Professional Documents
Culture Documents
آن ان
در سطح بسیار عالیای قرار داشت .آنان انسانهای از خودگذشته و مهذبی بودن د ک ه در اخالق و رفتارش ان نف اق و دورنگی
نبود .با همدیگر برادر و از کبر و غرور و طمع من ّزه بودند.
نت رآن و س دگاه ق الم از دی امبر اس اران پی حابه و ی ام ص مق
حابه اجرات ص ر مش تحلیلی ب
[بخش سوم و پایانی]
عبدالعزیز نعمانی
از دیدگاه قرآن ،سیرت و ت اریخ ،نس ل اول مس لمانان ک ه در دای ره اص حاب و ی اران خاتماألنبی اء حض رت محم د مص طفی
ص لیهللا علی هو آل ه و ص حبه وس لم ق رار گرفتن د ،دو دوران متف اوت را تجرب ه کردن د:
1ـ دوران قب ل از اس الم ک ه از آن تحت عن وان «دوران ج اهلیت» ی اد میش ود و مشخص ههای آن عبارتن د از :ش رک و
خرافهپرستی ،ظلم و جور ،فساد اخالقی ،هرج و مرج و جنگ و خونریزی .در این دوران تاریک عربها به ج ای پرس تش
خدای یگانه در عبادت بتها و آلهههای بسیار غرق بودند .تندخو ،سنگدل و برخ وردار از حمیت ج اهلی بودن د .دخترانش ان
را زنده به گور میکردند .عاشق شراب و قمار بودند .غارتگری و چپاول اموال ضعفا معیوب نبود .تعصب نژادی و قبیلهای
بسیار شدیدی در بینشان حاکم بود .به قدری شیفته جنگ بودند که آن را سرگرمی و تفریح میپنداشتند .گاه حادثهای معم ولی
سبب جنگهای ممتد و خونین میشد و دهها سال ادامه مییافت و ب ر اث ر آن ه زاران انس ان بیگن اه کش ته میش د .وض عیت
زندگی آن روزگار را حضرت جعفر بن أبیطالب رضیهللاعنه ،که در هجرت به حبشه سخنگوی مسلمانان مظلوم و مه اجر
ت: یده اس ویر کش ه تص نین ب هچ اه حبش ار پادش ود ،در درب ب
«پادشاها! ما قومی جاهلیتمآب بودیم .بتها را میپرستیدیم و گوشت مردار میخوردیم .به انواع فحشا و منکر آلوده ب ودیم.
به قطع رابطه خویشاوندی عادت داشتیم .پیمانهای حمایت و پناهندگی را به راحتی میشکستیم .نیرومندان ما حق وق ض عیفان
را میبلعیدند .اوضاع و احوال ما بدین منوال بود ،تا آنکه خداوند رسولی را از میان ما مبعوث گردانی د ک ه اص ل و نس ب و
صدق و وفاداری و امانت و نجابتش را نیک میشناسیم .او ما را به سوی خدا فرا خواند تا به توحید و بندگی او درآییم و ه ر
آنچه را که ما و پدران و نیاکان ما از قبیل سنگ ،چوب و انواع بتان میپرستیدهایم ،رها سازیم .به ما دستور داد که راس تگو
و امانتدار باشیم .صله رحم کنیم .حق همسایگی را رعایت کنیم .حریمها را نشکنیم .خونریزی نکنیم .از فحش ا ،دروغگ ویی،
تهمت و افترا ،خوردن مال یتیم و بهتان بستن به زنان شوهردار باز آییم .ما هم او را تصدیق کردیم و ب ه او ایم ان آوردیم»(.
)1
2ـ دوران بعد از اسالم که دوران ایمان ،شناخت و معرفت ،تزکی ه و تطه یر ،و دوران تع الی و تکام ل در فض ایل و مک ارم
اخالقی بود .در این دوران پیامبر گرامی اسالم صلیهللا علیهوسلم اساس اخوت اسالمی جهانی را در مدینه منوره پیری زی
کرد و روابط جدیدی را میان مسلمانان بر اساس عقاید صحیح و اهداف متعالی و بر اساس ایمان و اخوت معنوی بنیان نه اد.
و این سرآغاز حیات جدیدی برای جهان بشریت بود ،چنانکه خداوند ع ّزوج ّل تحت عن وان نعم تی عظیم از آن ی اد میکن د و
د: ان میفرمای ه مؤمن اب ب خط
ً
«و اعتصموا بحبلهللا جمیعا و التفرقوا و اذکروا نعمتهللا علیکم اذ کنتم أعدا ًء فألف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته إخوانا و کنتم
علی شفا حفرة من النار فأنقذکم منها ک ذلک ی بینهللا لکم آیات ه لعلکم تهت دون» [آل عم ران ـ « ]103همگی ب ه ریس مان الهی
(قرآن) چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خداوند را بر خود بیاد آورید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او در میان دله ای
شما الفت ایجاد نمود و به برکت نعمت خداوند ،برادر ش دید .ش ما ب ر لب ه گ ودالی از آتش جهنم بودی د ،خداون د ش ما را از آن
رهانی د .این چ نین خداون د آی ات خ ویش را آش کار میس ازد ت ا ش اید ه دایت ش وید».
نکته حایز اهمیت در این آیه آنست که خداوند تألیف قلوب مؤمنان را به خود نسبت داده ،و با این تعب یر ب ه یکی از معج زات
اجتماعی دین اسالم اشاره کرده است .زیرا اگر سابقه دشمنی و عداوت پیشین عرب را در دوران قبل از اسالم مدنظر داش ته
باشیم ،خواهیم دید ک ه چگون ه کینهه ای ریش هدار و جنگه ای خونی نی ک ه س الهای متم ادی در جری ان ب ود ،ناگه ان ب ه ی ک
موضوع ساده و بیاهمیت برای آنان مبدل گردید .و این امر بج ز ب ا تحوی ل و پ االیش یکب اره دله ا ک ه معج زهای الهی ب ود،
هرگز امکانپذیر نبود .خداوند در آیه دیگری تصریح میکند که فراهم ساختن چنین الفت و پیوندی بین دلها از طرق م ادی و
عادی امکانپذیر نبوده و نیست ،آنجا که میفرماید« :هو الذی أی دک بنص ره و ب المؤمنین و ألّ ف بین قل وبهم ل و أنفقت م ا فی
األرض جمیعا ً ما ألفت بین قلوبهم و لکن هللا ألّف بینهم إنه عزیز حکیم»[انفال62 ،ـ]63؛ «خداوند همان ذاتی است که تو را با
یاری خود توسط مؤمنان (مهاجر و انصار) تقویت و پشتیبانی کرد .و (خداوند بود که عربها را با وجود دشمنانگی شدیدشان،
در پرتو نور اسالم و هدایت ربانی دگرگون کرد) و در می ان آن ان الفت ایج اد نم ود .اگ ر هم ه آنچ ه در زمین اس ت ص رف
میکردی ،نمیتوانستی میان دلهایشان انس و الفت برقرار سازی ،ولی خداوند (با هدایت آنان به ایمان و دوس تی و ب رادری)
میانشان انس و الفت ان داخت؛ چ را ک ه او عزی ز (مس لط و نیرومن د ب ر تغی یر جهتگ یری قل وب) و حکیم (ک ارپرداز آگ اه،
ت». دبیری) اس ار و بات پختهک
بدون تردید با بعثت رسول اکرم صلیهللاعلیهوسلم ،هدایات قرآنی و ارشادات حکیمانه آنحضرت ،مک ارم و س جایای اخالقی
را در وجود اصحاب از مهاجرین مکه و انصار مدینه نهادینه کرد و به اوج رساند .رسول اکرم صلیهللاعلیهوس لم در دوران
دعوت اسالمی در مکه و در بدو هجرتش به مدینه ،همواره مردم را به مواسات و همدردی و ارتباط تنگاتن گ فرامیخوان د.
این دعوت ،حکمت و تدبیر پیامبر گرامی اسالم پایههای یک جامعه نو بنیاد اسالمی را استوار گردانید ک ه نم ای ظ اهری آن
بیانگر معارف بلندی بود که آن فرهیختگان و فرزانگان ،در پرتو مصاحبت نبی اکرم صلیهللاعلیهوس لم ،از آنه ا برخ وردار
شده بودند .آنحضرت پیوسته به تعلیم و تربیت و تزکیه نفوس آنان و تشویقش ان ب ه مک ارم اخالق میپرداختن د و آن ان را ب ه
آداب م ودت و ب رادری و ع زت و ش رف و ن یز عب ادات و طاع ات رهنم ون میکردن د.
آنحض رت صلیهللاعلیهوس لم خ ود از چن ان ویژگیه ای ظ اهری و ب اطنی و ش کوهمندی و مک ارم اخالق و محاس ن اعم ال
برخوردار بودند که همه دلها به هوای کوی ایشان به پرواز در میآمد و جانها ،ب ه ی ک اش اره ایش ان ،در راه ح ق پ ر پ ر
میشد .هر سخنی که بر زبان مبارک آنحضرت صلیهللا علیه و سلم جاری میگشت ،ف وراً امتث ال میش د و اص حاب ب رای
عملی کردن آن از یکدیگر سبقت میگرفتند .این نتیجه تهذیب اندیش ه ،ب اال رفتن س طح معن ویت و ش کوفا ش دن اس تعدادهای
ود. لم ب هوس لیهللا علی اتم ص امبر خ ان در مکتب پی ه آن نهفت
این گونه در مدینه منوره جامعهای نوین (مدینهای فاضله) شکل گ رفت ک ه میت وان از آن ب ه عن وان ارجمن دترین و در عین
سادگی و بیآالیشی پر رمز و رازت رین جامع ه در ت اریخ بش ر ی اد ک رد .ب ا چ نین س رمایههای معن وی ،اخالقی و عملیای،
ارکان این جامعه نوین شکل گرفت و در برابر تمامی امواج کوبنده زمانه ایس تادگی ک رد و توانس ت آنه ا را دگرگ ون کن د و
د. وض کن ر را ع اریخ بش یر ت مس
خداوند نیز تجلی صفات اخالقی واالی جامعه مدینه منوره را میستاید و از آنان به عنوان انسانهای ایث ارگر و از خودگذش ته
یاد میکن د« :و ال ذین تب وءوا ال دار و االیم ان من قبلهم یحب ون من ه اجر إلیهم و الیج دون فی ص دورهم حاج ة مم ا أوت وا و
یؤثرون علی أنفسهم و لو کان بهم خصاصة»[حشر]9:؛ «و برای کسانی ک ه در این س را (مدین ه من وره) و در س رای ایم ان
سکنا گزیدند ،هر مسلمانی را که به سوی آنان هجرت کند ،دوست میدارند و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داد ش ده
اس ت ،احس اس نمیکنن د و آن ان را ب ر خ ود ت رجیح میدهن د ،ه ر چن د خودش ان بس یار نیازمن د باش ند».
