Professional Documents
Culture Documents
و ن هب قدسات ت
ی حن
و وه رویارو ی با آن
مؤلف:
مؤلّف:
ن
توهی کننده در قرآن13 ........... ن
توهی به مقدسات و نحوه مواجهه با فصل اول:
مقدمه13 .............................................................................................
سوره ر
حش 111 .......................................................................................
سوره ممتحنه 112 .....................................................................................
سوره مطف ن
فی 119 ...................................................................................
ن
معصومی(علیهم السالم) ن
توهی کننده در سیه ن
توهی به مقدسات و نحوه مواجهه با فصل دوم :
124 .......................................................................................
ن
توهی کنندگان در مکه 128 ...................................................... رفتار رنن(ص) با
سفر رسول خدا به طائف 129 ......................................................................
ن
توهی کنندگان در مدینه 129 ................................ رفتار رنن(ص) با آزار دهندگان و
ر
اندیش و مثبت معنا کردن سخن مخالف 144 ..................................... _2مثبت
_10تحمل ن
نارسا و ستم به جهت مصالح بزرگ 169 ..........................................
_11پاسخ های ر
محبمانه 170 ......................................................................
_12مقابله به مثل 173 ..............................................................................
ن
معصومی (علیهم السالم) 214 ............................................. بخش دوم :دیدگاه
ن
معصومی(علیهم السالم) 217................................... ن
بدزبای های ظاهری توجیه
ن
بدزبای های ظاهری در نهج البالغه 217 ................................................ توجیه
ن
حسی(ع) نسبت به ابن زیاد 222 ............................... ن
توهی ظاهری امام توجیه
خاتمه کتاب :جمع بندی و نتیجه گبی از مطالب کتاب 233 ..............................
مقدمه و چکیده
ن
بدزبای ها آن طور که از قرآن بریم آید ،در طول تاری خ همیشه دین و اولیای ن
دین کمابیش در معرض
ن
مستثن نبوده اند. معصومی ن
نب از این قاعده ن ن
مخالفی قرار گرفته اند و دین اسالم و و استهزاءهای
دور جدید این حرکت در دهه های اخب در دنیای غرب ،در زیر لوای «آزادی بیان» ررسوع شده و در
ن
توهی ن
مسلمی را مورد تهمت و ن
دین طب ،کاریکاتور ،فیلم ،داستانهای تخییل و ...اسالم و ر قالب ن ن
رهبان ی
و تمسخر قرار دادهاند ،که این امر موجب شده؛
اوال :عواطف مسلمانان جریحه دار شود. ً
ن ً
ثانیا :ن
توهی کنندگان برخ مسلمانان نادان یا مسلمان نماها دست به اقدامات نسنجیده در مقابله با
بزنند که این اقدامات شأن و جایگاه دین و اولیای الیه را در نزد افکار عمویم مردم ن
پایی آورده و چهرهای
مسلمی به نمایش گذاشته و سییل از انتقادات از اسالم و پبوان این دین ن ن
انسای از اسالم و خشن و ضد
الیه را به همراه آورده است.
ً ن
کسای که این روش را برای مبارزه با اسالم برگزیدهاند ،کامل حساب شده به این روش به نظر یم رسد
ن
مخالفی دین اسالم به نقد علیم و عقالی آموزه های دین ن روی آورده اند ،زیرا در طول تاری خ هر وقت
اسالم پرداختند نه تنها نتوانستند به اسالم نضبه ای زده و جلو رشد اسالم خوایه مردم را بگبند ،بلکه
ر
درسن دین ،حقانیت و دین گردیده و از این راه ،ضمن رشد عالمان ن بیشب عالمان ن ر این امر موجب تحرک
ن ر
مکتب اسالم هر چه بیشب نمایان گردید ،ضمن اینکه مبارزه با یک مکتب از راه نقد علیم و عقالی کار
ن
توهی و استهزاء نیاز به توانمندی علیم ندارد هرکس نبوده و نیاز به توان علیم باال دارد اما مبارزه از راه
نب یم توانند آن را انجام دهند ،در این راه دشمن مسلمانان را به واکنش حن انسان های ی سواد ن و ر
ر
نی نادان نضبات و تبهای خود را بر پیکره اسالم وارد های ناعاقالنه تحریک نموده و به کمک متدی ن
تنهای توان زدن آنها را نداشت.1 ن ر
یمکند ،ضبای که هرگز دشمن به ی
همی جهت الزم است ،علبغم وجود آثاری در این زمینه ،یک بار دیگر این امر مورد توجه قرار ن به
گرفته و راه درست مبارزه با بد ن
زبای ها مورد کنکاش قرار گبد ،رایه که مورد قبول دین بوده و بتواند
ن
بدزبای ها جلوگبی کند. ن
مسلمی را بگبد و تا حد ممکن از تکرار این جلو نضبات به اسالم و
در اینجا الزم است به دو مسأله پرداخته شده و این دو مسأله مورد برریس قرار گبد:
ْ ُ ْ َ َّ ُ :ر َ ُ َّ
اس َو َم ْن َر َیم به
ی الن نی نادان (خوارج) یم فرمایند «ثم أنتم رسارحضت عیل(ع) در مورد متدی ن ن 1
ُ َّ ْ َ ُ
ان َم َرام َي ُه َو نَ َ
ض َب به ت َيهه» (نهج البالغه ،خطبه )127 الشيط
"پس شما بدترین مردم هستید وکش که به واسطه او شیطان تبهای خود را یم زند و به وسیلهی او
حبت و تردید و گمرایه یمافکند".
12
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
اگوی به مقدسات دیگران جایز است؟ در فصل سوم به این مطلب پرداخته شده که :آیا ن
نارس ی
ن
مسلمی مورد برریس قرار گرفته است و نظر قران در این مورد ابتدا دیدگاه قرآن به عنوان کتاب ن
دین
توهی به اندیشه های دیگران آورده شده است و در صورت عدم جواز، ن در مورد جواز یا عدم جواز
ن
بدزبای های ظاهری قرآن مورد برریس و توجیه قرار گرفته است.
فصل اول
ن
توهی کننده در قرآن ن
توهی به مقدسات و نحوه مواجهه با
مقدمه:
مشهور این است که منابع احکام در دین اسالم عبارت از :قرآن ،سنت ،عقل و اجماع یم باشد که
ر ً
مهمبین منبع احکام در دین اسالم بعدا نظر خود را در مورد این سخن مشهور بیان خواهیم کرد؛ اما
قرآن یمباشد ،اگر حکم مسأله ای ازقرآن قابل استخراج باشد ،نوبت به سایر منابع نیم رسد ،مگر اینکه
بخواهیم از سایر منابع که در راستای حکم قرآن نظر دادهاند به عنوان دلیل کمیک یا توضیح و تفسبو
بیشب از قرآن استفاده کنیم و هر حکم استخراج شده از سنت و عقل و اجماع که بر خالف حکم ر فهم
ضی ح قرآن باشد آن را دور یماندازیم ،2اما از آنجا که یکرسی احکام از قرآن قابل استخراج نیستند پس
اگر حکیم را در قرآن نیافتیم به رساغ سایر منابع یمرویم.
توهی کننده» در قرآن یم پردازیم تان توهی به مقدسات و نحوه مواجهه با ن در این فصل به بحث «
توهی به مقدسات و اولیای الیه چیست؟ و آیا یم توان از قران نحوه ن روشن شود دیدگاه قرآن در مورد
ن
توهی کننده سخن نگفته ن توهی کننده را استخراج نمود ،یا قرآن در مورد نحوه برخورد بان مواجهه با
است که در این صورت باید در این مورد به سایر منابع مراجعه نماییم.
های که در آنها این بحث مطرح گردیده را مورد برریس قرار ر
بحث را از ابتدای قرآن رسوع کرده و سوره ی
یم دهیم.
اَّللَ َم َع
َن َّ اعتَ ُدوا َعلَْي ِه ِبِِثْ ِل َما ْاعتَ َدى َعلَْي ُك ْم َواتَّ ُقوا َّ
اَّللَ َو ْاعلَ ُموا أ َّ « ...فَ َم ِن ْاعتَ َدى َعلَْي ُك ْم فَ ْ
ي» بقره ﴿﴾194 ِ
الْ ُمتَّق َ
" پس هر کس بر شما ستم نمود ،همانند ستیم که بر شما روا داشته،او را کیفر دهید و از مجازات
خداوند خود را نگه دارید و بدانید که خداوند با خود نگه داران است".
فبییک باشد و در هر صورت حکم قرآن در این زمینه آن توهی ن
زبای یا ن ن اعتداء 3یم تواند آزار و اذیت و
است که مسلمانان حق دارند مشابه ظلیم که در حق آنها روا داشته شده ،در حق ظالم روا دارند ،
نارسا گفت در همان حد و البته با حفظ خطوط قرمز ن مثل اگر کش به مقدسات آنها ن ً
دین اسالم به
نارسا گویند ،یا اگر کش به جنگ آنها آمد آن ها ن
نب به جنگ او روند و از خود دفاع کنند. مقدسات آنها ن
ن
کسای جایز است که آنها به جنگ مسلمانان آیند، از اینجا مشخص یمشود که جنگ و جهاد فقط با
یعن جهاد اسالیم یک نوع جهاد دفایع است 4و در این جهاد ن
نب نباید ستم و زیاده روی صورت پذیرد ن
که خداوند انسانهای ظالم و تجاوزگر را دوست ندارد.
سوره آل عمران
ين أَ ْشَرُكوا «لَتبلَو َّن ِِف أَموالِ ُكم وأَنْ ُف ِس ُكم ولَتسمع َّن ِمن الَّ ِذين أُوتُوا الْ ِكت ِ ِ ِ َّ ِ
اب م ْن قَ ْبل ُك ْم َوم َن الذ َ
َ َ ْ َ َ َُْ َ َ َْ ْ َ ُْ ُ
ك ِم ْن َع ْزِم ْاْل ُُموِر»آل عمران ﴿﴾186 ِ
صِِبُوا َوتَتَّ ُقوا فَِإ َّن ذَل َ ِ
أَذًى َكث ًريا َوإِ ْن تَ ْ
رن
گذشی و تجاوز نمودن. اعتداء :ظلم و ستم کردن ،از حد 3
ن ً
کسای که پیش از شما به آنها کتاب داده شده و " حتما در اموال و جانهای خود آزمایش یمشوید و از
صب و شکیبای کنید و از ر
زشنها خود را نگه مش ن
کی سخنان آزار دهنده فراوان خواهید شنید .و اگر ر از ر
ی
صب و تقوای شما از عزم امور است".
دارید این ر
اینجا خطاب به همهی صاحبان اندیشه در جهان است که یم فرماید :ای صاحبان اندیشه از ناحیه
مخالفان اذیت های ز ن
بای زیادی خواهید شنید و البته این انحصاری شما نیست ،همه صاحبان اندیشه
ن
مخالفی قرار ن
بدزبای ر
درسن داشتند مورد حمله و ن
مصلحی و آزادی خواهان جهان که سخن و حرف و
گرفتند.
درسن حرکت یم کند و خب خود ر بسیار سخت است که انسان به خاطر اینکه تفکری دارد و در مسب
توهیها ،تهمتها ،دروغها ،ر
افباها ن و دیگران را یمخواهد ،مورد نیش و کنایه قرار گرفته و انواع ن
نارساها،
نسبت به او و شخصیتهای مورد ر
احبام او روا داشته شود اما در راه درست پایدار مانده و این آزارها
ن
خالق از او رس نزند و او را از مسب درست منحرف نکند و بتواند بر اعصاب خویش مسلط مانده ،کار
ناشایسن ،مانند نضب و شتم نر ن نارسای و ر ن
نارساگو درویع بر زبان او جاری نشود یا حرکت تهمن یا به تالق ،ن ی
ارزیس دست خواهد یافت. انجام ندهد که اگر این کار سخت را به جان خرید به نتایج بسیار مثبت و پر ر
گذشی از مال و جان در مسب درست ،سخت رن نارسا ،از ن
توهی و ن شکیبای و تقوا در مقابل نکته :ر
صب و
ی
حاضتر و البته پر ارزش تر و پرثمرتر است؛ زیرا بسیاری از انسانها در آزمون جان و مال قبول شده و ن
صب و تقوا رد شدند و شدند جان و مال خویش را در راه حق در معرض خطر قرار دهند اما در آزمون ر
صب و تقوا را از«عزم امور» دانسته است. ن
همی دلیل در این آیه ر به
ن ی رن
صب و تقواگذشی از جان و مال در مسب حق ،ایستادگ در مقابل دشمن ببوی و جهاد اصغر است و ر
ن ی
اکب است.
در مسب حق ،ایستادگ در مقابل دشمن دروی و هوای نفس و جهاد ر
ر
تفاوی تکرار شده که این سه بار عبارتند از: ور) با مختض َّ َ َ ْ َ ْ ْ ُ ُ
در قرآن سه بار جمله (ان ذلك من عزم اْلم ی
زبایها ،از عزم امور دانسته شده است. _1سوره آل عمران ،186که در آن جا صب و تقوا در مقابل بد ن
ر
16
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
زبای و ن
بدی که به خاطر امر به معروف و _2سوره لقمان ،17که در آنجا شکیبای در مقابل آزار های ن
ی
صب از عزم امور دانسته شده است.
نیه از منکر گریبان آمر و نایه را یم گبد ،این ر
صب و بخشش و غفران کش که به انسان بدی یم کند ،که این بدی _3سوره شوری ،43که در اینجا ر
صب و غفران از عزم امور دانسته شده است. ن
یم تواند زبای یا جسیم باشد ،این ر
زبای است و نشان یمدهد که از دیدگاهمشبک این سه مورد ،صب و شکیبای در مقابل آزار های ن نقطه ر
ی ر
قرآن سخت ترین کاری که نیاز به اراده ای مستحکم و پوالدین دارد ،صب در مقابل آزار های ن
زبای است ر
و اینکه انسان خود را از ورود به بدی ها نگه داشته و آزاردهنده را مورد غفران قرار دهد.
سنوشت کعب بن ر
اسف
ن
چنی است: یک داستان در مورد شأن نزول آیه 186سوره آل عمران بیان شده که خالصه آن
بدگوی و آزار یهودیان مدینه شدند .به ویژه ییک
ی « ....و هنگایم که مسلمانان به مدینه آمدند ،گرفتار
پیامب (ص) و مسلمانان را با
ر از آنان به نام کعب بن رارسف ،شاعر بدزبان و کینهتوزی بود که پیوسته
دخبان مسلمان را موضوع غزلحن زنان و ر اشعار خود هجو یمکرد و ر
مشکان را بر ضد آنها یم شوراند .ر
پیغمب (ص) ناچار دستور قتل او
ر جای رساند کهرس یای و عشق بازی خود قرار داده بود و وقاحت را به ی
ر
روایای که نقل شده ،به این موضوعات را صادر کرده و به دست مسلمانان کشته شد 5.این آیه ،طبق
6
اشاره دارد و مسلمانان را به ادامه مقاومت تشویق یمکند»
ن
تاریخ و روایات نقل شده است؛ نقد :دو نوع گزارش در مورد رسنوشت کعب بن رارسف در کتب
پیامب و به دست محمد بن مسلمه قبل یا به
ر الف :طبق ن
برخ از گزارشها کعب بن رارسف به فرمان
7.
هنگام توطئه نبن نضب در سال سوم یا چهارم هجرت کشته شد
ب :طبق ن
برخ گزارشهای دیگر کعب بن رارسف با قبیله اش ن
یعن نبن نضب در سال چهارم هجرت از
8.
مدینه اخراج شد
پیامب، صوری که گزارشهای بند الف درست باشد ،علت فرمان قتل کعب بن رارسف توسط ر در
ر
ن ً
نیمتواند ضفا بد زبای های او نسبت به رنن باشد ،زیرا:
اوال؛ این بد ن ً
زبای ها یط آن چهار سال ادامه داشت و امر تازه ای نبود ،پس باید در همان سال اول
فرمان قتل او صادر یم گشت.
ن ً
پیامب داشتند ،بعد از جنگ احد به سوی رسان قریش رفته و ثانیا؛ کعب برخالف پیمای که یهودیان با ر
9.
پیامب پیکار کنند
ر با آنها پیمان بست که با همکاری هم بر ضد
توهیها و تهمتهای کعب منحض به رنن نبود بلکه زنان مسلمان را ن ن ً
نب ثالثا؛ همان طور که گذشت،
در بر یم گرفت.
ن ً
شکیبای و تقوا و خود نگهداری در پیشی صب ورابعا؛ آیه از مسلمانان یمخواهد در برابر بد زبای ها ر
زبای های کعب ،عنان گبند ،پس محال است پیامب که خود باید الگوی دیگران باشد ،در مقابل بد ن
ر
اختیار از دست داده باشد و فرمان قتل او را صادر کرده باشد.
ً
10.
پیامب به وسیله نبن نضب نقش داشته است ر خامسا؛ کعب در توطئه قتل
ً ن
بدزبای ها ،اصل نتیجه؛ بنابراین یا باید گزارشهای بند ب درست باشد که کعب بن رارسف عیلرغم
فرمای در مورد قتل او صادر نشد و او با بقیه نبن نضب از مدینه اخراج شد .یا اگر گزارشهای بند الف ن
رن
شکسی پیمان یهود با پیامب نبوده است ،بلکه علت، درست است ،علت قتل او بد ن
زبای ها نسبت به
ر
ن
مسلمی بوده ن
توهی به ناموس پیامب و تهمت و کی و ررسکت در توطئه قتل مش ن ن
پیمای با ر پیامب و هم
ر ر
است.
پیامب از این
ر پیامب(ص) سخن گفته است و اینکه المبان از توطئه کعب بن رارسف برای ر ن
کشی ر صاحب ن
توطئه آگاه شد و به مدینه برگشت «و به محمد بن مسلمه انصاری فرمود :برو در قبیله نبن نضب و به
ن
رسزمی ما ببون روید و یا آماده خب داد ،یا از
مردم آنجا بگو که خدای عزوجل توطئه شما را به من ر
المبان ،ج ،19ص ) 359اما از دستورجنگ باشید .آنان گفتند از بالد تو ببون یم رویم»(ترجمه تفسب ن
ن
سخن به میان نیاورده و به نظر یم رسد، پیامب نسبت به قتل کعب بن رارسف توسط محمد بن مسلمه ر
ن
طبق نظر عالمه ،کعب نب باید با سایر افراد نبن نضب مدینه را ترک کرده باشد.
9تفسب نمونه ،ج ، 23ص .484
10همان و ترجمه تفسب ن
المبان ،ج ،19ص.359
18
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
" به کمک رحمت الیه در برابر مردم نرمخو و مهربان شدی و اگر خشن و تند خو و سنگ دل بودی،
مردم از اطراف تو پراکنده یم شدند .پس مردم را ببخش و برای آنها طلب غفران نما و در کارها با آنها
مشورت کن".
ن
معرق خوی رنن ر
در آیه فوق علت اصیل جذب مردم به اسالم و در نتیجه گسبش رسی ع اسالم نرم ی
شده است .بعد خداوند به رنن دستور یم دهد :حال که به لطف الیه نرم خو و مهربان شدی پس آزارها
و خطاهای آنها را ببخش و نه تنها آنها را ببخش که ،همان طور که خداوند غفار و غفور است ،تو ن
نب
11.
با تمام وجود در یی غفران خطاهای مردم باش و برای آنها طلب غفران نما
جمع بندی سوره آل عمران در آیه آخر
سوره نساء
ت َِّ
اَّلل يُ ْك َف ُر ِِبَا َويُ ْستَ ْهَزأُ ِِبَا فَ ََل تَ ْقعُ ُدوا َم َع ُه ْم اب أَ ْن إِ َذا ََِسعتُم آَي ِ
«وقَ ْد نََّزَل َعلَْي ُكم ِِف الْ ِكتَ ِ
ْْ َ ْ َ
ين ِِف َج َهن ََّم ِ ِِ يث َغ ِريِه إِنَّ ُكم إِ ًذا ِمثْلُهم إِ َّن َّ ِ وضوا ِِف ح ِد ٍ
ي َوالْ َكاف ِر َ اَّللَ َجام ُع الْ ُمنَافق َ ُْ ْ ْ َ َح ََّّت ََيُ ُ
َج ًيعا»نساء ﴿﴾140 َِ
ن
همی فصل از کتاب ذیل آیه 85 ر
پاورق ص 44و 45 11در مورد تفاوت عفو و غفران رجوع شود به
سوره حجر.
12نهج البالغه :حکمت .420
19
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
"و خداوند در کتاب بر شما (این حکم را) نازل کرد که؛ هنگایم که یمشنوید آیات الیه انکار شده و مورد
تمسخر قرار یمگبد ،با آنها ننشینید تا به سخن دیگری یببدازند (وگرنه) شما مثل آن ها خواهید بود.
خداوند همه منافقان و کافران را در جهنم جمع یم کند".
از آیه فوق برداشت یم شود که؛ انسان مؤمن وظیفه دارد ،هنگایم که آیات الیه و دین مورد تمسخر و
وقن سخن انکار جاهالنه قرار یم گبد ،آن مجلس را ترک نماید ،تا اینکه آنها سخن را عوض کنند و ر
نب آن است که؛ در آن موقععوض شد ،اشکایل ندارد دوباره به آن مجلس برگردد؛ علت ترک مجلس ن
آنها گرفتار ظلم شده اند و مؤمن باید خود را ررسیک ظلم نکند ،همان گونه که بر این مطلب در آیه ذیل
تضی ح شده است:
«وإِ َذا رأَيت الَّ ِذين ََيوضو َن ِِف آَيتِنَا فَأَع ِرض عْنهم ح ََّّت ََيوضوا ِِف ح ِد ٍ ِ
يث َغ ِْريه َوإِ َّما يُْن ِسيَن َ
َّك َ ْ ْ َ ُْ َ ُ ُ َ َ َْ َ َ ُ ُ
ِ ِِ ِ
ي»انعام ﴿﴾68 الشَّْيطَا ُن فَ ََل تَ ْقعُ ْد بَ ْع َد الذ ْكَرى َم َع الْ َق ْوم الظَّالم َ
توهی و تمسخر نسبت به مقدسات ن
دین ،اعراض و ترک مجلس ن رویاروی با پس ییک از راه های
ی
یم باشد.
يما ﴿ ﴾148إِ ْن تُْب ُدواوء ِمن الْ َقوِل إََِّل من ظُلِم وَكا َن َّ ِ ِ اَّلل ْ ِ ِ َ ِ
اَّللُ ََس ًيعا َعل ً َْ َ َ اْلَ ْهَر ِبلس َ ْ «َل ُُيب َُّ
اَّللَ َكا َن َع ُف ًّوا قَ ِد ًيرا»نساء ﴿﴾149 خريا أَو ُُت ُفوه أَو تَع ُفوا عن س ٍ
وء فَِإ َّن َّ َ ًْ ْ ْ ُ ْ ْ َ ْ ُ
"خداوند دوست ندارد کش با سخنان خود ،بدیهای دیگران را اظهار و آشکار کند مگر آن کس که
مورد ظلم واقع شده باشد .و خداوند شنوا و داناست اگر نییک ها را آشکار یا ن
مخق سازید و از بدیها
گذشت نموده آنها را ببخشید ،خداوند بسیاربخشنده و عفو کننده و تواناست".
ن
یعن با اینکه خداوند قادر بر انتقام است اما بسیار یمبخشد و گذشت یمکند و شما هم اگر یمخواهید
کاری الیه انجام دهید و به ییک از صفات الیه متصف شوید و از این راه به خدا نزدیک شوید ،اهل
بخشش و گذشت باشید.
از دو آیه فوق بریمآید که؛ انسان مومن تا یم تواند و برایش ممکن است ،باید اهل گذشت و بخشش
باشد ،مگر اینکه این بخشش ها موجب شوند که او مورد ظلم قرار گبد و از این جهت که انسان حق
ندارد ظلم پذیر و جاده صاف کن ظالم برای انجام ظلم گردد ،پس در اینجا بخشش جایز نیست.
توهی نسبت به مقدسات ،بخشش و ن رویاروی با نتیجه؛ از آیات سوره نساء استنباط یمشود؛ راه
ی
وهی نمود اما از ن
توهی هاست ،نه اینکه با صدای بلند فریاد زنیم که فالی به مقدسات ت نن پوشاندن آن
ن
توهی روبرو شدیم مجلس را ترک نمائیم. ن
توهیها ظلم یم باشند ،باید هرجا با این گونه آنجا که این
20
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
سوره مائده
صدوُك ْم َع ِن الْ َم ْس ِج ِد ْ
اْلََرِام أَ ْن تَ ْعتَ ُدوا َوتَ َع َاونُوا َعلَى الِْ ِِب ٍ
«َ ...وََل ََْي ِرَمنَّ ُك ْم َشنَآ ُن قَ ْوم أَ ْن َ
اب»مائده ﴿﴾2 يد الْعِ َق ِ اَّللَ َش ِد ُ اْل ِْْث َوالْعُ ْد َو ِان َواتَّ ُقوا َّ
اَّللَ إِ َّن َّ والتَّ ْقوى وََل تَ َعاونُوا َعلَى ِْ
َ َ َ َ
دشمن قویم که شما را از ر ن
رفی به مسجدالحرام باز داشتند ،شما را وادار نکند که (به آنها) تجاوز ن "
دشمن همکاری نکنید و از خشم خداوند ن کنید ،بر کار نیک و خود نگهداری همکاری کنید و بر گناه و
هبید که خداوند مجازاتش شدید است". یبب ن
َّلل ُش َه َداءَ ِِبلْ ِق ْس ِط َوََل ََْي ِرَمنَّ ُك ْم َشنَآ ُن قَ ْوٍم َعلَى أَََّل تَ ْع ِدلُوا
«َي أَي ها الَّ ِذين آمنُوا ُكونُوا قَ َّو ِامي َِِّ
َ َ َ َ َ
اَّللَ َخبِريٌ ِِبَا تَ ْع َملُو َن» مائده ﴿﴾8 ب لِلتَّ ْق َوى َواتَّ ُقوا َّ
اَّللَ إِ َّن َّ ِ
ْاعدلُوا ُه َو أَقْ َر ُ
ن
دشمن ن
کسای که ایمان آورده اید ،همواره برای خدا قیام کنید و از روی عدالت ،گوایه دهید. "ای
قویم شما را وادار نکند که عدالت پیشه نکنید ،عدالت در پیش گبید که عدالت به خود نگهداری و
خب ر
تقوا نزدیکب است و خود را از مجازات الیه دور نگه دارید که خداوند از آنچه انجام یمدهید با ر
است".
نب نباید برخورد غب عادالنه باشد ،دشمن قبل از هجرت انواع فشارها حن با دشمن نطبق دو آیه فوق ر
توهی ،تمسخر ،تحقب ،محاضه و ...را در مورد شما مسلمانان اعمال کرد و ن از جمله قتل ،شکنجه،
پس از هجرت هر روز به جنگ شما آمد و پس از ناامیدی از جنگ ،در زمان صلح حدیبیه ،اجازه نداد
شما به مسجد الحرام بروید اما اینک که آنها ضعیف شده و توان مقابله با شما را ندارند ،نگویید :چون
آنها دشمن ما هستند و تجاوز و ظلم را آنها ررسوع کردند ،پس ما حق داریم هر گونه ظلم و تجاوز را در
حق آنها روا داریم و انتقام آن همه آزار را از آنها بگبیم ،البته شما حق داشتید از خود در مقابل دشمن
ن
برخبید اما دفاع کنید و عادالنه و در حدی که ررس دشمن از رس شما کوتاه شود ،به مقابله با دشمن
حن جهاد دفایع به جهت اضطرار است. بدانید که ؛اصل نییک و خود نگه داری و عدالت است و ر
در اواخر حیات رنن اکرم(ص) با توجه به اینکه مسلمانان قدرت پیدا نموده بودند و توطئه های یهودیان
ی
پیامب دستور یم دهد ؛آنها را ببخش
ر دیگر نیم توانست خطر بزرگ برای اسالم ایجاد کند ،خداوند به
و فکر خود را به توطئه ها و خیانتهای آنها مشغول نکن که اگر آنها را مورد عفو و صفح قراردادی کار
نیکوی انجام دادهای و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
ی
اها
َحيَ َ
َّاس ََج ًيعا َوَم ْن أ ْ
َ َ س أ َْو فَ َس ٍاد ِِف ْاْل َْر ِ
ض فَ َكأَََّّنَا قَتَل الن ِ «َ ...م ْن قَتَل نَ ْف ًسا بِغَ ِْري نَ ْف ٍ
َ
َج ًيعا »...مائده ﴿﴾32 فَ َكأَََّّنَا أَحيا النَّاس َِ
َْ َ
گوی همه ی مردم را به ن ن
"هرگاه کش ،انسای را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمی ،به قتل برساند ی
گوی همه انسانها را از مرگ نجات داده است". ن
قتل رسانده و اگر کش ،انسای را از مرگ نجات دهد ی
ً
نکته :با توجه به آیات دیگر ( مثل آیات 33و 34مائده) ،13باید فساد در حدی باشد که بتوان حکم
نارس یای گفت ،تنها یمتوانیم در همان حد به او ن
نارسا یی گفته یا قتل برای مفسد داد ،پس اگر کش فقط ن
او را ببخشیم.
13آیات فوق در مورد حکم محارب یمباشند ،در زمینه حکم محارب رجوع شود به لمعه دمشقیه ،
ن
همی طور سایر کتب فقیه ،بحث ج ،2کتاب حدود ،فصل ششم :محاربه ،صص 250تا _ 252
محاربه.
22
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
سوره انعام
در آیات قبل بیان گردید که کافران ،با وجود دالیل مخالف ،تهمت دروغ و سحر به انبیا و سخنان آنها
انسای حق داشته باشد ،تهمتن ن
سخن از اینکه زدند و انبیا از ناحیه کفار مورد تمسخر قرار گرفتند اما
23
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
زنندگان و مسخره کنندگان را مجازات کند ،به میان نیامده است ،بلکه سخن از این است که ر
وقن
عواقن دارد که آن عواقب دامن انجام دهنده کار را یمگبد.
ر شخیص کاری انجام یمدهد این کار
شکیبای زبای و غب ن
زبای در مورد همه انبیاء وجود داشته و آنها در مقابل آزارها نکته ها _1 :آزار و اذیت ن
ی
صب در ن نمودند و از آنجا که آنها الگو هستند ،پس ما ن
صب نماییم و ر نب در مقابل بد زبای به انبیاء ،باید ر
مقابل آزار و اذیت های دشمنان رنن یک سنت الیه است که باید ما این سنت را درک نموده و به آن
پایبند باشیم در غب این صورت نیم توانیم خود را پبو خداوند و ن ن
سی الیه بدانیم.
واکنش نشان دهد ،اولر توهی ها بیش از همه انکار آیات الیه است پس اگر کش بخواهد ن _2این
خداوند است که باید آنها را از ن
بی رببد یا آنها را به زور به راه درست هدایت کند و اگر خداوند بخواهد
های دارد که
یمتواند هرگونه که بخواهد با آنها برخورد کند ،زیرا او قادر مطلق است اما خداوند سنت ی
ً
مثل ییک از ن ن
سی او این است که به همه فرصت یمدهد و کمک یمکند تا راه بر خالف آن عمل نیمکند،
24
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
خویش را بپیمایند (ارسا )20 _ 18و دیگر اینکه نیم خواهد کش را به زور به رایه رببد .و ما به عنوان
انسان های دیندار باید این ن ن
سی را درک کنیم وگرنه از جاهالن خواهیم بود.
پیامب مردم را پند یم داد و نتایج بد اعمال و اندیشه های غلط آنها را برایشان توضیح یمداد ،آنان
ر ر
وقن
نتایج بد گریبان ما را نیم گبد؟
ی به تمسخر یم گفتند :ما منتظر این نتایج هستیم ،چرا زود این
پیامبش یمفرماید به آنها بگو :آنچه را به استهزاء تقاضای عجله در رسیدن به آن دارید ،در
ر خداوند به
سبده شده است ،من دست من نیست ،من نه توان مجازات شما را دارم و نه وظیفه مجازات به من ی
ن
روشن داده شده که البته شما این دالیل را اهنمای دارم ،به من از ناحیه پروردگارم دالیلفقط وظیفه ر
ی
دروغ دانستید ،من وظیفه دارم با این دالیل روشن شما را هدایت کنم و اگر مجازات به دست من بود
بی من و شما پایان گرفته و بالفاصله پس از انجام کار بد ،شما را مجازات یمکردم ،کار هدایتگری ن
بود.
ن
شیاطی توضیح اینکه ،وجود انسان های بد ن
نب برای رشد و تعایل نیاز است و در واقع انسان های بد و
ی
جن و انس میدان تمرین و مبارزه برای انسانها فراهم یم کنند ،اگر انسان های بد بالفاصله بعد از بدی
از صفحه روزگار محو شوند کار ن رن پایان یم یابد چون میدان تمرین از ن
بی یم رود و رنن نیم تواند انسانها
را با تمرین رشد دهد.
نکته :آنها دین و به تبع دین ،رنن را به بازی و تمسخر یمگبند اما رنن فقط وظیفه دارد آنها را رها کند
ن
توهی و ی اعتنا از کنار آنها بگذرد .و با توجه به اینکه رنن الگو است ،پس ما ن
نب باید ری اعتنا از کنار ر
کنندگان به مقدسات بگذاریم و به قول موالنا:
ُ پبو پیغمب نای َره ُ
14
طعنه ی خلقان همه بادی ش ُمر سبی ر
14مثنوی ،ر
دفب سوم ،بیت 4319
25
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ن
شیاطی انس و جن قرار دادیم ،آنها به طور رسی سخنان ن
دشمن از پیامبی،
چنی در برابر هر رن "این
ن
چنی نیمکردند .بنابراین آنها و فریبنده و ری اساس به یکدیگر یمگفتند و اگر پروردگارت یمخواست،
تهمت و ر
افبا های ایشان را به حال خود واگذار".
خداوند موجودی به نام انسان خلق نموده و به او اختیار داده است تا با این اختیار مسب رشد و تعایل
را یط کند و برای اینکه این اختیار معنا پیدا کند هم راه راست و هم راههای غلط را در پیش پای او قرار
داده است ،زیرا اگر فقط یک راه را در مقابل او قرار یمداد ،اختیار ری معنا یمشد .پس انسان هر لحظه
همی طور ن بی آنها ییک را انتخاب نماید، در مقابل راه های متفاوت قرار داشته که باید با اختیار خویش ن
از یک طرف ،خداوند به انسان از درون عقل داد و از ببون برایش انبیاء و اولیاء را فرستاد تا او را به راه
شیاطی جن و انس ن راست رهنمون گردند و از طرف دیگر ،به انسان از درون نفس اماره داد و از ببون
را قرار داد تا او را به راه های کج وسوسه و جذب کنند ،البته هیچ یک از انبیاء و عقل و نفس اماره و
رفی به رایه نیمکنند ،آنها فقط انسان را فرا یم خوانند اما این خود انسان شیاطی انسان را مجبور به ر ن
ن
است که در این میان با اختیار خویش یا راه راست که عقل و انبیاء آن را در پیش پای او یمگذارند را
شیاطی یم گردد و مسب ن انتخاب یمکند و در نتیجه راه رشد و کمال را یط یم کند یا تسلیم نفس اماره و
ن
شیاطی الزم یم باشند ،زیرا برای تبایه و سقوط را یط یمکند .برای رشد و کمال ،وجود نفس اماره و
شیاطی موجب یمشوند که انسان برای شکست ن رشد ،انسان نیاز به تمرین و مبارزه دارد و نفس اماره و
آنها دست به تمرین و خودسازی بزند و این تمرین و خودسازی موجب رشد او یمگردد .اگر خداوند
همی که این کار را نکرده ،پس معلوم ن شیاطی را از ن
بی یمبرد، ن یم خواست نفس اماره به انسان نیم داد و
یمشود اینها برای حرکت استکمایل ر
بش الزم بوده اند.
پس باید بدانیم هدف اصیل ،رشد و تعایل انسان است و برای رسیدن به این هدف مبارزه مستمر و
ن
شیاطی در نظر گرفته شده است ،پس شکست دادن نفس اماره شکست لحظه به لحظه نفس اماره و
نب یک وسیله برای رسیدن به هدف اصیل ن
؛یعن رشد و تعایل است. شیاطی ن
ن و
ن
شیاطی شیاطی را از ن
بی رببیم ،مگر اینکه ن در اینجا الزم به ذکر است که ما وظیفه نداریم نفس اماره یا
قصد نابودی ما را کرده باشند ،که اگر این کار را کردیم ابزار رشد خود را از ن
بی برده ایم ،بلکه وظیفه
داریم هر روز به مبارزه با آنها برخاسته و آنها را شکست دهیم.
مثال :یک انسان برای اینکه بتواند بدن خود را قوی نموده و خود را از ررس بیماری ها و آفات نجات
ر ر ً ر
کشن گبان دیگر ابزاری برای رسیدن او به هدف کشن ،یم آورد ،در اینجا ورزیس ،مثل دهد رو به
ر
یم باشند .اگر کشنگبان دیگری نبودند شاید ایشان ابزار الزم برای حرکت در این مسب را نداشت اما
15زخرف القول :سخنان به ظاهر زیبا /زخرف الکالم :سخن دروغ با ظاهر خوب
ً
16غرورا :از روی فریب
26
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
کشنگبان دیگر سبب یمشوند که ایشان تالش کند و خود را تقویت نماید تا بتواند آنها را شکست ر
همی امر موجب یمشود او به سوی هدف اصیل حرکت کند .او ر
کشنگبان دیگر را نابود نیمکند ن دهد و
که اگر این کار را انجام دهد راه رشد بر خود بسته است ،بلکه با تالش سیع یمکند هر روز آنها را
ً شکست دهد و ر
حن برای شکست آنها از راه های غلط استفاده نیمکند ،مثل مواد سیم در غذای آنها
ً ن
چنی کند اگرچه ظاهرا پبوز شده ویل در واقع خود را فریب داده است ،زیرا به جای نیم ریزد که اگر
رویس شیطایناینکه خود را رشد دهد از هدف اصیل دور شده و طرف مقابل که ابزار رشد اوست را با ر
یعن نفس اماره شده است. ن
دروی ن دچار مشکل کرده است و خود تسلیم دشمن
ن
انگبه برای دانش آموز مثال دیگر :هدف اصیل از امتحانات دورهای برای دانش آموزان این است که
ایجاد شود که به خاطر موفقیت در امتحان تالش نموده و درس بخواند و این درس خواندن موجب
رشد دانش آموز شود ،پس هدف اصیل از امتحانات رسیدن به نمره باال نیست ،نمره باال یک ابزار و
کل سیستم امتحانات را از ن ً
بی رببد ،یا از یک مسب وسیله است .حال اگر کش برای رسیدن به نمره باال
ّ
تقلب استفاده کند ،ابزار رشد تحصییل را از ن ن
شیطای ،ن
بی برده یا آن را ری اثر نموده است و بنابراین یعن
از هدف اصیل دور شده و زیان دیده است.
ن
توهی کرد باید او را از صفحه روزگار حذف کنیم، کسای که یم گویند:اگر کش به رنن و مقدسات ن نکته:
ن ن
تمرین ببوی خویش را از ن
بی برده ایم به این امر توجه ندارند که اگر ما این کار را کردیم در واقع حریف
ن
شیاطی باشند ،نابود نموده ایم و از طرف دیگر با و با این کار ییک از ابزارهای رشد و تعایل خویش را که
عقالی و ناعادالنه ،تسلیم نفس اماره شدهایم و در این صورت ما از دو جهت به خود نضر ن تصمیم غب
زدهایم (نابودی ابزار رشد و تسلیم در برابر نفس اماره).
ن
توهی به مقدسات یم کند از روش انبیاء و عقل استفاده کنیم اما اگر تصمیم گرفتیم در مقابل کش که
کن ناشایسته ترغیب یمکند شکست دهیم ،با صب و شکیبای ،نفس اماره خویش را که ما را به حر ر
و با ر
ی
این کار هم یک پله خود را رشد داده و ظرفیت خود را افزایش دادهایم و هم اینکه ضمن شکست حریف
ن
تمرین ما پابرجا بماند و بتوانیم از وجود او در ادامه مسب رشد استفاده موجب شدهایم که این حریف
کنیم.
هدق دارد ،این هدف یمتواند این باشد که بخواهد ما را توهی یمکند ن ن نکته :کش که به مقدسات
ناراحت کند ،یا ما را به کاری ناشایسته وادار نماید و از این راه بخواهد ما را با دست خود نابود کند و...
ر
ناشایسن نزنیم ضمن اگر همان طور که قرآن یمفرماید؛ ری تفاوت از کنار اینها بگذریم و دست به اقدام
نب مغلوب ساخته ایم واینکه در اینجا ظرفیت خود را باال برده ایم و خود را رشد دادهایم دشمن را ن
موجب شده ایم به اهداف خود نرسد ،در واقع از دشمن به عنوان ابزاری برای رشد خود استفاده نموده
ایم.
"پس چه کش ستمکار تر است از آن کش که بر خدا دروغ یمبندد ،تا مردم را از روی جهل گمراه سازد؟
خداوند قوم ظالم را هدایت نیمکند".
در آیه فوق یمفرماید :ظلم باالتر از این وجود ندارد که ما حکیم را وضع نموده و به دروغ آن را به خدا
رویاروی نسبت دهیم .از سوی دیگر در سوره های که مورد برریس قرار گرفت ،بیان گردید که ر
بهبین راه
ی ی
شکیبای و خود نگه داری (آل عمران 186و انعام )34و ترک مجلس با بد ن
زبای ها نسبت به مقدسات،
ی
(نسا )140و رها کردن بدزبانان(انعام )112و اینکه بد زبانان را رسپرست خویش انتخاب نکنیم (مائده
زبای ها نسبت به مقدسات حداکب مقابله به مثل (بقره )194یمباشد ،پس نحوه مواجهه با بد ن
ر ) 58و
به ضاحت در قرآن بیان گردیده است .حال ما با علم به اینکه یم دانیم نحوه مواجهه با بد ن
زبای ها از
دیدگاه قرآن چگونه باید باشد اما حکیم از خود ساخته و بگوییم :حکم ساب قتل است و این حکم را به
گبین ظلم بوده و بزر ر
گبین نضبات از این کار ما به انسانها و به خدا و دین نسبت دهیم ،این کار ما بزر ر
سلمی و مکتب اسالم وارد یمشود.ن ویژه م
حن اگر حکم ساب الن رن از دیدگاه اسالم اعدام بود اما در ررسایط اضطرار،مانند امروز که این همه به ر
وسیله این حکم به اسالم و مسلمانان نضبه وارد یمشود ،ما یم توانستیم این حکم را بیان و اجرا نکنیم،
که قرآن در این زمینه یم فرماید:
که به محض اینکه از مسب تقوا دور یم شویم گرفتار عذاب یم شویم تا به خاطر ترس از این عذاب هم
بش برای خداوند مهم نبود یمگفت :یمخواهد به راه که شده ما به سوی راه غلط نرویم .اگر رسنوشت ر
غلط برود که برود ،خودش نضر یمکند اما او نظایم حاکم کرده که تا انسان کار اشتبایه مرتکب یمشود،
آتش در درون خود احساس یمکند و این آتش موجب یمشود از آن مسب غلط برگردد ،درست مانند ر
خوشبخن اوست ر
وقن یم بیند فرزند کار اشتبایه ر مادری که چون فرزندش را دوست دارد و خواهان
مرتکب شد او را رسزنش یم کند در حایل که اگر بچه های دیگری همان اشتباه را مرتکب شوند به آنها
کاری ندارد.
پیامب ،جرم است و نظام عالم به گونهای است که مجرم دچار عذاب و دوری ر دروغگوی به
ی ( )3تهمت
از رحمت خداوند یم گردد ،نه اینکه انسان دیگری حق داشته باشد تهمت زننده را نابود نماید.
ٍ ِ ول الَّ ِ
ب ك َك َّذ َ آِب ُؤ ََن َوََل َحَّرْمنَا ِم ْن َش ْيء َك َذل َ َ َن كر
ْ ش
ْ َ
« َسيَ ُق ُ َ َ ْ َ ُ َ َ َ َ
َلو ا أ ام اَّلل
َّ اء ش
َ و ل
َ ا
و ك
ُر ش
ْ َ
أ ين ذ
ين ِم ْن قَ ْبلِ ِه ْم َح ََّّت َذاقُوا َبْ َسنَا قُ ْل َه ْل ِعْن َد ُك ْم ِم ْن ِع ْل ٍم فَتُ ْخ ِر ُجوهُ لَنَا إِ ْن تَتَّبِعُو َن إََِّل الظَّ َّن َّ ِ
ال ذ َ
اْل َّجةُ الْبالِغَةُ فَلَو َشاء ََل َدا ُكم أ ْ ِ ِِ
ي» انعام ََجَع َ ْ َ َ ْ صو َن ﴿﴾148قُ ْل فَللَّه ُْ َ َوإِ ْن أَنْتُ ْم إََِّل َُتُْر ُ
﴿﴾149
چبی را تحریممشک نیمشدیم و ن مشکان یمگویند :اگر خدا یمخواست ما و پدرانمان ر "به زودی ر
ن
همی گونه (سخن انبیا را) دروغ دانستند تا اینکه کیفر ما را ن
کسای که پیش از اینها بودند نیمکردیم،
چشیدند ،بگو :آیا در نزد شما علیم وجود دارد؟ پس آن علم را برای ما خارج کنید (و به ما نشان دهید)
ن
تخمی یمزنید بگو دلیل رسا تنها برای خداوند است و اگر او شما فقط از ظن و گمان پبوی یمکنید و
بخواهد همه شما را هدایت یمکند (اما خداوند نیمخواهد اختیار را از شما سلب نموده و به زور شما
را هدایت کند)".
مشکان یمگفتند :از آنجا که این جهان و نظام حاکم بر این جهان همه مخلوق خداوند است و به اراده ر
تکوی نن او اداره یمشود؛ پس هر امری در جهان رخ دهد به اراده تک ن
وین خداوند رخ داده است و بنابراین،
چبها را از جانب خود حرام یمدانیم ،این ها همه خواست برخ از نمشک هستیم یا اینکه ما ن
اینکه ما ر
خداوند است اگر خداوند نیم خواست جلو ما را یمگرفت.
مشکان برای این سخنان خود دلییل عقیل یا نقیل قران در پاسخ ،به رنن یم فرماید،به آنها بگو:آیا ر
دارند؟اگر این طور است آن دلیل را ارائه دهند و اگر دلییل ندارند پس از روی ظن و گمان سخن یم
گویند.بله اگر خداوند یم خواست یم توانست با سلب اختیار و به زور همه را هدایت کند اما هدایت
29
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
أَََّل
خداوند حرکت ننمود پس خواست خداوند را انجام نداده است .مثال خداوند فرموده است«:
چبی را ررسیک خدا قرار ندهید ".هم آن کس که برای خداوند ُت رْشُكوا به َش ْي ًئا »انعام﴿"﴾151اینکه ن
ی
ررسیک قائل یم شود و هم آن کس که برای خداوند رسییک قائل نیست ،هر دو به اراده تکوین خداوند
ن ر
این کار را انجام یم دهند و همه ی نبو و امکانات و مقدمات کار خود را از خداوند دریافت یم کنند اما
تشییع و فرمان الیه خداوند عمل نموده فقط آن کس که برای خدا ررسیک قائل نیست در راستای اراده ر
است.
وقن یم توانیم حکیم را به خداوند نسبت دهیم که بتوانیم آن را از قرآن یا سنتدر دین اسالم ما ر
دین نخواهد بود ،حال اگر بدونمعصومی استخراج کنیم ،در غب این صورت آن حکم ،الیه و ن
ن قطیع
دین و الیه بدانیم همان طور که استناد به قرآن و سنت قطیع حکیم بدهیم اما آن را به دروغ حکم ن
ً
قبل بیان گردید ،بزر ر
گبین ظلم را مرتکب شده ایم (.انعام )144
ن
معصومی و تنها با استناد به کسای که بدون تکیه بر آیات قرآن و سنت عمیل ن در زمینه ساب الن رن،
النن قتل است. معصومی یمباشند ،یمگویند :حکم ساب رن احادین که در تضاد با قرآن و سنت عمیل ر
ر
جناین کردهاند و این جنایت را به دین و خدا نسبت داده اند و آن را امر الیه دانستهاند. در واقع حکم به
هر حکیم _ و لو حکیم خوب و عقال نی _ را اگر به دروغ به خدا نسبت دهیم ،ظلم بزرگ است ،چه
ر
جناین را به دروغ به خدا نسبت دهیم ،غافل از اینکه خداوند بزرگ و عادل _ همان برسد به اینکه
آِبءَ ََن ِ ِ
گونه که فرموده است _ امر به بدی و جنایت نیمکندَ « .وإ َذا فَ َعلُوا فَاح َش ًة قَالُوا َو َج ْد ََن َعلَْي َها َ
اَّلل ََل َيْمر ِِبلْ َفحش ِاء أَتَ ُقولُو َن علَى َِّ
اَّلل َما ََل تَ ْعلَ ُمو َن ﴿ ﴾28قُ ْل أ ََمَر َ اَّللُ أ ََمَرََن ِِبَا قُ ْل إِ َّن ََّ َ ُ ُ ْ َ
َو َّ
َرِّب ِِبلْ ِق ْس ِط »......اعراف ﴿﴾29
"هنگایم که کار ر
زشن انجام یمدهند یمگویند :ما پدران خود را بر این روش یافتیم و خدا ما را بر این
روش امر فرموده است ای رنن بگو :خداوند امر به بدی نیمکند ،آیا آنچه را نیم دانید به خدا نسبت
یمدهید؟ بگو پروردگار من امر به عدالت کرده است".
بی جرم و مجازات رابطه و توهی نیم تواند قتل باشد ،زیرا باید ن ن در هیچ قانون عادالنهای حکم یک
ً ر ر
نسبن عادالنه باشد ،همان گونه که تاکنون در آیای از قرآن که مورد برریس قرار گرفته کامل این امر
یتر از جرم وضع یمکنند تا جلو جرم گرفته شود، آشکارگردیده است .البته همیشه مجازات را کیم سنگ ن
ً
مثل اگر کش ده تومان دزدید ،پانزده تومان از او یم گبند تا دیگر دزدی نکند ،همان طور که قرآن یم
فرماید :باید دست دزد را از دزدی قطع کرد (مائده .)38
ن ً ن ً ن
توهی هست یا نه؟ زیرا توهی یم نامیم آیا اصل توهی باید توجه داشت که اوال :آنچه را ما در زمینه
توهی تلق یمکنیم در حایل که گوینده یا عمل کننده قصد ر ن در بسیاری از اوقات ما سخن یا عمل کش را
ن ن ن ً ن
مطلن را به مخاطب
ر شوخ و شاد کردن داشته ،یا یمخواسته در قالب طب توهی نداشته ،مثل قصد
القا کند یا مخاطب را از کار اشتبایه باز دارد یا ...پس باید تا حد ممکن سخن و عمل دیگران را حمل به
توهین جرم است؟ و اگر جرم است مجازات آن باید به چه ن ن ً ن
مبان باشد؟ توهی نکنیم و ثانیا :آیا هر
نکته مهم :اصل آن است که جریم واقع نشود نه اینکه اصل ،مجازات مجرم باشد پس به فرض که
ن
توهی جرم باشد باید رایه بیابیم که بتوانیم از این جرم جلوگبی کنیم و البته در این راه مجازات به
18
عنوان آخرین درمان یمتواند مطرح باشد«.و اذا لم اجد بدا فاخر الدواء الیک »
جرم انجام یم دهند را از راه خود باز دارند همان طورکه قرآن یم فرمایدَ «:م ْن َجاءَ ِِب ْْلَ َسنَ ِة فَلَهُ َع ْش ُر
أ َْمثَ ِاَلَا َوَم ْن َجاءَ ِِب َّ
لسيِئَ ِة فَ ََل َُْيَزى إََِّل ِمثْلَ َها َوُه ْم ََل يُظْلَ ُمو َن »انعام ﴿﴾160
" هرکس کار نییک به جا آورده ده برابر آن پاداش دارد و هر کس کار بدی انجام دهد به همان اندازه کیفر
خواهد دید؛ و ستیم بر آنها نخواهد شد".
کار خوب را با پاداش ده برابری ،تشویق به ادامه انجام کار خوب کنید تا هم فاعل کار خوب به کارش
بدی کار 19 ر
بیشب ادامه دهد و هم دیگران به سوی کارهای خوب جذب شوند اما کار بد را در همان حد ی
مجازات کنید تا جریم واقع نشود و این امر ظلم نیست؛ زیرا مجازات اصل نیست ،اصل آن است که
انسان ها به سوی جرم نروند ،پس آن گاه که مجبور به مجازات مجرم یم شویم باید بدانیم این کار به
دلیل آن است که مجرم را دوست داریم و نیم خواهیم با این عمل مجرمانه راه سقوط در پیش گبد
پس به حداقل مجازات بازدارنده اکتفا یم کنیم.
ن
مجرمی باید حواسمان به قدرتمندان و ثروتمندان هم باشد که گایه از این در وضع مجازات برای
ً
مجازات ها به نفع خود سوء استفاده یم کنند ،مثل تا کش به آنها نقدی وارد یمکند به اسم اینکه
ن
توهی به اولیای الیه دانسته جانشی امام زمان(ع) و خلیفه خدا بر روی ن
زمی است ،آن نقد را ن حاکم
ً ن
توهی کامل متفاوت است. و نقاد را از صفحه روزگار محو یمکنند ،در حایل که نقد با
جمع بندی سوره انعام
در این سوره از تهمت دروغ و سحر نسبت به انبیاء و مسخره کردن انبیا سخن به میان آمد و بیان شد
عواقن دارد که آن عواقب گریبان انجام دهنده را یم گبد ( 5و 7و )10و بیان شد دروغگو ر هر کاری
دانسی رنن در واقع انکار آیات الیه است و اگر قرار باشد تهمت زننده مجازات شود ،خدا باید او را رن
شکیبای یمنمودند ( 33تا .)35به رنن دستور داده
ی مجازات کند و انبیاء در مقابل تهمت ها و آزارها
ی
بیهودگ یم گبند و ر
افبا زنندگان را به حال خود واگذارد ( 70و )112و به شده؛ آنها که دین را به بازی و
آنها بگوید :اگر برگردید ،خداوند شما را مشمول رحمت خویش قرار یمدهد()147خداوند کار خوب را
نب اگر یم خواهیمده برابر پاداش یم دهد اما کار بد را همان اندازه مجازات یمکند ( )160پس ما انسانها ن
خدا گونه عمل کنیم باید مجازات را به همان اندازه جرم اعمال کنیم.
هر زمان جود دگرگون زایدش » « 19که ییک را ده عوض یم آید ش
ر
(مثنوی،دفب دوم،بیت ) 896
32
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
سوره اعراف
ِ ال الْم ََلُ الَّ ِذين َك َفروا ِمن قَوِم ِه إِ ََّن لَنَر َاك ِِف س َفاه ٍة وإِ ََّن لَنَظُن َ ِ
ال ك م َن الْ َكاذبِ َ
ي ﴿﴾66قَ َ َ َ َ َ َ ُ ْ ْ «قَ َ َ
ِ ول ِمن ر ِ ِ َي قَوِ
ي » اعراف ﴿﴾67 ب الْ َعالَم َ اهةٌ َولَك ِِن َر ُس ٌ ْ َ س ِّب َس َف َ ي
ْ
َ ْ ََل م
ن
نادای یم بینیم و گمان یم کنیم تو از دروغ گویان "بزرگان کافر از قومش گفتند :ما تو(هود(ع) )را در
نادای و سبک مغزی نیست ولکن من فرستاده ای از جانب ن هسن .هود (ع)گفت :ای قوم من ،در من ر
پروردگار جهانیان هستم".
ن ً ً
توهی نکته :اوال هود(ع) قوم را از خود یم داند و یم فرماید :ای قوم من و ثانیا در حایل که کفار با هود
ر
منطق به آنها مبادرت یمکند. آمب سخن یمگویند اما او به جواب ر
محبمانه و ن
ك ِم ْن قَ ْريَتِنَا ال الْم ََلُ الَّ ِذين است ْكِبوا ِمن قَوِم ِه لَنخ ِرجنَّك َي شعي َّ ِ
ين َآمنُوا َم َع َ
ب َوالذ َ
َ ْ َ َُ ْ ْ ُ ْ َ َ َ ُ َْ ُ «قَ َ َ
».........اعراف ﴿﴾88
ن
کسای که با تو ایمان آورده اند را از شهرمان ببون مستکبین از قومش گفتند :ای شعیب ؛تو و "و رسان
ر
یم کنیم".
ف وأَع ِرض ع ِن ْ ِ ِ
ِ ِ
ي » اعراف ﴿﴾199
اْلَاهل َ « ُخذ الْ َع ْف َو َوأْ ُم ْر ِِبلْعُْر َ ْ ْ َ
33
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
"گذشت و بخشش را به کار گب و به نییک ،یا به روش پسندیده ،امر کن و از جاهالن روی گردان".
سوره توبه
ِ ِ ِ ِِ ِ ِ َّ ِ
َّب َويَ ُقولُو َن ُه َو أُذُ ٌن قُ ْل أُذُ ُن َخ ٍْري لَ ُك ْم يُ ْؤم ُن ِِب ََّّلل َويُ ْؤم ُن ل ْل ُم ْؤمن َ
ي ين يُ ْؤذُو َن النِ َّ
« َومْن ُه ُم الذ َ
اب أَلِ ٌيم » توبه ﴿﴾61 ول َِّ
اَّلل ََلُْم َع َذ ٌ ين يُ ْؤذُو َن َر ُس َ َّ ِ ِ
ين َآمنُوا مْن ُك ْم َوالذ َ
ِِ
َوَر ْْحَةٌ للَّذ َ
پیامب را آزار یمدهند و یمگویند :او آدم خوش باوری است ،بگو :خوش باور ن
کسای هستند که "و از آنها
ر
بودن خوب او به نفع شماست ،به خدا ایمان دارد و مومنان را تصدیق یمکند و رحمت است برای
ن
کسای از شما که ایمان آورده اند و آنها که رسول خدا را آزار یم دهند عذاب دردنایک برای آنها یم
21
باشد".
آیه فوق از مثبت نگری بسیار باالی رنن حکایت یم کند و از آنجا که رنن الگو است پس انسان مؤمن
ً
کامل مثبتنگر باشد مگر اینکه در موردی خالف آن اثبات گردد. ن
نب باید
نکته :این که فرموده «:آنها که رسول خدا را آزار یمدهند ،عذاب دردنایک برای آنها یمباشد ».به این
معنا نیست که رنن آنها را مجازات یمکند ،یا دیگران حق دارند آنها را عذاب دهند ،بلکه به قرینه اینکه
من و خویش ن
بین کم تنید بر ن 20بر بدیهای بدان رحمت کنید
(مثنوی ،ر
دفب اول ،بیت )3416
ُُ ُ َ
کش بگوید در رنن حق هو اذن 21رس کشد گوش محمد در ُسخن
دفب سوم ،بیت )103(مثنوی ،ر
34
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
کسای از شما که ایمان آوردهاند رحمت است» مشخص یمشود؛ اگرکش از تعالیم ن یمفرماید «:رنن برای
رنن استفاده درست نماید به «رحمت» دست یمیابد اما اگر کش از رنن استفاده مفید ننماید بلکه به
اهنمای او ری نصیب مانده و دچار گمرایه یمشود.
ی آزار او دست زند ،نضر نموده از رحمت و نعمت ر
امی سود َب َرد و آن ها
مثال :پزشک دستور رای را در راستای بهبود بیمار یم دهد .حال اگر بیمار از این فر ن
را به کار بندد ،خودش سود برده و بهبود یم یابد اما اگر به جای استفاده از دستورات پزشک به آزار و
اذیت پزشک یببدازد خودش نضر کرده و بیماری او را از پای در یم آورد.
ً
اوال؛ پزشک را آزار یم دهد . چنی شخص بیماری موجب آزار و نضر دیگران ن ن
نب یمگردد زیرا ی البته
ً
ثانیا؛ موجب یمشود دیگران ر
کمب بتوانند از پزشک استفاده کنند .
ً
ثالثا؛ ر
وقن مریض شد اطرافیان را به زحمت یماندازد و........
ن
همی دلیل در دو آیه بعد ن
چنی فردی باید مجازات شود اما مجازات او با خداوند است و به پس
ي ك ِْ ِ ِ ِ یمفرماید« :أَََلْ يَ ْعلَ ُموا أَنَّهُ َم ْن ُُيَ ِاد ِد َّ
اَّللَ َوَر ُسولَهُ فَأ َّ
اْل ْز ُ َن لَهُ ََن َر َج َهن ََّم َخال ًدا ف َيها َذل َ
الْ َع ِظ ُيم » توبه ﴿﴾63
ن
دشمن کند برای او آتش دوزخ است و جاودانه در آن یمماند؟ "آیا نیمدانند هرکس با خدا و رسولش
این همان خواری بزرگ است".
و توبه) مورد عفو قرار دهیم ،گروه دیگری را عذاب خواهیم کرد ،زیرا مجرم بودند .خدا به مردان و زنان
کاق است _ ومنافق و کفار وعدهی آتش دوزخ داده؛ جاودانه در آن خواهند ماند _ همان برای آنها ن
ی
خدا آنها را از رحمت خود دور ساخته و عذاب همیشیک برای آنهاست".
ن
توهین کرده ،فرمان قتل او صادر ر
رحمن به جهت اینکه کش به او پیامب رافت و
چنی رن نکته :آیا یمشود
توهی ناراحت شود ،نه به این دلیل است که یمگوید :چرا شخصیت مرا مورد ن کند؟ رنن اگر از این
ن
توهی کننده با این کارش دچار مشکل شده و از هجوم قرار دادند بلکه به این دلیل است که شخص
نب دچار مشکل مسب رشد باز مانده است ،انسان های بزرگ _ مانند رنن _ از اینکه دشمنان شان ن
حن دشمنان را ن
نب دوست دارند. شوند؛ ناراحت یمشوند آنها ر
ن
چنی افرادی گرفتار نتیجه این رفتار خود _ که آتش جهنم است _ خواهند شد( 63و )68اما از )68
خبی در کار نیست. ن
توهی کنندگان به وسیله انسان های دیگر ،ر دادن مجوز مجازات
مهربای و رحمت رنن سخن گفته( )129_128که از آن استنباط یمشود ،این رنن ممکنن ن
همی طور از
ن
توهی کرده ،داده باشد. نیست حکم به قتل کش که به او
سوره یونس(ع)
ِ «.......قَ َ ِ
ال الْ َكاف ُرو َن إِ َّن َه َذا لَ َساحٌر ُمبِ ٌ
ي » یونس ﴿﴾2
(نن اکرم (ص) ) ساحر آشکاری است".
"کافران گفتند :این مرد ر
وك فَ ُق ْل ِِل َع َملِي َولَ ُك ْم َع َملُ ُك ْم أَنْتُ ْم بَِريئُو َن ِِمَّا أ َْع َم ُل َوأ َََن بَِريءٌ ِِمَّا تَ ْع َملُو َن »
« َوإِ ْن َك َّذبُ َ
یونس ﴿﴾41
"و اگر تو را دروغگو دانستند پس بگو :عمل من برای من است و عمل شما برای شماست شما از آنچه
ببار هستید و من از آنچه شما عمل یم کنید ن
ببار هستم". من عمل یم کنم ن
ن
توهی ،دستور قتل آنها را صادر کن، نکته :نیمفرماید ،حال که تو را دروغگو دانستند ،به خاطر این
بلکه یمفرماید :به آنها بگو عمل من برای من است و نتیجه آن را من خواهم برد و عمل شما و سود و
نب برای شماست. زیان آن ن
ض َي بَْينَ ُه ْم ِِبلْ ِق ْس ِط َوُه ْم ََل يُظْلَ ُمو َن ﴿َ ﴾47ويَ ُقولُو َنول فَِإ َذا جاء رسوَُلم قُ ِ
َ َ َ ُ ُْ « َولِ ُك ِل أ َُّم ٍة َر ُس ٌ
ضًّرا َوََل نَ ْف ًعا إََِّل َما َشاءَ َُّ
اَّلل مَّت ه َذا الْو ْع ُد إِ ْن ُكْنتُم ص ِادقِي ﴿ ﴾48قُل ََل أَملِ ُ ِ ِ
ك لنَ ْفسي َ ْ ْ ْ َ َ ََ َ َ
اع ًة َوََل يَ ْستَ ْق ِد ُمو َن » یونس ﴿﴾49 ِ ِ ٍ ِ
ل ُك ِل أ َُّمة أَ َج ٌل إ َذا َجاءَ أ َ
َجلُ ُه ْم فَ ََل يَ ْستَأْخ ُرو َن َس َ
"و بر هر ر
امن رسویل یمباشد ،هنگایم که رسول آنها آمد ،ن
بی آنها به عدالت داوری یم شود و مورد ظلم
بی مردم داوری خواهد قرار نیمگبند( .مخالفان رنن به تمسخر) یم گویند این وعده (که به عدالت ن
گوی؟ (خداوند به رنن یمفرماید) بگو :من برای خویش ن
شد) در چه زمای خواهد بود ،اگر راست یم ی
امن رسآمدی است هنگایم که آن رسآمد فرا زیای نیستم مگر آنچه خدا بخواهد ،برای هر رمالک سود و ن
ر
ساعن تقدیم روی نخواهد داد". ر
ساعن تاخب و رسد
ً
خب داشتم و یمدانستم که مثل مجازات یا پاداش برای شما گ اتفاق خواهد افتاد، نکته :اگر از غیب ر
ً
پس عقل باید طوری رفتار یم کردم که دیگر نضری متوجه من نشود و همه جا به سود برسم و حال
نب گایه دچار گرفتاری و شکست یمشوم ،پس معلوم است غیب نیمدانم. اینکه این طور نیست و من ن
37
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
نکته دیگر :آن ها به تمسخر یم گفتند :اگر راست یم گوی این وعده در چه ن
زمای خواهد بود؟ ن
یعن ی
ر
هم رنن را مسخره یمکردند و هم او را دروغگو یم دانستند؛ اما رنن در مقابل ،فقط به یک جواب منطق
بسنده یمکند.
َّاس قَ ْد َجاءَتْ ُك ْم َم ْو ِعظَةٌ ِم ْن َربِ ُك ْم َو ِش َفاءٌ لِ َما ِِف الص ُدوِر َوُه ًدى َوَر ْْحَةٌ « ََي أَي َها الن ُ
ن » یونس ك فَ ْليَ ْفَر ُحوا ُه َو َخ ْريٌ ِِمَّا ََْي َمعُو َ ِ ض ِل َِّ
اَّلل َوبَِر ْْحَتِ ِه فَبِ َذل َ ي ﴿ ﴾57قُ ْل بَِف ْ ِ ِِ
ل ْل ُم ْؤمن َ
﴿﴾58
ن
درمای برای آنچه در سینه هاست یم باشد و " ای مردم ،اندرزی از جانب پروردگارتان آمده است و
ر
رحمن برای مومنان است .بگو :به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند که این از تمام هدایت و
ر
آنچه گردآوری کردهاند بهب است".
مراحل چهارگانه تربیت و تکامل انسان در سایه قرآن
-1مرحلهی« موعظه و اندرز»
ر
اخالق» -2مرحلهی «پاکسازی روح انسان از انواع رذائل
3مرحلهی «هدایت»
4مرحلهی «رسیدن به لیاقت آن که مشمول رحمت و نعمت پروردگار شود».
طبق آیه فوق ،قرآن دربرگبنده همه مراحل چهارگانه فوق یمباشد .و از آنجا که قرآن کالم خداوند
نب همه مراحل فوق را در بر یمگبد و محالاست که از زبان رنن به مردم ابالغ شده است ،پس کالم رنن ن
ن ً
مثل با یک توه ن
توهی ی ،به جای اینکه است رنن بخواهد رایه خالف مراحل چهار گانه فوق یط کند،
ر
اخالق پاکسازی نموده و او را هدایت نماید تا مشمول رحمت کننده را موعظه کرده ،او را از این پلیدی
خدا گردد ،ناگهان در همان ابتدای کار حکم قتل او صادر کند.
