Professional Documents
Culture Documents
دَنیِال تِریلِه
آموزش سیستمی
رؤیا منجم
دَنیِال تِریلِه
آموزش سیستمی
رؤیا منجم
ویرایش :؟؟؟؟؟
صفحهآرایی :احمد علیپور
طراحی جلد :؟؟؟؟؟
بازسازی تصاویر :مریم افسر
1
دَنیِال تِریلِه
دَنیِال تِریلِه دارای مدرک کارشناسی ادبیات ،هنرها و فلسفه از دانشگاه ژنو
( )1443کارشناسی ارشد در مطالعات اروپایی ( )1441است و از سال
1414به فراگیری معماری و شهرسازی در دانشگاه ژنو مشغول است و
از سال 1411دورههای گوناگونی را در رشته آموزش سیستمی پشت
سر گذاشته است .در حال حاضر مسئول آزمایشگاههای آموزش
سیستمی در سطح اتحادیه اروپاست و عضوی از شبکه آموزش
ICONETدر اتحادیه اروپاست .از این گذشته مسئول توانمندکردن
دانشجویان رشته کارشناسی ارشد طراحی راهبردی پلیدیزاین میالن
است و در پلیتکنیکو دی میالنو آموزش میدهد که نوشته دوم او در این
کتاب به این بخش از فعالیتهای او مربوط میشود.
پیشگفتار نویسنده برای ترجمه فارسی
چه چیز است کـه آنرا بـه شـکلی بنیـادین درسـت یـا نادرسـت
نمیبینیم و برای همین آنرا پیش نمیبریم؟
چه چیز برای «وجود» ژرفترمان مناسب و با آن همسو است؟
هنگامی که من خود را در وضعیت هماننـدی مـییـابم ،احسـاس
میکنم جانم چیزی به مـن مـیگویـد .مـیایسـتم ،شـتابم را آهسـته
میکنم ،به آن گوش فرامیسپارم و بـدون هـیچ داوری در بـارهاش
به آن نگاه میکنم .بدون وانمود ،بدون توهم؛ تنها گوش میدهم.
درمییابم که راه دیگری وجـود دارد کـه همدالنـهتـر ،سـبکتـر،
شادیبخشتر و درستتر است و میتواند بـرایم مهـر و خرسـندی
به بار آورد کـه بـا آن بتـوانم خـود و کسـانی را کـه پیرامـون مـن
هستند پرورش دهم.
بله همینطور است ،زیرا هر گامی که ما برمیداریم ،هر حرکتـی
که میکنیم ،به گونهای حرکت کسانی را هم که پیرامون مـا هسـتند،
تغییر میهد.
آیا هرگز چنین پرسشی از خود کردهاید؟
این نوشته برای عزیزانم در سرزمین ایران است کـه مـن در آن
احساس سرزندگی و آزادی بیشتری میکنم .احساس مـیکـنم ایـن
سرآغاز یک سفر پرنور و مهرآمیز برای من و تمامی کسانی اسـت
که نزدیک و نه چندان نزدیک زندگی میکنند.
هر فردی که با او در تماس قرار میگیرم بذری از بیابـانی را در
خود دارد که جان من در آن شناور است
رودها ،پرندگان ،رنگها ،دانهها ،گیاهان ،گلها
تمامی موجودات میپرسند و همیشه حاضرند
از نوشیدن دست میکشند؛ گاه تنها قطرهای بـ اسـت تـا امیـد
ببخشد.
پیشگفتار نویسنده برای ترجمه فارسی 41 /
.1دو واژه «فراگیرنده» و «مراجعهکننده» در این نوشتار در اصـل یـک معنـا دارنـد و
تنها تفاوت آنها در این است که اگـر در جلسـهای خصوصـی بـا آموزنـده کـار کنـد،
مراجعه کننده است و اگر در کالس آموزش این سیستم ،فراگیرنده( .متجرجم)
دیباچه :کلِ سیستم ارگانیک یک سیستم
زنده است
.۱.۱فرآیند
جلســه آمــوزش سیســتمی ماننــد گفــتوگــویی میــان مربــی و
ورزشکار است که روی فراگیری درست «فراگیرنده» برای کمک بـه
بهبود اجراهای او و کیفیت «زندگیاش» کانونمند میشود.
در هر جلسه آموزنده از فراگیرنده میپرسد که میخواهد توجـه
خــود را روی چــه چیــز کانومنــد کنــد بــه کــدام جنب ـۀ زنــدگیاش
میخواهد از نزدیک و بـه شـکل ژرفتـری بنگـرد .آموزنـده گـوش
میدهد و با پرسشهای پرمعنا به این فرآیند یاری میرساند و اگـر
الزم باشد فراگیرنده را دعوت میکند تا نقشۀ سیسـتم خـود را هـر
طور که میتواند بکشد .با ایـن کـار آموزنـده توجـه و حـ پـذیری
فراگیرنــده را برمــیانگیزانــد ،و از ایــن راه کمــک مــیکنــد تــا تمــام
دادههای «سربسته» ،دیده ناشدنی ،اما حاضـر در سیسـتم خـود را
بیرون بکشد.
دیباچه :کلِ سیستم ارگانیک یک سیستم زنده است 49 /
.1این توصیف پیشگونه منظومه خانواده است که بـرت هلینگِـر در دهـه 14
مــیالدی بــه آن رســید و بســیاری از دســتانــدرکاران کــار منظومــهای را بــا
جنبه های روان شناسانه درمان درهمآمیختهانـد .منظومـههـای روانشناسـانه
خود را در درون ـ در قالب ناسـازگاریهـای عـاطفی و تـنش فیزیکـی ـ و در
بیرون ـ در قالب سختیها ،ناسازگاریها ،مشکالت ،ناخرسندیها و درنیـافتن
و درک نکردن پیرامـون و افـراد درون آن ،بـه نمـایش مـیگـذارد .زمـانیکـه
منظومــه روانشناســانه درســت فهمیــده شــود ،بــه شــکل خودانگیختــهای بــه
سوراخی در شخصیت میرسد که فرد آنرا به شکلی عاطفی در قالـب کمبـود
یا ناکارآیی تجربه می کند که مانند توخالی بـودن یـا مـرخ شخصـیت تجربـه
میشود و میتواند نخسـتین گـام واقعـی بـرای رهـایی از بازدارنـده «منیـت»
باشد( .مترجم).
