You are on page 1of 10

‫بیانات در دیدار معلمان‬

‫بت هفته‌ی معل ّم(‪)۱‬‬ ‫ه مناس‬ ‫ب‬

‫‪ ‬‬

‫رّحیم‬ ‫رّحمن ال‬ ‫م هللا ال‬ ‫بس‬

‫الس الم علی س یّدنا و نبیّن ا ابی‌القاس م‬


‫ّ‬ ‫ب الع المین و الصّ الة و‬
‫و الحم د هلل ر ّ‬

‫م د و علی آل ه الطّی ّ بین الط ّ اهرین المعص ومین س یّما بقی ّ ة هللا فی‬
‫المص طفی مح ّ‬

‫ین‬ ‫‪.‬االرض‬

‫خیلی خوش آمدید برادران عزیز‪ ،‬خ واهران عزی ز‪ ،‬نم ونه‌ای از برت رین و ش ریف‌ترین قش رها و خ دمتگزاران کش ور‪ ،‬یع نی ج امعه‌ی‬

‫می را بیان کردن د‪ .‬آنچ ه اط ّالع‬


‫معل ّمین کشور‪ .‬از بیانات این برادر عزیزمان‪ ،‬سرپرست محترم‪ ،‬تشکّر میکنم؛ نکات بسیار خوب و مه ّ‬

‫دادند که انجام گرفته ــ که بنده از بعضی از آنها بی‌خبر بودم ــ مهم است‪ ،‬آنچه هم که گفتند بنا است انجام بدهند و اقدام بکنن د‬

‫مت کنند؛ اینها همه‌ شدنی است‪ .‬اگر کسی تصوّر بکند که این بلندپروازی است و رفتن به سوی‬
‫میّت است‪ .‬باید ه ّ‬
‫بسیار حائز اه ّ‬

‫یک افقهایی است که دستمان به آن نمیرسد‪ ،‬قطعاً اشتباه کرده‪ .‬همه‌ی اینه ایی ک ه گفتن د توقّع اتِ م ا اس ت و ش دنی اس ت؛‬

‫م ت میخواهد‪ ،‬کاردانی میخواهد‪ ،‬پیگیری میخواهد و کمک الهی شامل یک چنین حرکتی خواهد ب ود ان‌ش اءهللا‪ .‬از س رودی هم‬
‫ه ّ‬

‫که اجرا کردید تشکّر میکنم؛ سرود متفاوتی بود که با توحید الهی شروع شد‪ ،‬با مدح معل ّم ادامه پیدا کرد؛ انص افاً ج ای همین هم‬

‫ود‬ ‫وب ب‬ ‫پردازد؛ خیلی خ‬ ‫دح معل ّمین ب‬ ‫هم‬ ‫ان ب‬ ‫د الهی‪ ،‬انس‬ ‫د از حم‬ ‫ه بع‬ ‫تک‬ ‫‪.‬هس‬

‫هری را گرامی میدارم که به معنای واقعی کلمه یک معل ّم بود‪ .‬همه‌ی آن خصوص یّاتی ک ه م ا‬
‫یاد شهید عزیزمان مرحوم آیت‌هللا مط ّ‬

‫هد داش ت‪ ،‬دقّت داش ت‪،‬‬


‫در معل ّمین مدارسمان یا مدرّسین دانشگاه‌هایمان انتظار داریم‪ ،‬در این مرد وجود داشت؛ علم داشت‪ ،‬تع ّ‬

‫پیگ یری داش ت‪ ،‬نظم و انض باط در ک ار داش ت؛ خیلی خصوص یّات مثبت در این م رد ب زرگ وج ود داش ت‪ .‬بحمدهللا ش هادت او هم‬

‫برکاتی برای کشور داشت؛ خود ایشان که خب به مقامات عالی رسید و آثار ایشان [هم] بر اثر این شهادت‪ ،‬در دل جامعه ج ا ب از‬

‫کرد‪ .‬من توصیه میکنم نوشته‌های ایشان و تنظیم‌شده‌های سخنرانی‌های ایشان را‪ ،‬بخصوص معل ّمین‪ ،‬حتماً نگاه کنند و بخوانن د؛‬

‫ورد‬ ‫ان میخ‬ ‫ه دردت‬ ‫‪.‬خیلی ب‬

‫خب‪ ،‬این جلسه در واقع اوّال ً برای تکریم جامعه‌ی معل ّمین کشور است که بنده خودم را موظ ّف میدانم این تکریم را هر سال انج ام‬

‫نیم‬ ‫رض میک‬ ‫د جمله‌ای ع‬ ‫روز هم چن‬ ‫ه ام‬ ‫وزش‌وپرورش ک‬ ‫اب آم‬ ‫اتی در ب‬ ‫اً نک‬ ‫دهم‪ ،‬ثانی‬ ‫‪.‬ب‬

‫به گمان من اوّلین مطلبی که در باب معل ّم باید بنده امروز عرض بکنم‪ ،‬سپاس از جامعه‌ی معل ّمان است؛ این سربازان گمنام نظ ام‬

‫اسالمی و اسالم و مسلمین که در اطراف کشور‪ ،‬در دورترین نق اط کش ور‪ ،‬بی‌سروص دا مش غول کارن د‪ ،‬مش غول مجاهدتن د و ب ا‬

‫سختی‌ها‪ ،‬با مشکالت فراوان‪ ،‬دارند کار میکنند‪ .‬در واقع‪ ،‬فرزندان مل ّت را این جامعه‌ی معل ّمین دارن د ت ربیت میکنن د و آنه ا را ب رای‬
‫آینده‌ی روشنی آماده میکنند‪ .‬حاال همه‌ی معل ّمین یک‌جور نیستند؛ مثل همه‌ی جوامع دیگر‪ ،‬مثل همه‌ی قش رهای دیگ ر‪ ،‬س طوح‬

‫مختلفی دارند‪ ،‬ا ّما آن نگاه کل ّی به معل ّم این است که عرض کردم‪ .‬کمبود امکانات هم دارند که این فقط مال ام روز هم نیس ت‪ .‬در‬

‫دس‪ ،‬معل ّمین کش ور نزدی ک ب ه پنج ه زار ش هید دادن د؛‬


‫گذشته هم معل ّمین در آزمونهای گوناگون سربلند بیرون آمدند‪ .‬در دفاع مق ّ‬

‫معل ّمان کشور چهار هزار و نهصد و خرده‌ای شهید دادند‪ .‬دانش‌آموزانی ک ه غالب اً تحت ت أثیر نَ َفس گ رم معل ّمین ب ه جبه ه رفتن د و‬

‫شهید ش دند‪ ،‬ح دود ‪ ۳۶‬ه زار نفرن د؛ این دانش‌آم وزان ممکن اس ت تحت ت أثیر خ انواده و مس جد و رفق ا هم بودن د‪ ،‬ا ّم ا اغلب ی ا‬

‫رم این معل ّمین بودند‬ ‫أثیر نَ َفس گ‬ ‫د‪ ،‬تحت ت‬ ‫ه رفتن‬ ‫ه جبه‬ ‫تانی ک‬ ‫وز و دبیرس‬ ‫ان دانش‌آم‬ ‫یاری از این جوان‬ ‫‪.‬بس‬

‫هد ــ به نظر من مهم‌ترین کار در کشور است؛ یعنی تربیت و تعلیم نونهاالن کشور‪ ،‬یعنی‬
‫کاری که معل ّم بر عهده گرفته ــ معل ّم متع ّ‬

‫ساختن آینده‌ی کشور‪ .‬معل ّم در واقع معمار آینده‌ی کشور است‪ .‬امروز شما دارید فردای کشور را میسازید‪ .‬اگر بتوانید انسان آگاه‪،‬‬

