You are on page 1of 37

g

1
‫فصل اول‬
‫عادالنه استتته اه اعف ان ا آن ن چه اا ون «ف ه گ بآنالمللی معاصتتت »‬
‫می نامآن درحقآ قه ه مان «ف ه گ غ بی» یا به ع بارتی دیگ «ف ه گ‬
‫ُ‬
‫ارو م یکایی (اروپایی‪ -‬م یکایی)» اسه‪.‬‬

‫این ف ه گ در طول سدههای گذشفه پآوسفه اشعهی خود را به دنآای بآ ون‬


‫ه خورشتتآد ب ن میتابد را ف ا گ فه‪ ،‬بلکه از این هن‬ ‫میف ستتفاد تا نکه ه‬
‫ف ات رفه و به البه هایی در اعماق ج گل ها و غارهای موجود در اوه ها وارد‬
‫شد‪.‬‬

‫ف ه گ غ بی‪ ،‬همواره آ ه و غالب بوده و ف ه گ های محلی را یا رانده یا‬


‫ضتتتعآر ا ده و یا حدابل ب خی از جوانب ن را تغآآ داده در نفآجه‪ ،‬مظاه‬
‫زندگی و شآوهی زندگی تغآآ ا د و تغآآ در این امور نآز گسف ده و همهجانبه‬
‫بود‪ .‬مهآا شدن فضای گسف ده در گزی ش ابزارها و به اارگآ ی نها‪ ،‬اج ایی‬
‫ا دن تک ولوژی های مدرن در زمآ هی ستتتازماندهی و تولآد‪ ،‬ج تتتن های‬
‫خاص‪ ،‬اج ای پ وتکل های دیپلوماستتتی و بواعد رستتتمی اجفماعی‪ ،‬همگی‬
‫نمونههایی از این مظاه هسف د‪.‬‬

‫روشتتتن استتته اه ب خی از این مظاه و جلوهها‪ ،‬مستتتفلزن انف اق عق نی و‬


‫فایدهی عملی استته اما ب خی نآز ص ت فا تقلآدی از ف ه گ غ بی استته اه با‬
‫ذوق و ب یحهی غ بیها ستتتازگار استتته یا ‪ Culture‬محض استتته اه میتوان‬
‫آ گی مدهای جوانان و زنان‪ ،‬شکل و ا سلوق پو ششها و مظاه زی ه رایی‬

‫‪1‬‬
‫بدن را مثال زد ‪.‬البفه ممکن استته ببآ ی اه م د ع ق‪ ،‬هویه ع بیاش را رها‬
‫انکه پوشتتش س ت (غف ه و عقال) را حفظ ا ده‬ ‫نک ده استته و به ن میبالد‬
‫ا سه اما در همآن وبه‪ ،‬اه و شلوار غ بی و ا اوات هن میپو شد اه به نظ‬
‫نمیرسد هآچ اارا د عملیای در زندگی ش ص ع ق دا شفه با شد یا د سه‬
‫ان به نظ نمیر سد اارا دی دا شفه با شد اه ارزش وبه و پولی اه او ب ایش‬
‫هزی ه میا د را داشفه باشد‪.‬‬

‫درک این مظاه مادی‪ ،‬سان اسه اما ف ه گ غ بی‪ ،‬تاثآ ی عمآقت و بآ ف‬
‫دارد؛ الب فه م ظورن تاثآ ب ز بان های محلی از جم له ز بان م له های ج هان‬
‫اس ن اسه و انسان فقط اافآسه هوش یک ش ص معمولی را داشفه باشد‬
‫و اندای هن بآاندی د تا تعداد وح ف اای از عبارتها‪ ،‬اصط حات و الماتی‬
‫را درک ا د اه ز بان های دیگ از ط یق ت ج مهی ت حه اللفظی ز بان های‬
‫اروپایی ابفباس ا دهاند و ون نگونه اه گففه میشتتتود زبان‪ ،‬اندی تتتهی‬
‫ناطق و اندی آدن نآز زبانی سااه ا سه پس طبآعی ا سه اه این پدیده ب‬
‫تصورات انسان پآ امون طبآعه و حآات تاثآ بگذارد‪.‬‬

‫لذا تعجبی نآستتته اه م تتتاهده ا آن تصتتتورات انستتتان از جمله مستتتلمانان‬


‫دربارهی ف ه گهای دیگ ‪ ،‬سازگار و مطابق با ت صورات ف ه گ غ بی ا سه؛‬
‫د اه‬ ‫انگار اه از پ ه عآ ک ف ه گ اروپایی‪ -‬م یکایی آ ه مینگ ند‪ ،‬ه‬
‫با روح ف ه گ محلی (دین‪ ،‬س ّ هها یا مآ اثهای ف ه گی) سازگار نباشد‪.‬‬

‫دو مسئله‪ ،‬این تاثآ همهجانبه و عمآق ف ه گی غ بی را به وجود ورده اسه‪:‬‬

‫‪2‬‬
‫‪ )۱‬توان مادی و مع وی غ ق اه در طول ب نهای اخآ بزرگت شتتتده استتته‬
‫انکه ث وت مع ففی‪ ،‬پآ تت فه تک ولوژی‪ ،‬اخف اعات‪ ،‬ستت دادن شتتعارهای‬
‫اخ قب آاد (همچون حقوق ب تتت ‪ ،‬ا امه انستتتان‪ ،‬مستتتاوات در ب اب بانون‪،‬‬
‫ابدامات داوطلبانه و اارهای انستتانی) و نآ وی نظامی‪ ،‬ستتآاستتی و رستتانهای‬
‫همگی از ع اص این توان مادی و مع وی هسف د‪.‬‬

‫‪ )۲‬و شتتاید مهمف از این‪ ،‬ستتستتفی و ضتتعر ف ه گهای محلی در مقایستته با‬
‫ف ه گ غ بی در رشد و آ گی ن باشد اه ف ه گ غالب در جهان اس ن نآز‬
‫به ا سفث ای نچه از ف ه گ ا صآل و ری هدار ا س ن ب گ ففه شده جزو همان‬
‫ف ه گهای ضعآر اسه‪.‬‬

‫ب ای توضتتتآب‪ ،‬ب خی نمونههایی را ارائه میدهن اه بآانگ تاثآ عمآق و بوی‬


‫ف ه گ غ بی ب اندی آدن و تصورات در جهان اس ن اسه‪:‬‬

‫الر) مثال اول‪ :‬ابفصاد بزرگ معاص ‪ ،‬پ ده از نفایج وی انگ سآسفن بانکداری‬
‫ربوی اه پآشت شتتت اخفه شتتتده نبود‪ ،‬ب داشتتته و ون اه این ستتتآستتتفن از‬
‫ستتازواارهای اصتتلی ابفصتتاد غ بی استته همآ تته ب نقد ابفصتتاددانان غ بی‬
‫آ ه شتتده استته و شتتاید روشتتنت ین آزی اه بآانگ این ام استته مطالبی‬
‫ا سه اه دو مقاله از ابف صاددان ب ندهی جایزهی نوبل‪ ،‬ا سفاد «موریس لآه»‬
‫ا د و بآان داشه اه‬ ‫در ب دارد اه در ژوئن ‪ ۱۹۸۹‬در روزنامهی لوموند م ف‬
‫سآ سفن بانکداری غ بی‪ ،‬زیانهای ه گففی به ابف صاد جهانی زده ا سه اه‬
‫در وجود یک بآماری ری هدار در ابفصاد جهانی خ صه می شود؛ بآماریای‬

‫‪3‬‬
‫اه ابفصتتتاد جهانی را به ف وپاشتتتی یا رویارویی با بح انهایی شتتتدید تهدید‬
‫میا د؛ زی ا این ابفصتتتاد عبارتستتته از اه انهایی از ب ض و بدهی اه بدون‬
‫تعادلی بوی روی همدیگ ب ار گ ففهاند و نآز به خاط این اه مال و دارایی با‬
‫انجان ف ای د )‪ (Speculation‬توستتتط نظان بآنالملل در آزی غآ از اارا د‬
‫طبآعیاش به اار گ ففه شده اسه و جهان شبآه به مآز بزرگ بمار شده اسه‬
‫ان اه موریس لآه تایآد میا د‬ ‫و )‪ (Speculation‬در حال حکم انی اسه‪،‬‬
‫اه ‪ ۹۷‬درصتتد ت اا ش پول مآان ا تتورهای جهان م بو به )‪(Speculation‬‬
‫استتته و فقط ‪ ۳‬درصتتتد ب ای تجارت حقآقی بابی میماند و تمان اینها باعث‬
‫ت گ ا‪ ،‬بآکاری و ااهش ستتتطب عداله اجفماعی استتته اه دنآا از ن رنج‬
‫میب د‪.‬‬

‫همچ آن دیگ م فقدان ابفصتتادی‪ ،‬تاثآ م فی ستتآستتفن بانکداری ربوی را ب‬


‫اخف صاص م ا سب م ابع رو شن ساخفهاند؛ زی ا به جای این اه به سودم دی‬
‫تولآد تکآه ا د به بدرت اعفبار )‪ (Credit‬تکآه میا د‪ ،‬همچ آن ابفصتتتاد‬
‫ناوابعی را ت ویق مینماید و نآازهای غآ حقآقی ب ای اف اد پدید می ورد تا به‬
‫نآازهایی تبدیل شوند اه نها را نآازم دیهای ض وری و الزن ب مار می ورند‬
‫و ب ثبات ابفصتتتادی‪ ،‬تاثآ م فی دارند و با تاخآ در ایجاد و رشتتتد فضتتتای‬
‫س مایهگذاری اه به دخآ ه سازی و شکلدهی س مایهگذاری ت ویق میا د‬
‫تاثآ ستتتوی می گذارد و ب رشتتتد ابفصتتتادی نآز تاثآ م فی مینهد و با وجود‬
‫تمامی اینها‪ ،‬تصتتور غالب در ف ه گ غ بی ای ستته اه ستتآستتفن بانکداری‬
‫ربوی‪ ،‬جایگزی ی ندارد‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫در طول صتتد ستتال گذشتتفه‪ ،‬علما و دان تتم دانی در جهان است ن بودهاند اه‬
‫تستتلآن همآن تصتتور شتتدهاند و معفقد هستتف د اه ستتآستتفن بانکداری ربوی‬
‫جایگزی ی ندارد و ستتازوااری استته اه ابفصتتادی بوی‪ ،‬شتتکوفا‪ ،‬درخ تتان و‬
‫جذاق ب ن مفکی اسه‪.‬‬