.1متا به معنای دیرتر روی دادن ،قرار داشتن در پ یا فراسو و بـه شـکلی
همهجانبهتر است( .مترجم)
دیباچه :کلِ سیستم ارگانیک یک سیستم زنده است 04 /
آن نگاه کردیم ،گلبرخ دارد ،و با هـر گلبـرخ ،فراگیرنـده مـیتوانـد
نامی ،سیمایی نو و معنایی نو به آن بخشد.
عواطف و احساساتی که رو مینمایند ،به روی زندگی نویی بـاز
میشـوند و بـا بـه دور افکنـدن سـنگینیهـای گذشـته ،بـدفهمیهـا،
بازدارنــدههــا ،فراگیرنــده مــیتوانــد وضــعیت خــود را بــا روشــنی
بیشتری ببنید.
دستیافتن به آگاهی در جریان یک جلسه آموزش سیستمی مانند
به فعالیت درآوردن حرکتی در سطح زیرخودآگاه و برپاکردن نظم از
نو است .فراگیرنده میتوانـد بـیدرنـگ وضـعیت خـود را بـا انـرژی
تازهای ،با نَفَ ِ تازهای ،با پاکی و خلوص بیشتری و در نتیجـه خـالی
از اوهام ،ترسها و انگارههای نادرستِ از پـیش درکودریافـت شـده
ببیند (نگاه کنید به 11زیرپاگذاشتن متا مدل) 1.خُب ،سـرانجام قلمـرو
شکوه خود را گسترش میدهد ،دیگر قطعـههـایی از جـورچین ناپیـدا
نمیماند .منظومه روانشناسانه به فراگیرنده کمک میکنـد واقعیـت را
به شکلی که هست ببیند.
.1در برنامهریزی عصبی ـ زبانی NLPاصـلی کـه در پـ ِ متـا مـدل اسـت ایـن
برداشت کورزیبسکی است که «نقشه قلمرو نیست ».یعنی مدلهایی که ما از دنیای
پیرامون خود با مغز و زبانمـان مـیسـازیم دنیـا بـه خـودی خـود نیسـت ،بلکـه
بازنمایی آن است .زیرپاگذاشتنهای متا مدل در واقع همان بازدارندههـا در مسـیر
موفقیت و کامروایی است .از پیش پا برداشتن بازدارنده ،گذشتن از مسیر نیسـت ـ
خیلی ساده تنها سفر را شدنی میکند و چیزی را در مورد منطقهای نشان میدهـد
که مسیر در آن است .افراد متفاوت شمار و گونههای متفاوتی از زیرپاگذاشـتنهـا
در اندیشه و گفتار خود دارند .کمبود زیرپاگذاشتنها به معنای آن نیسـت کـه فـرد
مشکلی در زندگی خود ندارد .اما حضور زیرپاگذاشتنهای متا مدل دست کـم یـک
عامل دستوپاگیر در اندیشه ـ زبان را نشان میداهد که با هـی عامـل دیگـری بـه
جز ساختارش ،اندیشه را پاک نمیکند ،به گمراهی نمیکشاند و تولید نمیکنـد .متـا
مدل در کل مجموعهای پرسش است که برای مشخص کردن اطالعات ،کشـاکش و
گسترش کرانههای مدل فرد در دنیا طراحی شده و بـه ک دیسـیهـا (تحریـفهـا)،
تعمیمها و پاککردنها در زبان گوینده پاسخ میدهد( .مترجم)
/ 00آموزش سیستمی
.۱.1یگانگی
اگر به درک دو واژه «مهینکیهان» (عـالم اکیـر) و «خـردکیهـان»
(عالم اصغر) نزدیک شویم درمییابیم که از نظمـی بـزرخ و نظمـی
کوچک با ما سخن میگویند ،و این انگیزش را مییابیم کـه در میـان
این دو دنیا در حضـور سـادگی و فرزانگـی باسـتانی بایسـتیم کـه
/ 01آموزش سیستمی
.1مردمی به جای واژه آدمی و انسانی به کار برده مـیشـود کـه هـر دو در
اصل به «مرد» اشاره دارد و هر چند «مردمی» هم از واژه فارسی کهـن مَرَتَـه
به معنای مردنی می آید و واژه مرد هم از آن گرفته شده است ،اما از انجا کـه
به وی ه از سده پیش مردم به معنای اسم جمـع یعنـی مردمـان بـه کـار بـرده
شده ،زن را هم دربرمیگیـرد و بـه هـر حـال هـر دو مَرَتَـه و مردنـی و میـرا
هستند.
.1در واقع این اندام تازه کـه «میـاننهـاده» interstitiumنامیـده شـده بـافتی
شــبکهماننــدی در زیــر پوســت ،پیرامــون مجــرای گــوارش ،م انــه ،ریــههــا،
سرخرخها و در درون ماهیچههاست و همانطور که نویسـنده یـادآور شـده
مانند «جذبکننده شوک» کار میکند و به اندامهای ما اجازه میدهد تـا هنگـام
تنف ،خوردن و زیستن در کل ،باد کننـد و فشـرده شـوند .مـایعی کـه در آن
است هم نقشهایی در زیسـتشناسـی و بیمـاری بـازی مـیکنـد کـه تـاکنون
بازشناخته نشده بود .برای نمونه این مایع می تواند بـه عنـوان گـذرگاه بـرای
سیگنالهای سلولی یا ملکولهای آسـیب بخـش کـار کنـد ،در رشـد اِدِم (نگـاه
داشتن زیادی مایع در بافتها) نقش بازی کند و حتی به پراکنده شدن سرطان
یاری رساند ..مترجم
دیباچه :کلِ سیستم ارگانیک یک سیستم زنده است 01 /
به این دلیل روی این وی گی کانونمند میشوم تا نشان دهـم کـه
چهگونه پیچیدگی این اندام اجازه نمیداد آنرا به شـکلی کـه هسـت
ببینیم.
