Professional Documents
Culture Documents
مؤلف:
دکتر یوسف قرضاوی
ترجمه:
محمد ستاری خرقانی
نهای بزرگ اسالم و اسرار و آثارشان در زندگی نماز ـ زکات ـ روزه ـ عبادت و آیی
حج235................................................................................................
منظور Sاز عبادت اسالم235...................................................................
عبادات کهن و در عین حال جدید238.......................................................
اسرار و آثار عبادات241......................................................................
نماز244...........................................................................................
ارزش نماز در اسالم245..................................................................
نماز مطلوب 249............................................................................
علت تکرار نماز در طول روز 251.....................................................
نماز ،عامل نظافت و زیبائی است254..................................................
نماز ورزش بدنی است 256...............................................................
نماز ،نیروی روحی و معنوی است257................................................
نماز به عنوان یک نیروی اخالقی260..................................................
امتیازات نماز جماعت 261................................................................
نماز ،یک تربیت نظامی است263...................................................
نقش مسجد در زندگی 264.....................................................................
مسجد ،یک آموزشگاه ملیاست265......................................................
مسجد ،کنگرة دائمی266...................................................................
مسجد ،یک انجمن است267...............................................................
مسجد ،مرکز تربیت عملیاست268......................................................
آزادی268.....................................................................................
برادری270...................................................................................
برابری271...................................................................................
مسجد پیامبر در مدیSSنه273.............................................................
زکات275.........................................................................................
زکات در ادیSSان پیSSشین 276..............................................................
پیش از هجرت 279.........................................................................
زکات اسالمی ،SنظامینویSSن282.........................................................
جمعآوریمیکند285..................................................... زکات را دولت
تالمال از آن امت است 286............................................................ بی
زکات در چه مواردSی و برای چه کسی مصرف Sمیشود؟289.....................
زکات یSSک حق بیمنت است299........................................................
حق فقیSSر299............................................................................
حق جامعه301...........................................................................
5 فهرست Sمطالب
رویآوردند .تا اینکه دانشکدة علوم تربیتی Sقطر تأسیس شد و به عنوان اسSSتاد و رئیس
گروه مطالعات اسالمی به آن دانشکده منتقل گردید ،و تا به امSSروز ،جهSSاد و رسSSالتش
را در همة دانشSSهایی Sکه بتوانند Sدر تحقیقSSات علSSوم اسSSالمی بکSSار آینSSد ،عالقمند SبSSود.
دانشSSکدة اصSSول دین را به همین جهت بر دیگر دانشSSکدهها تSSرجیح داد که دانشSSکدة
تفسیر و حدیث و عقاید و فلسفه و تاریخ و اخالق اسالمی بود .اما ،دانشپژوهی او در
محSSدودة علSSوم اسSSالمی متوقف نمانSSده و همSSواره اصSSرار SداشSSته است که در ادبیSSات
تاریخ ،فلسفه ،علوم تربیSSتی ،روانشاسSSی ،جامعه شناسSSی ،اقتصSSاد و مکتبهSSای SفکSSریS
معاصر Sنیز صاحبنظر Sباشد ،و کتابخانة شخصی Sوی کتابهای مرجع همه این علSوم را
در بردارد.
فعالیتهای سیاسی Sو اجتماعی :استاد در کنار همة این اشSSتغاالت علمی و اداری ،از
مسائل اجتماعی نیز هیچگاه برکنار نبوده است .از همان سنین نوجوانی Sکه به دبسSSتان
میرفت ،با قلب و اعصSSSاب و عقل و زبSSSان و قلم و نظم و نSSSثر خSSSویش در صSSSحنة
فعالیتهای اجتماعی حضور داشت ،و با سرودن قصSSیدههای شSSیوا و ایSSراد خطابههSSای
مSSؤثر ،دانشSSجویان را به تظSSاهرات بر علیه سSSتم و دیکتSSاتوری SتشSSویق میکSSرد ،وی
مسئول انجمن دانشجویان نهضت اسالمی در دانشکدة اصول دین و سایر دانشکدههای
دانشSSگاه األزهر بSSود ،و در نSSبرد کانSSال سSSوئز بر علیه اسSSتعمار Sانگلیس در کSSادر
فرماندهی اکیپهای دانشجوئی األزهر عضSSویت داشSSت .اسSSتاد در این مسSSیر دعSSوت و
مبSSارزه ،انSSواع اذیت و آزار را متحمل گردیSد S.در سSSال 1949در روزگSار حکSSومت
فاروق زندانی Sشد.
همچSSنین در دوران حکSSومت جمالعبدالناصر SدوبSSار Sدر سSSال 1954و 1962به
زنSSدان رفت .شSSاید تنها عامل پیوند عمیSSق ،آگاهانSSه ،زنSSده و مسSSتقیم او با واقعیSSات و
حSSوادث کشSSور Sو میهن گسSSتردة عSSربی و اسSSالمیاش ،ارتبSSاط دیرینة او با جمعیت
اخوان المسلمین بوده باشد ،که وی را از فضای شعر و ادب ،که به آن سSSخت گSSرایش
داشت ،به فضای دوست و حرکتی فراگیر Sدر جهت تکوین و تربیت نسلی اسSSالمی که
اسالم را درست بفهمد و به درسSSتی Sبه آن معتقد باشSSد ،و در راه آن جهSSاد کنSSد ،انتقSSال
داد .وی در نوجوانی تحت تأثیر مکتب اخوانالمسSSلمین و شخصSSیتهای SبSSارز آن قSSرارS
گرفت .بزرگترین شخصیتی که در زندگی Sفکری و روحی تحت تأثیر او قرار گرفت،
پیشوای Sشهید ،حسنالنباء ،مؤسس بزرگترین نهضتهای اسالمی در قSSرن بیسSSتم ،بSSود.
وقتیکه اسSSتاد در 1965از زنSSدان آزاد شSSد ،حکSSومت نظSSامی Sوقت او را از ارتبSSاط
گرفتن با مردم از طریق Sسخنرانی و تدریس ممنوع گردانید ،و ابزار دیگری Sبجز قلم،
برای او باقی نماند .ناگزیر ،افکار خود را در قالب سلسله مقاالت و کتابها و رسSSالهها
در اختیار مردم گذاشت .استاد قرضاوی Sجایگاه و منزلت ویژهای در دلهSای بسSیار از
جوانان کشورهای Sعربی و اسSSالمی دارد ،و بسSSیارند کسSSانی که پیوسSSته چشم انتظSSارS
انتشار Sکتابهای تازة او و مطالعة مقاالت و شنیدن سخنرانیهای او هستند .استاد دکSSتر
9 شرح حال مؤلف
یوسف Sقرضاوی Sدر کنفرانسها Sو سمینارهای علمیري ،اسالمی در کشورهای اسالمی
و غربی نیز شرکت فعال داشSSته و دارد ،که از آن جملSSه ،سSSمینار تشSSریع اسSSالمی در
لیSSبی ،اولین کنگSSرة تSSاریخ در بSSیروت ،جشSSنوارة تعلیمSSاتی جامعة دانشSSمندان هنSSد ،و
کنفرانس جهSانی اقتصSSاد اسSSالمی در مکه مکرمSSه ،کنفSرانس فقهاسSالمی در ریSSاض،
کنفSSرانس دعSSوت اسSSالمی در مدینة منSSوره ،و کنفSSرانس سSSاالنة اتحادیه دانشSSجویان
مسلمان در امریکا را میتوان نام برد.
کارهای Sهنری و شعر :نخستین نوشتة استاد ،یک نمایشنامة منظوم Sبه نام «یوسSSفS
صدیق» Sبود که بSSه تقلیSSد از نمایشSSنامههای لیلی و مجنSSون و کلئوپSSاترای احمSSد شSSوقیS
نگاشت ،و در آن هنگام دانشآموز Sسال اول متوسطه بود .دکSSتر یوس Sف SقرضSSاوی را
همة مردم بعنوان خطیب ،نویسنده و دانشمند میشناسند ،اما کمتر کسSSی او را بعنSSوان
شاعر میشناسد S.در حالیه وی زندگی را از نوجSSوانی SبSSا شSSعر آغSSاز کSSرده ،و در بین
دوستان و همدورههایش بعنوان «قرضاوی Sشاعر» معروف است .ابیات زیر نمونهای
از اشعار او است:
لیجمعونا بها فیاهلل إخوانا! قالوا :إلی السجن! قلنا :شعبه فتحت
فیه نقر ما یخشاه أعدانا! قالو :إلی الصور! قلنا :الطور مؤتمر
وهو المصیف ،نقوی فیه أیدانا! فهن المصلی ،نربی فیه أنفسنا!
استاد در همة زمینههSSای شSSعری SسSSرودههایی دارد ،بجز مدیحهسSSرایی که نوعSا ً با
تملق و چاپلوسی و شخصپرسSSSتی سSSSروکار دارد ،و با طSSSبیعت و منش او سSSSازگارS
نیسSSSت .روح بSSSزرگ وی بعنSSSوان مSSSرد علم و عمل و اندیشه و دعSSSوت اسSSSالمی در
اشعارش متجلی است .اشعار Sاستاد با روانی Sو اصالت و صSSداقت و احسSSاس و سSSبک
داسSSتانی ،آنچنSSان تSSأثیر و نفSSوذی دارد که اگر انSSدکی به شSSعر و ادب میپSSرداخت،
شاعری کمنظیر Sو زبانزد SخSSاص و عSSام میگردیSSد S.اما و بعکس ،شSSعر و شSSاعری را
ترک گفتSSه ،و یکسSSره به نویسSSندگی در موضSSوعات SگونSSاگون SاسSSالمی رویآورده ،و
گنجینههای پرارزشی Sرا از فرآوردههای دانش و اندیشة اسالمی به امت اسالمی تقدیم
کرده ،که راه رهایی و خوشبختی Sرا برای نسلهای حال و آیندة مسلمانان جهان روشن
گردانیده است.
کتابها و مقاالت
-1قطوف دانیة من الکتاب والسنة .در سال 1951تألیف شده و تاکنون 2مرتبه به
چاپ رسیده است.
-2الحالل والحSSرام SفیاإلسSSالم S.در سSSال 1960به دسSSتور SرؤسSSای Sاألزهر تSSألیف
گردید Sتا به زبSSان انگلیسی و زبانهSSای دیگر ترجمه شSSود .این کتSSاب در جهSSان
اسالم مورد Sقبول همگان قرار گرفت و تاکنون در قSاهره و دمش و بSیروت 10
عبادت در 10
اسالم
مرتبه به چاپ رسیده است و به چند زبان از جمله اردو ترکی و فارسی Sترجمه
شده و منتشر گردیده است.
-3العبادة فیاإلسالم S.در سال 1961تألیف شده و تاکنون 4مرتبه به چاپ رسSSیده،
و اینکه ـ بحمدهللا ـ ترجمة فارسی آن در دسترس شما است.
-4الناس والحق .در سال 1966تألیف شده و تاکنون 3مرتبه به چاپ رسSSیده و به
زبانهای Sترکی و فارسی ترجمه شده و منتشر Sگردیده است.
-5مشSSکلة الفقر وکیف Sعالجها اإلسSSالم .در سSSال 1967تSSألیف شSSده و تSSاکنون 2
مرتبه به چاپ رسیده و به زبانهای اردو و فارسی Sترجمه شده و منتشر گردیSSده
است.
-6اإلیمان والحیاة در سال 1969تألیف شده و تاکنون 5بار به چSSاپ رسSSیده است
و به فارسی نیز ترجمه شده و منتشر Sگردیده است.
-7فقه الزکاة .در سSSSSSال 1969در دو مجله منتشر SگردیSSSSSده ،و اثر مهمی در فقه
مقSSارن و حقSSوق تطSSبیقی است که به شایسSSتهترین وجهی به بررسی Sهمه جانبة
«زکات در اسالم» ،در پرتو Sقرآن و حدیث ،و با مراجعة دقیق Sبه منSSابع معتSSبر
فقهی هریک از مذاهب مشهور Sاسالمی ،پرداخته است.
-8شریعة اإلسالم خلودها وصالحها للتطبیق Sفی کل زمان ومکان .در سSSال 1972
منتشر Sگردیده است.
-9الخصائص العامة لإلسالم .در سال 1977منتشر Sگردیده است.
-10السیر فیالقرآن .نمSSونهای از تحقیق موضSSوعی در قSSرآن اسSSت ،که به فارسی
نیز ترجمه و متن و ترجمه تاکنون چندینبار به چاپ رسیده است.
-11عالم وطاغیة .یک نمایشSSنامة تSSاریخی است که در سSSال 1966نوشSSته شSSده و
تاکنون 2بار به چاپ رسیده و به ترکی و فارسی Sترجمه شده است.
-12هدی اإلسالم .مجموعهای از فتاوای استاد ،و راه حلهای اصیل اسالمی بSSرای
مشکالت مسلمانان معاصر است.
-13غیرالمسلمین فیالمجتمع اإلسالمی ،در سال 1977منتشر Sگردیده است.
-14الحلSSول المسSSتوردSة وکیف Sجنت علی أمتنSSا .در سSSال 1971تSSألیف شSSده و به
ترکی ترجمه شده است.
-15الحل اإلسالمی فریضة و ضرورSة .در سال 1974منتشر Sشده است.
همچنین اسSSتاد دکSSتر یوسف قرضSSاوی Sدر تSSألیف بیش از 20جلد کتSSاب درسی Sدر
رابطه با توحید ،فقه ،تفسSSیر ،حSSدیث ،جامعهشناسی SاسSSالمی ،فلسSSفه ،اخالق و غSSیره،
طبق برنامة وزارت آموزش و پرورش Sقطر ،همکاری مؤثر داشته است.
اسSSSتاد دکSSSتر یوسف SقرضSSSاوی بSSSرای کنفرانسSSSها Sو سSSSمینارهای مختلف علمی و
اسالمی نیز مقاالت تحقیقی متعددی تهیه کرده است که به صورتهای گوناگون SانتشSSارS
یافتهاند .همچنین ،روزنامهها و مجالت متعددی Sمستمراً Sنشر مقاالت استاد را بر عهده
11 شرح حال مؤلف
بSSرخی ملتها یا دولتهSSای SغSSیر مسSSلمان مطSSرح و معمSSول گردیSSده اسSSت ،بSSدان اهمیت
میدهند.
عSSدهای دیگر که به ارزش و مSSنزلت عبSSادت معSSترف و معتقد هسSSتند ،آن را در
جهتی نادرست قرار Sداده و برای کسی غیر از پروردگSSار و آفریننSSده و نظSSام دهنSSده و
هSSدایت کننSSدة جهSSان انجSSام میدهند و با خداوند[ Sیا غSSیر از او] معبودهSSای دیگSSریS
میگیرند Sیا این که گروههائی Sاز مردم ،یکدیگر را پروردگار و معبود خویش تصSSورS
میکنند Sتا آن جا که در میSSان مسSSلمانان این روزگSSار هم آلSSودگی به این گمSSراهی را
میبینیم S.بعضی از آنان برای غیر خدا تعظیم میکنند Sیا غSSیر او را تقSSدیس مینمایند و
یا از غیر خدا میهراسند و برای او قربانی میکنند Sو به فرمانش گردن مینهند.
گروه دیگری از مردم ،به مSSنزلت و نقش عبSادت ایمSSان داشSته آن را در جهSSتی که
شایسته است قرار میدهند اما خداوند را از طریقی که خود فرمان داده و مقرر نمSوده
است ،عبادت نمیکنند Sو به روشها و شکلهای عبSSادی تعSSیین شSSده پایبند نمیباشSSند S.در
نتیجه راهی غیر از راه خدا و شیوة پیامبرSص در پیش گرفته خود را به سختی افکنSSده
از راه راست منحرف SشSSده ،عبSSادات را در نتیجة پSSیروی از مسSSلکهای ناصSSحیح ،در
میان بSSدعتها و انحرافSSات SمSSوروثی فSSرو بSSرده و چهSSرة آنها را دگرگSSون سSSاختند و از
روش اصالحی و سامانبخشی دین خود در زمینة عبادات غفلت ورزیدند .زیرا اسالم
کجرویها و انحرافSSات تحمیل شSSده بر عبSSادت را اصSSالح نمSSوده پیرایهها و اضSSافات
نادرست آن را از میSSان بSSرده و بSSرای آن اصSSول و پایههSSایی براسSSاس میSSانهروی و
درستاندیشی قرار Sداده است.
دسSSتة دیگSSری را میبیSSنیم که معSSنی عبSSادت را [که خداوند آن را مقصSSود آفSSرینشS
محسوب نموده است] ناقص و نارسا فهمیدهاند .در نظر این عده دایره شمول عبSSادت،
آیینهای معروفی چون نماز ،روزه ،زکات ،حج ،ذکر ،تالوت و دعاهSSای از شعائر و
مربوطه فراتر Sنمیرود و بدلیل همین برداشت ناقص ،کوتاهیهای Sخود نسSSبت به دیگر
برگرفتهانSSد،
عرصههای زنSSدگی را در اوامر و نSSواهی و احکSSام اسSSالمی را که تمSSام
بگردن نمیگیرند .با وجود آن که عبادت [بگونهای که قSSرآن و سSSنت مطSSرح نمSSوده و
سرآمدان امت دریافتهاند] تمامی دین و زندگی را شامل میگرددS.
بدین سبب وظیفة خود دانستیم SبرداشSSتهای Sغلط و مفSSاهیم اشSSتباهی را که در زمینة
عبSSادت براندیشة بسSSیاری Sاز مسSSلمانان امSSروزی حکمفرما گردیSSده اسSSت ،تصSSحیح
نمSSوده ،افکSSار انحSSرافی Sرا که بعضSSیها Sمیخواهند در ارتبSSاط Sبا ارزش و مSSنزلت
عبادت اسالمی به مغز مسلمانان فرو Sکنند ،طرد نماییم و مفهوم حقیقی ،دایره شمول و
حکمت تشریع عبادت و اصالحات و راهنماییهای Sاسالم در مورد آن را روشن کنیم و
معلSSوم داریم که چه کسی را باید بپرسSSتیم ،چSSرا بپرسSSتیم Sبه چه وسSSیلهای و چگونه
بپرستیم؟
15 مقدمة مؤلف
در ضمن ،تحقیقی راجع به اسرار و آثار عبSادات بSزرگ اسSالمی که تحت عنSوان
«شSSعائر اسSSالمی» شSSناخته میشSSوند و در اصSSطالح فقهی نSSام «عبSSادات» به خSSود
گرفتهاند ،انجام دادهایم.
کتاب را با فصلی دربارة بهترین روش آموزش عبادات در آیینهای مزبSSور Sکه از
جمله مبانی اسالم شماریده میشوند ،به پایان بردهایم.
شاید توانسته باشم با تدوین این کتاب ،مقصود خویش را نمایان سSSاخته ،حجSSاب از
روی Sاین جنبة اساسی و مهم اسالم بزرگ برگیرم S.اسSSالمی که خداوند آن را بSSرای ما
تکمیل نموده و بوسیلة آن موهبتش را بر ما تمام کرده و آن را دین ما قرار داده است.
از خداوند میخSSواهیم Sکه این کتSSاب را مایة بهرهمنSSدیی Sمن و ناشر و خواننSSدهاش
گرداند Sو لغزشSSهای SفکSSری و قلمی احتمSSالی مSSرا مSSورد Sعفو قSSرار دهد و ما را توفیق
اخالص در عبادت و پSSیروزی از شSSریعت و عSSروج در پلههSSای راهSSروان پیشSSگام Sو
سیر به سSSوی مقامSSات ﴿ ﴾ مSSرحمت نماید که
او شنوای اجابتگر است.
دوحه ،اول ربیعاألول 1391
یوسف القرضاوی
نخستین وظیفه انسان ،در هستی
چرا بوجود آمدهام؟ مأموریت Sمن در هستی چیست؟ رسالتم در این زندگی کدام اسSSت؟
این سؤالی است که هر انسSSانی باید از خSSود بپرسد و مSSدتی بSSرای جسSSتجوی SپاسSSخش
بیاندیشدS.
هر جهلی [هرچند پیآمSSدهای بSSزرگی SداشSSته باشSSد] قابل گذشت اسSSت ،ولی جهل
انسان نسSبت به راز هسSتی و هSدف زنSدگی و رسSالت نSوعی و شخصی خSود در این
کرة زمین را نمیتوان کوچک شمرد.
بزرگSSSترین عیب و ننگ بSSSرای موجSSSودی Sعاقل و با اراده [انسSSSان] این است که
زنSSدگی Sرا با بیخSSبری بگذرانSSد ،همچSSون حیوانSSات بخSSورد و بهرهمند باشSSد ،نه به
سرانجام Sخود بیاندیشد و نه چیزی از حقیقت وجود Sو طبیعت اطراف SخSSویش بدانSSد ،تا
آن که بناگاه مرگش فSSرا رسد و بSSدون هیچگونه آمSSادگی قبلی ،با سSSرانجامی ناشSSناخته
مواجه شده گرفتار Sحاصل بیخSSبری و ناآگSSاهی و انحSSراف در طSSول زنSSدگی کوتSSاه یا
دراز مدت خSSود گSSردد ...در چSSنین مSSوقعی که نSSدامت سSSودی Sنمیبخشد و گریزگSSاهی
وجود Sندارد ،پشیمان گردیده و آرزوی نجات میکند!
بنSSابراین هر انسSSان عSSاقلی الزم است که قبالً توجه نمSSوده از خویشSSتن بپرسد SکSSه:
برای چه آفریده شدهام؟ و هدف از آفرینش من چه بوده است؟
پرسشهای همیشگی
پیش از آنکه کسی به این سSSSؤال پاسSSSخی بدهد یا بگSSSیرد ،بلکه قبل از طSSSرح آن،
میباید Sدو سؤال دیگر از خود بکند تا پاسخ مزبور ،برایش روشن گردیSSده و حقیقت با
وضوح Sکامل (و بدون هیچ ابهام و پوشیدگی) آشکار شود.
سSSؤال اول این است کSSه :من کیم و از کجا آمSSدهام؟ بعبSSارت دیگر چه کسی پدیSSدم
آورده است؟
و سوال دوم این که :پایان کار من چیست و پس از مرگ به کجا میروم؟
بعضی از متفکران ،این پرسشها را با کلمات مختصر Sاز کجSSا؟ به کجSSا؟ و بSSرای
چه؟ مطرح نمودهاند.
اینها سه سSSؤالی هسSSتند که در تمSSام مSSدت اندیشه و تفکر با انسSSان بSSوده ،پیوسSSته
همراهش مانده و بر او فشار آورده و پاسSSخی مناسب میطلبنSSد .پاسSSخی که بSSدون آن،
وجود Sانسان و جایگاه و رسالت او در هستی ،معلوم و مشخص نخواهد گردید ،چیزی
که معلوم نباشد چیست؟ بSSرای چیست و از کجا و متوجه به کجاسSSت ،چگونه میتSSوان
قابل تشخیص باشد؟
پرسشهای فوق ،پرسشهای جSSاودانی هسSSتند که تمSSام فلسSSفههای شSSرق و غSSرب در
یافتن پاسخی برای آنها کوشیدهاند Sو اگر نکوشند ،فلسفه محسوب نمیشوندS.
ـ از کجا؟ ـ به کجا؟ ـ برای چه؟
17 نخستين وظيفة انسان در هستي
من انسان ،از کجا آمدهام ،چه کسی مرا و نیز این جهان بزرگ پیرامون مرا آورده
است؟
من پس از وجSSود یSSافتن در این عSSالم به کجا خSSواهم رفت ،این هسSSتی نSSیز به کجا
خواهد رفت و پس از این صفحات از کتاب زندگی ،چه چیزی قرار Sدارد؟
چرا من در این جهSSان آفریSSده شSSدم؟ آیا در این جا مSSأموریت بخصSSوص و رسSSالت
ویژهای دارم؟ این رسالت و آن مأموریت Sچیست؟
از کجا؟
سؤال اول ،همان نقطة اساسی نزد مادیگران است که جز به آنچه برخورد Sو تماس
مستقیم با حواس داشته باشد ،ایمان ندارند S.آنها که ندای فطرت را در سینههای خویش
خSSاموش سSSاخته و با منطق عقلی مغزهSSای خSSویش مقابله نمSSوده با تعصب عجیSSبی
اصرار Sمیکنند که این جهان و هرکه در آن میباشد ،خودبخود پدید آمده و با همة نظم
و استحکامی که دارد ،نتیجة تصادف Sکون است!
ولی کسSSSانی که نSSSدای فطSSSرت را میپذیرنSSSد ،اعSSSتراف دارند که خSSSود و جهSSSان
پیرامونشان ،پروردگار بزرگی Sدارد که دلهایشSSان با تعظیم Sو امید و خشSSوع و توکل و
اسSSتمداد ،به سSSوی او توجه مینمایSSد S.این چSSیزی است که در ژرفSSای وجSSود خSSویش
احساس میکنند Sو همان دینی است که در این بیان قرآن کریم مورد Sاشاره قرار Sگرفته
است:
﴿
( ﴾ روم.)30 /
ق گرايى تمام به سوى اين دين بگردان .از فطرت «پس روى [دل] ات را با ح ّ
الهى كه مSSردم را بر اسSSاس آن پديد آورده است [پSSيروى كن] .آفSSرينش خداوند
دگرگونى نمىپذيرد .دين استوار اين است .ولى بيشتر مردم نمىدانند».
این صدای فطری S،ممکن است در اوقات آسایش و فراغت آدمی ،خاموش گSSردد یا
صSاحب آن بطSور SعمSدی مغلSوبش سSازد ،اما هنگSامی که حSوادث تلخ و رویSدادهایS
جدی ،انسان را با گرفتاریهای Sسخت مواجه میکنند و امیدش از مردم اطراف خSSویش
قطع میگSSردد ،این صSSدا ،همSSراه با روی Sآوردن به خSSدا و تضSSرع Sو خشSSوع امید و
پوزش طلبی در برابر او ،آزاد میگرددS.
مردی از امام جعفر صادق /دربارة خدا پرسش نمود ،جواب داد :آیا سSSوار SکشSSتی
نشدهای؟ گفت :چSSرا ،گفت :آیا هیچ اتفSSاق افتSSاده است که بSSاد شSSدید تعSSادل شSSما را بهم
بزند؟ گفت :آری گفت :طوری بوده است که امیدت از همة دریانوردان و ابزار نجات
بریده شود؟ گفت :آری .گفت :پس از آن در قلبت خطور Sکرده است که کسی هست که
در صورت اراده میتواند Sنجاتت بدهد؟ گفت :آری ،گفت :آن ،همان خداست.
آیات بسیاری Sاز قرآن مجید بر این حقیقت اشاره دارند:
عبادت در 18
اسالم
قSSانون علیت ،همSSان اصSSلی است که آن عSSرب با سSSادگی SتمSSام در پاسخ به پرسش
راجع به خداوند ،بدینگونه مطرح ساخته میگوید« S:پشگل شتر ،دلیل وجود Sشتر است
و جای پا ،نشانة راهسپار؛ حSال چگونه میتواند SتصSور SنمSود که آسSمانهای SگSردان و
زمینی Sکه دارای گذرگاههاست و دریاهای پرموج دلیل وجود خداوند Sنباشند؟»
دانشمند Sطبیعی معSSروف ،اسSSحاق نیSSوتن میگویSSد« S:دربSSارة آفریگSSار Sشک نداشSSته
باشSSید ،زیSSرا که قابل تصSSور نیست که اسSSاس و زیربنSSای این هسSSتی تصSSادف Sمحض
باشد!»
هرچه آگاهی انسان از شگفتیهای هستی و زیبایی Sو اسSSتواری Sآن افSSزایش مییابSSد،
در صSSورتی Sکه به اطالعSSات سSSطحی اکتفا نکSSرده باشSSد ،ایمSSانش نسSSبت به وجSSودS
آفریSSدگار و حکمت و عظمت و صSSفات کSSاملی او زیSSادتر SمیشSSود« .اسپنسر »Sدر این
زمینه از قول «هرشل» چنین گفته است« :هرچه دامنة علم گسترش یابSSد ،دالیل محکم
بSSرای وجSSود SخSSالق ازلی که توانSSائی SبینهSSایت دارد ،افSSزایش پیSSدا میکنSSد .بنSSابراین،
زمینشناسSSان و ریاضیSدانان و کیهانشناسSSان و فیزیکدانها در اسSSتحکام SبخشSSیدن به
بنیاد علم که همان بنیاد عظمت خداوند یگانه است ،شرکت نمودهاند».
بSSاز میگویSSد« S:دانشSSمندی که به قطSSرة آبی مینگSSرد و میداند که از اکسSSیژن و
ئیدروژن آنهم با نسبت معینی تSSرکیب شSSده است که اگر انSSدک تغیSSیر مینمSSود ،بجSSای
آب ،چیزی دیگری پدید میآمد ،بیشتر و عمیقSSتر از کسی که آن را جز یک قطSSرة آب
سادهای نمیبیند پی به قدرت و عظمت آفریSSدگار Sخواهد بSSرد .همینطSSور دانشSSمندی که
تکهای برف و زیبائی هندسی و انشعاب دقیق Sآن را مشاهده میکند ،بهSSتر از کسی که
آن را جز قطرة باران منجمد شدهای تصور نمیکند ،جمال و حکمت دقیق آفریننSSده را
درمییابد».
فرانسیس Sبیکن هم میگوید« S:اطالع اندک و نSSاچیز فلسSSفی ،عقل آدمی را به الحSSاد
میکشاند Sولی پیش رفتن و تعمق در آن ،اندیشهها را به ایمان رهنمون میگردد S.برای
این که اندیشة انسSSان در برخSSورد علل و اسSSباب ثSSانوی پراکنSSده ،توقف SنمSSوده از آن
فراتر Sنمیرود ،اما اگر ژرف Sاندیشی کSSرده ببیند که حلقههSSای زنجSSیر علتهSSای متعSSدد
چگونه بهم میپیوندند ،چارهای جز اعتراف و تسلیم به خدا نخواهد داشت».
آنچه ذکر شد ،گواهی کسانی است که در دانشهای جهSSان ،اسSSتوار Sو در اعمSSاق آن
غSSوطهور بودهانSSد ،شSSواهد و نمونههSSایی در تأیید ایمSSان به خSSدا! اما شک و الحSSاد از
کسانی منشأ میگیرد Sکه تنها پوستههایی از علم را شناخته یا فلسفة ناچیزی SخواندهانSSد.
همانطور که بیکن اظهار داشته است.
عبادت در 20
اسالم
ایمان به خدا فقط یک غریزه فطری نمیباشد Sبلکه یک ضرورت عقلی نیز هسSSت.
در غSSیر اینصSSورت ،یعSSنی عSSدم چSSنین ایمSSانی ،سSSؤالی که از طSSرف قSSرآن بطSSور
تعجبآمیزی Sمطرح گردیده بیجواب خواهد ماند!
﴿
(الطور.)36 -35 S/ ﴾
«آیا این خلق (بSSدون خSSالق) از نیسSSتی صSSرف به وجSSود آمدنSSد؟ یا خSSود خSSالق
خویشند؟ یا آن که آسSSمانها و زمین را این مSSردم آفریدنSSد؟ (معلSSوم است که آنها
از هیچ پدید نیامدهاند؟ خودشان هم آفرینندة خود نیستند و هیچ کدامشان نSSیز در
هیچ زمSانی دعSوی آفریننSدگی زمین و آسSمانها را ننمودهانSد! در این صSورت
آفریننده کیست؟)».
بSSرای این سSSؤال جز یک پاسخ که انسSSان [بخSSودی خSSود] نمیتواند SپاسSSخی جز آن
داشته باشد ،وجود Sندارد همانگونه که مشرکان هم اعتراف داشتهاند:
﴿
(الزخرف )9 / ﴾
«اگر از مشرکین بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریSSده است البته جSSواب
دهند :خدای مقتدر و دانا آفریده است»
مقصد کجاست؟
پرسش دوم این اسSSت :به کجSSا؟ ...مSSادیگران پاسSSخی به این سSSؤال میدهند که انسSSان
کرامتمند Sرا به حضSSیض حیSSوانیت فSSرو میکشSSد .آنها دربSSارة سSSرانجام انسSSان پس از
رخت کشیدن از دنیای گذرا با کامل راحتی و سادگی میگویند :به فنا و نیستی مطلق!
زمان او را (انسان را) هم مانند میلیونها SجSSانور Sدیگر بکSSام خSSود فSSرو Sمیکشد و جسد
مزبSSور را به عناصر نخسSSتین تجزیه مینماید و آن را به صSSورت خSSاکی در میآوردS
که بوسیلة باد به هر سو پراکنده میگرددS.
تمام داستان انسان و زندگی او از نظر اینها بدین ترتیب است کSSه« :رحمها بSSیرون
میدهند و زمین میبلعد» نه ابSSSSدیتی وجSSSSود دارد و نه پSSSSاداش و کیفSSSSری ،در این
چشمانداز ،کسی که باالترین خوبیها Sرا انجام داده با آن که همة بSSدیها را مSSرتکب شSSده
اسSSت ،یکسSSان میباشSSد :کسی که عمر خSSود را در خSSدمت مSSردم و بSSرخالف SشSSهوات
خویشSSتن سSSپری SسSSاخته است همانند کسی است که همة زنSSدگیش را بکSSام شSSهوات و
هوسها و بر ضد مردم گذرانیده است .در این برداشت آنکه حیات خویش را فدای راه
حق نموده با کسی که زندگی Sدیگران را قربانی Sراه باطل و تجاوزات خSSود گردانیSSده،
مساوی Sقلمداد میشود.
21 نخستين وظيفة انسان در هستي
اگر چنین باشد ،وجه تمایز انسان با دیگر پدیدههای روی Sزمین کدام اسSSت؟ و چSSرا
تمSSام پدیSSدههای پSSیرامون وی تحت فرمSSان و تسSSخیرش قSSرار Sگرفتهاند و از مواهSSبی
برخوردار Sگردیده است که هیچ موجودی غیر از او دارا نمیباشد؟ و اگر سSSرانجام او
از هم پاشSSیدن و نSSابودی SاسSSت ،این احسSSاس کمSSال و جSSاودانگی Sکه وجSSودش را فSSرا
گرفته است چه رازی دارد؟
اما مؤمنSSSان میدانند که به کجا میرونSSSد ،آنها میفهمند Sکه بSSSرای این دنیا آفریSSSده
نشدهاند بلکه این دنیاست که برای آنها آفریده شده است.
آنها در مییابند Sکه برای زندگی Sجاوید در دنیای پایداری آفریده شSSدهاند و در طSSول
زندگی Sاین دنیا فقط صالحیت و آمادگی الزم برای جهان دیگر را کسب نمSSوده ،توشة
مSSورد SنیSSاز آنجا را برگرفته و از پلههSSای کمSSال معنSSوی Sو روانی SبSSاال میروند تا
شایستة ورود به جایگاه پاکیزهای شSوند Sکه جز پاکSان را امکSان ورود بSدان نیسSت ،و
در آنجا که از طرف گماشتگان و کارگزاران خدا به آنها گفته میشودS:
﴿(﴾ زمر.)73 /
«سالم بر شما باد .پاك بودهايد [و خوش باشيد] .جاودانه به آن درآييد».
عقل آدمی نمیتواند Sبه آفریدگار دانای حکیمی که این جهان را به نیکوترین شSSکلی
ساخته و برای هر چیزی در آن ،اندازهای قرار Sداده و هر پدیدهای را میزان و حسابی
نهاده اسSSت ،ایمSSان آورد و سSSپس معتقد شSSود که جریSSان این زنSSدگی SتمSSام خواهد شSSد،
چپاولگر ،چاپیده ،دزد ،دزدی Sخود را انجام داده و قاتل خونخوار به آدمکشی پرداخته
و دست عدالت خداوندی از این مجرمان ،انتقSSام نخواهد گSSرفت و ضSSعیف سSSتمدیدهای
را که یاوری Sجز خدا و پناهی جز آسمان نداشته است ،یSSاری نخواهد نمSSود و شSSخص
نیکوکاری را که با ستم و بSSدخویی SمSSردم مواجه گردیSSده است پSSاداش نخواهد داد! این
کار بیهودهای است که از آفریدگار چنین هستی متنوعی به دور است و تصور SبSSاطلی
است که بنیان آسمانها و زمین بر قاعدهای خالف آن اسSSتوار SگردیSSده اسSSت .قSSرآن این
حقیقت بزرگ را چقدر جالب توضیح میدهد:
﴿
(مؤمنون.)116-115/ ﴾
«آیا پنداشتهاید که شما را بیهوده آفریدهایم و بسوی ما باز نمیگردیSSد؟ خداونSSد،
فرمانروای حقیقی ،منزه و بلند پایهتر از این اسSSت .هیچ خSSدایی جز او نیسSSت.
پروردگار عرش بزرگوار است».
(القیامه.)36 / ﴿﴾
«آیا انسان گمان میکند که بیهوده و بیکاره رها خواهد شد؟».
﴿
عبادت در 22
اسالم
سازندة انسان و آفریننده و گردانندة کار اوست .پس باید از او بپرسیم که :پروردگارا،
این انسSSان را بSSرای چه آفریSSدی؟ Sآیا او را صSSرفا ً بSSرای خSSوردن و آشSSامیدن پدیSSده
آوردهای؟ آیا بSSرای بSSازی و بیهSSودهگری؟ Sآیا هSSدف از خلقت او آن بSSوده است که فقط
روی Sزمین راه برود Sو از نتایج خاک بخورد Sو دوباره به خاک برگردد و قضSSیه تمSSام
شSSود؟ آیا بSSرای این آفریSSدی Sکه فاصSSلة کوتSSاه میSSان تولد و مSSرگ را با رنج و سSSختی
بگذرانSSد؟ Sدر این صSSورت Sحکمت ویژگیها و نیروهSSای Sعقلی ،ارادی و روانی که به
انسان بخشیدهای چیست؟
خداوند Sدر کتSSاب جSSاودان خSSود در پاسخ به سSSؤال ما بیSSان میفرماید Sکه انسSSان را
بSSرای جانشSSینی Sدر زمین آفریSSده اسSSت .این از وضSSیعت آدم و آرزویی که فرشSSتگان
نسبت به منزلت وی داشتند ،آشکار میباشد:
﴿
(بقره.)30 / ﴾
«و هنگSSSامی که پروردگSSSارت به فرشSSSتگان گفت :در زمین جانشSSSینی قSSSرار
میدهم ،گفتنSSSSد :آیا کسی را در آن قSSSSرار میدهی که فسSSSSاد میکند و خSSSSون
میریSSزد؟ در حSSالی که ما با سSSتایش تو تسSSبیح میکSSنیم و تقدیست مینمSSاییم؟
گفت :من چیزی را میدانم که شما نمیدانید».
اولین مسSSأله در این جانشSSینی Sآن است که انسSSان پروردگSSار SخSSویش را بطSSوری
بایسته و شایسته بشناسد و عبادت کند .خداوند Sدر آخرین آیة سورة طالق میفرماید:
﴿
(﴾ طالق/
.)12
«خداوند کسی است که هفت آسSSSمان را آفرید و از زمین نSSSیز امثSSSال آنها را و
فرمان را میان آنها نازل کرد تا بدانید که خداوند بر هر چیزی قSSدرت و احاطة
علمی دارد».
در این آیه شناخت خدا ،مقصود آفرینش آسمانها و زمین قرار Sداده شده است.
همچنین میفرمایدS:
﴿
﴾
(ذاریات.)56-58 /
عبادت در 24
اسالم
«جن و انسSSSان را جز بSSرای عبSSSادت خSSSودم نیافریSSSدم ،از آنSSSان هيچ روزىاى
نمىخSواهم و نمىخSSواهم كه به من خSSوراك بدهند ،خداوند است كه روزى دهنSSده
است [همان] توانمند استوار».
و در احادیث قدسی آمده است:
«يا عب;;ادي! إني م;;ا خلقتكم ألس;;تأنس بكم من وحش;;ة وال ألس;;تكثر بكم من قل;;ة وال ألس;;تعين
بكم من وح ;;دة على أم ;;ر عج ;;زت عن ;;ه وال لجلب منفع;;ة; وال ل ;;دفع مض ;;رة وإنم ;;ا خلقتكم لتعب ;;دوني
طويال وتذكروني كثيرا وتسبحوني بكرة وأصيال».
«بندگان من ،من شما را برای این نیافریدم که بوسیلة شما از وحشت تنهائی خSSارج
شوم یا کمبودی را از خود برطرف سازم Sو یا در کSSاری که در آن فرومانSSدهام ،یSSاری
بجویم Sیا سودی Sرا جلب و زیانی را دور سSSازم ،تنها بSSرای این آفریSSدم تا مSSرا عبSSادت
1
بسیار Sو ذکر فراوان و تسبیح هر صبح و شام کنید».
کسی که هستی پیرامون ما را به دقت بررسی کند میبیند که هر چیزی برای چSSیز
دیگری Sزندگی Sو فعالیت میکند ،ما مشاهده میکنیم Sکه آب بخاطر زمین است و زمین
برای گیاه ،گیاه برای جSانور (حیSوان) و حیSوان بSرای انسSان ،اما سSؤال این است که
انسان برای کیست؟
پاسخی که فطرت بدان میخواند و همة پدیدهها در سطوح مختلف هستی بیانگر آن
میباشند S،این است که :انسان برای خداسSSت ...بSSرای معSSرفت او ،عبSSادت او ...بSSرای
قیSSام به حق او ،شایسSSته نیست که انسSSان از آن چSSیز دیگSSری Sاز پدیSSدههای زمین یا
آسمانها و در خدمت آن باشد ،زیSSرا که همة دنیاهSSای بSSاال و پSSایین ،همانگونه که خSSود
شSSاهد است تسSلیم او بSوده ،در خSدمت وی عمل میکنند Sو چگونه میشSود SانسSان ،در
اختیار و خدمت آنها قرار گیرد؟
بدین سبب ،عبادت انسان برای نیروها و مظاهر کوچک و بزرگ و پست و عSSالی
طبیعت مانند ،خورشید Sماه ،ستارگان ،رودخانهها ،گاوهSSا ،درختSSان و غSSیره بSSرخالفS
جریان طبیعی بوده سقوط بزرگی برای او محسوب میگردد!
پس ،آدمی بنابر حکم فطرت و منطق آفرینش Sفقط به خSSدا تعلق دارد و نه غSSیر او،
و برای پرستش انحصاری Sاو پدید آمده است نه پرستش انسSSان ،سSSنگ ،گSSاو ،درخت،
خورشید یا ماه و هر عبادتی برای غیر خدا صرفا ً از فریب شیطانی Sکه دشSSمن انسSSان
است ناشی میشودS.
نوح ،هSSود ،صSSالح ،ابSراهیم ،لSSوط ،شSSعیب و هر پیSSامبری که به سSSوی قSوم Sدروغ
پنSSدار و گمSSراهی برانگیخته شSSد ،همین دعSSوت را فریSSاد نمSSوده و به قSSوم خSSود اعالم
داشت.
خداوند Sمیگوید:
﴿
(نحل .)36 / ﴾
«و در میان هر امتی ،رسSSولی برانگیخSSتیم که خSSدا را بپرسSSتید و از طSSاغوت،
کناره گیرید».
﴿
(انبیاء.)25 / ﴾
«هیچ پیامبری را قبل از تو نفرستادیم مگر به او وحی کSSردیم که معبSSودی جز
من نیست .پس مرا بپرستید».
همچنین در جای دیگر پس از بیان ماجرای Sجمع کثیری Sاز پیامبران میفرماید:
﴿
(انبیاء.)92 / ﴾
«این است امت یگانة شما و من پروردگارتان ،پس مرا بندگی کنید».
چنانکه فرموده است:
﴿
(مؤمنون.)51-52 / ﴾
«اى رسوالن ،از [خوراكيهاى] پSاكيزه بخوريد و كSار شايسSته انجSام دهيد .به
راستى كه من به آنچه مىكنيد دانا هستم .و اين است ا ّمتتان كه ا ّمSSتى يگانه است
و من پروردگارتان هستم ،پس از من پروا بداريد».
«و چSSون خداوند فرمايد :اى عيسى بن مSSريم ،آيا توبه مSSردم گفSSتى كه مSSرا و
مادرم را به عنوان دو معبود به جاى خداوند گيريد؟ گويد :تو را به پSSاكى ياد
مىكنم ،مرا نسزد چيزى بگويم كه سزاوار من نيست .اگر آن را گفته باشSSم ،بى
گمان آن را دانستهاى .آنچه را كه در ذات من اسSSت ،مىدانى ،و آنچه را كه در
ذات [مق ّدس] توست نمىدانم .بى گمSان تو خSود دانSاى رازهSاى نهSانى .به آنSان
مگر آنچه را كه مSSSرا به آن فرمSSSان داده بSSSودى ،نگفتهام[ ،گفتهام] كه خSSSدا،
پروردگار من و پروردگارتان را بپرستيد و تا زمSSانى كه در ميانشSSان بSSودم بر
آنان گواه بودم ،آن گاه چون مرا برگرفتى خSSودت بر آنSSان نگهبSSان بSSودى و تو
بر همه چيز گواهى».
انجیل مSSSتی دربSSSارة مسSSSیح میگوید کSSSه :ابلیس ملعSSSون خواست او را بیازمایSSSد.
بدینمنظور Sوی را به کوه بلندی برد و همة ممالک و عظمتهای دنیا را به او نشان داد
و گفت :اگر مSSرا سSSجده کSSنی ،همة اینها را به تو میدهم .مسSSیح بیدرنگ جSSواب داد:
دور شو ای شSSیطان ،خداوند SفرمSSوده است کSSه« :فقط بSSرای پروردگSSارت SسSSجده کن و
تنها او را بپرست!»
پس همة ادیSSSان به عبSSSادت خداوند Sیکتا فSSSرا میخواندهاند Sو جملگی پیSSSامبران در
عبادت او پیشقدم بودهاند.
و در نتیجه ،عبادت خداوند Sیگانه ،اولین رسالت و مسئولیت انسان در دامن هسSSتی
میباشد Sو تمام ادیان آسمانی بر این موضوع Sتصریح نمودهاند.
مفهوم واقعی عبادت در اسالم
مفهوم; لغوی عبادت
قاموس Sمیگوید :عبدیت ،عبودیت و عبادت :فرمانبرداریS.
در صحاح چنین آمده است :اصل عبودیت ،خضSSوع Sو فروتSSنی Sاست و تعبید یعSSنی
کوچک و بیمقدار شمردن.
مثالً گفته میشود :راه معبد و شتر معبد یعنی :قطران مالیده ،نرم و هموار شده.
عبادت یعنی :فرمانبرداری و تعبد یعنی :پرستش ،برحسب اشSSتقاق چند معSSنی پیSSدا
کرده است ﴾ ﴿ :یعنی داخل شو در گروه من .سSSپس معSSنی
تازهای بدان افزوده است و آن عبارت است از :والء.
در مخصص ج 13ص 96چنین آمده است:
«اصل عبادت ،خواری Sو فروتنی است (تذلیل) همانطور که میگوید :طریق معبد،
بخاطر Sکثرت پای کوبیدن بر آن و «عبد» نیز بخاطر SفروتSSنی Sدر برابر مSSوالی خSSود،
از همین ریشه گرفته شده است».
عبادت و خضوع و تذلل و اطاعت از نظر معنی به هم نزدیکندS.
گفته میشود :فالنی برای فالنی تعبد کرد ،در هنگامی که برای او اظهار کSSوچکیS
نماید .و هر خضوعی که باالتر از آن قابل تصور نباشد ،عبادت نامیده میشود ،خSSواه
از روی فرمانبرداری باشد یا غیر فرمانبرداری ،و هرگونه اطSSاعت از خSSدا براسSSاس
خضوع Sو فروتنی ،عبادت میباشدS.
عبادت نوعی خضوع و فروتنی Sاست که هیچکس غSSیر از بخشSSندة بSSاالترین انSSواع
نعمتها مانند حیات ،شعور ،شنوایی Sو بینایی شایستة آن نیست.
در لسان میگوید« :اصل عبدیت ،فروتنی و اظهSار خSواری اسSت »...و در حSدیث
ابوهریره آمده است که« ،هیچکدام از شما به غالم خود نگویSSد :عبد من ،بلکه بگویSSد:
پسر من یا دختر من» و این بخاطر Sنفی بSSزرگی SطلSSبی و نسSSبت دادن عبSSودیت آنها به
خود میباشد Sزیرا فقط خداوند Sشایستة این عنوان و هم او پروردگSSار تمSSامی بنSSدگان و
غالمان است.
بعضیها نSSیز «عبSSادت» را از آن خSSدا قSSرار Sدادهاند ولی «عبSSدیت» و غSSیره را هم
برای خدا و هم برای دیگران قابل اطالق میدانندS.
ازهSSری گفته اسSSت« :جز بر کسی که خSSدا را میپرسSSتد گفته نمیشSSود« :عبSSادت
کرد» و هرکسی غیر او را عبادت کنSSد ،زیانکSSار اسSSت .به غالمی هم که مSSوالیش را
خدمت میکند ،نمیگویندَ « S:عبَ َدهُ» (عبادتش کرد)».
عبادت در 30
اسالم
لیث گفته اسSSت :به مشSSرکان گفته میشSSود« :عبدة الطSSاغوت» و به مسSSلمین گفته
میشود« S:عبادهللا وتعبدون هللا» و «عابد» یعنی «موحد»
باز در لسان میگوید« :تعبد» .یعنی پرستش و «عبSSادت» ،یعSSنی اطSSاعت همچSSنین:
«معبد» یعنی اظهار کوچکی Sو «تعبید» یعنی کوچک شمردن.
«شSSتر معبد» یعSنی شSSتر رام شSده و «راه معبد» یعSنی راهی که از آن آمSده و رفت
شده و هموار گردیده است.
استاد ابواألعلی مSSودودی ،با تکیه بر کSSاربرد لغSSوی مSSادة «ع ب د» معتقد است که
مفهوم اصلی عبادت ،اعتراف آدمی به برتری و چیرگی کسی و چشمپوشی Sاز حSSریت
و استقالل خویشتن و خودداری Sاز هر گونه مقاومت و سSSرپیچی Sو تسSSلیم در برابر او
میباشد S.حقیقت «عبدیت» و «عبودیت» این اسSت .به همین دلیل نخسSتین چSیزی که با
شSSنیدن واژة «عبد» و «عبSSادت» در ذهن یک عSSرب مجسم میگSSردد S،همSSان تصSSور
عبSSدیت و عبSSودیت است و با توجه به این که وظیفة حقیقی عبSSد ،اطSSاعت از مSSوالی
خSSود و پSSذیرش دسSSتورات او میباشSSد ،بطSSور حتمی در پی تصSSور SمزبSSور ،تصSSورS
اطاعت به ذهن میآید.
پس از آن اگر بنSSده به تسSSلیم از روی فرمSSانبرداری و فروتSSنی Sدر برابر مSSوالی
خویش اکتفا ننموده در ضمن به برتری Sو عظمت او نیز عقیده داشته قلبش ماالمSSال از
احساس تشکر و سپاس نسبت به نعمتها و امدادهایش بوده ،در تمجید و تعظیم و تشکر
و بجای آوردن آداب بنSSدگی بSSرای او مبالغه نمایSSد؛ همة اینها بSSاهم ،پرسSSتش و بنSSدگی
نامیده میشوند .این برداشت با معانی بندگی منطبق Sنمیشود مگر هنگامی که فقط سر
بنده در مقابل اربابش خاضع بوده ،قلب او نیز خضوع داشته است.1
نظر استاد این است که اصل معنی عبادت ،همان اذعان همه جانبه و خضوع Sکامل
و فرمSSانبرداری Sمطلق میباشد که یک عنصر عSSاطفی تSSازه بSSدان افSSزوده شSSده اسSSت.
بدین ترتیب گذشت از عبودیت سر و گردن ،عبودیت قلب نیز در آن جلSSوهگر میشSSودS
و مظهر این عنصر همان پرستش و بجای آوردن رسم بندگی است.
شیخ محمد عبده در تفسیر المنار ،ضمن توضیح آیة
(فاتحه.)5 / ﴿﴾
از سورة فاتحه چنین میگویدS:
«عبادت چیست؟» میگویند« :اطاعت توأم با نهSSایت خضSSوع .»Sهر عبSSارتی معSSنی
مورد Sنظر را به روشنی Sتمام برای اندیشهها آشکار و نمایان نمیسSSازد Sکه قابل توجیه
و تأویل نباشد .بسا میشود که چیزی را از روی بعضی لوازم Sو جوانبش تفسیر نموده
-المصطلحات األربعة فی القرآن /ص.97 1
31 مفهوم واقعي Sعبادت در اسالم
حقیقت را با نشانههای نامشخص آن مورد Sشناسایی قرار SمیدهنSSد .بلکه گSSاهی به یک
تعریف Sلفظی بسSSنده کSSرده آن کلمه را با چSSیزی که به مفهSSومش نزدیکSSتر باشSSد ،بیSSان
میدارند S.از جملة این مSSوارد ،عبSSارت فSSوق است که با آن ،معSSنی عبSSادت را تشSSریح
نمودهاند و خالی از نوعی اجمال و سهلانگاری Sنیست.
ما هنگامی که در آیات قرآن و شیوههای لغت و کاربرد Sعربها برای واژة «عبد» و
مفاهیم شبیه و نزدیک بدان ،همچون :خضSSع ،خنSSع ،اطSSاع و ذل ،کSSاوش میکSSنیم ،در
مییSSSابیم Sکه هیچ یک از این الفSSSاظ نمیتوانند با «عبد» برابSSSری نمSSSوده در مکSSSان و
موقعیت Sآن قرار Sگیرند .بنابراین :گفتهاند کSه :واژة «عبSاد» از عبSادت گرفته و بیشSتر
به خدا نسبت داده شده است و واژة «عبید» انتسابش به غیر خدا زیادتر است برای این
که از ریشة «عبودیت» بمعنی غالمی گرفته شده است .بر این پایه ،عبادت و عبودیت
از یکدیگر متمایز میشوند.
در این جا بعضی از دانشمندان گفتهاند که :عبادت در لغت جز برای خSSدای تعSSالی
نمیباشد Sولی کاربرد قرآن با این برداشت مغایر دارد.
شیخ در پایان توضیحات Sخود میگوید:
«عاشق در بزرگداشت و تعظیم Sمعشوق و خضوع برای او از انSSدازه در میگSSذردS
تا آن جا که خواستة خSSود را در خواسSSتة او فنا کSSرده ،ارادهاش را منSSوط Sبه ارادة وی
قرار Sمیدهد ،با این حال خضوع Sمزبور ،عبSSادت حقیقی نامیSSده نمیشSSود S.بسSSیاری از
مردم در تعظیم سرکردگان و پادشاهان و فرمانSSدهان ،زیSSادهروی Sمیکنند در نتیجه از
آنان ،نسSSبت به رهSSبران مزبSSور ،اطSSاعت و خضSSوعی میبیSSنی Sکه در عابSSدان زاهSSد،
مشاهده نمیکنی ،عابدان معمولی که سهل است! ...ولی عربها این خضوع Sرا عبSSادت
نمیخوانند.
که شاهان و زمامداران را خدا و پروردگار Sخویش تلقی کSSرده و بطSSور Sحقیقی آنها را
عبادت مینمایندS.
شیخ محمد عبده ،عامل تمایز عبادت از دیگر انSSواع خضSSوع ،فروتSSنی Sو تسSSلیم را
همچون لغت دانSانی که عبSادت را بSاالترین درجة فرمSانبرداری و خضSوع SمیداننSد؛
درجة خضوع و فرمانبرداری Sنمیداند بلکه به ریشة این خضSSوع و تسSSلیم توجه دارد.
اگر ریشه و علت آن یک امر سطحی Sو ظاهری Sمانند حکومت ،قدرت و غSSیره باشSSد،
عبSSادت بشSSمار Sنمیرود Sو اگر ریشSSهاش عقیSSده به عظمت و قSSدرت ادراکی و حسی
ویژهای برای زمامدار Sباشد ،عبادت محسوب میگردد.1S
-ولی این محدودسازی ،عالوه بر مخالفتش با داللت مورد اتفاق کتب لغت ،با ظاهر سخن خSSدای 1
تعالی نیز که از قول فرعون و هارون میگویSSد ،مغSSایرت دارد
( المؤمنSSون )47 /طSSبری میگویSSد :منظورشSSان این اسSSت کSSه آنهSSا
مطیع و ذلیلشان هستند S،فرمانشان را میبرند و به ایشان فروتنی میکنند Sو عربها هرکسی را کSSه
برای پادشاهی فروتنی کند ،عباد او مینامند.
33 مفهوم واقعي Sعبادت در اسالم
(عSSزام) که عبSSارت است از محبت پیوند SخSSورده با دل و آخSSرین درجهاش تSSتیم .گفته
میشود S:تیمهللا ،یعنی خدا را پرستید S.بنابراین متیم یعنی پرستندة محبوب»
«و کسی که در عین این که احساس کند برای انسانی خضSSوع میکنSSد ،پرسSSتندة او
نیسSSSت .مانند آن است که کسی یا چSSSیزی را دوست داشSSSته باشد اما بSSSرای آن تواضع
نکنSSد .چنانکه شخصی فرزند و رفیقش را دوست میدارد Sو با وجSSود Sاین ،هیچیک از
آنها را در عبSSSادت خSSSدا شSSSریک نمیسSSSازد Sبلکه میخواهد که خداوند در نSSSزد او از
هرچیزی Sمحبوتر و بزرگتر Sباشد .اصالً محبت و خضوع Sتام جز برای خدا سزاوارترS
نیست و هر محبتی برای غیر خدا فاسد Sو هر تعظیمی جز به دستور Sاو باطل است.
خدای تعالی فرموده است:
﴿
(توبه.)24 / ﴾
«بگو :اگر پدران ،فرزندان ،برادران ،همسران ،خویشاوندان ،دارائیهSSای گSSرد
آمده ،تجارت و سوداگری آسیبپذیر و خانههای دلپسند از نظر شSSما از خSSدا و
رسSSول او و جهSSاد در راهش محبوبترنSSد ،منتظر باشSSید تا خSSدا امر خSSویش را
بیاورد».
با این توضیح ژرف راجع به معنی و حقیقت عبادت ،در مییابیم Sکه بSSرای عبSSادت
دو چیز ضروری است.
اول ،پایبندی Sبه آنچه که خداوند بصورت Sامر و نهی و حالل و حرام تشریع نمSSوده
و توسط پیامبرانش Sابالغ گردیده است ،این چیزی است که عنصر اطSSاعت و خضSSوع
در برابر خSSدا را عیSSنیت میبخشد و کسی که از پSSذیرش فرمSSان خSSدا سر پیچیSSده از
پیروی Sراه و پایبندی Sبه شریعت او استکبار ورزد S،بنده و پرستندة خدا نیسSSت ،هرچند
که او را خالق و رازق Sخویش بداند و بدین امر اعتراف نماید .چنانچه مشرکان عSSرب
نیز چنین اعتقاد و اعترافی Sداشتند ولی قرآن ،با وجود Sاین اعتراف ،آنها را بنSSدة مطیع
و مؤمن خدا محسوب نکSرده اسSت .بنSابراین ،خضSوع بصSورت SاقSرار به ربSوبیت و
خضوع Sبه شکل مددجویی Sهنگام سختی و گرفتاری کSSافی نیست و خضSSوع SبصSSورتS
تعبد و تسلیم و تبعیSSتی که در خSSور مقSSام الSSوهیت باشSSد ،الزم است و تنها با این شSSرط
است که معنی ﴿ ،﴾ تحقق میپذیردS.
زیربنای خضوع برای خداوند Sمتعال را آگاهی به یگانگی و چیرگی او بر هر چیز
و کسی تشکیل میدهد ،زیرا که همگی بنده و آفریSSدة او بSSوده تحت قSSدرت و حSSاکمیت
مطلقهاش قرار Sدارند.
قرآن کریم در این باره میگوید:
عبادت در 34
اسالم
-انسان از راز و حکمت حوادثی که در حال حاضر برایش اتفاق میافتند Sناآگاه اسSSت و نمیدانSSد 1
که آینده چه چیزی برایش تدارک دیده است؟ و فردا چه روی خواهSSد داد؟ کی خواهSSد مSSرد؟ کجSSا
میمیرد؟ پس از مرگ چه پیش خواهد آمد؟ و بسیاری از این قبیل موضوعات.
35 مفهوم واقعي Sعبادت در اسالم
دوم اینکه :این التزام و پایبندی از دلی سرشار Sاز محبت خدا برخیزد S،زیرا که در
هستی چیزی دوست داشتنیتر از خSSدا وجSSود SنSSدارد ،بSSرای اینکه او صSSاحب فضل و
احسSSان است و انسSSان را که چSSیزی نبSSود ،آفرید و همة پدیSSدههای زمین را بخSSاظر Sاو
ایجSSاد نمSSود ،نعمتهSSای ظSSاهری و بSSاطنی SخSSود را بSSرایش کامل گردانید و او را در
بهترین شکل و ترکیب و توازن پدید آورد و بر بسSSیاری از مخلوقSSات خSSود بSSزرگی Sو
برتری Sبخشید .از طیبات و نعمتهای پاکیزه به او روزی داد.
او را سخن گفتن آموخت و در زمین جانشین سSSاخت و از روح خSSویش در او دمید
و فرشSSتگان Sرا به سSSجدهاش واداشSSت .با این همه چه کسی از خSSدا دوستداشSSتنیترS
است؟ و اگر انسان خدا را دوست ندارد ،پس چه کسی را دوست بدارد؟
اسSSSاس محبت خداوند متعSSSال را آگSSSاهی از فضل و نعمت و نیکی و رحمت او و
احساس جمال و کمSSالش تشSSکیل میدهSSد.اگر Sکسی احسSSان را دوست دارد ،صSSاحب و
بخشSSندة آن اوست و اگر زیبSSائی را دوست دارد ،مصSSدر SزیبSSائی اوست و اگر کسی
طالب کمال است ،کمال حقیقی جز در خدا متصSSور Sنیست و اگر کسی خSSود را دوست
میدارد ،بداند که آفریننده و پدیدآورندهاش خداوند میباشدS.
کسی که خدا را بشناسد ،دوستش میدارد Sو به اندازة درجة شSSناخت خSSویش محبت
پیدا میکند .به همین دلیل محبت پیامبرص نسبت به خSدا از همه زیSادتر بSود زیSرا که
معرفت باالتری Sنسبت به او داشت و نماز مایة آرامش وی بSSود زیSSرا که عSSالم ارتبSSاطS
مستقیم قلبی با خدا میبود ،دردعایش از خداوند شوق Sدیدار و لSSذت تماشSSای Sوجه الهی
را میطلبید و هنگام قضاوت میان بازماندن در دنیا و یا پیوستن به پروردگار SخSSویش
میگفت :دوست گرامی و بلندمرتبه را برمیگزینم!
غزالی در رد نظریة علمای کالم یا برخی ازآنSSان که گمSSان کردهانSSد ،محبت حقیقی
از طرف بنSSده نسSSبت به خSSدا قابل تصSSور نیست و گفتهاند کSSه :معSSنی حبّ خداوند فقط
کوشابودن در اطSSاعت او میباشد Sو حقیقت حب جز نسSSبت به همجنس و شSSبیه امکSSان
نSSدارد ،پاسخ مفصSSلی داده1و در کتSSاب «اإلحیSSاء» خSSود با بیSSان این که شایسSSتة محبت
کامل با تمSSام اشSSکال و علل و شSSرایط آن ،تنها خداوند Sیگانه اسSSت ،بSSرای محبت پنج
علت برشمرده است ،بدینترتیب:
-1دوست داشتن آدمی وجود و کمال و پایداری خویش را.
-2دوست داشتن کسی که در استمرار Sوجود و بقاء و رفع خطرات مSSؤثر میباشدS
و نیکی نموده است.
-3دوست داشتن کسی که به مردم نیکی میکند هر چندبه خSSود فSSرد نیکی ننمSSوده
باشد.
-4دوست داشتن چSSیزی که در ذات خSSویش زیباسSSت .یک پدیSSدة ظSSاهری Sباشد یا
باطنیS.
-هم چنانکه عالمه ابن قیم نیز به آن پاسخ گفته و در کتاب «روضه المحبین» خویش ،بSSا بیش از 1
چگونه میتوان تصور نمود که انسان خویشSSتن را دوست بSSدارد ولی خSSدایی را که
دوام وجودش Sوابسته به او است ،دوست نداشته باشد .بدیهی است که شSSخص آفتSSابزده
وقSSتی Sکه سSSایه را دوست میدارد ،درختSSانی را که سSSایه به آنها مربSSوط Sو وابسSSته
میباشد Sنیز دوست میدارد .هر آنچه درجهان هستی وجود دارد ،نسبت به قدرت خSSدا
همچون سایه نسSبت به درخت ،و روشSنائی SنسSبت به خورشSید SاسSت .همه موجSودات
نشSSانة قSSدرت خSSدا و هسSSتی آنها تSSابع هسSSتی اوسSSت ،همانگونه که وجSSود نSSور ،تSSابع
خورشید و وجود سایه ،تابع درخت میباشد.»S
بنابراین محبت خداوند برای هر کسی که خود و پروردگار خSSود را شSSناخته باشSSد،
الزم است.
اما باید دانست که ادعSSای محبت خSSدا بSSدون تحقق بخشSSیدن به عنصر (شSSرط) اول
یعنی پیروی Sو پایبندی Sبه محتSSوای رسSSالت پیSSامبران خSSدا ،خطرنSSاک است و منجر به
گمSSراهی میشSSود S.مانند روش یهودیSSان و مسSSیحیانی Sکه با وجSSود SانحSSراف از احکSSام
کتابهای Sآسمانی و دعوت پیامبران خدا ،گفتنSSد :ما فرزند Sو رفیق Sاو هسSSتیم و سSSخن را
از جایگاه و محتوای اصلی آن خارج نموده از راه مستقیم روی SگردانیدندS.
بنابراین تحقق دو عنصر و شرط ،همراه با یکSSدیگر ،در عبSSادت ضSSروری اسSSت:
«نهایت خضوع برای خدا» و «نهایت درجة محبت برای خدا» چنانکه ابن تیمیه /بیان
داشته است.
بسSSیاری از سSSالکان مSSدعی محبت خSSدا ،کارهSSایی Sناشی از جهل نسSSبت به دین در
پیش گرفتهاند کارهایی از قبیل بیرون رفتن از حدود خSSدا و زیر پا نهSSادن حقSSوق او و
دعویهای باطل و بیاسSSاس .مانند سSSخن بعضی از آنها کSSه« :من از آن به خود بستن
مریدی Sکه احدی را در جهنم گذاشته ،ترک نماید ،بیزارم »Sو دیگSSری Sگفته اسSSت« :هر
یک از مریدان من که احدی از مؤمنان را درجهنم ترک کند مورد Sتنفر من است».
اولی مرید خSSSSود را مسSSSSئول درآورد Sهمة جهنمیها از آتش قSSSSرار Sداده و دومیS
مریدش را مأمور جلوگیری از دخول اهل کبائر به جهنم کرده است.
بعضی دیگر از آنان میگوینSSد :چSSون روز قیSSامت فSSرا رسSSد ،خیمة من روی جهنم
برافراشته میشود Sتا هیچکس در آن وارد نشود ،و نمونههایی از این سخنان از برخی
شSیوخ معSروف Sنقل میشSود ،حSال یا چSنین مزخرفSSاتی Sرا گفتهاند و یا بر آنSان دروغ
بسته شده است.
نظیر این چیزها در حالت هستی و غلبة فناء که قوة تشخیص انسان از کSSار میافتدS
و یا آنقدر ضعیف میشSSود Sکه انسSSان نمیداند چه میگوید ،به وقSSوع میپیونSSدد .1بSSدین
جهت که بعضی از آنها پس از بخSSSSود آمSSSSدن از آن گفتهها اسSSSSتغفار میکنند Sولی آن
شیوخی Sکه در اسSSتماع قصSSاید مملو از حب و شSSوق Sو مالمت و نکSSوهش و شSSیفتگی،
زیSSادهروی SمیکننSSد ،هدفشSSان همین چیزهاسSSت .بSSرای این که اینگونه عوامSSل ،هر
احسSSاس عSSاطفی را به هر صSSورتی که باشSSد ،در دل برمیانگSSیزد S.و به همین دلیSSل،
خداوند Sامتحانی برای آزمایش دوستداران خود قرار Sداده و گفته است:
﴿( ﴾ آل
عمران.)31/
«بگو (ای پیغمبر) :اگر خدا را دوست میدارید مرا پیروی کنید که خدا شما را
دوست دارد».