‫و ون این تصور با حکن ش عی بطعی دین اه «ربا» اسه و ب ن‪ ،‬ارتکاق ن‬


‫را اع ن ج گ با خدا و پآامب ش بلمداد نموده‪ ،‬ت ابض دارد؛ لذا ن علمای‬
‫خودباخفه – تحه تاثآ جادویی و آ هی ف ه گ غ بی – راهی جز این ندارند‬
‫اه بدیهی عقلی یاد شده را نادیده بگآ ند و م ک این شوند اه نچه بانکهای‬
‫ربوی‪ ،‬ب ض و وان دارای ستتتود مینام د‪ ،‬ربای ح ان استتته و از این غافل د اه‬
‫م دن او ه بازار در ل دن‪ ،‬پاریس و یا ُرن نآز ن را ربا می نام د بلکه بانکهای‬
‫ربوی ع بی ه گانی اه به غآ ع بی ستتت ن میگوی د هن ن را ربا می نام د‪،‬‬
‫لذا اگ ربا بودن ن را انکار ا ی بدین مع استته اه هآچ ربایی در جهان وجود‬
‫نداشتتفه و ندارد‪ .‬ب استتفی اه نچه بانکهای ربوی وط ی‪ ،‬ب ض دارای ستتود‬
‫مینام د شتکل استاستی ربایی استه اه در طول تاریا شت اخفه شتده بوده و‬
‫تمان ملهها ن را ربا نامآدهاند‪.‬‬

‫از ستتتوی دیگ ‪ ،‬این عل ما تو جه نک دها ند اه وابع آه علمی و تج به های‬


‫موفقآه مآزی اه در طول ستتته دههی گذشتتتفه در مآانجآگ ی مالی مآان‬
‫ث وتاندوزان و س مایهگذاران انجان گ ففه اسه‪ ،‬امکان تبدیل شدن سآسفن‬
‫ُ‬
‫ربوی به سآسفمی اه از همه لحاظ تهی از ربا باشد را ثابه ا ده اسه‪ .‬نآ وی‬
‫استتارت ف ه گی اه ن علما را واداشتتفه این بدیهی عقلی را م تتاهده نک د و‬

‫‪5‬‬
‫آن اف ادی در‬ ‫حقایق وابعی را نادیده بگآ ند در حقآقه نمایانگ انح افات‬
‫زمآ هی اسارت ف ه گی نآسه بلکه در حقآقه‪ ،‬پدیدهای عمومی و رویک دی‬
‫غالب استته؛ زی ا ستته دههی گذشتتفه اه ب آادهای مالی در ن ستت ب ورده و‬
‫بانکهای استتت می یا روزنههای استتت می در بانکهای ربوی نامآده شتتتدهاند‬
‫شکار ساخفه ا سه اار بانکداران ا س مگ ایی اه با علمای ع ضو هآأتهای‬
‫ش عی در بانکها – با حسن نآه – همکاری میا د و ت شهایی فعال را ب ای‬
‫ا تتتر و ابف کار مانورهای فقهی صتتت ن میا د ن ها را بادر میستتتتازد‬
‫آن لبا سی‬ ‫سازواارهای سآ سفن بانکداری ربوی را دنبال ا د و میتوان د‬
‫به نان «معامله های شتتت عی» ب تن ن بپوشتتتان د اه غالبا عورت ن را نآز‬
‫نمیپوشتتتاند‪ ،‬در وابع نان توانستتتف د معامله بانکی با ستتتود ان را بپذی ند و‬
‫م ادی ن شوند و سپس مآانگآن ش اور سود بانکی را به رسمآه ب اس د و‬
‫حفی هجآ گ یا پوشتتتش ریستتتتک )‪ (Hedging‬و م تتتف قات مالی را در‬
‫صتتتورت هایی می پذی ند اه ف ق گذاشتتتفن م آان ن ها و اصتتتل های ن در‬
‫ستتتازواارهای م عام لهی ربوی ه از ل حاظ جوه و حقآ قه و ه از ل حاظ‬
‫تاثآ ات م فیاش غآ ممکن میگ دد‪.‬‬

‫به ویژه در ع بستتتفان‪ ،‬ب ای ادارات دولفی از جمله ن هایی اه به دین و تقوا‬
‫ارتبا دارد ستتتبک و ستتتان گ دیده اه به اارم دانش امک ا د تا وان ربوی‬
‫آن ابدامی از سوی مسئوالن‬ ‫بگآ ند ن هن ب ای اهدان مص فی بیارزش!‬
‫این م ااز از روی حمابه یا درک نک دن وابعآه نبوده استتته و نآز به خاط‬
‫ضتتعر در دین و تقوا نبوده استته بلکه به خاط ناتوانی و دستتفا گی در ب اب‬

‫‪6‬‬
‫ف ار وابعآه بوده اه در ب دگی ف ه گی نمود یاففه اسه؛ ن ب دگی ف ه گی‬
‫اه ف ه گ اروپایی همچ ان ن را ضد ف ه گهای دیگ به اار میگآ د‪.‬‬

‫زیان و خودباخفگی ف ه گیای اه ب دگی ف ه گی تحمآل شتتتده از ستتتوی‬


‫ف ه گ غ بی از گذشتتفه تاا ون ضتتد جهان استت ن اج ا میا د‪ ،‬فقط زیانی‬
‫فک ی نآستته بلکه زیان عملی بزرگی استته اه در فلج ا دن جهان استت ن و‬
‫ناتوانیاش از نجات خود و نجات ب تتت یه از ب ی بزرگ ربا و ناتوانیاش از‬
‫ایجاد جایگزی ی نمود یاففه اسه اه سه اصل و مب ای بزرگ ابفصاد اس می‬
‫د و عبارت د از‪:‬‬ ‫را تحقق میب‬

‫‪ .۱‬ای که مال و دارایی‪ ،‬زندگی م دن را س و سامان دهد‪.‬‬

‫‪ .۲‬ای که ث وت‪ ،‬مآان ث وتم دان دسه به دسه ن ود‪.‬‬

‫‪ .۳‬ای که عداله را در معامله محقق ا د‪.‬‬

‫ق) مثال دون‪ :‬از وجود ب خی انواع ارث اه سهن زن‪ ،‬ن صر م د ا سه بع ضی‬
‫تح صآلا دگان غ بی‪ ،‬ت صوری را ب ا ا دهاند مب ی ب ای که باعدهی عمومی‬
‫و الی ارث در نظان اس می ای سه اه ه گاه زن و م د دارای درجهای یکسان‬
‫از ب ابه خانوادگی ب ای ارثده ده باشت د ستتهن و به هی زن همآ تته نصتتر‬
‫ستتهن م د استته‪ .‬ب همآن مب ا نفآجه گ ففهاند اه این وضتتعآه بآانگ پایمال‬
‫ا دن ب اب ی م آان م د و زن استتته و از این ان گاره نفآ جهگآ ی ا دها ند اه‬
‫آن ااری‪ ،‬تبعآض استتت ن در حق زن و نگاه حقآ انه به اوستتته و‬ ‫انگآزهی‬
‫بستتآاری از تحصتتآلا دگان مستتلمان نآز همآن تص تور را پذی ففهاند و خود را‬

‫‪7‬‬
‫م غول نزاعی فک ی ب ای توجآه این وضعآه و نآز اثبات این مسئله ا دهاند‬
‫اه ّ‬
‫نص یاد شتتتتده به تبعآض در حق زن نمیان جا مد‪ .‬ن ها این را ناد یده‬
‫گ ففهاند اه نصتتتوص ب ن اه میخوان د یا میشتتت وند بآان میدارند اه این‬
‫انگاره و تصور‪ ،‬دروغآن و نادرسه اسه؛ زی ا نصوص غازین و پایانی سورهی‬
‫نستتای‪ ،‬درب دارندهی تفصتتآلگویی وضتتعآه ارث استته نگاه اه م د و زن در‬
‫درجهای یکسان از ب ابه نزد ارثده ده هسف د (مث ب ادر و خواه باش د) و‬
‫ه گامی اه درجهی ن دو از لحاظ ّ‬
‫بوت یکستتان باشتتد (ه دو ب ادر و خواه‬
‫ت ی باش ت د یا یکی از پدر یا مادرشتتان م تتف ک باشتتد) در این حاله‪ ،‬نصتتوص‬
‫درب دارندهی هفه حاله اسه‪ :‬در سه حاله ن از هفه مورد‪ ،‬زن‪ ،‬نصر م د‬
‫ستتهن میب د‪ ،‬در ستته حاله دیگ ستتهن زن همان د م د استته و حاله هففن‬
‫درب دارنده دو صتتورت استته اه اجفهاد ّ‬
‫مفستت ان با هن اخف ن دارد انکه‬
‫ب خی مفست ان معفقدند اه ستتهن زن دو ب اب ستتهن م د در یکی از دو صتتورت‬
‫یاد شتتده استته اه این اجفهاد در راستتفای عمل ا دن به صاه نص استته و‬
‫دیگ ان نآز ب این باورند اه م د دو ب اب زن ستتتهن میب د و این گففه نآز در‬
‫راستتتفای عمل به روی و بآاس استتته‪ .‬این بدان مع استتته اه عمومآه دادن‬
‫مسئلهی نصر بودن سهن زن در مآ اث اگ با یکی از ن هفه حاله یاد شده‬
‫نقض گ دد درستتته نآستتته اه ن را باعدهای عمومی ب شتتتم د‪ ،‬حال گونه‬
‫اسه اه با سه یا هار مورد از حالههای هففگانه نقض شود؟! بدین مع اسه‬
‫اه نظان اس می اگ در ب خی حالههای ارث مآان م د و زن ب اب ی ب ار داده‬

‫‪8‬‬
‫و در حالههای دیگ ب اب ی نداده استته هآچ ربطی به مستتئلهی ب اب ی مآان‬
‫م د و زن ندارد‪.‬‬