ن
مخالفی روش نوح در مورد آزار و اذیت های
نوح(ع) به ساخت ر
کشن نجات رویآورد ،نه اینکه خود را مشغول و درگب با این آزارها کند و با شنیدن
نب اگر یمخواهیم با ن نارسای متناسب روی آورد .پس ما ن رن
نارسا ها برخورد کنیم نارسا،او هم به گفی ن ی
یک ن
کشن نجات باشیم( .یونس 71تا )73 ر کشی ن
نارساگو ،باید به فکر ساخت توهی و ر ن
ن به جای
سوره هود(ع)
اب إِ ََل أ َُّم ٍة ي ﴿َ ﴾7ولَئِ ْن أ َّ ِ «........لَي ُقولَ َّن الَّ ِ
َخ ْرََن َعْن ُه ُم الْ َع َذ َ ين َك َف ُروا إِ ْن َه َذا إََِّل س ْحٌر ُمبِ ٌ
َ ذ َ
اق ِبِِ ْم َما َكانُوا بِِه يَ ْستَ ْه ِزئُو َن » ص ُروفًا َعْن ُه ْم َو َح َ
س َم ْ ي
َْل م ود ٍة لَيَ ُقولُ َّن َما َُْيبِسهُ أَََل يَوَم ََيْتِي ِ
ه َم ْع ُد َ
َ ْ ْ ُ
هود ﴿﴾8
کسای که کافر شدند یمگویند :این امر فقط سحری آشکار است و اگر از آنها عذاب را تا مدت ن "
چب جلو عذاب را گرفته است؟ آگاه باشید روزی محدودی به عقب اندازیم ،به تمسخر یم گویند :چه ن
عذای را که مسخره یم کردند آنها را فرا یمگبد".
که عذاب به سوی آنها آید ،از آنها بازگردانده نیمشود و ر
عذای
پیامب زده شده و هم او و تعالیمش را مسخره کردهاند اما اگر ر
در دو آیه فوق هم تهمت سحر به ر
وجود دارد از ناحیه خداوند و در نتیجه عمل آنها اتفاق یمافتد.
«أ َْم يَ ُقولُو َن افَََْتاهُ قُ ْل إِ ِن افَََْتيْتُهُ فَ َعلَ َّي إِ ْجَر ِامي َوأ َََن بَِريءٌ ِِمَّا ُُْت ِرُمو َن » هود ﴿﴾35
پیامب بگو :اگر به دروغ این مطالب را به "یا یمگویند :محمد این مطالب را به خدا ر
افبا زده است ،ای
ر
ببار هستم". ن
گناهای که مرتکب یمشوید ن خدا نسبت داده ام گناه آن بر من است و البته من از
منطق و ر
محبمانه اکتفا ر پیامب زدند اما در مقابل به یک جواب نکته :دشمنان تهمت ر
افبا به خدا ،به
ر
شد.
اینجا نوح فقط وعده مقابله به مثل به مسخره کنندگان داده است ،یعنی زمانییمرسد که شما به خاطر
بی یم روید و ما بر نفهیم شما خواهیم خندید.نفهیم خود از ن
آَتِّن ِمْنه ر ْْح ًة فَمن ي ْنصرِّن ِمن َِّ ال َي قَوِم أَرأَي تُم إِ ْن ُكْنت علَى ب يِنَ ٍة ِ
اَّلل إِ ْن َع َ
صْيتُهُ ُ َ ُ َ ْ َ َ َ ُ َ و ِ
ّب
َ َر ن
ْ م ُ َ َ «قَ َ َ ْ َ ْ ْ
يدونَِِن َغ ْ َري َُتْ ِس ٍري » هود ﴿﴾63 فَ َما تَ ِز ُ
حضت صالح(ع) فرمود :ای قوم من ،آیا نظر کردید (آیا اندیشیدید و تامل کردید) اگر من از جانب " ن
ن
نافرمای ر
رحمن به من داده باشد ،اگر پروردگارم بینه و دلیل آشکاری داشته باشم و خدا از جانب خود
او را نمایم چه کش مرا در برابر خدا یاری یمکند؟ پس شما به غب از خسارت زدن و زیان رساندن به من
ن
چبی نیم افزایید".
سوره یوسف(ع)
ر
مهربانبين مهربانان است". ر
رسزنش نيست خدا شما را یم آمرزد و او "[يوسف] گفت امروز بر شما
نکته :آیه فوق به روشن ترین وجیه به ما یم آموزد که اهل بخشش و گذشت باشیم و از کینه توزی و
انتقام دوری کنیم.
برادران یوسف با عمل خویش موجب شدند که آن همه آزار و اذیت جسیم و ن
زبای مانند افتادن در چاه
و زندان ،تهمت زنا و دزدی و.....نسبت به یوسف روا داشته شود اما یوسف به ر ر
احن آنها را یم بخشد
و از غفران و رحمت الیه نسبت به آنها سخن یم گوید.
سوره رعد
ِ
ك الْبَ ََلغُ َو َعلَْينَا ض الَّذي نَعِ ُد ُه ْم أ َْو نَتَ َوفَّيَن َ
َّك فَِإََّّنَا َعلَْي َ « َوإِ ْن َما نُِريَن َ
َّك بَ ْع َ
اب»رعد﴿﴾40 ِْ
اْل َس ُ
" و اگر پاره ای از مجازاتها را که به آنها وعده یمدهیم به تو نشان دهیم ،یا تو را بمبانیم ،پس فقط و
فقط بر تو ابالغ پیام است و حساب تنها و تنها با ماست".
توضیح :ای رنن ،وظیفه تو تنها رساندن پیام الیه است و حساب ریس و پاداش تسلیم شوندگان به
اوامر الیه و مجازات منکران و استهزا کنندگان اوامر الیه ،تنها با خداوند است.
42
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
يدا بَْي ِِن َوبَْينَ ُك ْم َوَم ْن ِعْن َدهُ ِع ْل ُم ول الَّ ِذين َك َفروا لَست مرس ًَل قُل َك َفى ِِب َِّ
َّلل َش ِه ً « َويَ ُق ُ
َ ُ ْ َ ُْ َ ْ
اب» رعد ﴿﴾43 الْ ِكتَ ِ
یسن؛ بگو :ک ناق است که خداوند و کش که نزد او ن
کسای که کافر شدند یمگویند :تو فرستاده (خدا) ن ر "
علم کتاب است ،میان من و شما شهید باشد".
پیامبش دستور یمدهد که به آنها
ر توضیح :کفار تهمت دروغ و فریب کاری به رنن زدند ،خداوند به
بگوید :اینکه خداوند و انسان های دانشمند یم فهمند و شهادت بر رسالت من یمدهند برای من ن
کاق
است.
حقیق آنها تنها دفاع در مقابل تجاوز و زورگوی های دشمنان بوده و تا جای که این آزارها ن
زبای بوده ر
ی ی
شکیبای پیشه یمکردند.
ی انبیا
سوره حجر
الص ْف َح
اص َف ِح َّ
فَ ْ اع َة ََلتِيَةٌ ض َوَما بَْينَ ُه َما إََِّل ِِب ْْلَِق َوإِ َّن َّ
الس َ
«وما خلَ ْقنَا َّ ِ
الس َم َاوات َو ْاْل َْر َ ََ َ
يل »حجر ﴿﴾85 ِْ
اْلَم َ
ً زمی و آنچه ن
"ما آسمانها و ن
بی آنهاست را جز به حق نیافریدیم و ساعت موعود قطعا فرا یمرسد پس
به طرز شایستهای از آنها ضف نظر کن و آنها را ببخش".
چب در این جهان بر اساس حق آفریده شده و از آفرینش آن هدف و وقن گفته یمشود ،همه ن ر 23
نب ن
دروی نفس اماره ن وی انس و جن و شیطان شیاطی بب ن
ن حکمن اراده شده است ،پس از خلقتر
ی
هدق در کار بوده است .و اگر آنها نبودند مسب رشد انسان ها ناقص بود و انسان ها ن
زمی تمرین برای ن
ً
خودسازی نداشتند .مثل اگر انسان های بد زبان نباشند شخص نیم تواند تمرین عفو و صفح و
غفران کند ،بنابراین با وجود انسان های بد زبان ن
زمی برای تمرین عفو و صفح و غفران آماده یمشود
و با این تمرینات است که انسان اوج گرفته و صفت الیه غفران و رحمت را در وجود خویش هر چه
خدای یم یابد. ر
بیشب به وجود یم آورد و رنگ
ی
24تفاوت «عفو»«،صفح»«،غفران» و«رحمت»
عفو= گذشت و ترک انتقام از خطای خطاکار ؛شخص بخشنده اگرچه بخشیده اما این بخشش را در
ذهن خود دارد و ممکن است گایه یاداوری هم بکند و بگوید :یادت هست فالن کار خطا را کردی و ما
بخشیدیم.
45
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ی
تنیک و نار ر
احن برداشته شود ،با حمد و ستایش پروردگارت، شده و ناراحت یم شوی ،پس برای اینکه این
مبه بدار و از سجده کنندگان برای خداوند باش( )98و تا ن
زمای که ن
یقی به تو خداوند را از نقصان ها ن ن
ی
برسد پروردگارت را بندگ و عبادت کن.
توهی و بد ن
زبای ها ن راهکارهای قرآن در این سوره در مقابل
ر
حکمن دارد پس سیع کنید خود را در مسب آن هدف ( )1نظام عالم بر اساس حق خلق شده و هدف و
و حکمت قرار دهید.
( )2نه تنها خطای بد زبانان را ببخشید بلکه سیع کنید فکر آن خطا را از صفحه وجودتان پاک کنید و
ً
اصل به آن خطا فکر نکنید.
ر
درسن انجام دهید. ( )3به فکر کار خودتان باشید و سیع کنید کارتان را به
ی
( )4از عبادت و بندگ خداوند در جهت رسیدن به هدف سود رببید.
سوره نحل
توضیح :هنگایم که رسول خدا(ص) پیام الیه را به مردم یم رساند و آنها را از پیامد و نتیجه اعمال و
مشکان به تمسخر یم گفتند :پس چرا نتیجه اندیشه ها و برخ از راندیشه هایشان آگاه یم ساخت ،ن
گرفی و فراموش کردن خطای خطا کار؛ شخص بخشنده ضمن اینکه یم بخشد ،سیع صفح= نادیده ر ن
یم کند خطای خایط را به فر ر
امویس بسپارد و هرگز تحت هیچ ررساییط آنرا یاد آوری نکند.
بی بردن آثار گناه و خطای شخص گناه کار؛ بخشنده ضمن اینکه یم بخشد و غفران= پوشاندن و از ن
سیع یم کند فراموش کند و هرگز بیاد خطا کار نیاورد،تالش یم کند روی آن خطا را بپوشاند بگونه ای
ن
کنند،یعن ضمن بخشش خطا کار که دیگران متوجه آن خطا نشوند یا اگر فهمیدند به زودی فراموش
و فراموش کردن خطای او ،تالش یم کنیم به خطا کارکمک هم بکنیم که تا حد امکان آبرویش نزد دیگران
ر
کمب برود و بتواند آثار سوء خطای خویش را هر چه زودتر ترمیم کند .
چب در فقر مطلقرحمت= دلسوزی و مساعدت به محتاج یم باشد و بدلیل اینکه غب از خدا ،همه ن
بش یم برد ،پس همه جهان هر لحظه تمام وجود خویش را از ناحیه ی رحمت الیه دریافت یم کند
بگونه ای که اگر لحظه ای خدا به این جهان وجود ندهد این جهان به دیار عدم یم رود .
46
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
گوی خییل زود نتیجه را به ما نشان بده هماعمال خودمان را نیم بینیم؟ ای مدیع نبوت! اگر راست یم ی
ن
چنی یمگفتند :ما بتها را داریم و آنها ما را در برابر نتیجه اندیشه ها و اعمال محافظت یم کنند.
ً
حتما فرا یمرسد پس عجله نکنید و خداوند ن ن
مبه و بر تر از آن قرآن در جواب یم فرماید :فرمان خداوند
کی نسبت به رنن(ص) مش ناست که بخواهد ررسییک داشته باشد .بنابراین آیه فوق به استهزا و تهمت ر
منطق اکتفا شده است.ر پاسخ یم دهد و به یک پاسخ
ي » نحل ﴿﴾9 السبِ ِيل وِمْنها جائِر ولَو َشاء ََل َدا ُكم أ ْ ِ «وعلَى َِّ
ََجَع َ ص ُد َّ َ َ َ ٌ َ ْ َ َ ْ اَّلل قَ ْ ََ
" و بر خداوند است که راه مستقیم را نشان دهد و ن
برخ از راه ها منحرف یمباشند و اگر خداوند
یمخواست همه شما را هدایت یمکرد".
توضیح :تنها کش که به دلیل رارسافش یمتواند راه مستقیم را به انسان نشان دهد خداوند است و او
این کار را کرده و راه مستقیم را به انسان ها نشان یم دهد اما کش را به زور به راه مستقیم نیمبرد ،اگر
یم خواست به زور کش را به رایه رببد خودش بلد بود و یمتوانست ،زیرا آنچه موجب شده کش به
راه انحراف رود اختیاری است که خداوند به انسان ها داده است ،یم توانست این اختیار را ندهد در
این صورت همه به مسبی که او مقرر فرموده یم رفتند.
اق ِبِِم ما َكانُوا بِِه يسته ِزئُو َن ﴿ ﴾34وقَ َال الَّ ِ ِ
ين أَ ْشَرُكوا لَْوَ ذ َ َ َْْ ات َما َعملُوا َو َح َ ْ َ َص َاِبُْم َسيِئَ ُ
«فَأ َ
ٍ ِ ٍ
ك آِب ُؤ ََن َوََل َحَّرْمنَا ِم ْن ُدونِِه ِم ْن َش ْيء َك َذل َ ِ ِِ ِ
اَّللُ َما َعبَ ْد ََن م ْن ُدونه م ْن َش ْيء ََْن ُن َوََل َ َشاءَ َّ
ي ﴿َ ﴾35ولََق ْد بَ َعثْنَا ِِف ُك ِل أ َُّم ٍة فَعل الَّ ِذ ِ ِ
ين م ْن قَ ْبل ِه ْم فَ َه ْل َعلَى الر ُس ِل إََِّل الْبَ ََلغُ الْ ُمبِ ُ
ََ َ
اَّلل و ِ ِ
وت ».......نحل ﴿﴾36 اجتَنبُوا الطَّاغُ َ
َر ُس ًوَل أَن ْاعبُ ُدوا ََّ َ ْ
"پس بدیهای آن چه عمل یم کردند به آنها رسید و آنچه را به تمسخر یم گرفتند آنها را احاطه نمود
چبی غب او پرستش نیم کردیم و ن
چبی را بدون مشکان گفتند :اگر خداوند یمخواست ما و پدرانمان ن و ر
پیامبان کسای که قبل از ایشان بودند عمل یمکردند پس آیا ن ن
چنی اذن او حرام نیم کردیم ،25این
ر
امن رسویل برانگیختیم که خدا را یببستید و از طاغوتوظیفهای جز ابالغ آشکار پیام دارند ،ما در هر ر
دوری کنید".
کی نسبت به پیامدهای اندیشهمش نتوضیح :در تفسب آیه یک گذشت که آن آیه در پاسخ استهزاهای ر
و عمل انسان و تهمت دروغگوی به رنن آمده و در آنجا به ر
مش ن
کی فرمود :عجله نکنید ،فرمان الیه ی
خدای بزنیم،
ی 25اینکه اندیشه های نادرست انتخاب نموده و اعمال زشت انجام دهیم اما آن را رنگ
ً
قبل در صفحه 28تا 30ذیل آیه 148انعام مورد بحث قرار گرفت.
47
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ً
نتایج بد اعمال آنها به ایشان رسید و آنچه را به باد تمسخر
ی :فرماید یم 34 آیه در آید؛ یم حتما
یم گرفتند ،منظور نتایج اندیشه و عمل؛ گریبان آنها را گرفت.
برخ از اموری که خداوند حرام نکرده بود را حرام یم دانستند و به مشکان غب خدا را پرستش کرده و ن ر
این کار خود رنگ خدای زده بودند و یمگفتند :مگر یمشود خداوند ن
چبی را نخواهد اما اتفاق بیفتد، ی
همی که ما غب او را عبادت یم کنیم یا اموری را بدون اذن او حرام یم دانیم پس معلوم یمشود این امورن
مورد خواست و رضایت اوست و گرنه این امور اتفاق نیمافتاد و او جلو این امور را به زور هم که شده
یم گرفت.
ً
خدای زدن توجیه
ی قرآن در پاسخ یم فرماید :اوال؛ این روش که کار خالف انجام دهیم و آن را با رنگ
کنیم ،سابقه دارد.
ً
ثانیا :همان گونه که در توضیح آیه 9گذشت ،خداوند نیم خواهد کش را به زور به راه راست رببد،
بش نشان یمدهد اما برای اینکه اختیار معنا پیدا کند اجازه یمدهد که خداوند راه راست و غلط را به ر
بش یم فرستد آنها فقط وظیفه وقن رسوالن را برای راهنمای ر حن ر انسان خودش انتخاب نماید و ر
ی
انديشه یا انجام عمیل نمایند .ر
وقن اهنمای و ابالغ پیام دارند و نیمتوانند کش را ُمبور به پذيرشر
ی
اَّلل و ِ ِ
وت»پس اجتَنبُوا الطَّاغُ َ
خداوند رنن یم فرستد و به او یم گوید :به مردم بگویید که«أَن ْاعبُ ُدوا ََّ َ ْ
معلوم می شود خداوند می خواهد مردم فقط خدا را ب یبستند اما خدا نیم خواهد این کار به زور
انجام شود.
َج ُر ْاَل ِخَرِة أَ ْك َِبُ لَ ْو ِ «والَّ ِذين هاجروا ِِف َِّ ِ ِ
اَّلل م ْن بَ ْعد َما ظُل ُموا لَنُبَ ِوئَن َُّه ْم ِِف الدنْيَا َح َسنَةً َوَْل ْ َ َ َ َُ
َكانُوا يَ ْعلَ ُمو َن » نحل ﴿﴾41
ن
کسای که در راه خدا هجرت کردند پس از این که مورد ظلم قرار گرفتند در دنیا جایگاه خو ری به آنها "و
یمدهیم و پاداش آخرت از آن هم بزر ر
گب است اگر بدانند".
ِ بَ َشٌر لِ َسا ُن الَّ ِذي يُْل ِح ُدو َن إِلَْي ِه أ َْع َج ِم ٌّي َوَه َذا لِ َسا ٌن َعَرِ ٌّ
ي ﴿ ﴾103إََِّّنَا يَ ْف ََِتي الْ َكذ َ
ب ّب ُمبِ ٌ
ك ُه ُم الْ َك ِاذبُو َن » نحل ﴿﴾105 ت َِّ
اَّلل َوأُولَئِ َ الَّ ِذين ََل ي ْؤِمنُو َن ِِبَي ِ
َ َ ُ
افبی یمبندی (و به دروغ سخنان خود را به خدا نسبت یمدیه) بلکه ر
اکب مشکان یمگویند :ای نن تو ر " ر
ر
آنها نیم دانند.
ر
حکمن و فایده ای) نازل کرده ای نن بگو :روح القدس آن را از جانب پروردگارت بحق (و برای ن
هدق و ر
ر
تا افراد با ایمان را ثابت قدم گرداند و هدایت و بشاری برای مسلمانان باشد.
مشکان یمگویند :این آیات را ر
بشی به او تعلیم یمدهد ،در حایل که زبان کش که اینها را ما یمدانیم که ر
ن
کسای دروغ یم بندند عری آشکار است ،تنها
به او نسبت یم دهند عجیم است ویل این آیات به زبان ر
که به آیات خدا ایمان ندارند و آنها همان دروغ گویان هستند".
کی دروغگو ،ر
افبا زننده به خدا و فریبکار دانسته شده است اما مش ننکته :در آیات فوق رنن از جانب ر
منطق ر
ر ً
محبمانه به آنها بسنده کرده است. قرآن ضفا به جواب های
ِ «ادع إِ ََل سبِ ِيل ربِك ِِب ْْلِ ْكم ِة والْمو ِعظَِة ْ ِ ِ
َح َس ُن إِ َّن َربَّ َ
ك ُه َو أ َْعلَ ُم اْلَ َسنَة َو َجاد َْلُْم ِِبلَِِّت ه َي أ ْ َ َ َْ ُْ َ َ َ
ين ﴿َ ﴾125وإِ ْن َعاقَ ْبتُ ْم فَ َعاقِبُوا ِبِِثْ ِل َما عُوقِْبتُ ْم بِِه ِ ِ ِ ِِ
ِِبَ ْن َ
ض َّل َع ْن َسبيله َوُه َو أ َْعلَ ُم ِبلْ ُم ْهتَد َ
ِ ولَئِن صِبُُت ََلو خري لِ
ك اصِ ِْب َوَما َ
ص ِْبَُك إََِّل ِِب ََّّلل َوََل ََْتَز ْن َعلَْي ِه ْم َوََل تَ ُ ين ﴿َ ﴾126و ْ َ ر ِ لصابِ
َّ َ ْ َ َْ ْ َُ َ ْ ٌ
ين ُه ْم َُْم ِسنُو َن » نحل ﴿﴾128 َّ ِ
ين اتَّ َق ْوا َوالذ َ
َّ ِ ضْي ٍق ِِمَّا ميَْ ُك ُرو َن ﴿ ﴾127إِ َّن َّ
اَّللَ َم َع الذ َ ِِف َ
رویس که نیکوتر است مجادله و مناظره "با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به ر
بهب یم داند چه کش از راه او گمراه شده است و او به هدایت یافتگان داناترکن .پروردگارت از هر کش ر
شکیبای
ی است .و هرگاه خواستید مجازات کنید ،تنها به مقداری که به شما تعدی شده کیفر دهید و اگر
ر
شکیبای تو فقط با استعانت از
ی شکیبای داشته باش و
ی کنید ،این کار برای شکیبایان بهب است .ر
صب و
کسای است کهن خدا یم باشد و بر آنها محزون مشو و از توطئه های آنها در تنگنا قرار مگب .خداوند با
ن
کسای که نیکوکارند". تقوا پیشه کردهاند و
توضیح :آیه 125روش تبلیغ و دعوت به سوی خدا و نحوه مواجهه و مناظره با مخالفان را توضیح
یمدهد.
ن
نخستی گام در دعوت به سوی حق استفاده از منطق صحیح و ارائه دلیل حساب شده برای بیدار
کردن عقل های خفته است.
ن
عاطق دارد که با تحریک آن ر
بیشب جنبه گام دوم استفاده از عواطف انسان هاست چرا که اندرز ،
49
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
یم توان توده های عظیم مردم را به طرف حق متوجه کرد و مقید کردن موعظه به حسنه شاید اشاره
جوی ،تحقب طرف ر
به این باشد که اندرز در صوری مؤثر است که خایل از هرگونه خشونت ،برتری ی
مقابل ،تحریک حس لجاجت و مانند آن باشد.
سومی گام در مسب تبلیغ ،مناظره با ر
رویس که نیکوتر است ،یم باشد تا بتوان از این طریق اندوخته ن
بی برد و ذهن او را برای پذیرش حق آماده نمود .مناظره ن
نب باید های نادرست در ذهن مخاطب را از ن
درسن و امانت و ر ر
اسن بر آن حاکم باشد و از هرگونه ر یعن حق و عدالت و به روش نیکوتر انجام شود؛ ن
ن
انسای در آن حفظ شود. جوی خایل باشد و تمام جنبه های ن
توهی و تحقب و برتری ی
در آیه 126یمفرماید :تا کش دست به تعدی و تجاوز به شما نزده حق مجازات ندارید اما اگر کش به
صب نموده و از او درگذرید اما اگر خواستید مجازات ر
حقوق شما تجاوز نمود در این صورت بهب است که ر
رس یای گفته ،به او ن
نارس یای بگویید. ً
مثل نا ن کنید در حدی که او تعدی نموده مجازات کنید
بهب است پس ای نن کار ر
بهب را انجام بده و با استعانت از در آیه 127یم فرماید :حال که شکیبای ر
ر ی
شکیبای در پیش گب .انسان های بزرگ مثل رنن (ص) همه انسان ها را دوست دارند و از اینکه ی خداوند
ر
خوشبخن حن دشمن آنها به رایه رود که سقوط یم کند ناراحت یم شوند آنها خواهان سعادت و ر
کسای با بد ن
زبای و بد عمیل و بد ن وقن رنن(ص) یمدیدهمی دلیل رن حن دشمنان خود هستند؛ به همه ،ر
غمگی یمشدند ،خداوند برای دلدارین اندیش مسب انحراف و سقوط را یط یمکنند بسیار ناراحت و ر
ن
همچنی از توطئه های آنها در تنگنا قرار مگب .شاید این جمله رنن (ص) یمفرماید :بر آنها محزون مشو،
آخر به این معنا باشد که خییل فکر و ذهنت را درگب اینکه آنها چه گفتند یا چه کردند مکن ،در غب این
صورت ،با توجه به عشق و عالقهای که به آنها داری ،از اینکه آنها در مسب سقوط قرار گرفته اند در
کن .در آیه 128 تنگنا قرار یمگبی و ناراحت یمشوی ،سیع کن ذهن خود را مشغول کار و وظیفه خود ن
کسای است که خود را از بدیها حفظ ن یمفرماید :اگر یمخوایه خداوند با تو باشد ،بدان که خداوند با
اگوی حفظ نموده و به نارس یای گفتند اما شما خود را از ن
نارس ی نموده و نیکوکاری در پیش گرفتند .دشمنان ن
حضت عیل(ع) در جنگ حبمانه و با دعای خب برای آنها ،با آنها سخن بگو همان گونه که ن جای آن م ر
26. ن
صفی به یاران امر فرمود
جمع بندی سوره نحل
توهی به رنن(ص) ررسوع شده( )1و سپسن محبمانه به تمسخر و منطق و ر ر این سوره با یک جواب
ن
یمفرماید :راه راست را فقط خداوند به دلیل رارساق که دارد یم تواند به انسان ها نشان دهد اما او
نیم خواهد به زور انسانها را به راه راست رببد(.)9
توهی کنندگان ن
نب از ن در ادامه یم فرماید :نتیجه عمل انسان ،گریبان او را یمگبد و مسخره کنندگان و
ن
مستثن نیستند)34(. این قاعده
برخ از حالل ها را حرام اعالم نمودند و به این اندیشه و عمل کی غب خدا را پرستش نمودند و ن مش نر
خدای زدند و گفتند :این کارها و اندیشههای ما مورد خواست و رضایت خداوند است و گرنه ی خود رنگ
ر ً
منطق به آنها اکتفا نمود و به رنن فرمود: خداوند جلوی آن را یم گرفت اما قرآن ضفا به جواب های
انبیا فقط وظیفه دارند پیام الیه را به مردم برسانند پس به وظیفه اصیل خود که ابالغ پیام است به
بهبین روش آن است پرداز ( )35و در انتها ،خداوند نحوه رویاروی با مخالفان را ارائه نموده و فرمود :ر
ی
ر
که با حکمت و اندرز نیکو و جدال احسن با آنها سخن بگویید( )125در مقابل آزار های آنها بهبین کار
ر
حداکب یم توانید مقابله به مثل کنید( )126پس ای ن رن شکیبای است اما اگر یم خواهید مجازات کنید
ی
شکیبای باشد برگزین( )127خداوند با خود نگهداران و ر
برای مواجهه با آزار دهندگان بهبین کار را که
ی
نیکوکاران است()128
سوره اساء
ِج لَهُ يَ ْوَم الْ ِقيَ َام ِة كِتَ ًاِب يَ ْل َقاهُ َمْن ُش ًورا » ارساء ﴿﴾13 َن
ْ ُ و ان أَلْزمنَاه طَائِره ِِف عنُِق ِ
« َوُك َّل إنْ َس َ ْ ُ َ ُ ُ َ ُ
ر ه ِ ٍ
کتای برای او ببون یم اوریم که آن را در برابر ن
"و هر انسای طائرش را بر گردنش انداختیم و روز قیامت ر
خود گشوده یم بیند".
ذهن انسان مانند پرنده ای است که دائم چرخ یم زند و بر آنچه یم بیند یا یمشنود و ... ...تحلییل بار
یم کند و این تحلیل ها هستند که ساختار و شاکله وجودی انسان را یم سازند و این ساختار منشاء
اندیشه ها و اعمال و باورها یم گردد.
"بگوهرکس طبق شاکله و ساختار خود عمل «قُ ْل ُكلٌّ يَ ْع َم ُل َعلَى َشاكِلَتِ ِه » ارسا ﴿﴾84
یم کند ".از کوزه همان برون تراود که در اوست.
نب ساختار انسان را استحکام یم بخشند درست مانند ورزش که اگرچه اندیشه ها و اعمال و باورها ن
نب به ساختار انسان استحکام یم بخشد پس تحلیل های پرنده انسان ورزش را انجام یم دهد ورزش ن
ن
ذهن ما هستند که ساختار و اندیشه ها و اعمال و باورهای ما را به وجود یم آورند پس باید مراقب
خوی پرواز کند و تحلیل های مثبت و خوب از امور ارائه دهد.
پروازهای این پرنده باشیم که به سوی ر
اَن فَ ََل
ُس ْلطَ ً وما فَ َق ْد َج َع ْلنَا لَِولِيِ ِه ِ «وََل تَ ْقتُلُوا النَّ ْفس الَِِّت حَّرَم َّ ِ
اَّللُ إََّل ِِب ْْلَِق َوَم ْن قُت َل َمظْلُ ً َ َ َ
ص ًورا» ارساء ﴿﴾33 ف ِِف الْ َقْت ِل إِنَّهُ َكا َن َمْن ُ
يُ ْس ِر ْ
کشی او را حرام دانسته) نکشید ،مگر اینکه این ر ن
کشی به حق "نفش را که خداوند ر
محبم شمرده (یا ر ن
باشد و کش که مظلوم کشته شود ما برای ویل دم او تسلط قرار دادیم ،پس در قتل ارساف نکنید که
مظلوم یاری یم شود".
51
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ن
انسای دیگر را ری دلیل بکشد و بدی قتل آنچنان زیاد است که خداوند حرام نموده که انسان بخواهد
بشیت کشته شده است(مائده )32 قرآن یم فرماید اگر یک نفر بیگناه کشته شود گوی همه ر
ی
ً ر
صوری یم توان کش را کشت که از روی دلیل محکیم باشد ،دلییل که این اجازه را به ما بدهد مثل در
ن
کشی و قتل را ر شی نباید ارساف و زیاده روی شود ن
یعن تا یمشود ر
عی حال در ک نبه دلیل قصاص ،در ن
در جامعه باید کم کنیم .کش ری گنایه را یم کشد و باید قصاص شود ،اگر یمشود رضایت اولیاء دم
گرفته شده و قصاص انجام نشود ،اگر رضایت ندادند فقط قاتل کشته شود و به اطرافیان او کاری
نداشته باشیم و بدانیم اگر ری گنایه را مظلوم کشتیم نظام عالم آن مظلوم را یاری یم کند و گریبان
ظالم را یم گبد.
«إِ ْذ ي ُق ُ ِ
ال
ك ْاْل َْمثَ َ
ضَربُوا لَ َ ول الظَّال ُمو َن إِ ْن تَتَّبِعُو َن إََِّل َر ُج ًَل َم ْس ُح ًورا ﴿ ﴾47انْظُْر َكْي َ
ف َ َ
ضلوا فَ ََل يَ ْستَ ِطيعُو َن َسبِ ًيَل » ارسا ء ﴿﴾48 فَ َ
انسای که افسون شده ،پبوی نیم کنید .ن
ببی ن ن
مومنی) یم گویند :شما جز از "هنگایم که ستمگران (به
چگونه برای تو مثلها زدند ،در نتیجه گمراه شدند و نیم توانند راه حق را پیدا کنند".
بهبین راهنما خداوند است چون او بر همه جهان احاطه و علم دارد و رنن فرستاده اوست اگر کش ر
اهنمای رنن محروم شده و در نتیجه گمراه خواهد شد.
ی رنن را افسون شده بداند پس از ر
َح َس ُن إِ َّن الشَّْيطَا َن يَْنَزغُ بَْينَ ُه ْم إِ َّن الشَّْيطَا َن َكا َن لِ ِْْلنْ َسا ِن ِ ِِ ِ
« َوقُ ْل لعبَادي يَ ُقولُوا الَِِّت ه َي أ ْ
َع ُد ًّوا ُمبِينًا » ارساء ﴿﴾53
سخن که ر
بهبین است بگویند؛ چرا که شیطان (به واسطه سخنان بد و نسنجیده) ن "و به بندگانم بگو:
میان آنها فتنه و فساد یم کند؛ شیطان دشمن آشکاری برای انسان بوده است".
بهبین باشد ،ر
بهبین از نظر محتوا ،از نظر شیوه سخن بگویم که ر
ن باید مراقب سخن گفتنمان باشیم
ن ر
بیان ،از جهت همراه بودن با فضایل اخالق و روش های انسای و. ...
ال لَهُ فِْر َع ْو ُن إِِّنيل إِ ْذ َجاءَ ُه ْم فَ َق َ ِ ِ ٍ «ولََق ْد آتَينَا موسى تِسع ٍ
آَيت بَيِنَات فَ ْ
اسأ َْل بَِِن إ ْسَرائ َ ْ ُ َ َْ َ َ
السماو ِ
ات ب ر َلَّت ما أَنْ َزَل َه ُؤََل ِء إِ م ال لََق ْد علِ
وسى َم ْس ُح ًورا ﴿ ﴾101قَ َ
ََ َّ َ َْ َ َ ك ََي ُم َ َْلَظُن َ
ك ََي فِْر َع ْو ُن َمثْبُ ًورا »ارساء ﴿﴾102 صائَِر َوإِِّن َْلَظُن َ َو ْاْل َْر ِ
ض بَ َ
52
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ُ
"ما به مویس نه نشانه روشن دادیم پس از نبن ارسائیل سؤال کن آن زمان که مویس به رساغ آنها آمد،
فرعون به او گفت :ای مویس گمان یم کنم تو سحر و افسون شده ای؛ مویس گفت :تو یم ن
دای این آیات
روشن دلها نفرستاده و من گمان یمکنم تو هالک شده ای".ن را جز پروردگار آسمانها و ن
زمی برای
ر
منطق به او داد و از واقعی رن پرده فرعون تهمت مسحور بودن به مویس زد اما مویس یک جواب
خب از واقعی رن است که این برداشت ،اینکه مویس یم فرماید ":من گمان یم کنم تو نابود شدهای" ر
واقعیت هنوز برای فرعون آشکار نشده بود اما مویس(ع) به خاطر عمق دیدی که داشت آن واقعیت
را یمدید ،گایه گردوغبار های فساد و جهل و غرور و خو ن
دبین و ...اجازه دیدن واقعیت را به انسان
خب
نیمدهند اما کش که اجازه نداده این گرد و غبارها جلو دید او را بگبند ،واقعیت را یم بیند و از آن ر
یم دهد .مویس یم بیند که این اندیشه و عمل فرعون را نابود کرده است.
سوره کهف
َس ًفا » کهف ﴿﴾6 ك علَى آ ََث ِرِهم إِ ْن ََل ي ْؤِمنُوا ِِب َذا ْ ِ ِ «فَلَعلَّ َ ِ
اْلَديث أ َ َ ْ ُْ ك َِبخ ٌع نَ ْف َس َ َ َ
ر
ناشایسن که اندیشه و عمل آنها "نزدیک است که اگر به این حدیث (قرآن )ایمان نیاورند به خاطر آثار
دارد از اندوه شدید ،ای رنن خود را هالک ن
کن".
اْلَق ِم ْن َربِ ُك ْم فَ َم ْن َشاءَ فَ ْليُ ْؤِم ْن َوَم ْن َشاءَ فَ ْليَ ْك ُف ْر ».......کهف ﴿﴾29
« َوقُ ِل ْ
53
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ضوا بِِه ْ «وما نُرِسل الْمرسلِي إََِّل مب ِش ِرين ومْن ِذ ِرين وَُي ِاد ُل الَّ ِذين َك َفروا ِِبلْب ِ ِ ِ
اْلَ َّق اط ِل ليُ ْدح َُ ُ َ َ َ ْ ُ ُ ْ َ َ َُ َ َ ُ َ َ َ
آَيِِت َوَما أُنْ ِذ ُروا ُه ُزًوا » کهف ﴿﴾56 َّ
َواُتَ ُذوا َ
کسای که کافر شدند به وسیله سخنان بیهوده و ن یامبآن را فقط برای بشارت و انذار یمفرستیم،
"ماپ ر
باطل مجادله یم کنند تا به کمک باطل حق را ساقط کنند و آیات مرا و آنچه را به آن بیم داده شدند به
استهزاء گرفتند".
"این جهنم جزای آنهاست به خاطر اینکه کافر شده و آیات من و رسوالن مرا به استهزاء گرفتند".
54
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
اما این رنن حق ندارد کش را به زور هدایت کند ،او پیام الیه را برای مردم یم آورد هر کس خواست
مبش و منذر است( )56کفار بوسیله سخنان ایمان یمآورد و هر کس خواست ایمان نیمآورد( )29او تنها ر
بیهوده با حق به مجادله بر یم ن
خبند و پیام الیه را به مسخره یم گبند تا آن را از اعتبار ساقط کنند()56
پس مجادله با سخنان بیهوده و مسخره کردن اندیشه دیگران روش کفار است و مومن نباید از این
ً
روشها استفاده کند .خداوند اصالتا بخشنده و دارای رحمت است و اگر مجاز رای وضع نموده ،این
مجازات پیامد اندیشه و عمل بد انسان است و این مجازات به خاطر رحمت او وضع شده تا انسان ها
توهی کننده به مقدسات جهنم است که از طرف خدا ن به راه بد نروند( )58مجازات مسخره کننده و
قرار داده شده و این جهنم نتیجه عمل بد خود انسان بوده و از دل رحمت الیه رسچشمه گرفته
است()106
سوره مریم
با توجه به الگو بودن همه انبیاء به ویژه ابراهیم (ع) [ممتحنه 4و ، ]6در آیه فوق روش برخورد یک
حن در برابر تهدید به سنگسار ،آن هم از طرفانسان دین مدار را با دیگران نشان یم دهد و یم فرماید :ر
ر
سالمن و مشک ،شما عنان اختیار را از دست ندهید ونه تنها به آنها ن
نارسا نگویید که برای آنها افراد ر
نب برای آنها طلب غفران و بخشش نمایید. نب بخواهید و آنها را بخشیده و از خداوند نامنیت ن
سوره طه
«ا ْذ َهبَا إِ ََل فِْر َع ْو َن إِنَّهُ طَغَى ﴿ ﴾43فَ ُق َوَل لَهُ قَ ْوًَل لَيِنًا 27لَ َعلَّهُ يَتَ َذ َّك ُر أ َْو ََيْ َشى » طه ﴿﴾44
"ای مویس و هارون به سوی فرعون روید که او طغیان و رس ر
کش نموده پس با او نرم سخن گویید شاید
ّ
متذکر شود یا (از خدا) رببسد".
يد ِان أَ ْن َُيْ ِر َجا ُك ْم ِم ْن أ َْر ِض ُك ْم بِ ِس ْح ِرِِهَا َويَ ْذ َهبَا بِطَ ِري َقتِ ُك ُم الْ ُمثْلَى » «قَالُوا إِ ْن ه َذ ِان لَس ِ
احَر ِان يُِر َ َ َ
طه ﴿﴾63
"ساحران گفتند :این دو (مویس و هارون) ساحر نای هستند که یمخواهند شما را به وسیله سحرشان از
رسزمینتان ببون کنند و راه و رسم نمونه شما را از ن
بی رببند".
ً ً
نرم باید گفت :قوال لینا 27موسیا در پیش فرعون زمن
دفب چهارم ،بیت )3815(مثنوی ،ر
56
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ِ
ضى » طه ﴿﴾130
ك تَ ْر َ اصِ ِْب َعلَى َما يَ ُقولُو َن َو َسبِ ْح ِِبَ ْمد َربِ َ
ك ......لَ َعلَّ َ «فَ ْ
شکیبای نما و با استعانت از حمد و ستایش پروردگارت تسبیح گوی ......تا
ی "پس بر آنچه یمگویند
خشنود شوی".
جمع بندی سوره طه
رهبان الیه
روش مواجهه طاغوت ها با ر
( )1فکر یمکنند فقط راه خودشان درست است و همه باید باالجبار به راه آنها روند و تغیب مسب باید
با اجازه آنها صورت پذیرد)71(.
ن
مخالفی را از میدان بدر کنند)71(. ( )2با انگ و تهمت سیع یمکنند
ن
مخالفی را تهدید به قتل و قطع عضو یم کنند)71(. ()3
رهبان الیه با طاغوت ها
روش مواجهه ر
()1ارشاد ن
زبای نرم ()44
رن
ساخی نوح ( )2پیدا کردن راه نجات مثل هجرت ابراهیم ،مویس و محمد(ص) و ر
کشن
شکیبای در مقابل آزار ها وعدم توجه به اذیت ها و تمرکز بر راه درست خود با استعانت از ستایش
ی ()3
الیه و تسبیح خدا ()130
سوره انبیاء
وِبم وأَسروا النَّجوى الَّ ِذين ظَلَموا هل ه َذا إََِّل ب َشر ِمثْلُ ُكم أَفَتَأْتُو َن ِ
الس ْحَر َوأَنْتُ ْم ِ
ْ َ ٌ َ ُ َْ َ َْ «ََلهيَ ًة قُلُ ُُْ َ َ
يع الْ َعلِ ُيم ﴿ ﴾4بَ ْل قَالُوا ض وهو َّ ِ ال رِّب ي علَم الْ َقوَل ِِف َّ ِ ِ
السم ُ الس َماء َو ْاْل َْر ِ َ ُ َ تُْبص ُرو َن ﴿ ﴾3قَ َ َ َ ْ ُ ْ
ِ ِ ِ ٍ
َح ََلٍم بَ ِل افَََْتاهُ بَ ْل ُه َو َشاعٌر فَ ْليَأْتنَا ِِبيَة َك َما أ ُْرس َل ْاْل ََّولُو َن ﴿َ ﴾5ما َآمنَ ْ
ت قَ ْبلَ ُه ْم اث أ ْ
َضغَ ُأْ
57
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ِِ ِ
ص ُروا آَلتَ ُك ْم إِ ْن ُكْنتُ ْم فَاعل َ
ي » انبیاء ﴿ ﴾68 «قَالُوا َح ِرقُوهُ َوانْ ُ
" ر
مشکان گفتند :او(ابراهیم) را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید اگر کاری از شما ساخته است".
ن
مومنی است. ن
توهی به مقدسات روش غب نکته :از ن
بی بردن مخالف به اسم
58
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ِ ِ
اك إََِّل َر ْْحَ ًة ل ْل َعالَم َ
ي» انبیاء ﴿﴾107 « َوَما أ َْر َس ْلنَ َ
"و ما ترا جز رحمت برای جهانیان نفرستادیم".
توهی به مقدسات روش غب مومنان است )68( .همه انبیاء شکیبا ن از ن
بی بردن مخالف به اسم
حنپیامب فقط به عنوان رحمت برای جهانیان فرستاده شده است .پس او برای همه ر ر بودند)85(.
ن
دشمن ن
دشمنانش رحمت یمخواهد و رحمت یم آورد اگر چه برخ این معنا را درک ننموده و با او
کنند)107(.
ر
توصیفای که کفار در مورد او و پیامب پروردگار خود را رحمان توصیف یم کند و از خدا نسبت به
ر
سخنانش روا یمداشتند استعانت یمجوید )112(.
سوره حج
ود ﴿َ ﴾42وقَ ْوُم إِبْ َر ِاه َيم َوقَ ْوُم اد َوََثُ ُ
وح َو َع ٌ
ت قَ ْبلَ ُه ْم قَ ْوُم نُ ٍ « َوإِ ْن يُ َك ِذبُ َ
وك فَ َق ْد َك َّذبَ ْ
وط ﴿ ﴾43وأَصحاب م ْدين وُك ِذب موسى فَأَملَي ِ ِ لُ ٍ
ف َكا َن َخ ْذ ُُتُْم فَ َكْي َ ت ل ْل َكاف ِر َ
ين ُْثَّ أ َ َ ْ َ ُ َ ََ َ َ ُ َ ْ ْ ُ
نَ ِك ِري » حج ﴿﴾44
نب قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و قوم لوط و "و اگر تو را دروغگو دانستند پیش از ایشان ن
نب انبیا را دروغگو دانستند و مویس دروغگو دانسته شد پس من (خداوند) کافران را اصحاب ایکه ن
مهلت دادم سپس آنها رامجازات کردم .پس ن
ببی انکار کافران به وسیله من چگونه بود؟"
ً توضیح :اگر عذای ر
مبتب کفار تهمت زننده بود این عذاب به وسیله خداوند اعمال شد و ثانیا خداوند ر
بالفاصله این مجازات را انجام نداد بلکه به آنها مهلت داد بعد که دیگر آنها از راه خویش بازنگشتند
آنگاه گریبان آنها را گرفت.
ول َوََل نَِ ٍب إََِّل إِ َذا ََتَََّّن أَلْ َقى الشَّْيطَا ُن ِِف أ ُْمنِيَّتِ ِه فَيَْن َس ُخ َّ
اَّللُ َما ك ِمن رس ٍ ِ ِ
« َوَما أ َْر َس ْلنَا م ْن قَ ْبل َ ْ َ ُ
اَّللُ َعلِ ٌيم َح ِك ٌيم ﴿ ﴾52لِيَ ْج َع َل َما يُْل ِقي الشَّْيطَا ُن فِْتنَ ًة آَيتِِه َو َّ َّلل
َّ
ْ ُ ُ َ ا م ي ْل ِقي الشَّيطَا ُن ُْثَّ ُُي ِ
ك ْ ُ
ك فَيُ ْؤِمنُوا بِِه ِ َّ ِ ِِ
اْلَق ِم ْن َربِ َ ين أُوتُوا الْعِْل َم أَنَّهُ ْ
ض َ ﴾53﴿.......وليَ ْعلَ َم الذ َ
ِِ
ين ِِف قُلُوِب ْم َمَر ٌللَّذ َ
»......حج﴿﴾54
"هیچ پیامبی را پیش از تو نفرستادیم مگر این که هرگاه آرزو یمکرد (یا ر
آیای را یمخواند) شیطان در ر
ر
القائای یمکرد اما خداوند القائات شیطان را از میان یم برد سپس آیات خود را آن آرزو (یا خواندن)
ن
آزموی برای آنها که در استحکام یم بخشید و خداوند علیم و حکیم است تا خداوند القای شیطان را
حق از سوی پروردگارت یم باشد و در دلهایشان بیماری است ،قرار دهد ...و آگاهان بدانند این مطلب ر
نتیجه به آن ایمان آورند".
شیاطی در فکر توطئه و منحرف کردن و منحرف نشان دادن سخن و قصد انبیاء بوده ن توضیح :همیشه
و هستند پس باید مراقب باشیم خرافهای را به اسم دین به خورد ما ندهند.
ن َ
شیاطی بتوانند مقاصد البته خداوند به همه عالم علم داشته و از روی حکمت اجازه نیمدهد که
ً
انحر ناق خویش را در قالب دین و سخن رنن به مردم غالب کنند و اصل نظام عالم را خداوند به گونه ای
60
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
در این تضاد دائیم راه درست با راه های غلط است که انسان با اختیار خویش ییک را بریم گزیند و مبارزه
ن
دروی های که طالب رشد یم باشند اتفاق یمافتد و این مبارزه دائیم ن
کخ ،برای انسان ی دروی با ر دائیم
موجب تقویت و رشد انسان یمشود.
اَّللُ إِ َّن َّ ب بِِه ُْثَّ بُغِ َي َعلَْي ِه ِ ك ومن عاقَ ِِ ِ
حج ور»
اَّللَ لَ َع ُف ٌّو َغ ُف ٌ صَرنَّهُ َّ
لَيَْن ُ ب ِبثْ ِل َما عُوق َ
« َذل َ َ َ ْ َ َ
﴿﴾60
چنی است و هرکس به همان مقدار که به او ستم شده مجازات کند سپس مورد تجاوز و تعدی قرار " ن
ً
گبد خدا او را یاری خواهد کرد ،یقینا خداوند بخشنده و غفور است".
صوری خداوند به ستم دیده کمک یم کند که ستم دیده مجاز رای متناسب با ستیم که دیده ر نکته :در
نارس یای بگوید اما اگر در برابر ن
نارسا یی گفته شده او هم ن ً
در مورد ستمگر اعمال کند مثل اگر به او ن
نارس یای
مثل دست ن ً
نارساگو را قطع کند ،در این صورت مورد یاری خداوند نیست و در اینجا متجاوز و تعدی
کننده کش است که مجازات متناسب اعمال نکرده و آن کس که دستش قطع شده یم تواند به قصاص
،دست طرف مقابل را قطع کند.البته اگر یمخواهیم خدا گونه عمل کنیم باید تا یم توانیم ببخشیم که
خداوند بخشنده و غفور است.
نکته:از آیه فوق استنباط یمشود که از دیدگاه قرآن پذیرش ری دلیل محکوم است برای پذیرش امری یا
باید دلیل نقیل اثبات شده ای داشته باشیم یا دلیل عقیل محکیم در مورد آن داشته باشیم.
61
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
شیاطی همیشه در فکر توطئه و منحرف کردن مقصود و سخن انبیاء بودهن مهلت انجام شد()44_42
و هستند پس باید مواظب باشیم به اسم دین خرافه یا سخن باطیل را به ما ارائه نکنند( )52اگر کش
به ما ستم کرد باید متناسب با ظلم او مجازات کنیم و در غب این صورت نه تنها مورد حمایت خداوند
نیستیم بلکه ظالم بوده و خداوند ظالمان را دوست ندارد و اگر یمخواهیم خدا گونه عمل کنیم در
صورت امکان باید ببخشیم( )60پذیرش و رد ری دلیل محکوم است( )71عدم تحمل سخن مخالف و
یورش به مخالف به دلیل بیان سخنش کار کافران است مؤمن باید با سعه ی صدر سخن مخالف را
بشنود و اگر آن سخن درست است بپذیرد و در غب این صورت با آرامش و با دلیل سخنان او را رد
ن
توهی کننده ر
سخن و تنگنا (حرج) قرار داده نشده است( )78در حایل که حکم قتل کند( )72در دین
ن
به مقدسات ،تنگنا های زیادی به وجود یم آورد پس این حکم نیم تواند دین باشد.
سوره مؤمنون
جوی کردند و گفتند :او به نویع جنون مبتالطلن و برتری ی نکته :بزرگان قوم ،نوح را متهم به قدرت ر
ر
کشن نجات بساز و در مورد ظالمان با شده است اما نوح از خداوند کمک خواست ،خدا به او فرمود:
کشن نجاتکن و فقط به فکر ر یعن سیع کن فکر خود را از سخن و عمل دشمنان آزاد ن من سخن مگو؛ ن
کشن نجات بیاید مشکالت حل یمشود.ر ر
بایس،
نارسا ن
بدزبای ها این نیست که ما خود را درگب با ن از آیات فوق استنباط یمشود راه مبارزه با تهمت ها و
نارسا بگوییم یا آنها را بزنیم یا بکشیم که در این صورت ما ن
نب گرفتار پلیدیها گویان کنیم و ما ن
نب به آنها ن
کشن از افتادن در ورطه ی بدیها ر
نجای بسازیم تا همه بتوانیم با آن ر شده ایم بلکه راه آن است که ر
کشن
« ُْثَّ أ َْر َس ْلنَا ُر ُسلَنَا تَْ ََتى ُك َّل َما َجاءَ أ َُّم ًة َر ُسوَُلَا َك َّذبُوهُ »........مؤمنون ﴿﴾44
"سپس ما رسوالنمان را یی در یی فرستادیم ،هرگاه رسویل برای ام رن آمد آن امت آن رسول را دروغگو
دانست".
ً
دروغگوی قرار گرفتند
ی پیامبان مورد تهمت
ر نکته :این سنت تاری خ بوده که تقریبا همه
ي» ِ ِ «فَ َقالُوا أَنُ ْؤِم ُن لِبَ َشَريْ ِن ِمثْلِنَا َوقَ ْوُم ُه َما لَنَا َعابِ ُدو َن ﴿ ﴾47فَ َك َّذبُ ُ
وِهَا فَ َكانُوا م َن الْ ُم ْهلَك َ
مومنون ﴿﴾48
"پس فرعونیان گفتند :آیا به دو انسان مثل خودمان ایمان آوریم؟ در حایل که قوم آنها بردگان ما هستند،
ی
پس مویس و هارون را دروغگو دانستند ،پس همیک هالک شدند".
«أ َْم يَ ُقولُو َن بِِه ِجنَّةٌ بَ ْل َجاءَ ُه ْم ِِب ْْلَِق »....مؤمنون ﴿﴾70
"یا یم گویند :او دیوانه است! بلکه او کالم حق را برای آنها آورده است".
منطق ر
محبمانه بسنده شد .و این امر نشان ر نکته :دشمنان رنن را دیوانه دانستند اما فقط به یک جواب
نب هدایت شوند نه اینکهحن فرعون ها و نمرودها ن
یمدهد اصل هدایت است و انبیاء یمخواستند همه ر
راه سقوط و غرق شدن بپیمایند.
ي ﴿﴾109 «إِنَّه َكا َن فَ ِريق ِمن ِعب ِادي ي ُقولُو َن ربَّنَا آمنَّا فَا ْغ ِفر لَنَا وار َْحْنَا وأَنْت خري َّ ِِ
الراْح َ ْ َ ْ َ َ َ ُْ َ َ ٌ ْ َ َ ُ
ض َح ُكو َن ﴿ ﴾110إِِّن َجَزيْتُ ُه ُم الْيَ ْوَم ِِبَا وه ْم ِس ْخ ِرًَّي َح ََّّت أَنْ َس ْوُك ْم ِذ ْك ِري َوُكْنتُ ْم ِمْن ُه ْم تَ ْ
فَ َّاُتَ ْذَُتُ ُ
ص َِبُوا أَ ََّّنُْم ُه ُم الْ َفائُِزو َن » مومنون ﴿﴾111 َ
"گرویه از بندگان من یم گفتند :پروردگارا ایمان آوردیم پس ما را ببخش و رحمت خود را بر ما فرو
ن
کنندگای .پس شما کافران آن بندگانم را به مسخره یم گرفتید ،تا اینکه شما را فرست که تو ر
بهبین رحم
(یعن ،چون شما مسخره یم کردید ،آنها سیع یمکردند دور از شما به امویس انداختند ناز یاد من به فر ر
ً
یاد خداوند یببدازند و این امر موجب شد شما یاد خدا را فراموش کنید ،نه اینکه آنها تعمدا بخواهند که
صبی که کردند به آنها پاداش شما از یاد خدا دور شوید) و شما به آنها یم خندیدید .من امروز به خاطر ر
یم دهم آنها همان رستگاران و پبوزانند".
شکیبای به شکیبای یم داند و به خاطر این نارسا گویان، در آیات فوق ن
نب روش مؤمنان را در مقابل ن
ی ی
ن
کسای هستند که پبوز میدان مبارزه یم باشند. آنها پاداش داده یمشود و آنها همان
آخَر ََل بُْرَها َن لَهُ بِِه ».......مؤمنون ﴿﴾117 «ومن ي ْدع مع َِّ
اَّلل إِ ََلًا َ ََ ْ َ ُ َ َ
ن
کسای که با خدا معبود دیگری را یم خوانند .دلییل برای این امر ندارند". "و
نکته :انسان باید برای پذیرش و رد یک مطلب دلیل داشته باشد نه ری دلیل رد کند و نه ری دلیل بپذیرد.
شکیبای و استقامت بر راه درست دانسته و بالخره روش مقابله با استهزاء و تمسخر از سوی مخال ن
فی را
ی
صب مورد پاداش الیه قرار یم گبند)111_109(.
و فرموده :انسانها به خاطر این ر
سوره نور
صبَةٌ ِمْن ُك ْم ََل ََْت َسبُوهُ َشًّرا لَ ُك ْم بَ ْل ُه َو َخ ْريٌ لَ ُك ْم لِ ُك ِل ْام ِر ٍئ ِمْن ُه ْم ِ
ين َجاءُوا ِِبِْْلفْك عُ ْ
ِ َّ ِ
«إ َّن الذ َ
اب َع ِظ ٌيم » نور ﴿﴾11 ِ ِ ما ا ْكتسب ِمن ِْ ِ
اْل ِْْث َوالَّذي تَ َوََّل ك ْ َِبهُ مْن ُه ْم لَهُ َع َذ ٌ َ ََ َ َ
ن
کسای که آن دروغ بزرگ را آوردند گرویه از شما بودند ،گمان نکنید این ماجرا برای شما ررس است "آن
ن
بلکه برای شما خب است ،برای هر کدام از آنها آنچه از گناه کسب کرد ،یم باشد (یعن آنها با این گناه
خود را خراب و آلوده کردند و ماهیت پلید خود را نشان دادند) و کش که بخش عمده از آن گناه را
ی رس ر
پرسن یمکرد ،برای او عذاب بزرگ است".
توضیح :آیه فوق و آیات بعدی در مورد ماجرای افک یمباشد ،در این ماجرا گرویه از مردم به ییک از
پیامب تهمت زدند ،اگرچه این آیات مربوط به واقعه خایص است اما قرآن در این آیات روش ر همشان
نارسا درست برخورد شود این ن
نارسا نه تنها برای برخورد با این امور را به مسلمانان یاد یم دهد ،اگر با ن
》زیرا ؛ دیگران بد نیست که یم تواند خوب هم باشد《ََل ََْت َسبُوهُ َشًّرا لَ ُك ْم بَ ْل ُه َو َخ ْريٌ لَ ُك ْم
نارسا یمگوید ،خودش را خراب یم کند و ماهیت او برای دیگران آشکار یمشود《لِ ُك ِلاوال:کش که ن
ی 30ن
یعن :هر کدام به اندازه یای که در این ماجرا سهم داشتند ،آلودگ را برای خود خریدند.
66
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
الْ َك ِاذبُو َ
ن »نور ِبَرب ع ِة ُشه َداء فَِإ ْذ ََل َيْتُوا ِِبلشه َد ِاء فَأُولَئِك ِعْن َد َِّ
اَّلل ُه ُم «لَ ْوََل َجاءُوا َعلَْي ِه
َ َ َْ َْ َ َ َ
﴿﴾13
ن
گواهای نیاوردند ،آنان در پیشگاه خدا دروغ "چرا چهار شاهد برای آن نیاوردند؟ پس هنگایم که
گویانند".
ر
تهمن را نسبت به کش یمشنوند ،آن تهمت را نپذیرفته اگر جامعه به گونه ای تربیت شود که مردم تا
و از تهمت زننده بخواهند سخن خود را اثبات کند و اگر نتوانست اثبات کند او را به جرم تهمت زدن
مجازات کنند ،این جامعه به سوی اصالح پیش یم رود.
«إِ ْذ تَلَقَّونَه ِبَلْ ِسنَتِ ُكم وتَ ُقولُو َن ِبَفْ و ِاه ُكم ما لَيس لَ ُكم بِِه ِع ْلم وََتسبونَه هيِنًا وهو ِعْن َد َِّ
اَّلل ٌ َ ْ َُ ُ َ َ ُ َ َ ْ َ ْ َ ْ َْ ُْ
ك َه َذا ُِبْتَا ٌن َع ِظ ٌيم ﴿َ ﴾15ولَ ْوََل إِ ْذ ََِس ْعتُ ُموهُ قُْلتُ ْم َما يَ ُكو ُن لَنَا أَ ْن نَتَ َكلَّ َم ِِبَ َذا ُسْب َحانَ َ
ين ُُِيبو َن أَ ْن اَّلل أَ ْن تَعودوا لِ ِمثْلِ ِه أَب ًدا إِ ْن ُكْنتم مؤِمنِي ﴿ ﴾17إِ َّن الَّ ِ
ذ ِ ِ
َ ُْ ُْ َ َ َعظ ٌيم ﴿ ﴾16يَعظُ ُك ُم َُّ ُ ُ
اب أَلِ ٌيم ِِف الدنْيَا َو ْاَل ِخَرِة َو َّ
اَّللُ يَ ْعلَ ُم َوأَنْتُ ْم ََل ين َآمنُوا ََلُْم َع َذ ٌ
ِ ِ َّ ِ
يع الْ َفاح َشةُ ِف الذ َ
ِ
تَش َ
تَ ْعلَ ُمو َن» نور ﴿﴾19
ن
یقی ن
سخن یمگفتید که به آن "هنگایم که این شایعه را از زبان یکدیگر یم گرفتید و با دهان خود
نداشتید و آن را کوچک یم پنداشتید در حایل که نزد خدا بزرگ است .چرا هنگایم که آن را شنیدید
ی ّ
تکلم کنیم؛ خداوندا ن ن
مبیه تو ،این بهتان بزرگ است .خداوند نگفتید :ما حق نداریم که به این سخن
زشن ها ن
چنی کاری را تکرار نکنید اگر ایمان دارید.کسای که دوست دارند ر
ن شما را انذار یم دهد که هرگز
در میان مردم با ایمان شیوع یابد ،عذاب دردنایک برای آنان در دنیا و آخرت است و خداوند یمداند و
شما نیمدانید".
کدخدای نوکری داشت ،روزی نوکر در بیابان با فردی برخورد نمود که از کدخدا دل پری ی حکایت:
بار کدخدا کرد .نوکر از بیابان برگشت ،دید داشت ،آن فرد با دیدن نوکر کدخدا ،هر ن
نارس یای که بلد بود ی
اهای به تو نسبت داد! و فالی چه نکدخدا با بزرگان ده جمعند ،گفت :کدخدا نبودی که در بیابان ن
نارس ی
ییک پس از دیگری آن ن
نارساها را در جمع بیان کرد .کدخدا بلند شد و نوکر را به باد کتک گرفت ،نوکر
نای گفت که باد هوا شد و هیچ زی ،کدخدا گفت :او که سخ ن نارسا گو نیمرسد مرا یم ن
گفت :دستت به ن
نارساها را به من نسبت داد ی که در میان جمع نقل قول کردی. کس جز تو نشنید ،تو در واقع این ن
های ر
افرادی شویم ،اگر نام تهمت و تهمت زننده و متهم برده یمشد ،تا وقن این قرآن به دست انسان ی
یم رسید ،مردم از وقوع این بدی اطالع یافته و حرمت انجام آن بدی در نزد افکار شکسته یم شد و آن
ن
جهای پیدا یمکردند و چه بسا این افراد تهمت زننده و متهم را مردم یم شناختند و آن اشخاص شهرت
خواست تهمت زننده باشد تا در پناه رسیدن به شهرت بتواند به اهداف خود برسد ،ضمن اینکه ممکن
ی
بود برای اطرافیان و فامیل و نسل آنها لکه ننیک باشد که ری گناه آنها را دچار مشکل کند.
این آیه در مورد گرویه از صحابه نازل شد که بعد از داستان افک سوگند یاد کردند که به هیچ یک از
کسای که در این ماجرا دخیل بودند و به این تهمت دامن زدند ،کمک مایل ندهند و در هیچ موردی از ن
دلجوی نکنند .این آیه نازل شد و آنها را از این شدت عمل باز داشت و دستور عفو و گذشت داد. ی آنها
قرآن هم با آن آیات ،تهمت زنندگان را محکوم کرد و نحوه برخورد با این امور را آموزش داد و هم برای
این که افراد نادان و افرایط از حد تجاوز نکنند ،با سه جمله احساسات آنها را مهار کرد ،اول به عفو و
گذشت امر نمود .سپس فرمود« :آیا دوست ندارید خداوند شما را ببخشد»پس شما هم ببخشید و در
یعن اگر یم خواهید خداگونه عمل کنید شما هم باید آخر فرمود« :خداوند غفور و رحیم است » ن
ببخشید و رحمت خویش را از دیگران دری غ نکنید.
بزرگ است که به هنگام لغزش ن ی
برخ از افراد از حد اعتدال خارج ی این آیه برای همه مسلمانان درس
نشده و در کیفر زیاده روی نکنند و اگر فرد خایط مسلمان است به گونهای عمل نشود که آن فرد از
مسلمی طرد شود و در دامن دشمن سقوط کند. ن جامعه
پیامب تهمت زنندگان به همش خویش ،که در واقع ر چبی نداریم که نکته :در تاری خ اسالم ظاه ًرا ن
ر
حداکب این است که به عوامل شخصیت و حرمت رنن را نشانه گرفته بودند ،را به قتل رسانده باشد و
پیامب و تهمت زننده به خاندان
ر ی تهمت زننده به خاندان اصیل تهمت ،تازیانه زده شد ،ن
یعن در اینجا ب ن
فرق گذاشته نشده است و حکم واحد در مورد آنها صادر شده است. های دیگر ر
نسبت به فردی شنیدید ،بگویید :این تهمت دروغ است( )12و از تهمت زننده دلیل بخواهید و تا
ن
چنی مواردی ندانسته سخن تهمت زننده نتوانسته دلیل محکیم ارائه دهد او را دروغگو بدانید( )13در
ن
را بازگو نکنید و در اشاعه بدی با او همرایه نکنید( )17،16،15کسای که به دنبال این هستند که بدی
ی
در جامعه شایع شود به عذاب بزرگ در دنیا و آخرت مبتال خواهند شد( )19باید مواظب بود که به
ن
شیاطی قرار نگبیم و به قصد محکوم کردن بدی موجب ن
شیاطی بازی نکنیم و مورد سوءاستفاده نفع
رفی قبح بدی نشویم)21(. ر
بی ن ر
گسبش و از ن
باالخره اینکه ،کش که یک بد ن
زبای را مرتکب شد ،باید به گونهای با او برخورد شود که ضمن اینکه
نب ایجاد شود و تا حد عی حال ر
کمبین مشکل و زیان ن جلو تکرار این کار در جامعه گرفته یم شود اما در ن
ممکن باید عفو و گذشت رسلوحه کار قرار گبد )22(.
سوره فرقان
آخ ُرو َن فَ َق ْد َجاءُوا ظُْل ًما ِ ين َك َف ُروا إِ ْن َه َذا إََِّل إِفْ ٌ ال الَّ ِ
َعانَهُ َعلَْيه قَ ْوٌم َ ك افَََْتاهُ َوأ َ َ ذ « َوقَ َ
َص ًيَل ﴿ ﴾5قُ ْل أَنْ َزلَهُ الَّ ِذي اطري ْاْل ََّولِي ا ْكتَتَبها فَ ِهي َتُْلَى علَي ِه ب ْكرةً وأ ِ وزورا ﴿ ﴾4وقَالُوا أَس ِ
َْ ُ َ َ َ َ َ َ ُ َ َ َُ ً
ول ََيْ ُك ُلالرس ِ ِ ِ ات و ْاْل َْر ِ ِ السَّر ِِف َّ ِ ي علَم ِ
يما ﴿َ ﴾6وقَالُوا َمال َه َذا َّ ُ ض إنَّهُ َكا َن َغ ُف ًورا َرح ً الس َم َاو َ َْ ُ
ك فَيَ ُكو َن َم َعهُ نَ ِذ ًيرا ﴿ ﴾7أ َْو يُْل َقى إِلَْي ِه َكْنٌز أ َْوَس َو ِاق لَ ْوََل أُنْ ِزَل إِلَْي ِه َملَ ٌ ِ
الطَّ َع َام َوميَْشي ِِف ْاْل ْ
تَ ُكو ُن لَه جنَّةٌ َيْ ُكل ِمْنها وقَ َ ِ
ف ال الظَّال ُمو َن إِ ْن تَتَّبِعُو َن إََِّل َر ُج ًَل َم ْس ُح ًورا ﴿ ﴾8انْظُْر َكْي َ ُ َ َ ُ َ َ
ضلوا فَ ََل يَ ْستَ ِطيعُو َن َسبِ ًيَل » فرقان ﴿﴾9 ال فَ َك ْاْل َْمثَ َ ضَربُوا لَ ََ
درویع است که او (محمد ص) به خدا نسبت داده و گرویه دیگر او را بر اینن "و کافران گفتند :این فقط
ن
کار یاری دادهاند .پس کافران ظلم و درویع را مرتکب شدند و گفتند :این همان افسانه های پیشینیان
است که وی آنرا رونویس کرده و هر صبح و شام بر او امال یمشود .بگو :کش آن را نازل کرده که ارسار
پیامب غذا یم خورد و در بازار ها
ر آسمانها و ن
زمی را یم داند ،او آمرزنده و رحیم است .و گفتند :چرا این
گنخ برای او فرستاده راه یم رود؟چرا فرشته ای بر او نازل نشده که همراه وی مردم را انذار کند ؟یا ر
بایع داشته باشد که از میوه آن بخورد و ستمگران گفتند :شما فقط از مردی سحر شده پبوی شود ،یا ن
یمکنید ،ن
ببی چگونه برای تو مثل ها زدند و گمراه شدند ،آن گونه که قدرت پیدا کردن راه را ندارند".