اهمیت موضوع فوق (انقالب وحدت و برادری در میان قبایل کینهتوز عرب) از نظر دانشمندان و مؤرخان غیرمس لمان ن یز
مخفی نمانده و همگی با اعجاب فراوان از آن یاد کردهاند .به عن وان نمون ه ،مستش رق آلم انی ک اتنی ( )Caetaniمینویس د:
«این اصحاب ،نمایندگان راستین پیامبر اکرم صلیهللاعلیهوسلم ،دع وتگران آین ده اس الم و ح املین پی ام و تع الیم آن حض رت
صلیهللاعلیهوسلم بودند .ارتباط پیوسته و عشق و محبت خالصانه آنان به پیامبر گرامی صلیهللاعلیهوسلم به حدی رس یده ب ود
که تاریخ تمدن و اجتماعی بشریت از ارائه چنین نظیر و نمونهای قاصر و ناتوان است .واقعیت این است که تحوالت اساس ی
و عمیقی از هر حیث در وجود آنان به وقوع پیوسته بود؛ به گونهای که پس از رسول اکرم صلیهللاعلیهوس لم در س ختترین
شرایط و تحوالت سیاسی و نظامی به خوبی ثابت کردند ،بذری را که تعلیمات زیبای پیامبر گ رامی اس الم صلیهللاعلیهوس لم
در مناسبترین و آمادهترین زمین کاشته بود ،محصول خوبی را به ثمر رسانده است .و این بر اثر وجود شخصیتهای م دیر
و مدبر و باصالحیتی بود که در میان آنان وجود داشتند .آنان پاسداران و امنای کت اب مق دس آس مانی و س یره پ اکیزه رس ول
اکرم صلیهللاعلیهوسلم و نخستین رهبران ،دانشمندان ،فقها و محدثان جامعه اسالمی در صدر اسالم بودند»)2(.
رآن ات ق و آی حاب در پرت اجرات اص مش
در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که در پرتو آنها میتوان مسائل مورد اختالف و حتی آنچ ه را ک ه منج ر ب ه درگ یری
خونین میان اصحاب بزرگوار پیامبر اسالم صلیهللاعلیهوسلم شده است ،با سعه صدر و دید بلند م ورد تجزی ه و تحلی ل ق رار
داد .بدون تردید پس از وفات رسولاکرم صلیهللاعلیهوسلم و انقطاع نزول وحی ،هر از گاهی در راس تای مص الح مس لمانان
و تحکیم اساس حکومت اسالمی ،اختالفنظرهایی میان اصحاب پیامبر صلیهللاعلیهوسلم روی میداد ،تا آنجا ک ه ب رخی از
این اختالفاتنظرها در سالهای پایانی دوران خالفت راشده منجر به درگیری نیز شد .در قرآن احتمال بروز چنین امری پیش
ت: ده اس نی ش بی
1ـ «و ان طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احداهما علی األخری فقاتلوا التی تبغی ح تی تفیء الی أم ر هللا
فان فاءت فاصلحوا بینهما بالعدل و اقسطوا ان هللا یحب المقسطین انما المؤمنون أخوة فاص لحوا بین اخ ویکم و اتق وا هللا لعلکم
ترحمون»؛ «هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ پرداختند ،در میان آنان صلح برقرار سازید و اگ ر یکی از آن دو ،ب ر
دیگری تجاوز کرد ،با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا باز گردد .و هر گاه (گ روه ب اغی) بازگش ت در می ان آن دو
طبق عدالت صلح برقرار سازید و عدالت پیشه کنید ،همانا خداوند عدالتپیشهگان را دوست میدارد .ب ه درس تی ک ه مؤمن ان
ب رادر یکدیگران د ،پس دو ب رادر خ ود را ص لح و آش تی دهی د و تق وای الهی را پیش ه کنی د ت ا مش مول رحمت او ش وید».
در آیه مزبور خداوند یک ق انون کلی و عم ومی را ب ه هم ه مس لمانان اعالم داش ته اس ت و آن اینک ه از ن زاع و درگ یری و
خونریزی میان برادران مسلمان خویش جلوگیری کنند و برای خود در این زمینه مس ؤولیت قای ل باش ند .اختالفه ا را کن ار
نهند ،به صلح و سازش روی آورده و برادرانه و با شعار «انم ا المؤمن ون اخ وة» ب ه یک دیگر اح ترام بگذارن د و روشه ای
مسالمتآمیز را در پیش گیرند .چنانکه حضرت حسن بن علی رضیهللاعنه پس از آنکه به خالفت رسید ،نامهای به حض رت
معاوی ه رض یهللاعنه نوش ت و در آن پیش نهاد ص لح داد ت ا از خ ونریزی بیش تر بین مس لمانان جلوگ یری ش ود .حض رت
رسولاکرم صلیهللاعلیهوسلم نیز قبالً چنین اتفاقی را پیشگویی کرده و درباره حضرت حس ن رض یهللاعنه چ نین م ژده داده
بودند« :ان ابنی هذا سید ،و لعل هللا أن یصلح به بین فئتین عظیمتین من المسلمین»؛ «این فرزند من س رور و آقاس ت ،و امی د
اس ت ک ه خداون د توس ط او بین دو گ روه ب زرگ از مس لمانان ص لح و س ازش برق رار کن د»)3(.
2ـ «تلک أمة قد خلت لها م ا کس بت و لکم م ا کس بتم و ال تس ئلون عم ا ک انوا یعمل ون»[بق رة]134 :؛ «آن ان ام تی بودن د ک ه
درگذشتند ،اعمال آنان مربوط به خودشان است و اعمال شما نیز مربوط به خود شما است ،و هیچگاه شما از آنچه آنان کردند
د». دش ؤال نخواهی س
در پرتو این آیه ،بحث و انتقاد از عملکرد اصحاب گرامی رسولاکرم صلیهللاعلیهوسلم راه به جایی نخواهد برد و گ رهی از
کارهای فروبسته این امت نخواهد گشود ،لذا بهتر آنست که در این باره سکوت اختیار شود و ی ا ج ز ب ه نیک ویی س خن گفت ه
ت. رفتن ،خطاس ان گ ر بزرگ اب ت /خط ردن رواس خن بحث ک ه در س ود .ن نش
از خلیفه راشد عمر بن عبدالعزیز رحمههللا درباره مشاجرات صحابه پرس یدند ،ایش ان در پاس خ گفت« :تل ک دم ا ٌء طه ر هللا
تعالی عنها أیدینا فلنطهر عنها ألسنتنا»؛ «آنها خونهایی بودند که خداوند دستهایمان را ب ه ریختن آنه ا آغش ته نک رد ،پس م ا
ه داریم». اکیزه نگ اپ ه آنه دن ب وده ش ان را از آل زبانهایم
ً
3ـ « و الذی جاؤا من بعدهم یقولون ربنا اغفرلنا و إلخواننا الذین س بقونا باإلیم ان و ال تجع ل فی قلوبن ا غال لل ذین آمن وا ربن ا
إنک رؤف رحیم»[حشر]10:؛ «کسانی که پس از (مهاجرین و انصار) میآیند ،میگویند :پروردگ ارا! م ا را و برادرانم ان
را که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتهاند ،بیامرز و کینهای نسبت به مؤمنان در دلهایمان جای مده .پروردگ ارا! ت و دارای
تی». راوان هس رأفت و رحمت ف
آی ه ف وق ب ه ص راحت این ب اور را م ورد تأکی د ق رار میده د ک ه بای د مؤمن ان و آین دگان نس بت ب ه اص حاب پی امبر اس الم
صلیهللاعلیهوسلم اعم از مهاجرین و انصار ،هیچگونه کینه و بغضی را در دلشان جا ندهند ،بلکه هم واره ب رای آن ان طلب
د. رزش نماین آم
حضرت عبدهللا بنعباس رضیهللاعنه میفرماید« :خداوند در این آیه به سایر مسلمانان دستور داده است ت ا ب رای پیش گامان
مهاجرین و انصار استغفار و طلب آمرزش نمایند ،چه خداون د آگ اه ب ود ک ه ب رخی از آن ان دچ ار فتن ه و آش وب میش وند».