بنSSابراین کسی جز آنSSان که پSSیرو رسSSول خSSداص میباشSSند S،دوسSSتدار خSSدا نیسSSت،
پیروی Sاز رسول خداص نیز فقط با تحقق بندگی و عبودیت ،انجامپذیر Sاست و حال آن
که بسیاری Sاز مدعیان محبت از آیین و روش پیامبرص خارج میشوند Sو حالتهایی Sرا
ادعا میکنند که این بحث گنجایش ذکر آنها را ندارد .حتی یکی از آنان ،برداشته شدن
تکلیف و حالل شSSدن حSSرام بSSرای خSSود و چیزهSSای دیگSSری مخSSالف شSSریعت و سSSنت
رسولSص و پیروی Sاز او را مدعی میگردد.
-مالحظه میکنید Sکه ابن تیمیه این اشSSخاص را بSSا وجSSود اهمیت حرفهایشSSان ،تکفSSیر ننمSSوده ،بSSا 1
توجه به حساسیت و بزرگی تکفیر ،چنانکه در کتاب جداگانهای توضSSیح خSSواهیم داد و این عمSSل
را به عذر غلبه احوال بر وجود آنان نسبت داده است.
39 مفهوم واقعي Sعبادت در اسالم
خداوند ،اساس محبت خود و رسولشص را جهاد در راه او قSSرار Sداده اسSSت .جهSSاد
در برگیرندة کمال محبت نسبت به چیزهایی Sکه خدا خواسته است و کمال تنفر از آنچه
که او نپسندیده است ،میباشSSد S.به همین جهت دربSSارة ویSSژگی SدوسSSتداران و محبوبSSان
خود گفته است:
﴿
(﴾ مائده/
.)54
«بر مؤمنSSان فSSروتن و بر كSSافران درشSSتخويند ،در راه خSSدا جهSSاد مىكنند و از
سرزنش هيچ سرزنش كنندهاى نمىهراسند».
بنابراین محبت این امت نسبت به خدا از محبت پیشینیان و بندگیشان از بنSSدگی آنها
کاملتر بوده است .کاملترین افراد این امت نیز اصحاب محمدص میباشSSند Sو هر کسی
به آنان شبیهتر باشد در این زمینه کاملتر است».1
دوم کسانی که در فهم حقیقت عبادت به خطا رفتهاند.
این گروه خیال میکنند Sکه محبت با ادب بندگی منافات دارد و با ترس و خوف بنده
در برابر خدا نمیسازد و چنین میپندارند Sکه محبت از سوی مخلSSوق SنسSSبت به خSSالق
امکان ندارد و وظیفة او تنها فرمانبرداری و خضوع است.
اما حقیقت آن است که محبت منافاتی با تSSرس و خSSوف نSSدارد و خSSوف چنانکه ابن
تیمیه گفته است 2الزمة محبت میباشد ،برای این که نزد قلب سلیم ،چیزی شیرینتر Sو
گواراتر Sو مطلوبتر و بهتر از حالوت ایمانی متضمن بنSSدگی و محبت خSSدا و اخالص
عقیده برای او ،وجود نSSدارد و این مقتضی گSSرایش دل به سSSوی خداوند Sو بازگشت آن
با خوف و رعب و هراس به سوی اوست .چنانکه فرموده است:
﴿(﴾ ق/
.)33
«كسى كه در نهان از [خداوند] رحمان بترسد و با دلى توبه كار پيش آيد».
چرا که دوست دارنده ،از نابودی SمطلSSوب یا نرسSSیدن به مقصSSود خSSویش هراسSSان
میباشد Sو بنابراین ،بندة دوستدار Sخدا حالتی میSSان بیم و امید خواهد داشSSت ،همچنانکه
میگویدS:
﴿
( ﴾ اسراء.)57 /
ابن قیم در پاسخ گSSروه فSSوق پس ازگوشSSزد این که دوسSSتی و محبت خSSدا ،همSSان
حصول عبودیت اوست ،میگویدS:
«گروهی Sبه خاطر منحصر SپنداشSSتن بنSSدگی در خضSSوع و خSSواری بSSدون محبت و
اعتقSSاد به این که در محبت نSSوعی گSSرایش به خواهشSSهای SنفسSSانی یا اظهارخضSSوعیS
غیرقابل پذیرش مقام ربوبیت وجود Sدارد ،به خطا رفتهاند .از ذوالنSSون 1نقل شSSده است
که وقتی نزد او از مسأله محبت سخن رفت ،گفت :از این مسأله گفتگو نکنید تا نفSSوس
آن را نشنوند Sو مدعی نگردند.
بعضی از اشخاص اهل معرفت و دانش نیز از همنشینی با افرادی که بدون داشSSتن
خSSوف ،دم از محبت میزننSSد ،اکSSراه ورزیدهانSSد ،و بSSرخی هم گفتهاند کSSه :هر کس
خداوند Sرا فقط با محبت بنSSدگی کنSSد ،زنSSدیق است و هر که با امید خSSالی بنSSدگی کنSSد،
مرجئی ،2Sو آن که با خSSوف تنها بنSSدگی کنSSد ،حSSروری ،3Sو کسی که بنSSدگیش همSSراه با
محبت و خوف و امید باشد ،مؤمن یکتاپرست Sمیباشد.
هر آنچه که این اشخاص را وادار نموده است تا پرسSSتندة خSSدا با محبت صSSرف Sرا
بیدیSSنی متهم نماینSSد ،بلنSSدپروازی SکسSSانی است که سSSرانجام SکارشSSان دربا زندقه و
ادعSSای محبت خSSدا منجر به تصSSور SحSSالتی از پیوند Sبا خSSدا میشSSود که در آن حSSالت
تکالیف شرعی در مورد Sاو لغو و بیفایده میگردند و خیSSال میکنند Sکه در اثر کSSثرت
و مSSداومت عبSSادت پروردگSSار Sبه یقین رسSSیدهاند و پس از یقین هم که چSSیزی مطSSرح
نیست! بنابراین ،امر و نهی از ایشان برداشته شده و شSSرابخواری و ارتکSSاب معاصیS
برایشان جایز میگردد!!
اینها دسSSتهای هسSSتند که امSSام غSSزالی درموردشSSان میگویSSد« :در وجSSوب قتل این
گروه تردیدی نیست ...و کشتن یک چنین کسی از کشSSتن صد کSSافر بSSاالتر است زیSSرا
که زیانش به دین بزرگتر میباشد Sو توسط Sاو ،بابی از بیبند و بSSاری گشSSوده میشSSودS
که قابل بسSSSتن نباشSSSد .ضSSSرر این بSSSاالتر از کسی است که به طSSSور مطلق طرفSSSدارS
بیبندوباری Sاست .زیرا حرف او به خSSاطر کفSSرش ،شSSنیده و پذیرفته نمیشSSود Sاما این
یک دین را به وسSSیلة دین ویSSران میسSSازد و بپنSSدار خSSود ،کSSاری جز تخصSSیص یک
حکم عمومی (با اختصاص دادن همة تکالیف به کسانی که فاقد Sدرجة دینی او هسSSتند)
-ذوالنون مصری ،یکی از عارفان و عابدان و زاهدان معروفی است که در بSSاره زهSSد و احSSوال 1
قلبی سخن بسیار دارد نامش تبان بن ابراهیم از اهالی مصر و نژاد نوبی اسSت و بSه سSال 245هـ
در مصر درگذشت.
-مرجئه :فرقهای که گویا عقیده داشتهاند که با وجود ایمان ،گناه نمیتواند ضSSرر و آسSSیبی داشSSته 2
منظور از حروریت در این جا غالیان و افراطیانی هستند که مسلمان را در صورت ارتکاب گناه
کبیره ،تکفیر میکنند.
انجام نداده است و چه بسان گمان کند که فقط ظاهر او آلوده به گناه میگردد Sو باطنش
پاک و مبراست!».1
علیرغم این که غزالی در تکفیر این گروه مدعی ،توقف Sنموده بعد از وی کسSSانی
همچSSون ابن حجر هیثمی مکی بر او خطا گرفته و کفر اشSSخاص مزبSSور Sرا به خSSاطر
انکار مسلمات و ضروریات دین ،قطعی دانستهاند.2
در این رابطه است که ابن تیمیه ضمن بیSSان حقیقت عبSSودیت به ذکر ضSSوابطی Sکه
بنSSده را در حد خSSود حفظ میکنند Sو مSSانع از انحSSراف میگردنSSد ،توجه نمSSوده تحت
عنوان «حجة هللا» چنین میگویدS:
«فقط آن کسی بنSSدة خداست که با خرسSSندی خSSدا ،خرسSSند Sو با خشم او خشSSمگین
شSSSSود ،آنچه را که خSSSSدا و رسSSSSولSص دوست میدارد ،دوست و آنچه را که خSSSSدا و
رسSSولSص دشSSمن میدارنSSد S،دشSSمن بSSدارد و با دوسSSتان خSSدا دوسSSتی و با دشSSمنان او،
دشSSمنی SکنSSد .این چSSیزی است که ایمSSان را کمSSال میبخشد» .چنانکه در حSSدیث آمSSده
است:
ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ
ْم َل اِإل َ
يما َن» . ض للَّه َوَأ ْعطَى للَّه َو َمنَ َع للَّه َف َقد ْ
استَك َ ب للَّه َو َْأبغَ َ
َأح َّ
« َم ْن َ
3
-به تحفه المحتاج بشرح لمنهاج ،کتاب الرده ،ج 3مراجعه کنیدS. 2
-معنی :کسی که برای خدا دوست بدارد ،برای خدا دشمنی ورزد ،برای خدا بخشش کند و بSSرای 3
خدا دست نگاهدارد ،به کمال ایمان دست یافته است .روایت از ابوداود با سند خود ،نگاه کنیSSد بSSه
سلسلة احادیث صحیح ،شمارة .379
-به روایت احمد و طبرانی ،حدیث خوبی است .معSنی :دوسSتی و دشSSمنی ورزیSSدن در راه خSدا، 4
َّ َ ْ َأ ْ هَّللا َ َ ْ َأ ْ ْ ْ َأ ْ
َع ْبدًا الَ يُ ِحبُّهُ ِإال َِ ،و َمنْ يَك َرهُ نْ يَ ُعو َد فِى الكف; ِر بَ ْع; َد ِإذ نق;ذهُ ُ ،ك َم;ا يَك; َرهُ نْ يُلقى فِى النا ِر».
َ ُ هَّلِل َّ
روایت مسلم و بخاری از قول انس.
اولیای خدا را به خاطر قیام آنان به رضای Sخدا دوست بدارد و نه چیز دیگر ،در واقع
آنها را برای خدا دوست داشته است.
خداوند Sمتعال میفرماید:
﴿
(مائده.)54 / ﴾
«خداوند جمعیSSSSتی را خواهد آورد ،که دوستشSSSSان دارد و آنها هم او را دوست
دارند ،پیش مؤمنان خاضع و پیش کافران سرسخت میباشند».
و به همین منظور Sگفته است:
﴿( ﴾ آل
عمران .)31/
«بگو :اگر خدا را دوست میدارید ،از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد».
زیSSرا که پیSSامبرص جز به آنچه که موردپسSSند خSSدا باشSSد ،فرمSSان نمیدهد و جز
مطلبی را که خداوند Sمیخواهد ،اظهار نمیدارد.
میدارد ،باید از رسول خداص پSSیرویS پس بدینترتیب ،کسی که خداوند Sرا دوست
کند و آنچه را که بیان میدارد Sتصدیق نموده و به دسSSتوراتش SگSSردن نهSSاده و به شSSیوة
رفتارش Sاقتدا کند .کسی که چنین کند بر طبق رضای Sخدا عمل نموده و مورد Sعالقه و
محبت خداوند قرار Sخواهد گرفت.
خداوند Sبرای اهل محبت خویش دو نشانه قSSرار داده اسSSت :پSSیروی Sاز پیSSامبرSص و
جهاد در راه خدا.
به دلیل این که جهاد ،شکل واقعی تالش در جهت حصول چیزهای مورد پسند خدا
از قبیل ایمان و عمل صالح و طرد چیزهای نامطلوب Sدر نزد خSSدا مانند کفر و فسق و
گناه میباشد S.بدین جهت فرموده است:
﴿
(توبه.)24 / ﴾
«بگو :اگر پدران ،فرزندان ،برادران ،همسران ،اقوام ،امSSوالی که اندوختهایSSد،
تجارتی که از کسSSاد و زوالش میترسSSید و مسSSکنهای مطلSSوب و مSSورد عالقة
شما ،برایتان از خدا و رسولص وجهSاد در راهش محبوبترنSد ،منتظر باشSید تا
خدا ،امر خود را بیاورد».
این وعده به کسانی داده شده است که نزدیکSSان و دارائی خSSود را بیشSSتر Sاز خSSدا و
رسولSص و مبارزه در راه خدا دوست میدارند S.از قSول پیSامبرSص نSیز در «صSحیح»
روایت شSSده است کSSه« :قسم به آن که جSSانم به دست اوسSSت ،هیچ یک از شSSما ایمSSان
نخواهد داشت مگر هنگامی که مرا بیشتر Sاز فرزند و پSدر و همة مSSردم دوست داشSته
باشد».1
همچSSنین روایت شSSده است که عمSSربن خطSSاب گفت« :یا رسSSولهللا ،به خSSدا قسم تو
بSSرای من از همة چیزهSSایی Sکه غSSیر خSSودم SوجSSود SدارنSSد ،محبوبSSتری S،فرمSSود :نه ای
عمSSر ،باید چنSSان باشد که از نفس خSSودت هم بSSرایت عزیزتر و محبوبSSتر باشSSم ،عمر
گفت :به خدا ،تو از خودم هم برای من محبوبتری! فرمود :حال درست شد»!
پس حقیقت محبت جز با متSSSابعت محبSSSوب کامل نمیشSSSود Sو این عبSSSارت است از
همSSSSراهی با او در محبت چSSSSیزی که دوست میدارد و عSSSSداوت با آنچه که دشSSSSمن
میدارد .بدیهی است که خداوند Sدوستدار Sایمان و تقوا و دشSSمن کفر و فسق Sو عصSSیان
است.
خصومت خاورشناسان
خاورشناسSSSان در هر جنبهای از جSSSوانب اسSSSالم و هرشSSSاخهای از شSSSاخههای بینش
اسالمی دارای دعاوی گستردهای میباشند Sکه ناشی از دو چیز میباشد:
نخست :بد فهمیدن اسالم و زبان قرآن و احSSادیث و نوشSSتههای دانشSSمندان اسSSالمی
که به خSSSاطر بیگSSSانگی آن را احسSSSاس نمیکنند و اسSSSرار و تنSSSوع داللتهSSSایش را در
نمییابندS.
دوم ـ سوءنیت و تصمیم به جستجوی معایبی که آن را وسیلة بSSدگویی قSSرار دهند و
یافتن نقاط ضعفی که توسط آنها نظریة خود مبنی بربشری بSSودن قSSرآن و عSSدم صSSدق
پیSSامبری Sمحمدص را بقبوالننSSد S.بنSSابراین ذخSSائر ما را با نظSSری آمیخته به تعصب و
عیبجویی بررسی Sمیکنند نه با نظری Sحقطلبانه.
آنها قبالً پیشداوریهایی راجع به اسالم و کتاب و پیغمبر و بزرگSSان و تSSاریخ اسSSالم
انجSSام میدهند آنگSSاه ضSSمن بررسی SمنSSابع اسSSالمی سSSعی مینمایند تا به رهنمودها Sو
دالیل موافق اندیشة سابق خویش دست یابند و اگر هم دلیلی پیدا نکردند[ SهمSSانطور که
چنین شده اسSSت] به شSSبهات روی SمیآورنSSد ،اگر از آن هم چSSیزی عایدشSSان نگردیSSد،
چیزهایی Sرا از منابع ضعیف Sو نظریات مردود Sو روایSSات غلط به هم میپیوندند Sو آن
را وسیلة تشویش و مغالطه قرار Sمیدهند.
از جمله ،بعضی از آنها دربارة عبادت مسلمین گفتهاند که :فقط بر ترس و خضوع
تکیه دارد و در آن جSSایی بSSرای محبت خSSدای تعSSالی نیست و این که خداوند از دیSSدگاه
مسSSلمانان ،خSSدای قهر و غلبه اسSSت ،نه خSSدای مهر و محبت .و چSSنین انگاشSSتهاند که
مسلمانها ،عنصر حب را در رابطة خود با خدا ،فقط پس از انتشSSار SتصSSوف Sکه آن هم
محبت را از منابع غیراسالمی اقتباس نموده بود شناختند.
س َأ ْج َم ِعينَ .و فی سى ِبيَ ِد ِه الَ يُْؤ ِمنُ َأ َح ُد ُك ْم َحتَّى َأ ُكونَ َأ َح َّ
ب ِإلَ ْي ِه ِمنْ َوالِ ِد ِه َو َولَ ِد ِه َوالنَّا ِ َ « -والَّ ِذى نَ ْف ِ 1
َ َ
س;ى .فق;;ا َل ْ َ َّ
ش; ْى ٍء ِإال ِمنْ نف ِ ُ َ َأ ْ
س;و َل ِ نتَ َح ُّب ِإل َّى ِمنْ ك; ِّل َ َأل هَّللا الصحیح إن عمر بن الخطاب قال :يَا َر ُ
س; َك» .فَقَ;;ا َل لَ;هُ ُع َم; ُر فَِإنَّهُ اآلنَ َوهَّللا ِ سى بِيَ; ِد ِه َحتَّى َأ ُك;;ونَ َأ َح َّ
ب ِإلَ ْي; َك ِمنْ نَ ْف ِ النَّبِ ُّى « :الَ َوالَّ ِذى نَ ْف ِ
سى .فَقَا َل النَّبِ ُّى « :اآلنَ يَا ُع َم ُر». َأل ْنتَ َأ َح ُّب ِإلَ َّى ِمنْ نَ ْف ِ
اینها اگر انصاف Sنشان داده به نصوص قرآن وسنت وسیرة پیامبرSص و اصحاب و
تSSابعین مراجعه میکردنSSد ،یا این که فقط معSSنی عبSSادت را مSSورد Sتحلیل لغSSوی قSSرارS
میدادنSSد ،کSSاری که ابن تیمیه کSSرده اسSSت ،از این گزافگSSوئی خSSودداری SنمSSوده و
میدانستند که عبادت اسالمی نمایSانگر نهSایت خضSوع با غSایت محبت نسSبت به خSدا
میباشدS.
صوفیان هم محبت خSSدا را خSSارج از اسSSالم نگرفتهاند بلکه در حSSالی که بعضی از
منتسبین به علم کالم ،امکان حصول محبت واقعی از طرف انسان به پروردگSSارش را
با اسSSتدالل این که موجSSود SحSSادث چگونه میتSSوان موجSSود SقSSدیم Sرا دوست بSSدارد قابل
تصور Sنمیدانستند؛ آنها بدان توجه نموده و توسعه و ژرفایش Sبخشیدهاند.
کسSSانی که به راسSSتی Sاهل ذوق و وجSSدان روحی SهسSSتند (صSSوفی) چه نیSSازی به
اقتبSSاس محبت از منبع بیگانه از اسSSالم دارنSSد؟ در حSSالی که نصSSوص قطعی اسSSالمی
برای آنها دلیلی روشن و کافی و تأمین کننده است.
برای این که بدانیم که صوفیان میانهرو ،اندیشة «حب الهی» را از کSSدام سرچشSSمه
گرفتهانSSد ،کSSافی است آنچه را که امSSام غSSزالی در بخش «المحب Sة» از کتSSاب «احیSSاء»
خویش راجع به نمونهها و دالیل شرعی پSSیرامون محبت بنSSده نسSSبت به خداوند متعSSال
نوشته است ،بازگو کنیم .او میگوید:
«بSSدان که امت اسSSالم در وجSSوب محبت خSSدا و رسSSول ص اتفSSاق نظر دارنSSد .اگر
چSSیزی وجSSود SنداشSSته باشSSد ،چگونه واجب میشSSود؟ و چگونه میتSSوان محبت را به
اطاعت معنی کSSرد ،در حSSالی که اطSSاعت ،نتیجه و دنبالة محبت اوسSSت؟ پس بنSSاگزیر
محبت ،تقSSدم دارد و سSSپس آن کی که دوست داشSSته میشSSود ،مSSورد اطSSاعت قSSرارS
میگیرد S.قول خدای تعالی که میگویدS:
(مائده.)54 / ﴿ ﴾
«دوستشان دارد و آنان هم او (خدا) را دوست دارند».
(بقره.)165 / ﴿﴾
«و آنان که ایمان آوردهاند خدا را بیشتر دوست دارند».
دلیل اثبات محبت دربارة خدا و اثبات کمیت (مقدار) پذیری آن میباشدS.
پیامبر Sاکرمص ،محبت خSدا را در روایSات زیSادی ،شSرط ایمSان قSرار Sداده اسSت.
هنگامی که ابورزین عقیلی گفت :یا رسولاللهSص ایمSSان چیسSSت؟ پاسخ داد :ایمSSان این
است که خدا و رسول برای تو از دیگران محبوبتر باشند» .1و در حدیث دیگSSری گفته
است« :هیچ بندهای ایمان نمیآورد Sمگر هنگامیکه من در نزد او از خاندان و اموال و
همة مردم عزیزتر باشم» .2و باز فرموده است« :هیچ یک از شما ایمان نمیآورد مگر
-حافظ عراقی میگوید :احمد این حدیث را با مقداری اضافی در اولش روایت کرده است. 1
َفسSهَ» نSSیز بSSدان افSSزوده شSSده اسSSت ،مSSورد اتفSSاق و از حSSدیث انس میباشSSد کSSه عبSSارت « َو ِمن ن ِ
وقی Sکه خدا و پیامبرش Sدر نزد او محبوبتر Sاز هر چیزی باشSSند» .در یک روایت نSSیز
آمده است که« :و از نفس خودش» چگونه چنین نیست که خداوند SمیفرمایدS:
﴿(﴾ توبه/
.)24
«بگو (ای پیغمبر) :اگر پدرانتان و فرزندانتان وبرادرانتان و .»...
البته این در معرض تهدید و انکار جاری شده است.
پیامبر Sبه محبت ورزی فرمان داد و گفت« :خدا را به خSSاطر نعمتهSSایی Sکه نصSSیب
شما کرده و مرا به خاطر این که خدا دوستم میدارد ،دوست بدارید.1»S
روایت شSSSده است که «مSSSردی گفت :یا رسSSSولاللهSص من دوسSSSتدار تو هسSSSتم،
پیامبرSص فرمود S:پس آمSSاده فقر بSSاش .او افSSزود S:من دوسSSتدار SخSSدا هسSSتم ،پیSSامبرص
گفت :پس آمادة بال باش».2
از عمر نقل میکنند که گفت :پیامبرSص به مصعب بن عمیر ،در حالی که پوست
گوسفندی Sبه کمر بسته بود و پیش میآمد ،نگریست و گفت:
«انظ; ;;روا إلى ه; ;;ذا الرجل ال; ;;ذي ن; ;;ور اهلل قلبه لقد رأيته بين أبويه يغذوانه ب; ;;أطيب الطع; ;;ام
والشراب فدعاه حب اهلل ورسوله إلى ما ترون».3
«این شخص را نگاه کنیSSد ،کسی است که خداوند قلب ایشSان را نSSورانی گردانیSSده،
ایشSSان در حSSالی که با پSSدر و مSSادرش بSSود و ایشSSان را بهSSترین غSSذاها و نوشSSیدنیSها
میخوراند ،دوستی و محبت خSSدا و رسSSول او بSSاعث شد ایشSSان به این حSSالتی باشد که
میبینید».
عباراتش از مسلم است مگر عبارت «ومن نفسه» بخاری افزوده است« :وَِمن َوالِ ِد ِه َو َولَ ِ Sدهَ» و از
ش; ْى ٍء ِإالَّ سو َل هَّللا ِ َأل ْنتَ َأ َح ُّب ِإلَ َّى ِمنْ ُك; ِّل َ حدیث عبدهللا بن هشام نقل کرده است که عمر گفت :يَا َر ُ
َ َ َ
س; َك» .فق;ا َل ل;هُ ُع َم; ُر ْ َ َ
ب ِإل ْي; َك ِمنْ نف ِ سى بِيَ ِد ِه َحتَّى َأ ُكونَ َح َّ
َأ سى .فَقَا َل النَّبِ ُّى « :الَ َوالَّ ِذى نَ ْف ِ ِمنْ نَ ْف ِ
سى .فَقَا َل النَّبِ ُّى « :اآلنَ َيا ُع َم ُر». فَِإنَّهُ اآلنَ َوهَّللا ِ َأل ْنتَ َأ َح ُّب ِإلَ َّى ِمنْ نَ ْف ِ
س َوا ُه َما» مورد اتفاق اسSSت .از انس بSSا َأ
سولُهُ َح َّ
ب ِإلَ ْي ِه ِم َّما ِ حدیث «الَ يُْؤ ِمنُ َأ َح ُد ُك ْم َحتَّى يَ ُكونَ هَّللا ُ َو َر ُ
ب ِإلَ ْي; ِه ِمنْ َأ ْهلِ; ِه َو َمالِ; ِه
;ان َحتَّى َأ ُك;;ونَ َأ َح َّ این عبارت نقل شده است که« :اَل یَ ِج; ُد َأ َح; ٌد َحاَل َوةَ اإلیم; ِ
(هیچ کسی طعم شیرین ایمان را احساس نمیکند مگر وقتی که من برای او از خاندان و دارائیش
عزیزتر باشم) و مقداری اضافی دارد.
- 1به روایت ترمذی از حدیث ابن عباس ،وی گفته است :حسن و غریب است.
«َأ ِحبُّوا هَّللا َ لِ َما يَ ْغ ُذو ُك ْم ِم ْن نِ َع ِم ِه َوَأ ِحبُّونِى بِحُبِّ هَّللا ِ».
- 2این را ترمذی از قول عبدهللا مغفل با لفظ «فََأ ِع َّد لِ ْلفَ ْق; ِر تِ ْجفَافًا» بSSدون قسSSمت آخSر نقSSل کSSرده و
گفته است :حسن و غریب است.
«ویروی أن رجال قال :يا رس;;ول هللا إني أحب;;ك ،فق;;ال « :اس;;تعد للفقر» فق;;ال :إني أحب هللا تع;;الى،
فقال« :استعد للبالء».
-این حدیث را ابونعیم درکتاب «الحلیة» روایت نموده و خوب دانسته است. 3
همچنین پیامبرص ما در دعSSای خSSود میگفت« :اللهم ارزق ;;ني حبك وحب من أحبك
وحب ما يقربني إلى حبك واجعل حبك أحب إلي من الماء البارد».2
«خدایا محبت خود و محبت کسی که محبت تو را دارد و محبت هر چیزی که م;;را
ب;;ه محبت ت;;و نزدی;;ک می گردان;;د نص;;یبم گ;;ردان ،و محبت خ;;ود را ،محبوب;;تر از آب
خنک در قلبم قرار ده».
همچSSنین اعSSرابی نSSزد پیSSامبرSص آمد و گفت :ای رسSSول خSSداص قیSSامت چه وقSSتی
است؟ گفت چه چیزی را بSSرایش تSSدارک دیSSدهای؟ گفت :نمSSاز و روزة زیSSادی SنSSدارم،
فقط خSSدا و رسSSولش را دوست میدارم .پیSSامبر گفت :آدمی با چSSیزی است که دوست
میدارد» .انس میگویSSد :پس از اسSSالم ندیSSدم که مسSSلمانان به چSSیزی تا این انSSدازه
شادمان شوند.3
حقیقت عبادت از نظر اسالم چنین است ،مفهومی ترکیب یافته از دو عنصSSر :یکی
نهایت درجة خضوع Sدر برابر خدا و دیگری Sنهایت درجة محبت نسبت به او.
ابن قیم از این هم فراتر Sرفته و گفته اسSSSت« :اصل عبSSSادت ،محبت خداوند و بلکه
انحصSSار Sمحبت نسSSبت به اوست و این که تمSSام محبت از آن خداوند SبSSوده چSSیزی در
کنSSار او دوست داشSSته نشSSود( SمحبSSوبی جز او نباشSSد) و فقط به خSSاطر او و در راه او
دوست داشته شود».4
- 2ترمذی نظیر این را از حدیث ابودرداء بطSور مرفSوع نقSل کSرده اسSت َ S:1كSانَ ِم ْن ُدعَSا ِء دَا ُو َد
ك ...تا پایان حدیث. ك َوحُبَّ َم ْن يُ ِحبُّ َ يَقُو ُل اللَّهُ َّم ِإنِّى َأ ْسَألُ َ
ك ُحبَّ َ
- 3مورد اتفاق از حدیث انس .از ابوموسی و ابن مسعود نیز به همین صورت نقل شده است.
«و َما َأ ْع َددْتَ لَ َها» .قَا َل َما َأ ْع َددْتُ لَ َها
ساعَة؟ قَا َلَ : سو َل هَّللا ِ َمتَى ال َّ َجا َء َأ ْع َرابِ ٌّى إلى النبي فَقَا َل :يَا َر ُ
;ر ُء َم; َع َمنْ ص;يَ ٍام ِإالَّ َأنِّى ُأ ِح ُّب هَّللا َ َو َر ُ
س;ولَهُ .فَقَ;ا َل َر ُ
س;و ُل هَّللا ِ « :ا ْل َم; ْ ص;الَ ٍة َوالَ ِِمنْ َكثِي ِر َع َم; ٍل الَ َ
ب» َأ َح َّ
- 4مدارج السالکین ج 1ص .99
حوزههای عبادت در اسالم
حوزهها و دامنة عبادت از دیدگاه اسالم
دانستیم Sکه رسالت انسان در روی زمین ،عبادت خداوندی است که آفریدگار و بخشندة
نعمتهای Sظاهری و باطنی میباشدS.
معنی و حقیقت عبادت از نظر لغوی و شرعی را نیز فهمیدیم.
اکنون میباید اشکال و انواع و مظاهر و دامنههای عبادت را بشناسSSیم ،به عبSSارت
دیگر باید پاسخ این سؤال را دریابیم Sکه :خدا را با چه چیزی عبادت کنیم؟
حSال که خداوند Sما را بSرای عبSادت خSود یعSنی اطSاعت همSراه با عSالیترین درجة
خضوع ،و آمیخته به محبت آفریده است ،این اطاعت در چه چSSیزی متجلی میگSSردد؟
و در چه زمینهای باید باشSSد؟ پاسخ این سSSؤال حقیقت مهمی بSSرای ما آشSSکار خواهد
سSSاخت که عبSSارت از فراگSSیری SمفهSSوم عبSSادت و گسSSتردگی جSSوانب آن در اسSSالم
میباشد S.این فراگیری در دو خصیصه جلوهگر میشود:
اول) شمول آن نسبت به تمامی دین و زندگیS.
دوم) فراگیری Sآن نسبت به کل موجودیت ظاهری و باطنی انسSSان ،به صSSورتی Sکه
توضیح داده خواهد شد.
توکل بر او و امید بسSSتن به رحمت و خSSوف از عSSذابش و نظSSایر Sاین کارها در شSSمار
عبادت خداوند Sهستند».1
به این تSSرتیب میبیSSنیم که عبSSادت بنا به توضSSیح ابن تیمیSSه ،دارای افقی پهنSSاور Sو
حوزهای گسترده است .هم شامل فرائض و آداب اساسی همچون نمSSاز ،روزه ،زکSSات
و حج میشود و هم شامل مواردی غSSیر فSSرائض همچSSون اقسSSام عبSSادات اختیSSاری Sاز
قبیل ذکر و تالوت و نیایش و استغفار وتسبیح و ...
همچنین ،خوشرفتاری و احترام حقوق مردم از قبیل احسان به پSSدر و مSSادر و حفظ
رابطة خویشی و نیکی به یSSSتیم و مسSSSکین و غSSSریب و مهر ورزیSSSدن به ناتوانSSSان و
دلسوزی به حیوانات را دربر Sمیگیرد.
اخالق و همة فضSSائل انسSSانی ،مانند راسSSتگوئی و امانتSSداری و پایبنSSدی به عهد و
دیگر مکSSارم اخالقی را نSSیز شSSامل میگSSردد S.همچنSSان که در برگیرنSSدة چSSیزی که
«اخالق ربSSانی» خوانSSده میشSSود از قبیل محبت خSSدا و رسSSولSص ،تSSرس از خSSدا و
بازگشت به او ،اخالق در دین ،صSSSبر به حکم خSSSدا ،شSSSکر نعمتها و رضا به قضSSSایS
خدا ،توکل بر خدا و امید به رحمت و خوف از عذاب او ،میباشد.
عبSSادت مشSSتمل بر دو فریضة بSSزرگ یعSSنی امر به معSSروف و نهی از منکSSر ،و
مبارزه با کفار و منافقان در راه خدا میباشد Sکه حصار Sفراگیرنده و مالک اعتبار تمام
اعمال مذکور Sمیباشند.
عبادت شامل بکار بردن اسSSباب و مراعSSات شSSیوههایی که خداوند Sدر نظSSام هسSSتی
میشSSود .این مSSورد ،اهمیت و نقش قابل تSSوجهی در زنSSدگیS برقرار ساخته است ،نSSیز
مادی مردم دارد و ابن تیمیه در جایی از رسالة خویش بدان اشاره نموده و گفته است:
«مراعات اسبابی که خداوند بندگانش را بدان فرمان داده است ،نوعی عبادت است».2
عالوه بر این ،ابن قیم /خاطرنشان ساخته است که «تمSSامی دین ،عبSSادت محسSSوب
میشود S،برای این که دین متضمن معSSنی خضSSوع و فروتSSنی Sاست مثالً گفته میشSSودS:
«دنته فَ;; َدا َن» یعنی او را خوار نمودم Sو ذلیل شد و گفته میشود« S:يدين اهلل» ،یعSنی خSSدا
را میپرستد و اظهار خضوع Sمیکند .بنابراین ،دین خدا مساوی Sاست با عبادت خدا و
فرمانبری Sو خضوع Sدر برابر او .ریشة معنی عبادت نیز ،خواری و کوچکی است».3
با این توضیحات ،معنی دین با اصل مفهوم عبادت از نظر لغSSات و شSSریعت به هم
میرسند Sو یکی میشوندS.
وقتی Sفهمیدیم Sکه دین ،همچنانکه امام ابن قیم گفته است ،تماما ً عبSSادت اسSSت ،دریSSافتیمS
که هSSدف دین ،ترسSSیم خط سSSیر زنSSدگی درونی Sو بSSیرونی انسSSان و نظSSام بخشSSیدن به
رفتارها و روابط او براسSSSاس جهت این خط سSSSیر الهی ،میباشSSSد؛ در مییSSSابیم که
عبادت ،همة زندگی Sرا فرا میگیرد Sو کلیة شSSئون آن از شSSیوة غSSذا خSSوردن و قضSSایS
حاجت گرفته تا تشکیل دولت و سیاست حکومتی و سیاست مالی و امSSور بازرگSSانی Sو
کیفر و جSSSزا و اصSSSول روابط Sبینالمللی در حSSSال جنگ و صSSSلح را تحت انتظSSSام در
میآوردS.
میشود که کتاب خدا ،بندگان مؤمن را با دستورات تکلیفی به همین جهت مالحظه
و احکام شرعی که جنبههای گوناگون Sزندگی را شامل میگردد S،مSSورد SخطSSاب قSSرارS
داده است و فقط در سورة بقره ،مجمSSوعهای از وظSSایف Sرا که همگی با صSSیغة «کتب
علیکم» بیان گردیدهاند ،مشاهده میکنیم .این آیات کریمه را چنین میخوانیمS:
﴿
(بقره.)178 / ﴾
«اى مؤمنان ،قصاص در [باره] كشته شدگان بر شما مقرر شده است».
﴿
( ﴾ بقره/
.)180
«چون كسى از شما را مرگ فرا رسد ،اگر مالى باز گذارد بر شما مقرّر است
كه بايد براى پدر و مادر و نزديكان به نيكى وصيت كند».
﴿
(﴾ بقره.)183 /
«اى مؤمنان ،روزه بر شما مقرر شده است ،چنان كه بر پيشينيانتان مقرر شSده
بود ،باشد كه تقوى پيشه كنيد».
﴿
(بقره.)216 / ﴾
«جهاد بر شما مقرر شده است و آن براى شما ناخوشايند است و چه بسا چيزى
را ناخوش داريد ،حال آنكه آن براى شما بهتر باشد».
همة این مسائل اعم از قصSSاص ،روزه و نSبرد مسSSلحانه ،از سSSوی خSدا بر بنSSدگان
نوشته شده یعنی مفSSروض گردیSSده است و آنSSان موظف هسSSتند که با رعSSایت پSSذیرفتنS
آنها ،بندگی خدا را به جای آورندS.
51 حوزههای عبادت در اسالم
با این توضSSSSSSیح ،حقیقت مهمی که همیشه بسSSSSSSیاری Sاز مسSSSSSSلمانان از آن غفلت
ورزیدهاند ،برای ما روشن میگردد S،چSSون بعضی از مSSردم وقSSتی Sواژة «عبSSادت» را
میشSSنوند ،از آن چSSیزی جز نمSSاز روزه ،صSSدقه ،حج و عمSSره و دعاها و اورادی از
این قبیل نمیفهمند و تصSSور Sنمیکنند که ربطی به اخالق و آداب و نظSSام و قSSوانین و
شیوة رفتارها Sو کردارها Sداشته باشد.
در حالی که عبادت خداوند ،برخالف پندار بسیاری Sمسلمانان و دینSSداران که خیSSال
میکنند Sبا انجام آداب و اعمال عبادی متداول ،حق خداوند Sرا یکسSSره به جSSای آورده و
امر عبودیت خدا را به کمال رسSSانیدهاند ،در نمSSاز و روزه و حج و ملحقSSات آنها مانند
تالوت و ذکر و دعا و استغفار ،خالصه نمیشود.
این آیینهای بزرگ و ارکان اساسی اسالمی با وجود مSSنزلت و اهمیSSتی که دارنSSد،
تنها بخشی از عبادت خدا را تشکیل میدهند .نه همة عبادتی را که خداوند از بندگانش
انتظار Sدارد.
حقیقت این است که محSSدودة عبSSادتی که خداوند SبSSرای آن ،انسSSان را خلق نمSSوده و
مقصود زندگی Sو مسئولیت او قرار داده اسSSت ،بسSSیار SگسSSترده است و تمSSام جنبههSSای
زندگی Sانسان را دربر میگیردS.
شرع خدا و دستور Sاو رفتار Sنماید در واقع غیرخدا را بندگی نمSSوده و حق مخصSSوص
خدا را به دیگری داده است.
تنها خداوند است که قانونگSSذار Sو فرمSSانروای آفریSSدگان خSSود میباشSSد S.زیSSرا که
سرتاسر هسSSتی قلمSSرو SحSSاکمیت و همة انسSSانها بنSSدگان او میباشSSند S.تنها اوست که
باقتضای ربوبیت Sو مالکیت و الوهیت خود نسبت به مردم ،میتواند امر و نهی نمSSوده
بگویSSد :این حالل است و آن حSSرام .زیSSرا که فقط او پروردگSSار ،فرمSSانروا Sو معبSSود
مردم است.
اگر کسی ادعا کند که بدون اجازة خدا ،حق تشSSریع هر قSSانون مSSورد نظر خSSود از
قبیل امر و نهی در حالل و حرام کردن را دارد ،از حدود واقعی خویش تجاوز SنمSSوده
و دانسته یا ندانسته ،خویشتن را خدا و پروردگار قلمداد کرده است.
کسی هم که این حق را برای او قائل شده قانونگذاری و نظام ابSSداعی او را بپSSذیردS
و از مذهب و قانونش Sپیروی نماید ،او را پروردگار و خدای خود تلقی کرده و عبادت
نموده است و آگاهانه یا ناخودآگاه مشرک شده است.
قرآن کریم اهل کتاب را به خاطر شرکورزی سرزنش Sنموده و به آنها نسSSبت داده
است که روحSSانیون و زاهSSدان خSSود را عبSSادت نمSSوده ،آنSSان را خSSدایان خSSود بشSSمارS
آوردهاند ،به دلیل این که از قوانین و عقاید خودسرانة آنها اطاعت و پیروی SنمودهانSSد!
خداوند SمیفرمایدS:
﴿
﴾
(توبه.)31 /
«احبار و راهبانشان را به جاى خداوند ،به خدايى گرفتهاند .و [نSSيز] مسSSيح بن
مريم [را به خدايى گرفتهاند] حSSال آنكه فرمSSان نيافتهاند مگر آنكه معبSSود يگانه
را بنSSدگى كننSSد .معبSSود [راسSSتينى] جز او نيسSSت .او از آنچه شSSرك مىآورنSSد،
[بس] پاك [و من ّزه] است».
این آیه را کسی که از همه به مقصود خدا آگاهتر است ،یعنی پیSSامبری که از رویS
هوس حرف نمیزند و آن کسی که این قSرآن بر او نSازل گردیSده است تا بSرای مSSردم
تبیین کند و آنان را به تفکر وا دارد ،تشریح نموده است .اینک به تفسیر پیSSامبرص از
این آیه توجه کنید:
امSSام احمد و ترمSSذی و ابن جریر [با طSSرق مختلSSف] از عSSدی به حSSاتم روایت
کردهاند که وقتی دعوت پیامبر Sص به او رسید ،به شام گریخت (او در دوران جاهلیت
مسSSیحی شSSده بSSود) و خSSواهر و جمعی از قSSومش اسSSیر شSSدند ،رسSSول خSSداص بر
خواهرش منت نهاده آزادش کرد و او نزد بSSرادرش بازگشSSته وی را تشSSویق به اسSSالم
نمود .عدی به مدینه آمد و خبر آمدنش میان مردم پخش گردید .رئیس قوم و پسر حSSاتم
عبادت در 54
اسالم
طSSائی معSSروف SبSSود ،او درحSSالی که یک صSSلیب نقSSرهای به گSSردن آویخته بSSود ،نSSزد
رسول خدا ص رفت و آن حضرت این آیه را میخواند:
﴿
(توبه.)31 / ﴾...
میگویSSد :گفتم :آنSSان را نپرسSSتیدند! فرمSSود« :چSSرا ،حالل را حSSرام کردند Sو حSSرام را
حالل نمودند Sو آنان هم از این کارشان پیروی Sنمودند و این همان پرستیدن است».
حافظ Sابن کثSSیر در تفسSSیر خSSود گفته اسSSت :حذیفه بن الیمSSان و عبدهللا بن عبSSاس و
دیگSSSران نSSSیز در تفسSSSیر ﴿
﴾ گفتهاند که :آنها را در آنچه حالل کردند Sو حرام ساختند ،پیروی Sنمودند.
سSSSدی هم گفته اسSSSت :از بزرگSSSان ،حSSSرف شSSSنوی Sکردند و کتSSSاب خSSSدا را پشت
سرانداختند و به همین جهت خداوند Sفرموده است:
﴿(﴾ توبه.)31 /
خدایی که وقتی چیزی را حSSرام کSSرد ،حSSرام و آنچه را حالل نمSSود ،حالل است و هر
چیزی را که مقرر نمود باید پیروی Sنمود و اجرا کرد.
﴿(. ﴾ توبه.)31 /
1
اسالم ،کارهای زیادی Sاز اینگونه را عبSSادت خSSدا و شSSاخة ایمSSان و مSSوجب پSSاداش
خداوندی Sقرار داده است.
تنها نماز ،روزه یا ذکر و دعا نیست که به عنوان عبادت روزانة شما نوشته شده و
موجب گرفتن پSSاداش از خSSدا میشSSوند ،بلکه میتوانید چیزهSSای زیSSادی بر عبSSادات و
نیکیهای Sخود بیفزایید که در نزد حق دارای ارزش و بهای متناسب با خSSود میباشSSندS،
هر چند در نظر خودتان کم ارزش و ناچیز جلوه کنند.
مثالً پیامبرSص دربارة اصالحگری میان دو طرف Sمتخاصم فرموده است« :آیا شما
را از چSSیزی که درجة فضSSیلتش SبSSاالتر از نمSSاز و روزه و صSSدقه اسSSت ،آگSSاه نکنم؟
گفتند :چرا آگاه کن.
گفت :آن چیز ،اصالح میان دو طرف است .زیرا هنگSSامی که رابطة دو طSSرف Sبه
تبSSSاهی گراییSSSد ،همچو ماشSSSین سSSSلمانی عمل میکند» .1در روایSSSتی Sهم گفته اسSSSت:
«منظورم این نیست که مو را میتراشد Sو میزداید Sبلکه دین را از ریشه میزند».2
همچنین در بارة عیادت مریض و مSSنزلی که نSSزد خSSدا دارد میگویSSد« :هر کس از
یک بیمار عیادت کند ،ندایی از آسSSمان به او خطSSاب میکند که پSSاک شSSدی ،قSSدمهایت
نیز پاک شدند و جایگاهی در بهشت پیدا کSSردی» .3و نSSیز فرمSSوده اسSSت« :کسی که به
مالقات بیماری Sمیرود ،تا وقتی ننشسته است ،در رحمت شSSناور Sاست و هنگSSامی که
نشست در آن غوطهور میشود».4
پیSSامبرص در جSSایی دیگSSر ،یکی از منSSاظر جSSالب روز قیSSامت را به صSSورتS
گفتگSSوئی میSSان خSSدا و بنSSده ،بدینسSSان بSSازگو SمیکنSSد« :خداوند عزوجل روز قیSSامت
میگوید S:ای فرزند آدم ،من بیمار شدم ولی تو عیادتم نکردی!! میگویSSد :پروردگSSارا!
چگونه تو را عیSSادت میکSSردم در حSSالی که تو پروردگSSار SجهانیSSان هسSSتی؟ میگویSSدS:
مگر ندانستی که فالن بندة من بیمار شSده است که عیSادت نکSSردی؟ آیا نمیدانسSSتی Sکه
در صورت عیادتش مرا نSزد او مییSافتی؟ Sای فرزند آدم ،من از تو غSذا خواسSتم ولی
میدادم ،در حSSالی که تو پروردگSSارS تو نادی! میگوید S:پروردگارا! چگونه تو را غSSذا
جهانیSSSان هسSSSتی؟! میگویSSSد S:فالن بنSSSدهام از توخSSSوراک طلبیSSSد ،ولی تو نSSSدادی! آیا
نمیدانستی که اگر غذایش دهی عوض آن را از من دریافت Sخواهی داشت؟ ای فرزندS
آدم از تو آب خواسSSتم Sو تو نSSدادی! میگویSSد S:ای پروردگSSار Sچگونه تو را آب دهم و
-ترمذی و ابن ماجه ،لفظ از اوست .طبرانی هم با روش خود ،از حSSدیث ابSSوهریره نقSSل کSSرده و 3
نقل نمودهاند Sو ابن جابر نیز در صحیح خود آورده است.
عبادت در 56
اسالم
فرمود :هیچ مؤمنی دارای یکی از این خصوصیات پیدا نمیشود Sمگر آن که همان
خصیصه دستش را گرفته وارد بهشتش میسازد».1
با چSSنین طSSرز تلقی و نگرشی Sاست که پیSSامبر اسSSالم هر مسSSلمانی را [هر چند کم
توان باشSSد] به انجSSام این عبSSادت یا وظیفة اجتمSSاعی برمیانگSSیزد Sو آن را به زمSSان یا
مکان ویژهای محSSدود نمیسSSازد S.همچنSSان که آن را منحصر Sبه نSSوع مSSالی که مختص
توانگران باشد و یا فقط نSSوع بSSدنی که در انحصSSار SاشSSخاص نیرومند Sباشد و یا شSSکل
فرهنگی Sکه ویژة علم آموختگSSان باشSSد ،نکSSرده اسSSت ،بلکه یک تعهد عمSSومی انسSSانی
دانسته است که برای هر انسانی در حد توانایی خSSود او ،انجامپSSذیر و میسر میباشد و
فقیر و غنی ،ناتوان و نیرومند Sو بیسواد Sو باسواد Sدر آن اشتراک دارند.
وقتی Sکه سخنان پیامبر بزرگوارمSSان را در این مSSوارد SمیخSSوانیم ،میبیSSنیم Sکه این
عبSSSادت همگSSSانی را فقط یک مسSSSئولیت انسSSSانی قSSSرار SنSSSداده است بلکه در طلب آن
پافشاری کرده و آن را از هر نظر واجب دانسته اسSSت .ابSSوهریره از رسSSول خSSدا نقل
میکند که فرمSSود« :بSSرای هر درودی از مSSردم بSSرای من ،در هر روز Sکه خورشSSیدS
برمیآید ،صدقهای است .میان دو نفر به عدالت رفتار SکSSردن ،صSSدقه اسSSت ،کمک به
کسی در بSSSار کSSSردن و یا حمل محمSSSولهاش صSSSدقهای اسSSSت ،سSSSخن پSSSاک و درست
صSSدقهای اسSت ،هر قSدمی Sکه بSSرای نمSاز برداشSSته شSود صSSدقه است و برداشSSتن هر
سنگ یا خاشاکی از جلو راه ،صدقهای به شمار میرود.2»S
نظیر حدیث فوق را ابن عبSSاس از رسSSول خSSداص روایت نمSSوده است که میگفت:
«بر هر عضوی از انسان روزانه ،نمازی واجب است .یکی از میSSان مSSردم گفت :این
دشSSوارترین چSSیزی است که تSSاکنون به ما خSSبر دادهای! پیSSامبرص فرمSSود S:امر به
معروف Sو نهی از منکر نوعی نماز است ،حمل بار فرد ضعیفی نماز است ،برطSSرفS
کSSردن کثSSافت از میSSان راه نمSSاز است و هر گSSامی به سSSوی نمSSاز بSSرمیداری ،خSSود
نمازی Sمحسوب میگردد».3
روایت بریده نSSیز از همین قبیل اسSSت« :انسSSان یک سSSتون فقSSرات و سیصد Sمفصل
دارد .بنابراین باید برای هر مفصلی صدقهای بدهد .گفتند :یا رسولهللا چه کسی قدرت
چSSنین کSSاری را دارد؟ منظSSور پیSSامبر Sرا صSSدقة مSSالی پنداشSSته بودند SپیSSامبرص گفت:
کثافتی Sرا از مسجد بزدای و یا چیزی را از سر راه بردار.4»...
پیامبرSص در احادیث متعددی ،لبخند به روی Sبرادر همکیش و شSSنواندن مطلSSبی را
به شSSخص ناشSSنوا Sو راهنمSSایی شSSخص نابینا و هSSدایت فSSرد سSSرگردان و رسSSاندن
درخواست SکننSSدهای به چSSیز مSSورد نیSSازش و شSSتافتن به یSSاری سSSتمدیدة دادخSSواه و
-روایت از بیهقی و لفظ حدیث هم از اوست. 1
-به روایت احمد (عبارت از اوست) و ابوداود و صحیح ابن خزیمه و ابن حبان. 4
عبادت در 58
اسالم
شمار عبادت نیستند Sو نمیتوانند باشSSند .خداوند پSSاک است و جز چیزهSای SپSاک
را نمیپذیردS.
-2با نیت نیک همSSSراه باشSSSد .نیت مسSSSلمان همSSSانطور که خداوند فرمSSSوده است
آبرومندی خود و تأمین خانواده و استفادة امت و آبادی زمین میباشد.
-3کار را با درستی و نیکی انجام دهد .درحدیث آمSSده است کSSه« :خداوند نیکی و
درسSSتی را بر هر چSSیز واجب کSSرده است» .1همچSSنین فرمSSوده اسSSت« :خداوند
دوست دارد وقتی Sکه یکی از شSSما کSSاری انجSSام میدهد آن را درست و اسSSتوارS
گرداند.2»S
-4در ضمن آن حدود و مقررات خداوندی مراعات شوند Sو به حق دیگری Sظلم و
کالهبرداری Sو تجاوز Sصورت نگیرد.خیانت و
-5کSSار دنیSSائی SشSSخص او را از واجبSSات دیSSنیش بSSاز نSSدارد .چنانکه خداوند Sگفته
است:
﴿
(منافقون.)9 / ﴾
«ای مؤمنان ،دارائیها و فرزندان ،شما را از یSSاد خSSدا غافل نسSSازند ،اگر کسی
چنین کند (دچار این غفلت گردد) از زیانکاران است».
و نیز فرموده است:
﴿
(نور.)37 / ﴾
«مردانی هستند که تجSSارت و خرید و فSSروش از یSSاد خSSدا و اقامة نمSSاز و دادن
زکات ،بازشان نمیدارد».
هنگSSSامی که مسSSSلمان این مSSSواد را مراعSSSات نماید در کوشش خSSSود ،هر چند که در
محراب و صومعه با خدا خلوت نکرده باشد فردی Sعبادت کننده به حساب میآید.
کعب بن عجSSSره گفته اسSSSت« :مSSSردی از پیش پیSSSامبرSص گذشت و اصSSSحاب آن
حضرت چاالکی و نشاط وی را مشاهده کرده پرسSSیدند :یا رسSSولهللا کSSاش این در راه
خدا میبود( .یعنی در جهاد برای بلند کردن کلمة خدا که در نظر آنان بهSSترین عبSSادت
بود) پیامبرص گفت :اگر به منظور Sتالش برای فرزند خردسالش SبSSیرون آمSSده در راه
خداست ،اگر به خاطر پدر و مادر سالمند خود میکوشد ،در راه خداست و اگر بSSرای
-روایت از مسلمِ« .إنَّ هللاَ َكت ََب اِإْل ْحسانَ عَلى ُك ِّل َ
ش ْيٍئ » 1
-بSSه روایت بیهقی در «شSSعب اإلیمSSان» از قSSول عایشSSه .ابSSویعلی و ابن عسSSاکر و دیگSSران هم 2
حفظ عفت و آبSSروی خSSویش آمSSده است در راه خداسSSت ،اما در صSSورتی که بSSرای
تظاهر و خودنمایی Sبیرون آمده است در راه شیطان میباشد».1
قSSSرآن ،بر تالش و گSSSردش در اطSSSراف زمین به منظSSSور دست یSSSافتن به روزیS،
عنوانی زیبا و متضSSمن اشSSاره به خرسSSندی Sخداوند اطالق نمSSوده و آن را «جسSSتجویS
فضل خدا» نامیده است.
مانند این موارد Sاز کالم خداوند متعال:
﴿
﴾
(جمعه.)10 /
«وقتی که نماز انجام شد ،روی زمین پراکنده شوید و فضل خدا را بجویید».
﴿( ﴾ بقره/
.)198
«گناه و ایرادی بر شما نیست که بهرهای از پروردگارتان بخواهید».
و مسافران بSرای کسب روزی را با مجاهSSدین راه خSSدا در سSیاق واحSSدی کنSSار هم
قرار Sداده میگوید:
﴿
(مزمل.)20 / ﴾
«و گروه دیگری که به منظور جستجوی فضل خدا در زمین حرکت میکنند و
دیگرانی که در راه خدا پیکار میکنند».
پیغمبرSص دربارة ارزشمندی Sزراعت و درختکاری Sو آنچه برای صSاحبش پاداشیS
از سSSوی خSSدا به دنبSSال میآورد SمیگویSSد« :هیچ مسSSلمانی SنهSSالی نمینشSSاند Sیا کشSSتی
نمیکارد Sکه پرنSده یا انسSان یا جSانوری از محصSول آن بخSورد مگر آن که صSدقهای
-منذری گفته است :این حدیث را طبرانی روایت نموده و راویانش ،راویان صحیح میباشند. 1
ش;ا ِط ِه،س;و ِل هَّللا ِ ِ منْ ِج ْل; ِد ِه َونَ َ اب َر ُ ص; َح ُ ب بن ع ُْج َرةَ ،قَا َلَ :م َّر َعلَى النَّبِ ِّي َ ر ُج ٌل ،فَ; َرَأى َأ ْ عَنْ َك ْع ِ
س; َعى َعلَى س;و ُل هَّللا ِ ِ« :إنْ َك;انَ َخ; َر َج يَ ْ سو َل هَّللا ِ :لَ ْو َكانَ هَ; َذا فِي َ
س;بِي ِل هَّللا ِ؟ ،فَقَ;ا َل َر ُ فَقَالُوا :يَا َر ُ
يل
س; ب ِ ِش; ْي َخ ْي ِن َكبِ;ي َر ْي ِن فَ ُه; َو فِي َ س; َعى َعلَى َأبَ; َو ْي ِن َ سبِي ِل هَّللا َِ ،وِإنْ َكانَ َخ َر َج يَ ْ ص َغا ًرا فَ ُه َو فِي َ َولَ ِد ِه ِ
;و ِفي ; ه
َ ُ ََ ف ً ةر َ
;اخ ; َ ف م و ء;ا
; ير
َ َ َِ ً َ ُج ر ;خ َ ;انَ ;كَ نْ و ، هَّللا يل بس ي ف
ِ ِ ُ ِ َ ُ َ ِ َ ِ ِ ِ َ ِإ و ه َ ف ا هُّ ف عي ه س ْ
ف َ ن ىَ لعَ ى ع س
َ ْ َ ي انَ َ
ك نْ هَّللا َِ ،وِإ
ش ْيطَا ِن». سبِي ِل ال َّ َ
61 حوزههای عبادت در اسالم
میدارد که «تSSاجر راسSSتگوی درسSSتکار با بSSرای او محسSSوب میگSSردد» .1و اعالم
پیامبران ،صدیقان و شهیدان است».2
در سSSایة این تعSSالیم بSSرای فSSرد مسSSلمان شایسSSته نیست و از او انتظSSار نمیرود که
وابستة دیگری یا سربار جامعه باشد :از محیط و جامعه بگیرد ولی به آن چSSیزی ندهد
و به عنوان فراغت برای عبادت یا اعتکاف از مSSردم و از زنSSدگی SکنSSاره بگSSیرد بلکه
میباید SبSSدون انگSSیزة خSSارجی Sدر تمSSام عرصSههای زنSSدگی Sبه صSSورت تولیدکننSSدهای
محکم کار و رشد یابنده وارد گردیده و خویشتن را در حال نماز و جهاد تصورکندS.
شمرده است.
ش; ْه َوتَهُ َويَ ُك;;ونُ لَ;هُ فِي َه;;ا َأ ْج; ٌر؟ قَ;;ا َل: سو َل هَّللا ِ! َأيَْأتِى َأ َح ُدنَا َ ص َدقَةٌ» .قَالُوا يَا َر ُ ض ِع َأ َح ِد ُك ْم َ َ -وفِى بُ ْ 3
و هر گفتSSار و کSSردار Sو حSSرکت و سSSکونی Sکه از او صSSادر SمیشSSود عبSSادتی بSSرای
خداوند SجهانیSSان باشSSد .و این موافق مفهSSوم بSSزرگی Sاست که آیة کریمة زیر به دست
میدهد:
﴿(﴾ ذاریات.)56 /
«جن و انسان را جز برای عبادت نیافریدیم».
پس کجاست آن عبادتی که خداوند SمقصSSود آفریSSدن انسSSانها قSSرارش داده اسSSت ،در
صSSورتی Sکه معSSنی عبSSادت را محSSدود Sبه آداب و رسSSومی سSSازیم که جز چند دقیقه از
شSSبانهروز انسSSان را در برنمیگیرند Sو بخش عمSSدة وقت او را در گرما گSSرم زنSSدگیS
میگذراند .سخن استاد محمد غزالی در این جا برای من تحسینانگیز است:
«اسSSالم مجموعه کارهSSای SانگشتشSSماری SبSSدون کم و زیSSاد نیست» منظSSور از آن
کسب شایستگی انسان برای انجام رسالتی معین در مسیر زندگی خود میباشدS.
مهندسی Sکه ابزاری Sمیسازد برای او مهم نیست که چقدر وسSSایل و اثاثیه در آن به
کار میبرد ،فقط به این توجه دارد که دسSSتگاههای آن آمSSادة انجSSام وظیفه محولة خSSود
باشند.
شایستگی Sهواپیما برای پرواز ،شایستگی توپ برای شSSلیک و شایسSSتگی Sقلم بSSرای
نگارش این شایستگیها مالک قضاوت Sدر بارة ارزش یک چSSیز هسSSتند ،وقSSتی که از
وجود Sآنها مطمئن گشتیم میپذیریم Sو به نتیجهاش امیدوار میشویم.
انسان نیز این چنین است .اسالم میخواهد نخست دستگاههای نفسانی او را کامل و
آماده کند .موقعی Sکه با یقین راستین و جهتگیری Sسالم ،آمادگی و شایستگی موردنظر
را پیSدا کSرد هر کSاری در زنSدگی SبSرایش پیش بیاید خودبخSSود مبSدل به اطSاعت خSدا
میگردد S.همانطور Sکه ابزار ضرب سکه مواد کانی خام را به نقدینة مSSالی گرانبهSSایی
تبدیل میکند و رنگها و آثار و عالئم مخصوص آن مواد را به صSSورت چSSیز دیگSSریS
در میآورندS.
مسSSلمان در تSSدبیر امSSور دنیا این چSSنین عمل میکند که از سرشت ایمSSان و فSSروغS
اهداف خSSود پرتSSوی بر کارهSSای SخSSود میافکند Sکه آنها را به عبSSادتی ارزشSSمند تبSSدیل
میکند .با تکیه بر این صالحیت نفسانی است که خداوند مدعیان پرغSSرور Sرا از خSSود
میراندS:
﴿
﴾
(بقره.)111-112 /
63 حوزههای عبادت در اسالم
«و گفتنSSSد :جز یهSSSود یا نصSSSرانی ،کسی داخل بهشت نمیگSSSردد .این خیSSSال
آنهاسSت ،بگSو :اگر راست میگویید دلیل تSان را بیاوریSد .آری کسی که تسSلیم
خدا و نیکوکار باشد ،نزد خدا پاداش دارد و ترس و اندوهی ندارد».
اعمSSال خSSوب و شایسSSته در جنبههSSای مختلف زنSSدگی ،محSSدودیت و قSSالب خاصی
ندارند Sو تنها شSSرطهای الزم در آنهSSا ،خلSSوص نیت بSSرای خSSدا و اصSSالح و به کمSSال
مطلوب رساندن کار میباشدS.
میسازد S...اسالم این کمال را به پس از میراندن تمایالت بدنی موکول ننموده ما را به
زنجSSSیرهای از حلقههSSSای بهم پیوسSSSته و درجهبنSSSدی شSSSدة «تناسخ ارواح» چنانکه در
مذاهب هندی معمول است] امیSSدوار SنمیکنSSد S.با بSSودائیگری Sهم که کمSSال و نجSSات را
جز بعد از نSSSSابودی نفس آدمی و گسسSSSSتن روابط Sحسی و شSSSSعوری آن از جهSSSSان،
میداند؛ موافق Sنیست ...نه ،اسالم با تأکید اعالم میSSدارد که انسSSان میتواند
غیرممکن
در زندگی دنیوی Sفردی خویش به کمال برسد و این ،از طریق بهرهبSSرداری کامل وی
از انواع امکانات دنیوی Sدر طول زندگی ،تحقق میپذیرد.1»S
-اإلسالم علی مفترق الطرق ،ص ، 21-23ترجمه الدکتور عمر فروخ. 1
عبادت در 66
اسالم
پاسخ سؤال اول که خیلی هم آسان میباشد ،این است که :عطف یک مفهوم خSSاص
به یک مفهوم عام ،در زبSSان عSSربی معمSSول و نSSزد زبانشناسSSان عSSادی اسSSت .اینگونه
عطف ،به خاطر توجه دادن به امتیازی است که مفهوم خSSاص دارد و ذکر جداگانة آن
را ایجSSاب نمSSوده اسSSت .مانند این که با وجSSود قSSرار SداشSSتن در محSSدودة عSSام ،جنس
جداگانهای را تشکیل میدهد .همچنان که برعکس این کار ،یعنی عطف عام به خاص
نیز معروف Sاست .آیة زیر نمونهای از اینگونه است:
﴿
(نحل.)90 / ﴾...
«به راستى خداوند به داد و نيكوكارى و بخشيدن به خويشان فرمان مىدهد و از
ناشايستى و كار ناپسند و تجاوز باز مىدارد».
این آیه ﴾ ﴿ ،را با وجود آن که بخشی از «احسان» است
جداگانه ذکر نموده و نSSیز فحشSSاء را با وجSSود قSSرار SداشSSتن در چSSارچوب کلی منکSSر،
دوباره بیان کرده است و همچنین بغی را و از این نمونهها در قرآن فراوان است.
اما پاسخ سؤال دوم این است که :تقسSSیمبندی Sفقها درمSSورد احکSSام شSSرعی عملی به
عبادات و معامالت ،اصطالحی از خود آنهاست که خواستهاند دو نوع از احکام را از
یکدیگر جدا کنند.
نوع اول ،شکلها و حالتهایی است که خداوند مقرر داشته است تا بنSSدگانش با انجSSام
آنها بدو تقرب جویند .بنابراین ،صاحب مکتب خود پدید آورنSSده و دسSSتوردهندة به آنها
میباشد Sو بنSSدگان را جز پSSذیرش و اجSSرا وظیفهای نیسSSت .اینها همSSان شSSعائر Sو آداب
تعبSSدی هسSSتند که یک دین خSSالی از آنها نمیتواند و یا باشد خداوند Sبا آنها بنSSدگانش را
میآزماید Sو حقیقت عبودیت به وسیله آنها نمایان میگردد S.به طSSوری که در وهله اول
بندگان از آن بهره شخصی Sنمیبرند اما نوع دوم شامل احکSSامی است که روابط میSSان
مردم در زمینه زندگی و معاش و داد و ستد را تنظیم Sمیکنند S.این روابط Sو فعالیتها Sرا
دین پدید نمیآورد ،بلکه از پیش وجود داشتهاند و کار صSSاحب شSSریعت این است کSSه،
آنها را تعدیل و اصالح نموده ،قسمتهای صحیح و سودمندش Sرا تأیید و قسSمتهای فاسدS
و زیانآورش را ممنوع سازد.
بSSSدینترتیب روشن میشSSSود Sکه وضع دین ،نسSSSبت به نSSSوع اول که فقها عبSSSادتش
نامیدهاند غSSیر از نقشی است که در برابر نSSوع دوم یعSSنی معSSامالت دارد در اولی پدید
آورنده و ابداع کننده بوده وهیچ کس از پیش خود ،حق ابداع و ایجاد چSSیزی در زمینه
آن را ندارد و این حدیث اشاره بدان دارد که میگویدS:
«و ُک ُّل بِدْ َع ٍة َ ث فِي ِدينِنا ما لَي ِ
ضاَل لَةٌ» س م ْنهُ َف ُه َو َردٌّ» ََ َ ْ َ َأح َد َ
« َم ْن ْ
67 حوزههای عبادت در اسالم
«کسی که چیز تازهای (که قبالً نبوده اسSSت) در دین ما پدید آورد ،مSSردود اسSSت .و
هر بدعتی گمراهی میباشد.»S
در حالی که در نوع دوم ،آنچه را که مSSردم عمال ابSSداع و ایجSSاد کردهانSSد ،اصSSالح
مینمایدS.
بنابراین ،قبSSول کنید که اصل در عبSSادات ،انحصSSار و منع است تا مSSردم در زمینة
دیSSنی آنچه را خداوند روا نداشSSته اسSSت ،تشSSریع نکننSSد .ولی در عSSادات و معSSامالت،
اساس بر اباحه میباشد.1S
این تقسیمبندی S،فایدة دیگری Sهم دارد که امام شاطبی Sو دیگران بدان توجه نمودهاند
و آن این است کSSSه :در جنبة عبSSSادات ،تعبد بSSSدون در نظر گSSSرفتن مقاصد و معSSSانی
درنظر Sاست ولی در عSSادات یا معSSامالت ،توجه به معSSانی و حکمتها و هSSدفهائی که
در پشت سر موضوع قرار Sدارند ،اصل و اساس کار است.