‫از سوی دیگ ‪ ،‬تح صآلا دگان غ بی و نآز ب خی م سلمانان به جایگزین نظان‬
‫ا س می در زمآ هی ارث م د و زن اه اا ون در جهان – خارج از جهان ا س ن‬
‫– وجود دارد‪ ،‬توجهی نک دهاند؛ زی ا این حقآقفی سه اه نزاع و جدالی در ن‬
‫نآ سه اه نظان رایج خارج از جهان ا س ن به ش ص ارثده ده حق میدهد‬
‫اه مآ اث خود را مآان ف زندانش و دیگ ان ب حسب نظ و تمایلش تقسآن ا د‬
‫و غالبا – احکان ب استاس غالب و ااث یه ب ا میشتود نه ب استاس موارد نادر –‬
‫ای گونه استته اه ارثده ده ف زندان پستت ش را در ارث ت جآب میدهد و این‬
‫اار را یا به م ظور خارج ن دن ث وت از خانواده یا بصد و م ظور دیگ ی انجان‬
‫میدهد و این ام یسه اه وابعآه ن را شکار میا د‪.‬‬

‫پس نظان استتت می از ب اب ی مآان م د و زن ای گونه حمایه میا د اه ه‬


‫ادان از ن دو‪ ،‬ستتتهمی از ارث دارد اه خداوند دانا و حکآن ن را ّ‬
‫مقدر ا ده‬
‫استتته و از ن در مقابل هواهای نفستتتانی یا تمای ت ارثده دگان م اببه‬
‫میا د و بدینگونه پا س گوی م سفلزمات م طق و عداله می شود‪ .‬لذا نظان‬
‫ا س ن ن طور اه هویدا ا سه از ب اب ی مآان م د و زن حمایه میا د و ن را‬
‫پایمال نمینماید پس نچه اه ف ضتتتآهی پایمال ا دن ب اب ی مآان زن و م د‬
‫در نظامی اس می ب ن ب ا شده‪ ،‬دروغآن و نادرسه اسه‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫در این مثال نآز همان د مثال پآ تتتآن میبآ آن اه گونه ب دگی ف ه گی‪،‬‬
‫تحصتتآلا دهی مستتلمان را حفی از دیدن نصتتوص ب ن و صواه وابعآه اور‬
‫میا د ون تصور میا د اه باعدهی عمومی و الی ارث در اس ن ن اسه‬
‫اه سهن زن ن صر م د ا سه ه گامی اه در درجه و ّ‬
‫بوت ب ابه ب اب با ش د و‬
‫این حکن‪ ،‬اصتتتل ب اب ی مآان م د و زن را نقض و پایمال میا د و این پایمال‬
‫ا دن هن نفآجهی تستتتلآن شتتتدن در ب اب پ دار انارزش بودن زن در جامعه‬
‫نسبه به م د اسه‪ .‬این تصور از تصور الی ف ه گ غ بی درباره ب اب ی مآان‬
‫م د و زن نا شی شده ا سه اه میگوید ب اب ای ن دو‪ ،‬ب اب ی ت ابه ا سه نه‬
‫ب اب ی تکامل‪.‬‬

‫این تصتتتور به آن ام ی توجه نمیا د اه جهان در وجود و مستتتآ خود ب‬


‫ان يالذَ َخ َلقَ‬
‫اصتتتل زوجآه تکآه دارد انکه خداوند میف ماید‪ُ « :‬ستتت اب َح َ‬
‫َ‬ ‫ُ‬ ‫ا َ ي َ َاَ‬ ‫ا َا َ َ ُ ي َ ي ُ ا ُ ا َا ُ َ ا َ ا ُ‬
‫اْلزواج الها مما ت به اْلرض ومن ونفستتتهن ومما ال یعلمون» (یس‪ )۳۶ :‬و نآز‬
‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ ا ُ ِّ َ ا َ َ ا َ َ ا َ ا َ َ ي ُ ا َ َ ي‬
‫میف ماید‪« :‬ومن ال شي ٍی خلق ا زوجآن لعلکن تذا ون» (ذاریات‪ .)۴۹ :‬این‬
‫بدان مع اسه اه ب اب ی مآان زوجها در جهان ج یان دارد اما نه ب اب ی ت ابه‬
‫بلکه ب اب ی تکامل‪ ،‬اه وصآفه و اارا د در ن مففاوت استته بدون ای که ارزش‬
‫ن تفاوت داشتتفه باشتتد؛ زی ا ارزش الکف ون مثبه‪ ،‬امف و یا بآ تتف از ارزش‬
‫الکف ون م فی نآسه‪.‬‬

‫م آان م د و زن‪ ،‬ب اب ی ت کا مل و نه ت تتتا به در ج یان استتته ه از ل حاظ‬


‫ً‬
‫فآزیولوژی و بآولوژی و ه روانش اخفی‪ ،‬پس ا عق غآ ممکن میشود اه‬

‫‪10‬‬
‫مآتتان م د و زن در ب خی اوبتتات‪ ،‬ب اب ی تکتتامتتل از لحتتاظ ستتتوستتتآولوژی‬
‫(جامعهش اسی) وجود داشفه باشد؟‬

‫یا در مآدان عمل‪ ،‬توجآهی وجود دارد تا بفوان ب این ام پاف تتتاری ا د اه‬
‫ب اب ی ت ابه مآان م د و زن از لحاظ اجفماعی همان تصور درسه اسه؟‬

‫یا وابعآه عملی شتتکار میا د اه م د و زن با این تصتتور‪ ،‬ستتود میا د یا‬
‫زیان؟‬

‫یا زن با اج ایی ا دن این تصتتتور در وابعآه‪ ،‬به زندگی پاک و ستتتعادتم د‬


‫نزدیک میشود و از زندگانی ت گ و ف اهبار دور میگ دد؟‬

‫یا جامعه با این تصور‪ ،‬عادالنهت و وطن‪ ،‬پآ ففهت میشود؟‬

‫دو نمونه از دو دنآای ف ه گ غ بی یع ی امونآستتتن و ستتت مایهداری را ارائه‬


‫میدهآن‪:‬‬

‫ن سته‪ :‬از زمانی اه لنین «ن ستفآن رهب امونآستن» گفه‪« :‬در آن حال که‬
‫نیمی از ملت ما در آشپپپانهانه اسپپپت پیشپپپ فت نهیا یر ک د»‪ ،‬ااملت ین‪،‬‬
‫همهجانبهت ین و مداونت ین شکل از ب اب ی ت ابه را مآان م د و زن اج ا ا د‪،‬‬
‫زن بآ ون از خانه در زمآ هی ساخه و ساز‪ ،‬جاده سازی و تمآز ا دن او ه و‬
‫خ آا بان اار ا د و نآز بهع وان پژوه تتتگ در م ااز تحقآ قاتی و به ع وان‬
‫مکانآک‪ ،‬مه دس و فضتتانورد م تتغول به اار شتتد‪ ،‬البفه ستتهن زن در اارهای‬
‫ناپس د و دشوار‪ ،‬بآ ف بود اما ب اب ی ت ابه با م د را به دسه ورد! پایان این‬
‫اار همانطور استته اه گیرباچیف « خ ین رهب امونآستتن» در «پ وستتف ویکا»‬

‫‪11‬‬
‫ن را تو صآر ا ده‪ ،‬نگاه اه گففه ا سه‪« :‬حکومه شوروی‪ ،‬مانع تبعآض در‬
‫حق زن شد اه در روسآهی تزاری رایج بود‪ ،‬لذا زن م غول اار شد… با همان‬
‫حق در اار با م د و دستتفمزد ب اب ب ای اار ب اب ‪ ،‬اما در طول تاریا به مانانه و‬
‫خاص زن و نآازم دی های‬ ‫طابهف ستتتای خود از این بازماندین اه به حقوق ّ‬

‫ب مده از نقش او به ع وان مادر و خانهدار و نآز نقش موزشتتتیاش در ببال‬


‫اوداان توجه ا آن‪ .‬دروابع زمانی اه زن در مآدان پژوهش علمی و در اماان‬
‫ستتاخهوستتاز و تولآد و خدمات به اار میپ دازد و در فعالآه نو ورانه و ابداعی‬
‫م تتتتاراه میا د دیگ وبفی ب ای ان جان و صایر روزا نهاش در خا نه پ آدا‬
‫نمیا د و و به م استتتبی هن ب ای ت ب آه اوداان و ف اهن وردن فضتتتای‬
‫خانوادگی نمییابد‪ .‬فهمآدین اه بستتتآاری از م تتتک ت ما در رففار اوداان و‬
‫جوانان و م تتتک ت موجود در مع ویه ها و ف ه گمان و در تولآد‪ ،‬به وخامه‬
‫روابط خانوادگی و سهلانگاری نسبه به مسئولآههای خانوادگی ب میگ دد‬
‫و این نفآجهای مف ابض با تمای ت ما اسه اه به توجآه سآاسی ب اب ی م د و‬
‫زن در همته آز میانجتا مد و اا ون در مج ای پ وستتتف وی کا دارین ب این‬
‫وضتتتعآه آ ه میشتتتوین و به همآن ستتتبب نآز اا ون گففگویی جدی را در‬
‫روزنامهها‪ ،‬ستتتازمانهای عمومی‪ ،‬ستتت اار و م زل در خصتتتوص بایدهایی اه‬
‫انجان دهآن پآش میگآ ین تا مستتآ بازگ تته به رستتاله انستتانی محض زن را‬
‫ب ای او هموار سازین»‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫دون‪ :‬در دنآای س مایهداری‪ ،‬ت صور ب اب ی ت ابه مآان م د و زن به شعارهای‬
‫الهانب ش‪ ،‬تاثآ گذار و شتتتبههمقدس توستتتعه یافه تا جایی اه به ج بش‬
‫فم آسن انجامآد‪(National Organization For Woman Now).‬‬