پرسشی که بیدرنگ پیش میآید این است :چه میـزان اطالعـات
و پیچیدگی هنوز از چشم مردمی پنهان است؟
در کتابی به نام «آموزش انگیزه خودکار» که دکتـر آن زاِنـاردیِ
پ وهشگر با مهربانی آنرا به مـن پیشـکش کـرد ،نویسـنده نوشـته
1
است:
.1اشاره به اصل بنیادین هرمسی «آنچه در باالست ،در پائین است ».مترجم
.1منحنی یا شکلی هندسی که هر بخش آن دارای همان وی گی آماری کـل آن
است .فراکتال ها در مدلسازی از ساختارهایی (مانند بـرفدانـههـا) سـودمند
است که در آن الگوهای همانندی در مقیـاسهـایی بـازمیگردنـد کـه پیوسـته
کوچکتر میشوند .از این گذشته برای توصیف پدیدههایی سـودمندند کـه تـا
اندازهای االبختکی randomیا بینظم می باشند ،مانند رشد بلوری و شکلگیری
کهکشان( .مترجم)
دیباچه :کلِ سیستم ارگانیک یک سیستم زنده است 02 /
به چیز واقعیتری دست یابیم ،از تاریکی به روشنایی ،از نادانی بـه
دانایی گذر کنیم .نگاه کردن به نور ستارگان به ما اجازه میدهد که
خدای درونمان را بشناسیم .شناخت خدای درون ،مـا را بـه دیـدن
نور ستارگان میرساند.
هر ک میتواند آگاهی خود را همانند تلسکوپ یا میکروسکوپ
به کار برد ،گاه میتواند قوانین جهانی و سازوکارهای ظریف ذهنی
را دریابد .ما این توانایی را داریم تا با همین روشنی پیرامـون خـود
را مدیریت و دگرگون کنیم و بینش روشنی از وضعیت دنیـا داشـته
باشیم.
چنین روشی ،روش به روشنی سودمند و دقیقی بـرای شـناخت
و تحلیل «بیـرون» اسـت ،امـا اگـر نتـوانیم ایـن آمیـزه را در تمـامی
روندهای تکـاملی خـود ،جـای دهـیم ،مـیتـوانیم خـود را در سـفر
بیرونی با این باور گم کنیم که همه چیز به درکودریافت ما کاسـته
میشود .ما هرگز نمیتوانیم از بخش کردن ماده به ذرات کوچـک و
کوچکتر بازایستیم.
شمار بسیار انـدکی مـیکوشـند رابطـه میـان عنصـر بـا کـل را
دریابند .چهگونه این دو با هم کنش و واکـنش دارنـد؟ چـهگونـه بـر
یکدیگر اثر میگذارند؟ و به وی ه چرا این ذره خُرد (کـه مـن هسـتم)
میتواند تاثیرگذار و جـز ِ نـاگزیری از «وجـود» بـزرخ و بـیهمتـا
باشد؟
آیا آن اندامِ میاننهاده که در باال به آن اشاره شد ،یافتهای اسـت
که بیدرنگ با پیچیدگی سیستم ما پیوند دارد؟ چنـد زیرمجموعـه و
زیرسیســتم اســت کــه هنــوز نمــیشناســیم؟ تــا چــه انــدازه هنــوز
نمیتوانیم با چشمان خود ،ح های خود ببینیم کـه در بسـیاری از
گزینشهای ما فعالیت دارند و زیربنایی هستند.
شاید بتوانیم شروع به اندیشیدن در باره «منِ» خود در قالبِ یک
/ 08آموزش سیستمی
.1.1نظم :آگاهی
به زنجیر کشیده شدهایم و ازادی ما تنها در این اسـت کـه رنـگهـا،
گونهها و درازای زنجیرهایی را تغییر میدهیم کـه مـا را بـه دنیـای
اوهامی میبندند.
با نگاه کردن به الگوها و شراین ذهنی خود میتوانیم دریابیم تـا
چه اندازه آزاد نیستیم .تا زمـانیکـه مـزه و ارزش آزادی واقعـی را
درنیابیم و از درکودریافت ذهنی خود رها نشویم ،نمیتـوانیم آنرا
ستایش کنیم و به خرسندیهای تازهای رسیم.
این با تالش توانفرسـایی بـرای راسـتگویی آغـاز مـیشـود تـا
بتــوانیم نیــروی زنجیرهــایمــان را دریــابیم و بــه جســتوجــوی
ابزارهای الزم برای شکستن آنها برآییم .انرژی سیستم خن ی است
و این نیتهای ماست که تغییر میکنند و در نتیجـه روی نتـای اثـر
میگذراند .و بنیان نیتهای ما خواسـتههـا و الهـامهـای ماسـت کـه
ماهیت نیک و بد نیتهایمان ،منفی و م بت بـودن انـرژی سیسـتم را
تعیین میکند.
آموزنـــده سیســـتمی فضـــایی آزاد از داوریهـــا و از پـــیش
داوریهایی را در دسترس فراگیرنده میگذارد کـه در آن مـیتوانـد
پرسشهای خود را بپرسد.