‫ه دات مل ّی ت ربیت کنی د‪،‬‬


‫عالم‪ ،‬اهل فکر کردن‪ ،‬متفکّر‪ ،‬اهل منطق‪ ،‬باایمان‪ ،‬بااراده‪ ‌،‬متشرّع‪ ،‬پایبند به اخالق اسالمی‪ ،‬پایبند ب ه تع ّ‬

‫بزرگ‌ترین خدمت به کشور انجام گرفته؛ یعنی واقعاً هیچ خدمت دیگری قابل مقایسه‌‌ی با این نیست‪ .‬این قضیّه‌ی ت ربیت نوجوان ان‬

‫متوس ط‬
‫ّ‬ ‫میّت مضاعف پیدا میکند‪ .‬اگر ما با یک جامعه‌ی جوان و نوج وانِ‬
‫جه به هوش نوجوان ایرانی‪ ،‬ضریب پیدا میکند و اه ّ‬
‫ما‪ ،‬با تو ّ‬

‫متوسط هوش جهانی باالترن د‪ ،‬قض یّه‬


‫ّ‬ ‫قشر جوانِ هوشمند مواجهیم که از‬
‫ِ‬ ‫از لحاظ ذهنی مواجه بودیم‪ ،‬یک جور بود؛ حاال که با یک‬

‫جور دیگر است‪ .‬این ثروت عظیمی است‪ .‬اگر ما این موجود باارزش‪ ،‬یع نی این ج وان هوش مند را ــ ک ه هوش مندیِ خ ودش را در‬

‫واهر‬
‫ِ‬ ‫المپیادها‪ ،‬در مسابقات جهانی‪ ،‬در همه چیز ثابت کرده ــ تربیت نکنیم و به جایگاه شایسته نرسانیم‪ ،‬واقعاً جفا ش ده؛ این ج‬

‫اخت‬ ‫وب س‬ ‫دخ‬ ‫ت‪ ،‬این را بای‬ ‫تی‌ای اس‬ ‫‪.‬قیم‬

‫خب‪ ،‬این نقش و جایگ اه معل ّم اس ت‪ .‬جایگ اه خیلی مهم اس ت‪ ،‬خیلی ب اال اس ت‪ ،‬مس ئولیّت هم ب ه همین ان دازه ب اال اس ت؛‬

‫مسئولیّت هم باال است‪ .‬چون راجع به این قضیّه خیلی صحبت کرده‌ایم ــ هم خود بنده صحبت کرده‌ام‪ ،‬هم همه صحبت کرده‌اند ــ‬

‫رض میکنم‬ ‫اه را ع‬ ‫ل کوت‬ ‫د سرفص‬ ‫‪.‬من چن‬

‫یکی اینکه شاگرد را معل ّم مثل فرزند خودش بداند‪ .‬شما در مورد پس ر خودت ان ی ا دخ تر خودت ان چ ه آرزوه ایی داری د؟ نمیخواهی د‬

‫خوشبخت باشد؟ نمیخواهید سربلند باشد؟ نمیخواهید عاقل باشد؟ نمیخواهید باس واد باش د؟ نمیخواهی د رفت ار او در جوام ع‪ ،‬در‬

‫چه‌اش این چیزها را میخواهد؛ عین همینها را از این شاگردتان هم بخواهید‪ .‬یعنی‬
‫خانواده‌ها‪ ،‬احترام‌برانگیز باشد؟ انسان راجع به ب ّ‬

‫کار شما در درجه‌ی اوّل درس‌دادن است‪ ،‬ا ّما در خالل هر درسی ــ بنده بارها گفته‌ام گاهی مثال ً یک معل ّم ریاضی یا معل ّم فیزیک‪،‬‬

‫در اثنای درس‪ ،‬یک کلمه میگوید که از یک ساعت سخنرانی‌ای که بنده‌ی مثال ً واعظ میکنم تأثیرش در این ج وان بیش تر اس ت! ب ا‬

‫یک کلمه؛ اینها را دیده‌ایم ــ با رفتار‪ ،‬با کردار‪ ،‬با بیان‪ ،‬ایمان را‪ ،‬صالح را‪ ،‬صالحیّتهای انسانی را در این شاگرد پرورش بدهید‪ .‬ف رض‬

‫کنید فرزند خودتان است‪ ،‬دارید او را پرورش میدهید؛ این اوّلین توقّعی است که انسان از معل ّمین دارد‪ .‬البتّ ه این غ یر از مس ئله‌ی‬

‫«پرورشی» است که بعداً عرض خواهم کرد؛ آن امور پرورشی‪ ،‬مستقاّل ً یک مسئله‌ی ج داگانه‌ای اس ت؛ بعض ی‌ها اینه ا را ب ا هم‬

‫مخلوط میکنند‪ .‬آنهایی که میخواستند «پرورشی» را تعطیل کنن د‪ ،‬میگفتن د «معل ّم در هم ان ح الِ تعلیم‪ ،‬پ رورش هم بده د»‪ ،‬ک ه‬

‫خب این حرف ناقص و ناتمامی است؛ لکن در اثنای تعلیم میشود به معنای واقعی تربیت هم انجام داد‪« ،‬پرورشی» هم ب ه ج ای‬

‫ود‬ ‫‪.‬خ‬
‫یک نکته‌ی دیگر تشویق دانش‌آموزان به حضور در مراکزی است که آن مراکز برکت‌آفرین است‪ ،‬نورآفرین است‪ ،‬مثل مس اجد‪ ،‬مث ل‬

‫هیئتها‪ .‬به‌تجربه ثابت شده جوانی که با مسجد سر و کار دارد و ارتب اط دارد‪ ،‬خ یرش بیش تر ب ه جامع ه میرس د؛ یع نی احتم الش‬

‫آدم ج وان ی ا غ یرجوانِ مس جدی منح رف نمیش ود؛ چ را‪ ،‬همه‌ی احتم االت وج ود دارد‪ ،‬لکن این زمین ه ی ک‬
‫ِ‬ ‫بیشتر است‪ .‬نه اینکه‬

‫ی است‬ ‫یار باارزش‬ ‫‪.‬زمینه‌ی بس‬

‫یک نکته در مورد رفتار معل ّم اهتمام به حضور دانش‌آموز در مدرسه است‪ .‬خب این قضیّه‌ی کرونا و این آموزش مج ازی و آم وزش از‬

‫راه دور واقعاً ضربه زد‪ ،‬یعنی اختالل ایجاد کرد در کار آموزش کشور‪ .‬ممکن است که ما بگوییم با فضای مجازی و ارتب اط وی دئویی و‬

‫امثال اینها میشود درس را تعلیم داد‪ ،‬ا ّما شاگرد‪ ،‬دانش‌آموز‪ ،‬غیر از یادگیری و شنیدن درس‪ ،‬احتیاج ب ه حض ور در فض ای آموزش ی‬

‫دارد؛ احتیاج دارد به اینکه بین همساالن خود‪ ،‬همکاران خود‪ ،‬همسانان خود حضور داشته باشد؛ این هم‌اف زایی ایج اد میکن د‪ ،‬این‬

‫خیلی مهم است‪ .‬باید سعی بشود که دانش‌آموز در مدرسه حضور پیدا بکن د؛ مدرس ه موض وعیّت دارد‪ .‬این هم ی ک مطلب‪ .‬خب‪،‬‬

‫عرض کردیم که کرونا ضربه زد‪ ،‬این فتنه‌ها و اغتشاشها و مانند اینها هم ضربه میزند؛ یعنی اینها با این ناامنی‌هایی که در خیاب ان‬

