونـد نسـبت بـه انسـان نمینگـرد، کوچـک و یا بزرگ ،به دسـتهای خداوند سـپرده
نمیتوانـد سپاسـگزار اهمیـت و ارزش ایـن میشـود .خداونـدی کـه بـا تعـدد مسـئولیتها
هدایـای گرانبهای الهی باشـد .خداوند از طریق و مراقبتهـا ،پریشـان نمیشـود و یـا از سـنگینی
آفرینـش خود و نیز به واسـطه تأثیر روحالقدس آن درهم شکسـته نمیشـود .با چنین اندیشـهای
بـر قلـب انسـان ،بـا مـا سـخن میگویـد .در مـی توانیـم از آرامـش خاطـر بهرهمنـد شـویم،
رویدادهـا و وقایعـی کـه در اطـراف مـا و در آرامشـی کـه بسـیاری بـا آن بیگانهانـد.
زندگـی روزانـه مـا اتفـاق میافتـد ،درسهـای هنگامـی کـه از زیباییهـای آفرینـش در
ارزشـمندی نهفتـه اسـت کـه اگـر قلبهـای ایـن جهـان لـذت میبریـد ،بـه جهـان آینـده که
مـا بـرای شـناخت آنهـا آمـاده باشـد ،میتوانـد خواهـد آمـد ،فکـر کنیـد .دنیایـی کـه مصیبـت
آنهـا را تشـخیص بدهـد .سـراینده مزامیـر در گنـاه و مـرگ را هرگـز نخواهـد شـناخت ،جایی
56
اینکه «کتب مقدس را تفتیش کنید .آنهاست که مشـاهدات خـود در طبیعـت تعمـق میکنـد:
به من شهادت میدهند ».منجی همان کسی «جهان از رحمت خداوند پر اسـت« ، ».کیسـت
است که امید ما به زندگی جاودانی در او متمرکز خردمنـد تـا بدین چیزهـا تفکر نماید؟ که ایشـان
شده است( .یوحنا ۵آیه )٣۹آری سراسر کتاب رحمتهـای خداونـد را خواهنـد فهمیـد».
مقدس در باره مسیح سخن میگوید .از نخستین (مزامیـر ٣٣آیـه ۵و ۱٠٧آیـه .)٤٣
شرح مربوط به آفرینش «همه چیز به واسطه او خداوند به واسطه کالمش با ما سخن
پدید آمد و از هر آنچه پدید آمد ،هیچ چیز بدون میگوید .در کالم اوست که میتوانیم با خطوط
او پدیدار نگشت تا آخرین وعده او که میگوید، روشن تری مکاشفه ذات او ،رابطه او با انسان
اینک به زودی میآیم ».ما در مورد اعمال او و کار عظیم او در نجات و رستگاری انسان را
میخوانیم و صدای او را میشنویم( .یوحنا ۱ ببینیم .در همین جاست که سرنوشت مشایخ و
آیه )٣و (مکاشفه ٢٢آیه .)۱٢اگر میخواهید با انبیاء و مردان و زنان مقدس در عهد عتیق ،در
منجی آشنا شوید ،کتاب مقدس را مطالعه کنید. برابر ما آشکار می شود .آنان نیز «مردانی بودند
تمام قلب خود را با کالم خداوند پر همچون ما( ».یعقوب ۵آیه .)۱٧
سازید .چرا که آب حیات است و عطش سوزان با مطالعه سرگذشت این افراد ،متوجه می
جان شما را فرو می نشاند .کالم خدا ،نان زنده شویم که آنان نیز مانند ما با نومیدی ها دست و
است که از آسمان فرود می آید .عیسی میگوید: پنجه نرم میکردند .آنان نیز همانند ما در تجربه
«تا بدن پسر انسان را نخورید و خون او را و آزمایش قرار گرفتند ،ا ّما با توکل به خداوند
ننوشید ،در خود حیات ندارید». و به واسطه فیض او پیروز شدند .مطالعه
او در بـاره خـود چنیـن توضیـح میدهـد: سرگذشت آنان ،ما را در مبارزه برای کسب
«سـخنانی کـه مـن به شـما گفتـم ،روح و حیات پارسایی ترغیب میکند .همچنانکه تجربیات
اسـت( ».یوحنـا ٦آیـات ۵٣و .)٦٣جسـم مـا گرانبهای آنان را مطالعه می کنیم و از نور و
از آنچـه میخوریـم و مینوشـیم ،تقویـت محبت و برکتی که به جهت خوشی به ایشان
میشـود و همانطـور کـه در امـور جسـمی و داده شده بود و از کاری که به واسطه فیض
فیزیکـی مصـداق دارد ،همانطـور نیـز در امـور خداوند انجام داده بودند ،آگاه میشویم،
روحانـی .یعنـی اینکـه ،هـر چـه را کـه بـر روی همان روحی که الهام بخش آنان بود ،شوقی از
آن تفکـر و تعمـق کنیـم ،همـان بـه طبیعـت رقابت مقدس را در دلهایمان ایجاد میکند ،تا
روحانـی مـا قـدرت و نیـرو خواهـد بخشـید. از نظر شخصیت شبیه به ایشان شویم و مانند
موضـوع نجـات و رسـتگاری ،مطلبـی آنان با خداوند گام برداریم.
اسـت کـه فرشـتگان نیـز بـه آن عالقه دارنـد .این عیسی از عهد عتیق گفت و سخنان او
موضـوع ،دانش و سـرود تمامی نجـات یافتگان چقدر بیشتر در مورد عهد جدید واقعیت دارد.
57
شـدهاند و هیچکـس در مطالعـه آن و یافتـن در سراسـر قـرون و اعصـار خواهـد بـود .آیـا
طریـق نجـات ،دچـار اشـتباه نخواهـد شـد، چنیـن موضوعـی ،ارزش تفکـر دقیـق و مطالعه
مگـر آنانـی کـه بجـای پیـروی از اراده روشـن و را نـدارد؟ رحمـت بیکـران و محبـت مسـیح و
صریـح خداونـد ،از عقایـد خودشـان پیـروی قربانـی کـه او بـه خاطـر مـا تقدیـم کـرد ،مـا را
میکننـد .مـا نبایـد شـهادت هیـچ فـردی را بـه بـه مطالعـه جـدّی و عمیـق کتـاب خداونـد ،فرا
مثابـه تعلیـم کتـاب مقـدس بپذیریـم ،بلکـه میخوانـد .مـا باید بر روی شـخصیت مسـیح که
بایـد خودمـان کالم خـدا را مطالعـه کنیـم .اگر منجـی و شـفیع و شـفا دهنده ماسـت ،تعمق و
بـه دیگـران اجـازه دهیـم تـا بـه جـای مـا فکـر تفکـر کنیـم .بایـد بـه رسـالت او که آمد تـا قوم
کننـد ،در نتیجـه ،انـرژی فکـری مـا تحلیـل رفته خـود را از گناهانـش نجات دهـد ،فکر کنیم .به
و تواناییهـای مـا محـدود خواهـد شـد .افـق ایـن نحـو ،هنگامـی کـه بـه موضوعات آسـمانی
ذهـن گسـترده خواهـد شـد چنانچـه در رصـد میاندیشـیم ،ایمـان و محبـت مـا تقویـت
کـردن ارتبـاط بیـن موضوعـات کتـاب مقـدس خواهـد شـد و دعاهایمـان بیشـتر و بیشـتر
تمرکـز نمـوده ،آیـه هـا را با هم مقایسـه کرده و آمیختـه بـه ایمـان و محبـت خواهـد گردیـد .این
مباحـث روحانـی را بـا هـم ارزیابـی کنـد. دعاهـا ،هوشـمندانه و پرشـور خواهنـد بـود.
هیـچ چیـزی بیشـتر از مطالعـه کتـاب همـه آنانـی کـه در نام مسـیح به سـوی خداوند
مقـدس نمیتوانـد عقـل و حکمـت انسـان را میآینـد ،در اطمینـان بـه او اسـتوار خواهنـد
تقویـت کنـد و هیـچ کتـاب دیگـری بـه انـدازه مانـد و قـدرت نجـات دهنـده او را در زندگـی
حقایـق گسـترده و ارزشـمند کتـاب مقـدس، روزانـه خویش مشـاهده خواهند کـرد .هنگامی
نمیتوانـد افـکار انسـان را ایـن چنیـن تعالـی کـه به جمـال و کمـال منجی میاندیشـیم ،آرزو
بخشـیده و اسـتعدادهای او را شـکوفا سـازد. میکنیـم تـا در شـباهت بـه قدوسـ ّیت او کاملاً
اگـر کالم خداونـد آنطـوری که شایسـته اسـت، تبدیـل و تـازه شـویم .اشـتیاق و عطـش روح
مطالعـه میشـد ،انسـان میتوانسـت از ذهنـی بـرای شـبیه شـدن بـه کسـی کـه او را پرسـتش
آمـاده ،شـخصیتی عالـی و هدفمنـد برخـوردار میکنیـم ،در مـا افزایـش مـی یابـد و هرچـه
شـود .ا ّمـا مطالعـه عجوالنـه کتـاب مقـدس بیشـتر بـه مسـیح فکـر میکنیـم ،در سـخن
نمیتوانـد سـودمند باشـد .یک فرد ممکن اسـت گفتـن از او بـه دیگـران و معرفی او بـه جهانیان
همـه کتـاب مقـدس را بـه طـور کامـل مطالعـه مشـتاقتر خواهیـم شـد.
کنـد ،ا ّمـا همچنـان از دیـدن زیباییهـای آن کتـاب مقـدس ،تنها بـرای محققین نوشـته
ناتـوان باشـد و یـا معانـی عمیـق و پنهـان آن را نشـده اسـت ،بلکـه برعکـس بـرای اسـتفاده
درک نکنـد .بـه ایـن ترتیب ،اگر تنهـا یک بخش، مـردم عـادی در نظر گرفته شـده اسـت .حقایق
طـوری مطالعـه شـود کـه اهمیـت آن درک عظیـم مربـوط به نجـات ،بـه روشـنی روز بیان
58
تفکر قرار گیرد ،مانند جویباری از چشمه حیات شـده و رابطـه آن بـا نجـات و رسـتگاری انسـان
جاری خواهند شد. مشـخص گـردد ،بسـیار بـا ارزشتـر از خوانـدن
هرگز نباید کتاب مقدس را بدون دعا بخشهـای زیـادی از کتـاب مقـدس اسـت کـه
مطالعه کرد .پیش از مطالعه آن باید دعا کنیم بـدون درک مقاصـد آنهـا و دریافـت حقایـق آن
که روحالقدس چشمان ذهن و دل ما را باز کند صـورت گرفتـه باشـد .کتـاب مقـدس خـود را
و دعای ما پاسخ داده خواهد شد .هنگامی که همیشـه همـراه داشـته باشـید و در هـر فرصتی
نتنائیل به سوی عیسی آمد ،منجی دربارهاش آن را مطالعـه کنیـد و مطالـب آن را در حافظـه
گفت« :به راستی که این مرد اسرائیلی است که خـود ثبـت کنیـد .حتّـی هنگامـی کـه در خیابـان
در او هیچ فریب نیست ».نتنائیل به او گفت: قـدم مـی زنیـد ،میتوانیـد قسـمتی از کتـاب را
«مرا از کجا میشناسی؟» عیسی در جواب گفت: خوانـده و دربـاره آن تفکـر کنید .به ایـن ترتیب،
«پیش از آنکه فیلیپ تو را بخواند ،هنگامی که آن را در ذهنتـان ثبـت خواهیـد کـرد.
هنوز زیر آن درخت انجیر بودی ،تو را دیدم». بـدون تو ّجـه جـدی و مطالعـه همـراه بـا
(یوحنا ۱آیات ٤٧و .)٤۸عیسی ما را نیز در دعـا ،نمـی توانیـم از حکمـت و دانـش کتـاب
خلوتگاه دعا و نیایش خواهد دید ،به شرط آنکه مقـدس بهرهمنـد شـویم .درواقـع ،بعضـی
او را بطلبیم و از او بخواهیم تا نور حقیقت را از قسـمتهای کتـاب مقـدس آنچنـان سـاده
به ما عطا کند .آنانی که با فروتنی در جستجوی هسـتند کـه ممکـن اسـت سـوء تعبیـر شـوند.
هدایت الهی باشند ،از همراهی فرشتگان ا ّمـا بخشهایـی نیـز وجـود دارنـد کـه مفهـوم
آسمان بهرهمند خواهند شد. و معنـی آن سـطحی نبـوده و نمیتـوان بـا یـک
روحالقـدس ،عیسـی را تعالـی و جلال مـرور گـذرا بـه مفهـوم آن پـی بـرد .بـه همیـن
میدهـد .زیـرا ایـن وظیفـه اوسـت تـا مسـیح دلیـل ،بخشهـای گوناگـون کتـاب مقـدس باید
و قدوسـیّت مربـوط بـه پارسـایی او و نجـات بـا یکدیگـر مقایسـه شـوند و بـرای مطالعـه آن
عظیمـی را که مـا به واسـطه او دریافت کردیم، بایـد تحقیـق دقیـق و همراه با دعا انجام شـود.
بـه همـگان آشـکار کنـد .عیسـی میگویـد« :او چنین مطالعهای بسیار ارزشمند و نتیجه
مـرا جلال خواهـد داد ،زیـرا آنچـه را از آن مـن بخش خواهد بود .همانطور که معدنچی،
اسـت گرفتـه ،بـه شـما اعلام خواهـد کـرد». رگههای مربوط به فلزات گرانبها را که در
(یوحنـا ۱٦آیـه .)۱٤روح راسـتی تنهـا معلـم تاثیر قسمتهای زیرین زمین پنهان شدهاند ،کشف
گذارحقایق الهی اسـت .خداونـد آنچنان عزت و میکند ،همچنان است کسی که کالم خدا را برای
تکریمـی برای انسـان قائل شـده کـه فرزند یگانه یافتن گنجهای پنهان حقیقت که از دید جوینده
خـود را بـرای نجـات او قربانـی کـرد و روح خود بیدقت پوشیده میماند ،با پشتکار تفحصکند.