امام مالک رحمههللا نیز میفرماید« :کسی که ب ا اص حاب گ رامی پی امبر صلیهللاعلیهوس لم بغض ب ورزد ی ا نس بت ب ه آن ان
دارد»)4(. رهای ن لمانان به ایم مس د ،از غن وزی کن کینهت
ّ
امام سجاد ،علیبنحسین زینالعابدین رضیهللاعنه با تأس ی از این آی ه کریم ه در یکی از مناجاته ایش میفرمای د« :أللهم و
أصحاب محمد خاصة الذین أحسنوا الصحابة ،و الذین أبلوا البالء الحسن فی نصره ،و کانفوه ،و أسرعوا إلی وفادته ،و س ابقوا
إلی دعوته ،و استجابوا له حیث أسمعهم حجة رساالته ،و فارقوا األزواج و األوالد فی إظه ار کلمت ه ،و ق اتلوا اآلب اء و األبن اء
فی تثبیت نبوّته ،و انتصروا ب ه ،و من ک انوا منط وین علی محبت ه یرج ون تج ارة لن تب ور فی مودت ه .. ..أللّهم و أوص ل إلی
التابعین لهم باحسان ،الذین یقولون« :ربنا اغفرلنا و إلخوانن ا ال ذین س بقونا باإلیم ان» خ یر جزائ ک ،ال ذین قص دوا س متهم و
تح روا وجهتهم ،و مض وا علی ش اکلتهم ،لم یثنهم ریب فی بص یرتهم ،و لم یختلجهم ش ک فی قف و آث ارهم ،و اإلیتم ام بهدای ة
منارهم»؛ «بارالها! و (درود فرست همچنین بر) اصحاب محمد صلیهللاعلیهوسلم خصوصا ً آن انی ک ه ش رط مص احبت او را
به خوبی پاس داشتند ،و آنان که در یاری آن حضرت به س عی نیک و برخاس تند ،و حض رتش را ی اری دادن د ،و ب رای ق رار
دادنش به صحنه قدرت شتافتند ،و برای قبول دعوتش بر یکدیگر سبقت گرفتند ،و چ ون دلی ل رس التهای خ ود را ب ه گ وش
آنان رساند ،دعوتش را پذیرفتند و در راه اعالء کلمهاش از همسران و فرزندان خ ود دوری جس تند ،و ب ا پ دران و فرزن دان
خود برای تثبیت نبوتش نبرد کردند ،و به برکت وجود او در آن نبردها پ یروز ش دند .و آن ان ک ه در عم ق دلش ان مه ر او را
میپروردند و در عشق او به تجارتی امید داشتند که کسادی و ضرری در آن راه نداشت .. ..باراله ا! و ب ر ت ابعین (پ یروان
اصحاب) در ایمان و اخالق و عمل ،آنان که میگویند« :الهی ما و آن بردران ما را که به ایمان بر ما پیشی جستند بی امرز»،
بهترین اجر و مزد خود را ارزانی دار ،همانان که راه و روش اصحاب را پیش گرفتند ،و طریقه آنان را طلبیدند ،و ب ه منش
آنان زندگی را آهنگ دادند ،در حالی که هیچشک و شبههای آنان را از عقیدهشان برنگرداند ،و در پ یروی از آث ار اص حاب
رد»)5 (. ان نک ان را پریش کی خاطرش ان هیچش ان هدایتش ه نش داء ب و اقت
4ـ « ان المتقین فی جنات و عیون ادخلوها بسالم آمنین و نزعنا ما فی صدورهم من غل إخوان ا ً علی س رر متق ابلین»[حج ر ـ
47ـ « ]45بیگمان پرهیزگاران در میان باغها و چشمهساران (بهشت) بس ر میبرن د( .پروردگارش ان ب دانان میگوی د ):ب ا
اطمینان خاطر و بدون هیچگونه خوف و هراسی به این باغها و چشمهسارها درآیید .و کینهتوزی و دشمنی را از سینههایشان
ینند». اروی هم مینش ا روی ر تخته هب ان برادران یم و آن یرون میکش ب
در روایات متعدد آمده است که حضرت علی رضیهللاعنه ،پس از واقعه جمل ،خطاب به فرزند حضرت طلحه رض یهللاعنه
فرمودند :امیدوارم خداوند مرا و پدرت را از کسانی قرار دهد ک ه درب اره آن ان میفرمای د« :إخوان ا ً علی س رر متق ابلین» ،و
خصومت ما را مبدل به محبت نماید)6(.
مقاله از چند جنبه نقدپذیر است.اول ،نویسنده به آن مواردی که جزء ضروریات بحث صحابه است ،اشاره ننموده یا
به صورت ناقص و گذرا از آنها عبور ک رده اس ت.دوم ،ب ه حاش یهها و مب احث غیرض روری پرداخت ه اس ت ک ه
موجب انگیزش اختالفهای مذهبی است.سوم ،بیشتر مباحث را از دیدگاه اهل سنت بیان ک رده اس ت ،درح الی ک ه
.برخی از مباحث این مقاله از دیدگاه شیعه پذیرفتنی نیست
نویسنده در ابتدای مقاله در تعریف لغوی و اصطالحی ص حابه میگوی د :گ روهی از م ردم ک ه پی امبر را در ط ول
زندگی او میشناختند و یا دیده بودند .وی ب ه نق ل از دایرةالمع ارف گل دزیهر پرسش ی مط رح میکن د ک ه آی ا دی دن
.پیامبر با چشم میتواند مالک مناسبی برای معرفی یک شخص به عنوان صحابی باشد ،ولی پاسخی به آن نمیدهد
مؤلف درباره حجیت سنّت در کنار قرآن از دیدگاه شافعی ،میگوی د :س یره رفت اری پی امبر و اص حابش ب ه عن وان
یکی از چهار منبع اصلی شرع مطرح شده است و منبع دوم کنار قرآن دستور میدهد .حجیت سنّت پی امبر از خ ود
ُول استنباط میشود .اگرچه شافعی ادعا میکند قرآن هر چیزی را ش رحقرآن بر اساس آیه َأ ِطیعُوا هّللا َ َوَأ ِطیعُوا ال َّرس َ
میدهد ،ولی استدالل میآورد که سنّت میتواند معنای عام و خاص بخشهای قرآن را ش رح ده د ی ا پاس خی ب رای
مسألهای که در قرآن نیامده است ،آماده کند .وی در ادمه بیان میکند که سنّت میتواند فقط سنت دیگر را نسخ کن د.
.مؤلف این ادعای شافعی را نشأت گرفته از این عقیدة وی که سنّت هرگز نمیتواند در تناقض با قرآن باشد ،میداند
نویس نده در اش ارههای ق رآنی ص حابه بی ان می کن د ک ه اص طالح «اص حاب الن بی» در هیچ ج ای ق رآن ب ه چش م
نمیخورد .از نود و چهار موردی که اسم صاحب و جمع آن اصحاب در قرآن به چشم میخ ورد ،تع داد وس یعی از
نمونهها به شرح ذیل یافت میشود :اصحاب النار (یا جهنم) و اصحاب الجنه (چه ل و دو ب ار) و اص حاب الیمین و
.اصحاب الشمال (چهارده بار)
سپس منابع و کتابهایی را که در آنها از صحابه یاد شده است ،در قالب نسخههای خطی در م ورد ی ک ص حابی،
متونی که در فصلهایی از آن به زندگی شخصی صحابه پرداخته شده ،مجموعههای حدیثی مشهور درباره فض ایل
صحابه و کتابهای اصحاب شناسی دستهبندی کرده است .وی پس از ذکر این مق دمات ،بحث حجّیت ق ول ص حابه
به نقل از شافعی را مطرح میکند و ارزش روایتی را که به صحابه مستند باشد ،مانند روایتی میدان د ک ه ب ه خ ود
.پیامبر مستند است
مؤلف در ادامه و در معرفی اصحابی که برتری ویژهای دارند ،بر اساس نظر اهل سنت ،به عنوان برترین صحابه
پیامبر یاد و به نقل از ابی داود و احمد بن حنبل روایت عشره المبشره را ذکر میکند :ده نف ر در بهش تاند :محم د،
ابوبکر ،عمر ،عثمان ،علی ،طلحه ،زبیر ،عبد الرحمن بن عوف ،سعد بن ابی وقاص و سعید بن زید .در نقلی دیگر
.از ترمذی و احمد بن حنبل ،ابوعبیده جراح را نیز جزو ده نفر بهشتی میآورد
مؤلف در ادامه طبقهبندی صحابه ،به مهاجران (همراهان پیامبر در هجرت از مکه به مدینه) و انص ار (ی اران او،
اهل مدینه) اشاره و بیان میکند که مهاجران ،مشرکان و بت پرس تان اه ل مک ه بودن د ک ه ب ه دین اس الم در آمدن د.
انصار از قبیلههای اوس و خزرج مدینه بودند که در آغاز مسلمان شدند .این دو گروه با ن ام در س وره (توب ه100 /
.و )117ذکر شدهاند
آنگاه واژه انصار را به معنای کمک به کسی که توسط دشمنش مورد بیاحترامی قرار گرفته اس ت ،ب ر میگردان د
و به نمونه کاربردی آن در سوره (انفال )8 /اشاره مینماید .گروه دیگری از صحابه برجسته که مؤلف در مقاله به
آن اشاره میکند ،اصحاب صفّه است .پس از تعریف واژه صفه ،اهل صفّه را علت ب ه وج ود آم دن ص وفیگری در
اسالم میداند و به نقل از کعب قرظی ،آیات (بقره273 /؛ انعام52 /؛ کهف28 /ـ27؛ شوری27 /ـ )26را اشاره ب ه
.اصحاب الصفّه میداند
در ادامه معرفی صحابه برتر پیامبر(ص) ،اختالف نظر بین شیعه و س نی درب اره جانش ینی پی امبر(ص) را مت ذکر
می شود و از قول شیعه می گوید :خلیفه بعد از پیامبر(ص) ،حضرت علی(ع) است .همچنین به برخی اختالفهای
.دیگر شیعه اشاره میکند
در نهایت طبق خبر متواتر درباره اهل کسا از قول شیعه ،درباره نزول آیه سی و سه سوره احزاب گزارش میدهد
که محمد 9یک روز صبح برای مالقات با هیأت نمایندگان نجران بیرون رفته بود و دخترش فاطمه ،همس رش علی
و پسرانش حسن و حسین را زیر عبایش کشید .در ادامه به نقل از شیعه ،اهل بیت :یا خانواده پی امبر(ص) ،را مق ام
نج ات وی ژه و رس تگاری بخش بی ان میکن د و ب ه دو نس خه متف اوت از ح دیث ثقلین ک ه در یکی ،دو م أمن ب رای