بخشش و رحمت الیه به روی بندگان باز است ،سپس قرآن یم فرماید :اما دشمنان به جای اینکه
در عقالنیت بر خویش بستند و بنابراین گمراه شدند.
جوی ها ی
بیندیشند ،با این تهمت ها و بهانه ی
ب إِ َّن قَ ْوِمي َّاُتَ ُذوا َه َذا الْ ُق ْرآ َن َم ْه ُج ًورا » فرقان ﴿﴾30
ول َي ر ِ
الر ُس ُ َ َ
ال َّ
« َوقَ َ
پروردگار من ،قوم من این قرآن را رها کردند".
ی پیامب عرضه داشت :ای
"و ر
دین ن
نب از قرآن کمب به قرآن توجه یم شود و در استخراج احکام ن حن در حوزه های علمیه ر نکته :امروزه ر
همی حکم ساب النن است که با وجود تاکید ات قر ن
آی ن عین آن هم ر
کمب استفاده یم کنند .نمونه ن
ر
چنی شخیص ،مالحظه یم گردد همه این تاکیدات رها شده و به چند ن وتضی ح به نحوه ی برخورد با
تاریخ مختض که حکیم مخالف قرآن دادهاند تکیه یم شود و به جای اینکه قرآن را ن حدیث و روایت
ن ن
اصل قرار داده و احادیث و روایات تاریخ را با قرآن بسنجند و احادیث و روایات تاریخ متضاد با قرآن
ن
تاریخ را اصل قرار داده و آیات متضاد با آنها را به گونهای معنا یمکنند را دور بریزند ،احادیث و روایات
که تضاد برداشته شود که در این راستا گایه مجبور یم شوند آیه را صدو هشتاد درجه مخالف معنای
ظاهر تفسب کنند.
ضلنَا َع ْن اَّلل رس ًوَل ﴿ ﴾41إِ ْن َكاد لَي ِ َّ ث ع ب ي َّخ ُذونَك إََِّل هزوا أَه َذا الَّ ِ
ذ «وإِذَا رأَو َك إِ ْن ي ت ِ
َ ُ َُُ َ َ َ َ ً ُ ُ َ َ َ َْ
ِ ِِ
تَضل َسبِ ًيَل ﴿ ﴾42أ ََرأَيْ َ اب َم ْن أ َ ي يََرْو َن الْ َع َذ َ
ف يَ ْعلَ ُمو َن ح َ آَلَتنَا لَ ْوََل أَ ْن َ
ص َ ِْبََن َعلَْي َها َو َس ْو َ
َن أَ ْكثََرُه ْم يَ ْس َمعُو َن أ َْو يَ ْع ِقلُو َن
ب أ َّ ِ ِ
ت تَ ُكو ُن َعلَْيه َوك ًيَل ﴿ ﴾43أ َْم ََْت َس ُ َم ِن َّاُتَ َذ إِ ََلَهُ َه َواهُ أَفَأَنْ َ
َضل َسبِ ًيَل » فرقان ﴿﴾44 إِ ْن ُه ْم إََِّل َك ْاْلَنْ َع ِام بَ ْل ُه ْم أ َ
"و هنگایم که تو را یم بینند ،تنها به باد مسخره ات یم گبند و (یم گویند ):آیا این همان کش است که
خدا او را به عنوان رسول برانگیخته است؟ اگر ما بر پرستش خدایانمان استقامت نیمکردیم ،بیم آن
یمرفت که ما را گمراه سازد اما هنگایم که عذاب الیه را ببینند ،به زودی یم فهمند چه کش گمراه تر
ی
دلباختیک و هوای نفس خود را معبود خود برگزید؟آیا تو بر او وکیل یم ر
بایس؟ است .آیا دیدی کش را که
کن ر
اکب توای به جای او تصمیم بگبی؟) یا گمان یم ن (یعن آیا امور او به دست تو قرار داده شده و یم ن
ن
آنها یمشنوند یا تعقل یم کنند ،آنها فقط هم چون چهارپایان ،بلکه گمراه ترند".
پیامب به وسیله کفار سخن گفته و اینکه آنها بدون فکر و کورکورانه به
ر توضیح :قرآن از تمسخر دائم
32 ی
پرستش خدایانشان یم پرداختند .و بعد یم فرماید :آیا دیدی کش را که دلباختیک و هوای نفس خویش
ی ن
چوی نبود که پرستیده یم شد بلکه این هوای را خدای خود قرار داد؟ یعن در واقع آن بت سنیک یا ر
نفس خودش بود که شخص آن را یم پرستید .در اینجا منظور از خدا قرار دادن هوای نفس این است
ی رن
داشی ،عشق ،دلباختیک ،هوای نفس 32هوی :دوست
71
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
که انسان از خواسته دل بدون تعقل پبوی کند .قرآن یم فرمایدَّ « :اُتَ ُذوا أ ْ
َحبَ َارُه ْم َوُرْهبَ َاَّنُْم أ َْرَِب ًِب
اَّلل» توبه ﴿" ﴾31یهود و نصاری کاهنان و عالمان نون َِّ
ِمن د ِ
دین و راهبان خود را رب خود قرار ْ ُ
دین آنها ن
نب دین خود را رب قرار ندادند و علمای ن دادند" در حایل که یهود و نصاری ظاه ًرا علمای ن
همی که اهل کتاب بدون چون و چرا از علما پبوی یم کنند،این امر ن ادعای ربوبیت نداشتند اما قرآن
چبی را بدون چون و چرا را یک نوع ننق توحید عبادی دانسته و آن را مذمت یمکند .از دیدگاه قرآن هر ن
تبعیت کنیم در واقع او را معبود خود قرار دادهایم خواه علمای ن
دین باشند یا نفس اماره یا...
خدای دارد و سپس دین اگر شخص به کمک عقل تحقیق نموده و به این نتیجه رسید که جهان از نگاه ن
ی
پیامبی از جانب
ر به کمک عقل آن خدا را شناخت و به کمک عقل به این نتیجه رسید که این شخص
ً
اوست و سخن این رنن سخن خداست ،در این جا عقل حکم یمکند که حتما کش که این جهان را خلق
اهنمای ن
انسای که هیچ نیمداند یم تواند انسان را ر کرده و دارای علم کامل و حکمت است ر
بهب از یک
ی
چنی خدای پبوی کرد .بنابراین پبوی از خدا ن
نب باید تقلیدی و کورکورانه ن کند پس به حکم عقل باید از
ی
نباشد ،بلکه به حکم عقل باشد.
هرگونه تبعیت تقلیدی و ری چون و چرا موجب یم شود که انسان نتواند سخنان مختلف را بشنود و
ن
همی دلیل انسان هم ردیف چهارپایان یا آنها را برریس کند و درست از نادرست را تشخیص دهد و به
ر
بیشب آنها یم ن
پاییتر از چهارپایان قرار یم گبد بنابراین در آیه بعد یم فرماید« :آیا گمان یم بری ر
حن
شنود یا تعقل یم کنند؟ آنان فقط همچون چهارپایانند ،بلکه گمراه ترند».
انسان استعداد آن را دارد که از عقل برخوردار شود پس اگر اجازه نداد این عقل شکوفا گردد از این
جهت که عقل ندارد هم ردیف چهارپایان بوده اما از آن جهت که یم توانست از عقل برخوردار شود اما
نشد در حایل که چهارپایان استعداد برخورداری از عقل را ندارند پس انسان از چهارپایان گمراه تر است.
نکته :اگر کش به دنبال هوای نفس رفت و از آن کورکورانه تبعیت نمود در ردیف چهارپایان قرار
ن
چنی شخیص موافق رنن یا مخالف رنن باشد. یم گبد و ر
فرق نیم کند که
ن
توهی و استهزا قرار ندهند دو راه وجود دارد: پیامب را مورد نکته دیگر :برای اینکه ن
برخ انسان ها ر
احبام من ن
یعن رنن وقن کش به شخصیت مورد ر )1کاری کنم که دلم خنک شود ،به این معنا که؛ ر
توهی یمکند؛ دل من به درد آمده و آتش یم گبم و یم خواهم کاری کنم که این آتش خاموش و دلم ن
خنک شود پس با تبعیت از خواسته دل و هوای نفس ،فقط به فکر برخوردی سخت با ساب یم باشم
ر
نادرسن آن فکر نیمکنم و این همان تبعیت کورکورانه از هوای و به عواقب این برخورد و درست و
ی
نفس است که قرآن آن را بندگ نفس نامیده و انسان این گونه را پست تر از چهارپایان دانسته است.
ن
توهی کننده برخورد یم نمایم و مرتکب ظلم در حق او )2بیندیشم چه کنم که ضمن اینکه عادالنه با
اگوی داشته ر
بیشبین تاثب را در عدم تکرار ن نیم شوم اما در ن
نارس ی عی حال ،برخورد من به گونهای باشد که
بیشبین سود و ر
کمبین زیان را در یی داشته ر منق ن
نارسا را به حداقل برساند و عمل من باشد و تاثبات ن
ّ ر
منطق با ن
نارساگو را قران متذکر گردیده است ،همان گونه باشد .جالب است بدانیم این روش برخورد
72
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ّ
متذکر شدیم ،از دیدگاه قرآن ،ر
خوی
شکیبای ،خود نگه داری ،و بدی را با ر
ی بهبین روش برخورد؛ که قبال
ارساگو (نه تظاهرات و تکرار حرف ن
نارساگو به قصد محکوم جواب دادن و تالش برای عدم اشاعه سخن ن ن
نمودن) و ......یم باشد؛ اگرچه این راه ها دل مرا خنک نیمکند اما این راه ها تبعیت از سخن خداوند
ی
یم باشد و مرا در مسب عبودیت او قرار یم دهد و از بندگ نفس اماره و خواسته دل خارج یم کند.
ر
پرسن پیامب ن
نب یک نوع بت ر حن در مسب دفاع از نکته مهم :پس برخورد کورکورانه و ناصواب ر
محسوب شده و انسان را پست تر از چهارپایان قرار یم دهد.
کافر کش است که روی واقعیت را یم پوشاند و جهاد با او به وسیله قران به این معناست که باید به
وسیله قرآن برای او از واقعیات پرده برداشت.
اْل ِ ِ ين ميَْ ُشو َن َعلَى ْاْل َْر ِ «و ِعباد َّ َّ ِ
فرقان اهلُو َن قَالُوا َس ََل ًما »ض َه ْو ًَن َوإذَا َخاطَبَ ُه ُم َْ الر ْْحَ ِن الذ َ َ َُ
﴿﴾63
تکب بر ن
زمی راه یمروند و هنگایم که جاهالن ن
" و بندگان خداوند رحمان کسای هستند که با آرامش و ری ر
آنها را مخاطب سازند به آنها سالم یم گویند".
ين ََل يَ ْش َه ُدو َن الز َور َوإِذَا َمروا ِِبللَّ ْغ ِو َمروا كَِر ًاما » فرقان ﴿﴾72 «والَّ ِ
ذ
َ َ
ی ن
کسای که شهادت باطل نیم دهند و هنگایم که با لغو و بیهودگ برخورد کنند ،بزرگوارانه از آن "و
33
یم گذرند".
ص َِبُوا َويُلَق َّْو َن فِ َيها ََِتيَّ ًة َو َس ََل ًما » فرقان ﴿﴾75 ِ «أُولَئِ َ
ك َُْيَزْو َن الْغُْرفَ َة ِبَا َ
ی ر
بهشن پاداش داده یم شوند و در آن غرفه با رس زندگ و شکیبای که داشتند ،غرفهای
ی "آنها به خاطر
سالمت و امنیت روبرو یم شوند".
ر ی نکته :برخورد بزرگوارانه با بد ن
سالمن و امنیت برای انسان یمشود. زبای ها موجب رسزندگ ،حیات،
ر
سالمن و _هنگایم که جاهالن با سخنان زشت آنها را مورد خطاب قرار یم دهند ،آنها برای جاهالن
امنیت درخواست یم کنند)63(.
_ به ناحق کش را به قتل نیمرسانند )68(.
_شهادت باطل نیم دهد و ر
وقن با سخنان بیهوده روبرو یم شوند بزرگوارانه از آن یمگذرند)72(.
شکیبای که
ی سپس نتیجه و پاداش این شکل برخورد بندگان خاص را بیان کرده و یم فرماید :به خاطر
زبای ها خود را به سخنان زشت و اعمال زشت نیالودند ،خداوند به آنها آنها داشتند و در برابر بد ن
ر ی
سالمن و امنیت وجود دارد پاداش داد ( )75و در آن غرفهای از بهشت را که در آن رس زندگ و حیات و
چب را دروغ دانستند نتیجه ن
کسای که کورکورانه و بدون دلیل همه ن غرفه جاودان خواهند بود )76(.اما
رن
دانسی ،گریبان آنها را گرفته و برای همیشه همراه و مالزم آنها گردید)77(. ی این دروغ
ر
نکته مهم :بهبین روش برخورد با ساب الن رن از دیدگاه قرآن در این سوره ،بدی را با ر
خوی پاسخ
رن
گذشی یم باشد)72(. ن
بدزبای ها دادن( )63و بزرگوارانه از کنار
سوره شعراء
«لَعلَّك ِب ِخع نَ ْفسك أَََّل ي ُكونُوا مؤِمنِي ﴿ ﴾3إِ ْن نَشأْ نُن ِزْل علَي ِهم ِمن َّ ِ
الس َماء آيًَة فَظَلَّ ْ
ت َ َ َْ ْ َ ُْ َ َ َ َ ٌ َ َ َ
ي » شعراء ﴿﴾4 ِِ
أ َْعنَاقُ ُه ْم ََلَا َخاضع َ
گوی یمخوایه جان خود را از شدت اندوه از دست دیه به خاطر اینکه آنها ایمان نیم آورند! اگر ما" ی
بخواهیم از آسمان بر آنان نشانه ای فرود یم آوریم که گردن هایشان در برابر آن خاضع گردد".
«فَ َق ْد َك َّذبُوا فَ َسيَأْتِي ِه ْم أَنْبَاءُ َما َكانُوا بِِه يَ ْستَ ْه ِزئُو َن » شعراء ﴿﴾6
"کافران آیات الیه را دروغ دانستند اما به زودی اخبار آنچه را به تمسخر یم گرفتند به آنان یمرسد".
نحوه مواجهه مویس(ع) و فرعون
75
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ب ِِل َرِّب ِ مویس(ع)« :فَع ْلتُها إِ ًذا وأ َََن ِمن الضَّالِي ﴿ ﴾20فَ َفرر ِ
ت مْن ُك ْم لَ َّما خ ْفتُ ُك ْم فَ َوَه َ َْ ُ َ َ َ َ َ
يل »﴿﴾22 ك نِعمةٌ ََتُنها علَي أَ ْن عبَّ ْدت ب ِِن إِسرائِ
َ ل
ْح ْكما وجعلَِِن ِمن الْمرسلِي ﴿ ﴾21وتِ
َ َ ْ َ َ َ َّ َ َ َ ْ َ ُ ً َ َ َ َ ُْ َ َ
"در آن هنگام آن کار را کردم و حال اینکه من از ریراهه روندگان بودم پس هنگایم که از شما ترسیدم
ر
نعمن است که تو بر پیامبان قرار داد .و آیا این
فرار کردم اما حاال خداوند به من حکمت داد و مرا از ر
من منت آن را یم گذاری که نبن ارسائیل را برده خود ساخته ای؟"
ر ی
گرفن ،این که منت ندارد. این که مرا بزرگ کردی به خاطر این بود که تو نبن ارسائیل را به بردگ
ِِ السماو ِ
ض َوَما بَْينَ ُه َما إِ ْن ُكْنتُ ْم ُموقن َ
ي »﴿﴾24 ات َو ْاْل َْر ِ مویس(ع)َ « :رب َّ َ َ
منطق و ر
محبمانه) ر "پروردگار آسمانها و ن
زمی (".جواب
»﴿" ﴾26پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست". ي ِ مویس(ع)« :رب ُكم ورب ِ
آِبئ ُك ُم ْاْل ََّول َ
َ ْ ََ َ
فرعون« :إِ َّن َر ُسولَ ُك ُم الَّ ِذي أ ُْرِس َل إِلَْي ُك ْم لَ َم ْجنُو ٌن »﴿﴾27
"رسول شما که بسوی شما فرستاده شده دیوانه است".
76
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ف تَ ْعلَ ُمو َن فرعون« :آمْنتُم لَه قَبل أَ ْن آذَ َن لَ ُكم إِنَّه لَ َكبِريُكم الَّ ِذي علَّم ُكم ِ
الس ْحَر فَلَ َس ْو َ ََ ُ ْ ُ ُُ َ ْ ُ َْ
ي » شعراء ﴿﴾49 ف وَْلُصلِبنَّ ُكم أ ْ ِ ِ ِ ٍ ِ ِ
ََجَع َ َْلُقَط َع َّن أَيْديَ ُك ْم َوأ َْر ُجلَ ُك ْم م ْن خ ََل َ َ َ ْ
"( فرعون خطاب به ساحر نای که به مویس (ع) ایمان آوردند) آیا پیش از اینکه به شما اجازه دهم به او
ً
ایمان آوردید؟ مسلما او بزرگ و استاد شماست که به شما سحر آموخته اما به زودی خواهید دانست!
دستها و پاهای شما را به عکس یکدیگر قطع یم کنم و همه شما را به دار یم آویزم".
بی جرم و مجازات رعایت نکرده و برای جریم آیه فوق در نکوهش از قوم عاد بیان شده که عدالت را ن
ً
ن
توهی کننده ،قرار یم دادند. توهی _ گایه مجاز رای بزرگ ،مثل قتل
ن کوچک _ مثل یک
ن
توهی حکم قتل صادر کنیم بلکه باید متناسب پس ما ن
نب نباید از جاده اعتدال خارج شده و برای یک
توهی مجاز رای وضع نماییم.
ن با نوع
77
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ِ «قَالُوا إََِّّنَا أَنْت ِمن الْمس َّح ِرين ﴿ ﴾185وما أَنْت إََِّل ب َشر ِمثْلُنَا وإِ ْن نَظُن َ ِ
ك لَم َن الْ َكاذبِ َ
ي» َ ََ َ َ ٌ َ َ َُ َ
شعراء ﴿﴾186
ر
هسن و گمان ن
انسای مانند ما ن
شدگای و تو فقط "اصحاب ایکه گفتند :تو (شعیب (ع))از افسون
ن
گویای". یم کنیم تو از دروغ
توهی ،تهدید بهن رویاروی مویس(ع) و فرعون بیان گردیده است و مسخره کردن، در این سوره نحوه
ی
آویخی معتقدین به مکاتب مخالف و وارونه نشان ن ر ن ر
کشی و به دار ن
زندای کردن و دست و پا بریدن و
دادن دیدگاه دیگران و انگ زدن و خطرناک نشان دادن غب واقیع دیدگاه و مکاتب دیگر و .......را از
ن
فرعوی دانسته است که یک مؤمن حق ندارد از این روشها استفاده کند. روش های طاغ ر
وی و
ن
توهی ها شکیبای در برابر ر
منطق و تغافل و در مقابل بیان دیدگاه به شیوه ر
محبمانه و نرم و با دالیل
ی
ر
حداکب جهاد دفایع محبمانه و هجرت ومنطق و رر و تمسخر های دیگران و بسنده کردن به جواب های
در مقابل شکنجه ها و تهدیدها و جنگ افروزی های دیگران را روش انبیا و پبوان آنها دانسته است که
هر کس خود را مؤمن یم داند باید از این روشها استفاده کند 16(.تا )68
در مجازات مجرم باید عدالت رعایت شود ( )130قوم ثمود و اصحاب ایکه انبیای خود را افسون شده
و دروغگو دانستند اما انبیای آنها دست به مجازات تهمت زنندگان نزدند و اگر مجاز رای گریبان آن اقوام
را گرفت از جانب خدا و در نتیجه عمل آنها اتفاق افتاد 153(.و )185
نکته :اگر فرعونیان سخن مویس(ع) را نیم پذیرفتند اما با مویس(ع) و پبوان او کاری نداشتند یا حداقل
وقن مویس(ع) با پبوانش قصد مهاجرت نمودند ،آنها را تعقیب نکرده و قصد نابودی آنها را نیم کردند ر
اگرچه فرعونیان از این جهت که یک مکتب نجات بخش را از دست داده بودند نضر کرده بودند اما
شاید یم توانستند تا مدت ها ماندگاری داشته باشند .در افتادن با اندیشه حق و قصد نابودی اندیشه
بی بروند. ن
کسای که با اندیشه حق در افتاده اند هر چه زودتر از ن حق را کردن ،موجب یمشود که
78
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
سوره نمل
سخن بر حق و درست است اما به جهت اینکه ن از آیات فوق استنباط یم شود که اگر کش بفهمد
گمان یم کند این سخن درست ،منافع دنیوی او را به خطر یم اندازد ،ظالمانه آن را رد کند یا به جهت
بین آن سخن درست را انکار کند ،از نتایج مثبت آن سخن محروم شده و نضر یمکند حس خود برتر ن
بی رببد ،خودش نابود یمشود ؛زیرا نظام عالم بر و اگر با آن سخن در افتاده و بخواهد آن سخن را ن
اساس حق آفریده شده و هر کس بر علیه این نظام حرکت کند ،خودش نابود یم شود پس نابودی او ،
نتیجه ی عمل اوست ،نه اینکه انبیاء و اولیای الیه حکم به نام بودی آنها داده باشند .انبیاء دوست
ن
توهی نموده و آنها را مسخره یمکردند، حن دشمنان رسسخت که مرتب به آنها داشتند همه انسان ها ر
هدایت و نجات یابند.
«أَ َك َّذبْتُ ْم ِِب ََيِِت َوََلْ َُِتيطُوا ِِبَا ِع ْل ًما أ ََّما َذا ُكْنتُ ْم تَ ْع َملُو َن» نمل ﴿﴾84
"آیا آیات مرا دروغ دانستید در حایل که احاطه علیم به آن نداشتید".
از دو آیه فوق استنباط یمشود؛ برای پذیرش یا رد یک سخن باید برریس شود اگر دالیل اثبات آن سخن
ر
درسن ر
نادرسن آن سخن قوی هستند آن را رد کنیم .اما اگر دالیل قوی هستند آن را بپذیریم و اگر دالیل
ر
نادرسن هیچ کدام ما را قانع نکردند ،آن سخن را در بقعه ی امکان بگذاریم و بگوییم:نیم دانیم. یا
جمع بندی سوره نمل
طلن مویس(ع)
یقی داشتند سخن مویس(ع) درست است اما به خاطر ظلم و برتری ر فرعونیان با اینکه ن
را ساحر نا میدند و با او در افتادند اما خودشان در نتیجه در افتادن با سخن درست نابود شدند)13،14(.
باید پبو دلیل بود ،با دلیل بپذیریم( )64و با دلیل رد کنیم )84(.پس ری دلیل نه بپذیریم و نه رد کنیم.
79
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
سوره قصص
وقن قرآن را یم شنوند به قرآن ایمان یم آورند و آیات فوق در مورد انسان های اهل کتای است که ر
ی ر
شکیبای است، ن
تسلیم سخن حق یم شوند .قرآن در مورد صفات نیکوی آنها یم فرماید :اولی ویژگ آنها
ی
سخنر سخن ها و نامالیمات روبرو یم شود ،او ن
لی ر مکتن به مکتب دیگر برود با
وقن کش یمخواهد از ر ر
ن
توهی آن است که همه خانواده و فامیل و دوستان او را رسزنش یم کنند و ممکن است او را مورد انواع
رن
خویشی داری نشان شکیبای و ر
سخن ها از خود و تمسخر و ن
نارسا قرار دهند اما او در مقابل همه این
ی ی
زبای و غب ن
زبای را با نییک کردن به آزار دهندگان پاسخ ویژگ بعدی آنها این است که آزار های ن یمدهد.
یم دهند و از آنچه خداوند به آنها داده در راه خدا و تالیف قلوب انفاق یمکنند .و هنگایم که سخنان
لغو یم شنوند از آن روی یم گردانند و یم گویند :اگر راه ما غلط است ،خودمان نضر یمکنیم ،ما خواهان
ر
سالمن و آن نیستیم که با تغیب مکتب سالمت و امنیت شما را به خطر اندازیم ،ما بر شما سالم و
مکتن که ما به آن گرایش یافته ایم جاهل هستند ،ما امنیت یم خواهیم و اگر شما فکر یمکنید؛ پبوان ر
این طور فکر نیمکنیم ،زیرا ما خواهان جاهالن نیستیم.
80
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
سوره عنکبوت
الرس ِ ِ ِ ِ
عنکبوت ول إََِّل الْبَ ََلغُ الْ ُمبِ ُ
ي» « َوإِ ْن تُ َكذبُوا فَ َق ْد َك َّذ َ
ب أ َُم ٌم م ْن قَ ْبل ُك ْم َوَما َعلَى َّ ُ
﴿﴾18
پیشی ن
نب (انبیاء را) دروغگو دانستند و حال این که بر رسول ن "اگر شما (مرا) دروغگو یمدانید ،امتهای
جز ابالغ آشکار پیام نیست".
برخ از مردم دروغگو دانسته شدند اما رنن فقط وظیفه دارد پیام الیه را ابالغهمهی انبیاء از جانب ن
یعن اگر نپذیرفتید و او را دروغگو دانستید ،رنن وظیفه مجازات شما را ندارد هم چنان که اگر کند ،ن
پذیرفتید او وظیفه پاداش شما را ندارد.
ون َِّ
اَّلل ِمن وٍِِل وََل نَ ِ
ص ٍري » السم ِاء وما لَ ُكم ِمن د ِ
َّ ِ
ِف َل
و
َ ِ
ض َر
اْل
ْ ِ
ِف ين
زِ «وما أَنْتم ِِبع ِ
ج
ْ َ َ ُ َ ََ ْ ْ ْ َ َ َ ُ ْ ُْ َ
عنکبوت ﴿﴾22
"شما هرگز نیم توانید بر اراده ی خدا چبه شوید و از حوزه قدرت او در ن
زمی و آسمان بگریزید و برای
شما جز خدا دوست و یاوری نیست".
نکته :خداوند دوست و یاور همه از جمله ر
مش ن
کی و کفار است.
اب قَ ْوِم ِه إََِّل أَ ْن قَالُوا اقْ تُلُوهُ أ َْو َح ِرقُوهُ » عنکبوت ﴿﴾24
«فَ َما َكا َن َج َو َ
81
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
"پس جواب قوم ابراهیم(ع) فقط این بود که (گفتند ):او را بکشید یا بسوزانید".
نکته :این که در مقابل سخن مخالف و حمله مخالف به اندیشه ها و اعتقاداتمان بگوییم :آن مخالف
را بکشید یا بسوزانید ،روش نمرودیان است ،نه روش انبیاء و ابراهیم ،روش انبیاء بیداری عقول و
شکیبای و اگر آنها خواستند او را بکشند؛ هجرت «قَا َل إِِّن مه ِ
اجٌر َُ ی موعظه است و اگر کارساز نشد؛
ين ظَلَ ُموا ِمْن ُه ْم»...... اب إََِّل ِِبلَِِّت ِهي أَحسن إََِّل الَّ ِ
ذ «وََل ُُتَ ِادلُوا أ َْهل الْ ِكتَ ِ
عنکبوت
َ َ ْ َُ َ َ
﴿﴾46
ن
کسای از آنان که ستم و ظلم کردند"...... "با اهل کتاب فقط با ر
بهبین روش مجادله کنید ،مگر
که در اینجا ممکن است مجادله ن
زبای به تنهای کارساز نباشد و باید در عمل ن
نب جلو ظلم آنها را گرفت. ی
ن
کسای که به گونه های مختلف مجازات شدند این مجازات ،نتیجه عمل جهاد دفایع یم باشد .همهی
آنها بود و در واقع آنها خودشان به خودشان ظلم کردند و خداوند به کش ظلم نیم کند)40(.
ن
کسای از آنها که ظلم کردند )46(. با اهل کتاب سیع کنید به ر
بهبین روش مجادله کنید مگر
شکیبای نموده و بر خدا توکل یم کنند)59(. ن
کسای هستند که مؤمنان صالح
ی
سوره روم
ت َِّ
اَّلل َوَكانُوا ِِبَا يَ ْستَ ْه ِزئُو َن » روم ﴿﴾10 « ُْثَّ َكا َن عاقِب َة الَّ ِذين أَساءوا السوأَى أَ ْن َك َّذبوا ِِبَي ِ
ُ َ َ َُ َ َ
ن
کسای که اعمال بد مرتکب شدند این بود که آیات الیه را تکذیب کردند و آن آیات را "سپس رسانجام
به تمسخر گرفتند".
انسان کار را انجام یم دهد ،کار هم ساختار انسان را یمسازد ،اعمال خوب ساختار و شاکلهای خوب
برای انسان یم سازند و اعمال بد شاکلهای بد برای انسان به وجود یم آورند سپس این ساختار منشاء
یکشی اعمال یم گردد ،ساختار و شاکله خوب منشاء اعمال خوب و شاکلهی بد منشا اعمال بد یمشود،
نب تاثب یم گذارد ،به این صورت که ما هر چه از شاکله ر
بهبی برخوردار باشیم از فهم شاکله بر روی فهم ن
عمیق تر و درست تری برخوردار خواهیم بود ،پس اعمال بد منشأ شاکله بد و شاکله بد منشاء فهم
نادرست یم گردد.
ين ََل يُوقِنُو َن » روم ﴿﴾60 اَّلل ح ٌّق وََل يست ِخ َّفن ِ َّ 35
َّك الذ َ
ِ
اصِ ِْب إِ َّن َو ْع َد َّ َ َ َ ْ َ َ
«فَ ْ
یقی ندارند تو را به ری خردی وادار نکنند". ن
کسای که ن شکیبای کن که وعده خدا حق است و هرگز "پس
ی
جمع بندی سوره روم
مجرمان در اثر گناهان صدور آیات الیه از جانب خدا را دروغ دانسته و این آیات را به تمسخر
گرفتند )10(.از آنجا که وعده ی خداوند حق است پس تهمت ها و تمسخر های آنها موجب نشود تو
نارسا گوی آنها باز ن ً ن
کن دست به سخن و کاری بزی که موجب سبیک و ری خردی تو گردد ،مثل دهان به ن ی
یا مجازات ناعادالنه ای در مورد آنها روا داری)60(.
َ
35استخف ُه :او را به سبیک و ری خردی وا داشت.
83
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
سوره لقمان
ك ِم ْن َع ْزِم ِ
ك إِ َّن َذل َ اصِ ِْب َعلَى َما أ َ
َصابَ َ
ِ ِن أَقِِم َّ
الص ََل َة َوأْ ُم ْر ِِبلْ َم ْع ُروف َوانْهَ َع ِن الْ ُمْن َك ِر َو ْ « ََي بََُّ
ْاْل ُُموِر » لقمان ﴿﴾17
"ای فرزندم نماز را به پادار و امر به معروف و نیه از منکر نما و بر آنچه (از آزار ها) به تو یم رسد شکیبا
36 .
شکیبای از عزم امور است "
ی باش که این
جمع بندی سوره لقمان
ن
کسای که به کمک سخنان بیهوده مردم را گمراه کرده و آیات الیه را به تمسخر یم گبند به عذاب الیه
خوارکننده ای گرفتار یمشوند)6(.
های که به جهت امر به معروف و نیه از منکر گریبان انسان را یم گبد ،از امور
شکیبای در مقابل آزار ی
ی
سخت اما بسیار پر ارزش است)17(.
سوره سجده
ين َك َف ُروا إِميَا َُّنُْم َّ ِ «وي ُقولُو َن مَّت ه َذا الْ َفْتح إِ ْن ُكْنتم ِ ِ
ي ﴿ ﴾28قُ ْل يَ ْوَم الْ َفْت ِح ََل يَْن َف ُع الذ َ
صادق َ ُْ َ ُ ََ َ ََ
ض َعْن ُه ْم َوانْتَ ِظ ْر إِ ََّّنُْم ُمْنتَ ِظ ُرو َن » سجده ﴿﴾30
َع ِر ْ
َوََل ُه ْم يُْنظَُرو َن ﴿ ﴾29فَأ ْ
"و یمگویند :این پبوزی شما گ خواهد بود اگر راست یمگویید؟ بگو :روز پبوزی ایمان آوردن ،سودی
به حال کافران نخواهد داشت و به آنها مهلت داده نیم شود پس از آنها روگردان و منتظر باش ،آنها
منتظر هستند".
سوره احزاب
َع َّد ََلُْم َع َذ ًاِب ُم ِهينًا ﴿﴾57 ِ «إِ َّن الَّ ِ
اَّللُ ِِف الدنْيَا َو ْاَلخَرِة َوأ َ
اَّللَ َوَر ُسولَهُ لَ َعنَ ُه ُم َّ
ين يُ ْؤذُو َن َّ َ ذ
ِ ِ ِ ِِ َّ ِ
اَن وإَِْثًا ُمبِينًا » احزاب ي َوالْ ُم ْؤمنَات بِغَ ِْري َما ا ْكتَ َسبُوا فَ َقد ْ
احتَ َملُوا ُِبْتَ ً َ ين يُ ْؤذُو َن الْ ُم ْؤمن َ َوالذ َ
﴿﴾58
85
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
"آنها که خدا و رسولش را آزار یمدهند ،خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته و
برای آنها عذاب خوارکننده ای آماده کرده است .و آنان که مردان و زنان با ایمان را به خاطر کاری که
انجام نداده اند آزار یمدهند ،بار تهمت و دروغ بهت آور 37و گناه آشکاری را به دوش کشیده اند".
ی
کش نیمتواند خدا را اذیت کند اما برای اینکه بزرگ بدی اذیت رنن را نشان دهد این جا یم فرماید:
ن
کسای که خدا و رسولش را اذیت یم کنند.
ر
عقوبن خوار کننده قرار داده مجازات آزار دهنده رسول ،دوری از رحمت خداوند در دنیا و آخرت و
شده است .
ن
کسای که مؤمنان را با دادن نسبت های ناروا آزار یمدهند فقط فرموده است :آنها متحمل در مورد
ً
عواقن دارد).
ر بهتان و گناه آشکار شدند (.و طبیعتا تهمت و دروغ بهت آور و گناه
سوره سبا
ََّل ِل الْبعِ ِ ِ ِ ِ اَّلل َك ِذِب أَم بِِه ِجنَّةٌ ب ِل الَّ ِ
«أَفَْتى علَى َِّ
يد » ين ََل يُ ْؤمنُو َن ِِبَْلخَرِة ِِف الْ َع َذاب َوالض َ َ
َ ذ َ ْ ً ََ َ
سبا ﴿﴾8
ن
(چنی نیست) بلکه "(کافران گفتند ):آیا محمد(ص) بر خدا دروغ بسته یا به نویع جنون گرفتار است؟
ن
کسای که به آخرت ایمان نیم آورند در عذاب و گمرایه دوری هستند".
سوره فاطر
سوره یس
ث فَ َقالُوا إِ ََّن إِلَْي ُك ْم ُم ْر َسلُو َن ﴿ ﴾14قَالُوا َما أَنْتُ ْم وِها فَعَّزْزََن بِثَالِ ٍ «إِ ْذ أ َْر َس ْلنَا إِلَْي ِهم اثْنَ ْ ِ
ي فَ َك َّذبُ َُ َ ُ
الر ْْحَ ُن ِم ْن َش ْي ٍء إِ ْن أَنْتُ ْم إََِّل تَ ْك ِذبُو َن ﴿ ﴾15قَالُوا َرب نَا يَ ْعلَ ُم إِ ََّن إِلَْي ُك ْم
إََِّل بَ َشٌر ِمثْلُنَا َوَما أَنْ َزَل َّ
ي ﴿ ﴾17قَالُوا إِ ََّن تَطََّْريََن بِ ُك ْم لَئِ ْن ََلْ تَْنتَ ُهوا لَ ُم ْر َسلُو َن ﴿َ ﴾16وَما َعلَْينَا إََِّل الْبَ ََلغُ الْ ُمبِ ُ
اب أَلِ ٌيم ﴿ ﴾18قَالُوا طَائُِرُك ْم َم َع ُك ْم أَئِ ْن ذُكِْرُُْت بَ ْل أَنْتُ ْم قَ ْوٌم ِ
لَنَْر َُجَنَّ ُك ْم َولَيَ َم َّسنَّ ُك ْم منَّا َع َذ ٌ
ُم ْس ِرفُو َن » یس ﴿﴾19
"هنگایم که دو نفر از رسوالن را به سوی آن ها فرستادیم اما اهل شهر رسوالن را دروغگو دانستند پس
برای تقویت آن دو شخص سویم فرستادیم .پس رسوالن گفتند :ما فرستادگان (خدا) به سوی شما
چبی نازل نکرده ،شما بشی مانند ما نیستید و خداوند رحمان ن هستیم .اما اهل شهر گفتند :شما جز ر
ً
فقط دروغ یم گویید ،رسوالن گفتند :پروردگار ما آگاه است که ما قطعا فرستادگان (او) به سوی شما
هستیم و ما وظیفهای جز ابالغ آشکار پیام نداریم .اهل شهر گفتند :ما شما را به فال بد گرفته ایم و اگر
(از این سخنان) دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و شکنجه دردنایک از ما به شما خواهد
ّ
رسید .رسوالن گفتند :فال بد شما از خودتان است اگر بیندیشید و متذکر شوید ،بلکه شما گرویه
ارساف کارید".
کفار گفتند :ما به شما رسوالن بدگمان هستیم و اگر از حرف خود دست بر ندارید شما را سنگباران
ن ی
بدگمای شما مشکل خود شماست. کرده و کیفر بزرگ از ناحیه ما به شما خواهد رسید .انبیاء گفتند:
پس مشخص یمشود؛ سنگباران و کیفر های سخت و مارک زدن به کش که سخن مخالف دارد روش
غب مومنان است14( .تا)19همه انبیا مورد تمسخر قرار گرفتند)30(.
خدای یم زنند و مخالفان این کار بد را گمراه یم دانند)47(. ن
برخ کار بد یم کنند ،بعد این کار بد را رنگ
ی
نارساگوی یم گبند و ر ن ن
گرفی جان به ظلم را ،رنگ درست مانند کسای که جان شخیص را فقط به دلیل ن ی
اگوی کسای که یمگویند ،این کار ظالمانه است ،مارک گمرایه یم زنند (.البته ن ن
نارس ی خدای یم زنند و به
ی
اگوی را ن ن
هم جرم است اما باید متناسب با نارس یای که گفته شده واکنش نشان دهیم ،نه اینکه هر نارس ی
یعن مرگ کیفر دهیم ).ای رنن؛ سخن بد آنها تو را ناراحت نکند زیرا سخنان آنها را به اشد مجازات ،ن
خدا یم داند(.یس )76
سوره صافات
ت َويَ ْس َخ ُرو َن ﴿َ ﴾12وإِ َذا ذُكِ ُروا ََل يَ ْذ ُك ُرو َن ﴿َ ﴾13وإِ َذا َرأ َْوا آيًَة ِ
«بَ ْل َعجْب َ
ِ ِ
ي » صافات ﴿﴾15 يَ ْستَ ْسخ ُرو َن ﴿َ ﴾14وقَالُوا إِ ْن َه َذا إََِّل س ْحٌر ُمبِ ٌ
ّ ّ "تو از انکار آنها تعجب یم ن
کن و آنها مسخره یم کنند و هنگایم که به آنان تذکر داده شود ،هرگز متذکر
نیم شوند و هنگایم که نشانهای ببینند به استهزاء دعوت یمکنند و یمگویند :این فقط سحری آشکار
است".
ي ﴿ ﴾69فَ ُه ْم َعلَى آ ََث ِرِه ْم يُ ْهَرعُو َن » صافات ﴿﴾70 «إِ ََّّنُم أَلْ َفوا آِبءهم ِ
ضال َ
ْ ْ َ َُ ْ َ
89
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
"آنها پدران خود را گمراه یافتند پس آنها به دنبال پدران ،با رسعت رانده و کشیده یم شوند".
رن
نکته :گایه شخص یم فهمد رایه اشتباه است اما تعصب و بسی ی
در عقل موجب یمشود به دنبال
همان راه غلط برود.
غ َعلَْي ِه ْم َ
ض ْرًِب ال أَََل ََتْ ُكلُو َن ﴿َ ﴾91ما لَ ُك ْم ََل تَْن ِط ُقو َن ﴿ ﴾92فَ َرا َ غ إِ ََل ِآَلَتِ ِه ْم فَ َق َ
«فَ َرا َ
ال أَتَ ْعبُ ُدو َن َما تَْن ِحتُو َن ﴿َ ﴾95و َّ
اَّللُ َخلَ َق ُك ْم ي ﴿ ﴾93فَأَقْ بَلُوا إِلَْي ِه يَِزفو َن ﴿ ﴾94قَ َ ِِبلْيَ ِم ِ
اْلَ ِحي ِم » صافات ﴿﴾97 اَن فَأَلْ ُقوهُ ِِف ْ
َوَما تَ ْع َملُو َن ﴿ ﴾96قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُْنيَ ً
"ابراهیم به سوی معبود هایشان رفت ،پس گفت :چرا غذا نیم خورید؟ چرا سخن نیم گویید؟ سپس
مش ن
کی شتابان به سوی ابراهیم روی آوردند ،ابراهیم گفت: بر آنها نضبه ای با دست راست فرود آورد ،ر
چبی را که با دست خود یمتراشید ،یم پرستید؟ در حایل که خدا شما و آنچه عمل یمکنید(منظور آیا ن
ر
های که یمسازید) را آفریده است ،مشکان گفتند :ی
بنای برای او بسازید پس او را در جهنیم از آتش بت ی
بیندازید".
نکته :ابراهیم اندیشه بت پرستان را قبول نداشت پس با سخن و عمل خود آن اندیشه را به چالش
ن
پاسخ کشید ،بتپرستان به جای اینکه با عقل خود بر سخن و عمل ابراهیم اندیشیده و در صورت نیاز
کی را مورد نکوهش قرارمش ن ن
عقالی به ابراهیم بدهند ،تصمیم به نابودی ابراهیم گرفتند ،قرآن عمل ر
یمدهد .پس از آیات فوق استنباط یم شود که ر ن
کشی کش که به دلیل اینکه اندیشه ای را قبول ندارد و
ن
چنی کاری آن اندیشه را به چالش یمکشد ،روش بتپرستان یمباشد و انسانهای معتقد به قرآن حق
ر
منطق و محبمانه بهر ن
چنی افرادی این است که با جواب های ندارند .از دیدگاه قرآن روش برخورد با
آنها پاسخ دهیم.
ن
روشن دارید؟" صافات ﴿" ﴾156آیا شما در این باره دلیل «أ َْم لَ ُك ْم ُس ْلطَا ٌن ُمبِ ٌ
ي»
ن صافات ﴿" ﴾178ای نن؛ از آنان تا ن «وتَوَّل َعْن ُهم َح ََّّت ِح ٍ
ي»
معی روی بگردان". زمای ر ْ ََ
ف يب ِ
ص ُرو َن » صافات ﴿﴾179 ِ
« َوأَبْص ْر فَ َس ْو َ ُْ
ببی ،آنها ن
نب به زودی(نتیجه عمل خود را) یمبینند". "و ای رنن؛ (وضع و کارشان را) ن
کفار اندیشه رنن را به تمسخر گرفته و آن را سحر نامیدند (12تا )15و گفتند :آیا ما مکتب خود را به
(نن اکرم ص) رها کنیم )36(.آنها فهمیدند راه پدران اشتباه است اما شاعر دیوانهای ر
ی سخن
ی خاطر
ی
تعصب و دوری از عقل موجب شده بود به رسعت به دنبال راه غلط پدران بروند)69_70( .
طب ن
آمب و عمل خود اندیشه بت پرستان را به چالش کشید ،بت پرستان تصمیم به ابراهیم با سخن ن ن
نابودی ابراهیم(ع) گرفتند.
قرآن این گونه رفتار بت پرستان را مورد نکوهش قرار داد .پس معلوم یمشود کش که اندیشهای را با
آمب و عمل خود به چالش یمکشد را نباید کشت ،بلکه همان طور که قرآن بارها از روش طب نسخن ن ن
طق و ر
محبمانه به او پاسخ داد91( .تا)97مردم الیاس را دروغ گو انبیاء روایت نموده ،باید با دلیل من ر
دانستند اما مجازات آنها در دادگاه عدل الیه است )127( .برای پذیرش یا رد نظریهای باید دلیل داشته
پیامبش یم فرماید :در مقابل تمسخر و تهمت ساحری ،شاعری، ر باشیم )156( .و بالخره خداوند به
ی
گوی و تهدید به قتل و ...از آنها روی گردان و به آنها توجه نکن به زودی وضعیت آنها
دیوانیک و دروغ ی
برای خودشان و تو روشن یم شود178( .و)179
سوره ص
ِ «.........وقَ َ ِ
ال الْ َكاف ُرو َن َه َذا َساحٌر َك َّذ ٌ
اب» ص ﴿﴾4 َ
گوی است".
)ساحر دروغ ی
ی این(پیامب
ر "و کافران گفتند:
ی ﴿ "﴾7این فقط یک ن
آئی ساختیک است" . اختِ ََل ٌق »39ص
«..........إِ ْن َه َذا إََِّل ْ
اب ْاْلَيْ َك ِة ٍ ِ وح وع ِ
َص َح ُ
ود َوقَ ْوُم لُوط َوأ ْ
اد َوف ْر َع ْو ُن ذُو ْاْل َْو ََتد ﴿َ ﴾12وََثُ ُ « َك َّذبَ ْ
ت قَ ْبلَ ُه ْم قَ ْوُم نُ ٍ َ َ ٌ
اب » ص﴿﴾14 ……﴿﴾13إِ ْن ُكلٌّ إََِّل َك َّذب الرسل فَح َّق ِع َق ِ
َ َُ َ
"قبل از اینها ،قوم نوح ،عاد ،فرعون صاحب میخها ،ثمود و ،قوم لوط و اصحاب ایکه همه ،رسوالن
را دروغ گو دانستند پس عقوبت(درباره ی آنها) تحقق یافت".
اْلِس ِ
اب » ص﴿﴾16 ِ ِ َّ ِ
« َوقَالُوا َربَّنَا َعج ْل لَنَا قطنَا قَ ْب َل يَ ْوم ْ َ
رن
ساخی 39اختالق :تراشیدن ،ن
حرق از جانب خود
91
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
"و (کافران از روی تمسخر) گفتند :پرودگارا نصیب ما را از عذاب ،قبل از روز حساب ،زودتر بده".
ص﴿﴾17در مقابل آنچه یم گویند شکیبا باش. اصِ ِْب َعلَى َما يَ ُقولُو َن »…….
« ْ
جمع بندی سوره ص
کافران رنن را ساحر ،کذاب و مختلق( تراشنده ن
آئی) دانسته و سخن رنن را به تمسخر گرفته ،گفتند:
ای خدا ما را زود عذاب کن)16،14،13،12،7،4(.
ن
توهی ها و تمسخرها شکیبا باش)17(. اما خداوند به رنن فرمود :در مقابل همه این
سوره زمر
«قُل َي ِعب ِاد الَّ ِذين آمنُوا اتَّ ُقوا ربَّ ُكم لِلَّ ِذين أَحسنُوا ِِف ه ِذ ِه الدنْيا حسنَةٌ وأَرض َِّ
اَّلل َو ِاس َعةٌ َ َ َ َْ ُ َ َ ْ َ َْ َ َ َْ َ
اب »زمر﴿﴾10 َجرُهم بِغَ ِْري ِحس ٍ إََِّّنَا ي و ََّّف َّ ِ
َ الصاب ُرو َن أ ْ َ ْ َُ
"بگو :ای بندگان من که ایمان آورده اید ،از کار بدی که پرودگارتان نیه کرده ،خود را نگه دارید ،برای
زمی خدا وسیع است ن
(یعن؛ اگر با نییک پاسخ کسای که در این دنیا نییک کردند ،پاداش نییک است؛ و ن ن
بدی ها را دادید و اثر نکرد و آنها بر بدی خود ادامه دادند ،یمتوانید هجرت کنید و به جای دیگر بروید).
شکیبایان اجر و پاداش خود را ریحساب دریافت یم دارند.
«......فَب ِشر ِعب ِاد ﴿﴾17الَّ ِذين يست ِمعو َن الْ َقوَل فَيتَّبِعو َن أَحسنه أُولَئِ َّ ِ
اَّللُ
ين َه َد ُاه ُم َّ
ك الذ َ ْ َ ُ ْ ََ ُ َ َ َ َْ ُ َ ْ َ
ك ُهم أُولُو ْاْلَلْب ِِ
اب »زمر﴿﴾18 َ َوأُولَئ َ ْ
ن
کسای ن
کسای که سخنان را یمشنوند و از ر
بهبین آنها پبوی یمکنند ،آنها "پس به بندگان من بشارت بده،
40
هستند که خدا آنها را هدایت یمکند و آنها همان صاحبان عقل یم باشند".
« َك َّذب الَّ ِذ ِ ِ
اب ِم ْن َحْي ُ
ث ََل يَ ْشعُ ُرو َن»زمر ﴿﴾25 ين م ْن قَ ْبل ِه ْم فَأ َََت ُه ُم الْ َع َذ ُ
َ َ
40برای توضیح این دو آیه رجوع شود به کتاب:واکاوی ارتداد ،ص 18تا 23
92
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
آمد" .
اق ِبِِ ْم َما َكانُوا بِِه يَ ْستَ ْه ِزئُو َن »زمر﴿﴾48 « َوبَ َدا ََلُْم َسيِئَ ُ
ات َما َك َسبُوا َو َح َ
"بدی های آنچه انجام دادند بر ایشان آشکار شد و آنچه را مسخره یمکردند آنها را احاطه نمود" .
ت لَ ِم َن ب َِّ
اَّلل َوإِ ْن ُكْن ُ ت ِِف َجْن ِ
س ََي َح ْسَرََت َعلَى َما فََّرطْ ُ «أَ ْن تَ ُق َ
ول نَ ْف ٌ
َّ ِ
ين »زمر﴿﴾56 الساخ ِر َ
"مبادا کش روز قیامت بگوید :افسوس بر من از کوتایه ی
های که در جانب خدا 41کردم و از مسخره
کنندگان بودم".
جمع بندی سوره زمر
خوی پاسخ دهند و
بندگان خدا باید خود را از بدیها دور نگه دارند و تا یمتوانند نییک کنند و بدی را با ر
شکیبای پیشه کنند که خدا پاداش شکیبایان را ری حساب یم دهد و در نهایت از انسانهای
ی در مقابل بدی
ن
کسای مورد بشارت و هدایت خدا قرار یمگبند و بد سخن و بد رفتار دور شده ،هجرت کنند)10( .
صاحب عقل یم باشند که سخنان مختلف را شنیده و از ر
بهبین پبوی یمکنند17(.و)18
در تمام دورانها آیات الیه ری دلیل دروغ دانسته شده ()25و نتیجه این کار برایشان آشکار شده و آنچه
ً
را مسخره یمکردند آنها را در بر گرفته ()48و اینها گفته یمشود ،تا چشم خود باز کنید و بعدا حشت
نخورید)56(.
سوره غافر
ت ُكل أ َُّم ٍة بَِر ُسوَلِِ ْم لِيَأْ ُخ ُذوهُ َو َج َادلُوا ِِ وح و ْاْلَحز ِ
اب م ْن بَ ْعده ْم َوَِهَّ ْ ت قَ ْبلَ ُه ْم قَ ْوُم نُ ٍ َ ْ َ ُ « َك َّذبَ ْ
ف َكا َن ِع َق ِ ضوا بِِه ْ ِِبلْب ِ ِ ِ
اب »غافر﴿﴾5 اْلَ َّق فَأَ َخ ْذ ُُتُْم فَ َكْي َ اط ِل ليُ ْدح ُ َ
یعن تمام اموری که در جانب خدا قرار دارند مثل؛ فرمان خدا،اطاعت خدا ،قرب خدا، 41جنب هللا :ن
ن
آسمای که از جانب خدا نازل شده ،انبیاء و اولیای الیه و… کتب
93
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
احٌر ي ﴿﴾23إِ ََل فِرعو َن وهاما َن وقَارو َن فَ َقالُوا س ِ ان ُمبِ ٍ«ولََق ْد أَرس ْلنَا موسى ِِبَيتِنَا وس ْلطَ ٍ
َ ْ َْ َ َ َ َ ُ َ َْ ُ َ َ َُ
استَ ْحيُوا َك َّذاب ﴿﴾24فَلَ َّما جاءهم ِِب ْْل ِق ِمن ِعْن ِد ََن قَالُوا اقْ تلُوا أَب ناء الَّ ِ
ين َآمنُوا َم َعهُ َو ْ ذ
ُ َْ َ َ َ َُ ْ َ ْ ٌ
نِساءهم وما َكي ُد الْ َكافِ ِرين إََِّل ِِف ض ََل ٍل ﴿﴾25وقَ َ ِ
ال ف ْر َع ْو ُن َذ ُر ِوّن أَقْ تُ ْل ُم َ
وسى َولْيَ ْدعُ َربَّهُ َ َ َ َ َُ ْ ََ ْ
توسى إِِّن عُ ْذ ُ ال ُم َ ض الْ َف َس َاد ﴿َ ﴾26وقَ َ اف أَ ْن يُبَ ِد َل ِدينَ ُك ْم أ َْو أَ ْن يُظْ ِهَر ِِف ْاْل َْر ِ إِِّن أ َ
َخ ُ
اب »غافر﴿﴾27 اْلِس ِ ْ م بِرِّب وربِ ُكم ِمن ُك ِل مت َكِ ٍِب ََل ي ؤِمن بِيوِ
ُْ ُ َْ َ َ َ َ ْ ْ َُ
"ما مویس را با نشانههایمان و دلیل روشن بسوی فرعون و هامان و قارون فرستادیم .آنها گفتند:
گوی است .و هنگایم که حق را از سوی ما برای آنها آورد ،گفتند :پشان ساحر بسیار دروغ ی
ی مویس(ع)
ن
کسای که با مویس ایمان آورده اند را بکشید و زنانشان را زنده بگذارید اما نقشه کافران پوچ و نابود
است .و فرعون گفت :بگذارید مویس(ع) را بکشم و او پرودگارش را بخواند ،من یمترسم ن
آیی شما را
ن
رسزمی فساد ایجاد کند .و مویس(ع) گفت :من به پرودگارم و پروردگار شما پناه دگرگون سازد یا در این
متکبی که به روز حساب ایمان نیمآورد".یمبرم از هر ر
نکته مهم :توضیح داده شد که کیفر به این دلیل وضع شده که درهای رحمت الیه بر روی افراد بسته
ن
توهی کننده به رنن ،غب از اینکه با جرم تناسب ندارد و با صدر آیه فوق در تضاد است، نشود اما قتل
موجب یمشود شخص برای همیشه از رحمت الیه محروم گردد و این امر با فلسفه وضع مجازات در
تناقض است.
پیامبانشان با نشانههای روشن بسوی ایشان آمدند ،به آنچه از علم در نزدشان بود
ر "پس هنگایم که
شاد شدند (مانند علوم حش) و آنچه را مسخره یمکردند آنها را فرا گرفت".
جمعبندی سوره غافر
ن
جهای که بوسیله خداوند فبییک و ن
زبای قرار گرفتند و نتیجه این آزارها را در نظام همه انبیاء مورد آزار ن
ایجاد شده ،مشاهده نمودند ،پس مجازات بوسیله خداوند صورت گرفت ،نه اینکه انسانهای دیگر این
مجازات را اعمال کرده باشند5(.و)6
مویس(ع) را به سحر و دروغ و فساد متهم کردند و قصد ر ن
کشی او و پشان او و پشان پبوان او نمودند
ٰ
مویس(ع) فقط به خدا پناه برد و از هرگونه درگبی با آنها دوری کرد23(.تا)27 اما
از این آیات استنباط یمشود که ر ن
کشی و انگزدن به کش که سخن مخالف دارد ،از شیوههای فرعونیان
منطق به نقد سخن مخالف یمپردازد همان طور که مؤمن آل فرعون ر است و انسان مؤمن با دالیل
سخن گفته و عمل نمود28(.تا )45
مؤمنآلفرعون گفت :نظام عالم به گونهای است که اگر کش از حد گذشت و دروغ گفت خودبهخود
نابود یمشود)28(.
بخوی ن
سخن را پذیرفته یا رد کنیم ،عقل ما شکوفا نیمشود و نیمتوانیم امور را ر
صوری که ریدلیل در
ر
درک کنیم)35(.
مجازات باید متناسب و در حد جرم باشد اما پاداش باید بسیار زیاد باشد ،چون اصل این است که همه
ن
کسای با نب وضع شده ،برای این است کهتا حد ممکن از رحمت الیه برخوردار شوند و اگر مجاز رای ن
بدیها درهای رحمت الیه را بر خود نبندند)40( .
شکیبای خبند و دین را به تمسخر یمگبند، ن
کسای که بدون دلیل به مجادله با دین بر یم ن راه مبارزه با
ی
است55(.و56و69و70و)83
96
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
سوره فصلت
ين ذ ُ ال الَّ ِذين َك َفروا ََل تَسمعوا َِل َذا الْ ُقر ِ
آن والْغَوا فِ ِيه لَعلَّ ُكم تَ ْغلِبو َن ﴿﴾26فَلَن ِذي َق َّن الَّ ِ « َوقَ َ
َ ُ ْ َ َُْ َ ْ َ ْ َ ُ
َس َوأَ الَّ ِذي َكانُوا يَ ْع َملُو َن »فصلت﴿﴾27 َك َف ُروا َع َذ ًاِب َش ِد ً
يدا َولَنَ ْج ِزيَن َُّه ْم أ ْ
ن
کسای که کافر شدند گفتند :به این قرآن گوش ندهید و به هنگام تالوت آن رسوصدا کنید ،شاید "و
غلبه یابید ،پس حتما به کافران عذاب شدیدی یمچشانیم و آنها را به بدترین اعمایل که انجام یمدادند
کیفر یمدهیم".
ِ ِ
َح َس ُن فَِإ َذا الَّذي بَْينَ َ
ك َوبَْينَهُ َع َد َاوةٌ َكأَنَّهُ َوِِلٌّ السيِئَةُ ْادفَ ْع ِِبلَِِّت ه َي أ ْ « َوََل تَ ْستَ ِوي ْ
اْلَ َسنَةُ َوََل َّ
َّاها إََِّل ذُو َح ٍظ َع ِظي ٍم »فصلت﴿﴾35 ْحيم ﴿﴾34وما ي لَق ِ َّ ِ ِ
ص َِبُوا َوَما يُلَق َ
ين َ َّاها إََّل الذ َ
ََ ُ َ َ ٌ
"هرگز نییک و بدی یکسان نیست ،بوسیله ر
رویس که نیکوتر است بدیها را دفع کن ،پس ناگاه همان کس
شکیبای نمودند آن ن
کسای که دوسن گرم و صمییم است اما جزر گوی ن
ی که میان تو و او دشمن است ،ی
ن
کسای که دارای بهره ای عظیم (از عقل و علم و تقوا) هستند آن را در نیمیابند". را درک نیمکنند و جز
اْلا فَلِن ْف ِس ِه ومن أَساء فَعلَيها وما ربك بِظَ ََّلٍم لِْلعبِ ِ
يد »فصلت﴿﴾46 «من ع ِمل ِ
َ ص ً َ ََ ْ َ َ َ َْ ََ َ َ َْ َ َ َ
"کش کار ر
خوی انجام دهد به نفع خویش انجام داده و کش کار بد انجام دهد به نضر خود انجام داده
و پروردگارت هرگز ظلم به بندگان نیمکند".
جمعبندی سوره فصلت
اگر چه هنگام تالوت قرآن بوسیله رنن ،کفار رسوصدا یمکردند تا کش قرآن را نشنود و با این کار به
ن
توهی و او را آزار یمدادند اما آزار دهندگان را خدا مجازات یمکند26(.و)27 پیامب
ر
رویس که نیکوتر است بدیها را دفع کنید ،در این صورت دشمنان به دوستان صمییمدر راه دعوت با ر
شکیبای داشته
ی تبدیل یمشوند)34( .اما کش یمتواند با روش نیکوتر با دیگران برخورد کند که ر
صب و
باالی برخوردار باشد)35(.
باشد و از عقالنیت و علم ی
چنی فردی به محض اینکه کش برخورد ن کش صب نداشته باشد نیمتواند ر
بهبین روش را پیدا کند، ر
ن
همی طور ر بدی با او انجام یمدهد به مقابله بریم ن
خبد و این روش مقابله به احتمال زیاد بهبین نیست و
بهبین روش را دریابد ،زیرا ر
بهبین روش در اگر کش از عقل و علم باالی برخوردار نباشد باز نیمتواند ر
ی
ر
جاهای مختلف متفاوت خواهد بود ،یک جا بهبین روش ممکن است خود را به نفهیم و غفلت زدن
ّ ن
شوخ تذکر باشد ،یک جا ممکن است بدی را با هدیه پاسخ دادن باشد ،یک جا ممکن است در غالب
97
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
هبیننب باید با توجه به آیات فوق ،با صب و عقل و علم برریس نموده و ب ر
در زمینه مواجهه با ساب الن رن ن
ر
رویس که بتوانیم دشمنان را به دوستان صمییم تبدیل نمائیم ،نه اینکه با ر ن
کشی روش را پیدا کنیم ،ر
رویاروی با ساب را پیدا خوی و زخم خورده مبدل گردانیم ،اگر ر
بهبین روش ساب ،دشمنان را به دشمن ن
ی
کردیم و با آن روش به رساغ ساب رفتیم عمل صالح انجام دادهایم و سودش را یمبریم در غب این صورت
نضر یمکنیم)46(.
سوره شوری
ث الدنْيَا نُ ْؤتِِه ِمْن َها َوَما لَهُ ِِف ث ْاَل ِخَرِة نَِزْد لَهُ ِِف َح ْرثِِه َوَم ْن َكا َن يُِر ُ
يد َح ْر َ « َم ْن َكا َن يُِر ُ
يد َح ْر َ
يب»شوری ﴿﴾20 ص ٍْاَل ِخرِة ِمن نَ ِ
َ ْ
"کش که کشت آخرت را بخواهد ،به کشت او برکت و افزایش یمدهیم و کش که کشت دنیا را
بخواهد ،از آن کشت به او یمدهیم و در آخرت هیچ بهرهای ندارد".
بایس ،خداوند به همه در حد ظرفیت از رحمت خود عطا یمکند، توضیح :دنیا طلب یا آخرت طلب ر
بایس ،از آنجا که ظرف آخرت بزرگ است ،از دنیا و آخرت استفاده یم ن
کن و به البته اگر آخرت طلب ر
کن .اما اگر دنیا طلب ر
بایس، کشت تو برکت داده یمشود و از هر دانهای که یمکاری هزاران دانه درو یم ن
کن اما در آخرت برای تو بهرهایبا توجه به اینکه ظرف دنیا محدود است ،تا حدی از دنیا استفاده یم ن
وجود ندارد.
کن ،پس بهرهایتوای از آن در مسب خوش گذر نایهای بیهوده استفاده نمثال :پنجاه سال عمر داری یم ن
از این عمر بردهای اما برای آینده کاری انجام ندادهای و یم ن
توای از این عمر در مسب رشد خود و دیگران
یای ر ن
استفاده کن و ضمن اینکه در اینجا از این عمر بهره یمبری و با رشد به شادی و خویس دست یم ر
های یم کاری که برای هزاران سال محصول یمدهند. دانه ی
جای مجاز رای هم هست اصل این است که رحمت در حد امکان و ظرفیت به انسانها برسد و اگر در ی
برای این است که عوامل منع رحمت برداشته شود ،مثل جریمه پلیس که برای این است که رانندگان و
بهبی برخوردار شوند .پس مجازات باید بیشب و ر
ر از جمله همان راننده خایط جریمه شده ،از امکانات
در رحمت را ببندد. رن
در راستای برداشی عوامل منع رحمت باشد ،نه اینکه مجازات ی
ور»شوری ﴿﴾23
ور َش ُك ٌ ف َح َسنَ ًة نَِزْد لَهُ فِ َيها ُح ْسنًا إِ َّن َّ
اَّللَ َغ ُف ٌ «َ ......وَم ْن يَ ْق ََِت ْ
نیکوی و زیباییش یمافزاییم خداوند بخشنده و سپاس گزار است".
ی "و هر کس عمل نییک انجام دهد بر
98
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ضبوا هم ي ْغ ِفرو َن ﴿﴾37والَّ ِ احش وإِ َذا ما َغ ِ اْل ِْْث والْ َفو ِ «والَّ ِذين ََيتَنِبو َن َكبائِ
َص َاِبُُمين إِ َذا أ َ
َ َذ ُ
َ َ ُ َْ ُ َ َ َ
ِْ رَ َ ُْ ََ
صرو َن ﴿﴾39وجزاء سيِئ ٍة سيِئةٌ ِمثْلُها فَمن ع َفا وأَصلَح فَأَجره علَى َِّ
اَّلل إِنَّهُ ََل ِ
َ َ َ ُ َ َ َ َ َ َ ْ َ َ ْ َ ْ ُُ َ الْبَ ْغ ُي ُه ْم يَْنتَ ُ
ك َما َعلَْي ِه ْم ِم ْن َسبِ ٍيل ﴿﴾41إََِّّنَا صَر بَ ْع َد ظُْل ِم ِه فَأُولَئِ َ ِِ ِ
ي ﴿َ ﴾40ولَ َم ِن انْتَ َ ُُيب الظَّالم َ
السبِيل علَى الَّ ِذين يظْلِ
اب
ك ََلُْم َع َذ ٌ اْلَِق أُولَئِ َ
ض بِغَ ِْري ْ
َّاس َويَْبغُو َن ِِف ْاْل َْر ِ َ ن ال ن
َ و م
ُ َ َ َّ ُ َ
ك لَ ِم ْن َع ْزِم ْاْل ُُموِر »شوری﴿﴾43 ِ
ص ََِب َو َغ َفَر إِ َّن َذل َ
أَل ٌيم ﴿َ ﴾42ولَ َم ْن َ
ِ
ن
خشمگی یمشوند یمبخشند ن
کسای که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب یمکنند و هنگایم که "و
کسای که هنگایم که ظلیم به آنها یمرسد از دیگران طلب یاری یمکنند(و در مقابل ظلم ساکت ن و
نارس یای به تو گفته شد با یک ن ً نیمنشینند) و کیفر بدی را با بدی مشابیه باید داد ن
(یعن مثل اگر ن
نارسای
مشابه پاسخ بگو) پس کش که ببخشد و اصالح کند پس پاداش او بر خداوند است ن
(یعن اگر چه باید
در مقابل ظلم واکنش نشان داد ،اما این واکنش ؛
ً
اوال :باید عادالنه باشد و از حد نگذرد که در غب این صورت خود این واکنش مصداق تجاوز و ظلم
خواهد بود .