را بـه عنـوان معلـم و راهنمـای دایمی فرسـتاد. کالم الهام بخش خداوند ،اگر مورد تعمق و
59
فصل یازدهم
مزیت دعا
هنگامـی کـه عیسـی بـر روی زمین بـود ،به خداونـد از طریق طبیعت و مکاشـفه ،از
شـاگردانش تعلیـم داد کـه چگونه دعـا کنند .او روی آینـده نگری و به واسـطه تأثیر روحالقدس
ایشـان را راهنمایـی کـرد تا نیازهـای روزانه خود بـا مـا سـخن میگویـد .ا ّمـا اینهـا کافـی نیسـتند.
را بـه حضـور خداونـد ببرند و همـه نگرانیها و مـا نیـز باید با ابـراز محبـت ،حاجتهـای خویش
مشکالتشـان را بـه او بسـپارند .همچنیـن به آنان را بـا او در میـان گـذارده ،قلـوب خویش را باو
اطمینان داد که دعاهای ایشـان شـنیده و پاسـخ بسـپاریم .بمنظـور اسـتحصال حیـات روحانی
داده خواهـد شـد .چنیـن اطمینانـی بـرای ما نیز و قـوت بایـد بـا پـدر آسـمانیمـراوده ای قلبـی
هست. و واقعـی داشـته باشـیم .افـکار ما ممکن اسـت
عیسـی ،خـود هنگامـی کـه در میـان مردم بـه سـوی او معطـوف باشـد .ممکـن اسـت بـه
سـاکن بـود ،اغلـب اوقـات در حـال دعـا کـردن اعمـال او ،رحمـت و بـرکات او ،فکـر کنیـم .ا ّما
بـود .منجـی مـا ،خود را بـا نیازهـا و ضعفهای چنیـن چیـزی بـه مفهوم کامـل مصاحبـت با او
مـا نزدیـک احسـاس میکـرد و بـه خاطـر آن، نیسـت .برای معاشـرت بـا خداونـد ،باید چیزی
ملتمـس و حاجتمنـد میشـد .او ذخایـر تـازه بـرای گفتـن بـه او ،در مـورد زندگـی واقعـی
قـدرت را از پـدر آسـمانی درخواسـت کـرد تـا داشـته باشیم.
بتواند درانجام رسـالت و وظایف طاقتفرسـا، دعـا بـه معنـی گشـودن دل بـه روی
تقویـت شـود .او در همـه امور الگوی ماسـت و خداونـد ،همچـون یـک دوسـت واقعـی اسـت.
در سـختیها و رنـج هـای مـا ،بـرادر ماسـت .او ضـرورت چنیـن کاری فقـط بـرای ایـن نیسـت
«از هر حیث همچون ما وسوسـه شـده اسـت». کـه بـه خداونـد بگوییـم چـه کسـی هسـتیم،
ا ّمـا گنـاه نکـرد و طبیعـت او از گنـاه و شـرارت بلکـه گشـودن دل مـا را قـادر میسـازد تـا او را
دوری ُجسـت .او نیـز در ایـن دنیـای پـر ازگنـاه، بشناسـیم و بپذیریـم .دعـا ،خداونـد را بـه نـزد
مبـارزه کـرد و جـان و روح او متحمـل شـکنجه مـا نمـیآورد ،بلکـه مـا را بـه حضـور او میبـرد.
60
اشـتیاقی از خـود نشـان نمیدهند. گردیـد .جسـمانیت او ،دعـا کـردن را امـری الزم
تاریکی شـرارت و گمراهی ،همه کسـانی را و مفیـد تلقـی کـرد .عیسـی در مصاحبـت بـا
کـه نسـبت بـه دعـا بیاعتنایـی میکننـد ،احاطه پدرش ،شـادی و تسـلی مییافت و اگـر او یعنی
میکنـد و زمزمـه وسوسـههای دشـمن ،آنـان را نجـات دهنـده آدمیـان و پسـر خدا ،نیـاز به دعا
بـه گنـاه ترغیـب میکنـد و همـه اینهـا بـه ایـن کردن را احسـاس میکرد ،چقدر بیشـتر ،انسـان
علـت اسـت کـه آنـان از امتیـازی کـه خداونـد گناهـکار کـه ناتـوان و فانی اسـت بایـد ضرورت
در وعـده خویـش دربـاره دعـا بـه ایشـان داده دعـای مـداوم و خالصانـه را احسـاس کنـد.
اسـت ،اسـتفاده نمیکننـد .پسـران و دختـران پدر آسـمانی ما اشـتیاق دارد تـا پری برکات
خداونـد ،چـرا نسـبت به دعـا بیتوجه هسـتند، خـود را بـه ما ارزانـی دارد .این امتیاز ماسـت که
در حالـی کـه دعـا کلیدی اسـت در دسـت ایمان از چشـمه بیکـران محبـت الهی ،سـیراب گردیم
بـرای گشـودن منابع آسـمان ،جایی کـه گنجهای و شـگفتا کـه عبـادت مـا انـدک اسـت .خداونـد
ِ
ارزشـمند قادر مطلـق در آنها ذخیره بیشـمار و آمـاده و مشـتاق اسـت تـا دعاهـای خالصانـه و
شـده اسـت .بـدون دعـای مـداوم و مراقبـت فروتنانـه فرزندانـش را بشـنود ،در حالـی کـه
جـدّی ،در خطـر فزاینـده القیـدی ،و منحـرف همچنـان بیمیلـی شـدید ازجانـب ما بـرای آگاه
شـدن از مسـیر درسـت ،قرار میگیریم .خصم سـاختن خداونـد نسـبت بـه نیازهایمـان دیـده
بطـور دائـم سـعی میکنـد تـا راه نزدیک شـدن میشـود.
مـا بـه تخـت رحمـت خداونـد را مسـدود کند تا فرشـتگان آسـمان ،در بـاره انسـان ضعیف
نتوانیـم بـا دعاهـای خالصانـه و ایمـان ،فیـض و نیازمنـد که در معرض وسوسـه قرار دارد ،چه
و قدرتـی را کـه بـرای ایسـتادگی در مقابـل فکـری خواهنـد کـرد؛ هنگامیکه قلب سرشـار از
وسوسـهها بـه آن نیازمندیـم ،دریافـت کنیـم. محبـت خداونـد آرزو میکنـد تـا برکاتـی بیشـتر
شـرایط مشـخصی وجود دارند که براساس از آنچـه کـه بـه ذهنشـان خطـور میکنـد و یـا
آنهـا مـی توانیـم انتظـار داشـته باشـیم کـه میتواننـد درخواسـت کننـد ،بـه آنان اعطـا کند.
خداونـد دعاهـای مـا را شـنیده و پاسـخ خواهد ا ّمـا آنـان همچنان در دعـا کردن کاهلـی ورزیده
داد .ا ّولیـن شـرط ایـن اسـت کـه نیازمـان بـه و کـم ایماننـد؟ فرشـتگان دوسـت دارنـد تـا در
خداوند و دریافت کمک از سـوی او را احسـاس مقابـل خداوند سـر تعظیم فرود آورنـد و به او
کنیـم .خداونـد وعـده داده اسـت« ،بـه او کـه تقـرب جویند .آنـان مصاحبت بـا خداوند را اوج
تشـنه اسـت ،آب خواهـم داد و زمیـن تشـنه را طرب و سرخوشـی میدانند ،ا ّمـا فرزندان زمینی
سـیراب خواهـم کرد( ».اشـعیاء ٤٤آیـه .)٣آنانی خداونـد کـه نیازمند کمک بیشـتری هسـتند ،به
کـه گرسـنه و تشـنه عدالـت بـوده و در طلـب ظاهـر قانـع به نظر میرسـند و بـرای مصاحبت
خداونـد هسـتند ،میتوانند یقین داشـته باشـند بـا او و گام برداشـتن در نـور روح القـدس هیچ
61
عیسـی بـه شـاگردانش گفـت« :هر آنچـه در دعا که سـیراب خواهند شـد .دل باید بـرای دریافت
درخواسـت کنید ،ایمان داشـته باشـید کـه آن را تأثیـر روحالقـدس آمـاده باشـد ،در غیـر ایـن
یافتهایـد و از آن شـما خواهـد بود(».مرقـس ١١ صـورت ،نمیتوانـد بـرکات خداونـد را دریافـت
آیـه .)٢٤ کنـد .ضروری اسـت کـه حاجتهـا و نیازهایمان را
آیا کالم او را باور میکنید؟ بـه حضـور خداوند اعلام کنیم .مسـیح در این
ایـن تضمیـن ،بسـیار گسـترده و نامحـدود مـورد بـه مـا میگویـد« :بخواهیـد ،کـه به شـما
اسـت و او کـه وعـده داده اسـت ،در انجـام آن داده خواهـد شـد .بجوییـد ،که خواهیـد یافت.
امیـن اسـت .درسـت همـان موقعـی کـه پاسـخ بکوبیـد ،کـه در بـه رویتـان گشـوده خواهـد
دعاهایمـان را دریافـت نمیکنیـم ،بایـد ایمـان شـد ».و «او کـه از پسـر خـود دریـغ نکـرد ،بلکه
داشـته باشـیم که خداوند دعاهای ما را شـنیده او را در راه همـه مـا فـدا سـاخت ،آیـا همـراه با
و پاسـخ خواهد داد .بعضی اوقـات به اندازهای او همـه چیـز را بـه مـا نخواهد بخشـید؟» (متی
دچـار اشـتباه و کوتهنظـری میشـویم کـه از ٧آیـه )٧و (رومیـان ۸آیـه .)٣٢
خداونـد چیزهایـی را درخواسـت میکنیـم کـه اگـر بـی انصافی و شـرارت را در قلبهایمان
نمیتواننـد مایـه برکـت ما باشـند و با ایـن حال، ُمعـ ّزز بشـماریم و اگـر بـه هر نوع گناه دانسـته
پـدر آسـمانی مـا ،بـا اعطـا کـردن آن چیـزی کـه ای ُمقیّـد باشـیم ،خداونـد به دعاهـای ما گوش
بـرای مـا مفیدترین و بهترین اسـت ،بـا مهربانی نخواهـد داد ،در حالیکـه دعـای شـخص نـادم
ومحبـت به دعاهای ما پاسـخ میدهـد .هنگامی و توبـهکار همـواره پذیرفتـه خواهد شـد .زمانی
کـه دعاهایمـان بـه نظـر پاسـخ داده نمیشـوند، که تمام خطاهای آشـکار ،اصالح شـده باشـند،
نبایـد وعـده خداونـد را فرامـوش کنیـم ،زیـرا میتوانیـم ایمـان داشـته باشـیم کـه خـدا بـه
زمـان پاسـخ یقینـاً فراخواهـد رسـید و برکتـی را دعاهایمـان پاسـخ خواهـد داد .شایسـتگی خـود
کـه بیشـتر از همـه بـه آن نیازمندیـم ،دریافـت مـا ،هرگـز نمـی توانـد ما را مـورد تأییـد خداوند
خواهیـم کـرد .ا ّمـا ادعـا کـردن در ایـن مـورد که قـرار دهـد ،بلکـه شایسـتگی عیسـی اسـت کـه
دعـای مـا باید به همـان طریقی که خواسـتهایم مـا را رسـتگار میسـازد و خـون اوسـت کـه مـا را
اجابـت گردنـد ،فـرض محـال اسـت .خداونـد تطهیـر میکنـد ،بـا ایـن وجـود ،شـرط کار ایـن
بسـیار حکیمتـر از آن اسـت کـه بـرکات خـود اسـت کـه بـرای پذیرفتـه شـدن و مقبولیـت باید
را از آنانـی کـه در راه راسـت قـدم برمیدارنـد، کاری انجـام دهیـم.
دریـغ کنـد .بنابرایـن بـدون نگرانـی و تـرس ،بـه یکـی دیگـر از عناصـر ویـژه دعـا ،ایمـان
او تـوکل کنیـد .حتـی اگـر جـواب دعاهایمـان به اسـت« .هـر کـه بـه او نزدیـک میشـود ،بایـد
فوریـت داده نمیشـوند ،بـه وعـده او اعتمـاد ایمـان داشـته باشـد کـه او هسـت و جوینـدگان
کنیـد« .بطلبیـد ،و بـه شـما داده خواهـد شـد». خـود را پـاداش میدهـد( ».عبرانیـان ۱١آیـه .)٦
62
ببخشـیم کـه خودمـان انتظـار داریم بخشـیده اگـر بـا خـود رایـی بخواهیـم بـا تردیـد و
شـویم( .متـی ٦آیـه .)١٢ تـرس مقابلـه کنیـم و یـا بـه جـای آنکـه ایمـان
اگـر انتظـار داشـته باشـیم تـا دعاهایمـان داشـته باشـیم ،سـعی کنیم تـا مسـئله ای را که
شـنیده شـود بایـد دیگـران را بهمیـن طریـق کـه نمیتوانیـم ببینیـم و بفهمیـم ،حـل کنیـم ،در
امیـد بـه آمرزیـده شـدن داریم ببخشـیم .ثابت آن صـورت ،فقـط سـردرگمیها افزایـش یافته و
قـدم بـودن در دعـا ،یکـی دیگـر از شـرایط عمیـق خواهند شـد .ا ّمـا اگر به حضـور خداوند
مسـتجاب شـدن آن اسـت .اگـر بخواهیـم در آمـده و بـا احسـاس درماندگـی و وابسـتگی،
ایمـان و تجربیـات مربـوط بـه آن رشـدکنیم، همـان طـور کـه واقعـاً هسـتیم و بـا فروتنـی و
بایـد همـواره دعـا کنیـم .بایـد «در دعـا ثابـت ایمانـی مطمئـن ،نیازمـان را بـه او کـه معرفت و
قـدم باشـیم» و«خودمـان را وقـف دعـا حکمتش بیکران اسـت مطرح کنیـم ،او که همه
کنیم(».رومیـان ١٢آیـه )١٢و (کولسـیان ٤آیه .)٢ چیـز را در ازل و آفرینـش دیـده و او کـه با اراده
پطـرس رسـول ،ایمـانداران را تشـویق و کالمـش برهمـه چیـز حاکـم اسـت ،میتوانـد
میکنـد کـه «در دعـا ،جـدّی و منضبـط و مشـتاق اسـت تـا فریـاد مـا را بشـنود و اجـازه
باشـند( ».اول پطـرس ٤آیـه .)٧پولـس رسـول خواهـد داد تـا نور حقیقـت بردلهایمـان بتابد.