که کسـانی کـه زودتـر از راه مـیرسـند ،بـر پلـههـای بـاالتر قـرار
میگیرند و کسانی که دیرتر از راه میرسند ،بر پلههای پائینتر.
بر عک در کسبوکاری که نظم سلسهمراتبِ آن دایرهای است،
چون تمامی اعضای آن به یک اندازه با مرکز فاصله دارنـد ،نگـرش
رهبری مشارکتی برآمده از آن اجازه میدهـد مسـئولیت و نیـروی
تصمیمگیری میان همه یکسان باشد.
اما چه چیز نظم سلسلهمراتبی را پایدارپذیر میکنـد؟ در نگـرش
سیستمی در کل ،مدت زمان دلبستگی است و نه قدرت و مسـئولیت
که میتواند بدفهمیده شود .این بدان معناست که:
در کسبوکار ،کسانی که نخست از راه میرسند ،جاهـا را پـیش
از رسیدن افراد بعدی پر میکننـد .ایـن قـدرت در زنـدگی حرفـهای،
جایگاه کسانی را که نخست از راه میرسند تعیین میکند.
زمانیکه نظم سلسلهمراتبی از هم میپاشد ،این پیامدهاسـت کـه
پیروزی یا شکست و اغلب زندگی یا مرخ یک رونـد ،کسـبوکـار و
شرکت را تعین میکند .پیامدها نشان مـیدهـد کـه نظـم همـهگیـری
وجود دارد که کسی نمیتوانـد در برابـر آن بـدون نتـای بـد بـرای
خودش و دیگران رشد کند .بازگرداندن نظم ،پـیشنیـاز پیـروزی و
مدیریت سالم و متوازن کسبوکار است.
.1متاسفانه نویسنده زیاد این مفهوم مهم را نمیپروراند .شاید بتوان گفت که بدون
دلستگی به گار و محین گار ،انگیزه کافی برای کار کردن نمیتواند وجود داشته باشد
←
/ 21آموزش سیستمی
چیزی کـه اغلـب پـیش مـیآیـد ایـن اسـت کـه برخـی از اعضـا
فراموش یا بیرون گذاشته میشوند ،زیرا کارآیی ندارند یا بنـا بـه
معیارهــای کســبوکــار ،کــار نمــیکننــد و بــرای همــین در شــراین
ناروشن (از جمله در زمان بازسازماندهی ،یا کـاهش کارمنـدان ،یـا
جابهجایی پایگاههای مدیریت و /یا مراکز فعالیت) برکنار میشوند.
برخی از کارها به عهده کسبوکار دیگری گذاشته میشـود و از
همین رو کارمندان دیگر نمیتوانند خود را جزئی از سیسـتم ،یعنـی
کسبوکار آغازین (اولّیه) ببینند .شماری از کارمندان مـیتواننـد بـه
دالیلی در جـای درسـت خـود گذاشـته نشـوند ،بیـرون گذاشـته یـا
فراموش شوند ،از جمله :به دلیل به ستوه درآوردن ،قربـانیکـردن،
سویمندی جنسی ،قومیت ،باور دینی .این کارمندان دوبـاره بایـد در
سیستم گنجانده شوند و اگر چنین چیزی پیش نیاید ،جـایگزینهـای
آنهــا بایــد بهــای چنــین برخــوردی را بپردازنــد و اغلــب بــا همــان
برخورد ،یا برخوردی همانند رویاروی شوند.
برای بازگردانـدن صـلح و آرامـش بـه سیسـتم ،تنهـا الزم اسـت
اطالعات به دست آوریم ،فرد بیرونگذاشته شـده را شناسـایی کنـیم،
نام ،مکان تولـد و مـرخ و تازیخچـه زنـدگیاش را بـدانیم .در نمونـه
کسانی که فراموش و/یا برای آنکه با کارمندان تازه جایگزین شـوند
بازنشسته شدهاند ،بازشناسی و بزرگداشت فداکاری آنها بسیار مهـم
است :بـرای نمونـه چـه کسـی یـک تـیم بـه راه انـداخت ،سـالها روی
انگارهای کار کرد (از سر وظیفهشناسی مدنی ،یا بلندپروازی یا چـون
به شدت به پروژه باور داشته) و این برای سیسـتم پـذیرفتنی نیسـت
که چنین اطالعاتی فراموش یا به آن کمبهایی داده شود.
و در نتیجه احساس مسئولیت به کار و کارآیی نمی تواند خود را به نمایش بگذارد و
رشد کند.
بخش ۱ـ زبان جهانی سیستمها
۱ .اصول
1
الف .زبان ،تعریف و نظم مهر (عشق)
.1نظم مهر یا منظومه خانواده روشی رسمی در پزشکی سنتی اسـت کـه در
آغاز دهه 14میالدی از سوی برت هِلینگر ،روان درمان ،فیلسوف ،دینشـناس
و آموزگار رشد یافت .هِلینگر که تحت تاثیر پویایی گروه ،درمـان خاسـتگاهی
(درمــان از راه یــادآوری و تکــرار صــحنههــای کــودکی) ،تحلیــل فراکنشــی و
سبک های گوناگون هیپنوتیسم درمانی بود ،روشی در نگرش درمانی امروزی
را رشد داد کـه بـه نظـم مهـرورزی یـا عشـق یـا «کـار منظومـهای»«منظومـه
خانواده» نامدار شده است .این روش در واقع یک روش پدیدهشناسانه اسـت
با تاثیرات ژرف است که از کرانههای کار درمانی کالسیک فراتر میرود و در
←
/ 22آموزش سیستمی
به خودی خود ،نظم را دوست دارم یا شکلی ظریف همانند نظـم
را ،چیزی را که برای خود مانند دستور و فرمان میگیـریم .روشـن
است که همه انگارهای بسیار شخصی خود را از نظم دارند.