ر ً ً
صوری که عقل ثانیا :این طور نیست که لزوما این واکنش باید مجازات طرف مقابل باشد ،بلکه در
حکم کند یم تواند بخشش و اصالح رابطه با طرف مقابل باشد که در این صورت پاداش انسان بر
خداوند است) و خداوند ظالمان را دوست ندارد (چه کش که ابتداء ظلم یمکند و چه کش که در مقام
پاسخ ،عدالت را رسلوحه کار قرار نداده و مجازات ظالمانه یم کند ).کش که مورد ظلم قرار یمگبد و
برای مقابله با ظلم طلب یاری یمکند ،بعد از اینکه پاسخ مناسب را به ظالم داد ،دیگران حق ندارند
ن ی
کسای را یمتوان مورد هجوم قرار بخاطر ایستادگ او در مقابل ظلم ،او را مورد هجوم قرار دهند ،بلکه
ن
کسای عذاب دردنایک ن
چنی زمی به ناحق به تجاوز دست یمیازند بر داد که به مردم ظلم کرده و در ن
ً
شکیبای از خود نشان دهد و نه تنها ببخشد که کمک کند آبروی گنهکار هم تا ی که کش حتما است .و
(یعن شکیبای و غفران) از عزم امور است ن
(یعن اراده و تصمیم حد امکان ریخته نشود (غفر )،این کار ن
ی
پوالدین یم خواهد که انسان بتواند متجاوز را در هم بکوبد اما اگر دید صب و غفران ر
بهب جواب یم دهد ر
صب و غفران روی آورد و هوای نفس و خواسته دل خود را زیر پا گذارد "). به ر
جمعبندی سوره شوری
ظرفین که ما ایجاد یم کنیم ،به همه ما از رحمت خود عطا یم کند)20( .و اگرر خداوند متناسب با
مجاز رای هم هست برای این است که عوامل منع رحمت برداشته شود ،پس مجازات باید بگونه ای
در رحمت را ببندد .نییک آثار نیکو دارد و
شود ،نه اینکه مجازات ی باشد که عوامل منع رحمت برداشته
ن ی
استی این است که هنگام خشم یم بخشند و بر این آثار خداوند یم افزاید )23(.از ویژگ های مؤمنان ر
99
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
سوره زخرف
«وما َيْتِي ِهم ِمن نَِ ٍب إََِّل َكانُوا بِِه يستَه ِزئُو َن ﴿﴾7فَأَهلَ ْكنَا أ َ ِ
َش َّد مْن ُه ْم بَطْ ًشا َوَم َ
ضى َمثَ ُل ْ َْ ْ ََ َ ْ ْ
ي »زخرف﴿﴾8 ِ
ْاْل ََّول َ
ن
کسای را که نبومند تر از آنها بودند هالک پیامبی نیامد مگر اینکه او را به تمسخر گرفتند ویل ما
"هیچ ر
کردیم و داستان پیشینیان گذشت".
ك ِِبَا الس ِ
اح ُر ْادعُ لَنَا َربَّ َ «فَلَ َّما َجاءَ ُه ْم ِِب ََيتِنَا إِ َذا ُه ْم ِمْن َها يَ ْ
ض َح ُكو َن ﴿َ ﴾47وقَالُوا ََي أَيهَ َّ
َع ِه َد ِعْن َد َك إِنَّنَا لَ ُم ْهتَ ُدو َن »زخرف﴿﴾49
"پس هنگایم که مویس با آیات ما بسوی آنها آمد ناگهان آنها از آن دعوت یم خندیدند .و گفتند :ای
ساحر (منظور مویس(ع) )پرودگارت را به عهدی که با تو کرده بخوان که ما هدایت خواهیم یافت".
"و گفته آن رنن :پروردگار من اینها قویم هستند که ایمان نیم آورند ،خداوند به آن رنن یم فرماید :آنها
را ببخش و بگو سالم بر شما ،پس بزودی یم فهمند".
جمعبندی سوره زخرف
همه انبیاء به تمسخرگرفته شدند( )7و سخن و عمل رنن سحر دانسته شد(30و )49و سخنان و دعوت
آنها مورد نیش خند واقع شد( )47اما در نهایت خداوند به رنن دستور یم دهد ،آنها را مورد صفح و
ر
سالمن و امنیت برای آنها آرزو یعن نه تنها آنها را ببخش بلکهبخشش قرار ده و بگو :سالم بر شما ( ن
نما )بزودی یم فهمند ن
(یعن بزودی یمفهمند که اشتباه کردهاند و به راه راست بر یم گردند ،).همان طور
100
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
سوره دخان
ََّن ََلم ِ
ول ُمبِ ٌ
ي ﴿ُْ ﴾13ثَّ تَ َولَّْوا َعْنهُ َوقَالُوا ُم َعلَّ ٌم الذ ْكَرى َوقَ ْد َجاءَ ُه ْم َر ُس ٌ «أ َّ ُُ
َُْمنُو ٌن »دخان﴿﴾14
ّ
"چگونه و از کجا متذکر یم شوند با اینکه رسول آشکار به رساغشان آمد ،سپس از او روی گردان شدند
و گفتند :او تعلیم یافته ای دیوانه است".
سوره جاثیه
خداوند هر قویم را به اعمایل که انجام یمدادند ،جزا دهد .کش که کار شایستهای انجام دهد ،به نفع
خویش انجام داده است و کش که کار بد یمکند ،به زیان خود اوست ،سپس همه شما به سوی
پرودگارتان بازگردانده یمشوید".
ی
های است که در آن تحوالت بزرگ از قهر خداوند نسبت به ستمگران یا مهر الیه ایام هللا :مراد روز ی
برخ از روزهانسبت به مؤمنان صورت یمگبد .اگر چه همه روزها در برابر خداوند یکسان یمباشند اما ن
ر
بیشب انسان را به یاد بیشبی برخوردار هستند و ر ر
اتفاقای که در آنها روی داده است از اهمیت بدلیل
ر
خدا یماندازند یا بیشب انسان را به فکر انداخته و انسان را بیدار یمکنند و از این جهت و برای اینکه
ر
بیشب بهره بیشب برای مردم آشکار شود و مردم با یاد این روزها از تأثب ر
تربین این روزها ر ارزش این روزها
مند شوند ،خداوند این روزها را به خود نسبت داده و آنها را ایام هللا 42نامیده است .در آیات قر ن
آی به
اخب اشاره شده است .کفار همان طور که گذشت (آیه )10این آیات را برخ از این ایام مانند روز رست ن ن
به تمسخر یمگرفتند ،مؤمنان گایه با شنیدن این استهزاءها ناراحت شده و در مقام دفاع از آیات الیه
پیامب به مقابله با کفار بریم خواستند ،در آیات فوق ،خداوند نحوهی برخورد با کف یار مسخره کننده و ر
را آموزش داده یمفرماید ،به مؤمنان بگو :کفاری که امیدی به ایام هللا ندارند و وقوع این ایام را مسخره
یمکنند؛ را مورد بخشش و غفران قرار دهند .تا خداوند هر قویم را به اعمایل که انجام یمدادند ،جزا
دهد.
يل الْيَ ْوَم نَْن َسا ُك ْم َك َماِ ِ ِِ «وب َدا ََلم سيِئَات ما ع ِملُوا وح َ ِِ
اق ِب ْم َما َكانُوا به يَ ْستَ ْهزئُو َن ﴿َ ﴾33وق َ َ َ ُْ َ ُ َ َ َ َ
تنَ ِسيتُم لَِقاء ي وِم ُكم ه َذا ومأْوا ُكم النَّار وما لَ ُكم ِمن ََن ِص ِرين ﴿َ ﴾34ذلِ ُكم ِبَنَّ ُكم َّاُتَ ْذ ُُت آَي ِ
ْ ُ ْ َ َ ْ َ َْ ْ َ ََ َ ُ ُ َ َ ْ ْ
اَّلل ُه ُزًوا َو» .......جاثيه﴿﴾35 َِّ
"و برای آنها بدی اعمال شان آشکار شد و آنچه را به تمسخر یمگرفتند آنها را احاطه نمود و در این روز
به آنها گفته شد :ما شما را فراموش یمکنیم همان طور که شما دیدار این روزتان را فراموش کردید و
جایگاه شما آتش است و برای شما یاوری نخواهد بود این بخاطر آن است که شما آیات الیه را به
مسخره گرفتید".
سوره احقاف
ِ ِ ات قَ َ َّ ِ «وإِ َذا تُْتلَى علَي ِهم آَيتُنَا ب يِنَ ٍ
ي ﴿﴾7أ َْم ين َك َف ُروا لْل َح ِق لَ َّما َجاءَ ُه ْم َه َذا س ْحٌر ُمبِ ٌ ال الذ َ َْ ْ َ َ َ
يضو َن فِ ِيه َك َفى بِِه ِ
اَّلل َشْيئًا ُه َو أ َْعلَ ُم ِِبَا تُف ُ
ي ُقولُو َن افَْتاه قُل إِ ِن افَْتي ته فَ ََل َتَْلِ ُكو َن ِِل ِمن َِّ
َ ََْ ُ ُ ََ ُ ْ َ
ت بِ ْد ًعا ِم َن الر ُس ِل َوَما أ َْد ِري َما يُ ْف َع ُل الرح ُيم ﴿﴾8قُ ْل َما ُكْن ُ
يدا ب ي ِِن وب ينَ ُكم وهو الْغَ ُفور َّ ِ
ُ َشه ً َْ َ َْ ْ َ ُ َ
ِ
ي ﴿﴾9قُ ْل أ ََرأَيْتُ ْم إِ ْن َكا َن ِم ْن ِعْن ِد ِ
ِل َوَما أ َََن إََِّل نَذ ٌير ُمبِ ٌوحى إِ ََّ ِ ِ ِ
ِّب َوََل ب ُك ْم إ ْن أَتَّبِ ُع إََّل َما يُ َ
اَّللَ ََل يَ ْه ِدي الْ َق ْوَم
استَ ْك َِْبُُْت إِ َّن َّ
آم َن َو ْ
ِ ِِ
يل َعلَى مثْله فَ َ َ َ
اه ٌد ِمن ب ِِن إِسرائِ
ْ َ ْ
اَّلل وَك َفرُُت بِِه وش ِه َد ش ِ
َ َ َ ْ َ ْ
َِّ
وَن إِلَْي ِه َوإِ ْذ ََلْ يَ ْهتَ ُدوا بِِه ِِ الظَّالِ ِمي ﴿﴾10وقَ َ َّ ِ
ين َآمنُوا لَْو َكا َن َخ ْ ًريا َما َسبَ ُق َ ين َك َف ُروا للَّذ َال الذ َ َ َ
ك قَ ِديٌ »احقاف﴿﴾11 فَ َسيَ ُقولُو َن َه َذا إِفْ ٌ
"و هنگایم که آیات روشن ما بر آنها خوانده یمشود ،کافران در برابر سخن ر
حق که برایشان آمده است
یمگویند :این سحری آشکار است ()7یا یمگویند :این آیات را بر خدا ر
افبا بسته ،بگو :اگر من آن را به
کارهای را که شما
ی دروغ به خدا نسبت داده باشم ،شما نیمتوانید در برابر خداوند از من دفاع کنید .او
همی بس که خداوند گواه میان من و شما باشد و او آمرزنده و مهربان ن بهب یمداند،در آن وارد یمشوید ر
پیامب نو ظهوری نیستم و نیمدانم با من و شما چه خواهد شد ،من تنها از آنچه بر ری است ()8بگو :من
من وخ یمشود پبوی یمکنم و جز بیم دهنده آشکاری نیستم)9( .بگو :آیا (به عاقبت کار) نظر کردهاید
که اگر این قرآن از سوی خدا باشد و شما به آن کافر شوید ،در حایل که شاهدی از نبن ارسائیل بر آن
شهادت دهد و او ایمان آورد و شما استکبار کنید ،خداوند گروه ستمگر را هدایت نیمکند)10( .کافران
ن ن
خوی بود هرگز آنها (در پذیرش آن) بر ما پیش نیمگرفتند و درباره مؤمنان چنی گفتند :اگر اسالم چب ر
چون خودشان بوسیله آن هدایت نشدند بزودی یمگویند :این یک دروغ قدییم است")11(.
سوره فتح
رس
از اینجا مشخص یمشود؛ اسالم دین صلح است و اگر برخورد و نزایع اتفاق افتاده ،همه دفایع و از ی
ن
همی دلیل تا گسبش اسالم بسیار زیاد بود .به ناچاری بوده است .در صدر اسالم نقش این صلح در ر
نب پیدا کرده بودند اما به مرحله جنگ نرسیده بودند، فبییک ن زبای بود و ن
زمای که آزارها جنبه ن آزارها ن
43ذنب :دنباله ،پیامدهای ناشایسته کارها ،گناه (به اعتبار اینکه دنبالهها و پیامدهای بدی دارد)
104
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
پیامب و مسلمانان با شکیبای و گذشت با آن آزارها روبهرو یمشدند تا صلح و عدم تنش ن
بی آنها و ر
ی
ن
مشکی و کافران برقرار باشد.ر
سوره حجرات
ين َآمنُوا ََل يَ ْس َخ ْر قَ ْوٌم ِم ْن قَ ْوٍم َع َسى أَ ْن يَ ُكونُوا َخ ْ ًريا ِمْن ُه ْم َوََل نِ َساءٌ ِم ْن نِ َسا ٍء َّ ِ
« ََي أَي َها الذ َ
س ِاَل ْس ُم الْ ُف ُس ُ
وق بَ ْع َد َ ئ
ْاب بِ َعسى أَ ْن ي ُك َّن َخ ْريا ِمْنه َّن وََل تَ ْل ِم ُزوا أَنْ ُفس ُكم وََل تَنَاب ُزوا ِِبْْلَلْ َق ِ
َ َْ َ ً ُ َ َ َ
ك ُه ُم الظَّالِ ُمو َن »حجرات﴿﴾11 ب فَأُولَئِ َ ِْ ِ
اْلميَان َوَم ْن ََلْ يَتُ ْ
105
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
بهب ن
کسای که ایمان آوردهاید ،نباید گرویه از مردان گروه دیگر را مسخره کنند ،شاید آنها از این ها ر "ای
جوی و طعن قرار ر ن
باشند ،و نه زنای زنان دیگر را ،شاید آنان بهب از اینان باشند ،و خودتان را مورد عیب ی
ندهید 44و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید ، 45بسیار بد است که بعد از ایمان آوردن ،نام
زشت 46بر کش نهید و آنها که توبه نکنند ،ظالم و ستمگرند".
-4اینکه فرمود« :چه بد است نام زشت بعد از ایمان» به این معناست که قبال که ایمان نداشتید ،به
شیوه ی جاهلیت دیگران را با نام زشت یاد یمکردید اما پس از اینکه ایمان آوردید و از جاهلیت خارج
شدید،بسیار زشت است که بخواهید نام زشت و ناپسند به دیگران بدهید .پس این قید «بعداالیمان»
به این معنا نیست که «فقط پس از ایمان آوردن شخص ،با نام زشت او را نخوانید »که نتیجه آن شود
که ،تا کش ایمان نیاورده یمشود نام زشت بر او نهاد.
-5کش که مرتکب امور فوق شود باید توبه کند وگرنه از دیدگاه قرآن ظالم محسوب یمشود و خدا
ظالمان را دوست ندارد( .آل عمران)57
سؤال :چرا با اینکه قوم شامل همه یمشود اما زنان را جداگانه ذکر نمود؟
طبیس از خلیل نقل یمکند که :قوم بر مردان اطالق یمشود نه بر زنان ،زیرا مردان ن
برخ با جواب اول :ر
ن
بعیص در کارها قیام یمکنند ،پس قوم به معنای گرویه از مردان یم باشد.
ر
بیشب رواج داشته ،آن جواب دوم :زنان در واژه قوم داخل هستند اما چون مسخره کردن در ن
بی زنان
را بصورت جداگانه ذکر نموده است.
سوره ق
ِ
اصِ ِْب َعلَى َما يَ ُقولُو َن َو َسبِ ْح ِِبَ ْمد َربِ َ
ك ».....ق﴿﴾39 «فَ ْ
"پس ای رنن بر آنچه یمگویند شکیبا باش و بوسیله حمد پروردگارت خداوند را تسبیح کن".
اف و ِع ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ
يد »ق﴿﴾45 ت َعلَْيه ْم ِبَبَّا ٍر فَ َذك ْر ِبلْ ُق ْرآن َم ْن ََيَ ُ َ
«َن ُن أ َْعلَ ُم ِبَا يَ ُقولُو َن َوَما أَنْ َ
ْ
ر
نیسن (که بخوایه به زور آنها را وادار به کاری پیامب جبار بر آنها
ر "ما به آنچه یمگویند داناتریم و تو ای
ّ ن
کن) 47پس بوسیله قرآن کش را که از وعید ما یمترسد تذکر بده".
جمعبندی سوره ق
همهی انبیاء از ناحیهی کافران دروغ گو دانسته شدند و این تهمت انحصاری تو ( رنن اکرم(ص)) نیست.
ّ ( 5و 12تا )14پس ای پیامب بر آزارهای ن
زبای آنها شکیبا باش ،وظیفه تو خودسازی ()39و تذکر و ر
ر
اهنمای دیگران است؛ پس به وظیفه خود عمل کن ،تو جبار بر آنها نیسن که بخوایه با زور آنها را ازر
ی
47در مورد جبار نبودن رنن رجوع شود به :واکاوی ارتداد،ص 49تا 52
107
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
بد ن
زبای باز داری ،ما خودمان آنچه را یمگویند ر
بهب یمدانیم و اگر الزم باشد آنها را مجازات کنیم ،خودمان
مجازات یمکنیم)45(.
سوره ذاریات
ال س ِ ِ ِ ِ 48
احٌر أ َْو َُْمنُو ٌن »ذارَيت﴿﴾39 «فَتَ َوََّل بُرْكنه َوقَ َ َ
"پس فرعون با تمام رسمایه و افرادش از مویس(ع) روی برتافت و گفت :مویس ساحر یا دیوانه است".
سوره طور
«ه ِذ ِه النَّار الَِِّت ُكْنتُم ِِبا تُ َك ِذبو َن ﴿﴾14أَفَ ِسحر ه َذا أَم أَنْتُم ََل تُب ِ
ص ُرو َن »طور﴿﴾15 ٌْ َ ْ ْ ْ ْ َ ُ ُ َ
"این ر
آتش است که همواره آن را دروغ یمدانستید ،آیا این آتش سحر است یا هنوز نیمبینید؟"
ك ِب َْعيُنِنَا َو َسبِ ْح «فَ َذرهم ح ََّّت ي ََلقُوا ي ومهم الَّ ِذي فِ ِيه يصع ُقو َن ﴿﴾45و ِ
اصِ ِْب ْلُ ْك ِم َربِ َ
ك فَِإنَّ َ َ ْ ُ َْ ْ ُ ْ َ ُ َْ َ ُ ُ
وم »طور﴿﴾48 ِِبم ِد ربِ َ ِ
ي تَ ُق ُ
كح َ َْ َ
شکیبای
ی "پس آنها را رها کن تا روزشان که در آن بیهوش یمشوند ،را مالقات کنند .و بر فرمان پروردگارت
ن
برخبی با ستایش پروردگارت او را از عیب و ر
هسن و چون کن ،پس تو زیر نظر ما و تحت مراقبت ما
مبه دان". نقص ن ن
سوره قمر
ً
49ریب المنون :اصطالحا به معنای «سختیهای زمانه »است.
َ
ُ 50مزد َجر:منع شده ،باز داشته شده
109
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
"و اگر نشانه ای ببینند روی گردانده و یمگویند :این سحری مستمر است .آنها(آیات الیه را) دروغ
رن
بازداشی از دانسته و از هوای نفس شان پبوی نمودند و هر امری قرارگایه دارد .به اندازه ن
کاق برای
بدی ها اخبار به آنان رسیده است( .این آیات) حکمت رسا و روشن الیه است اما انذارها فایده نیمدهد.
پس از آنها روی گردان".
ِ
ف َكا َن اد فَ َكْي َ ت َع ٌ وح فَ َك َّذبُوا َعْب َد ََن َوقَالُوا َُْمنُو ٌن َو ْازُدجَر ﴿َ ﴾9ك َّذبَ ْ « َك َّذبَ ْ
ت قَ ْبلَ ُه ْم قَ ْوُم نُ ٍ
ِِ ِ ِ ِ
ود ِِبلن ُذ ِر ﴿﴾23أَأُلْق َي الذ ْك ُر َعلَْيه م ْن بَْيننَا بَ ْل ُه َو َك َّذ ٌ
اب ت ََثُ ُ َع َذ ِاّب َونُ ُذ ِر ﴿َ ﴾18ك َّذبَ ْ
وط ِِبلن ُذ ِر ﴿َ ﴾33ك َّذبُوا ِِب ََيتِنَا ُكلِ َهاأ َِشر ﴾25﴿51فَارتَِقبهم واصطَِِب ﴿َ ﴾27ك َّذبت قَوم لُ ٍ
َ ْ ُْ ْ ُْ ْ َ ْ ْ ٌ
َخ َذ َع ِزي ٍز ُم ْقتَ ِد ٍر»قمر ﴿﴾42 َخ ْذ ََن ُه ْم أ ْ
فَأ َ
"پیش از اینها قوم نوح(آیات الیه را) دروغ دانستند پس بنده ما را دروغ گو دانسته و گفتند :او دیوانه
است .و (از ادامه کار) باز داشته شد .قوم عاد (آیات الیه را) دروغ دانستند ...قوم ثمود انذارهای الیه
را دروغ دانستند .آیا از میان ما تنها بر او (صالح(ع)) وخ نازل شده ،بلکه صالح(ع) آدم بسیار دروغ
صب کن .قوم لوط انذارهای الیه را دروغ کش است ...پس در انتظار(پایان کار) آنها باش و ر گوی رس ر
گرفی شخص قدرتمند و توانادانستند .آل فرعون همه آیات ما را دروغ دانستند ،پس ما آنها را مانند ر ن
گرفتیم و مجازات کردیم".
جمعبندی سوره قمر
پیامب دستور داد از آنها
ر پیامب ،آیات الیه را دروغ و آنها را سحر دانستند ،اما خداوند به
ر کف یار زمان
رویگردان 2(.تا )6
ی
قوم نوح ،قوم عاد ،قوم ثمود ،قوم لوط ،آل فرعون همیک انبیای خود را دروغگو دانستند و گرفتار
بدزبای خود شده و عذاب الیه آنها را فرا گرفت 33،27،25،23،18،9 (.و)42 ن نتیجه این تهمت و
سوره الرحمن
آن ﴿﴾44فَبِأ ِ
َي «ه ِذ ِه جهنَّم الَِِّت ي َك ِذب ِِبا الْمج ِرمو َن ﴿﴾43يطُوفُو َن ب ينَها وبي َِ
ْحي ٍم ٍ
َْ َ َ َ ْ َ َ َ ََ ُ ُ ُ َ ُ ْ ُ
َآَل ِء َ 52ربِ ُك َما تُ َك ِذ َِب ِن »الرْحان﴿﴾45
َ
51ا ررس:رسمست ،رسکش و طغیان گر از زیادی نعمت
َ ََ
جمع ایل -ایل-ایل بوده و به معنای نعمت و روزی یمباشد.
ی 52االء
110
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ن
دورزخ است که مجرمان آن را دروغ دانسته و انکار یمکردند .امروز در میان آن دوزخ و آب "این همان
ن
کدامی نعمتهای پروردگارتان را انکار یمکنید؟" سوزان در رفت و آمدند .پس
ن
کدامی نعمت های در آیات فوق از جهنم و عذاب های جهنیم یاد یمکند و سپس یمفرماید «:پس
پروردگارتان را انکار یمکنید؟ »این امر نشان یمدهد که جهنم و عذاب های آن از دیدگاه قرآن از
نعمتهای الیه محسوب یمشوند.
سؤال :چگونه جهنم و عذاب های آن جزء نعمت های خداوند هستند؟
جواب :خداوند موجودی به نام انسان خلق کرده و به او اختیار داده تا با اختیار خویش راه خود را
انتخاب و آن را بپیماید و الزمه اختیار آن است که راه های مختلف در جلو انسان وجود داشته باشد،
اگر خداوند فقط یک راه و آن هم راه بهشت را در جلو انسان قرار یمداد ،اختیار ریمعنا یمشد ،اختیار
خطای جهنم در جلو انسان باز باشد و وقن معنا پیدا یمکند که هم راه درست بهشت و هم راه های ر
ی
مبلغای تبلیغ کنند ،برای راه بهشتن هر کدام جاذبههای خاص خود را داشته باشند و برای هر کدام
ن
شیاطی عقل و انبیاء تبلیغ کرده و انسان را بسوی بهشت دعوت کنند و برای راه های منتیه به جهنم
انسای که در این میدان قرار ن و نفس اماره تبلیغ نموده و انسان را بسوی جهنم دعوت کنند .حال این
شیاطی دست زده و راه عقل و انبیاء در پیش گبد و در این میدانن گرفته ،باید به مبارزه با نفس اماره و
کشنگب ر مبارزه است که انسان تمرین کرده و رشد یمیابد .وجود راه های جهنم به مثابه رقبا برای یک
کشن روی یمآورد تا بدن خود را تقویت نموده و تو انمند سازد و در این ر کشنگب به ورزش ر یمباشند،
انگبه پیدا کند برای شکست آنها تمرین کرده و این تمرین ها موجب راه الزم است رقبای داشته باشد ،تا ن
ی
ن
توانمندی او یمشوند ،اگر رقبا نبودند انگبهای برای تمرین بوجود نیمآمد ،پس رشدی هم صورت
تمرین را فراهم یمکنند که هر لحظه شخص باید به مبارزه با ن نب میداننیمگرفت ،راه های جهنم ن
شیاطی دست یازد و آنها را شکست دهد و راه عقل برگزیند و در ن یعن؛ نفس اماره و مبلغی این راهها ن
ن
این میدان مبارزه است که انسان رشد یمیابد پس وجود جهنم نعمت است؛ زیرا میدان تمرین برای
ر
بیشب بتواند انسان ایجاد یمکند و این میدان تمرین موجب رشد یمشود و رشد موجب یمشود انسان
ر
بیشب از از نعمتها استفاده کند ،پس جهنم غب از اینکه خودش نعمت است راه گشای استفاده هر چه
نب نعمت محسوب یمشوند ،زیرا من تا کاری را انجام یمدهم نب یمباشد عذاب های جهنیم ن نعمت ها ن
این کار اگر در راستای راه بهشت باشد آثار و برکات آن ظاهر شده و اگر در راستای راه های جهنم باشد،
عذاب های آن آشکار یمگردد و این عذابها موجب یمشوند که انسان کارهای بد را تکرار نکند ،پس از
این جهت این عذاب ها نعمت الیه برای انسان هستند .اگر اینها نبودند ،انسان به کارهای بد ادامه
زندگ ساقط یمکردند .عذاب های جهنیم به ن ن ی
مبله ی درد هستند ،اگر یمداد و این کارهای بد او را از
درد نبود بیماری انسان را از پا در یم آورد اما وجود درد موجب یمشود انسان از وجود بیماری اطالع
پیدا کند و به درمان بیماری یببدازد ؛پس این درد یک نعمت برای انسان است.
111
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
شیاطی ،که دعوت کننده بسوی راه های جهنم هستند ،را از ن نکته :انبیاء وظیفه نداشتند نفس اماره و
ن
شیاطی اهنمای نموده تا انسانها به گونهای با نفس اماره و بی رببند ،بلکه وظیفه داشتند انسانها را ر ن
ی
مبارزه کنند که؛
ن ی ً
شیاطی خارج کنند. بندگ نفس اماره و
ی اوال :بتوانند خود را از بند
ن ً
شیاطی انس را به سوی ثانیا :نفس اماره را به نفس لوامه و سپس به نفس مطمئنه ارتقاء داده و
انسانهای مت رق و خود نگهدار باال برند و به عبارت دیگر؛ انبیاء وظیفه داشتند زمینه های رشد و باال
وی انسانها را فراهم کنند و انسانها را به سوی ضاط مستقیم هدایت کنند، دروی و بب نن رفی ظرفیت رن
نه اینکه هرکس در ضاط مستقیم قرار ندارد را از ن
بی رببند.
تناسن ندارد و نبابراین قتل ن
نارساگو ظلم ر اگوی کشی با جرم ن
نارس کشی ساب الن رن ،مجازات ر ن
در موضوع ر ن
ی ی ی
انسای ظلم کند ،بندگ نفس اماره نموده است ،با بندگ نفس اماره از ارتقاء نفس اماره ن است و هر
صفن به سوی صفات متعالیه را از یک انسان ر همی طور امکان رشد از شیطانن جلوگبی نمودهایم و
نارساگو) سلب نموده ایم .پس قتل ساب الن رن حرکت در جهت خالف مسب انبیاء است. (منظور ن
سوره ر
حش
ن
دشمن ن
دشمن کردند و هرکس با خدا "این بخاطر آن است که آنها(یهود رنن نضب) با خدا و رسولش
کند خداوند مجازات شدیدی دارد".
نکته :موضع اسالم در برابر آزارهای اهل کتاب
صب و خود نگه داری (آل عمران)186
-1ر
-2مؤمنان ،آنها را رسپرست خود برنگزینند (مائده)57
بیشب ن
زبای است. ر ن
دشمنها و آزارها و این دو مورد تا ر
وقن است که
ن َّ
دشمن کرد ،مخالفت کرد 53شاق:
112
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
کشته شده باشد ،فقط کعب بن رارسف یمباشد که رس سلسله همه این توطئهها بود ،البته کشته شدن
او هم معلوم نیست.
سوره ممتحنه
َّخ ُذوا َع ُد ِوي َو َع ُد َّوُك ْم أ َْولِيَاءَ تُْل ُقو َن إِلَْي ِه ْم ِِبلْ َم َوَّد ِة َوقَ ْد َك َف ُروا ِِبَا «َي أَي ها الَّ ِذين آمنُوا ََل تَت ِ
َ َ َ َ
َّلل َربِ ُك ْم إِ ْن ُكْنتُ ْم َخَر ْجتُ ْم ِج َه ًادا ِِف ول وإِ ََّي ُكم أَ ْن تُؤِمنُوا ِِب َِّ
ْ الر ُس َ َ ْ اْلَِق َُيْ ِر ُجو َن ََّجاءَ ُك ْم ِم َن ْ
َخ َفْيتُ ْم َوَما أ َْعلَْنتُ ْم َوَم ْن يَ ْف َع ْلهُ ِمْن ُك ْم ِ ِ ِ ِ ِ
ض ِاِت تُسرو َن إِلَْي ِه ْم ِِبلْ َم َوَّدة َوأ َََن أ َْعلَ ُم ِبَا أ ْ َسبِيلي َوابْتغَاءَ َم ْر َ
السبِ ِيل ﴿﴾1إِ ْن يَثْ َق ُفوُك ْم يَ ُكونُوا لَ ُك ْم أ َْع َداءً َويَْب ُسطُوا إِلَْي ُك ْم أَيْ ِديَ ُه ْم َوأَلْ ِسنَتَ ُه ْم ض َّل َس َواءَ َّ فَ َق ْد َ
وء َوَودوا لَ ْو تَ ْك ُف ُرو َن»ِمتحنه ﴿﴾2 ِِبلس ِ
دوسن برنگزینید ،شما نسبت ر کسای که ایمان آوردهاید دشمن من و دشمن خودتان را به رس ر
پرسن و ن "ای
به آنها اظهار محبت یمکنید در حایل که آنها به آنچه از حق برای شما آمده کافر شدهاند ،رسولهللا و
خدای که پرودگار همهی شماست از شهر و دیارتان ببون یمرانند… اگر بر شما ی شما را بخاطر ایمان به
ّ
مسلط شوند ،دشمنانتان خواهند بود و دست و زبان خود را به بدی کردن نسبت به شما یمگشایند و
دوست دارند شما به کفر بازگردید".
ر ن ّ
پیامب و یاران او را مورد انواع آزارها قرار
ر کی مکه است که آیات فوق در مورد رفتار مسلمانان با مش
ّ
پیامب و مسلمانان مجبور به فرار از مکه شدند و در مدینه ن
نب انواع جنگها را بر علیه ر داده به طوری که
بای مسلمانان دست زبای و غبز ن مسلمای ر
باق بود از آزار ن ن پیامب تحمیل کردند و اگر یمتوانستند تا ر
وقن ر
بر نیمداشتند اما در این آیات به مسلمانان فقط دستور یمدهد آنها را رسپرست و دوست خود برنگزینند.
ن
کسای نیه یمکند که در امر دین با شما بیکار کردند و شما را از خانههایتان ببون راندند یا به رابطه با
دوسن داشته باشد ظالم و ستمگر است". ر ببون راندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه
مشکان اگر کاری با مسلمانان حن راز آیات فوق استنباط یمشود که جهاد در اسالم فقط دفایع است و ر
نداشته باشند ،مسلمانان نه تنها حق ندارند به آنها تعرض نمایند ،بلکه یمتوانند به آنها نییک کنند .در
مالیات اسالیم(زکات) یک بخش برای کمک به غب مسلمانان قرار داده شده که از آن به عنوان «مؤلفة
54 .
قلوبهم »یاد شده است
مشکان و کفار حری ،برای مسلمانان الزایم است؛ ن
یعن مسلمانان حن ررعایت عدالت در مورد همه ،ر
ر
ً
باید متناسب با تجاوزی که نسبت به آنها صورت یمگبد با متجاوز برخورد کنند و مسلما در این دین
یک ن
نارسا مجازات قتل را به همراه نخواهد داشت.
زنای است که بدلیل مسلمان شدن بر شوهرانشان حرام یمگردند ،شوهران کافر حق این آیه مربوط به ن
دارند مهریهای را که به زنان پرداخت کردهاند باز پس گبند و زن باید آن مهریه را پس دهد زیرا سبب
جدای ،اسالم زن بوده است.
ی
جمعبندی سوره ممتحنه
مش ن
کی مکه انواع آزارها را در مورد مسلمانان روا داشتند اما قرآن به مسلمانان دستور یمدهد؛ آنها را ر
دوسن برنگزینند ویل در مورد آنها رعایت عدالت را داشته باشند و ر
حن اشکایل ندارد به ر به رس ر
پرسن و
نقش نداشتند نییک کنند و از پایمال کردن حق بخش از آنها که در این آزارها نسبت به مسلمانان ر ر
مسلمای از شوهرش جدا شد مهریهای را که از شوهر دریافتن حن اگر ن
زی بدلیل هبند و ر کی یبب ن
مش ن ر
کی مسلمانان به مجازاتمش نکرده ،باز پس دهد .و رعایت عدالت اقتضا یمکند در مقابل آزارهای ر
متناسب دست یازند.
54سوره توبه60،
114
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
سوره صف
سوره تغابن
س ئ
ْين فِ َيها َوبِ
َ د«والَّ ِذين َك َفروا وَك َّذبوا ِِبَيتِنا أُولَئِك أَصحاب النَّا ِر خالِ ِ
َ َ َْ ُ ََ َ َ ُ َ ُ
َ
صريُ »تغابن﴿﴾10 الْم ِ
َ
ن
کسای که کافر شدند و آیات ما را دروغ دانستند ،آنها اصحاب آتش بوده در آن جاودان یممانند و "و
بد رسانجایم است».
سوره ملک
ض ََل ٍل ٍ «قَالُوا ب لَى قَ ْد جاء ََن نَ ِذير فَ َك َّذب نَا وقُ ْلنَا ما نََّزَل َّ ِ
اَّللُ م ْن َش ْيء إِ ْن أَنْتُ ْم إََِّل ِِف َ ْ َ َ ٌ ََ َ
السعِ ِري»ملک ﴿﴾10 َصح ِ ِ
اب َّ َكبِ ٍري ﴿َ ﴾9وقَالُوا لَ ْو ُكنَّا نَ ْس َم ُع أ َْو نَ ْعق ُل َما ُكنَّا ِِف أ ْ َ
"جهنمیان یمگویند :بیل بیم دهنده بسوی ما آمد پس ما او را دروغ گو دانسته و گفتیم :خداوند ن
چبی
ی
نازل نکرده و شما مدعیان نبوت فقط در گمرایه بزرگ هستید .و جهنمیان یمگویند :اگر ما سخنان را
یمشنیدیم و تعقل یمکردیم حاال در میان یاران آتش سوزان نبودیم».
ن
همی کتاب ن
همی فصل، 55در مورد تفاوت عفو و صفح و غفران و رحمت رجوع کنید به :ص 44و 45
116
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
سوره قلم
اْل ِد ِ
يث َسنَ ْستَ ْد ِر ُج ُه ْم ِم ْن َحْي ُ
ث ََل يَ ْعلَ ُمو َن »قلم﴿﴾44 «فَ َذرِّن ومن ي َك ِذ ِ
ب ِبَ َذا َْ
ْ ََ ْ ُ ُ
"پس مرا با کش که این سخن را (قرآن را) دروغ دانسته و انکار یمکند واگذار ،ما آنان را از آنجا که
نیمدانند (به سوی عذاب) پیش یمبریم».
اْل ِ
وت ».......قلم﴿﴾48 ك وََل تَ ُكن َكص ِ
اح ِ اصِِب ِْل ْك ِم ربِ
ب ُْ ْ َ «فَ ْ ْ ُ َ َ
َ
"پس بخاطر فرمان پروردگارت شکیبا باش و مانند صاحب مایه (یونس(ع)) نباش".
«وإِ ْن ي َكاد الَّ ِذين َك َفروا لَيزلُِقونَك ِبَبصا ِرِهم لَ َّما ََِسعوا ِ
الذ ْكَر َويَ ُقولُو َن إِنَّهُ لَ َم ْجنُو ٌن ﴿َ ﴾51وَما ُ َ َ ُ َ ُ ُْ َ ْ َ ْ
ِ ِ ِ
ي »قلم﴿﴾52 ُه َو إََِّل ذ ْكٌر ل ْل َعالَم َ
"نزدیک است کافران هنگایم که آیات قرآن را یمشنوند با چشمانشان تو را بلغزانند و از ن
بی رببند و
یمگویند :او دیوانه است ،در حایل که این(قرآن) جز مایهی بیداری برای جهانیان نیست".
جمعبندی سوره قلم
کافران رنن را مجنون یمدانستند ،قرآن یمفرماید :تو ای رنن ،بواسطه نعمت پروردگارت نه تنها دیوانه
محبمانه بسندهمنطق و ر
ر یعن به یک جواب نیسن ،بلکه تو دارای اخالق برجستهای یم ر
بایس 2( .و )4ن ر
یمکند .کافران سخنان رنن و قرآن را افسانههای قدییم یمنامیدند( )15قرآن در پاسخ یمفرماید :این
توهیکنندگان ن
ن ّ
نب یمفرماید :تو ای رنن مجازات قرآن تذکری برای جهانیان است )52(.در مورد مجازات
شکیبای پیشه کن)48(.
ی آنها را به من واگذار( )44و تو در این رابطه
ُ ُ
56خلق :خوی ،عادت ،اخالق
117
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
سوره الحاقه
اه ٍناع ٍر قَلِ ًيَل ما تُؤِمنو َن ﴿﴾41وََل بَِقوِل َك ِ ول َك ِرٍي ﴿﴾40وما هو بَِقوِل َش ِ «إِنَّه لََقو ُل رس ٍ
َ ْ ُ ْ َ ََ َُ ْ ُ ْ َُ
ضي ﴿َ ﴾43ولَْو تَ َق َّوَل َعلَْينَا بَ ْع َ
ِ
ب الْ َعالَم َ قَلِ ًيَل ما تَ َذ َّكرو َن ﴿﴾42تَْن ِزيل ِمن ر ِ
ٌ ْ َ ُ َ
َح ٍد ِ ِ
ي ﴿﴾46فَ َما مْن ُك ْم م ْن أ َ
ِ ِ
ي ﴿ُْ ﴾45ثَّ لََقطَ ْعنَا مْنهُ الْ َوت َ َخ ْذ ََن ِمْنهُ ِِبلْيَ ِم ِ
ْاْلَقَا ِو ِيل ﴿َْ﴾44ل َ
ِ اج ِزين ﴿﴾47وإِنَّه لَتَ ْذكِرةٌ لِْلمت َِّقي ﴿﴾48وإِ ََّن لَنَعلَم أ َّ ِ عْنه ح ِ
ي ﴿َ ﴾49وإِنَّهُ َن مْن ُك ْم ُم َكذبِ َ ُ ْ َ َ ُ َ ُ َ َ َُ َ
ك ي ﴿﴾51فَ َسبِ ْح ِِب ْس ِم َربِ َ َْلَسرةٌ َعلَى الْ َكافِ ِرين ﴿﴾50وإِنَّهُ َْلَق الْيَ ِق ِ
َ َ َْ
الْ َع ِظي ِم »اْلاقه﴿﴾52
"این قرآن گفتار رسول بزرگواری است و گفته شاعری نیست اما ر
کمب ایمان یمآورید! و گفته پیشگو
ّ نیست ،هر چند ر
کمب متذکر یمشوید .کالیم است که از سوی پروردگار عالمیان نازل شده است .اگر او
سخن دروغ بر ما یمبست ،ما او را با قدرت یمگرفتیم ،سپس رگ قلبش را قطع یمکردیم و هیچکس از ن
ن ّ ً
پرهبکاران است .و ما یمدانیم شما نیمتوانست از (مجازات) او مانع شود .و قرآن مسلما تذکری برای
یقی خالص است .پس بعیص از شما(قرآن را) دروغ یمدانید .و آن مایهی حشت کافران است .و آن ن که ن
با استعانت از نام پروردگار بزرگت خداوند را تسبیح گوی".
جمعبندی سوره الحاقه
پیشگوی دانسته که به دروغ این سخنان رای خداوند در قرآن در جواب کافران که قرآن را سخن شاعر یا
منطق ر
محبمانه اکتفا نموده و به رنن یمفرماید :تو به کار خود، ر به خدا نسبت یمدهد ،فقط به جوابهای
ن
یعن تسبیح خداوند ،یببداز.
سوره مزمل
سبد. ن
شکیبای در مقابل بد زبایها و اینکه مجازات را به خدا باید ی
ی
سوره انسان
ِ ِ ِ ِ
اس َم َربِ َ
ك بُ ْكَرةً اصِ ِْب ْلُ ْك ِم َربِ َ
ك َوََل تُط ْع مْن ُه ْم آَثًا أ َْو َك ُف ًورا ﴿َ ﴾24واذْ ُك ِر ْ «فَ ْ
َص ًيَل »انسان﴿﴾25 وأ ِ
َ
57
هستند ،اطاعت نکن .و نام آنهای که گناهکار و کافر
"پس بخاطر فرمان پروردگارت شکیبا باش و از ی
پروردگارت را صبح و شام یاد کن".
ً نکته :ن
اگوی گناه و کفر است ،مثل اگر کش به دیگری بگوید :ولدالزنا ،هم دروغ گفته و تهمت زده،نارس ی
صفن غب واقیع متصف نموده ،پس ر پس گناه کرده است و هم واقعی رن را پوشانده و طرف مقابل را به
اگوی ،ما شخص را کافر قلمداد نیمکنیم. اتن دارد و با یک ن
نارس ی مرتکب کفر شده است ،اگر چه کفر مر ر
مخالفان رنن برای اینکه جلو احکام الیه و به عبارت دیگر دین را بگبند ،دست به انواع ن
نارسا یمزدند،
پس آنها مرتکب گناه و کفر یمشدند .در آیه فوق به رنن دستور داده یمشود که تو از آنها اطاعت نکن،
ن
چنی کردی ،تو هم مرتکب گناه وکفر شدهای و بدون ن
یعن اگر ن
نارسا گفتند ،تو مقابله به مثل نکن و اگر
اینکه بخوایه ،از آنها اطاعت کردهای.
سوره تکویر
سوره مطف ن
فی
ي ﴿َ ﴾13ك ََّل بَ ْل َرا َن َعلَى قُلُوِبِِ ْم َما َكانُوا ِ ال أ ِ ِ ِ
َساطريُ ْاْل ََّول َ
آَيتُنَا قَ َ َ
«إذَا تُْتلَى َعلَْيه َ
يَ ْك ِسبُو َن »مطففي﴿﴾14
ن
چنی نیست ،بلکه "هنگایم که آیات ما بر او خوانده یمشود یمگوید:اینها افسانههای پیشینیان است.
اعمال شان چون زنگاری بر دلهای شان نشسته است".
ض َح ُكو َن ﴿َ ﴾29وإِذَا َمروا ِبِِ ْم ين َآمنُوا يَ ْ «إِ َّن الَّ ِذين أَجرموا َكانُوا ِمن الَّ ِ
ذ
َ َ َ ْ َُ
ي ﴿َ ﴾31وإِ َذا َرأ َْوُه ْم قَالُوا إِ َّن َه ُؤََل ِء ِ ِ
يَتَغَ َام ُزو َن ﴿َ ﴾30وإِ َذا انْ َقلَبُوا إِ ََل أ َْهل ِه ُم انْ َقلَبُوا فَك ِه َ
ين َآمنُوا ِم َن الْ ُكفَّا ِر َّ ِ ِِ ِ
ي ﴿﴾33فَالْيَ ْوَم الذ َ ضالو َن ﴿َ ﴾32وَما أ ُْرسلُوا َعلَْي ِه ْم َحافظ َ لَ َ
َّار َما َكانُوا يَ ْف َعلُو َن »مطففي﴿﴾36 ض َح ُكو َن ﴿َ ﴾34ه ْل ثُ ِو َ
ب الْ ُكف ُ يَ ْ
ن
کسای که ایمان آورده بودند ،یمخندیدند و چون با مؤمنان برخورد "کسا نی که بد کردند پیوسته به
یمکردند به یکدیگر از روی تمسخر اشاره نموده و چشمک یمزدند و چون به سوی اهل و خویشاوندان
خود باز یمگشتند(بخاطر ریشخندها) شادان بریمگشتند و چون مؤمنان را یمدیدند ،یمگفتند:
آنها(=مؤمنان) گمراهانند .و حال این که گناه کاران فرستاده نشدهاند که حافظ و نگهدارندهی مؤمنان
ن
کسای که ایمان آوردهاند نسبت به حال کافران یمخندند .آیا کفار به آنچه عمل یمکردند باشند .امروز
کیفر داده شدند؟"
ن
مطففی جمعبندی سوره
برخ از انسانها آیات الیه را افسانههای پیشینیان یمنامند ،بدلیل آن است که قرآن یمفرماید :اینکه ن
اعمال زشت موجب یمشوند تمام وجود انسان به گروگان گرفته شده و عقل انسان نتواند درست را از
نادرست تشخیص دهد 13(.و )14بدکاران ،مؤمنان را با اشاره و سخن به باد تمسخر گرفتند و به آنها
تهمت گمرایه زدند اما روز قیامت که فرا رسد ،مؤمنان از اندیشه و عمل کافران به خنده یمافتند و در
ن
بدزبای در روز قیامت داده خواهد شد آنجا کافران نتیجه عمل خود را خواهند دید ،پس کیفر تمسخر و
و آن کیفر هم بوسیلهی خداوند اعمال خواهد گردید 29(.تا )36
120
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
سوره غاشیه
سوره بلد
58برای توضیح آیات فوق مراجعه شود به واکاوی ارتداد ص 42تا 44
121
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
قصص 38و یس 19،17،16و احقاف8تا10و طور34،31و قلم 52،4،2و الحاقه 40تا 51و
منطق و مجاز رای که پیامد نتیجه عمل یمباشد بوسیله
ر تکویر28،27،25،22و سجده -) 29 ،10پاسخ
ر
منطق(شعراء-)28،26پاسخ با دالئل توهی و جوابن خدا(توبه 67،63،61و سباء- )46،25تغافل از
منطق و ر
محبمانه روش مؤمن آلفرعون(غافر28تا )45 ر
ر
منطق ر
منطق" با دلیل بپذیریم(نمل- )64با دلیل رد کنیم(نمل- )84با دلیل " -18پذیرش و رد با دلیل
بپذیریم یا رد کنیم(صافات )156
" -19رویگرداندن و ترک مجلس" ترک مجلس(نساء ،140انعام-)68رویگرداندن(سجده،30
صافات ،178ذاریات 54و قمر-)6روی گرداندن و عفو(اعراف)199
ن
توهیکننده به مقدسات(مائده 57و دوسن و رس ر
پرسن ر ر
دوست" عدم قبول " -20عدم قبول
ممتحنه)2
کشن نجات(یونس 71تا 73و مؤمنون 24تا- )27هجرت ر " – 21پیدا کردن راه نجات" ساخت
(شعراء 52و عنکبوت 26و زمر 10و دخان 23مزمل-)10دلداری به خود و اینکه ناراحت سخن بد آنها
نباشیم زیرا همه ن
چب را خدا یمداند(.یس)76
نارساگویهاست 59 .ن
یعن گایه همهی راه " -22مقابله به مثل" مقابله به مثل آخرین راه مواجهه با ن ی
های بیان شده در باال امتحان یمشود ویل جلو تجاوزگری گرفته نیمشود ،اینجاست که باالجبار باید از
مقابله به مثل استفاده شود .در مقابله به مثل مسلمان باید با رعایت خط قرمزها 60پاسخ متناسب را
توهیکننده بدهد -برخورد عادالنه(مائده 8و هود 38و نحل 126و حج-)60مجازات بدی ن به ن
نارساگو و
عفن به همش رنن مبان جرم ،کاری الیه(انعام- )160مجازات شالق برای عامل اصیل که تهمت ی ر به ن
ر
زد(نور-61 )11برخورد عادالنه نه مانند جبارها(شعراء- )130مجازات متناسب و در حد جرم ،اما پاداش
ٰ
نشود(شوری)20 در رحمت الیه بر کش بسته چند برابر(غافر -)40مجازات متناسب طوری که ی
ٰ
جرم(شوری) 40 مجازات بدی به ن
مبان
نهای :همان طور که از موارد 22گانه فوق استنباط یمشود ؛ نتیجه ی
ن ً
توهی کنندگان به مقدسات را بطور ضی ح و مفصل بیان نموده و متناسب رویاروی با
ی اوال :قرآن نحوهی
توهی ،احکام و دستور رای را برای مقابله ذکر نموده است .
ن با نوع
ً
ن
توهیکنندگان اعمال نمایند را «مقابله به مثل» حداکب مجاز رای که دیگر انسانها یمتوانند در مورد
ر ثانیا :
دانسته است.
فصل دوم:
ن
معصومی ن
توهیکننده در سیه ن
توهی به مقدسات و نحوه مواجهه با
ن ن
توهیکننده در قرآنکریم وی بامقدمه :در فصل قبل به تفصیل توهی به مقدسات و نحوه رویار ی
مطرح گردیده و مشخص شد که قرآن به عنوان مهم ترین منبع احکام اسالیم به این مطلب ورود پیدا
مشوح بیان نموده است و بنابراین حجت را بر ما توهیکننده را بطور ر
ن کرده و نحوه مقابله با
ً
مسلمانان تمام نموده است اما همان طور که قبل بیان گردید ،اشکایل ندارد که ما در اینگونه موارد از
ر
بیشب از قرآن ن
معصومی به عنوان دلیل کمیک یا توضیح و تفسب و فهم سایر منابع اسالیم مثل سنت
استفاده کنیم.
قلن
چبی به او برسد ،حال اگر کش تحت تأثب حالت نیازمند قرار گرفته و رقت راست و استحقاق دارد ن
ن
مهربای به آن نیازمند کمک کند و نیاز او را برطرف نماید، در او ایجاد شود و از رس دلسوزی و محبت و
در اینجا یمگوئیم :فالن نیازمند از رحمت فالن شخص برخوردار شد.
البته در مورد خداوند ،تحت تأثب قرار ر ن
گرفی و رقت قلب معنا ندارد ،پس در مورد خداوند رحمت به
ن
مهربای است. رن
داشی و معنای بخشش همراه با دوست
از دیدگاه دین اسالم ییک از مهم ترین صفات خداوند ،صفت (رحمت) یمباشد ،به گونهای که بسیاری
از صفات دیگر خداوند مانند رازقیت ،خالقیت ،منتقم بودن ،رأفت و… از رحمت او رسچشمه یمگبند.
با رحمت رحمانیهی خداوند اصل وجود ما س َوی هللا ،هر لحظه ظهور یمیابد و با رحمت رحیمیه هر
صفن است که همهی جهان را در برر حقیق خود یمرسد .پس رحمت ر موجود ما سوی هللا ،به کمال
ت ُك َّل َش ْي ٍء ».....اعراف﴿﴾156 ِ
گرفته است ،همان طور که قرآن یمفرمایدَ « :وَر ْْحَِِت َوس َع ْ
ت ُك َّل َش ْي ٍء َر ْْحَ ًة َو ِع ْل ًما»......غافر ﴿﴾7 ِ
و « َربَّنَا َوس ْع َ
ب َعلَى نَ ْف ِس ِه َّ
الر ْْحَ َة »انعام﴿ ﴾12و خداوند رحمت را بر خود فرض و مقرر داشته است؛« َكتَ َ
ور َرِح ٌيم »انعام﴿﴾54 ب َرب ُك ْم َعلَى نَ ْف ِس ِه َّ
الر ْْحَ َة فَأَنَّهُ َغ ُف ٌ « َكتَ َ
ن
همی دلیل است که در آغاز هر سورهای از قرآن ،رحمان و رحیم در یی اسم هللا قرار گرفته است به
وحن غضب الیه از رحمت الیه رسچشمه یمگبد.ر
دست توست و بدی از تو نیست" .و کش که در لوازم غضب از امراض و آالم و فقر و جهل و موت و
ذای وجود حق و غضب غب آن دقت نظر کند ،در یمیابد که همهی آنها امور عدیم است ،پس رحمت ر
64 . عارض و ر
نایس از اسباب عدیم است »
بنابراین جهان بر مبنای رحمت بنیان نهاده شده و بر مبنای رحمت اداره یمشود.
کریای(،)21صص401و402 64ر
رسح فصوص الحکم قیضی،فص حکمت مالیک در کلمه ی ز ی
127
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
پیامبی از جنس خودتان به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است و بر هدایت شما اضار
" ر
دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و رحیم است".
مشک پرداخته شده است نکته :سوره توبه سورهای است که در آن به اظهار برائت و ن
بباری از دشمنان ر
اما در انتهای این سوره آیه فوق آورده شده است ،تا نشان دهد این شدتها و اعالم ن
بباری ها که در
نب نشأت گرفته از رحمت خداوند و رنن بر مردم بوده است و آن تندی ها زمینه این سوره بیان شد ن
های برخورداری هر چند ب ر
یشب انسانها را از رحمت فراهم یمنمایند.
پیامب رحمت آن چنان دلسوز مردم بود که هنگایم که گمرایه مردم را یمدید از شدت اندوه نزدیک بود
ری
ِِ ك َِب ِخ ٌع نَ ْف َس َ
»شعراء﴿ " ﴾3ی
گوی یمخوایه ك أَََّل يَ ُكونُوا ُم ْؤمن َ
ي جان خود را دست بدهد «لَ َعلَّ َ
ك َِب ِخ ٌع
جان خود را از شدت اندوه از دست بدیه به خاطر اینکه آنها ایمان نیمآورند " .و«فَلَ َعلَّ َ
َس ًفا »کهف﴿ "﴾6ی
ك علَى آ ََث ِرِهم إِ ْن ََل ي ْؤِمنُوا ِِب َذا ْ ِ ِ
گوی یمخوایه خود را از اْلَديث أ َ َ ْ ُْ نَ ْف َس َ َ
غم و اندوه به خاطر اعمال آنها هالک ن
کن ،اگر آنها به این گفتار ایمان نیاورند".
کی و دشمنان رسسخت خود بود و رحمت او همه را شامل یمشد و مش نحن ر
او دلسوز همهی انسانها ر
ّ
یمفرمود«:ان اَّلل عز و جل رحیم یحب کل رحیم »"65خداوند بخشنده مهربان است و هر بخشنده
ن
مهربای را دوست دارد".
ر ً ّ
بیشبین لطف و انسابنمالک یمگوید«:کان رسول اَّلل(ص)من اشد الناس لطفا»" " 66رسول خدا
محبت را به مردم داشت".
َ َُ َ ً
پیامب(ص) یم فرماید«:کان ا َلینهم عریکة " 68» 67ر
پیامب نرم خو ترین ر حضت عیل(ع) در توصیف ن
مردمان بود".
پیامب نه تنها خودش مظهر رحمت الیه بود و با عمل خویش الگوی یمشد تا دیگران ن
نب این صفت ر
ی
ن
کمایل را در خود پرورش دهند،بلکه با زبان نب مردم را به این صفت کمایل فرا یمخواند و
َ َ ُ
69
رحمکم َمن نق السماء» رحموا َمن نق االرض ی یمفرمود«:الراحمون َی َ
رح ُمهم الرحمان ؛ا َ
ن
کسای "خدای رحمان بر رحمتکنندگان رحمت یمکند ،پس بر آنان که در ن
زمی هستند رحمت کنید تا
که در آسمان هستند بر شما رحمت آورند".
ّ رحم الناس ال َی َ
«من ال َی َ
نبَ :
رح ُمه اَّلل»"70هرکس نسبت به مردم رحمت ندارد ،مورد رحمت خدا واقع و ن
نیمشود".
رحمت بودن رنن اقتضا یمکند که همان طور که در آینده نمونههای آن بیان خواهد گردید ،او نسبت
توهیها و تمسخرها با گذشت و بخشش و حد ر
اکب مقابله به مثل رفتار نماید ،زیرا او آمده تا ن به آزارها،
بش باشد و رحمن از جانب خدا بر ر ر با وجود خود و نحوه عملکرد خود نیازهای ر
بش را مرتفع نماید و
بش از رحمت الیه را برطرف نماید ،نه اینکه بخواهد آنچه انسانها به رحمت الیه موانع برخورداری ر
دریافت کردهاند را از انسانها بگبد.
شاید این سؤال مطرح گردد که؛ اگر دین اسالم دین رحمت است پس حکم جهاد و قصاص به چه
معناست؟ در پاسخ باید گفت :اگر در دین اسالم حکم جهاد وضع شده ،جهاد جنبه دفایع دارد و تا
نب بدان جهت است مسلمانان مورد حمله و تجاوز قرار نگبند ،حق جنگ با کش را ندارند و این امر ن
که زمینههای برخورداری از رحمت فراهم گردد ،زیرا در غب این صورت ،انبیاء و پبوان آنها که رحمت
برای جهانیان یمباشند ،از ن
بی رفته و درهای رحمت الیه بر انسانها بسته یمشود .یا اگر در دین اسالم
در ن
قصاص وضع شده برای این ًاست که کسای به خود حق ندهند جان انسانهای ریگناه را گرفته و ی
رحمت را بر آنها ببندند ،مضافا بر اینکه جهاد و قصاص به عنوان آخرالدواء مطرح یمباشند.
در رحمت بر دیگران را ندارد نیمتوان جان او را پس بر اساس اصل رحمت تا کش قصد تجاوز و ر ن
بسی ی
ی
حن در صورت تجاوز ن
نب باید متناسب با تجاوز او ،او را مجازات نموده که در غب این صورت، گرفت و ر
نب بر انسان ها بسته یمشود. رحمن به انسانها برسد ،درهای رحمت ن
ر بیش از آنکه با آمدن دین و رنن
ّ توهیکنندگان در ن
ن
سیده سال اول نبوت در مکه رفتار رنت(ص) با
ن
توهیها و تمسخرها قرار دادند پیامب و یاران او را تحت انواع فشارها،
ر مش ن
کی، علن ،ر
با آغاز دعوت ن
صب و تحمل و گذشت و پاسخ بدیها را با نییک دادن و .....پشت پیامب همهی این امور را با ر
ر اما
رسگذاشت که به عنوان نمونه به ن
برخ از این وقایع اشاره یمشود.
شبی را در َح َ
زو َره نحر کردند و در حایل که رسول خدا به نماز ایستاده بود، مشکان ریعقوی یمگوید «:ر
ر
ن ن ن
غالیم را فرمان دادند تا شکنبه و رسگی آن را بر رس آن حضت افکند ،او نب آن را بر میان دو شانهی
71 .
رسول خدا که در سجده بود افکند »
شب یا گاوی که آن را کشته بودند آنجا مانده بود ،گفتند: بیهق یمگوید«:مقداری از شکنبه و احشاء ر
ر
72
پیامب یمگذارد ،عقبهبن رایمعیط این کار را انجام داد…»
ر چه کش این شکنبه را بریمدارد و بر پشت
پیامب(ص) در میان مردم شهرت دادند و اراذل و اوباش شهر را وا داشتند تا او را
ر آنها گفتار خود را با
73.
دشنام گفته و در انظار عموم استهزاء کنند
حدین آکنده از آزارهای است که در ن
سبده سال ابتدای نبوت ر کتب تاری خ اسالم و سبه نبوی وکتب
ی ّ
پیامب (ص) و مقدسات ن
دین و یاران رنن روا داشته شد اما در این دوره همه جا پاسخ ر در مکه نسبت به
خوی پاسخ دادن و در نهایت هجرت بود و ن
صب ،بدیها را با ر توهیها؛ گذشت ،ر پیامب به این آزار ها و
ر
حن مقابله به مثل ن
نب ننمود. پیامب ر
ر در این دوره
ن
توهی کنندگان در مدینه رفتار رنت(ص) با آزار دهندگان و
کش و ر
بیشب شکل لشکر ر پیامب به مدینه ،اگرچه شکل آزارها تا حدودی تغیب کرده و آزارها با هجرت
ر
زبای بود موضعوقن آزارها ن
کمب شد اما تا ر جنگ بر علیه پیامب و مسلمانان پیدا کرد و آزارهای ن
زبای ر
ر
ن ر ّ
پیامب و
ر پیامب همان موضیع بود که در مکه اتخاذ نموده بودند .در جنگ احد با اینکه مشکی بر علیه ر
پیامب را به شهادت رساندند و عمویش حمزه را شهید و
ر ر
مسلمانان لشکرکش کردند و عدهای از یاران
پیامب را مجروح و خون آلود نموده و دندانهای او را شکستند اما رننخاتم در مورد
ر ُمثله کردند و خود
72دالئل النبوة ر
بیهق،ج،2ص43
ن
زندگای محمد(ص)،ج،2صص29-28 73
130
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
َ َ َّ َ
«الله َّم اغفر لقویم،فان ُهم ال َیعلمون»" 74خدایا قوم مرا مورد غفران قرار بده ،زیرا آنها
آنها فرمودُ :
نادای دست به این اعمال زشت و جنایات یمزنند" ).ن نیمدانند (و از روی
در سال هشتم هجرت ،پس از اینکه قریش پیمان صلح حدیبیه را شکسته و گرویه از قبیله خزاعه که
ّ
پیامب با لشکر ده هزار نفری رهسپار مکه شد ،یمتوانست ر هم پیمان مسلمانان بودند را قتل عام کردند،
با این لشکر مکه را با خاک یکسان کند اما به گونهای برنامهریزی کرد که جنگ و زد و خوردی اتفاق
پیامب عمویش عباس را بر اس رب سفید خود سوار ر وقن لشکر مسلمانان به نزدییک مکه رسید نیفتد .ر
اسب سوار نموده و به سوی قریش فرستاد ،در راه عباس به ابوسفیان برخورد نمود ،ابوسفیان را بر ر
پیامب(ص)
ر نموده و به نزد رسول خدا برد تا برای او امان بگبد ،پس از اسالم آوردن ظاهری ابوسفیان،
به او گفت :برو و به رسان مکه بگو؛ هر کس به خانهی تو پناه برد در امان است ،هر کس در خانه بماند
پیامب
ر در امان است ،هر کس به خانه کعبه پناه برد در امان است .ابوسفیان به سوی مکه رفت و پیام
پیامب و مسلمانان ،بدون خونریزی
ر را به مردم مکه رساند و مکه پس از 20سال مبارزه و فشار بر علیه
فتح گردید.
ن
چنی رجز یمخواند: ر
خزرخ در حایل که پرچمدار بود هنگام ورود لشکریان به مکه ،سعد بنعباده
ستحل ُُ َ َ الم َ « الیوم ُ
الحرمة »" امروز روز جنگ سخت است ،امروز روز حالل شدن لح َمة ،الیوم ت یوم َ
حرمت هاست" .
کش نزد رسول خدا رفت و این مطلب را با وی در میان گذاشت و گفت :یم ترسم امروز سعد ر
یوریس
پیامب عیل بن رایطالب را مأمور کرد تا پرچم را از او بگبد و فرمود :تو پرچم را وارد شهر
ر به قریش بکند.
ن ُ
کن، 75آنگاه فرمود«:الیوم یوم المرحمة» "امروز روز رحمت و مهربای است ".
76
توهیها ،تحقبها ،شکنجه ها و سپس جنگها ،که ن پیامب به شهر مکه آن بزرگوار همهی
ر پس از ورود
از سوی رسان مکه نسبت به او و یارانش روا داشته شده بود را بخشید و آن روز را روز رحمت نامید و
يب َعلَْي ُك ُم الْيَ ْوَم يَ ْغ ِف ُر َّ
اَّللُ فرمود :امروز به شما همان یمگویم که برادرم یوسف(ع) گفت؛ « ََل تَثْ ِر َ
ي »يوسف﴿" ﴾92امروز مالمت و لَ ُكم وهو أَرحم َّ ِِ
الراْح َ
ن
توبیخ بر شما نیست ،خداوند شما را
ْ َ َُ ْ َ ُ
77
یمبخشد و او رحم کنندهترین رحم کنندگان است".
ن
المصطق،ج،1ص105 74الشفا بتعریف حقوق
طبی)،ج،3ص1186
75تاری خ الرسل و الملوک(تاری خ ر
76المغازی،ج،2ص822
77السبة الحلبیة،ج،3ص113
131
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
از انسبنمالک نقل کردهاند که یمگفت «:رسول خدا(ص) به هیچ وجه دشنام دهنده و ن
نارساگو و
لعن کننده نبود و اگر نسبت به کش از ما یمخواست عتاب کند ،یمگفت :به او چه شده که پیشانیش
78
خایک شده است؟ »
ن
توهی دیگران به حن در جوابتوهی نیمکرد ،بلکه ر ن پیامب(ص) نه تنها ابتدا به ساکن به کش
ر بنابراین
مقابله به مثل دست نیم یازید ،همان گونه که فرمود" :به عنوان مرکز بردباری و معدن دانش و مسکن
79 .
صب برانگیخته شدم " ر
َ َ
(ص)ا رَ َ ُ ّ
صب الناس عیل اقذار الناس »" 81رسول خدا(ص) رسول اَّلل اسماعیلبن عیاش 80یمگوید« :کان
ی
از همهی خلق بر گناهان (هرزگ های) مردم شکیباتر بود".
َ
لق،ل نَ َ ر َ َ ُ ن ن
ی هل الخ مب یم فرماید«:کان دائم البش ،سالمومنی(ع) در توصیف پیا ر حسی(ع) از قول امب امام
82 َ
پیامب گشاده رو و خوش خلق و نرم خو بود و خشن و درشت خو الجانب،لیس بفظ و ال غلیظ » " ر
نبود ".
الکبی،ج،1ص369 78الطبقات ر
ً
لص رب مسکنا»مصباح رَّ ً َ ً َ ُ ُ 79
الشیعة،باب پنجاه و هفتم در حلم «بعثت للحلم مرکزا و للعلم معدنا و ل ی
،ص300
داود،ترمزی،نسای و ابن ماجه از او روایت کرده اند.