جهانیان «کتابش و سنت پیامبر» داده است و در دیگری ،به کتابش و خانواده (عترت) اشاره مینماید .در انتها همه
.صحابه را برای همه مسلمانان به ویژه اهل سنت ،مایه نجات معرفی میکند
دوم :ناقص بودن برخی از مطالب مقاله ،مثل تعریف و مفهوم صحابه ،حجّیت قول ص حابه و بیت وجهی ب ه ب رخی
موضوعات مهم در این بحث ،مثل عدالت صحابه و دیدگاههای متفاوت درباره آن ،بررس ی نک ردن آی ات وی ژه در
خصوص صحابه ،مثل سوره فتح29/؛ حشر9/ـ 8؛ انفال74 /؛ فتح18 /؛ توبه 118 /و100؛ بق ره .143 /در ض من
نویسنده اکثر مباحث خود را از دیدگاه اهل سنت نقل میکند و از منابع آنان استفاده مینماید؛ هر چند که منابع مورد
اس تناد بس یار کم ب وده و نش انی ارجاع ات ن یز ن اقص بی ان ش ده اس ت .س وم .دس تهبندی نک ردن و منس جم نب ودن
موضوعات مقاله ،به گونهای که شاهد ن وعی پراکن دگی و گس یختگی مب احث هس تیم و نتیجهگ یری قاب ل ذک ری از
.مباحث دریافت نمیشود و خواننده در سردرگمی باقی میماند
نویس نده در تعری ف ص حابه میگوی د«:گ روهی از م ردم ک ه پی امبر را در ط ول زن دگی او میش ناختند ی ا دی ده
بودند».تعریف ذکر شده از صحابه ،از لحاظ لغوی و اصطالحی کاستیهای فراوانی نسبت به تعریفهای رایج بین
اهل سنت و ش یعه دارد .ص حابه در لغت ،ب ه فتح ،جم ع ص احب و جم ع فاع ل ب ر وزن فَعال ه اس ت (ابن منظ ور،
.لسانالعرب ،ج ،7ص .)286صحابه همان اصحاب است (ابندرید ،جمهره اللغة ،ج ،1ص)280
صحابه به معنی هرچیزی است که مالزم دیگری باشد( .فراهیدی ،کتابالعین ،ج ،3ص .)124همچنین ص حابه ب ه
کسی گفته میشود که همراهیاش ب ا دیگ ری بس یار باش د (راغب ،المف ردات ،ص .)275این واژه ب ر ن زدیکی هم
داللت میکند و به هر چیزی که با دیگری سازگار باشد ،گفته میش ود (ابن فارس ی ،معجم المقاییساللغ ه ،ج ،3ص
.)335دانشمندان اهلسنت آرای گوناگونی در تعریف اصطالحی صحابه ،مطرح کردهاند که به طور کلی ،دو شرط
«.دیدن» و «همراهی» را میتوان وجه غالب آنها شمرد
اول .دی دن .ابنص الح میگوی د :ه ر مس لمانی ک ه رس ولخدا را ببین د (س یوطی ،ت دریب ال راوی ،ج ،2ص.)209
سمعانی آن را توس عه میده د و ح تی کس ی را ک ه ی ک ب ار پی امبر را دی ده باش د ،ص حابی میش مارد (ابنحج ر،
االصابة ،ج ،1ص7؛ سخاوی ،فتح المغیث فی شرح الفی ه الح دیث ،ص .)343محم د ابن عم ر واق دی معتق د اس ت
هرکس پیامبر خدا را در حال بلوغ دیده و امر دین را بفهم د و ب ه آن راض ی باش د ،ص حابی پی امبر اس ت؛ اگرچ ه
ساعاتی از روز او را درک کرده باشد (خطیب ،الکفای ه فی علم الروای ة ،ص )5احم د بن حنب ل میگوی د :ه ر کس
یک سال یا یک ماه یا یک روز یا ساعتی مصاحب پیامبر باشد ،صحابی شمرده میشود (ابن اثیر ،اسد الغابه ،ج ،1
.ص)10
دوم .همراهی .سعید بن مسیّب معتقد است صحابی کسی است که یک یا دو سال با رسول خدا بوده یا در ی ک ی ا دو
جن گ ب ا حض رت همک اری ک رده باش د (خطیب ،هم ان ،ص69؛ ابناث یر ،هم ان ،ج ،1ص10؛ س یوطی ،ت دریب
الراوی ،ج ،2ص .)211ابن فورک میگوید :همنشینی او با رسول خدا باید زیاد باشد و به این ام ر ،مع روف باش د
(ابنعبدالبر ،االستیعاب ،ج ،1ص9؛ فتح المغیث فی ش رح الفی ه الح دیث،ج،1ص7؛س خاوی ،فتحالمغیث ،ج ،3ص
.)84برخی نیز معتقدند صحابی کسی است که با پیامبر ص حبت میکن د و همنش ینیاش ط والنی اس ت و از او علم
.میگیرد (الصحابه فی القرآن و السنه و التاریخ ،ص)17
نویسنده در تعریف صحابه ،تنها به ش رط دی دن بس نده ک رده اس ت .ابن حج ر در تعری ف مقب ولی ن زد اه ل س نت،
میگوید«:صحابی کسی است که با وصف ایمان ،با پیامبر مالقات کرده و مسلمان از دنیا رفته باش د؛ چ ه مجالس ت
او با پیامبر طوالنی باشد یا نباشد ،خواه روایتی از حضرت نقل کرده باشد یا نه؛ در غزوهای با پیامبر شرکت کرده
.باشد یا نکرده باشد» (ابنحجر ،االصابة ،ج ،1ص 8ـ 4؛ فتح المغیث فی شرح الفیه الحدیث ،ص )346
صحابی از دیدگاه شیعه به کسی گفته میشود که مصاحبت طوالنی با پیامبر داشته و در ماجراه ای حس اس و مهم،
همراه حضرت و در اوامر و نواهی ،مطیع ایشان باشد و تا موقع مرگ متّص ف ب ه آن اوص اف ب اقی بمان د (ش هید
ثانی ،الرعایة فی علم الدرایة ،ص 339؛ همو ،الدرایة فی مصطلح الحدیث ،ص .)120بنابراین ،دیدگاه مؤلف مقال ة
«اصحاب نبی» از نظر لغوی اشکال دارد و از نظر اص طالحی غیرمس تند و ن اقص اس ت؛ اف زون ب ر این ک ه ب ه
.دیدگاه شیعه نیز توجهی نکرده است
نویسنده به نقل از شافعی درباره ح ّجیت قول صحابه میگوید«:حداقل دلیل برای حجیت یک روایت ،آن است ک ه ی ا
باید به صورت « ُم َعن َعن» به پیامبر یا یک نفر بعد از پیامبر متصل شود» .در توض یح بای د گفت از دی د اه ل س نت
قولی که از صحابه رسیده ،معموالً دو نوع است .مطالبی که به واسطه آنها از رسول خدا به ص ورت متص ل نق ل
شده است (سیوطی ،تدریبالراوی ،ج ،1ص 184ـ183؛ ابن کثیر ،الباعث الحثیث ،ج ،1ص .)147مطالبی ک ه از
.خود صحابی نقل شده و به پیامبر استناد داده نمیشود که به آن حدیث موقوف میگویند (نخبه الفکر ،ص)170
احادیث معنعنی که راویان ثقه از پیغمبر نقل میکنند ،به اتفاق جمهور صحیحاند ،اما احادیثی ک ه از ص حابی ب دون
استناد به پیامبر نقل ش ود( ،اح ادیث موق وف) از دی د مش هور اهلس نّت ،ص حیح میباش د (ح اکم ،المس تدرک علی
الص حیحین ،ج ،2ص 258و263؛ ذه بی ،التفس یر والمفس رون ،ج ،1ص96؛ البره ان ،ج ،2صص157ـ 156؛
سیوطی ،االتقان ،ج4ـ ،3ص473ـ )472و به آن عمل میشود؛ اما اینگون ه اح ادیث از منظ ر ش یعه ج زء اح ادیث
ضعیف ،مرسل و بدون حجیت میباشد (حسیناسترآبادی ،رواشحالسماویه ،ص264؛ مدیر شانهچی ،علم الح دیث و
درایةالحدیث ،ص46؛ خویی ،معجم رجالالحدیث ،ج ،1ص 83ـ 82؛ طباطبایی ،المیزان فی تفس یر الق رآن ،ج،12
.ص262ـ)261
از آنرو که اهل سنت به عدالت همه صحابه قائلاند ،قول آنان را حجت میدانند و عملی را که منافی با عدالت آنان
باشد ،ثابت شده نمیدانند .همچنین به آنچه مورخان درباره فس ق ب رخی ص حابه ذک ر کردهان د ،وقعی نمینهن د؛ ی ا
گفته آنان را درست نمیدانند یا ت وجیهی ب رای ر ّد آن میآورن د (س یوطی ،ت دریب ال راوی ،ج ،2ص .)191این در
حالی است که از نظر مذهب شیعه ،صرف عدالت ،حجیّت نمیآورد؛ بلکه آن چیزی که سبب حجیت ق ول میش ود،
عصمت است؛ و آیه 44سوره نحل بر ح ّجیت سخن پیامبر داللت دارد و حدیث ثقلین حجیت ق ول اهلبیت :را بی ان
میکند ،اما دلیلی بر حجیت گفتار دیگ ران وج ود ن دارد (معجم رج ال الح دیث ،ج ،1ص ص 83ـ 82؛ الم یزان ،ج
،12.ص262ـ)261
حاصل این که صدور احادیث باید به طور صحیح از پیامبر یا امامان معصوم باشد؛ چ ون گفت ه آن ان حجیت دارد و
مبنای عمل عبادی و شرعی است؛ اما قول صحابه هر چند عادل و صالح باشند ،نمیتواند برای دیگران حجت باشد
و مبنای عمل شرعی گردد (ر.ک .به :طباطبایی ،المیزان فی تفسیر القرآن ،ج ،12ص)262؛ هر چند اقوال صحابه
.در فهم معنای لغوی و نقل روایات پیامبر(ص) و شأن نزول آیات ،با شرایطی ،پذیرفته میشود
شیعه با این نظریه مخالف اس ت و س نّت را ش امل گفت ار ،ک ردار و تقری ر معص وم :میدان د (علم الح دیث ودرای ه
الحدیث ،ص )11و ضمن احترام به اصحاب پیامبر ،قول آنان را مانند قول دیگر دانش مندان میدان د و معتق د اس ت
.صحابه با همه امتیازاتی که دارند ،مصون از خطا نیستند و نظر آنان نمی تواند برای دیگران حجت باشد
عالوه بر این آیاتی (در سوره منافقین و توبه) در مورد نفاق برخی صحابه وارد شده است و روایات ص حیحی ن یز
بر بیعدالتی ب رخی از آنه ا داللت دارد (نهجالبالغ ه ،خطب ه 97و17؛ ش هید ث انی ،الرعای ة فی علم الدرای ة ،ص
343؛ امین ،اعیانالشیعه ،ج ،1ص113؛ مق دس اردبیلی ،زب دة البی ان فی احک ام الق رآن ،ص 400؛ رض وی ،آراء
علما و المسلمین فی التقیه و الصحابه و الصیانه الق ران الک ریم ،ص 48؛ س بحانی ،منش ور جاوی د ق رآن ،ج ،3ص
)383.