آیا کسانی را میشناسید یا وضعیتهایی را تجربهکـردهایـد کـه
تاثیر نظم ،هماهنگی یا کمال باقی میگذارند؟
1 .آیین
.1فرد هرگز تنها نیست و به منظومهای تعلق دارد که از خـانواده آغـاز و بـه
مدرسه و محل کار و هر اجتماعی کشیده میشود که فرد عضوی از آن است.
بخش 4ـ زبان جهانی سیستمها 29 /
1
ب .نقشه قلمرو نیست»
بازنمایی فراگیرنده ،بیانگر وضعیت ،درست در زمانی اسـت کـه
روی میدهد .برای همین در زمان گفتوگوی پیش از بیانِ منظومـه،
مهم است که به یاد بیاوریم وضعیت کنونی را بازنمایی کنـیم و نـه
وضـعیت دلخــواه فراگیرنـده را .تمــامی عناصــری را کـه بــه لحظــه
کنونی مربوط میشوند بیرون بکشید و در منظومه بگذارید.
همه چیز مهـم اسـت و گفـتوگـو بـرای ایـن سـودمند اسـت تـا
دریابیم فراگیرنده ما خود را در چه وضعیتی مـییابـد و سـپ در
جریان جلسه ،ببینیم حرکات بدنی او ،عواطفی کـه از راه مـیرسـند
چیستند و چه چیز تازهای در منظومه پدید میآید.
1 .شایستگیها
1
یازدهمین کنفران بینالمللـی آمـوزش بـا بازاندیشـی در بـاره
شایستگیها و پیچیدگیهای آنهـا ،مفهـوم تـوازن (دادن و گـرفتن)،
نظم و دلبستگی ،آنها را در آموزش سیستمی گنجانید.
الف .رابطه
یکی از سه ستون بنیادین آموزش سیسـتمی ،کـه همانـا دادن و
گرفتن و در نتیجـه جسـتوجـوی پیوسـته تـوازن هماهنـگ در هـر
سیستمی اسـت ،در شایسـتگیهـای زیـر بازتـاب مـییابـد کـه هـر
آموزندهای در آیـین 1سیسـتمی رشـد مـیدهـد و بـزرخ و گرامـی
میدارد:
.1آیین ترجمه practiceاست که از سده چهاردم در زبان انگلیسی رای شده عمل
کردن ،پیروی کردن ،پیشهوری است .از آغاز سدۀ پانزدهم به معنای «اجرای مرتب
برای دست یافتن به زبردستی و مهارت ،فراگیری از راه اجرای پیدرپی» و دیرتر به
معنای تمرین و کار به کار رفته است .از این رو ،آیین هم در جایی به معنای کردار،
شیوه و روش ،قاعده و قانون و کیش است که برای دریافتن آن به تمرین نیاز است.
/ 10آموزش سیستمی
ب .هدف
دومین ستونی که آیین سیستمی بر بنیان آن میایستد به هـدف
مربوط میشود.
در هر سیستمی ،شناسایی قواعد و احترام به آنها ،وقتشناسـی
و از همه مهمتر نظمِ رابطه ،بنیادین است .از آنجا میتوانیم دریـابیم
که تا چهاندازه شایستگیهای زیر برای رهبـری خـوب جلسـههـای
سیستمی مهم است:
ـ ح پذیر کردن
گنجایش یکی کردن و ارزیابی دقیق مایههای متفاوت اطالعات و
تعبیری که به مراجعه کننده کمک کند تا بـه آگـاهی و پـیشتعـاریف
برآمده از آن برسد.
پ .نیت
سومین ستونی که آیین سیستمی بر بنیـان آن ایسـتاده مربـوط
به نیت میشود .در هر سیستمی ،پر کردن جایگاه درست ،جایگاهی
که از آنِ ماست و توانایی پر کردن آن از طبیعیترین و سـالمتـرین
راه ،حیاتی است.
بخش 4ـ زبان جهانی سیستمها 12 /
ـ پرسشهای پرمعنا
توانایی پرسیدن پرسشهایی که اجازه میدهد اطالعات الزم بـه
سطح بیایند تا مراجعهکننـده بیشـترین بهـره را از رابطـه آموزشـی
ببرد.
ـ ارتباط مستقیم
توانــایی ارتبــاط بــه شــیوهای کــارآ در جلســههــای آمــوزش و
استفاده از زبانی که م بتترین تنثیر را روی مراجعهکننده دارد.
strategy
.1تاثیر صدمین میمون پدیدهای پنداشتی است کـه در آن ادعـا مـیشـود کـه
رفتار یا انگارهای تازه ،زمانی که شماری حیـاتی از اعضـای یـک گـروه آنرا
نشان دهند یا آن را بازبشناسند ،از راههای توضیح داده نشـدنی بـا شـتاب از
یک گروه به تمامی گروههای همخویش گسترده میشود.
2. Maria Caterina Feloe
3. Stagirita
/ 11آموزش سیستمی
« De Shazer, Steve, Miller Gale .1ساختن عواطف :زبانُ حـ واحسـاس در
درمان های کوتاه که روی راهحال هـای مشـکالت کانونمنـد مـیشـوند ،مجلـه
درمــان خــانوادگی De Shazer Steve .1444 ،کلیــدها و راهحــلهــا در درمــان
کوتان ،با همکـاری & Weakland John, Wynne Lyman C., Bernot Jean-Claude
MEylan Pernet Claudine, 2009
« .Sterlin, Helm .1از نســل بــه نســل ،از راه چــه انتقــالی ،انتقــاد از درمــان
خانوادگی و نتیای رهبران1441 ،
3. Kahenman, Daniel, System 1/ System 2; Les deux vitnesses de la pensee,
Flammarion, 2012
– 4. Rosselet, Claude, Senoner, George, Mangement macht Sinn, Carl-Auer
سـاختار موفقیـت)Systeme Verlag, 2010, p.21 and Structure del sucesso ( .