‫و از این قبیل درست میکنند‪ ،‬یکی از ضرباتی که به کشور میزنن د همین اس ت ک ه مدرس ه‌ها را ن اامن میکنن د‪ .‬ی ا همین مس ائل‬

‫مربوط به مسمومیّت و مانند اینها اگر حاال واقعی باشد یا شایعه باشد‪ ،‬دست دشمن اگر در ک ار باش د ک ه ظ اهراً هم همین‌ج ور‬

‫‪.‬اس ت‪ ،‬این واقع اً ی ک ض ربه‌ ب ه اس اس ک ار در کش ور و اس اس آم وزش‌وپرورش اس ت‪ ،‬چ ون از حض ور در مدرس ه م انع میش ود‬

‫یکی از چیزهایی که از معل ّمین عزیز و محترم انتظار میرود این است که احساس هویّت ای رانی و اس المی و شخص یّت مل ّی را در‬

‫کودکان این کشور باید زنده کنید‪ .‬مسئله‌ی زبان مهم است‪ ،‬مسئله‌ی ملّیّت مهم است‪ ،‬مسئله‌ی پرچم مهم است؛ دلبسته بای د‬

‫باش د؛ اینه ا چیزه ای الزمی اس ت‪ ،‬اینه ا اساس ی اس ت‪ .‬بایس تی این ش ناخت را‪ ،‬این هویّت‌شناس ی مل ّی و شخص ی را در‬

‫ن خودش افتخار کند‪ .‬البتّه افتخار هم دارد‪ .‬فقط هم ب ا اینک ه [بگ وییم] «افتخ ار‬
‫دانش‌آموز زنده کنید؛ [دانش‌آموز] باید به ایرانی بود ِ‬

‫کنید»‪ ،‬با توصیه‪ ،‬درست نمیشود‪ .‬حاال بعد من در باب کتابهای درسی عرض خواهم ک رد؛ مف اخر مل ّی‪ ،‬س ابقه‌ی ف رهنگی‪ ،‬ع زّت‬

‫تاریخی‪ ،‬وقتی که به نوجوان و جوان نشان داده بشود‪ ،‬در او احساس عزّت به وجود می‌آید‪ .‬دیگران تاریخی ندارند‪ ،‬برای خودش ان‬

‫تاریخ درست میکنند‪ ،‬فیلمش را هم میفرستند اینجا در تلویزیون ما پخش میشود؛ نه چنان قهرمانه ایی دارن د‪ ،‬ن ه چن ان آدمه ایی‬

‫تاریخی ُپر از حماسه و ُپر از شجاعت و ُپر از‬


‫ِ‬ ‫دارند‪[ ،‬ولی] درست میکنند؛ هنر است‪ ،‬هنر فیلم‌سازی است‪ .‬ما این‌ همه گذشته‌ی‬

‫د‪ .‬این هم یکی‬ ‫کوت میمان‬ ‫ا مس‬ ‫اعی داریم‪ ،‬اینه‬ ‫انی و اجتم‬ ‫ری و انس‬ ‫الیه‌ی بش‬ ‫فات ع‬ ‫‪.‬ص‬

‫خب‪ ،‬عرض کردم که چند نکته توقّع از معل ّمین اس ت‪ .‬م ا از معل ّم توقّ ع داریم احس اس مس ئولیّت کن د و این توقّ ع‪ ،‬توقّ عِ به‌ج ایی‬

‫است؛ ا ّما در مقابل‪ ،‬در قبال معل ّم هم باید احساس مسئولیّت بشود‪ .‬باید انصاف را رع ایت ک رد؛ وق تی نظ ام از ج امعه‌ی معل ّمی‬

‫توقّعی دارد‪ ،‬باید در قب ال این جامع ه احس اس مس ئولیّت هم بکن د‪ .‬این احس اس مس ئولیّت [هم] در همه‌ی ابع اد اس ت؛ فق ط‬

‫مسئله‌ی معیشت نیست‪ .‬البتّه مسئله‌ی معیشت خیلی مهم است‪ ،‬ا ّما فقط مسئله‌ی معیشت نیست‪ ،‬مس ئله‌ی تجربه‌آم وزی‬

‫است‪ ،‬مسئله‌ی مهارت‌آموزی است؛ همین چیزهایی که حاال سرپرست محترم در سخنرانی‌شان گفتند که راج ع ب ه معل ّمین این‬

‫کارها را باید بکنیم یا میخواهیم بکنیم‪ ،‬اینها جزو وظایف است‪ ،‬اینه ا کاره ایی اس ت ک ه بای د انج ام بگ یرد؛ یع نی اینه ا احس اس‬
‫مسئولیّت دستگاه در قبال معل ّم است؛ [مثل] آموزشهای ض من خ دمت و همین رس یدگی ب ه دانش گاه فرهنگی ان‪ .‬این دانش گاه‬

‫ا خیلی مهم است‬ ‫ه اینه‬ ‫یدگی ب‬ ‫د‪ ،‬رس‬ ‫ربیت معل ّم کاّل ً خیلی مه ّ‬
‫من‬ ‫تگاه‌های ت‬ ‫ان خیلی مهم اس ت و دس‬ ‫‪.‬فرهنگی‬

‫خب‪ ،‬چند جمله هم در ب اب اص ل مس ئله‌ی آم وزش‌وپرورش ع رض میک نیم‪ .‬ی ک مطلب درب اره‌ی جایگ اه آم وزش‌وپرورش در نظ ام‬

‫مدیریّت کشور است‪ .‬اصال ً‪  ‬آموزش‌وپرورش در مدیریّت اداره‌ی کشور چه جایگاهی دارد؟ این را باید ا ّول به بعضی بفهمانیم‪ .‬به نظر‬

‫بنده‪ ،‬بعضی هنوز قادر نیس تند نقش آم وزش‌وپرورش را در پیش رفت همه‌ج انبه‌ی کش ور درک کنن د‪ .‬ی ک خط ای راه بردی در بین‬

‫ی این دس تگاه حی اتی اس ت‪[ .‬ب رخی‬


‫برخی از مسئولین در گذشته وجود داشته که خسارتهایی هم وارد آورده‪ ،‬و آن کوچک‌انگ ار ِ‬

‫مسئولین] قدر و عظمت و ابعاد تأثیر این دستگاه حیاتی را نشناختند‪ ،‬بعضی آن را به صورت یک مزاحم و به صورت یک مجم وعه‌ی‬

‫مصرفی نگاه کردند‪ .‬اینها را که من عرض میکنم‪ ،‬چون حرفهایی را از خود افراد شنیده‌ام؛ به بنده میگفتند که مثال ً فرض کنی د فالن‬

‫ق در از ب ودجه‌ی کش ور ص رف آم وزش‌وپرورش میش ود‪ .‬دنب اله‌اش چیس ت؟ دنب اله‌اش برون‌س پاری اس ت ک ه ح اال من راج ع ب ه‬

‫برون‌سپاری عرض خواهم کرد‪ .‬یعنی به چشم یک مزاحم به آم وزش‌وپرورش نگ اه میکردن د؛ خب این معل وم اس ت ن تیجه‌اش چ ه‬

‫ود‬ ‫‪.‬میش‬

‫به نظر بنده‪ ،‬عبور از گردنه‌های دشوار پیشرفت ــ که ما دنب ال پیش رفت همه‌ج انبه‌ی کش ور هس تیم و در این مس یر گردنه‌ه ای‬

‫دش واری وج ود دارد ــ ب دون کم ک آم وزش‌وپرورش ممکن نیس ت‪ .‬ام روز از زب ان ص احب‌نظران و ص احبان تخصّ ص در زمینه‌ه ای‬

‫اقتصادی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬فرهنگی و حتّی سیاسی‪ ،‬انسان می‌شنود که وقتی راجع به مشکالت اساس ی و گره‌ه ای س خت کش ور‬