بنSSابراین ،وقSSتی که شSSارع ،به عنSSوان مثSSال ،سSSربریدن قربSSانی Sدر حج را دسSSتور
میدهSد ،یک فرمSان تعبSدی است که سSرپیچی Sاز آن و صSدقه دادن بهSای قربSانی ،به
خاطر این که باعث تعطیل عبادت اساسی و شعائری Sمزبور میشود SجSSایز نیسSSت .اما
هنگامی که به گردآوری اسب و ذخیره و توجه بSSدان بSSرای جنگ با دشSSمنان سSSفارش
میکند سپس با گذشت و دگرگونی روزگار مردم به جای اسب بر تانکها و زرهپوشSSهاS
سوار Sمیشوند ،بر اساس رعایت معانی و هدفهایی که از درون دستورات SشSSرعی در
مورد Sمزبور فهمیده میشود؛ SاجSSرای عملی سSSفارش مبSSنی بر نگهSSداری اسب کوشش
در جهت فراهم ساختن این جنگافزارهای Sنوین میباشدS.
این ،علت تقسیمبندی Sاحکام فقهی به عبSSادات و معSSامالت از سSSوی فقها و نتSSایج آن
است اگر چه مراعSSات احکSSام شSSرعی در هر زمینهای ،مصSSداق SعبSSادت به مفهSSوم
عمومی آن که پیش از این بیان گردید Sمیباشد.
با این همه ،تقسیمبندی Sاصطالحی و فنی مزبور که نشSانة کSار علمی اسSت ،بعSدها
همSانطوری که سSید قطب شSهید گفته اسSت ،نتSایج بSدی در بینش و به دنبSال آن ،آثSار
نامطلوبی در سراسر زندگی Sاسالمی پدید آورد و این پنSSدار در ذهن مSSردم پیSSدا شد که
صSSفت عبSSادت به نSSوع اول از فعالیتهSSایی Sکه مشSSمول عنSSوان «فقه عبSSادت» میشSSودS،
اختصSSSاص دارد .در حSSSالی که این صSSSفت ،نسSSSبت به نSSSوع دوم از فعالیتها که فقه
معامالت بدان میپردازد ،مبهم به نظر میرسید.
این تقسیمبندی Sبا مSSرور زمSSان ،مSSوجب آن شد که بعضی از مSSردم تصSSور کنند که
میتوان با انجام کارهSای مربSوط Sبه بخش «عبSادات» بر طبق احکSام اسSالم ،مسSلمان
بSSود و در عین حSSال کارهSSای SمربSSوط به بخش «معSSامالت» را بر پایه روشی که از
-به کتSSاب «الحالل والحSSرام» مSا ،ص 21چSاپ پنجم ،قاعSSدة «األصSل فی األشSSیاء والتصSرفات 1
سوی خدا نبوده بلکه از (معبود) دیگری که بدون اجSSازة خSSدا در امSSور زنSSدگی قSSانون
میگزارد ناشی شده باشد ،انجام داد!
این ،یک اشتباه بSSزرگ اسSSت ،زیSSرا که اسSSالم تجزیه نمیپSSذیرد ،و بر این مبنا هر
کسی آن را به دو بخش تجزیه کند ،از این واحدت خارج شSSده و به عبSSارت دیگSSر ،از
این دین بیرون رفته است این انحرافی که بدون تردید ،در بینش بسSSیاری از مسSSلمانهاS
نسبت به حقیقت اسالم و حقیقت عبادت در آن رخ داده است ،خواست فقها و به گSSردن
آنها نیسSSت ،آنچه که آنSSان از نظر تقسSSیمبندی SانجSSام دادهانSSد ،الزمة تصSSنیف و تSSألیف
علمی است که خود مرحوم سید قطب نیز خSSاطر نشSان سSاخته است و کسی هم که در
عصر ما تألیف فقهی میکند نیز بدان احتیاج دارد.
با وجSSود آنکه در یک نوشSSتة فقهی دست به چSSنین تقسSSیمی زدهانSSد ،در نوشSSتهها و
تحقیقات دیگر مانند ابن تیمیه تصریح می کنند که عبادت همانطور که گفتیم فراگیرندة
تمSSامی دین است و اشخاصی SهمچSSون ابن قیم را میبیSSنیم که همه دین را در ﴿
﴾خالصه میکند .چنانکه به زودی در ضمن بیانش راجع به مراتب پنجاهگانة
عبادت و بندگی خواهد آمد.
-این را ابوالشیخ بطور مرفوع نقل کرده است .همچنین با سند ضعیف از قSSول ابSSوهریره روایت 1
نموده است که یک ساعت تفکر ،از شصت سال عبادت بهتر است .ابن حنان در کتاب «العظمة»
و از طریق او ابن جوزی در «الموضSSوعات» نSSیز روایت نمودنSSد( .تفک;;ر س;;اعة خ;;یر من قی;;ام
لیلة)
َّ ْ َ ً َ هَّللا
سل َك ُ بِ ِه ط ِريقا ِإلى ال َجن ِة» به روایت احمد از ابوهریره. َ ً ْ
ب فِي ِه ِعلما َ ُ ْ ً َ َ
سلكَ ط ِريقا يَطل َُ « -منْ َ 2
ص َحابِ ِه» روایت احمد و مسلم. « -ا ْق َر ُءوا ا ْلقُ ْرآنَ فَِإنَّهُ يَْأتِى يَ ْو َم ا ْلقِيَا َم ِة َ
شفِي ًعا َأل ْ 1
-بهترین نمونههای این قبیSSل کتب« ،األذکSSار« امSSام نSSووی« ،الکلم الطیب» از شSSیخ اإلسSSالم ابن 1
ب) چیزهایی که بر دل حرامند ،عبارتند از :کبر ،خودنمایی ،غرور ،حسSSد ،غفلت
و دوروئی Sکه به طورکلی Sدو گونهاند :یکی مصداق Sکفر و دیگری گناه.
مصادیق Sکفر از قبیل شک ،نفاق و شرک و پیآمدهایشS.
و گناه نیز خود بر دو قسم است :کبیره و صغیره.
گناهان کبیره ،همان خودنمایی Sو غرور و کبر و فخر و بزرگمنشی و دلسردی از
رحمت خدا و نومیدی از تأیید او و ایمنی از مکرش و شادمانی Sاز نSSاراحتی SمسSSلمانان
و شماتت کردن آنها در قبال مصیبتها و تمایل به اشاعة زشSSتیها Sدر میSSان آنSSان و حسد
ورزیSSدن به خSSاطر چیزهSSایی که خداوند از فضل خSSود به ایشSSان مSSوهبت فرمSSوده و
ضSSمایم Sاین پدیSSدهها ،که شSSدت تحریمشSSان نسSSبت به زنSSا ،میخSSوارگی و دیگر کبSSائر
معSSروف S،بSSاالتر است و قلب و تن را الزم است که از آنها خSSودداری و توبه نماید که
در غیر این صورت ،آن قلب فاسد است و با فساد Sقلب ،تن نیز به تباهی میگرایدS.
این آفتها ،تنها از ناآگاهی نسبت به عبادت و بندگی دل و ترک پایبندی SبSSدان ،ناشی
میشSSSوند Sو به همین دلیل پایبنSSSدی به مفهSSSوم ﴿ ﴾ بSSSرای قلب از دیگر
اندامها ضروریتر است و فراموشی آن دل را پر از آفات و اضداد نموده ،تعهد بدان،
باعث نجات و رهایی میگرددS.
این امور و امثال آن میتوانند Sبرحسب قوت و ضعف خSSود ،بSSرای دل گنSSاهکبیره و
یا صغیره به شمار روندS.
از دیگر صغائر دل ،اشتیاق Sو تمایل به محرمSSات اسSSت .درجة کSSوچکی و بSSزرگی
گنSSاه نSSیز ،متناسب با عالقه و تمایل مربSSوط Sبه آن فSSرق SمیکنSSد .بنSSابراین ،رغبت و
اشتیاق Sبه کفر و شSرک ،کفر است و عالقه به بSدعت ،فسق و اشSتیاق به کبSائر ،گنSاه.
اگر کسی اینکارها را با وجSود امکSان انجامشSان ،به خSاطر خSدا تSرک نمایSد ،پSاداش
میگSSیرد ،ولی اگر به دلیل نSSاتوانی و با وجSSود SبSSذل تمSSامی سSSعی و کوشش در جهت
انجام آن کارها ،اظهار پشیمانی Sکند به خاطر قرار گSSرفتن در موضع ثSSواب و عقSSاب،
همچنان در خور کیفر خواهد بود( .اگر چه احکام شرع بر آنها مترتب نباشد).
به همین جهت پیامبرص گفته اسSSت« :هنگSSامی که دو مسSSلمان با شمشیرهایشSSان با
یکدیگر مقابله میکنند ،قاتل و مقتول ،هر دو جهنمی هسSSتند .گفتنSSد :یا رسSSولاللهص،
یکی قاتل است و اما دیگری چرا؟ فرمود S:او هم خواستار Sقتل طرف Sمقابل خSSود بSSوده
است» .پیSSSامبرص مقتSSSول مزبSSSور را نه از نظر حکم شSSSرعی بلکه از نظر گنSSSاه،
همردیف قاتل محسوب نموده است و این امر ،در موضوع ثواب و عقSSاب ،نمونههSSای
بسیار Sدارد.
با این بیان ،چیزهای مستحب و مباح برای دل (قلب) نیز ،معلوم میگردد.
سSSوی خSSدا و رسSSول مقSSرر گردیدهانSSد ،مانند تسSSبیح گفتن در رکSSوع Sو سSSجود و گفتن
عبارت «ربنا ولک الحمد» پس از آرام گرفتن بدون و تشهد و تکبیر.
از دیگر واجبات زبSان ،پاسخ سSالم اسSت .در خSود سSالم گفتن ،دو نظریه هسSتند.
همچنین امر به معروف و نهی از منکر و تعلیم نادان و هدایت گمSSراه و ادای شSSهادت
در موارد معین و راستگویی ،برای زبان واجب میباشندS.
ب) مستحبات زبان تالوت قرآن ،مداومت ذکر خSSدا و گفتگو در زمینة دانسSSتنیهای
سودمند Sو چیزها و دنبالههای مربوط به اینها میباشندS.
ج) آنچه که بر زبان حرام است :گفتار مSSورد نفSSرت خSSدا و رسSSول ،مانند صSSحبت
مشتمل بر بدعتهای مخالف احکام و رهنمودهای Sالهی و فراخوانSSدن به سSSوی بSدعت
و سSSتایش و تصSSدیق Sآن ،همچSSنین اتهSSام و دشSSنام Sدادن به یک مسSSلمان و آزار او با
دروغپردازی و گواهی بر دروغ ،چیزی را ندانسته به خدا نسSSبت دادن ،که تحSSریمش
از همه شدیدتر Sاست.
د) مکروه زبان سخن گفتن از چیزهایی Sاست که نگفتن آنها بهتر است ،با وجود Sآن
که کیفری ندارد.
عبادت گوش
الف) بر گوش الزم است که دستورات و سفارشات خSSدا و رسSSول ،از قبیل حقSSایق
اسالم و ایمان و تکالیف مربوطه را با دقت و عنایت بشنود S.گوش فرا دادن به قSSرائت
نماز جماعت .هنگامی که امام آن را بلند میخواند و بنابر نظر صSSحیح اسSSتماع خطبه
در نماز جمعه نیز واجب است.
ب) چیزهSSSایی Sکه برگSSSوش حرامنSSSد ،عبارتند از اسSSSتماع کفر و بSSSدعت ،مگر در
صورتی که شنیدن آن مصلحت بارزی SهمچSSون رد کSSردن آن یا شSSهادت دادن دربSSارة
گویندهاش و یا تقویت نیروی ایمان از طریق شناخت نقاط مقابل آن مانند کفSSر ،بSSدعت
و نظایر آنهSSا ،داشSSته باشSSد ،و نSSیز گSSوش دادن به اسSSرار کسی که نمیخواهد Sکسی از
رازش آگSSاه گSSردد ،تا وقSSتی که متضSSمن تکلیف الهی واجب و یا آزار رسSSانی Sبه فSSرد
مسSSلمانی ،که مسSSتلزم نصSSیحت و ممSSانعت است نبSSوده باشSSد ،همچSSنین گSSوش دادن به
صدای زنان نامحرمی که با شنیدن صدایشان احتمال انحراف و فسSSاد میرود Sتا وقSSتیS
که ضرورتی از قبیل :شSSهادت ،معاملSSه ،پرسSSش ،محاکمه یا معالجه و غSSیره در میSSان
نباشد.
75 حوزههای عبادت در اسالم
ج) شنیدنی که مسSتحب اسSت ،شSنیدن مطSالب علمی و گSوش دادن به قSرآن و ذکر
خدا و چیزهایی Sکه خدا میپسندد ،هر چند که واجب نیست ،میباشدS.
د) موارد مکروه ،برعکس مسSSتحب ،و آن عبSSارت است از گSSوش سSSپردن به آنچه
که خدا نمیپسندد ولی عقوبتی هم ندارد.
هـ ) شنیدنیهای Sمباح نیز معلوم است.
عبادت چشم
الSSف) نگSSاهی واجب ،از جمله نظر به مصSSحف Sو کتب علمی ،به هنگSSام وجSSوب
فهمیSSدن مطلSSبی از درون آن ،و نگSSاه کSSردن در مSSوردی که تشSSخیص حالل و حSSرام
چیزهSSSای مSSSورد اسSSSتفاده یا انفSSSاق و یا تشSSSخیص سSSSپرده (امSSSانت) هSSSایی که باید به
صاحبانشان بازگردانSSده شSSوند SبSSدان بسSSتگی دارد و نگSSاه را ایجSSاب میکند و این قبیل
مواردS.
ب) نگاه حرام ،نظرکردن به نامحرم از روی شهوت مطلق یا غیرآن ،مگر این که
ضSSرورتی آن را اقتضSSاء کنSSد ،مثSSل :نگSSاه کسی که در حSSال گفتگو یا قیمت کSSردن و
معامله ،یا گواهی دادن یا قضاوت Sمیباشد و یا نگریستن پزشک و شخصی Sکه محSSرم
است.
ج) نگاه مستحب عبارت است از نگاه در کتابهای Sعلمی و دینی که بSSاعث افSSزونیS
ایمان و دانش آدمی است و نگاه به قSSرآن و چهSSرة دانشSSمندان صSSالح و پSSدر و مSSادر و
نظر نمودن در نشانههای مشهود Sخداوند برای رهنمونی به توحید و معرفت و حکمت
خداوندS.
د) نگاه مکروه :هر نگاهی که فاقد مصلحتی باشد .زیرا که نگاه نیز همچون زبان،
دارای جنبههSSای بیارزش Sو زائد میباشد Sکه میتواند Sمنجر به مفاسد و گرفتاریهSSاییS
شود.
هـ) نگاه مباح ،نظری است که سود و زیانی Sدر حال یا آینده نداشته باشد.
این را هم اضافه کنیم که از جمله نگاههای حSSرام ،نظر کSSردن به اعضSSای جاهSSای
پوشاندنی ،یعنی عورت اشخاص میباشد Sکه دو قسمت دارد :یکی قسSSمتی که با لبSSاس
پوشانده میشود( Sعورت به معنی اصطالحی) و دیگSSری قسSSمتی Sکه با درها و خانهها
مسSSتور اسSSت .اگر کسی از پشت در و دیSSوار Sبه عSSورت (چSSیزی که نمیخواهد دیSSده
شود) بنگرد و شSSخص مزبSSور Sچشم او را با تSSیر بزند و کSSور سSSازد مسSSئولیتی SنSSدارد
بنابر تصریح رسول خداص در حدیثی که صحتش مورد اتفاق است .با این که بعضی
از فقها ،به خاطر نارسائی Sیا با توجیه آن ،تضعیفش کردهاند .این در مSSوردی است که
نگاه کننده دلیل مجوزی Sمانند این که به چیزی که از آن خSSودش بSSوده ،مینگریسSSته و
یا مأموریت برای آگاهی از چیز مورد Sمشاهده نداشته باشد.
عبادت در 76
اسالم
حس بویایی
پنج حکم عبودیت ،شامل احساس بویایی نیز میشودS.
الف) بوئیدن واجب :هر بویشی Sکه عامل تمیز حالل از حرام باشSSد .مانند وقSSتی که
با استشمام ،پاکی یا ناپاکی چیزی و یا سمی بودن و یا قابل اسSSتفاده بSSودن یا نبSSودن آن
معلوم میگردد S.و از این جمله است بوئیدن برای اثبات یا آزمSSایش یک چSSیز ،بهنگSSام
داوری Sو ارزیابی Sو غیره.
ب) بوئیدن حرام :این موارد Sعبارتند از استشمام Sبوی خوش بطور Sعمدی در حSSال
احرام و بوئیدن عطر عصبی یا دزدیده شSSده و تعمد در احسSSاس بSSوی خSSوش از زنSSان
نامحرم ،به خاطر فسادی که در پی دارد.
ج) بوئیدن مستحب :استشمام Sآنچه آدمی را در بندگی خدا یاری میدهد و حواس را
نیرومند میگرداند و ظرفیت روانی Sانسان را بSSرای علم و عمSSل ،افSSزایش میدهSSد .از
77 حوزههای عبادت در اسالم
این قبیل است پذیرفتن Sبوی خSSوش و گیSSاه معطSSری Sکه هدیه شSSد ،رد ننمایSSد ،زیSSرا که
خوشبو Sو سبک است.
د) بوئیدن مکروه :استشمام Sعطر ستمگران و اهل شبهه و امثال آنها.
هـ) بوئیدن مباح :هر آنچه که ممنSSوعیت و عقوبSSتی از طSSرف SخSSدا نSSدارد و دارای
مصلحت شرعی و دینی هم نیست و حکمی دربارة آن وجود ندارد.
حس المسه
احکام عبادی پنجگانة مورد Sبحث ،در موردحس Sالمسه نیز صدق میکنند.
الف) لمس واجب ،مانند لمس همسر ،در صورت SوجSوب مقSاربت و تSأمین نیSاز و
حفظ عفت وی.
ب) لمس حرام :لمس نامحرمان در موردی Sکه حالل نیست.
ج) لمس مستحب :هنگامی که باعث چشمپوشی Sاز نامحرم Sو خودداری از حSSرام و
نگاهداشتن عفت همسر میباشدS.
د) لمس مکروه :لمس همسر در حSSال احSSرام ،از روی SلSSذتجویی Sو همچSSنین لمس
در حال اعتکاف و روزه در صSSورتی که احتمSSال لغSSزش بSSرود S.لمس بSSدن میت غسل
ناکرده نیز در زمره این موارد است .بSSرای این که بSSدن او از روی احSSترام ،به منزلة
عورت زنده تلقی میشود و به همین دلیل مسSSتور SداشSSتن آن از دیSSدگاه و غسل دادنش
در لباس ،بنابر یکی از دو نظریة موجSSود ،مسSSتحب اسSSت .همینطSSور لمس ران مSSرد،
در صورتیکه آن را عورت بشماریمS.
هـ) لمسهای مباح ،عبارتند از مواردی که از نظر دین ،مفسده یا مصلحتی Sندارد.
همینطSSور نوشSSتن بSSدعتهای مخSSالف سSSنت ،خSSواه به صSSورت تصSSنیف Sباشد خSSواه
نسخهبرداری ،مگر آن که همراه با رد و ابطال باشد و نوشتن دروغ و افترا و فرمSSان
حکومت جائز و اتهام زدن یا مدح زنهای نامحرم و نیز نوشتن چیزی که به زیان دین
یا دنیای مسلمان است ،بخصوص در صورتی Sکه برای این کSSار ،مSSزدی گرفته شSSود،
حرام است.
﴿
(بقره.)79 / ﴾
دستهایشان نوشت و وای بر آنها از چSSیزی که
«پس وای بر آنها از چیزی که
به دست آوردند».
همچنین نوشتن فتوایی که مخالف حکم خدا و رسSSولص باشSSد ،مگر آن که نویسSSنده
مجتهد باشد که در این صورت Sگناه از او ساقط است.
ج) کارهSSای مکSSروه ،عبارتند از کارهSSای SبیهSSوده و بازیهSSایی که حSSرام نیسSSتند و
نوشتن چیزی که سود و فایدهای در دنیا و آخرت ندارد.
د) کارهای مستحب ،نوشتن آنچه که نفعی به دین یا مصلحتی برای مسلمین دارد و
نیکی با دست ،از طریق Sکمک به پیشرفت Sیا انجام کار فSSردی نابلد و یا ریختن آبی از
دلو خود به دلو کسی که خواسSSتار آب اسSSت ،یا گذاشSSتن بSSار کسی بر پشت چارپا و یا
نگاهداشتن چارپا برای بار کردن ،و یا احسان در زمینة مورد احتیSSاج کسی و اینگونه
کارهSSSSا .از این جمله است لمس نمSSSSودن رکن با دست در حین طSSSSواف S.اما راجع به
بوسیدن آن اختالفنظر وجود دارد.
هـ) کار مباح ،هر آنچه است که انجامش ضرری SنSدارد و ثSوابی هم بر آن مSترتب
نباشد ،را در بر میگیرد.
مقاتل گفته است :یعSنی آنSSان را با سSوارگان و پیادهگSان سSSپاهت زیر سSSیطرة خSود
درآور S،بنابراین هر سواره و پیادهای در راه معصیت خدا ،در شمار سپاه ابلیس است.
-زرکشSSی و سSSیوطی گفتهانSSد S:این حSSدیث معروفیSSتی نSSدارد ،چنانکSSه در ج ،1ص « 155کشSSف 1
الخفاء» عجلونی آمده است .ابن حجر نیز در «الآللی» به دنبال آن گفته است که مسلم در صSحیح
خSSود از عایشSSه روایت کSSرده اسSSت« :إنم;;ا أج;;رک علی ق;;در نص;;بک» .و قSSاری در موضSSوعات
الکبری گفته است :معنای این حدیث با مقایسه باحدیث عایشه درست درمیآید ولی موقوف است.
و روایت شده است که« :خداوند دوست دارد تخفیفهایش پذیرفته شوند».
81 حوزههای عبادت در اسالم
این دسSSته هم دو دسSSته میباشSSند که یک دسSSته از آنها به خSSاطر تمرکز خSSود ،همة
واجبات و تکالیف را ترک میگویند Sو دستة دیگر ،واجبات را انجام میدهند ولی نافله
ها و سنن را فرومیگذارند .یکی از اینها از شیخ عارفی پرسید :اگر مؤذن اذان بگوید
و من در حال جمعیت و خلوت با خدا باشم ،چنانکه اگر برخیزم جمعیتم برمیآشوبد Sو
اگر به حال بمانم جمعیت و تمرکزم باقی میماند ،در این صورت Sکدامیک برمن بهتر
است؟ او پاسخ داد :هنگامی که مؤذن اذان داد و تو زیر عرش بودی Sبرخیز و دعSSوت
خدا را بپذیر و سSپس به جSSای خSSود برگSرد S.زیSرا که تمرکز و تجمع بر خSدا ،نصSSیب
روح و دل است ولی پSSذیرش دعSSوت ،حق پروردگSSار S.کسی که بهSSرة روح خSSود را
برحق پروردگارش Sمقدم بدارد ،اهل ﴿ ﴾ نیست.
بSSرای تعبد خSSدا ،از همه بریSSده و روابط SخSSود را با مSSردم گسسSSتهاند ،مSSردود SشSSمرده
است.
بنابر عقیدة این گروه ،کوشش برای انجام اوامر خSSدا و انتفSSاع بنSSدگان و احسSSان به
مردم ،خیلی بهتر و باالتر از خلوت و تمرکز صرف Sبا خدا میباشد.
از همه بهSSتر ،همSSراهی و همکSSاری با مSSردم در خSSیرات است که بهSSتر از جSSدایی
میباشد Sو جSSدا شSSدن از آنSSان در تعSSدد فسSSاد هم از آمSSیزش با آنها بهSSتر اسSSت .اما اگر
کسی بداند که در صورت SارتبSSاط Sو همSSراهی ،شر از بین میرود یا کSSاهش میپSSذیرد
بهتر است که به جای اعتزال و کنارهگیری ،معاشرت را برگزینندS.
بنابراین ،در هر حال و موقعیSتی ،مقSدم داشSتن رضSای SخSدا با اقSSدام به واجبSSات و
مقتضیات آن وقت ،از هر کاری افضل است.
این گروه ،اهل تعبد مطلق و گروههای پیشین اهل تعبد مقید میباشند S.هر گSSاه یکی
از آنها از نوع خاص عبادت مSSورد عالقه و انتخSSاب خSSود بSSاز بمانSSد ،خویشSSتن را در
حSال نقص و تSرک عبSادت میبینSد ،زیSرا که او خداوند Sرا تنها با یک روش ،عبSادت
میکند ولی صاحب و طرفدار نظریه تعبد مطلق ،توجهی Sبه نوع مشخصی Sاز عبSSادت
نSSSSدارد که آن را بر انSSSواع دیگر تSSSSرجیح داده باشSSSSد ،بلکه منظSSSSور او در هر جا و
موقعیتی ،تبعیت از خواست خداوند متعال است و اسSSاس بنSSدگی خSSود را بر این نهSSاده
است .در نتیجه ،دائما در حال جابجایی Sدر منازل عبودیت میباشد و به محض این که
موقعیت Sجدیدی فراهم شود ،به ادامة سیر خSSویش میپSSردازد Sو مشSSغول آن میشSSود تا
مSSنزلت و مرحلة جدیSSدی بSSرایش نمایSSان گSSردد و این ،روش سSSیر او تا پایSSان حSSرکت
است .اگر دانشSSمندان را بنگSSری با آنها خSSواهی یSSافت و به عابSSدان توجه کSSنی ،با آنها
خSSواهی دیSSد .اگر مجاهSSدان را بخSSواهی ،در میSSان آنها مییSSابی و اگر ذکرکننSSدگان را
خواستار باشی ،با آنها میبینی و اگر نیکوکاران Sصدیق را بجSSویی ،در کنSSار آنها پیSSدا
میکSSنی و اگر اهل اعتکSSاف و خلSSوت با خSSدا را بخSSواهی ،با این گSSروه میبیSSنی S.این
گSSSروه ،بنSSSدگان خالصی هسSSSتند که به رسم ویSSSژه و قید و بند خاصی پایبند نیسSSSتند و
عملشSSSSSSان هم به دلخSSSSSSواه نفس و التSSSSSSذاذ آن نمیباشSSSSSSد S.بلکه عمل آنها با خواست
پروردگارشSان انطبSSاق دارد ،هر چند مایة آسSایش و لذتشSSان چSSیز دیگSری Sباشد و این
است که حاصل و نتیجة ﴿ ﴾ را تشSSSSSSSSSSSSکیل
میدهد.
یک متعهد واقعی Sبه این دو جمله ﴿ ،﴾ هر
چه آماده باشد میپوشد Sو هر چه میسر باشد ،میخSSورد Sو در هر وقSSتی Sبه حکم مقSSرر
خSSدا در رابطه با آن وقت برمیخSSیزد Sو هر جSSایی پیSSدا کنSSد ،همانجا مینشSSیند ،تSSابع
اشارهای و بندة قیSSدی Sو مغلSSوب راه و رسSSمی Sنمیباشد و به تمSSام معSSنی آزاد اسSSت .با
دستور Sخدا ،حرکت می کند و اراده او به هر چه تعلق گSSیرد ،میپSSذیرد و با اصSSول و
رهنمودهایش پیش میرود .در نتیجه ،هر صاحب حق به او رغبت و صSSمیمیت نشSان
میدهد و جملة اهل باطل از وی میگریزنSSد S.همچSSون بSSارانی است که هر جا ببSSارد
سSSودمند Sاست و یا مانند نخلی است که حSSتی یک بSSرگ از آن بیارزش نبSSوده و همة
قسمتها ،حتی خارش نیز فایده دارد .او مظهر سختی و خشونت با مخالفSSان امر خSSدا و
خشم و غضب در برابر پایمال شدن مقررات اوست.1
-نقل از کتاب «مدارج السالکین» ابن قیم ،ج ،1ص .90-85 1
عبادت در 84
اسالم
هدف عبادت از نظر اسالم یا چرا خدا را بپرستیم؟
چرا خدا را بپرستیم؟
فهمیدیم که رسالت انسان در جهان هستی ،پرستش خداوند Sیگانه است.
این را هم دریافتیم که عبادت [در اسالم] تمامی دین را شامل گردیSSده و زنSSدگی Sرا
با همة جوانبش فرا میگیردS.
در این جا برای بعضیها Sسؤالی پیش میآید و آن این کSSه :چSSرا باید خداوند SمتعSSال
را عبادت کنیم و به عبارت دیگر ،چرا خداوند ،با این که نیازی به ما نSدارد ،پرسSتش
و اطاعت خود را بر ما الزم داشته است؟ آیا از عبSSادت و خشSSوع ما در برابر خداوندS
و ایستادن در مقابل او و تبعیت از مقSSررات و احکSSامش سSSودی Sبه او میرسSSد؟ یا این
که فایSSدة این کارها به ما مخلوقSSات SبرمیگSSردد؟ در این صSSورت ،واقعیت این فایSSدة
حاصله چیست؟ آیا هدف اینست که فقط خدا فرمان دهد و ما اطاعت کنیم.
پاسخ :هیچ یک از عبادات بندگان ،سودی به خداوند نمیرسSSاند Sو رویگSSردانی آنها
نیز ،ضرری به او نمیزنSSد S.حمد و ثنSSای ستایشSSگران و ناسپاسی منکSSران ،چSSیزی از
ملک او کم و یا بر آن زیاد نمیکند S.زیرا که او ،بینیاز Sو ما همگی نیازمند Sاو هستیم.
او بخشSSSندة مهربSSSان و احسSSSانگر رحمآوری است که ما مخلوقSSSات را جز به خSSSیر و
صالح خودمان دستور نمیدهد .با وجود این که حق دارد به خSاطر هسSتی بخشSیدن و
نعمت دادن به ما و بنSSSدگی جSSSبری و گریزناپSSSذیر ما در برابر او هر چه اراده کSSSرد،
برعهدهمان بگذارد و بدان موظفمان گرداند ،تنها تکSSالیفی را مقSSرر میکند که به سSSود
و صSSالح وجSSود Sما باشSSد .ما در هر نفسی که میکشSSیم نیازمند Sاو هسSSتیم ولی او ذات Sا ً
بینیاز Sاست و چگونه میشود آفریدگاری Sمحتاج آفریدة خود باشد؟
در قرآن از زبان سلیمان میشنویم Sکه میگویدS:
﴿
(نمل.)40 / ﴾
«اين از فضل پروردگSSار من است تا مSSرا بيازمايد كه آيا سSSپاس مىگSSزارم يا
اينكه ناسپاسى مىكنم و هر كس سSSپاس گSSزارد ،تنها بSSراى [سSSود] خSSود سSSپاس
مىگSSSزارد .و هر كس ناسپاسى كند [بدانSSSد] كه پروردگSSSارم بى نياز بخشSSSنده
است».
همچنین میفرمایدS:
﴿
(لقمان.)12 / ﴾
عبادت در 86
اسالم
«و به راستى به لقمان حكمت بخشSيديم [با اين پيام] كSه :خSدا را شSكرگزار .و
هر كس شكر مىگزارد[ ،بداند كه] تنها به [سود] خSSويش شSSكر مىگSزارد و هر
كس كفران ورزد[ ،بداند كه] خداوند بى نياز ستوده است».
و نیز میفرمایدS:
﴿
(﴾ آل عمران.)97 /
«حج خانة خSSدا بر کسSSانی که امکSSان داشSSته باشSSد ،الزم است و کسی که کفر
ورزد ،خداوند از جهانیان بینیاز است».
و در جای دیگر گفته است:
﴿
(فاطر.)15 / ﴾
«ای مردم شما نیازمندان به سوی خدا هستید و خداوند بینیاز ستوده است».
در حدیث قدسی Sآمده است« :ای بندگان من ،شما نمیتوانید Sبه من زیانی SبرسSSانید و
نمیتوانید سSSSودی نصSSSیبم کنیSSSد ،ای بنSSدگان من ،اگر اول و آخر و انس و جن شSSSما،
باتقواترین دل را داشSSته باشSSند ،به ملک من چSSیزی نمیافزایند و اگر همة آنها بSSدترین
قلب را داشته باشند ،از ملک من چیزی نمیکاهند.1»S
هنگSSامی که خداونSSد ،اینچSSنین بینیSSاز Sمطلق باشSSد ،منظSSورش Sاز الSSزام و سSSفارش
بندگان به عبادت و اطاعت خودش چیست؟
تصور Sمیکنم ،پس از فهمیSSدن پاسخ پرسشSSهای SهمیشSSگی «ازکجSSا؟» «به کجSSا؟» و
«برای چSه؟» دریSافتن جSواب این سSؤال آسSان باشSد .پاسخ مزبSور در طSبیعت وجSود
انسSSان و رسSSالت وی در زمین وسSSرانجامی که در نهSSایت این زنSSدگی بSSرایش آمSSاده
گردید ،نهفته است.
اح; ٍد ِم ْن ُك ْم َم;;اب َر ُج; ٍل َو ِ س ُك ْم َو ِجنَّ ُك ْم َك;;انُوا َعلَى َأ ْتقَى قَ ْل ِ فَتَ ْنفَ ُعونِى يَا ِعبَا ِدى لَ ْو َأنَّ َأ َّولَ ُك ْم َو ِ
آخ َر ُك ْم َوِإ ْن َ
ب َر ُج; ٍل س ; ُك ْم َو ِجنَّ ُك ْم َك;;انُوا َعلَى َأ ْف َج; ِر قَ ْل ِ
ش ْيًئا يَا ِعبَا ِدى لَ ْو َأنَّ َأ َّولَ ُك ْم َوآ ِخ َر ُك ْم َوِإ ْن َ َزا َد َذلِ َك فِى ُم ْل ِكى َ
ش ْيًئا» رواه مسلم. ص َذلِ َك ِمنْ ُم ْل ِكى َ َوا ِح ٍد َما نَقَ َ
87 هدف عبادت از نظر اسالم
است ...که سرزندگی ،فعالیت و پاکی خود را در مناجSSات خداوند Sعزوجل مییابد Sو با
بیوقفه و پایانناپSSذیرS
عبادت خداوند ،تغذیه شده و رشد پیSSدا میکند و با کمک روزانة
آن ،یاری میشود.
اگر غبار غفلت و خودفریبی ،روی این جوهر معنوی Sانباشته شده و زنگ انکار یا
تردید ،آن را بپوشاند ،ممکن است وزیدن باد سختیها ،غبارهای مزبور Sرا کنارزده و
با زبانه کشیدن آتش گرفتاریها ،زنگهای مزبور Sبرطرف Sگردند و انسSSان خیلی زود به
سوی پروردگSSار SخSSود بازگشSSته و او را بخواند Sو تضSSرع SنمایSSد .این حقیقSSتی است که
قرآن خاطر نشان کرده و واقعیتهای Sزندگی اثباتش نمودهاند:
﴿
(یونس.)22 / ﴾
«اوست كسى كه شما را در خشكى و دريا سير مىدهد .تا آن گاه كه در كشSSتيها
قرار گيريد و [كشتيها] با بادى خوش آنان را پيش برند و [آنان] به آن شSSادمان
گردند [سپس] تند بادى به آن در رسد و از هر سو موج [به سSSوى] آنSSان آيد و
آنان بدانند كه از [هر سو] گرفتار شدهاند[ .آن هنگSSام] خداوند را در حSSالى كه
دين [خود] را براى او خالص گرداندهاند به [دعSSا] خوانند [كSSه ]:اگر ما را از
اين [مهلكه] نجات دهى قطعا از سپاسگزاران خواهيم بود».
دل انسان همیشه از نیاز به خداوند آگاهی دارد و این آگاهی اصیل و درسSSتی Sاست
که جز با پیوند صSSSحیح با خداوند هسSSSتی ،تطSSSبیق نمیکند Sو عبSSSادت اگر آنطSSSور که
هست ،بجای آورده شود ،تأمین کنندة چنین چیزی خواهد بود.
ابن تیمیه /میگویدS:
«قلب ،از دو جهت به خداوند SاحتیSSاج دارد .یکی از جهت عبSSادت ...و دیگSSری از
جهت استعانت و توکل ...بنابراین دل جز با عبSSادت و محبت پروردگSSار SخSSود و رویS
آوردن به او ،اصالح ،رستگاری ،نعمت ،شادمانی S،کامیابی و پاکی پیدا نمیکند Sو اگر
لذتبخش هم بSSرایش فSSراهم SآینSSد ،اطمینSSان و آرامش نمییابSSد .زیSSرا که
تمام پدیدههای
نسبت به پروردگار Sخود ،از آن نظر که معبود و محبSSوب و مطلSSوب او میباشSSد ،فقر
ذاتی و فطری دارد که فقط در صورت تحقق آن است که شSSادمانی S،لSSذت و آرامش به
دست میآورد و این جز با کمک خداوند حاصل نمیشSSود Sو غSSیر از خSSدا کسی قSSدرت
تSSأمین آن را نSSدارد .پس او ،همیشه به حقیقت و محتSSوای ﴿ S
﴾ محتاج است.
بنSSSSابراین ،اگر توانSSSSائی Sبه دست آوردن هر آنچه را دوست میدارد و میجوید و
هوس میکند و میخواهد ،داشته باشد ولی عبادت خدا را نداشته باشSSد ،محصSSولی جز
عبادت در 88
اسالم
درد و حسرت و عSSذاب نیافته است و جز با محبت خSSالص خداونSSد ،بگSSونهای که خSSدا
باالترین خواسته و نهایت مقصود و نخستین محبSSوبش باشد و همه چSSیز را بخSSاطر او
دوست بSSدارد و هیچ چSSیزی غSSیر از خSSدا را به طSSور مسSSتقل دوست نداشSSته باشSSد،
نمیتواند از رنجهای دنیا و نواقص زندگی نجات یابد».1
این پدیSSSده مSSSزه وحالوتی Sدارد که جز شSSSخص خداشSSSناس و چشمپوشی SکننSSSده از
چیزهای Sدیگر در برابر او ،کسی آن را احساس نمیکند.
ابن قیم /گفته است :2برای دل ،چSSیزی دوستداشSSتنیتر از آفریSSدگار و ایجادکننSSدة
آن وجSSSود نSSSدارد .اوست که خSSSدا ،معبSSSود ،یSSSاور ،مSSSوال ،پروردگSSSار ،گرداننSSSده،
روزیدهنده ،میراننده و زندهکنندة دلها میباشد .بنابراین ،محبتش ،نعیم نفوس و حیات
جانها و شادمانی روانها Sو نیروی Sدلها و فSSروغ اندیشSهها و روشSSنی دیSSدهها و سSSازندة
درونی Sآدمی است.
دلهای سلیم و جانهای پSSاک و اندیشSههای پیراسSSته را چSSیزی شSSیرینتر ،گSSواراتر،
خوبتر ،خوشایندتر Sو مبSSارکتر از محبت و دوسSSتی Sو شSSوق دیSSدار او نیست و حالوتیS
که مؤمن از این رهگSSذر احسSSاس میکنSSد ،از هر حالوتی بSSاالتر و نعمتهSSای ناشی از
آن ،از هر نعمتی کاملتر و لذت آن حاصل از آن ،از هر لذتی عالیتر اسSSت .همچنSSان
که یکی از اهل حال گفته است« :لحظاتی بر دل میگSSذرد که به نظر من اگر بهشSSتیان
هم دارای چنان لحظاتی باشند ،واقعاً Sسعادتمند هستند».
یکی دیگر گفته است« :اوقاتی Sبردل میگذرد که در آن اوقات ،دل از شوق پیوند Sو
محبت خSSدا ،به لSSرزش میافتد .»Sو دیگSSری Sگفته اسSSت« :بSSدبخت ،بیخSSبران! از دنیا
رفتند Sولی گواراترین چیز آن را نچشیدند ،از او پرسیدند :منظورت چه چSSیزی اسSSت؟
گفت :محبت و انس با خدا» .نظیر این سخن را کسی دیگر گفته است که« :گSSواراترین
چیز دنیا ،شناخت و محبت اوست و گواراترین چیز آخرت ،دیدن و شSSنیدن بیواسSSطة
سخن او».
یکی دیگر از اهل معSSرفت و طSSاعت خSSدا میگویSSد« S:اگر پادشSSاهان و شSSاهزادگان
میدانستند که ما چه حالی داریم ،برای گرفتن آن از ما ،شمشیر Sمیکشیدند!».
دریSSافتن Sو چشSSیدن این امSSور ،وابسSSته به قSSوت و ضSSعف محبت و ادراک جمSSال
محبوب و نزدیکی بدوست است و هر چه محبت کSSاملتر و ادراک محبSSوب ،رسSSاتر و
نزدیکی Sبدو بیشتر باشد حالوت و لذت و شادمانی و آسودگی قویتر میشودS.
رازی میگوید S:نکتة اصلی اینست که چون امSSانت خSSدا را نگهداشSSت ،خداوند SنSSیز
امانت او را حفظ نمود و منظور از این سخن پیSSامبر Sص به ابن عبSSاس هم همین است
که فرمود« S:تو برای خدا نگهدار ...تا او ،برای تو نگهدارد.1»...
سوم :اشتغال به عبادت ،جابجSSایی Sاز دنیSSای غSSرور به دنیSSای سSSرور و از مواجهة
خلق به حضSSور Sحق میباشد Sو این بSSاعث کمSSال لSSذت و خوشSSحالی SاسSSت .دربSSارة
ابوحنیفه حکایت شده است که ماری از سقف افتاد و مردم پراکنSSده شSSدند ،اما ابوحنیفه
که در نمSSاز بSSود متوجه نشد ...اگر کسی این را بعید میپنSSدارد سSSخن خSSدا در سSSورة
یوسف Sرا بخواند Sکه:
﴿(﴾... یوسف/
.)31
«زنها وقSSSتی که یوسف را دیدند (و تحت تSSSأثیر جمSSSال یوسف قSSSرار گرفتنSSSد،
آنگونه متاثر گشتند که) دستهای خود را بریدند (ولی احساس نمیکردند)!».
وقتی Sکه چنین چSSیزی دربSSارة یک بشر قابل قبSSول باشSSد ،به طریق Sاولی در هنگSSام
اسSSتیالی عظمت خSSدا بر قلب ،واقعیت خواهد داشت و هنگSSامی که فSSردی موقع بSSار
یSSافتن به حضSSور Sیک پادشSSاه پر مهSSابت ،چه بسا که پSSدر و فرزند خSSود را در برابر
خویش ببیند و نشناسد و چنین وضعی در برابر قدرت فرمانروای مخلSSوقی روا باشSSد،
امکانش در برابر آفریدگار جهان خیلی بیشتر است».2
بدین ترتیب در مییSSابیم Sکه هر کس طعم ایمSSان واقعی Sرا میچشد Sو انSSوار یقین در
قلبش پرتو میافکننSSSد ،به عبSSادت از دیSSدگاه یک خضSSوع Sیا «اجSSSرای دسSSتور »Sتنها
نمینگرند چنین فردی Sاز مناجات و طاعت خدا ،و کوشش در جهت ارادة او ،احساس
گنجینههای سSSیم و
میبیند که با سعادت صاحبان کاخها و میکند و سعادتی در آن لذت
نمیباشد.
زر قابل مقایسه
پیامبرSص آنچنان انتظار Sنماز را میکشSSید که گSSوئی تشSSنة دلسSSوختهای Sچشم به راه
آب زالل و گوارا میباشد Sو چنان به سوی آن میشتافت Sکه مسافری در میSSان صSSحرا
به طرف یک آبادی سرسبز Sروی میآورد S.چون هنگام نماز فSSرا میرسSSید Sبا شSSوق Sو
عالقه به بالل میگفت« :بالل به نمازمSSان بخSSوان» 3و همسSSرش عایشه گفته اسSSت :با
رسSSول خSSدا گفتگو میکSSردیم Sو چSSون موقع نمSSاز میشSSد ،مثل این میبSSود Sکه اصال
همدیگر را نمیشناسیم S.بنابراین جای شگفتی نیست که بگوید« :نماز نSSور چشم و مایة
آرامش من است».4
شخص با ایمان ،بهنگام گرفتSSاری ،با عبSSادت پروردگSSار خSSویش ،آرامش روانی Sو
رهایی از وحشت و فراخی Sسینه و احساس سبکی و آزادی پیSSدا میکنSSد .همانگونه که
خداوند Sدر آیات آخر سوره حجر خطاب به پیامبرص میفرماید:
﴿
(حجر.)97-99 / ﴾
«و به راستى مىدانيم كه از آنچه مىگويند ،دلتنگ مىشوى .پس پروردگSSارت را
با سSSتايش او به پSSاكى ياد كن و از سSSجده كننSSدگان بSSاش ،و پروردگSSارت را تا
هنگامى كه مرگ به تو رسد ،پرستش كن».
و به این صورت Sاو را هنگام دلتنگی از حرف بSSدگویان و اکSSاذیب دروغگویSSان به
عبادت ،راهنمایی میکند.
در هنگام آسایش و نعمت نیز فرد مؤمن ،حالوت سپاس نعمت دهنده و ستایش مبدأ
جالل و بSSSزرگی Sرا میچشد Sو چه جSSSالب است خطSSSاب خSSSدا به پیSSSامبرش Sدر چSSSنین
موقعیتی ،که میفرماید:
﴿
(نصر.)3-1 / ﴾
«چون یاری خدا و پیروزی آمد و مردم را دیدی که گروه گروه به دین خدا در
میآیند پس با ستایش پروردگارت ،تسSSبیح گSSوی و از او آمSSرزش بخSSواه که او
توبهپذیر میباشد».
ت قُ َّرةُ َع ْينِي فِي الصَّال ِة» روایت احمد و نسائی و حاکم و بیهقی.
ُ « -ج ِعلَ ْ 4
عبادت در 92
اسالم
دیگر ،اعم از دیSSدنی و نادیSSدنی ،قابل تصSSور Sو غیرقابل تصSSور ،و دارای موجSSودیت
خارجی Sو یا بدون وجود Sو خیالی ،رهسپار میشودS.
برای انسان اندیشمند ،چیزی باارزشSSتر از این نیست که آفریSSدگار و سSSازماندهندة
خSSود را پرسSSتیده ،عبSSادت غSیر او را دور بیانSSدازد .بSSرای کامیSSابی و سSالمت درونی
انسSSان هم چSSیزی مفیSSدتر از توجه به خSSدای واحد و خضSSوع Sو محبت نسSSبت به او،
بگونهای که قلبش در میان خدایان ومعبودهای Sمتعدد ،چند پاره نگردد ،نمیباشدS.
﴿
(زمر.)29 / ﴾
«خداوند مردی را که شریکان بر سر او کشمکش دارند و مSSردی را که تسSSلیم
یک نفر است ،مثال میزند .آیا این دو برابرند؟».
بنابراین ،بندهای که یک مSSوال دارد ،هنگSSامی که دانست که مSSوالیش از چه چSSیزی
خشنود Sاست و آن را با خشنودی Sوگشادهرویی انجSSام داد ،احسSSاس آرامش میکنSSد .اما
بنSSدهای که متعلق به چند شSSریک متفSSاوت بSSوده و هریک از آنها به چSSیزی فرمSSانش
دهند ،چه اندازه بدبخت و بیچاره خواهد بود!
انسان وقتی که بندة غیرخSدا باشSد ،مشSرک میشSود Sو هر مسSتکبری SنSیز در واقع
مشرک است به همین دلیل فرعون از مستکبرترین مخلوقات Sخدا و از زمرة مشSSرکان
بود و قرآن میفرماید:
﴿
(غافر.)27 / ﴾
«موسی گفت :من از هر متکSSSSبری که به روز حسSSSSاب ایمSSSSان نمیآورد ،به
پروردگار خود و پروردگار شما پناه بردهام (منظور از شر فرعون است)».
تا آنجا که میفرمایدS:
﴿ ﴾
(غافر.)35 /
«خداوند ،اینچنین بر هر قلب متکبر مستبد مهر میزند».
همچنین در آیة زیر ،فرعون را به شرک توصیف نموده است:
﴿
( ﴾ اعراف.)27 /
«اشSSرافیان قSSوم فرعSSون گفتنSSد :آیا میگSSذاری تا موسی و گSSروهش در زمین
(کشور) فساد کنند و تو و خدایانت را رها سازند؟».
93 هدف عبادت از نظر اسالم
میدهد که هر چه استکبار کسی از عبادت خدا بیشSSترS از اینها گذشته ،تجربه نشان
باشد شرک او بSSاالتر اسSSت .زیSSرا که هر انSSدازه از عبSSادت خSSدا دورتر شSSود ،نیSSاز و
احتیSSاج به مSSراد و محبSSوبی که قلب و عواطف و احساسSSات قلSSبی خSSود را متوجه او
سازد ،افزایش مییابد Sو در نتیجه با معبود Sگرفتن چیزی ،مشرک میشودS.
و قلب جز با این طریق Sکه فقط خداوند را بپرسSSتد ،و از غSSیر او یSSاری نطلبد و بر
آن توکل ننماید و جز با شادمانی Sبه چیزی که مSSورد پسSSند و رضSSای اوست و مکSSروه
داشتن هر آنچه مورد Sاکراه اوست و جز با دوستی دوستان خدا و عداوت با دشSSمنانشS
و منSSوط SسSSاختن اعمSSال و جهت فعالیتهSSای خSSود به خواست خSSدا ،نمیتواند Sاز تمSSامی
مخلوقات Sبینیاز گردد.
بدینسان ،هر چه اخالص دینی کسی نسبت به خدا قویتر میشود S،عبSSودیتش نسSSبت
به او و بینیSSازیش از مخلوقSSات ،کمSSال میپSSذیرد و با کمSSال عبSSودیت در برابر خSSدا،
پیراستگی Sاز شرک و خودخواهی ،کاملتر میشود.1
را داشSSته باشد به همین جهت دارای غریSSزه و شSSهوت ،عقل و اراده و مSSاده و روح
گردیSSده است و این تSSرکیب وجSSودی SنمایSSانگر آنست که انسSSان ،موجSSودی مسSSئول و
آزمونپذیر Sمیباشد و راز آمادگی و استعداد او برای حمل مسئولیت و امانت الهی که
در قرآن با شیوهای بدیع مورد Sاشاره قرار Sگرفته است ،نیز در همین است:
﴿
(احزاب.)72 / ﴾
«ما امSSانت را بر آسSSمانها و زمین و کوهها عرضه کSSردیم و آنها از قبSSول آن
خوف نموده و امتناع ورزیدند و انسان آن را پذیرفت».
عقSSSل ،اراده ،ضSSSمیر ،توانSSSائی و ابزارهSSSای SدیگSSSری Sکه به انسSSSان داده شSSSدهاند
بزرگSSترین نعمتها و بSSاالترین کرامتها SهسSSتند ولی همSSراه خSSود متضSSمن عظیمSSترین
آزمایشها Sنیز میباشند تا معلوم شود که در برابر موهبتهای مزبور S،شکر میگزارد Sیا
کفر میورزد؟ SاطSSاعت پروردگSSار خSSود را پیشه میکند یا سرکشی و طغیSSان در پیش
میگیرد؟S
به همین تSSرتیب ،قSSرآن کSSریم بیSSان میدارد که خداوند سSSبحان ،آسSSمانها و زمین و
مرگ و زندگی Sرا آفرید Sو زمین را به گونهای که میبیSSنیم آراسSSت ،تا بنSSدگان خSSویش
را آزمایش و امتحان کند با آن که نسبت به ایشان از همه آگSSاهتر اسSSت ،تا کسی که او
و پSSاداش او را برمیگزینSSد ،از کسی که دنیا و آرایشSSهای Sآن را انتخSSاب میکند بSSاز
شناخته شود:
﴿
(هود.)7 / ﴾
«او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز و در حالی که عرش او بر
آب بود .آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک نیکوکارترید».
﴿
(ملک.)2-1 / ﴾
«خجسSSSSSته است كسى كه فرمSSSSSانروايى به دست اوست و او بر هر كSSSSSارى
تواناست .كسى كه مSSرگ و زنSSدگى را آفريد تا شSSما را بيازمايد كه كSSداميك از
شما نيكوكارتر است؟».
95 هدف عبادت از نظر اسالم
اکنون که این زنSSدگی SکوتSSاه ما چSSنین وضSSعی دارد ،حیSSات جSSاودان چگونه خواهد
بود .آیا انسان میخواهد Sبدون کوشش و گرفتاری Sو به کار بردن سSSعی و تالش خSSود،
از نعمتهSSSای Sآن و از رضSSSوان خSSSدا و نظر به وجه کSSSریم او بهرهمند شSSSود؟ در این
صورت Sچه فرقی میان مجاهدین و قاعSSدین ،تالشSSگران و تنپSSروران و نیکوکSSاران و
فسادانگیزان خواهد بود؟ و حال آن که این گروهها ،از نظر عدالت خداوندی یکسان و
برابر نیستند!
ما از عSSدالت خSSدا در نظSام هسSSتی دریSافتهایم Sکه چSSیز ارزشSمند جز با تالش زیSاد
حاصل نمیشود و هر چه ارزش آن باالترباشد ،کوشش افزونتری میطلبدS.
آیا چیزی ارجمندتر Sو بزرگتر از جهان آخرت و زندگی ابدی و رضوان خداونSSدیS
وجود Sدارد؟ نه به خدا قسم! برای همین است که بهشت با سختیها احاطه شده و راهش
انباشته از خارهای Sآزمایش و امتحان است.
در انجیل آمSSده اسSSت« :چه تنگ است راهی که به زنSSدگی جSSاودان میرسSSد!» و
تنگی آن ،غیر از تکالیف عبودیت و تعهدات اعتقادی نمیباشدS.
قرآن عظیم فرموده است:
عبادت در 96
اسالم
ههایS واهی داده و اندیشSS او گSوبیتSS کسی است که فطرتهای پاکیزه به رب،خداوند
. به وجود و کمال و یگانگی او اعتراف میکنند،تابناک
﴿
.)89-84 /(مؤمنون ﴾
ت؟ اگر میدانیدSSSSود دارند از آن کیسSSSSانی که در آن وجSSSS زمین و کس:وSSSS«بگ
ارSوید؟ بگو پروردگSذکر نمیشSSرا متS بگو چ.داS از آن خ:بگویید! خواهند گفت
اینها از آن:ت؟ خواهند گفتSSآسمانهای هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کیس
یزیSSوت هر چSS چه کسی ملک:وSS پس چرا تقوا پیشه نمیکنید؟ بگ:خداست؟ بگو
اگر،تSاهی) نیسSرا در دست دارد و پناه میدهد اما از دست او پناه (و گریزگ
ارSS بیاختی،دهSS بگو پس به کجا افسون ش، از آن خداست:میدانید؟ خواهند گفت
.»جذب میگردید؟
﴿
.)32- 31 /(یونس ﴾
ارSSما روزی میدهد و یا چه کسی اختیSS چه کسی از آسمان و زمین به ش:«بگو
دهSSرده را از زنSS و م،ردهSSده را از مSSمها را دارد و چه کسی زنSSها و چشSSگوش
راS پس چ:وS بگ،داS خ:د؟ خواهند گفتSدبیر میکنSود میآورد و کارها را تSبوج
جز،قSSار حقیقی شماست و پس از حSS پروردگ،دSSد؟ این خداونSSوا نمیورزیSSتق
.» پس به کجا برگردانیده و کشانده میشوید؟،گمراهی نیست
لیم وSS و تسSرعSSتعانت و در خواست و تضSSو جای تعجب نیست که حق عبادت و اس
: از آن آفریدگار نعمت بخش بوده باشد،انقیاد
﴿
.)5-1 /(أعلی ﴾
ود وSS که آفرید و سر راست نم،ویSSبیح گSSود را تسSSار بلند مرتبة خSS«پروردگ
یاهSSاندازه گرفت و هدایت نمود و گیاهان را در آورد و سپس آن را خشک و س
.»گردانید
عبادت در 98
اسالم
ظلم و ناسپاسی انسSSSان ،چSSSیزی است که خداوند در حSSSدیث قدسی Sاز آن اظهSSSار
شگفتی نموده است:
«حکایت من و جن و انس ،حکایت بزرگ و عجیبی است :من میآفSرینم ولی غSSیر
من پرسSSتیده میشSSود! من روزی Sمیدهم ،ولی غSSیر من شSSکر میشSSود! از من بSSرای
بنSSSدگان ،خSSSیر میبSSSارد ولی از آنها به سSSSوی من شر برمیخSSSیزد! با این که از آنها
بینیSSازم و با نعمتهSSای SخSSود به آنSSان اظهSSار محبت میکنم .ولی آنها که به من از هر
چیزی نیازمندترند ،با گناه ومعصیت با من روبرو Sمیشوند!!».1
پس ،تنها آفریدگار Sبخشنده ،شایستة عبادت بوده و هیچ چیز دیگری شایستة عبSSادت
و خضوع انسان نمیباشد ،زیرا که آنها نیز همچون خود او ،مخلوق و روزی خورنده
و پرورش یابنSSده هسSSتند به همین لحSSاظ است که ابن تیمیه میگویSSد :عبSSادت نSSوعی از
خضوع Sاست که جز برای بخشندة باالترین نعمتها مانند حیات ،فهم ،گSSوش و چشم در
خور کسی نمیباشد S...برای این که نSSاچیزترین مقSSدار عبSSادت هم بSSرای کسی غSSیر از
بخشSSندة بSSاالترین انSSواع نعمت (خSSدا) اسSSت ،بSSدین سSSبب کسی جز هللا زیبنSSدة عبSSادت
نیست.
بر اساس توضیحات Sگذشته ،معلوم میشود که عبادت مورد نظر اسالم ،جسSSتجویS
هSSدفها و سرانجامSهاسSSت ،نه طلب و سSSایل و ابزارهSSا ،یعSSنی قبل از هر چSSیز ،امتثSSال
فرمان خSSدا و به جSSای آوردن حق او میباشد Sو از این جهت است که عبSSادت ،بیش از
هر چیز دیگری در این زندگی مطلوب است.
-إني والجن واإلنس في نبأ عظيم ،أخلق ويعبد غيري ،وأرزق ويشكر غيري ،خ;;یری إلی العب;;اد 1
نازل و ش;رهم إلی ص;;اعقة أتحبب إلیهم بنعمی وأن;ا الغ;نی عنهم فیتعرض;ون إلی بالمعاص;ی وهم
أفقر شیء إلی.
عبادت در 100
اسالم
منظSSور گرامیداشSSت و تعظیم صSSاحب امSSر و نهی و بSSا این برداشSSت کSSه او سSSزاوار
پرسSSتش و فرمSSانبرداری Sو شایسSSتة عبSSادت ،تعظیم و تجلیSSل میباشSSد ،انجSSام گSSیرد.
همانطور که در حدیث از قول خداوند Sآمده است« :آیا اگSSر بهشSSت و جهنمی نمیبSSود،
نمیبایست Sپرستیده شوم؟» .1و از این جمله است سخن شاعر که میگویدS:
وجاحمة النار لم تضرمS هب البعث لم تأتنا رسله
حياء العباد من المنعم أليس من الواجب المستحقS
بنابراین ،نفوس پاک و برجسته او را به خاطر این که شایستة بندگی است ،عبSSادت
میکنند Sو نسSSبت به او تجلیل و تعظیم و تمایل نشSSان میدهنSSد ،زیSSرا که او با توجه به
مSSSاهیت ذاتی خSSSود شایسSSSتة عبSSSادت اسSSSت .گفتهانSSSد :بنSSSده نمیتواند Sدر رابطه با
پروردگارش Sمانند مزدور SسSSودجو باشد که اگر چSSیزی داد ،کSSار میکند و اگر چSSیزی
نداد ،عملی انجام نمیدهد ،در این صورت Sبندة دسSSتمزد خواهد بSSود ،نه بنSSدة محبت و
اختیار.
اشعار رابعه در این باره معروف Sاست که میگوید:
ویرون النجاة خطا جزیال کلهم یعبدون من خوف نار
بنعیم و یشربوا Sسلسبیال أو بأن یدخلوا الجنان فیحظوا
أنا ال أبتغی بحبی بدیال لیس لی فی الجنان والنار Sحظ
میدانند یا
«همه از ترس آتش عبSادت میکنند Sو کامیSSابی بSSزرگ را نجSات از آتش
به این خاطر که وارد بهشت گردند و از نعمتها بهرهمند شSSوند Sو سلسSSبیل بنوشSSند S.من
نظری Sبه بهشت و آتش ندارم و هرگز در عوض محبت خود ،چیزی نمیخواهم.»S
از علمای مسلمان ،کسانی هستند که این سخن را مردود SشSSمرده و در عبSSادت خSSدا
از روی خوف و طمع و امید و ترس اشکالی ندیدهاند .این دانشمندان احSSوال پیSSامبران
و رسSSوالن و صSSدیقان و صSSالحان و سSSتایش آنها از ترسSSیدن از آتش و امیدشSSان به
بهشت را دلیل آوردهاند .همانگونه که خداوند Sمتعال دربارة بنSSدگان خSSاص خSSود که از
سوی مشرکان مورد Sپرستش قرار گرفتند S،میگوید:
﴿) y 7 Í ´¯»s 9 ' r é & t û ï Ï %© !$ # c q ã ã ô t cqä ó tG ö 6 t 4 n <Î
Þ O Îg Î n /u s' s#Å uqø 9$# öN å k r & Ü >tø%r& tb q ã_ ötur
¼ ç m tGyJ ôm u cqè ù $ ssur ÿ ¼çmt/#x tã 4 ¨bÎ) z >#xtã y7În/u tb%x.
(اسرا.)57 / ﴾#Y räøt xC
-این حدیث را ابن قیم در مدارج السالکین ذکر نموده و گفته است :اسرائیلی اسSSت« .ل;;ولم أخل;;ق 1
«كس اىن كه [ك افران] آن ان را [به ني ايش] مىخوانن د[ ،خ ود] هر ك دام كه نزديكرتن د ،به
س وى پروردگارش ان وس يله [تق ّرب] مىجوين د .و به رمحت او اميد مىدارند و از ع ذابش
بيمناكند .ىب گمان بايد از عذاب پروردگارت بر حذر بود».
همچنین آن عده از بندگان خود را که با نسبت دادن به اسم خود (الSSرحمن) گSSرامی
داشته و عبادالرحمن نامیده و به خاطر داشتن بهترین اعمال ،مورد ستایش قSSرار داده،
با وصف پناه بردن به خدا از آتش معرفی Sنموده و گفته است:
﴿( _ú ï Ï%©!$#ur tbqä9qà )t $uZ /u ô$ Îñ À $# $¨Y tã z>#xtã tL ©è ygy
cÎ) $ygt/#xtã tb%x. $·B #txî Ç Ï Î È $yg¯R Î) ôN uä !$y #v s)tGó ¡ ãB
(فرقان.)66-65 / ﴾$YB$s)ãBur
«و آنSSان كه مىگوينSSد :پروردگSSارا ،عSSذاب جهنّم را از ما بگSSردان .بى گمSSان
عذابش پايدار است .به راستى آن بد قرارگاهى و [بد] مقامى است».
او از آنSSSان حکSSSایت کSSSرده است که با ایمSSSان خSSSود ،به خSSSدا متوسل شSSSده و از
اومیخواهند که از آتش نجاتشان دهد:
﴿ú ï Ï%©!$# tbqä9qà)t !$o Y/u !$oY¯RÎ) $¨YtB#uä öÏÿ øî$$sù $uZs9
(آل عمران.)16 / ﴾$oYt/qçRè $uZÏ%ur z>#xtã Í$¨Z9$#
«آنها که میگویند :پروردگارا ما ایمSSان آوردیم پس گناهانمSSان را بیSSامرز و از
عذاب آتش نجاتمان بده».
بدین تSSرتیب ،بزرگSSترین وسSSیلة خSSود ،ایمSSان را واسSSطه قSرار Sدادهاند تا از آتش به
دور مانند.
از قSSول بزرگمSSردان فرزانه و عSSارف نSSیز حکSSایت نمSSوده است که بهشت خSSدا را
درخواست Sو از آتش اظهار پناهندگی میکنند:
﴿cÎ) Îû È ,ù =yz ÏNº uq»yJ¡ ¡9$# Ç Ú öF {$#ur É #»n=ÏF ÷z$#ur
!©È@ ø©9$# Í$p k¨]9$#ur ;M »tU y Í<'rT [{ É=»t6ø9F{$# Ç Ê Ò É È tûïÏ%
_$# tbrãä.õ t © !$# $V J»uÏ% #Yqãè è%ur 4n? tãur öNÎgÎ/qãZã
| tbrã¤6 xÿtGtur Îû È,ù=yz ÏNºuq»uK ¡¡9$# ÇÚöF{$#ur $uZ/u $tB
! Mø)n=yz #x»yd W x ÏÜ »t/ y7oY»ys ö6ß $oYÉ)sù z>#xtã Í$¨Z9$# ÇÊÒÊÈ
$oY/u y7¨RÎ) `tB È@Åzôè? u$¨Z9$# ôs)sù ¼çmtF÷t÷zr& ( $tBur
tû ü ÏJÎ=»©à =Ï9 ô`ÏB 9 $|Á Rr& Ç Ê Ò Ë È !$oY/§ $oY¯RÎ) $oY÷èÏJy
$Z Ï$oYãB Ï$oYã Ç`»yJM ~Ï9 ÷br& (#qãYÏB#uä öNä3 În/tÎ/
?$¨YtB$t«sù 4 $oY/u öÏÿøî$$sù $uZs9 $oYt/qçRè öÏ e ÿ2 ur $¨Ytã $oYÏ
$t«Í h y $oY©ùuqs?ur yì tB Í#tö/F{$# Ç Ê Ò Ì È $oY/u $oYÏ?#uäur $tB
$oY¨?tãur 4n?tã y7Î=ßâ w ur $tRÌ øéB tP öqt Ïp yJ»uÉ)ø9$# 3
عبادت در 102
اسالم
سSSSلیم انصSSSاری Sبه پیSSSامبرSص گفت :من دارم از خداوند درخواست Sبهشت و طلب
نجات از آتش میکنم ،ولی زمزمة تو معاذ را خوب متوجه نیستم! پیSSامبر ص فرمSSودS:
«من و معاذ هم در همین باره زمزمه میکنیم»!.1
در صSSSحیح ،ضSSSمن حSSSدیث فرشSSSتگان سSSSیار آمSSSده است که خداوند از آنها وضع
بندگانش را میپرسد [با آن که خود آگSSاهتر اسSSت] و آنها میگوینSSد :در حSSالی از پیش
بندگانت آمدیم که تسبیح و تمجید تو میکردند .خداوند میفرمایSد :آیا آنها مSرا دیدهانSد؟
میگویند :نه ،پروردگارا Sتو را ندیدهاند بSSاز میپرسSSد :اگر میدیدند چکSSار میکردنSSد؟
میگویند :اگر میدیدنSSد ،خیلی بیشSSتر تمجیSSدت میکردنSSد .در ضSSمن از تو درخواستS
بهشت مینمودند S.میفرماید S:آیا بهشت را دیدهانSSد؟ میگوینSSد :خSSیر ،به عSSزتت سSوگندS
میگوینSSد :اگر میدیدنSSد ،بیشSSتر SآرزومندSمیدیدند چگونه بSSود؟ ندیدهاند .میگوید :اگر
آن میگردیدند S.فرشتگان میگویند :همچنین از آتش رهSSایی میجسSSتند .میفرمایSSد :آیا
میدهنSSد :سSSوگند Sبه عSSزت تSSو ،آن را ندیدهانSSد .میپرسSSد :اگر آن را دیدهانSSد؟ پاسخ
میدیدنSSد ،چه وضSSعی SمیداشSSتند؟ SمیگوینSSد :اگر آن را میدیدنSSد S،خیلی بیشSSتر از آن
گریSSزان میشSSدند S.خداوند میگویSSد :من شSSما را گSSواه میگSSیرم که آنها را آمرزیSSده و
خواستههاشان را دادم و از آنچه پناه میجستند ،مصون گردانیدم».2
قSSرآن و سSSنت نSSیز پر از تحسSSین خداوند Sاز بنSSدگانی است که درخواست بهشت و
مقامات آن را نموده و از آتش ترسیده و به خدا پناه بردهاند .پیSSامبرص به یSSاران خSSود
میفرمSSSود« S:از آتش به خSSSدا پنSSSاه ببرید» .3و به کسی که آرزومند همنشSSSینی Sبا او در
بهشت بود ،فرمود« :پس با سجدة زیاد ،مرا با خود شریک ساز».4
گفتهاند که :سعی در طلب بهشت و نجات از آتش ،چSSیزی است که صSSاحب دین از
امت خSSود میخواهد Sتا پیوست بیSSاد آنها بSSوده هرگز فرامSSوش Sنکنند و یک دلیلش هم،
این است که ایمان به آن دو (بهشت و جهنم) شرط رسSSتگاری SبSSوده ،فعSSالیت در جهت
حصول بهشت و رهایی از آتش محض ایمان میباشد.