ی 80از راویان بزرگ اهل سنت(182-106ه ق)ابو
( به نقل از مختض تاری خ دمشق،ج،4ص)374
81الجامع الصغب ،ج،2ص،304حدیث6482
ن
ضا(ع)ق صفة الن رن،ص318 82عیون اخبار الرضا،ج،1باب،29ما جاء عن الر
ن
مهربای 83رفق:نریم،مالطفت و
ن
نریم،مالیمت،مهربای،تحمل و بردباری 84مدارا:
85االدب المفرد،باب الرفق،217حدیث،464ص123
مبان الحکمة،ج،5فضل الرفق(،)1528ص2106 -ن
86صحیح مسلم،حدیث4694
132
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
َ ُ َ َ ُ َ َ و «:ا َّن الر َ
فق لم ُیوضع عیل ریسءاّل زانه و ال ن یزع من ریسء اّل شانه »" 87نریم و رفق در هر چه قرار گرفت
موجب زینت او گردید و از هر چه جدا شد آن را زشت نمود" .
َ ُ و«:انا ُامرنا َم ر َ
عارس االنبیاء ب ُمداراة الناس کما امرنا باقامة الفرائض » " 88ما جماعت انبیاء به نریم و
مهربای با مردم امر شدهایم همچنان که به بر پا کردن واجبات امر شدهایم ". ن بردباری و
ً َ َ ُ َ َ ُ
اس اشدهم ُمداراة للناس » " 89خردمندترین کس آن است که بیش ترین نریم و بردباری را و«:اعقل الن ی
با مردم داشته باشد".
91 . ر ُ ُ
رق ُش ٌ و«:الر ُ
فق ُی ٌ
درشن شوم است " ؤم » " 90نریم میمنت دارد و من و الخ
ارستخمین یم فرماید«:بدان که رفق و مدارا را در انجام امور مدخلیت کامل است ،چه در باب مع ر
ن امام
ن
دنیای و چه راجع به امور دین و هدایت و ارشاد خلق و باب امر به معروف و نیه
با خلق و انجام امور ی
92 ........
» از منکر و چه راجع به ریاضت نفس و سلوک ایل هللا تعایل و
موالنا یمفرماید:
ما برو چون میوههای نیم خام این جهان همچون درخت است ای کرام
93
زان که در خایم نشاید کاخ را سخت گبد خام ها مر شاخ را
ُ
سست گبد شاخها را بعد از آن چون بپخت و گشت شبین لب گزان
رسد شد بر آدیم ملک جهان چون از آن اقبال شبین شد دهان
95 ن
جنین کار خون آشایم است ، 94 تا سخت گبی و تعصب خایم است
96 ن
حیوای بود خشم و شهوت وصف ن
انسای بود مهر و رقت و صف
بهبین دین نزد خدا ،دین میانرو و مح ُة» " 99ر الحنیفی ُة َّ
الس َ َّ َ ّ
الدین عند اَّلل نب فرمود« :ا َّن َ
خب و ن
ی
باگذشت یمباشد" .
100 َ َّ
خالف ُسن رن فلیس م نن» محةَ -او َّ
السهلة-و َمن الس َ
الحنیفیة َّ
َّ ُ ُ :
«بعثت ب و فرمود
"به دین میانرو ،با گذشت یا آسان بر انگیخته شدم هرکس با سنت من مخالفت کند از من نیست» .
عالمه اقبال در این مورد یم فرماید:
در جهان دست و زبانش رحمت است فطرت مسلم رساپا شفقت است
رحمت او عام و اخالقش عظیم آنکه مهتاب از رس انگشتش دونیم
102 ر
نیسن ر
معش 101ما از میان ر
ایسن از مقام او اگر دوری
چنی است" :روزی یک عرب بیابان گرد نزد ن پیامب در کتاب محجةالبیضاء که خالصه آن ن
داستای از ر
ر
جساری ایص نشد وپیامب ر ن چبی به او داد ،آن مرد از دادهیپیامب ن پیامب آمده از او تقاضای کمک کرد،
ر ر ر
پیامب اشاره کرد ؛آرام گبید ،بعد آن مرد عرب ر کرد ،اصحاب رنن خواستند با آن مرد عرب برخورد کنند،
ً َ را به خانه برد بخشش دیگری به او نمود تا ر ن
ایص شد و این رضایت را روز بعد در میان یاران رنن رسما
پیامب به یاران
ر توهی روز قبل غذرخوایه نموده و رفت .بعد از ر ن
رفی او ن پیامب بابت
ر اعالم نمود و از
ر َ
فرمودَ :مثل من با این مرد عرب ،مثل آن کش است که شبش رم کرده بود و یمگریخت ،مردم برای
شب به مردم گفت :اگر یمخواهید به من شب دویده و فریاد یمکشیدند ،صاحب ر کمک به او به دنبال ر
وقن مردم به کنار رفتند ،صاحب ر
شب با شب خود رها سازید ،ر کمک کنید لطف کنید آرام گرفته و مرا با ر
شب رفت و مهار او را در دست گرفت .شما ن
نب دیروز کیم علف ،بدون رس و صدا و با آرامش به رساغ ر
نارساگو درگب شوید و اگر شما را رها کرده بودم ممکن بود به قصد کمک به من یمخواستید با آن عرب ن
96مثنوی معنوی ر
،دفب اول ،بیت2436
97سمح:با گذشت،بخشنده،بلند نظر
کاق ،ج، 5ص (494نقل از وخ و نبوت ،استاد مطهری،ص)116 98ن
کب العمال ،ج، 3ص،47ح5422 99ن ن
100تاری خ بغداد ،ج،7ص،209ح3678
101ر
معش:گروه،خانواده،جماعت
102کلیات اشعار فاریس عالمه اقبال،ص89
134
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
او را بکشید یا با زدن او برای همیشه او را دشمن دین خدا و گمراه کنید و ر ن
کشی یا گمرایه او سلسلهوار
ن
کسای را گمراه سازد ،درحایلکه من آمدهام که همه را از گمرایه نجات دهم اما من با شیوه ممکن بود
103 . ی
خود و با نریم ،او و به تبع او انسانهای دیگری را هدایت کرده و دوستدار همیشیک دین نمودم "
نب درست مانند داستان فوق است .هنگایم نارسا گویان به مقدسات ن
حکایت برخورد امروز مسلمانان با ن
ن
توهی سای به طرفداری از دین و مقدسات به توهی یمکند ،ک ن
ن که کش به دلییل به یک امر مقدس
کننده یورش برده و جان او را یمگبند و یمگویند :حکم سابالن رن قتل است و با این کار به جای اینکه
پیامب امروز حضور
ر انسان ها را جذب به دین نمایند آنها را برای همیشه از دین فراری یمدهند و اگر
ً
لطفا هیچ حر ر
کن از خود نشان داشت به آنها یمگفت :اگر یمخواهید به دین و مقدسات کمک کنید،
ر
بیشب از دین گریزان یمکند و به عبارت دیگر :ما را به خب ندهید که حرکت شما به جای جذب ،مردم را
ً
شما امید نیست لطفا ررس نرسانید.
پیامب به جای اینکه با تیغ و شمشب ،انسانها را به راه آورد و هدایت کند از حلم و بردباری
به قول موالنا ،ر
بیشب است، ر استفاده یمکرد ،زیرا قدرت بردباری از صد لشکر هم
وا خرید از تیغ چندین خلق را او به تیغ حلم چندین حلق را
104 بل ز صد لشکر ظفر ن
انگب تر تیغ حلم از تیغ آهن ن
تب تر
پیامب فرمان یافتهام که میان شما به عدل و داد رفتار کنم" .
ر »....شوری﴿"﴾15و ی
من
چب در جای مناسب خود قرار گرفته و مجازات ها متناسب با جریم و عدالت به این معناست که هر ن
که اتفاق افتاده وضع گردند ،هم چنان که حقوق و پاداشها متناسب با کاری که انجام گرفته وضع
ن
توهیکننده را به قتل توهیکننده باشد و اگر کشن ن
توهی نیمتواند قتل شوند و بنابراین مجازات یک
چنی دین اسالم دین مساوات یم باشد ،همانگونه که ن برساند از مسب عدالت خارج شده است .هم
ّ
پیامب فرمود«:ایها الناس ان ربکم واحد ،و ان اباکم واحد ،کلکم آلدم و آدم من تراب « ،ان اکرمکم عند
ر
106 ٌ ٍّ ٍّ 105 ّ
عجیم فضل اّل بالتقوی» لعری عیل
اَّلل اتقاکم» و لیس ر
"ای مردم ،پروردگار شما ییک است و پدر شما ییک است ،همهی شما از نسل آدم بوده و آدم از خاک
است ،گرایمترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست و برای عرب بر غب عرب برتری جز به تقوا
نیمباشد".
ً ّ ییک از انواع مساوات ،مساوات در مجازات یمباشد ،ن
یعن ؛اگر مجازات دزدیدن یک سکه طال مثل یک
ن
توهی به ماه زندان است ،هر کس این کار را انجام دهد باید یک ماه به زندان برود ،حال اگر مجازات
ن
توهی کرد او را اعدام نمائیم ،در حایل مقدسات اعدام یمباشد ،پس باید هرکس به مقدسات دیگری
مشکان را به تمسخر گرفت بلکه بتهای آنها را که طبق آیات قرآن ،ابراهیم(ع) نه تنها مقدسات ر
نب قرار شکست اما نه تنها حکم او از نظر دین اعدام نبود بلکه کار ابراهیم از نظر دین مورد ستایش ن
گرفت ،زیرا کار ابراهیم(ع) موجب بیداری مردم شد و هدف ابراهیم(ع) ن
نب از این کار بیداری مردم بود.
وهیکننده چیست؟ و چرا دست به این کار زده است؟ شاید تصویری که پس باید برریس شود قصد ت ن
ً
ما از دین ارائه یمدهیم ،از نگاه او تصویر مطابق با واقع نیست ،یا اصل او دین ما را خر ناق یمداند و با
نن
طب یا تمسخر یا… یمخواهد ما را بیدار کند.
ن
زندگای محمد(ص)،ج،2صص74-73و 171 107
136
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
کنب مورد عفو قرار گرفت ویل ییک کشته شد »109که البته در ادامه ابنهشام یمگوید« :ییک از این دو ن
عدالن رنن را یمرساند ،ن
یعن دو نفر با گناه واحد ،اما ییک کشته شود و ر این امر هم ممکن نیست زیرا ری
ً
دیگری مورد عفو قرار گبد ،مگر اینکه بگوئیم :احتماال ییک توبه کرده و دیگری توبه نکرده است.
-6اینجا بحث قتل مطرح است و در اینگونه مباحث نیمتوان به روایت و حدیث واحد تکیه کرد.
پیامب در هنگام جنگ احد پس از دیدن جسد شبهه سوم :اگر اسالم دین مساوات و عدالت است چرا ر
ُمثله شده عمویش حمزه فرمود«:اگر به خاطر اندوه خواهرش صفیه و ترس پبوی کردن دیگران از عمل
ن
همی حال یمگذاردم تا درندگان صحرا و پرندگان هوا جسد او را بخورند .و اگر روزی من نبود او را به
110 ُ
خداوند مرا بر قریش مسلط کند یس نفر از مردان ایشان را مثله یمکنم » در حایل که دشمنان یک
نفر را کشته و مثله کرده بودند؟
ی ً
پیامب نسبت داده است،ر جواب :ظاهرا این هم ییک دیگر از سخنان ساختیک ابنهشام یمباشد که به
ً ً ن ن
سخنای با قرآن و سنت عمیل و نظری به رسمیت شناخته شده نبوی اصل سازگاری ندارد و قبل چنی
پیامب هنگام فتح مکه و تسلط بر قریش همه را بخشید 111.این سخنان ،بیش از هر ن
چب، ر بیان گردید که
108همان،صص252-251
109همان،ص252
110همان ،صص 109و110
ن
همی کتاب ص 130 111رجوع شود به فصل دوم
137
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ِ َّلل الَّ ِذين ي َقاتِلُونَ ُكم وََل تَعتَ ُدوا إِ َّن َّ ِ
ِ « ِ
ين »بقره﴿﴾190
اَّللَ ََل ُُيب الْ ُم ْعتَد َ َْ ْ َوقَاتلُوا ِِف َسبِ ِيل ا َّ َ ُ
"و در راه خدا با كسانى كه با شما مى جنگند بجنگید ولى از اندازه درنگذرید زیرا خداوند
تجاوزكاران را دوست نمى دارد ".
ییک از اهداف مهم ادیان ،به ویژه اسالم آن بود که قانون را حاکم نموده و جلوی تجاوز گریها را
بگبد .
ن
توهی به مقدسات قتل است و با احادین جعل نمودند که حکم خروج از دین و ر از سوی دیگر خلفا
ن
همی دلیل یم بینیم این احادیث هر کس که پرده از نیات پلید آنها بریمداشت را نابود یم کردند .به
کسای که به این نامها متهم شدند ،نه از دین خارج شده بودند و نه به مقدسات ن نود و نه درصد از
115 114
، ،خواجه نصبالدین ن
توهی کرده بودند بلکه آنها انسانهای فرهیختهای مانند بوعیل سینا
ن
سالطی جور را درک کرده و جامعه را از خواب غفلت بیدار مالصدرا و… بودند که انحرافات خلفا و
ن کامل مشخص است که حدیث فوق ن ً
همی راستا یمباشد و با نب درست در یمکردند .با توضیح فوق
انگبه حذف انسانهای عالم و روشنفکر ساخته شده است.ن
ن
مهربای و رفق و مدارا با مردم رفتار یمکرد ،پس پیامب ،رنن رحمت بود و با گذشت و شبهه پنجم :اگر ر
های کنده شد و طبق حکمیت ن
چرا در مورد بن قریظه ،با اینکه آنها تسلیم مسلمانان شده بودند ،گودال ی
برخ تا 900نفر هم گفتهاند -دسته دسته سعد بن معاذ «مردانشان را که 600یا 700نفر بودند و ن
ی
آوردند و در کنار آن گودالها گردن زدند» 116و زنان و کودکانشان را به اسارت و سپس بردگ گرفتند و
سبد تا آنها را به نجد برده و بفروشد و از پول آنهانب به سعد بن زید انصاری ی پیامب «عدهای از ارسا را ن
ر
117 .
اسب و اسلحه برای جنگ خریداری شود »
ر ی
دوسن داشتند اما در زمان جنگ پاسخ :نبنقریظه در کنار مدینه زندگ یمکردند و با ر
پیامب پیمان صلح و
کی بر علیه مسلمانان بسیج شده و لشکر فراهم آورده و مدینه را مش ن احزاب که از همه جای عربستان ر
نب پیمان شکسته و یمخواستند از پشت به مسلمانان خنجر زده و مدینه را محاضه کردند ،نبنقریظه ن
صوری که این برنامه موفق یمشد و شهر مدینه به آشوب کشیده یم شد، ر به آشوب بکشند ،البته در
ر ن
مسلمی باق نیمماند .پس خیانت کی به شهر مهیا شده و دیگر اثری از اسالم و مش نزمینه برای ورود ر
نبنقریظه یک خیانت بسیار بزرگ و خطرناک بود ،بنابراین پس از اینکه این توطئه شکست خورد و
یعن نبن قریظه -از مدینه و اطراف آن مشکان نا امید باز گشتند ،الزم بود ررس این گروه خیانت کار -ن ر
پیامب به رساغ نبنقریظه رفت و آنها را محاضه نمود و آن طور که از آیات ر همی دلیلن کنده شود ،به
قرآن استنباط یمشود ،نبنقریظه از حصارها و قلعههای خود ببون آمده و با مسلمانان درگب شدند که
ن
رسزمی و اموال آنها در این درگبی عدهای از نبن قریظه کشته شده و عدهای به اسارت گرفته شدند و
118 .
به دست مسلمانان افتاد
پیامب (ص) با نبن قریظه آن طور که ابن
ر اگرچه خیانت نبن قریظه بسیار بزرگ بود اما داستان برخورد
هشام و به تبع او دیگران نقل نمودهاند ،به دالیل ذیل نیمتواند درست باشد؛
-1اینکه همهی مردان نبنقریظه ،گناهکار و ریگناه کشته شده باشند ،یک نوع جنایت است که
پیامب انجام شده باشد و ساحت نبن اکرم از این تهمتها ر
مبا است .شاید منظور نیمتواند طبق دستور ر
ی
ابن هشام این بوده که همهی مردان جنیک نبنقریظه که در این توطئه نقش داشتند به دستور پ ر
یامب
کشته شدند .در اینجا این سؤال پیش یمآید که مگر جمعیت نبنقریظه چقدر بوده که ن
بی 600تا 900
ن
درویع جوای جز ن
درویع را مسلمان خوانمش زیرا که نبود
ر
ن
المؤمنی،استاد مطهری،ص)95 (نقل از کتاب :سبه امب
ن
زندگای محمد(ص)،ج،2ص165 116
117همان ،ص168
118احزاب 26و27
140
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ی
نفر مرد جنیک داشتهاند که در آن توطئه نقش ایفا کردهاند ،الزمه این مقدار مرد جنگجو آن است که
حداقل جمعیت آنها باالی پنج هزار نفر باشد.
حضت عیل(ع) و حد ر
اکب با کمک زبب در یک -2در داستان فوق آمده است ،همهی این مردان بوسیله ن
ر
حداکب دو نفر توانستند در یک روز روز گردن زده شدند و این سؤال پیش یمآید که چگونه یک نفر یا
600تا 900نفر را گردن بزنند.
پاسخ:در سوره انفال خداوند مسلمانان را مورد رسزنش قرار یم دهد که چرا در جنگ بدر به محض این
که آثار شکست در لشکر دشمن آشکار شد ،بال فاصله ررسوع به اسب ر ن
گرفی کردید؟چرا اسب گبی را به
گرفی فداء، ر
،حداکب با ر ن بعد از شکست کامل دشمن و تثبیت اوضاع موکول نکردید؟ 120االن مجبورید
ر
بیشب ادامه ندادید تا دشمن آنها را آزاد کنید و فردا دوباره اینها به جنگ شما یم آیند ،چرا جنگ را کیم
کامال شکست خورده و دوباره به فکر جنگ با شما نیفتد؟"و اگر فرمان سابق خدا نبود (که بدون ابالغ
ی
121 .
امن را کیفر ندهد ) بخاطر اسب نای که گرفتید ،مجازات بزرگ به شما یمرسید " ،هیچ ر
متفاوی در آن بوجود آمده و بنابراین شیعه یمتواند برای هر ررساییط نحوه عمل متناسب با آن ررسایطر
را از معصوم اخذ نماید و راه درست را تشخیص دهد .در این دوران دویست و هفتاد و سه ساله همیشه
رویاروی با آزارها و
ی توهیها ،آزارها ،استهزاءها روبرو بودند و در ررسایط متفاوت ،نحوه
ن ن
معصومی با
عمل به مردم نشان دادند ،در بخش قبل به نحوه مواجهه در بیست و سه سال اول ،ن ً ن
یعن توهیها را
پیامب پرداخته شد .و در این بخش سیع یمکنیم روش های مواجهه در دوره دویست و پنجاه ساله ر زمان
یعن دوره ائمه را فهرست وار و به طور مختض بیان نمائیم ،به امید آنکه مفید فایده واقع شود. ،ن
چبی به نزاع برخاستید پس آن را به خدا و رسول ارجاع " در حایل که خدای سبحان فرمود «:اگر در ن
پیامب(ص) آن
ر دهید» .بازگرداندن آن به خدا این است که کتاب او را به داوری بپذیریم و بازگرداندن به
است که سنت او را انتخاب کنیم ".
َ َ َ ُ ْ ُ ْ َ َ َ َّ ْ َ َ ْ ُ َّ ْ َ َ ْ ُ
الرأی »(خطبه )138 الرأ َي عیل الق ْرآن إذا عطفوا القرآن عیل و«:و يعطف
حضت مهدی(ع) ) اندیشه و نظر را تابع قرآن یم سازد هنگایم که (به نام تفسب) قرآن را تابع "او (شاید ن
اندیشه و نظر ساختهاند ».
ََْ ُ َ ْ َ ُ َ يث َعن ْال َم ن
َ ْ َ َ َْر َ ْ َ َ َ َّ
اض َو د َو َاء دائك ْم َو نظ َم َما بينك ْم »(125خطبه )158
ی ِ دح ال و یی أ ي ا م ملع يه ف ن و«:أَل إ
"بدانید که در قرآن علم آینده و حدیث روزگاران گذشته یمباشد و دوای دردهای شما و سامان دهنده
امور فردی و اجتمایع شما است».
ََ َّ َ ْ َ ُّ ُ َ َ َ ِّ ُ ْ َ ْ َ ْ ُ ُ َ َ َ ْ ُ ُ َْ ْ َ َ َ ُ ُ
استنصحوه عیل أنفسك ْم َو اته ُموا عل ْيه و«:فكونوا من ح َرثته َ 126و أت َباعه و استدلوه عیل ربكم و
َ ْ ُ َ َ ُ ْ َ ْ َ ُّ
استغشوا فيه أه َو َاءك ْم»(خطبه)176 آراءكم و
"پس شما در شمار خوانندگان و اساتید قرآن و پبویکنندگان از قرآن باشید ،با قرآن بر وجود خدا
رن
خویشی را اندرز دهید و رای و نظر خود را برابر قرآن استدالل آورید (با قرآن خدا را بشناسید) و با قرآن
متهم کنید و خواستههای دل خود را با قرآن نادرست بشمارید" .
ی َو فيه َرب ُ َ َّ ه َ ُ ْ َ َ ُ َ ْ َ ْ َ َ ً ْ َ َ ْ ُ ْ َ َّ ُ َ ْ ُ ه ْ َ نُ َ َ َ ُ ُ ْ َ
اْلم نُ
يع و«:و إن اَّلل سبحانه لم يعظ أحدا بمثل هذا القرآن فإنه حبل اَّلل المتی و سببه
َ َ ُ َْْ َْْ َ ََ ُ ْ ْ
يع العلم َو َما للقلب جَل ٌء غ ْ ُیه »(خطبه)176 القلب و يناب
چبی چون قرآن پند نداده است که قرآن ریسمان استوار خدا و وسیله "همانا خداوند سبحان کش را به ن
جالی جز قرآن نتوان یافت". ن
ایمن بخش اوست .در قرآن بهار دل و چشمههای دانش است ،برای قلب ی
َْ ُ َ َ ََ َ َ ٌ َ ٌ ُ َّ ُ ه َ َ َ ْ َ َ َ َ َ َ َ ُْ ُ
و«:فالق ْرآن آم ٌر زاج ٌر َو َصامت ناطق حجة اَّلل عیل خلقه أخذ عل ْيه ميثاق ُه ْم َو ْارت َهن عل ْيه ْم أنف َس ُه ْم
ْ َْ َ ْ َ َْ َ َ َ ْ َ ْ َ ُ َ ََ َ َ ُ َ َ َّ ُ َ ُ َ ْ
ض نب َّيه (صیل هللا عليه وآله) َو قد ف َرغ إَل الخلق من أحكام ال ُهدى وره َو أ ك َم َل به دينه و قبأتم ن
به»(خطبه)183
124نساء59
َُ ْ َ ُ َ َ ُ َ َُ ُْ
همی مضمون َ «:و ن یق الق ْرآن ن َبأ َما ق ْبلك ْم َو خ رَ ُب َما َب ْعدك ْم َو ُحك ُم َما َب ْينك ْم » (حکمة " )313در
ن 125با
ی
قرآن اخبار گذشتگان و آیندگان و احکام مورد نیاز زندگ شما وجود دارد".
الشء:درس آن را خواند و در آن استاد شد. َ 126ح َر َث ر
144
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ساکن گویا و حجت خدا بر مخلوقات است .خداوند پیمان عمل کردن ر " پس قرآن فرماندیه بازدارنده و
به قرآن را از بندگان گرفته و آنان را در گرو دستوراتش قرار داده است .نورانیت قرآن را تمام و دین خود
پیامبش را هنگایم از جهان برد که از تبلیغ احکام قرآن فراغت یافته بود". را به وسیله آن کامل فرمود و ر
ُ َ َ ُ ُ َ ن ْ َ ْ َ ْ ُ ْ ْ َ ْ َّ َ َ َ :
127
استنص ْحه َو أح َّل َحَلله َو َحر ْم َح َر َامه » و در فرمان به حارث همدای «و تمسك بحبل القرآن و
(نامه)69
128
" به ریسمان قرآن چنگ زن و از قرآن نصیحت بپذیر ،حاللش را حالل و حرامش را حرام بشمار ".
َ ن نحوه مواجهه با ن
همی کتاب مطرح گردید که ما اشکال اگوی به مقدسات در قرآن در فصل اولنارس ی
زمای و ن
مکای در بیست و دو مورد گردآوری نمودیم توهی و ررسایط ن
ن رویاروی را متناسب با نوع مختلف
ی
ر
و در آنجا مشخص شد که حداکب مجازات برای ن
نارسا گو ،مقابله به مثل یمباشد.
ر
محالی ) ،حدیث ، 8135با مختضی تغیب آورده شده 127این حدیث در غرر الحکم( ترجمه رسویل
است .
ر
محالی) ،باب القرآن ،حدیث 128در زمینه سفارش به قرآن ،رجوع شود به :غرر الحکم (ترجمه رسویل
8125تا 8157
َ
محالی ،ج،2حدیث 5930این کالم این گونه آمده است ََ «:ل ت ُظ نَّ نَّ ر
ی 129در غرر الحکم َ،ترجمه رسویل
ََ ْ ْ َ َ
بكل َم ٍة بد َرت من أح ٍد »........
ً َ َ ْ ْ َ َ َ َ ُ نَّ نَّ َ و در اصول ن
ی بكل َم ٍة خ َرجت من أح ٍد ُسوءا»....... کاق ،ج ،4باب التهمة و سوء الظن ،ص َ«112ل تظ
145
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
مبان میان خود و دیگران قرار ده ،پس آنچه را برای خود دوست داری برای "ای پشم نفس خود را ن
نب دوست بدار و آنچه را که برای خود نیمپسندی ،برای دیگران مپسند". دیگران ن
َ ْ ُ ُ ْ َ َ َ َ َ ََ ً َْ َ ْ َ ُ
و در یک دستور عام« :كفاك أدبا لنفسك اجتناب َما تك َرهه من غ ْ ِیك (» .نهج البالغه ،حکمت )412
"در تربیت خویش تو را بس که از آنچه بر دیگران نیمپسندی دوری ن
کن" .
ر
صوری اگر این گونه سخن مخالف را مثبت معنا کردم ،زمینهای فراهم یمشود که به خود برگشته و در
که در خودم مشکیل یم بینم آن را اصالح نمایم .
َ َ َ َّ وی ل َم ْن َش َغ َل ُه َع ْي ُب ُه َع ْن ُع ُ
اس ُط َ َّ َ َ َ :
اس ..........فكان م ْن
ی الن وب ي ر
الن ُ حضت عیل(ع) یم فرمایند «يا أيها ن
اس م ْن ُه نق َر َ ن ُ ُ َ َّ
الن ُ َْ
احة(» .خطبه)176 ی و لغ ش ق
ی هس ف ن
جوی دیگران باز دارد .....همواره به
" ای مردم ،خوشا به حال کش که عیبشنایس خود ،او را از عیب ی
130 . رن
خویشی خویش مشغول باشد و مردم از او در امان و راحت باشند "
ْ ْ َ رَّ َّ ْ ْ َ َ َ ْ ْ
الش من َصد ِر غ ْ ِیك بقلعه من َصد ِرك »(نهج البالغه ،حکمت )178 و«:اح ُصد
َ ُ
"بدی را از سینه دیگران ،با کندن بدی از سینهی خود ،درو نما و ریشه کن کن".
تفسب مثبت زمینه اصالح و ارتقا را در انسان فراهم نموده و اصالح ،زمینههای زیر سوال بردن های
چبی برای آنها نیمماند که بخواهند آن را زیر سوال ب ربند و بقول بعدی را از مخالفان سلب یمکند ،زیرا ن
آقای خامنهای «:مگس روی زخم یمنشیند »پس اگر یمخواهیم مگس ها ما را اذیت نکنند به جای
بهب است سیع در بهبود و التیام زخمها کنیم. کشی مگسها ر
تالش برای ر ن
َ ََ ُ
131
و«:افضل الناس َمن شغلته معایبه عن عیوب الناس»(غرر الحکم)7393،
ی
"برترین و با فضیلت ترین مردم کش است که رسیدگ به عیب های خود رسگرمش سازد و به عیوب
مردم ینبدازد".
130سعدی:
رن
خویشی کن که تو هم گناه داری نگیه به همه عیب خلق دیدن نه مروت است و مردی
غزلیات،غزل58
کز او نیکوی دیده ر
بایس بش و ن
نب :مروت نباشد بدی با کش
ی
بوستان،باب اول،در عدل و تدبب و رای،ص23
جوی از مردم رجوع شود ر رن
در موردنتایج و فوائد پرداخی به عیوب و کاسن های خود به جای عیب ی
131
ر
محالی ،حدیث 7388تا 7438 به :ترجمه غرر الحکم رسویل
146
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
َ ً
ن
التقایص»(غررالحکم)8921 س َمن کان غافل عن غبه و لنفسه کثب
و«:الکی ُ
-3تغافل
معصومی ،تغافل است ،ن
یعن یمفهمم که کش ن ن
توهی ،در کالم اگوی و ییک از راه های مقابله با ن
نارس ی
اگوی او ن
توهی یمکند اما خود را به غفلت بزنم و به گونهای وانمود کنم که من متوجه ن
نارس ی دارد
نشدم .
132در این مورد رجوع شود به کتاب:واکاوی ارتداد،فصل چهارم ،دلیل چهارم،صص139تا145
ی ی
133آزادی بندگ،هدف زندگ،ص172
134همان،ص170
135همان،ص175
ضا ».......حجرات﴿﴾12 ض ُك ْم بَ ْع ً
بَ ْع ُ
ن
پرهب از سوء ظن ،رجوع شود به:غررالحکم،ترجمه رسویل 137در مورد فوائد ونتایج مثبت خوش ن
گمای و
محالی،ج،2حدیث5895تا5932 ر
147
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
َ َُْ ُ َ َ َ ْ َ ْ َ رْ َ َ ْ
(نهج البالغه 138
» سف أع َمال الك ِريم غفلته ع َّما ي ْعل ُم ن
حضت عیل (ع)در این زمینه یم فرماید «:من أ
،حکمت)222
"از برترین اعمال انسان بزرگوار این است که از آنچه یمداند خود را به غفلت بزند" .
ُ َ َ َ ُ َّ َ
139 قلت ال َی ن
عنین» ثمة فمضیت و«:و لقد امر عیل اللئیم َی ُسب نن
"از کنار انسان ر
پسن یم گذرم که به من ن
نارسا یمگوید ،از آنجا گذشته و یم گویم منظور او من نبود" .
ْ َ َ ُ َ َ ُّ ُ
السل ُّو ع َوضك م َّمن غد َر»(نهج البالعه ،حکمت)211 و«:و
" و فر ر
امویس و از یاد بردن عوض توست نسبت به کش که خیانت کرد ".
ن
توهی محسوب شود اما بعدها کش در کاری یا به کش خیانت کرده ،اگر چه ممکن است این خیانت
چبی از آن خیانت در ذهن تو نیست ،نهبه گونهای رفتار کن که انگار خیانت او را فراموش کردهای و ن
بگوی؛ تو بودی که فالن وقت فالن خیانت را انجام
بکوی و ی اینکه این خیانت را بخوایه ی مرتب بر رس او ر
باخ بگبی.دادی و موجبات رسشکستیک مرا فراهم نمودی ؛تا از این راه از او ر
َ ُ َ َ
و«:الکریم َیتغاف ُل و َینخدع»(غرر الحکم )7645
خبی یم زند و فریب خورده نشان یمدهد ". "انسان کریم و بزرگوار خود را به غفلت و ری ر
َ ُ َ َ َّ َ َ َ
تغافل و ال َی ُغ َّ وَ :
ص عن کثب من االمور ،تنغضت عیشته»( 140غرر الحکم )7648 «من لم ی
ی "کش که تغافل نکند و از بسیاری از کارها چشم ر
پویس نکند ،زندگ او تبه و دشوار گردد" .
بردباری مانند تغافل نیست" . و«:ال َ
حلم کالتغافل»(غرر الحکم" )7649هیچ
ی
یا به عبارت دیگر :برترین مصداق بردباری ،خود را به غفلت زدن است.
َّ
و«:نصف العاقل احتمال ونصفه التغافل»(غرر الحکم )6790
خبی و غفلت رن
خویشی داری و نیم دیگر را ،خود را به ری ر "نییم از شخصیت شخص عاقل را ،تحمل و
زدن تشکیل یمدهد ".
ی ،اصالح شأن المعاش م ُ َ
کلمت ن افبها نق َّ َ َ
لء زمینه ُتغافل یم فرمایند«:ان صالح الدنیا بحز ی
ٌ
امام سجاد در
141 ُ ُ مکیال ُ،ث ُ
لثاه فطنة و ثلثه تغافل»
َ ْ َ َ :رْ َ َ ْ
سف أع َمال الك ِريم تغافله ع َّما 138سخن فوق در غرر الحکم،حدیث،7646این گونه آمده است « أ
َ َ
ي ْعل ُم ».
139فلسفه اخالق استاد مطهری ،ج،1ص24
محالی ،حدیثر 140در مورد آثار و نتایج مثبت تغافل ،رجوع شود به:غرر الحکم ،ترجمه رسویل
7645تا7657
141تحف العقول ،ص 359
148
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ن
تامی "سامان ر ن
یافی همهی امور دنیا در دو جمله خالصه یم شود و این دو جمله این است که؛ اصالح و
ی
معاش زندگ ،هم چون پیمانه پری است که دو سوم آن هوشمندی و درک و فهم و یک سوم آن خود
142 .
را به غفلت زدن است "
ن
(ع)نب نقل شده است،رجوع ن
همی مضمون ،با کیم اختالف عبارت ،از امام باقر (ع) و امام صادق 142
حضت حضت عیل(ع) ابنملجم مرادی با آن ن بالذری یمگوید :روایت شده هنگایم که در آغاز حکومت ن
َ
بیعت کرد ،امام به این شعر عمربنمعدیکرب ت َمثل کرد:
َع َ ُ َ َ ُ ُ ُ
146
زیرک من خلیلک من ُمراد ارید حبائه ( 145حیاته) و ُیرید قتیل
ی
"من خواستار بخشش و یاری او (زندگ او) هستم ،در حایل که او خواستار قتل من است .عذر خود را
نسبت به دوست مرادی خود بیار ".
بایس و این مطلب از من پوشیده نیست اما کشی من یم رحضت(ع) از این که ،اگرچه تو در فکر ر ن کنایه ن
زندگ ر ی
بخش به تو) یمباشم. من به فکر بخشش به تو و یاری تو (یا
یعن پس از شهادت ن ً
بعدا -ن
حضت عیل(ع) -این بیت البته ممکن است روایت بالذری درست نباشد و
حضت عیل(ع) نسبت داده باشند اما به هر حال، شعر را مناسب حال دیده و تمثل به این بیت را به ن
حن دشمنان خود یم باشند. این امر واقعیت دارد که اولیای الیه خبخواه همه ،ر
148 ُْ ْ نب امام(ع) یم فرمایند ْ «:از ُجرْ 147ال ُم َ َ َ
شء بثواب المحس ِن » (نهج البالغه ،حکمت)177 و ن
ی
"به کمک پاداش نیکوکار ،بدکار را (از کاربد) منع کرده و بازدار".
یعن همان هزینهای را که یمخواهید ضف مجازات بدکار کنید ،به عنوان پاداش به نیکوکار دهید، ن
هنگایم که مردم ببینند نیکوکاران پاداش دریافت یمکنند ،همه تالش یمنمایند از کار بد دست برداشته
و به گروه نیکو کاران بپیوندند و در نتیجه درون انسانها از پلیدیها پاک شده و جامعه اصالح یمگردد
شکوفای دست یمیابد.
ی و در اثر اصالح ،جامعه به رشد و
به عبارت دیگر ،بجای اینکه بخواهید با پلیس بب ن
وی مردم را از کار بد باز دارید ،سیع کنید با پلیس
ن
دروی نباشد با ن
دروی و ایجاد ملکه تقوا در مردم این کار را انجام دهید ،اگر در وجود انسانها پلیس
پلیس بب ن
وی هرگز نیمتوان جامعه را اصالح کرد ،زیرا همان پلیس ها ن
نب جزء مردم ریتقوا بوده و به جای
اینکه جلوی بدی را بگبند ،خودشان هم ررسیک بدکاران یم شوند.
ن
دروی در انسان ها بیان گردیده است. در حکمت فوق ییک از راههای ایجاد تقوا و پلیس
ه َ ُ َ ْ َ ْ َ َّ ُ َ َ ُ ْ َ ُ َ ْ َ نَ َ َ َ َ َ َ َ َّ ُ
ی لك َو خذ َعیل َعدوك بالفضل فإنه أ ْحیل الظف َر ْي ین »(نهج وَ «:و ل ْن ل َم ْن غالظك فإنه ُيوشك أن يل
البالغه ،نامه)31
ر
درشن کرده ،نرم باش که امید است به زودی در برابر تو نرم شود ،و با دشمن خود "با آن کس که با تو
با بخشش و نییک و احسان رفتار کن که آن شبینترین دو پبوزی است" .
دو گونه یم توان بر دشمن پبوز شد؛ -1به جنگ دشمن رفته و او را شکست دهیم و بر او سلطه یابیم
پیامب و در
و او از ترس ،سخن و سلطه ما را بپذیرد ،همان رایه که اعراب در زمان خلفا سه گانه بعد از ر
زمان نبنامیه تحت عنوان «فتوحات» پیمودند .
-2اینکه با بخشش و دادن هدیه و نییک به دشمن ،دل او را به دست آوریم و با این کار او را همراه خود
ی ن
پیامب در رستارس زندگ به ویژه در ر دشمن دست بردارد و این رایه است که سازیم و کاری کنیم که از
ّ
فتح مکه تالش نمود آن را بپیماید و این همان رایه است که قرآن تحت عنوان «المولفة قلوبهم» از
آن یاد یمکند.
موال عیل(ع) در سخن باال یم فرمایند :پبوزی از راه دوم بسیار شبین تر است.
پبوزی از راه اول ،اگرچه به ظاهر دشمن را تابع کرده است اما او در واقع تابع نگردیده است ،او باالجبار
مخق است و در پنهان به ما نضبه یمزند و به محض اینکه احساس کند دشمن او ن ن تابع شده ،پس
یمتواند در مقابل ما بایستد از تابعیت ظاهری هم دست بریم دارد ،در این راه باید به طور مداوم
هزینههای گزاف پرداخت شود تا بتوان تابعیت ظاهری دشمن را پا بر جا نگه داشت .اما پبوزی از راه
دوم یک پبوزی واقیع است ؛زیرا با این راه او از زمرهی دشمنان خارج شده و به جمع دوستان پیوسته
ً
است ،بنابراین پبوزی استمرار یمیابد و شکننده نیست ،در این راه نه تنها بعدا الزم نیست برای تابع
توای از توان و نبوی دشمن سابق که به دوست داشی دشمن سابق هزینهای انجام شود بلکه یم ن رن نگه
ن
جدید تبدیل شده ،به نفع خود استفاده کن.
خب الناس َمن ن نَ
کاق عیل القبیح بالجمیل»(غرر ی
کاق عیل الجمیل بالقبیح ،و ُ
ی اس َمن ر
و«:رس الن ی
الحکم)8850،
زشن کیفر دهد ،و ر
بهبین مردم کش است که در برابر "بدترین مردم کش است که در برابر زیبای به ر
ی
زیبای پاداش دهد" . ر
زشن به ی
ُ
المشء باالحسان»(غرر الحکم)8857، کافاة ُو«:من کمال االیمان ُم
"از (نشانههای) کمال ایمان ،بدی را با نییک پاسخ دادن است".
ََ
االساءة عفو َع َّمن َظ َل َم ُه و َیص ُل َمن َق َط َعه و ُیعیط َمن َح َر َمه و ُی ُ
قابل
َ َ ُ «ی ُ
عجب نن من الرجل ان ی وُ :
باالحسان»(غرر الحکم )6515
151
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
انسای مرا خوشحال و شگفت زده یمکند که از کش که به او ستم کرده بگذرد و با کش که از او ُبریده ن "
پیوند برقرار کند و به کش که او را محروم ساخته عطا کند و با نییک به مقابله با بدی یببدازد".
های که داللت یم کنند ن ر ن
کتب تاریخ و حدین و سبه معصومی انباشته است از روایات و داستان ی
خوی پاسخ یمدادند 149اما بدلیل اینکه هدف در این کتاب بیان ن
معصومی علیه السالم بدی ها را با ر
مطلب بطور مختض یمباشد از بیان آنها ضف نظر یمکنیم.
َ ه
در انتها با فرازی از دعای امام سجاد(ع) این قسمت را به پایان یم بریم« :الل ُه َّم َصل َعیل ُم َح َّمد َو آله
ْ ْ ض َم ْن َغ َّش نن 150بالن ْصحَ 151و َأ ْجز َي َم ْن َه َج َر نی ب ْالب َو ُأث َ
يب َم ْن َح َر َم ن ین بال َبذل َو َسد ْد نی َْل ْن ُأ َعار َ
ی ر ی ی ی ی
َ َ ن ْ َ َْ َْ َُ ْ َ َ ََ َ ُْ ْ ُ یْ َ َ ن َ َ َ َ َ َُ ن َ َ َُ نَ َ ْ َ َ
یص ع ین اق من قطع ین بالصلة و أخالف م ین اغتاب ین إیل حس ین الذك یر و أن أشكر الحسنة و أغ ی و أك ی
152 َّ َ
السيئة»
"خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا آن سان استوارم نما تا با کش که یمخواهد مرا فریب
ر
پادایس نیک دهم و به آن که از رویاروی نمایم و به آن که از من دوری گزیده صاق و خلوصدهد با ن
ی
من دری غ ورزید احسان کنم و به آن که از من پیوند بریده بپیوندم و از هرکس غیبتم نموده به نییک یاد
153
خوی را سپاس گویم و بر بدی ها چشم بندم ".
کنم و ر
اکبیت مردم بر رس کار آمد ،خلفای نبنامیه و نبنامام عیل(ع) تنها خلیفه بعد از پیامب است که با رای ر
ر
ر
عباس هیچ کدام با رای مردم بر رس کار نیامدند ،حن ابوبکر با رای تعداد انگشت شماری از یاران پیام رب
149به عنوان نمونه رجوع شود به:بحار االنوار،ج،43ص،344بر خورد امام حسن(ع)با مرد ن
نارسا گو
َّ 150
غش:او را فریب داد،گول زد،به او نبنگ زد
َ َ
شد،ی غل وغش شد. ر 151ن َصح:خالص شد،صاف
152صحیفه سجادیه ،دعای بیستم ،فراز نهم
هر که سنگت زند ثمر بخشش 153کم مباش از درخت سایه فکن
(دیوان حافظ،مقطعات،قطعه)17
خواجه عبداله انصاری«:بدی را بدی کردن سگساری است،نییک را نییک کردن خر کاری است،بدی را
نییک کردن کار خواجه عبداله انصاری است(».مجموعه آثار شهید مطهری،ج،22صص)312-311
152
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
در سقیفه و عمر با رای ابوبکر و عثمان با رای سه نفر از اعضای شورای شش نفره منتخب عمر بر رس
کار آمدند.
اوای مردم چون یالهای پرپشت کفتار بود 154که از هر امام در این زمینه یم فرمایند ":روز بیعت ،فر ن
ن
حسی (علیه السالم) لگدمال گردند 155و ردای من طرف مرا احاطه کردند تا آن که نزدیک بود حسن و
156 .
از دو طرف پاره شد .مردم چون گلههای انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند "
بنابراین امام(ع) نیاز نداشتند که بخواهند جامعه را به زور تابع خود کنند و جنگ های او در برابر اقلی رن
حضت تا یمتوانست در برابر آنها از شیوه عی حال ن بود که دست به شورش و تجاوزگری زدند و در ن
بخشش و نصیحت استفاده نمود.
کسای بودند که با میل و رغبت با امام بیعت نمودند اما به ن اولی جنگ امام با اصحاب جمل بود و آنها ن
طلن بیعت را شکسته و رس به طغیان برداشتند و نصیحت ها کارگر نیفتاد و باالخره آنها دلیل زیاده ر
جنگ را بر علیه موالعیل(ع) آغاز کردند اما تا نشانههای شکست در لشکریان جمل آشکار شد ،امام
دستور بخشش صادر نمودند ،خودشان در این زمینه یم فرمایند:
ْ ُ ََ َ ْ ُ َ ْ ُ ْ ُْ َ ََْ ُ
ف َع ْن ُمدب یرك ْم »(نهج البالغه ،نامه )29
الس ْي َ
ت َّ «فعفوت عن مج یرمكم و رفع
دشمن) گناه کاران شما را بخشیدم و شمشب از فراریان شما برداشتم". ن " پس (با این همه
دومی جنگ امام با معاویه و یاران وی بود که در مقابل حکومت مردیم امام ایستاده و نه تنها ن
حاض ن
قانوی امام تحویل دهند ،بلکه آنجا را پایگایه بر علیه حکومت مرکزی ن نشدند شامات را به استاندار
قرار دادند و امام را مجبور به مقابله نمودند اما در این مقابله امام تا توانست از سیاست عفو و بخشش
صفی رسیدند یاران معاویه کنارههای فرات را در دست ن وقن امام بهاستفاده نمود .به عنوان نمونه ،ر
داشتند و اجازه استفاده از آب را به یاران امام نیم دادند اما ر
وقن یاران امام کنارههای فرات را از لشکر
157 .
معاویه گرفتند ،امام دستور داد اجازه دهید لشکر معاویه از آب استفاده نمایند
ی ظاهر شدند و ابتدا به انتقاد و بحث های آزاد سومی جنگ امام با خوارج بود ،خوارج پس از صف ن
ن و
زبای نسبت به موال عیل(ع) و حکومت او پرداختند .تا ن
زمای که توهی و تمسخر و آزار های ن
ن و سپس به
حن سهمیهی آنها را از توهیها و آزارهای آنها را نادیده گرفته و ر
ن اوضاع بدین گونه بود ،امام تمام
بیتالمال قطع ننمود ،استاد مطهری در این زمینه یم فرمایند«:خوارج در نماز جماعت به عیل(ع) اقتدا
ً
نیمکردند ،زیرا او را کافر یمپنداشتند .به مسجد یمآمدند و با عیل(ع)نماز نیم گذارند و احیانا او را یم
آزردند .عیل(ع) روزی به نماز ایستاده و مردم ن
نب به او اقتدا کرده بودند .ییک از خوارج به نام ابن الکواء
ُوحي إِلَي ِ َّ ِ
ين فریادش بلند شد و آیه ای را به عنوان کنایه به عیل(ع) بلند خواند َ «:ولََق ْد أ ِ َ ْ َ
ك َوإ ََل الذ َ
ك ولَتَ ُكونَ َّن ِمن ْ ِ ِمن قَبلِ َ ِ
ين »زمر﴿﴾65 اْلَاس ِر َ َ ك لَئ ْن أَ ْشَرْك َ
ت لَيَ ْحبَطَ َّن َع َملُ َ َ ْ ْ
پیامبان قبل از تو وخ شد که اگر ر
مشک شوی ر ن
چنی پیامب است که به تو و همر این آیه خطاب به
اعمالت از ن
بی یم رود و از زیانکاران خوایه بود .
ابن الکواء با خواندن این آیه خواست به عیل (ع)گوشه بزند که سوابق تو را در اسالم یم دانیم .....اما
مشک بشوی اعمالت به هدر یمرود و چون تو اکنون کافر شدی اعمال پیامبش هم گفته اگر ر
ر خدا به
گذشته را به هدر دادی.
ن
همی عیل(ع) در مقابل چه کرد؟ تا صدای او به قرآن بلند شد ،سکوت کرد تا آیه را به آخر رساند.
که به آخر رساند ،عیل(ع) نماز را ادامه داد .باز ابن الکواء آیه را تکرار کرد و عیل(ع) بالفاصله سکوت
کرد ......بعد از چند مرتبه ای که آیه را تکرار کرد و یم خواست وضع نماز را به هم زند ،عیل(ع) این
ين ََل يُوقِنُو َن»روم ﴿﴾60 اَّلل ح ٌّق وََل يست ِخ َّفن َّ ِ
ِ
اصِ ِْب إِ َّن َو ْع َد َّ َ َ َ ْ َ َ
َّك الذ َ آیه را خواند «:فَ ْ
صب کن ،وعده خدا حق است و فرا خواهد رسید .این مردم ی ایمان و ن
یقی ،تو را تکان ندهند و " ر
ر
158 .
سبکسارت نکنند ".دیگر اعتنا نکرد و به نماز خود ادامه داد "»
مطلن را بیان فرمود ،ییک از خوارج گفت:خداوند این کافر (منظور امام ر روزی امام عیل در میان یاران
ر
خارخ به پا خواستند ،امام(ع) ن ر
کشی آن مرد عیل(ع) )را بکشد که چقدر دانشمند است ،مردم برای
ب ،أ ْو ع ْف ٌو ع ْن ذ ْن ٍّ
ب » (نهج البالغه ،حکمت)420 فرمود ُ «:رويْدا ً إِنَّما هُو س ٌّ
ب بِس ٍّ
"آرام باشید ،دشنام را با دشنام یا بخشیدن از گناه باید پاسخ داد ".
یعن مقابله به مثل و عفو و بخشش رانارسا دو پیشنهاد ،ن
اگرچه امام در حکمت فوق برای مواجهه با ن
مطرح یم فرمایند اما با توجه به سبه امام عیل(ع) اصل بخشش است و مقابله به مثل به عنوان
ی
زندگ آن ن
حضت مملو از بخشش و دستور به عفو و صفح بود . آخرالدواء یم باشد ،زیرا
از دیدگاه ایشان بخشش تاج بزرگواری ها 159برترین نیکو یی ها 160وصفح نیکو ترین خصلت هاست
162 161
-
بخشش زشت ترین عیب ر کیفر خطا کار فضیلت و برتری ندارد 164-163.از نظر امام کم در حایل که
ی
هاست و شتاب در انتقام ،از بزرگبین گناهان 165و خوی و خصلت فرومایگان است 167- 166زیرا کمر
170.
گذاشن تخم کینه را در دل انسان یم کارد و کینه تخم ررس و بدی 168و بیماری 169را در دلها یم کارد ر
توهی کننده و بد زبان و خطاکار را ببخشد ،البته مگر ن پس از دیدگاه امام انسان باید به رسعت شخص
در موارد خاص که ممکن است بخشش موجب گردد خطاکار در کار خود جری شود یا امر مهم دیگری
در میان باشد که در آن صورت باید با او مقابله مثل نمود .
ْ َ َ ْ َ َ ْ ُ ُ ْ ُ ُ َّ َ ُ َ َ ْ ُ َ
ض ل ُه ُم العل ُل َو ُيؤ ری َعیل اشب فرمودند «:يفرط منهم الزلل و تع یر بخش از فرمان خود به مالک ر امام در ر
َأ ْيديه ْم نق ْال َع ْمد َو ْال َخ َطإ َف َأ ْعطه ْم م ْن َع ْفو َك َو َص ْفح َك م ْثل هالذي ُتحب َو َت ْر نَیص َأ ْن ُي ْعط َي َك ه ُ
اَّلل م ْن ی َ ْ َ یَ ْ
عف یوه و صفحه »(نهج البالغه ،نامه)53
های بر آنان عارض یمشود و خواسته و ناخواسته ،مرتکب اشتباه خطاهای رس یم زند و بیمار ی
ی " از آنها
یم شوند ،پس آنان را ببخش و از آنها در گذر ،آن گونه که دوست داری خدا تو را ببخشد و از تو در
گذرد ».
َ َ َ ْ َ َ َّ َ َ َ ْ َ َ َ ْ َ َ َّ ُ ُ َ َ َ ُ ْ َ َّ َ َ َ ً َ ُ ْ َ َ ْ َ ْ َ َ 171
وحة »(نهج شعن إیل بادرة وجدت منها مند و «:و ّل تندمن عیل عف ٍو و ّل تبجحن بعقوبة و ّل ت ی
البالغه ،نامه)53
توای از"هرگز بر بخشش دیگران پشیمان مباش ،و هرگز از کیفر دادن شادی مکن و به خشیم که یم ن
آن رها گردی شتاب نداشته باش".
َ ْ َْ ُ َ ْ ْ
ف فال َعف ُو در آخرین لحظات عمر ،امام عیل(ع) در مورد قاتل خود ابن ملجم مرادی فرمودند« :و إن أع
َ ُ ُّ َ َ ْ َ ْ َ ه ُ َ ُ ُ َ ُ َ ٌَ َ ْ ُ ُ ٌَ
اَّلل لك ْم "( »172نهج البالغه،نامه)23 یَل ق ْربة َ ،و ه َو لك ْم ح َسنة ،فاعفوا "أ ال تحبون أن يغفر
خوی
"و اگر ببخشم ،پس بخشش برای من نزدیک شدن به خداوند است و بخشش برای شما نییک و ر
است ،پس عفو کنید ،آیا دوست ندارید خداوند شما را ببخشد".
از دیدگاه امام(ع) بخشش ،زکات پبوزی 173و ر
بهبین ابزار انسان برای شکر نعمت الیه در هنگام سلطه
بر دشمن است 174.و ن
رساوار ترین مردم به بخشیدن دیگران کش است که به هنگام کیفر دادن از همه
175 .
توانا تر باشد
از نگاه امام(ع) ،انسان عاقل نه تنها باید اهل عفو و صفح باشد بلکه باید اهل غفران باشد« .العاقل
َمن تغمد 176الذنوب بالغفران »(غرر الحکم)7594
"عاقل کش است که گناهان را با غفران بپوشاند" .
ً
مثل ن بنابراین طبق حدیث فوق عاقل کش است که ر
نارس یای به او یمگوید ، خطای یمکند،
ی وقن کش
نه تنها مقابله به مثل نیم کند یا او را مجازات نیمکند ،بلکه ن
نارساگو را بخشیده و هرگز خطای او را
ً
بعدا به یاد او نیمآورد و کمک یمکند کش از خطای او مطلع نشود یا اگر دیگران مطلع شدند ،سیع
یمکند آن خطا را توجیه کند و با این کار روی خطاها و اشتباهات و ر
حن گناهان مردم را بپوشاند177.
171البادرة:خشم ،غضب
172نور 23
ُ َ َ ُ ْ َ ْ َ 173ه َ
« و العفو زكاة الظفر »(نهج البالغه ،حکمت )211
ْ ُ َ َ َ َ ْ َ َ َ 174ی َ َ ْ َ ْ َ ْ َ َ ْ ُ ُ ْ ً ْ ُ ْ َ َ َ
« َإذا قدرت عیل عد َوك فاجعل العفو عنه شكرا للقدرة عليه »(نهج البالغه ،حکمت )11
وبة »(نهج البالغه ،حکمت)52 الناس ب ْال َع ْفو أ ْق َد ُر ُه ْم َع َیل ْال ُع ُق َ
َّ َ ْ 175
« أویل
ی ی ََ َ
176تغ َّمد:پرده پویس کرد
ر
ر
محالی ،باب الغفران 177در مورد آثار و نتایج خوب غفران ،رجوع شود به:غرر الحکم ،ترجمه رسویل
و االستغفار ،حدیث 7591تا 7611
156
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
عدم بردباری خشم و غضب را به همراه یم آورد و خشم و غضب موجب یمشود که انسان نتواند
جبان ن
کارهای یمزند که پشیمای به بار یمآورد و ر
ی درست از عقل خود استفاده نموده و بنابراین دست به
آن کارها بسیار سخت یا محال یمباشد.
پس اگر یمخواهیم از عقالنیت دور نشویم و امور را در جای مناسب خود و عادالنه انجام دهیم ،باید
183 .
بردباری پیشه کنیم ،پس ییک از پایه های عدل بردباری است
کاق ،ج،3باب الحلم،صص 320تا 324 178در مورد آثار و نتایج مثبت حلم ،رجوع شود به:اصول ن
« 179الحلم فدام السفیه»(غرر الحکم " )2115برد باری دهان بند ری خردان است".
ً َ َ َ َ ُ َ
مت عن َّ
السفیه غ َّمم ته ف یزده غما بحلمک عنه»(غرر الحکم)2137 180امام عیل (ع)یم فرمایند«:اذا حل
ی ُ
181الخرق :شدت و خشونت ،ضد رفق ،دیوانیک و جهالت
ن
ناتوای در گفتار 182الیع :
ْ ْ َ َ َ َ 183
« و رساخة الحلم »(نهج البالغه ،حکمت (" )31ییک از پایه های عدل) استوار بودن در بردباری
است".
157
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ر
بیشبی دست یافته باشد از بردباری به دلیل اهمیت حلم و بردباری است که هر چه موجودی به کمال
ر
بیشب برخوردار خواهد بود.
صفت حلم ییک از صفات خداوند یمباشد184 ،پس اگر یمخواهیم اوج گرفته و به خداوند نزدیک شویم
پیامب 187و همی طور اهل بیت ر
بیشب بردبار شویم185.ییک از صفات انبیاء حلم یمباشد 186 ،ن باید هر چه
ر
خوی 190حلیم یم باشند. 189 ن 188
متقی و هر انسان نیکوکاری و هر فرمانده ر
چنی کنیم کمکم صفت حلم در ما ن ر
حن اگر انسان بردبار نیست باید خود را به بردباری بزند ،زیرا اگر
ْ َ ْ َ ُ ْ َ ً َ َ َ ه ْ َ َّ ُ َ َّ َ ْ َ َ َّ َ َْ
ایجاد یم شود .امام عیل(ع) در این زمینه یمفرمایند «:إن لم تكن حليما فتحلم فإنه قل من تشبه بقو ٍم
َّ َ َ َ َ ْ َ ُ َ ْ
إَل أ ْوشك أن يكون من ُه ْم (».نهج البالغه ،حکمت)207
ر
نیسن ،خود را به بردباری بزن ،زیرا اندک است کش که خود را همانند مردیم کند و از جمله " اگر بردبار
191 .
آنان به حساب نیاید "
لی نتیجه بردباری آن است که مردم بسوی انسان بردبار گرایش پیدا کرده و در نتیجه یاران او زیاد او ن
ُ ََ َ
َّ َّ َ ْ َ ْ ْ ْ َ َ
اس أن َص ُاره عیل َّ ُ َ
ْیمشوند .امام عیل(ع) در این زمینه یم فرمایند «:أول عو ِ
ض الحليم من حلمه أن الن
َ
الجاهل ( 192».نهج البالغه ،حکمت )206
ن
خستی پاداش بردبار از بردباریش آن است که مردم در برابر نادان ،پشتیبان او خواهند شد" . "ن
ٌ ّ
غفور حلیم»(بقره – 235،225آل عمران -155مائده )101 « 184واَّلل
ی
بزرگ و ررس ر
افن چون بردباری وجود ندارد". « 185ال عز کالحلم»(نهج البالغه ،حکمت ")113هیچ
افن بلند مرتبه تر از حلم وجود ندارد". و«ال عز ارفع من الحلم»(غرر الحکم " )2180هیچ ررس ر
186توبه -114هود 87،75
ْ ْ ْ ُ
ُ « 187يخ ر ُبك ْم حل ُم ُه ْم َع ْن علمه ْم »(نهج البالغه ،خطبه " )239برد باری اهل بیت از علم آنها به شما
خب یم دهد" ر
ن ن
« 188فحلماء علما»(نهج البالغه ،خطبه" )193متقی بردبارای دانشمند یم باشند". ُ
متق بردباری را با علم در یم ن
آمبد". و«یمزج الحلم بالعلم»(همان) "انسان ر
ً
بین".متقی علم در حال برد باری یم نن و« علما نق الحلم »(همان)"در
ظم حِ ْل ُمك »(نهج البالغه ،حکمت(" )94خير آن است )که بردباری تو بزرگ و گران مقدار باشد". « 189و أ ْن ي ْع ُ
و«.....مراجیح الحلم( ».....نهج البالغه ،خطبه " )116آن نیکو کاران ترجیح دهنده بردباری بودند".
ً
« 190و افضلهم حلما»(نهج البالغه ،نامه (" )53فرمانده خوب کش است که)از جهت بردباری از همه
برتر باشد".
191این جمله در غرر الحکم 2132این گونه آمده است...«:اّل اوشک ان یصب منهم»
ْ ْ َ َّ َّ َ ّ ْ 192این جمله در غرر الحکم 2122این گونه آمده استَ « :أ َّو ُل ع َ
ض ال َحليم عن حلمه أن الناس کلهم
ی و
َ َْ
أن َص ُار ُه َعیل خصمه».
158
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ََ َ ْ ُ ْ َْ و«:ب ْالح ْلم َعن َّ
السفيه تك ُ ُی اْلن َص ُار عل ْيه »(193نهج البالغه ،حکمت )224 ِ
"با بردباری در برابر ریخرد ،یاران انسان زیاد یم شوند" .
ٌ ْ ْ َ
و «:الحل ُم عش َیة »(نهج البالغه ،حکمت 418و غرر الحکم " )2104،بردباری قبیله و طایفه است".
اگر انسان بردباری داشته باشد یک قبیله از انسانها گرد او جمع یم شوند.
ر
اخالق انسان را یمپوشاند ،امام عیل(ع) ییک دیگر از نتایج بردباری آن است که حلم کمبودها و نواقص
ْ َ ْ َ ......... ٌ َ ٌ َ ُ ْ ْ :رُ ْ َ َ َ ُ ُ َ
فاسب خلل خلقك بحلمك »(نهج البالغه در این زمینه یم فرمایند «الحلم غطاء ساتر
،حکمت)424
اخالق خود را با بردباری بپوشان ".ر "بردباری پردهای پوشانده است … پس کمبودهای
ییک دیگر از نتایج بردباری آن است که توان انسان باال رفته و بلند همت یم شود ،همان گونه که امام
ُُ ْ ُْ ُ َ َ ْ ََ ُ ْ ْ
عیل(ع) در این زمینه یمفرمایند« :الحل ُم َو اْلناة 194ت ْوأ َمان ينتج ُه َما عل ُّو اله َّمة »(نهج البالغه
،حکمت)460
"بردباری و عدم شتاب به همراه هم یمباشند و نتیجه آن دو بلند ر
همن است" .
بردباری یک نوع مبارزه با هوای نفس یمباشد و این مبارزه ضمن اینکه اجازه نیمدهد عنان اختیار انسان
به دست خواستهی نفس افتاده و خواستهی نفس انسان را به سوی انحرافات رببد ،این مبارزه موجب
یمشود توان انسان باال برود و انسان بلند همت شود ،درست مثل ورزش که هم جلوی ورود پلیدی ها
را یم گبد و هم بدن را تقویت یمکند.
بنابراین از سخنان فوق مشخص یمشود ،حلم و بردباری هم نتایج اجتمایع دارد و موجب یمشود ما به
جامعهای عدالت محور و پاک و رستگار برسیم و هم نتایج فردی دارد و باعث یم شود انسانها به سوی
زشنهای انسان پوشیده شده و انسان رشد و تعایلهمی طور موجب یم شود ر ن ما گرایش پیدا کنند و
یابد.
در صورت ترک بردباری ،انسان گرفتار خشم و غضب یم شود ،خشم و غضب موجب یمشود که انسان
نتواند از عقل استفاده کند و بنابراین دست به کارهای یخردانه یم زند .ن
حضت عیل(ع) یم فرماید: ر
196 . ُ َّ ُ
کب الطیش (»195غرر الحکم " )7514غضب مرکب سواری سبک مغزی است " «الغضب مر
چب و هر کش را در جای مناسب خود قرار دهیم و وقن نتوانیم از عقل استفاده کنیم نیمتوانیم هر ن
ر
مجازاتها و پاداشها در جایگاه مناسب خود قرار نیمگبند ،پس ما دچار ظلم یم شویم و از عدالت
ُ
دور یمگردیم ،دور شدن از عدالت موجب یمگردد جامعه از رشد بازماند و دچار فنا گردد که« :الملک
ْ ْ َ ْ ُ ْ َْ
193این جمله در غرر الحکم 2141این گونه آمده است « :بالحلم تك ر ُب اْلن َص ُار»
سنگین ،وقار ،بردباری ،حوصله ،فرصت دادن ،مهلت دادن ،عدم شتاب ن 194االناة:
َّ
195الطیش:سبک مغزی ،ری فکری
َ َ ُ ُ َ َ ّ
«من ت َحیل بالحلم َسک َن طیشه»(غرر الحکم )2158 196امام عیل (ع):
159
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
کاق ،ج ،3باب کظم غیظ،صص320-314 197در مورد آثار مثبت کظم غیظ رجوع شود به :اصول ن
الم َغ َّبة :پایان ،آخر یک ن
چب َ 198
ر
محالی ،حدیث 7514تا 199در زمینه ی آثار بد غضب ،رجوع شود به:غرر الحکم ترجمه رسویل
کاق ،ج ، 3باب الغضب ،صص 804تا 812 - 7578اصول ن
160
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
های دارد و ییک از شاخههای آن فرو خوردن غضب است که در اثر حلم و
تقوا و خود نگه داری شاخه ی
بردباری در انسان به وجود یمآید.
نادای یم افزاید و من بردباری را افزایش یم دهم ،مانند چوب عود که هرچه شعلههای آتش ن او بر
204 .
بوی آن افزایش یمیابد " برافروختهتر گردد خوش ی
ل يا َق ر ُ
نب
َ ُ َْ ً َْ
عیل عليه السالم لقن ر ٍب و قد ر َام أن َيشت َم شاتمه :مه ُ
اإلمام ٌّقنب« :
نصیحن از امام عیل(ع) به ر ر
َ َ َ َ َّ َ َ َ َّ َ َ َ ََ َ ُ ی َ ُ
ب َعد َّوك ،فوالذي فلق الحبة و برأ النسمة
ُ ُ َ َّ ُ
حمن و تسخط الشيطان و تعاق ! َد ْع شات َم َك ُمهانا ُت ْرض َّ
الر
ْ ی
ُ ُ َ َّ َ َ ُ ُ ما َن
المؤمن َرَّبه بمثل الحلم ،و ال أسخط الشيطان بمثل الصمت ،و ال عوقب اْلحمق بمثل
َ َ َّ أریص
205
السكوت َعنه »
رسا گفته بود ،ن
نارسا گوید، قنب خواست به کش که به او نا ن
قنب ،هنگایم که ر
" امام(ع) این نصیحت را به ر
فرمود.
گوی خود را خوار و رسشکسته بگذار ،تا خدای رحمان را خشنود و شیطان را قنب! دشنام یآرام باش ر
خدای که دانه را شکافت و جان را آفرید ،مؤمن ناخشنود کرده و دشمنت را کیفر داده ر
بایس .قسم به
ی
ر
خامویس چبی همانند بردباری و گذشت خشنود نکرد و شیطان را با حربهای چون پروردگار خود را با ن
206 . به خشم نیاورد و احمق به ن
چبی مانند سکوت در مقابل او مجازات نشد "
ی
شکیبای و ایستادگ در مسی درست
ی صی و
-7ر
صب و معصومی در رویاروی با آزارهای ن
زبای و ن ن
اگویها به مقدسات ،ر
نارس ی ی ییک دیگر از روش های
ی
ایستادگ یم باشد.
تا 2359
ّ و در زمینه آثار نیک سکوت و حفظ زبان ،رجوع شود به :اصول ن
کاق،ج،3باب َّ
الصمت و حفظ اللسان
،صص 324تا 334
162
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
اگر مسب درست را حرکت در مسب مکتب الف بنامیم ،خروج از حرکت در مسب مکتب الف به دو
شکل اتفاق یمافتد؛
اول :اینکه ممکن است آزار ها سبب شوند انسان از مکتب الف دست بردارد و مکتب دیگری انتخاب
نماید.