‫بحث میشود‪ ،‬عالج کار را در مدرسه جستجو میکنند‪ :‬اگر مثال ً در ‪ ۲۰‬سال قبل یا ‪ ۲۵‬س ال قب ل ب ه مدرس ه رس یده ب ودیم‪ ،‬ام روز‬

‫فالن مشکل وجود نداشت؛ این را متخصّصین میگویند‪ ،‬این را ص احب‌نظران میگوین د و این درس ت اس ت‪ ،‬این نگ ا ِه ک امال ً درس تی‬

‫است‪ .‬چاره‌ی کار در اصالح مدرسه است‪ ،‬در برنامه‌ریزی درس ت ب رای مدرس ه و ب رای ج وان و نوج وان اس ت؛ این ی ک حقیق تی‬

‫است که وجود دارد‪ .‬خب نگاه به آم وزش‌وپرورش بای د این نگ اه باش د؛ اگ ر این نگ اه ب ود‪ ،‬امی دواری وج ود دارد ک ه ب ر همین پای ه‬

‫مت وجود داشت‪ ،‬همان‌طور که عرض کردم‪ ،‬عملی است‪ ،‬خواهد ش د؛ یع نی م ا هیچ‬
‫برنامه‌ریزی بشود و اگر برنامه‌ریزی شد و ه ّ‬

‫مت و پش تکار دنب الش باش د‪.‬‬


‫چیز نشدنی نداریم‪ ،‬همه‌ی اینها شدنی است؛ منتها اوّل باید نگاه‪ ،‬نگاه درستی باشد‪ ،‬بع د هم ه ّ‬

‫میّت دس تگاه حی اتی آم وزش‌وپرورش اس ت؛ این را هم ه بای د بدانن د؛ هم م ردم‪[ ،‬هم] خ ود‬
‫خب پس مطلب اوّل م ا فهم اه ّ‬

‫آموزش‌وپرورش و البتّه مسئولین کشور ــ تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران در قوّه‌ی مقنّنه و عمدتاً در قوّه‌ی مجریه ــ بدانند ک ه اه ّ‬
‫میّت‬

‫اد است‬ ‫در زی‬ ‫تگاه چق‬ ‫‪.‬این دس‬

‫یک نکته‌ی مهم که غالباً در آموزش‌وپرورشِ ما از آن عب ور میش ود و ب ه آن تو ّ‬


‫ج ه نمیش ود‪ ،‬مس ئله‌ی ثب ات م دیریّت اس ت‪ .‬در این‬

‫تیم‪ .‬گفت‬ ‫اتی هس‬ ‫ار بی‌ثب‬ ‫ا دچ‬ ‫میّت‪ ،‬م‬


‫ه این اه ّ‬ ‫ه این عظمت‪ ،‬ب‬ ‫تگا ِه ب‬ ‫‪:‬دس‬

‫اخت‬ ‫وس‬ ‫ارتی ن‬ ‫د عم‬ ‫ه آم‬ ‫رک‬ ‫ه‬

‫رداخت(‪)۲‬‬ ‫ری پ‬ ‫ه دیگ‬ ‫نزل ب‬ ‫رفت و م‬


‫رفتن او] نیمه‌کاره رها میشود‪ ،‬دیگری می‌آید‪ .‬اینجا ب ه من گ زارش‬
‫ِ‬ ‫یکی می‌آید یک برنامه‌ای میریزد‪ ،‬یک کاری را شروع میکند‪[ ،‬با‬

‫دادند ــ البتّه خود بنده هم میتوانستم بفهمم‪ ،‬ا ّما در گزارشها هم بود ــ که از سال ‪ ۹۲‬تا کنون ک ه ده س ال اس ت‪ ،‬م ا پنج وزی ر و‬

‫دیگر‌ م ا‪[ ،‬مث ل] وزارت خارج ه ی ا‬


‫ِ‬ ‫چهار سرپرست در آموزش‌وپرورش دیده‌ایم! این چیز خیلی عجیب‌وغریبی است‪ .‬خب در وزارتهای‬

‫وزارت جهاد کشاورزی‪ ،‬هفت سال‪ ،‬هشت سال‪ ،‬گاهی بیشتر‪ ،‬یک وزیر در دو دولت میمانَد؛ چرا در وزارت آم وزش‌وپرورش این‌ج ور‬

‫بی‌ثباتی در مدیریّت وجود دارد؟ ببینید‪ ،‬همه‌ی ف ّعالیّتهای دیربازده به ثب ات م دیریّت احتی اج دارد‪ ،‬از جمل ه آم وزش‌وپرورش ک ه خب‬

‫ف ّعالیّتش خیلی دیربازده است؛ یعنی شما که امروز روی نوجوان دارید برنامه‌ریزی میکنی د‪ ،‬این بایس ت مثال ً بیس ت س ال دیگ ر ی ا‬

‫سی سال دیگر اثرش ظاهر بشود‪ .‬اینها به ثبات در مدیریّت احتیاج دارد‪ .‬خب وق تی وزی ر ع وض ش د‪ ،‬خیلی‌ه ای دیگ ر هم ع وض‬

‫میشوند؛ معاونها عوض میشوند‪ ،‬مدیرها عوض میشوند‪ ،‬مدیران میانی عوض میشوند‪ ،‬حتّی شنیده‌ام گاهی مثال ً ت ا س طح م دیر‬

‫ئله است‬ ‫ک مس‬ ‫ود‪ .‬این هم ی‬ ‫وض میش‬ ‫رع‬ ‫د وزی‬ ‫ا رفت‌وآم‬ ‫هب‬ ‫‪.‬مدرس‬

‫یک نکته‌ی دیگر در باب آموزش‌وپرورش ــ که این هم یکی از اساسی‌ترین نکات مربوط به آموزش‌وپرورش است ــ مسئله‌ی انطباق‬

‫یا عدم انطباق نظام آموزشی آموزش‌وپرورش و نظام ساختاری آموزش‌وپرورش با نیازهای کشور است‪ .‬ساختار آم وزش‌وپرورش م ا‬

‫ــ مثال ً وضع کالس‌بندی‌های دبستان و دبیرستان یا [برنامه‌ریزی‌های] منطقه‌ای و امثال اینها ــ و همچ نین ت رتیب درس ی و علمی‬

‫در این دستگاه عظیم‪ ،‬چقدر با نیازهای کشور تطبیق میکند؟ این یکی از آن مسائل بسیار مهم اس ت‪ .‬مس ئوالن ع الی ف رهنگی‬

‫کشور‪ ،‬بخصوص در خود آموزش‌وپرورش‪ ،‬باید روی این فکر کنن د‪ .‬البتّ ه در ش ورای ع الی انقالب ف رهنگی هم بای د فک ر کنن د و آن‬

‫شورای عالی آموزش[و پرورش] باید روی این فکر کنند‪ ،‬مدیران اجرائی آموزش‌وپرورش هم باید روی این فکر کنند‪ .‬ما در کش ور ب ه‬

‫چه چیزی احتیاج داریم و حاال به این نوجوان‌مان چه چیزی داریم یاد میدهیم؟ آیا این به درد فردای او خواهد خورد؟ البتّه کش ور ب ه‬

‫نیروی متفکّر و دانشمند احتیاج دارد؛ [ا ّما] به نیروی کار چطور؟ احتیاج ندارد؟ همان قدر که به نیروی مغزافزار نیاز است‪ ،‬ب ه ب ازوی‬

‫کارافزار هم نیاز است‪ ،‬در سطح کشور‪ ،‬در همه‌ی بخش ها؛ این را چه‌ج وری تنظیم میک نیم؟ هم ان ان دازه‌ای ک ه ب ه نرم‌اف زار نی از‬