‫آن وضتتتعی ا تتتاند‪ :‬در‬ ‫از بدب فی‪ ،‬این ام ‪ ،‬جامعهی م یکا و اروپا را به‬
‫ایاالت مفحدهی م یکا و بآ تتتف – اگ نگویآن همهی – ا تتتورهای اروپایی‪،‬‬
‫نسبه تک س پ سفی )‪ (Single Parenting‬به حد وح ف اای رسآده و از ‪۵۰‬‬
‫درصتتد در همه یا بآ تتف حالهها ف ات رففه استته‪ ،‬اما این به ه مع استته؟‬
‫یع ی این اه زنان با ب دوش ا تتآدن مستتئولآه خانوادهی تکستت پ ستته‪،‬‬
‫م سئول امک به خود و نآز م سئول س پ سفی اف ادی می شوند اه از تعداد‬
‫ً‬
‫زنان جامعه هن بآ ف اسه با این اه ورود نان غالبا اسه و ف صههای شان‬
‫ب ای توسعه وردشان به این مسئولآه‪ ،‬امف اسه‪.‬‬

‫آن وضعآه صالمانهای ب ار‬ ‫ی نوشفه شده‪ ،‬در‬ ‫ه بسا اه زن در تاریا ب‬


‫انکه هویج ب اب ی ت تتتابه با م د را به او ن تتتان دادند لذا از‬ ‫نگ ففه باشتتتد‬
‫ضتتت بات عصتتتایی اه پ تتتفش را ستتتآاه و ابود میا د غافل شتتتد تا این اه‬
‫پژوهشهای نوین هویدا ساخه اه زن در بسآاری از اوبات نمیتواند با بانون‬
‫طبآعی م قاو مه ا د و م ادی فط ت را پاستتتا میگو ید در نفآ جه‪ ،‬ب اب ی‬
‫تکامل را ب میگزی د و به خانه بازمیگ دد تا مسئولآفهای اجفماعی س ّ فیاش‬
‫را انجان دهد‪.‬‬

‫‪13‬‬
‫شد پ وف سور لآ دا‬ ‫مث در پژوه ی اه در ‪ ۲۲‬نوامب ‪ ۲۰۰۵‬مآ دی م ف‬
‫ه شل (اه از پآ گامان ج بش انسانی و اسفاد دان گاه در مادهی فم آسن‬
‫‪Feminism‬استته) بآان نموده اه نآمی از زنان دارای مدرک باالی تحصتتآلی‬
‫در ایاالت مفحده‪ ،‬ماندن در خانه و ت بآه ف زندان خود را ب گزیدند به جای‬
‫این اه از خانه بآ ون ب وند و به بازار اار وارد شتتتوند و از «مای ا هارت» استتتفاد‬
‫پ نس ا سکول در هاروارد اه در سال ‪ ۲۰۰۰‬دان جویان دخف ی را در سالهای‬
‫‪ ۱۹۸۶ ،۱۹۸۱‬و ‪ ۱۹۹۱‬مورد ب رستتی ب ار داد نقل ا ده استته اه او پی ب ده‬
‫فقط ‪ ۳۸‬درصتتتد از دارندگان مدرک اارشتتت استتتی ارشتتتد‪ ،‬بآ ون از خانه اار‬
‫میا د‪.‬‬

‫لآ دا ه شل بآان میدارد اه بآ ف زنان ت جآب میده د ازدواج ا د و ف زند‬


‫داشتتفه باش ت د‪ .‬از همآن روی در انق ق ب این فک س ت فی جدی نآستتف د اه‬
‫باور دارد وصآفهی زن‪ ،‬ت بآه ف زندان و م اببه از خانواده استتته و یکی از‬
‫زنانی اه با نان مصتتتاحبه داشتتتفهان هن نگففه استتته اه معفقد استتته این‬
‫و ضعآه‪ ،‬عداله در حق زنان را نقض و پایمال میا د و یکی از نها ب ح سب‬
‫ا صط حات علن مدی یه اب از دا شه اه شوه ن م سئول اج ایی ا سه و من‬
‫هن اار و مسئولآه مدی یه مالی را انجان میدهن زی ا او اار ف اهن وردن پول‬
‫را انجان میدهد و من نآز مدی یه اسففاده از ن را به عهده دارن‪.‬‬

‫ب ای توضآب بآ ف در مورد ارزیابی تصوری اه ف ه گ غ بی از ب اب ی ت ابه‬


‫مآان م د و زن دارد باید این تصتتور را با تصتتور نظان استت می در این موضتتوع‬
‫مقایسه ا د‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫استت ن‪ ،‬ب اب ی ت تتابه مآان م د و زن را در امور م تبط با ارزش انستتانی تایآد‬
‫میا د انکه ب اب ی مآان ن دو را در تستتلآنپذی ی نستتبه به مآزان ب ت ی‬
‫ا‬ ‫َاَ ُ‬ ‫َ‬ ‫ا‬ ‫ا‬ ‫ي َ اَ َ ُ‬
‫اه خداوند مفعال ارائه نموده ب میشتتتمارد‪« :‬إن و ا مکن ع د الله وت قاان»‬
‫(ح ُج ات‪.)۱۳ :‬‬
‫ُ‬

‫اق‬ ‫و در زمآ هی مستتئولآه و جزا (پاداش و مجازات) ای گونه استته ‪َ «:‬ف ااس ت َف َج َ‬
‫ا‬ ‫َ‬ ‫ا‬ ‫ا‬ ‫ا ُ ا ا َ َ َا ُاَ َا ُ ُ‬ ‫َ‬ ‫ُ َ ََ‬ ‫َ ُ ا ُّ ُ ا َ ِّ َ ُ‬
‫َ‬
‫ض»‬ ‫لهن ربهن وني ال وضتتتآع عمل عام ٍل م کن من ذا ٍ وو ونثی بعضتتتکن من بع ٍ‬
‫ض» با بل‬ ‫ع‬ ‫( لعم ان ‪ )۱۹۶:‬و تعبآ ی دبآقت و بلآغت از « َب اع ُضتتت ُک ان م ان َب ا‬
‫ُ‬ ‫َ ٍ‬
‫َ‬ ‫ا‬ ‫َ َ‬ ‫َ‬
‫تصتتتور نآستتته‪ ،‬همچ آن میف ماید‪َ « :‬م ان َعمل َصتتتال ًحا م ان ذا ٍ و او ونثی َو ُه َو‬
‫ُ ا ٌ َ َ ُ ا َ ي ُ َ َ ً َ ِّ َ ً‬
‫مؤمن فل حآآ ه حآاة طآبة» (نحل‪ .)۹۷ :‬در مورد ا امه انستتانی نآز همان د‬
‫ا ا‬ ‫ا‬ ‫ََ َ‬
‫هن هستتتف د « َولق اد ا ي ام َ ا َب ي َد َن َو َح َمل َ ُاه ان في ال َب ِّ َوال َب اح » (إستتت ای‪.)۷۰ :‬‬
‫«ب ی دن»‪ ،‬ف زندان مؤنث و مذا را شامل میشود‪.‬‬

‫در زمآ هی ش صآه بانونی هن زن و م د به طور یک سان از حقوق و الفزامات‬


‫مالی و ش عی ب ای ا سب حقوق و پذی ش الفزامات و اج ای ابدامات بانونی‬
‫به هم د میشوند‪.‬‬

‫پس از این نآز استتت ن‪ ،‬ب اب ی تکامل در ب خی زمآ ههای وصایر اجفماعی را‬
‫انکه زن را از الزامات ب اب ی ت تتتابه حمایه میا د اه‬ ‫م اعات میا د‬
‫عبارتستتته از دادن مستتتئولآه اجفماعی مازاد ب ن مستتتئولآه اجفماعی اه‬
‫بوانآن طبآعه و فط ت به او هدیه میده د‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫همانطور اه در مثال ن سه بآان شد طبآعی بود اه پذی ش ب اب ی ت ابه از‬
‫سوی مسلمآن به طور همآ ه مآان م د و زن و نگونه اه ف ه گ غ بی تصور‬
‫میا د پآامدهایی در دنآای وابعآه داشفه باشد‪.‬‬

‫اگ ا ورهای شورای همکاری خلآج را مثال بزنآن بدون د شواری میتوانآن‬
‫تتتمگآ در زندگی زن را در ب ههای اوتاه از زمان م تتتاهده ا آن زی ا‬ ‫تغآآ‬
‫عادی شده اسه اه رزوی دخف ان تحصآلا ده در مؤسسات موزشی‪ ،‬شغل‬
‫و اار استتته !یع ی اار ا دن بآ ون از خانه با دستتتفمزد و تحه بآومآه و‬
‫ستتت پ ستتتفی یک رئآس م د یا زن‪ .‬این هن با وجود انگآزهی ضتتتعآفی (یع ی‬
‫انگآزهی ابفصتتتادی) اه زن را معموال به اار ا دن بآ ون از م زل وامیدارد و‬
‫ب ت ی دادن ازدواج در طول دوران تحصتتتآل اه ممکن استتته به ‪ ۱۵‬ستتتال یا‬
‫حد زیادی نزد دخف ان و خانواده های نان ااهش پآدا‬ ‫بآ تتتف هن ب ستتتد تا ّ‬

‫ا ده استتته و حفی تق یبا به پدیدهی گ یز الی از فک ازدواج تبدیل شتتتده‬


‫اسه‪.‬‬

‫انکه ت بآه اوداان به‬ ‫اف ا و زیادهروی در استتتف دان ا دن نآز دارین‪،‬‬
‫خدمفکار زن واگذار میشتتتود و حفی تهآهی وعدههای غذایی و دیگ اارهای‬
‫خانه به او سپ ده میشود آزی اه مارها ن را هویدا میسازند‪.‬‬

‫زنان خلآج با مح ون ا دن خود از انجان وصایر طبآعی و ستتت ّ فیشتتتان در‬


‫مدی یه مملکه خویش یع ی «خانه»‪ ،‬ه بستتا با پآامدهایی از جمله افزایش‬

‫‪16‬‬
‫شففگیهای روانی رو به رو شدهاند؛ مواردی همچون اف س دگی‪ ،‬ت ش روانی‬
‫و اث ات ب خی بآماریهای جسمی‪.‬‬