نویسنده اصحاب پیامبر را مایه نجات همه مسلمانان معرفی می کن د .این س خن نش أت گرفت ه از ح دیث «أص حابی
کالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم» می باشد که از اهلسنت نقل شده است .این روایت که از لحاظ س ندی و محت وایی نق د
ش ده ،از طری ق س الم بن س لیم از ح ارث بن غص ین از أعمش از أبی س فیان از ج ابر ب ه ص ورت مرف وع ب ه
پیامبر(ص) نسبت داده شده است (ابن عبد البر ،جامع بیان العلم و فضله ،ج ،2ص91؛ ابن حزم ،اإلحکام ،ج ،6ص
243.؛ النووی ،موسوعة أقوال دارقطنی ،ج ،10ص82؛ شوشتری ،الصوارم المهرقة ،ص)77
این سند مخدوش اس ت ،زی را ح ارث بن غص ین ،راوی مجه ول (ذه بی ،م یزان االعت دال ،ج ،8ص73؛ الن ووی،
موسوعة أقوال دارقطنی ،ج ،10ص82؛ ابن حجر ،لسان المیزان ،ج ،2ص )137است و أب و س فیان ن یز از ض عفا
(ابن حزم ،اإلحکام ،ج ،6ص )244میباشد .غیر از این سند ،پنج سند دیگر نیز برای این روایت نقل شده است ک ه
همه خدشهدار و ضعیفاند (ش افعی ،الب در المن یر فی تخ ریج االح ادیث واآلث ار الواقع ة فی ش رحالکبیر ،ج ،9ص
)587؛
حتی برخی از علمای اهل سنت این حدیث را جزو احادیث موضوعه آوردهاند (ابنحزم ،رس ائل ،ج ،3ص96؛ ابن
قیّم الجوزیة ،إعالم الموقعین ،ج ،2ص242؛ ابنمنده ،الفوائ د ،ج ،1ص29؛ ابوری ة ،اض واء على الس نة المحمدی ة،
ص344؛ جکنی أضواء البیان فی إیض اح الق رآن ب القرآن ،ج ،7ص330؛الحکیم ،األص ولالعامة للفقهالمق ارن ،ص
)138و گفتهان د ک ه س الم بن س لیمان اح ادیث جعلی را روایت میک رد (ألب انی ،سلس لة األح ادیث الض عیفة
والموضوعة،ج ،1ص .)144بر همین اساس این روایت در کتب معتبر حدیثی اهل سنت از جمل ه ص حیح بخ اری،
.صحیح مسلم ،سنن ترمذی و مسند احمد بن حنبل نیامده است
حدیث از نظر داللی نیز اشکال دارد؛ زیرا ممکن نیست به سنت همه صحابه که احیانا ً با یکدیگ ر متن اقض اس ت،
اقتدا شود؛ چرا که در برخی نقلها آمده است که صحابه یکدیگر را تکفیر میکردند و بعض ی ب ه گم راهی ب رخی
دیگر شهادت میدادند و خون بعضی دیگ ر را حالل میدانس تند .ماجراه ایی ک ه در قت ل عثم ان و جن گ بص ره و
ص فین و دیگ ر اختالف ات بین ص حابه اتف اق افت اد ،از همین دس ت اس ت (ابنط اووس،الطرائ ف،ج ،2ص523؛
.ابنابیالحدید ،شرح نهجالبالغة ،ج ،20ص )28
در ضمن نقلهای تاریخی صحیح و صریحی مبنی بر فسق و فجور برخی از صحابه وجود دارد (اإلفص اح ص50
ـ .)49با این اوص اف چگون ه ممکن اس ت ب رخی ص حابی ک ه خ ود دچ ار عص یان و گن اه بودن د ،مقت دا و ه ادی
مسلمانان باشند؟ بنابراین مسأله از جنبه نقلی و عقلی پذیرفتنی نیست؛ البته صحابه معصوم ،مثل ام ام علی 7و ام ام
.حسن و امام حسین 8مقتدای امت و هادی مردم هستند؛ ولی همه صحابه اینگونه نبودند
نویس نده مقال ه در ادام ه بحث ،روایت عش رة المبش رة[ ]1را در منقبت ب رخی ص حابه از ق ول اه ل س نت مط رح
میکند .این روایت از لحاظ سندی و محتوایی و متنی ضعفهایی دارد که حدیث را اعتمادناپذیر میکند .نقد س ندی:
در سُنن ترمذى و مسند احمد بن حنبل ،از قول ُح مید بن عبدالرحمن نقل شده است«.من از پدرم و او از پیامبر اکرم
9.آن را نقل کرده است» (الترمذى ،سنن ،ج ،5ص311؛ أحمد بن حنبل ،فضائل الصحابة ،ج ،1ص)114
در حالی که حمید بن عبدالرحمن صحابی نبود ،بلکه تابعی بود و نمیتواند عبدالرحمن بن عوف را درک کند؛ چ را
که حمید در سال 32ق متولد شد (ابن حجر ،تهذیب الته ذیب ،ج ،3ص )40و پ درش در همین س ال ی ا س ال 33از
.دنیا رفت ،پس این اسناد صحیح نیستند (ابن حجر ،تهذیب التهذیب ،ج ،6ص222؛ امینی ،الغدیر ،ج ،10ص)122
در این سند شخصى به نام عبدالعزیز بن محمد دراوردى وجود دارد که س خنانش قاب ل احتج اج نیس ت و در ح دیث
قوی نمیباشد (ابنحجر ،تهذیب التهذیب ،ج ،3ص471؛ ذهبی ،میزان االعت دال ،ج ،2ص)634؛ ام ا بیش تر ط رق
حدیث از سعید بن زی د نق ل ش ده اس ت ک ه در س نن ابى داود( ،أبىداود ،س نن ،ج ،2ص )401در س ند این روایت،
شخصی به نام عبدهللا بن ظالم وج ود دارد ک ه بخ اری و مس لم ،ح دیث وی را ص حیح نمیدانس تند و ب دان احتج اج
نمیکردن د( .ح اکم نیش ابوری ،المس تدرک على الص حیحین ،ج ،3ص317ـ ،)316از همین روی ح دیث عش ره
.المبشره را در کتب صحیح خود نیاوردهاند
در ضمن «عبدالواحد بن زی اد عب دى بص رى» ن یز در این س ند دی ده میش ود ک ه اعتمادناپ ذیر و غیرثق ه میباش د
(ذهبی ،تذکرة الحفاظ ،ج ،1ص .)258در سنن ابن ماجه (ابن ماج ه ،س نن ،ج ،1ص )48ن یز «هش ام بن عم ار»
هست که اکثر احادیث او بدون پایه و اساس است (ابن حجر ،تهذیب التهذیب ،ج ،6ص )37و احادیث موض وعه را
از ابوهریره نقل میکرد (األصبهانی ،الضعفاء ،ج ،1ص .)67در المعجم األوسط( ،طبرانی ،المعجم األوس ط ،ج،2
ص )290در سندش شخصى به نام «ولید بن عبدهللا بن جمیع زهرى» هست که ابن حب ان وى را در ش مار راوی ان
.ضعیف و اعتمادناپذیر آورده است (ابنحجر ،تهذیب التهذیب ،ج ،11ص )122
نقد محتوایی :این حدیث از حیث متن نیز مضطرب است؛ زیرا در بعضى از اقوال ،ابوعبیدة بن جراح از جمل ه ده
نفر شمرده شده است (الترمذى ،س نن ،ج ،13ص360؛ ابناث یر ،جامعاألص ول فی أحادیثالرس ول ،ج ،8ص557؛
ط برانی ،المعجم األوس ط ،ج ،2ص351؛ ابن حب ان ،ص حیح ،ج ،15ص )463و در ب رخى ب ه ابن مس عود (ح اکم
نیشابوری ،المستدرک على الصحیحین ،ج ،3ص )358بشارت داده شده است .جالب اینک ه در نقلی دیگ ر ن امى از
هیچ یک از این دو نفر نیست و به جای آنها اسم پی امبر اک رم 9دی ده میش ود (أبی داود ،س نن ،ج ،4ص343؛ ابن
.ماجه ،سنن ،ج ،1ص ،48ابن حبان ،صحیح ،ج ،15ص)454
در میان این ده نفر که به بهشت بشارت داده شدهاند ،اختالفها ،تضادها و جنگه ایی را ش اهد ب ودیم و بعض ی از
این افراد به نزاع و کشمکش با دیگری پرداختند .برای مثال طلحه و زب یر بیعت ب ا خلیف ه وقت ،حض رت علی(ع)
را شکستند و به روی حضرت شمشیر کشیدند و زبیر در این جن گ کش ته ش د ،ح ال چگون ه ممکن اس ت طلح ه و
زبیر در کنار حضرت علی(ع) در بهشت باشند .سعد بن ابی وق اص ن یز از کس انی ب ود ک ه در زم ان خالفت ام ام
علی(ع) حاضر به اطاعت از اوامر ایشان نش د و در جن گ ص فین از حض رت حم ایت نک رد ،آی ا چ نین شخص ی
!میتواند در کنار امام علی(ع) در بهشت باشد؟؟
نکته دیگرى که باعث تضعیف حدیث مىشود ،این است که راویان روایت ،یعنی عبدالرحمن بن ع وف و س عید بن
زید ،خود را نیز جزء افراد بشارت داده شده به بهشت آوردهاند؛ از طرفى باید پرسید چرا حدیث از هشت نفر دیگر
نقل نشده است؟! به همین دلیل س وء ّ
ظن حاص ل مىش ود ک ه ب رخی از اف راد این ح دیث را در ش أن خ ود و ب رخی