ك والَ َدنْ َدنَ ;ةَ مع; ٍ َأل اهلل الْجنَّةَ وَأعُ;;وذُ بِ; ِ;ه ِمن النَّا ِر الَ ِ
;اذ ُأحس ; ُن َدنْ ; َد َنتَ َ َ -و قال له سلیم األنصاری «أم;;ا ِإنِّى َأ ْس ; ُ َ َ َ
1
َُ ْ َ
ال النَّبِ ُّى :أنا ومعاذ َح ْول ََها نُ َدنْ ِد ُن».
َف َق َ
« -إن اهلل تع ;;الی یس ;;ألهم عن عب ;;اده وه ;;و أعلم بهم فیقول ;;ون :أتین ;;اک من عن ;;د عب ;;ادک یهللون ;;ک ویکبرون ;;ک 2
ویحمدونک ویمجدونک فیقول عزوج;;ل :وه;ل رأونی فیقول;;ون :ال ی;ا رب م;ارأوک .فیق;ول عزوج;ل :کی;;ف ل;و
رأونی؟ فیقولون :لو رأوک کانوا لک أشد تمجیدا قالوا :یا رب ویسألونک جنتک فیق;;ول :ه;;ل رأوه;;ا فیقول;;ون
ال وعزتک مارأوها فیقول :فکیف لو رأوها فیقولون لو رأوها لکانو لها أشد طلبا قالوا ویستغیثون بک من النار
فیقول عزوجل :وهل رأوها؟ فیقولون ال وعزت;ک م;ا راؤه;;ا فیق;ول :فکی;ف ل;;و رأؤه;ا؟ فیقول;ون ل;;و رأوه;;ا لک;;انوا
أشد منها هرباء فیقول :إنی أشهد کم أنی قد غفرت لهم وأعطیتهم ما سألوا وأعدتهم مما استعاذوا».
-استعیذوا باهلل من النار. 3
ِ ِ
ك بِ َك ْث َرة ُّ
الس ُجود. ِ -
َأعنِّي َعلَى َن ْف ِس َ
4
پیSSSامبرص اصSSSحاب و امت خSSSود را به طلب بهشت برانگیخته و آن را برایشSSSان
توصیف و تعریف نموده است که درست تشخیص بدهند و گفته است :برای رسیدن به
بهشت کوشش نمایید! زیSSرا که دارای نSSوری درخشSSان ،بSSوئی نشSSاطانگیز ،همسSSرانیS
زیبSSا ،میSSوهای رسSSیده ،کSSاخی اسSSتوار و جویبSSاری SپهنSSاور میباشSSد S...تا پایSSان حSSدیث
صحابه گفتند یا رسولاللهص ما بدان خواهیم شتافت .گفت :بگوئید S:انشاءهللا.
اگر بخSواهیم SتمSام آنچه را که در سSنت از قSSول پیSامبرSص آمSده است که «هر کس
فالن کند و فالن کند ،خداوند او را داخل بهشت میبرد »Sبرای تشویق به کوشش برای
آن ،بSSازگوییم S،با آن که مفید و انگSSیزة عمل میباشSSد ،گفتSSاری طSSوالنی Sخواهد شد و
دربارة همة کارها این چنین است.
چگونه میشود کوشش برای پاداش و ترس از کیفSSر ،نادرست باشSSد ،در حSSالی که
پیامبرSص بدان ترغیب نموده است :به قول بعضی ،خداوند SسSSبحان دوست میدارد که
بندگانش از او درخواست Sبهشت کنند و هر کس طلب نکند ،از او خشSSمگین میگSSردد.
بزرگترین چیزی که قابل درخواست Sمیباشد ،بهشت است و بزرگSSترین چSSیزی که از
آن به خدا پناه برده میشود S،جهنم است.
هنگSSSSSامی که دل ،از مالحظة بهشت و جهنم و امید به این و هSSSSSراس از آن ،تهی
میگردد S،ارادهاش سست و همتش ناتوان و انگیزهاش گسسته میشود Sو هر چه بیشSSترS
خواسSSتار Sبهشت بSSوده و بSSرای آن تالش کنSSد ،انگSSیزهاش قویSSتر Sو همتش اسSSتوارتر و
جدیتش کاملتر میگردد Sو این به سادگی قابل درک و احساس اسSSت .اگر شSSارع چSSنین
چیزی را نمیپسندید ،برای چه بهشت را برای بندگان توصیف نموده و مجسم کرده و
شناسSSانیده است و تا آنجا که فکرشSSان کشش و گنجSSایش دارد ،به تفصSSیل شSSرح داده،
ولی چیزهای Sدیگر را به طSSور اجمSSال بSSازگو نمSSوده است و منظSSورش Sتنها تشSSویق Sو
واداشتن آنان به کوشش در جهت رسیدن بدان بوده است».1
امام ابن قیم ،به خاطر اختیار موضعی متوسط Sمیان صSSوفیان و علمSSایی که آنها را
مردود Sو منحرف Sشمردهاند ،پس از نقل سخن آن دسته و پاسخ این گروه میگوید:
«سخن درست و اثبات شده این است که گفته میشود S:بهشت ،صرفا ً عنوانی بSSرای
درختان و میوهها ،خوراک و شراب ،حورالعین ،جویها و کاخها نیست و بیشتر مSSردم
در فهم مصداق عنوان بهشت اشتباه میکننSSد .جنت اسSSمی است بSSرای مکSSان نعمتهSSایS
مطلق و کامل که از بزرگSSترین موهبتهSSای آن ،بهرهمنSSدی از نگSSرش به وجه کSSریم
خداوند Sو شSSSنیدن سSSSخن او و نعمت قSSSرب و رضSSSوان وی میباشد و هیچگSSSاه لذایذ
خوردنی ،آشامیدنی ،پوشیدنی و نقش و نگارهSSای Sآن ،با این لSSذت بSSزرگ قابل مقایسه
نمیباشSSد .کمSSترین پایه و سSSطح رضSSوان الهی ،از تمSSام بهشت و آنچه در آن وجSSود
دارد ،باالتر اسSت .چنانکه خداوند میفرمایSد 2﴾ ﴿ S:و آن
ش ْيًئا َأ َح َّ
ب ِإلَ ْي ِه ْم ِمنَ النَّظَ ِر ِإلَ ْي ِه .وفی حدیث آخر :أنه س;;بحانه إذا تجلی لهم َ « -ف َوهَّللا ِ َما َأ ْع َ
طا ُه ْم َ 1
ورأو وجهه عیانا ً نسوا ما هم فیه من النعیم وزهلوا عنه ولم یلتفتوا إلیه»
-مدارج السالکین ،ج ،2ص . 81-80 2
اصSSالح روان و تSSربیت درون آدمی و درسSSتی Sاخالق اسSSت ...وقSSتی Sکه ما بتSSوانیم با
وسSSیلة دیگSSری همچSSون تهSSذیب مجSSرد نفسSانی و تSربیت اخالقی و اجتمSاعی به نتیجة
مزبور Sبرسیم دیگر نیازی Sبه عبادات و شعائر و نمازها و آداب دینی نخSSواهیم SداشSSت.
زیSSSرا که همة اینها وسSSSیله هسSSSتند ،نه هSSSدف ،و ما که به هSSSدف مSSSورد Sنظر خداوند
رسیدهایم چه نیاز و التزامی به عبادت داریم؟
این اندیشة بیپایه و فریبکارانهای Sاست که بعضی از فلسفهبافان قدیمی Sو گمراهSSان
نورسیده بدان روی آوردهاند .دعوت باطلی برای هدفی باطل.
یگانه و انحصSSSار Sتوجه بSSSدو در همه حSSSال است و به دنبSSSال این هSSSدف ،رسSSSیدن به
منزلتهای Sواالی آخSSرت و تحقق بخشSSیدن به محبت خSSدا و این قبیل چیزها قSSرار دارد.
از جمله مقاصد وابستة عبادت ،پیراستگی نفس و به دست آوردن فضیلت میباشد.
شاطبی Sمیگوید :برای نمونه ،نماز را در نظر بگیرید ،اساس تشSSریع آن ،خضSSوعS
بSSSرای خداوند Sاز طریق Sاخالص توجه به سSSSوی او و ایسSSSتادن با حSSSالت کSSSوچکی و
میفرماید:
خواری Sدر برابرش و یادآوری Sذکر او به خویشتن میباشد .خداوند Sمتعال
(طه.)14 / ﴿﴾
«نماز را برای ذکر و یاد من بپای دار».
و نیز میفرمایدS:
﴿
﴾
(عنکبوت .)45 /
«نماز ،از فحشاء و بدی باز میدارد و ذکر خدا بزرگتر از آن است».
یعSنی در بر گSرفتن ذکر خSدا بSرای نمSاز ،ازجلوگSیری فحشا و منکSر ،بزرگSتر و
باالتر میباشد ،برای اینکه مقصSSود اصSSلی ،همSSان ذکرخداوند Sاست و در حSSدیث آمSSده
استِ« :إ َّن الْمصلِّى ينَ ِ
اجى َربَّهُ».1 ُ َ َُ
هدفهای Sفرعی ،مانند نهی از فحشSSاء و منکر و آسSSودگی Sاز فشSSارهای زنSSدگی ،در
ت ُق; ; َّ;رةُ َع ْينِي فِي
مرحلة بعSSدی قSSرار دارنSSد .هم چنانکه در حSSدیث آمSSده اسSSتُ « :ج ِعلَ ْ
ص; ; ; ِ
الة» .2و بSSرآوردن خواسSSتهها ،مانند نمSSاز خSSیر طلSSبی و نمSSاز حSSاجت و ...و ال َّ
درخواست Sرسیدن به بهشت و رهیدن از آتش که فایدة مخصوص عمومی است و نSSیز
قرار Sگرفتن در پناه خدا ،روایت شده است که« :هرکس نمSSاز صSSبح بگSSزارد ،پیوسSSته
در امان خدا خواهد بود» .3و نیل به عالیترین مقامها ،چنانکه خداوند در سSSورة اسSSراء
میفرماید:
﴿
(اسراء.)79 / ﴾
-احمد و نسائی و حاکم و بیهقی این را نقل کردهاند ولی در صحیح نیسSSت .یعSSنی :چشSSم روشSSنی 2
میگوینSSد :یک نفر این حSSدیث را شSSنید کSSه« :هر کس چهل صSSباح بSSرای خداوندS
اخالص ورزد S،سرچشSSSSSمههای Sحکمت ،از قلبش بر زبSSSSSانش نمایSSSSSان و جSSSSSاری
میگردند» .1او نSSSیز چSSSنین کSSSرد تا به حکمت دست یابد ولی دریچة حکمت به رویش
گشSSوده نشSSد! داسSSتان به گSSوش عSSالمی رسSSید و او گفت :این ،بSSرای حکمت اخالص
ورزیده است ،نه برای خدا!
خالصه این که هر دعSSوتی که مقصد اصSSلی عبSSادت را فرامSSوش SکSSرده بSSروی Sآن
خSSاک بیفشSSاند و مقاصد فSSرعی و تبعی را اسSSتحکام بخشSSیده همة رتوها را بSSروی Sآن
بتاباند ،باطل و بیپایه است ،زیرا با نخستین هدف عبادت و حتی با نخستین هدف دین
و بلکه با مقصود اصلی آفرینش Sانسان و آسمانها و زمین ،منافات دارد.
-من أصبح هلل أربعین صباحا ظهSSرت ینSSابیع الحکمSSة من قلبSSه علی لسSSانه این را رزین در کتSSاب 1
خويش افزون خواهد داد .و ا ّما آنان كه [از بندگى] ابا داشتند و كSSبر ورزيدنSSد،
آنSSان را به عSSذابى دردنSSاك عSSذاب مىكند و بSSراى خSSويش در برابر خSSدا يار و
مددكارى نيابند».
این متکبران ،شایستة آنند که از نور هدایت و روشSSنایی راه رشSSد ،محSSروم باشSSند،
زیرا که تکبر ،آنها را کور و الل میسازد و چه خوب گفته است خداوندS:
﴿
(اعراف.)146 / ﴾
«كسانى را كه در زمين به ناحق كبر مىورزند از [انديشه كSSردن در] آيات من
بSSاز خSSSواهم داشت و اگر هر نشSSانهاى ببينند به آن ايمSSان نمىآورند و اگر راه
راستى را ببينند ،آن را روش [خويش] بر نگيرند و اگر راه گمراهى را ببينند،
آن را روش [خSSSود] بر مىگيرنSSSد .اين از آن است كه آنSSSان آيات ما را دروغ
انگاشتند و از آن غافل ماندند».
خداوند ،احتیاجی به عبادت هیچ یک از مخلوقSSات SخSSود نSSدارد .او از همة جهانیSSان
بینیاز Sمیباشد .از این گذشته ،پرستندگان خدا کم نیستند S.زیرا که همة هستی با زبانیS
که برای ما غیرقابل فهم است ،او را عبادت میکنندS.
﴿
(اسراء.)44 / ﴾
«آسمانهای هفتگانه و زمین و هر کسی که در آنهاست ،او را تسSSبیح میکنند و
هیچ چSSSیز نیست که با سSSSتایش او تسSSSبیح نکنSSSد ،ولی شSSSما تسSSSبیح آنها را در
نمییابید».
از پرستندگان عاقل و اندیشمند نیز همین قدر کافی است که فرشSSتگان هفت آسSSمان
و تمام هستی را یادآوری کنیم که:
﴿
( ﴾ انبیاء.)20-19 /
«از عبادتش استکبار نمیکنند و خسSSته نمیشSSوند .شب و روز تسSبیح میگویند
و سستی پیدا نمیکنند».
اینهSSایی که خSSود را بزرگSSتر از این میپندارند Sکه خSSدا را عبSSادت کنند (عبSSادت را
کسر شأن خود میدانند) چه جایگاهی دارند؟! و چقدر واجب اهمیت میباشند؟!
عبادت در 112
اسالم
ق .روایت و تصحیح از حاکم. ِ -إنَّ َما بُ ِع ْثتُ ُألتَ ِّم َم َم َكا ِر َم اَأل ْخالَ ِ
1
است .و نیز آنها که امانتها و پیمانهای خود را مراعSSات میکننSSد .و کسSSانی که
نسبت به نمازهایشان مراقبت دارند».
ببینید چگونه اولین ویژگی Sمؤمنان را خشوع در نماز و آفرینش Sدر تداوم Sآن قSSرارS
داده است و نیز به زکات دادن که از جمله عبادات میباشد ،در ضمن فضSSائل Sاخالقی
دیگر ،توصیفشان نموده است.
در سورة معارج میخوانیمS:
﴿
﴾
(المعارج.)34-19 /
«به راستى كه انسSSان ناشSSكيبا آفريده شSSده است .هر گSSاه به او مصSSيبت رسSSد،
نگران .و چون آسايشى به او رسد ،بخيل .مگر نمازگزاران .همSSان كسSSانى كه
بر نمازشان پىگيرند .و كسانى كه در مالهايشان حقّى معيّن است ،بSSراى گSSدا و
محSSSروم .و كسSSSانى كه روز جSSSزا را تصSSSديق مىكنند ،و آنSSSان كه از عSSSذاب
پروردگارشان ترسانند .بى گمSان عSذاب پروردگارشSان ايمSنى ناپSذير است ،و
كسانى كه شرمگاههايشان را [پاك] نگSSاه مىدارند ،مگر از همسرانشSSان يا ملك
يمينهايشان ،كه [در اين صورت] آنSان نكSوهش ناپذيرند ،آن گSاه اگر كسى جز
اين را بجويد ،آنانند كه تجاوزكارند ،و كسSSانى كه آنSSان امانتها و عهدشSSان را
رعايت مىكنند ،و كسSSانى كه به شSSهادتهاى خSSود پايبندند ،و كسSSانى كه آنSSان بر
نمازهايشان محافظت مىكنند».
در این جا نیز سخن خود را با نماز آغSSاز و بSSدان تمSSام کSSرده است و تصSSدیق Sروز
دین و هراس از عذاب خدا را در کنار ویژگیهای Sاخالقی دیگر ،به آن افزوده است.
قرآن ،با در نظر گSSرفتن منابSSات و اعتبSSارات بخصSSوص ،گSSاهی به عبSSادت بیشSSترS
توجه میکند و گاهی به اخالق ،در سورة ذاریات ضمن معرفی تقواپیشSSگان ،توجه به
عبادت مالحظه میگردد.
115 ویژگیSهای عبادی و اخالقی مؤمنان
در این زمینSSه ،قبالً آیSSاتی از قSSرآن را خوانSSدیم و در این جا به توصSSیف SخSSدا از
بنSSSدگان نیکوکSSSارش در رابطه با رحمت و ایثSSSار و بخشSSSش ،اکتفا میکSSSنیم S.خداوند
میفرماید:
﴿
(انسان.)8 / ﴾
«و غذا را با وجود دوست داشتنش ،به درمانده و یتیم و اسیر میخورانند».
سSSپس انگیزههSSای واقعی و مقاصد قلSSبی آنSSان را آشSSکار سSSاخته و از زبSSان آنها
میگوید:
﴿
﴾
(انسان.)10-9 /
«جز اين نيست كه براى كسب خشنودى خداوند به شما خوراك مىدهيم .از شما
پاداشى و سپاسى نمىخSSSواهيم ،ما در روزى كه [رويهSSSا] تSSSرش شSSSوند و بس
دشوار است از پروردگارمان مىترسيم».
اخالق مSSؤمن از یک جهت دیگر هم عبSSادت محسSSوب میشSSود Sو آن این است کSSه،
معیSSSSار وی در سSSSSنجش فضSSSSیلت و رذیلت (خSSSSوبی و بSSSSدی) و مرجع اقSSSSدامات و
فعالیتهایش S،امر و نهی خدا میباشد.
ضSSمیر Sآدمی به تنهSSایی مصSSون از خطا نبSSوده و بسSSیارند افSSراد و جمعیتهSSایی که
دلهایشان به کارهای زشت متمایل گردیده است .1عقل به تنهSSایی نSSیز در امSSان نیسSSت،
زیSSرا که محSSدود به شSSرایط Sو موقعیتها و تحت تSSأثیر هوسSSها و کینهجوئیها SمیباشSSدS.
دلیل واضح گفتة مSSا ،اختالف پردامنة فالسSSفة اخالقی در مSSورد SمقیSSاس حکم اخالقی
میباشدS.
برای عرف نیز ،ثبSSات و عمومیSSتی نیسSSت ،بSSرای این که دربSSارة هر گSSروهی ،از
سرزمینی به سرزمین دیگر و منطقهای به منطقة دیگر ،تغییر شکل پیدا میکند.
بدین سSSبب ،فSSرد مSSؤمن به مبSSدأ و سرچشSSمة محفSSوظ و بیاشSSتباهی Sکه انحSSراف و
فراموشی Sندارد و تأثیرپذیر و ستمگر نیست ،متوسل میشود و آن ،حکم خدا است:
﴿(﴾ مائده.)50 /
«بSSرای کسSSانی که اهل یقین هسSSتند ،حکم چه کسی از خSSدا بهSSتر و نیکSSوتر
است».
-نگاه کنید Sبه بحث «خرافة الضمیر بال ایمان» درکتاب ما « اإلیمان والحیاة» ص .256 1
119 ویژگیSهای عبادی و اخالقی مؤمنان
بیSSان خالصه و بسSSیار SفشSSرده مطلب این کSSه :مSSؤمن ،خSSدا را بSSرای فضSSیلتطلبیS
نمیپرستد بلکه برای عبادت خدا ،کسب فضیلت میکند و میان این دو اگر دقت شSSود،
تفاوت بزرگی وجود Sدارد.
اصالحات اسالمی در زمینة عبادت
غیر خدا نباید پرستیده شود. -
اسالم عبادت را از قید و بند کاهنان نجات داد. -
مبنای پذیرش ،اخالص است. -
عبادت خدا فقط با شیوهای که خود تعیین کرده است. -
تعادل مادیت و معنویت. -
آسانی و گشایش. -
پیشگفتار
جSاهلیت ملعSون ،همه چSیز را به پSوچی و تبSاهی کشSید .اندیشSهها و عقیSدهها را فاسد
کرد .عبSSادات ،آیینهSSا ،اخالق و آداب ،الگوها و فرهنگها را بیمحتSSوا سSSاخته ،تمSSامی
زنSSدگی را به فسSSاد کشSSید و هیچ جنبهای از دین انبیSSاء خSSدا نSSیز از آسSSیب این تبSSاهی
فراگیر S،محفوظ نماند.
هنگSSامی که خداوند میخواست SآخSSرین فرسSSتادة خSSویش را با هSSدایت و دین حق
مبعSSوث نمSSوده بر همة ادیSSان غSSالب گردانSSد ،شSSعائر Sو عبSSادات رنگSSارنگی در جهSSان
وجود Sداشت که قسمتی از آنها بازماندة ادیان آسمانی پیشSSین و بخشی دیگSSر ،افزودهها
و پدیدههای زمینی نو در آمده و ابداعی بودند ،بعضی از آنها شکل و محتوای Sخود را
از دست داده بودند Sو بSSرخی دیگSSر ،با وجSSود مسخ محتSSوا ،شSSکل خSSود را حفظ کSSرده
بودند S.در نتیجه جهت آنها منحSSرف SگردیSSده و از کسی که شایسSSتة عبSSادت بSSود ،یعSSنی
خدا ،به سوی خدایان و یا واسطههای Sزمینی و آسمانی آنها برگردانیده شده بودند.
برخی از ادیSSان در مراسم و ظSSواهر SافSSراط SورزیدنSSد ،روح و اخالص خSSود را از
دست داده بودند و بعضی دیگSSر ،از قید و بند هر آیین و شSSکلی خSSارج گردیSSده و فاقد
مفهوم تعبد و آزمایش و بندگی شده بودندS.
ادیانی بودند Sکه از شSدت سSختگیری Sو فشSSار ،به صSSورت بند و زنجSSیری در آمSده
بودند Sو ادیان دیگری Sاز فرط Sنرمش و آسانگیری S،شکل بازی و سرگرمی SپیSSدا کSSرده
بودندS.
در چنین وقSSتی اسSSالم آمSSد ،اما نه به سSSوی افSSراط گرائید و نه با کوتSSاهی کننSSدگان
همداسSSتان شSSد ،بلکه از سSSوی خداونSSد ،یک «دین قیم» و بSSدون انحSSراف و افSSراط و
کوتاهی Sقرار داده شده و به گونهای درآمد که خداوند Sبه پیامبرش SمیفرمایدS:
﴿
121 اصالحات اسالمي در زمینة عبادت
-نگاه کنید Sبه کتاب «ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین» تألیف ابوالحسSSن نSSدوی ص ،37چSSاپ 1
دوم.
-حق آمد و باطل نابود شد .حقا که باطل نابودشدنی بود( .سوره اسراء ،آیه .)81 2
عبادت در 124
اسالم
از آن هم تاریخ این دین دچار مصیبت دو مرد تحریفگر شد :یکی از آنها مSSرد مSSذهب
بود و دیگری مرد حکومت.
اولی :همان «پولس مقدس» است که نشانههای مسیحیت را ناپدید ساخته نور توحید
را خاموش گردانیده و آن را با خرافSSات جSSاهلیت و بتپرسSSتی که از آن تSSأثیر پذیرفته
بود ،در آمیخت و دومی :امپراطور ،قسطنطین (کنستانتین) است که بازماندهاش را از
میSSان برداشSSت .وی اسSSقفها و بطریقها Sرا گSSرد آورد تا با هم گفتگو کنند و به عقیSSدة
مشSترکی SبرسSند .آنها هم سSرانجام Sبه این عقیSدة عجیب رسSیدند .ایمSان به خSدای پSدر
یگانه و به پروردگSSار ،عیسی مسSSیح ،پسر خSSدا ،خSSدای حقی از خSSدای حSSق! که از
روحالقدس در پیکر مادی متجلی گردیده ،به صورت انسSSانی از مSSریم بتSSول ،زاده شد
و رنج دید و سرکوب و کشته گردید و به دار آویخته شد و مدفون گردیدS...
و بدینترتیب ،مسیحیت ،مادة مرکبی شد از خرافات یونSSانی و بتپرسSSتی Sرومی و
آیین افالطونی مصری( Sنو افالطونی).
مسالة مهم و عجیب این است که آنها ،مسیحی را که در عبSSادت خSدا و اعSتراف به
عبSSودیت پروردگSSار خSSویش از همه جلSSوتر SبSSود ،پرسSSتیدند و در ضSSمن شخصSSیتهایS
روحانی مقدس و تصاویر Sو پیکرههای مذهبی را نیز معبود گرفته و در عبSSادت آنهSSا،
چنانکه سیل [مترجم قرآن به انگلیسی] دربSSارة مسSSیحیان قSSرن ششم گفته اسSSت ،حد و
مرزی Sنشناختند.
«و پیش از تو پیامبری نفرستادیم مگر این که به او وحی کSSردیم کSSه :معبSSودی
جز من نیست و فقط مرا بپرستید».
اسالم به سختی بر شرک تاخته است و از هر طرفی Sکمین گرفته و با همة سالحها
با آن جنگیSSSده و آن را گنSSSاه عظیم و گمSSSراهی بSSSزرگ و بSSSاالترین جSSSرم و خطSSSای
نابخشودنی ،معرفی Sنموده است.
﴿
﴾
(نساء.)116 /
«خداوند ،شرک به خود را نمیبخشد و چیزهای غیرشSSرک را بSSرای هر کسی
که بخواهSSد ،میآمSSرزد و کسی که به خSSدا شSSرک ورزد ،به گمSSراهی عمیقی
افتاده است».
در صحیح آمده است که« :هر کس در حال شرک به خدا بمیرد ،وارد آتش گردیSSده
است» .1و نSSیز «کسی که خSSدا را در حSSالی که چSSیزی را شSSریک او قSSرار نمیدهSSد،
مالقSSات کنSSد ،وارد بهشت گردیSSده و هر کسی در حSSال شSSرک بمSSیرد ،در آتش افتSSاده
است».2
هر گناهی ممکن است با فضل و بزرگSSواری خSSدا بخشSSیده و مSSورد شSSفاعت قSSرار
گیرد ،مگرشرک نسبت به خدای متعال.
در حدیث قدسی Sآمده است« :ای فرزندم آدم ،اگر با لغزشهایی Sبه انSSدازة حجم رویS
زمین با من روبرو شوی و بدون شرک مرا مالقات کنی ،با مغفSSرتی به وسSSعت روی
زمین ،با تو روبرو خواهم شد».3
در این آیات و روایات تصریح شSSده است که اهل توحید SخSSالص که هیچ چSSیزی را
برای خدا شریک قرار Sنداده باشند ،از آمرزشی Sاستثنایی برخSSوردار SمیگردنSSد S.زیSSرا
که توحید خالص ،گناهSSان و لغزشSSها Sرا هر چند که مانند کف دریا باشSSند میسSSوزاند،
همانگونه که شرک ،خوبیها را گرچه به شماره ریگها باشند از بین میبرد.
اسالم در موضعگیری قاطع خود نسبت به هر گونه شرک و ممنوع ساختن عبادت
غیر خدا ،کامالً حق داشته است.
َ « -منْ َماتَ َو ْه َو يَ ْدعُو ِمنْ دُو ِن هَّللا ِ نِ; ًّدا د ََخ; َل النَّا َر» «من لقي هللا وه;;و ال يش;;رك ب;;ه ش;;يئا دخ;;ل 1
الجنة ،ومن لقيه يشرك به شيئا دخل النار» روایت بخاری از قول ابن مسعود.
-به نقل از مسلم از جابربن عبدهللا. 2
ترمذی این روایت را تحسین نموده و از حدیث انس نقل کرده است .مسلم نSSیز مضSSمون آن را از
ابوذر نقل کرده و طبرانی عین آن را از ابوذر نقل نموده است.
127 اصالحات اسالمي در زمینة عبادت
عبادت [بنا به گفتة ابن سیده] نSSوعی خضSSوع است که جز بSSرای بخشSSندة بSSاالترین
گونههSSSای نعمت ،از قبیل حیSSSات ،فهم ،گSSSوش و چشم سSSSزاوار SنیسSSSت ...زیSSSرا که
ناچیزترین مقدار عبادت هم باالتر از آن است که در برابر کسی غیر از خدای سبحان
میباشد.1
انجام داده شود ،به همین جهت عبادت فقط شایستة خداوند
امSSSام رازی میگویSSSد :عبSSSادت ،نهSSSایت تعظیم Sاست و شایسSSSتة کسی جز بخشSSSندة
باالترین و بزرگSترین مSوهبت و نعمت ،یعSSنی هسSتی ،که امکSSان بهرهبSرداری از هر
چSSSیزی بSSSدان بسSSSتگی دارد ،نمیباشد .2این قSSSول خداوند نSSSیز بSSSدان اشSSSاره دارد که
میفرماید:
(مریم.)9 / ﴿﴾
«پیش از این تو را آفریدم در حالی که چیزی نبودی».
همچنین این آیه:
﴿ ( ﴾ بقره/
.)28
«چگونه به خدا کفر میورزید در حالی که مرده بودید و او زندهتان کرد».
و هر چیزی را که مورد Sاستفاده قرار میگیرد ،او آفریده است:
﴿( ﴾ بقره.)29 /
«او کسی است که هر چه در زمین وجود دارد ،را برای شما آفریده است».
و؛
﴿
(﴾... لقمان/
.)20
«آیا نمیبینید که خداوند آنچه را در آسمان و زمین است برای شSSما رام کSSرد و
نعمتهای ظاهری و باطنی را بر شما تمام گردانید».
و در این حقیقت شSSکی نیست که نعمتهSSایی که انسSSان را در همة اشSSکال و مراحل
حیSSSات فراگرفته و سSSSراپایش را میپوشSSSانند ،فقط از جSSSانب خSSSدا میباشSSSند ،چنانکه
میفرماید:
(نحل.)53 / ﴿﴾...
«هر نعمتی که دارید ،از خداست».
ابن قیم در کتاب «شفاء العلیل» میگوید« :پروردگار SمتعSSال ،بخشSSندة حقیقی انSSواع
نعمتهSSایی است که اهل زمین و آسSSمان از شSSمارش آنها ناتواننSSد .پدید آوردنشSSان یک
نعمت است ...گویا و نSSاطق ساختنشSSان یک نعمت ...گSSوش ،چشم و اندیشه دادنشSSان،
یک نعمت است ...و روزی Sفراوان بخشیدن به آنSSان با انSSواع و اقسSSام SگونSSاگون ،یک
نعمت ...شناساندن خودش به آنها از طریق Sاسماء و صفات و افعال خSSود ،یک نعمت
دیگر ...جاری ساختن ذکر خود بر زبان آنها و قرار Sدادن محبت و معرفت خویش در
دلهاشان ،نعمتی دیگر و نگهداری Sآنان پس از ایجاد ،نعمتی دیگر ...و قیام به مصSSالح
کوچک و بSSزرگ آنها یک نعمت اسSSت ...و راهنمSSایی Sبه عوامل مصSSلحت و معیشت
آنها ،نعمتی دیگر از جانب اوست و برشمردن نعمتهای خSSدا به تفصSSیل ،امکانپSSذیر و
در حد قدرت بشر نمیباشد.»S
بنابراین ،تنها او در خور پرستش و عبادت بوده کسی یا چیزی در زمین یا آسSSمان
نمیتواند همتای او تلقی شود.
اسSSالم ،از روی سSSختگیری و دشوارپسSSندی ،به چSSنین مبSSارزهای با شSSرک اقSSدام
نکرده است .زیرا که شرک [در حقیقت] ذلتی است که با کرامت انسان وفق SنمیدهSSد.
چه ذلSSتی میتواند SبSSرای انسSSان بSSاالتر از شSSرکی باشد که او را تسSSلیم جSSانوران و
جمادات میسازد و به ترس و امید بیپایه و موهومی گرفتار میکند؟!
گذشSSته از این که عامل انحطSSاط و آلSSودگی Sو پسSSتی انسSSان اسSSت ،خالف حقیقت و
تحریف Sواقعیت نیز میباشد .خداوند Sراست فرموده است که:
﴿
(حج.)31-30 / ﴾
«از پلیدی بتها کناره بگیرید و از گفتار ناروا بپرهیزید و برای خدا ،مخلص و
راست روش باشید و شرک نورزیSSد .هSرکس به خSSدا شSSرک ورزد ،مثل آنست
که از آسSSمان سSSقوط کند و مرغSSان او را (بSSدنش را) بربایند و یا بSSاد ،او را به
مکان دوردستی بیاندازد».
اسSSالم با این شSSرک انحSSرافی و گمراهگSSر ،در همة رنگها و گونههSSایش ،اعالن
جنگ نموده و ارزش انسان را باال برد و اعالم داشت که او مخلوقی ارجمند و ممتSSاز
است که به جانشینی Sخدا در زمین رسیده و بهترین شکل و نیکSSوترین SتSSرکیب را پیSSدا
کرده است:
﴿
(اسراء.)70 / ﴾...
«و ما آدمیان را گرامی داشته آنها را در خشکی و دریا به حرکت درآوردیم».
129 اصالحات اسالمي در زمینة عبادت
غیر از خداوند ،هر چSSیزی در زمین یا آسSSمانها خوانSSده شSSود ،مخلSSوق SنSSاتوانی که
نSSیرویی SنداشSSته و موجSSود نیازمنSSدی Sکه بر خSSود متکی نمیباشد Sو پدیSSدة ضSSعیفی که
قدرت نگهداری Sخود را ندارد بیش نیست.
﴿
-73 ( ﴾ حج/
.)74
«اى مردم ،مثلى زده مىشود ،به آن گوش فرا دهيد .آنان را كه به جSSاى خداوند
مىخوانيد ،نمىتوانند مگسى بيافريننSSد ،و لو بSSراى [آفSSرينش] آن [همگى] گSSرد
آينSSSد .و [حتّى] اگر مگس چSSSيزى را از آنSSSان بربايد ،نمىتوانند آن را از او
برهاننSSSد[ .هم] خواهنSSSده و [هم كسى كه از او] خواسSSSته شSSSده [بس] ناتوانند.
خداوند را چنSSان كه سSSزاوار اوسSSت ،قSSدر نشSSناختند .بى گمSSان خداوند توانSSاى
پيروزمند است».
﴿
(اسراء.)57-56 / ﴾
«بگو :کسانی را که به جSSای خSSدا و همانند او پنداشSSتهاید ،بخوانیSSد .آنها قSSدرت
رفع نSSSاراحتی شSSSما را ندارند و برگردانSSSدن را نSSSیز نتواننSSSد .کسSSSانی را که
میخوانند ،هر کدام نزدیکتر باشند ،وسیلهای برای نزدیکی به خSSدا میجوینSSد،
به رحمت او چشم دارند و از عذابش میترسSSند زیSرا که عSذاب پروردگSارت،
حذر کردنی است».
﴿
(﴾ اعراف/
.)194
«کسانی که آنها را به جSای خSدا میخوانیSد ،بنSدگانی مانند خودتSان هسSتند پس
بخوانیدشان تا پاسختان دهند ،اگر راست میگویید».
مالحظه میکSSنیم Sکه پیSSامبر اسSSالمص هرگونه زیSSادهروی Sدر احSSترام خSSود را که
متناسب با بندگی و عبSSودیت خSSدا نبSSوده و بSSرای او امتیSSازی نسSSبت به دیگSSران ایجSSاد
مینمSSود S،با شSSدت و قSSاطعیت SممنSSوع کSSرده و به یSSارانش میفرمSSود S:مSSرا همچSSون
مسیحیان که عیسی را بردند ،باال نبرید و فقط بگویید« Sبنده و فرستادة خدا» این حSSدیث
مورد Sاتفاق همگان است« .عبدهللا ورسوله».
نسائی از ابن عباس روایت نموده است که مردی به پیامبرSص گفت :هر چه خSSدا و
تو بخواهیSSد ،فرمSSود S:آیا مSSرا همتSSای خSSدا قلمSSداد میکSSنی؟ بگSSو« :هر چه خSSدا تنها
بخواهد».
طبرانی Sروایت میکند :در زمان پیامبرص منافقی بود که مسلمانها را آزار میداد.
بعضی از آنها گفتند برخیزید Sو برویم Sاز دست این منافق به رسول خدا اسSSتغاثه کSSنیم.
پیSSامبرSص فرمSSود« S:به من اسSSتغاثه نباید کSSرد و فقط خداوند شایسSSتة اسSSتغاثه است».
پیامبرSص بدینترتیب به آنها میآموخت که هر حقی را به صاحب آن بدهند و بنSSده را.
فقط بنده بدانند و پروردگار Sرا ،پروردگار.
نسSSائی از انس [با سSSند خSSوب] روایت کSSرده است که عSSدهای گفتنSSد :ای رسSSول
خSSداص ای بهSSترین ما و فرزند SبهSSترین مSSا ،ای مSSوالی ما و زادة مSSوالی مSSا! پیSSامبر
گفت :ای مردم ،حرف خودتان را بزنید و فSSریب شSیطان را نخوریSSد .من محمSSد ،بنSSدة
خدا و پیامبر Sاو هستم و دوست نمیدارم از حدی که خداوند SبSSرایم تعSSیین کSSرده اسSSت،
باالترم Sببرید و بنا به روایتی Sفرمود S:موال ،فقط خداوند تبارک و تعالی است.
تودة مردم همیشه گرایش به تعظیم Sرهبران دارند ،بعضی صادقانه و بعضی بSSرای
چاپلوسی S،چه رسد به اینکه رهبر مزبور ،پیامبر Sو حتی بزرگSSترین پیSSامبرSص باشSSد!
اما رسول اکSرمص به آنها آمSوخت که او را از حد بنSSدگی فراتر نبرنSSد« .من محمSد،
بنSSSده و فرسSSSتادة خSSSدا هسSSSتم» .همچنانکه یSSSاد داده است که هر روز ،نه مرتبSSSه ،در
نمازهای Sواجب ،گذشته از مستحبات ،هنگامی که برای تشهد مینشینید ،بگویندS:
«أشهد أن ال إله إال اهلل وأشهد أن محمداً عبده ورسوله».
حSرام نSیز ،چSیزی است که نSام غSیر خSدا بر آن بSرده شSود و نSیز آنچه که بSرای بتها
قربانی گردد.1
اسالم بدین ترتیب از توحید پشتیبانی Sکرده ،راههای نفوذ شرک را بسته است.
-نگاه کنید Sبه کتاب «الحالل والحرام» ما ،ص .48-46 1
عبادت در 134
اسالم
«آیا دیدی کسی را که معبود او هوای خودش بود .آیا تو وکیل او میشوی؟.»S
در همین روزگار Sما ،بتها و معبودهای Sگوناگونی SپیSSدا شSSدهاند که دلها و احساسSSات
و گرایشات مردم ،به سوی آنها کشیده شده ،به ذکرشان روی آورده ،به نامشان سوگند
خSSSSSSورده و در راه آنها جهSSSSSSاد میکنند و شSSSSSSهید میشSSSSSSوند S.این بتها عبارتند از
وطنپرستی ،قومیت پرستی و امثال آنها.
چون وارد مدارس میشSSوی ،در انجمنها و مجSSامع شSSرکت میکSSنی ،روزنامهها و
مجالت را میخSSSوانی و برنامة فرسSSSتندهها را گSSSوش میکSSSنی ،هیچ ذکSSSری از خSSSدا
نمیشنوی و جایی برای او پیدا نمیکنی .بلکه معبودهSSای دیگSSری را میبیSSنی Sکه همة
اندیشSSهها و احساسSSات و فعالیتهSSا ،جز مقSSدار انSSدکی ،به گSSرد آنها میچرخنSSد S.این
معبودها Sوطن ،قSSومیت [مثالً عSSربیت] یا جامعه یا نظSSام حکومSSتی Sو چیزهSSایی Sاز این
قبیل میباشندS.
اکنSSSون یکی از عادتهSSSای رایج ،افتتSSSاح برنامهها با نSSSام وطن یا قSSSوم و اگر خیلی
بزرگSSواری نشSSان داده شSSود ،به نSSام هللا و ملت با هم ،و سSSوگند SخSSوردن باسم وطن یا
ملت (سوگند به نSSامت ای سSSرزمین من!) و جهSSاد در راه وطن و یا عSSربیت میباشSSد،
اگرهم کسی در این راه کشته شود ،شSSهید وطن یا شSSهید عSSربیت و امثSSال آن محسSSوب
میگردد!
اسSSSتاد ،برنSSSارد لSSSویس میگویSSSد :هر پژوهنSSSدهای Sدر تSSSاریخ اسSSSالم ،از جریSSSان
شگفتانگیز مبارزة اسالم با پرستش بتهSSا ،از همSSان آغSSاز دعSSوت پیSSامبرص اطالع
دارد و میداند که محمدص و یSSSSارانش ،چگونه پرسSSSSتش خداوند یگانه را به جSSSSای
عادات شرکآمیز جاهلیت ،پشتیبانی Sو حمایت نمودند .درعصر ما نی مبارزة مشابهیS
جریSان دارد ولی نه بر ضد «الت» و «عSزی» و دیگر خSدایان جSاهلیت ،بلکه بر ضد
مجموعة بتهایی که نامشان «دولت»« ،نژاد» و «قومیت» میباشد.
اما این دفعه مالحظه میشSSود که تSSاکنون ،پSSیروزی با بتها بSSوده اسSSت!! بنSSابراین،
ترویج بدعت خاورمیانه روا داشت ،ولی با اینهمه در یادآوریها Sو گفتگوها ،کمSSترین
ظلم قلمداد گردیده است.1
اینها ،عبSSادت را به مکSSان معیSSنی که زیر سSSلطة خودشSSان باشSSد ،مقید نمودند و در
مکان دیگر جایز ندانستند S.همچنین مشروط به وجSSود SواسSSطة معیSSنی دانسSSتند Sکه کSSار
داللی میSSان خSSدا و بنSSدهاش را عهSSدهدار باشد و مقید به مراسم Sو تشSSریفات روحSSانی
ویژهای که بدون آنها پذیرفته نمیشودS.
همة این قید و بنSSدها ،مسSSتلزم مالیتها و دسSSتمزدهایی است که باید به روحSSانیون و
کاهنان تقدیم گردندS.
صلَّى» روایت از مسلم و س ِجدًا َوطَ ُهو ًرا َأ ْينَ َما َأد َْركَ َر ُج ٌل ِمنْ ُأ َّمتِي ال َّ
صاَل ةَ َ ُ « -ج ِعلَتْ لِي اَأْل ْر ُ
ض َم ْ 1
بخاری.
137 اصالحات اسالمي در زمینة عبادت
که برای مSSردم بنا شSSده و در سSSرزمین زنSSده کننSSدة خSSاطرات ابSSراهیمی Sو یادبودهSSای
محمدی ...و غیره که در بخش اسرار حج بیان خواهیم داشت.
﴾
(حدید.)4 /
«اوست كسى كه آسSSSمانها و زمين را در شش روز آفريد ،آن گSSSاه بر عSSSرش
استيال يافت .آنچه را كه وارد زمين مىشود و آنچه را كه از آن خSSارج مىگSSردد
و آنچه را كه از آسمان فرود مىآيد و آنچه را كه در آن فرا مىرود ،مىدانSSد .او-
هر جا كه باشيد -با شماست .و خداوند به آنچه مىكنيد ،بيناست».
قرآن ،رابطة انسان و خدا را از زبان ابراهیم تشریح نموده و میفرماید:
﴿
(شعراء .)82-78 / ﴾
«کسی که (آن خSSSدایی کSSSه) مSSSرا آفرید و هSSSدایتم میکنSSSد ،و کسی که تغذیه و
سیرابم میکند و چون بیمSSار شSSوم ،بهبSSودم میبخشد و کسی که مSSرا میمیراند
سپس زنده میکند و چشم دارم که گناه و اشتباهم را در روز دین فرو پوشاند».
همچنین برای نشان دادن نزدیکی Sخود به بندهاش میفرماید:
﴿
(ق.)16 / ﴾
«به راستى انسان را آفريدهايم و مىدانيم نفسش چه وسوسهاى به او مىكند .و ما
به او از رگ جان نزديكتريم».
و باز میفرمایدS:
﴿(﴾ واقعه/
.)85
«ما به او نزدیکتر از شما هستیم ولی شما بینش ندارید».
مفسSSران روایت کردهاند که مSSردی نSSزد پیSSامبرSص آمد و پرسSSید :آیا پروردگSSار Sما
نزدیک است تا با او مناجSSات کSSنیم یا دور است تا صSSدایش بSSزنیم؟ در پاسخ سSSئوال
فوق ،این آیه نازل شد:
﴿
(بقره.)186 / ﴾...
«وقتی که بنSSدگانم از تو راجع به من پرسش میکننSSد( ،پاسخ این است کSSه) من
نزدیک هستم و دعای درخواست کننده را به هنگامی که مرا میخواند ،اجابت
مینمایم».
عبادت در 140
اسالم
نکتة جالب در آیة فوق Sاین است که در بیش از ده جSSای قSSرآن از رسSSول اکSSرمص
پرسشهایی در موضSSوعات Sمختلف به عمل آمSSده و پاسخ همة آنها با کلمة «قل» همSSراه
گردیده است .مانند آیات زیر:
﴿(﴾... بقره.)189 /
«از تو سؤال میکنند درباره بدر و هالل ،بگو :در آن یقین اوقات است.»..
﴿(﴾... ...بقره.)219 /
«و از تو مىپرسند :چه چيز انفاق كنند .بگو :افزون [بر نياز خود را]».
طبق روش معمول آن آیSSات ،الزم بSSود در این جا هم گفته شSSود ﴿ :
قل ﴾ ولی اسSSSلوب آیه بSSSرخالف SمعمSSSول شSSSکل گرفته و
خداوند Sبه رسSSولش SدسSSتور نSSداده است که به مSSردم پاسخ گوید و خSSود ،شخص Sا ً گفته
اسSSت ﴾ ﴿ :و بنSSابراین داللت و الهSSام اسSSلوب مSSذکور Sدر وجSSدانها Sو
اندیشهها این خواهد بود که وقتی Sخداوند واسطهای میSان خSود و بنSدگانش قSرار نSداد،
مثل اینست که به رسولش Sبگوید که تو ،مانند پاسخ پرسشهای قبلی ،از قSSول من نگSSو،
بلکه بگذار خودم Sبه آنها بگویم که «من نزدیک هستم».
یکبSSار پیSSامبرSص دید که یSSارانش با صSSدای بلند دعا میکننSSد ،به آنها فرمSSود« S:چه
خبرتSان اسSت؟ شSما یک موجSود SناشSنوا یا غSایب (و دوردسSت) را نمیخوانیSSد ،بلکه
دارید کسی را میخوانید Sکه شنوا و نزدیک است و با شما است».
ص ; َّم َوالَ غَاِئبً;;اِ ،إنَّ ُك ْم تَ ; ْدعُو َن َس ; ِم ًيعا قَ ِريبًا َو ْ;ه َ;و ِ
« ْار َبعُ;;وا َعلَى َأْن ُفس ; ُك ْمِ ،إنَّ ُك ْم الَ تَ ; ْدعُو َن َأ َ
َم َع ُك ْم».
داشته و فقط آن بخشی را که از آیین ابراهیم به جا مانده و به شSSرک آلSSوده نشSSده بSSود نگSSه داشSSته
است.
143 اصالحات اسالمي در زمینة عبادت
﴿
﴾
(شعرا .)89-88 /
«روزی که نه مال و نه اوالد سودی را نمیرسانند ،مگر کسی که با قلب سSSلیم
در پیشگاه خداوند حاضر گردد».
این ،طرز نگرشی Sاست که بر ارزیابی امتیاز دینی مSSؤمن ،حSSاکم است و از آن به
برکت آموزشهای Sبازمانده از سنت ،که تمSSام جSSوانب زنSSدگی دیSSنی و اعتقSSادی را فSSرا
گرفته است و نSSیز اصل معیSSار قSSرار دادن نیت و قصد و روحی که منبع الهSSام کارها
میباشد Sو مالک ارزش اعمال مذهبی را تشSSکیل میدهSSد؛ رشد یافته و در نتیجSSه ،هر
نمونهای از انگیزههای خودبینی Sبا خودنمایی ،عمل نیک را بیارزش میسازد.1»S
بنابراین ،تکیهگاه اساسی در اسالم و محل نظر و توجه خدای متعال و مالک قبSSول
و رستگاری Sدر آخرت ،قلب میباشSSد S.پیSSامبرص در این بSSاره میفرمایSSد« :خداوند Sبه
پیکرهها و قیافههای Sشما نمینگرد ... Sبلکه به دلهای شما نگاه میکند».2
«بدانید که در بSSدن ،تکه گوشSSتی است که اگر اصSSالح شSSود ،همة بSSدن اصSSالح
میگردد Sو اگر فاسد شود ،همة بدن به تباهی میگراید Sو آن قلب است».3
ص َو ِر ُك ْم َوَأ ْم َوالِ ُك ْم َولَ ِكنْ يَ ْنظُ ُر ِإلَى قُلُوبِ ُك ْم َوَأ ْع َمالِ ُك ْم» به نقل از مسلم.
ِ« -إنَّ هَّللا َ الَ يَ ْنظُ ُر ِإلَى ُ 2
در مورد روزه نیز همینطور است ،یعنی روزهای که به تقوایی که قرآن حصSSولش
را وعده کرده است ،منجر نشود ،به درجة مقبولیت نزد خدا نایل نخواهد شد:
﴿
(﴾ بقره.)183 /
«ای کسانی که ایمان آوردهاید روزه گرفتن بر شSSما واجب گردید همچنانکه بر
امم پیش از شما واجب گردید تا شاید تقوا پیشه کنید».
در صورتی Sکه تقوای مورد Sنظر حاصل نشSSود ،شSSکم و فSSرج روزهدار SباشSSند ولی
زبان و اندامها و قلب روزهدار SنباشSSند ،چه بسا که آن روزه مSSردود و کوشش مربSSوط
بSSدان بینتیجه گردیSSده مصSSداق Sاین سSSخن پیSSامبرص باشد کSSه« :هر کس از گفتSSار و
کSSSردار Sدروغ دست بر نSSSدارد ،خداوند SنیSSSازی به دست برداشSSSتن او از خSSSوردن و
آشSSامیدن نSSدارد» .1و نSSیز این روایت کSSه« :چه بسا روزهداری که از روزة خSSود ،جز
گرسSSنگی فایSSدهای نمیبیند و چه بسا نمSSازگزاری Sکه از عبSSادت خSSود جز بیخSSوابی،
بهSSرهای نمیبSSرد .2»Sبا توجه به این نکSSات بSSود که مسSSلمانان صSSالح پیشSSین ،به روزه
داشSSتن و اجتنSSاب از بیهودهکSSاری و حSSرام ،همانگونه توجه میکردند Sکه از شSSراب و
طعام اجتناب میورزیدند.
حضرت عمر فرموده اسSSت :روزه ،فقط اجتنSSاب از خSSوردن و آشSSامیدن نیسSSت،
بلکه شامل دروغ و باطل و بیهودگی Sهم میشودS.
از حضرت علی نیز مانند این سخن روایت گردیده است.
جابر گفته است :هنگSSام روزهداری ،باید گSSوش و چشم و زبSSانت از دروغ Sو گنSSاه،
روزهدار Sباشند و از آزار خدمتگزار پرهیز کنی و متانت و آرامش خSود را حفظ کSنی
و روز صیام را با روزهای دیگر ،برابر نگیری.
میمون بن مهران میگوید S:کمترین درجة روزه ،خودداری از طعام است.
زکات و صدقه نیز همینطور است ،یعنی اگر همراه با خودنمایی و ناراحت ساختن
فقSSیر باشSSد ،فاسد و بیارزش میگSSردد ،مSSالی که از سSSوی شSSخص دارا به فقSSیر داده
میشSSود ،مهم نیست و آنچه اهمیت دارد ،درسSSتی نیت و صSSفای اخالق و خلSSوص دل
میباشد S.ابن عطاء میگوید S:کردارها اشSSکال و قالبهSSایی SهسSSتند که روحشSSان اخالص
است .آیات زیر ،حقیقت مزبور را به روشنی نشان میدهند:
﴿
﴾
(بقره.)263 /
بخاری.
-به روایت نسائی ،ابن ماجه و حاکم. 2
عبادت در 146
اسالم
«گفتار پسندیده و بخشش و گذشت ،از صدقهای که اذیت به دنبال داشSSته باشSSد،
بهتر است و خداوند بینیاز و بردبار است».
﴿
(بقره.)265-264 / ﴾
«اى مؤمنان ،صSSدقههايتان را با منّت [نهSSادن] و آزار [رسSSاندن] از بين مبريد
همچون كسى كه مالش را براى نماياندن به مردم انفSاق مىكند و به خSدا و روز
قيامت ايمان ندارد .پس داستان او مانند داستان سSSنگ صSSافى است كه بر روى
آن خاكى [پاشيده باشند] .آن گاه باران درشت دانهاى بدان در رسSSيد و [سSSخت
و] صSSافش برجSSاى گSSذارد[ .ريا كSSاران] بر چSSيزى از دسSSتاورد خSSويش دست
ندارند .و خداوند گروه كافران را هدايت نمىكند .و داسSSتان [صSSدقات] آنSSان كه
مالهايشان را براى كسب خشنودى خدا و استوار داشتن دل خويش [در مSSراتب
ايمان] انفSSاق مىكننSSد ،مانند داسSSتان بSSاغى [واقSSع] در پشSSتهاى است كه بSSارانى
درشت دانه بر آن ببارد آن گاه ميوههايش را دو چنSSدان به بSSار نشSSاند .پس اگر
[آن] باران درشت دانه هم به آن نمىرسيد ،باران ريزهاى [برايش بس بSSود] .و
خداوند به آنچه مىكنيد ،بيناست».
میشSSود؟ Sحتما صSSدقة دیگSSری SخSSواهم داد .صSSدقهاش را بSSرد و در دست یک شSSخص
ثروتمند گذاشSSت! گفتنSSد :امشب هم به یک ثروتمند صSSدقه داد! وقSSتی Sکه خوابیSSد ،در
خواب شنید که :صSSدقهات به دزد ممکن است او را از دزدی بSSاز دارد و صSSدقهات به
روسپی شاید سبب خودداری Sاو از فحشاء گردد و ثروتمند نیز از کار تو عبرت گرفته
و از ثروتی Sکه دارد ،انفاق نماید».
پیSSامبرص با چSSنین داسSSتانهایی SمیآمSSوخت که اخالص ،سرچشSSمة خSSیر و معیSSار
پذیرش است.
قرار گرفته است .ابوعبدهللا میگوید S:در احادیث پیامبر ،حدیثی جامعتر ،غنیتر و مفیدتر از این
حدیث وجود ندارد و عبدالرحمن بن مهدی شافعی ـ بنابر سخنی که البSSوطی از او نقSSل نمSSوده ـ و
احمد بن حنبل ،علی بن المدینی ،ابوداود ،ترمذی ،دارقطنی ،حمزه و کتانی اتفSSاق دارنSSد کSSه این،
یک سوم اسالم را تشکیل میدهد و بعضی گفتهاند یSک چهSارم آن را .ابن مهSدی گفتSه اسSت :در
سی شاخة علم وارد میشود و نیز گفته است :شایسته اسSت کSSه این حSSدیث در سSرآغاز هSSر بSSابی
قرار گیرد و شافعی گفته است :در شصت باب دخیل و مطرح است.
-به نظر میرسد که این خاورشناس از سخن علمSای سSنت بهرهبSرداری (همSراه بSا زیSادهروی) 2
کرده باشد که میگویند S:روایت این حدیث از قول پیامبر ص جز از طریق عمر صSSحیح نیسSSت
عبادت در 148
اسالم
این خاورشناس فرامSSوش کSSرده است که ارزش و پایگSSاه «نیت» در اسSSالم ،تنها به
این حدیث متکی نبوده 3و بر تصریحات و احادیث فراوانی اسSSتوار Sاست که روی Sهم،
یقین قطعی نسSSبت به این که اعمSSال وابسSSته به انگیزهها میباشSSند S،و این که هر کسی
بهرهمند از چیزی میشSSود که نیت کSSرده باشSSد ،به دست میدهند و اگر بSSرای نمونSSه،
کتSSابی همچSSون «الSSترغیب والSSترهیب» حافظ منSSذری Sرا به دست بگSSیریم SمیبیSSنیم که
دربSSاره ارزش و اهمیت نیت صSSحیح ،یSSازده حSSدیث و در مSSورد SتSSرغیب به اخالص،
سیزده حدیث و در بارة برحذر داشتن از خودنمایی ،بیش از سی حSSدیث روایت کSSرده
است .این مجموعه از احادیث و نظایر آن باضافة آیاتی که در قرآن آمدهاند ،سSSند یقین
میباشند.
به ارزش نیت در اسالم
(ضعیف است) و از طریق عمر نSSیز فقSSط روایت علقمSSه بن وقSSاص اللیSSنی و از طریSSق او ،بSSه
روایت محمدبن ابراهیم التمیمی و از او ،به روایت یحیی بن سعید األنصاری ،صحیح اسSSت و از
یحیی هم حدود دویست روایت یا بیشتر وجود دارد و بعضیها تا حدود هفتصSSد روایت شSSمردهاند
چنانکه در «الفتح» آمده است.
-ابن حجر در «الفتح» میگوید« S:در بیان معنی این حدیث ،روایات متعددی وارد شSSده اسSSت کSSه 3
به مطلق نیت مربوط میشوند ،مانند حدیث عایشSه و ام سSلمه کSه مسSSلم نقSل کSSرده «يُ ْب َعثُSSونَ َعلَى
نِيَّاتِ ِه ْم» و حدیث ابن عباس « َولَ ِك ْن ِجهَا ٌد َونِيَّةٌ» و حدیث ابوموسی « َم ْن قَات ََل لِتَ ُكSSونَ َكلِ َم SSةُ هَّللا ِ ِه َي
يل هَّللا ِ» :که این هم مورد اتفاق است و حدیث ابن مسعود «رب قتيل بين الصفين ا ْل ُع ْليَا فَ ُه َو فِي َ
سب ِ ِ
;و الَ يَ ْن; ِوى فِى َغزَ اتِ; ِه ِإالَّ
هللا أعلم بنيته» که احمد روایت کرده است و حدیث عباده « َمنْ َغ;;زَ ا َو ُه; َ
;وى» که نسSSائی نقلش نمSSوده و غSSیره کSSه بیSSان همهء نمونههSSا دشSSوار و طSSوالنی ِعقَ;;االً فَلَ;هُ َم;;ا نَ; َ
میشود».
149 اصالحات اسالمي در زمینة عبادت
بخوانید Sکه من میخوانم ،1»Sو راجع به حج فرمSSوده اسSSت« :مناسک خSSویش را از من
فرا گیرید».2
و از هر گونه نوآوری در زمینة دین و عبادت برحذر داشته است:
«فَِإ َّن ُك َّل ُم ْح َدثٍَة بِ ْد َعةٌ َو ُك َّل بِ ْد َع ٍة َ
ضالَلَةٌ».3
«هر کس که در مسائل ما چیز بیگانه و تازهای پدید آورد ،مردود است».
«هر کس به چیزی عمل کند که ما دستور Sندادهایم ،مردود Sاست».
بنابراین ،هیچیک از امامان مسلمین ،هر چند که از پایگاه علمی واالیی برخوردارS
باشSSند ،و هیچکSSدام از مجSSامع علمی و تحقیقSSاتی و مراکز فSSرهنگی با هر عظمSSتی که
دارند و هیچ گSSSروه بSSSزرگ یا کSSSوچکی Sاز مسSSSلمانان ،حق ندارند Sکه عبSSSادت و آیین
تSSازهای در دین خSدا ابSداع نمایند و یا چSیزی بر عبSادت پیشSSین بیافزایند و یا آن را از
کیفیSSتی که در زمSSان رسSSول خSSدا ص داشSSته اسSSت ،دگرگSSون سSSازند ،زیSSرا که فقط
خداوند ،قانونگزار و آیینساز است ،پیامبر ابالغ کننده و ما فرمان بSSرداریم Sو خSSیر و
خوبی ما هم در پیروی و فرمانبرداری Sاست:
﴿
عمران/ (﴾ آل
.)31
«بگو :اگر خدا را دوست میدارید ،از من پیروی کنید خدا نSSیز شSSما را دوست
بدارد و گناهانتان را بیامرزد که خدا ،آمرزندة مهربان است».
شیخ اإلسالم احمد حرانی /میگوید« :مجموعة دین ،عبارت از دو اصل است :اول
آنکه جز خدا را نپرستیم Sو دوم آنکه خSSدا را جز با روشی که خSSود معین کSSرده اسSSت،
نپرستیم و او را با بدعتها عبادت نکنیم .چنانکه فرموده است:
﴿
(کهف.)110/ ﴾
«پس هرکس به لقای پروردگارش امیدوار بود باید نیکوکار شود و عمل صالح
انجام دهد و هرگز در پرستش خداوند احدی را با او شریک نگرداند».
َاس َك ُك ْم» روایت ازنسائی ُ « -خ ُذوا َعنِّي َمن ِ 2
و این به معSSنی تحقق شSSهادتین اسSSت :شSSهادت به اینکه معبSSودی جز خSSدا نیست و
شهادت به اینکه محمدص فرستادة اوست.
پس ،اوالً :باید غیر خدا را عبادت نکنیم.
ثانیاً :محمدص رسول و ابالغگر فرمان اوست و بر ماست که سخن او را تصSSدیقS
و دستورش Sرا اطاعت نماییم .او روش عبادت خدا را به ما نشان داده و از عبادات نو
درآمد و ابSSداعی بSSاز داشSSSته و اطالع داده است که ایجSSاد پSSSیروی از اینگونه چیزها
ضاللت است.
خداوند SمیفرمایدS:
﴿
(﴾ بقره.)112 /
«آری کسی که تسSSSSلیم امر پروردگSSSSار گردید و روی به جSSSSانب او نمSSSSود و
نیکوکار گشت اجرش نزد پروردگارش خواهد بSSود و او را هیچ خSSوف و هیچ
حزن و اندوهی (در دنیا و آخرت) نخواهد بود».
این آیه متضSSمن تسSSلیم و اسSSالم در برابر خSSدا ،که مفهSSوم اصل اول و احسSSان که
معنی اصل دوم در کالم ابن تیمیه است ،میباشد.
و ما همانگونه که وظیفه داریم از غیر خدا نه هراسیم و جز بر خدا توکل ننماییم Sو
به غیر او متمایل نباشیم Sو تنها از او یاری بخواهیم و عبادتمان فقط بSSرای او باشSSد ،به
همین سان موظفیم Sکه از پیامبرص اطاعت و پSSیروی نمSSوده و از او سرمشق SبگSSیریم.
حالل چیزی است که او حالل دانسته و حرام آنست که او حSSرام کSSرده و دین همانست
که وی تعیین کرده است.1»...
خSSود ایمن نگذاشSSته ...و دریچههSSایی از فسSSاد را بSSروی Sآنها گشSSوده است که هرگز
نتوانند Sبست.
از طریق بدعت بود که شرک و بتپرسSSتی Sبرملتها و حSSتی کسSSانی که اهل کتSSاب
آسمانی بودند ،هجوم آورد و باعث گردید که چیزهایی را بدون دلیل ،همتای خدا قرار
دهند.
از راه بدعت بود که وسواس Sو افراط Sدر دین راه یافت و سختی و زحمت و بنSSدها
و زنجیرها ،پیروانش را فرا گرفت .مردم ،انSSواع رنگSSارنگی Sاز شSSعائر و آداب دیSSنی
اختراع کردند Sکه همة آنها مایة دردسر Sو ظلم و تکالیف طاقتفرسا میباشندS.
از طریق بدعت بود که غالیSSان ،زیورها و نعمتهSSای Sحالل خSSدا را حSSرام شSSمردندS،
دنیا را به نSSام دین رها کردند و آبادیها را با ادعSSای ایمSSان ،تخSSریب نمودند و به خیSSال
پیدایش روح ،بدن را آزار دادند!
در اثر همین بSSدعتها بSSود که تحریفSSات سSSهمناک و انحرافSSات Sزشت و رسSSوا Sدر
بسیاری Sاز ادیان روی Sداد و کسانی عامل این بSSدعتها بودند که «سعیشSSان در زنSSدگیS
دنیSSا ،بیراهه رفت و در جهت بیهSSودهای مصSSرف شد و خیSSال میکنند Sکه دارند کSSار
خوبی میکنند.»S
کافی است در ابداع رهبSSانیت از طSSرف مسSSیحیان و خصSSایص آن از قبیل افSSراط،
سختگیری S،ظلم به طSSبیعت انسSSانی و گریز از فطSSرت دقت کSSنیم تا دریSSابیم Sکه اندیشة
بشر در صورتی Sکه تنها حرکت کند ،و به پیوند الهی چنگ نزند ،و از نور هSSدایت او
برخودار نباشد چگونه به انحراف کشیده میشود و چگونه به سرگردانی Sو بیعSSدالتی
میافتد Sو با اینکه خواست و انگیزهاش به خیال خود ،نزدیکی Sبه خداسSSت ،بزرگSSترین
حماقتها Sو نادانیها Sرا مرتکب میشود.1
همچSSنین مشSSرکان عSSرب را میبیSSنیم Sکه چگونه بتها را معبSSود Sگرفتند و سSSنگها و
مجسSSSمهها را پرسSSSتیدند تا به خSSSدا نزدیک شSSSوند! زیSSSرا که پایة حقیقی شSSSرک هم
بدعتگزاری Sاست و چگونه تحت تأثیر شیاطین به تحریم Sحیوانات و محصوالت Sحالل
خدا پرداختند و حتی ذبح فرزندان جگرگوشة خSSود را وسSSیلة تقSSرب به خSSدایان خیSSالی
پنداشتند Sتا دینشان را به وارونگی Sو خودشان را به انحطSاط SگرفتSار SسSازند .و حاضر
شSSدند که زن و مSSرد ،به صSSورت لخت مSSادرزاد ،بSSدون احسSSاس شSSرم و پSSروایی به
گردخانة خدا بچرخند و با این عمل خود ،گمان تقرب به خداوند داشته باشند؟!
در سورة انعام نمونههایی از این بدعتها و تحریمهSSای SخودسSSرانه را میخوانیSSد...،
آنجا که میفرماید:
-نمونههایی از این افراطگرایی را ضمن بیان اصل «تعادل میان مادیت و معنویت» خاصرنشان 1
خواهیم کرد.
153 اصالحات اسالمي در زمینة عبادت
و اخSتراع برداشSSتند Sو شعارشSSان این شد که نسل اول بSرای نسل بعSدی چSSیزی ننهSاده
اسSSت!! اما در زمینة دین ،انSSواع شSSکلها و گونههSSای عبSSادی خودسSSرانه و بیدلیل را
اختراع ابداع کردند.