از ایمـانداران میخواهـد کـه «در همـه چیـز بـه واسـطه دعـای خالصانه اسـت کـه در ارتباط
بـا دعـا و اسـتغاثه ،همـراه بـا شـکرگزاری، بـا اندیشـه عالـی خداونـد قـرار میگیریـم.
درخواسـتهای خـود را بـه خـدا ابـراز کننـد». شـاید بطـور شـایان ذکـری متوجـه زمانـی کـه
(فیلیپیـان ٤آیـه.)٦ منجـی از روی شـفقت و مهربانـی بـه مـا نظـر
در رسـاله یهـودا آمـده اسـت که «شـما ای میکنـد نشـویم .ا ّمـا ایـن یـک واقعیـت اسـت.
عزیـزان ،در روحالقـدس دعـا نماییـد و خـود را شـاید نتوانیـم حضـور آشـکار او را احسـاس
در محبّـت خـدا نـگاه داریـد( ».یهـودا ٢٠آیـه کنیـم ،ا ّمـا دسـت محبت و مشـفقانه او همواره
.)٢۱دعـای بیوقفـه ،اتحـاد ناگسسـتنی روح بـا برسـر مـا قـرار دارد .هنگامـی کـه بـرای دریافت
خداسـت کـه از طریـق آن حیـات خداونـد بـه رحمـت و برکـت بـه حضـور خداونـد میرویم،
زندگـی مـا جـاری میشـود و از زندگـی مـا ،بـه بایـد روح محبـت و بخشـش را در دلهایمـان
سـوی خـدا بـاز میگـردد. داشـته باشـیم .چگونـه میتوانیـم دعـا کنیـم
تلاش و جدیّـت در دعـا ،امـری ضـروری کـه «قرضهـای مـا را ببخـش ،چنانکـه مـا نیـز
اسـت .بنابرایـن ،اجـازه ندهیـد ،چیـزی مانـع قـرضداران خـود را میبخشـیم ».ا ّمـا همچنان
دعـا کـردن شـما بشـود .تمامـی سـعی خـود را روح نابخشـودگی را در دلهایمـان بپروریـم؟
بـه کار گیریـد تـا رابطـه میـان عیسـی بـا روح و اگـر انتظـار داریم که دعاهایمان شـنیده شـود،
جـان خـود را زنـده نگه داریـد .از هـر موقعیتی بایـد دیگـران را بـه همـان روش و همـان انـدازه
63
خلـوت دعـا کنیـد و اجـازه بدهیـد روح و جـان بـرای رفتـن بـه مکانهایـی کـه در آنهـا مراسـم
در مقابـل دیـدگان تفتیـش کننـده خداونـد قرار دعـا برگـزار میشـود ،اسـتفاده کنیـد .آنانـی کـه
گیرنـد .دعـا در خلـوت ،فقـط بایـد بـه وسـیله براسـتی در طلـب رابطه با خداوند هسـتند ،در
خداونـد که شـنونده دعاهاسـت ،شـنیده شـود. جلسـات دعـا و نیایـش حضـور خواهنـد یافـت
هیـچ گـوش کنجـکاوی نبایـد انبـوه خواسـتهها و در انجـام وظایفشـان جـدّی خواهنـد بـود و
و اسـتغاثههای روح را بشـنود .در خلـوت بـرای کسـب ثمراتی کـه میتواند از این جلسـات
دعـا ،روح از تأثیـرات محیـط و از هیجانـات حاصـل شـود ،اشـتیاق خواهنـد داشـت .آنان از
رهـا خواهـد بـود و بـا آرامـی و اشـتیاق ،بـه هـر فرصتی اسـتفاده خواهند کرد تـا خود را در
جسـتجوی خداونـد خواهـد پرداخـت .آنکـه مـا موقعیتـی قـرار دهنـد کـه بتواننـد انـوار حقایق
را در نهانخانـه دل و هنـگام رازگاهـان نظـاره آسـمانی را دریافـت کننـد.
میکنـد ،شـهد حضـورش شـیرین و مانـدگار بایـد در محفـل خانـواده دعـا کنیـم و
خواهـد بـود ،هـم او کـه دعاهـای برخاسـته از م ّهمتـر اینکـه نبایـد نسـبت بـه دعـا کـردن در
دل را مـی شـنود .در چنیـن شـرایطی اسـت کـه نهـان بیتوجهـی کنیـم ،زیـرا دعـا در خلـوت،
روح بـا ایمانـی سـاده و در آرامش ،به مشـارکت تغذیـه روح و جـان اسـت .زمانـی کـه دعـا کردن
بـا خداونـد ادامـه داده و انوار درخشـان حقایق مـورد بیتوجهـی قرار گیـرد ،تغذیـه روح و جان
آسـمانی را بـه سـوی خود جذب میکنـد تا از آن غیرممکـن خواهـد بـود .دعاهـای خانوادگـی و
بـرای تقویـت و محافظـت خویـش در مبـارزه با عمومـی بـه تنهایـی کافـی نیسـت .بنابرایـن در
64
هـوای پـاک و مقـدس آسـمان استنشـاق کـرده شـیطان ،اسـتفاده کنـد .خداونـد ،قلعـه امـن و
و در آن زندگـی کنیـم .بـا تقدیـم کـردن روح و تکیـهگاه ماسـت.
جـان بـه حضـور خداونـد و از طریـق دعاهـای در خلـوت خویـش دعـا کنیـد و هنگامـی
خالصانـه میتوانیـم درهـای اندیشـه را به روی کـه مـی خواهیـد بـه کارهـای روزمـره بپردازید،
تصـورات ناپاک و افکار نامقـدس ببندیم .آنانی اجـازه دهیـد دلهایتـان در حضـور خداونـد
کـه دلهایشـان بـرای دریافـت حمایـت و برکـت تقویـت شـود .بـه ایـن نحـو بـود کـه خنـوخ بـا
خداونـد گشـوده اسـت ،همـواره در فضـای خداونـد راه میرفـت .دعاهـای شـما در خلوت،
مقدستـری گام برخواهنـد داشـت و بـرای ماننـد عطـری خوشبوسـت کـه در مقابـل تخـت
مصاحبـت دایمـی با ملکوت تلاش خواهند کرد. فیـض و رحمـت خداونـد در هـوا مـی پیچـد و
نیاز ما این اسـت که دیدگاه شـفاف تری نسـبت شـیطان نمیتوانـد برکسـی کـه قلـب خـود را به
به عیسـی داشـته و نسـبت به ارزشهای مربوط خداونـد میسـپارد ،پیـروز شـود.
بـه حقایـق جاودانـی ،درک کاملتـری کسـب هیـچ زمـان و مکانـی نیسـت کـه بـرای
کنیـم .زیبایـی قدوسـ ّیت بایـد دلهـای فرزندان تقدیـم دعـا بـه درگاه خداونـد نامناسـب
خداونـد را لبریـز کنـد و بـرای تحقـق ایـن امـر، باشـد .هیـچ چیـزی نمیتوانـد مـا را از تقدیـم
بایـد دعـا کنیـم تـا حقایـق الهی بـر ما روشـن و دلهایمـان بـه خداونـد و از دعـا کـردن در روح
آشـکار شود. اخلاص ،باز دارد .در شـلوغی خیابـان ،در حین
اجـازه دهیـد تـا روح از امیـال جسـم رهـا کار و فعالیـت میتوانیـم دعاهایمـان را بـه
شـده و در امـور الهـی اندیشـه کنـد تـا خداونـد حضـور خداونـد تقدیـم کـرده و بـرای هدایـت
هـوای ملکـوت را بـه مـا عطـا کنـد .در تقـ ّرب الهـی دعـا کنیـم .همانطـور کـه نحمیـای نبی در
جسـتن بـه خداونـد تلاش کنیـد تـا بتوانیـد در حضور اردشـیر ،پادشـاه فـارس ،نیاز خـود را از
زمـان مواجـه شـدن بـا سـختیها و تجربیـات خداونـد درخواسـت نمـود .بنابرایـن ،هـر کجـا
غیرمنتظـره زندگـی بـه او روی آوریـد ،درسـت کـه باشـیم ،مـی توانیـم مـکان خلوتـی را بـرای
هماننـد گلهـای زیبـا کـه بـه سـوی خورشـید مصاحبـت بـا خداونـد پیـدا کنیـم .باید بـه طور
میچرخنـد. دایـم درهـای قلبمـان را بـاز نگـه داریـم و از
همـه نیازهـا ،شـادیها ،غـم هـا ،ترسها خداونـد بخواهیـم تـا عیسـی بـه عنـوان مهمان
و نگرانیهایتـان را بـه حضـور خداونـد بیاورید. آسـمانی آمـده و در قلـب مـا سـاکن شـود.
او نـه خسـته میشـود و نـه بسـتوه مـی آیـد .او هـر چنـد ممکن اسـت محیط اطـراف ما را
کـه تعـداد موهای سـر شـما را میداند ،نسـبت فضایـی مسـموم و آلـوده احاطـه کـرده باشـد،
بـه نیازهـای فرزندانـش ،بیتوجهـی نمیکنـد، امـا الزم نیسـت کـه حتمـاً از ایـن هـوای آلـوده
«زیـرا خداونـد بـه غایـت مهربـان و رحیـم و متعفـن تنفـس کنیـم ،بلکـه میتوانیـم از
65
شـما را برگزیـدم ...تـا هرچـه از پدر بـه نام من اسـت( ».یعقـوب ۵آیـه .)۱۱قلـب مهربـان او به
درخواسـت کنیـد ،به شـما عطا کنـد( ».یوحنا ۱٦ واسـطه رنجهـا و غمهـای مـا و حتـی بـه خاطر
آیـات ٢٦و ٢٧و ۱۵آیـه .)۱٦دعـا کـردن بـه نـام بـر زبـان آوردن آنهـا ،متأثـر میشـود .هـر آن
عیسـی ،چیـزی بیشـتر از آن اسـت کـه صرفـاً چـه کـه فکـر و ذهنتـان را آشـفته میسـازد ،بـه
نـام او در ابتـدا و انتهـای دعـا گفته شـود .بلکه او بسـپارید .هیـچ چیـز بـرای او آنچنـان سـخت
هنگامـی کـه دعـا میکنیـم ،بایـد بـا فکـر و روح نیسـت کـه نتوانـد آن را تحمـل کنـد ،چـرا که او
عیسـی دعـا کنیـم و بـه وعـده او ایمـان داشـته آسـمانها را برپـا نـگاه مـی دارد و برتمامی امور
باشـیم .بـه فیـض او تـوکل کنیم و اعمـال او را هسـتی حاکـم اسـت .هـر چیـز کـه بـه طریقـی
انجـام دهیم. آرامـش و سلامتی مـا را مختـل کنـد ،بـرای او
هـدف خداونـد ایـن نیسـت کـه راهـب یـا بیاهمیـت نیسـت .هیـچ فصلی از کتـاب زندگی
گوشهنشـین و تارکدنیـا شـویم ،تـا بتوانیـم مـا آنقـدر مخـدوش نیسـت کـه او نتوانـد آن را
خودمـان را وقـف دعـا و نیایـش کنیـم .بلکـه بخوانـد .هیچ مشـکلی نیسـت کـه بـرای او قابل
زندگـی مـا بایـد ماننـد زندگـی مسـیح باشـد، حـل نباشـد .هیچ بالیـی نمیتواند بـر کوچکترین
یعنـی در دعـا و خدمـت به مردم سـپری شـود. فرزنـدان او بیایـد ،هیـچ نگرانـی نمیتوانـد او
کسـی کـه هیـچ کاری انجـام نمیدهـد و فقـط را آزار دهـد ،هیـچ خوشـی نمیتوانـد هیجـان
دعـا میکنـد ،بـزودی از دعـا کـردن دسـت بـر انگیـزد ،هیـچ دعـای خالصانـه از لـب خـارج
خواهـد کشـید و یـا دعـا کـردن او بـه یـک کار نمیگـردد کـه خداونـد نتوانـد ناظـر آنها باشـد و
تشـریفاتی روزمـره تبدیـل خواهـد شـد .زمانـی یـا آنـاً بر سـر شـوق نیاید .او بـه همه آنهـا توجه
کـه انسـانها ،خودشـان را از زندگـی اجتماعـی دارد .زیرا که او« ،شکسـته دالن را شـفا میدهد
محـروم میکننـد و از حـوزه وظایـف مسـیحی و جراحتهـای ایشـان را میبنـدد( ».مزامیر ۱٤٧
و مسـئولیت صلیـب کنارهگیـری میکننـد و آیـه .)٣رابطـه میـان خداونـد و هر جانـی چنان
هنگامـی کـه از فعالیـت خالصانـه بـرای اسـتاد خـاص و کامـل اسـت کـه گویـی بـه جـز او هیچ
و سرورشـان مسـیح کـه ایثارگرانـه بـه ایشـان جـان دیگـری بـر روی زمین نبـود کـه از مراقبت
خدمـت کـرد ،دسـت میکشـند ،هـدف اصلـی و محافظـت او بهرهمنـد شـود ،و هیـچ جـان
دعـا کـردن را از دسـت داده و دیگـر هیـچ دیگـری بـر روی زمیـن نبوده کـه خداوند بخاطر
انگیـزهای بـرای نیایـش نخواهنـد داشـت .دعـا او ،پسـر محبوبـش را نـداده باشـد.