‫از داریم‬ ‫خت‌افزار نی‬ ‫هس‬ ‫‪.‬داریم‪ ،‬ب‬

‫خب االن نسبت این آموزشهای عمومی که در دبیرستان‌های ما رایج است‪ ،‬با آموزش فنّی‌وح رفه‌ای آی ا نس بت متع ادلی اس ت؟‬

‫بنده چقدر در دورانهای گذشته راج ع ب ه آموزش های فنّی‌وح رفه‌ای س فارش ک ردم!(‪ )۳‬خب ح اال ایش ان گفتن د ک ه ی ک مق داری‬

‫افزایش پیدا کرده ا ّما باید نسبت‪ ،‬یک نسبت متعادلی باشد‪ .‬یا مثال ً آیا نیروی ِ‬
‫کار ماهر در نظ ام آموزش ی م ا پ رورش پی دا میکن د؟‬

‫مهارت در کار‪ ،‬به انواع خ دمات الزم‪ ،‬در تولی د و در امث ال اینه ا‪ .‬خب آم وزش‌وپرورش بای د فک ر اینه ا را بکن د‪ .‬ی ا این مس یر کن ونی‬

‫دبیرستان‌های ما؛ مسیر کنونی یک مسیری است به سمت دانشگاه؛ یعنی این [مس یری] ک ه االن هس ت ی ک داالنی اس ت از‬

‫دبستان و دبیرستان به سمت دانشگاه؛ آیا این ضروری است؟ واقعاً باید همه همین‌طور بیایند عبور کنند بروند به سمت دانشگاه؟‬

‫این ضروری است؟ این اصال ً برای کشور بهره‌ده است؟ من چند روز قبل از این در جمع کارگران عزیز که اینج ا بودن د گفتم(‪ )۴‬ــ ب ه‬

‫نظرم آنجا گفتم ــ که ما یک تعداد زیادی دیپلمه را تبدیل میکنیم به کارشناس‌ها و کارشناس‌های ارشد بیکار و ناراضی و مع ترض‪،‬‬

‫ب درسش وجود ندارد‪ .‬واقعاً روی اینها باید فکر کرد‪ ،‬اینها را باید مالحظ ه ک رد‬
‫کار مناس ِ‬
‫‪.‬که حق هم دارند؛ این همه درس خوانده‪ِ ،‬‬

‫آیا م ا من ابع انس انی خودم ان را ک ه ارزش مندتر از من ابع م ادّی هس تند‪ ،‬درس ت داریم توزی ع میک نیم؟ من ابع انس انی م ا همین‬
‫نوجوان‌ها و همین جوانهای ما هستند دیگر؛ توزیع اینه ا در بخش های مختل ف آموزش ی توزی ع درس تی اس ت؟ اینه ا مهم اس ت‪.‬‬

‫باالخره سیاست اصلی در آموزش‌وپرورش باید سودمند بودن آموزشها برای آینده‌ی کشور باشد‪ .‬م ا ف ردا در کش ور ب ه چ ه چ یزی‬

‫احتیاج داریم؟ این را بایستی فکر کنیم‪ .‬یک وقتی چند سال پیش‪ ،‬یکی از دوستانی که در این کاره ای آم وزش و مانن د اینه ا ب ود‬

‫میگفت ما در کشور خودمان‪ ،‬به حسب نسبت جمعیّت‪ ،‬بیشتر از آمریکا مهن دس داریم! آنه ا روی چ ه چ یزی بیش تر ک ار میکنن د؟‬

‫روی علوم انسانی؛ چرا؟ برای خاطر اینکه آنچه دنیا را اداره میکند علوم انسانی است؛ سیاست است‪ ،‬مدیریّت است‪ ،‬اینها است‬

‫که دارد سیاستهای دنیا و حرکتهای دنیا را پیش میبرد و اداره میکند؛ روی این بیشتر تکیه میکنند‪ .‬حاال من نمیخواهم این را توصیه‬

‫کنم؛ من نمیخواهم بگویم جلوی مهندسی را بگیریم یا مثال ً علوم انسانی را چه کار کنیم؛ نه‪ ،‬باید این مالحظ ه را ک رد ک ه کش ور‬

‫امروز و فردا به چه چیزی احتیاج دارد‪ ،‬ما این جوان را ب رای چ ه چ یزی بایس تی ت ربیت ک نیم‪ .‬علم ن افع‪ ،‬علمی ک ه ب رای آین ده‌ی‬

‫‪.‬کش ور ن افع باش د؛ این بای د ج زو اص لی‌ترین دغ دغه‌های مس ئوالن آم وزش‌وپرورش باش د‪ .‬این هم ی ک نکته‬

‫یک نکته‌ی دیگر مسئله‌ی تحوّل در آموزش‌وپرورش و مسئله‌ی این سند تحوّلی(‪ )۵‬است که باالخره بع د از م دتّها ب ا ت أخیر تهی ّ ه و‬

‫آماده شد‪ .‬درباره‌ی سند تحوّل‪ ،‬من در سالهای قبل هم که دیدار داشتیم مکرّر گفته‌ام‪ )۶(،‬باز هم باید بگ ویم؛ ح اال االن امی دواری‬

‫م تی در مجموع ه وج ود داش ته باش د ک ه این کاره ا را انج ام بدهن د‪ .‬اوّال ً بایس تی س ند تح وّل دائم اً‬
‫هس ت ک ه ان‌ش اءهللا ه ّ‬

‫به‌روزرسانی بشود‪ .‬درست است که سند تحوّل تنظیم شد و سند خوبی هم هست‪ ،‬ا ّما آیه‌ی قرآن نیست؛ نه اینکه حاال ه ر روز‬

‫ل کنند‬ ‫د و تکمی‬ ‫انی کنن‬ ‫احب‌نظر آن را به‌روزرس‬ ‫راد ص‬ ‫تی اف‬ ‫ا بایس‬ ‫د‪ ،‬ا ّم‬ ‫کلی دربیاورن‬ ‫کش‬ ‫هی‬ ‫‪.‬ب‬

‫ثانیاً برای اجرای سند تحوّل یک نقشه‌ی راه الزم است؛ این نقشه‌ی راه تا حاال تنظیم نشده؛ یعنی بنده اط ّالع ندارم‪ ،‬آنچه ب ه من‬

‫هم گزارش دادند همین است‪ .‬نقشه‌ی راه برای اجرای سند تحوّل تهیّه نشده؛ برای همین هم هست ک ه از س ند تح وّل در ک ف‬

‫مدرسه خبری نیست‪ .‬سند تحوّل چیز خوبی است‪ ،‬حرفهای بسیار خوبی در آن هست‪ ،‬ا ّم ا در واقعیّت‪ ،‬در محی ط تعلیم و ت ربیت‪،‬‬

‫انسان اثری و نشانی از سند تحوّل نمیبیند؛ این برای این است که نقشه‌ی راه تهیّه نش ده‪ .‬پس بن ابراین‪ ،‬نکته‌ی بع دی در م ورد‬

‫‪.‬س ند تح وّل این اس ت ک ه بایس تی نقش ه‌ی راه ب رای آن تهی ّ ه بش ود‪ ،‬ی ک برن امه‌ریزی بای د ب رای آن بش ود‬

‫نکته‌ی سوّم این است که این نقشه‌ی راه باید از سوی دولت و مجلس حمایت بشود‪ ،‬کمک بشود‪ .‬اگر چنانچه در آم وزش‌وپرورش‬

‫نشستند با صاحب‌نظران بحث کردند‪ ،‬همفکری کردند‪ ،‬باالخره یک نقش ه‌ی راهی ب رای اج رای س ند تح وّل درس ت کردن د‪[ ،‬ا ّم ا]‬