‫ج‪ -‬مثال ستتون‪ :‬ایاالت مفحدهی م یکا به صتتدور گزارشتتی ستتاالنه با ع وان‬
‫زادی دی ی در جهان عادت ا ده استتته؛ این گزارش به داوری ا تتتورهای‬
‫جهان در مورد حمایه ن ها از زادی دی ی یا نقض ن میپ دازد‪ .‬در نمودار‬
‫این گزارش‪ ،‬ع بستتفان هنستتطب با آن ب ار داده شتتده اه با اویغورها رففار‬
‫وح آانه دارد و ب مه نآز به خاط ب خورد وح آانهاش با م دن ارااان در ردیر‬
‫آن توصآر شدهاند اه بآ ف ین‬ ‫نها ب ار داده شده اسه و این حکومهها‬
‫نقض زادی دی ی را دا شفهاند و در مورد ع ب سفان مده اه زادی دی ی مطلقا‬
‫در ن وجود ندارد‪.‬‬

‫در گزاشتتی هن اه ستتال ‪ ۲۰۱۱‬دربارهی ستتال پآش از ن یع ی ‪ ۲۰۱۰‬صتتادر‬


‫شده ا سه در را سفای هجون به ع ب سفان بآان دا شفه اه این ا ور‪ ،‬اجازهی‬
‫ن تتت افاق هایی را میدهد اه بآانگ ایدئولوژی و عقآدهاش باشتتت د و نآز‬
‫اجازهی فعالآه دعوتگ انی را میدهد اه خارج از ع بستتتفان‪ ،‬این عقآده را‬
‫ّ‬
‫م ف تتت مینمای د اما در همآن گزارش مده اه به مبل غان دیانه های دیگ‬
‫اجازهی فعالآه در ا تتتورش را نمیدهد و اجازهی انف تتتار افاق های ن‬
‫دیانهها را نآز نمیدهد!‬

‫با وجود ت ابض شکاری اه مآان دو مسئلهی یادشده در مورد زادی دی ی در‬
‫نگ ش ایاالت مفحده وجود دارد اما ب سآاری از تح صآلا دگان ع ب سفانی از‬

‫‪17‬‬
‫جمله اارم دان تاثآ گذار ادارههای دولفی م فلر ن‪ ،‬درستتتفی این انفقاد به‬
‫ا تورشتان را در خصتوص انف تار رویک د دی یاش تایآد میا د و باور دارند‬
‫اه م یکاییها حق دارند از ع بستتتفان ب واه د ابزارهای انف تتتار این رویک د‬
‫دی ی را ا ف ل و مهار ا د‪.‬‬

‫در همآن و به به ت گ می ی د ه گامی اه با این اعف اض دیگ ان رو به رو‬


‫می شوند اه این دیگ ان اجازهی ساخه م ساجد و م ااز ا س می و دعوت به‬
‫استتت ن را در ا تتتورشتتتان به مستتتلمآن میده د پس گونه ع بستتتفان به‬
‫غآ م سلمانان‪ ،‬اجازهی ساخه عبادتگاهها و م ااز تبلآغی شان را نمیدهد و‬
‫ّ‬
‫نآز اجازهی وجود مبلغان دیانههای دیگ و ن تتت افاقهای دیانههای دیگ‬
‫را نمیدهد؟‬

‫نان پاس ی به این انفقاد نمییاب د جز ای که بگوی د این از مسفلزمات بوانآن‬


‫ما اسه و ما هن مان د ه ا ور دیگ ی حق انف اق بوانآن خود را دارین ‪.‬این‬
‫درحالی اسه اه اعف اض یاد شده در اصل‪ ،‬ضد این بوانآن مط ح شده اسه‬
‫و از همآن روی‪ ،‬تحصتتآلا دگان ع بستتفانی در درون خود‪ ،‬درستتفی انفقاد به‬
‫ا تتتورشتتتان را باور و تایآد میا د و می پذی ند اه دیگ ان حق دارند این‬
‫اعف اض را مط ح ا د!‬

‫ب دگی ف ه گیای اه در اندی هها و عواطر تح صآلا دگان م سلمان ری ه‬


‫دوانده استته – ع بستتفانیها را نآز استتفث ا نمیا آن – و تاثآ شتتکار در اعفماد‬
‫بآش از حد به تصتتتورات ف ه گ غ بی و اعفماد ضتتتعآر به تصتتتورات ف ه گ‬

‫‪18‬‬
‫تتن ن تحصتتآلا دگان را از‬ ‫اصتتآل خویش‪ ،‬اصتتلیت ین عامل استته اه‬
‫مسفلزمات اندی آدن عق نی و نآز از درک حقایق وابعی اور ا ده اسه‪.‬‬

‫از ز مانی اه بدرت ستتت آاستتتی مستتتل ما نان در زمآن و در طول ب ن ها و در‬
‫ستت زمآنهای م فلر غاز شتتد‪ ،‬ستتآاستته مستتلمآن در خصتتوص حمایه و‬
‫م اعات زادی دی ی دیگ انی اه تحه بدرت سآاسی نان ب ار داشفهاند تغآآ‬
‫نآاففه ا سه و در شکلهایی رخ نموده اه در دولههای مدرن اعن از م یکا و‬
‫اروپا نظآ نداشفه اسه‪.‬‬

‫مستتلمانان همآ تته پایب د این بودهاند اه به دیگ ان به خاط انجان موزههای‬
‫دی ی شان گزندی ن سد و از عبادتگاههای نها حمایه ا دهاند و به نان حق‬
‫دادهاند اه بوانآن و دادگستتف ی خاص و ستتآستتفن اجفماعی خود را داشتتفه‬
‫باش ت د و ف زندان تتان را ب س ت ّ هها و ف ه گ خودشتتان ت بآه ا د و فقط از‬
‫بانون ج ایی عمومی ا سفث ا شدهاند با این معآار اه ه عملی اه در ف ه گ‬
‫ابلآههای دی ی با اخ ق م افاتی ندا شفه با شد انجامش ج ایه در حق نها‬
‫به شتتت مار نمیرود حفی اگ ب طبق بانون ج ایی عمومی‪ ،‬ج ا یه در حق‬
‫مسلمانان بلمداد شود‪.‬‬

‫مستتلمآن ب این باور بودند اه الزمهی این ستتآاستته‪ ،‬م طق عق نی و عداله‬


‫آن ستتتآاستتتفی را آزی طبآعی میدیدند اه نآازی به جار و‬ ‫استتته‪ .‬نان‬
‫ج جال ب ای ن نآسه و نآازم د خودب ت بآ ی به واسطهی ن یا نگاه حقآ انه‬
‫به دیگ ان نآستتتته و در همآن و به‪ ،‬جزئی او ک از بلم و په اور بدرت‬

‫‪19‬‬
‫ستتآاستتی اس ت می را استتفث ا ا دند و ن را ب حستتب توصتتآهی پآامب ﷺ م از‬
‫انکه ف مودهاند‪« :‬دو دین در جزی ةالع ق نباید باشتتد»‪.‬‬ ‫اس ت ن ب شتتم دند‬
‫انکه افابهای فقه ب ن ت ص یب‬ ‫صحابه و دنبالهروان صحابه رضیاللهع هن‬
‫آن فهمآدند اه م ظور از جزی ةالع ق‪ ،‬اصتتط حی استته مففاوت‬ ‫ا دهاند‬
‫انکه یهودیان تا عصتت‬ ‫با اصتتط ح جغ افآایی‪ ،‬لذا شتتامل یمن نمیشتتود‬
‫ا ونی نآز در نجا بابی ماندهاند‪ ،‬پس ن م طقه از بلم و است ن‪ ،‬م از است ن‬
‫بلمداد شتتد و با جزئی از جزی ةالع ق م ت ص شتتد اه (به اعفبار تقستتآمات‬
‫اداری غالب در ب ون ن سفآن) مکه و توابع اداری ن‪ ،‬مدی ه و توابع اداری ن‬
‫ً‬
‫و یمامه و توابع اداری ن (یع ی تق یبا محدودهی جغ افآایی ع بسفان ا ونی)‬
‫را درب میگآ د ‪.‬ن صو صی از ب ن یا از حدیث صحآب در مورد این جزی ا سفث ا‬
‫شده مده اه وجود دی ی غآ از اس ن را اعن از حاله ف دی‪ ،‬به صورت پایگاه‬
‫یا در بالب ستتتازمانی در نجا م ع میا د و مستتتلمانان معفقد بودند اه این‬
‫استتتفث ا (اه باعدهی یاد شتتتده را تایآد میا د و ن را نقض نمینماید) نآز‬
‫الزمهی م طق عق نی و عداله اسه‪.‬‬

‫ه ش ص باان صافی میباید با این ت صور موافق با شد زی ا از م طق عق نی و‬


‫عداله نآ سه اه وبفی ا سی به ا ور وارد می شود ا س ن‪ ،‬پآامب ش‪ ،‬اف اد‬
‫ب ج سفهی ن یا افاق مقدس ن را در م از ا س ن تحقآ ا د‪ .‬پ وا ضب ا سه‬
‫اه غآ مسلمانان اعفقاد دارند اه دین اس ن‪ ،‬نادرسه و دی ی دروغآن اسه و‬
‫پآامب ش دروغگو اسه یا از لحاظ روانی‪ ،‬اخف ل داشفه اسه‪.‬‬

‫‪20‬‬
‫از ستتوی دیگ ‪ ،‬ه حکومفی دارای م جع ف ه گی عالی استته اه ب بوانآن و‬
‫ابدامات ن حکن میا د و بانون استتتاستتتی نامآده میشتتتود‪ ،‬ع بستتتفان نآز‬
‫م جع ف ه گی عالیاش‪ ،‬بانون حکومفی نآسه بلکه م جع واالی ن‪ ،‬ب ن و‬
‫حدیث صحآب رسولخداﷺ اسه‪.‬‬

‫بابل تصتتتور نآستتته اه حکومفی در جهان‪ ،‬اجازهی وجود اف ادی یا م اازی‬


‫ف ه گی یا پای گاه هایی را بدهد اه بانون استتتاستتتی ن حکو مه را تحقآ‬
‫میا د و با ا بدا مات خود‪ ،‬پوشتتتالآن و دروغآن بودن بانون استتتاستتتی و‬
‫ارزشهای ن را اع ن میا د و ه هی ن را زشتته جلوه میده د‪ ،‬پس یا‬
‫آن‬ ‫از م طق و عداله استته اه ع بستتفان از ط ن خود به دیگ ان اجازهی‬
‫آزی را بدهد؟!‬