.صحابه جعل کرده باشند (هاشمیالبصری ،الطبقات الکبرى ،ج ،3ص293؛ امینی ،الغدیر ،ج ،10ص )122
نویسنده مقاله در طی معرفی اصحاب در قرآن به «اصحاب الصفه» اشاره می کند و با توجه به همسانی بین کلمات
عربی ،صفّه و صوفی را از یک ریشه می داند و در نتیجه این گ روه را منش أ پی دایش عرف ان مع رفی می کن د.ب ه
«ص فّه» از ریش ه (ص ف ف) ب ه مع نی ای وان اس ت (حس ینی الواس طی الزبی دی الحنفی، ُ نظ ر لغت شناس ان
تاجالعروس من جواهرالقاموس ،ج ،12ص 325؛ ابناث یر ،النهای ة فی غ ریب الح دیث واالث ر ،ج ،3ص)38؛ ام ا
صوفی از ریشه «صوف» و منسوب به جامه پشمینى است که بر تن پوشانده میشود ی ا منس وب ب ه ص وفه ،یع نى
همانها که در کعبه خدمت مىکنند و به خاطر اشتغالشان به عبادت در کعبه صوفى نامیده ش دند ی ا منس وب ب ه گی اه
.صوفیان که پرز دارد ،است (راغب اصفهانی ،المفردات فی غریب القرآن ،ص)499
بر اساس دیدگاه عالمه طباطبایی ،تصوف در زمان حکومت بنیامیه به وجود آمد و ریشه در عهد خلفا داشت؛ البته
نه به عنوان تصوف ،بلکه به عنوان زهدگرایى؛ ولى در اوایل حکومت بنىعباس ،ب ا پی دا ش دن ص وفیانی همچ ون
بایزید بسطامى ،جنید ،شبلى ،معروف کرخى و غیر ایشان ،ب ه ص ورت رس می ب ه عن وان ی ک مکتب ظ اهر ش د؛
بنابراین نسبت دادن اهلتصوف به اصحاب صفه ،نارواست و از جنبه ت اریخی ن یز دلیلی ن دارد؛ چراک ه ب ه وج ود
.آمدن مکتب تصوف عوامل دیگری داشت( .طباطبایی ،المیزان فی تفسیرالقرآن ،ج ،5ص)281
نویسنده مقاله با آمیختن شأن نزول آیه تطه یر و آی ه مباهل ه میگوی د«:طب ق خ بر مت واتر درب اره اه ل کس ا ،ش یعه
گزارش میدهد که حضرت محمد(ص) 9یک روز صبح برای مالقات هیأت نمایندگان نجران بیرون رفته ب ود و
دخترش فاطمه ،همسر او علی و پسرانش حسن و حسین را زیر عبایش کشید .او س پس کلم ات س وره اح زاب33 ،
».را ادا میکند :خدا فقط میخواهد پلیدی را از شما دور کند به عنوان اهل بیت ،و شما را تطهیر میکند
درباره شأن نزول آیه 33سوره احزاب ،در مضمون بسیاری از احادیث آمده است که پیامبر(ص) فاطمه ،3على،7
حسن 7و حسین 7را زیر کسا فرا خواند و ایشان را پوشانید و دست به دع ا برداش ت و فرم ود« :خ دایا اینه ا اه ل
بیت و ویژگان من میباشند ،پلیدى را از آنها دور ساز و به تمام معنا پاکیزهشان فرما» .آنگاه آیه تطهیر نازل ش د
(الواحدی ،أسباب نزول الق رآن ،ص369؛ بیهقی ،الس نن الک برى ،ج2؛ ص150؛ آلوس ی ،روحالمع انی،ج ،11ص
195؛ طبرس ی ،مجم ع البی ان ،ج ،8ص559؛ احم د ،مس ند ،ج ،6ص292؛ ح اکم نیش ابوری ،المس تدرک علی
.الصحیحین ،ج ،2ص416؛ الموفق الخوارزمی ،المناقب ،ص61
در برخی از روایات آمده است که پس از نزول آیه ،پیامبر اهل بیت :را زیر کسا گ رفت .س نن الترم ذی ،ج ،5ص
)30؛ در حالی که قضیه مباهله با این جریان متفاوت اس ت براس اس روای ات ش یعه و س نی ،رس ولاکرم در ص بح
روز مقرری ،همراه امام علی(ع) ،حضرت فاطمه ،3امام حسن و حسین 8برای مباهله نزد مسیحیان نجران رفت و
آنه ا ب ا مش اهده پی امبر ب ا اهلبیتش از مباهل ه منص رف ش دند (واح دی ،أس باب ن زول الق رآن ،ص108ـ107؛
زمخشری ،الکشاف ،ج ،1ص 369ـ368؛ حاکم نیشابوری ،معرفة علوم الحدیث ،ص50؛ ابن کث یر دمش قی البدای ة
.والنهایة ،ج ،5ص65؛ الموفق الخوارزمی ،المناقب ،ص)195
نویسنده در ادامه در معنای واژه «رجس» میگوید«:از دیدگاه سنیها ناپاکی در این آیه به بیایمانی تفسیر میشود،
شیعه آن را بابت ناپاکی جهان و به خصوص خلفای سنیها میفهمد».این تفسیر ارائه شده به خصوص از دید شیعه
گنگ و نامفهوم میباشد .در تفاسیر و منابع شیعی آنچه در مورد رجس گفته شده ،غیر از چ یزی اس ت ک ه در این
.مقاله آمده است
رجس در لغت به معنى موجود پلید و ناپاک است و این پلیدى چهار گونه است .گاهى از نظر غریزه و طبع ،گ اهى
از نظر فکر و عقل ،گاهى از جهت شرع و گاهى هم از تمام جه ات اس ت (راغب اص فهانی ،المف ردات فی غ ریب
القرآن ،ص )342واژه رجس صفت از ماده «رجاست» ،هیأتى در نفس آدمى اس ت ی ا در ظ اهر موج ود پلی د ،ک ه
آدمى را به اجتناب و نفرت وامیدارد (اندلسی ،البحر المحیط فی التفسیر،ج ،8ص478؛ ابنعجیبه ،البحرالمدی د فی
تفسیرالقرآن المجی د ،ج ،4ص .)429این رجس در آی ه م ورد نظ ر ب ا «ال ف الم» جنس آم ده اس ت و ش امل ان واع
پلیدیها و هیأتهاى خبیثه و رذیله میشود (طباطبایی ،المیزان فی تفسیر القرآن ،ج ،16ص312؛ بیضاوی ،أن وار
.التنزیل و أسرار التأویل ،ج ،4ص)231
برخی از مصادیق رجس به این شرح میباشد1 :ـ گناه2 .ـ شرک و کفر3 .ـ شیطان4 .ـ کارهای زشت و اخالق ب د،
افعال زشت ،مانند فواحشی که ظ اهر و ب اطن آش کار میش ود و اخالق ب د مانن د بخ ل،حس د و قطعرحم5 .ـ ش ک
(مجلسی ،بحاراألنوار،ج ،35ص 214وج ،19ص287؛ بحرانی ،البره ان فی تفس یرالقرآن ،ج ،4ص 444و 463؛
کوفی ،تفسیر فراتالکوفی ،ص340؛ عیاشی ،تفسیرالعیاشی ،ج ،1ص17؛ سمرقندی ،بحرالعلوم ،ج ،3ص60؛ ابن
عاشور ،التحریروالتنویر ،ج ،21ص246؛ ابن عجیبه ،البحر المدید فی تفسیر القرآنالمجید ،ج ،4ص429؛ حسینی،
تأویلاآلیات الظاهرة ،ص450ـ448؛ اندلسی،البحر المحیط فی التفسیر،ج ،8ص .)478طهارت ،عدم رجس ،شامل
جمیع مراتب طهارت (قلب ،نفس و جوارح) میباشد ،همان مقام عصمت و مستکمل جمیع کم االت اس ت (طوس ی،
.التبیان فی تفسیر القرآن ،ج ،8ص340؛ طبرسی ،إعالمالورى ،ص)209
نویسنده در انتهای مقاله و در ادامه بحث اهل بیت پی امبر(ص) ح دیث ثقلین را نق ل میکن د و آن را ب ه دو ش کل از
پیامبر بیان میکند؛ بدون آنکه صحت و سقم آن را از جنبه سندی و متنی مورد بررسی ق رار ده د.در نق ل مش هور
حدیث ثقلین که بین عامه و خاصه متواتر است ،پیامبر(ص) ،قرآن و اه ل بیت :را دو ش یء گرانبه ا در کن ار هم،
« .برای هدایت انسانها تا ابد ،معرفی میکند
حس ینی اس ترآبادی ،تأویلاآلی ات الظ اهرة ،ص616؛ علی بن ی ونس ،الص راط المس تقیم ،ج ،2ص32؛ ص دوق،
عیونأخبارالرضا ،7ج ،2ص62؛ صالحی شامی ،سبل الهدى والرش اد فی س یرة خیرالعب اد ،ج ،12ص232؛ واع ظ
خرگوشی ،شرف النبى ،ص 248؛ البسوی ،المعرفة والتاریخ ،ج ،1ص536؛ البغ دادی ،المنم ق فی اخب ار ق ریش،
ص25؛ البالذری ،جم ل من انس اب األش راف،ج،2ص111؛المقری زی ،إمتاعاألس ماع ،ج ،6ص 13و15؛ ح ر
عاملی ،وسائلالشیعة ،ج ،27ص 34؛ محدث نوری ،مستدرک الوسائل ،ج ،7ص .)255در کنار این قول مشهور،
روایت دیگری به پیامبر منتسب شده است که طبق آن ،حضرت ق رآن و س نت را در کن ار یکدیگ ر ب رای ه دایت
.مردم تا ابد باقی گذاشته است]2[.با بررسی سند روایت اخیر مشخص میگردد
اوالً ،این حدیث در کتب اصیل روایی اهل سنت نقل نشده است.ثانیاً ،سلسله سند روایت ب ه اب وهریره ب ر میگ ردد.