ً
دوم :اینکه آزارها ظاهرا انسان را از حرکت در مسب مکتب الف خارج نیمکنند اما این آزارها موجب
ر
درسن یمشوند که انسان دچار خشم و غضب شود و این خشم اجازه نیمدهد که عقل کار خود را به
انجام دهد و تصمیم عاقالنه اتخاذ نماید ،در این صورت عنان اختیار انسان به دست نفس اماره و
کارهای فرمان یمدهد که این کارها با آموزههای مکتب الف
ی هوای نفس افتاده و هوای نفس انسان را به
سازگاری ندارند یا حداقل انسان را از حرکت در مسب مکتب الف متوقف یمکنند و در این دوره انسان
خود را همراه و هم سطح انسانهای منحرف قرار داده است.
ی صب ن
یعن آن چنان در خود ایستادگ ایجاد کنم که هیچ آزاری نتواند مرا از حرکت در مسب مکتب پس ر
الف خارج نماید ،هم از این جهت که از مکتب الف برنگردم و هم از این جهت که تحت تاثب خشم و
غضب و شیطان درون ،اندیشههای خارج از مکتب الف در رس ینبورده و کارهای خالف مکتب الف
شیاطی بب ن
ن ی صب ن
وی یعن ،ایستادگ در مسب درست به گونهای که نه انجام ندهم .به عبارت دیگر ،ر
ن ن
اطی دروی توان خارج کردن انسای از مسب درست بتوانند انسان را از مسب درست خارج سازند و نه شی ن
را داشته باشند.
در قرآن ،در داستان ن
حضت یونس(ع) یم خوانیم که:
خشمگی شدن ن حضت یونس(ع) بر خودش فقط همان طور که از آیات فوق استنباط یمشود ،ظلم ن
او نسبت به قوم بود و اینکه این خشم مد ری و لواندک او را از حرکت در مسب درست ،که همان هدایت
خود و مردم به سوی خدا بود ،بازداشت ،و از اینجا مشخص یمشود ،رنن و به تبع او مؤمنان شایسته
شکیبای صب و خشمگی شوند و باید با ر ن نیست که به خاطر آزار دشمنان نسبت به رنن و مؤمنان ،از آنها
ی
و استقامت به کار خود ادامه دهند ،در غب این صورت ،این خشم آنها را در تارییک فرو یمبرد و موجب
نابینای موجب یمشود که عقل نتواند تصمیم درست و ی یمشود چشم عقل آنها نابینا شود و این
عاقالنهای اتخاذ نماید.
ُ َْْ َّ َ َْْ ْ
بای یم فرمایندَ «:من َص رَ َی َص رْ َی اْلح َر ِار َو إَل َسَل ُ 207سل َّو اْلغ َم ِار
صب و شکی ی
حضت عیل(ع) در مورد ر ن
(»208نهج البالغه ،حکمت)413
شکیبای نمود (موفق و رستگار شد) وگرنه مانند نادانان رسگرم (امور بیهوده) ی "کش که مانند آزادگان
انسای خود را فراموش کرد" . ن شد و شخصیت
َّ َ َ ُ ْ ََْ َ ْ
«إن َص رَ ْیت َص رْ َی اْل ك ِارم َو إَل َسل ْوت ُسل َّو ال َب َهائم » (نهج البالغه ،حکمت)414
ن
انسای ،عاقالنه و عالمانهای انجام دادهای) و گرنه شکیبای نمودی (که کار شکیبای بزرگواران "اگر مانند
ی ی
ن
مانند رسگریم چهارپایان ،رسگرم یمشوی و شخصیت انسای خود را فراموش یم ن
کن" .
شکیبای
ی نارس یای یمگوید ،در اینجا دو راه برای من وجود دارد؛ اول اینکه در مقابل ن
نارساگو کش بر من ن
نموده و وجود خویش را درگب این ن
نارسا نکنم و مانند انسانهای بزرگوار و آزاده به راه خویش ادامه دهم
و ن
نارسای او را نشنیده گبم.
ن
پایی آورم و نارساگو برخاسته و خود را در سطح چهارپایان و انسانهای ناداندوم اینکه به مقابله با ن
ن
انسای خود را فراموش کرده و رسگرم امور بیهوده نمایم. شخصیت
شکیبای در یعن راهچنی است و من مجبور به انتخاب ییک از این دو راه یم باشم ،باید راه اول ن ن حال که
ی ُ ِّ
پیش گبم و دنبال رو و مقلد انسانهای سفیه و نادان نشوم.
ون ه ُ َ ْ ُ ن َ َ َ ْ َ َ َ َ رَّ َ ُ َ ن و ن
اَّلل غ عليه ص ری حت يك عیل(ع) در زمینه عالمت های متقی یم فرمایند لهُ» «:و إن ب ی ََْ
نب امام
ُ ه
209
ه َو الذي ينتق ُم له » (نهج البالغه ،خطبه )193
ُ ً ً ُ
207سال ( َیسلو َسلوا و ُسلوا ):فراموش کرد ،رس گرم شد ،از یاد برد
ُ َ
208اغمار ،جمع غمر :جاهل ،نادان ،ری تجربه
ُ َ رُ َ َ َ
اسب و غط عیل ذنوبه و 209البس اخاک عیل ُع ُیوبه
ُ ُ و َّ اصب عیل ظلم َّ
للزمان عیل خطوبه السفیه و ر
َ ه َ ََ ً َ
و کل الظلوم ایل حسیبه و د یع الجواب تفضل
164
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
صب نوبت ظفر آید بر اثر ر صب و ظفر هر دو دوستان قدیمند 211ر
(دیوان حافظ ،غزلیات ،غزل)232
ر
صبصب ،رجوع کنید به:غرر الحکم ترجمه رسویل محالی،باب ر 212در زمینه فواید و نتایج ر
،حدیث 4771تا 4931
َّ
کاق ،ج ،3باب الص رب ،صص 250تا 268 و :اصول ن
خض َرو هذا فراق تا نگوید ن خضی ری نفاق صب کن بر کار ن 213ر
،دفب اول ،بیت )2970 (مثنوی معنوی ر
214دیوان اشعار منسوب به امام عیل (ع) ،ص-186اخالق اسالیم شهید مطهری ،ص206
زیرا که نضت است شکیبا را شکیبای
ی 215بررس به کارها به
ُ
نرم است روی آن که خارا را صب پست کند گرچه باران به ر
ی
(یعن؛ باران اگر چه نرم است اما بواسطه شکیبای و ایستادگ روی آن کوه خارا را پست کرده و ن ن
پایی ی
یم آورد).
رسوا شتاب کرد زلیخا را پیمب شد
صب خویش ر یوسف به ر
(یعن؛ شتاب زلیخا را رسوا کرد). ن
صب مر تن تنها را ر
بهب ز ر صب خواه که یاری نیست یاری ز ر
(دیوان اشعار ناض خشو ،قصائد ،قصیده )7
216اخالق اسالیم شهید مطهری ،ص 207
166
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
صب و استقامت داشتهچبی را طلب کند و جدیت به خرج دهد (و در مسب رسیدن به آن ر "هرکس ن
217 .
باشد) آن را یم یابد و کش که دری را بکوبد و پافشاری کند در به رویش باز یم شود "
220
-8نریم و رفق 218و مدارا 219و دوری از عنف
ن
معصومی ،برخورد نرم اگویها به مقدسات در اندیشه و عمل ییک دیگر از روش های مواجهه با ن
نارس ی
ر
درشن یمباشد. رن
جسی از و مهربانانه و دوری
ً
پیامب توانست در مدت کوتایه نظرها را به اندیشه و مکتب خویش ر قبل گذشت که قرآن علت اینکه
جلب نماید و در نتیجه توانست اسالم را در دل مردم آن روزگار جای دهد و آنها را هدایت کند ،همان
221.
برخوردهای نرم و مهربانانهی او بود
ن
معصومی را نقل نمودهاند ،از برخوردهای نرم و مهربانانهی ن
زندگای و سخنان کتن که سبه و تاری خر
آنها در برابر تندیها و آزارهای مخالفان رسشار است که در اینجا به جهت اختصار فقط به چند نمونه
از سخنان امام عیل(ع) در این زمینه بسنده یمشود.
َ ْ َ َّ َ َ ِّ
الل ن ن
ی »(نهج البالغه ،نامه ")31 حضت عیل(ع) یم فرمایند« :و عند شدته عیل ی
و چون سخت یمگبد تو آسان و نرم برخورد کن".
َ ُ َ ُ ْ َْ َ َ ً ُ ْ ُ ُ َ ً َ ُ ُ
و «:بعيدا فحشه ل ِّينا ق ْوله َ ........و َل ينابز باْللقاب »(نهج البالغه ،خطبه )193
"(از عالمتهای انسان ر
متق این است که) از سخن ن
نارسا دور یمباشد و سخنش نرم است و مردم را با
لقبهای زشت نیم خواند" .
استَ ْغ ِف ْر ََلُْم َو َشا ِوْرُه ْم ِِف ْاْل َْم ِر»آل عمران ﴿﴾159 َعْن ُه ْم َو ْ
167
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ُ ُ ُ ََُ َ َ
«من الن ُعود ُه کثفت اغصانه (»222غرر الحکم )9081
وَ :
ُ
الغصن :شاخه درخت ،جمع آن اغصان (فرهنگ ر
عری -فاریس ،ترجمه منجد الطالب ،محمد
ی
222
بندر رییک)
ر
محالی خوی ،رجوع شود به :غرر الحکم ،ترجمه رسویل
خوی های نرم ی 223در ّزمینه نتایج مثبت و ر
ی ،حدیث 9080تا 9092 ،باب ال ن
ر
محالی خوی های رفق ،رجوع شود به :غرر الحکم ،ترجمه رسویل 224در زمینه نتایج مثبت و ر
،باب الرفق ،حدیث 3677تا 3726
کاق ،ج، 3باب الرفق ،صص 338تا 346 -و اصول ن
ر
محالی خوی های مدارا ،رجوع شود به :غرر الحکم ،ترجمه رسویل 225در زمینه نتایج مثبت و ر
،باب مدارا ،حدیث 2738تا 2750
با دوستان مروت با دشمنان مدارا گین تفسب این دو حرف است 226آسایش دو ر
(دیوان حافظ ،غزلیات ،غزل)5
ر
محالی درشن و عنف ،رجوع شود به :غرر الحکم ،ترجمه رسویلر 227در زمینه نتایج و آثار سوء
،باب عنف ،حدیث 7308تا 7311
168
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ر
درشن کردن با مردم سوار شود ،پشیمان گردد". "کش که بر مرکب
ن
مهربای -9رحمت و بخشش همراه با
ن
معصومی ،رحمت و ییک دیگر از روش های رویاروی با بد ن
زبای ها نسبت به مقدسات در لسان ی
228 َّ ُ َ َ ُ ُ ن
پیامب فرمود«:آل محمد (ص) معدن العلم و اصل الرحمة»
بخشش همراه با مهربای یم باشد .ر
"آل محمد(ص) گنجینه های دانش و اصل و اساس رحمت هستند".
ن
مهربای داشته پیامب بداند که غب از علم ،بخشش همراه با بنابراین کش یم تواند خود را جزء خاندان
ر
باشد .
ن
کسای که گناه ندارند و از سالمت دین برخوردارند حضت عیل (ع)فرمود :برای اهل عصمت و چنی نن هم
229. ،ن
رساوار است که به گناه کاران و خطا کاران ترحم کنند
ُ
رحمة ُ َ
الجهال»(230غرر الحکم)3517 و «:من اوکد اسباب العقل
ن
مهربای "از موثر ترین و محکم ترین ابزارها و وسیلههای عقل ،رحم کردن به نادانان و بخشش همراه با
نسبت به خطاهای ایشان است" .
نادای است و ن ً
مسلما انسان خطاکار و ن ن
رساوار است که اهل عصمت توهی یمکند کش که به مقدسات
231 .
داشی عصمت و عقل ،مهربانانه از خطای نادان و گناهکار بگذرند ن ر و صاحبان عقل به شکرانه
زبای اکتفا کند اما در مقابل جنایتالبته رحمت و ترحم در جای است که طرف مقابل ض ًفا به آزارهای ن
ی
232 .
کار و سفاک ترحم جایز نیست
ُ َ َ ُ َ َ ُ َّ َ َ َ ُ
استبقاء َمن ال ُی ربق ُیهلک
ُ الرحمة و حمة َمن ال یرحم تمنع امام عیل(ع) در این زمینه یم فرمایند«:ر
َّ َ
االمة» (غرر الحکم)3511
228انساب ر
االرساف ،ج ، 2ص156
229نهج البالغه ،خطبه 140
ر
محالی خوی های رحمت ،رجوع شود به :غرر الحکم ،ترجمه رسویل
230در زمینه نتایج مثبت و ر
،باب رحمت و ترحم ،حدیث 3505تا 3517
پیامب و
231در بخش قبل بیان گردید که دین اسالم دین رحمت است ،ییک از صفات اصیل خداوند و ر
اولیاء الیه در این دین رحمت دانسته شده است و هر چه انسان به مقامات معنوی باال تری دست
ر
بیشبی برخوردار گردد. یابد باید از رحمت
ستم کاری بود بر گوسفندان ن
232ترحم بر پلنگ تب دندان
(گلستان سعدی ،باب هشتم ،حکمت )48
169
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
- 10تحمل ن
ناسا و ستم به جهت مصالح بزرگ
معصومی در همه جا مشاهده یمشود ،این است که انسان مؤمن ن ییک از اموری که در کالم و عمل
ی
باید برای رسیدن به اهداف بزرگ و مهم ،از امور جزی و کوچک ضف نظر کند .دوره زندگ کوتاه است
و انسان نیم تواند به همهی اهداف و آرزوهای خود نائل شود ،پس باید اهم و مهم نماید ،ظلم پذیری
ی
ناپسند است اما اگر امر دائر مدار این باشد که من ظلم کوچیک را بپذیرم اما به هدف بزرگ دست یابم
،یا در مقابل ظلیم بایستم اما از رسیدن به آن هدف بزرگ باز مانم ،در اینجا باید ظلم کوچک را پذیرفت
ً
پیامب ،حکومت تا به هدف بزرگ رسید ،مثل امام عیل(ع) در دوره 25ساله حکومت سه خلیفه بعد از ر
آنها را پذیرفت ،با اینکه خود را از همه شایسته تر یمدید ،تا وحدت جامعه و سالمت جامعه حفظ
شود.
ه ْ َ َ َ ْ َ ْ ُ ْ َ نِّ َ َ ُّ َّ
اس ب َها من غ ْ ِیي َو َو اَّلل
حق ً ِ
الن امام عیل(ع) هنگام بیعت مردم با عثمان فرمود« :لقد علمتم أی أ
َّ نَ َ َ ْ َ ُ ْ َ َ ْ ٌ َّ َ َی َّ َ َ ُ ْ َ َّ َ َ َ ْ ُ ُ ُ ْ
ور ال ُم ْسلمی و لم يكن فيها جور إَل ع ییل خاصة ( ».........نهج البالغه ، ْلسلمن ما سلمت أم
خطبه)74
"همانا یم دانید که ن
رساوار ترین مردم از دیگران به خالفت من هستم و سوگند به خدا من تسلیم
ن
مسلمی روبه راه باشد و جز من به دیگری هستم (و به این بیعت گردن یمنهم) تا هنگایم که اوضاع
ستم نشود" .
نکته مهم :امام(ع) برایش مهم نیست چه کش حکومت کند ،خودش یا دیگری ،آنچه مهم است
ن
مسلمی در سالمت باشد .اگرچه از این جهت ن
مسلمی در دایرهی قانون انجام شود و اوضاع اینکه امور
وقن شایستهترین فرد برای حکومت کنار گذاشته یمشود ،در اینجا ظلیم در حق او و حق جامعه که ر
انجام شده است.
بین یمکرد که بزودی نبنامیه امام عیل(ع) در اواخر عمر ررسیف ،با توجه به اوضاع و احوال ،پیش ن
قدرت را در رسارس جامعه اسالیم در دست خواهند گرفت و یم دانست که اگر آنها قدرت را در دست
اگوی به امام عیل(ع) را صادر خواهند کرد و اگر کش این فرمان را رعایت نکند مورد ی بگبند ،فرمان ن
نارس
َ َ ْ َ
همی دلیل فرمود« :أ ََل َو إ َّن ُه َس َيأ ُم ُر ُك ْم ب َس ِّت َو ْال َ َی َاءة م نِّت فأ َّما َّ
الس ُّ
ب ی ر ی ر ن آزار نبنامیه قرار خواهد گرفت ،به
ْ ُ َ ْ ُ ََ ْ ْ ِّ َ ِّ َ َ
ْ ُ َ َ َ ََ ٌ َ ُ َ َ ٌ َ ُ ُّ ن َ َّ ُ
وی فإنه یَل زكاة َو لك ْم نجاة َو أ َّما ال رَ َی َاءة فَل تت رَ َّی ُءوا م ن یت فإ ن یی ُولدت عیل الفط َرة َو َس َبقت إَل فسب ی
ْ َ َ ْ َْ
اْليمان و الهجرة »(نهج البالغه ،خطبه) 57
بباری از من فرمان یم دهد ،پس اما ننارساگوی به من و ن
اگوی،
نارس ی "آگاه باشید ،بزودی معاویه شما را به ن ی
گوی برای من مایهی بلندی درجات و برای شما مایهی نجات (از نارسا گویید ،که این ن
نارسا ی پس به من ن
ّ ً
بباری ،از من قلبا ن
دست عوامل ستمگر معاویه) است و اما ن
بباری مجویید که من بر فطرت توحید تولد
یافتهام و به سوی ایمان و هجرت (بر همه) سبقت گرفتم".
170
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
یاران امام عیل(ع) به امام عشق یمورزیدند و بنا بر این برای آنها بسیار سخت بود که بخواهند به
فرمان معاویه به امام(ع) ن
نارسا گویند اما امام(ع) در سخن باال یم فرمایند :یا باید اطاعت امر معاویه
نارسا بگوئید و در نتیجه زنده بمانید ،یا فرمان معاویه را اطاعت نکرده و به من ن
نارسا کرده و به من ن
چنی است شما فرمان معاویه را اطاعت کنید و ن
بی بد و بدتر، ن نگویید و در نتیجه کشته شوید .حال که
بد را انتخاب کنید.
-11پاسخ های ر
محیمانه
معصومی ،ارائه پاسخ های ر
محبمانه به ن ن
توهی به مقدسات در سنت ییک دیگر از روشهای مقابله با
ن
توهی کنندگان بوده است.
لوی َق َ
بل «س ن سخب نای خطاب به مردم فرمودَ :
ن حضت عیل(ع) در ن
حی استاد مطهری یم فرماید :روزی ن
َان َتفق ن
دوی» "قبل از اینکه مرا از دست دهید سواالت خود را از من یببسید" ،در این هنگام فردی با
ِّ ُ َ َّ َ
حضت عیل(ع) گفت« :ایها المدیع ما لم َیعلم و المقلد ما لم ظاهر عربهای یهودی شده خطاب به ن
دای و پبوی کنندهی آنچه یعن" ،ای مدیع دانش نسبت به آنچه نیم ن ائل َف َاجب» ن
فهم ؛ َانا الس ُ
َی َ
نیمفهیم ،من سوال کننده هستم ،پس جواب بده".
آمب ناراحت شده بپا خواستند تا مرد را کیفر دهند ،امام به توهی ن ن اصحاب امام از این گونه سخنان
ّ ُ َ َ ُ ّ ُ َ ُ
قوم به حجج اَّلل و ال تظه ُر به بر ن
اهی اَّلل» ن یش ال َی ُ
الط ََّ
یعن" :بواسطه سبک مغزی و یاران فرمود« :ان
ری فکری حجتهای الیه برپا نیمشوند و با ری فکری برهانها و دالیل خدا آشکار نیمشوند" .
یعن" :هرچه دوست داری یببس" ،بعد او ررسوع سئل ب ُکل لسانک و ما نق َجوانحک» ن َ
بعد امام فرمود« :ا
233.
نب پاسخ یم داد کرد به سؤال کردن و امام ن
کشی ن
نارساگو به مقدسات را نمونهی بارز سبک مغزی نکته جالب :امام(ع) در سخن باال ،کتکزدن یا ر ن
ی
و ری فکری و َطیش دانستهاند و یمفرمایند :با این سبک رسیها نیمشود دین خدا را برپا کرد.
همی طور استاد مطهری یم فرمایند :یک روز مفضلبن ُع َمر 234رفت در مسجد مدینه نماز بخواند،
ن
233نقل به مضمون از کتاب :آزادی انسان ،درس ششم ،صص 105و 106
همی مضمون ،دانشنامه قران و حدیث ،ج ، 15ص344 ن و با
ن ُ َ ُ َّ َ ُ 234
مفضل ابن عمر جعق ،از یاران امام صادق (ص) و امام کاظم (ع) ،در کوفه بدنیا آمد و در همان
ّ جا ن
نب وفات یافت .تولد او را اواخر قرن اول هجری و وفات او را حدود سال 179ه ق دانسته اند.
کتاب توحید مفضل منسوب به اوست .ن
برخ او را بنیان گزار فرقه مفوضه دانسته اند (مکتب در
فرایند تکامل ،صص 69و )71ر
،کش به مزمت او پرداخته و او را دارای عقاید فاسد دانسته است .
خوی او را مورد تایید ن ر
(رجال کش( ، )154المفضل بن عمر ،ص ، )228اما برخ دیگر مانند مفید و ی
ّ
قرار داده اند (.ارشاد ،ج، 2باب ذکر االمام القائم بعد رای عبد اَّلل جعفر بن محمد الصادق ،فصل نق
171
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
توهی ن
آمب ن پیامب و دین سخنآنجا ابن رایالعوجاء را دید که نشسته بود و برای دوستش داشت بر ضد ر
پیامب نشستهای و عصبای شد و به ابن رایالعوجاء گفت :ای دشمن خدا در مسجد ن یمگفت ،مفضل
ر
ر
هسن ،ما گوی! ابن رایالعوجاء گفت :اگر از پبوان جعفر بن محمد ن ن
سخنان توهیآمب و کفر آلود یم ی
عصبای هم نشده ن ن
مهربای گوش کرده و پاسخ داده و این حرفها را در مقابل او زدهایم و او با کمال
است ،مفضل یمگوید :من نزد امام صادق(ع) آمده ،داستان را برایش نقل کردم ،امام فرمود :درست
بگوی. است ،بیا یک سلسله درس توحیدی به تو بدهم که در مواجهه با این طبقه ن
بدای چه
ی
َّ ن
همی ابن رایالعوجاء یک سال در هنگام حج به مکه رفته بود و با دوستان ریدینش مثل ابن مقفع
ببی مثل گاوی که به خرمن بسته باشند دور حلقهای تشکیل داده بودند ،ابن مقفع گفت :این مردم را ن
بی اینها نیست ،مگر آن شیخ جالس این سنگها یمچرخند و یک نفر آدیم که قابل صحبت باشد ن
چبی نیست ،ابن مقفع گفت: کن ،او هم ن(امام صادق(ع)) ابنایالعوجا گفت :تو درباره او مبالغه یم ن
ر
ن
برو از او سؤال کن ،ابن رایالعوجاء آمد نزد امام صادق(ع) و گفت :یمدای اگر انسان در راه حلقش رسفه
بگبد باید رسفه کند ،امام فرمود؛ بله ،گفت :آدم در دلش شک هم پیدا شود ،باید بگوید ،امام فرمود:
َ
بله ،گفت :من یمگویم« :ایل ما تدوسون 235هذا البیدر 236و تحومون 237حوله حوم البقر »
یعن ؛تا گ یمخواهید این خرمنگاه را بکوبید و مانند گاوی (که به خرمن کوب بسته یم شود) دور آن ن
238.
محبمانه به سؤاالت او پاسخ دادند بچرخید ،بعد ررسوع کرد سؤال کند و امام(ع) بسیار ر
َ
بحار االنوار سخن ابن رایالعوجا به امام صادق(ع) را این گونه نقل نموده است « :ایل کم تدوسون هذا
وله ََ َ َ ُ
هرولة رولون ح ی البیدر و تلوذون بهذا الحجر ؟تعبدون هذا البیت المرفوع بالطوب 239والمدر 240؟و ت َه
غب حکیم و ال ذی نظر ،فقل فا َّنک ر ُ فعل ُ ه
فکر نق هذا و قدر َ ،عل َم َّان ُه ٌ َ
أس هذا نفر؟من 241البعب اذا
سنامه ،242و ابوک ُاسه و ُ
نظامه» ُ االمر و
"تا به گ این خرمنگاه را یمکوبید و به این سنگ پناه یم آورید و این خانهی از آجر و گل برافراشته شده
شبان رم کرده ،گرداگرد آن رساسیمه و شتابان یمروید؟ هر کس در این رفتارها را یمپرستید و چونان ر
النص علیه باالمامة من ابیه(علیهما السالم) ،ص -216و معجم رجال الحدیث ،ج ، 19شماره
، 12615صص 315تا ) 330
داس:لگد مال کرد ،کوبیدَ 235
236البیدر:خرمنگاه
چب) گشت حام:گرد (آن ن َ 237
238نقل به مضمون از کتاب ؛آزادی انسان ،درس ششم ،صص 106تا 108
239الطوب :آجر
َ َ
المدر :گل خالص 240
َ َ َ
241هرول :شتابان رفت ،رساسیمه شتافت
شب ،باال ترین قسمت یک ن
چب 242السنام :کوهان ر
172
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
اندیشه کرده و برریس و تأمل کند یمداند که اینها کار انسان حکیم و صاحبنظر نیست .پس تو جواب
243 .
بگو ،زیرا تو در رأس این کار قرار داری و پدرت اساس و نظم دهندهی این کار بود "
ً
کامل ر توهی ن ً
محبمانه پاسخ یمدهد .در ررسایط آمب سخن یمگوید اما امام(ع) ن ابن رایالعوجا در اینجا کامل
حج است که هزاران مسلمان از رستارس دنیای اسالم آنجا جمع شدهاند ،اگر امام(ع) یک اشاره یمکرد
که ای مردم ،ابنایالعوجا شما را به گاو خرمنکوب و ر
شب رم کرده تشبیه یمکند ،مردم حمله کرده و ر
ن
معلوم نبود بر رس ابن رایالعوجا و دوستانش چه یمآمد اما امام(ع) انگار که توهی او به خودش و سایر
مسلمانان را نشنیده است.
در احتجاجات ائمه با دیگران موارد این گونه بسیار دیده یمشود که به جهت اختصار از ذکر آنها ضف
نظر یمشود.
-12مقابله به مثل
ن
معصومی ،مقابله به مثل اگوی به مقدسات در سخن و عمل ن
توهی و ن
نارس ی رویاروی با
ی آخرین راه
است .گایه همهی راههای بیان شده آزمایش یمشود اما هیچ کدام جواب نیمدهند ،در اینجا الزم است
ْ َ ُ َ ُّ ْ َ َ
حضت عیل(ع) در این زمینه یم فرمایندُ « :ردوا الحج َر من ح ْيث ج َاءاز مقابل به مثل استفاده شود .ن
الش ََل َي ْد َف ُع ُه إ ََّل رَّ ُّ
الش »(نهج البالغه ،حکمت )314 َفإ َّن رَّ َّ
پاسخ نیست". ن جای که آمده بازگردانید ،که ررس را جز ررس "سنگ را به همان ی
ن ً
قبل بیان گردید که ر
توهی نمود و یاران امام خواستند آن فرد را وقن یک نفر از خوارج به امام عیل(ع)
َ َ ْ َ ْ َْ دا إ َّن َما ُه َو َس ٌّ
ُ َْ ً
ب ،أ ْو عف ٌو عن ذن ٍب »(نهج البالغه ب ب َس ٍّ کیفر دهند ،امام به یاران فرمود« :روي
،حکمت)420
نارسا را با ن
نارسا یا بخشش گناه باید پاسخ گفت" . "آهسته ،ن
ََ َ َ ُ
عیل (ع) ،فقال :ا نی رأیت هؤالء َیت َو َّعدونک 244ففروا و ٍ
ٌ
رجل برجال ایل کب العمال آمده که« :جاء در ن ن
ُ َ َ َ َّ ُ ُ ََ ُ َ َ ُ
245
اخذت هذا ،قال :ا اقت ُل َمن ال َیقت نلن؟! قال :انه َس َّبک ،قال ُ :س َّبه او دع »
"مردی یک نفر را به خدمت عیل(ع) آورد و عرض کرد :دیدم که عده ای از تهدید کردن شما سخن
ی
یمگویند ،همیک فرار کردند اما من این فرد را گرفتم .عیل(ع) فرمود :آیا کش را بکشم که مرا نکشته
است؟ مرد عرض کرد :او شما را دشنام یمداد .عیل(ع) فرمود :تو هم او را دشنام بده یا رهایش کن" .
در بحث «مقابله به مثل» باید چند نکته مورد توجه قرار گبد ،که این نکات عبارتند از:
اگوی به مقدسات در نظر گرفته شده نکته اول :این راه حل به عنوان آخرین دواء برای مواجهه با ن
نارس ی
است.
" از فضیلت و برتری مرد این است که از خود انصاف داشته باشد و به کش که به او بدی کرده نییک
کند" .
َ َ ُ َ ُ َ ُ
246
نفسه»(غرر الحکم )9655 و «:غایة االنصاف ان ُینصف المرء
"اوج انصاف این است که انسان با نفس خودش هم بر اساس انصاف و حقگرایانه عمل کند و از
خودش حق خوایه کند" .
وقن کش به او بدی یمکند باید ابتدا به خودش حن ر
همان طور که از احادیث فوق بر یمآید انسان ر
یای نماید که چرا این اتفاق افتاده
برگشته و ریشه و علت این بدی را در خودش جستجو کند و علت ر
است ،شاید عملکرد خودش بد بوده که این اتفاق رخ داده است ،پس ابتدا علت را برطرف کند و بعد
ر
محالی خوی های انصاف ،رجوع شود به :غرر الحکم ،ترجمه رسویل
246در زمینه نتایج مثبت و ر
،باب انصاف ،حدیث 9646تا 9686
174
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
به معلول یببدازد .اصل این است که ریشهی بدی کنده شود ،نه اینکه اصل مجازات باشد ،مجازات ن
نب
به خاطر این است که جلو بدی گرفته شود.
"بزرگ ر
منش مرد ،در تحمل لغزشهای برادران نمودار یمگردد" .
ُ 247
ناواه :او را دشمن داشت
ر
محالی خوی های عدل ،رجوع شود به :غرر الحکم ،ترجمه رسویل 248در زمینه نتایج مثبت و ر
،باب عدل ،حدیث 6113تا 6194
249در مورد آثار و نتایج مثبت انصاف و عدل ،رجوع شود به :اصول ن
کاق ،ج ، 3باب االنصاف و
العدل ،صص 408تا 419
َ 250خنا َ(یخنو َخ ً
ناء ) :دشنام داد
ر ی ر
محالی ،باب چیسن و ویژگ های مروت ،رجوع شود به :غرر الحکم ،ترجمه رسویل 251در مورد
مروت ،حدیث 9140تا 9175
َ رَ
الع ر َبة :یکبار لغزش و لغزیدن ،جمع آن یم شود ؛عبات
َ 252
175
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
-مغفرة ،صفح و عفو (و عدم تعجیل در انتقام ،و دور بودن از کیفر و عقوبت؛ و دور بودن از کینه
توزی)
-حلم و بردباری (و دوری از غضب و برخورداری از کظم غیظ)
شکیبای و استقامت در مسب درست
ی صب و
-ر
-نریم و رفق و مدارا (و دوری از عنف)
ن
مهربای) -رحمت (و بخشش همراه با
-تحمل ن
نارسا و ستم به جهت مصالح بزرگ
-پاسخ های ر
محبمانه
-مقابله به مثل (همراه با انصاف و عدالت و مروت و فتوت و رعایت خطوط قرمز ن
دین ،آن هم به
ن
اطمینای برای انسان های کم ظرفیت) عنوان آخرین دوا و به عنوان سوپاپ
سخن از ر ن
کشی ن
نارساگو به میان نیامده ،بلکه ن از آنچه گذشت روشن گردید که ؛در هیچ یک از این راه ها
َ َ :ن َ َ ُ حن زدن ن رن
کشی یا ر
نارساگو ،سبکشی و ری فکری دانسته شد ،امام عیل(ع) یم فرمایند «او یشق غیظه
َ َ
فس»(نهج البالغه ،خطبه )153
بهالک ن ٍ
کشی کش فرو نشاند". "(ییک از صفات بسیار زشت و ناپسند آن است که انسان) خشم خویش را با ر ن
َ ُ ُُ َ :ن َ َ
اال ن
دی اشکال :از امام صادق(ع) نقل شده که در پاسخ به سؤال از حکم سابالن رن فرمود «یقتله االدی ف
َ ُ َ َ َ َ
254
بل ان َیرف َعه ایل االمام» ق
ن
محض امام رببند ،افراد به ترتیب نزدیک بودن او را به قتل برسانند". "باید پیش از آنکه او را به
پاسخ :این حدیث چند اشکال دارد:
همی اشکال به تنهای ن
کاق است که آن را از اعتبار ساقط ن -1این حدیث بر خالف آیات قرآن یمباشد و
ی
کند.
کاق ،ج ، 7باب المرتد ،ص 259حدیث ( 21به نقل از کتاب «واکاوی ارتداد یا برگشت از 254فروع ن
دین » ،ص ) 202
ن ن
-فقه الحدود و التعزیرات ،ج ،2الباب الثالث :ق القذف ،النظر الرابع :ق المسائل الملحقه ،حکم
سب المعصوم ،ص 426
177
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ریخی خون یک انسان مطرح است و در این گونه مباحث نیمتوان به حدیث رن -3اینجا بحث قتل و
واحد تکیه کرد.
ً ن
دشمن داشت او را بکشد و بعدا بگوید؛ او به -4این حدیث راه را باز یمکند که هر کس با کس دیگری
ن
توهی کرد و طبق حدیث امام صادق (ع) من او را کشتم. رنن یا امام یا مقدسات
ّ
-5این حدیث بر خالف احکام مسلم در فقه اسالیم است ؛زیرا در فقه اسالیم مجرم در دادگاه عادله
باید تفهیم اتهام شود و به او فرصت دفاع داده شود ،جرم او اثبات گردد و .....بعد حکم مجازات او به
وسیله ن
قایص صادر گردد.
ی
-6این حدیث نظم جامعه را بر هم یمزند؛ زیرا به جای اینکه در قوه قضاییه به جرم افراد رسیدگ شود،
هر کش در جامعه ،به گمان اینکه کس دیگر مجرم است ،او را مجازات یمکند.
تناسن وجود ندارد.
ر -7این حدیث بر خالف اصل عدالت است ؛زیرا ن
بی جرم و مجازات هیچ سنخیت و
پس به این حدیث و حدیث های مشابه نیمتوان تکیه و اعتماد نمود.
ر
حداکب یم توان از مقابله به مثل استفاده کرد، نارسا به مقدسات، ن
توهی و ن اشکال :اگر در مواجهه با
255 ن
توهیکننده به رنن و امام قتل است چه کنیم؟ پس با اجماع علما که یمفرمایند :حکم
برای پاسخ به اشکال فوق ابتدا نیاز به یک مقدمه یمباشد و پس از بیان مقدمه به اشکال فوق پاسخ
داده خواهد شد.
مقدمه :اجماع در نزد شیعه ،به خودی خود ،اعتباری ندارد ،مگر این که کاشف از سنت معصوم
256 .
باشد
ً
گایه حکم از قرآن و سنت مستقیما قابل استخراج نیست اما بر این حکم علما اجماع دارند ،بر اساس
ن
همی قاعدهی لطف یم گوئیم :اگر این حکم باطل بود باید امام(ع) جلوی آن را یمگرفت (اجماع ن
لطق)
که امام(ع) جلو آن حکم را نگرفته است ،پس مشخص یمشود امام(ع) به این حکم ر ن
ایص بوده و این
یعن این استدالل عقیل ما را به سنت تقریری معصوم یمرساند( .اجماع حکم را قبول داشته است ،ن
تقریری) یا از آنجا که علما ریدلیل سخن نیمگویند ،حدس یم زنیم که قول آنها باید بر طبق قول
معصوم باشد( .اجماع حدیس) یا کشف یمکنیم که آنها به دلیل معتبی از معصوم ر
دسبیس داشتهاند ر
ر
معتب در دسبس ما نباشد( .اجماع
که این گونه همه بر حکیم اتفاق نظر پیدا کردهاند ،اگرچه آن دلیل ر
کشق)ن
پیامب یا امب مومنان یا ییک از امامان را دشنام دهد ،در دم خونش حالل یم گردد
ر شیخ صدوق" :هر که
(".الهدایة ،باب الحدود ،ص )295
پیامب یا ییک از امامان را دشنام دهد ،خونش هدر رفته و کشتنش برای شنونده
ر شیخ طویس" :هر که
جایز و حالل خواهد بود (".النهایة ،ص ) 730
پیامب را دشنام دهد ،برای شنونده جایز ،بلکه واجب است که او را بکشد و در
ر صاحب جواهر" :هر که
خالق نیمبینم ،بلکه هر دو قسم از اجماع (محصل و منقول) به آن داللت ن این حکم هیچ گونه
دارد(".جواهر الکالم ،ج ، 41ص ) 432
پیامب را دشنام دهد ،بر شنونده واجب است که دشنام دهنده را به قتل برساند، ر ن
خمین" :هر که امام
من ترس نداشته باشد .......و این بر اذن از صوری که بر نفس یا عرض خود یا نفس و عرض مؤ ن ر در
چنی است حال ،اگر ن
بعیص از ائمه را ن
نارسا گوید (".تحریر الوسیله ن امام(ع) یا نائب او توقف ندارد .و هم
،ج ، 2احکام حد قذف ،چند فرع ،صص 507و ) 508
ً
فاضل هندی «:ساب الن رن (ص) او احد من االئمة ُیقتل اتفاقا»(کشف اللثام ،ج ، 2کتاب الحدود ،نق
حد ساب الن رن(ص) ،ص ) 235
پیامب یا ییک از ائمه ن
نارسا گوید باید کشته شود و این حکم مورد اتفاق نظر همه علماست". " کش که به ر
پس آنچه اعتبار دارد و ییک از منابع احکام اسالیم به حساب یمآید ،سنت معصوم است و در صورت
دسبیس مستقیم به سنت معصوم ،اجماع ابزاری است که شاید بتواند ما را به سنت معصوم عدم ر
متصل نماید.
257
ُ
شیخ انصاری در مورد اجماع یمفرماید« :العامة هم االصل له و هو االصل لهم»
یعن ؛" اهل سنت ،اساس و اصل و بوجود آورندهی اجماع به عنوان یک دلیل هستند و اجماع همن
دلیل آنان شمرده یمشود".
پس همان طور که از سخن فوق بر یمآید ،اهل سنت اجماع را به عنوان ییک از منابع احکام اسالیم
بوجود آوردند و برای آنها اجماع ییک از منابع احکام محسوب یمشود و سپس اجماع از اهل سنت به
شیعه رسوخ پیدا کرد اما شیعه اجماع را ،نه به عنوان ییک از منابع بلکه ،تنها به عنوان ابزاری برای
رسیدن به سنت معصوم به رسمیت شناخت.
پس اگر حکم مسئلهای در قرآن و سنت به ضاحت بیان شده باشد ،دیگر نیازی نیست که به رساغ
اجماع برویم ،اجماع ر
وقن کار یای پیدا یمکند که حکم مسئلهای در قرآن و سنت بیان نشده باشد یا ما به
آن حکم ر
دسبیس پیدا نکنیم.
در این که آیا اجماع امکان تحقق دارد یا نه؟ و در صورت امکان تحقق ،آیا علم پیدا کردن به آن ممکن
است یا نه؟ و در صورت امکان تحق ق و امکان علم پیدا کردن به آن ،آیا اجماع حجت است و یمتواند
بی علما اختالف نظر وجود دارد.به عنوان یک دلیل مورد استفاده فقها قرار گبد یا نه؟ ن
ُ
مکان وقوعه و العلم به و حج َّی ُته» 258ن
یعن" ،حق این است که اجماع صاحب معالم یمفرماید« :الحق ا
نب ممکن است و یمتواند به عنوان حجت و دلیل مورد استفاده فقها امکان وقوع دارد ،و علم به آن ن
قرار گبد" .
دکبفیض یم گوید «:محققانصاری فقط از میان اجماعهای ُم َح َّصل ،اجماع محصیل را حجت اما ر
جوی کامل در اقوال همهی فقهای عض کند و در راه به دست آوردن اجماعیمداند که مجتهد تتبع و یی ی
تمام کوشش را به کار گبد و از نظر و قول یکایک علمای همهی بالد دربارهی قول و مسئلهای آگایه یابد
و هرگاه همه اقوال از آن همه علما با هم موافق بودند ،به اجماع دست یافته است ،این است که در
آخر بحث خود اظهار نظر یمکند که اجماع محصل 259را نیمتوان به دست آورد و اجماع منقول هم
260 .
حجت نیست »
توضیح این که ؛ بسیار کم اتفاق یمافتد که همه علما در قرون مختلفه پس از اسالم و در رسارس بالد
ن ً
چنی وحدت اسالیم بر امری غب مضح در کتاب و سنت کامل وحدت نظر پیدا کنند و به فرض که
نظری پیدا شود ناممکن خواهد بود که ما به این وحدت نظر دست یابیم زیرا ؛ الزمه این کار آن است
که ،نظر همه علما در طول تاری خ از صدر اسالم تا کنون را به دست آوریم در حایل که بدست آوردن
ً
اوال :عمر انسان محدود است و علما بسیار زیاد یمباشند . نظر همه علما ناممکن است ،زیرا ؛
ً ً
ثانیا :نظرات بسیاری از علما در طول تاری خ اصل به ما نرسیده است ،به دلیل آنکه نظر خود را مکتوب
بی رفته است ،یا از ترس مخالفت با قول مشهور نظر نکردهاند یا مکتوب کردهاند اما آن مکتوبات از ن
خود را بیان نکردهاند و .....پس اجماع محصل برای کش به دست نیمآید که بخواهد حجت باشد و
261 .
آنچه را اجماع نامیدهاند در واقع اجماع نیست
حن اگر اجماع محصل برای کش بوجود آید باز این اجماع نیمتواند حجت باشد ،زیرا «در واقع ما ر
رایه نداریم برای اینکه اجماع مردم را -که ربیط به تطابق آرای عقال از آن جهت که عقالیند ،ندارد -
ن
گوناگوی یمتواند منشا اتفاق ایشان باشد ،مانند عادت ،باور، دلیل بر حکم ررسیع قرار دهیم ،زیرا امور
ویژگهای انسان است و شارع چون ن ن ی ن ن
مبه از آنهاست ،در چنی اموری همه از نفسای و شبهه. انفعال
چبی حکم کند، انگبد که به ن
این امور با ایشان مشارکت ندارد .پس هرگاه ییک از این امور ،انسان را بر ن
نب همان حکم را داشته باشد؛ از این رو ،اتفاق ایشان بر یک حکم از آن جهت که الزم نیست شارع ن
262 .
اتفاق است کاشف از آن نخواهد بود که این حکم واقعا حکم شارع است »
ً
خالصه آن که؛ اوال :اجماع ساخته و پرداخته اهل سنت یمباشد و برای آنها ییک از منابع احکام اسالیم،
در عرض قرآن و سنت ،به حساب یم آید و برای شیعه فقط ابزاری برای رسیدن به سنت معصوم -در
جای که حکم مسئله ای را در قرآن و سنت نیمیابد -یم باشد . ی
ً
ثانیا :شاید اجماع بندرت امکان وقوع بیابد ،ویل در صورت امکان وقوع ،امکان علم به آن برای کش
وقن اجماع محصل در زمینهای برای کش به دست نیاید بحث از حجیت آن بال موضوع وجود ندارد و ر
ً
مضافا اینکه تالزیم ن
بی اجماع مردم با حکم شارع وجود ندارد که به استناد آن بتوان گفت :اجماع است،
نب اجماع حجیت ندارد. مردم نشان از حکم شارع است .پس از این جهت ن
راه درست مواجهه با نظریات جدید علیم آن است که آن نظریات به شیوه علیم مورد برریس قرار
ر
بیشبی نسبت به دالئل و شواهد و ر
صوری که دالئل و شواهد و قرائن آن ها از استحکام گرفته و در
قرائن نظریات اجمایع قبیل برخوردار است آن نظریات را بپذیریم و در غب این صورت انها را به شیوه
علیم و با دالیل رد کنیم.
ن
توهیکننده به رنن و امام پاسخ به اشکال اجماع در مورد حکم قتل
ن اوال :حکم ن ً
توهیکننده نارساگو به رنن و امام در قرآن به ضاحت بیان شده و روشهای مختلف مواجه با
263 .
نارساگو در قرآن ذکر گردیده است ،پس در این زمینه نیازی وجود ندارد که به رساغ اجماع برویم و ن
ن ثانیا :حکم ن ً
معصومی آشکار است و این امر مسئله نارساگو به رنن و امام در سنت نظری و عمیل
264.
نامشخیص نیست که بخواهیم آن را به کمک اجماع کشف نماییم
ً
ثالثا :اجماع ساخته و پرداخته اهل سنت بوده و در نزد آنها ییک از منابع حکم ررسیع محسوب یم شود،
جاهای که در متون شیعه از کلمهی اجماع ی و در نزد شیعه به خودی خود اجماع اعتباری ندارد ،در
استفاده یمشود ،در واقع اتفاق نظر تعدادی از علما مقصود است 265که از این اتفاق نظر امکان کشف
سنت معصوم وجود دارد .
ً
رابعا :اگرچه به دلیل عدم تالزم اجماع با حکم شارع ،اجماع ،کاشف از حکم شارع و سنت معصوم
نیست اما به فرض که از طریق اتفاق نظر تعدادی از علما ،به سنت معصوم دست یابیم و بفهمیم که
نظر معصوم این بوده که؛ ن
نارساگو به رنن و امام باید کشته شود اما از آنجا که این حکم بر خالف قرآن
بی اجماع با حکم شارع وجود است ،قابل پذیرش نیست و خود این حکم دلیل دیگری است که تالزیم ن
ندارد ،زیرا :
اگر اجماع تالزیم با حکم شارع داشت ،آنگاه باید این تالزم ما را به حکم شارع یمرساند.
اما این تالزم ما را به حکم شارع نرساند (.بلکه به حکیم خالف حکم شارع رساند).
پس ؛اجماع تالزیم با حکم شارع ندارد.
ن
توهیکننده به مقدسات که از اجماع علما در این زمینه بدست یمآید بر خالف ن
چنی حکم قتل هم
ن
معصومی یمباشد ،پس این حکم قتل قابل پذیرش نیست و این حکم سنت به رسمیت شناخته شده
باز دلیل دیگری است که تالزیم ن
بی اجماع با حکم شارع وجود ندارد.
ن
همی کتاب 263رجوع شود به:فصل اول
ن
همی کتاب 264رجوع شود به:فصل دوم
« 265و عیل هذا ،فیکون تسمیة اتفاق جماعة من علماء االمامیة باالجماع مسامحة ظاهرة» (اصول
فقه مظفر ،ج ، 2جزء ، 3ص ) 89
182
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ً
خامسا :اگر تالزیم ن
بی اجماع و حکم و نظر شارع وجود داشت ،باید این تالزم در همه جا وجود داشته
کب علماحن ا ر حن در ن
برخ فرق اسالیم اتفاق نظر تعدادی از علما یا ر باشد ،درحایل که در ادیان سابق و ر
ً
در زمینهای وجود داشته اما آن اتفاق نظر ربیط به دیدگاه یا حکم شارع نداشته است ،مثل علما
ً
مسیحیت تقریبا همه به تثلیت اعتقاد داشته و دارند اما به نظر ما مسلمانان تثلیث غلط است و ربیط
اکب علمای اسالیم اتفاق نظر دارند که مرتد مهدورالدم است اماحضت مسیح(ع) ندارد ،یا ر به دیدگاه ن
266. ن
معصومی این حکم نادرست است از دیدگاه قرآن و سنت عمیل به رسمیت شناخته شده
ً
سادسا :هر جا برای ما ن
یقی حاصل شد که حکم مسئلهای در قرآن یا سنت بیان شده است پس به
توهیکننده به مقدسات ،که همان طور که ن همان حکم عمل یمکنیم ،مانند روشهای مواجهه با
ر
گذشت ،در قرآن و سنت این روشهای مواجهه به طور مشوح بیان شده است .
یقی حاصل شد که حکم آن مسئله در قرآن و سنت بیان نشده است ،معلوم یمشود هر جا برای ما ن
آنجا جزء منطقه الفراغ دین یمباشد و خداوند الزم ندانسته حکم را بیان کند و تصمیمگبی در آن مورد
267.
را به خود انسان واگذار نموده است و سؤال از حکم ررسیع در آن مورد را ممنوع کرده است
و هر جا برای ما شک به وجود آمد که در آن زمینه حکیم وضع شده یا نه؟ پس از تحقیق ،با توجه به
پیامب(ص) فرمود« :خداوند حدودی را برای شما مشخص کرده است ،پس از آن حدود همی طور رن
ن ر
تجاوز نکنید و واجبای را که بر شما واجب کرده ،ضایع نکنید .و حرمت چب ی
های را که بر شما حرام
ن ن
مهربای بر کرده ،نشکنید .و چب ی
های را رها کرده ،بدون اینکه آنها را فراموش کرده باشد ،بلکه از روی
شما این کار را کرده ،پس بپذیرید و درباره آن بحث و جستوجو نکنید ("».تفسب ن
المبان ،ج ، 6
صص 225تا ، 227ذیل آیات 101و 102مائدة )
183
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
اینکه شارع مقدس اجازه اهمال و ترک احتیاط را داده است 268.پس اصل اول عمیل در این گونه موارد
یعن اینکه خداوند در برابر تکلیف و واقعهی مشکوک الحکم احتیاط را الزم ندانسته و برائت است ،ن
انسان را نسبت به فعل یا ترک آن مشکوک الحکم ،مختار گذاشته است.
پس در این روند ،تکلیف روشن بوده و جای برای رجوع به اجماع ر
باق نیمماند . ی
نارساگو به مقدسات، ن
توهیکننده و ن اشکال :عقل ییک از منابع احکام اسالیم است و عقل حکم یمکند که
بویژه ن
نارساگو به رنن و امام ،به اشد مجازات تنبیه شود ،زیرا:
ن ً
اوال :رنن و امام برترین افراد ر
همی بش از جهت بینش و تقوا یمباشند و به مقام عصمت رسیدهاند و به
ی
شایستیک آن را یافتهاند که از جانب خداوند به راهنمای ر
بش برگزیده شوند ،پس عقل حکم یمکند ی جهت
ن
توهیکننده به آنها به شدت تنبیه شود. حرمت آنها نگه داشته شود و
ً
ثانیا :ن
اگوی به اولیای الیه تظاهر به کفر و موجب کوچک شمردن دین یمشود پس عقل حکم نارس ی
269.
یمکند حرمت اینها را نگه داریم
ن
مکلفی رسانده باشد ". "خداوند هیچ کس را به امتثال حکیم تکلیف نیمکند ،مگر آنکه آن حکم را به
ِ
ث َر ُس ًوَل»اسراء ﴿﴾15 « َوَما ُكنَّا ُم َعذبِ َ
ي َح ََّّت نَْب َع َ
پیامبی مبعوث کرده باشیم (تا وظایف شان را
ر "و ما هرگز (قویم را) مجازات نخواهیم کرد مگر آنکه
بیان کند)"
اَّللَ بِ ُك ِل َش ْي ٍء
ي ََلُْم َما يَتَّ ُقو َن إِ َّن َّ « وما َكا َن َّ ِ ِ
اَّللُ ليُض َّل قَ ْوًما بَ ْع َد إِ ْذ َه َد ُاه ْم َح ََّّت يُبَِ َ ََ
َعلِ ٌيم»توبه ﴿﴾115
" چنان نیست که خداوند قویم را ،پس از آنکه آنها را هدایت کرد ،گمراه (و مجازات) کند ،مگر آنکه
هبند ،برای آنان بیان نماید (و آنها مخالفت کنند) ،زیرا خداوند به هر ن
چبی اموری را که باید از آن یبب ن
داناست ".
برای توضیح موارد فوق ،رجوع شود به :علم اصول شهید صدر ،مرحله ی دوم ،صص 378تا 396
269کشف اللثام ،ج ، 2کتاب الحدود ،نق حد ساب الن رن (ص) ،ص 235
184
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ی
بزرگ یاد کرده است و از مردم خواسته است بر آنها درود فرستند 270و ر ً
حن ثالثا :قرآن از اولیای الیه به
در حضور آنها بلند صحبت نکنند 271پس به طریق اویل عقل حکم یمکند ،کش به آنها ن
نارسا نگوید و
سخن مجازات شود. ر هر که به آنها ن
نارسا گفت ،به
پاسخ :در اشکال فوق دو ادعا مطرح گردیده است که باید جدا جدا به هر یک پاسخ گفت.
ادعای اول اینکه؛ عقل ییک از منابع احکام اسالیم دانسته شده است ،در پاسخ به این ادعا باید گفت:
ی
زندگ ر دین اسالم برای ر
بش برنامه ارائه داده و حکم وضع نموده است ،در این بخش عقل، بخش از
منبع احکام نیمباشد بلکه ،ابزار استخراج حکم از قرآن و سنت یمباشد .عقل کنار گذاشته شود ،ی
در
استخراج حکم از قرآن و سنت بسته یمشود ،در توضیح این مطلب ،بحث را از سنت آغاز کنیم.
سنت امروز در قالب احادیث بدست ما رسیده است و یمدانیم بخش زیادی از این احادیث جعیل
حدین جعیل است ،مالکهای جعیلر حدین درست و چهر است و این عقل است که به ما یمگوید ،چه
بودن یا جعیل نبودن حدیث را عقل به ما عرضه یمدارد ،این عقل است که به ما یمگوید:
ر
احادین که خالف قرآن هستند را نپذیر. -
ن
معصومی یمباشند را نپذیر . ر
احادین را که خالف سنت قطعیه -
معتبه قرون اولیه یافت نیمشوند را نپذیر . ر
احادین که در متون ر -
معتبی ندارند را نپذیر . ر
احادین که سند ر -
همی طور در عمل این عقل است که به ما کمک یمکند تا احادیث خالف قرآن و سنت قطعیه را ن و
ً تشخیص دهیم و ن
نب این عقل است که به ما امداد یم رساند ،تا احادیث ری سند ،چه آنها که اصل در
معتب نیست ،را
ر معتبه وجود دارند ویل سند آنها
ر معتب وجود ندارند و چه آنها که در متون ر متون
تشخیص دهیم و آنها را از احادیث سند دار جدا کنیم.
»احزاب ﴿﴾56
َّب َوََل َُْت َه ُروا لَهُ ِِبلْ َق ْوِل َك َج ْه ِر « َي أَي ها الَّ ِذين آمنُوا ََل تَرفَعوا أَصواتَ ُكم فَو َق صو ِ
ت النِ ِ ْ ُ َْ ْ ْ َْ َ َ َ َ 271
ض ُك ْم لِبَ ْع ٍ
ض أَ ْن ََْتبَ َط أ َْع َمالُ ُك ْم َوأَنْتُ ْم ََل تَ ْشعُ ُرو َن »حجرات ﴿﴾2 بع ِ
َْ
185
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
و این عقل است که دست ما را یمگبد و ما را یاری یمکند تا احادیث را ،با توجه به سند ،از 100تا
صفر ارزش گذاری نماییم و آنها را به حدیث متواتر ،مستفیض ،صحیح ،موثق ،حسن ،ضعیف و بسیار
272.
ضعیف تقسیم نماییم
ر
حدین با چه و این عقل است که به مدد ما یمآید تا درک نماییم ،با توجه به اهمیت موضوع ،به چه
ً درجه ر
ارزیس برای استخراج حکم نیاز داریم ،مثل عقل حکم یمکند ،اگر موضوع قتل یا قطع عضو مطرح
ر
موضوعای مثل ثواب محتوای تکیه کرد اما برای یمباشد ،تنها یمتوان به حدیث متواتر ،بدون مشکل
ی
273 .
مستحن به حدیث ضعیف هم یمتوان تکیه نمود
ر اعمال
ن
معصومی ناممکن یمشود. پس روشن شد؛ عقل کنار گذاشته شود ،استخراج حکم از سنت
پس از سنت به قرآن یمرسیم ،قرآن نیاز به تفسب دارد و تفسب قرآن باید به کمک عقل انجام شود،
نب باید به کمک عقل انجام شود ،زیرا به کمک عقل ابتدا باید احادیث درست ازحن تفسب روای قرآن نر
ی
ً
احادیث نادرست تفکیک گردند و سپس از احادیث درست در تفسب قرآن استفاده کنیم .مضافا بر
معتب نداریم و در مورد تفسب این آیات فقط باید از عقل
ر اینکه در مورد همهی آیات قرآن ،حدیث
بش صدر اسالم معتبی هم که درباره تفسب آیات داریم متناسب با فهم ر ر کمک گرفت و حدیثهای
ّ
بیان شدهاند ،زیرا اگر چه این احادیث از معصوم صادر شدهاند اما متکلم باید متناسب با فهم مخاطب
بش امروزی به جز نشان معتب برای ر
سخن بگوید تا سخن او مورد فهم و مفید قرار گبد و این احادیث ر
گفی ندارند .منظور از نشان دادن معنا این است که اگر آیه را چند گونه ن
حرق برای ر ن دادن معنا خییل
274 .
یمتوان معنا کرد روایت به ما نشان یمدهد کدام معنا درست است
272برای توضیح اصطالحات فوق رجوع شود به کتاب «واکاوی ارتداد یا برگشت از دین ،صص 55و
56
273این مطلب در فصل سوم ،برریس اسناد زیارت عاشورا ،توضیح داده خواهد شد .
ر
عالمن آیات قرآن به ما کمک یمکنند و ر
بیشب در زمینه ی فهم سمانتییک و 274به عبارت دیگر روایات،
در زمینه فهم هرمنوتییک آیات ،ر
کمب موثر خواهند بود. ی
ر
عالمن ،اینکه این کلمه یا این جمله داللت بر فالن معنا یمکند . فهم سمانتییک ،ن
یعن فهم
می یمتوان استخراج نمود .در فهم سمانتییک مطالن که از یک عبارت یا ر ن
ر مبانیعن ،ن
اما فهم هرمنوتییک ن
ً
تقریبا همه انسانهای که به زبان ر ن
آشنای دارند با هم برابرند اما در فهم هرمنوتییک انسانها
ی می مورد نظر ی
لفیط هیچ ن
چب با هم متفاوتاند به گونهای که از یک جمله کش ممکن است به جز معنای لغوی و ن
می ،فهمنفهمد ،در حایل که دیگری از همان جمله دنیای از مطالب را یم فهمد .برای ترجمه یک ر ن
ی
می مهم است ،در حایل که برای تفسب به جز فهم سمانتییک که الزمه کار است فهم سمانتییک آن ر ن
هرمنوتییک از اهمیت ویژهای برخوردار است .
186
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ّ ً
از طرف دیگر قرآن معموال قواعد کیل را بدست ما داده است و این عقل است که احکام جزی را از
ّ
قواعد کیل استخراج یمکند ،275پس عقل کنار گذاشته شود ،نه تنها تفسب قرآن ناممکن یم گردد بلکه
در استخراج حکم از قرآن ن
نب بسته یمشود. ی
از آنچه گذشت مشخص شد عقل منبع احکام اسالیم نیست ،بلکه عقل ابزار استخراج حکم از قرآن و
سنت یمباشد.
اما دین اسالم یک منطقه الفراغ دارد ،ن
یعن اموری که دین برای آن امور حکیم وضع نکرده است .
بخش اعظم امور انسان در منطقه الفراغ قرار دارد و این خود انسان است که باید با عقل خویش برای
چنی در ر
بخش ن اموری که در این بخش قرار دارند حکم وضع نموده و طبق این احکام عمل نماید ،هم
ن
تعیی بهبین مجری حکم یااز امور که دین حکم وضع نموده است ،نحوهی اجرای حکم ،انتخاب ر
بش قرار داده شده است . مصداق حکم به عهدهی عقل ر
ً
مثل دفاع در مقابل دشمن متجاوز به امر الیه واجب است اما نحوهی دفاع از اموری است که انسان
باید خودش به کمک عقل آن را انتخاب نماید.
هنگام جنگ احد این بحث پیش آمد که آیا در شهر بمانیم و با دشمن در شهر بجنگیم یا اینکه از شهر
خارج شویم و ببون از شهر با دشمن روبرو شویم ،مشورت شد و بر خالف نظر رنن(ص) تصمیم گرفته
شد که ببون شهر با دشمن مبارزه شود.
یا اگر کش به مال دیگری آسیب رساند طبق فرمان الیه باید نضر زننده ر
جبان خسارات کند اما نحوهی
جبان خسارت را باید به کمک عقل مشخص نمود. ر
ن
گوسفندای شبانه وارد باغ انگوری شده و محصول انگور آن باغ را در زمان حکومت ح نضت داود(ع)
حضت داود(ع) مراجعه نموده و از صاحب گوسفندان بی بردند ،فردای آن شب ،صاحب باغ به ناز ن
جبان خسارت داد و فرمود :به مقدار خسارت ،از شکایت نمود ،داود(ع) طبق فرمان الیه حکم به ر
گوسفندان به صاحب باغ داده شود.
گرفی زکات از نبنمصطلق به سوی آن قبیله فرستاد ،ولید در میانهپیامب(ص) ولید بن عقبه را برای ر ن
ر
راه برگشت و به دروغ گفت :نبنمصطلق مرتد شده و زکات ندادند و یمخواستند مرا بکشند .مسلمانان
ر
فاسق برای ن
کسای که ایمان آوردهاید ،اگر گفتند؛ باید به جنگ نبنمصطلق برویم ،آیه نازل شد ":ای
خبی آورد ،برریس کنید( ".....حجرات )6معلوم شد ولید دروغ گفته است.شما ر
نکته جالب در اینجا این است که رنن(ع) ن
نب نیم دانست ،ولید فاسق است و پس از اینکه دروغ او
آشکار گردید به فسق او ییبرد ،زیرا اگر رنن(ع) از قبل یمدانست ولید فاسق است ،هرگز او را مامور
رن
گرفی زکات نیمکرد.
یا دین یمگوید :بازی با وساییل که در عرف مردم ،این وسایل ،ابزار قمار محسوب یمشوند حرام است،
اگر چه این بازی به قصد قمار نباشد.
حال اینکه چه وساییل در عرف مردم مصداق وسایل قمار یم باشند را باید خود انسانها با عقل خویش
مشخص کنند.
خمین(س) شخیص از او سؤال نمود" :امروز شطرنج در عرف مردم دنیا ابزار قمار بهن در زمان امام
حساب نیمآید ،پس بازی کردن با آن چه حکیم دارد؟"
اها ُسلَْي َما َن َوُك ًَّل آتَْينَا ُح ْك ًما َو ِع ْل ًما»......انبياء ﴿﴾79 ِِ
ين ﴿ ﴾78فَ َف َّه ْمنَ َ َشاهد َ
ِ ٍ ِ ِ َّ ِ
صبِ ُحوا َعلَى ين َآمنُوا إِ ْن َجاءَ ُك ْم فَاس ٌق بِنَبٍَإ فَتَبَيَّنُوا أَ ْن تُصيبُوا قَ ْوًما ِبَ َهالَة فَتُ ْ « ََي أَي َها الذ َ
277
ن
خمین(س) فرمودند" :با این فرض شطرنج بازی اشکایل ندارد" . امام
مجری حکم به خود انسانها واگذار شده تا با عقل خویش آن را انتخاب همی طور انتخاب ر
بهبین ن
ی
ً
نمایند .مثل چه کش را به ر
رهبی سیایس کشور برگزینیم؟ چه کش را به فرماندیه لشکر انتخاب کنیم؟
یا…..همه باید به کمک عقل انجام شود.
با توضیح فوق مشخص شد که در اموری که دین حکم وضع نموده است عقل ابزار استخراج حکم از
دین ،انتخاب ر
بهبین نب در زمینهی نحوهی اجرای حکم ن قرآن و سنت یمباشد و در منطقه الفراغ و ن
دین ،تصمیمگبی و صدور حکم بر عهدهی عقل تعیی مصداق برای حکم نن مجری برای حکم ن
دین یا
قرار گرفته است ،بنابراین در این بخشها عقل منبع حکم یم باشد اما احکایم که عقل در اینجاها وضع
یمکند ،احکام ن
دین نیمباشند بلکه اینها احکام عقل یم باشند ،اگرچه دین در این زمینهها حکم عقل را
به رسمیت شناخته است.
جاهای که خودش حکم وضع نکرده ،گفته به حکم عقل عمل کنید و این امر ی به عبارت دیگر ،دین در
به این معناست که دین روش استخراج حکم در منطقه الفراغ را به ما نشان داده است و این روش را
امضا کرده است ،نه اینکه تک تک احکایم که عقل وضع یمکند مورد تایید و امضای دین باشد.
رهب کشوری نحوهی انتخاب رئیس جمهور را به رای مردم واگذار نماید و بگوید :مردممثال :فرض کنیم ر
رهب ،روش انتخاب رئیس جمهوری به هر کس را یمخواهند به رئیس جمهوری خود برگزینند ،در اینجا ر
نب رئیس جمهوری او را رهب ن
وسیله رأی مردم را پذیرفته است و بنابراین هر کس را مردم انتخاب کنند ،ر
یمپذیرد ،اگرچه خودش نظرش به فرد دیگری ،غب از فرد منتخب مردم ،یم باشد .پس در اینجا فرد
رهب کاری ندارد.
برگزیده ،انتخاب و خواستهی مردم است و به خواسته ر
دین از قرآن و سنت ودین نیم باشد ،بلکه عقل ابزار استخراج احکام ن خالصه آنکه؛ عقل منبع احکام ن
منبع احکام عقیل در منطقه الفراغ یمباشد.
ی ی
اما در پاسخ به ادعای دوم اشکالکننده که گفته بود :به جهت بزرگ شأن اولیای الیه و بزرگ شأن
ن
توهیکننده به اولیای الیه ،باید به اشد مجازات ،تنبیه شود، توهیکننده به مقدسات ،به ویژه ن دین،
باید گفت :درست است؛ مقام اولیای الیه بسیار باالست و باید حرمت آنها حفظ شود اما حفظ
درسن دفاع کنیم ،دفایع که موجب شود شأن آنها در نزد مردم ر حرمت آنها به این است که ما از آنها به
ن
معصومی های که قرآن و
باال رفته و گرایش مردم به آنها زیادتر شود و این گونه دفاع تنها با همان روش ی
ً
قبل گذشت . های که ررسح آنهاارائه نمودند ،ممکن یم باشد ،روش ی
کشی ن
کسای را تخریب کنید از آنها بد دفاع کنید .ر ن سخن مشهوری است که یمگوید :اگر یم خواهید
ً
نارساگو به مقدسات ،دفاع از مقدسات به بدترین شیوه ممکن است .قبل گذشت که نن
حضت عیل(ع)
189
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
رسوای و
ی ما باید به گونه ای عمل کنیم که موجب زینت اولیای الیه گردیم نه اینکه موجب بدنایم و
279 .
رسزنش آنها شویم
باید با عمل خود دشمنان را جذب و به دوستان تبدیل کنیم ،نه اینکه با دست زدن به جنایات ،دوستان
را ن
نب از دست داده و به دشمن مبدل نماییم.
نادای هم چون خوارج ،اهلالحدیث ،اخباریها ،داعش و… گبین نضبه ها را در طول تاری خ دوستان ن بزر ر
با ارائه چهرهای خشن از دین ،به اسالم وارد نمودند ،این ها ابزاری شدند که دشمنان بتوانند نضبههای
خود را به اسالم وارد نمایند.
ُ َّ َ ُ ْ َّ َ ْ ُ ْ ر َ ُ َّ
اس َو َمن َر َیم به الش ْيطان َم َرام َيه َو
ِ الن حضت عیل(ع) در مورد خوارج یم فرمایند « :ثم أنتم سار ن
ُ نَ َ َ
ضب به ت َيهه ( »280نهج البالغه ،خطبه )127
"پس شما بدترین مردم هستید و کش که به واسطه او شیطان تب های خود را یمزند و به وسیلهی او
حبت و تردید و گمرایه یمافکند ".