‫اما تحصتتتآلا دگان ع بستتتفانی ه گامی اه با این تهاجن رو به رو میشتتتوند‬


‫اندک پآش می ید اه به آن حقایقی توجه ا د لذا در دفاع عذرخواهانهی‬
‫خود به بهانه وردن هایی گ میزن د اه نقض و ّرد ن ستتتان استتته زی ا‬
‫حقآقه را نمای دگی نمیا د ون بآ تتف ین پاس ت ی اه به دیگ ان میده د‬
‫جایگاه و وضتتتعآه واتآکان استتته و دیگ ان هن در جواب تتتان میگوی د هآچ‬
‫ن سبفی بآن واتآکان و ع ب سفان از لحاظ م ساحه و تعداد ساا ان نآ سه یا‬
‫ای گونه پا سا میده د اه این ام الزمهی بوانآن خاص ما ا سه همانطور اه‬
‫دیگ ان نآز بوانآن خاص خود را دارند‪ ،‬در حالی اه هجون از ط ن غ ق ب‬
‫این بوانآن اسه و نه ب پایب دی به نها‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫به اارگآ ی دالیل ضتعآر‪ ،‬بدت از ارائه ندادن ه گونه دلآلی استه و افزون ب‬
‫ن‪ ،‬ه هی حقایق را در مآدان وابعآه زشه جلوه میدهد‪.‬‬

‫‪22‬‬
‫فصل دوم‬
‫آیا ر ایی از این ب دگی ف نگی غی ممکن است؟‬
‫ً‬
‫ه ب سا این ام ‪ ،‬عق غآ ممکن نبا شد اما امکان هن دارد اه عادتا غآ ممکن‬
‫باشد‪ .‬وابعآه این اسه اه ب ده ممکن نآسه رهایی یابد مگ ای که بانع شود‬
‫اه حاله ب دگی‪ ،‬طبآعی نآ سه و میتوان ن را تغآآ داد‪ ،‬سپس ب ای تغآآ‬
‫ن اراده ا د‪ .‬تاریا‪ ،‬باعدهای م ظن در مورد انواع ب دگی به ما می موزد؛ ه‬
‫ب دگی در شتتتکل ب دهزادگان باشتتتد‪ ،‬ه گ وههایی اه ط د میشتتتوند و ه‬
‫ب دگی جسن ن طور اه تا صدور بانون حقوق مدنی در دههی ‪ ۶۰‬مآ دی در‬
‫ایاالت مفحده وجود داشتتته‪ .‬نچه ب دگی را نهادی ه میا د اعفقاد و باور ب ده‬
‫به این استته اه حاله ب دگی‪ ،‬طبآعی استته و نمیتوان ن را تغآآ داد و اگ‬
‫ان او ضاعی شورش‬ ‫هن ب خی اف اد گاهی پآدا ا د و ت ش نمای د اه ب‬
‫ا د معموال دید و نگ ش صحآب و رهب توانم دی را ان دارند‪.‬‬

‫اما اگ این ام نسبه به مجموع موارد‪ ،‬درسه باشد ممکن اسه اه نسبه به‬
‫انکه میدان د وضتتتعآه طبآعی نآستتته و‬ ‫اف اد‪ ،‬وضتتتعآه مففاوت باشتتتد‬
‫می بایستتته ن را تغآآ داد‪ .‬ولی در حاله ب دگی ف ه گی اه از ن ستتت ن‬
‫میگویآن این ام ز مانی ممکن میگ دد اه مع آاری دبآق ارا ئه شتتتود اه‬
‫تصتتورات با ن ست جآده شتتود و ب وفق ن ب نها حکن شتتود و میتوانآن این‬
‫آن خ صه ا آن اه تصور‪ ،‬موافق با عقل و م طق باشد و نفایج ن‪،‬‬ ‫معآار را‬
‫سودرسانی به تودهی انسانی باشد‪.‬‬

‫‪23‬‬
‫ب ای اج ای این معآار میباید اعف ان ا آن اه ه ت ابضتتی در فک و تصتتور –‬
‫اه دو حکن م فلر ب ای دو تصتتور م تتابه صتتادر میا د یا ای که یک حکن را‬
‫ب ای دو تصتتتور م فلر صتتتادر میا د – اجازه نمیدهد ادعای ستتتازگاری با‬
‫د مثال میزنآن‪:‬‬ ‫م طق و عقل نماید‪ .‬ب ای اج ای این معآار‪،‬‬

‫‪ .۱‬اگ راهزنی در بآابان یا ج گل جلوی ماشآ ی را بگآ د اه خانوادهای سوار‬


‫ن هستتف د و مستتاف ان را بک تتد ج ایفکار نامآده میشتتود و وح تتی‪ ،‬ب ب ی‪،‬‬
‫غآ انستتان و بیاخ ق توصتتآر میشتتود یا اگ یک ستتپاه در شتتبی‪ ،‬شتته ی‬
‫همان د هآ و شآما را بمباران ا د و صد هزار نف زن و اودک و غآ نظامی را به‬
‫ص میشود – اسی‬ ‫خاک و خون بک د – ن هن پس از ای که مسآ ج گ م‬
‫ب حسب تصور غ بی‪ ،‬انجان ده دهی این فاجعه را وح ی‪ ،‬ب ب ی‪ ،‬غآ انسان‬
‫و بیاخ ق نمی شمارد با ای که در دو حاله یاد شده و ّ‬
‫ماهآه ابدان دو مثال‪،‬‬
‫تفاوتی نآسه بلکه تفاوت در حجن ابدان هسه‪.‬‬

‫‪ .۲‬بدت ین نوع وح تتیگ ی‪ ،‬گذاشتتفن انستتان زی شتتدیدت ین انواع شتتک جه‬


‫ب ای گ ففن اعف ان از اوستتته تا علآه خودش یا دیگ ان اعف ان ا د‪ ،‬با وجود‬
‫این نمیبآ آن دولفی اه م دن را میر با ید و نان را با هواپآ ما به بدت ین‬
‫شتتتک جهگاهها در جهان میف ستتتفد به وح تتتیگ ی توصتتتآر شتتتود و حفی‬
‫تتتمان‬ ‫حکومههای دیگ ی به ن امک لوجستتتفآکی میا د یا حدابل‬
‫خود را به روی ج ایههایش میب دند و به هآچ وجه م تتتاهده نمیا آن اه‬
‫اسی‪ ،‬انجانده ده را به وح یگ ی‪ ،‬ب ب یه‪ ،‬بیاخ بی و غآ عق نی بودن‬

‫‪24‬‬
‫آن حالفی ای سه اه ط ن انجانده ده با‬ ‫توصآر ا د و تفاوت عجآب در‬
‫ّ‬
‫ع اوین پآ ففه‪ ،‬مفمدن و مف بی توصآر میگ دد!‬

‫آزی همچون پذی ش نوعی از تعدد همستت ان‬ ‫‪ .۳‬ه بستتا اه غ ق به خاط‬
‫( دهمس ی) از سوی مسلمانان‪ ،‬اس ن را تحقآ نک ده و از ن عآب و ای اد‬
‫دهمس ی را در اس ن «یکی از انواع تعدد» توصآر ا دین‬ ‫نگ ففه اسه‪ .‬ما‬
‫زی ا ممکن استته در گذشتتفه و زمان ا ونی‪ ،‬هآچگونه تعدد همست انی م تتابه‬
‫دهم س ی در ا س ن نبا شد ه از لحاظ اارا د و ه از لحاظ بآد و‬ ‫تعدد و‬
‫ب دهایی اه اس ن معآن نموده اسه‪.‬‬

‫دهمستتت ی در استتت ن را تحمآل‬ ‫یا م طق و داوری عقلی‪ ،‬نگ ش غ ق به‬


‫آن به نظ نمیرستتتتد زی ا ب آان این د یدگاه دروابع ب مآ اث‬ ‫میا د؟!‬
‫فت هت تگتی‪ ،‬ستتتت تتههتتا و ستتتتلتآتقتتهی اجتفتمتتاعتی بت تتا شتتتتده استتتته‪.‬‬
‫م هور اسه اه س فهای مسآحآه – اه جزئی از مآ اث ف ه گی غ ق اسه –‬
‫ازدواج با حفی یک نف را نآز ت تتتویق نمیا د زی ا معفقد استتته اه ازدواج‪،‬‬
‫جایگاه مع وی انسان را پایآن می ورد و دلآل ای که این دیدگاه غ ق مبف ی ب‬
‫س ههای موروثی و عادت اجفماعی غالب اسه ای که غ ق به تعدد در زنان و‬
‫آن‬ ‫وع ا سه –‬ ‫م دان همج سباز – اه نزد تعدادی از ا ورهای غ بی م‬
‫نگاهی ندارد‪ ،‬همچ آن غ ق در صتتورتی اه م د مفاهل با دوستته یا دوستتفان‬
‫مؤ نث خود اام ه مان د همستتت رف فار ا د مدارا میا د به ویژه با وجود‬
‫بوانآ ی اه از حقوق دوستته مؤنث و حقوق ف زندان به دنآا مده از او حمایه‬
‫میا د!‬

‫‪25‬‬
‫رو شن ا سه اه در غ ق‪ ،‬دلآلی ب ای تفاوت بائل شدن مآان سه نوع ازدواج‬
‫یاد شتتتده یع ی ازدواج ستتت ّ فی‪ ،‬ازدواج همج سگ ایانه و روابط زناشتتتویی با‬
‫دوستتتفان مؤنث وجود ندارد بلکه ستتتبب تفاوت مآان این موارد در حقآقه‬
‫دهمس ت ی دارد دخاله‬ ‫ای ستته اه تاثآ مآ اث ف ه گی در تصتتوری اه از‬
‫میا د‪ .‬در وبفی اه دو نوع اخآ (یع ی ازدواج همج سگ ا یا نه و راب طه با‬
‫دوستتتفان مؤنث) بدون ای که حامل القائات ف ه گی غ بی باشتتتد اه ازدواج‬
‫س فی ب میانگآزد به وجود مدهاند‪.‬‬