انجیل میگوید :فرد توانگر ،به ملکوت آسمان راه نمییابد مگر وقSSتی Sکه شSSتر ،از
سوراخ سرسوزن عبور کند! و مسSSیح به جSSوانی که به آیین او گرویSSده بSSود گفت :اگر
میخواهی Sبه کمال دست یابی ،برو و هر آنچه داری بفروش و به تهیدستان بده ،سپس
بیا و پیرو Sمن بSSاش .همچSSنین به شSSاگردان خSSویش فرمSSود« S:در پی تSSأمین خSSوردنی و
آشامیدنی Sمباشید و سعیتان در این جهت نباشد ،زیرا که غیر مؤمنان دنبال این چیزها
میروند».
راه میرفتنSSSد S.در ضSSSمن ،اکثرشSSSان در غارهSSSای محل حیوانSSSات وحشی و چاهها و
گورستانها SمسSSکن گزیSSده با گیSSاه و علف تغذیه میکردنSSد S.همچSSنین شستشSSوی SبSSدن را
مخالف تصفیة روح میشمردند Sو از شستن اندامها احساس گناه میکردند و زاهدترین
و بSSاتقواترین اشSSخاص نSSزد آنSSان ،کسSSانی بودند که از طهSSارت دورتر و به کثSSافت و
نجاست آلودهتر بودند.
«تهنیس» راهب میگویSSد« S:راهب آنتSSونی Sدر طSSول زنSSدگی SخSSویش ،مSSرتکب گنSSاه
«پاشستن» نگردید Sو راهب آبراهام ،در مدت پنجاه سSSال ،به صSSورت Sو پSSای خSSود آب
نزد! راهب اسکندری در زمانهای بعد با نگSSرانی گفته اسSSت :دریغSSا! زمSSانی ما روی
شسSSتن را حSSرام میشSSمردیم Sولی اکنSSون به جSSایی رسSSیدهایم که باید حSSتی به حمSSام هم
برویم!!
راهبSSSان در شSSSهرها و آبادیها میگشSSSتند Sو کودکSSSان را میربودند Sو به بیابانها و
صSSSومعهها میبردنSSSد .آنها بچهها را از دامن مSSSادران جSSSدا میکردند Sو تحت تSSSربیت
رهبانی SقSSرار SمیدادنSSد S.دولت دخSSالتی در این جریSSان نمیکSSرد و تSSودة مSSردم و افSSراد
بیخبر Sهم یاریشان میدادند Sو کسانی را که از پدر و مSSادر خSSویش دوری SگزیSSده و به
رهبانیت روی Sآورده بودنSSد ،تمجید و تحسSSین میکردند و خالصSSه ،راهبSSان بSSزرگ و
میگویند« :وقتیS شدهاند ،تا آنجا که نامآور مسیحی به عنوان مهارت در دزدی شناخته
که مSSادران ،راهب «امSSروز» را میدیدنSSد ،فرزندانشSSان را در خانه پنهSSان میکردنSSدS.
پSSدران و مSSادران بچهها اختیSSاری SنداشSSتند Sو قSSدرت و حق سرپرسSSتی بچههایشSSان به
راهبان و کشیشان منتقل گردیده بود.
راهبانی Sکه دلهایشان از مهر و محبت سرشار و دیدگانشان اشکبار بSSود ،نسSSبت به
پدران و مادران بچهها ،سنگدل و خشک دیده میگردیدند S،مادران بیفرزند ،همسSSران
را بیوه و فرزندان را یتیم میساختند Sو آنها را چنان میکردند که دست گدایی به سوی
مردم دراز کنند و عزم بیابانها Sنمایند .تنها سعیشان این بود که در آخرت نجات یابند،
حSSSSال بمیرند یا بمانند مهم نیسSSSSت« .لیکی» در این زمینه حکایSSSSاتی Sدارد که چشم را
پراشک و دل را اندوهگین میسازندS.
از سایة زنها میگریختند Sو از نزدیکی و همنشینی با آنان احساس گنSSاه میکردند و
معتقد بودند که همراهی و گفتگو با آنSSان [گر چه مSSادر ،همسر یا خSSواهر فSSرد باشSSند]
اعمSSSSال و زحمSSSSات معنSSSSوی Sرا باطل میگرداند ... Sو از این چیزهSSSSای SخنSSSSدهدار و
گریهآور ،سخن فراوان گفته است.1
است حیوانSSات ،به خSSاطر حفظ هSSدایتی که آفریدگارشSSان مSSوهبت نمSSوده اسSSت ،از او
مصلحتشناستر باشند .اما این ،از فطSSرت و سرشت خلقت خSSویش هم خSSارج شSSده و
پروردگارش Sفراموش کرده و او هم وجود Sو خصایص و عوامل کمال و پیراسSSتگی و
خوشبختی دنیا و آخرت را از یادش برده است .خداوند SمیفرمایدS:
﴿ ...
(کهف.)28 / ﴾
«و هرگز از آنکه ما دلهای آنها را از یاد خود غافل کردهایم و تابع هSSوای نفس
خود شدند و به تبهکاری پرداختند ،متابعت مکن».
از یSSSاد پروردگSSSارش Sغافل شSSSده و همین غفلت ،بSSSاعث از دست دادن کSSSار و دل
خSSویش گردیSSده و بنSSابراین ،تSSوجهی Sبه مصSSالح و کمSSال و عوامل تزکیة روان و قلب
خود نداشSSته ،فSSرد ضSSایع و پریشSSان حSSال و فراموشSSکاری Sاست که سSSرگردان شSSده و
راهی نمییابدS.
کSSار و نتیجة عبSSادات اینست که دست انسSSان را بگیرند تا اعمSSال دنیSSای او را به
گرداب فراموشی در نیافکنند که خدا را از یاد او ببرند تا خدا نیز خSSودش را از یSSاد و
خاطرش بزدایدS.
عبادات میباید Sبرای کسی که موالی خSSود را فرامSSوش نمSSوده و یا از عSSاقبت کSSار
خSSویش غفلت ورزیSSده اسSSت ،بیSSدار و تSSذکر دهنSSده باشSSند و سSSپس بگذارند Sکه به کSSار
دنیای خود بازگشته و به تالش خود ادامه دهد.
برای ما همین بس که آیات زیSSرین از سSSورة جمعه را بخSSوانیم تا بفهمیم که چگونه
فرد مسلمان را در وضعیتی Sمیان دنیا و آخرت قرار دادهاند:
﴿
( ﴾ جمعه.)10-9 /
«ای کسSSانی که ایمSSان آوردهایSSد ،وقSSتی که در روز جمعه به نمSSاز فSSرا خوانSSده
میشوید ،به ذکر خSSدا بشSSتابید و معامله را رها کنیSSد .این ،اگر بدانیSSد ،برایتSSان
بهتر است .وقSتی که نمSاز انجSام شSد ،در زمین پراکنSده شSوید و از فضل خSدا
بجویید و او را بسیار یاد کنید تا رستگار شوید».
برنامة مسلمان بدین قSSرار SاسSSت :کSSار و معامله پیش از نمSSاز ،آنگSSاه نمSSاز و رویS
آوردن به ذکر خSSدا و سSSپس [بعد از پایSSان نمSSاز] پراکنSSده شSSدن در زمین و جسSSتجویS
فضل خدا ،و منظور از فضل خدا در اینجا روزی Sو کار میباشدS.
159 اصالحات اسالمي در زمینة عبادت
قرآن ،فقط دو گروه را ذکر میکند :جویندگان دنیا ،که بهرهای در آخSSرت ندارند و
آنها همان گروهی هستند که خداوند در آیة دیگری Sبه آنها نوید میدهد که:
﴿
﴾
(اسراء.)18 /
«هر کس جویا و خواهان چیزهای زودگSذر و نزدیک باشSد ،آنچه بخSواهیم در
همین کوتاهمSSدت به او میدهیم و سSSپس جهنمی قSSرار میدهیم که به صSSورت
نفرتانگیز و مطرود در آن داخل میشود»
وگSSSروه دوم :جوینSSSدگان دنیا و آخSSSرت که نیکی و خوشSSSبختی هر دو جهSSSان را
میخواهند Sو دعایشان اینست که« :پروردگارا نیکی دنیا و نیکی آخSSرت را نصSSیب ما
قSSرار ده» هرچSSیزی را که خواسSSته باشی میتSSوانی مصSSداق و معSSنی حسSSنه (نیکی)
بگSSیری ،از جمله تندرسSSتی ،زن خSSوب و صSالح ،فرزنSSدان نیکوکSSار ،دانش سSودمندS،
روزی SفSSراخ ،محبت مSSردم یا چSSیزی از این گونSSه ،همة اینها تحقق عیSSنی حسSSنة دنیا
هستند.
قرآن دستة سومی Sکه [برحسب تقسیم عقلی] عبارتند از گروهی Sکه نه نیکی آخرت
را میطلبند و نه هSSوس چSSیزی در دنیا دارنSSد ،را ذکر ننمSSوده اسSSت .گویا میخواهدS
بگوید که :چنین گروهی در میان مردم یافت نمیشود .بدینسان ،زنSSدگی Sبه همة رنجها
و ضSSروریات گونSSاگونش ،جوینSSدة آخSSرت را وا میدارد که راه دنیا را بSSرایش آسSSان
ساخته و در به جای آوردن حقSSوق آن و تSSأمین لSSوازم Sو مقتضSSیاتش آن را یSSاری داده،
سختیهایش Sرا سبکتر گرداند.
بعد از آن خاطر نشان میکند که فروگذاری دنیا و بیهوده تلقی شSSدن آن در حسSSاب
جویندة آخرت ،پدیدهای مذموم و خارج از روش فطرت و طریقة دین است.
به همین سSSSبب ،رسSSSول خSSSداص اندیشة بریSSSدن از دنیا بSSSرای میل به آخSSSرت و
گوشهگیری Sمطلق برای عبادت خدا را نمیپسندد Sو هر گاه در میان یSSارانش آثSSاری از
گرایش به چنین رفتاری Sکه در برخی از مذاهب دیگر وجود دارد ،مالحظه مینمSSودS،
کج فکریSهایشان را اصالح و به روشی Sصحیحتر و استوارتر هدایتشSSان میداشت که
«بSSرای ما (در دین مSSا) رهبSSانیت مقSSرر نشSSده است» تا آگSSاه باشSSند که اسSSالم ،دین
گوشهگیری Sو دوری Sاز خلق نیست ،بلکه دین زندگی و پیشرفت و آبادانی است.
و زیر پا نهSSادن ضSSروریات SزنSSدگی Sبه خSSاطر آن ،از نظر اسSSالم و پیSSامبر SاسSSالم
غیرقابل پذیرش میباشدS.
عبدهللا بن عمرو بن عاص ازدواج نمود .وی جوانی درستکار Sو شبانهروز Sمشغول
عبSSادت و روزه و نمSSاز بSSود .پSSدرش عمSSرو نSSزد همسSSرش رفت و از رفتSSارش با او
پرسش نمود ،او مؤدبانه پاسخ داد :عبدهللا مرد بسیار خوبی است که از وقتی Sبه مSSنزل
شما آمدهام ،یکبار به بستر ما نیامده است .عمرو از پسرش نزد رسول خداص شکایت
نمود و پیامبرص به دنبال او فرستاد Sو او آمد...
...بگذارید SامSSام مسSSلم داسSSتان را از زبSSان خSSود عبدهللا نقل کنSSد ،او میگویSSد S:من
همیشه روزه میداشتم Sو هر شب قرآن میخوانSدم .وقSتی Sکه پیSامبرSص خSبردار گشت
فرمSSود :آیا تو روز را روزه میگSSیری و تمSSام شب را قSSرآن میخSSوانی؟ گفتم :آری یا
رسولاللهSص و از این کار منظوری Sجز خیر ندارم.
فرمود :برای تو در هر ماه سه روز روزه کافی است( .بنا به روایتی Sدیگر ،روزة
سه روز Sهر مSSاه ،ماننSSدة روزة همة مSSاه اسSSت) گفتم :یا رسSSولاللهSص من بیش از آن
توانائی Sدارم .گفت :همسرت نیز بر گردن تو حقی دارد و دوستانت Sبر تو حقی دارند،
بدنت هم حقی دارد ...مانند داود پیSSامبر روزه بگSSیر که عابSSدترین مSSردم بSSود .گفتم :یا
رسولاللهSص روزة داود چگونه بود؟ فرمSSود :یک روز ،روزه میگSSرفت و یک روز
افطار Sمیکرد( .به روایتی S:و این نزد خدا بهترین روزه اسSSت) همچSSنین گفت :پس در
هر بیست روز Sبخوان .گفتم :بیشتر از این را میتSSوانم ،گفت :پس در هر ده روز Sیک
دور بخوان .گفتم :یا رسولاللهSص ،من قSSدرت بیشSSتر Sاز آن را دارم .گفت :پس در هر
هفت روز بخوان و بیش از این مخوان ،زیرا که همسرت و دیدارکننSSدگان و بSSدنت هم
بر تو حقی دارند.
پیSSSامبر Sص به او این درس را تلقین کSSSرد و آمSSSوخت که زنSSSدگی حقSSSوق دارد که
میباید Sادا نمود ،همانطور که آخرت نیز حقوقی Sمستلزم رعایت دارد و عدالت ایجSSاب
میکند که حق هر صاحب حقی به او داده شود.
این تمایل چند بار برای عدهای پیش آمد و پیSSامبر Sص در برابر آن ایسSSتادگی نمSSود
تا خطرش مرتفع گردد و شعلهاش دامنگیر نشودS.
انس بن مالک روایت میکند که« :جمعی از یاران پیSSامبرSص به خانة همسSSران آن
حضSSSSSرت رفتند Sو در بSSSSSارة عبSSSSSادتش پرسش نمودند و معلSSSSSوم شد آنچنانکه آنها
میپنداشSSتهاند ،همیشه در رکSSوع و سSSجود Sو هر شب به عبSSادت ایسSSتاده و هر روز
روزهدار Sنیست که چشSSمش را خSSوابی و بSSدنش را آسایشی Sو زنSSانش را بهSSرهای از
همنشینی Sاو نباشد و چون همسرانش آنها را از نحوة عبادت پیامبر Sآگاه ساختند گSSویی
باز هم متوجه نشده و عطش آن نسبت به عبادت فرو ننشست و گفتند :ما کجا و رسول
خدا ص کجا؟! خداوند گناهان گذشته و آیندة او را آمرزیده است!
یکی از آنها گفت :اما من همیشه شSSبها را به نمSSاز میگSSذرانم S.دیگSSری گفت :و من
از زنان دوری Sجسته و هرگز ازدواج نمیکنم S...در این هنگام پیامبر Sفرمودند :که من
عبادت در 162
اسالم
از همة شما بیشتر تSSرس و پSSروا دارم ولی هم روزه میگSSیرم Sو هم افطSSار Sمیکنم ،هم
نماز میگزارم و هم میخوابم Sو با زنان نزدیکی Sمیکنم و کسی که از شSSیوة من رویS
بگرداند ،از من نیست.1
ِ ِ
;ال َك;ا َن ُم َع;اذُ بْ ُن َجبَ ٍ;ل َي;ُؤ ُّم َق ْو َم;هُ فَ; َد َخ َل َح; َ;ر ٌام َو ُه َ;و يُ ِري ُد َأ ْن يَ ْس;ق َى نَ ْخلَ;;هُ فَ; َد َخ َل ال َْم ْس;ج َد س بْ ِن مالِ; ٍ
;ك قَ; َ َ -ع ْن َأنَ ِ َ
2
در عوض ،آن را متوجه امام و فقیه بزرگوار Sمردم ،معاذبن جبل کرد« :ای معاذ مگر
تو گزارشگر Sو بازپرسی؟»
اسالم ،چنین است :دینی که از دنیا نمیبرد و دنیایی که بر دین ستم روا نمیدارد!
آسانی و گشایش
ششمین اصلی که اسالم در موضSSوع عبSSادت مSSورد Sتوجه قSSرار داده اسSSت ،راحSSتی و
رفع تنگی و دشواری Sو زدودن سختیها و گشودن بندها و برداشتن بارهSSای SسSSنگین از
گردن مکلفین است ،بارهای گرانی که در بعضی ادیان گذشته ،مانند یهSSودیت به چشم
میخورند .از این رو به مؤمنین یاد داده است که در دعای خود بگویندS:
﴿
﴾
(بقره.)286 /
«پروردگارا ،بار سنگین را بدانگونه که بر افSSراد قبل از ما تحمیل نمSSودی ،بر
دوش ما نگذار».
مراد از «اصر» بار سنگین است و این واژه ،ترسیم کنندة تکSSالیف سSSختی است که
در آیین پیشینیان وجSSود داشت که از جملة این مSSوارد ،مراسم عیSSدهای مSSذهبی یهSSود،
یعSSنی «عید فطSSیر »Sو «عید برداشت» و «عید مظSSال» و عید شSSنبه میباشSSند Sکه در آن
کوچکترین Sکاری نباید انجام گیرد و هر کس روز شنبه کار کند ،کیفرش مرگ اسSSت.
همینطور شنبة مزارع ،که در هر هفت سSSال ،یکسSSال به عنSSوان شSSنبة زمین محسSSوب
گشSSته و در آن سSSال چSSیزی کاشSSته نمیشSSود Sو میSSوة باغها چیSSده نمیشSSوند ،زمین
تهیدستان و جانداران بیابان میخورند ،و نSSیزبیاستفاده میماند و محصول باغها را
تکSSالیف عجیSSبی از قبیل تحSSریم Sطبخ بزغالة شSSیرخوار Sرا میتSSوان برشSSمرد و اینکه
وقSSSتی Sیک گSSSاو ،زن یا مSSSردی را میزد و میکشSSSت ،آن را سSSSنگباران میکردند و
گوشتش را نمیخوردند و از این نمونهها فراوان است.
چنین سختگیری Sو زحمت آفرینی تنها در آیین یهود نبSSوده و بر اغلب آیینهSSای پیش
از اسالم اگر نگوییم Sبر همه ،حکمفرما Sبوده است.
عالمه سلیمان الندوی Sمیگوید« 1:هیچ دینی خالی از عبادت خدا نیست ،اما پSSیروان
ادیان باسSSتانی SچSSنین میپنداشSSتند Sکه دین ،خواسSSتار Sآزار و شSSکنجة بSSدنهای آنهاست و
مقصود از عبادت ،رنج دادن به اندامها میباشد و افزایش رنج و محنت بدن ،پاگیزگیS
روح و پیراستگی درونی Sبوجود میآوردS.
-از کتاب «الرسالة المحمدیة» سخنرانی هشتم ،ص 241به بعد ،چاپ دوم ،دمشق .این کتاب در 1
انزواگزینی Sهندیان قSSدیم Sو رهبSSانیت مسSSیحیان هم از این عقیSSده سرچشSSمه گرفته و
انSSواع ریاضSSتهای جسSSمانی شSSگفتانگیزی ابSSداع نمودهاند که هر کSSدام بSSرای بSSدن
دشوارتر باشد ،در نظر آنها برتر و باعث نزدیکی Sبیشتر به خداوند میباشد S.برخی از
آنها سSSSوگند میخوردند Sکه در طSSSول عمر شستشو نکنند و بعضی دیگSSSر ،جز لبSSSاس
خشن و پالسین نمیپوشیدند Sو بعضی هم قسم میخوردند که برهنه زنSSدگی Sکنند و فقط
خSSود را با یک خرقه بپوشSSانند ،هر چند که دائم Sا ً گرفتSSار SشSSدت حSSرارت تابسSSتان و
سرمای Sزمستان بوده باشند.
بعضی از آنها در غاری مکان گزیده هرگز از آن خSSارج نمیشSSدند Sو بعضی خSSود
را ملSSزم به گSSذران همة عمر در گرمSSای آفتSSاب میسSSاختند Sو یا عهد میکردند Sکه جز
برگ درختان ،چSیزی نخورنSد S.بSرخی مجSرد میماندند و ازدواج نمیکردنSد ،عSدهای
جلوگیری از تولید مثل را عبادت میشمردند Sو کسانی هم بودند که یک دست خSSود را
باال گرفته همة عمر بدان حال نگاه میداشSSتند Sتا خشک شSSود! و بعضSیها SنSSیز تا آنجا
که میتوانستند خود را محبوس میکردند Sو این را نوع عبادت میانگاشتند Sو هنوز در
هند کسانی هستند که خود را واژگونه و سرازیر ،از درختی میآویزند!
همة این مSSSوارد Sو نظSSSایر آن را پSSSیروان ادیSSSان مختلف پیش از بعثت محمدص با
تصور Sو خیال اینکه وسائل نزدیکی به خدا و بهترین عوامل تزکیة نفوس و پاکسSSازیS
روح میباشند S،انجام میدادند.
از دیگر طSSرقی Sکه در نظر گذشSSتگان ،وسSSیلة تقSSرب جسSSتن به خداوند محسSSوب
میگردید ،خودکشی Sبود .بدینجهت برای خدایان خویش قربانیان بشSSری SنSSذر کSSرده و
برای جلب خشنودی آنها سر میبریدند Sوخون انسان قربانی شSSده را بر بتها میمالیدندS
و چه بسا که گوشت او را میسوزاندند Sو به وسSSیلة آن ،بتها را دود و بخSSار میدادنSSدS.
برای همین بود که یهودیان گوشت قربانیان را میسوزانیدندS.
روایت از بخاری.
-روایت از بخاری. 3
افطSSار SکننSSد) تا آنکه هالل (عیSSدفطر) را دیدنSSد .آن حضSSرتص فرمSSود« :اگرمSSاه تمSSام
نمیشSSد ،همچنSSان برطSSول روزهتSSان میافSSزودم! و بSSرای تنبیه کسSSانی که از عSSادت
خویش دست نکشیده بودند S.فرمود« :اگر ماه ادامه میداشSSت ،چنSSان شب و روز را به
هم وصل میکSSردم Sتا زیادهطلبSSان ،از کSSار خSSود دست بردارند »Sو همة اینها نمایSSانگر
ناپسندی S،سختگیری در نظر پیامبرص و تنبیه سختگیران و افراطیان Sمیباشد.
ابن عباس ،بطور مرفوع ،از آن حضرتص نقل کرده است که« :از غلو بپرهیزید،
زیرا غلو و زیادهروی ،باعث هالکت کسانی که قبل از شما بودند ،گردید.1»S
این همSSان غلSSوی است که قSSرآن ،اهل کتSSاب را به تSSرک آن فراخوانSSده و مSSوردS
نکوهش قرار Sداده است:
﴿
﴾
(مائده.)77 /
«بگو :اى اهل كتاب ،در دينتان به ناح ّ
ق غل ّو نكنيد و از خواسSتههاى [نفسSانى]
قSSومى كه از پيش گمSSراه شSSدند و بسSSيارى [از مردمSSان را نSSيز] به گمSSراهى
كشاندند و از راه راست ،به بيراهه رفتند ،پيروى نكنيد».
ابوداود Sاز سهیل بن ابی امامه روایت کرده است که او با پدرش در زمSSان عمSSربن
عبدالعزیز بر انس بن مالک که امیر بSود و نمSاز را خیلی کوتSاه و شSبیه نمSاز مسSافر
میخوانSSد ،وارد شSSدند .وقSSتی Sکه سSSالم داد ،به او گفتم :خSSدایت رحمت کند آیا این را
نمSSاز واجب محسSSوب میکSSنی یا مسSSتحبی SبSSود؟ گفت :نمSSاز واجب بSSود و مانند نمSSاز
رسSSول خSSداص میباشد و من اشSSتباه نکSSردهام .شSSما از یک چSSیز غفلت ورزیSSدهای،
رسول خداصمیفرمود« S:بر خودتان سخت نگیرید تا بر شما سخت گرفته نشود ،زیرا
کسانی که بر خود سخت گرفتند ،خداوند Sهم بر آنان سخت گرفت و اینک آثارشSSان در
صومعهها و دیرها موجود است».
﴿(2﴾ حدید/
.)27
«رهبانیتی که خود پدید آوردند و ما بر آنها ننوشته بودیم».
پیامبرSص در این حSدیث به چSیزی اشSاره کSرده است که قSرآن ،راجع به رهبSانیت
ابداعی مسیحیان ،در سورة حدید بیان داشته و میفرمایدS:
ِ« -إيَّا ُك ْم َوا ْل ُغلُ َّو ،فَِإنَّ َما َهلَ َك َمنْ َكانَ قَ ْبلَ ُك ْم ِبا ْل ُغلُ ِّو فِي الدِّي ِن» روایت از مسلم. 1
-حدیث فوق را ابن کثیر ،در تفسیر این آیه کریمه ،از مسند ابSSویعلی آورده و در کتSSاب األدب از 2
-این یکی از اقوال در تفسیر ﴿ ﴾ است و بنا بSر قSSول دیگSر ،معSنی 1
آن چنین میشود :ما این را بر آنها ننوشتیم و فقط ابتغSSاء رضSSوان خSSدا ،همچنانکSSه در تفسSSیر ابن
کثیر آمده است ولی راجح معنی اول است.
169 اصالحات اسالمي در زمینة عبادت
َ « -علَ ْي ُك ْم بِ َما تُ ِطيقُونَ فَ َوهَّللا ِ الَ يَ َم ُّل هَّللا ُ َحتَّى تَ َملُّوا» روایت از بخاری. 2
عبادت در 170
اسالم
رمضSSان و ممنSSوعیت نمSSاز دائمی در مسSSجد فرمSSوده اسSSت ...« :وضع حاضر SشSSما
نگرانیآور نیست ،اما ترسیدم که نماز شب بر شما واجب گSSردد و از انجSSامش نSSاتوان
باشید».1
در حSSدیث حSSوالء بنت تSSویت آمSSده است که وقSSتی Sعایشه لبه پیSSامبرص گفت :این
حSوالء بنت تSویت است که شب نمیخوابSد! فرمSود S:شب نمیخوابSد؟! در حد توانSائیS
خود عمل کنید! وهللا که خداوند Sخسته نمیشود Sتا شما خسته شSوید( .2SیعSSنی بSSرای خSدا
آسان است که تکالیف زیادی را پشت سرهم به گردن شما بگذارد).
حدیث انس نیز چنین است« :پیامبرص به مسجد وارد شد و طنSSابی را دید که میSSان
دو ستون بسته شده بود ،فرمود :این چیست؟ گفتند :طناب زینت است .او بطور SمSSداومS
نمSSاز میخواند Sو چSSون خسSSته و کسل میگSSردد به این طنSSاب دست میگSSیرد! گفت:
بازش کنیSSد ،باید هر کس هنگSSام نشSSاط و نیرومنSSدی SنمSSاز بخواند Sو هنگSSام خسSSتگی و
کسالت بنشیند».3
همینطور است حدیث معاذ که وقتی Sنماز را طول داد ،پیSSامبرSص به او فرمSSود S:ای
معاذ مگر بازرسی؟ Sو نیز گفت :بعض Sیها Sمیخواهند زودتر برونSSد ،به این جهت هر
کدام از شما با مردم نماز میخواند ،باید کوتاه کنSSد ،زیSSرا که در میSSان آنهSSا ،نSSاتوان و
پیر وجود Sدارد و بعضیها Sکاری دارند.4
از به هم پیوستن روزه نیز به خاطر ترحمی Sکه به حال امت داشت جلوگیری Sنمود
و همچنین از نذر ،ممانعت کرد و فرمود« :خداوند Sبه وسیلة نSSذر ،چSSیزی را از چنگ
بخیل درمیآورد ولی نقشی در سرنوشت ندارد».5
در همة این سخنان ،مفهSSوم خردمندانه و دلیل روشن تSSرس از خسSSتگی و ماللت و
ناتوانی Sو ناخوشایندی Sو نامطلوب Sگردیدند عبادت را مشاهده میکSSنیم .از قSSول عایشه
ل روایت شSSده است که پیSSامبرص فرمSSود :این دین ،اسSSتوار SاسSSت ،پس با مSSدارا و
ص;الَةُ اللَّ ْي; ِل فَتَ ْع ِج; زُوا ض َعلَ ْي ُك ْم َ ;ر َ ش;يتُ َأنْ تُ ْف; َ شْأنُ ُك ُم اللَّ ْيلَةَ َولَ ِكنِّى َخ ِ
َ« -أ َّما َب ْع ُد فَِإنَّهُ لَ ْم يَ ْخفَ َعلَ َّى َ 1
هَّللا
س; ُم ُ َحتَّى َأ هَّللا َ ُ
;ل َم;;ا ت ُِطيق;;ونَ ف َو ِ الَ يَ ْ ْ ُ ُ َّ
سو ُل ِ « :الَ تَنَ;;ا ُم الل ْي; َل؟ خ; ذوا ِمنَ ال َع َم; ِ هَّللا تَنَا ُم اللَّ ْي َل فَقَا َل َر ُ
سَأ ُموا» .روایت از مسلم. تَ ْ
-روایت از بخاری و ابوداود و نسائی. 3
مالیمت بدان روی آورید Sو عبادت خSSدا را بSSرای خودتSSان خسSSته کننSSده و نفرتانگSSیز
ضا قَطَ َعَ ،والَ ظَ ْه ًرا َْأب َقى».1 نسازید« Sفَِإ َّن ال ُْم ْنبَ َّ
ت الَ َْأر ً
اما نکته دوم :وقتی که وظایف شSSرعی و اعمSSال واجب قطعی و گریز ناپSSذیری Sبر
عهدة شخص مکلف نهاده میشSSود S،بSSرای ادای حق پروردگSSار خSSویش اقSSدام میکند و
در صورتی Sکه در کار مشکلی غوطهور شود ،ممکن است از کار دیگری Sباز بمانSSد،
بخصوص از حقوقی که دیگران بر گSSردن او دارند و در نتیجه عبSSادت یا عمل مSSوردS
اشSSتغال ،بSSاعث غفلت از وظیفة الهی دیگSSری میشSSود و فSSرد ،مقصر میگSSردد و به
همین خاطر قابل سرزنش Sو بدون عذر خواهد بود .زیSSرا از او خواسSSته شSSده است که
طSSSوری Sبه همة وظSSSایف خSSSود اقSSSدام نماید که به هیچیک از آنها و به هیچ حSSSالی از
احوالش خللی وارد نیاید.
بخاری ،از قول ابوجحیفه گفته است که ،پیامبرSص میان سSSلمان و ابSSودرداء پیمSSان
برادری Sبست .سلمان روزی Sبه دیدار ابSSودرداء Sرفت و ام درداء همسSSرش را در قیافة
مبتذلی مشاهده کSSرد و به او گفت :در چه حSSالی؟ پاسخ داد :بSSرادرت ابSSودرداء نیSSاز و
عالقهای به دنیا نSSدارد!! در این موقع ابSSودرداء آمSSد ،سSSلمان بSSرایش خSSوراکی آمSSاده
سSSاخت و گفت :بخSSور .پاسخ داد :روزهام ،گفت :تا تو نخSSوری من هم نمیخSSورم .او
ناچار خورد S...چون شب شد ،ابودرداء Sخواست برود به نمSSاز بSSپردازد ،سSSلمان گفت:
بخواب! و او خوابیSSد S.دوبSSاره خواست برخSSیزد Sو سSSلمان گفت :بخSSواب ...تا وقSSتی که
آخر شب شد ،و سلمان گفت :اکنون برخیز ،برخاسSSتند Sو به نمSSاز پرداختنSSد .سSSلمان به
او گفت :هم خSSSدایت بر تو حقی دارد ،هم نفس خSSSودت و هم خSSSانوادهات .پس حق هر
کسی را به خSSودش بSSده .ابSSودرداء SنSSزد پیSSامبر آمد و جریSSان را بSSاز گفت ،پیSSامبرص
فرمود« :سلمان راست گفته است».
پیSامبرSص میگویSد« :من داخل نمSاز میشSوم و تصSمیم میگSیرم Sکه طSوالنی Sکنم،
ولی چون صدای گریة بچه را میشنوم Sاز گریهاش میفهمم که مادرش نیست و نمازم
را کوتاه میکنم».2
همچنین باید توجه داشت که هر کسی در عملی زیادهروی کند ،از جهاد و غSSیره با
وجود SتوانSائی بSاز میمانSد S.به همین خSاطر ،در حSدیث راجع به داود آمSده است که
یک روز ،روزه میگرفت Sو یک روز Sمیخورد Sو از مبارزه هم نمیگریختS.
به ابن مسSعود SگفتنSد :تو کم روزه میگSSیری؟ پاسخ داد :روزه مSانع تالوت قSSرآن
میدارم...میشود و من قرآن خواندن را بیشتر دوست
مالSSSک ،بیSSSداری تمSSSام شب را مکSSSروه دانسSSSته و گفته اسSSSت« :ممکن است شب
زندهدار ،به هنگام صبح خسته و ناتوان گردد .و باید از رسول خداص الگو گرفت»...
-روایت از احمد و بیهقی با واژهای نزدیک به این روایت کرده است. 1
بدین طریق Sبر ما روشن میشود که این اصSSل ،تکمیل و ادامة اصSSلی قبلی است و
اعتدال مSSورد پسSSند میSSان دین و دنیا جز با آسSSان گSSرفتن و تسSSهیل عبSSادت امکانپSSذیر
نمیباشدS.
گذشتها و تخفیفها
اسSSالم که بر پایة آسSSانی و رفع دشSSواریها Sدر عبSSادات و تکSSالیف خSSویش ،در همة
زمینهها و موارد Sاستوار میباشSSد ،به شSSکل مخصوصی انSSواع بخششSSها Sو اسSSتثناها و
تسهیالت را در احوال خاصی مقرر داشته است .این احوال و شرایط ،مواردی Sهستند
که نوعی مشقت و دشواری Sبرای انسان پیش میآید و مانع ادامة حSSرکتش میگSSردد و
تحملش مشکل به نظر میرسد.
در کتاب «الحالل و الحرام» توضSیح دادهام که اسSالم ،به نSاتوانی و ضSعف انسSان
اعتراف نمSSوده و شSSرایط سSSخت زنSSدگی را مSSورد Sمالحظه قSSرار داده و اصل انسSSانی
مهمی را وضع کرده است که انسان و زندگی از آن بینیSSاز SنمیباشSSند Sو آن عبارتست
از اصل« :الضرورات تبیح المحظورات» که قرآن در چنین آیه بر آن تصریح نمود و
از جمله میفرمایدS:
﴿ ...
(بقره.)173 / ﴾
«و اگر كسى بى آنكه سركش و تجاوزكار باشد [به خوردن مSSوارد پيش گفتSSه]
ناچار گردد ،گناهى بر او نيست .حقّا كه خداوند بخشايشگر مهربان است».
این در مورد حالل و حرام.
اما در زمینة عبSSادات هم ،اسSSالم اصل مهمی در جهت مصSSالح انسSSان و زنSSدگیS
وضع نمSSSوده است که «رخص وتخفیف» یا گذشت و بخشش در عبSSSادات ،به هنگSSSام
اقتضای Sشرایط و ضروریات Sزندگی میباشدS.
برای مثال ،مسافرت Sرا ضروریات زندگی Sکه مورد SقبSSول و بلکه تمجید دین بSSوده
و بدان فراخوانده شده است ،ایجاب میکند :مانند سفر برای کسب روزی...
﴿(﴾ ملک.)15 /
«پس در گوشه و كنار آن راه رويد و از روزىاش (خداوند) بخوريد».
173 اصالحات اسالمي در زمینة عبادت
و همچSSنین حSSدیث« :مسSSافرت Sکنید تا سSSSالم شSSوید Sو روزی SپیSSدا کنید» ،1و نSSیز
مسافرت Sبرای طلب علم« :اطلبوا العلم ولو بالصین» 2و سفر حج خانة خدا
﴿
(حج.)27 / ﴾
«و در [ميان] مردم به حج ندا درده تا پياده و [سSSوار] بر هر شSSتر الغSSرى كه
از هر راه دورى رهسپارند به سوى تو آيند».
آیة 27از سورة حج و سفر برای مقاصد و هدفهای دینی و دنیوی دیگر.
همچنین بیمSSاری از واقعیتهSSای زنSSدگی Sو از گرفتاریهSSایی Sاست که انسSSان ،بنSSابر
اقتضای Sموجودیت انسان و ساختمان بشری Sخود ،از آن در امان نیست.
(بلد.)4 / ﴿﴾
«همانا انسان را در سختی آفریدیم (در سختی قرار دادیم)».
جهاد نیز یکی از هدفها و ضرورتهای زندگی Sاست و اسالم ،آن را فقط برای دفاع
از خSSود و تSSأمین امکSSان دعSSوت و جلوگSSیری Sاز فتنه و رهSSایی مستضSSعفان و تSSأدیب
پیمانشکنان ،تشریع نموده است.
اسالم در این موارد سهگانه ،یعنی مسافرت ،بیمSSاری و حج تسSSهیالت چنSSدی قSSرار
داده است:
-این حدیث ،مرسل و حسن است و عبدالرزاق آن را در جامع خود نقل کرده است. 1
سیوطی در الآللی المصنوعة و صاحب تذکرة الموضوعات به نقل از ابن حبSSان گفته اند کSSه :این
حدیث باطل است ،و هیچ اصلی ندارد و ابن جSSوزی نSSیز آن را در «الموضSSوعات» آورده اسSSت.
[مصحح]
-روایت از مسلم و صاحبان سنن. 3
عبادت در 174
اسالم
دربارة طهارت نیز [که شرط درسSSتی نمSSاز اسSSت] به کسی که به خSSاطر بیمSSاری،
مسافرت Sیا عذر دیگری امکان استعمال آب را ندارد ،به عنSSوان تسSSهیل و رحمSSتی از
جانب خدا برای بندگانش ،اجازه داده است که به جای وضو ،بر زمین پاکی از ماسSSه،
خاک یا سنگ و غیره تیمم کند:
﴿ ...
( ﴾مائده )6 /
«و اگر مریض یا در سفر بودید یا از قضای حاجت آمدید و یا با زنها نSSزدیکی
کردید و آبی نیافتیSSد ،بر زمین پSSاکی تیمم کنیSSد ،پس چهSSره و دسSSتهای خSSود را
مسح نماییSSد .خداوند نمیخواهد بSSرای شSSما دشSSواری بیافریند بلکه میخواهد
پاکتان کند و نعمتش را به شما تمام نماید تا شاید سپاسگزار باشید».
قرآن کریم ،این حکم را در سورة نساء نیز یادآوری Sنموده و فرموده است:
﴿
(نساء.)43 / ﴾
«روى و دستانتان را مسح كنيد .بىگمان خداوند بخشنده آمرزگار است».
در این آیهها بSSرای شSSخص مسSSلمان معلSSوم میگSSردد Sکه این اجازهها و گذشSSتها،
مظهری Sبرای تجلی اسماء خدا میباشSSند« :العفو الغفSSور ،الکSSریم الSSرحیم »...کسی که
پاکی بندگانش را میخواهد و نعمت خود را بر آنها تمام میگرداندS.
کSSاری هم که عمSSروبن العSSاص در هنگSSامی که از سSSوی رسSSول خSSداص به نSSبرد
ذاتالسالسل گسیل شد ،انجام داد ،نمونهای از گذشSSتها Sو تخفیفهSSای خSSدایی اسSSت« :او
در شبی بسیار سرد ،محتلم گردید و ترسSSید که اگر غسل کنSSد ،از بین بSSرود S.بنSSابراین
تیمم نمود و با اطرافیانش به نماز صSبح ایسSتاد ،ولی یSSارانش به این کSSار عمSرو قSانع
نشدند ،هنگSSامی که نSSزد رسSSول خSSداص برگشSSتند ،جریSSان را بSSرایش تعریف SکردنSSد،
پیامبرSص فرمود S:ای عمSSرو ،تو در حSSال جنSSابت به نمSSاز ایسSSتادی؟ عمSSرو گفت :این
گفتة خدا را به یاد آوردم که؛
﴿(﴾ نساء/
.)29
«و خويشتن را مكشيد ،كه خداوند [نسبت] به شما مهربان است».
175 اصالحات اسالمي در زمینة عبادت
رو برگردانیSSدن (درنمSSاز) نهی کSSرده بSSود ،به سSSوی درهای برمیگشت که سSSواران
مزبور Sاز آنجا میآمدند .با آنکه نماز ،نور چشم و آرامش جانش بود.
از حضرت عمر نقل شده است که فرمود S:من در حالی که به نماز مشغول هستم،
به تجهیز ارتش خود میپردازم.
تخفیفات روزه
اسSSالم ،در مSSورد Sروزة رمضSSان نSSیز بSSرای شخصی که در حSSال مسSSافرت به نقSSاط
مختلف میباشد S.گذشتها و تخفیفهایی در نظرگرفته و حتی این تخفیفها را در صSSورتیS
که روزه ،متضمن دشواری Sو ناراحتی Sقابل مالحظهای باشد ،واجب دانسته است.
در صSSحیح ،از قSSول جSSابر آمSSده است که پیSSامبرص در مسSSافرت بSSود ،مSSردی را
مشاهده کرد که گروهی Sبه گردش جمع شده بودند و سایبانی برایش تهیه نموده بودنSSدS.
وموا فِى گفت :چه خبر است؟ گفت :مردی Sروزهدار است .فرمود« :لَي ِ
س م َن الْبِ; ِّ;ر َأ ْن تَ ُ
ص; ُ ْ َ
الس َفرِ» یعنی« :روزه گرفتن در حین سفر ،خوبی و نیکی شمرده نمیشود.»S
َّ
از عمSSار بن یاسر نSSیز روایت شSSده است کSSه :همSSراه رسSSول خSSداص از نSSبردی
میآمدیم ،در روز بسیار Sگرمی حرکت نمودیم Sو در نقطهای در میان راه فSرود SآمSدیم.
مSSردی از ما جSSدا شد و به زیر سSSایة درخSSتی Sرفت ،رفقSSایش دورش را گرفتند Sو او
همچون بیماری افتاده بود .پیSSامبرص وقSSتی که این وضع را دیSSد ،فرمSSود S:رفیقتSSان را
چه شSSده اسSSت؟ گفتنSSد :روزهدار SاسSSت .رسSSول خSSداص فرمSSود« S:خSSوب نیست که در
مسSSSافرت روزه بگیریSSSد ،اجSSازه و تخفیفی را که خSSدا داده اسSSت ،بپذیرید Sو به کSSار
بندید».1
بدینسان پیامبرSص آشکارا تصریح نموده است که هر گاه روزه گرفتن برای مسافرS
مشکل آمد ،در حدودی که روایات معلوم داشتند ،یک گناه بشمار Sمیرود Sنه یک عمل
صواب.
از انس روایت شده است که گفت :ما همراه پیامبرSص در مسSSافرت SبSSودیم ،بSSرخی
از ما روزهدار Sبودند و بSSرخی نبودنSSد ،در روزی SگSSرم به مSSنزلی فSSرود SآمSSدیم و جز
بSاالپوش خSود ،سSایهای نداشSتیم ،روزهداران افتادند Sو دیگSران برخاسSتند ،چادرها را
کوبیدند Sو اسبها را آب دادند .رسول خداص فرمود :امروز Sاجر و ثSواب را آنهSSایی که
روزه نگرفته بودند ،بردند.2»S
شخص روزهدار ،در چنین مSواقعی SبهSرهای جز گرسSنگی و تشSنگی نمیبSرد ولی
شSSخص بیروزه هم به سSیری Sو هم به پSSاداش فعSSالیت اجتمSاعی و خSSدمت به دیگSران
-این را طبرانی در«الکبیر» با سندهای خوب نقل کرده است. 1
میرسدS.
همینطور بSSرای مSSریض ،اجSSازة افطSSار در رمضSSان داده شSSده است و در عSSوض،
تعSSدادی از روزهSSای Sدیگر بعد از بیمSSاری ،روزه میگSSیرد .قSSرآن کSSریم در این بSSاره
چنین میفرماید:
﴿
﴾
(بقره.)185 /
«مSSاه رمضSSان مSSاهی است که قSSرآن در آن بSSرای هSSدایت مSSردم و به عنSSوان
نشانههایی از هدایت و فرقان ،نازل گردیده اسSSت .پس هر یک از شSSما که این
ماه را درک نمود ،باید روزه بگSSیرد و هر کس بیمSSار یا در سSSفر باشSSد ،همSSان
تعSSداد از روزهSSای دیگر را روزه بگSSیرد .خداوند راحSSتی شSSما را میخواهد
وسختی و دشواری بشما نمیخواهد».
رسSSول خSSداص به مجاهSSدین اجSSازه داده است که در ایSSام روزهدار افطSSار SکننSSد،
ابوسعید Sمیگوید« :با رسول خداص در حال روزه به طرف مکه حرکت کردیم .چون
در منزلی فرود آمدیم ،رسSSول خSSداص فرمSSود S:شSSما اینکه به دشSSمن نزدیک شSSدهاید و
خوردن برایتان تواندهنده است و مجاز هستید .بعضی از ما روزة خود را شکستند و
بعضی همچنان روزهدار ماندند .سپس به مSSنزل دیگSSری درآمSSدیم ،پیSSامبرص فرمSSودS:
شما صبح ،با دشمن روبرو Sخواهید شد ،شکستن روزه برایتان تSSوان بخش اسSSت ،پس
افطار Sکنید .بدینترتیب دستور Sقطعی داده شد و همگی افطار کردیم.1»S
ابن قیم ،از این جمله که «شما صبح با دشSSمن روبSSرو Sخواهید شد و افطSSار برایتSSان
نیرودهنSSده است» .نتیجه گرفتهاند که مقابله با دشSSمن ،هر چند در غSSیر سSSفر باشSSد،
شکستن روزه را الزم میکند ،زیرا که مسلمانان موظف به تجهیز نیرو Sهستند ﴿
( ﴾ انفSSال« .)60 /و آنچه از نSSيرو در تSSوان
داريد براى [مقابله با] آنان آماده سازيد» و افطار ،از لوازم Sنیرومندی Sمیباشد.
اصل تخفیف و آسانسSSSSازی SعبSSSSادت ،در رابطه با این سه موضSSSSوع[ SبیمSSSSاری،
مسافرت Sو جهSاد] اصSلی است که قSرآن ،از آغSاز طلSوع اسSالم ،در مکه آورده و در
سورة مزمل میفرمایدS:
﴿ ...
-ترجمه :خدا را بسی اسرار نهانی است که پنهانش باریکتر از فهم هوشمندان است. 1
بهرحSSال ،گزیSSری از قبSSول اسSSباب تعبSSدی که تسSSلیم بSSدان ،معقولSSتر از مجادله در
مورد Sآن باشد ،نیست.1
کسانی که کوشیدند Sتا حکمت همة جزئیات عبSSادت را بفهمنSSد ،گمSSراه شSSدند .اینهSSا،
وقتی Sکه اسرار بعضی از تفصیالت و جزئیات عبادتی همچون حج ،برایشSSان پوشSSیده
باشSSد ،تردید میکنند Sو تردید Sمیآفرینند Sو در هر دو صSSورت Sاز راه درست منحSSرفS
گردیدهاند.
نماز
نماز ،عبادتی ریشSهدار و پدیSSدهای مشSSترک میSان همة ادیSان است و گمSان نمیکنم Sکه
تاریخ ادیان ،دینی بدون نماز سراغ داشته باشد.
اما نماز اسالمی ،امتیازات خاصی دارد که ویژگیهSSای Sهدایتگرانه و اصSSالحطلبانة
اسSSالم را به روشSSنی تمSSام جلSSوهگر میسSSازد S.بنSSابراین جSSای شSSگفتی نیست که واجد
اسرار بزرگی Sباشد که هیچ دین دیگری Sنداشته است.
پیSSامبر اسSSالمص ،نمSSاز را شSSرط اول الSSتزام به ایمSSان و شSSعار تعSSیین کننSSده میSSان
مسلمانان و کفار قرار Sداده و فرموده است« :پیمان و شرط پیوند ما و آنها ،نماز است،
هر کس آن را تSSرک نمایSSد ،کSSافر SشSSده است» .1و نSSیز فرمSSوده اسSSت« :میSSان آدمی و
شرک و کفر ،ترک نماز قرار دارد» 2و یک روز Sبه نماز اشSSاره کSSرد و فرمSSود« :هر
کس بر آن مSSداومت نکنSSد ،نSSور و هSSادی و نجSSاتی نداشSSته و در روز SقیSSامت ،همSSراه
قارون و فرعون و هامان و ابیبن خلف خواهد بود».3
علما در توجیه این حSSSدیث گفتهانSSSد :کسی که دارائیش او را از نمSSSاز غافل کنSSSد،
همراه قارون است و هر کس به سبب حکومت از نماز باز بماند ،همراه فرعون و هر
کس به خSSاطر وزارت و ریاست از نمSSاز غفلت ورزد ،همSSراه هامSSان و کسی که به
خاطر تجارت غفلت ورزد S،با ابی بن خلف میباشدS.
همچSSنین فرمSSوده اسSSت« :هر کس یک نمSSاز را از دست بدهSSد ،مانند اینست که از
مال و خانوادهاش محروم Sشده باشد» .4یعSSنی مSSال و اهلش نSSابود گردیSSده و تنها مانSSده
است.
وقSSتی Sکسی که فقط یک نمSSاز را از دست بدهد اینچSSنین باشSSد ،وضع کسی که همة
نمازها را از دست داده است ،چگونه خواهد بود؟!
اینهمه تاکید و سختگیری در نصوص قرآن و سنت ،شگفتآور نیست که با وجود S
گروهی Sاز بزرگان اسالم معتقد شSSدهاند که شSSخص بینمSSاز ،کSSافر Sو خSSارج از اسSSالم
است و گروهی دیگر گفتهاند که چنین شخصی ،گناهکار و فاسق Sاست و احتمال فقدان
ایمان دارد.
نماز در اسالم ،چنین موقعیت Sو جایگاهی دارد و به خSSاطر همین مSSوقعیت SبSSود که
اولین عبSSادت واجب بر مسSSلمین بSSوده اسSSت ،زیSSرا که در حSSدود سه سSSال پیش از
هجرت ،در مکه تشریع و مقSرر گردیSد S.نحSوة واجب شSدنش نSیز دلیل دیگSری بSرای
نشان دادن عنایت خدا نسبت بدان میباشد.
ً
چون همة عبSSادات در زمین مقSSرر گردیدند Sولی نمSSاز اسSSتثنائا در آسSSمان ،در شب
معراج با خطاب مستقیم خداوند جهان به خاتم النبیین ،تشریع شد.
حکومتها Sمعموالً در کارها و مسائل مهم و حساسی که پیام فرسSSتادن ،بSSرای تSSأمین
غرض و رفع ضرورت کافی نیست ،سفیرهای خود را به نزد خویش فSSرا میخواننSSد.
حضرت محمدص نیز سفیر خدا به سوی مSSردم اسSSت .وقSSتی که او را فSSرا میخواند و
صالَةُ َف َمنْ تَ َر َك َها فَقَ ْد َكفَ َر» روایت از احمد و مسلم و اصحاب سنن. « -ا ْل َع ْه ُد الَّ ِذى بَ ْينَنَا َوبَ ْينَ ُه ُم ال َّ 1
-هرپنج تن روایت کردهاند و ترمذی گفته است :حسن و صSحیح اسSت ،همچنSان کSه ابن حیSان و 2
حاکم نیز روایت کردهاند« .بَيْنَ ال َّر ُج ِل َوبَيْنَ الش ِّْر ِك َوا ْل ُك ْف ِر ت َْر ُك ال َّ
صالَ ِة»
-روایت از احمد و ابن حبان. 3
ص ِر فَ َكَأنَّ َما ُوتِ َر َأ ْهلَهُ َو َمالَهُ» به روایت ابن حبان در صحیح خود. صالةُ ا ْل َع ْ َ « -منْ فَاتَ ْتهُ َ 4
عبادت در 186
اسالم
به آسمانهای باال عروج میدهد تا در بارة تشریع نمSSاز با او سSSخن بگویSSد ،معلSSوم می
شود که نماز چه اهمیت و پایگاه بلندی نزد او دارد!
نماز مطلوب
نمSSازی که اسSSالم خواسSSتار Sآن میباشSSد ،فقط الفSSاظی که بر زبSSان جSSاری میشSSوند و
حرکاتی Sکه به وسیلة انSSدامها انجSSام میگیرنSSد S،بSSدون هیچ تSSدبر عقلی و خشSSوع قلSSبی،
نمیباشد Sو چیزی نیست که آدمی مانند خروسی بدان منقSSار زند و چSSون کالغی برباید
و مانند روباهی بدان نظر کند .نماز مقبول ،نمازی است که به حد کافی دارای تأمل و
خشیت و حضور SقلSSبی نسSSبت به عظمت معبSSود Sباشد و این بSSدان جهت است که هSSدف
اول نماز ،بلکه همة عبادات ،متذکر ساختن انسان و یادآوری پروردگاری Sکه آفریده و
نظام بخشیده و اندازه گرفته و هدایت نموده است ،میباشدS.
خداوند SمیفرمایدS:
(طه.)14 / ﴿﴾
«نماز را برای یاد من بپایدار».
و پیامبرص نیز فرموده است« :برای اقامه و احیای نماز ذکر خدای تعالی است که
نماز واجب گردید و به حج فرمان داده شد و مناسک معین و شناسانده شدند».1
و با اشاره به روح نماز فرموده است« :نماز اینست که دعا و تضرع و زاری کنی
و دسSSتت را بگSSذاری و خSSدای ،خSSدایا بگSSویی Sو کسی که چSSنین نکنSSد ،نمSSازش نSSاقص
میباشد.2»S
اینها نمونهای از طرح و یادآوری اهمیت حضور Sقلب ،در نماز هستند ،اما دربSSارة
حضور Sفکر و عقل ،به این سخن خدا بسنده میکنیم که میفرمایدS:
﴿
(نساء.)43 / ﴾
«ای ایمان آورندگان ،در حال مستی و بیخودی به نماز اقدام نکنید تا بفهمید چه
میگویید».
و با این استدالل ،وجوب حضور فکری Sدر نمSSاز را خاطرنشSSان سSSاخته اسSSت .چه
نمیدانند در نمSSSاز خSSSود چه میگویند Sدر حSSSالی که شSSSراب هم
بسا نمSSSازگزارانی Sکه
-إنما فرضت الصالة وأمر بالحج والطواف وأشعرت المناسك إلقامة ذكر هللا .روایت از ابوداود. 1
-ترمذی و نسائی و ابن خزیمه در صحیح خود بSSا عبSSارات مختلSف نقSSل کردهانSSد« .إنم;;ا الص;;الة 2
تمسكن وتواضع وتضرع وتأوه وتنادم وتضع يديك فتقول اللهم اللهم فمن لم يفعل فهي خداج»
187 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
-بSSه روایت طSSبرانی در «األوسSSط» و «الصSSغیر» و افSSراد سلسSSلهء سSSندش در «صSSحیح» و 1
«الترغیب» مورد احتجاج میباشند« .إن هلل ملكا ً ين;ادي عن;;د ك;;ل ص;ال ٍة :يا ب;;ني آدم! قوم;;وا إلى
نيرانكم التي أوقدتموها فأطفئوها».
شیخ آلبانی در سلسله ضعیفه گفته است :ضعیف است[ .مصحح]
-روایت از طبرانی در االوسط و الصغیر بطور مرفوع و با سند حسن .در الکبیر نSSیز بSSه طSSور 2
آثار نماز ،به همین جنبة زدودن آلودگیها Sو پوشانیدن لغزشSSها Sو دور سSSاختن بSSدیها
محSSدود SنمیشSSود ،بلکه دارای نقش مثبت دیگSSری نSSیز میباشSSد S.نمSSاز لحظه پربSSار و
مبارکی Sاست .پنج نوبتی که آدمی به طSSور Sروزانه به هنگSSام آن ،وجSSود خSSویش را از
دنیای خاکی و آلوده ،دنیای کینهها و درگیریها Sو میدان تنازع بقاء یا تنازع فناء بیرون
میکشد Sتا چند لحظهای در برابر معبSSود Sو مSSوالی خSSویش به حSSالت خشSSوع بایسSSتد Sو
خود را از غوغای زندگی Sو فشار Sکل و مادة مSSتراکم بر دل و روان خSویش بیاسSSاید و
سبکبار Sسازد.
نماز ،عامل تغذیة الهی و فرازین هستی انسان است ،آن بخش از هسSSتی انسSSان که
خداوند Sدربارهاش میفرمایدS:
(حجر.)29 / ﴿﴾... ...
«از روح خودم در او (آدم) نهادم».
این پدیدة معنSوی که در کنSار سSایر جنبههSای وجSود انسSان قSرار گرفته اسSت ،از
طریق Sعلم دانشمندان و فلسفة فیلسSSوفان Sقابل تغذیه و ارضSSاء نمیباشد Sو آن را چSSیزی
جز شناخت خدا و ارتبSSاط با وی سSیراب نمیسSSازد S.و همانگونه که وعSدههای غSذایی
روزانSSه ،معSSده را سSSیر میکننSSد ،نمازهSSای پنجگانه هم نوبتهSSای تغذیة روزانة روح
میباشندS.
مناجات بنده با پروردگارش Sدر حSSال نمSSاز ،یک بSSارگیری SمعنSSوی Sاست که بSSاعث
روشنایی دل و گشایش سینهاش گردیده ،دسSSتش را میگSSیرد و به آسSSمان پر میکشد و
بدون وجود پرده و دری ،در حضور SخSدا قSرارش Sمیدهد تا به گفتگSوی بیواسSطه با
او بپردازد و از نزدیک راز و نیاز کند و اسSSتعانت نماید و هر آنچه میخواهSSد ،از او
بطلبد و در جهت سالمتی روح و صفای درون ،پیش برود .به این حدیث از قSول خSدا
گوش فرا دهید که میفرماید« S:نماز را میان خود و بندهام تقسیم کSSرده و بنSSدهام هر چه
بخواهSSد ،به دست میآورد.چSSون بنSSده گویSSد،﴾ ﴿ :
خداوند Sگوید :بندهام ستایشم Sنمود و چون میگوید ،﴾ ﴿ :خSSدا
گوید :مرا ثنا گفت .و چون گوید ،﴾ ﴿ :خدا گوید :بندهام مرا
بزرگ داشت و چSSون گویSSد ،﴾ ﴿ :خSSدا گویSSد:
این ،میان من و بندهام مشترک است و خواستة بندهام رواست .و چون گویSSد﴿ :
،﴾ خداوند گویSد :این مSال بنSدة من است
و مرادش داده خواهد شد.1
پیSSامبر SاکSSرمص در تعبSSیر اسSSتحکام Sرابطة بنSSده و پروردگSSارش به هنگSSام نمSSاز،
میگوید« S:هنگامی که شخص به نماز مشغول میشSSود ،خداوند Sتوجه کSSاملی نسSSبت به
او پیدا میکند و از او منصرف نمیشود تا وقتی که از نمSSاز دست بکشد یا نمSSازش به
هم بخورد».1
-روایت از ابن ماجه ،البوصیری در الزوائد گفته است که :راویانش مورد اعتمادندS. 1
مسلمان موظف گردیده است که در نماز ،خود را بیاراید Sو با بSSوی خSSوش و لبSSاس
خوب و پیراسته از چیزهایی مانند بوی نامطبوع و یا لباس ناپSاک ،که بSاعث آزردگیS
برادرانش Sمیشوند به مسجد برود ،همچنانکه مسواک زدن قبل از هر نمازی مستحب
است« :مسواک ،تمیز کنندة دهSSان و خشSSنود کننSSدة پروردگSSار است» .1و توصSSیه شSSده
است که روز جمعه غسل کنید و پاکیزه شSSوید Sو بهSSترین لباسش را بپوشSSید و با همSSان
لباس کار خود به مسجد نرویدS.
مسلمانان نخستین چنین میکردند ،حسن هنگام ایستادن به نماز بهSSترین لبSSاس خSSود
را میپوشSSSید ،علتش را پرسSSSیدند Sگفت :خداوند Sزیباست و زیبSSSائی را دوست میدارد
بدین لحاظ میخواهم Sبرای خدای خودم ،آرایش نمایم زیرا که میگوید:
﴿(﴾ اعراف/
.)31
«اى فرزندان آدم ،در هر نمازى زينت خود را برگيريد».
این ،در حالی بود که کشیشان و راهبان در اروپای قرون وسطی S،کثافت و آلودگیS
میدانسSSتند Sو نظSSافت و زیبSSائی را کSSار شSSیطان به
را شSSرط و عامل نSSزدیکی Sبه خSSدا
حساب میآوردندS.
بطوری که یک راهب در ستایش و تمجید دیگری Sگفت :خدا رحمتش کند ،در تمام
عمر خویش مرتکب گناه پا شستن نگردید!!
با قرائت و تکبیر و تسبیح و فکر از راه تدبر و اندیشه در آنچه میخواند یا میشنود Sو
قلب با توجه داشتن به حضور خدا و احساس خضوع و محبت و عالقه نسبت به او.
صلَّى» و سندش خSSوب اسSSت. -احمد و ابوداود ازحذیفه نقل کردهاندَ « S:كانَ النَّبِ ُّى ِ إ َذا َحزَ بَهُ َأ ْم ٌر َ 1
بعضSیها از همین اسSتحباب نمSاز بال را کSه دو رکعت میباشSد ،برداشSت کردهانSد و ابن عبSاس
چنین میکرد و میگفت :چیزی را که خداوند با عبرت «واستعینوا بالصبر »...فرمان داده اسSSت،
انجام میدهیم و این در «تیسیر المناوی» ج ،2ص 245آمده است.
193 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
شایان اعجاب در این دنیا ،بزرگتر Sاست .فاتحه را میخواند و با آن ،از اساس و لمس
نعمت خدا ،سیراب میشود:
﴿ ﴾ و عدل او را
به کمSSSال در مییابSSSد ﴾ ﴿ :و سرشSSSار از احسSSSاس نیSSSاز به
ارتبSSSاط Sبا خSSSدا و کمک او میگSSSردد ﴾ ﴿ :و
احتیاج به هدایت خدا را با همة وجود میفهمSSد ﴿ :
.﴾
جای تعجب نیست که نماز شخص مؤمن را با نیروی Sحیاتی عظیم و تSSوان معنSSویS
سرشاری یاری کنSSد .پیSSامبرص در بیSSان اینکه اثر درونی نمSSاز و مقSSدمات آن از قبیل
وضو Sو ذکر خSSدا چه انSSدازه است و اینکه چگونه مSSؤمن نمSSازگزار ،روز خSSود را از
سر میگیرد Sو هر سپیدهدم زندگی تازهای را آغاز میکند ،فرموده اسSSت« :شSSیطان در
پس سرشما Sبه هنگام خواب ،سه گره میبندد Sو با هر گرهی میگوید S:بخSSواب که شب
درازی Sدر پیش داری! وقتی Sکه شخص برمیخیزد Sو خدا را یاد میکند ،یک گره بSSاز
میشSSود و چSSون وضو میگSSیرد ،گSSرة دوم گشSSوده میشSSود Sو هنگSSامی که به نمSSاز
میایسSSتد ،گSSرة سSSوم نSSیز بSSاز میشSSود Sو خوشSSحال و با نشSSاط میگSSردد S.در غSSیر این
صورت Sبدحال و کسل خواهد بود».1
در روزگار فعلی ما نیز در میان دانشمندان زیستشناسی Sپزشک نامداری Sهمچون
«دکSSتر الکسSSیس کSSارل» دیSSده میشSSود Sکه در یکی از مبSSاحث خSSود ،راجع به نقش و
نهایت نیرویی Sکه شخص مؤمن از طریق نماز به دست میآورد Sچنین گفته است:
«شاید نماز ،بزرگترین منبع نیروی محرکهای باشد که تSSاکنون شSSناخته شSSده اسSSت.
من به عنوان یک پزشک ،بیماران زیادی SمشSSاهده کSSردهام که داروها Sدر معالجه آنSSان
کSSSاری از پیش نبردهاند و پس از اینکه پزشک از تالش خSSSود نومیدانه دست کشSSSیده
است ،نماز به میدان آمده و بیماری Sمزبور را بهبود بخشیده اسSت .نمSاز همچSون منبع
«رادیو »Sیک مرکز تشعشع و مولد تحرک و نشاط درونی SاسSSت .از راه نمSSاز است که
مSSردم بهنگSSام گفتگو با مبSSدأ نSSیروی پایانناپSSذیر Sدر افSSزایش فعSSالیت محSSدود SخSSویش
میکوشند.
ما وقSSتی که نمSSاز میگSSزاریم ،خSSود را با قSSدرت عظیمی که بر تمSSام هسSSتی حSSاکم
است ،مربوط Sمیسازیم Sو با التماس ،شعلهای از آن نیرو SمیطلSSبیم که به وسSSیلة آن بر
دشواریهای Sزندگی فایق Sآییم .حتی خود التماس به تنهایی ،عاملی برای ازدیSSاد نSSیرویS
فعSال ما میباشد و کسی را پیSدا نمیکSنیم که حSتی یکبSار پیش خSدا التمSاس و تضSرعS
کرده باشد و بهترین دستاوردها را تحصیل ننموده باشد».1
این ،ویژگی نماز به مفهوم کلی آن است .چه برسد به نماز خاص اسالم!
-از کتاب (دع القلق) دیل کارنگی ،ص ،299ط ثانیه. 1
195 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
بنابراین ،اگر جماعت از نظر اسSSالم واجب نگردیSSده اسSSت ،در عSSوض بیست و هفت
درجه از نماز فردی Sباالتر میباشد.2
مسSSلم ،از ابن مسSSعود Sروایت نمSSوده است که گفت« :هر کس عالقه دارد که فSSردا
خدا را در حالیکه مسلمان است مالقSSات کنSSد ،میباید به این نمازها بگSSونهای که بSSدان
فراخوانSSده شSSده اسSSت ،مقید باشSSد .خداوند SتعSSالی راههSSای هSSدایت را بSSرای پیامبرتSSان
معلوم داشته است و نمازها از جملة این راهها و روشSSها میباشSSند .اگر شSSما مانند این
بندة متخلف در خانة خود نماز بگزارید ،سSSنت پیامبرتSSان را مراعSSات نکردهاید و اگر
سنت پیامبرص را مراعات نکنید ،گمراه میشSSوید .هیچکس نیست که به نحو صSSحیح
تطهیر Sنموده ،به یکی از این مساجد روی Sآورد ،مگر آنکه خداوند Sبازای هر گامی که
بSSرمیدارد ،ثSSوابی بSSرایش مینویسد و گنSSاهی از او میآمSSرزد S.ما چSSنین میکSSردیم Sو
کسی جز منافق از آن غفلت نمیورزید Sو کسانی بودند Sکه از شدت مرض و نSSاتوانی،
به دو نفر تکیه میدادند Sتا در صف نماز جماعت حضور یابند».
اعالم فرا رسیدن وقت نماز ،در اسالم مانند ادیان پیشین از طریق SنSSواختن نSSاقوسS
یا دمیدن شیپور Sیا بر افروختن آتش قرار Sداده نشده و برای این منظور طریق SدیگSSریS
معین گردیده است که به علت قوت عبSSارات ،شSSکل بیSSان و روشSSنی SمحتSSوا ،متضSSمن
مفهوم شعار و آواز و سرود Sملی مSSؤثری میباشد Sو این همSSان اذان اسSSت« :اهلل أک; ;;بر،
حبان نیز در صحیح خود نقل کردهاند و حاکم گفته است :به شرط مسلم صحیح است.
-روایت از مسلم و ابن ماجه و دیگران. 2
« -الذی یرکع ویسجد قبل اإلمSSام إنمSSا ناصSSیته بیSSد الشSSیطان» روایت از بSSزار و طSSبرانی بSSا سSSند 2
خوب.
-روایت از ابن حبان و حاکم. 3
عبادت در 198
اسالم
-مسجد مکانی است برای نماز و هرکاری که برای جامعة مسلمین اهمیت داشته باشد. 1
199 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
کSSدامیک از ما میتواند ارزش علمی جSSامع األزهر در مصر و جSSامع قSSرویین در
مراکش و جامع زیتونه در تونس و خدمات علمی و فرهنگی Sاین مساجد یا دانشSSگاههاS
در طول قرون متمادی را انکار کند؟
اسSSالم ،فرزنSSدان خSSود را به جمSSاعت فراخوانSSده است تا با یکSSدیگر آشSSنا شSSوند Sو
بیگانه نباشند.