کـردن ایشـان بـه کاری شـخصی و خودخواهانه عیسـی فرمـود « :بـه نـام مـن درخواسـت
تبدیـل خواهـد شـد .آنـان دیگـر نمیتواننـد خواهیـد کـرد و بـه شـما نمیگویـم کـه مـن از
در ارتبـاط بـا نیازهـای بشـریت و یـا برقـراری جانـب شـما از پـدر خواهـم خواسـت .چـرا کـه
پادشـاهی مسـیح ،دعـا کننـد. خـود پـدر ،شـما را دوسـت مـیدارد« ، ».مـن
66
اگرخواهـان اندیشـه خدایـی هسـتیم تـا هنگامیکـه امتیـاز مشـارکت دسـت جمعی
رحمـت و مراقبـت او را بیشـتر در دلهایمـان بـرای تقویـت و تشـویق کردن یکدیگـر را نادیده
احسـاس کنیـم ،بایـد همیشـه بـه او فکـر کنیم میگیریـم ،متح ّمـل ضـرر و زیـان میشـویم
و سـخن گفتـن از او و پرسـتش وی را مایـه و حقایـق مربـوط بـه کالم خداونـد ،تازگـی و
خوشـی و سـرزندگی بدانیـم .مـا در بـاره امـور اهمیـت خـود را در ذهـن از دسـت میدهنـد.
فانـی و زودگـذر سـخن میگوییـم ،چـون که به دلهـای مـا ،از پذیـرش تأثیـرات تقدیـس کننده
آنهـا عالقمنـد هسـتیم .یـا در مـورد دوسـتانمان روح القـدس بـاز ایسـتاده و در نتیجـه ،در
صحبـت میکنیـم ،چـون کـه ایشـان را دوسـت معنویت افول میکنیم و در مشـارکتهای خود
داریـم و شـادیها و غمهـای مـا بـه ایشـان بـه عنـوان افـرادی مسـیحی ،بـه خاطـر فقـدان
بسـتگی دارد .در حالی که دالیل بسـیار بزرگتر و همـدردی بـا یکدیگـر ،متح ّمـل ضـرر و زیـان
مهمتری برای عشـق ورزیدن به خداوند نسـبت فراوان میشـویم .کسـی کـه خـود را از فعالیت
بـه دوسـتان زمینـی مـا وجـود دارد .طبیعیترین محـروم میکند ،وظیفـهای را کـه خداوند برای
چیـز در ایـن دنیـا بایـد ایـن باشـد کـه بیشـتر از او مقـرر کـرده اسـت ،انجـام نمیدهـد .غریـزه
همـه بـه خداونـد اهمیت بدهیـم و همـواره از مشـارکت و رفتـار اجتماعـی درونـی ،مـا را بـه
نیکویـی و قـدرت او سـخن بگوییـم .مواهـب سـوی همـدردی بـا دیگـران رهنمـون سـاخته و
ارزشـمندی کـه خداونـد بـه مـا عطا کرده اسـت عاملـی موثر برای پیشـرفت و تقویت شـخصیت
بـه ایـن منظـور نبـود کـه افـکار و محبـت مـا را مـا در خدمـت بـه خداونـد میگـردد.
آن چنـان جـذب کنـد کـه چیـزی بـرای تقدیم به اگر مسیحیان با یکدیگر مشارکت داشته
خداوند نداشـته باشـیم .این مواهـب باید دائماً باشند و در باره محبت خداوند و حقایق
فیـض او را بـه مـا خاطرنشـان سـازد و مـا را بـا ارزشمند نجات گفتگو کنند ،دلهایشان تازه
رشـتههای ناگسسـتنی محبـت و شـکرگزاری بـه خواهد شد و میتوانند دلهای یکدیگر را
ولینعمـت آسـمانی متصل کنـد .متاسـفانه ،نگاه طراوت بخشند .ما میتوانیم هر روز چیزهای
ما همیشـه به امور فانی و دنیوی اسـت .بیایید، تازهای را در مورد پدر آسمانی یاد بگیریم و
نگاهمـان را بـه درهـای گشـوده خیمـه آسـمانی تجربه تازهای از فیض او را دست آوریم .در
بدوزیـم .جایی که نور جلال خداوند ،در چهره این صورت مشتاق خواهیم شد تا از محبت او
مسـیح میدرخشـد .کسـی که «قـادر اسـت آنان گفتگو کنیم و همانطور که این کار را انجام می
را کـه از طریـق وی نـزد خـدا میآینـد ،جاودانه دهیم ،دلگرم و تشویق خواهیم شد .هرچه
نجـات بخشـد( ».عبرانیان ٧آیـه .)٢۵ما ،باید از بیشتر در مورد مسیح فکر کرده و از او بگوییم
خداونـد بـه خاطـر «رحمتـش و بـه سـبب کاری و کمتر در مورد خودمان گفتگو کنیم ،حضور او
کـه بـرای فرزندان آدم کرد» سپاسـگزار باشـیم. را بیشتر احساس خواهیم کرد.
67
و دلهای ایشـان را از محبت و شـادی لبریز کند. (مزامیـر ١٠٧آیـه .)۸ممارسـتهای دینـی مـا نبایـد
خداونـد میخواهـد تـا فرزندانـش در خدمت و صرفـاً بـه درخواسـت کـردن و دریافـت کـردن
عبـادت او ،آرامـش و تسـلّی یابنـد ،نه سـختی و محـدود شـود .مـا فقـط بـه منافعـی کـه کسـب
نـه ناراحتـی .او از همـه آنانـی که وی را پرسـتش میکنیـم مـی اندیشـیم .مـا نـه تنهـا زیـاد دعـا
مـی کننـد ،میخواهـد کـه تحـت تأثیـر افـکار نمـی کنیـم بلکـه از شـکرگزاری هـم مضایقـه
ارزشـمند و محبـت و مراقبـت او قـرار گیرنـد تا میکنیـم .مـا دریافت کننـدگان دائمـی رحمتهای
در تمـام اعمـال زندگـی روزانه ،تقویت شـده و خـدا هسـتیم و با ایـن وجود چقدر انـدک ابراز
از چنـان فیضـی برخـوردار گردنـد کـه در همـه سـپاس مـی کنیم .چقـدر کـم او را بخاطر کاری
امـور صـادق و وفادار باشـند. کـه بـرای مـا انجـام داد سـتایش مـی کنیم.
بایـد در اطـراف صلیـب جمـع شـویم. خداونـد در ایـام عهـد عتیـق ،هنگامی که
مسـیح و مصلـوب شـدن او باید موضـوع تفکر قـوم بنـی اسـرائیل بـرای عبـادت او گـرد هـم
و گفتگـو و شـادیبخشترین انگیـزه زندگـی مـا آمدنـد ،به ایشـان دسـتور داد «به حضـور یَ ُه َوه
باشـد و بایـد بـه یـاد داشـته باشـیم کـه تمامـی خـدای خـود بخوریـد و شـما و اهل خانه شـما،
بـرکات خداونـد و محبـت عظیـم او نسـبت در هر شـغل دسـت خود کـه یَ ُه َوه خدای شـما،
بـه انسـان ،حاصـل کار عظیـم مسـیح بـر روی شـما را در آن برکت دهد ،شـادی نمایید(».تثنیه
صلیـب باشـد. ١٢آیـه .)٧چیـزی کـه برای جلال خداوند انجام
روح انسان می تواند بر بالهای پرستش شـود باید با شـکرگزاری ،سـرودهای پرستشـی و
خداوند به آسمان صعود کند .خداوند در حمـد و سـپاس انجام شـود ،نه با غـم و اندوه.
بارگاههای آسمانی با سرودها و موسیقی خداونـد ،پـدر رحیـم و مهربـان اسـت و
فرشتگان پرستش میشود و هنگامی که عبـادت او نبایـد بـا غـم و انـدوه همـراه باشـد.
سپاسگزاری خود را ابراز میکنیم ،به فوجهای بلکـه بایـد مایـه خوشـی و شـادمانی گـردد.
ملکوتی برای پرستش نزدیک میشویم« .هر خداونـد از فرزندانش ،کـه چنین نجات عظیمی
که قربانی تشکر بگذراند مرا تمجید می کند». را بـرای آنـان فراهـم کرده اسـت ،انتظـار ندارد
(مزامیر ۵٠آیه .)٢٣بیایید با احترام و شادمانی که او را مانند یک کارفرمای خشـن و سـختگیر
به حضور آفریدگارمان شرفیاب شویم و با عبـادت کنند .او بهترین دوسـت ایشـان اسـت و
«تسبیح و آواز ترنّم» او را بسرائیم( .اشعیاء هنگامـی کـه او را پرسـتش میکننـد ،میـل دارند
۵١آیه .)٣ که با آنان باشـد و ایشـان را برکت و تسـلّی دهد
68
فصل دوازدهم
مقابله با شک و تردید
نـه بـه تظاهـر .آنانـی کـه بخواهنـد شـک کنند، گاهـی اوقـات عـده کثیـری از مـردم،
فرصـت خواهنـد داشـت ،در حالیکـه آنانـی ب�ه وی�ژه آنان�ی ک�ه زندگ�ی مس�یحی را بتازگ�ی
کـه واقعـاً مشـتاق شـناخت حقیقـت هسـتند، ش�روع ک�رده ان�د ،با شـک و تردید مواجه شـده
شـواهد و قرائـن فراوانـی خواهنـد یافـت تـا و دچـار مشـکل و سـر در گمـی میشـوند .در
ایمانشـان را مسـتحکم نماینـد. کتـاب مقـدس ،مطالـب زیـادی وجـود دارد کـه
کوتـه فکـری و ذهـن محـدود بشـر فانـی، آنـان قـادر بـه توجیـه و حتّـی درک آن نیسـتند
از درک ذات و اندیشـه هـای آن یگانـه سـرمدی و شـیطان از ایـن موضـوع اسـتفاده میکنـد تـا
قاصـر اسـت .ذات مقـدس خداونـد ،بایـد ایمـان ایشـان را نسـبت بـه کتـاب مقـدس کـه
همـواره بـرای باهوشتریـن و فرهیختهتریـن وحـی خداوند اسـت ،متزلـزل کند .آنـان از خود
اندیشـهها ،در هالـهای از اسـرار باقـی بمانـد. میپرسـند ،چگونه مسـیر درسـت را بشناسـیم؟
«آیـا عمقهـای خـدا را میتوانـی دریافت نمود؟ و اگـر کتـاب مقـدس ،واقعـاً کالم خداسـت،
یـا بـه عمـق قـادر مطلـق توانـی رسـید؟ مثـل چگونـه از ایـن تردیدهـا و آشـفتگیها خلاص
بلندیهـای آسـمان اسـت ،چـه خواهـی کـرد؟ شـویم؟
عمیقتـر از هاویـه اسـت ،چـه توانی دانسـت؟» خداونـد هرگـز بـدون ارائـه شـواهد کافی
(ایـوب ١١آیـات ٧و .)۸ کـه ایمـان مـا براسـاس آن بنـا میشـود ،از مـا
پولـس رسـول میگویـد« :وه کـه چـه ژرف انتظـار نـدارد تـا چیـزی را باور کنیـم .وجود او،
اسـت دولت ،حکمت و علم خـدا .تقدیرهای او ذات او و حقیقـت کالم او ،همگـی بـر اسـاس
کاوشناپذیـر اسـت و راههایش درک ناشـدنی!» شـواهدی بنیـان نهـاده شـدهاند و ایـن شـواهد
(رومیـان ١١آیـه .)٣٣هـر چنـد کـه «ابرهـا و بسـیار فـراوان اسـت .بـا ایـن وجـود ،خداونـد
ظلمـت غلیـظ گرداگـرد اوسـت»« ،عـدل و هرگـز شـک و تردید را از میان برنداشـته اسـت.
انصـاف قاعـده تخـت اوسـت» (مزامیـر ۹٧آیـه ایمـان مـا بایـد براسـاس شـواهد اسـتوار گـردد
69
تنهـا در صـدف ناتوانی و محدود بودن اندیشـه .)٢تـا کنـون توانسـته ایـم از ارتباطـات او بـا
انسـانی نهفتـه اسـت .خداونـد در آیـات کتـاب خـود و انگیزههایـی کـه او بـه واسـطه آنها عمل
مقـدس شـواهد کافـی در مـورد ماهیـت الهـی میکنـد ،بـه قـدری درک کنیـم کـه بتوانیـم
ایـن آیـات بـه مـا داده اسـت و مـا نباید بـه کالم محبـت و رحمـت بیکران او را تشـخیص دهیم.
او شـک کنیـم چرا کـه قادر به فهم همه اسـرار آن انـدازه از اهـداف او را میتوانیم درک کنیم
آفرینـش او نیسـتیم. کـه دانسـتن آن بـرای خیریّـت ماسـت و بیـش از
پطـرس رسـول مـی گویـد کـه :در کتـاب ایـن بایـد همچنـان بـه دسـتان پر قـدرت و قلب
مقـدس« ،بعضـی چیزهاسـت کـه فهمیـدن آنها پـر از محبـت او اعتمـاد کنیـم.