‫وقتی که میخواهند بودجه را تنظیم کنند‪ ،‬مدام مشکل درست شد‪ ،‬در دولت مشکل درست شد‪ ،‬در مجلس ایراد گرفته شد‪ ،‬خب‬

‫ایت کنند‬ ‫د دولت و مجلس حم‬ ‫د‪ .‬بای‬ ‫ایی نمیرس‬ ‫هج‬ ‫‪.‬ب‬

‫دیگر اینکه برای سند تحوّل‪ ،‬یک بدیلی و رقیبی درست نکنن د‪ .‬س ند تح وّل ی ک س ند متقن و محکم و خ وبی اس ت؛ دیگ ر از ی ک‬

‫‪.‬گوش ه‌ای ب از ی ک س ند دیگ ری س ر درنی اورد ب رای تح وّل‪ ،‬هم ه را متحی ّ ر کن د ک ه چ ه ک ار ک نیم‪ ،‬چ ه ک ار نک نیم‬

‫دیگر اینکه در این نقشه‌ی راهی که اشاره کردم‪ ،‬شاخصهای قابل اندازه‌گیری وجود داش ته باش د‪ .‬ح اال معم وال ً شاخص های قاب ل‬

‫می ممکن است امکان‌پذیر نباش د ا ّم ا هم ان کیفیّت قاب ل‬


‫می است‪ ،‬ا ّما گاهی در یک مواردی شاخص ک ّ‬
‫اندازه‌گیری شاخصهای ک ّ‬
‫خص کنند‪ ،‬بعد هم آموزش‌وپرورش به طور دائم مورد رصد قرار بگیرد که آی ا‬
‫اندازه‌گیری باشد؛ یعنی یک شاخصهایی را برای آن مش ّ‬

‫تح ّق ق پیدا کرد‪ ،‬در این مسیر پیشرفت حاصل شد‪ ،‬انجام گرفت یا نگرفت‪ .‬اینها الزم است؛ یعنی صرف اینکه م ا ی ک س ند درس ت‬

‫کردیم کافی نیست‪ .‬حاال البتّه شنیده‌ام ــ ایشان(‪ )۷‬هم گفتند ــ که بعد از یازده سال‪ ،‬یک ردیف مستقل ّی در بودجه ب رای اج رای‬

‫سند معیّن شده؛ خیلی خوب‪ ،‬مبارک است ان‌شاء‌هللا! [اگر] تح ّقق پیدا کند‪ ،‬ک ار پیش ب رود ان‌ش اء‌هللا‪ ،‬خ وب اس ت‪ .‬این هم ی ک‬

‫وزش‌وپرورش‬ ‫ورد آم‬ ‫ه در م‬ ‫‪.‬نکت‬

‫م دیگر در مسائل آموزش‌وپرورش جذب معل ّم است که این واقعاً سرنوشت‌ساز است‪ .‬ما امروز با کمبو ِد معل ِ‬
‫ّم کارآم د‬ ‫یک مطلب مه ّ‬

‫هد روبه‌رو هستیم‪ .‬معل ّمین زیادی در سرتاسر کشور از جانشان دارند مایه میگذارند؛ در این شکّی نیست؛ ما میدانیم‪ ،‬اط ّالع‬
‫و متع ّ‬

‫داریم‪ ،‬ا ّم ا در عین ح ال این کمب ود را هم می دانیم‪ .‬م ا دچ ار کمب ود هس تیم‪ ،‬این کمب ود هم ب ه خ اطر آن اس ت ک ه در گذش ته‬

‫دت»‪ ،‬یکی‌اش همین است؛ در گذشته پیش‌بی نی نش ده‪ .‬حتّی آن وق تی ک ه‬


‫پیش‌بینی نشده‪ .‬ببینید‪ ،‬اینکه گفتم «کارهای بلندم ّ‬

‫بنا بود دانشگاه فرهنگی ان تأس یس بش ود‪ ،‬بعض ی میگفتن د این دانش گاه ب ه درد نمیخ ورد‪ ،‬ک اری از آن برنمی‌آی د؛ خب الحمدهللا‬

‫پیشرفت دانشگاه خوب بوده‪ ،‬اگرچه ظرفیّتش کم است‪ .‬ظرفیّت دانشگاه فرهنگی ان دو براب ر هم [ش ود] ش اید کم باش د؛ احتی اج‬

‫دارد ب ه اینک ه ظ رفیّتش اف زایش پی دا کن د‪ ،‬زیرس اخت‌هایش اف زایش پی دا کن د‪ ،‬واقع اً کم ک بش ود‪ .‬راه حل ّش این اس ت‪ :‬بای د‬

‫هد و مسئول‪ ،‬مورد قبول است ــ که قطعی است و چاره‌ای جز قبول این نیست؛‬
‫ّم کارآمد و متع ّ‬
‫سرمایه‌گذاری کنیم‪ .‬اگر نیاز به معل ِ‬

‫یعنی واقعاً همه باید نی از ب ه معل ّم را بپذیرن د ــ این س رمایه‌گذاری الزم دارد‪ ،‬تالش الزم دارد‪ .‬دس تگاه‌های مراک ز ت ربیت معل ّم‪ ،‬از‬

‫جمله مهم‌ترینش دانشگاه فرهنگیان‪ ،‬باید تقویت بشوند ک ه بتوانن د ک ار را پیش ببرن د؛ هم زیرساخت‌هایش ان تق ویت بش ود‪ ،‬هم‬

‫دا کند‬ ‫زایش پی‬ ‫ان اف‬ ‫‪.‬ظرفیّتهایش‬

‫البتّه عالوه‌ی بر این‪ ،‬شایستگی‌های حرفه‌ای معل ّم و شایس تگی‌های عم ومی معل ّم هم در ط ول خ دمت بایس تی رص د بش ود؛‬

‫میّت دارد‪ .‬و راهش این اس ت ک ه ض وابط گ زینش‬


‫میّت دارد‪ ،‬لکن ادام ه هم اه ّ‬
‫ل ک ار اه ّ‬
‫میّت ندارد؛ ا ّو ِ‬ ‫یعنی صرفاً [رصدِ] اوّ ِ‬
‫ل کار اه ّ‬

‫کم‌رنگ نشود؛ خب یک مقداری سختی‌هایی دارد‪ ،‬گزینش‌های در چه ارچوب ض وابط ی ک مق دار س خت اس ت‪[ ،‬ا ّم ا] نگذارن د این‬

‫ود‬ ‫گ بش‬ ‫وابط کم‌رن‬ ‫ه این ض‬ ‫ود ک‬ ‫وجب بش‬ ‫ختی م‬ ‫‪.‬س‬

‫از معل ّمین مجرّب مؤمن ق دیمی هم بای د اس تفاده بش ود‪ .‬بن ده می‌ش ناختم معل ّمی را ک ه نزدی ک ب ه هفت اد س ال معل ّمی ک رد‪،‬‬

‫ن نودوچندسالگی به رحمت ایزدی پیوست؛ تا اواخر عمر‪ ،‬شاید تا همان آخر عمر‪ ،‬مدرس ه را ت رک‬
‫بااخالص؛ شوخی است؟ در س ّ‬

‫نمیکرد‪ ،‬میرفت مدرسه و می‌آمد؛ اینها خیلی باارزشند‪ .‬او یک کلم ه هم ک ه در مدرس ه درس بده د و ب ا ی ک تع دادی دانش‌آم وز‬

‫ظ کنید‬ ‫ا را حف‬ ‫ود‪ ،‬این قیمت دارد؛ اینه‬ ‫ه بش‬ ‫‪.‬مواج‬

‫یک مطلب دیگری که باز این هم مهم است‪ ،‬مسئله‌ی کتابهای درسی است‪ .‬خب در این سالها سفارشهای زی ادی در این زمین ه‬