ی
پس عقل حکم یمکند به خاطر بزرگ شأن اولیا الیه ما از آنها به گونهای شایسته دفاع نماییم ،نه اینکه
ُ
ن
معصومی با کارهای ریخردانه آبروی آنها و مکتب آنها را رببیم .و ط ُرق شایسته دفاع از آنها را قرآن و خود
بهب است یک بار دیگر این طرق را مرور کرده و از این طرق استفاده کنیم بیان کردهاند .پس ر
یعن" :بواسطه
نُ ّ
اَّلل» ن اَّلل و ال ُت َ
ظه ُر به َبراهی
ُ َ ُ ّ یش ال َی ُ
قوم به حجج الط ََّ
همی فصل ،ص « 171ان ن 278
سبک مغزی و ری فکری حجتهای الیه برپا نیمشوند و با ری فکری برهانها و دالیل خدا آشکار
نیمشوند" .
ً ً ً ر
«معارس الشیعة ،کونوا لنا زینا و ال تکونوا علینا شینا ،قولوا للناس حسنا 279امام صادق (ع ) فرمودند:
و احفظوا السنتکم و کفوها عن الفضول و قبیح القول »(امایل صدوق ،مجلس ، 62ح ،17ص )484
رسوای ما گردید .با مردم نیکو سخن بگویید و ی "ای شیعیان؛ زینت ما باشید ،نه اینکه موجب بدنایم و
گوی باز دارید".گوی و زشت ی زبانتان را حفظ کنید و آن را از زیاده ی
ً ً ُ ُ َّ و «:یا ر
معش الشیعة؛ انکم قد نسبتم الینا ،کونوا لنا زینا و ال تکونوا علینا شینا »(مشکات االنوار ،ج 1
،الفصل الثالث :نق آداب الشیعة ،ح ، 310ص )145
"ای گروه شیعه ؛ شما منسوب به ما هستید ،پس مایه ی زینت ما باشید ،و مایه ی بد نایم ما نباشید".
ن
تکب التیه :رسگردای ،گمرایه ،دربدری ،خود ی
ستای ،الف زدن ،ر 280
190
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
فصل سوم
اگوی به مقدسات جایز است؟ ن
آیا ناس ی
ين»َنل ﴿﴾126ِ
ر لصابِ
َّ یا «وإِ ْن عاقَبتم فَعاقِبوا ِبِِثْ ِل ما عوقِبتم بِِه ولَئِن صِبُُت ََلو خري لِ
َ ُ ُْ ْ َ ْ َ َْ ْ َُ َ ْ ٌ َ َ ُْ ْ َ ُ
ن
یعن
َ
شکیبای در پیش گبی . کن اما ر
بهبین راهحل این است که راه ؛ اگر چه یم ن
توای مقابله به مثل ن
ی
ين َآمنُوا ََل يَ ْس َخ ْر قَ ْوٌم ِم ْن قَ ْوٍم َع َسى أَ ْن يَ ُكونُوا َخ ْ ًريا ِمْن ُه ْم َوََل نِ َساءٌ ِم ْن نِ َسا ٍء َّ ِ
و« ََي أَي َها الذ َ
س ِاَل ْس ُم الْ ُف ُس ُ
وق بَ ْع َد ِ ِ ِ ِ ِ
َع َسى أَ ْن يَ ُك َّن َخ ْ ًريا مْن ُه َّن َوََل تَ ْلم ُزوا أَنْ ُف َس ُك ْم َوََل تَنَابَ ُزوا ِبْْلَلْ َقاب بْئ َ
ك ُه ُم الظَّالِ ُمو َن»حجرات ﴿﴾11 ب فَأُولَئِ َ ِْ ِ
اْلميَان َوَم ْن ََلْ يَتُ ْ
191
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
بهب ن
کسای که ایمان آوردهاید ،نباید گرویه از مردان گروه دیگر را مسخره کنند ،شاید آنها از این ها ر "ای
جوی قرار ندهید و ر ن
باشند و نه زنای زنان دیگر را ،شاید آنان بهب از اینان باشند و یکدیگر را مورد عیب ی
با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید ،بسیار بد است که بعد از ایمان آوردن ،نام زشت برکش
281 .
نهید و آنها که توبه نکنند ،ظالم و ستمگرند "
نارسا گوی نیه یمکنند ،یا ر
آیای مثل «ایه 23و 25و 27 که مسلمانان را از ورود به دشنام و ن ی ی
ن
توهی را از ویژگ های فرعونیان یم دانند ،پس مسلمانان حق ورود به شعراء»282که مسخره کردن و
این امور را ندارند.
اکب موارد 283مشابهفبییک باشند ،مسلمان حق دارد در ربنابراین مشخص یمشود ؛ اگر آزار ها جسیم و ن
زبای باشند ،با توجه به این که مسلمان حق آن را در مورد آزار دهنده اعمال کند ،284اما اگر آزار ها ن
ً بسیاری از بد ن
زبایها را ندارد ،پس باید به مجازاتهای جایگزین روی آورد ،مثل اگرکش به یک مسلمان
نب به آن شخص ن
نارساگو بگوید :ولدالزنا؛ بگوید :ولدالزنا؛ آن مسلمان حق ندارد مقابله به مثل کرده و او ن
نارساگوی تهمت زننده از ن
قایص تقاضای شالق کند. بلکه در اینجا یمتواند برای ن
ی
ن
توهی به اگوی و ن
توهی به دیگران بویژه ن با توضیح فوق مشخص شد ؛ از دیدگاه قرآن ن
نارس ی اگوی و
نارس ی
مقدسات دیگران جایز نیست.
ن
بدزبایهای ظاهری قرآن توجیه
ن
توهی به دیگران از دیدگاه قرآن جایز نیست ،پس چرا قرآن در مواردی به دیگران اگوی و اگر ن
نارس ی
ن
توهی نموده است؟
اگوی وجود دارد مورد آیای که در آنها شائبه بد ن
زبای و ن در پاسخ به سؤال فوق الزم است تک تک ر
نارس ی
برریس و نقد قرار گرفته تا مشخص شود ،آیا قرآن به دیگران ن
نارسا گفته یا نه؟
بحث را از آیات مربوطه در سوره بقره آغاز و تا پایان قرآن یی یمگبیم .
281این آیه در فصل اول،سوره حجرات ،صص 103و 104مورد برریس قرار گرفت .
282این آیات در فصل اول ،سوره شعراء ،صص 74و 75مورد برریس قرار گرفتند .
ً 283ر
اکبموارد گفته شد زیرا ؛مثل اگر آزار دهنده مرتکب تجاوز جنش شود ،از نگاه اسالم ،نیم توان با
او مقابله به مثل کرد ،بلکه باید به مجازات های جایگزین روی آورد.
ف َو ْاْلُذُ َن ِِبْْلُذُ ِن
ف ِِبْْلَنْ ِ ي ِِبلْ َع ْ ِ
ي َو ْاْلَنْ َ « َوَكتَْبنَا َعلَْي ِه ْم فِ َيها أ َّ
َن النَّ ْفس ِِبلنَّ ْف ِ
س َوالْ َع ْ َ َ
284
ين ذاَّلل والَّ ِ ن و ع َّلل وِِبلْيوِم ْاَل ِخ ِر وما هم ِِبُؤِمنِي ﴿َُ ﴾8ي ِ
اد ول آمنَّا ِِب َِّ « َوِم َن الن ِ
ََ َ َّ َ ُ َ َ ْ ُ
ََ ْ َ َْ َّاس َم ْن يَ ُق ُ َ
ِِ
ضا َوََلُْم اَّللُ َمَر ً َآمنُوا َوَما ََيْ َدعُو َن إََِّل أَنْ ُف َس ُه ْم َوَما يَ ْشعُ ُرو َن ﴿ِِ ﴾9ف قُلُوِب ْم َمَر ٌ
ض فَ َز َاد ُه ُم َّ
ض قَالُوا إََِّّنَا ََْن ُن اب أَلِ ٌيم ِِبَا َكانُوا يَ ْك ِذبُو َن ﴿َ ﴾10وإِ َذا قِيل ََلُْم ََل تُ ْف ِس ُدوا ِِف ْاْل َْر ِ َع َذ ٌ
َ
يل ََلُْم ِآمنُوا َك َما مصلِحو َن ﴿ ﴾11أَََل إِ ََّّنُم هم الْم ْف ِس ُدو َن ولَ ِكن ََل ي ْشعرو َن ﴿ ﴾12وإِذَا قِ
َ َ َ ْ َ ُُ ْ ُُ ُ ُ ْ ُ
َّاس قَالُوا أَنُ ْؤِم ُن َك َما َآم َن الس َف َهاءُ أَََل إِ ََّّنُْم ُه ُم الس َف َهاءُ َولَ ِك ْن ََل يَ ْعلَ ُمو َن ﴿﴾13 َآم َن الن ُ
اطينِ ِه ْم قَالُوا إِ ََّن َم َع ُك ْم إََِّّنَا ََْن ُنوإِ َذا لَ ُقوا الَّ ِذين آمنُوا قَالُوا آمنَّا وإِ َذا خلَوا إِ ََل َشي ِ
َ َ َ َْ َ َ َ
ئ ِبِِم وَميدهم ِِف طُ ْغياَّنِِم ي عمهو َن ﴿ ﴾15أُولَئِ َّ ِ
ين ا ْش َََتُواك ال ذ َ َ َ ْ َْ َ ُ اَّللُ يَ ْستَ ْه ِز ُ ْ َ ُ ُ ْ
ُم ْستَ ْه ِزئُو َن ﴿َّ ﴾14
ص ٌّم بُ ْك ٌم عُ ْم ٌي فَ ُه ْم ََل يَ ْرِجعُو َن
ين ﴿ُ ﴾16
ِ ََّللَ َة ِِب َْل َدى فَما رِِب ِ
ت ُتَ َارُُتُْم َوَما َكانُوا ُم ْهتَد َ
ُ َ ََ ْ الض َ
»بقره ﴿﴾18
ن
کسای هستند که یمگویند :به خدا و روز آخرت ایمان آوردیم اما ایمان نیاوردهاند ،در برخ از مردم" ن
فکر فریب خدا و مومنان هستند در حایل که خود را فریب یمدهند و نیمدانند (مانند بیماری که به
پزشک یمگوید« :دستورات تو را اجرا یمکنم » ویل هیچ یک از دستورات پزشک را انجام نیمدهد ،او
ندانسته خود را فریب یمدهد ،ویل فکر یمکند پزشک را فریب داده است ).در قلبهای منافقان ن
مریص
وجود دارد و خداوند بر مرض آنها یمافزاید و برای آنها عذاب دردنایک است ،به خاطر آنچه دروغ
مریص اگر درمان نشود ،تشدید بیماری و بیماریهای دیگری را به همراه یمآورد ،ررسط یمگویند( .هر ن
اول درمان یک بیماری ،تشخیص بیماری است و ررسط دیگر آن است که به فکر عالج بیفتد و مسب
درمان را پیدا کرده و آن مسب را یط کند .اما اگر ن
مرییص نفهمد که مرض دارد ،پس نه تنها بهبود نیمیابد
نب گریبان او را یمگبد و چون این بلکه هر روز بر شدت بیماری او افزوده شده و بیماریهای جدیدی ن
روند را خداوند بر جهان حاکم نموده است ،پس در واقع خداوند بر مرض او یمافزاید ،بنابراین هر چه
ر
دردناکبی را تجربه یمنماید. یمگذرد با تشدید بیماری و آمدن امراض دیگر مریض عذاب
نفاق؛ ن
یعن اینکه انسان یک باطن و نیت بد دارد اما در ظاهر خود را خوب و با نیت خب نشان یمدهد
ن
شیطای خود برسد .پس نفاق یک بیماری است که اگر درمان تا بتواند مردم را فریب داده و به اهداف
نشود ،شدت یافته و بیماریهای دیگری مثل دروغ ،فریب مردم و… را به همراه خود یمآورد و دروغ و
نب هر یک بیماریهای دیگری را به همراه یمآورند که این تشدید بیماری و آمدن بیماریهای فریب ن
جدید موجب گرفتاری به عذاب شدید یمشوند).
و هنگایم که به آنها گفته شود ،در ن
زمی فساد نکنید ،یمگویند :ما فقط اصالحگر یمباشیم ،آگاه باشید
که آنها مفسد بوده ویل نیمدانند (هر ن
مریص در ن
زمی فساد ایجاد یمکند؛ اما اگر آن مرض واگبدار باشد،
193
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
فساد آن بسیار زیاد خواهد بود اما شخص مریض که خود نیمداند مرض دارد ممکن است فکر کند نه
تنها فسادی ایجاد نیمکند بلکه در حال اصالح است) و هنگایم که به آنها گفته شود :هم چنان که
مردم دیگر ایمان آوردند شما هم ایمان آورید ،یمگویند :آیا مانند ریخردان ایمان آوردیم؟ آگاه باشید که
اینها خودشان ریخرد هستند ویل نیمدانند( .گایه انسان آن چنان گرفتار فریب کاری یمشود که
انسانهای غب فریبکار را «یخرد» یمداند و اگر به او بگویند :تو ن
نب مانند دیگران به راه درست بیا و از ر
ن
فریب دست بردار ،یمگوید :یعن شما یم گویید ،من راه ریخردان را در پیش گبم؟ در حایل که کش که
راه فریب در پیش گرفته است ،خودش ریخرد است ).و هنگایم که با مؤمنان مالقات نموده ،یمگویند:
ایمان آوردیم و هنگایم که با شیطان صفتان (هم سنخ خود) خلوت یمکنند ،یمگویند :ما با شما هستیم
کش و طغیانشان ما فقط (ایمان را) به تمسخرگرفتهایم .خداوند آنها را به مسخره یمگبد و آنها را در رس ر
یاری یمکند تا رسگردان شوند.
(شخص بیماری که به قصد تمسخر ،به پزشک بگوید :دستورات شما را موبهمو اجرا یمکنم اما آن
ن ً
چنی بیماری خودش را به تمسخرگرفته است ،نه اینکه پزشک را مسخره دستورات را اجرا نکند ،مسلما
نب که به تمسخر بگوید :ایمان آوردم ویل ایمان نیاورده باشد ،خود را مسخره کرده ن
انسای ن کرده باشد،
و چون خداوند به انسان اختیار داده تا راه خود را انتخاب نماید و در هر رایه حرکت کند ،خداوند به
او کمک نموده تا بتواند به مقصد برسد ،پس در واقع کش که قصد تمسخر خدا را دارد ،با اراده و کمک
خداوند ،مشغول مسخره کردن خویش است و نتیجه این کار او ،رس ن
گردای است ).
کسای هستند که گمرایه را در مقابل هدایت معامله نمودند (هدایت را فروخته و در عوض گمرایه ن آنها
را خریدند ،).و تجارت آنها سودی نداده و هدایت نیافتهاند .آنها کران ،گنگها وکورانند؛ لذا (از راه خطا)
باز نیمگردند" .
انسان منافق ،با توجه به اینکه نیت و هدف بد دارد اما در ظاهر یمخواهد خود را خوب و با نیت خب
نشان دهد تا مردم را فریب دهد ،پس مجبور است مرتب دروغ بگوید و فریب کاری کند .ترس از لو ر ن
رفی
این دروغها و فریبکاریها تمام وجود او را به خود مشغول یمکند و این امر موجب یمشود که او ،علبغم
رن
داشی گوش و چشم ،نتواند حقایق را بشنود یا ببیند ،پس او کر و کور بوده و کش که کر و کور بوده و
نتوانسته از طریق شنیدن و دیدن حقایق را درک کند ،پس نیمتواند حقایق را بیان نماید و در نتیجه
گنگ ن
نب یمباشد.
سؤال :اینکه یمفرماید« :در قلبهای آنها مرض است »یا «آگاه باشید که آنها همان مفسدان هستند
نارسا محسوب نیمشود؟ویل نیمدانند» یا «کران ،گنگان و نابینایان هستند »،آیا این جمالت ن
جواب :در جمالت فوق چند نکته باید مد نظر قرار گبد؛
ّ ً
اوال :در جمالت باال فرد یا گروه شناخته شده خایص مورد خطاب قرار نگرفته ،بلکه به طور کیل گفته؛
هر کس این گونه باشد در قلبش بیماری دارد یا مفسد است یا کر و کور و گنگ است.
ً
توهی به کش نیست. ن ثانیا :در جمالت باال از واقعی رای پردهبرداری شده و بیان واقعیت
194
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ً
مری پیامدهای اعمال و اندیشههای بد را بیان یمکند، ر ثالثا :در مسب تربیت و هدایت ،هنگایم که یک
ّ ً
مثل ر توهی به کش را ندارد ،بلکه به فکر رشد ر
ن
وقن معلم به دانش آموزان یمگوید: مب ری است، قصد
ن ّ
توهی به کش را ندارد. هرکس درس نخواند ،ریسواد و نادان به بار یمآید؛ در اینجا معلم قصد
ً ً
ابعا :در اینکه جملهای ن
نارسا محسوب شود یا نه؛ شخص گوینده و نحوهی بیان بسیار نقش دارد ،مثل ر
ی ن
اگر یک پزشک بگوید :کسای که این ویژگها را دارند؛ به بیماری کرونا مبتال یمباشند .اینجا این جمله
ی ّ ن
نارسا محسوب نیمشود ،زیرا در این جمله ،از ناحیهی یک شخص عالم ،به صورت کیل و با بیان ویژگها
پرده از واقعی رن برداشته شده است اما اگر یک انسان عادی غب پزشک به دیگری بگوید :مگر مرض
کن؟ اینجا ممکن است این جمله ن
نارسا محسوب گردد. داری که این قدر عطسه و رسفه یم ن
ّ
و باید توجه داشت در جمالت باال ،به وسیله خداوند که عالم به همه جهان است ،به طور کیل و با
ی
توهی محسوب نیمشوند .ن بیان ویژگها ،پرده از واقعی رای برداشته شده است ،پس این ها
ي ﴿﴾65 ِِ ِ «ولََق ْد علِمتُم الَّ ِذين ْاعتَ َدوا ِمْن ُكم ِِف َّ ِ
السْبت فَ ُق ْلنَا ََلُْم ُكونُوا قَرَد ًة َخاسئ َ َ َُْ َ ْ ْ
ي»بقره ﴿﴾66 ِ ِ ِ ِ
ي يَ َديْ َها َوَما َخ ْل َف َها َوَم ْوعظَةً ل ْل ُمتَّق َ
اها نَ َك ًاَل ل َما بَْ َ
فَ َج َع ْلنَ َ
ن
نافرمای و گناه کردند ،آگاه شدهاید؛ ما به آنها ن
کسای از شما ،که در روز شنبه "بطور قطع از حال
"بگو :آیا شما را از کسای که موقعیت و پاداش آنها نزد خدا بدتر از این است ،با ر
ن
کسای که خب کنم؟ ن
خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته و مورد خشم قرار داده و از آنها میمونها و خوکها قرار داده
و پرستش بت و طاغوت کردهاند؛ موقعیت و محل آنها بدتر است و از راه راست گمراه ترند .هنگایم که
نزد تو آیند ،یمگویند :ایمان آوردهایم اما با کفر وارد یمشوند و با کفر خارج یمگردند؛ و خداوند از آنچه
بین که در گناه و تجاوز و خوردن مال حرام شتاب کتمان یمکردند ،آگاه تر است .بسیاری از آنان را یم ن
یمکنند ،چه زشت است کاری که انجام یمدادند.
ِِ ِ
ي ﴿َ ﴾166وإِ ْذ ََتَذَّ َن َرب َ
ك لَيَْب َعثَ َّن َعْنهُ قُ ْلنَا ََلُْم ُكونُوا قَرَد ًة َخاسئ َ
«فَلَ َّما َعتَ ْوا َع ْن َما َُّنُوا
ك لَس ِر ِ ِ
يع الْع َقاب َوإِنَّهُ لَغَ ُف ٌ
ور ِ ِ َعلَْي ِه ْم إِ ََل يَ ْوِم الْ ِقيَ َام ِة
وم ُه ْم ُسوءَ الْ َع َذاب إ َّن َربَّ َ َ ُ
َم ْن يَ ُس ُ
اه ْم ِِف ْاْل َْر ِ ِ
ض أُِمًَا »....اعراف﴿﴾168 َرح ٌيم ﴿َ ﴾167وقَطَّ ْعنَ ُ
"و هنگایم که در برابر آنچه از آن نیه شده بودند رس ر
کش کردند ،به آنها گفتیم «:به شکل میمون
های رانده شده در آیید ».و هنگایم که پروردگارت اعالم کرد :تا دامنهی قیامت ،کش را بر آنها مسلط
سخن قرار دهد ،پروردگارت مجازاتش رسی ع و بخشنده ور خواهد ساخت که همواره آنها را در عذاب
های ،پراکنده ساختیم" . ن
آمرزنده و مهربان است و آنها را در زمی به صورت گروه ی
آیات ذکر شده باال از سوره بقره و سوره اعراف در مورد نبن ارسائیل یمباشند و آیات سوره مائده در
پیامب خاتم هستند.
ر مورد مردم زمان
ً آیات فوق را دو جور یمتوان معنا کرد؛ - 1ن
برخ از انسانها واقعا به شکل میمون و خوک در آمدند (بحث
286
مسخ)
برخ انسانها میمون صفت و خوک صفت شدند و اگر مانند قیامت که تجسم اعمال پیدا یمشود، -2ن
در اینجا ن
نب همان اتفاق بیفتد ،تو چهره واقیع آنها که مانند میمون و خوک شدهاند را یم ن
بین ،اگرچه در
ظاهر در این دنیا مانند انسانها هستند.
َ
چونک عهد حق شکستند از ن ربد پس خدا آن قوم را بوذینه کرد 286
(مثنوی ،ر
دفب پنجم ،بیت ) 2593
196
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
بهب است زیرا ؛در ادامه آیات سوره مائده یمفرماید «:و اینها طاغوت نقد :به نظر یمآید معنای دوم ر
پرستیدند ».پرستش طاغوت برای انسان معنا دارد.
ً و ن
نب «:اینها از نظر جایگاه بدتر و از راه راست گمراه ترند ».این امور برای کش که حداقل ظاهرا شکل
ن
انسای دارد ،معنا پیدا یمکند و برای حیوانات معنا ندارد. و شمایل
و«:هنگایم که نزد شما یمآیند ،یمگویند" :ایمان آوردیم "در حایل که با کفر وارد یمشوند و با کفر خارج
بین که در گناه و تجاوز و خوردن مال حرام شتاب یمکنند»288. یم گردند287؛… بسیاری از آنان را یم ن
ً ر ر ً
صفن منظور است ،زیرا ؛ اگر واقعا صفن و خوک این دو آیه کامل مشخص یمکند که میمون
مسلمی و ادعای دروغ ایمان آوردن معنا نداشت ،ضمن ن میمون و خوک یمشدند ،که دیگر آمدن نزد
اینکه برای میمون و خوک گناه و تجاوز و خوردن مال حرام معنا ندارد.
ی
پیامب نازل شده ،زیرا سوره مائده سوره 113قران در ترتیب نزول است و اینآیات فوق در اواخر زندگ ر
ن
مسلمی یمزیستند و در تاری خ آن برخ از مردیم است که در آن زمان در اطراف نب مربوط به نآیات ن
چنی اتفاق مهیم رخ ن کسای از مردم واقعا به شکل میمون و خوک درآمده باشند ،اگر ن دوره نداریم که
ً
داده بود حتما باید در تواری خ ذکری از آن به میان یمآمد و خود این مسئله داللت یم کند که میمون و
ن ً ر
کسای به شکل میمون و خوک در آمده باشند. صفن مورد نظر است نه اینکه واقعا خوک
ن
شکن کردند و به اما آیه ذکر شده از سوره اعراف ،مربوط به ر
بخش از قوم یهود یمباشد که پیمان
آنهای که توبه نکردند ،مانند میمونهای رانده شده ،که به صورت پراکنده در ن
شکن، خاطر این پیمان
ی ی
اطراف زندگ یمکنند ،قرار گرفتند ،در ادامه آیه یمفرماید :خداوند کش را بر آنها مسلط یمکند که تا
سخن قرار یمدهد ،خداوند مجازاتش رسی ع اما در ن
عی حال آمرزنده و ر دامنهی قیامت آنها را در عذاب
ن
مهربان است( ،یعن اگر کش توبه کند او را یمبخشد ).و آنها را به صورت امتها و گروه ی
های پراکنده
ساختیم.
عذاب الیه یا غفران الیه برای انسانها معنا دارد ،پس معلوم یمشود ؛ این آیات یمخواهند اوضاع و
احوال اجتمایع یهودیان ،که شباهت به میمونهای رانده شده پیدا کرده است ،را نشان دهد ،نه اینکه
ً
واقعا قیافه آنها مانند میمون شده باشد.
نب اشاره به اوضاع و احوال یهودیان متمردی دارد با توضیحات باال مشخص یمشود آیه 65سوره بقره ن
شکن ،مانند میمونهای رانده شده ،آواره کوه و بیابان شدند ،و این معنان کش و قانون که به خاطر رس ر
ی ً
با تاری خ یهود کامل سازگاری دارد ،زیرا اگرچه پس از مد ری آوارگ ،289با پادشایه طالوت ،داود(ع) و
ی
سلیمان(ع) یهودیان قدرت یافته و از آوارگ خارج شدند اما این دوران قدرت کوتاه بود و تا امروز همیشه
ی ی ی
یهودیان در پراکندگ و آوارگ و تحت فشار دیگران زندگ کردهاند.
ر
صفن و حقه بازی 287میمون
ر
صفن و پبوی از خواسته نفس و شهوت 288خوک
289منظور عض داوران ،از زمان مویس(ع) تا زمان سموئیل (ع)
197
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ن
کسای را به میمون و یا خوک تشبیه توضیح نکته دوم :در پاسخ به این موضوع که «آیا این که قرآن
توهی به آنها محسوب نیمشود؟ »الزم است چند مطلب مورد توجه قرار گبد. ن کرده،
ً
توهی به حساب نیمآید ،مثال اگر به یک بچه ی سگ ن خب از واقعیت
خب داده و ر اوال؛ قرآن از واقعی رن ر
توهی کردهایم؟ نه ،بلکه از واقعی رن ر
خب دادهایم. ن بگوییم :توله سگ ،آیا به او
ّ ً
ثانیا؛ در آیات مذکور به فرد خایص خطاب نشده ،بلکه به طور کیل فرموده؛ اگر کش طاغوت یببستد
ً ً
و نفاق در پیش گبد ،ظاهرا بگوید( :ایمان آوردم) ویل باطنا ایمان نداشته باشد و با شتاب به سوی گناه
چنی شخیص مانند میمون و خوک یمباشد. ن و تجاوز و خوردن مال حرام برود،
کیل بگوید :اگر دانش آموزی در رس کالس ن ّ ّ
حاض نشود و درس نخواند ،ری سواد مثل اینکه معلم به طور
ن ّ
توهی کرده است؟ نه ،او نتیجه عمل را بیان نموده است و و نادان به بار یمآید ،آیا این معلم به کش
خب داده است. از واقعی رن ر
ك اب أُولَئِ َ َّاس ِِف الْ ِكتَ ِ ات َوا َْلَُدى ِم ْن بَ ْع ِد َما بَيَّنَّاهُ لِلن ِ
«إِ َّن الَّ ِذين ي ْكتُمو َن ما أَنْزلْنَا ِمن الْبيِنَ ِ
ََ ُ َ َ َ َ
ِ َّ ِ
وب َعلَْي ِه ْمك أَتُ ُ َصلَ ُحوا َوبَيَّنُوا فَأُولَئِ َ
ين ََتبُوا َوأ ْالَلعنُو َن ﴿﴾159إََّل الذ َ
اَّلل وي ْلعنُهم َّ ِ
يَ ْل َعنُ ُه ُم َُّ َ َ َ ُ ُ
الرِحيم ﴿﴾160إِ َّن الَّ ِذين َك َفروا وماتُوا وهم ُكفَّار أُولَئِك علَي ِهم لَعنَةُ َِّ
اَّلل َوالْ َم ََلئِ َك ِة َ ُ ََ َ ُ ْ ٌ َ َ ْ ْ ْ اب َّ ُ َوأ َََن الت ََّّو ُ
ي »بقره﴿﴾161 َّاس أ ْ َِوالن ِ
ََجَع َ
ر
هداین که نازل کردهایم ،بعد از آن که در کتاب برای مردم آشکار و روشن کسای که دالیل روشن ون "
ساختیم ،را کتمان کنند ،خدا آنها را از رحمت خویش دور یمکند؛ و رحمت همهی ارکان وجود را از
دست یمدهند ،مگر آنها که توبه کردند و اصالح نمودند (و آنچه را کتمان کرده بودند) آشکار و روشن
ن
کسای که کافر شدند ،و در حال کفر از ساختند؛ من توبه آنها را یمپذیرم؛ که من توبه پذیر و مهربانم،
دنیا رفتند ،دوری از رحمت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود" .
َ
290نع َق :صدا کرد ،صدا زد
198
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
َسيِئَاتِ ُك ْم» انفال﴿" ﴾29بدی های شما را یمپوشاند ".یا « َكفََّر َعْن ُه ْم َسيِئَاُتِِ ْم»َممد ﴿﴾2
كم » مائده ﴿ " ﴾89این کفاره ِ ِ
َّارةُ أَْميَان ُ ْ
ك َكف َ
"بدیهای آنها را پوشاند ".یا « َذل َ
شکسی قسمهای رن
ي» مائده ﴿" ﴾95کفاره (صید در هنگام احرام) غذا دادن ِ
َّارةٌ طَ َع ُام َم َساك َ
شماست ".یا « أ َْو َكف َ
ن
مساکی یمباشد" . به
«کفاره » اموری را گویند که موجب یمشود روی گناه پوشیده شود.
﴿" ﴾112پس نعمتهای خداوند را کفران نمودند" . یا «فَ َك َفرت ِبَنْع ِم َِّ
اَّلل»َنل َْ ُ
«کفران نعمت »پوشاندن و نادیده ر ن
گرفی نعمت یمباشد.
291فهم سمانتییک ن
یعن :فهم اینکه این کلمه یا عبارت یا رویداد نشان و عالمت چیست؟
199
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
پس کافر کش است که سیع یمکند برای رسیدن به منافع مادی و دنیوی روی واقعیات را بپوشاند و
واقعیات را نادیده بگبد یا کافر کش است که خود را به گونهای در پوشش قرار داده که درهای فهم را
بر روی خود بسته است.
انسان از راه حواس ،بویژه شنیدن و دیدن ،مواد اولیهای را بدست یمآورد و از طریق عقل این مواد
حاض نیست اولیه را برریس و تحلیل یمنماید تا به فهم امور جهان دست یابد و کافر کش است که ن
سخنان را بشنود و مورد برریس قرار دهد تا به سخن درست برسد و چشم خویش بر واقعیات جهان
ّ ن یم بندد ،پس کافر به ن ن
چنی شخیص نیمتواند بیندیشد ،زیرا اندیشه و تفکر کمک مبله کر و کور بوده و
ذهن است تا بتوانیم مجهویل را به معلویم مبدل نماییم و کر و کور اندوختهای گرفی از اندوختههای نرن
ندارد که بخواهد به کمک آن اندیشه نماید ،پس او اهل تعقل هم نخواهد بود ،عوامیل که موجب
داشی چشم و گوش و عقل ،اما نتواند از آنها استفاده نماید عبارتند از :اعتقادرن یمشوند انسان علبغم
به خرافات ،تقلید کورکورانه ،تعصب جاهالنه ،گناه ،پبوی از خواسته نفس و…
نقطه مقابل کافر ،مؤمن است ،پس مؤمن کش است که درهای فهم را به روی خود باز نموده و یمتواند
حاض هستند سخنان کسای هستند که ن ن به حقایق دست یابد و به این حقایق ایمان پیدا کند ،مومنان
مختلف را بشنوند و آن سخنان را برریس کنند و در صورت درست بودن ،آنها را بپذیرند.
«.....فَب ِشر ِعب ِاد ﴿ ﴾17الَّ ِذين يست ِمعو َن الْ َقوَل فَيتَّبِعو َن أَحسنه أُولَئِك الَّ ِ
اَّللُ
ين َه َد ُاه ُم َّ
َ ذ ْ َ ُ ْ ََ ُ َ َ َ َْ ُ َ ْ َ
ك ُهم أُولُو ْاْلَلْب ِِ
اب »زمر﴿" ﴾18پس به بندگان من بشارت بده،
َوأُولَئ َ ْ
ن
کسای که سخنان را َ
ن
کسای هستند که خداوند آنها را هدایت یمکند و آنها یمشنوند و از ر
بهبین آن پبوی یمکنند آنها همان
292 .
همان صاحبان عقل یمباشند "
رویدادهای که در جهان رخ همچنی مؤمن کش است که چشم بر واقعیات جهان نبسته و امور و ن و
ی
یمدهد را یمبیند و آنها را مورد برریس و تحلیل قرار یمدهد تا بتواند امور واقیع را از امور غب واقیع
ر
درسن از امور و رویدادها ارائه دهد. تشخیص داده و بنابراین یمتواند تحلیل
ن
کسای هستند وقن قرآن یمفرماید «:بدترین جنبندگان در نزد خدا با توضیح فوق مشخص یمشود که ر
ن
کسای که کر و گنگ بوده و تعقل و اندیشه نیمکنند (».انفال ) 22یا «بدترین جنبندگان در نزد خدا
کسای که کافر شدند هم چون ن هستند که کافر شدند پس آنها ایمان نیمآورند (».انفال ) 55یا «
همی طور آیات 161 ،159و 171 ن چهارپایان (از متاع دنیا) بهره گرفته و یمخورند(».محمد ) 12و
ً
ن
توهی کند بقره که قبل بیان شد ،در این موارد قرآن از واقعی رن پرده بریمدارد نه اینکه بخواهد به کش
،زیرا تفاوت انسان با سایر جنبندگان در این است که انسان قدرت فهم دارد اما سایر جنبندگان از این
توان ریبهره هستند و ابزار فهم در اختیار انسان قرار گرفته اما این ابزار در اختیار سایر جنبندگان قرار
وقن انسان از این ابزار استفاده نیمکند و این ابزارها را نادیده یمگبد به جهت این نگرفته است .پس ر
چنی موجودی درهای رحمت الیه را بر روی خود ن کفران نعمت ،پستترین جنبندگان قرار یمگبد.
292برای توضیح این آیه رجوع شود به کتاب «:واکاوی ارتداد» ،ص 18تا 23
200
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
بسته است پس از رحمت الیه به دور خواهد بود اگرچه رحمت الیه همه جا را فرا گرفته است .
ت ُك َّل َش ْي ٍء»اعراف ﴿﴾156 ِ
« َوَر ْْحَِِت َوس َع ْ
جهن هم سطح سایر چهارپایان قرار گرفته است ؛زیرا آنها هم از آنچه در این ن
انسای ،از ر ن
چنی البته
جهان وجود دارد در جهت خوردن و آشامیدن و لذت جنش و غبه سود یم برند.
اگوی به طرف مقابل پس لعنت انسان بر ظالم و شخیص که از رحمت الیه دور شده ،یک نوع ن
نارس ی
تکوین است ،همان طور که اگر به کش که قدش کوتاه است، ن نیست ،بلکه بیان یک امر
201
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ن
کسای را حق داریم مورد لعن قرار دهیم که ن
توهی نکردهایم و با این توضیح، بگوییم«:کوتاه قد »به او
293 .
های که آنها را فرا گرفته از رحمت خداوند دور شده باشند
در نظام تکوین و بجهت ناپایک ی
پس از بیان این دو مطلب به جواب سؤال فوق الذکر یمرسیم ،در آیه 159بقره فرمود :ما دالیل روشن
کسای این دالیل روشن و راه هدایت ،که راه ن و راه هدایت را در کتاب آشکارا بیان نمودیم ،حال اگر
بش قرار یم دهند ،را نادیده گرفته و سیع در کتمان آن نمایند و از وصول به رحمت الیه را در اختیار ر
کسای که کافر شدندن آنها استفاده نکنند پس از رحمت الیه دور یمشوند .یا در آیه 161بقره یمفرماید:
و روی واقعیات را پوشاندند ،یا درهای فهم را روی خود بستند و این حالت را تا زمان مرگ ادامه دادند،
خود را از رحمت الیه رینصیب نمودند و چون خداوند این نظام را بر جهان قرار داده و همهی امور این
نب رینصیب جهان به اراده اوست ،پس کش که از رحمت الیه دور بماند از رحمت مالئکه و انسانها ن
ن
کسای که کورکورانه راه پدران در پیش گرفتند و از خواهد گردید .یا در آیات 170و 171بقره فرمود:
ن ّ
کسای هستند بینای سود رنبدند و در نتیجه خود را از تعقل و تفکر ریبهره نمودند مانند
شنوای و ی
ی قوه
که کر و کور و گنگ بوده و اندیشه و تعقل نیمکنند.
ً
با توضیحات فوق مشخص شد ،اوال :در آیات مذکور از واقعی رن سخن به میان آمده و بیان واقعیت
ّ ً ن
توهی محسوب نیمشود .ثانیا :این امر به طور کیل بیان شده و افراد خایص را مورد خطاب قرار نداده،
ی
بلکه فرموده؛ هرکس این ویژگها را داشته باشد ،این نتیجه و رسنوشت را خواهد داشت ،پس در این
توهی نشده است.ن آیات به کش
کاق بفهمد سخن رسویل درست و مفید است اما برای رسیدن به منافع اگر انسان با دالیل محکم و ن
مادی شخیص یا پبوی از خواسته نفس و… سخن آن رسول را رد کند و از آن سخن سود رنبد ،از آنجا
بش است 294پس انسان با دست خود ،خودش را هداین از جانب خداوند بر ر
ر که این سخن رحمت و
در اینجا از رحمت و هدایت الیه محروم نموده و ،با توجه به اینکه همهی جهان پرتوی از وجود خداوند
چنی شخیص در اینجا از رحمت کل کائنات ن
نب ریبهره یم گردد. ن است پس،
سؤال :شخص کافر خودش جزء مردم است ،بنابراین آیا شخص کافر از رحمت خودش هم دور یمشود؟
جواب :بله ،انسان یمتواند به گونهای بیندیشد و عمل کند که تمام وجود خودش را برای خود منشاء
رحمت کند و بالعکس یمتواند به گونهای عمل کند که تمام وجود خودش را برای خود فاقد رحمت و
بلکه منشاء دردرس کند .من اگر درست بیندیشم و درست عمل کنم بدن من ساخته شده و این بدن
منشاء یکشی رحمتها و کمکها به من یمشود و بالعکس اگر بد بیندیشم و بد عمل کنم بدن من بیمار
ن
همچنی اگر درست بیندیشم و شده و نیمتواند به من کمیک کرده بلکه منشاء دردرس برای من یمگردد،
درست عمل کنم عقل من پرورش یافته و این عقل پرورش یافته هدایتگر من یمشود و از فیض وجود
او بهرهمند یمشوم و در غب این صورت از فیض وجود عقل ریبهره خواهم بود.
ن
توهی به کفار نیست؟ سؤال :آیا آیه 87سوره آل عمران متضمن
ن
توهی محسوب جواب :خب ،زیرا این آیه نتیجه عمل را بیان نموده و از واقعیت ر
خب داده و بیان واقعیت
ن ّ ً
کسای که این گونه باشند از رحمت به دور خواهند نیمشود .مضافا بر اینکه به طور کیل فرموده است؛
بود.
اب لَ َكا َن خريا ََلم ِمْنهم الْم ْؤِمنُو َن وأَ ْكثَرهم الْ َف ِ
اس ُقو َن»آل « .....ولَو آمن أ َْهل الْ ِكتَ ِ
َ ُُ ُ َ ْ ً ُْ ُ ُ ُ َْ ََ ُ
عمران ﴿﴾110
برخ از آنها مؤمن هستند ویل ر
اکب آنها گمراه "و اگر اهل کتاب ایمان آورند ،برای آنها ر
بهب است ،ن
یمباشند" .
از آیه فوق استنباط یمشود از دیدگاه قرآن ،این طور نیست که فقط ر
بخش از مسلمانان مؤمن باشند،
نب مؤمن یمباشند ،همان طور که ر
بخش از مسلمانان و اهل کتاب صالح بخش از اهل کتاب ن
بلکه ر
همی طور ر
بخش از مسلمانان و اهل کتاب فاسق ن ( 114آل عمران) و مت رق (آلعمران )115یمباشند و
و گمراه یم باشند.
ن
توهی به اهل کتاب نیست؟ سؤال :اینکه فرموده؛ ن
برخ از اهل کتاب گمراه یمباشند آیا
برخ از انسانهای دین دار چه مسلمان و چه غب مسلمان در پاسخ :خب ،زیرا واقعیت این است که ن
نسن تا حدی از ضاط مستقیم فاصله گرفتهاند و به همان نسبت ضاط مستقیم قرار ندارند و به طور ر
ً ن
توهی نیست مضافا بر اینکه قرآن خب یمدهد و بیان واقعیتگمراه گردیدهاند ،پس قرآن از واقعی رن ر
این واقعیت را به طور کیل بیان کرده و فرموده کش که در این مسب مستقیم نباشد و از آن فاصله بگبد
ن
توهی به کش نیست. مب نای که از ضاط مستقیم فاصله بگبد دچار گمرایه شده است و این به ن
و شاید منشاء دست بسته بودن خداوند ،این اعتقاد یهود یمباشد که؛ خداوند در شش روز جهان را
اسباحت مطلق 295یا با مختضی کار ، 296مانند بازنشستگان ،پرداخت ایجاد نمود و در روز هفتم به ر
و جهان را به گونهای خلق نمود که دیگر این جهان نیاز به خدا ندارد ،یا طبق اعتقاد ن
برخ از یهودیان،
گایه نیاز است خداوند کار مختضی انجام دهد که جهان از حرکت باز نایستد.
آیه یمفرماید :انسان اگر یمتواند کاری انجام دهد همهی توان و نبویش را از خداوند دریافت یمکند،
پس آن کس که بالذات دست بسته است ،خداوند نیست ،بلکه انسان است ،و کش که این گونه
نب تا حدی دست نب دور یمشود پس بالغب نیماندیشد و این گونه سخن یمگوید ،از رحمت خداوند ن
297
بسته است اما خداوند دستانش باز است،زیرا همهی جهان از آن اوست و او همیشه در کار است
ر
ساعن ساخته است که 295پبوان مکتب دئیسم()Deismمانند ر
ولب و رسو :خداوند جهان را مانند
نیاز به تعمب و کوک ندارد (.نقل به مضمون از کتاب :فیلسوفان انگلیش ،اثر کاپلستون ،ص )180
ساعن ساخته است که هر از چند گایه الزم است آن ر 296نیوتن و پبوان او :خداوند جهان را مانند
ولب خدای نیوتن را ساعت ساز ر
نایس ولب را خدای تبعیدی یم نامید و ررا کوک کند .نیوتن خدای ر
یم دانست ( .نهاد نا آرام جهان ،صص 106تا ) 108
زمی هستند (هر لحظه تمام وجود خود را) از او تقاضا یمکنند و او هر ن
کسای که در آسمانها و ن "تمام
لحظه و هر روز در کار است».
204
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
و هر لحظه همان گونه که یمخواهد به کل جهان تمام وجودش را یمبخشد ،در واقع ر
خرخ همهی
جهان از جیب خداوند هر لحظه پرداخت یمشود.
ن
توهی نشده است؟ سؤال :آیا در آیه فوق به یهودیان
خب داده است که ؛ همه ی جهان ما سوی هللا پرتوی از وجود اوستجواب :خب ،بلکه از این واقعیت ر
خب داده شده که ؛ هرکس این گونه ن
همی طور از این واقعیت ر که هر لحظه از او وجود یمگبد و
یماندیشد و این گونه به تمسخر سخن یمگوید که ؛ خداوند دست بسته است ،با اختیار خویش درهای
ن
توهی محسوب نیمشود. رحمت الیه را بر خود بسته است ،و بیان واقعیت
ص ُرو َن ِِبَا
ي ََل ي ب ِ ِ
وب ََل يَ ْف َق ُهو َن ِبَا َوََلُْم أ َْع ُ ٌ ُْ
س ََلُْم قُلُ ٌاْلنْ ِ اْلِ ِن و ِْ ِ ِ ِ
« َولََق ْد َذ َرأْ ََن ْلَ َهن ََّم َكث ًريا م َن ْ َ
ك ُه ُم الْغَافِلُو َن»اعراف ﴿﴾179 َضل أُولَئِ َ َوََلُْم آ َذا ٌن ََل يَ ْس َمعُو َن ِِبَا أُولَئِ َ
ك َك ْاْلَنْ َع ِام بَ ْل ُه ْم أ َ
های دارند که با آن اندیشه نکرده و
"گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم ،آنها دلها و عقل ی
های دارند که با آن نیمشنوند ،آنها مانند چهارپایان ن
نیمفهمند و چشمای دارند که با آن نیمبینند وگوش ی
،بلکه گمراهتر! هستند ،آنان همان غافالنند".
206
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ن
کسای را که از عقل و چشم و گوش استفاده نیمکنند ،پستتر از چهارپایان دانسته سؤال :اینکه قرآن
ن
توهی به آنها نیمباشد؟ است ،آیا این سخن
جواب :خب ،زیرا قرآن فرموده :اگر کش عقل و چشم و گوش داشته باشد اما از آنها استفاده نکند و
چنی شخیص ازن رسنوشتها را نبیند و سخنان را نشنود و با عقل آنچه را دیده و شنیده برریس نکند،
چهارپایان پستتر است ،به این جهت که تفاوت انسان با سایر جانداران در این است که انسان از
موهبت عقل برخوردار است اما سایر جانداران از این موهبت ریبهرهاند ،حال اگر انسان از این موهبت
استفاده نکند هم ردیف و بلکه پستتر از سایر جانداران قرار یمگبد .
ً
توهی محسوب نیمشود . ن خب از واقعیت پس آیه فوق اوال :از واقعی رن ر
خب داده و ر
ن ً
انسای از عقل سود رنبد ثانیا :به شخص یا گروه خایص اشاره نکرده است ،بلکه به طور کیل فرموده؛ هر
از چهارپایان پستتر است.
مثال :هنگایم که پزشک یمگوید« :کرونا یک بیماری مشی است که ممکن است ریه انسان را از کار
ن
کسای که به این بیماری آلودهاند دور نگه دارید و بیندازد و موجب مرگ انسان شود ،پس خودتان را از
اجازه ورود این گونه بیماران را به مجالس ندهید» .
آن نجاست نیست بر ظاهر روا چون نجس خواندست کافر را خدا 298
(مثنوی ،ر
دفب سوم ،بیت ) 2094
207
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
مشک را در بر گرفته سخن به میان آمده و هدف از بیان این امرپس در آیه فوق از یک پلیدی که افراد ر
اصالح جامعه و جلوگبی از رسایت این پلیدی به دیگران یم باشد ،نه اینکه خداوند با بیان این امر
ن
توهی کند. خواسته باشد به ر
مشکان
﴿" ﴾58پس ابراهیم بتها ،مگر بت «فَ َج َعلَ ُه ْم ُج َذا ًذا إََِّل َكبِ ًريا ََلُْم لَ َعلَّ ُه ْم إِلَْي ِه يَ ْرِجعُو َن» انبياء
بزرگ ،را شکست؛ شاید ر
مش ن
کی به سوی او آیند".
ن
توهی به مقدسات دیگران بد است ،چرا ابراهیم بتها را شکست؟ و چرا بعد یم گوید: سؤال :اگر
﴿" ﴾67اف بر شما و بر آنچه غب اَّلل أَفَ ََل تَ ْع ِقلُو َن» انبياء
ون َُِّف لَ ُكم ولِما تَعب ُدو َن ِمن د ِ
«أ ٍ
ْ ُ ْ َ َ ُْ
خدا یمپرستید آیا نیماندیشید؟ "
ً ن
توهی به آنها را نداشت بلکه یمخواست آنها را بیدار کند و به آنها عمل بفهماند جواب :ابراهیم قصد
که این بتها هیچ نفع و نضری نیمتوانند برای کش داشته باشند ،پس نیمتوانند خدای جهان باشند،
َ
خدای که نیمتواند از خود دفاع کند و در مقابل ت رَب یک انسان از پای در یمآید که خدا نیست.
ی
نشای از حشت و تاسف ،ن
یعن خییل برای شما ن نارسا به حساب نیمآید (اف) ن
یعن آه، نب ن کلمهی (اف) ن
متأسف هستم.
ن
توهی کنند، ممکن مثبت معنا کنیم ،نگوییم :آنها یمخواهند ما را مسخره کنند ،آنها یمخواهند به ما
آنها یمخواهند ما را تحقب کنند و ........بلکه بگوییم :شاید آنها یمخواهند ما را بیدار کنند ،شاید آنها
یم خواهند واقعی رن را به ما نشان دهند یا .......پس به خود برگردیم و اندیشه و عمل و باور خود را
برریس نماییم و اگر مشکیل در خود یمبینیم آن را اصالح کنیم.
ن
توهی کند یا ما را تحقب اگر این کار را کردیم ،زمینه های اینکه کش بخواهد ما را مسخره کند یا به ما
توهی و تحقب را از طرف مقابل سلب ن نماید را تا حد زیادی از ن
بی بردهایم و امکان ادامه تمسخر و
نمودهایم ،ضمن اینکه موجب رشد خود شده و تهدید را به فرصت تبدیل نمودهایم.
بی بردن باطل ضف نکنیم ،بلکه به دنبال حق باشیم ،بهبه عبارت دیگر ،تمام هم خود را برای از ن
جای اینکه فکر کنیم چگونه یم شود باطل را از ن
بی برد ،به فکر این باشیم که چگونه یم شود حق را
ن
پایی کشیدن مخالف ،در اندیشه باال کشیدن خود باشیم ،حق بیاید تقویت نمود ،به جای تدبب برای
اطل إِ َّن الْب ِ
اط َل َكا َن ِ
اْلَق َوَزَه َق الْبَ ُ
َوقُ ْل َجاءَ ْ خود به خود باطل از ن
َ بی یمرود«.
َزُهوقًا»اسراء ﴿﴾81
رن
داشی ،عشق ،دلباخته ،هوای نفس 299الهوی :دوست
210
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ّ ً
ثانیا؛ شخص یا گروه خایص مورد خطاب قرار نگرفته ،بلکه به طور کیل فرموده :هرکس به طور
کورکورانه از خواستهی دل تبعیت کند و سخنان مختلف را نشنیده و تعقل نکند ،عقل او شکوفا
ن
توهی نشده است. نیمشود و هم ردیف یا گمراهتر از چهارپایان قرار یمگبد ،بنابراین به کش
غ َعلَْي ِه ْم َ
ض ْرًِب ال أَََل ََتْ ُكلُو َن ﴿َ ﴾91ما لَ ُك ْم ََل تَْن ِط ُقو َن ﴿ ﴾92فَ َرا َ غ إِ ََل ِآَلَتِ ِه ْم فَ َق َ
« فَ َرا َ
ال أَتَ ْعبُ ُدو َن َما تَْن ِحتُو َن ﴿َ ﴾95و َّ
اَّللُ َخلَ َق ُك ْم ي ﴿ ﴾93فَأَقْ بَلُوا إِلَْي ِه يَِزفو َن ﴿ ﴾94قَ َ ِِبلْيَ ِم ِ
اْلَ ِحي ِم»صافات ﴿﴾97 اَن فَأَلْ ُقوهُ ِِف ْ
َوَما تَ ْع َملُو َن ﴿ ﴾96قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُْنيَ ً
"ابراهیم به سوی معبودهایشان رفت ،پس گفت :چرا غذا نیمخورید؟ چرا سخن نیمگویید؟ سپس بر
مش ن
کی شتابان به سوی ابراهیم روی آوردند ،ابراهیم گفت: آنها نضبهای با دست راست فرود آورد ،ر
چبی را که با دست خود یمتراشید ،یمپرستید؟ در حایل که خدا شما و آنچه عمل یم کنید (منظورآیا ن
ر
های که یمسازید) را آفریده است .مشکان گفتند :ی
بنای برای او بسازید پس او را در جهنیم از آتش بت ی
بیندازید".
توهی به مقدسات ر
مشکان محسوب نیمشود؟ ن سؤال :آیا سخن و عمل ابراهیم
مشکان را نداشت بلکه او قصد بیدار کردن آنها را داشت، توهی به مقدسات ر ن پاسخ :ابراهیم قصد
آمب بیان نمود ،او یم خواست با سخن و عمل خود این واقعیت طب نقالن ن ن
اگرچه این بیدار کردن را در ر
چوی بیش نیستند را برای آنها آشکار سازد اما بت پرستان به فکر نابودی ابراهیم
که این بتها سنگ و ر
افتادند و قرآن عمل ابراهیم را مورد ستایش و عمل بتپرستان را مورد نکوهش قرار یمدهد.
طب ن
آمب مقدسات دیگری را به چالش حن با سخن یا عمیل ن ن
نکته :اگر کش برای بیدار کردن مخاطب ر
ن
چنی شخیص تنها یمتوان با چنی شخیص شیوه ی نمرودیان است ،با ن بکشد ،از دیدگاه قرآن ،ر ن
کشی
محبمانه به مقابله برخاست .و اصل آن است که همه حسن نیت دارند و قصد منطق و ر ر دلیلهای
ن
توهی یا تمسخر ما را ندارند ،البته مگر اینکه خالف آن اثبات شود.
ين ِ َّ ِ َس َفارا بِ اْلِما ِر َُي ِ ِ « مثَل الَّ ِذين ُِ
ْحلُوا التَّوراةَ ُْثَّ ََل َُي ِ
س َمثَ ُل الْ َق ْوم الذ َ
َ ئ
ْ ً ْ أ ل
ُ م ْ َ ْ ل ث
َ م
َ ك
َ اوه
َ ل
ُ م ْ ْ َ ْ َ ُ َ
ِِ ِ ت َِّ َك َّذبوا ِِبَي ِ
ي»َجعه ﴿﴾5 اَّللُ ََل يَ ْهدي الْ َق ْوَم الظَّالم َاَّلل َو َّ ُ َ
کسای که تورات را حفظ نمودند اما آن را نفهمیده و به دستورات آن عمل نکردند ،مانند ن "وصف حال
چبی از آن کتابها نیمفهمد 301 ).گرویه که نشانههای االیع است که کتابهای را حمل یمکند (اما ن ن
ی
روشن خدا را انکار کردند وصف حال بدی دارند و خداوند قوم ستمگر را هدایت نیمکند".
ّ ّ
در آیه فوق واقعی رن به طور کیل در قالب مثال بیان گردیده است و بیان واقعیت به طور کیل و بدون
توهی محسوب نیمشود .ممکن است گفته شود :این آیه خطاب آن به ن اشاره به شخص و گروه خاص
بخش از یهود یمباشد که تورات را نگه داری نموده اما آن را نفهمیده و به آن عمل نکردند ،این سخن ر
ً ً
درست است اما اوال؛ در این آیه از گروه خایص از یهود نام برده نشده است و ثانیا؛ در همهی موارد این
ّ ر
تربین دیگر قاعده کیل استنباط یم کنیم ،اگر چه ممکن است شأن نزول گونه ما از قرآن یا هر کتاب
ن
کتای را حمل کند اما آن را نفهمد و به آن عمل نکند مانند االیع است ن
افراد خایص باشند ،یعن هرکس ر
های را حمل یمکند.که کتاب ی
ممکن است گفته شود؛ چرا در این آیه از مثال االغ استفاده شده است؟ در پاسخ باید گفت« :در مثال
ّ
مناقشه نیست» ،مهم این است که منظور متکلم با این مثال برای مخاطب روشن شود.
بار باشد علم کان نبود یز هو گفت ایزد یحمل اسفاره 301
( مثنوی ،ر
دفب اول ،بیت ) 3448
212
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ّ ّ
انسان عاقل به تذکرات گوش داده و اگر آن تذکرات را درست و به جا دید از آن پند گرفته و آن را در
ر تذکر را نادرست دید با جوای ر ّ ی
منطق محبمانه و ر زندگ به کار یمبندد و از منافع آن سود یمبرد و اگر آن
ّ ّ ر
نادرسن آن را بیان یمکند ،و در هر صورت ،از تذکر دهنده بابت این تذکر تشکر یمکند.
توهی به خود رن ّ ّ برخ از انسانها ن اما ن
تلق یمکنند حاض نیستند به تذکرکش گوش دهند و این تذکرات را
ّ
و از تذکرات ترسیده و فرار یمکنند ،مانند گورخر نای که از شب ترسیده و پا به فرار یمگذارند.
ثانیا؛ در قالب تشبییه کار نً ّ ً
برخ از افراد پس با توجه به اینکه اوال؛ این مطالب به طور کیل بیان شده و
زبای صورت نگرفته توهی و بد ن
ن را غب عاقالنه دانسته و نتیجه کارشان را بیان نموده است ،پس به کش
است.
اگوی به دیگران و به مقدسات ،جایز نیست ،چرا قرآن در بعد به این مطلب پرداخته شد که اگر ن
نارس ی
مواردی به دیگران ن
نارسا گفته است؟
در پاسخ به این سؤال با ذکر همهی آیات مورد بحث ،بیان گردید که :
ً
اوال؛ در این گونه موارد فرد یا گروه خایص با نام و نشان مورد خطاب قرار نگرفته ،بلکه مطلب به طور
ً ّ
کتای نگه داری کند اما آن را نفهمد و از آن استفاده نکند کیل بیان شده است ،مثل فرمود :هر کش از ر
سنگین آن را تحمل یمکند اما از محتویات کتاب ن کتای را حمل یمکند و فقط ن
،مانند االیع است که ر
چبی نیمفهمد. ن
ن ً
توهی در کار نیست. ثانیا؛ در این آیات سیع شده از واقعیات پردهبرداری شود و قصد
ً
مری و هادی ثالثا :این آیات در مسب تربیت و هدایت و بیدا کردن مردم مورد استفاده قرار گرفتهاند و ر
توهی و تحقب کش را ندارد. ن هنگایم که نتایج اندیشهها و اعمال را بیان یمکند قصد
نارسا محسوب شود یا نه ،شخص گوینده و نحوه ی بیان اهمیت به ن ابعا؛ در اینکه جملهای ن ً
رس یای دارد ر
توهی محسوب نیمشود. ن و گوینده آیات قرآن خداوند ،و نحوه بیان به گونهای است که
آی باید کلمات و عبارات متناسب با فرهنگ قر ن ً
خامسا؛ در فهم آیات قر ن
آی مورد فهم قرار گبند ،در غب
ن
توهی محسوب شود. این صورت ممکن است عبارت
ً
سادسا؛ تشبیهات و مثلها برای فهم مطلب به کار رفتهاند ،نه اینکه قرآن بخواهد از تشبیه کش به
ن
توهی کند . ن
حیوای به او
ن
توهی به دیگران وجود ندارد. اگوی و با توجه به نکات باال مشخص یمشود که در قرآن ن
نارس ی
213
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ن
معصومی بخش دوم :دیدگاه
اگوی به دیگران ،به ویژه به مقدسات آنها ،مورد نکوهش در بخش قبل گذشت که از دیدگاه قرآن ن
نارس ی
ن
سخن خالف قرآن نیمگویند ،پس از دیدگاه ن
معصومی پبو قرآن بوده و قرآن قرار گرفت ،و از آنجا که
اگوی باید مورد نکوهش باشد. معصومی ن
نب ن ن
نارس ی
اگوی از سخنای است که داللت بر عدم جواز ن ن ن
نارس ی معصومی مملو از کتب سبه و حدیث و تاری خ
معصومی دارد که به اختصار چند نمونه از این سخنان را بیان یمکنیم. ن دیدگاه
َ 302 َّ َ َ
الفحش و ال التفحش» نن مکرم اسالم(ص) یم فرمایند« :ایاکم و الفحش َفا َّن ّ َ
اَّلل تعایل ال ُیحب ر
گوی را دوست ندارد ". ن ن
"از فحش و دشنام یببهبید که خدای متعال بدزبای و هرزه ی
فاحش لیسا م َن االسالم نق ریسء »" 303دشنام گوی و هرزه ن َ َّ َ َّ
زبای از اسالم نیست" . ی الفحش و الت و «:ان
گوی حرام است" . 304 َ َ ُ َ ُ «الج َّن ُة َحر ٌ
وَ :
ش ان یدخلها » "ورود به بهشت بر هر دشنام ی ٍ فاح لک عیل ام
َ َ ََ َ
ن
دشمن به وجود بی مردمالعداوة بینهم »" 305به مردم دشنام ندهید که ن اس فتکسبوا و «:ال ت ُسبوا الن
یمآورید".
ٌ َ َ َّ نارسا گفت؛ «ال ُ
نب نباید ن حن به اشیا و زمان ها ن پیامب(ص) ر
یاح فانها مأمورة و التسبوا الر ر از دیدگاه
306 َ َ َ َ َ َ
الجبال و ال الساعات وال االیام و ال اللیایل فتأثموا و ترجع علیکم» تسبوا
نارسا نگویید که گناهکار یمشوید و نارسا نگویید که آنها مأمورند و کوهها و ساعات و روزها را ن "به بادها ن
به خودتان بریم گردد".
ّ َ َ َّ َ
نارسا نگویید ،زیرا آن از رحمت خداست" . اَّلل »" 307باد را ن و « :ال ت ُسبوا الری ح فانها من روح
یل ُاجد ُه و ُابلیه »" 308به روزگار ن َ َّ ُ َ ه َّ َ َ َّ ّ
نارسا نگویید، الل ُ هر ،فان اَّلل َیقول :انا الدهر ،یل و « :ال ُ
تسبوا الد
که خداوند یمفرماید :روزگار من هستم ،شب از من است و من آن را نو یمکنم و کهنه یمگردانم" .
َ َ َ َّ
309
تسبوا الشیطان و ت َع َّوذوا من ررسه »
نارسا گفت « :ال ُ
نب نباید ن حن به شیطان ن پیامب(ص) ر ر از دیدگاه
302احیاء العلوم ،ج، 3کتاب آفتهای زبان ،آفت هفتم :فحش و دشنام و پلید ن
زبای ،ص254
303همان ،ص255
َ َ َ َّ َ َ َّ ّ َّ ن
اش َبذیء َ
همان ،ص - 254اصول کاق ،ج، 4باب البذاء ،ص« 22ان اَّلل حر م الجنة عیل کل فح ٍ
304
گوی کم حیا حرام ساخته است ". قلیل الحیاء» "خداوند بهشت را بر هر فحاش ن
نارسا ی ی 305اصول ن
کاق ،ج، 4باب السباب ،ص ، 108ح 3
گوی ( ، )1729ص 2352 مبان الحکمة ،ج ، 5نیه از ن 306ن
نارسا ی
گوی (، )1729ص2354 مبان الحکمة ،ج ، 5نیه از ن کب العمال ،ج ، 3ص – 8109، 601ن 307ن ن
نارسا ی
گوی (، )1729ص2354 مبان الحکمة ،ج ، 5نیه از ن کب العمال ،ج ، 3ص – 8141، 607ن 308ن ن
نارسا ی
گوی (، )1729ص2354 مبان الحکمة ،ج ، 5نیه از ن کب العمال ،ج ، 1ص – 2120، 484ن 309ن ن
نارسا ی
214
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
پیامب عرض کردم :ای رسول خدا ،مردی از قوم من ،که از من دون پایهتر ر عیاض بن حماد یم گوید :به
ن است ،به من ن
نارسا یمگوید ،آیا اشکال دارد من هم به تالق این کار ،او را دشنام دهم؟
َ َ َ 311 َ َُ
هاتران" 313»312دو کس که به یکدیگر ن
نارسا المتسابان شیطانان َیتعاویان و یت پیامب فرمود« :
ر
یمگویند ،دو شیطان هستند که به یکدیگر پارس یمکنند و به جان هم یمافتند".
نکته :از دو حدیث فوق استنباط یمشود:
گوی در هر صورت بد است چه انسان آغاز کننده باشد یا در مقام مقابله به مثل ن اوال :ن ً
نارسا گوید، نارسا ی
البته در مقام مقابله ،گرچه بد است اما گناه آن بر گردن آغاز کننده است.
ً
ن
توهی و مب نای که به شخص ر
حداکب به ن نارساگوی را از حد گذراند ن
یعن؛ ن
ثانیا :در مقام مقابله نب نباید ن ی
نب نباید از حدودی کههمی حد نن نارسا گفته یمشود ،شخص حق دارد به طرف مقابل ن
نارسا گوید و در ن
نارساگوی به ن ً
حضت نارسا گفت ،ما حق ن ی پیامب اسالم ن
مشخص شده تجاوز نمود ،مثل اگر یک یهودی به ر
اگوی به پدر او را ندارم یا اگر کش به نارسا گفت من حق ن
نارس ی مویس(ع) را نداریم یا اگر کش به پدر من ن
دروغ به من تهمت بزند من حق زدن آن تهمت را به او ندارم و...
وقن شنید یاران او به یاران معاویه دشمنام یمدهند ،آنها را جمع ی ر امام عیل(ع) در هنگام جنگ صف ن
َ َ َ َ ُ َ َ َ َ
ُ ْ ْ َ َّ ُ َ کرده و فرمود « :إ نِّی َأ ْك َر ُه َل ُك ْم َأ ْن ت ُكونوا َس َّباب نَ
ُ َ
ی َو لكنك ْم ل ْو َو َصفت ْم أع َمال ُه ْم َو ذك ْرت ْم حال ُه ْم كان
َ ْ َ َ ن ْ َ ْ َ َ ی ْ َ َ ن ْ ُ ْ َ ُ ْ ُ ْ َ َ َ َ ِّ ُ ْ َّ ُ ْ ه ُ َّ ْ ْ َ َ َ َ َ َ ُ ْ َ َ ْ ْ َ َ
أصوب یف القول و أبلغ یف العذ ِر و قلتم مكان سبكم إياهم اللهم احقن دماءنا و دماءهم و أصلح ذات
ْ َ ْ نَ ِّ ْ ْ ف ْال َح َّق َم ْن َجه َل ُه َو َي ْر َعو ََ ْ َ َ َ ْ ْ َ ْ ْ ْ َ َ َ ْ َ رَّ َ ْ َ
غ َو ال ُعد َوان َمن ِ یال نع 314 ي ِ بيننا و بينهم و اهدهم من ضَللتهم حت يع ِر
َ َ
لهج به (316» 315نهج البالغه خطبه )206
"من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید اما اگر کردارشان را تعریف و حاالت آنان را بازگو یمکردید
به سخن راست نزدیک تر و عذر پذیر تر بود ،خوب بود به جای دشنام آنان یمگفتید؛ خدایا ،خون ما
بی ما و آنان اصالح فرما و آنان را از گمرایه به راه راست هدایت کن ،تا آنان که و آنها را حفظ کن ،ن
جاهالند حق را بشناسند و آنان که فریفته نیع 317و عدوان 318شدهاند از نیع و عدوان باز گردند" .
َ ُ َ َّ َ َ ِّ َ َ ٌ َّ ُ ْ ْ ُ
الرج ُل ل َسانه فإن هذا الل َسان ج ُموح 319ب َصاحبه َو همی طور امام عیل(ع) یمفرمایدَ « :و ل َيخزن ن و
ه َ َ َ َ ْ ً َ َّ ر َ ْ َ َ ْ َ ُ ُ َ رَّ َ ْ ُ َ َ َُ
ق تقوى تنفعه حت يخزن لسانه » (نهج البالغه خطبه )176 اَّلل ما أرى عبدا يت ی
"مرد باید زبانش را حفظ کند زیرا این زبان ،نسبت به صاحب خود رسکش است ،به خدا سوگند بندهی
خود نگه داری را ندیدم که تقوا برای او سودمند باشد مگر آن که زبانش را حفظ کند" .
ش لیسا م َن االسالم »( 320غرر الحکم " ) 7767دشنام و هرزه ن
زبای از اسالم الت َفح ُ
َّ ُ
الفحش و و «:
نیست".