مشـکل اسـت ....و مردمـان بیعلـم و ناپایـدار، کتـاب آسـمانی ،کـه بیانگـر ذات مولف آن
آنهـا را مثـل سـایر کتـب تحریـف میکننـد تـا به اسـت ،اسـراری را ارائـه میکنـد کـه مخلوقـات
هالکـت خـود برسـند( ».دوم پطـرس ٣آیـه .)١٦ فانـی و اندیشـههای محدود ،هرگز نمـی توانند
موضوعات مشـکل کتاب مقدس از سـوی شـک تجسـم
آنـرا درک کننـد .ورود گنـاه بـه جهـانّ ،
گرایـان بـه عنـوان یـک حربـه برعلیـه آن بـکار خـدا بـه صـورت انسـان ،عطیـه حیـات و تولـد
گرفته شـده اسـت. تـازه ،قیامـت و بسـیاری از موضوعـات دیگـر
بـا ایـن وجـود ،مخالفـت آنـان ،دالیـل کـه در کتـاب مقدس بیان شـده اسـت ،اسـراری
قویتـری را در تأییـد الهـام بـودن آن فراهـم هسـتند کـه اندیشـه و ذهـن محـدود انسـان
کـرده اسـت .اگـر ایـن کتـاب شـامل رازهـای نمیتوانـد آن را تحلیـل و بطـور کامـل درک
شـگفتانگیز آفرینـش نبـود ،بـه نحـوی کـه کنـد .بـا ایـن حـال ،چـون نمیتوانیـم اسـرار
میتوانسـتیم آن را بـه راحتـی درک کنیـم ،و مشـیت الهـی را درک کنیـم دلیلـی نـدارد کـه به
اگـر عظمت و بزرگـی آن با اندیشـههای محدود کالم خـدا شـک کنیـم .در عالـم طبیعـی نیـز
انسـانی قابـل فهـم بـود ،در آن صـورت ،ایـن همـواره اسـراری وجـود دارد کـه نمیتوانیـم
کتـاب نمیتوانسـت اعتبار راسـتین اقتـدار الهی آن را درک کنیـم .ابتداییتریـن شـکل حیـات،
باشـد .عظمـت و اسـرارآمیز بـودن موضوعـات در میـان موجـودات زنـده ،آنقـدر پیچیـده
ارائـه شـده در کتـاب مقـدس ،بایـد ایمـان را به اسـت کـه دانشـمند ترین افـراد در میان زیسـت
خواننـده آن الهـام کنـد. شناسـان ،از شـرح و تحلیـل آن عاجزنـد .هـر جا
کتـاب مقـدس ،حقایـق الهی را به سـادگی کـه بنگریـد ،شـگفتیهایی وجـود دارد کـه فراتر
و متناسـب با نیازها و خواسـتههای قلبی انسـان از درک و فهـم ما هسـتند .بنابراین ،اگر متوجه
آشـکار میکنـد .همـان حقایقـی کـه متعالیترین شـویم که در دنیـای روحانی نیز اسـراری وجود
و بـااسـتعدادترین افـکار را آشـفته و محصـور دارنـد کـه قـادر بـه درک آنهـا نیسـتیم ،آیـا بـاز
کـرده اسـت .کالم خـدا عامیتریـن و ناآگاهترین هـم بایـد شـگفتزده شـویم؟ مشـکل اصلـی،
70
نمیتواننـد تمامـی اسـرار آن را درک کننـد، اذهـان را قـادر مـی سـازد تـا طریـق نجـات و
بـه ناچـار ،کالم خداونـد را انـکار میکننـد. رسـتگاری را تشـخیص دهنـد .بـا ایـن وجـود،
همچنیـن ،همـه آنانـی کـه ادعـا میکننـد بـه حقایقـی کـه بـه سـادگی ارائه شـدهاند ،بـر روی
کتـاب مقـدس ایمـان دارنـد ،از ایـن خطـر نیـز مفاهیمـی آنچنـان رفیـع ،وسـیع و الیتناهـی و
در امـان نیسـتند .پولـس رسـول میگویـد: مـاورای درک و فهم انسـانی اسـتوار گردیدهاند
«ای بـرادران ،هشـیار باشـید کـه از شـما کسـی کـه میتوانیـم آنهـا را فقـط بـه ایـن دلیـل کـه
دل شَ ـرور و بیایمـان نداشـته باشـد ،کـه از خداونـد فرمـوده اسـت ،بـاور کنیـم.
خـدای زنـده رویگـردان شـود( ».عبرانیـان ٣ بـه ایـن نحو ،نقشـه نجات بـرای ما آشـکار
آیـه .)١٢مطالعـه دقیـق تعالیـم کتـاب مقـدس میشـود تـا هر کـس بتوانـد اقداماتی را کـه باید
و تف ّحـص در «اعمـاق خـدا» تـا آنجـا کـه در بـرای توبـه کـردن در حضور خدا و ایمـان آوردن
کتـاب مقـدس مکاشـفه شـده اسـت ،امـری بـه خداوندمان عیسـای مسـیح ،به عمـل آورده،
صحیـح و منطقـی اسـت (.اول قرنتیـان ٢آیـه درک کـرده و بـه طریقـی کـه از سـوی خداونـد
،)١٠بـا ایـن حـال «اسـراری هسـت کـه خداونـد معیـن گردیـده ،نجـات یابـد .بـا ایـن وجـود ،در
بـر مـا مکشـوف نفرمـوده اسـت( ».تثنیـه ٢۹آیه قفـای ایـن حقایـق سـاده و قابـل فهم ،اسـراری
.)٢۹کار شـیطان ایـن اسـت کـه اسـتعدادهای نهفتـه کـه در جلال وی مسـتور اسـت؛ اسـراری
جسـتجوگر اندیشـه را منحرف سـازد ،به طوری کـه ذهـن از کنـکاش آن بـاز میماند ،ا ّمـا جوینده
کـه تحقیـق در کتـاب مقـدس بـا نوعـی غـرور مخلـص و صـادق را کـه بـا احتـرام و ایمـان در
خـاص آمیختـه میگـردد .بنابرایـن اگـر افـراد طلب حقیقت میباشـد ،الهام خواهد بخشـید.
نتواننـد همـه قسـمتهای کتـاب مقّـدس را بـه چنین شـخصی ،هـر چه بیشـتر در کتاب مقدس
شـکل قانعکننـدهای بـرای خـود تحلیـل نمایند، جسـتجو میکنـد ،بـاور او بیشـت ر میشـود کـه
ی تابـی و شکسـت خواهنـد کـرد. احسـاس بـ ایـن کتـاب ،کالم خـدای زنـده اسـت و عقـل و
اعتـراف بـه ایـن حقیقـت کـه نمیتواننـد کالم ِخ َرد انسـانی در مقابل عظمت و شُ ـکو ِه مکاشفه
وحـی خداونـد را درک کننـد ،بـرای ایشـان مایه الهـی ،سـر تعظیم فـرود مـی آورد.
حقـارت بسـیار خواهـد بـود .آنان نمـی خواهند اعتراف به اینکـه نمیتوانیم حقایق عظیمِ
بـا شـکیبایی در انتظار بمانند تـا خداوند حقایق کتـاب مقـدس را بطـور کامـل درک کنیـم ،تنهـا
را برای ایشـان آشـکار کند .چنین افرادی ،تصور پذیرفتـن ایـن حقیقت اسـت که اندیشـه انسـانی
حکمت ناقـص و محدود انسـانی، ِ مـی کنند کـه در فهـم حقایـق ازلـی محـدود اسـت .و اینکـه
میتوانـد ایشـان را قـادر سـازد تـا حقایـق کتاب انسـان بـا دانـش محدود و بشـری خـود از درک
مقـدس را درک کننـد ،و با شکسـت در این امر، اهـداف و نیـات خـدای قادر مطلق عاجز اسـت.
سـندیّت و معتبـر بـودن آن را انـکار میکننـد. از آنجـا کـه افـراد شـکاک و بیایمـان
71
حقایـق ،رشـد علـم و دانـش و توسـعه افـکار
و اندیشـهها حاصـل نمیشـد .در آنصـورت،
خداونـد نمیتوانسـت قـدرت برتـر تلقـی گردد،
و انسـان بـا رسـیدن بـه َسـر ّحد دانایـی و کمال،
از توسـعه و پیشـرفت بـاز میمانـد .بنابرایـن،
بیائیـد خدا را شـکر کنیم که چنیـن چیزی اتفاق حقیقـت ایـن اسـت کـه بسـیاری از فرضیههـا
نیفتـاد .خداونـد ،قـادر مطلق و سـرمدی اسـت و تعالیـم رایـج کـه بـه گمـان عمـوم از کتـاب
کـه در او «همـه گنجهـای حکمـت و معرفـت مقـدس اسـتخراج شـده اسـت ،در واقـع فاقـد
نهفتـه اسـت( ».کولسـیان ٢آیـه .)٣انسـان حتی پایـه و اسـاس تعلیمـی بـوده و بـا مفـاد کالم
اگـر تـا بـه ابدیـت ،در بـاره او تفحـص کـرده و خداونـد کاملاً مغایـرت دارد .این مـوارد ،باعث
دانـش انـدوزد ،هرگـز نخواهـد توانسـت بـه تردیـد و آشـفتگی بسـیاری گردیده اسـت .به هر
عمـق حکمـت ،معرفـت ،قـدرت و نیکوییهـای حـال بایـد دانسـت کـه ریشـه اصلـی تردیدهـا
او دسـت یابـد. بـه کالم خداونـد مربـوط نبـوده ،بلکه ناشـی از
خداونـد مـی خواهـد کـه حقایـق کالم سـوء تعبیر وتحلیلهای غلط انسـانی میباشـد.
بـرای همیشـه بـه قومش آشـکار شـود .ا ّمـا برای اگـر بـرای انسـان امکانپذیـر میشـد تـا
کسـب ایـن حقایـق تنهـا یـک راه وجـود دارد و درک کاملـی از خداونـد و اعمـال او داشـته
آن ،هدایـت روحالقـدس اسـت .او کـه خـود، باشـد ،در آن صـورت ،بـا رسـیدن بـه چنیـن
الهام بخش کالم خداسـت« .زیرا کیسـت که از جایگاهـی ،هیـچ گونـه پیشـرفتی در کشـف
72
بـه برتریهـا و قـدرت مطلـق خداونـد اعتـراف افـکار آدمی آگاه باشـد ،جز روح خـود او» «،که
کـرده و بـا تمامـی دل و جان در مقابـل آن مقام حتـی اعماق خـدا را نیز مـیکاود( ».اول قرنتیان
کبریائـی سـر تعظیـم فـرود آوریم. ٢آیـات ١٠و .)١١و وعـده منجـی بـه پیروانـش این
مـوارد زیـادی وجـود دارنـد کـه ظاهـرا ً بـود کـه «چـون روح راسـتی آیـد ،شـما را بـه
مشـکل و مبهـم بـه نظر میرسـند ،ا ّمـا خداوند تمامـی حقیقت راهبـری خواهد کرد ،زیـرا او از
آنهـا را بـرای کسـانی کـه در جسـتجوی درک جانـب خود سـخن نخواهد گفت ،بلکـه آنچه را
حقیقـت هسـتند ،روشـن و قابـل فهـم خواهد میشـنود ،بیـان خواهد کـرد و از آنچـه در پیش
سـاخت .ا ّمـا بایـد دانسـت کـه بـدون هدایـت اسـت ،با شـما سـخن خواهد گفت .زیرا آنچه را
روحالقـدس ،همـواره نسـبت بـه حقایـق کتـاب از آنِ مـن اسـت گرفتـه ،بـه شـما اعلام خواهد
مقـدس در معـرض کجفهمـی قـرار خواهیـم کـرد( ».یوحنـا ١٦آیـات ١٣و .)١٤
داشـت و ممکـن اسـت آنهـا را بـه غلـط تفسـیر خداونـد مـی خواهـد کـه انسـان قـدرت
و تحلیـل کنیـم .گاهـی اوقـات مطالعـه کتـاب اندیشـه خـود را بـکار گرفتـه و تقویـت نمایـد.
مقـدس نـه تنهـا سـودمند نخواهـد بـود ،بلکـه مطالعـه کتـاب مقدس فکر و اندیشـه انسـان را
موجـب آسـیبهای جدی می گـردد .هنگامی که بـه قـدری تعالـی بخشـیده و تقویـت میکند که
کالم خداونـد بـدون دعـا و درخواسـت اجابـت هیـچ کتـاب دیگری نمـی تواند ایـن کار را انجام
مـورد مطالعـه قـرار میگیـرد و یـا هنگامـی کـه دهـد .با این وجود ،باید از اولویت بخشـیدن به
افـکار و اندیشـههای فـرد بـه سـوی خداونـد اندیشـه یـا غرور فکـری که انسـان را در معرض
معطـوف نیسـت و یـا در هماهنگـی بـا اراده او ف و افـول قـرار میدهـد ،برحـذر باشـیم. ضعـ
نیسـت ،ذهـن بـه واسـطه تردیدهـای فـراوان، اگـر نمیخواهیـم کـه آیات کتـاب مقـدس برای
آشـفته و مغشـوش میشـود .بـه نحـوی کـه مـا پوشـیده و مبهـم بماند ،آن طور کـه از درک
شـخص بـا مطالعـه بیشـتر کالم خـدا ،در هاله سـاده تریـن حقایـق آن درمانـده شـویم ،بایـد
ابهـام بیشـتری قـرار مـی گیـرد .ودر نتیجـه ایمـان سـاده و صمیمـی یک کـودک را داشـته و
آن ،شـیطان کنتـرل فکـر را در دسـت گرفتـه و آمـاده بـرای یادگیـری و مشـتاق دریافـت کمـک
تفسـیرهایی را ارائـه میدهـد کـه واقعـی و از روح القـدس باشـیم .درک قـدرت و حکمـت
صحیـح نیسـت .سـخنان و کـردار افـرادی کـه خداونـد و پـی بـردن بـه ضعفهایمـان بـرای
خواهـان هماهنگـی بـا خـدا نیسـتند ،هـر قدر فهـم عظمـت و بزرگـی او ،بایـد روح فروتنی را
هـم کـه دانـش آموختـه باشـند ،در فهـم کتاب در مـا پدیـد آورد تـا کالم او را طـوری مطالعـه
مقـدس دچـار خطـا و اشـتباه خواهنـد شـد و کنیـم کـه گویی در محضـر پاک و مقـدس الهی
اعتمـاد کـردن بـه تفاسـیر و توضیحـات ایشـان وی وارد شـدهایم .بدینترتیـب ،هنگامیکـه
در مـورد کالم خداونـد ،خطرنـاک خواهد بود. بـه مطالعـه کتـاب مقـدس میپردازیـم ،بایـد
73
توجـه کنیـد کـه از ایـن پـس برشـما میتابـد و آنانـی کـه تنها برای یافتـن اختالفات و تضادهای
شـما حقایـق بزرگتـری خواهیـد یافـت .بـا فیض ظاهـری ،کتـاب مقـدس را مـورد مطالعـه قـرار
مسـیح ،هـر وظیفـهای را کـه بـرای درک حقایق میدهنـد ،از بصیـرت روحانـی برخـوردار
کالم خـدا بـه شـما م ّحـول کـرده اسـت ،انجـام نخواهنـد شـد .بـا ایـن دیـدگاه باطـل ،دالیـل
دهیـد و بـه ایـن نحـو ،قـادر خواهیـد شـد تـا زیـادی را برای تشـکیک بـه موضوعات سـاده و
حقایـق دیگـری را کـه اکنـون بـه آنهـا تردیـد قابـل فهـم کتـاب مقـدس خواهنـد یافـت .آنان
داریـد ،بـه درسـتی درک کنیـد .مطلبی کـه برای بـرای توجیـه تردیدهـای باطـل خویـش ،حقایق
تمامـی افـراد ،چـه باسـواد و چـه عامی ،روشـن کالم خداونـد را غیـر واقعی و تردید آمیز نشـان
و قابلفهـم اسـت ،مفیـد بودن تجربـه در همه خواهنـد داد.