به همدیگر نزدیک شSSوند Sو دور نباشSSند ،نسSSبت به هم محبت ورزند و کینه نداشSSته
باشند و در جبهة واحدی Sقرار گیرند و کشمکش ننمایند.
گذشتگان ما ،ارزش مسجد را به عنوان انجمنی فراگیر Sشناخته بودند Sو بSSدین جهت
پیمانهSSای ازدواج خSSود را به منظSSور SامتثSSال به حSSدیث «نکSSاح را آشSSکار نمایید و در
مساجد منعقد کنید و برای آن دف بزنید» 1در مساجد برگزار SمینمودندS.
اگر مسلمانان امروز هم از این کار پیشSSینیان خSSود سرمشق SگیرنSSد ،در هزینههSSای
بسSSیار گSSزافی که در محافل پSSرزرق Sو بSSرق هSSدر میروند Sو ثروتهSSای SزیSSادی Sکه در
جهت خودنمایی و چشم و همچشمی Sمصرف میشوند صرفهجویی خواهند کرد.
آزادی
کدام آزادی از آزادی نمازگزار SمسSجد بSSاالتر اسSت؟ او از هر بنSدگی جز بنSدگی خSSدا
آزاد است و تتها برای او رکSSوع Sو سSSجود Sمیکند و فقط در برابر او تواضع و خشSSوع
نشان میدهد .اما انسانها هر قدر هم بزرگ باشند ،بندهای مانند او هسSSتند که سSSلطهای
بر او ندارند:
﴿(﴾ جن.)18 /
«مسSSSاجد به خSSSدا تعلق دارد پس با خSSSدا هیچکس دیگر را نخوانید (یعSSSنی در
مسجد یا در بندگی)».
این همان آزادی وجدان انسانی و باالترین و راسخترین آزادیها میباشدS.
این را ترمذی از عایشه روایت کرده ولی ضعیف دانسته است ،اما شواهدی دارد که شSSاید خSSوب
باشد .ج ،1ص .145
201 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
اما دربارة آزادی عقیده و ارزیابی و انتقSSاد ،همین بس که هرگSSاه امSSام در گفتSSار یا
کرداری Sدر ضمن نمSSاز اشSSتباه کنSSد ،نمSSازگزارانی که پشت سر او هسSSتند ،موظف Sبه
اصSSالح خطا و راهنمSSایی Sاو میباشSSند Sو این مSSورد SبSSرای پSSیر و جSSوان و مSSرد و زن
یکسان است .این قرائتش را تصحیح میکند ،آن یکی سSSبحانهللا میگوید Sو دیگSSری بر
دستش میزند S...تا به حق و درستی Sباز گردد.
همینطور وقتی Sکه ناطق بر منSSبر میرود S،نمیتواند SهمچSSون دیکتSSاتوری SنظریSSات
خود را بر مSSردم تحمیل نماید بلکه مSSردم نSSیز در مسSSئولیت او سSSهیمند و در صSSورتS
غفلت میباید SتSSذکرش بدهند و اگر فرامSSوش کSSرد ،بخSSاطرش بیاورند و در صSSورت
انحراف از راه راست ،هدایتش کنند ،هر چند که ناطق مزبور خلیفة مسلمین باشد.
امیرالمؤمنین عمر تصمیم گرفت که حدی برای مهریه قرار Sدهد و این موضSSوعS
را در مسSSSجد اعالم نمSSSود ،زنی به محSSSافظت Sبرخاست و گفت« :چطSSSور SاینکSSSار را
میکنی درحالی Sکه خداوند Sفرموده است:
﴿
﴾
(نساء.)20/
«و اگر خواستيد ،به جاى زنى ،زن [ديگSSرى] جSSايگزين كنيد و به يكى از آنها
مSSال هنگفSSتى داده باشSSيد ،چSSيزى از آن مSSال را بSSاز پس مگيريد .آيا آن را به
بهتان و گناه آشكار [باز پس] مىگيريد؟».
خلیفه ،واکنشی جز انصراف از عقیده خویش نشان نSSداد و با صSSراحت گفت« :این
زن درست گفت و عمر اشتباه کرد»!
برادری
دربSSارة بSSرادری SهمینقSSدر کSSافی است که مسSSجد ،اهSSالی محل را همه روزه پنج بSSار
گردهم میآورد Sو بدین ترتیب ،بدنها به هم میخورند Sو چهرهها با هم آشنا میگردند و
دستها درهم میفشرند و زبانها با یکدیگر زمزمه میکنند Sو دلها با هم انس میگیرند و
افراد به وحدت هدف و روش ،دست مییابند .کدام وحدتی از وحSSدت نمSSازگزاران در
جماعت که پشت سر شخص واحدی میایستند Sو خSSدای واحSSدی Sرا میخوانند و کتSSاب
واحدی Sرا قرائت میکنند Sو به سوی قبلة واحSSدی Sروی میکنند Sو کارهSSای یکسSSانی از
قبیل قیام و قعود و رکوع و سجود ،انجام میدهند ،کاملتر و عمیقتر است؟
این وحSSSدتی است که در سSSSطح و پوسSSSته نمیماند و به مغز و درون راه مییابSSSدS.
وحدتی Sدر نگرش ،اندیشه ،هدف ،جهت ،حرف و عمل .وحدتی Sکه مظهر و نمایSSانگرS
محتوای Sاین آیه میباشدS:
(حجرات.)10 / ﴿﴾
عبادت در 202
اسالم
برابری
کدام برابری و مساواتی از مساوات موجود Sدر صفوف بهم فشردة جماعت در مسجد،
واضحتر و نمایانتر است؟ فرمانروا Sدر کنار نگهبان ،توانگر Sدر مجاورت SتهیدسSSت،
ارباب پیوسته به مستخدم Sو دانشمند Sدر کنار کارگر Sو کشاورز!
قSSانونی بSSرای مسSSجد وجSSود SنSSدارد که صف اول را به وزیSSران و صف دوم را به
وکیالن و سSSومی را به مSSدیران یا مسSSئوالن درجة اول یا مالکSSان بSSزرگ اختصSSاص
دهد.
- 1روایت از ابن ماجه ،اسنادش صحیح و روایاتش موثق هستند S،چنانکه بوصSSیری در «الزوائSSد»
گفته است:
زَو ُج َه;;ا ٌ َأ َ َ َ َأ
ش ْب ًرا َر ُج ٌل َّم ق ْو ًم;;ا َو ُه ْم ل;هُ ك;;ا ِرهُونَ َوا ْم; َر ة بَ;;اتَتْ َو ْ
س ِه ْم ِ
ق ُر ُءو ِ َ ُ َ
صالت ُه ْم ف ْو َ «ثَالَثَةٌ الَ ت َْرتَفِ ُع َ
ان».صا ِر َم ِ َأ
سا ِخطٌ َو َخ َوا ِن ُمتَ َ َعلَ ْي َها َ
203 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
همگان مثل دندانههای شانه برابرند .بنSابراین هر کس زودتر Sبه مسSجد آمSد ،با هر
منزلت و کاری که دارد ،در صفوف جلو جای میگیرد.
محمد اقبال الهوری SمیگویSSد« :تعSSیین قبلة واحد بSSرای نمSSاز مسSSلمانها ،به منظSSورS
تقSSویت و حفظ وحSSدت نظر عمSSوم بSSوده است و شSSکل کلی آن ،به احسSSاس مسSSاوات
اجتماعی و تحکیم پیوندهای آن ،تحقق میبخشSSد .تا آنجا که میخواهد بینش طبقSSاتی یا
نظریة برتری قومی Sنسبت به قومی دیگر را از میان برداردS.
اگر برهمایی اشراف منش جنوب هند ،به همردیف و پهلو به پهلو ایسSSتادن با طبقة
نجسها تن در دهد ،انقالب معنوی Sعظیمی روی Sخواهد داد!!
وحSSدت ذاتی در برگیرنSSدة همة اشSSیاء که تمSSامی موجSSودات Sرا میآفریند و بSSدانها
پایSSداری میبخشSSد ،همSSان چSSیزی است که به وحSSدت انکارناپSSذیر Sهمة بشSSریت منجر
میشSSود و تقسSیم و پراکنSدگی SانسSانها به صSورت SنژادهSا ،ملتها و تیرهها [چنانکه در
قرآن آمده است] برای سهولت آشنایی و تشخیص بوده است و نه چیز دیگر.
بر این اسSSاس ،نمSSاز جمSSاعت در اسSSالم ،عالوه بر ارزش فکSSری خSSود ،به آرمSSان
تحقق وحدت بشریت به عنوان یکی از حقایق زندگی اشSSاره میکند و این آرمSSان ،فقط
با برچیSSدن همة تفاوتها و اختالفSSاتی که یک انسSSان را از دیگSSری SمتمSSایز میسSSازدS،
تحقق میپذیرد.1S
بسیاری Sاز مستشرقین نتوانستهاند از اظهار شSSگفتی نسSSبت به نمSSاز اسSSالمی و اثر
عمیق آن در نهاد آدمی خSودداری کننSSد ،بSSویژه نمSاز جمSSاعت که وجه تمSSایز اسSالم و
الهام بخش واالتSSرین اصSول انسSSانی اجتمSاعی که غSSیر مسSلمانان تا قSرن اخSیر از آن
بیاطالع بودهاند ،میباشد.
از این قبیل است آنچه که فیلسوف فرانسSSوی ،رنSSان [علSSیرغم کجفهمیهSSایی Sکه از
اعراب و اسالم دارد] اظهار داشSSته اسSSت« :من به هیچ مسSSجدی از مسSSاجد مسSSلمانان
داخل نمیشSSوم Sمگر آنکه احسSSاس خشSSوع و حسSSرت از اینکه مسSSلمان نیسSSتم ،به من
دست میدهSSد!» و تومSSاس آرنولد راجع به نمSSاز میگویSSد« S:این تکSSالیف عبSSدی منظم
الهی ،از بزرگترین عالئم امتیاز نظام دینی مسلمین در مقایسه با دیگران میباشSSند که
جهانگردان در سرزمینهای شرقی Sمالحظه و مشاهده میکننSSد ،زیSSرا نحSSوة برگSSزاریS
بسیاری Sاز آیینهایی Sکه در سرزمینهای شرقی Sمشاهده میشوند ،خالی از تأثیر معنSSویS
است».
سپس مطلبی را در بSارة شSور SانگSیزی نمSSاز اسSالمی ،از قSSول یک اسSقف بSازگوS
کSSرده چSSنین ادامه میدهSSد« :اینک از نمSSاز فSSردی به سSSراغ نمSSاز جمSSاعت رفتSSه،
میگوییم :امکان ندارد کسی در طول زندگی خود ،شاهد منظرهای شبیه اجتماع حSSدود
پانزدههزار Sنمازگزار Sدر محوطة مسجد جامع «دهلی» هند در روز SآخSSرین جمعة مSSاه
رمضان ،درحالی که از هر جنبش آنان ،بزرگترین عالئم تعظیم Sو تقSSوا نمایSSان اسSSت،
-از کتاب «تجدید التفکیر الدینی فی اإلسالم» اقبال ،ترجمه عربی از عباس محمود ،ص .108 1
عبادت در 204
اسالم
بوده باشد و از دیدن آن ،تأثیر قلبی عمیق پیدا نکرده و برتری ممتاز این شیوة عبSSادی
نسبت به شیوههای دیگر را مالحظه ننموده باشد.
اذان برای نمازهای Sروزانه هم که در اوقات معینی طنینانداز میشود؛ Sدر نخستین
لحظات سحر ،و هنگام نیمروز Sکه مردم به سختی در تکSSاپو و سSSرگرم کارهSSای خSSود
هستند ،و هنگام عصر ...با شکل و کیفیتی که انجSSام میگSSیرد ،عین Sا ً همSSان عظمت را
دارد».1
- 1از کتاب «الدعوة إلی اإلسالم» ترجمه (عربی) حسن ابراهیم حسن و همکارش.
و ایستاده و نشسته در آن کار میکند - 2کسی که مسجد میسازد
و کسی که از گرد و خاک فرار میکند S،برابر نیستندS.
205 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
مینمودند و در آموزشهای علمی حاضر Sمیشدند ،باز کرده بود و این در زمSSانی بSSود
که برای زن حق علمآموزی Sو مشارکت و همگامی با مردان ،قابل تصور Sنبود!
مدرسSهای که علم و عمل را با هم آمSوزش داده و جسم و جSان را تطهSیر نمSوده و
هدف و وسیله را نشان داده ،حق و تکلیف را میشناسانید و تSSربیت را پیش از تعلیم و
تجربه را پیش از نظریه و پیرایش نهاد آدمی را قبل از آرایش سرها و قیافهها ،مSSوردS
توجه قرار میداد.
پس جای تعجب نیست که از دامن آن ،خلفایی همچSSون ابSSوبکر Sو عمر و عثمSSان و
علی ،فرماندهانی مثل ابوعبیده و خالد و عمSSرو ،قاریSSانی مانند ابن مسSSعود Sو ابیبن
کعب و دانشمندانی SچSSون زیSSدبن ثSSابت و ابن عبSSاس و زنSSان فاضSSلی همچSSون فاطمSSه،
عایشه ،حفصه ،ام عماره و ام سلیم بیرون بیایند.
مسSSجد محمSSدی در همSSان حSSالی که آموزشSSگاه دعSSوت بSSود ،مرکز حکSSومت نSSیز
محسوب میشد .پیامبرSص در آنجا برای بیکاران ،کار و برای نادانان ،آگاهی و برای
میکرد و به راهنماییهای بهداشتی و اجتماعی میپSSرداخت Sو اخبSSار فقیر ،اعانه تهیه
جامعه را پخش میکرد Sو با نماینSSدگان دولتها دیSSدار مینمSSود Sو در جنگها به آرایش و
ترتیب نیروهای رزمی Sهمت میگمارد و در حال صSلح به گسSیل مبلغSان و نماینSدگان
میپرداختS.
مسجد در زمان پیامبر Sاینچنین بSSود و در عهد صSSحابه و تSSابعین هم همین وضع را
داشت.
با این همه ،چه کسی میتواند ادعا کند که نماز یک ابتهال روانی مجSSرد و برکنSSار
از زنSSدگی میباشد Sو یا یک واکنش منفی ،که اثSSری در جهت بخشSSیدن و تSSرقی دادن
زندگی Sندارد؟ هرگز...
گفتار خود ،راجع به نماز و مسجد را با سخن ارزشمندی Sاز یک محقق مسSSلمان به
پایان میبریم که میگوید:
در مسجد ،امتیازات و تبعیضSات مقSامی ،مSالی ،نSژادی و رنگی ناپدید میشSوند و
تمSSام محیط آن ،از هSSوای پSSاک بSSرادری S،برابSSری و محبت آکنSSده اسSSت .این ،نعمت
بزرگی Sاست که آدمی روزانه ،در میان دنیایی Sتیره از جنگ و جSSدال ،پنج بSSار از جو
دوسSSتی و آرامش کامل بهرهمند گSSردد و در حSSالی که تفSSاوت و اختالف ،خصیصSهای
معمولی Sبه شمار میرود S،از فضSSای مسSSاوات برخSSوردار SشSSود و در میSSان شSSعلههای
کینه و درگیریها Sو دشمنیهای بیشمار Sزندگی روزمره ،در محیطی سرشSSار Sاز محبت
قرار Sگیرد.
این ،واقعا باالترین موهبت است ،زیرا نمونة آشکاری Sاز حیSSات اسSSت .انسSSانی که ً
نSSاگزیر Sاست در میSSان تبعیض و کشSSمکش و درگSSیری SفعSSالیت نماید و شSSاهد مظSSاهر
گونSSاگون خشم و کینه و دشSSمنی باشSSد ،هر روز پنج بSSار ،خویشSSتن را از این پدیSSدهها
بیرون میکشد Sتا به حقیت مساوات ،برابSSری Sو محبت به عنSSوان سرچشSSمههای Sواقعی
خوشبختی انسان دست یابد.
عبادت در 206
اسالم
به همین خاطر ،وقتی که برای انجام نماز مصرف میشود S،از دیدگاه خیر و فایSSده
و اسSSتفادة عملی بشSSریت ،به هSSدر نرفته است و بSSرعکس با آمSSوزش این درسSSهای
گرانمایهای که زندگی را گوارا و قابل تحمل میکند ،نهSایت ارزش را دارد .درسSSهای
مزبSSور SدربSSارة بSSرادری ،برابSSری ،دوسSSتی Sو محبت ،با تمSSرین و تجربة عملی در
زندگی Sروزانه ،پایهها و زمینههSایی بSرای وحSدت نSوع بشر و حفظ و پایSداری SتمSدن
ابدی انسانی را تشکیل میدهند.
زکات
زکات ،عبادت مالی و اجتماعی پراهمیت و بزرگی است.
این عبادت ،دومین فریضة اسSSالمی است که قSSرآن ،در دهها مSSورد همردیف SنمSSاز
قرارش Sداده است .یکبار با واژة زکات و جای دیگر با واژة صSSدقه و گSSاه نSیز با کلمة
انفاق از آن یاد نموده است.
خداوند ،در اوایل سورة بقره ،متقین را که از هدایت کتابش برخودار میباشSSند ،به
عنوان کسانی معرفی Sکرده است که:
﴿
(بقره.)3 / ﴾
«کسSSSSSانی اند که به غیب ایمSSSSSان دارند و نمSSSSSاز را برپا میدارند و از آنچه
روزیشان گردیده است ،انفاق میکنند».
و در آیات دیگری Sمیگوید:
﴿
(بقره.)110 / ﴾...
«نماز را اقامه کنید و زکات را بدهید و هر نیکی و خSSوبی که انجSSام دهیSSد ،در
نزد خدا از آن خویش خواهید یافت».
﴿
(بقره.)277 / ﴾
«به راستى آنان كه ايمان آوردهاند و كردار شايسته كردهاند و نماز را بر پSSاى
داشتهاند و زكات را پرداختهاند ،پاداش خويش را به نزد پروردگارشSSان دارند
و بيمى بر آنان نيست و آنان اندوهگين نشوند».
207 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
به فرستادگان من ایمان آورده و آنها را یSSاری کردیSSد ،و قSSرض خSSوبی به خSSدا
دادید ،از بدیهای شما در میگذرم و شSSما را به بهشSSتهایی که جویهSSایی از زیر
آنها رواننSSد ،وارد میسSSازم .کسی هم که پس از این همSSه ،کفر ورزد ،از راه
راست منحرف گردیده است».
از زبان مسیح نوزاد نیز میگویدS:
﴿(﴾ ...مریم/
.)31
« ...مرا تا وقتی که زندهام ،به نماز و زکات سفارش نموده است».
همچنین دربارة عموم اهل کتاب میگوید:
﴿
(بینه.)5-4 / ﴾
«کسSSانی که کتSSاب داشSSتند ،پراکنSSده نشSSدند (به جSSدل و منازعه و چند دسSSتگی
نپرداختند) مگر بعد از آمSSدن نشSSانه و هSSدایت .آنها دسSSتور نداشSSتند جز این که
خدا را با اخالص دین و راسSترو ،بپرسSتند و نمSاز را اقامه کنند و زکSات را
بپردازند .که دین استوار همین است».
زکات در ادیSSان آسSSمانی این چSSنین بSSود و این ادیSSان نمیتوانسSSتند این جنبة اخالقی
رسالت خویش ،یعنی نیکی به فقرا و احسان به درماندگان را نادیده بگیرند.
پیش از هجرت
از آغاز طلSوع اسSSالم در مکه و روزگSاری Sکه مسSSلمانان افSراد معSSدودی بSSوده و آیین
خود را پنهان میداشتند Sو در سSSرزمین خSSود گرفتSSار آزار و شSSکنجه بودنSSد ،این جنبة
انسSSانی و اجتمSSاعی ،مSSورد SعنSSایت کامل قSSرآن عزیز قSSرار SگSSرفت .به همین جهت
گردنهای که هر انسانی میباید Sبرای نیل به خشنودی SخSSدا و بهشSSت ،از آن گSSذر کنSSد،
در شکل نیکی به مردم ،نجات بردگان و تغذیة بیچارگان و یتیمان جلوهگر شده است:
﴿
﴾
(بلد.)18 -12 /
209 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
«چه میدانی که گردنه چیسSSت؟ آزادهای بSSرده اسSSت! و یا غSSذا دادن در روز
گرسSSنگی به یSSتیمی نزدیک یا درمانSSدهای خاکسSSار ،سSSپس (بعد از اینهSSا) از
کسSSانی میشSSود که ایمSSان آورده و به اسSSتقامت و بزرگSSواری سSSفارش میکنند
واین گروه مورد رضایتند (توافق متقابل)».
در سورة الضحی نیز که از نخستین بخشهای Sنازل شده قرآن است میفرمایدS:
﴿
(الضحی.)10-9 / ﴾
«پس یتیم را مورد خشم قرار مده و درخواست کننده را مران».
و در سورة مدثر ،اعتراف گناهکاران در میان آتش را خاطرنشان میسازد:
﴿
﴾
(مدثر.)44 -43 /
«گویند از نمازگزاران نبودیم و به درمانده غذا نمیدادیم».
همچنین در سوره ذاریات ،ضمن توصیف تقواپیشگان فرموده است:
﴿(﴾ ذاریات.)19 /
در سوره معارج میفرمایدS:
﴿
﴾
(معارج.)25 -24 /
«در اموالشSSان حق معین و شSSناخته شSSدهای بSSرای سSSائل و محSSروم وجSSود
دارد»
در سSSورة قلم نSSیز حکSSایت باغSSدارانی را که تصSSمیم Sگرفتند میوهها را هنگSSام شب
بچینند تا بیچارگان از آن بینصیب بمانند ،شرح داده و فرموده است:
﴿
﴾
(قلم.)20-19 /
«هنگامی که هنوز در خواب بودند ،حادثهای برای باغ روی داد ،آن گSSاه مانند
كشت درو شده شد».
و در سورة ماعون میفرماید:
عبادت در 210
اسالم
زکات در اسالم ،یک «بخشش و بزرگواری» نیست که ثروتمنSSدی Sبه وسSSیلة آن بر
فقیری منت نهد یا فرد دارایی به فرد نداری احسان کند ،بلکه امری عمیقتر و وسیعتر
است.
زکات ،بخشی از نظام اقتصSSادی SاسSSالم اسSSت .این نظSSام یگSSانهای که مسSSأله فقر یا
مسأله ثروت را پیش از این که هیچ نظامی Sدر دنیا ،به عالج آن توجه کند ،حل نمSSوده
است.
اسالم ،اموالی را که زکات آنها واجب است و پSایینترین حد دارایی را که مشSSمول
زکات میگردد و زمان وجوب و مقدار آنرا معین کرده است.
بSSSدینترتیب از بعضی از امSSSوال ،باید یک دهم داده شSSSود ،مانند محصSSSوالتی که
خداوند Sاز زمین میرویاند Sو از طSSرف SانسSSان ،تالش قابل مالحظهای نمیطلبSSد ...در
صSSورتی Sکه اگر با وسSSایل دیگSSری SآبیSSاری SشSSود (به وسSSیلة انسSSان) ،مقSSدار مزبSSورS
(زکSSات) یک بیسSSتم میشSSود Sو این زکSSات ،همة محصSSوالت SکشSSاورزی Sرا شSSامل
میشودS.
برخی دیگر از اموال ،همچون طال و نقره و درآمد تجارت متکی بر پول ،مشمول
قانون یک چهلم ،یعنی 5/2درصد میباشند Sو این زکات ،در مدت هر سال قمSSری که
بر اموال مزبور Sمیگذرد ،واجب میگردد.
برای زکات مالی هم که به صورت حیواناتی Sاز قبیل گاو ،شتر و گوسSSفند مالحظه
میشود ،نظام خاصی از طرف Sاسالم ،تدوین شده است.
حکمت تفاوت مقSSادیر تعSSیین شSSده در زکSSات ،این است که هر چه تالش انسSSان در
کسب مالی ،کمتر و نقش قدرت خداوندی نمایانتر Sباشد ،نسبت واجب ،بیشSSتر SمیشSSودS
و در صورت Sمعکوس ،عکس این جریان پیش میآید.
امام ابن قیم ،بدین موضوع توجه نموده و در کتاب «زاد المعاد» خود با اشاره بدان
گفته اسSSت« :مقSSدار زکSSات مSSال ،برحسب انSSدازة کوشش صSSاحبان مSSال در به دست
آوردن آن و سهولت یا سختی آن تفاوت میکند.
بنابراین ،در مواردی Sکه انسSSان به مجموعة آمSادهای از امSSوال ،به صSورت Sگنج یا
معدن دست مییابد ،زکات یک پنجم قSSرار داده شSSده است و گذشت سSSال در مSSورد آن
شرط نیست ،بلکه هر گاه به دست آمد دادن یک پنجم آن واجب میشودS.
در چیزهSSایی مانند محصSSوالت SکشSSاورزی که زحمت کسب و دشSSواری و رنج به
دست آوردنش بیشتر Sاست ،نصف این مقدار تعیین گردیده و این در صSSورتی است که
آدمی فقط شخص زمین و بذرافشانی Sآن را برعهده داشته باشد و آبیSSاری آن ،به طSSورS
طبیعی Sو از طرف خدا انجام گیرد (دیم) ،اما در مواردی Sکه زحمت و هزینه آبیSSاری،
بر عهدة شخص قرار میگیرد ،نصف یکدهم یعنی یک بیستم واجب گردیده است.
213 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
در مورد کارهایی Sهم که تحصیل درآمد ،مستلزم فعالیت مSSداوم صSSاحب مSSال بSSوده
حSSرکت و اداره و مSSراقبت همیشSSگی الزم دارد ،نصف یک بیسSSتم ،یعSSنی یک چهلم
تعیین شده است .زیرا بSدون شSک ،زحمت این کارها از کشSاورزی Sو زراعت بیشSترS
است و رشد کشت و میSSSوه ،نمایSSSانتر و افزونSSSتر Sاز رشد بSSSازدهی SتجSSSارت است 1و
بنابراین زکات آن هم بیشتر از زکات محصوالت Sکشاورزی مقرر شده اسSSت .اسSSتفاده
از بSSازدهی Sزراعت در مSSواردی Sکه با آب طSSبیعی SسSSیراب میشSSود هم ،افزونSSتر Sاز
مواردی Sاست که با ابزارهای دیگر آبیاری Sمیگردد»...
اسالم ،دارایی اندک را از مالیات زکSSات معSSاف کSرده و بSSرای هر نSSوع مSالی ،حد
نصاب معینی قرار داده است که در صورت Sرسیدن بدان حد و زیادی از مقدار مSSوردS
نیSSاز صSSاحبش ،مشSSمول زکSSات خواهد بSSود و شSSاید منظSSور Sاین آیه همین باشد که
میفرماید:
﴿(﴾... ...بقره.)219 /
«میپرسند چه چیزی را انفاق کنند؟ بگو :زیادی را».
البته اسالم حد نصSاب را آنقSSدر بSSاال قSSرار نSSداده است که زکSSات ،بر کسی غSیر از
افراد خیلی ثروتمند Sو گنجینهدار واجب نگردد ،بلکه طSSوری SقSSرار Sداده است که اکSSثر
مسلمانان ،فرصت و امکان سهیم شدن در تأمین احتیاجات جامعه و یاری نیازمندان و
کمک به مصالح عمومی مسلمین را داشته باشند.
-البته همیشه اینطور نیست .گاه پیش میآید که سرمایه ،در ضمن تجارت ،چندین دست میگSSردد 1
و سود کالنی بر خود میافزاید .به همین جهت زکات در تجارت ،هم بر سرمایه تعلق میگSSیرد و
هم برسود حاصله ،اما در کشاورزی فقط بر اصل محصول.
عبادت در 214
اسالم
نخسSSSتین چSSSیزی که از این سSSSفارش و تعلیم پیSSSامبرص بر میآیSSSد ،این است که
«زکات» در اسالم جز مصSرف بخشی از امSوال جامعه که در دست ثروتمنSدان قSرارS
گرفته است برای همان جامعه که تهیدستان نمایندهاش هستند ،چیز دیگری نیسSSت .به
عبارت دیگر :زکات ،صرفا ً انتقال بخشی از دارایی جامعه ،از یک دست آن [اغنیاء]
به دست دیگرش [فقرا] میباشد.1S
تنها حکومت است که مسSSئول جمعآوری SزکSSات میباشد .2SاسSSالم بر این نکته تأکید
نمSSوده و به همین سSSبب یکی از مSSوارد مصSSرف آن را ،دسSSتمزد SگSSردآوران زکSSات
«العSSالمین علیها» قSSرار داده اسSSت .دالیل محSSول کSSردن گSSردآوری زکSSات به دولت
اسالمی ،و واگذار Sنکردن آن بر عهدة وجدان افراد عبارتند از:
اول :ممکن است وجSSدان بسSSیاری Sاز مSSردم ،مSSرده و یا گرفتSSار SضSSعف و بیمSSاریS
باشد .در اینصورت تضمینی SبSSرای فقSSیرانی که پSSرداخت حقشSSان به اینگونه اشSSخاص
محول شده است ،وجود Sنخواهد داشت.
دوم :اگر فقیر ،حق خود را از دولت بگیرد و نه از ثروتمندان ،شخصیتش محفSSوظ
میماند Sو آبرویش Sبا درخواست Sو گدایی از توانگران نمیرودS.
سوم :اگر این کSار به عهSدة خSود افSSراد واگSذار SشSود ،نحSSوة توزیع SحقSوق مزبSSور
آشSSفته میگSSردد Sو در نتیجه ممکن است به یک فقSSیر چنSSدین ثروتمند Sکمک کنند و در
همان وقت ،فقیر دیگری باتمام فقر و احتیاجی که دارد ،فراموش SگردیSSده مSSورد توجه
کسی نباشد.
چهارم :مصSSرف SزکSSات منحصر Sبه فقSSرا و اشSSخاص نیسSSت ،بلکه از جمله مSSواردS
مصرف Sآن ،مصالح عمومی مسلمانان است که از قدرت افSSراد خSSارج بSSوده و تنها از
مسئوالن امور جمSSاعت مسSSلمین سSSاخته اسSSت .مانند خSSرج زکSSات ،بSSرای جلب عالقه
تمایل غیر مسلمانان و تجهیز ابزار و افراد برای جنگ در راه خدا.3
ص; َدقَةً فِى َأ ْم; َوالِ ِه ْم ،تُْؤ َخ; ُذ ِمنْ َأ ْغنِيَ;;اِئ ِه ْم َوتُ; َ
;ر ُّد َعلَى فُقَ; َراِئ ِه ْم» «-فَ;َأ ْعلِ ْم ُه ْم َأنَّ هَّللا َ ا ْفتَ; َر َ
ض َعلَ ْي ِه ْم َ 2
-علما بر این نکته اتفاق و تأکید دارند که اگر امام یا سلطان ،ظالم و ستمگر بSSود و زکSSات را بSSه 2
مصارف تعیین Sشده خود نرسانید بهتر است که اشخاص ،خودشان زکات را به مصSSارف شSSرعی
آن برسانند (یعنی به دست حکومت ندهند).
-برای توضیح بیشتر ،به کتاب «فقه الزکاة» مSا ،ج ،2فصSل طریقSة ادای زکSات ،بخش «عالقSة 3
الدولة بالزکاة»
215 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
این امSSSوال به «بیتالمSSSال» میروند Sکه همSSSان خزینة عمSSSومی درآمSSSدهای دولت
میباشد و اگر زکSSات در محل اسSSالمی از قبیل زکSSات ،فیء غنSSائم ،خSSراج و غSSیره
جداگانهای قرار Sمیگیرد و با اموال عمSومی دیگر مخلSSوط نمیشSSود ،بSSرای اینست که
حق فقرا محفوظ و مطمئن بماند و نیازهای مصرفی و ضروریات SدیگSSر ،بر آن پیشی
نگیرند Sو این یک رسم معمول و مورد تصریح تمامی فقهاء میباشد.
بعضی از دشSSمنان اسSSالم پنداشSSتهاند که خلفSSای مسSSلمین حق دارند و میتوانند از
بیتالمال ،هر چه بخواهند Sو در هر جهتی میل داشSSته باشSSند ،خSSرج کننSSد ،مثل این که
خزینة شخصی Sآنهاست ،و تصور Sنمودهاند که اسالم هیچ اصل و قاعدهای در این باره
نSSSSSدارد .اما حقیقت این است که بیتالمSSSSSال به همة مسSSSSSلمانان تعلق دارد و خلیفه یا
زمامدار S،نقش یک خزینهدار امین را برعهده دارد و غیر از حقوقی Sکه برایش تعSSیین
گردیده است ،حق دیگری ندارد.
این ،شیوة درستکاران هدایت یافتهای است که پیSSامبر ص به ما دسSSتور SپSSیروی از
شیوة آنان و پافشاری در راهشان را داده است.
این ابوبکر Sصدیق است که وقتی برای خالفت بیعت گرفت ،به سوی بازار حرکت
کرد تا طبق معمول داد و سSSتد کند و خSSرج خSSود و خSSانوادهاش را درآورد .عمر به او
برخورد و پرسSSید :کجا میروی؟ گفت :به بSSازار .عمر گفت :تو که زمامSSدار SمسSSلمین
شSSدهای ،دربSSازار چکSSار داری؟ گفت :پس خSSانوادهام را از کجا سSSیر کنم؟ عمر گفت:
برو پیش ابوعبیده ،که امین بیتالمال است تا بSرایت حقSوقی تعSیین کنSد! ابSوبکر نSزد
ابوعبیSSده رفت و او به خلیفه گفت :بSSرای تو به انSSدازة خSSرج یک نفر مهSSاجر که نه
بSSاالتر باشد و نه پSSایینتر ،به عالوة لبSSاس تابسSSتان و زمسSSتان ،مقSSرر میکنم .هر گSSاه
یکی از لباسها را پاره کردی بیاور Sتحویل بده و یکی دیگر بگیر!
و این عمر است که میگوید« S:میخواهید بگویم Sکه ،چه مقدار از مال خدا را برای
خود حالل میدانم؟ دو دست لباس ،یکی برای تابسSSتان و یکی بSSرای زمسSSتان ،و یک
مرکب برای انجام حج و عمره و خرج خSSانوادهام در حد مخSSارج یک خSSانواده قSSریش
که نه فقیرترین و نه غنیترین آنهاست .بعد از این ،من یکی از مسSSلمانان هسSSتم و هر
چه به آنان برسد ،به من هم میرسد.»S
بSSSاز هم از او نقل شSSSده است که گفت :من با این دارایی ،همچSSSون سرپرست SیSSSتیم
هستم .اگر چیزی داشته باشم ،خودداری Sمیکنم و اگر نیازمند باشSSم ،در حد صSSحیح و
مجاز از آن میخورم.
همچSSنین عمSSر ،کسی را نSSزد عبSSدالرحمن بن عSSوف روانه کSSرد تا چهارصد Sدرهم
قSSSرض بگSSSیرد .عبSSSدالرحمن گفت :تو با آن که بیتالمSSSال را در دست داری ،از من
قSSرض میخSSواهی؟ چSSرا از بیتالمSSال بSSرنمیداری Sتا دوبSSاره برگSSردانی؟ عمر گفت:
میترسم مقام من باعث شود که تو و دوستانت SبگوییSSد :این مقSSدار را به امیرالمؤمSSنین
ببخشید S.آن وقت در روز قیامت از من بازخواست شود (برداشSته شSود) اما اکنSون از
عبادت در 216
اسالم
تو که میدانم Sچقدر خسSSیس هسSSتی ،قSSرض میکنم که اگر بمSSیرم ،میآیی و از مSSیراثم
میگیری!
این علی است که شخصی به دیSSSدارش میآید و میبیند Sکه فقط یک قطیفة پSSSاره و
کهنه بر تن دارد و از شدت سرما میلرزد S.میگوید :یا امیرالمؤمSSنین ،خداوند تبSSارک
و تعالی در این مال ،برای تو و خانوادهات هم سSSهمی قSSرار Sداده اسSSت ،چSSرا با چSSنین
وضعی Sبه سر میبری؟ Sدر پاسخ فرمود S:به خدا ،من از مال شما (بیت المSSال) چSSیزی
بر نخواهم داشت».1
با این همه ،چه کسی میتواند تصور Sنماید که زکات ،در بیتالمال جمع میشSSود تا
خلفاء و فرمانروایان ،بر طبق میل و هوس خود مصرف نمایند؟!
اص Sالً رهنمSSود اسSSالم دربSSارة زکSSات این است که در همSSان نقSSاطی که جمعآوری
میشSSود ،توزیع SگSردد .چنانکه سSنت ،بر این مطلب تصSSریح نمSوده اسSت« :تُْؤ َ;خ ; ُذ ِم ْن
َأ ْغنِيَاِئِه ْم َو ُت َر ُّد َعلَى ُف َق َراِئِه ْم».2
از عمران بن حصین روایت شده است که مSSأمور گSSرفتن صSSدقه شد و هنگSSامی که
بازگشت ،به او گفتند :امSSوال کجاسSSت؟ گفت« :مگر ما را بSSرای آوردن مSSال فرسSSتاده
بودیSSد؟ ما آن را همSSانطور و از همSSان جSSایی (کسSSانی) که زمSSان رسSSول خSSداص
میگرفتیم ،گرفتیم و در همان جا و مواردی Sکه آنوقت قرار Sمیدادیم ،قرار دادیم».3
فقط در صورتی که مقداری از زکات ،از احتیاج اهل منطقه زیادی بیاید ،انتقال آن
به نقطة دیگری که درآنجا کسی نیازمند باشد و یا انتقالش به بیتالمال مرکSSزی مجSSاز
است.
ابوعبید میگوید S:معاذ ،یک سوم زکات را از یمن به سSSوی عمر فرسSSتاد .عمر این
کار را نپسدید به او گفت :من تو را برای مالیات ستانی و یا جزیه گSرفتن نفرسSتادهام،
بلکه برای این فرستادهام که از مSSردم ثروتمند بگSSیری و به فقSSیران بSSدهی .معSSاذ پاسخ
داد :اگر کسی را مییافتم Sکه بگیرد ،چیزی به سوی تو نمیفرستادم.4
بنابراین ،سیاست اسالم این نیست که امSSوال ،از روسSSتاها Sو منSSاطق Sمختلف گرفته
شود و به مصرف Sپایتختهای بزرگ برسد ،بلکه زکات میباید Sدر همان جایی که گSرد
آورده میشSSSSود S،مصSSSSرف SشSSSSود و این چSSSSیزی است که عSSSSدالت و روش صSSSSحیح
برنامهریزی و توزیع بدان حکم میکند و شخص فقیر در هر منطقهای میفهمد Sکه در
این امSSوالی که مالحظه میکنSSد ،سSSهمی دارد و بSSدان عالقهمند میشSSود .و این دالیلی
-این قبیل نمونهها راجع به موضوع خلفا نسSSبت بSSه بیتالمSSال را ابوعبیSSد ،در کتSSاب «األمSSوال» 1
است که بSSاعث آگSSاهی مSSردم در عصر ما از نظSSام «ادارة محلی» و بهرهبSSرداری از
مزایای Sآن گردیده است.
پیامبرSص میگوید :مسSSکین کسی نیست که یکی دو خرما و یا یکی دو لقمه غSSذا به
او داده میشود ،مسکین کسی است که آبرومندی میکند.
(بقره.)273 / ﴿﴾
«از مردم ،چیزی ،با اصرار ،نمیطلبد».
و در حدیث دیگری میفرماید« :مسکین کسی نیست که در میان مSSردم میچرخد و
یکی دو لقمه یا خرمایی به او داده میشود S.مسکین کسی است ثروتمندی او را میبیندS
تا تأمینش کند و خبر نSدارد تا صSدقهاش بدهد و خSSود او نSSیز نمیرود Sاز مSSردم گSدایی
کند».1
این حدیث ،از مسأله مهمی پرده بر میدارد .بسSیار اتفSاق میافتد که مSردم ،چهSرة
شSSخص مسSSکین یا فقSSیر را همانند فSSردی SمشSSهور Sبه فقر و متظSSاهر به درمانSSدگی که
دسSSتش را بSSرای سSSؤال دراز کSSرده باشSSد ،تصSSور مینماینSSد .اما آن کسی که پیSSامبرS
خSSداص او را به عنSSوان مسSSکین بSSرای مSSردم معSSرفی کSSرده اسSSت ،بر انبSSوهی از
خانهنشینان و عیالمندان با آبSرو که روزگSار بر آنها سSSخت شSSده و منSSابع روزیشSان،
قادر Sبه رفع نیازهایشان نگردیدهاند و یا درآمد فعالیتشان Sپاسخگوی SاحتیاجSSات معقSSول
و متوسط آنها نیسSSت ،منطبق میگSSردد S.در نتیجه مSSانعی نSSدارد که سSSهمی از امSSوال
زکات ،به اینها داده شود.
مردی از حسن بصSSری ،دربSSارة کسی که دارای خانه و خSSدمتگزار اسSSت ،پرسSSیدS
که ،آیا میتواند SصSدقه بگSیرد؟ جSواب داد :اگر نیSاز داشSته باشد میگSیرد و مسSألهای
نیست!!
مقصSSود این نیست که یک یا دو درهم داده شSSود و آن اشSSخاص ،پیوسSSته محتSSاج و
دست خالی بمانند .بلکه منظور Sآنست که چیزی به او داده شSSود که بSSاعث رفع نیSSاز و
برآورده شدن احتیاجش میگSSردد .عمر گفته اسSSت :وقSSتی Sکه بخشش میکنیSSد ،بینیSSاز
هالکتبار زنSSدگیش اطالع یافته بSSود ،سه شSSتر داد تا
کنید .و به مردی که از وضعیت
از تهیدستی درآید و گفت :صSدقه بر نیازمنSدان را بیافزایید و تکSرار کنیSد ،اگر بSرای
هرکدامشان به صد شتر برسد .قاضی عبدالوهاب نSSیز میگویSSد :مالSSک ،بSSرای صSSدقه
حدی قرار Sنداده و گفته است :به شخصی که دارای مسSSکن و چارپا و خSSادم باشSSد ،در
صSSورتی Sکه دارائیش بطSSور کامل نیSSازش را تSSأمین نمیکنSSد ،صSSدقه داده میشSSودS
(میتوان صدقه داد).
ي» روایت از ابوداود و ترمذی شخص اخیر حSSدیث را ص َدقَةُ لِ َغنِ ٍّي َوال لِ ِذي ِم َّر ٍة َ
س ِو ٍّ « -ال تَ ِح ُّل ال َّ 1
هیکل دیSSد ،آنگSSاه گفت :اگر میخواهیSSد ،میدهم ولی شSSخص تSSوانگر و نSSیز کسی که
قدرت دارد و میتواند کار کند ،حقی در آن (زکات) ندارد».1
پس بر هر مسSSSSلمانی Sواجب است که کSSSSار کند و دولت هم وظیفه دارد که بSSSSرای
هSSرکس ،کSSار مناسSSبی SفSSراهم Sکند و در صSSورتی Sکه شخصSSی ،قSSدرت کSSار و تSSأمین
احتیاجاتش را نداشت ،نباید در جامعة اسالمی از بین برود ،بلکه زکات ،نیازمنSSدیهایS
معقول و به جای او را تأمین خواهد کرد.
مورد Sسوم :سومین گروه مستحق Sزکات ،عامالن و مسئوالن کارهای Sمربوط به آن
میباشند S.فرقی Sنمیکند که عامل جمعآوری زکات (از اشخاص واجد شرایط) باشند و
یا عامالن حفظ و خزانهداری Sو یا عامالن و مسSSئوالن نگهبSSانی و ثبت آن در دفSSاتر Sو
یا عامالن توزیع Sو تقسیم زکات میان مستحقان و مصرف آن در موارد Sشرعی.
مورد Sچهارم :مؤلفه قلSSوبهم ،یعSSنی جمSSاعتی که جلب و انس دادن و متمایل سSSاختن
دلهایشSSان به اسSSالم مSSوردنظر SمیباشSSد ،با این هSSدف که یا مسSSلمان شSSوند Sو یا اگر
مسلمان شدهاند ،ثبات قدم پیدا کنند و یا از وجودشان در دفاع از مسلمین بهرهبرداریS
شSSود و یا احتمSSال خطر و شرشSSان از مسSSلمانان منتفی گSSردد .پیSSامبرSص به کSSافرانی
همچون صفوان بنامیه ،یکی از اشراف و بزرگان و سخنوران جاهلیت ،که امیSSدی به
گرویSSدن و ایمSSان آوردنش داشSSت ،بخشش مSSالی نمSSود و او هم اسSSالم آورد و مسSSلمان
خوبی از آب درآمد .همچنانکه به برخی از سرکردگان قبایل ،نظیر عیينه بن حصن و
اقرع بن حابس نیز اموالی داد و هدفش این بود که ایمانشان را تثبیت و تقSSویت نماید و
از آنها در جنگ با مشرکان استفاده کند.
تشخیص صالحیت افراد مشSSمول این مSSورد ،به عهSSدة رهSSبر یا شSSورای مسSSلمانان
است که اگر دیدند قلب گروهی به یک معنی و شکلی از اشکال یادآوری شSSده ،تSSألیف
و انعطاف میپذیرد ،میتوانند Sسهمی از مال زکSSات را به آنها بدهند و اگر ضSSرورتی
بSSرای این کSSار ندیدند[ SهمSSانطور که عمر چSSنین تشSSخیص داد] الزم نیست که به هر
شSSکل ممکن ،گSSروهی Sرا تحت این عنSSوان دست و پا کنند و بیافریننSSد!! بلکه در این
صورت Sسهم آنان ساقط میگردد Sهمانطور Sکه اگر فقرا و یا غارمین با بردگSSانی یSSافت
نشوند ،پرداخت سهم زکاتشان منتفی است.
از این جا نادرسSSتی Sبرداشت کسSSانی را که فکر میکنند Sعمر حکمی از کتSSاب خSSدا
را تعطیل نمSSوده اسSSت ،بوضSSوح Sدر مییSSابیم S.عمر سSSهم تSSألیف قلSSوب را از گSSروه
طمعکSSاری Sکه به لطف خSدا هیچ امیSدی نداشSSتند ،قطع کSرد و حق هم داشت که چSنین
کاری بکند.
در زمان ما این سهم میتواند برای تبلیغ و ترویج اسالم به کار رود .همSSانطور که
مخالفان اسالم نSیز از چSنین روشSهایی SاسSتفاده میکننSد ،و میتواند Sبه مسSلمانانی Sداده
شSSSود که کفSSSار میخواهند SنظرشSSSان را جلب نمSSSوده و داخل دین و یا تحت حمSSSایت
قرارشان دهند .ما شاهدیم که بعضی از دولتهای Sسودجوی SاسSSتعماری ،بSSرای اسSSارت
عموم مسلمانان امSSوالی را اختصSSاص دادهاند که بعضی از آنها را به مسSSیحی شSSدن و
خSSSروج از اسSSSالم متمایل میکنند و بعضی را به دخSSSول در تحت حمSSSایت خSSSود ،آیا
مسلمانان برای چنین کاری سزاوارتر Sاز آنها نیستند؟
مورد Sپنجم :مصرف پنجم زکات ،آزادی بردگان و رهایی آنان از زیر یوغ بSSردگیS
است« :وفی Sالرقاب» .اسالم در حالی ظهور کرد که نظام بSSردهداری Sدر سراسر SعSSالم
گسترش و رواج تام یافته بSSود و با این وضع نمیتوانست آن را با نوشSSتن یک فرمSSان
لغو کند و به جای این کار ،آموزشها و موضعگیریهایی Sرا وضع نمود که به تSSدریج و
آرامی آن را از میSSان میبSSرد .از جملة وسSSایلی که اسSSالم بSSرای الغSSاء یا محSSدودیتS
بردهداری Sبه کار برد این بSSود که آزادسSSازی Sبردهها را از بSSاالترین عبSادات و عوامل
تقرب به خSدا قSرار Sداد و آن را کفSارة بسSSیاری از گناهSان اشSخاص مسSلمان ،از قبیل
شکستن سوگند ،محسوب داشت و ضمن یک فرمSSان عمSSومی به مسSSلمانان دسSSتور داد
که با بردگSSان خSSود ،در صSSورتی که افSSراد صSSالحی بودنSSد ،قSSراردادی Sببندند که با
پرداخت مبلغی بطSSور اقسSSاط ،آزادی خSSویش را به دست آورنSSد S.همSSانطور Sکه به کلیة
مسلمانان دسSSتور Sداد که بردگSSان را در ادای مبSSالغ مزبSSور یSSاری کنند و قSSرآن در این
باره فرمودS:
﴿
(نور.)33 / ﴾
«کسانی از بردگان شما که قرارداد میخواهند ،در صورتی که خSSیری در آنها
دیدید ،قرارداد بنویسید و از مالی که خدا به شما داده است به آنان هم بدهید».
اسالم این برنامة مهم [آزادسازی Sبردگان] را تنها بر عهدة افSSراد ننهSSاده است بلکه
سSSهمی را هم به گSSردن دولت انداخته است و آن ،اختصSSاص بخشی از امSSوال زکSSات
برای کمک به مکSSاتبین (بردههSSایی که با اربابSSان خSSویش قSSرارداد SبSSاز خرید و آزادی
خود را میبستند) در جهت پرداختن اقساط خویش و یا خریدن و آزاد نمSSودن بردگSSان
میباشد Sو این اولین قSSSانون و برنامة عملی بSSSرای آزادی بردگSSSان مظلSSSوم در تSSSاریخ
انسانیت است.
اسSSالم با اختصSSاص یک هشSSتم از درآمد زکSSات یا بیشSSتر Sاز آن [که هرسSSال سر
میلیونها Sمیزند] برای آزادی بردگان ،کار کوچکی Sانجام نداده اسSSت .حSSتی بعضی از
مواقع تمSSام زکSSات ،در این جهت مصSSرف SمیگردیSSد S.چنانکه در زمSSان خلیفة عSSادل،
عمربن عبدالعزیز دربارة صدقات Sآفریقا معمول گردید.
مورد Sششم« :غارمون» یعنی کسانی که بدهی زیSSادی به گردنشSSان افتSSاده و امکSSان
پرداخت آن را ندارنSSد ،به شSSرطی که این بSSدهیها در راه گنSSاه و معصSSیت و از روی
عبادت در 222
اسالم
حماقت و زیادهروی Sمصرف ،ایجاد نشده باشند ،زیرا با مال خدا نمیتوان شخصی را
در معصیت خدا کمک نمود و یا کسی را در سفاهت خویش یSSاری داد ،مگر هنگSSامی
که توبه کرده به راه درست آمده و توبه و استقامت خSSود را در عمل نشSSان داده باشSSد.
اسالم دوست ندارد که فرد مسلمان زیر بار قرض برود و هنگامی هم که برای هSSدفی
مشSSروع مقSSروض گردیSSد ،او را در جهت رهSSایی از زیربSSار Sآن مSSدد میکنSSد ،قSSرض
باعث پریشانی آدم در شب و احساس خSSواری در روز است و اسSSالم ،نه پریشSSانی Sرا
میپسSSندد و نه خSSواری و شSSرمندگی را .بنSSابراین فSSرد مقSSروض را از گرفتSSاری در
میآورد Sو از سقوط نجات میدهد و نمیگذارد Sکه در بند بدهیها بیافتد Sو درمانSSدگیشS
نمایان گردد.
بدینترتیب ،اسالم دست بدهکار تحت فشSار Sرا میگSیرد Sو او را مؤظف Sبه فSروشS
امکانات اولیه زندگی برای پرداخت دیون خSSویش نمیگرداند Sکه با اینکSSار ،از وسSSایل
ابتدائی زندگی Sمحروم گردد و روزگارش SسSSخت بگSSذرد! هرگز چSSنین روشی مطSSرح
نیست.
عمر بن عبSSSSدالعزیز در زمSSSSان خالفت خSSSSود به فرمانSSSSدارانش SنوشSSSSت :بSSSSدهی
ورشکستگان را بپردازیSSد S.یکی از آنها در جSSوابش نوشSSت :ما در میSSان بSSدهکاران به
کسSSانی بر میخSSوریم Sکه خانه و خSSادم و اسب و اثSSاث دارنSSد .عمر به او نوشSSت :هر
شSSخص مسSSلمانی باید بنSSاگزیر SخSSانهای داشSSته باشد تا در آن سSSکونت کند و کسی که
کارهایش را انجام دهد و دارای اسبی باشد و به کمک آن با دشمنش بجنگSSد ،و چگونه
میشSSود کسی در خSSانهاش اثSSاثی نداشSSته باشSSد؟ ...آری چSSنین کسی «غSSارم» است و
بدهیش را بپردازدS.
در میان غSارمین ،گSروهی صSاحبدل و بزرگSوار SنSیز پیSدا میشSوند که در جوامع
عربی و اسالمی دیده شدهاند .یکی از این اشخاص ،برای اصالح روابط Sدو خانواده یا
دو قبیلSSه ،پیشSSقدم میشد و پSSرداخت خونبها و تاوانهSSای الزم بSSرای تحقق صSSلح را به
گردن میگرفت تا آتش فتنه فرو Sنشیند و آرامش و امنیت برقSSرار شSSود .امتیSSاز اسSSالم
در اینست که از رهگذر زکات ،به چنین اشخاصی Sبرای چنان مقاصد ارجمنSSد ،یSSاری
میرساند.
امام احمد و امSSام مسSSلم از قSSول قبیصه بن مخSSارق هاللی روایت کردهاند که گفت:
«من دَیSSنی را برعهSSده گSSرفتن و سSSپس نSSزد رسSSول خSSداص آمSSدم و کمک طلبیSSدم .آن
حضرت گفت :تحمل کن تا صدقه جمعآوری شود و از آن به تو بدهیم ،سSSپس فرمSSودS:
ای قبیصه ،درخواست Sکمک جز برای سه دسSSته روا نیسSSت :یکی آن فSSردی Sکه دین و
تاوانی Sرا برعهSSده میگSSیرد Sو به همین سSSبب درخواست بSSرایش حالل است تا آنجا که
تعهد مزبSSور Sرا تSSأمین نماید و چSSیز بیشSSتری SنطلبSSد ،دیگر آن کسی که به مصSSیبتی
میدهد و حق دارد که تا آن حSSSSدی که گرفتSSSSار میشSSSSود Sو همة دارائیش را از دست
223 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
زندگیش را ثبات و استحکام بخشد درخواست Sاعانه کند ،و سوم آن کسی که دچار فقر
و تهیدستی میشود Sبطوری Sکه سه نفر از اطرافیSانش بگویند Sفالنی فقSیر اسSت ،بSرای
او نSSSSیز حالل است که درخواست (کمک مSSSSالی) نماید تا زنSSSSدگی SخSSSSود را روبهراه
گرداند S.غیر از اینها ،هر درخواستی ،ای قبیصه ،باطل است و حرام خواری.»S
بسSSیار Sقابل توجه است که اسSSالم ،به هرخسSSارت دیSSدهای در راه اصSSالح روابط و
برقSSراری SصSSلح و آرامش کمک میکند و قرنها Sپیش از مطSSرح شSSدن تSSأمین و بیمة
امSSSوال در برابر خطSSSرات و حSSSوادث ،ورشکسSSSتگان و خسSSSارت دیSSSدگان را کمک
اقتصSSادی مینماید Sو دستشSSان را میگSSیرد تا بتوانند برخیزند و بSSازوی خSSود را بSSرای
امداد فقSSیری که سه تن از اطرافیSSان و اقSSوامش به فقر و نSSاداری Sاو گSSواهی دهند و نه
فقط کسانی که اظهار فقر و بیچارگی Sمیکنند ،گشوده است.
و بسی جالب است که هدف از بخشیدن مال به این یا آن فقیر و نیازمند Sرا ،روبراه
شدن زندگی Sیا قوام Sیافتن معیشت یعنی چیزی که زندگی Sرا تSSأمین نمSSوده و وضSSعیتش
را به سامان آورد ،قرار داده است ،نه صرفا ً تأمین نیازهای Sبسیار ابتدائی.
مSSورد Sهفتم :فی سSSبیل هللا ،یعSSنی در راه خSSدا ،که طریق منتهی به رضSSای خSSدا
میباشد Sو نخسSSتین چSSیزی که از آن به ذهن متبSSادر SمیشSSود S،جهSSاد و مبSSارزه است و
این ،به خاطر کSSثرت اسSSتعمال جهSSاد ،در کنSSار فیسSSبیلهللا ،در قSSرآن و سSSنت است و
شامل فراهم آوردن وسSSایل و تجهSSیز مجاهSSدین و کمک مSSالی به آنSSان ،گر چه بینیSSازS
باشند ،تا وقتی که حقوقی از دولت نمیگیرند نیز میشودS.
در این جا منظور Sاز جهاد ،جهاد اسSSالمی است که پیSSامبرSص با این بیSSان خSSویش،
آن را معین و مشخص نموده است« :کسی که برای اعالی دین خدا نSSبرد کنSSد ،در راه
خدا جنگیده است» .بخاری Sو مسلم این حدیث را روایت کردهاند.
صSSSاحبنظران ،این مSSSورد ،یعSSSنی فیسSSSبیلهللا ،هر مصSSSلحت به نظر بعضی از
عمSSومی را که متضSSمن خSSیری بSSرای ملت و جامعة مسSSلمین باشد در برمیگSSیرد ،از
قبیل :بنای مساجد و مدارس اسالمی و غیره.
بنظر من باید این مSSSSورد Sدر انحصSSSSار SجهSSSSاد اسSSSSالمی و هر عملی که در جهت
برافراشتن پرچم اسالم و یاری به دعوت اسالمی و تحکیم نظام و آیین اسالم در زمین
و برتری بخشیدن بدان انجام و صورت Sمیگیرد ،باشد.1
مورد Sهشتم :ابن السبیل ،یعنی کسی که دسترسی به مال خود ندارد ،هر چند که در
سرزمین خSSود ثروتمند Sو تSSوانگر باشSSد .اسSSالم نSSیز چSSنین کسی را درنظر Sگرفته و به
خSSاطر غSSربتش ،او را گSSرامی داشSSته و این بخش از زکSSات را بSSرای او تعSSیین کSSرده
اسSSت .مسSSلمانان پناهنSSده و سSSتمدیدهای که از ظلم فرمانروایSSان SکSSافر یا شSSبه کSSافر
گریختهاند ،نیز از این جمله بشمار SمیروندS.
اینها ،مصارف هشتگانهای است که قرآن برای زکات معین داشته و تمامSا ً مSSواردS
2
اسالمی خالص میباشند S.بنابراین ،زکات نمیتواند Sجز بSSرای مسSSلمانان مسSSتحق Sو در
-مراجعه شود به کتاب (فقه الزکاة) ج ،2ص .669-635 1
عبادت در 224
اسالم
جهت مصSSالح عمSSومی اسSSالمی و جامعة مسSSلمین به مصSSرف SبرسSSد .همانگونه که از
غیر مسلمانها Sگرفته نمیشود Sزیرا پیش از آن که یک مالیات باشد ،یک عبادت و آیین
دیSSنی است و به همین خSSاطر بر افSSراد غSSیر مسSSلمانی Sکه در دامن اسSSالم و حکSSومت
اسالمی بسر میبرند ،مقرر نشده است ،به این علت که تکالیف عبادی و شSSعائر دیSSنی
فقط بر عهدة مسلمانهاست.
بدین ترتیب در مییابیم که اموال زکات با بودجة عمومی دولت آمیخته نمیشSSود تا
در میان آن گم شود و در مجاری هزینههSSای گونSSاگون Sو متعSSدد حکSSومت بکSSار رود،
بلکه بودجة خاصی است که در موارد بخصوص مذکور Sدر قرآن مصرف میشودS.
-درباب چهارم کتاب «فقه الزکاة» دراین باره به تفصیل گفتگو کردهایم هر کس خواهان است به 2
برابر توجهات خداوندی S،بسیار اندک و بیمقدار نیست؟ تازه اگر خداوند ،ابSSزار کSSار
و اندیشه و دقت انسان را فراهم Sنکند ،از او چه کاری ساخته است؟
به همین جهت ،قرآن ،فضل و بخشش خدا بر بندگانش را تشریح نمSSوده ،حق را به
جایگاه خود باز آورده و میفرمایدS:
﴿
( ﴾ واقعه.)70-63 /
«آیا آنچه را که میکاریSSSSد ،ندیدهایSSSSد؟ آیا شSSSSما آن را میرویانید یا مSSSSا؟ اگر
بخواهیم ،آن را خشک میکSSنیم و شSSما با شSSگفتی زمزمه میکنید کSSه :ما زیSSان
دیده و بلکه بینصSSیب شSدهایم! آبی را که میآشSSامید چطSSور؟ آیا شSSما آن را از
ابر فSSرو میریزید یا مSSا؟ اگر بخSSواهیم آن را شSSور و تلخ میکSSنیم ،پس چSSرا
سپاس نمیگزارید؟».
و در سورة دیگری SمیفرمایدS:
﴿
(عبس.)28 -24 / ﴾
«انسSSSان باید به غSSSذایش توجه کند که ما آب را به نحو خاصی فSSSرو ریخSSSتیم،
سپس زمین را شکافتیم و در آن دانه و انگور و خرما رویاندیم».
و در جای دیگر میفرمایدS:
﴿
( ﴾ یس/
.)35 -33
«زمین مرده هم نشSSانهای است بSSرای آنهSSا ،که زنSSدهاش کSSردیم و از آن دانهای
درآوردیم که میخورند و در آن باغهایی از انواع خرما و انگور قرار دادیم و
چشSSمههایی جوشSSاندیم .تا از ثمSSرهاش و از محصSSول کSSار دسSSتهای خSSود
بخورند ،پس چرا سپاس نمیگزارند؟».
آری ،چرا سپاس نمیگزارند S،در حالیکه از حاصل فعSSالیت دست خSSود که در واقع
نتیجة عمل دست خداست ،میخورند؟ Sخداوندی که زمین مرده را احیSSاء نمSSوده دانهها
را از آن رویانید Sو باغستانهایی Sپدید آورد و چشمهها باز کرد.
عبادت در 228
اسالم
عمل دست خSSدا ،منحصر Sبه کSSار زراعت نیسSSت ،بلکه در هر جنبهای از زنSSدگی،
کشSSاورزی ،صSSنعت و دیگر کارها دخSSالت دارد .مثالً در صSSنعت مSSادة اولیهای پیSSدا
نمیکنیم Sکه محصSSول SکSSار انسSSان باشد و نه خSSدا .بSSرای همین است که خداوند Sآهن را
نعمتی بر مردم شمرده و اظهار منت نموده و گفته است:
﴿ ...
(حدید.)25 / ﴾...
«و آهن را نازل کردیم که سختی زیاد و منافعی برای مردم دارد».
منظور Sاز تعبیر «نازل کSSردن» این است که خداونSSد ،آهن را با تSSدبیری آسSSمانی و
عالی که انسان هیچ دخالتی در آن ندارد ،آفریده است.
راه یافتن و توجه به صنایع نیز ،نتیجة الهام خSSدا و تعلیم او میباشSSد .چنانکه راجع
به داود پیامبرص میفرماید:
﴿
(انبیاء.)80 / ﴾
«به او حرفة زرهبافی را آموزش دادیم تا شما را در جنگها محفوظ نگاهSSدارد،
آیا سپاسگزاری میکنید؟».
حاصل آن که ثSSSروت ،رزقی است که خداوند آن را به عنSSSوان یک فضل و نعمت
در اختیار انسان قرار Sداده و انسSان ضSمن یSادآوری عمل و کوشش خSود در کسب آن
باید نقش قSSدرت الهی را نSSیز در ایجSSاد و امSSداد ،یSSادآور شSSود و با این حSSال عجیب و
بیجا نیست که انسان [بندة خدا] قسمتی Sاز آنچه را که خداوند Sنصیبش کرده اسSSت ،به
منظور Sانجام حکم او و سپاسگزاری Sدر برابر نعمتهایش در اختیار بنSSدگان خSSدایی که
برادران او میباشند ،بگذارد .برای این است که خداوند میفرماید:
(بقره.)254 / ﴿﴾... ...
«از آنچه به شما دادهایم انفاق کنید».
(بقره.)3 / ﴿﴾
«و از آنچه که ما به ایشان دادهایم انفاق میکنند».
و بیان میکند که مال ،مال خداست و انسان جز امانتدار و مسئول حفظ و بSSاروریS
و انفاق و بهرهبرداری Sو بهره رساندن از آن ،نمیباشد .خداوند Sمیگوید:
(نور.)33 / ﴿﴾
«از مالی که خدا به شما داده است به آنها نیز بدهید».
و نیز میفرمایدS:
229 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
اهداف زکات
واژة زکات در زبان عربی دو معنی دارد -1 :پاکی و نظافت -2رشد و افزایش
اسالم از آن جهت این کلمه را برای بیان فریضة مالی مشSخص ،برگزیSده است که
میتواند Sنشان دهندة هدف و مقصود اسالم از این فریضه باشد.
بنابراین ،زکات ،هر دو مفهSSوم پSSاکی و رشد را دارا میباشSSد .از طSSرفی Sبه معSSنی
طهارت درونی Sفرد ثروتمند Sاز بخل نفرتانگSSیز میباشSSد .این آفت روانی SمSSؤثری که
میتواند Sآدمی را به ریختن خون و از دست دادن آبرو یا فروختن وطن وادار سSSازد و
هیچ فرد یا جامعهای که گرفتار Sآن باشد (یعنی حرص و آز) رستگار نمیشود:
﴿﴾ ...
(حشر.)9 /
«کسانی که از خسیسی نفس خود محفوظ شوند آنان سرفرازانند».
اج َع ْل َها َم ْغنَ ًما َوالَ ت َْج َع ْل َها َم ْغ َر ًما» روایت از ابن ماجه. « -اللَّ ُه َّم ْ 1
َ َ َ َأ هَّللا َّ َ َ َّ َأ هَّللا َ َ َ َ َ َ
ث َمنْ ف َعل ُهنَّ فق ْد ط ِع َم ط ْع َم اِإل ي َما ِن َمنْ َعبَ َد َ َو ْح َدهُ َو نهُ ال ِإل;هَ ِإال ُ َو ْعطى َزك;;اة َمالِ; ِه « -ثَالَ ٌ 2
پانزده صفت را دارا شد ،گرفتار بال میگردد »...و حدیث ضعیفی است.
عبادت در 230
اسالم
و از طرف Sدیگر باعث طهSSارت نفس فقSSیر از حسد و بSSدخواهی SنسSSبت به ثروتمند
انبازکنندة مال خدا که:
﴿
(همزه.)3-2 / ﴾
«ثSSSروت میانSSSدوزد و آن را میشSSSمارد و خیSSSال میکند که ثSSSروتش بSSSاعث
جاودانگی اوخواهد بود»
میگردد S.زیرا که الزمة بخشش و نیکی ،انعطاف Sقلب انسSSان اسSSت ،همSSانطور که
محرومیت Sیک طرف و بهرهمنSSدی طSSرف دیگSSر ،مSSوجب لSSبریزی قلب محرومSSان از
خشم و کینه میباشد.
زکات ،باعث مصونیت کل جامعه [چه ثروتمند Sو چه تهیدسSSت] از عوامل نSSابودی
و تفرقه و کشمکش و فتنه و تباهی است و شاید منظور آیة کریمة زیر ،اشSSاره به همة
این آثار باشد:
﴿﴾...
(توبه.)103 /
«از اموالشان صدقهای (زکاتی) بگیر ،که به وسیلة آن پاکیزهشSان کSنی و رشد
و نمو به نفس آنان دهی».