1411
5. Senge, Peter, The Fifth Disicpline: The Art and Practice of the Learning
.آموزه پنجم ،هنر و آیین سازمان فراگیری) Organization (1444 .1114
6. Scharmer, Otto, The Essentials of Theory U: Core Principles and Applications,
) and Schamer, Otto, Kaufer,مبانی نظریه یـو :اصـول هسـتهای و کاربردهـا(2018,
Katrin, Leading from the Emerging Future; From Ego-System to Eco-System
رهبـری از آینـده در حـال پیـدایش :از اقتصـادهای اِگـو(من) ـ ( Economies, 2013
سیستم به اکو ـ سیستم) و نظریه یو ،نوکردن رهبری1414 ،
7. Weick, Karl, Sense-making in Organizations, 1995
بخش 2 .به سوی پیروزی و موفقیت 11 /
ث .مسئولیت
دوســت دارم در بــاره مســئولیتِ آموزنــده در برابــر فراگیرنــده
سخن بگویم .یکی از دغدغههای نخستین من در مقام آموزنـده ایـن
است که بکوشم به کسی که مسئوالنه دسـت یـاری بـه سـویم دراز
میکند یاری رسانم.
نکته بنیادین در کار این است که فراگیرنده آزادانه و رهـا از هـر
گونه بازدارندهای برخورد کند .پرسش سیستمی خواهان بیشـترین
راستگویی از فراگیرنده و بیشـترین حساسـیت و انتظـارات بـدون
نیتِ آموزنده است.
بخش 2 .به سوی پیروزی و موفقیت 12 /
ـ وضعیت کنونیاش
ـ تکامل و حرکتاش
ـ وضعیتی که بازتاب پاسخ به پرسش آغازین اوست
.۱اجزای سازنده:
تماس با مراجعهکننده ،گفتوگو و پرسش ،مدل
/ 22آموزش سیستمی
.1مقدار درست:
ـ بازگذاشتن دل و ذهن،
ـ بدون داوری،
ـ ح پذیری،
ـ حضور.
.1زمان پخت:
در مورد زمان پخت ،مهم فعال کردن نقشههای ذهنی فراگیرنـده
بخش 2 .به سوی پیروزی و موفقیت 24 /
چ .اهداف
یک نگاره به تنهایی بیشتر از میلیونها واژه سخن میگوید
کنفسیوس
تکلیف اصـلی هـر آموزنـده و مشـاور امـور ایـن اسـت کـه بـه
مراجعه کنندگان خود یاری رساند تا در وضعیتهایی کـه اطالعـات
بیش از اندازه درهمآمیخته ،به روشنایی برسند.
بــرای مــدیریت پیچیــدگی فزاینــدۀ پویــایی ســازمانیــافتگی ،بــه
برخوردهای نوآورانهای نیاز داریم که روی کـل سـرمایۀ کـاردانی
کسبوکار سرمایهگذاری کند.
در پرتو آموزش سیستمی ،شدنی است که تابلویی درآمیختنـی،
/ 20آموزش سیستمی
* حل ناسازگاری
* چانهزنی
* مدیریت تیمی
* تغییر مدیریت
روششناسی
دو صندلی بردارید و خود روی صندلی سمت راست بنشـینید و
از مراجعهکننده دعوت کنید که روی صندلی کنار شما بنشیند .از او
بخواهید چشمانش را ببندد و وضعیت را به نگاره درآورد .دیگر نـه
سخنی بگویید و نه کاری کنید ،تنها حضور او را در کنارتـان حـ
کنید.
مشاهده میکنید که هنگامی که این تمرین را پیشـنهاد مـیدهیـد،
فراگیرنده وضعیت و حالت بیرونیاش را تغییر میدهد و در نتیجـه
حتی میتواند به این معنا باشد که پرسشاش را تغییر میدهد.
هر اندازه نیاز است به او وقت دهید ،همه چیز پرمعناست ،گـوش
فرابســپارید و در حــال گــردآواری اطالعــات در بــاره چیــزی کــه
میبینید ،میشنوید و درکودریافت میکنید بـا «زبـان غیرگفتـاری»
تماس بیابید.
الزم است تمامی جزئیات وضعیت را بدانید .به ایـن شـکل پـیش
بروید :از فراگیرنده بخواهید تا همان وضعیت را بـه نگـاره درآورد
و به هدفی برای رسیدن بیندیشد ،که میتوانـد راهحـل و تغییـر هـم
باشد.
در این نقطه ،دو ورق کاغذ روی زمین در برابر اوسـت ،کاغـذی
با پرسش او و کاغذی با نامش (بازیگر نقش اول).
تمرین را بـه ایـن شـکل ادامـه دهیـد کـه از فراگیرنـده بخواهیـد
صحنه را (از صندلیاش) مشاهده کنـد و عـواطفی را بیـان کنـد کـه
دارد تجربه میکند.
در اینجا از فراگیرنده دعوت کنید به سوی کاغذی برود کـه نـام
او به عنوان بازیگر نقش اول بر آن اسـت .در ایـن میـان جایتـان را
تغییر دهید و به سراغ کاغـذ سـوم برویـد کـه فراگیرنـده نـام مایـه
(منبع) یا بازدارنده را بر آن نوشته است.
بـا گذاشــتن خــود در جــایی کــه فراگیرنــده بــه عنــوان مایــه یــا
بازدارنده خود برگزیده ،شما به عنـوان آموزنـده ایـن امکـان را بـه
فراگیرنده میدهید تا ببینـد چـهگونـه منظومـهاش تغییـر مـیکنـد و
عناصر دیگری را شاید به آن بیفزاید .سپ میبینـد چـهگونـه ایـن
عناصر افزوده شده شکل منظومهاش را تغییر میدهد.