مسـائل زندگـی اسـت .خداوند از مـا می خواهد دلیـل واقعـی شـک و تردیـد ،در بسـیاری
تـا واقعیـت کالم او را در زندگـی خودمـان از مـوارد ،عالقه و دلبسـتگی به گناه اسـت .زیرا
تجربـه و اثبـات کنیـم. تعالیـم و محدودیتهـای کالم خداوند از نظر
او بـه مـا میگویـد« :بیائیـد امتحـان کنیـد انسـانهای مغرور و دوسـتدار گناه ،ناخوشایند
و ببینید خداوند نیکوسـت! خوشـابحال کسـانی اسـت و آنانـی که در اطاعـت از احکام آن کاهل
کـه بـه او پنـاه میبرنـد!» (مزامیـر بـاب ٣٤آیـه و بیمیـل هسـتند ،همـواره آمادهانـد تـا بـه
.)۸بـه جـای اینکه سـخن دیگـران را بـاور کنیم، معتبـر بـودن کالم ،تردید کنند .برای رسـیدن به
بایـد خودمـان آن را تجربـه کنیـم .خداونـد حقیقـت باید اشـتیاق خالصانهای برای شـناخت
میفرمایـد« :بطلبیـد تـا بیابیـد و شـادیتان آن داشـته باشـیم و بـا تمامـی دل از آن پیـروی
کامـل شـود( ».یوحنـا ۱٦آیـه .)٢٤وعدههـای او کنیـم .همـه کسـانی کـه با چنیـن روحیـهای ،به
تحقـق خواهنـد یافـت .زیـرا خداونـد در انجام مطالعـه کتـاب مقـدس مـی پردازنـد ،شـواهد
وعدههایـش بـا شکسـت مواجـه نمیشـود و فراوانـی خواهنـد یافـت کـه مویـد الهـی بـودن
نخواهـد شـد .همانطـور کـه به عیسـی نزدیکتر آن اسـت .آنـان از حقایـق مربـوط بـه آن آگاهـی
میشـویم و در پُـری محبـت او شـادی مـی خواهنـد یافـت .حقایقـی کـه ایشـان را به سـوی
کنیـم ،تردیدهـا و تاریکیهـا در نـور حضـور او نجـات و رسـتگاری هدایـت خواهـد کرد.
ناپدیـد خواهـد شـد. مسـیح گفتـه اسـت« :اگر کسـی به راسـتی
پولـس رسـول مـی گویـد کـه خداونـد «مـا بخواهـد اراده او را بـه عمـل آورد ،درخواهـد
را از قـدرت تاریکـی رهانید و به پادشـاهی پسـر یافـت کـه آیـا ایـن تعالیـم از خداسـت».
عزیـزش منتقـل سـاخته اسـت( ».کولسـیان ١آیه (یوحنـا ٧آیـه .)١٧بـه جـای سـئواالت بیمـورد
)١٣و هـر کـس کـه از مـرگ بـه حیـات منتقـل و خُردهگیریهـای نابجـا در بـاره چیزهایـی کـه
شـده اسـت ،قادر اسـت تا «بـه راسـتی خداوند قـادر بـه فهـم آنهـا نیسـتید ،بـه نـور حقایقـی
74
چـه روز کاملتـر میگـردد ،درخشـش آن بیشـتر ُمهـر تایید بزنـد( ».یوحنا ٣آیـه .)٣٣او میتواند
میگـردد( ».امثـال ٤آیـه .)١۸ شـهادت دهـد کـه «بـه کمـک نیازمنـد بـودم و
بواسـطه ایمان میتوانیم بـه حیات ا ُخروی آن را در عیسـی یافتـم .همـه نیازهایـم بـرآورده
بنگریـم و بـه عهـد و وعـده خداوند برای رشـد شـد و روح گرسـنه مـن ارضـاء گردیـد و اکنـون
عقـل ُمتمسـک شـویم تـا اسـتعدادهای بشـری کتـاب مقـدس بـرای مـن ،مکاشـفه مربـوط بـه
بـا قـوای الهـی تلفیـق گردیـده و جـان بشـری عیسـای مسـیح اسـت .آیا میدانی چرا به مسـیح
بـا تمـام تـوان مسـتقیماً بـا سرچشـمه فیـض و ایمـان دارم؟ زیـرا او بـرای مـن ،منجی آسـمانی
نـور الهـی مرتبـط گـردد .بایـد شـکرگزار باشـیم اسـت .چـرا بـه کتـاب مقـدس ایمـان دارم؟ زیرا
کـه همـه چیزهایـی کـه االن درک نمیکنیـم در دریافتـم کـه این کتـاب ،نـدای خداونـد به روح
ملکـوت اعلـی روزی تشـریح و توضیـح داده مـن اسـت ».مـا بایـد بـا تمامـی دل ایمان داشـته
خواهنـد شـد .مـا شـادمان خواهیم شـد ،از آن باشـیم کـه کتـاب مقـدس ،حقیقـت اسـت و
رو کـه موضوعاتـی که سـبب آشـفتگی و سـر در مسـیح نیـز فرزنـد خداسـت .بـه ایـن ترتیـب،
گمـی مـا شـده بودنـد ،از ایـن پـس ،بـا مشـیت خواهیـم دانسـت کـه از افسـانههای دروغیـن
الهـی ،روشـن و سـاده خواهنـد بـود و مسـائلی پیـروی نمیکنیـم .پطـرس برادرانـش را تشـویق
کـه درک آنها بسـیار مشـکل بـه نظر می رسـید، میکنـد کـه «در فیـض و شـناخت خداونـد و
از ایـن پـس بسـیار آسـان و قابـل حـل خواهنـد نجـات دهنـده مـا ،عیسـی مسـیح رشـد کنیـد».
بـود .بجـای درکـی گُنـگ و بیمعنی ،به واسـطه (دوم پطـرس ٣آیـه .)١۸
اندیشـهای الهـی ،میتوانیـم در هماهنگـی هنگامـی کـه قـوم خداوند در فیض رشـد
بسـیار زیبایـی بـا آفریدگار هسـتی قـرار گیریم، میکند ،همواره در حال کسـب درک روشـنی از
چـرا کـه «مـن تاکنـون از پـس شیشـهای تیـره و کالم او خواهنـد بـود .آنـان نوری تـازه و زیبا در
تـار بـه حقایـق نگریسـتهام ،ا ّمـا از ایـن پـس به حقایـق پـاک و مقـدس آن خواهنـد یافت .چنین
همـان روشـنی که خداونـد مرا میبینـد ،من نیز حقیقتـی در تمامـی اعصـار در تاریخ کلیسـا و تا
او را درک کـرده و خواهـم دیـد( ».اول قرنتیـان بـه ابـد ادامـه خواهـد یافـت« .شـاهراه راسـتی
١٣آیـه .)١٢ و عدالـت ماننـد نـور سـحرگاهان اسـت کـه هر
75
فصل ١٣
وجد و شادمانی در خداوند
او مـا را بـه شـکل نامـهای بـرای خانوادههـا و فرزنـدان خداونـد بعنـوان نماینـدگان
روسـتاها ،کوچـه هـا و جایی که زندگـی میکنید مسـیح بـرای نشـان دادن نیکوئـی و رحمـت
میفرسـتد .عیسـی کـه بـا مـا و در مـا سـاکن آفریـدگار جهـان فرا خوانده شـدهاند .همانطور
اسـت ،دوسـت دارد بوسـیله مـا بـا افـرادی کـه کـه عیسـی ذات و شـخصیت حقیقـی خداوند را
او را نمیشناسـند ،گفتگـو کند .شـاید ایـن افراد بـرای ما آشـکار کـرد ،بنابراین ما نیـز باید محبت
کتـاب مقـدس را مطالعـه نمیکننـد و نـدای مشـفقانه و دلسـوزانه مسـیح را به دنیا که او را
خداونـد را کـه از طریـق کالمـش میخواهـد بـا نمـی شناسـد معرفـی کنیـم .عیسـی در پیشـگاه
ایشان سـخن بگوید ،نمیشـنوند .اگر نمایندگان پـدر آسـمانی اینگونـه دعـا کـرد« :همانطـور کـه
راسـتین مسیح هسـتیم ،باید به این افراد کمک تـو مـرا بـه این جهـان فرسـتادی ،من نیز ایشـان
کنیـم تـا عیسـی و حقیقـت را ببیننـد و عدالـت را بـه میـان مـردم میفرسـتم ...و مـردم دنیـا
و نیکویـی او را درک کننـد .آنـگاه ایشـان نیـز بـه بداننـد کـه تـو مـرا فرسـتادهای و بفهمنـد کـه
مسـیح عشـق ورزیـده و در راه او خدمـت کنند. ایشـان را دوسـت داری ،بـه همان انـدازه که مرا
مومنیـن بـه مسـیح ،مشـعلداران راه دوسـت داری( ».یوحنـا ۱۷آیات ۱۸و .)۲۳پولس
ملکوت هسـتند و ماموریت دارند تا نور مسـیح رسـول بـه شـاگردان مسـیح میگویـد« :همـه
را بـه ایـن جهـان بتاباننـد .آنهـا بایـد بـا شـیوه میتواننـد ببیننـد کـه شـما نامه مسـیح هسـتید.
زندگـی و نـوع رفتـار خـود ،مفهومـی درسـت نامـهای کـه ما نوشـتهایم ،نـه با قلـم و جوهر،
از محبـت و خدمـت مسـیح را ارائـه کننـد .اگـر بلکـه بوسـیله روح خـدای زنـده و نـه روی لـوح
معـرف و نماینـده مسـیح هسـتیم بایـد خدمت سـنگی ،بلکـه بـر دل انسـان( ».دوم قرنتیـان
بـرای او را جـذاب جلـوه دهیـم همانگونـه کـه ۳آیـه ۲و .)٣تمامـی فرزنـدان مسـیح ،ماننـد
واقعـاً چنین اسـت .مسـیحیانی که دائمـاً غمگین نامههایـی هسـتند کـه بـه اطـراف و اکنـاف دنیا
بـوده و در حـال ِشـکوه و گالیه هسـتند ،الگوی فرسـتاده شـدهاند .اگر پیروان مسـیح هسـتیم،
76
خـود خیمـه زده انـد و دلهـای ایشـان سرشـار غلطـی در مـورد خداوند و زندگـی روحانی برای
از انـدوه و نومیـدی اسـت .هنگامی کـه در اروپا دیگـران ترسـیم میکننـد .چنیـن ایماندارانـی
بـودم ،خواهـری بـا مشـکالت ذکـر شـده ،برای سـبب تصـورات نادرسـت و اشـتباهی میشـوند
مـن نامـه ای نوشـت و جویـای کالمـی دلگـرم کـه خداونـد از شـادی و خوشـبختی فرزنـدان
کننـده شـد .یک شـب بعـد از خوانـدن نامه او، خویـش ،خشـنود نیسـت .بـا چنیـن کاری آنـان
رویایـی دیـدم کـه در باغـی بـودم و شـخصی حامـل شـهادت کذبـی بـر علیـه پـدر آسـمانی
کـه بـه نظـر میرسـید صاحـب بـاغ باشـد ،مـرا خواهنـد بـود.
در مسـیر بـاغ راهنمایـی میکـرد .مـن مشـغول شـیطان مسرور میشـود هنگامی که بتواند
چیـدن و جمـعآوری گلها و لـذت بردن از عطر فرزندان خدا را به بی ایمانی و دلسردی هدایت
گلهـا بـودم .لحظـهای بعـد این خواهـر که در کند .او عالقمند اسـت کـه در دل فرزندان خدا،
کنـار مـن قـدم مـیزد ،مـرا صـدا کـرده و توجه شـک و تردیـد ایجـاد کنـد .تردیـد مـا نسـبت
مـرا به نسـترنهایی کـه پر از خار بـوده و جلوی بـه نقشـه نجـات خداونـد و بـی اعتمـادی مـا
راهـش را سـد کـرده بودنـد ،جلـب کـرد .ایـن نسـبت بـه آفریـدگار جهان ،شـیطان را خشـنود
خواهـر در حالـی کـه بـا انـدوه بسـیار مشـغول میسـازد .شـیطان همـواره تلاش میکنـد تـا مـا
گریـه کردن بـود ،در میان خارها افتـاده و فریاد را متقاعـد سـازد کـه خداوند هیچگونـه خیریتی
مـیزد« :در چنیـن بـاغ زیبایی ،وجـود این خارها بـرای مـا نخواسـته ،بلکـه میخواهـد دائمـاً در
چقـدر تاسـف آور اسـت ».سـپس صاحـب بـاغ رنـج و عـذاب باشـیم .او دائماً به مـا دروغ گفته
بـه او گفـت« :خارهـا را بـه حـال خـود بگـذار، و افـکار مـا را نسـبت بـه خداوند از ریـا و دروغ
زیـرا کـه تـو را مجروح خواهند کـرد .گلهای رز و پـر میسـازد .شـیطان از مـا انتظـار دارد بجـای
سوسـن و صورتـی را جمـعآوری کـن». ایمـان داشـتن بـه نیکویـی و رحمـت خداونـد،
بیاییـد بـه روزهـا و لحظههـای روشـنی دروغهـای او را بـاور کـرده و اعتمـاد و تـوکل
کـه در زندگـی خـود داشـتهایم ،بیندیشـیم .آیـا خـود را نسـبت بـه آفریـدگار جهـان از دسـت
در زندگـی شـما لحظاتـی کـه قلبتـان در پاسـخ بدهیـم .او سـعی میکنـد زندگـی ایمـاندار را
بـه نـدای روح خداونـد بـه تپـش افتـاده باشـد، تاریـک و پـر درد و رنـج نشـان داده و بـا ایمـان
وجـود نـدارد؟ بـا مـرور زندگـی خود در گذشـته زیسـتن را بسـیار مشـکل جِلـوه دهـد .بـه همین
آیـا لحظههـای خوشـایندی وجـود نداشـته شـکل ،اگـر یـک فـرد مومـن بـه مسـیح ،زندگـی
اسـت ؟ آیـا وعدههـای خداونـد ،همـان گلهـای و خدمـت در راه خداونـد را مشـکل تلقـی کند،
زیبایـی کـه بـر سـر راه مـا میروینـد ،نیسـتند؟ ناخواسـته دروغهـای شـیطان را تاییـد میکنـد.