ََ َ َ َ
ب اْل ُم ُهما»(غرر الحکم) 3914 و «:ما تساب اثنان اّل غل
نارسا نگفتند مگر آنکه پستترینشان چبه گشت" . "هیچ دو نفری یکدیگر را ن
َ
اظل ُم ،و و ُزر ُه و و ُ امام کاظم(ع) آنگاه که دو مرد به هم ن
زر صاحبه علیه ی ی نارسا یمگفتند ،فرمود« :البادی
321
ما لم یعتد المظلوم »
نارساگوی طرف مقابل به گردن اوست ،تا ن
زمای که "آغاز کننده ستمکارتر است و گناه دشنام او و گناه ن ی
322 .
ستمدیده زیادهروی نکند "
َ ه
اج َع ْل ) َما أ ْج َری
الل ُه َّم ْ دعای از امام سجاد(ع) به عنوان حسن ختام ،این قسمت را به پایان یمبریم(«. با ی
َ ْ َ َ ُ ْ َ ْ َ َْ َ َ َ ْ ْ َ ْ َ ْ ُ ْ َ ْ ُ َ ْ َ ْ ن ََ َ
ض أو شهادة باطل أ یو اغتیاب مؤم ٍن غائب أو سب ش ً أو ْ هج ٍر َ 323أو شتم عر ٍ
عیل لسای َم ْن لف َظة ف ُح ٍ
ْ َ
اض َو َما أش َبه ذلک نطقا بال َح ْمد لک» " 324الیه ،آنچه بر زبانم جاری یمکنم که عبارت باشد از َ ن
ح ٍ
من یا دشنام به ن
حاضی نارسا یا کالم زشت یا آبرو ریزی یا شهادت باطل یا غیبت پشت رس مؤ ن
فحش و ن
و آنچه شبیه به این هاست ،را به نطق به حمد برای خودت قرار بده" .
به عبارت دیگر :خدایا کمک کن به جای اینکه زبان به ن
نارسا و لغو و آبرو ریزی و غیبت و… بگشایم،
زبانم به حمد تو گشوده شود.
اگوی در ردیف شهادت باطل و غیبت و… قرار گرفته است پس معلوم یمشود از نگاه امام(ع) نکته :ن
نارس ی
اگوی باید کار بسیار بدی باشد. ن
نارس ی
ً ن
معصومی که در اینجا آورده شد ،کامل مشخص است که نتیجه :با توجه به قطرهای از دریای سخنان
حن به اشیا و زمانها وقن بد ن
زبای ر ن
بدزبای از نگاه اولیای الیه بسیار بد و زشت یم باشد ،ر اگوی و ن
نارس ی
ر
بیشبی برخوردار اویل بد ن
زبای به اولیای الیه و مقدسات از قبح بد دانسته شده است ؛ پس به طریق ٰ
خواهد بود.
ن
معصومی(ع) توجیه بد ن
زبایهای ظاهری
اگوی به دیگران وجود دارد؟ ن
معصومی ن سؤال :اگر دشنام و ن
نارس ی اگوی بد است ،چرا گایه در کالم
نارس ی
اگوی ،از جانب زبای و نارشای که در آنها شائبه بد ن
در پاسخ به سؤال فوق الزم است تک تک گز ر
نارس ی
ن
معصومی مرتکب ن
معصومی به دیگران ،وجود دارد ،مورد برریس و نقد قرار گرفته تا مشخص شود ،آیا
مبا بودهاند؟ ن ن
بدزبای به دیگران شدهاند ،یا همان طور که گذشت ،آنها از هرگونه بدزبای ر
بحث را از سخنان موال عیل(ع) آغاز نموده و سپس به سخنان سایر ائمه در این زمینه یمپردازیم .
حسن(ع) را به شهادت رساند و پشش محمد بن اشعث ،فرمانده گرویه بود که مسلم بن عقیل را
ن
حسی(ع) بود و باالخره در جنگ ن
همی طور جزء رسان لشکر ابن زیاد بر علیه امام دستگب نمودند و
ن
بی مختار و مصعب ابن زبب ییک از فرماندهان مصعب بود و در این جنگ کشته شد.
گایه از اوقات یک فرمانروا الزم است از کید دشمنان منافق پرده بردارد و گذشته دشمن منافق را بیان
زبای نسبت به دشمن نیست توهی یا بد ن
ن کند که مردم فریب منافق را نخورند ،در این گونه موارد قصد
ن
نب امام عیل(ع) برخ از واقعیت ها در گذشتهی اشعث بلکه قصد ،بیان واقعیت است .در سخنان باال ن
را بیان نمود تا مردم را نسبت به او آگایه دهد .همان طور که امام(ع) بیان فرمودند؛ اشعث برای فریب
همی بافتههای او چند بار موجب فریب مردم شده بود که از این راه ن مطالن را به هم یمبافت و
ر مردم
نضبات مهلیک به مردم و جامعه اسالیم خورده بود .او حن به قوم خود هم رحم نکرد و با فریب قوم
ر
ن
همی دلیل در میان قوم خود خویش موجب شد مسلمانان در زمان ابوبکر آنها را از دم تیغ بگذرانند ،به
رف النار» به معنای ؛خیانتکار مشهور بود.به « ُع ُ
نتیجه آنکه سخنان فوق افشاگری به حق است تا جلوی نضبه ها و مشکالت در آینده گرفته شود ،نه
اگوی داشته باشد. ن
توهی یا ن
نارس ی اینکه امام(ع) قصد
َ َ َ َ ه َ َ َّ َ َ ْ َ ه ن ْ َْ َ
ی اْلب ر ِی َو الشج َرة ال ر یت َل أ ْص َل ل َها َو َل ف ْرع ( »........خطبه " ) 135ای فرزند لعنتو «:يا ابن اللع ِ
ی ر
درخن که نه ریشه و تنهای دارد و نه شاخ و برگ دارد" . شده دم بریده و
سخن فوق خطاب به مغبة ابن اخنس یمباشد ،این سخن ر
وقن ایراد شد که عثمان تصمیم به تبعید
اعباض کرد ،مغبة ابن اخنس به جانبداری عثمانحضت عیل(ع) به تصمیم عثمان ر عمار گرفت و ن
حضت عیل(ع) خطاب به مغبه فرمود :تو فرزند برخاست و گفت :من یمتوانم جلوی عیل(ع) را بگبم ن
ر
هسن که از رحمت خدا ریبهره بود و عقبهی ارزشمندی نداشت و مانند درخت ریریشه و شاخ و کش
ر
بایسن. ر
نیسن که بخوایه جلوی من برگ بود ،ن
یعن تو کش
مش ن
کی مکه بود و ییک از فرزندانش به نام ابوالحکم ،در یعن اخنسبن ررسیق ییک از رسان ر
پدر مغبه ،ن
حضت عیل(ع) همی دلیل مغبه همیشه کینهی ن ن حضت عیل(ع) کشته شد و به جنگ بدر به دست ن
را در دل داشت.
در سخن فوق امام عیل(ع) واقعی رن را به مغبه یادآوری یمکند و به او یمگوید؛ پدر و برادرت ن
نب در
مقابل حق ایستادند و شکست خوردند ،پس تو ریجهت از رفتار باطل عثمان طرفداری نکن و در مقابل
ی
حق ایستادگ مکن که شکست یمخوری.
خب از واقعیت است ،تا افرادی مثل مغبه از ن ن
توهی و بد زبای مطرح نیست ،بلکه ر پس اینجا بحث
ی
ایستادگ جلو حق دست بردارند.
218
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
توهی ندارد بلکه از آنجا که ن اینکه امام عیل(ع) دست مروان را به دست یهودی تشبیه یمکند ،قصد
نب پیمان شکن است، شکن بودند ،امام(ع) در اینجا خواست بفرماید :مروان ن ن یهودیان مشهور به پیمان
بینزمای که یک سگ ن وقن یمفرماید :او به اندازه مدت ن همی طور ر ن چنی کش ارزش ندارد. ن پس پیمان
تبیی نماید و در ن خود را پاک یمکند ،حکومت پیدا یمکند ،یم خواهد کوتایه عمر خالفت او را با مثایل
مثال مناقشه نیست.
ُ ُ َ َ ََ َ ْ نَ َ ْ َ َ َْ َ َ ُ َْ َ ً
ی نثيلهَ 328و ُم ْعتلفه َ 329و ق َام َم َعه َبنو أبيه و « :إیل أن ق َام ثالث الق ْوم نافجا 326حضن ْيه 327ب
ُ ُ َ َ َ َُْ ُ َ َ َْ َ َ اَّلل خ ْض َم َة ْاإلبل ن ْب َت َة َّ
َ َ ه َ ْ َ
يع إیل أن انتكث َ 331عل ْيه فتله َ 332و أ ْج َه َز َعل ْيه َع َمله َو ی بالر َيخض ُمون 330مال
ْ َُ ُ َ ْ
ك َبت 333به بطنته(» .334خطبه )3
"تا اینکه سویم به خالفت برخاست ،درحایل که دو پهلویش را بزرگ نمود و در میان توالت و ی ن
آشبخانه
عن نبن امیه) به حکومت برخاستند و اموال الیه را
در رفت و آمد بود .و با او خویشاوندان پدریش (ی ن
طنای که بافته بود از هم شکافت و عملش او ر
خوردند ،چون شبی که گیاه بهاری را یم خورد ،تا اینکه ر
را نابود کرد و پرخوریاش او را بر ن
زمی زد" .
سخن فوق در مورد نحوهی عمل عثمان بن عفان هنگایم که قدرت را در دست داشت ،یمباشد .
َ 325
اال ُ
کبش :پیشوای قوم ،قوچ
الش :ن َ َ َ 326رَّ
چبی را بزرگ یا بلند نمود نفج
327الحضن :طرف ،جانب ،کناره هر چبن
َّ . ََ
گی ،تاپاله ،مدفوع النثیل :رس ن 328نث َل :مدفوع انداخت -
ََ ََ َ
329اعتلفت الدابة :چهار پا علف خورد ُ -.معتلف :مکان نگه داری علف ،علف دان ،کاهدان
َّ َ َ
اسیای جوید .
ی 330خض َم الطعام :غذا را با دندان های
َ َ
331ا َنتکث الحبل :طناب از هم باز شد و ریش ریش گردید.
ً ََ
332فت َل َ ،یفت ُل ،فتل :بافت و تاب داد
333کبا :بر ن
زمی افتاد
َ
334البطنة :پرخوری
219
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
دقت و برریس و سپس بیان عملکرد دیگران به ما کمک یمکند که بتوانیم از آن عملکردها درس گرفته و
رفتار خود را اصالح کنیم .پس اگر کش بگوید علت نابودی فرعون فالن عمل بد او بود ،اینجا بحث بد
توهی مطرح نیست ،بلکه اینجا بحث بیان اشکاالت به جهت درس ر ن
گرفی و اصالح خودی ن ن
زبای و
هاست.
نکته :در خطبه سوم نهج البالغه سه مشکل از مشکالت ر
بشی که این مشکالت در خالفت سه خلیفه
قبل ن
نب وجود داشت ،مورد برریس و نقد قرار گرفته است.
لی مشکل نحوه ی روی کار آمدن حاکمان یمباشد اگر در طول تاری خ ر
بش توانمندترین و عالمترین او ن
انسانها قدرت را در دست یم گرفتند و نحوهی انتخاب ن
نب تا حد ممکن به مردم واگذار یمشد خییل از
335. مشکالت ر
بش حل یم شد و جلو ظلمها و فسادها تا حد زیادی گرفته یمشد
بش تجاوزگریها و سلب حقوق اولیه و کشور گشایهای ر
بش بوده که انسانهای ری گناه می مشکل ر دو ن
ی
بسیاری در اثر این تجاوزگریها آزادیهای خود را از دست داده و کشته و ناقص الخلقه شدهاند و اموال
زیادی از مردم از ن
بی رفته است.
ن
کسای که در رأس قدرت بودهاند با تنگنظری سیع کردهاند فقط از بش این بوده کهسومی مشکل ر ن و
همی طور بیتالمال را ملک شخیص خودن ر
حکومن استفاده کنند و فامیل و دوستان خود برای مناسب
دانسته و از آن تا توانستهاند بهره برداری شخیص نمودهاند.
در مورد نحوهی روی کار آمدن ،هر سه نفر یم دانستند که هم از نظر توان اداره کشور و هم از نظر
336.
عی حال قدرت را در دست گرفتندعلم شایسته ترین فرد برای حکومت نیستند اما در ن
انتخاب ن
نب مردیم نبود زیرا ابوبکر با رای فقط چند نفر از دوستانش قدرت را در دست گرفت ،عمر با
رای ابوبکر به قدرت رسید 337و عثمان در یک شورای شش نفره منصوب عمر به حکومت برگزیده شد
و ترکیب این شورا به گونهای چیده شده بود که فقط عثمان یمتوانست رای نصف به عالوه یک را از
338.
این شورا اخذ نماید
در مورد مشکل دوم ،در حایل که دین آمده تا جلوی تجاوزگریها و سلب حقوق اولیه انسانها را بگبد
ّ
اما در زمان ابوبکر ،به اسم جنگ با اهل رده ،هر کس را که تفکر حاکمیت را قبول نداشت ،مورد هجوم
گسبش اسالم دست به قرار دادند و جان انسانهای ی گناه را گرفتند و سپس در زمان عمر به اسم ر
ر
ر
غافل از اینکه این کار کمیک به گسبش اسالم نخواهد کرد ،بلکه 339 .
گشای زدندتجاوزگری و کشور ی
های به اسم مسلمان اما با ن
چهرهای خشن و متضاد با چهره رحمای دین را به نمایش یمگذارد و انسان ی ّ
ن
چنگبی به وجود یمآورد که هنوز بعد از 1400سال وجود دارند و در طول تاری خ هر ن
فرعوی و تفکر رای
روز به اسیم همچون خوارج ،اهل الحدیث ،اخباریها ،داعش و… در گوشهای از جهان اسالم رس در
آورده و یم آورند.
نب به ویژه در حکومت عثمان نمود زیادی پیدا کرد؛ زیرا عثمان همه کارگزاران خود را از و مشکل سوم ن
یعن نبنامیه ،برگزید و در دوره او نبن امیه تا توانستند به بیت المال دست درازی کردند. خانواده خود ،ن
ّ ر ً ر 340اگر چه در دوره ابوبکر و عمر ن
اکبا از میان مهاجران مکه انتخاب یمشدند. حکومن نب کارگزاران
حضت عیل(ع) هیچ یک از مشکالت سه گانه فوق را نداشت ،زیرا شایسته ترین فرد آن هم حکومت ن
341.
اکبیت قریب به اتفاق بر رس کار آمده بود با رای ر
ی ً
ثانیا جلوی تجاوزگریها گرفته شد و اگر جنیک در زمان حکومت او رخ داد ،جنگ با کشورهای اطراف و
کسای بود که در مقابل حکومت مردیم ن گشای یا تحمیل عقیده بر مردم داخل نبود ،بلکه جنگ با کشور
ی
342.
شکن در درون حکومت او دست به تجاوزگری زده بودند ن عیل(ع) ایستاده و با پیمان
حضت عیل(ع) در خطبه فوق سه مشکل را در حاکمیت سه خلیفه قبیل بیان نموده قصد پس این که ن
اگوی به سه خلیفه قبیل را ندارد بلکه او این مشکالت را بیان یمکند تا بتواند راه برون رفت از این ن
نارس ی
کمب دچار این مشکالت شده و در نتیجه مشکالت را ارائه دهد و مسلمانان در آینده با اتخاذ راه راست ،ر
کمب آسیب ببینند.ر
حسی(ع) نسبت به ابن زیاد ن توهی ظاهری امام ن توجیه
ه ه ی ن َ َ َ ن نَ َ
اثن َت ن َ َّ َّ َّ َ ن
بی السلة والذلة وهیهات منا ی بی ی ز ک
ر قد یع الد بن یع الد ن ا و ال «ا حسی(ع) یم فرمایند: امام
َ جور َ ُ ُ َ ّ
یأی ُ الذ هلة َ ،
طابت و ط ُه َرت »(تحف العقول ،ص ) 241 اَّلل ذلک لنا و َرسوله و المؤمنون و ُح ٌ
ر
بی شمشب بی دو راه قرار داده ،ن"آگاه باشید آن پش خوانده (زنازاده )فرزند پش خوانده (زنازاده) ،مرا ن
ّ ذلت ،خدا و رسولش و مؤمنان و دامنهای که پاک و ن ّ ّ
پاکبهاند ،ذلت را ی و ذلت ،و چه دور است از ما
برای ما نیمپذیرند" .
آیا سخن فوق بدز ن
بای نسبت به ابن زیاد محسوب نیمشود؟
جواب :برای پاسخ به سؤال فوق چند نکته باید مورد توجه قرار گبد .
الدیع ،نَّ :
یعن؛ پشخوانده ،کش که نسبتش مشکوک است ،کش که شخص دیگری را پدر نکته اول
343.
خود یمداند ،یا خود را از فامیل دیگری یمخواند و جمع آن ادعیاء است
در قرآن کلمه ادعیاء در دو جا به کار رفته استَ « .وَما َج َع َل أ َْد ِعيَاءَ ُك ْم أَبْنَاءَ ُك ْم »احزاب﴿﴾4
ر
حقیق شما قرار نداده است" . "و فرزند خواندههای شما را فرزند
الزم به توجه است که در دو آیهی فوق ادعیاء به معنای فرزند خواندهها به کار رفته است.
بی عرب عدم مشخص بودن پدر زشت و ناپسند نبود ،زیرا چند نکته دوم :در زمان جاهلیت در ن
های مرسوم بود ،استاد مطهری در این زمینه یمفرماید« :در صحیح بخاری از عایشه شوهری به گونه ی
زناشوی وجود داشت ،یک نوع همان است که امروز ی نقل یمکند که" :در جاهلیت عرب چهار نوع
ن
تعیی مهر با او ر ر
معمول و جاری است که مردی به وسیله پدر دخب از دخب خواستگاری یمکند و پس از
ن
روشن دارد. ن
تعیی پدر تکلیف ازدواج یمکند و فرزندی که از آن ر
دخب پیدا یم شود از لحاظ
زناشوی او را با مرد دیگری برای زی ،خود وسیلهینوع دیگر این بوده که مردی در خالل ایام زناشوی با ن
ی ی
ر
یک مدت محدود فراهم یم کرده است تا از او برای خود نسل بهبی به وجود آورد ،به این ترتیب که
ن
معی آن مرد از زن خود کنارهگبی یمکرد و زن خود را توصیه یم کرد که خود را در اختیار فالن شخص
همی که روشن یمن آبسی نیم شد به کنارهگبی خودش ادامه یم داد. رن وقن که از آن مردبگذارد و تا ر
ن
کسای یمکردند که آنها را برای تولید فرزند از رن
آبسی شده ،با او نزدییک یمکرد .این کار را در مورد شد
خود شایسته تر یمدانستند .و در حقیقت این کار را برای بهبود نسل و اصالح نژاد انجام یمدادند .این
زناشوی دیگر بود «نکاح استبضاع »یمنامیدند.
ی زناشوی درخالل
ی زناشوی را که در واقع
ی نوع
ن
معی رابطه برقرار یم نوع دیگر زناشوی این بود :گرویه که عدهشان ر
کمب از 10نفر یم بود ،با یک زن ی
ن ر
کردند .آن زن آبسی یم شد و فرزندی به دنیا یم آورد .در این وقت آن زن همه آن گروه را نزد خود
پیخ کنند؛ همه دعوت یمکرد و طبق عادت و رسم آن زمان ،آن مردان نیم توانستند از آمدن رس ی
یمآمدند در این هنگام آن زن هر کدام از مردان را که خود مایل بود به عنوان پدر برای فرزند خود
انتخاب یمکرد و آن مرد حق نداشت از قبول آن فرزند امتناع کند .به این ترتیب آن فرزند ،فرزند رسیم
قانوی آن مرد محسوب یمشد. ن و
ً ن
روسنگری" داشت ،هر مردی بدون استثنا یمتوانست با او نویع چهارم این بود که زی رسما عنوان " ی
ً
رابطه داشته باشد .این گونه زنان معموال پرچیم باالی خانه خود یمزدند و با آن عالمت شناخته
ن
مردای را که با آنها ارتباط داشتند ن
فرزندای به دنیا یمآوردند ،همهی ن
چنی زنان پس از اینکه یمشدند .این
جمع یم کردند و آنگاه کاهن و قیافه شناس یمآوردند ،قیافه شناس از روی مشخصات قیافه رای یم داد
که این فرزند از آن کیست و آن مرد هم مجبور بود نظر قیافه شناس را بپذیرد و آن فرزند را فرزند
ن
قانوی خود بداند. رسیم و
پیامبی برگزید و او همه
ر زناشوی ها در جاهلیت وجود داشت ،تا خداوند محمد(ص) را به
ی همهی این
بی برد" .از اینجا معلوم یم شود که رسم چند شوهری درآنها را جز آنچه اکنون معمول است از ن
344 .
جاهلیت عرب وجود داشته است »
نکته سوم :زیادبنابیه ،از کارگزاران امام عیل(ع) بوده و به دلیل زیرگ زیاد ،معاویه او را به سوی خود
جلب کرد ،ابوسفیان خود را پدر زیاد یمدانست و یمگفت :من با سمیه زنا کردم و حاصل آن زیاد شد.
344حقوق زن و مرد از دیدگاه اسالم ،استاد مطهری ،ج، 3صص 42و 43
223
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
برخ مثل استاد مطهری یمفرمایند« :زیاد پدر عبیدهللا استلحا ًقا برادر معاویه شد ،ن
یعن بعد از سالها ن
اصل پدر ندارد) یک آدم ر ً که او را ی پدر یم گفتند (زیادبنابیه؛ ن
مشوب فروش دوره یعن کش که ر
جاهلیت آمد شهادت داد که در فالن وقت مادر زیاد و ابوسفیان با هم زنا کردند و این زیاد پش ابوسفیان
است از زنا .معاویه هم به سیاست یمخواست او را ملحق کند .گفتند بسیار خوب ،پس زیاد شد پش
345 .
ابوسفیان »
متکب در نظر عرب زشت ر از مطالب باال بدست یمآید نامشخص بودن پدر و ارتباط یک زن با مردان
یعن سمیه ،را متهم به ارتباط جنش ر
نامشوع با پدر خود یمکند تا و بد نبوده است ،معاویه مادر زیاد ،ن
بتواند زیاد را به طرف خود جلب کند و زیاد از این سخن معاویه ناراحت نیمشود و به طرف معاویه یم
همی طور از اینکه کش به عبیدهللا بگوید «:ابن مرجانه» و با این سخن بخواهد بگوید؛ پدر تو ن رود.
نامشوع ،به دلیلهم مشخص نیست ،عبیدهللا بدش نیمآید؛ اینها همه نشان یمدهد ،ارتباط جنش ر
آنکه اسالم آن را حرام دانسته است کم کم در نگاه مسلمانان عرب زشت دانسته شده است و به مرور
ی حن پس از آمدن اسالم ن زشن آن افزوده شده است و رزمان بر ر
نب به دلیل پیشینه فرهنیک عربها تا مدتها
ی ی
عربها زنا و زنازادگ را زشت نیمدانستهاند و در نزد آنها زنازادگ بد نبوده است.
ن
حسی(ع) فرمودهاند« :آن دیع پش دیع ».... پس اینکه امام
ً ً
اوال ؛حتما به معنای زنازاده پش زنازاده نیست ،بلکه یمتواند به معنای پش خوانده فرزند پش خوانده
باشد.
ً
ثانیا ؛ ر
حن اگر دیع را به معنای نامشخص بودن پدر بدانیم ،بر حسب فرهنگ آن زمان این امر بد
دانسته نیمشده و دشنام محسوب نیمشده است .
ً
ثالثا زیاد و عبیدهللا در آن زمان مشهور به نامشخص بودن پدر بودهاند و خودشان ن
نب از این که کش
آنها را به گونهای خطاب کند که داللت بر نامشخص بودن پدر آنها کند ،بدشان نیمآمده است.
چنی س ن
خن را ،اگر به معنای ن ر
نامشوع امروزه ما اگرچه با توجه به آمدن اسالم و حرمت ارتباطات
توهی ر
تلق یمکنیم. ن نامشخص بودن نسب بگبیم،
جواب :برای پاسخ به سؤال فوق باید این زیارت از نظر سند و از نظر محتوا مورد برریس و نقد قرار
گبد تا بتوانیم به این سؤال پاسخ دهیم.
ن
حسین ،استاد مطهری ،صص 190و 191 345نهضت
224
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
مبی ،ش، 1395، 59 (نشیه صحیفه ن 346صدور کامل الزیارات از ابن قولویه مورد تردید یم باشد .ر
مقاله:زیادات کامل الزیارات و مسأله انتساب اثر به ابن قولویه ،مژگان رسشار )
347کامل الزیارات ،باب ، 71ص193
روی عن الضعفاء ضعیف َی
ٌ 348رجال ابن غضائری ،ص : 136
َی َّ َُ ر
نجایس ،ج ، 2رقم ، 905ص : 227ضعفه القمیون بالغلو رجال
َّ ٌ
نتیجه تحقیق درایة النور :ضعیف عیل التحقیق
َ َ ُ ن
الهمدای فقد ض َّعفه ابن فالخب ضعیف السند بمحمد بن مویس ر اخبار الدخیله ،ص : 256و کیف کان
نب معرفة الحدیث ،ص ) 228 الولید و ابن بابویه و ابن نوح و ابن الغضائری و الن ر
جایس (و ن
349محمد بن خالد طیالش در زمان امام هفتم (ع) یم زیسته است (رجال طویس ،اصحاب الکاظم ،
ن
)،یعن حدود سال 128ه ق تا 183ه ق ،در حایل که وفات ابن قولویه در سال 368ه ق ص 360
رخ داده است.
225
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ً
در سند دوم ابن قولویه مستقیما از محمد بن اسماعیل بن بزی ع روایت نموده است که در اینجا این
سؤال پیش یمآید که با توجه به فاصله وفات یکصد و شصت و پنج ساله این دو نفر 350چگونه این
روایت درست یمباشد؟
در جواب به سؤال فوق دو احتمال داده شده است ،احتمال اول :ابن قولویه این زیارت را از کتاب
محمد بن اسماعیل نقل کرده است ،در این صورت این سؤال پیش یمآید که؛ چگونه ابن قولویه اعتماد
ً
کرد که این کتاب حتما از محمد بن اسماعیل است ،توضیح اینکه با توجه به عدم وجود صنعت چاپ
در آن زمان و با توجه به اینکه محمد بن اسماعیل از افراد رسشناس نبوده که کتب آنها در زمان خودشان
ً
نسخهبرداری زیادی پیدا کند ،پس اثبات اینکه واقعا این کتاب به وسیله محمد بن اسماعیل نوشته شده
کاری بسیار سخت بوده است ،پس در این صورت ابن قولویه از کتاب منسوب به محمد بن اسماعیل
زیارت عاشورا را نقل نموده است.
احتمال دوم :افرادی واسطه ابن قولویه و محمد بن اسماعیل بودهاند که این افراد را ابن قولویه ذکر
نکرده است و بنابراین با توجه به عدم ذکر آنها این حدیث مرسل بوده و در مورد افراد واسطه نیمتوانیم
قضاوت کنیم.
مشکل بعدی سند دوم ضعف صالح بن عقبه بن قیس یمباشد 351.اگرچه این ضعف را ن
برخ پاسخ
352 .
دادهاند
نتیجه :هر دو سند ابن قولویه قابل اعتماد نیستند.
َ ُ
مصباح ال ُمت َه َّجد ،شیخ کتاب بعدی که زیارت عاشورا در آن به رشتهی تحریر در آمده است کتاب
طویس یمباشد که مشتمل بر سه سند ذیل یمباشد؛
َ -1ر َوی محمد بن اسماعیل بن بزی ع عن صالح بن عقبه عن ابیه عن رای جعفر (ع) قال....
ه ُ
الی جعفر (ع) عل َم نن ن
-2قال صالح بن عقبه و سیف بن عمبه قال علقمة بن محمد الحضیم قلت ر
ً
دعاء.....
ُ َ -3
روی محمد بن خالد الطیالش عن سیف بن عمبه قال خرجت مع صفوان بن مهران الجمال و عندنا
353........
جماعة من اصحابنا
کش ، 350محمد بن اسماعیل بن بزی ع از یاران امام هفتم و هشتم (علیهما السالم ) بوده است (رجال ر
،یعن در قرن دوم هجری یم زیسته است ،پس فاصله وفات او باشماره ، 446صص 399و )400ن
ابن قولویه بیش از صد و شصت و پنج سال یم باشد
ّ
351رجال ابن غضائری ،ص 104و رجال عَلمه حیل ،فصل ، 13ص ( : 230صالح بن عقبه بن
قیس)کذ ٌ
اب غال ،الیلتفت الیه
اب غال کثببشء کذ ٌ
رجال ابن داود ،صص 250و : 304لیس حدیثه -صالح بن عقبه بن قیس -ر
المناکب
352برریس و تحلییل پبامون زیارت عاشورا ،صص 58و 59
َ ُ
مصباح ال ُمت َه َّجد ،شیخ طویس ،صص 536تا 543 353
226
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ن
حسی(ع) ذکر شده است .بنابراین البته در سند اول ،ر ن
می زیارت عاشورا نیامده و فقط ثواب زیارت امام
شیخ طویس دو سند در مورد زیارت عاشورا ارائه نمودهاند .
سند شماره 2منتیه به امام باقر(ع) و سند شماره 3منتیه به امام صادق(ع) یمباشند.
از وفات ابن قولویه تألیف نموده است 355و در این اثر از تعدادی از راویان ضعیف یا مجهول ن
نب روایت
356
نقل شده است؟
سؤال :با توجه به اینکه اسناد زیارت عاشورا قابل اعتماد نیست ،پس ن
یعن این زیارات از معصوم صادر
نشده است؟
ً
جواب :اثبات صدور با این اسناد ممکن نیست اما این امر به این معنا نیست که حتما این زیارت از
معصوم صادر نشده باشد.
وقن مشکیلنکته :در مورد زیارات و مستحبات و مکروهات و قصص و مواعظ و فضائل اعمال و… تا ر
ر
روایای است که به «اخبار َمن بلغ رخ نداده ،سند در نزد علما خییل مهم نیست و دلیل آنها وجود
358 .
»357شهرت یافتهاند
البته وجود این روایات به این معنا نیست که هر چه جزء موارد فوق است ،اگرچه سند ندارد یا سند
ً
جبانآن ضعیف است اما قطعا از معصوم صادر شده است ،یا «اخبار من بلغ »ضعف سندی را ر
برخ گمان کردهاند ،359بلکه به این معناست که چون این امور از اهمیت چن ن
دای یمکنند ،آن طور که ن
وقن سؤال و ابهام و اشکایل به وجود نیامده است ،الزم نیست وقت ضف نموده برخوردار نیستند ،تا ر
و به کنکاش در مورد سند آنها یببدازیم.
ً
توضیح اینکه گایه به استناد حدیث یمخواهیم امر بسیار مهیم را به دین نسبت دهیم ،مثل یمخواهیم
یقی به صدور حدیث به استناد حدیث حکم به مهدورالدم بودن مرتد بدهیم ،در این گونه موارد باید ن
نب هیچ اشکایلیعن نه تنها حدیث از نظر سند متواتر باشد ،بلکه از نظر محتوا ن از معصوم پیدا نماییم ،ن
در کار نباشد.
ً اما گایه بحث از اهمیت ر
کمبی برخوردار است ،مثل یمخواهیم به استناد حدیث یک حکم فقیه در
چبی را به دین نسبت دهیم ،در این گونه موارد به احادیث واحد صحیح مورد وجوب یا حرمت خوردن ن
نب یمتوان تکیه کرد ،به عبارت دیگر هم اینکه بدانیمو موثق که از نظر محتوا مشکیل نداشته باشند ن
احتمال صدور حدیث از معصوم باال یمباشد کفایت یمکند.
گایه بحث از موارد فوق هم کم اهمیت تر است و مربوط به مستحبات و مکروهات و فضایل اعمال
مستحن و… یمشود ،در این موارد اگر اشکایل و سؤایل ایجاد نشود نیاز به کنکاش در سند نیمباشد ،و
ر
ر ن ن ن
برخ زیارت عاشورا را از همی قبیل دانسته اند ،یعن این زیارت تا وقن سؤایل در ذهنها ایجاد نکرده
مستحن که انجام آن یمتواند ثواب داشته باشد ،مطرح یمباشد ،جزء مصادیق « ر و به عنوان یک عمل
اخبارمن بلغ» محسوب شده و نیاز به اثبات صدور به لحاظ سند ،از جانب معصوم ندارد.
اما امروزه در مورد زیارت عاشورا سؤاالت و ابهامات زیادی در اذهان و فضای جامعه وجود دارد ،پس
ر
صوری که ثابت شود این زیارت از معصوم صادر الزم است به سند این زیارت ن
نب پرداخته شود ،زیرا در
شده است ،الزم یمآید به سؤاالت و ابهامات پاسخ دهیم.
الحسی (ع)" یمباشد .و ما ندیدهایم که مادهی جهاد در معنای جنگیدن با اهل حق استعمال شده ن
باشد بلکه در معنای ،جنگ با اهل باطل استعمال گردیده است .مانند سخن خداوند که یم فرماید:
363 ن
منافقی جهاد کن » پیامب با کفار و
ر «ای
یعن "«جاهدت» تحریف شده ف "حاحدت" َفا َّنهم َع َرفوه و َج َحدوه » 364ن و «:ا َّن "جاهدت " ُم َح َّر ُ
حسی(ع) را شناختند و او را انکار نمودند".ن «جاحدت »یم باشد ،پس آنها امام
365. ن
همی احتمال را دادهاند نب ر
شبسبی ن در زمینه این توجیه مرحوم تس ربی تنها نیستند و مرحوم
اشکال :گایه جهاد در معنای مبارزه اهل باطل با اهل حق استعمال شده است ،مانند این آیه قرآن که
ك بِِه ِع ْل ٌم فَ ََل تُ ِط ْع ُه َما »عنکبوت﴿﴾8
س لَ َ ي
َْل امَ اه َد َاك لِتُ ْش ِرَك ِ
ّب َ جَ ن
ْ یمفرماید « :وإِ
َ
َ
همتای قائل شوی که به آن علم نداری ،از آنها پبوی
ی "و اگر پدر و مادر کوشش نمایند که برای من
مکن "
پاسخ :جهاد دو معنا دارد :کوشش کردن ،جنگیدن (در راه خدا) -جهاد به معنای جنگیدن همیشه برای
اهل حق استفاده یمشود ،در حایل که در آیه فوق جهاد به معنای کوشش کردن آمده است که این معنا
مورد بحث ما نیست .
مطلب دوم :وجود اختالفات زیاد ن
بی نسخ این زیارت
بی نسخههای قدیم همی طور نن بی نسخه کامل الزیارات و نسخه مصباح المتهجد و در زیارت عاشورا ن
و جدید این کتابها اختالفات زیادی وجود دارد و باالخره مشخص نیست زیارت عاشورای اصیل کدام
366 .
است
ً
مثل در کتاب مصباح المتهجد ،تحقیق شده به وسیله عیل اصغر مروارید عبارت « :الل ُه َّم ُخصَّ ا ْنت ا َّول
ظا ِل ٍّم ِبال َّل ْع ِن ِمنی و ابْدا ْء ِب ِه ا َّوالً ث ُ َّم (ا ْلع ِن) الثَّا ِنی والثا ِلث و الرا ِبع » آمده است ،در حایل که این فقره از
همچنی در قدییم ترین نسخه مصباح که مربوط به سال ن زیارت در کامل الزیارت موجود نیمباشد،367
یعن 42سال بعد از وفات شیخ ،یم باشد ،این فقره موجود نیمباشد ،نسخه ای که اصل 502ه ق ،ن
زنجای یمباشد اما ن آن در موزهی آستان قدس رضوی بوده و مقابله شده آن در دست آیت هللا شببی
مطلب سوم :استفاده بسیار زیاد از کلمهی لعنت و مشتقات آن در این زیارت
ن
معصومی بسیار ناپسند دانسته شده است، اگوی از نگاه قرآن و سنت با توجه به اینکه دشنام و ن
نارس ی
چرا در زیارت عاشورا که منسوب به معصوم است ،این همه از کلمه لعنت و مشتقات آن استفاده شده
است؟
ً ً
عری و اسالیم یک دشنام به حساب پاسخ :اوال :همان طورکه قبل بیان گردید ،لعنت در فرهنگ و زبان ر
ر
بیشب به نیمآید ،لعنت از جانب خدای تعایل به معنای دوری از رحمت الیه است و از جانب خلق
کبت استفاده از این کلمه ناپسند یمباشد،معنای تبی از شخص یا گروه مورد لعنت یمباشد ،اگرچه ر
ر
ً
های که از رحمت الیه دور نیمباشند ،قطعا یک ن ن
نارسا همی طور استفاده از کلمه لعنت در مورد انسان ی
کسای که در زیارت عاشورا مورد لعن قرار گرفتهاند از مصادیق انسانهای ظالم و ن محسوب یمشود اما
نارسا محسوب نیمشود. دور از رحمت الیه یم باشند پس لعنت فرستادن بر آنها ن
همی طور مشکالت محتوای ن ن ً
ادی و وجود اختالفات زیاد
ر اشتباهات یعن ی سند، ضعف به توجه با ؛ ثانیا
بی نسخ ،معلوم نیست که این زیارت از ناحیهی معصوم صادر شده باشد ،پس به فرض که لعنت ن
کبت استفاده از لفظ لعنت و مشتقات آن ناپسند بوده و نارسا محسوب شود ،یا ر فرستادن بر دیگران ن
زبای به حساب آید این امر ربیط به معصوم ندارد. بد ن
قلن است به این معنا که انسان در قلب و دل خود اهل باطل اتن دارد ،او ن
لی مرتبه آن ،رتبی ر رتبی مر ر
و اندیشه و عمل آنها را دوست نداشته باشد.
231
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
،یعن انسان همه جا با گفتار خود از حق دفاع نموده و مخالفت دومی مرتبه آن رتبی گفتاری است ن ن
نارسا، ن
توهی ،ن خود را با اندیشه ها و اعمال باطل ابراز نماید ،این ابراز مخالفت با باطل باید به دور از
فحش ،تهمت و ر
افبا باشد.
کخها و انحرافات رفتاری اهل باطل خود را دور سومی مرتبه رتبی ،رتبی رفتاری است ،ن
یعن انسان از ر ن
کند و به اعمال صالح و الیه یببدازد ،به عبارت دیگر انسان اعمالش به رنگ و شکل اعمال انسانهای
باطلگرا در نیاید.
نارسا ر ن
گفی به دیگران نیست ،بلکه به این معناست که همه جا انسان در دل تماییل پس رتبی به معنای ن
به باطل نداشته باشد ،در زبان با باطل مخالفت کند ،و در عمل به سوی اعمال باطل نرود.
اگوی عمل باطل و زشت و ناپسند است ،پس رتبی اقتضا یمکند که انسان در دل تماییل درحایل که ن
نارس ی
اگوی نرود. اگوی یببدازد و در عمل به سوی ن
نارس ی اگوی نداشته باشد و با زبان به مخالفت با ن
نارس ی به ن
نارس ی
با توجه به مطالب گذشته ،شعارهای مرگ بر .....که بعد از نماز ها یا در تظاهراتها رایج شده،
اگوی به دیگران شیوه انسانهای دین نداشته و مصداق عمل زشت و باطل یمباشد ،ن مشوعیت ن ر
نارس ی
فاسد همچون نبنامیه است که دستور یمدادند همه جا مردم در منابر و خطبهها و پس از نماز به
مخالفان ن
نارسا و دشنام دهند.
ن
توهی محسوب نیمشود و استفاده از این کلمه یک نکته :اگرچه لعنت در فرهنگ ر
عری اسالیم یک
ن ً
همی نوع اعالم برائت از اهل باطل به حساب یمآید اما با توجه به اینکه در زبان فاریس کلمهای که کامل
ً
معنای را داشته باشد وجود ندارد و معموال کلمه ی لعنت به نفرین ،بال ،شویم ،دشنام ،مایهی ی بار
نفرت و… ترجمه یمشود و این ترجمهها موجب شده در عرف فاریس زبانان از کلمه لعنت به عنوان یک
مشوعیت ن
دین توهی به دیگران استفاده شود ،پس لعنت فرستادن به دیگران در میان فاریس زبانان ر ن
ندارد و جایز نیست.
گوی به دیگران تجاوز به شخصیت ،روح و روان ،عواطف و اعصاب دیگران است و ن
توهی و ن
نارسا ی
لیبالیسم ن
نب جایز نبوده و محکوم است. بنابراین از نظر ر
ن
توهیکننده به مقدسات در سبه نبوی »و «نحوه ما این بحث را در دو بخش ن
یعن؛ «نحوهی مواجهه با
ن
معصومی »ارائه نمودیم. ن
توهیکننده در سبه سایر مواجهه با
ن
توهیکنندگان به مقدسات پیامب همه جا از برخورد نرم در مواجهه با
ر در بخش اول بیان گردید که
خوی پاسخ
شکیبای ،بدی را با ر
ی استفاده نمودند که این برخوردهای نرم عبارت بودند از :گذشت ،حلم،
حن از مقابله به مثل ن
نب استفاده نکردند. حضت ر دادن و… آن ن
ن
معصومی مورد برریس قرار اگوی به مقدسات در سبه سایر در بخش دوم ،روشهای مواجهه با ن
نارس ی
ن
معصومی سختترین نبگرفت که ما این روش ها را در دوازده روش خالصه نمودیم که در اینجا ن
ن
معصومی مقابله به مثل باید به برخورد با ن
نارساگو را مقابله به مثل دانستند و بیان گردید؛ از دیدگاه
دین و به عنوانعنوان آخرین دواء و همراه با انصاف و عدالت و مروت و فتوت و رعایت خطوط قرمز ن
ن
اطمینای برای انسانهای کم ظرفیت ،مورد استفاده قرار گبد. سوپاپ
نارساگویان ،در سنت معص ن
ومی ،در بنابراین ،روشن گردید که ،همهی روشهای پیشنهادی مواجهه با ن
ن
تاریخ نادر، ر
منطق قرار یمگبند و از برخورد سخت ،به جز چند حدیث و روایت قالب برخورد نرم و
سخن به میان نیامده است که در مورد این چند حدیث و روایت ن
نب باید مالحظات ذیل مورد توجه ن
قرار گبد:
-این روایات بر خالف دیدگاه قرآن یمباشند ،پس نیمتوان به آنها تکیه کرد و باید دور انداخته شوند .
ن
معصومی یمباشند پس قابل اعتنا -این روایات بر خالف سنت قطعیه و به رسمیت شناخته شده
نارساگو مثل؛ مثبت معنا کردن سخن مخالف ،تغافل، نیمباشند ،توضیح اینکه ،در مورد برخورد نرم با ن
صب و… هزاران صفحه مطلب در متون خوی پاسخ دادن ،بخشش ،صفح ،مغفرت ،حلم ،ر بدی را با ر
حاض آورده شد اما در مورد ر ن
دین روای ،تاریخ ،اخالق و… وجود دارد که قطرهای از آنها در کتاب ن ن
ی
مطلن نیامده است.
برخورد سخت ،به جز چند روایت مختض ر
ً
محتوای باشد تا بتوان به آن تکیه کرد و
ی -در زمینه حکم قتل ،حتما باید حدیث متواتر و بدون مشکل
محتوای یمباشند.
ی حال اینکه این احادیث ،واحد و دارای مشکالت
همی طور در این فصل بیان گردید که منابع حکم در دین اسالم ،قرآن و سنت یمباشند و اجماع و عقل ن
369.
ارهای برای استخراج حکم از قرآن و سنت یمباشند
ابز ی
در زمینه اجماع بیان گردید که؛ اجماع ساخته و پرداختهی اهل سنت یمباشد و در نزد شیعه به خودی
خود ارزش ندارد مگر اینکه بتوانیم به وسیلهی آن به حکم معصوم ر
دسبیس پیدا کنیم .
بنابراین شیعه ر
وقن به رساغ اجماع یمرود که حکم مسئلهای را در قرآن و سنت نیابد ،در اینجا اگر حکیم
در زمینهی آن مسئله ،مورد اجماع باشد ،از آنجا که علما ری دلیل سخن نیمگویند ،حدس زده یمشود
نب باید همان حکم مورد اجماع باشد .پس اینجا اجماع ابزاری برای رسیدن به قول که نظر معصوم ن
معصوم یمشود.
توهیکنندگان به مقدسات ،در قرآن و سنت به طور ضی ح و ن رویاروی با با توجه به اینکه نحوه ی
ی
ً
مفصل بیان شده است ،پس نیازی به کشف حکم از طریق اجماع وجود ندارد ،مضافا بر اینکه اجماع
در مورد مسائل غب مضح در قرآن و سنت ،به ندرت ممکن است وقوع پیدا کند ،در صورت امکان
وقن امکان علم به اجماع برای کش وجود نداشته باشد بحث وقوع ،امکان علم به آن وجود ندارد ،پس ر
از حجیت آن بال موضوع است.
در زمینه عقل ن
نب بیان گردید؛ عقل ابزاری برای استخراج حکم از قرآن و سنت یمباشد ،ابزاری که بدون
آن ،استخراج حکم از قرآن و سنت ناممکن یمگردد ،پس عقل منبع حکم ن
دین نیمباشد.
های که حکم وضع نکرده (منطقه الفراغ) از انسانها خواسته است بر اساس حکم
البته دین در زمینه ی
عقل عمل کنند و در اینجا احکایم که عقل صادر یمکند احکام عقیل یمباشند.
ر
منطق باشد و بیان گردید که طبق حکم عقل ،برخورد با ن
نارساگو به مقدسات ،باید برخوردی عاقالنه و
و برخوردهای ی خردانه ،مانند ر ن
کشی ن
نارساگو ،مورد تایید عقل نیمباشند. ر
اگوی به مقدسات سخن گفته شد .ابتدا دیدگاه در فصل سوم کتاب در مورد جواز یا عدم جواز ن
نارس ی
اگوی به ن
توهی به دیگران به ویژه ن
نارس ی قرآن در این زمینه مطرح گردید و مشخص شد که از دیدگاه قرآن
مقدسات جایز نیست.
ن
توهی به دیگران جایز نیست ،پس چرا در مواردی قرآن به سپس به این سؤال پاسخ داده شد که؛ اگر
ن
توهی نموده است؟ دیگران
اگوی به دیگران در آنها وجود داشت ییک پس برای پاسخ به این سؤال همهی ر
آیای که شائبهای از ن
نارس ی
از دیگری مطرح و مورد نقد قرار گرفتند و مشخص شد:
ً
-با توجه به اینکه در این آیات مطلب به طور کیل بیان شده و معموال از واقعی رن پردهبرداری شده و
توهی محسوب نیمشوند و بنابراین ن هدف تربیت و هدایت و بیدارکردن مردم بوده؛ پس هیچ کدام
ً
اصل در قران وجود ندارد. ن
اگوی به دیگران
نارس ی
ن
معصومی اگوی از دیدگاه ن
معصومی در این زمینه پرداخته شد و مشخص گردید که ن
نارس ی سپس به دیدگاه
ن
بسیار بد و زشت یمباشد .سپس مواردی از کالم معصوم که در آنها شائبهی بدزبای مطرح بود را ییک
پس از دیگری مطرح نموده و آنها را مورد نقد قرار دادیم و مشخص شد:
-ن
برخ از این موارد افشاگری به حق و بیان واقعیت با هدف آگایه دادن به دوستان و هشدار به دشمنان
اگوی به و درس ر ن
گرفی از پیامدهای اندیشه ها و اعمال نادرست یم باشند .و در این موارد قصد ن
نارس ی
ن
شیاطی در کار نیست. دشمن و
236
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
-در ن
برخ از این موارد ،ترجمه بد و عدم توجه به فرهنگ آن زمان موجب شده کالم معصوم ن
نارسا به
حساب آید .
محتوای توهی ن
آمب نسبت داده شده به معصوم ،دارای مشکل سندی و ن -و در ن
برخ از این موارد ،کالم
ی
توهی ن
آمبی در سخنان ن است ،بنابراین صدور آن از جانب معصوم قابل اثبات نیست .بنابراین کالم
ن
معصومی وجود ندارد
نتیجه
ن
توهیکنندگان به با توجه به مطالب گذشته مشخص شد؛ از دیدگاه اسالم برخورد با ن
نارساگویان و
کشی ن
نارساگو ،به منطق باشد و اسالم با برخورد سخت مانند ر ن
ر مقدسات ،باید برخورد نرم و معقول و
ر 371 370
شدت مخالف است و این گونه برخوردها را ریخردی و نمرود صفن و تجاوز به حقوق اولیه
بشیت 372دانسته و به شدت با آن مخالفت نموده است. انسانها و جنایت بر علیه ر
َ
« 370طیش» ،فصل دوم ،ص 170
371صافات 91 ،تل 97
372مائده 32 ،
237
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
فهرست منابع
«ا»
-احیاء علومالدین ،ابوحامد محمد بن محمد غزایل ،ترجمه :مؤید الدین محمد خوارزیم ،به کوشش
ی ن
حسی خدیرجم ،انتشارات علیم فرهنیک1368
-االخبار الدخیله ،محمد رتق ر
تسبی ،مکتبة الصدوق تهران 1390 ،ق
-اخالقاسالیم ،مر ن
تیصمطهری ،انتشارات بینشمطهر 1391 ،ش
-االدبالمفرد ،رایعبدالهمحمدبناسماعیل البخاری ،افیست بمدینة طشغند1390 ،ق
عکبی بغدادی(شیخ مفید،ف413ق) ن
-االرشاد ق معرفة حجج هللا عیل العباد ،محمد بن محمد نعمان ر
جهای هزاره شیخ مفید قم 1413قن ر
نارس :کنگره
ن
مرتیصمطهری ،انتشارات بینشمطهر 1392 ،ش -آزادی انسان،
ن ی ی
مرتیصمطهری ،انتشارات بینشمطهر 1391 ،ش -آزادی بندگ ،هدف زندگ،
ن
مؤمن ،انتشارات دلیلما1384 ، -از این صبح روشن(اثبات سند زیارت عاشورا) ،سید محمدحسن
-اصول فقه ،محمدرضا مظفر ،انتشارات اسماعیلیان ،قم1385ش
کاق ،ابو جعفر محمد بن یعقوب ن
کلین ،ترجمه سید مهدی آیتاللیه ،انتشارات جهان آرا ، -اصول ن
1387ش
ن
الحسی بن بابویه قیم (الصدوق) ،مؤسسه بعثت قم -االمایل ،ابو جعفر محمد بن عیل بن
-االمایل ،ابو جعفر محمد بن الحسن الطویس(ف460ق) ،منشورات :مکتبة الداوری ،قم1417ق
ن
حسی استاد ویل ،دارالتیار عکبی بغدادی(مفید ،ف ،)413تحقیق
-االمایل ،محمد بن محمد نعمان ر
الجدید
ٰ
الهدی ،ف436ق) ،مؤسسه الن رشاالسالیم ن
بغدادی(سیدمرتیص علم ن
حسی موسوی -االنتصار ،عیل بن
چاپ دوم1431ق
ه َّ َ -انساب ر
االرساف ،ابوالحسن احمد بن یحن البالذزی(ف279ق) ،حققه و علقعلیه :الشیخ محمدباقر
المحمودی ،مؤسسه االعلیم للمطبوعات ببوت1394،ق
« ب»
العری -بحار االنوار الجامعة ل ُد َرر اخبار االئمة االطهار ،محمدباقرمجلش(ف1110ق) ،دار احیاء ر
الباث
ر ی
،ببوت1403ق
238
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
نش آدینه ر ن
سب1385 ،ش -برریس و تحلییل پبامون زیارت عاشورا ،حسن اسدی ،ر
ر
الموی، -بوستانسعدی ،ابومحمد م رشف الدین مصلح بن عبداله سعدی ،ر
نارس :ساالر
چاپسوم1398ش
ن
الحنق ن
الحسین -البیان والتعریف نق اسباب ورود الحدیث ر
الشیف ،ابراهیم بن محمد بن کمال الدین
المعروف بابن حمزه (ف 120ق)،المکتبة العلمیة ببوت
« ت»
-تاری خ اسالم ،عیل ن
دوای(جزوه موجود در دانشگاه امامصادق(ع))
-تاری خ بغداد او مدینة السالم ،ابوبکر احمد بنعیل الخطیب البغدادی(ف463ق) ،دارالکتب العلمیه
ببوت
-تاری خ تحلییل اسالم ،سید جعفر شهیدی ،مرکز ر
نشدانشگایه1362 ،ش
الطبی(ف310ق) ،ترجمه ابولقاسم
طبی) ،ابو جعفر محمد بن جریر ر
-تاری خ الرسل و الملوک(تاری خ ر
پاینده ،انتشارات اساطب1362
الیعقوی(ف284ق) ،ترجمه :محمد ابراهیم
ر الیعقوی ،احمد بن رای یعقوب بن جعفر بن واضح
ر -تاری خ
ی ر
آین ،انتشارات علیم فرهنیک1374ش
ّ
الحسی بن شعبة الحر نای ،صححه وعلق
ن -تحف العقول عن آل الرسول ،ابومحمد الحسن بن عیل بن
اکب الغفاری،مؤسسه الن رش االسالیم ،قم1363ش
علیه :عیل ر
نش آثار ن
حضت امام1392 ،ش خمین ،مؤسسه تنظیم و ر
ن -ترجمه تحریر الوسیله ،امام
ن
حسی بن عیل بن محمد شیخ ابوالفتوح رازی، -تفسب روض الجنان و روح الجنان ،جمال الدین
ر
کتابفرویس اسالمیه تصحیح :ابوالحسن شعر نای ،انتشارات
-تفسب قیم ،عیلبنابراهیم قیم ،مؤسسه االعلیم للمطبوعات ،ببوت1412ه ق
دفب انتشارات ن
همدای ،ر طباطبای ،ترجمه :سید محمد باقر موسوی ن
محمدحسی -تفسب ن
المبان ،سید
ی
اسالیم
-تفسب نمونه ،جمیع از نویسندگان زیر نظر ناض مکارم شبازی ،دارالکتب االسالیم
ر
االشبی(ف605ق) دارصعب ،دارالتعارف -تنبیه الخواطر و نزهة النواظر ،ورام بن رای فراس المالیک
ببوت
«ج»
السعادات ،مویل محمد مهدی نر راق ،ترجمه کریم ن
فییص ،انتشارات قائم آل محمد(ع) -جامع َّ
239
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
َّ
-الجامع الصغب ،نق احادیث البشب النذیر ،جالل الدین عبدالرحمن بن رای بکر السیویط(ف911ق)،
ٰ
االویل1401ق دار الفکر ،ببوت ،الطبعة
-جواهر الکالم نق ررسح ررسایع االسالم ،محمدحسن(بن باقر) ن
نجق(صاحب جواهر) ،داراحیاء ر
الباث
العری ،چاپ هفتم
ر
«ح»
-حقوق زن و مرد از دیدگاه اسالم ،مر ن ٰ
تیص مطهری ،انتشارات بینشمطهر1391 ،ش
-حاشیه بر بحار االنور مجلش ،محمدباقر بهبودی ،دار الکتب االسالیم ببوت1403
«د »
ن ُ
اصفهای(ف430ق) ،توزی ع :دار الباز للن رش و التوزی ع، -دالئل النبوة ،ابو ن َعیم احمد بن عبداله بن احمد
مکه
ن
دامغای ،مرکز ر
البیهق(ف458ق) ،ترجمه :محمود مهدوی ن
الحسی -دالئل النبوة ،ابوبکر احمد بن
ی
انتشارات علیم و فرهنیک 1361ش
مجتن مینوی -مهدی محقق ،انتشارات دانشگاه تهران ن
قبادیای ،تصحیح: -دیوان اشعار ناضخشو
ر
-دیوان حافظ ،شمسالدین محمد حافظ ،انتشارات کوشش ،چاپ سوم1387
-دیوان شمس رتبیزی ،موالنا جاللالدین محمد ن
بلخ(مولوی) ،تصحیح :استاد بدیع الزمان فروزانفر،
انتشارات دانشگاه تهران 1345،ش
مصطق ن
زمای ،انتشارات پیاماسالم ،قم1361ش نٰ -دیوان امب المؤ ن
منی امام عیل(ع) ،ترجمه
«ر »
ن
حسی بن عیل بن داود الحیل ،منشورات المطبعة الحیدریة نجف -رجال ابن داود ،رتق الدین
ن
الحسی بن عبیداله الغضائری ،تقویم و تحقیق :الشیخ ماجد الکاظیم، -رجال ابن الغضائری ،احمد بن
ٰ
الهدی ،قم 1397ش انتشارات دار
-رجال الطویس ،شیخ الطائفة رای جعفر محمد بن الحسن الطویس(ف460ق)،منشورات المکتبة
الحیدریة ،نجف1381ق
ّ
-رجال العالمة الحیل(خالصه االقوال نق معرفة الرجال) ،حسن بن یوسف بن عیل بن المطهر
الحیل(ف726ق)،مطبعة الحیدریة ،نجف 1381ق
کش(اختیار معرفة الرجال) ،محمدبنعمربنعبدالعزیز ر
کش(ف340ق) ،منشورات :مؤسسة -رجال ر
االعلیم للمطبوعات ،ببوت 1430ق
240
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
ن
النائین ن
الکوق االسدی ،تحقیق :محمد جواد ایس ،الشیخ ابوالعباس احمد بن عیل الن ر
جایس -رجال النج ر
،داراالضواء ببوت
ثای ،ترجمه:-الرعایة لحال البدایة نق علم الدرایة ،شیخ زین الدین بن عیل العامیل ،معروف به شهید ن
محمد حسن رب نای ،انتشارات دلیلما1394 ،ش
«ز »
ر
محالی، مبجم :سیدهاشم رسویل ن
زندگای محمد(ص) پیامب اسالم ،ترجمهی سبة النبویة ابن هشام ،ر -
ر
کتابخ1385ش ی چاپ نهم ،انتشارات
« س»
مرتیصمطهری ،انتشارات بینشمطهر 1391 ،ش ن ن
المومنی، ،-سبه امب
ن
االمی المأمون) ،رای الفرج نور الدین عیل بن ابراهیم(برهان الدین) -السبة الحلبیة(انسان العیون نق سبة
الحلن الشافیع(ف1044ق) ،مطبعة محمد عیل صبیح مض1353،ق ر بن احمد
-سبة الن رن ،ابومحمد عبدالملک بن هشام(ف213ق) ،تحقیق محمد مخالدین عبدالحمید ،دارالفکر،
ببوت
« ش»
ّ
-ررسایع االسالم نق مسائل الحالل و الحرام ،محققحیل ،ترجمه ابوالقاسم یزدی ،انتشارات دانشگاه
تهران ،چاپ هفتم1392ش
ن
خمین(ف ،)1368چاپ اول مؤسسه تنظیم و -ررسح حدیث جنود عقل و جهل ،امام روح اله موسوی
خمین1377 ،ش ن ر
نش آثار امام
ُ
-ررسح غرر الحکم و د َرر الکلم ،جمالالدین محمد خونساری(ف1125ق) ،با مقدمه و تصحیح و تعلیق
حسین ارموی ،چاپ سوم ،انتشارات دانشگاه تهران1360شن مبجاللالدین
-ررسح فصوص الحکم ،داود بن محمود القیضی(ف751ق) ،به سیع و اهتمام اسداله محَل ری ،چاپ
ی
سنیک ،مطعبة دار الفنون تهران1299 ،ق
الی حامد عزالدین بن هبة هللا معروف به ابن رای الحدید(ف655ق) ،ضبطه و ر
-رسح نهج البالغه ،ر
َّ ُ
َص َّح َحه :محمد عبد الکریم النمری ،دار الکتب العلمیة ببوت1971 ،م
مویس بن عیاض الیحصن معروف به ن
قایص ر ٰ نٰ
المصطق ،ابوالفضل عیاض بن -الشفا بتعریف حقوق
عیاض (ف544ق) دار الفکر ببوت1399ق
ن
مصطق ر
الدمشق(ف774ق) ،ررسح و تحقیق: -شمائل الرسول ،ابوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثب
العری ببوت1407ق
ر عبدالواحد ،دار الرائد
«ص »
241
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
-صحیح ن
الکاق ،محمد باقر بهبودی ،الدار االسالمیه1401 ،ق
ر ن
-صحیح مسلم ،ابوالحسی مسلم بن الحجاج القشبی(ف261ق) ،مبجم :خالد ر
ایوینیا ،انتشارات
حسین اصل1393 ،ن
ن
الحسی(ع) ،انتشارات پیام عدالت1394 ،ش -صحیفه سجادیه ،امام عیل بن
«ط»
الکب ٰی ،ابوعبداله محمد بن سعد(ف230ق)،دار صادر ببوت 1380ق
-الطبقات ر
« ع»
-علم اصول ،مرحله اول و دوم ،سید محمد باقر صدر ،ترجمهی نضاله حکمت ،انتشارات امب
کبب1364
الحسی بابویه القیم(الصدوق) (فَ ،)381ع نَن
ن -عیون اخبار الرضا ،ابوجعفر محمد بن عیل بن
ن
الحسی الالجوردی ،انتشارات جهان بتصحیحه و تذییله مهدی
« غ»
ه َّ َ ُ
الکوق المعروف بابن هالل(ف283ق )َ ،حققه و َعل َق علیه
ن -الغارات ،ابواسحاق ابراهیم بن محمد
ن
الحسین الخطیب ،الطبعة االویل ،دار االضواء ،ببوت1407ق السید عبدالزهرا
دفب ر
نش ر
محالی ،ر -غرر الحکم و درر الکلم ،عبدالواحد التمییم االمدی(ف550ق) ،ترجمه سید هاشم
فرهنگ اسالیم ،چاپ پنجم1382ش
-غزلیات سعدی ،ابومحمد ر
مشف الدین مصلح بن عبداله سعدی شبازی ،بر اساس نسخه محمدعیل
ن
فرویع ،انتشارات ارمغان
حلن مشهور به ابن زهره ،مؤسسه َ -غنیة ن ن
البوع ایل علیم االصول و الفروع ،سید حمزة بن عیل بن زهره ر
امام صادق(ع) قم1417 ،ق
«ف»
ن
مرتیص انصاری ،مؤسسه الن رش االسالیم ،قم 1416ق -فرائد االصول ،شیخ
-الفردوس بماثور الخطاب ،شبویه بن شهردار بن شبویه بن فنا خشو ابو شجاع الدیلیم
ن
سیوی زغلول ،دار الکتب العلمیة ،ببوت 1406ق ن
الهمدای(ف 509ق) ،محقق :السعید بن ب
-فقه الحدود و التعزیرات ،سید عبدالکریم موسوی اردبییل ،مؤسسه ر
النش لجامعه المفید1430ق
ن
مرتیص مطهری ،انتشارات صدرا1368 ،ش -فلسفه اخالق،
ی -فرهنگ جدید عری -فاریس ،ترجمه منجد الطَلب ،ر
مبجم :محمد بندر رییک ،انتشارات اسالیم ،چاپ ر
پنجم1366ش
242
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
-فروع ن
کاق ،محمد بن یعقوب ابن اسحاق ن
کلین ،انتشارات قدس،قم1388
-فیلسوفان انگلیش از هابز تا هیوم ،فردریک کاپلستون ،ترجمهی:امبجالل الدین اعلم ،انتشارات
رسوش 1362
« ق»
-قرآن حکیم ،ترجمه آیت اله مکارم شبازی به همراه ررسح آیات منتخب ،انتشارات نشتا قم1389،ش
ر
عقیدی -القرآن الکریم ،آموزش ترجمه و مفاهیم ،مهدی محمودیان ،ر
نارس :معاونت تربیت و آموزش
سپاه
«ک»
َّ َ ُ ه َ ن -ن
الکلین(ف329ق) ،صححه و علق علیه :عیل ر
اکب غفاری ،دارالکتب الکاق ،ابوجعفر محمد بن یعقوب
االسالمیة ،تهران1388ق
-کامل الزیارات ،ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه قیم ،مکتبة الصدوق1375ش
-الکامل نق التاری خ ،عز الدین ابوالحسن عیل بن رای الکرم محمد بن محمد عبد الکریم بن عبد الواحد
العری ،ببوت1431ق ن
الشیبای ،الشهب بابن االثب ،دار الکتاب
ر
اللثام و االبهام عن قواعد االحکام ،محمدبنحسن ،مشهور به فاضل هندی ،انتشارات فر ن ّ
اهای -کشف
1391ق
سنای،
ی -کلیات اشعار فاریس ،محمد اقبال الهوری(ف1317ش) ،با مقدمهی احمد رسوش ،کتابخانه
تهران 1343ش
کب العمال نق ن ن
سی االقوال و االفعال ،عالء الدین عیل المت رق بن حسام الدین المت رق الهندی(ف975ق)، -نن
مؤسسة الرسالة
«گ»
-گلستان سعدی ،ابومحمد ر
مشف الدین مصلح بن عبداله سعدی ،انتشارات ققنوس1385ش
«ل »
-لمعة دمشقیة ،شمس الدین محمد بن جمال الدین میک العامیل «شهید اول» ،ترجمه عیل شب ن
وای،
انتشارات دار الفکر قم1377 ،ش
سبی ،ر
نارس :مکتبة فدک الحیاء -اللؤلؤ النضید نق ررسح زیارت موالنا ای عبداله الشهید ،نضاله شب ر
ر
الباث 1433ق ر
«م»
-مبادی فقه و اصول ،علبضا فیض ،انتشارات دانشگاه تهران 1374ش
243
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
-مختض تاری خ دمشق البن عساکر ،محمد بن مکرم بن عیل معروف بابن منظور(ف711ق) دار الفکر،
دمشق
-مسالک االفهام ایل تنقیح ررسایع االسالم ،زین الدین بن عیل العامیل الشهب بالشهید الث نای ،مؤسسة
المعارف االسالمیه1419ق
ر
(شوشبی) ،مکتبة الصدوق تهران 1396ق -مستدرک االخبار الدخیله ،محمد رتق ر
تسبی
الطبیس(ف1320ق )مؤسسة آل البیت ن
حسی نوری ر -مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ،مبزا
الباث 1407ق الحیاء ر
-مصباح المتهجد ،شیخ طویس ،ابوجعفر محمد بن حسن ،تصحیح شیخ حسن اعلیم ،انتشارات اعلیم
1425ق
-معالم الدین و مالذ المجتهدین ،حسن بن زین الدین(فرزند شهید ن
ثای) ،منشورات مکتبة آیت اله
ن
النجق 1409ق ر
المرعش العظیم
-معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة ،سید ابوالقاسم موسوی خوی مرکز ر
نش الثقافة ی
االسالمیه نق العالم قم1372 ،ش
ر
عبدالباق ،انتشارات ژکان1389ش -معجم المفهرس اللفاظ القرآن الکریم ،محمد فواد
244
توهین به مقدّسات و نحوه رویارویی با آن
العری،
ر -النهایه نق مجرد الفقه و الفتاوی ،ابوجعفر محمد بن حسن طویس(شیخ طویس) ،دار الکتاب
ببوت1390ق
ی
دشن ،مؤسسه فرهنیک انتشار رای زهد ،چاپ سوم 1380ش
-نهج البالغه ،ترجمه محمد ر
ن
توهی کننده به مقدسات »، حکم فقیه «قتل
به عنوان یک مجازات ناعادالنه و غب متناسب
ی با جرم و ضد حقوق ر
بش ،آسیب های بزرگ را
برای دنیای اسالم بوجود آورده و چهره ای
خشن از دین اسالم به نمایش گذاشته و سؤال
ها و ابهام های زیادی را در اذهان ایجاد نموده
چنی در مورد جواز یا عدم ن است.هم
گوی به مقدسات دیگران»ابهامات ن
جواز«نارسا ی
زیادی وجود دارد.