هر حرکت آموزنده امکانـات تـازهای را پـیش مـیآورد و نقشـه
فراگیرنده را نیرومیبخشد .فراگیرنده میتوانـد پـ از بازشناسـی
ح وعاطفهای که از رابطـه خـود بـا پرسـشاش مـیگیـرد ،کیفیـت
رابطه میان خودش و مایه و/یا بازدارنده را کندوکاو کند.
چیــزی کــه مهــم اســت ایــن اســت کــه آموزنــده هــر بــار کــه
مراجعهکننده نقـش خـود را تغییـر مـیدهـد و از او مـیپرسـد چـه
ح وعاطفهای دارد و چـه چیـز تغییـر کـرده ،خن ـی بمانـد .تغییـر
نقشها و دعوت از فراگیرنده به کندوکاو رابطـه خـود بـا راهحـل از
جایگاه مایه و/یا بازدارنده ناگزیر درکودریافت را تغییر میدهد.
تا همین چند دهه پیش به سختی میشد فرصـت ارائـه آمـوزش
سیستمی در سازمانی را به نگاره درآورد.
راز زمانی بازمیایستد زیرا جوهر مطلق بـه عنـوان روح ،هـدف
آگاهی است .هر شـکلی از بازنمـایی در منظومـه در اینجـا واقعیتـی
/ 21آموزش سیستمی
هیچ آگاهی مطلقی برای مردم (آدم) وجـود نـدارد و هـر حرکـت
جان یک «شدن» است ،یک دگرگونی ،چیزی که امروز درست است،
فردا جان باخته است.
اگر بتوانم بیذیرم ،میتوانم بزرخ شوم و زندگی کنم.
مدل منظومهای هدف
دیباچه
1
این مدل تازه نتیجه پ وهشی در پولی دیتزاین متیالن در بـاره
نگرش طراحـی راهبـردی بـرای رشـته کارشناسـی ارشـد طراحـی
راهبردی با شرکتکنندگانی از کشورهای گوناگون بـوده اسـت کـه
مطالعه منظومه ساختاری اینسا اسپارر و ماثیاس وارگا 1را دنبـال
میکردند.
میدان شکلی منظومه ،همانند این مطالعه ،نگرش های هماننـدی را
آشکار میکند و پ از پن سال پ وهش در پولی دیـزاین سـرانجام
به این مدل «منظومـه سیسـتمی هـدف» (یـا مـدل سیسـتمی هـدف)
رسیدم که تاکنون دستکم در این قالب وجود نداشت.
1 .دلبستگی
1 .نظم
1توازن
بگیریم و نه چیزی در پیونـد بـا فضـا و زمـان؟ بـه ایـن ترتیـب بـه
اصطالح سه عنصر متفـاوت داریـم کـه هـر یـک هسـتی مشخصـی
دارند .توده شگرفی از ریاضی نظری در دسترس است ،اما ایـنکـه
با چه پیش زمینه ای یا از کدامیک آغاز کنیم ،دشوار اسـت .بـرای آن
دسته از ما که با ریاضی نظـری ،فیزیـک و اخترفیزیـک و بنـابراین
کیهان شناسی (مطالعه کیهان و تاریخ اش) آشنایی دارنـد ،مـی توانـد
موضوع بسیار جالبی باشد.
سرانجام ،با تغییر چشم انداز بنا به پرسـش هـای متفـاوت ،مـدل
منظومه سه امتیاز مییابد:
الف) افزودن و تغییر معیارهای هـدف آسـان مـی شـود .در ایـن
میدان پ وهشی ،بازشناسی روش ها اغلب به شکل زیر مقولـه بنـدی
میشوند:
ـ مدل علت ـ معلولِ زاینده :دربرگیرنده
ـ مدل تمایزگذارنده :گزینشی
به این ترتیب درک و دریافتی به شکلی خودکار پدیـد مـی آیـد و
در نتیجه ،در فرآیندِ آگاهی برای تغییر دادنِ مقولههای هـدف کـه از
پیش فراگرفته شده اند ،تنها الزم است شیوه دیـدنِ مشـکل را تغییـر
دهیم .برای این منظور به هیچ روند دیگری نیاز نیست.
این روش به جرقـه زدن راه حـل هـا و کشـف گـام هـای نخسـتِ
پیش روی یاری می رسـاند .از سـوی دیگـر ،هـیچ تبعـیض ،اشـتباه،
مرزبنــدی و داوری و قضــاوتی در کــار نیســت .منظــور اصــلی
باالبردن و بهبودِ پدیدهشناسی بـرای آشـکار کـردن کشـاکشهـای
تازه است .در جریان منظومه پردازی هدف ،مراجعهکننده ایـن بخـت
را دارد تا چارچوب پـویش خـود را بـازآرایی re-setکنـد ،چیزهـای
زیـادی را دور بریـزد و هــر بــار بنــا بــه آنچــه سیســتم بــه عنــوان
راهحلهای شدنی در اختیار میگذارد ،قالبی تازه بریـزد ،چیزهـایی
بیفزاید و سازگاری به وجود آورد.
ایــن یــک فرآینــد فراگیــری اســت ،کســی نمــیتوانــد در آن
دســتانــدازی کنــد ،خــواه در مقــام آموزگــار ،خــواه پی ـر (اســتاد)،
کارشناس یا مشـاور .مـا در پـی راهحـلهـایی کـه دیگـر مـیدانـیم
نیستیم ،تنها به میدان اعتماد میکنیم .سیستم همـواره مـی دانـد چـه
چیز برای مراجعهکننده بهتر است.