‫اگ ب ش ن سه از معآاری اه ب ای ارزیابی سالن و درسه بودن این تصور یا‬


‫اندی تته ب گزیدهاین بیط فانه باشتتد بدین مع ا اه صتت فا با ن این تصتتور رد‬
‫نمی شود پس ب ش دون معآار یاد شده اه مآزان سودرسانی یا زیانرسانی به‬
‫ف د یا جامعه در این تصور میباشد گونه اسه؟‬

‫دهمستتت ی را‬ ‫در ابفدا م تتتاهده میا آن اه استتت ن ه گامی اه نوعی از‬
‫م وع نمود روشن ساخه اه هدن از ن‪ ،‬حمایه از یفآمان و دادن نوعی از‬
‫انکه شوه مادر شان‬ ‫س پ سفی به نان در صورت ازدواج مادر شان ا سه‬
‫جای خالی پدر از دستته رففهی نها را پ میا د‪ .‬خداوند مفعال میف ماید‪:‬‬
‫َ‬ ‫َا‬ ‫َ‬ ‫ِّ‬ ‫َ‬ ‫ا‬ ‫اََ َ َ ا ُ َ َ َ َ ُ‬ ‫ُ‬ ‫َ ا ا ُ ا َي ُا‬
‫«وإن خففن وال تقستتتطوا في الآ فامی فانکحوا ما طاق لکن من ال ستتتای مث ی‬
‫َ َُ َ َ ُ َ َ َ ا ا ُ ا َي َ ا ُ َ َ َ ً‬
‫وث ث ورباع فإن خففن وال تعدلوا فواحدة» {و اگ ت سآدید اه دربارهی یفآمان‬
‫نفوانآد دادگ ی ا آد با زنان دیگ ی اه ب ای شتتما ح ل د و دوستته دارید‪ ،‬با‬
‫دو یا ستتته یا هار تا ازدواج ا آد‪ .‬اگ هن میت ستتتآد اه نفوانآد مآان زنان‬
‫دادگ ی را م اعات دارید به یک زن بس ده ا آد}‪.‬‬

‫‪26‬‬
‫دهمس ت ی‬ ‫وابعآه نآز این حکمه را شتتکار میستتازد زی ا در جامعهای اه‬
‫در ن هستتته طلب و خواستتتفن زنان باال میرود و خودع ضتتته ا دن نها ان‬
‫انکه ه زنی‪ ،‬ف صفی بزرگ ب ای ازدواج مییابد حفی مادر یفآمان‪،‬‬ ‫میشود‬
‫دهمستتت ی را نمی پذی د – ه مانطور اه وابع آه هو یدا‬ ‫ا ما جام عهای اه‬
‫مینماید – طبآعی استته اه خواستتفن زنان امف میگ دد و ف صتته نان ب ای‬
‫ازدواج هن امف میشود‪.‬‬

‫زن در وابعآه‪ ،‬توجه و مصتتتلحه خود را دارد لذا حقی دارد اه جامعه باید ن‬
‫ا سی‬ ‫را ادا ا د و در حق مادرانگی خ صه میگ دد‪ .‬رففارش ا سان در روان‬
‫اثبتتات ا دهانتتد اتته غ یزهی متتادری بویت از غ یزهی ج ستتتی و غ یزهی‬
‫گ س گی ا سه ‪.‬همچ آن زن ب ح سب ت صور و نگ ش ا س می‪ ،‬حق ازدواج‬
‫دارد زی ا هدن و غایفی اه در ب ن ب ای ازدواج مده ا سه ای سه اه ه یک‬
‫از زن و شوه ‪ ،‬مایهی رامش دیگ ی باش د و مآان ن دو‪ ،‬مه و محبه باشد‪.‬‬

‫و نآز حق دارد خانهای داشفه باشد اه مملکه ویژهاش باشد و در نجا وصایر‬
‫طبآعی زنانهاش را به انجان ب ستتتاند‪ .‬تمان این حقوق مهنت از ب خی حقوبی‬
‫استته اه م تتور حقوق ب ت در ب دارد‪ .‬مع ای مطالب پآ تتآن این استته اه‬
‫محتتدود ا دن ف صتتتته زن ب ای ازدواج درحقآقتته‪ ،‬پتتایمتتال ا دن حقوق‬
‫یادشدهی او اسه‪.‬‬

‫از سوی دیگ ‪ ،‬ه گامی اه خوا سفن زنان بآ ف ا سه شبب ت س اک ط ق‬


‫ف اری میشتتتود یا دور میگ دد زی ا زن میداند در صتتتورت از دستتته دادن‬

‫‪27‬‬
‫شتتوه ش‪ ،‬ف صتته ازدواج با م د دیگ ی را دارد و بدین گونه در موبعآفی ب ار‬
‫میگآ د اه درخوا سه حقوبش و دفاع از صلمی اه به او شده بویت ا سه و‬
‫دهمس ی در نجا غالب اسه و‬ ‫این ام با مقایسهی زنان در غ ق ف یقا اه‬
‫دهم س ی ا سه‬ ‫نآز زنان در شبه ّ‬
‫بارهی ه د اه ف ه گ غالب‪ ،‬م الفه با‬
‫انکه زن در شتتتبه بارهی ه د‪ ،‬بارهایی ستتت گآن را ب ای‬ ‫روشتتتن میگ دد‬
‫دسفآابی به شوه ب دوش میا د سپس ت س او از شبب ط ق‪ ،‬تواناییاش‬
‫را ب ای دفاع از صلمی اه به او میشتتود و نآز از درخواستته حقوبش میگآ د‬
‫در حالی اه وضعآه زن در غ ق ف یقا عکس شبهبارهی ه د اسه‪.‬‬

‫حقآ قه درک نمیشتتتود مگ ای که از ت مان جوا نب به ن نگ یستتت فه شتتتود‪.‬‬


‫وع نموده – زنا و رو سپیگ ی‬ ‫دهم س ی – ن طور اه ا س ن م‬ ‫جایگزین‬
‫اسه و تاثآ این ا دار بد ب ف د و جامعه ب ای همه اس‪ ،‬م هود اسه‪ .‬اسی‬
‫اه در این موضتتتوع میا ندی تتتد در صتتتورت پایب دی به ن گاه بیط فانه و‬
‫توجهی به نظ ات از پآش پذی ففه شده فقط نفآجه نمیگآ د و نمیبآ د اه‬ ‫بی ّ‬

‫وع نموده ب ای جامعه سودم د اسه بلکه‬ ‫دهمس ی نگونه اه اس ن م‬


‫ن را ب ای جامعهی سالن‪ ،‬ض وری میببآ د‪.‬‬

‫دهمست ی روبه رو میشتتوند با‬ ‫تحصتتآلا دگان مستتلمان ه گاه با انفقاد از‬
‫دفاعی عذرخواهانه با ن ب خورد میا د و دفاع عذرخواهانه نآز به مع ای‬
‫دهمست ی ن طور اه‬ ‫شتتکستته بدون توجآه استته اما حقآقه ای ستته اه‬
‫است ن م ت وع نموده‪ ،‬ابدامی استتفث ایی نآستته اه ضت ورتهای عارضتتی و‬
‫دهمس ت ی در وابعآه زندگانی عملی‪ ،‬ستتآستتفمی‬ ‫موبه ن را بطلبد بلکه‬

‫‪28‬‬
‫م استتب استته اه جامعه به واستتطهی ن به خوشتتب فی میرستتد نه بدب فی‪.‬‬
‫دهمستتت ی وجود دارد اما ه‬ ‫ت دیدی نآستتته اه نمونه هایی م فی ب ای‬
‫آزی در دنآا‪ ،‬خالص از امور م فی استتته؟ رویک د حکآمانه ارزیابی مآان‬
‫موارد مثبه و م فی و سپس انف اق گزی هی راجب اسه‪.‬‬

‫‪29‬‬
‫فصل سیم‬
‫از آزهایی اه به م سلمان امک میا د حکن و داوری صحآحی ب ت صورات‬
‫ف ه گی غ بی داشفه باشد اه ه مواردی سالن و درسه و ه مواردی ناسالن‬
‫و نادرسه اسه ی مآان تصورات ف ه گ غ بی و نظان اس می اسه‪ ،‬البفه به‬
‫ای که به وضعآه دو نظان غ ق و اس ن‪ ،‬ش اخه اامل داشفه باشد و در‬ ‫ش‬
‫حکن و داوریاش بیط فی اامل را در پآش بگآ د‪.‬‬

‫میتوان این وستتآله را ب ستته مستتئله اج ایی ا د اه در زندگانی ب ت در زمان‬


‫ا ونی تاثآ گذارت هسف د و عبارت د از‪ :‬مسئلهی سآاسی‪ ،‬مسئلهی ابفصادی‬
‫و مسئلهی مع وی‪.‬‬

‫الر‪ -‬در مورد ج بهی س تآاستتی م تتاهده میا آن اه روابط بآنالمللی مآان‬
‫ا تتتورها ب پایهی مصتتتلحه ملی و بدرت ب ا میشتتتود‪ ،‬این آزیستتته اه‬
‫افاقهای مدرسه نآز بدان تص یب میا د و ب زبان م دن هن تک ار میشود و‬
‫اگ با دبه در این اصتل و مب ا ب گ ین درمییابآن اه تفاوتی مآان این اصتل و‬
‫اصتتتلی اه اار راهزن یا گ وهک های مج ن ستتتازمانی و یا حآوانات ج گل را‬
‫ان که پ وفستتتور جوزن ف انکن در ا فاق‬ ‫ج ههدهی میا د وجود ندارد‬
‫م هورش با ع وان «روابط بآنالمللی» به ن اشاره ا ده اسه‪.‬‬

‫ان پآش می ید اه م افع مآان ا تتورها و نآز بدرتشتتان هنراستتفای یکدیگ‬


‫باشتتتد ب اب این ایاالت مفحدهی م یکا را میتوان مثال زد اه رئآسجمهور‬
‫نآکستتون‪ ،‬ن را به ع وان بدرتم دت ین و ث وتم دت ین حکومه تاریا توصتتآر‬

‫‪30‬‬
‫ا ده اسه و در صد سال گذشفه‪ ،‬نزدیک به صد ج گ را علآه ا ورهای دیگ‬
‫به راه انداخفه اسه؛ یع ی با مآانگآن ساالنه یک ج گ‪.‬‬