در بین رجالیها معروف است که ابوهریره به پیامبر خ دا دروغ میبس ت (مجلس ی ،بح اراألنوار ،ج ،2ص 217؛
صدوق ،الخصال ،ج ،1ص 190؛ خوئی ،معجم رجال الحدیث ،ج ،11ص )80و از کعب االحبار یهودی ،جاعل
.حدیث روایت نقل و به او اعتماد میکرد (سبحانی تبریزی ،موسوعة طبقات الفقهاء ،ج ،1ص )40
همچنین از جمله جعلکنندگان اخب ار نادرس تی ب رای ام ام علی(ع) ب ه دس تور معاوی ه ب ود (ابن ابی الحدی د ،ش رح
نهجالبالغ ة ،ج ،4ص )63و معاوی ه در قب ال این خ وش خ دمتى ،ام ارت مدین ه را ب ه وی س پرد( .ابوری ة ،ش یخ
المضیرة أبو هری رة ،ص273؛ هم و ،أضواءعلىالس نةالمحمدیة ،ص216؛ ابنابیالحدی د ،ش رح نهجالبالغ ه ،ج ،1
.ص )539
با اینکه وی تنها یک سال و نه ماه با پیامبر مصاحبت داشت ،از او بیش از هم ه ص حابه روایت هس ت .وی ب راى
تجارت و گردآورى ثروت ،حدیث جعل میکرد (شیخ المضیرة أبوهریرة ،ص125ـ ،)124پس این روایت ض عیف
مشهور حدیث ثقلین ،مطرح میشد
ِ .و غیرمعتبر نباید مورد استناد نویسنده مقاله قرار میگرفت و در کنار نقل
نتیجه
یکی از مب احث مهم در ت اریخ اس الم ،موض وع ص حابه ،جایگ اه و حجّیت ق ول آن ان اس ت ک ه در بین دو فرق ه
دی دگاههای مختل ف و متف اوتی هس ت .ب ا این ک ه لین دا .ل.ک رن نویس نده این مقال ه ،مانن د س ایر مستش رقان و
خاورشناسان ،این مسأله مهم را مورد توجه ق رار داده ،ام ا نتوانس ته اس ت ب ه ط ور کام ل بحث را روش ن و ابع اد
گوناگون و مسائل پیرامون آن را آشکار سازد .وی در بررس ی مف اهیم ،عالوه ب ر اینک ه ب ه من ابع اص یل اس المی
مراجعه نک رده اس ت ،اک ثر من ابع م ورد اس تفادهاش هم از من ابع اهلس نت میباش د و از دی دگاه آن ان ب ه مس ائل و
رویدادها نگریسته است؛ افزون بر آنکه کمتر به منابع متعدد آنها مراجعه کرده و حتی برخی مطالب را دقیق نق ل
.ننموده است که این مشکل ،اساس لغزش پژوهشهای اسالمی از سوی مستشرقان است
مؤلف بر اساس روایات و اعتقادات اهلسنت ،به مسأله حجّیت ق ول ص حابه ،مای ه نج ات ب ودن هم ه آن ان ،روایت
عشره المبشره و ...توجه میکند که این مباحث خدشهپذیرند و نقدهایی بر آنها وارد شده است .مقال ه ب ه ط ور کلی
بدون دستهبندی ،نظم و انسجام خاصی است و پراکندگی در موض وعات مختل ف آن دی ده میش ود و ی ک جانب ه ب ه
.مسائل نگریسته است که چنین پژوهشهایی از نظر روشی اعتبار و ارزش علمی ندارد
پینوشتها
طبق این حدیث رسول خدا 9فرمود« :ابوبکر و عمر و عثمان و على و طلحه و زبیر و عب دالرحمن بن ع وف ][1
و سعد و سعید و ابوعبیدة بن جرّاح در بهشتاند» (هندی ،کنز العمال ،ج ،11ص363؛ حاکم نیشابوری ،المستدرک
على الصحیحین ،ج ،3ص358؛ أبیداود ،سنن ،ج ،4ص343؛ ابن حبان ،صحیح ،ج ،15ص454؛ البغ وى ،ش رح
.السنة ،ج ،14ص129؛ ابن اثیر ،جامع األصول فی أحادیث الرسول ،ج ،8ص)557
حدثنا محمد بن عمر البغدادی قال حدثنا محم د بن الحس ین بن حفص الخثعمی ق ال ح دثنا محم د بن عبی د ق ال« ][2
حدثنا صالح بن موسى قال حدثنا عب د العزی ز بن رفی ع عن أبی ص الح عن أبی هری رة ق ال ق ال رس ول هللا 9إنی ق د
خلفت فیکم شیئین لم تضلوا بعدی أبدا ما أخذتم بهما و عملتم بما فیهما کتاب هللا و سنتی و إنهما لن یفترق ا ح تى ی ردا
علی الح وض» (کم ال ال دین ،ج ،1ص235؛ الجک نی أض واء البی ان فی إیض اح الق رآن ب القرآن ،ج ،7ص259؛
ابنخلدون ،تاریخ ،ج ،1ص747؛ ابنمنده ،کتاب الفوائ د (الغیالنی ات) ،ج ،1ص510؛ ح اکم نیش ابوری ،المس تدرک
.على الصحیحین ،ج ،1ص 172؛ الدارقطنی ،سنن ،ج ،4ص )245
منابع
1. آلوسی البغدادی ،شهاب الدین سید محمود ،روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم ،دارالکتب العلمیه ،بیروت،
1415.ق
2. .ابن ابی الحدید ،شرح نهج البالغه ،دار األحیاء التراث العربی ،بیروت1965 ،م
3. ابن أثیر ،أبو السعادات المبارک بن محمد الجزری ،جامع األصول فی أحادیث الرسول ،تحقی ق ،عب د الق ادر
.األرنؤوط ،مکتبة الحلوانی /مطبعة المالح /مکتبة دار البیان ،بی جا1392 ،ق ،چ اول
4. همو ،النهایة فی غریب الحدیث واألثر ،تحقیق ،طاهر أحمد الزاوى ،محمودمحمد الطناحی ،المکتب ة العلمی ة،
.بیروت1399 ،ق
5. .ابن أثیر ،عز الدین ،اسد الغابه فی معرفة الصحابة ،دار الکتب العلمیة ،بیروت ،بی تا
6. ابن إسحاق السجستانی ،أبو بکر عبد هللا بن سلیمان بن األشعث ،سنن أبی داود ،دارالکتاب الع ربی ،ب یروت،
.بی تا
7. ابن حبان ،محمد بن حبان بن أحمد أب و ح اتم التمیمی البس تی ،ص حیح ابن حب ان ب ترتیب ابن بلب ان ،تحقی ق،
.شعیب األرنؤوط ،مؤسسة الرسالة ،بیروت1414 ،ق1993/.م چ دوم
8. ابنحجر العسقالنى ،احمدبن على ،اإلصابة فى تمییز الصحابة ،تحقیق ،عادل احمد عبد الموجود و على محمد
.معوض ،دارالکتب العلمیة ،بیروت1415 ،ق1995/م ،چ اول
9. ابنحجر العسقالنى ،احمدبن على ،نخبة الفکر فی مصطلح اهل االثر ،دار طریق للنشر والتوزی ع ،الری اض،
1422.ق2001 /.م
.همو ،تهذیب التهذیب ،دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع ،بیروت1404 ،ق1984 /.م ،چ اول 10.
.همو ،لسان المیزان ،مؤسسة األعلمی للمطبوعات ،بیروت1390 ،ق1971/م ،چ دوم 11.
.ابن حزم االندلسی ،ابی محمد علی ،االحکام فی اصول االحکام ،العاصمة ،القاهرة ،بی تا 12.
.ابن درید ،ابی بکر محمد ابن حسن ،جمهرة اللغة ،دار العلم المالیین ،بیروت1987 ،م 13.
.ابن طاوس حلی ،سید علی ،الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف ،مطبعة الخیام ،قم 1400 ،ق 14.
.ابن عاشور ،محمد ابن طاهر ،التحریر و التنویر ،بی نا ،بی جا ،بی تا 15.
ابن عبد البر ،أبو عمر یوسف بن عبد هللا بن محمد النمری القرطبی ،االستیعاب فى معرفة األصحاب ،تحقی ق16. ،
.على محمد البجاوى ،دار الجیل ،بیروت1412 ،ق1992/.م ،چ اول
ابن عبد البر ،أبی عمر یوسف بن عبد هللا بن محمد النمری القرطبی ،جامع بیان العلم و فضله ،تحقیق ،أبو عبد 17.
.الرحمن فواز أحمد زمرلی ،مؤسسة الریان ،دار ابن حزم ،بیجا1424 ،ق2003/.م ،چ اول
.ابن عجیبه ،احمد ابن محمد ،البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید ،انتشارات عباس زکی ،قاهره 1419 ،ق 18.
ابن فارس بن زکریا ،أبی الحسین أحمد ،معجم مقاییس اللغة ،المحقق ،عبد السالم محمد هارون ،اتح اد الکت اب 19.
.العرب ،بی جا1423 ،ق
ابن قیم الجوزیة ،محمد بن أبی بکر أیوب الزرعی أبو عبد هللا ،إعالم الموقعین عن رب العالمین ،تحقی ق ،ط ه 20.
.عبد الرءوف سعد ،دار الجیل ،بیروت1973 ،م
.ابن کثیر الدمشقى ،أبو الفداء اسماعیل بن عمر ،الباعث الحثیث فی اختصار علوم الحدیث ،بیجا ،بیتا 21.
.ابن منده األصفهانی ،الفوائد ،تحقیق ،مسعد عبد الحمید ،طنطا ،دار الصحابة للتراث ،بیجا1412 ،ق ،چ اول 23.
.ابن منظور ،محمد بن مکرم ،لسان العرب ،دار صادر ،بیروت1414 ،ق ،چ سوم 24.
.أبو ریة ،محمود ،اضواء على السنة المحمدیة ،نشر البطحاء ،بی جا ،بی تا ،چ پنجم 25.
.همو ،شیخ المضیرة أبوهریرة ،منشورات مؤسسة األعلمی للمطبوعات ،بیروت ،سوم ،بیتا ،چ سوم 26.
أحمد بن حنبل ،أبو عبدهللا الش یبانی ،فض ائل الص حابة ،تحقی ق ،د .وص ی هللا محم د عب اس ،مؤسس ة الرس الة 27.
.بیروت1403 ،ق ،چ اول
از دیدگاه قرآن ،سیرت و ت اریخ ،نس ل اول مس لمانان ک ه در دای ره اص حاب و ی اران خاتماألنبی اء حض رت محم د مص طفی
ص لیهللا علی هو آل ه و ص حبه وس لم ق رار گرفتن د ،دو دوران متف اوت را تجرب ه کردن د:
1ـ دوران قب ل از اس الم ک ه از آن تحت عن وان «دوران ج اهلیت» ی اد میش ود و مشخص ههای آن عبارتن د از :ش رک و
خرافهپرستی ،ظلم و جور ،فساد اخالقی ،هرج و مرج و جنگ و خونریزی .در این دوران تاریک عربها به ج ای پرس تش
خدای یگانه در عبادت بتها و آلهههای بسیار غرق بودند .تندخو ،سنگدل و برخ وردار از حمیت ج اهلی بودن د .دخترانش ان
را زنده به گور میکردند .عاشق شراب و قمار بودند .غارتگری و چپاول اموال ضعفا معیوب نبود .تعصب نژادی و قبیلهای
بسیار شدیدی در بینشان حاکم بود .به قدری شیفته جنگ بودند که آن را سرگرمی و تفریح میپنداشتند .گاه حادثهای معم ولی
سبب جنگهای ممتد و خونین میشد و دهها سال ادامه مییافت و ب ر اث ر آن ه زاران انس ان بیگن اه کش ته میش د .وض عیت
زندگی آن روزگار را حضرت جعفر بن أبیطالب رضیهللاعنه ،که در هجرت به حبشه سخنگوی مسلمانان مظلوم و مه اجر
ت: یده اس ویر کش ه تص نین ب هچ اه حبش ار پادش ود ،در درب ب
«پادشاها! ما قومی جاهلیتمآب بودیم .بتها را میپرستیدیم و گوشت مردار میخوردیم .به انواع فحشا و منکر آلوده ب ودیم.