‫شده‪ ،‬تأثیراتی هم داشته‪ ،‬کارهای خوبی هم در کتابها انجام گرفته‪ ،‬لکن آن توقّعی که انسان از کتاب درس ی دارد این اس ت ک ه‬

‫کتاب درسی باید سرشار باشد از مشوّقهای نسل جوان؛ یعنی کتاب درسی باید نسل جوان را ک ه کت اب را میخوان د‪ ،‬س ر ش وق‬

‫بیاورد‪ .‬نوع تألیف کتاب ــ در هر رشته‌ای [باشد] فرق نمیکند؛ چه در رشته‌های علوم انسانی‪ ،‬چه در رش ته‌های عل وم ریاض ی ی ا‬
‫طبیعی ــ باید جوری باشد که دانش‌آموز را سر شوق بیاورد‪ .‬البتّه معل ّم هم نقش دارد؛ در این زمین ه ک ه دانش‌آم وز را س ر ش وق‬

‫ا کند‬ ‫ه ایف‬ ‫ادی در این زمین‬ ‫د نقش زی‬ ‫اب میتوان‬ ‫ا کت‬ ‫ار معل ّم نقش دارد‪ ،‬ا ّم‬ ‫اورد‪ ،‬کیفیّت معل ّم و رفت‬ ‫‪.‬بی‬

‫مفاهیم اسالمی در کتابها بیاید؛ همان‌طور که عرض کردم‪ ،‬اینها میتواند در همه‌ی رش ته‌های درس ی بیای د‪ ،‬منته ا به‌تناس ب؛ در‬

‫کتاب رشته‌ی علوم انسانی یک جور‪ ،‬مثال ً در کتاب رشته‌ی علوم طبیعی یک جور دیگر‪ ،‬ا ّم ا میتوان د بیای د؛ هم مف اهیم اس المی‪،‬‬

‫هم مفاخر اسالمی و ایرانی‪ .‬در کتابهای علمی‪ ،‬مفاخر ایرانی معرّفی بشوند‪ .‬م ا ی ک روزی س ردمدار علم در همه‌ی دنی ا ب ودیم‪.‬‬

‫من از افراد مط ّلع شنیدم که گفتند تا چند سال قبل از این ــ مثال ً تا ده بیست سال یا س ی س ال پیش؛ ح اال من دقی ق نمیت وانم‬

‫م اروپا مطرح بوده و ترجمه شده بود‪ .‬آن زمان ک ه ب ه من گفتن د‪ ،‬کت اب‪ ‬ق انون‪ ‬ک ه‬
‫بگویم ــ کتاب‪ ‬قانون‪ ‬ابن‌سینا در مراکز علمی مه ّ‬

‫ابن‌سینا آن را عربی نوشته‪ ،‬به فارسی ترجمه نشده بود‪[ ،‬در حالی که] به زبانهای اروپایی‪ ،‬انگلیسی‪ ،‬فرانسه ترجمه شده ب ود‪.‬‬

‫بعد البتّه ترجمه شد؛ یک مترجم(‪ )۸‬بسیار خوبی زحمت کشید و انصافاً ترجمه‌ی بسیار عالی‌ای از‪ ‬قانون‪ ‬تهیّه شده که بنده دارم‪.‬‬

‫یعنی این‌جوری است؛ ما مفاخر علمی را معرّفی کنیم به جوانهایمان‪ ،‬اکتشافات علمی اینها را معرّفی کنیم‪ .‬در تاریخ علمی دنی ا‬

‫‪.‬به وسیله‌ی ایرانی‌ها کارهای بزرگی انجام گرفت ه؛ اینه ا را ب ه جوانهایم ان بگ وییم؛ این تش ویق میکن د او را‪ ،‬س ر ش وق می‌آورد‬

‫ذاب باشد‪ ،‬به‌روز باشد‪ ،‬مبتکرانه باشد‪ .‬حاال اینک ه میگوین د زمان ه تغی یر ک رده و تغی یر‬
‫و البتّه شیوه‌ی کتاب‌نویسی هم بایستی ج ّ‬

‫میکند ــ که بنده هم قبول دارم ــ بعضی‌ها که میگویند زمانه تغییر میکند‪ ،‬مرادشان این است که اصول تغییر کند‪ .‬اتّفاقاً اصول تغییر‬

‫نمیکند؛ اصول در طول قرنهای متمادی [تغییر پیدا نمیکند]‪ .‬اصل عدالت از اوّل دنیا تا حاال به عنوان یک اصل معتبر وجود داش ته؛ آن‬

‫[اصل] که تغییر پیدا نمیکند؛ اصل انصاف همین‌جور‪ ،‬اصل محبّت همین‌جور؛ اصول تغییر پیدا نمیکن د‪ .‬آنچ ه تغی یر پی دا میکن د همین‬

‫روبناها اس ت؛ یکی‌اش همین اس ت‪ :‬ش یوه‌ی لب اس پوش یدن‪ ،‬ش یوه‌ی درس خوان دن‪ ،‬ش یوه‌ی کت اب نوش تن‪ ،‬ش یوه‌ی مقال ه‬

‫ید]‬ ‫د [بنویس‬ ‫یوه‌ی جدی‬ ‫هش‬ ‫اب را ب‬ ‫د‪ .‬کت‬ ‫دا میکن‬ ‫یر پی‬ ‫ا تغی‬ ‫عر گفتن؛ اینه‬ ‫یوه‌ی ش‬ ‫تن‪ ،‬ش‬ ‫‪.‬نوش‬

‫یک مطلب دیگر ــ که قبال ً اشاره ک ردم ــ مس ئله‌ی برون‌س پاری اس ت‪ .‬این فک ر در گذش ته در بعض ی از مس ئولین کش ور وج ود‬

‫داشته که ما بی اییم آم وزش‌وپرورش را از دولت ج دا ک نیم ب دهیم دس ت بخش های خصوص ی و این خ رج س نگین و این ب ودجه‌ی‬

‫سنگین را از دوش آموزش‌وپرورش برداریم! دستشان درد نکند؛ برای نابود کردن کشور‪ ،‬این فکر خوبی اس ت‪ .‬ش أن تعلیم و ت ربیت‬

‫شأن دولتی است؛ هیچ نظامی نمیتواند این شأن را از خودش دور کن د‪ ،‬از نظ ام قاب ل تفکی ک نیس ت‪  .‬ت ربیت و تعلیم کش ور ب ه‬

‫عهده‌ی نظام حاکم بر این کش ور اس ت‪ ،‬در همه‌ی دنی ا [هم] همین‌ج ور اس ت‪ .‬ی ک م واردی ی ک اس تثناهایی دارد‪ ،‬مث ل همین‬

‫مدارسِ به‌اصطالح «غیر انتفاعی» که حاال در کشور وجود دارد؛ اینه ا م وارد اس تثنائی اس ت‪ .‬ک ار تعلیم و ت ربیت و اداره‌ی تعلیم و‬

‫تربیت [کار دولتی است]‪ ،‬قانون اساسی ما هم که این را بصراحت بیان کرده‪ .‬بنابراین‪ ،‬مسئله‌ی برون‌سپاری مع نی‌ای ن دارد؛ این‬

‫ک نکته‬ ‫ت‪ .‬این هم ی‬ ‫ذاری نیس‬ ‫ل واگ‬ ‫اکم قاب‬ ‫تگاه ح‬ ‫أن دس‬ ‫‪.‬ش‬

‫در این باره ــ که شأن‪ ،‬شأن دولتی است ــ من میخواهم دو نکته‌ی فرعی عرض بکنم که البتّ ه این دو نکته‌ی ف رعی هم ب از مهم‬