چـرا اجـازه نمیدهیـم زیبایـی و لطافـت ایـن بسـیاری از مـردم ،در مسـیر زندگـی خود
گلهـا قلبهـای مـا را سرشـار از شـادی کننـد؟ در اشـتباهات و شکسـتها و نومیـدی هـای
77
درک کـرده و بـه آنهـا تفکـر کنیـم. خارهـا باعـث جراحـت شـده و مـا را دچـار
ی کـه نسـبت بـه محبـت خداونـد هنگامـ افسـردگی و ناامیـدی میکننـد .اگـر خارهـا را
دچـار شـک و تردیـد شـده و بـه وعدههـای او جمـعآوری کـرده و بـه دیگـران بدهیـم ،از
بیاعتمـاد میشـویمُ ،حرمـت او را شکسـته و رحمـت و نیکویـی خداونـد دور شـده و موجب
روحالقـدس را محـزون میکنیم .یـک مادر ،اگر دور شـدن اطرافیـان خـود از مسـیر حیـات
فرزنـدان او دائمـاً از وی گلـه و شـکایت کننـد، خواهیـم شـد .از یـادآوری اشـتباهات گذشـته
چـه احساسـی خواهـد داشـت؟ بـه ویـژه زمانی دوری کنیـم .از خطاهایـی کـه در گذشـته
کـه ایـن مـادر هیچگونـه رفتـار بـدی نسـبت بـه مرتکـب شـدهایم ،سـخن نگوییـم و بـرای آنهـا
ایشـان نکـرده باشـد؛ مـادری کـه زندگـیاش را غمگسـاری نکنیـم .در غیـر این صـورت ،پس از
وقـف مواظبت و نگهداری از آنان نموده اسـت. مدتـی شکسـت خـورده و تمامی امید خـود را از
تردیـد فرزنـدان نسـبت بـه محبـت مـادر ،قلـب دسـت خواهیـم داد و تنهـا چیـزی کـه خواهیم
وی را جریحـه دار خواهـد نمـود .آیـا والدیـن از دیـد تاریکـی اسـت کـه اطرافمـان را فـرا گرفتـه
فرزنـدان خـود توقـع چنیـن رفتـاری را دارنـد؟ اسـت .بـا ایـن کار ،جهـان را نیـز از نـور روشـنی
وقتـی نسـبت بـه محبـت پـدر آسـمانی خـود خداونـد محـروم کـرده و بـر سـر راه دیگـران
بیاعتمـاد میشـویم ،در مـورد ما چگونـه رفتار نیـز سـایه تاریکـی و ظلمـت خواهیـم گسـترد.
خواهـد کـرد؟ محبتـی کـه موجـب شـد تـا یگانه خداونـد را بـرای تمامـی برکاتـش شـکرگزار
فرزنـد خـود را بدهـد تـا مـا حیـات جاودانـی باشـیم .بـرای تصویـر روشـنی کـه بـه مـا نشـان
بیابیـم .یکـی از رسـوالن مسـیح مینویسـد« :او داده ،سپاسـگزار باشـیم .بیاییـد بـرکات او را که
کـه پسـر یگانـه خـود را دریـغ نداشـت ،بلکـه او از محبـت بیکرانـش سرچشـمه میگیـرد ،بـه یاد
را در راه جمیـع مـا تسـلیم نمـود ،چگونه با وی داشـته باشـیم :پسـر خـدا ،تخـت پـدر را تـرک
همـه چیـز را به مـا نخواهـد بخشـید( ».رومیان کـرده و جامـه الوهیـت را بر جسـم انسـانی می
بـاب ۸آیـه )۳۲و هنـوز افرادی هسـتند که نه با پوشـد تـا انسـانیت را از تسـلط شـیطان نجـات
حـرف ،بلکـه بـا اعمالشـان میگوینـد« :خداوند ی او درهـای آسـمان بـر روی دهـد .بـا پیـروز
ایـن کار را بخاطـر مـن انجام نداد .ممکن اسـت انسـان گشـوده میشـود تا بـرای انسـان فروتنی
او دیگـران را دوسـت داشـته باشـد ،امـا مـرا عیسـی کـه خود را از جلال و الوهیت تهی کرد،
دوسـت نـدارد». آشـکار گـردد .انسـانی کـه در گنـاه سـقوط کرده
ایـن نـوع تفکـر بـه روح و جسـم شـما و محکـوم بـه نابـودی بـود ،بـه محبـت بیکـران
آسـیب میرسـاند .هـر سـخن تردیـد آمیـز، الهـی و آغوش خداوند بازگشـته و لباس عدالت
دعوتـی از شـیطان اسـت و بـه منزلـه پذیـرش مسـیح را پوشـید .اینهـا تصاویـری هسـتند کـه
وسوسـههای اوسـت .هنگامیکـه شـیطان مـا خداونـد بـه مـا نشـان میدهـد تـا محبـت او را
78
دچـار شـک و بیایمانـی شـدهاند ،ممکـن اسـت را وسوسـه میکنـد ،از گفتـن سـخنان شـک
نتواننـد خالصی یابند .کالم مـا در تقویت ایمان برانگیـز امتنـاع کنیم .اگـر در را به روی شـیطان
دیگـران بسـیار بـا اهمیت اسـت .گزارشـی که در بگشـاییم ،او افـکار مـا را از پرسـشهای
بـاره پدر آسـمانی خـود به این جهـان میدهیم، تردیدآمیـز سرشـار خواهـد کـرد و با ایجاد شـک
همـواره بوسـیله فرشـتگان آسـمان تعقیـب و و بیاعتمـادی ،بـه ما آسـیب خواهد رسـاند .هر
پیگیـری میشـود .بکوشـیم تـا سـخنان مـا در سـخن تردیـد آمیـز ،ماننـد دانهای اسـت سـمی،
باره او باشـد که در حضور پدر ایسـتاده و قادر کـه در زمیـن میکاریـم و ثمـره آن در زندگـی ما
اسـت بـرای ما شـفاعت کنـد .هنگامی که دسـت و دیگـران اثـرات تخریبـی بسـیار به بـار خواهد
دوسـتی را میگیریـم ،حمـد و سـتایش خداوند آورد .اثراتـی کـه خنثـی کـردن آن در بسـیاری از
بـر لبهایمـان باشـد .دعـای مـا میتوانـد اوقـات غیرممکـن خواهد بود .شـاید خـود قادر
دوسـتانمان را بـه آغـوش عیسـی بازگردانـد. باشـیم پـس از چنـدی از وسوسـههای شـیطان
در زندگـی همـه مـا ،مشـکالت، رهایـی یابیـم ،امـا دیگـران کـه بـه واسـطهی ما
79
میکـرد ،زیرا قلـب خود را بـه روی اندوه تمامی افسـردگیها ،دلتنگیها و وسوسـه وجـود دارد.
بشـر گشـوده بود .اگرچه زندگی او در سـایه درد مشـکالت خـود را نـه بـه انسـان ،بلکـه از طریق
و از خودگذشـتگی بود ،روح او هرگز افسـرده و دعـا کردن بـه خداونـد بگویید .تصمیـم بگیرید
اندوهگیـن نبـود .در سـیمای او آرامش و شـادی کـه هرگـز کالمـی تردیدآمیـز و دلسـرد کننـده بر
آشـکار بـود .قلـب او چشـمه حیـات بـوده و بـه زبـان نیاوریـد تـا بتوانیـد در دسـت خداونـد،
هر جـا که قدم میگذاشـت ،آرامش ،سلامتی، وسـیلهای باشـید بـرای نجـات زندگـی دیگـران و
شـادی و خوشـبختی بـه همـراه داشـت. کالم دلگـرم کننـده و پـر از امیـد شـما ،قـوت
منجـی ایـن جهـان ،در مقابـل رنجهـای بخـش دیگـران باشـد.
عمیـق انسـانی بسـیار جـدی و سـختگیر بود و افـرادی وجـود دارنـد کـه در مبـارزه بـا
ایـن به مفهوم افسـرده بودن و یـا عبوس بودن قـدرت شـریر ،خسـته و مایـوس گشـته ،در لبـه
وی نیسـت .پیـروان او نیز باید هماننـد او رفتار پرتـگاه سـقوط ایسـتادهاند .بـه جـای مایـوس
کننـد .کسـانی کـه از او پیروی میکننـد ،مفهوم کـردن ایـن افـراد ،بـا ایشـان از کالم محبـت و
عمیـق مسـئولیتهای فـردی را درک میکننـد. امیـد سـخن بگوییـد .آنها را تشـویق کنیـد .آنگاه
از نادانـی و بـی مباالتـی دوری میجوینـد. نور مسـیح بواسـط ه اعمال شـما آشـکار خواهد
صلح ،شـادی و سلامتی را که عیسـی به ایشـان شـد« ،بـه هـر حـال فرامـوش نکنیـم کـه مـا
عطـا کـرده ،چـون چشـمههایی روان در زندگی صاحـب اختیـار خـود نیسـتیم و نمیتوانیـم هر
دیگـران جـاری میشـود .آرامشـی کـه او عطـا طـور کـه میخواهیـم زندگی کنیم و یـا هر طور
میکنـد ،خوشـبختی راسـتین و لبخنـد پیـروزی کـه مـی خواهیـم بمیریـم( ».رومیـان بـاب ۱۴
را بـه همـراه دارد .مسـیح نیامـد تـا خدمـت آیـه .)۷گاهـی اوقـات بدون اینکه آگاه باشـیم،
شـود ،بلکـه خدمـت کنـد .او آمـد تا بشـریت را ممکـن اسـت بـا سـخنان و رفتارمـان دیگـران را
نجـات دهـد .هنگامـی که محبـت او در دلهای تشـویق کـرده و یـا بالعکـس باعـث نـا امیـدی و
مـا باشـد ،قـادر خواهیـم بـود از الگـوی او دور شـدن ایشـان از مسـیح گردیـم.
پیـروی کنیم. بسـیاری در بـاره زندگـی و شـخصیت
اگـر در ذهن خـود دائماً به رفتار نادرسـت مسـیح ،دارای تفکر و برداشـتی غلط میباشـند.
و بـی مهـر دیگـران توجـه کنیـم ،نمیتوانیـم آنـان تصـور میکننـد کـه او شـاد و صمیمـی
آنطـور کـه مسـیح مـا را محبـت کـرد ،مـا نیـز نبـوده ،بلکـه سـرد و عبـوس ،سـختگیر و
بـه ایشـان محبـت کنیـم .اگـر عشـق الهـی و اندوهگیـن بـود .اغلب گفته میشـود که عیسـی
خارقالعـاده مسـیح در افـکار مـا سـاکن شـود، میگریسـته و هرگـز لبخندی بـر لبهایش دیده
همـان روح نیـز از سـوی مـا بـه دیگـران جـاری نشـده اسـت .منجی ما براسـتی انسـانی دردمند
خواهـد شـد .بـا محبـت عیسـی میتوانیـم از بـود .او مفهـوم انـدوه و درد انسـانی را درک
80
و بیاعتمادی شـویم؟ عیسـی دوسـت ماسـت و خطاهـای یکدیگـر چشمپوشـی کـرده و بجـای
ملکـوت عالقمنـد بـه سـعادتمند شـدن ماسـت. داوری کـردن ،یکدیگـر را محبـت نماییم .تحمل
اجـازه ندهیـم اتفاقـات و نگرانیهـای روزمـره خطاهـای دیگـران میتوانـد بـه مـا کمـک کند تا
مـا را بـه انسـانهایی ترسـو و بیایمـان تبدیـل بـر خودخواهـی خویـش غلبه یافته و نسـبت به
کنـد تـا نتوانیـم با مشـکالت دسـت و پنجه نرم دیگـران خوشقلـب و مهربـان گردیـم.
کنیـم .در ایـن جهـان همـواره مسـائلی وجـود داوود در مزامیـر میگویـد« :بـر خدا توکل
دارد کـه مـا را نگـران و ناراحـت میکننـد .نگران نمـا و نیکویـی کـن تـا در زمیـن خـود در کمـال
بـودن و تـرس از مشـکالت هیـچ کمکـی بـه مـا امنیـت زندگـی کنی( ».مزامیر ۳۷آیـه .)۳به خدا
نمیکنـد. ت�وکل کنی�د .هـر روز ،مشـکالت و نگرانیهـای
ممکن اسـت در مورد کار خود نگران بوده خـاص خـود را دارد .و هنگامـی کـه یکدیگـر را
و دورنمـای زندگـی خـود را تیـره و تـار ببینیـم. مالقـات میکنیـم ،عمومـاً از مشـکالت خـود
ممکـن اسـت با تصور شکسـت در آینـده ،دچار سـخن میگوییـم .از نگرانیهـای خـود حـرف می
تـرس و نـا امیدی شـویم .نبایـد امید خـود را از زنیـم زیـرا از زمانهـای سـخت پیـش رو هـراس
دسـت داده ،بلکـه نگرانـی و تـرس خـود را بـه داریـم .فـرد مقابـل ممکـن اسـت فکـر کنـد کـه
خداونـد بسـپاریم و آرام و بَشّ ـاش باشـیم .از مـا منجـی دلسـوز و مشـفقی نداریم کـه منتظر
خداونـد حکمـت طلبیـده تـا بتوانیم بـا بصیرت شـنیدن دعاهـای مـا باشـد .مـا بگونـه ای سـخن
امـورات خـود را مدیریـت نمائیم تا بدین سـبب میگوئیـم گویـی کـه او در زمانهـای نیـاز آمـاده
از شکسـت و فاجعـه جلوگیـری کنیـم .هر آنچه نیسـت تـا بمـا کمـک کند.