به قطع رابطه خویشاوندی عادت داشتیم .پیمانهای حمایت و پناهندگی را به راحتی میشکستیم .نیرومندان ما حق وق ض عیفان
را میبلعیدند .اوضاع و احوال ما بدین منوال بود ،تا آنکه خداوند رسولی را از میان ما مبعوث گردانی د ک ه اص ل و نس ب و
صدق و وفاداری و امانت و نجابتش را نیک میشناسیم .او ما را به سوی خدا فرا خواند تا به توحید و بندگی او درآییم و ه ر
آنچه را که ما و پدران و نیاکان ما از قبیل سنگ ،چوب و انواع بتان میپرستیدهایم ،رها سازیم .به ما دستور داد که راس تگو
و امانتدار باشیم .صله رحم کنیم .حق همسایگی را رعایت کنیم .حریمها را نشکنیم .خونریزی نکنیم .از فحش ا ،دروغگ ویی،
تهمت و افترا ،خوردن مال یتیم و بهتان بستن به زنان شوهردار باز آییم .ما هم او را تصدیق کردیم و ب ه او ایم ان آوردیم»(.
)1
2ـ دوران بعد از اسالم که دوران ایمان ،شناخت و معرفت ،تزکی ه و تطه یر ،و دوران تع الی و تکام ل در فض ایل و مک ارم
اخالقی بود .در این دوران پیامبر گرامی اسالم صلیهللا علیهوسلم اساس اخوت اسالمی جهانی را در مدینه منوره پیری زی
کرد و روابط جدیدی را میان مسلمانان بر اساس عقاید صحیح و اهداف متعالی و بر اساس ایمان و اخوت معنوی بنیان نه اد.
و این سرآغاز حیات جدیدی برای جهان بشریت بود ،چنانکه خداوند ع ّزوج ّل تحت عن وان نعم تی عظیم از آن ی اد میکن د و
د: ان میفرمای ه مؤمن اب ب خط
«و اعتصموا بحبلهللا جمیعا ً و التفرقوا و اذکروا نعمتهللا علیکم اذ کنتم أعدا ًء فألف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته إخوانا و کنتم
علی شفا حفرة من النار فأنقذکم منها ک ذلک ی بینهللا لکم آیات ه لعلکم تهت دون» [آل عم ران ـ « ]103همگی ب ه ریس مان الهی
(قرآن) چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خداوند را بر خود بیاد آورید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او در میان دله ای
شما الفت ایجاد نمود و به برکت نعمت خداوند ،برادر ش دید .ش ما ب ر لب ه گ ودالی از آتش جهنم بودی د ،خداون د ش ما را از آن
رهانی د .این چ نین خداون د آی ات خ ویش را آش کار میس ازد ت ا ش اید ه دایت ش وید».
نکته حایز اهمیت در این آیه آنست که خداوند تألیف قلوب مؤمنان را به خود نسبت داده ،و با این تعب یر ب ه یکی از معج زات
اجتماعی دین اسالم اشاره کرده است .زیرا اگر سابقه دشمنی و عداوت پیشین عرب را در دوران قبل از اسالم مدنظر داش ته
باشیم ،خواهیم دید ک ه چگون ه کینهه ای ریش هدار و جنگه ای خونی نی ک ه س الهای متم ادی در جری ان ب ود ،ناگه ان ب ه ی ک
موضوع ساده و بیاهمیت برای آنان مبدل گردید .و این امر بج ز ب ا تحوی ل و پ االیش یکب اره دله ا ک ه معج زهای الهی ب ود،
هرگز امکانپذیر نبود .خداوند در آیه دیگری تصریح میکند که فراهم ساختن چنین الفت و پیوندی بین دلها از طرق م ادی و
عادی امکانپذیر نبوده و نیست ،آنجا که میفرماید« :هو الذی أی دک بنص ره و ب المؤمنین و ألّ ف بین قل وبهم ل و أنفقت م ا فی
األرض جمیعا ً ما ألفت بین قلوبهم و لکن هللا ألّف بینهم إنه عزیز حکیم»[انفال62 ،ـ]63؛ «خداوند همان ذاتی است که تو را با
یاری خود توسط مؤمنان (مهاجر و انصار) تقویت و پشتیبانی کرد .و (خداوند بود که عربها را با وجود دشمنانگی شدیدشان،
در پرتو نور اسالم و هدایت ربانی دگرگون کرد) و در می ان آن ان الفت ایج اد نم ود .اگ ر هم ه آنچ ه در زمین اس ت ص رف
میکردی ،نمیتوانستی میان دلهایشان انس و الفت برقرار سازی ،ولی خداوند (با هدایت آنان به ایمان و دوس تی و ب رادری)
میانشان انس و الفت ان داخت؛ چ را ک ه او عزی ز (مس لط و نیرومن د ب ر تغی یر جهتگ یری قل وب) و حکیم (ک ارپرداز آگ اه،
ت». دبیری) اس ار و بات پختهک
بدون تردید با بعثت رسول اکرم صلیهللاعلیهوسلم ،هدایات قرآنی و ارشادات حکیمانه آنحضرت ،مک ارم و س جایای اخالقی
را در وجود اصحاب از مهاجرین مکه و انصار مدینه نهادینه کرد و به اوج رساند .رسول اکرم صلیهللاعلیهوس لم در دوران
دعوت اسالمی در مکه و در بدو هجرتش به مدینه ،همواره مردم را به مواسات و همدردی و ارتباط تنگاتن گ فرامیخوان د.
این دعوت ،حکمت و تدبیر پیامبر گرامی اسالم پایههای یک جامعه نو بنیاد اسالمی را استوار گردانید ک ه نم ای ظ اهری آن
بیانگر معارف بلندی بود که آن فرهیختگان و فرزانگان ،در پرتو مصاحبت نبی اکرم صلیهللاعلیهوس لم ،از آنه ا برخ وردار
شده بودند .آنحضرت پیوسته به تعلیم و تربیت و تزکیه نفوس آنان و تشویقش ان ب ه مک ارم اخالق میپرداختن د و آن ان را ب ه
آداب م ودت و ب رادری و ع زت و ش رف و ن یز عب ادات و طاع ات رهنم ون میکردن د.
آنحض رت صلیهللاعلیهوس لم خ ود از چن ان ویژگیه ای ظ اهری و ب اطنی و ش کوهمندی و مک ارم اخالق و محاس ن اعم ال
برخوردار بودند که همه دلها به هوای کوی ایشان به پرواز در میآمد و جانها ،ب ه ی ک اش اره ایش ان ،در راه ح ق پ ر پ ر
میشد .هر سخنی که بر زبان مبارک آنحضرت صلیهللا علیه و سلم جاری میگشت ،ف وراً امتث ال میش د و اص حاب ب رای
عملی کردن آن از یکدیگر سبقت میگرفتند .این نتیجه تهذیب اندیش ه ،ب اال رفتن س طح معن ویت و ش کوفا ش دن اس تعدادهای
ود. لم ب هوس لیهللا علی اتم ص امبر خ ان در مکتب پی ه آن نهفت
این گونه در مدینه منوره جامعهای نوین (مدینهای فاضله) شکل گ رفت ک ه میت وان از آن ب ه عن وان ارجمن دترین و در عین
سادگی و بیآالیشی پر رمز و رازت رین جامع ه در ت اریخ بش ر ی اد ک رد .ب ا چ نین س رمایههای معن وی ،اخالقی و عملیای،
ارکان این جامعه نوین شکل گرفت و در برابر تمامی امواج کوبنده زمانه ایس تادگی ک رد و توانس ت آنه ا را دگرگ ون کن د و
د. وض کن ر را ع اریخ بش یر ت مس
خداوند نیز تجلی صفات اخالقی واالی جامعه مدینه منوره را میستاید و از آنان به عنوان انسانهای ایث ارگر و از خودگذش ته
یاد میکن د« :و ال ذین تب وءوا ال دار و االیم ان من قبلهم یحب ون من ه اجر إلیهم و الیج دون فی ص دورهم حاج ة مم ا أوت وا و
یؤثرون علی أنفسهم و لو کان بهم خصاصة»[حشر]9:؛ «و برای کسانی ک ه در این س را (مدین ه من وره) و در س رای ایم ان
سکنا گزیدند ،هر مسلمانی را که به سوی آنان هجرت کند ،دوست میدارند و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داد ش ده
اس ت ،احس اس نمیکنن د و آن ان را ب ر خ ود ت رجیح میدهن د ،ه ر چن د خودش ان بس یار نیازمن د باش ند».
اهمیت موضوع فوق (انقالب وحدت و برادری در میان قبایل کینهتوز عرب) از نظر دانشمندان و مؤرخان غیرمس لمان ن یز
مخفی نمانده و همگی با اعجاب فراوان از آن یاد کردهاند .به عن وان نمون ه ،مستش رق آلم انی ک اتنی ( )Caetaniمینویس د:
«این اصحاب ،نمایندگان راستین پیامبر اکرم صلیهللاعلیهوسلم ،دع وتگران آین ده اس الم و ح املین پی ام و تع الیم آن حض رت
صلیهللاعلیهوسلم بودند .ارتباط پیوسته و عشق و محبت خالصانه آنان به پیامبر گرامی صلیهللاعلیهوسلم به حدی رس یده ب ود
که تاریخ تمدن و اجتماعی بشریت از ارائه چنین نظیر و نمونهای قاصر و ناتوان است .واقعیت این است که تحوالت اساس ی
و عمیقی از هر حیث در وجود آنان به وقوع پیوسته بود؛ به گونهای که پس از رسول اکرم صلیهللاعلیهوس لم در س ختترین
شرایط و تحوالت سیاسی و نظامی به خوبی ثابت کردند ،بذری را که تعلیمات زیبای پیامبر گ رامی اس الم صلیهللاعلیهوس لم
در مناسبترین و آمادهترین زمین کاشته بود ،محصول خوبی را به ثمر رسانده است .و این بر اثر وجود شخصیتهای م دیر
و مدبر و باصالحیتی بود که در میان آنان وجود داشتند .آنان پاسداران و امنای کت اب مق دس آس مانی و س یره پ اکیزه رس ول
اکرم صلیهللاعلیهوسلم و نخستین رهبران ،دانشمندان ،فقها و محدثان جامعه اسالمی در صدر اسالم بودند»)2(.
———————————————————