‫است‪ .‬یکی مسئله‌ی مدارس دولتی است‪ .‬تقویت مدارس دولتی مهم است‪ .‬نباید در کشور جوری باشد که وق تی گفت ه میش ود‬

‫ن‬
‫ّمین خ وب‪ ،‬مربّی ا ِ‬
‫ِ‬ ‫«مدرسه‌ی دولتی»‪ ،‬اوّلین چیزی که در مقابل انسان نقش میبندد ض عف مدرس ه باش د؛ این نبای د باش د‪ .‬معل‬
‫هد‪ ،‬فضاهای آموزشی قابل قبول‪ ،‬در م دارس دول تی بای د وج ود داش ته باش د؛ این مطلب‬
‫ّمین متع ّ‬
‫ِ‬ ‫تربیتی خوب‪ ،‬معل‬
‫ِ‬ ‫ن‬
‫خوب‪ ،‬مربّیا ِ‬

‫اوّل‪ .‬وقتی ما به مدرسه‌ی دولتی کم‌اعتنائی بکنیم‪ ،‬معنایش این است که اگر کسی بنیه‌ی مالی‌اش آن قدر نبود که بتوان د در آن‬

‫مدرسه‌ای که شهری ّه میگیرد ثبت نام بکند‪ ،‬ناچار است که تن به ضعف بدهد؛ معنایش این است که کسی که بنیه‌ی مالی ندارد‪،‬‬

‫‌عدالتی محض اس ت؛ این‌ بی‌ع دالتی ب ه هیچ وج ه قاب ل قب ول نیس ت‪ .‬پس یکی اینک ه‬
‫ِ‬ ‫بنیه‌ی علمی هم نداشته باشد‪ .‬این بی‬

‫ود‬ ‫د بش‬ ‫وب بهره‌من‬ ‫یخ‬ ‫ای آموزش‬ ‫وب‪ ،‬از فض‬ ‫وب‪ ،‬از معل ّم خ‬ ‫وزش خ‬ ‫تی از آم‬ ‫تی بایس‬ ‫ه‌ی دول‬ ‫‪.‬مدرس‬

‫مسئله‌ی دوّم مدارس غیر دولتی است‪ .‬البتّه بعضی از مدارس غ یر دول تی انص افاً ابتک ارات ج البی دارن د‪ ،‬کاره ای بس یار خ وبی‬

‫انجام میدهند؛ باید از آن ابتکارات استفاده کرد‪ ،‬لکن ب ه مجم وعه‌ی م دارس غ یر دول تی هم بای د نظ ارت داش ت‪ .‬آم وزش‌وپرورش‬

‫خودش را فارغ نداند از نظارت بر این مدارس‪ .‬البتّه عرض کردم این به معنای آن نیست ک ه آن ابتکاراتش ان و کاره ای ن ویی ک ه در‬

‫ایش این نیست‬ ‫ود؛ معن‬ ‫ه بش‬ ‫ویش گرفت‬ ‫ا جل‬ ‫ود ی‬ ‫ه بش‬ ‫ده گرفت‬ ‫د نادی‬ ‫ام میدهن‬ ‫دارس انج‬ ‫ی از این م‬ ‫‪.‬بعض‬

‫جهات خوبی به مس ئله‌ی ام ور‬


‫مسئله‌ی آخر و بسیار مهم مسئله‌ی امور پرورشی است‪ .‬خب‪ ،‬شنیدم در ستاد آموزش‌وپرورش تو ّ‬

‫پرورشی میشود و شده ــ که خب مغتنم است و باید تشکّر کنیم ــ لکن این برنامه‌های پرورشی بای د در مدرس ه دی ده بش ود‪ .‬در‬

‫مدارس [از برنامه‌های پرورشی] خبر چندانی نیست؛ حاال یک جاهایی ممکن است در بعضی از مدارس باشد‪ .‬باید امور پرورش ی‬

‫تا داخل مدارس امتداد داشته باشد‪ .‬بسیاری از مدارس معاون پرورشی ندارند‪ ،‬مسئول پرورشی ندارند؛ بای د حتم اً ت أمین بش ود‪.‬‬

‫یک درص ِد خیلی باالیی را به بنده گزارش دادند‪ ،‬منتها چون من اط ّالع دقیق ندارم عرض نمیکنم‪ .‬ب ه ه ر ح ال‪ ،‬بس یاری از م دارس‬

‫ی ندارند‬ ‫اون پرورش‬ ‫‪.‬مع‬

‫چه‌ها را فراری نباید بده د؛ بای د ج وری‬


‫ذاب باشد‪ ،‬ب ّ‬
‫یک نکته‌ی دیگر هم در مورد مسائل پرورشی این است که باید کار پرورشی ج ّ‬

‫چه‌ها به طرف آن جذب بشوند‪ .‬تقویت ه ویّت مل ّی‪ ،‬تق ویت عش ق ب ه میهن‪ ،‬تق ویت پ رچم مل ّی‪ ،‬تعلیم س بک زن دگی‬
‫باشد که ب ّ‬

‫یرد‬ ‫ام بگ‬ ‫تی انج‬ ‫ه بایس‬ ‫تک‬ ‫ایی اس‬ ‫لی‌ترین کاره‬ ‫مار اص‬ ‫رانی‪ ،‬در ش‬ ‫المی و ای‬ ‫‪.‬اس‬

‫ما به آینده‌ِی آموزش‌وپرورش امیدوار هستیم و ان‌شاءهللا که خ دای متع ال کم ک میکن د و ش ما معل ّمین مح ترم میتوانی د کاره ای‬

‫بزرگی را انجام بدهید‪ .‬ان‌شاءهللا هر چه زودتر تکلیف مدیریّت وزارت آموزش‌وپرورش هم معل وم بش ود و مس ئولین آم وزش‌وپرورش‬

‫هم قرص و محکم بچسبند به کار‪ ،‬ان‌شاءهللا کار را پیش ببرید‪ .‬به روح شهدای آم وزش‌وپرورش درود میفرس تیم و آرزو میک نیم ک ه‬

‫هر ام ام بزرگ وار را هم‬


‫ی‌عصر را از همه‌ی ما و شما خشنود کند‪ ،‬روح مط ّ‬
‫دس ول ّ‬
‫خدای متعال ما را هم به آنها ملحق کند و قلب مق ّ‬

‫نود کند‬ ‫ا خش‬ ‫‪.‬از م‬

‫والسالم علیکم ‌و رحمة‌هللا و‌ برکاته‬


‫ّ‬

‫‪.‬در ابتدای این دیدار‪ ،‬آقای رضامراد صحرایی (سرپرست وزارت آموزش‌وپرورش) گزارشی ارائه کرد‪(۱ ‬‬
‫سعدی‪ .‬گلستان‪ ،‬دیباچه‪(۲ ‬‬

‫ل وزارت آموزش‌وپرورش ( ‪(۳ )۱۳۷۰/۱۰/۲۵‬‬


‫از جمله‪ ،‬بیانات در دیدار وزیر‪ ،‬معاونان و مدیران ک ّ‬

‫بیانات در دیدار کارگران ( ‪(۴ )۱۴۰۲/۲/۹‬‬

‫سند تحوّل بنیادین آموزش‌وپرورش‪(۵ ‬‬

‫از جمله‪ ،‬بیانات در دیدار معل ّمان (‪(۶ )۱۴۰۱/۲/۲۱‬‬

‫سرپرست وزارت آموزش‌وپرورش‪(۷ ‬‬

‫آقای عبدالرّحمان شرف‌کندی‪(۸ ‬‬

You might also like