ب) به دلیل روش بیانِ بیگسسـتِ ارزش ، value expressionدقـت
توصیف باالتر می رود .مجموع و جمع بـیشتـر و چیـزی بـه کلـی
متفاوت از راهحل های منفرد هدف اسـت .مـدل هـدف ،روش بیـان
بی گسست ارزش با کارکرد احتماالت است و با آزمودن آن در تـن
.مراجعهکننده تاثیرات بیدرنگ میشود
پ) جایگاه و دادههای مقیاس را میتوان به شکل کارایی به کـار
برد .مراجعهکننده می تواند چند راه حل بـرای رسـیدن بـه هـدف را
مدل منظومهای هدف 29 /
نتایج
چه چیز
فرآیند
چهگونه
مایه
چه کسی
نقطه کور:
جایگاه درونی
که جایگاه
فعالیت ماست
/ 82آموزش سیستمی
چه اگر:
1ـ بتوانیم بـه یـک روش شناسـی در ایـن سـبک تـازه فراگیـری
اعتماد کنیم و آنرا رشد دهیم .بیایید نـام آن را «فراگـرفتن از آینـدۀ
در حال پیدایش» بگذاریم.
1ـ بتوانیم رابطـه نزدیـک و صـمیمی بـا مایـه ژرف تـر دانسـتن
بی ـافرینیم ،آی ـا کیفی ـت متفــاوتی از حضــور بــه ای ـن هــدف یــاری
میبخشد؟
حضــورخواهی presencingواژه آمیختــهای کــه «حــ کــردن»
(احســاس امکــان آتــی) و «حضــور» (حالــت در لحظــه بــودن) را
درهــمم ـیآمی ـزد .حضــورخواهی یعن ـی «ح ت ک تردن و واقعی تت
بخشیدن به باالترین امکان آتتی تت کتار کتردن از حضتور کته
می خواهی پدید بیاید ».تجربه من با دانشجوبان رشته کارشناسی
طراحی راهبردی این است که نخستین به اصـطالح سـطحِ «دانلـود
کردن» ،رفتار عادتی را توصیف میکند :در نتیجه ،اندیشه ها و نتای
در همان بازدهِ «همیشـگی» اسـت :ایـن گونـه گـوش دادن از مرکـز
عــادات مــا سرچشــمه مـیگیـرد ،از آنچــه دیگــر از تجربــه گذشــته
میدانیم.
بر خالف آن ،سطحِ چهارِ گوش دادن کـه بـه آن حضـورخواهی
مدل منظومهای هدف 82 /
پاسـخ بــه ایـن ســه پرســش نشــان داد کـه ایـن مــدل نیروهــای
شخصی آنها را پرتوان تر میکند ،بینش های تازه بـه بـار مـی آورد،
پشتیبان ساختن شیوه اندیشه ورزی سـاختاری تـری مـیشـود ،بـه
آماده شدن برای گفتوگـو (مصـاحبه) یـاری مـیرسـاند ،پشـتیبان
کانونمند شدن روی آنچه مهم است می شود .مدل سیسـتمی هـدف،
/ 92آموزش سیستمی
ابزاری نوآورانـه بـرای رسـیدن بـه ایـن درک اسـت کـه چـه گونـه
پیش روی شود ،بـه دانشـجویان نیـرو مـی بخشـد تـا بتواننـد بیـان
روشنی داشته باشند و درک خـود را از وضـعیتی ویـ ه بـر بنیـان
آگاهی بیشتر از توانمندی خود برای تغییر بسازند.
در این ساختار ،پیدا کردن چیزی «محسوس» برای هـدف علمـی
دشوار است ،با این حال ،قاعده های تعریف یـک سیسـتم دلبسـتگی،
نظم و توازن است.
برای آنکه دانشجویان بتوانند زنـدگی حرفـه ای خـود را تحلیـل
کنند و از آن گذشته زمانیکه با مراجعهکنندگان آتی خـود برخـورد
میکنند ،بتوانند به شیوه ای راهبـردی بیندیشـند ،ایـن قواعـد سـاده
مدل منظومهای هدف 94 /
می تواند بی درنگ نشان دهد آیا سیستم از سالمت خوبی بهـره منـد
است ،آیا راهبردِ به کار رفته پشتیبان نظم است ،اگـر تمـام کسـانی
که بـه ایـن سیسـتم دلبسـتگی دارنـد جایگـاه خـود را دارنـد و آیـا
سیستم دارای توازن خوبی است.
مهم نیست از اصطالح «سرمایه مردمی» خوش مان بیاید یـا نـه،
این اصطالح باقی می ماند و اینک به عنوان تعریف مرسوم مردمـان
بــه عنــوان عنصــر ارزش نامحســوس پذیرفتــه شــده اســت .ارزش
نامحسوس ،بـا گـوش دادن بـه دانشـجویان ،و در کـل بـه دیگـران،
گذاشتن اطالعات در اختیار آموزگاران ،مدیریت ،سلسله مراتـب بـاال
که به آنها کمک میکند تا دریابند که دانشجویان شان دوست دارنـد
چه چیـزی بیافریننـد ،نـوآوری کننـد و در آن سـهم داشـته باشـند،
پیوسته افزایش مییابد.
نتیجهگیری
مدل سیستمی هدف هنوز در مرحله جنینی خود در فرهنگسـتان
است .با وجود این ،با سود جستن از میزان کرانمند دانش وشـناخت
مدل سیستمی که بر بنیان شواهد استوار اسـت ،کوشـش کـردم بـا
استفاده از این شواهد نشان دهم که چـه گونـه طراحـی راهبـردی و
فراگیری تازه از دل این مدل بیرون میآید.
مدل منظومهای هدف شیوه تازهای برای کشیدن نقشـه پیشـنهاد
میکند که از مشاهده واقعیت از چندین چشم انداز گرفتـه مـی شـود.
برخوردی کارآ با آموزش ،فراگیـری و رهبـری اسـت .منظومـه در
روش هایی جای دارد که با مفهوم برانگیختنِ عقل سلیم در سازمان
سازگاری دارد.
Références
-