‫پس اگ ه عقل و م طق این تصتتتور را رد نمیا د اما نفایج فاجعهبار ن ب ای‬


‫بآانگ ناس مفی و نادرسفیاش اسه‪.‬‬ ‫ب‬

‫اما اس ن‪ ،‬روابط بآنالمللی را ب پایهی عداله مطلق ب ار میدهد زی ا عداله‬


‫مطلق «ارزش» استتته و در مورد دور و نزدیک‪ ،‬دوستتته و دشتتتمن و محارق و‬
‫مسالن تفاوتی بائل نمی شود و عداله را ب ای همهی حالهها رعایه میا د‪.‬‬
‫ممکن ا سه ب ای م دن تداعی شود اه این نگ ش‪ ،‬رمانگ ا و غآ عملی ا سه‬
‫آن پ داری را رد میا د زی ا همآن ارزش استتته اه عم در‬ ‫اما وابعآه‬
‫تاریا اس ن وجود داشفه اسه و با وجود ای که از ط ن یک ف د (مثل حاان و‬
‫امآ مستتلمان) به اج ا درمی ید اما در بدرت فاتب مستتلمانان تاثآ نگذاشتتفه‬
‫استتته بلکه بزرگف ین یاریگ او بوده استتته زی ا ب آادی ب ای به دستتته وردن‬
‫دلها و عقلها بوده اسه پآش از ففب م اطق‪.‬‬

‫در مورد مسئلهی ابفصادی نآز باید گفه اه جهان غ ق ب ای بآش از دویسه‬
‫سال اسه اه مآان امواج گ ایش به رویک د جمعی و رویک د ف دی باال و پایآن‬
‫میرود و ج هان به مدت هف فاد ستتتتال‪ ،‬رویک د جمعی را زمود تا ای که با‬
‫ف وپاشتتی نظان جمعی پایان یافه انگار اه خانهای ااغذین بوده استته‪ .‬نظان‬
‫س مایهداری نآز اه رویک دی ف دی را پذی ففه خوش شانست و خو شب هت‬
‫نبوده استتته زی ا ابفصتتتاد مفمایل به رویک د ف دی پآوستتتفه به دور دای های‬

‫‪31‬‬
‫خد و افزون ب ن‪ ،‬ستتتعادت را ب ای ب تتت‬ ‫تک اری از بح ان های مالی می‬
‫ان که مال و ث وت غال با در زمآ ه هایی به اار گ ف فه‬ ‫ف اهن نک ده استتته‬
‫آن‬ ‫میشتتود اه در مآان ث وتم دان دستته به دستته میشتتود و نمیتوان‬
‫نظامی را س وسامان ده دهی وضعآه ابفصادی م دن دانسه و البفه تاثآ ات‬
‫نآز ب اسی پوشآده نآسه‪.‬‬ ‫ناگوار ن ب زندگانی ب‬
‫اما بب این ف صه ب ای اس ن در وابعآه ّ‬
‫مهآا گ دید تا مآان رویک د جمعی و‬
‫انکه به ع وان مثال‪ ،‬ستتتآستتتفن خ اج‬ ‫رویک د ف دی ستتتازش ب ب ار نماید‬
‫(مالآات) را ایجاد ا د اه حکومه به موجب ن‪ ،‬حدود ‪ ۹۵‬درصد از زمآنهای‬
‫بارور جهان استتت ن را در مالکآه خود در ورد و در همآن وبه نآز انگآزهی‬
‫سود را بابی گذاشه؛ یع ی به اسی اه ب روی زمآن اار میا د زادی داد و‬
‫به استتتی اه ب روی زمآن ستتت مایه گذاری میا د نآز زادی داد تا در حد و‬
‫م زهای مبانی شتت عی در ن تصتت ن نماید‪ .‬ه گاه اه مدی یه م استتبی ب ای‬
‫این سآسفن اس می ف اهن شده اسه موفقآه شگفهانگآزی را اثبات ا ده‬
‫ا سه و بدین گونه همزمان ف صههای ر شد ابف صادی و عداله اجفماعی را‬
‫آن سآسفمی در صورت بدرت و‬ ‫ف اهن ورده اسه‪ .‬درسه اسه اه اج ای‬
‫آ گی ابفصتتتاد زراعی انجان پذی ففه استتته و امکان دارد اه این صتتتورت‬
‫اج ایی‪ ،‬شایسفگی این را نداشفه باشد اه اپیب داری شود و ب ابفصاد مدرن‬
‫اعن از ص عفی و خدماتی به اج ا در ید اما این ام ‪ ،‬وجود امکان داشفن ارائهی‬
‫راهحلهای م ابهی را اه با ابفصاد مدرن و نوین سازگار اسه از سوی اس ن‬
‫را رد نمیا د‪.‬‬

‫‪32‬‬
‫ج‪ .‬در مورد مستتئله مع وی هن م تتاهده میا آن اه جهان غآ اس ت می مآان‬
‫امواج دو رویک د باال و پایآن میرود‪ :‬یا بیایمانی به خدا و روز خ ت و یا ایمان‬
‫به نها اما مبف ی ب تقلآدی اه فابد دالیل عقلپذی اسه‪.‬‬

‫تمان ادیان به جز اس ن نمیتوان د تصوی ی اامل از ب آانگذار دین ارائه ده د‬


‫و حفی یقآن به این ام در نها نآستته اه ب آانگذار دین اص ت وجود داشتتفه‬
‫آن ایمانی دارای تاثآ مثبه ب زندگانی بسآاری از‬ ‫اسه! شکی نآسه اه‬
‫م دن استتتته ا ما نبود پ تتتفوا نهی عقلی نزد پآ وانش مطمئ ا تاثآ ات ن را‬
‫تضعآر میا د‪.‬‬

‫انکه م سلمان تح صآلا ده پس از ‪۱۴‬‬ ‫ا س ن اما عکس همهی نها ا سه‬


‫ب ن‪ ،‬پآامب ش را با جزئآات و تفاصتتتآل زندگانی عمومیاش و نآز جزئآات‬
‫زندگانی خصتتوصتتیاش میشتت استتد‪ ،‬یع ی این اه مستتلمان تحصتتآلا ده‬
‫دربتتارهی شتتت صتتتآتته پآتتامب محمتتدﷺ در زنتتدگتتانی عمومیاش بآش از‬
‫همستتتایهاش نآز اط ع دارد و دربارهی زندگی خصتتتوصتتتی پآامب ش بآش از‬
‫ّ‬
‫نچه در مورد زندگی خصتتوصتتی پدر و مادرش میداند مطلع استته به همآن‬
‫خاط هن میتواند پآ امون ش صآه وی به داوری بپ دازد‪ ،‬ن را ارزیابی ا د‬
‫و در ارزیابیاش نآز د ار اشفباه ن ود‪.‬‬

‫از ستتتوی دیگ در تمان ادیان به جز استتت ن‪ ،‬انح افاتی ستتت ب ورده و گاهی به‬
‫حدی رستآده اه با دین اصتلی بآگانه و مفضتاد استه و ادیان دیگ ‪ ،‬نست هی‬
‫آن نآ سه بلکه‬ ‫ا صلی دی ی را اه پآامب شان ورده ا سه ندارند اما ا س ن‬

‫‪33‬‬
‫ن س هی ا صلی دی ی اه محمدﷺ ورده د سف وش هآچگونه تغآآ و تح یفی‬
‫ن ده اسه و بابل فهن اسه و میتوان به مقایسهی این نس ه و نس ههایی‬
‫اه از اصل خود م ح ن گ فهاند پ داخه‪ .‬از دیگ سو‪ ،‬افاقهای مقدس اه‬
‫ً‬
‫غالبا نویس دگانش ش اخفه شده نآسف د درب دارندهی اندی ههای انسانها و‬
‫ّ‬
‫توهمات نها در ب هههای معآن زمانی استتته؛ ام ی اه با ستتت ن خدا بودن‬
‫نها م افات دارد اما در طول ‪ ۱۴‬ب ن گذشفه آزی در ب ن ا ر ن ده اه‬
‫م الر با عقل یا وابعآه و یا ااف افات مع ففی نوین باشد و ون ایمان راسا‬
‫و ثابه اه تغآآ ناپذی استته ب آاد رففار اخ بی به شتتمار میرود پس نآازم د‬
‫این نآستته اه ثار ضتتعر و نبود ن را در حآطهی پآ تت فه اخ بی و ّ‬
‫تمدن‬
‫حقآقی یاد ور شوین‪.‬‬

‫اگ خوان ده با من ّمففق ا سه اه معلومات و مطالب پآ آن‪ ،‬صحآب ا سه و‬


‫نفآجهگآ ی از نها پذی فف ی استتته پس یا ستتتببی ب ای اف ا در اعفماد به‬
‫ف ه گ غ بی (ف ه گ م عاصتتت ) و بزرگداشتتته م بال غه مآز ن نزدش بابی‬
‫میماند؟ حدابل نستتبه به تصتتوراتی اه پآ تتف ارائه شتتد؟! اگ جواق خآ‬
‫استته این ن ستتفآن گان در مستتآ زادی از همان ب دگیای استته اه ف ه گ‬
‫غ بی ب مسلمانان و دلهای ان تحمآل میا د‪.‬‬

‫به راستتتفی اه اف ا و ف افک ی در اعفماد به ستتتآستتتفمی معآن یا تصتتتوی ی‬


‫ص بدون ت دید‪ ،‬ضعر در اعفماد به سآسفن مقابل ن را به دنبال دارد‪.‬‬ ‫م‬

‫‪34‬‬
‫گزیدهی مطالبی اه ارائه شد ای سه اه بدون اعفماد اامل به اس ن نمیتوان‬
‫به ام کانات و توانایی های ن گاهی پ آدا ا د و اگ هن نفوان به ن گاهی‬
‫آن آزی‬ ‫یافه گونه میتوان از ن ستتود ب د و با ن‪ ،‬ستتود رستتاند و اگ‬
‫ممکن نباشتتتد گونه میتوان از ب دگی ف ه گی در تصتتتورات و موارد اج ایی‬
‫رهایی یافه؟!‬

‫‪35‬‬

You might also like