زکات همچنین باعث پاکی مSSال میشSSود .چSSون وقSSتی که حق کس دیگSSری Sبه مSSال
تعلق گرفت ،آنرا آلوده میسازد و این آلودگی تا وقتی که حق مزبور Sاز آن جدا گردد،
باقی خواهد بود .بعضی از گذشتگان دراین قبیل موارد Sگفتهاند که« :سنگ غصSSبی در
خانه ،خرابی آن را در گرو دارد» .پولی هم که به فقیری تعلق گیرد ،آلودگی Sهمه مال
را در گرو دارد و از پیامبرSص نقل شده است که «چون زکات مالت را پرداختی ،شر
و آفت آن را از خود راندهای» .1و حتی روایت شSSده است که «امSSوال خSSود را با دادن
زکات محفوظ بدارید».2
ثروتمندان خیلی به این مصونیت احتیاج دارند! بخصوص Sدر عصر ما که اصSSول
اعتقادی بنیان کن و انقالبات سرخ آغاز و گسترش یافتهاند!!
از سوی دیگر [گذشته از طهارت و پاکی] زکات دربردارندة رشد و فزونی است،
رشد شخصیت و موجودیت معنوی Sفرد ثروتمند Sبه عنوان انسانی که خیر میرسSSاند و
نیکی میکند و از دارایی و دستاورد Sخود میبخشد تا برادران دینی و انسSSانی خSSود را
بلند کند وحق خدا را بجا آورد .در درون احساس شخصیت پیروزمند و مبارزی به او
ِ« -إ َذا َأ َّديْتَ َز َكاةَ َمالِ َك فَقَ ْد َأ ْذ َهبْتَ َع ْنكَ َ
ش َّرهُ» روایت از حاکم. 1
صنُوا َأ ْم َوالَ ُك ْم بِال َّز َكا ِة» ابوداود ،ضمن روایات مرسل نقل کرده است. َ « -ح ِّ 2
231 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
دست میدهد و میبیند Sکه عمالً بر ضSSعف خSSود و بر شSSیطان حSSرص و هSSوای نفس
غلبه یافته است .این همان رشد نفسانی و زکات معنSSوی است و شSاید بتSSوانیم آن را از
عبارت ﴿ ﴾ در آیة گذشته ،برداشت کنیم.
در این جا اضافة تزکیه (تزکیهم) به تطهیر ،مطلSSبی را که بیSSان کSSردیم میرسSSاند،
زیرا در قرآن ،هر کلمهای معنا و داللت ویژة خود را دارد.
همچنین زکات ،باعث رشد شخصSSیت فقSSیر میشSSود ،زیراکه او خSSود را به خSSاطر
فقر و نSSاتوانی ،در جامعه پایمSSال و بیاهمیت و مSSتروک احسSSاس نمیکند و در نتیجه
فقر و ناتوانی ،از درون به تباهی و نابودی کشانده نمیشود S.بلکه بSSرعکس ،جامعة او
برای نجاتش از گرفتاری و سقوط و برداشتن بارهای Sسنگین از گردنش ،سعی میکند
و با تمام قدرت خویش ،دست کمک به سویش میگشاید S.از این همه گذشته ،زکات را
از یک شخص دریافت Sنمیکند که در برابSSرش احسSSاس خSSواری SنمSSوده برتSSری Sاو را
نسبت به خود بپSSذیرد ،بلکه آن را به عنSSوان حق خSSود ،از دولت میگSSیرد تا آسSSیبی به
حیثیتش نرسد .موقعی هم که قSSرار باشد افSSراد شخصSا ً زکSات بدهنSد ،قSرآن آنها را از
منتگذاری Sو ناراحت کردن فقیر برحذر داشته میفرمایدS:
﴿
﴾
(بقره.)263 /
«سخن پسندیده و گذشت ،از صدقهای که آزاری در پی دارد بهSSتر است و خSSدا
غنی و بردبار است».
دیگر این که زکات ،سبب رشد مال و برکت یافتن آن میشود .شاید گروهی Sاز این
سخن تعجب کنند و آن را بعید بدانند ،زیرا زکات ،در ظاهر چیزی از مSSال میکاهد و
چگونه ممکن است عامل ازدیاد و افزایش آن باشد؟
اما آگاهSSان میدانند که در پشت این کSSاهش ظSSاهری ،یک افSSزایش حقیقی وجSSودS
دارد .افزایش در مجموع ثروت جامعه و حتی افزایش در مال شSSخص تSSوانگر! زیSSرا
که این مبلغ پرداختی Sاندک ،از طریق Sدیگری دانسته یا ندانسته به صSSورت چند برابر
به او بر میگردد.
در همین رابطه است که میبینیم برخی از دولتهSSای SغSSنی با کمک مSSالی به بعضی
از دول فقSSیر ،اظهSSار بخشش و بزرگSSواری میکنند Sو نه بSSرای خSSدا ،بلکه به منظSSورS
ایجاد نیروی Sخرید برای تولیدات خود.
اگر یک نگرش عمیق به مسأله داشته باشیم ،میبینیم که یک دینار در دست فSSردیS
که دلها بSSرای محبت او میطپند و زبانها ثنSSاگویش هسSSتند ،خیلی قویSSتر و فعSSالتر Sاز
چندین دینار دارائی شخص خSSودبین و خودپرسSSتی است که همگSSان ،آرزومند شکست
و نابودیش میباشندS.
شSSاید این تفسSSیر اقتصSSادی Sاز رشد و نمو است که در ضSSمن آیSSات زیSSرین قSSرآن،
مورد Sاشاره قرار Sگرفته است:
عبادت در 232
اسالم
بدینترتیب ،اسالم به مسلمانان آموخته است که همچSSون پیکر واحSSدی باشSSند و هر
گاه قسمتی Sبه درد آمSSد ،همگی احسSSاس درد کننSSد ،و زکSSات برنامة اساسی این کفSSالت
اجتماعی زندگی افراد ناتوان و محروم Sاست که از سوی اسالم مقرر شده است.
زکات ،یکی از وسائل مورد نظر بSSرای کاسSSتن فاصSSلة میSSان ثروتمنSSدان و فقSSیران
میباشد ،زیرا اسالم [به عنوان دینی که فطرت انسانی را تأیید نمSSوده و در اصSSالح و
تSSرقی Sآن کوشSSیده و بSSرای ریشSهکن سSSاختن و سSSرکوبیش Sاعالن جنگ ننمSSوده اسSSت]
مSSالکیت فSSردی ناشی از یک عامل مشSSروع را پذیرفته و به احساسSSاتی که انسSSان را
خواستار تملک و رقابت و ذخیرهسازی مینمایSSد ،پاسخ داده اسSSت .به عبSSارت دیگSSر،
اسالم به تفSSاوت ذاتی مSSردم از نظر بهرهمنSSدیها SنسSSبت به یکSSدیگر که بیتردید زاییSSدة
تفاوتها و اختالفات اساسی دیگری در امکانات و خصایص و تواناییهSای افSراد اسSت،
اعتراف نموده است ولی این بدان معنا نیست که ثروتمند Sرا در ازدیاد ثروت خویش و
تهیدست را در مسSSیر شSSدت گSSرفتن فقر و تSSیرهروزی Sرها نماید تا در نتیجSSه ،جSSدایی
میان دو دسته زیادتر گردد و اغنیاء قشری شوند Sکه سرنوشتشان زندگی Sدر برج عSاج
باشد و فقیران ،قشSSری که میباید در ویرانههSSای بSSدبختی Sو محSSرومیت SجSSان سSSپارند.
بلکه با تشریفات قانونی Sو توصیههای Sاخالقی ،برای کمتر ساختن مسافت میان اینها و
آنها ،دخالت نموده و در نهایت برای طغیان ثروتمندان حدی قرار داده و سطح فقیران
را باالتر برده است.
این جا در پی بیان روشها و ابزارهای اسSSالم در این تقSSریب ،از قبیل تحSSریم ربا و
احتکSSار و اسSSراف و عیاشی و ...نیسSSتم ،بلکه فقط از زکSSات میگSSویم Sکه بSSارزترین
نمونه اینگونه وسایل است و عبارت میباشد از :گرفتن از اغنیاء و دادن به فقراء.
زکات ،برندهترین سالح در جنگ با ذخیرهسازی و خارج کردن پSSول از انبارها و
سوراخها به منظور جریSSان یSSافتن در میSدان فعSSالیت و تولیSSدات اسSت ،به جSای آن که
میسSSازد و ازهمچSSون منSSابعی بیکSSار و بیفایSSده بمانSSد .کسی که ثSSروت را گنجینه
جریان باز میدارد ،شبیه کسی است که سربازی از ارتش اسالم را حبس نمSSوده و از
فعالیت در میدان جهSSاد بSSاز دارد و این تشSSبیه درسSSتی اسSSت .زیSSرا پSSول در گSSردش و
مورد Sاستفاده ،سربازی Sاست که در خدمت ملت و آسSSایش و سSSربلندی آن قSSرار گرفته
و پول انباشته و گنجینه شده ،به سرباز Sبازنشسته و یا محبوس میماندS.
اسSSSالم به همین جهت کSSSنز را حSSSرام کSSSرده و قSSSرآن ،از خشم خSSSدا نسSSSبت به
ذخیرهسازان حریص اطالع داده و فرموده است:
﴿
(توبه.)35-34 / ﴾
عبادت در 234
اسالم
اسالم ،اولین بنیانگذار Sاین نظام در سراسر Sتاریخ بشر بSSوده اسSSت .مالیSSات زکSSاتی
که از طبقات مالک و تاجر و ثروتمند Sگرفته میشSSود تا به وسSSیلة دولت ،بSSرای افSSراد
نیازمند Sو درمانده مصرف Sشود ،حصارهای Sعامل جدایی و فاصلة گروههSSای تشSSکیل
دهندة جامعه و دولت واحد از یکدیگر را منهدم ساخته و مSSردم را در یک چهSSارچوبS
اجتمSSاعی عادالنه متحد نمSSوده است و بنSSابراین نظSSام اسSSالمی ثSSابت میکند که بر پایة
امتیازات و تبعیضات نفرتانگیز استوار نمیباشدS.
همچSSنین از قSSول «ماسSSیفیون» خاورشSSناس معSSروف نقل میکند کSSه« :دین اسSSالم
کفایت الزم بSSرای تالش در جهت عملی سSSاختن اندیشة مسSSاوات را دارد .یکی از راه
زکSSات و دیگSSری Sاز راه مبSSارزه با وامهSSای بهSSرهدار و مالیاتهSSای غیرمسSSتقیم که بر
ضررویات اولیة مSSردم بسSSته میشSSوند ،در عین حSSال مSSالکیت فSSردی و سSSرمایهداری
تجSSاری را میپSSذیرد و بSSدینترتیب بSSار دیگر موضSSعی Sمتوسط در میSSان نظریSSات
سرمایهداری و برنامههای اشتراکی اتخاذ میکند».
زکات فطر
نوع بینظیری از زکات اسالمی وجود Sدارد که همچون زکSSات پSSول ،تSSابع سSSرمایه و
مانند زکات میوهها و زراعت ،وابسته به محصول Sو حبوبات نمیباشد میزان سختی و
آسSSانی و رسSSیدن به حد نصSSاب را نSSدارد و آن عبSSارت است از «زکSSات فطر» و به
خاطر این که در پایان مSاه رمضSان هر سSال واجب میگSردد S،بSدین اسم خوانSده شSده
است.
این برنامه بطSSور SسSSالیانه تکSSرار میشSSود و یک بخشش و کمک فSSوری از مSSواد
غذایی غالب اهل منطقه است که به مناسبت سرآمدن روزهداری و فSSرا رسSSیدن عید و
برای سپاسگزاری Sاز خدا به خاطر نعمت موفقیت در روزهداری و شSSادباش عید و به
عنوان همیاری Sفرد مسلمان با برادران محتاج خود و بینیاز کردن آنان از درخواستS
و التماس ،در روز Sعید پرداخت میشود و چSSون بSSرای چSSنین مناسSSبتی SمقSSرر گردیSSده
است ،وقت پرداختن آن به مSSدت قبل از نمSSاز عید محSSدود SگردیSSده .و از ابنعبSSاس در
این باره نقل شSSده است کSSه« :رسSSول خSSداص زکSSات فطر را بSSرای پSSاکی روزهدار از
بیهوده کاریها و نیز به خاطر کمک به درماندگان مقرر نمود .هر کس آن را پیش از
نمSSاز به جSSای آورد ،مقبSSول است و هر کس بعد از نمSSاز پSSرداخت نمSSود ،یک صSSدقة
معمولی Sبه شمار خواهد آمد».1
ابن عمSSر ،زکSSات فطر را یکی دو روز Sقبل از عید میپSSرداخت ... Sو شSSافعی گفته
است که :جلو انداختن آن از اول ماه نو ،مجاز است.
اسالم ،این زکات را بر هر مسSلمانی که مقSدار تعSیین شSدة آن را که یک صSاع از
گنSSدم یا جو یا خرما و غSSیره میباشSSد ،عالوه بر غSSذای خSSود و خSSانوادهاش در روز و
شب عید داشته باشد ،واجب کرده است و هر مسلمانی Sمیباید آن را از طSSرف خSSود و
کسانی که مسئول مخارج آنان میباشد مانند همسر ،فرزندان و مستخدم بپردازدS.
مسSSلم و بخSSاری از ابن عمر نقل کردهاند که گفت« :رسSSول خSSداص زکSSات فطرS
رمضان را یک صاع خرما یا یک صاع جو برای هر مسلمان آزاد و بنده ،مرد و زن
و کوچک و بزرگ واجب کرد».
این ،نشSSSانة دوراندیشی Sو ژرفنگSSSری SممتSSSاز اسSSSالم است که این زکSSSات را فقط
برعهدة دارندگان اموال بیشتر از حد نصاب قرار نSSداده بلکه تقریبSا ً بر همة مسSSلمانان
واجب گردانیSSده اسSSت .زیSSرا خیلی کم پیSSدا میشSSوند کسSSانی که یک کاسه و ثلث آن،
حبوباتی Sافزون برغذای شبانه روز SخSSود نداشSSته باشSSند .دوراندیشی Sو حکمت مزبSSور
در تشویق مسلمان به بخشش و آموزش انفاق به او هر چند که در فقر و سختی باشSSد،
و آگSSاه سSSاختنش از بزرگSSواری و شخصSSیت خSSود ،در حSSالی که دسSSتش را به عنSSوان
بخشSSSنده و نه درخواست کننSSSده دراز میکنSSSد ،نمایSSSان میشSSSود S.بSSSدینجهت از جمله
ویژگیهای متقین که خداوند ،بهشتی به پهنای آسمانها و زمین را برایشان مهیا کSSرده،
این است که آنان؛
﴿(﴾ آل عمران.)134 /
«کسانی هستند که در گشایش و سختی ،انفاق میکنند».
وقSSتی Sکه این حکمت واال را دریSSافتیم S،از این که این زکSSات را کسی هم که خSSود
مستحق Sزکات است ،میپردازد و زیانی هم نمیکند ،در شگفت نخواهیم Sبود .زیSSرا که
وی از یک طرف میدهد و از چنSSدین طSSرف میگSSیرد .پیSSامبر اکSSرمص در این بSSاره
میفرماید« :یک صاع گندم بر هر فردی Sکوچک ،بزرگ ،آزاد ،بنده ،مSSرد ،زن ،دارا
و ندار واجب است .دارا به خاطر این که خداوند Sاو را از این طریق Sتزکیه مینماید Sو
ندار برای این که خداوند بیش از آن مقداری که داده به او برمیگرداند.1»S
در این آیه یکی از عناصر نیکی را ،دادن مSSال به نزدیکSSان و دیگSSران ،در کنSSار
زکات و همراه با نماز قرار داده است.
انفاق مستحب
همة آنچه برشSSمردیم ،به انفSSاق واجب مربSSوط بSSود .ولی دامنة انفSSاق عالوه بر اینهSSا،
هرکار خSSیر مSSورد Sتمایل و رغبت دلهSSای مSSؤمن و هر تالش در جهت فایدهرسSSانی را
در برمیگSیرد .اسSSالم ،بگSSونهای این کارها را تشSSویق نمSSوده است که قلب و احسSاس
افSSراد بخشSSنده را میگشSSاید و اشSSخاص بخیل را نSSیز به دادن وامیدارد ،زیSSرا خداوند
تعالی صدقه را با دست خویش قبول میکند و همSSانطور Sکه ما یک هسSSته را پSSرورشS
میدهیم Sو آن را به تپة خرمSSایی به انSSدازة کSSوه احد تبSSدیل میکSSنیم؛ آن را پSSرورش Sو
رشد میدهد و این چSSیزی است که رسSSول خSSداص بSSرای ما تصSSویر SنمSSوده و قSSرآن
همچنین مجسم نموده است:
﴿
﴾
(بقره.)261 /
«کسانی که اموال خویش را در راه خدا انفاق میکنند ،همانند دانهای هستند که
هفت سنبل میرویاند و در هر سنبلی صد دانه بوجود میآید .خداوند بSSرای هر
کس بخواهد چند برابر میکند که او گشایندة داناست».
یکی دیگر از ترغیبات قرآن:
﴿
(حدید.)11 / ﴾
«کیست که به خSSSدا قSSSرض نیکو دهد و او بSSSرایش چنSSSدبرابر کند و پSSSاداش
بزرگوارانهای بدهد؟».
همچنین از عایشه ل روایت شده است که« ،گوسفندی را سربریدند Sو قسSمتی Sاز آن
را صدقه دادند ،پیامبرSص میفرمود :از آن چیزی بSSاقی مانSSد؟ پاسخ داد :فقط شSSانهاش
مانده است .پیامبرص میفرمود S:همهاش باقی مانده است غSSیر از شSSانهاش!!» 1و نSSیز
فرموده است« :انسان میگوید S:مال من ،مال من ،در حالی که از مال او فقط سه چSSیز
به خSSSSودش تعلق دارد -1 :آنچه که میخSSSSورد Sو از بین میرود -2 .پوشSSSSیدنیها که
سSSرانجام کهنه میشSSوند -3 Sآنچه که انفSSاق میکنند و نSSزد خSSدا بSSرای خSSویش ذخSSیره
میماند».2
میسازد S.غیر از اینها ،هر چه باشد ،از دستش میرود و برای مردم
-ترمذی روایت کرده و گفته است که ،حسن و صحیح میباشد. 2
عبادت در 240
اسالم
از ابن مسعود نقل شده است که رسSSولخداص گفت :کSSدامیک از شSSما ،مSSال وارث
را از مال خSود بیشSتر دوست میداریSد؟ SگفتنSد :یا رسSولاللهص همة ما مSال خSود را
بیشSSتر دوست میداریم S:فرمSود :پس بدانید که مSال شSما چSیزی است که پیش از خSود
فرستادهاید و آنچه باقی بگذارید ،مال وارثتان است».3
به خاطر این سفارشات و دستورات SبSSود که مسSSلمانان اولیSSه ،امSSوال مSSورد SنیSSاز و
عالقة خود را میبخشیدند و دستهایشان سرشار Sاز خیر و نیکی بود و پرداخت زکSSات
و سایر حقوق مالی ،نمیتوانست تشنگی آنان به نیکی و تقSSرب را برطSSرف نماید و با
میل و ارادة خویش زیادتر Sاز آن میدادند تا خشنودی Sو نعمت خدا را به دست آورنSSد،
زیرا که نعمتهای او بهتر و پایدارترند.
برای ما همین بس که از امام لیث بن سعد یاد کنیم که هرچه داشSSت ،صSSدقه میداد
نمیداشت و گفتهاند کSSه ،درآمد سSSالیانهاش و یکسSSال امSSوالش را در دست خSSود نگSSاه
هشتاد هزار دینار بود.
همینطSSور Sعبدهللا بن جعفر که هرگز فقSSیری را از در خSSانهاش رد نکSSرد و چSSون
علتش را پرسSSیدند پاسخ داد :خداونSSد ،راجع به من رفتSSار( Sو شSSیوهای) دارد و من هم
در برابر بندگانش عادتی پیدا کردهام .رسم Sاو برآنست که به من موهبت نمایSSد ،من هم
عادت کردهام که به بنSدگانش کمک نمSSایم و میترسم که اگر از این عSادت خSSود دست
بکشم ،او نیز روش خود را نسبت به من تغییر دهد!
روزه
را باید روزه بگSSیرد (به جSSای رمضSSان) خداوند راحSSتی شSSما را میخواهد و
سختی نمیخواهد».
بدن میکوشند و در جهت اشباع غرائSSز دنیSSوی خSSود سSSعی میکننSSد و گSSرد شSSکمها و
اعضای تناسلی خود میگردند Sو شعار همیشگی آنان مضمون این شعر است:
وقتی اینها را نداشتی ،فاتحه دنیا را دنیا فقط خوردن و آشامیدن و خوابیدن است
بخوان!
واقعاً Sتعجبانگیز است.
اینها کسانی هستند که خداوند Sدر توصیفشان میفرماید:
﴿
(﴾ فرقان.)44-43 /
«آیا کسی را که هSSوایش را معبSSود خSSود گرفته اسSSت ،میبیSSنی؟ آیا تو وکیل او
میشوی؟ Sیا گمان میکSSنی Sکه بیشترشSSان تعقل و شSSنوایی دارنSSد ،اینها غSSیر از
چارپایان و بلکه گمراهتر از آنان چیز دیگری نیستند».
خالصه اینکه انسSSان مSSرکب از روح و بSSدن اسSSت .جسد او خواسSSتههای از نSSوع
خواستههای عالم پSSایین خSSود دارد و روح نSSیز تمSایالتی Sاز نSSوع تمSایالت عSالم بSSاالی
خود .اگر انسان تمایالت روحی خویش را زیر سلطة گرایشSSهای بSSدنی قSSرار SدهSSد ،از
شکل انسان صاحب اختیار ،به حیوانی Sمنفور بلکه به شیطانی Sملعون مبSSدل میگSSردد.
این چنین کسی همان است که شاعر مؤمن خطاب به او میگویدS:
«ای خSSدمتگزار Sتن ،تا چند در خSSدمتش میکوشSSی؟ Sآیا از چSSیزی که سSSراپا زیSSان
است ،سود میجویی؟ Sبه روان خSSویش رویآور ،و برتریهSSای آن را به کمSSال رسSSان،
که انسان بودنت با روان است ،نه تن!».1
هنگامی که انسان ارزش نفس خSSود را دریابد و به راز خSSدایی آن پی بSSبرد و جنبة
آسSSSSمانیش را بر جنبة زمیSSSSنی SحSSSSاکم گرداند Sو قبل از مSSSSرکب ،به راکب و پیش از
چاردیواری ،به ساکن خانه توجه نماید و اشتیاق روانی را برانگیزة بدنی چیره سازد،
انسان صاحب اختیار و توانگری شده است:
﴿
(بینه.)7 / ﴾
«همانا آنان که ایمان آوردند و کار نیک را انجام دادند آنان بهترین مردمند».
از این جاست که خداونSSد ،روزه را مقSSرر نمSSوده است تا انسSSان به وسSSیلة آن از
سلطة غرایز و زندان بدن خویش آزاد شده ،بر تحریکات شهوانی Sخود غSSالب گردیSSده
و بر مظاهر حیوانی Sخویش حاکم شود و به فرشSSتگان همانند گSSردد .بنSSابراین شSSگفتی
ندارد که روح شخص روزهدار Sاوج گرفته ،به جهان باالتر نزدیک شده ،در آسمان را
با دعای خویش بکوبد و آن را بگشSSاید و پروردگSSار SخSSود را بخواند و پذیرفته شSSود و
« - 1یا خادم الجسم کم تسعی لخدمته أ تطلب الربح مما فیه خسران
اقبل علی النفس واستکمل فضائلها فأنت بالنفس ال بالجسم إنسان!»
عبادت در 244
اسالم
خداوند Sبه او بگوید :لبیک بنSدة من ،لبیSک! پیSامبر اسSالمص در این بSاره میفرمایSدS:
«دعای سه نفر بیپاسخ نمیمانSSد S:روزهدار وقSSتی Sکه افطSSار SکنSSد ،پیشSSوای SدادگسSSتر و
مظلوم Sدادخواه .1»...
روزه بگیرید تا سالم شوید
روزه ضمن آنکه زمینهای برای تقویت روح است ،فرصتی برای تقویت بSSدن نSSیز
میباشSSSد S.بسSSSیاری از بیماریهSSSای مSSSردم ،ناشی از شSSSکمهای آنهاست که هر چه
میخواهند Sبدون استثناء در آن میانبانند S.در حدیث آمSSده است کSSه« :آدمی هیچ ظSSرفیS
بدتر از شکم خود را پر نکرده است ،برای آدمی چند لقمهای که او را سرپا نگهSSدارد،
کافی است .اگر به این هم قانع نبود ،یک سوم ظرفیت SخSSود را به غSSذا و یک سSSوم را
به آشامیدن و یک سوم را برای تنفس خود اختصاص دهد».2
اگر شکم انباشته از نارحتیها و معده ،مرکز بیماریهاست ،در برابSSر ،خویشSSتنداری
(از غذا) بهترین دارو میباشد Sو هیچ فرصتی Sمانند روزه ،برای آسایش معده و نجات
بدن از مواد زیSSادی و مضر پیSSدا نمیشSSود .یکی از مجالت نوشSSته بSSود که سیصSSدنفر
بوسیلة روزه ،از مرض قند بهبود یافتند و رسول خداص راست گفته است که« :روزه
بگیرید Sتا تندرست شوید.3»S
روزه پرورش اراده است
روزه دارای نSSوعی تقSSویت اراده و تمSSرین اسSSتقامت میباشSSد S.روزهدار ،گرسSSنه
میشود Sدر حالی که غذای مطبوعی در برابر دارد و با آن که آبی گSSوارا در دسSSترس
او قرار دارد ،تشنه میماند و با وجود Sآن که همسرش در کنSSار اوسSSت ،خویشSSتنداریS
میکند .هیچ مراقبی Sجز خدا و هیچ حاکمی غیر از ایمان باالی سرش نیست و چSSیزی
غیر از ارادة نیرومند SخSSود ،نگSSاهش نمیدارد و این کSSار را هر روز Sدر طSSول حSSدود
پانزده ساعت و یا بیشتر و بیست و نه یا سی روز Sدر هرسال تکرار میکند.
کSSدام مدرسSSهای مانند مدرسة روزه که اسSSالم آن را در هر مSSاه رمضSSان بطSSورS
اجباری Sو در مواقع دیگر به صورت Sاختیاری میگشاید S،میتواند این چنین به تSSربیت
ارادة انسانی و آموزش صبر و شکیبائی Sبپردازد؟!
یک دانشمند Sروانشناس Sآلمانی ،پیرامون تقویت اراده مطلSSبی نوشSSته و در آن ثSSابت
کSSSرده است که روزه ،بزرگSSSترین وسSSSیلة این کSSSار اسSSSت .اما اسSSSالم بر دانشSSSمندان
;وم» روایت و تحسSSین از صاِئ ُم َحتَّى يُ ْف ِط َر َواِإل َما ُم ا ْل َعا ِد ُل َو َد ْع; َوةُ ا ْل َم ْظلُ; ِ
« -ثَالَثَةٌ الَ تُ َر ُّد َد ْع َوتُ ُه ُم ال َّ 1
ترمذی ،احمد و ابن ماجه و ابن خزیمه و ابن حبان هم روایت کردهاند.
ص; ْلبَهُ ،فَ;ِإنْ َك;انَ البُ; َّد فَثُلُثٌ
ت يُقِ ْمنَ ُ ب ا ْب ِن آ َد َم لُقَ ْي َم;ا ٍس; ِ ش; ًّرا ِمنْ بَ ْطنِ; ِه ،بِ َح ْ َ « -ما َمَأل آ َد ِم ٌّي ِوعَا ًء َ 2
ث لِلَّنفَسِ» روایت و تحسSین از ترمSSذی ،ابن ماجSSه و ابن حبSان هم بSSه ش َرابَِ ،وثُلُ ٌ ث لِل َّ ط َعامَِ ،وثُلُ ٌ
لِل َّ
عبارتی نزدیک به این روایت کردهاند.
ص ُّح ْوا» ص ْو ُم ْوا تَ ِ
-روایت از طبرانی با اسناد موثق چنان که در «الترغیب» منذری آمده استُ « . 3
245 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
روانشناس هم نظیر پزشکان ،پیش جسSSته و کSSافی است به این پیSSام رسSSول خSSداص به
جوانان گوش فرا دهیم که میفرمایدS:
«ای جوانان ،هر کدام از شما ،توانایی دارید ازدواج کنید ،زیرا که چشمتان را (از
لغزش) میپوشSSاند Sو غریSSزة جنسی را از انحSSراف بSSاز میدارد Sو هر کس نمیتوانSSد،
روزه بگیرد که روزه برای او سپر است».1
به خاطر ویژگی صبرآموزی Sماه رمضان است که رسSSول خSSداص آن را به صSSبر
نسSSبت داده و فرمSSوده اسSSت« :روزة مSSاه صSSبر و سه روز از هر مSSاه ،تSSیرگی دل را
میزداید .2»Sو در حدیث دیگSری آمSده اسSت« :هر چSیزی زکSاتی دارد و زکSات بSدن،
روزه است و روزه نصف صبر است».3
روزه به این دلیل نصف صSSSبر است که در انسSSSان سه گSSSرایش وجSSSود دارد-1 :
گرایش شهوانی Sکه در جانوران نSSیز هست -2گSSرایش خشم و غضب که درنSSدگان هم
دارند و -3گSSرایش روحی همانگونه که در فرشSSتگان وجSSود دارد .وقSSتی که نSSیرویS
گSSرایش روحی Sاو بر یکی از دو نSSیروی دیگر چSSیره میشSSود ،نصف صSSبر است و
چSSون به هنگSSام روزه ،فSSرد مسSSلمان بر نSSیروی شSSهوت جنسی و شSSهوت شSSکم فSSائق
میآید ،به حق آن را نصف صبر دانستهاند.
اسالم دین تسلیم و گوشهنشینی نیست ،بلکه دین جهاد و مبSSارزة دائمی اسSSت .اولین
وسیلة الزم برای جهSSاد نSSیز صSSبر و ارادة نیرومند SاسSSت .در نتیجSSه ،کسی که با خSSود
مبSSارزه نکSSرده باشSSد ،هرگز نمیتواند با دشSSمن بسSSتیزد Sو در صSSورتی Sکه بر نفس و
شهوات خویش غلبه نکرده باشد ،محال است که بر دشSSمن خSSود پSSیروز گSSردد و کسی
که بر گرسنگی Sصبر نداشته باشد ،بعید است که دوری Sاز وطن و نزدیکان خSSویش را
به خاطر هدف بزرگی Sتحمل نماید .روزه ،به خاطر ویژگی Sصبر و خویشSSتنداری آن،
از نمایانترین وسایل اسالم برای آمادهسازی Sمؤمن شSکیبا و مSرزدار و مجاهSدی است
که تنگدستی ،گرسنگی و محرومیت را تحمل مینماید Sو سختی و خشونت و دشSSواریS
و زندگی را تا وقتی Sکه در راه خدا متحمل آنها میگردد S،با گشادهرویی میپذیرد.
شناسانیدن نعمت
حکمتهای روزه اینست که آدمی را به اندازة نعمتهای خدا نسبت به خود، یکی از
آگاه میسازد S،زیرا وقتی که نعمتها در مورد SانسSSانی تکSSرار گردیSSد ،احسSSاس و درک
وی نسبت به آنها کاهش میپذیرد .نعمتها در صورت فقدان شناخته میشوند S.مثالً قدر
شیرینی Sهنگامی معلوم میشود که تلخی چشیده شود و ارزش روز ،آنگاه که شب فSSرا
میرسد ،و اشیاء مختلف در رابطه با چیزهای متضاد Sشناخته میشوند.
بنSSSابراین ،روزه بSSSاعث درک ارزش غSSSذا ،آب ،سSSSیری Sو سSSSیرابی Sاست و این
ادراکات ،فقط هنگSSامی دست میدهند که بSSدون ،حSSرارت تشSSنگی و رنج گرسSSنگی را
حس میکند .در همین رابطه از پیامبرSص نقل شSSده است کSSه« :خداوند Sبه من پیشSSنهادS
کSSرد که سSSرزمین مه را بSSرایم انباشSSته از طال کنSSد ،من گفتم :نSSه ،پروردگSSارا ،بلکه
میخواهم Sیک روز سیر باشم و روز دیگر گرسنه ...هنگامی که گرسنه شSSوم ،بسSSوی
تو روی آورده ،یادت میکنم و چون سیر شوم ،شکر و سپاست میگویم».1
یادآوری درماندگی محرومان
از جمله آثار اجتماعی روزه ،تذکر علمی نسبت به گرسSنگی گرسSنهها و سSختی و
بیچارگی Sفقیران است .تذکری Sبدون نطق شSSیوا و زبSSان گویSSا! یSSادآوری Sو تSSذکری که
شخص روزهدار آن را از طریق صدای معده و رودة خود میشنود .شاید کسی که در
دامن رفاه پSSرورش Sیافته و هیچگSSاه طعم گرسSSنگی و رنج تشSSنگی را احسSSاس ننمSSوده
اسSSت ،تصSSور Sکند که همه مثل او هسSSتند و همSSانطوری Sکه او از امکانSSات زنSSدگی
برخوردار Sاست ،مردم نیز برخوردارند! و تا وقتی که خود از گوشت پرندگان دلخواه
و میوههای مورد عالقة خSویش اسSSتفاده میکنSد ،نمیتواند محSSرومیت مSSردم از نSSان و
موادغذایی Sساده را دریابد .بنابراین عجیب نیست که خداوند ،روزه را مظهSSری بSSرای
اشSSتراکیت صSSحیح و مسSSاوات کامل قSSرار داده و گرسSSنگی را یک مالیSSات اجبSSاریS
دانسته است که فقSSیر و ثروتمنSSد ،مکلف به پSSرداخت آن میباشSSند .هم کسی که ثSSروت
هنگفت دارد و هم آن که غذای روزانهای Sرا پیدا نمیکند .تا ثروتمند بفهمد که در کنار
او ،معدههای خالی و شکمهای تهی و بSدنهایی Sکه غSذای بخSور Sو نمSیر و امکSان فSرو
نشSSاندن سSSوز درون خSSود را نمییابنSSد ،هم وجSSود دارند تا شSSاید به خSSاطر انسSSانیت و
مسSSلمان بSSودن و ایمSSان داشSSتن ،قلبش متSSأثر شSSود و به نیازمنSSدان یSSاری کند و دست
بیچارگSSان را بگSSیرد .زیSSرا خداوند Sرحیم است و بنSSدگان رحیمش را دوست میدارد و
رسول خداص راست گفته است که «خداوند ،به رحم کنندگان ،رحم مینمایSد ،به کسی
که روی زمین است رحم کنید ،تا آن که در آسمان است ،به شما رحم کند».2
همچSSنین روایت شSSده است که یوسف ÷ Sبا آن که ثروتهSSای زمین و تمSSام امSSور
دارایی و خرج و انفاق آن را در اختیSار داشSت ،خیلی روزه میگSرفت Sو چSون علتش
را پرسیدند ،گفت :از آن میترسم Sکه اگر سیر باشم ،گرسنگی Sفقیر را از یاد ببرم!
ش;بَ ُع يَ ْو ًم;;ا َوَأ ُج; و ُع يَ ْو ًم;;ا َأ ْو ض َعلَ َّى َربِّى لِيَ ْج َع َل لِى بَ ْط َحا َء َم َّكةَ َذ َهبًا قُ ْلتُ الَ يَا َر ِّب َولَ ِكنْ َأ َْ « -ع َر َ 1
ش; َك ْرتُ َك َو َح ِم; ْدتُ َك» روایت و ش;بِعْتُ َ قَا َل ثَالَثًا َأ ْو نَ ْح َو َه َذا فَ;ِإ َذا ُجعْتُ ت َ
َض; َّرعْتُ ِإلَ ْي; َك َو َذ َك ْرتُ; َك َوِإ َذا َ
تحسین از ترمذی.
س َما ِء». ض يَ ْر َح ْم ُك ْم َمنْ فِى ال َّ ار َح ُموا َأ ْه َل اَأل ْر ِ « -ال َّرا ِح ُمونَ يَ ْر َح ُم ُه ُم ال َّر ْح َمنُ ْ 2
247 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
روزه و مسلمانان
اینها ،حکمتهایی بودند Sکه میباید Sبه نحو شایسSSتهای مراعSSات و هنگSSام روزهداری در
نظر گرفته شوند ،تا روزة ما رسالت و نقش خویش را ایفا نموده و هSSدف خSSویش نایل
گردد.
صيَا َم فَِإنَّهُ لِي َوَأنَا َأ ْج ِزي بِ ِه ،يدع الطعام من أجلي ،ويدع الشراب من
ُ « -ك ُّل َع َم ِل ا ْب ِن آ َد َم لَهُ ِإاَّل ال ِّ 1
أجلي ،ويدع لذته من أجلي ،ويدع زوجته من أجلي» به روایت ابن خزیمه در صحیحش.
عبادت در 248
اسالم
کاش میدانسSتم که آیا مسSSلمانان ،اسSSرار روزه را فهمیSSده و از مSاه رمضSSان بهSره
میبودند و از آن ،روح برمیدارنSSSد؟ پیشSSSینیان که از نتSSSایج و ثمSSSرات آن برخSSSودار
توانSSایی و توانSایی Sروح میگرفتنSSد .روزشSان سراسر SفعSالیت و تولید و عاقبتاندیشیS
بود و شب نیز دیدار و عبادت و تالوت قرآن داشتند و تمامی ماه رمضSSان بSSرای آنSSان
آمSSSSوزش و بنSSSSدگی و نیکی بSSSSود .زبانهاشSSSSان Sروزه میداشت و روزة خSSSSود را با
بیهودهگویی یا جهالت ضایع نمیکردند ،گوشهایشان هم روزهدار میبSSود Sو به باطل یا
لغو توجه نمیکرد ،چشمهایشان Sهم به حSSرام نمینگریست و دستهایشSSان نSSیز روزهدار
بSSSSود و به باطل یا لغو توجه نمیکSSSSرد ،چشمهایشSSSSان Sهم به حSSSSرام نمینگریست و
دستهایشان نSSیز روزهدار بSSود و به آزار و بSSدی دراز نمیشد و دلهایشSSان هم روزهدارS
بود و قصد گناه و لغزش نمینمود.
اما مسSSلمانان امSSروز! بعضی از آنها رمضSSان را موسم طSSاعت خSSدا و افSSزونی
خیرات دانسته ،روزهSSایش Sرا به شSSکل مطلSSوبی Sروزه میگیرند و شSSبها به نیکSSوترینS
وجSSه ،به عبSSادت برمیخیزند و خداوند را به خSSاطر نعمتهSSایش سSSپاس میگزارنSSدS.
بعالوه ،برادران ضعیف Sو محروم Sخود را نیز فرامSSوش SننمSSوده ،از پیSSامبر گSSرامیص
خود که در رمضان بیشترین بخشندگی Sرا از خود نشان میداد ،سرمشق میگیرندS.
در کنSSار این گSSروه ،عSSدهای دیگر هسSSتند که از رمضSSان ،اسSSتفادهای و از روزه و
نیایش آن بهرهای نمیبرند .خداوند Sروزه را بSSرای قلب و روح قSSرار Sداده و آنها آن را
به شکم و معده اختصاص میدهند ،خدا آن را برای صSSبر و بردبSSاری قSSرار Sداده ،اما
آنها روزه را با خشم و غضب میگذرانند ،خداوند آن را برای آرامش و متSSانت وضع
نمSSوده ولی آنSSان رمضSSان را مSSاه فحاشی Sو درگSSیری SقSSرار SمیدهنSSد .خداوند Sآن را
فرصتی برای دگرگونی خصایل نفسانی قرار Sداده ولی آنها فقط وعدههای غذایی خSSود
را دگرگون ساختهاند!
خداوند SرمضSSSان را وسSSSیلة اصSSSالح ثروتمند مرفه و زمینة همیSSSاری با تنگدست
محSSروم قSSرار داده اسSSت ،اما این مسSSلمانان ناشایسSSته ،آن را میSSدان تفننها و نمSSایش
خوردنیها و آشSSSامیدنیها Sگردانیدهاند و طSSSوری شSSSده است که در آن ،ثSSSروت دارا و
حسرت فقیر با شدت یکسانی Sافزایش مییابند!!
امید آن که مسلمانان ،روزه را آنگونه که موردنظر قرآن است بگیرند ،تا به تقوای
خSSSدا رهبریشSSSان کند و در حSSSالی رمضSSSان را پشتسر بگذارند که پSSSاک پیراسSSSته و
آمرزیده شده باشند.
حج
ً
حجّ ،چهارمین عبادت اصلی اسالم و آخرین آیین شعائری و عبادت کSSامال مشSSخص و
معینی است که از طرف Sخدا مقSSرر و ترسSSیم گردیSSده اسSSت .زیSSرا بنSSابر صSSحیحترین
روایت ،در سال نهم هجری تشریع شده است.
249 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
حج ،همان حرکت بینظیر Sدر میSSان همة حرکتها Sو سفرهاست که فSSرد مسSSلمان در
ضSSمن آن با تن و جSSان خSSویش به سSSوی «بلSSدأمین» مکSSانی که خداوند در قSSرآن بSSدان
سوگند Sیاد کرده اسSSت ،حSSرکت میکنSSد ،بSSرای ایسSSتادن در عرفSSات و گردیSSدن به دور
خانه حرام خداوند Sکه در اسالم ،رمز توحید Sو یگانگی مؤمنSSان تلقی شSSده اسSSت .بSSدین
جهت هر مسلمانی باید روزانه پنج نوبت برای به جای آوردن نمازها ،رو به سوی آن
قرار Sگیرد.
﴿(﴾... ...بقره/
.)144
«و هر جا بودید ،روی خود را به سوی آن بگردانید».
و مؤظف گردیده است که شخصا ً یکبار در طول زندگانی به سویش حSSرکت کند و
طواف Sنماید.
پیونSSدها Sو روابطی که پیوسSSته زنSSده کننSSدة شخصSSیت و امتیSSاز این پSSدر گرانقSSدر ،در
خاطرة امت اسالم ،میباشدS:
﴿
(آل عمران.)68 -67 / ﴾
«ابراهیم ،نه یهودی بود و نه نصرانی ،بلکه مسلمانی حنیف بود و از مشرکان
هم نبود ،نزدیکترین افراد مSردم به ابSراهیم ،پSیروان او هسSSتند و این پیSSامبر و
کسانی که ایمان آوردهاند».
در پرتو Sاین مفاهیم و ادراکات و پیوندهای اتصال مسلمانان به کعبه و بنیانگذار Sآن
(حضرت ابراهیم) بوده است که خداوند حج را بر هر شخص توانایی Sواجب دانسته و
ترک آن را توهین به کعبه و کفر به خدا و خروج از دین محسوب داشته است:
﴿
﴾
(آل عمران.)97 -96 /
«نخسSSتین خSSانهای که بSSرای مSSردم قSSرار داده شSSد ،همSSان است که در مکه و
مبارک و مظهر هدایت جهان میباشد .در آن نشانههای روشSSنی وجSSود دارد و
مقSSام ابSSراهیم است و هر کس درون آن شSSود ،ایمن اسSSت ،حج خانه خSSدا ،بر
گردن هر کسی از مردم که توانائی داشته باشد ،نهاده شده است و هر کس کفر
ورزد خداوند از جهانیان بینیاز است».
اعمال حج
حج با میقات [که مکان معینی برای احرام است] آغSSاز میشSSود S.احSSرام عبSSارت است
از نیت حج و برکندن لباس معمولی که عامل خودنمایی Sو تفSSاخر و آرایش مSSردم است
و اکتفا به لبSSاس سSSفید رنگ سSSادهای که هیچ کSSار و تفنSSنی در آن به کارنرفته و خیلی
شSSبیه به کفن مردگSSان مسSSلمانان است و بازگشت به پSSاکی و سSSادگی طSSبیعی Sرا که
فالسفهای همچون «روسو» مبلغ آن بودند Sو نتوانستند عملی سازند ،تحقق میبخشد.
پس از اینکار ،حاجیان صدای خود را با این شعاری که سرود عمومی تمام حجSSاج
;كِ ،إ َّن
;ك لََّب ْي; َ ;ك الَ َش ; ِريْ َ
ك لَ; َ ;ك اللَّ ُه َّم لََّب ْي; َ
;ك ،لََّب ْي; َ در طول ایام حج میباشد ،بلند میکنند« :لََّب ْي; َ
251 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
;ك» «گوش بفرمانم ،اى هللا ،گوش بفرمانم ،تو ;ك ،الَ َش; ; ِريْ َ
ك لَ ; َ ;ك َوال ُْم ْل ; َ
ِّع َ;م ; ةَ ;،لَ ; َ
ْح ْ;م; َدَ ،والن ْ
ال َ
آن تو اسSSت ،و توشريكى Sندارى ،گوش بفرمSSانم ،همانا سSSتايش و نعمت و سSSلطنت از ِ
شريكى Sندارى»
گوئی با این شعار به ندای الهی قدیمی که خداوند ،ابراهیم را مأمور Sاعالم و فریSSادS
آن در میان مردم قرار Sداده است ،پاسخ میدهند:
﴿
﴾
(حج.)27 -26 /
«و هنگSSامی که جایگSSاه خانه را بSSرای ابSSراهیم آمSSاده کSSردیم ،که به من چSSیزی
شریک نگیر و خSSانهام را بSSرای طSSواف کننSSدگان و قائمSSان و رکSSوعگزاران و
سجدهکنندگان پاکیزه کن ،و در میان مردم به حج فراخوان تا پیSSاده و سSSوار بر
مرکبهای الغر از فاصلههای دوردست به سویت بشتابند».
مهمترین اعمال حج پس از احرام ،طواف Sکعبه ،سعی میان صSSفا و مSSروه و توقفS
روز Sنهم ذیحجه در عرفه میباشندS.
بعد از این کارها از نظر اهمیت ،رمی جمرات و شب زندهداری در منی و قربانیS
قرار Sدارند به عالوة سنتها و مستحبات دیگر.
بسیاری Sاز این اعمال ،در حج دوران جاهلیت نیز وجود داشت که از آیین ابSSراهیم
به ارث مانSSده بSSود .اما آنها (بت پرسSSتان) حق و باطل و درست و نادرست را در هم
آمیخته و در نتیجه حج را از مسیر خود منحSSرف نمSSوده ،کعبه [خانة توحیSد] را پر از
بتها و مجسمهها کردند و آنها را در کنار خSSدا ،معبSSود SخSSویش قSSرار داده و به منظSSور
نزدیکی Sجستن به خدا پرستش نمودند ،نذرها و قربانیها Sرا نثSSار آنها نمSSوده گفتنSSد :این
مال خداوند ،و این هم مال شSSریکان مSSا! سSSپس روشSSها و آدابی در حج پدید آوردند Sاز
جمله این که ،به صSSورت برهنه به گSSرد خانة خSSدا طSSواف SمیکردنSSد ،با این خیSSال که
طواف Sبا لباسهای Sآلوده به گناه ،سزاوار Sخانة خدا نیست! همچSSنین بSSرخی از نعمتهSSایS
پاک خدا از قبیل چربی و غیره را برخود حرام کردندS.
اسالم آمد و حج را از انحرافات Sجاهلی و آلودگیهای SشSرک پیراست و آن را تمامSا ً
و خالص ،در جهت بندگی خدا قSSرار Sداد و بر آن بSSرهنگی زشت و تحSSریم خودسSSرانة
نعمتهای Sخدا حمله نمود.
و این سخن خدا ،در چنین زمینهای نازل شد:
﴿
عبادت در 252
اسالم
کعبه ،به منزلة پرچمی است که خداوند برای نمایش روشSSنترین SمفSSاهیم بSSرادری Sو
زیباترین Sجلوههای وحSSدت انسSانی و اسSتواری هر چه بیشSSتر آن ،در زمین قSرار Sداده
است و چه زیباست که حضرت ابراهیم خلیل بنیانگذار Sآن گردیده است.
حجراألسود نیز فقط برای نشان دادن نقطة آغاز طواف Sو تشخیص در این بنا جای
گرفته و محلی بSSرای بیعت انسSSانها با خداوند Sزمین و آسSSمان ،بر ایمSSان و تصSSدیق و
عمل و پایداری Sمیباشد« :خSSدایا ،این عمل را به منظSور SایمSان به تو [نه به سSSنگ] و
تصSSدیق کتSSاب تو [نه خرافSSات] و پایSSداری Sبر پیمSSان تو [توحید خSSالص و نه شSSرک]
وپیروی از سنت پیامبر Sبتشکن تو انجام میدهم».
این معانی رمزی Sواال کجا و آن مظSSاهر خSSرافی بتپرسSSتی کجSSا؟ کعبSSه ،یک رمز
پابرجا Sو همیشگی است که اسالم ،از دامن آن عالیترین و مقدسترین مفSSاهیم انسSSانی و
جاودانی Sو برادری Sهمگانی بشریت را گسترش داد:
﴿(﴾ بقره/
.)125
«و چون این خانه را مکان بهرهمندی و ایمنی مردم قرار دادیم».
همچنین قربSSانی[ Sکه نقطة پایSSان تSSرقی به مقSSام پSSاکی و صSSفا میباشSSد] چSSیزی جز
ریختن خون پلید ،با دستی که آمادة پیریزی Sبنیاد فضیلت گردیده و نشSSانهای از ایثSSار
و فدائیگری S،در برابر انبوهی از سربازان پاک و نیکوکار Sخداوند نمیباشد.1»S
شر از سفر خویش باز میگردد و هر قدر حجتش نزد خدا مطلوبتر Sو پسندیدهتر Sباشد،
به همان اندازه در زندگی آیندهاش مؤثرتر خواهد بود.
بنابراین نیروی Sعاطفی و روحی مزبور S،موجودیت معنوی Sانسان را به طSSور Sقابل
مالحظهای رشد و جهش میبخشد و بلکه به او خلقSSتی نSSوین میدهد و او را همچSSون
یک موجود Sتازه متولد شده به استقبال زندگی Sسراسر پاکی و پیراستگی میفرسSSتد S.به
همین خSSSاطر است که پیSSSامبرص میفرمایSSSد« S:کسی که حج بگSSSذارد و در حین حج
مSSرتکب آلSSودگی و انحSSرافی نگSSردد ،مانند روزی Sکه از مSSادر زاده شSSد ،از گناهSSان
زدوده شده است».1
ب) حج ،یک منبع فرهنگی و مشق و تمرین است
حج ،وسعت بخشنده به دیSSدگاه فSSرهنگی SشSSخص مسSSلمان و پیونددهنSSدة او با دنیSSای
بSSزرگ پSSیرامون خSSویش اسSSت .میگوینSSد S:مسSSافرت نصف علم است و مثلی است که
میگویند« :حکیمی گفت :هر کس زندگی کند چیزهای زیSSادی میبیند Sو دیگSSری گفت:
اما آن که مسافرت میکند ،زیادتر Sمیبیند».
سSSفر حج دربردارنSSدة درس تحمل سSSختیها ،دوری Sاز وطن ،جSSدایی از خویشSSان و
چشمپوشی از آسایش و فراغت زندگی Sدر میان خانواده و دوسSتان اسSSت .حکمت الهی
نخواسته است که این سفر به سSوی سSSرزمینهای زیبSSایی همچSSون سSSوئیس یا لبنSSان که
میشSSوند ،انجSSام گSSیرد ،بلکه اراده نمSSوده
تفریحگاه تابستانی و زمستانی Sمردم شSSمرده
است که حج در بیابSSان بیآب و علفی که نه بSSرای تفSSریح تابسSSتان مناسب است و نه
بهار ،انجام گیرد و این ،وسیلة تربیتی Sاست برای فSSرد مسSSلمان در تحمل دشSSواریها و
ناگواریها و مقابله با زنSSدگی ،همSSانطوری که خداوند آن را با گلها و خارهSSا ،نSSوش و
نیش و گرمی و خنکی توأم ساخته است.
بنابراین ،حج نیز در آمادهسازی Sمسلمان برای جهاد ،با روزه مشترک است.
زندگی Sحج گزار ،از نظر سادگی و خشونت ،بسیار Sشبیه زنSSدگی SجهSSانگرد SاسSSت،
زنSSدگی سراسر SمسSSافرت Sو جابجSSایی و اعتمSSاد به نفس و دوری از خوشSSگذرانی Sو
تظاهر و پیچیدگی ،که متناسب با زندگی در خیمههای عرفات و منی میباشد.
این حکمت هنگSSامی نمایSSان گردید Sکه خداوند Sحج را همSSراه سSSال قمSSری Sدر حSSال
گSSردش قSSرار Sداد .ماههSSای معین بSSرای حج ،از مSSاه شSSوال آغSSاز و به ذی حجه پایSSان
میگیرند Sو اینها چنانکه میدانیم Sماههایی هستند که گاه در گرمSSای SسSSوزان تابسSSتان و
گSSاهی در سSSرمای SزمسSSتان فSSرا میرسSSند Sو این بSSدان جهت است که مسSSلمان آمSSادگی
تحمل همة وضSSعیتها Sرا داشSSته باشد و بتواند در برابر مشSSکالت رنگارنگ بردبSSاری
کند.
ج) منافع بازرگانی;
ق َر َج َع َكيَ ْو ِم َولَ َد ْتهُ ُأ ُّمهُ» -روایت از بخاری ،مسلم ،احمد و نسائیَ « .منْ َح َّج فَلَ ْم يَ ْرفُ ْث َولَ ْم يَ ْف ُ
س ْ 1
عبادت در 256
اسالم
از نظر مادی ،حج فرصت Sبا ارزشی Sبرای مبادلة منافع تجاری Sمیان مسSSلمانان در
سطحی Sوسیع میباشد.
برخی از مسلمانان روزگار Sپیامبرص از معامله در ایام حج کنSSاره میگرفتند Sو از
هر فعالیت دنیوی که سود و درآمدی Sنصیب آنها میکرد از ترس سقوط پSSاداش خSSدا و
نقصان عبادت خویش اکراه میورزیدند S.اما خداوند Sکریم اجازة این کار را به شرطیS
که نیت خSSSالص باشد و هSSSدف اساسی همSSSان حج تلقی شSSSود به آنها داد و هر کسی به
نتیجة متناسب با نیت خود میرسد.
بخSSSاری از ابن عبSSSاس ب روایت نمSSSوده است که «عکSSSاظ و مجنه و ذوالمجSSSاز»S
بازارهای Sزمان جاهلیت بودند .مردم از این که در موسم حج داد و ستد کنند ،احسSSاس
گناه نمودند Sو از رسول خداص در این باره پرسش کردند Sو این آیه نازل گردید:
﴿( ﴾ بقره/
.)198
«گناهی ندارد که از فضل خدا بجویید».
در تفسSSیر المنSSار گفته است کSSه :بعضی Sاز مشSSرکین و گSSروهی از مسSSلمانان از
هرکاری Sدر ایام حج احساس گناه میکردند و حتی دکانهSای SخSود را هم میبسSتند ،اما
خداوند Sبه آنها آموخت که جستجوی Sفضل خدا با نیت خالص گناهی ندارد و عبارت ﴿
﴾ میرساند که طلب روزی همراه با درنظرداشتن این که بخشش و منتی
از خداوند متعال است ،نوعی عبSSادت به شSSمار میرود و روایت شSSده است که عمر
به کسی که راجع به این موضSSوع Sپرسش نمSSوده بSSود ،گفت :آیا ما جز براسSSاس داد و
ستد زندگی Sمیکردیم؟S
د) برابری ،وحدت و صلح
حج ،آموزش و تمرین عملی اصSول متعSSالی انسSانیت مSSوردنظر اسSSالم بSرای فSSرد
مسلمان است.
اسالم دوست ندارد که اصSSول و ارزشSSهای اجتمSSاعی آن در شSSکل شSSعار و حSSرف
محض باقی بماند بلکه میSSان عبSSادات و شSSعائر SخSSویش ،پیونSSدی Sمحکم برقSSرار نمSSوده
است تا به عنSSوان یک درک احسSSاس ویSSژه به درون اندیشه و قلب انسSSان راه یابد و
مسیر عملی و فکری او را در زندگی ترسیم Sنماید.
در رابطه با نمSSاز جمSSاعت دیSSدیم که چگونه مفSSاهیم اخSSوت و برابSSری Sو آزادی را
رشد میدهد و اینک در حج نیز معنی برابری Sرا در نمایSانترین و کSاملترین شSکل آن
مشاهده میکنیم ،در حج همگان پوشاکها Sو زرق Sو برقهای آرایش خود را که برحسب
اختالف و گونSSاگونی SسSSرزمینها SطبقههSSا ،امکانSSات و سSSلیقهها مختلف هسSSتند ،دور
میافکند Sو لبSSاس سSSادهای همانند کفن مردهها که بSSرای پادشSSاه و زمامSSدار Sو فقSSیر و
مسSSSSکین یکسSSSSان است بر تن میکنند و همگی با هم بSSSSدون این که تمSSSSایزی SمیSSSSان
257 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
َأ
ض َل لِ َع َربِ ٍّى َعلَى ع َْج ِم ٍّى َوالَ لِ َع َج ِم ٍّى َعلَى َ َأ
اح ٌد الَ الَ ف ْ اس َأالَ ِإنَّ َربَّ ُك ْم َوا ِح ٌد َوِإنَّ بَا ُك ْم َو ِ
َأ « -يَا َأيُّ َها النَّ ُ 2
س;و ُل هَّللا ِ » س; َو َد َعلَى َأ ْح َم; َر ِإالَّ بِ;;التَّ ْق َوى َأبَلَّ ْغتُ » .قَ;;الُوا بَلَّ َغ َر ُ
س; َو َد َوالَ َأ ْ ;ربِ ٍّى َوالَ َأل ْح َم; َر َعلَى َأ َْع; َ
روایت از احمد.
عبادت در 258
اسالم
یکی دیگر از اصولی Sکه اسالم در فراخواندن بدان سبقت گرفته است صSSلح اسSت،
و حج طریقة بیمانندی برای تجربه و آموزش صلح به فرد مسلمان و سیراب سSSاختن
روحش از صSSلحطلبی میباشSSد ،زیSSرا حج عبSSارت است از حرکSSتی صSSلحجویانه به
سرزمین صلح و در زمان صلح (ماههای حرام).
محل حج ،سرزمین حرام و خانة حرامی است که خداوند Sآن را مخصSSوص آرامش
و امنیت مردم قرار Sداده:
(آل عمران.)97 / ﴿﴾
«کسی که وارد آن شد در امن بسر میبرد».
و مکSSانی است که عمر دربSSارهاش گفت :اگر قاتل پSSدرم را در آنجا پیSSدا کنم ،به او
دست نخواهم زد.
آنجا منطقة امن منحصر به فردی است که پرنده را در آسمان و صید را در بیابSSان
و گیاه را در زمین فSSرا میگSSیرد S.بنSSابراین شSSکار این منطقه صSSید نمیشSSود ،پرنSSده و
جانورش Sتهدید نمیگردد Sو درخت و علوفهاش کنده و بریده نمیشود!!
قسمت عمدة اعمال حج در دو مSSاه (ذی القعSSده و ذی الحجSSه) از ماههSSای حSSرام که
خداوند Sآنها را زمSSان صSSلح اجبSSاری SبSSرای غالف کSSردن شمشSSیرها Sو حفظ خونها و
توقف Sکارزار قرار Sداده است انجام میگیرد.
﴿
﴾
(مائده.)97 /
«خداوند كعبه را كه «بيت الحرام» است و ماه حرام را مايه قوام [امور] مSSردم
قرار داده است».
بدین ترتیب ،حق ندارد که گیاهی را برکند و یا درختی Sرا قطع نماید ،همانطور Sکه
حق ندارد حتی حیوانی Sرا که دیگری شکار نموده اسSSت ،سر بSSبرد و یا صSSیدی Sرا در
داخل یا خارج محوطة حرم نشانه بگیرد.
﴿
(مائده.)95 / ﴾
«ای مؤمنان ،در حالی که در احرامید ،شکار را نکشید».
﴿(﴾ مائده.)96 /
«و تا وقتی که در احرام هستید ،شکار زمین بر شما حرام گردیده است».
برای شSSخص محSSرم ،تراشSSیدن مو یا کوتSSاه کSSردن نSSاخن خSSود نSSیز تا وقSSتی که از
احرام بیرون نیامده ،جایز نیست .آیا دنیا چنین نمونة عملی برای صلح و تجربه آن که
259 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
در اسالم در ضمن سفر حج پدیدار Sمیشود ،به خود دیده است؟ سفری همراه با صلح،
به سرزمین صلح و در زمان صلح؟!
هـ) حج ،یک انجمن جهانی است
حج به فرد مسلمان امکSSان میدهد تا شSSاهد بزرگSSترین گSSردهمآئی SسSSالیانه اسSSالمی
باشد ،انجمنی که نه از طرف Sپادشاه یا رئیس حکومت یا جمعیتی ،بلکه از سSSوی خSSدا
بدان فراخوانده شده است.
در این جا ،یک مسلمان ،بSSرادران خSSود از پنج قSSارة دنیا را میبیند که سSSرزمینها،
رنگها و زبانهایشان تفSSاوت دارد و تنهSSا ،پیوند SایمSSان و اسSSالم آنSSان را دور هم گSSرد
آورده است و شعار واحدی Sسر دادهاند« :لبیک اللهم لبیک».
این انجمن ،چندین معنی و چندین الهSSام دارد ،روح امید را در وجSSود SفSSرد مسSSلمان
زنده میکند ،عوامل نومیدی را عقب میراند و همت برمیانگSSیزد Sو اراده میآفرینSSد.
اجتماع و اتفاق همیشه نمایانگر Sقدرت و بیدارکننSSدة آرمانهSSای خفته میباشد و گSSرگ،
تنها گوسفندان پراکنده را میخوردS.
این انجمن ،بزرگSSSترین عامل یSSSادآوری SحقSSSوق بSSSرادران دیSSSنی با وجSSSود Sدوری
سرزمینها و تذکر برادری اسالمی و پیوند اعتقادی به شخص مسلمان است.
این گردهمSSایی ،چSSون کSSورهای است که انگیزههSSای قSومی Sو اقلیمی را با حSSرارت
خود ذوب میکند و همة نشSSانهها و نژادها و مشخصSهها را ناپدید میسSSازد و تنها این
شعار باقی میماند Sکه:
(حجرات.)10 / ﴿﴾
«همانا فقط مؤمنین برادرند».
در این اجتماع ،دانشمندان و اصSSالحگران و سیاسSSتمداران با هم دیSSدار میکنند و
چه خوب فرصتی است بSرای آشSنایی و همفکSری و همکSاری درجهت یSافتن بهSترین
راهها ،برنامهها و ابزارهای Sرسیدن به هدفها و تحقق آرمانها (در شرایطی Sکه بSSرای
هدف واحدی به هم رسیدهاند).
پیامبر SاکSSرم ص با وسSSیله قSSرار Sدادن حج بSSرای اعالم و پخش مهمSSترین قرارها و
پیامهای Sمربوط به امور سیاسی همگانی مسلمانان ،ارزش این انجمن را خSSاطر نشSSان
کرده است.
پیSSSامبرص در اولین سSSSالی که مسSSSلمانان با فرمانSSSدهی Sو راهنمSSSایی ابSSSوبکر حج
گزاردنSSSد .علی را در پی ابSSSوبکر SفرسSSSتاد تا الغSSSای پیمانهSSSای SمسSSSلمین با مشSSSرکان
پیمانشکن و ممنوعیت حج گزاردن مشرکان و طواف Sبطور برهنه پس از آن سال را
به مردم اعالم دارد.
در سSSال بعد هم که خSSود رسSSول خSSداص به حج پSSرداخت ،در ضSSمن آن ،خطبة
معروف Sبه «بالغ» و یا «وداع» را که مشتمل بر اصول و قSSوانین اساسی اسSSالم بSSود،
برای تودة مردم بیان داشت.
عبادت در 260
اسالم
علمای اسالم ،ارزش این انجمن را دریافته و آن را فرصتی برای تبادل نظریات و
برخورد اندیشهها و شرح وقایع و اطالعات محسوب داشتهاند.
همچنSSان که خلفا نSSیز ارزش و اهمیت این موسم را دریافته و آن را میSSدان مالقSSات
خSSود و افSSراد خلقی که از فاصSSلههای دوردست گSSرد میآمدند و دیSSدار با مSSأمورین
زمامداری که از سوی خود در نقSSاط مختلف قSSرار Sداده بودنSSد .بSSدین جهت کسSSانی که
دادخSSواهی یا شSSکایتی SداشSSتند ،در این فرصت به طSSور SمسSSتقیم به خSSود خلیفه عرضه
میکردند و مردم بدون هیچ ترس و هراسی ،در برابر حاکمSSان و فرمانSSداران و خلیفه
قرار Sمیگرفتند و در نتیجه ،ستمدیده یاری و مظلوم Sامداد میگرفت Sو حق ،هر چند از
فرماندار یا خلیفه ،به اهل خود بازگردانیده میشد!!
عثمSSان بن عفSSان ،زمامSSدار و خلیفة مسSSلمین به همة نقSSاط سSSرزمینهای SاسSSالمی
نامهای نوشت و در آن گفت:
«من هر سSSSSال در موسم Sحج ،همة کSSSSارگزاران ،یعSSSSنی فرمانSSSSداران خSSSSودم Sرا
بازخواست میکنم .من امت را مجSSSSSاز به امر به معSSSSSروف و نهی از منکر میدانم،
بنابراین اگر روزی چیزی با من یا کارگزارانم SنSSزاع داشSSته باشSSد ،آن را به او (امت)
میدهم و من یا عمSSال من حق تقSSدمی بر مSSردم نSSداریم ،مگر در چSSیزی که مSSتروک
افتاده باشد .اهل مدینه شکایت کردهاند که بعضیها Sمیزنند و آزار میرسانند ،هرکس
در این بSSاره ادعSSایی دارد ،باید در موسم حج به حج بیاید و حق خSSویش را از هر کس
که باشSSSSد ،من یا کSSSSارگزاران و مSSSSأمورینم ،بسSSSSتاند و یا آن که ببخشSSSSد ،که خداوندS
بخشندگان را پاداش میدهد».
در اینجا نکتة شSSSایان تSSSذکر اینست که این انجمن و گردهمSSSایی S،فقط به مسSSSلمانان
فرصت Sدادخواهی از حاکمان خود و طلب حقشSSان را نمیدهSSد ،بلکه غSSیر مسSSلمانانی
که در سSSایة حکSSومت اسSSالم زنSSدگی Sمیکنند هم ،چSSنین فرصت و امکSSانی را در این
موقع به دست میآورند.
همة ما از داسSSتان آن شSSخص قبطی Sاطالع داریم که با پسر والی و فSSاتح مصSSر،
یعنی عمرو بن عاص ،مسابقه گذاشت و از او برد و پسر عمرو بن عاص او را کتک
زد و بدین خSSاطر پSSدر آن شSSخص در نSSزد عمر (خلیفSSه) دادخSSواهی نمSSود و در برابر
چشم و گوش هزاران حجگزار او را قصاص نمود .سپس عمSSر ،سSSخن معSSروف SخSSود
را در برابر اجتماع بزرگ مردم خطاب به فرماندار Sخود گفت« :ای عمرو ،چه وقتی
مردم را بندة خود ساختهاید ،در حالی که مادرانشان آنها را آزاد به دنیا آوردند؟!»
پس جSSای تعجب نیست که این عبSSادت (حج) خSSاری در چشم بسSSیاری از دشSSمنان
اسSSالم باشد و قلمهایشSSان را بSSرای زشSتنمایی یا تمسSSخر آن نشSSانه رونSSد S.اما خداوند
ارادهای جز کمال نور خود ندارد ،هر چند کافران را خوش نیاید.
261 عبادتهای بزرگ اسالم در زندگی
آثار
سالها پیش یکی از مبلغان مسیحی ،در گزارشی راجع به میزان تأثیر تبلیغات آنSSان
در سSSرزمینهای SاسSSالمی مSSا ،به ویSSژه مصر نوشSSت :تا وقSSتی Sکه این تکیهگاههSSای
چهارگانة اسالم ،یعSSنی قSSرآن ...األزهSSر ...اجتمSSاع هفتگی جمعه ...و انجمن سSSالیانة
حج وجSSود داشSSته باشSSد ،اسSSالم همچSSون صSSخرة سSSخت و درهم شSSکنندة کشSSتی تبلیغ
مسیحیت باقی خواهد ماند»...