کـه در تـوان داریـد ،سـهم خـود را ایفـا نمائیـد برخـی افـراد دائمـاً در ترس بسـر مـی برند
تـا نتایـج مطلـوب اسـتحصال گـردد .عیسـی بـه و گوئـی که در انتظار مشـکالت هسـتند .محبت
مـا وعـده یـاری داده اسـت ،امـا او انتظـار دارد خداونـد هـر روز ایشـان را احاطـه میکنـد .بـا
کـه مـا نیـز بـه وظایـف خـود عمـل کـرده و بـا ایـن حـال از بـرکات خداونـد غافل بـوده و آن را
امیـدواری بـه تلاش خـود ادامـه دهیـم .وقتـی نمیبیننـد .نـگاه بـه آینده ،وجودشـان را از ترس
کـه به مدد رسـان تکیـه می کنید ،آنچـه را که در لبریـز کـرده و بـا مشـاهده کوچکتریـن مشـکلی
تـوان داشـته ایـد انجام داده اید ،پـس از نتیجه دچـار نگرانـی میشـوند و بـه خاطـر همیـن
ای کـه حاصل میشـود خشـنود باشـید. نگرانیهـا ،قـادر نیسـتند بـرای برکاتـی کـه در
خداونـد نمـی خواهـد که امـت وی در زیر زندگـی خود دریافـت میکنند ،خداوند را شـکر
بـار لـه شـوند .خداونـد مـا را فریـب نمیدهـد. و سـپاس گوینـد .در مشـکالت بجـای نزدیـک
او بـه مـا نمیگویـد« :کـه نترسـید ،چـون کـه شـدن بـه خداونـد ،از او دور میشـوند .آیـا بـا
هیـچ خطـری در مسـیرتان وجـود نـدارد ».او از بـی ایمانـی باید نسـبت بـه خداوند دچـار تردید
81
آفریـدگار جهـان بـا بخشـندگی و گشـاده خطـرات و سـختی هایـی که در مسـیر زندگی ما
دسـتی نیازهـای مخلوقـات خـود را بـرآورده وجود دارند ،آگاه اسـت .او پیشنهاد نمی کند که
میکنـد .او به فکر پرندگان آسـمان نیز میباشـد. امـت خویـش را از دنیـای گنـاه و شـرارت بیرون
او دانههـا را در دهـان پرنـدگان نمیگـذارد ،امـا خواهـد بـرد ولـی او نظـر ایشـان را بـه ملجـای
تمامـی نیازهـای آنهـا را تامیـن میکنـد .پرنـدگان مسـتحکمی کـه هرگـز فـرو نخواهـد ریخـت
نیـز بایـد تلاش کننـد .تلاش بـرای جمـعآوری معطـوف میدارد .عیسـی در دعا برای شـاگردان
دانه ،سـاختن آشـیانه و محافظت از آن و تغذیه خـود میگویـد« :نمیخواهـم کـه ایشـان را از
جوجههـا ،وظیفـه آنهاسـت .پرنـدگان در حالـی ایـن جهـان بیـرون ببـری ،بلکه میخواهـم آنان
کـه مشـغول جمـعآوری دانـه هسـتند ،خداوند را از قـدرت شـیطان حفـظ کنی( ».یوحنـا ۱۷آيه
را بـا نغمـه هـای شـادی سـتایش میکننـد .زیـرا )۱۵و در جایـی دیگـر میگویـد « :ایـن چیزهـا
«پـدر آسـمانی مـا خـوراک ایشـان را فراهـم را گفتـم تـا خیالتـان آسـوده باشـد .در ایـن دنیـا
میسـازد ».آیـا مـا از ایـن پرنـدگان بـا ارزشتـر بـا مشـکالت و زحمـات فـراوان روبـرو خواهیـد
نیسـتیم ؟ آیـا خدایـی کـه مـا را آفریـد و بـه مـا شـد ،بـا ایـن حـال شـجاع باشـید ،چـون مـن بر
حیـات بخشـید ،بـه فکـر مـا نیسـت؟ اگـر بـه دنیـا پیـروز شـدهام( ».یوحنـا ۱۶آیـه .)۳۳
خداونـد تـوکل کنیـم ،تنها اوسـت کـه میتواند عیسـی در موعظـه بـاالی کوه به شـاگردان
تمامـی احتیاجـات مـا را بـرآورده کنـد. خـود میـزان اهمیـت تـوکل بـه خداونـد را بـه
مسـیح در مـورد گُلهـای صحـرا نیـز بـا شـکل بسـیار ارزشـمندی تعلیم داد .این تعالیم
شـاگردان خـود سـخن گفته اسـت .پدر آسـمانی و اندرزهـا ،امـروز نیـز بـرای کمـک بـه فرزندان
بـرای نشـان دادن عشـق و محبـت خـود بـه خداونـد ،میتواننـد بـه کار گرفتـه شـوند.
انسـانها ،زیباتریـن گلهـا را آفریـد .مسـیح خداونـد درسـت بـودن ایـن تعالیـم را تـا بـه
میگویـد« :بـه گلهای سوسـن صحرا نـگاه کنید. امـروز بـا اعطـای آرامش و سلامتی بـه فرزندان
آنهـا بـرای لبـاس غصـه نمیخورنـد .با ایـن حال خویـش ،به اثبات رسـانده اسـت .نجـات دهنده
بـه شـما میگویـم کـه سـلیمان هـم بـا تمـام ایـن جهـان ،در مـورد پرندگان آسـمان نیز سـخن
شـکوه و ثـروت خـود ،هرگـز لباسـی بـه زیبایـی گفته اسـت .پرندگانـی که نگران هیـچ چیز نبوده
ایـن گلهـای صحرایـی نپوشـید .پس اگـر خدا در و با شـادی سـرود پرسـتش و حمد آفریـدگار این
فکـر گلهایـی اسـت کـه امروز هسـتند و فـردا از جهـان را ترنـم میکننـد« .بـه پرندگان نـگاه کنید.
بیـن میرونـد ،چقـدر بیشـتر در فکر شماسـت، غصـه ندارنـد که چـه بخورند .نـه میکارنـد و نه
ای کمایمانـان( ».متـی ۶آیـات ۲۸تـا .)۳۰ درو میکنند .ولی پدر آسـمانی شـما خوراک آنها
خداونـد هنرمندانـه گلهـای صحـرا را را فراهـم میسـازد .آیا شـما برای خدا بیشـتر از
نقاشـی کـرده و آنهـا را بـه رنگهـای زیبایـی ایـن پرنـدگان ارزش نداریـد؟» (متـی ۶آیـه )۲۶
آنـان تعلـق دارد و هـر گامـی کـه در زندگـی آراسـته اسـت .بعضـی از ایـن گلهـا عمـری یـک
برمیدارنـد ،ایشـان را بـه مسـیح نزدیکتـر روزه دارنـد ،امـا خداونـد آنهـا را نیـز بـه شـکل
میکنـد و بیشـتر از هـر زمانـی شـریک محبـت عالـی و بینظیـری خلـق میکنـد .خدایـی کـه
وی خواهنـد بـود .هـر گامـی کـه برمیدارنـد بـه انسـان را بـه شـباهت خویـش آفریـد ،بیشـتر از
راه صلـح و آرامـش نزدیکتـر میشـوند .ایمـان ایـن گلهـا بـه انسـان توجـه میکنـد .عیسـی بـا
و توکلمـان بـه خداونـد را از دسـت ندهیـم .در پندهـا و اندرزهـای خـود بـه ما تعلیـم میدهد
ایمـان و تـوکل بـه خداونـد محکـم و اسـتوار کـه نگـران نباشـیم و شـک و تردیـد و بیایمانی
بـوده و بیشـتر از هر زمانی امیدوار باشـیم زیرا بـه خـود راه ندهیـم.
«تـا بـه حـال ،خداونـد مـا را کمـک کـرده اسـت خداونـد میخواهـد فرزندانـش در
و بـرای همیشـه مـا را یـاری خواهـد داد( ».اول خوشـبختی و آرامـش زندگی کننـد .از او اطاعت
سـموئیل ۷آیـه .)۱۲بیائیـد اعمـال خداوند را در کـرده و بـه او تـوکل داشـته باشـند .عیسـی
آرامشـی کـه بـه مـا عطـا کـرده و مـا را از دسـت میگویـد« :مـن هدیـهای نـزد شـما میگـذارم
اهریمـن نجـات داده ،همـواره بیـاد آوریـم. و مـیروم .ایـن هدیـه آرامـش فکر و دل اسـت.
بیائیـد فیـض رایـگان او را همـواره در افکارمان آرامشـی کـه من به شـما میدهـم ،مانند آرامش
تـازه کنیـم .به او بیندیشـیم که اشـکهای ما را دنیـا ،بـیدوام و زودگـذر نیسـت .پـس آسـوده
پـاک کـرده و مـا را از درد و رنج نجات داد .به او خاطر باشـید و نترسـید« ، ».این را گفتم تا شـما
کـه تـرس و نگرانیهـای مـا را برداشـت و تمامی نیـز از شـادی لبریـز شـوید .بلـه ،تـا سرشـار از
احتیاجـات مـا را برطـرف نمـود .تفکـر و تعمـق خوشـی گردیـد( ».یوحنـا ۱۴آیـه ۲۷و ۱۵آیـه .)۱۱
در برکتهایـی کـه خداونـد بـه مـا عطـا کـرده، شـادی ناشـی از خودخواهـی ،موقتـی و
میتوانـد در ادامـه راه زندگـی ،در برخـورد بـا گذراسـت .فـرد خودخـواه همواره دچـاره اندوه
مشـکالت و مصائب ما را قوی و اسـتوار سـازد. و تنهایـی اسـت .تنهـا در خدمـت بـه خداونـد
پیـش از رسـیدن زمـان آخـر و پایـان کار جهـان، شـادی دائمـی و ابـدی وجـود دارد .ایمـانداران
بـه آینـده بیندیشـیم .بـا تفکـر در بـاره آینـده مسـیح هـر جـا کـه برونـد ،بـدون پیشـوا
بـه گذشـته نیـز نگاهـی بیندازیـم و بگوییـم نخواهنـد مانـد و لزومـی نـدارد کـه بـه خاطـر
«شـهرهایش بـا دروازههـای آهنیـن محصـور اعمـال بـد گذشـته ،نگـران باشـند .تنهـا بـا تفکر
شـود و تـا وقتـی زنـده اسـت از قدرتـش کاسـته بـه شـادیهای آسـمانی اسـت کـه میتوانیـم بر
نگـردد( ».تثنیـه ۳۳آیه .)۲۵سـختیها و مشـقات دلتنگیهـای ایـن دنیـا پیـروز شـویم.
عظیـم تـر از قوتی نیسـت کـه خداونـد بما عطا مسـیحیان در ایـن جهـان نیـز بـا سـخن
خواهـد نمـود .پس بایـد وظایفی را کـه خداوند گفتـن و مشـارکت در بـاره مسـیح ،شـادی و
بـه مـا محـول کـرده ،بـا تمامـی وجـود انجـام آرامـش خواهنـد یافـت ،زیـرا نـور مسـیح بـه
83
نـور عیسـی ،درخشـندهتر از خورشـید خواهند دهیـم و ایمـان داشـته باشـیم که هـر چه پیش
شـد و زیباتر آنکه ،سـیرت عالی مسـیح ،سـیرت آیـد قـوت کافـی بـرای مقابلـه بـا آن نیـز عطـا
و شـخصیت آنـان خواهـد شـد .ایشـان بـه دور خواهـد گردیـد.
از هـر گونـه گنـاه و شـرارت ،در حضـور تخـت دروازههـای آسـمان یکـی پـس از دیگـری
فیـض خداونـد خواهنـد آمـد و بـا فرشـتگان در بـرای پذیرش فرزندان خداوند گشـوده خواهند
بـرکات الهی سـهیم خواهند شـد .خانه آسـمانی شـد و دعـای خیـر پادشـاه جالل همچـون نغمه
زیبـا و بـا شـکوه بـرای آنان کـه نجـات یافتهاند، ای دلپذیر گوشـهای فرزندان خـود را پر خواهد
مهیا شـده اسـت «برای شـما چـه فایـدهای دارد سـاخت که «آنـگاه به عنوان پادشـاه ،به کسـانی
اگـر تمـام دنیـا را داشـته باشـید ولـی زندگـی کـه در طـرف راسـت مـن قـرار دارنـد ،خواهـم
جاویـد را از دسـت بدهیـد( ».متـی ۱۶آيـه .)۲٦ گفـت :بیاییـد ای عزیـزان! بیاییـد تـا شـما را در
ممکـن اسـت امـروز کسـانی در ایـن جهان ملکـوت خدا سـهیم گردانـم .برکاتی کـه از آغاز
فقیـر باشـند ،بـا ایـن وجـود از ثـروت و کرامتـی آفرینـش دنیا برای شـما آماده شـده بـود( ».متی
برخـوردار خواهنـد بـود کـه جهـان هرگـز بـه ۲۵آیـه .)۳۴آنـگاه نجـات یافتـگان ،بـه خانـهای
آنـان نخواهـد بخشـید .جانـی کـه از قیـد گنـاه که عیسـی برایشـان آمـاده کرده ،وارد میشـوند.
آزاد و تطهیـر گردیـد بـا تمامـی اسـتعدادهای در آنجا هیچ انسـان شـریر ،دروغگو ،بتپرست
نابـی کـه بـرای خدمت به خـدا وقـف آن گردیده و ناپـاک همنشـین آنـان نخواهـد بـود بلکـه بـا
اسـت ارزشـی بـس متعالـی تـر دارد .و بخاطـر کسـانی کـه بـا لطف خدا بر شـیطان پیروز شـده
آن جـان نجـات یافتـه ،در حضـور خداونـد و و سرشـتی نیکـو یافتهانـد ،سـلوک خواهنـد
فرشـتگان مقـدس وجـد و شـادی خواهـد بـود. نمـود .هـر گونـه تمایـل بـه گنـاه ،هـر گونـه
شـادی عظیمـی کـه در آن سـرودها و نغمه های قصـور و ناپاکی به واسـطه خون عیسـی شسـته
ظفرمنـدی مقدسـانه تَرنّـم خواهنـد گردیـد. شـده و پـاک میگـردد .نجاتیافتـگان بواسـطه
84