این چهار پدیده نیز به خواست خدا تا پایان تاریخ زندگی Sبشر ،روی Sاین کرة خاکی
برجا مانده و دشمنان باید از خشم خود بمیرنSSد!! با وجSSود Sآن که مسSSلمانان [متأسSSفانه]
به نحو شایسته از این اجتماع بزرگ استفاده نمیکنند Sو شاید به تدریج به خود آیند.
گواهی دیگران
بعضی از بیگانگان هم به برتSSری این آیین اسSSالمی بSSزرگ گSSواهی داده و به نتSSایج و
آثSSار درونی و حیSSاتی آن اشSSاره کردهانSSد .از جملة این افSSراد ،اسSSتاد ایتالیSSایی خSSانم
«والگSSیری» در کتSSابی که به نSSام «دفSSاع از اسSSالم» ترجمه شSSده اسSSت ،راجع به حج
میگویدS:
«بر هر مسSSلمانی Sواجب است که در صSSورت Sدارا بSSودن شSSرایطی ،حSSداقل یکبSSار
درطول Sزندگی خSSود به حج بSSرود .ویSSژگی Sو طSSبیعت و آثSSار عمیق و اسSSرارآمیز Sاین
آیین چنان است که عقل آدمی از درک و تشریح آن ،جز در حدی بسیار اندک ،ناتوان
اسSSت .با این حSSال همSSان انSSدازه برداشت و درکی هم که از آثSSار مزبSSور امکانپSSذیر
میباشد ،به سادگی و راحتی از حکمت کSSاملی پSSرده بSSرمیدارد S.کسی نمیتواند Sمنکر
فوایدی باشد که اسالم از اجتماع سالیانة مسلمانان در مکان واحدی Sکه از نقاط مختلف
جهان به سوی آن میشتابند ،به دست میآورد .عSSرب ،ایSSرانی ،افغSSان ،هنSSدی ،اهSSالی
شبه جزیرة مالیو ،مراکشی ،سودانی Sو دیگران ،همگی برای طلب آمرزش از خداوند
رحمSSان و رحیم به طSSرف کعبه روی Sمیآورند Sو هنگSSامی که در چSSنین مکSSانی بSSرای
چنان هدفی به همدیگر برمیخورند ،روابط Sنوینی از محبت و برادری ایجاد میکنندS.
حSSداقل یکبSSار در زنSSدگی مسSSلمانان ،همة امتیSSازات میSSان فقSSیر و ثروتمنSSد ،گSSدا و
زمامدار Sبه طور Sکامل باطل میشSSوند و این به خSSاطر آنست که هر شSSخص حجگSSزار
در حین انجام این فریضة مقدس ،لباس سادهای میپوشد Sو نشانههای شخصی SخSSود را
ترک مینماید و فقط یک شعار (هللا اکبر) برای خود انتخاب میکند ،نه شعاری Sدیگر.
آیینهایی Sکه انجامشان بر حاجیان مقرر گردیده ،از قبیل طواف Sخانة خدا (کعبه) در
قرنهای گذشSSته در همین وجود Sآنها ،خاطرات پیامبران و پدران ارجمندی را که طی
میسازند و اعمال ابراهیم ،بنیانگSSذار Sدین خSSالص و سرزمینها زندگی Sکردهاند ،بیدار
کارهای Sفرزندش SاسSSماعیل و همسSSرش هSSاجر را از نو زنSSده میکنند و در برابر فSSرد
حجگزار ،انگیزه و شوق پیروی Sاز احساسات و تسSSلیم آنSSان در برابر خواست خSSدا را
نیرو Sمیبخشند».
بهترین روش در آموزش عبادت
پیشگفتار
وقSSتی Sکه عبSSادت خداونSSد ،اولین حق او به گSSردن ما باشSSد ،یSSادگیری و آمSSوزش آن به
دیگران هم نخستین وظیفة واجب ما خواهد بود.
نخستین عبادات ،از نظر لزوم شناخت و فهمیدن آنها ،عبادات شعائر Sهستند ،یعSSنی
عبادتهSSSایی که دارای اشSSSکال ،اوصSSSاف و کیفیت معیSSSنی هسSSSتند و اگر طبق همSSSان
ویژگیهای مقرر شده انجام نگیرنSSد ،پذیرفته نخواهند SشSSد .این آیینها عبارتند از :نمSSاز،
روزه ،زکات و حج که اسرار و آثارشان را در زندگی مورد Sبررسی قرار Sدادیم.
این آیینهای بزرگ چهارگانه ،همان چیزهایی Sهستند که از سSSوی پیSSامبر اسSSالمص
پس از شهادتین ،پایههای اساسی دین معرفی شدهاند.
فقهSSSاء به این آیینهSSSا ،در برابر چیزهSSSایی Sکه در تقسSSSیم فقهی خSSSود «معSSSامالت»
خواندهاند ،عنوان «عبادات» بخشیدهاند .برای این که از طرف دین به وجSSود Sآمدهاند و
پیش از آن وجود نداشتهاند.
اما در مورد Sشاخة «معامالت» چSSنین نیست و دین ،فقط اصSSالح و تصSSحیح آنها را
برعهده دارد .بSSرای این که زنSSدگی مSSردم هیچگSSاه خSSالی از مبادله و داد و سSSتد نبSSوده
است و هنگامی که دین آمSSد ،کSارش تأیید جنبههSSای درست و حSذف بخشSSهای فاسد Sآن
بSSوده اسSSت .به همین جهت ،پیشSSوایان محقق اسSSالم این نکته را اذعSSان دارند کSSه :در
عبSSادات بنSSای کSSار بر خSSودداری Sاست مگر در چیزهSSایی Sکه به وسSSیلة دین تشSSریع و
توصSSSیه شSSSدهاند ،اما در عSSSادات و معSSSامالت تکیه بر اباحه (تجSSSویز) است مگر در
مواردی Sکه از طرف دین ممنوع گشته باشند.
در این جا از روش نمونة آموزش این عبادات که رعایت و پیروی Sآن ضروری و
برخاسته از طبیعت و روح دین و شریعت ماست ،گفتگو میکنیمS.
این عبادتها با گذشت زمان از نظر شSSیوة آمSSوزش ،اشSSکال و مراحل گونSSاگونی Sبه
خSSود گرفته و تا آن حد از انشSSعاب و سSSختی و پیچیSSدگی SرسSSیدهاند که وقت یک فSSرد
263 بهترين روش در آموزش عبادت
معمولی Sدر عصر ما گنجایش فراگیری و شناخت همة آنها را نSSدارد و اگر وقتش نSSیز
امکان بدهد ،ذهن و روحش ظرفیت Sآن را ندارد.
مفهوم این سخن آن نیست که ما بخواهیم عبادات را تغییر شکل بدهیم تا برای معدة
راحت طلب عصر ما قابل هضم گردیده با روح نوین آن سازگار شود.
هرگز چنین نیست ،زیرا که عبادات قابل دگرگSSونی و تحSSول نمیباشSSند Sو با تغیSSیر
زمان هم تغییر نمیپذیرند ،زیر بار اجتهاد یا قیاس و یا اجماع نیز نمیروند و همچون
خمیر نرمی نیستند Sکه در دست نانوا به هر شکلی که او میخواهد ،درآیندS.
عبادات ،ثبات همیشگی دارند و آنچه که ما در پی تغیSSیرش هسSSتیم ،روش آمSSوزش
آنها میباشد و منظورمان اینست که با استفاده از این روش به حالت و شSSیوة روزگSSارS
پیام خداص و اصحاب هدایت یافتة او بازگردیم.
عبادت پروردگار Sخود کوشا و مداوم Sو با تقوا و خویشتندار SباشSSد ،به حقSSوق و امSSوال
مردم نظری Sنداشته ،خیرخواه و راهنمای Sآنان باشSSد ...غSSزالی ادامه میدهد کSSه :فقSSه،
عنوان ویژة فتواهای مربوط Sبه احکام ظاهری Sنمیباشد بلکه مسائل مزبSSور را نSSیز به
خاطر عمومیّت خود یا به عنوان دنبالهها و ضمیمههای طبیعی فرا میگیرد Sو بهرحال
بیشتر Sدر مورد Sعلم آخرت استعمال میشودS.
این بSSود سSSخن امSSام غSSزالی و به این تSSرتیب روشن گردید Sکه منظSSور Sما از فقه
عبادت ،مفهوم اصلی و نخستین فقه در صدر اسالم بSSوده و عبSSارت از بینشی است که
دل را تحریک و نفس آدمی را پاک نموده ،آخرت را به یSSاد او میآورد و راه حSSرکت
به سوی خدا را روشن میکند.
مثالً فقه نماز به معنی درک اسرار آن و راه یافتن به مغز و محتوایش میباشد ،اما
علم نمSSاز شناسSSایی Sخشک و خSSالی شSSرایط ،ارکSSان ،واجبSSات و مسSSتحبات آن را در
برمیگیرد.
فقه نمSSاز ،در الگSSویی همچSSون حSSاتم اصم تجسم مییابد که وقSSتی Sاز او پرسSSیدند
چگونه نمSSاز میخSSوانی؟ جSSواب داد :بطSSور SصSSحیح و کامل وضو میگSSیرم ،سSSپس با
آرامش و اطمینان به نماز میایستم ،با وقار Sتکبیر میگویم ،به صورتی Sشمرده قرائت
میکنم ،با خشوع به رکوع Sمیروم Sو با فروتنی SسSSجده میکنم و در حین نمSSاز ،بهشت
را در سSSمت راست و جهنم را در سSSمت چپ و صSSراط را زیر پSSایم و کعبه را پیش
رو ،فرشSتة مSSرگ را بSاالی سSSر ،گناهSSان را محیط بر خSSود و چشم خSSدا را متوجه به
سوی خویش تصور Sمیکنم و آن را واپسین عبادت خود محسوب میدارم Sو تا آنجا که
بتSSوانم Sبا اخالص به جا میآورم .سSSپس سSSالم میدهم و نمیدانم Sکه نSSزد خSSدا مقبSSول
افتاده است یا مردود؟!
راه ما در این جهت ،آنست که عبSSSادات را همچSSSون قSSSوانین هندسه و یا نظریSSSات
شیمی ،خشک و جامد نیانگاریم ،بلکه آن را به صورتی شSSفاف ،درخشSSان و مرتبط Sبا
کلمات خدا و رسولص و حرکت مؤمنان صالح درنظر بگSSیریم Sو حکمتها و اسSSرارش
را به اندازة توانائی خود و بدون قصد Sافراط و موشکافی Sو از یاد بردن هSSدف اساسی
تمامی عبادات که ذکر حق خدا بر گردن بنده است ،درک و بررسی نماییم.
بنابراین میبینیم Sکه پیدا کردن و شناخت عبادات از کتب حدیث ،بهتر و آسSSانتر از
اینهمه کتب فقهی مSSذهبی خشک اسSSت .بخصSSوص که این کتب شSSکلها و شSSاخهها را
افSSزایش داده و اهمیSSتی به ادلة کتSSاب و سSSنت ندادهاند و نتیجه این شSSده است که فقه
منجمد موجود S،قلب را خنک و شاد نمیکند Sو روان را غSSذایی نمیدهد و تقSSوایی ببSSار
نمیآورد.
جSSاری است دشSSواری خاصی دارد! به خSSدا قسم که دشSSواری در کلمة تکبSSیر و زبSSان
فراگیرندگان و بیان کنندگانش نیست بلکه در مغز و روح تعلیمدهندگان آن اسSSت ،اینها
میخواهند Sبه مSSردم از روی کتابهSSایی Sکه بSSرای متخصصSSان SریزهکSSار و موشSSکاف
تSSدوین گردیSSده اسSSت ،نه عمSSوم افSSراد که به کارها و مسSSائل زنSSدگی SاشSSتغال دارنSSد،
آموزش دهند .در حالی که بعضی از این کتب انباشته از تعقید و تکلف است و بSSرخی
دیگر به اضافات و بدعتهای خالف حکم خدا آمیخته میباشد.
من وقSSتی Sکه بعضی از افSSراد روسSSتایی Sرا به نمSSاز خوانSSدن توصSSیه و تشSSویق
میکSSردم ،آنها با تبرئه خSSود عSSذر میآوردند که احکSSام و شSSرایط Sو واجبSSات نمSSاز را
نمیدانند! مثل این که نماز چیزی است که به آموزش و تالش درازمدتی نیاز دارد که
مSSردم نSSیز واقع Sا ً از این کSSار معذورنSSد ،زیSSرا آن کسی که میخواهد وضو Sرا به آنها
تعلیم دهد ،چند شب و روز بحث میکند و باز هم تمامی ندارد .مثالً به آنها میآموزاند
که در آغSSاز وضو SبگوینSSد« :الحمداهلل ال; ;;ذی جعل الم; ;;اء طه; ;;وراً واإلس; ;;الم ن; ;;وراً» و هنگSSام
استنشاق Sبگویند« :اللهم ارحنی رائحة الجنة وأنت ع; ;;نی راض» و موقع شستن صورت Sفالن
ذکر و برای شستن یا مسح هر عضوی دعایی مخصوص به خاطر بسپارد S.فرد عامی
بیچاره نمیتواند Sاین همه دعا را که مورد Sنظر کتاب و سSنت هم نمیباشSSند Sحفظ کند و
از طSSSSSSSرفی SمیپنSSSSSSSدارد که وضو بSSSSSSSدون اینها درست نیسSSSSSSSت! در نتیجة همین
دشوارسSSازیهای SخودسSSرانه و خودسSSاخته ،وضو بSSرایش گSSران میآید و از نمSSاز
میگریزد.
چطور Sمیشود نماز را از روی Sکتابی همچون «اإلقنSSاع فی حل ألفSSاظ ابن شSSجاع»
که در فقه شافعی Sنوشته شده است ،به مردم تعلیم دهیم همانگونه که بعضی از مالیSSان
مساجد عبادات را بر مبنای آن آموزش میدهند! فکر و اندیشة مSSردم چگونه گنجSSایش
دارد بفهمد [چنانکه کتاب مزبور Sمیگوید] که نماز هیجده رکن دارد ،سپس به تشSSریح
و بحث دربارة یک رکن مثل نیت و استحضار Sکه چندین صفحه حجم دارد ،بSSپردازیمS.
انگار« ،نیت» احتیاج به تشریح و موشکافی Sدارد و یا در نظر داشتن آن کSSار مشSSکلی
است!! سSپس دربSارة تکبSSیرة اإلحSSرام بحث نمSاییم و این که پSSانزده شSSرط دارد و اگر
یکی از آنها مراعات نشود ،نماز باطل خواهد بود؟!
مجموع کتب فقهی به استثنای موارد Sقلیلی همین وضSSعیت را دارند که بخش عمSSدة
آن نمونههای نادر هم مهجور Sواقع شدهاند.
آیا پSSذیرش روش تعلیم آسSSان و سSSادة رسSSول خSSداص که هیچ سSSختی و نSSاهمواریS
ندارد ،از این روش بهتر و مناسبتر Sنیست؟
دربSSارة ویSSژگی Sو کیفیت نمSSاز ،کSSافی است به روایت احمد و بخSSاری Sو مسSSلم از
ابوهریره توجه کنیم« ،مردی وارد مسجد شد و نماز گزارد و سپس نزد پیامبرSص آمد
و سالم داد .پیامبرSص پاسخ سالمش را داد و فرمود :برگSSرد و از نو نمSSاز بخSوان ،تو
نماز نخوانSSدی S.او بازگشت و دوبSSاره نمSSاز خواند و این کSSار سه دفعه تکSSرار شSSد .در
عبادت در 268
اسالم
آخر گفت :تو را به آن که بر حق مبعSSوثت نمSSوده است سSSوگند میدهم که اگر شSSیوة
بهتری Sوجود دارد ،به من یاد بSده! پیSامبرSص گفت :وقSتی که به نمSاز ایسSتادی SتکبSیر
بگو ،آنگاه هر اندازه از قرآن برایت ممکن بود بخوان ،سSSپس به رکSSوع SبSSرو و صSSبر
کن تا رکوع تمام شود ،سپس برخیز و به طور Sمعمولی بایست ،آنگاه به سSSجده بSSرو و
چنSSدان صSSبر کن تا از تمSSام شSSدن سSSجده مطمئن شSSوی ،سSSپس با آرامش سر بSSردار و
بنشSSین ،سSSپس دوبSSاره سSSجده کن و سSSجده را به پایSSان برسSSان و همین روش را در
سرتاسر نماز بکار بند» .این همان حدیثی است که به نام حSSدیث فراموشSSکار در نمSSاز
شناخته شده است.
پیامبر Sاسالمص و یارانش ،از همة مردم به سادگی و آسانی متمSSایلتر و از همگSSان
نسبت به تکلف و موشSSکافی و دشوارسSSازی SبیمیلSSتر و دورتر Sبودند و خداوند متعSSال
خطاب به پیامبرش Sص فرموده است:
﴿
(ص.)86 / ﴾
«بگو من در برابر آن (رسSSSSالت) از شSSSSما پSSSSاداش نمیطلبم و اهل تکلف هم
نیستم».
انس ابن مالک میگویSSد S:ما نSSزد عمر بSSودیم Sو شSSنیدیم Sکه میگفت« :ما از تکلف
منع شدهایم».
نمونة دیگر این که عمر ،معنی واژة ابّ در آیة ﴿( ﴾ عبس:
)31را فراموش Sکرده بود وقتی Sکه خواست از معSSنی دقیق Sآن پرسش کنSSد ،ترسSSید که
این کار ،نوعی تکلف باشد که مورد Sنهی قرار Sگرفته است و با خSSود گفت :اگر عمSSر،
معنی ابّ را نداند ،چه میشود؟
ابن مسعود Sگفته است« :باید از آن که مرده است ،الگو بگیرید ،زیرا فSSرد زنSSده در
معرض انحراف و اشتباه است .اصSSحاب محمدص شایسSSتة پSSیروی SهسSSتند که بهSSترین
افSSراد این امت به شSSمار میآمدنSSد ،دارای پSSاکترین دل و عمیقSSترین آگSSاهی و کمSSترین
تکلف بودند و خداوند ایشSSان را بSSرای همSSراهی رسSSول خSSدا و اقامة دینش برگزیSSدS.
برتری SآنSSان را دریابید و از روش و آثارشSSان پSSیروی کنیSSد ،زیSSرا که هSSدایت مسSSتقیم
یافته بودند».
امSSSام شSSSاطبی نSSSیز این حقیقت مهم را تSSSذکر داده است که تعلیم شSSSریعت و بیSSSان
1
موضSSSوعات دیSSSنی ،میباید Sبه شSSSیوهای متناسب و در خSSSور تSSSودة مSSSردم و بSSSدون
ریزهکاریهای پیچیدة فلسفی انجام گیرد .مثالً اگر پرسیده شد :ملک (فرشته) چیسSSت؟
گفته شود :یکی از مخلوقSات خداوند Sاست که به فرمSان او کSاری را انجSام میدهSد .یا
دربارة معنی کوکب گفته شود :همین چیزی که شبها در آسمان میبینیم .مفهوم بیSSان و
توضیح مسائل در شریعت نیز بر این پایه استوار Sاست .چنانکه پیSSامبرص میفرمایSSدS:
«الْ ِكرْب ُ بَطَ ُر احْلَ ِّق َو َغمْ ُ
ط الن ِ
َّاس» .1یعنی کSSبر ،عبSSارت است از دشSSمنی Sبا حق و خSSوار
شمردن مردم .پیامبرSص کبر را با ویژگی ضروری آن که بر هر کسی آشSSکار اسSSت،
تفسیر نموده ...و حج را با عمل و گفتار خویش به گSSونهای قابل فهم و در خSSور تSSودة
مردم تعیین کرده است و در مورد Sسایر امور نیز همچنین .چون عSSادت عSSرب بر این
بوده و این شریعت نیز عربی است و امت نیز امتی ساده و فطSری SمیباشSد ،بنSSابراین
جز یک بیان امی ،یعنی ساده و آسان ،شایستة آن نیست.
اسSSSالم ،ژرفاندیشی و تعمقی را که بSSSرای عمSSSوم سSSSزاوار و ممکن نمیباشSSSد،
موردنظر Sو توصیه قرار Sنداده است ،زیرا که راههای دشواری دارد:
(حج.)78 / ﴿﴾
«در دین سختی را برای شما قرار نداده است».
همچنانکه اگر مفهوم ملک یا فرشته خواسته شود ،به مفهومی مشSSکلتر از خSSود آن
دست مییابیم« :ماهیتی مجرد از ماده به طور Sبنیادی» یا هنگامی که میپرسند کSوکب
چیسSSت؟ پاسخ داده میشSSود« S:یک جسم بسSSیط کSSروی که مکSSان طSSبیعیش خSSود فلک
میباشSSSد »...و اینگونه حرفها Sو مفSSSاهیم که اعSSSراب آنها را نمیشناسSSSند Sو جز با طی
روزگSSارانی Sدر تحقیق و درک معSSانی مزبSSور ،رسSSیدن به آنها ممکن نیست و معلSSوم
است که صاحب شریعت چنین هدفی ندارد و بدان سفارش نکرده است.
نظیر این سخن را دربارة شیوة استدالل نیز میتSSوان گفت .آنچه که در خSSور تSSودة
مSSSردم اسSSSت ،عبارتست از مقSSSدمات دلیل که دارای داللت ضSSSروری و یا نزدیک به
ضSSروری است و این چSSیزی است که نمونههSSایی از آن در قSSرآن مSSورد Sتوجه قSSرارS
گرفته است ،از جمله این آیات:
(نحل.)17 / ﴿﴾
«آیا کسی که آفرینش دارد با آن که آفرینش ندارد ،مساوی و یکسان است؟».
(یس.)79 / ﴿﴾
«بگو :همان کسی که آن را بار نخست پدید آورد ،زندهاش میکند».
از این نمونهها در آیات قرآن بسیار SاسSSت .شSSاطبی میافزایSSد S:با این روش بSSود که
گذشتگان صالح ما در پخش و انتشار دین میان موافقان و مخالفSSان پیش رفتند Sو موفقS
گردیدند Sو هر کس به نحSSوة اسSSتدالل آنها در اثبSSات احکSSام تکلیفی توجه کSSرده باشSSد،
میداند که آنها آسانترین و نزدیکترین راه نسبت به عقل و ذهن متعلمین و پرسشگران
را در نظر گرفتهاند ،اما ترتیب متشکل و نظم دقیقی نداشSSتهاند ،از هر شSSاخه و به هر
-امام مسلم حدیث را روایت کرده است. 1
عبادت در 270
اسالم
ترتیبی Sکه پیش میآمد آغاز میکردند Sو در صورت رسا و به سهولت قابل فهم بSSودن،
به شکل و ترتیب کالم اهمیت نمیدادندS.
اگر مطالب گفته شSSده دربSSارة تمSSامی شSSریعت صSSدق کنSSد ،عبSSادات به طریق اولی
شایسته و مستلزم Sچنین سادگی و اجتناب از تکلف و پیچیدگی خواهند بود.
هر دشواری Sو پیچیدگی Sدر زمینة آموزش عبSSادات ،فقط خSSود آن را خشک و عقیم
و نفرتانگیز نمیگرداند ،بلکه به مصداق اصل معروف «هر اسرافی به نSSاگزیر حقی
را ضایع میسازد» زیانی Sحتی به تعلیم شرایع و آداب اسالمی دیگر میرساند.
بSSرای توضSSیح بیشSSتر Sاین موضSSوع SپیشSSامدی را که بSSرای خSSود من روی Sداد ذکر
میکنم :ماه رمضان بSSود و شب هفSSدهم آن یعSSنی شب غSSزوة بSSدر کSSبری ،و من بSSرای
ایراد موعظه در یک روستا دعوت شده بSSودم ،مSSردم گفتSSار مSSرا به خSSوبی پذیرفتند و
چیزهایی Sاز تاریخ دین و رفتار Sپیامبرص خود را که نمیدانستند ،فرا گرفتنSSد .اما این
سخنان برای یک نفر که از شSیوخ فرتSوت SبSود و به مSردم تعSالیم دیSنی میآمSوخت و
امSSام مسSSجده ده نSSیز بSSود ،جSSالب نیافتSSاد .شSSیخ اینگونه مSSوعظهای را سSSراغ نداشت و
همچSSون دیگر همقطSSارانش [که به چشم خSود دیSSده و به گSوش خSود شSSنیدم] در طSSول
شSSبهای رمضSSان بSSرای مSSردم از آداب اسSSتنجاء و واجبSSات و مسSSتحبات و مبطالت و
موانع وضو Sو آبهایی که بSSرای تطهSSیر قابل اسSSتفادهاند و آبهSSای غیرقابل اسSSتفاده و ...
چیزهایی Sکه در فقه اصطالحی سراغ داریم ،بحث میکرد ،بدینسان ماه مبارکه به سر
میآمد و مردم بیچاره هنوز از توالتها خارج و فارغ نشده بودند!!
شیخ مزبور Sبه من گفت :استاد ،گفتارت بزرگ بود ،اما سSSودمندتر از آن ،این بSSود
که مردم در چنین شبهایی Sچیزی از امور دین خود را فرا میگرفتندS.
به او گفتم :آیا سSSیرت رسSSول خSSداص و مبSSارزات او ،جSSزء مسSSائل و امSSور دیSSنی
نیست؟! سعد بن ابیوقاص Sگفته است :ما همانطور Sکه سورههای Sقرآن را به فرزنSSدان
خود یاد میدادیم ،غزوات و مبارزات رسول خداص را هم نقل میکردیم!
شیخ گفت :منظورم Sآن است که طرز انجام وضو Sو غسل را یاد بگیرند Sو شSSرایط،
واجبات ،مستحبات و ...چیزهایی Sکه صحت نماز بدانها بستگی دارد را ،بشناسند.
گفتم :جناب شSیخ ،تو که قSرآن خSوان هسSتی ،میتSوانی Sبه من بگSویی Sکه خداونSد،
مسائل وضو Sو غسل و امور مربوط به آنها را در چند آیة قرآن ذکر نموده است؟
شSSیخ سSSاکت مانSSد ،من گفتم :فقط یک آیه وجSSود دارد که تمSSام این مسSSائل را در
برگرفته است.1
خداوند Sدر سورة مائده میفرمایدS:
-آیه دیگری هم در سوره نساء آمده است که موضوع را به طور خالصه و فشرده مطرح نمSSوده 1
ولی مانند آیه 6مائده به تفصیل نپرداخته است و این ،کل بحث قرآن در زمینة طهارت را تشکیل
میدهد.
271 بهترين روش در آموزش عبادت
وقتی Sهم که ابوموسی Sو معاذ را به یمن گسیل داشSSت ،به آنها این سSSفارش گرانمایه
را گوشزد Sفرمود« :آسان کننده باشید نه سخن گیرنده ،بشارت دهید و نفرت نیانگیزید،
نرمش کنید و ناسازگاری در پیش نگیرید.»S
آسانگیری Sچیزی باالتر از سادگی Sاست ،سادگی فقط در آموزش صدق میکند ،اما
آسانگیری S،عمل و رفتار آدمی را نیز در بر میگیرد.
ما در عصری زندگی Sمیکنیم که مردم شدیداً سرگرم SزنSSدگی مSSادی خSSود هسSSتند و
انگیزههای دنیSوی SمSادی آزمندانه بر آنSان چSیره شSده است و شSیطان بSازاری SگSرم و
کاالیی راجی و عامالنی کارآزموده پیدا کرده است ...بر ما ،آموزگاران بSSرای مSSردم
زمان خود ،یک دین آسان و تصفیه شده و گوارا ابداع کنیم ،بلکه دین خدا خSSود آسSSان
است و سختی در آن نیست .همان دینی که گفته است:
(حج.)78 / ﴿﴾
و این یک ر ّد و نفی عSSام بSSرای هر گونه دشSSواری در دین اسSSت .بنSSابراین به هر
دشواری و سختی واقعی برخSSورد SکSSردیم ،باید بSSدانیم که آن ،سSSاخته و پرداختة مSSردم
است نه دستور خدا.
بعضی از دینSSSداران پSSSاک نیت به یک بیمSSSاری Sدرونی به نSSSام «وسوسه» دچSSSار
میشSSوند ،در نتیجه بSSرخالف SقSSانون خSSدا در کتSSاب و سSSنت و با آن که همة گذشSSتگان
صSSSالح این امت با وسوسه مخSSSالفت نمSSSوده و بر آن تاخته و آن را اختاللی در عقل و
نقصانی در دین دانستهاند ،خود را به سختی و گرفتاری Sافکندهاند.
راسSSتی کSSدام اختالل عقلی و نقصSSان دیSSنی از این آشSSکارتر SاسSSت؟ امSSام ابن قدامة
حنبلی( 1متSSSSوفی به سSSSSال 620هجSSSSری) در رسSSSSالة خSSSSود راجع به «سSSSSرزنش
وسوسهگرایان و برحذر Sداشتن از وسوسه» چنین میگوید:
«گروهی Sاز وسوسهگرایان ،پیروی شیطان را تحقق بخشیده ،تلقینات او را پذیرفته
و به قبول سخن و فرمSانبرداری او نسSبت داده شSدهاند و از پSیروی SرسSول خSSداص و
روش او روی گردانیدهاند S.تا آنجا که یکی از آنها اگر ببیند که همچون رسول خSSداص
وضو SمیگSSیرد یا نمSSاز میخوانSSد ،وضو Sو نمSSاز خSSود را باطل و نادرست میداند و
-واژة «حنبلی» در میان مردم مصر نشانگر و مظهر وسوسه و سSSختگیری و تکلSSف اسSSت .امSSا 1
محققان میداننSSد کSSه مSذهب حنبلی اگSSر نگSوییم آسSانترین مSSذهب فقهی اسSت ،از جملSه آسSانترین
مذاهب است در همة مسائل عبادات و معامالت ،و این حقیقت از نوشتههای امام ابن قدامه و شیخ
اإلسالم ابن تیمیه Sو شاگردش ابن قیم ،به وضوح پیداست .من سه تن از نامآوران حنبلی را سSSراغ
دارم که همگی در کتابهای خود ،حمله سختی بر وسوسه و سختگیری نمودهاند که در هیچ مذهب
دیگری مشSSابه آن دیSSده نمیشSSود و اینهSSا عبارتنSSد از :ابن قدامSSه (در کتSSاب مSSذکور) ،ابن قیم (در
کتاب اغاثة اللهفان) و ابن الجوزی (در کتاب تلبیس ابلیس).
273 بهترين روش در آموزش عبادت
هنگامی که همچون رسول خداص با بچهها هم غذا میشود و غذای همة مسSSلمانان را
میخSSورد( SیعSSنی مهمSSانی یا غSSذای دسSSتپخت آنها را میپSSذیرد) خویشSSتن را آلSSوده به
نجاست میپندارد Sو باید دسSSتش را هفت بSار آب بکشSSد! مثل این که در غSSذای مزبSورS
سگی افتاده یا گربهای ادرار کرده است!!
سSSپس تحت اسSSتیالی ابلیس و فرمSSانبرداری از او ،به نSSوعی جنSSون رسSSیده و به
مSSذهب سوفسSSطائیانی که حقیقت موجSSودات و امSSور محسSSوس را انکSSار مینماینSSدS،
نزدیک شدهاند .زیرا که علم انسان نسبت به خودش از امور یقین و ضSSروری است و
اینها یک عضو خSSSود را میشSSSویند Sو با چشم خSSSود میبینند Sکه شسSSSتهاند و تکبSSSیر
میگویند و قSSرائت نمSSاز را میخوانند و همة اینها را با گSSوش خSSود میشSSنوند Sو با دل
خود در مییابند ،حتی دیگران هم مشاهده میکنند و یقین دارند ،اما باز هم شSSیطان را
تصSSSدیق میکنند Sو دیSSSدهها و شSSنیدهها و کارهSSSای قطعی Sو یقیSSSنی خSSSویش را انکSSSار
مینمایند Sو شک میکنند Sکه آیا این کار را کردهاند یا خیر؟!
شSSیطان ،اینها را در نیت و مقصSSود خSSود نSSیز که به طSSور SیقیSSنی آن را میدانند و
دیگSSران هم براسSSاس قSSرائن و دالیلی مطلع میشSSوند ،به تردید میانSSدازد .اینها تلقین
شSSیطان مبSSنی بر عSSدم نیت و قصد نمSSاز را ،بSSرخالف SعینیSSات و یقین درونی خSSود
میپذیرند و شکاک و سرگردان میمانند ،مثل این که به چیز بسیار Sعجیبی خیره شSSده
و یا پدیدهای را از باطن خود اسSSتخراج میکننSSد! همة این کارها نشSSانة زیSSادهروی در
پSSیروی ابلیس و پSSذیرش وسوس Sههای Sاوست و هر کسی به این حد برسSSد ،در واقع به
آخSSرین درجة شSSیطان پرسSSتی قSSدم نهSSاده است و تلقین او را بSSرای عSSذاب نفس خSSود
میپذیرد و در صدمه زدن به جسم خSSود از او فرمSSانبرداری Sمیکند (با فSSرو رفتن در
آب سرد یا استعمال زیاد آن و یا مSSالش بیش از حد بSSدن در هنگSSام شستشSSو) و چه بسا
که چشم خSSود را در آب گشSSوده و داخل آن را هم بشSSوید و بدینسSSان به بینSSایی خSSود
آسSSیب رسSSاند و یا این که کSSارش به کشف عSSورت خSSود بSSرای مSSردم بیانجامد Sو به
وضعی Sافتد که مورد Sمسخرة بچهها و مشاهدهکنندگان خود قرار گیرد.
وسوسة این گروه ممکن است باعث فوت جماعت و فوت وقت نماز گSSردد و یا در
اثر شدت وسوسه در نیت ،تکبیر اول از دستشان برود و از یک یا چند رکعت محروم
گردندS.
برخی از آنان با خود میگوینSSد« :حتما اسSSتقامت میورزم Sو زیSSادتر Sبه جا میآورمS
...ولی دروغ Sمیگویند S.بعضی هم در ادای حروف Sوسواس به خرج میدهنSSد .تا آنجا
که یک حSSSرف را دو سه بSSSار تکSSSرار میکننSSSد! من خSSSود ،یکی از اینها را دیSSSدم که
میگفت ... :اکککبر !...و با شخص دیگری Sبرخورد SنمSSودم Sکه اظهSSار میداشSSت :از
گفتن «السSSالم علیکم» عSSاجز شSSدهام! به او گفتم :همSSانطوری Sکه االن گفSSتی ،بگو و
خودت را راحت کن!
عبادت در 274
اسالم
نظSSایر Sاین افSSراد زیادنSSد ،شSSیطان توانسSSته است اینها را در دنیا عSSذاب دهد و از
پSSیروی SپیSSامبرص برگزیدهشSSان خSSارج سSSازد و در زمSSرة خSSود آزاران و افراطیSSانS
درآورد .با اینحال تصور میکنند Sکه روش خوبی دارند! پناه بر خدا از شیطان رجیم.
ابن قدامه /میافزاید« S:هر کس میخواهد Sاز این بال خالص گSSردد ،باید به صSSحت
مطالبی Sکه در پSSیروی Sاز گفتSSار و کSSردار SپیSSامبر SخSSداص بیSSان داشSSتیم ،پی بSSبرد و به
پیمSSودن راه او مصSSمم گSSردد و بSSدون شک بداند و بپSSذیرد که راه پیSSامبرSص هSSدایت
مستقیم بوده و مخالفت با پیامبرص نتیجة فSSریب و اغSSوای شSSیطان و تلقینSSات اوست و
یقین داشSSSته باشد که شSSSیطان ،دشSSSمن است و به راه خSSSیر نمیخواند Sو به خوشSSSبختی
هدایت نمیکند.
﴿﴾
(فاطر.)6 /
«او حزب خود را به این فرا میخواند که اهل آتش باشند».
آنگاه باید بداند که در میان رسول خSSداص و یSSارانش ،فSSرد وسواسی SنبSSوده است و
اگر وسوسه چیز خوبی بود ،خداوند Sآن را از پیامبرSص و یSSاران پیSSامبر که بهSSترین و
شایستهترین بندگانش بودند ،دریغ نمیداشت.
پیامبرSص وسوسهگرایان را توبیخ و نکوهش مینمSSود Sو عمر آنها را میزد و تنبیه
میکSSرد و اگر یکی از اصSSحاب رسSSولص به چSSنین افSSرادی برمیخSSورد ،از او روی
میگردانید».
چیزی که باعث فریاد زدن شیخ ابن قدامه ،بر سر این وسوسهگرایان سختی آفSSرین
گردیSSده اسSSت ،موضع سSSختگیری Sو دست و پایبنSSدی SآنSSان در مSSواردی Sاست که دین،
آسان ساخته و سهل گرفته است.
از جمله موارد آسانگیری SاسSSالم ،حکم حSSرکت با پSSای برهنه و نمSSاز بSSدون شسSSتن
پاهاست.
ابوداود Sبا اسSSناد خSSود ،از یک زن از قبیلة بSSنی عبداالشSSهل روایت نمSSوده است که
گفت« :به پیSSSSامبرص گفتم :یا رسSSSSولهللا! در سر راه ما به مسSSSSجد یک محل زباله و
کثافت وجود Sدارد ،وقتی Sکه تطهیر Sنمودیم (و عازم نماز شSSدیم) چکSSار کSSنیم؟ فرمSSودS:
راه پاکتری Sوجود ندارد؟ گفتم :چرا ،فرمود S:راه پSSاک بعSSدی بSSاعث پSSاکی کثSSافت قبلی
میشود.»S
همچنین نماز خواندن با کفش را میتوان نام برد .پیامبرص و یارانش با کفش نماز
میخواندند ...پیامبرSص فرموده است« :وقتی Sکه یکی از شما وارد مسجد میشSSود Sباید
نگSSSاه کند و اگر در کفشSSSهایش کثSSSافتی SدیSSSد ،برطSSSرف سSSSازد و سSSSپس با آنها نمSSSاز
بگزارد »S...از ابوهریره روایت شده است که «رسSSول خSSداص گفت :هنگSSامی که به
275 بهترين روش در آموزش عبادت
کفشهای شما نجاستی رسید خاک آن را پاک میسSSازد» .و در یک قSSول دیگر فرمSSود:
«خاک ،پاککنندة آلودگی Sکفش است» .این را ابوداود Sروایت نموده است.
نمونة دیگر اینکه پیامبرص هر جایی بSSود ،چSSون وقت نمSSاز فSSرا میرسSSید Sهمانجا
نماز میخواند Sو فرموده است« :تمSSامی زمین بSSرای من عبادتگSSاه و پSSاکیزه قSSرار Sداده
شده است ،بنابراین هنگام فSSرا رسSSیدن وقت نمSSاز در هر کجا بودیSSد ،نمSSاز بگزارید».
پیامبرSص در خوابگاه گوسفندان نماز میگزارد Sو این کSSار را صSSحیح میشSSمرد ... Sو
نیز گفته اسSت« :تمSSامی زمین غSSير از حمSSام و مقSSبره ،مسSSجد است» .از ابن عمر نقل
شSSSده است که سSSSگها به مسSSSجد میآمدند و میرفتند Sو بSSSول میکردند و کسی ایSSSراد
نمیگرفت.
بنSSابر حSSدیث مSSورد SاتفSSاق همگSSان ،پیSSامبرSص امامه دخSSتر عSSاص بن ربیع را که
بچهای بود و در نظر وسواسگران نمیتوانست به دور از نجاست باشSSد ،با خSSود حمل
میکرد S.همچنین لباسی که مشرکین آنها را نجس کSSرده بودند SمیپوشSSید Sو با آنها نمSSاز
میگذاشت ...و هنگSSامی که عمر به جابیه (شSSام) آمSSد ،لباسی را از یک نصSSرانیS
امانت گرفت و پوشSSید Sتا جامة خSSودش شسSSته شSSود ...و از ظSSرف آب نصSSرانی Sوضو
ساخت.
اینک دو راه نمایان :یکی راه آن وسوسهگرایان بیمارگونه و دیگری Sراه پیامبرص
و اصSSحاب پSSاکش .کSSدامیک از این دو را منطقیتر و صSSحیحتر است و پSSیروی Sاز
کدامیک از نظر دین مقبول و برای دنیا مفیدتر است؟
شSSکی نیست که راه رسSSول خSSداص مسSSتقیم و منتهی به رضSSوان خداوند بSSوده و
راههSSای دیگر طSSرف Sدرهم و پیچیSSدهای هسSSتند که بر سر هر یک شSSیطانی گمراهگرS
ایستاده و به زشتی و بدی فرا میخواند و خداوند راست گفته است که:
﴿
(انعام.)153 / ﴾
«اینست راه مستقیم من ،از آن پیروی کنید و راههایی را که شSSما را پراکنSSده و
سSSرگردان میسSSازند در پیش نگیریSSد .این را به شSSما سSSفارش کSSرد تا شSSاید
تقواپیشه کنید».
چقSSدر صSSحیح گفته است خلیفة درسSSتکار ،عمSSربن عبSSدالعزیز کSSه« :پیSSامبرSص و
رهبران پس از او روشهایی Sبرای ما به جا گذاشتهاند که پیروی از آن روشSSها ،الزمة
تصدیق Sکتاب خSSدا و کمSSال اطSSاعت او و تقSSویت دین اوسSSت .هیچ فSSردی حق تبSSدیل و
تغییر این شیوهها و اتخاذ راهی برخالف Sآنها را ندارد .هر کس بدان اقتدا کند ،هSSدایت
یافته و هر کس از آن یSSاری طلبSSد ،یSSاری میشSSود S.و هر کس از آن سSSرپیچی Sنماید و
عبادت در 276
اسالم
راهی جز راه مؤمنان را در پیش گیرد ،خداوند او را به سزای عمل خود رسانده و به
جهنمش در میافکند Sو سرانجام Sبدی خواهد داشت».
بنابراین ،سرانجام کسی که از هدایت رسول خداص که آسانگیری و تخفیف اسSSت،
بیرون رود جهنم خواهد بود که جایگاه بسیار Sبدی است .اما چنین کسی قبل از آخSSرت
نیز باید بهایی برای انحراف خود بپردازد S.به این حکایت پند آمیز و جالب توجه کنید:
ابوداود Sو ابن ماجه از جابربن عبدهللا روایت میکنند Sکه گفت :بSSرای سSSفری به راه
افتادیم S،یکی از همراهان با سرش در اثر برخورد Sیک سنگ ،شکست و بعد از آن هم
محتلم گردید .از اطرافیانش پرسید :آیا من میتوانم تیمم کنم؟ گفتند :برای تو که به آب
دسترسی داری مجال تیمم نمیبینیم .بنابراین غسل کSSرد و در اثر آن درگذشSSت S.وقSSتی
که نزد رسول خداص آمدیم از جریان مطلع گردید و فرمود« S:خدا بکشدشSSان که او را
کشتند! چرا چیزی را که نمیدانسSSتند ،نپرسSSیدند؟ عالج مسSSأله سSSؤال اسSSت .بSSرای او
همان کافی بود که تیمم کند و روی زخمش پارچهای ببندد ،سSSپس روی آن مسح کند و
سایر قسمتهای بدن را بشوید».
هنگامی که رسول خداص به این گروه ،با وجود عSSذر بیاطالعی میگویSSد« :قتلهم
هللا» (خدا بکشدشان) دربارة کسSSانی که اجSSازه و رضSSایت خSSدا را میدانند Sو با وجSSودS
این ،بر بنSSSدگان خSSSدا سSSSخت میگیرنSSSد ،چه خواهد گفت؟ راسSSSتی اینها با وسوسه و
سختگیری Sخود چند نفر را ناخودآگاه کشته و هالک ساختهاند؟
هم نمیتواند Sباشد .همچنین گفته اسSSت :من نظر خSSودم Sرا صSSحیح میدانم Sولی احتمSSال
خطا دارد و نظر دیگران را اشتباهی میدانم که ممکن است صحیح بوده باشد.
ابوحنیفه گفته است :اگر حدیثی از رسول خداص به ما برسد ،به روی Sچشم و سر،
و اگر از صSSحابه باشSSد ،بSSاز هم روی چشم و سSSر ،اما اگر از تSSابعین باشSSد ،آنها هم
اشخاصی Sمثل ما هستند (یعنی ما مؤظف به پیروی از آنها نیستیم).
امام احمد میگوید S:من در شگفتم از کسانی که صحت و سند حSSدیثی را میفهمند و
بSSاز هم از نظریة سSSفیان پSSیروی Sمیکنند (یعSSنی مقتضی حSSدیث پیSSامبرص را نادیSSده
میانگارند) در حالی که خداوند Sفرموده است:
﴿
(نور.)63 / ﴾
«پس آنهائیکه از فرمSSانش سر میپیچنSSد ،بترسSSند از این که به فتنهای گرفتSSار
شوند و یا عذاب دردناکی گریبانشان را بگیرد».
البته منظور Sمن آن نیست که شخص مسلمان ،همچون پرندهای در میان مذاهب ،از
این شاخه به آن شاخه بSSپرد و به هیچ اصل و معیSSاری Sپایبند نباشد و از هر مSSذهب آن
قسمتی Sرا که باطبع و تمایالت خویش سازگار یافت ،اختیار کنSSد .خSSیر ،بلکه منظSSورم
اینست که فرد مسلمان تابع دلیل باشد و هنگSSامی که حجت حکمی نیرومند و قانعکننSده
بود و با اصول شریعت و روح اسالم هماهنگی داشت ،آن را بپذیرد.
این روشی Sاست که گذشSSتگان ما پیش از انتشSSار و تأسSSیس مSSذاهب فعلی و قبل از
فراگیر Sشدن نظام تقلید به کار میبستهاند ،پس برای چه مSSردم را به چSSیزی که خداوند
مقرر نکرده اسSSت ،ملSSزم کSSنیم و در تمSSام مسSSائل آنها را مؤظف به پSSیروی از مSSذهب
واحد و امSSام مشخصی بSSدانیم و حق هیچگونه تخلف و تخطی از آن را بSSرای آن قائل
دستوپا بسSSتنهایی Sاست که خداوند Sآنها را
نباشیم؟ Sاین از همان سلسله سختگیریها Sو
از دین به دور دانسته است.
شافعی Sتمام اینها را نجس میانگارد S.دلیل مذهب مالکی قویتر Sو بهتر و با روح اسSSالم
و احتیاج مردم سازگارتر Sاست.
ابن قیم میگویSSد :طبق یکی از دو روایSSتی که از احمد رسSSیده و شSSیخ ما آن را به
خSSاطر دوری Sاز مشSSقت پذیرفته اسSSت ،مقSSدار کم مSSدفوع SقSSاطر و االغ و حیوانSSات
وحشی ،قابل چشمپوشی است.
ولید بن مسSSSلم نSSSیز گفته اسSSSت :به اوزاعی گفتم :ادرار چارپایSSSانی که گوشتشSSSانS
خورده نمیشود ،مانند استر و االغ چه حکمی دارد؟ پاسخ داد :مسSلمانان در جنگها به
آنها آلوده میشدند Sو هیچوقت بدن یا لباس خود را آب نمیکشیدندS.
از همین جمله است تأکید و تصریح احمد بر این که ،ودی (مایعی که پس از ادرار
انسان خارج میشSSود) هم ،اگر زیSSاد نباشد مانند مSSذی (مSSایعی که قبل از مSSنی بSSیرون
میآید) پاک است و استفراغ اندک هم همینطورS.
و شیخ ما گفته است :شستن لباس به خاطر عرق و چرک و زرداب واجب نیسSSت،
بSSرای این که دلیلی بSSرای نجاست آنها اقامه نشSSده است و بعضی از علما نSSیز پاکشSSان
میدانند.1S
امام غزالی هم سSختگیری SامSام شSافعی Sدر مسSSائل نجاست را مالحظه نمSSوده و در
بخش طهارت از کتاب «اإلحیاء» خود با اشاره به مذب شافعی Sگفته است« :من دوست
میداشSSتم Sکه مSSذهب او نSSیز در این که آب هر مقSSداری باشSSد ،جز با دگرگSSونی نجس
نمیشSSود ،مانند مSSذهب مالک /میبSSود S.زیSSرا که آب مSSورد SاحتیSSاج فSSراوان است و
مشروط کردن مقSSدار ،بSSاعث بSSرانگیختن وسواسی میشSSود Sو به همین جهت این حکم
برای مردم دشوار Sمیآید و به جان خودم باعث مشقت اسSSت .کسی که تجربه یا تSSأملی
داشته باشد ،این را میفهمد »...غزالی [که خود شافعی Sمذهب بود] نظریة مالک را با
هفت دلیل تأیید کSSرده اسSSت .هر کس خواهSSان اطالع اسSSت ،به بخش طهSSارت کتSSاب
اإلحیاء مراجعه کند.
ج) احادیث متعSSددی SوجSSود دارند که تفسSSیر ابن عبSSاس از این آیه را تأیید میکننSSدS.
بزار ،با سندی خوب و اسحاق بن راهویه از عایشه ل نقل کردهاند که رسSSول خSSداص
او را در حSSال روزه بوسSSید Sو گفت« :بوسSSیدن ،بSSاعث نقض وضو و شکسSSتن روزه
نمیشSSود »SعبSSدالحق دربSSارة این حSSدیث گفته اسSSت :من دلیلی بSSرای وجSSوب تSSرک آن
(بوسیدن) نمیبینمS.
همچنین مسلم و ترمذی Sاز او (عایشSSه) روایت کردهاند که شSبی رسSSول خSداص را
در بسSSتر ندیSSد ،به جسSSتجویش پSSرداخت و او را در مسSSجد در حSSال نمSSاز یSSافت و
دستهایش Sرا وسط Sقدمهای آن حضرت گذاشت (یعنی او را لمس کرد).
و نیز احمد و صاحبان سنن از او نقل کردهاند که پیSSامبرSص یکی از همسSSرانش را
بوسید Sو بSSدون تجدید وضو Sبه نمSSاز ایسSSتاد .همینطSSور SمسSSلم و بخSSاری از وی روایت
کردهاند کSSه« :من در برابر پیSSامبرSص خوابیSSده بSSودم و پاهSSایم در جهت قبلة او قSSرار
گرفته بودند ،وقSSتی که خواست به سSSجده رود ،با دست اشSSاره نمSSود و پاهSSایم را کنSSار
کشیدم »Sو در عبارت دیگری چنین آمده است« :وقتی Sکه خواست به سجده بSSرود ،پSSایم
را کنار زد».
توجیه این گونه احSSادیث به این که اشSSاره و دست نهSSادن روی SپSSا ،از روی پوشش
بوده است ،خالف مقتضی ظاهر و بدون دلیل است.
مسح پا از روی جوراب
مسح روی جوراب هم از این جمله است .بیشتر راهنمایان دینی نمیتوانند Sمسح از
روی Sجوراب در هنگام وضو Sرا به جSSای شسSSتن پاها تجSSویز نماینSSد ،با آن که بیش از
ده تن از صحابی پیامبرSص همچون عمSربن خطSاب ،علی بن ابیطSالب ،ابن مسSعود،
ابن عباس ،براء ،انس بن مالک ،ابوامامه ،سهل بن سعد و عمرو بن حدیث و غSSیره
این کار را مجاز شمردهاند.
در زمان ما که در آوردن جSSوراب و شسSSتن پاها در خSSارج از مSSنزل دشSSوار شSSده
است این اجازه به شدت مورد نیSSاز مSSردم اسSSت .بعالوه این که شسSSتن پSSا ،بهانة تنبلی
بعضی از مردم برای وضو گرفتن در سرمای سخت زمستان میباشد.
نماز با لباس; نجس از روی بیاطالعی;
یکی دیگر از آسانگیریهایی Sکه مورد SقبSول بسSیاری از مSذهبی نمایSان نمیباشSدS،
نظSSریهای است که از اصSSحاب ،عبدهللا بن عمر و از تSSابعین ،عطSSاء ابن ابی ربSSاح،
سعید بن مسیب ،طاووس S،سالم ،مجاهد ،شعبی ،ابSراهیم نخعی و زهSری و کسSانی که
بعد از آنان بودهاند ،مانند یحیی بن سعید انصاری ،حکم ،اوزاعی ،مالSSک ،اسSSحاق بن
راهویSSه ،ابوثSSور Sو امSSام احمد بر طبق روایت صSSحیح از میSSان دو روایت موجSSود و
دیگران بدان فتوا دادهاند و آن این است کSSه« :اگر انسSSان ،بعد از نمSSاز در لبSSاس خSSود
281 بهترين روش در آموزش عبادت
نجاستی Sببیند که قبال از آن اطالع نداشته و یا اطالع داشته ولی فراموش Sکرده بSSوده یا
فراموش Sنکرده بوده بلکه امکان برطSرف SکSردن آن را نداشSته اسSت ،نمSازش درست
است و الزم نیست که دوباره آن را به جا آورد».
هیچ تزریقی روزه را نمیشکند
من در ماه رمضان خیلی با این سSSؤال مواجه شSSدهام کSSه :آیا حقنه (امالSSه) روزه را
میشکند؟ SهمینطSSور Sدوها و چیزهSSای SمشSSابهی که در معالجة بواسSSیر Sو غSSیره به کSSار
میروند؟
در میان مSSردم معSSروف است که حقنه و داخل کSSردن هر چSSیزی به انSSدازة یک بند
انگشت روزه را باطل میکند ،ولی من در جSSواب این سSSؤال نظر دیگSSری برگزیSSده و
گفتهام:
معنی سادة روزه که عبارت است از خودداری از خوردن و آشامیدن و آمیزش که
قرآن مورد تصریح قرار Sداده است ،بر کسی پوشSSیده نیست و معSSنی این ممنوعSSات را
نیز همگان میدانند ،زیرا که اعراب سادة بیابانی در روزگار Sبعثت آنها را میفهمیدند
و برای درک مفهSSوم خSSوردن و آشSSامیدن به تعریف و تشSSریح نیSSاز نداشSSتند S.همچSSنین
کسی از حکمت اصلی روزه که همان اظهار بندگی در برابر خداوند ،از طریق تSSرک
تمایالت بدن در جهت نیل به خوشنودی Sاو میباشد ،غافل نیسSSت .چنSSان که در حSSدیث
قدسی Sآمده است« :همة کارهSSای آدمیSSان بSSرای خودشSSان است مگر روزه که متعلق به
من و جزایش هم بر عهدة من است ،زیرا که او خوراک و نوشیدنی Sو شهوت خSSود را
به خاطر من کنار میگذارد».
وقSSتی که این موضSSوع را فهمیSSدیم ،در مییSSابیم که انجSSام انSSواع حقنه و اسSSتعمال
مرهم و چیزهای مشابه ،نه در لغت و نه در عرف مردم ،خوردن و آشامیدن محسوب
نمیگردد و با هدف دین و حکمت روزه نیز منافات ندارد و سختگیری Sدر موردی Sکه
خداوند Sدر آن تنگی و سختی قرار Sنداده است ،معنی ندارد .خداوند میگویدS:
﴿(﴾ بقره/
.)185
«خداوند راحتی شما را میخواهد ،نه سختی شما را».
ابن حزم گفته است :نه حقنه 1روزه را میشکند Sو نه قطره چکاندن در گوش یا سر
آلت یا بیSSSنی و نه استنشSSSاق حSSSتی اگر به حلق هم برسد و نه مضمضSSSهای که بطSSSورS
غیرعمSSدی وارد حلق شSSود و نه سSSرمه ،چه در هنگSSام روز Sو چه شSSب ،با میله یا هر
چیز دیگر و نه غبار آرد و یا هر چیز نSSرم دیگر و نه عطر و حنظل یا هرچSSیز دیگر
و نه مگسی که ناگهانی وارد حلق میشود...
این ،عقیSSدة یک فقیه ظSSاهری Sاست که در هر حکمی ،الفSSاظ نصSSوص را معتSSبر
میشمارد .وی برای استدالل در عقیدة خود میگوید :خداوند ،ما را فقط از خSSوردن و
روز Sرا قضا میکنیم S.عمر گفت :برای چه قضا کنیم؟ به خدا ما قصد SگنSSاه نداشSSتیم! و
از مجاهد نقل میکند که گفت :کسی که بعد از طلSSوع سSSپیده ،با تصSSور Sاین که هنSSوز
طلوع نکرده است غذا بخورد ،الزم نیست که آن را قضا کند ،زیرا خداوند Sمیگوید:
﴿ ...
﴾...
(بقره.)187 /
« ...تا وقتی که رشتة سپید فجر از رشتة سیاه ،برایتان مشخص گردد».
نظیر این سخن را از حکم بن عتیبه ،حسن بصری ،جابربن زید ،عطاء بن رباح و
عروه ابن زید روایت کرده است .داود ظاهری نیز همین عقیده را دارد.
دلیل ابن حزم به روشنی استوار Sاست و در مSSورد Sکسی که بعد از طلSSوع فجر غSSذا
میخورد ،واضحتر Sو قویتر است .زیرا که قSSرآن آمSSیزش و خSSوردن و آشSSامیدن را تا
هنگام آشکار شدن فجر بSSرای فSSرد مکلف روا ندانسSSته است و کسی که با خیSSال پایSSان
نگرفتن شب غذا میخورد ،فرا رسیدن سپیده برایش معلوم و آشکار نشده است.
به همین جهت میبینیم که روزهدار ،مؤظف به اقSSدام و کوشSSش ،بخصSSوص بSSرای
دریافتن Sغروب خورشید و آغاز شب گردیده است .بنابراین وقتی که از غروب آفتSSاب
مطمئن شد و افطار نمود و بعداً فهمید که هنوز غروب نکرده است ،فکر نمیکنم گنSSاه
و مسئولیتی Sداشته باشد .خداوند Sمیگوید:
(تغابن.)16 / ﴿﴾...
«تا آنجا که میتوانید نسبت به خدا تقوا پیشه کنید».
و عمر به همین دلیل گفت که« :به خدا قسم ما گناهکار نیستیم» .نظیر چنین حکمی
در مورد قبله صادق Sاست .یعنی اگر کسی برای یافتن قبله و توجه بSSدان کوشش نمSSود
و بعد از نمSSاز معلSSوم شد که به جهت دیگSSری متوجه بSSوده اسSSت ،نمSSازش درست و
پذیرفته میباشدS.
(بقره.)115 / ﴿﴾...
«به هر طرف رو کنید ،خدا در همان جهت میباشد».
را داریم؟ آن حضSSرت از مSSردم فقط همین را میخواست که واجبSات خSSود را بیکم و
زیاد انجام دهند.
بخاری Sداستان عربی را نقل کSSرده است که نSSزد پیSSامبرSص آمد و از احکSSام اسSSالم
پرسش نمود .پیامبر Sص در پاسخ او احکام اسالم را بدینسان برشمرد:
-پنج نماز روزانه.
-آیا غSSSیر از اینها نSSSیز وظیفهای دارم؟ (یعSSSنی نمSSSاز دیگSSSری هم بر من واجب
میباشد؟)
-پیامبرSص فرمود S:خیر ...مگر این که خودت عالقه داشته باشی.
-و روزة ماه رمضان.
-آیا بیش از آن وظیفه ندارم؟
-خیر ،مگر این که داوطلبانه روزه بگیری.
-آنگاه پیامبر Sص حکم زکات را بیان کرد.
-آیا غیر از این هم بر من واجب است؟ (چیزی باید بپردازم؟)
-نه ،مگر به طور اختیاریS.
و بدین ترتیب ،رسول خSSداص او را از قSSوانین اسSSالم آگSSاه نمSSود و آن مSSرد هنگSSام
بازگشت از نSSزد رسSSول خSSداص میگفت :به خSSدا قسم چSSیزی از آنچه خداوند واجب
نموده است کم نخواهم کSSرد و بر آن نخSSواهم افSSزود S.رسSSول SخSSداص که این را شSSنید،
فرمود« :اگر براستی چنین باشد ،رستگار شده است».
همچنین مسلم از قول انس روایت نموده است کSSه :ما از پرسش از رسSSول خSSداص
منع شSSدیم ولی با کمSSال تعجب دیSSدیم که مSSردی از اهل بیابSSان نSSزد وی آمد و از او
پرسSSید S:ای محمSSد ،فرسSSتادة تو نSSزد ما آمSSده و تو را رسSSول خSSداص معSSرفی میکنSSد!
پیSSامبرSص گفت :راست میگویSSد S.گفت :آسSSمان را چه کسی آفریSSده اسSSت؟ فرمSSودS:
خداوند S.پرسید :زمین را چه کسی آفریده است؟ فرمSSود :خداونSSد .پرسSSید S:این کوهها و
پدیدههای کوهستان را چه کسی برپا ساخته است؟ فرمود S:خداوند .آن مرد گفت :تو را
به آفریSSدگار آسSSمانها و زمین و برپادارنSSدة این کوهها سSSوگند میدهم که آیا تو واقع SاًS
فرستادة خدا هستی؟ فرمود :آری ،آن مرد افزود :فرستادة تو همچSSنین اظهSSار میدارد
که بر ما هر شبانهروز S،پنج نماز واجب است! فرمود S:راست میگویSSد .گفت :و خیSال
میکند که باید از اموالمSSان زکSSات بSSدهیم! فرمSSود :درست اسSSت .گفت :تو را قسم به
خدایی که مبعوثت کرده ،آیا اینها را خداوند Sبه تو دستور داده اسSSت؟ فرمSSود :آری .آن
مرد گفت :فرسSSتادة تو همچSSنین میگوید SکSSه :ما در مSSاه رمضSSان هر سSSال ،مؤظف به
روزه گSSرفتن هسSSتیم! گفت :راست میگویSSد .گفت :تو را به خSSدا ،این فرمSSان را خSSدا
داده است؟ پیامبرSص گفت :بلی .آن مرد افزود :او همچنین میگوید SکSSه :هر یک از ما
امکان داشته باشد ،باید به حج کعبه برود! گفت :صحیح اسSSت ،مSSرد برگشت و به راه
افتاد ،در حSSالی که میگفت :قسم به آن کسی که تو را به حق برانگیخته است نه به این
285 بهترين روش در آموزش عبادت
وظایف Sاضافه میکنم و نه کم خواهم کرد .پیامبرص و بزرگترین دعوتکنندة آگSSاه به
راه خداسSSت .اما خیلی از متSSدیّنها جز با انجSSام سSSنتها و نوافل و مسSSتحبات ،از مSSردم
راضی Sنمیشوند Sو اگر اینها را انجام ندهند ،به شSSدت رعد و بSSرق میزنند Sو میغرند
و کف میغرند برمیآورند!
خود من یکی از اینها را دیدم که جوان خوش قیافه و مSSؤدبی Sرا که در صف نمSSاز
ایسSSتاده بSSود ،عتSSاب و خطSSاب میکSSرد! جSSرم جSSوان در نظر این آقا آن بSSود که با سر
گشSSوده (برهنSSه) و موهSSای آراسSSته نمSSاز میخوانSSد! به او گفتم :آیا هیچیک از امامSSان
پوشSSاندن سر به هنگSSام نمSاز را الزم شSمرده اسSت؟ گفت :نه گفتم :پس ،اینگونه نمSSاز
خواندن بنابر اتفاق همگان صحیح است؟! گفت :آری گفتم :پس اینهمه خشم و سSSتیز با
یک جوان برای چیست؟ جوانان دیگر به سینما میروند و او به مسجد میآید ،به نظر
شما بهتر است این فرد هم به سینما برود ،یا بدون پوشاندن سر نماز بگزارد؟...
روش درست آنست که عمدة توجه خود را به واجبات اختصاص دهیم نه مستحبات
و در اصول ،سخت و در فروع S،آسان بگیریم .زیرا وسواس Sو سختگیری Sدر جزئیات
فرعی ممکن است موجب عقب افتادن مردم در مسائل مورد اتفاق و حSSتی روگSSردانی
آنان از کل دین بشود.
ما باید در فSSSروع و جزئیSSSات ،سSSSختی و تعصب نشSSSان نSSSدهیم و مSSSردم نیروها و
آمادگیهSSای خSSود را صSSرف اصSSول و کلیSSات نماینSSد .وظیفة ما آنست که مSSردم را به
واجبات اصلی متوجه سازیم .وقتی Sکه یک مسلمان ادای فرائض را قبول کSSرد و طعم
عبادت را چشید و بدان خو گرفت ،خودبخSSود Sبه مسSSتحبات نSSیز سSSوق داده میشSSود تا
کمبودهای احتمالی در واجبات را بدان وسیله جSبران کSرده ،در مSدارج عبSودیت خSدا
صSSعود کنSSد ،تا آن که با کسب محبت خSSدا و درجة رفیع توفیق یابSSد .در حSSدیث قدسیS
آمده است کSSه« :هیچ وسSSیلهای بنSSدة مSSرا همچSSون فSSرائض مقSSرر شSSده ،به من نزدیک
نمیسSSازد ،او با نوافل نSSیز بطSSور Sدائمی به من نSSزدیکی میجویSSد ،تا آنجا که مSSوردS
محبت من قSSرار گSSیرد .وقSSتی Sهم که مSSورد Sمحبت من قSSرار SگSSرفت من گSSوش ،چشSSم،
دست و قSSدم او در شSSنیدن و دیSSدن و کوشSSیدن و دویSSدن خSSواهم بSSود و چنانچه از من
درخواستی نماید ،میپذیرم Sو در صورت پناه جستن ،پناهش میدهم».1
از جمله تناقضاتی Sکه در مورد بعضی از مسSSلمانها SمشSSاهده میکSSنیم ،این است که
آنان در عبادات مستحبی زیادهروی میکنند Sو در مقابل ،از واجبات قصور میورزندS.
مثال بعضی را میبیSنیم Sکه در انجSام و تکمیل مسSتحبات نمSاز ،ذکر و تسSبیح و ...
نهایت کوشش را به عمل میآورند و در عین حال با وجود تSSوانگری S،از دادن زکSSات
شانه خالی میکنند و با آن که امکان و توانائی دارند ،به حج نمیروندS.
همچنین به کسانی بر میخوریم Sکه با اشتیاق فراوان هفت بار حج میدارند و حSSتی
سعی میکنند Sکه هر ساله به عمره و زیارت بروند ،اما باعث ناراحتی والSSدین خSSویش
من مجبورم! زیرا اگر شخص در خانه بنشیند Sو یا از وسط Sراه برگردد ،چSSیزی از او
گرفته نشود S...و اوست که خویشتن را به حالت اجبار و اضطرار Sمیافکند».1
پیامبر Sاسالم ص امت خود را بدین حقیقت رهنمون گردیSSده است که عمل منجر به
خیر و سودمند بSSرای جامعه [در صSSورت درسSSتی Sنیت] به مSSراتب نسSSبت به عبSSادات
نافله (مسSSSتحب) برتSSSری دارد ،مانند اصSSSالح میSSSان دو نفر یا دو گSSSروه که در نظر
پیامبرSص از نماز و روزه و صدقه باالتر است ،همچنین پSSرداختن فرمانSSدار SعSSادل به
کارهای Sمردم و مصSSالح امت در حSSدیث شSSریف SآمSSده است کSSه« :یک روز SکSSار امSSام
عادل از عبادت هفتاد سال بهتر است».2
کسی خیSSال نکند که انجSSام اینگونه اعمSSال خSSیر و برجسSSته ،هر چند که پرنتیجه و
سودمند Sباشد از به جا آوردن عبادات واجب خداوند باالتر است .خیر ،واجبات محSSورS
اساسی تمام اعمال هستند و حدیث قدسی Sپیشین به این مطلب اشاره داشت« :بندة من با
هیچ وسیلهای به اندازة فرائضی که بر او مقرر شدهاند ،به من تقرب نمیجوید».3
فکر میکنم با روشی که اصSSول آن را در رابطه با آمSSوزش عبSSادات ذکر نمSSودیمS،
میتوانیم دست مردم را در حرکت به سSوی خSSدا بگSSیریم و عبSادت خSSدا را بSرای آنها
دلپذیر Sو مطبوع Sگردانیم و با مSSوج سSSرکش مSSادهگرایی که میخواهد انسSSان را با لقمة
نانی از حیات معنوی Sغافل سازد ،مقابله کنیم.